آراد هفته نامه فارسی زبانان مالزی شماره 134 منتشر شد

Page 1

‫رایگان سی وچهارم‬ ‫شماره یکصد و‬ ‫چهارم‪ /‬نامه‬ ‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال هفته‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی‬

‫‪1‬‬

‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫پـارسـی‬ ‫‪Cultural, Social and Artistic Weekly‬‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬ ‫‪www.aradweekly.com‬‬

‫سال چهارم‪ ،‬شماره یکصد و سی وچهارم ‪ ،‬بیست و یک مهر ما ه هزا ر و سیصد و نود و سه‬

‫مالزی خواستار شناسایی ریشه های تروریسم شد‬

‫دوچرخه‌سواران هم به جعبه سیاه مجهز شدند‬

‫افراط در بوسیدن کودکان نوعی کودک آزاری هیجانی است‬

‫صفحه ‪5‬‬

‫صفحه ‪7‬‬

‫صفحه ‪12‬‬

‫دیپاولی (دیوالی)‪ ،‬جشن نور‬ ‫حتمـا ایـن روزهـا در مراکـز خریـد تزئینـات مربـوط بـه جشـن دیپاولـی که با‬ ‫دانـه هـای رنگـی برنـج روی زمیـن اجـرا شـده اشـت را دیـده ایـد‪ .‬مالـزی یکی‬ ‫از کشـورهایی اسـت کـه جشـن دیپاولـی در آن بـه طور رسـمی اجرا می شـود‪،‬‬ ‫و یـک روز تعطیـل در تقویـم مالـزی بـه نـام ایـن روز‪ ،‬و تعطیل رسـمی اسـت‪.‬‬ ‫«دیپاولـی» (‪ ) Deepavali‬نـام یکـی از اعیـاد بزرگ هندوهاسـت و تاریخ‬ ‫اجـری آن بـه زمانهـای پیـش از تاریـخ بازمی‌گـردد‪ .‬این جشـنواره پنـج روزه بر‬ ‫اسـاس گاهشـماری هنـدی‪ ،‬در روز پانزدهـم کارتیـکا آغاز می‌شـود‪ .‬از آنجایی‬ ‫کـه محاسـبه ماههـای هندی‪ ،‬قمـری اسـت؛ تاریخ دیوالـی در تقویم هـای دیگر‬ ‫متغیر اسـت‪. .‬‬ ‫ایـن عیـد کـه بـه نوعـی جشـنواره نـور و روشـنایی اسـت بـر گرفتـه از یـک‬ ‫افسـانه و داسـتان قدیمـی اسـت ‪ .‬در روزگاران قدیـم ‪ ،‬مـردم از دسـت ظلـم و‬ ‫سـتم شـخصی بـه نـام ناراکاسـورا کـه روحـی پلیـد و شـیطانی بـوده اسـت بـه‬ ‫تنـگ آمـده و بـرای امـرا معـاش خـود بـا مشـکالت فراوانـی روبـرو بـوده انـد‬ ‫‪.‬آنهـا روزهـا و شـب هایـی بـدون آرامـش و امنیـت و سـال‌هایی پـر از غـم و‬ ‫انـدوه داشـتند ‪ .‬کـه سـرانجام ایـن شـیطان بـزرگ بـه دسـت لـرد خریشـنا نابود‬ ‫شـده اسـت‪ .‬مـردم به پـاس این پیروزی جشـنی را برپـا میکنند و برای سـعادت و‬ ‫شـادی و سلامت همیشـگی خـود دعـا میکننـد ‪.‬‬ ‫نـام دیوالـی‪ ،‬تحریـف شـده واژه دیپاوالـی‪ ،‬دیپـا بـه معنـی نـور و آوالـی بـه‬ ‫معنـای ردیـف و صـف ‪ -‬و در کل بـه معنـای صفی از نور اسـت‪ .‬درواقع نمایش‬ ‫نـور در ایـن جشـنواره یکـی از جذابتریـن بخش‌های آن اسـت‪ .‬تمـام خانه‌ها‪ ،‬از‬ ‫فقیرانه‌تریـن کلبه‌هـا تـا اشـرافی‌ترین کاخهـا‪ ،‬بـا نـور نارنجـی رنـگ فانوسـهایی‬ ‫بـه نـام دیـا بـرای تبریک و سلام به الکشـمی روشـن می‌شـوند‪.‬‬ ‫فانـوس یـا دیـپ‪ ،‬نشـانه دانش اسـت و افروختـن چراغ دانـش در بین مـردم به‬ ‫معنـای درک فلسـفه هـر روز خـاص از ایـن جشـنواره و بـه عمـل درآوردن این‬ ‫فلسـفه‪ ،‬در زندگـی روزمره‌اسـت‪.‬‬

‫طرحهـای الـوان رنگولـی نقوشـی سـنتی و بسـیار زیبـا کـه در روزهـای عیـد‬ ‫و مناسـبتها‪ ،‬از دیربـاز بـرای تزییـن کـف اتـاق‪ ،‬حیـاط و درگاه خانه‌هـا‪ ،‬بـرای‬ ‫خوشـامد گویـی به خدایان ترسـیم می‌شده‌اسـت‪.‬این نقاشـیها بـا پودرهای رنگ‬ ‫و توسـط زنـان اجـرا می‌شده‌اسـت‪ ،‬گل آرایـی و آتـش بـازی‪ ،‬ایـن فسـتیوال را‬ ‫کـه پیـام آور شـادی‪ ،‬نشـاط و خوشـبختی در سـال جدیـد اسـت‪ ،‬از شـکوه و‬ ‫زیبایـی خاصـی برخـوردار می‌کنـد‪.‬‬ ‫طـی روزهـای قبـل از جشـن‪ ،‬تمـام خانه‌هـا پاکیـزه و مرتـب شـده و پنجره‌ها‬ ‫برای خوشـامدگویی به الکشـمی‪ ،‬الهه توانگری و کامیابی گشـوده می‌شـوند‪.‬‬ ‫در محله‌هـای هنـدی در خیابان‌هـا بـازار فـروش انـواع لبـاس‪ ،‬زیـوراالت و‬ ‫شـیرینی بـر پاسـت‪ .‬آن‌هـا بـرای عیـد خـود لبـاس نـو از جملـه سـاری هـای‬ ‫ابریشـم و پنجابـی تهیـه مـی کننـد و چندیـن و چنـد مـدل شـیرینی مـی خرند‪،‬‬ ‫بـرای هـم کارت تبریـک میفرسـتند و «دیپاولـی» را تبریک میگوینـدو تاجایی‬ ‫کـه مـی تواننـد درخانـه و اطـراف خانـه ی خـود شـمع هایی روشـن مـی کنند‬ ‫کـه از نوعـی روغـن طبیعـی سـاخته شـده اسـت‪ .‬خانم‌هـای هنـدی معمولن در‬ ‫جلـوی خانـه‌ی خـود بـا برنـج هـای رنگـی یـا نارگیـل خشـک بـر روی زمیـن‬ ‫طرحـی زیبـا می‌کشـند‪.‬‬ ‫آن هـا در شـب عیـد بـا شـمع هایشـان بـه خیابـان هـا مـی آینـد ‪.‬در نیمـه شـب‬ ‫«دیپاولـی» حـدود سـاعت سـه بیـدار میشـوند و بـا روغنـی مخصـوص حمـام‬ ‫می‌کننـد ‪ .‬لباس‌هـای رنگـی و نـو میپوشـند‪ .‬آن‌هـا معتقدنـد کـه رنـگ سـیاه در‬ ‫ایـن روز رنگـی نحـس اسـت‪ .‬بعـد از صـرف صبحانـه به معابـد می‌رونـد و برای‬ ‫داشـتن سـالی پـر از شـادی و سلامت و صلـح دعـا می‌کننـد‪.‬‬ ‫هنـدی هـا روز اول عیـد را در خانـه مـی ماننـد ‪ .‬بـرای پذیرایـی از‬ ‫مهمان‌هایشـان از شـیرینی و غذاهـای تنـد و متنـوع اسـتفاده می‌کننـد ‪ .‬بـه‬ ‫دیـدن بـزرگان و بسـتگان می‌رونـد و بـرای شـادی و سلامت یـک دیگـر‬ ‫دعـا می‌کننـد‪.‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫‪2‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی آراد‬

‫سال چهارم‪ ،‬شماره یکصد و سی و چهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬

‫سالم‬

‫در باره هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی آراد‬

‫‪Cultural, Social and Artistic Weekly‬‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫زیر نظر شورای سردبیری‬ ‫طراحی‪ :‬آراد گرافیک‬ ‫پخش‪Best Delivery :‬‬ ‫شماره مجوز‪KDN:PP 177(032190) :‬‬

‫امور بازرگانی‪0147181917 :‬‬

‫ارتباط با مدیر مسئول‪0173170060:‬‬ ‫آدرس‪:‬‬ ‫‪E-8-6, Megan Avenue1‬‬ ‫‪Behind Bank of China‬‬ ‫‪Jalan Ampang, 50450‬‬ ‫‪Kuala Lumpur, Malaysia.‬‬ ‫‪Marketing Department:014 7181917‬‬

‫تلفن دفتر‪03-21814154 :‬‬ ‫فکس‪03-23338899 :‬‬ ‫پست الکترونیک‪:‬‬

‫‪aradmagazine@yahoo.com‬‬ ‫‪www.aradweekly.com‬‬

‫صرافی پارسیان‬

‫گروه نشریات آراد به عنوان تنها هفته نامه پارسی‬ ‫دارای مجوز رسمی از دولت و اداره مطبوعات مالزی‪،‬‬ ‫پس از گذشت چهار سال فعالیت مطبوعاتی در کشور‬ ‫مالزی و کسب تجارب فراوان‪ ،‬اکنون با همکاری‬ ‫کادری مجرب و متخصص در زمینه مطبوعات و‬ ‫تبلیغات به دو زبان پارسی و عربی بصورت هفته نامه‬ ‫هر دوشنبه منتشر می شود‪ .‬شایان ذکر است از آنجایی‬ ‫که احترام به حقوق خواننده و آگهی دهندگان همواره‬ ‫یکی از مهمترین اهداف گروه نشریات آراد بوده‬ ‫است‪ ،‬بر آن شدیم تا هر کدام از نشریه های پارسی‬ ‫و عربی را به صورت جداگانه با بیشترین تیراژ ممکن‬ ‫صبح روز اول هر هفته به بیش از پانصد نقطه در مالزی‬ ‫از کواالالمپور تا صباح و ساراواک برسانیم‪ .‬نشریات‬ ‫آراد (پارسی و عربی) برگرفته از هیات تحریریه ای‬ ‫مجرب و تیمی آشنا به مناطق ایرانی و عرب نشین‪،‬‬ ‫در سوپر مارکتها و رستوران های ایرانی و عربی‪،‬‬ ‫دانشــگاه ها‪ ،‬کالـج ها و موسســات آموزش زبان‪،‬‬ ‫ســفارتخانه ها‪ ،‬برخی از هتل ها و شعب منتخب‬ ‫استارباکس در اختیار عموم قرار می گیرد‪ .‬همچنین‬ ‫نشریات آراد (پارسی و عربی) در فرودگاه ‪KLIA‬‬ ‫در کانتر هواپیمایی ماهان و بین مسافران پارسی زبان‬ ‫و عرب زبان نیز توزیع می گردد‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫هنرمند ناب‪ ،‬هر روز بر ای خودنمایی در برابر دیدگان مردم نیست‪.‬‬

‫اورود‬

‫شناسنامه های مکانیزه در راه است‬

‫مديــركل امــور اســناد هويتــي ســازمان ثبت‌احــوال‬ ‫مدیــر کل اســناد هویتــی ســازمان ثبــت احــوال از‬ ‫صــدور یــک میلیــون و ‪ 50‬هــزار شناســنامه مکانیــزه بــرای كشــوربا تاکیــد براینکــه تــا اطــاع ثانــوی‬ ‫افــراد بــاالی ‪ 15‬ســال خبــر داد و گفــت‪ :‬طــی ‪ 5‬ماهــه اول فراخــوان عمومــی بــرای صــدور شناســنامه هــای‬ ‫امســال ایــن شناســنامه هــا صــادر شــده و فعــا فراخــوان مکانیــزه نخواهیــم داشــت‪ ،‬گفــت‪ :‬شناســنامه هــای‬ ‫عمومــی نداریــم‪.‬‬ ‫قدیمــی همچنــان کاربــرد دارنــد و مشــکلی وجــود‬ ‫محســن اســماعیلی گفــت‪ :‬براســاس برنامــه نــدارد بــه همیــن دلیــل فعــا فراخــوان عمومــی‬ ‫نخواهیــم داشــت ‪.‬‬ ‫ریزیهــای انجــام شــده‬ ‫نوجوانانــی کــه ‪ 15‬ســال‬ ‫بــه گفتــه او‪ ،‬هزینــه صــدور‬ ‫آنهــا تمــام مــی شــود و قصــد‬ ‫شناســنامه جدیــد بــرای تمامــی‬ ‫فراخوان عمومی‬ ‫عکــس دار کــردن شناســنامه‬ ‫گروههــای مشــمول ‪ 15‬هــزار‬ ‫نداریم و شناسنامه‬ ‫خــود را دارنــد در اولویــت‬ ‫تومــان اســت و فقــط افــرادی کــه‬ ‫قدیمی معتبر است‬ ‫تعویــض شناســنامه و تقاضــا‬ ‫شناســنامه آنــان مفقــود شــده بایــد‬ ‫بــرای صــدور شناســنامه‬ ‫‪ 20‬هــزار تومــان بپردازنــد‪.‬‬ ‫مکانیــزه قــرار دارنــد‪.‬‬ ‫اســماعیلی در مــورد اعتبــار‬ ‫کارتهــای ملــی نیــز گفــت‪ :‬کارت‬ ‫او بــا اشــاره بــه اینکــه‬ ‫آمارهــای مــرداد مــاه نشــان مــی دهــد کــه طــی ملــی براســاس مصوبــه هیــات وزیــران تــا پایــان ســال ‪94‬‬ ‫ایــن مــدت در ســال جــاری یــک میلیــون و ‪ 50‬اعتبــار دارد و تــا آن زمــان نیــازی بــه تمدیــد مجــدد از‬ ‫هــزار شناســنامه جدیــد صــادر شــده اســت ‪ ،‬گفــت‪ :‬ســوی مــردم وجــود نــدارد‪.‬‬ ‫او همچنیــن بــه صــدور کارت ملــی بــرای ‪ 15‬ســاله هــا‬ ‫شناســنامه هــای مکانیــزه فعــا بــرای افــرادی کــه قصــد‬ ‫تغییــر اســناد هویتــی خــود را دارنــد و یــا شناســنامه اشــاره کــرد و گفــت‪ :‬تنهــا بــرای افــرادی کــه بــه ســن ‪15‬‬ ‫آنــان مفقــود شــده و نــوزادان تــازه متولــد شــده و ســال مــی رســند کارت ملــی صــادر مــی شــود و البتــه‬ ‫همچنیــن ‪ 15‬ســاله هــا همزمــان بــا عکــس دار شــدن؛ همچنیــن بــرای کارت مفقــودی هــا نیــز کارت ملــی‬ ‫صــادر مــی شــود امــا بــرای ســایرین خیــر‪.‬‬ ‫صــادر مــی شــود‪.‬‬ ‫‪( -1‬اَعالم) نام فرشته ايست و روزی که آراد نام دارد‪ ،‬روز بيست و پنجم ماه شمسي به نام اوست؛‬ ‫آراد یعنی‪ :‬‬ ‫‪( -2‬در زبان پهلوي) آراي‪ ،‬آراينده‪.‬‬ ‫ ‬ ‫هفته نامه رایگان آراد کامال مستقل بوده و هیچ نوع وابستگی به جریانها و حرکتهای سیاسی‪ ،‬جناحها‪ ،‬نهادها‪ ،‬ارگانها‪،‬‬ ‫سازمانها و مجامع و محافل سیاسی و مذهبی داخل یا خارج کشور ندارد‪ .‬هدف مسؤالن و هیات تحریریه این نشریه فقط‬ ‫گردآوری پارسی زبانان مالزی زیر یک سقف (آراد) و ایجاد دلگرمی و اتحاد‪ ،‬معرفی مشاغل ایرانی‪ ،‬فرصتهای تجاری و سرمایه‬ ‫گذاری و جاذبه های گردشگری و توریستی کشور زیبای مالزی می باشد‪.‬‬ ‫* هفته نامه آراد مسئولیتی در قبال صحت آگهی ها ندارد *‬

