sohbateNow 40

Page 1

‫اعیاد شعبانیه‪ ،‬میالد امام حسین (ع)‪ ،‬حضرت عباس(ع)‪ ،‬امام زین‌العابدین (ع)‬ ‫و نیمه‌ی شعبان تولد مهدی موعود(عج) بر همه‌ی همشهریان مبارک باد‬

‫‪www.sohbatenow.com‬‬

‫صحبت‌نو ویژه گراش‪ .‬سال چهارم‪ .‬شماره چهل (ضمیمه صحبت‌نو فارس)‪ -‬نیمه اول مرداد ‪ -1388‬شعبان‪ -1430‬جوالی ‪ 8 -2009‬صفحه‪+‬‬

‫‪ 2‬صفحه آگهی‌نامه‬

‫مشکالت منطقه با سرانگشت تدبیر حل می‌شود‬

‫‪ ‬خبر آخر‬

‫بعد از سه استعفا در دو سال‬

‫بیمارستان صاحب‬ ‫رییس شد‬

‫صحبت‌نو‪ :‬با گذش��ت نزدیک دوماه از اس��تعفای‬ ‫دکتر دارا از ریاست بیمارس��تان امیرالمومنین(ع)‬ ‫گراش‪ ،‬سرانجام رییس تازه این بیمارستان معرفی‬ ‫شد‪.‬‬ ‫جلس��ه‌ی معارف��ه‌ی ریی��س جدی��د بیمارس��تان‬ ‫امیرالمومنی��ن (ع) گراش ‪ 31‬تیر م��اه ‪ 1388‬در‬ ‫دفتر ریاست بیمارس��تان انجام شد‪ .‬در این جلسه‬ ‫دکتر ش��ریفی‪ ‌،‬معاون درمان دانشگاه شیراز‪ ،‬حاج‬ ‫قنبر س��لطانی نماینده‌ی هیات امناء بیمارس��تان‬ ‫و جمعی از پزش��کان و پرس��نل بیمارستان حضور‬ ‫داش��تند‪ .‬دکتر گلس��تان فردی بود ک��ه به عنوان‬ ‫رییس جدید بیمارستان معرفی شد‪.‬‬ ‫در این جلسه دکتر گلس��تان با معرفی برنامه‌های‬ ‫خود برای اج��رای هر چه بهتر برنامه‌هایش و بهتر‬ ‫ش��دن اوضاع کنونی بیمارس��تان از همه‌ی پرسنل‬ ‫تقاضای همکاری کرد‪ .‬دکتر گلس��تان از تش��کیل‬ ‫یک هسته‌ی مدیریتی قوی و منظم برای پیش‌برد‬ ‫کارهاخبر داد‪ .‬رییس جدید بیمارس��تان مشکالت‬ ‫موجود را حل‌ش��دنی دانس��ت و افزود‪ :‬امیدوارم با‬ ‫هم��کاری تمام پرس��نل‪ ،‬هیات امن��اء و همچنین‬ ‫دانشگاه شیراز بتوان از مشکالت موجود کاست‪.‬‬ ‫دکتر ش��ریفی‪ ،‬معاون درمان دانشگاه علوم‌پزشکی‬ ‫شیراز‪ ،‬ضمن پاسخ به چند سوال و گالیه‌ی پرسنل‬ ‫بیمارستان‪ ،‬برای حل مشکالت ابراز امیدواری کرد‬ ‫و افزود‪ :‬با شناختی که از آقای دکتر گلستان دارم‬ ‫خوش‌بین هس��تم که مشکالت موجود را در عرض‬ ‫یک سال حل کنیم و بیمارستان گراش در منطقه‬ ‫به آن چه که لیاقت‌اش را دارد برسد‪.‬‬ ‫وی همچنین درباره‌ی مش��کالت مالی بیمارستان‬ ‫گف��ت‪ :‬ما نیز ای��ن مش��کالت را درک می‌کنیم و‬ ‫امیدواری��م ریاس��ت جدید بیمارس��تان با حرف‌ها‬ ‫و نظرات کارشناس��ی ش��ده‪ ،‬مطالبات خ��ود را از‬ ‫دانش��گاه پی‌گی��ری کند و ما هم با ایش��ان کمال‬ ‫همکاری را خواهیم داشت‪.‬‬

‫پرونده این شماره صحبت‌نو‬

‫نخل ها می‌دانند که چه تابستانی است!‬

‫‪‬‬

‫[عکس‪:‬محمدامین نوبهار]‬

‫‪4‬‬

‫صحب�ت نو‪ :‬دفت�ر حس�نی نماینده‌ی‬ ‫الرس�تان و خن�ج ب�رای دومی�ن ب�ار‬ ‫شهرس�تان ش�دن گ�راش را تکذیب‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫آن چنان ک��ه می‌دانید بحث ارتقای الر و‬ ‫گراش در دو سال اخیر شدت گرفته است‪.‬‬ ‫با حضور حسنی در مجلس شورای اسالمی‬ ‫ای��ن کفه به نف��ع مردم گراش س��نگینی‬ ‫بیش��تری دارد و ه��ر از چن��دی ب��ا اندک‬ ‫نس��یمی موجی از توفان خبری منطقه‌ی‬ ‫الرس��تان را فرا می‌گی��رد‪ .‬این بار و پس از‬ ‫رای ‪ ۸۶‬درصدی مردم در گراش به محمود‬ ‫احمدی‌نژاد امیدها برای نزدیک ش��دن به‬ ‫اه��داف خود پررنگ‌تر ش��ده اس��ت‪ .‬طبق‬ ‫گفته‌ی یک مقام آگاه که نخواس��ت نامش‬ ‫فاش شود‪ :‬ممکن است بهانه‌ی این بار یکی‬ ‫از سخنرانی‌های بعد از انتخابات باشد‪.‬‬ ‫مشکل حکایتی است‬ ‫از سال‌های گذشته مساله تقسیمات کشوری‬ ‫در الرس��تان یکی از مس��ائل چالش‌برانگیز‬ ‫منطقه بوده است‪ .‬مردم الرستان به این گمان‬ ‫هستند که ارتقای سیاسی یک حق طبیعی‬ ‫آنان اس��ت‪ .‬ام��ا چگونگی ارتق��ا بخش‌های‬ ‫مختل��ف و بحث‌ه��ای پیرام��ون آن باعث‬ ‫شده است که هیچ‌گاه نتوان در یک فرآیند‬ ‫استراتژیک به بررس��ی این مساله پرداخت‪.‬‬ ‫مسئولین سیاسی نیز با توجه به حساسیت‬ ‫موضوع ترجیح می‌دهند فعالیت‌های انجام‬ ‫ش��ده را تا نهایی نش��دن مخفی نگه دارند‬ ‫و این مس��اله عدم اعتماد م��ردم را به اخبار‬ ‫مرتبط با موضوع ارتقا در پی داشت‪ .‬تاکنون‬ ‫چندین بار شایعه شهرستان شدن گراش و‬ ‫نهایی بودن آن دهان به دهان چرخیده است‬ ‫به گونه‌ای که بیشتر گراشی‌ها تا حکم معاون‬ ‫اول رییس جمهور را در مطبوعات به چشم‬ ‫خود نبینند باور آن‌چ��ه را که این روزها در‬

‫ذهن و زبان مردمان دهن به دهن می‌چرخد‪،‬‬ ‫مشکل می‌دانند‪.‬‬ ‫وزن ای��ن بار‪ ،‬با تح��رکات پی‌درپی فعاالن‬ ‫اجتماعی الر در این روزها س��نگین‌تر شده‬ ‫اس��ت‪ .‬برخی کارشناسان مسائل اجتماعی‬ ‫گ��راش باور دارند که برخی از فعاالن الری‬ ‫با یارگیری‌هایی از بخش‌های مختلف مانعی‬ ‫برای ارتقای ش��هر گ��راش ایجاد می‌کنند‪.‬‬ ‫راه‌حلی که تاکنون پیش‌نهاد ش��ده اس��ت‬ ‫و در صحبت‌ن��و از ماه‌ه��ا قبل مطرح ش��د‬ ‫حرکت همزمان شهرس��تان ش��دن گراش‬ ‫و فرمان��داری وی��ژه برای الر اس��ت‪ .‬البته‬ ‫م��ردم اوز‪ ،‬بی��رم و ارد نیز درخواس��ت‌ها و‬ ‫پیگیری‌های ویژه خود را از گذش��ته دارند‪.‬‬ ‫همین درخواست‌ها است که کالف مسائل‬ ‫الرس��تان را پیچیده‌ت��ر و ب��ازی در آن را‬ ‫سخت‌تر کرده است‪.‬‬ ‫نماینده مردم در مجلس روزهای سختی را‬ ‫می‌گذارند‪ .‬بحران اقتصادی در گراش بخش‬ ‫عم��ده‌ای از وق��ت او را صرف خود می‌کند‬ ‫و در کنار آن مس��اله تقس��یمات کشوری‬ ‫نی��ز همانند موج��ی هر از چن��د وقت رو‬ ‫می‌آید‪ .‬دوستداران نماینده الرستان و خنج‬ ‫می‌گویند‪« :‬حس��نی بیش از همیشه بدون‬ ‫حامی و نیازمند پش��تیبانی مردم اس��ت‪».‬‬ ‫شاید حسنی باید بیشتر و صریح‌تر با مردم‬ ‫الر‪ ،‬گراش و بخش‌های دیگر رودررو ش��ده‬ ‫و صحب��ت کند ت��ا موج ش��ایعات پیش از‬ ‫برآمدن‪ ،‬فرو نشیند‪.‬‬ ‫آغاز نگرانی‌ها در الر‬ ‫ماجرا از آنجا آغاز شد که آقای زمانی نماینده‌ی‬ ‫فعاالن اجتماعی الر در نماز جمعه بیست و‬ ‫ششم تیرماه عملکرد حسنی نماینده الرستان‬ ‫و خن��ج در مجلس ش��ورای اس�لامی را زیر‬ ‫سوال برد و از نگرانی مردم الر برای پیگیری‬ ‫شهرستان شدن گراش خبر داد‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ ‬سرخط‬

‫هوه‬ ‫طرز ساخت َم َ‬

‫‪5‬‬

‫خیابان درمانگاه‬ ‫باید درمان شود‬ ‫‪3‬‬

‫میرزا اکبری با گالیه‬ ‫خداحافظی کرد‬ ‫‪6‬‬

‫پشت سربازی از‬ ‫پشت کنکوری بدتر است‬ ‫‪6‬‬

‫چگونگی ساختن حوض در خانه‌های قدیمی‬

‫قلب آبی‌رنگ‬ ‫خانه‌های قدیمی‬ ‫دیگر نمی‌تپد‬ ‫‪5‬‬

‫نامه رسیده‪:‬‬

‫دو حکایت گلستان‬ ‫برای قبرستان‬ ‫‪7‬‬


‫مراکز توزیع صحبت‌نو‪ :‬ویدیوکلوپ جام‌جم‪ ‬ویدیوکلوپ ندا ‪ ‬سرای هنر ‪ ‬کتابفروشی حافظ ‪ ‬کتابفروشی نوردانش ‪ ‬کتابفروشی فرهنگ‌سرا ‪ ‬کتابفروشی غدیر ‪ ‬نوشت افزار مهر‬

‫کوتاه از ورزش ‪‬‬

‫بدنسازی‪ :‬محمد‌رضا آذرمينا‪ ،‬علي فرجي و مهدي‬ ‫خسرو‌نژاد با حضور در مسابقات پرس‌سينه قهرماني‬ ‫كشور كه در تهران برگزار مي‌شد توانستند در اوزان‬ ‫خود به مقام اول ايران دست يابند و افتخار ديگري‬ ‫نصيب ورزش گراش نمايند‪ .‬با توجه به این موفقیت‬ ‫در ش��ماره آینده با ای��ن قهرمانان گفتگو خواهیم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫تکوان�دو‪ :‬مس��ابقات‬ ‫تكواندو قهرماني بس��يج‬ ‫اس��تان ف��ارس در رده‬ ‫جوانان در ش��يراز انجام‬ ‫ش��د‪ .‬در اين مس��ابقات‬ ‫فرهاد پورشمسي در وزن‬ ‫‪ 54‬كيلو‌گ��رم توانس��ت‬ ‫مق��ام س��وم اس��تان را‬ ‫به‌دس��ت آورد‪ .‬مربيگري تيم بسيج گراش بر‌عهده‬ ‫صادق ظرافت بود‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫فوتبال‪ :‬مسابقات فوتبال يادواره‌ي مرحوم يونس‬ ‫جعفريان روز‌هاي پاياني خود را مي‌گذراند‪ ،‬تيم‌هاي‬ ‫پرس��پوليس نوين‪ ،‬جوش��ن‪ ،‬پاس از گ��روه الف‪،‬‬ ‫پيروزي‪ ،‬ستاره آبي و نبرد از گروه ب وگراش جوان‬ ‫و اس��تقالل از گروه ج ب��ه دوره حذفي راه يافتند‪،‬‬ ‫در اين مرحله س��تاره آبي‪ ،‬جوشن را شكست داد‪،‬‬ ‫پيروزي از س��د پرس��پوليس نوين گذشت گراش‬ ‫جوان پاس را با شكست بدرقه كرد و استقالل هم‬ ‫نبرد را در‌هم كوبي��د و به مرحله‌ي نيمه‌نهايي راه‬ ‫يافت‪ .‬در اين دوره اس��تقالل به مصاف ستاره آبي‬ ‫خواه��د رفت و گراش جوان هم ب��ا پيروزي ديدار‬ ‫خواهد كرد‪ .‬مسابقات مرحله نهایی این بازی‌ها به‬ ‫دلیل رقابت‌های والیبال به تاخیر افتاد‪.‬گزارش کامل‬ ‫این بازی‌ها را در شماره آینده بخوانید‪.‬‬

‫الر و گراش ؛ زمانی برای آرامش و آگاهی‬ ‫ادام�ه از صفحه نخس�ت‪ :‬وی در بخش دیگری از‬ ‫سخنان خود ضمن انتقاد شدید از سیاست‌های آقای‬ ‫حس��نی افزود‪« :‬آقایان محترم مس��ئولین مجلس و‬ ‫کش��ور! آیا منتظرید مردم مغازه‌ه��ا را تعطیل کنند‬ ‫{‪ }...‬و آن وق��ت به فکر بیفتی��د‪ .‬االن می‌گوییم اگر‬ ‫{‪ }...‬بازارها تعطیل شد و بیگانگان و دشمنان انقالب‬ ‫اس�لامی سوءاس��تفاده کردند‪ .‬ما مس��ئول و مقصر‬ ‫نیستیم‪ ...‬چرا فقط الرستان باید پاره پاره شود‪».‬‬ ‫ای��ن فع��االن پس از اظه��ار نارضایتی خود با س��فر‬ ‫به ش��یراز و دی��دار با آیت اهلل آی��ت اللهی‪ ،‬مالقات‬ ‫با اس��تاندار فارس و تماس با عالالدین بروجردی به‬ ‫تفکیک الرس��تان معترض شده‌اند و دامنه‌ی نگرانی‬ ‫خود را به مقامات دولت گسترش داده‌اند‪ .‬این تالش‌ها‬ ‫در حالی انجام می‌گیرد که نش��انه‌ها و تحرکاتی در‬ ‫زمینه‌ی ارتقای منطقه‌ی الرستان به استان شدن به‬ ‫چشم نمی‌آید و حتی خبر فعالیت‌هایی در این زمینه‬ ‫به گوش نمی‌رسد‪.‬‬ ‫هیچ مسئله‌ای اتفاق نیفتاده است‬ ‫وبالگ تازه تاسیس شاکیان‪ ،‬با درج خبرهایی در این‬ ‫زمین��ه فعالیت خود را آغاز ک��رد‪ .‬این وبالگ به نقل‬ ‫از رضا زاده استاندار فارس نوشته است‪« :‬نمایندگان‬ ‫گاهی مسائلی دارند که بزرگ‌نمایی می‌کنند و وانمود‬ ‫می‌کنند کاری شده است‪ ،‬هنوز هیچ مساله‌ای اتفاق‬

‫نیفتاده و تصمیمی گرفته نشده است و اگر قرار باشد‬ ‫تصمیم��ی اتخاذ گردد‪ ،‬بنده در جریان قرار می‌گیرم‬ ‫و نظرات تمام دوس��تان را گرفته و به تهران منعکس‬ ‫می‌نمای��م و قطعا بع��د از جمع‌بندی نظرات تصمیم‬ ‫اتخاذ می‌شود‪».‬‬ ‫در حسینیه اعظم الر‬ ‫در ادامه‌ی نگرانی‌های الریان‪ ،‬حجت‌االس�لام شیخ‬ ‫باقرنخبه‌الفقهایی در مراسم بزرگداشت عید مبعث در‬ ‫حسینیه‌اعظم الر گفت‪ :‬مسئوالن باید به حرف مردم‬ ‫توجه کنند و رسیدگی نمایند‪ .‬او با یادآوری حادثه‌ای‬ ‫تلخ در مقر حکومتی باغ نشاط افزود‪ :‬در حوادث سال‬ ‫‪ 1328‬در الر ‪ 70‬ه��زار کلمه تلگراف زده ش��د‪ ،‬ولی‬ ‫یک کلمه جواب ندادند‪ .‬اگر آن وقت دو کلمه جواب‬ ‫داده بودند آن اتفاقات تلخ رخ نمی‌داد‪ .‬اگر قرار است‬ ‫گراش که نه از لحاظ جمعیت و نه از لحاظ وس��عت‬ ‫ش��رایط الزم را ندارد‪ ،‬شهرستان ش��ود‪ ،‬یک استثنا‬ ‫دیگر قائل شوید و الرستان را استان نمایید‪.‬‬ ‫موضوع وارد فاز جدیدی شد‬ ‫حجت‌االس�لام موس��وی‪ ،‬رییس حوزه‌ی علمیه الر‪،‬‬ ‫طی س��خنانی در مراسم بزرگداش��ت مبعث گفت‪:‬‬ ‫ما یک خواس��ته داریم‪ .‬قانونی هم اس��ت‪ .‬الرس��تان‬ ‫ظرفی��ت اس��تان ش��دن دارد و تم��ام توصیه‌ها این‬ ‫است که الرس��تان به جایگاه واقعی خود باز گردد و‬

‫فوتس�ال‪ :‬يك‌ دوره مسابقات فوتسال در رده‌هاي‬ ‫زي��ر ‪ 12‬و ‪ 14‬س��ال به صورت مجتمع در س��الن‬ ‫مجموعه ورزشي شهدا به ميزباني باشگاه فرهنگي‪-‬‬ ‫ورزشي گراش جوان برگزار گرديد‪.‬‬ ‫در پايان مسابقات زير ‪ 12‬ساله‌های تيم‌هاي گراش‬ ‫جوان‪ ،‬اتح��اد و پيروزي به مقام‌هاي اول تا س��وم‬ ‫دست يافتند و در مسابقات زير ‪ 14‬سال‪ ،‬تيم‌هاي‬ ‫جوشن‪ ،‬اتحاد و گراش جوان حائز مقام‌هاي اول تا‬ ‫سوم شدند‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫تکواندو‪ :‬هنر‌جويان باش��گاه ش��هداي دانش‌آموز‬ ‫گراش در آزم��ون ارتقا كمربن��د در خانه تكواندو‬ ‫ش��يراز ش��ركت كردند‪ ،‬در اين آزمون محمد‌علي‬ ‫نادر‌پ��ور‪ ،‬فرهاد پورشمس��ي و عارفه پورشمس��ي‬ ‫توانستند كمربند قرمز را از طرف فدراسيون تكواندو‬ ‫جمهوري اسالمي ايران دريافت نمايند‪ .‬مربي‌گری‬ ‫آقايان بر‌عه��ده صادق ظرافت و مربي‌گری خانم‌ها‬ ‫نيز بر‌عهده راضيه كاظمي بود‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫فوتسال اوز‪ :‬به مناسبت گراميداشت ياد و خاطره‬ ‫مرحوم مازيار برقي يكدوره مس��ابقات فوتس��ال با‬ ‫حضور تيم‌هايي از منطقه در سالن مير‌احمدي شهر‬ ‫اوز برگ��زار گرديد كه در پاي��ان اين بازي‌ها گراش‬ ‫جوان با اقتدار به مقام قهرماني دس��ت يافت و تيم‬ ‫ياران مازيار(منتخب اوز) به مقام دوم رسيد و بازي‬ ‫رده‌بندي ه��م به دليل درگيري دو تيم نيمه تمام‬ ‫ماند از نكات قابل توجه اهدا جام دو ميليون و پانصد‬ ‫هزار ريالي به تيم گراش جوان بود‪.‬‬ ‫‪//‬‬

‫پینگ پنگ‪ :‬در آخرین حکم میرزا اکبری‪ ،‬مرتضی‬ ‫موغلی به سمت مسئول هیات پینگ پنگ گراش‬ ‫منصوب و شروع به کار کرد‪.‬‬ ‫در بخش��ی از این حکم آمده است امید است که با‬ ‫بهره گیری از توان باال و تجارب ارزنده شما در انجام‬ ‫امور محوله موفق باشید‪.‬‬ ‫مرتض��ی موغلی یکی از ورزش��کاران موفق پینگ‬ ‫پنگ گراش در سال های اخیر بوده که کسب مقام‬ ‫قهرمانی استان و حضور در انتخابی تیم ملی جوانان‬ ‫اعزامی به مس��ابقات قهرمانی آس��یا در هند را در‬ ‫کارنامه دارد‪ .‬او مسئولیت کمیته انفورماتیک هیئت‬ ‫پینگ پنگ اس��تان فارس نیز برعهده دارد‪ .‬پیش‬ ‫از این عبدالرضا افش��ار به مدت دو سال مسئولیت‬ ‫هیات پینگ‌پنگ را برعهده داشت‪.‬‬

