صحبت نو 35

Page 1

‫‪www.sohbatenow.com‬‬

‫صحبت‌نو ویژه گراش‪ .‬سال چهارم‪ .‬شماره سی و پنج (ضمیمه شماره ‪ 56‬صحبت‌نو فارس)‪ -‬نیمه دوم اردیبهشت ‪ -1388‬جمادی‌االول ‪ -1430‬می ‪ 8 -2009‬صفحه‬ ‫‪ ‬خبر آخر‬

‫‪ 15‬مصوبه هیات دولت برای الرستان‬

‫فاضالب گراش‬ ‫استاندارد الر‬

‫صحبت نو‪ :‬از می�ان ‪ 230‬مصوبه هیات دولت‬ ‫در دور دوم س�فربه فارس‪ ،‬حداقل ‪ 15‬مصوبه‬ ‫به شهرستان الرستان اختصاص دارد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری مهر از شیراز در میان مصوبات‬ ‫هیات دولت تامین هزینه مطالعات فاضالب ش��هر‬ ‫گراش به همراه ‪ 16‬شهر دبگر تصویب شده است‪.‬‬ ‫سهم شهرستان الرستان از مصوبات دولت ‪ 15‬طرح‬ ‫بوده است‪ .‬در بخش صنعت تاسیس اداره استاندارد‬ ‫و تجهیز آزمایشگاه آن تصویب شده است‪.‬‬ ‫مطالعه و احداث جاده کمربندی ش��هر الر و انجام‬ ‫مطالعه و اجرای راه‌های الر‪-‬المرد و الر‪-‬بستک نیز‬ ‫همراه با تامین اعتبار توس��عه فرودگاه‌ الرستان از‬ ‫طرح‌های تصویب ش��ده اس��ت‪ .‬اما مهمترین خبر‬ ‫این بخش آغاز مطالعه راه‌آهن ش��یراز‪ ،‬جهرم‪ ،‬الر‪،‬‬ ‫بندرعباس است‪.‬‬ ‫در بخش آب تا پایان س��ال ‪ 1389‬باید رینگ آب‬ ‫اتصال ش��هر جدی��د و قدیم الر انجام ش��ود‪ .‬برای‬ ‫مطالع��ات فاض�لاب در ش��هرهای الر و گراش نیز‬ ‫بودجه تصویب شده است‪.‬‬ ‫در بخش اش��تغال دولت در نظر دارد در تامین ارز‬ ‫پتروشیمی الر تسریع نماید‪.‬‬ ‫از طرح‌ه��ای خ��اص در بخش فرهن��گ‪ ،‬مطالعه و‬ ‫احداث مجتمع فرهنگی آیت ا‪ ...‬سید عبدالحسین‬ ‫الری در سال ‪ 1389‬است‪.‬‬ ‫در بخش آموزش عالی دو دانشگاه تازه در الرستان‬ ‫تاس��یس می‌ش��ود‪ .‬مجوز تاسیس دانش��گاه علوم‬ ‫قرآنی صادر ش��ده است و یک مرکز دولتی آموزش‬ ‫عالی دیگر نیز در الر تاسیس خواهد شد‪.‬‬ ‫و آخری��ن مصوبه نیز تاس��یس و تجهیز گمرک در‬ ‫فرودگاه الر است‪.‬‬ ‫در این دور از س��فرهای اس��تانی وزیر بازرگانی به‬ ‫نمایندگی از احمدی‌نژاد در جلس��ه شورای اداری‬ ‫شهرستان الرستان حضور داشت‪.‬‬

‫‪ ‬سرخط‬

‫حسنی به مردم قول داد ‪:‬‬

‫يك ريالش را هم از حلقوم هر كسي باشد‬ ‫بيرون خواهم كشيد‬ ‫اختصاص��ی صحبت‌نو‪-‬س��یدعلی مجلس��ی‪ :‬چه��ارم‬ ‫اردیبهش��ت ‪1388‬جمعه‌ی پر التهابی بود‪ .‬علي اصغر‬ ‫حس��ني نماينده‌ي مردم الرس��تان و خن��ج‪ ،‬به دلیل‬ ‫بحران اقتصادی گراش ( باگ ) بعد از چند ماه پرهیز‬ ‫و عدم حضور در گراش با نیم س��اعت تاخیر از ساعت‬ ‫اعالم ش��ده به حسینیه‌ای وارد شد که یک سال پیش‬ ‫از آن مردم برای تبریک و مبارک باد در آن جا ازدحام‬ ‫ک��رده بودند اما امروز این ازدحام رنگ دیگری به خود‬ ‫گرفته بود‪ .‬آنچه در پی خواهد آمد عین سخنانی است‬ ‫که در آن جلس��ه رد و بدل ش��ده اس��ت متن کامل‬ ‫این جلس��ه را می‌توانید در وب�لاگ روزنامه صحبت‌نو‬ ‫بخوانید‪.‬‬ ‫جمعه چهارم اردیبهشت ماه ‪،‬در حالی که مردم گوش‬ ‫تا گوش سالن نشسته بودند جلسه با سخنراني حجت‬

‫‪[ ‬عکس‪ :‬مهدی وفایی‌فرد]‬

‫گفتگو با سیدعباس جهانبانی درباره شوراها‬

‫معلمی بهترین ایام زندگی‌‌ام بود‬

‫آقای جهانبانی حاال دیگر ‪ 54‬ساله است‪.‬‬ ‫در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی گراش‬ ‫حضور داشته است‪ .‬به خاطر همین وقتی‬ ‫بعد از مدت‌ها فرصت این گفتگو فراهم شد‬ ‫نمی‌دانستیم کدام سوال را اول بپرسیم‪.‬‬ ‫هر چند او بیش از هر چیز خودش را‬ ‫یک معلم می‌داند اما پرونده هفته معلم‬ ‫را در شماره قبل بسته بودیم‪ .‬به خاطر‬ ‫همین صحبت ما بیشتر درباره حضور او به‬ ‫عنوان رییس اولین دوره شورای اسالمی‬ ‫شهر گراش بود‪ .‬او مثل همیشه به تواضع‬ ‫از همه به نیکی یاد کرد‪ .‬گفت به خاطر‬

‫فرصت دادن به جوان‌ها دیگر در شورا‬ ‫نامزد نشده است‪.‬‬ ‫اما شورا تنها یکی از درس‌های کارنامه‬ ‫اوست که در آن نمره قبولی گرفته است‪.‬‬ ‫بیشتر فعالیت‌های او با معلمی و آموزش‬ ‫و پرورش همراه بوده است‪ .‬چه روزگاری‬ ‫که در مدرسه‌ها مدیر بوده و چه بعد‬ ‫که چهار سال ریاست آموزش و پرورش‬ ‫گراش را برعهده داشته است‪ .‬با توجه به‬ ‫محبوبیت او در میان فرهنگیان الرستان‬ ‫در دوره هفتم انتخابات مجلس شورای‬ ‫اسالمی نیز حضور داشت و در رقابتی‬

‫نزدیک میدان را به مهندس محبی‬ ‫واگذار کرد‪.‬‬ ‫بعد از آن جهانبانی بیشتر در شورای حل‬ ‫اختالف و ستاد نمازجمعه نقش داشت‪.‬‬ ‫در اواخر سال گذشته او از شورای حل‬ ‫اختالف نیز استعفا کرده است تا از این‬ ‫به بعد در صندوق قرض‌الحسنه طالب‪،‬‬ ‫وابسته به حوزه‌ي علميه او را ببینیم‪ .‬هر‬ ‫کجا که باشد هنوز بسیاری از گره‌های‬ ‫شهر به دست او باز خواهد شد‪ .‬کسی که‬ ‫حاال با ‪ 54‬سال سن دقیقاً در جایگاه یک‬ ‫ریش‌سفید قرار گرفته است‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫االس�لام س��يد جواد معصوم��ي با بيان اي��ن كه هيچ‬ ‫مس��ئوليت رسمي هم ندارد آغاز ش��د‪ .‬رییس شورای‬ ‫شهر نیز س��خنان کوتاهی گفت و بعد نوبت به حسنی‬ ‫رس��ید‪ .‬حسني قبل از ايراد س��خنراني خود از اين كه‬ ‫برخي پيگيري ها به صورت محرمانه انجام مي‌شود و از‬ ‫گفتن آن‌ها معذور است از حاضرين عذرخواهي كرد‪.‬‬ ‫او گزارش��ي از عملكرد خود در مجل��س را ارايه داد و‬ ‫از اين كه در اين مدت به دليل فش��ردگي كار مجلس‬ ‫ب��ه ويژه بررس��ي الیحه بودج��ه و لغ��و مرخصي‌هاي‬ ‫نمايندگان در اين اواخر نتوانست در ميان مردم حضور‬ ‫پي��دا كند‪ ،‬عذرخواهي كرد‪ .‬حس��ني اف��زود‪ :‬به عنوان‬ ‫نماينده‌ي مردم اع�لام مي كنم كه تا حصول نتيجه و‬ ‫احق��اق حقوق مردم لحظه‌اي درن��گ نخواهم كرد و با‬ ‫جديت اين موضوع را دنبال مي‌نمايم‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫گفت و گو با‬ ‫قوی‌ترین مرد ایران‬ ‫‪7‬‬

‫تابلوي تبليغات يك ُتني‬ ‫دو خودرو پرايد را‬ ‫پرس كرد‬ ‫‪2‬‬

‫برای این که‬ ‫یک شهردار‬ ‫توانمند معرفی‬ ‫شوی‬ ‫‪5‬‬

‫من بلوتوثم را‬ ‫خاموش می‌کنم‪.‬‬ ‫شما چطور؟‬ ‫‪7‬‬

‫دلیل لغو سخنرانی‬ ‫حسنی در نمازجمعه‬ ‫‪[ ‬عکس‪ :‬سیدعلی مجلسی]‬

‫‪3‬‬


‫مراکز توزیع صحبت‌نو‪ :‬ویدیوکلوپ جام‌جم‪ ‬ویدیوکلوپ ندا ‪ ‬سرای هنر ‪ ‬کتابفروشی حافظ ‪ ‬کتابفروشی نوردانش ‪ ‬کتابفروشی فرهنگ‌سرا ‪ ‬کتابفروشی غدیر ‪ ‬نوشت افزار مهر‬

‫صحبت شما ‪‬‬ ‫‪2229970‬‬

‫شهروند‪ :‬قبل از اين كه نشريه به دست ما برسد‬ ‫ما از بيشتر اخبار و اطالعات مندرج در نشريه به‬ ‫علت كوچك بودن و پخش ش��دن س��ريع اخبار‬ ‫در منطقه آگاه هس��تيم‪ .‬اگر به جاي درج اخبار‬ ‫س��وخته به تحليل مباحث پرداخته شود كيفيت‬ ‫كار باال مي‌رود‪ ،‬همچنين از مطالب علمي خيلي‬ ‫كم استفاده مي‌شود ما از نشريه صحبت نو انتظار‬ ‫داري��م كه مباحث��ي را مطرح كند كه بر س��طح‬ ‫آموخته‌هاي ما بيافزايد‪.‬‬ ‫يوس�ف اسدي‌الري‪ :‬با داشتن بيمارستان‪ ،‬الزم‬ ‫اس��ت كه يك س��اختمان كلينيك داشته باشد‬ ‫كه هنگام تمام ش��دن ش��يفت كاري متخصصان‬ ‫براي رفاه حال آنان ش��هروندان به كلينيك‌هاي‬ ‫تخصصي مراجعه كنند‪.‬‬ ‫‪ :09171----99‬اگ��ر مي ش��ود مطلبي درباره‬ ‫فوايد واستفادهاي نون مهوه بنويسيد‪.‬‬ ‫معلم‪ :‬پيش��نهاد مي گردد جهت آمادگي هرچه‬ ‫بيش��تر دانش آموزان عالقه مند ورود به مدارس‬ ‫تيزهوشان ونمونه ‪ ،‬براي آنها كالسهاي تقويتي به‬ ‫ويژه درس رياضي و علوم كه ازضريب بيش��تري‬ ‫برخورداراس��ت ‪ ،‬دراختيارگذاشتن نمونه سواالت‬ ‫سالهاي گذشته جهت آشنايي هرچه بيشترآنها با‬ ‫نوع سواالت و تكنيك تست زني برگزارگردد‪.‬‬ ‫ش�هروند‪ :‬ش��هردار محترم چراغ‌هاي راهنمايي‬ ‫ورودي و خروجي ش��هر و داخل ش��هر چرا فعال‬ ‫نيستند؟‬ ‫ش�هروند‪ :‬پارك جنب پمپ بنزين در (شهرك‬ ‫ش��هيد دس��تغيب) به علت موقعيت مناسب در‬ ‫شهر با رسیدگی بیش��تر می‌تواند محل مناسبی‬ ‫برای تفريح همشهريان باشد‪.‬‬ ‫‪ :09179----94‬ازش��هرداري بابت ارائه خدمات‬ ‫کم سابقه در امر زيباسازي شهر ممنونيم و تقاضا‬ ‫داري��م کمي هم نيروي برق را به خدمت بگيرد و‬ ‫به نورپردازي ميادين و بلوارها بپردازد‪.‬‬ ‫در شهر ‪‬‬

‫نگاه ویژه به بخش‬ ‫عمران در بودجه‬ ‫سال ‪ 88‬شهرداری‬

‫صحبت ن�و‪ :‬در بودجه مصوب س�ال جدید‬ ‫ش�هرداری در راستای س�رعت بخشیدن و‬ ‫نیز انجام پروژه های عمرانی بیش�تر نگاهی‬ ‫ویژه به عمران شده است‪.‬‬ ‫ابراهیم رامیارپور مس��ئول امور مالی ش��هرداری‬ ‫گفت ‪ :‬در بودجه مصوب س��ال جدید در راستای‬ ‫س��رعت بخشیدن و نیز انجام پروژه های عمرانی‬ ‫بیشتر نگاهی ویژه به عمران شده است‪ .‬به نحوی‬ ‫ک��ه ‪ 22/2‬درصد از بودجه بخش جاری کاس��ته‬ ‫و به بخش عمران اضافه گردیده و س��هم بخش‬ ‫عم��ران از بودجه مص��وب از ‪ 40‬درصد به ‪62/2‬‬ ‫درصد افزایش یافته است‪.‬‬ ‫رامیارپور ضم��ن اعالم این موض��وع اضافه کرد‬ ‫که در س��ال گذش��ته تا تاریخ ‪ 87/12/24‬بیش‬ ‫از چهارص��د و نود و چهار میلی��ون تومان بیش‬ ‫از بودجه مصوب جذب ش��هرداری ش��ده اس��ت‬ ‫که این امر ناش��ی از همکاری ش��هروندان و نیز‬ ‫تالش دلس��وزانه شورای اسالمی شهر ‪ ،‬شهردار ‪،‬‬ ‫کارکنان و پرسنل خدوم ش��هرداری بوده است‪.‬‬ ‫بودجه مصوب ش��هرداری در س��ال ‪ 1387‬یک‬ ‫میلی��ارد و پانصد میلیون توم��ان بود و بودجه‬ ‫مصوب ‪ 1388‬نسبت به سال ‪ 1387‬سی هفت و‬ ‫هشت دهم رشد نشان می دهد‪.‬‬

‫تابلوي تبليغات يك تُني‬ ‫دو خودرو پرايد را پرس كرد‬ ‫حبیبه بخش�ی‪ :‬ب�ا وزش بادی مالی�م تابلوی‬ ‫تبلیغاتی بر روی دو خودرو پراید س�قوط کرد‬ ‫اما کسی آسیب ندید‪.‬‬ ‫دوشنبه آخرین روز فروردین‌ماه در ساعت دو و نيم‬ ‫بعد از ظهر دو ماشين بر اثر سقوط تابلوي تبليغات‬ ‫خس��ارت ديد‪ .‬یک متعلق به باقرزاده و نمايش��گاه‬ ‫اتومبيل امير و ديگري نیز متعلق به محمد فرسوده‬ ‫از نمايش��گاه اتومبيل برق روز ب��ود‪ .‬این خودروها‬ ‫بعد از پياده كردن از تريلي به وسيله تابلوي بزرگي‬ ‫كه در ابتداي خيابان ش��هيد محقق‪ ،‬روبه‌روي فلكه‬

‫خنج آماده‬ ‫پرواز است‬

‫صحب�ت نو‪ :‬با اه�دای مبلغ پانص�د میلیون‬ ‫توم�ان از س�وی خیری�ن‪ ،‬اولی�ن گام برای‬ ‫احداث فرودگاه در این شهر برداشته شد‪.‬‬ ‫به گ��زارش دفتر ارتباطات مردم��ی نماینده مردم‬ ‫الرس��تان و خنج‪ ،‬علی اصغر حسنی در نامه‌ای به‬ ‫وزارت راه و ترابری خواستار احداث فرودگاه در این‬ ‫شهرس��تان شد‪ .‬حسنی در نام ‌ه به بلوکیان معاون‬ ‫مجلس وزارت راه و ترابری با توجه به نامه شورای‬ ‫اس�لامی ش��هر خنج و اهدای مبلغ پانصد میلیون‬ ‫تومان از س��وی خیرین این شهر درخواست کرده‬ ‫است موضوع در وزارت راه و ترابری پیگیری شود‪.‬‬

‫گزارش آگهی ‪‬‬

‫‪‬‬

‫‪ ‬دکتر مقتدری در همایش جغرافیا [عکس‪ :‬نادرپور]‬

‫محبوبهنادرپور‪:‬باسخنرانیدکترمقتدریهمایش‬ ‫دانش‌آموزی جغرافیا در سالن سراجی برگزار شد‪.‬‬ ‫مقاله ارس��الی از دبیرس��تان نمون��ه دولتی نرجس‬ ‫خاتون الر‪ ،‬سی‌دی ارس��الی هنرستان بانو انصاری‬ ‫الر‪ ،‬ماک��ت حرک��ت انتقال��ی زمی��ن از راهنمایی‬ ‫سلیمی گراش و ماکت کوه آتشفشان از دبیرستان‬ ‫عصمت خلیلی آثار برتر این همایش بود‪.‬‬ ‫حسینی سرگروه آموزشی جغرافیا و دبیر جشنواره‬ ‫گفت‪« :‬ه��دف از برگ��زاری این همای��ش افزایش‬ ‫سطح معلومات دانش آموزان‪ ،‬یادگیری و همچنین‬ ‫آگاه‌سازی دانش آموزان در مورد مخاطرات طبیعی‬

‫[عکس‪ :‬مهدی زارعی]‬

‫نامه‌های حسنی‬ ‫پانزدهم اردیبهشت‌ماه‬ ‫از معلمان بازنشسته تجلیل می‌شود برای بهداشت‬

‫صحب�ت نو‪ :‬روابط عمومی اداره آموزش و پرورش گراش برنامه‌های هفته گرامی‌داش�ت معلم را‬ ‫اعالم کرد‪.‬‬ ‫روز سه‌شنبه در روز معلم محور توسعه و تحول با مراسمی در اداره آموزش و پرورش از معلمان بازنشسته‬ ‫تقدیر خواهد ش��د‪ .‬در روز ش��نبه برنامه تجلیل از معلمان نمونه منطقه با همکاری ش��ورای شهر‪ ،‬همایش‬ ‫رس��الت فرهنگیان بس��یجی و دانشجویان فرهنگی در روز یکش��نبه ‪ 13‬اردیبهشت‪ ،‬گرامی‌داشت شهدای‬ ‫فرهنگی و فرهنگیان متوفی در مس��جد زین‌العابدین(ع) در ‪ 14‬اردیبهش��ت‪ ،‬بزرگداشت معلمان فرهیخته‬ ‫و پذیرایی نهار از آن‌ها در مس��جد امیرالمومنین در ‪ 16‬اردیبهش��ت‪ ،‬پاسداشت معلمان ایثارگر و شهیدان‬ ‫فرهنگی با گلباران قبر ش��هدای معلم و دانش‌آموز در عصر پنجش��نبه و س��رانجام حض��ور در نمازجمعه‬ ‫برنامه‌هایی است که برای هفته معلم امسال اعالم شده است‪.‬‬ ‫ادارات و نهاده��ای گوناگون در کنار آموزش و پ��رورش در برگزاری برنامه‌های این هفته همکاری خواهند‬ ‫داشت‪.‬‬

‫و نحوه‌ی مقابله با آن بود‪».‬‬ ‫این همایش روز یکشنبه ‪ 30‬فروردین توسط گروه‬ ‫آموزش��ی جغرافیا اداره‌ی آموزش و پرورش گراش‬ ‫برگزار ش��د‪ .‬ش��رکت کنندگان از گ��راش‪ ،‬الر‪ ،‬اوز‪،‬‬ ‫ف��داغ‪ ،‬خلیل��ی و خور‪ 50 ،‬مقال��ه ی تحقیقی‪40 ،‬‬ ‫ماکت و ‪ 30‬سی دی آموزشی با محورهای‪ :‬شناخت‬ ‫مخاطرات طبیعی‪ ،‬راه‌های کاهش یا افزایش بالیای‬ ‫طبیع��ی و نقش انس��ان در کاهش ی��ا افزایش این‬ ‫بالیا‪ ،‬به دبیرخانه‌ی همایش ارسال کردند‪.‬‬ ‫س��خنرانی دکتر مقتدری‪ ،‬رییس دانشگاه پیام نور‬ ‫اوز و دکترای جغرافیا در مورد جغرافیای منطقه‌ی‬ ‫الرستان و مخاطرات طبیعی آن سخن گفت‪.‬‬

‫صحبت‌نو‪ ‌:‬حس��ني عضو كمیس��يون بهداش��ت‬ ‫و درم��ان مجل��س در تاريخ ‪ 88/1/16‬س��ه نامه‬ ‫برای راه اندازی و تجهیز بیمارستان های منطقه‬ ‫نگاشته است‪ .‬تاسيس و راه‌اندازي يك بيمارستان‬ ‫تو‌پنج تخت‌خواب��ي با تجهي��زات كامل در‬ ‫بيس�� ‌‬ ‫بخش جويم و صدور مجوز راه‌اندازي پايگاه انتقال‬ ‫خون در شهرس��تان خنج و اعزام متخصص زنان‬ ‫و زايمان و تحويل يك دس��تگاه آمبوالنس جهت‬ ‫بيمارس��تان علي‌اصغر(ع) بيرم الرستان از جمله‬ ‫درخواس��ت‌های نماینده مردم خنج و الرستان از‬ ‫وزارت بهداشت و آموزش پزشکی است‪.‬‬

‫بیست و سه طلبه‬ ‫قدم در راه ارشاد گذاشتند‬

‫صحبت نو‪ :‬بیست و سه طلبه خواهر از مدرسه‬ ‫علمیه الزهرا فارغ‌التحصیل شدند‪.‬‬ ‫چه��ارم اردیبهش��ت‌ماه‪ ،‬شش��مین جش��ن‬ ‫فارغ‌التحصیل��ی طالب س��طح دو مدرس��ه علميه‬ ‫الزهرا(س) در سالن اجتماعات سراجي گراش برگزار‬ ‫شد‪.‬‬ ‫این جش��ن با حضور نزدیک ب��ه چهارصد مهمان‬ ‫برگزار ش��د‪ .‬حجت‌االس�لام ش��یخ در این مراسم‬ ‫گفت‪ :‬طالبي كه فارغ‌التحصيل ش��ده‌اند نبايد فكر‬ ‫كنند كه ديگر نمي‌توانند كس��ب علم كنند‪ ،‬آن‌ها‬ ‫بايد س��عي كنند كه در تم��ام فعاليت‌هاي جامعه‬ ‫فعاليت داشته باشند و به علم خود بيافزايند‪.‬‬

‫ط�لاب عالقه‌مند بع��د از پاي��ان دوره به عضويت‬ ‫كانون دانش‌آموختگان مدرسه در‌مي‌آيند و شروع‬ ‫به فعاليت فرهنگي‪ ،‬تبليغي در س��طح شهر گراش‬ ‫می‌کند‪ .‬طالب غيربومي نیزدر محل سكونت خود‬ ‫فعاليت خواهند کرد‪ .‬این طالب گزارش خود را به‬ ‫ش��کل دوره‌ای به اين مركز تحوي��ل مي‌دهند‪ .‬در‬ ‫پایان جشن فارغ‌التحصیلی از طالب و والدین آن‌ها‬ ‫تقدير و تشكر به عمل آمد‪.‬‬ ‫در ح��ال حاض��ر ص��د طلب��ه در مدرس��ه علمیه‬ ‫الزهرا(س) در س��طوح مختلف مشغول به تحصیل‬ ‫هستند‪.‬‬

‫کوچه به کوچه ‪‬‬

‫گذری بر دیروز و امروز محله بندِشیخ‬ ‫راضيه يوسفي‪ :‬حدود ‪ 40‬سال پيش زماني که اله‌قلي گراش در محدوده شهر هستند‪ .‬در زمان قديم ازآب‬ ‫‌خ��ان اقتداري (معفوي) ش��هردار گراش بوده‌اس��ت بندش��يخ برای شستش��وي لباس و ظروف استفاده‬ ‫‪.‬اداره‌ي اوق��اف جهرم طي نامه‌هاي جداگانه به چند مي‌شد‪.‬‬ ‫تن از مالکين زمین‌های بندش��یخ پيغام مي‌دهد که تقسیم بند شیخ‬ ‫براي حل مس��اله‌ي حدود زمين‌هاي اين منطقه به اين افراد بر اس��اس َمقسم‌هایي که ‪ 100‬سال پيش‬ ‫گفتگو بپردازند‪.‬‬ ‫وجود داش��ته اس��ت‪ ،‬تقس��يم‌بندي اراض��ي را آغاز‬ ‫مالکين اين منطقه‪ ،‬طي جلس��ات مکرر‪ ،‬س��ه نفر را مي‌کنند‪َ ( .‬مقسم‌ها از جنس سنگ و ساروج بوده که‬ ‫برای تس��ريع در تفکيک زمين‌ها به س��مت وکالي آب‌ها را به س��وي نخل‌ه��ا هدايت مي‌کرد) آب‌هایي‬ ‫تام‌االختي��ار انتخ��اب مي‌کنند‪ .‬احم��د پورکريمي‪ ،‬ک��ه پس از ب��ارش باران از زمين‌هاي کوه س��رخ در‬ ‫حسن قاسمي‌زاده و زينل خواجه‌گراشي عهده‌دار اين اطراف دانش��گاه کنوني به سمت زمين‌هاي بندِشيخ‬ ‫مسوليت مي‌شوند‪.‬‬ ‫ج��اري مي‌ش��د به رودخان��ه‌اي واق��ع در اين محله‬

‫بند چیست؟‬

‫بگفته‌ي حس��ن قاسمي‌زاده در اصطالح قديم بند به‬ ‫معناي سد خاکي بوده که بر روي رودخانه‌ي فصلي‬ ‫بسته مي شد‪.‬‬ ‫پس از بارش باران و جاري ش��دن آن در کل س��طح‬ ‫ش��هر‪ ،‬رودخانه‌ه��اي فصلي بوج��ود مي‌آم��د‪ .‬پِت‬ ‫(رودخان��ه‌اي که پس از بارش ش��ديد باران به وجود‬ ‫مي‌آمد)‪ ،‬خَ رويه (آب رودخانه ِ‬ ‫تنگ مس��جدي که از‬ ‫وسط شهر عبور مي‌کرد و اکنون خیابان اصلی است)‪،‬‬ ‫َکندو َِره(رودکند‪،‬رودخانه‌اي که آب کمي در آن وجود‬ ‫داشت) و بندِشيخ(سد خاکي که بر روي رودخانه‌اي‬ ‫که آبي متوسط داشت) مهمترین رودخانه‌های فصلی‬

‫که رودخانه‌ي بندش��يخ (پل بندش��يخ ) نام داشت‪،‬‬ ‫می‌ریخت‪.‬‬ ‫ابت��دا دو مقس��م اصل��ي‪ ،‬ي��ک مت��ري و دو متري‬ ‫وجود داش��ت‪ .‬اين مقس��م‌ها با طي کردن مس��افت‬ ‫به مقس��م‌هاي کوچکتري تقسيم مي شد و براساس‬ ‫مق��دار دهانه‌ي مقس��م‌ها و تع��داد نخل‌هایي که به‬ ‫وسيله مقسم‌ها آب آن تامين مي‌شد‪ ،‬تعيين مي‌شد‬ ‫که چند متر زمين به صاحب ملک‌مي‌رسد‪.‬‬ ‫از کل زمين‌هاي بندوشيخ يک سهم به مالکين و دو‬ ‫سهم به اوقاف رسيد‪ .‬سهم مالکين ‪ 48‬هزار متر بود‪.‬‬ ‫زمين‌ها به صورت نقدي و اقس��اطي يک س��اله هر‬ ‫مت��ر ‪ 40‬توم��ان به فروش رس��يد ‪.‬کل مبلغ حاصل‬

‫آیس گراش افتتاح شد‬

‫آیس گراش از فروردین ‪ 1388‬فعالیت رسمی خود را شروع کرد‪.‬‬ ‫آیس گراش با مدیریت علیرضا ایزدی در بلوار کمربندی جنب مهمانپذیر اطلس قرار دارد‪ .‬مدیر آیش‬ ‫گراش درباره خدمات ویژه خود گفت‪ :‬محصوالت آیس گراش دارای تنوع زیاد اس��ت و در ‪ 21‬طعم‬ ‫عرضه می‌ش��ود‪ .‬همچنین برای سهولت دسترسی مشتریان خدمات ارسال رایگان را هم پیش‌بینی‬ ‫کرده‌ایم که با تماس با شماره ‪ 2227317‬بستنی به رایگان برای همشهریان ارسال می‌شود‪ .‬موقعیت‬ ‫آیس گراش به گونه‌ای‌ست که خانواده‌ها مشکلی از نظر محل پارک خودرو نخواهند داشت‪.‬‬ ‫ایزدی از تخفیف ویژه برای خوانندگان صحبت‌نو گراش نیز خبر داد‪.‬‬

‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫‪ ‬خبر اختصاصی‬

‫شهرداري نصب ش��ده بود له شد‪ ،‬ولی خوشبختانه‬ ‫به هيچ يك از افراد صدمه وارد نشد‪.‬‬ ‫در مكان حادثه دكتر فتحي رییس ش��ورای ش��هر‪،‬‬ ‫س��عيد فرس��وده‪ ،‬باقرزاده‪ ،‬محمدتق��ي جعفري و‬ ‫جمعی از مردم حضور پيدا كردند‪ .‬فرس��وده اظهار‬ ‫داش��ت كه مسئول فني شهرداري بايد به چگونگي‬ ‫نص��ب تابلو‌ها نظارت دقيق داش��ته باش��د تا ديگر‬ ‫ش��اهد اين اتفاقات نباش��يم چرا كه نصب نادرست‬ ‫آن ممك��ن بود ج��ان چند تن از اف��راد را به خطر‬ ‫اندازد‪.‬‬

‫کوه آتش‌فشان‬ ‫در سالن سراجی فعال شد‬

‫برگزیدگان نمایشگاه‬ ‫عکس‌های قدیمی‬ ‫معرفی شدند‬

‫صحبت ن�و‪ :‬هفتاد عک�س قدیمی از گراش‬ ‫در روزهای انتهایی س�ال ‪ 1387‬به نمایش‬ ‫درآمد‪.‬‬ ‫از ‪ 16‬ت��ا ‪ 26‬اس��فند س��ال هش��تاد‌و هفت در‬ ‫حس��ينيه‌برق‌روز نمایش��گاه عکس‌های قدیمی‬ ‫گ��راش برگزار ش��د‪ .‬مهدی جب��اری مدیر خانه‬ ‫فرهنگ گ��راش گفت‪ :‬این نمایش��گاه به منظور‬ ‫حفظ آداب و رس��وم گذش��ته گ��راش و معرفي‬ ‫بسياري از مراسم‪ ،‬بنا و شخصيت‌هاي تاثير‌گذار‬ ‫گراش برگزار ش��د‪ .‬جب��اری گفت‪ :‬پس از پخش‬ ‫و ارس��ال تراكت اين نمايش��گاه در سطح شهر و‬ ‫م��دارس و مراكز مختلف ش��هر گراش از دي‌ماه‬ ‫هش��تاد‌و هف��ت بي��ش از صد عك��س قديمي‬ ‫به دبير‌خانه ارس��ال ش��د‪ .‬از اين تع��داد بيش از‬ ‫هفتاد عكس نمایش داده ش��د‪ .‬در‌پايان اين آثار‬ ‫در س��ه‌گروه بنای قديمي‪ ،‬مراس��م و شخصيت‬ ‫قديم��ي مورد داوري قرار گرفت‪ .‬محمد‌ اس��دي‬ ‫در بخش مراسم قديمي گراش‪ ،‬حاج‌علي نوراني‬ ‫در‌بخش بن��ا قديمي و علي مجلس��ي در بخش‬ ‫شخصيت قديمي مقام‌های برتر را کسب کردند‪.‬‬ ‫این افراد برای درياف��ت جوايز خود می‌توانند به‬ ‫خانه‌فرهن��گ گراش مراجعه کنند‪ .‬خانه فرهنگ‬ ‫داراي آرش��يو عكس‌هاي قديمي با نام خود افراد‬ ‫است که همچنان در حال تکمیل است‪.‬‬

‫روز از نو‬

‫‪2‬‬

‫شماره سی و پنج‬

‫سال‪ ،‬ش��رکت آب گراش زير نظر شرکت آب فارس‬ ‫کار خود را ادامه داد‪ .‬بعد از اين جريان طي ابالغيه‌اي‬ ‫به مردم گراش اعالم ش��د که هر نفر با ارائه رس��يد‪،‬‬ ‫سهم پرداختي براي حفر چاه‪ ،‬مبلغ پرداختي را باز‬ ‫پ��س بگيرد‪ .‬برخي به اين امر مبادرت ورزيدند و اين‬ ‫چنين آب به محله بندو شيخ رسيد‪.‬‬

‫از ف��روش زمي��ن ‪ 3800000‬تومان بود که اين پول‬ ‫به مدت يکس��ال در حساب جاري بانک صادرات (به‬ ‫رياست آقاي غالمي) سپرده‌گذاري شد‪ .‬بعد از اتمام‬ ‫مدت‪ ،‬طي جلسه‌اي که کل مالکين حضور داشتند با‬ ‫دريافت رسيد‪ ،‬مبلغ مربوطه را به صاحبان آن مسترد‬ ‫شد‪.‬‬ ‫از س��اکنين قديم��ي اين محله‪ ،‬مي‌ت��وان از آقايان جنگل‌های بی‌درخت‬ ‫اس��داهلل مطلوب‪ ،‬اسد اسدي‌الري‪ ،‬احمد پورکريمي‪ ،‬اين محله از پش��ت اس��تاديوم تا خيابان بس��يج و از‬ ‫حسين دارا و ذبيح اهلل وقارفرد نام برد‪.‬‬ ‫پل بندوش��يخ تا انتهاي بلوار صياد ش��يرازي امتداد‬ ‫مي‌يابد‪.‬‬ ‫برق‌رسانی و آب‌رسانی‬ ‫مردم محل��ه در طی این مدت دارای امکانات رفاهی پشت استاديوم خيابان شهيدان محقق قرار دارد که‬ ‫نبودن��د و مث� ً‬ ‫لا اس��داهلل مطلوب به مدت دو س��ال کوچه‌هاي سرو‪ ،‬کاج‪ ،‬سرخس‪ ،‬صنوبر و ‪ ...‬مرا به ياد‬ ‫ب��دون ب��رق در اين محل��ه زندگي خ��ود را گذراند‪ .‬جنگل‌هاي هميشه سبز شمال مي‌اندازد‪ .‬ولي اينجا‬ ‫براي دريافت مجوز برق‪ ،‬آقايان زينل خواجه‌گراش��ي فقط نام است که خودنمايي مي‌کند و فضاي سبزي‬ ‫و حس��ن قاس��مي‌زاده پيگيرمس��اله بودند و بعد از وجود ندارد‪ .‬بيشتر المپ‌هاي پايه‌هاي برق شکسته‬ ‫پيگيري‌هاي مکرر و مس��تمر‪ ،‬اداره برق الر به شرط اس��ت‪ .‬اليه‌هاي نامناسب آس��فالت‪ ،‬حکايت از حفر‬ ‫قبولي خرج و مخارج حفر گودال‌ها و تهيه‌ي تيرچه مس��یرهای آب‪ ،‬برق و گاز دارد‪ .‬يک��ي از اهالي اين‬ ‫از سوي ساکنان اين محل‪ ،‬مجوز برق را براي محله‌ي خيابان گفت‪ :‬به علت فرسودگي لوله‌هاي آب در اين‬ ‫منطقه شاهد ترکيدن مکرر لوله‌ها هستيم و اين امر‬ ‫بندوشيخ صادر کرد‪.‬‬ ‫حفر گودال‌ها بر اساس نظارت مهندسي از خنج بود باعث چند اليه‌اي ش��دن آسفالت خيابان شده‌است‪.‬‬ ‫که آقايان زينل خواجه‌گراش��ي و حسن قاسمي‌زاده کيسه‌هاي زباله ي باز و نيمه باز به چشم مي‌خورد و‬ ‫مس��ؤليت رفت و برگش��ت روزانه‌ي اي��ن مهندس سطل آشغالي ديده نمي‌شود‪.‬‬ ‫را داوطلبان��ه بر عه��ده گرفتند و اي��ن تالش‌ها بعد از سمت راست پل بندوشيخ به خيابان شهيد وقارفرد‬ ‫از يکس��ال به ثمر رس��يد و پايه‌هاي ب��رق در محله مي‌رس��يم ‪.‬يکي از س��اکنين اين خيابان گفت‪ :‬براي‬ ‫پاکس��ازي جداول و خيابان بارها با شهرداري تماس‬ ‫بندوشيخ نصب شد‪.‬‬ ‫‪ 250‬ه��زار تومان‪ ،‬پول حاص��ل از فروش زمين‌هاي مي‌گيريم تا پاکبانان (رفتگران) براي رفع اين مشکل‬ ‫بندوش��يخ براي حفر يک حلقه چاه آب آهکي‪ ،‬براي اعزام شوند‪ .‬سطل آشغال مناسب در اين محل وجود‬ ‫ندارد‪ .‬ولي از نظر روشنايي خيابان مشکلي نداريم‪.‬‬ ‫استفاده ي عموم مردم گراش در نظر گرفته شد‪.‬‬ ‫در زمان ش��هرداري اله‌قلي خان مقتدري‪ ،‬س��ليمان پشت حس��ينيه ابوالفضل هنوز آسفالت نشده است‪.‬‬ ‫خان مسؤليت چگونگي آبرساني و تقسيم آب چاه‌ها عل��ت را از اهالي محل پرس��يدم ج��واب داد که‪ :‬هر‬ ‫بر عهده داش��ت‪ .‬با مش��ارکت عموم مردم گراش‪ 8 ،‬خانواده بايد ‪ 100‬هزار تومان به ش��هرداري پرداخت‬ ‫حلقه چاه با دس��تگاه ويژه در زمين‌هاي گراش حفر کنند تا اين منطقه آس��فالت شود که با عدم رضايت‬ ‫ش��د‪ .‬که هر س��هم ‪ 1000‬تومان ب��ود‪ .‬بعد از مدتي چند خانوار‪ ،‬هنوز مش��کل آس��فالت برطرف نش��ده‬ ‫شرکت آب گراش‪ ،‬شروع به کار کرد‪ .‬با گذشت چند است‪.‬‬