‫بزرگترین صرافی ایرانی در مالزی‬

‫‪0342560073 - 0342570073‬‬

‫‪0123139502‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫مرگ چند ایرانی‬ ‫در جزیره مهاجران‬

‫تسـنیم‪ :‬حسـن قشـقاوی درباره قاچاق انسـان از کشورمان‬ ‫اظهـار داشـت‪ :‬متأسـفانه افراد سـودجویی وجـود دارند که‬ ‫به بهانه اشـتغال در کشـورهای دیگـر مانند اسـترالیا جوانان‬ ‫را ترغیـب بـه خـروج از کشـور می‌کننـد و با خـارج کردن‬ ‫قانونـی آنهـا از کشـور‪ ،‬اقـدام بـه جابجایـی آنها با اسـتفاده‬ ‫از کشـتی می‌کنند‪.‬‬

‫وی بـا تأکیـد بر اینکـه ‪ 90‬درصد مسـافران این کشـتی‌ها‬ ‫جـان خـود را از دسـت می‌دهنـد گفـت‪ :‬پـس از سـوار‬ ‫شـدن ایـن افـراد بـه کشـتی‌های موسـوم بـه کشـتی مـرگ‬ ‫در منطقـه‌ای میـان اندونزی و اسـترالیا‪ ،‬متأسـفانه ‪ 90‬درصد‬ ‫ایـن افـراد در ایـن میـان جـان خـود را از دسـت می‌دهنـد‪.‬‬ ‫قشـقاوی ادامـه داد‪ :‬افـرادی هم که به اسـترالیا می‌رسـند‪،‬‬ ‫متأسـفانه در ‪ 2‬جزیـره‌ای کـه کشـور اسـترالیا بـه منظـور‬ ‫اسـکان مهاجران غیرقانونی در نظر گرفته مسـتقر و اسـکان‬ ‫داده می‌شـوند و در شـرایط بـدی بـه سـر خواهنـد بـرد کـه‬ ‫اخیـرا نیـز گزارش‌هایـی از مـرگ چنـد تـن از هموطنانمان‬ ‫در ایـن جزایـر به دسـت رسـیده اسـت‪.‬‬ ‫معـاون امور پارلمانی‪ ،‬کنسـولی و ایرانیان خارج از کشـور‬ ‫وزیـر امـور خارجه‪ ،‬با هشـدار به خانواده‌هـا و جوانان از آنها‬ ‫خواسـت تـا بـه هیچ‌وجه سـعی نکنند بـه صـورت غیرقانونی‬ ‫بـه کشـورهای دیگـر وارد شـوند چراکـه متأسـفانه بـه دلیـل‬ ‫امحـای گذرنامـه ایـن افـراد توسـط خودشـان‪ ،‬گزارش‌های‬ ‫وضعیـت آنهـا پـس از مرگ‌شـان به دسـت ما می‌رسـد‪.‬‬

‫رویال گروپ‬

‫اخبار‬

‫اصل و نسب مرد وقتى مشخص مى شود كه آنها بر‬ ‫سر مسائل كوچك با هم مشكل پيدا كنند‪.‬‬ ‫شاو‬

‫مرحله جديد عمليات جستجو‬ ‫براي هواپيماي ناپديد شده مالزي‬

‫مقامـات اسـترالیا بـا ورود کشـتی هـای ویـژه بـه اقیانوس‬ ‫هنـد از آغـاز مرحلـه جدیـد عملیـات گشـت و شناسـایی‬ ‫مربـوط بـه هواپیمـای ناپدید شـده مالزی خبر دادند‪.‬کشـتی‬ ‫هـای مجهـز جدید قـرار اسـت عملیـات شناسـایی در عمق‬ ‫‪ 6‬هـزار متـری مناطـق جنـوب اقیانـوس هنـد را آغـاز کنند‪.‬‬ ‫خبرگـزاری آلمـان‪ :‬عملیـات جدیـد گشـت وشناسـایی‬ ‫چنـد مـاه پـس از ارائـه تحلیـل های فنی و نقشـه بـرداری از‬ ‫منطقـه وسـیعی از کـف دریـا که احتمـاال هواپیمـای مالزی‬ ‫با ‪ 239‬سرنشـین در آن سـقوط کرده اسـت انجام می شـود‪.‬‬ ‫ایـن کشـتی ها بـا همـکاری هواپیماهای بدون سرنشـین ‪ ،‬به‬ ‫تجهیـزات و سـامانه هـای صوتی و دوربیـن های مخصوص‬ ‫در اعمـاق آب مجهزند‪.‬جـی‪.‬او فونیکـس‪ ،‬وارد مناطقـی از‬ ‫دریـا بـا امـواج بلنـد و همچنیـن قلـه هـای آتشفشـانی شـده‬ ‫است‪.‬‬ ‫از سـوی دیگـر‪ ،‬یـک فرونـد کشـتی هلنـدی فوگـرو‬ ‫دیسـکاوری بمنظـور پیوسـتن به عملیات شناسـایی کشـتی‬ ‫جـی‪.‬او فونیکـس وارد بنـدر پـرث در اسـترالیا شـد‪ .‬فوگرو‬ ‫اکویتـر سـومین کشـتی شناسـایی اسـت کـه قرار اسـت در‬ ‫پایـان اکتبـر به ایـن عملیات شناسـایی زیر دریایـی بپیوندد‪.‬‬ ‫مقامـات مالـزی و اسـترالیا بطور مشـترک مسـئولیت مالی‬

‫ایـن عملیـات را بر عهـده دارند‪.‬تاکنـون بیـش از ‪ 111‬هزار‬ ‫متر مکعب از کف اقیانوس هند نقشـه برداری شـده اسـت‪.‬‬ ‫پـس از اظهـارات اخیـر کارشناسـان‪ ،‬حـوزه عملیـات‬ ‫گشـت و شناسـایی بـرای یافتـن اطالعاتـی از هواپیماهـای‬ ‫ناپدیـد شـده مالزیایـی بـه جنوب اقیانـوس هند منتقل شـده‬ ‫ا ست ‪.‬‬ ‫منطقـه ‪ 60‬هـزار کیلومتـر مربعـی عملیـات گشـت و‬ ‫شناسـایی در ‪ 1800‬کیلومتـری جنـوب غربـی پـرث واقـع‬ ‫شـده اسـت‪.‬اگرچه ایـن منطقـه باریـک اسـت امـا آخریـن‬ ‫نقطـه ای اسـت کـه هواپیمـای مالزی در هشـتم مارس پیش‬ ‫از ناپدیـد شـدن ارتبـاط خـود را بـا رادار قطع کرده اسـت‪.‬‬ ‫گفتـه مـی شـود عملیـات شناسـایی احتماال یکسـال به طول‬ ‫مـی انجامد‪.‬‬ ‫هـر کشـتی بـا ‪ 30‬خدمـه در شـیفت هـای ‪ 12‬سـاعتی‬ ‫فعالیـت مـی کند کـه باید بـرای تامین انرژی و سـوخت هر‬ ‫سـی روز یـک مرتبـه بـه پـرث بازگردنـد‪.‬‬ ‫مارتیـن دوالن‪ ،‬فرمانـده عملیـات گشـت و شناسـایی در‬ ‫جنـوب اقیانـوس هند ضمـن خوشـبینی از این اقـدام جدید‬ ‫گفـت اسـترالیا و مالـزی هر کدام ‪ 60‬میلیـون دالر برای این‬ ‫طرح سـرمایه گـذاری کـرده اند‪.‬‬

‫ثبت تخصصی انواع شرکت‬

‫‪4‬‬

‫افزایش فشار به دولت مالزی برای‬ ‫ممانعت از بازگرداندن اویغورها به چین‬

‫ایرنــا‪ :‬گــروه وکالی آزادی مالــزی نســبت بــه بازداشــت‬ ‫‪ 155‬اویغــور مســلمان چینــی بــه همــراه ‪ 76‬کــودک در‬ ‫ایــن کشــور ابــراز نگرانــی کــرد و از مقامــات پوتراجایــا‬ ‫خواســت ایــن پناهجویــان را ماننــد شــش اویغــور دیگــر‬ ‫تحویــل مقامــات پکــن ندهــد‪.‬‬ ‫گــروه حقــوق بشــر "ســوارام" مالــزی نیــز هفتــه جــاری‬ ‫از مقامــات پوتراجایــا خواســته بــود اویغورهایــی کــه بــه‬ ‫مالــزی پنــاه آورده انــد را اخــراج نکنــد‪.‬‬ ‫پلیــس مالــزی ‪ 155‬مهاجــر غیرقانونــی اویغــور از منطقــه‬ ‫مســلمان نشــین "ســین کیانــگ" چیــن را در حومــه شــهر‬ ‫کواالالمپــور دســتگیر کــرد‪ .‬دولــت مالــزی کــه سیاســت‬ ‫گســترش روابــط تجــاری بــا قــدرت نخســت اقتصــادی‬ ‫آســیا را پیگیــری مــی کنــد ‪ 18‬مــاه پیــش شــش پناهجــوی‬ ‫اویغــور را بــه چیــن بازگردانــد و تحــت فشــار انتقــاد‬ ‫نهادهــای بیــن المللــی حقــوق بشــر و آژانــس پناهنــدگان‬ ‫ســازمان ملــل قــرار گرفــت‪.‬‬ ‫گــروه وکالی آزادی مالــزی در بیانیــه ای از دولــت‬ ‫مالــزی خواســت در قبــال ایــن اویغورهــای مســلمان "بــا‬ ‫عجلــه عمــل" نکــرده و بــه زور نســبت بــه بازگشــت آن هــا‬ ‫بــه چیــن تــا زمــان دریافــت اطالعــات بیشــتر اقــدام نکنــد‪.‬‬ ‫خــروج مســلمانان اویغــور از منطقــه مســلمان نشــین‬ ‫خودمختــار ســین کیانــگ چیــن رو بــه افزایــش اســت‪.‬‬ ‫گــروه وکالی آزادی مالــزی تاکیــد کــرد اگرچــه‬ ‫مالــزی کنوانســیون مربــوط بــه وضعیــت پناهنــدگان را‬ ‫امضــا نکــرده اســت‪ ،‬امــا هنــوز در چارچــوب قوانیــن بیــن‬ ‫المللــی ملــزم بــه اخــراج آن هــا از مالــزی و بازگشتشــان بــه‬ ‫چیــن بــا احتمــال آزار و اذیــت شــدید از جملــه بازداشــت‪،‬‬ ‫ناپدیــد شــدن و شــکنجه نیســت‪.‬‬ ‫ایــن ‪ 155‬پناهجــوی اویغــور در دو واحــد آپارتمــان در‬ ‫بوکیــت جلیــل کواالمپــور بازداشــت شــدند‪.‬‬

‫‪0323338949 - 0321814154‬‬ ‫‪0173170060‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫مالزی خواستار شناسایی ریشه های تروریسم شد‬

‫اخبار‬

‫ایرنـا ‪ :‬نماینـده دائـم مالـزی در سـازمان ملـل خواسـتار‬ ‫شناسـایی علـل بـه وجـود آمـدن پدیـده تروریسـم شـد و‬ ‫تاکیدکـرد اسـتفاده از نیـروی نظامـی بـه تنهایی نمـی تواند‬ ‫در ریشـه کـن کـردن فعالیت هـای تروریسـتی موثر باشـد‪.‬‬ ‫حسـین حنیـف‪ T‬نماینـده دائـم مالـزی در سـازمان ملـل‬ ‫خواسـتار مقابله جامع با پدیده تروریسـم از جمله شناسـایی‬ ‫ریشـه هـای تروریسـم و پرهیـز از بکارگیری نیـروی نظامی‬ ‫بـه تنهایـی بـرای مقابله با آن شـد‪.‬‬ ‫وی بـر آمـوزش مـردم بـا هـدف غلبـه بـر جهـل‪ ،‬عقـب‬ ‫ماندگـی و بـی سـوادی تاکیـد کـرد و گفـت بـا فراهـم‬ ‫کـردن فرصـت هایی بـرای از بیـن فقر و آمـوزش می توان‬ ‫احتمـال گرایـش مـردم به تفکـرات افراطـی را کاهش داد‪.‬‬ ‫حسـین حنیـف گفـت کـه تروریسـم را نبایـد بـا نـژاد‪،‬‬ ‫فرهنـگ و یـا مذهـب خاصـی مرتبـط دانسـت‪ ،‬زیـرا ایـن‬ ‫موضـوع امـکان چندقطبـی شـدن را ایجـاد مـی کنـد و در‬ ‫نتیجـه خشـونت هـا را افزایـش مـی دهـد‪ .‬در ایـن راسـتا‪،‬‬ ‫مالـزی خواسـتار همـکاری بیشـتر بـرای ارتقـای اعتـدال‬ ‫گرایـی و فهـم بیشـتر بیـن فرهنـگ هـا‪ ،‬مذاهـب و تمدن ها‬ ‫بـه منظـور اطمینـان از همزیسـتی مسـالمت آمیـز اسـت‪.‬‬ ‫وی در خصـوص اقدامـات انجـام شـده بـرای ریشـه کـن‬

‫کـردن تروریسـم جهانـی گفـت‪ :‬مالـزی بـر این باور اسـت‬ ‫کـه اشـتراک نظریـات و تخصـص هـا برای بررسـی ریشـه‬ ‫هـای بـه وجـود آورنـده تروریسـم ضروری اسـت‪.‬‬ ‫ایـن دیپلمـات بلندپایـه مالزی گفـت که افزایـش ظرفیت‬ ‫اعضـای سـازمان ملـل بـرای آشـنایی بـا آخریـن تاکتیـک‬ ‫هـای مبـارزه بـا تروریسـم ضـروری اسـت و ایـن امـر از‬ ‫آنجایـی اهمیـت دارد کـه تروریسـت هـا از اینترنـت بـرای‬ ‫ارتبـاط و تبلیـغ افـکار خـود اسـتفاده مـی کننـد‪.‬‬ ‫وی دسـتگیری هـای پـی در پـی متهمـان بـه فعالیـت های‬ ‫تروریسـتی توسـط پلیـس مالـزی را شـاهدی بر عـزم جدی‬ ‫ایـن کشـور در مبـارزه با تروریسـم عنـوان کرد‪.‬‬ ‫برخـی از افراطیـون مالـزی با حضور در گروه تروریسـتی‬ ‫داعـش و انجـام عملیـات تروریسـتی در سـوریه باعـث‬ ‫نگرانـی هـای امنیتـی در این کشـور شـده انـد و این مسـاله‬ ‫اکنـون بـه یکـی از دغدغـه هـای اصلـی دولتمـردان ایـن‬ ‫کشـور تبدیـل شـده اسـت‪.‬‬ ‫مالـزی تاکنـون دسـتکم ‪ 25‬نفـر را جـرم فعالیـت هـای‬ ‫تروریسـتی بازداشـت کـرده اسـت‪ .‬براسـاس آمارهـای‬ ‫منتشـر شـده دسـتکم شـش نفـر از افراطیـون و تروریسـت‬ ‫هـای مالـزی در عـراق و سـوریه کشـته شـده انـد‪.‬‬

‫ایرنــا‪ :‬براســاس بیانیــه وزارت امــور خارجــه مالــزی‪،‬‬ ‫نخســتین گــروه از ‪ 61‬مالزیایــی از "صنعــا" پایتخــت یمــن‬ ‫وارد مالــزی شــدند‪.‬‬ ‫‪ 41‬نفــر از مالزیایــی هــا پــس از تــرک صنعــا پایتخــت‬ ‫یمــن وارد فــرودگاه بیــن المللــی کواالالمپــور شــدند و‬ ‫‪ 20‬نفــر باقیمانــده روزهــای بعــد وارد مالــزی مــی شــوند‪.‬‬ ‫وزارت امــور خارجــه مالــزی تاکیــد کــرد پوتراجایــا بــه‬ ‫عنــوان یــک اقــدام احتیاطــی بــه دلیــل وضعیــت کنونــی‬ ‫یمــن تصمیــم بــه بازگردانــدن اتبــاع مالــزی گرفــت‪.‬‬