‫همه بخش‌ها به حق خود برس��ند‪ .‬ما مانع پیشرفت‬ ‫نیس��تیم‪ ،‬ولی پیش��رفت باید همه جانبه باشد‪ .‬وی‬ ‫در ادامه افزود‪ :‬نتیجه زمانی حاصل می‌ش��ود که در‬ ‫س��ایه وحدت‪ ،‬یکدلی و یکپارچگی باشد‪ .‬و با تاکید‬ ‫بر اقدامات قانونی جه��ت احقاق حقوق مردم گفت‪:‬‬ ‫اگر س��خنان مردم به نحو صحیح به گوش مسئوالن‬ ‫برسد مسئوالن هیچ وقت اقدامی نمی‌کنند که باعث‬ ‫آشوب شود ‪ .‬وی در ادامه افزود‪ :‬بیايید تاریخ الرستان‬ ‫را بازگو کنید تا معنای واليی بودن مش��خص شود‪.‬‬ ‫آن زم��ان که به ذهن خیلی‌ها بح��ث والیت خطور‬ ‫نمی‌کرد‪ ،‬الرس��تان رهبری داشت که با اطاعت از او‪،‬‬ ‫ولی فقیه را به طور مطلق معنا می‌کرد‪.‬‬ ‫نقش مطبوعات محلی‬ ‫به نظر می‌رسد شفافیت‌های سیاسی پس از انتخابات‬ ‫به الیه‌ه��ای اجتماعی‪ ،‬اقتص��ادی و حتی عاطفی و‬ ‫ارتباط��ی نیز رخنه کرده اس��ت و باع��ث صف‌آرایی‬ ‫دوس��تان دیروز در مقابل هم ش��ده است‪ .‬مساله‌ای‬ ‫ک��ه هیچ‌گاه به معنی چش��م‌اندازی برای پیش��رفت‬ ‫نیست‪ .‬مطبوعات مستقل‪ ،‬خیرخواه و با تدبیر محلی‬ ‫می‌توانن��د ب��ا ایجاد فضای��ی برای مفاهم��ه و درک‬ ‫متقاب��ل به حل و فصل ش��دن این گره کمک کنند‪.‬‬ ‫نش��ریات با زیرنظر داشتن حساسیت‌های جامعه به‬ ‫خوبی می‌توانند از خدش��ه‌دار شدن احساسات مردم‬

‫جلوگیری کنند‪ .‬صحبت‌نو‪ ،‬از سویی و میالد الرستان‬ ‫از دیگر س��و‪ ،‬پل‌های ارتباطی با مردم و مس��ئوالن‬ ‫هس��تند تا حرف‌ه��ا در فضایی مکتوب زده ش��ده و‬ ‫بدون تهییج احساسات به همه مددرسان باشند‪.‬‬ ‫صحبت نو اکنون س��هم مهمی در اطالع رسانی دارد‬ ‫و به عنوان تنها رس��انه‌ی مکتوب گراش‪ ،‬همواره در‬ ‫جهت خواس��ته‌های به حق مردم گام برداشته است‪.‬‬ ‫بنابراین صفحات صحبت نو همچنان که پیش از این‬ ‫در اختیار همه‌ی سلیقه‌ها بوده است‪ ،‬اکنون و در این‬ ‫شرایط حساس در خدمت آگاهی بخشی به مردم در‬ ‫جه��ت حفظ آرامش و ایجاد فض��ای گفت‌وگوی دو‬ ‫جانبه اس��ت‪ .‬به نظر می‌رسد دفتر ارتباطات مردمی‬ ‫نماینده ی محترم الرستان و خنج نیز باید فعال‌تر‪ ،‬با‬ ‫این سواالت برخورد کند و از شدت نگرانی‌ها بکاهد‪.‬‬ ‫آن چنان که به چشم می‌آید در دو سوی ماجرا نخبگان‬ ‫روحانی و فرهنگی قرار دارند‪ .‬بهتر است همه‌ی برادران‬ ‫اختالف‌ه��ا را در فضایی صمیمی و به دور از تنش و با‬ ‫درایت و تدبیر مصالحه کنند‪ .‬روحانیان معزز منطقه از‬ ‫ه��ر طیفی‪ ،‬همواره خود من��ادی وحدت و عدم تنش‬ ‫هستند‪ .‬مردم باید ضمن گفت‌وگو با نماینده‌ی الرستان‬ ‫و خنج و یا نماینده‌ی ایشان‪ ،‬پاسخ نگرانی‌های خود را بر‬ ‫سر میزها دریافت کنند‪ ،‬نه در خیابان‌ها‪ .‬تدبیر و آرامش‬ ‫الزمه ی پیشرفت و عدالت است‪.‬‬

‫میرزا اکبری با گالیه خداحافظی کرد‬

‫‪//‬‬ ‫‪‬‬

‫[عکس‪ :‬خواجه‌پور] آقازاده‪ ،‬پیشداد‪ ،‬کامیاب‪ ،‬اکبری‬

‫صحبت‌ن�و‪ :‬می�رزا اکبری ب�ا گالیه از‬ ‫مس�ائل مطرح ش�ده درب�اره او‪ ،‬اداره‬ ‫تربیت‌بدن�ی گ�راش را ب�ه مقص�د‬ ‫تربیت‌بدنی شیراز ترک کرد‪.‬‬ ‫مراسم خداحافظی میرزا اکبری ‪ 22‬تیرماه‬ ‫در س��الن اجتماعات درمانگاه شماره یک‬ ‫گراش برگزار شد‪ .‬در میان سخنان میرزای‬ ‫اکبری بخش پایانی سخنان او بیشتر جلب‬ ‫توج��ه کرد‪ .‬او گفت‪« :‬من روزی که حضور‬ ‫در تربیت‌بدن��ی را قبول ک��ردم همه چیز‬ ‫داشتم‪ .‬زمین‪ ،‬خانه‌‪ ،‬دو دهنه مغازه‪ ،‬ماشین‬ ‫و بزرگترین افتخارم در طول این س��ال‌ها‬ ‫این است کع هیچی ندارم و می‌روم‪ .‬به جز‬

‫آپارتمانی که در شیراز با فروش خانه‌ام در‬ ‫گراش خریده‌ام‪».‬‬ ‫می��رزا اکب��ری در این مراس��م ب��ه مرور‬ ‫کارنامه ورزش��ی گ��راش در ط��ی مدت‬ ‫فعالیت خود پرداخت‪ .‬او گفت‪« :‬در زمان‬ ‫شروع مسئولیت من ورزش گراش در سه‬ ‫رش��ته فعال ب��ود و اکنون ب��ه ‪ 23‬هیات‬ ‫ورزشی رسیده است‪ .‬در فوتبال به عنوان‬ ‫پر طرفدارترین رش��ته ورزشی از سال ‪70‬‬ ‫تیم‌های گراش بعد از مرکز اس��تان دارای‬ ‫بیشترین عناوین در لیگ استانی بوده‌اند‪.‬‬ ‫در س��وارکاری در حال حاضر با هش��تاد‬ ‫اسب شناسنامه‌دار گراش قطب سوارکاری‬

‫تبلیغات اسالمی گراش‪،‬‬

‫رکوردار بی‌رییسی‬

‫صحبت‌ن�و‪ :‬در حال�ی ک�ه نزدی�ک ی�ک س�ال از‬ ‫اس�تعفای محمد بیگ�ی از اداره تبلیغات اسلامی‬ ‫گراش می‌گذرد همچنان ای�ن اداره بدون رییس و‬ ‫سرپرست به کار خود ادامه می‌دهد‪.‬‬ ‫این مس��اله با توجه به حجم زی��اد فعالیت‌های مذهبی‬ ‫در ش��هر گراش مش��کالتی را به هم��راه دارد‪ .‬کارکنان‬ ‫تبلیغات اس�لامی گ��راش برای امض��ای نامه‌های خود‬ ‫ناچار هستند که آن را به شیراز ارسال کنند‪ .‬با انتصاب‬ ‫حجت االس�لام س��يدولي اله محمودي ن��ژاد به عنوان‬ ‫مدیرکل تبلیغات اسالمی فارس ممکن است گراش نیز‬ ‫صاحب رییس اداره ش��ود‪ .‬چند م��ورد تماس خبرنگار‬ ‫صحبت‌نو با رواب��ط عمومی این اداره کل تاکنون بدون‬ ‫پاس��خماندهاس��ت‪.‬‬ ‫حس��ین مهروری بخش��دار گراش گف��ت‪« :‬پیش از این‬ ‫مکاتباتی برای تعیین سرپرست این اداره داشته‌ایم که به‬ ‫نتیجه نرس��یده است‪ .‬با توجه به انتصاب مدیرکل جدید‬ ‫از طری��ق امام جمعه محترم موض��وع را مجددا ً پیگیری‬ ‫می‌کنیم‪ .‬اگر از ما درخواست نیرو شود یکی از روحانیون‬ ‫محل��ی را که پیش از ای��ن نیز گزینه ما برای س��ازمان‬ ‫تبلیغات بود مجددا ً معرفی خواهیم کرد‪».‬‬ ‫مه��روری همچنی��ن گفت بخ��ش اول اعتبار س��اخت‬ ‫ساختمان س��ازمان تبلیغات به میزان ‪ 70‬میلیون تامین‬ ‫شده است‪ .‬س��اخته نشدن این ساختمان از دالیل اصلی‬ ‫اس��تعفای محمد بیگی بود‪ .‬بخش گراش تنها بخش در‬ ‫استان فارس اس��ت که اداره تبلیغات اسالمی به صورت‬ ‫مستقل دارد‪.‬‬

‫عیش ‪‬‬ ‫زه��را فردفانی‪ :‬نزدیک پنجاه زوج در تیرماه امس��ال به خانواده‌های‬ ‫گراش اضافه ش��ده است‪ .‬تابس��تان به خاطر حضور اقوام در شهر و‬ ‫تعطیلی مدارس فرصتی مناس��بی برای آغاز زندگی مشترک است‪.‬‬ ‫ش همچنان داغ‬ ‫در مردادماه و قبل از ماه مبارک رمضان نیز بازار عی ‌‬ ‫خواهد بود‪ .‬برای همه آن‌هایی که در تابستان ‪ 1388‬کنار هم بودن‬ ‫را آغاز می‌کنند آرزوی خوشبختی داریم‪.‬‬ ‫دوشيزه ارغوان فرزند مرتضي و آقاي حسين رهنورد‬ ‫دوشيزه اسدي‌الري فرزند محمدعلي و آقاي صادق خنده‬ ‫دوشيزه اماني فرزند مرتضي و آقاي جعفر مقتدري‬ ‫دوشيزه آذرايين فرزند حسن و آقاي اسماعيل آذرايين‬ ‫دوشيزه آزم فرزند اكبر و آقاي طالب صادق‌فرد‬ ‫دوشيزه بمان‌پور فرزند رضا و آقاي يعقوب عبدالي‬ ‫دوشيزه بهزادي فرزند الهيار و آقاي حسن بهزادي‬ ‫دوشيزه پرده‌نشين فرزند مرتضي و آقاي احمد جوشن‬ ‫دوشيزه پورشمسي فرزند رجب و آقاي مهدي اوسه‬ ‫دوشيزه پورشمسي فرزند حاج محمود و آقاي خليل فرجي‬ ‫دوشيزه جابري فرزند محمود و آقاي حسين جابري‬

‫استان است‪ ».‬میرزا اکبری پینگ پنگ را‬ ‫پرافتخارترین رش��ته ورزشی شهر گراش‬ ‫دانست که ورزشکاران آن در تمام رده‌های‬ ‫سنی صاحب عنوان هستند‪ .‬به گفته‌ی او‬ ‫در رشته‌های رزمی نیز ورزشکاران گراش‬ ‫همواره جزو س��ه تیم برتر استان بوده‌اند‪.‬‬ ‫پ��رس س��ینه‪ ،‬ورزش باس��تانی و والیبال‬ ‫خواه��ران از دیگ��ر ورزش‌های��ی بود که‬ ‫رییس سابق تربیت‌بدنی گراش از آن‌ها به‬ ‫عنوان رشته‌های افتخارآفرین نام برد‪.‬‬ ‫اکبری از نیک‌اندیشان به ویژه‌های آنانی که‬ ‫ن س��وی آب‌ها به عن��وان بازوان توانمند‬ ‫از آ ‌‬ ‫تربیت‌بدنی فعال بودند تشکر کرد‪ .‬وی درباره‬ ‫بخش عمرانی گفت‪« :‬س��رانه ورزش گراش‬ ‫را به ‪ 5‬متر رسانیده‌ایم که با افتتاح مجتمع‬ ‫محبی نیازی به ساخت و ساز بیشتر نخواهیم‬ ‫داش��ت‪ .‬زمین برای پیست سوارکاری نیز به‬ ‫تملک تربیت بدنی در آمده است‪».‬‬ ‫آقازاده رییس تربیت‌بدنی الرستان کارنامه‬ ‫میرزا اکبری را درخشان دانست و این همه‬ ‫تقدیرنامه و جوایز را نشان‌دهنده قدردانی‬ ‫مردم از تالش‌های اکبری دانس��ت‪ .‬وی در‬ ‫معرفی امیری‌نیا رییس تازه‌ی تربیت‌بدنی‬ ‫گراش گفت‪« :‬او از ورزش گراش بی‌اطالع‬

‫نیست و در گراش معلم ورزش بوده است‪.‬‬ ‫در بخش‌ه��ای دیگ��ر شهرس��تان نیز در‬ ‫شورای شهر و شورای حل اختالف حضور‬ ‫داشته است‪».‬‬ ‫ام��ام جمعه گراش از دیگر س��خنوران این‬ ‫مراس��م بود که از میرزا اکب��ری هم برای‬ ‫حض��ور در تربیت‌بدن��ی و ه��م ب��ه خاطر‬ ‫فعالیت‌های خبری تش��کر کرد‪ .‬وی گفت‪:‬‬ ‫«هدف این اس��ت که ورزش و فعالیت‌های‬ ‫بدنی همگانی ش��ود‪ .‬آرزوی ما این اس��ت‬ ‫ک��ه خیری��ن بهت��ر از گذش��ته در عرصه‬ ‫ورزش فعالیت کنند و بپذیرند که ساختن‬ ‫فضاهای ورزش��ی کمتر از ساختن مسجد‬ ‫نیست‪ .‬مسجد به مسجدی نیاز دارد که این‬ ‫مسجدی‌ها از عرصه ورزش می‌آیند‪».‬‬ ‫کامی��اب از مدی��ران اداره کل تربیت‌بدنی‬ ‫استان فارس س��خنور پایانی مراسم تودیع‬ ‫میرزای اکبری بود‪ .‬او با تقدیر از فعالیت‌های‬ ‫دولت نهم گفت که اعتبارات ورزش از ‪100‬‬ ‫میلیون تومان در سال ‪ 1385‬به یک و نیم‬ ‫میلیارد تومان در سال ‪ 1388‬رسیده است‪.‬‬ ‫کامیاب وعده داد امسال اعتبارات شهرستان‬ ‫به تفکیک بخش‌ها تخصیص داده شود‪ .‬وی‬ ‫درباره ضعف‌های ورزش الرستان گفت‪« :‬در‬

‫آذرماه منتظر جشنواره کل باشید‬

‫صحبت نو‪ :‬آذرماه ‪ 1388‬شش�مین‬ ‫جش�نواره اس�تانی فیلم کوتاه کل در‬ ‫گراش برگزار می‌شود‪.‬‬ ‫زمان��ی فرد ریی��س اداره فرهنگ و ارش��اد‬ ‫اس�لامی الرس��تان گفت‪« :‬با ه��دف ارتقا‬ ‫س��طح فرهن��گ و بهره‌من��دی حداکثری‬ ‫از ظرفیت‌ه��ای و توانمندی‌ه��ا و کش��ف‬ ‫اس��تعدادهای هن��ری در اس��تان ب��ه ویژه‬ ‫در زمینه فیلم کوتاه شش��مین جش��نواره‬ ‫اس��تانی فیلم کوتاه کل در الرستان برگزار‬ ‫می‌شود‪».‬‬ ‫زمانی‌ف��رد درب��اره تف��اوت ای��ن دوره ب��ا‬ ‫دوره‌های گذشته گفت‪ « :‬حضور هنرمندان‬ ‫فیلمساز از استان‌های بوشهر و هرمزگان به‬ ‫عنوان میهمان در جشنواره ششم و استانی‬ ‫برگزار ش��دن از ویژگی‌های این دوره است‪.‬‬ ‫همچنی��ن اس��اتید برجس��ته و هنرمندان‬ ‫صاحب‌نام در این جش��نواره حضور خواهند‬ ‫داش��ت که نام آنان در فراخوان جش��نواره‬

‫دوشيزه جعفري فرزند جعفر و آقاي حسن فخاري‬ ‫دوشيزه جعفري فرزند رضا و آقاي غالمعباس ستوده‬ ‫دوشيزه حجازي فرزند احمد و آقاي مجتبي صالحي‬ ‫دوشيزه حسن‌زاده فرزند خسرو و آقاي مسلم سنمار‬ ‫دوشيزه حسيني فرزند محمد و آقاي مرتضي حسيني‬ ‫دوشيزه درويشي فرزند حاج احمد و آقاي يوسف فاني‬ ‫دوشيزه درويشي فرزند عبدالكريم و آقاي مجيد حسن زاده‬ ‫دوشيزه دهقاني فرزند نصراله و آقاي سهراب خوش سيما‬ ‫دوشيزه دهنوي فرزند نصراله و آقاي محمدرضا روزبه‬ ‫دوشيزه رحيمي فرزند احمد و آقاي علي فخاري‬ ‫دوشيزه رحيمي فرزند اصغر و آقاي غالمعباس بيگ زاده‬ ‫دوشيزه رحيمي فرزند قاسم و آقاي احمد رحيمي‬ ‫دوشيزه زماني فرزند عباس و آقاي مسعود عظيمي‬ ‫دوشيزه سازنده فرزند حاج حسن و آقاي محمدكريم پوركريمي‬ ‫دوشيزه سروش فرزند قلي و آقاي حسين هواپيما‬ ‫دوشيزه شباني فرزند اكبر و آقاي حميد زاهدي‬ ‫دوشيزه شباني فرزند اكبر و آقاي مهران غفوري‬ ‫دوشيزه عبدالهي فرزند عبدل و آقاي علي زاهدي‬

‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫‪ ‬خبر اختصاصی‬

‫خبر اول ‪‬‬

‫عبدالرضا افشار‬

‫خبرهایی از‬ ‫بدنسازی‪ ،‬تکواندو‬ ‫و فوتبال‬

‫روز از نو‬

‫‪2‬‬

‫شماره چهل‬

‫درج خواهد ش��د‪ ».‬زمانی فرد دبیری این‬ ‫دوره از جشنواره را برعهده خواهد داشت و‬ ‫عبدالعلی صالحی از اعضای شورای اسالمی‬ ‫شهر گراش قائم مقام دبیر جشنواره خواهد‬ ‫بود‪.‬‬ ‫بر اس��اس برنامه اعالم شده ششمین دوره‬ ‫کل بای��د نهم آذرماه امس��ال برگزار ش��ود‪.‬‬ ‫دبیرخانه این جش��نواره از ‪ 16‬تیرماه فعال‬ ‫شده و فراخوان جش��نواره مردادماه منتشر‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫جش��نواره فیلم کوتاه کل از سال ‪ 1380‬پا‬ ‫گرفت و از چهارمین دوره به ش��کل استانی‬ ‫برگزار می‌شود‪ .‬با قرار گرفتن این جشنواره‬ ‫در تقویم فرهنگی استان فارس دوره ششم‬ ‫زیر نظر اداره‌کل فرهنگ و ارش��اد اسالمی‬ ‫فارس برگزار می‌ش��ود‪ .‬بهروز مرامی رییس‬ ‫اداره س��معی و بص��ری اس��تان ف��ارس در‬ ‫برگزاری جشنواره همکاری دارد‪.‬‬

‫دوشيزه عظيمي فرزند نواز و آقاي مسلم عظيمي‬ ‫دوشيزه فتحي فرزند غالمرضا و آقاي عباس فتحي‬ ‫دوشيزه فتوحي فرزند حسين و آقاي غفور غفوري‬ ‫دوشيزه فرجي فرزند غالمرضا و آقاي غالمرضا پوركريمي‬ ‫دوشيزه فروزان فرزند احمد و آقاي مسعود زماني‬ ‫دوشيزه قاسمي زادگان فرزند حاجي رضا و آقاي ياسر زيارتي‬ ‫دوشيزه قنبرپور فرزند قنبر و آقاي اسماعيل سلماني‬ ‫دوشيزه كهنسال فرزند حاج حسن و آقاي خليل صداقت‬ ‫دوشيزه محبي فرزند محمدحسين و آقاي عبدالحميد كاظمي‬ ‫دوشيزه محسن زاده فرزند جواد و آقاي مهدي اسماعيلي‬ ‫دوشيزه محسني فرزند عباس و آقاي عباس پورشمسي‬ ‫دوشيزه محمدنژاد فرزند غالم و آقاي مصطفي جباري‬ ‫دوشيزه محمدي فرزند علي و آقاي محمد رنجبر‬ ‫دوشيزه مطلوب فرزند يعقوب و آقاي شهاب جهانباني‬ ‫دوشيزه منفرد فرزند حاج رضا و آقاي عبدالحسين كاظمي‬ ‫دوشيزه مهرابي فرزند حمزه وآقاي مهدي ايزدي‬ ‫دوشيزه نسبت‌دار فرزند خليل و آقاي عبدالرضا فتحي‬ ‫دوشيزه وقارفرد فرزند محمدعلي و آقاي ابوذر عظيمي‬

