Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P.
جمعه َ 15ا ُمرداد -1395شماره ،344سال چهاردهم
مرکز لیزر الیمالیت برای مشاوره رایگان و تست دستگاه با ما متاس بگیرید
Friday, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
/ P. 2 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 3
/ P. 4 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
مرکز نشر دانشگاهی ايران انتشار مجله آکادميک 'نامه ايران باستان' را متوقف کرد مجله "نامه ایران باستان" ،از مهمترین مجالت آکادمیک ایران پس از ۱۶سال فعالیت ،دیگر منتشر نخواهد شد. تورج دریایی سردبیر مجله "نامه ایران باستان" می گوید که مرکز نشر دانشگاهی به عنوان ناشر به او اطالع داده که دیگر تمایلی به انتشار مجله در این مرکز ندارد. آقای دریایی امروز ۵مرداد ( ۲۳ژوئیه) این خبر را اعالم کرده و گفته "در بیش از یک دهه در میان تمام مشکالت توانستیم مجله ای با مقاالت خوب به چند زبان در ایران خودمان به چاپ برسانیم و نشان دهیم که در وطن خودمان نیز این توان را داریم که مانند دیگر کشورها مجله ای با استانداردهای جهانی ارائه دهیم". انتشار مجله "نامه ایران باستان" در سال ۱۳۸۰در زمان مدیریت نصراهلل پورجوادی در مرکز نشر دانشگاهی آغاز شد و مقاالتی دانشگاهی درباره فرهنگ و تمدن ،زبان ها ،اساطیر ،ادیان ،هنر و تاریخ باستانی ایران منتشر می کرد. این مجله به دو زبان انگلیسی و فارسی و به صورت دو فصل نامه (سالی دو شماره) با مقاالتی از ایرانشناسان سراسر جهان منتشر می شد و در ده ها مرکز ایرانشناسی در خارج از کشور مخاطب داشت. ژاله آموزگار ،محمود امیدساالر ،فضل اهلل پاکزاد ،جالل خالقی مطلق ،علی اشرف صادقی، بدرالزمان قریب ،از جمله نویسندگان ایرانی این مجله بودند. انتشار این مجله در دوره ای مورد انتقاد شدید روزنامه کیهان قرار داشت. سردبیر "نامه ایران باستان" گفته با توقف انتشار این مجله در صدد است تا همه مقاالت آن را به صورت رایگان روی اینترنت قرار دهد.
بخش وسيعی از بافت تاريخی محله خانقاه ميبد تخريب شد گزارشها از ایران حاکی است که بخش وسیعی از بافت تاریخی محله خانقاه در شهر میبد استان یزد تخریب شده است .به گزارش خبرگزاری مهر ،ساشا ریاحی مقدم ،مدیر پایگاه پژوهشی شهر تاریخی میبد گفت" :هسته اصلی و کهن محله از جمله بخشی از بقعه سید محمد خانقاه و مجموعه پیرامونی آن ،تکیه و مسجد به شکل خودسر توسط هیات امنا و اهالی محل تخریب شده است ".به گفته مدیر پایگاه پژوهشی شهر تاریخی میبد ،این اقدام "گستردهترین" تخریب در سالهای اخیر در میبد بوده است .آقای ریاحی مقدم با اشاره به تخریب بافت پیرامون بقعه شیخ محمد به خبرگزاری ایسنا گفت پایگاه پژوهشی شهر تاریخی میبد در سال ۱۳۹۰بنا بر در خواست هیات امنای مجموعه طرح توسعه و ساماندهی مجموعه شیخ محمد خانقاه ،طرحی را تدوین کرد که از طریق اداره کل میراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری استان یزد به اداره اوقاف شهرستان میبد و هیات امنای مسجد ابالغ شد "اما امروز با رویکردی متفاوت از سوی اهالی و دستاندرکاران این مجموعه روبرو هستیم و این اقدام به هیچ عنوان در محدوده بافت ارزشمند و ثبتی محله خانقاه مورد قبول نیست ".مدیر پایگاه پژوهشی شهر تاریخی میبد درباه علت تاخیر و عدم جلوگیری نیروهای یگان ویژه میراث فرهنگی از این تخریب گفت" :این تخریب در روزهای تعطیل انجام شد .نیروهای یگان نیز در محل مستقر شدند و با نیروی انتظامی هماهنگ کرده و آنها نیز این اقدام را صورت جلسه کردند ولی قاضی کشیک از آنجا که به روزهای تعطیل برخورد کرده ،دستور توقف نداد". براساس گزارشهای منتشر شده چندی پیش اهای محله خانقاه پالکاردی را در نزدیکی مسجد خانقاه نصب کرده بوند که از عملیات اجرایی طرح بازسازی مسجد جامع خانقاه خبر میداد. این طرح بهسازی شامل بازسازی گنبد ،صحن و رواق پیرامون ،احداث دارالشفا ،مجموعه توریستی و سوویت آپارتمانی برای استفاده امام جماعت مسجد بوده است. بافت تاریخی میبد که در فهرست ملی ایران به ثبت رشیده در فهرست موقت میراث جهانی یونسکو قرار دارد تا در زمانی مناسب به عنوان میراث جهانی به ثبت برسد ،اما اصالت بافت که در پرونده شهرهای تاریخی باید حفظ شود ،به گفته آقای ریاحی مقدم با این اقدام از دست رفته است .براساس اسناد تاریخی میبد در قرن هشتم در زمان شاهان آل مظفر از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. ()bbc
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 5
Farhang-e BC, Feb. 23, 2011, No. 204
Page 4
ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺣﺪﻭﺩ ۵۰۰ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﻔﻨﺪ
بازداشتشدگان ديروز را ۵٠٠ نفر اعالم کرد .به گفتهی وی، اکثر بازداشتشدگانی که او مشاھده کرده ،در محدودهی خيابان و ميدان آزادی ،و توسط پليس امنيت دستگير شده بودند و بسياری از آنھا در ساعات پايانی ديشب و بامداد امروز آزاد شدند. او که ديشب از مقر نيروی انتظامی فاتب واقع در ضلع جنوبی ميدان انقالب ،ابتدای خيابان کارگر جنوبی آزاد شده ،خاطرنشان میکند که ھمزمان با دستگيری ،مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته؛ و تاکيد میکند که در زمان بازداشت برخورد بدی با آنھا صورت نمیگرفت ،مگر کسانی که به گفتهی او “بلبل زبانی” میکردند که به شدت کتک میخوردند.
به گفتهی او ،تلفنھای ھمراه ھمهی بازداشتشدگان توقيف شده و به آنھا گفته شده که بعد از عيد برای پس گرفتن آنھا مراجعه کنند. ھمچنين يک کارگر که او ھم ديشب از ھمين محل آزاد شده ،با ابراز تعجب از رفتارھايی که در زمان بازداشت ديده ،به برخورد خشن ماموران اشاره میکند و میگويد: اينھا خودشان ھم کسی را قبول نداشتند و به ھمه فحش میدادند، خودم شنيدم که حتی به امام ھم توھين میکردند .ب ه گفتهی او ،افرادی را که قبال ھم سابقهی بازداشت داشتهاند و يا به ھرحال میخواستند نگه دارند ،به مقر اصلی پليس امنيت منتقل میکردند .او میگويد که تنھا مردان در اين محل بازداشت بودهاند و زنان را از ابتدا به جای ديگری – احتماال بازداشتگاه وزرا – منتقل کلمه :يکی از افراد بازداشتشده در تجمع ديروز – اول اسفندماه – کردهاند. که نيمه شب گذشته آزاد شده ،در گفت و گو با کلمه ،تعداد تقريبی )ايران امروز(
ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻳﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻴﺮﺍﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻳﮑﻢ ﺍﺳﻔﻨﺪ خبری منابع و دانشجويی سايتھای نزديک به معترضان گزارش دادهاند روز يکشنبه، يکی از دانشجويان دانشگاه شيراز به نيروھای دست حکومتی کشته شده است؛ اين در حالی است که خبرگزاری فارس با تکذيب اين خبر گفته است اين دانشجو تصادف کرده و در جريان درگيری کشته نشده است .بنا برگزارش وبسايت دانشجونيوز ،حامد نورمحمدی ،دانشجوی رشته زيستشناسی دانشگاه شيراز، ساکن خوابگاه دستغيب و اھل خرمآباد يکم اسفندماه در ميدان نمازی مقابل سختمان شماره يک دانشکده مھندسی در حال فرار از دست ماموران حکومتی کشته شده است .برپايه گزارش دانشجو نيوز ،اين دانشجو به وسيله ماموران امنيتی از روی پل نمازی به پايين پرت شده و پس از برخورد با يک خودرو در خيابان ساحلی کشته شده است) .راديو فردا(
www.nastax.com eAccounting WCB ,PST , GST
6
ت در ايران در پولشويیها» رد پای وابستگان به قدر
ایران برای سومین سال پیاپی باالترین ریسک پولشویی را در جهان دارد .افغانستان و تاجیکستان وضعی بهتر از ایران دارند .یک اقتصاددان میگوید پولشویی در ایران ریشه در رانتهای قدرت و ثروت و رانتهای اطالعاتی دارد. "انستیتوی بازل" در گزارش سال ۲۰۱۶گفته است ،ایران برای سومین سال پیاپی از نظر شاخص بازل ،که یک شاخص سالیانه در زمینه ارزیابی عملکرد کشورها در زمینه ریسک پولشویی است ،جایگاه نخست خود را حفظ کرده است. به گزارش خبرگزاری "تسنیم" ،کشورهایی که از نظر شاخص بازل باالترین ریسک پولشویی در آنها وجود دارد عبارتند از :ایران ،افغانستان ،تاجیکستان ،گینه بیسائو ،مالی، کامبوج ،موزامبیک ،اوگاندا ،سوایزلند (کشور کوچکی در جنوب آفریقا) و میانمار. فنالند در این رتبهبندی ،کمریسکترین کشور از نظر پولشویی شناخته شده و کشورهای لیتوانی و استونی در رتبههای دوم و سوم جای گرفتهاند .بعد از این ۳کشور ،بلغارستان، نیوزیلند ،اسلونی ،دانمارک ،مجارستان ،کرواسی و جامائیکا ،کشورهای بعدی این فهرست هستند.
تعميرات و نوسازی ساختمان AAA ALI RENOVATIONS
علی وفائی
Website:
aaaalirenovations.com &
aaaalirenos.com
Cell: 604.603.8254 604.728.3132
/ P. Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
رتبه نخست ایران در ریسک پولشویی در حالی است که این کشور در تالش است تا سیستم بانکی خود را برای جذب سرمایهگذاری خارجی پس از لغو تحریمها پاکسازی نماید. به نوشته خبرگزاری تسنیم" ،گروه کاری اقدام مالی" ،که یک نهاد بینالمللی مقابله با پولشویی و تامین مالی تروریسم است ،در ماه ژوئن ایران را همچنان در لیست سیاه خود حفظ کرد ،اما با تعلیق اقدامات متقابل خود علیه این کشور به مدت یک سال ،به تهران فرصت داد تا برای تقویت قوانین خود در این زمینه اقدام نماید. ریشههای پولشویی در ایران محمود جامساز ،اقتصاددان ایرانی ،به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته است ،مسئله اصلی در پولشویی این است که این منابع از "راههای غیرقانونی" بدست میآید .او افزوده «پولشویی جرمی است که به تبع یک جرم اصلی دیگر بوجود میآید». درباره واژه پولشویی این اقتصاددان میگوید« :این واژه برای اولین بار برای گروهی مافیایی به ریاست آل کاپون که با قمار ،قتل ،قاچاق و فعالیتهای غیرقانونی مقادیر انبوهی پول را بدست آورده بودند بکار برده شد». او میافزاید« :این گروه برای اینکه این مقادیر پول را از دید دولت و ماموران مالیاتی پنهان کنند مؤسسهای را تشکیل دادند به عنوان رختشویخانه تا این پولهای غیرقانونی را موجه جلوه دهند و از آن زمان تاکنون واژه "پولشویی" برای "پولهایی که منشاء آن نامشخص است" بکار برده شد». به گفته این اقتصاددان مسئله پولشویی در ایران از رانتهای قدرت و ثروت و رانتهای اطالعاتی نشات میگیرد ،ضمن آنکه این افراد رانتی ،معموال جرایم سنگین بانکی را نیز مرتکب میشوند. او میافزاید ،فردی که یکباره سه هزار میلیارد تومان بدست میآورد مسلما تجارت عادی و قانونی ندارد .این موضوع نیازمند سلسله عوامل و زنجیرههایی است که از درون نظام اقتصادی دولتی سرچشمه میگیرد. محمود جامساز درباره اثرات مخرب پولشویی میگوید« :پولشویی تخریب بازارهای مالی را در پی دارد و به همان نسبت که اختالس رشد میکند بدلیل اینکه پول را از گردش بخش واقعی اقتصاد خارج میکند ،در نرخ تولید ناخالص داخلی نیز تاثیر دارد .حتی ریسک اقتصادی را نیز باال برده و بهرهوری را کاهش داده و در روند نرخهای ارز و بهره بانکی ایجاد اخالل میکند». این اقتصاددان میافزاید طی سالهای گذشته رشد اقتصادی در ایران منفی بوده و ریسکهای ترکیبی مالی ،اقتصادی و سیاسی باالیی نیز داشته و با توجه به اینکه ایران در صدر جدول ریسک پولشویی قرار دارد ،سرمایهگذاران خارجی نیز از ورود سرمایههای خود به ایران منصرف میشوند)dw.com( .
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 7
تجمع کارکنان اتوبوسرانی تهران مقابل شورای شهر تهران
لندن ،روز سه شنبه اعالم کرد که سه گردشگر مسیحی اهل جمهوری آذربایجان در شهرک اندیشه کرج به دست ماموران سازمان اطالعات سپاه پاسداران بازداشت شده اند. آقای برجی با اعالم این موضوع در گفت و گو با رادیو فردا افزود که این سه گردشگر برای گذراندن تعطیالت و دیدار با تعدادی از مسیحیان ایرانی به تهران آمده بودند که روز چهارم تیر سال جاری در خانه ای متعلق به یک مسیحی ایرانی بازداشت شدند. به گفته او ،این سه گردشگر مسیحی جمهوری آذربایجان پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شدند .منصور برجی همچنین به نقل از خانواده بازداشت شدگان گفت که تاکنون تالشهای دیپلماتیک جمهوری آذربایجان برای آزادی آنان به نتیجهای نرسیده است. (رادیو فردا)
اعدام گروهی از زندانيان سنی مذهب به اتهام همکاری با گروه های َس َلفی ده ها نفر از کارکنان اتوبوسرانی تهران و خانواده های آنها روز سه شنبه ۱۲مرداد ماه مقابل شورای شهر تهران تجمع کردند .خبرگزاری های داخلی ایران گزارش دادند که این تجمع در اعتراض به مشکالت تعاونی مسکن در خیابان بهشت مقابل ساختمان شورای شهر تهران برگزار شد .برخی از تجمع کنندگان پردهای با عنوان سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی در دست داشتند که در آن به اجرا نشدن مصوبات شورای مسکن شهرداری تهران درباره مسکن کارکنان اتوبوسرانی اعتراض شده بود. خبرگزاری خبرآنالین نوشت که کارکنان اتوبوسرانی پیشتر نسبت به واگذار نشدن خانههای خود با وجود سرمایه گذاری در شرکت تعاونی مسکن صنفی خود ،معترض شده بودند. به گزارش این خبرگزاری ،حدود ۲۰۰نفر در تجمع امروز حضور داشتند .فعالیت های صنفی کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران طی سال های گذشته با چالش ها و تنش هایی روبرو بود .برخی از فعاالن کارگری وابسته به شرکت واحد اتوبوسرانی و اعضای سندیکای کارگری این شرکت به دلیل فعالیتهای صنفی خود بازداشت شدند)VOA( .
بازداشت سه گردشگر مسيحی جمهوری آذربايجان در ايران منصور برجی ،سخنگوی کمیته ماده ۱۸وابسته به شورای کلیساهای ایرانی همگام در
گزارشها از ایران حاکی است که صبح امروز ۱۲مردادماه حداقل ۱۰زندانی سنی مذهب از جمله شهرام احمدی ،در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند. محمود امیری مقدم ،سخنگو سازمان حقوق بشر ایران با اعالم این خبر گفت" :امروز صبح وزارت اطالعات در تماس با خانواده زندانیان اهل سنت اعالم کرد که برای دریافت جسد زندانیان به پزشک قانونی کهریزک مراجعه کنند". آقای امیری مقدم ،با اشاره به اتهامات این افراد گفت" :اتهام همه این افراد ،محاربه به دلیل همکاری با گروههای سلفی بوده است .اما خیلی از این متهمان اتهاماتشان را رد میکنند". محمود امیری مقدم سخنگوی این سازمان همچنین گفت" :اعدام این زندانیان که اغلب مورد دادرسی غیر عادالنه و اعتراف گیری زیر فشار قرار گرفته بودند یک جنایت محسوب میشود و رهبر جمهوری اسالمی علی خامنهای و دیگر مسئولین نظام باید پاسخگوی این جنایت باشند". به گزارش سازمان حقوق بشر ایران ،شاهدان عینی عنوان کردند که "اعدامها بیشتر از ۱۰ نفر بوده اما به دلیل اینکه اعدامیان هر کدام در قطعات مختلف دفن شدهاند ،نمی توان تخمین درستی از تعداد اعدامها داشت" . براساس گزارش این نهاد حقوق بشری "نیروهای گارد سیاهپوش زندان رجایی شهر شب گذشته ۳۶تن از زندانیان سنی مذهب محکو م به اعدام ساکن در سالن ۱۰این زندان را با دستبند ،پابند و چشمبند با تدابیر شدید امنیتی به مکانی نامعلوم منتقل کرده بودندbbc ". -------------------------------
8
خودکشی شاعر جوان ابراهيم عالیپور ابراهیم عالیپور شاعر نوپرداز و نویسنده جوان با شلیک یک گلوله به سرش در مقابل دانشگاه علوم پزشکی اهواز به زندگی خود پایان داد .او پیش از مرگ با انتشار نوشتهای روی صفحه اینستاگرام خود با همه خداحافظی کرده بود. ابراهیم عالیپور شاعر نوپرداز و نویسنده جوان اهوازی متولد ۱۳۶۸روز چهارشنبه ۶مرداد ۱۳۹۵با شلیک گلولهای به سر به زندگی خود پایان داد. شاهدان عینی میگویند این شاعر اهوازی اتوموبیل خود را مقابل بیمارستان دانشگاه پزشکی اهواز پارک کرد ،شیشهها را باال کشید و سپس خود را کشت. ابراهیم عالیپور از جمله شاعران تجربهگرایی بود که بنیان شعرهایش بر سه محور«فضا، زبان و لحن» استوار بود .گفته میشود که شعرهای کوتاه او ساختار روایی ـ تصویری دارند .معناگرایی و ثبت روایتهای تصویری از شاخصههای بارز شعر عالیپور به شمار می آید .بخشی از آخرین شعری که روی صفحه اینستاگرام عالیپور درج شده ،اینچنین سروده شده است: «به خاطر خدا در شالقهایی که فرود میآید در یاس و ترسهایم بتادین بریزید که در هر زخم باز از من یک جفت چشم لو میرود لطفا کسی دست به تقصیرهایم نبرد» مرگاندیشی را میتوان در سرودههای این شاعرجوان ۲۷ساله دید .آخرین نوشتههای این
/ P. Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
شاعر ۲۷ساله در صفحه اینستاگرام خود نشان از مرگ و شاید خستگی و سرخوردگی از جامعه دارد: «شاید آخر بازیست ،باید نقش بهتری دست و پا میکردم .برایم یک قبر بدون هیچ سنگی در نظر بگیرید ...انگار این مردم برای نفهمیدن پول میگیرند تا به آنچه خودشان باور دارند فقط اعتماد کنند ،فارغ از اینکه آن همه فریب و ریا و جادو را فراموش میکنند و یا سعی میکنند ندیده بگیرند تا بتوانند برای ناتوانیهای خود تکیهگاهی پیدا کنند». عالیپور شعرهایش را در وبالگی به نام "فکر خواب" منتشر میکرد و نقدهایی نیز درباره شعر و ادبیات مینوشت. در آخرین نوشتهاش گویی پیش از خودکشی با همه خداحافظی کرده است« :همیشه این روز را پیش خودم تجسم میکردم که بعد از خواندن عاشقانهترین شعر وقتی دارم برای کسانی ی تمام میشود ،و که دوستشان داشتم ولی نتوانستم مراقبشان باشم اشک میریزم ،زندگ دلهرهام من را عذاب میدهد که هنوز کتابهای زیادی هست که نخواندهای ،هنوز فیلمهای زیادی است که ندیدهای ،اما چیزی عمیقتر من را به تاریکی میکشاند که تمام شد ،باید خودت را در تاریکی خاک کنی .باید بتوانم و قطعاً میتوانم ،میتوانم». مجموعه شعر "استعداد روانی" دربردارندهی سرودههای ابراهیم عالیپور است که سال )۲۰۱۳( ۱۳۹۲توسط نشر راز نهان منتشر شد)dw.com( .
انتقاد شماری از گروههای فلسطينی از ديدار محمود عباس با مريم رجوی شماری از گروههای فلسطینی از دیدار محمود عباس ،رئیس تشکیالت خودگردان ،با مریم رجوی ،رئیس شورای ملی مقاومت ،انتقاد کردهاند. در بیانیه مشترک ۱۰گروه فلسطینی -که تحت عنوان «ائتالف گروههای مقاومت فلسطینی» از اقدام آقای عباس انتقاد کردهاند -دیدار با خانم رجوی عملی دیکته شده از سوی عربستان توصیف شده است .در همین حال اسامه حمدان یکی از سخنگویان حماس هم گفته است مناسبات این جنبش با جمهوری اسالمی ایران «گسستنی نیست». در ایران محسن رضایی ،دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ،نیز در واکنش به دیدار محمود عباس با مریم رجوی ،در صفحه اینستاگرام خود به شدت از آقای عباس انتقاد کرد. محمود عباس و مریم رجوی روز شنبه در پاریس دیدار و گفتوگو کردند .محور این رایزنی بحرانهای منطقهای عنوان شده است .بنابرگزارشها ،خانم رجوی در این دیدار جمهوری اسالمی را عامل اصلی تفرقه بنیادگرایی و تروریسم در منطقه توصیف کرده است .تهران گروه مجاهدین خلق را یک گروه تروریستی میداند( .رادیو فردا) PERSIAN CULTURE AND ART INSTITUTE
خانـه فـرهنـگ و هنـر ایــران مرکـز برگـزاری کـالس ،گردهمـایی و رویدادهـای فـرهنـگی
مرکـز اطالع رسانی رویـدادهای فرهنـگی کودکان و نوجوانان مدرسه پارسی :مهناز صالحی نقاشی ،کالژ ،سفال :شیما دهقان موسیقی :آرزو ملکی ،نازنین صادقی
www.sunhealthcenter.com
www . PersianEvents . ca
ادبیات و هنـرهای نمایشـی داستان نویسی :محمد محمدعلی تئاتر ،منایشنامه نویسی :محمد رحمانیان بازیگری :مهتاب نصیرپور فیلمسازی :حسین فاضلی عکاسی :نیما راهنما
موسـیقـی کمانچه ،ویلن :سعید فرج پوری آواز :پرویز نزاکتی تار ،سه تار :علی رزمی بربط :علی سجادی سنتور :ساینا خالدی متبک ،دف :هامین هنری گیتار :کاوه یغمایی ،نازنین صادقی پیانو :نیلوفر فرزندشاد آکاردئون :سعید زرگری آهنگ سازی ،نی :امیر اسالمی ویلن ،کمانچه :سینا احتاد ویلن کالسیک :علی عسگری
هنـرهای تجسمـی نقاشی آبرنگ ،اکریلیک :محمدرضا آتشزاد نقاشی رنگ روغن ،میکس میدیا :مهتاب فیروز آبادی نقاشی با مداد رنگی ،ذغال و آبرنگ :نازنین صادقی کاریکاتور ،انیمیشن :افشین سبوکی مینیاتور ،تذهیب :فرهاد الله دشتی طراحی :حمیدرضا جدید گرافیک :فرزان کرمانی نژاد سرامیک :املیرا حبیب اله مجسمه سازی :مجید شیخ اکبری خوشنویسی :مسعود کریمایی
زبان انگلیسی :یلدا احمدوند فرانسه :سام زهره وندی
علوم پایه ریاضی ،فیزیک ،کامپیوتر :دامون طهماسبی شیمی :سهند طهماسبی
facebook . com / percai www . percai . com info @ percai . com
)1181 West 16th Street (at Pemberton Ave North Vancouver, BC V7P 1R4
)778.PERSIAN (737.7426 778 . 889 . 4820
با سـپاس از همـراهـان همیشـگی خـانـه فـرهنـگ و هنـر ایـران
ما
ِ فرهنگ
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 9 پاییز امسال ممکن است به زیر ۴۰دالر نیز برسد.
چشمانداز تيره قيمت نفت در ماههای آينده
قیمت نفت در بازارهای جهانی پس از افزایش نسبی در ماههای گذشته بار دیگر رو به کاهش گذاشته است .کارشناسان دالیل متعددی برای این کاهش ذکر میکنند .افزایش ذخایر نفتی کشورهای صنعتی جهان یکی از این دالیل است. درست در روزهای آغاز تعطیالت تابستانی که فصل سفر در بسیاری از کشورهای جهان است ،قیمت نفت سیر نزولی پیدا کرده است و این خبر خوبی برای دارندگان خودرو و مصرفکنندگان بنزین ،قبل از همه در کشورهای غربی است و همان اندازه خبر بد برای تولیدکنندگان نفت. هفته گذشته قیمت نفت برنت به حدود ۴۴دالر رسید که پایینترین رقم در طول سه ماه گذشه بود .متوسط قیمت نفت اوپک نیز هفته گذشته به حدود ۴۰دالر رسید. اوایل سال جاری میالدی قیمت نفت به زیر ۳۰دالر رسیده بود که پایینترین نرخ در ۱۳ سال گذشته بود .اما رفته رفته رو به بهبود گذاشت و اواخر ماه مه به ۵۰دالر رسید .از ماه ژوئن باردیگر رو به کاهش گذاشت و در فاصله دو ماه تقریبا ۶دالر در هر شبکه ارزانتر شد .برخی کاشناسان پیشبینی میکنند که روند کاهش قیمت نفت ادامه خواهد یافت و تا
دالیل کاهش قیمت نفت علت این کاهش در درجه نخست آخرین دادههای وزارت انرژی آمریکاست که اعالم کرده ذخایر نفت این کشور یک میلیون و ۷۰۰هزار بشکه افزایش یافته است .در حالی که پیش از این پیشبینی شده بود که دو میلیون بشکه کاهش یابد. هماکنون میزان ذخایر نفتی آمریکا به بیش از ۵۲۱میلیون بشکه رسیده که از سطح متوسط ذخایر نفتی آمریکا در ۵سال گذشته ۱۰۰میلیون بشکه بیشتر است. ذخایر بنزین آمریکا نیز افزایش یافته است .براساس گزارشها هفته گذشته ذخیره بنزین در این کشور به ۲۴۱میلیون تن رسید که باالترین میزان از سال ۱۹۸۴است. افزایش ذخایز بنزین آمریکا موجب شده که پاالیشگاههای این کشور در هفتههای اخیر تولید خود را کاهش دهند .پاالیشگاههای آمریکا همچنین ناگزیر شدهاند که پیش از زمان معمول به تولید فراوردههای زمستانی روی بیاورند. کارشناسان میگویند صنعت پاالیش نفت آمریکا با اینکار هر چند مشکل خود را در کوتاهمدت حل میکنند اما در میانمدت مشکل تشدید خواهد شد .زیرا اگر پاالیشگاهها زودتر به وضعیت تولید زمستانی روی بیاورند ،در طول سال با افزایش تولیدات زمستانی و تراکم انبار این محصوالت مواجه خواهند شد .همین امر نیز بر قیمت نفت و کاهش آن اثر خواهد گذاشت. ذخیره باالی کشورهای صنعتی "یواخیم اشتانسل" تحلیلگر بازار نفت میگوید نه تنها ذخایر نفتی باالی آمریکا ،که ذخایر نفت در سراسر جهان باالست .این کارشناس میافزاید «بنابر دادههای آژانس بینالمللی انرژی ،ذخایر نفتی کشورهای صنعتی جهان در حال حاضر به بیش از ۳ /۰۷میلیارد بشکه رسیده است که رکورد جدیدی را نشان میدهد». اما عالوه بر باالبودن میزان ذخایر نفتی در کشورهای صنعتی ،دو عامل دیگر در کاهش قیمت نفت موثرند .عامل نخست افزایش تولید نفت آمریکاست .براساس آخرین دادهها تولید نفت آمریکا هماکنون به بیش از ۸ /۵میلیون بشکه در روز رسیده است. عامل دیگر کاهش تقاضا برای سوختهای فسیلی است .علت کاهش تقاضا نیز هم آهنگ رشد پایین اقتصادی در اغلب کشورهای جهان و هم حاد شدن مسائل زیستمحیطی است که کشورهای مصرفکننده عمده نفت را ناگزیر ساخته با آهنگی تدریجی ،اما ادامهدار به یافتن انرژیهای جایگزین و پاک روی بیاورند( .دویچه وله)
/ P. 10 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 11
APADANA TRAVEL CORP )(BC Reg. 61054
Worldwide Travel Service
آژانس هواپیمایی آپادانا افتخار دارد با دارا بودن کادری مجرب و با ارائه بهترین و مناسبترین قیمت بلیت هواپیما به نقاط مختلف دنیا در خدمت شما عزیزان باشد.
بهترین قیمت بلیت به ایران:
تهران 1220دالر شیراز 1350دالر مشهد 1350دالر
بهترین قیمت بلیت از ایران به کانادا و آمریکا نورت ونکوور ،خیابان النزدل و هجدهم غربی ،شماره 106
تلفن604-770-4474 :
106 - West 18th Street, North Vancouver BC,V7M 1W4 Tel :604 770 4474 Toll Free: 1-855-770-4474 www.apadanatravel.ca sales@apadanatravel.ca
/ P. 12 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
ﻣ ﻨ ﺘ ﺸﺮ
از ﻫﻢ اﮐﻨﻮن ﻣﯿﺘﻮاﻧﯿﺪ از ﻣﺮاﮐﺰ اﯾﺮاﻧﯽ و ﯾﺎ از دﻓﺘﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﻠﻮ ﭘﯿﺞ اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﺑﻪ راﯾﮕﺎن درﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ
ﺷﺪ
lkjav
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 13
/ P. 14 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 15
شهر فورت مک موری يک ماه پس از آتشسوزی دچار سيل شد
بیش از ۲هزار خانه و ساختمان در آن آتشسوزی سوخت. کسانی که مجبور به ترک شهر شده بودند در ماه ژوئن توانستند به خانه هایشان برگردند. کیت مکگرات از اعضای شورای شهر وود بوفالو در این منطقه به شبکه سی بی سی گفت" :کابوس می بینیم. انگار هیچ وقت دردسر ما تمام نمی شود ...امسال از آن سالهاست". آقای مکگرات گفت که میزان خسارات ناشی از سیل هنوز معلوم نیستbbc .
دستگيری روحانی افغان به خاطر ازدواج با دختر ۶ساله
بارندگی شدید باعث سیل گرفتن شهر مکموری کانادا شده که همین چند ماه پیش به خاطر یک آتشسوزی عظیم تخلیه شده بود .این شهر واقع در شمال استان آلبرتا اکنون برای مقابله با آثار سیل یک عملیات اضطراری را شروع کرده است. باال آمدن آب باعث بسته شدن جاده ها در سراسر شهر شد و نیروهای امدادرسانی برای باز کردن راه آب در تالش هستند .سطح آب از روز دوشنبه به تدریج شروع به پایین رفتن کرد اما انتظار بارندگی بیشتر می رود. مقام های امدادرسانی از ساکنان شهر خواسته اند تا جای ممکن در خانه بمانند و اشیای ارزشمند را از زیرزمین ها که در مقابل سیل آسیب پذیر است خارج کنند. با این حال در شهر وضعیت اضطراری اعالم نشده و به ساکنان توصیه نشده است آنجا را تخلیه کنند. تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی مردم را در حالی نشان می دهد که با قایق های کوچک و جتاسکی در سیل تردد می کنند. در ماه مه ۹۰هزار نفر از اهالی این شهر در پی یک آتشسوزی عظیم طبیعی مجبور به ترک آن شدند.