‫دولــت مالــزی از طریــق ســفارت ایــن کشــور در صنعــا‬ ‫محــل اقامــت موقــت بــرای ‪ 449‬مالزیایــی در یمــن تدارک‬ ‫دیــده تــا آن هــا را بــه صــورت امــن بــه مالــزی بازگردانــد‪.‬‬ ‫در همیــن حــال وزارت امــور خارجــه مالــزی بــا توجــه‬ ‫بــه وضعیــت فعلــی یمــن بــه شــهروندان ایــن کشــور‬ ‫توصیــه کــرد از ســفر غیرضــروری بــه ایــن کشــور‬ ‫خــودداری کننــد‪.‬‬ ‫مخالفــان‪ ،‬دولــت یمــن را‪ ،‬بــه فســاد متهــم کــرده و‬ ‫خواســتار برکنــاری آن شــدند‪.‬‬

‫خروج اتباع مالزی از یمن با افزایش تنش ها در صنعا‬

‫صرافی شیراز‬

‫آبادى يك كشور از روى نسبت آزاديش سنجيده‬ ‫مى شود نه از روى حاصلخيزيش‪.‬‬ ‫مونتسكيو‬

‫‪5‬‬

‫شرایط دریافت ویزا دو ماهه توریستی‬

‫از زمانـی کـه ویـزای فرودگاهی مسـافران ایرانـی ناگهانی‬ ‫از ‪ 90‬روز بـه ‪ 15‬روز کاهـش یافـت‪ ،‬بیـن جامعـه ایرانیـان‬ ‫مالـزی همیشـه ایـن سـئوال مطرح بـوده که چگونه مسـافرها‬ ‫و میهمانـان مـی توانند برای ویـزا و اقامت بیشـتر اقدام کنند‪.‬‬ ‫توریسـت مالـزی در ایـن مـورد تحقیقـات الزم را انجـام‬ ‫داده و پـس از بررسـی دسـتورالعمل هـای موجـود بـرای‬ ‫اخـذ ویـزای دوماهـه از طریـق دعـوت نامـه اقـوام درجـه‬ ‫یـک خالصـه آن را اسـتخراج نمـوده اسـت‪.‬‬ ‫مـدارک الزم بـرای اخذ ویزای دو ماهـه از طریق دعوت‬ ‫نامه اقـوام درجه یک‪:‬‬ ‫‪ -1‬اصـل دعـوت نامـه (طبـق درخواسـت میزبـان بسـته به‬ ‫دانشـجو یا شـاغل بودن از دانشـگاه یا محـل کار) اصل نامه‬ ‫اشـتغال بـه کار یـا تحصیـل باید ضمیمـه دعوت نامه شـود‪.‬‬ ‫موارد زیر باید در دعوت نامه ذکر شود‪:‬‬ ‫نـام‪ ،‬نـام خانوادگـی‪ ،‬شـماره پاسـپورت و تمامـی آدرس‬

‫سرعت در پرداخت فقط یک شعار نیست‬

‫هـا اعـم از محـل کار‪ ،‬دانشـگاه‪ ،‬اقامت و شـماره تلفن های‬ ‫فـرد میزبان‬ ‫‪ -2‬کپی صفحه اول ویزا و پاسپورت میزبان‬ ‫‪ -3‬کپی اجاره نامه یا سند منزل میزبان‬ ‫‪ -4‬اصل و کپی پاسپورت صفحه اول متقاضی (میهمان)‬ ‫‪ -5‬یک قطعه عکس ‪ 3*4‬رنگی و جدید متقاضی (میهمان)‬ ‫‪ -6‬کپی بلیت یا رزرو آن‬ ‫‪ -7‬رسـید بانکـی به نام شـخص متقاضی (میهمـان) معادل‬ ‫هشـت میلیـون تومـان بـه ازای هر نفر بـه زبان انگلیسـی که‬ ‫بیشـتر از یک ماه از تاریخ صدور آن نگذشـته باشـد‪.‬‬ ‫‪ -8‬ترجمه صفحه اول و دوم شناسـنامه متقاضی (میهمان)‬ ‫جهت مشـخص نمودن نسبت‪.‬‬ ‫هزینـه ویـزا بـرای هـر گذرنامـه ‪ 15500‬تومـان می باشـد‬ ‫کـه نقـدی دریافت می شـود‪ .‬چنانچه دعـوت نامه از طرف‬ ‫شـخص ماالیی باشـد کپـی ‪ID Card‬وی الزامی اسـت‪.‬‬

‫‪0321450100‬‬ ‫‪0142681886‬‬ ‫‪0172594034‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫دادگاه سودان ازدواج‬ ‫دختری ‪ ۵‬ساله را لغو کرد‬

‫دادگاهـی در یکـی از شـهرهای سـودان حکـم بـه لغـو‬ ‫ازدواج دختـری ‪ ۵‬سـاله بـا مـردی ‪ ۴۵‬سـاله داد‪.‬‬ ‫سـازمان دفـاع از حقـوق زنـان و کـودکان "سـیما" کـه‬ ‫پیگیـر پرونـده ازدواج دختـری ‪ ۵‬سـاله بـا مـردی ‪ ۴۵‬سـاله‬ ‫اسـت‪ ،‬اعلام کـرد کـه دادگاهـی در سـودان حکم بـه لغو‬ ‫ایـن ازدواج داده اسـت‪.‬‬ ‫ناهـد جبـراهلل‪ ،‬مدیر این سـازمان می‌گوید‪ ،‬پیمـان ازدواج‬ ‫سـه سـال پیـش بسـته شـد‪ .‬ایـن دختـر اکنـون ‪ ۸‬سـال دارد‪.‬‬ ‫سـازمان‌های حقـوق بشـری بـه این مـورد اعتـراض کرده و‬ ‫خواسـتار رسـیدگی به آن در دادگاه شـدند‪.‬‬ ‫بنـا بـر داده‌های سـازمان سـیما‪ ،‬خانواده‌هـای این کودک‬ ‫و مـرد مـورد نظـر توافـق کـرده بودنـد کـه ازدواج زمانـی‬ ‫تمامیـت یابـد کـه دختـر به سـن ‪ ۱۵‬سـالگی رسـیده باشـد‪.‬‬ ‫امـا از آن جـا کـه مـرد حاضـر بـه پایبنـدی بـه ایـن توافـق‬ ‫نبـود‪ ،‬خانـواده دختـر بـه سـازمان "سـیما" اطلاع داده و از‬ ‫آن خواسـته شـد تـا گام‌هـای قانونـی را بـردارد‪.‬‬ ‫طبق قوانین جاری سـودان‪ ،‬ازدواج از سـن ‪ ۱۰‬سـالگی به‬ ‫بعـد مجـاز اسـت‪ .‬دادگاه بـر اسـاس همین قانون‪ ،‬تشـخیص‬ ‫داد کـه در ایـن مـورد مـرز قانونـی رعایت نشـده و ازدواج‬ ‫باید ملغـی گردد‪.‬‬

‫اشتباهی بزرگ یا جنایتی بیرحمانه؟‬

‫دادگاهی در آمریکا مشغول رسیدگی به پرونده مردی‬ ‫است که با رها کردن پسر دو ساله‌اش در خودرویی که‬ ‫درجه حرارت داخل آن بسیار باال بوده‪ ،‬باعث مرگ او‬ ‫شده است‪ .‬این مرد که «جاستین راس هریس» نام دارد‪،‬‬ ‫هشت فقره اتهام از جمله یک فقره قتل عمد در پرونده‬ ‫خود دارد‪.‬‬ ‫ماجرا بسیار ساده شروع شد‪ .‬هریس خانه را در حالی‬ ‫ترک کرد که پسرش کوپر را روی صندلی کودک در‬ ‫صندلی عقب خودرو نشانده بود‪ .‬او سپس به طرف محل‬ ‫کارش که یک شرکت خدمات طراحی وبسایت است به‬ ‫راه افتاد‪ .‬البته قبل از آن از یک مغازه چیزی برای صبحانه‬ ‫خرید اما طبق معمول پسرش را به مهدکودک نبرد‪ .‬بلکه‬ ‫براساس اظهارات پلیس‪ ،‬او مستقیم سر کار رفت و پسرش‬ ‫کوپر را همان جا در خودرو رها کرد‪.‬‬ ‫او وسط کار یک بار هم به خودرویش سر زد و‬ ‫وسیله ای را داخل آن گذاشت و دوباره به محل کارش‬ ‫برگشت‪ .‬این در حالی بود که درجه حرارت داخل‬ ‫خودرو همین طور بیشتر می شد‪ .‬دمای هوا در آن روز‬ ‫به ‪ 35‬درجه سانتی گراد می رسید این به آن معناست که‬ ‫حرارت داخل خودرو ‪ 38‬درجه بود‪ .‬متهم هفت ساعت‬ ‫بعد از زمانی که به محل کارش رسید‪ ،‬دوباره به خودروی‬ ‫هیوندایش برگشت‪.‬‬ ‫کارآگاه ویژه پرونده گفته است پلیس صدای هریس‬ ‫را شنید که از داخل خودرویش فریاد می زد‪ :‬خدایا‬ ‫من چه کار کردم؟ او از خودرو پیاده شد اما دوباره به‬ ‫سمت آن رفت و چند لحظه بعد به پلیس زنگ زد و‬ ‫گفت پسرش احتیاج به احیا دارد‪ .‬یک شاهد عینی گفته‬ ‫زمانی که هریس مرکز خرید را ترک می کرد‪ ،‬صدای‬ ‫گریه اش شنیده می شد و مدام فریاد می زد‪« :‬خدای من!‬ ‫پسرم مرده است‪».‬‬ ‫دادستان کل گفته است ممکن است برای متهم‪ ،‬در‬

‫آژانس مسافرتی پالم بیچ‬ ‫درمان بیماری چشم با لیس زدن‬

‫"حوا سـبیک" پیرزن ‪ 77‬سـاله اسـت که در شـمال بوسـنی‬ ‫زندگـی مـی کنـد و بـه عنـوان یـک چشـم پزشـک ماهـر در‬ ‫ایـن منطقـه شـناخته مـی شـود اما هیـچ دانشـی نـدارد و برای‬ ‫درمـان کـردن بیماری ها از روشـی عجیب اسـتفاده می کند‪.‬‬ ‫ایـن خانـم اعتقـاد دارد کـه مـی تواند همه بیمـاری های‬ ‫چشـم را تنهـا بـا لیـس زدن کـره آن درمـان کنـد‪ .‬او ابتدا‬ ‫بـرای همسـایه هـای خـود ایـن کار را انجـام مـی داد امـا‬ ‫حـاال بـه فردی مشـهور در بوسـنی تبدیل شـده اسـت‪.‬‬ ‫او چشـم هـای بیمـاران را بـا دسـت مـی گیرد و بـا زبان‬ ‫آن هـا را لیـس مـی زنـد‪ .‬ایـن حرکـت بـه طـور عجیبـی‬ ‫جـواب داده اسـت و برخـی از بیمـاری هـا را نیـز درمـان‬ ‫کـرده اسـت‪ .‬او مـی گویـد قبـل از این کار زبانـش را می‬ ‫شـورد و ضـد عفونـی مـی کند‪.‬‬

‫‪ ۳۲‬کشته در جشنواره هندوها‬

‫رئیـس پلیـس ایالـت بیهـار هند اعلام کرد دسـت کم‬ ‫‪ ۳۲‬نفـر بـر اثـر ازدحـام جمعیـت در جریـان جشـنواره‬ ‫هندوهـا در ایـن ایالـت شـرقی این کشـور کشـته شـدند‪.‬‬ ‫جمعیـت زیـادی بـرای شـرکت در جشـنواره دوشـرا‬ ‫در شـهر پاتنـا مرکـز ایالـت بیهـار تجمع کـرده بودند که‬ ‫ایـن حادثـه روی داد‪ .‬مقامـات اعلام کردنـد ایـن حادثه‬ ‫زمانـی روی داد کـه مـردم در پایـان مراسـم در حـال‬ ‫تـرک مـکان بودنـد‪ .‬زمانـی که مراسـم پایان یافـت‪ ،‬نور‬ ‫کافـی وجـود نداشـت‪ .‬بـه عالوه کشـته شـدگان‪ ،‬دسـت‬ ‫کـم ‪ 15‬نفـر نیـز بـه بیمارسـتان انتقـال یافتند‪.‬‬

‫حوادث‬

‫اراده ى انسانى‪ ،‬در پهلوى مقدرات او ايستاده و چرخ‬ ‫تكامل او را اداره مى كند‪.‬‬ ‫فيثاغورث‬

‫دادگاه درخواست مجازات اعدام شود‪ .‬این موضوع در‬ ‫هفته های آینده مشخص خواهد شد‪ .‬بیانیه دادستان پس‬ ‫از آن اعالم شد که هیات منصفه اتهامات متهم را خواند‪.‬‬ ‫عالوه بر قتل عمد‪ ،‬دو فقره اقدام به قتل و پنج جرم دیگر‬ ‫از جمله اعمال خشونت علیه کودک از نوع درجه اول‬ ‫و دوم‪ ،‬تالش مجرمانه برای بهره برداری جنسی از یک‬ ‫کودک و استفاده از وسایل خطرناک برای کودک نیز‬ ‫در پرونده هریس وجود دارد‪ .‬دادستان رینولد اعالم کرد‪:‬‬ ‫مدارکی که در طول تحقیقات پیدا کردیم‪ ،‬نشان می دهد‬ ‫متهم هشت فقره جرم مرتکب شده است‪.‬‬ ‫هریس در بازجویی ها ادعا کرده مرگ پسرش‬ ‫تصادفی بوده است اما اگر دادستان برای متهم تقاضای‬ ‫اعدام کند‪ ،‬به این معنی است که مدارکی دال بر‬ ‫سوءنیت و عمدی بودن قتل به دست آورده است‪ .‬متهم‬ ‫در بازجویی های قبلی گفته بود یادش رفته پسرش را‬ ‫به مهدکودک ببرد و او را داخل خودرو جا گذاشته و‬ ‫اصال متوجه اشتباهش نشده بود‪ .‬پسر هریس بیست و دو‬ ‫ماهه بود و کوپر نام داشت‪.‬‬ ‫هیات منصفه اعالم کرده است‪ :‬هریس با رها کردن‬ ‫عمدی پسرش در خودرو‪ ،‬درد جسمانی و خشونت زیادی‬ ‫را به او تحمیل کرده‪ ،‬تا جایی که کودک جان سپرده است‪.‬‬ ‫یک کارآگاه گفته در حالی که پسر دو ساله هریس در‬ ‫خودروی او تنها رها شده بود‪ ،‬این مرد در محل کار خود‬ ‫مشغول تبادل پیامک های غیراخالقی با افراد زیادی بود‬ ‫و عکس های غیراخالقی نیز با نوجوانان زیر سن قانونی‬ ‫رد و بدل می کرد‪.‬‬ ‫همسر اوگفته‪ :‬شوهرم پدر خوبی بود و ما اگر فرزندان‬ ‫دیگری داشته باشیم‪ ،‬باز هم پدر خوبی خواهد بود‪.‬‬ ‫شوهرم پدر فوق العاده و مدیر خانه ماست‪ .‬کوپر همه‬ ‫زندگی او بود و حرف هایی که علیه شوهرم می زنند‬ ‫غیرقابل باور است‪.‬‬

‫ی که‌ جسدش‬ ‫مادر ‌‬ ‫‪ 8‬ماه در بستر‌ ماند‬

‫در رویدادی حیرت‌انگیز‪ ،‬دو دختر کویتی با وجود این‬ ‫که همراه مادرشان در یک آپارتمان زندگی می کردند‪8 ،‬‬ ‫ماه از مرگ مادرشان بی‌خبر ماندند‪.‬‬ ‫این دو دختر زمانی از مرگ مادر خود باخبر شدند که‬ ‫هشت ماه از مرگ او در بسترش گذشته بود و جسد وی‬ ‫کامال تجزیه شده بود‪ .‬کارشناسان نیز احتمال وقوع جرم را‬ ‫در خصوص این پرونده بعید دانسته اند‪.‬‬ ‫این ماجرا از آن جا آغاز شد که یکی از فرزندان این زن‬ ‫پس از چند ماه بستری شدن در بیمارستان عازم منزل می شود‬ ‫تا جویای احوال مادرش شود ولی هنگامی که وارد اتاق او‬ ‫می شود و ملحفه را از روی مادرش بر می دارد در کمال‬ ‫ناباوری با اسکلت مادرش که همچنان لباس بر تن داشت‪،‬‬ ‫مواجه می شود و به نهادهای ذی ربط اطالع می دهد‪.‬‬ ‫کارشناسان و مراجع ذی ربط‪ ،‬سعی کردند که پاسخ این‬ ‫سوال را بیابند که چگونه زنی با وجود داشتن دو دختر و‬ ‫سکونت هر ‪ 3‬نفر آنها در یک واحد آپارتمانی‪ ،‬در بسترش‬ ‫مرده است و فرزندانش پس از گذشت ‪ 8‬ماه از مرگش‬ ‫باخبر شده اند‪.‬‬ ‫آنها پس از تحقیقات فراوان و در کمال حیرت و تأسف‬ ‫به این نتیجه رسیدند که این دو دختر هر روز صبح زود برای‬ ‫امرار معاش از منزل بیرون می رفته اند گرفتاری های فراوان‬ ‫آنها در این زمینه باعث شده که مادرشان را فراموش کنند‪.‬‬

