Farhang-e bc no. 40 - Vancouver, Canada - Oct. 11, 2018

Page 1

Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.

Thursday, Oct. 11, 2018


‫آژانـــس مسـافـرتـی‬

‫‪CAPTAIN COOK TRAVEL‬‬

‫ارایــه ارزان تریــن نــرخ بلیــط بــه ایــران و تمــام نقــاط جهــان و‬ ‫تورهــای تفریحــی بــه سراســر دنیــا مطابــق بــا ســلیقه شــما‬

‫انــواع تورهــای کــروز‪ ،‬رزرو هتــل‪ ،‬اجــاره خــودرو در‬ ‫هــر نقطــه دنیــا و تهیــه انــواع بیمه های مســافرتی‬ ‫‪BC Registration #3339‬‬

‫آزاده موسویان ‪604.780.4005‬‬ ‫‪azi@captaincooktravel.com‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 2‬‬


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 3

Thursday, Oct. 11, 2018


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 4

Thursday, Oct. 11, 2018


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 5

Thursday, Oct. 11, 2018


‫رئیس کمیته مزد‪ :‬قدرت خرید کارگران‬ ‫در شش ماه ‪ ۹۰‬درصد کاهش یافت‬

‫رئیس کمیته مزد کانون عالی شوراها می‌گوید قدرت خرید کارگران از ابتدای امسال تا‬ ‫مهرماه ‪ ۹۰‬درصد کاهش یافته است‪ .‬سقوط ارزش پول ملی و نوسان‌های شدید بهای ارز‬ ‫در ماه‌های گذشته از علت‌های اصلی این وضعیت عنوان می‌شود‪.‬‬ ‫بهای هر دالر آمریکا که با اعالم تک‌نرخی شدن آن از ‪ ۲۱‬فروردین ‪ ۴۲۰۰‬تومان تعیین شد‬ ‫در ماه‌های بعدی به ‪ ۱۹‬هزار تومان هم رسید‪.‬‬ ‫قیمت دالر و دیگر ارزهای معتبر خارجی در بازار آزاد ایران از چند روز پیش رو به کاهش‬ ‫گذاشته اما نوسان‌ها چنان شدید است که شبکه اطالع‌رسانی طال‪ ،‬سکه و ارز تهران روز‬ ‫پنج‌شنبه ‪ ۱۲‬مهر (‪ ۴‬اکتبر) از اعالم هر گونه قیمتی خودداری کرده است‪.‬‬ ‫در همین روز فرامرز توفیقی‪ ،‬رئیس کمیته مزد کانون عالی شوراها‪ ،‬به خبرگزاری ایلنا‬ ‫گفت‪« :‬تا ششم مهرماه‪ ،‬دستمزد کارگران ‪ ۹۰‬درصد قدرت خرید خود را از دست داده‬ ‫است؛ به معنای دقیق‌تر اگر قدرت خرید مزد کارگران را در ششم مهر ‪ ۹۷‬با همین مولفه‬ ‫در پایان اسفند ‪ ۹۶‬مقایسه کنیم‪ ،‬کاهش ‪ ۹۰‬درصدی نمودار می‌شود؛ کاهشی که به نظر‬ ‫نمی‌رسد حتی اگر "معجزه‌ای" رخ بدهد و کاهش قیمت دالر برای یک مدت قابل قبول‪،‬‬ ‫پایدار بماند‪ ،‬تا چند ماه آینده جبران شود‪».‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫توفیقی می‌گوید "نوسان‌های غیرمنتظره" ارز آینده بازار را غیرقابل پیش‌بینی کرده و این‬ ‫وضعیتی زیانبار است که سود آن فقط به جیب دالالنی می‌رود که روزی دالر را از مردم‬ ‫هشت هزار تومان خریده و روزی دیگر آن را به ‪ ۱۵‬هزار تومان فروخته‌اند‪.‬‬ ‫کاهش قدرت خرید فعال ماندگار است‬ ‫رئیس کمیته مزد کانون عالی شوراها این وضعیت را "اقتصاد پاندولی" می‌خواند و پیش‌بینی‬ ‫می‌کند که این کاهش قدرت خرید مزد یا بی‌ارزش شدن دستمزد نیروی کار‪" ،‬حاال حاالها‬ ‫ماندگار" باشد‪ .‬او ابراز تاسف کرد که مسئوالن دولتی این معضل اساسی را نادیده می‌گیرند‬ ‫و به رغم پافشاری‌های مکرر کارگران و تشکل‌های کارگری حاضر نیستند "همان ‪ ۸۰۰‬هزار‬ ‫تومان ناقابل مصوب کمیته دستمزد را به مزد یک میلیون و ‪ ۴۰۰‬هزار تومانی کارگران‬ ‫اضافه کنند"‪.‬‬ ‫نمایندگان کارگران‪ ،‬کارفرمایان و دولت‪ ،‬اعضای تشکیل‌دهنده کمیته مزد شورای عالی کار‪،‬‬ ‫نیمه شهریور ماه بر سر افزایش ‪ ۸۰۰‬هزار تومانی دستمزد کارگران توافق کردند‪ .‬هر سه‬ ‫گروه همچنین تائید کردند که قدرت خرید کارگران دست‌کم ‪ ۵۲‬درصد کاهش یافته است‪.‬‬ ‫کاهش ‪ ۹۰‬درصدی قدرت خرید کارگران که فرامرز توفیقی به آن اشاره کرده ظاهرا‬ ‫مستند به محاسبات گروه کارگری شورای عالی کار در دوره زمانی ابتدای سال ‪ ۹۷‬تا ششم‬ ‫مهرماه است‪.‬‬ ‫کارفرمایان به طور معمول مخالفت خود با افزایش دستمزد را با "اثرات تورمی" آن توجیه‬ ‫می‌کنند‪ .‬توفیقی می‌گوید این ادعا که دستمزد تولید را به مخاطره می‌اندازد به هیچ وجه‬ ‫درست نیست و "اثرات تورمی" را باید در جاهای دیگر از جمله در بی‌قانونی و فقدان‬ ‫نظارت موثر جستجو کرد‪ .‬او مثال می‌زند که بهای رب گوجه فرنگی‪ ،‬به عنوان یک قلم‬ ‫فرعی در سبد معیشتی‪ ،‬طی ‪ ۱۰‬روز گذشته ‪ ۱۴۰‬درصد افزایش داشته در صورتی که‬ ‫مخارج تولید به این اندازه بیشتر نشده و تولید و عرضه‌کنندگان چون کنترل و نظارتی‬ ‫وجود ندارد قیمت‌ها را دلبخواه افزایش می‌دهند‪.‬‬ ‫افزایش قیمت به بهانه بازگشت تحریم‬ ‫شماری از تولیدکنندگان افزایش قیمت مواد غذایی را به باال رفتن هزینه مواد اولیه وارداتی‬ ‫و نوسان‌های ارز نسبت می‌دهند و آن را نتیجه اعمال مجدد تحریم‌های آمریکا پس از‬ ‫خروج این کشور از توافق هسته‌ای عنوان می‌کنند‪.‬‬ ‫بهرام حسنی‌نژاد‪ ،‬دبیر سابق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو‪ ،‬در گفت‌وگو با ایلنا این‬ ‫ادعا را رد می‌کند و می‌گوید‪« :‬بخش عمده‌ای از مشکالت اقتصادی ما ناشی از سیاست‌های‬ ‫کالن دولت است نه بحث تحریم و مناسبات خارجی‪».‬‬ ‫حسنی‌نژاد گفته است‪« :‬تداوم "خصوصی‌سازی‌ها" و سیاست‌های دست‌راستی‪ ،‬بنیه‌ی اقتصاد‬ ‫را تا حدی ضعیف کرده که هر تلنگر کوچکی‪ ،‬آن را کامل از پا می‌اندازد‪ ».‬این فعال کارگری‬ ‫اعتقاد دارد که "فقیرسازی" و "ارزان‌سازی" نیروی کار‪ ،‬چه کارگر و چه معلم و چه پرستار‪،‬‬ ‫سیاست اصلی دولت‌ها در دهه‌های گذشته بوده است‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 6‬‬


‫‪ ...‬میزان کاهش قدرت خرید کارگران در میان فعاالن کارگری و نمایندگان کارفرمایان و‬ ‫دولت مورد مناقشه است‪ .‬کسانی که منکر کاهش شدید قدرت خرید مزدبگیران می‌شوند‬ ‫به ارقام میزان تورم که از سوی نهادهای رسمی منتشر می‌شود استناد می‌کنند‪.‬‬ ‫مرکز آمار ایران به تازگی اعالم کرد که میزان تورم در دوازده ماه منتهی به شهریور ماه‬ ‫با بیش از یک و نیم درصد افزایش به نسبت ماه قبل به ‪ ۱۱. ۳‬درصد رسید‪ .‬بانک مرکزی‬ ‫میزان تورم در همین دوره را ‪ ۱۳ .۵‬درصد برآورد کرده است‪.‬‬ ‫در همین حال امیدعلی پارسا‪ ،‬رئیس مرکز آمار‪ ،‬هفتم مهر به خبرگزاری تسنیم گفته که‬ ‫میزان افزایش قیمت‌ها در شهریور ماه نسبت به ماه مشابه در سال گذشته "برای خوراک‬ ‫‪ ۳۶‬درصد و برای جزئیات و کاالهای با دوام مردم ‪ ۷۰‬درصد و میوه و خشکبار ‪ ۷۵‬درصد‬ ‫است"‪ .‬بانک مرکزی هم تائید کرده که در این بازه زمانی افزایش قیمت در گروه خوراکی‌ها‬ ‫و آشامیدنی‌ها بیش از ‪ ۴۶‬درصد بوده است‪.‬‬ ‫تورم ‪ ۴۰‬درصدی و "آمارسازی" مسئوالن‬ ‫به گزارش پایگاه اطالع‌رسانی مجلس‪ ،‬ولی ملکی‪ ،‬سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن‪ ،‬حدود‬ ‫دو ماه پیش مرکز آمار را به گفتن "دروغ‌های شاخ و دم‌دار" در مورد تورم متهم کرد و‬ ‫از مسئوالن خواست از آمارسازی پرهیز کنند‪.‬‬ ‫ملکی با اعتراض به آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار گفت‪« :‬اگر مسئوالن در بین مردم‬ ‫باشند خواهند دید طبقه پایین جامعه به نان شب خود محتاج هستند؛ از این رو در سفره‬ ‫مردم تورم ‪ ۴۰‬درصدی مالحظه می‌شود‪».‬‬ ‫فرامرز توفیقی می‌گوید قیمت‌های منتشر شده در گزارش‌های رسمی بانک مرکزی و‬ ‫مرکز آمار هم نشان می‌دهد که تنها در سه هفته گذشته بهای محصوالتی نظیر نان لواش‬ ‫‪ ۲۰‬درصد افزایش داشته که نشان‌دهنده همین میزان کاهش قدرت خرید مردم است‪.‬‬ ‫حدود چهار هفته از برگزاری آخرین جلسه کمیته دستمزد شورای عالی کار می‌گذرد و به‬ ‫رغم درخواست‌های مکرر تشکل‌های صنفی و نمایندگان کارگری عضو این شورا‪ ،‬دولت به‬ ‫تمام درخواست‌ها برای تشکیل جلسه جدید و بحث درباره افزایش دستمزدها بی‌اعتنایی‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫بی‌نظمی تمام عیار در وزارت کار‬ ‫وزیران دو وزارت‌خانه تعاون‪ ،‬کار و رفاه اجتماعی و امور اقتصادی و دارایی که در شورای‬ ‫عالی کار نماینده دارند به ترتیب ‪ ۱۷‬مرداد و چهارم شهریور استیضاح و برکنار شده‌اند‪.‬‬ ‫توفیقی می‌گوید با استیضاح علی ربیعی یک "بی‌نظمی تمام عیار" در وزارت کار حاکم است‬ ‫که دودش به چشم کارگران می‌رود‪.‬‬ ‫در صورت افزایش دستمزدی که شهریور ماه در مورد آن توافق انجام گرفته و اما هنوز‬ ‫عملی نشده حداقل دریافتی کارگران به دو میلیون و ‪ ۲۰۰‬هزار تومان می‌‌رسد؛ این در حالی‬ ‫است که حداقل نیاز یک خانواده برای گذشتن از مرز فقر نزدیک به پنج تا هفت میلیون‬ ‫تومان برآورد می‌شود‪ .‬اسماعیل ظریفی آزاد‪ ،‬مدیر کل روابط کار وزارت تعاون‪ ،‬کار و‬

‫رفاه اجتماعی‪ ۱۹ ،‬شهریور در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری تلویزیون گفته بود‪‌« :‬کسی‬ ‫منکر کاهش قدرت خرید کارگران نیست و بخش قابل توجهی از این قدرت از دست رفته‬ ‫است‪ ».‬او در عین حال افزود که با توجه به مشکالت واحدهای تولیدی راهی برای افزایش‬ ‫دستمزد وجود ندارد‪)dw.com( .‬‬

‫ولیعهد عربستان‪ :‬به ازای کاهش هر بشکه‬ ‫نفت ایران دو بشکه صادر می‌کنیم‬

‫محمد بن سلمان‪ ،‬ولیعهد عربستان می‌گوید‪،‬‬ ‫کشورش به عهدی که با آمریکا مبنی بر‬ ‫جایگزینی نفت ایران بسته پایبند بوده و بعد از‬ ‫این نیز کمبود نفت ایران را که در پی تحریم‌های‬ ‫آمریکا به وجود آمده جبران خواهد کرد‪.‬‬ ‫ولیعهد عربستان به خبرگزاری بلومبرگ گفت‪،‬‬ ‫کشورش کمبودهای ناشی از تحریم‌های آمریکا‬ ‫علیه ایران را جبران کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری رویترز‪ ،‬محمد بن سلمان‬ ‫روز جمعه ‪ ۱۳‬مهر (پنج اکتبر) در این گفت‌وگو‬ ‫یادآور شد‪« :‬آمریکا می‌تواند مطمئن باشد که‬ ‫ما به تقاضایی که از عربستان و دیگر اعضای‬ ‫اوپک در مورد جبران کمبود نفت ایران کرده‬ ‫پاسخ مثبت خواهیم داد و تا به حال نیز چنین‬ ‫کرده‌ایم‪».‬‬ ‫او می‌گوید‪ ،‬ایران صادرات نفت خود را به ‪۷۰۰‬هزار بشکه در روز کاهش داد‪ ،‬در حالی که‬ ‫عربستان سعودی‪ ،‬سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و دیگر کشورهای غیرعضو‬ ‫اوپک یک و نیم میلیون بشکه در روز تولید کرده‌اند‪ .‬ولیعهد عربستان نتیجه گرفته است‪:‬‬ ‫«پس ما به ازای هر بشکه نفتی که اخیرا از سوی ایران کاهش یافت روزانه دو بشکه تولید‬ ‫می‌کنیم و بنا بر این به وظیفه خود عمل کرده‌ایم‪ ».‬رویترز چند روز پیش گزارش داده‬ ‫بود‪ ،‬روسیه و عربستان سعودی در معامله‌ای محرمانه در ماه سپتامبر به منظور مقابله با‬ ‫افزایش قیمت ‌نفت تصمیم به افزایش تولید گرفتند و این موضوع را پیش از نشست سایر‬ ‫تولیدکنندگان در الجزایر به اطالع آمریکا رساندند‪)dw.com( .‬‬

‫ﺷﺮﮐﺖ ﺣﺴﺎﺑﺪاری‬ ‫اراﺋﻪ ﮐﻨﻨﺪه ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﯽ و ﺣﺴﺎﺑﺪاری‬ ‫ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی ﻣﺎﻟﯽ و ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﯽ و ﺗﻬﻴﻪ اوراق ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ و‬ ‫اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﯽ و ﺗﺮاﺳﺖ ﻫﺎ‬ ‫اراﺋﻪ ﮔﺰارﺷﺎت ﺣﻘﻮق و ‪GST ,WCB,PST‬‬

‫ﺳﺮوﻳﺲ وﻳﮋه‬

‫ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳﻮاﻻت ﻣﺎﻟﯽ و ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﯽ ﺑﺮای ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ اول ﺑﺎ ﻫﺰﻳﻨﻪ‬ ‫‪ 25‬دﻻر ‪ +‬ﻣﺎﻟﻴﺎت‬

‫ﻧﺎﻫﻴﺪ ﭘﺎک‬

‫‪778 340 0231‬‬ ‫‪#4-1680 Lloyd Avenue,‬‬ ‫‪Marine Drive, North‬‬ ‫‪Vancouver , V7P2N6‬‬

‫‪www.nastax.com‬‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 7‬‬


‫پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول‪:‬‬ ‫کاهش رشد اقتصادی ایران‬

‫طبق پیش‌بینی جدید صندوق بین‌المللی پول‪ ،‬انتظار می‌رود که رشد اقتصادی ایران در سال‬ ‫جاری و آینده میالدی‪ ،‬به دلیل اعمال تحریم‌های آمریکا‪ ،‬کاهشی چشمگیر داشته باشد‪ .‬همین‬ ‫برآورد هم‌زمان نشانگر رشد اقتصادی عربستان سعودی است‪.‬‬ ‫صندوق بین‌المللی پول با تعدیل پیش‌بینی قبلی خود برآورد کرد که رشد اقتصادی ایران‬ ‫در سال جاری و آینده میالدی (‪ ۲۰۱۸‬و ‪ )۲۰۱۹‬به دلیل تحریم‌های جدید آمریکا به گونه‌ای‬ ‫محسوس با کاهش روبه‌رو شده‪ ،‬اما اقتصاد رقیب منطقه‌ای ایران عربستان سعودی به خاطر‬ ‫افزایش تولید و صادرات نفت رشد خواهد داشت‪.‬‬ ‫طبق ارزیابی جدید صندوق بین‌المللی پول در روز سه‌شنبه ‪ ۱۷‬مهرماه (نهم اکتبر)‪ ،‬اقتصاد‬ ‫وابسته به نفت جمهوری اسالمی در سال جاری میالدی ‪ ۱ / ۵‬درصد و در سال ‪ ۲۰۱۹‬حدود‬ ‫‪ ۳ / ۶‬درصد با کاهش نرخ رشد مواجه خواهد شد‪.‬‬ ‫صندوق بین‌المللی پول پیش از آنکه دونالد ترامپ‪ ،‬رئیس جمهوری آمریکا‪ ،‬در ماه مه‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫گذشته بازگشت تحریم‌های ایاالت متحده علیه جمهوری اسالمی را اعالم کند‪ ،‬رشد اقتصادی‬ ‫ایران در سال جاری و آینده میالدی را حدود چهار درصد پیش‌بینی کرده بود‪.‬‬ ‫به گفته صندوق بین‌المللی پول‪ ،‬انتظار می‌رود که ایران در دو سال آینده "به خاطر کاهش‬ ‫صادرات نفت‪ ،‬تا بازگشت به رشدی نسبتا مثبت در سال‌های ‪ ۲۰۲۰‬تا ‪ "۲۰۲۳‬با افول اقتصادی‬ ‫روبه‌رو باشد‪.‬‬ ‫دونالد ترامپ ‪ ۱۸‬اردیبهشت‌ماه گذشته (هشتم ماه مه) خروج آمریکا از توافق هسته‌ای‬ ‫با ایران را اعالم کرد‪ .‬دور نخست تحریم‌ها ‪ ۱۵‬مرداد گذشته از جمله در حوزه‌های خرید‬ ‫و تهیه دالر توسط جمهوری اسالمی‪ ،‬تجارت طال و فلزات گرانبها و خودروسازی آغاز شد‬ ‫و روز ‪ ۱۳‬آبان‌ماه آینده نیز تحریم‌های آمریکا در حوزه نفت و انرژی و مبادالت بانک‬ ‫مرکزی ایران اعمال خواهند شد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری فرانسه‪ ،‬صادرات نفت ایران که به طور معمول تا روزی دو و نیم‬ ‫میلیون بشکه در روز می‌رسیده‪ ،‬اکنون با کاهشی حدودا نیم میلیون بشکه‌ای مواجه شده و‬ ‫انتظار می‌رود که با اجرایی شدن تحریم‌های نفتی آمریکا در آبان‌ماه آینده باز هم از میزان‬ ‫آن کاسته شده و بدین‌ترتیب جمهوری اسالمی منبع اصلی درآمد خود را از دست بدهد‪.‬‬ ‫طبق پیش‌بینی جدید صندوق بین‌المللی پول‪ ،‬انتظار می‌رود که رشد اقتصادی کل منطقه‬ ‫خاورمیانه و شمال آفریقا نیز به خاطر وخامت اوضاع اقتصادی ایران و افزایش قیمت انرژی‪،‬‬ ‫با کاهشی محسوس همراه باشد‪ .‬بر اساس این ارزیابی‪ ،‬انتظار می‌رود که رشد اقتصادی‬ ‫کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سال جاری میالدی دو درصد و در سال ‪۲۰۱۹‬‬ ‫حدود ‪ ۵/۲‬درصد باشد‪ .‬پیش‌بینی جدید صندوق بین‌المللی پول در مورد رشد اقتصادی‬ ‫کشورهای این منطقه‪ ،‬به نسبت ارزیابی این سازمان در آوریل گذشته‪ ،‬نشانگر کاهشی ‪۱ / ۱‬‬ ‫تا ‪ ۱ / ۲‬درصدی است‪)dw.com( .‬‬

‫ایران ‪ ۱۶‬میلیارد دالر‬ ‫هزینه گروه‌های نیابتی و اسد کرده است‬ ‫وزیر خارجه آمریکا می گوید در شش سال اخیر جمهوری اسالمی ‪ ۱۶‬میلیارد دالر هزینه‬ ‫برای تقویت اسد و گروه‌های نیابتی‌اش در سوریه‪ ،‬یمن و عراق کرده است‪ .‬مایک پمپئو روز‬ ‫سه شنبه ‪ ۱۷‬مهر با انتشار توئیتی‪ ،‬و با استناد به گزارش منتشر شده از سوی وزارت خارجه‬ ‫آمریکا در باره ایران‪ ،‬نوشت در حالی که مردم ایران درگیر مشکالت اقتصادی هستند‪،‬‬ ‫جمهوری اسالمی ایران بیش از ‪ ۱۶‬میلیارد دالر از سال ‪ ۲۰۱۲‬برای تقویت بشار اسد‪ ،‬رئیس‬ ‫جمهوری سوریه‪ ،‬و گروه‌های نیابتی‌اش در سوریه‪ ،‬عراق و یمن هزینه کرده است‪)VOA( .‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 8‬‬


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 9

Thursday, Oct. 11, 2018


‫وزیر بازرگانی آمریکا‪:‬‬ ‫در صدد تهیه قرص سمی علیه چین هستیم‬

‫اف" اتریش ضمن تاکید بر اینکه "جنگ اقتصادی به نفع هیچ کس نیست» اظهار داشت که‬ ‫اتحادیه اروپا تالش می‌کند‪ ،‬بر سر تعرفه‌های گمرکی با ایاالت متحده به توافقی برسد که‬ ‫به نفع طرفین باشد‪ .‬آلتمایر با بیان اینکه مذاکرات آمریکا و اتحادیه اروپا تاکنون نتیجه‌ی‬ ‫چشمگیری نداشته‪ ،‬گفت که مذاکرات بر سر تعرفه‌ها برای خودروهای صادراتی به آمریکا‬ ‫هنوز ادامه دارد و تا زمانی که توافقی حاصل نشده‪ ،‬آمریکا از اعمال تعرفه‌های تنبیهی‬ ‫گمرکی برای تولیدات اتحادیه اروپا خودداری می‌کند‪.‬‬ ‫در تابستان سال جاری ژان کلود یونکر‪ ،‬رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا با دونالد ترامپ‪،‬‬ ‫رئیس جمهور ایاالت متحده به توافق رسیده بود که تا پایان مذاکرات و امضای یک‬ ‫توافقنامه‌ی فراگیر‪ ،‬واشنگتن از اعمال تعرفه‌های تنبیهی برای خودروهای وارداتی از‬ ‫اتحادیه اروپا چشم‌پوشی کند‪.‬‬ ‫به گفته‌ی یونکر‪ ،‬اتحادیه اروپا برای گفت‌وگو درباره‌ی همسان‌سازی استانداردهای تولید‬ ‫کاال در اتحادیه و ایاالت متحده اعالم آمادگی کرده است‪)dw.com( .‬‬

‫استرداد دیپلمات ایرانی متهم‬ ‫به فعالیت تروریستی به بلژیک‬

‫دولت آمریکا تالش می‌کند که اتحادیه اروپا را به حمایت از خود وادارد‪ .‬در این راستا‬ ‫به احتمال زیاد واشنگتن در توافقنامه تجاری با اتحادیه تبصره‌ای می‌گنجاند که باعث‬ ‫جلوگیری از همکاری اقتصادی اروپا با چین خواهد شد‪.‬‬ ‫روز جمعه‪ ۱۴ ،‬مهر (‪ ۶‬اکتبر) ویلبر راس‪ ،‬وزیر بازرگانی ایاالت متحده آمریکا در گفت‌وگو‬ ‫با خبرگزاری رویترز اعالم کرد که در صدد است‪ ،‬یک "قرص سمی" برای بازداشتن‬ ‫کشورهای هم‌پیمانش از معامالت تجاری با چین آماده کند‪.‬‬ ‫منظور راس از "قرص سمی"‪ ،‬گنجاندن تبصره‌ای در توافقنامه با اتحادیه اروپا و دیگر‬ ‫کشورهاست که راه همکاری‌های اقتصادی آنها با چین را ببندد‪.‬‬ ‫چنین اقدامی در توافق تجاری آمریکا با مکزیک و کانادا صورت گرفت‪ ،‬به این معنا که در‬ ‫توافقنامه با آنها قید شده است که اگر هر کدام از سه کشور با کشور دیگری که "اقتصاد‬ ‫غیربازاری" دارد معامله کند‪ ،‬طرفین قرارداد می‌توانند ظرف شش ماه از توافق سه‌جانبه‬ ‫خارج شوند‪ .‬ایاالت متحده تاکنون مانع شده است که چین در سازمان اقتصاد جهانی به‬ ‫عنوان کشوری با "اقتصاد بازاری" شناخته شود‪ .‬وزیر بازرگانی ایاالت متحده همچنین‬ ‫گفت که انتظار ندارد‪ ،‬در گفت‌وگوهای تجاری با چین پیش از انتخابات میان دوره‌ای‬ ‫کنگره‌ی آمریکا در روز ششم نوامبر سال جاری تحرک چندانی ایجاد شود‪.‬‬ ‫تعرفه گمرکی برای خودروهای وارداتی‬ ‫راس در زمینه‌ی همکاری اقتصادی با کشورهایی که به آمریکا خودرو صادر می‌کنند نیز‬ ‫توضیحاتی ارائه کرد‪ .‬او از آنها خواست‪ ،‬برای متعادل‌کردن تراز تجاری خود با آمریکا‬ ‫اقدام کنند‪ .‬وزیر بازرگانی آمریکا در این راستا به‌ویژه از ژاپن خواستار تعدل در موازنه‌ی‬ ‫تجاری شد‪ .‬به اعتقاد راس‪ ،‬بهترین اقدام برای ژاپنی‌ها در زمینه‌ی خودروسازی‪ ،‬تقویت‬ ‫تولیداتشان در خاک آمریکاست‪.‬‬ ‫راس برای نمونه به توافق کشورش با کانادا و مکزیک اشاره کرد و گفت‪ ،‬این دو کشور‬ ‫بخشی از صنایع تولیدی خود برای قطعه‌هایی که در خودروسازی به‌کار می‌روند را به‬ ‫مناطق شمالی آمریکا منتقل کرده‌اند؛ جایی که دستمزد کارگران ساعتی ‪ ۱۶‬دالر است‪.‬‬ ‫تعرفه‌های تنبیهی برای خودروهای وارداتی‬ ‫روز جمعه پتر آلتمایر‪ ،‬وزیر اقتصاد آلمان نیز در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی "او ار‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫اسدالله اسدی‪ ،‬دیپلمات ایرانی که متهم‬ ‫به برنامه‌ریزی بمب‌گذاری در نشست‬ ‫مجاهدین خلق در تابستان امسال شده‪ ،‬به‬ ‫بلژیک مسترد شد‪ .‬حکم استرداد او را دادگاه‬ ‫عالی بامبرگ هفته گذشته صادر کرد‪ .‬دولت‬ ‫بلژیک حکم جلب او را صادر کرده بود‪.‬‬ ‫خبرگزاری آلمان به نقل از محافل امنیتی این‬ ‫کشور گزارش داده است که اسدالله اسدی‪،‬‬ ‫دیپلمات ایرانی که ژوئیه سال جاری در ایالت‬ ‫بایرن دستگیر شده بود به دست مقام‌های‬ ‫بلژیکی سپرده شد‪ .‬اتهام این دیپلمات ‪۴۶‬‬ ‫ساله ایرانی جاسوسی و برنامه‌ریزی برای قتل‬ ‫است‪ .‬گفته شده است که اسدی به عنوان مأمور اطالعاتی ایران فعالیت داشته و ‪۵۰۰‬‬ ‫گرم مواد منفجره را در اختیار یک زوج جوان ایرانی ساکن بلژیک قرار داده که قصد‬ ‫بمب‌گذاری در نشست ساالنه شورای ملی مقاومت در پاریس را داشته‌اند‪.‬‬ ‫به گفته دادستانی آلمان اسدی در جریان مالقاتی با این زوج در ماه ژوئن در لوکزامبورگ‬ ‫مواد منفجره را در اختیار آنان قرار داده است‪ .‬پلیس بلژیک زوج مظنون به نام‌های "امیر‬ ‫س‪ ۳۸ ".‬ساله و "نسیمه ن‪ ۳۳ ".‬را همراه با ماده منفجره "تری استون تری پراکسید"‬ ‫(‪ )TATP‬و یک چاشنی انفجاری‪ ،‬در اتوموبیل‌شان در یک پمپ بنزین در بروکسل بازداشت‬ ‫کرده بود‪.‬‬ ‫حکومت ایران هر گونه اتهامی در رابطه با بمبگذاری در نشست ساالنه شورای ملی‬ ‫مقاومت را رد کرده و آن را "سناریویی دروغین" علیه این کشور همزمان با افزایش‬ ‫تنش‌ها میان تهران و واشنگتن خوانده است‪ .‬این در حالی است که به گفته دادستانی آلمان‬ ‫اسدالله اسدی از سال ‪ ۲۰۱۴‬دبیر سوم سفارت ایران در وین بوده است‪.‬‬ ‫نشست ساالنه شورای ملی مقاومت‪ ،‬متشکل از سازمان مجاهدین خلق و چند گروه‬ ‫دیگر‪ ،‬روز ‪ ۳۰‬ژوئن امسال در شهر پاریس برگزار شد و در آن شماری از سیاستمداران‬ ‫آمریکایی نزدیک به دونالد ترامپ از جمله رودی جولیانی‪ ،‬شهردار پیشین نیویورک و‬ ‫نوت گینگریچ‪ ،‬رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا نیز حضور داشتند‪ .‬این افراد به عنوان‬ ‫حامیان سیاست تغییر رژیم جمهوری اسالمی مشهورند‪.‬‬ ‫در پرونده تالش برای بمبگذاری در این نشست درمجموع شش نفر در بلژیک‪ ،‬فرانسه‬ ‫و آلمان بازداشت شده‌اند‪ .‬دو تن از این افراد بعد از مدتی آزاد شدند‪ .‬دولت بلژیک در‬ ‫ماه ژوئیه رسما خواستار استرداد اسدالله اسدی و فرد دیگری به نام "مهرداد الف‪ ".‬شد‬ ‫که در پاریس بازداشت‌ شده بود‪ .‬پلیس بلژیک معتقد است مهرداد الف‪ .‬یکی از همدستان‬ ‫زن و شوهری است که در بروکسل دستگیر شدند‪)dw.com( .‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.10‬‬


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 11

Thursday, Oct. 11, 2018


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 12

Thursday, Oct. 11, 2018


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 13

Thursday, Oct. 11, 2018


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.14

Thursday, Oct. 11, 2018


‫جهان سياست‬ ‫ِ‬

‫«سازوکار ویژه»‪ :‬ابتکار تازه اروپا‬ ‫برای دور زدن تحریم‌های آمریکا علیه ایران‬

‫«سازوکار ویژه» بر مبادله تهاتری (کاال در برابر کاال) تکیه دارد و به یک «اتاق پایاپای»‬ ‫بی‌شباهت نیست‪ .‬سخن بر سر یک نهاد حقوقی‪-‬مالی است که وظیفه تسویه حساب‌های‬ ‫مربوط به معامالت پایاپای را انجام می‌دهد‪ .‬برای درک بهتر این مکانیسم از دو مثال زیر‬ ‫استفاده می‌کنیم‪:‬‬ ‫‪ )۱‬شرکت «الف» در آلمان به ایران کاال صادر می‌کند و ایران مقدار نفتی را که معادل بهای‬ ‫این کاالست به پاالیشگاه «ب» در هلند تحویل می‌دهد‪ .‬این پاالیشگاه پول نفت واردشده از‬ ‫ایران را به شرکت «ب» منتقل می‌کند‪.‬‬ ‫‪ )۲‬یک شرکت ایرانی به همتای اسپانیایی خود فرش تحویل می‌دهد و از یک شرکت فرانسوی‬ ‫دارو تحویل می‌گیرد‪ .‬پول داروها را شرکت فرانسوی از شرکت اسپانیایی دریافت می‌کند‪.‬‬ ‫«اتاق پایاپای» برای این معامالت تهاتری می‌تواند یک نهاد ویژه باشد که به صورت اختصاصی‬ ‫برای انجام همین کار به وجود خواهد آمد‪ ،‬و یا ممکن است بانک مرکزی یکی از کشورهای‬ ‫عضو اتحادیه اروپا همین نقش را بر عهده بگیرد‪ .‬مزیت اصلی این «سازوکار ویژه»‪ ،‬از دیدگاه‬ ‫طراحانش‪ ،‬آن است که در دادوستد میان شرکت‌های اروپایی و ایران از کانال‌های مالی‬ ‫بین‌المللی و یا از «سوئیفت» (جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی که زیر نفوذ آمریکاست)‬ ‫استفاده نمی‌شود و به ویژه پای دالر به میان نمی‌آید‪ .‬بر پایه همان دیدگاه‪ ،‬به کار گرفتن‬ ‫این ساز و کار امکان دور زدن تحریم‌های اقتصادی آمریکا را علیه ایران فراهم می‌آورد‪،‬‬ ‫بی‌آنکه شرکت‌های اروپایی درگیر در معامالت با جمهوری اسالمی‪ ،‬به دلیل این کار‪ ،‬از سوی‬ ‫آمریکا مجازات بشوند‪.‬‬ ‫ضعف‌های «سازوکار ویژه»‬ ‫آیا این مکانیسم تازه خواهد توانست وضعیت موجود را به سود ایران و اتحادیه اروپا عوض‬ ‫کند و برای شرکت‌های اروپایی در معامله با جمهوری اسالمی مصونیت به وجود بیاورد؟‬ ‫با توجه به تردیدهای بزرگی که بر این مکانیسم سنگینی می‌کند‪ ،‬پاسخ به این پرسش در‬ ‫شرایط کنونی نمی‌تواند مثبت باشد‪:‬‬

‫تالش اتحادیه اروپا برای نجات «برجام منهای آمریکا» همچنان ادامه دارد‪ .‬تازه‌ترین ابتکار در‬ ‫این زمینه‪ ،‬تصمیم به ایجاد مکانیسمی است زیر عنوان ‪ Special Purpose Vehicle‬که در‬ ‫رسانه‌های ایرانی «سازوکار ویژه» ترجمه شده است‪ .‬هدف این ابتکار دور زدن تحریم‌هایی‬ ‫است که ایاالت متحده در پی خروج از «برجام» علیه ایران به اجرا گذاشته و یا قرار است به‬ ‫اجرا بگذارد‪.‬‬ ‫شکل تازه‌ای از مبادالت پایاپای‬ ‫در پایان نشستی مرکب از وزیران خارجه ایران و قدرت های عضو «گروه چهار به عالوه‬ ‫یک» (آنگلستان‪ ،‬فرانسه‪ ،‬روسیه‪ ،‬چین و آلمان)‪،‬که دوشنبه ‪ ۲۴‬سپتامبر با حضور مسئول‬ ‫سیاست خارجی اتحادیه اروپا در نیویورک برگزار شد‪ ،‬اعالمیه مشترکی به تصویب رسید‬ ‫که مهم‌ترین نکته آن تأکید بر استقبال شرکت‌کنندگان از طرح ایجاد یک «سازوکار ویژه»‬ ‫به منظور تسهیل پرداخت‌های مربوط به صادرات (شامل نفت) و واردات ایران است‪ .‬به‬ ‫رغم حضور وزیران خارجه چین و روسیه در نشست نیویورک‪ ،‬تردیدی نیست که طرح‬ ‫مورد نظر دستپخت آلمان‪ ،‬فرانسه و بریتانیاست و اجرای آن را نیز اتحادیه اروپا بر عهده‬ ‫خواهد داشت‪ ،‬هر چند که قدرت‌های غیراروپایی امضاکننده «برجام» و نیز دیگر کشورها‬ ‫هم می‌توانند احتماالً به آن بپیوندند‪.‬‬

‫نقش اصلی «سازوکار ویژه»‪ ،‬اگر تحقق یابد‪ ،‬مقابله با پیامدهای بازگشت تحریم‌های ایاالت‬ ‫متحده علیه ایران است‪ ،‬به ویژه اعمال مجازات‌های سنگین از سوی واشینگتن علیه آن دسته‬ ‫از شرکت‌های غیرآمریکایی که در داد و ستد با جمهوری اسالمی مکانیسم‌های نقل و انتقال‬ ‫مالی بین‌المللی را به کار بگیرند و یا از دالر استفاده کنند‪ .‬هدف آن است که شرکت‌های‬ ‫اروپایی بتوانند بدون استفاده از کانال‌های عادی تراکنش‌های مالی بین‌المللی‪ ،‬با جمهوری‬ ‫اسالمی به داد و ستد بپردازند تا در معرض مجازات‌های اقتصادی آمریکا قرار نگیرند‪.‬‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫یک) ابتکارهای اتحادیه اروپا به منظور نجات «برجام منهای آمریکا» تا کنون از مرحله وعده‬ ‫و وعید فراتر نرفته است‪ ،‬از جمله توسل جستن به «مقررات بازدارنده» (مشابه آنچه در‬ ‫سال ‪ ۱۹۹۶‬به منظور مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه کوبا وضع شد)‪ ،‬درخواست از «بانک‬ ‫سرمایه‌گذاری اروپا» برای پر کردن جای خالی بانک‌های خصوصی اروپایی‪ ،‬اخذ مجوزهای‬ ‫استثنایی از آمریکا برای شرکت‌های اروپایی حاضر در بازار ایران‪ ،‬و یا ایجاد حساب‌های‬ ‫مخصوص به نام ایران در بانک‌های مرکزی کشورهای عضو اتحادیه اروپا‪ .‬به رغم همه‬ ‫این ابتکارها‪ ،‬شرکت‌های پرآوازه اروپایی یکی پس از دیگری ایران را تنها گذاشتند‪ ،‬از توتال‬ ‫و ایرباس گرفته تا پژو‪ ،‬رنو‪ ،‬فولکس واگن‪ ،‬زیمنس‪ ،‬انجی‪ ،‬آلستوم‪ ،‬انی‪ ،‬بریتیش ایرویز‪،‬‬ ‫ایرفرانس‪ ،‬ک ال ام وغیره‪ ...‬به بیان دیگر شرکت‌های اروپایی ابتکارهای نهادهای رسمی‬ ‫اتحادیه اروپا را جدی نگرفتند و تنها منافع خود را در رابطه با آمریکا به حساب آوردند‪ .‬آیا‬ ‫این بار‪ ،‬با «سازوکار ویژه»‪ ،‬وضع عوض خواهد شد؟‬ ‫دو) با توجه به تجربه چند ماه گذشته و ناکام ماندن ابتکارهای پیشین‪ ،‬بسیار بعید به نظر‬ ‫می‌رسد که شرکت‌های معظم اروپایی به استفاده از «سازوکار ویژه» برای داد و ستد با‬ ‫ایران روی بیاورند‪ .‬در واقع این گونه شرکت‌ها به احتمال قریب به یقین حاضر نخواهند‬ ‫شد منافع کالن خود را در بازار آمریکا به خطر بیندازند و در لیست سیاه واشینگتن قرار‬ ‫بگیرند‪ ،‬حتی اگر از لحاظ صوری به دلیل استفاده از مکانیسم معامالت پایاپای پیش‌بینی شده‬ ‫در «سازوکار ویژه»‪ ،‬در تضاد با تحریم‌های آمریکا قرار نگیرند‪ .‬این اتحادیه اروپا نیست که‬ ‫از ایران نفت می‌خرد‪ ،‬بلکه یک شرکت یا پاالیشگاه اروپایی است که در معامله با ایران همه‬ ‫جوانب را در نظر می‌گیرد و تن به خطر نمی‌سپارد‪ .‬در عوض شرکت‌های کوچک و متوسط‬ ‫اروپایی‪ ،‬که در بازار آمریکا نیز منافعی ندارند‪ ،‬می‌توانند به استفاده از این مکانیسم عالقه‬ ‫نشان بدهند‪.‬‬ ‫سه) آمریکایی‌ها ممکن است‪ ،‬همانگونه که تهدید کرده‌اند‪ ،‬مقررات تحریمی ویژه‌ای را در‬ ‫رابطه با مکانیسم «سازوکار ویژه» تهیه کنند و با این ابتکار اتحادیه اروپا به مقابله برخیزند‪.‬‬ ‫مثل همیشه این پرسش مطرح است که اروپایی‌ها‪ ،‬در مقابله با آمریکا بر سر «برجام»‪ ،‬چه‬ ‫هزینه‌ای حاضرند بپردازند؟ با توجه به وضعیت موجود اروپا و شکاف‌های درونی آن‪ ،‬به نظر‬ ‫می‌رسد که کشورهای عضو این اتحادیه از اتخاذ هرگونه موضع سختگیرانه علیه آمریکا به‬ ‫ویژه در مورد ایران پرهیز خواهند کرد‪.‬‬ ‫با توجه به همه این عوامل‪ ،‬چنین پیداست که تهیه «سازوکار ویژه» برای ایران از سوی‬ ‫اتحادیه اروپا‪ ،‬پیش از آنکه بخواهد فشار اقتصادی واشینگتن را بر جمهوری اسالمی کاهش‬ ‫دهد‪ ،‬در بر دارنده یک پیام سیاسی است‪ .‬در واقع اروپاییان می‌خواهند بگویند که به حفظ‬ ‫«برجام منهای آمریکا» پایبند هستند و برای آنکه ایران بتواند از پیامدهای این موافقتنامه‬ ‫بهره‌مند بشود‪ ،‬از هیچ تالشی خود داری نمی‌کنند‪.‬‬ ‫هدف دیگر اتحادیه اروپا از تدارک این سازوکار‪ ،‬کمک کردن به حسن روحانی در مقابله با‬ ‫مخالفان و رقیبان سیاسی اوست‪ .‬در واقع رئیس جمهوری اسالمی می‌تواند‪ ،‬در کشمکش میان‬ ‫جناح‌های نظام‪ ،‬از زنده بودن «برجام» و پایبند بودن «اتحادیه اروپا» به حفظ این موافقتنامه‬ ‫سخن بگوید‪.‬‬ ‫با این همه دستگاه اجرایی ایران به خوبی می‌داند که برای گریز از فشارهای کمرشکن‬ ‫آمریکا‪ ،‬دستکم در کوتاه مدت‪ ،‬از «اتحادیه اروپا» کار چندانی ساخته نیست‪ .‬چشم امید‬ ‫جمهوری اسالمی عمدت ًا به روسیه و چین و نیز تا اندازه‌ای هند دوخته شده‪ ،‬و اینکه سیر‬ ‫تحوالت بین‌المللی بتواند ائتالفی مرکب از قدرت‌های مخالف آمریکا را به وجود بیاورد تا‬ ‫دریچه تازه‌ای برای تنفس تهران باز شود‪( .‬رادیو فردا)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 15‬‬