NAVA ART CENTRE
200- 1755 Capilano Road
ﮐﻼس ﻫﺎي ﮔﯿﺘﺎر زﯾﺮ ﻧﻈﺮ
ﻋﻤﺎر ﺻﺪﻗﯽ
ﻓﺮوش ﺳﺎز و ﻟﻮازم ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ
ﻣﮑﺎﻧﻲ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻳﺎﺭﺍﻥ -ﺯﻳﺮ ﻧﻈﺮ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺣﺴﲔ ﲠﺮﻭﺯﻱ ﻧﻴﺎ
)Tel: 604-985- 6282 (NAVA #
"# T’ $#"A$çA #$ $& T K# ••••• • •• • • • ••••••• AF # V B
•••••••••••••••••••••••••••• • •••••• ••••• ••••••
PerfectShot
O
I
D
U
T
S
در افغانستان مأموران یک روحانی ۶۰ساله را به جرم ازدواج با دختربچهای ۶ساله دستگیر کردهاند .مرد روحانی مدعی است که والدین دختر او را هبه کردهاند ،درحالیکه والدین گفتهاند که دخترشان ربوده شده است. مأموران پلیس افغانستان روز جمعه ( ۲۹ژوئیه برابر ۸مرداد) مردی روحانی را به جرم ازدواج با دختربچهای ۶ساله دستگیر کردند. محمد کریم که ۶۰سال سن دارد و در استان غور دستگیر شده ،مدعی است که والدین دختر او را "هبه" کردهاند .اما والدین دختر که در استان هرات ،در نزدیکی مرز ایران ،سکونت دارند ،از شنیدن این خبر حیرت کرده و گفتهاند که دخترشان ربوده شده است. معصومه انوری ،رئیس دفتر امور زنان در استان غور میگوید« :دختر حرف نمیزند و تنها مدام تکرار میکند :من از این مرد میترسم». به گفته مقامات این دختر هماکنون در یک خانه امن زنان در استان غور اقامت دارد و پدر و مادرش برای بردن او به راه افتادهاند. پدر این دختر ۶ساله امام مسجد در شهرستان «اوبه» است و پیشتر گفته می شد که دختر خود را در ازای یک راس بز ،یک کیسه برنج و مقداری چای و شیرینی به آن روحانی 60 ساله واگذار کرده است .کمیسیون حقوقبشر افغانستان در تیرماه از افزایش ازدواج کودکان در این کشور ابراز نگرانی کرد. سیما ثمر ،رییس این کمیسیون به خبرنگاران گفته که در بعضی از مناطق افغانستان مردم، بخاطر ناامنی و فقر دختران خود را در سن پایین مجبور به ازدواج میکنند( .رادیو فردا)
تحليل اقتصادی اقتصاد ايران در چنبر سياست فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی) برای اثبات درستی یا نادرستی سیاستهای اقتصادی، تنها مالک داوری نتایجی است که از اجرای آنها طی یک دوره زمانی کم و بیش طوالنی بهدست میآید .با نگاهی به تجربههای بهدست آمده در تاریخ معاصر جهان ،با قاطعیت میتوان گفت که چه سیاستهایی ،در عرصه اقتصادی ،درست یا نادرست بودهاند. اگر گرفتار دگمهای ایدئولوژیک نباشیم و واقعیتها را در نظر بگیریم ،به این نتیجه میرسیم که طی دهههای پس از جنگ جهانی دوم ،مردمان اروپای غربی با تکیه بر «اقتصاد آزاد» از رفاه بیشتری نسبت به «اردوگاه سوسیالیسم» در اروپای مرکزی و خاوری برخوردار شدند و فروریزی دیوار برلن نماد همین رقابت بود .در آسیا ،پیآمدهای اجرای دو سیاست اقتصادی متفاوت را در دو بخش سرزمین کره -شمالی و جنوبی -به روشنی میتوان دید .و نیز میبینیم که سی و پنج سال پیش ،رهبران چین با رها کردن مائوییسم در عرصه اقتصادی ،جذب سرمایهگذاریهای خارجی و صدور انبوه کاال به بازارهای جهانی ،صدها میلیون انسان را از فقر سیاه بیرون آوردند .نتایج سیاستهای فاجعهبار اقتصادی را نیز طبعاً نمیتوان با شعار از دیدهها پنهان کرد« .جبهه آزادیبخش ملی» الجزایر این کشور شمال آفریقا را ،با آنهمه نفت و گاز ،به روز سیاه نشاند .هوگو چاوز و جانشین او نیز ونزوئال را ،به رغم منابع سرشار نفتیاش، به آستانه ورشکستگی کشاندند. برای نظام جمهوری اسالمی ایران نیز ،که با چهل سالگی فاصله زیادی ندارد ،زمان رسیدگی به حساب و کتاب فرا رسیده است .گریز از این حساب و کتاب از راه متهم کردن نظام گذشته چندان کارساز نیست ،به ویژه از آن رو که میراث اقتصادی بر جای مانده از آن نظام ،به رغم همه انتقادهایی که میتوان بر آن وارد کرد ،در مقایسه با آنچه بعد از
/ P. 16 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 انقالب ساخته و پرداخته شد ،چشمگیر است .سی و هفت سال مدت زمانی است طوالنی که طی آن ایران یازده دولت و ده مجلس و هفت رییس جمهوری را تجربه کرده است. کشورهای زیادی طی دورانی کم و بیش مشابه ساختارهای اقتصادی خود را سراپا دگرگون کردهاند ،به اقتصادی متنوع دست یافتهاند ،و درآمد سرانه مردمانشان را چند برابر افزایش دادهاند .طی همین دوره چین و کره و تایوان و سنگاپور در منطقه آسیایی اقیانوس آرام سر بر آوردند ،برزیل به قدرت مسلط اقتصادی در آمریکای جنوبی بدل شد ،هند به جرگه قدرتهای نوظهور پیوست و کانونهای پویای اقتصادی در ترکیه و منطقه خلیج فارس به وجود آمدند .در مقایسه با این تحوالت ،کارنامه اقتصادی نظام جمهوری اسالمی در سطح بسیار بدی است .حتی با تبلیغاتی به سبک شوروی سابق نمیتوان این واقعیت را پنهان کرد. میانگین نرخ رشد ساالنه ایران که در فاصله سالهای ۱۳۴۰تا ،۱۳۵۵طی مدت پانزده سال ،به باالی ۱۰درصد رسیده بود ،در ده سال نخست جمهوری اسالمی ،به منهای دو در صد سقوط کرد .از بعد از جنگ تاکنون نیز ،همان شاخص به طور متوسط از حدود ۴ درصد در سال بیشتر نبوده است .تازه بخش مهمی از این رشد نیز به برکت صادرات نفت به ویژه در سالهای رونق شدید بازار این کاال بهدست آمده است .بر پایه گزارش صندوق بینالمللی پول درباره چشماندازهای اقتصادی خاورمیانه و آسیای مرکزی (اکتبر ،)۲۰۱۵ تولید ناخالص داخلی سرانه ایران در سال ۲۰۱۴حتی از عراق و الجزایر پایینتر بوده است .طی همین دوره طوالنی ،ساختارهای بنیادی اقتصاد ایران کم و بیش دست نخورده باقی مانده و همچنان زیر سلطه نفت و دولت است .در ارقامی که گمرک جمهوری اسالمی به عنوان «صادرات غیرنفتی» اعالم میکند ،کاالهای منشعب از نفت (میعانات گازی و فراوردههای پتروشیمی) جایگاه اول را دارند و نقش کاالهای صنعتی سخت حاشیهای است. تازه در زمینه نفت نیز ایران دیگر در جرگه صادرکنندههای بزرگ نیست .حاصل این وضعیت ،گسترش بیکاری است ،از جمله در میان بخش بسیار بزرگی از فارغالتحصیالن که شماری از آنها را در میان سیل پناهندگان در استرالیا ،بالکان و اروپای غربی میتوان دید. در ورای کارنامه صرفاً اقتصادی ،وضعیت کشور در زمینههای زیستمحیطی و بهویژه در عرصه بسیار حساسی چون آب ،بهشدت نگرانیآور است .ارزیابیهای محافل کارشناسی بینالمللی درباره فضای کسب و کار ،درجه آزادسازی اقتصادی ،شاخص فالکت ،فساد مالی و غیره نیز ایران را اغلب در جایگاهی بسیار فرو دست قرار میدهند .به رغم این تصویر بسیار نگرانکننده درباره واقعیتهای اقتصادی کشور و چشماندازهای آن ،خروج از این وضعیت به هیچوجه غیرممکن نیست ،دستکم به دو دلیل: یک) دلیل اول این که ایران کشوری است با حدود هشتاد میلیون نفر جمعیت که چهارمین ذخایر نفتی و دومین یا (به روایتی دیگر) نخستین ذخایر گازی جهان را دارد ،دارای پانزده مرز خاکی و آبی است( ...،دنباله در صفحه روبرو)
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 17 ...از شخصیت و هویت قدیمی و استوار برخوردار است ،طبقه متوسط آن قابل مالحظه و نسل جوانش با الزامات و نیازهای قرن بیست و یکم آشنا است .کم نیستند صاحبنظران غربی که طی یکی دو سال گذشته ایران را ،از لحاظ امکانات بالقوه آن ،برزیل و یا حتی آلمان خاورمیانه لقب دادهاند .این نگاه آنها را به این نتیجه میرساند که کشوری چنین اصیل و با اهمیت ،در پی سالها انزوا و تحریم ،میتواند به اقتصادی پویا دست یابد. دو) و اما دلیل دوم ،پیشرفت چشمگیر علم اقتصاد سیاسی در ایران طی چند دهه گذشته است .بر خالف تصور کسانی که ایران را نمیشناسند ،در درون نظام جمهوری اسالمی اقتصاددانهای برجستهای وجود دارند که از تجربه ایران درسها آموختهاند و تجربههای اقتصادی در جهان را نیز به خوبی میشناسند .امروز بخش مهمی از محافل دانشگاهی و کارشناسی ایران به همان اقتصادی روی آوردهاند که در مراکز علمی دیگر مناطق جهان مورد بحث قرار میگیرد .شکل بومیشده نظریههای مبتنی بر «اقتصاد آزاد» در ایران به گونهای چشمگیر رواج یافته و در بخش مهمی از تکنوکراسی جمهوری اسالمی نیز نفوذ کرده است .دولت یازدهم و به ویژه رییس آن ،حسن روحانی ،بیش از همه روسای دستگاه اجرایی در تاریخ جمهوری اسالمی ،از ضرورت انجام تحوالت بنیادی در ساختارهای اقتصادی کشور و فضای بینالمللی آن خبر دارد. همزمان کمیت و کیفیت رسانههای اقتصادی در ایران به سرعت افزایش یافته و شمار روزافزونی از روزنامهنگاران اقتصادی ،حجم عظیمی از دادهها و تحلیلها را در اختیار متقاضیان قرار میدهند. پرسش این است که چرا ،با وجود این همه عوامل مثبت ،اقتصاد ایران همچنان در گرداب دشواریها دست و پا میزند؟ با توجه به کارنامه بد و امکانات بالقوه مساعد ،چرا دستگاه سیاستگذاری تالش نمیکند اقتصاد کشور را روی ریلهای درست قرار دهد؟ منصفانه باید پذیرفت که اراده معطوف به تغییر ریل برای خارج کردن اقتصاد از دور باطل در دولت یازدهم وجود دارد .در واقع حسن روحانی با یک برنامه اصالحی اقتصادی بر سر کار آمد و تالش کرد آن را به اجرا بگذارد .دو «بسته سیاستی» که تیرماه ۹۳و مهر ماه ۹۴از سوی دولت اعالم شدند ،بهرغم ایرادهایی که میتوان بر آنها وارد آورد ،نشان دادند که رییس جمهوری و مشاوران نزدیک او میدانند چه میخواهند و چه باید کرد. این ابتکارها به جایی نرسیدند ،زیرا با مقاومت هسته سخت قدرت در جمهوری اسالمی روبرو شدند .در حوزههای گوناگون سیاستگذاری اقتصادی از جمله قیمتگذاری کاالها، خرید هواپیما ،تنظیم قرار دادهای تازه نفتی برای جلب سرمایهگذاران خارجی و غیره، دولت یازدهم زیر ضربه نیروهای منتقد برخوردار از یک زراد خانه نیرومند قرار گرفت، از صدا و سیما گرفته تا سایتهای مقتدر خبری و چهرههای با نفوذ مجلس و امامان جمعه. همه این نیروهای منتقد یک صدا از دولت یازدهم میخواهند سیاستهای «اقتصاد مقاومتی»
را ،که از سوی آیتاهلل خامنهای ارائه شده ،به اجرا بگذارد. شواهد نشان میدهند که حسن روحانی خواست منتقدان را تمام و کمال پذیرفته است ،احتماالً با این استدالل که محورهای گوناگون «اقتصاد مقاومتی» به اندازه کافی کلی و حتی مبهماند و میتوان آنها را به گونهای کشدار در راستای برنامههای اصالحی دولت تعبیر و تفسیر کرد. آیا اقتصاد ایران ،برای کمر راست کردن ،باید از هفت خوان محاسباتی این همه پیچیده و سیاستبازانه بگذرد؟ (رادیو فردا)
روسيه و ايران برای ساخت نيروگاهی در بندرعباس 'قرارداد يک ميليارد يورويی امضا کردند' شرکتی روسی گفته است که برای ساخت یک نیروگاه حرارتی در بندرعباس ،قراردادی یک میلیارد یورویی با ایران امضا کرده است. این شرکت میگوید این قراردادی بزرگترین است که روسیه پس از توافقنامه هستهای ایران با کشورهای ،۵+۱با ایران
بسته است. شرکت "تکنوپرو م اکسپورت" که زیر مجموعه شرکت دولتی روستک است به روزنامه روسی کومرسانت گفته است که ظرفیت این نیروگاه که از چهار بخش تشکیل شده ۱۴۰۰ مگاوات خواهد بود .همچنین یک سیستم آب شیرینکن با ظرفیت تولید ۲۰۰هزار متر مکعب در روز بخشی از این پروژه خواهد بود. به گفته "تکنوپرو م اکسپورت" ۸۵درصد از بودجه این پروژه از وام صادراتی دولت روسیه تامین میشود و دولت ایران نیز تعهد کرده که ۱۵درصد باقیمانده را تامین کند. به گفته این شرکت ساخت این نیروگاه کمتر از پنج سال زمان خواهد برد. تکنوپروم اکسپورت پیشتر نیز دو نیروگاه حرارتی در اصفهان و اهواز ساخته بودbbc .
ورزش هفته دوم ليگ برتر؛ شکست استقالل تهران مقابل مدافع عنوان قهرمانی
/ P. 18 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 قرار گرفتند. در جدال ذوب آهن با سایپا ،مهدی ترابی بازیکن جوان تیم ملی فوتبال ایران با حرکات پا به توپ و تکنیکی خود توانست دروازه ذوب آهن را باز کند .مهدی رجبزاده هم در ۳۸ سالگی دروازه سایپا را گشود. در دیدار پیکان با صبا قم ،رضا عنایتی ۴۰ساله و مرتضی آقاخان هر دو از روی نقطه پنالتی موفق به گلزنی شدند تا امتیازات این بازی هم تقسیم شود. در ادامه دیدارهای هفته دوم ،پرسپولیس میزبان فوالد خوزستان است .ماشین سازی و گسترش ،یکی از شهرآوردهای تبریز را برگزار خواهند کرد. نفت تهران میزبان سپاهان اصفهان است و صنعت نفت هم در آبادان پذیرای تراکتورسازی تبریز خواهد بود( .رادیو فردا)
تيم بسکتبال جوانان ايران قهرمان آسيا شد
رقابت دو تیم استقالل خوزستان و استقالل تهران از هفته دوم لیگ برتر فوتبال ایران ،با برتری دو بر یک آبیپوشان خوزستان به پایان رسید. حسن بیتسعید دو بار موفق شد دروازه مهدی رحمتی را باز کند تا مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر به هر سه امتیاز بازی دست پیدا کند. تک گل استقالل تهران را کاوه رضایی در دقیقه ۷۷با ضربه سر به ثمر رساند .گلی که هفت دقیقه پابرجا ماند و باعث تساوی دو تیم شده بود اما استقالل نتوانست یک امتیازش را حفظ کند. استقالل خوزستان با این پیروزی ،موقتاً به صدر جدول رفت .در روزی که کنعانیزادگان و رابسون جانواریو انتظارات هواداران تیمشان را برآورده نکردند ،استقالل تهران هم با یک بازی بیشتر نسبت به فوالد و سپاهان به رده دوازدهم سقوط کرد. در ترکیب استقالل خوزستان رافائل ،عقیل کعبی ،محمد طیبی ،پیمان شیرزادی ،جالل عبدی ،میثم دورقی ،عزت پورقاز ،فرشاد ساالروند (علی اصغر عاشوری) ،مهدی مومنی (دیوید سیلوا) ،حسن بیتسعید و رحیم زهیوی بازی کردند. برای استقالل تهران مهدی رحمتی ،هرایر مگویان (میثم مجیدی) ،محمدحسین کنعانی زادگان ،رابسون ،وریا غفوری ،خسرو حیدری ،فرشید باقری (علی قربانی) ،امید ابراهیمی، بختیار رحمانی (فرشید اسماعیلی) ،جابر انصاری و کاوه رضایی به میدان رفتند. علیرضا منصوریان که از دو بازی فقط یک امتیاز گرفته ،در نشست خبری بعد از بازی حاضر نشد و دستیار او پاسخگوی سواالت خبرنگاران بود. محمد خرمگاه در این باره گفت« :دلیل حضور نیافتن سرمربی ،بی حرمتیهایی است که در طول بازی به او شده .گیریم که اشتباهی شده و منصوریان صحبتی کرده ،عدهای دارند از این مسئله سوءاستفاده میکنند». اکبر پورموسوی سرمربی استقالل خوزستان نیز به خبرنگاران گفت« :از ابتدا توانستیم استقالل را تحت فشار قرار دهیم .نشان دادیم که میتوانیم امسال هم در کورس قهرمانی باشیم». روز یکشنبه ،سه بازی دیگر هم برگزار شد که هر سه بازی با تساوی یک بر یک به پایان رسید .در شهرآورد مشهد بین پدیده و سیاه جامگان ،ایوب کالنتری از روی نقطه پنالتی و معین عباسیان زننده گلهای بازی بودند .هر دو تیم ،چهار امتیازی شدند و در باالی جدول
در دیدار نهایی بیست و چهارمین دوره رقابتهای بسکتبال قهرمانی جوانان آسیا ایران با پیروزی ۷۱بر ۶۵مقابل ژاپن قهرمان شد. این سومین قهرمانی تیم بسکتبال جوانان ایران در مسابقات قهرمانی آسیاست .تیم جوانان ایران تا کنون در ۱۷دوره این مسابقات شرکت کرد ه و طی آن موفق به کسب ۲مدال طال، ۲مدال نقره و یک مدال برنز شده است. ایران در مسابقات سالهای ۲۰۰۴هند و ۲۰۰۷تهران قهرمان شد ،در رقابتهای ۲۰۰۲ کویت و ۲۰۰۴در قطر صاحب مدال نقره شد و در مسابقات ۲۰۱۲مغولستان نیز در رتبه سوم ایستاد. ایران همچنین پیش از این مسابقه و با حضور در بازی نیمهنهایی توانسته بود سهمیه حضور در مسابقات جهانی ۲۰۱۷را به دست آورد. رضا نوری ،سرمربی ایران پس از قهرمانی این تیم گفت" :در همین هفته جلسهای با مسئوالن فدراسیون در مورد آینده این تیم داریم ،همچنین بازیکنان مستعد زیادی در کشور وجود دارند که ممکن است به اردوی تیم جوانان برای مسابقات جهانی دعوت شوند ...باید برای این تیم برنامهریزی کرد چون ادامه تمرینات به این شکل فایدهای ندارد .ما یک سال فرصت داریم و در این یک سال به بازسازی تیم میپردازیم .همچنین به مسابقات تدارکاتی فراتر از آسیا و اروپایی نیاز داریم". در دیدار ردهبندی بیست و چهارمین دوره رقابتهای بسکتبال قهرمانی جوانان آسیا ،کره جنوبی ۸۶بر ۶۳لبنان را برد و سوم شد .به این ترتیب ایران ،ژاپن و کرهجنوبی سال آینده در جام جهانی مصر به میدان خواهند رفتbbc . ---------------------------------------
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 19
معرفی و آموزش خواص گياهان دارويی Avecina Herbal دکتراسماعیل حسینی (هربالیست وایریدولوژیست) عضورسمی انجمن هربال مدیسین بریتیش کلمبیا 7787063538
ادامه تانن ها وشروع ساپونین ها: -4تانن ها ازرشد باکتریها جلوگیری می کنند ،زیرا پروتئین الزم برای تغذیه باکتریها را از دسترس آنها دور کرده و رسوب می دهند همانند تاجریزی. -5تانن ها همچنین اثر کم کردن بعضی از ترشحات مخاطی و هم چنین اثر کاهش تعریق بیش ازحد را می توانند دارا باشند ( .مثل مریم گلی در یائسگی) -6تانن ها بعلت تشکیل امالح غیرمحلول و تولید رسوب با آلکالوئیدها (که د ردروس بعدی اشاره خواهد شد) دارای ارزش درمانی می باشند (مثال اثر شوکران با علف هفت بند خنثی میشود). توجه :مصرف طوالنی اجزاء گیاهی غنی از تانن ممکن است بدلیل خاصیت بالقوه سرطان زایی برخی از آنها خطرناک باشد و توصیه می شود معموال مصرف روزانه حداکثر تا 15گرم و مدت استفاده 10-14روز بیشتر نباشد. -2ساپونین ها ساپونین ها گلیکوزیدهایی با وزن مولکولی زیاد هستند. ازمهمترین خواص فیزیکی این مواد اینست که: -1بصورت محلول درآب تولید کف می کنند،ازاین روساپونین ها خاصیت پاک کنندگی دارند.ساپونین ها ازکلمه التین(ساپو بمعنی صابون گرفته شده است ) بااستفاده ازاین خاصیت ساپونین ها ،مردم اروپا قرن ها ازریشه گیاه طبی صابون ()Saponaria officinalis برای شستشو استفاده می کرده اند . -2ساپونین ها وقتی وارد گردش خون شوند سبب همولیز گلبولهای قرمزخون می گردند .ازاین روبهتراست مصرف آنها بعنوان یک ماده نسبتا سمی تحت نظرقرار گیرد .ساپونین ها مخاط را تحریک کرده وسبب ُشل شدن مخاط روده می شوند و همراه با مصرف گیاهانی نظیر ریشه شیرین بیان و چوبک باعث افزایش ترشح شش ها (خلط آور) می شوند. ریشه معروف جین سینگ که درچین -کره وخاوردور و روسیه یافت می شود هم سرشاراز ساپونین است.
قسمت اعظم تحقیقاتی که امروزه روی گیاهان ساپونین دارانجام می گیرد بخاطر کشف و یافتن ساپونین هایی است که بعنوان ماده اولیه جهت ساخت هورمون های استروئیدی وجنسی بکارمی رود. ادامه دارد........
ارز و سرمايه
در باره ی ما: موسسه ی مالی و ارزی عطار در سال 2002تاسیس شده و از سال 2005فعالیت های خود را آغاز منود. کمی ارائه ی خدمات همواره در سرلوحه ی ما قرار داشته و خواهد داشت. تالش برای ارتقاء سطح کیفی و ّ در سایه ی همین تالش مداوم و حمایت و پشتیبانی مستمر مشتریان عزیز ،فعالیت ما بدون هرگونه تبلیغات جنجالی و کاذب به طبیعی ترین شکل ممکن گسترش یافته است. مشتریان فهیم و متعهد ما را یافته و می یابند و سبب آشنایی ما با همگنان خود در سرتاسر جهان شده اند و این روند زجنیروار ادامه دارد. به این ترتیب ،مسئولیت شناسی و درستکاری ما باعث افتخار و آشنایی ما با گروه بزرگی از هم میهنان شریفی شده است که از همکاری سالم و شرافتمندانه لذت می برند.
موسسه مالی و ارزی عطار
گزينش مطالب این بخش از :مهندس حسین عطار
وعده ارز تکنرخی محمد ارباب افضلی
یکی از وعدههای اقتصادی دولت یازدهم «تکنرخی کردن ارز» است که چه در دوران قبل از انتخابات سال ۹۲و چه پس از آن همواره مورد تاکید قرار گرفته است .این وعده که از سوی رئیسکل بانک مرکزی نیز بهعنوان یکی از مهمترین اهداف بانک مرکزی بارها تکرار شده ،ابتدا قرار بود در سال 93اجرایی شود ولی در سال ۹۴و بعد از اجرای برجام نیز در تحقق این امر توفیقی حاصل نشد .بنا بر اظهارات رئیسجمهور در اواخر سال گذشته ،بانک مرکزی باید ارز را طی 6ماه نخست سال 95یا حداکثر تا 6ماه دوم آن ،تکنرخی کند. در شرایط کنونی نیز اعتقاد مقامات ارشد بانک مرکزی بر آن است که مقدمات اجرای ارز تکنرخی فراهم است ،اما اجرای این سیاست منوط به مهیا شدن شرایط بینالمللی برای نظام بانکی است .حال سوال اصلی این است که ریشه اصلی تاخیر در تحقق این وعده چیست و زمان مناسب برای اجرای سیاست یکسانسازی نرخ ارز چه زمانی است؟ واقعیت آن است که در اقتصاد ایران منابع حاصل از فروش نفت که از کانال بانک مرکزی، شبکه بانکی و مجموعه صرافیها به بازار تزریق میشود ،بخش اعظم عرضه ارز را در بازار به خود اختصاص میدهد .بنابراین تغییر و تحوالت سیاسی و اقتصادی اثرگذار بر سطح درآمد نفت و انتظارات مربوط به هر یک از تحوالت ،همچون افزایش و کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی ،تحریمهای سیاسی و اقتصادی و امثال آنها بهطور مستقیم بر میزان صادرات و فروش نفت و بهتبع آن سطح درآمدهای ارزی حاصل از آن و جریان ورودی ارز به بازار ارز اثرگذار خواهد بود .کما اینکه در بحران ارزی سالهای ۹۰و ۹۱میتوان بهخوبی این مساله را دید .تحریمهای اعمالشده در ممنوعیت خرید نفت از ایران در آن مقطع زمانی به معنی تنگتر شدن شاهراه ورود ارز به کشور بود که یکی از پیامدهای آن بروز شکاف شدید میان نرخ رسمی و غیررسمی ارز بود.