‫الرستان از نظر اجاره اماکن ضعیف هستیم‬ ‫و مقاومت‌هایی در این زمینه انجام می‌شود‪».‬‬ ‫در این مراس��م پنج میلیون تومان از سوی‬ ‫کامیاب ب��ه ورزش گراش اختص��اص داده‬ ‫شد‪ .‬کامیاب درباره‌ی میرزای اکبری گفت‪:‬‬ ‫«آقای اکبری از یک س��ال پیش درخواست‬ ‫انتقال به ش��یراز را داشت‪ .‬من مخالف بودم‬ ‫زیرا وجود ایشان برای ورزش گراش غنیمتی‬ ‫بود‪ .‬ایش��ان ‪ 25‬س��ال از بهترین سال‌های‬ ‫زندگی‌ش��ان را صرف ورزش گ��راش کرد‪.‬‬ ‫حضور او در تربیت‌بدنی شیراز نشانه رضایت‬ ‫ما از فعالیت‌های او است‪».‬‬ ‫میرزا اکبری سه دوره سکان هدایت ورزش‬ ‫گراش را بر عهده داش��ته است‪ .‬از ‪ 1365‬تا‬ ‫‪ 1369‬دوره اول فعالی��ت او ب��ود که بعد از‬ ‫وقفه‌ای در سال ‪ ،1370‬میرزا دوباره از سال‬ ‫‪ 1371‬ت��ا ‪ 1379‬در ورزش گ��راش حضور‬ ‫داشت‪ .‬سال‌های ‪ 1380‬تا ‪ 1384‬محمدعلی‬ ‫چت��رآذر در تربیت‌بدنی گراش فعالیت کرد‬ ‫و با کناره‌گیری چترآذر‪ ،‬برای س��ومین بار‬ ‫می��رزای اکبری از ‪ 1384‬ت��ا تیرماه ‪1388‬‬ ‫ورزش گراش را مدیریت کرد‪ .‬او هم اکنون‬ ‫ب��ه عنوان کارش��ناس ورزش حرف��ه‌ای در‬ ‫تربیت‌بدنی شیراز ادامه فعالیت می‌دهد‪.‬‬

‫بین‌الحرمیندرقدمگاه‬

‫فاطمه یوس�فی‪ :‬ماكت بين‌الحرمين توس�ط جوانان‬ ‫گراشي ساخته شد‪.‬‬ ‫(ص)‬ ‫جوانان گراش��ي به منظور اثبات ارادت خود به اهل‌بيت‬ ‫اقدام به س��اخت ماکت��ی از بین‌الحرمین کربال کردند‪ .‬كار‬ ‫س��اختن اين ماكت در روز ميالد امام حس��ين(ع) در سال‬ ‫گذش��ته به اتمام رسيد‪ .‬متاس��فانه به علت تبليغات كم و‬ ‫مطلع نبودن همش��هريان از اين ماكت اس��تقبال چنداني‬ ‫نشده است‪.‬‬ ‫محمد عاطفي و محمد صادق عالي‌زاده از طريق عكس‌هاي‬ ‫اينترنتي از ابعاد مختلف بين‌الحرمين طراحي اين ماكت را‬ ‫برعهده داش��تند‪ ،‬به گفته‌ي آنان ساخت ماكت يك ميليون‬ ‫تومان هزينه داش��ت‪ .‬اين هزينه توسط خيرين فراهم شد‪.‬‬ ‫ط��ول اين ماكت ش��ش متر‪ ،‬عرض آن دو مت��ر و در ارتفاع‬ ‫هفتاد س��انتي‌متر ساخته شد‪ .‬در س��اخت ماکت از وسايل‬ ‫س��اده‌اي مثل مقوا‪ ،‬رنگ‪ ،‬فيبر‪ ،‬چوب ‪ ،‬شيشه و انواع المپ‬ ‫استفاده شده است‪ .‬ماكت بين‌‌الحرمين هم‌اكنون در يكي از‬ ‫اتاق‌ه��اي قدمگاه ابوالفضل در پاقلعه قرار دارد‪ .‬پانزده نفر از‬ ‫اعضاي هيئت قمر‌بني‌هاشم زير نظر حاج محمد هنرور اقدام‬ ‫به ساخت آن كردند‪ .‬یک سال پس از ساخت ماکت هر شش‬ ‫ماه يكبار اين ماكت گردگیری می‌شود‪.‬‬

‫‪‬‬

‫گل و برگ تازه‌ترین‬ ‫کتاب انتشارات‬ ‫همسایه‬

‫احم�د اقت�داری ‪ :‬س��الها پيش‪ ،‬اس��تاد فقید‬ ‫کتابشناسی مرحوم مغفور محمدتقي دانش پژوه‬ ‫از وج��ود کتابي به نام «گل و ب��رگ» ترجمه و‬ ‫تاليف (رستم ابن فتحعلي‌خان گراشي الرستاني)‬ ‫در کتابخانه مجلس شوراي ملي (کتابخانه مجلس‬ ‫ش��وراي اس�لامي) خبر داد‪ .‬بيش از چهل سال‬ ‫گذشت و من توفيق ديدن آن کتاب را نيافتم‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 1387‬خورشيدي کتابخانه شخصي خودم‬ ‫را به مرک��ز دايره المعارف اس�لامي تهران اهدا‬ ‫کردم و به نام کتابخانه خليج فارس در آن مرکز‬ ‫استقرار يافت ‪ .‬ریيس هوشيار و پرکار و دانشمند‬ ‫کتابخان��ه ب��زرگ آن مرکز‪ ،‬دوس��ت ارجمند و‬ ‫پرت��وان و پرتالش خودم حض��رت آقاي عنايت‬ ‫اهلل مجي��دي لطف کرد و نس��ختي از اين کتاب‬ ‫مستطاب را به همت و هزينه مرکز دايره‌المعارف‬ ‫برايم فراهم ساخت‪.‬‬ ‫کت��اب گل و ب��رگ در ‪ 522‬صفح��ه و ب��ا خط‬ ‫نس��تعليق بس��يار خوب به س��ال ‪ 1317‬هجري‬ ‫قمري تاليف شده و ترجمه‌اي از متن عربي کتاب‬ ‫(البرهان في تفس��ير القرآن) اس��ت که تصويري‬ ‫علمي و مس��تند و معتبر از س��وره مبارکه مائده‬ ‫قرآن کريم اس��ت‪ .‬مترجم و مولف کتاب مرحوم‬ ‫(رستم ابن فتحعلي‌خان گراشي الرستاني) است‬ ‫که از کتاب البرهان تاليف مرحوم س��يد هاش��م‬ ‫بحراني (متوفي در ‪ 1309‬هجري قمري) تفسير‬ ‫سوره مائده را انتخاب و به فارسي ترجمه نموده‬ ‫و مطالبي بس��يار دقيق و صحيح طبق احاديث و‬ ‫روايات منطبق با مذهب شيعه اثني عشري بر آن‬ ‫افزوده اس��ت و در هر جا الزم مي‌دانسته از کتب‬ ‫عرفا و ش��عرا و از عرفان ايراني و قصص تاريخي‬ ‫و رواي��ات و احاديث نقل مطلب اس��تنادي کرده‬ ‫اس��ت‪ .‬ش��رح حال و آثار مولف مترجم (مرحوم‬ ‫حاجي رس��تم خان گراشي الرستاني) را در آخر‬ ‫کتاب با عنوان پيوست‪( :‬شرح حال حاجي رستم‬ ‫خان گراش��ي مولف و مترجم کتاب گل و برگ و‬ ‫پدرش مرحوم فتحعلي خان بيگلر بيگي گراشي‬ ‫و خاندان��ش و آثار و احوال آنه��ا) را نگارنده اين‬ ‫س��طور که از نوادگان مرحوم مولف هستم بدان‬ ‫افزوده‌ام‪.‬‬ ‫مرحومان ش��عاع ش��يرازي و س��يد جالل الدين‬ ‫مجداالش��راف ش��يرازي بزرگ سلس��له ذهبيه‬ ‫رضوي��ه نيز نس��خه را ديده و صح��ت ترجمه را‬ ‫تایيد کرده‌اند‪.‬‬ ‫از حس��ن اتف��اق بخت يار ش��د و آقاي��ان حاج‬ ‫حس��ين‌خان اقت��داري و ح��اج محمدرضا خان‬ ‫رستم‌پور که هر دو از نوادگان مرحوم حاج رستم‬ ‫خان مولف هستند و گراشي هستند و در گراش‬ ‫س��کونت دارند و صاحب آثار خير در رتق و فتق‬ ‫امور مذهب��ي و اجتماعي مردم گراش هس��تند‬ ‫(مانند تاس��يس مدرس��ه و مس��جد و موقوفات‬ ‫خيري��ه و ح��ل و فص��ل ام��ور اداري و خيري��ه‬ ‫براي مردم گراش) با س��عه صدر و حق‌شناس��ي‬ ‫و بزرگ��واري هزينه چاپ و انتش��ار کتاب گل و‬ ‫برگ را تقبل فرمودند و مرا سپاس��گزار ساختند‪.‬‬ ‫از لط��ف اين عم��و زادگان ارجمن��د و خير و از‬ ‫لطف عمي��م و صميم آقاي عناي��ت‌اهلل مجيدي‬ ‫رئي��س کتابخان��ه ب��زرگ مرکز داي��ره المعارف‬ ‫بزرگ اس�لامي (که کتابخانه خلي��ج فارس هم‬ ‫جزب��ي از آن کتابخان��ه بزرگ اس��ت) و از لطف‬ ‫آقاي صادق رحماني گراش��ي دوست ارجمند و‬ ‫فاضلم که بسيار دقيق و ظريف و فرهنگ شناس‬ ‫و عالقمند به اعتالي فرهنگ گراش و الرستان و‬ ‫ايران اس��ت و در نهايت حسن و سليقه و ظرافت‬ ‫و گش��اده دستي کتاب را در نشر همسايه قم که‬ ‫خود مدير آن اس��ت به زيور طبع آراسته خواهد‬ ‫کرد سپاسگزارم ‪ .‬راستي را‪:‬‬ ‫حديث نيک و بد ما نوشته خواهد شد‬ ‫زمانه را سند و دفتري و ديواني است‬

‫ش در ماشین کهنه‌ی کهنسال عمد یاغیر عمد؟‬ ‫[عکس‪ :‬ابوالحسن حسینی] در حوالی محله بند و شیخ‪ ،‬آت ‌‬

‫‪ ‬عکس خبر‬


‫شماره چهل‬ ‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫‪3‬‬

‫جامعه نو‬

‫‪‬نوشت‌افزار صدرا ‪ ‬نوشت‌افزار سروش ‪ ‬نوشت‌افزار پارسینا ‪ ‬فروشگاه رز‪ ‬فروشگاه مهدی ‪ ‬سوپرمارکت آبشار ‪ ‬سوپرمارکت میالد‪ ‬سوپرمارکت فانوس‬

‫مینا غفوری ‪ -‬فاطمه یوسفی ‪ ‬کوچه به کوچه‬

‫صحبت شما ‪‬‬

‫خیابان درمانگاه‬ ‫باید درمان شود‬

‫‪2229970‬‬

‫مغ�ازه‌دار‪ :‬دول��ت روی قیمت کاال‌ه��ا و خدمات‬ ‫نظارت می‌کند‪ .‬اما مرجعی وجود دارد که بتوان از‬ ‫قیم��ت به رویه اجاره بها ش��کایت کرد و یا این که‬ ‫قیمتی منصفانه برای اجاره تعیین شود‪.‬‬ ‫رادم�رد‪ :‬چرا در صفحه‌ی نگاه نو مطالبی همچون‬ ‫من��وی فرهنگ��ی و س��فرنامه و خاط��رات چاپ‬ ‫می‌شود این‌گونه نوش��ته‌ها ممکن است درد امروز‬ ‫جامعه‌ی ما را دوا نسازد‪ .‬ما در آتش ضعف فرهنگی‬ ‫می‌سوزیم و بهتر اس��ت به جای گفتن از خوبی‌ها‬ ‫و نق��اط قوت از نابهنجاری‌ه��ا صحبت کنیم و آن‬ ‫را نقد کنیم‪ .‬اگر به من اجازه دهید این نش��ریه را‬ ‫خواندنی‌تر خواهم کرد‪.‬‬ ‫ش�هروند‪ :‬وقتی سطل آش��غال در خیابان وجود‬ ‫ندارد چگونه از مردم توقع داریم که زباله‌های خود‬ ‫را در پیاده‌رو و جوی آب نریزند‪.‬‬ ‫ورزشکار‪ :‬س��الن سر‌پوشيده‌ي ش��هدا (فوتسال)‬ ‫فاقد سيستم تهويه اس��ت لطفا براي رسيدگي آن‬ ‫اقدام كنيد‪.‬‬ ‫انصاري ‪ :‬با تش��كر از ش��هردار در زيباسازي شهر‪،‬‬ ‫مي‌خواستم بگویم اگر بوس��تان ياران چمن كاري‬ ‫بشود ديگر حرفی ندارد‪.‬‬ ‫‪ :09171---508‬لطفا در مورد پايين بودن س��ن‬ ‫ازدواج‪ ،‬آمار طالق و اختالف س��ن دختر و پسر در‬ ‫ازدواج جوانان گراشي مطلب بنويسيد‪ .‬تا بتوان اين‬ ‫رسم نامطلوب قديمي را كه بسياري از مغزهاي ما‬ ‫را خانه‌نشين مي‌كند‪ ،‬تعديل كرد‪.‬‬ ‫معصومی‪ :‬می‌خواستم بپرسم دلیل استعفای پیاپی‬ ‫پزش��کان بومی و غیربومی (به ویژه متخصصین) از‬ ‫بیمارستان گراش چیست؟ خواهشمندم مسئولین‬ ‫مساله را پیگیری کنند‪.‬‬ ‫یادداشت ‪‬‬

‫محمد خواجه‌پور‬

‫محافظه‌کاری یک‬ ‫اصطالح علمی است‬

‫بع��د از انتش��ار مقاله ش��ماره گذش��ته ب��ا عنوان‬ ‫«گراش��ی‌ها محافظه‌کارن��د» گوی��ی بازتاب‌ه��ای‬ ‫متفاوت��ی در ش��هر وجود داش��ته اس��ت‪ .‬هر چند‬ ‫دوستان منتقد باز هم از این لطف دریغ کردند که‬ ‫نقدها و نظرهای خود را با نویسنده مطرح کنند‪.‬‬ ‫آن مقاله با دقت فراوان و بعد از مش��ورت و گفتگو با‬ ‫چند تن از اس��اتید دانشگاه نوشته بود‪ .‬بعضی شاید‬ ‫گمان برده‌اند که محافظه‌کاری یک فحش یا دشنام‬ ‫اس��ت که این گونه برآشفته شده‌اند‪ .‬برای جلوگیری‬ ‫از این سوتعبیرها بود که در ابتدای مقاله هر کدام از‬ ‫مفاهیم مورد نظر را تعریف کرده و توضیح دادم تا راه‬ ‫بر برداشت‌هایی که ذهنیت سیاست‌زده (نه سیاسی)‬ ‫خود را بر متن غالب می‌کنند بسته شود‪ .‬چکیده مقاله‬ ‫این بود که گراشی‌ها تمایل چندانی برای قرار گرفتن‬ ‫در دسته‌بندی‌های سیاسی ندارند و به همین دلیل در‬ ‫تصمیم‌گیری و انتخاب خود سعی‌می‌کنند گزینه‌ای‬ ‫را انتخاب کنن��د که به نظر دارای قدرت بیش��تری‬ ‫می‌رسد‪ .‬همه گراشی‌ها کمابیش این را باور دارند‪ .‬در‬ ‫علم سیاست این رفتار محافظه‌کاری خوانده می‌شود‪.‬‬ ‫به دلیل حساس��یت‌ها که حدس م��ی‌زدم پیش آید‬ ‫چندین بار این متن بازخوانی شد و مطمئن هستم اگر‬ ‫جمله‌ای در آن بود که بویی از انحراف داشت دوستان‬ ‫تاختن بر آن را آغاز می‌کردند اما چون نکته‌ای نیافتند‬ ‫سعی کردند نشان دهند که محافظه‌کار یک توهین‬ ‫اس��ت‪ .‬در حالی که به هیچ وجه این مس��اله صحیح‬ ‫نیست و محافظه‌کاری یک گرایش سیاسی پذیرفته‬ ‫شده در علوم سیاسی است‪.‬‬ ‫برای ش��ناخت آنچه در شهر می‌گذرد باید بتوانیم‬ ‫که تحلیل‌های خود را بر اساس مبانی علمی انجام‬ ‫دهی��م‪ .‬از ای��ن رو ای��ن تحلیل با مبنا ق��رار دادن‬ ‫علم سیاست نش��ان می‌داد که در شهر گراش چه‬ ‫می‌گ��ذرد‪ .‬همان از ه��ر تحلیل دیگ��ری در علوم‬ ‫انس��انی در اینج��ا نیز نظر نویس��نده ک��م وبیش‬ ‫وارد متن شده اس��ت‪ .‬به جای نهان‌روشی و چشم‬ ‫فروبس��تن بر جامعه باید بتوانیم که از آموخته‌های‬ ‫خود برای شهرمان استفاده کنیم‪.‬‬ ‫ش��ناخت گراش دغدغه همیش��گی من بوده است‬ ‫و بع��د از این نیز ب��ه آن خواهم پرداخت‪ .‬امیدوارم‬ ‫کس��انی که دیدگاه متباینی دارند نیز با نوش��تن و‬ ‫بیان نظر در یک گفتگوی علمی همراه باشند‪ .‬باید‬ ‫به جای تحلیل س��نتی گراش��ی‪-‬الری از علم روز‬ ‫برای شناخت شهر خود استفاده کنیم‪.‬‬ ‫هیچ‌کدام از نقدها مستقیماً با من در میان گذاشته‬ ‫نش��د به جز یکی از همش��هریان ک��ه در پیامکی‬ ‫نوش��ت‪ « :‬در بخ��ش يادداش��ت تحلي��ل گرايش‬ ‫سياس��ي گراش��ي‌ها اين نكته قابل ذكر اس��ت كه‬ ‫مس��اله اعتق��ادات مذهبي ش��هر ناديده انگاش��ته‬ ‫شده اس��ت‪،‬مردم گراش همان قدر كه محافظه‌كار‬ ‫هس��تند‪ ،‬از ش��يوه تبليغات و عملك��رد دولت‌هاي‬ ‫اصالح طلب چندان راضي نبودند‪».‬‬ ‫من نقد این همشهری را می‌پذیرم البته با این اشاره‬ ‫که در این یادداش��ت سعی شد بود گرایش سیاسی‬ ‫ش��هروندان نش��ان داده ش��ود‪ .‬در میان طیف‌های‬ ‫سیاس��ی در علم سیاس��ت‪ ،‬محافظ��ه‌کاران یکی از‬ ‫گروه‌های دس��ته‌بندی می‌ش��ود که دارای گرایش‬ ‫مذهبی زیادی هستند‪ .‬این مساله نه تنها در جامعه‬ ‫ایران بلکه در جوامع غربی نیز مش��اهده می‌ش��ود‪.‬‬ ‫زیرس��اخت و رو س��اخت جامعه الر و گ��راش و اوز‬ ‫کامال منطبق بر احکام فقهی عمل می‌کنند‪.‬‬ ‫اگر این گفتگوها ادامه پیدا کند می‌شود در نهایت‬ ‫به درک درس��تی از وضعیت عمومی ش��هر رسید‪.‬‬ ‫درک��ی که بتواند ما را به زوایای مختلف یک اتفاق‬ ‫آشنا کند‪ .‬نکته بعد این که باید بین رفتار سیاسی‬ ‫و علم سیاس��ت تفاوت قائل ش��د‪ .‬ب��ه عنوان یک‬ ‫روزنامه‌ن��گار س��عی کرده‌ام تا حد ممک��ن از رفتار‬ ‫سیاس��ی دوری کنم زیرا بازی سیاس��ت هر بار به‬ ‫س��متی می‌چرخد اما علم سیاس��ت شیوه‌ای برای‬ ‫ش��ناخت است‪ .‬از آن نترسیم و مانند دیگر علوم از‬ ‫آن استفاده کنیم‪.‬‬

‫‪‬‬

‫پارک محله‌ای خیابان درمانگاه [عکس‪ :‬فاطمه یوسفی]‬

‫ميدان��ي كوچ��ك‪ ،‬ب��ا چراغ‌های‬ ‫پیچ‌پی��چ كورموزم��ي ش��کل و‬ ‫مجسمه‌ي يك س��رباز به یادگار‬ ‫مانده از دوران دفاع مقدس‪ ،‬این‬ ‫خیابان براي‌مان آشناس��ت‪ .‬بارها‬ ‫ديده‌ايم اي��ن ميدانچه و خياباني‬ ‫که در امتداد آن به پیش می‌رود‪.‬‬ ‫خيابان��ي با س��ابقه‌ي پ��ر فراز و‬ ‫نشيب كه به بانيان خير و بناهاي‬ ‫تاريخي خ��ود مي‌بالد؛ بانياني كه‬ ‫ي��ا در قي��د حيات نيس��تند و يا‬ ‫گذر زمان��ه گرد پيري بر س��ر و‬ ‫روي‌شان نشانده است‪ .‬فقط يك‬ ‫خيابان اس��ت ك��ه مي‌تواند اين‬ ‫توصيف��ات را به خ��ود اختصاص‬ ‫دهد خيابان درمانگاه‪ .‬محدوده‌ي‬ ‫خيابان درمانگاه را مي‌توان بدين‬ ‫صورت تعريف كرد‪ :‬از ش��مال به‬ ‫خيابان اصلي‪ ،‬از شرق به محله‌ي‬ ‫فخرآباد‪ ،‬از غرب به محله‌ي مصال‬ ‫و از جنوب به مس��يل پئت ختم‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫خيابان درمانگاه محله‌ای اس��ت‬ ‫ک��ه ب��ه خاطر س��اخته ش��دن‬ ‫درمانگاه محمد رس��ول ا‪( ...‬ص)‬ ‫به این اس��م نامگذاری ش��د‪ .‬این‬ ‫درمانگاه در سال ‪ 1336‬با همت‬