‫مجری بهترین تورهای داخلی‬ ‫اخذ ویزای اندونزی برای متقاضیان مقیم و غیر مقیم‬

‫پلیس آلمان به ظن بچه‌دزدی مانع پرواز مادر ایرانی شد‬

‫یـک زن ایرانـی کـه بـدون اطالع همسـرش قصد داشـت‬ ‫بـه همـراه دو دختـر خـود بـرای همیشـه بـه ایـران بازگردد‪،‬‬ ‫بـا ممانعـت پلیـس آلمـان روبـه‌رو شـد‪ .‬پرونـده طلاق این‬ ‫زوج در جریـان اسـت و پلیـس احتمال داده کـه مادر قصد‬ ‫ربـودن بچه‌‌هـا را داشـته اسـت‪.‬‬ ‫نام‌هـای خانوادگـی متفـاوت‪ ،‬پایـان تعطیلات تابسـتانی‬ ‫مـدارس و مقصـد سـفر؛ سـبب شـد کـه پلیـس فـرودگاه‬ ‫فرانکفـورت آلمـان بر سـر خروج یک مـادر و دو دخترش‬ ‫اندکـی واکاوی کنـد‪ .‬در نهایـت مشـخص شـد کـه مـادر‬ ‫‪ ۳۸‬سـاله ایرانـی قصـد داشـته بـه همـراه دو دختـر ‪ ۱۲‬و ‪۱۴‬‬ ‫سـاله‌اش بـرای همیشـه بـه ایـران بـرود‪ ،‬بـدون این‌کـه پـدر‬ ‫فرزنـدان را در جریـان گذاشـته باشـد‪.‬‬

‫ایـن زوج ایرانـی شـهروند آلمان هسـتند و فرزندان‌شـان در‬ ‫آلمـان متولد شـده‌اند‪ .‬پرونـده طالق والدین در جریان اسـت‬ ‫و اگـر مـادر بـا دختـران از مرز خـارج می‌شـد‪ ،‬تصمیم‌گیری‬ ‫در مـورد حـق سرپرسـتی فرزندان با مشـکل روبه‌رو می‌شـد‪.‬‬ ‫بنـا بـر گـزارش پلیـس آلمـان‪ ،‬از خـروج دو دختـر‬ ‫جلوگیـری شـده و آنـان بـه اداره حمایـت از کـودکان و‬ ‫نوجوانـان سـپرده شـده‌اند‪ .‬مـادر هـم از سـفر صـرف نظـر‬ ‫کـرده اسـت‪ .‬پلیـس بـرای ایـن زن ایرانی به ظـن بچه‌دزدی‬ ‫پرونـده تشـکیل داده اسـت‪.‬‬ ‫حضـور در مدرسـه در آلمـان اجبـاری اسـت و خـارج‬ ‫از فصـل تعطیلات مـدارس کنتـرل ویـژه‌ای بـر مسـافرت‬ ‫کـودکان و نوجوانـان صـورت می‌گیـرد‪.‬‬

‫"الیسـاید رودیگویـس" دختـر ‪ 22‬سـاله اسـت کـه چندی‬ ‫پیـش در حالـی کـه یـک چاقـوی قصابـی در پیشـانی اش‬ ‫فـرو رفتـه بـود بـه اورژانـس منتقل شـد‪ .‬ایـن دختـر در یک‬ ‫دعوای شـدید با همسرسـابقش دچار این مشـکل شـده بود‪.‬‬ ‫در نـگاه اول او مـرده بـه نظـر مـی رسـید امـا پزشـکان در‬ ‫نهایـت تعجـب متوجه شـدند که وی نه تنها زنده اسـت بلکه‬ ‫بـه انـدازه ای هوشـیاری دارد کـه بـرای پلیـس هـا ماجـرای‬ ‫ضربـه خوردنـش و چاقـوی در پیشـانی را توضیـح دهـد‪.‬‬ ‫پزشـکان ایـن حالـت را یـک معجـزه خواندنـد چـرا کـه‬ ‫چاقـو بـه راحتی می توانسـت در ثانیه اول جـان او را بگیرد‪.‬‬

‫ایـن خانـم بعد از یک عمـل جراحی طوالنی معالجه شـد و‬ ‫مـی توانـد در چنـد روز آینده از بیمارسـتان مرخص شـود‪.‬‬

‫نجات معجزه آسا زنی با یک چاقو در پیشانی‬

‫قتل‌عام ‪ 17‬دانش‌آموز مکزیکی توسط تبهکاران مسلح‬

‫یک گروه از تبهکاران در جنوب مکزیک راه را بر سه دستگاه‬ ‫اتوبوس مدرسه بستند و در جریان درگیری مسلحانه با مأموران‬ ‫پلیس پس از قتل سه دانش‌آموز و مجروح شدن دست‌کم ‪15‬‬ ‫تن دیگر‪ 43 ،‬دانش‌آموز را ربودند و به نقطه نامعلومی بردند‪.‬‬ ‫چند روز پس از این حادثه با پیگیری‌های پلیس دو تن‬ ‫از اعضای این باند تبهکار دستگیر شدند و در اعترافی‬ ‫هولناک به قتل عام ‪ 17‬نفر از دانش‌آموزان ربوده شده‬

‫اعتراف کردند‪ .‬با اطالعات به‌دست آمده از این دو‬ ‫جنایتکار‪ ،‬مأموران پلیس پس از جست‌وجوهایی بسیار‬ ‫موفق به یافتن یک گور دسته‌جمعی شدند و اجساد متالشی‬ ‫شده بیش از ‪ 17‬تن را در آن یافتند‪.‬‬ ‫تعدادی از افسران پلیس مدعی هستند با توجه به اظهارات‬ ‫دانش‌آموزان مجروح‪ ،‬عوامل این باند تبهکار در اتوبوس حاضر‬ ‫بوده‌اند و حمله به دانش‌آموزان از داخل اتوبوس آغاز شده است‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫‪0321640885‬‬ ‫‪0321640899‬‬

‫نجات ماجراجوی ایرانی در فلوريدا‬

‫تلاش رضا بلوچی برای طی مسـافت ‪ ۱۶۰۰‬کیلومتری‬ ‫از ایالـت فلوریـدا بـه جزیـره برمـودا به وسـیله یک توپ‬ ‫بزرگ بـادی ناکام مانده اسـت‪.‬‬ ‫رضـا بلوچـی که یک دونده اسـتقامت اسـت بـه خاطر‬ ‫خسـتگی مفـرط از ایـن ماجـرا بازمانـد و توسـط گارد‬ ‫سـاحلی آمریـکا نجـات داده شـد‪ .‬حال او پـس از نجات‬ ‫خـوب توصیـف شـده اسـت‪ .‬در وبسـایت بلوچـی آمده‬ ‫کـه ایـن سـفر بـرای جمـع آوری پـول بـرای کـودکان‬ ‫نیازمنـد و بـرای الهـام بخشـیدن بـه کسـانی کـه امیـد بـه‬ ‫آینـده ای بهتـر را از دسـت داده انـد انجـام شـد‪ .‬او قبلا‬ ‫در سـفری شـش ماهـه دور آمریـکا دویـده و یـک بار با‬ ‫دوچرخـه سـفری هفت سـاله در ‪ ۵۵‬کشـور جهـان انجام‬ ‫داده اسـت‪.‬‬ ‫او مـی گویـد کـه رسـالتش در زندگـی آوردن‬ ‫صلـح و همبسـتگی بـه جهـان اسـت‪ .‬توپـی کـه او بـا آن‬ ‫دریانـوردی مـی کـرد از جنس پالسـتیکی شـفاف بود و‬ ‫او در آن مـی دویـد کـه باعـث حرکـت تـوپ مـی شـد‪.‬‬ ‫تـوپ در یـک چارچوب مـدور آلومینیومی قـرار گرفته‬ ‫بـود تـا بهتـر در آب حرکـت کنـد‪ .‬او قـرار بـود صبح ها‬ ‫در ایـن تـوپ بـدود و شـب ها اسـتراحت کنـد‪ .‬او عالوه‬ ‫بـر همراه داشـتن بسـته هـای پروتئینـی بـرای تغذیه قصد‬ ‫ماهیگیـری داشـت‪ .‬گارد سـاحلی ابتـدا در فاصلـه تقریبا‬ ‫‪ ۷۰‬میـل دریایی از سـاحل شـرقی جزیره سـن آگوسـتین‬ ‫درحالـی کـه آقـای بلوچـی راهـش را گـم کرده بـود او‬ ‫را یافـت‪ .‬خدمـه گشـت سـاحلی خطرات سـفر را برایش‬ ‫توضیـح دادنـد و از او خواسـتند بـه سـفر پایـان دهـد‪ .‬اما‬ ‫او تصمیـم گرفـت بـه سـفر ادامه دهـد و باالخـره فانوس‬ ‫شناسـایی را روشـن کـرد تـا نجات داده شـود‪.‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫اختراع چتر پرنده‬

‫علم و فناوری‬

‫دوچرخه‌سواران هم به جعبه سیاه مجهز شدند‬ ‫محققـان دانشـگاه ایالتـی اورگان بـا همـکاری محققـان‬ ‫شـرکت اینتـل‪ ،‬کاله ایمنـی دوچرخه‌سـواران را بـه جعبـه‬ ‫سـیاهی مبـدل کرده‌اند کـه تمامی اطالعات زمـان تصادف‬ ‫را در خـود ضبـط می‌کنـد‪.‬‬ ‫در زمـان بـروز حادثـه بـرای دوچرخه‌سـواران بویـژه‬

‫بــا ایــن چتــر پرنــده دیگــر در ترافیــک شــهری‬ ‫معطــل نمی‌شــوید‪.‬‬ ‫در اختراعــی بــاور نکردنــی کار‌شناســان موفــق بــه‬ ‫ســاخت اولیــن پاراگالیــدر ســبک قابــل حمــل کــه‬ ‫حتــی در چمــدان جــای می‌گیــرد شــده‌اند‪.‬‬ ‫ایــن پاراگالیــدر متحــرک بــا وزنــی بســیار کــم‬ ‫می‌توانــد بــه مــدت ‪ ۳‬ســاعت بــدون توقــف در آســمان‬ ‫پــرواز کنــد هرچنــد کــه هنــوز نیازمنــد مجوزهایــی‬ ‫خــاص بــرای اجــازه پــرواز بــا آن در شــهرهایی ماننــد‬ ‫لنــدن اســت‪.‬‬ ‫گفتنــی اســت‪ ،‬در آن از سیســتم کنترلــی اهرمــی‬ ‫بــرای تنظیــم جهــت حرکــت اســتفاده شــده و بــا انــرژی‬ ‫گاز حرکــت می‌کنــد‪.‬‬ ‫بررسـی‌ها نشــان می‌دهنــد‪ ،‬ایــن دســتگاه منحصربفــرد‬ ‫می‌توانــد تــا ‪ ۱۰۰‬مایــل پــرواز کنــد و از آن می‌تــوان‬ ‫بــرای رســیدن ســر وقــت بــه قرارهــای کاری و دوری از‬ ‫ترافیــک شــهری بــا اتومبیــل اســتفاده کــرد‪.‬‬ ‫از جملـه مزایـای ایـن دسـتگاه سـادگی کار بـا آن‬ ‫اسـت و همینطـور بـرای مـوارد اضطـراری مبتکـران این‬ ‫دسـتگاه چتـر نجـات بـرای خلبـان آن در نظـر گرفته‌اند‪.‬‬

‫هنـگام شـب‪ ،‬اطالعـات دقیقـی از نحـوه تصـادف و‬ ‫صدمـات احتمالـی وجـود نـدارد‪ .‬محققـان بـرای کمـک‬ ‫بـه دوچرخه‌سـواران‪ ،‬کاله ایمنـی هوشـمندی طراحـی‬ ‫کرده‌انـد کـه ماننـد جعبـه سـیاه‪ ،‬داده‌هـای تصـادف را در‬ ‫خـود ذخیـره می‌کنـد‪.‬‬ ‫ایـن کاله ایمنـی مجهـز بـه حسـگرهای مختلـف و‬ ‫شتاب‌سـنج اسـت کـه می‌توانـد بهـم خـوردن تعـادل‬ ‫دوچرخه‌سـوار در زمـان وقـوع تصادف و برخـورد با زمین‬ ‫را تشـخیص دهـد‪ .‬بـا تشـخیص وقـوع تصـادف‪ ،‬وضعیـت‬ ‫سلامت دوچرخه‌سـوار توسـط سیسـتم بررسـی می‌شـود؛‬

‫کمربند ایمنی هوشمند‬

‫یـک تیـم تحقیقاتـی در مؤسسـه بیومکانیـک در والنسـیا‬ ‫اسـپانیا بـه منظـور جلوگیـری از تصـادف در اثـر خـواب‬ ‫آلودگـی راننـدگان‪ ،‬کمربنـدی هوشـمند طراحـی کـرده‌‬ ‫اسـت کـه از خوابیـدن راننـده جلوگیـری می‌کند‪.‬چنـد‬ ‫سنسـور در کمربنـد و صندلـی خـودرو تعبیـه شـده اسـت؛‬ ‫ایـن سنسـورها ضربـان قلـب و تغییـر نفـس کشـیدن راننـده‬ ‫را انـدازه گیـری می‌کنـد؛ یکـی از سنسـورها بـه منظـور‬ ‫تشـخیص از دسـت دادن نیروی راننده گذاشـته شده است‪.‬‬ ‫ایــن کمربنــد از طریــق داده‌هــای قلبــی و تنفســی‪ ،‬بــه‬ ‫منظــور بیــدار کــردن راننــده توســط زنــگ خطــر بــه راننده‬

‫هشــدار می‌دهــد تــا او بیــدار شــود‪« .‬خــوزه ســوالژ» مدیــر‬ ‫ایــن نــوآوری در موسســه بیومکانیــک در والنســیا گفــت‪:‬‬ ‫تغییــرات ضربــان قلــب و تنفــس‪ ،‬شــاخص خوبــی اســت و‬ ‫بــه طــور مســتقیم بــا خســتگی مرتبــط می‌شــود؛ هنگامــی‬ ‫کــه راننــده شــروع بــه خوابیــدن می‌کنــد‪ ،‬ضربــان قلــب و‬ ‫تنفــس تغییــر می‌کنــد و کمربنــد قبــل از اولیــن نشــانه‌های‬ ‫خســتگی بــه راننــده هشــدار می‌دهــد‪.‬‬ ‫وی ادامــه داد‪ :‬ایــن پــروژه می‌توانــد جــان بســیاری‬ ‫از راننــدگان را نجــات دهــد و از تصادفاتــی کــه در اثــر‬ ‫خــواب بــه وجــود می‌آینــد‪ ،‬جلوگیــری کنــد‪.‬‬

‫با نیش این کنه‪ ،‬گیاهخوار می‌شوید‬

‫نیــش یــک کنــه آمریکایــی‬ ‫قربانــی را بــه اجبــار تبدیــل بــه‬ ‫یــک گیاهخــوار می‌کنــد‪.‬‬ ‫ايــن كنــه بــا نــام علمــي آمبليومــا‬ ‫(‪ )Amblyomma‬بــا اينكــه‬ ‫خــودش گياهخــوار نيســت امــا‬ ‫نيـش‌اش داراي مــاده‌اي اســت كــه‬