‫يادبود‬

‫محمد دبیرسیاقی‪ ،‬شاگرد برجسته ی‬ ‫علی‌اکبر دهخدا درگذشت‬

‫محمد دبیرسیاقی‪ ،‬از اساتید و پیشکسوتان ادبیات فارسی و شاگرد برجسته علی اکبر دهخدا‪،‬‬ ‫بنیانگذار لغتنامه دهخدا‪ ،‬در سن ‪ ۹۹‬سالگی درگذشت‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری ایسنا‪ ،‬محمدجواد حضرتی‪ ،‬مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین‪،‬‬ ‫با تأیید خبر درگذشت آقای دبیرسیاقی گفته که وی صبح روز دوشنبه ‪ ۱۶‬از دنیا رفته و‬ ‫"احتماال روز چهارشنبه یا پنج‌شنبه به خاک سپرده می‌شود"‪.‬‬ ‫محمد دبیرسیاقی در سال ‪ ۱۲۹۸‬خورشیدی در قزوین به دنیا آمد و از نخستین دستیاران‬ ‫ّ‬ ‫علی اکبر دهخدا لغتنامه نویس صاحب‌نام ایرانی در تدوین لغتنامه بزرگ دهخدا بود‪.‬‬ ‫او در تدوین و توسعه این لغتنامه‪ ،‬به مدت ‪ ۹‬سال با علی‌اکبر دهخدا و ‪ ۱۱‬سال با محمد‬ ‫معین همکاری نزدیک داشت‪.‬‬ ‫آقای دبیرسیاقی در سال ‪ ۱۳۲۴‬از دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی گرفت و سال‌ها در‬ ‫دانشگاه تهران و نیز دانشگاه‌هایی در چین و مصر تدریس کرد‪.‬‬ ‫این استاد ادبیات فارسی‪ ،‬بیش از ‪ ۸۰‬متن ادبی و تاریخی را تصحیح کرده‌ و خود به نگارش‬ ‫لغت‌نامه‌ای فارسی پرداخته بود که تاکنون‪ ،‬جلدهایی از آن منتشر شده است‪bbc .‬‬ ‫در باره ی محمد دبیر سياقی‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫درگذشته ‪ ۱۵‬مهر‬ ‫(زاده ‪ ۴‬اسفند ‪ ۱۲۹۸‬خورشیدی در قزوین‪،‬‬ ‫سیدمحمد دبیرسیاقی‬ ‫ّ‬ ‫‪ )۱۳۹۷‬پژوهشگر‪ ،‬نویسنده‪ ،‬شاعر‪ ،‬مدرس ادبیات فارسی و مصحح متون کهن پارسی است‪.‬‬ ‫وی در مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی مشغول بکار بوده‬ ‫و مصحح بسیاری از متن‌های کهن فارسی است‪ .‬دبیرسیاقی تاکنون نزدیک به ‪ ۸۰‬متن ادبی‬ ‫و تاریخی را تصحیح و منتشر کرده‌است‪ ،‬که از میان آن‌ها می‌توان شاهنامه فردوسی‪ ،‬دیوان‬ ‫منوچهری‪ ،‬نزهةالقلوب‪ ،‬فرهنگ ُسروری و سلطان جالل‌الدین خوارزمشاه و تصحیح لغت‬ ‫فرس اسدی طوسی را نام برد‪ .‬او میان سال‌های ‪ ۱۳۲۶‬تا ‪ ۱۳۳۴‬در گردآوری لغت‌نامه با‬ ‫علی‌اکبر دهخدا همکاری داشت‪ .‬از آن پس همکاری او با مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز‬ ‫بین‌المللی آموزش زبان فارسی تا ‪ - ۱۳۵۹‬که کار این اثر به پایان رسید‪ -‬پی گرفته شد‪ .‬کار‬ ‫بزرگی که استاد دبیرسیاقی در دست داشت‪ ،‬نوشته لغت‌نامه فارسی است که تاکنون برخی‬ ‫از مجلدهای آن چاپ شده‌است‪.‬‬ ‫محمد دبیرسیاقی در محله گلبن قزوین دیده به جهان گشود‪ .‬پدرش سیدباقر فرزند‬ ‫سیدسیاق از خوشنویس‌های مشهور زمان خود و مادرش‪ ،‬دختر میزا آقاخان مستوفی فرزند‬ ‫میرزا ابوالقاسم مالباشی از عالمان و مجتهدان عصر ناصری بود‪.‬‬ ‫محمد دبیرسیاقی پس از دوره ابتدایی‪ ،‬دوره اول متوسطه را در دبیرستان شاهپور (امید)‬ ‫قزوین به اتمام رسانید‪ .‬وی پس از گرفتن دیپلم در سال ‪ ۱۳۱۸‬وارد دانشگاه تهران شد‪.‬‬ ‫ایشان در سال ‪ ۱۳۲۴‬دکتری ادبیات فارسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در‬ ‫سال ‪ ۱۳۲۵‬به عضویت انجمن بین‌المللی ایران‌شناسی درآمد و سالها به تدریس در دانشگاه‬ ‫تهران و مدتی نیز به تدریس در دانشگاه‌های چین و مصر پرداخت‪ .‬دبیرسیاقی تا زمان‬ ‫بازنشستگی در سال ‪ ،۱۳۵۳‬در استخدام وزارت دارایی بود‪.‬‬ ‫ٔ‬ ‫درباره تنظیم لغت‌نامه یاد‬ ‫عالمه دهخدا در یک نوار صوتی از وی به‌عنوان یک جوان کوشا‬ ‫کرده‌است‪ .‬دبیرسیاقی از ‪ ۱۳۵۷‬عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود‪.‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫محمد دبیرسیاقی تا پایان عمر در زادگاه خود‪ ،‬قزوین‪ ،‬به پژوهش و آموزش زبان پارسی‬ ‫ادامه داد و در دانشگاه بین‌المللی قزوین به آموزش زبان فارسی به دانشجویان اشتغال‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫بخشی کوتاه از سرگذشت نامه (اتوبیوگرافی) استاد دبیر سیاقی‪:‬‬ ‫"«از دید طول زندگی‪ ،‬چون روز چهارم اسفند ماه یکهزار و دویست و نود و دو شمسی‬ ‫متولد شده‌ام‪ ،‬امروز که چهارم اسفند هزار و سیصد و نود و یک شمسی است‪ ،‬درست که‬ ‫به نود و دومین سال عمر پا نهاده‌ام و بی‌شک از اینکه چندگاه دیگر خواهم زیست‪ ،‬ناآگاهم‪،‬‬ ‫خدای تعالی داند و بس‪ .‬عرض عمر حساب دیگری نیز دارد؛ بدین شرح‪:‬‬ ‫‪ ۶۲‬سال با پدر که در ‪ ۱۳۶۰‬شمسی درگذشت‪ ۷۶ ،‬سال با مادر که در ‪ ۱۳۷۴‬دار فانی‬ ‫را وداع گفت‪ :‬تا امروز ‪ ۶۴‬سال با همسر و ‪ ۶۰‬سال با فرزندان‪ ۹ .‬سال در مدرسه امید‬ ‫(شاهپور بعدی) قزوین با معلمانی سراپا اخالص و شوق تعلیم دادن و مدیری باشخصیت‬ ‫چون غالمرضا شمس فرزند شمس العلما از نویسندگان نامه دانشوران‪ ،‬برای گذراندن‬ ‫دوره ابتدایی و ‪ ۳‬سال اول متوسطه؛ یک سال در خدمت فرهنگ قزوین به تدریس حساب‬ ‫در دبستان پهلوی و دبستان ‪ ۱۵‬بهمن و اداره دفتر دبیرستان پهلوی‬ ‫و سالی در دانشکده حقوق برای کسب فیض و پنج سال در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران‬ ‫(دوره سه ساله لیسانس و دو ساله دکتری زبان و ادبیات فارسی) با بهره‌مندی از محضر‬ ‫استادان ارجمندی چون احمد بهمنیار‪ ،‬سید کاظم عصار‪ ،‬بدیع‌الزمان فروزانفر‪ ،‬ملک الشعراء‬ ‫بهار‪ ،‬دکتر لطفعلی صورتگر‪ ،‬فاضل تونی(محمدحسین فاضل تونی)‪ ،‬علی اصغر حکمت شیرازی‪،‬‬ ‫محمدتقی مدرس رضوی‪ ،‬سیدمحمد تدین‪ ،‬دکتر محمدباقر هوشیار‪ ،‬دکتر غالمعلی رعدی‬ ‫آذرخشی‪ ،‬دکتر علی اکبر سیاسی‪ ،‬ابراهیم پورداود‪ ،‬دکتر محمد مقدم‪ ،‬دکتر ولی‌الله خان‬ ‫نصر‪ ،‬دکتر جاللی‪ ،‬دکتر حسین خطیبی نوری‪.‬‬ ‫مدت ‪ ۹‬سال با عالمه علی اکبر دهخدا در تنظیم مطالب حروف «ظ»‪« ،‬ض»‪« ،‬ل» و «پ» و ‪۱۱‬‬ ‫سال با دکتر محمد معین در لغت‌نامه دهخدا و در انجمن ایرانشناسی‪.‬‬ ‫‪ ۴۲‬سال با دکتر سیدجعفر شهیدی در لغت‌نامه دهخدا برای اتمام تألیف و طبع لغتنامه‬ ‫دهخدا و تألیف لغتنامه فارسی که بنیانگذار آن بودم با یاری همکاران ارجمند در هر دو‬ ‫تألیف‬ ‫مدت ‪ ۳۴‬سال در خدمت دولت (وزارت دارایی‪ ،‬ادارات کل مالیات‌های غیرمستقیم و‬ ‫مالیات‌های مستقیم و شورای عالی مالیاتی)‬ ‫و نیز مجموع ًا ‪ ۴۵‬سال تدریس در مدرسه عالی ادبیات که حکمت بنیاد نهاد و یزدانفر‬ ‫اداره می‌کرد و در مدرسه عالی حسابداری و آموزشگاه عالی وزارت دارایی و دانشکده‬ ‫علوم ارتباطات و نیز دو بار دانشگاه پکن چین و دو بار دانشگاه عین الشمس مصر و دانشگاه‬ ‫بین‌المللی قزوین و دانشگاه ملی شهید بهشتی تهران‬ ‫و نیز بیش از ‪ ۷۰‬سال صرف تصحیح و طبع و نشر متون منظوم و منثور حدود نود اثر در‬ ‫رشته‌های مختلف ادبی‪ ،‬علمی‪ ،‬تاریخی‪ ،‬لغوی‪ ،‬جغرافیایی و دستور زبان و کتب درسی و‬ ‫سفرنامه‌ها که بسیاری از آن‌ها به دفعات تجدید طبع شده‌اند‪.‬‬

‫از سال ‪ ۱۳۲۵‬شمسی تا سال درگذشت استاد پورداود (‪ ۱۳۴۸‬شمسی) سمت دبیری انجمن‬ ‫ایرانشناسی (انجمن بین‌المللی ایران‌شناسی) را داشته‌ام‬ ‫و نیز عضویت هیئت علمی انجمن آثار ملی (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) را از ‪ ۱۳۵۶‬تا‬ ‫سال ‪ ۱۳۸۹‬شمسی‬ ‫و‪( "...‬ویکی پدیا) ‪( -‬عکس روی جلد استاد دبیر سیاقی از مجله ی بخارا)‬ ‫‪-------------------------------------------------------------------‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.16‬‬


‫روزشمار يک جنگ‬

‫عربی از سر گرفته شد‪.‬‬ ‫ابو حنين‪:‬‬

‫(بخش چهل و چهارم)‬ ‫همان روز رسيدن‏مان به حمص دنی‬ ‫عبدالدايم‪ ،‬جوان سوری ـ انگليسی بيست‬ ‫و سه ساله را اولين بار در کلينيک ابوباری‬ ‫ِ‬ ‫انگليسی فوق‏العاده‬ ‫مالقات کردم‪ ،‬و از‬ ‫عالی‏اش حيران و شگفت‏زده شدم‪ ،‬چيزی‬ ‫که اينجا بسيار نادر و کمياب است‪ .‬او خودش‬ ‫تازه از تعطيالت در انگلستان برگشته بود‬ ‫و با اشتياق تمام پيشنهادم به همکاری را‬ ‫ِ‬ ‫کردن مجددش در‬ ‫پذيرفت‪ .‬ديدار و پيدا‬ ‫روزهای بعد و يا صحبت تلفنی با او برايم‬ ‫عم ً‬ ‫ال ناممکن شد‪ .‬بعدها متوجه شديم که او‬ ‫سريع ًا توسط ِ‬ ‫دفتر اطالعات تصاحب و گرفتار‬ ‫شده‪ ،‬آن هم دفتری که ما هيچ رابطه و‬ ‫عالقه‪‎‬‏ی دوطرفه‏ای با آن‏ها نداشتيم‪ .‬بعد از‬ ‫ِ‬ ‫رفتن من و موقعی که بمباران روزمره‏ی‬ ‫باب‏العمرو سيستماتيک شد‪ ،‬دنی به دفعات متوالی در روز در يوتوب ظاهر می‏شد‪ ،‬و به‬ ‫انگليسی جنايات و ددمنشی‏های صورت گرفته توسط لرتش و فيلم‏برداری شده را افشا‬ ‫می‏کرد و از جامعه‏ی جهانی تقاضای کمک‏های بين‏المللی می‏کرد‪ .‬روز ‪ 13‬فوريه‪ ،‬موقعی که‬ ‫بمباران‏ها شدت گرفته بود‪ ،‬او باب‏العمرو را ترک کرد تا به لبنان پناه ببرد‪ .‬از آن موقع او‬ ‫مصاحبه‏های بی‏شماری با کانال‏های تلويزيونی آنگلو ـ ساکسون در رابطه با جناياتی که خود‬ ‫شاهد بوده است‪ ،‬انجام داده‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 1‬بعدازظهر‪ .‬عماد را مقابل ِ‬ ‫پست فرماندهی حسن پيدا کرديم‪ ،‬ناتوان و از پا افتاده‪،‬‬ ‫نمی‏دانم ما عاملش بوديم‪ ،‬يا چيزی ديگر‪ .‬هيچ نشان و اثری از ابن‏پدرو نيست‪ .‬عماد خسته‬ ‫می‏گويد‪« :‬راه‏ها باز نيست»‪ .‬به آپارتمان برمی‏گردم‪ ،‬الاقل آنجا گرم است‪.‬‬ ‫حس محصور و زندانی بودن هرچه بيشتر در درونم شکل می‪‎‬‏گيرد‪ .‬پنج روز است که در‬ ‫تالش خارج شدنم‪ ،‬بچه‏ها نچسب و گريزانند‪ ،‬اوضاع روشن نيست‪ ،‬بمباران دائمی است‪،‬‬ ‫راعد از همه چيز عصبی است‪ ،‬من‪ ،‬اوضاع‪ ،‬کامپيوترش که دائم فريز می‏شود‪ ،‬شبکه درست‬ ‫و حسابی کار نمی‏کند و ارتباطات و تماس‏های‏مان محدود و کم است‪ ،‬تصور می‏کنم چيزی‬ ‫که اسمش يک اوضاع ُگهی است‪ .‬و عم ً‬ ‫ال و مطلق ًا هيچ کاری برای انجام دادن نداريم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مقابل کلينيک‪ ،‬کاغذهای‬ ‫دنبال ابوسليم‪ ،‬سری به کلينيک عماد می‏زنيم‪ .‬ابوسليم آنجا نيست‪.‬‬ ‫به‬ ‫پشت چسب‏دار هالل احمر سوريه نصب شده‪ ،‬تمسخری بر مفهوم امنيت و حفاظت‪ .‬کار و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کردن اتاق عمل در جريان است‪ .‬ديدار و گذار سريع و شتابان‬ ‫اقدامات تاسيس و سوار‬ ‫عبدالرزاق طالس که آمده تا روند پيشرفت کار را ببيند‪ .‬شمار زيادی زخمی‪ :‬يکی‏شان دچار‬ ‫ِ‬ ‫سوختگی شديد‪ ،‬در ِ‬ ‫انفجار گاز در اثر اصابت خمپاره در روز دوشنبه‪ ،‬يک فرد سوراخ‬ ‫پی‬ ‫ِ‬ ‫معبر انشاعات‪ ،‬جوانکی با چهره‏ی سوخته که پنج‬ ‫مانع سد‬ ‫در‬ ‫يکشنبه‬ ‫سوراخ شده در روز‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫روز قبل ِ‬ ‫آتش برخاسته از لحظه‏ی اصابت خمپاره‏ای به پائين ساختمان محل مسکونی‏اش‪ ،‬را‬ ‫در حالی‏که از پنجره‏ی آپارتمانش سرگرم تماشا بوده‪ ،‬صورتش را سوزانده‪ .‬اآلن حالش بهتر‬ ‫شده‪ ،‬همه‏ی موضوع را برای‏مان توضيح می‏دهد‪ ،‬و صورتش سراسر با کرم پوشيده شده‪،‬‬ ‫و عکسی از خودش که چند روز قبل از او برداشته شده‪ ،‬نشان‏مان می‏دهد‪ ،‬که تمام کله‏اش‬ ‫به‏طور کامل ِ‬ ‫تحت پانسمان بوده است‪ .‬زخمی‏ای که هدف گلوله‪‎‬‏‏باران قرار گرفته‪ ،‬راننده‬ ‫تاکسی است که مسافری از دمشق آورده بوده است و ساعت چهار صبح با رگبار شليک در‬ ‫يکی از موانع سد معبر به اين روز افتاده است‪.‬‬ ‫دکتر علی رسيد‪ ،‬همان شهيد زنده‪« .‬ديروز قتل‏عام بود‪ ».‬هفده زخمی‪ .‬البته‪ ،‬هيچ کسی به‬ ‫ما چيزی نگفت و چيزی نشان‏مان ندادند‪.‬‬ ‫حدود ساعت ‪ 4‬بعدازظهر‪ ،‬ابو حنين‪ ،‬از مرکز اطالعات‪ ،‬مکتب االعالمی رسيد‪ .‬فوری رو به‬ ‫من کرد و به انگليسی گفت‪:‬‬ ‫‪- I don’t even know you‬‬ ‫پاسخش دادم‪ ،‬با اشاره به راعد گفت‪:‬‬ ‫‪- Yes, but I spoke with him last week. He said he’d be back in ten minutes,‬‬ ‫‪and you guys disappeared. 1‬‬ ‫دختر ايرلندی تا نيم ساعت ديگر دارد می‏رود‪ .‬آيا می‏توانم با او بروم؟‬ ‫‪- No, you can’t. You guys say you are on your own, fine, you say you can‬‬ ‫‪manage, fine, now manage with your people . 2‬‬ ‫به لج افتاده و به همين روش ادامه می‏دهد‪ .‬راعد دخالت کرد و از اول نيمی انگليسی و نيمی‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪- You see, we are Arabs. This is how it is with Arabs. 3‬‬ ‫راعد‪ - :‬هيچ ارتباطی به عرب بودن ندارد‪ .‬من هم عربم‪.‬‬ ‫طرف بی‏ادب‪ ،‬متهاجم و همزمان ناهماهنگ است‪ .‬کام ً‬ ‫ال می‏شود حس کرد که برای اين‪‎‬که‬ ‫دورشان زده‏ايم‪ ،‬تا سرحد مرگ از ما متنفرند‪ .‬باالخره رو به من کرد و گفت‪:‬‬ ‫‪- Why do you say to him you cannot go because we have a problem? I‬‬ ‫‪never said that. You have fresh material, of course it is our interest that‬‬ ‫‪you publish it. If we can help you go out, we will. But can’t. You can’t go‬‬ ‫‪with the woman. 4‬‬ ‫می‏کوشم کمی فضا را تلطيف کنم‪ ،‬باالخره توضيحی قابل قبول می‏دهد‪« :‬او [زن ايرلندی]‬ ‫داخل يک کاميون‪ ،‬با حجاب‪ ،‬و به عنوان يک زن سوری‪ ،‬با مدارک و کاغذهای شناسايی‬ ‫سوری از اينجا خارج می‏شود‪ .‬فکر می‏کنی تو هم بتوانی به اين شکل خارج شوی؟ اينطور‬ ‫فکر می‏کنی يا نه؟» همه‏ی تالشم را می‏کنم که آرامش کنم‪ ،‬و سوءتفاهم را برطرف کنم‪ ،‬اما‬ ‫او زنجير گسسته و عصبی است‪ .‬باالخره در اين حد با هم کنار می‏آئيم که اگر بتواند به من‬ ‫کمک خواهد کرد‪.‬‬ ‫در آپارتمان چای و مطالعه‪ .‬چندتايی از افراد يا خوابند و يا در حال استراحت‪ .‬حدود ساعت ‪5‬‬ ‫و نيم‪ ،‬يک سری انفجار ِ‬ ‫پشت سر هم خمپاره‪ ،‬چندان دور نيست‪ ،‬حوالی گورستان‪ .‬حسن با دو‬ ‫پسرش رسيد‪ ،‬هر دو بانمک و خجالتی‪ .‬افراد اسلحه‏های غيرمسلح‪ ،‬اما با خشاب پر را چون‬ ‫اسباب‏بازی دست بچه‏ها می‏دهند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫جنگی مدل ‪ 24-Mi‬حول و حوش محله می‏چرخد‪ .‬بچه‏های اينجا از‬ ‫ساعت ‪ .5‬يک هليکوپتر‬ ‫اقدامات ژوپه در شورای امنيت حسابی شاکی‏اند‪ .‬شروع می‏کنند به يک بازی ويدئويی‬ ‫فوتبال‪ .‬راعد از چند ساعت قبل پيدايش نيست‪ ،‬و هيچ خبری هم نداده‪.‬‬ ‫از عال خواهش می‏کنم مرا ترک موتورش ببرد تا راعد را پيدا کنم‪ .‬نمی‏داند کجا بايد برود‪،‬‬ ‫ولی پيدا می‏کنيم‪ .‬در ميان چاله‏چوله‏ها قيقاج می‏رويم‪ ،‬در خيابانی طوالنی و بلند که آثار‬ ‫آتش‏سوزی‏های متعدد و در هر طرفش آشکار است‪ ،‬به درمانگاه بعدی می‏رسيم‪ ،‬همان‬ ‫درمانگاه عماد‪ ،‬بعد از اين‏جا‪ ،‬به کلينيک‪ ،‬همانی‏که امروز بعدازظهر در آنجا بوديم؛ از اينجا ما‬ ‫ِ‬ ‫سمت اولين خانه‏ی فعالين راهنمايی می‏کنند‪ ،‬ولی خوب اين همانی است که در آن با‬ ‫را به‬ ‫ِ‬ ‫آپارتمان مکتب را‬ ‫وکيل دعاوی کمونيست آشنا شديم‪ ،‬چند نفری بيش اينجا نيستند‪ ،‬باالخره‬ ‫پيدا می‏کنيم‪ .‬راعد اينجاست‪ ،‬به همراه مارسل‪ ،‬سرگرم کار کردن روی کامپيوترش‪ ،‬تا بلکه‬ ‫فايل‏هايش را ذخيره کند‪ .‬از عال تشکر می‏کنم و او هم می‏رود‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫صفحات‬ ‫ميخکوب لپ‏تاپ‏های‏شان نشسته‏اند‪ ،‬همه در‬ ‫ده نفری از فعالين اينجايند که همه‬ ‫يوتوب‪ ،‬فيس‏بوک و يا تويتر‪ .‬فردی يک ساندويچ مرغ و سيب‏زمينی به من تعارف می‏کند‬ ‫و يک مکينتاش جلويم می‏گذارد‪ ،‬باالخره می‏توانم ای‏ميل‏هايم را چِک کنم‪ .‬به‏طرز وحشتناکی‬ ‫ِ‬ ‫سرعت نت کم است‪ .‬روزنامه‏نگار ايرلندی رفته است‪ .‬ابوحنين بازخواستم می‏کند‪« :‬چرا‬ ‫ترم‬ ‫نيامديد‬ ‫ِ‬ ‫سراغ ما؟ چرا از ما حذر می‏‪‎‬کنيد؟» خيلی ديپلماتيک پاسخ می‏دهم‪ .‬وقتی از ِ‬ ‫مکتب االعالمی استفاده می‏کنم‪ ،‬ابوحنين اص ً‬ ‫ال موجوديت چنين دفتری را منکر می‏شود‪« .‬ما‬ ‫تنها گروهی دوست و رفيقيم‪ ،‬همين و بس‪ ».‬روی ديوارها تصاوير شهدا نصب شده‪ .‬گفتگوی‬ ‫سياسی خالصه و کوتاهی داشتيم‪ ،‬اما تداومی نداشت‪.‬‬ ‫کمی بعد بحثی ديگر‪ .‬ابوحنين می‏گويد‪ ،‬اگر بچه‏های خودتان بتوانند از اتوبان ردم کنند‪،‬‬ ‫بقيه‏ی کار را آن‏ها به عهده می‏گيرند‪ .‬وعده می‏دهد‪ ،‬که اگر امکانش باشد‪ ،‬فردا يا شنبه‪،‬‬ ‫مرا از اينجا خارج خواهد کرد‪ .‬جمعه روز خوبی نيست‪ ،‬روز خطرناکی است‪ ،‬چون تظاهرات‬ ‫برقرار است‪.‬‬ ‫راعد همه‏ی هوش و حواسش متوجه دشواری‏های کامپيوتری‏اش است و به زحمت به آنچه‬ ‫می‏گويم گوش و حواس می‏دهد‪ .‬باالخره همان‏جا او را گذاشتم و با يکی از رفقای شهيد زنده‬ ‫به آپارتمان‪‎‬مان برگشتم‪.‬‬ ‫(دنباله در شماره ی آینده)‬ ‫توضیحات‪:‬‬ ‫‪ -1‬تو را که اص ً‬ ‫ال نمی‌شناسم‪ .‬ـ درسته‪ ،‬ولی هفته‏ی قبل با او صحبت کردم‪ .‬گفت که ده‬ ‫دقيقه‏ی ديگر برمی‏گردد‪ ،‬اما شماها غيب‏تان زد‪.‬‬ ‫‪ -2‬نه‪ ،‬نمی‏تونيد‪ .‬شما می‏گوئيد که خودتان کارهای‏تان را سامان می‏دهيد‪ ،‬خوب‪ ،‬می‏گوئيد‬ ‫خودتان از پس‏اش برمی‏آييد‪ ،‬چه خوب‪ .‬خوب حاال با بچه‏ها و افراد خودتان سر و سامان‏اش‬ ‫بدهيد‪.‬‬ ‫‪ -3‬می‏بينيد‪ .‬ما عربيم‪ .‬با عرب‏ها همين است که هست‪.‬‬ ‫‪ -4‬چرا به او می‏گويی که نمی‏توانی بروی‪ ،‬چون من و تو مشکلی ميان‏مان داريم‪ .‬من هرگز‬ ‫چنين حرفی نزدم‪ .‬تو اطالعات و داده‏هايی تازه و بکر داری‪ ،‬مطمئن ًا به نفع ماست که هر چه‬ ‫زودتر منتشرشان کنی‪ .‬اگر بتوانيم بهت کمک کنيم که بيرون بروی‪ ،‬اين کار را می‏کنيم‪ .‬اما‬ ‫در اين مورد خاص نمی‏توانيم‪ .‬تو نمی‏توانی با اين زن بروی‪.‬‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.17‬‬


‫موسيقی‬ ‫گزينش مطلب از‪:‬‬ ‫مدرس برجسته ی‬ ‫"استاد شاملو"‪ ،‬نوازنده و ّ‬ ‫ویولن ‪ -‬ونکوور‬

‫شارل آزناوور‪ :‬بچه مهاجر آواره‌ای که اسطوره شد‬ ‫علی جیحون منتقد هنری‬

‫ده ماه پس از مرگ جانی هالیدی‪ ،‬موسیقی فرانسه یکی از اسطوره‌های دیگر خود را از‬ ‫دست داده است؛ شاید هم آخرینشان را‪ .‬شارل آزناوور که چند روز پیش در ‪ ۹۴‬سالگی در‬ ‫خانه‌اش در یک منطقه خوش آب و هوای جنوب این کشور درگذشت‪ ،‬همچنان این رؤیا را‬ ‫در سر می‌پروراند که تا صدسالگی آواز بخواند و مثل همیشه از شور زندگی‪ ،‬گرمای عشق‬ ‫و نوستالژی زمان از دست رفته بگوید‪.‬‬ ‫ستایش جوانی یکی از مضامین اصلی آثار شارل آزناوور بود و خودش نیز همانند "بنجامین‬ ‫باتن" شخصیتی که فیتزجرالد خلق کرده‪ ،‬گویی پیر به دنیا آمد‪ ،‬اما به مرور در زندگی با‬ ‫هر ترانه جوان‌تر می‌شد‪ .‬به طوری که شارل آزناوور در سال‌های اخیر از لفظ "پیر" خوشش‬ ‫نمی‌آمد‪" :‬من پیر نیستم‪ ،‬مسن هستم‪ .‬این فرق می‌کند!"‬ ‫او برای اینکه نشان دهد "پیر" نشده‪ ،‬در آخرین کتابش نوشت که هرگز پیش از هر کنسرت‬ ‫غذا نمی‌خورد یا طی آن آب نمی‌نوشد‪.‬‬ ‫آزناوور با این که در ماه‌های اخیر کنسرت‌هایی را مثل کنسرت سن پترزبورگ در ماه‬ ‫آوریل لغو کرده بود‪ ،‬اما به تازگی در دو شهر ژاپن اجرا داشت و قرار بود چند روز دیگر‬ ‫هم در نشست فرانکوفونی در ایروان‪ ،‬پایتخت ارمنستان که با حضور امانوئل مکرون‪ ،‬رئیس‬ ‫جمهوری فرانسه برگزار می‌شود‪ ،‬شرکت کند و ترانه بخواند‪.‬‬ ‫همچنین قرار بود تور کنسرت‌های او در فرانسه تا چندی دیگر آغاز شود و از جمله به روی‬ ‫صحنه تاالر ِ‬ ‫"سن موزیکال" پاریس برود که تازگی‌ها در حاشیه رود سن ساخته شده است‪.‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫شارل آزناوور با خواندن حدود هزار ترانه به پنج زبان‪ ،‬فروش ‪ ۱۸۰‬میلیون صفحه از آثارش‬ ‫و برگزاری کنسرت در سراسر جهان‪ ،‬به عنوان "سفیر ترانه‌های فرانسوی" در جهان شناخته‬ ‫می‌شد‪.‬‬ ‫مالقات با ادیت پیاف و ژان کوکتو‬ ‫شارل آزناوور با نام اصلی "شاهنور واغیناک آزناووریان" در روز ‪ ۲۲‬مه ‪ ۱۹۲۴‬در پاریس‬ ‫از پدر و مادری ارمنی متولد شد‪.‬‬ ‫می‌گویند که تولد او در پاریس "اتفاقی" بود‪ ،‬چون پدر و مادر مهاجرش قرار بود در‬ ‫فرانسه نمانند و به آمریکا بروند‪.‬‬ ‫‪ ۲۲‬ساله بود که با ادیت پیاف‪ ،‬خواننده مشهور فرانسوی دیدار کرد و هشت سال به عنوان‬ ‫نوازنده پیانو‪ ،‬پیاف را در صحنه همراهی می‌کرد‪.‬‬ ‫ادیت پیاف که خود نابغه بود‪ ،‬به آزناوور لقب "احمق نابغه" را داد‪ ،‬اما شارل آزناوور درباره‬ ‫رابطه‌اش با ادیت پیاف گفته بود که "پیاف جوانانی را که به روی صحنه خود می‌آورد‬ ‫عاشقانش بودند‪ ،‬اما او نه‪" :‬او (پیاف) از من به دالیل دیگری حمایت می‌کرد‪ .‬به خاطر‬ ‫گذشته‌ام که با گذشته او خیلی شباهت داشت‪ .‬پدر و مادر من خارجی بودند و زبان فرانسه‬ ‫بلد نبودند‪ .‬من و خواهرم بچه‌های خیابان بودیم و پیاف هم بچه خیابان بود‪ .‬این بود که ما‬ ‫را به هم نزدیک کرد‪".‬‬ ‫شارل آزناوور که تحصیل نکرده بود‪ ،‬پس از آشنایی با ژان کوکتو‪ ،‬دوست پیاف‪ ،‬به خواندن‬ ‫کتاب روی آورد‪ .‬خواندن زیاد کتاب به او سواد‪ ،‬توان و تسلطی در سرودن ترانه بخشید که‬ ‫در ‪ ۲۶‬سالگی اولین ترانه‌ خود را سرود‪.‬‬ ‫این ترانه که در ‪ ۱۹۵۰‬در نیویورک‪ ،‬با نام "من از یکشنبه‌ها متنفرم" سروده شد‪ ،‬پس از‬ ‫امتناع ادیت پیاف از اجرایش‪ ،‬با صدای ژولیت گرکو‪ ،‬دیگر خواننده زن فرانسوی اجرا شد‪.‬‬ ‫دو سال بعد‪ ،‬هانریت راگون‪ ،‬معروف به پاتاشو‪ ،‬شارل آزناوور را در کاباره‌اش در محله‬ ‫مونمارتر پاریس به کار گرفت‪.‬‬ ‫یک سال بعد هم شارل آزناوور‬ ‫با ترانه "بیا در گودی شانه‌ام"‬ ‫به اولین موفقیت چشمگیر خود‬ ‫رسید‪" :‬اگر زخمی‌ات کرده‌ام‪،‬‬ ‫اگر گذشته‌ات را سیاه کرده‌ام‪ ،‬بیا‬ ‫گریه کن در گودی شانه‌ام‪"...‬‬ ‫در ‪ ،۱۹۵۶‬ادی بارسله یکی از‬ ‫مهم‌ترین تهیه‌کنندگان دنیای‬ ‫موسیقی در دهه ‪ ۱۹۵۰‬که خود‬ ‫آهنگساز بود‪ ،‬با شارل آزناوور‬ ‫قرارداد امضا کرد‪ .‬این‪ ،‬آغاز یک‬ ‫سری از موفقیت‌ها و اتفاق‌های‬ ‫خوب برای آزناوور بود‪ ،‬از‬ ‫جمله آشنایی و همکاری با ژرژ‬ ‫گاروارنتز آهنگساز که او هم مثل‬ ‫شارل آزناوور از پدر و مادری ارمنی و مهاجر به دنیا آمده بود‪ .‬آزناوور بعدها در ‪۱۷‬‬ ‫سپتامبر ‪ ۱۹۶۵‬با آیدا‪ ،‬خواهر ژرژ گاروارنتز ازدواج کرد‪.‬‬ ‫آزناوور در زندگی‌نامه خودنوشتی (سرگذشت نامه ای) که با عنوان "آزناوور به قلم‬ ‫آزناوور" در سال ‪ ۱۹۷۰‬به چاپ رسید‪ ،‬به خوبی شرایط آغاز فعالیت به عنوان خوانندگی را‬ ‫شرح داده است‪ .‬او با بیان اینکه چگونه به دلیل ظاهر و حتی نوع صدایش از سوی منتقدان‬ ‫و دیگر هنرمندان نقد می‌شد‪ ،‬نوشته است‪" :‬معلولیت‌های من چه بود؟ صدایم‪ ،‬قد کوتاهم‪،‬‬ ‫رفتارهایم‪ ،‬این که آموزش ندیده بودم‪ ،‬صداقتم‪ ،‬معروف نبودنم‪ .‬استادها به من توصیه‬ ‫می‌کردند که آواز نخوانم‪ ،‬با این حال با پاره کردن چاکنایم‪ ،‬خواندم‪".‬‬ ‫یکی از بهترین کارهای این دوره آزناوور ‪ ،‬ترانه "ال ماما" است که متن ترانه را روبر گال‪،‬‬ ‫ترانه‌سرای معروف فرانسوی سروده و آهنگسازی آن را خود آزناوور انجام داده است‪.‬‬ ‫فرانس گال‪ ،‬خواننده فرانسوی و دختر روبر گال‪ ،‬درباره این ترانه (که به معنی مادر است)‬ ‫گفته که پدرش آن را برای مادربزرگش (مادر روبر گال) سروده بود که از سوی تمامی‬ ‫آهنگسازان رد شد‪.‬‬ ‫اما اوج موفقیت و شهرت شارل آزناوور‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.18‬‬


‫‪ ...‬از اوایل دهه شصت‪ ،‬یعنی از‬ ‫سی و شش سالگی‌اش آغاز شد‬ ‫که معموال برای یک خواننده‪،‬‬ ‫دیرهنگام محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫آزناوور در این دهه برای‬ ‫خوانندگان مشهوری چون جانی‬ ‫هالیدی ترانه سرود و ترانه‌های‬ ‫موفقی مثل ترانه "‪Tu T'laisses‬‬ ‫‪ "Aller‬را اجرا کرد که در سال‬ ‫‪ ۱۹۶۰‬با مضمونی جسورانه‬ ‫درباره زندگی زناشویی و با الهام‬ ‫از فیلم "سم" ساخته ساشا گیتری‪،‬‬ ‫کارگردان فرانسوی ساخته شد‪.‬‬ ‫آزناوور که از کودکی به رقص‬ ‫و نمایش و بازیگری عالقه داشت‬ ‫و از نوجوانی بازیگری را آغاز‬ ‫کرده بود‪ ،‬در همین سال در فیلم‬ ‫"به پیانیست شلیک کن" ساخته‬

‫فرانسوا تروفو (‪ )۱۹۶۰‬نیز بازی کرد‪.‬‬ ‫او همزمان با خوانندگی در حدود شصت فیلم به ایفای نقش پرداخت‪ ،‬از جمله فیلم‌های‬ ‫"طبل حلبی" ساخته فولکر شلوندورف (‪ )۱۹۷۹‬و "ارواح کاله فروش" به کارگردانی کلود‬ ‫شابرول (‪.)۱۹۸۲‬‬ ‫استعداد بازیگری و رقص آزناوور را در اجرای ترانه‌هایش هم می‌توان دید‪ .‬او هنگام اجرا‪،‬‬ ‫فقط صدای خود را طنین‌انداز نمی‌کرد‪ ،‬نگاه‌های نافذ‪ ،‬تغییر چهره همزمان با مضمون ترانه‪،‬‬ ‫حرکات حساب‌شده دست‌ها و کوبیدن پاها و خرامیدن‌‌های روی صحنه‪ ،‬بر ماندگاری خاطره‬ ‫ترانه‌هایش افزوده است‪.‬‬ ‫اراده او در خواندن‪ ،‬استعداد فراوان و اجرای ترانه‌های موفق و جهانی چون "ال بوئم" (‪La‬‬ ‫‪ )Bohème‬و ترانه انگلیسی "‪ "She‬موجب شد که او جایگاه رفیعی را در میان بزرگان ترانه‬ ‫فرانسه و حتی جهان و به ویژه آمریکا به دست آورد‪.‬‬ ‫هر چند که آزناوور در سه دهه گذشته با وجود انتشار آلبوم‌هایی‪ ،‬ترانه مهمی را خلق نکرد‪،‬‬ ‫اما با برگزاری هر کنسرت‪ ،‬شور و شعفی در میان عالقه‌مندان خود از نسل‌های مختلف‬ ‫برمی‌انگیخت‪ .‬به ویژه آنکه طی سال‌های اخیر‪ ،‬کنسرت‌های آزناوور "مسن" بار احساسی و‬ ‫نوستالژیک ترانه‌هایش را بیشتر کرده بود‪.‬‬

‫"قهرمان ملی" ارمنستان‬ ‫آزناوور همواره بر مهاجر بودن خود تأکید داشت‪" :‬من فرانسوی و ارمنی هستم‪ .‬این دو‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫جدایی‌ناپذیرند‪ ،‬مثل شیر و قهوه‪".‬‬ ‫او در سال ‪ ،۱۹۸۹‬پس از وقوع زلزله‌ای پرقدرت در ارمنستان که حدود سی هزار کشته‬ ‫برجای گذاشت‪ ،‬ترانه‌ای با نام "برای تو ارمنستان" سرود که با آهنگسازی ژرژ گاروارنتز‪،‬‬ ‫برادرزنش و آواز جمعی ‪ ۹۰‬خواننده اجرا شد‪ .‬بیش از یک میلیون نسخه از این ترانه فروش‬ ‫رفت و عواید آن صرف زلزله‌زدگان شد‪.‬‬ ‫همچنین شارل آزناوور که به طور مرتب به ارمنستان سفر می‌کرد‪ ،‬همواره خاطره قربانیان‬ ‫نسل‌کشی ارامنه در دوران جنگ جهانی اول را گرامی می‌داشت‪.‬‬ ‫آزناوور سفیر دائمی ارمنستان در یونسکو و سفیر ارمنستان در سوئیس نیز بود‪.‬‬ ‫ارمنی‌ها هم به شارل آزناوور عشق می‌ورزند و او را "پسر بزرگ ملت ارمنستان" می‌خوانند‬ ‫و در سال ‪ ۲۰۰۴‬به او لقب "قهرمان ملی" دادند‪ .‬بسیاری از مکان‌های فرهنگی و خیابان‌ها و‬ ‫میادین شهرها به نام شارل آزناوور نامگذاری شده و مجسمه‌ای از او نیز در شهر گیومری‪،‬‬ ‫دومین شهر بزرگ ارمنستان نصب شده است‪.‬‬ ‫پس از مرگ این خواننده‪ ،‬صفحه نمایش بزرگی در مرکز ایروان تصاویری از دوره‌های‬ ‫مختلف زندگی شارل آزناوور به نمایش گذاشت و تقریبا تمامی شبکه‌های تلویزیونی و‬ ‫رادیویی ارمنستان برنامه‌های ویژه‌ای درباره او پخش کردند‪.‬‬ ‫درگذشت آزناوور‪ ،‬یک اندوه جهانی‬ ‫با وجود تأکید آزناوور بر فرانسوی و ارمنی بودن‪ ،‬فقط فرانسوی‌ها و ارمنی‌ها نبودند که‬ ‫از مرگ این خواننده غمگین شدند‪ .‬درگذشت شارل آزناوور واکنش‌های گسترده‌ای در‬ ‫کشورهای مختلف جهان به دنبال داشت‪ .‬به عنوان نمونه‪ ،‬در مونترآل کانادا که او شهروند‬ ‫افتحاری این شهر بود‪ ،‬عالقه‌مندانش را در اندوهی عمیق فرو برد‪ .‬آزناوور در ‪ ۱۹۴۸‬زمانی‬ ‫که ‪ ۲۴‬ساله بود و هنوز چندان در اروپا شناخته شده نبود‪ ،‬در یکی از کاباره‌های مونترال (‪Au‬‬ ‫‪ )Faisan Doré‬ترانه‌هایی اجرا کرده بود‪.‬‬ ‫پیشتر در آمریکا نیز از شارل آزناوور که ترانه‌هایی به انگلیسی خوانده بود‪ ،‬بسیار ستایش‬ ‫شده بود؛ چه آن زمان که از سوی رسانه‌های آمریکایی به عنوان "خواننده قرن" معرفی‬ ‫گردید و چه وقتی که ستاره او در بلوار مشاهیر هالیوود در لس‌آنجلس نصب شد‪.‬‬ ‫اما ستایش از این خواننده فقط به دوستداران او در کشورهای غربی یا فرانسوی‌زبان محدود‬ ‫نمی‌شود‪ .‬خیلی از عالقه‌مندانش در دیگر کشورها حتی زبان ترانه‌هایش را هم نمی‌فهمیدند‪.‬‬ ‫آزناوور که پیش از انقالب ایران‪ ،‬به این کشور سفر و کنسرت‌هایی در ایران برگزار کرده‬ ‫بود‪ ،‬در میان ایرانیان نیز عالقه‌مندانی داشت‪.‬‬ ‫خیلی‌ از قدیمی‌ترها‪ ،‬چه آنهایی که با زبان فرانسه آشنایی دارند و چه آنهایی که آشنایی‬ ‫ندارند‪ ،‬اگر به کنسرت شارل آزناوور در "استادیوم محمدرضاشاه" یا هتل هیلتون تهران‬ ‫نرفته باشند‪ ،‬دست‌کم فروش صفحه‌های این خواننده در مغازه‌های صفحه‌فروشی تهران‬ ‫را به یاد دارند‪ .‬عالوه بر مردم‪ ،‬آهنگسازان‪ ،‬ترانه‌سرایان و خوانندگان موسیقی پاپ ایران‬ ‫مثل گوگوش و شهیار قنبری نیز دوستدار ترانه‌های فرانسوی به طور عام و ترانه‌های شارل‬ ‫آزناوور به ویژه متن این ترانه‌ها بوده‌اند‪bbc .‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 19‬‬


‫بهداشت و تندرستی ‪ /‬دانش‬ ‫توانایی قلب برای پمپ کردن خون تضعیف و مختل خواهد شد‪.‬‬

‫آشنایی با تنگی دریچه آئورت‬

‫تنگی دریچه آئورت (دریچه یک‌طرفه‌ای که میان بطن چپ قلب و شریان آئورت قرار‬ ‫دارد)‪ ،‬میان سالمندان شایع و در بسیاری موارد بی‌عالمت است‪ ،‬اما می‌تواند به عوارضی‬ ‫مانند مرگ ناگهانی بینجامد‪..‬‬ ‫دریچه آئورت در واقع گذرگاه میان قلب و بدن شماست‪ .‬این دریچه در هر ضربان قلب‬ ‫گشوده می‌شود و جریان خون را وارد شریان آئورت می‌کند که بزرگ‌ترین شریان بدن‬ ‫است و خون را به همه بخش‌های بدن می‌رساند‪ .‬بعد این دریچه بسته شده و مانع بازگشت‬ ‫خون از شریان آئورت به درون قلب می‌شود‪ .‬با افزایش سن‪ ،‬رسوبات کلسیم روی این‬ ‫دریچه جمع شده و باعث تنگ و سفت شدن آن می‌شوند‪ .‬این عارضه را که «تنگی آئورتی»‬ ‫می‌نامند ممکن است به علت یک ناهنجاری ژنتیکی (داشتن دریچه آئورتی ‪ 2‬لتی) هم ایجاد‬ ‫شود‪.‬‬ ‫اغلب موارد تنگی دریچه آئورت در سالمندان و در بیشتر موارد (اما نه همیشه) در افراد‬ ‫دارای فشارخون باال‪ ،‬کلسترول باال و سایر عوامل زمینه‌ساز بیماری قلبی تشخیص داده‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫نخستین عالمت افراد دچار این عارضه احساس تنگی نفس هنگام فعالیت جسمی است‪ .‬برای‬ ‫مثال به‌خصوص اگر به طور منظم ورزش نکرده باشید‪ ،‬ممکن است متوجه شوید باال‬ ‫رفتن از پله‌ها یا حمل کردن خواروبار برایتان سخت شده است‪ .‬این عالئم به طور تدریجی‬ ‫بروز می‌کنند‪ ،‬بنابراین همه افراد متوجه آن نمی‌شوند‪ .‬از طرف دیگر برخی افراد به طور‬ ‫ناخودآگاه طوری رفتارهایشان را تغییر می‌دهند که از فعالیت جسمی شدید پرهیز کنند‪.‬‬ ‫با بدتر شدن این عارضه حتی فعالیت جسمی خفیف هم باعث درد قفسه سینه می‌شود‪.‬‬ ‫همچنین ممکن است سیاهی رفتن چشم‌ها یا غش کردن هنگام ورزش با پیشرفت بیماری‬ ‫رخ دهد‪.‬‬