‫درمانگاه می‌پرسیم بنا به گفته‌ی‬ ‫او س��اعات کار درمانگاه از هفت‬ ‫و‪ 30‬دقیقه تا دو بعد از ظهر است‬ ‫یکی از فعالیت‌ه��ای درمانگاه در‬ ‫تابستان«س��نجش و واکس��ینه‬ ‫کردن» دانش‌آموزان مقاطع اول‬ ‫ابتدایی تا اول دبیرستان است‪.‬‬ ‫در پیاده‌رو خیاب��ان پیرمرد‌هایی‬ ‫را می بینیم که با هم نشس��ته‌اند‬ ‫ب��ه طرف آن‌ه��ا می‌رویم یکی از‬ ‫آن‌ها عب��اس حس��ن‌زاده مولف‬ ‫كت��اب برگي از خاطرات اس��ت‪.‬‬ ‫او می‌گوی��د در زمان ش��هرداری‬ ‫ا‪ ...‬قلی‌خ��ان او معاون ش��هردار‬ ‫بوده و مس��ئول کاره��ای اجرائی‬ ‫ش��هرداری‪ ،‬اطالع��ات زیادی در‬ ‫م��ورد خیاب��ان درمان��گاه به ما‬ ‫داد و گف��ت‪« :‬خیاب��ان درمانگاه‬ ‫دو قس��مت ب��وده س��مت چ��پ‬ ‫آن مالک��ی و س��مت راس��ت آن‬ ‫اوقافی‪ .‬زمین‌های مالکی در هفت‬ ‫حلقه‌بند محصور بوده اس��ت در‬ ‫آن زمان ع��رض خیابان درمانگاه‬ ‫فقط شش متر بوده و رودخانه‌ای‬ ‫فصلی به اسم «خِ ره» از وسط آن‬ ‫می‌گذشته رودخانه‌ی« خِ ره» به‬ ‫س��مت رودخانه‌ی پئت منشعب‬

‫حاج شیخ علی فروزش ساخته و‬ ‫به «س��ازمان بهداشت و درمان و‬ ‫آموزش پزشکی» اهدا و وقف شد‪.‬‬ ‫بنای آن در سال ‪ 1336‬به اتمام‬ ‫رسید و در سال ‪ 1374‬تجدید بنا‬ ‫ش��د‪ .‬مدیر کنونی درمانگاه دکتر‬ ‫مصطفی حس��ینی است‪ .‬صغری‬ ‫گلستانه س��یزده سال هست که‬ ‫نگهبان و س��اکن درمانگاه است‬ ‫از او س��واالتی راج��ع به وضعیت‬

‫می‌ش��د‪ .‬آب‌های مورد نیاز برای‬ ‫س��اکنین محل و همچنین برای‬ ‫آبی��اری نخلس��تان‌ها آن زمان از‬ ‫س��ه برکه تامین می‌ش��د برکه‌ی‬ ‫کل‪ ،‬برک��ه‌‌‌‌‌‌‌‌ی حاج اس��دا‪ ...‬که در‬ ‫س��ال ‪ 1286‬و ب��ه هم��ت حاج‬ ‫اس��دا‪ ...‬فرزند دهباشی کربالیی‬ ‫علی‌رضا گراش��ی س��اخته شد و‬ ‫همچنی��ن چ��اه گالب��ی‪ .‬که بعد‬ ‫از ایجاد ش��بکه‌ی لوله‌کشی این‬

‫بخشی از سرمایه‌های شهر کسانی هستند که عمر خود‬ ‫را در راه تحصیل و تدریس گذاش��ته‌اند‪ .‬در این ستون‬ ‫با کسانی که اکنون در دانشگاه‌های مختلف به تدریس‬ ‫مشغول هستند به گفتگو می‌نشینیم‪ .‬برای آغاز کار به‬ ‫س��راغ یکی از معلمان باسابقه و مدرسین پرکار حوزه‬ ‫و دانشگاه رفته‌ایم‪.‬‬ ‫خس��رو حس��ن زاده در یک خان��واده مذهبی در کنار‬ ‫چهار برادر و یک خواهر‪ ،‬بزرگ ش��ده اس��ت‪ .‬دو تن از‬ ‫برادرانش مدرس دانشگاه‌های شیراز و کرمان و دو تن‬ ‫دیگر بازنشسته مخابرات هستند‪ .‬خواهرش هم چندین‬ ‫بار در رش��ته های مختلف قبول شده اما خانه داری را‬ ‫ترجیح داده است‪ .‬خسرو حسن‌زاده تا سوم ابتدایی در‬ ‫گراش درس خوانده برای ادامه به خاطر کار پدرش در‬ ‫قطر تحصیل می‌کند‪ .‬در س��ال‪ 66‬ازدواج کرده است و‬ ‫حاصل ازدواج او دو دختر است‪ .‬یکی از دخترانش طلبه‬ ‫حوزه اس��ت و دیگری در س��ال دوم دبیرستان درس‬ ‫می‌خواند‪ .‬در سال ‪ 62‬دیپلم ریاضی را گرفت‪ .‬در سال‬ ‫‪ 72‬فارغ‌التحصیل از رشته ادبیات فارسی شیراز و پس‬ ‫از آن مش��غول به کار می‌ش��ود‪ .‬در سال ‪ 74‬در رشته‬ ‫قرآن و حدیث دانشگاه قم قبول می‌شود‪.‬‬ ‫از او می‌پرسم‪ :‬کارتان خسته کننده نیست؟ با مشغله‬ ‫کاری که دارید می توانید به خانواده‌تان برسید؟ گفت‪:‬‬ ‫«کل زندگی من تدریس است‪ .‬بله‪ .‬گاهی اوقات از کارم‬ ‫خسته می‌شوم اما باز هم می‌گویم که بهترین کار من‬ ‫تدریس است‪ .‬عشق و عالقه من به تدریس خستگی را‬ ‫از من دور می‌کند‪ .‬تابستان را برای خانواده‌ام گذاشته‌ام‪.‬‬ ‫می‌خواهم تابس��تان را در کنار خانواده‌ام باش��م‪ .‬حتی‬ ‫کالس‌هایی به من پیش��نهاد شده که درخواست را رد‬ ‫کرده‌ام‪».‬‬ ‫او به مس��ائل عقیدتی و سیاس��ی هم عالقه دارد‪ .‬از او‬ ‫می‌خواهم در این باره توضیح بدهد‪:‬‬ ‫«من در سخنرانی‌های اماکن مذهبی در دبی و گراش‬ ‫و در مدارس فعالیت می‌کنم‪ .‬در این س��خنرانی بحث‬ ‫خداشناس��ی و امامت مطرح می‌شود‪ .‬چون مردم این‬ ‫بحث‌ه��ا را نی��از دارن��د و باید بدانند‪ .‬حت��ی در جمع‬

‫محل‌ها کامال بی‌استفاده ماندند و‬ ‫بعد از مدتی‪ ،‬آب سطحی خیابان‬ ‫ش��هر و فاضالب خانه‌ها به برکه‬ ‫کل و حاج اسدا‪ ...‬سرازیر شدند‪ .‬از‬ ‫سال ‪ 60‬طرح خیابان‌کشی در آن‬ ‫محل در برنامه‌ی کار ش��هرداری‬ ‫ق��رار گرفت اق��دام اول درجهت‬ ‫بس��تن آب رودخانه‌ی«خِ ��ره»‬ ‫صورت گرفت و بعد از آن گرفتن‬ ‫مج��وز و راضی کردن س��اکنین‬ ‫محل برای عقب‌نش��ینی و خراب‬ ‫کردن خانه‌ها به منظور وس��یع‌تر‬ ‫شدن خیابان بود‪».‬‬ ‫آن‌ها با مش��کالت و شکایت‌های‬ ‫متعددی از س��وی م��ردم مواجه‬ ‫می‌ش��وند ام��ا باالخره ب��ا دادن‬ ‫وع��ده‌ی زمی��ن م��ردم را برای‬ ‫اج��رای این امر راض��ی کردند و‬ ‫خیابان‌کش��ی در دو مرحله انجام‬ ‫گرفت‪ .‬یکی از پیرمرد‌ها که روی‬ ‫صندلی نشس��ته و ب��ه عصایش‬ ‫تکیه داده بود گفت خانه‌ام در آن‬ ‫زمان حدود ‪ 250‬تا ‪ 300‬متر در‬ ‫طرح قرار گرفت اما تا االن زمینی‬ ‫را در ازای آن از دول��ت تحوی��ل‬ ‫نگرفته‌ام‪ .‬سال ‪ 64‬آسفالت‌کشی‬ ‫خیابان با هزینه‌ی ش��هرداری به‬ ‫اتمام رسید و امکانات اولیه مانند‬ ‫آب و برق نیز فراهم شد در حال‬ ‫حاضر عرض اين خیابان ش��انزده‬ ‫متر است‪.‬‬ ‫از س��اكنان قديم��ي محل حاج‬ ‫غالمحس��ين س��ليمي‪ ،‬حاج رضا‬ ‫س��بزواري‪ ،‬حاج حسن استادي‪،‬‬ ‫حاج نعمت راهپيما و حاج محمد‬ ‫علي حس��ني را مي‌توان نام برد‪.‬‬ ‫برخی از قدیمی‌ترین مدارس که‬ ‫شاید بیش‌تر پدر و مادر‌ها در آن‬ ‫تحصی��ل کرده‌ان��د و خاطره‌های‬ ‫زیادی از آن دارند در این خیابان‬ ‫هست‪ .‬مدرسه سبزواری که بعدها‬ ‫به نام حضرت زینب تغییر نام داد‬ ‫و مدرسه‌ی سلیمی‪ ،‬از جمله این‬ ‫مدارس هس��تند که در اواس��ط‬ ‫خیابان قرار دارند‪ .‬و چند مدرسه‬ ‫ت��ازه تاس��یس دیگر ب��ه نام‌های‬ ‫کودکس��تان و دبستان غیر‌دولتی‬ ‫زهرای اطه��ر(س) و مهد کودک‬ ‫خصوصی زه��رای اطهر(س) که‬ ‫اولی در سال ‪ 78‬و دومی در سال‬ ‫‪ 83‬ب��ا همت عباس حس��ن‌زاده‬ ‫تاس��یس شد و همچنین دبستان‬ ‫پس��رانه‌ی ش��ادروان اکب��ری در‬ ‫انته��اي خیاب��ان ق��رار دارد که‬ ‫ای��ن دبس��تان قب�لا ب��ه عنوان‬ ‫کانون فعالیت می‌کرد و دوس��ال‬ ‫هس��ت که به جایی دیگر انتقال‬ ‫یافته اس��ت‪ .‬مدرسه‌ي راهنمايي‬

‫پس��رانه‌ي حس��ني يكي از ديگر‬ ‫از مدارس��ي اس��ت كه در يكي از‬ ‫كوچه‌هاي خياب��ان درمانگاه قرار‬ ‫دارد‪ .‬اين مدرسه در سال ‪1369‬‬ ‫تاسيس شد‪.‬‬ ‫مكان ديگ��ري واق��ع در يكي از‬ ‫كوچه‌ه��اي خياب��ان درمان��گاه‪،‬‬ ‫حس��ينيه نعم��ت الهي هس��ت‪.‬‬ ‫حدود ‪ 90‬سال قبل شيخ فتح‌اله‬ ‫انص��اري این م��کان رابن��ا نهاد‪.‬‬ ‫خانقاه از ‪ 15‬سال قبل تا االن به‬ ‫حسينيه نعمت الهي مشهور است‪.‬‬ ‫زير بن��اي این س��اختمان‪200،‬‬ ‫مت��ر‪ ،‬و طول و ع��رض كل زمين‬ ‫‪ 560‬متر است‪.‬‬ ‫در كوچ��ه‌ي ديگ��ري انته��اي‬ ‫خيابان درمانگاه‪ ،‬قبرس��تان شيخ‬ ‫اس��ماعيل قرار گرفته اس��ت‪ .‬نام‬ ‫كام��ل او ش��يخ اس��ماعيل زاده‬ ‫سبزوار فارسي است‪ .‬گویا او يكي‬ ‫از عارفان اول اس��ت‪ .‬پس از فوت‬ ‫او‪ ،‬افرادي به حرمت بزرگواري او‬ ‫بقعه‌اي از سنگ و ساروج ساختند‬ ‫و او را در گنب��د و بارگاهي دفن‬ ‫كردند‪ .‬زير بناي اين مكان حدود‬ ‫‪ 250‬متر است شامل دو اتاق كه‬ ‫گنب��د و بارگاه و قبرها در آن ها‬ ‫قرار گرفته‌اند‪ ،‬يك حياط بزرگ‪،‬‬ ‫و محلي براي زندگي مس��تخدم‬ ‫مي‌‌باش��د‪ .‬ای��ن قبرس��تان ب��ه‬ ‫قبرس��تان دراویش معروف است‪،‬‬ ‫در حال��ي كه قبرهاي غيرآنها نيز‬ ‫در آنجا به چش��م مي‌خورد‪ .‬اين‬ ‫بنا حدودا در سال ‪ 1300‬تاسيس‬ ‫شده است كه زير بناي آن حدود‬ ‫‪ 15‬س��ال پي��ش به هم��ت قنبر‬ ‫س��لطاني تعمير ش��ده است‪ .‬بر‬ ‫روي س��ردر آن بيت شعري ديده‬ ‫مي‌ش��ود‪ :‬صفا و صدق و تسليم و‬ ‫رض��ا و عصمت و تق��وا‪ ،‬اگر داني‬ ‫بود گلهاي گوناگون اين صحرا‪.‬‬ ‫تنه��ا مس��جد واق��ع در خیابان‬ ‫درمانگاه مس��جد‌النبی(ص) است‬ ‫که حاج اس��د س��لیمی در سال‬ ‫‪ 1365‬آن را س��اخت و وقف کرد‬ ‫و به قول یکی از س��اکنین محل‬ ‫بیش��تر فعالیت‌ها این مسجد در‬ ‫ماه رمضان ص��ورت می‌گیرد‪ ،‬هر‬ ‫چند حاال نس��بت به گذشته این‬ ‫فعالیت‌ها کم‌رنگ‌تر ش��ده است‬ ‫و دیگر همچون گذش��ته س��الن‬ ‫و حی��اط ای��ن مس��جد مملو از‬ ‫جمعیت نمی‌شود‪.‬‬ ‫براي بررسي مش��كالت به سراغ‬ ‫ساكنين و فروشندگان اين محل‬ ‫می‌رويم‪ .‬در ابت��داي اين خيابان‬ ‫چن��د فروش��گاه وج��ود دارد كه‬ ‫يكي از قديمي‌ترين آن‌ها خرازي‬ ‫ف��والدي اس��ت وارد آن مغ��ازه‬ ‫مي‌ش��ويم و از صاحب آن مغازه‬ ‫از مش��كالت خيابان مي‌پرس��يم‬ ‫مي‌گوي��د يك��ي از اساس��ي‌ترين‬ ‫مش��كالت خيابان‪ ،‬روشنايي كم‬ ‫در ش��ب اس��ت چ��را ك��ه چراغ‬ ‫برق‌ها عمدتا كم‌ن��ور يا خاموش‬ ‫هس��تند‪ .‬مغازه‌ي ديگري در آن‬

‫س��وي خيابان ب��ه ن��ام آش ارم‬ ‫توجه‌امان را جلب مي‌كند س��ري‬ ‫ه��م به آن‌ج��ا مي‌زني��م صاحب‬ ‫مغازه حميد پورندي اهل ش��يراز‬ ‫اس��ت‪ .‬او سيزده س��ال است كه‬ ‫مغ��ازه را مي‌گردان��د و مي‌گويد‬ ‫از فروردي��ن ت��ا مه��ر‪ ،‬بس��تني‬ ‫مي‌فروش��يم و از مهر به بعد آش‪.‬‬ ‫او از ريختن آشغال و كثيف بودن‬ ‫ج��داول كن��ار خياب��ان گله‌مند‬ ‫اس��ت همچنين در فصل مدرسه‬ ‫به علت مس��دود ب��ودن پياده‌رو‌‬ ‫توسط تاكسي براي دانش‌آموزان‬ ‫مشكالت عبور و مرور وجود دارد‬ ‫كه اين خود مي‌تواند امكان بروز‬ ‫ح��وادث را زي��اد‌كن��د‪ .‬در آخر‬ ‫پيش��نهاد مي‌دهد ك��ه مي‌توان‬ ‫راه خيابان درمانگاه را از س��مت‬ ‫مش��رق رودخانه‌ فصل��ي پئت به‬

‫خيابان‌هاي ديگر همچون آبياري‬ ‫و بسيج متصل كرد كه براي رفع‬ ‫مش��كل ترافيك خياب��ان اصلي‬ ‫كمك بزرگي مي‌شود‪.‬‬ ‫محمد حسن حسن‌زاده مي‌گويد‬ ‫ب��ه دلي��ل مس��دود ب��ودن راه‬ ‫رودخانه‌ي فصل��ي پئت و تجمع‬ ‫آش��غال‌ها و فاضالب‌ه��ا در آن‬ ‫نقطه بيشتر ساكنين آخر خيابان‬ ‫درمانگاه دچار مش��كالت از قبيل‬ ‫بيماري س��الك به جه��ت ازدياد‬ ‫پشه سالك ش��ده‌اند فرزند خود‬ ‫ايش��ان هم به اين بيماري مبتال‬ ‫ش��ده اس��ت‪ .‬خان��م هن��رور كه‬ ‫منزلشان درست كنار رودخانه‌ي‬ ‫فصل��ي‌پئت ق��رار دارد مي‌گفت‬ ‫از ش��هرداري تقاض��ا دارم ك��ه‬ ‫بيشتر به اين قس��مت از خيابان‬ ‫رس��يدگي كنند و براي پاكسازي‬ ‫اي��ن رودخانه دير به دي��ر اقدام‬ ‫نكن��د البته ايش��ان از ش��هردار‬ ‫جدي��د به خاط��ر رس��يدگي به‬ ‫اين رودخانه در اين اواخر تش��كر‬ ‫مي‌كند و اميدوار است با توجه به‬ ‫نزديك ش��دن ايام مدرسه وتردد‬ ‫دانش‌آموزان از اين قسمت‪ ،‬روند‬ ‫پاكسازي هر چه سريع‌تر صورت‬ ‫گيرد و براي روشنايي اين قسمت‬ ‫هم چاره‌اي انديش��يده و مانع از‬ ‫بروز مشكالت احتمالي شود‪.‬‬

‫محدثه بصیری ‪ ‬دانشوران‬

‫همه‌ي زندگی من تدریس است‬

‫خانوادگ��ی ه��م این بحث را به ط��ور مختصر و واضح‬ ‫بیان می‌کنم‪ ».‬او گفت‪« :‬من عاشق مناظره هستم‪ .‬ولی‬ ‫مناظره‌ای که منطقی باش��د‪ .‬بحث و گفتگو را دوست‬ ‫دارم‪ .‬در تدریس��م هم با ش��اگردانم به گفتگو مشغول‬ ‫می‌شوم‪ ».‬از برنامه‌های آینده‌اش می‌پرسم‪ .‬گفت‪« :‬یک‬ ‫سری یادداشت‌های مفیدی دارم که پر از رمز و راز های‬ ‫موفقیت زندگی است‪ .‬تصمیم دارم آن هارا جمع‌آوری‬ ‫کنم و به چاپ برس��انم‪ ».‬کمی با اصرار یکی از رازها را‬ ‫گفت‪ .‬ای��ن راز در واقع برمی‌گ��ردد به دوران تحصیل‬ ‫خودش‪« :‬در اوایل برای تحصیل خیلی مشکل داشتم‪.‬‬ ‫مهم‌ترین آن‪ ،‬مش��کل مادی بود که مانع پیشرفت من‬ ‫می‌شد‪ .‬از آنجایی که من عالقه شدیدی به تحصیل و‬ ‫کسب علم داش��تم‪ ،‬توکل برخدا کردم و خود به خود‬ ‫درهای بس��ته برویم باز می‌شد و من توانستم تحصیل‬ ‫را ادامه بدهم‪ .‬اگر اندکی به این داس��تان توجه کنیم‪،‬‬ ‫قطعا نکته های بس��یار جالبی در می‌یابیم‪ .‬مثال عالقه‬

‫به کسب علم‪ .‬این عالقه چیز کمی نیست! همین عالقه‬ ‫باعث ش��ده که خدا کمکش کند تا درهای بس��ته باز‬ ‫شوند‪ .‬یا توکل برخدا‪ ».‬طبق آیه قرآن «خدا متوکلین‬ ‫را دوست دارد»‬ ‫از وضعیت دانش آموزان می‌پرسم‪ .‬وی گفت‪« :‬متاسفانه‬ ‫تنها چیزی که مانع پیشرفت دانش آموز می‌شود‪ ،‬کم‬ ‫بودن انگیزه است‪ .‬ما از نظر آمار و رتبه مشکلی نداریم‪،‬‬ ‫حتی باالتر هم هس��تیم‪ .‬آم��وزش پرورش همه تالش‬ ‫خ��ودش را می‌کن��د و ما ه��م از بچه‌ها انتظ��ار داریم‬ ‫هرچی��زی که الزم اس��ت بگویند‪ ».‬اوگف��ت‪« :‬دانش‬ ‫آموزانی داش��تم مث��ل مهندس هرم��زی‪ ،‬دکترثابت‪،‬‬ ‫مهندس مجید امانی‪ ،‬دکتر سعادت‪ ،‬دکتر فانی‪ ،‬دکتر‬ ‫جنگجو‪ ،‬خانم جعفرزاده که اکنون درگراش‪ ،‬جایگاهی‬ ‫دارند‪ .‬هستندکس��انی که اسمش��ان به یادم نیست اما‬ ‫حضورشان درقلبم است‪».‬‬ ‫وی مدت��ی هم در جبه��ه خدمت می‌ک��رده‪ ،‬یکی از‬