/ P. 20 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 اما در شرایط پسابرجام و پس از رفع تحریمهای نفتی ،آنچه تحقق وعده ارز تکنرخی را در ابهام قرار داده ،کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی در مقایسه با دوران تحریم است؛ بهطوریکه باوجود رسیدن میزان صادرات نفت به یکمیلیون و 700هزار بشکه در روز، افزایش مورد انتظار در درآمدهای ارزی کشور از محل رفع تحریمها محقق نشده است. از همین رو یکسانسازی نرخ ارز (در افق نهچندان طوالنی) و کنترل همزمان نوسانات ارزی ،تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای بانک مرکزی در حوزه سیاستگذاری ارزی شده است .این در حالی است که با توجه به ورود دولت یازدهم به سال پایانی فعالیت خود، هزینههای سیاسی تحمل رکود برای کاهش تورم نیز به اوج خود خواهد رسید و انبساطگرایی در سیاستگذاری پولی برای کاستن از چنین هزینههایی از انتخابهای پیشروی دولت و بانک مرکزی در شرایط کنونی است که البته ریسک لطمه زدن به دستاوردهایی همچون کاهش تورم و ثبات ایجاد شده در بازار ارز را با خود به همراه دارد. در سالهای اخیر دولت و بانک مرکزی در زمینه مدیریت انتظارات اقدامات خوبی انجام دادهاند و با اعتبار بخشیدن به سیاستهای کالن ،میزان تعهد و پایبندی به اجرای سیاستهای اعالمی از طرف آنها بهطور قابل مالحظهای بهبود پیدا کرده است که نتیجه آن موفقیت در کنترل تورم و بهتبع آن ثبات نسبی نرخ ارز واقعی در اقتصاد بوده است .به عقیده بیشتر کارشناسان ،پس از تورم نقطهبهنقطه ،تورم ساالنه نیز بهزودی به زیر 10درصد خواهد رسید و یکی از وعدههای مهم اقتصادی دولت تحقق پیدا خواهد کرد و قطعا دولت مایل نیست که تورم تکرقمی را فقط لمس کند ،بلکه کامیابی نهایی در این هدف را در حفظ آن میداند .از این رو و با در نظر داشتن این نکته که موفقیت در کنترل و ایجاد ثبات در قیمتهای داخلی ،یکی از پیششرطهای ایجاد ثبات در قیمت ارز و در نهایت رسیدن به یک نرخ واحد در بازار ارز است ،با توجه به مدت نسبتا کوتاهی که تا پایان دوره فعالیت دولت باقی مانده و همچنین نااطمینانیهای موجود در عرصه بینالمللی ،به نظر میرسد هزینههای هرگونه چرخش در حوزه سیاستگذاری پولی و ارزی در مقطع فعلی ،بیشتر از دستاوردهای آن باشد. در این راستا برای اینکه به دستاوردهای تورمی و ارزی تا این مقطع لطمه وارد نشود، الزم است دولت فارغ از فشارهای سیاسی که در آستانه ورود به کارزارهای انتخاباتی متحمل میشود با در پیش گرفتن راهبردهای مناسب ،اولویت کوتاهمدت خویش را معطوف به تحقق وعده نخست خود یعنی دستیابی به تورم تکرقمی پایدار کرده و تحقق وعده ارز تکنرخی را به دولت دوازدهم واگذار کند؛ چراکه قطعا دستیابی کامل به هدف نخست ،حتی در شرایطی که وعده ارز تکنرخی نیز بهطور کامل تحقق پیدا نکند ،در مقایسه با وضعیتی که هیچکدام از آنها تحقق نیابد ،تصویر بهتری از عملکرد دولت یازدهم در اذهان آحاد اقتصادی بهجا خواهد گذاشت؛ بنابراین اگر دولت بتواند با استمرار در تعهد به سیاستهای اعالمی و کنترل تورم انتظاری ،روند موفق کنترل تورم داخلی را ادامه دهد و همینطور از ثابت نگهداشتن دستوری نرخ اسمی ارز نیز پرهیز کند ،آنگاه با فرض بهبود درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت در آینده ،شکاف میان نرخ واقعی ارز و نرخ اسمی آن میلی به افزایش نخواهد داشت و این به معنی حداقل شدن التهابات در بازار ارز خواهد بود .ضمن اینکه تالش در عرصه سیاسی برای حلوفصل مسائل باقیمانده در رفع تحریمها ،بازاریابی برای مشتریان جدید نفتی ،تنشزدایی در روابط با کشورهای عضو اوپک با هدف افزایش قیمت نفت نیز میتواند از عوامل مؤثر این زمینه باشد. اما درخصوص راهبرد بلندمدت دولت برای دستیابی به ارز تکنرخی ،فارغ از اینکه سکان هدایت دولت دوازدهم دست چه کسی خواهد بود ،باید گفت اگر میخواهیم مسیر بهینه نرخ ارز را بهخوبی ریلگذاری کنیم ،باید راههای ورود ارز و منابع تزریق آن به کشور را متنوعتر کنیم .در حقیقت تا وقتی که منابع عمده ورود ارز به کشور تنها منابع حاصل از صدور نفت و مشتقات آن (کاالهای پتروشیمی) باشد ،خطر آسیبپذیری بازار ارز از سمت عوامل طرف عرضه ،همواره این بازار را تهدید میکند .خطر تغییرات پیشبینینشده در درآمدهای ارزی و کمبود ارز در بازار ،چه از محل افت توان صادراتی (که میتواند ناشی از افزایش تقاضای داخلی یا مسائلی همچون تحریم باشد) و چه از محل تغییرات برونزا در قیمت جهانی نفت ،همواره اقتصاد و بازار ارز ما را تهدید میکند. بنابراین شناسایی و اتکا بر منابع جایگزین برای ورود ارز به کشور در این زمینه اجتنابناپذیر است .در همین زمینه بهتازگی شاهد بودیم که پس از کاهش چشمگیر قیمت نفت ،خانم الگارد( ،رئیس صندوق بینالمللی پول) به کشورهای صادرکننده نفت در باره مواجهه با این پدیده توصی ه کردند که اقداماتی مثل متنوعسازی در کاالهای صادراتی بهجای تمرکز صرف بر نفت خام و گاز طبیعی ،طراحی استراتژیهای قویتر صادراتی ی در زمینه گسترش صادرات در بخشهای مختلف را در دستور کار خود و سیاستگذار قرار دهند .از طرف دیگر عالوهبر انحصارزدایی در طرف عرضه ،الزم است در سمت تقاضا نیز تدابیری به کار گرفته شود تا مانع از بروز شوکهای احتمالی از این ناحیه به بازار شود .بهطور مثال افزایش بیرویه واردات با اتکا به درآمدهای نفتی که همواره یکی از خطاهای پرتکرار سیاستگذاران ما در دورههای رونق درآمدهای نفتی بوده ،یکی از آن مسائلی است که الزم است از هماکنون برای جلوگیری از بروز مجددش در اقتصاد چارهاندیشی شود( .دنیای اقتصاد)
تندرستی و بهداشت اشتباهات رايج در شامپو زدن موها فاطمه مهدی پور
حمام رفتن و شستشوی موها کار روزمره ای است که در طول سال صدها بار انجام می دهیم ،بنابراین تصور می کنیم کار ساده و پیش پاافتاده ای است .اما واقعیت این است که در حین شامپو زدن ،خطاهایی مرتکب می شویم که به سالمتی موها آسیب می زنند .در این مطلب بیشتر با این خطاهای ناخواسته آشنا می شویم. هر روز موها را شامپو می زنید شستشوی روزانه و منظم موها ،الیه هیدرولیپیدیک (آبی چربی) پوست سر را به خطر می اندازد .با از بین رفتن این الیه محافظتی که از سبوم (چربی) تشکیل شده است ،پوست سر نیز دچار مشکالتی می شود .این مسئله می تواند منجر به خارش و تحریک پوست سر و همچنین شوره شود .البته شستشوی افراطی موها همچنین می تواند به چرب تر شدن آنها بیانجامد ،چون این کار باعث تحریک غدد سباسه (غدد ترشح کننده چربی طبیعی پوست) می شود. چه باید کرد؟ بهترین کار این است که فقط دو بار در هفته موهایتان را شامپو بزنید .اگر موهایتان زود چرب می شود ،می توانید حداکثر دو روز در میان آنها را شستشو داده و هر از گاهی از شامپوی خشک استفاده کنید .در شامپوی خشک ،بدون نیاز به آب با استفاده از پودر مخصوصی که به شامپوی خشک معروف است ،موها را از چربی و آلودگی ها پاک می کنید. تصور می کنید موهایتان چرب است یکی از اشتباهاتی که به موها آسیب می زند ،تصور چرب بودن آنها است ،چون بعد از گذشت دو روز از آخرین شستشو شروع به چرب شدن می کند .اما باید بدانید که این مسئله کامال طبیعی است .به موهایی چرب اطالق می شود که از همان روز شامپو زدن با عبور دادن انگشت از ناحیه ریشه موها احساس چرب و روغنی شدن موها حس شود. چه باید کرد؟ باید از شامپو زدن ریشه های چرب مو که با جذب سبوم باعث بروز اختالل در پوست سر شده و دور باطل ایجاد می کند ،پرهیز کرد .افرادی که صرفا احساس می کنند موهایشان زود چرب می شود ،بهتر است از شامپوهای هیدراتان و مناسب برای موهای معمولی استفاده کنند. یادتان باشد که شامپوهای مخصوص موهای خشک ،آسیب دیده یا بسیار خشک ،مغذی و احیا کننده بوده و بویژه حاوی چربی هستند .این نوع شامپوها صرفا برای موهایی مناسبند که نسبت به ترکیبات شیمیایی (دکلره کردن مرتب مو) حساس و شکننده هستند .بهتر است از این نوع شامپوها فقط به مدت چند هفته استفاده کنید تا موهایتان نرم و بازسازی شوند. استفاده افراطی از این نوع شامپوها ،موها را به اصطالح خفه می کند .بعد از این چند هفته، حتما به سراغ شامپوهای مالیم بروید. در استفاده از شامپوهای حاوی سیلیکون زیاده روی می کنید اکثر شامپوهای کالسیک حاوی میزان زیادی سیلیکون هستند ،چون این مولکول برای صاف کردن فیبر مو و زیبا و درخشان کردن آن موثر است .مشکل اینجاست که این مولکول ها بسیار سنگین هستند و در طوالنی مدت پوست سر را خفه کرده و باعث ایجاد شوره می شوند. چه باید کرد؟ بهتر است از دکتر پوست یا آرایشگرتان بخواهید تا توصیه هایی برای انتخاب شامپوی مناسب برای موهایتان ارائه دهد .یا اینکه یک روز در میان به جای این شامپوها ،از
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 21 شامپوهای فاقد سیلیکون ،بدون سولفات و بدون پارابن استفاده کنید تا موها و پوست سرتان نفسی بکشند .توجه داشته باشید که این شامپوها کمتر کف می کنند ،ولی نباید از آنها به میزان زیاد استفاده نمایید تا کف کنند. شامپو را جلوی سرتان خالی می کنید خیلی از افراد عادت دارند که شامپو را جلوی سرشان بریزند .در این صورت موهای پشت سر به خوبی شسته نمی شوند ،چون شامپو تا پشت سر نمی رسد. چه باید کرد؟ بهترین کار این است که شامپو را داخل مشت تان بریزید و اندکی آب به آن اضافه کنید. دو دست را به هم بمالید و سپس دست ها را به جلو ،باال ،پشت و دو طرف سرتان بمالید. در این صورت می توانید مطمئن شوید که شامپو به موهای تمام قسمت های سر می رسد. موها را به درستی آب نمی کشید معموال خیلی از افراد با عجله موها را شامپو می زنند و همزمان زیر دوش قرار می گیرند تا آب ،کف ها را بشوید .اما الزم است که قبل از آبکشی موها ،آنها را به آرامی شامپو زده و تارها را از هم جدا کنید .در غیر این صورت موها کرک می شوند و شامپو و کف البه الی آنها و روی پوست سر باقی می ماند. چه باید کرد؟ قبل از آبکشی ،اندکی آب به سر بزنید و دوباره شامپو را کف دهید تا اگر شامپو در البالی موها مانده باشد حل شود .سپس زیر دوش قرار بگیرید .بهتر است آب ولرم باشد .آب خیلی سرد تمام چربی های مو را از بین نمی برد و آب خیلی گرم نیز باعث خشک شدن پوست سر می شود .تار موها را از هم جدا کنید تا باقی مانده شامپو به خوبی از البه الی موها خارج شود. موقع خشک کردن سر ،موها را می کشید نباید موقع خشک کردن سر بخصوص اگر موهای حساس و شکننده ای دارید ،حوله را با فشار روی موها بمالید و آنها را بکشید. چه باید کرد؟ بهتر است از حوله های نرم و جاذب آب استفاده کنید و آن را به آرامی روی موها قرار دهید و بردارید .حوله را روی سرتان بگذارید تا تمام موها را بپوشاند و سپس اجازه دهید به مدت چند دقیقه روی سرتان بماند .به هیچ عنوان حوله را سفت دور موها نپیچید .با مالیمت رفتار کنید .هر نوع احساس سفتی و کشیدگی در موها به این معنی است که مرتکب خطا شده اید. (تبیان)
سالگردها و يادبودها
(این داستان در چهاردهمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی نوشته شده است) 1 زير خاكم ،اما نمرده ام .نه ،نمرده ام .چهارده سال پيش وقتي با كاميون همراه ديگران بارمان كردند و ريختندمان توي چاله من خودم را كشاندم بيرون از خاك .يعني دستم را كشيدم بيرون از خاك تا عابري كه ميگذرد ببيند ما اينجا هستيم .يك كشيش ارمني من را ديد و بعد همه فهميدند. يكي دو هفته بعد دوستان و آشنايان ما يكي يكي آمدند به ديدنمان .اوائل برايشان سخت بود .نميگذاشتند .مادرم ميآمد با خواهرم .آنطرفتر از آنها پدر پيري و پسرش .هي نگاه ميكردند به اطراف .توي چشمانشان ،هم نگراني بود از رسيدن آنهائي كه ما را زير خاك كرده بودند و هم موجي از جستجو براي يافتن تكه لباسي و شيئي از ما در اين يا آن گوشه خاك كه به آنها بگويد ما اينجا هستيم .همان دو هفته اول چند لنگه كفش و يك آستين پيراهن و يك ساعت پيدا كردند و من هم كه دستم را كشانده بودم بيرون از خاك. من را زودتر از بقيه پيدا كردند .دستم كه بيرون بود از خاک ،آسمان آبي را ميديد و پرندههائي را كه ميگذشتند و چند لكه ابر سفيد را و به بقيه ميگفت چه ديده است. آنها ،يعني دوستانم ،خوششان ميآمد كه هرچه ميبينم برايشان بگويم .من هم چون طبع ً اصال نميدانستم طبع رمانتيكي داشتم همهاش به چيزهاي قشنگ طبيعت نگاه ميكردم .من رمانتيكي دارم .خيلي جوان بودم كه دستگيرم كرده بودند .پر از شر و شور بودم .فرصت نداشتم ً مثال به اين كالغي كه روبرويم بر خاك نشسته بود نگاه كنم .به پرهاي سياهش كه باد زير آنها ميزد و كمي هواشان ميكرد و يا به سرش كه هي ميچرخيد به اطراف .بعد كه پيدايم كردند از طرف بچهها پيام خودمان را به ديداركنندههايمان دادم كه برايمان گل و سبزه بياوريد .گفتم برايمان سرو بياوريد و يا كاج ،و در همين نزديكيها بكاريد .آوردند .اما آنهائي كه قرار بود بياورند ،نياوردند .يك راننده تاكسي آورد .نميدانم از كي شنيده بود .آمد نزديك من ،من آنوقت ديگر زير خاك بودم ،فقط استخوان يك بند انگشتم بيرون افتاده بود جائي روي خاك ،قاطي خاك كه كسي نميديديش. با همان يك بند كوچولوی انگشت ميتوانستم هرچه دلم ميخواست از بيرون را تماشا كنم. حاال ديگر البته ذرهاي شدهام كه ميچرخم .توي هوا .گاهي بر خاك مينشينم و سر برگها، گاهي با قطرههاي باران پائين ميآيم و روان ميشوم بر سطح خاك و دوباره با خشك شدن زمين با حركت بادي پرواز ميكنم. سرگردانم و ميگردم ،اما هستم .همين بيرون .و تماشاتان ميكنم .و گذارم اگر بيافتد به همان جائي كه روز اول چالمان كردند ،ميچسبم به يكي دو نهالي اگر هنوز باشند و دور ميزنم همه آنروزهائي را كه در گوشه اي از آن ،بر خاك افتاده بودم. راننده خيلي با احتياط خاك را گود كرد و دو نهال كاجي را كه آورده بود كاشت و رفت. آنقدر هوا تاريك بود كه نتوانستم خوب چهرهاش را ببينم .حاال هر رانندهاي كه ميآيد آنجا و قد و هيكل او را دارد خيال ميكنم همان كسي است كه نهالها را آورده بود .من خودم را رساندم پاي كاجها و در بوي تازهشان خودم را ول كردم .دوستانم به من حسادت نميكردند. از خوشي من آنها نیز خوشي ميكردند. بارها از خودم پرسيده بودم از چيست كه آدمي از همه حسها و نيازهاي خوار و ذليل كننده رها ميشود .نه ،فكرهاي فلسفي نكنيد .روبرو شدن با مرگ نبود .شكنجه و اين حرفها هم نبود فكر ميكنم يك چيزهائي دور و برم ميديدم كه سخت دنياي ذهنيام را به خودش مشغول ميكرد .آنوقت من خودم را ميسپردم به همان تصويرها كه ميديدم .فكرش را بكن. يكي نشسته روبرويت و در شرايط خودت .بعد خيال ميكند كه تو غمگيني ً مثال ،يا نگراني كه اگر رفتي بازجوئي چه بالئي ميخواهند سرت بياورند .اين را ً مثال از كجا فهميده؟ چون ً مثال چندباري ازت يك چيزهائي پرسيده بود و ديده بود تو فكر هستي .خوب ،اول ،ميگذارد تو را به حال خودت و ميرود تكيه ميدهد به ديوار .بعد از مدتي ميبيني دارد يك كارهائي ميكند كه توجه تو را به خودش جلب كند .عينكش را درآورده و گرفته دستش و دارد آنرا هي از چشمش دور و به آن نزديك ميكند .تو هرچقدر هم توي فكر باشي كنجكاو ميشوي بداني رفيق تو دارد چكار ميكند .اينها را كه گفتم يكروز برايم رخ داده بود .هم سلوليام وقتي ديد كه توي نخش رفتهام به من گفت« :ببين ميخواهي سينما تماشا كني؟» گفتم« :آره». آنقدر دوستانه و با مهر گفته بود كه جز اين نميتواستم بگويم .بعد او عينك طبياش را داد به من وگفت هي ببر دور و بياور نزديك ببين چه ميشود .بردم .ديدم ً اوال اين ديوار روبرو و در و آن دريچه آهني و آن لكههاي روي آن همهشان رفتهاند توي يك كادر .درست مثل پرده سينما .بعد كه هي دور و نزديك ميكردم يك چيزهائي به نظرم ميآمد كه تكان ميخوردند. چقدر وقت گذشت تا به خودم آمدم ،نميدانم .سلول و زندان و فكرهائي را كه عذابم ميدادند پاك فراموش كرده بودم .وقتي عينكش را ميخواستم برگردانم به او يكهو چشمم افتاد به پاي باند پيچي شده و زانوي آش و الشش .برگشتم و به صورتش نگاه كردم .ديدم تكيه داده به ديوار و خوابيده است .انگار براي همين بيدار مانده بود كه من را سرگرم كند .و دستهايش را گذاشته بود روي زخم پاهايش يعني آن قسمتها كه خيلي آش و الش شده بود و خوابيده
/ P. 22 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
بود .چرخيدم طرفش و عينك را دوباره گذاشتم روي چشمانم و سعي كردم تا او را بياورم توي كادري كه برايش درست كرده بودم. اين فقط يكي از تصويرهاي توي كلهام بود .از اينها براي ديدن زياد دارم .ديدن همينها باعث شد كه حسهاي تازهاي در من رشد كند .حسهائي كه ميفهميدي دارند تو را به چيزهاي خوب و ساده زندگي كه ً قبال فرصت نگاه كردن و فكركردن به آنها را نداشتي وصل ميكنند .مثل همين تصوير نگاه كردن به خوابيدن كسي در نزديكت .و بعد يكي يكي اندامش را بردن توي كادر كوچكي و تماشا كردن .وقتي داشتم تماشايش ميكردم ياد نقاشها افتادم .و به خودم گفتم براي همين است شايد چيزهائي گاه توي نقاشي آنها برجسته ميشود.خوب ،اگر نقاش بودم خيلي دلم ميخواست فقط پاهاي همسلوليام را ميكشيدم و بعد دستهايش را كه روي آن گذاشته بود .وقتي عينك را ميبردم دورتر ،تصوير كوچك ميشد و وقتي ميآوردم نزديك تصوير بزرگ ميشد .او هنوز خوابيده بود .من اگر نقاش بودم براي آن پاهاي آش و الش دو دست بزرگ ميكشيدم .آنقدر بزرگ كه بتواند همه آن زخمها را بپوشاند .چون دستها در آن لحظه آن وظيفه را داشتند .خوب ،من كه اول متوجه آن نشده بودم .وقتي هي عينك را بردم دور و نزديك و هي تكه به تكه از تن آن آدمي را كه تكيه داده بود به ديوار بردم توي كادر و تماشا كردم متوجه آن شدم .و همين كارها فكر ميكنم چيزهائي را در وجود من بيدار كرد كه خوابيده بود در پستوهاي تاريك ذهنم .و همانها به دستم كه بيرون از خاك بود و به بند انگشتم فرمان داد كه تا مي تواند نگاه كند .ذره ذره همه چيز را نگاه كند .چون همين ذرهها دنيائي را كه ازش اسم ميبرديم ميساختند. 2 زمين تا دور دستها خشك و خالي بود .كاجهائي را كه راننده آورده بود و كاشته بود چند نفر آمدند كندند و بردند .آن دورها يكرديف تير چراغ برق بود .گاهي كالغها ميآمدند و رويشان مينشستند .چند ساختمان هم بود .با كندن و بردن كاجها همينها شده بود منظرههاي دور وبر. چند روز بعد دو زن آمدند آنجا و گشتي زدند و بعد پسري كه همراهشان بود عكسي ازشان گرفت .فكر ميكنم دنبال كاجها بودند .زنها موقع عكس گرفتن پشتشان را به دوربين كردند. رفتم توي فكر .حتماً يكجائي در عكس ،من خيلي ريز پيدا بودم .و اگر اين رخ ميداد و عكس جائي چاپ ميشد و يا گيركميتهچيها يا زندانبانها ميافتاد ،برايشان دردسر درست ميكردند. فكركردم مخصوصاً ميخواهند من در عكس باشم .خوشم آمد كه مردم با هوش شدهاند. با هوشي خوب است .با هوشي مثل همه چيز خوب دنيا خوب است .با هوشي مثل كار آن رفيق من در سلول بود .با آنكه خودش خيلي درد داشت توي اين فكر بود چطور رفيقش را شاد كند .با هوشي شكل دستهاي او بود روي زخمهاي پايش .وقتي با هوش باشي ميتواني خوبتر بجنگي .اگر عينكش را آنوقت همراهم داشتم ،ميگذاشتم سر چشمانم و صورت زنها را ميآوردم نزديك ،ببينم توي چشمانشان ،وقتي رويشان را از دوربين برگرداندهاند ،چه ميگذرد .و يا حالت صورتشان چطوري است وقتي دستهايشان را هي از زير چادر هاي سياهشان درميآوردند .و بعد ،ميرفتم روي خود دستهاشان تا ببينم چه زاويهاي با هم مي سازند. اجزاء تن آدمي وقتي حركت دارد ،وقتي آدم زنده است و ميخندد يا فكر ميكند ،مثل خيلي چيزهاي ديگر طبيعت تماشائي است. بعد ،نگاه كردم به لبه چادر زنها كه باد تكانشان ميداد. آنوقت زنها نشستند روي خاك .نزديك به من .و من خوب به چشمانشان كه حاال خوب ميتوانستم ببينمشان نگاه كردم .نميدانم تا حاال شده به چشمهائي نگاه كنيد و بعد سرتان را زير بياندازيد .آنقدر درد و سئوال تويشان موج ميزد كه نميشد زياد به آنها نگاه كرد .مثل وقتي نبود كه ايستاده بودند و داشتند به اطراف نگاه ميكردند .نميدانم چطور بگويم .كاش نقاش بودم .همه را ميسپردم به دستهام و رنگها ،تا خودشان بگويند چطور بود. راستي نقاشي را كي ميكشد؟ دستها و يا چشمها؟ بعد رفتند. آن پسري كه ازشان عكس ميگرفت گفت بايد بروند .من نميدانستم خانوادهها با هم قرار گذاشتهاند به نوبت بيايند تا آنهائي كه ما را زير خاك كرده بودند زياد متوجه حضورشان نشوند .نميخواستند بهانه به دست آنها بدهند تا آنها باز بولدزر بياورند و همه جا را صاف كنند .وقتي رفتند من فرصت داشتم حسابي از پشت سر تماشاشان كنم. مثل سايه بودند .مثل تصوير سايههائي كه در آب افتاده باشد و هي با موج تكان تكان بخورد. اينطوري ميشدند توي آفتاب .جلوي چشمانم .تا رفتند و توي همان آفتاب ظهر ذوب شدند. من دلم ميخواست به بچهها كه آن پائين منتظر حرفها و خبرهاي من بودند بگويم آنروز چه ديدهام .اما كمي معطل كردم .هي ميخواستم يك چيز ديگري هم ببينم .آنروز ،نه كالغي روي يكي از تيرها نشسته بود ،و نه لكه ابري توي آسمان بود .و ساختمانهاي دور و اطراف هم چيز تماشائي نداشت .اما وقتي باز دوتا زن ديدم و بعد يك پسر ديگر ،رفت توي ذهنم كه خانواده ها سرزدن به ما را نوبتي كردهاند .تا آنها برسند هول هولكي خبر را دادم به بچهها. ميدانستم خوشحال ميشوند .نه به اين خاطر كه خانواده ها به ما سر ميزنند و يا ما را فراموش نكردهاند( ...دنباله در صفحه ی )42
سالگرد انقالب مشروطه رويارويی سنت و تجدد و لزوم نقد تجدد ماشااهلل آجودانی نقد تجدد به جای نقد سنت آینده دموکراسی در ایران به طور عملی ،در گرو حل مسایل تاریخی مهمی است که اگر به آنها پرداخته نشود ،مشکالت تاریخی جامعه ایران ،ابعاد تازهتری پیدا خواهد کرد. ایجاد جامعه قانونی ،رعایت حقوق شهروندی ،جدایی دین از دولت، تضمین آشکار حق مشارکت سیاسی مردم و اجرای عدالت اجتماعی در فرهنگ سیاسی معاصر ،مفاهیم کم و بیش شناخته شدهای هستند…. اما احترام به حقوق فردی ،یعنی آنچه که در مجموع از آن به اندیویدوالیسم یاد میکنند ،احترام به حقوق اساسی اقوام مختلفی چون ترک ،کرد ،لر ،بلوچ ،عرب ،ترکمن ،فارس و اقلیتهای دینی و تضمین آشکار آزادیهای فرهنگی و سیاسی آنها ،نیز رعایت تساوی واقعی حقوق زنان ـ این پیشتازان مبارزات سالهای اخیر ـ با مردان .تالش برای ایجاد فرهنگ دموکراسی از طریق آموزش و پرورش و نهادی کردن نهادهای جامعه مدنی ،از سندیکاهای صنفی مستقل از دولت گرفته تا انجمنهای گروهی مستقل مختلف و حذف نکردن مخالفان سیاسی و تضمین حقوق مخالفشان ،از مهمترین مسایلی است که اگر این بار پاسخی شایسته و در خور و عملی برای آنها نیابیم ،ایران را دچار مشکالت اساسی خواهیم کرد. آنچه در آینده اتفاق میافتد ،با آنچه که بر ما گذشته است ،بیارتباط نخواهد بود. هابزبام ،مورخ سرشناس انگلیسی میگوید :اینجا همان جایی است که سر و کله مورخ پیدا میشود تا چند چون این ارتباط را بازشناسد ،فیالمثل این مورخ است که نشان میدهد ،میبایست در همه این سالها با نادیده گرفته شدن ابتداییترین حقوق انسانی که بر اقلیتهای قومی یا زنان ما رفته است ،در آینده ایران ،دموکراسی نمیتواند ،بدون نهادی کردن حقوق اساسی اقلیتها و زنان به حل مشکالت مستمر تاریخ ما بپردازد. شناخت اصولی گذشته ،برای درک بهتر وضعیت آینده ما امر ضروری است؛ شناختی که حاصل نقد و نظر باشد؛ نقد به معنی واقعی کلمه و نه نفی .هنر نقد در این نیست که اشتباههای فاحش این و آن را نشان دهیم .هنر واقعی نقد در این است که نشان داده شود این اشتباههای فاحش از چه مجرایی سرچشمه گرفته و چگونه امکانپذیر شدهاند. تجدد و مدرنیسم و به تبع آن فرهنگ دموکراسی ،بخشی از غرب با نقد سنت و در جریان تحول سنت ،به تدریج آغاز شد و بعد به نقد همه جانبه آن پرداخت .یعنی تجدد در غرب، حاصل تحوالت درونی تاریخ غرب بود .اما در کشورهایی چون ایران ،نقد سنت نه از درون تحوالت تاریخ ایران که از درون تجدد غربی و از منظر ایدئولوژیهای ریز و درشت آن آغاز شد و در مسیر تحوالت خود ،با طرح پرسشهای نادرست به جای نقد اصولی گذشته ،به نفی بسیاری از دستاوردهای فرهنگ درخشان ما برآمد .پرسشهای نادرست ،پاسخهای نادرست را هم به همراه میآورد و به عدم تعادل در داوری منجر میشد؛ تاریخ معاصر ایران ،سرشار از این عدم تعادلهاست. گاه این نوع بیتعادلیها به وضوح و روشنی به تکه پاره کردن تاریخ ایران هم میانجامید. اگر در تفکر سنتی و حتی در تفکر مذهبی برخی از «سنتی»های دوره تجدد ،تاریخ ایران پیش از اسالم ،تاریخ گبر و کفر نام میگرفت ،در نقد ناسیونالیستهای مدرن و تجددخواهی ،چون آخوندزاده،آقاخان کرمانی،هدایت و کسروی ،آنچه که از تاریخ ایران در خور ستایش و بالیدن بود ،به ایران پیش از اسالم تعلق داشت ،تاریخ ایران دوران اسالمی ،تماما تاریخ تباهی و انحطاط بود. اگر اصالحطلبان «وجدان تاریخی» را بتوان معادل و مطابق درک درونی شده آگاهیهای تاریخی نسبت به خود ،گذشته و حال خود دانست ،باید گفت ،وجدان تاریخی تکهپارهشدهای که از درون تجدد ما سر برکشیده ،وجدانی است که در ابعاد مختلف ،عدم تعادل را در داوری به نمایش میگذارد. چنین عدم تعادلی را در اندیشه چپ و راست ،مذهبی و غیرمذهبی و در تناقض اساسیای که در تجدد ما وجود داشته و دارد ،به وضوح میتوان نشان داد؛ تجددی که در چنبره «تقلیل» و «تطبیق» ،هم به مسخ اساسیترین اندیشههای فرهنگ غربی پرداخت و هم شتابزدهترین داوریها را درباره گذشته ،فرهنگ و تاریخ خود به دست داد. به همین جهت من معتقدم ـ هر چند در غرب ،تجدد با نقد سنت آغاز شد ـ در کشورهایی چون ایران که امروزه در برزخ سنت و مدرنیسم دست و پا میزنند ،نقد ما بیش از آنکه متوجه «سنت» باشد ،باید متوجه «تجدد» ما شود .یعنی بدون نقدی اصولی و همهجانبه از «تجدد» ،نمیتوان به نقد «سنت» نشست؛ چرا که بسیاری از بدفهمیها و بیتعادلیهای
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 23 ما درباره گذشته و حال ،ساخته و پرداخته تجدد ماست .نقد «سنت» را باید با نقد «تجدد» در هم آمیخت. در ایران ،اوج تحوالت اجتماعی و سیاسی در دورههای مشخص (چون انقالب مشروطه و چند سالی پس از آن ،زمانی پس از سقوط رضاشاه ،دوران حکومت ملی مصدق ،اوایل انقالب ۵۷و مدت کوتاهی پس از آن) برخی از اندیشههای سیاسی و اجتماعی ،آشکارا مجال بروز و ظهور گستردهای پیدا میکردند .اما این «مجال»ها و «بروز»ها ،یعنی امکان طرح فالن اندیشه سیاسی یا اجتماعی ،حتی انقالبی به معنی فراهم آمدن امکان مستمر و ماندگاری برای آزاد اندیشیدن نبوده است .این آزادیها یا بهتر بگویم ،افراط و تفریطها از یک سو به تندرویها و ترورهای وحشتناک و از سویی دیگر ،به خفقانهای مستمر و سرکوبهای سیاسی خونبار منجر میشده است .به همین جهت دموکراسی در ایران ،در بهترین شرایط و در بهترین صورتی که میتوانست رشد کند ،دموکراسی سیاسی بود .یعنی این آزادی فراهم میآمد که در بحرانهای سیاسی در باب مسایل سیاسی سخن بگویند و در برابر استبداد سیاسی و حکومتهای مستبد ،صفآرایی کنند. آزاد میشدند که انتقاد و ترور کنند ،یا با قدرت سیاسی درافتند و فالن اندیشه سیاسی یا اجتماعی را تبلیغ کنند .اما اگر کار به طور بنیادی و اصولی به آزادیهای اجتماعی و ضرورتهای جامعه مدنی و مهمتر از همه به آزادی اندیشه میرسید ،به «لکنت زبان» دچار میشدند .یعنی قدرت سیاسی و اجتماعی مذهب و تفکر مذهبی در کنار قدرت حکومتها به صورت مانعی بر سر راه رشد جامعه مدنی سبز میشد و مذهبخواهی و مذهباندیشی و استبداد ،به یکی از بزرگترین موانع در راه آزادی تفکر و اندیشیدن یا به قول آخوندزاده «آزادی خیال» تبدیل میشد. سیاهه ریز و درشت این نوع تحلیلها،بدفهمیها و فرصتطلبیها و موانع مختلف بر سر راه دموکراسی در ایران ،مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد .پرسش اساسی که پیش روی همه ما و به ویژه روشنفکران ماست ،این است که چرا و چگونه بوده است که رهبری دو انقالب در ایران یعنی انقالب تجددخواه مشروطه که آزادی و تجدد و قانونخواهی و دموکراسی پارلمانی را در برنامه کار خود داشت و انقالب بهمن سال ۵۷که دو شعار از سه شعار اساسی آن به آزادی و استقالل مربوط میشد ،سرانجام در دست روحانیون افتاد و این آخری تا آنجا پیش رفت که به ایجاد حکومت دینی جباری در ایران منتهی شد .با این همه و با آنکه درکی که از «آزادی» وجود داشت ،با محدودیتها و بدفهمیهای بسیاری همراه بود ،اما آرزوی دستیابی به آزادی و استقالل و رویای ایجاد یک حکومت ملی با جامعهای قانونی ،از آغاز آن نهضت بزرگ تا به امروز ،رویا و آرزوی جامعه ایران بوده است .در دنیای همین آرزوها و رویاها بود که در سخن منظوم فارسی ،نخستین بار در عصر ناصری از «حقوق بشر» در معنای جدید آن سخن به میان آمد: کنون ای مرا ملت هوشمند چرایید در چاه غفلت نژند برآیید و بینید کار شگفت به آسان توانید گیتی گرفت ولی تا شناسید از خیر و شر ببایست خواندن حقوق بشر که تا خود بدانید ز آیین و راه بد و نیک گیتی نباشد ز شاه «میرزاآقاخان کرمانی» و از سر اغراق و دردمندی «یک کلمه» یعنی قانون ،راه نجات و اّ حلل همه مشکالت شناخته شد و کتابی به همین نام در همان دوره ناصری منتشر شد و نویسنده آن یعنی میرزا یوسف خان مستشارالدوله، مواد اصلی حقوق بشر ،مندرج در مقدمه قانون اساسی فرانسه را برای ملت ایران ترجمه و بازگویی کرد ۱۲۷۸( .هجری قمری) شگفتا که از پس گذشت آن همه سال و پس از صد و پنجاه سال تالش برای قانونخواهی، هنوز و همچنان ملت ایران در آرزوی ایجاد یک دولت ملی و قانونی و در آتش اشتیاق دستیابی به ابتداییترین و اساسیترین حقوق خویش میسوزد .گویی زمان از حرکت باز ایستاده و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد که میچرخید و فرخی یزدی میسرود: دولت هر مملکت در اختیار ملت است آخر ای ملت به کف کی اختیار آید ترا امروز سندی از آقاخان کرمانی در دست است که به تمام معنی ،افشاگر تناقض اساسی است که جریانهای روشنفکری ایران ـ در «نظر» و «عمل» با آن درگیر بودهاند .طنز تلخ این تناقض ،وقتی بیشتر خود را به رخ میکشد که دریابیم ،نویسنده آن نامه ،برجستهترین تدوینکننده اندیشه ناسیونالیسم «ایرانی» بوده است و در مقام نظر ،سختترین انتقادها را از اسالم و تشیع به عنوان دین و آیین عربی و از روحانیون شیعه به دست داده و آن مجموعه را در مجموع ،عامل اصلی تباهی و انحطاط ایران و تاریخ آن معرفی کرده است .یکی از شگفتهای آن طنز تلخ ،در این است که آن سخنان ،درست در زمانهای بر زبان رانده میشد که روحانیون ایران یا دستکم بخش مهمی از روحانیون ایران ،از مشارکت مستقیم در براندازی حکومت قاجار و مهمتر از آن ،از به دست گرفتن قدرت سیاسی حکومت و دولت ـ( ...دنباله در صفحه ی )36
آموزش عکاسی آموزش عکاسی (گفتار ششم) سرعت فیلم و نورسنجی محمد خيرخواه
سرعت فیلم یا سرعت ایزو ( )ISOعددی برای مشخص کردن و اندازهگیری حساسیت فیلم عکاسی یا حسگرهای الکترونیکی به نور است .در این بخش به تشریح نورسنجی و جزئیات آن میپردازیم. فیلمهایی که حساسیت کمی به نور دارند ،نیاز به زمان نوردهی بیشتری دارند و فیلمهای حساسیت پایین نامیده میشوند .این نوع فیلمها برای عکاسی در کویر ،سواحل دریا و به طور کلی مکانهایی که نور شدت بیشتری دارد مناسب است. در مقابل ،فیلمهایی هستند که حساسیت بیشتری به نور دارند و به زمان نوردهی کمتری نیاز دارند .این فیلمها را در عکاسی از مکانهایی با نور کم و یا برای عکاسی از سوژههای متحرک استفاده میکنند. همانطور که در گفتار پیش گفته شد ،برای ثابت کردن جسم متحرک در عکس نیاز به سرعت شاتر باالتری داریم و سرعت شاتر هم با فیلم یا حساسیت صفحه حساس نسبت مستقیم دارد .سرعت فیلمها را با ASAکه محفف کلمهAmerican Standards Associationو یا عالمت اختصاری بینالمللی ISOکه مخفف International Organization for Standardizationاست نشان میدهند .پیش از این از کلمات اختصاری دیگری استفاده میشد که در حال حاضر کماستفاده یا بدون استفادهاند .بر روی جعبه فیلمهای عکاسی یا دوربینهای دیجیتال ،می توانید این عالیم اختصاری را پیدا کنید. نورسنجی همانطور که گفته شد ،عکاسی یعنی نوشتن با نور .برای اینکه بدانیم چهطور نگارش بهتری داشته باشیم ،باید نور را بشناسیم و آن را خوب به کار بگیریم .همیشه گفتهاند که عکاس مبتدی نگران ابزارش است و عکاس حرفهای نگران نور. پس اینکه چه دوربینی ،چه لنزی یا چه ابزاری به دست داریم میتواند مهم باشد ،اما چگونگی بهکارگیری این ابزار است که سبب میشود تا عکسی خوب را ثبت کنیم. نورسنج دیجیتالی بر روی یک دوربین دیجیتال که نشان دهنده دیافراگم، سرعت شاتر ،حساسیت و جزئیات دیگر است. بر روی دوربینها وسیلهای به نام نورسنج قرار دارد که در دوربینهای جدید به صورت دیجیتالی و در دوربینهای قدیمی تر ،مکانیکی است .این وسیله میزان نور وارد شده به داخل دوربین را اندازه میگیرد و با توجه به حساسیت فیلم و سرعت شاتر ،مقدار باز یا بسته بودن دیافراگم را به عکاس اطالع میدهد .در دوربینهایی هم که نورسنج وجود ندارد ،عکاسان از نورسنجهای دستی استفاده میکنند و بعد مشخصات و اعداد به دست آمده از نورسنج دستی را به دوربین وارد میکنند. عکاسان حرفهای هم که به نورسنج دیجیتالی و یا مکانیکی دوربینشان اعتماد ندارند ،از نورسنج های دستی استفاده می کنند. تصویری از یک نورسنج دستی دیجیتال عموما نورسنجهای داخل دوربین به صورت TTLهستند .این نوع نورسنجی مخفف کلمه Through The Lensبه معنای از میان لنز است و در این نوع نورسنجی ،نوری که از درون لنز به صفحه حساس میرسد به سه روش اندازهگیری میشود. نورسنجی چند ناحیهای :همانطور که از اسم این نوع نورسنجی
/ P. 24 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 پیداست ،دوربین صفحه حساس را به چندین قسمت مساوی تقسیم میکند ،نورهایی که به این قسمتها رسیده را با یکدیگر جمع میکند و از آن میانگینی میگیرد و به صورت دیافراگم ،سرعت شاتر و حساسیت نشان میدهد. در عکسهایی که نور خورشید و سایه هر دو در عکس به یک اندازه قرار دارند این روش نورسنجی مناسب به نظر میآید .همانطور که میبینید تمامی عکس تقریبا نور یکنواختی دارد( .سمت چپ ،باال) نورسنجی مرکزی و محیطی :این بار دوربین مرکز تصویر را نورسنجی کرده و نقاط دیگر در اهمیت کمتری قرار میگیرند .این نوع نورسنجی برای زمانی که سوژه ما در مرکز قرار دارد و نورسنجی دیگر نقاط چندان تاثیری در سوژه اصلی ندارند انجام می گیرد. (عکس وسط) نورسنجی نقطهای :دوربین نقطهای از عکس که معموال در مرکز تصویر هست را (یا نقطهای را که عکاس مایل به نورسنجی آن است) میسنجد و بر بقیه قسمتهای عکس ترجیح میدهد .هنگامی که عکاس بخواهد یک نقطه بر بقیه نقاط ترجیح پیدا کند و آن قسمت در عکس برجستهتر به نظر برسد از این نوع نورسنجی استفاده میشود .در این نوع نورسنجی معموال قسمت نورسنجی شده به صورت طبیعی و بقیه کادر تیره و یا روشن میشود .رنگ نارنجی در وسط عکس نورسنجی شده و نور آن یکنواخت است و بقیه نقاط نسبت به مرکز یا زیادی روشن و یا زیادی تاریک هستند( .سمت راست ،باال) انواع نورسنجها عبارتاند از :تابشی ،بازتابی و نقطهای نورسنج تابشی که به دو صورت تخت و نیمکرهای در بازار یافت میشود ،نور منبع نوری را اندازه گرفته و بعد آن را به دوربین میدهد .در نورسنج بازتابی ،نور بازتابیده شده از سوژه توسط نورسنج اندازهگیری میشود و در نهایت در نورسنج نقطهای ،زاویه محدودی از نور سنجیده میشود .این نورسنج مانند دوربین چشمیای بر روی خود دارد که نقطهای که قرار است نورسنجی شود را با آن میبینند و بعد آن نقطه مورد نظر را نورسنجی کرده و مشخصات دریافتی را بر روی دوربین اعمال میکنند. دو روش آسان برای نورسنجی :فرض کنید سوژه شما در جایی است که دسترسی به آن مشکل و یا غیرممکن است و یا آنقدر دور است که نمیتوانید تا آنجا بروید ،نورسنجی کنید و دوباره به جایی برگردید که میخواهید عکستان را از آن نقطه ثبت کنید. در روش اول اگر نوری که به سوژه میتابد با جایی که شما در آن قرار دارید یکسان باشد ،میتوانید از کف دست خود برای نورسنجی استفاده کنید .به صورتی که نوری که روی دستتان قرار دارد را اندازه گرفته و بعد همان سرعت شاتر ،دایافراگم و حساسیت را برای سوژه اصلی هم در نظر میگیرید. به دلیل وجود سایه و آفتاب و نورهای متفاوت ،وقتی نورسنجی ناحیهای انجام دادم ،عکس همانطور که در عکس اول مشاهده میکنید کمی روشنتر به نظر میرسد .در عکس دوم از کف دستم استفاده کردم و نور آفتابی را سنجیدم و همان مقدار نور را در عکس سوم اعمال کردم .همانطور که میبینید سایهها تیرهتر و آسمان آبیتر شد و بخشی که در نور آفتاب قرار داشته ،متعادلتر به نظر میرسد. در روش دوم فرض کنید از محیطی با لنز نرمال میخواهید عکاسی کنید ،اما نور روی سوژه اصلی شما که در فاصلهای دورتر قرار دارد متفاوت است .در این حالت میتوانید از لنز تله خود استفاده کنید .شیء دوری را که میخواهید با لنز تله فتو نورسنجی کنید و سپس لنز را عوض کرده و از لنز قبلی یعنی نرمال استفاده کنید .بعد همان اطالعاتی که با لنز تله دریافت کردید را به دوربین بدهید و عکس بگیرید .در عکس باال از نور روی (گفتار هفتم در شماره ی آینده) ماشین برای نورسنجی استفاده شده است.