‫صحبت نو‪ :‬دکتر محمدباقر وثوقی به همراه جواد‬ ‫صفی نژاد‪ ،‬محمدحس��ن گنجی‪ ،‬فاطمه فریدی‬ ‫مجی��د‪ ،‬امیرهوش��نگ ان��وری‪ ،‬زیر نظر حس��ن‬ ‫حبیبی با کتاب «وصف خليج‌فارس در نقشه‌هاي‬ ‫تاريخي» در بیست و دومین نمایشگاه بین‌المللی‬ ‫کتاب تهران حضور دارد‪.‬‬ ‫در این کتاب ‪ 40‬نقش��ه اس�لامي و ‪ 120‬نقشه‬ ‫اروپايي برای تاکيد ب��ر اثبات حقانيت نام خليج‬ ‫فارس وج��ود دارد‪ .‬به گزارش خبرگزاري فارس‪،‬‬ ‫كتاب «وصف خليج‌فارس در نقشه‌هاي تاريخي»‬ ‫نخس��تين كت��اب از مجموعه اس��ناد و مدارك‬ ‫خليج‌فارس اس��ت ك��ه معاونت پژوهش��ي بنياد‬ ‫ايران‌شناسي همزمان با روز ملي خليج‌فارس آن‬ ‫را منتشر كرده اس��ت‪ .‬اين اثر با صراحت درباره‬ ‫نام و نشان خليج‌فارس‪ ،‬بر پايه اسناد جغرافيايي‬ ‫مشهور‪ ،‬مسلم و مستند سخن مي‌گويد‪.‬‬ ‫دکتر محمدباقر در کنار پژوهش‌هایی که درباره‬ ‫تاری��خ الرس��تان دارد و در کت��اب تاریخ مفصل‬ ‫الرستان منتشر شده است از جمله پژوهشگران‬ ‫نام��دار تاری��خ خلیج‌ف��ارس اس��ت و در هیات‬ ‫علمی دانش��کده تاریخ دانش��گاه ته��ران و بنیاد‬ ‫ایران‌شناسی این موضوع را پیگیری می‌کند‪.‬‬ ‫‪ ‬خبر چندسطری‬ ‫بهمن ‪ :87‬کارخانه نان صنعتی س��خاوت موفق‬ ‫به کس��ب پروان��ه‌ی س��اخت (عالی‌ترین مدرک‬ ‫بهداش��تی) از وزارت بهداشت و درمان شد‪ .‬این‬ ‫کارخانه اولین کارخانه‌ای است که در صنعت آرد‬ ‫و نان اس��تان مجهز به آزمایشگاه کنترل کیفیت‬ ‫مواد غذایی و مدیر فنی است‪ .‬به گفته‌ی علی‌رضا‬ ‫عبدالهی شمسی‪ ،‬مدیر این کارخانه‪ ،‬تجهیز این‬ ‫آزمایشگاه حدود یک‌سال و نیم پیش انجام شده‬ ‫است‪ .‬این کارخانه از شهریور ‪ 81‬با نام «کارخانه‬ ‫نان لیتک» شروع به کار کرده است‪ ،‬ولی به دلیل‬ ‫عدم ثبت نام لیتک‪ ،‬به «کارخانه نان س��خاوت»‬ ‫تغییر نام داد‪.‬‬ ‫اول اردیبهش�ت‪ :‬از ‪ 82‬نف��ر از دانش‌آم��وزان‬ ‫ممتاز دبیرس��تان کوثر در حضور والدینشان در‬ ‫زمینه‌های قرآنی‪ ،‬مس��ابقات ورزش��ی‪ ،‬فرزندان‬ ‫ش��اهد‪ ،‬ممتازین بس��یج و درس��ی و همچنین‬ ‫مدرس��ین کالس های تقویتی و‪.....‬تجلیل شد و‬ ‫جوایزی اهدا شد‪.‬‬

‫اول اردیبهشت‪ :‬با حضور ‪ 24‬پژوهش‪ 15 ،‬کلیپ‪،‬‬ ‫‪ 6‬ماک��ت و ‪ 3‬روزنامه‌دی��واری از دبیرس��تان‌های‬ ‫گراش و س��خنرانی خس��رو حس��ن‌زاده همایش‬ ‫سعدی‌شناسی برگزار ش��د‪ .‬درپایان این همایش‬ ‫از پژوه��ش محبوبه نادرپ��ور و الهه آئینه افروز به‬ ‫عنوان اثر برتر‪ ،‬مقاله عاطفه ولی شاهی به عنوان‬ ‫اث��ر دوم‪ ،‬و دو کلیپ مریم اس��دی و حکمتی به‬ ‫عنوان آثار سوم و چهارم تجلیل شد‪.‬‬ ‫‪ 5‬اردیبهش�ت ‪ :88‬دانش‌آم��وزان س��ال اول‬ ‫دبیرس��تان کوثر آثار دس��تی خود شامل شمع‪،‬‬ ‫س��فره آرایی و تزیینات و نمونه کار از رشته‌های‬ ‫مختل��ف مانند معماری‪ ،‬فرش‪ ،‬گرافیک و‪ ...‬را به‬ ‫مناس��بت هفته مشاغل در س��الن دبیرستان به‬ ‫نمایش گذاشتند‪.‬‬

‫‪ 5‬اردیبهش�ت ‪ :88‬جشنواره‌ی مهارت‌های زبان‬ ‫آموزی به میزبانی دبستان ش��هید بهزادی برگزار‬ ‫ش��د‪ .‬این جش��نواره ابت��دا به صورت مس��ابقه در‬ ‫س��طح مدارس اجرا شده که افراد برتر به مرحله‌ی‬ ‫شهرستان راه یافته‌اند‪ .‬در این مرحله از هر مدرسه‌ی‬ ‫ابتدایی دو نفر از پایه‌ی سوم و چهارم شرکت کردند‪.‬‬ ‫در مجموع پنجاه نفر از مدارس دخترانه و پسرانه‌ی‬ ‫گرا‌ش حضور داش��تند‪ .‬دانش‌آموزان در گروه‌های‬ ‫س��ه نفری به رقابت پرداختند که گروه برگزیده به‬ ‫مرحله‌ی استانی راه می‌یابد‪ .‬این جشنواره هر ساله‬ ‫بین مدارس ابتدایی استان فارس برگزار می‌شود‪ .‬در‬ ‫کنار این مراسم نمایشگاه آثار دستی دانش‌آموزان‬ ‫از تمامی مدارس ابتدایی نیز در دبس��تان ش��هید‬ ‫بهزادی برگزار شد‪.‬‬

‫‪ 9‬اردیبهشت ‪ :88‬همایش راه سبز در دارالقرآن‬ ‫امام هادی(ع) با دعوت از شعله کارشناس مشاور‬ ‫سازمان آموزش وپرورش فارس و با حضور دانش‬ ‫آموزان مقطع س��وم متوس��طه برگزار شد‪ .‬هدف‬ ‫از ای��ن همایش ایجاد انگی��زش تحصیلی‪،‬تربیت‬ ‫اجتماعی و مسئولیت پذیری بود‪.‬‬ ‫‪ 14‬اردیبهشت‪ :‬شورای دانش‌آموزی دبیرستان‬ ‫کوثر ب��ا حضور صد دبیر دبیرس��تان‌های گراش‬ ‫جشن روز معلم را برگزار می‌کند‪.‬‬


‫شماره سی و پنج‬ ‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫‪3‬‬

‫باگ‬

‫‪‬نوشت‌افزار صدرا ‪ ‬نوشت‌افزار سروش ‪ ‬نوشت‌افزار پارسینا ‪ ‬فروشگاه رز‪ ‬فروشگاه مهدی ‪ ‬مرکز خرید خانواده ‪ ‬سوپرمارکت آبشار ‪ ‬سوپرمارکت میالد‪ ‬سوپرمارکت فانوس‬

‫باگ‪ 2-‬‬

‫عبدالفتاح سلطانی‬ ‫آماده پذیرش وکالت‬ ‫مال‌باختگان گراش‬

‫در پانزده روز گذشته چه گذشت؟‬

‫از شبی که مثل هیچ روزی نبود تا روزی که مثل هیچ شبی نبود‬

‫صحبت نو‪ :‬درست در زمانی که زمزمه‌ی حضور علی‬ ‫اصغر حس��نی نماینده ی الرس��تان و خن��ج‪ ،‬در نماز‬ ‫جمعه‌ی گراش به گوش می‌رسید‪ ،‬روزنامه‌ی ایران در‬ ‫تاریخ پنج شنبه سوم اردیبهشت‪ ،‬با دستمایه قراردادن‬ ‫پاسخ دانشگاه آزاد به گزارش قبلی روزنامه‌ی ایران‪ ،‬بار‬ ‫دیگر به کالهبرداری در گراش پرداخت‪.‬‬

‫دعوای دیگران در روزنامه ایران‬ ‫مس�عود غفوری‪ :‬دو وکیل ش�ناخته ش�ده به‬ ‫دعوت مجید دالور به گراش سفر کردند‪.‬‬ ‫روز جمعه ‪ 4‬اردیبهشت‪ ،‬عبدالفتاح سلطانی‪ ،‬وکیل‬ ‫شناخته‌شده‌ی کش��ور و عضو فعال کانون مدافعان‬ ‫حقوق بش��ر‪ ،‬به همراه دکتر س��ید محمود علیزاده‬ ‫طباطبایی‪ ،‬مدرس دانش��گاه و عض��و کانون وکالی‬ ‫دادگستری‪ ،‬در یک س��فر یک‌روزه به دعوت مجید‬ ‫دالور ب��رای اطالع از پرونده‌ی بح��ران اقتصادی به‬ ‫گراش آمدند‪.‬‬ ‫دالور به صورتی غیررسمی برنامه‌ی سخنرانی آنها را‬ ‫در صبح جمعه در تاالر پذیرایی ستاره فارس گراش‬ ‫به اطالع افراد نزدیک رسانده بود‪ ،‬ولی این برنامه لغو‬ ‫ش��د‪ .‬در دیدار کوتاهی که با آنها داشتیم‪ ،‬سلطانی‬ ‫گفت حاضر اس��ت در صورت تمای��ل مال‌باختگان‪،‬‬ ‫وکال��ت جمعی از آن��ان را در این پرون��ده به عهده‬ ‫بگیرد‪ .‬او به حرکت در مس��یر قانون تاکید داشت و‬ ‫خواس��تار فضایی آرام و منطق��ی برای پیش‌برد این‬ ‫پرونده بود‪ ،‬چون دامن زدن به اختالفات و اغتشاش‬ ‫را به نفع هیچ کس نمی‌دید‪ .‬او گفت برای ش��ناخت‬ ‫جنبه‌های مختلف این بحران به گراش آمده است‪ ،‬و‬ ‫اگر چند نفر به ریش‌سفیدی و نمایندگی از دیگران‪،‬‬ ‫رس��ماً او را به عنوان وکیل خود برگزینند‪ ،‬امیدوار‬ ‫است که بتواند این پرونده را به فرجام برساند‪.‬‬ ‫سلطانی هم اکنون وکالت مجید دالور را در دعوی‌اش‬ ‫علیه علی‌اصغر حسنی به عهده دارد‪ .‬دالور که خود از‬ ‫مال‌باختگان در این بحران بود‪ ،‬چندی پیش توانست‬ ‫طلب خود را از ناصر حس��نی‪ ،‬ب��رادر نماینده مردم‬ ‫در مجل��س‪ ،‬وص��ول کند‪ .‬او هدف خ��ود را از دعوت‬ ‫سلطانی‪ ،‬کمک به شهر و احقاق حقوق همشهریانش‬ ‫دانست و اظهار امیدواری کرد که مال‌باختگان از این‬ ‫فرصت به دست آمده‪ ،‬نهایت استفاده را ببرند‪.‬‬ ‫عبدالفتاح س��لطانی در برخ��ی پرونده‌های معروف‬ ‫س��ال‌های اخیر همانند پرونده اکبر گنجی‪ ،‬پرونده‬ ‫زهرا کاظمی‪،‬پرون��ده دکتر زهرا بنی یعقوب‪،‬پرونده‬ ‫هاله اسفندیاری وکالت داشته است‪ .‬او در پی اتهام‬ ‫در مورد دسترس��ی به اس��ناد طبقه بندی شده‪ ،‬در‬ ‫دادگاه تهران تبرئه شد‪.‬‬ ‫ادام�ه از صفح�ه یک‪ :‬پ��س از حرف‌های‬ ‫آغازين حس��ني‪ ،‬فتحی جلس��ه‌ي پرسش و‬ ‫پاسخ را آغاز کرد‪.‬‬

‫الريجاني هم ناراحت شد‬

‫يك��ي از حاضري��ن درب��اره‌ي چگونگ��ي‬ ‫پيگيري‌ها از آقاي حس��ني س��وال كرد و او‬ ‫گف��ت‪ :‬من در همان س��اعات اولي��ه ناپديد‬ ‫ش��دن دكت��ر نجف��ي س��ريعا پيگيري‌های‬ ‫خودم را ش��روع كردم و به حضرت آيت‌اهلل‬ ‫شاهرودي درخواست تش��كيل دادگاه ويژه‬ ‫دادم‪ .‬چ��ون اگر قرار باش��د دادگاه معمولي‬ ‫به اين پرونده رس��يدگي بكند‪ ،‬سال‌ها طول‬ ‫خواهد كش��يد‪ .‬و به همي��ن جهت تقاضاي‬ ‫دادگاه وي��ژه ك��ردم با اختي��ارات كامل كه‬ ‫بحمداهلل طي حكمي كه آقاي شاهرودي به‬ ‫آقاي رس��تگار به عنوان ب��ازرس ويژه دادند‬ ‫كار خودشان را ش��روع كردند‪ .‬همان موقع‬ ‫نام��ه‌اي به دفت��ر مقام معظ��م رهبري نيز‬ ‫نوش��تم و درباره‌ي چگونگي مشكل توضيح‬ ‫دادم و از طري��ق آقاي محم��دي گلپايگاني‬ ‫ريی��س دفتر مق��ام معظم رهب��ري موضوع‬ ‫پيگيري ش��د‪ .‬بع��د روز چهارش��نبه قبل از‬ ‫نوروز در دفتر آقاي الريجاني ريیس محترم‬ ‫مجلس به ديدار ايش��ان رفتم و كل جريان‬ ‫و اتفاقاتي كه در گراش افتاده بود براي وي‬ ‫تش��ريح كردم و اقاي الريجاني هم ناراحت‬ ‫شدند و قول دادند از طريق مجلس‪ ،‬وزارت‬ ‫و قوه ي قضاييه مسئله پيگيري شود‪.‬‬

‫به نظر می رسد هدف اصلی انتشار این گزارش مفصل‬ ‫و یک صفحه‌ای فشار بر مدیریت دانشگاه آزاد باشد تا‬ ‫پیگیری مسئله گراش‪ .‬با این وصف مالباختگان کالن‬ ‫گراش��ی که به دنبال فش��ار آوردن بر هیئت مدیره‌ی‬ ‫شرکت برگ س��بز مطهر هستند‪ ،‬همین مقدار را نیز‬ ‫برای تازه نگه داش��تن اخبار بح��ران اقتصادی گراش‬ ‫غنیمت می‌شمارند‪ .‬روزنامه‌ی ایران پس از جوابگویی‬ ‫به بیانیه دانشگاه آزاد این گونه نتیجه می گیرد‪:‬‬ ‫«ب��ه طور قط��ع مردم دير يا زود از همه مس��ائلي كه‬ ‫صورت مي‌گي��رد مطلع خواهند ش��د و امكان تداوم‬ ‫آن را س��د خواهند كرد‪ .‬اما تا قبل از آن‪ ،‬اميد اس��ت‬ ‫قضات دلس��وز مانع از آن شوند كه اين بار نيز عوامل‬ ‫بتوانن��د از چنگال قان��ون رهايي يابن��د‪ .‬از هم‌اكنون‬ ‫نگراني‌هاي��ي ج��دي وج��ود دارد كه اگ��ر تمهيداتي‬ ‫همه‌جانبه انديشيده نشود‪ ،‬همچنان باب سوءاستفاده‬ ‫از حسن اعتماد مردم بازخواهد ماند و اعتماد عمومي‬ ‫دستخوش سودطلبي‌هاي افراد «آسمان جل» ديروز و‬ ‫صاحبان مسائل امروز خواهد شد‪».‬‬

‫يك��ي دو روز قبل قرار بر اين بود كه او در نماز جمعه‬ ‫به س��خنراني بپردازد و محور حرف‌هایش نیز بحران‬ ‫اقتصادي و پاس��خ به پرسش‌های مردم باشد با وجود‬ ‫انتظار نمازگزاران براي سخنرانی حسنی‪ ،‬امام جمعه‬ ‫و جمع��ي ديگر با س��خنراني او از جایگاه نماز جمعه‬ ‫مخالفت كردند‪.‬‬ ‫در پايان نماز جمعه اعالم شد جلسه‌ي پرسش و پاسخ‬ ‫در مس��جد حضرت زينب برگزار می‌شود‪ .‬این در حالی‬

‫حسنی را کمک کنیم‬

‫در پی این جلس��ه س��یف‌اهلل زار عیان با تاکید بر مدد‬ ‫رسانی به نماینده‌ی مردم‪ ،‬در یادداشتی کوتاه نوشته‪:‬‬ ‫متاسفانه امروز چه به نفع مال باختگان و چه به ضرر‬ ‫آنان بگویید و یا بنویس��ید هر کسی آن را تعبیری به‬ ‫ض��رر خود می‌دان��د‪ ،‬اما خدا گواه اس��ت که حداقل‬ ‫بن��ده و یا بعضی از دوس��تانی که حقی��ر را از نزدیک‬ ‫می شناسند بعد از مشکالت کاری شخصی‪ ،‬دغدغه و‬

‫وکیل معروف آمد و رفت‬

‫از دیگر س��و مجی��د دالور در حرکت��ی خودجوش با‬ ‫دع��وت از عبدالفت��اح س��لطانی وکیل مع��روف‪ ،‬روز‬ ‫جمعه‌ی پر خبری را برای الرستان رقم زد و بار دیگر‬ ‫مدیریت متمرکز بحران را زیر س��وال برد‪ .‬به گفته‌ی‬ ‫مجی��د دالور هدف از این دعوت تس��ریع در پیگیری‬ ‫مسالمت آمیز بحران مالی در گراش عنوان شده است‪.‬‬ ‫دالور افزود من می‌خواس��تم با دعوت از این آقایان به‬ ‫مردم مالباخته کمک کنم اما هیچکس مرا باور نکرد‪.‬‬ ‫به گفته‌ی او که هم اکنون دوران اس��تراحت خود را‬ ‫م��ی گذراند ‪ .‬چندی پیش ب��ه دالیل اختالف مالی او‬ ‫را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند‪ .‬سخنرانی عبدالفتاح‬ ‫س��لطانی برگزار نشد و همان روز از طریق هواپیما به‬ ‫تهران بازگشت‪.‬‬ ‫طبق گزارش سید علی مجلسی‪ ،‬از همکاران صحبت‬ ‫نو ویژه‌ی گراش‪ ،‬حسني نماينده ي مردم الرستان و‬ ‫خنج بعد از مدت‌ها پرهیز از حضور در اماکن عمومی‪،‬‬ ‫در نماز جمعه‌ي چهارم اردیبهش��ت ماه حاضر شد‪ .‬از‬

‫پس خودتان چي؟‬

‫يكي از حاضرين در بين سخنان اقاي حسني‬ ‫فرياد كشيد پس خودتون چي؟ او گفت‪ :‬در‬ ‫سال ‪ 85‬نه من نجفي را مي شناختم و نه با‬ ‫او در ارتباط بودم به خاطر قضيه ي دانشگاه‬ ‫آزاد‪ ،‬در اواس��ط س��ال ‪ 85‬كه هيات امناي‬ ‫تشكيل دانش��گاه آزاد كه حدود ‪ 23‬نفر در‬ ‫بخش��داري جلس��ه تشكيل ش��د و بنده به‬ ‫عنوان مسئول پيگيري انتخاب شدم‪ ،‬من با‬ ‫دكتر موس��وي‌زادگان كه سال‌هاي سال در‬ ‫رابطه با بيمارس��تان‪ ،‬دانشگاه علوم پزشكي‬

‫دریافت پول شایعه است‬

‫احمد عظیمی که وکالت برخی از ش��اکیان را به عهده‬ ‫دارد با انتش��ار بیانیه‌ای در وبالگ گ��راش فردا در روز‬ ‫سه‌ش��نبه هش��تم اردیبهش��ت درباره رون��د پیگیری‬ ‫پرونده درخواست‌هایی از جمله اجرای اصل ‪ 49‬قانون‬ ‫اساس��ی را مطرح کرده است‪ .‬او در پاسخ به چرخش از‬ ‫مواضعش‪ ،‬واکنش نش��ان داده و گفت‪ :‬ارتباط اینجانب‬ ‫با آقاي علي اصغر حسني نماينده محترم مردم شريف‬ ‫الرستان و خنج در مجلس شوراي اسالمي‪ ،‬در حد بهره‬ ‫گرفتن از همكاري مشاراليه در پيگيري پرونده بوده كه‬ ‫خوشبختانه در موارد متعددی نيز پيشرفت روند پرونده‬ ‫حاصل همکاري طرفین بوده است‪ .‬و شايعه دريافت پول‬ ‫جهت رها نمودن پرونده يا تبرئه افرادي برخالف شرع و‬ ‫قانون نيز به شدت تكذيب مي‌گردد‪.‬‬

‫صدور بیست نیابت قضایی برای دستگیری‬

‫‪‬‬

‫بود که پيش بيني حضور تعداد زياد مردم در آن مكان‬ ‫نه چندان بزرگ‪ ،‬كار چندان سختي نبود‪ .‬با پيگيرهاي‬ ‫ي اعظم و‬ ‫انجام ش��ده معلوم شد كه در سالن حسيني ‌ه ‌‬ ‫مدرسه‌ي علميه چهارده معصوم (ع) اجازه‌ي سخنراني‬ ‫داده نشده است‪ .‬مجلسی‪ ،‬در گزارش خود که در وبالگ‬ ‫روزنامه صحبت نو به چاپ رس��ید از سرگردانی ناشی‬ ‫از در اختيار نگذاش��تن س��الن مناسب برای سخنرانی‬ ‫نماينده‌ي الرستان و خنج آن هم براي بيان مشكالت‬ ‫مردم اظهار تاسف کرد‪ .‬مهمترین بخش‌های این نشست‬ ‫پرس��ش و پاسخ در این شماره آمده است‪ .‬از شبی که‬ ‫مثل هیچ روزی نبود‪ ،‬تا روزی که مثل هیچ شبی نبود‬ ‫فاصله ای بیش از یک سال به خود ندید‪.‬‬

‫[کاریکاتور‪ :‬محمدرفیع ضیایی]‬

‫فک��ر و ذکر مان گراش و مردم گراش و برطرف کردن‬ ‫مشکالت مردم شریف گراش می‌باشد‪.‬‬ ‫مردم عزیز چه آنهایی که ظاهرا ًضرری ندیده‌اند با یکدلی‪،‬‬ ‫راهکاری جهت این معضل پیدا کنند‪ .‬عزیزان با جر و دعوا‬ ‫و هتاکی و یا آتش زدن و یا چیزهای دیگر کاری از پیش‬ ‫نمی‌رود‪ .‬عزیزان هوشیار باشید گراش خیرخواهان زیادی‬ ‫دارد‪ ،‬کاری نکنیم که آب به آسیاب بدخواهان بریزیم‪ .‬با‬ ‫لطمه زدن به همدیگر اندک س��رمایه باقی مانده را نیز‬ ‫نابود نکنیم‪ .‬پیشنهاد بنده حقیر این است که با همه این‬ ‫مش��کالت باید آقای حسنی را در این راه کمک کنیم‪.‬‬ ‫وقت زیاد است جهت تسویه حساب‌ها‪ .‬اول حل مشکالت‬ ‫بعدا ً رسیدگی به اشتباهات بعضی‌ها‪.‬‬

‫علی اصغر حسنی ‪:‬‬

‫يك ريالش را هم از حلقوم هركسي‬ ‫باشد بيرون خواهم كشيد‬

‫در پی عطش افکار عمومی گراش برای اطالع رسانی از‬ ‫مراجع ذی‌صالح ابتدا در هفتم اردیبهشت اطالعیه‌ای‬ ‫کوتاه از سوی دادگستری الرستان منتشر شد در این‬ ‫اطالعیه آمده است ‪ «:‬كليه مالباختگان با تكميل فرم‬ ‫اظهار نامه پيوست و دردست داشتن مدارك شناسايي‬ ‫و كليه مدارك مستند مطالبات خود حداكثر تا تاريخ‬ ‫‪ 88/2/20‬به دفتر بازپرس ويژه مس��تقر در دادسراي‬ ‫عمومي و انقالب الرس��تان مراجع��ه نمايند ‪ ».‬در پی‬ ‫آن روزنامه خبر جنوب در تاریخ نهم اردیبهشت‌ماه به‬ ‫نقل از عرفانی‌زاده‪ ،‬معاون قضایی دادگس��تری فارس‪،‬‬ ‫نوش��ت‪ :‬پرونده کالهبرداری شرکت برگ سبز مطهر‬ ‫در بازپرسی دادسرای الرستان به صورت ویژه در حال‬ ‫بررسی است‪.‬‬ ‫عرفانی‌زاده اظهار داشته تاکنون از‪ ۳۰۰‬نفر از سر شاخه‌های‬ ‫جذب‌کننده سرمایه برای شرکت تحقیقات قضایی انجام و‬ ‫مدیر عامل آن شرکت دستگیر و در بازداشت به سر می‌برد‪.‬‬ ‫همچنین‪ ۴‬نفر دیگر از فعاالن این شرکت دستگیر شده‌اند‪.‬‬ ‫وی در رابطه با اقدامات قضایی انجام شده نیز در این رابطه‬ ‫گفت‪ :‬تاکنون‪ ۲۰‬نیابت قضایی برای دستگیری اعضای این‬ ‫باند که به تهران‪ ،‬مشهد‪ ،‬نیشابور‪ ،‬سبزوار گریخته‌اند صادر‬ ‫شده است‪ .‬معاون قضایی دادگستری فارس افزود‪ :‬گروه‌های‬ ‫تخصصی از بانک‌های ملی‪ ،‬ملت‪ ،‬آگاهی و اداره اطالعات‬ ‫تعیین و با نظارت بازپرس ویژه در حال بررسی و مستند‬ ‫سازی از مطالبات شکات هستند‪.‬‬ ‫به نظر می رسد سرعت اطالع رسانی به مرور بیش از‬ ‫گذشته می شود و همچنان باید منتظر ماند تا پرونده‬ ‫از طریق مراجع قانونی به سرانجام مطلوب برسد‪.‬‬

‫‪ ‬باگ‪4-‬‬ ‫داريم تم��ام موضوعات را يكي يكي پيگيري‬ ‫مي‌كنيم‪ .‬اگر پولي در جيب هر كس��ي رفته‬ ‫باش��د بيرون خواهي��م كش��يد‪ .‬دادگاه ويژه‬ ‫كارش همين اس��ت‪ .‬ش��ما بپرس��يد يكي از‬ ‫قض��ات گفته بود‪ :‬حس��ني ش��اهكار كرده و‬ ‫توانس��ته مجوز دادگاه وي��ژه را بگيرد‪ .‬از اين‬ ‫اتفاق��ات در ايران زياد مي‌افتد و كمتر جايی‬ ‫دادگاه ويژه تش��كيل شده است‪ .‬دادگاه ويژه‬ ‫يعني با تمام اختيارات ريیس قوه‌ي قضاييه‬ ‫و اين اختيارات را خود آيت‌اهلل شاهرودي به‬ ‫بازپ��رس ويژه داده‌اند‪ .‬يعني اگر پول‌ها ملك‬ ‫شده باشند‪ ،‬اگر به نام‌هاي افراد ديگري شده‬ ‫باش��ند‪ ،‬اگر به خارج از كش��ور برده باش��ند‬ ‫دادگاه ويژه بالفاصله آن‌ها را توقيف مي‌كند‪.‬‬

‫از کارهای پسرم خبر نداشتم‬

‫سود نجفي تا ‪ 300‬درصد‬ ‫سود سرگروه‌ها ‪ 100‬و ‪120‬‬

‫ش��هروندي از نماین��ده‪ ،‬درب��اره‌ي ط��رح‬ ‫صالحين پرس��يد و حس��ني گف��ت‪ :‬من در‬ ‫س��ه يا چهار روز قبل از اي��ن قضيه عنوان‬ ‫كردم كه به دلي��ل اين كه تعداد حدود ‪50‬‬ ‫نفر از سرگروها به صورت مستقيم با نجفي‬ ‫در ارتب��اط بودند و بعدا ً پيگيري كه كرديم‪،‬‬ ‫متوجه ش��ديم كه نجفي سود ‪ 200‬درصد و‬ ‫‪ 300‬درصد به حساب اين‌ها واريز مي‌كرده‬ ‫و سرگروه‌ها س��ود ‪ 70 ،50‬و حداكثر ‪100‬‬ ‫و ‪ 120‬درص��د به س��رمايه‌گذاران پرداخت‬ ‫مي‌كردن��د‪ .‬من ع��رض كردم بايد حس��اب‬ ‫همه‌ي س��رگروه‌ها از جمله پس��ر خودم‪ ،‬از‬ ‫جمل��ه برادر خ��ودم بايد حساب‌های‌ش��ان‬ ‫مس��دود و كنترل شود‪ .‬و هر چه به حساب‬ ‫افراد رفته است و آمده است مشخص است‬ ‫و ه��ر چه در حس��اب مانده و اگ��ر مجددا ً‬ ‫سرمايه‌گذاري نكرده باشند مي‌شود قسمتي‬ ‫از بدهي‌ه��ا را پرداخ��ت ك��رد‪ .‬و اين حجم‬ ‫زيادي از م��ردم كه مي گوین��د حدود ‪10‬‬ ‫هزار نفر كه مالباخته هس��تند تعدادش��ان‬ ‫كمتر ش��ود‪ .‬و آن ‪ 50‬نفر اصلي فقط پرونده‬ ‫تشكيل بدهند و شكايت بكنند‪.‬‬

‫‪ ‬باگ‪1-‬‬

‫‪ ‬باگ‪3-‬‬

‫‪ ‬جلسه پرسش و پاسخ علی‌اصغر حسنی در حسینیه حضرت زینب (س) [عکس‪ :‬مهدی وفایی‌فرد]‬

‫ب��راي گ��راش فعالي��ت داش��ته‌اند‪ ،‬تماس‬ ‫گرفتيم كه ما مي‌خواهيم تقاضاي دانش��گاه‬ ‫آزاد بكنيم و ايشان هم گفتند بیايید تهران‪،‬‬ ‫روز پنج‌ش��نبه بود رفتيم خانه‌شان‪ .‬موسوی‬ ‫زادگان هم گفتند معاون بين الملل دانشگاه‬ ‫آزاد بيايند ‪ ،‬شما صحبت‌هايتان را در اينجا‬ ‫بكنيد‪ .‬ايش��ان آمدند معرف��ي كردند دكتر‬ ‫نجفي‪ .‬خوب ما امكاناتي كه براي دانش��گاه‬ ‫آزاد داش��تيم ارايه داديم و امكاناتي كه بعدا ً‬ ‫بايد تامين مي‌كرديم ايش��ان ارايه دادند‪ .‬در‬ ‫همان روز پنج شنبه ساعت ‪ 4:30‬جلسه‌اي‬ ‫با آق��اي دكتر جاس��بي هماهنگي كردند و‬ ‫ما هم رفتيم خدمت آقاي دكتر جاس��بي و‬ ‫تقاضا را داديم او هم پاراف كرد‪ .‬به هر حال‬ ‫آشنا شديم يه چند جلسه‌ي ديگه رفتيم تا‬ ‫اين كه مجوز دانشگاه آزاد صادر شد‪ .‬سپس‬ ‫حس��نی به تش��ریح ن��وع و چگونگ��ی آغاز‬ ‫فعالیت‌های اقتصادی از جمله واردات برنج‪،‬‬ ‫فروش خودرو ایرانی و خارجی زیر قیمت در‬ ‫شرکت برگ سبز مطهر پرداخت‪.‬‬ ‫حسنی تقلبی بودن بعضی از سندها را تایید‬ ‫کرد و گفت س��ندهای دیگر ک��ه به عنوان‬ ‫اس��ناد یک میلی��ارد و پانصد ه��زار تومانی‬ ‫ارائه شده است‪ .‬ارزشی بیش از ‪ 50‬میلیون‬ ‫ندارد‪.‬‬

‫تکلیف مردم چه می‌شود؟‬

‫س��پس ج��واد خ��دادادي از آقاي حس��ني‬ ‫پرس��يد‪ :‬من ح��دود ‪ 3‬هزار نفر زير ش��اخه‬ ‫دارم و تمام قراردادهاي من هم به شماره‌ي‬ ‫‪ ...‬به نام آقاي علي حس��ني اس��ت من يك‬

‫سوال دارم‪ :‬اگر اقاي علي حسني مسئوليتي‬ ‫در ش��ركت نداش��تند پس چرا مهر و امضا‬ ‫مي‌كردند‪ ،‬آقاي حس��ني! س��ه ميليارد من‬ ‫دس��ت نجفي نيست‪ ،‬پس س��ه ميليارد من‬ ‫كج��ا رفته؟ آقاي ناصر حس��ني خودش��ان‬ ‫گفتن��د كه ‪ 17‬ميليارد من هم رفته اس��ت‪.‬‬ ‫س��وال من اين است آقاي ناصر حسني ‪17‬‬ ‫ميلي��ارد از كجا آورده داده آقاي ش��قاقي؟‬ ‫حس��ني تاكيد مي‌كرد كه س��واالت را يكي‬ ‫يكي بپرس��ند تا به آن‌ها جواب كامل بدهد‪.‬‬ ‫خدادادي در آخر پرسيد تكليف اين پول‌ها‬ ‫چه مي‌شود؟ تكليف آن‌هایی كه وام گرفته‌اند‬ ‫چه مي‌شود؟ تكليف آن ‪ 300‬خانه‌اي كه در‬ ‫گرو بانک اس��ت چه مي‌ش��ود؟ دو ماه ديگر‬ ‫بانك‌ها روي خانه‌ها دست خواهند گذاشت؟‬ ‫تكليف مردم چه مي‌شود؟‬