‫دربعضي از كوچ��ه پس كوچه‌ها‬ ‫هم مانند كوچ��ه‌ي قانون نياز به‬ ‫ترميم آس��فالت ديده مي‌ش��د‪ .‬از‬ ‫نظر فضاي سبز كمبودهاي زيادي‬ ‫به چش��م مي‌خورد ب��ه خصوص‬ ‫در پاركي ك��ه جز يك االكلنگ و‬ ‫سرسره‪ ،‬وسايل بازي ديگري وجود‬ ‫ندارد‪ .‬سطلي پر از آشغال هم كنار‬ ‫آن قرار گرفته اس��ت كه اين خود‬ ‫چهره‌ي نازيبايي را به اين قسمت‬ ‫از خيابان داده است‪ .‬عالوه بر آن‪،‬‬ ‫با توجه به رفت و آمد كودكان در‬ ‫آن پارك‪ ،‬اين آلودگي مي‌تواند به‬ ‫ش��دت مضر باشد و تقاضاي ديگر‬ ‫يكي از اهالي‪ ،‬ايجاد سرعت‌گير در‬ ‫اين خيابان است چون به گفته‌ي‬ ‫او تصادفات زي��ادي به علت نبود‬ ‫س��رعت‌گير در خياب��ان رخ داده‬ ‫است‪.‬‬

‫در انته��ای خیاب��ان رودخان��ه‌ی‬ ‫فصل��ي پئ��ت‪ ،‬از غرب به ش��رق‬ ‫گراش کش��یده ش��ده است‪ .‬این‬ ‫مسیل به این دلیل پئت نامگذاری‬ ‫شده است که در زمان‌های قدیم‬ ‫به دلیل بارش ش��دید باران‌های‬ ‫موسمی و سرازیر شدن این آب‌ها‬ ‫از ک ‌وه‌ه��ای اط��راف جریان آب‬ ‫تندی از این مس��ير عبور می‌کرد‬ ‫که به پئت مشهور شد‪ .‬اين پديده‬ ‫هم‌اكنون نش��ان‌دهنده‌ي بارش‬ ‫فراوان باران است البته در بيشتر‬ ‫اوقات س��ال اين رودخانه فصلي‬ ‫خش��ك مي‌مان��د اما ب��ه محض‬ ‫جاري ش��دن جاذبه‌ي ديدني‌اي‬ ‫براي افراد به وجود مي‌آورد‪ .‬چند‬ ‫ماه قبل كه به علت بارش ش��ديد‬ ‫باران مس��ير پئت دوب��اره پرآب‬ ‫شد مردم براي ديدن آن اشتیاق‬ ‫فراوانی داشتند‪.‬‬ ‫ام��ا وجود پئت در انتهای خیابان‬ ‫درمان��گاه گلوی ای��ن خیابان را‬ ‫گرفته اس��ت‪ .‬باید پیش از آن که‬ ‫نخلستان‌های انتهای این خیابان‬ ‫به مناطق مسکونی تبدیل شود با‬ ‫امتداد خیابان از مشکالت آینده‬ ‫کاس��ته ش��ود‪ .‬خیابان درمانگاه‬ ‫هم مانند بس��یاری از نقاط شهر‬ ‫نیازمن��د ی��ک معاین��ه دقیق و‬ ‫درمان سریع است‪.‬‬

‫بهترین خاطرات جبهه را تعری��ف کرد‪« :‬روز اولی که‬ ‫به جبهه رفته بودم‪ ،‬ایستگاه هفتم آبادان با سایر بچه‌ها‬ ‫منتظر بودیم تا خط را تحویل بگیریم‪ .‬با یک اصفهانی‬ ‫آش��نا شدیم‪ .‬اصفهانی ما را به سنگر برد‪ .‬جلوی سنگر‬ ‫و محوطه ما دش��من بود‪ .‬این اصفهانی طوری ایستاده‬ ‫بود که از قفسه س��ینه به باال مخشص می‌شد‪ .‬من به‬ ‫او گفتم اینجا خطرناک است و ممکن است بمیری‪ .‬او‬ ‫ج��واب داد‪ :‬هیچ‌کس اینجا نمی‌می��ره‪ .‬من که متوجه‬ ‫نشدم‪ ،‬بی‌توجهی کردم‪ .‬فردا آن روز دیدم این اصفهانی‬ ‫ترکش به قلبش خورده‪ .‬تکه‌ای هم بیرون بود و می‌شد‬ ‫ترکش را دید‪ .‬به ما گفتند به او نزدیک نش��ویم‪ .‬باالی‬ ‫س��رش ایس��تاده بودم و ب��ه حرفی ک��ه زده بود فکر‬ ‫می‌کردم‪ .‬تازه متوجه ش��دم که مفهوم «هیچکس این‬ ‫جا نمی‌میره» یعنی چه!»‬ ‫در ای��ن ب��اره مدتی باه��م صحبت کردی��م‪ .‬اما چون‬ ‫تحصیل و کار او محور این موضوع است‪ ،‬از تحصیل و‬ ‫کارش می‌گوییم‪.‬‬ ‫در حال حاضر در دانش��گاه‌های آزاد‪ ،‬پیراپزش��کی‪ ،‬و‬ ‫ب آیین‬ ‫علمی – کاربردی در شهرهای گراش و الر کتا ‌‬ ‫زندگی و معارف را تدریس می‌کند‪ .‬در حوزه نیز در دو‬ ‫سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد دروس تخصصی‬ ‫مثل‪ :‬اصول عقاید‪ ،‬ادبیات‪ ،‬تفسیر قرآن‪ ،‬مفردات‪ ،‬روش‬ ‫تحقیق‪ ،‬آیین نویس��ندگی بخش دیگ��ری از تدریس‬ ‫هفتگی اوست‪ .‬و در دبیرستان‌ها فلسفه‪ ،‬زبان و ادبیات‬ ‫فارس��ی‪ ،‬دی��ن و زندگی‪ ،‬قرآن و ی��ک دوره ریاضی را‬ ‫تدریس کرده است‪.‬‬ ‫در آخ��ر گفتگو از احمد ن��وروزی‪ ،‬مهندس وقارفرد و‬ ‫آقای معصومی به عنوان کس��انی ی��اد می‌کند که در‬ ‫زندگ��ی او موث��ر بوده‌اند‪ .‬به دختر و پس��رهای جوان‬ ‫توصیه می‌کند که فرصت‌های مهم زندگی را از دست‬ ‫ندهند و از قافله علم جدا نشوند‪ .‬می‌گوید‪« :‬برای مادرم‬ ‫ک��ه زحمت زیادی برایم کش��یده‪ ،‬انش��اا‪ ...‬عمرش به‬ ‫بلندای آفتاب باشد‪ .‬سپاسگذار همسرو فرزندانم هستم‬ ‫که هدف مهمی در زندگی‌ام هستند‪ .‬انشاهلل چشممان‬ ‫به آقا امام زمان(عج) روشن شود‪».‬‬

‫محمدصادق وفایی‌فرد‬

‫‪ ‬بازتاب‬

‫طرفداری از یک‬ ‫کاندیدای خاص‬ ‫جرم نیست‬

‫مدیر مسئول محترم روزنامه‌ی صحبت‌نو ویژه گراش‬ ‫جناب آقای عبدالحمید غریب‌نواز استاد گرانقدر‬ ‫با سالم به شما و تمامی دوستان در صحبت‌نو‬ ‫احتراما طبق آیین‌نامه مطبوعات‪ ،‬مطالب اینجانب را‬ ‫بدون هیچ‌گونه تغییری در اولین نوبت چاپ نمایید‪.‬‬ ‫قبل از هر چیز بهتر بود در مورد متن و تیتر تحلیل‬ ‫سیاس��ی گراش به جای اینکه تیتر«نه اصالح‌طلب‪،‬‬ ‫ن��ه اصول‌گرا‪ ،‬گراش��ی‌ها محافظه کارن��د» بهتر بود‬ ‫می‌نوش��تید «نه اصالح‌طلب‪ ،‬نه اصول‌گرا‪ ،‬گراشی‌ها‬ ‫عاقل‪ ،‬زمان‌شناس و انقالبی‌اند»‪.‬‬ ‫و راجع به عکس اینجانب که در دو قسمت مختلف به‬ ‫چاپ رسانی ‌ده‌اید از شما کمال تشکر و سپاس‌گذاری‬ ‫را دارم و باعث افتخار اس��ت؛ اما زمزمه‌ای شنیدم که‬ ‫مجبور شدم مواردی به اطالع دوستان و سروران عزیز‬ ‫برسانم‪.‬‬ ‫اوال‪ -‬چ��اپ این‌گونه عکس‌ه��ا و مطالب اگر همانند‬ ‫چاپ مطالب در س��ه ماه گذشته (شورا‪-‬شهرداری‪-‬‬ ‫ایام تبلیغات انتخابات) از روی ش��یطنت و رسانیدن‬ ‫منظ��وری به وس��یله تصاویر باش��د بای��د به عرض‬ ‫مدیر‌مس��ئول و س��ردبیر محترم و دیگر دوستان در‬ ‫صحبت‌نو که همه آنها از استادان اینجانب می‌باشند‬ ‫برس��انم که دیگر همه چیز به پایان رس��یده و چاپ‬ ‫این‌گونه نوش��ته‌ها و عکس��ها به جز تش��ویش افکار‬ ‫عموم��ی و تفرقه و دام��ن‌زدن به آن که هیچ نتیجه‬ ‫دیگ��ری ندارد و بهتر اس��ت به جای ادام��ه دادن و‬ ‫دامن‌زدن به مس��ائل انتخابات به مش��کالت شهر و‬ ‫جوانان و مردم و جامعه گراش رس��یدگی‪ ،‬تحلیل و‬ ‫پی‌گیری نمایید و از الک سیاس��ی‌گری بیرون آمده‬ ‫و فکر آینده درخشان‌تر شهر خود باشید که فردا دیر‬ ‫است‪.‬‬ ‫دوما‪ -‬حتما جنابعالی و هم‌فکران شما می‌دانند‪ ،‬خیلی‬ ‫از افرادی که در شعبه‌های اخذ رای فعالیت داشته‌اند‪،‬‬ ‫در هر شعبه رای‌گیری‪ ،‬نه تنها در گراش بلکه در کل‬ ‫ایران طرفداران دیگر کاندیدا حضور داشته‌اند و عضو‬ ‫هیأت اجرایی و ‪...‬بوده‌اند‪ .‬و این را هم باید فهمید که‬ ‫مطمئن��ا هر فرد به کاندیدای خاص خود عالقه دارد‬ ‫و حتی در حوزه‌ای که اینجانب حضور داشته‌ام چند‬ ‫نفر از خانمها و آقایان طرفداران سرسخت کاندیدای‬ ‫دیگر غی��ر از کاندیدای مورد نظ��ر اینجانب بودند و‬ ‫خیلی از آنهایی که در ستاد آقای موسوی بودند؛ چه‬ ‫آن‌هایی که آشکار و چه آن‌هایی که پشت پرده فعالت‬ ‫داشته‌اند در شعبه‌های اخذ رای مسئولیت داشته‌اند‪.‬‬ ‫و تطاب��ق و چاپ این‌گون��ه تصاویر به دور از انصاف و‬ ‫یک‌طرفه می‌باش��د و بهتر بود به خاطر جلوگیری از‬ ‫هرگونه تش��ویش اذهان عمومی از دیگر دوستان که‬ ‫طرفداران کاندیدای غیر بودند و در ش��عبه‌های اخذ‬ ‫رای فعالیت داش��ته‌اند هم عکسی چاپ می‌نمودید‬ ‫و حتم��ا در صورت امکان نس��بت ب��ه چاپ عکس‬ ‫طرفداران دیگر کاندیدا در ش��عبه‌ی اخذ رای چاپ‬ ‫نمایید تا معلوم شود که در اجرای انتخابات و برگزاری‬ ‫آن رعایت عدالت و انصاف انجام گرفته است‪.‬‬ ‫سوما‪ -‬س��روران و دوس��تان عزیز باید توجه داشته‬ ‫باش��ند که چاپ مطال��ب و عکس‌های‌منظوردار جز‬ ‫تفرقه و تشویش افکار عمومی چیزدیگری عاید ماها و‬ ‫شماها نخواهد شد‪ ،‬پس دوستان بهتر است بیشتر به‬ ‫فکر صمیمیت‪ ،‬یک‌دلی‪ ،‬یک‌رنگی‪ ،‬دوستی و عطوفت‬ ‫باشند نه عکس آن‪.‬‬ ‫در آخر دوستان باید توجه داشته باشند که طرفداری‬ ‫از ی��ک کاندی��دای خاص جرم نیس��ت و اگر غیر از‬ ‫کاندیدای مورد نظر اینجانب هم رای می‌آورد‪ ،‬مطمئنا‬ ‫ابراز احساسات طرفداران آنها بیشتر از من امثال من‬ ‫بود‪ ،‬اینجانب افتخار می‌کنم که کاندیدای مورد نظرم‬ ‫اصلح‌ترین ب��وده و اگر صدها بار کاندیدای مورد نظر‬ ‫من و امثال ایشان کاندیدا شوند من از عقاید‪ ،‬عدالت‪،‬‬ ‫و والیت‌مداری و شجاعت آنها حمایت خواهم نمود؛‬ ‫چون شما و دوستان می‌دانید که این انقالب با خون‬ ‫هزاران شهید و جانباز و مجروح و فداکاری ایثارگران‬ ‫و اس��را آبیاری شده و به ثمر نشس��ته‪ ،‬نه با رقص و‬ ‫پایکوبی در خیابان‌ها‪.‬‬ ‫در آخر از ش��ما اس��تاد گرانقدر کمال تشکر را دارم‬ ‫که حوصله نمودید و به صحبت‌های این حقیر گوش‬ ‫فرا دادید‪.‬‬ ‫دوستگرامیجنابآقایمحمدصادقوفاییفرد‬

‫ضمن تشکر از همکاران گرامی خودم در نشریه‌ی‬ ‫وزین و پرتحرک صحبت‌نو ویژه‌ی گراش‪ .‬نخست‬ ‫از این که بر پایه آرامش و با ارس��ال نامه به نشریه‬ ‫واکنش نشان داده‌اید تشکر می کنیم‪ .‬بود یکی از‬ ‫همش��هریان که با لحنی توهین‌آمیز پس از چاپ‬ ‫شماره‌ی قبل به ما معترض شد و به نوعی با نشریه‬ ‫محبوب صحبت نو بداخالقی کرد؛ اما رویه‌ی شما‬ ‫را گرامی می‌داریم که رویه‌ی همه‌ی گراش��ی‌های‬ ‫شریف و گرانقدر است‪.‬‬ ‫غ��رض از چاپ عکس ش��ما ی��ادآوری یک نکته‬ ‫کوچک به مسئوالن بود تا بر اساس مصوبات عمل‬ ‫نمایند تا خدای ناکرده ش��ایبه‌ای پیش نیاید و به‬ ‫عدالت و صواب نزدیک‌تر باش��د‪ .‬گفتنی است که‬ ‫اگر از جان��ب رقیب انتخاباتی ه��م چنین اتفاقی‬ ‫می‌افت��اد آن را منعک��س می‌کردی��م‪ .‬به هر حال‬ ‫گذشت و به قول ش��ما هر کسی حق دارد حامی‬ ‫کاندیدایی باشد‪.‬‬ ‫هیجانات سیاس��ی در همان روز بیست و سوم در‬ ‫گ��راش به پایان رس��ید و ما نیز بر س��ر معضالت‬ ‫ش��هر و کمک در انعکاس کاستی‌ها و راستی‌های‬ ‫شهر خواهیم ش��د و امیدوار می‌مانیم با توجه به‬ ‫زالل اندیش��ی‌ها و اعتماد مردم گراش و الرستان‬ ‫به احمدی‌ن��ژاد؛ دولت دهم نیز به وعده‌های خود‬ ‫در قبال این منطقه عمل کند‪ .‬مطلب ش��ما بدون‬ ‫هیچ‌گونه تغییری به چاپ رسید‪.‬‬ ‫با تشکر و امتنان ‪ /‬عبدالحمید غریب نواز‬


‫پرونده‬

‫‪ ‬الر‪ :‬کتابفروشی رسالت ‪ ‬الر‪ :‬مطبوعات فرهنگ ‪ ‬اوز‪ :‬مطبوعات پرسپولیس ‪ ‬اوز‪ :‬کریما ‪ ‬خنج‪ :‬کتابخانه عمومی خنج ‪ ‬جویم‪ :‬کتابخانه عمومی ‪ ‬فداغ ‪ ‬ارد‬