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 25
زبان و ادبيات
چرا نویسندگان داستانهای مدرنیستی در حد قابل مالحظه ای به ژانر پلیسی یا در واقع پلیسی و جنایی اهمیت میدهند؛ حتی در شکل پنهان و در الیه دوم متن؟ برای نمونه آلن رب گریه در رمانهای «پاک کنها» و «جن» و یوسا در رمانهایی چون «مرگ در آند» و «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» و مارکز در داستان «گزارش یک آدم ربایی» به شکلی صریح یا ابهام آمیز از عناصر ژانر پلیسی و جنایی بهره میبرند تا ضمن ارتقاء تعلیق و گره داستان هنر روایت خود را عمیقتر و جذابتر به خواننده عرضه کنند .بحث فقط بر سر این نیست که در دنیای مدرن به علل پرشمار، جرم و جنایت و خالفکاری در کالن شهرها و حتی شهرستانها افزایش مییابد ،بلکه این است که در حال حاضر نمیتوان این گونه پدیدهها را از علل مناسبات ملی و جهانی حذف کرد .انحطاط در دوره مدرنیسم فقط به بدبینی و از خود بیگانگی و خودخواهی و نژاد پرستی و تبعیض جنسیتی ،مذهبی ،قومی ،طبقاتی محدود نمیشود .تجارت انسان ،خصوصا زن و بچه، قوم کشی در بعضی کشورها و مصایبی که در شمار کثیری از کشورها متوجه دخترها است ،گرچه زاییده مدرنیسم نیست و از گذشته به جا مانده است ،اما در دوره مدرنیسم با امکانات وسیعی ادامه پیدا کرده است .در چنین شرایطی ،نویسنده مدرنیست نمیتواند این عوامل را نادیده بگیرد .حتی بورخس معتقد بود که در ژانر پلیسی نویسنده بهتر و دقیقتر میتواند رویدادها را بازنمایی کند و دست به شخصیت پردازی بزند – صرف نظر از این که این شخصیتها پاتولوژیک میشوند یا خیر؟ از بدو پیدایش ادبیات داستانى در ایران ،گرایش عمده نویسندگان ادبیات معاصر جدى در الیههاى مختلف رمان و داستان کوتاه ،متوجه مقولههاى چون عدالت ،خرافهزدایى، توسعه فرهنگى ،ستمزدایى ،پاسدارى از ارزشهایى همچون وفاى بهعهد ،شفقت، مقاومت در برابر زورگویى و نیز درستکارى بوده است؛ چه در سطح ظاهرى روایت و چه در الیههاى زیرین آن و حتى بهصورت استعارى ،نمادین یا تمثیلى .الزم نیست خواننده تمام آثار جمالزاده ،هدایت ،چوبک ،احمد محمود و آلاحمد را خوانده باشد تا به این حقیقت برسد .بهبیان دیگر این نویسندهها کم و بیش و ناخودآگاه ،خویشتن را در مقابل توده ستمدیده یا جمعیت غریق متعهد مىدانستند .ضمن اینکه در همان زمان و حتى پیش از آن رمانها و پاورقىهاى پرشمارى در ژانر پلیسى نوشته مىشدند ،اما هرگز «قشر بالنده» اجتماع (دربرگیرنده کتابخواهها) را جذب نکردند و نخبههاى فرهنگى با اکراه از آن حرف زدند. جرم از منظر روانشناسى و انسانشناسى ،تجلى عینى تمایالت شریرانه است .جرم، صورت عینیتیافته آن نیرویى است که مىخواهد اضطراب و وحشت بیافریند و یا برعکس ،واکنش عملى انسانى است که دچار دلهره و دهشت شده است .جنایت، هولناکترین و شومترین شکل جرم است و «وحشت» ،بیشترى مىآفریند .و چون عنصر «اضطراب و وحشت» ،بیانگر وجود شر در عالم هستىاند ،لذا هم خود جرم و مکان و زمان آن و هم هوش [ماوراءطبیعى] کاشف جرم ،بهعنوان ابزارى براى بیان درجه «دهشت» به کار گرفته مىشوند .حتى استعداد و نبوغ کارآگاه «دوپن» در آثار ادگار آلنپو براى ساختن فضاى وحشتناک به کار مىرود و نه دستگیرى مجرم .امروزه در داستان پلیسى نیروى محرکه روایت یا دقیقتر بگویم زنجیره ناپیداى علت و معلولى پالت، بسیار متنوع شده است؛ وقوع یک جنایت ،وجود یک شخصیت قابلتوجه کانونى ،سرقت منجر به کشمکش پرجاذبه ،خیانت از هر نوع ،انتقامجویى ،حذف رقیب که ممکن است روایت تمهیداتش بهمراتب بیشتر از خود انجام قتل جاذبه داشته باشد ،سرقت اطالعات و اسناد مهم مربوط به فساد مالى یا مدارک علمى و تحقیقاتى .گرچه در شمارى از این داستانها باورناپذیرى حاکم است و خواننده (یا تماشاگر فیلم) باید گاهى پیشاطالعات و پیشدانش مغز خود را نادیده بگیرد ،اما کشش این نوع داستانها انکارناپذیر است؛ هر چند در شمار کثیرى از آنها به شخصیت زیاد توجه نشود و حادثه (اکشن) بیشتر روایت را به خود اختصاص دهد. با این حال مىتوان تناسب منطقى بین آنها ایجاد کرد و حتى به شخصیت وزنه بیشترى داد .بىدلیل نبود که بورخس این ژانر را براى آشکارسازى پنهانىهاى بشرى «مناسبتر از دیگر ژانرها» مىخواند و میگفت که رمانهای مدرنیستی به نوعی پلیسیاند .بر اساس آموزههاى ماکیاولى در کتاب «شهریار» که در کمال تأسف ژرفترین و دقیقترین الیههاى چندگانه واقعیت را براى ما توضیح مىدهد ،انسانها از خون پدرشان مىگذرند، اما از مالشان نمىگذرند؛ ضمن اینکه همه تشنه قدرتاند آنهم با روشهاى توطئهآمیز و
/ P. 26 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
ریاکارانه؛ امرى که نیچه در ترازى باالتر ،فلسفه آن را شالودهریزى کرد و خروشچف به شکلی عادی دربارهاش گفت« :انسان روزی از زن ،شهرت ،مشروب ،خوشگذرانی و پول سیر میشود ،اما از قدرت هرگز!» ناگفته نباید گذاشت که داستان پلیسی گاه میتواند در روانشناسی ریشه داشته باشد؛ برای نمونه داستانهایی که به انتقام مربوط میشوند .اما همین انتقام جویی در تحلیل نهایی به شکلی به قدرت معطوف میشود؛ زیرا فرد ،از دشمن یا دوست خیانتکار یا همسر جفاکار انتقام میگیرد تا قدرت خود را به شخص خود ثابت کند .به این ترتیب در نهایت عناصر ثروت ،قدرت ،شهوت و شهرت سرچشمه یا مقصد چنین ژانری را شکل میدهند. شروع ادبیات معاصر ایران به سال ۱۳۰۰شمسى ( ۱۹۲۱میالدى) برمىگردد؛ دوره ایکه بیشتر روشنفکران جهان ،از سیدنى هوک و آرتور کویستلر و مانس اشپربر گرفته تا اینیا تسیاسیلونه و نیما یوشیج و صادق هدایت ،گرایشهاى نسبى دموکراتیک و چپ داشتند .دغدغه اساسى این نویسندگان که بعدها در ایران به رسول پرویزى ،چوبک، آلاحمد ،علوى و دیگران رسید ،محرومیت مردم از آزادى و نان و کار و دموکراسى و آن دسته از قوانین عام مدنى بود که غیابشان مردم را در محل کار و زندگى نیز تهدید مىکرد ،نه روایت فالن تاجر فرش که بهطرز مرموزى کشته شده بود. این ُسنت از قرن نوزدهم در خود اروپا هم وجود داشت .شاخصترین نویسندگان ،تولستوى، داستایفسکى ،تورگنیف ،بالزاک ،فلوبر ،و بعدها تامس هاردى و هنرى جیمز توجه خود را معطوف به شخصیت و جایگاه او در اجتماع کرده بودند .حدود سیصد سال پیش از آن هم در نمایشنامه «مکبث» جنایت اتفاق مىافتد ،اما جدا از رویدادهاى بیرونى و واکنش شاهزادگان ،کارآگاه و بازپرس و قاضى و وکیل از درون خود شخصیت مکبث و لیدى مکبث سر بر مىآورند .در رمانهاى «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» نیز قتل اتفاق مىافتد ،و همین قتلها گره اصلى ساختار داستان تلقى مىشوند ،اما نویسنده ً عمال از ژانر پلیسى با اتخاذ راهبرد «کنار گذاشتن موقت گره براى شخصیتپردازى» دور مىشود و بازپرس در رمان اول و وکالى مدافع و قاضى در رمان دوم بهترتیب به چهرههاى روانکاو و شارح تاریخ و جامعهشناس مبدل مىشوند .بعدها که نویسندگان حقوقبگیر اتحادیه نویسندگان شوروى جایگزین این نویسندگان مىشوند و روند کارى آنها روى آثار نویسندگان کشور ما تأثیر عمیقى مىگذارد ،موضوع به کلى تغییر جهت مىدهد .بىتردید خوانندگان اطالع دارند که اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان عرصه ادبیات جدى کشور ما در عین حال روشنفکر هم بودند؛ یعنى با جهت تحول تاریخى کشور و جهان کم و بیش آشنا بودند و وظیفه افرادى همچون خود را مشخص کرده بودند .از منظر ناخودآگاه و خودآگاه آنها ،جنایت اصلى همان ستم حاکمیت بود نه قتل یک فرد .پس بهسوى عوامل و خاستگاه روانى و اجتماعى پدیده مىرفتند نه چند و چون عملیات پلیسى .درضمن تأثیر ادبیات روس را بر این نویسندگان نباید نادیده گرفت؛ ادبیاتى که قویاً از ژانر ادبیات پلیسى دورى مىکرد چون طبق منطق «حزب تراز نوین طبقه کارگر» در کشور مبتنى بر مالکیت سوسیالیستى (یا از نظر ما فاسدترین شکل سرمایهدارى دولتى) مردم بهطور معمول به خاطر دستاوردهاى سوسیالیسم خالف و جنایت نمىکنند ،و افرادى هم که ناهنجارى نشان مىدهند یا فریبخوردههاى بورژوازى جهانىاند یا مزدور .کسانى مانند بوریس ساچکف و آونر زیس بهوضوح این مقوله را در حوزه ادبیات توجیه و تئوریزه هم کردند .درحالىکه درواقع حکومت سرمایهدارى فاسد دولتى در اروپاى شرقى در الیههاى زیرین و پنهان جنایتهایى را هدایت مىکرد بهمراتب سازمانیافتهتر از مافیا یا جنایتکارهاى حرفهاى .در افاده این مدعا بد نیست نگاهى انداخت به کتابهاى «سازمان و عمل ک .گ .ب»« ،بریا»، «عالیجنابان خاکسترىپوش»« ،استالین»« ،تاریخ سرى جنایتهاى استالین»« ،پشت دیوارهاى سرخ»« ،لنین»« ،نیکالى دوم ،لنین ،استالین»« ،مجمعالجزایر گوالک» و چند ده کتاب دیگر. از سوى دیگر داستان پلیسى از نظر اجتماعى اساساً (و نه منحصراً) در جوامعى نوشته مىشود که امنیت اجتماعى و عدالت ،هر چند نسبى ،وجود دارد و قانون کم و بیش (چهبسا نهچندان منصفانه) حاکم است و حال عدهاى قانونشکن ،چه در میان اغنیا و چه تهیدستان ،همین قانون را نادیده مىگیرند و خالف آن عمل مىکنند و عنوان خالفکار به خود مىگیرند – از یک سارق مبتدى گرفته تا جنایتکار قتلهاى زنجیرهاى .اما در ایران بزهکارى یک قاتل در مقایسه با «مجرمان بزرگ» یعنى وابستگان به ساختار حکومت (از سال ۱۳۰۰شمسی به این سو) ناچیز بوده است ،لذا «دید کالن» نویسندهها ،معطوف به روایت بزرگمجرمان مىشد (یا باید بشود) نه خالفکارهاى معمولى .در ایران ،از جنایتهای خانوادگی ،سرقتهای معمولی و قاچاقچیهای کوچک یا حتی جنایتهای هیستریک که بگذریم ،هر جرم و جنایت دیگری که در رابطه با مواد مخدر ،قاچاق کاال از کشورهای دیگر ،قاتلهای زنجیره ای ،جدالهای عرصه های گوناگون قدرت و رقابت و کسب این یا آن امکان و جایگاه ،سیاسی به نوعی به سران حکومت های این نود سال بر میگردد( ...دنباله در صفحه ی روبرو)
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 27 ...این را حتی می توان در شماری از مقاله های تحلیلی روزنامهها هم دید. جالب است بدانیم که در آمریکاى التین و کشورهاى دیکتاتورى همچون اسپانیا و پرتغال نیز وضعیت داستان پلیسى شبیه ایران بود .در آمریکاى التین بىشک مثل کشور ایران ادبیات پلیسى خواننده داشت ،اما آن دسته از نویسندگان جدى ،حتى غیرسیاسى ،که بهطرف این ژانر رفتند بسیار کم بودند؛ زیرا همچون ایران ظلم و ستم قدرتمندان و ثروتمندان ،تبعیض و بىعدالتى ،جنایت براى سرپوش گذاشتن بر فسق و فجور و داد و ستدهاى نامشروع مقامات نظامى و غیرنظامى حاکم بر کشور بهحدى زیاد بود که بهخودى خود شرارت مجرمین معمولى از نظر کیفى رتبه پنجم و ششم را احراز مىکرد .وقتی مقامات سیاسی عالیرتبهای همچون ژنرال پینوشه (شیلى) ،ژنرال آلفردو استروسنر (پاراگوئه) ،رافائل لئونیداس تروخیو مولینا (دومینیکن) وجود دارند ،و نویسنده دست به قلم که مىبرد ،خواه ناخواه بهسوى رمانى با خصلتى غیرپلیسى گرایش پیدا مىکند .نمونه درخشان آن رمان «سور بز» نوشته بارگاس یوسا است که رگههایى از ژانر جنایى-پلیسى در آن دیده مىشود، اما خصلت این رمان چهار محورى درنهایت به امرى سیاسى معطوف مىشود .این نکته در شرایطى تحقق مىپذیرد که نویسندگان آمریکاى التین در اساس و آغاز تحت تأثیر نویسندگان فرانسوى بودند و بهطور منطقى باید گوشهچشمى هم به نویسندگانى مىداشتند؛ همچون ژرژ سمینون بلژیکى فرانسوىزبان (خالق کارآگاه مگره) ،موریس لوبالن (خالق آرسن لوپن) و نویسنده ای همچون آلنرب گرىیه که به هر حال رمانهایى همچون «پاک کنها» و «جن» را خلق کرده است که در فضاى پلیسى و جنایى جریان دارند ،فرانسوی زبان هستند. در کشور ایران نیز ،چون مرکز توطئه و قتل در مراکز قدرت بود ،از این رو نویسندگانى که پیش و پس از جمالزاده ظهور کردند – جز افراد معدودى که از ذکر نامشان خوددارى مىورزم – ناخودآگاه ترجیح دادند که تقابل فردیت با نیروهاى شر را در مناسبات اجتماعى ظاهراً هنجار بازنمایى کنند نه در مسألهاى که از قتل و دزدى ریشه گرفته یا به آن ختم گردیده است .همانها اگر مىخواستند ژرفاى بیشترى از فساد و جنایت را به دست پلیس و کارآگاه هوشمند کشف کنند ،ضرورتاً به مراکز قدرت مىرسیدند و میرسند .در اینجا بد نیست مثالى از سرنوشت یک رمان پلیسى درخشان (که هنوز در ایران ترجمه نشده است) در کشور دیکتاتورى پرتغال در دوره حکومت دیکتاتورى دکتر ساالزار به میان آورم که حتى تراز باز هم باالترى از داستان پلیسى – جنایى را به ما نشان مىدهد .در رمان «رود اندوهگین» نوشته فرناندو نامورا (پرتغالى) منتشرشده در سال ۱۹۸۲کارآگاه با انگیزه کشف رمز و راز جنایت ،به الیههاى عمیقترى از درون جامعه و مناسبات اجتماعى مىپردازد .بهبیان دیگر نویسنده ناخودآگاه بهجاى ادامه رمان در ژانر پلیسى، بهطور دربسته و از منظرى هنرمندانه ،ما را با جنایتها و خیانتهاى خود حکومت در شکلهاى مختلف آشنا مىکند نه دلهدزدها و «قاتلى که فقط یک آدم کشته است» .این رمان هشت سال پس از کودتاى ۱۹۷۴به رهبرى ژنرالهاى دموکرات و برکنارى دکتر مارچلو کائتانو جانشین ساالزار مخوف چاپ شد. نکته دیگر اینکه ژانر پلیسى در اساس به کارآگاه خصوصى متکى است؛ چه شرلوک هولمز و هرکول پوآرو باشند و چه مایک هامر ،سام اسپید یا مارلو .اما در کشورى که تمام قدرت به یک نهاد منحصر مىشود ،کسى یا مؤسسهاى جرأت نمىکند بهسمت کارهاى شبهپلیسى (در تماس با قدرت علنى) برود که نویسندهاى ،حتى بىاعتنا به واقعیت واقعى ،بخواهد چنین داستانهایى بنویسد؛ بهویژه از اینرو که مردم ما به دلیل فرهنگى مىخواهند حتماً یک مابهازاى واقعى هم بر روایت نویسنده صحه بگذارد و با واژه «انگار» براى مقایسه و مقابله واقعیت واقعى و واقعیت داستانى مأنوس نبودند و نیستند .در ضمن در جامعهاى که به استناد تحقیقات اقتصادى تحلیلگران بیش از نود درصد ارزش افزوده نصیب دولت مىشود. تمام صنایع و خدمات باالدستى مانند نفت ،گاز ،آب ،فاضالب ،حمل و نقل ،آموزش ،و… در انحصار دولت است ،کسى براى شغل کارآگاهى سرمایهگذارى نمىکند چون به هر حال دفتر و منشى و اجاره و… هزینه داشت و دارد؛ حتى اگر این سرمایهگذارى ناچیز باشد به دلیل ریسک باال نامطمئن است .سوم کاریکاتور شدن بعضى از کارها در بعضى از جوامع است .دم و دستگاه خیاطى براى دوخت و دوز مانتو و مقنعه در کشور نروژ ،که حتى در شناسنامههاى اتباعش هم اثرى از نوع دین و مذهب دیده نمىشود ،در حد تأسیس مؤسسه کارآگاه خصوصى در ایران است .تمام این عوامل ،و نیز عناصر فرعى دیگرى که نیازى به ذکرشان نیست ،واقعیت واقعى را براى نویسندگان ما پدید نیاوردند. اما اگر نظر شخصى خودم را در اینباره خواسته باشید ،باید بگویم که بعضى از داستانهاى پلیسى ایرانى که کتابهاى درجه پنج و شش هم به حساب مىآیند ،از عناصر الزم این ژانر برخوردارند .چند تایى را در نوجوانى خواندم .زمانى که سیزده چهارده ساله بودم و در یک کوی مهجور کارگرنشین شرکت نفت زندگى مىکردم ،از کارمندى شنیدم که آگاتا کریستى پس از شنیدن بخش هایی از کتابی که به او نسبت داده شده بود ،گفته است « :این اثر مال من نیست ،ولى واقعاً عالى است .کاش مال من بود!» نام آگاتا کریستی روی کتاب بود و شخصی مترجمی مجعول یا واقعی آن را ترجمه کرده بود .بعدها که به تهران آمدم، شنیدم بیش از چهل اثر نام آگاتا کریستى را بر خود دارند و روح او از آنها بىخبر است. توضیحى مختصر اما ضرورى :گرچه وقوع جنایت در داستان به متون اساطیر بر مىگردد؛ ً مثال قتل پدر بهدست پسر (شهریار اودیپ) ،اما ژانر جنایى-پلیسى با تعریفى که امروزه از آن مىشناسیم ،اولینبار با قلم ادگار آلن پو ( )۱۸۴۹-۱۸۰۹و در قالب داستان کوتاه نوشته شد .نویسندگان بعدى خصوصاً کسانى مثل آرتور کنان دوویل ،گاستون لورو ،موریس لوبالن ادامهدهنده راه او هستند؛ راهى که بعدها در انگلستان با ادگار واالس (-۱۸۷۵ ۱۹۳۲و خالق حدود ۱۶۰رمان پلیسى) ،پیتر چینی ( )۱۸۹۶- ۱۹۵۱و آگاتا
کریستى به تکامل رسید .اما تأثیر آلن پو بر نویسندگان ایرانى بهعلت داستانهاى گوتیک او است و نه داستانهاى پلیسىاش که به لحاظ روانشناختى و بهطور کلى هستىشناسى ،از نویسندگان نسلهاى بعد پیشروتر بود؛ به این دلیل که در آثار او تمایل به جنایت و عمل جرم بیشتر معطوف به درون بود تا عوامل بیرونى .دیگر نویسندگان داستانهاى جنایى-پلیسى فوقالذکر تأثیرى بر نویسندگان ادبیات جدى ما نداشتهاند و حتى نویسندگان پرشمارى در سطوح سالمند ،میانهسال و جوان نام این نویسندگان را نشنیدهاند. روزگارى کمتر منتقدى وجود داشت که نویسندگان داستانهاى پلیسى و جنایى را در ردیف ادیبان قرار دهد .آنها چنین نویسندگانى را شعبدهبازهایى مىدانستند که ابزار کارشان قلم است .اما امروزه چنین نیست .نظریهپردازانى همچون امبرتو اکو و تئودورف و روالن بارت روى کارهاى یان فلمینگ (خالق جیمز باند) و منتقدین تزوتان ُ برجستهاى همچون استفن نایت روى کارهاى آگاتا کریستى و فردریک جیمسون روى آثار ریموند چندلر نقد مىنویسند ،حال آنکه هیچ منتقدى در ایران – از جمله خود من -سراغ آثار پلیسى نرفته است (فقط «رمان» بیمار نوشته مایکل پالمر را نقد کردهام و «سر هیدرا» اثر فوئنتس را) .براى مزید اطالع باید گفت که در داستانهاى پلیسى معمولىً ، مثال نوشتههاى آرتور کنان دوویل و آگاتا کریستى ،و در سطح نازلترى آثار لیندسى هاردی و میکى اسپلین (خالق کارآگاه مایک هامر) از نظر روانکاوى با قاتل یا قاتلهایى روبهرو هستیم که بهعلت فشارهاى بیرونى دست به جنایت مىزنند .از بین بردن رقیب ،کسب پول و وثروت و گرفتن انتقام ناکامىهاى گذشته و حال .بهبیان دیگر ،هر چند اغراقآمیزاست اما باید گفت بههمان گونه که «حماسههاى یونانى» قرنها بعد به «رمانس» مىرسد که از آن بهمراتب نازلتر است ،داستانهاى درونگرایانه جنایى – پلیسى پو با تهمایههایى از گوتیسم و دروننگرى نیز جاى خود را به داستانهاى سرگرمکننده اخالفش مىدهد .اما بعدها در بعضى از آثار الرى کوئین (یا درواقع دو نویسنده یعنى مانفرد لى و فردریک دانى) این موضوع مطرح شد که قتلها اساساً تحت فشار نیروى درون است .سپس نویسندگانى مثل ساموئل داشیل همت و ریموند چندلر نوعى از داستان جنایى-پلیسى را باب کردند که در آنها قاتلها ،هم ً عمال تحت فشار نیروى درون و هم عوامل بیرونى دست به جنایت مىزدند .به این ترتیب رمان پلیسى -جنایى اجتماعى پدید آمد .البته در یک رمان قوى پلیسى-جنایى رفتار آدمهاى روانگسستهاى را که مرتکب جنایت مىشوند ،نمىتوان تحلیل کرد ،فقط مىشود تفسیر کرد؛ همانطور که هیچ جنایتى را نمىشود با فرمول و قاعده تحلیل کرد .بنا به اعتقاد چندلر جنایت صرفاً یک تالطم درونى ،یک نابهنجارى و یک اختالل گذرا نیست ،بلکه ناشى از ناهمخوانى با جامعه و با خود شخص هم هست؛ آنهم در جامعهاى که بهقول چندلر دزدها مىتوانند حتى کل کشور را بهشکلهاى مختلف زیر نفوذ داشته باشند .حال باید پرسید مگر مىشد و مىشود که نویسنده به این حریمها نزدیک شود؟ نکته دیگر اینکه امروزه نوع دیگرى هم از داستانهاى پلیسى -جنایى – سیاسى نوشته مىشود که خصلت سیاسى دارند، یا وجه سیاسى آنها بارزتر از دیگر وجوه است .براى نمونه "سر هیدرا" اثر کارلوس فوئنتس و شمارى از کارهاى لن دیتن ،سارا دانت ،جان هاروی و فران گاس فیفیلد. نکته جالب اینکه داستان سر هیدرا بهلحاظ پیچیدگى و ابهام زیباشناختى در حد و اندازههاى کارهاى نویسندهاى معمولى همچون لن دیتن؛ ً مثال سه اثرش «پرونده برلین»« ،پرونده ایپکرس» و «مغز یک میلیارد دالری» -که هر سه هم بهترتیب بهوسیله گاى هامیلتون، سیدنى جىفیورى و کن راسل به فیلم تبدیل شدند -نیست .لن دیتن در این آثار پلیسى-جنایى رویکردى «سیاسى-اقتصادى» دارد ،ولى به اعتقاد نگارنده ،قلمش خیلى جذابتر از فوئنتس ً اصال است؛ درحالىکه لن دیتن در عرصههاى دانش تاریخى ،سیاسى ،اجتماعى ،فلسفى در حد و اندازههاى فوئنتس نیست .اینجا هم خط قرمزهاى ایران اجازه نمىدهند نویسنده، داستان پلیسىاش را به فرجام برساند .نکته دیگر اینکه در رمانهایى همچون «بانوى دریاچه» نوشته ریموند چندلر خواننده با قضیه (هویت) یعنى موضوع «کى ،کیه؟» درگیر مىشود و خیلى ساختمندتر از سر هیدرا است ،اما نویسنده ایرانى باز باید وارد بعضى از حریمها نشود .از این دو مقایسه به اینجا مىرسیم که فوئنتس یا شمارى از نویسندگان ادبیات جدى کشور خودمان دانش و اطالعات زیادى دارند ،اما صرف داشتن اطالعات و دانش هم نمىتواند یک رمان سرگرمکننده لذتبخش و برخوردار از معناى پلیسى بسازد .البته گونه ً معموال یک دیگرى رمان هم نوشته شده است که اساساً سیاسىاند و خصلت بینالمللى دارند. یا چند جنایت در کانون روایت آنها قرار مىگیرد ،سپس داستان در بستر مسائل سیاسى پیش مىرود .بیشتر کارهاى گراهام گرین و یا رمان «چه کسى پالومینو مولرو را کشت» اثر ماریو بارگاس یوسا و در سطح خیلى پایینترى «قول» نوشته فردریش دورنمات از این نوعاند .تمام این آثار داللت دارند بر این که نویسندگان ما اگر بخواهند داستان پلیسى بنویسند ،مجبورند به دلیل مصونیت از آسیبهای سیاسی – امنیتی موجود« ،بسیارى از عوامل مهم و تعیین کننده» را نادیده بگیرند( .منبع :مجله ی آزما)
تاريخ ادبيات سبک شناسی