‫لیست حساب‌های بانکی‬

‫حس��ني در پاسخ به س��واالت متعدد مردم‬ ‫گفت‪ :‬هنوز تعدادي از س��ر گروه‌ها ليس��ت‬ ‫حساب‌هاي بانكي‌شان را تحويل نداده‌اند كه‬ ‫چقدر پول به حساب‌شان رفته است و چقدر‬ ‫پول به حساب‌شان آمده است‪ .‬تعدادی از سر‬ ‫گروه‌ه��ا در آن اواخر و روزهاي آخر كه پول‬ ‫به حس��اب به اصطالح نجفي ريخته‌اند ما در‬ ‫تهران پيگيري كه كرديم در روزهاي آخر آن‬ ‫حساب‌ها مس��دود بوده است و آن‌ها پول به‬ ‫حساب مس��دود مي‌ريخته اند‪ .‬خدا را شاهد‬ ‫مي‌گيرم م��ن از آقاي مصاليي درخواس��ت‬ ‫كردم كه حس��اب‌هاي تم��ام همين ‪ 50‬نفر‬ ‫و حتي گفتم حس��اب خودم هم بررس��ي و‬

‫كنترل بكني��د‪ ،‬به اين مكان مقدس قس��م‬ ‫مي‌خورم ديروز كه من خدمت آقاي رستگار‬ ‫بازپرس ويژه بودم شماره حساب‌هاي خودم‬ ‫ه��م دادم و گفتم كه حس��اب‌هاي من را از‬ ‫‪ 10‬س��ال قبل بررس��ي بكنيد و تمام ورود و‬ ‫خروجي‌ها را هم بررسي بكنيد‪.‬‬

‫تا ریال آخر‬

‫در حال حاضر حس��اب اكثر آقايان مسدود‬ ‫شده است و بررس��ي اين‌ها كار دادگاه‌هاي‬ ‫عموم��ي نيس��ت و اي��ن كار دادگاه وي��ژه‬ ‫ي��ا هم��ان بازپرس وي��ژه اس��ت‪ .‬االن اكثر‬ ‫حساب‌هاي ‪ 50‬يا ‪ 60‬نفر مسدود است‪ .‬االن‬ ‫چه ليس��ت بياورند چه ليس��ت نياورند چه‬ ‫اموال‌شان با دست مبارك خودشان بياورند‬ ‫چه نياورند‪ .‬اين دادگاه ويژه بررسي مي‌كند‬ ‫و تمام حساب و كتاب‌ها را بررسي مي‌كند‪.‬‬ ‫چق��در پول آمده اس��ت‪ .‬چقدر پ��ول رفته‬ ‫اس��ت‪ ،‬به كجا رفته است‪ .‬اگر به جاي ديگر‬ ‫حواله كرده باشند‪ ،‬اگر ملك خريده باشند‪،‬‬ ‫اگر به حس��اب كسان ديگری ريخته باشند‪،‬‬ ‫تم��ام ريز ري��زش را در مي‌آورن��د‪ .‬از جمله‬ ‫حس��اب‌هاي ب��رادرم از جمله حس��اب‌هاي‬ ‫پسرم و تمام سرشاخه‌ها حتي از يك ريالش‬ ‫هم نخواهيم گذش��ت به خدا قسم مي‌خورم‬ ‫ك��ه از يك ريالش هم نخواهيم گذش��ت‪ .‬از‬ ‫حلقوم هر كسی باشد بيرون خواهيم كشيد‪.‬‬ ‫[جميع��ت با يك صل��وات بلند از اين حرف‬ ‫حسنی حمايت كردند‪].‬‬ ‫يكي ديگر درباره‌ي سرش��اخه‌هایي كه سود‬ ‫كرده‌اند پرس��يد‪ .‬حس��ني در ادام��ه گفت‪:‬‬

‫حسني در پاسخ به جعفري گفت‪ :‬ما دستگاه‬ ‫زيراكس و دو تا دس��تگاه اتوبوس خريداري‬ ‫كرديم كه يكي‌اش آقاي حاج اس��داهلل فاني‬ ‫الري كه االن حي و حاضر اين جا تش��ريف‬ ‫دارند‪ .‬سپس حس��ني از فاني الري پرسيد‪:‬‬ ‫مبل��غ همان اتوبوس ك��ه ‪ 92‬ميليون ‪300‬‬ ‫هزار تومان بود س��ودش كه علي الحس��اب‬ ‫به ش��ما پرداخت ش��د چقدر ب��ود؟ و آقاي‬ ‫فاني‌الري در پاسخ گفتند ‪ 5‬ميليون تومان‪،‬‬ ‫حس��ني گفتند‪ :‬چند درصد مي ش��ود؟ ‪48‬‬ ‫درصد ت��ا ‪ 50‬درصد و فق��ط ‪ 10‬درصدش‬ ‫براي دفتر بوده اس��ت‪ .‬و م��ن قبل از اينكه‬ ‫كانديدا ش��وم ‪ ،‬از شركت خارج شدم‪ .‬وقتي‬ ‫من اس��تعفا داده بودم‪ ،‬تعدادي از ماشين‌ها‬ ‫كه قرارداد بس��ته بوديم‪ ،‬هن��وز مانده بود‪.‬‬ ‫توي ارديبهشت بود و پسر من هم دبي بود‬ ‫گفتم برگردد كه تعدادي از قراردادها مانده‬ ‫و كارهاي‌شان را تمام كن‪ .‬بعدش هم دنبال‬ ‫كاره��اي انتخابات بودم و وقت��ي هم رفتم‬ ‫مجلس ديگر از كارهاي ايشان آگاه نبودم و‬ ‫نه گزارشي به من مي دادند كه چه كارهایي‬ ‫مي‌كند‪ .‬نه گزارشي مي‌داد و نه خبري‪.‬‬ ‫[ب��ار ديگ��ر يك��ي از حاضرين س��واالتي را‬ ‫پرس��يد كه اين بار علي حس��ني نتوانست‬ ‫كنترل خ��ود را حفظ بكند و ب��ا عصبانيت‬ ‫س��عي در گفتن پاسخ را داشت كه با كمك‬ ‫نيروهاي انتظامی او را آرام كردند‪].‬‬ ‫حسنی در ادامه گفت‪ :‬من تمام سعي خودم‬ ‫را مي‌كنم تا از طريق مراجع قضايي موضوع‬ ‫را پيگي��ري بكني��م‪ .‬آن خان��واده‌اي كه دو‬ ‫ميليون و پنج ميليون و ‪ 50‬ميليون و آن‌ها‬ ‫كه زندگي‌ش��ان را دادند و ‪ ...‬كه نه نجفي را‬ ‫مي‌ش��ناختند نه كسي را مي شناختند و به‬ ‫اين س��ر گروه‌ها اعتماد كردند و پول دادند‬ ‫كه گناهي نكرده‌اند‪ .‬ما بايد اول سعي كنيم‬ ‫مش��كالت اين‌ها را حل كنيم و من س��عي‬ ‫مي‌كن��م و خدا هم ياري بكند تا مش��كالت‬ ‫حل ش��ود‪ .‬من با اقاي ریيس جمهور هم در‬ ‫اين باره صحبت خواهم كرد چون در ش��هر‬ ‫سپيدان هم يک اینچنین اتفاقي افتاده بود‬ ‫كه بالغ بر ‪ 400‬ميليارد تومان كالهبرداري‬ ‫ش��ده بود كه دولت يك طرحي داده بود كه‬ ‫حدود ‪ 100‬ميليارد تومان از صندوق قرض‬ ‫الحسنه وام داده بودند و چك‌هاي توي بازار‬ ‫را دول��ت خ��ودش براي وصول��ش پيگيري‬ ‫ك��رد‪ .‬اين هم طرحي اس��ت ك��ه پيگيري‬ ‫خواهم كرد و ان‌اشاهلل به نتيجه برسيم‪ .‬در‬ ‫مورد دستگيري نجفي هم به ياري خدا و با‬ ‫كارهایي كه انجام مي‌شود اميدواريم هر چه‬ ‫زودتر دستگیر بشود‪.‬‬ ‫در اين جلس��ه ب��ار ديگر جواد خ��دادادي‬ ‫درباره‌ي قرارداد بين خودش و علي حسني‬ ‫پرس��يد و آقاي نماينده هم در اين‌باره گفت‬

‫پس��ر من يك ش��خص حقيقي است و شما‬ ‫مي‌توانيد از وي شكايت بكنيد‪.‬‬ ‫بعد از اتمام س��خنان حس��ني چن��د تن از‬ ‫مالباختگان و سرشاخه‌ها نتوانستند كنترل‬ ‫خ��ود را حفظ بكنن��د و به فريادكش��يدن‬ ‫پرداختند‪ .‬در اين ميان پوالدس��نج ‪ -‬یکی‬ ‫از مالباختگان‪ -‬كه از قبل ناراحتي قلبي نيز‬ ‫داشت‪ ،‬بي هوش و تا ساعت ‪ 10‬همان شب‬ ‫در بيمارستان بستري شد و بعد از به دست‬ ‫اوردن س�لامتي خود از بيمارستان مرخص‬ ‫ش��د‪ .‬دكتر فتح��ي از حاضرين خواس��تند‬ ‫قداس��ت مس��جد را حفظ بكنند‪ .‬كم كم به‬ ‫نماز مغرب نزديك مي شديم‪.‬‬

‫همه مقصرند‬

‫مردم كم كم داشتند سالن را ترك مي‌كردند‬ ‫اما دس��ته دس��ته دور هم جمع مي شدند‪.‬‬ ‫برخي‌ها تا س��اعاتي بعد از سخنراني نيز در‬ ‫جلوي مسجد به حرف زدن با يكديگر ادامه‬ ‫مي‌دادند‪ .‬در حالی که برخی اعتقاد داشتند‬ ‫حس��ني با حض��ورش در گراش ب��ه مردم‬ ‫امي��د و آرامش داده اس��ت برخی دیگر نیز‬ ‫از پاس��خ‌هاي نماينده گله داشتند كه حرف‬ ‫تازه‌ای در کار نبود‪ .‬بعضي‌ها هم مي گفتند‬ ‫از زير بيش��تر س��واالت در مي‌رفت و جواب‬ ‫درس��ت نداد‪ .‬عده ای هم می‌گفتند در اين‬ ‫ماجرا همه مقصرند و نبايد يك نفر را مقصر‬ ‫دانست‪ .‬من خودم مقصرم چون طمع كردم‪.‬‬ ‫آن آقای��ي كه پول یک ميليارد و دو ميليارد‬ ‫و سه ميليارد داده دست جوان ‪ 20‬ساله هم‬ ‫مقصر است‪.‬‬ ‫م��ا هم س�لامي به س��رگرد برات��ي رییس‬ ‫پاس��گاه گراش كرديم که ب��ا همکاران‌اش‬ ‫زحمت زیادی برای آرامش جلسه کشیدند‪.‬‬ ‫راهی شدیم که پرده بعدی این نمایش کی‬ ‫اجرا می‌شود‪.‬‬

‫‪‌ ‬باگ‪5-‬‬

‫تقاضای وام پنجاه‬ ‫میلیاردی از طرف‬ ‫طرح صالحین‬

‫صحب�ت نو‪ :‬هیات امن�ا طرح صالحین‬ ‫تقاض�ای وام پنجاه میلی�ارد تومان را‬ ‫مطرح کرد‪.‬‬ ‫علی اصغر حسنی در سخنان ناتمام خود در‬ ‫جلسه پرسش و پاسخ حسینیه حضرت زینب‬ ‫اش��اره‌ای به درخواس��ت وام از دولت داشت‪.‬‬ ‫حمید حس��ن‌زاده مس��ئول دفتر ارتباطات‬ ‫مردم��ی نماین��ده مجل��س اعالم ک��رد این‬ ‫درخواست از سوی صندوق صالحین به نماینده‬ ‫مردم در مجلس و بخشدار گراش ارسال شده‬ ‫اس��ت و قرار شده است که علی‌اصغر حسنی‬ ‫این پیش‌نهاد را پیگیری کند‪.‬‬ ‫حمید حسن‌زاده که ریاست طرح صالحین‬ ‫را نی��ز بر عهده دارد گف��ت‪ :‬این پیش‌نهاد‬ ‫مطرح ش��ده و در مرحله اولیه اس��ت‪ .‬اگر‬ ‫ب��ا وام موافقت ش��ود بهتر اس��ت این وام‬ ‫کم بهره در اختیار سرش��اخه‌ها قرار گیرد‬ ‫تا بخش��ی از مشکالت س��پرده‌گذاران رفع‬ ‫شود‪ .‬حسن زاده درباره ابهامات این طرح و‬ ‫نحوه بازپرداخت آن گفت‪ :‬این پیش‌نهاد در‬ ‫مرحله اولیه است و اگر با آن موافقت شود‬ ‫می‌تواند به شکل موقت بخشی از مشکالت‬ ‫مالباختگان را رفع کند‪.‬‬

‫دلیل لغو سخنرانی‬ ‫حسنی در نمازجمعه؛‬ ‫احتمال تنش‬

‫صحب�ت نو‪ :‬امام جمع�ه گراش‪ ،‬احتم�ال بروز‬ ‫تن�ش و حفظ حریم نماز جمعه را دلیل تصمیم‬ ‫خود ب�رای لغو س�خنرانی علی‌اصغر حس�نی‬ ‫دانست‪.‬‬ ‫جمع��ه چهارم اردیبهش��ت‌ماه قرار ب��ود علی اصغر‬ ‫حسنی نماینده مردم الرستان و خنج برای اولین‌بار‬ ‫پس از آغاز بح��ران اقتصادی‪ ،‬در نماز جمعه گراش‬ ‫س��خنرانی کند‪ .‬اما این س��خنرانی ب��ا وجود حضور‬ ‫حس��نی در نماز با تصمیم امام جمعه ش��هر برگزار‬ ‫نش��د‪ .‬پیش از ای��ن نیز چندین بار اعالم ش��ده بود‬ ‫که حس��نی در نماز جمعه حضور می‌یابد و س��خن‬ ‫خواهد گفت اما این گونه نش��د تا نماینده مردم در‬ ‫حسینیه حضرت زینب(س) که توسط خودش ساخته‬ ‫ش��ده است‪ ،‬س��خن بگوید و آن گونه که پیش‌بینی‬ ‫می‌شد سخنان او ناتمام بماند‪.‬‬ ‫حالجی ام��ام جمعه گراش‪ ،‬در گفتگ��و با خبرنگار‬ ‫صحبت‌نو گفت‪ :‬به دلیل احتمال تش��نج و برخورد‪،‬‬ ‫س��خنرانی علی‌اصغ��ر حس��نی در نم��از جمع��ه‬ ‫برگزارنشد‪ .‬وی درباره روند تصمیم‌گیری درباره این‬ ‫موضوع گفت‪ :‬تقاضای س��خنرانی‪ ،‬از ما و ستاد نماز‬ ‫جمعه ش��د که در جلس��ه هم افرادی مخالف بودند‬ ‫و ه��م موافق ک��ه من از جمله مخالف��ان بودم‪ .‬زیرا‬ ‫با توجه به اهمیت مس��اله هر کجا که اعالم می‌شد‬ ‫مردم می‌آمدن��د و ضرورتی ب��رای صحبت در نماز‬ ‫جمعه وجود نداش��ت‪ .‬از س��وی دیگر احتمال تنش‬ ‫نیز وجود داش��ت و نماز جمعه نهادی منتس��ب به‬ ‫رهب��ری اس��ت و حریم آن باید حفظ ش��ود‪ .‬آقایان‬ ‫گفتند بنش��ینیم و با آقای حسنی صحبت شود‪ .‬در‬ ‫ش��ب جمعه جلسه گرفتند و آقایان تصمیم گرفتند‬ ‫ک��ه آقای حس��نی بیاید برای تبریک س��ال نو و در‬ ‫مورد مس��ائل اقتصادی صحبت نشود و بعد از ظهر‬ ‫در محل دیگری صحبت شود‪ .‬گفتند که اگر حساب‬ ‫شده باشد‪ ،‬تنشی پیش نمی‌آید‪.‬‬ ‫حالجی‪ ،‬درباره دلیل لغو س��خنرانی در صبح جمعه‬ ‫گف��ت‪« :‬حدود دو س��اعت قب��ل از نم��از‪ ،‬مجموعه‬ ‫خبرهایی که از شهر می‌رسید حاکی از نوعی ناامنی‬ ‫بود‪ .‬برخی شواهد هم بود مثل آتش زدن یک خودرو‪،‬‬ ‫دعوت از کسانی برای س��خنرانی در تاالر ستاره و یا‬ ‫این که هیات امنا حسینیه اعظم و حسینیه چهارده‬ ‫معصوم نیز با سخنرانی عصر مخالفت کردند‪ .‬از سوی‬ ‫دیگر از مس��ئولین باال نیز تماس گرفته شد و اعالم‬ ‫زنگ خطر شد‪ .‬از مجموع این اخبار برداشت من این‬ ‫بود که حتی اگر صحبت مسائل اقتصادی نباشد هم‬ ‫ممکن است مشکلی پیش بیاید‪.‬‬ ‫امام جمعه گراش در جواب این که آیا لغو سخنرانی‬ ‫تصمی��م خ��ود وی بوده اس��ت گف��ت‪« :‬ازمقامات‬ ‫ب��اال گفتند اختیار با خودت اس��ت ول��ی ما صالح‬ ‫نمی‌دانیم‪ .‬این مس��اله با توجه به اخبار داخل شهر‬ ‫و گوش��زدهای مقام��ات باالتر تصمیم خ��ودم بود‪.‬‬ ‫کوچکترین برخوردی در نماز جمعه به س��رعت در‬ ‫س��ایت‌های و خبرگزاری‌ها منعکس می‌شود و اص ً‬ ‫ال‬ ‫به صالح نبود‪».‬‬ ‫علی اصغر امانی‬

‫‪ ‬داستان‌های‌باگ‪6-‬‬

‫مال‌باخته‌ای که غش کرد‪:‬‬

‫حرف‌های حسنی‬ ‫ضد و نقیض بود‬

‫مجتبی پوالدسنج یکی از جوان‌هایی است که‬ ‫با هزار امید و آرزو به سرمایه‌گذاری در شرکت‬ ‫برگ س�بز مطهر پرداخت در قصه‌های بحران‬ ‫به س�راغ او رفته‌ایم‪ .‬او بعد از جلس�ه پرسش‬ ‫و پاسخ حس�نی در حسینیه حضرت زینب به‬ ‫دلیل ناراحتی قلبی به بیمارستان منتقل و این‬ ‫گونه خبرساز شد‪.‬‬ ‫ چ��ه مبلغ پول پیش ش��ما ب��وده و از چند‬ ‫نفر؟‬ ‫‪ 500‬میلیون تومان و به ‪ 15‬نفر چک داده‌ام‬ ‫ پول‌های دریافتی را به چه کس یا کس��انی‬ ‫داده‌اید؟‬ ‫پول‌های دریافتی را به آقایان علی حس��نی و محمد‬ ‫فانی الری داده‌ام‬ ‫ از آنها مدرکی هم در دست دارید؟‬ ‫از آقای حس��نی ق��رارداد دارم و از آقای فانی الری‬ ‫هیچ مدرکی ندارم‪.‬‬ ‫ در روز پرس��ش و پاس��خ در حس��ینیه‬ ‫حضرت زینب چرا حالتان بد شد؟‬ ‫در روز پرس��ش و پاس��خ آق��ای اصغر حس��نی من‬ ‫ب��ه دلی��ل حرف‌های��ی که آق��ای حس��نی گفت و‬ ‫طرفداری‌هایی که از پس��رش به عمل آورد حالم بد‬ ‫ش��د‪ .‬حرف هایی همچون قراردادهای ش��ما جعلی‬ ‫و خودت��ان آن را امضا نموده‌اید و پس��رش هم تمام‬ ‫قراردادها و چکهای خود را وصول کرده اس��ت و از‬ ‫طرفی دیگر می‌گویند بیایید تا مشکالت‌مان را حل‬ ‫کنیم‪ .‬به دلیل این ضد و نقیض صحبت کردن بود و‬ ‫من بیماری آریتمی قلبی دارم حالم بد شد‪.‬‬ ‫ وضعیت زندگیتان چگونه است؟‬ ‫زندگی‌ام به هم ریخته شب‌ها تا ساعت ‪ 4‬الی ‪ 5‬صبح‬ ‫از فکر نمی‌توانم بخوابم‪ .‬دیگر نمی‌توام به مغازه بروم‬ ‫به دلیل فشارهایی که طلبکاران می‌آورند و به مغازه‬ ‫مراجعه می‌کنند نمی‌توانم به مغازه بروم‪.‬‬ ‫ فشار طلبکاران به شما چگونه است؟‬ ‫بیش از اندازه تماس می‌گیرند‪.‬‬ ‫ تهدید هم می‌کنند؟‬ ‫نه‬ ‫ به نظرتان به پول خود می‌رسید؟‬ ‫به نظرم با حرف‌هایی که علی حسنی می‌زند که برای‬ ‫حل مش��کل با هم صحبت می‌کنیم به نصف پولم که‬ ‫نزد آقای حسنی است می‌رسم و به نصف دیگر از طرف‬ ‫فانی‌الری با توجه به این که مدرکی از ایش��ان ندارم و‬ ‫وضع مالی ایشان مناسب است به پول خود می‌رسم‪.‬‬


‫تقویم‬

‫‪ ‬الر‪ :‬کتابفروشی رسالت ‪ ‬الر‪ :‬مطبوعات فرهنگ ‪ ‬اوز‪ :‬مطبوعات پرسپولیس ‪ ‬اوز‪ :‬کریما ‪ ‬خنج‪ :‬کتابخانه عمومی خنج ‪ ‬جویم‪ :‬کتابخانه عمومی ‪ ‬فداغ ‪ ‬ارد‬

‫تقویم ‪ 3-‬‬

‫ش��هيد سيد ناصر سعادت در س��ال ‪ 1337‬در شهر‬ ‫گراش متولد شد‪ .‬وي دانشجوي رشته رياضي بود كه‬ ‫در پي وقوع انقالب فرهنگي و تعطيلي دانش��گاه‌ها‬ ‫به گراش بازگش��ت و در كس��وت دبيري به تدريس‬ ‫درس‌هاي رياضي‪ ،‬ادبيات و ديني مش��غول شد‪ .‬اين‬ ‫معلم دوس��ت داش��تني پس از چندين ب��ار اعزام به‬ ‫جبهه در آذر ماه ‪ 1360‬در منطقه گيالن غرب جاويد‬ ‫االثر ش��د‪ .‬این یادداشت‌ها فرازهايي از كتاب «سردار‬ ‫بي‌نشان» نوشته امير حمزه مهرابي است‪.‬‬

‫ياد كردي از‬ ‫چراغیافروخته‬

‫ص�ادق رحماني‪ :‬اوايل انقالب بود‪ .‬س��ال ‪1359‬‬ ‫هجري شمس��ي ش��ايد‪ .‬مدرس��ه‌ها چندان جدي‬ ‫گرفته نمي‌ش��د‪ .‬مواد درس��ي با توجه به تحوالت‬ ‫سياس��ي اجتماعي چن��دان مورد توج��ه معلمان‬ ‫نب��ود‪ .‬ما هم به كالس مي‌آمدي��م و مي‌رفتيم‪ .‬در‬ ‫اين ميان سيد ناصر سعادت معلمي كه هميشه و‬ ‫هنوز برايم‪ ،‬مث��ل الگويي خودماني جلوه مي‌كند‪،‬‬ ‫در كالس درس حاض��ر مي‌ش��د و ب��ه م��ا درس‬ ‫نهج‌البالغ��ه م��ي‌داد‪ .‬اعتقاد عجيبي به س��خنان‬ ‫م��وال علي (ع) داش��ت و همواره كلم��ات قصار و‬ ‫خطبه‌هاي نهج البالغه را برايمان تفس��ير مي‌كرد‪.‬‬ ‫ب��ا آن همه حركت‪ ،‬پويش و ش��تابي كه در كالم‬ ‫موال نهفته بود و آن حس و حالي كه خود داشت‪،‬‬ ‫جوشش و شورشي در ما مي‌افكند‪ .‬معلم ما‪ ،‬سيد‬ ‫ناصر س��عادت‪ ،‬مردي كه شواليي از سكوت بر تن‬ ‫داش��ت و جز به ضرورت سخن نمي‌گفت‪ .‬هميشه‬ ‫س��اكت‪‌،‬هميشه تنها‪ ،‬هميش��ه آرام‪ ،‬با دروني پر‬ ‫التهاب‪ ،‬حتماً‪.‬‬ ‫مردي با دسته كليدي كه هميشه در دست داشت‬ ‫و آرام و بي‌درن��گ! در خياب��ان ش��هر قدم مي‌زد‪،‬‬ ‫تنها‪ ،‬در پياده‌رو‪ ،‬بي آن كه اطراف را بپايد‪ .‬مردي‬ ‫كه دوست داش��ت‪ ،‬مو به موي كالم موال علي(ع)‬ ‫در نهج البالغ��ه را در زندگي خودش عملی كند‪.‬‬ ‫اين را در فيلمي مس��تند كه از فقيران سيستان و‬ ‫بلوچستان گرفته اس��ت‪‌،‬مي‌توان به درستي درك‬ ‫كرد‪ .‬اي معلم بزرگ! تو هميش��ه براي من الگويي‬ ‫خودمان��ي و صميمي هس��تي! امروز من دس��ته‬ ‫كلي��دي در دس��ت دارم و در خيابان قدم مي‌زنم‬ ‫آرام و پرالتهاب ‪....‬‬

‫مرح�وم حميد رايگان‪ :‬در جبهه چهره بش��اش‬ ‫و ب��ا ط��راوت او دل و روح همنش��ينان را نوازش‬ ‫مي‌داد‪ .‬اما هق هق آرام و مرواريد اشك شبانه‌اش‬ ‫ديدني‌ت��ر بود‪ .‬اغلب جلس��ات درس وي به هنگام‬ ‫تفس��ير دعاهاي صحيفه سجاديه در مدرسه ايثار‬ ‫شهر گيالنغرب كه بعد از نماز مغرب و عشا برگزار‬ ‫مي‌شد با چشمان اشك‌آلود توأم مي‌گشت‪.‬‬ ‫در شرايط س��خت و بحراني جبهه‌ها سنگ صبور‬ ‫و مشكل‌گشاي بچه‌هاي رزمنده بود‪ .‬طوفاني‌ترين‬ ‫بچه‌ها وقتي به نزدش مي‌رفتند و از س��خت‌ترين‬ ‫مصائب لب به شكوه مي‌گشودند‪ ،‬با نسيم كالمش‪،‬‬ ‫عطر حدي��ث يا آيه‌اي يا داس��تاني ب��ر جان وي‬ ‫مي‌وزيد و او را به ساحل آرامش هدايت مي‌كرد‪.‬‬ ‫ابراهيم مهرابي‪ :‬وقتي گذشته حيات طیبه شهيد‬ ‫سيد ناصر سعادت را بازخواني مي‌كنم‪ ،‬نقاط بسيار‬ ‫روشني را مي‌بينم‪ ،‬ولي در ميان همه حسنات اين‬ ‫سيد دوست‌داشتني‪ ،‬اخالص و بي‌ريايي او‪ ،‬چكاد‬ ‫درخت وجود اوست‪.‬‬ ‫در زم��ان اس��تراحت بين دو زنگ پ��س از صرف‬ ‫چ��اي بالفاصله به مي��ان دانش‌آموزان مي‌آمد و با‬ ‫همان تبس��م بس��يار آرام‌بخش و هميشگي خود‪،‬‬ ‫بين بچه‌ها روي سكوها مي‌نشست و با شاگردانش‬ ‫سخن مي‌گفت‪.‬‬ ‫در سال ‪ 1360‬اوايل جنگ‪ ،‬با هم در جبهه آبادان‬ ‫بودي��م‪ ،‬بعضي‌ه��ا در ارائه خدمات تعريف نش��ده‬ ‫شرط و شروطي داشتند و اهل ترديد و بگو و مگو‬ ‫بودند‪ ،‬اما اين مجسمه اخالص‪ ،‬هميشه دنبال كار‬ ‫مي‌گشت و گويا شاكله وجوديش اقتضايي جز اين‬ ‫را نداشت‪.‬‬ ‫يعقوب صادقي‪ :‬زماني كه ايش��ان در دبيرستان‬ ‫تدريس مي‌كردند‪ ،‬يك��ي از محبوب‌ترين معلمان‬ ‫بود و از نظر رفتار و اخالق‪ ،‬الگوي اغلب شاگردان‬ ‫و حتي عده‌اي از دبيران بود‪.‬‬ ‫يادم مي‌آيد كه بعد از اتمام كالس‪ ،‬آستين‌ها را باال‬ ‫مي‌زد و در سيمانكاري حياط مدرسه حاجي‌پور و‬ ‫درختكاري دور تا دور مدرسه‪ ،‬كمك مي‌كرد‪.‬‬

‫ شما عضو اولین شورای اسالمی شهر گراش‬ ‫و در واقع رییس آن بودید‪ .‬چه ش��د که تصمیم‬ ‫به حضور در انتخابات گرفتید؟تصمیم شخصی‬ ‫بود يا با دعوت گروهي بود؟‬ ‫ب��ه نام خداوند بخش��نده و مهربان‪ .‬با آغ��از انتخابات‬ ‫ش��وراها من خودم بيش��تر تصميم داشتم و به دعوت‬ ‫گروهي نبود‪ .‬البته با جمعی از دوس��تان مش��ورت و‬ ‫نظرخواهی کردم‪ .‬احس��اس مي‌كردم ش��ايد بتوانم از‬ ‫تجربي��ات خودم براي خدمت به مردم اس��تفاده كنم‬ ‫و به عنوان ريیس ش��ورا با همکاری دیگر اعضا چهار‬ ‫س��ال فعاليت كردی��م‪ .‬علی‌رغم اينكه كارهاي ش��ورا‬ ‫بیشتر جنبه‌ي نظارتي دارد تا اجرايي‪ ،‬ولي باز هم يک‬ ‫سري كارهايی در طي اين مدت انجام دادیم‪ ،‬از جمله‪،‬‬ ‫س��امان‌دهي شهرك ‪ 80‬هكتاري كه با پي‌گيري ها و‬ ‫جلساتي كه با مسئولین استان داشتيم توانستيم اين‬ ‫شهرك را سازمان دهیم؛ توانستیم مجوز احداث پست‬ ‫‪ 66‬كيل��و ولت را با همكاري ب��رادر عزيزمان مهندس‬ ‫وقارفرد بخش‌دار وقت بگیریم‪ .‬زمين‌اش مشخص شد‪.‬‬ ‫و بحمدال��ه اين پروژه در س��ال ‪ 87‬افتتاح ش��د‪ .‬يادم‬ ‫نم��ي‌رود اون موقع‌ها ولتاژ برق خيل��ي پايين بود به‬ ‫همين دليل اعضاي ش��ورا نشس��تي با مديريت عامل‬ ‫برق استان داشتيم و نتيج ‌ه اين شد که بيایند بررسي‬ ‫بكنن��د و چيزي در ح��دود ‪ 6‬هزار متر از س��يم‌هاي‬ ‫فرس��وده‌ي برق را تعويض كنند و يک مقداري ولتاژ‬ ‫متعادل‌تر شد‪.‬‬ ‫م��ورد بعدي ق��راردادی از طرف ش��هرداري گراش با‬ ‫اداره‌ي كل مس��كن و شهرسازي داشتيم و حدود ‪50‬‬ ‫هزار هكتار زمين براي ايجاد پارك جنگلي گراش بعد‬ ‫از پليس‌راه بسته شد و شورا به شهرداري مجوز داد كه‬ ‫آنجا براي فضاي سبز يك حلقه چاه حفر بكنند‪ .‬مورد‬ ‫ديگر روشنايي خیابان اصلی شهر است‪ .‬چراغ‌هاي آويز‬ ‫كه آن موقع ش��ورا و شهرداري با مشاركت موسسه‌ي‬ ‫همياري و توس��عه بخش گراش و اداره‌ي برق گراش‬ ‫پی‌گی��ری کردند تا مش��كل روش��نايي خيابان اصلي‬ ‫برطرف شود‪.‬‬ ‫س��اماندهي پارك ش��هر و تفكيك آب فضاي سبز از‬ ‫آب مش��روب ش��هر و اختصاص يك حلقه چاه آب از‬ ‫آبفاي گراش به ش��هرداري بود‪ .‬پيگيري اعضاي شورا‬ ‫ب��ه اتفاق آق��اي مهندس وقارفرد و آق��اي نوروزي در‬ ‫جه��ت كارهاي مقدماتي و اوليه موسس��ه‌ي فرهنگي‬ ‫آبشار انديشه كه استارت كارش در دوره اول زده شد‪.‬‬ ‫همچنین موسسه‌ي توس��عه و همياري بخش گراش‬ ‫در س��فري كه م��ن و آقاي نام‌آور و آق��اي مهرابي به‬ ‫قطر داش��تيم همين طرح اوليه را ش��ورا پیش��نهاد و‬ ‫آنج��ا عنوان كرديم‪ .‬بعد در ادامه‌ی آن به اتفاق آقایان‬ ‫مهندس نوروزي‪ ،‬مهندس وقارفرد و شهردار وقت آقاي‬ ‫مهندس مظفري س��فري به دبي داشتيم و توانستیم‬ ‫ب��ا همکاری مردم خوب مقیم دبی‪ ،‬فعالیت موسس��ه‬ ‫توس��عه و همیاري بخ��ش گراش را با اس��اس‌نامه‌اي‬ ‫مدون از همان دوره شروع کنیم؛ واگذاری هزار شماره‬ ‫تلفن ثابت به ش��هروندان عزیز ب��ا همکاری مدیر کل‬ ‫محترم مخابرات استان فارس؛ و موارد دیگر‪.‬‬ ‫ در قبل از مصاحبه به روند پی‌گیری تأسیس‬ ‫اداره‌ی آموزش و پرورش و آن همبس��تگی که‬ ‫به وجود آمده بود اش��اره کردید‪ .‬آیا در سایر‬ ‫ادارات هم چنین همبستگی و پیگیری‌هایی انجام‬ ‫شد؟‬ ‫بله‪ .‬ب��رای ادارات دیگ��ر مث ً‬ ‫ال بخش��داری هم همین‬ ‫پیگیری‌ها انجام شد و الحمداله به نتیجه هم رسید‪ .‬یا‬ ‫کمیت��ه‌ی امداد‪ .‬در هر صورت موال علی(ع) می‌فرمایند‬ ‫که حق گرفتنی اس��ت‪ .‬اینکه بنشینی که این حق را‬ ‫بهمان بدهند طبیعی اس��ت که زمان خیلی بیشتری‬ ‫می برد‪ .‬باید آدم تالش بکند و دنبال بکند تا به نتیجه‬ ‫برسد‪.‬‬ ‫ در ش��ورای اول بیشتر کس��انی که کاندیدا‬ ‫شدند و پذیرفته ش��دند‪ ،‬فرهنگی بودند‪ .‬به نظر‬ ‫شما چه موضوعی باعث شد که فرهنگیان پا به‬ ‫میدان بگذارند؟‬ ‫این نظ��ر و لطف مردم بود که فرهنگی��ان را انتخاب‬ ‫کردند‪ .‬م��ن فکر می‌کنم از فرهنگ ب��االی مردم بود‬ ‫که باعث ش��د فرهنگیان انتخاب ش��وند و همچنین‬ ‫اعتمادی که به فرهنگیان داشتند‪.‬‬ ‫ این فرهنگی بودن شورا چه تأثیری بر روند‬ ‫کار شورا گذاشت؟‬ ‫همدل��ی‪ ،‬هماهنگ��ی و هم‌فکری باعث می ش��ود که‬ ‫انسان در کار موفق‌تر باشد و رمز موفقیعت ما در رابطه‬ ‫با آن گزارش‌هایی ک��ه عرض کردم‪ ،‬همین همدلی و‬ ‫هم فکری بود‪ .‬ضمن این که ما در بعضی از جلس��ات‬ ‫در شورا شاید برای تصویب کردن یک موضوعی خیلی‬ ‫هم کلنجار می رفتیم و با هم بحث می کردیم و حتی‬ ‫تندی هم می‌کردیم‪ ،‬ولی همین که جلس��ه‌ی ش��ورا‬