‫تابستانه ‪ 1-‬‬

‫محمد ناصری‬

‫مديريت‬ ‫زمان‬ ‫و اوقات فراغت‬ ‫تابستاني‬

‫تابستان كه مي‌آمد كودكي ما در كوچه‌هاي گرمازده‬ ‫سپري مي‌ش��د برخي نيز همه‌ي تابس��تان را به كار‬ ‫مش��غول مي‌ش��دند تا درآمدي كس��ب كرده و پولي‬ ‫براي خود پس‌انداز كنن��د‪ .‬اوقات فراغت واژه‌اي نبود‬ ‫ك��ه چندان ب��ه كارمان بياي��د‪ .‬گرما ك��ه اندكي فرو‬ ‫‌مي‌نشست‪ ،‬كوچه بود و توپ پالستيكي و هوار بچه‌ها‬ ‫بعد از ظهر اوج مي‌گرفت‪ .‬بازي آن‌قدر‬ ‫كه در آس��مان ‌‌‌‌‌‌‌‌‬ ‫كش پي��دا مي‌كرد كه تاريكي در هوا پخش ش��ود و‬ ‫خس��تگي بر بدن‌مان بنش��يند‪ .‬دم غروب كه مي‌شد‬ ‫خانه جايي براي اس��تراحت بود خس��ته از يك بعد از‬ ‫ظهر تابستاني به خانه مي‌آمديم تا شب سپري شده و‬ ‫روز ديگر آغاز شود‪.‬‬ ‫ب��راي ما اوقات فراغت و نحوه‌ي س��پري كردن آن به‬ ‫همين موضوعات ختم مي ش��د‪ .‬اين در حالي اس��ت‬ ‫كه در زمانه كنوني مفه��وم اوقات فراغت و چگونگي‬ ‫گذران آن براي نس��ل‌هاي مختلف تغيير كرده است‪.‬‬ ‫چنين اس��ت كه با نزديك ش��دن به تابستان و فصل‬ ‫تعطيل��ي مدارس‪ ،‬ب��ه يكباره واژه‌ي اوق��ات فراغت و‬ ‫نحوه‌ي گذراندن آن رس��انه‌اي شده و در صحبت‌هاي‬ ‫بي‌شماري به آن اش��اره مي‌شود‪ .‬همه‌ي اين بحث‌ها‬ ‫پيرام��ون اوقات فراغت از طريق نگ��رش و رويكردي‬ ‫خبر مي‌دهد كه نس��بت به اين موضوع به وجود آمده‬ ‫اس��ت مديريت زمان شاخص اصلي اين تغيير نگرش‬ ‫و برنامه‌ريزي براي اوقات فراغت است توجه به اوقات‬ ‫فراغت دانش‌آموزي كه قرار است فصل تعطيالت خود‬ ‫را آغ��از كن��د از چنين زاويه‌اي اهمي��ت فراواني پيدا‬ ‫مي‌كند‪ ،‬چنين اس��ت كه نحوه‌ي تدوين برنامه براي‬ ‫س��پري كردن اس��ت اين زمان خود به شاخص براي‬ ‫نشان دادن مديريت و برنامه‌ريزي تبديل مي‌شود‪ .‬در‬ ‫تعاريفي كه از س��وي كارشناس��ان عنوان شده اوقات‬ ‫فراغت به زماني گفته مي‌ش��ود كه در آن افراد جدا از‬ ‫نقش رسمي كه براي رسيدگي به امور بر‌عهده دارند‪.‬‬ ‫ب��ا توجه ب��ه اينكه قش��ر عظيمي از اف��راد جامعه ما‬ ‫را جوان��ان و نوجوان��ان تش��كيل مي‌دهن��د نحوه‌ي‬ ‫برنامه‌ري��زي براي اوق��ات فراغت اين قش��ر اهميت‬ ‫فراوان پيدا مي‌كند‪ .‬تابس��تان ب��ا گرما و زيبايي كه از‬ ‫راه مي‌رسد بخشي از دغدغه‌ي خانواده‌ها به چگونگي‬ ‫نح��وه‌ي برنامه‌ري��زي ب��راي اوقات فراغ��ت فرزندان‬ ‫برمي‌گردد اي��ن دغدغه از آن‌جا رنگ اهميت به خود‬ ‫مي‌گيرد كه بعد از س��پري شدن يك سال تحصيلي‬ ‫جوانان و نو‌جوانان دوران اس��تراحت تابستاني خود را‬ ‫آغاز كرده و درنتيجه زمان آزاد و بيش��تري در اختيار‬ ‫دارند‪ .‬نحوه‌ي گذراندن اين زمان در ميان اين اقش��ار‬ ‫متفاوت است برخي با ثبت‌نام در كالس‌هاي مختلف‬ ‫ترجي��ح مي‌دهند ك��ه در اين م��دت موضوعات فوق‬ ‫برنام��ه مورد عالقه‌ي خ��ود را پيگيري كنند دامنه‌ي‬ ‫اي��ن كالس‌ها ني��ز از موضوعات هن��ري و موضوعات‬ ‫ورزش��ي در نوسان اس��ت برخي نيز سفر و گردش و‬ ‫تفريح را در اولويت قرار مي‌دهند‪ .‬عده‌اي هم هستند‬ ‫كه مدت زم��ان در اختيار خود را ب��دون هيچ تغيير‬ ‫و تحولي س��پري كرده موضوع خاص��ي را در اولويت‬ ‫قرار نمي‌دهند‪ .‬با تمام اين تفاوت‌ها در نحوه‌ي نگرش‬ ‫به س��پري كردن زمان در چنين مواقعي آيا مي‌توان‬ ‫از مديريتي درس��ت براي س��امان‌دهي اوقات فراغت‬ ‫سخن گفت عده‌اي از كارشناسان جهت‌‌‌گيري اوقات‬ ‫فراغت به يك مدت زمان محدود در تابستان را اشتباه‬ ‫دانس��ته و بر اين اعتقاد‌ند كه اوقات فراغت و نحوه‌ي‬ ‫سپري كردن آن فقط به اين فصل محدود نمي‌شود‪ .‬از‬ ‫زاويه‌اي ديگر برخي نيز معتقدند كه منحصر دانستن‬ ‫برنامه‌ريزي براي اوقات فراغت به دانش‌آموزان اشتباه‬ ‫اس��ت چه آن‌كه اين نحوه‌ي برنامه‌ريزي س��اير اقشار‬ ‫جامعه به فراموشي سپرده مي‌شوند با اين حال نكته‌ي‬ ‫محوري به نحوه‌ي مديريت زمان در دوره‌هاي مختلف‬ ‫ب��از مي‌گردد از اين نظر توجه‌ي درس��ت به مديريت‬ ‫زمان و بهروري بهينه از ساعاتي كه در اختيارمان قرار‬ ‫دارد در اولويت قرار مي‌گيرد‪.‬‬ ‫به اعتقاد كارشاس��ان امروزه مديري��ت زمان در علم‬ ‫مديري��ت از جايگاه وي��ژه‌اي برخوردار اس��ت زيرا با‬ ‫استفاده از راهكار‌هاي مديريت زمان مي‌توان بازده‌اي‬ ‫را افزاي��ش داد و با بهره‌گيري از زمان از اتالف وقت و‬ ‫هزينه‌هاي سنگيني پيشگيري كرد از اين رو مديريت‬ ‫زمان علم كنترل زمان و اس��تفاده‌ي صحيح از آن نيز‬ ‫ناميده مي‌ش��ود با توجه به اينكه مي‌توان به شناخت‬ ‫بهتري از نحوه‌ي س��پري كردن زم��ان فراغت در هر‬ ‫فصلي از س��ال پي برد اگ��ر اين زمان مربوط به فصل‬ ‫مش��خص از سال باشد و قش��ر هدف در آن جوانان و‬ ‫نوجوانان باشد كه سال تحصيلي خود را سپري كرده‬ ‫و اكنون در ايام تعطيالت به س��ر مي‌برند آن‌گاه بهتر‬ ‫مي‌توان درباره‌ي نح��وه و چگونگي برنامه‌ريزي براي‬ ‫آن‌ها سخن گفت‪ .‬به گفته‌ي كارشناسان دانش‌‌آموزان‬ ‫در اي��ن فص��ل به طور متوس��ط روزانه پنج س��اعت‬ ‫زمان آزاد دارند كه با احتس��اب حدود پانزده ميليون‬ ‫دانش‌آموز روزانه چهل و پنج ميليون ساعت زمان آزاد‬ ‫در اختيار دارند اينجاس��ت كه اهميت موضوع و لزوم‬ ‫توجه بيشتر به آن را مي‌توان بهتر درك كرد‪.‬‬ ‫انديش��مندان كاركرد‌ه��اي مختلفي را ب��راي اوقات‬ ‫فراغت در نظر گرفته‌اند كه از ميان آن‌ها به موارد زير‬ ‫مي‌توان اشاره كرد‪:‬‬ ‫‪ -1‬استراحت‪ ،‬تجديد قوا و تمدد اعصاب‬ ‫‪ -2‬تفري��ح و س��رگرمي(دوري از فعاليت‌هاي منفي)‬ ‫‪ -3‬رشد ش��خصيت و برقراري تعادل در شكل‌گيري‬ ‫هويت‬ ‫‪ -4‬كسب معلومات و ارتقا آگاهي‌ها‬ ‫‪ -5‬پرورش و شكوفايي استعداد و خالقيت‌ها‪.‬‬ ‫حصول به همه‌ي اين موارد مستلزم آموزشي صحيح‬ ‫است‪ .‬بنابراين برنامه‌ريزي براي اوقات فراغت جوانان‬ ‫نق��ش مكمل در برنامه‌هاي رس��مي تربيتي آنان ايفا‬ ‫مي‌كند مانع از گس��ترش بزهكاري ش��ده و در شكل‬ ‫پيش��رفته خود جوان��ان را مس��ئوليت‌پذير‪ ،‬جامع و‬ ‫مشاركت‌جو به بار مي‌آورد‪.‬‬

‫تابستانه ‪ 2-‬‬ ‫شما اوقات فراغت خود را چگونه پر می‌کنید؟ فیلم‬ ‫می‌بینی��د‪ ،‬تفری��ح می‌کنید یا کت��اب می‌خوانید؟‬ ‫معم��والً کتابخوان‌ه��ا از وضعی��ت کتابخانه‌ه��ای‬ ‫گراش ناراضی هس��تند اما وضع آنقدر هم که شما‬ ‫فکر می‌کنید بد نیس��ت‪ .‬به ج��ز رفتن به کتابخانه‬ ‫می‌توانید از دوستان خود هم کتاب قرض بگیرید‪.‬‬

‫کتابخانه‌ی عمومی گراش‬

‫س��يزده‌هزار و چهارصد و چهل و س��ه جلد کتاب‬ ‫ب��ا موضوع��ات مختل��ف دارد‪ .‬ب��رای اس��تفاده از‬ ‫کتاب‌های این کتابخانه می‌توانید‪ :‬شنبه تا دوشنبه‬ ‫(یک ش��یفت) از س��اعت هفت و‪ 30‬دقیقه صبح تا‬ ‫‪14‬و‪15‬دقیقه‌ی بعد از ظهر‪ ،‬سه‌شنبه و چهارشنبه‬ ‫(دو ش��یفت) صبح از س��اعت هفت و‪ 30‬دقیقه تا‬ ‫‪12‬و‪ 30‬دقیق��ه و عصر از س��اعت پن��ج تا ‪19‬و‪30‬‬ ‫دقیقه و روزهای پنج‌ش��نبه (یک شیفت) از ساعت‬ ‫هفت و‪ 30‬صبح تا ‪ 13‬به آن‌جا مراجعه کنید‪.‬‬

‫کتابخانه‌ی مسجد ولی‌عصر‬

‫(عج)‬

‫به تازگی تاس��یس شده اس��ت‪ .‬بعد از باال رفتن از‬ ‫پله‌ها سالن بزرگی برای مطالعه قرار دارد و کتابخانه‌‬ ‫در انتهای آن اس��ت‪ .‬این کتابخانه حدود دو هزار و‬ ‫چهارصد و سيزده جلد کتاب با موضوعات مختلف‬ ‫دارد ک��ه بیش��تر کتاب‌ه��ای آن دارای موضوعات‬ ‫مذهبی اس��ت‪ .‬صبح‌ها از ساعت نه تا ‪ 12‬خانم‌ها‪،‬‬ ‫عصر از ساعت ‪ 16‬تا ‪19‬و‪ 30‬دقیقه و شب از ساعت‬ ‫‪21‬و‪ 30‬دقیقه تا دوازده و‪ 30‬دقیقه برای استفاده‌ی‬ ‫آقایان فعال اس��ت‪ .‬به دلیل داشتن سالن مناسب‪،‬‬ ‫بیشتر افراد برای مطالعه به آن‌جا می‌روند‪.‬‬

‫کتابخانه‌ی مسجد صاحب‌الزمان‬

‫(عج)‬

‫از کتابخانه‌هایی است که معموالً صندلی‌هایش پر‬ ‫اس��ت‪ .‬این کتابخانه حدود هف��ت هزار جلد کتاب‬ ‫با موضوعات مختلف دارد که بیش��تر آن‌ها مذهبی‬

‫گزارشی از امکانات و ساعت کار کتابخانه‌های گراش‬

‫اس��ت‪ .‬روز‌های ف��رد آقایان و روزه��ای زوج برای‬ ‫مراجعه‌ی خانم‌هاس��ت‪ .‬صبح از س��اعت نه تا اذان‬ ‫ظهر و عصر از ساعت ‪16‬و‪ 30‬تا اذان مغرب ساعت‬ ‫کار این کتابخانه است‪.‬‬

‫با کتاب دوست‌تر باشیم‬

‫کتابخانه‌ی هالل احمر‬

‫دو هزار و پانصد و سي‌ونه جلد کتاب با موضوعات‬ ‫مختل��ف دارد‪ .‬ب��رای اس��تفاده از کتاب‌های آن‌جا‬ ‫می‌توانید صبح‌ها از س��اعت هف��ت و‪ 30‬تا ‪ 14‬به‬ ‫هالل‌احمر مراجعه کنید‪.‬‬ ‫کتابخان��ه‌ی بیت‌الزهرا پنج هزار و دويس��ت و نود‬ ‫و ش��ش جلد کتاب دارد که موضوع بیش��تر آن‌ها‬ ‫مذهبی اس��ت‪ .‬ساعت ‪ 18‬تا ‪ 19‬عصر روزهای زوج‬ ‫ب��رای دریافت کت��اب می‌توانید ب��ه آن‌جا مراجعه‬ ‫کنید‪ .‬البته گاهی ممکن اس��ت با در بسته روبه‌رو‬ ‫ش��وید‪ .‬برخی از این کتابخانه برای آمادگی کنکور‬ ‫استفاده می‌کنند‪.‬‬

‫کتابخانه‌ی مسجد مهدیه‬

‫ح��دود ‪ 1500‬جلد کت��اب دارد که بیش��تر آن‌ها‬ ‫مذهبی‌اند‪ .‬در حال حاضر در دس��ت تعمیر است و‬ ‫به همین خاطر س��اعت کاری آن مشخص نیست‪.‬‬ ‫به گفته‌ی مس��ئول آن‪« :‬بعض��ی از کتاب‌های این‬ ‫کتابخان��ه آنقدر قدیمی‌اند که خواندنش��ان خیلی‬ ‫دش��وار اس��ت و اندازه ش��ان به قدری است که در‬ ‫قفسه‌ها جا نمی‌شوند‪».‬‬

‫کتابخانه‌ی زینبیه‬

‫حدود چهارص��د جلد کتاب دارد‪ .‬موضوع بیش��تر‬ ‫کتاب‌های آن مذهبی اس��ت‪ .‬ای��ن کتابخانه فقط‬ ‫برای استفاده‌ی خانم‌هاست و افراد فقط می‌توانند‬ ‫کتاب‌ها را در آن‌جا مطالعه کنند‪ .‬برای اس��تفاده از‬ ‫آن می‌توانید هر روز صبح از هش��ت تا‪ 13‬وعصر از‬ ‫ساعت ‪ 17‬تا ‪ 20‬به آن‌جا مراجعه کنید‪.‬‬

‫تابستانه ‪  4-‬فاطمه حاجی‌زاده‬

‫برنامه تابستانی کانون‌ها و مراکز فرهنگی‬

‫برای همه‌ی سلیقه‌ها‬

‫کتابخانه‌ی مسجد الزهرا‬

‫حدود ش��ش هزار وپانصد جلد کت��اب با موضوعات‬ ‫مختلف دارد‪ .‬موضوع بیش��تر کتاب‌ه��ای آن علمی‬ ‫اس��ت‪ .‬برای اس��تفاده از کتاب‌های آن‌جا می‌توانید‬ ‫روز‌های فرد‪ ،‬صبح از ساعت نه و‪ 30‬تا ‪12‬و‪ 30‬و عصر‬ ‫از ساعت ‪16‬و‪ 30‬تا ‪19‬و‪ 30‬به آن‌جا مراجعه کنید‪.‬‬

‫کالس‌ها اس��ت‪ .‬ای��ن کالس‌های قرآن��ی عالوه بر‬ ‫افزودن علم قرآنی همشهریان‪ ،‬به دانش آموزان نیز‬ ‫کمک می‌کند تا در مسابقات قرآنی مدارس که هر‬ ‫ساله برگزار می‌شود‪ ،‬به گونه‌ای موفق ظاهر شوند‪.‬‬

‫کارآفرینی‬

‫این کالس‌ها ش��امل خیاطی‪ ،‬گلدوزی‪ ،‬آش��پزی‪،‬‬ ‫شیرینی پزی و ‪ ...‬می شوند‪ .‬شرکت کنندگان این‬ ‫بخش به نسبت کمتر اس��ت‪ .‬شاید چون اکثر این‬ ‫فن��ون را در خانه و نزد مادران می‌توانیم بیاموزیم‪.‬‬ ‫ای��ن دس��ته کالس‌ه��ا نی��ز در کانون ه��ا برگزار‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫هنری‬

‫تابستان‌ها خیلی بیکارید؟! حوصله‌تان سر می‌رود؟!‬ ‫خیلی از ماها دوران مدرس��ه را با آرزوی تابستان و‬ ‫رفت��ن به کالس‌های فوق برنامه برای یادگیری فن‬ ‫و فنون مختلف که به قول معروف از هر انگشت‌مان‬ ‫یک هنر بریزد می‌گذرانیم‪ .‬خیلی‌ از همین بچه‌های‬ ‫گراش و تعداد اندکی غیر گراش��ی که برای دید و‬ ‫بازدید به گراش می‌آیند و غیرت‌شان اجازه نمی‌دهد‬ ‫بیکار بنش��ینند در کالس‌ها ش��رکت می‌کنند! اگر‬ ‫س��ری به کانون‌ها و آموزشکده‌ها بزنیم می‌فهمید‬ ‫که چه کالس‌های جذاب و جدیدی ش��روع به کار‬ ‫کرده‌اند‪ .‬اصوال کانون ها برای کالس‌های تابس��تانه‬ ‫بنا می‌ش��وند‪ .‬کل کالس‌های موج��ود را می‌توان‬ ‫بدریه اسدی‬

‫فرزانه استوار‬

‫در پنج گروه تقس��یم کرد‪ .‬قرآنی‪ ،‬فنی و حرفه‌ای‪،‬‬ ‫آموزشی‪ ،‬ورزشی و هنری‪.‬‬

‫قرآنی‬

‫کالس‌ه��ای قرآنی همچ��ون روان‌خوان��ی‪ ،‬حفظ‪،‬‬ ‫تجوید‪ ،‬مفاهیم برای تمامی س��نین و آموزش نماز‬ ‫ب��رای غنچه‌های کوچک زندگی‌م��ان‪ .‬که اکثرا در‬ ‫کانون‌ها برگزار می ش��ود‪ .‬کان��ون امام هادی‪ ،‬امام‬ ‫خمین��ی‪ ،‬حضرت معصومه و دیگر کانون‌های فعال‬ ‫در س��طح ش��هر در کنار مدرس��ه قرآنی بشارت از‬ ‫مهمتری��ن مراکز آم��وزش قرآن هس��تند‪ .‬میزان‬ ‫ش��رکت‌کنندگان در ای��ن کالس ها زیاد اس��ت و‬ ‫ای��ن خود گویای توجه زیاد خانواده‌ها به این قبیل‬

‫شمع‌س��ازی‪ ،‬گل‌س��ازی‪ ،‬خوشنویس��ی‪ ،‬طراحی‪،‬‬ ‫نما برجس��ته‪ ،‬نما حجم‪ ،‬ترک مقدماتی‪ ،‬نقاش��ی‪،‬‬ ‫س��فالگری‪ ،‬عروس��ک س��ازی‪ ،‬رنگ و روغن سیاه‬ ‫قل��م و ‪ ...‬تعداد ش��رکت‌کنندگان این هنر می‌توان‬ ‫گف��ت بین قرآن��ی و فنی و حرفه‌ای‌س��ت‪ .‬اما این‬ ‫کالس نی��ز طرف��داران خاص خ��ودش را دارد که‬ ‫اکثر جوانان خوش ذوق گراش��ی هس��تند‪ .‬بیشتر‬ ‫ش��رکت‌کنندگان به س��مت کالس‌های معروف‌تر‬ ‫می روند تا کالس‌های تازه شروع به فعالیت کرده‪.‬‬ ‫کالس‌هایی نظیر نما برجسته و حجم و از این قبیل‬ ‫شرکت‌کنندگان کمتری دارد‪ .‬بعضی از کالس‌ها به‬ ‫دلیل کم بودن افراد برگزار نمی‌شوند‪ .‬خانه فرهنگ‬ ‫و کانون‌ها این نمونه کالس‌ها را برگزار می‌کنند‪.‬‬

‫آموزشی‬

‫کالس‌های آموزش��ی معموال زیاد طرف��دار دارند‪.‬‬ ‫مش��اوره‌های ف��ردی در کانون‌ها و زب��ان و رایانه‬ ‫در کانون‌ها و مراک��ز مجزا و تخصصی‪ .‬مراکز زبان‬ ‫گراش‪ ،‬موسس��ه زبان نیما و زبانکده هرمز هستند‬ ‫که هر دو از کتاب‌های اس��تاندارد بین المللی برای‬

‫دیدنی‌های شیراز که شاید هنوز ندیده‌اید‬

‫کتاب‌خانه‌ی بسیج خواهران‬

‫ه��زار و پانصد و هش��تاد و يك جلد کتاب دارد که‬ ‫بیش��تر آن‌ها دارای موضوعات مذهبی است‪ .‬برای‬ ‫اس��تفاده از کتاب‌ه��ای ای��ن کتابخان�� ‌ه می‌توانید‬ ‫صبح‌ها از س��اعت هش��ت تا ‪ 13‬به بسیج خواهران‬ ‫سر بزنید‪.‬‬

‫تدریس اس��تفاده می‌کنند‪ .‬از بچه‌های ‪ 3‬س��اله تا‬ ‫خانم‌های س��ی و سه ساله و باالتر در این کالس‌ها‬ ‫حض��ور دارند که البت��ه ترم‌های باال ب��ه علت کم‬ ‫بودن تعداد شرکت‌کنندگان در حال حاضر برگزار‬ ‫نمی‌شود اما نیما قصد برگزاری این سطوح را دارد‪.‬‬ ‫کالس‌های رایانه‌ی اندیش��ه و هرم��ز در راس قرار‬ ‫دارن��د ام��ا در کانون ه��ا نیز برگزار می ش��ود‪ .‬در‬ ‫ای��ن زمانه که تمام کارها با رایانه انجام می ش��ود‬ ‫و هر کس رایانه ش��خصی خ��ود را حمل می‌کند‪،‬‬ ‫این کالس‌ه��ا ضروری به نظر می‌آین��د‪ .‬البته این‬ ‫آموزش��گاه دارای مجوز مدرک فنی و حرفه‌ای نیز‬ ‫هس��تند که بع��د به‌دردتان خواهد خ��ورد‪ .‬کالس‬ ‫انجمن ادبی در خانه فرهنگ چندین س��ال اس��ت‬ ‫که فعالیت خود را به طور مس��تمر دنبال می کند‪.‬‬ ‫کارگاه‌های آموزشی نظیر کارگاه ترجمه نیز فعالیت‬ ‫خود را دوباره از سر گرفته است‪.‬‬

‫ورزشی‬

‫کالس‌ه��ای ورزش��ی در باش��گاه‌ها‪ ،‬کانون‌ه��ا و‬ ‫ورزشگاه‌ها طرفداران زیادی دارند‪ .‬شرکت‌کنندگان‬ ‫آقا در این نوع کالس ها بیشتر است‪ .‬آبشار اندیشه‪،‬‬ ‫ورزشگاه ش��هدا‪ ،‬سالن ورزش��ی ریاست جمهوری‬ ‫کالس‌های ورزش��ی متع��ددی برگ��زار می‌کنند‪.‬‬ ‫کالس های ایروبیک‪ ،‬تکواندو‪ ،‬والیبال و اس��تخر تا‬ ‫مدت��ی دیگر برای خانم ها و کالس‌های اس��کیت‪،‬‬ ‫فوتبال و والیبال برای آقایان‪.‬‬ ‫ب��ا وج��ود ای��ن کالس‌ها هن��وز احس��اس بیکاری‬ ‫می‌کنید؟ به این فکر کنید که ثانیه ثانیه زندگی‌مان‬ ‫در حال کاس��ته شدن است و معلوم نیست که فردا‬ ‫روز آخر زندگی‌مان نباش��د‪ .‬دکتر حسابی تا آخرین‬ ‫لحظه زندگی خود‪ ،‬زمانی که پزش��کانش از او قطع‬ ‫امید کرده بودند کتاب مطالعه می‌کرده است‪ .‬هر چه‬ ‫باشد دانا از دنیا رویم بهتر از نادان است‪.‬‬ ‫‪ ‬تابستانه ‪5-‬‬