‫درمان‬ ‫سالمندانی که دچار تنگی خفیف دریچه آئورت هستند و عالمتی ندارند و قلبشان از لحاظ‬ ‫دیگر سالم است‪ ،‬معموالً نیازی به درمان ندارند و معاینات منظم پزشکی برایشان کافی است‬ ‫اما بسیاری از افراد دارای تنگی دریچه آئورت مشکالت دیگری مانند فشارخون باال و اختالل‬ ‫ریتم قلب نیز دارند‪.‬‬ ‫داروهایی که این افراد برای کنترل ضربان غیرطبیعی قلب یا فشارخون مصرف می‌کنند‪،‬‬ ‫تنگی دریچه را برطرف نمی‌کنند‪ ،‬اما قلب را تا حد امکان سالم نگه می‌دارند‪ .‬چند نمونه از‬ ‫این داروها عبارتند از‪:‬‬ ‫* داروهای مهارکننده «آنزیم مبدل آنژیوتانسین» که رگ‌های خونی را باز نگه می‌دارند‪.‬‬ ‫* داروهایی که مشکالت ریتم و نظم ضربان قلب را برطرف می‌کنند‪.‬‬ ‫* داروهایی به نام مسدودکننده گیرنده بنا که سرعت ضربان قلب را کاهش می‌دهند‪.‬‬ ‫* داروهای ادرارآور که میزان مایعات بدن را کاهش می‌دهند و فشار وارد بر قلب را کم‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫درمان‌های جراحی‬ ‫اگر این درمان‌ها کافی نباشد و کارکرد قلب دچار اشکال شده باشد‪ ،‬چند گزینه برای بیماران‬ ‫وجود دارد‪:‬‬ ‫تعویض دریچه آئورت‪ :‬برای این کار از دریچه مکانیکی ساخته شده از فلز یا بافت‌های گاو‪،‬‬ ‫خوک یا اهداکنندگان انسانی استفاده می‌شود‪.‬‬ ‫تعویض دریچه ممکن است به شکل سنتی از راه عمل قلب باز انجام شود که در آن برش‬ ‫بزرگی روی قفسه سینه داده می‌شود و دنده‌ها بریده خواهند شد‪.‬‬ ‫شیوه دیگر تعویض دریچه انجام آن از راه تهاجم کمتر به نام «تعویض دریچه آئورتی از راه‬ ‫کانتر (‪ )TAVR‬است‪ .‬در این روش برش‌های کوچک‌تری روی قفسه سینه ایجاد می‌شود و‬ ‫دوره بهبود کوتاه‌تر است و بیمار درد و ناراحتی کمتری را تحمل خواهد کرد‪.‬‬ ‫در این شیوه درمانی دریچه جایگزین روی هم خوابیده با استفاده از یک لوله باریک قابل‬ ‫انعطاف یا کانتری که پزشک از راه شریان ران وارد بدن می‌کند‪ ،‬به شریان آئورت رسانده‬ ‫می‌شود و تعویض دریچه انجام خواهد شد‪ .‬این شیوه به‌خصوص برای افرادی که به علت‬ ‫سن باالتر‪ ،‬نحیف‌تر بودن و داشتن مشکالت قلبی بیشتر نمی‌توانند عمل قلب باز را تحمل‬ ‫کنند‪ ،‬مناسب است‪.‬‬ ‫ترمیم دریچه با بالون‪ :‬این روش معموالً در نوزادان و کودکان دچار تنگی دریچه آئورت به‬ ‫کار می‌رود و در بزرگساالن چندان مؤثر نیست‪.‬‬ ‫ورزش و تنگی دریچه آئورت‬ ‫یک پرسش رایج میان افراد دچار تنگی دریچه آئورت این است که این افراد تا چه میزانی‬ ‫می‌توانند فعالیت جسمی انجام دهند؟‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬

‫تشخیص تنگی دریچه‬ ‫عالئم تنگی دریچه آئورت به تدریج بروز می‌کند و ابتدا ممکن است مورد توجه قرار نگیرد‪،‬‬ ‫بنابراین شناسایی این بیماری مشکل است‪ .‬در اغلب موارد تنگی دریچه آئورت در جریان‬ ‫یک بررسی معمولی هنگام شنیده شدن صداهای غیرعادی قلب در معاینه قلبی با گوشی‬ ‫کشف می‌شود‪.‬‬ ‫دریچه آئورتی سفت شده به سادگی باز نمی‌شود‪ ،‬بنابراین هنگامی که بطن چپ (حفره‬ ‫اصلی تلمبه‌کننده خون)‪ ،‬منقبض می‌شود تا خون را وارد شریان آئورت کند‪ ،‬فشار پشت‬ ‫دریچه باال می‌رود‪.‬‬ ‫جریان خونی که از دریچه تنگ شده می‌گذرد‪ ،‬نیز آشفته است و در نتیجه صدای غیرطبیعی‬ ‫قلبی (سوفل قلبی) هنگام معاینه قلب با گوشی شنیده می‌شود که ابتدا بلند است و بعد به‬ ‫تدریج هنگامی که خون کمتری در بطن باقی می‌ماند‪ ،‬خاموش می‌شود‪.‬‬ ‫اسکن کردن قلب با امواج اولتراسوند یا اکوکاردیو گرام می‌تواند تنگی دریچه را نشان‬ ‫دهد و تشخیص را ثابت کند‪ .‬تکرار کردن اکوکاردیو گرام در هر ‪ 6‬تا ‪ 12‬ماه نشان خواهد‬ ‫داد آیا بطن چپ قلب شما که مجبور است در مقابل دریچه‌ای تنگ شده کار کند‪ ،‬در حال‬ ‫گشادشدن است و آیا کارکرد قلبی شما بدتر می‌شود یا نه‪.‬‬ ‫همچنین باید مراقب بروز عالئمی مانند احساس خستگی پس از فعالیت جسمی‪ ،‬تپش قلب‪،‬‬ ‫درد قفسه سینه و حمالت غش کردن باشید‪.‬‬ ‫عوارض تنگی دریچه‬ ‫هنگامی که دریچه آئورت به طور طبیعی باز نشود‪ ،‬بطن چپ قلب شما نمی‌تواند همه خونی‬ ‫را که درون آن جمع می‌شود به شریان آئورت تلمبه کند‪ ،‬در نتیجه خون به درون قلب‬ ‫و در نهایت حتی درون ریه‌ها پس می‌زند‪ .‬فشاری که بر قلب برای تلمبه کردن خون در‬ ‫مقابل مجرای خروجی تنگ شده می‌آید‪ ،‬باعث بروز عالئمی مانند درد قفسه سینه ناشی از‬ ‫خون‌رسانی ناکافی به عضله قلب و غش کردن به علت نرسیدن خون کافی به مغز می‌شود‪.‬‬ ‫عارضه دیگر اختالل ریتم ضربان قلب است که به دلیل خونرسانی نامنظم به قلب ایجاد‬ ‫می‌شود‪ .‬تنگی دریچه آئورت در بلندمدت می‌تواند به نارسایی قلب منجر شود که در آن‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 20‬‬


‫‪ ...‬در پاسخ باید گفت میزان فعالیت به شدت تنگی دریچه بستگی دارد؛ هرچه تنگی بیشتر‬ ‫باشد‪ ،‬فعالیت جسمی باید بیشتر محدود شود‪.‬‬ ‫اگر دقیقًا معلوم نیست با چه شدت از فعالیت جسمی عالئمتان بروز می‌کند‪ ،‬پزشکتان ممکن‬ ‫است انجام تست ورزش را توصیه کند‪ .‬برای انجام این تست شما زیر نظر دقیق روی‬ ‫تردمیل راه می‌روید تا معلوم شود آیا هنگام فعالیت با شدت متوسط دچار عالمت می‌شوید‬ ‫یا نه؟ اگر چنین باشد ممکن است الزم باشد زودتر عمل جراحی برای تعویض دریچه انجام‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫دریچه آئورت ‪ 2‬لتی‬ ‫دریچه طبیعی شریان آئورت دارای ‪ 3‬لت است که برای تنظیم جریان خون باز و بسته‬ ‫می‌شوند اما بین ‪ 1‬تا ‪ 2‬درصد از افراد با دریچه شریان آئورتی متولد می‌شوند که ‪ 2‬لت‬ ‫بیشتر ندارد‪ .‬این عارضه در مردان شایع‌تر از زنان و در برخی خانواده‌ها بیشتر است‪.‬‬ ‫افراد دارای دریچه آئورتی ‪ 2‬لتی در معرض خطر بیشتر تنگی دریچه آئورت هستند‪.‬‬ ‫افرادی که دریچه آئورتی ‪ 2‬لتی دارند‪ ،‬ممکن است دچار عارضه جدی‌تری شوند که‬ ‫«آنوریسم آئورت» نامیده می‌شود‪ .‬در این عارضه خون به دیواره شریان آئورت (معموالً‬ ‫بخشی از آن در قفسه سینه قرار دارد) نفوذ می‌کند و تورمی بادکنکی در دیواره این شریان‬ ‫ایجاد می‌شود‪ .‬در موارد خیلی نادر ممکن است شریان آئورت پاره شود که اغلب کشنده‬ ‫است‪ .‬جراحی برای جایگزینی دریچه آئورت و گاهی بخشی از خود شریان آئورت می‌تواند‬ ‫این مشکالت را حل کند‪.‬‬ ‫برای تصمیم‌گیری درباره انجام این جراحی باید به طور مرتب اکوکاردیوگرافی (سونوگرافی‬ ‫از قلب و عروق) انجام شود‪ .‬فاصله زمانی میان این سونوگرافی‌ها به سن شما بستگی دارد و‬ ‫اینکه آیا دچار عالئمی مانند درد قفسه سینه‪ ،‬تنگی نفس و غش کردن بی‌دلیل هستید یا نه؟‬ ‫مکانیسم فعالیت دریچه‌های قلب‬ ‫قلب از ‪ 4‬حفره متفاوت پر از خون تشکیل شده است‪ .‬دو تا از این حفره‌ها که باالی قلب قرار‬ ‫دارند‪ ،‬دهلیز نامیده می‌شوند‪ .‬دهلیزها حفره‌هایی هستند که خون بازگشته از ریه‌ها و سایر‬ ‫نقاط بدن را دریافت می‌کنند‪ .‬قلب دارای یک دهلیز چپ و یک دهلیز راست است‪ .‬دهلیز‬ ‫چپ خون را از ریه‌ها و دهلیز راست خون را از سایر نقاط بدن می‌گیرد‪ .‬دو حفره پایین قلب‬ ‫بطن نامیده می‌شوند‪.‬‬ ‫دهلیزها و بطن‌ها مانند یک تیم با هم کار می‌کنند‪ .‬دهلیزها از خون پر می‌شوند‪ ،‬بعد خون‬ ‫را به بطن‌ها می‌فرستند‪ .‬سپس بطن‌ها منقبض می‌شوند و خون را از قلب خارج می‌کنند‪ .‬در‬ ‫حالی که بطن‌ها دارند منقبض می‌شوند‪ ،‬دهلیزها مجدد پر می‌شوند و برای انقباض بعدی‬ ‫آماده خواهند شد‪.‬هنگامی که خون تلمبه می‌شود‪ ،‬جهت عبور آن را ‪ 4‬دریچه یک‌طرفه‬ ‫تعیین می‌کنند‪ .‬این دریچه‌ها به خون اجازه عبور می‌دهند و با بسته شدن آن را در همان‬ ‫طرف نگه می‌دارند‪ ،‬درست مثل گذشتن از یک در که پشت سر شما بسته می‌شود و‬ ‫نمی‌گذارد شما به عقب باز گردید‪.‬‬ ‫دو تا از این دریچه‌ها دریچه میترال (بین دهلیز و بطن چپ) و دریچه ‪ 3‬لتی (بین دهلیز و‬ ‫بطن راست) می‌گذارند خون از دهلیزها به بطن‌ها جریان پیدا کند‪ ،‬اما از بازگشت خون از‬ ‫بطن به دهلیز جلوگیری می‌کنند‪ .‬دو دریچه دیگر دریچه آئورتی در خروجی بطن چپ‬ ‫و ابتدای شریان آئورت و دریچه پولمونر در خروجی بطن راست و ابتدای شریان ریوی‬ ‫می‌گذارند که خون از بطن‌ها وارد این شریان‌ها شود‪ ،‬اما از بازگشت خون از این شریان‌ها‬ ‫به درون بطن‌ها جلوگیری می‌کنند‪( .‬منبع‪ :‬هفته نامه سالمت)‬

‫جرج اسمیت و گریگوری وینتر نیز در باره پروتئین‌ها پژوهش می‌کنند‪ .‬اسمیت ‪ ۷۷‬ساله‬ ‫که در دانشگاه میسوری آمریکا پژوهش می‌کند‪ ،‬در سال ‪ ۱۹۸۵‬روشی را ایجاد کرد که با‬ ‫استفاده از آن ویروسی که به یک باکتری حمله کرده چنان تغییر می‌یابد که به پروتئین‌های‬ ‫جدیدی تبدیل می‌شود‪.‬‬ ‫گریگوری وینتر‪ ،‬دانشمند بریتانیایی نیز روشی را ابداع کرده که با آن بتوان به طور هدفمند‬ ‫پادتن‌ها و از این راه داروهای جدیدی را تولید کرد‪ .‬او که ‪ ۶۷‬ساله است در موسسه‬ ‫ِ‬ ‫تحقیقاتی مشهور شهر آکسفورد بریتانیا "ترینیتی کالج" فعالیت تحقیقی می‌کند‪.‬‬ ‫پادتن‌ها نوعی پروتئین هستند که در بدن برای مقابله با آنتی‌ژن‌های خاصی تولید می‌شوند‬ ‫تا به آنتی‌ژن‌هایی چون اجسام بیگانه مثل باکتری یا ویروس حمله‌ کرده و آنها را بی‌زیان‬ ‫سازند‪ .‬پادتن‌ها همچنین می‌توانند عناصر سمی بدن را نیز بی‌خطر کنند‪.‬‬ ‫پادتن‌های بوجود آمده را می‌توان در داروها برای مقابله با بیماری‌هایی چون روماتیسم‬ ‫مفصلی یا بیماری‌های رود‌‌ه‌ای به کار برد‪)dw.coM( .‬‬

‫اهدای جایزه نوبل فیزیک‬ ‫به پژوهشگران فیزیک لیزر‬

‫نوبل شیمی ‪ ۲۰۱۸‬به سه دانشمند برای تهیه‬ ‫پروتئین‌های جدید رسید‬ ‫آکادمی علوم سلطنتی سوئد نوبل شیمی ‪ ۲۰۱۸‬را به فرانسیس آرنولد و جورج پی اسمیت‪،‬‬ ‫دو دانشمند آمریکایی‪ ،‬و گریگوری وینتر‪ ،‬دانشمند بریتانیایی‪ ،‬اهدا می‌کند‪ .‬اهدای جایزه‬ ‫نوبل شیمی پس از اهدای نوبل پزشکی و فیزیک انجام می‌شود‪.‬‬ ‫آکادمی علوم سلطنتی سوئد نام برندگان نوبل شیمی سال ‪ ۲۰۱۸‬را اعالم کرد‪ .‬این جایزه‬ ‫از دو قسمت تشکیل شده است‪ .‬نیمی از پول این جایزه به خانم فرانسیس آرنولد به‌ خاطر‬ ‫پژوهش هایش‌ در زمینه تکامل تدریجی و هدایت‌شده در زمینه پروتئین‌ها داده می‌شود‪.‬‬ ‫نیمه دوم این جایزه به طور مساوی میان دو محقق دیگر جرج پی اسمیت آمریکایی و‬ ‫گریگوری وینتر بریتانیایی تقسیم خواهد شد‪.‬‬ ‫برندگان جایزه نوبل شیمی در مجموع نه میلیون کرون سوئد دریافت خواهند کرد که‬ ‫حدود ‪ ۸۷۰‬هزار یورو می‌شود‪.‬‬ ‫آکادمی علوم سلطنتی سوئد اعالم کرده است که دانشمندانی که امسال به جایزه نوبل‬ ‫شیمی دست یافته‌اند‪ ،‬موفق شده‌اند از فرایند تکامل برای دست‌یابی به پروتئین‌هایی جدید‬ ‫استفاده کنند؛ پروتئین‌هایی که می‌توانند مشکالت شیمیایی بشر را حل کنند‪.‬‬ ‫خانم فرانسیس آرنولد آمریکایی یکی از پژوهشگران پیشتاز در زمینه "تکامل هدایت‌شده"‬ ‫در زمینه پروتئین‌هاست‪ .‬در این روش با تکثیر دی‌ان‌ای (‪ )DNA‬جهش‌هایی ایجاد می‌شوند‬ ‫و در پی همین جهش‌ها پروتئین‌های جدیدی بوجود می‌آیند‪.‬‬ ‫پروتئین‌‌های جدید بوجود آمده در مرحله بعد روی میکروب‌هایی سوار شده و چنان‬ ‫برنامه‌ریزی می‌شوند که بتوانند پروتئین‌هایی مفید برای انسان را بسازند‪ .‬به این ترتیب‬ ‫پروتئین‌هایی تهیه می‌شوند که می‌توانند به خوبی در بخش‌های مختلفی چون داروسازی یا‬ ‫تولید مواد سوختی تجدیدپذیر به کار روند‪.‬‬ ‫خانم فرانسیس آرنولد ‪ ۶۲‬ساله بیش از ‪ ۲۰‬سال پیش در جریان پژوهش هایش نخستین‬ ‫موفقیت را در این زمینه به دست آورد‪ .‬او در سال ‪ ۱۹۳۳‬موفق شد نخستین "تکامل‬ ‫هدایت‌شده" را روی یک آنزیم انجام دهد‪ .‬آنزیم ها یا کاتالیزگرها پروتئین‌هایی هستند که‬ ‫یک فرایند شیمیایی را تقویت یا تضعیف می‌کنند‪.‬‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫نیمی از جایزه نوبل فیزیک سال ‪ ۲۰۱۸‬میالدی به آرتور اشکین‪ ،‬فیزیکدان آمریکایی و‬ ‫نیمی دیگر به جرارد مورو فیزیکدان فرانسوی و دونا استریکلند فیزیکدان کانادایی به دلیل‬ ‫نوآوری آنها در حوزه فیزیک لیزر تعلق گرفت‪.‬‬ ‫آکادمی سلطنتی علوم سوئد نیمی از جایزه ‪ ۱.۰۱‬میلیون دالری نوبل فیزیک را برای‬ ‫"نوآوری های پیشگامانه در حوزه فیزیک لیزر" به آرتور آشکین از آمریکا و نیم دیگر را به‬ ‫صورت مشترک به ژرار مورو از فرانسه و دونا استریکلند از کانادا اهدا کرد‪.‬‬ ‫در تاریخ جایزه نوبل فیزیک‪ ،‬دونا استریکلند‪ ،‬پروفسور فیزیک در دانشگاه واترلو در اونتاریوی‬ ‫کانادا‪ ،‬سومین زنی است که برنده جایزه نوبل فیزیک می‌شود‪ .‬او همراه استاد راهنمای خود‪،‬‬ ‫جرارد مورو فیزیکدان فرانسوی به دلیل نوآوری در زمینه پالس‌های قوی و کوتاه نوری در‬ ‫حوزه فیزیک لیزر برنده نیمی از جایزه نوبل فیزیک سال ‪ ۲۰۱۸‬میالدی شده است‪.‬‬ ‫نتیجه پژوهش های این دو فیزیکدان کانادایی و فرانسوی کاربردهای فروانی در پژوهش‬ ‫های پزشکی‪ ،‬صنایع و تولید دارد‪ .‬آنها روشی ابداع کرده‌اند که می‌توان به کمک آنها‬ ‫پالس‌های فوق‌کوتاه و قوی در جراحی‪ ،‬پزشکی و مطالعات بنیادی علمی تولید کرد‪.‬‬ ‫نیمی از این جایزه به آرتور آشکین‪ ،‬فیزیکدان آمریکایی برای توسعه ابزارهای لیزری "انبرک‬ ‫نوری" تعلق می‌گیرد‪.‬‬ ‫"انبرک نوری" یکی از ابزارهای علمی است که در آن از پرتو لیزر با قابلیت تمرکز باال‬ ‫برای ایجاد نیروی جاذبه‌ یا دافعه استفاده می‌شود‪ .‬از این ابزاردر "اندازه‌گیری خواص‬ ‫االستیک ‪ DNA‬با نگه داشتن زنجیره‌هایی از مولکول‌ها و جابه‌جا کردنشان"‪ " ،‬مطالعه خواص‬ ‫تولیدکننده نیرو در موتورهای مولکولی"‪ " ،‬بازکردن پروتئین‌ها"‪" ،‬مطالعه ذرات"‪" ،‬انجام‬ ‫میکرو جراحی‌ها با ترکیب دیگر پرتوهای لیزری" و "اندازه‌گیری خواص غشاء نورونی"‬ ‫استفاده می‌شود‪)dw.com( .‬‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 21‬‬


‫تاريخ ادبيات‬

‫سبک شناسی‬ ‫(بخش ‪)150‬‬

‫‪ -3‬سبک تازه‪:‬‬ ‫سبک تازه یعنی شیوه ی فنی را در مورد مسائل علمی به کار‬ ‫بردن‪ ،‬در دوره ی اخیر تیموریان می بینیم و ما در ضمت‬ ‫ترجمه ی چند تن از علما و ادبا بدان اشاره خواهیم کرد‪.‬‬ ‫‪ -17‬عبدالرحمن جامی‬ ‫هو نورالدین عبدالرحمن بن نظام الدین احمد بن محمد الدشتی االصفهانی‪ .‬اصلش از‬ ‫اصفهان و خود در "خرجرد جام" که امروز به "لنگر"‪ 1‬معروف است به دنیا آمده و بدین‬ ‫لحاظ "جامی" تخلص می کند‪ .‬توضیح آنکه "جام" تخلص شعری احمد جام عارف معروف‬ ‫به زنده پیل العرفا بوده است و این مرد در بلوک خرجرد متوطن و در محلی که اکنون به‬ ‫"تربت شیخ جام" معروف است مدفون گردیده و این قصبه از آن به بعد به "تربت شیخ‬ ‫جام" شهرت گرفت و به تدریج مخفف شده به "جام" معروف شد و جامی تخلص خود را‬ ‫از این قصبه برداشته است چنانکه خود گوید‪:‬‬ ‫مولدم جام و رشحۀ قلمم جرعۀ جام شیخ االسالمیست‬ ‫بدو معنی تخلصم جامیست‬ ‫الجرم در جریدۀ اشعار ‬ ‫جامی از علما و عرفا و شعرا و نویسندگان بزرگ ایران است‪ ،‬و سلسله ی ارادتش به خواجه‬ ‫عبیدالله احرار نقشبند می کشد‪ ،‬و خود پیشوای این طریقه از متصوفه است و سلسله ی‬ ‫نقشبندیه را در ایران و خاک عثمانی وی رونق بخشود‪ .‬در مذهب جامی اختالف است‪.‬‬ ‫قاضی نورالله که هر فاضل را به اندک بهانه و کوچک گواهی شیعه کرده است‪ ،‬جامی را‬ ‫مردی فاضل و عدوی اهل بیت می شمارد‪ .‬همچنین مالمحمد تقی مجلسی و پسرش مال‬ ‫محمد باقر مجلسی جامی را سنی می دانند‪ ،‬و قاضی نورالله در مجالس المؤمنین قطعه ای‬ ‫در هجای جامی از فاضل قاضی میرحسین میبدی شافعی شارح دیوان علی بن ابیطالب نقل‬ ‫کرده گوید‪:‬‬ ‫اسدالله غالبش نامی‬ ‫ ‬ ‫آن امام بحق ولی خدا‬ ‫یکی از ابلهی دگر خامی‬ ‫ ‬ ‫دو کس او را بجان بیازردند‬ ‫آن یکی ملجم ایندگر جامی‬ ‫ ‬ ‫هر دو را نام عبدرحمن بود‬ ‫معذلک امیرمحمدحسین الحسینی خاتون آبادی سبط مجلسی در طی مقالتی از علمای تسنن‬ ‫که رجوع به مذهب شیعه کرده اند نام برده و موالنا عبدالرحمن جامی را با همه ی دالیلی‬ ‫که بر ناصبی بودن او در دست است اهل تقیه و در باطن شیعه می شمارد و حکایتی برای‬ ‫تأیید این روایت نقل می فرماید از قول شیخ علی بن عبدالعال به چند روایت که گوید‪" :‬در‬ ‫سفر نجف با جامی هم سفر بودم و من تقیه کرده از وی عقیده ی خود را پنهان می داشتم‬ ‫تا وارد بغداد شدیم و روزی به ساحل شط بیرون شده برای تفریح بر لب دجله نشستیم‪.‬‬ ‫درین وقت درویشی قلندر درآمد و قصیده ی غرائی بسیار بلیغ در مدح امیرالمؤمنین علی‬ ‫علیه السالم برخواند‪ .‬چون فاضل جامی بشنید بگریست و سر به سجده نهاد و در سجود‬ ‫نیز گریستن آغاز کرد‪ .‬سپس سر برداشت و قلندر را پیش خواند و او را جایزه ای کرامند‬ ‫بخشود‪ .‬پس به من گفت‪ :‬چرا از سبب گریه و سجدۀ من نپرسیدی و نگفتی که چرا به‬ ‫درویش جایزه دادم؟ من گفتم سبب آشکار بود و علی خلیفت چهارم است و تعظیم وی‬ ‫واجب‪.‬‬ ‫جامی گفت‪ :‬نه که علی نخستین خلفاست و چارمین نیست و اآلن شایسته است که حجاب‬ ‫تقیه را برداریم و من و تو از یکدیگر نپرهیزیم زیرا میان ما و تو خلوص مودت به حد کافی‬ ‫رسیده و بیمی از اظهار راز نزد مخالفان باقی نیست و گفت بدان که من از شیعیان خّلص‬ ‫امامیه ام ولی تقیه واجب است و از این رو آنچه در دل دارم پنهان می داشتم‪ .‬همانا که این‬ ‫قصیده از آن من است که ذکر نام خود را نهفته و تخلص خویش را در آخر اشعار نگفته ام‬ ‫و بوسیلت بعضی دوستان آن را انتشار داده ام و الحمدالله که مرضی طباع شده و مقبول‬ ‫اسماع آمده است و مردم آن را از بر کرده اند چنانکه درویش قلندر آن را امروز اینجا از‬ ‫بر فروخواند و اینها همه عالمات وصول به درجۀ قبولست‪ ،‬ازین رو گریستم و سجدۀ شکر‬ ‫گزاردم و شکر نعمت را بدو جایزه دادم‪".‬‬ ‫و نیز بعضی از افاضل ثقات گفتند که ما از خدم و حواشی او شنیده ایم که همه ی اهل بیت‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫او از خدم و عیال و عشیرت بر مذهب امامیه بوده اند و گویند که وی در امر تقیه بسیار‬ ‫مبالغه فرمودی و به اهل و عشیرت خویش در این باب توصیه ها نمودی خاصه هرگاه که‬ ‫قصد سفری داشتی آنان را به استتار در مذهب بیشتر اشاره کردی‪ 2‬و برخی جامی را از‬ ‫حدود محدود تشّیع و تسنّن فراتر می شمارند و این رباعی او را گواه می آرند‪:‬‬ ‫کامد ز نزاع سنی و شیعه ِقَیم!‬ ‫ ‬ ‫ای مغبچه از ِمهر بده جام مَیم!‬ ‫صد شکر که سگ سنی و خرشیعه نَیم!‬ ‫گویند که جامیا چه مذهب داری؟ ‬ ‫در تصوف نیز معتقد به اصل وحدت وجود است و لطیفه ای ازو نقل کرده اند که روزی‬ ‫جامی این شعر را در محضر جمعی از ظرفای عرفا می خواند‪:‬‬ ‫بسکه در جان فکار و چشم بیدارم تویی‬ ‫هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی‬ ‫یکی از کودکان حاضر گفت‪ :‬بلکه خری پیدا شود؟!‬ ‫جامی گفت‪ :‬باز پندارم توئی!‪...‬‬ ‫آثار منظوم او به فارسی بسیار است از قبیل دیوان قصاید و غزلیات و هفت اورنگ یا "سبعۀ‬ ‫جامی" و آثار منثور او به عربی فراوان است‪ 3‬و آنچه به فارسی نگاشته است و در فن‬ ‫نثرنویسی دست نگاه داشته‪" ،‬بهارستان" است که به اقتفای گلستان سعدی گفته شده‪ .‬دیگر‬ ‫کتاب "نفحات االنس فی ذکر طبقات الخمس" در شرح حال متصوفه است و رساالت کوچک‬ ‫دیگر از قبیل "لوایح" و غیره و آنچه به فارسی به زبان علمی نوشته مهمتر از همه "شرح‬ ‫فصوص الحکم" محیی الدین بن العربی است که به فارسی فصیح در کسوت شیوه ی نگارش‬ ‫علمی و نثر مرسل تألیف فرموده و مشهور می باشد‪.‬‬ ‫جامی در ماه شعبان سنه ی ‪ 817‬و به قولی ‪ 827‬در خرجرد جام به دنیا آمده و در ماه‬ ‫محرم روز جمعه سنه ی ‪ 898‬در شهر هرات وفات یافته است‪ ،‬رحمة الله علیه رحمة واسعه‪.‬‬ ‫چون صحبت از تقیه ی موالنا جامی به میان آمد بی مورد نیست ایرادی که سبک شناسان‬ ‫و خرده گیران متأخر به موالنا جامی گرفته اند و سبب عمده ی آن را (هرچند مربوط به‬ ‫قسمت سبک شناسی شعر می باشد) اینجا ذکر کنیم‪.‬‬ ‫یکی از بزرگترین عیبی که شعرشناسان و ادبای معاصر در اشعار جامی یافته اند عدم صراحت‬ ‫و شجاعت ادبی است‪ .‬می گویند آنطور که ما از غزلیات خواجه و اوحدی مراغه ای می‬ ‫توانیم مقاصد و نیات و عقاید فلسفی یا عرفانی یا اجتماعی و سیاسی گوینده را به دست‬ ‫بیاوریم و به احوال درونی و برونی این گویندگان از راه سخن ایشان پیر برده و بی پرده‬ ‫در باره ی آنان قضاوت بنماییم‪ ،‬در باره ی غزلیات موالنا جامی نمی توانیم‪ ،‬چه موالنا یا در‬ ‫سخنان خود مخانند استادان پیشین پنهان نبوده و یا طوری پنهان شده است که با هیچ ذره‬ ‫بینی دیده نمی شود!‬ ‫خالصه می گویند‪ :‬از غزلیات جامی با آن همه طول و تفصیل نه به حاالت اجتماعی و سیاسی‬ ‫معاصر او می توان راه برد نه به حاالت اجتماعی و معتقدات فلسفی و عرفانی شخصی او زیرا‬ ‫طوری اشعار مزبور پای بند به تخیالت شعریه و عالقمند به مضامین متداوله ی شاعرانه‬ ‫است که جای اظهار فکر و عقیده و شجاعت ادبی و صراحت گفتار برایش باقی نمی ماند – و‬ ‫همین اصول – یعنی عالقه ی شاعر به یافتن مضمون نو و تدارک قافیه و توجه به صنعت و‬ ‫هنرنمایی موجب پیدا شدن سبک پیچیده ی "هندی" گردید و این شیوه از هرات توسط‬ ‫جامی و فغانی به دهلی و دکن و اصفهان سرایت نمود‪.‬‬ ‫این ایرادات به نظر من وارد است ولی نباید آن را گناه جامی و معاصرین او دانست‪ ،‬بلکه این‬ ‫شیوه تقصیر محیطی است که جامی را از عهد صباوت به وجود آورده است‪.‬‬ ‫چنانکه در ضمن حال صاین الدین علی خواهیم دید در زمان "شاهرخ" پسر "تیمور" رسم‬ ‫تفتیش عقاید و تکفیر و تعقیب نویسندگان و شعرا و سایر مردم در دربار با شدت هرچه‬ ‫تمامتر مجری بوده است‪.‬‬ ‫در تاریخ حبیب السیر مواردی است که به این نکته اشاره کرده و از آن جمله در زیر ترجمه‬ ‫ی "موالنا کمال الدین حسین خوارزمی" چنین می نویسد‪ ..." :‬از مجالس النفایس که مرقوم‬ ‫قلم گوهربار مقرب حضرت سلطانی امیرعلیشیر است چنان مستفاد می گردد که موالنا‬ ‫حسین در ایام دولت حضرت خاقانی "شاهرخ میرزا" غزلی در سلک نظم کشید که مطلعش‬ ‫این بیت است‪:‬‬ ‫ای در همۀ عالم‪ ،‬پنهان تو و پیدا تو هم درد دل عاشق‪ ،‬هم اصل مداوا تو‬ ‫و طایفه ای از اجالف حنفیه معنی بعضی از ابیات آن غزل را به حسب ظاهر مخالف مسایل‬ ‫فقهی تصور نموده آن جناب را تکفیر کردند و کیفیت به عرض پایۀ سریر اعلی رسانیده‬ ‫خدمت مولوی را جهت پرسش آن قضیه از خوارزم به هرات آوردند‪ .‬اما هرچند سعی‬ ‫نمودند مدعای خویش را به ثبوت نتوانستند رسانید و موالنا حسین اعتراضات اعدا را بر‬ ‫وجه خوب و صواب جواب گفته از آن بلیه خالص گردید‪4"...‬‬ ‫نظیر این واقعه چنانکه گفتیم در عصر شاهرخ و بعد ازو مکرر اتفاق افتاده و در باره ی‬ ‫عقاید مذهبی و تصوف و حتی افکار و ِ‬ ‫آراء علمی سخت گیری های سنیانه اعمال می شد که‬ ‫نظیرش در عهد پادشاهان سلغری و آل مظفر در مملکت فارس دیده نمی شود‪ ،‬و حتی در‬ ‫دربار ایلخانان هم شبیه این سخت گیری ها شنیده نشده است‪.‬‬ ‫این است یگانه علت استتار و تقیه ی موالنا و سایر بزرگان آن عصر و از این راه است که‬ ‫ادبیات آن عصر خالی از صراحت ها و شجاعت های ادبی است و روح حقیقی شعر که‬ ‫درخشیدن معنی و حقیقت از الفاظ باشد در هیچ یک از آثار آن عصر پیدا نمی شود!‬ ‫(دنباله در شماره ی آينده)‬ ‫توضیحات‪:‬‬ ‫‪ -1‬شاه قاسم انوار پس از آنکه شاهرخ را در هرات احمد لر زخم کارد زد‪ ،‬از هرات رنجیده‬ ‫خاطر بیرون شد و در خرجرد جام لنگر انداخت و آنجا به "لنگر" نامیده شد‪ .‬مزار قاسم‬ ‫انوار شاه آنجاست‪ .‬هاتفی خواهرزاده ی جامی در لنگر چهارباغی داشته و شاه اسمعیل در‬ ‫‪ 971‬هجری به دیدن او رفته است‪.‬‬ ‫‪ -2‬روضات الجنات طبع اصفهان صفحه ی ‪.438-437‬‬ ‫‪ -3‬برای شرح حال جامی و مؤلفات او رجوع شود به کتاب شرح حال جامی تألیف جناب‬ ‫آقای علی اصغر حکمت استاد دانشکده ی ادبیات‪.‬‬ ‫‪ -4‬نقل از مجلد ثالث تاریخ حبیب السیر نسخه ی خطی‪.‬‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 22‬‬


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 23

Thursday, Oct. 11, 2018


Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 24

Thursday, Oct. 11, 2018


NANCY MARKET ‫سرویس ویژه برای‬٫‫پارکینگ رایگان‬

‫ دالر‬۵ ‫هزار قلم جنس زیر‬ ‫رب صادراتی شبدیس‬ ۴.۹۹ ‫عدد‬

‫ بسته‬۵

۲

۲.۹۹ ‫فقط‬

604 987 5544

1589 Garden Ave, North Vancouver

NAN

CY M

Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 25

ARK

ET

Thursday, Oct. 11, 2018


‫زبان و ادبيات‬ ‫ِ‬ ‫صحرای بی‪‎‬معنی‬ ‫شکا ِر معانی در‬ ‫(آسیب‌شناسی فرهنگ ایرانی بعد از مغول)‬