‫روز پرستار‪ 1-‬‬

‫تقویم ‪ 1-‬‬

‫سیدعلی مجلسی‪ -‬مسعود غفوری‬

‫سید عباس جهانبانی رییس اولین دوره شورای شهر گراش‪:‬‬

‫معلمی بهترین ایام‬ ‫زندگی‌ام بود‬

‫تمام می ش��د مثل دوتا برادر در کنار هم و با احترام‬ ‫به هم‪ ،‬آن وظیفه‌ای که دو برادر مس��لمان نس��بت به‬ ‫همدیگر دارند را رعایت می کردیم‪ .‬یعنی اوالً مس��ائل‬ ‫در ش��ورا می‌گذشت‪ ،‬و ثانیاً مشکالت و مسائل شورا و‬ ‫اختالف س��لیقه‌هایی که توی ش��ورا بود فقط در حد‬ ‫شورا نگه می‌داشتیم و بیرون که می‌آمدیم‪ ،‬همان دو‬ ‫ب��رادر فرهنگی بودیم‪ .‬رمز موفقیت ما هم به نظرم در‬ ‫همین بود‪.‬‬ ‫ پس به نظر شما تجربه‌ی شورا اول تجربه‌ی‬ ‫موفقی بود؟‬ ‫به نظر من تجربه‌ی موفقی بود‪ .‬خب طبیعی است که‬ ‫در هر جایی یک سری کاستی‌هایی هم است‪ .‬می‌تواند‬ ‫در شورای اول هم باش��د‪ .‬خصوصاً که در شورای اول‬ ‫تجربه‌ای هم نبود‪.‬‬ ‫ چه شد که در دوره‌ی دوم این موفقیت تکرار‬ ‫نشد و حتی آنهایی که در دوره‌ی اول در شورا‬ ‫بودند‪ ،‬کاندیدا نشدند و شورا هم تشکیل نشد؟‬ ‫اعضای شورای اول تصمیم فردی داشتند که کاندیدا‬ ‫بش��وند یا نه‪ ،‬و هر کس��ی به فکر نق��ش خودش بود‪.‬‬ ‫من به ش��خصه تصمیم شخصی خودم بود که کاندیدا‬ ‫نش��دم و هیچ عاملی دخیل نبود‪ .‬من اینجا به دو تا از‬ ‫دلیل‌ها اشاره می‌کنم‪ :‬دلیل اول این که کارهای شورا‬ ‫بیشتر جنبه‌ی نظارتی دارد تا جنبه‌ی اجرایی‪ .‬کارهای‬ ‫نظارتی هم نمود عینی و وجود خارجی کمتر دارد‪ .‬در‬ ‫نتیجه مردم احس��اس می‌کردند انتظاری که از شورا‬ ‫دارند برآورده نمی‌ش��ود‪ .‬دلیل دوم هم با توجه به این‬ ‫که از تعدادی از تحصیل‌کرده‌های جوان شنیده بودم‬ ‫که هر کجا قدیمی‌هایی مثل جهانبانی و امثالهم حضور‬ ‫دارند‪ ،‬مردم آنها را انتخاب می‌کنند و زمینه‌ی فعالیت‬ ‫از جوانان تحصیل‌کرد ‌ه گرفته می‌شود‪ .‬به خودم گفتم‬ ‫حداقل در دوره‌ی دوم کاندیدا نشوم تا زمینه و عرصه‬ ‫فعالیت برای جوانان باز شود‪ .‬و دالیل دیگر هم داشت‬ ‫که اجازه بدهید سخن به درازا نکشد‪.‬‬ ‫ فکر می‌کنید بقیه هم این دید شما را داشتند؟‬ ‫شاید سایر عزیزان در این مورد دومی که اشاره کردم‬ ‫تقریباً با م��ن هم نظر بودند‪ .‬می‌خواس��تیم زمینه‌ی‬ ‫فعالیت جوانان را فراه��م بیاوریم‪ .‬ولی در موارد دیگر‬ ‫خیر‪.‬‬ ‫ نتیجه‌ی این که شورای دوم تشکیل نشد چی‬ ‫بود؟ چقدر ضربه خوردیم؟‬ ‫ببینید شورا یک سری وظایف دارد که باید خود شورا‬ ‫بیای��د و از حق و حقوق موکلین‌اش دفاع بکند‪ .‬وقتی‬ ‫شورا نباشد کس دیگری نیست که وظایف شورا را به‬ ‫صورت رس��می و قانونی دنبال کند‪ .‬در نتیجه خیلی‬

‫فرزانه استوار‬

‫پرستاری یک شغل نیست یک عشق است و با‬ ‫شغل‌های دیگر بسیار تفاوت دارد‪ .‬وقتی وارد‬ ‫این رشته و این شغل شدی دیگر نمی‌توانی‬ ‫آن را رها کنی‪ .‬احساس می‌کنی مسئولیت‬ ‫داری و باید بمانی‪ .‬داشتن صداقت و وجدان‬ ‫کاری بسیار مهم است‪ .‬اگر یک پرستار وجدان‬ ‫بیداری نداشته باشد خیلی راحت می‌تواند‬ ‫از زیر کارها در برود و این می‌تواند بازی با‬ ‫جان انسان‌ها باشد‪ .‬فقط کسانی می‌توانند در‬ ‫این کار موفق باشند که واقعاً عاشق کارشان‬ ‫هستند‪ .‬پرستارها می‌گویند‪ :‬پرستاری شغل‬ ‫راحتی نیست‪ ،‬شیفت‌های فشرده‪ ،‬شیفت شب‪،‬‬ ‫ندادن به‌موقع حقوق‪ ،‬نداشتن وقت کافی برای‬ ‫رسیدگی به کارهای منزل‪ ،‬سختی کار که روی‬ ‫مسائل خانوادگی و رفتار‌مان با اعضای خانواده‬ ‫تاثیر دارد‪ ،‬تغییرات و اثرات منفی زیادی در‬ ‫جسم و روح به جا می‌گذارد اما با این وجود‬ ‫وقتی کسی بیمار به این‌‌جا می‌آید و سالم‬ ‫بیرون می‌رود‪ ،‬انگار یک دنیا را به ما می‌دهند‪.‬‬ ‫در این کار داشتن یک نوع رفتار کافی نیست‪ .‬باید چهره‌های مختلفی از‬ ‫خود نشان دهی و با هر کس مثل خودش رفتار کنی‪.‬‬ ‫هیچ‌کس با حال خوش به بیمارستان نمی‌آید چه بیمار‪ ،‬چه همراهان‬ ‫ی‬ ‫او‪ .‬پس این که بعضی‌ها رفتار مناسبی ندارند‪ ،‬زیاد چیز غیر طبیع ‌‬ ‫نیست‪ .‬باید آن‌ها را درک کنیم در غیر این صورت‪ ،‬نمی‌گذرد‪ .‬اما بعضی‬ ‫از بیماران و همراها‌نشان اص ً‬ ‫ال قدر نمی‌دانند و گاهی اوقات توقعات‬ ‫بی‌جا دارند و فقط جنبه‌ی منفی کارها را می‌بینند‪ .‬مثال همه‌ی کارهایی‬ ‫که برایشان انجام داده‌ای را نادیده می‌گیرند و فقط یک کار که ممکن‬ ‫است کمی با تاخیر انجام شده باشد را می‌بینند‪ .‬داد و بیداد می‌کنند‬

‫از حق و حقوق‌های مردم در این راس��تا به دلیل نبود‬ ‫ش��ورا تحقق پیدا نمی‌کند‪ .‬یقیناً وجود ش��ورا دارای‬ ‫فایده برای هر شهر و روستایی خواهد بود‪.‬‬ ‫ می‌توانید به طور مش��خص م��واردی را نام‬ ‫ببرید که به دلیل نبود شورا تحقق پیدا نکردند؟‬ ‫اگر به وظایف ش��ورا توجه بکنی��م می‌بینیم که یکی‬ ‫از آن وظایف بررس��ی و ش��ناخت کمبودها‪ ،‬نیازها و‬ ‫نارسایی‌های اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بهداشتی و‬ ‫رفاهی حوزه‌ی انتخابیه و تهیه طرح‌ها و پیشنهادهای‬ ‫اصالحی و راه‌حل‌های کاربردی در این زمینه‌ها جهت‬ ‫برنامه‌ریزی و ارائه‌ی آن به مس��ئولین مربوط اس��ت‪.‬‬ ‫وقتی شورا نباش��د‪ ،‬افرادی نیستند که این وظایف را‬ ‫انجام دهند‪ .‬اگر شورای دوم بود می‌توانستند ادامه‌ی‬ ‫کار شورای اول را با یک سری نظرات سازنده‌ی جدید‬ ‫به راحتی دنبال بکنند و به نتیجه برسند‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال محدوده‌ی ش��هر گراش هم جزو این کارها‬ ‫بود؟ در شورای اول روی این قضیه بحث شد‪،‬‬ ‫ولی آیا تا االن به نتیجه رسیده است؟‬ ‫خیر به نتیجه نرس��یده‪ .‬ما از همان اول شروع کارمان‬ ‫یکی از مس��ائلی که در دس��تور کار ش��ورا گذاشتیم‪،‬‬ ‫افزایش درآمد شهرداری از طریق گرفتن حق نوسازی‬ ‫از ش��هروندان بود‪ .‬از آنجایی که محدوده‌ی شهر طبق‬ ‫مصوبه‌ی سال ‪ 1345‬عمل نمی‌شد‪ ،‬شهرداری گراش‬ ‫قانوناً نمی‌توانس��ت حق نوسازی بگیرد‪ .‬از همان ابتدا‬ ‫طی مکاتباتی که با اس��تان‌داری وقت داش��تیم‪ ،‬این‬ ‫موضوع در دستور کارمان گذاشتیم‪ .‬خوب استانداری‬ ‫هم این مورد را به وزارت کش��ور منتقل کرد و وزارت‬ ‫کش��ور هم به هی��أت دولت‪ .‬تا ماه‌ه��ای آخر دوره‌ی‬ ‫ش��ورا به اتفاق برادر عزیزم��ان آقای مهرابی رفتیم به‬ ‫وزارت کشور و پی‌گیر این قضیه شدیم ولی متاسفانه‬ ‫از طریق ادارات مربوط به ما جواب داده نش��د‪ .‬بعدش‬ ‫هم چهار س��ال شورا نبود تا این قضیه را دنبال بکند‪.‬‬ ‫اآلن هم شورای جدید یقیناً پیگیر این قضیه است و تا‬ ‫آنجایی که اطالع دارم‪ ،‬هنوز نتیجه‌ی روشنی نداریم‪.‬‬ ‫حاال دلیل‌اش را باید از مسئولین ذیربط جویا شد‪.‬‬ ‫ منظورتان از مسئولین زیربط کیست؟‬ ‫بخشداری‪ ،‬فرمانداری‪ ،‬استان‌داری و وزارت کشور‪.‬‬ ‫ چرا باز هم در دوره‌ی سوم کاندید نشدید؟‬ ‫در دروه‌ی س��وم خوشبختانه به دلیل استقبال خوبی‬ ‫که عزیزان داشتند احساس کردم که الحمداله مشکل‬ ‫حل ش��ده اس��ت و ای��ن دوره نیروهای ت��ازه نفس و‬ ‫تحصیل‌کرده و متعهد هس��تند و می‌توانند این کار را‬ ‫دنبال کنند‪.‬‬ ‫ دید شما نسبت به شورای سوم چیست؟‬

‫و گاهی اوقات اگر چیزی کنارشان باشد آن‬ ‫را به طرف‌ما‌ن پرت می‌کنند ولی خیلی‌ها‬ ‫هم هستند که واقعاً تشکر می‌کنند و قدر‬ ‫می‌دانند‪.‬‬ ‫در حال حرف زدن با پرستاران اورژانس بودم‬ ‫که بیماری را آوردند‪ .‬برایم جالب بود‪ ،‬همین‬ ‫که بیمار از در وارد شد از همان فاصله پرستار‬ ‫حال او را تشخیص داد و به بغل دستی‌اش‬ ‫گفت‪ :‬یا قلبی است یا آسم‪ .‬وقتی پرسیدم‬ ‫چطور از این فاصله تشخیص دادی گفت‬ ‫اینقدر مریض دیده‌ایم که دیگر تشخیص‬ ‫بیماری کاری ندارد‪ .‬وقتی از خاطرات کارشان‬ ‫پرسیدیم گفتند‪ :‬کار ما همش خاطره است‪ .‬هر‬ ‫مریض خاطره‌ای دارد‪ .‬یکی از پرستاران بخش‬ ‫اورژانس گفت‪ :‬یک روز باالی سر بچه‌ای بودم‬ ‫که تازه متولد شده بود‪ .‬ناگهان تنفس کودک‬ ‫قطع شد‪ .‬سریع آمبو‌بگ (وسیله‌ای برای‬ ‫تنفس دادن) را برداشتم و همین که‌خواستم‬ ‫شروع به تنفس دادن کنم‪ ،‬اول کایه‌ی او را‬ ‫گرفتم و یک دفعه از سرش در آوردم‪ .‬چون در‬ ‫همان حال سرش به طرف عقب خم شد تنفس‌اش برگشت‪.‬‬ ‫یکی دیگر از پرستاران این خاطره را تعریف کرد‪ :‬یک روز پسر سه‪ -‬چهار‬ ‫ساله‌ای را آوردند که از ارتفاع افتاده بود و پیشانی‌اش نیاز به بخیه داشت‪.‬‬ ‫با اینکه از همان اول به او آمپول زدم و با سوزن بخیه کردم‪ ،‬وقتی‬ ‫ت درد نکنه‪...‬‬ ‫داشت مرخص می‌شد‪ ،‬با گریه تند تن ‌د می‌گفت‪ :‬دست ‌‬ ‫ت درد نکنه‪...‬‬ ‫دست ‌‬ ‫دهم اردیبهشت‌ماه روز پرستار بود‪ .‬این بار وقتی غرق در غصه‌ها و‬ ‫مریضی خود به بیمارستان می‌رویم به چهره مهربان آن‌ها نگاه کنیم و‬ ‫بگوییم دستت درد کنه‪.‬‬

‫پرستار!‬ ‫دستت درد نکنه‬

‫از دی��د من الحمدال��ه نیروهایی که اآلن توی ش��ورا‬ ‫هس��تند‪ ،‬نیروهایی متخصص و متعهدند‪ .‬بنده هم از‬ ‫ابتدای کارش��ان اعالم آمادگی کرده‌ام که در جاهایی‬ ‫که می‌توانم‪ ،‬حاضرم همکاری داشته باشم‪ .‬و مواردی‬ ‫ه��م در حد ش��ور ب��ا آنها هم��کاری داش��ته‌ام‪ .‬البته‬ ‫اظهارنظر را باید آنها بفرمایند و نه من‪ .‬ولی بنده اعالم‬ ‫امادگی کرده‌ام‪.‬‬ ‫ شورا در حال حاضر با چهار نفر کار می‌کند‪.‬‬ ‫به نظر ش��ما چرا این وضعیت ب��ه وجود آمده‬ ‫است؟‬ ‫به نظر می‌رسد که مشکالتی که برای تعدادی از اعضا‬ ‫پیش آمد‪ ،‬حاال مشکالت شخصی یا اداری‪ ،‬باعث شد‬ ‫که آنها استعفا بدهند‪.‬‬ ‫ یعنی قب��ل از این ک��ه کاندیدا بش��وند‪ ،‬این‬ ‫مش��کالت را پیش‌بینی نکرده بودن��د؟ یا اینکه‬ ‫تصوری از سنگینی کار نداشتند؟‬ ‫ممکن است ابتدا احساس می‌کردند که بتوانند هم به‬ ‫کار رسمی‌ش��ان برس��ند و هم به کار شورا‪ .‬کما اینکه‬ ‫م��ن خودم‪ ،‬هم در آم��وزش و پرورش بودم و تدریس‬ ‫می‌کردم و هم در شورا چهار سال انجام وظیفه کردم‪.‬‬ ‫بعضی از آقایان هم مثل آقای نام‌آور و آقای کریمیان‬ ‫هر دو به دلیل ادامه‌ی تحصیل اس��تعفا دادند‪ .‬خوب‬ ‫این‌ها هم در هر صورت یک س��ری مش��کالت حتماً‬ ‫داشته‌اند که مجبور شدند استعفا بدهند‪.‬‬ ‫ ش��ما فکر می‌کنید چرا نفر هشتم وارد شورا‬ ‫نشد؟‬ ‫م��ن دلیل خاص��ی نمی‌بینم‪ .‬نمی‌دانم نف��ر آخر چه‬ ‫اهدافی را دنبال می‌کند‪ .‬ولی کار ش��ورا کار سنگینی‬ ‫اس��ت و آدم باید از زندگی و خانواده بگذرد‪ .‬کار شورا‬ ‫زمان‌ب��ر اس��ت‪ .‬خوب هر پنج انگش��ت ک��ه مثل هم‬ ‫نمی‌شوند‪ .‬دیدگاه‌ها و نظرات و برداشت‌های هر کس‬ ‫می تواند متفاوت باشد‪ ،‬و همین‌ها می‌تواند باعث این‬ ‫مشکالت بشود‪.‬‬ ‫ در مقایسه ش��هرداران منتخب عملکرد آقای‬ ‫نام‌آور‪ ،‬شهردار سابق‪ ،‬و آقای قائدی‪ ،‬شهردار‬ ‫حاضر‪ ،‬را چگونه می‌بینید؟‬ ‫قبل از این که اظهار نظر بکنم‪ ،‬باید بگویم جهت‌گیری‬ ‫ش��هردار یک‌سویه نباش��د‪ ،‬چون کار ش��هرداری کار‬ ‫س��نگینی است و شهردار باید جامع‌نگر باشد‪ .‬شهردار‬ ‫موفق کسی است که بتواند در ابعاد مختلف شهر اعم‬ ‫از مس��ایل عمرانی‪ ،‬خدماتی‪ ،‬پش��تیبانی و موتوری و‬ ‫پرس��نلی و وضعیت درآمدی را در نظ��ر بگیرد‪ .‬آقای‬ ‫ن��ام‌آور و آقای قائدی به نظر من در انجام کارها موفق‬ ‫بوده‌اند‪ .‬آقای نام‌آور در تقویت واحد موتوری شهرداری‬ ‫سنگ تمام گذاش��ت‪ .‬لودری که شهرداری خریداری‬ ‫کرد چیزی حدود ‪ 200‬میلیون تومان س��رمایه است‬ ‫و این ل��ودر می‌تواند در انجام کارهای عمرانی بازویی‬ ‫برای شهرداری باش��د‪ .‬یا خرید ‪ 8‬دستگاه مینی‌بوس‬ ‫در سطح ش��هر برای رفاه حال ش��هروندان‪ ،‬وضیعت‬ ‫درآم��دی ش��هرداری را به طور بی‌س��ابقه‌ای باال برد‪.‬‬ ‫کاره��ای عمرانی هم در حد ت��وان خودش انجام داد‪.‬‬ ‫البت��ه آقای مهندس قائدی هم خوش��بختانه راه‌های‬ ‫درآم��دی قانونی را دارد کن��کاش می‌کند و بحمداله‬ ‫طبق اطالعاتی واصله درآمدش خوب است و کارهای‬ ‫عمرانی هم الحمداله نمود خوبی در سطح شهر دارد‪.‬‬ ‫به هر حال برای هر دو آنها آرزوی توفیق دارم‪.‬‬ ‫ ب��ه عنوان یکی از ریش‌س��فیدان و معتمدین‬ ‫گراش‪ ،‬و کسی که در شورا هم تجربه دارد‪ ،‬چه‬ ‫پیشنهادهایی برای شورای فعلی دارید؟‬ ‫(ب��ا خنده) س��واالت س��ختی می‌پرس��ید‪ .‬ب��ه نظرم‬ ‫می‌رسد شورا در بررسی و شناخت کمبودها عالوه بر‬ ‫نظرات س��ازنده اعضا محترم‪ ،‬از علما‪ ،‬صاحب‌نظران و‬ ‫متخصصین امر در ابعاد مختلف نظرسنجی کند تا در‬ ‫انتخ��اب طرح‌ها و راه‌حل‌های کاربردی بتواند بهترین‬ ‫برنامه را تهیه و ارائه نماید‪.‬‬ ‫ به نظر خودتان در کدام یک از پست‌هایی که‬ ‫بودید موثرتر بودید؟‬ ‫آنجاهایی که احس��اس تکلیف کردم و یا پیشنهاد به‬ ‫من ش��ده و قبول مس��ئولیت کردم‪ ،‬در حد توان و یا‬ ‫بیش��تر از توانم‪ ،‬از زندگی‌ام مایه گذاش��تم‪ .‬وظیفه‌ی‬ ‫خودم می‌دانس��تم و ادای وظیف��ه کردم‪ .‬ولی بهترین‬ ‫کاری که در طول زندگیم و فعالیت‌های کاری کردم‪،‬‬ ‫معلمی بود‪ .‬طول سال ‪ 71‬تا ‪ 81‬که تدریس بیشتری‬ ‫در مقاطع راهنمایی و دبیرس��تان داشتم‪ ،‬بهترین ایام‬ ‫زندگی‌ام بود‪.‬‬ ‫ با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری‪،‬‬ ‫به نظر ش��ما گراش چگونه می‌تواند عمل کند تا‬ ‫سودی از این انتخابات داشته باشد؟‬ ‫با توجه به شرایط جمعیتی شهر نمی‌توان تأثیر چندانی بر‬ ‫ارا گذاشت‪ .‬اما اگر به یک اجماع می‌رسیدیم خوب بود‪.‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫کارنامه‌ی‬ ‫یک معلم‬

‫بنده س��يد عباس جهانباني فرزند س��يد ابراهيم‬ ‫متولد ‪ .1334‬دوران ابتدایي را در دبستان اسدي‬ ‫(ع)‬ ‫(همان مدرس��ه‌ي علميه‌ي چه��ارده معصوم‬ ‫فعلي) تحصيل كردم‪ .‬س��ال شش��م به دبستان‬ ‫ابدي رفتم‪ .‬بد نيست چون در آستانه‌ي هفته‌ي‬ ‫معلم هس��تيم‪ ،‬يادي بكنم از بهترين معلمي كه‬ ‫در ط��ول دوره‌ي ابتدايي از محضرش اس��تفاده‬ ‫کردم‪ :‬معلم كالس شش��م‪ ،‬ب��رادر بزرگواري به‬ ‫نام آقاي رحيم‌پور اهل ش��يراز‪ .‬از افراد متواضع‬ ‫و خوش‌برخورد و واقع��اً در كنار تدريس‪ ،‬درس‬ ‫اخالق نيز مي‌داد‪ .‬یادش به خیر‪.‬‬ ‫دوره دبیرس��تان در مدرسه‌ي ابدي تحصيل‌ام را‬ ‫ادامه دادم‪ .‬در كالس دوم دبيرس��تان پدرم قصد‬ ‫داشت كه همانند بعضی از دوستان مرا به همراه‬ ‫خودش به دبي ببرد‪ .‬ولي يكي از فرهنگيان عزيز‬ ‫ب��ه پدرم پيش��نهاد كرد كه ايش��ان دانش آموز‬ ‫موفقي بوده اس��ت‪ .‬دانش‌سراي مقدماتی در الر‬ ‫دوره‌ي دوساله دارد و ايشان بياید امتحان بدهد‬ ‫و دو س��ال دانش‌س��را با خرج دولت شبانه‌روزي‬ ‫بگذران��د و در كس��وت معلمي مش��غول به كار‬ ‫بشود‪.‬‬ ‫از آنجایي كه خودم عالقه به تحصيل و فراگيري‬ ‫علم داش��تم‪ ،‬ب��ا مرحوم پدرم صحب��ت كردم و‬ ‫ايش��ان هم راضي شدند‪ .‬تا س��وم دبيرستان در‬ ‫مدرسه‌ي ابدي درس خواندم و در آزمون ورودي‬ ‫دانش‌سرا در مدرسه ابوذر ش��يراز امتحان دادم‬ ‫و از جمع ‪ 54‬ش��ركت‌كننده ب��ه عنوان نفر دوم‬ ‫انتخاب ش��دم‪ .‬دو س��ال در دانش‌س��را تحصيل‬ ‫کردم‪ .‬سال ‪ 52‬از دانش‌سرا فارغ‌التحصيل شدم‪.‬‬ ‫يك س��ال در كسوت معلي در آموزش و پرورش‬ ‫الر مشغول كار شدم‪ .‬خوشبختانه ابالغ گراش به‬ ‫من دادند و در دبس��تان هرمزي س��ابق مشغول‬ ‫تدريس شدم‪.‬‬ ‫س��ال ‪ 53‬خدمت سربازي سپاه دانش رفتم و دو‬ ‫س��ال هم در روس��تاهاي ماهان كرمان تدريس‬ ‫كردم و در س��ال ‪ 55‬به گراش برگش��تم و چون‬ ‫تعهد خدمت داشتم‪ ،‬باز در آموزش و پرورش به‬ ‫معلمي پرداختم‪ .‬در س��ال ‪ 58‬معاونت مدرسه‌ي‬ ‫ش��هيد به��زادي و در س��ال ‪ 59‬مديريت همان‬ ‫واحد و در س��ال ‪ 60‬تا ‪ 62‬مديريت مدرس��ه‌ي‬ ‫راهنمايي ابدي به من محول شد‪.‬‬ ‫از پيروزي انقالب تا سال ‪ 62‬با همكاري فرهنگيان‬ ‫و فرهنگ‌دوس��تان عزيز و ب��ا راهنمايي حضرت‬ ‫حجت‌االس�لام آقاي حاج سيد عباس معصومي‪،‬‬ ‫امام جمع��ه‌ي وقت گراش‪ ،‬پي‌گي��ري كرديم و‬ ‫موافقت ش��روع به کار نمايندگي غيرمس��تقيم‬ ‫آموزش و پرورش را در س��ال ‪ 62‬با چهارتا پست‬ ‫س��ازماني گرفتیم‪ .‬نماينده‌ي آموزش و پرورش‬ ‫را آق��اي محمودرضا رادمرد به عهده داش��تند و‬ ‫بنده هم به عنوان مسئول آموزش نمایندگی در‬ ‫خدمت شهروندان بودم‪.‬‬ ‫در س��ال ‪ 63‬مجوز دانش‌س��راي تربيت معلم را‬ ‫گرفتيم و مس��ئوليت دانش‌س��را به بنده محول‬ ‫ش��د‪ .‬از سال ‪ 63‬تا ‪ 67‬مسئوليت دانش‌سرا را به‬ ‫عهده داشتم‪ .‬فرهنگيان به اين هم بسنده نكردند‬ ‫و باز تع��دادي از عزيزان فرهنگ��ي و با كمك و‬ ‫مساعدت تعدادي از همش��هريان و با مساعدت‬ ‫نماين��ده‌ي وقت در مجلس ش��ورای اس�لامی‪،‬‬ ‫آقاي دكتر علوي‪ ،‬كه انصافاً در راه‌اندازی اداره‌ي‬ ‫آموزش و پرورش نقش خوبي داش��تند‪ ،‬در سال‬ ‫‪ 68‬موفق ش��دیم اداره‌ي منطقه‌اي و مستقل در‬ ‫گراش راه‌اندازي شود‪ .‬كه در بهمن ‪ 68‬راه‌اندازي‬ ‫ش��د و مس��ئوليت اداره هم به حقير تا سال ‪71‬‬ ‫محول شد‪.‬‬ ‫در س��ال ‪ 71‬ب��ه دليل ادامه‌ي تحصيل اس��تعفا‬ ‫دادم و س��ه روز از هفته در دانش‌س��رای تربیت‬ ‫معلم گراش مشغول تدریس بودم و در بقیه ایام‬ ‫هفته به تحصيل ادامه دادم‪ .‬در بهمن ‪ 73‬مدرك‬ ‫تحصيل��ي ليس��انس‌ام را از دانش��گاه آزاد واحد‬ ‫كازرون در رش��ته‌ي الهي��ات و معارف اس�لامي‬ ‫گرفتم‪ .‬از س��ال ‪ 73‬تا س��ال ‪ 81‬به تدريس در‬ ‫دبيرستان‌هاي گراش مشغول بودم‪.‬‬

‫حضرت زينب‬ ‫شايدآنتنهاشمعبهانه‌هاي‌اي بهترین روزهایم‬ ‫باشد براي يادآوري‬ ‫سوزاني كه خود مي‌سوزند تا‬ ‫برای‬ ‫نوري شوند براي سالمتي ما‪.‬‬ ‫به اين مناسبت به سراغ‬ ‫يكي بدترین روزهایت‬ ‫از بهترين پرستاران اتاق عمل‬

‫بيمارستان گراش رفتيم كسي كه‬ ‫به گفته‌ي خودش هيجده سال از‬ ‫عمرخود را در خدمت به مردم شريف گراش سپري كرد ‌ه‬ ‫است و با خاطره‌هاي خوب و بد اين مردم زندگي كرده‪.‬‬ ‫هوشنگ آزادي‌فكر‪ ،‬متولد ‪ 1344‬و داراي مدرك ليسانس‬ ‫پرستاري از چند خاطره‌ي بيادماندني‌شان مي‌گويد‪ .‬ايشان‬ ‫خاطره‌ي درگيري تير ماه هشتاد و يك گراش را به عنوان‬ ‫اسف‌بارترين خاطره‌ي كاري‌اش در گراش ياد مي‌كنند‪.‬‬ ‫زماني كه در اوج كارهاي روزمره‌ي خود غرق شده بوده‬ ‫و ناگهان با مجروحيني رو‌به‌رو مي‌شود كه به سبب عمق‬ ‫جراحت فرصت كافي جهت رسيدگي هرچه كامل‌تر و‬ ‫بهتر از او سلب مي‌شود و در نهايت بيگي و محبي در اتاق‬ ‫عمل جان خود را از دست مي‌دهند و رئيسي كه متاسفانه‬ ‫هرگز به بيمارستان نمي‌رسد‪.‬‬ ‫او در بخش اورژانس جبهه نيز حضور داشته‌ است محلي‬ ‫كه يك خط از بيمارستان جلوتر بود و رزمندگان مجروح‬ ‫اولين اميدشان به اينان بوده است‪ .‬آزادي‌فكر لذت‬ ‫و خوشي را در نگاه رزمنده‌اي مي‌بيند كه از زندگي‬ ‫دوستش قطع اميد كرده و ديگر عاليم حياتي در او‬ ‫نمي‌بينند و از فرط نااميدي آرزو مي‌كرده كه خودش‬ ‫جاي او در بستر شهادت آرميده بود‪ .‬اما به ناگاه پس‬

‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫‪ ‬تقویم ‪2-‬‬

‫فاطمه حاجی‌زاده‬

‫روز دهم ارديبهشت روز تولد‬

‫‪4‬‬

‫شماره سی و پنج‬

‫‪ ‬روز پرستار ‪2-‬‬

‫از انجام عمليات بر روي رزمنده‪،‬‬ ‫او به هوش آمده و لب به سخن‬ ‫گشوده‌‪ .‬قطعا لذت‌بخش‌ترين‬ ‫زندگي يك ناجي‪ ،‬همين ديدن‬ ‫قطره‌هاي اميد در دريا‌ي طوفاني‬ ‫چشمان نا اميدان باشد‪.‬‬ ‫يكي ديگر از خاطره‌هاي او از مرد‬ ‫ميان‌سالي بود كه نيمه شب به‬ ‫عنوان بيمار انسداد لوله گوارشي‬ ‫به بيمارستان مراجعه مي‌كند و پس از سونوگرافي‪،‬‬ ‫بيماري به عنوان توده بدخيم گزارش مي‌شود اما پس از‬ ‫باز شدن شكم در اتاق عمل به وسيله‌ي دكتر عبداللهي‪،‬‬ ‫با كمال ناباوري‪ ،‬با كاله عرق‌گير مردانه‌اي روبه‌رو مي‌شود‬ ‫كه به طرز هنرمندانه‌اي لوله شده و با نخ محكم دورش‬ ‫پيچيده شده و در نهايت توسط خود بيمار قورت داده‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫او از حرفه‌ي خود به گونه‌اي ياد مي‌كنند كه مشكالت‬ ‫مادي و كاري فراواني دارد اما اجر معنوي آن چند برابر‬ ‫است و به ما دانش‌آموزان توصيه مي‌كنند فقط با عشق‬ ‫وارد اين حرفه شويم چرا كه بايد خود را وقف مردم‬ ‫كنيم و قدرت اين را داشته باشيم كه در بهترين روز‌هاي‬ ‫زندگي‌مان در خدمت بدترين روز‌هاي زندگي ديگران‬ ‫باشيم‪ .‬به گفته‌ي او‪ ،‬تمام پرستاران دل‌گرمي و انرژي و‬ ‫روحيه‌ي مضاعف خود را در چشمان تشكر‌آميز و قدردان‬ ‫ت و‌جو مي‌كنند و يك جمله‌ي تشكر‌آميز‬ ‫مردم جس ‌‬ ‫بيماران دنيايي از شعف و شوق را به اين خدمت‌گزاران‬ ‫هديه مي‌كند‪ .‬سخن آخر ايشان تنها يك جمله بود‪ :‬مردم‬ ‫شريف گراش‪ ،‬التماس دعا‪...‬‬


‫شماره سی و پنج‬ ‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫‪5‬‬

‫رو در رو‬

‫فرماندار الرستان در بخش دوم گفتگو با صحبت نو‪:‬‬

‫کارنامه خون ‪‬‬

‫هیچ مخالفتی با ارتقا هیچ نقطه‌ای در مجموعه شهرستان نداریم‪ ،‬اما‬

‫شهید مسعود درویشی‬

‫‪www.yad-e-yaran.com‬‬

‫‪‬‬

‫فرازهایی از وصیت‌نامه‬

‫مبادا دس��تورات امام را به فراموش��ي بس��پاريم و‬ ‫جبهه‌ه��ا را خالي بگذاريم‪ .‬بيش��تر اوقات‌مان را با‬ ‫معنويات بگذرانيم و مساجد را خالي نگذاريم‪ -‬نماز‬ ‫را با خلوص ني��ت به جا بياوريم‪ ،‬حتي‌المكان نماز‬ ‫جماعت را ترك نكنيد صبر واستقامت پيشه خود‬ ‫سازيد امروز روزي است كه تمام كفر با تمام اسالم‬ ‫مواجه اس��ت روزي اس��ت كه خداون��د مي‌خواهد‬ ‫بن��ده‌اش را آزماي��ش كند و اميدواري��م كه از اين‬ ‫آزمايش الهي موفق و پيروز بيرون بياييم‪ .‬از واليت‬ ‫فقيه تبعيت كنيد‪ .‬دنبال هواهاي نفس��اني نباشيد‬ ‫كم‌تر به ماديات بپردازيد‪.‬‬

‫زندگی‌نامه‬

‫مس��عود در س��ال ‪ 1347‬در خان��واده‌اي مذهبي و‬ ‫متدين ديده به جهان گش��ود درسن هفت سالگي‬ ‫در مدرس��ه ايراني��ان قطر ثبت‌ن��ام و دوره ابتدايي‬ ‫را درآن وادي گذران��د ورود او ب��ه مقطع راهنمايي‬ ‫مصادف بود با پيروزي شكوهمند انقالب اسالمي كه‬ ‫با وجود سن كم هيبتي انقالبي و فكري بيدار داشت‬ ‫مي‌دانس��ت كه براي پيش��برد اس�لام بايد زحمت‬ ‫كشيد و استقامت ورزيد در راستاي همين تفكرات‬ ‫در كش��ور قطر نيز از ايران و انق�لاب حمايت و به‬ ‫همين خاطر از طرف حكام امنيتي قطر تحت فشار‬ ‫قرار گرفت به حدي كه مجبور شد براي هميشه به‬ ‫اي��ران بيايد‪ .‬ورود او به اي��ران مصادف بود با هجوم‬ ‫وحشيانه صداميان به همين علت درس و مدرسه را‬ ‫رها و به جبهه شتافت و تا پايان عمر قريب به هفت‬ ‫س��ال لحظه‌اي جبهه را رها نكرد نه تنها در جبهه‬ ‫ايران كه به لبنان نيز اعزام و‬ ‫با اسرائيليان غاصب جنگيد‬ ‫در اواخ��ر عم��ر ب��ه عنوان‬ ‫پاس��دار وظيفه در قس��مت‬ ‫اطالعات و عمليات لش��كر‬ ‫نوزده فجر مستقر و سرانجام‬ ‫در كردس��تان در اثر اصابت‬ ‫تركش خمپ��اره به درجه‌ي‬ ‫رفيع شهادت نائل آمد‪.‬‬