‫ارتباطات نه تنها جوهره ى حيات انسانى است‬ ‫بلكه مايملك حياتى زندگى اوست‪.‬‬

‫در قربانــي ايجــاد حساســيت شــديد‬ ‫بــه خــوردن گوشــت مي‌كنــد‪ .‬مــاده‬ ‫ياد‌شــده برخــاف ســاير مــواد پروتئينــي‪،‬‬ ‫ايجاد‌كننــده حساســيت به‌نوعــي‬ ‫قنــد اســت‪ ،‬بنابرايــن بــه‬ ‫بســياري از دارو‌‌هاي ضدحساســيت‬ ‫مقــاوم اســت‪.‬‬

‫در صـورت ناتوانـی فـرد در پاسـخ دادن‪ ،‬بالفاصلـه با مرکز‬ ‫اورژانـس تمـاس برقـرار می‌شـود؛ همچنیـن فـرد می‌توانـد‬ ‫بـدون نیـاز به اسـتفاده از دسـت‌ها‪ ،‬با شـماره‌های مشـخص‬ ‫شـده تمـاس برقـرار کنـد‪.‬‬ ‫امکانــات تعبیــه شــده در ایــن کاله ایمنــی شــامل رادیــو‪،‬‬

‫بلوتــوث‪ ،‬مغناطیس‌ســنج‪‌،‬ژیروســکوپ‪ ،‬دو شتاب‌ســنج‬ ‫بــرای تشــخیص برخــورد ناگهانــی‪ ،‬ابــزار ســخت‌افزاری‬ ‫بــرای برقــراری تمــاس بــا مرکــز اورژانــس‪ ،‬بلندگــو‪،‬‬ ‫میکروفــون و المــپ ال‌ای‌دی اســت‪ .‬کاله بــا اســتفاده‬ ‫از برنامــه آندرویــد بــر روی تلفــن همــراه هوشــمند‪،‬‬ ‫داده‌هایــی شــامل مســافت طــی شــده‪ ،‬ســرعت و جهــت را‬ ‫ذخیــره می‌کنــد‪.‬‬ ‫کاله ایمنـی جعبـه سـیاه (‪ )black box‬در مرحلـه‬ ‫طراحـی نمونـه اولیـه قرار داشـته و هنـوز زمانی بـرای تولید‬ ‫تجـاری ایـن محصـول در نظـر گرفتـه نشـده اسـت‪.‬‬

‫جان پيس‬

‫‪7‬‬

‫ماشین‌های بدون راننده‬ ‫راهی خیابان‌ها شدند‬

‫خودروهــای بــدون راننــده غــول فنــاوری دنیــا مجــوز‬ ‫حرکــت در خیابان‌هــا را بدســت آوردنــد‪.‬‬ ‫ســرانجام فرمانــداری ایالــت کالیفرنیــای ایــاالت‬ ‫متحــده مجــوز حرکــت و رانندگــی خودرو‌هــای‬ ‫بــدون سرنشــین گــوگل در خیابان‌هــا و اتوبان‌هــای‬ ‫ایــن کشــور را صــادر کــرده اســت‪.‬‬ ‫گفتنــی اســت‪ ،‬درحــال حاضــر سیســتم رانندگــی‬ ‫بــدون خــودرو ارائــه شــده توســط گــوگل بــر روی ‪3‬‬ ‫شــرکت خودروســازی مشــهور دنیــا ماننــد مرســدس‬ ‫بنــز‪ ،‬فولکــس واگــن و لکســوس اجــرا و پپیاده‌ســازی‬ ‫می‌شــود‪.‬‬ ‫شــرکت گــوگل در حــال رانندگــی آزمایشــی بــا‬ ‫خودروهــای بــدون سرنشــین امــا دارای فرمــان راننــده‬ ‫خــود در محوطــه عملیاتــی مربــوط ســازمان فضایــی‬ ‫ناســا اســت‪.‬‬ ‫مســاحت محوطــه آزمایشــی کــه ناســا در اختیــار‬ ‫گــوگل قــرار داده معــادل یــک میلیــون مایــل اســت‪.‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫فر هنگ و هنر‬

‫ارزش اخالقى‪ ،‬بسته به تعداد وظايفى است كه انسان انجام مى دهد‪.‬‬ ‫موريس مترلينگ‬

‫‪8‬‬

‫چاپ باتیک هنر مشترک ایران و مالزی‬

‫ایران‬

‫کالقه ای یکی از روشهای چاپ بر روی پارچه است‬ ‫که در کشورهایی مانند اندونزی‪ ،‬تایلند‪ ،‬سریالنکا‪ ،‬هند و‬ ‫ایران از قدیم کاربرد داشته‌اند‪ .‬در اندونزی و مالزی آن را‬ ‫باتیک می نامند‪ .‬این روش در ایران بیشتر در تبریز و اسکو‬ ‫رواج دارد‪.‬‬ ‫در چاپ کالقه‌ای‪ ،‬کلیه طرحها و رنگها را با استفاده از‬ ‫واکس و عملیات رنگرزی بر روی پارچه منتقل می‌کنند‪.‬‬ ‫برای این کار بیشتر از پارچه ابریشم استفاده می‌شود‪.‬‬ ‫تاروپود پارچه از واکس پوشیده می‌شود و هر دو روی‬ ‫پارچه یکسان نقش می‌شود‪.‬‬ ‫رنگهای به کار رفته برای چاپ بیشتر از دسته رنگهای‬

‫صرافی اهورا‬

‫مالزی‬

‫گیاهی مانند روناس‪ ،‬اسپرک‪ ،‬پوست انار و زردچوبه است‪.‬‬ ‫یکی از ویژگی‌های چاپ کالقه‌ای ایجاد رگه‌های رنگی‬ ‫است که در اثر شکستن واکس و نفوذ رنگ از میان این‬ ‫شکست‌ها به پارچه در حین عملیات رنگرزی برروی‬ ‫پارچه پدید می‌آید‪.‬‬ ‫ابزار کار چاپ باتیک «تیان» نام دارد که وسیله‌ای فلزی‬ ‫شبیه به قیف نازک است‪ .‬روش‌های چاپ باتیک عبارتند‬ ‫از چاپ مستقیم‪ ،‬چاپ برداشت‪ ،‬چاپ با شابلون‪ ،‬نقاشی‬ ‫باتیک روی پارچه ابریشمی‪ ،‬تار عنکبوتی‪ ،‬قلم‌مویی‪ ،‬بدون‬ ‫رنگرزی و باندا (پیچشی)‪ .‬استاد حسین گنجینه از استادان‬ ‫معروف این سبک در ایران است‪.‬‬

‫منسوجات‬ ‫منسوجات سنتی مالزی که رنگارنگ و مسحورکننده است‪،‬‬ ‫در تمام جهان طرفدار دارد‪ .‬انواع مختلف آن عبارتند از باتیک‪،‬‬ ‫سانکت‪ ،‬پوآ کومبو و تکات‪ .‬این منسوجات در تمام اقالم‬ ‫تزیینی از لباس‌های زنانه گرفته تا کفش‌ها‪ ،‬پرده‌های رنگی‬ ‫و مالفه‌های ظریف تختخواب مورد استفاده قرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫باتیک‬ ‫این اصطالح به فرآیند رنگ کردن الیاف با استفاده از‬ ‫تکنیک مقاومت اشاره دارد؛ بخش‌هایی از پارچه با موم‬ ‫پوشانده می‌شود تا رنگ را به خود جذب نکند‪ .‬رنگ‌های‬ ‫باتیک بسیار مقاوم‌تر از پارچه‌های رنگ شده یا چاپ شده‬

‫نقل و انتقال سریع پول بین ایران و مالزی‬

‫هستند‪ ،‬چرا که پارچه به طور کامل در رنگ غوطه‌ور می‌شود‪.‬‬ ‫انواع سنتی و معاصر باتیک در مالزی وجود دارد و‬ ‫مالزیایی‏ها عالوه بر بهره‏گیری از این پارچه در دوخت‬ ‫لباس‏های بومی‪ ،‬استفاده‏های دیگری نیز می‏کنند و کیف‪،‬‬ ‫لوازم پارچه‏ای منزل مانند رومیزی‪ ،‬روتختی و روبالشتی با‬ ‫این پارچه‏ها نما می‏گیرند‪.‬‬ ‫طرح پارچه‏های باتیک باید ابتدا توسط یک هنرمند بسیار‬ ‫ماهر بر روی پارچه‏های سفید کشیده شود و سپس نقاشان‪،‬‬ ‫روی طرح را با رنگ‏ها و قلم موهای خود کامل کنند‪ .‬سپس‬ ‫عملیات چاپ به‌وسیله واکس باتیک که در اصل‪ ،‬مایعی داغ‬ ‫از ترکیب موم و پارافین است‪ ،‬وارد مرحله تکامل می‏شود‪.‬‬

‫‪0362039192 - 0362018416‬‬ ‫‪0123486736‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی‬

‫میراث فرهنگی‬

‫ارزش يك پيمان نامه ى خوب‪ ،‬بستگى به طول اعتبار آن دارد‪.‬‬ ‫چانگ سى‬

‫کلیسای مسیح مالکای مالزی‬

‫کلیســای افســانه ای مســیح بــه مــوازات بنــای اســتد هویــز‬ ‫قــرار گرفتــه اســت‪ .‬آجرهــای ایــن کلیســا همگــی از هلنــد‬ ‫بــه ایــن محــل منتقــل شــدند و بناهــای مالکایــی بــا خشــت‬ ‫هــای قرمــز رنــگ محلــی بــه آنهــا شــکل دادنــد‪ .‬ســاختمان‬ ‫کلیســا بســیار قدیمــی اســت و ســنگ قبرهــای حکاکــی‬ ‫شــده موجــود در آن داســتان تلــخ درد و رنــج هایــی را کــه‬ ‫ســاکنان اروپایــی اولیــه ایــن منطقــه بــا آنهــا مواجــه بودنــد‪،‬‬ ‫بازگــو مــی کنــد‪ .‬ســتون هــای عرضــی عظیم ســقف ســالن‬ ‫کلیســا هــر کــدام یــک درخــت بودنــد کــه پــس از کنــده‬ ‫کاری در ایــن محــل تعبیــه شــدند و در بــاالی محــراب‬ ‫یــک صلیــب مســیح از جنــس چــوب از یــک تســمه بســته‬ ‫شــده بــه دیــوار آویختــه شــده اســت‪.‬‬

‫آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یکی از مکان‌های‬ ‫تاریخی و باستانی شهر اردبیل در شمال باختری ایران و‬ ‫از آثار ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو است‪.‬‬ ‫منزل و خانقاه شیخ صفی در همین مکان قرار دارد‪ ،‬و بر‬ ‫طبق وصیّت شیخ ‪ ،‬جنازه اش را در اتاقی جنب خلوتخانه‬ ‫و باغچه و حوضخانه دفن کردند و بر قبر او بنایی ایجاد‬ ‫کردند تا عالوه بر مقبره شیخ صفی و مرقد شاه اسماعیل‬ ‫اول ‪ -‬آرامگاه‌های دیگری از شاه زادگان صفوی و فرزندان‬ ‫وی را در این بقعه و محل شهیدگاه قرار دهند‪ .‬پس از شروع‬ ‫حکومت صفویه‪ ،‬به سبب ارادت شاهان صفوی به جد‬ ‫خود‪ ،‬واحدهای مختلفی به این مجموعه اضافه شد‪ .‬به ویژه‬ ‫در دوره شاه عباس اول و از آن جا که وی ارادت فراوانی‬ ‫به شیخ صفی الدین داشت برای تکمیل و تزیین این اثر‪،‬‬

‫رستوران تهران‬

‫‪9‬‬

‫زمانــی کــه کلیســا تازه شــروع بــه کار کــرده بــود‪ ،‬دارای‬ ‫منبــر نبــود و کشــیش بــر روی یــک صندلــی کــه بــه وســیله‬ ‫طنــاب بــه تســمه روی دیــوار متصــل شــده بــود می نشســت‬ ‫و در هنــگام موعظــه‪ ،‬خــادم کلیســا کشــیش و صندلــی را‬ ‫تــا ارتفــاع وســط دیــوار بــاال مــی کشــید‪ .‬در خــارج از‬ ‫کلیســا بــرج ســاعت تــان بنــگ ســو بــا قدمــت یــک قــرن‬ ‫قــرار دارد کــه بــه وســیله خانــواده ثروتمنــد "تــان" ســاخته‬ ‫شــده اســت‪.‬‬ ‫در نزدیکــی بــرج یــک فــواره کوچــک بــه مناســبت‬ ‫شــصتمین ســال ســلطنت ملکــه ویکتوریــا ســاخته شــده و‬ ‫چهــار مجســمه مــوش صحرایــی ســفید رنــگ در اطــراف‬ ‫آن یــادآور داســتان اولیــه پیدایــش مــاکا هســتند‪.‬‬

‫کارهای فراوانی صورت گرفت‪ .‬در عصر صفوی‪ ،‬بقعه شیخ‬ ‫با حضور استادان بزرگ عهد صفوی چنان به زیور آراسته‬ ‫شد که هم چنان پس از گذشت چندین قرن به عنوان یکی‬ ‫از مفاخر تاریخی و فرهنگی ایران به شمار می‌آید‪.‬‬ ‫یکی از موارد منحصربه‌فرد این مجموعه این است که‬ ‫این بقعه حاوی ده‌ها اثر بدیع در مضامین مختلف رشته‌های‬ ‫هنری است که از آن جمله می‌توان به عالی‌ترین نوع کاشی‬ ‫کاری معرق و مقرنس و گچ‌بری کتیبه‌های زیبا و نفیس و‬ ‫خط خطاطان بزرگ دوره صفوی‪ ،‬منبتهای ارزنده‪ ،‬نقره‬ ‫کاری‪ ،‬تذهیب و طالکاری‪ ،‬نقاشی و تنگ بری و غیره‬ ‫اشاره کرد‪ .‬این اثر از ساختار معماری فخیمی برخوردار‬ ‫است که گرد هم آمدن فضایل هنری نامبرده‪ ،‬آن را در‬ ‫مجموعه‌های تاریخی ایران شاخص و متمایز نموده‌است‪.‬‬

‫با ‪ 14‬سال سابقه‬

‫‪0342515105‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫لقبهایــی بــرای اســتادا درســت کــرده بودیــم کــه ســالها رو اسمشــون‬ ‫مــی مونــد‪ .‬کاریکاتورهــای اســتادا و کادر دانشــگاهو در دانشــگاه‬ ‫پخــش کردیــم‪.‬‬ ‫ولــي تــو ايــن يکــي آنتنــي کــه نشــناختيمش کار مــا رو بــه حراســت‬ ‫کشــوند مــا بــه گــردن نگرفتيــم ولــي حراســت بــه مــا شــک کــرده بــود‪.‬‬ ‫از حراســت بــه کمــک دوســت پدرعلــي ق ِ ِســر در رفتيــم‪ .‬ولــي بهمــون‬ ‫هشــدار داد کــه اگــه کاري کنيــم بــي شــک تبعيدمــون مــي کنــن‪.‬‬ ‫علــي از خــواب بيــدار شــد و در حالــي کــه چشماهاشــو مــي ماليــد‬ ‫گفــت‪ :‬ايــن چراغــو خامــوش کــن چــرا نمــردي هنــوز؟‬ ‫ داشتم فکر مي کردم‬‫به چي‬‫هيچي چيز مهمي نبود‪.‬‬‫اين تن بميره بگو‪.‬‬‫به نخاله گريامون‪.‬‬‫علــي لبخنــدي زد و گفــت‪ :‬همــش يــه طــرف ايــن يکــي يــه طــرف‪.‬‬ ‫ايــن يکــي ديگــه مــي ترکونــه هــم دانشــگاه و هــم غــرور ســارينا‬ ‫شاســي بلنــدو‪.‬‬ ‫بــه طــرف علــي چرخيــدم وگفتــم‪ :‬علــي نــه کــه بترســما نــه ولــي‬ ‫خداييــش ريســکه هــا اگــه بفهمــن کار ماســت‪......‬‬ ‫علــي بــا خنــده حرفــم و بريــد و گفــت‪ :‬خــوب بفهمــن چــي ميشــه‪.‬‬ ‫دادا دانشــگاه آزاده‪ .‬چــي؟ آزاد! يعنــي هــر غلطــي بکنــي آزاده‪ .‬پارتــي‬ ‫هــم کــه بــاز يــادت رفتــه‪ ،‬اونــم نباشــه فوقــش تبعيدمــون مــي کنــن‬ ‫عجــب شــير‪.‬‬ ‫پرسيدم چه پدر کشتگي با اين دختره داري ‪.‬‬ ‫علــي بــا خنــده گفــت عقــده ايــم از دختــراي پولــدار و مغــرور‬ ‫خوشــم نميــاد‪.‬‬ ‫ولــي مــي دونســتم کــه پــاي چيــز مهمتــري در ميونــه‪ .‬دســتامو بلنــد‬ ‫کــردم گفتــم خدايــا بــه اميــد تــو‪.‬‬ ‫يــه هفتــه گذشــت ســارينا زنــگ نــزد ومــا بــا يــه قوطــي رنــگ قرمــز‬ ‫رفتيــم دانشــگاه‪ .‬علــي وارد دستشــويي مخصــوص اســتادا کــه نزديــک‬ ‫دفتــر اســاتيد بــود شــد و بهــم گفــت‪ :‬تــا رنــگ و ديــدي کولــي بــازي‬ ‫در ميــاري‪.‬‬