‫(بخش نخست)‬

‫محمدرضا شفیعی کدکنی‬

‫قلمرو تداعی و بهانه‌جویی‬ ‫عارف برای کاربُ ِ‬ ‫رد خالق‬ ‫زبان بی‌نهایت است و در‬ ‫باالترین حوزه شاعرانگی‬ ‫زبان؛ با تکرار این نکته که‬ ‫زبان‪ ،‬در این چشم‌انداز‪،‬‬ ‫مشمول هر نظام اشاری‬ ‫یا نظام نشانه‌ای (‪sign‬‬ ‫‪ )system‬است‪]۱[.‬‬ ‫همان‌گونه که برای شاعر‬ ‫واقعی تمام هستی میدان‬ ‫جوالن تخیل است‪ ،‬برای‬ ‫عارف نیز همه چیز می‌تواند‬ ‫عرصه تکاپوی خیال باشد‪.‬‬ ‫می‌توان گفت که از دیدگاه ایشان‪ ،‬هر متن ‪ text‬یک «ذکر جلی» دارد و هزاران «ذکر‬ ‫خفی»‪ .‬هرمنیوتیک عارف‪ ،‬عبور از ذکر جلی متن است به عرصه ذکرهای خفی متن که‬ ‫بالقوه بی‌نهایت است‪.‬‬ ‫از نخستین ادوار تصوف ایرانی‪ ،‬عبور از ظاهر متن و سیر دلبخواه خواننده در فضای‬ ‫تداعی‌های خویش‪ ،‬امری بسیار رایج بوده است‪ .‬نه تنها قرآن و حدیث و شعر و امثال را‬ ‫ِ‬ ‫عبارات فروشندگان دوره‌گرد را‪ ،‬در معرفی کاالی خویش‪ ،‬نیز میدانی‬ ‫تأویل کرده‌اند که‬ ‫ِ‬ ‫عبارات فاقد معنی رایج در زبان کودکان را هم‬ ‫برای تفسیر‌های ویژه خود دیده‌اند و گاه‬ ‫ِ‬ ‫ژرف تصوف کشانیده‌اند‪ ]۲[.‬و این تأویل‌گرایی‌ها و جستجوی معنی در‬ ‫به عوالم بسیار‬ ‫بی‌معنی‪ ،‬یا جستجوی معنی در آنسوی متن و مقصود مؤلف‪ِ ،‬‬ ‫کار بسیار رایجی بوده است‪.‬‬ ‫آنچه در این گفتار به آن خواهیم پرداخت‪ ،‬یکی از نمونه‌های شگفت‌آو ِر عبور از متن به‬ ‫متن ِ‬ ‫عوالمی دیگر است‪ .‬عبور از یک ِ‬ ‫فاقد معنی که تمام اجزای آن از ‪ nonsense‬تشکیل‬ ‫حصل و یا معدوله و بیانِ‬ ‫شده است‪ .‬داستانی که سراسر آن بر تناقض و گزاره‌های غیر ُم َّ‬ ‫پارادوکسی استوار شده است و هرچه به پایان می‌رسیم نامعقول‌تر و نامعقول‌تر می‌شود‪.‬‬ ‫نمی‌دانم آیا در ادبیات جهان تمثیل یا داستانی از این گونه که تمام گزاره‌های آن بر‬ ‫پارادوکس و بیان نقیضی استوار شده باشد‪ ،‬وجود دارد؟‬ ‫نخست‪ِ ،‬‬ ‫متن داستان را بخوانیم‪:‬‬ ‫شکارنامه یا برهان العاشقین و یا قصه چهار برادر‬ ‫العاقبه للمّتقین والصلو ًْه والسالم علی رسوله و آله اجمعین‪ .‬قوله‬ ‫«الحمدلله رب العالمین و‬ ‫ًْ‬ ‫تعالی «و َ‬ ‫َّ‬ ‫تلک االَمثال ن ِ‬ ‫َضربُها للنّاس َل َعل ُهم یتفکرون (‪)۲۱/۵۹‬‬ ‫ِ‬ ‫برادر‬ ‫بدان که ما چهار برادر بودیم‪ ،‬از نَُه دیهه‪ .‬سه جامه نداشتند و یکی برهنه بود‪ .‬آن‬ ‫برهنه ُد ُرستی زَر در آستین داشت‪ .‬به بازار رفتیم تا به جهت شکار تیر و کمان بخریم‪ .‬قضا‬ ‫رسید‪ ،‬هر چهار کشته شدیم‪ .‬بیست و چهار زنده برخاستیم‪ .‬آنگاه‪ ،‬چهار کمان دیدیم‪ :‬سه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زردار برهنه آن‬ ‫برادر‬ ‫شکسته و ناقص بودند‪ ،‬یکی «دوخانه» و «دو گوشه» نداشت‪ .‬آن‬ ‫ِ‬ ‫کمان «بی‌خانه و بی‌گوشه» بخرید‪ .‬تیری می‌بایست‪ .‬چهار تیر دیدیم‪ :‬سه شکسته بودند و‬ ‫یکی پر و پیکان نداشت‪ .‬آن تیر بی‌‌پر و پیکان را بخریدیم و به طلب صید به صحرا شدیم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زردار برهنه کمان‌ ِکش‬ ‫برادر‬ ‫چهار آهو دیدیم‪ :‬سه مرده بودند و یکی جان نداشت‪ .‬آن‬ ‫ِ‬ ‫کمان بی‌خانه و بی‌گوشه‪ ،‬آن تیر بی‌پر و پیکان را بر آن آهوی بی‌جان زد‪.‬‬ ‫تیرانداز‪ ،‬از آن‬ ‫کمندی می‌بایست تا صید را به فتراک بندیم‪ .‬چهار کمند دیدیم‪ :‬سه پاره‌پاره و یکی «دو‬ ‫ِ‬ ‫کمند «بی‌کرانه» و «بی‌میانه» بر میان بستیم‪ .‬خانه‌ای‬ ‫کرانه» و «میانه» نداشت‪ .‬صید را بدان‬ ‫می‌بایست که مقام کنیم و صید را پخته سازیم‪ .‬چهار خانه دیدیم‪ :‬سه درهم افتاده بودند‬ ‫و یکی سقف و دیوار نداشت‪ .‬در آن خانه بی‌سقف و بی‌دیوار‪ ،‬در آمدیم‪ .‬دیگی دیدیم‪ ،‬بر‬ ‫ِ‬ ‫طاق بلند که به هیچ حیله دست [بدان] نمی‌رسید‪ .‬مغاکی‪ ،‬چهارگز‪ ،‬زیر پای کندیم‪ ،‬دست‬ ‫به آن دیگ رسید‪ .‬چون شکار پخته شد شخصی از ِ‬ ‫ِ‬ ‫«بخش من‬ ‫باالی خانه فرود آمد که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مکمل در کمین نشسته بود؛ استخواِن شکار‬ ‫برادر‬ ‫بدهید که نصیبی مفروض دارم»‬ ‫کامل ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تارک ِ‬ ‫سر وی زد‪ .‬درخت سنجدی از پاشنه پای او بیرون آمد‪ .‬بر‬ ‫را از دیگ برآورد و بر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫درخت زرد‌آلو رفتیم‪ .‬خربزه کاشته بودند؛ به فالخَن آب می‌دادند‪ .‬از آن درخت‪،‬‬ ‫سر آن‬ ‫بادنجان فرود آوردیم و قلیۀ زردکی ساختیم و به ِ‬ ‫اهل دنیا گذاشتیم‪ .‬چندان خوردند که‬ ‫ِ‬ ‫نجاست خود‬ ‫آماس شدند‪ .‬پنداشتند که فربه شدند‪ .‬به د ِر خانه نتوانستند رفت و در‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫ماندند و ما‪ ،‬به آسانی‪ ،‬از ِ‬ ‫کید آن خانه بیرون شدیم و بر ِ‬ ‫در خانه بخفتیم و به سفر روان‬ ‫شدیم‪.‬‬ ‫تعرف این حاالت را باز نمایند‪ .‬تمام شد‪».‬‬ ‫اولوااللباب‪ّ ،‬‬ ‫در مجموع هفت شرح بر این داستان وجود دارد که تمامی آنها در کتاب مجموعه یازده‬ ‫ِ‬ ‫رسائل گیسودراز نقل شده است‪ ]۳[.‬ظاهراً نخستین شرح از شخص گیسودراز (‪ ۷۲۱‬ـ‬ ‫‪ ۸۲۵‬هـ ق) است و نیز شرح دوم که ناقص است‪ ]۴[.‬شرح سوم از شخصی است به نام‬ ‫ِ‬ ‫عبدالواحد بلگرامی (متوفی رمضان ‪۱۰۱۷‬‬ ‫ابوصالح محمد چشتی و شرح چهارم از میرسید‬ ‫در بلگرام) و شرح پنجم از سید محمد واله کالیوی و شرح ششم از محمد رفیع‌الدین‬ ‫محدث دهلوی و شرح هفتم از میرزاقاسم علی بیک صاحب حیدرآبادی که «جگر» تخلص‬ ‫می‌کرده است‪ .‬شارح هفتم که از متأخرین است‪ ،‬در پایان شرح خویش‪ ،‬داستان را در قالب‬ ‫ِ‬ ‫«صورت افسانه»[‪ ]۵‬را بیرون از‬ ‫مثنوی و در هفتاد بیت به نظم آورده است‪ ،‬البته فقط‬ ‫رمز‌گشایی‌ها و تفسیرها‪.‬‬ ‫شروح آن خواهیم آورد‪ ،‬به ترتیب الف‪ ،‬ب‪ ،‬ج‪ ،‬د‪ ،‬هـ‪،‬و‪ ،‬ز را‬ ‫در تحلیلی که از این داستان و‬ ‫ِ‬ ‫برای شروح اول تا هفتم در نظر گرفته‌ایم‪.‬‬ ‫حجم این شروح یکسان نیست‪ .‬شرح اول‪ ،‬حدود پنج صفحه است و شرح دوم‪ ،‬حدود‬ ‫چهار صفحه و شرح سوم‪ ،‬حدود پنج صفحه و شرح چهارم‪ ،‬حدود نُه صفحه و شرح پنجم‬ ‫شانزده صفحه و شرح ششم‪ ،‬حدود نه صفحه و شرح هفتم که مفصل‌ترین شرح است‪،‬‬ ‫ی صفحه است‪.‬‬ ‫حدود س ‌‬ ‫گیسودراز‪ ،‬خود‪ ،‬این داستان را از مصادیق َمثَل تلقی کرده است‪ ،‬نظیر آنچه عوام آن را‬ ‫ِ‬ ‫برداشت اوست‪.‬‬ ‫َمَتل می‌نامند‪ .‬آوردن آیه «تلک االمثال» در آغاز داستان دلیل بر این‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مکتوب ما‪ ،‬تا آنجا که اطالع دارم‪ ،‬موالنا در مثنوی داستانی‬ ‫ادبیات‬ ‫پیش از گیسودراز‪ ،‬در‬ ‫ِ‬ ‫داستان «اهل سبا و‬ ‫دارد که بی‌گمان‪ ،‬صورتی از صورت‌های همین داستان است‪ .‬در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫داستان اهل سبا می‌گوید‪]۶[:‬‬ ‫حماقت ایشان» قبل از شروع به‬ ‫سر و پند(‪)۳‬‬ ‫بس‬ ‫‌شان‬ ‫ه‬ ‫افسان‬ ‫در‬ ‫درج‬ ‫ ‬ ‫د‬ ‫ ‬ ‫‌آورن‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫‌ها‬ ‫ه‬ ‫افسان‬ ‫کودکان‬ ‫ّ‬ ‫سکره (کاسه سفالی) که مردم‬ ‫و بعد‪ ‌،‬از شهری عظیم سخن میگوید‪ ،‬شهری به اندازه یک ّ‬ ‫َده شهر در آن جمع بودند‪ .‬و جمله سه تن ناشسته رو‪ :‬یکی ِ‬ ‫کور دوربین و یکی ِ‬ ‫کر‬ ‫تیزگوش و یکی برهنه‌ای با دامنی دراز‪ .‬و آنگاه به نقل گفتگوی این سه تن می‌پردازد که‬ ‫ِ‬ ‫محور بیان را تشکیل می‌دهد‪:‬‬ ‫در تمام اجزای آن گفتگو عناصر نقیضی و پارادوکسی‬ ‫من همی بینم که چه قوم‌اند و چند‬ ‫گفت کور‪ :‬اینک سپاهی می‌رسند ‬ ‫که چه می‌گویند پیدا و نهان‬ ‫گفت کر‪ :‬آری شنودم بانگشان ‬ ‫ببرند از درازی دامنم‬ ‫آن برهنه گفت‪ :‬ترسان زین منم ‬ ‫که ّ‬ ‫ناچار به ترک شهر می‌شوند و به دهی می‌رسند و‪:‬‬ ‫ذره‌ی گوشت بر وی نه‪ ،‬نژند‬ ‫اندران ِده ِ‬ ‫مرغ فربه یافتند لیک ّ‬ ‫چون سه ِ‬ ‫پیل بس بزرگ و مه شدند‬ ‫هر سه زان خوردند و بس فربه شدند ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آمال‬ ‫«صورت افسانه» می‌پردازد و می‌گوید‪« :‬کر» آرزوها و‬ ‫بعد خود به تفسیر و تأویل‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مرگ خود بی‌خبر است و «کور» حرص‬ ‫مرگ دیگران را می‌شنود و از‬ ‫آدمی است که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫است‪ ،‬نابینایی که عیب دیگران را می‌بیند و عیب خود را نمی‌بیند و «عور» مرد دنیاست‬ ‫که ُمفلس است و در ِ‬ ‫عین حال هراسان با اینکه برهنه آمده است و عریان خواهد رفت‪،‬‬ ‫غم دزدان جگرش خون است‪.‬‬ ‫از ِ‬ ‫منابع قصص مثنوی بحث کرده‌اند به سابقه این قصه‬ ‫ظاهراً‪ ،‬هیچ‌یک از کسانی که در‬ ‫ِ‬ ‫نپرداخته‌اند؛ نه استاد فروزانفر و نه استاد نیکلسون‪ .‬استاد زرین‌کوب نیز درین باره‬ ‫قصه را واقعًا از دنیای کودکان گرفته است و از فلکلور‪.‬‬ ‫اشاره‌ای ندارد‪ .‬بی‌گمان موالنا ّ‬ ‫[‪ ]۷‬من خود در کودکی بارها از مادربزرگم شنیده‌ بودم قصه «پادشاهی را که سه پسر‬ ‫ال چشم نداشت و همان پسری که اص ً‬ ‫داشت‪ ،‬دوتای آنها کو ِر کور بودند و یکی اص ً‬ ‫ال چشم‬ ‫ً‬ ‫نداشت سه تا اسب داشت دوتاش ُمرده ُمرده و یکی اصال جان نداشت تا آخر قضیه‬ ‫شکار…» به همین صورت در سالهای ‪۷‬ـ ‪ ۱۳۵۶‬که در کالس درس حافظ اشاره‌ای به این‬ ‫داستان و تفسیرهای گوناگون آن کردم یکی از دانشجویان روایت ترکی آن را برایم‬ ‫ِ‬ ‫عصر‬ ‫نوشت که در میان یادداشت‌های آن سالهای من باید باقی باشد‪ .‬شاید پیشینه آن به‬ ‫ِ‬ ‫اعصار کهنه‌تر هم برسد‪.‬‬ ‫ساسانی و‬ ‫ِ‬ ‫از تأمل در رفتا ِر این شارحان‪ ،‬به نکاتی می‌توان رسید که وجه مشترک غالب شروحی‬ ‫ِ‬ ‫غالب‬ ‫است که در فرهنگ ما‪ ،‬قدما بر یک متن‪ ،‬نوشته‌اند‪ .‬از بعضی استثناها که بگذریم‬ ‫شارحان در بخشهای اول‪ ،‬حوصله و د ّقت و نکته‌سنجی بیشتری دارند و هر چه به آخر‬ ‫می‌رویم‪ ‌،‬در این باب‪ ،‬ضعیف‌تر می‌شوند و کم‌حوصله‌تر‪.‬‬ ‫خاصی حرکت‬ ‫دیگر این که هر شارح‪ ‌،‬یا هر چند تن از شارحان‪ ،‬در دایره پارادایم‌های ّ‬ ‫می‌کنند‪ :‬بر محو ِر مصطلحات ّ‬ ‫مشخص و محدودی حرف‌های خود را عرضه می‌دارند‪.‬‬ ‫َو ِ‬ ‫جه غالب یا عنصر ‪ dominant‬در این شروح که دیدیم‪ ،‬نوعی بهره ِ‬ ‫‌وری افراطی از‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«نوعی استعاره» است؛ استعاره‌هایی که مخلوق تصادف کلمات است‪ ]۸[.‬در این استعاره‌ها‬ ‫گاه از تقابُل‌های ‪ binary oppositions‬منطقی یا ُعرفی استفاده می‌شود و گاه مؤلف‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عناصر موسیقایی از قبیل‬ ‫ضرب استفاده از‬ ‫به ضرورت متن و تنگناهای تألیف خویش‪ ،‬به‬ ‫ِ‬ ‫ارتباط اشتقاقی‪ ،‬کار را سامان می‌دهد‪ .‬در هیچ موردی‬ ‫«جادوی مجاورت»[‪ ،]۹‬یا نوعی‬ ‫مبانی عقالنی و حسی و تجربی مطرح نمی‌شود و بسیار طبیعی است که در چنین میدانهایی‬ ‫ِ‬ ‫دست تخّیل باشد‪ ،‬گیرم تخیلی بیمار و هدر رفته و هرز‪.‬‬ ‫قلم در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آغازی این تمثیل‪ ،‬یک تمثیل بسیار کهن ایران عهدی‬ ‫صورت‬ ‫چنین به‌نظر می‌رسد که‬ ‫ساسانی است و شاید هم ریشه در ادب هند داشته باشد‪ .‬بی‌گمان در آغاز یک بیان نقیضی‬ ‫بیشتر وجود نداشته است همان‌ گزاره‪ :‬چهار چیز‪ ،‬فاقد مشخصات که سه تا از آنها به یک‬ ‫مقومات و مشخصات وجودی‌اند و چهارمی به بیانی نیرومند‌تر‪ ،‬شاهزادگانی که‬ ‫بیان فاقد ّ‬ ‫ِ‬ ‫صورت «سه جامه نداشتند و یکی برهنه بود» یا «چهار کمانی که‬ ‫از پوشش بی‌بهره‌اند به‬ ‫سه شکسته بودند و یکی ِ‬ ‫فاقد خانه وگوشه بود» یا «چهار آهویی که سه مرده بودند و یکی‬ ‫ِ‬ ‫جان نداشت» و به تدریج در طول زمان‪ ،‬روایتگران این تمثیل‪ ،‬چیزهایی بر آن افزوده‌اند‬ ‫و دامنه ِ‬ ‫بیان نقیضی را گسترش داده‌اند‪ .‬در نقطه‌ای از این تمثیل که مسأله دسترسی به‬ ‫دیگ است‪ ،‬بیان به گونه‌ای دیگر نقیضی می‌شود و با ظهو ِر شخصی که «نصیب مفروض»‬ ‫خود را خواستار می‌شود‪ ،‬وقایعی توصیف می‌شود‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 26‬‬


‫‪ ...‬فالخن آب را به باال رساندن‪ .‬تکمیل‌کنندگان این تمثیل‪ ،‬خواسته‌اند صورت‌های مختلف‬ ‫محال‌های عقلی را در اجزای این تمثیل وارد کنند‪ .‬از آنجا که تفاسیر و شروحی که بر این‬ ‫ِ‬ ‫داستان نقیضی و پارادوکسی نوشته‌اند‪ ،‬چشم‌اندازی از میدان هرمنوتیک عارفان است‪ ،‬تحلیل‬ ‫مختصری از این تفاسیر ضرورت دارد‪.‬‬ ‫اوج و حضیض تصوف‪ ،‬اوج و حضیض زبان است؛ زبان در ِ‬ ‫ِ‬ ‫گوناگون آن‪ .‬در اینجا اگر‬ ‫ابعاد‬ ‫ِ‬ ‫جانب رمزی اجزای پیرنگ داستان و جنبه‬ ‫واژگان و نحو‪ ،‬روی در ناتوانی و ضعف دارد‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جبران آن ضعف‌ها را عهده‌دار شده است‪]۱۰[.‬‬ ‫پارادوکسی آنها‪ ،‬تا حدودی‬ ‫نقیضی و‬ ‫خاص خود به‬ ‫مفسران با رشته تداعی‌های ویژه خویش و با مجموعه فرهنگِی ِّ‬ ‫هریک از ّ‬ ‫ه است‪ .‬در بعضی ازین رمز‌گشایی‌ها نقطه تداعیها محورهای‬ ‫رمزگشایی این داستان پرداخت ‌‬ ‫مشترکی را نشان می‌دهد‪ .‬آنچه در دایره اعداد به چشم میخورد‪ ،‬غالب ًا نزدیک به هم است‬ ‫ولی در مواردی سلسله تداعی‌ها چندان دور است که به هیچ رشته‌ای نمی‌توان آنها را به‬ ‫ِ‬ ‫اعداد داستان آغاز کنیم‪.‬‬ ‫یکدیگر بست‪ .‬نخست از‬ ‫‪۱‬ـ چهار برادر‬ ‫الف) چهار برادر را «عقل و نفس و طبیعت و هیولی» گرفته است و در عین حال روح ربّانی و‬ ‫ِ‬ ‫انسانی قدسی ربّانی‪ .‬ب) ارواِح جمادی و نباتی و‬ ‫روح حیوانی و روح ملکوتی سماوی و روح‬ ‫حیوانی و روح انسانی دانسته است‪ .‬ج) چهار عنصر دانسته است‪ .‬د) نیز مانند ب به چهار نوع‬ ‫روح جمادی و نباتی و حیوانی و انسانی اشاره کرده است‪ .‬هـ ) نیز مانند ب و د تفسیر کرده‬ ‫است‪ .‬و) می‌گوید‪ :‬کون و فساد چهار عنصر بودند‪ .‬ز) غرض از «ما» را ذات احدیّت گرفته و‬ ‫چهار را به «واجب‌الوجود» و «ممکن الوجود» و «ممتنع الوجود» و «عارف الوجود» برگردانده‌‬ ‫است و هر یک را به گونه‌ای تعریف کرده است‪.‬‬ ‫‪ -۲‬نُه دیهه‬ ‫الف و ب و ج و د به نه فلک اشاره کرده‌اند ولی هـ عدد نُه را به گونه‌ای دیگر فهمیده‌ است‪:‬‬ ‫یک‌بار آن را مرتبط دانسته است با «امر» و «عقل» و «نفس» و «هیوال» و «طبیعت» و «جسم»‬ ‫و «افالک» و «ارکان» و «مولّدات» و بار دیگر‪ ،‬در احتمالی دیگر‪ ،‬گفته است‪ :‬شاید که مراد از‬ ‫اول «هیوالی اولی» است و در تفسیر آن گفته است که «آن عالم اعلی و صورِت اولی‬ ‫«نه ده»‪ّ ،‬‬ ‫دوم «عقل» است که «در افِق هیولی اُولی است و از او استمداد نور‬ ‫اول است» و ّ‬ ‫و عنصر ّ‬ ‫سوم «نفس» است که «در افِق عقل است» و چهارم «طبیعت»‬ ‫و حکمت و فضایل می‌کند» و ّ‬ ‫که «عالم مالئکه است» و پنجم «عنصر جرمی» است‪« ،‬یعنی عنصر جسمانی» و ششم «عالم‬ ‫جمادی»‪ ،‬هفتم «عالم نباتی» و هشتم «عالم انسانی» و درباره «نهم» ساکت است و باز در‬ ‫اول‪ :‬عقول محضه است که «انواِر عقلیه‬ ‫چشم‌انداز دیگری می‌گوید‪ :‬شاید که مراد از «نُه ِده» ّ‬ ‫دوم‪ :‬نفوس مفارقه که «جواهر عاقله و انواِر مدبّره‌اند»‪ .‬سوم‪ :‬نفوس منطبعه‬ ‫قاهره‌اند» ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫افالک‌اند‪ .‬چهارم‪ :‬صور نوعیه سماوات‪ .‬پنجم‪ :‬صور کواکب‪ .‬ششم‪ :‬طبایع (اصل‪ :‬طایع) اربعه‌اند‪.‬‬ ‫هفتم‪ :‬بسایط کلّیاِت عناصر‪ .‬هشتم‪ :‬صورت جسمّیه‪ .‬نهم‪ :‬از هیوالی فلک االفالک تا هیوالی عالِم‬ ‫کون و فساد‪ .‬در پایان می‌گوید‪« :‬و شاید که مراد از «نه» افالک باشد مگر (= گویا) اول (یعنی‬ ‫ب است و بعد از آن دوم» یعنی تفسیر دوم‪.‬‬ ‫ْس ْ‬ ‫اولین تفسیری که عرضه کرد) اَن َ‬ ‫‪۳‬ـ سه جامه نداشتند‬ ‫ِ‬ ‫الف‪« :‬یعنی حیوان و نبات و معادن ِ‬ ‫استعداد کمال نداشتند‪ ».‬ب و د و هـ نیز همین تفسیر‬ ‫لباس‬ ‫را دارند‪ .‬ج و و‪ :‬آن را اشاره به «کره ارض» و «کره آب» و «کره هوا» دانسته‌اند‪ .‬ح‪ :‬سه‬ ‫برهنه را کنایه از «واجب الوجود» و «عارف الوجود» و «ممتنع الوجود» می‌داند و توضیحی که‬ ‫ِ‬ ‫برهنگی این مفاهیم می‌دهد ازین نوع است‪ :‬و «مراد از برهنگی‪ ،‬تنزیه است‪».‬‬ ‫در باب‬ ‫‪۴‬ـ یکی جامه نداشت‬ ‫الف‪ :‬یعنی آن براد ِر انسانی‪ ،‬از ِ‬ ‫لبس غرور و تلبیس شیطانی برهنه بود‪ .‬ب و د نیز برهنه را به‬ ‫روح انسانی تأویل کرده است‪ .‬ج‪ :‬برهنه را به عنصر آتش که هیچ َو ِ‬ ‫جه خلطی ندارد تفسیر‬ ‫کرده است‪ ،‬در مقابل سه عنصر دیگر که به هر حال اختالط دارند‪ .‬هـ‪ :‬می‌گوید‪« :‬یعنی جسم‬ ‫ِ‬ ‫کدورات جسمانی‬ ‫و جسد نداشت و آن روح قدسی است‪ ،‬یعنی روح انبیا و اولیا که آلوده به‬ ‫ِ‬ ‫خالف آن سه قسم ارواح که متعلق به ابدان‌اند»‪ .‬و‪ :‬می‌گوید‪ :‬یعنی «ارض» در دید‬ ‫نیست؛ بر‬ ‫چشم آشکار بود‪ .‬ز‪ :‬آن را که جامه نداشت به «ممکن الوجود» تفسیر می‌کند که «جامه وجود‬ ‫عدم‬ ‫خارجی هنوز در برنداشت‪ .‬و ممکن دو جهت دارد که نه وجود او ضروری باشد و نه ِ‬ ‫او‪».‬‬ ‫‪ -۵‬هر چهار کشته شدیم‬ ‫ِ‬ ‫اطراف «اطالق» به «تقیید» آمدیم… قتل کنایت از‬ ‫الف‪ :‬توضیحی ندارد‪ .‬ب‪ :‬یعنی«هر چهار از‬ ‫«الفرقه اَ َش ُّد ِم َن الق ِ‬ ‫َتل» ج‪ :‬صورت اصلیه من نماند و امتزاج یافتیم‪.‬‬ ‫جدایی از مقام اصلی است‪.‬‬ ‫ًْ‬ ‫مستودع‬ ‫د‪ :‬نیز از اطالق به تقیید آمدن را از آن فهمیده و می‌گوید‪« :‬از مستقر غیب به‬ ‫ِ‬ ‫اشد ِم َن القتل (‪ »)۱۹۱/۲‬که قتل جدایی از‬ ‫فطرت رسیدیم» و استشهاد می‌کند به‬ ‫ًْ‬ ‫«الفتنه ُّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ست بربّکم» (‪)۳۰/۲‬‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫«‬ ‫به‬ ‫اشاره‬ ‫با‬ ‫آمدیم»…‬ ‫خطاب‬ ‫معرض‬ ‫مقام اصلی است‪ .‬هـ‪« :‬یعنی در‬ ‫ُ‬ ‫می‌گوید‪«:‬چون آفریدگار مطلق ارواح را پیش از اتصال آنها به ابدان‪ ،‬برای بستن عهد میثاق‬ ‫ِ‬ ‫هیبت آن‪ ،‬از هوش رفتند‪ ،‬گویا که کشته شدند» و‪:‬‬ ‫در علم خویشتن جلوه داد‪ ،‬ارواح به‬ ‫«یعنی به استیالی قوای فلکی و روحانی از کواکب و ارباب انواع ُص َو ِر بسایط مخفی و مضمحل‬ ‫ِ‬ ‫وجود نشأ ًْه انسانی جذب‬ ‫گشت‪ ».‬ز‪ :‬یعنی این هر چهار وجود [ظ‪ :‬جمادی و نباتی و حیوانی] در‬ ‫ْ‬ ‫گردیدند و انسان به فحوای «اِنّی جاعل فی األرِض خلیفه» (‪ )۳۰/۲‬به مظاهریّت ـ از َمک َم ِن‬ ‫آن جهان درین جهان ـ سر برآورد‪.‬‬ ‫‪ -۶‬بیست و چهار زنده شدیم‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جدول آن کار دشواری است؛ به همین دلیل‬ ‫کردن‬ ‫اینجا قلمرو گسترش اعداد است و پُر‬ ‫حسی و طبیعی و حقیقی‬ ‫الف جدول این ‪ ۲۴‬عدد را بدین گونه پُر می‌کند که «چهار عقل‪ :‬یعنی ّ‬ ‫و چهار ن ِ‬ ‫لوامه و ملهمه و مطمئنه و چهار جنس حیوانی و جنّی و ملکی و انسانی‬ ‫َفس ا ّماره و ّ‬ ‫نوع کافر و فاسق و منافق و مؤمن و چهار عنصر باد و آتش و آب و خاک و چهار‬ ‫و چهار ِ‬ ‫طبع بلغم و صفرا و سودا و خون‪ ».‬وقتی این چهار ضرب در این شش شود بیست و چهار‬ ‫ِ‬ ‫حاصل می‌شود‪ .‬ب به پُر کردن این جدول از راه دیگری پرداخته است که «یعنی هر یکی بر‬ ‫دوم‪ ،‬آنکه‬ ‫تعی ِن «مرتبه ظهور» ّ‬ ‫چهار تقید نسبی و اضافی‪ ،‬به ششگان صفت مّتصف شدیم‪ :‬یکی ُّ‬ ‫هر یکی در مرتبه خود «اسمی» یافتیم‪ .‬سوم‪ ،‬آنکه هر یکی در مرتبه خود‌ «قابلّیت» یافتیم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫اوج‬ ‫چهارم‌‪ ،‬آنکه هر یکی به‌ «علم» رسیدیم‪ .‬پنجم‪ ،‬هر یکی را‬ ‫«کثافت نسبی» پیدا آمد و از ِ‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫ِص ِ‬ ‫داغ خلقت بر ناصیه هر یکی فرا پدید آمد» و بعد‬ ‫رف لطافت‪ ،‬فرود آمدیم‪ .‬ششم‪ ،‬آنکه ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫االرض فی سّت ًْه اَیّام (‪ )۵۴/۷‬ج‪:‬‬ ‫السموات و‬ ‫می‌گوید‪ :‬و از این [مقصود] می‌تواند بود که َخ َل َق‬ ‫توضیحی دارد که قابل فهم نمی‌نماید و ظاهراً افتادگی دارد‪ .‬عین عبارت این است «از هر‬ ‫روح حیوانیه‪ ،‬زیرا چه هر یک را دخل است درو‪ ».‬د‪:‬‬ ‫یک شش شش پیدا شد حواس خمسه و ِ‬ ‫ظاهراً از روی ب‪ ،‬توضیح خود را فراهم کرده است؛ زیرا با تغییراتی و اضافاتی‪ ،‬همان حرف را‬ ‫مجرد تقّید نسبی و اضافی به ششگان صفت مّتصف‬ ‫می‌زند که «یعنی هر یکی از این چهار به ّ‬ ‫تعی ِن مرتبه ظهور‪ .‬و دوم‌‪ ،‬هر یکی در مرتبه خود اسمی یافتیم‪ .‬و سوم‪ ،‬هر یکی‬ ‫شدیم‪ :‬یکی‪ُّ ،‬‬ ‫در مرتبه خود قابلیتی گرفتیم‪ .‬چهارم‪ ،‬هر یکی به علمی رسیدیم‪ .‬پنجم‪ ،‬هر یکی را کثافتی‬ ‫ِ‬ ‫داغ خلقیت بر ناصیه هر یکی فرا‬ ‫اوج‬ ‫صرف لطافت فرود آمدیم‪ .‬ششم‪ِ ،‬‬ ‫نسبی پیدا آمد و از ِ‬ ‫ِ‬ ‫السموات و االرض فی سّته ایّام‪ )۵۴/۷( ».‬هـ‪« :‬مقصود‬ ‫پیدا آمد و از اینجا پی توان بُرد که َخَلق‬ ‫قوت یافتیم‪ .‬چون چهار را‬ ‫ازین بیست‌وچهار آن است که در چهار قسم ارواح بیست گونه ّ‬ ‫قوت می‌پردازد‪:‬‬ ‫با بیست ضم کنیم بیست‌ و چهار می‌شود‪ ».‬بعد به توضیح این بیست گونه ّ‬ ‫قوت (جاذبه‪ ،‬ماسکه‪ ،‬نامیه‪ ،‬هاضمه و مولّده) و در روِح حیوانی پنج قوت‬ ‫«در روح نباتی پنج ّ‬ ‫قوت (عقل‪ ،‬مدرکه‪ ،‬و متخّیله‬ ‫پنج‬ ‫انسانی‬ ‫روح‬ ‫در‬ ‫و‬ ‫المسه)‬ ‫و‬ ‫سامعه‬ ‫(ذائقه‪ ،‬شامه‪ ،‬باصره‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫حیوانی قدسی» (کذا)‬ ‫(اصل‪ :‬تخّیله) و حافظه و «فکر ممیزه و حسّیه مشترکه؟») و در «روِح‬ ‫قوت (اول‪ :‬لطافت و سبک‌روحی و صافی‪ ،‬دوم‪ :‬سیرت ملکی‪ .‬سوم‪ :‬کشِف قبور و کنوز‪،‬‬ ‫پنج ّ‬ ‫قوت بیست و چهار‬ ‫چهارم‪ :‬مشاهده عالم ملکوت‪ ،‬پنجم‪ :‬الهام) پس ارواح اربعه با بیست گونه ّ‬ ‫برخاستند‪.‬‬ ‫می‌بینید که کوشش مؤلف برای پُر کردن این جدول‪ ،‬کم از کوشش مندلیف برای تکمیل‬ ‫ِ‬ ‫جدول عناصر طبیعت نیست‪ .‬سر قلم را به هر طرف که دلش می‌خواهد کج می‌کند و‬ ‫«مفهوم» و «اصطالح» می‌سازد و به تقسیمات آن می‌پردازد‪ .‬کاری به این ندارد که تا لحظه‬ ‫«روح حیوانی قدسی» مث ً‬ ‫ِ‬ ‫ال‪ ،‬از ذهن کسی‬ ‫نیاز او به پُر کردن این جدول‪ ،‬آیا مفهومی به نام‬ ‫ِ‬ ‫دیگر آیا خطور کرده است یا نه؟ او با ترکیب این کلمات‪ ،‬و برای پُر کردن این جدول‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫‌زمینی خود»‬ ‫مفهوم « َمن درآوردی» خود را خلق می‌کند و بر دامنه «علم و معرفت مشرق‬ ‫می‌افزاید‪ .‬و‪ :‬نیز برای پرکردن جدول اعداد بیست و چهارگانه تفسیری دارد که کم از‬ ‫تفسیر هـ نیست‪ .‬از ِ‬ ‫زبان خود او بشنوید‪« :‬بعد از فعل و انفعال‪ ،‬بیست و چهار قسم «مزاج»‬ ‫پیدا شدند‪ :‬هشت مزاج «اعتدال» و هشت مزاج «غیر اعتدال» و هشت مزاج «اختالل» بعد‬ ‫ِ‬ ‫تکافوی حقیقی «حرارت» با «برودت» و «یبوست» با‬ ‫خود به توضیح این نکات می‌پردازد که‬ ‫«رطوبت» مع ًا (روی هم) محال است‪ .‬جرم مر ّکب را به جانبی انحراف خواهد بود‪ .‬هر نوع‬ ‫میانجی‌گری من‪ ،‬در این «میدان معرفت»‪ ،‬کار را بر خواننده این یادداشت دشوار خواهد‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کرد‪ .‬بگذارید مؤلف به ِ‬ ‫حقایق عالم دانش و حکمت و اندیشه را‪ ،‬بیان کند‬ ‫عبارت خود‪،‬‬ ‫عین‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫منطقی خویش بپردازد‪ .‬در توضیح این نکته که فرمود «جرم مرکب را به جانبی‬ ‫حصر‬ ‫و به‬ ‫مزاج مفرد است‪ .‬و‬ ‫انحراف خواهد بود» چنین می‌افزاید که «اگر به یک کیفیت بود‪ ،‬چهار‬ ‫ِ‬ ‫اگر به دو کیفیت غیر متضاد بود چهار مزاج مر ّکب است (این هشت مزاج!) اگر به افعاِل بّینه‬ ‫مر ّکب مالیم است‪ ،‬مزاج اعتدال است و اگر مخالف است مزاج غیراعتدال است و اگر منافی‬ ‫ِ‬ ‫مساوات چند جزء‬ ‫مزاج اختالل است‪ .‬و چهار قسم ترکیب مراد باشد؛ تصویرش آن که‬ ‫است‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تساوی میول…) الجرم یکی‬ ‫غیرمغلوب‪ ،‬در مر ّکب‪ ،‬مستدعِی انحالل ترکیب است (به سبب‬ ‫غالب خواهد بود‪ .‬پس پیش ترکیب ثنائی دوازده محسوب شوند و چهار ترکیب ثالثی نیز‬ ‫ِ‬ ‫ترکیب‌ رباعی‪ .‬چهار از این بیست و هشت (دو ِ‬ ‫ثنایی آب و آتش و دو ثالثی اینها‬ ‫دوازده و یک‬ ‫با هوا) فاسد است که هوا مغلوب است‪ ،‬به ِ‬ ‫سبب ر ّقِت قوام‪ ،‬سهل االنحراف است… بیست و‬ ‫چهار ترکیب ثالثی‪ ،‬صالحه باشند‪ ».‬بحث «علمی» و «فلسفی» از این دقیق‌تر و منطقی‌تر؟ مگر‬ ‫در تراکتاتوس ویتگن اشتاین پیدا کنید! ز‪ :‬حال ببینیم این جدول بیست وچهار گانه را رساله‬ ‫ز چه گونه توضیح می‌دهد‪ .‬رساله با پارادایم‌های «منطقی» و برخاسته از «علوم عقلی» به‬ ‫حل مسأله پرداخته بود‪ ،‬ا ّما مؤلف رساله ز که مستغرق در جهان‌بینی عرفانی ابِن عربی و‬ ‫ِ‬ ‫کماالت خود یافته که خواننده را مبهوت می‌کند‪.‬‬ ‫شارحان متأ ّخِر اوست‪ ،‬میدانی برای عرضه‬ ‫ببینید عبارت «بیست‌وچهار زنده برخاستیم» را چگونه تأویل می‌کند‪« :‬یعنی این چهار وجود که‬ ‫ِ‬ ‫حقیقت انسانّیه استتار داشتند‪ ،‬و عیِن حقیقت احدیّه بودند و (مشتمل بر «غیِب مطلق»)‬ ‫در‬ ‫کثرت علمّیه‪ ،‬از حیثّیات و خصوصّیاِت خود اسمی در رسمی گرفتند‪ ،‬و به صورتِ‬ ‫ِ‬ ‫به صورتِ‬ ‫ت و چهار مظاهر پدید آمدند‪ ،‬وهی هذه‪:‬‬ ‫بیس ‌‬ ‫‪ )3‬ملکوت‬ ‫‪ )2‬جبروت‬ ‫‪ )۱‬الهوت‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫سکل‬ ‫‪ )6‬نف ‌‬ ‫‪ )5‬عقل‌کل‬ ‫‪ )۴‬ناسوت‬ ‫روح اعظم‬ ‫‪ )8‬نفس‌کّلی‬ ‫‪ )۷‬عقل‌کّلی‬ ‫‪ِ )9‬‬ ‫‪ِ )12‬‬ ‫‪ِ )۱۰‬‬ ‫نفس انسانی‬ ‫‪ )11‬نفس‌ِ‌حیوانی‬ ‫نفس‌نباتی‬ ‫‪ )15‬شعور‬ ‫‪ )14‬روح‬ ‫‪ ‌)۱۳‬قلب‬ ‫‪ِ )18‬‬ ‫‪ِ )17‬‬ ‫‌لوامه‬ ‫نفس‌ا ّماره‬ ‫‪ )۱۶‬نور‬ ‫نفس ّ‬ ‫‪ )21‬زمان‬ ‫‪ )20‬نفس‌مطمئنه‬ ‫‪ )۱۹‬نفس‌ملهمه‬ ‫‪ )24‬تعّین‬ ‫‪ )23‬جهت‬ ‫‪ )۲۲‬مکان‬ ‫ِ‬ ‫جدول پارالل‌ها و موازی‌ها را به چه قشنگی‌یی درآورد؟ چه چیزی از‬ ‫دیدید که مؤلف‪ ،‬این‬ ‫ذهن شما عبور می‌کند؟ به ِ‬ ‫یاد تفسیر‌‌های لوی اشتروس و رومن یاکوبسون و جاناتان کولر‬ ‫و مکتب استروکتورالیسم نیافتادید؟ برای من که ِ‬ ‫عین همان حرف‌هاست‪ .‬مگر ساختگرایان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مورد نظر خود‪ ،‬به همین‌گونه تبدیالت و تأویالت نمی‌پردازند؟‬ ‫کردن جدولهای‬ ‫برای پُر‬ ‫ِ‬ ‫اصلی خودم را بزنم‪ .‬برای من هیچ تفاوتی ِ‬ ‫ِ‬ ‫میان ِ‬ ‫نقش «تخّیل» در‬ ‫حرف‬ ‫بگذارید در همین‌جا‪،‬‬ ‫ساختگرایی لوی اشتروس و یاکوبسن و کولر‪ ،‬از سویی و نقش تخّیل در فرمایشاِت این‌گونه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قدیم خودمان وجود ندارد‪ .‬وقتی حرفی از عنصر تخّیل و تداعیهای‬ ‫معرفت دنیای‬ ‫ارباب‬ ‫از‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مؤلف این رساله فرقی‬ ‫شاعرانه مایه گرفت‪ ،‬خواه از زبان لوی اشتروس باشد و خواه از زبان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ساختگرایی لوی اشتروس از آنتروپولوژی گرفته شده است‬ ‫عناصر‬ ‫نمی‌کند‪ .‬حاال شما نگویید‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫شارحان حشیش‌کشیده او‪ . .‬این خانواده از‬ ‫عرفان ابن عربی و‬ ‫و این عناصر از پارادایم‌های‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دامن‬ ‫فرهنگ ما از بستر چنین ذهنیتی برخاسته و در‬ ‫معرفت‪ ،‬در یک مقوله قرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫ساختگرایی لوی اشتروس افتاده است‪ .‬ا ّما فرهنِگ غرب‪ ،‬از منطق ارسطو و ویتگن‌اشتاین مایه‬ ‫گرفته‪( ...‬دنباله در صفحه ی ‪)28‬‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 27‬‬