‫ به عنوان شهردار سابق ديدگاه‬ ‫شما نسبت به انتخاب مهندس قائدي‬ ‫به عنوان شهردار گراش چيست؟‬ ‫شوراي محترم شهر به عنوان نمايندگي‬ ‫قانوني مردم حق انتخاب دارد و هر كس‬ ‫را كه صالحيت داش��ته باش��د مي‌تواند‬ ‫گزينش نمايد‪ ،‬اما اين مسئله مانع از نقد‬ ‫عملكرد شورا از س��وي ديگران نخواهد‬ ‫بود‪ .‬ش��وراي اول سياس��تي را در پيش‬ ‫گرفته ب��ود كه قابل تأمل اس��ت‪ ،‬آن‌ها‬ ‫معتقد بودند كه ما بايد تا سر حد امكان‬ ‫از نيروهاي بومي اليق براي پس��ت‌هاي‬ ‫مديريتي شهر اس��تفاده كنيم نه از اين‬ ‫ديد كه صرفاً يك پس��ت را اشغال كرده‬ ‫باشند بلكه نگاه شورا‪ ،‬نگاه تربيت نيروي‬ ‫انساني و مدير بود؛ موضوع بسيار مهمي‬ ‫كه ما هميشه با آن دست به گريبان بوده‬ ‫و از نداش��تن مهره‌ها و نيروهاي توانمند‬ ‫مديریتی ناليده‌ايم‪ .‬با اين وصف بهتر بود‬ ‫كه از نيروي بومي استفاده مي‌شد‪ ،‬اما از‬ ‫سوي ديگر نپذيرفتن مسئوليت از سوي‬ ‫افراد مخصوصاً مسئوليت خطیر مديریت‬ ‫شهري‪ ،‬ش��ورا را مجبور به گزينش يك‬ ‫ني��روي غيربوم��ي کرد و م��ن نيز براي‬ ‫جناب مهندس قائ��دي آرزوي موفقيت‬ ‫دارم و همه بايد به ايش��ان كمك نمايند‬ ‫ت��ا در همه كارهايش موفق باش��دچون‬ ‫موفقيت ايشان‪ ،‬موفقيت شهر است‪.‬‬ ‫ به نظر ش��ما بومي يا غيربومي‬ ‫بودن شهردار چه تأثيري در عملكرد‬ ‫او خواهد داشت؟‬ ‫غيربومي بودن شهردار از جهتي مناسب‬ ‫اس��ت زيرا تمكين مردم در برابر ايشان‬ ‫بيشتر بوده و فشارهاي كمتري به ايشان‬ ‫وارد مي‌ش��ود و علي االصول ش��ايد اين‬ ‫خصيصه همه مردم منطقه به خصوص‬ ‫گراش��ي مي‌باش��د كه مقاومت آنان در‬ ‫برابر خواسته‌هاي يك مقام مسئول غير‬ ‫بومي كمتر است و اين امر‪ ،‬در پيشرفت‬ ‫كار ش��هردار بخصوص در ام��ر درآمد و‬ ‫فعاليت‌ه��اي عمراني مؤثر اس��ت‪ .‬اما از‬ ‫جهات ديگ��ري بومي بودن مناس��ب‌تر‬ ‫است‪.‬‬ ‫ در طي اين مدت با شهردار فعلي‬ ‫همكاري و مشاوره داشته ايد؟‬ ‫من در روز توديع در جمع مس��ئولين و‬ ‫ش��هروندان عزيز رس��ماً اعالم كردم كه‬ ‫بيشترين همكاري و حمايت را اينجانب‬ ‫خواه��م کرد‪ ،‬اما به جز در يكي دو مورد‬ ‫زمينه همكاري و مش��اوره فراهم نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ ب��ا توجه به این م��وارد علمكرد‬ ‫ش��ش ماهه ش��هردار فعلي چگونه‬ ‫بوده است؟‬ ‫اين س��ؤال‪ ،‬سؤال مشكلي است‪ .‬چون از‬ ‫نگاه عموم مردم به گونه‌اي است و از نگاه‬ ‫فني و تخصصي به گونه‌اي ديگر از جهت‬ ‫محدوده فعاليت نيز چندگونه است‪ .‬يعني‬ ‫از جه��ت درآمد‪ ،‬مديريت و فعاليت‌هاي‬ ‫اداري كه معموال از نظرها پنهان اس��ت‬

‫‪ ‬فیشور‪ :‬دفتر نشریه بهار فیشور ‪ ‬خلیلی ‪ ‬شیراز‪‌:‬سوپرمارکت بهادر ‪ ‬تهران‪ :‬میدان صادقیه‪ -‬سنمار ‪ ‬کیش‪ :‬بازار پارس خلیج ‪‬بندرعباس‬

‫ در گراش اتفاقی افتاده و مردم‬ ‫ ‬ ‫گراش به هر حال نماینده الرستان‬ ‫را به ش��کلی دخیل می‌دانند‪ .‬در‬ ‫حقیقت یک��ی از دالیلی که مردم‬ ‫گراش در شهر و شهرستان‌های‬ ‫اطراف ش��رایط پی��روزی آقای‬ ‫حسنی فراهم کردند‪ ،‬تالش‌شان‬ ‫برای شهرستان شدن گراش بود‪.‬‬ ‫آیا این مساله در شهرستان شدن‬ ‫گراشموثراستاینسئوالیاست‬ ‫که در میان مردم وجود دارد؟‬ ‫اخالل در مس��اله اقتص��ادی یک‬ ‫منطقه نمی‌تواند تاثیری بر جریان‬ ‫سیاسی داشته باشد‪ .‬مگر این که‬ ‫طرف خودش چه استنباطی از این‬ ‫مس��اله داشته باش��د یا نحوه ورود‬ ‫یک شخص سیاسی در یک جریان‬ ‫اقتصادی به چه صورت باش��د که‬ ‫مردم چ��ه اس��تنباطی بکنند‪ .‬اما‬ ‫مقامات سیاسی تصمیم‌گیرنده این‬ ‫موارد و مبحث شهرستان شدن را‬ ‫منفک می‌کنند‪ .‬از ناحیه دوستان‬ ‫گراشی همیش��ه شهرستان شدن‬ ‫دنبال می‌ش��ده و بحث خاصی هم‬ ‫نیست که به دلیلی که بیان کردید‬ ‫بخواه��د متوقف بش��ود‪ .‬نهایتاً اگر‬ ‫حقی هست باید داده شود و اگر نه‬ ‫که باید فرصت مناسبی داده شود‪.‬‬ ‫ آن نام��ه‌ای که حس��نی در‬ ‫ ‬ ‫مورد شهرس��تان شدن گراش‬ ‫نوشته بود در خود الر و گراش‬ ‫بازتاب‌ه��ای فراوانی داش��ت و‬ ‫انعکاس��ش در سایت‌ها و حتی‬ ‫در نش��ریات محلی و بالفاصله‬ ‫حسنی تقاضای شهرستان ویژه‬ ‫را پیگیری کرد‪ .‬انعکاس ش��دید‬ ‫نامه در الر به چه دلیل بود؟‬ ‫چیزی که م��ردم عنوان می‌کردند‬ ‫این بود که جناب آقای حسنی این‬ ‫قول را به مردم و علمای شهر داده‬ ‫بودند که مباحث کالن را در ابتدای‬ ‫کار خودش��ان پیگیری می کنند‪.‬‬ ‫اما به ش��کلی نبود که آن مباحث‬ ‫کالن سیاس��ی و درخواس��ت‌های‬ ‫مردم در شهرس��تان و ش��هر برای‬ ‫ارتق��ا سیاس��ی پرداخته نش��د و‬ ‫صرفاً به نوعی به دیدگاه خودشان‬ ‫پرداختند و این باعث کدورت بین‬ ‫مردم و نماینده الرستان شد‪ .‬البته‬ ‫ما در همه زمینه‌ها س��عی داشتیم‬ ‫که این س��وءتفاهم را ب��ه حداقل‬ ‫برس��انیم و س��عی‌مان این بود که‬ ‫این س��وءتفاهمات ب��ا اقدامات در‬

‫و از جهت عمران ش��هري و زيباس��ازي‬ ‫ك��ه در منظر عموم ق��رار دارد‪ .‬از جهت‬ ‫درآمد به عنوان اصلي‌ترين و مهم ترين‬ ‫فعاليت شهرداري كه ديگر فعاليت‌ها به‬ ‫آن وابسته است‪ ،‬هنوز گزارشي به عموم‬ ‫داده نشده و من نيز اطالع دقيقي ندارم‪،‬‬ ‫ول��ي از آنجاي��ي كه در پن��ج ماهه اول‬ ‫س��ال در زمان مسئوليت خودم بيش از‬ ‫يك ميلي��ارد و يك صد ميون تومان در‬ ‫همه زمينه‌ه��اي درآمدي جذب بودجه‬ ‫داشتيم و ما با عنايت بر اين كه معموالً‬ ‫در پايان س��ال هجوم مردم براي گرفتن‬ ‫پروانه س��اخت به عن��وان مهمترين كد‬ ‫درآمدي به ش��هرداري بيشتر مي شود‪،‬‬ ‫باي��د درآمدي بين دو و دويس��ت تا دو‬ ‫و نيم ميليارد تومان داش��ته باشد و اگر‬ ‫چنين اتفاقي رخ داده باشد كارنامه بسيار‬ ‫موفقي اس��ت‪ .‬از جهت اداري و مديريت‬ ‫داخلي نيز از بايد از س��وي ارباب رجوع‬ ‫قضاوت شود‪ .‬اما از جهت عمران شهري‬ ‫دو ديدگاه وج��ود دارد‪ ،‬ديدگاه عمومي‬ ‫كه حركت ش��هرداري در آسفالت چند‬ ‫خيابان و زيباسازي بلوارها را مي‌ستايند‬ ‫كه ابته قابل ستايش نيز است و ديدگاه‬ ‫فني تخصصي ك��ه نياز به كمي توضيح‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫وظيفه شورا سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي‬ ‫و وظيفه شهرداري اجراي برنامه‌هاست‪.‬‬ ‫ش��هرداري بايد طرح‌هاي عمراني خود‬ ‫را به ش��ورا ارائه دهد و ش��ورا نيز پس از‬ ‫بررسي دقيق و اگر صالح بداند با تغييز‬ ‫جزيي يا اساسي آن را به تصويب برساند‬ ‫و براي اجراي آن را در اختيار شهرداري‬ ‫قرار دهد و از اين به بعد ش��ورا تنها حق‬ ‫نظارت و تذكر را دارد و نبايد در كارهاي‬

‫جهت رضایت م��ردم را رفع کنیم در ش�ماره گذشته بخش نخس�ت گفتگو با فرماندار الرستان را نمایندگان یا وابستگان ایشان هیچ‬ ‫نهایتاً مرکز شهرستان سال‌هاست خواندی�م‪ .‬او در این بخش از تالش خود برای نزدیک ش�دن دو قول��ی در مورد فرمان��داری ویژه و‬ ‫تقس��یمات کش��وری ندادند‪ .‬البته‬ ‫ک��ه دنبال این ارتقا اس��ت‪ .‬بعد به ش�هر صحبت می‌کند و همراهان گراش�ی خود در روزگار دفاع‬ ‫درخواس��ت داده ش��د‪ .‬این مبحث‬ ‫موضوعات دیگ��ری می‌پرداختند‬ ‫مقدس را نشانه‌ای از همدلی دو شهر در شرایط حساس می‌داند‪ .‬توسط اس��تاندار فارس با توجه به‬ ‫فکر کنم بهتر بود‪.‬‬ ‫ ب��ه نظر می‌رس��د ک��ه یک در بخش دوم به مسائل موجود در روابط گراش و الر می‌پردازیم درخواست‌هایی که بود و توجه به‬ ‫س��ری اختالفات بین ش��ما و و در کنار آن رابطه محتاجی با حسنی را واکاوی می‌کنیم‪.‬‬ ‫ظرفیت‌هایی که در س��طح منطقه‬ ‫است دنبال می‌شود و ما هم دنبال‬ ‫آقای حس��نی وج��ود دارد که‬ ‫می‌کنیم و پیگیری‌هایی در سطح‬ ‫م��ردم احتم��ال م��ی دهند که‬ ‫استان یا کشور داشتیم که احتماالً‬ ‫ممکن اس��ت بعضی از کارها‬ ‫به نتیجه‌ای برس��یم‪ .‬فع ً‬ ‫ال مبحث‬ ‫دچار وقفه یا ناهماهنگی شود‬ ‫فرمانداری وی��ژه در حال پیگیری‬ ‫نظر خودتان چیست؟‬ ‫اس��ت و آقای اس��تاندار هم بر آن‬ ‫ البته این سوء تفاهمات از ناحیه‬‫صحه گذاشتند‪.‬‬ ‫مردم هست‪ .‬از ناحیه بنده نمی تواند‬ ‫ بحثی را در صحبت‌نو گراش‬ ‫باشد چون بنده یک مقام سیاسی‬ ‫مطرح کردی��م که در مقطعی با‬ ‫هستم و همه مس��ائل را با دیدگاه‬ ‫حضور وزیر کشور از منطقه‪،‬‬ ‫سیاس��ی کالن می‌نگ��رم ما بحثی‬ ‫استاندار از الر و رییس‌جمهور‬ ‫یا س��وء تفاهمی با آقای حس��نی‬ ‫هم به الرس��تان توج��ه ویژه‬ ‫نداری��م‪ .‬دو روز بع��د از انتخابات‪،‬‬ ‫داشت کار انجام نشد‪ .‬در حالی‬ ‫آقای حسنی اینجا تشریف داشتند‬ ‫که مث ً‬ ‫ال ُمهر با ظرفیت کم ارتقا‬ ‫و ای��ن مطلب را به اطالع ایش��ان‬ ‫یافت ولی الر با این همه ظرفیت‬ ‫رس��اندم که گفتم حاضر هس��تم‬ ‫و حضور افراد سیاس��ی موفق‬ ‫تمام تجربیات سیاس��ی و س��وابق‬ ‫به این کار نشد‪.‬‬ ‫سیاس��ی خودم رو برای پیشرفت‬ ‫ما در فرصت‌س��وزی ی��د طوالیی‬ ‫شهرستان در اختیارتان قرار دهم‪.‬‬ ‫داریم‪ .‬همه این‌ها فرصت‌هایی بود‬ ‫آقای حسنی با صراحت از عملکرد‬ ‫که از دست ما رفت‪.‬‬ ‫مدیری��ت شهرس��تان در انتخابات‬ ‫حمای��ت کردند گفت��م می‌توانیم‬ ‫ آیا اص ً‬ ‫ال تالشی شد؟‬ ‫همین روند را با شما داشته باشیم‪.‬‬ ‫دیر‪ ،‬خیلی دیر‬ ‫با ارتباط خوبی که با مسئولین در‬ ‫رنج‬ ‫‌هایی‬ ‫ت‬ ‫محرومی‬ ‫س��ری‬ ‫یک‬ ‫از‬ ‫ ‬ ‫ موقعی که مقام معظم رهبری همای��ش زبان‌شناس��ی و‬ ‫تهران دارید ب��ا ارتباطی که ما در‬ ‫مجموعه استان داریم می‌توانیم در می‌برند بهتر می‌ش��ود بهره‌برداری تشریفآوردهبودندالرتقاضایی مردم‌شناسی با استقبال خوب‬ ‫تنها‬ ‫را‬ ‫خودمان‬ ‫ما‬ ‫اگر‬ ‫لیک��ن‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫در من��زل آیت‌اهلل آیت‌اللهی برای مهمان و با وجود برخی کمبودها‬ ‫جهت ارتقا سطح سیاسی اجتماعی‬ ‫و اقتصادی شهرس��تان موضوع را ببینیم لکن بالفرض ممکن اس��ت ارتقا سطح مدیریتی و اجتماعی به پایان رسید؟ ثمره عملی این‬ ‫آن‬ ‫اما‬ ‫شویم‬ ‫موفق‬ ‫مقاطعی‬ ‫در‬ ‫که‬ ‫الر به فرمانداری ویژه انجام شد‪ .‬همایش را چه می‌دانید؟‬ ‫دنبال بکنیم‪.‬‬ ‫ظرفیت��ی که بای��د در یک منطقه گویی ایشان به طور شفاهی تایید هدف همایش تنها ش��هر الر نبود‬ ‫شود‬ ‫شهرستان‬ ‫گراش‬ ‫ اگر‬ ‫الر‬ ‫هم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫نخواهیم‬ ‫کنیم‬ ‫کسب‬ ‫کرده بودن��د االن مراتبش دارد این که خود الرس��تان بیشتر خود‬ ‫ض��رری ب��رای الر دارد؟ ی��ا و هم سایر مناطق هنوز نتوانستند پیگیریمی‌شود؟‬ ‫را باور کنن��د و هم این که معرفی‬ ‫تداخل ایجاد می‌کند‪ .‬ش��نیده‌ام ک��ه ظرفی��ت خ��وب را از س��طح ‪ -‬هیچ مقوله‌ای در مورد فرمانداری الرستان به کشور باشد‪ .‬از میهمانان‬ ‫که اگر گراش شهرستان شود کش��ورجذب کنند‪ .‬ما اگر بیایم از ویژه یا باالتر از آن مطرح نشد‪ .‬ما از هم برای همین کمک خواستیم‪.‬‬ ‫امکان شهرس��تان ویژه شدن ای��ن ظرفیت‌هایی ک��ه در مناطق بیان چنین درخواست‌هایی بر حذر‬ ‫ ی��ک نکت��ه کوچک ای��ن که‬ ‫ ‬ ‫برای الر کم می‌شود؟‬ ‫م��ن در نماز جمعه گراش یکی دو مختل��ف علی‌الخصوص در ش��هر بودیم‪ .‬ب��ه دلیل این که خود مقام نماین��ده مجل��س در مراس��م‬ ‫سال قبل مطلب را اعالم کردم که گراش وج��ود دارد برای ارتقا کلی معظم رهب��ری در این موارد ورود افتتاحیه حضور داشت‪.‬هر چند‬ ‫ً‬ ‫هیچ مخالفتی با ارتقا هیچ نقطه‌ای منطقه ب��کار بگیریم مطمئنا همه نمی‌کن��د و مقام معظم رهبری یا قرار به سخنرانی نبود اما نامی‬ ‫نفعش را می‌برند‪.‬‬ ‫هم از او برده نشد؟‬ ‫در مجموعه شهرستان نداریم‪.‬‬ ‫کمی حجم برنامه‌ها زیاد بود‪.‬‬ ‫ام��ا منوط ب��ه این باید باش��د ‪QQ‬در سفر رهبری مساله فرمانداری ویژه مطرح نبود‪.‬‬ ‫بیشتر دوستان شورای شهر و‬ ‫که اول تغییری در‬ ‫موضوعیت ‪QQ‬ما در فرصت‌سوزی ید طوالیی داریم‪.‬‬ ‫ش��هرداری گرداننده مباحث‬ ‫سیاس��ی مرکز شهرس��تان به‬ ‫وج��ود بیای��د تا س��ایر جاها و ‪QQ‬فرمانداریویژهازطریقاستانداریدرحالپیگیریاست‪ .‬بودن��د‪ .‬در برنامه س��خنرانی‬ ‫تغییر تح��ول زی��ادی ایجاد‬ ‫مناطق هم بش��ود یک تعریف‬ ‫دیگ��ری برای��ش ک��رد‪ .‬ما اگر ‪QQ‬در شهرستان شدن گراش نهایتا اگر حقی هست باید ش��د‪ .‬قرار بود کس��انی مثل‬ ‫آقای مشایی و آقایی استاندار‬ ‫بیاییم هم��ه گراش‪ ،‬اوز‪ ،‬جویم داده شود و اگر نه که باید فرصت مناسبی داده شود‬ ‫بیاین��د که لغو ش��د‪ .‬من هم‬ ‫را در ی��ک قال��ب ببینیم‪ .‬همه‬ ‫در برنام��ه نبودم که در غیاب‬

‫شهردار يا شورا همه برنامه‌ها تعطيل شد‬ ‫و صرفاً به صورت يك جانبه به آسفالت‬ ‫و خيابان س��ازي پرداخته شد‪ ،‬اين نوع‬ ‫عملكرد از س��وي عوام مردم پذيرفتني‬ ‫اس��ت ولي از نظر تخصص��ي چند ايراد‬ ‫دارد‪ :‬اول اين كه برنامه‌هاي تدوين شده‬ ‫كام ً‬ ‫ال چيز ديگري مي شود و اين سؤال را‬ ‫پيش مي آورد كه اگر نياز به برنامه نبود‬ ‫چرا شوراي محترم آنها را تصويب كرد و‬ ‫اگر نياز بود‪ ،‬چرا تغيير يافت‪ .‬دوم اين كه‬ ‫رش��د عمراني شهري يك‌سويه مي‌شود‬ ‫و ديگ��ر نيازها «مش��غول ضم��ه» واقع‬ ‫مي‌شود‪ .‬ثانيا اگر بپذيريم كه شرايط اين‬ ‫اقتضا را داشت‌‪ ،‬مي‌شد به گونه‌اي ديگر‬ ‫عمل كرد كه بخش بيشتري از مردم از‬ ‫اين نعمت بهره مند شوند‪ ،‬مثال ضرورتي‬ ‫براي آسفالت هر دو باند بلوار شيدا يا باند‬ ‫دوم بلوار امام حسين(ع) در شرايط كنوني‬ ‫نبود و با پول آن مي شد جاهاي ديگري‬ ‫از جمله خيابان پشت مجموعه فرهنگي‬ ‫بسيج كه مورد تقاضاي ساكنين نيز بود‬ ‫آسفالت كرد‪ ،‬به هر حال من نه به عنوان‬ ‫يك شهردار مستفعي‪ ،‬بلكه به عنوان يك‬ ‫فرد مطلع اين را مي‌گويم و ممكن است‬ ‫ديگران نيز بر عملكرد شخصي من نقدي‬ ‫داش��ته باش��ند‪ .‬هيچ ايرادي ندارد آنچه‬ ‫مهم است اين است كه نيت‪ ،‬خيرخواهانه‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫ در زم��ان حض��ور ش��ما در‬ ‫ش��هرداري‪ ،‬راهبرد و برنامه هاي‬ ‫اصلي شهرداري چه بود؟‬ ‫در جلس��ه معارفه اين جان��ب در تاريخ‬ ‫‪ ،86/3/22‬ط��ي س��خناني اه��داف و‬ ‫راهبردهاي اصلي ش��هرداري را به طور‬ ‫مفصل تشريح و همان جا اعالم کردم كه‬

‫‪ QQ‬دو سال از آغاز فعالیت شورای شهر گذشت‪ .‬در این شماره مصاحبه مکتوب‬ ‫ما را با محمد نام‌آور یکی از منتخبین ش��ورای س��وم که از شورا به شهرداری‬ ‫رفت می‌خوانید‪ .‬دوران شهرداری او کم دوام بود و البته در آن دوران کوتاه نیز‬ ‫از دس��ت ما گالیه می‌کند‪ .‬او اکنون به معلمی بازگشته است‪ .‬اما این مصاحبه‬ ‫فرصتی بود تا به دفاع از عمکلرد خود در دوران حضور به عنوان شهردار گراش‬ ‫بپردازد و هم نظرش را درباره شهردار فعلی بدانیم‪.‬‬ ‫اجرايي دخالت نمايد و اين چیزی است‬ ‫كه در بين ش��هرداري گراش و ش��وراي‬ ‫محترم در س��ال گذش��ته اتفاق افتاده‬ ‫و طرح‌ه��اي زي��ادي به منظ��ور اجرا به‬ ‫شهرداري ابالغ ش��ده است‪ .‬در پنج ماه‬ ‫اول سال نيز بخشي از آنها به اجرا درآمد‬ ‫مانند زيرس��ازي چند خياب��ان‪ ،‬خريد و‬ ‫نصب دو برج نوري‪ ،‬س��اخت س��ه مغازه‬ ‫و دو واحد آپارتماني‪ ،‬ساخت سه انباري‪،‬‬ ‫ساخت آتش نشاني ‪ ،‬خريد و نصب آبشار‬ ‫بازي در پارك‪ ،‬آس��فالت خيابان شهيد‬ ‫مطه��ري خريد تابلوه��اي جهت نماي‬ ‫ش��هري كه هنوز نصب نش��ده اس��ت و‬ ‫شروع دو پروژه بزرگ بلوار قدس و بلوار‬ ‫شيداي گراشي و ‪ ...‬و بقيه فعاليت‌ها‪ ،‬بايد‬ ‫در هف��ت ماه باقي مانده انجام مي‌ش��د‪،‬‬ ‫اما با آمدن ش��هردار جديد و به خواسته‬

‫مهمترين برنامه‪ ،‬افزايش درآمد شهرداري‬ ‫است‪ .‬چون همه مي‌دانند تا درآمد كافي‬ ‫نباش��د‪ ،‬فعاليت‌ه��ا چنداني ني��ز اتفاق‬ ‫نمي‌افتد‪ .‬ما وظيفه داش��تيم كه كدهاي‬ ‫درآمدي غيرفعال را فعال كنيم و در اين‬ ‫كار نيز به گ��واه آمار و ارقام كامال موفق‬ ‫بوديم‪ .‬البته شايسته است نامي از جناب‬ ‫آقاي مهروري ش��هردار سابق و بخشدار‬ ‫محترم فعلي به ميان آيد كه روند رش��د‬ ‫طبيعي كه در زمان ايشان شروع شد و در‬ ‫زمان اينجانب شتاب بيشتري گرفت و‬ ‫طبيعي است كه در زمان جناب مهندس‬ ‫قائدي شتاب بيشتري نيز بگيرد‪ .‬سرانه‬ ‫جمعيت ش��هري گراش در زمان جناب‬ ‫آقاي مهروري ‪ 86‬س��ي و دو هزارتومان‬ ‫ب��ود يعني جمعا نهص��د ميليون تومان‬ ‫تصويب ش��ده بود كه در زمان اينجانب‬

‫‪ ‬مشاور درسی‬

‫‪...‬‬

‫اس��تاندار خیرمقدم ب��ه عهده من‬ ‫افتاد‪ .‬من که در صف جلو نشسته‬ ‫بودم دیدم آقای حس��نی در ردیف‬ ‫دوم نشستم بالفاصله رفتم ایشان‬ ‫را به صف جلو منتقل کردم‪ .‬از این‬ ‫نظر حضور ایشان ملموس بود‪.‬‬ ‫ همایش پاسداشت خیرین را‬ ‫نیز در برنامه دارید‪ .‬اهداف این‬ ‫همایش چیست؟‬ ‫در این همایش سه هدف را دنبال‬ ‫می‌کنی��م‪ .‬اول به دلی��ل تقدیر و‬ ‫تکریم کسانی است که کار مثبتی‬ ‫انجام داده‌اند‪ .‬دوم هدایت افراد به‬ ‫س��مت انجام کارهای��ی که جامعه‬ ‫نیاز دارد و هدف س��وم سوق دادن‬ ‫خیرین به س��مت سرمایه‌گذاری و‬ ‫ایجاد این نگرش که به جز کار خیر‬ ‫این افراد به س��مت سرمایه‌گذاری‬ ‫بروند هم خودشان منتفع شوند و‬ ‫هم چند نفر مشغول کار شوند‪.‬‬ ‫ آی��ا برای س��رمایه‌گذاران‬ ‫توجی��ه دارد ک��ه ب��ه ج��ای‬ ‫دبی یا ش��یراز در این منطقه‬ ‫سرمایه‌گذاری کنند؟‬ ‫این مس��اله درست اس��ت اما یک‬ ‫س��ری موضوعات دیگ��ر هم مهم‬ ‫اس��ت‪ .‬از این نظر م��ا دارای جاده‬ ‫ترانزیتی هس��تیم و با دو س��اعت‬ ‫می‌ش��ود ب��ه مرزهای آبی دس��ت‬ ‫یاف��ت‪ .‬امنیت محی��ط و منطقه‪،‬‬ ‫نی��روی کار ارزان‪ ،‬آم��اده ب��ودن‬ ‫مسئولین برای ارائه هر نوع خدمتی‬ ‫از دیگر مزایای س��رمایه‌گذاری در‬ ‫الرستان است‪.‬‬ ‫ از دغدغه‌های مهم اقتصادی‬ ‫مساله راه است‪ .‬وضعیت آینده‬ ‫راه‌های الرستان چگونه خواهد‬ ‫بود؟‬ ‫پروژه دو راهی ارد به س��مت بیرم‬ ‫در حال انجام است که به عسلویه‬ ‫منتهی خواهد شد‪ .‬از الر تا خنج و‬ ‫از خنج ب��ه کورده و وصل به جاده‬ ‫عس��لویه نیز در حال انجام اس��ت‪.‬‬ ‫این دو محور شهرس��تان به پارس‬ ‫جنوبی وصل می‌ش��ود‪ .‬از س��وی‬ ‫دیگر ج��اده الر ب��ه بندرعباس به‬ ‫عنوان یک جاده ترانزیت و بزرگراه‬ ‫مطرح ش��ده اس��ت‪ .‬کم��ی تالش‬ ‫از س��وی نماینده محترم در مرکز‬ ‫می‌تواند در ارتقا این جاده‌ها کمک‬ ‫خوبی باشد‪.‬‬ ‫ ایشان انجام می‌دهد؟‬ ‫(با لبخند) بله انجام می‌دهد‪.‬‬

‫مثل یک عنکبوت‬ ‫درس بخوانید‬

‫هر سال با شروع فصل امتحانات یکی از دغدغه‌های‬ ‫خانواده ها و دانش‌آموزان چگونگی برنامه‌ریزی برای‬ ‫درس خواندن صحیح اس��ت‪ .‬به این منظور به سراغ‬ ‫خانم حسینی یکی از مشاورین مدارس رفتیم تا ما‬ ‫را در این زمینه راهنمایی کند‪.‬‬ ‫یکی از بهتری��ن روش‌های درس خواندن‪ ،‬روش تار‬ ‫عنکبوتی اس��ت‪ .‬یک عنکبوت وقتی تارش را پهن‬ ‫می‌کند‪ ،‬اولش هر بار که تار تکان می‌خورد‪ ،‬به طمع‬ ‫این که حشره‌ای در آن گیر افتاده‪ ،‬بیرون می‌آید و‬ ‫تارش را نگاه می‌کند‪ .‬اما متوجه می‌شود که فقط باد‬ ‫ب��وده که تارش را تکان داده و دیگر بعد از آن با هر‬ ‫تکانی بیرون نمی‌آید‪ .‬دانش آموزان هم اگر بتوانند‬ ‫هن��گام درس خواندن خ��ود را کنترل کنند و با هر‬ ‫س�� ‌رو‌صدایی (صدای تلفن‪ ،‬تلویزیون‪ ،‬آمدن کس��ی‬ ‫و‪ )...‬درس خوان��دن را رها نکنند در عمل کردن به‬ ‫برنامه ریزی موفق خواهند بود‪ .‬معمو ّال برنامه‌ریزی‬ ‫انجام می‌ش��ود ول��ی به آن عم��ل نمی‌کنند‪ .‬اغلب‬ ‫افراد در ریختن برنامه مش��کل ندارند ولی در عمل‬ ‫کردن به آن کم می‌آورند‪ .‬گاهی اوقات برنامه‌ریزی‬ ‫غی��ر واقع��ی باعث عمل نک��ردن به آن می‌ش��ود‪.‬‬ ‫وقت��ی یک دانش‌آم��وز که روزی یک س��اعت هم‬ ‫درس نمی‌خوانده‪ ،‬هش��ت ساعت درس خواندن در‬ ‫روز را در برنام��ه‌ی خود قرار می‌دهد‪ ،‬واضح اس��ت‬ ‫ک��ه نمی‌تواند به آن عمل کند‪ .‬پس قبل از ش��روع‬ ‫امتحانات باید ساعت مطالعه‌ی خود را افزایش دهند‬ ‫تا به خواندن عادت کنند‪.‬‬ ‫مش��کلی که اغل��ب افراد دارن��د این اس��ت که تا‬ ‫ش��روع به درس خواندن می‌کنن��د‪ ،‬فکر و خیال به‬ ‫ذهنش��ان هجوم می‌آورد‪ .‬ناگهان متوجه می‌شوند‬ ‫یک س��اعت گذشته اما فقط یک صفحه خوانده‌اند‪.‬‬ ‫ای��ن افراد نباید اجازه دهند فکر و خیال مانع درس‬ ‫خواندن‌شان ش��ود‪ .‬باید با صدای بلند به این افکار‬ ‫ورود ممنوع بگویند و سریع به سراغ ادامه‌ی درس‬ ‫برون��د و به چیز دیگری فکر نکنند‪ .‬در هنگام درس‬ ‫خواندن باید فعال باش��ند‪ ،‬زیر مطالب خط بکشند‪،‬‬ ‫نکات مهم را خالصه‌نو‌یس��ی کنن��د مطالب خوانده‬ ‫شده را از حفظ بازگو کنند‪ ،‬نباید فقط به کتاب نگاه‬ ‫کنند یا دراز بکش��ند و یا لم بدهند‪ .‬اگر در س��اعت‬ ‫اس��تراحت کم��ی ورزش کنند‪ ،‬بدون��د و دوچرخه‬ ‫س��واری کنند‪ ،‬برای مطالعه‌ی بع��دی خواب‌آلوده‬ ‫نیستند و احساس خستگی نمی‌کنند‪ .‬دانش آموزان‬ ‫از برنامه‌ری��زی نتر‌س��ند‪ .‬به برنامه‌ری��زی مثل یک‬ ‫طن��اب که می‌خواهد آن‌ها را ا‌جی��ر درس خواندن‬ ‫کن��د‪ ،‬نگاه نکنند‪ .‬به برنامه‌ری��زی به عنوان چیزی‬ ‫که کمک‌ش��ا‌ن می‌کند که به همه‌ی کارهایش��ان‬ ‫(درس‌خواندن‪ ،‬تفریح و‪ )...‬برسند‪ ،‬نگاه کنند‪ .‬برنامه‬ ‫ریزی یعنی اینک��ه بدانید چه کاری را در چه زمان‬ ‫باید انجام دهید‪.‬‬

‫چند كار چشمگير انجام بده‪ ،‬اگر چه نياز هم نباشد‬

‫براي اين كه يك شهردار توانمند معرفي شوي‬

‫با جذب درآمد بيش��تر در پايان سال به‬ ‫بيش از يک ميليارد و شش��صد ميليون‬ ‫تومان رس��يد يعني به ازای هر شهروند‬ ‫گراشي پنجاه و هفت هزار تومان هزينه‬ ‫گردي��د و بودجه س��ال ‪ 87‬ي��ك و نيم‬ ‫ميليارد تومان با س��رانه پنجاه و دو هزار‬ ‫تومان بس��ته شد كه بيش از دو ميليارد‬ ‫جذب شده باشد‪.‬‬ ‫اما مساله مهم ديگر هزينه اين درآمدها‬ ‫در راس��تاي نياز ش��هر و توزيع عادالنه‬ ‫اين درآمدها بود‪ .‬دوستان زيادي به اين‬ ‫جانب پيش��نهاد مي دادند‪ :‬براي اين كه‬ ‫يك ش��هردار توانمند معرفي شوي چند‬ ‫كار چشمگير اگر چه نياز هم نباشد انجام‬ ‫بده‪ ،‬ولي من اين سياست را قبول نداشتم‬ ‫و صرفاً قصدم اجراي پروژه‌هاي اولويت‌دار‬ ‫بود هرچند كه تحسين ديگران بر دنبال‬ ‫نداشته باشد مانند ساخت آتش‌نشاني كه‬ ‫هزينه‌ي زي��ادي مي‌برد ولي نمودي هم‬ ‫ندارد‪ ،‬انتقال سايت دفن زباله از حاشيه‬ ‫ش��هر به جاي ديگر‪ ،‬ش��روع به ساخت‬ ‫ميدان ماهي و مي��وه و تره بار‪ ،‬پرداخت‬ ‫غرامت به ارزش يك صد و بيست ميليون‬ ‫تومان به دو منزل واقع در خيابان شهيد‬ ‫رجاي��ي و بلوار صياد ش��يرازي كه هيچ‬ ‫نمود ظاه��ري ندارد ول��ي از ضرورت‌ها‬ ‫بود‪ ،‬خريد هش��ت دستگاه ميني بوس‪،‬‬ ‫يك دس��تگاه لودر‪ ،‬يك دستگاه جاروب‬ ‫مكانيكي و يك دس��تگاه باالبر به ارزش‬ ‫بيش از ششصد و پنجاه ميليون تومان و‬ ‫فعاليت‌هاي ديگر ‪...‬‬ ‫موضوع مهم ديگر تكمي��ل كادر فني و‬ ‫اداري بود حراس��ت اداره‪ .‬و از پست‌هاي‬ ‫مهم ديگر كه در زمان اينجانب امتحان‬ ‫و مصاحبه آن براي گزينش انجام ش��د‪،‬‬ ‫مهندس��ي فضاي س��بز اس��ت‪ .‬قطعي‬ ‫ش��دن انتقالي جناب مهندس هاشمي‬ ‫جانشين آقاي شمسي به عنوان مسئول‬ ‫عمران ش��هر از اتفاقاتي است كه در اين‬ ‫اواخر رخ داده و ش��ايد از خوش‌شانسي‬ ‫مهندس قائدي است كه سه نيروي جوان‬ ‫و پران��رژي به خص��وص در امر عمران و‬ ‫فضاي سبز در اختيار ايشان قرار گرفته و‬ ‫مي‌تواند بيش از پيش از آن‌ها در جهت‬ ‫عمران و توس��عه فضاي س��بز استفاده‬ ‫نمايد كه امر نيز مشهود است‪.‬‬ ‫ ريش��ه اختالف��ات ش��هردار و‬ ‫شوراي شهر در چه بود؟‬ ‫وج��ود اختالف يك امر طبيعي اس��ت‪.‬‬ ‫نبايد انتظار داشت كه شورا و شهردار در‬ ‫همه‌ي مس��ائل و موارد كام ً‬ ‫ال اتفاق نظر‬ ‫داشته باشند‪ .‬ولي علت كناره‌گيري اين‬ ‫جانب از مس��ئوليت شهرداري به خاطر‬ ‫اين اختالفات نبود‪ ،‬بلكه مس��ائل قانوني‬ ‫بود كه از سوي وزارت آموزش و پرورش‬