‫رستوران شیشا النج‬

‫داستان‬

‫از آينده ناراحت نباشيد‪ ،‬بار روز را به منزل برسانيد‪.‬‬ ‫الكوردر‬

‫نخاله ها نابغه اند‬

‫علي طاليي‬

‫قسمت آخر‬

‫علــي وارد دستشــويي شــد مدتــي بعــد رنــگ از زيــر در زد بيــرون‪.‬‬ ‫فريــاد زدم يــا خــدا خــون ‪ ،‬اينجــا پــر خونــه ‪،‬از زيــر در داره خــون ميــاد!‬ ‫همــه دانشــجوها و اســتادها جمــع شــدند ‪.‬ســارينا هــم اومــد‪ .‬رييــس چنــد‬ ‫تنــه بــه در زد در بــاز شــد وقتــي ديــدم علــي خودشــو ولــو کــرده رو‬ ‫زميــن بــه زور جلــوي خندمــو گرفتــم‪.‬‬ ‫بعــد رو کــردم بــه ســارينا وفريــاد زدم عوضــي پولــدار همــش تقصيــر‬ ‫توئــه کثافــت‪.‬‬ ‫سارينا همينطور اشک مي ريخت ومنم بهش بد بيراه مي گفتم‪.‬‬ ‫رييــس بــا عصبانيــت گفــت‪ :‬االن وقــت ايــن حرفــا نيســت بياييــن‬ ‫بياريمــش بيــرون‪ .‬بــا فريــاد يکــي کــه مــي گفــت‪ :‬چــي شــد زنــگ زديــد‬ ‫بــه آمبوالنــس؟ صورتمــو برگردونــدم طــرف علــي خــون مثــل فــواره‬ ‫داشــت از دســتش ميــزد بيــرون‪ .‬علــي واقعــن رگشــو زده بــود‪ .‬فريــاد زدم‬ ‫و دويــدم طرفــش بــا گريــه گفتــم‪ :‬چيــکار کــردي ديونــه ‪ ،‬لعنتــي پاشــو ‪،‬‬ ‫تــو رو جــون دادا پاشــو داشــتم ســکته مــي کــردم‪ .‬علــي رو بــه بيمارســتان‬ ‫رســونديم‪ .‬بهــش خــون تزريــق کردنــد‪ .‬دکتــر گفــت‪ :‬زنــده موندنــش‬ ‫يــک معجــزه بــوده‪.‬‬ ‫بعــد اون اتفــاق علــي از دانشــگاه انصــراف داد‪.‬هيچوقــت علــت کارشــو‬ ‫بهــم نگفت‪.‬مــن خيلــي دلــم مــي خواســت بدونــم چــرا؟ چنــد بــارم ســر‬ ‫حــرف و بــاز کــردم ولــي علــي طفــره رفــت منــم ظاهــرن بــي خيالــش‬

‫هر شب موزیک زنده‬

‫‪10‬‬

‫شــدم ولــي خيلــي کنجــکاو بــودم علتــش رو بدونــم بــا اينکــه حدســهاي‬ ‫زده بــودم‪.‬‬ ‫بــدون علــي نتونســتم دانشــگاه رو ادامــه بــدم ولــش کــردم‪ .‬علــي‬ ‫تصميــم داشــت پيــش داييــش در پاريــس بــره‪ .‬شــب قبــل رفتنــش مــن‬ ‫و چنــد تــا از ديگــر دوســتاش پيشــش بوديــم بعــد رفتــن مهمونــا رفتــم‬ ‫اتــاق علــي دراز بکشــم مــي خواســتم امشــب و پيشــش بمونــم‪ .‬تــو اتــاق‬ ‫چشــمم افتــاد بــه دفتــر خاطــرات علــي زود دفتــر و برداشــتم و ورق زدم‬ ‫تــا رســيدم بــه روزي کــه رگشــو زده بود‪.‬فقــط يــه جملــه نوشــته بــود‪:‬‬ ‫مــرگ زيبــا نيســت‪ .‬اونشــب تــا خــود صبــح بيــدار بوديــم و حــرف زديم‪.‬‬ ‫بالخــره دل بــه دريــا زدم و گفتــم‪ :‬علــي بايــد بگــي چــرا؟ چــرا اينــکارو‬ ‫کــردي؟ تــو واقعــن تــو اون مــدت کوتــاه عاشــق ســارينا شــده بــودي؟‬ ‫علــي بــاز لبخنــد زد و چيــزي نگفــت‪ .‬ولــي بــراي مــن مثــل روز‬ ‫روشــن بــود کــه فقــط قــدرت عشــقه کــه آدم و بــه همچيــن کاري‬ ‫وادار مــي کنــه‪.‬‬ ‫از شيشــه هواپيمــا نگاهــي بــه بيــرون انداختــم چراغهــاي روشــن شــهر‬ ‫پاريــس رو ميشــد ديــد‪ .‬بــه پاريــس اومــده بــودم تــا دومــاد شــدن داداشــم‬ ‫رو ببينــم‪ .‬خوشــحال بــودم و بــراي ديدنــش لحظــه شــماري مــي کــردم‬ ‫دو ســال بــود کــه نديــده بودمــش‪.‬‬ ‫تــو فــرودگاه يکــي از پشــت بــه شــونه ام زد و گفــت‪ :‬اينجــا چيــکار‬ ‫مــي کنــي نخالــه‪.‬‬ ‫برگشــتم علــي بــود‪ .‬تــو چشــاش نــگاه کــردم و گفتــم‪ :‬اومــدم تــو‬ ‫عروســيت برقصــم‪ .‬همديگــرو در بغــل گرفتيــم و گريــه کرديــم تــازه‬ ‫متوجــه نامــزدش شــدم‪ .‬در حالــي کــه اشــکامو پــاک مــي کــردم‬ ‫برگشــتم تــا بــه نامــزدش هــم ســام کنــم کــه خشــکم زد‪ .‬ســارينا بــود‪.‬‬ ‫علــي گفــت‪ :‬تــو ســفر تفريحــي کــه بــه ونيــز داشــته اتفاقــي ســارينا‬ ‫رو ديــده و نهايتــن بــا هــم نامــزد کــردن‪ .‬ولــي مــن مطمعــن بــودم کــه‬ ‫اتفاقــي نبــوده‪ .‬هنــگام رفتــن علــي بــه پاريــس احتمــال ميــدادم کــه بــه‬ ‫خاطــر ساريناســت کــه داره ميــره‪ .‬ولــي االن ديگــه مطمعــن بــودم کــه‬ ‫بــراي بدســت آوردن عشــقش بــه اروپــا آمــده بــود و بــه هدفشــم رســيده‬ ‫بــود‪ .‬بــراي مــن جــاي ســوال نبــود کــه چگونــه ‪ ،‬چــون اون يــک نخالــه‬ ‫بــود و نخالــه هــا نابغــه انــد‪.‬‬ ‫پایان‬

‫‪0176164043‬‬ ‫‪03 62112338‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫مورات هان مونگان‬

‫نویســنده‪ ،‬شــاعر‪ ،‬روزنامــه‬ ‫نــگار و نمایــش نویس مشــهور‬ ‫تــرك و برنــده پنجميــن جايزه‬ ‫ادبــي اردال اؤز ‪.‬‬ ‫هیجان مرده‬

‫دیگر هیچ ترمینال یا ایستگاه قطار‪،‬‬ ‫غذاخوری بین راه‪ ،‬چهره ای غریبه‪،‬‬ ‫مسافرخانه های خواب آلود جاده ها‪،‬‬ ‫بیداری مضطرب‬ ‫از زوزه ی باد ِ کوهستانی بی نام و نشان‬ ‫هیجانی را در من زنده نمی کند‬ ‫نگاه های متفکرانه شباهنگام‪ ،‬و سپس‬ ‫شهرهای ساحلی‬ ‫که در بامدادان بی خواب‬ ‫از آن ها گذر کرده ای!‬ ‫خنکای شور ِموج های دریا‬ ‫که قبل از بیداری‪ ،‬بر تن ات می نشیند‪،‬‬ ‫حتی رویاهایی بزرگ که می پنداریم‬ ‫جایی ما را به انتظار می کشند‬ ‫انگار دیگر‪ ،‬هیجانی را در کسی‪ ،‬زنده نمی کنند‬ ‫مدت هاست که دیگر‬ ‫آن شوق رفتن هم در من به زوال رفته ست‬ ‫حتی دلم شادمانی های گذشته اش را‬ ‫بی نشانه دنبال می کند‬ ‫و آوازهای درونش‪ ،‬تمام طول سفر‬ ‫به یغما رفته اند اکنون که‬ ‫غوغای ساده ی روزمرگی‬ ‫سکوت ِ روحم را احاطه کرده ست‪،‬‬ ‫حیاتی به وسعت کلماتی که‬ ‫پنهان شان کرده ام‬ ‫و چند کتاب که قبل از مرگ‬ ‫خوانده و یا خواهم نوشت‬ ‫برایم باقی مانده ست‬

‫شعر وح کایت‬

‫از آن ها كه مى فهمند‪ ،‬تنها عده ى اندكى قادر به‬ ‫توضيح دادن موضوع هستند‪.‬‬ ‫مارى اشتن باخ‬

‫ابوسعید ابوالخیر‬

‫ابوســعید فضــل‌اهلل بــن ابوالخیــر احمــد بــن محمــد‬ ‫بــن ابراهیــم (‪۴۴۰-۳۵۷‬ق) معــروف بــه شــیخ ابوســعید‬ ‫ابوالخیــر عــارف و شــاعر نامــدار ایرانــی قــرن چهــارم و‬ ‫پنجــم اســت‪ .‬ابوســعید در اول محــرم ‪ ۳۵۷‬در روســتای‬ ‫میهنــه از توابــع ابیــورد دیــده بــه جهــان گشــود و چهــارم‬ ‫شــعبان ‪ ۴۴۰‬در زادگاهــش دیــده از جهــان فــرو بســت‪ .‬او‬ ‫ســالها در مــرو و ســرخس فقــه و حدیــث آموخــت تــا در‬ ‫یــک حادثــه ی مهــم در زندگــی اش درس را رهــا کــرده و‬ ‫بــه جمــع صوفیــان پیوســت و بــه وادی عرفــان روی آورد‪.‬‬ ‫شــیخ ابوســعید پــس از طــی طریقــت تصــوف بــه دیــار‬ ‫اصلــی خــود (میهنــه) بازگشــت و هفــت ســال بــه ریاضــت‬ ‫پرداخــت و در ســن ‪ ۴۰‬ســالگی بــه نیشــابور رفــت‪ .‬در‬ ‫ایــن ســفرها بــزرگان علمــی و شــرعی نیشــابور بــا او بــه‬ ‫مخالفــت برخاســتند‪ ،‬امــا چنــدی نگذشــت کــه مخالفــت‬ ‫بــه موافقــت بــدل شــد و مخالفــان وی تســلیم شــدند‪ .‬بــا‬ ‫هــم چنــد بیــت از رباعیــات او را مــی خوانیــم‪.‬‬ ‫باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ‬ ‫گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ‬ ‫این درگه ما درگه نومیدی نیست‬ ‫صد بار اگر توبه شکستی باز آ‬ ‫****‬

‫وصل تو کجا و من مهجور کجا‬ ‫دردانه کجا حوصله مور کجا‬ ‫هر چند ز سوختن ندارم باکی‬ ‫پروانه کجا و آتش طور کجا‬ ‫****‬ ‫عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست‬ ‫تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست‬ ‫اجزای وجودم همگی دوست گرفت‬ ‫نامیست ز من بر من و باقی همه اوست‬

‫آژانس مسافرتی میراج هالیدی‬

‫سرمایه عمر آدمی یک نفسست‬ ‫آن یک نفس از برای یک همنفسست‬ ‫با همنفسی گر نفسی بنشینی‬ ‫مجموع حیات عمر آن یک نفسست‬ ‫****‬ ‫تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت‬ ‫مسکین دل رنجور من از درد گداخت‬ ‫گویا که ز روز گار دردی دارد‬ ‫این درد که در پای تو خود را انداخت‬ ‫****‬ ‫جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست‬ ‫در عشق تو بی جسم همی باید زیست‬ ‫از من اثری نماند این عشق ز چیست‬ ‫چون من همه معشوق شدم عاشق کیست‬ ‫****‬ ‫تا چند کشم غصه هر ناکس را‬ ‫وز خست خود خاک شوم هر کس را‬ ‫کارم به دعا چو برنمی‌آید راست‬ ‫دادم سه طالق این فلک اطلس را‬

‫اخذ ویزای دوبی و سنگاپور‬

‫‪11‬‬

‫حکایت مال باخته و كريم خان زند‬

‫مــردي بــه دربــار خــان زنــد مــي رود و بــا نالــه و فريــاد‬ ‫مــي خواهــد تــا كريمخــان را مالقــات كنــد‪ .‬ســربازان‬ ‫مانــع ورودش مــي شــوند‪ .‬خــان زنــد در حــال كشــيدن‬ ‫قليــان نالــه و فريــاد مــرد را مــي شــنود و مــي پرســد ماجــرا‬ ‫چيســت؟ پــس از گــزارش ســربازان بــه خــان‪ ،‬وي دســتور‬ ‫مــي دهــد كــه مــرد را بــه حضــورش ببرنــد‪.‬‬ ‫مــرد بــه حضــور خــان زنــد مــي رســد و كريمخــان از‬ ‫او مــي پرســد‪« :‬چــه شــده اســت چنيــن نالــه و فريــاد مــي‬ ‫كنــي؟»‬ ‫مــرد بــا درشــتي مــي گويــد‪« :‬دزد همــه اموالــم را بــرده و‬ ‫االن هيــچ چيــزي در بســاط نــدارم!»‬ ‫خــان مــي پرســد‪« :‬وقتــي اموالــت بــه ســرقت مــي رفــت‬ ‫تــو كجــا بــودي؟»‬

‫مرد مي گويد‪« :‬من خوابيده بودم!»‬ ‫خــان مــي گويــد‪« :‬خــوب چــرا خوابيــدي كــه مالــت را‬ ‫ببرنــد؟»‬ ‫مــرد مــي گويــد‪« :‬مــن خوابيــده بــودم‪ ،‬چــون فكــر مــي‬ ‫كــردم تــو بيــداري!»‬ ‫خــان بــزرگ زنــد لحظــه اي ســكوت مــي كنــد و ســپس‬ ‫دســتور مــي دهــد خســارتش از خزانــه جبــران كننــد و در‬ ‫آخــر مــي گويــد‪« :‬ايــن مــرد راســت مــي گويــد مــا بايــد‬ ‫بيــدار باشــيم‪».‬‬

‫‪03 21666566‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫سالمت و ورزش‬

‫چند نرمش ساده اما بسیار مفید برای دردهای گردن و شانه‬ ‫کاربران کامپیوتر ‪،‬کارمندان ‪،‬و حتی خانم های خانه دار‬ ‫حتما بخوانند !!!‬ ‫توجه‪ :‬در صورتيكه انجام هر كدام از حركات باعث‬ ‫ايجاد درد قابل توجه گردن يا شانه و انتشار آن به دست يا‬ ‫سينه شما شده با پزشك خود مشاوره نمائيد‪.‬‬ ‫* این حرکات به گونه ای هستند که براحتی در محل‬ ‫کار شما نیز قابل انجامند ‪ ،‬برای بدست آوردن نتیجه ی بهتر‬ ‫سعی کنید روزی چند بار آن ها را انجام دهید‪.‬‬ ‫الف) حركات كششي ‪:‬‬ ‫* در حالي كه رو به جلو نگاه مي كنيد ابتدا به آرامي سر‬ ‫خود را به سمت جلو خم كنيد ‪ .‬بطوريكه چانه شما به سينه‬