‫ِ‬ ‫صحرای بی‬ ‫شکار معانی در‬

‫معنی‪( ...‬دنباله از صفحه ی ‪)27‬‬

‫حسِی جهان ِ‬ ‫‌بینی خود را بر استوار‌ترین صخر‌ه‌های تجربه بنیاد نهاده است‪ ‌،‬و از‬ ‫‪ ...‬و پایه‌های ّ‬ ‫ِ‬ ‫محافل خود‪،‬‬ ‫سر ِتفنّن و به عنوان نوعی فعالّیِت شاعرانه و هنری‪ ،‬مدتی کوتاه در بعضی از‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بدرود با آن جهان‌بینی را‬ ‫ساختگرایی هم بهره‌ای بُرده است و اینک نشانه‌های‬ ‫سرگرمی‬ ‫از‬ ‫آشکارا در تمام نوشته‌های پایان قرن بیستم می‌بینیم‪ .‬ا ّما فرهنِگ ما می‌خواهد خود را تازه به‬ ‫چنان تفنّنی سرگرم کند و آن را به عنوان حقیقتی الیتغیر وبه عنوان آخرین کالم در قلمرو‬ ‫معرفت بپذیرد‪ .‬از چاله به چاه‪ ،‬مصداقی بهتر از این ندارد‪.‬‬ ‫برگردیم به قلمرو دیگر اعداد‪ ،‬در این ِ‬ ‫متن پارادوکسی و نقیضی‪.‬‬ ‫ـ چهار کمان دیدیم‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عادت ابنای روزگار» می‌داند‬ ‫«کمان رسم و‬ ‫الف) این کمان‌ها را که سه تا شکسته بودند‪ ،‬یکی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«کمان تعصب و کنایت»‬ ‫اساس قیاس نهاده شده است ناقص و بی‌بنیاد است و دوم‬ ‫که چون بر‬ ‫ِ‬ ‫طریق فهم و خیال خود چیزی می‌گویند‪ .‬همان هفتاد و دو فرقه‌ای که « ُکّلهم فی‌النّار»‪.‬‬ ‫که به‬ ‫ِ‬ ‫«کمان اسناد‌ها و منقوالت و معقوالت و… مسائل و رسائل» که «طریق را مشوش‬ ‫سوم‬ ‫می‌کند» ا ّما کمان چهارم «قرآن (اصل‪ :‬قرأت) و شرائع و سنن که قوس مستقیم است ا ّما این‬ ‫ِ‬ ‫بازوی هر کس نیست‪ ».‬ب‪ :‬این چهار کمان را به چهار «استعداد» تفسیر کرده‬ ‫قوِت‬ ‫کمان به ّ‬ ‫ِ‬ ‫استعداد انسانی‪.‬‬ ‫ی و نباتی و حیوانی‪ .‬و چهارم‬ ‫که سه تای آنها شکسته و ناقص‌اند‪ ،‬یعنی‪ :‬جماد ‌‬ ‫ج‪ :‬چهار کمان را به چهار «اخالط» ـ که عبارتند از‪ :‬صفرا و سودا و خون و بلغم ـ تفسیر کرده‬ ‫است‪ .‬ولی توضیح نمی‌دهد که کدام یک شکسته نیست‪ .‬ظاهراً متن‪ ،‬در اینجا‪ ،‬افتادگی دارد‪.‬‬ ‫د‪ :‬نیز این چهار کمان را به استعدادهای جمادی و نباتی و حیوانی و انسانی تفسیر می‌کند و‬ ‫آن سه تا را که تا قابلّیت عرفان ندارند شکسته و ناقص می‌داند‪ ،‬برخالف استعداِد انسانی‪ .‬هـ‪:‬‬ ‫تفسیر متفاوتی از چهار کمان ارائه می‌کند که «مراد از چهار کمان‪ :‬مجاهده‪ ،‬مراقبه‪ ،‬مشاهده‬ ‫و مکاشفه است‪ .‬اول‪ِ ،‬‬ ‫جهاد اکبر با ن ِ‬ ‫َفس ا ّماره‪ ،‬یک کمان‌کشی است‪ .‬دوم‪ ،‬به مراقبه خم شدن‬ ‫ِ‬ ‫اسرار ملکوت دل را کشیدن و‬ ‫نوع دیگری از کمان‌کشی است‪ .‬سوم‪ ،‬از مراقبه به مشاهده‬ ‫ِ‬ ‫«شکار تجلّیات به مکاشفه انواِر ذات و‬ ‫نرم ساختن‪ ،‬نوع دیگری از کمان‌کشی است و چهارم‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫صورت نباتی و صورت حیوانی» را ناقص و شکسته می‌داند‬ ‫«صورت معدنی و‬ ‫صفات» و‪ :‬نیز‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تجرد قاصرند‪ ».‬ز‪ :‬طبق معمول‬ ‫مقابل «صورت انسانی» و می‌گوید آنها «از‬ ‫در‬ ‫وصول به عالم ّ‬ ‫خود با پارادایم‌های عرفان ابن عربی و شارحان متأخر او کوشیده است که این چهار‌کمان را‬ ‫به «عالم اعیان خارجیه» و «عالم ارواح» و «عالم مثال» و «عالم اشباح» تفسیر کند و می‌گوید‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عالم اعیان خارجّیه و عالم ارواح و عالم مثال» و آن‬ ‫بودن سه‬ ‫«مراد از شکسته‬ ‫کمان‪ ،‬یعنی ِ‬ ‫عالم شهادت است‪،‬‬ ‫کمان که «دو گوشه و دو خانه نداشت» همانا عالم اشباح است که همان ِ‬ ‫ِ‬ ‫امکان‪ .‬و در تفسیر شکسته‌بودن گوشه‌های این کمان می‌گوید‪« :‬ممکن نه وجودش‬ ‫عالم‬ ‫یعنی ِ‬ ‫ضرورت دارد و نه عدمش»‪.‬‬ ‫‪ ۸‬ـ یکی دو خانه و دو گوشه نداشت‬ ‫الف‪ :‬کمان بی‌خانه و بی‌گوشه را کنایت از قرآن می‌داند‪« :‬بحری است که کرانه و میانه‬ ‫البحر َق َ‬ ‫ِ‬ ‫کمان چهارم را‬ ‫کلمات ربّی» (‪ )۱۰۹/۱۸‬ب‪:‬‬ ‫بل اَن تَنفد‬ ‫ندارد» قوله تعالی‪« :‬لَ​َن ِفد‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫مظهر ذات‪ ،‬با جمله «سمات و صفات است» می‌داند‪ ،‬به همین دلیل‬ ‫«استعداد انسانی که‬ ‫تفسیری که از دو خانه و دو گوشه نداشتن می‌کند بدین‌گونه است که «یعنی هیچ کجی و‬ ‫ِ‬ ‫خمیدگی نداشت به ِ‬ ‫التفات به «ماسوی الله» نبودش‪ ».‬ج‪ :‬در این قسمت‪ ،‬هم در‬ ‫جهت آنکه‬ ‫تفسیر چهار کمان‪ ،‬ظاهراً افتادگی داشته و هم در تفسیر «دو گوشه و دو خانه» نداشتن‪ ،‬فقط‬ ‫می‌گوید‪« :‬همین قبضه داشت و قابلّیت داشت‪ ».‬د‪ :‬تحت تأثیر ب قرار دارد مثل بسیاری‬ ‫ِ‬ ‫استعداد انسانی که مظهر ذات با جمله صفات است و دو‬ ‫موارد دیگر و می‌گوید‪ :‬یعنی چهار‬ ‫گوشه و خانه نداشتن را نیز به همان انحراف نداشتن تفسیر می‌کند‪ .‬هـ‪ :‬باز هم از ابزا ِر ابن‬ ‫ِ‬ ‫«کمان مکاشفه ِ‬ ‫ِ‬ ‫«ذات‬ ‫انوار ذات و صفات» است و از آنجا که‬ ‫عربی استفاده می‌کند که منظور‬ ‫ِ‬ ‫حق از مکان و زمان و از ِ‬ ‫ابعاد ثالثه ـ یعنی طول و عرض و عمق ـ و از جهات سّته ـ که قبل و‬ ‫مبراست‪ ،‬پس دو گوشه و دو خانه ندارد‪».‬‬ ‫بعد و یمین و یسار و تحت و فوق است ـ ّ‬ ‫منزه و ّ‬ ‫ِ‬ ‫کمان چهارم را بدینگونه تفسیر می‌کند که ن ِ‬ ‫ِ‬ ‫َفس ناطقه که‬ ‫نداشتن‬ ‫و‪ :‬دو خانه و دو گوشه‬ ‫ِ‬ ‫«مجرد‬ ‫زیرا‬ ‫ندارد؛‬ ‫را‬ ‫«امتداد»‬ ‫طرِف‬ ‫دو‬ ‫و‬ ‫صورت»‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫«ماد‬ ‫جزء‬ ‫دو‬ ‫صورت انسانی است‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫اتباع او و بعضی مفاهیم حکمت و کالم‬ ‫بذات» است‪ .‬ز‪ :‬نیز با تأثیر از زبان عرفانی ابن عربی و ِ‬ ‫قدیم می‌گوید‪« :‬هر دو گوشه شکسته بود» یعنی‪« :‬ممکن را وجود و عدم ضروری نیست‪».‬‬ ‫‪۹‬ـ چهار تیر دیدیم سه شکسته بودند و یکی پر و پیکان نداشت‬ ‫تیر قهر‪ ،‬سوم ِ‬ ‫تیر بُخل‪ ،‬دوم ِ‬ ‫تفسیر این رمزها می‌گوید‪« :‬اول ِ‬ ‫ِ‬ ‫تیر خشم و کبر که اینها‬ ‫الف‪ :‬در‬ ‫به ِ‬ ‫ِ‬ ‫وقت مرگ تباه می‌شوند‪ ».‬ب‪ :‬می‌گوید آن سه تیر شکسته از حملِ‌ بار امانت امتناع کردند‬ ‫و ترسیدند‪ ،‬یکی پروپیکان نداشت‪ .‬ج‪ :‬چهار تیر را «قوای اخالط» می‌داند که به سه تای «سودا‬ ‫قوِت صفرا‬ ‫و بلغم و خون» شکار ممکن نیست و به آنکه پروپیکان ندارد‪ ،‬و ناقص است یعنی ّ‬ ‫ِ‬ ‫حامل بارِامانت‬ ‫[ممکن است؟] د) عین ًا از ب گرفته و همان قابلیت چهارم انسانی می‌داند که‬ ‫پروپیکان خودنمایی نداشت‪ .‬هـ‪ :‬مقصود از چهار تیر را چهارگونه ِ‬ ‫ِ‬ ‫«ذکر» می‌داند‪ :‬ذکرِ‬ ‫بود و‬ ‫ذکر ِ‬ ‫لی قلبی و ذکر ِ‬ ‫ذکر َج ِ‬ ‫ِ‬ ‫خفی قلبی و ِ‬ ‫جلی لسانی‪ ،‬و ِ‬ ‫سری «چرا که برای شکاِر مقصود‪،‬‬ ‫خفی ّ‬ ‫تیری بهتر از «نام و ِ‬ ‫ِ‬ ‫بودن سه تیر از این تیرها ناظر است بر این که‬ ‫یاد» خدا نیست‪ .‬شکسته‬ ‫ِ‬ ‫«ذکر ِ‬ ‫ِ‬ ‫یاوری زبان و دل»‬ ‫سری» نمی‌رسند که از «پروپیکاِن‬ ‫آن سه نوع ذکر‪ ،‬به درجه‬ ‫خفی ّ‬ ‫حس مشترک‪ ،‬وهم‪ ،‬عقل و نور ایمان تفسیر می‌کند‬ ‫قوت‪ّ :‬‬ ‫بی‌نیاز است‪ .‬و‪ :‬چهار تیر را به چهار ّ‬ ‫تیر اول‪ ،‬شکسته‌اند و ناقص‪ ،‬ولی ِ‬ ‫که سه ِ‬ ‫خلیدن شبهات در‬ ‫ِ‌‬ ‫«نور ایمان» که از پریدن و زوال و‬ ‫ِ‬ ‫مانند آنها نیست‪ .‬ز‪ :‬چهار تیر را به چهار عنصر تفسیر می‌کند که آب و آتش و‬ ‫امان است ـ‬ ‫باد پراکنده بودند و به خود جمعیتی و ثباتی نداشتند و «خاک» پروپیکان نداشت یعنی‌«خاصّیِت‬ ‫متحرک بااراده بودن و مؤثریّت در اجساِم َکونّیه» نداشت‪.‬‬ ‫‪۱۰‬ـ چهار آهو دیدیم سه مرده بودند و یکی جان نداشت‬ ‫الف‪ :‬سه آهوی مرده را به ِ‬ ‫لوامه و ملهمه تفسیر می‌کند و چهارمی را ـ که جان‬ ‫نفس ا ّماره و ّ‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫نداشت ـ به مطمئنه «که بی‌فرمان حرکت نکند» و این بی‌حرکتی را به بی‌جان بودن او‪ ،‬توجیه‬ ‫ِ‬ ‫مراتب عالم تفسیر می‌کند‪ :‬مرتبه ناسوت‪ ،‬ملکوت‬ ‫می‌کند‪ .‬ب‪ :‬چهار آهو را به چهار مرتبه از‬ ‫عالم الهوت که « ُک ُّل شی‌ء هالک اِال َوج ُه ُه» (‪ )۸۸/۲۸‬در عالم الهوت‬ ‫و جبروت و چهارمی را به ِ‬ ‫بُ َود‪ .‬و در مفهوم «یکی جان نداشت» می‌گوید‪« :‬یعنی حقیقتی ـ که از او پیدا آید ـ نداشت» ج‪:‬‬ ‫چهار آهو را به ِ‬ ‫نفس جمادی و نباتی و حیوانی و انسانی تفسیر کرده و می‌گوید‪« :‬و یکی جان‬ ‫نداشت‪ ،‬که روح انسانیه است چون به جسم تعلق گیرد‪ ،‬در تصرف آید‪ ».‬د‪ :‬عینًا از ب تقلید‬ ‫دوام‬ ‫کرده و هیچ حرف تازه‌ای نگفته است هـ‪ :‬در رمز گشایی چهار آهو می‌گوید‪« :‬به طفیل ِ‬ ‫َلم اطالق‪ ،‬چهار حقیقت مشهود گشت» «سه مرده بودند» یعنی سه حقیقت ـ که‬ ‫ّ‬ ‫توجه به عا ِ‬ ‫ِ‬ ‫اصطالح اهل اشراق «برازخ»‬ ‫به اصطالح اهل تصوف‪ :‬ناسوت و ملکوت و جبروت [است] و به‬ ‫ِ‬ ‫اصطالح ِ‬ ‫اهل حکمت‪« ،‬طبیعت» و «نفس» و «عقل»‪ .‬مؤلف درباره این‬ ‫و «مثل» و «انوار»‪ ،‬و به‬ ‫ِ‬ ‫بین یَ ِد الغسال‪ِ :‬‬ ‫جان‬ ‫عوالم یا مفاهیم می‌گوید اینها‪« :‬اَ ِ‬ ‫عدام امکانی»اند و در قبضه غیر «کالمّیِت َ‬ ‫جان ملکوت جبروت است و ِ‬ ‫ناسوت‪ ،‬ملکوت است و ِ‬ ‫جان جبروت «الهوت» و آن آهو که جان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«بطن الباطن»‬ ‫حضرت الهوت است که « ُم َدبَّر باطن» ندارد بلکه خود قّیوِم همه و‬ ‫نداشت‬ ‫ُ‬ ‫است و به ِ‬ ‫ذات خود زنده است و ِ‬ ‫جان همه است‪ .‬ز‪ :‬می‌گوید «مراد از چهار آهو‪ ،‬طبایع اربعه‬ ‫است‪ .‬و تشبیه آهو به طبایع از آن جهت است که هنوز صفت گیرندگی با یکدیگر نداشتند‬ ‫ِ‬ ‫صفت «فراریّت» در ذاِت ایشان تعبیه بود» و مراد از سه مرده این است که «آتش و‬ ‫بلکه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عدم مزاج و امتزاج با یکدیگر مثل ُمرده بودند» یکی جان نداشت‪ ،‬یعنی‬ ‫باد و آب» از جهت ِ‬ ‫«خاک» به ِ‬ ‫امتزاج با ایشان متحرک نبود‪».‬‬ ‫سبب عدم مزاج و‬ ‫ِ‬ ‫‪۱۱‬ـ چهار کمند دیدیم‪ :‬سه پاره پاره و یکی دو کرانه و میانه نداشت‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جهل مرکب و ِ‬ ‫کمند ِ‬ ‫«غرور‬ ‫کمند‬ ‫جهل بسیط دوم‬ ‫الف‪ :‬در تفسیر چهار کمند می‌گوید‪ :‬اول‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کمند «دلیری با امید رحمت…» و چهارمی که «کرانه و میانه»‬ ‫پندار طاعت» سوم‬ ‫به رحمت و‬ ‫نداشت کنایه از «عنایت بی‌نهایت» حق تعالی است که «نه اول پدید بود که از کی و نه آخر‬ ‫حدی و عددی ظاهر نبود» ب‪ :‬از اینجا به بعد ناتمام است‬ ‫پدید که تا کی؟ و در میان هیچ ّ‬ ‫و فقط ِ‬ ‫متن داستان را تکرار کرده است‪ .‬ج‪ :‬چهار کمند را به ُکلیتین و جگر و ُشش و قلب‬ ‫عضو نخستین را پاره ‌پاره و غیر قابل بستن دیده است و آن که‬ ‫تفسیر کرده است و سه‬ ‫ِ‬ ‫مدور‬ ‫کرانه و میانه ندارد‪ ،‬در تفسیر او‪ ،‬قلب است به‌شکل صنوبری پس در این شکل که ّ‬ ‫ِ‬ ‫«عبارت ظاهری» و «عمارات و آبادانی‬ ‫است کرانه و میانه وجود ندارد‪ .‬د‪ :‬چهار کمند را به‬ ‫باطنی» و «فناء فی‌التوحید» و «فناء الفنا» تفسیر می‌کند و طبعًا برای هر کدام از سه مرحله‬ ‫اول نقصی می‌جوید و مرتبه «فناء‌الفناء» را که عین بقاست برمی‌گزیند و معتقد است «دو‬ ‫کرانه و میانه» ندارد‪ ،‬یعنی‪« :‬کرانه ازل و ابد» و «میانه حدوث و امکان»‪ .‬هـ‪ :‬چهار کمند را‬ ‫ِ‬ ‫کمند خلوت و کمند الفت و کمند وحدت» می‌داند و معتقد است که سه‬ ‫«کمند عزلت و‬ ‫اولی‪ ،‬پاره پاره‌اند و ناقص‪ ،‬تنها کمند وحدت که عالم یکتای ذات است‪ ،‬بی‌کرانه است و‬ ‫کمند ّ‬ ‫مبراست‪ .‬و‪ :‬چهار کمند را بدین‌گونه‬ ‫میانه‌ای ندارد‪ .‬یعنی از جهات سّته و ابعاد ثالثه ّ‬ ‫منزه و ّ‬ ‫می‌فهمد که «یعنی چهار معامله پیش آمد‪ :‬خوف و طمع و محّبت که هر سه آلوده غرض‬ ‫تحمل طرفین و وسط ندارد‪ .‬ز‪ :‬معتقد‬ ‫و قابل انقطاع بودند و چهارم «فناء فی‌الوحد ًْه» که ّ‬ ‫است که منظور از چهار کمند‪ ،‬کمند [اصل‪ :‬کمان] «جسم مطلق» و «جسم نامی» و «جسم‬ ‫حساس و متحرک باالراده» و «جسم ناطق» است و درین میان آن که هر دو کرانه و میانه‬ ‫ّ‬ ‫ندارد «جسم ناطق» است که با وجود جسمّیت و نامّیت و حساسّیت و متحرک باالراده بودن‪،‬‬ ‫دریابنده معقوالت است و آن روح انسانی است که مظهر حقیقّیه امریه ِاالهّیه است و مراِد از‬ ‫داخل جسم است و نه خارج و نه ّ‬ ‫ِ‬ ‫حال در‬ ‫«هر دو کرانه و میانه نداشتن» این است که روح نه‬ ‫ِ‬ ‫میان محل‪ .‬چون روح از «عالَ ِم امر» است‪.‬‬ ‫‪۱۲‬ـ چهارخانه دیدیم‪ ،‬سه درهم افتاده بودند و یکی سقف و دیوار نداشت‬ ‫الف‪ :‬این چهار خانه را عبارت از «خانه بدن معلول» و «خانه امید به دوستی دنیا» و «خانه‬ ‫قوت ظاهری» می‌داند و درباره خانه چهارم که سقف و دیوار نداشت توضیحی ندارد و‬ ‫ّ‬ ‫احتماالً در این قسمت متن ناقص است‪ .‬ب‪ :‬نیز به کلی در این قسمت ساکت است و تا آخر‬ ‫داستان چیزی ندارد‪ .‬ج‪ :‬چهارخانه را چهار کره عناصر می‌داند و آن سه که در هم افتاده‌اند‬ ‫عبارت‌اند از کره آب و کره هوا و کره آتش که در آنها مسکن نتوان کرد و آنکه سقف‬ ‫و دیوار نداشت کره ارضی است‪ .‬د‪ :‬چهارخانه را به چهار ضابطه «ذکر» مرتبط کرده‪ :‬ذکر‬ ‫لسانی و ذکر نفسانی و ذکر قلبی و ذکر روحانی ودرهم افتادگی سه ذکر اول را در این‬ ‫می‌داند که ذکر لسان لقلقه است و ذکر نفس وسوسه و ذکر قلبی متضمن حرف و صوت‬ ‫است و این سقف و دیوار اصل ذکر است اما چهارم که ذکر روحانی است‪ ،‬اصل همه ذکرها‬ ‫است و در او هیچ حرف و صوت نیست به این دلیل آن را بی‌سقف و دیوار توصیف کرده‬ ‫است‪ .‬هـ‪ :‬چهارخانه را به عناصر چهارگانه مرتبط کرده است و درهم افتادگی سه عنصر را‬ ‫بدین‌گونه تصویر می‌کند که خاک منهدم می‌گردد و آب خشک می‌شود و آتش می‌میرد اما‬ ‫مجسم نیست و سبک روح است‪ .‬و‪:‬‬ ‫آن خانه عنصری که سقف و دیوار ندارد «هوا» است که ّ‬ ‫چهارخانه را با چهار طریقه مرتبط کرده است‪ :‬روش اهل شریعت (مبنی بر تصحیح عبادات)‬ ‫و روش‌ اهل عزیمت (مبنی بر دعوات) و روش‌ اهل طریقت (مبنی بر محافظت انفاس) که‬ ‫َرق ُح ُج ِ‬ ‫این سه گروه با هم منازعت و مناقشت دارند و از خ ِ‬ ‫ب وجود فرومانده‌اند‪ .‬آن خانه‬ ‫چهارم که در و دیوار و سقف ندارد «چهار را ِه ِ‬ ‫اهل حقیقت» است که مبنی بر دوام ُش ُهود و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نفی وجود و ِ‬ ‫تنزیه معبود است و ِ‬ ‫سقف تقلید و دیوا ِر قیود و رسوم‬ ‫بذل موجود‪ .‬این راه از‬ ‫برتر است‪ .‬ز‪ :‬نیز چهارخانه را به چهار عنصر مرتبط کرده است که آتش و باد و آب درهم‬ ‫ِ‬ ‫عنصر خاک است که دیوار و سقف ندارد‪.‬‬ ‫افتاده‌اند و‬ ‫ه آن دیگ رسید‬ ‫‪۱۳‬ـ مغاکی چهارگز زیر پای کندیم دست ب ‌‬ ‫الف و ب‪ :‬در این مورد‪ ،‬هیچ تفسیری ندارند‪ .‬ج‪ :‬فقط می‌گوید‪ :‬هر یک عنصر را مقدا ِر [یک]‬ ‫ِ‬ ‫زمین نَفس چهار‬ ‫گز اعتبار کردیم‪ ،‬یعنی قوای علویه بی‌قوای سفلیه تأثیر نمی‌کند‪ .‬د‪ :‬یعنی در‬ ‫اول گز توبه نصوح‪ ،‬دوم گِز صدق و اخالص‪ .‬سوم ِ‬ ‫گز تواضع و عجز و بیچارگی‬ ‫مغاک کندیم‪ّ :‬‬ ‫و شکستگی‪ ،‬چهارم ِ‬ ‫حدی‬ ‫گز نیستی و فنا‪ ».‬توضیحی در باب رابطه این مفاهیم دارد که تا ّ‬ ‫مناسبت موضوع را روشن می‌کند‪ ،‬می‌گوید‪« :‬گویند چهار صفت از طبایع اربعه [است] که‬ ‫اول‪ :‬کبر که نتیجه آن آتش است‪ .‬دوم‪ :‬شهوت که ثمره آن باد‬ ‫در آدمی پدید آمده است ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫صفت خاک است‪ .‬ما این‬ ‫عادت) آب است‪ .‬چهارم‪ :‬امساک که‬ ‫است‪ .‬سیم‪ :‬حرص که شیمه (=‬ ‫صفات سه‌گانه را از پای کندیم‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 28‬‬


‫‪ ...‬هـ‪ :‬چهارگز کندن را به چهار گونه «فنا» تفسیر کرده است؛ اول ِ‬ ‫ِ‬ ‫استیصال ن ِ‬ ‫َفس ا ّماره‪.‬‬ ‫فنای‬ ‫ِ‬ ‫دوم‪ِ :‬‬ ‫مرشد کامل‪ ،‬که آن را فناء فی‌الشیخ گویند‪ .‬سوم‪ :‬فنای فانی‬ ‫فنای فانی شدن در تصویر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫حقیقت انسانی است که آن را فناء فی‌الرسول‬ ‫ِ‌‬ ‫حقیقت محمدی که زبده‬ ‫تصویر‬ ‫شدن در‬ ‫انوار ذات و صفات و قدم بر را ِه « ُموتوا َق َ‬ ‫گویند‪ .‬چهارم‪ :‬فنای فانی شدن در مکاشفه ِ‬ ‫بل اَن‬ ‫توا» گذاشتن‪ ،‬که آن را فناء فی‌الله گویند‪ .‬و‪ :‬مفهوم چهار گز زیر پای کندن را بدین گونه‬ ‫َمو ُ‬ ‫ت ُ‬ ‫تفسیر می‌کند که «چهار درجه بطون فرو رفتیم و چهار طبقه را از مألوفات خود برکندیم‪:‬‬ ‫بدن را در ریاضت و نفس را در مجاهده و قلب را در مشاهده و روح را در شعاع احدیّت‪‌،‬‬ ‫االن کما‬ ‫مقام «کان ُ‬ ‫عدم اصلی الحق گشتیم و ِ‬ ‫محو ساختیم تا به ِ‬ ‫الله َو لَم یَ ُکن َم َع ُه َش ٌی َو ُه َو ُ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کان» حاصل شد‪ .‬ز‪ :‬در اینجا تفسیری دارد که ناچارم به ِ‬ ‫حصول‬ ‫عبارت او نقل کنم‪« :‬چون‬ ‫عین‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫طبیعت کریمه از ن ِ‬ ‫ُصات محال بود‪ ،‬به مقدار گنجایش چهار عناصر ـ که‬ ‫َفس فلکّیه بغیر از اسُتق ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زیر ِ‬ ‫طبیعت‬ ‫طبیعت کریمه ـ که آن‬ ‫فلک آخرند ـ تدابیر حکمیه نکنند‪ .‬از نَفس فلکّیه‪ ،‬حصوِل‬ ‫خامسه است ـ نمی‌توان کرد و مراد از کندیدن (= کندن و حفر کردن) این است که چون‬ ‫ِ‬ ‫استحصال طبیعت کریمه کنند ُحفره‌ای می‌ َکنَند و در آن ُحفره‪ ،‬به تعفین‬ ‫حکما خواهند که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تحصیل طبیعت کریمه می‌نمایند‪ .‬فافهم‪ ».‬راستش را بخواهید من که نفهمیدم این ِ‬ ‫امر‬ ‫(؟)‪،‬‬ ‫«فافهم» را‪.‬‬ ‫یک) «دیگ و طاق»‬ ‫در باب اولین رمز‪ ،‬یعنی «دیگ و طاق» شروح الف و ب ساکت‌اند‪ ،‬ولی ج توضیح مختصری‬ ‫طاق بلند افالک است و د دیگ را ِ‬ ‫می‌دهد که منظور ِ‬ ‫دیگ عشق و محّبت تفسیر کرده است‬ ‫که «بدان هر خامی را توان پخت» و یا ِ‬ ‫ِ‬ ‫مقام «ت َ‬ ‫باخالق الله» حاصل‬ ‫َخَّلقُوا‬ ‫دیگ اخالق که بدان ِ‬ ‫ِ‬ ‫سعادت ازلی» و عنایت اِالهی می‌داند‪ .‬در مجموع‬ ‫می‌توان کرد‪ .‬مراد از «طاق» را «طاقچه‬ ‫ِ‬ ‫عرفانی این تفسیر‪ ،‬با سنِّت حرفهای عارفان پیشین بی‌ارتباطی نیست که «عشق» را‬ ‫زمینه‬ ‫ِ‬ ‫جانب رمزی «دیگ و طاق»‬ ‫سعادتی ازلی و امری «آمدنی» می‌دانسته‌اند و از مبدأ عنایت‪.‬‬ ‫امری است که در ُعرف این شارحان‌‪ ،‬هیچ تناسبی را الزم ندارد‪ .‬اینان هر چیزی را به هر‬ ‫چیزی اضافه می‌کنند و از حاصل آن اضافه‪ ،‬تعبیری می‌سازند که به هر حال «شبه معنایی»‬ ‫در آن مستتر است‪ .‬در ِ‬ ‫ِ‬ ‫مفهومی «رمزگشایی» و «معنی» را با‬ ‫نقد کار اینان باید حوزه‬ ‫ِ‬ ‫چشم‌اندازی دیگر نگریست‪ .‬هـ دیگ را دیگ عشق که همواره در جوش است و طاق را ِ‬ ‫طاق‬ ‫وصول به تجّلِی ِ‬ ‫ِ‬ ‫«وراءالوراء» ــ که‬ ‫ذات‬ ‫سعادت گرفته است و در این‌ باره‌ می‌گوید‪ :‬یعنی‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ارزاق روحانی و جسمانی است ــ منظور افتاد (= بنظر درآمد)‬ ‫معدن‬ ‫منبع اسماء و صفات و‬ ‫که بجز ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫بد اِلی َربّه َو‬ ‫ع‬ ‫ال‬ ‫کون‬ ‫ی‬ ‫ما‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ق‬ ‫ا‬ ‫«‬ ‫که‬ ‫نبود‬ ‫راه‬ ‫جناب‬ ‫آن‬ ‫به‬ ‫اعیان‬ ‫و‬ ‫آثار‬ ‫نفی‬ ‫و‬ ‫غایت انکسار‬ ‫َ ُ َ ُ َ ُ‬ ‫ُه َو سا ِجد» رمزی از آن است‪ .‬و با این توضیح زمینه‌ای برای حفر کردن چهار گز در زیر پای‪،‬‬ ‫برای رفتن به آسمان را‪ ،‬روشن می‌کند‪ .‬ز دیگ را به طبیعت تفسیر کرده است که در آن‬ ‫َه الکیفّیات» را مزاجی و اتحادی حاصل آید و مراد از «طاق» را «فلِک نَفس»‬ ‫«استقصاِت متخالِف ُ‬ ‫ّ‬ ‫قول حکیم مجریطی نقل می‌کند که گفته است‪ِ :‬‬ ‫«فلک نَفس‪ ،‬در ِ‬ ‫و از ِ‬ ‫میان چار افالک واقع شده‬ ‫ِ‬ ‫مهذب ـ و آن هیوالی ُاولی و عقل است ـ و ِ‬ ‫ِ‬ ‫افالک روشن و ّ‬ ‫افالک‬ ‫تحت او دو‬ ‫و باالی او دو‬ ‫مظلمه رذله ـ که آن طبیعت و عنصر است ـ قرار دارد‪».‬‬ ‫دو) شخصی که از باالی خانه فرود آمد‬ ‫در باب دومین رمز ـ یعنی شخصی که از باالی خانه فرود آمد ـ تفاسیر گوناگون است و‬ ‫غالبًا آن را با ابلیس یکی دانسته‌اند‪.‬‬ ‫توهِم غرور از «باالی دماغ» برآمد و‬ ‫الف‪ :‬با کنایه و غیر مستقیم می‌گوید‪ :‬وسوسه شیطانی ّ‬ ‫بر «مجالس اخالق» افتاد و گفت‪« :‬نصیبی مفروض دارم‪ ».‬ب‪ :‬مثل بقیه موارد ساکت است و‬ ‫ج‪ :‬آن شخص را کنایه از مرض‌هایی ــ که آسمانی‌اند ــ می‌داند و توضیح بیشتری نمی‌دهد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫حاسد قدیم‪ ،‬یعنی‬ ‫د‪ :‬آن شخص را کنایه از خطراتی که بر عارف ظاهر می‌شود و نیز همان‬ ‫َخ َذ َّن ِمن ِ‬ ‫دعوی «ألت ِ‬ ‫عباد َ‬ ‫ِ‬ ‫ک‬ ‫شیطان‪ ،‬نیز می‌داند که از باالخانه سماوات فرود آمده است به‬ ‫نَصیبًا َمفروضًا» (‪ )۱۱۸/۴‬و این تفسیر‪ ،‬با ِ‬ ‫قرآنی آیه که گفتار ابلیس است کام ً‬ ‫ِ‬ ‫ال تطبیق‬ ‫بافت‬ ‫تفسیر ِ‬ ‫ِ‬ ‫قابل قبول و سنجیده‪ ،‬یک تفسیر دیگر نیز دارد‬ ‫می‌کند‪ .‬این شارح‪ ،‬عالوه بر این دو‬ ‫ِ‬ ‫اولی اوست‪ .‬هـ‪ :‬تصریح دارد که منظور از آن شخص‪ ،‬ابلیس است و‬ ‫که شبیه همان‬ ‫سخن ّ‬ ‫ِ‬ ‫سرشت ابلیس است که از آتش است (قرآن کریم‬ ‫توضیح می‌دهد که «باالی خانه» به اعتبا ِر‬ ‫‪ )۱۲/۷‬و آتش سرکش است و میل به باال دارد و به همان آیه «نصیبًا مفروضًا» (‪ )۱۱۸/۴‬نیز‬ ‫مسأله را ربط می‌دهد‪ .‬و‪ :‬همان مسأله ابلیس را با زبانی «ابن عربیک»تر بیان می‌کند که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جمیع شئون و صفات گشت و‬ ‫متحقق به‬ ‫مجموع کماالت و‬ ‫مظهر‬ ‫«چون عارف منتهی شد و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫هر شأنی ِّ‬ ‫حظ خود از وی بگرفت‪ِ ،‬‬ ‫«المضل» ـ که او ابلیس است ـ ظهور کرده مقابل‬ ‫شأن ِ‬ ‫اسم ُ‬ ‫شد که تصدیق «ألتخذن ِمن ِ‬ ‫عباد َ‬ ‫ک نَصیبًا َمفروضًا» (‪ِ )۱۱۸ /۴‬ح ّصه من نیز حواله کنید»‪ .‬ز‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫طبیعت کریمه‪ ،‬با چهار عنصر‪‌،‬مزاج‬ ‫از دیدگاهی دیگر به تفسیر این شخص پرداخته که «چون‬ ‫طبیعیه از باالی ِ‬ ‫گرفت ن ِ‬ ‫نفس فلکّیه فرود آمد که‪ :‬من نصیب مفروض دارم‪ ،‬یعنی‪« ،‬به‬ ‫َفس‬ ‫ًْ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قابلیت‌ من بخشی باید داد‪ :‬پس اول نصیبی از «ن ِ‬ ‫َفس نباتی» گرفت و در نمو‬ ‫قدر استعداد و‬ ‫آمد‪».‬‬ ‫مکمل‬ ‫سه) براد ِر کامل ّ‬ ‫ِ‬ ‫به ِ‬ ‫شارح الف برادر برهنه یعنی کسی که لباس غرور نداشت و از صفات ذمیمه برهنه‬ ‫تعبیر‬ ‫ِ‬ ‫بود‪ .‬ب ِ‬ ‫ِ‬ ‫فاقد شرح است و ج آن را ِ‬ ‫دفع امراض از روح‬ ‫رمز‬ ‫«گرمی آتش» می‌داند که ِ‬ ‫ِ‬ ‫تعبیر او مناسب برداشتی است که از آن «شخص که‬ ‫است که نسبت به گرمی دارد و این‬ ‫ِ‬ ‫طور استثنایی آن شخص را کنایه از مرض‌های آسمانی می‌داند‪.‬‬ ‫از باال آمد» دارد و به‬ ‫ِ‬ ‫مقام تمکین رسیده و‬ ‫برخالف دیگر شارحان د مقصود از‬ ‫برادر «کامل» را کسی می‌داند که به ِ‬ ‫مکمل را «روح‬ ‫«مکمل» را کنایه از کسی که پیشوای حقّانی و عالم ربّانی است‪ .‬هـ برادِر کامل ّ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ُدس‬ ‫انسانی‬ ‫قدسی به چندین کماالت رسیده» تعبیر کرده است و آن را کنایه از فیض روح الق ُ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مکمل دانسته است که در کمیِن طبیعتی نشسته‪.‬‬ ‫معنی‬ ‫روح حیوانی را‬ ‫می‌داند ز ِ‬ ‫برادر کامل ّ‬ ‫ِ‬ ‫استخوان شکار‬ ‫چهار)‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مصداق « َونَهی النَفس َعن ال َهوی» (‪ )۴۰/۷۹‬گرفته است‪.‬‬ ‫مخالفت با نَفس و‬ ‫در الف کنایه از‬ ‫ِ‬ ‫استعانت قوای علویه و سفلیه گرفته است و‬ ‫ب فاقد تفسیر است و ج استخوان را عبارت از‬ ‫ِ‬ ‫«شرک خفی» می‌داند و توضیحی که درین باب می‌دهد‪ ،‬جالب‬ ‫د استخوان شکار را کنایه از‬ ‫ِ‬ ‫شدن گوشت‪ ،‬استخوان‌ها ـ که ناخوردنی است آشکار می‌شود‪،‬‬ ‫است‪ :‬چنانکه بعد از پخته‬ ‫ِ‬ ‫حجاب راه‬ ‫مکمل شدِن سالک‪ ،‬این پوشیدگی‌ها ـ که نامحمود و‬ ‫این‌چنین‪ ،‬بعد از کامل و ّ‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫است ـ معلوم می‌گردد‪ .‬هـ تفسیری نظیر د‪ ،‬دارد ولی چشم‌اندازش متفاوت است‪ :‬مراد از‬ ‫ِ‬ ‫مقام وحدت نرسیده‬ ‫استخوان‪،‬‬ ‫شرک خفی است که هرچند آدمی مؤمن و صالح باشد تا به ِ‬ ‫ِّ‬ ‫الینحل دو‬ ‫است از اثنینّیت ـ که دوئی است‪ ،‬یعنی وهِم خودی‌ ـ برنیامده‪ ،‬و استخوان را ُعقده‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫انتظام‌ نشأتین است» و در پایان‬ ‫مدار‬ ‫عمود بدن است و‬ ‫بینی دانسته که تحلیل نمی‌شود و‬ ‫ِ‬ ‫تأکید می‌کند که «تعبیر به استخوان‪ ،‬پُر مطابق است»‪.‬‬ ‫ز‪ :‬از چشم انداز دیگری نگریسته و می‌گوید‪ :‬یعنی روح حیوانی که در کمین نفس نشسته بود‬ ‫دیگ نفس طبیعت پخته و با هم مزاج یافته‪ ،‬مثل استخوان سخت گردیده بود‪ .‬بر ِ‬ ‫و در ِ‬ ‫تارک‬ ‫وی ـ یعنی نفس نباتی ـ زد؛ یعنی روح حیوانی بر نفس نباتی غلبه کرد‪.‬‬ ‫پنج) درخت سنجدی که از پاشنه پای وی بیرون آمد‬ ‫هرچه به پایان این داستان پارادوکسی می‌رسیم گزاره‌ها نامعقول‌تر و به ‪ nonsense‬نزدیک‌تر‬ ‫می‌شود‪ .‬برای این گزار ‌ه شارحان تفاسیر شگفت‌آوری دارند‪ .‬الف‪ :‬می‌گوید‪ :‬درخت «مکر»‬ ‫(اصطالح قرآنی است ‪ )۵۴/۳‬از پاشنه عقبه عاقبت او (توجه کنید به معنی «پاشنه» که در‬ ‫عربی «عقب» است و از عقب به عاقبت رفتن در پرتو «جادوی مجاورت» اتفاق افتاده است‪).‬‬ ‫یعنی عاقبت شیطان بیرون آمد‪ ،‬و توضیح می‌دهد که منظور شکست نهایی ابلیس است که‬ ‫ید ّ‬ ‫الشیطان کاَن ضعیفا (‪ )۷۶/۴‬ب‪ :‬همچنان فاقد شرح است و ج‪ :‬یک جمله دارد که «از‬ ‫«ان َک َ‬ ‫َّ‬ ‫صحت حاصل شد» و این ناظر است به تفسیر قبلی او از «نصیب» در متن داستان‬ ‫مرض‪،‬‬ ‫آن‬ ‫ّ‬ ‫و در آیه قرآن‪ .‬د‪ :‬تفسیر بازتری از گزاره مورد بحث دارد‪« :‬پاشنه پای‪ ،‬کنایه از زمین شور‬ ‫است که آنجا هیچ نمی‌روید‪ .‬چنانکه در پاشنه پای‪ ،‬هیچ موی نمی‌روید‪ .‬و درخت سنجد‪ ،‬کنایه‬ ‫از خس ‌آن زمین شور است‪ ،‬یعنی آن شجره خبیثه»‪ .‬بعد از آن توضیح می‌دهد که قلوب‬ ‫این عرفا مصداق «بَ​َل ُد الطیب» (‪ )۵۸/۷‬است که در آن خطره خبیثه نمی‌روید مگر در همان‬ ‫نقطه شوره‌زار که از آن به پاشنه تعبیر کرد‪ .‬هـ گزاره را به صورت «درخت زردآلو از پاشنه‬ ‫ب دنیاست ـ در دلهای‬ ‫پای وی بیرون آمد» تفسیر می‌کند که «شجره خبیثه ـ که درخت ُح ّ‬ ‫مردم ریشه دوانیده از قدم نامبارک ابلیس پیدا شده است‪ ».‬و‪ :‬گزاره را بدین‌گونه تفسیر‬ ‫مسمی است به‬ ‫کرده است که «یعنی اسفل طبیعّیات وجود را ـ که قدم شخصی اکبر است و ّ‬ ‫هیولی و نمونه وحدت ذات است ـ از نظر مختفی داشته و کثرت صوری جواهر و اعراض‬ ‫را… موجب تحّیر ناظران نموده همگنان را به وضعی مست و مدهوش ساخت که از حقیقت‬ ‫خود غافل‪ ،‬بلکه منکر‪ ،‬گشتند‪ ».‬بعد توضیح می‌دهد که چون درخت سنجد ُمسکر است تعبیر‬ ‫به او مناسب افتاده است! ز‪ :‬نیز گزاره را به صورت «درخت زردآلو از پاشنه‌های وی بیرون‬ ‫آمد» نقل کرده است و در تفسیر آن گوید‪« :‬مراد از زردآلو‪ ،‬به مناسبت همان «زر» است‬ ‫که ِ‬ ‫مرد برهنه (= برادر چهارم) را در آستین بود‪ .‬و… مراد از درخت منشعب شدن حقیقت‬ ‫متنوعه است‪.‬‬ ‫واحده‪ ،‬از اصلّیت خود به فرعّیت ّ‬ ‫شش) خربزه کاشته بودند و به فالخن آب میدادند‬ ‫الف و ب و ج تقریبًا در این‌باره ساکت‌اند و د‪ :‬می‌گوید‪ :‬یعنی آن هنگام دیدیم اهل دنیا را که‬ ‫«خربزه اعیان‌» دنیا ـ «از معادن و نبات و حیوان و انسان» ـ در پای این نفس و هوا کاشته‌اند‬ ‫و به فالخن رجوع و قبول‪ ‌،‬پرورش می‌دهند‪ ،‬هـ خربزه کاشتن را کنایه از این می‌داند که‬ ‫مردم دنیا‪ ،‬برای ّ‬ ‫لذات جسمانی بر یکدیگر می‌افتند‪ .‬ظاهرًا به مناسبت روی زمین افتادن‬ ‫میوه خربزه و بوته آن‪ .‬و فالخن را کنایه از «رجوع و قبول مردم» می‌داند یعنی‪ :‬اهل دنیا‬ ‫ب مال و جاه را به رجوع و قبول خلق پرورش می‌کردند‪( ...‬دنباله در صفحه ی ‪)44‬‬ ‫ُح ّ‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 29‬‬


‫شعر امروز‬

‫ ‬

‫چند شعر کوتاه از گروس عبدالملکیان‬

‫‪1‬‬ ‫هر نتی که از عشق بگوید‬

‫‪5‬‬

‫حاال‬

‫گفتند‬

‫زیباست‬

‫سمفونی پنجم بتهوون باشد‬

‫یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست ‪.‬‬

‫شعر های من‬

‫جوشش دریاست‬ ‫خروش رود‬

‫بی شک‬

‫‪2‬‬

‫کمی باالتر‬

‫چه فرقی می کند‬

‫که تو هستی‪.‬‬

‫من عاشق تو باشم‪،‬‬

‫یا تو عاشق من !؟‬

‫چه فرقی می کند‬

‫رنگین کمان‬

‫از کدام سمت آسمان آغاز می شود ؟!‬

‫به چشمه ای می رسند‬

‫‪6‬‬ ‫بی آنکه خواسته باشی‬

‫پیامبری هستی‬

‫و معجزه ات تنها‬

‫تصویر کوچکی است در قاب پنجره ام‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫تصویر دختــری که هنوز‬

‫صدای قلب نیست‬

‫قاصدکی کوچک را تا پیچ کوچه دنبال می کند‬

‫صدای پای توست‬

‫که شب ها در سینه ام می دوی‬

‫کافی است کمی خسته شوی‬ ‫کافی است کمی بایستی ‪. . . .‬‬

‫شیطنتش‪،‬‬

‫و گیسوانش در باد‬

‫ِ‬ ‫رودهای زمین است‪.‬‬ ‫سرچشمه تمام‬

‫‪7‬‬

‫‪4‬‬

‫بر فرو رفتگی های این سنگ‬

‫از گم شدن همه می‌ترسیم‬

‫و قرن ها‬

‫زیباترین روز زندگی‌ام‬

‫سنگ ها‬

‫اما‬

‫روزی بود که با تو در میانه جنگـل‬

‫گم شدیم‪.‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫دست بکش‬

‫عبور رودخانه را حس کن!‬

‫سخت عاشق می شوند‬ ‫اما فراموش نمی کنند‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 30‬‬


‫داستان کوتاه‬ ‫همراهان بی زبان‬ ‫نوشته‪ :‬ر‪.‬ك‪.‬نارایان‪ ،‬نویسنده ی نامدار هندی‬ ‫ترجمه‪ :‬مهدی غبرایی‬ ‫گداهای دیگر این مزیت را به او داشتند كه می‬ ‫توانستند صدقه بخواهند‪ ،‬ولی او فقط صداهای‬ ‫نامفهومی از حلقومش درمی آورد‪ .‬این صداهای‬ ‫نامفهوم برای بیان همه عقاید‪ ،‬عواطف و درخواست‬ ‫هایش به كار می رفت‪ .‬خانه اش در گوشه ای از‬ ‫ایوان تاالر شهر بود‪.‬‬ ‫یك روز كه از چرت چشم واكرد‪ ،‬دید میمونكی توبره‬ ‫اش را می جورد كه از دیروز چند دانه پلو به آن‬ ‫چسبیده بود‪ .‬سامی لحظه ای وانمود كرد خواب‬ ‫است‪ ،‬بعد یك هو دست دراز كرد و كمر میمون‬ ‫را چسبید و به این ترتیب همدمی برای خود فراهم‬ ‫آورد‪ ،‬تنها مونس زندگیش‪ .‬تكه ای طناب دور كمر میمون بست و چند تا حقه یادش داد‪.‬‬ ‫میمونش مشكل خورد و خوراكش را حل كرد‪ .‬آن حقه ها و اداها را جلو خانه ها اجرا كرد و‬ ‫برای صاحبش برنج‪ ،‬خوراكی و سكه فراهم آورد‪ .‬معموال در ابتدای دوره گردی روزانه به‬ ‫جمع سالم می داد كه بیشتر وقت ها عبارت بودند از یك پسربچه‪ ،‬یك دختر كه بچه ای به‬ ‫بغل داشت‪ ،‬دو بچه كوچك دیگر و یك مادر بزرگ؛ گهگاه یك مادر و خیلی به ندرت‪ ،‬آقای‬ ‫خانه‪ .‬سامی عالقه داشت كه میمون به همه افراد جمع سالم بدهد‪ ،‬از جمله بچه ای كه در‬ ‫بغل دخترك بود‪ .‬اگر میمون كسی را از قلم می انداخت‪ ،‬سامی طناب دور كمر حیوان را‬ ‫می كشید به طوری كه دندان هایش به تق تق می افتاد‪ .‬حقه بعدی ادای رقاصه معبد بود‪.‬‬ ‫آنهایی كه میمون تربیت می كردند‪ ،‬معموال از حیوان می پرسیدند‪ ،‬خب بگو ببینیم‪ ،‬رقاصه‬ ‫معبد چطور می رقصد اما سامی زیر بغل میمون را می خاراند و چشمكی می زد‪ .‬با این اشاره‬ ‫میمون سرپا می ایستاد‪ ،‬یك دست را به كمر می زد و دست دیگر را روی سر می گذاشت‬ ‫و كمرش را تاب می داد‪ ،‬همان كرداری كه برای رقاصه های معبد اعتبار كسب می كرد‪.‬‬ ‫سامی متوجه شد كه مشتری هایش با دیدن این حركات می گفتند‪« :‬آه‪ ،‬چقدر واقعی‪ ،‬آدم‬ ‫شاخ درمی آورد كه این موجود كر و الل چطور اینها را یاد میمون داده»‬ ‫پسرك بی عاطفه گفت‪« :‬من كه باورم نمی شود راست راستی كر و الل باشد‪ .‬حتما تظاهر‬ ‫می كند‪ ».‬بعد همگی سعی كردند سر در بیاورند كه واقعا كر و الل است و بنا كردند به‬ ‫پرسیدن از اسم و سنش یا بی هوا می گفتند كه تظاهر می كند‪ .‬در این وقت سروكله آقای‬ ‫خانه با قیافه مالمت بار پیدا می شد‪ .‬سامی توبره‪ ،‬خرت و پرت ها و میمون را برمی داشت‬ ‫و راضی از مشتی برنج كه توی توبره اش ریخته بودند به عجله می رفت‪ .‬گاهی كه به‬ ‫تماشاگران مهربان تری برمی خورد‪ ،‬تا نیم ساعت برنامه اجرا می كرد و شاهكارش را به‬ ‫نمایش می گذاشت‪ :‬عروس كمرو به طرف مادرشوهرش برمی گردد‪ .‬سامی خودش نقش‬ ‫مادرشوهر عصبانی را بازی می كرد كه به محض رسیدن دختر او را می فرستاد كه از چاه‬ ‫عمیقی آب بیاورد‪ .‬بعد هنومن‪ ۱‬بزرگ پایتخت اهریمن شاه را به آتش می كشید‪ :‬میمون‬ ‫دمش را به دست می گرفت و به این سو و آن سو می جهید‪ .‬سامی از چهره خندان مشتری‬ ‫ها می فهمید خوششان آمده است و جرات می كرد كه قدری پلو و كمی كره و حتی گاهی‬ ‫كت یا پیراهن كهنه ای بخواهد‪ .‬صاحب خانه یك طبقه ای آن طرف مغازه بزرگ كت خاكی‬ ‫زمختی را كه تن برهنه اش را می پوشاند به پاداش نمایش مادرشوهر به او بخشیده بود‬ ‫و جای دیگر به ازای همین نمایش دستاری مشكی به او داده بودند كه به سر می گذاشت‪.‬‬ ‫غروب كه می شد با میمون كه آرام روی شانه اش سواری می كرد به تاالر شهر برمی‬ ‫گشت و در گوشه ایوان دراز می كشید و میمون نزدیكش جاخوش می كرد‪.‬‬ ‫سامی‪ ،‬میمون را به برخی رفتار و كردار مقید كرده بود‪ .‬مثال دوست نداشت میمونش هیچ‬ ‫چیزی از خانه ای بردارد‪ ،‬حتی قلوه سنگی‪ .‬چندین بار میمون را واداشته بود برگردد و سنگی‬ ‫را كه برداشته بود سرجایش بگذارد از این گذشته سامی درباره رفتار میمون در باغ جلو‬ ‫خانه ها خیلی سختگیر بود‪ :‬میمون مجاز نبود به هیچ برگ یا گل یا حتی گلدان دست بزند‪.‬‬ ‫سامی حس می كرد كه وجودش بستگی دارد به رفتار میمون‪.‬‬ ‫به این ترتیب سه سال گذشت‪ .‬سه سال زمان درازی است‪ ،‬البته اگر یادمان باشد كه هر‬ ‫لحظه از این مدت را با هم گذراندند‪ ،‬با هم كار كردند و خوردند و خوابیدند‪ .‬این همدمی‬ ‫می توانست راحت عمری دوام داشته باشد‪ ،‬اما با هوسی بیجا راه میمون از او جدا شد‪.‬‬ ‫روزی از روزها گذر سامی به راه ماشین رو یكی از این خانه های ویالیی بزرگ افتاد‪ .‬یك هو‬ ‫هوسی وادارش كرد از دروازه تو برود‪ .‬معموال از این جور خانه های درندشت كه صاحبانش‬ ‫خودپسند‪ ،‬گوشه گیر و دور از دسترس بودند و خدمتكارها و سگ های ترسناك داشتند‬ ‫دوری می كرد‪ .‬دل دل كنان جلو رفت و هر لحظه انتظار داشت یكی سرش داد بكشد كه‬ ‫دید مستخدمی دارد طرفش می آید‪ .‬سامی طناب میمون را سفت كشید و برگشت كه‬ ‫بزند به چاك‪ ،‬اما مستخدم به او رسید و یكریز بنا كرد به گفتن چیزهایی‪ .‬سامی با اشاره‬ ‫حالیش كرد كه نمی شنود و مستخدم هم با ایما و اشاره به او فهماند كه صاحب خانه می‬ ‫خواهد میمون را به حضورش ببرد‪.‬‬ ‫از او خواستند از پله های جلو ساختمان باال برود و در ایوان نمایش بدهد‪ .‬نمایش در برابر‬ ‫شادی وافر پسركی كه در میان چندین بالش روی تختی دراز كشیده و شال سبزی رویش‬ ‫انداخته بودند اجرا شد‪ .‬صورت سیه چرده و براق پسرك با دیدن ادا و اصول میمون از‬ ‫سرزندگی شكفت و دوا و غذایش را بدون اعتراض خورد‪ .‬صورت آقای خانه از شادی‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫درخشید‪ .‬سامی پی برد از این به بعد نانش توی روغن است‪.‬‬ ‫میمون سومین نمایش خود را‪ ،‬یعنی فروشنده دوره گردی كه یك سینی روی سرش گذاشته‬ ‫به تماشا گذاشت‪ .‬همه چشم ها به او دوخته شده بود‪ .‬در همین وقت میمون روی میزی‬ ‫بشقابی پر از چند میوه و تكه ای نان را دید‪.‬‬ ‫از دیدن این صحنه چنان اغوا شد كه ناگهان جستی زد‪ ،‬تكه نان را قاپ زد و یك شیشه دارو و‬ ‫یك گلدان را به زمین انداخت‪ .‬فورا جنجالی به پا شد‪ .‬سامی كه از عصبانیت دنیا در نظرش‬ ‫تیره شده بود‪ ،‬پرید تا میمون را بگیرد و به میز و صندلی خورد و نزدیك بود بیفتد روی‬ ‫مریض‪ .‬دست های نیرومندی او را گرفتند و از ایوان پایین كشیدند‪ .‬سرچرخاند و میمونش‬ ‫را دید كه روی ستونی نشسته است و دارد تكه نان را با لذت می خورد‪ .‬همه سامی را به‬ ‫باد مالمت گرفتند و به طرفش مشت تكان دادند‪ .‬طوری رفتار می كردند كه انگار مریض‬ ‫كوچك را از حادثه شومی كه سامی به عمد طراحی كرده بود نجات داده اند‪ .‬او مذبوحانه‬ ‫تالش كرد توضیح دهد كه هیچ عمدی در كار نبوده و حاال فقط میمونش را می خواهد‪.‬‬ ‫آقای خانه داد زد‪« :‬بیرونش كنید‪ .‬بچه را ترسانده‪ .‬این هیجان برایش خوب نیست‪ .‬چند هفته‬ ‫طول می كشد تا این ضربه را جبران كند‪ .‬این خبیث را از اینجا ببرید» مستخدم ها سامی‬ ‫را كشان كشان بردند‪ .‬او مقاومت كرد‪ .‬می خواست بپرسد میمون من كجاست اما فقط‬ ‫صداهای عجیب و غریبی از حلقش درآمد و آنها تصور كردند تهدیدشان می كند‪ .‬او را از‬ ‫راه ماشین رو به طرف دروازه راندند‪ .‬سامی رو برگرداند و دید میمونش روی بام سفالی‬ ‫نشسته است‪ .‬روی پاهایشان افتاد و دوال شد و تمنا كرد بگذارند میمونش را صدا بزند‪.‬‬ ‫آنها ولش كردند‪ .‬سامی زیر بام ایستاد و سر باال كرد و با ایما و اشاره از میمون خواست‬ ‫پایین بیاید‪ .‬میمون از راه لطف به اربابش نگاهی كرد و به جویدن تكه نان ادامه داد‪ .‬نفهمید‬ ‫اربابش از او چه می خواهد‪ .‬نمی دانست اگر برگردد او را می بخشد یا تنبیهش می كند به‬ ‫هر حال به فكر برگشتن نبود‪ .‬آزادیش را دوست داشت‪ .‬پس از سه سال زندگی و آزادی‬ ‫عمل فقط در حدود یك متر طناب‪ ،‬آزادی جست و خیز و دویدن به هر جا لذتبخش بود‪.‬‬ ‫فقط برگشت و روی سفال ها راه رفت و خود را به هواكشی رساند كه به خانه باز می شد‪.‬‬ ‫طنابی كه به كمرش بسته بود‪ ،‬لحظه ای بیرون ماند و بعد مثل ماری خزید و ناپدید شد‪.‬‬ ‫سامی روزهای پی در پی در گوشه تاالر شهر امیدوار چشم به راه بود تا شاید میمون درست‬ ‫مثل روز اول باز سراغش بیاید‪ .‬روزهای پی در پی دم دروازه خانه ویالیی گوش به زنگ‬ ‫ایستاد و به هواكش‪ ،‬بام خانه و درخت ها زل زد‪ .‬هر وقت چشم مستخدم ها به او می افتاد‪،‬‬ ‫سر به دنبالش می گذاشتند‪ .‬یك روز به پایشان افتاد و خواهش كرد بگویند چه بالیی سر‬ ‫میمونش آمده‪ .‬آنها گفتند نمی دانند‪ .‬سامی خیال می كرد بعد از اینكه از هواكش تو رفته‪،‬‬ ‫حیوان را گرفته اند و در خانه نگاهش داشته اند‪.‬‬ ‫پس از چند هفته به این وضع تن در داد و به زندگی بی ثبات قبلی برگشت به صدقه هایی‬ ‫كه زبان درخواستش را نداشت‪.‬‬ ‫پی نوشت‪:‬‬ ‫‪ Hunuman ۱‬در اساطیر هند و یكی از روسای میون واران كه در رامایانا‪ ،‬حماسه بزرگ‬ ‫هندوان‪ ،‬تصویر برجسته ای است‪.‬‬