‫ابالغ ش��ده بود‪ .‬اين ج��ا مي‌خواهم اين‬ ‫اجازه را داشته باش��م و گاليه خود را از‬ ‫مسئولين محترم صحبت‌نو در دامن‌زدن‬ ‫به اين اختالفات و بزرگ جلوه دادن آن‬ ‫اب��راز نمايم‪ .‬در آن زمان نش��ريه محترم‬ ‫كمي به دور از انصاف و يك جانبه جو را‬ ‫به نفع هيچ كس هدايت مي‌كرد‪.‬‬ ‫شايد شروع اختالف نظر برخي از اعضاي‬ ‫محترم شورا و شهرداري به كندي اجراي‬ ‫طرح خيابان شهيد رسولي نژاد و ميدان‬ ‫مي��وه و تره بار بر گردد كه در اين مجال‬ ‫امكان بيان برخ��ي داليل كندي اجراي‬ ‫طرح خيابان ش��هيد رس��ولي‌نژاد وجود‬ ‫ندارد و ش��ما مي‌توانيد با مهندس پروژه‬ ‫در اين خصوص مصاحبه‌اي داشته باشيد‬ ‫ولي درم��ورد ميدان ميوه و ت��ره بار دو‬ ‫عامل باعث كندي بود‪ :‬اول اين كه شورا‬ ‫معتق��د بود اين مي��دان در زمين جنب‬ ‫اداره ثبت‌احوال اجرا شود كه شهرداري‬ ‫با اين طرح موافق نب��ود زيرا اين زمين‬ ‫ارزش زي��ادي دارد و براي اجراي ميدان‬ ‫ميوه و تره بار مناس��ب نيس��ت و زمين‬ ‫پش��ت موتوري مورد نظر شهرداري بود‬ ‫كه پ��س از رايزني زياد نظر ش��هرداري‬ ‫پذيرفته شد ولي بحران کمبود و گراني‬ ‫آهن‌آالت و مصالح در ماه‌هاي پاياني سال‬ ‫گذشته مزيد برعلت شد و شوراي محترم‪،‬‬

‫ش��هرداري را متهم به تعلل مي‌كرد در‬ ‫حالي كه اين موضوع اساس��اً در اختيار‬ ‫كس��ي نبود‪ .‬باالخره پس از فراهم آمدن‬ ‫آهن آالت به عنوان اساسي‌ترين مصالح‪،‬‬ ‫پيمانكار نيز از س��وي ش��وراي محترم‬ ‫معرفي ش��د و فاز اول آن ش��روع و براي‬ ‫اجراي فاز دوم مي‌بايست انبارهاي جديد‬ ‫ساخته ش��ود و پس از تخريب انبارهاي‬ ‫قديمي زمين آن به فضاي ميدان افزوده‬ ‫مي ش��د‪ ،‬كاري كه مدت‌ها س��ت انجام‬ ‫شده‪ ،‬ولي سؤال اينجاست موضوع مهمي‬ ‫كه عامل اختالف مي‌باشد‪ ،‬چرا اكنون با‬ ‫وجود نبود هرگونه مانعي متوقف است و‬ ‫ادامه ندارد؟ با اين كه اين طرح از اولويت‬ ‫هاي شوراي شهر بوده است‪.‬‬ ‫ چرا در آن زم��ان اين اختالفات‬ ‫تكذيب مي‌ش��د‪ ،‬در حالي كه مردم‬ ‫مسائل را مي‌دانستند و می‌دیدند؟‬ ‫مساله اختالف آن قدر نبود كه بين آحاد‬ ‫مردم كشيده شده باشد‪ .‬همانطور كه عرض‬ ‫كردم نشريه مي‌توانست بهتر عمل كند‪.‬‬ ‫ يك��ي از مس��ائلي ك��ه درباره‬ ‫مدي��ران بومي وجود دارد ش��ائبه‬ ‫ن��گاه محله‌گرايي اس��ت‪ .‬در مورد‬ ‫خود شما اين مساله چقدر واقعيت‬ ‫داشت و چه تأثيري در فعاليت هاي‬

‫شهردار داشت؟‬ ‫خداون��د را ش��اهد مي‌گيري��م ك��ه در‬ ‫برنامه‌ريزي و اجرا تنها چيزي كه مالك‬ ‫عملكرد من بود‪ ،‬ضرورت ها و نيازها بود و‬ ‫هيچ فرقي نمي‌كرد كه در كجا و در كدام‬ ‫محله كاري انجام ش��ود‪ .‬البته اگر كاري‬ ‫نياز بود ولي در تعهد ش��هرداري نبود ما‬ ‫معذور بوديم و تصور من اين اس��ت نگاه‬ ‫محله‌گرايي نداشته‌ام مگر اين كه خالف‬ ‫اين ادعا ثابت شود‪.‬‬ ‫ پروژه‌ه��اي زيربنايي باغ‌ملي يا‬ ‫بازار ميوه و تره بار نيز پيش��رفت‬ ‫چنداني نداشت؟ سؤال‌هايي درباره‬ ‫باغ ملي وجود دارد كه چرا قراردادي‬ ‫وجود نداش��ت يا چ��را پروانه كار‬ ‫صادر نشده بود؟‬ ‫در خصوص باغ ملي نياز به كمي توضيح‬ ‫است‪ .‬اساس��اً مشاركت شهرداري گراش‬ ‫با شركت دس��ا به زمان مسئوليت آقاي‬ ‫مه��روري بر مي‌گ��ردد‪ .‬درآن زمان طي‬ ‫پيش ق��راردادي كه بي��ن آن‌ها منعقد‬ ‫شده بود فعاليت‌هايي جهت ساخت يك‬ ‫مجموع��ه بزرگ تجاري ب��ر روي زمين‬ ‫ش��هرداري واقع در مقابل بيمارس��تان‬ ‫اميرالمومنين انجام شده بود‪ .‬با روي كار‬ ‫آمدن شورا ش��ركت طرف قرارداد براي‬ ‫ادام��ه فعاليت ابراز تمايل و حتي مدعي‬ ‫هزينه كرد مبلغ حدود ده ميليون تومان‬ ‫اوليه بود‪ ،‬اما شهرداري و شورا به داليلي‬ ‫موافق نبودند كه بر روي زمين مورد نظر‬ ‫اقدام��ي صورت پذيرد اي��ن بود كه طي‬ ‫چند جلسه و با مشورت شورا اجراي اين‬ ‫طرح و با رعايت صالح و صرفه شهرداري‬ ‫به زمين باغ ملي منتقل ش��د و شوراي‬ ‫اسالمي شهر طي نامه كتبي اجراي آن‬ ‫را به ش��هرداري ابالغ كرد‪ .‬شهرداري نيز‬ ‫طي مشورت با شهرداري شيراز اقدام به‬ ‫پيش نويس ق��راردادي نمود تا اقدامات‬ ‫اوليه صورت پذيرد و پيش قرارداد آن نيز‬ ‫تنظيم شد‪ .‬با مذاكره‌اي كه با نماينده آن‬ ‫شركت انجام گرفت مقرر شد تا نقشه‌هاي‬ ‫آن صورت پذيرد و حركت‌هايي انجام شد‬ ‫كه خود شاهد آن هستيد و در همه اين‬ ‫مراحل شوراي محترم از نزديك در جريان‬ ‫بوده و نظارت داشته است‪ .‬اما به داليلي‬ ‫كه ذكر خواهد ش��د اين طرح به مشكل‬ ‫برخورد و نهايتاً متوقف شد ‪ .‬اول ادعاي‬ ‫اداره محترم اوق��اف مبني بر مالكيت و‬ ‫ش��كايتي كه عليه ش��هرداري به دادگاه‬ ‫محت��رم ارائ��ه داد‪ .‬دوم مخالفت برخي‬ ‫افراد كه با نگاه كارشناسانه نيز به موضوع‬ ‫داشند و اجراي اين طرح را در راه تشديد‬ ‫ترافيك مؤثر مي‌دانس��تند ‪ .‬س��وم عدم‬ ‫استقبال مردم از خريد واحدهاي تجاري‬ ‫سهم شريك ش��هرداري كه اين موضوع‬

‫خود ناش��ي از س��رمايه‌گذاري مردم در‬ ‫شركت برگ سبز مطهر جهت رسيدن به‬ ‫سودهاي كالن بود و نهايتاً تعلل شركت‬ ‫دس��ا به اين دليل كه مطمئن شده بود‬ ‫مجبور به س��رمایه‌گذاری كالن خواهد‬ ‫بود ولي هي��چ تضميني براي فروش آن‬ ‫نخواهد داشت همه اين موارد باعث شد‬ ‫كه طرح متوف ش��ود‪ .‬البته شركت دسا‬ ‫نه حاضر به ادامه كار بود و نه حاضر بود‬ ‫پروژه را به ش��هرداري واگ��ذار نمايد‪ .‬در‬ ‫پایان با توافقي كه بين شركت و شوراي‬ ‫محترم انجام گرفت‪ ،‬شركت مبلغي را به‬ ‫عنوان هزينه‌كرد دريافت كرد و پروژه را‬ ‫به ش��ورا تحويل داد‪ .‬البته اين اتفاق در‬ ‫زمان پس از مسئوليت من انجام گرفته‬ ‫اس��ت ولي من در جريان مذاكرات آنها‬ ‫ب��ودم و بارها به يكي دو ت��ن از اعضاي‬ ‫ش��ورا ع��رض كردم كه ش��ما از همين‬ ‫حاال در مورد آينده طرح برنامه داش��ته‬ ‫باش��يد و به محض تحويل گرفتن اقدام‬ ‫الزم را انج��ام دهيد‪ .‬حاال نيز مي‌گويم يا‬ ‫بايد زمين مورد نظر را جهت اجراي يك‬ ‫طرح مناسب ش��هر به بخش خصوصي‬ ‫فروخته شود يا خود شهرداري نسبت به‬ ‫آن اقدام نمايد‪.‬‬ ‫ چرا بعد از استعفا از شهرداري‬ ‫مس��ئوليت جديدي مانند رياس��ت‬ ‫اداره آم��وزش و پ��رورش خنج را‬ ‫نپذيرفتيد؟‬ ‫بعد از كناره گيري از شهرداري پست‌هاي‬ ‫مديريتي در شهرستان خنج و الر به اين‬ ‫جانب پيش��نهاد ش��د‪ ،‬اما ب��ه داليلي از‬ ‫پذيرفتن آن عذر خواستم‪.‬‬ ‫ آنچهفکرمی‌کنیدناگفتهماندهاست‪.‬‬ ‫ ‬ ‫در پاي��ان از م��ردم خوب و ش��هروندان‬ ‫مي‌خواهم در حمايت از مسئولين خود‬ ‫كوتاهي نكنند هر ك��س در راه اعتالي‬ ‫ش��هر قدمي ب��ر م��ي‌دارد‪ ،‬او را حمايت‬ ‫كنن��د‪ ،‬بخصوص از مديران ش��هري كه‬ ‫مشكل‌ترين مديريت‌هاس��ت‪ .‬از شوراي‬ ‫محترم نيز مي‌خواهم نگاه كالن‌تري به‬ ‫ضرورت‌هاي شهر داشته باشد و خود را‬ ‫درگير مسائل داخلي شهر نكند و چون‬ ‫اگر ش��ورا ه��م وجود نداش��ت كارهاي‬ ‫روزمره شهرداري انجام مي‌شد‪ .‬پرداختن‬ ‫به موض��وع مح��دوده ش��هري‪ ،‬جذب‬ ‫س��رمايه‌هاي دولتي و بخش خصوصي‬ ‫در جهت توسعه ش��هري‪ ،‬موضوع مهم‬ ‫شهرس��تان ش��دن كه منافع زيادي هم‬ ‫براي گراش و هم براي منطقه و بخصوص‬ ‫شهرس��تان الر خواهد داش��ت‪ ،‬زيرا اين‬ ‫اتفاق گام��ي ديگری در تحقق اس��تان‬ ‫شدن شهرستان الرستان است و آخرين‬ ‫سخن اين كه اعضاي محترم شوراي شهر‬ ‫بايد يك بار ديگر به شعارهاي انتخاباتي‬ ‫خود نگاه كنند و ببينن كه تا چه اندازه‬ ‫در تحقق ش��عارهاي خود موفق بوده‌اند‪.‬‬ ‫و در پایان براي ش��هرداري فعلي جناب‬ ‫آقاي مهندس قائدي و ش��وراي محترم‬ ‫شهر آرزوي موفقيت دارم‪.‬‬


‫نگاه نو‬

‫نوشته‌های صحبت‌نو دیدگاه شخصی نویسندگان مقاالت است‬ ‫منوی فرهنگی ‪‬‬ ‫محمد خواجه‌پور‬

‫راهنمای‬ ‫نمایشگاه‌نوردی‬

‫نمایشگاه کتاب مهمترین جشن فرهنگی ساالنه در‬ ‫ایران اس��ت‪ .‬هر چند در دوران دبیرس��تان و بخش‬ ‫اول دانشگاه همیشه حس��رت این را می‌خوردم که‬ ‫نمایشگاه درست در ناف امتحانات ما بود اما از سال‬ ‫‪ 1381‬سنت حسنه سفر اردیبهشتی به تهران ترک‬ ‫نشده است و حتی به یک اعتیاد تبدیل شده‪ .‬سعی‬ ‫می‌کنم از این س��فرهای دوست‌داش��تنی برای‌تان‬ ‫بگویم‪ .‬البته به شرطی که بیش از حد به پدر و مادر‬ ‫خود برای صدور اجازه س��فر فش��ار نیاورید یک ذره‬ ‫البته اشکالی ندارد‪.‬‬

‫همسفر‬

‫اولین راه‌حل این اس��ت که در دانش��گاه بپرسید که‬ ‫آیا س��فر اردویی به نمایشگاه برقرار است یا نه؟ هیچ‬ ‫چیز مثل یک س��فر اردویی با یک سری دانشجوی‬ ‫ش��لوغ که اعصاب آدم را خرد می‌کنند و یک هفته‬ ‫بی‌خوابی در اتوبوس و دردسرهای غذای اجباری به‬ ‫آدم نمی‌چس��بد‪ .‬یک خاطره‌ی فراموش‌نشدنی‪ .‬اما‬ ‫اگر این شانس را ندارید دنبال راضی کردن دوستان‬ ‫خود باشید تا بتوانید به شکل گروهی سفر کنید در‬ ‫این صورت پیش‌نهاد من این است که هوای دوستان‬ ‫ماشین‌دار خود را بیش��تر داشت ‌ه باشید و این روزها‬ ‫با آن‌ها گرم بگیرید‪ .‬برای داخل ماشین داشتن یک‬ ‫آی‌پاد یا پخش‌کننده موزیک پر‪ ،‬از ضروریات س��فر‬ ‫اس��ت و البته چایی و چیپس و پف��ک و تخمه هم‬ ‫فراموش نش��ود‪ .‬در این چند روز باید زندگی س��الم‬ ‫را فراموش کنید و مواظب پلیس‌ها باش��ید که خرج‬ ‫سفرتان زیاد نشود‪ .‬اما راه‌حل آخر این است که بلیت‬ ‫اتوبوس یا اگر کمی مایه‌دارتر باش��ید بلیت هواپیما‬ ‫بخرید و یک راست تهران‪ .‬سفر تنهایی به هیچ وجه‬ ‫پیش‌نهاد نمی‌شود لذت سفر به همسفر است‪.‬‬

‫خانه‬

‫مدیرتحریریه صحبت‌نو ویژه گراش‬

‫شش روز در کویت‪3‬‬ ‫صادق رحمانی‬

‫دیدار‬ ‫از برج کویت‬ ‫س��ردبیر صحبت‌نو اس��فندماه ‪ 1387‬سفری به‬ ‫کش��ور کویت داش��ت‪ .‬او در این س��فرنامه سعی‬ ‫می‌کند شمایی از زندگی روزمره‌ی همشهریان را‬ ‫در این کشور روایت کند‪.‬‬

‫بخارای من‪ ،‬الر من‪10‬‬ ‫سيد محمدحسن آيت‌اللهي‬

‫بلندقدی‬ ‫بچه را نظر کرده‬ ‫سید محمدحس��ن آیت‌اللهی فرزند آیت‌اله سید‬ ‫عبدالعلی آیت‌اللهی در حال حاضر در قم ساکن است‬ ‫و از خاطرات کودکی خود در الر نوشته است‪.‬‬

‫از درون دبی‪ 4-‬‬ ‫احمدعلی غفوری‬

‫آن که عده‬ ‫زیادی را نان دهد‬ ‫احمدعلی غف��وری‪ ،‬از جمله مردانی اس��ت که‬ ‫سال‌ها در دبی کار و زندگی می‌کند‪ .‬او از تجربه‌ها‬ ‫و خاطره‌هایش می‌گوید‪.‬‬

‫یادداشت نانوشته ‪‬‬ ‫مسعود غفوری‬

‫من بلوتوث‌ام را‬ ‫خاموش می‌کنم‪.‬‬ ‫شما چطور؟‬ ‫کارش��ناس ارش��د زب��ان و ادبیات انگلیس��ی و‬ ‫مدرس دانشگاه‬

‫فک��ر هتل را از س��ر بیرون کنید مگ��ر این که پول‬ ‫ش��ما از پارو باال برود ک��ه احتمال آن در حد ریزش‬ ‫ب��رف در گ��راش و برگش��تن پول‌ها اس��ت‪ .‬باید با‬ ‫کم��ک مادر و دفترچه خاط��رت خود دنبال یکی از‬ ‫اقوام دور یا دوس��تان دوران ابتدایی خود بگردید که‬ ‫تهران ساکن باشد‪ .‬دانشجو یا کارگر فرقی نمی‌کند‪.‬‬

‫می‌دانم ش��ما هم مثل من خجالتی هستید اما باید‬ ‫یک نکته ظریف را درک کنید که ساکنان تهران به‬ ‫این دردسرها عادت دارند و اگر بخواهند از شر شما‬ ‫راحت شوند همنشینی با شهرنشینان آن‌ها را به قدر‬ ‫کافی هفت‌خط کرده است‪ .‬به خاطر همین کمی رو‬ ‫پیدا کنید و شروع کنید به شماره گرفتن باور کنید‬ ‫چاره دیگ��ری ندارید‪ .‬البته چادر هم پیش‌نهاد بدی‬ ‫نیست ولی من شخصاً توصیه نمی‌کنم‪.‬‬

‫به سوی نمایشگاه‬

‫نمایش��گاه امس��ال برای سومین س��ال در مصالی‬ ‫تهران برگزار می‌ش��ود‪ .‬بهترین راه برای رسیدن به‬ ‫مصال اس��تفاده از مترو اس��ت‪ .‬اگر خود را به یکی از‬ ‫سوراخ‌های مترو برسانید به راحتی از موج جمعیت‬ ‫می‌فهمید کجا باید بروید‪ .‬اگر با مترو هستید فرقی‬ ‫نمی‌کند در ایس��تگاه شهید بهش��تی یا مصال پیدا‬ ‫شوید هر دو این‌ها شما را در نزدیکی نمایشگاه پیاده‬ ‫می‌کند‪ .‬اولین کاری که می‌کنید‪ .‬این است که همان‬ ‫دم در یک نقشه مجانی بگیرید که شماره سالن‌ها را‬ ‫مشخص کرده است‪.‬‬

‫صبح روز چهارش��نبه با محمدرضا شاه محمدی‪ ،‬به‬ ‫س��مت برج الکویت رفتیم‪ .‬دو برج زیبای دو قلو که‬ ‫مرکز مخابرات اس��ت و در حوالی‌اش مراکز کوچک‬ ‫فرهنگ��ی و تفرجگاه کن��ار س��احل‪ .‬تفرجگاه‌های‬ ‫کنار س��احل در سراس��ر کویت از مبل‌مان واحدی‬ ‫برخوردار اس��ت‪ .‬بسیار وس��یع و دلنواز و با طراحی‬ ‫زیبا‪ .‬هر چند کیلومتر‪ ،‬یک استراحتگاه مواد غذایی‬ ‫دارد که از نظر ساختاری شبیه هم هستند‪ .‬این برج‬ ‫‪ 120‬متر ارتفاع دارد و یکی از جاهای دینی کویت‬ ‫اس��ت ‪ .‬ما برای رفتن به «کره المشاهده» باید بلیط‬ ‫تهیه می‌کردیم‪ .‬محمدرضا زحمت این کا را کشید و‬ ‫با آسانسوری پر سرعت به «کره المشاهده» رفتیم‪.‬‬ ‫از آن جا می توان همه کویت را دید‪.‬‬ ‫در هم��ان طبقه که ما بودیم‪ ،‬گردش��گران دیگری‬ ‫نیز حضور داش��تند‪ .‬تعدادی کودک که از مهدهای‬ ‫کویت با مربیانشان در آن جا حضور داشتند‪ .‬طبقه‬

‫کره المشاهده هم فروشگاه داشت و هم دوربین‌هایی‬ ‫که می توانس��تی عمق کویت را مشاهده کنی‪ .‬البته‬ ‫دوربین‌ها فع��ال نبودند! آن جا چند عربس��تانی با‬ ‫ریش های بلند و عقال قرمز رنگ و دشداش��ه های‬ ‫کوت��اه را نیز دیدیم و از آنها خواس��تیم که با همه‬ ‫عکس بیندازیم اما آنان نپذیرفتند‪ .‬محمدرضا گفت‪:‬‬ ‫اینها س��لفی هستند‪ .‬سلفیان گروهی در عربستان و‬ ‫دیگر کش��ورهای عربی هستند که اعتقادات خاصی‬ ‫دارند و بسیاری از چیزها را حرام و بدعت می‌دانند‪،‬‬ ‫آنها پیروان عبدالوهاب و به وهابی مش��هور هستند‪.‬‬ ‫‪ 45 .‬درصدکويتي‪35 ،‬درصد ديگر عرب‌ها‪9 ،‬درصد‬ ‫جنوب آس��يايي‪4 ،‬درصد ايراني و ‪ 7‬درصد از ديگر‬ ‫ملیت‌ها در این کش��ور زندگی می کنند‪ 85 .‬درصد‬ ‫مس��لمان (‪ 70‬درصد س��ني و ‪ 30‬درصد ش��يعي)‪،‬‬ ‫‪15‬درص��د ديگر اديان (مس��يحي‪ ،‬هندو‪ ،‬پارس��ي)‬ ‫هستند‪.‬‬

‫دسترس��ی دارید از غرفه‌های راهنما یک س��ی‌دی‬ ‫لیست کتاب‌ها را بخرید تا عالف نشوید‪.‬‬ ‫در ضم��ن خیلی هیجان‌زده نش��وید چ��ون ممکن‬ ‫اس��ت مثل قماربازه��ا در الس‌وگاس تمام پول خود‬ ‫را برباد دهید‪ .‬اگ��ر از کتابی خوش‌تان آمد نام کتاب‬ ‫و ش��ماره غرفه را یادداش��ت کنید و در روز آخر اگر‬ ‫کتاب تمام نش��ده باشد آن را بخرید‪ .‬راستی فراموش‬ ‫کردم نمایشگاه امسال از ‪ 16‬تا ‪ 26‬اردیبهشت برگزار‬ ‫می‌شود اگر به دنبال کتاب خارجی هستید حتماً باید‬ ‫روزهای اول نمایشگاه بیایید اما برای کتاب‌های فارسی‬ ‫روزهای میانی و انتهایی بهتر است زیرا بعضی کتاب‌ها‬ ‫اصطالحاً دیر به نمایش��گاه می‌رسد‪ .‬اما در هر صورت‬ ‫اگر بتوانید پنجش��نبه و جمعه را بی‌خیال حضور در‬ ‫نمایش��گاه شوید به نفع‌تان است در این روزها تجربه‬ ‫حضور به عنوان یک بخش از کنس��رو فرهنگ را در‬ ‫قوطی بزرگ نمایشگاه کتاب تجربه خواهید کرد‪.‬‬ ‫شما مجبور هستید در روزهای نمایشگاه چند کیلو‬ ‫کتاب را حم��ل کنید‪ .‬دقیقاً کمثل الحمار‪ .‬به خاطر‬ ‫همین سبک به نمایشگاه بروید‪ .‬پست هم وجود دارد‬ ‫ش��ما با چند دس��ته س��الن روبه‌رو هس��تید‪ .‬سالن که کتاب‌ها را از ش��ما تحویل می‌گیرند و به گراش‬ ‫ناش��ران داخلی که کار اصلی ش��ما آنجاست‪ .‬سالن می‌فرستند تا سبک‌بارتر سفر کنید‪.‬‬ ‫کودکان که اگر کاری ضروری ندارید بی‌خیال شوید‪.‬‬ ‫ناشران کمک‌درسی برای کتاب‌های کنکور و ناشران نمایشگاه فقط در تهران نیست‬ ‫قبل از رفتن به نمایش��گاه حتماً س��ری به س��ایت‬ ‫دانشگاهی برای کتاب‌های درس��ی دانشگاه و البته‬ ‫آن ‪ www.tibf.ir‬بزنی��د‪ .‬اگر ب��ه هزار و یک دلیل‬ ‫دو سالن ناش��ران خارجی که برای کالس گذاشتن‬ ‫نمی‌توانی��د به این س��فر بروی��د می‌توانید از بعضی‬ ‫می‌توانید به آن‌ها سربزنید‪ .‬برای ناشران دالری باید‬ ‫س��ایت‌ها مثل آی‌کتاب و آدینه بوک از نمایشگاه با‬ ‫از قبل کارت گرفته باش��ید که بی‌خیال اما ناشران‬ ‫تخفیف کتاب بخرید‪ .‬اما اگر مس��افر ش��دید یادتان‬ ‫ریالی نیز کتاب‌ه��ای خارجی دارد دیگر با خودتان‪.‬‬ ‫باش��د که این سفر فرهنگی می‌تواند متنوع‌تر باشد‪.‬‬ ‫البته جاهایی مثل دستشویی و اغذیه‌فروشی را هم‬ ‫س��ینماهای خوب��ی وج��ود دارد از جمل��ه پردیس‬ ‫با دقت پیدا کنید‪ .‬یادتان باشد بستی و ساندویچ در‬ ‫سینمایی آزادی که در نزدیکی نمایشگاه است (البته‬ ‫نمایشگاه گران است اگر می‌خواهید دانشجویی رفتار‬ ‫با مقی��اس تهران) می‌توانید فرصت اس��تثنایی تاتر‬ ‫کنید این‌ها را از قبل بخرید‪.‬‬ ‫دیدن را هم از دست ندهید برای این کار به چهارراه‬ ‫در نمایشگاه‬ ‫ولی‌عصر در خیابان انقالب و مجموعه تاترشهر بروید‪.‬‬ ‫ن باس��تان‪ ،‬کاخ‌موزه‌های‬ ‫روز اول ش��ما در واقع به پیدا کردن شمال و جنوب البته بین موزه‌ها موزه ایرا ‌‬ ‫می‌گذرد و یافتن جای غرفه‌ها‪ ،‬در نمایشگاه موبایل س��عدآباد و م��وزه هنرهای معاص��ر پیش‌نهاد بدی‬ ‫مثل آدم آنتن نمی‌دهد و باید به دنبال ش��یوه‌های نیس��ت‪ .‬اص ً‬ ‫ال بی‌خیال‪ ،‬این برنامه‌ها برای سال بعد‬ ‫س��اده‌تر ارتباطی مثل داد زدن و قرار س��ر س��اعت امسال که نش��د اما از حاال سیاه ‌ه کتاب‌هایی را که‬ ‫باش��ید‪ .‬برای جلوگیری از عالفی اگ��ر به کامپیوتر می‌خواهید برای سال آینده یادداشت کنید‪.‬‬

‫‪ ‬محمدرضا شاه‌محمدی و محمدعلی شامحمدی‬

‫مسعود غفوری‬

‫‪6‬‬

‫شماره سی و پنج‬ ‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫‪ ‬مطبوعات الرستان‬

‫ میالد الرستان‬

‫می�لاد الرس��تان در ش��ماره ‪ ،560‬هفته چهارم‬ ‫فروردی��ن ‪ ،88‬ب��ه عن��وان تیت��ر اول خ��ود از‬ ‫«پی‌گی��ری راه‌اندازی بخش ‪ MRI‬بیمارس��تان‬ ‫امام رضا (ع) توسط فرماندار الرستان» خبر داده‬ ‫اس��ت‪ .‬به عنوان تیتر دوم هم این نشریه نوشته‬ ‫اس��ت‪« :‬بارندگی سال زراعی به ‪ 71/30‬میلیمتر‬ ‫رسید‪ ».‬صفحه‌ی آخر این شماره هم به گزارشی‬ ‫از عملکرد بنیاد مسکن انقالب اسالمی الرستان‬ ‫در سال ‪ 1387‬اختصاص یافته است‪.‬‬ ‫این نشریه در شماره ‪ ،561‬هفته اول اردیبهشت‬ ‫‪ ،88‬دو خب��ر مه��م را در صفح��ه اول کار کرده‬ ‫اس��ت‪ .‬خبر اول درباره برگزاری س��ی‌امین دوره‬ ‫مسابقات قرآن کریم مرحله پنجگانه دانش‌آموزی‬ ‫ب��ا حضور حدود هزار نف��ر از دانش‌آموزان ممتاز‬ ‫قرآنی‪ ،‬مربیان و داوران و مسئولین شهرستان‌ها‬ ‫و مناطق جنوب ف��ارس از ‪ 1/26‬تا ‪ 88/1/28‬به‬ ‫میزبانی اداره آموزش و پرورش الرس��تان در الر‬ ‫اس��ت‪ .‬و دومین خبر به نقل از فرماندار الرستان‬ ‫بیان ش��ده اس��ت‪ 85« :‬درصد مصوبات دور اول‬ ‫س��فر ریاس��ت جمهوری به الرس��تان اجرا شده‬ ‫اس��ت‪ 15 ».‬درصد بقیه هم در ح��ال پی‌گیری‬ ‫اس��ت‪ .‬مهم‌تری��ن این مصوبات به ف��رودگاه الر؛‬ ‫تاس��یس دانش��گاه پیام نور الر؛ ساخت ‪ 7‬سالن‬ ‫ورزش��ی در الر‪ ،‬گ��راش‪ ،‬اوز‪ ،‬جوی��م‪ ،‬بناروی��ه‪،‬‬ ‫بی��رم و صح��رای ب��اغ؛ مجتمع خدم��ات اداری‬ ‫سازمان بهزیس��تی کش��ور در اوز؛ تجهیز سالن‬ ‫تش��ریح پزشکی قانونی؛ س��اخت اداره گمرک؛ و‬ ‫تبدیل راه‌های بندرعباس‪-‬الر‪-‬جهرم‪-‬ش��یراز به‬ ‫بزرگراه بوده اس��ت‪ .‬این نشریه مصاحبه‌ای هم با‬ ‫محمدجواد آذرآیی��ن‪ ،‬بازیکن تیم پیروزی هالل‬ ‫احمر‪ ،‬انجام داده است با تیتر‪« :‬مصاحبه با پدیده‬ ‫مسابقات فوتبال لیگ برتر فارس»‪.‬‬

‫ روزبهان خنج‬ ‫ماهنامه‌ی «روزبهان» در شماره‌ی ‪ ،30‬اسفندماه‬ ‫‪ ،87‬از تصویب بودجه‌ی ‪ 19‬میلیارد ریالی س��ال‬ ‫‪ 88‬ش��هرداری خنج در شورای ش��هر خبر داده‬ ‫اس��ت‪ .‬در صفحه مع��ارف و حقوق این نش��ریه‪،‬‬ ‫مقاله‌ای به قلم عبداله محمدی‪ ،‬دادستان عمومی‬ ‫و انقالب شهرس��تان خنج درج شده است که در‬ ‫آن نس��بت به کاله‌برداری‌های خرد و کالنی که‬ ‫در منطقه رخ می‌دهد هشدار داده شده و راه‌های‬ ‫مقابله با کاله‌برداران توضیح داده شده است‪.‬‬ ‫ای��ن نش��ریه همچنین در صفح��ه اول تیتر زده‬ ‫اس��ت‪« :‬با حفر یک تونل فاصله خنج‪-‬المرد ‪50‬‬ ‫کیلومتر کوتاه‌تر می‌ش��ود‪ ».‬و یک خبر ورزش��ی‬ ‫جال��ب‪ :‬تیم ووش��وی شهرس��تان خن��ج که در‬ ‫رده‌های نونهاالن و نوجوانان به همراه تیم استان‬ ‫هرم��زگان به عنوان نماینده ایران در مس��ابقات‬ ‫جهانی هنک‌کنگ ش��رکت کرده بود‪ ،‬با کسب ‪5‬‬ ‫م��دال طال و ‪ 2‬نقره به مق��ام نایب قهرمانی این‬ ‫مسابقات رسید‪.‬‬

‫داش��تم از ُم ُکر می گفتم‪ ،‬ش��اید هفت��ه‌ای یک بار‬ ‫می‌آمد یا دو هفته‌ای یک بار‪ ،‬به هر حال کنج داالن‬ ‫رو به حیاط می‌نشس��ت‪ ،‬دقیقه‌ها و ساعت‌ها‪ .‬گاهی‬ ‫که یکی از بچه‌ها مریض شده بود یا سانحه‌ای برای‬ ‫او اتفاق افتاده بود از او می‌خواس��تیم که نظربُر کند‪.‬‬ ‫سنتی خرافی و شیوه‌ای عوامانه برای بر طرف کردن‬ ‫چشم زخم دیگران و عجیب اعتقادی به آن داشتیم‬ ‫و مؤثر در رفع آسیب می‌پنداشتیم‪ .‬گویا هنوز در الر‬ ‫ب��دان اعتقاد دارند و نزد پیرزن��ان قدیمی و وارد به‬ ‫این خرافه‪ ،‬می روند و از او می‌خواهند تا به اصطالح‬ ‫نظربُر کند‪ .‬شیوه اش چنین بود‪:‬‬ ‫یکی از لباس های فرد آسیب دیده را با شئی فلزی‬ ‫مثل چاقو یا قیچی (قیچی بهتر بود) به دست نظربُر‬ ‫کننده می دادند و او یک طرف آن لباس را میگرفت‬ ‫و ف��رد دیگری طرف دیگر لب��اس را و نظربر کننده‬ ‫آن قیچی را بین دو طرف لباس که به دس��ت خود‬

‫و دیگ��ری ب��ود روی لباس می کش��ید و اورادی را‬ ‫می‌خواند و س��پس بین آن را ب��ا وجب‌هایش اندازه‬ ‫می گرفت‪ .‬س��ه ب��ار این کار را تک��رار می‌کرد و هر‬ ‫بار طوری ان��دازه می‌گرفت که طول لباس بین این‬ ‫دو طرف گرفته ش��ده کمتر یا بیش تر از یک وجب‬ ‫(مث ً‬ ‫ال) و چند انگشت در می آمد و اگر دوبار آن کمتر‬ ‫از یک بار آن بود می‌گفت شخص کوتاه قدی به بچه‬ ‫نظر زده اس��ت و اگر دوب��ار آن بیش‌تر بود می‌گفت‬ ‫ش��خص بلند قدی به بچه چش��م زده است و به هر‬ ‫حال با این گفته ذهن افراد خانه به شخص بلند قد‬ ‫و کوتاه قدی متوجه می‌شد که قبل از آسیب دیدگی‬ ‫آن ف��رد نظر ش��ده به خانه آمده باش��د و یکی‌یکی‬ ‫مث ً‬ ‫ال اس��م می‌بردند‪ ،‬نظربر کنن��ده‪ ،‬تکه کوچکی از‬ ‫لب��اس (به طوری که آن را خراب و بی‌مصرف نکند)‬ ‫را می‌چید و دس��تور می‌داد که با اس��فند و زاج در‬ ‫آتش افکنند و در همان حال اس��م آن افراد را ببرند‬

‫تا به قول خود چشم نظرزننده را کور و آسیب ناشی‬ ‫از آن را برطرف نمایند‪.‬‬ ‫س��پس زاج سوخته را از آتش گرفته و نگاه کنند تا‬ ‫بدانند شکل چشم کدام یک از آن افراد نام برده شده‬ ‫در آمده است‪ ،‬آن را پودر کنند و در گوشه‌ای از خانه‬ ‫زیر خاک کنند و اورادی را بخوانند‪.‬‬ ‫معم��والً با آمدن این خانم نابینا ب��ه در منزل برای‬ ‫شوخی و خنده هم که ش��ده از او می‌خواستیم که‬ ‫نظربر یکی از بچه‌ها بکند‪ ،‬گرچه ممکن بود آسیبی‬ ‫هم ندیده باش��د ولی ب��رای خنده ای��ن کار را از او‬ ‫می‌خواس��تیم و چنان که شرح دادم عمل می‌کرد و‬ ‫آنگاه پولی‪ ،‬خوراکی‪ ،‬تپتپی یا خرما به او می‌دادیم و‬ ‫او هم دعاکنان می‌رفت‪.‬‬ ‫گاهی از نابینایی این زن بیچاره اس��تفاده می‌کردیم‬ ‫و چادر به س��ر کرده از در مثال ب��ه خانه آمده و در‬ ‫کنار او می‌نشس��تیم و صدایمان را به شکل زنان در‬