‫تان نزديك شود و چشمهايتان به زمين نگاه كند ‪ .‬سپس به‬ ‫آرامي سر را به سمت عقب برده و سقف را نگاه كنيد ‪.‬‬ ‫* در حالي كه سر در وضعيت معمولي قرار دارد ابتدا‬ ‫سر وگردن را به سمت راست حركت دهيد‬ ‫به گونه اي كه بدون حركت شانه گوش راست به شانه‬ ‫همين طرف نزديك شود ‪ ،‬سپس به آرامي سر را به وضعيت‬ ‫اول برگردانده همين حركت را به سمت مقابل تكرار كنيد‪.‬‬ ‫* در حالي كه سر در وضعيت معمولي قرار دارد به‬ ‫آرامي سر خود را حول محور عمود بر سطح افق بچرخانيد‬ ‫‪ .‬بطوري كه ابتدا سمت راست و سپس سمت چپ خود‬ ‫را ببينيد ‪.‬‬ ‫برای انجام حرکات شانه ‪ :‬ابتدا دست ها را به سمت جلو‬ ‫بکشید و سپس به آرامی دست ها را بسمت باالی سرببرید‬ ‫و پس از ده ثانیه به حالت اول بر گردانید ‪.‬‬ ‫همین حرکت را ده مرتبه تکرار کنید‪ .‬سپس دست ها را‬ ‫به دو طرف بدن کشیده و باز هم سعی کنید بارامی آنها‬ ‫را بسمت باالی سر ببرید (ده مرتبه) ‪،‬در حرکت بعدی‬ ‫دستهایتان راکامال بسمت جلو بکشید (مثل حرکت اول‬ ‫شانه) سپس بارامی آنها را حول محور شانه به چرخانید(‬ ‫عقب و جلو ‪ ،‬هر کدام ده بار ) ‪.‬‬ ‫ب ‪ -‬نرمش های قدرتی ‪:‬‬ ‫در این چند تمرين سعي مي شود با ايجاد مقاومت در‬ ‫مقابل نيروي وارده با دست ‪ ،‬قدرت عضالت گردن را‬ ‫افزايش دهيم ‪.‬مدت اين تمرين حدود ‪ 20‬ثانيه براي هر‬ ‫حرکت خواهد بود‪ .‬توجه داشته باشيد که ميزان نيروي‬ ‫وارده با دست به گردن و بلعکس بايد در حد متوسط باشد‪.‬‬ ‫در حقيقت بايد با فشار دست از حرکت گردن جلوگيري‬ ‫کنيم در تمرين آخر ‪ ،‬انگشتان دو دست را دريكديگر قفل‬ ‫كرده ‪ ،‬پشت سر خود قرار دهيد حاال سعي كنيد آرنجهاي‬ ‫خود را به عقب برده و به ديوار پشت سر نزديك كنيد‪.‬‬

‫مدرسه بین المللی رئال‬

‫از پشت عينك طال‪ ،‬ديدگان درخشش ندارند‪.‬‬

‫آناتول فرانس‬

‫‪12‬‬

‫افراط در بوسیدن کودکان نوعی کودک آزاری هیجانی است‬

‫آيا تا به حال برايتان پيش آمده کودکي را از سر محبت‬ ‫بيش از اندازه‪ ،‬برخالف ميل او ببوسيد يا در آغوش‬ ‫بکشيد؟ متاسفانه يکي از عادت‌هاي ناسالم ما ايراني‌ها اين‬ ‫است که نمي‌دانيم چطور و چقدر احساسات خود را به‬ ‫ديگران‪ ،‬مخصوصا بچه‌ها‪ ،‬بروز بدهيم و خيلي‌هايمان هم‬ ‫مديريت و کنترلي بر احساسات و هيجان‌هاي خود نداريم‪.‬‬ ‫اين ضعف مديريت و کنترل‪ ،‬مي‌تواند براي کودک‌‪ ،‬بسيار‬ ‫بيشتر از ما بزرگ‌ترها آزاردهنده باشد‪.‬‬ ‫دکتر اميري می گوید‪ :‬سواد عاطفي يعني اينکه بتوانيم‬ ‫احساسات خود و طرف مقابلمان را بشناسيم و آنها را کنترل‬ ‫کنيم‪ .‬فردي که سواد عاطفي داشته باشد‪ ،‬سعي نمي‌کند به‬ ‫زور و اجبار‪ ،‬احساسات و هيجان‌هاي خود را به ديگري‬ ‫تحميل کند‪ .‬اين فرد‪ ،‬تمام تالش خود را مي‌کند تا فرد‬ ‫مقابلش را در شرايطي قرار بدهد تا او هم خواسته‌اي مشابه‬ ‫خواسته خودش داشته باشد‪ .‬يعني اگر شما به اندازه کافي‬ ‫سواد عاطفي داشته باشيد و نتوانيد فرزندتان يا کودکي را‬ ‫که دوست داريد براي بوسيدن و بوسيده‌شدن يا در آغوش‬ ‫کشيده شدن سر وجد بياوريد و او را طالب اين کار کنيد‪،‬‬ ‫با اعمال کنترل بر احساسات و هيجان‌هاي دروني‌تان‪ ،‬از‬ ‫انجام اين عمل خودداري خواهيد کرد‪.‬‬ ‫چون مي‌دانيد حتي يک بوسه ماليم يا در آغوش کشيدن‬ ‫معمولي هم مي‌تواند باعث آزار رواني آن کودک شود و‬ ‫از آنجا که شما او را دوست داريد‪ ،‬به‌طور حتم راضي به‬ ‫آزار ديدنش نخواهيد شد‪.‬‬ ‫اين اقدام مي‌تواند عالوه بر کودک‌آزاري فيزيکي‪ ،‬نوعي‬ ‫کودک‌آزاري هيجاني هم محسوب شود که البته هيجاني‬ ‫بودن آن‪ ،‬پررنگ‌تر از فيزيکي بودنش است‪.‬‬ ‫مردم بايد بدانند دوست داشتن يک‌طرفه‪ ،‬حتي در مورد‬ ‫بچه‌ها‪ ،‬دردسرساز و اقدامات بعدي ناشي از آن هم نوعي‬ ‫بي‌سوادي عاطفي است‪ .‬به‌عبارت ساده‌تر‪ ،‬يا بايد پتانسيل‬ ‫و قدرت آن را داشته باشيم که احساس و هيجان ناشي از‬ ‫دوست داشتن را در فرد مقابلمان هم ايجاد کنيم‪ ،‬يا آنقدر‬

‫تخفیف ثبت نام تا ‪ 80‬در ‪100‬‬

‫توانمند و باسواد باشيم که بتوانيم احساسات خود را کنترل‬ ‫کنيم و آنها را برخالف ميل طرف مقابلمان بروز ندهيم‪.‬‬ ‫واقعيت اين است که خيلي از بچه‌ها به‌طور ذاتي‬ ‫داراي اين قدرت نه گفتن هستند و ما با رفتار نادرست‬ ‫خود‪ ،‬قدرت‌هاي ذاتي مانند توانايي «نه» گفتن را از آنها‬ ‫مي‌گيريم‪ .‬مثال فرض کنيد فردي مانند خاله‪ ،‬عمه يا يکي‬ ‫از دوستان خانوادگي‌تان‪ ،‬فرزند شما را ببوسد يا او را در‬ ‫آغوش بکشد؛ فرزندتان هم در برابر اين رفتار‪ ،‬جاي بوسه‬ ‫را پاک کند يا به ‌زور خودش را از آغوش طرف مقابل‬ ‫بيرون بکشد‪ .‬چه کار مي‌کنيد؟ به‌طور حتم‪ ،‬خيلي‌ از ما‬ ‫در چنين شرايطي‪ ،‬فرزند خود را سرزنش مي‌کنيم و به او‬ ‫مي‌گوييم‪« :‬واي! خيلي کار بدي کردي! عمه تو را دوست‬ ‫دارد که مي‌بوسدت‪ ».‬در چنين شرايطي‪ ،‬اجازه نمي‌دهيم‬ ‫فرزندمان «نه» گفتن را تجربه کند‪ .‬ما بايد بچه‌ها را در مقابل‬ ‫اين موقعيت‌هايي که ممکن است در طول زندگي بارها و‬ ‫بارها برايشان تکرار شود‪ ،‬آزاد بگذاريم‪.‬‬ ‫بايد به‌عنوان بزرگ‌تر‪ ،‬بچه‌ها را از همان سن کودکي با‬ ‫سواد عاطفي آشنا کنيم و به آنها بگوييم اين همه طلب‬ ‫احساسات و عواطف‪ ،‬کمکي به او يا اطرافيان نمي‌کند‪.‬‬ ‫در ضمن اگر فرزندمان دوست داشت در شرايطي که ما يا‬ ‫خودش بيمار هستيم‪ ،‬در آغوشمان بکشد يا ما را ببوسد‪ ،‬بايد او‬ ‫را توجيه کنيم که اين کار فقط باعث انتقال بيماري مي‌شود و‬ ‫شيوه‌هاي انتقال بيماري را به زبان ساده براي او توضيح دهيم‪.‬‬

‫‪03 90213601‬‬

‫‪03 78423228‬‬


‫افل و جدول‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫از دســت دادن اميــدى پــوچ و آرزوئــى محــال‪،‬‬ ‫خــود موفقيــت و پيشــرفت بزرگــى اســت‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫شكسپير‬

‫فال هفته‬ ‫متولدين فروردين‪:‬‬

‫متولدين تير‪:‬‬

‫متولدين مهر‪:‬‬

‫متولدين دي‪:‬‬

‫ایــن روزهــا احســاس خیلــی خوبــی‬ ‫داریــد‪ ،‬انــگار دســت بــه هــر کاری‬ ‫بزنیــد موفــق خواهیــد بــود‪ .‬از ایــن‬ ‫فرصــت اســتفاده کنیــد و ســراغ‬ ‫کارهایــی برویــد کــه مدتهــا در فکــر انجــام آن بــوده‬ ‫و فرصتــش را نداشــته ایــد‪ .‬ســعی کنیــد ایــن حــس‬ ‫خــوب را در خــود تقویــت کنیــد‪.‬‬

‫شــما موقعیــت هــای خــوب فراوانی‬ ‫داریــد ‪ ،‬امــا گویــا ایــن موقعیــت هــا‬ ‫برایتــان عــادی شــده و در بیشــتر‬ ‫مواقــع آنهــا را فرامــوش مــی کنیــد‬ ‫یــا خــوب نمــی بینیــد‪ .‬شــاید بهتــر‬ ‫باشــد کــه بــار دیگــر زندگــی خــود را مــرور کنیــد‬ ‫تــا متوجــه لطــف هایــی کــه خداونــد بــه شــما داشــته‬ ‫و دارد بشــوید‪.‬‬

‫ســفری در پیــش داریــد‪ ،‬در ایــن‬ ‫ســفر بــه دیــدار عــده ای از دوســتان‬ ‫مــی رویــد کــه بســیار دلتنــگ آنهــا‬ ‫بــوده ایــد‪ .‬خبــر خوشــی هــم دریافــت‬ ‫خواهیــد کــرد کــه یــان خبــر مــی‬ ‫توانــد زندگــی شــما را دگرگــون کنــد‪ .‬البتــه بایــد‬ ‫منتظــر باشــید‪ .‬خســته نشــوید و صبــوری پیشــه کنیــد‪.‬‬

‫تحصیـــات فقـــط بخشـــی از‬ ‫زندگـــی مـــا انسانهاســـت البتـــه‬ ‫بخشـــی مهـــم و موثـــر‪ .‬یـــاد بگیریـــم‬ ‫ک ــه ب ــه ه ــر قس ــمت زندگ ــی هم ــان‬ ‫قـــدر کـــه بایـــد اهمیـــت دهیـــم‪ .‬موفـــق نشـــدن در‬ ‫ی ــک مرحل ــه مانن ــد کنک ــور ب ــه معن ــای رس ــیدن ب ــه‬ ‫بـــن بســـت نیســـت‪.‬‬

‫متولدين ارديبهشت‪:‬‬

‫متولدين مرداد‪:‬‬

‫متولدين آبان‪:‬‬

‫متولدين بهمن‪:‬‬

‫شـــما فـــرد موفقـــی هســـتید ولـــی‬ ‫نبایـــد فرامـــوش کنیـــد کـــه ایـــن‬ ‫موفقیـــت و نتایـــج آن را مدیـــون‬ ‫تـــاش هـــای بـــی دریـــغ خانـــواده‬ ‫خـــود هســـتید‪ ،‬پـــس نـــه تنهـــا ایـــن روزهـــا کـــه‬ ‫موفقی ــت خوب ــی کس ــب ک ــرده ای ــد ‪ ،‬بلک ــه همیش ــه‬ ‫محبـــت آنهـــا را از یـــاد نبریـــد‪.‬‬

‫زندگــی شــما در گــذر زمــان فــراز و‬ ‫نشــیب هــای زیــادی داشــته اســت‪ ،‬امــا‬ ‫بــه کمــک خداونــد بــزرگ و پشــتکار‬ ‫و همــت خودتــان توانســته ایــد از‬ ‫اغلــب آنهــا بخوبــی عبــور کنیــدو اکنــون روزگار بــا‬ ‫شــما همــراه اســت و گویــا بــه میــل شــما مــی چرخــد‪.‬‬ ‫بــاز هــم شــاکر خداونــد باشــید و از آنچــه در انتظــار‬ ‫شماســت ‪ ،‬بهــره ببریــد‪.‬‬

‫اطرافیانتـان شـاد هسـتند و فضـای‬ ‫خوبـی بـر روابـط خانوادگـی حاکم‬ ‫اسـت‪ .‬ایـن شـرایط را قـدر بدانیـد‬ ‫و آن را تقویـت کنیـد‪ .‬توکلتـان‬ ‫بـر خـدای بـزرگ باشـد‪ ،‬اوسـت‬ ‫کـه مصلحـت مـن و شـما را بهتـر مـی دانـد‪ .‬گاهـی‬ ‫موضوعـی بـرای مـا پیـش مـی آیـد کـه در ظاهـر‬ ‫ناخوشـایند اسـت امـا بواقـع مـا از آن سـود مـی بریـم‪.‬‬

‫همیشــه فرصتهایــی بــرای جبــران‬ ‫هســت‪ .‬همــه انســانها ممکــن اســت‬ ‫اشــتباهاتی مرتکــب شــوند امــا راه‬ ‫بــرای بازگشــت بــاز اســت‪ .‬ناامیــد‬ ‫نشــوید و اطمینــان داشــته باشــید‪ .‬اگــر از صمیــم قلــب‬ ‫بخواهیــد و بــرای یافتــن راه صحیــح تــاش کنیــد‪.‬‬ ‫خــدای مهربــان شــما را تنهــا نخواهــد گذاشــت‪.‬‬

‫متولدين خرداد‪:‬‬

‫متولدين شهريور‪:‬‬

‫متولدين آذر‪:‬‬

‫متولدين اسفند‪:‬‬

‫بــه تازگــی اتفــاق بــدی را تجربــه‬ ‫کــرده ایــد‪ ،‬امــا نگــران نباشــید‬ ‫زندگــی همیــن گونــه اســت و‬ ‫روزهــای خــوب و بــد در کنــار هــم‬ ‫مــی آینــد و مــی گذرنــد‪ .‬نکتــه مهــم ایــن اســت کــه‬ ‫یــاد بگیریــم اتفــاق هایــی کــه بــا میــل مــا ســازگار‬ ‫نیســتند ‪ ،‬هــم بپذیریــم و آنهــا را بــه عنــوان یــک تغییــر‬ ‫در زندگــی خــود قبــول کنیــم‪.‬‬