‫‪PERSIAN CULTURE AND ART INSTITUTE‬‬

‫خانـه فـرهنـگ و هنـر ایــران‬ ‫مرکـز برگـزاری کـالس‪ ،‬گردهمـایی و رویدادهـای فـرهنـگی‬

‫مرکـز اطالع رسانی رویـدادهای فرهنـگی‬ ‫کودکان و نوجوانان‬ ‫مدرسه پارسی‪ :‬مهناز صالحی‬ ‫نقاشی‪ ،‬کالژ‪ ،‬سفال‪ :‬شیما دهقان‬ ‫موسیقی‪ :‬آرزو ملکی‪ ،‬نازنین صادقی‬

‫‪www . PersianEvents . ca‬‬

‫ادبیات و هنـرهای نمایشـی‬ ‫داستان نویسی‪ :‬محمد محمدعلی‬ ‫تئاتر‪ ،‬منایشنامه نویسی‪ :‬محمد رحمانیان‬ ‫بازیگری‪ :‬مهتاب نصیرپور‬ ‫فیلمسازی‪ :‬حسین فاضلی‬ ‫عکاسی‪ :‬نیما راهنما‬

‫موسـیقـی‬ ‫کمانچه‪ ،‬ویلن‪ :‬سعید فرج پوری‬ ‫آواز‪ :‬پرویز نزاکتی‬ ‫تار‪ ،‬سه تار‪ :‬علی رزمی‬ ‫بربط‪ :‬علی سجادی‬ ‫سنتور‪ :‬ساینا خالدی‬ ‫متبک‪ ،‬دف‪ :‬هامین هنری‬ ‫گیتار‪ :‬کاوه یغمایی‪ ،‬نازنین صادقی‬ ‫پیانو‪ :‬نیلوفر فرزندشاد‬ ‫آکاردئون‪ :‬سعید زرگری‬ ‫آهنگ سازی‪ ،‬نی‪ :‬امیر اسالمی‬ ‫ویلن‪ ،‬کمانچه‪ :‬سینا احتاد‬ ‫ویلن کالسیک‪ :‬علی عسگری‬

‫هنـرهای تجسمـی‬ ‫نقاشی آبرنگ‪ ،‬اکریلیک‪ :‬محمدرضا آتشزاد‬ ‫نقاشی رنگ روغن‪ ،‬میکس میدیا‪ :‬مهتاب فیروز آبادی‬ ‫نقاشی با مداد رنگی‪ ،‬ذغال و آبرنگ‪ :‬نازنین صادقی‬ ‫کاریکاتور‪ ،‬انیمیشن‪ :‬افشین سبوکی‬ ‫مینیاتور‪ ،‬تذهیب‪ :‬فرهاد الله دشتی‬ ‫طراحی‪ :‬حمیدرضا جدید‬ ‫گرافیک‪ :‬فرزان کرمانی نژاد‬ ‫سرامیک‪ :‬املیرا حبیب اله‬ ‫مجسمه سازی‪ :‬مجید شیخ اکبری‬ ‫خوشنویسی‪ :‬مسعود کریمایی‬

‫زبان‬ ‫انگلیسی‪ :‬یلدا احمدوند‬ ‫فرانسه‪ :‬سام زهره وندی‬

‫علوم پایه‬ ‫ریاضی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬کامپیوتر‪ :‬دامون طهماسبی‬ ‫شیمی‪ :‬سهند طهماسبی‬

‫‪facebook . com / percai‬‬ ‫‪www . percai . com‬‬ ‫‪info @ percai . com‬‬

‫)‪1181 West 16th Street (at Pemberton Ave‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7P 1R4‬‬

‫)‪778.PERSIAN (737.7426‬‬ ‫‪778 . 889 . 4820‬‬

‫با سـپاس از همـراهـان همیشـگی خـانـه فـرهنـگ و هنـر ایـران‬

‫ما‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400,‬‬ ‫‪Vol.16 / P. 31‬‬ ‫ِ‬ ‫فرهنگ‬


‫جدول و سرگرمی‬ ‫جدول ويژه نشریه فرهنگ‬ ‫شماره ی ‪400‬‬ ‫" یک هنرمند عکاس نامدار"‬ ‫طراح جدول‪ :‬بهمن‬

‫‪ -‬ونکوور‬

‫(حل جدول در صفحه ی ‪)43‬‬

‫افقی‪:‬‬ ‫‪ -1‬آهنگساز و نویسنده و مترجمی که چهره ی او را در‬ ‫میانه ی جدول این شماره ی "فرهنگ ‪ "bc‬می بینید و‬ ‫پدر وی بنیادگذار آموزشگاه ناشنوایان در ایران بود ‪-‬‬ ‫نوعی سند مالی که آن را فته طلب نیز خوانده اند‬ ‫‪ -2‬از خط یا زبان نگاره های دوران هخامنشیان ‪ -‬قلب ‪-‬‬ ‫وسیله ای برای آب خوردن ‪ -‬ناگهان عامیانه‬ ‫‪ -3‬جوانمرد ‪ -‬ناحق و مردود ‪ -‬ارزش و بها ‪ -‬نیزه دار‬ ‫رستم دستان‬ ‫‪ -4‬اسب نر ‪ -‬از واژگان پرسش ‪ -‬ابزاری برای دروی‬ ‫غالت‬ ‫‪ -5‬فوق و فراز ‪ -‬رد کردن و دور راندن ‪ -‬دردانگیز‬ ‫‪ -6‬تنبلی ‪ -‬حمد و تحسین ‪ -‬قنات‬ ‫‪ -7‬شیوه ‪ -‬جرس و زنگی که به گردن چارپا می آویزند‬ ‫‪ -8‬دوری جستن ‪ -‬مشهور‬ ‫‪ -9‬گل سرخ ‪ -‬آنچه نثار شود یا در راه کسی یا هدفی‬ ‫از میان برود‬ ‫‪ -10‬دومین کشور پهناور جهان ‪ -‬مایه ننگ و خجالت‬ ‫‪ -11‬تاب و توان ‪ -‬از پسوندهای شباهت و همانندی‬ ‫‪ -12‬کاردانی و هوشمندی ‪ -‬درآمیختن و یکپارچه‬ ‫کردن ‪ -‬فردی از بنی اسرائیل که دارایی و گنج های او‬ ‫مثل ثروتمندی شده است‬ ‫‪ -13‬عجله و تندی ‪ -‬از درازترین رودخانه ها در جنوب‬ ‫آسیا ‪ -‬از شاعران عارف مسلک نامدار قرن نهم ایران‬ ‫‪ -14‬یک عدد یا یک دانه ‪ -‬نام ایرانی سیاره ی عطارد ‪-‬‬ ‫حرکت وسیله نقلیه ای که مرتب به چپ و راست برود‬ ‫‪ -15‬نامدارترین قهرمان شاهنامه ی فردوسی ‪ -‬نصف‬ ‫ دزد ‪ -‬از واحدهای ارتشی‬‫‪ -16‬پرنده ای خوش آوا و بزرگتر از گنجشک ‪ -‬دست‬ ‫کشیدن بر سر و روی کسی از روی مهر و محبت ‪-‬‬ ‫مکان ‪ -‬گوی شیشه ای کوچکی که کودکان با آن بازی‬ ‫می کنند‬ ‫‪ -17‬سرچشمه ‪ -‬پایه گذار سلسله ی ساسانیان‬

‫عمودی‪:‬‬ ‫‪ -1‬میوه و نتیجه ‪ -‬از نو و به دفعات انجام دادن کاری یا‬ ‫بیان حرفی ‪ -‬آیین و سنت‬ ‫‪ -2‬وسط ‪ -‬نخست ‪ -‬دستور ‪ -‬سهل و ساده‬ ‫‪ -3‬نوعی نوشیدن که از شیر و شکر و نشاسته درست می‬ ‫شود ‪ -‬نگارگر ‪ -‬گیاهی با ریشه های چغندر مانند به رنگ‬ ‫های سیاه یا سپید که مصرف خوراکی دارد‬ ‫‪ -4‬شکوه گوی جدایی ها ‪ -‬بر گردن اسب و شیر نر می‬ ‫روید ‪ -‬نغمه و آواز و بانگ ‪ -‬فرزند پدر یا مادر از دست‬ ‫داده‬ ‫‪ -5‬جزیره توریستی و هندونشین اندونزی ‪ -‬غله ی از‬ ‫آسیاب برگشته ‪ -‬درخت انگور‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪ -6‬شهری در ترکیه ‪ -‬نوآوری و ساختن چیزی یا اتخاذ‬ ‫روشی بکر و تازه ‪ -‬تهیدست و بی چیز‬ ‫‪ -7‬نادرست و اشتباه ‪ -‬دوست‬ ‫‪ -8‬زبان گرفتگی ‪ -‬در مقابل کار می دهند‬ ‫‪ -9‬از دانه های خوشبو ‪ -‬ستم و بی مهری ‪ -‬دارا و‬ ‫ثروتمند ‪ -‬ریه‬ ‫‪ -10‬بصیرت ‪ -‬نشانی‬ ‫‪ -11‬از شهرهای تمدن باستانی سومر که گویند‬ ‫حضرت ابراهیم در آنجا زاده شد ‪ -‬خشت پخته‬ ‫‪ -12‬فرمانده ی کشتی ‪ -‬از گل های بهاری ‪ -‬پوششی‬ ‫برای پاها‬ ‫‪ -13‬نوعی غربال کوچک ‪ -‬رودخانه ای در آلمان ‪-‬‬ ‫کشتی کوچک پارویی یا موتوری‬ ‫‪ -14‬پهناورترین قاره ی جهان ‪ -‬مادر ‪ -‬دستور ‪ -‬از‬ ‫نشانه های بیماری‬ ‫‪ -15‬بزرگترین پستاندار و چهارپای روی زمین ‪ -‬دچار‬ ‫تردید و بالتکلیفی ‪ -‬دریایی در شرق ایتالیا‬ ‫‪ -16‬دلیری و بیباکی ‪ -‬چین و چروک پوست صورت‬ ‫ منظره و چشم انداز انگلیسی ‪ -‬از نام های دخترانه‬‫ایرانی‬ ‫جو زمین را تشکیل می‬ ‫‪ -17‬مجموعه ی گازهایی که ّ‬ ‫دهند ‪ -‬اندازه مسافتی که در کنایه از راه بسیار دور‬ ‫به کار می برند ‪ -‬عریض‬ ‫‪--------------------------‬‬

‫جدول سودوکو‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 32‬‬


‫جدول واژه يابی نشريه فرهنگ ‪BC‬‬ ‫(طراح جدول‪ :‬بهمن ‪ -‬ونکوور)‬ ‫این واژه ها را می توانید در جدول واژه يابی این هفته‬ ‫بیابید‪ .‬این واژه ها از جهت های گوناگون ‪ -‬چپ به‬ ‫راست یا برعکس‪ ،‬باال به پایین یا برعکس‪ ،‬مورب از همه‬ ‫ی جهت های ممکن ‪ -‬نوشته شده اند و در جاهایی می‬ ‫توانند تالقی کرده یا ادغام شده باشند‪.‬‬

‫آدم برفی ‪ -‬آخرالزمان ‪ -‬آرامش ‪ -‬آرایشگر ‪-‬‬ ‫آنجا ‪ -‬آواز و سرود ‪ -‬اتیوپی و اريتره ‪ -‬از هر‬ ‫دری سخنی ‪ -‬استان ‪ -‬افشره ‪ -‬اوج و فرود ‪-‬‬ ‫ایرانی ‪ -‬بستان ‪ -‬بشارت ‪ -‬بیکرانه ‪ -‬بی نام و‬ ‫نشان ‪ -‬پرداخت مالیات ‪ -‬پرسپولیس ‪ -‬پیرزن‬ ‫ پنیرک ‪ -‬تاریخ گزیده ‪ -‬خربزه و هندوانه ‪-‬‬‫خوبرو ‪ -‬دامداری ‪ -‬داوری ‪ -‬درازا ‪ -‬دردناک‬ ‫و رنج آور ‪ -‬دستینه ‪ -‬دشمنانه ‪ -‬دالر ‪ -‬دلتنگ‬ ‫ دلیر ‪ -‬دید و بازدید ‪ -‬راما کریشنا ‪ -‬رزم آرا ‪-‬‬‫رگبار ‪ -‬روادید ‪ -‬ساختمان ‪ -‬سپاهان ‪ -‬سنگدان‬ ‫ سه پایه ‪ -‬سیردریا و آمو دریا ‪ -‬شاهرود ‪-‬‬‫شاهکار ‪ -‬ششکالن ‪ -‬شهپر ‪ -‬فرخان ‪ -‬فریبرز‬ ‫ فیل و فیلبان ‪ -‬کاردستی ‪ -‬کوچ ایل ‪ -‬گازر ‪-‬‬‫لجاجت ‪ -‬لردگان ‪ -‬مادون ‪ -‬مانیل ‪ -‬مخالف ‪-‬‬ ‫مداین ‪ -‬مشهد ‪ -‬نادرشاه ‪ -‬نام آوران ‪ -‬نگران‬ ‫‪ -‬هواداران ‪ -‬هوای خوب ‪ -‬یکرنگ‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 33‬‬


‫ورزش‬

‫کی‌روش خطاب به ملی‌پوشان‪:‬‬ ‫مانند همیشه پشت‌تان را خالی کردند‬

‫کارلوس کی‌روش با تشکر از بازیکنانش گفت‪ :‬امروز همانند همیشه آنها پشت‌تان را خالی‬ ‫کردند و شما را پشت همه قرار دادند و هیچ احترامی‪ ،‬حداقل برای حق توافق شده شما‬ ‫قایل نشدند‪.‬‬ ‫به گزارش ایسنا به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال‪ ،‬سرمربی تیم ملی سومین بیانیه‬ ‫رسانه‌ای خود را در مسیر جام ملت‌های آسیا ـ ‪ 2019‬امارات صادر کرد‪.‬‬ ‫متن این بیانیه به این شرح است‪:‬‬ ‫جام ملت‌های آسیا ـ امارات ‪2019‬‬ ‫چگونه از خوب به عالی تبدیل شویم‬ ‫قسمت سوم‪ :‬برای بازیکنانم‬ ‫بچه‌های عزیزم!‬ ‫از صمیم قلب به خاطر تمام کارهایی که برای تیم ملی انجام دادید از شما تشکر می‌کنم‪.‬‬ ‫هیچ‌وقت از تکرار این مطلب خسته نخواهم شد که بگویم تا به اینجای زندگی هیچگاه افتخار‬ ‫کار کردن با اینگونه بازیکنان حرفه‌ای که دریافتی ناچیزی داشتند ولی دستاوردهای بزرگی‬ ‫برای کشورشان به ارمغان آوردند را نداشته‌ام‪ .‬شاهد بوده‌ام که گاه برخی از اوقات حتی یک‬ ‫کلمه بابت تقدیر از شما از طرف مسئوالن هموطن عنوان نشده است‪ .‬عملکرد شما در جام‬ ‫جهانی واقعا بهترین بود‪ ،‬فوق العاده! هرچند به هدفمان خیلی نزدیک شدیم ولی نتوانستیم به‬ ‫دور دوم صعود کنیم‪ .‬بدون شک شما باعث شادی و افتخار کشورتان شده اید‪ .‬شما توانستید‬ ‫احترام و اعتباری باورنکردنی بین المللی را کسب کنید‪.‬‬ ‫در ایران‪ ،‬به واقع افراد زیادی متوجه تاثیر باالیی که شما توانستید در جام جهانی روسیه ایجاد‬ ‫کنید‪ ،‬نیستند‪ ،‬مخصوصا ارزش واقعی عملکرد فوق العاده شما برابر مراکش‪ ،‬اسپانیا و پرتغال‪.‬‬ ‫و اکنون‪ ،‬جام ملت‌های امارات ‪ 2019‬یک فرصت بی‌همتا و تاریخی در زندگی شماست که‬ ‫ما با یکدیگر می توانیم در راستای هدف‪ ،‬علت و ماموریتی که داریم این فرصت را به یک‬ ‫واقعیت در سرنوشت مان تبدیل کنیم‪.‬‬ ‫ما باید بدانیم که تیم‌های دیگر مقابل ما کامال آماده خواهند بود و همگان در آسیا می‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫خواهند که تیم اول قاره را از پیش‌رو بردارند‪.‬‬ ‫فوتبال حرفه‌ای به سرعت تغییر و پیشرفت می‌کند و مطمئنا ما نیز نسبت به گذشته بسیار‬ ‫بهتر شده‌ایم ولی هنوز به آنجایی که می‌خواهیم باشیم نرسیده‌ایم‪ .‬آقایان! بیاییم بر سر این‬ ‫اصل واقعی توافق کنیم که حتی اگر ما دوم شویم برای ما به منزله آخر شدن است‪ .‬اگر‬ ‫بخواهیم تابلوی ورزشگاه را از "خوب" به "عالی" تبدیل کنیم‪ ،‬می‌دانیم که مثل همیشه باید‬ ‫متحمل هزینه شویم‪ .‬راحت بودن همانند نفس کشیدن است‪ ،‬برای همین ما همیشه باید‬ ‫خود را گرسنه و سرشار از میل و انگیزه نگهداریم‪ .‬شما می بایست جذابیت را حفظ کنید و‬ ‫به منافع‪ ،‬علت‌ها و اهداف تیم ملی پایبند باشید‪ .‬شهرت و ارتباطات ناگهانی می تواند به روح‬ ‫شما ضربه بزند و رفتار و نگرش ما را تحت تاثیر قرار دهد‪ .‬اگر شما اجازه دهید که غرور‪،‬‬ ‫شما را فرا بگیرد‪ ،‬دیگر قادر به از خود گذشتگی و متحمل شدن زحمات الزمه برای رسیدن‬ ‫به موفقیت نخواهید بود‪.‬‬ ‫فوتبال حرفه‌ای سرسخت و دشوار بوده و تجارت سردی است‪ .‬هیچ فرقی نمی کند که یک‬ ‫بازیکن چه حرکت مثبت خوبی را در بازی گذشته انجام داده اید‪ ،‬اما اگر نتوانید امروز آن‬ ‫کار را انجام دهید‪ ،‬حتما می بایست تغییراتی بوجود آید تا از رکود و در جا زدن نجات پیدا‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫امروز همانند همیشه آنها پشت تان را خالی کردند و شما را پشت همه قرار دادند و هیچ‬ ‫احترامی حداقل برای حق توافق شده شما قایل نشدند‪ .‬امروز می‌دانم که حتی ماورای این‬ ‫مسایل‪ ،‬اکثر شما از محل درآمد تان‪ ،‬هزینه می‌کنید تا برای تیم ملی بازی کنید‪ .‬با این حال‬ ‫تیم ملی هنوز روی شما حساب می‌کند و ما هنوز به استعداد‪ ،‬شخصیت و استحکام شما‬ ‫احتیاج داریم‪ .‬مطمئن هستم که شما نمی‌توانید این موضوعات را عنوان کنید‪ ،‬ولی هیچ چیز‬ ‫نمی‌تواند مانع از انجام وظایف و تعهدات من باشد‪ ،‬اینکه به صورت شفاف از زحمات شما‬ ‫عذرخواهی و تشکر نکنم‪.‬‬ ‫انتهای پیام‬

‫پوگبا‪ :‬سه فرانسوی از من‬ ‫برای توپ طال شایسته‌تر هستند‬ ‫فرانسه که توانست قهرمان جام جهانی ‪ 2018‬شود با‬ ‫‪ 7‬بازیکن بیشترین نماینده را در این فهرست دارد‪.‬‬ ‫البته از این جمع کریم بنزما در جام جهانی حاضر نبود‪.‬‬ ‫پل پوگبا‪ ،‬ستاره ‪ 26‬ساله فرانسوی خودش را الیق‬ ‫دریافت توپ طالی فرانس فوتبال نمی داند‪ .‬فهرست‬ ‫‪ 30‬نفره نامزدهای دریافت جایزه نشریه فرانس‬ ‫فوتبال در سال ‪ 2018‬منتشر شد و پوگبا آرزو می‬ ‫کند یک بازیکن فرانسوی صاحب این عنوان شود اما‬ ‫خودش معتقد است نباید نامش به عنوان بهترین‬ ‫بازیکن اعالم شود و هم تیمی هایش الیق‌‌تر هستند‪.‬‬ ‫پل پوگبا گفت‪« :‬از نظر من بازیکنانی چون آنتوان‬ ‫گریزمان‪ ،‬رافائل واران و کیلیان امباپه خیلی بیشتر‬ ‫از من الیق دریافت جایزه توپ طالی سال ‪2018‬‬ ‫هستند‪ .‬من نمی توانم یک نفر را به عنوان برنده‬ ‫توپ طال انتخاب کنم اما از صمیم قلب امیدوارم در نهایت یکی از بازیکنان تیم ملی فرانسه‬ ‫فاتح این عنوان شود‪».‬‬ ‫هافبک منچستریونایتد اضافه کرد‪« :‬البته به جز این ‪ 3‬نفر‪ ،‬انگولو کانته نیز در لیست حضور‬ ‫دارد و اگرچه من امیدوارم یک فرانسوی مرد سال شود‪ ،‬اما بازیکنان زیادی هستند که الیق‬ ‫دریافت این جایزه خواهند بود و من نمی توانم خودم را در بین نامزدهای برتر قرار دهم‪».‬‬ ‫فرانسه که توانست قهرمان جام جهانی ‪ 2018‬شود با ‪ 7‬بازیکن بیشترین نماینده را در این‬ ‫فهرست دارد‪ .‬البته از این جمع کریم بنزما در جام جهانی حاضر نبود و به واسطه قهرمانی‬ ‫لیگ قهرمانان با رئال مادرید در این فهرست قرار گرفته است‪ .‬آخرین بازیکن فرانسوی که‬ ‫برنده توپ طال شد زیدان بود‪( .‬ایران ورزشی)‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 34‬‬


‫بازار امالک‬

‫خريد ملک در ونکوور (بخش ششم)‬ ‫دکتر مهدی عباس زاده‪،‬‬ ‫دکترای مهندسی سازه و مشاور امالک‬

‫این مقاله‪ ،‬ششمین قسمت از مجموعه مقاالتی است‬ ‫که به بررسی نکاتی که در خرید ملک در ونکوور می‬ ‫بایست مد نظر داشت‪ ،‬می پردازد‪ .‬در قسمت قبل به‬ ‫بررسی قیمت در قرارداد خرید و فروش پرداختم‪.‬‬ ‫در ادامه در مورد بیعانه (‪ )Deposit‬صحبت خواهم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫بیعانه (‪)Deposit‬‬ ‫به طور معمول برای خرید یک ملک مسکونی در‬ ‫ونکوور‪ ،‬مبلغی به عنوان بیعانه که نشانه جدیت و‬ ‫حسن نیت خریدار است در زمان ارائه پیشنهاد قیمت‬ ‫یا قرارداد خرید و فروش (ولی نه بالفاصله!) پرداخت‬ ‫می گردد‪ .‬این مبلغ بیعانه تضمین کننده ماندن‬ ‫خریدار تا انتهای معامله و تکمیل فرآیند خرید پس از برداشتن شروط اولیه خرید است‪.‬‬ ‫مبلغ بیعانه به عنوان بخشی از مبلغ خرید بوده و از کل مبلغ خرید کسر می گرددد‪.‬‬ ‫ زمان پرداخت بیعانه خرید ملک‬‫در بیشتر حاالت‪ ،‬بیعانه تا زمان پذیرش پیشنهاد قیمت پرداخت نمی گردد! بیعانه معموالً‬ ‫‪ 7‬روز پس از پذیرش پیشنهاد قیمت و پس از اینکه رضایت خریدار به طور کامل نسبت‬ ‫به ملک جلب گردید به فاصله ‪ 24‬ساعت پس از برداشتن شروط خرید (که قرارداد قانونًا‬ ‫منعقد می شود) پرداخت می گردد‪.‬‬

‫در قسمت بعدی به تاریخ های مهم موجود در قرارداد خرید و فروش ملک شامل تاریخ‬ ‫ثبت سند‪ ،‬تحویل ملک و تسویه حساب خواهم پرداخت‪ .‬الزم به ذکر است که نویسنده‬ ‫وکیل حقوقی نبوده و مطالب ارائه شده در باال بسیار کلی بوده و صرفًا جنبه آشنایی با‬ ‫نکات مهم در خرید اولین خانه را دارد‪ .‬برای موارد خاص حتمًا می بایست با وکیل خود و‬ ‫یا افراد متخصص در این زمینه مشورت نمایید‪ .‬در پایان بنده با داشتن بیش از ‪ 17‬سال‬ ‫تجربه کاری و دانشگاهی در صنعت ساختمان آمادگی خود را جهت هرگونه مشاوره و‬ ‫پاسخگوئی به سواالت شما عزیزان در زمینه خرید و فروش امالک مسکونی‪ ،‬تجاری و‬ ‫پیش فروش اعالم میکنم‪ .‬شما می توانید دیگر مقاالت و آخرین اطالعات بازار مسکن را در‬ ‫وبسایت و یا صفحه فیس بوک ‪ Royahomes‬پیگیری نمایید‪.‬‬ ‫‪info@MahdiAbbaszadeh.ca‬‬ ‫‪www.facebook.com/Royahomes‬‬

‫ مبلغ استاندارد بیعانه خرید ملک‬‫مبلغی که به طور استاندارد به عنوان بیعانه در معامالت خرید و فروش ملک در ونکوور‬ ‫می بایست پرداخت برابر با ‪ %5‬مبلغ پیشنهاد خرید اولیه است‪ .‬که به این معنی است که‬ ‫خریدار می تواند هر مبلغ بیعانه ای به همراه زمان پرداخت آن را با توجه به دیگر شرایط‬ ‫پیشنهاد کند‪.‬‬ ‫ نحوه پرداخت بیعانه خرید ملک‬‫مبلغ بیعانه به صورت یک چک تضمین شده یا حواله بانکی (نه به صورت چک شخصی یا‬ ‫مبلغ نقدی!) در وجه شرکت مشاوره امالک خریدار با درج عبارت "به صورت ضمانت"‬ ‫(‪ )In Trust‬می بایست پرداخت گردد‪.‬‬ ‫ شرایط از دست دادن مبلغ بیعانه‬‫اگر خریدار شروط خرید خود را بردارد ولی نتواند که معامله خود را در زمان ثبت سند‬ ‫و انتقال ملک به سرانجام برساند و یا از انجام معامله پشیمان شود‪ ،‬احتمال این وجود دارد‬ ‫که فروشنده مبلغ بیعانه خریدار را پس ندهد (در این مورد حتمًا با یک وکیل مشورت‬ ‫کنید)‪.‬‬ ‫ محل نگهداری مبلغ بیعانه و ریسک آن‬‫مبلغ بیعانه پرداختی در حساب تضمین شده شرکت مشاوره امالک خریدار نگهداری شده‬ ‫و تنها در سه حالت زیر قابل آزاد سازی است‪:‬‬ ‫‪ -1‬قرارداد خرید و فروش ملک در اداره ثبت امالک (‪ )Land Title Office‬به ثبت برسد‬ ‫(یعنی معامله به سرانجام برسد) و ملک مورد معامله به خریدار منتقل گردد‪ .‬در این‬ ‫حالت‪ ،‬بیعانه ای که در حساب تضمین شده نگهداری می شود به همراه الباقی مبلغ خرید‬ ‫به فروشنده پرداخت می گردد‪.‬‬ ‫‪ -2‬قرارداد خرید و فروش ملک بدلیل مشکل فروشنده تکمیل نگردد (یعنی معامله به‬ ‫سرانجام نرسد) که خریدار احتماالً قادر خواهد بود مبلغ بیعانه پرداختی را باز پس بگیرد‬ ‫(با یک وکیل مشورت کنید)‪.‬‬ ‫‪ -3‬اگر یک اختالف قانونی بین خریدار و فروشنده بوجود بیاید که به دادگاه ارجاع داده‬ ‫شود‪ ،‬مبلغ بیعانه به حساب دادگاه پرداخت می گردد‪.‬‬ ‫بر اساس قوانین دولت بریتیش کلمبیا‪ ،‬مبلغ بیعانه در حساب تضمین شده شرکت مشاوره‬ ‫امالک خریدار حتی در صورت بسته شدن شرکت‪ ،‬ورشکستگی آن‪ ،‬و یا به هر طریق دیگر‬ ‫عدم وجود یا عدم فعالیت آن محفوظ خواهد ماند‪.‬‬ ‫توجه – از آنجائیکه قرارداد خرید و فروش یا مدارک پیشنهاد مالی خرید ملک دارای‬ ‫جزئیات و نکات زیادی است و همچنین جهت سهولت در آشنایی و بیان مفاهیم‪ ،‬من آن‬ ‫را به بخشهای جداگانه ای تقسیم کرده ام تا به هر بخش به صورت مفصل و با جزئیات‬ ‫الزم بپردازم‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪....‬‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 35‬‬


‫موسيقی‬

‫نغمه های عمومظفر‬ ‫بخش دوازدهم و پايانی‪" :‬ياد من کن"‬

‫حميرا بشيری ‪ -‬ونکوور‬

‫فراموش کردن ِ‬ ‫عشق اول کاری تقریبا ناممکن‬ ‫ِ‬ ‫کردن عشق‬ ‫است‪ ،‬اما من هیچگاه به فراموش‬ ‫اولم فکرهم نکردم و هنوز هم او را در قلبم‬ ‫و گاهی در کنارم دارم‪ .‬نه ! منظورم بهروز‬ ‫ِ‬ ‫نیست‪ .‬من در ِ‬ ‫عاشق خوش‬ ‫سن دوازده سالگی‬ ‫تیپ ترین ِ‬ ‫مرد دنیا شدم‪ ،‬همان اولین باری‬ ‫فیلم "تعطیالت در‬ ‫در‬ ‫‪،‬‬ ‫کردم‬ ‫که او را مالقات‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫آکوپولکو"‪ .‬الویس اولین عشق من در دنیای‬ ‫موسیقی بود و صدای آسمانی اش مرا به‬ ‫کهکشان ها میُبرد و برمیگرداند‪ .‬تقریبا همه‬ ‫ترانه هایش را حفظ بودم و هر ِ‬ ‫نوار کاستی که از او در بازار می آمد را می خریدم‪ .‬بعد‬ ‫از اینکه به آسمان رفت و ستاره ای شد و در شبهایم نشست‪ ،‬نوارهایی از کنسرت هایش‬ ‫منتشر شد که برایم داشتن شان ِ‬ ‫ِ‬ ‫داشتن گنجینه ای گران بها بود‪ .‬چرا که هم نَفَس‬ ‫مثل‬ ‫بودن با مخاطبش‪ ،‬به خواندنش حس وحالی میداد که انگاری من هم یکی از مخاطبینش‬ ‫بودم که روبرویش نشسته ام و او را میبینم‪ ،‬میشنوم و حس میکنم‪.‬‬ ‫از همین رو بود که تصمیم گرفتم یکی از همین نوارها را به عمو مظفر و پری جون برای‬ ‫ِ‬ ‫شاد ِ‬ ‫خامی تمام بود که به‬ ‫باش پیوندشان هدیه دهم‪ .‬هر چند که این کار از نظر مادرم‬ ‫عمو مظفر که در دنیایی متفاوت از موسیقی ِسیر میکرد‪ ،‬موسیقیی از دنیایی دگر هدیه‬ ‫دهم‪ .‬اما من میدانستم که عمو مظفر هدیه مرا دوست خواهد داشت‪ ،‬چون این یادگاری‬ ‫جنس خودم که او را به ِ‬ ‫بود از ِ‬ ‫یاد من می انداخت‪ .‬همان طور که همه یادگارهایی که او‬ ‫یاد او عجین شده بود‪ .‬همانگونه که لحظاتِ‬ ‫جنس خودش بود و با نام و ِ‬ ‫به من داده بود از ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مورد عالقه‬ ‫موسیقی‬ ‫دست مرا میگرفت و با خود به دنیای‬ ‫تمام آن روز و شبهایی که‬ ‫ناب‬ ‫ِ‬ ‫اش میُبرد‪ ،‬دردل و جانم به یادگار می نشستند‪ .‬جالب اینکه یادگارهایش در ِ‬ ‫گذر زمان‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫مانند قاب عکسی درآمدند که زمان و مکان را در خود ثبت کرده اند و هر بار مرا‬ ‫به‬ ‫به سفری خیال انگیز در همان زمان و مکان میبرند‪ .‬از جمله ترانه هایی که با هم به آنها‬ ‫ِ‬ ‫گوش جان سپرده بودیم‪.‬‬ ‫"یاد من کن" به خصوص همیشه و همه جا مرا ِ‬ ‫ترانه ِ‬ ‫یاد عمو مظفر عزیزم می اندازد‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫کلمات سحرانگیزش‪ ،‬این معنی را‬ ‫همانگونه که ترانه سرایش‪ ،‬استاد معینی کرمانشاهی‪ ،‬با‬ ‫تأکید و تأیید کرده است‪ .‬ملودی زیبایی را هم که آقای تجویدی عزیز برای این ترانه به‬ ‫ِ‬ ‫نشینی واژه ها را در دل و جان مکتوب میکند‪.‬‬ ‫تصنیف در آورده‪ ،‬دل‬ ‫ِ‬ ‫شگفتی آثا ِر آقای تجویدی‬ ‫روزهایی که عمو مظفر مرا با خود به سفر در دنیای پُر از‬ ‫ِ‬ ‫وادی مهر‬ ‫میُبرد‪ ،‬همان روزهایی بود که خودش به همرا ِه پری جون‪ ،‬سفری تازه را در‬ ‫و محبت آغاز کرده بودند‪ .‬دریکی از همان روزها که در کنا ِر عمومظفرنشسته بودم و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ملودی آغازین‬ ‫شنیدن‬ ‫با هم بر َمسنَدش تکیه زده بودیم‪ ،‬او مرا با این ترانه آشنا کرد‪ .‬با‬ ‫‪ ،‬حسی دوگانه از دوری و در عین حال نزدیکی در دلم نشست‪ ،‬که برایم فوق العاده‬ ‫پایان یک سرگذشت‪ِ ،‬‬ ‫پایان یک راه‪ِ ،‬‬ ‫عجیب بود‪ .‬حسی شبیه به پایان‪ِ ،‬‬ ‫پایان یک قصه‪ .‬اما نه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پایان پایان‪ ،‬بلکه پایانی که از ِ‬ ‫آغاز راه و سرگذشت و حکایتی‬ ‫پس آن آغازی دگر است ‪،‬‬ ‫متفاوت‪ .‬وقتی ترانه خوانده شد‪ِ ،‬‬ ‫قصد آفرینش این ِ‬ ‫اثر هنری کامال برایم آشکار شد‪ ،‬در‬ ‫همان حین حدسی از ِ‬ ‫قصد عمو مظفر نیز در ذهنم شکل گرفت‪ .‬شاید که او اینگونه به من‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خوش‬ ‫یادآوری میکرد که سفری که با هم آغاز کرده بودیم رو به پایان است وخاطرات‬ ‫آن همراهمان‪ ،‬و صد البته آغازی دیگر در انتظارمان‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خانم دلکش آوازگونه میخوانَد‪ ،‬گویی که عمو‬ ‫شنیدن کلمات‬ ‫هنوز هم با‬ ‫آغازین ترانه که ِ‬ ‫مظفر روبرویم نشسته و با نگاه خندانش درونم را میکا َود و این اوست که میگوید‪:‬‬ ‫نباشد تا به چشم خود ببنیم‬ ‫غبارآلوده آن آیینه تو‬ ‫کلماتی که شنیدنش از او دور از ذهنم نیست‪ ،‬اگرکه بود و زمانی مرا دل غمگین میدید‪.‬‬ ‫تفسیر عمو مظفر از این ترانه اما با تفسیر من از جهاتی متفاوت بود‪ .‬او برایم گفت‪:‬‬ ‫این ترانه حکایتی دیگر از عشق داره‪ .‬این بار عاشق از ِ‬‫هجر معشوق ِشکوه و شکایت نمیکنه‪،‬‬ ‫به جاش با عشقی بی آالیش از دلدارش میخواد هر از چندگاهی ازش یادی کنه‪ ،‬بهونه‬ ‫هایی هم به دستش میده تا این کارو براش راحتتر کنه‪ .‬جالبه که این بهونه ها هم اصال‬ ‫ِ‬ ‫عشق زیباشون‬ ‫مظلوم نمایی و دادخواهی نیست‪ .‬برعکس یه جوری میخواد به معشوقش‪،‬‬ ‫و خاطرات خوششون رو یادآوری کنه‪.‬‬ ‫همانطور که عمو مظفر یک به یک مصداقهایی برای گفته هایش از ترانه می آورد‪ ،‬من‬ ‫ِ‬ ‫کلمات دلنشین و آهنگین مرور میکردم‪.‬‬ ‫هم در ذهنم تعابیر خودم را از آن‬ ‫او‪:‬‬ ‫وقتی میگه‬‫یاد من کن ِ‬ ‫ِ‬ ‫یاد من کن‬ ‫محفلی شد از تو روشن‬ ‫هر کجا رفتی پس از من‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫یعنی اینکه هنوزم برای او‪،‬‬ ‫کننده‬ ‫روشن‬ ‫دلدارش‬ ‫محفلشه‪.‬‬ ‫من‪:‬‬ ‫هر کجا سازی شنیدی‬ ‫از دلی رازی شنیدی ‪...‬‬ ‫زمان هایی که من و عمو‬ ‫مظفر‪ ،‬گفته و ناگفته‪ ،‬راز‬ ‫ِ‬ ‫دل یکدیگر را میشنیدیم و‬ ‫دلپذیرترین آن زمانها‪ ،‬وقتی‬ ‫بود که او سازش را به دست‬ ‫میگرفت و مینواخت‪ .‬او دلش را‬ ‫مینواخت و من می شنیدمش‪.‬‬ ‫او‪:‬‬ ‫تا رسد یاری به یاری‬ ‫تا فتد دستی به گردن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫یاد من کن‬ ‫یاد من کن‬ ‫این همون پایان ُم َعلقه که تو‬‫بعضی فیلما میبینی‪ .‬حاال این‬ ‫میتونه معنیش این باشه که‬ ‫عاشق دلدارش را ِ‬ ‫ِ‬ ‫دوران‬ ‫یاد‬ ‫وصلشون میندازه‪ ،‬یا میتونه‬ ‫ِ‬ ‫حسرت‬ ‫معنیش برعکس باشه و‬