()96 -8تقدیم صفت بر موصوف: تقدیم صفت بر موصوف در مقام تأکید از مختصات نظم و نثر قدیم است و لفظ "شاهانشاه" و "بزرگمهر" و "بزرگ فرمدار" در قدیم و لفظ "اعلیحضرت" و "واالحضرت" امروز همه ازین مقوله و مربوط به سلیقه ی زبان است که هنوز باقی مانده است .و این شیوه را نظامی عروضی همه جا رعایت نموده است و الفاظ "عظیم" و "سخت" و "نیک" و "شگرف" و "بزرگ" و "اندک" و مانند آنها را برای این مورد (یعنی تقدیم صفت بر موصوف) اختصاص داده است .از آن جمله گوید" :مُلک خاقانیان در روزگار سلطان خضر ،عظیم طراوتی داشت و شگرف سیاستی و مهابتی که پیش از آن نبود" ص ،46یعنی طراوتی عظیم و مهابتی شگرف ...جای دیگر گوید" :استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود از دیهی که آن دیه را فاز 1خوانند و از ناحیت طابران 2است ،و بزرگ دیهی است و از وی هزار مرد بیرون آید" ص ،47یعنی ده بزرگی است (دیه بزرگی است) هیمنه و تأثیر آنکه گفت" :بزرگ دیهی است" نداشتی .مثال دیگر" :الحق نیکو خدمتی کرد شهریار مر محمود را" و مانند این بسیار است؛ و نیز استعمال عظیم و سخت و نیک را در مورد تأکید کثرت به کار می برد به جای آنچه ما امروز "خیلی" یا "بسیار" می گوییم و باید آن را از قیود کثرت و عظمت نامید ،مانند" :چون عرضه کرد پادشاه را عظیم خوش آمد... امیرداد سلطان را در پنجده میزبانی کرد عظیم شگرف ...سلطان شست برکشید ماهی سخت بزرگ درافتاده بود ،ص .61-60مثال دیگر" :باندک روزگار برگ ایشان بساخت و با خواجه حسین میکال فرستاد"ص " .77خاطرش آنرا بر هیچ حمل نتوانست کرد که سخت بیگانه بود" ص 17؛ و به ندرت لفظ "عظیم" بعد از معنی مقید آورده می شود مانند" :چون زرین و سیمین پیش اسپ او بردندی و شاعردوست برنشستی بجز دیگر سالح هفتصد گرز ّ عظیم بود" ص .460 -9حذف جمله به قرینه: گاهی جمله را به قرینه حذف می کند و به جای آن جمله لفظ "هم" می نشاند – مثال" :من در عجم سخنی بدین فصاحت نمی بینم و در بسیاری از سخن عرب هم" ص ،48یعنی: در بسیاری از سخن عرب هم سخنی بدین فصاحت نمی بینم .و از این قبیل جمله ها مکرر آورده است و این تقلید نثر است از نظم. -10افعال وصفی: از افعال وصفی گاهی آورده است (ولی نه در حال خبری به حذف "است" که ماضی نقلی نامند چنانکه از قرن ششم و هفتم به بعد معمول به است و امروز به حد وفور متداول می باشد) ،از آن جمله گفته است" :هفتم روز غالم محمّد زکریا دررسید بر آن استر نشسته، و اسپ جنیبت کرده ،و نامه عرض کرد" ص – 76امیر عمعق امیرالشعراء بود و از آن دولت ّ حظی تمام گرفته و تجملی قوی یافته ،چون غالمان ترک و کنیزکان خوب و اسپان راهوار ،و ساختهای زرر و جامه های فاخر ،و ناطق وصامت فراوان ،و در مجلس پادشاه عظیم محترم بود .ص – 46و همانطور که گفته شد ماضی نقلی را با حذف ضمیر رسم تصرف نساخ نبوده است که استعمال کنند مگر به نادر ،چنانکه در کلیله دیدیم و شاید از ّ بوده است. -11مصدرهای م َّ ُرخم: ً مصدر م ّ ُرخم کمتر از کلیله آورده است و غالبا در موارد مزبور مصدر تمام استعمال
/ P. 28 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 می کند ،مثال" :یکی از آن دیوان بَرید است ،باقی بر این قیاس توان کردن" ص .24 مثال دیگر" :و سالی در خدمت پادشاه روزگار گذاشتم که جز وقتی از دور او را نتوانستم دیدن" ص – 41و مصدر مرخم هم آورده است ،و در این دو شیوه همواره رعایت فصاحت لفظ و عبارت را در نظر دارد نه عادت را. آثار سبک تازه: -12موازنه و مزدوج: گفتیم که از سبک جید یعنی از نثر فنی که در عصر این نویسنده رواجی به کمال داشت برکنار نمانده است و چگونه توانستی برکنار ماندن که گفته ّ لکل جدید َّ لذة – در هر تازه ای اند: آوازه ایست و از آن جمله صنعت "موازنه و مُز َد َوج" است مخصوصاً خطبه های فصول که همیشه جای صنعت فروشی است ،و در غیر آن مقام نیز ازین جنس فراوان دارد ،از آن جمله" :شاعری ُنتجه" ص صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتّساق مق ّدمات موهمه کند و التئام قیاسات م ّ .26شاهد دیگر" :امیر نوح علی بن محتاج الکشانی را که حاجب الباب بود ،با البتکین فرستاد ،با نامه ای چون آب و آتش مضمون او همه وعید و مقرون او همه تهدید ،صلح را مجال ناگذاشته ،و آشتی را سبیل رها ناکرده ،چنانکه در چنین واقعه ای و در چنین داهیه ای خداوند َ جر قاصی ،ببندگان عاصی نویسند" ص .14مثال دیگر" :آنها که او را بر ض ِ این بعث 3همی کنند ناقض این دولت اند نه ناصح ،و هادم این خاندانند نه حادم" ص .14 مثال دیگر" :دبیر عاقل و فاضل ،مهین جمالی است از تجمل پادشاه و بهین رفعتی است از ترفع پادشاهی" ص – 25یا مترادفات مانند" :انصاف از نعیم جوانی بستدند و داد از عنفوان شباب بدادند" .که هر دو قرینه به یک معنی است ،و یا" :رسمی قدیمست و عهدی بعید ،تا این رسم ،معهود و مسلوکست ،که مؤلف و مصنف از تشبیب سخن و دیباچۀ کتاب ،طرفی از ثناء مخدوم و ِشمّتی از دعا ِء ممدوح اظهار کند"" ...کتاب نامخلوق و کالم ساهر این ناآفریده"" ...این پادشاه بزرگ ،و خداوند عظیم را بباید دانست که امروز بر ّ کرۀ اغبر ،و در دایرۀ این چتر اخضر ،هیچ پادشاهی مرفه تر از این خداوند نیست ،و هیچ بزرگی برخوردارتر از این َملک نیست"" ...در خدمت این خداوند بغایت و نهایت همی رسد ...اینخداوند در مکافات و مجازات هیچ باقی نمیگذارد" ص " – 2بندۀ مخلص و خادم متخصص"" ...آراسته بحجج قاطعه ،و براهین ساطعه"" ...در یک سلک نظم دادهف و در یک سمط جلوه کرده"" ...این منزلت کرامت کرده است ،و این مرتبه واجب داشته"4 ص .3 در این عبارات موازنه ها و مترادفات و اسجاع جای به جای دیده می شود و می دانیم که در کتب قدیم یکی از این جنس عبارات را هم نمی توان دید .و اگر بخواهید به اسجاع این کتاب دست یابید به صفحه های 35-34-33-31-25-24-20-14-12-10-3-2-1رجوع مجسم و مصنوع برای آراستن این کتاب از کنید و ما یک حکایت متوازی و مسجوع و ّ چهارمقاله نقل می کنیم: حکایت: خواجگان شگرف خاستند ،و حال برامکه خود "در عهد دولت آل عباس رضی اهلل عنهم ِ معروف و مشهور است که صالت و بخشش ایشان برچه درجه و مرتبه بوده است .اما فضل سهل 5ذوالریاستین و حسن برادرش 6که از آسمان درگذشتند تا بدرجه ای که مأمون دختر حسن 7را خطبت کرد و بخواست و آن 8دختری بود که در جمال بر کمال بود و در فضل بی مثال ،و قرار بر آن بود که مأمون بخا ِنۀ عروس رود و یک ماه آنجا مقام کند ،و بعد از یک ماه بخانۀ خویش بازآید با عروس. این روز که نوبت رفتن بود ،چنانکه رسمست خواست که جامه ای بهتر پوشد و مأمون پیوسته سیاه پوشیدی و مردمان چنان گمان بردند که بدان همی پوشد که شعار عباسیان سیاهست تا یکروز یحیی اکثم سئوال کرد که از چیست که امیرالمؤمنین بر جامۀ سیاه اقبال بیش میفرماید؟ مأمون با قاضی امام گفت که سیاه جامۀ مردان و زندگانست ،که هیچ زنی را با جامۀ سیاه عروس نکنند و هیچ مرده را با جامۀ سیاه بگور نکنند. یحیی از این جوابها تعجب کرد. پس مأمون آنروز جامه خانها عرض کردن خواست و از آن هزار قباء اطلس معدنی و َملکی و طعیم؟ و نسیج ُم َم َّزج و مقراضی و اکسون هیچ نپسندید و هم سیاهی درپوشید و برنشست و روی به خانۀ عروس نهاد .و آن روز حسن سرای خویش بیاراسته بود بر سبیلی که بزرگان حیران بماندند ،چندان نفایس جمع کرده بود که انفاس از شرح و صفت آن قاصر بودند. خرم تر از بهار چین ،و نفیس تر از شعار مأمون چون بدر سرای رسید پرده ای دید آویخته ّ دین ،نقش او در دل همی آویخت ،و رنگ او بجان همی آمیخت ،روی ِبنُدَما کرد و گفت: از آن هزار قبا هر کدام که اختیار کردمی اینجا رسوا گشتمی ،الحمداهلل ،شکرا که بر این سیاه اختصار افتاد( ... ،دنباله در صفحه ی روبرو)
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 29 ...و از جملۀ تکلّف که حسن (نسخه فضل) آن روز کرده بود یکی آن بود که چون مأمون بمیان سرای رسید طبقی پر کرده بود از موم بهیئت مروارید گرد ،هر یکی چون فندقی ،در مردم مأمون هر که از هر یکی پاره ای کاغذ نام ديهی برو نبشته در پای مأمون ریخت و از ِ آن موم بيافت قبالۀ آن دیه بدو فرستاد ّ خرم تر ُجصص و منقش ،ایزار چینی زده ّ و چون مأمون به بیت العروس بیامد خانه ای دید م َّ از مشرق در وقت دمیدن صبح ،و خوشتر از بوستان بگاه رسیدن گل ،خانواری حصیر از شوشۀ زرکشیده افکنده ،و ب ُد ّر و لعل و پیروزه ترصیع کرده ،و هم بر آن مثال شش بالش نهاده صحت و جوانی خوشتر، و نگاری در صدد او نشسته ،از عمر و زندگانی شیرین تر ،و از ّ قامتی که سرو غاتفر بدو بنده نوشتی با عارضی که شمس انوار او را خداوند خواندی ،موی او رشک مشگ و عنبر بود ،و چشم او حسد جزع و عبهر ،همچون سروی بر پای خاست و بخرامید ،و پیش مأمون باز آمد ،و خدمتی نیکو بکرد ،و عذری گرم بخواست ،و دست مأمون بگرفت و بیاورد و در صدر بنشاند و پیش او بخدمت بایستاد ،مأمون او را نشستن فرمود ،بدو زانو درآمد ،و سر در پیش آورد ،و چشم بر بساط افکند ،مأمون واله گشت ،دل درباخته بود، جان بر سر دل نهاد .دست دراز کرد و از خالل قبا هژده دانه مروارید برکشید ،هر یکی چند بیضۀ عصفوری از کواکب آسمان روشنتر ،و از دندان خوبرویان آبدارتر ،و از کیوان و مشتری مدوّرتر ،بلکه منوّرتر ،نثار کرد ،بر روی آن بساط بحرکت آمدند ،و از استواء بساط و تدویر ُد َرر ،حرکات متواتر گشت و سکون را مجال نماند .دختر بدان جواهر التفات نکرد و سر از پیش برنیاورد ".ص .21 درین قصه هم مترادفات آمده و هم موازنه و هم مطابقه و هم سجع ،و از همه باالتر عدم مجسم بودن معانی ،نثری مصنوع درهم آویخته و نمونه ای از سبک تکلّف ،و آزادی الفاظ و ّ قدیم و جدید بهم آمیخته که هم جزالت و فصاحت قدیم را شامل است و هم لطافت و بالغت جدید را محتوی است. کنایه و استعاره کنایات و استعارات نیز در همین حدودها به کار برده است از آن جمله در حکایت محمود و ایاز صفحه 34گوید: شبی در مجلس عشرت ...بزلف ایاز نگریست ،عنبری دید بر روی ماه غلطان ،سنبلی دید بر چهرۀ آفتاب پیچان ،حلقه حلقه چون زره ،بند بند چون زنجیر ،در هر حلقه هزار دل ،و در هر بندی هزار جان ،عشق عنان خویشتن داری از دست صبر او ربود ،و عاشق وار در ص َّدقنا سر از گریبان شرع برآورد ،و در برابر سلطان یمین الدوله خود کشید ،محتسب آ َمنّا و َ بایستاد و گفت :هان محمود عشق را با فسق میامیز ،و حق را با باطل ممزوج مکن که بدین َزلّت والیت عشق بر تو بشورد و چون پدر خویش از بهشت عشق بیوفتی و بعناء دنیای فسق درمانی! سمع اقبالش در غایت شنوائی بود این قضیت مسموع افتاد ترسید که سپاه صبر او با لشکر زلفین ایاز برنیاید ،کارد برکشید و بدست ایاز داد که بگیر و زلفین خویش را ببر! ایاز خدمت کرد و کارد از دست او بستد و گفت از کجا ببرم؟ گفت از نیمه .ایاز زلف دوتو کرد و تقدیر بگرفت و فرمان بجای آورد و هر دو سر زلف خویش را پیش محمود نهاد... الخ" ص .35 همه ی چهارمقاله قابل نقل است ،ولی چون کسی نیست از آشنایان و دوستان سخن فارسی که این کتاب مستطاب را نخوانده باشد ،یا نخواند ،از اطناب در باره ی آن مخزن لطف و ادب صرف نظر شد .و در خاتمه همین قدر می گوییم که چهارمقاله ممزوجی است از سبک قرن پنجم و سبک قرن ششم یا از شیوه ی نثر مرسل قدیم و نثر فنی جدید و ازین راه که جامع هر دو شیوه و نمایندۀ هر دو قرن است نیز قابل تقدیر و شایان توجه است ،چه هم لطایف زبان محاوره و آداب و اخالق و طرز معیشت عصر را در او می توان دید و هم صنایع و بدایع نوظهور ادبی را – یعنی هم تاریخ بیهقی است و هم کلیله و دمنۀ ابوالمعالی و در همین حال از تعقیدات اوّلی و اطناب های دومین برکنار است. (دنباله در شماره ی آينده)
توضیحات: -1در متن چاپی "باژ" است ولی فاز یا باز صحیح است زیرا گذشته از ضبط این صورت هنوز مردم خراسان آن را "فاز" به فا و زاء معجمه خوانند و فاز و فرمی گویند که "فاز و فارمذ" یا "پاز و فارمذ" باشد و ایرانیان ذال های معجمۀ قدیم را خاصه در آخر نام بالد و دهات به یاء تحتانی مجهولی بدل کرده اند چون "ترغبذ" و "ترغبی" و "ماذان" و "مایان" و ّ "رذ" و "ری" و غیره. -2مشهور طابران با الف است و یاقوت نیز در این باب تصریح دارد (ج 6ص 2معجم البلدان) و در متن چاپ لیدن طبران ضبط شده – طابران ناحیه ایست که شهر طوس مرکز آن بوده است و طابران ته تصریح یاقوت نام شهریست در تخوم قومس (ج 6ص 16معجم البلدان یاقوت). -3کذا نسخۀ لیدن :والظاهرُ :ح ّث ،یعنی :تحریک. -4اینجا مای نقلی را با حذف عالمت خبر آورده است. -5اصل متن :حسن سهل و آن خطاست ،چه ذوالریاستین لقب فضل است نه حسن. -6اصل :فضل و آن خطاست. -7اصل :فضل و خطاست ،چه مأمون دختر حسن را گرفت نه فضل را. -8کذا فی االصل و مطابق شیوه ی قدیم باید "او دختری بود" باشد. -------------------------------------------------
شهرداد روحانی رهبر ارکستر سمفونيک تهران شد
چند ماه پس از تمرین و اجرای ارکستر سمفونیک تهران با رهبران مهمان اعالم شد که شهرداد روحانی رهبری ثابت آن را بر عهده خواهد داشت .رهبر پیشین این ارکستر در اعتراض به "بدعهدیهای بنیاد رودکی" استعفا کرده بود. به گفته مدیرعامل بنیاد رودکی ،شهرداد روحانی از این پس به عنوان رهبر ثابت ارکستر سمفونیک تهران فعالیت خواهد کرد .پس از استعفای علی رهبری ،روحانی رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران معرفی شد .در ماههای اخیر رهبران مهمان دیگری هم با این ارکستر تمرین و اجرا کردهاند. خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ظهر سهشنبه ( ۲اوت ۱۲ /مرداد) نوشت که نخستین کنسرت ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی قرار است اواخر مردادماه در تاالر وحدت تهران اجرا شود.
علی رهبری ،رهبر پیشین ارکستر سمفونیک تهران بود که اواخر سال گذشته ( )۱۳۹۴در نامهای خطاب به علی جنتی ،وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم ،از سمت خود استعفا کرد.در آن نامه به کارشکنیها و بدقولیهای مدیر بنیاد رودکی اشاره شده بود« :عدم مدیریت ،عدم شناخت کافی موسیقی کالسیک ،داشتن مشاوران بسیار غیر حرفهای و بی نظمیهای افراد زیر دست آقاى بهرام جمالی و در آخر بدقولیهای این بنیاد نسبت به هنرمندان ایرانی سبب شده که چند نوازنده و خواننده بسیار خوب ما ،ارکستر را ترک کنند و افراد با استعداد ایرانی هم که از خودگذشتگی نشان داده و تمام مشکالت را تحمل کردهاند و در ارکستر ماندهاند نیز حتی یک ماه آرامش نداشتهاند»" .مشکل نوازندگی زنان" گریبانگیر ارکستر سمفونیک تهران هم شده است .این ارکستر قرار بود پاییز ۹۴در مراسم اختتامیه دومین دوره مسابقات کشتی آزاد جام باشگاههای جهان در مجموعه ورزشی آزادی تهران برنامه اجرا کند. این اجرا اما به دلیل حضور نوازندگان زن لغو شد؛ موضوعی که علی رهبری به آن انتقاد تندی کرد)dw.com(.
داستان کوتاه ما چطور کودتا کرديم؟ نوشته عزیز نسین ترجمه رضا همراه اگر شانس یاری می کرد امروز ما میبایست مصدر کار باشیم .البته نمیشه گفت همهاش تقصیر شانس است ،خود ما هم در این جریان مقصریم! تمام کارها به راحتی آب خوردن انجام گرفت .افسوس که ما نتوانستیم خبر این موفقیت را به اطالع هموطنان برسانیم. به همین جهت ” گند کار” در آمد و چیزی نمانده بود سرمان هم باالی دار برود! باز هم صد هزار مرتبه شکر که پیمانه عمرمان پر نشده بود و از مهلکه جان سالم بدر بردیم .یک نفع بزرگ هم نصیب ما شد :فهمیدیم تا یک ملت آماده پذیرش انقالب نباشد و از ته قلب به تغییر رژیم رضایت ندهد کودتا به هیچ دردی نمیخورد و تا هرکجا هم که پیش رفته باشد به محض اینکه با مانعی برخورد کند فورا تغییر مسیر میدهد! اگر باور ندارید به سرگذشت ما گوش کنید تا باورتان بشود: ما چند نفر رفیق و دوست صمیمی و متحد بودیم که خوشی زیر دلمان زده بود .با اینکه همه ما صاحب مقام و خانه و زندگی مرفهی بودیم تصمیم گرفتیم انقالب کنیم و قدرت را به دست بگیریم و خودمان همه کاره بشویم! تمام جوانب امر را رسیدگی کردیم .نقشه کامل انقالب را طرح کردیم ،راه حل تمام مشکالت را بروی کاغذ آوردیم ،کار و مسئولیت هریک از رفقا را مشخص ساختیم ،کوچکترین مسئل ه ای از نظر ما دور نمانده بود .با کمال اطمینان میتوانم ادعا کنم در سرتاسر تاریخ و در میان ملتهایی که انقالب کردهاند مال هیچ کدامشان مثل مال ما حساب شده و بدون اشتباه انجام نگرفته است. ما فقط یک اشتباه کوچک کرده بودیم ،آن هم روز انقالب بود! اگر به تقویم نگاه کرده بودیم یا به گزارش هواشناسی رادیو گوش میدادیم ،روز اول زمستان را که امکان ریزش برف و باران میرود برای روز انقالب انتخاب نمیکردیم که این افتضاح پیش بیاید! به قدری حواس رفقا پرت بود که حتی یک تلفن به مدیر هواشناسی نکردیم تا از وضع هوا مطلع بشویم .نمیدانم اطالع دارید یا نه ،در شهر ما به محض اینکه چند دقیقه برف و باران میآید تمام کارها مختل میشود ،عبور و مرور قطع میگردد ،آب و برق قطع میشود ،قطار و اتومبیل از کار میافتند ،برنامه رادیو و کار تلفنها به هم میخورد. بدبختانه انقالب ما با همچه روزی مصادف شد! اگر ما در امر انقالب تجربه داشتیم و چند بار تمرین کرده بودیم به جای روز اول ماه زمستان ،هفته وسط تابستان را انتخاب میکردیم ،در ایام تابستان شهر ما خیلی خلوت است ،بیشتر مردم به باغها و ییالقهای اطراف میروند ،فقط عدهای کارمند دون پایه و تعدادی کاسبکار جزء و آنها که خرج زندگیشان را روز به روز درمیآورند توی شهر میمانند ،چون این عده کاری به کار دیگران ندارند و از طرفی تصرف ادارات و مؤسسات آسانتر است ،در چنین موقعیتی هرکس ولو برای تفریح هم باشد میتواند انقالب بکند! مالحظه میفرمایید که ما همه چیز را نقطه به نقطه حساب کرده بودیم فقط حساب باران را فراموش کرده بودیم .هنوز هم هر وقت به یادم میآید ،آه از نهادم بر می آید .با خودم میگویم« :ما چقدر احمق بودیم که چنین موقعیت خوبی را از دست دادیم!» اینجانب ستوان ابوالحجاب چون صدایم خوب بود زیر نظر سرهنگ ابن وال مأمور تصرف رادیو شدیم .نوید حسین ادل و ژنرال المات زکی به اتفاق سه نفر از سربازانشان مامور بودند رستوران حسنی لذت را تصرف کنند ،سرگرد مردبانی به اتفاق چهار نفر از رفقایش میبایست پستخانه را تصرف کنند. تصرف سالخخانه هم به عهده اکیپ ژنرال خیام محول شده بود .خالصه ما قبل از انقالب جاهای خوب و اماکن پر درآمد را بین خودمان تقسیم کردیم .حمداهلل کور که قبال افسر رکن چهارم بود و دو سال پیش بازنشسته شده است مامور تصرف زندان گردید تا اگر انقالب ما شکست بخورد و دستگیر شویم ،قبال جاهای خوبی در زندان برای ما تهیه نمایند .دنبال چند نفر رفیق و دوست صمیمی میگشتیم که برای تصرف سایر ادارات بگماریم.
/ P. 30 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 سرگرد شهاب الجناب گفت : – اداراتی که به درد نمیخوره چرا بیخودی تصرف کنیم؟ ادارات مالیه و شهرداری استفادهای ندارند! دو ماه سه ماه ،حقوق کارمندهاشون عقب می افته ،اونوقت ما بریم کلی وقت صرف کنیم و زحمت بکشیم تصرفشان کنیم بخاطر چی؟ به عشق کی؟ اداره آمار که اصال قابل بحث نیس . . .اسم اینها را خطا بزنین . همه موافق بودند فقط ژنرال المات زکی گفت : – شما که از این اداره ها چشم میپوشید اصال چرا انقالب می کنید؟ ولی هیچ کس به حرفش توجه نکرد و پیشنهاد سرگرد شهاب الجناب با اکثریت آراء تصویب شد. قبل از هر کاری الزم بود نظر مقامات آمریکا را در باره انقالب جویا شویم .این را میدانستیم که اگر آمریکاییها نظر موافق نداشته باشند زحمات ما بیفایده است .به همین جهت هیئتی را انتخاب کردیم که پیش سفیر آمریکا بروند و موافقت ایشان را جلب نمایند! اسم من هم جزء چهار نفری که انتخاب شدند درآمد .چون زبان انگلیسی میدانستم رفقا مرا به نام سخنگو تعیین کردند و قرار شد من به نمایندگی هیئت با سفیر صحبت کنم. وقتی وارد سفارت آمریکا شدیم ،دیدیم پنج شش نفر دیگری هم گویا به فکر افتاده ند انقالب کنند .جناب سفیر با روی خوش از ما استقبال کرد .من شروع به صحبت کردم .بعد از مقدمهچینی وقتی خواستم اصل مطلب را بگویم متوجه شدم که کلمه انقالب را به انگلیسی فراموش کردهام “ای داد ،بیداد ،تکلیف چیه!” سفیر با دهان باز منتظر بود ببیند منظور ما از این مالقات چیست و من درمانده و ناراحت توی مغزم دنبال کلمه انقالب میگشتم! هرچه زور زدم کلمه انقالب یادم نیامد از رفقا پرسیدم ،هیچکدام الفبای خارجی بلد نبودند تا چه برسد به کلمه انقالب .مشت دستم را در هوا تکان میدادم و با اشاره چشم و ابرو میخواستم به آقای سفیر بفهمانم که امشب میخواهیم انقالب بکنیم .آقای سفیر اول موضوع را اشتباه فهمید و به گمان اینکه به او توهین میکنیم خیلی عصبانی شد ولی با هزار ضرب و زور بهش فهماندیم که منظور بدی نداریم و باالخره هم اصل قضیه را بهش حالی کردیم و نظر او را خواستیم! سفیر گفت: – اگر موفق شدین ما پشتیبان شما هستیم و از شما حمایت می کنیم ،اگر شکست بخورین ما مجبوریم از حکومت فعلی حمایت کنیم. بعد از اینکه قول و قرارمان تمام شد از سفارت بیرون آمدیم و بالفاصله کارمان را شروع کردیم .دسته ما بدون اینکه با مقاومتی روبرو شود استودیو رادیو را تصرف کرد .قرار ما این بود که بعد از تصرف رادیو کارها را آماده کنیم تا سایر رفقا هستم وظایفشان را انجام بدهند و خبر شروع انقالب از رادیو پخش شود .ده دقیقه گذشت از رفقا خبری نشد ،نیم ساعت شد ،یک ساعت ،دو ساعت هم گذشت خبری نرسید. نگران شدیم به جناب سرهنگ ابن وال گفتم : – البد رفقا را گرفتن و االن هم میان سراغ ما. جناب سرهنگ که مثل بید میلرزید جواب داد: – اگر نیروهای دولتی بیایند و از ما بپرسن اینجا چکار میکنین چی جواب بدیم؟ – صحیح میفرمایید قربان ،ما هیچ فکر این مشکل را نکرده بودیم.جناب سرهنگ گفت: – راه حلی بنظر من رسید. – چی قربان؟ اگر کسی آمد شروع میکنیم به مارش زدن و سرود خواندن.– قربان بنده هیچ نوع موزیکی بلد نیستم. جناب سرهنگ خندید: – مگه من بلدم؟ اگر کسی آمد باید وانمود کنیم داریم موزیک میزنیم. توی اتاقها را گشتیم .یک شیپور و یک ویلن و یک جاز و چند تا وسائل موزیک که اسمشون را نمیدانستیم پیدا کردیم .یکی از سربازها شیپور خوبی میزد و به بقیه هم یاد میداد. به جناب سرهنگ گفتم: – قربان تشریف ببرید ببینید رفقا چکار میکنن؟ چرا هیچ خبری ازشون نیست؟ جناب سرهنگ که گویا منتظر این پیشنهاد بود ،مثل برق از استودیو بیرون رفت ،دیگر هم خبری ازش نرسید ،رفت که رفت .دو ساعت دیگر گذشت ،وقتی دیدم خبری از سرهنگ نشد یکی از سربازها را فرستادم بره خبر بیاره .اونم رفت و دیگه برنگشت .کم کم دچار ترس و وحشت شدم. با خودم گفتم :نکنه گند کار در آمده و ما اینجا فارغ از همه چیز نشستیم و مفت و ارزان سرمان باالی دار بره ؟ بهتر از همه اینه که زودتر برم به حکومت اطالع بدم یک عده میخواهند انقالب کنند. توی این فکر بودم که سرگروهبان آمد و گفت: – جناب سروان اینا که رفتن و برنگشتن نشون میده که سایرین انقالب کردن بهتره جنابعالی هم میکرفن را باز کنید و به مردم اطالع بدهید انقالب شده و کسی نباید در صدد مقاومت بر بیاید! جواب دادم : گفتن این حرف در رادیو خیلی آسونه ،اما فکرش را بکن اگر رفقای ما را سرگروهبان! – ِ دستگیر کرده باشند ،اعالم این خبر از رادیو چقدر مسخرهاس. سرگروهبان قانع شد و گفت: (دنباله در صفحه ی روبرو) – صحیح میفرمایین ،حق با شماس! ...