‫خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش‬

‫خیلی از گراشی‌ها برای حل مشکالت اداری‪ ،‬مراجعه‬ ‫به پزش��کان متخص��ص و خریدهای مهم به ش��یراز‬ ‫می‌رون��د‪ .‬م��ی توان گف��ت این ش��هر را کمتر برای‬ ‫تفریح و گ��ردش انتخاب می‌کنند و در حین س��فر‬ ‫چند روزه‌ی خود ممکن اس��ت فقط به ش��اهچراغ و‬ ‫بازار وکیل سر بزنند‪ .‬اخیرا جوانان گراشی حوصله‌ی‬ ‫بیش��تری به خرج داده و بازدی��د از اماکن تاریخی و‬ ‫جاذبه‌های طبیعی ش��یراز را از دست نمی‌دهند‪ .‬در‬ ‫این مقاله سعی شده مکان های دیدنی شیراز معرفی‬ ‫ش��ود؛ اماکنی که ممکن است تا به حال گذرتان به‬ ‫آنجا نیافتاده باشد‪ .‬بسیاری افراد از استان‌های دیگر‬ ‫و خارج از کش��ور به شیراز سفر می‌کنند اما خیلی از‬ ‫گراش��ی‌ها با وجود بارها و بارها سفر به شیراز بعضی‬ ‫از نقاط معروف آن را ندیده‌اید‪ .‬به عنوان یک استان‬ ‫فارس��ی مناسب نیس��ت که این امکان را نشناسنید‬ ‫و نبینی��د بعضی اماک��ن مثل ش��اهچراغ‪ ،‬حافظیه‪،‬‬ ‫س��عدیه‪ ،‬ارگ و بازار کریمخانی‪ ،‬باغ دلگشا و دروازه‬ ‫قرآن که نامدار است را فاکتور گرفته‌ایم‪.‬‬

‫نارنجستان قوام‬ ‫ي��ا باغ قوام از عمارات دوره قاجاريه ش��يراز اس��ت و در‬ ‫قس��مت ش��رقي انتهاي خيابان لطفعلي خان زند واقع‬ ‫اس��ت‪ .‬اين بنا‪ ،‬در دوره قاجاريه به بيروني معروف بوده‬ ‫و با عمارت اندروني كه همان خانه زينت الملوك بوده و‬ ‫در طرف غرب آن بنا قرار گرفته كوچه‌اي فاصله داشته‬ ‫است كه توسط راه زيرزميني بدان راه مي يافتند‪ .‬ابراهیم‬ ‫خان قوام الملک در س��ال ‪ 1345‬خورشیدی این بنای‬ ‫با ارزش و زیبا را به دانش��گاه ش��یراز اهدا کرد و امروزه‬ ‫به موزه نارنجستان که وابسته به دانشکده هنر معماری‬ ‫است تبدیل شده و برای بازدید عموم آزاد می باشد‪.‬‬ ‫باغ عفيف آباد‬ ‫ب��اغ عفيف آباد كه آن را باغ گلش��ن نيز مي نامند در‬ ‫مغرب ش��يراز و در جنوب خيابان قصرالدش��ت و در‬ ‫انته��اي خيابان عفيف آباد واقع اس��ت‪ .‬مس��احت باغ‬ ‫ح��دود ‪ 127‬هزار متر مربع اس��ت‪ .‬اين ب��اغ در دوره‬ ‫صفويه از جمله باغ هاي آباد ش��يراز و مقر پادشاهان‬ ‫وقت بوده است‪ .‬موزه اسلحه نیز در این باغ قرار دارد‬

‫باغ ارم‬ ‫در ش��مال غربي ش��يراز و در انتهاي خياب��ان ارم و در‬ ‫تقاط��ع بلوار ش��رقي ‪ -‬غربي باغ ارم و بلوار ش��مالي ‪-‬‬ ‫جنوبي جام جم و آسياب سه تايي‪ ،‬باغ ارم قرار گرفته‬ ‫است‪ .‬اين باغ به مناس��بت عمارت و باغ بزرگي كه در‬ ‫گذش��ته توسط شدادبن عاد پادشاه عربستان به رقابت‬ ‫با بهشت ساخته شده و ارم ناميده شده بود‪ ،‬به باغ ارم‬ ‫مش��هور گرديده است‪ .‬تاريخ ساخت اين باغ را به دروه‬ ‫س��لجوقيان نس��بت داده‌اند‪ .‬برای دیدن باغ ارم فصل‬ ‫اردیبهش��ت بهترین زمان است‪ .‬وقتی که گل‌های زیبا‬ ‫و متنوع آن ش��کفته شده است‪ .‬رزها و بنفشه‌های باغ‬ ‫ارم دیدنی است‪.‬‬ ‫مسجد نصير الملک‬ ‫از مساجد شيراز است كه در محله گودعربان و خيابان‬ ‫لطفعليخان زند واقع ش��ده اس��ت‪ .‬اين مس��جد كه از‬ ‫بناهاي دوران قاجار اس��ت در س��ال ‪ 1293‬تا ‪1305‬‬ ‫توسط حسنعلي نصيرالمك ساخته شد‪ .‬و اندكي تأثير‬ ‫پذيرفته از معماري عثماني است‪.‬‬ ‫مسجد جامع عتيق‬ ‫مس��جد جامع عتيق يا مسجد جمعه يا مسجد جامع‬ ‫يا مس��جد آدينه‪ ،‬از كهن ترين مساجد قديمي شيراز‬ ‫اس��ت كه در مشرق ش��اهچراغ قرار دارد‪ .‬اين مسجد‬ ‫دو ايوان��ي در س��ال ‪ 281‬ه‪.‬ق‪ .‬به دس��تور عمروليث‬ ‫صفاري ساخته شد‪ .‬ساختمان مسجد كه اولين هسته‬ ‫تاريخي ش��هر ش��يراز است مش��تمل بر بنايی مرتفع‬ ‫است كه داراي چندين حجره و شبستان است‪ .‬اگر به‬ ‫شاهچراغ رفتید به سمت دیگر صحن هم سری بزنید‬ ‫که مسجد عتیق در آن قرار دارد‪.‬‬ ‫خانه فروغ الملک‬ ‫ای��ن بنا که هم اکنون به عنوان موزه از آن اس��تفاده‬ ‫می ش��ود‪ ,‬يكى از خانه هاى قديمى شيراز مربوط به‬ ‫اواخر دوران قاجار و موس��وم ب��ه خانه فروغ الملك از‬ ‫خاندان قوام اس��ت‪ .‬این موزه به نام موزه مشکین فام‬ ‫ش��هرت دارد‪ .‬اش��ياى موجود در موزه ش��امل صدها‬ ‫قطع��ه اثر هنرى اس��ت كه طى بي��ش از نيم قرن با‬ ‫تالش و س��رمايه خانواده مشكين فام با عشق و عالقه‬

‫تهيه و گردآورى ش��ده و شامل دو بخش عمده است‬ ‫‪ :‬آث��ار هنرى خانواده مش��كين فام��و در کنار آن آثار‬ ‫هنرمندان معاصر فارس‪.‬‬ ‫باغ جهان نما‬ ‫ب��اغ جهان نما ب��ا فاصله ای ک��م از آرامگاه حافظ در‬ ‫نزدیکی چهارراه حافظیه در ش��یراز قرار گرفته است‪.‬‬ ‫ای��ن باغ متعلق ب��ه دوره آل اینجو بوده که آب رکنی‬ ‫در آن جربان داش��ته اس��ت‪ .‬به عنوان تفرجگاه مورد‬ ‫اس��تفاده بوده ولی در دوره کریمخان زند بازس��ازی‬ ‫شده به شکل بسیار زیبایی درآمده است‪.‬‬ ‫مدرسه خان‬ ‫یکی از مدرس��ه‌های تاریخی ش��هر ش��یراز است‪ .‬در‬ ‫محله اسحاق بيگ شيراز واقع گرديده است‪(.‬واقع در‬ ‫خیابان لطفعلی خان زند)‬ ‫مدرس��ه خان دارای کاشی کاری‌های زیبایی می‌باشد‬ ‫که مورد توجه بازدید کنندگان قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫دیگر اماکن تاریخی‬ ‫اگر تمام این مکان‌ها را دیده‌اید ش��یراز باز هم اماکن‬ ‫دیدن��ی دارد‪ .‬چاه مرتاض علی‪ ،‬عم��ارت باغ ایلخانی‪،‬‬ ‫عم��ارت كاله فرنگ��ی باغ نظ��ر‪ ،‬قبر مادر نادر ش��اه‪،‬‬ ‫مدرس��ه آقاباباخان‪ ،‬عم��ارت دیوانخانه‪ ،‬باغ چهل تن‪،‬‬ ‫باغ هفت تن ‪،‬باغ تخت‬

‫فریده دالوران‬

‫‪4‬‬

‫شماره چهل‬ ‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫‪ ‬تابستانه ‪3-‬‬

‫تابستانی خوب‬ ‫حتی با همین‬ ‫امکانات‬

‫هن��وز امتحان��ات ترم تمام نش��ده‪ ،‬ش��ما کلی‬ ‫نقش��ه در ذهن‌تان ب��رای تابس��تان‌ ریخته‌اید‪.‬‬ ‫کالس کامپیوتر‪ ،‬کالس ش��نا‪ ،‬چگونه با دیگران‬ ‫ارتباط برقرار کنیم‪ ،‬درب��اره الی و‪ ....‬ولی همین‬ ‫ک��ه امتحانات تمام ش��د و ش��ب زن��ده‌داری و‬ ‫اینترنت‌گ��ردی و خوابیدن تا لنگ ظهر برای‌تان‬ ‫حسابی مزه داد‪ ،‬بی‌خیال هرچه برنامه می شوید‪.‬‬ ‫البته این هم یک نوع ش��یوه گذراندن تعطیالت‬ ‫است و شاید شما را هم حسابی کیفور کند ولی‬ ‫نه شما همیشه از این دست فرصت‌ها خواهید‬ ‫داشت و نه حال و حوصله‌اش را‪.‬‬ ‫متاسفانه در شهر ما پدر و مادرها کمتر به فرصت‬ ‫تابستان و کالس‌های تابستانه توجه دارند‪ .‬به اندازه‬ ‫هزینه همان کالس‌ها برای فرزندش��ان چیپس و‬ ‫پفک می‌خرند ولی پرداخت هزینه کالس‌ها برایشان‬ ‫سخت است در حالی که در شهرهای بزرگ‌تر سر‬ ‫همین کالس‌ها چشم و هم چشمی است!‬ ‫بیاید تابس��تان‌مان را مفید و دوس��ت داشتنی‌تر‬ ‫س��پری کنیم‪ .‬مهارت‌های جدید ی��اد بگیریم و از‬ ‫کالس‌های تابس��تانه اس��تفاده کنیم‪ .‬هرچند که‬ ‫کالس‌ها معدودند و ممکن است همه‌ی حوزه‌های‬ ‫مد نظر شما را پوشش ندهد (که این عالوه بر عدم‬ ‫امکانات از عدم اس��تقبال هم ناشی می‌شود) ولی‬ ‫می‌توان از میان گزینه‌ه��ای موجود انتخاب‌هایی‬ ‫دوست داشتنی داشت‪.‬‬ ‫البته بدون نیاز به کالس هم می‌توان مهارت‌های‬ ‫جدید آموخت تنها با تایپ کردن نام حرفه مورد‬ ‫نظر در گوگل و سپس اینتر و بعد مشاهده حجم‬ ‫زیادی از اطالع��ات و آموزش‌ها همراه با عکس‪.‬‬ ‫به همین س��ادگی (مثل همان روشی که عکس‬ ‫محمدرضا گلزار را س��رچ می‌کنید!) اس��تفاده از‬ ‫سی‌دی‌های آموزش��ی هم باعث صرفه‌جویی در‬ ‫وقت و هزینه می‌شود‪.‬‬ ‫کتاب ه��م مطمئنا ج��زء غیر قابل ان��کار اوقات‬ ‫فراغت شماس��ت! فقط در انتخاب کتاب‌های‌تان‬ ‫کمی بیش��تر دقت کنید‪ .‬اگر کتاب خواندن کمی‬ ‫به نظرتان دش��وار می‌آید می‌توانید از کتاب‌های‬ ‫جیب��ی و کم‌حجم ش��روع کنید کم‌کم مش��تاق‬ ‫خواهید ش��د کتاب‌های معتبرتر با نویس��ندگان‬ ‫شهیر انتخاب کنید‪ .‬دیدن فیلم را در برنامه خود‬ ‫بگنجانید و سعی کنید فیلم‌های با ارزش ببینید‬ ‫وقت فیلم دیدن خود را طوری تنظیم کنید که با‬ ‫برنامه های دیگر شما تداخل نداشته باشد‪.‬‬ ‫اگر پش��ت کنکوری یا کالس س��وم دبیرستان‬ ‫هستید تابستان را مطلقا بر خود حرام کنید و از‬ ‫روی اجبار با آغوش خیلی باز به پیش��واز کنکور‬ ‫بروید‪ ،‬تنها راه و بهترین فرصت برای شماست‪.‬‬ ‫اگر قصد مسافرت رفتن دارید که خوش به حالتان‬ ‫و اگر هم نه‪ ،‬تفریحات ش��ما محدود به همین فیلم‬ ‫دیدن‌ه��ا‪ ،‬کت��اب و مهمانی خانه‌ی ف��ک و فامیل‬ ‫می‌شود پس کمتر به فکر تفریحات دلچسب باشید‬ ‫چون دایره تفریحات شهرمان محدود است به دلیل‬ ‫نبود امکانات و جو فرهنگی‪ ،‬خصوصا برای خانم‌ها‪.‬‬ ‫به هر حال اگر معجونی از چیزهایی که گفته شد‬ ‫را بکار برید فوق‌العاده می شود‪ .‬البته این‌ها فقط در‬ ‫حد نظر و راهنمایی کوچکی بود که مس��لما بنا بر‬ ‫طبع خودم بود‪ .‬فقط شما بیکار ننشینید‪.‬‬ ‫حاال دوست دارید عمل کنید یا نه‪ ،‬با خودتان‬ ‫دیدنی‌های تازه‬ ‫پ��ارک آزادی یک��ی از بزرگ‌ترین پارک‌های ش��یراز‬ ‫مقاب��ل فلکه گاز قرار گرفته اس��ت که فس��ت فود و‬ ‫غذاخوری‌ها‪ ،‬پاس��اژ و فروش��گاه‌های اطراف آن‪ ،‬این‬ ‫مکان را به عنوان یکی از ایده‌آل‌ترین انتخاب‌ها برای‬ ‫گردش متمایز می‌سازد‪.‬‬ ‫اگر برای گردش دسته جمعی به دروازه قرآن رفته‌اید‬ ‫و بچه‌ها دل‌ش��ان هوس پارک کرد لونا پارک می‌تواند‬ ‫راضی‌شان کند‪.‬از طرفی مجتمع تفریحی زمرد که در‬ ‫دامنه‌ی کوه ساخته ش��ده هم تفریح‌گاه خوبی است‪.‬‬ ‫این مجتمع در جاده‌ی شیراز اصفهان و بعد از دروازه‬ ‫قرآن واقع شده است‪.‬از دیگر پارک‌های شیراز می‌توان‬ ‫بوستان خلدبرین در تقاطع مالصدرا ‪ -‬بعثت نام برد‪،‬‬ ‫همین‌طور پارکی در خیابان بعثت‪.‬‬ ‫بخور بخور‬ ‫ش��عبه‌های مختل��ف صوف��ی در ش��یراز یک��ی از‬ ‫شناخته‌ش��ده‌‌ترین غذاخوری‌ها محس��وب می‌ش��ود‪.‬‬ ‫چ��ه فس��ت‌فودهای آن در خیاب��ان عفی��ف آب��اد و‬ ‫چهارراه چنچنه و چه رس��توران سنتی آن در خیابان‬ ‫س��تارخان‪ .‬البته خیابان ستارخان بعد از چمران یکی‬ ‫از ش��لوغ‌ترین خیابان‌ها در شب‌های تعطیل محسوب‬ ‫می‌ش��ود‪ .‬یکی از دالیل آن تعداد زیاد فست‌فودهای‬ ‫این خیابان اس��ت‪ .‬رس��توران ش��اطر عباس در فلکه‬ ‫گاز و بل��وار چم��ران‪ ،‬نون داغ کباب داغ در اطلس��ی‬ ‫و میدان احس��ان معالی‌آباد نیز یکی از پرطرفدارترین‬ ‫مکان‌هاست‪.‬اگر روی تازه بودن غذا حساسید فست‌فود‬ ‫‪ 110‬پیش��نهاد خوبی است و شما می توانید سفارش‬ ‫خود را در کمترین زمان تحویل بگیرید‪.‬‬ ‫تنوع رستوران‌های شیراز به‌گونه‌ای است که می‌تواند‬ ‫همه سلیقه‌ها را راضی کند‪.‬‬ ‫خرید‬ ‫بهترین قس��مت هر س��فر برای خانم ها‪ ،‬خرید است‪.‬‬ ‫معموال آقایان این قس��مت را زیاد دوست ندارند ولی‬ ‫مجبورن��د با خانم‌ها به مراکز خریدی مثل «س��تاره»‬ ‫و در روب��روی آن مرک��ز خرید «حاف��ظ» در خیابان‬ ‫عفیف آباد یا «مجتمع س��ینا» نرسیده به پل زرگری‬ ‫بروند و از ش��ر خیابان‌های ش��لوغ مخصوصا خیابان‬ ‫قصرالدشت راحت شوند‪ .‬در این مراکز خرید دغدغه‌ی‬ ‫گرم��ا‪ ،‬تاریکی ه��وا و ناامن بودن خیابان اذیت‌ش��ان‬ ‫نمی‌کند‪.‬‬ ‫اگ��ر پی��رو مد هس��تید می توانی��د به مراک��ز خرید‬ ‫معالی‌آباد هم سری بزنید‪.‬‬


‫شماره چهل‬ ‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫تابستانه ‪ 6-‬‬