‫به دل مونده از وصال رو ِ‬ ‫یاد دلدارش میندازه‪.‬‬ ‫من‪:‬‬ ‫گر به کنج خلوتی دور از همه خلق جهان بزمی به پا شد‬ ‫واندر آن خلوت سرا پیمانه ها پر از می عشق و صفا شد‬ ‫نج خلوتی که عمو مظفر برای خودش ُگزیده بود و مرا در آنجا پذیرا شده بود‪ .‬خلوتی‬ ‫ُک ِ‬ ‫پُر از عشق وصفا‪.‬‬ ‫بعد از صحبتهای عمو مظفر‪ ،‬من نکته ای که دریافته بودم را برایش گفتم‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫عاشق قصه مون عاقبت به خیر شده‪.‬‬ ‫ولی عمو مظفر فکر کنم‬‫چطور؟‬‫خوب وقتی میگه ‪:‬‬‫بی تو در هر گلشنی چون ِ‬ ‫بلبل بی آشیان افتاده بودم ‪...‬‬ ‫ِ‬ ‫فعل ماضی بعید به کار میبره‪ ،‬یعنی چیزی که در گذشته اتفاق افتاده و تموم شده‪ .‬پس االن‬ ‫حالش دیگه خوبه و فقط میخواد دلدارش به یاد روزهای خوششون باشه‪.‬‬ ‫عمومظفر خنده ای از دل سر داد و گفت‪:‬‬ ‫راست میگی ها‪ ،‬اینم حرفیه‪ .‬چی بهتر ازین که به کسی که دوستش داری بگی هر وقت‬‫که ِ‬ ‫یاد من کردی اینو هم یادت باشه که حالم خوبه‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫این حرف عمو مظفر به دلم نشست و تا مدتها‪ ،‬هر زمان که یادش میکردم میدانستم که‬ ‫ِ‬ ‫درکنار خود داشت‪،‬‬ ‫در ُکنج خلوتش دیگرتنها نیست و حالش خوب است‪ .‬او پری جون را‬ ‫همدمی همراه و همدل‪ .‬و همه از این بابت خوشحال بودیم‪ .‬قرار بود که این خوشحالی را‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خلوت خودمان‪ .‬عمومظفر‬ ‫کردن بزمی در‬ ‫خوردن شامی کنا ِر هم و به پا‬ ‫جشن بگیریم‪ ،‬با‬ ‫ِ‬ ‫و پری جون‪ ،‬بابا و مامان‪ ،‬و من و بهروز‪ .‬و هدیه من به آنها همان ِ‬ ‫نوار کنسرت الویس‬ ‫بود‪ .‬قسمتی از ترانه را که الویس در کنسرتش خوانده بود با خودکار سبز پررنگ بر روی‬ ‫کارتی صورتی رنگ‪ "AND I LOVE YOU SO‬نوشتم‪:‬‬ ‫‪The book of life is brief‬‬ ‫‪And once a page is read‬‬ ‫‪All but love is dead‬‬ ‫کارت را روی نوار گذاشتم و کادو پیچش کردم‪.‬‬ ‫هنوز ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تمرین‬ ‫زمان شام انجام میدادم و آن‬ ‫رسیدن‬ ‫کار ناتمام دیگری داشتم که باید قبل از‬ ‫آخرین درسی بود که روی گیتار گرفته بودم‪( ...‬دنباله در صفحه ی ‪)40‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 36‬‬


a

Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 37

Thursday, Oct. 11, 2018


‫رياضيات‬

‫گزينش و گرداوری مطلب برای اين بخش از‪:‬‬

‫علیرضا خاتون آبادی‬

‫در باره ی رياضیدان نامدار‪ ،‬امی نوتر‬

‫در کتاب گران‌سنگ ریاضی‌دانان نامی‪ ،‬در میان تمام ریاضی‌دانان مرد‪ ،‬نام یک بانوی‬ ‫ریاضی‌دان می‌درخشد‪« :‬امی نوتر»‪ .‬امی نوتر که نام اصلی او آمالیه امی نوتر است‪ ،‬در ‪٢٣‬‬ ‫مارس ‪ ،١٨٨٢‬برابر با سوم فروردین ‪ ١٢٦١‬ه‪ .‬ش‪ ،‬مصادف با چهل‌و‌هفتمین سال حکومت‬ ‫ناصرالدین شاه قاجار در ارالنگن آلمان و در خانواده‌ای صاحب‌کمال و دانشمندپرور و‬ ‫اصالتا یهودی مسیحی‌شده به دنیا آمد‪ .‬او در ‪ ١٤‬آوریل ‪ ،١٩٣٥‬برابر با بیست‌وچهارم‬ ‫فروردین ‪ ١٣١٤‬ه‪ .‬ش‪ ،‬مقارن با دوران پادشاهی رضاشاه و چند ماه بعد از افتتاح دانشگاه‬ ‫تهران‪ ،‬در ایالت پنسیلوانیای آمریکا به دلیل وجود تومور در لگن خاصره و کیست تخمدان‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫دوران کودکی و فارغ‌التحصیلی‬ ‫امی نوتر از کودکی هوش سرشاری داشت و در خانه تحت تعالیم مادر با‌درایت و پدر‬ ‫ریاضی‌دان خود‪ ،‬پروفسور «ماکس نوتر» بود‪ .‬پدر امی نقش پررنگی در شکوفایی استعداد‬ ‫ریاضی دخترش داشت‪ .‬پدرش مستقل از مدرسه به او ریاضیات می‌آموخت و از تفریحات‬ ‫آنها حل مسائل ریاضی بود‪ .‬او دکترای ریاضیات را زیر نظر ریاضی‌دان طراز اول «پاول‬ ‫گوردون» به پایان رساند‪ .‬هرچند نوع نگاه شاگرد و استاد به ریاضیات با هم متفاوت بود؛‬ ‫اما بی‌شک امی نوتر از استادش بسیار تأثیر گرفته است‪.‬‬ ‫سال‌های ارالنگن و گوتینگن‬ ‫امی نوتر بعد از دفاع دکترایش به سال ‪ ١٣ ،١٩٠٧‬سال دیگر را در دانشگاه ارالنگن سپری‬ ‫کرد و این دوران سرنوشت‌ساز او را عمیقا در ریاضیات متبحر کرد‪ .‬هرچند به عقیده‬ ‫«هرمان وایل»‪ ،‬ریاضی‌دان شهیر آلمانی‪ ،‬نبوغ امی نوتر از ‪ ١٩٢٠‬به بعد و پس از عزیمت‬ ‫به گوتینگن آشکار شد‪ .‬در دوران اقامتش در گوتینگن با نامدارترین ریاضی‌دانان آن دوره‬ ‫مانند «هیلبرت»‪« ،‬اشمایدلر»‪« ،‬کالین» و‪ ...‬کار کرد و دستاوردهای فوق‌العاده‌ای داشت‪.‬‬ ‫خیلی خالصه می‌توان گفت که امی نوتر در سه دوره روی موضوعات متنوع و با رویکرد‬ ‫جبری کار کرده است‪ :‬نسبیت عام‪ ،‬نظریه ایده‌آل‌ها و حلقه‌ها‪ ،‬جبر ناجابه‌جایی و نگاشت‌های‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫خطی؛ اما آنچه موجب شهرت او شد‪ ،‬قضیه‌ای است موسوم به «قضیه نوتر» که توضیحات‬ ‫فنی آن از حوصله این نوشتار خارج است و به نقل‌قولی از «یاسمن فرزان»‪ ،‬پژوهشگر‬ ‫فیزیک نوترینو در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی در مقدمه کتاب «امی نوتر‪ ،‬مادر جبر‬ ‫نوین» اکتفا می‌کنم‪« :‬علت اشتهار امی نوتر در بین فیزیک‌دانان قضیه مشهور نوتر است که‬ ‫نشان می‌دهد به هر تقارن پیوسته سراسری می‌توان یک تقارن پایسته نسبت داد‪.‬‬ ‫با توجه به اینکه تقارن‌ها در جابه‌جای فیزیک ظاهر می‌شوند‪ ،‬این قضیه نیز بسیار کاربرد‬ ‫دارد‪ .‬اثبات این قضیه در چند سطر کوتاه امکان‌پذیر است‪ .‬اولین‌بار که دانشجویان با این‬ ‫قضیه مواجه می‌شوند‪ ،‬گمان نمی‌برند که چقدر در مراحل بعدی از این قضیه به ظاهر‬ ‫ساده استفاده خواهند کرد و جالب‌تر اینکه هر بار مجبور خواهند شد به اثبات قضیه‬ ‫بازگردند و پیش‌فرض‌های آن را با دقت و عمق بیشتری باز بینند‪ .‬به جرئت می‌توانم‬ ‫بگویم که هیچ قضیه‌ای را در فیزیک ندیده‌ام که تا این حد ساده و درعین‌حال چند‌الیه‬ ‫باشد»‪.‬‬ ‫پیش‌روی امی نوتر‬ ‫مشکالت ِ‬ ‫مشکالت امی نوتر در راه ریاضی‌دان‌شدن مشتمل بر دو دسته بود؛ دسته اول که به‬ ‫خاطر جنسیت او در نظام مردساالر آن‌ زمان اروپا و آلمان بود‪ .‬دسته دیگر مربوط‬ ‫به آیین و ایدئولوژی نوتر بود‪ .‬آن بخش از مشکالت که مربوط به جنسیت او می‌شد‪،‬‬ ‫محصول فرهنگ آن دوره بود که تحصیل دختران هم‌پای مردان را جایز نمی‌شمرد؛‬ ‫کمااینکه خانواده نوتر با وجود سطح باالی فرهنگی‪ ،‬آینده‌ای با کار تمام‌وقت استادی را‬ ‫برای دخترشان مدنظر نداشتند‪ .‬این باور در مراکز دانشگاهی‌شان هم متبلور بود‪« .‬نیچه»‬ ‫که از فالسفه نامدار غرب است و تقریبا هم‌دوره نوتر‪ ،‬می‌گوید‪« :‬در دستگاه فیزیولوژیک‬ ‫یک زن دانشمند حتما اختاللی به‌وجود آمده‌ است»‪.‬‬ ‫اگرچه نوتر برای ورود به دانشگاه با مشکالتی مواجه بود‪ ،‬نباید از خاطر برد که با وجود‬ ‫تمام فشارها و محدودیت‌ها‪ ،‬از حمایت‌هایی هم برخوردار بود‪« .‬دیوید هیلبرت» که‬ ‫برجسته‌ترین ریاضی‌دان عصر خودش بود‪ ،‬تمام‌وکمال از او در مقابل همکاران مرد دفاع‬ ‫می‌کرد تا جایی که خطاب به آنان گفت‪« :‬من به هیچ‌وجه درک نمی‌کنم که چرا جنسیت‬ ‫استاد دلیلی علیه انتخاب او به‌عنوان دانشیار است زیرا از همه‌چیز گذشته مؤسسه ما یک‬ ‫دانشگاه است نه حمام!» دسته دیگر مشکالتش به خاطر باورهای سیاسی و مذهب او بود‪.‬‬ ‫بعد از استقرار هیتلر در هرم قدرت آلمان‪ ،‬عرصه برای کمونیست‌ها و یهودی‌ها تنگ شد‪.‬‬ ‫خیلی از آنها جالی وطن کرده و به کشورهای دیگر رفتند‪ .‬بد نیست اشاره کنم که حتی‬ ‫با غیریهودی‌ها هم به خاطر مخالفت با دولت نازی‪ ،‬رفتارهای ناپسندی صورت گرفت‪.‬‬ ‫با پروفسور دیوید هیلبرت که ستون اصلی گوتینگن بوده و شهرت علمی بسزایی داشت‬ ‫هرچند مسیحی بود‪ ،‬به سال ‪ ١٩٤١‬یعنی شش سال بعد از فوت امی نوتر و در بحبوحه‬ ‫جنگ جهانی دوم برخوردی زشت صورت گرفت‪.‬‬ ‫به روایت کتاب ریاضیدانان نامی‪ ،‬او را به بازداشتگاه اسیران جنگی فرستادند و بعد از‬ ‫مدتی به سبب کهولت سن و بیماری به سال ‪ ١٩٤٣‬آزاد شده و به گوتینگن بازگشت‪ ،‬اما‬ ‫یک ماه بعد دار فانی را وداع گفت‪.‬‬ ‫سال‌های جنگ‬ ‫جنگ جهانی اول تأثیری کتمان‌ناپذیر در زندگی امی نوتر داشت‪ .‬این جنگ خانمان‌سوز‬ ‫از سال ‪ ١٩١٤‬تا ‪ ١٩١٨‬به درازا کشید و طی آن طومار امپراتوری‌های بزرگی همچون‬ ‫عثمانی‪ ،‬آلمان‪ ،‬روسیه و‬ ‫اتریش‪-‬مجارستان در هم پیچیده شد و کشورهای جدیدی تأسیس شدند‪ .‬در تاریخ بشر‪،‬‬ ‫تا پیش از جنگ جهانی اول هیچ جنگی این‌قدر تلفات نداشته است؛ قریب به ‪‌ ١٠‬میلیون‬ ‫کشته و‌میلیون‌ها زخمی‪ .‬در همین جنگ بود که برای اولین‌بار از سالح شیمیایی استفاده‬ ‫شد‪ .‬جنگ جهانی دوم هم از سپتامبر ‪ ١٩٣٩‬شروع و در سال ‪ ١٩٤٥‬با برجای‌گذاشتن‬ ‫‌میلیون‌ها کشته و زخمی و ویرانی‌های بسیار پایان یافت‪.‬‬ ‫امی نوتر جنگ جهانی دوم را درک نکرد‪ ،‬چراکه چهار سال قبل از آن در آمریکا فوت‬ ‫کرده بود‪ .‬اما از بهترین سال‌های عمرش‪٣٦-٣٢ ،‬سالــگی‪‌،‬تحـت‌تأثیـر حوادث جنگ جهانی‬ ‫اول بود‪ .‬بعد از به‌قدرت‌رسیدن «آدولف هیتلر» به سال ‪ ،١٩٣٣‬در کسوت صدراعظم‬ ‫و پیشوای آلمان بزرگ‪ ،‬دو سال پایانی زندگی این بانوی شهیر ریاضی‌دان دستخـوش‌‬ ‫فرازونشیب‌هـــای بسیار شد‪ .‬برای اینکه بدانیم چرا جنگ جهانی اول به‌طور مستقیم بر‬ ‫زندگی امی نوتر تأثیر گذاشته است‪ ،‬باید توجه داشت که وقتی امپراتوری آلمان در جنگ‬ ‫جهانی اول شکست خورد عده کثیری از میهن‌پرستان افراطی آن روزگار آلمان یهودی‌ها‬ ‫و کمونیست‌ها را عامل و مسبب آن می‌دانستند‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 38‬‬


‫‪...‬‬

‫از دیگر سوی خانواده نوتر یهودی بودند و خود امی نوتر دلبستگی عمیقی به کمونیسم‬ ‫داشت‪ .‬اگرچه خانواده پروفسور مکس نوتر مسیحی شده بودند‪ ،‬اما پنهان‌کردن اصالت‬ ‫یهودی‌شان امکان‌پذیر نبود‪ .‬از دیگر تبعات جنگ جهانی اول آسیب‌های اقتصادی شدیدی‬ ‫بود که بر جامعه آلمان تحمیل شده بود‪ .‬این اوضاع را در کنار تبعیض جنسیتی آن روزگار‬ ‫آلمان تصور کنید‪ .‬این‌گونه است که امی نوتر تحت فشار مشکالت ناشی از جنگ هم بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫نباید فراموش کرد که در جنگ جهانی اول خانواده نوتر از حامیان آلمان بود و حتی‬ ‫برادرش «فریتس» به مدت چهار سال در جنگ شرکت داشت‪ .‬شاید بتوان تبعات مستقیم‬ ‫جنگ جهانی اول بر امی نوتر را در مسائل مربوط به برادر کم‌توان ذهنی‌اش‪« ،‬رابرت»‪،‬‬ ‫جست‌وجو کرد‪ .‬تا زمانی که پدر امی نوتر‪ ،‬پروفسور ماکس نوتر در قید حیات بود رابرت‬ ‫در یک آسایشگاه خصوصی اقامت داشت‪.‬‬ ‫ولی بعد از مرگ پروفسور نوتر و بحران‌های اقتصادی امی نوتر که بابت تدریس در‬ ‫دانشگاه حقوقی هم دریافت نمی‌کرد‪ ،‬مجبور شد رابرت را به یک آسایشگاه دولتی منتقل‬ ‫کند‪ .‬یکی از برادران امی‪« ،‬آلفرد نوتر» به دلیل بیماری درگذشت و امی جنگ را عامل‬ ‫اصلی آن می‌دانست‪ .‬هرچند جنگ فشارهای شدیدی را بر امی نوتر جوان تحمیل کرد‪،‬‬ ‫اما شخصیت قوی و حمایت‌های بزرگان ریاضی آن‌زمان باعث شد تا این برهه سخت هم‬ ‫بگذرد و امی نوتر کماکان به پژوهش در دنیای ریاضی ادامه دهد‪ .‬نکته دیگری که نباید‬ ‫از نظر دور داشت اخراج او از سرزمین مادری‌اش‪ ،‬بعد از به‌قدرت‌رسیدن حزب نازی‬ ‫در آلمان بود‪.‬‬ ‫هرچند جنگ جهانی دوم به‌طور رسمی از سال ‪ ١٩٣٩‬شروع شد‪ ،‬اما در خالل سال‌های بین‬ ‫دو جنگ جهانی میهن‌پرستان افراطی در آلمان همواره مترصد جبران شکست بودند‪ .‬امی‬ ‫نوتر که تا سال ‪ ١٩٣٢‬زندگی نسبتا آرام و کم‌تنشی داشت و فقط به ریاضیات می‌اندیشید‪،‬‬ ‫در اواخر آن سال بود که اولین نشانه‌های برهم‌خوردن آرامش ظاهر شد‪ .‬عده‌ای از‬ ‫نازیست‌ها می‌گفتند‪« :‬کمونیست یهودی صلح‌طلب باید اخراج شود»‪ .‬یک سال بعد از آن‪،‬‬ ‫امی نوتر و عده‌ای از پژوهشگران آلمانی که یکی از سه فاکتور باال را داشتند‪ ،‬مجبور به‬ ‫ترک خاک سرزمین مادری‌شان شدند‪ .‬به نظر می‌رسد آنچه بیش از هر چیز امی نوتر‬ ‫را در معرض تعرض و اخراج قرار داد‪ ،‬حمایت شدید او از کمونیسم بود و مخالفت‌های‬ ‫صریحش با هر جنگی‪.‬‬

‫بیش از محاسبات به مفاهیم عمیق می‌اندیشید‪ .‬او تقریبا ‪ ٤٠‬مقاله منتشر کرد‪ ،‬اما تک‌تک‬ ‫مقاالتش با همکاران یا شاگردانش از چنان کیفیتی برخوردار بودند که مرزها را در زمینه‬ ‫کاری خودشان جابه‌جا کردند‪ .‬از بهترین مصادیق برای نشان‌دادن تأثیرات پسران نوتر‪،‬‬ ‫یافتن ردپای آنان در یکی از بزرگ‌ترین مکاتب ریاضی قرن گذشته اروپا‪ ،‬مکتب بورباکی‬ ‫است‪.‬‬ ‫قبل از روی‌کارآمدن دولت نازیسم در آلمان‪ ،‬گوتینگن دانشگاهی طراز اول بود و محل‬ ‫رفت‌وآمد دانشمندان صاحب‌نام‪ .‬آنجا مدینه فاضله ریاضی‌دانان بود و البته هنوز هم از‬ ‫اعتباری جهانی برخوردار است‪ .‬گوتینگن که چهره‌های درخشانی همچون «داوید هیلبرت»‪،‬‬ ‫«کالین»‪« ،‬ریشارت کورانت»‪« ،‬ریمان»‪« ،‬گاوس»‪« ،‬دیریکله» و‪ ...‬را در چند صد سال در خود‬ ‫جای داده‪ ،‬بدون شک نقشی بی‌بدیل در تاریخ ریاضیات داشته است‪ .‬در دوران امی نوتر‪،‬‬ ‫ریاضیات گوتینگن آنچنان پیشتاز بود که ریاضی‌دان طرازاولی همچون «آلکساندروف»‬ ‫گاه و بیگاه به گوتینگن می‌آمد و با ریاضی‌دانان آنجا به تبادل نظر می‌پرداخت‪ .‬امی‬ ‫نوتر هم در سال ‪ ١٩٣٠‬چندین ماه را در دانشگاه مسکو و در کنار آلکساندروف گذراند‪.‬‬ ‫آلکساندروف از بزرگان توپولوژی موضعی است‪.‬‬ ‫جالی وطن و مرگ‬ ‫امی نوتر بعد از جالی وطن و مهاجرت به آمریکا‪ ،‬ابتدا چند ماه را در مرکز مطالعات‬ ‫پیشرفته پرینستون سپری کرد و سپس به سمت استادی کالج دخترانه برین ماور رسید‪.‬‬ ‫آنچه از نوشته‌ها برمی‌آید حاکی از این است که او در آمریکا از موقعیت شغلی خوبی‬ ‫برخوردار بود‪ ،‬اما همواره دلتنگ میهنش بود‪ .‬او درحالی‌که در آنجا روی جبر ناجابه‌جایی‬ ‫کار می‌کرد‪ ،‬بیمار شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت‪ ،‬اما به ناگاه دمای بدنش باال‬ ‫رفت و چشم از جهان فروبست‪ .‬امی در زمان فوتش ‪ ٥٣‬سال داشت و به اوج استعداد‬ ‫و هوش خود رسیده بود‪ .‬او برخالف خیلی از ریاضی‌دانان استعداد خود را چندین سال‬ ‫بعد از ‪٣٠‬سالگی نشان داد‪ .‬در حالی ‌که بسیاری از ریاضی‌دانان از سنین جوانی کار خود‬ ‫را شروع می‌کنند‪ .‬بعد از فوت امی نوتر‪ ،‬دانشمندان بسیاری در یادبود بزرگ‌بانوی جبر‬ ‫بیانیه صادر کردند‪.‬‬ ‫کمتر از دو هفته بعد از فوت او‪ ،‬همکار و دوست او‪ ،‬هرمان وایل که همانند امی از آلمان‬ ‫اخراج شده بود‪ ،‬در مراسم یادبود او در برین ماور چنین گفت‪ ...« :‬او نمونه‌ای از قدرت‬ ‫و سرزندگی بود‪ .‬او سالمت روی زمین زندگی کرد‪ .‬سرزنده‪ ،‬شاد و شجاع‪ .‬به‌طوری‌که‬ ‫هیچ‌کس خودش را برای چنین رویدادی آماده نکرده بود‪ .‬امی نوتر در ریاضیات قدرت‬ ‫خالقانه فوق‌العاده‌ای داشت‪ .‬توانایی فنی او ‪-‬در جبر‪ -‬قابل وصف نبود و تجربه‌های فراوانی‬ ‫به‌دست آورده بود‪ .‬امی در زندگی به تعادلی مناسب رسیده بود و مشتاقانه روی مسائل‬ ‫جدید کار می‌کرد‪ .‬اکنون صدایش آرام و کارهایش متوقف شده است»‪ .‬آلکساندروف‪،‬‬ ‫همکار ریاضی‌دان او در دانشگاه مسکو درباره‌اش چنین نوشته است‪« :‬زنی بزرگ!‬ ‫زنی با قلب بزرگ که روح زنانه او پایه روابط او با سایر افراد را شکل می‌دهد‪ .‬او به همه‬ ‫بشر عالقه دارد‪ .‬او عاشق مردم‪ ،‬علم‪ ،‬زندگی گرم و لذت‌بخش است‪ .‬این قلب او را تبدیل‬ ‫به زنی توانا کرده است»‪ .‬زمانی که «آلبرت اینشتین» در روزنامه نیویورک‌تایمز خبر فوت‬ ‫امی نوتر را خواند‪ ،‬به سردبیر روزنامه چنین نوشت‪« :‬خانم نوتر خالق‌ترین ریاضی‌دان‬ ‫نابغه‌ای بود که سطح علمی او باالتر از هر زنی بود‪ .‬بیشتر ریاضی‌دانان تمام عمر خود‬ ‫را درگیر مسائل جبر بوده‌اند‪ ،‬اما او روش‌هایی را کشف کرد که به رشد ریاضی‌دانان‬ ‫نسل جوان کمک می‌کرد»‪ .‬در سال ‪ ،١٩٩٣‬سیارکی که در سال ‪ ١٩٥٥‬کشف شده بود‪،‬‬ ‫به نام امی نوتر نام‌گذاری شد که بسیار شایسته بود‪ .‬او همچنان در آسمان علم در حال‬ ‫درخشیدن است‪( .‬مرجع‪ :‬روزنامه شرق)‬

‫میراث امی نوتر‬ ‫از برجسته‌ترین میراث‌های امی نوتر در جهان ریاضیات می‌توان به «پسران نوتر» اشاره‬ ‫کرد‪ .‬شاگردان امی نوتر به پسران نوتر در تاریخ ریاضیات معروف‌اند‪ .‬امی نوتر از سال‬ ‫‪ ،١٩١٢‬همان سالی که استادراهنمای دوره دکترایش و نیز دوست صمیمی پدرش‪،‬‬ ‫درگذشت‪ ،‬تا زمان فوتش یعنی سال ‪ ،١٩٣٥‬در بازه زمانی ‪ ٢٣‬سال‪ ١٦ ،‬دانشجو را در‬ ‫دوره دکترا فارغ‌التحصیل کرد‪ .‬او همچنین پژوهشگران پسادکترای نام‌آوری همچون‬ ‫ن درواردن» داشت‪ .‬وان درواردن ‪ ٢٠‬سال از استادش امی نوتر‬ ‫«امیل آرتین» و «وا ‌‬ ‫کوچک‌تر بود و به سال ‪ ١٩٩٦‬در ‪٩٢‬سالگی در زوریخ درگذشت‪ .‬او نیز همچون امی‬ ‫نوتر در دوران رایش سوم و میانه جنگ جهانی دوم‪ ،‬آلمان را به قصد آمریکا ترک کرد‪.‬‬ ‫امیل آرتین هم دیگر ریاضی‌دان بزرگ آلمانی بود که بعد از چندین سال تحقیق در کنار‬ ‫امی نوتر و دیگر استادان برجسته گوتینگن و نیز سال‌ها تدریس در همان دانشگاه‪ ،‬با وجود‬ ‫اینکه یهودی نبود‪ ،‬در سال ‪ ١٩٣٤‬جالی وطن کرد و به سمت استادی ریاضیات در دانشگاه‬ ‫پرینستون آمریکا رسید‪ .‬دانشجویان امی نوتر به‌ترتیب سال فارغ‌التحصیلی‌شان عبارت‌اند‬ ‫از‪ :‬هانس فالنبرگ (دانشگاه ارالنگن‪ ،)١٩١٢ ،‬فریتس سایدلمن (دانشگاه ارالنگن‪،)١٩١٦ ،‬‬ ‫مارگارته هرمان (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٢٦ ،‬هنریش گریل (دانشگاه گوتینگن‪،)١٩٢٧ ،‬‬ ‫رودولف هولزر (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٢٧ ،‬ویلهلم دوراته (دانشگاه گوتنیگن‪ ،)١٩٢٧ ،‬ورنر‬ ‫وبر (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٣٠ ،‬یاکوب لیوتیسکی (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٣١ ،‬مکس دورینگ‬ ‫(دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٣٢ ،‬هانس فیتینگ (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٣٣ ،‬ارنست ویت (دانشگاه‬ ‫گوتینگن‪ ،)١٩٣٤ ،‬چیونگ تسن (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٣٤ ،‬اتو شیلینگ (دانشگاه ماربورگ‪،‬‬ ‫‪ ،)١٩٣٥‬ورنر وربک (دانشگاه گوتینگن‪ ،)١٩٣٥ ،‬راف استافر (دانشگاه برین ماور‪ )١٩٣٥ ،‬و‬ ‫ولفگانگ ویچمان (دانشگاه گوتینگن‪.)١٩٣٦ ،‬‬ ‫امی نوتر قبل از مراجعت به گوتینگن دو شاگرد در ارالنگن فارغ‌التحصیل کرده و در اقامت‬ ‫کمتر از ‪ ٢٠‬سال در گوتینگن ‪ ١٢‬دکتر ریاضی را به جامعه علمی تقدیم کرد‪ .‬نیم‌نگاهی به‬ ‫عناوین پایان‌نامه‌های دکترای شاگردانش نشان از نگاه تیزبینانه استادشان دارد‪ .‬امی نوتر‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 39‬‬


‫بازرسی ساختمان‬ ‫نغمه های عمو مظفر‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)36‬‬

‫نج تنهایی" دلکش‬ ‫‪ ...‬از معلم گیتارم خواسته بودم که به من آکوردهای ترانه "با هم ُک ِ‬ ‫ِ‬ ‫اصرار من او‬ ‫و عارف را آموزش دهد‪ .‬هرچند که این ترانه دردستگا ِه شوربود‪ ،‬با‬ ‫آکوردها را به من یاد داد‪ ،‬البته با کمی تغییریعنی نتهای کرون را بِ ُمل مینواختم‪ .‬دو سه‬ ‫هفته ای بود که روی این درس تمرین میکردم و معلم گیتارم از کارم راضی بود ولی‬ ‫ِ‬ ‫وسط‬ ‫خودم هنوز فکر میکردم که به تمرین بیشتری نیاز دارم‪ .‬فقط فکر این که ناگهان‬ ‫کار‪ ،‬آکوردها یادم برود و سنگینی نگاه های منتظر را روی خودم احساس کنم‪ ،‬حالم را‬ ‫بَد میکرد‪ .‬نه! هرگز این اتفاق نباید می افتاد!‬ ‫جشنمان با شوخی و خنده آغاز شد‪ .‬بعد از شام هم بزممان را برپا کردیم‪ .‬عمومظفربا‬ ‫سرخوشی ویولن مینواخت و پری جون با صدای خوشش میخواند و بهروز تنبک میزد‬ ‫و بقیه ما همراهیشان میکردیم‪ُ .‬ح ِ‬ ‫تام برنامه مان هم ترانه "با هم کنج تنهایی"‬ ‫سن ِخ ِ‬ ‫دیدن ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫درچشمان‬ ‫برق تحسین‬ ‫بود‪ .‬من هم به جرگه نوازندگان ملحق شده بودم و با‬ ‫عمو مظفر از آنچه که فکر میکردم هم بهتر نواختم‪ .‬و بقیه هم ترانه را میخواندند‪:‬‬ ‫گوییم از عشق و زیبایی‬ ‫با هم باشیم هر جایی‬ ‫نج تنهایی‬ ‫با هم ُک ِ‬ ‫ِ‬ ‫لحظات شاد و نابی را که در ِ‬ ‫کنار یکدیگر میگذراندیم‪ ،‬مرا به یاد حرف عمو مظفر می‬ ‫انداخت که‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫مردم معمولی را پُر کنن از‬ ‫ما‬ ‫زندگی‬ ‫تا‬ ‫اند‬ ‫آمده‬ ‫که‬ ‫هستن‬ ‫پیامبرانی‬ ‫هنرمندان‪،‬‬‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بدون تکرار‪ ،‬در عین حال به یاد ماندنی و جاودانی‪.‬‬ ‫لحظاتی ناب و‬ ‫بهروز؟‬ ‫ِ‬ ‫اسم‬ ‫اما بهروز‪ ،‬او به من یاد داد که یک‬ ‫اسم دخترانه یا یک ِ‬ ‫دوست خوب فراتر از یک ِ‬ ‫پسرانه است‪ .‬او هنوز هم برایم یک دوست خوب است‪.‬‬ ‫به پایان آمد این دفتر‬ ‫حکایت همچنان باقیست‬

‫آزبست یا پنبه نسوز (‪)Asbestos‬‬ ‫هاشم سیفی‬

‫آزبست یا آزبستوس یا پنبه نسوز الباف معدنی سیلیسی‬ ‫(‪ )silicate mineral‬متشکل از شش ماده معدنی حاوی‬ ‫میلیون ها تارچه ی میکروسکوپی فیبروکریستال و سایر‬ ‫مواد معدنی است‪.‬‬ ‫به دلیل نوع و ترکیب اسکلت بندی ساختمان در آمریکای‬ ‫شمالی که عموما در آنها چوب و پانل های چوبی به کار می رود‪ ،‬تا دهه ی ‪ 1970‬استفاده‬ ‫از این ماده برای عایق بندی در بخش های مختلف ساختمان های مسکونی و تجاری روشی‬ ‫رایج بوده است‪.‬‬ ‫از سال ‪ 1970‬استفاده از این محصول بخاطر خطرات بهداشتی و محیط زیستی بطور کلی‬ ‫ممنوع گردیده و با سایر محصوالت عایق تقریبا بدون خط جایگزین گردیده است‪.‬‬ ‫مواد معدنی تشکیل دهنده ی ‪ Asbestos‬در اثر تماس مستقیم و یا غیرمستقیم بویژه‬ ‫از طریق ورود به سیستم تنفسی باعث پیدایش معضالت جدی در ریه و دیگر بخش های‬ ‫دستگاه تنفسی می شوند‪ .‬جا خوش کردن این ماده ی معدنی خطرناک در الیه های مختلف‬ ‫ریه در نهایت باعث ایجاد انواعی از سرطان می شود‪.‬‬

‫توجه داشته باشید که در صورت جابجایی یا خارج کردن این محصول از منزل حتما نکات‬ ‫ایمنی شدیدی را رعایت کنید و این کار را به کارشناسان باتجربه دارای مجوز اداره ی‬ ‫بهداشت بسپارید تا این مواد را با رعایت اصول ایمنی به محل های خاصی که از سوی دولت‬ ‫برای انبار کردن آنها در نظر گرفته شده است منتقل کنند‪.‬‬ ‫مکان ها و فضاهایی که غالبا این محصول در آنها کاربرد داشته و در خانه ها و ساختمان‬ ‫های قدیمی یافت می شوند عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ -1‬موتورخانه (‪)Mechanical Room‬‬ ‫‪ -2‬عایق بندی دیگ های بخار (‪ )Boiler‬که با سوخت فسیلی یا مازوت کار می کنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬کلیه لوله های آب گرم و سرد (‪ )Plumbing‬و آبگرمکن ها (‪)Water Heaters‬‬ ‫‪ -4‬فضای زیر سقف های شیبدار که برای خروج حرارت داخل به خارج یا بالعکس در آنها‬ ‫از این ماده معدنی استفاده شده است‪.‬‬ ‫‪ -5‬انواع شومینه های چوبی و گازی‪ ،‬انواع کفپوش هاو کاشی و مالت‬ ‫‪ -6‬وسایل ضدصدا‬ ‫‪ -7‬برخی از رنگ ها (‪ )Plaster‬و پانل های گچی‬ ‫از عالئم معضالت ناشی از تماس با آزبست (‪ )Asbestos‬که در صورت مشاهده ی آنها‬ ‫می باید به پزشک مراجعه کرد می توان از اختالل در تنفس‪ ،‬درد سینه‪ ،‬سرفه های خشک‪،‬‬ ‫گرفتگی سینه‪ ،‬بزرگ شدن سر انگشتان‪ ،‬و تغییر شکل ناخن ها نام برد‪.‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 40‬‬


‫ايمنی و مديريت محيط زيست‬

‫سالمت برنج های مصرفی در ونکوور‬ ‫غالمرضا میرکی‪ ،‬دکترای ایمنی و مدیریت محیط زیست‬ ‫‪q_miraki@yahoo.com‬‬ ‫‪7783222995‬‬ ‫برنج قوت غالب ما ایرانی هاست‪ ،‬همه ما عادت به صرف برنج‬ ‫حداقل در یک وعده غذایی در طول شبانه روز داریم‪ ،‬در وعده‬ ‫های میهمانی ها نیز برنج یکی از اجزای اصلی هر سفره ایرانی است‪.‬‬ ‫این فرهنگ مصرف خصوصا طی چهار دهه اخیر در ایران روندی شتابناک یافته و اکنون ما و‬ ‫فرزندانمان به این رفتار غذایی و رژیم خاص عادت کرده ایم‪.‬‬ ‫اما نکته بسیار حساس نوع برنجی است که ما در ایران استفاده می کردیم و انواع متنوع‬ ‫اصطالحا برنج که در سطح فروشگاه های بزرگ و کوچک ونکوور زیبا توزیع شده و ما به ناچار‬ ‫برای سفره خانوار تهیه می کنیم‪.‬‬

‫‪I n s t r u c t o r‬‬

‫‪Piano‬‬

‫‪M u s i c‬‬

‫‪Violin * Kamanche‬‬

‫‪www.Mirloo.com 778 688 9234‬‬

‫در ایران عادت بر این بود که برای تهیه برنج با کیفیت تر‪ ،‬آن را به دوستان و آشنایانمان در‬ ‫شمال کشور سفارش دهیم‪ .‬از این رو‪ ،‬در اکثر موارد برنج شمال کشور بود که در خانه ها‬ ‫پخت می شد و رقابت فقط روی عطر بیشتر و یا بلندی دانه برنج بود که با مهارت کدبانوی‬ ‫ایرانی سفره ای زیبا تزئین می شد‪.‬‬ ‫اما عمل به این عادت در ونکوور به چند دلیل بسیار مشکل است‪:‬‬ ‫اول اینکه برنج محصولی است که متاسفانه مورد دستکاری ژنتیکی قرار گرفته و محصوالت‬ ‫دستکاری شده ژنتیکی به دلیل ارزان بودن به طور انبوه در بازارهای مصرف توزیع شده‬ ‫است‪ .‬از آنجایی که کانادا متعهد به پرتکل کارتهنا از بابت درج ‪ GMO‬یا نشان تراریختگی نیست‪،‬‬ ‫متاسفانه نمی توانیم اطمینان حاصل کنیم که محصولی که برای منزل تهیه می کنیم نتیجه ی‬ ‫تراریختگی نباشد‪.‬‬ ‫بی زیان بودن محصول تراریخته برای سالمتی امری اثبات شده نیست و ترجیح متخصصین‬ ‫سالمت و تغذیه به عدم استفاده از این نوع محصوالت است‪ .‬چرا که عمر الزم برای بررسی‬ ‫چرخه حیات این نوع محصوالت وجود نداشته و لذا نمی توان به سالمت این محصول اطمینان‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫دوم‪ ،‬بیشتر تنوعی که در برنج های توزیع شده در کانادا دیده می شود‪ ،‬تصنعی بوده و حاصل‬ ‫فرآوری خرده برنج و آمیختن آن با طعم دهنده ها و مقاوم کننده ها که اکثر موارد شیمیایی‬ ‫هستند‪ ،‬می باشد‪ .‬این پروسه از سالیان دور برای گیاه گندم وجود داشته و آن را به شکل‬ ‫ماکارونی به بازار عرضه کرده اند‪ .‬عمده برنج هایی که از هندوستان‪ ،‬پاکستان و چین به کانادا‬ ‫وارد می شود از این نوع هستند‪.‬‬ ‫این نوع برنج علی رغم زیبایی در پخت ارزش غذایی بسیار پایینی داشته و حتی می توان گفت‬ ‫در میان مدت مشکالتی برای سالمتی ایجاد می کند‪.‬‬ ‫سوم‪ ،‬برنج هایی هستند که با عنوان برنج های ایرانی و با قیمت حدود چهار برابر برنج های‬ ‫دیگر در فروشگاه های ایرانی عرضه می شوند‪ .‬این برنج ها به شرط تضمین سالمت و عدم‬ ‫اختالط با سایر برنجها به معنی واقعی کلمه برنج بوده و برآورنده انتظارات از نظر سالمت‪،‬‬ ‫عطر و شکل زیبای پخت خواهند بود و با مهارت کدبانوی ایرانی زینت بخش سفره ها خواهند‬ ‫شد‪ .‬با توجه به سرانه مصرف ده کیلوگرم در سال هزینه برنج در کل هزینه خانوار بسیار کم‬ ‫رنگ است‪ .‬این در حالی است که برای تامین سایر هیدروکربناتها مانند نان رقمی به مراتب‬ ‫متفاوت تر در سال توسط ایرانیان پرداخت می شود‪.‬‬ ‫اندکی هزینه بیشتر به جهت تامین سالمت ضروری است و چندان در کل هزینه غذایی تامین‬ ‫سفره خانوار تاثیر گذار نخواهد بود‪.‬‬ ‫با آرزوی سالمتی همه ایرانیان عزیز ساکن ونکوور‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫بنیاد کانادا و ایران برگزارمی کند‬ ‫جشن هالوین (‪) Halloween Party‬‬ ‫جشنی سراسر رقص ‪ ,‬شادی و برنامه های تفریحی به همراه دی جی‬ ‫توجه داشته باشید که برای بهترین لباس هالوین و بهترین رقصنده جوایزی در‬ ‫نظر گرفته شده است که به تشخیص داوران منتخب داده خواهد شد‪.‬‬ ‫ازعموم اعضای بنیاد‪ ،‬هموطنان و عالقمندان بدین وسیله دعوت به مشارکت می‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫زمان‪ :‬یکشنبه ‪ ۲۸‬اکتبرساعت ‪ ۵‬الی ‪ ۸‬شب‬ ‫مکان ‪ :‬شماره ‪ ۱۴۵‬خیابان یکم غربی نورت ونکوور کامیونیتی سنتر جان بریت‬ ‫ویت‬ ‫ورودی ‪ :‬برای اعضا ‪ ۱۰‬دالر و برای غیرعضو ‪ ۱۵‬دالر‪ .‬با توجه به اینکه این بنیاد‬ ‫دستگاه کارت خوان ندارد تقاضا می گردد جهت پرداخت‬ ‫ورودی خود مبلغ الزم را بصورت نقد به همراه داشته باشند‪ .‬بدلیل محدودیت‬ ‫جا از کلیه عالقمندان به شرکت در این برنامه تقاضا می گردد جهت رزرو جای‬ ‫خود و دریافت اطالعات بیشتر با تلفن ‪ 6048001977‬و یا ایمیل ‪admin@cif-‬‬ ‫‪ bc.com‬تماس حاصل نمایید‪.‬‬ ‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 41‬‬


‫آژانس مسافرتی‬

‫‪( Advanced Travel‬تینا خدایی) ‪604-904-4422‬‬ ‫‪604-770-4474‬‬ ‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫‪604-986-0094‬‬ ‫آریا تراول‬ ‫‪604-780-4005‬‬ ‫آزاده موسویان‬ ‫آژانس مسافرتی کاپیتان کوک)‬ ‫(آزاده موسویان‪:‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آرایشگاه و سالن زيبایی‬

‫اکستنشن مژه "ميترا" ‪ -‬کوکيتالم ‪604-825-3887‬‬ ‫‪604-980-5464‬‬ ‫‪King Hair Design‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫آموزش هنر‬

‫خانه فرهنگ و هنر (خط‪ ،‬نقاشی‪ ،‬موسیقی‪778-737-7426 )...‬‬ ‫مرکز هنری نوا‪( :‬موسیقی‪ ،‬نقاشی ‪604-985-6282 )..‬‬ ‫نقاشی‪:‬‬ ‫‪604-349-6326‬‬ ‫نازنین صادقی (آبرنگ)‬ ‫‪www.nazanin-artist.com‬‬ ‫رامین جمالپور (رنگ روغن‪ /‬آبرنگ) ‪604-924-1475‬‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫‪( Jahan Music‬کودکان‪/‬بزرگساالن) ‪778-688-9234‬‬ ‫حمیرا بشیری (سه تار برای خانم ها) ‪778-839-1375‬‬ ‫مهران مهراب زاده (تار‪ ،‬سه تار‪ ،‬آواز‪604-812-9025 )..‬‬ ‫‪604-375-1272‬‬ ‫اشرف آبادی (تار و سه تار)‬ ‫‪604-983-3985‬‬ ‫استاد شاملو (ویلن و سه تار)‬ ‫شبنم شاملو (تنبک ‪ /‬موسیقی کودکان) ‪604-983-3985‬‬ ‫‪778-833-4778‬‬ ‫ُرهام بهمنش (پیانو)‬ ‫نازنین صادقی (پیانو برای کودکان) ‪604-349-6326‬‬ ‫رامین جمالپور (پیانو‪ ،‬تئوری‪/‬هارمونی) ‪604-924-1475‬‬ ‫‪778-893-6766‬‬ ‫فرشته فرمند (آواز)‬ ‫‪604-913-3486‬‬ ‫پرویز نزاکتی (آواز)‬ ‫‪604-551-3963‬‬ ‫محمد خرازی (گیتار)‬ ‫عکاسی‪:‬‬

‫حمید زرگرزاده (‪)Perfect Shot Studio‬‬

‫‪604-925-6800‬‬ ‫‪778-372-0765‬‬

‫گالری عکس کارون‬ ‫کارتون و کاریکاتور‪:‬‬ ‫گالری کالغ سفید (افشین سبوکی) ‪778-898-4575‬‬ ‫خطاطی‪:‬‬ ‫‪778-889-4820‬‬ ‫انجمن خوشنویسان ایران‬ ‫رقص‪:‬‬ ‫‪604-983-0015‬‬ ‫باله ملی پارس‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫اپتومتری ‪ /‬عينک سازی‬

‫‪604-464-7726‬‬ ‫‪( IRIS‬کوکيتالم)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش زبان‬

‫‪604-782-3530‬‬ ‫بهاره بهداد (زبان فرانسه)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش زبان فارسی‬

‫‪778-870-6716‬‬ ‫آذر امین مقدم‬ ‫‪604-261-6564‬‬ ‫ایرانیان‬ ‫‪604-913-0601‬‬ ‫دهخدا (نورت ونکوور)‬ ‫‪604-442-9431‬‬ ‫نور دانش‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش رانندگی‬

‫‪604-710-0550‬‬ ‫‪( Green Way‬محسن)‬ ‫‪778-899-7790‬‬ ‫سعيد صالحی‬ ‫‪778-896-1420‬‬ ‫آموزشگاه رانندگی بهروز‬ ‫‪604-644-8960‬‬ ‫حسین الهیجی‬ ‫‪604-990-4844‬‬ ‫کاپیالنو (جوان)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫اتوموبیل‬

‫‪604-781-7478‬‬ ‫هوندا (سعيد لطفی )‬ ‫‪604-649-3618‬‬ ‫فولکس واگن (بهداد نخعی)‬ ‫فولکس واگن (علی بنی صدر) ‪604-250-6711‬‬ ‫‪604-500-7772‬‬ ‫آئودی (رامين رساور)‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫ارز و ارسال پول‬

‫دنیا (وست ونکوور)‬ ‫عطار (کوکیتالم)‬ ‫دانیال (کوکيتالم)‬ ‫خدمات ارزی دکتر نیک‬ ‫صرافی محله (کوکيتالم)‬ ‫چارلیز (داون تاون)‬

‫‪604-913-2324‬‬ ‫‪604-945-3266‬‬ ‫‪604-763-1512‬‬ ‫‪604-558-8050‬‬ ‫‪778-245-1042‬‬ ‫‪604-688-2516‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫امور برقی ‪ /‬سيمکشی ‪ /‬تعمیرات‬ ‫شرکت رايان‬

‫‪778-682-3213‬‬

‫‪----------------------------------‬‬‫بازرسی فنی ساختمان‬

‫‪604-500-0303‬‬ ‫دکتر امير به کيش‬ ‫‪778-231-3040‬‬ ‫هاشم سیفی‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫باشگاه ورزشی ‪ /‬ورزش های رزمی‬

‫‪604-990-1331‬‬ ‫باشگاه سانی کيم تکواندو‬ ‫بهاره دهکردی (کيک باکسينگ) ‪778-872-3781‬‬ ‫مجتبی دانشی (کيک باکسينگ) ‪778-871-7572‬‬ ‫باشگاه ورزشهای رزمی اليت المپيک ‪604-971-3362‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫پزشک ‪ /‬مرکز پزشکی ‪ /‬خدمات پرستاری‬

‫پزشک خانوادگی‪:‬‬ ‫دکتر ساناز فاموری (‪604-925-9277 )West Van‬‬ ‫فیزیوتراپی‪:‬‬ ‫هارمونی (فیزیو ‪ /‬ماساژتراپی) ‪604-468-2300‬‬ ‫ناتوروپاتیک‪:‬‬ ‫دکتر ماندانا عدالتی (‪604-987-4660 )North Van‬‬ ‫خدمات پرستاری‪:‬‬ ‫‪778-927-1348‬‬ ‫گروه پرستاران "آرين"‬ ‫‪604-945-5005 Safe Care Home Support‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تدریس خصوصی‬