‫می‌آوردیم و به ش��یوه زنان الری با او احوالپرس��ی‬ ‫و چاق س�لامتی می‌کردیم و پس از کمی خوش و‬ ‫بش کردن با او‪ ،‬س��ر راهش را به در می‌بردیم بدین‬ ‫گون��ه که نزد او از بدی منزل آقا و این که چیزی به‬ ‫ما کمک نمی‌کنند و مث ً‬ ‫ال خس��یس هس��تند و اگر‬ ‫ه��م کمک کنند ناچیز اس��ت و ب��ه درد نمی‌خورد‬ ‫می‌گفتیم و او هم در تأیید ما از هفته‌های گذش��ته‬ ‫ک��ه آمده بود می‌گفت و س��ر س��خن ب��ه درد دل‬ ‫می‌گش��ود‪ .‬بیچاره پس از ساعتی که نشسته بود او‬ ‫را با خ��ود راضی می‌کردیم که رها کند و مث ً‬ ‫ال مثل‬ ‫ما از خانه خارج شود و او هم با کمال سادگی خارج‬ ‫می‌شد و معموالً تا وسط کوچه با او همراه می‌شده و‬ ‫بعد از خداحافظی از او جدا می‌شدیم و بدین وسیله‬ ‫مثال او را دک می‌کردیم؛ عجب شگردی بود تا پاسی‬ ‫مایه خنده و شادی ما می‌شد‪ .‬خداوند رحمتش کند‬ ‫او هم از جمل��ه زنان نادار و فقیری بود که با دنیای‬

‫در رابطه با تاجرها‪ ،‬از ميان تجار دبي من هيچ‌كس‬ ‫را از حاج اسد بخش��ي با‌وقارتر‌و صبورتر نديدم؛ و‬ ‫هيچ‌كس هم از وخشوري‪ ،‬صاحب شركت آل‌‌مير‪،‬‬ ‫س��ليم‌تر و مظلوم‌تر و ساكت‌تر نديدم‪ .‬جالب است‬ ‫که ايش��ان س��ال ‪ 1978‬ميالدي که پيش حسني‬ ‫كار می‌ک��رد و خودش هم در ب��ازار خرید و فروش‬ ‫مي‌كرد‪ ،‬خيلي خوش‌برخ��ورد بود؛ طوري كه يادم‬ ‫است در‌همان سال‪ ،‬روزي بعد از بستن سوپر‌ماركت‬ ‫واقع در میدان جمال عبدالناصر‪ ،‬آن‌طرف جاده با‬ ‫تويوتاي استیشن قديمي كه هميشه زير پا داشت‪،‬‬ ‫منتظر بچه‌هاي سوپر بود كه آنها را به انبار برساند‪.‬‬ ‫يكي از شاگردان شكمو كه نيم ساعت ديرش شده‬ ‫بود فري��اد زد‪ :‬اين‌ طرف بيا (چون به‌ش��دت باران‬ ‫مي‌باريد)‪ .‬ايشان هم با خونسردي تا چراغ راهنمای‬

‫بلديه رفت و برگش��ت‪ .‬من و غالمعباس روستایيان‬ ‫و حسن بلند‌گردن معترض آن همكار شديم كه تو‬ ‫چرا به آقاي وخشوري كه ده سال بزرگ‌تر از ما بود‬ ‫بي‌احترامي ك��ردی و با او قطع رابطه كرديم‪ .‬آقاي‬ ‫وخش��وري مثل ما درجا ن��زد بلکه پله‌هاي ترقي را‬ ‫يكي بعد از ديگري طي كرد و در‌حال‌ حاضر بيش‬ ‫از صد و پنجاه پرسنل و صد ماشين و ‪ ...‬دارد‪ .‬چشم‬ ‫ب��د دور‪ ،‬يكي از تجار موف��ق و موجب به‌كار‌گرفتن‬ ‫عده‌اي كثير شده‌اند‪.‬‬ ‫نقل اس��ت در كتاب مس��تطاب «بشاره المومنين»‬ ‫از حض��رت امام صادق (ع) ك��ه فرموده‌اند زني كه‬ ‫چهار دختر خود را با كابين و جهيزيه به خانه بخت‬ ‫بفرس��تد و مردي كه عده‌ي زيادي را نان دهد و به‬ ‫كار گيرد‪ ،‬فرداي قيامت زير چتر رحمت الهي قرار‬

‫دارن��د‪ ،‬ولو گناهان آن‌ها بيش از ديگران باش��د‪ ،‬و‬ ‫بخشيده خواهند ش��د‪ .‬چه فرقي مي‌بيني؟ آيا اين‬ ‫مطالب در‌رابطه با نحوه زندگي گراش��ي‌ها نيست؟‬ ‫وانگهي‪ ،‬چه عيب دارد كه نسل فعلي ما از اجداد و‬ ‫بزرگ‌ترهاي خويش بهتر بداند؟ شيوه امرار ‌معاش‬ ‫و زندگاني آن‌ها واقعاً سخت و طاقت‌فرسا بوده؛ ولي‬ ‫همي��ن که اين همه تعلقات و ريخت و پاش حاال را‬ ‫نداش��تند‪ ،‬به‌نظرم راحت‌تر و اعصاب و روان‌ش��ان‬ ‫آرام‌تر و سالم‌تر بود‪.‬‬ ‫همان‌طور كه در شماره‌هاي قبلي ذكر شد‪ ،‬مشكل‬ ‫اصلي تكلم به زبان هندي و انگليسي خصوصاً عربي‬ ‫است‪ .‬نقل است كه نزاعي صورت مي‌گيرد در يكي‬ ‫از انبار‌هاي گراشي در رأس‌الخيمه؛ و آن از اين قرار‬ ‫بود كه مردي پتان با ماش��ین بدف��ورد قديمي كه‬

‫حام��ل بار بوده عقب عق��ب مي‌آمده به‌طرف انبار‪،‬‬ ‫و از دو برادر ک��ه آن‌ جا با هم كار مي‌كردند‪ ،‬برادر‬ ‫كوچك‌تر از پشت به راننده راهنمایی می‌داده است‪.‬‬ ‫ولی راننده بی‌احتیاطی می‌کند و ماشین به در انبار‬ ‫کوبیده می‌ش��ود‪ .‬ب��رادر کوچک‌تر ب��ه او مي‌گويد‪:‬‬ ‫«حرام��ي‪ ،‬ك��وري؟» پت��ان متعجب و خش��مگين‬ ‫دس��تش را بلند مي‌كن��د و يک س��يلي محكم به‬ ‫او مي‌زن��د و با رس��يدن برادر بزرگ‌تر كارش��ان به‬ ‫ناس��زا‌گويي و فحش مي‌رس��د‪ .‬س��رانجام ماشين‬ ‫پلیس می‌آید و مي‌روند مغفر (اداره پليس)‪ .‬صاحب‬ ‫دكان‪ ،‬آق��اي ابوالحس��ن تقي‌زاده را ك��ه به عربي‬ ‫مس��لط بوده به دنباله مي‌فرس��تند جهت ارزيابي و‬ ‫ميانجي‌گري‪ .‬همه كه جمع مي‌شوند‪ ،‬جناب پلیس‬ ‫از برادر كوچك‌تر مي‌پرسد‪ :‬براي‌ چي زدنت؟ او كه‬

‫هيچي از عربي نمي‌دانس��ته من و منی مي‌كند كه‬ ‫ناگهان برادر بزرگ‌تر بلند می‌ش��ود و مي‌گويد‪« :‬يا‬ ‫رجال الش��رطه! هاذا‪ ،‬هاذا پتان خر‪ ،‬يرفعون ايديهم‬ ‫و يضربون علي وجه اخيهم»‪ .‬آقای تقي‌زاده که این‬ ‫را می‌شنود مي‌گويد‪« :‬صدق ا‪ ...‬العلي العظيم‪ .‬بشخ‬ ‫كه يك آيه نازل شوكه (بیا كه توانست آيه‌اي نازل‬ ‫كند!) به ارباب بگوييد سبب نزول اين آيه‪ ،‬كشيده‬ ‫محك��م پتان بود!» از قضا پلی��س‪ ،‬اچمي از آب در‬ ‫می‌آید و به برادر بزرگ‌تر مي‌گويد‪« :‬اين طرز عربي‬ ‫گفت��ن قرآن��ي را هر روز اجرا نكن؛ تمام مي‌ش��ود!‬ ‫ب��رای خودت نگه دار!» خالصه قضيه به ش��وخي و‬ ‫مسخره مي‌گذرد و پانصد درهم حق‌الجهاله از مرد‬ ‫پتان مي‌گيرند و ماجرا تمام مي‌شود‪.‬‬

‫کنترل‌شده نشان داده شود‪ ،‬این گونه اتفاقات هیجان‬ ‫عمومی را برمی‌انگیزند‪.‬‬ ‫دارم ب��ه این مس��ائل فک��ر می‌کنم که ی��اد صحبت‬ ‫یکی از دوس��تان می‌افتم‪ .‬می‌گفت جامعه‌ی ما تصور‬ ‫درس��تی از مفهوم رس��انه ندارد‪ .‬احتم��االً منظورش‬ ‫این بود که مردم ما نمی‌دانند رس��انه چیس��ت و چه‬ ‫کاربرد و یا تأثیری دارد‪ .‬بلوتوث‌ها نوعی رسانه‌اند‪ .‬آنها‬ ‫خبررس��انی می‌کنند؛ خبرهایی از الیه‌های زیرین و‬

‫پوش��یده ش��ده‌ی اجتماع‪ .‬این خبرها هم جذاب‌اند و‬ ‫هم همه‌گیر؛ و به همین دلیل به س��رعت هم پخش‬ ‫می‌ش��وند‪ .‬دنیای رسانه‌ی امروز با این نوع خبررسانی‬ ‫مردمی بیگانه نیست‪ .‬این تغییرات در شکل و مفهوم‬ ‫رس��انه‪ ،‬با دسترسی گسترده‌ی عموم مردم به وسایل‬ ‫تولی��د چندرس��انه‌ها (‪ )Multimedia‬نظیر انواع و‬ ‫اقسام موبایل‌ها و دوربین‌های دیجیتال‪ ،‬و البته آسان‬ ‫بودن پخش گس��ترده آنها‪ ،‬مث� ً‬ ‫لا از طریق بلوتوث و‬ ‫اینترنت‪ ،‬به وجود آمده است‪ .‬هر چیزی که‬ ‫ب��ه صورت دیجیتال تولید ش��ود را می‌توان‬ ‫با س��رعت و گستردگی بسیار زیادی پخش‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫همین آسانی تولید و پخش این کلیپ‌هاست‬ ‫که بیشترین خطرات را به همراه دارد‪ .‬به میل‬ ‫مبهم ماندگار شدن در تصاویر فکر می‌کنم؛‬ ‫میلی که کم‌وبیش در همه‌ی ما وجود دارد‪.‬‬ ‫می‌خواهیم ‪-‬حاال که این‌قدر راحت می‌شود‬ ‫این کار را کرد‪ -‬تمام لحظات را ثبت کنیم‪.‬‬ ‫و گاهی فک��ر می‌کنیم که می‌ش��ود آنها را‬ ‫ب��رای خودمان نگه داری��م‪ .‬به خیال این که‬ ‫می‌ریزی��م روی ی��ک حافظ��ه‌ی جداگانه و‬

‫می‌گذاریم ت��وی گاوصندوق؛ ی��ا می‌ریزیم توی یک‬ ‫پوش��ه‌ی کام ً‬ ‫ال مخف��ی توی رایانه‌ی ش��خصی‌مان و‬ ‫هیچ‌کس به آنها دسترسی نخواهد داشت‪ .‬ولی این‌ها‬ ‫خیال باطلی بیش نیس��تند‪ .‬به هیچ وجه نمی‌ش��ود‬ ‫از چیزی که به ش��یوه‌ی دیجیتالی تولید ش��ده است‬ ‫مراقبت کرد‪ .‬همیش��ه باید ترس این را داشته باشیم‬ ‫که روزی از دس��ت ما خارج می‌ش��وند؛ حتی اگر آنها‬ ‫را از حافظ��ه‌ی موبایل و یا رایانه‌ی خود پاک کنیم‪ .‬با‬ ‫یک برنامه‌ی س��اده می‌توان بسیاری از چیزهایی که‬ ‫پاک‌شان کرده‌ایم را برگرداند‪.‬‬ ‫فکر نکنید این مش��کل تنها برای بازیگران سینما یا‬ ‫آدم‌های الابالی پیش می‌آید‪ .‬ش��اید ش��ما هم خبر از‬ ‫انتش��ار بلوتوث‌ها در گراش شنیده باشید‪ .‬بله درست‬ ‫ش��نیده‌اید که حاضرین در یک��ی از بلوتوث‌ها تحت‬ ‫تعقیب هس��تند‪.‬به آن پس��ر جوانی فکر می‌کنم که‬ ‫موبایلش را روش��ن می‌کند ت��ا از صحنه‌هایی تصویر‬ ‫بگی��رد که زندگی خودش و خیلی‌ه��ای دیگر را تباه‬ ‫می‌کند‪ .‬مطمئناً اگر آن‌ها می‌دانستند که این کارشان‬ ‫چه عواقبی دارد‪ ،‬هرگز دس��ت ب��ه موبایل نمی‌بردند‪.‬‬ ‫ش��اید آنها ه��م فکر می‌کرده‌اند ک��ه این کلیپ فقط‬ ‫پیش خودش��ان باقی خواهد ماند‪ .‬شاید اص ً‬ ‫ال فکرش‬

‫را نمی‌کردند که این کلیپ می‌تواند به راحتی پخش‬ ‫ش��ود و با بلوتوث موبایل‌ها دس��ت به دست بگردد و‬ ‫نیروی انتظامی را به در خانه‌شان بکشاند‪ .‬شاید اص ً‬ ‫ال‬ ‫نمی‌دانس��ته‌اند که تولید این تصاویر‪ ،‬جرم محسوب‬ ‫می‌ش��ود و مجازات آنه��ا می‌تواند به عنوان مفس��د‬ ‫اشد مجازات باشد‪ .‬کسی هم از عاقبت آنها‬ ‫فی‌االرض‪ّ ،‬‬ ‫درس عبرت نمی‌گیرد‪ .‬همچنان موبایل‌ها و دوربین‌ها‬ ‫را روش��ن می‌کنیم و برای مردمی که تشنه‌ی دیدن‬ ‫چهره‌ی پنه��ان جامعه‌مان هس��تند‪ ،‬خوراک خبری‬ ‫تولید می‌کنیم‪ .‬مردمی که آنها هم نمی‌دانند داشتن‬ ‫و پخش کردن این بلوتوث‌ها جرم محس��وب می‌شود‬ ‫و بابت آنها جریمه و مجازات خواهند ش��د‪ .‬یا ش��اید‬ ‫ه��م می‌دانند‪ ،‬ولی نمی‌توانند دس��ت از کنجکاوی و‬ ‫شیطنت بردارند‪.‬‬ ‫به آن دوس��تی فکر می‌کنم که با تأسف می‌گفت این‬ ‫کلیپ‌ها حداقل کاری که می‌کنند این است که قبح‬ ‫گن��اه را از بین می‌برند‪ .‬می‌گفت گناه کردن یک چیز‬ ‫است‪ ،‬و عمومی کردن گناه یک چیز دیگر‪ .‬هم عقوبت‬ ‫این دومی بیشتر است و هم مجازات‌اش‪.‬‬ ‫من که بلوتوث‌ام را روی این‌ها خاموش می‌کنم‪ .‬شما‬ ‫خود دانید‪.‬‬

‫«برای س��ر زدن به یکی از دوستان به مغازه‌اش رفته‬ ‫بودم‪ .‬بعد از مدتی صحبت از هر دری‪ ،‬دوس��تم گفت‪:‬‬ ‫«بلوتوثت رو روشن کن تا یه چیز توپ برات بفرستم‪».‬‬ ‫گفتم همیشه روشن است‪ .‬یک کلیپ برایم فرستاد که‬ ‫از دیدن‌اش شوکه شدم‪ .‬گفتم اینها کجایی‌اند؟ گفت‬ ‫از همی��ن اطراف‪ .‬وطنی‌اند‪ .‬ت��ازه یکی بهترش را هم‬ ‫دارم‪ .‬اآلن می‌فرستم‪»....‬‬ ‫بلوتوث‌های مخرب بیش��تر به همین طریق منتش��ر‬ ‫می‌ش��وند؛ یعنی پخش‌کنندگان آنها ضرورتاً‬ ‫آدم‌ه��ای ش��روری نیس��تند‪ ،‬ول��ی ح��س‬ ‫کنجکاوی‌ش��ان باعث می‌ش��ود دست به این‬ ‫جرم بزنند‪ .‬محفل‌های دوستانه‪ ،‬آنجا که افراد‬ ‫و به‌خص��وص جوان‌ترها دنبال راهی برای فرار‬ ‫از روزمرگی‌اند‪ ،‬مهم‌ترین جایی اس��ت که این‬ ‫بلوتوث‌ها پخش می‌شوند‪ .‬مخصوصاً که ما در‬ ‫جامعه‌ی بس��ته‌ای زندگ��ی می‌کنیم و چنین‬ ‫چیزهایی می‌توانند در حکم اتفاقاتی باش��ند‬ ‫که پوسته‌ی س��خت و انعطاف‌ناپذیر سنت را‬ ‫می‌ش��کنند‪ ،‬و آنچه گاهی در زیر این پوس��ته‬ ‫رخ می‌دهد را نمای��ان می‌کنند‪ .‬در جامعه‌ای‬ ‫که در آن سعی می‌شود همه چیز روی روال و‬ ‫عکس تزیینی است‬ ‫‪‬‬

‫بی‌وفا و زندگی رقت‌بار و مش��قت‌آمیز خود دست و‬ ‫پنجه نرم می‌کرد‪ ،‬نابیناییش هم قوز باال قوز ش��ده‬ ‫بود و همیش��ه در کوچه دست مایه‌ای می شد برای‬ ‫اذیت و ش��یطنت بچه‌ها‪ .‬امیدش به این خانه (خانه‬ ‫آقا) و این که دستگیری شود و کمی از فشار زندگی‬ ‫رنج‌آورش��ان بکاهد آنها را به د ِر این خانه می‌کشاند‬ ‫و به خصوص او که در مس��یر راه اذیت می‌شد و به‬ ‫خانه ما هم که می‌آم��د بعضاً با این گونه برخوردها‬ ‫روبرو می‌شد‪.‬‬ ‫نمی‌دانم این‌ها چگونه امید به زندگی داش��تند و با‬ ‫چه آرمان و آرزویی ب��ه حیات خود ادامه می‌دادند‪،‬‬ ‫هر چه بود که خیلی س��خت و مشقت‌بار بود‪ ،‬گرچه‬ ‫روحیه قناعت‌خواه��ی آنان و این که به نان‌خرمایی‬ ‫برای سیر کردن ش��کم خود و بچه راضی می‌شدند‬ ‫آن ها را به زندگی در کنار نوه‌ها و دوستان احتمالی‬ ‫و خانواده امیدوار می‌کرد‪.‬‬


‫شماره سی و پنج‬ ‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫‪7‬‬

‫حرکت از نو‪ -‬جامعه نو‬

‫خبرهایی از ورزش ‪‬‬

‫توپ پر فوتبالیست‌ها‬ ‫برای سال ‪88‬‬

‫علی مجلس�ی‪ :‬برنامه سال ‪ 88‬هیات فوتبال‬ ‫گراش اعالم شد‪.‬‬ ‫احس��ان ج��وكار مس��ئول هيات گفت‪ :‬مس��ابقات‬ ‫فوتبال امسال با بازی‌های جام حذفی در نیمه دوم‬ ‫اردیبهشت‌ماه آغاز خواهد شد‪.‬‬ ‫از نیمه دوم خردادماه مس��ابقات داغ باش��گاه‌های‬ ‫گراش آغاز می‌شود‪ .‬با پایان این بازی‌ها جوانان در‬ ‫نیمه‌اول م��رداد و نوجوانان در نیمه‌دوم همین ماه‬ ‫پا به توپ می‌ش��وند‪ .‬شهریور ماه نوبت به نونهاالن‬ ‫می‌رس��د که در انتهای تابستان با هم رقابت کنند‪.‬‬ ‫بازی‌های امی��د در نیمه‌ي دوم مهرماه پایان‌بخش‬ ‫مس��ابقات رده‌های س��نی خواهد بود‪ .‬تنها برنامه‬ ‫زمس��تانی هی��ات فوتبال مس��ابقات چه��ار جانبه‬ ‫بهمن‌ماه خواهد بود‪.‬‬ ‫در کنار احس��ان جوکار‪ ،‬عل��ي غفاري در كميته‌ي‬ ‫قضاي��ي‪ ،‬محمدحس��ين جهانس��وزي در كميته‌ي‬ ‫داوران‪ ،‬مس��عود س��االري در قراردادها و س��عيد‬ ‫انصاري به عنوان دبير هيات و مس��ئول اجرايي با‬ ‫هیات فوتبال گراش همکاری دارند‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫باستانی‌کاران‬ ‫با دو مدال برگشتند‬

‫صحب��ت ن��و‪ :‬باس��تانی‌کاران گراش ب��ا حضور در‬ ‫مس��ابقات قهرمانی اس��تان فارس در دو رش��ته‌ی‬ ‫س��نگ و کباده توسط حمیدرضا محمدی و محمد‬ ‫علی س��توده به ترتی��ب به مقام ه��ای اول و دوم‬ ‫استان دست یافتند‪.‬‬ ‫ورزش��کاران گ��راش در قالب تیم م��وال علی (ع)‬ ‫در این رقابت‌ها که در ش��یراز برگزار ش��د شرکت‬ ‫کردند‪.‬‬

‫‪‬‬

‫مصاحبه ‪‬‬

‫توزیع در خارج از کشور‪ ‬کویت‪ :‬سوق الرین‪-‬شرکت اطلس ‪ ‬بحرین‪ :‬محرق‪ ،‬الشفق ‪ ‬دبی‪ :‬الراس‪ ،‬فلمار‬

‫مجتبی ملکی قویترین مرد ایران‪:‬‬

‫[عکس‪ :‬محمدامین نوبهار]‬ ‫‪//‬‬

‫چمن بسیج‬ ‫آماده بازی شد‬

‫عبدالرضا افشار‪ :‬باش��گاه فرهنگی ورزشی ستاره‌ی‬ ‫آب��ی با قراردادی س��ه س��اله زمین چم��ن کانون‬ ‫فرهنگی ورزشی بسیج را در اختیار گرفت‪.‬‬ ‫این تی��م در حال برنامه‌ریزی برای واگذاری منظم‬ ‫زمی��ن به تیم‌ه��ای فوتبال می‌باش��د‪ .‬هزینه‌ی هر‬ ‫مرحله زمین ‪ 12000‬تومان تعیین شده است‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫دو دوره مسابقات‬ ‫پینگ‌پنگ‬

‫صحبت نو‪ :‬دو دوره مس��ابقات پینگ‌پنگ در سالن‬ ‫بانو رضوی برگزار شد‪.‬‬ ‫روز پنج ش��نبه ‪ 88/1/27‬در سالن پینگ پنگ بانو‬ ‫رضوی مس��ابقاتی به سرپرس��تی عباس خواستار‬ ‫برگزار ش��د‪.‬در بازی‌های روز اول به ترتیب روح ا‪...‬‬ ‫اکبری زاده‪ ،‬مجید س��روش‪ ،‬احمد غفاری‪ ،‬یوسف‬ ‫پورشمس��ی صاح��ب مقام ش��دند و ب��ه هر کدام‬ ‫مبالغی به صورت جایزه تقدیم شد‪.‬‬ ‫در تاریخ ‪ 88/1/28‬نیز از سوی هیات پینگ پینگ‬ ‫مسابقه ای به سرپرستی حس��ین درویشی برگزار‬ ‫شد‪ .‬مسعود فتح پور مقام اول‪ .‬سلمان موغلی مقام‬ ‫دوم‪ ،‬عبدالغفور غفوری مقام سوم و فاضل اعتمادی‬ ‫مقام چهارم کسب کردند‪.‬‬

‫در حضور قهرمانان ایران‬

‫عبدالرضا افشار‬

‫مسابقات در حد‬ ‫مسابقات آسیایی بود‬

‫ش��اید او را در مسابقات قوی‌ترین مردان ایران بارها‬ ‫دیده باشید‪ .‬او حاال به جمع قوی‌ترین مردان گراش‬ ‫آمده اس��ت‪ .‬مجتبی ملکی متول��د ‪ 1361‬در ایالم‬ ‫است و جالب این که هم اکنون در مقطع کارشناسی‬ ‫ارشد رشته ی تربیت بدنی دانشگاه آزاد واحد ایالم‬ ‫درس می‌خوان��د‪ .‬در س��فرش به گ��راش گفتگوی‬ ‫کوتاهی با او داشتیم‪.‬‬ ‫ از مقام‌های��ی ک��ه ت��ا به حال به دس��ت‬ ‫آورده‌اید برای‌مان بگویید؟‬ ‫قهرمان پاورلیفتینگ ایران و آس��یا‪ .‬قوی ترین مرد‬ ‫ایران‪ .‬حضور در مس��ابقات م��ردان آهنین قهرمانی‬ ‫جهان و ایران‬ ‫ چه شد که در گراش حضور یافتید؟‬ ‫پس از پیگیری‌های علیرضا دانش��ور علی‌رغم اینکه‬ ‫اصال ش��ناختی از گراش نداشتم آقای دانشور برایم‬ ‫توضی��ح دادند و پس از آن برایم بلیط ایالم ـ تهران‬ ‫و تهران ـ الر را تهیه کردند و به گراش امدم‪ .‬ش��هر‬ ‫زیبایی دارید با رس��م و رس��وم خاص خودش‪ .‬اص ً‬ ‫ال‬ ‫فکر نمی کردم در این نقطه از ایران ش��هری به این‬ ‫زیبایی وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫ مس��ابقات ی��ادواره ش��هید رحمانیان را‬ ‫چگونه دیدید؟‬ ‫نحوه‌ی برگزاری مس��ابقات خیلی عال��ی بود واقعاً‬ ‫بخواهم بگویم در حد مسابقات آسیایی برگزار شد و‬ ‫همه چیز منظم و مرتب بود‪ .‬من هیج جا ندیده بودم‬ ‫ک��ه این قدر به نفرات و عوامل جایزه بدهند‪ .‬برگزار‬

‫کنج تاریخ ‪‬‬

‫‪ ‬گزارش‬

‫نبرد با فوالد سرد‬

‫کنن��دگان حتی به داوران و صحنه‌گزارها هم جایزه‬ ‫داده‌اند واقعاً برایم جالب بود‪.‬‬ ‫ تماشاگران را چگونه دیدید؟‬ ‫تماش��اچیان با ادب و ب��ا وقاری داری��د من خیلی‬ ‫جاه��ا رفتم و مس��ابقه دادم و مهمان هم بودم ولی‬ ‫تماش��اگرانی به خوبی و متانت تماشاگران گراشی‬ ‫ندیده بودم‪ .‬قدر آنان را بدانید‪ .‬نکته‌ای که برایم جالب‬ ‫بود برگزار کنندگان این مسابقات از تماشاگران هم‬ ‫با شیرینی و آب‌میوه پذیرایی کردند که این هم در‬ ‫نوع خود بسیار جالب توجه بود‪.‬‬ ‫ اق��ای ملکی به عنوان کس��ی که دس��تی‬ ‫بر آت��ش دارید چ��ه توصیه‌ای ب��ه جوانان‬ ‫ورزشکار دارید؟‬ ‫عرض کنم توصیه‌ای که می توانم به جوانان داشته‬ ‫باشم این اس��ت که اول باید یک مربی خوب و کار‬ ‫بلد داش��ته باشند تا به چم و خم این ورزش سخت‬ ‫بیشتر آشنا ش��وند و خودسرانه این ورزش را دنبال‬ ‫نکنن��د‪ .‬دوم‪ :‬اص� ً‬ ‫لا در ورزش دنب��ال دارو و آمپول‬ ‫نروند این جور چیزها ورزشکاران می توانند با مجوز‬ ‫مربیان فقط در حد نیاز و به توصیه و زیر نظر آنان به‬ ‫عنوان مکمل غذایی استفاده بکنند‪ .‬چون داروهای‬ ‫تقلبی در بازار زیاد است نباید دنبال این جور چیزها‬ ‫برون��د چون در دراز مدت عواقب بس��یار بدی برای‬ ‫فرد ورزشکار دارد و احتمال صدمه رسیدن به کبد و‬ ‫دیگر نقاط حساس بدن وجود دارد‪.‬‬ ‫ سطح مس��ابقات و ورزش��کاران حاضر‬ ‫چگونه بود؟‬ ‫چون این رش��ته‌ی ورزش��ی بسیار‬ ‫س��نگین و طاقت فرساست روحیه‬ ‫ف��رد هم باید قوی و س��خت کوش‬ ‫باش��د‪ .‬ورزش��کاران پرس سینه و‬ ‫پاورلیفتینگ ژنتیکی آدم‌های قوی‬ ‫و زحمت‌کش هستند و باید زحمت‬ ‫بکشند چون هر کسی نمی‌تواند این‬ ‫رشته را انتخاب و سپس ادامه دهد‪.‬‬ ‫شرکت‌کنندگان در این بازی‌ها هم‬ ‫مشخص بود که اکثرا کارگر هستند‬ ‫و کارهای سختی انجام می دهند به‬ ‫هر حال هر کسی در هر کاری باید‬ ‫زحمت بکشد چون نابرده رنج گنج‬ ‫میسر نمی‌شود‪.‬‬

‫عبدالرض�ا افش�ار‪ :‬مس�ابقات قهرماني پرس‬ ‫س�ينه ي�ادواره ش�هيد ادري�س رحمانيان به‬ ‫ميزباني باش�گاه فرهنگي ورزش�ي هالل‌‌احمر‬ ‫گراش با ش�ركت پنجاه نفر از شهرس�تان‌هاي‬ ‫مرودشت‪ ،‬جهرم‪ ،‬الر‪ ،‬اوز و گراش برگزار شد‪.‬‬ ‫حض��ور مهمانان و قهرمان��ان گرمی خاصی به این‬ ‫دوره از مس��ابقات داده بود‪ .‬مجتبي ملكي قويترين‬ ‫مرد اي��ران و قهرمان ده س��ال متوالي مس��ابقات‬ ‫پاورليفتينگ آس��يا‪ ،‬علي‌رض��ا درويش‌پور قهرمان‬ ‫پاورليفتينگ آسيا و داور بين‌المللي‪ ،‬احمد همايون‬ ‫قهرمان پرس‌س��ينه ايران‪ ،‬مهدي همايون قهرمان‬ ‫پرس‌س��ينه اي��ران و عضو تيم مل��ي‪ ،‬حامد كارگر‬ ‫قهرمان پاورليفتينگ ايران و عضو تيم ملي و چند‬ ‫نفر از قهرمانان پيشكسوت ايران مهمانان ویژه این‬ ‫بازی‌ها بودند‪ .‬مس��ابقات جمعه ‪ 28‬فروردین‌ماه در‬ ‫سالن سينما شهر قصه گراش برگزار شد‪.‬‬ ‫از ‪ 9‬وزن مسابقات‪ ،‬ورزشکاران هالل‌احمر در چهار‬ ‫وزن و باشگاه دانش��ور گراش در یک وزن به مقام‬ ‫قهرمان��ی رس��یدند‪ .‬نتایج کامل این مس��ابقات را‬ ‫می‌توانید بخوانید‪:‬‬ ‫در دس��ته ‪ 52‬كيل��و گ��رم‪ :‬نف��ر اول رس��ول‬ ‫قناعت‌پيشه از جهرم‪ ،‬نفر دوم موسي خاكي‌نهاد از‬ ‫هالل‌احمرگراش‪ ،‬نفر سوم محمود محبي از اوز‬ ‫دس��ته ‪ 56‬كيلو گرم‪ :‬نفر اول عل��ي قيصري‌پور از‬ ‫هالل‌احمر گراش‪ ،‬نفر دوم وحيد زرنگار از اوز‪ ،‬نفر‬

‫سوم حيدر حجازي از هالل‌احمر گراش‬ ‫دس��ته ‪ 60‬كيلو گرم‪ :‬نفر اول مس��عود صميمي از‬ ‫هالل‌احمر گ��راش‪ ،‬نفر دوم مصطفي ن��ادر‌زاده از‬ ‫هالل‌احمر گراش‪ ،‬نفر س��وم ادري��س رحمانيان از‬ ‫هالل‌احمر گراش‬ ‫دس��ته ‪ 67/5‬كيلو گرم‪ :‬نف��ر اول جعفر هفت‌رنگي‬ ‫وطاه��ا قاض��ي‌زاده از هالل‌احمر گ��راش‪ ،‬نفر دوم‬ ‫حس��ينعلي نوروز‌پور از هالل‌احمر گراش‪ ،‬نفر سوم‬ ‫علي‌رضا فرسوده از هالل‌احمر گراش‬ ‫دس��ته ‪ 75‬كيل��و گرم‪ :‬نفر اول مه��دي همايون از‬ ‫مرودشت‪ ،‬نفر دوم مس��عود فرسوده از هالل‌احمر‬ ‫گراش نفر سوم مهدي خسرو‌نژاد از باشگاه دانشور‬ ‫گراش‬ ‫دس��ته ‪ 82/5‬كيل��و گ��رم‪ :‬نفر اول اكب��ر بيدلي از‬ ‫هالل‌احم��ر گراش‪ ،‬نف��ر دوم ايم��ان مصلي‌نژاد از‬ ‫جهرم‪ ،‬نفر سوم ساالر پيش‌داد از اوز‬ ‫دس��ته ‪ 90‬كيلو گرم‪ :‬نف��ر اول فرش��اد دادگرش‬ ‫ازجهرم‪ ،‬نفر دوم س��امر نبي‌زاده از باشگاه دانشور‬ ‫گراش‪ ،‬نفر سوم رضا قناتيان از جهرم‬ ‫دس��ته ‪ 100‬كيلو گرم‪ :‬نف��ر اول محمد ثريا‌نژاد از‬ ‫اوز‪ ،‬نفر دوم غالم‌رضا كامياب از اوز‪ ،‬نفر سوم سيد‬ ‫حسين سجادي از جهرم‬ ‫دس��ته ‪ +100‬كيلو گرم‪ :‬نف��ر اول جواد بصيري از‬ ‫باشگاه دانشور گراش‪ ،‬نفر دوم عليرضا نقشي‌باريان‬ ‫از جهرم‪ ،‬نفر سوم مهدي رحمانيان از جهرم‬ ‫مریم پاکروان‬

‫حکایت‌های تاریخی از زندگی َدهباشی علیرضا‬ ‫دش��ت‌ها و كو‌ه‌ها‌ي گراش شاهد دلير‬ ‫مرداني بوده اس��ت كه هر چند پله‌هاي‬ ‫دانش��گاه را نپيموده‌اند ام��ا كوله‌باري‬ ‫از هم��ت‪ ،‬غي��رت و ت�لاش را همواره‬ ‫به همراه داش��ته‌اند‪ .‬حضور دست‌هاي‬ ‫س��بز تاري��خ در صفح��ه زمان م��را بر‬ ‫آن داش��ت تا ب��ر جاده‌هاي پ��ر پيچ و‬ ‫خمش ق��دم بگذارم و بر آن ش��وم كه‬ ‫س��وال‌هاي مانده در ذهنم را به پاسخ‬ ‫رس��انم هميش��ه بركه حاج اس��دا‪، ...‬‬ ‫مس��جد جامع‪ ،‬برك��ه كل‪ ،‬هفت بركه‬ ‫و‪ ...‬توجه‌ام را ب��ه خود جلب مي‌كرد و‬ ‫ش��نيدم كه مسجد جامع توسط فردي‬ ‫به نام َدهباشي به طور كامل تجديد بنا‬ ‫شده اس��ت از حاج جعفر خواجه راجع‬ ‫به َدهباشي جويا ش��دم او صفحه‌هاي‬ ‫تاريخ را به دويست‌وبيس��ت سال پيش‬ ‫بازگرداند و چنين نقل كردند‪:‬‬ ‫َدهباش��ي( اصطالحی نظامی به معني‬ ‫س��ركرده عهده‌دار ده نفراس��ت‪ ).‬نام او‬