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 31
گفتم: – یک کمی دیگه صبر میکنیم ،اگر خبری نشد یک جوری تماس میگیریم .چیزی نگذشت برقها هم خاموش شد ،فورا دویدم توی کوچه .کوچکترین روشنایی در سرتاسر شهر نبود ،نه ماشین و نه وسیله نقلیهای. پیاده رفتم ساختمان مرکزی انقالب .سرهنگ ابوالفتح خان آنجا بود پرسیدم : – جناب سرهنگ چه خبر؟ جواب داد : – اگر من میدانستم انقالب به این آسونیه اون موقع که ستوان بودم انقالب میکردم و یک دفعه ارتشبد میشدم! پرسیدم : – حاال امشب چکار کردهاین؟ جواب داد :همهشان را دستگیر کردیم! – چه کسانی را دستگیر کردین؟! – یک اکیپ دیگهای هم غیر از ما میخواستند امشب انقالب کنند ،قبل از اینکه دولت خبر بشه ما فهمیدیم و همهشان را دستگیر کردیم .طولی نکشید که خبر آوردند در آن شب چهار گروه میخواستهاند انقالب کنند. به سرهنگ گفتم: – شما که کارها را تمام کردین چرا به ما خبر ندادین جریان را به وسیله رادیو به اطالع عموم برسونیم؟ سرهنگ جواب داد: – وسیله نداشتیم بهتون خبر بدیم. تلفن می زدید!– تلفن ها کار نمیکنه. – شما نبایستی سیمهای تلفن را قطع میکردین! – ما قطع نکردیم ،عصر چند قطره باران آمده و سیمها قاطی پاطی شده! – خب ،یکی را با ماشین میفرستادین خبر میداد. – مگه نمیبینی باران آمده کوچهها به چه روزی افتاده ،توی این گل و الی ماشین چطور میتونه راه بره؟ پرسیدم: – پس چکار کنیم ؟ چه جوری به ملت خبر بدیم که ما انقالب کردیم ؟ سرهنگ شانههایش را باال انداخت و جواب داد : – چه میدونم ،تو مسئول تبلیغات هستی از من میپرسی؟! هرکس باید کار خودش را انجام بده. برگشتم به استودیو . . .تا به وسیله رادیو این خبر مهم را به اطالع عموم برسانم .توی راه به سرگرد خیراهلل برخوردم .بیچاره برای اینکه بتونه توی گلهای چسبناک کوچه راه بره پوتینهاشو به دستش گرفته بود و هن و هن کنان راه میرفت. ما را که دید گفت: –تو را خدا نگاه کن به چه روزی افتادیم . پرسیدم : – تو مأمور کدام قسمت هستی؟ با خنده جواب داد: – من مامور تصرف بانک بودم ولی وقتی رسیدم دیدم صندوق خالییه و خبری از اسکناسها نیس ،دیدم دیگه چه فایده دارم اونجا را تصرف کنیم .به همین جهت رفتم اداره دارایی را تصرف کنم! اونجا هم چیزی نبود… میخوام برم دفتر ستاد ببینم چه خبرهست. سرگرد نالهکنان رفت و من هم سرودخوانان بطرف ایستگاه رادیو راه افتادم .سرگروهبانی که مامور حفاظت رادیو بود نمیدانم از تنهایی حوصلهاش سر رفته و یا خوابش گرفته بود
که بدون اینکه درها را قفل کنه استودیو را به امان خدا رها کرده و رفته بود .دستگاهها را روشن کردم و میکروفن را به دستم گرفتم و با صدای زنگدارم در حالی که سعی می کردم شادتر و پرطنین باشد شروع به صحبت کردم: «هموطنان گرامی! ملت قهرمان! به همت جمعی از افسران رشید و مردمان روشنفکر میهنمان کشور از دست یک عده غارتگر که منابع شما را چپاول میکردند نجات یافت». با حرارت زیادی مشغول فریاد کشیدن و تبلیغ کردن بودم که سرگرد خیراهلل از در وارد شد و گفت: – بیخود خودت را خسته نکن ،مگه نمیبینی باران مییاد ،دستگاهها اتصالی پیدا کرده و صدا پخش نمیشه! – پس چکار کنیم؟ چه جوری به مردم خبر بدیم انقالب کردیم؟ نمیتوانیم به تک تک هموطنان نامه بنویسیم و بگیم ما انقالب کردیم! سرگرد خیراهلل جواب داد: – باز تلفن بهتره . . .ببین اگر تلفن شما کار میکنه به رفقا خبر بده و بهشون بگو به دیگران هم تلفن بزنن. شماره یکی از رفقا را گرفتم .صدای خوابآلودی از آن طرف سیم گفت: – بفرمایید! گفتم: اینجا کمیته انقالب است!طرف پرسید: – چی؟ چه کمیته ای؟ گفتم : ۔ ما انقالب کردیم. مرد خوابآلود جواب داد: – خدا ازتون راضی باشه .زنده باشین .خیلی وقت بود منتظر شنیدن این خبر بودیم .جنابعالی اسمتان چیه؟ گفتم: – ستوان ابوالحجاب هستم .انقالب به خوبی انجام شده .خواهش میکنم به سایرین هم خبر بدین! مرد خواب آلود پرسید : – اونجا کجاس؟ – اینجا ایستگاه رادیو. جنابعالی کی هستید؟مرد خوابآلود جواب داد: – من رئیس شهربانی هستم .همین االن مییام بهت حالی میکنم کودتا کردن چه مزهای داره. طوری یکه خوردم که گوشی تلفن از دستم افتاد و اگر سرگرد خیراهلل اونجا نبود غش میکردم و میافتادم! سرگرد خیراهلل پرسید: – موضوع چیه؟ جواب دادم: – زود باش در برو که االن میان ما را دستگیر می کنن. ـ آخه کی بود؟ چی شد؟ گفتم : – تلفنها اتصالی پیدا کرده .به جای دوستم به خانه رئیس شهربانی تلفن کردم! جناب سرگرد از شنیدن این موضوع پاهایش آشکارا به لـرزه افتاد .زیر بغلش را گرفتم و رفتیم بیرون و تا صبح زیر پلی که آن نزدیکیها بود پنهان شدیم. فردا صبح رفتیم سر کارمان .طولی نکشید که رئیس اداره مرا به اطاقش احضار کرد و گفت: – طبق اخباری که از سرویسهای مخفی رسیده اگر دیشب باران نیامده بود یک عده انقالب میکردند و دولت را به دست میگرفتند. گفتم: – قربان دستور بفرمایید انقالبیها را زودتر توقیف کنیم. رئیس جواب داد : – نه… درست نیس… نباید به روی خودمان بیاریم… بگذار انقالب بکنن و ما را از این بالها نجات بدهند .فقط چیزی که هست هواپیماها حاضر باشه ،گذرنامهها را هم آماده کنید ارز کافی هم تهیه کنید تا اگر کسی انقالب کرد ،ما زودتر فرار کنیم. از آن تاریخ پنج سال میگذرد .ملت خوب ما هنوز خبر ندارند که پنج سال پیش قرار بود این دولت سرنگون بشه ،حیف که باران آمد و کار ما را خراب کرد. ما هنوز هم منصرف نشدهایم ،تصمیم داریم در فرصت مناسبی انقالب بکنیم اما این بار اشتباهات قبلی را نخواهیم کرد. اوال در ایام تابستان کودتا خواهیم کرد ،ثانیا به رؤسا و مقامات عالی قبال اطالع خواهیم داد که زودتر وسائل فرارشان را فراهم کنند! (منبع :یک پزشک رادیو زمانه) ---------------------------------------------------------------
موسيقی گزينش مطلب برای بخش موسیقی از "استاد شاملو"، مدرس برجسته ی ویولن نوازنده و ّ
موسيقی ايرانی ،جهانی شدن و لغو کنسرتها در گفتوگوی مفصل با «کيهان کلهر» (بخش دوم) بیتا یاری
*اما بسیاری از نوازندگان جوان موسیقی سنتی ،از آثار غالباً آمیخته با پاپ ،به عنوان موسیقی امروز ایران دم می زنند. تازه واردها در موسیقی سنتی که برخی از آنها بنا به جریاناتی وارد آن شد ه اند و موسیقی نیمه پاپ را به عنوان موسیقی ایرانی اجرا میکنند (که اقبال هم دارد) ،برای فراگرفتن ریشه ای موسیقی و به دست آوردن این جایگاه زحمت نکشیده و شاید در برخی موارد تنها اسمی را تصاحب کرد ه اند ،از اینرو مدام در حال جابهجایی از یک سو به سوی دیگرند. چون که پیشینه ای ندارند .اگر زحمت کشیده و با دست خود ،هنرشان را بسازند هرگز آن را خراب نخواهند کرد .موزیسینی که پیشینهای ندارد مدام درحال تغییر است و بیشتر ی ای که ارائه ی گویند این موسیق در سطح سیر می کند .و بعضاً ادعای نوآوری دارند و م می دهند موسیقی نوی ایران است .در صورتی که اساساً این نوع موسیقی ،دیگر موسیقی ایرانی نیست و پاپ محسوب میشود .اما در برخی موارد به دلیل استفاده از سازهای ایرانی این اشتباه را برای خود نیز به وجود آوردهاند که در حیطه موسیقی ایرانی کار میکنند اما اساساً موسیقی پاپ یا نیمه پاپ ربطی به موسیقی ایرانی ندارد .این هرج و مرج امروزه وجود دارد و بیشتر به دلیل آن است که اینها سابقه ای ندارند بنابراین براحتی و برای به
/ P. 32 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 دست آوردن یک تریبون خاص ،ادعای نوآوری یا ادعای نوین و متفاوت بودن را دارند. *نوین هم؟! موسیقی نوین نداریم .موسیقی چه در ایران و چه در سایر فرهنگهای موسیقی جهان ی کشد و تغییر می کند .موسیقی صد سال وابسته به یک سنت است که آن سنت نفس م پیش ،موسیقی امروز نیست و موسیقی هم بنا بر مقتضیات اجتماعی و طرز زندگی مردم آن ،تغییر کرده .همان گونه که در موسیقی ما ،علی اکبرخان شهنازی و درویش خان شبیه میرزاحسینقلی ساز نمیزدند و نی داوود و فخام الدوله بهزادی شبیه درویش ساز نمی زدند. و شاگردان آنها نیز که استادان امروز موسیقی ایرانی هستند شبیه آنها ساز نمیزنند. این تکامل و تغییر در اثر دانش و ممارست به وجود آمده و ریشه در سنت دارد .سنت در موسیقی همانند زنجیری است که تمام حلقههای آن به هم متصلند .از اینرو وقتی حتی اگر متفاوت ساز بنوازید نیز مشخص است که کدام حلقه این زنجیر پیش از شما بوده و حلقه منطقی بعد از شما چه خواهد بود. موسیقی تغییر می کند اما باید وابسته به ریشه باشد و ریشه کار هم مشخص است .اگر آن ی شود که آیا به ان زنجیره ریشه وجود نداشته نباشد همین که دست به ساز ببرید مشخص م متصل هستید یا خیر .به همین دلیل ریشه الزم است .وقتی تاریخ و گذشتهمان را نمیدانیم کسی از ما توقع ندارد و مهم تر از آن نمی پذیرد که بخواهیم نوآوری کنیم. ً اصوال مهم ترین مسأل ه که شاید مربوط به بحث نوگرایی هم باشد تداوم در موسیقی است. ادامه دادن موسیقی مهم است« .استاد موسیقی» یعنی موزیسینی که حداقل چندین دهه در حوزه یک موسیقی خاص کار کرده و همه در مملکتش و دنیا برای او احترام قائلند .چراکه اغلب این استادان نابغه بوده و از ۴-۳سالگی موسیقی را فراگرفته اند و در ۱۰سالگی اثری نوشته یا کنسرت داده یا کاری کرده اند .در ۲۰سالگی ،در اوج و شهرت بوده و در ۳۰- ۲۵سالگی به پختگی رسیدهاند .و در ۴۰سالگی در نقطه اوج فعالیت وشهرتشان بودهاند و در دهههای بعد همچنان فعالند و این مسیر ،تداوم پیدا کرده است و ممکن است در ۸۰-۷۰سالگی کنسرت بدهند ،آهنگ بسازند و در جامعه موسیقی بهعنوان یک چهره برجسته و قابل احترام مطرح باشند .از این دست موسیقیدانها در فرهنگ ما و دیگر فرهنگ ها بسیارند« .تداومی» در این مسیر طوالنی هست که باعث افزودن به این پرونده «حضور» چه به صورت قوی یا ضعیف شده است .و این حضور یا موجودیت در جامعه موسیقی ،مطرح بودن یا در اوج قرارداشتن همان تداوم است؛ حتی اگر موزیسینی در این دوره طوالنی دیگر در اوج نباشد اما همچنان به کارش ادامه بدهد ،او نشان داده که با موسیقی زیسته و تداوم را در کار خود دارد .مسأله تداوم در موسیقی بسیار اهمیت دارد و البته امروزه این تداوم دیگر وجود ندارد و کسی احترامی برای آن قائل نیست .چرا که همه یک شبه می خواهند پله ها را باال بروند و به مقصود برسند .حتی ممکن است موزیسینی با استعداد مورد مثال ما در سطح عالی باشد اما این مسیر تداوم راهی است که باید طی شود و میانبری ندارد. *امروزه داشتن لیبل «جهانی بودن» همانند یک مدال ،باعث تفاخر شده است.حال از نظر کیهان کلهر که با نوازندگان مختلف جهان در بسیاری از نقاط دنیا برنامه مشترک داشته؛ موزیسین جهانی به چه کسی اطالق می شود؟ تعریف دقیقی برایش ندارم .همچنین تعریف دقیقی نیز از جهان ندارم .چون جهان امروز را ی توان بررسی و تقسیم کرد .همه خط و مرزها نیز براساس علم و تکنولوژی از چند نظر م و هژمونی فرهنگی ،سیاسی ،اقتصادی یا حتی نظامی تغییر کرده و معنای جهان با معنایی که انسان قرن ۱۹داشت بسیار متفاوت شده و البته تلقی تمام افراد در جهان و جامعه به فراخور دانش ،آگاهی و دستریشان به علم و تکنولوژی متفاوت است. اما باید دید که شنونده ،مخاطب یا موزیسین ایرانی که ادعای جهانی بودن دارد کیست؟ اگر موزیسین ایرانی به کشور دیگری برود و درآنجا تمام شنوند ه ها ایرانی باشند ،چه فرقی دارد با اینکه در تهران یا شهرستان های ایران کنسرت بدهد؟ البته درباره اکثر مجریان موسیقی ما همین گونه است .مسأله مهم ،داشتن مخاطب در سایر نقاط جهان است. ( ...دنباله در صفحه ی روبرو)
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 33 ... باید این اصطالح «جهانی بودن» را تعریف کرد و دید کسانی که آن را به کار می برند چه چیز از آن ،توجه شان را جلب کرده است که آن را استفاده می کنند. ک بینی» بزرگ تاریخی در ما (ایرانی ها یا شاید شرقی ها) هست که دیگر اینکه «خودکوچ ی کنیم از همه ،مخصوصاً از غربیها پایین تریم .و در برخورد با شخص همیشه احساس م غربی به صورت اتوماتیک فکر میکنیم چیزی به او بدهکاریم یا از او کمتر داریم .مثالً اگر موزیسین باشد و ما همسطح او ساز بزنیم (حتی اگر موزیسین بدی هم باشد) وضعیت همچنان همانطور خواهد بود .در باورم «جهانی بودن» این است که بقیه بفهمند فرهنگ ما بسیار قدیمی و کهن است و البته نقش پررنگی در شکل گرفتن تمام زوایای فرهنگی دنیا داشته و این موسیقی زاییده تاریخی و اجتماعی این فرهنگ قدیمی است .و طبیعتاً در این صورت باید موزیسین ایرانی ،موسیقی این فرهنگ را بداند .اینکه در پیش کدام نوازنده دیگر کشورها ساز بزنید و کجا بنشینید ،الزم است کار کنید و تعداد آثارتان زیاد باشد .اگر بهتر باشید می توانید باالتر بروید و با موزیسین هم درجه خود ساز بزنید .اما باز هم عرض ی فهمم. کنم نه منظور شما را و نه کسانی که واژه جهانی شدن را به کار می برند نم *شجاعت حسین خان جهانی دانسته می شود چرا که برای اجرای برنامه به بسیاری از کشورها دعوت می شود و هر موزیسینی هم به همنوازی با او افتخار می کند. البته او نماینده موسیقی هند است .و هندیها از دههها قبل به واسطه اینکه مستعمره انگلیس بودند با غرب ارتباط داشت ه اند .اما به دالیلی اجتماعی و فرهنگی مسأله موزیسین ایرانی این نبوده که بخواهد در جای دیگری بجز مملکت خودش فعالیت داشته باشد .نسل موزیسین های قبل از ما ،طبق سنت ،تربیت و نیاز روز ،این موضوع برایشان وجود نداشت .اما بعد از انقالب جریاناتی پیش آمد که موزیسینها این نیاز و امکان را پیدا کنند تا در خارج از ایران نیز کنسرت بدهند .بعد از آن هم یکسری از اهالی موسیقی و برنام ه ریزها دیدند که این موسیقی زیباست و آن را به جشنوارهها دعوت کردند .موسیقی هند در ارتباط با غرب بسیار از ما جلوتر است. ً جهانی شدن موسیقی ایرانی ،اصال به این معنا نیست که در همه کشورهای دنیا به محض بیدارشدن از خواب ،به موسیقی ما گوش بدهند .بلکه موسیقی ما را در طبقه ای قرار بدهند که میتوانند گوش کنند و بدانند موسیقی غنایی هست. تلفیق و همنشینی سازهای کشورها ،به معنای آوردن یک ساز یا یک نوازنده خارجی به گروه نیست و اینگونه کارها ،تنها به ظاهر بسنده کردن است (چیزی که در خارج از ایران نیز زیاد اتفاق میفتد) و هرگز مورد نظر من نبوده و نیست؛ چرا که این یعنی گرفتار بودن به سطح. یا حتی درکارهای موزیسینهای بسیار مشهور ،همیشه یک نفردر مرکزیت گروه قراردارد و او می خواهد موزیسینهای دیگر ً مثال درا ِمری که از آفریقا آورده ،با لهجه خودش اما درون چارچوب فکری او بنوازد ،تا صداها یا رنگ هایی که به کار او اضافه میشود با آنچه ً قبال او انجام داده ،فرق کند .بهترین نمونه کارهای پل سایمون است که امروزه به این نوع کار «ورلد میوزیک» یا موسیقی جهان می گویند! که بسیار اصطالح بی معنایی است چراکه در واقع ،اکثر کارها به زبان یک نفر است که می خواهد بقیه به زبان او صحبت ی کنند که در همکاری کنند .به همین دلیل کارهای تلفیقی که در آن دو یا سه نفر تالش م مشترک ،زبانشان را برای گفتوگو با یکدیگر تغییر بدهند و از حیطه امن خود بیرون بیایند ،ارزشمند است چراکه تنها عده معدودی از موزیسین ها بنا به دالیی تکنیکی و آشنایی عمیق با موسیقی مقابل و سایر مسائل فرهنگی حاضر میشوند که از حیطه امن خود بیرون بیایند! همواره از این مسأله که از حیطه امنیت خود بیرون بیاییم استقبال کرده ام. *مسال ه ای در فرهنگ ما بعداً پیدا شد که ذهنم را اشغال کرده و در پی استمرار هنر شکل گرفته .می خواهم بدانم چطور در فرهنگ موسیقی ما تا مدتها نوازنده چهره و سلبریتی ی شد چطور شد که امروزه بیشتر سلبریتی داریم نبود و تنها صدای ساز و هنرش شنیده م تا موزیسینی که کار و کیفیت اثرش معرف او باشد؟ ً ی گویید .این ایراد ناشی از دو مسأله است و در درجه اول به شیوه کامال موافقم و درست م ی گردد.بعد از انقالب اقبالی به موزیسین های سنتی شد؛ یعنی بواسطه شرایط آموزش برم اجتماعی ،موسیقی ایرانی تریبون خاصی پیدا کرد( .که تا اینجا مسأله خوبی بود .البته هیچ چیز به صورت غصبی و تصاحبی خوب نیست) اما شرایط طوری کنار هم قرار گرفت که اینگونه شد .تا آن زمان چند استاد بسیار خوب داشتیم که به استادان ماقبل خود وصل بودند حاال یا از طریق خونی که فرزند استاد شناخته شده ای بودند یا از طریق آموزشی که شاگرد آنها بودند .و استاد ماقبل نیز با سی چهل سال اختالف سنی وصل میشد به استادی دیگر و این تداوم در موسیقی وجود داشت .این زنجیره آموزش حفظ می شد. وقتی موسیقی ایرانی تریبون بزرگی گرفت طبیعتاً سابقه فضای فرهنگی او به جایی تعلق داشت که مخصوص فضای بسته بود .مخصوص نخب ه های یک جامعه بود .نخبهها می توانستند مقامات باالی حکومتی یا ثروتمندان یا افرادی خاص و جامعه خاص باشند.یعنی موسیقی مخصوص جامعه ای خاص بود و مربوط به عوام نمی شد. طبیعتاً انشعاب دیگری از موسیقی وجود داشت که مخصوص عوام بود و از همان ریشه گرفته بود ولی نسخه سبک تر و ساده تر شده همان ساختار بود ،مثل موسیقی روحوضی و عروسی و کوچه بازاری که از موسیقی ایرانی نشأت گرفته بود که مجریانش موسیقی مخصوص طبقه الیت ،ساختار ایرانی را به صورت عمیق نمیشناختند .اما موسیقی ایرانی ِ ی گرفت تا بداند چه کار پیچیده تری داشت و نوازنده آن باید همه نکات موسیقی را فرام باید بکند؛ و حداقل سی چهل سال درس آموخته بود و شناسنامه و تداوم مربوط به آن طبقه
ی شد .در نتیجه موسیقی ریشه دار و هنری در بین عوام رایج نبود و خاص محسوب م شیوه آموزشی آن نیز خصوصی بود .هر استاد تنها چند شاگرد تربیت می کرد که آن هم به ی کرد که موسیقی میآموزد .بسیاری نیز درخانواده های دالیل اجتماعی ،هر کسی فاش نم مختلف ساز می زدند و آواز می خواندند اما به علت موقعیت اجتماعیشان کسی از میزان آشنایی آنها با موسیقی خبر نداشت. به هر روی و با این شرایط ،شیوه آموزش به گونه ای شکل گرفته بود که هر استاد حداکثر به تعداد انگشتان دو دست شاگرد داشت ،از بین آنها نیز تنها ۲-۳نفر بسیار جدی میشدند که طبیعتاً استعداد و پشتکارشان بیشتر از بقیه بود .آنها سال ها در خانواده همان استاد میماندند ،موسیقی می آموختند و زندگی می کردند .و حتی در بعضی از موارد با دختر/ پسر استاد یا منسوبین او ازدواج می کردند و جزو خانواده موسیقی می شدند (که در تاریخ موسیقی نمونه های بسیاری داریم). وقتی که بعد از انقالب ،موسیقی ایرانی اقبال پیدا کرد و تعداد کثیری سراغ آموزش موسیقی ایرانی آمدند؛ شیوه قدیمی آموزش موسیقی ،جوابگوی این همه مشتاق نبود .طبیعتاً خیلی از جوانها ،تحصیلکرد ه ها ،روشنفکران و حتی کسانی که گرایش اجتماعی -سیاسی داشتند (به دالیلی خاص) ،اغلب اقدام به فراگیری موسیقی ایرانی کردند یکدفعه کالس استادان، مخصوصاً در تهران ،از صدها شاگردی پر شد که به موسیقی ایرانی یک شبه عالقهمند شده بودند و نه پیشینه فرهنگی و خانوادگی آن را داشتند و نه برای عمق و تاریخ آن احترامی قائل بودند! بعدها هر چه جلوتر رفتیم زاویه عالقه به موسیقی ایرانی در اجتماع گستردهتر شد و کسانی به یادگیری موسیقی ایرانی پرداختند که هیچگونه آشنایی قبلی یا خانوادگی با موسیقی ایرانی به صورت فرهنگی نداشتندً . مثال دربیشتر موارد اگر فردی به کالس موسیقی میرفت آشنایی و یادگیری او فقط به محیط کالس موسیقی خالصه میشد .و فضای فرهنگی خانه و اطرافیانش هیچ ارتباطی به نوع موسیقی که میآموخت نداشت .البته این مسأله به خودی خود هیچ اشکالی ندارد و در حالت عادی نیز باید باعث خوشحالی شود. اما همانطور که عرض کردم این مسأله تنها به کمیت کمک کرده و میکند و در آینده توقع زیادی راجع به کیفیت شاگردانی که به این شیوه تربیت میشوند نمیتوان داشت .خصوصاً در این شیوه آموزشی که صحبت آن رفت. از طرفی رادیو -تلویزیون بنا به دالیل خاص نمیتوانست از آرشیو رادیو استفاده کند .چرا ی خواست .این مسأله هم باعث شد که تعدادی که موسیقی خاص با ادوات موسیقی ایرانی م از موزیسینهای جوان آن روزگار که بعضاً آموزش آنها نیز تمام نشده بود (همانند آنهایی که در مرکز حفظ اشاعه بودند و به اینها استادانی چون نورعلی برومند ،علی اکبرخان ی دادند ).همان نسلی که بدرستی استادان امروز شهنازی ،هرمزی ،فروتن و بهاری درس م موسیقی ایرانی نامیده میشوند ،اغلب شاگرد این استادان بودند و همگی جوان .شاید نه کنسرتی داده بودند و نه تدریس موسیقی ،حتی آهنگسازی نکرده بودند؛ همانند بچ ه ای که قبل از سن رشد ،پدرش را از دست می دهد و باید هرطور شده مخارج خانواده را تأمین کند .این جوانان باالجبار در متن موسیقی قرار گرفتند .چرا که ،کار استادان بنام یا مسن و متخصص در موسیقی ردیف-دستگاهی ما این نبود که سرود انقالبی بسازند یا فعالیتی که از آنها خواسته شده را انجام بدهند .یا حتی کارشان تدریس به صدها شاگرد نبود؛ ولیکن در آن دوره عشق این جوانان با استعداد به موسیقی ایرانی باعث شد برای اینکه موسیقی ما راکد نماند به موسیقی کمک کنند .و البته تا این زمان کمکهای شایانی به موسیقی ایرانی ی توان گفت اگر در آن دوران خاص ،فعالیت ها و زیرکی آنها نبود کردهاند و به جرأت م امروزه تکلیف موسیقی ایرانی هم نامشخص بود و نمی دانستیم که چگونه این موسیقی به نسل بعدی خود میرسد .چرا که جوانان تازه کار به علت همان اجبار ،امروزه تنها استادان بنام و بحق موسیقی ما هستند و متأسفانه تعدادی از آنها نیز در بین ما نسیتند اما جریانی که در موسیقی ایرانی ایجاد کردند هنوز وجود دارد .این نسل از موزیسینهای جوان که بر اساس شرایط اجتماعی مجبور بودند سریعاً به بازارکار بیایند و آهنگسازی کنند در سالهای اول انقالب سرود و کارهای بسیار خوبی ساختند؛ آن هم در موقعی که موسیقی بالتکلیف بود .اما خیلی زود متوجه شدند که از پس تغذیه رادیو تلویزیون با چندین ایستگاه و کانال و همچنین تعلیم شاگردان بسیار بر نمی آیند( ...دنباله در صفحه ی )42
شعر امروز
/ P. 34 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
دو شعر از رسول پيره
1 دعاي شفابخش مادرت در بيمارستان دولتي شنيده نشد و كسي براي مالقات به رنگ آبي اتاقها خيره نماند تو پنجرهاي بودي كه رو به حياط آسايشگاه باز مي شد و براي هميشه بسته ماند ... مي خواستم آفتاب باشم كه نتوانم خودم را پنهان كنم از خانه ها از آدم ها از درخت هاي زردآلو تو غم بزرگي بودي و پوستت نمي توانست روح مأيوست را بپوشاند بدون تو غمگينم بدون تو تنهايم شبيه درخت سيبي كه توي باغ آلبالو كاشته باشند
چند شعر کوتاه از قاسم تاباک
ترجمه از ُکردی :خالد بايزيدی
1 کاشکی من باشم و تو باشی و اتاقکی خالی چه زیباست شیطان نیز... فریبمان دهد.
2 2 قلبم اعالميه اي خونين است كه زير پيراهنم پنهان كرده ام و چشمانم دو تفنگچي مغموم كه از قشون ميرزا برمي گردند بايد بداني هربار برايت شعري نوشته ام پايتخت شلوغ مي شود و عده اي به خيابان مي ريزند به خانه برگشتم و خرده هاي صدايت را از گوشه و كنار جمع كردم در خانه نبودي به خيابان رفتم و نامت را فرياد كشيدم و اعالميه ها در خيابان پخش شد
روزی چند بار سفر کن و برگرد می گویند: در فرودگاه هیچ کس از بوسه ی عاشقان پرس وجو نمی کند
3 بگذارسرزمینم! بر روی نقشه ی جغرافیای جهان گم شده باشد دودش نشانه ی آنست که یافتنی است
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 35
/ P. 36 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
رويارويی سنت و تجدد
...