‫نيلوفر علمداری(شیمی‪ /‬ساینس) ‪778-926-2995‬‬ ‫طاهره بزرگمهر (شیمی دبیرستان) ‪778-960-0057‬‬ ‫دکتر فريبرز موجبی (ریاضی و فیزیک) ‪778-903-4750‬‬ ‫نادره ترکمان (فيزیک و رياضی) ‪604-396-6622‬‬ ‫دکتر علیرضا خاتون آبادی (ریاضی) ‪778-926-1382‬‬ ‫دکتر حمیدرضا رضازاده (ریاضی) ‪604-700-9560‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫ترجمه‬

‫حسین عندلیب (مترجم رسمی) ‪604-868-9800‬‬ ‫فریبرز خشا (مترجم رسمی) ‪604-377-9225‬‬ ‫حاتمی (مترجم رسمی) (کوکيتالم) ‪604-338-7364‬‬ ‫دارالترجمه رسمی ترای سیتی ‪604-492-0666‬‬ ‫‪778-773-0723‬‬ ‫بهارک کیادی‬ ‫‪604-817-4689‬‬ ‫دالور قدرشناس (‪)Ph.D‬‬ ‫حمید دادیزاده (مترجم رسمی) ‪604-889-5854‬‬ ‫آرش اندرودی (مترجم رسمی) ‪604-365-6952‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات و خدمات ساختمانی‬

‫علی وفایی (‪604-728- 3132 )AAA Ali Renovations‬‬ ‫‪778-929-2489‬‬ ‫حميد‬ ‫شرکت ساختمانی لوفا ‪ -‬پارسا خاکپور ‪778-893-7277‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات لوازم خانگی ‪ /‬برقی ‪ /‬کامپیوتر‬

‫حسن (‪)Wise Appliance‬‬ ‫‪Techno Electro‬‬ ‫سعید ابراهیمی‬

‫‪604-764-6911‬‬ ‫‪604-770-0660‬‬

‫‪604-346-8925‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات اتوموبیل‬

‫‪604-438-0222‬‬ ‫‪( KMF‬خسرو خاندشتی)‬ ‫تعمیرگاه و مکانیکی ‪604-960-0389 Auto Tek‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫حسابداری‬

‫ناهید پاک (‪778-340-0231 )NasTax-N.Van‬‬ ‫ناهید پاک (‪604-781-8153 )NasTax- Langley‬‬ ‫‪ - PBS‬رضا هوشمند (‪604-990-6668 )N. Van‬‬ ‫‪ - PBS‬رضا هوشمند (برنابی) ‪604-638-3104‬‬ ‫‪ - PBS‬رضا هوشمند (ترای سيتی) ‪604-945-6664‬‬ ‫‪778-285-8830‬‬ ‫حسابداری صبا‬ ‫‪604-468-4222‬‬ ‫تراز (کوکیتالم)‬ ‫تراز (حسن نراقی ‪ -‬نورت ونکوور) ‪604-986-3704‬‬ ‫‪-----------------------------------------------‬‬

‫حمل و نقل ‪ /‬اثاث کشی (‪)Moving‬‬

‫‪604-603-9099‬‬ ‫آلبرت (حمل و نقل و اثاث کشی)‬ ‫‪604-970-2233 Merto Vancouver Movers‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫خدمات بیمه‬

‫جهانگیر فامیلی‬ ‫ميالد رحمتی‬ ‫سعيده کمونه‬

‫‪604--836-5663‬‬ ‫‪604-987-9356‬‬ ‫‪778-580-5616‬‬

‫کتابفروشی‬

‫خدمات چاپ‬ ‫‪604-990-7272‬‬ ‫کاپیز دیپو (نورت ونکوور)‬ ‫خدمات چاپ‪604-710-5234 Print & Design‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات زيبايی ‪ /‬ماساژ‬

‫خدمات زيبایی و ماساژ زهره‬

‫‪604-365-4610‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کنسولی‪ /‬اسناد رسمی‪ /‬مهاجرت‬

‫دفتر حقوق و مهاجرتی الدن حسن ولی ‪604-729-9449‬‬ ‫شهرزاد فرزين (امور مهاجرت) ‪604-499-2530‬‬ ‫فریبرز خشا (نوتاری پابلیک) ‪604-922-4600‬‬ ‫سازمان مهاجرتی منصوری ‪604-619-8564‬‬ ‫‪mcisfirm.com‬‬ ‫فرشته رحیمی (امور مهاجرت) ‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-924-4452‬‬ ‫محمد همائی نژاد ‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫حسن نراقی (امور مهاجرت)‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪778-285-2866‬‬ ‫راه کانادا (کوکیتالم)‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کامپیوتر‬

‫‪778-918-2815‬‬ ‫داريوش‬ ‫‪604-657-4318‬‬ ‫شهرام شعبانی‬ ‫‪604-220-1808‬‬ ‫آرین‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫داروخانه‬

‫داروخانه مدیس (پورت کوکيتالم) ‪604-944-5544‬‬ ‫داروخانه فارماسیو (وست ونکوور) ‪604-925-3304‬‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫دندانپزشک‬

‫‪604-985-7032‬‬ ‫دکتر بابک چهرودی‬ ‫‪604-985-7032‬‬ ‫دکتر سام صوفی‬ ‫‪604-474-4155‬‬ ‫دکتر رضا آران (ارتودنسی)‬ ‫‪604-321-8001‬‬ ‫دکتر روشنک شفقی‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫روان پزشک ‪ /‬مشاوره و بهداشت روان‬

‫دکتر گيتی اقبال (روانپزشک) ‪604-782-9573‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫رستوران‬

‫‪604-971-5113‬‬ ‫خلیج فارس (نوت ونکوور)‬ ‫‪604-904-3904‬‬ ‫گیالنه‬ ‫‪604-980-7373‬‬ ‫کازبا‬ ‫‪604-987-9000‬‬ ‫کپیالنو کافه‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫شرکت ساختمانی‬

‫‪604-603-7991‬‬ ‫شرکت ‪MTM‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫عکاسی و فیلمبرداری‬

‫‪604-925-6800‬‬ ‫پرفکت شات استودیو‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫استودیو عکاسی کارون‬ ‫حمید ‪604-358-7060 slicephotography.ca‬‬ ‫‪778-355-4445‬‬ ‫دات آرت استودیو‬ ‫‪604-358-6045‬‬ ‫‪Rosewood photography‬‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫فروشگاه مواد غذایی‬

‫سوپرمارکت نانسی (نورت ونکوور) ‪604-987-5544‬‬ ‫‪604-472-8888‬‬ ‫‪( Urban Gate‬کوکيتالم)‬ ‫‪778-279-8909‬‬ ‫گالره (وست ونکوور)‬ ‫‪604-682-8816‬‬ ‫آریا (داون تاون)‬ ‫‪604-669-6766‬‬ ‫دانیال (داون تاون)‬ ‫‪604-987-7454‬‬ ‫افرا (نورت ونکوور)‬ ‫فروشگاه بزرگ دایانا (کوکيتالم) ‪604-941-1881‬‬ ‫‪604-988-8100‬‬ ‫المپیا (نورت ونکوور)‬ ‫‪604-988-3515‬‬ ‫پارس (نورت ونکوور)‬ ‫‪604-985-2288‬‬ ‫پرشیا (نورت ونکوور)‬ ‫میت شاپ اند دلی (نورت ونکوور)‪604-983-2020‬‬

‫نیما (کتاب‪ ،‬فیلم و آالت موسیقی) ‪604-904-0821‬‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫کتاب کارون‬ ‫‪604-671-9880‬‬ ‫پان به (کتاب و فیلم)‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫کابينت ‪ /‬کانتر ‪ /‬کفپوش‬

‫‪...Century Cabinet‬‬

‫‪604-552-5466‬‬

‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫مشاور امالک‬

‫‪604-727-4044‬‬ ‫‪604-603-0704‬‬ ‫‪604-506-8668‬‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫‪604-445-2030‬‬ ‫‪604-626-1033‬‬ ‫‪604-307-6830‬‬ ‫‪604-720-8001‬‬ ‫‪604-441-7733‬‬ ‫‪604-842-4004‬‬ ‫‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-340-8182‬‬ ‫‪604-518-3992‬‬

‫محمد خلیل بیگی ‬ ‫مرتضی رضایی‬ ‫پرتو مشرف‬ ‫نادر معتمد‬ ‫سام سالم‬ ‫ایرج بابایی‬ ‫مصطفی سليميان‬ ‫محسن اسکويی‬ ‫مهدی عباس زاده‬ ‫آرش آهنی‬ ‫فرشته رحیمی‬ ‫سهيال طوسی‬ ‫کورس پزشک‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫محوطه سازی‪ ،‬زمين آرايی (‪)Landscaping‬‬

‫‪778-855-9645 Great Spaces Landscaping‬‬ ‫‪604-724-9645‬‬ ‫خدمات فضای سبز شاهرخ‬ ‫‪778-322-2995 West North Landscaping‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نان ‪ /‬شیرینی‬

‫‪604-552-3336‬‬ ‫‪604-990-7767‬‬ ‫‪604-973-0119‬‬ ‫‪604-986-6364‬‬ ‫‪778-340-1773‬‬ ‫‪604-987-7454‬‬

‫شیرینی مینو (کوکیتالم)‬ ‫شیرینی گلستان‬ ‫شیرینی رکس ‬ ‫شیرینی الله‬ ‫کلبه نان‬ ‫افرا‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نشریات و دیگر رسانه ها‬

‫فرهنگ‬ ‫فرهنگ‬

‫‪BC‬‬ ‫‪BC‬‬

‫شهروند‬ ‫پیوند‬ ‫دانستنیها‬ ‫مهاجر‬ ‫دانشمند‬ ‫تلویزیون پرواز‬ ‫تلویزیون آريا‬ ‫رادیو فارسی زبان ونکوور‬

‫‪604-544-0960‬‬ ‫‪778-317-4848‬‬

‫‪BC‬‬

‫‪604-988-9262‬‬ ‫‪604-921-4726‬‬ ‫‪604-697-0344‬‬ ‫‪778-968-9081‬‬ ‫‪604-913-0399‬‬ ‫‪604-723-4307‬‬ ‫‪604-396-1919‬‬ ‫‪778-709-9191‬‬

‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫مشاوره خدمات دولتی‬ ‫فرهاد شمس‬

‫‪60-721-1693‬‬

‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫وام ‪ /‬وام مسکن‬

‫‪604-307-8674‬‬ ‫مهرداد نویس‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫نادر معتمد‬ ‫‪604-341-0566‬‬ ‫امیر بوترابی‬ ‫‪604-725-7230‬‬ ‫بهنام نیک اختر‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫طراحی وب سایت ‪ /‬خدمات اینترنت‬

‫‪604-782-9573‬‬ ‫کاسپيانا‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫وکالت ‪ /‬خدمات حقوقی در ايران‬

‫َفراما (خدمات حقوقی در ایران) ‪778-680-5848‬‬

‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫وکالت ‪ /‬خدمات حقوقی در بی سی و کانادا‬ ‫متیو فهی (‪604-561-4644 )Matthew Fahy‬‬ ‫‪604-925-6005‬‬ ‫زهرا جناب‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 42‬‬


‫متنوع‪،‬‬ ‫فرهنگ ‪ BC‬نشريه ای مستقل‪ّ ،‬‬ ‫پُربار و آموزنده‬

‫با بهترين خدمات آگهی‬

‫‪778.317.4848‬‬

‫مر ّمت تابلوهای نقاشی‬

‫مرمت و بازسازی انواع تابلوهای نقاشی رنگ روغن جدید یا قدیمی‬

‫‪778.874.3931‬‬ ‫مدرسه ی نور دانش‬

‫اطالعیه برگزاری کالس ها از سپتامبر ‪ 2018‬در مناطق شهری نورث ونکوور‪،‬‬ ‫برنابی و کوکیتالم‬ ‫چون شکر شیرین و چون گوهر‪ ،‬زبان فارسی است‬ ‫فارسی‪ ،‬فرهنگ و آیین و نشان پارسی است‬

‫زبان مهم ترین عامل حفظ و ارتباط بین نسل هاست‪ ،‬پس بکوشیم تا با آموزش زبان‬ ‫فارسی به فرزندان مان ارتباط خود را با نسل جدید‪ ،‬حفظ و تقویت نماییم‪ .‬مدرسه ی‬ ‫نور دانش با مجوز رسمی برگزاری امتحانات پایان سال تحصیلی ایران و برخورداری‬ ‫از سی سال سابقه ی مدیریتی و آموزشی در مدارس دولتی و غیر انتفاعی داخل‬ ‫کشور و چندین سال فعالیت آموزشی در استان بریتیش کلمبیا و بهره مندی از‬ ‫کادری مجرب و کارآزموده‪ ،‬دارای کالس های خصوصی و گروهی آموزش زبان‬ ‫فارسی برای خردساالن و بزرگساالن‪ ،‬آموزش کلّیه ی دروس ابتدایی و راهنمایی و‬ ‫نیز آموزش تک درس دبیرستان می باشد‪.‬‬ ‫ما به میزبانی وخدمت رسانی به بیش از یکصد نفر از دانش آموزانی که داوطلب‬ ‫شرکت در امتحانات پایان تحصیلی ایران در سال گذشته در حوزه ی ونکوور بودند‪،‬‬ ‫مفتخریم‪.‬‬ ‫تلفن تماس‪604.726.9430 :‬‬

‫اتاق برای اجاره‪:‬‬

‫دو اتاق مبله با حمام و دستشویی در يک طبقه مستقل در منزلی‬ ‫بسیار دنج و دلباز و تمیز با تمام امکانات‪ .‬ایستگاه اتوبوس و پارک در‬

‫نزدیکی منزل‪ .‬با قیمت مناسب اجاره داده می شود‪.‬‬

‫)‪100 Rubbish (Everything Rubbish Removal‬‬ ‫هر گونه اثاثيه اضافی‪ ،‬بی استفاده و دورافکندنی شما را ‪ -‬اعم از مبل‪،‬‬ ‫یخچال‪ ،‬میز و صندلی و ‪ - ...‬با نازلترين قيمت از منزل يا محل کار‬ ‫شما برخواهيم داشت‪.‬‬ ‫خدمات اين شرکت در نورت ونکوور‪،‬‬ ‫وست ونکوور‪ ،‬کوکيتالم‪ ،‬داون تان‬ ‫و ديگر نقاط ونکوور بزرگ در‬ ‫دسترس شماست‪.‬‬

‫)‪Tel: 604.500.0953 (Ami‬‬

‫حل جدول نشريه ی فرهنگ (شماره ی ‪)400‬‬

‫‪778.919.6372‬‬

‫اطالعيه انجمن ايرانيان برنابی‬ ‫احتراما به آگاهی میرساند جلسات فرهنگی انجمن ایرانیان برنابی شامل‪ :‬حافظ خوانی؛‬ ‫ترانه خوانی؛ شعر همراه آهنگ؛ شاهنامه همراه ضرب؛ موسیقی کر؛ مقاله میباشد‪.‬‬ ‫زمان‪ :‬شنبه ها از ساعت ‪ 2‬و نیم بعدازظهر‬ ‫مکان‪ :‬ساختمان سینیور سنتر جنب کتابخانه شمال لوهید مال خیابان کمرون‬ ‫شماره‪۹۵۲۳‬‬ ‫روابط عمومی انجمن‬ ‫تلفن ‪۶۰۴۷۷۹۴۴۲۲‬‬

‫آگهی استخدام‪:‬‬

‫شرکت کابينت سازی سنچری (‪ )Century Cabinets‬واقع در پورت‬ ‫کوکيتالم برای تکمیل کادر خود به چند طراح و فروشنده کابينت آشپزخانه‬ ‫نیازمند است‪.‬‬ ‫آشنایی با طراحی و فروش کابينت‪ ،‬سابقه کار در کانادا و توانایی صحبت‬ ‫به زبان انگلیسی مزیّت محسوب می شود‪ .‬از متقاضیان خواهشمندیم با‬ ‫شماره تلفن ‪ 604.202.1781‬با آقای محسن (رابرت) تماس حاصل نمایند‬ ‫و رزومه خود را به ايمیل زیر ارسال نمایند‪:‬‬ ‫‪robert@centurycabinets.ca‬‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 43‬‬


‫ِ‬ ‫صحرای بی‬ ‫شکار معنی در‬

‫معنی‪( ...‬دنباله از صفحه ی ‪)29‬‬

‫و‪ :‬خربزه را رمز انهماک در شیرینی و ّ‬ ‫لذات دنیا می‌داند و به فالخن آب دادن را کنایه‬ ‫از این که «تقاضای نَفس و هوا را به امانی و عقاید باطله پریشان ـ َرجم ًا بالغَیب ـ پرورش‬ ‫می‌کردند‪ ».‬ز‪ :‬خربزه را کنایه از نفس انسانی می‌داند و کاشتن را به ِ‬ ‫معنی تربیت می‌گیرد و‬ ‫عالم طبیعت‬ ‫عالم قدس ـ که دورترین ِ‬ ‫به فالخن آب دادن را چنین تفسیر می‌کند که «یعنی از ِ‬ ‫است ـ به َف ِ‬ ‫یضان قدسّیه آب می‌دادند‪».‬‬ ‫هفت) از آن درخت بادنجان فرود آوردیم‬ ‫قوت انسان می‌شود‪ ،‬پیدا شد‪».‬‬ ‫الف و ب تفسیری ندارد ولی ج می‌گوید‪« :‬یعنی چیزهایی که ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زخارف دنیا‪ ».‬هـ‪ :‬تفسیری‪ ،‬اندکی مناسب‌تر دارد‬ ‫بادنجان زینت و‬ ‫«یعنی‬ ‫و د نیز می‌گوید‪:‬‬ ‫مالک اضافه قرار داده است «یعنی ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫باد غرور را‬ ‫تداعی صوتی را‬ ‫عنصر رنگ و‬ ‫دست کم‬ ‫که‬ ‫ِ‬ ‫نشان روسیاهی است ـ از آن به زیر انداختیم‪ ».‬و‪ :‬شارح در این بخش از داستان کلمه‬ ‫ـ که‬ ‫«بادنجان» را «باز بخانه» خوانده و گزاره را بدین شکل درآورده است‪« :‬از آن درخت باز‬ ‫ِ‬ ‫عزت‬ ‫بخانه فرود آمدیم» و همین را تفسیر کرده است که «کامالن… نیایش به‬ ‫حضرت ّ‬ ‫ِ‬ ‫بُردند…» ز‪ :‬می‌گوید‪« :‬یعنی ِ‬ ‫صورت بادنجان‬ ‫نفس انسانی‪ ‌،‬آثا ِر عالَ ِم طبیعت گرفت‪ .‬او را به‬ ‫یافتیم که کثافت داشت‪ ».‬معلوم نیست که مقصود او از کلمه «کثافت» دقیقًا چیست؟ شاید‬ ‫خواص بادنجان‪ .‬از توضیح بعدی او در باِب «زردک» چنین‬ ‫اصطالحی طّبی است در باب‬ ‫ّ‬ ‫استنباط می‌شود‪.‬‬ ‫هشت) قلیه زردکی ساختن‬ ‫ِ‬ ‫زردرویی آخرت» آن را تفسیر کرده است‪.‬هـ‬ ‫الف و ب و ج چیزی ندارد و د به «قلیه‬ ‫فتوح ظاهر را فائده‬ ‫می‌گوید‪« :‬قلیه زردک که طالی زرد است پختیم‪ ».‬و می‌گوید‪« :‬یعنی‬ ‫ِ‬ ‫بیشتر ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫لذات را مباح داشتند‪ .‬چون رنِگ زر زرد است به زردک مناسبت‬ ‫خلق عوام ساختند و‬ ‫دارد‪ ».‬ز‪ :‬می‌گوید‪« :‬چون بادنجان کثیف و زردک لطیف است ازین هر دو قلیه ساختیم‪ .‬یعنی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫طبیعی‬ ‫استعداد‬ ‫الم کثافت‪ ،‬به‬ ‫با هم مزاج دادیم‪ .‬و برای اهلِ‌ دنیا گذاشتیم‪ .‬تا ذائقه لطافت و ِ‬ ‫خود‪ ،‬دریابند‪».‬‬ ‫ِ‬ ‫شدن ِ‬ ‫اهل دنیا‬ ‫نُه) آماس‬ ‫ِ‬ ‫معنی مشهور و رایج گرفته‌اند که اهل دنیا فربهی از آماس‪ ،‬تشخیص‬ ‫الف و هـ در همان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مشهور سنایی در حدیقه‪« :‬نبود همچو فربهی آماس» که گویا‬ ‫سخن‬ ‫مضمون‬ ‫نمی‌دهند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫نت‬ ‫سم َ‬ ‫ضرب‌المثل قدیمی ایرانی بوده است و به عربی نیز ترجمه شده است «لقَد اسَت َ‬ ‫ذا َو َر ٍم» ب در اینجا ساکت است‪ .‬و ج‪ :‬می‌گوید‪« :‬از البُدیّات تجاوز کردند و به دنیا مبتال‬ ‫شدند» د‪ :‬می‌گوید‪« :‬پنداشتند که به دین‌پروری قوی‌حال شدند و ندانستند که آن‌همه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫حرص تمام تمّتع گرفتند و گمان بردند که به‬ ‫طالبان دنیا به‬ ‫نَفس‌پروری است‪ ».‬و‪« :‬یعنی‬ ‫سعادت رسیدند‪ ».‬ز‪ :‬نیز همان حرف‌ها را دارد‪.‬‬ ‫ده) بر د ِر خانه بخفتیم‬ ‫الف آن را به «شهر گورستان که فنای محض است» تعبیر کرده است‪ .‬ب‪ ‌،‬د‪ ،‬و در این مورد‬ ‫فاقد شرح است و ج ِ‬ ‫«در خانه» را «کنایه از دنیا» گرفته است و هـ می‌گوید‪« :‬یعنی خانه‬ ‫ِ‬ ‫دنیا نقل کرده در گور ـ که دروازه است ـ خوابیدیم‪ ».‬ز یعنی چندی بر در خانه تن‪ ،‬به‬ ‫غفلت‪ ،‬توقف کردیم‪ .‬در میان شارحان این متن تنها ز است که در پایان شرح خود‪ ،‬به نوعی‬ ‫نتیجه‌گیری کّلی پرداخته است و آن را عمًال تفسیری از ُک ّل نظریه عرفانِی ابن عربی می‌داند‪،‬‬ ‫بی‌آنکه ارتباطی میان اجزای این داستان و منظومه فکری او‪ ،‬برقرار کند‪:‬‬ ‫وجود ذاتِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫وجود‌ حقیقی ـ که در حقیقت همه وجودات ِظلِّ‬ ‫«خالصه این کالم… آن است که‬ ‫جه الله» (‪ )۱۱۵/۲‬سایر است…»‬ ‫اویند ـ در‬ ‫َم َو ُ‬ ‫ِ‬ ‫جمیع منازل و مراتب‪ ،‬به حکم «اَینَما تُولُّوا َفث َّ‬ ‫آنچه از مجموع این شروح و تفاسیر‪ ،‬آورده شد تا خوانندگان تلقِّی روشن‌تری از ِ‬ ‫نقش زبان‬ ‫ِ‬ ‫رفتار عارف با جهان غیب و مفاهیم االهّیاتی داشته باشند تا بهتر بدانند‬ ‫و بازیهای زبانی‪ ،‬در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫که چه رابطه استواری میان «حال» و «قال» صوفی وجود دارد یا به ژرفی دریابند که حال و‬ ‫قال دو روی یک س ّکه‌اند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫داستان پارادوکسی و نقیضی بسیار دشوار است ولی اگر آن‬ ‫اطالق تمثیل یا الیگوری بر این‬ ‫را نوعی از تمثیل تلقی کنیم‪ ،‬با عمومّیِت آن نکته‌ای که در جاهای دیگر یاد‌آور شدم تعارض‬ ‫ِ‬ ‫فرهنگ ایرانی روز به روز از الیگوری دور می‌شود و در‬ ‫ندارد و منظورم آن نکته است که‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اصلی همین متن و شروح آن نیز به خوبی‬ ‫ارتباط با هسته‬ ‫استعاره غرق‪ .‬آن حقیقت را در‬ ‫می‌توان دید‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تاریخی ملل‪.‬‬ ‫ابزار شیزوفرنی‬ ‫فقرات خردگرایی فرهنگ است و استعاره‬ ‫الیگوری ستون‬ ‫فرهنگ ایرانی‪ ،‬و عم ً‬ ‫ال اسالمی‪ ،‬بویژه بعد از مغول با تصاعدی هندسی به سوی بیماری‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جدول این استعاره‌های تصادفی‪ ،‬همگان سعی‬ ‫کشف‬ ‫«مفهوم‌سازی» حرکت کرده است و با‬ ‫در گسترش این «کارخانه مفهوم‌سازی» داشته‌اند‪ .‬در ادواری که مغرب‌زمین در کار تأسیس‬ ‫مادی خود بوده است‪ ،‬این مشایخ ما‪ ،‬تمام همِت خویش را مصروف‬ ‫کارخانه‌های عظیم صنایع ّ‬ ‫گسترش این استعاره‌ها و توسعه «کارخانه مفهوم‌سازی» کرده‌اند و لحظه‌ به لحظه در‬ ‫گسترش آن کوشیده‌اند و شیزوفرنی تاریخی ما را به اوج رسانده‌اند و عجبا که در قرن‬ ‫بیستم‪ ،‬آن هم در سالهای پایانی آن‪ ،‬هنوز متن فرهنگ ما را‪ ،‬و خالقیت‌های فرهنگی ما را‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫فرهنگ سنتی‬ ‫باز هم همین مقوله استعاره‌ها و «مفهوم‌سازی»‌ها تشکیل‌ می‌دهد؛ در قلمر ِو‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫فرهنگ جدید‪ ،‬ترکیب این‌گونه مفاهیم با مفاهیم از راه‬ ‫تکرار همان‌گونه مفاهیم‪ ،‬و در قلمر ِو‬ ‫رسیده‪ .‬با استعاره‌هایی به ظاهر نوآیین‪.‬‬ ‫شک نیست که هر فرهنگی منظومه‌ای از مفاهیم است‪ ،‬ولی مفهوم داریم تا مفهوم‪ .‬بیماری‬ ‫ِ‬ ‫حدی است که فالن حاشیه‌نویس گمنام درجه صدم‬ ‫مفهوم‬ ‫‌سازی جدولی‪ ،‬در فرهنگ ما به ّ‬ ‫فالن رساله فالن شارح بی‌اعتبار ابن عربی‪ ،‬آن قدر جدول ضرب این مفاهیم را گسترش‬ ‫می‌دهد که اگر مجموعه محصوالت ذهن حشیش‌کشیده او را استخراج کنیم‪ ،‬حجم آن‪،‬‬ ‫چندین برابر حجم مفاهیم خردورزانه‌ای است که دکارت و هگل و کانت‪ ،‬بر روی هم وارد‬ ‫ِ‬ ‫فرهنگ مغرب‌‌زمین کرده‌اند‪.‬‬ ‫آنچه از مجموعه این تفاسیر می‌توان استنباط کرد این است که قلم در دست این شارحان‪،‬‬ ‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫به راحتی آب‪ ،‬در گردش است و اینان پارادایم‌های تصوف ابن عربی و شارحان او را‪ ،‬مانند‬ ‫موم در دست خود دارند و به هر شکلی که بخواهند می‌گردانند‪« .‬امتناع» درین وادی فراخ‬ ‫ـ که عرصه غیاب منطق است ـ مفهومی ندارد و هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست‪ .‬و از هر‬ ‫چیزی هر چیز دیگر را‪ ،‬براحتی می‌توان استنباط کرد و بدین‌گونه هرمنیوتیک زبان عارف و‬ ‫تفسیر او‪ِّ ،‬‬ ‫ن و واژگان تصوف باقی است قلم در گردش است و مشغول‬ ‫حد َیقف ندارد‪ .‬تا زبا ‌‬ ‫آفریدن احتماالت؛ احتماالتی که نفی و اثبات آنها‪ ،‬هزینه‌ای جز چرخش قلم ندارد‪ .‬و «شبه‬ ‫معنا»هایی که حاصل برخورد آگاهانه و ناآگاهانه کلمات است‪ ،‬مانند امواج دریا‪ ،‬در حال‬ ‫شکل‌گیری است‪.‬‬ ‫وقتی که ویتگن‌اشتاین گفت‪« :‬مرزهای زبان من در معنی مرزهای جهان من است»‬ ‫(تراکتاتوس‪ )۱۹۲۲ ،‬و پیش از او‪ ،‬فردیناند دوسوسور‪ ،‬در ‪ ۱۹۱۶‬می‌گفت‪« :‬پیش از حضور‬ ‫زبان‪ ،‬هیچ چیزی واجد تمایز نیست‪ »]۱۱[.‬بیانی بود از این که جهان‪ ،‬بیرون از مقوله زبان‪،‬‬ ‫قابل تبیین یا تدوین و طبقه‌بندی نیست یا حتی می‌توان گفت جهان‪ ،‬بیرون از زبان‪ ،‬امری‬ ‫است فاقد معنی‪ .‬همان‌که در نشانه‌‌شناسی جدید به آن ‪ non semiotic world‬می‌گویند؛‬ ‫آَدم األسماء» (‪ )۳۱/۲‬هم همین‬ ‫یعنی جهان غیر قابل تبیین‪ .‬بی‌گمان معنی درست «و عّلم َ‬ ‫است‪ .‬البته بوده‌اند کسانی از ‪ pansemiotist‬ها که نظری مخالف نظر او داشته‌اند و بر این‬ ‫عقیده بوده‌اند که جهان یک قلمرو ‪ semiotic‬است اما ظاهراً حق با سوسور و ویتگن‌اشتاین‬ ‫است و می‌بینیم که این شارحان با زبان‌آوریهای خویش و بازی با کلمات به قول ویتگن‌اشتاین‪،‬‬ ‫پیوسته در حال «کشف» عوالمی از رهگذر زبان بوده‌اند‪ ،‬گیرم عوالمی موهوم و خیالی‪.‬‬ ‫در آنسوی همه این حرف‌ها‪ ،‬به راستی‪ ،‬چگونه می‌توان این حقیقت دردناک را به بسیاری از‬ ‫فضالی این مملکت فهماند که بخش عظیمی از فرهنگ گذشته ما و مفاهیم و مقوالت مورد‬ ‫بحث عرفا و حتی «فالسفه» و متکلمان ما‪ ،‬همه ـ با اندک تفاوت و با مراتبی ذات تشکیک ـ‬ ‫از مقوله همین حرف‌هاست؛ کج کردن سر قلم و خلق عناوین و مفاهیمی تخّیلی و آنگاه‬ ‫برچسب منطقی و عقلی بر آنها زدن و حتی در دایره همین موهومات‪ ،‬از «ساختارهای‬ ‫ِ‬ ‫ترتیب اینگونه «مقدمات» شکل اول را بدیهی االنتاج شمردن‪.‬‬ ‫منطقی» بهره گرفتن و با‬ ‫(منبع‪ :‬نشریه بخارا‪ ،‬شماره ‪)82‬‬ ‫[‪ )]۱‬مقدمۀ آنسوی حرف و صوت‪ ،‬محمدرضا شفیعی کدکنی‪ ،‬تهران‪ ،۱۳۷۲ ،‬سخن ‪.۷-۱۰‬‬ ‫[‪ )]۲‬اسرارالتوحید‪ ،‬محمدبن منور میهنی‪ ،‬تهران‪ ،۱۳۶۶ ،‬آگاه‪ ۶۲/۱ ،‬و تعلیقات همان صفحه در ‪.۵۰۱/۲‬‬ ‫[‪ )]۳‬با این مشخصات‪ :‬مجموعۀ یازده رسایل‪ ،‬از تصنیفات و افادات… صدرالدین ابوالفتح سیدمحمد‬ ‫حسینی گیسودراز خواجۀ بنده‌‌نواز چشتی‪ ،‬به تصحیح و اهتمام سیدعطا حسین‪ .‬در انتظامی پریس‬ ‫کیسری بلدینگ حیدرآباد دکن طبع شد‪.‬‬ ‫[‪ )]۴‬برای تفصیل احوال او نگاه کنید به یادداشت نگارنده‪ ،‬در دایر ًْه‌المعارف فارسی‪ ،‬به سرپرستی دکتر‬ ‫غالمحسین مصاحب‪ ،‬تهران‪ ،‬فرانکلین‪ ،‬جلد دوم‪ ،‬ذیل گیسودراز‪.‬‬ ‫[‪story line )]۵‬‬ ‫[‪ )]۶‬مثنوی معنوی‪ ،‬به تصحیح نیکلسون‪ ،‬چاپ لیدن ‪.۱۴۷/۲‬‬ ‫[‪ )]۷‬طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی‪ ،‬اولریش مارزلف‪ ،‬ترجمۀ کیکاووس جهانداری‪ ،‬تهران ‪ ،۱۳۷۱‬سروش‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫مختلف ساختار را نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫‪ ۲۴۸-۹‬و نیز مقایسه شود با ‪ ۱۶۱‬که صورت‌های‬ ‫[‪ )]۸‬نگاه کنید به مقالۀ «شعر جدولی» در مجلۀ بخارا‪ ،‬شماره اول‪ ،‬سال اول مرداد و شهریور ‪،۱۳۷۷‬‬ ‫صفحات ‪.۴۷-۵۹‬‬ ‫[‪ )]۹‬نگاه کنید به مقالۀ «جادوی مجاورت» در همان مجله‪ ،‬شمارۀ دوم‪ ،‬سال اول‪.‬‬ ‫[‪ )]۱۰‬مقدمۀ آنسوی حرف و صوت‪.۷-۱۰ ،‬‬ ‫[‪Hand Book of Semiotics, W.Noth, Indiana University Press, 1995 p.81 )]۱۱‬‬

‫تلویزیون آریا‬

‫تلویزیون فرهنگی ایرانیان‬ ‫با برنامه های اختصاصی از ونکوور کانادا‬ ‫شنبه‪ ،‬یکشنبه‪ ،‬سه شنبه‪ ،‬چهار شنبه کانال ‪۱۱۶‬شا‬ ‫شنبه و پنج شنبه کانال ‪ ۱۱۹‬تالس و ‪ ۸‬شا‬ ‫با مدیریت‬

‫رامین محسنی‬

‫کارگردان سینما و تلویزیون‬

‫همچنین در وب سایت‪:‬‬

‫‪ariatv.ca‬‬ ‫‪A New Persian‬‬

‫‪Community Television‬‬

‫‪on Shaw and OMNI Channel‬‬

‫تلفن استودیو تلویزیونی و آگهی ها‪(۶۰۴) ۳۹۶-۱۹۱۹ :‬‬ ‫‪Sponsorship Opportunities and Show Ideas: (604) 396-1919‬‬

‫‪Facebook.com/AriaTelevision‬‬

‫‪YouTube.com/AriaTVCanada‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 44‬‬


‫آموزش عکاسی‬ ‫‪ -‬انجام دهید‪ ،‬می‌توانید از خود تلفن همراهتان استفاده کنید‪.‬‬

‫گفتار پنجاه و نهم‪:‬‬ ‫تبدیل عکس سیاه و سفيد به رنگی در گوشی آيفون‬

‫محمد خيرخواه‬ ‫برای این کار داخل آلبوم عکس‌ها شوید‪ .‬در قسمت پایین کنار گزینه حذف (شکل سطل‬ ‫آشغال) گزینه‌ای دیگری وجود دارد که می‌توانید با آن عالوه بر اضافه کردن فیلترهای‬ ‫مختلف‪ ،‬شدت آنها را هم کم و زیاد کنید‪ .‬بر روی سه دایره که روی هم قرار دارند کلیک‬ ‫کنید‪ .‬فیلتری که مورد عالقه شماست را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫پیش از اینکه به فعالیت‌تان پایین دهید (‪ )Done‬بر روی گزینه سمت راستی که شبیه یک‬ ‫ساعت است کلیک کنید‪.‬‬

‫تازه‌ترین گوشی همراه آیفون دوربین فوق‌العاده‌ای دارد‪ .‬در شماره‌های پیشین به نکاتی‬ ‫برای استفاده بهتر از امکانات دوربین آیفون اشاره کردیم‪ .‬در این شماره با یک ترفند تازه‬ ‫دیگر برای تبدیل عکس رنگی به سیاه و سفید آشنا می‌شوید‪.‬‬ ‫نرم‌افزار و اپلیکیشن‌های مختلفی برای تغییر رنگ عکس‌ها و یا گذاشتن فیلتر بر روی‬ ‫عکس‌ها پیش از انتشار وجود دارد‪ ،‬اما اگر می‌خواهید تمام این کارها را ‪ -‬هر چند محدود‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫گزینه‌های نور (‪ )Light‬رنگ (‪ )Color‬و سیاه و سفید (‪ )B&W‬را خواهید دید‪ .‬بر روی‬ ‫عالمت فلش کنار هر بخش که کلیک کنید گزینه‌های مختلفی برای تغییر رنگ و نور اضافه‬ ‫می‌شود که با کمی عقب و جلو کردن می‌توانید عکس کم‌جان‌تان را جان ببخشید‪.‬‬ ‫فقط یادتان باشد در اضافه کردن فیلترها زیاده‌روی نکنید!‬ ‫(گفتار شصتم در شماره ی ُآينده)‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 45‬‬


At the Movies The House with the Clock in Its Wall (PG***)

Assassination Nation (PG)***

Tic Toc!

By Robert Waldman, Vancouver

F

antasy is back with a vengeance in Universal Pictures the House with a Clock in its Walls. Try saying that title three times - or twice. And even better is the fact that there are three super actors in three delightful roles guaranteed to soothe your nerves. Charming on all fronts this fan favored flick is inspired by the hit book and is now taking hold at Cineplex Cinemas and Landmark Theatres in British Columbia.

Attach the name Amblin Entertainment to any project and you know odds are good that you will be in Good hands since this is the company Steven Spielberg began and still holds court over. Better news is that this fullfledged fantasy is full of fantastic special effects, an interesting story and great chemistry between a dynamic three thespian main cast. And that ghoulish atmosphere of a somewhat haunted house will keep you on pins and needles as that “gotcha” factor is in Vogue and in high demand. Speaking of surprises of all surprises who would have thought that horror maestro Eli Roth (Hostel) could flawlessly make the transition easing into family fun fare that’s fit for all ages. Back in 1956 the enchantment begins when a young boy named Lewis makes the trek to visit his rather unconventional uncle. Funnyman Jack Black (School of Rock) simply rocks as the rather eccentric Jonathan Barnavelt. Not used to kids the manor that our favorite uncle resides in is full of clocks and mythical magic. Aided by his charming neighbor Florence Zimmerman the pair do their best to make the lad feel welcome. Ravishing in a devilishly ah way is actress Of all seasons Australian natural treasure Cate Blanchett. Hot off her Witt ways in Ocean’s Eight Blanchett radiates on screen and is the perfect pairing with Black’s telling eyes, Wise beyond his years as the ten year old boy out of water is Vancouver’s own Owen Vacarro. Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 46

Evil Brew! By Robert Waldman, Vancouver

D

ecades ago the town of Salem made its mark. Known for its notoriety a modern brand of Puritanism surfaces designed to undermine a community in Assassination Nation. Timely, topical and maybe even relevant in The Modern world Elevation Pictures sets out to connect with their core audience. Indeed they do. Enjoy the carnage at Cineplex Cinemas and Landmark Theatres around B.C. Taking a page out of The Purge’s playbook this universally

charged thriller explores that delicious what if scenario. Beware what you post on line. How many times have we heard this warning before. See the chaos develop as an entire town gets caught up in scandal. Sowing the seeds of discontent are a group of rebellious girls. Most teens and perhaps even children text . Common in High school among the more more adventurous is the modern phenomena of sending nude (or shall I say risque photos to friends. So when compromising photos appear in an innocent (?) hack no one is safe from prying eyes, gossip, mayhem and Murder .Adults too get caught up in the snare as the net is cast wide with four high school friends targeted for all sorts of nastiness. Raunchy, deadly and highly effective Assassination Nation shows just how far you can go when caught up in a frenzy. Mob rule is front and Centre with vigilante justice there for the taking in This Chilling thriller that’s quite well acted and dare I say perhaps even believable. Ideal for this time of year with Halloween fast approaching get your freak on by watching this murderous spree.

www.sunhealthcenter.com

Thursday, Oct. 11, 2018


‫ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺎ ‪ 31‬ﺍﮐﺘﺒﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﺍﺳﺖ‬ ‫ﻳﮏ ﻣﺩﻝ ‪ 2018‬ﺭﺍ ﻟﻳﺯ ﻳﺎ ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﮐﻧﻳﺩ ﺑﺎ ﺗﻘﺭﻳﺑﺎ ً‪:‬‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻧﻘﺩی ﺑﺎ ﻧﺭﺥ ﺍﺳﺗﺎﻧﺩﺍﺭﺩ‬

‫ﻳﺎ‬ ‫ﺩﺭﻳﺎﻓﺕ ﮐﻧﻳﺩ‬ ‫ﺗﺎ‬

‫ﺭﻭی ﻣﺩﻝ ﻫﺎی ﺩﻳﮕﺭ‬

‫ﻗﻳﻣﺕ‬

‫ﻣﺎﻩ‬

‫ﺭﻭی ﻣﺩﻝ ﻫﺎی ﻣﻌﻳﻥ‬

‫ﺩﺭ ﻣﻌﺭﺽ ﺩﻳﺩ ﺷﻣﺎﺳﺕ‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻳﮏ ﻣﺩﻝ ‪ 2018 S FWD MT‬ﺭﺍ ﺍﺯ‪:‬‬

‫ﻗﻳﻣﺕ ﻧﻬﺎﻳﯽ ﻓﺭﻭﺵ‬ ‫‪$ 22,048‬‬

‫ﻣﺎﻩ‬

‫ﺑﺭﺍی‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻳﮏ ﻣﺩﻝ ‪ 2018 S FWD‬ﺭﺍ ﺍﺯ‪:‬‬

‫ﺑﺭﺍی‬

‫ﻗﻳﻣﺕ ﻧﻬﺎﻳﯽ ﻓﺭﻭﺵ‪:‬‬ ‫‪$ 28,193‬‬

‫ﺗﻘﺭﻳﺑﺎ ً‬ ‫ﻳﺎ ﺩﺭﻳﺎﻓﺕ ﮐﻧﻳﺩ ﺗﺎ‪:‬‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻧﻘﺩی‬ ‫ﺑﺎ ﻧﺭﺥ ﺍﺳﺗﺎﻧﺩﺍﺭﺩ‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻧﻘﺩی‬ ‫ﺑﺎ ﻧﺭﺥ ﺍﺳﺗﺎﻧﺩﺍﺭﺩ‬

‫ﺭﻭی ﻣﺩﻝ ﻫﺎی ﻣﻌﻳﻥ‬

‫ﺭﻭی ﻣﺩﻝ ﻫﺎی ﻣﻌﻳﻥ ﺩﻳﮕﺭ‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻳﮏ ﻣﺩﻝ ‪ 2018 S MT‬ﺭﺍ ﺍﺯ‪:‬‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻳﮏ ﻣﺩﻝ ‪ 2018 S 4x2‬ﺭﺍ ﺍﺯ‪:‬‬

‫ﻣﺎﻩ‬

‫ﻗﻳﻣﺕ ﻧﻬﺎﻳﯽ ﻓﺭﻭﺵ‪:‬‬ ‫‪$ 34,993‬‬

‫ﺑﺭﺍی‬

‫ﻣﺎﻩ‬

‫ﺗﻘﺭﻳﺑﺎ ً‬

‫ﻗﻳﻣﺕ ﻧﻬﺎﻳﯽ ﻓﺭﻭﺵ‪:‬‬ ‫‪$ 17,048‬‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻧﻘﺩی‬ ‫ﺑﺎ ﻧﺭﺥ ﺍﺳﺗﺎﻧﺩﺍﺭﺩ‬

‫ﺭﻭی ﻣﺩﻝ ﻫﺎی ﻣﻌﻳﻥ ﺩﻳﮕﺭ‬

‫ﺑﺭﺍی‬

‫ﺗﻘﺭﻳﺑﺎ ً‬

‫ﻳﺎ ﺩﺭﻳﺎﻓﺕ ﮐﻧﻳﺩ‪:‬‬

‫ﻳﺎ ﺩﺭﻳﺎﻓﺕ ﮐﻧﻳﺩ ﺗﺎ‪:‬‬

‫‪Thursday, Oct. 11, 2018‬‬

‫ﺗﻘﺭﻳﺑﺎ ً‬

‫ﻳﺎ ﺩﺭﻳﺎﻓﺕ ﮐﻧﻳﺩ ﺗﺎ‪:‬‬

‫ﻓﺎﻳﻧﻧﺱ ﻧﻘﺩی‬ ‫ﺑﺎ ﻧﺭﺥ ﺍﺳﺗﺎﻧﺩﺍﺭﺩ‬

‫ﺭﻭی ﻣﺩﻝ ﻫﺎی ‪SENTRA‬‬

‫‪Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P. 47‬‬


‫بزرگترين موسسه ايرانی وام مسکن در کانادا‬

Mehrdad Nevis

‫مهرداد نـويس‬

Mortgage Specialist

‫مشاور و متخصص وام مسکن‬

Mortgage Services for Life

Cell: 604.307.8674

Suite 103 - 850 Harbourside Drive,

Tel: 604.988.8766

North Vancouver BC V7P 0A3

Fax: 604.988.8736

www.yespros.com

rodnevis@yespros.com

Farhang-e BC, No. 400, Vol.16 / P.

Thursday, Oct. 11, 2018


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.