‫علي‌رضا فرزند رض��ا‪ ،‬فرزند عالي(علي)‪.‬‬ ‫َدهباشي مردي سياه چهره و ساده‌پوش‬ ‫بود كه عموماً لباسي به نام ُچكِه (شبيه‬ ‫جليقه‌اي پش��مين) مي‌پوش��يد‪ .‬روزي‬ ‫براي يافتن عسل به كوه سياه مي‌رود كه‬ ‫از بلندي تندي به پايين پرتاب مي‌شود‬ ‫و درمي��ان درختي به ن��ام ا ِيچيري كه‬ ‫برگ‌هاي سفيد و خار‌هاي تيزي دارد به‬ ‫مدت س��ه روز گير مي‌افتد كه باالخره‬ ‫از بخت بلند او‪ ،‬توسط كوه‌گردان نجات‬ ‫پي��دا مي‌كند‪ ،‬اين بلن��دي امروزه به َ لخ‬ ‫َدهباشي معروف است‪.‬گويا اين قضيه آن‬ ‫م��رد بلند‌انديش را به تفكر وا مي‌دارد و‬ ‫به اين نتيجه مي‌رساند كه كار بزرگي در‬ ‫پيش دارد و اي��ن زندگي دوباره پس از‬ ‫سه روز جنگ با مرگ بي‌حكمت نيست‪.‬‬ ‫از قض��اي روزگار گله‌اي را دزد مي‌زند و‬ ‫َدهباشي در دشت‌ها و بيابان‌ها به دنبال‬ ‫دزدان س��وار بر قاطر پيش می‌رود قاطر‬ ‫رم مي‌كن��د و علي‌رض��ا به‌خاطر حفظ‬

‫نیمه پنهان ماه ‪‬‬ ‫سوار برگردونه‌ي خاطرات با جاده‌هاي پر‬ ‫پيچ‌وخم و پينه بس��ته‌ي دستانش همراه‬ ‫مي‌ش��وي و از س��رازيري‌هاي پر چروك‬ ‫عمر در س��يماي مهربانش مي‌گذري و در‬ ‫ايستگاه متروكه نگاهش متوقف مي‌شوي‬ ‫گوي��ي از دني��اي ه��زار رن��گ تودرتوي‬ ‫مدرنيزه پياده ش��ده و در وادي س��اده و‬ ‫بي‌تكلفش قدم مي‌گذاري و ش��ايد همين‬ ‫«كايه‌»هاي رنگين و «باد‌بزن»‌هاي زيبا و‬ ‫قديمي او مرز بين خوشبختي‌هاي كوچك‬ ‫ديروز و دغدغه‌هاي بزرگ امروزش است‪،‬‬ ‫خوشبختي‌هاي كوچكي كه زير ديواره‌هاي‬ ‫كاه‌گلي مدفون ش��ده‌اند اين «كايه‌» زيبا‬ ‫يكي ديگر از هنر‌هاي سنتي گراش است‪.‬‬ ‫يك��ي از زنان��ي كه در کایه‌دوزی دس��تي‬ ‫هنرمندانه و ماهران��ه دارد‪ :‬حاجيه‌صغري‬ ‫حسني مادر شهيدمحسن محسني است‪.‬‬ ‫او ‪ 73‬س��اله و در حال حاضر داراي س��ه‬ ‫فرزند پس��ر اس��ت‪ .‬او به خاطر شرايط آن‬ ‫روزگار و نب��ود امكانات مناس��ب‪ ،‬كار‌هاي‬ ‫س��نتي در من��زل را بر تحصي��ل ترجيج‬ ‫داده و نزديك به پنجاه س��ال است كه با‬ ‫دس��تان هنرمندانه‌اش مشغول به خياطي‬ ‫در من��زل اس��ت‪ .‬فعاليت‌هاي او ش��امل‪:‬‬ ‫كاي��ه‌دوزي‪ ،‬دوخت مقنع��ه‪ ،‬چادرنمازي‪،‬‬ ‫لباس‌ نوزاد‪ ،‬پارچه‌ي حنا‪ ،‬پارچه‌ي قنداق‪،‬‬ ‫پش��ه بند‪ ،‬بادبزن و چیزهای دیگر اس��ت‬

‫امنيت به ش��اخه‌ي درختي دست مدد‬ ‫دراز مي‌كن��د‪ ،‬اما ش��اخه درخت از تنه‬ ‫جدا شده و َدهباشي همان‌طور شاخه به‬ ‫دوش سوار بر قاطر به سوي دزدان پيش‬ ‫مي‌رود و دزد‌ها با نيم نگاهي به پش��ت‬ ‫سر كوهي را سوار بركوهي مي‌بينند كه‬ ‫به دنبال‌شان به سرعت بادي روان است‪،‬‬ ‫الجرم فرار را بر قرار ترجيح داده گله را‬ ‫رها كرده و جان از مهلكه به در مي‌برند‬ ‫و اي��ن نقط��ه آغ��از به قدرت رس��يدن‬ ‫علي‌رضا مي‌شود‪.‬‬ ‫بعد از آن علي‌رضا به جاي فردي به نام‬ ‫(جعفرا) كه در آن زمان دهدار (كالنتر)‬ ‫گراش بود‪ ،‬به اين س��مت تكيه مي‌زند‬ ‫و در برق��راري صل��ح‪ ،‬امنيت و آرامش‬ ‫گ��راش بلكه آرامش منطقه‌اي وس��يع‬ ‫كه حدودا ً به بندرلنگه مي‌رس��د همت‬ ‫مي‌گمارد و دس��ت تعدي همس��ايگان‬ ‫را به منطقه محافظت ش��ده خود قطع‬ ‫مي‌كند‪ .‬روزي مرداني ب��راي تهيه بَنِه‬

‫به كوه‌ه��اي اطراف گراش مي‌روند بعد‬ ‫از چي��دن بَنِه ب��ا مردان��ي از ده خَ لير‬ ‫درگير مي‌ش��وند‪ ،‬خبر اين درگيري كه‬ ‫به دهدار س��خت‌كوش گراش مي‌رسد‬ ‫برآن مي‌ش��ود كه حق مردم را به آن‌ها‬ ‫بازگردان��د‪ ،‬بنا به امر دهباش��ي دوباره‬ ‫مردان براي چيدن بَنِه به كوه مي‌روند‬ ‫و باز ب��ا درگيري و نزاع م��ردان خَ ل ِير‬ ‫مواجه مي‌شوند‪َ ،‬دهباشي حدود شانزده‬ ‫نفر آن‌ها را به قتل مي‌رساند و يك نفر‬ ‫را زنده نگه م��ي‌دارد و امر مي‌كند برو‬ ‫و ب��راي ده‌ات خبر ببر و به جاي هفده‬ ‫ت��ن هفده بركه در جاه��اي مختلف از‬ ‫جمله گ��راش و الر حف��ر مي‌كند‪ ،‬كه‬ ‫گويا به بس��تك و به جهرم هم رسيده‬ ‫است و بعضي از اين بركه‌ها هنوز مورد‬ ‫استفاده روستا‌ها و ده‌هاست‪.‬‬ ‫فرزندان َدهباشي نيزكه خدمات زيادي را‬ ‫براي گراش‪ ،‬الر و حوالي هم‌جوار به انجام‬ ‫رساندند‪ .‬فتح علي خان فرزند بزرگش در‬

‫کایه می‌دوزم تا زمانی که بتوانم‬

‫ك��ه اين كارها را با ظرافت خاص‪ ،‬حوصله‌ي‬ ‫فراوان و عالقه‌ي زياد همراه می‌کند‪ .‬او رمز‬ ‫موفقيت خود و ادامه‌ي كارش تا به امروز را‬ ‫در اين سه عامل خالصه مي‌كند و مي‌گويد‬ ‫مش��وق من در اي��ن راه ابتدا خان��واده‌‌ام و‬ ‫سپس همس��رم مرحوم‌حاج‌حسن محسني‬ ‫بوده است‪.‬‬

‫كايه‌‪ ،‬مقنع ‌ه كوچكي اس��ت براي نوزادان كه‬ ‫تا يك س��الگي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و‬ ‫رنگي��ن در جنس‌هاي مختلف‬ ‫‌‌‬ ‫از پارچه‌هاي‬ ‫ل ابريشمي‪،‬‬ ‫از جمله‪ :‬پارچه‌ي چيناوي‪ ،‬وئِل‌گ ‌‬ ‫ل اطلس��ي‪ ،‬جورج��ه‌ي گل‬ ‫جورج��ه‌ي گ ‌‬ ‫وارونه‌اي��ي‪ ،‬جورج��ه‌ي گل مخملي‪ ،‬ململ و‬ ‫غيره اس��تفاده مي‌ش��ود البته اي��ن پارچه‌ها‬

‫الر سكونت گزيد و از جمله كارهاي او در‬ ‫الر تعمير بازار و كاروانس��را و ميدان الر‬ ‫بود و مسجد‌هايي در الر ساخت كه هنوز‬ ‫مورد اس��تفاده مردم است‪ .‬و حاج اسدا‪...‬‬ ‫كه تاجر بزرگ و خيرانديشي بي‌نظير بود‬ ‫و بركه حاج اس��دا‪ ، ...‬حسينيه سنگ‌آو‪،‬‬ ‫برك��ه كل و مصل��ي از آث��ار باقي‌مانده‬ ‫تالش‌هاي حاج اس��دا‪ ...‬در گراش است‪.‬‬ ‫و بنا‌هاي تاريخي ديگري كه متاس��فانه‬ ‫تخريب ش��ده‌اند و بناهاي جديد به‌جاي‬ ‫آن‌ها قد علم كرده‌اند جايشان خالي آثار‬ ‫باس��تاني مدفون ش��ده‌اي كه اگر بودند‬ ‫غ��رور و افتخ��ار مردم گراش محس��وب‬ ‫مي‌ش��دند‪ .‬به نق��ل از كت��اب راهنماي‬ ‫گردشگري گراش‪ ،‬بركه چار تاخ اثر حاج‬ ‫حسن فرزند ديگر َدهباشي و هفت بركه‬ ‫به همت فرزند حاج حس��ن بنا گرديده‬ ‫است‪ .‬جالب است بدانيم دهدار و كالنتر‬ ‫گراش در سن ‪ 118‬سالگي با كارنامه‌اي‬ ‫درخشان بدرود حيات گفت‪.‬‬ ‫حبیبه بخشی‬

‫ب��ه تنهايي براي تهيه‌ي كايه قابل اس��تفاده‬ ‫نيس��تند چرا ك��ه در زير اي��ن پارچه‌ها بايد‬ ‫اليه‌ي ديگ��ري( پارچه) از جن��س ململ يا‬ ‫نخي هم‌رنگ خود پارچه‌ي اصلي قرار بگيرد‬ ‫تا به پوس��ت و صورت ن��وزاد صدمه‌ايي وارد‬ ‫نكند اطراف كاي��ه يعني اطراف صورت نوزاد‬ ‫را با حاش��يه سپس دبيري(يك نوع حاشيه)‪،‬‬ ‫ي��راق‪ ،‬آش��ورمه‪ ،‬پول��ك و مرواري��د تزئين‬ ‫مي‌كنند و همچنين براي زيبايي بيش��تر آن‬ ‫دور ت��ا دور كاي��ه را نيز ب��ه همين صورت با‬ ‫دس��ت روي آن كار مي‌كنن��د اين كايه‌ها در‬ ‫تمام فصل‌هاي س��ال قابل استفاده مي‌باشد‬ ‫كايه‌ي چله‌ايي(چهل روزه‌ي نوزاد) تنها فرقي‬ ‫كه دارد اين اس��ت كه تنها با ململ سفيد و‬ ‫به صورت خيلي س��اده مي‌دوزند‪ .‬او در ادامه‬ ‫مي گويد با توجه به مدرن شدن زندگي‌ها و‬ ‫فراموشي بعضي از آداب و رسوم قديم باز هم‬ ‫اس��تقبال مردم از اين هنرهاي سنتي خيلي‬ ‫خوب بوده تا جايي كه بيشتر ساعات در خانه‬ ‫مشغول به كار براي مشتريان هستم زير نظر‬ ‫هيچ ارگان خاصي نيستم و تا زماني كه بتوانم‬ ‫همچنان ب��ه فعاليتم ادامه مي‌دهم اين گونه‬ ‫كارهاي هنري هرچن��د از هزينه‌هاي زيادي‬ ‫بر خوردار اس��ت ولي ب��از هم مردم به خاطر‬ ‫عشق و عالقه‌ايي كه به هنرهاي سنتي دارند‬ ‫استقبال خوبي نشان مي دهند‪.‬‬

‫گراش‌جوانی‌ها ‪ 25‬اردیبهشت یادتون نره‬

‫راضیه یوسفی‬

‫‪ ‬یادداشت‬

‫یک روز معمولی برای زنان شاغل‬

‫فقر اقتصادی‬ ‫فقر فـرهنگی‬

‫س��نگيني نگاهي را پشت س��ر احساس مي‌کنم‪،‬‬ ‫چ��ادرم را محکمت��ر از قبل دور خ��ود مي‌پيچم‪،‬‬ ‫محکم و اس��توار به راه خود ادامه مي‌دهم‪ .‬صداي‬ ‫پ��ا نزديک‌تر مي‌ش��ود و من ترس خ��ود را انکار‬ ‫نمي‌کنم ‪.‬آري‪ ،‬ترسيده‌ام ‪ ...‬دوست دارم زودتر به‬ ‫محل کارم برسم و از اين اضطراب نجات يابم‪.‬‬ ‫صداي بوق ماش��يني لحظه‌اي م��را از اين کابوس‬ ‫مي‌رهاند‪ .‬از خود مي‌پرس��م‪ :‬صب��ح به اين زودي‬ ‫و کاروان عروس؟ ماش��ين جلو پايم ترمز مي‌کند‬ ‫‪ ،‬رانن��ده‌ي ماش��ين شيش��ه‌ي در جل��و را پايين‬ ‫مي‌کش��د‪ ،‬بوي تند ادکلن‪ ،‬صداي بلند موسيقي و‬ ‫فريادي که ناداني‌اش را آش��کار مي‌سازد ‪ ،‬آرامش‬ ‫درونم را به هم مي‌زند‪.‬‬ ‫قدم‌هاي��م را تندتر بر‌م��ي‌دارم‪ ،‬عابري از کنارم رد‬ ‫مي‌ش��ود انگار حرف��ي مي‌زند ولي م��ن بي‌اعتنا‬ ‫مي‌گذرم ‪.‬صدايی به گوش مي‌رسد انگار چهچهه‌‌ي‬ ‫بلبل است‪ .‬صدا نزديک و نزديک تر مي‌شود و مرا‬ ‫به ياد خفاش‌هاي ش��ب مي‌اندازد‪ .‬از ترس به خود‬ ‫مي‌لرزم و مانند آهوي رميده از دام‪ ،‬دوان دوان به‬ ‫راهم ادامه مي‌دهم‪.‬‬ ‫لحظ��ه‌اي چ��ادر دور پاي��م مي‌پيچ��د و به زمين‬ ‫مي‌خ��ورم‪ ،‬بالفاصله برمي‌خيزم ولي س��نگي که‬ ‫دست‌هايم را خراش داده است را با خود بر‌مي‌دارم‪.‬‬ ‫در ذهنم به کار خود مي‌خندم ‪ ،‬از خود مي‌‌پرسم‪:‬‬ ‫سنگ وسيله‌ي دفاعي مناسبي است؟‬ ‫سنگ را در دس��تم می‌فشارم و با اطمينان خاطر‬ ‫قدم بر‌مي‌دارم ‪.‬در دل خدا را فرياد مي‌زنم ‪.‬خدايا!‬ ‫م��را ازبالي��اي آس��ماني و زميني محف��وظ بدار‪.‬‬ ‫نا‌آگاهان را آگاهي عط��ا فرما‪ .‬مرا همواره در چتر‬ ‫حماي��ت خود قرار ده‪ .‬درددل‌هايم با خدا به پايان‬ ‫نرس��يده که به محل کار مي‌رس��م‪ .‬نفس راحتي‬ ‫مي‌‌کشم‪ .‬دست نيازم به س��وي خالق بي‌نياز دراز‬ ‫مي‌کنم و مي‌گويم‪ :‬خدايا شکرت‪...‬‬ ‫کليد‪ ،‬در قفل مي‌چرخد ولي باز نمي‌ش��ود‪ ،‬دوباره‬ ‫تکرار مي‌کنم‪ .‬عابري با لحن تمسخرآميزي مي‌گويد‬ ‫‪ :‬داش بيام کمک؟ قاطعيت خود را با اخم و گفتن‬ ‫متش��کرم نشان مي‌دهم‪ .‬اش��ک در چشمانم حلقه‬ ‫زده اس��ت‪ .‬به بهانه‌ي مرت��ب کردن مقنعه و چادر‪،‬‬ ‫قفل در تاب ديدن‬ ‫اش��ک‌هايم راپاک مي‌کنم ‪.‬انگار ِ‬ ‫اشک را نداشت و باز شد‪.‬‬ ‫کار خود را با نام خدا آغاز کردم‪ .‬يک ليوان آب سرد‬ ‫آتش درونم را خاموش کرد‪ .‬نفس عميقي کشيدم و‬ ‫مشغول کارهاي روزمره شدم‪.‬‬ ‫دو نف��ر با هم وارد اتاق کارم ش��دند ب��ه احترام از‬ ‫جايم بر‌خاس��تم و س�لام کردم‪ .‬نياز به دقت نبود‪،‬‬ ‫صداي‌شان به وضوح ش��نيده مي‌شد‪ .‬چرا اين قدر‬ ‫س�لام و احوال‌پرس��ي گرمي کرد؟! بغل دستي‌اش‬ ‫جواب داد‪ :‬نمي‌دانم ‪ ...‬شايد ‪ ...‬از شنيدن حرف‌شان‬ ‫قلبم درد مي‌گيرد‪ .‬از روي عصبانيت‪ ،‬تک سرفه‌اي‬ ‫ساختگي کردم که رشته‌‌ي کالمشان را پاره کرد و‬ ‫تا پايان رسيدگي به کارشان ساکت ماندند‪.‬‬ ‫از کودکي ادب و احترام را س��ر لوحه‌ي زندگي قرار‬ ‫داده بودم‪ .‬ولي چرا اين دو نفر برداش��ت نامناس��بي‬ ‫کردند؟‬ ‫صداي زنگ تلفن به صدا درآمد‪ .‬صداي تند خانمي‬ ‫به گوش مي‌رسيد‪.‬‬ ‫ الو ‪...‬‬‫ بله بفرماييد‪.‬‬‫بدون هيچ گونه مقدمه‌اي ش��روع به ناس��زا گفتن‬ ‫کرد!‬ ‫ تو دختره‌ي بي‌چشم و رو‪ ،‬احمق و ‪...‬‬‫هن��وز باور نمي‌ک��ردم طرف مقابلش من هس��تم‪.‬‬ ‫پرسيدم‪ :‬ببخش��يد خانم شما کجا تماس گرفتيد؟‬ ‫با کي کار داريد؟‬ ‫با عصبانيت جواب داد‪ :‬مگه اينجا ‪ ...‬نيست؟‬ ‫جواب دادم ‪ :‬بله ‪.‬‬ ‫و دوباره توهين‌هاي بي‌جا و ‪...‬‬ ‫چاره‌اي جز قطع تلفن نداشتم‪ .‬چشم‌هايم را بستم‪.‬‬ ‫اين بار باران اشک ميهمان مظلوميت و پاکي وجودم‬ ‫بود‪.‬‬ ‫مدتي در سکوت به فکر فرو رفتم‪ .‬جوابي براي اين‬ ‫برخورد ناشايست پيدا نکردم‪.‬‬ ‫س��اعت يازده يکي از مس��ئولين فرهنگي شهر به‬ ‫محل کارم مراجعه کرد‪ .‬رفتارش معقوالنه‌تر از بقيه‬ ‫بود‪ .‬بعد از س�لام پرسيد‪ :‬شما اهل گراش هستيد؟‬ ‫جواب دادم‪ :‬بله‌‪ ،‬گراشي‌ام‪.‬‬ ‫ب��ا حال��ت تعجب نگاهي ک��رد و گفت‪ :‬در ش��ان و‬ ‫منزلت خانواده‌ي گراش��ي نيست که دخترش را به‬ ‫کار بفرستد‪ .‬مگر اين که از لحاظ اقتصادي در تنگنا‬ ‫باش��د! در جواب توهين ايشان گفتم‪ :‬مشکل ما فقر‬ ‫فرهنگي اس��ت نه فقر اقتصادي ‪ .‬و س��کوت بين ما‬ ‫حکم‌فرما شد‪.‬‬ ‫صداي اذان به گوش مي‌رسد ‪.‬اهلل اکبر ‪ ...‬اهلل اکبر‪...‬‬ ‫آري خدا بزرگ است‪ .‬نماز مي‌خوانم و براي سالمتي‬ ‫جسمي و روحي همه‌ي انسان‌ها دعا مي‌کنم‪.‬‬ ‫زنگ تلف��ن دوباره به صدا درآمد با دلهره گوش��ي‬ ‫را برداشتم‪.‬‬ ‫ بفرماييد ‪.‬‬‫سکوت ‪...‬‬‫ الو‪ ،‬بفرماييد ‪.‬‬‫ صداي نا‌مفهومي به گوش مي‌رسد ‪ ،‬انگار ديوانه‌اي‬‫از تيمارستان تماس گرفته بود‪.‬‬ ‫گوشي را قطع مي‌کنم‪.‬‬ ‫زمان��ي تا پايان وق��ت اداري نمانده‌اس��ت‪ .‬خود را‬ ‫آم��اده‌ي رفتن ب��ه خانه مي‌کنم‪ .‬چ��ادرم را مرتب‬ ‫مي‌کن��م‪ .‬نگاهي ب��ه خيابان مي‌ان��دازم ‪ ...‬تصميم‬ ‫مي‌گيرم با تاکسي به خانه برگردم‪ .‬به تاکسي تلفني‬ ‫تماس مي‌گيرم و تا رس��يدن تاکس��ي رخدادهاي‬ ‫امروزم را مرور مي‌کنم‪.‬‬


‫صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول‪ :‬عبدالحمید غریب‌نواز •سردبیر‪ :‬محمد صادق رحمانیان ‪ • 09121486961‬مدیر تحریریه‪ :‬محمد خواجه‌پور ‪ •09171834648‬مدیر اجرایی‪ :‬محمدعلی شامحمدی ‪ • 09171815277‬مدیر دفتر‪ :‬مسعود غفوری ‪09177823953‬‬ ‫‪• http://sohbatenow.blagfa.com‬صفحه‌آرایی‪ :‬فاطمه خواجه‌زاده • چاپ‪ :‬زیتون • دفتر گراش‪:‬خیابان امام‪ .‬روبه‌روی بانک صادرات‪ .‬ساختمان جابری‪ .‬طبقه اول ‪gerash@gmail.com • 2229970‬‬ ‫‪ ‬آلبوم‪ /‬منوچهری‬

‫‪ ‬دنیای مجازی‬

‫‪khaterateayandeh.blogfa.com‬‬ ‫خاطرات آینده‬

‫خاطرات آینده وبالگ سعید رایگان است‪« .‬همیشه‬ ‫از اولین‌ها هراس��انم‪ /‬اولین‌ها خاطرات گذشته‌ام‬ ‫را ربودن��د‪ /‬و ای��ن اس��ت اولین ش��روع خاطرات‬ ‫آینده‌ام‪ »...‬با این یادداشت در اردیبهشت ‪1387‬‬ ‫وبالگ خاطرات آینده آغار شده‌است و اکنون در‬ ‫یک س��الگی خود قرار دارد‪ .‬نویسنده نوشته‌های‬ ‫خود را با عنوان ‪ night silence‬ش��ماره‌گذاری‬ ‫می‌کند‪ .‬در چهل و چهارمین یادداشت این وبالگ‬ ‫می‌خوانی��م‪ « :‬حاال دیگر نبودنت‪ /‬یعنی کس��ی‪/‬‬ ‫ب��ودن خ��ود را‪ /‬در زمین عزادار اس��ت‪ /...‬تولدت‬ ‫مبارک ‪ ،‬حتی اگر نیستی!»‬ ‫نویسنده فرم خاصی بین شعرهای کوتاه و طرح را‬ ‫برای نوش��تن انتخاب کرده‌است‪ .‬ثابت بودن شکل‬ ‫نوش��ته‌ها باعث شده خواننده تکلیف خود را با این‬ ‫وب�لاگ بداند‪ .‬تنها ‪ 44‬نوش��ته کوتاه در طول یک‬ ‫سال نشان می‌دهند که نویسنده در انتخاب آنچه‬ ‫می‌گوید دقت زیادی داشته است‪ .‬وبالگ خاطرات‬ ‫ن روزها قالب ساده‌ای دارد‪ .‬رنگ خاکستری‬ ‫آینده ای ‌‬ ‫صفحه به نوشته‌های دلگیر وبالگ همخوان است‪.‬‬ ‫نوش��ته‌هایی که با کم��ی دقت و مطالعه بیش��تر‬ ‫می‌تواند ش��عرهایی فراموش‌نش��دنی شود‪ .‬یکی از‬ ‫خواندنی‌ترین پست‌های این وبالگ را ببنید‪:‬‬ ‫یادم باشد‬ ‫در آینه‬ ‫رفتنت را نگاه کنم‬ ‫که می‌آیی‪...‬‬ ‫وقتي در ش��هر پرس��ه مي‌زني��م افراد‬ ‫زيادي را مي‌بينيم كه در گوشه‪ ،‬گوشه‬ ‫شهر مشغول کارند‪ .‬در میان پاساژهای‬ ‫و مراک��ز فروش فراوان ش��هر‪ ،‬مغازه‌اي‬ ‫كوچكي در پاساژ ولي‌عصر(عج) متفاوت‬ ‫با مغازه‌های دیگر است‪ .‬این مغازه بيش‬ ‫از چند متر وس��عت ن��دارد با اين حال‬ ‫نگاه هر ت��ازه‌واردي را به خود معطوف‬ ‫مي‌كن��د‪ .‬در اي��ن مغ��ازه ن��ه اجناس‬ ‫لوكس��ي وج��ود دارد و نه پوس��تر‌ها‌ي‬ ‫تبليغي آنچناني‪ ،‬ولي چيزي كه در اين‬ ‫مغ��ازه نظرمان را به خ��ود جلب كرده‬ ‫اس��ت فراواني چش��م‌هايي است كه از‬ ‫درون مغازه به ما خيره شده‌اند‪.‬‬ ‫حس كنجكاوي همراه��م گل مي‌كند‬ ‫و ب��ا هم به داخل اين مغ��ازه مي‌رويم‪.‬‬ ‫صاحب مغازه مردي است حدودا ً چهل‪،‬‬ ‫پنجاه س��اله كه بدن هيچ سر و صدايي‬

‫سمیه کشوری‬

‫‪ ‬مطبخ‬

‫شيريني شاپسند‬ ‫(نون فرنگي)‬

‫مواد الزم‪:‬‬ ‫ شير‪ ،‬يک ليوان‬ ‫ نشاسته‪ ،‬نصف ليوان‬ ‫ تخم‌مرغ‪ ،‬چهار عدد‬ ‫ آرد‪ ،‬به مقدار الزم‬ ‫ شکر نرم‌شده‪ ،‬به مقدار الزم‬ ‫ وانيل‪ ،‬يک قاشق غذا خوري‬ ‫ پودر هل‪ ،‬به مقدار دلخواه‬ ‫ روغن‪ ،‬به مقدار الزم‬

‫‪ ‬از راست‪ :‬احمد عظیمی‪ ،‬غالمرضا کتیبه‪ ،‬ابوالحسن منوچهری‪ ،‬غالمرضا سیالنی‪ ،‬؟‪ ،‬؟‪ ،‬فتح‌اله جمالی‪ ،‬غالم آذربار‪ -‬حسینیه گراشی‌های مقیم قطر است‪ .‬روز اربعین سال ‪ 1390‬هجری قمری‬

‫کار ‪‬‬

‫با علي رضا رضايي در کنار نمک و زاغ‬

‫علی سپهر‬

‫هزار چشم تورا می پاید چشم نخوری ایشااله‬

‫به كارش مش��غول اس��ت‪ .‬نامش حاج‬ ‫علي‌رضا رضايي اس��ت وحدودا ً هيجده‬ ‫س��ال است كه در اين مغازه به كسب و‬

‫كار مشغول است‪.‬‬ ‫در حال حاضر با س��اخت بعضي صنايع‬ ‫دستي سنتي روزگار مي‌گذراند‪ .‬خودش‬

‫مي‌گوي��د از صبح كه به مغازه مي‌آيم با‬ ‫طراح��ي وس��اخت اين وس��ايل خودم‬ ‫را س��رگرم و بعضي اوقات سفارش��ات‬ ‫خ��ود مش��تري را س��اخته و ب��ه آن‌ها‬ ‫تحوي��ل مي‌دهم‪ .‬عمده چيزهايي كه او‬ ‫مي‌س��ازد ارتباط زيادي با چش��م زخم‬ ‫دارد‪ .‬امث��ال‪ :‬نم��ك‪ ،‬زاغ‪ ،‬آدم‪ ،‬پي‌پ��اخ‬ ‫واسفند‪ .‬از كارش راضي است و روزيش‬ ‫را از خ��دا‌ طلب مي‌كند‪ .‬امیدوار اس��ت‬ ‫دستش پيش هيچ‌كس غير از خدا دراز‬ ‫نش��ود‪ ،‬از مراجعه‌كنن��دگان به مغازه و‬ ‫خريداران اجناس س��اخته شده توسط‬ ‫او مي‌پرس��يم مي‌گويد از اقشار مختلف‬ ‫جامعه از مردم كوچ��ه و بازار گرفته تا‬ ‫افراد تحصيل ك��رده بعضي نيز اجناس‬ ‫س��اخت او را ب��راي دك��ور و تزئي��ن و‬ ‫بعضي نيز ساخته او را براي پيش‌گيري‬ ‫از چشم زخم می‌خرند‪.‬‬

‫اكثر اين وس��ايل را خودش مي‌سازد و‬ ‫بعضي را به صورت پيش‌ساخته از ديگر‬ ‫سازندگان خريداري ميکند‪.‬‬ ‫ب��ا او نقب��ي ب��ه گذش��ته‌اش مي‌زنيم‬ ‫مي‌گوي��د‪ :‬پيش از آن‌كه به خدمت زير‬ ‫پرچم فرا‌خوانده ش��ود در دبي مشغول‬ ‫ب��ه فعاليت بوده اس��ت‪ .‬در دوران دفاع‬ ‫مقدس بعد از مجروح ش��دن به اسارت‬ ‫گروهك‌ها درآم��ده و بعد از چهار‌ماه و‬ ‫نيم از اسارت آزاد شده است و گله‌مند‬ ‫اس��ت از اينكه نه جز آزادگان محسوب‬ ‫مي‌ش��ود و ن��ه جز جانبازان و از س��ال‬ ‫‪1369‬هجري شمس��ي در همين پاساژ‬ ‫مشغول به كسب وكار است‪.‬‬ ‫چند عكس از او و صنايع دستي ساخت‬ ‫او پاي��ان كار گزارش ما اس��ت‪ .‬وقتی از‬ ‫در خارج می‌شویم هزار چشم بدرقه راه‬ ‫ماست و دعای ما بدرقه‌ی راه او‪.‬‬

‫طرز تهيه‪:‬‬ ‫شير را درون ظرفي مي ريزيم و نشاسته را به آن اضافه‬ ‫مي کنيم و به هم مي زنيم تا خوب با هم حل شود و‬ ‫سپس تخم مرغ و وانيل را هم به ظرف محتوي شير و‬ ‫نشاسته اضافه مي کنيم و هم مي زنيم‪ .‬و در آخر آرد‬ ‫را ک��م کم درون ظرف مي ريزيم و آرام با هم مخلوط‬ ‫مي‌کنيم تا وقتي که به غلظت مناسب برسد‪.‬‬ ‫ماهي تابه ي پر از روغن را روي ش��عله مي گذاريم‪.‬‬ ‫قالب ه��ا را درون روغن قرار مي دهيم‪ .‬وفتي قالب‬ ‫ها گرم شد آن ها را درون مايع مي زنيم طوري که‬ ‫مايع نبايد به س��طح بااليي قالب برس��د و بالفاصله‬ ‫درون روغن داغ مي گذاريم و قالب را تکان مي‌دهيم‬ ‫تا مايع چس��بيده به قالب در روغن از آن جدا شود‬ ‫و دوباره همان کار را تکرار مي کنيم و در آخر شکر‬ ‫نرم ش��ده که در صورت تمايل مي توانيد به آن هل‬ ‫نرم شده هم اضافه کنيد‪ ،‬را روي شيريني‌هاي آماده‬ ‫شده مي ريزيد‪.‬‬ ‫خواص‪:‬‬ ‫خواص ش��یر را که همه قبول دارن��د‪ .‬اما تخم مرغ‬ ‫سینه را نرم کرده و از سرفه های خشک جلوگیری‬ ‫م��ی کند‪ .‬و همچنين گفته مي ش��ود تخم مرغ در‬ ‫بيماري ام اس اثر مفيدي نش��ان داده اس��ت‪ .‬برای‬ ‫اختالالت عصبی مغ��ز و در مورد اختالالت اعصاب‬ ‫کنترل و اعصاب محیطی‪ ،‬مفید است‪.‬‬

‫آخر‬

‫شماره سی و پنج‬ ‫(ضمیمه شماره ‪)56‬‬

‫نیمه دوم اردیبهشت ‪88‬‬

‫‪ ‬صحبت ما‬ ‫‪gerash@gmail.com‬‬

‫ در پرداخت��ن ب��ه پرون��ده اقتص��ادی از این‬ ‫شماره بخش��ی را به نام «داستان‌های شخصی»‬ ‫شروع کرده‌ایم‪ .‬در این ستون سعی می‌کنیم که‬ ‫ت آدم‌هایی را که به گون��ه‌ای گرفتار این‬ ‫حکای�� ‌‬ ‫بحران ش��ده‌اند بیاوری��م‪ .‬اولین مطلب را در این‬ ‫زمین��ه در این ش��ماره می‌خوانی��د و دو مطلب‬ ‫دیگر نیز آماده است‪ .‬ش��ما هم اگر حکایت‌های‬ ‫جالب��ی از آدم‌ه��ای گرفتار ش��ده داری��د برای‬ ‫صحبت‌نو بنویس��ید‪ .‬نوش��تن این سرنوشت‌ها و‬ ‫سرگذشت‌ها کمک می‌کند که از این تجربه تلخ‬ ‫درس بگیریم‪.‬‬ ‫ در پرداخت��ن به وقای��ع پیش‌آمده صحبت‌نو‬ ‫اصرار دارد از عب��ارت «بحران اقتصادی گراش»‬ ‫یا به اختصار «باگ» اس��تفاده کند‪ .‬زیرا که ابعاد‬ ‫قضیه بی��ش از یک کالهب��رداری و تاثیر آن بر‬ ‫ش��هر گراش در حد یک بحران اس��ت‪ .‬از سوی‬ ‫دیگر استفاده از عبارت «کالهبرداری» در حالی‬ ‫که نزدیک نیمی از مردم شهر گرفتار این قضیه‬ ‫اس��ت نوعی بدگمانی فرهنگی و اجتماعی را در‬ ‫پی خواهد داشت‪.‬‬ ‫ درباره نویس��ندگان س��عی کرده‌ای��م‪ .‬که در‬ ‫خبرها منبع و نویس��نده خبر نوش��ته ش��ود‪ .‬در‬ ‫گزارش‌ها و مطالب خوانندگان نیز نوشته به نام‬ ‫نویس��نده درج شود‪ .‬در مقاالت و ستون‌ها نیز با‬ ‫توجه به این که نوش��ته‌ها نظر نویسندگان است‬ ‫در کنار نام نویس��نده تا جایی که ممکن اس��ت‬ ‫عکس��ی نیز از نویسنده آورده ش��ود‪ .‬با این کار‬ ‫در واقع نویسندگان به راحتی متوجه بازتاب‌های‬ ‫نوشته خود خواهند ش��د و خوانندگان نیز بهتر‬ ‫درباره دیدگاه نویسنده آگاه می‌شوند‪.‬‬ ‫ با توجه به مشکالت مالی که صحبت نو برای‬ ‫انتش��ار هر شماره با آن دس��ت به گریبان است‪.‬‬ ‫ضمن تش��کر از همه ی کس��انی که به ما برای‬ ‫ادامه فعالیت آگهی می دهند از آنان و مشترکان‬ ‫گرامی خواهش��مندیم با پرداخت به موقع‪ ،‬ما در‬ ‫راه انتشار منظم و مرتب نشریه یاری رسانید‪.‬‬ ‫ پرونده‌های آینده ما درباره الگوی مصرف خواهد‬ ‫بود‪ .‬اگر فکر می‌کنید پیش‌نهادی دارید که می‌تواند‬ ‫در درس��ت مصرف کردن شهروندان گراشی موثر‬ ‫باش��د تا ‪ 24‬اردیبهش��ت‌ماه برای ما بفرستید‪ .‬در‬ ‫پرونده دیگری نیز به تبلیغات انتخاباتی در انتخابات‬ ‫ریاست جمهوری می‌پردازیم‪.‬‬ ‫ در این دو شماره ناخواسته تعداد مصاحبه‌ها‬ ‫افزایش یافت و مطالب طوالنی ش��د‪ .‬امیدواریم‬ ‫که از شماره آینده مطالب را کوتاه‌تر‪ ،‬متنوع‌تر و‬ ‫چشم‌نوازتر برای شما آماده کنیم‪ .‬از سوی دیگر‬ ‫اردیبهش��ت‌ماه ماه پرمناس��بتی بود و به همین‬ ‫دلیل نیز صفحه تقویم ما پرکاتر بود‪.‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.