‫اخبار مختلفی به شما می رسد اما‬ ‫نباید با شنیدن این خبرها نظرتان را‬ ‫تغییر دهید‪ .‬پیشنهاد می کنم عجوالنه‬ ‫تصمیم نگیرید‪ ،‬ابتدا الزم است تمام‬ ‫جوانب کار را بسنجید‪ .‬فراموش‬ ‫نکنید برای این که بتوانید براساس عدالت قضاوت‬ ‫کنید‪ ،‬الزم است صحبت و نظر هم را بشنوید و بعد‬ ‫بهترین تصمیم را بگیرید‪.‬‬

‫بچه ها بزرگ می شوند و متناسب با‬ ‫رشدشان به تربیتی متفاوت از مراحل‬ ‫قبل نیاز دارند‪ .‬یکی از وظایف پدر‬ ‫و مادر این است که آنها را برای‬ ‫زندگی اجتماعی آماده کنند‪ .‬نگران نباشید و فرزندتان‬ ‫را برای مرحله تازه ای از زندگی مهیا سازید‪ .‬اگر فکر‬ ‫می کنید مشکلی سرراه قرار دارد‪ ،‬می توانید با یک‬ ‫مشاور امین مشورت کنید‪.‬‬

‫یــک از شــیرینی هــای زندگــی‬ ‫تماشــای شــادی و آرامــش در‬ ‫چهــره‪ ،‬ســخن و رفتــار آنهایــی‬ ‫اســت کــه دوستشــان داریــم‪ .‬ایــن‬ ‫حــس خــوب همیشــه آســان نصیــب نمــی شــود‪ .‬قــدر‬ ‫ایــن روزهــا را بدانیــد‪ .‬مشــکالت رفــع خواهنــد شــد‬ ‫و گــره هــا همیشــه بســته نمــی ماننــد‪.‬‬

‫گاتو تراول‬

‫برگزار کننده تورهای جنوب شرق آسیا‬ ‫عمودی ‪:‬‬ ‫‪ - 1‬دانش ساختمان سازی ‪ -‬امداد ‪ -‬لبن‬ ‫‪ - 2‬روبراه و مرتب بودن ‪ -‬مداوم ‪ -‬بافته؛ منسوج‬ ‫‪ - 3‬ستم و زورگویی ‪ -‬گناه ‪ -‬آواره‬ ‫‪ - 4‬حیــوان وحشــی ‪ -‬زیبــا نیســت ‪-‬بــه معنــای آویختــه ‪ -‬شــهری‬ ‫در آلمان‬ ‫‪ - 5‬درخت انگور ‪ -‬سماوات‬ ‫‪ - 6‬از خوردنی های تابستانی ‪ -‬قلیل‬ ‫‪ - 7‬خدمت كننده ‪ -‬شغل و حرفه ‪ -‬كادوها‬ ‫‪ - 8‬تكیه دادن ‪ -‬كار كشتی بان ها ‪ -‬حرف شگفتی زیاد‬ ‫‪ - 9‬باد شدید ‪ -‬علم ذاتی ‪ -‬به بعضی از كلیدها می گویند‬ ‫‪ - 10‬كار دستگاه پرس ‪ -‬یاد داده شده‬ ‫‪ - 11‬وسیع ترین آبشار جهان ‪ -‬شمار‬ ‫‪ - 12‬چغندر پخته ‪ -‬لطافت ‪ -‬زهر دار ‪ -‬بله انگلیسی‬ ‫‪ - 13‬شــهر معروفــی در ینگــه دنیــا ‪ -‬طاقــت ‪ -‬انگلیســی‬ ‫می گوید نیست‬ ‫‪ - 14‬نفس خستگان ‪ -‬از انواع رنگهای سرخ ‪ -‬جار و جنجال‬ ‫‪ - 15‬آرامگاه ‪ -‬آزاد و رها ‪ -‬رودی پر آب در قاره آمریكا‬

‫افقی ‌‪:‬‬ ‫‪ - 1‬از بناهای تاریخی شهر اصفهان‬ ‫‪ - 2‬عبادت كننده ‪ -‬ساكت و بی نور ‪ -‬صدای بلند‬ ‫‪ - 3‬محل عبور ‪ -‬یاری ‪ -‬نوعی چراغ نفتی است‬ ‫‪ - 4‬تكرار یكی از حروف الفبا ‪ -‬جانبداری از قدرت و زور ‪ -‬از‬ ‫حروف شرط است ‪.‬‬ ‫‪ - 5‬كدورت ‪ -‬یكی از رودهای معروف اروپاست ‪ -‬وبال‬ ‫‪ - 6‬برهنه ‪ -‬دلواپسی‬ ‫‪ - 7‬نیز ‪ -‬شكل ها ‪ -‬سالی كه در آنیم‬ ‫‪ - 8‬اندك ‪ -‬محل اداره كردن ایالت و استان ‪ -‬راه كوتاه‬ ‫‪ - 9‬نامگذاری شده ‪ -‬هدیه عروس ‪ -‬چای خارجی‬ ‫‪ - 10‬شغل پیدا می كند ‪ -‬نام نوعی خودرو ‪ -‬پسوند شباهت‬ ‫‪ - 11‬از مشاغل طبی در قدیم ‪ -‬ضربه سر در فوتبال ‪ -‬نامفهوم‬ ‫‪ - 12‬از تقسیمات كشوری ‪ -‬تكواندوكار صاحب مدال‬ ‫كشورمان ‪ -‬حرف انتخاب‬ ‫‪ - 13‬الهه شكار در روم باستان ‪ -‬از پسوند ها ‪ -‬عشوه و کرشمه‬ ‫‪ - 14‬جاری ‪ -‬نام انگلیسی حضرت داود علیه السالم ‪ -‬معروفترین‬ ‫سرویس دهنده ای میل‬ ‫‪ - 15‬ساختمان و سازه ‪ -‬یكی از ابنیه تاریخی اصفهان است‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬

‫‪9‬‬

‫‪10‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪15‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪5 4‬‬

‫‪6‬‬

‫‪7‬‬

‫‪8‬‬

‫‪15 14 13 12 11 10 9‬‬

‫ســودوکو‪ ،‬مخفــف یــک عبــارت ژاپنــی بــه‬ ‫معنــی «ارقــام بایــد تنهــا باشــند» اســت‪.‬‬ ‫در این جدول چند عدد به طور پیش فرض‬ ‫قرار داه شده که باید باقی اعداد را با رعایت‬ ‫سه قانون زیر یافت‪:‬‬ ‫اول‪ :‬در هر سطر جدول اعداد ‪ ۱‬الی ‪ ۹‬بدون‬ ‫تکرار قرار گیرد‪.‬‬ ‫دوم‪ :‬در هر ستون جدول اعداد ‪ ۱‬الی ‪ ۹‬بدون‬ ‫تکرار قرار گیرد‪.‬‬ ‫سوم‪ :‬در هر ناحیه ‪ ۳x۳‬جدول اعداد ‪ ۱‬الی ‪۹‬‬ ‫بدون تکرار قرار گیرد‪.‬‬

‫ايـن دو تصويـر بـه ظاهر شـبيه هم هسـتند‬ ‫ولـي اگـر دقت كنـي به آن نـگاه كني ‪10‬‬ ‫تفـاوت دارنـد ‪ .‬آنهـا را پيدا كن‪.‬‬

‫‪0321661058‬‬


‫نیازمندیها‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫کار تجسم عشق است‪.‬‬

‫جبران‬

‫‪14‬‬

‫جهت درج آگهی در نیازمندیهای رایگان هفته نامه آراد‪ ،‬لطفا صفحه فیسبوک ‪ ARAD FARSI‬را الیک و آگهی خود را پیام بزنید‪.‬‬ ‫(لطفاجهت نیازمندیهای رایگان آراد از تماس با دفتر نشریه یا ارسال نامه الکترونیک خودداری فرمایید‪).‬‬ ‫پروتون ساگا‬

‫لوازم منزل‬ ‫لوازم خانه‬

‫فوری‪ ،‬نازلترین قیمت‬ ‫میز نهار خوری‪ ،‬ماشین لباسشویی و ‪...‬‬

‫فنی کامال سالم ‪2003‬‬

‫رستوران ایران نیازمندیم‬

‫تلفن‪0173776496 :‬‬

‫تلفن‪0173304446 :‬‬

‫کانچیل مدل ‪2002‬‬

‫بازاریاب با سابقه‬

‫فنی بسیار سالم‬ ‫تلفن‪0172440291 :‬‬

‫تلفن‪0122420701 :‬‬

‫لوازم منزل‬

‫استخدام‬

‫محدوده کلنگ الما‬ ‫تلفن‪0176109257 :‬‬

‫انجام خدمات فنی ایرانبان‬

‫اجاره منزل‬

‫بصورت تمام وقت‬ ‫و پاره وقت نیازمندیم‬ ‫تلفن‪0176177672 :‬‬

‫انواع ترشیجات و شور‬ ‫توسط بانوی ایرانی‬

‫تلفن‪0173443530 :‬‬

‫طراحي وب سايت‬

‫ريکاوري اطالعات تعميرات تخصصي‬ ‫لپ تاپ جعفری‬ ‫تلفن‪0123592080 :‬‬

‫اوستا کار در قسمت تعمیرات‬

‫حسابداری رستوران‬

‫تلفن‪0163820866 :‬‬

‫تلفن‪01112273330 :‬‬

‫تلفن‪٠١٧٣٥٨٥٥١٩ :‬‬

‫تدریس خصوصی‬

‫انجام کلیه امورآرایشی و پیرایشی‬

‫جن ‪2‬‬

‫تعدادی فروشنده خانم‬

‫مدل ‪2005‬‬

‫جهت فروشگاه آرایشی‬

‫تلفن‪0172939059 :‬‬

‫با حقوق ثابت و کمیسیون‬ ‫نیمه وقت (تا ‪ 1800‬رینگیت)‬ ‫تمام وقت (تا ‪ 2600‬رینگیت)‬ ‫تلفن‪0147181917 :‬‬

‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﺭ‬ ‫ﻩ‬ ‫ﺍﺧ‬

‫ﺘ‬

‫ﺼﺎ‬ ‫ﺻ‬ ‫ﻰ‬

‫ﻧﺖ‬

‫ﺷﻤﺎﺭ‬ ‫ﺗﻬ ﻩ ﺗ ﻔﻠ‬ ‫ﺷﻴﺮ ﺮﺍﻥ‪ ،‬ﺍﻦ ﺑﺎ ﻛﺪ ﺩ ﻬﺮﺍ‬ ‫ﺍﺯ ‪ ،‬ﻣ ﺻﻔﻬﺎ ﺍﺧﻠ ﻥ‬ ‫ﺸﻬﺪ ﻥ ﻰ‪:‬‬

‫ﺩﺭ ﺗ‬

‫نگهداری کودک در منزل‬

‫تلفن‪0176567990 :‬‬

‫تلفن‪0173384842 :‬‬

‫طراحی گرافیک و وب سایت و چاپ‬

‫تغییر دکور و بسته بندی‬

‫‪www.mediaxprint.biz‬‬

‫تلفن‪0104280879 :‬‬

‫‪TakTel‬‬

‫‪Make It Unique‬‬

‫ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﻯ ﺩﻧﻴﺎ!!‬

‫‪Mobile : 014 711 2423‬‬ ‫‪Office : 03 27 8848 87‬‬ ‫‪www.TakTelTelecom.com‬‬ ‫‪Sales@TakTelTelecom.com‬‬

‫و آموزش كاشت‬ ‫منطقه دامنسرا‬

‫کلیه خدمات‬

‫آموزش مکالمه انگلیسی‬

‫ﺍﻳﻨﺘﺮ‬

‫كاشت ناخن‪ ،‬ترميم‬

‫آموزش آشپزی و شیرینی پزی‬

‫آموزش قدم به قدم‬

‫تلفن‪۰۱۶۳۴۷۱۸۷۰ :‬‬

‫ﻥ‬

‫تلفن‪ 0176249640 :‬خانم داداشي‬

‫با تجربه ‪ 20‬سال سابقه تدريس‬

‫كاشت ناخن تيدا‬

‫تلفن‪01139397672 :‬‬

‫ﻧﻴ‬ ‫ﺎﺯ ﺑﻪ‬

‫‌ با تمرکز بر اصطالحات روزمره‬ ‫توسط دانشجوی دکترای آموزش زبان‬ ‫تلفن‪0126802734 :‬‬

‫مسلط به زبان انگلیسی‪،‬‬

‫روزمره‪ ،‬دانشجویان و دانش آموزان‬

‫آموزش طراحي و نقاشي‬

‫تلفن‪٠١١٢٣٨٦٩٣٨٧ :‬‬

‫اصالح مشگل چند زبانی کودکان‬

‫ﺑﺪﻭ‬

‫آموزش زبان انگلیسی‬

‫و گشت شهری (احمدی)‬

‫جهت کار پاره وقت نیازمندیم‬

‫تلفن‪0162415088 :‬‬

‫با ‪ 10‬سال سابقه تدریس‬ ‫و ‪ 15‬سال سابقه هنری‬ ‫تلفن‪0176465015 :‬‬

‫مشاور خانواده‬ ‫با تعیین وقت قبلی‬ ‫تلفن‪0192498820 :‬‬

‫یکشنبه ها ساعت ‪ 10‬صبح‬ ‫جلسه ای ‪ 25‬رینگیت‬ ‫تلفن‪0173599115 :‬‬

‫کلیه خدمات آرایشی و پیرایشی‬

‫مدل ‪1995‬‬

‫تدریس خصوصی دف و تمبک‬

‫دکتر زینب صالحی‬

‫بناییمنزل(کاشیکاری‪,‬سیمانکاریو‪)...‬‬ ‫استا نعمت‬ ‫تلفن‪01112364183 :‬‬

‫کلیه پایه های دبستانی‬

‫پروتون ساگا‬

‫تلفن‪0173674101 :‬‬

‫جهت راه اندازی رستوران‬

‫آرایشگاه گیسو‬

‫محدوده ی کواالالمپور و امپنگ‬ ‫تلفن ‪0146257323 :‬‬

‫به یک حسابدار‬

‫و نرم افزار ‪Quickbook‬‬

‫فروش خودرو‬

‫مسلط به انگلیسی‬

‫تلفن‪01114240642 :‬‬

‫معماری‬

‫ترانسفر فرودگاهی‬

‫‪01112248386‬‬

‫تلفن‪0179001258 :‬‬

‫خانم‬

‫پیانو‪ ،‬ارگ‪ ،‬ملودیکا‪،‬‬ ‫آکوردیون‪ ،‬فلوت ریکوردر‬

‫خدمات‬

‫در منطقه سایبرجایا‪.‬فارابی‬

‫استودیو فالت فول فرنیش‬ ‫‪Regalia condo‬‬ ‫‪rm1800‬‬

‫به یک آشپز‪ ،‬جهت کار در‬

‫تدریس خصوصی‬

‫انجام پروژه های دانشجوی‬

‫اپیالسیون هلیا‬

‫وسایل منزل‬ ‫احمدی‬ ‫تلفن‪01112364183 :‬‬

‫زبان آلماني با متد كوته‬ ‫از مبتدي تا بيشرفته‬

‫انواع خدمات كاشت ناخن‬ ‫تلفن‪01123233035 :‬‬

‫آموزش ساز‬

‫به همراه شعر های ایرانی‬ ‫از ‪ 5‬سال به باال‬

‫در منزل باموادکامال گیاهی‬ ‫در منطقه دامنسرا‬ ‫تلفن‪0126034323 :‬‬

‫تلفن‪0172541370 :‬‬

‫تدریس خصوصی زبان اسپانیایی‬

‫تدریس تقویتی و تفهیمی‬

‫توسط کارشناس زبان اسپانیایی‬ ‫تلفن‪01115246901 :‬‬

‫تدریس خصوصی‬

‫زبان انگلیسی و ریاضی‬ ‫توسط دبیر مجرب‬ ‫تلفن‪01117820704 :‬‬

‫فیزیک و شیمی مدارس ایرانی‬ ‫و ریاضی مدارس اینترنشنال‬ ‫مهندس پوریان‬ ‫تلفن‪0122933746 :‬‬

‫تدریس زبان فرانسه‬

‫توسط مدرس ‪ ،‬مدارس بین المللی‬ ‫تلفن‪٠١٠٢٤٧٤٧٤٨ :‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫‪15‬‬


‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬اجتماعی ‪ /‬سال چهارم‪ /‬شماره یکصد و سی وچهارم‬ ‫بیست و یکم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه‬ ‫‪No.134 / October 13, 2014‬‬

‫‪16‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.