(دنباله از صفحه ی )23
...به این دلیل روشن که «از امور سیاسی اطالع ندارند و از عهده برنمیآیند»ـ پرهیز داشتند .اما تدوینکننده اندیشه ناسیونالیسم در ایران ،آنان را تشویق میکند و نیز از هممسلک دیگر خود ـ یعنی ملکم ـ میخواهد که در روزنامه «قانون» به آنان «تأمینات» بدهد که اگر حکومت را در دست بگیرند« ،عمل دولت و ملت بر دست این علما هزار بار خوبتر و نیکوتر» جریان پیدا میکند .بخش اصلی و مورد نظر آن نامه آقاخان کرمانی به ملکم ،چون به شیوهای روشن ،روشنگر گوشههایی از «سرنوشت پرتناقض» روشنفکران آن دوره است ،به عینه در زیر نقل میشود: مشکل تفسیر شرعی و دیانتی مشروطیت ،امری که از آغاز ،روشنفکران غیرمذهبی و الئیک ،دامن زده بودند تا با استفاده از نفوذ کلمه روحانیون ،مشروطیت را جامه اسالمی بپوشانند ،کمی بعد در متون نوشته شده در همان دوره ،انعکاس روشن یافت ،از قضا به دست کسانی از روشنفکران ،انعکاس روشن یافت که خود از همان رده روحانیون برخاسته بودند و پیشینه مذهبی داشتند. مجداالسالم کرمانی که زمانی رییس طالب حوزه اصفهان بود و از مشروطهخواهان به نام این دوره ،از عوامل و جهات مختلفی که باعث انحطاط مجلس ملی شده است ،از «عضویت اهل علم» یعنی روحانیون در مجلس یاد میکند و می نویسد: ورود آنها به مجلس «دو عیب بزرگ داشت،؛ یکی آنکه عنوان مشروطیت را که به کلی خارج از امور دیانت بود ،داخل در امور دیانت کردند و مثل دیگر مسایل شرعیه ،رأی و عقیده علما را در آن مدخلیت دادهاند…» سخن او هوشمندانهترین نقدی است که بر جریان شرعی و دینی کردن «مشروطیت» ارایه شده و ما در بخش بعدی نوشتهمان دوباره به مالحظات و انتقادات او رجوع خواهیم کرد .او در انتقاد از این جریان و مهمتر از آن در انتقاد از مداخالت روحانیون در امر شرعی کردن مشروطه ،تا جایی پیش رفت که در صفحات پایانی تحلیلی که از انحطاط مجلس اول داده است ،صریحا نوشت: «یکی از اسباب انحطاط مجلس ،ورود آخوندها بود در او ،و اگر یک مرتبه دیگر مجلس و مشروطیت در این مملکت پیدا شد ،حتما باید مراقب باشند ،جنس عمامه به سر را در مجلس راه ندهند،اگرچه به عنوان وکالت هم باشد والسالم» محمدحسین بن علی اکبر تبریزی ،یکی از علمای مخالف مشروطه که رساله «کشفالمراد من المشروطه و االستبداد» را در فاصله سالهای ۱۳۲۵و ۱۳۲۶قمری نوشته است ،در همین رساله و در انتقاد از مجلس مینویسد ،با آنکه «اساس عدل عبارت از خداشناسی و خداپرستی است» اما با مشروطه «مردم را به وطنپرستی و نوعپرستی و مجلسپرستی دعوت کردند» و برای اینکه نشان دهند ،مشروطه از اول وضع سلطنت گرفته تا آخر قوانینش با شرع مخالف است ،فهرست بلندباالیی به دست میدهد که از جهات مختلف خواندنی و به ذهن سپردنی است .در این فهرست ،مالیات ،گمرک ،نرخگذاری اجناس، سرشماری مردم ،حبس ابد برای مجرمان به قتل و… همه منافی احکام دین دانسته شده است .مینویسد: «مالیات گرفتن و گمرک گرفتن و ربای بانک گرفتن و امتیاز دادن و نرخ دادن ،حتی حکماً پول تنظیف و چراغ از مردم گرفتن (منظور چراغهایی است که در خیابانها نصب کرده بودند تا شبها روشن باشد) و از آدم و حیوان سرشماری گرفتن و همچنین حکماً باید پنیر سیری به سه شاهی ،ذغال منی به یک هزار ،برنج به سه قران… فروخته شود، منافی احکام دین و مخالف قول سیدالمرسلین علیهالسالم است که فرموده :الناس مسلطون علی اموالهم و همچنین نان و گوشت و نمک و تنباکو که حکماً باید از قومپانیه… گرفت یا به آنها باید فروخت و همچنین تغییر حدود شرعیه ،مثال دست سارق و دزد را نباید قطع کرد ،بلکه عوض قطع (باید) برای او حبس معینی قرار داد و یا در قصاص قتل ،عوض قتل ،حکم به حبس مُخلد (ابد) را قانون گذاشت… همه اینها مخالف با شرع» است. نویسنده تذکره الغافل با اشاره به قتل فریدون فارسی و محاکمه قاتالن مینویسد« :یهود و نصاری و مجوس ،حق قصاص ابد ندارند و دیه آنها هشتصد درهم است». «معادن نفت و غیر نفت اسالمیان را به کفار واگذاشته» نمیدانند که مطابق احکام اسالم هر معدنی که در ملک مسلمانی باشد ،ملک طلق و متعلق او است ،همچو ملکی را متعلق دولت دانستن… خالف مذهب اسالم و جرأت و جسارت به خدا و پیغمبر است .ثانیا کلیه معادن به طور عموم بر وفق مذهب اسالم ،مهریه حضرت صدیقه طاهره ،سالماهلل علیها ،و خمس عایدات آن حق بنیفاطمه است» حتی سرزمینهای فتح شدهای که به دست مسلمین افتاده است «مخصوص امام زمان عجلاهلل فرجه است ،فقط دوستان ایشان
راست ،کشف کرده ،حق امام و سادات عظام را برسانند .کسی را نمیرسد بدون اذن امام زمان ،عجلاهلل فرجه و بدون اجازت حضرت صدیقه کبری ،سالماهلل علیها ،از دست دوستان ایشان گرفته ،به کافر و دشمنان ایشان واگذارد و کسی را نمیرسد ،حق امام و حق سادات را به خالف حکم خدا ،تضییع کرده به کافر تقدیم کند و اگر بنا باشد به طرق شرعیه به کافر ذمی داده شود ،دو خمس به آن عالقه میگیرد؛ یکی خمس عایدات که به عموم معادن مقرر است ،یکی دیگر ملکی را که مسلمانی به کافر ذمی وامیگذارد،باید خمس آن را ادا کند .پس آنچه از معادن استخراج میشود ،صدی چهل حق امام و حق سادات است ،بدون تعلل باید برسانند و حقی که دولت میخواهد بگیرد ،باید از صدی شصتی که باقی میماند ،دریافت دارد و این در صورتی است که به کافر ذمی داده شود. واال به کفار حربی که ابدا مداخله در ملک اسالم نمیتوان داد». به این ترتیب نظام مشروطیت و آنچه که به نام دموکراسی پارلمانی میشناسیم ،در چنبره مخالفتهایی از این دست و به برکت موافقتهایی از آن نوع که بهترین بیانش را در رساله آیتاهلل نایینی دیدیم ،به «مشروطه ایرانی» مبدل شد .قانون اساسی آن به «رساله علمیه» در باب مسایل عرفی تقلیل یافت و اساسیترین اصول آن در البالی بحثهای مفصل فقهی و شرعی ،رنگ باخت ،و به قول مجداالسالم کرمانی« :عنوان مشروطیت که به کلی خارج از امور دیانت بود ،داخل در امور دیانت» شد «و مثل مخالفت میرزای شیرازی با قرارداد تنباکو که سرانجام در عمل ،به مهمترین حرکت تاریخی مردم ما در دوره ناصری منجر شد ،از تلگرافی که در ۲۷ماه ذیحجه ۱۳۰۸قمری ( ۱۲مرداد (اسد) ۱۲۷۰شمسی) به ناصرالدین شاه کرده است ،به خوبی مشخص میشود .در بخشی از آن تلگراف میگوید: «اگرچه دعاگو تاکنون به محض دعاگویی اکتفا نکرده ،تصدیعی و استدعایی از حضور انور نکرده ،ولی نظر به تواصل اخبار… عرضه میدارد که اجازه مداخله اتباع خارجه در امور داخله مملکت و مخالطه و تودی آنها با مسلمین و اجرای عمل بانک و تنباکو و راهآهن و غیره از جهاتی چند منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهی و موهن استقالل دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت است…». و این شیوه مخالفت که مراوده و آمیزش و تجارت فرنگیها را با مسلمانان و ایجاد بانک و راهآهن را منافی با قرآن و نوامیس الهی میدانستند،در یک تلگراف ناصرالدین شاه به ظلالسلطان به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است .شاه گفته بود« :چرا باید علما و مردم حرفی بزنند که این قدر بیمعنی و سخیف باشد؟ مثال بانک را بد میدانند .این چه حرف رکیک بیمعنی است؟ رعایای دول خارجه از صد سال به این طرف ،ماذون و مجاز هستند ،موافق عهدنامههای آقامحمدخان و فتحعلیشاه و محمدشاه که هر نوع معامالت را در ایران و هر نوع تجارت را بکنند… فرنگیان و تجارت و معاملهگری آنها از صد سال متجاوز است که در ایران معمول است .خالصه این دستخط را به جنابان علمای اعالم بلکه به همه اصفهانیان بدهید ،مالحظه نمایند و جواب را به عرض برسانید که تکلیف دولت معلوم شود و البته یقین داشته باشید که اگر در این نوع حرفهای بیمعنی امتدادی بدهند ،تکلیف از ما ساقط شده ،آنچه الزمه سیاست است ،خواهیم فرمود». مد و مه/جمعه ۱۳شهریور madomeh.com - ۱۳۹۴
تعميرات و نوسازی ساختمان AAA ALI RENOVATIONS
علی وفائی
Website:
aaaalirenovations.com &
aaaalirenos.com
Cell: 604.603.8254 604.728.3132
شبکه متخصصان ايرانی
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 37
فرهنگ BCنشريه ای مستقل ،متن ّوعُ ،پربار و آموزنده
با بهترين خدمات آگهی 778.317.4848
دانش و فن آوری سارا زاهدی ،رياضیدان ايرانیسوئدی برنده جايزه معتبر اروپايی شد
سارا زاهدی ،ریاضیدان ایرانیسوئدی برنده جایزه معتبر اروپایی در این رشته شدهاست؛ جوایزی که هر چهار سال یکبار به ریاضیدانان جوان اروپایی اختصاص پیدا میکند. خانم زاهدی تنها زنیست که در میان برندگان امسال قرار دارد. سارا زاهدی در ماه ژوئیه برنده این جایزه شدهاست؛ پس از آنکه شورای جامعه اروپایی در برلین در میانه ماه ژوئیه تشکیل و با پایان آن در ۲۲ژوئیه ،خانم زاهدی به عنوان یکی از ۱۰برنده امسال معرفی شد. جوایز معتبر ایاماس از سوی «جامعه ریاضیات اروپا» به «ستارگان جوان ریاضیات اروپا» ،و از سال ۱۹۹۲اعطا میشود .در میان برندگان ،تا کنون ،تنها ۹زن توانستهاند این جوایز را از آن خود کنند ،که یکی از آنها ریاضیدان ایرانیسوئدیست. او استادیار «موسسه سلطنتی فناوری» در سوئد است .این دانشگاه خود از معتبرترین دانشگاههای اروپاست. پژوهش های این ریاضیدان متمرکز بر توسعه روشهای محاسباتی ،برای حل «معادالت دیفرانسیل با مشتقات پارهای» در حوزههای در حال تحول است .این حوزهها، برای نمونه ،شبیهسازی جریانهای چند مرحلهای است .آنچه خود در حوزه مکانیک سیاالت قرار میگیرد .دینامیک سیاالت محاسباتی ،خود از بزرگترین زمینههاییست که مکانیک قدیم را به دنیای کامپیوتر وصل میکند. یافتهها و پژوهش های فعلیای که خانم زاهدی مشغول انجام آنها است ،میتواند در نهایت به کاهش صدمات ناشی از نشت نفت در محیط ،برای نمونه بر زندگی آبزیان و دریاها، موثر باشد. خانم زاهدی در تهران به دنیا آمده ،با مادر خود بزرگ شده و ۳۴سال سن دارد .به گزارش شبکه بینالمللی دویچهوله ،پدر این شهروند ایرانیسوئدی در سالهای پس از انقالب توسط حکومت ایران کشته شد و او در ۱۰سالگی به سوئد مهاجرت کرده است. زاهدی به شبکه بینالمللی دویچهوله گفته است «من هیچ دوستی نداشتم و زبان سوئدی هم اصال بلد نبودم .ولی ریاضیات ،زبانی بود که قادر بودم درک کنم». سارای نوجوان در مدرسه با کمک حل مسائل ریاضی دوستان مختلفی پیدا کرد و در جوانی به «موسسه سلطنتی فناوری» راه یافت( .رادیو فردا)
مردان ايرانی بيشترين افزايش طول قد را در دنيا در صد سال اخير داشتهاند
بر اساس پژوهشی که به سرپرستی پروفسور مجید عزتی استاد امپریل کالج لندن انجام و در نشریه ایالیف منتشر شده ،مردان ایرانی بین سالهای ۱۹۱۴تا ۲۰۱۴به طور
/ P. 38 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 متوسط ۱۶.۵سانتیمتر افزایش قد داشتهاند که بیشترین افزایش قد مردان در دنیا محسوب می شود و رتبه جهانی این کشور را از ۱۸۱ به ۶۷ارتقا داده است. زنان کرهجنوبی با ۲۰.۲سانتیمتر بیشترین افزایش قد را در دنیا در این صد سال داشتهاند .در همین مدت ،زنان ایرانی نیز از رتبه ۱۵۹ به رتبه ۸۸صعود کردهاند. بر اساس این پژوهش مردان هلندی (با میانگین ۱۸۲.۵سانتیمتر) و زنان لتونیایی (با میانگین ۱۷۰ سانتیمتر) بلندقردترین مردان و زنان دنیا در حال حاضر هستند. این تحقیق ،بزرگترین پژوهش جهانی است که در زمینه قد انسان ها انجام شده است .در جریان آن، هشتصد دانشمند با همکاری سازمان بهداشت جهانی ،اطالعاتی را از منابع مختلف ،اعم از اطالعات سربازگیری ،پژوهش های ملی در مورد تغذیه و سالمت و مطالعات جمعیتشناسی در سراسر دنیا گردآوری کرده و از این اطالعات برای مقایسه روند تغییر قد افراد ۱۸ ساله در سال ( ۱۹۱۴یعنی متولد )۱۸۹۶و سال ( ۲۰۱۴یعنی متولد )۱۹۹۶استفاده کردند. پروفسور عزتی میگوید" :این مطالعه تصویری از سالمت ملل در قرن گذشته ارائه میکند .قد بعضی ملل ممکن است کوتاهتر شده باشد در حالی که افزایش قد ملل دیگری هنوز ادامه دارد .این نشان میدهد باید فورا به محیط زیست و تغذیه کودکان و نوجوانان در سطح دنیا رسیدگی کنیم و مطمئن شویم که برای آنها بهترین شروع زندگی را رقم میزنیم". "پژوهش های ما نشان میدهد کشورهای انگلیسی زبان ،بهخصوص آمریکا ،از دیگر کشورهای ثروتمند اروپا و آسیا و اقیانوسیه عقب افتادهاند .با در نظر گرفتن وضعیت بد این کشورها در زمینه چاقی ،نیاز به سیاستگذاریهای موثرتر در زمینه تغذیه سالم در طول زندگی مشخصتر میشود". پژوهش اخیر نشان میدهد طول قد مردان و زنان در آمریکا به ترتیب ۵و ۶سانتیمتر و در بریتانیا حدود ۱۱سانتیمتر افزایش یافته است .در مقایسه ،این ارقام برای چین به ترتیب ۱۱و ۱۰سانتیمتر بوده است. اما آمریکا که در سال ،۱۹۱۴از نظر قد مردان سومین کشور و از نظر قد زنان چهارمین کشور دنیا بود ،صد سال بعد به ترتیب به رتبه های ۳۷و ۴۲تنزل کرده است. این پژوهش نشان میدهد در سی الی چهل سال اخیر افزایش قد در برخی کشورهای دنیا متوقف شده است .آمریکا یکی از اولین کشورهای پردرآمد دنیا است که این فزایش قد در آن متوقف شده و الگوی مشابهی هم در بریتانیا ،فنالند و ژاپن دیده میشود ،اما در کشورهایی مثل اسپانیا ،ایتالیا و بسیاری از کشورهای آمریکای التین و شرق آسیا افزایش قد همچنان ادامه دارد. در برخی کشورهای دنیا در جنوب صحرای آفریقا ،شمال آفریقا و خاورمیانه در سی الی چهل سال اخیر حتی کاهش قد دیده میشود. در عین حال ،چیزی که در این صد سال تقریبا تغییر نکرده تفاوت قد زنان و مردان است: این تفاوت در سال ۱۹۱۴معادل ۱۱سانتیمتر و در سال ۲۰۱۴معادل ۱۲سانتیمتر بوده است. به گفته پژوهشگران ،بلندی قد به میزان زیادی تحت تاثیر تغذیه و عوامل محیطی است، هرچند ژنتیک افراد هم در آن نقش دارد .کودکان و نوجوانانی که تغذیه بهتری دارند و در محیط بهتری بزرگ میشوند قد بلندتر میشوند .سالمت مادر و تغذیه او در دوران بارداری هم در بلندی قد کودکان موثر است. برخی پژوهشگران معتقدند افراد قد بلندتر به طور متوسط عمر طوالنیتر ،تحصیالت و درآمد بیشتری دارند .با این حال قد بلند ممکن است تاثیر منفی بر سالمتی داشته باشد و احتمال سرطان پروستات و تخمدان را افزایش بدهد. برخی نکات دیگر این پژوهش: چهار کشور اول دنیا از نظر قد مردان :هلند ،بلژیک ،استونی ،لتونی • چهار کشور اول دنیا از نظر قد زنان :لتونی ،هلند ،استونی ،جمهوری چک • کوتاهقدترین مردان در سال ۱۹۱۴مردان الئوسی بودند (متوسط قد ۱۵۳ • سانتیمتر) که معادل قد یک پسر ۱۲ساله امروزی با تغذیه مناسب است. ده کشور اول دنیا از نظر بلندی قد ،همگی اروپایی هستند. • bbc
آموزش رياضيات
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 39 گاهی صدفهای زیبایی توجهم را جلب می کند اما اقیانوسی از حقایق کشف ناشده در مقابلم قرار دارد .یکبار هم گفت که اگر افق دید او گسترده تر از دیگران است بدین علت است که بر دوش غوالن ایستاده است و شاید منظور او از غوالن ،ارشمیدس و امثال او باشند.
گزينش مطلب برای اين بخش از: عليرضا خاتون آبادی -ونکوور
رياضيات قرن ۱۷ميالدی (بخش دوم و پايانی) ْ معموال فرما را بزرگترین ریاضیدان قرن هفدهم فرانسه می دانند .او حقوقدان بود و شغل فرما: رسمیش وکالت بود ،اما قسمت مهمی از ساعات فراغت خود را وقف ریاضیات می کرد .او در بسیاری از شاخه های ریاضیات کارهای مهم و اساسی انجام داده است که مهمترین این کارها عبارتند از: تحقیقات اساسی پیرامون هندسهتحلیلی .فرما را باید در کنار دکارت یکی از موسسان ْ هندسه تحلیلی نامید .معموال گفته می شود که کارهای فرما عکس کارهای دکارت بوده است .دکارت از مکان هندسی شروع می کرد و به معادله آن می رسید ،اما فرما از معادله شروع و سپس مکان هندسی آن را مطالعه می کرده است. تاسیس نظریه نوین اعداد .فرماشهود و توانایی خارق العاده ای در نظریه اعداد داشت .قضایای بسیاری را در این زمینه با اثبات یا بدون اثبات بیان کرد که بعدها درست بودن اغلب قضایای ثابت نشده او به ثبوت رسید(مراجعه کنید به صفحه ۵۲و ۵۳جلد دوم کتاب تاریخ ریاضیات هاوارد د .ایوز) .حدس مشهور او به نام «حدس آخر فرما» در آخرین دهه قرن بیستم به اثبات رسید! فرما به همراه پاسکال اساس علم احتمال را پی ریزی کرد.ْ ظاهرا اولین کسی بود که از طریق فرما در حساب دیفرانسیل نیز کارهای اساسی کرد .اومعادله 0=)f'(xنقاط ماکزیمم و می نیمم یک تابع را به دست آورد(مراجعه کنید به صفحه ۹۳ جلد دوم کتاب تاریخ ریاضیات هاوارد د .ایوز) .همچنین او یک روش کلی برای یافتن مماس بر نقطه ای از یک منحنی که مختصات دکارتی آن معلوم باشد ،ابداع کرد(مراجعه کنید به صفحه ۹۳جلد دوم کتاب تاریخ ریاضیات هاوارد د .ایوز). ریاضیدانان معروف قرن ۱۷که قبل و یا همزمان با نیوتن می زیستند و در شکل گیری و پیشرفت حساب دیفرانسیل و انتگرال نقش بسزایی داشتند )۱( :سیمون استوین ( )۲لوکا والریو (این دو همان روشی را به کار بردند که ما برای پیدا کردن حجم یک جسم در حساب انتگرال به کار می بریم )۳( ).کاوالیری ( )۴فرما ( )۵جان والیس (نماد معروف بی نهایت را نیز به او ْ احتماال قضیه اساسی حسابان را اولین بار او ثابت کرد). مدیونیم )۶( ).آیزاک برو (که نیوتن :صحبت کردن پیرامون نیوتن و کارهای او ساده نیست .ریاضیدان و فیزیکدانی که به گفته الگرانژ بزرگترین نابغه ای است که در جهان زیسته است .همچنین «الیبنیتز» رقیب سرسخت او در ستایشی بزرگ منشانه ،نیمی از کارهای انجام شده ریاضی بشر تا عهد نیوتن را متعلق به نیوتن می داند .انسانی که در ۲۳سالگی به درجه ای رسید که می توانست مماس و شعاع انحنا در یک نقطه از منحنی را پیدا کند .روشی که امروزه تحت عنوان حساب دیفرانسیل شناخته می شود .در ۲۷سالگی به استادی دانشگاه برگزیده شد و حدود ۶۵سال در ریاضیات و فیزیک کار کرد .پاپ دستاوردهای نیوتن را بدین صورت بیان کرده است« :طبیعت و قوانین طبیعت در ظلمت نهفته بودند ،ذات باری فرمود نیوتن به وجود آید و همه چیز روشن شد ».البته نیوتن نیز خاضعانه در مقابل ستایشها می گفت که من همچون کودکی در حال بازی در کنار دریا هستم که
کارهای ریاضی او به طور خالصه به شرح زیر است: تالیف کتاب« اصول ریاضی فلسفه طبیعی» که با اصرار «هالی» ستاره شناس معروف و باهزینه او در سال ۱۶۸۷چاپ شد .این کتاب به مطالعه دستگاه دینامیکی پدیده های زمینی و سماوی می پردازد و یک صورت بندی ریاضی از این پدیده هاست .این کتاب پرنفوذ ترین اثر در تاریخ علم به حساب می آید و تاثیر بسیاری بر دنیای جدید داشت .تاریخ ریاضیات ابتدایی ْ اساسا با آن پایان می یابد. بسط روش بی نهایت کوچکها یا همان حساب دیفرانسیل و نیز روشهای مربوط به سریهاینامتناهی بسط روشهای مربوط به ماکزیمم و می نیمم توابع ،مماس بر منحنی ها ،انحنای منحنی ها ،نقاطعطف ،تحدب و تقعر منحنی ها ،محاسبه مساحتهای زیر منحنی ها و طول قوس آنها ارائه روشی برای تقریب زدن مقادیر ریشه های حقیقی یک معادله جبری یا غیر جبری و نیزروشهای زیبایی برای مطالعه منحنی های درجه سوم الیب نیتز :این نابغه جامع ریاضیات ،فلسفه ،االهیات و حقوق ،رقیب جدی نیوتن در ابداع حسابان بود .عقیده رایج امروز این است که نیوتن و الیبنیتز ،حسابان را مستقل از یکدیگر کشف کردند، اما الیبنیتز نتایج را زودتر انتشار داد ،هر چند که کشف نیوتن زودتر انجام شده است ،اما متاسفانه مشاجره اسفباری بین این دو بر سر تقدم در کشف حسابان در گرفت و هر کدام خود را موسس حساب دیفرانسیل و انتگرال می دانست .هر دو نیز در این مناقشه زیان دیدند ،به ویژه نیوتن و ریاضیدانان همعصر او در انگلستان. البته الزم است ذکر شود که الیبنیتز را بزرگترین نابغه جامع قرن هفدهم می نامند و ْ ظاهرا تنها شخص شناخته شده تاریخ ریاضیات است که هم در ریاضیات پیوسته و هم در ریاضیات گسسته دارای اندیشه ای عالی بوده است .بد نیست بدانیم که الیبنیتز در واقع یک سیاستمدار و یک دیپلمات بود که برای انجام کارهای سیاسی به کشورهای دیگر سفر می کرد. کارهای او در ریاضیات به طور خالصه عبارتند از: ارائه قسمت مهمی از نمادهای کنونی ما در حساب دیفرانسیل و انتگرال از قبیل نماد dxو dy/ dxو عالمت انتگرال که از Sکشیده - Summaیک کلمه التین به معنای مجموع -اقتباس شده است .هم اکنون از نمادهای نیوتن آنچنان استفاده نمی شود. ْ استخراج بسیاری از قواعد مقدماتی مشتق گیری که معموال در ابتدای درس مشتق در سطوحمختلف دبیرستانی و دانشگاهی آموزش داده میشود .قاعده یافتن مشتق -nام حاصلضرب دو تابع را قاعده الیبنیتز می نامیم (مراجعه کنید به صفحه ۱۱۳جلد دوم کتاب تاریخ ریاضیات هاوارد د .ایوز). تالش برای پایه گذاری نظریه پوشها و تعریف دایره بوسان برای اولین بار ارائه اولین ایده ها در منطق ریاضی و نظریه مجموعه ها .او مجموعه تهی و احتوای مجموعهها را نیز مطالعه کرده است و متوجه شباهتهای نظریه مجموعه ها و منطق ریاضی شده است (به طور مثال شباهت قوانین دمرگان در نظریه مجموعه ها و منطق). الیبنیتز احتماال جزو اولین ریاضیدانانی است که نظریه قدرتمند دترمینانها را برای حل دستگاهمعادالت خطی پدید آورده اند. (منبع :مکتب ریاضیات به نقل از)www.epmath.ir :
علیرضا خاتون آبادی دکتری ریاضی
778-926-1382
Math Tutoring High School & College: Math 8-12, Pre-Calculus, Calculus, SAT, AP, IB, Online, GRE, MCAT, GMAT
تدریس راییض مطابق رسفصل دروس اب اتکید بر حل مساهل توسط هیات علمی دانشگاه اب 15سال سابقه تدریس
جدول و سرگرمی آيا می توانيد ميان دو تصوير در ظاهر يکسان زير 10اختالف بيابيد؟
/ P. 40 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
سه جدول سودوکو
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 41
جدول ويژة نشرية فرهنگ (به مناسبت سالگرد انقالب مشروطه ايران)
شماره ی 344 طراح :بهمن
-ونکوور
(حل جدول در صفحه ی )45
افقی: -1از شهرهای شمالی ایران که یکی از کانون های گرم انقالب مشروطه بود -سازمان مخفی اجتماعیون عامیون به رهبری علی مسیو که نقش بسیار مهمی در سازماندهی و پیشبرد انقالب مشروطه در شهر تبریز و آذربایجان داشت -کالم و گفتار -2در مقام درد یا وحشت می گویند -رودخانه ای در جنوب غربی ایران -پایتخت یونان -3نامدارترین قهرمان انقالب مشروطه ایران -نام ایرانی شط العرب -تاجر -4کم -از پسوندهایی که معنی محافظت را می رساند طناب -بلوا و هرج و مرج -5مغازه -عبودیت -رشک و دژچشمی -مساعدت -6بزرگترین قاره -خسته و درمانده -7آشکار و پیدا -زمان بی آغاز -روستا -نامهربانی -8پسوندی که در انتهای نام بسیاری از مکاتب سیاسی و ادبی و هنری می آید -از صیفی جات -9بستن و گشادن و نیز به معنی رسیدگی و تنظیم امور -فیلسوف سیاسی فرانسوی که روح القوانین و نامه های ایرانی از جمله ی آثار اویند -10نخست -شاعر می گوید که "...برتر از گوهر آمد پدید" -از تقسیمات زمان -منفعت -11کرسی و تکیه گاه -پیامبر نقاش -12گل سرخ -با دیدن آن در سنگ به وجود فلز و دیگر عناصر معدنی در کوه یا منطقه ای پی می برند از ذره های بنیادی -وسیله دفاعی برخی جانوران -13مرحله ای روحانی در آیین بودا که در آن سالک عمیق ترین آرامش روح و ذهن را تجربه می کند - مطلوب و دلخواه -14سمت یا جناح چپ -برای درمان زخم بر آن می نهند -15متکی و تابع -نیک و خجسته -حفره ای کوچک بر روی شکم -شهری در استان هرمزگان -16لوله توپُر فلزی -منش و خوی -17پستچی به دستتان می رساند -ابزاری برای رسم خطوط هندسی -بندری بر ساحل دریای عمان در جنوب بلوچستان ایران -مرز -18مطلع و عالِم -مهم ترین -از واژگان پرسش - پناهگاه -19محله ای در تبریز که سنگر پایدار و مقاوم ستارخان و یارانش در برابر نیروهای استبداد بود از ابزارهای آهنگران -یکی دیگر از نامدارترینقهرمانان انقالب مشروطه ایران -20از پهلوانان ایرانی شاهنامه ی فردوسی -صادق و بی رنگ و ریا -بانگ و آوا -21از موجودات افسانه ای -یکی از داستان های دلکش شاهنامه ی فردوسی -نصف
عمودی: -1شهروند پهناورترین کشور جهان -کتابی نوشته ی احمد کسروی تبریزی -رشته کوهی در اروپای مرکزی -2درخت انگور -ضربه بر سر کسی برای سرکوب و تحقیر وی -ابوالبشر -3قدرت و نیرومندی -درویش و آدم بی قید و از دنیا گذشته -بی چیزی و نیز بی جربزگی و بی استعدادی -4کشوری در خاورمیانه -نوبت بازی بویژه در قمار -محبوب رامین -نام چند تن از پادشاهان گذشته ی انگلستان -5نوعی ُگل -قبیله و ایل -حقیقت و درستی - آغل و محل غذای چهارپایان -6رهایی یافتن -خطا و معصیت -7پایتخت استرالیا -پایگاه و محل اسکان - صفت سگ دیوانه و گزنده -برابر و همراستا بودن -8نام نبردی معروف میان ایران و روم که در طی آن سپاهیان شاپور اول ساسانی لشکریان والریانوس امپراتور روم را درهم شکستند و وی را به همراه هزاران تن از نیروهایش به اسارت گرفته و به ایران آوردند -بخشی از بدن آدمی -9اندوهبار -از برجسته ترین قهرمانان و رهبران انقالب مشروطه در تبریز
-10دوست و رفیق -بر گردن اسب و شیر نر می روید -تیزهوشی -شهری کوچک و نیز رودخانه و سدی در استان مازندران -11آشکار شدن و پدیداری -نشانی -12اتم یا مولکولهایی که بر بار الکتریکی شان افزوده شده باشد -رشک و بدخواهی دفتر و کتاب و نیز هر فصل از کتاب اوستا را گویند -در مقام کالفگی و به ستوهآمدن گویند -13سالمتی -بدین گونه و اینسان -14شهر انارخیز ایران -گریز -15نوعی حجاب برای پوشاندن روی خانم ها -یک پنجم -ترشرویی -حمل و نقل و به اینسو و آن سو بردن -16بصیر -آماس -17شاخه ای از زبان ُکردی -از شهرهای بزرگ ایاالت متحده آمریکا -جوهر و چیستی -کسی که مسئولیت اشتباه یا خطایی با اوست -18از چاشنی های غذای ایرانی -الفبای تلگراف و نیز نام مخترع آن -یاسمین -از پادشاهی های آسیای صغیر که توسط کورش کبیر فتح شد -19فسیل -بیحالی و رنجوری -از قهرمانان انقالب مشروطه ایران که از اقلیت ارمنی کشور برخاسته بود -20سحاب -از کشورهای اروپایی -گیاهی که از گرد برگ های آن برای رنگ کردن موها استفاده می کنند -21خمیر از تنور بیرون آمده -داستانی نوشته ی محمدعلی جمال زاده -اسم
Farhang Persian Newspaper Your gateway to the Persian community and culture
778.317.4848
Phone no. for advertisements:
/ P. 42 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
زير خاک ... از ِ
(دنباله از صفحه ی )22
...اينها را از پيش هم ميدانستيم .اين موضوع كه آنها فكرهايشان را بكار انداخته اند .و اين هوش ،هوش آنها بود كه ما را خوشحال ميكرد .زنها از زير چادرشان دو نهال تازه آورده بودند كه جاي خالي نهالهاي قبلي را پر كنند .يك كاج بود اينبار و يك سرو .من دوتاشان را دوست دارم .يك خوبي كه اين درختها دارند در تابستان و زمستان سبزند .كاج كوچولو با برگهاي نازك و پيش آمدهاش در پائين ،آنقدر نزديك به من بود كه ميتوانستم خودم را بمالم به برگهايش .توي عالم خودم بودم كه باز صداي چند پا را شنيدم .از همينجا بود كه فهميدم خانوادهها با هم قرار مدار گذاشته اند كارهائي بكنند .چون همان پسر اولي را ديدم كه با پسر دومي دوتائي دارند در جاهاي ديگر بوته هاي گل سرخ ميكارند .بوتهها ،هنوز گل نداشتند .خيلي كوچولو بودند .اما ،خوب ،از خارهاي كوچولو و برگهايشان ميتوانستي بفهمي كه آنها چه بوته هائي هستند .وقتي زنها رفتند و پسرها هم رفتند من اول رفتم در جائي كه پسر اولي از زنها عكس گرفته بود ايستادم و سعي كردم ببينم توي عكسي كه از اينجا گرفته بود ،قرار است چه بيافتد .وقتي خوب به آن قسمت نگاه كردم غمگين شدم .جاي خالي آن بوته هاي اولي را ميتوانستم ببينم .البته در آن وقت ديگر خالي نبودند .و همين خوشحالم ميكرد .خوشحالم ميكرد كه هنوز آنجا دو بوته گل سرخ هست و دو نهال كاج و سرو .داشتم ميرفتم نزديك به بوتهها كه باز صداي پا شنيدم. اين صداي پاها مثل آن صداهاي پاهاي قبلي نبود .سرم را كه باال كردم شناختمشان .خودشان بودند .همانهائي كه كاجها را كنده بودند .اول رفتند سراغ بوتههاي گل سرخ .آنها را با پا له كردند و بعد رفتند سراغ كاج و سرو و آنها را از ريشه در آوردند و تكه تكه كردند بر خاك انداختند .وقتي رفتند ،عكسي را كه آن پسر اولي از اينجا گرفته بود به وضوح در برابرم ميديدم :له شدن نهالها و بوته هارا. به دوستانم در پائين نگفتم. فقط نشستم و به آنها كه در تاريكي دور مي شدند نگاه كردم .تا وقتي كه ديگر خود تاريكي شدند. چند روزي گذشت .هيچكس سراغ ما نيامد .من تك و تنها لم ميدادم روي خاك و به دورها نگاه ميكردم .گاهي وانتي ميگذشت .از دور صدايش ميآمد .منگوش ميدادم به صدايش .و به بچهها ميگفتم .بعد كه خود وانت هم پيدايش ميشد به بچهها ميگفتم .دور هم كه مي شد باز به صداي دورشدنش گوش مي دادم و همه را به بچه ها ميگفتم. 3 صدا خوب است .هر صدائي كه تو را وصل كند به زندگي خوب است .صدا كه هست ،سكوت نيست .و آنوقت تو پيميبري به چيزي كه بيرون از تو است .و آنوقت ميل گوش دادن به صداي پيرامون و بعد ميل ديدن در تو پيدا ميشود .و آنوقت اشياء پيرامون تو هرچقدر هم كه ساكن باشند و تصويرهاي ثابتي داشته باشند شروع ميكنند به چرخش و حركت .صداهاي آن وانتي كه ميگذشت و گاهي ميايستاد و موتورش غرغر ميكرد و يا وقتي صداي رانندهاش ميآمد كه ظاهراً داشت سر ماشينش داد ميكشيد ،من را ميبرد به خاطرات بچگيام. و آنوقت من يكي يكي آن صداها را وصل ميكردم به صداهاي ديگر و يك دفعه ميديدم كه دور وبرم حسابي شلوغ شده است .دور و برم كه شلوغ ميشد ديگر يادم ميرفت كه هي نگاه كنم به آن چند ساختمان و يا به آن تيرهاي برق كه كي كالغي رويشان مينشيند. وقتي به بچهها گفتم كه ديگر خوب مطمئن شده بودم حدسم درست است .وقتي صداي چرخها و موتور وانت هي آمد نزديك و هي نزديكتر شد ،فهميدم كه ميخواهد خبرهاي تازهاي بشود .بعد يكيكه پيشتر فقط صداهاي بلند بلندش را شنيده بودم و حاال خودش را مي ديدم ،پياده شد و رفت از پشت وانتش يك كيسه درآورد و دست كرد توي كيسه و چيزهايي در آورد از توي آن و پخش كرد در آنجاهائي كه ما بوديم .آن وقت ،اواسط زمستان دركاپوت موتور وانتش را بود .صاحب وانت كه قد ريزه ميزهاي داشت تند كارش را كرد و بعد دوباره رفت و ِ زد باال و سرش را كرد آن تو و شروع كرد باز به بلند بلند فحش دادن .من اول نفهميدم چرا اينكار را ميكند. اما وقتي دو نفر پيدا شدند و ازش پرسيدند اينجا چه ميكند؟ وقتي باز بلند بلند فحش ميداد به موتور ماشينش، گفت كه بايد بارش را هرچه زودتر برساند به محلی ،اما موتورش هي فس فس ميكند .و باز بلند بلند شروع كرد به فحش دادن .آنها سرشان را فروكردند توي پشت وانتش ،همانجا كه كيسهها را گذاشته بود ،بعد سرشان را درآوردند ،به هم نگاهي كردند و رفتند .آنوقت باز راننده رفت سراغ كيسههايش و باز از تويشان دانههائي را درآورد و پخش كرد. دو ماه بعد بهار آمد و دانه ها شروع كردند به سبز شدن ،پهناي خاكي را كه ما توش بوديم بوي خوش برگ و ساقههاي سبزي پوشاند .توي اين دو ماه ما هميشه عصر پنجشنبه و روزهاي جمعه مالقات داشتيم .گاهي كم ميشدند .و ما ميفهميديم جلو آمدنشان را گرفتهاند .آنها هروقت كه ميآمدند با خودشان هميشه بوتهي گلي و يا نهال درختي را ميآوردند .ميدانستند كه تا بروند ،ميآيند و آنها را از ريشه در ميآورند اما باز ميآوردند .ما به همان چند ساعتي هم كه با نهالها و بوتهها بوديم خوش بوديم .خوش بوديم چون توي كار آنها يك هوش قشنگ ميديديم .يك هوش كه مثل خود نهالها از خاك بود و بوي طراوات و رويش مي داد. يكروز صبح ،وقتي داشتم با دميدن آفتاب به سبزها كه ديگر بلند شده بودند نگاه ميكردم يكهو ميانشان دو بوته گل سرخ ديدم كه گلهايش باز شده بود .گل سرخها خيلي كوچولو بودند .نميدانستم چطور خودشان را قايم كرده بودند الي علفها كه ديده نشوند .انگار ميخواستند آنقدر بمانند كه ما بتوانيم گلهاشان را ببينيم .وقتي خوب به آنها نگاه كردم يكهو فكر كردم بيخود نيست كه آدمها گل و درختان را دوست دارند .گلها و درخت ها با آفتاب و آب ميآميزند و با كمك ريشههاشان كه ميرود پائين حرف و رنگ و فكر و حس آنچه را كه در دل خاك نهفته است ميآورند بيرون و در برگها و گلهاشان نشان ميدهند .اين گل سرخها با آن كوچكيشان و با آن لبخند تازه شان پيام كي ها را قرار بود در بيرون از خاك بازتاب دهند؟ دوباره فكرم رفت طرف همان رفيقم كه عينكش را داده بود به من تا سينما تماشا كنم .اگر اينجا بود .قطعهاي از او ،تكه كوچكي، حاال عينكش را ميگذاشت روي چشمانش و شروع ميكرد به نگاه كردن تا ما .همه ما ،همه ما كه پاره پاره و له زير خاك خفته ايم بيرون بيائيم و به تماشاي همين دو گل سرخ بنشينيم .دو گل سرخي كه به روشني مي دانستيم به هفته نكشيده پاهائي ميآيد تا اول لهشان كند و بعد دستهائي تا از ريشه آنها را ازخاك دربياورد. نسيم خاكسار -پنجم سپتامبر - 2002اوترخت
موسیقی ایرانی ،جهانی شدن و ...
(دنباله از صفحه ی )33
...به همین دلیل ناگهان عده ای از شاگردان آنان که تنها مدت کوتاهی آموزش دیده بودند هم تدریس را شروع کردند و حتی آنهایی که اختالف سنی زیادی با معلمشان نداشتند نیز شروع به تدریس کردند و اینگونه معلم زیاد شد .یعنی در این سی سال، ۸-۷نسل معلم به وجود آمده است. ی افتاد و چیزی در سابق ۵۰-۴۰سال فاصله بین هر نسل از استادان موسیقی م حدود همین مدت طول می کشید تا نسل استادان و آموزش دهندگان عوض شود که در این مدت یک شاگرد یاد بگیرد و بتواند از معلم مستقل شده و به درجه استادی برسد .ضمناً با در نظر گرفتن اینکه آنها نفرات برگزیده استاد بودند ،غالباً استعدادی استثنایی و شگرف داشتند و بسیار تمرین و کار کرده بودند .در نتیجه مشخص است که موسیقی و هیچ هنر دیگری در سطح بسیار باال ،نمیتواند تولید زیاد داشته باشد و نخواهد داشت. بعد از این جریانات ،به خاطر تغییرات شیوه تدریس و هجومی که به موسیقی ایرانی آمده بود ،دید نسبت به هنر سطحی شد و معلم ها سطحی درس دادند و البته هنرجوها نیز سطحی یاد گرفتند .اغلب مدرسان به دلیل اینکه تنها چند سال ساز زده بودند بیشتر از آن هم نتوانستند یاد بدهند .موزیسینی با چند سال معدود سابقه شاگردی ،بیشتر ازآنچه در این چند سال آموخته ،نمی تواند یاد بدهد .حتی در نهایت امر شاگرد به اندازه معلم یاد می گیرد .اما این معلم در اندازه دانش آن استاد بزرگی نیست که می توانست برای دههها موسیقی را به شاگردش یاد بدهد؛ نه تنها موسیقی یاد بدهد بلکه شخصیت شاگرد را هم بارور کند و او را برای ظاهر شدن در مجامع اجتماعی و کنسرت آماده کند یا حتی رفتار اجتماعی به او بیاموزد. یعنی استادان بزرگ طی ۴۰-۳۰سالی که درس می دادند در کنار آن ،اینگونه آموزش ها را هم روا می داشتند و شاگرد را برای حضور در جامعه موسیقی به ی کردند.تداوم نسل ها ،بعد از انقالب بنا به دالیلی عنوان استاد آماده و معرفی م که گفتم و به خاطر شرایط خاص اجتماعی از بین رفت .وقتی کمیت باال می رود کیفیت پایین می آید و برعکس .اکنون بنا به شرایط ،کیفیت از دست رفته اما از نظر کمیت پیشرفت کردهایم .اگر امروزه با این مسائلی سطحی مواجهیم به دلیل آنست که جامعه موسیقی از نظر فکری و عمقی زیاد رشد نکرده و اتفاقاً مسائل آن هم بسیار ساده و پیش پا افتاده شده است. از طرفی دیگر ،عد ه ای موزیسین پاپ داریم که در بین عوام ،طرفداران زیادی ً کامال طبیعی است) .در چند سال اخیر هنرمندان داشته(البته این به جای خود موسیقی ایرانی نیز بنا به دالیل متعدد خود را به غلط با آنها مقایسه میکنند .در صورتی که رشتههای از هم مجزا هستند و وظیفه ،دالیل وجودی و مخاطبان این رشته ها از هم بسیار متفاوت است. جای موزیسین های موسیقی ایرانی و پاپ عوض شده است .اکنون همگی دوست دارند مطرح و بزرگ باشند و عکسشان روی مجالت بزرگ چاپ شود .حتی موزیسین های تازه کار و جوان هم مایلند از این طریق وارد عرصه شوند ً مثال به جای پذیرفته شدن در جامعه موسیقی به دنبال افزایش هوادار خود در شبکههای اجتماعی هستند تا از این طریق شناخته شوند؛ نه از راه کار مستمر که احترام دوستداران این نوع موسیقی و جامعه هنری را در پی داشته باشد. *آیا فکر نمیکنید برخی از موزیسین هایی که تعلیمات استادهای بزرگ موسیقی را دیدهاند نیز همینگونه هستند؟ ی کنند که از قافله عقب ماند ه اند یا چیزی متأسفانه چون فضا عوض شده آنها فکر م را از دست می دهند .چرا که باور دارند همه اینگونه مطرح و مشهور شدند و آنها عقب مانده اند .برای همین مایلند با این شیوه مطرح بشوند در صورتی که احتیاجی به آن ندارند و مشهور و معروف و قابل احترام هستند .البته عده قلیلی هستند که همیشه می خواهند بنا به هر دلیل و مضمون در اخبار باشند .آنها انتظاراتشان عوض شده و فراموش کردهاند که در چه رشتهای فعالند. مردم همیشه باید راجع به موسیقی و فعالیتهای یک هنرمند ،صحبت کنند .و اگر از حواشی زندگی او حرف میزنند یعنی موزیسین کارش ،که همان موسیقی باشد را بخوبی انجام نداده یا دیگر دوره موزیسین بودنش تمام شده است. ن هایی که باید جدی این است که همه این شرایط با هم مخلوط شده و سلیقه موزیسی ن های پاپ دچار شده تا مطرح بشوند و مدام در نظر مردم باشند به شیوه موزیسی باشند .در نتیجه این جابهجاییها به وجود آمده است. (برگرفته از سایت پرشین پرشیا -منبع :روزنامه ایران)
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 43
آژانس مسافرتی
بازرسی فنی ساختمان
( Advanced Travelتینا خدایی) 604-904-4422 604-770-4474 آژانس هواپیمایی آپادانا 604-986-0094 آریا تراول -------------------------------------------------
604-500-0303 دکتر امير به کيش -------------------------------------------------
آرایشگاه و سالن زيبایی
604-980-5464 King Hair Design --------------------------------------------------
آموزش هنر
نقاشی: 604-349-6326 نازنین صادقی (آبرنگ) www.nazanin-artist.com رامین جمالپور (رنگ روغن /آبرنگ) 604-924-1475 موسیقی: 778-839-1375 حمیرا بشیری (سه تار) 604-375-1272 اشرف آبادی (تار و سه تار) 604-983-3985 استاد شاملو (ویلن و سه تار) 778-833-4778 ُرهام بهمنش (پیانو) نازنین صادقی (پیانو برای کودکان) 604-349-6326 گالری موسیقی (پیانو ،گیتار ،ویلن) 604-980-4913 604-990-1278 مازیار امامی (گیتار) 604-441-9442 کامران (گیتار پاپ) رامین جمالپور (پیانو ،تئوری/هارمونی) 604-924-1475 778-893-6766 فرشته فرمند (آواز) 604-913-3486 پرویز نزاکتی (آواز) 604-551-3963 محمد خرازی (گیتار) 778-372-0765
کارتون و کاریکاتور: گالری کالغ سفید (افشین سبوکی) 778-898-4575 خطاطی: انجمن خوشنویسان ایران
778-889-4820
رقص: 604-983-0015 باله ملی پارس 604-224-0011 گروه رقص آتش --------------------------------------------------
اپتومتری /عينک سازی
604-464-7726 ( IRISکوکيتالم) -------------------------------------------------
آموزش زبان
778-882-4087 Discover English Academy 604-782-3530 بهاره بهداد (زبان فرانسه) -------------------------------------------------
آموزشگاه زبان فارسی
604-261-6564 ایرانیان 604-913-0601 دهخدا (نورت ونکوور) 604-442-9431 نور دانش -------------------------------------------------
آموزش رانندگی
604-710-0550 ( Green Wayمحسن) 778-899-7790 سعيد صالحی 778-896-1420 آموزشگاه رانندگی بهروز 604-644-8960 حسین الهیجی 604-990-4844 کاپیالنو (جوان) -------------------------------------------------
اتوموبیل
604-781-7478 هوندا (سعيد لطفی ) 778-898-0701 اکورا (هوشنگ دیده بانی) 604-649-3618 فولکس واگن (بهداد نخعی) فولکس واگن (علی بنی صدر) 604-250-6711 --------------------------------------------------
ارز و ارسال پول
دنیا (وست ونکوور) چارلیز (داون تاون) دانیال (کوکيتالم) عطار (کوکیتالم)
604-990-1331 باشگاه سانی کيم تکواندو بهاره دهکردی (کيک باکسينگ) 778-872-3781 مجتبی دانشی (کيک باکسينگ) 778-871-7572 -------------------------------------------------
پزشک /مرکز پزشکی /خدمات پرستاری
خانه فرهنگ و هنر (خط ،نقاشی ،موسیقی778-737-7426 )... مرکز هنری نوا( :موسیقی ،نقاشی 604-985-6282 )..
عکاسی: آموزش عکاسی کارون
باشگاه ورزشی /ورزش های رزمی
604-913-2324 604-688-2516 604-763-1512 604-945-3266
پزشک خانوادگی: دکتر پروانه بهشتی (604-925-9277 )West Van فیزیوتراپی: هارمونی (فیزیو /ماساژتراپی) 604-468-2300 ناتوروپاتیک: دکتر ماندانا عدالتی (604-987-4660 )North Van طب گياهی /هرباليست: دکتر اسماعيل حسينی خدمات پرستاری:
778-706-3538
604-945-5005 Safe Care Home Support -------------------------------------------------
خدمات چاپ
فرش (فروش /تعمیرات /شستشو)
604-990-7272 کاپیز دیپو (نورت ونکوور) خدمات چاپ604-710-5234 Print & Design
604-770-1784 فرش پازیریک -------------------------------------------------
-------------------------------------------------
خدمات زيبايی /ماساژ خدمات زيبایی و ماساژ زهره
604-365-4610
-------------------------------------------------
خدمات کنسولی /اسناد رسمی /مهاجرت
مشاور امالک
فریبرز خشا (نوتاری پابلیک) 604-922-4600 فرشته رحیمی (امور مهاجرت) 778-893-2275 604-924-4452 محمد همائی نژاد 604-986-3704 حسن نراقی (امور مهاجرت) 604-987-1413 یونکس 778-285-2866 راه کانادا (کوکیتالم) 604-973-0102 سوزان بشیری ------------------------------------------------
محمد خلیل بیگی مرتضی رضایی پرتو مشرف نادر معتمد مریم غفاری ایرج بابایی فرشته رحیمی فريبرز خشا سهيال طوسی رضا محمودی مژگان شیخ االسالمی کورس پزشک پروین نارچی مارسی پناه فاطی دارا
تدریس خصوصی
خدمات کامپیوتر
دکتر علیرضا خاتون آبادی (ریاضی) 778-926-1382 دکتر حمیدرضا رضازاده (ریاضی) 604-700-9560 نيلوفر علمداری(شیمی /ساینس)778-926-2995 -------------------------------------------------
604-657-4318 شهرام شعبانی 604-220-1808 آرین -------------------------------------------------
ترجمه
حسین عندلیب (مترجم رسمی) 604-868-9800 امیربانو قاسمی نژاد (مترجم رسمی) 778-998-8402 فریبرز خشا (مترجم رسمی) 604-377-9225 حاتمی (مترجم رسمی) (کوکيتالم) 604-338-7364 دارالترجمه رسمی ترای سیتی 604-492-0666 778-773-0723 بهارک کیادی 604-817-4689 دالور قدرشناس ()Ph.D حمید دادیزاده (مترجم رسمی) 604-889-5854 آرش اندرودی (مترجم رسمی) 604-365-6952 -------------------------------------------------
تعمیرات و خدمات ساختمانی
علی وفایی ()AAA Ali Renovations
604-603- 8254
شرکت ساختمانی لوفا -پارسا خاکپور 778-893-7277 -------------------------------------------------
تعمیرات لوازم خانگی /برقی /کامپیوتر
حسن ()Wise Appliance Techno Electro سعید ابراهیمی
604-764-6911 604-770-0660
604-346-8925 -------------------------------------------------
تعمیرات اتوموبیل
604-438-0222 ( KMFخسرو خاندشتی) تعمیرگاه و مکانیکی 604-960-0389 Auto Tek 604-722-4175 زاهد هفت لنگ -------------------------------------------------
حسابداری
ناهید پاک (778-340-0231 )NasTax-N.Van ناهید پاک (604-781-8153 )NasTax- Langley 778-285-8830 حسابداری صبا 604-468-4222 تراز (کوکیتالم) 604-986-3704 تراز (حسن نراقی) 604-990-6668 - PBSرضا هوشمند -----------------------------------------------
حمل و نقل /اثاث کشی ()Moving
778-929-2725 Project X 604-603-9099 آلبرت (حمل و نقل و اثاث کشی) 604-970-2233 Merto Vancouver Movers --------------------------------------------------
خدمات بیمه
جهانگیر فامیلی ميالد رحمتی
604--836-5663 604-987-9356
کتابفروشی
نیما (کتاب ،فیلم و آالت موسیقی) 604-904-0821 778-372-0765 کتاب کارون 604-671-9880 پان به (کتاب و فیلم) --------------------------------------------------
خدمات پوست و زيبايی
()facial/skincare
604-364-8416 Vanco L.S.C -------------------------------------------------
داروخانه
داروخانه مدیس (پورت کوکيتالم) 604-944-5544 604-982-0981 داروخانه نورت وست داروخانه فارماسیو (وست ونکوور) 604-925-3304 ------------------------------------------------
دندانپزشک
604-985-7032 دکتر بابک چهرودی 604-474-4155 دکتر رضا آران (ارتودنسی) 604-321-8001 دکتر روشنک شفقی ------------------------------------------------
رستوران
604-971-5113 خلیج فارس (نوت ونکوور) 604-566-4222 شاليز (پورت مودی) 604-904-3904 گیالنه 604-980-7373 کازبا 778-340-1500 زیتون 604-987-9000 کپیالنو کافه ------------------------------------------------
عکاسی و فیلمبرداری
604-925-6800 پرفکت شات استودیو 778-372-0765 استودیو عکاسی کارون حمید 604-358-7060 slicephotography.ca 778-355-4445 دات آرت استودیو 604-987-1413 یونکس ------------------------------------------------
فروشگاه مواد غذایی
چهارباغ (نورت ونکوور) 604-522-5254 604-472-8888 ( Urban Gateکوکيتالم) 778-279-8909 گالره (وست ونکوور) 604-682-8816 آریا (داون تاون) 604-669-6766 دانیال (داون تاون) 604-987-7454 افرا (نورت ونکوور) فروشگاه بزرگ دایانا (کوکيتالم) 604-941-1881 604-988-8100 المپیا (نورت ونکوور) 604-988-3515 پارس (نورت ونکوور) 604-985-2288 پرشیا (نورت ونکوور) میت شاپ اند دلی (نورت ونکوور)604-983-2020 604-987-5544 نانسی (نورت ونکوور) 604-877-0139 یک و یک (ونکوور) ------------------------------
604-727-4044 604-603-0704 604-506-8668 604-603-0762 778-389-8615 604-626-1033 778-893-2275 604-377-9225 604-340-8182 778-240-8181 604-898-4333 604-518-3992 604-790-7484 604-761-7546 604-787-6562
---------------------------------------------
نان /شیرینی
604-552-3336 604-990-7767 604-973-0119 604-986-6364 778-340-1773 604-987-5881 604-987-7454
شیرینی مینو (کوکیتالم) شیرینی گلستان شیرینی رکس شیرینی الله کلبه نان Better Bakes & Eats افرا
---------------------------------------------
نشریات و دیگر رسانه ها فرهنگ فرهنگ BC BC
604-544-0960 778-317-4848
604-988-9262 شهروند BC 604-921-4726 پیوند 604-721-5315 راه موفقيت 604-697-0344 دانستنیها 778-968-9081 مهاجر 604-913-0399 دانشمند 604-723-4307 تلویزیون پرواز 604-396-1919 تلویزیون آريا 778-709-9191 رادیو فارسی زبان ونکوور --------------------------------------------------
وام
604-307-8674 مهرداد نویس 604-603-0762 نادر معتمد 604-341-0566 امیر بوترابی 604-725-7230 بهنام نیک اختر --------------------------------------------------
وکالت /خدمات حقوقی
متیو فهی (604-561-4644 )Matthew Fahy 604-925-6005 زهرا جناب -------------------------------------------------
تلفن نيازمندی ها:
778.317.4848
/ P. 44 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
اطالعيه انجمن ايرانيان برنابی احتراما به آگاهی میرساند جلسات فرهنگی انجمن ایرانیان برنابی شامل :حافظ خوانی؛ ترانه خوانی؛ شعر همراه آهنگ؛ شاهنامه همراه ضرب؛ موسیقی کر؛ مقاله میباشد .زمان :شنبه ها ساعت 1تا 4 بعدازظهر مکان :ساختمان سینیور سنتر جنب کتابخانه شمال لوهیدمال خیابان کمرون شماره۹۵۲۳ تلفن ۶۰۴۷۷۹۴۴۲۲
روابط عمومی انجمن
فروش اتوموبيل يک اتوموبيل بنز سياه رنگ مدل 99بسیار تميز مایلج کم ( )low milageبه فروش و بی نقص با ِ می رسد. قیمت درخواستی$ 9999 :
تلفن تماس:
604.901.8481
بنیاد کانادا و ایران برگزارمیکند
دعوت عمومی ازهمه اعضا وهموطنان عزیزبرای شرکت درگردهمایی روزهای یکشنبه .موضوع برنامه :آشنایی باسیستم مالی کانادا( بیمه ،سرمایه گذاری، بازنشستگی) سخنران :آقای علی احدی -مشاورمالی /همراه با اجرای برنامه های متنوع وسرگرم کننده وپذیرایی مختصر مکان :شماره ۱۴۵خیابان یکم غربی نورت ونکوور ،کامیونیتی JBCC زمان :یکشنبه ۱۴آگست ساعت ۲:۳۰الی ۵بعدازظهر ورودی :برای اعضای بنیاد(حق عضویت سال ۲۰۱۶راپرداخته باشند) ۵دالر و غیرعضو۱۰دالرخواهد بود.بدلیل محدودیت جا جهت هماهنگی و ثبت نام ودریافت اطالعات بیشتربا تلفن 6048001977ویا ایمیل info@cif-bc.comتماس حاصل نمایید.
انجمن ادبی شعرو سخن به آگاهی میرساند جلسات انجمن مجددآ از پنجشنبه هفته اول هرماه ساعت 4الی 7 بعدازظهر در خیابان النزدل خیابان 15غربی شماره 123ساختمان لژیون برقرار است . از کسانی که با شعر و ادب فارسی مآنوس و مایل به حضور در این جلسات هستند - درصورتیکه از منیت و خودشیفتگی به دور مانده اند -مقدمشان را گرامی میداریم .البته بجاست یک شعر از شعرای قدیم یا جدید و یا مقاالت ادبی -اجتماعی -انتقادی و غیره به همراه داشته باشند .بدین ترتیب همگان با بازخوانی اشعار و مطالبشان دراین امر فرهنگی مشارکت خواهند داشت. --برای یک جلسه در ماه پنج دالر هزینه پذیرایی از خودتان دریافت میشود. --یادآور می گردد رقص جز برنامه ما نیست.باتوجه به تلفنهای زیر میتوانید ثبت نام نموده و چنانچه سوالی باشد در خدمت شما خواهم بود -- .هماهنگ کننده سیروس برومند 7787093396 7787090337 6043370202
مدرسه ی نور دانش اطالعیه برگزاری کالس های ترم تابستانه درسه منطقه نورث ونکوور ،برنابی و کوکیتالم چون شکر شیرین و چون گوهر ،زبان فارسی است فارسی ،فرهنگ و آیین و نشان پارسی است زبان مهم ترین عامل حفظ و ارتباط بین نسل هاست ،پس بکوشیم تا با آموزش زبان فارسی به فرزندان مان ارتباط خود را با نسل جدید ،حفظ و تقویت نماییم .مدرسه ی نور دانش با مجوز رسمی برگزاری امتحانات پایان سال تحصیلی ایران و برخورداری از سی سال سابقه ی مدیریتی و آموزشی در مدارس دولتی و غیر انتفاعی داخل کشور و چندین سال فعالیت آموزشی در استان بریتیش کلمبیا و بهره مندی از کادری مجرب و کارآزموده ،دارای کالس های خصوصی و گروهی آموزش زبان فارسی برای خردساالن و بزرگساالن ،آموزش کلیّه ی دروس ابتدایی و راهنمایی و نیز آموزش تک درس دبیرستان می باشد. ما به میزبانی وخدمت رسانی به بیش از هفتاد نفر از دانش آموزاتی که داوطلب شرکت در امتحانات پایان تحصیلی ایران در سال جاری در حوزه ی ونکوور می باشند ،مفتخریم. تلفن تماس604.726.9430 :
ایمیلnoordanesh.school@yahoo.com :
مرمت و بازسازی انواع تابلوهای نقاشی رنگ روغن جدید یا قدیمی
778.834.3931
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 45
کانون شاد ایرانیان برگزار میکند همراه با برنامه های متنوع شاد ،موسیقی ،آواز...وپذیرایی، به جمع ما بپیوندید. زمان :هرهفته روزهای شنبه راس ساعت 11صبح الی 1عصر مکان :خیابان النزدل ،خیابان 22شرقی شماره (144سیلورهاربر) نورت ونکوور تلفن تماس6047005958 : یادآوری :این کانون برنامه های متنوع تابستانی شامل پیک نیک وگردش های گروهی را نیز درپیش دارد.
برنامه ای در جهت کمک به گروه خیریه پردیس باید که جمله جان شوی تا الیق جانان شوی
)100 Rubbish (Everything Rubbish Removal هر گونه اثاثيه اضافی ،بی استفاده و دورافکندنی شما را -اعم از مبل ،یخچال ،میز و صندلی و - ...با نازلترين قيمت از منزل يا محل کار شما برخواهيم داشت. خدمات اين شرکت در نورت ونکوور ،وست ونکوور ،کوکيتالم ،داون تان و ديگر نقاط ونکوور بزرگ در دسترس شماست.
)Tel: 604.500.0953 (Ami
تدريس پيانو ،آکاردئون و تئوری موسيقی برای کودکان و بزرگساالن با سی سال سابقۀ تدريس
Wise Appliance Service تعميرات انواع لوازم برقی خانگی
)حسن(
سفری ماجراجویانه به ناخودآگاه و ژرفای درون. کارگاه های خودشناسی بر اساس نظریه های پروفسور یونگ . از شما که شهامت سفر به ژرفای ناخوآگاه وجود خود را دارید ،دعوت میشود دراین کارگاه ها شرکت کنید. مدرس :خانم الهام ذوالفقاری نیا ( مشاور بالینی ) شهریه برای هشت جلسه صد وبیست دالر جلسه اول (چهارشنبه دهم آگست) ،رایگان است و برای آشنائی کلی با مفاهیم خودشناسی به روش یونگ و آنچه درکارگاه ها خواهد آمد وثبت نام می باشد . زمان :چهارشنبه ها از ساعت شش تا نه شب . مکانHarbour Dr. North Vancouver 889 : شماره ۷۷۸۳۲۰۵۷۸۲برای کسب اطالعات بیشتر است نمایندگی گروه خیریه پردیس در ونکوور ()6049804678
604.764.6911
حسين زليخاپور
604.618.9709 حل جدول نشريه ی فرهنگ (شماره ی )344
آرايش مو توسط "نازی" کوتاه کردن موی زنانه: کوتاه کردن موی مردانه : رنگ ریشه موی زنانه: رنگ موی مردانه: هایالیت برای هر فویل : ابرو: برای بقيه خدمات سئوال شود
(نورت ونکوور)
$20 $15 $30 $20 $10 $10
778.859.4393
Tel:
/ P. 46 Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14 "I collect these reports from the Real Estate Board, STAT Canada and economists. But I welcome your input and suggestions as this section is designed to address your market concerns, whether you are an existing property owner or just starting your search in the Greater Vancouver Real Estate Market. For further detailed information you can reach me at: 604.722.7202 (Foad Ahmadi) or FoadAhmadi.com"
Tight Market Conditions Prevail Around the Province
By FOAD AHMADI, Vancouver
Pace of Metro Vancouver Home Sale Growth Sees Summer Cool-Off: REBGV transactions up only slightly over last year – but still the most June sales on record, as prices continued to soar, The pace of growth in Greater Vancouver resale activity slowed considerably in June, with home sales up only 0.6 per cent compared with the same month last year, and down 7.7 compared with the previous month, the Real Estate Board of Greater Vancouver (REBGV) reported July 5. Despite the deceleration, 4,400 sales were still 28.1 per cent above the 10-year sales average for the month and were enough to make last month the highest selling June on record – by just 25 homes. The benchmark price of a home (composite property types) across the region raised the bar again, at $917,800 – a 31 per cent rise over June 2015. However, this overall number obscures enormous differences in typical prices between municipalities and neighbourhoods.
New home listings on the Greater Vancouver MLS ® increased year over year in June, but declined compared with the previous month, as fewer sellers listed their homes after the hot spring market. Total active listings are still more than one third lower than this time last year. "While we're starting to see more properties coming onto the market in recent months, the imbalance between supply and demand continues to influence market conditions," said Dan Morrison, REBGV president.
Cafe Society (PG) **** Romantic Bliss! By Robert Waldman, Vancouver
W
hen is a kiss just not a kiss? Maybe when the same girl is being wooed by two different men. Prepare for a delightful romantic lark with Mongrel Media's Cafe Society.
Still going strong is the venerable New Yorker himself - Woody Allen, Trust this Dynamo to deliver the goods at The Fifth Avenue Cinemas and the a international Village Cinema Here we have an awesome all star cast doing what they do best trying to cope with affairs of the heart Woody Allen style . Clearly one of Woody,s best this story hardens back to the 1930s. From New York to also Angeles we go following the footsteps of the equally neurotic Bobby. Perfect timing sees Jesse Eisenberg (The Social Network) rise to the occasion.
Baby steps sees this transplant try to land a job with his uncle - a top Hollywood agent played with relish by Steve Carell. Nepotism reigns mightily in The film world with these two deliciously playing their roles to perfection . Thrown In a gangster or two, some hilarious jokes related to Allen's well known heritage and a perfect atmosphere and Cafe Society, is an absolute delight, Among the great cast who exhibit loads of on screen chemistry are Kristen Stewart and Blake Lively. If you like Woody chances are you will adore this romantic comical charmer.
Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14/ P. 47
The legend Of Tarzan (PG )***
Monkey Man!
By Robert Waldman, Vancouver
S
heer spectacle awaits those willing to brave the wilds for The Legend of Tarzan. Escape to the jungles to learn first hand the motivation and birth of a one of a kind hero. Newly minted from Warner Brothers this lavish adventure is now enthralling audiences at Cineplex Odeon Theatres around
Escapism is in high gear here. Based obviously on the classic Edgar Rice Burroughs novels this jarring tale is engaging from start to finish. Smart set up shots see how this human is largely left in the wilds in The Congo on his own before being raised by the apes. Oh, and once a bit older this jungle boy makes goo goo ga ga with the worldly blonde Jane.
At the Movies Continuing her meteoric rise to stardom is a delightful Margo Robbie who is a perfect match for this rough around the edges man in loin cloth who cleans up rather nice to become an aristocrat . Alexander Skarsgard sizzles as the man as the little clothed transplant. Look for many a young lady's hearts to go pitter patter when they see this hunk swinging from the vines or swimming with the rhinos. Good stories need bad villains. Fresh off his hit portrayal of ice cold criminal mastermind Blofeld in last year's James Bond hit Spectre comes Christoph Waltz. Talk about evil and cunning. Stunning stunt work, lively animals and a hero like no other turn The Legend of Tarzan into king size entertainment.
/ P. Farhang-e BC, August 5, 2016, No. 344, Vol. 14
بزرگترين موسسه ايرانی وام مسکن در کانادا
Mehrdad Nevis
مهرداد نـويس
Mortgage Specialist
مشاور و متخصص وام مسکن
Mortgage Services for Life
Cell: 604.307.8674
Suite 103 - 850 Harbourside Drive,
Tel: 604.988.8766
North Vancouver BC V7P 0A3
Fax: 604.988.8736
www.yespros.com
rodnevis@yespros.com