‫‪5‬‬

‫پرونده‬ ‫راضیه یوسفی‬

‫هر سفر تمرینی‬ ‫برای آخرین‬ ‫سفر است‬

‫تابستان برای خیلی‌ها نفس تازه کردن در هوای‬ ‫زیارت اس��ت و سفر به یکی از سرزمین‌هایی که‬ ‫به معبود نزدیک‌تر اس��ت‪ .‬فرقی نمی‌کند مشهد‬ ‫باشد‪ ،‬سرزمین آوارگی زینب‪ ،‬عتبات عالیات و یا‬ ‫س��رزمین وحی‪ .‬زیارت فرصتی است برای جهان‬ ‫و ج��ان را دیدن‪ .‬گروهی می‌روند و عده‌ای چون‬ ‫ما بدرقه‌کنندگان آن‌هاییم‪.‬‬ ‫کاروان عش��ق در دل ش��ب رو س��وي سپيدي‬ ‫مي‌گذارد‪ .‬مس��افران برگزيده با در دست داشتن‬ ‫گذرنامه‌ي عبور از خط ناباوري و مهر تائيد رواديد‬ ‫از درگاه الهي به پيشگاهش حاضر مي‌شوند‪.‬‬ ‫چهره‌‌‌هاي��ي که ن��ور ايمان در آن پرتو افش��اني‬ ‫مي‌کن��د‪ .‬قلب‌هاي��ي که ب��ا نواي لبي��ک لبيک‬ ‫تپ��ش دارد‪ .‬نفس‌‌هاي��ي که بوي خ��وش وصل‬ ‫و دي��دار مي‌دهد‪ .‬دس��ت‌هايي که ب��ه بدرقه‌ي‬ ‫انتخاب‌شدگان آمده‌اند‪.‬‬ ‫پيرزني عصا زنان با قامت خميده به بدرقه آمده‬ ‫است‪ .‬نمي‌دانم ديدار محبوب نصيبش شده است‬ ‫ي��ا نه؟ نوزاد يک ماهه‌اي که به پاکي حريم خدا‬ ‫مي‌ماند در آغوش مادر به جاماندگان قافله‌‪ ،‬اميد‬ ‫مي‌دهد‪.‬‬ ‫صداها در هم آميخته ش��ده اس��ت‪ .‬يکي مادر را‬ ‫صدا مي‌زن��د‪ ،‬ديگري پدر‪ ،‬خواه��ر‪ ،‬برادر‪ ،‬عمه‪،‬‬ ‫داي��ي و‪ ...‬و من فرياد مي‌زن��م‪ :‬من! من خود را‬ ‫ال‌به‌‌الي مسافران جستجو مي‌کنم‪.‬‬ ‫يادم باشد آخرين حرف ‪ ،‬آخرين التماس دعا در‬ ‫اولين نيايش به خاطر آورده مي‌شود‪ .‬من آخرين‬ ‫بدرقه‌کننده‌ي اين کاروان هستم‪.‬‬ ‫پدري دس��ت بر گردن پس��ر انداخت��ه و آخرين‬ ‫سفارش را مي‌دهد‪.‬‬ ‫فرزندي در آغوش مادر زار زار مي‌گريد‪.‬‬ ‫مگر رس��يدن به معش��وق و وصال محبوب گريه‬ ‫دارد؟‬ ‫پدري در گوش نوزادش الاليي ش��بانه را زمزمه‬ ‫مي‌کند‪ .‬آخر تا چهارده ش��ب ديگر پدر با الاليي‬ ‫فرشتگان تا صبح بيدار خواهد ماند‪.‬‬ ‫مادري‪ ،‬فرزندش را به همس��رش مي‌سپارد‪ .‬آخر‬ ‫م��ادر من‪ ،‬نگهبان همه‌ي کائنات خدا اس��ت‪ ،‬با‬ ‫خيال آس��وده س��فر کن که خدا همه جا هست‪،‬‬ ‫حتي زماني که همه او را همزمان بخوانند‪.‬‬ ‫پ��دري‪ ،‬نوجوانش را در آغوش مي‌فش��ارد و او را‬ ‫مرد خانه صدا مي‌زند و مي‌گويد‪ :‬پسرم‪ ،‬مواظب‬ ‫مادر باش‪.‬‬ ‫و صداي حزن انگيز بالل‪ ،‬با چاووشي که انسان‬ ‫را به ياد امام حس��ين (ع) ‪،‬ام��ام رضا (ع) و خدا‬ ‫مي‌اندازد ‪.‬ش��ايد هم صداي صور اسرافيل زمانه‬ ‫اس��ت که ما را لحظ��ه‌اي‪ ،‬به مزرع��ه‌ي آخرت‬ ‫دعوت مي‌کند ‪.‬‬ ‫موبايل‌ها چه خوب همراه��ي مي‌کنند‪ .‬همه در‬ ‫جس��تجوي هم هس��تند‪ .‬انگار در اين س��اعت‪،‬‬ ‫همديگ��ر را گم کرده‌اند‪ .‬صداي زنگ موبايل‌ها با‬ ‫صداي همهمه‌ي حاضرين در هم آميخته ش��ده‬ ‫است و صحنه‌ي محشر را تداعي مي‌کند‪.‬‬ ‫س��نگيني ساک بر دس��ت‌هاي پير س��الخورده‪،‬‬ ‫فش��ار مي‌آورد و جواني به س��رعت‪ ،‬س��اک را از‬ ‫پدر مي‌گيرد و بر دست‌هاي پينه‌بسته‌اش بوسه‬ ‫مي‌زند و پدر ‪ ،‬پيشاني پسر را عاشقانه مي‌بوسد‪.‬‬ ‫توشه‌ي سفر را مهيا ساخته‌ايم؟‬ ‫کوله بار آخرت را آماده کرده‌ايم؟‬ ‫به سفارش پيامبر اسالم (ص) عمل نموده‌ايم؟‬ ‫به قران و خاندان پاکش توس��ل جسته‌ايم که در‬ ‫گذرگاه سخت پل صراط دستگيرمان باشند ؟‬ ‫اتوبوس‌ها بوق اخطار مي‌زنند‪ .‬مس��افران با شوق‬ ‫پله‌هاي اتوبوس را دوتا‪،‬يکي مي‌کنند‪.‬‬ ‫پ��رده‌ي آب��ي رن��گ اتوب��وس بين مس��افران و‬ ‫جامان��دگان اين دي��دار ‪ ،‬فاصله انداخته اس��ت‪.‬‬ ‫دس��تي ازمهر پ��رده را کنار مي‌زند تا واپس��ين‬ ‫دقايق همديگر را ببينند‪.‬‬ ‫واي ب��ر حال م��ا در آن زمان که پرده‌ي جس��م‬ ‫کنار کش��يده شود و حقيقت محض آشکار گردد‬ ‫و آنگاه چه رسوايي بزرگي است ‪.‬‬ ‫اين‌بار اش��ک‌ها‪ ،‬زبان گويايي است‪ .‬در دو سوي‬ ‫پرده‌ي آبي رنگ ‪ ،‬اش��ک‌ها روان است‪ .‬مسافران‬ ‫گريه ش��وق و بدرقه کنندگان اش��ک حسرت از‬ ‫ديدگان جاري ساخته‌اند‪.‬‬ ‫کاش مي‌شد حلقه‌هاي اشک را به هم پيوند داد‪،‬‬ ‫شايد به خدا رسيد‪.‬‬ ‫خدايا! به پاکي قطرات اش��ک خالصان درگاهت‪،‬‬ ‫اش��ک حس��رت و ندامت را در آخرت از ديدگان‬ ‫ما جاري مساز‪.‬‬ ‫بعضي از مسافران ‪ ،‬سپيد پوشيده‌اند به سفيدي‬ ‫لباس احرام و به سفيدي لباس آخرت ‪.‬‬ ‫لباس روح‌مان هم سپيد است ؟ بدون هيچ لکه‌ي‬ ‫سياهي از گناه و آلودگي است؟‬ ‫با صداي بسته شدن در اتوبوس چيزي در درون‬ ‫شکسته مي‌شود‪ .‬در اين زمان به يقين رسيده‌ام‬ ‫ِ‬ ‫بهشت‬ ‫که جزء مسافران نيستم‪ .‬مسافراني که به‬ ‫زمين دعوت شده‌اند‪ .‬مسافراني که به حج عمره‬ ‫مشرف مي‌شوند ‪.‬‬ ‫پ��روردگارا ! در زم��ان موعود مرا با در بس��ته‌ي‬ ‫بهشت روبرو مساز و من را بهشتي گردان‪.‬‬ ‫آخرين بوق اتوبوس نواخته مي‌شود و دست‌ها به‬ ‫يک‌باره باال مي‌روند و به نشان خداحافظي تکان‬ ‫داده مي‌شوند ‪.‬‬ ‫مسافران رفتند و من در بهت و حسرت مانده‌ام‪.‬‬ ‫با پاي پياده از ترمينال به س��وي خانه مي‌روم تا‬ ‫شايد روزي قدم به سرزمين وحي بگذارم و صفا‬ ‫و مروه‌‌ي جانانه‌اي را به جا آورم‪.‬‬

‫‪ ‬فیشور‪ :‬دفتر نشریه بهار فیشور ‪ ‬خلیلی ‪ ‬شیراز‪‌:‬سوپرمارکت بهادر ‪ ‬تهران‪ :‬میدان صادقیه‪ -‬سنمار ‪ ‬کیش‪ :‬بازار پارس خلیج ‪‬بندرعباس‬

‫راضیه یوسفی‬

‫حوض‌های زیبا دیگر در خانه‌ها جایی ندارد‬

‫‪ ‬تابستانه ‪7-‬‬

‫قلب آبی‌رنگ خانه‌های قدیمی دیگر نمی‌تپد‬ ‫زمانی که آفتاب س��وزان تابس��تان‪ ،‬چهره‌ی خاک‬ ‫را می‌س��وزاند و آس��مان در انتظار ابرباران زا بود‪،‬‬ ‫مردانی چیره دس��ت‪ ،‬به فکر خنکای بهاری‪ ،‬دست‬ ‫به جلوه‌گری می‌زدند و ساختاری زیبا همراه با هنر‬ ‫و تکنیک خاص بنا می‌کردند‪.‬‬ ‫دس��ت‌های هنرمندانه‌ای که از خاک نرم‪ ،‬س��اروج‬ ‫زبر و خشن می‌آفریدند وآن گونه با ریسمان(نخ)و‬ ‫چوب‪ ،‬طرح‌های ساده و زیبایی خلق می‌کردند که‬ ‫حس زیبایی و زیباشناسی انسان را بر می‌انگیخت‪.‬‬ ‫حوض‌های ش��ش فخی(ش��ش نیم دایره)‪ ،‬هشت‬ ‫فخ��ی‪ ،‬چهارگوش (مربع و مس��تطیل)‪ ،‬دایره‌ای از‬ ‫حوض‌های ش��ناخته ش��ده در گراش است که بنا‬ ‫بر س��لیقه و نوع کاربرد حوض‌ها طرح‌ها را درهم‬ ‫ادغام می‌کردند‪.‬‬ ‫عمده‌ترین موادی که در س��اخت حوض اس��تفاده‬ ‫می‌شد‪ ،‬ساروج( سیمان)‪ ،‬سنگ‪ ،‬خشت‪ ،‬گچ و آب‬ ‫بود‪.‬‬ ‫در ابتدا خاک سردو ‪( serdow‬محلی که آشغال‌ها‬ ‫را در آنجا جمع می‌کردند) را به وس��یله‌ی االغ به‬ ‫محلی که برای ساخته شدن ساروج در نظر گرفته‬ ‫بودند‪ ،‬می‌بردند بعد با آب مخلوط کرده و به حالت‬ ‫نیم دای��ره روی زمین په��ن می‌کردند و مدت ده‬ ‫شبانه روز‪ ،‬خورشید بر آن می‌تابید تا خشک شود‪.‬‬ ‫ح��اال نوبت بوته‌ها و خاره��ای درخت ُکنار بود که‬ ‫جلوه‌گری کنند تا خاک خش��ک ش��ده را به مدت‬ ‫بیس��ت و پنج شبانه روزبسوزانند‪ .‬وقتی خاک سرد‬ ‫ش��د ب��ا آب مخل��وط می‌کردند و به کم��ک َکرفه‬ ‫‪( KARFAH‬تخته‌ی چوبی مستطیل شکل پهن‬ ‫عنوان فرغون‬ ‫که چهار گوشه‌ی آن را می‌گرفتند‪،‬به‬ ‫ِ‬ ‫وگاری) مخلوط بدس��ت آمده را جابه‌جا می‌کردند‪.‬‬ ‫دو بی��ل از این مخل��وط را روی زمین می‌ریختند‬ ‫ک��ه حالت دایره‌ای به خود می‌گرفت که به هر یک‬ ‫از این دایره‌ها پَت��ره ‪ PATRAH‬می‌گفتند‪ .‬این‬ ‫پتره‌ه��ا را به صورت درازا در امتداد هم روی زمین‬ ‫ق��رار می‌دادند و جای زی��ادی را به خود اختصاص‬ ‫می‌داد و مدت ده روز طول می‌کش��ید تا خش��ک‬ ‫شود‪ .‬بعد بوس��یله‌ی گاوآهن‪ ،‬آن را نرم می‌کردند‪.‬‬ ‫حاال س��اروج زرد و خوش��رنگ‪ ،‬با هوش و ذکاوت‬ ‫مردان گراشی آماده‌ی استفاده است‪.‬‬ ‫برای کش��یدن طرح حوض دایره‌ای شکل به علت‬ ‫نبود وس��ایل مجهزبنای��ی و معماری ازریس��مان‬ ‫و می��خ اس��تفاده می‌کردن��د‪ .‬به طور مث��ال برای‬ ‫س��اختن حوضی به قطر دو متر‪ ،‬نقطه‌ای را در نظر‬ ‫می‌گرفتن��د و میخ را به زمی��ن می‌کوبیدند و یک‬ ‫متر ریس��مان ب��ه آن وصل می کردن��د‪ .‬به حالتی‬ ‫پرگار مانند دایره رسم می‌شد‪.‬‬ ‫حوض های چهارگوش بر اساس نوع ساختارمعماری‬ ‫به دو دسته تقسیم می‌شد‪ .‬حوض‌های چهار گوشه‬ ‫ساده و حوض‌های چهارگوشه که بوسیله‌ی تیغه‌ی‬ ‫گچی ار وس��ط نصف می‌ش��د‪ .‬حوض‌ه��ای چهار‬ ‫گوش��ه‌ی تیغه‌دار بنا بر موارد اس��تفاده به دو زیر‬

‫‪[ ‬عکس‌ها‪ :‬نرگس اسدی]‬

‫مجموع��ه‌ی تیغ��ه‌دار درزدار (فاصله‌دار‪ ،‬ش��یاردار‬ ‫کوچک) و تیغه دار بی‌درز تقسیم می‌شد‪.‬‬ ‫تیغ��ه در جهت رعای��ت بهداش��ت و صرفه جویی‬ ‫بیشتر آب کاربرد داشت‪ .‬مثال‪ :‬یک طرف تیغه‪ ،‬فقط‬ ‫مخصوص شستش��وی ظ��روف و لباس بود و طرف‬ ‫دیگ��ر آن مخصوص حمام کردن ب��ود‪ .‬در صورت‬ ‫درزدار بودن‪ ،‬این مس��ایل کم رنگ تر می‌شد ولی‬ ‫مس��اله‌ی ُکر بودن (پاک و طاهر بودن) آب‪ ،‬مورد‬ ‫توجه بیشتری قرار می‌گرفت‪ .‬اگر یک طرف حوض‬ ‫آب بیش��تری نسبت به طرف دیگر داشت با وجود‬ ‫درز‪ ،‬آب خود به خود جا‌به‌جا می‌شد و آب یکسانی‬ ‫در دو ط��رف حوض قرار می‌گرفت که اس��تفاده از‬ ‫آب آن از نظر شرعی بال مانع بود‪.‬‬ ‫برای ایجاد نیم دایره و س��ه گوش با ریسمان طرح‬ ‫آن را می‌ریختن��د و با گچ و خش��ت می‌س��اختند‪.‬‬ ‫دور ت��ا دور ح��وض را یک الیه اضافه ازس��نگ و‬ ‫ساروج درست می‌کردند که به این محل «پاشور»‬ ‫می‌گفتند‪ .‬از پاش��ور یا پاش��ویه‪ ،‬گذشته از شستن‬ ‫و تطهی��ر پاه��ا برای کاره��ای دیگر نیز اس��تفاده‬ ‫می‌ش��د‪ .‬به علت نبود یخچ��ال‪ ،‬تخم مرغ را درون‬ ‫ظرف چینی یا معدنی می‌گذاش��تند و در پاش��ور‬ ‫قرار می دادند تا فاس��د نش��ود‪ .‬خنک نگه داشتن‬

‫آب نوش��یدنی به ویژه در ایام ماه رمضان استفاده‬ ‫دیگر پاشور بود‪ .‬آب را درون ظرف کرده و درآن را‬ ‫محکم می بستند و در پاشور حوض قرار می دادند‬ ‫تا خنک ش��ود‪ .‬خنک نگه داشتن قلیان وآب قلیان‬ ‫نیز بر عهده پاشور بود‪.‬‬ ‫اغلب حوض‌ها در وس��ط حیاط ساخته می شد تا‬ ‫نس��یم خنکی که از وزش نسیم بر روی آب حوض‬ ‫ایجاد می‌ش��د در سرتاسرخانه پخش شود و هوای‬ ‫نسبی و یکسانی بوجود آورد‪.‬‬ ‫ب��ه ط��ور تقریبی ی��ک روز ط��ول می کش��ید تا‬ ‫حوض س��اخته ش��ود و برای دیراخ ‪DIRAKH‬‬ ‫(آب گیری کردن) دادن حوض‪ ،‬س��اروج را ش��ش‬ ‫الی هش��ت س��اعت بوس��یله ماله ‪ MALAH‬به‬ ‫دیواره‌های حوض می‌کش��یدند تا ساروج زردرنگ‬ ‫تبدیل به س��اروج سیاه رنگ شود ودیوارها آبگیری‬ ‫شود‪ .‬کوچکترین منفذی باقی نمی‌ماند وآب حوض‬ ‫بدون هیچ مش��کلی مدت زیادی درون حوض قرار‬ ‫می‌گی��رد و دیواره‌ها ب��ر اثر گرمای ش��دید‪،‬ترک‬ ‫برنخواهد داشت‪.‬‬ ‫ح��اال نوب��ت ُکرگیری (پاک��ی وطه��ارت) حوض‬ ‫اس��ت‪ .‬آفتابه را پر از آب کرده و دور تا دور حوض‬ ‫می‌ریختند و این عمل را سه بار تکرار می‌کردند‪.‬‬

‫حداق��ل میزان آبی که در حوض ق��رار می گرفت‬ ‫دوازده الی پانزده کندر‪ KANDAR‬بود‪ .‬هر کندر‬ ‫از دو حلبی هفده کیلویی و یک چوب که بوسیله‌ی‬ ‫طناب به هم وصل می ش��د‪ ،‬س��اخته می شد‪ .‬در‬ ‫صورت کمتر بودن این مقدار‪ ،‬آب نجس بود و غیر‬ ‫قابل استفاده می‌ماند‪ .‬روش دیگری برای تشخیص‬ ‫ُکر بودن آب حوض این بود که ده وجب طول ویک‬ ‫وجب بلندیِ حوض‪ ،‬پر از آب باشد‪.‬‬ ‫هر چه حوض عمیق‌تر بود‪ ،‬دوام و خنکی آب بیشتر‬ ‫بود‪ .‬آب حوض را هر چهار یا شش ماه یک‌بار عوض‬ ‫م��ی کردند‪.‬آب حوض در ابت��دا بی‌رنگ و به مرور‬ ‫زمان به رنگ های س��فید‪ ،‬س��بزکم رنگ‪ ،‬صورتی‬ ‫گرایش پیدا می کرد و در صورت سیاه رنگ شدن‬ ‫بالفاصله آب را تخلیه و تعویض می‌کردند‪.‬‬ ‫ب��رای تخلی��ه ی آب ب��ه دلی��ل نب��ودن خروجی‬ ‫ش��یرآب ازپیپ‪ ،‬دله‪( DALLAH‬سطل) استفاده‬ ‫می‌کردن��د و مابقی آب‌ها که در ته حوضی می‌ماند‬ ‫با کشیدن گونی یا حوله به کف و دیواره‌های آن‪،‬‬ ‫خارج می‌ش��د‪ .‬حدود بیست سال پیش بعد ازتمیز‬ ‫ک��ردن حوضی‪ ،‬ماده ای ش��ن مانند ب��ه رنگ آبی‬ ‫درون حوض��ی ریخته می ش��د تا مانع از تش��کیل‬ ‫سریع جلبک شود که به آن ضدگِشر‪GESHER‬‬ ‫(ضد جلبک) می‌گفتند‪.‬‬ ‫ق��رار دادن لنگه‌ه��ای در چوبی ب��ر روی حوضی‬ ‫مانع از تابش مس��تقیم نور خورشید به آب می‌شد‬ ‫و غالب��ا آب خنک می‌ماند‪ .‬ولی ع��دم نور کافی و‬ ‫تاریکی س��بب تسریع در جلبک زدن آب می شد‪.‬‬ ‫از این در چوبی برای قرار دادن ظرف های شس��ته‬ ‫ش��ده و جلوگیری از ورود گرد و خاک هم استفاده‬ ‫می‌شد‪.‬‬ ‫ب��رای زیبای��ی بیش��تر نمای حوض ب��ا رنگ آبی‬ ‫الج��وردی دیواره‌های ح��وض را رنگ یا نقاش��ی‬ ‫می‌کردند‪.‬‬ ‫هر چند هنوز خانه‌هایی با س��اخت و فرم معماری‬ ‫قدیم حوض‌های زیبایی را در خود جای داده است‬ ‫اما ب��ا تغییر و تح��ول زندگی و حرکت به س��وی‬ ‫مدرنیزه ش��دن حضور حوض‌ها در خانه‌ها کم‌رنگ‬ ‫شده است‪ .‬دسترس��ی به آب سالم و تصفیه شده‪،‬‬ ‫لوله کش��ی آب مصرفی‪ ،‬دسترسی به وسایل مورد‬ ‫نیاز جهت ذخیره‌ی آب همانند بشکه‪ ،‬نوع معماری‬ ‫کنون��ی و کمبود فضای کاف��ی از مهمترین عوامل‬ ‫بی‌توجهی و فراموشی حوض است‪.‬‬ ‫هن��وز خانه‌های کاه گلی با ج��ادوی خفته در دل‬ ‫خانه رمز‌ه��ای حیات را به ما ی��ادآوری می‌کنند‪.‬‬ ‫هنوز خانواده‌هایی هندوانه‌ی س��فره‌ی ماه رمضان‬ ‫را در ح��وض خن��ک نگه می‌دارد‪ .‬هن��وز حرفهای‬ ‫ناگفته‌ی زیادی در دلش پنهان کرده اس��ت‪ .‬شاید‬ ‫وظیفه هنرمندان و معماران ماست که دل آبی‌رنگ‬ ‫خانه‌ها را دوباره به تپش در آورند‪.‬‬

‫سمیه کشوری ‪ ‬مطبخ‬

‫َمهوه خوراک سنتی گراشی‌ها‬

‫مواد الزم‪:‬‬

‫خردل يک کيلو ‪-‬ماهي خشک دو کيلو‬ ‫نمک يک کيلو ‪ -‬آب به مقدار الزم‬

‫باعث شده اس��ت تا مهوه به غذای پایه گراشی‌ها‬ ‫تبدیل ش��ده و در طبخ ان��واع خوراک‌ها‪ ،‬نان‌ها و‬ ‫کلوچه‌ها از آن استفاده شود‪.‬‬

‫در ش��ماره نهم صحبت نو نوش��تیم انواع مختلف‬ ‫س��س از ماه��ی کول��ی (‪ )Anchory‬تخمی��ر‬ ‫ش��ده ساخته می‌ش��ود و در اقصا نقاط دنیا مورد‬ ‫اس��تفاده قرار می‌گیرد‪ .‬در آس��یای جنوب شرقی‬ ‫انواع س��س‌های ماهی کولی با آب و نمک درست‬ ‫می‌ش��ود‪ ،‬که البته نوع مزه و غلظت آن از شهری‬ ‫به ش��هر دیگر تفاوت می‌کند‪ .‬در ویتنام این سس‬ ‫به نام نواکمام(‪ )nuocmam‬شناخته می‌شود که‬ ‫در بس��ته‌بندی‌های مختلف در فروشگاهها عرضه‬ ‫می‌ش��ود‪ .‬مهوه را می‌توان را در انواع کنس��روها‬ ‫نیز دس��ته‌بندی کرد‪ .‬زیرا در صورت س��اختن و‬ ‫نگهداری صحیح تا چند سال نیز می‌توان از آن به‬ ‫عنوان یک خوراک استفاده کرد‪ .‬این ویژگی مهوه‬

‫تهي��ه‌ي َمه َوه طي چند مرحله انجام مي‌ش��ود‪ .‬در‬ ‫مرحله اول ماهي خشک را تکه‌تکه کرده و آن را در‬ ‫ظرفي با آب مي‌ش��وريم و اين کار را چند بار تکرار‬ ‫مي کنيم تا ماهي خوب شسته شود‪ .‬سپس ماهي‌ها‬ ‫را در دوسِ َنه (ظرفي سفالي که َمه َوه در آن تهيه مي‬ ‫شود) ريخته و روي آن آب مي‌ريزيم و همچنين يک‬ ‫کيلو نمک را هم به آن اضافه مي‌کنيم‪.‬‬ ‫و با وردنه که براي هم زدن ماهي و نمک وسیله‌ی‬ ‫مناسبي اس��ت‪ ،‬آن‌ها را خوب درهم حل مي‌کنيم‬ ‫تا آب و نمک به همه جاي ماهي برس��د و در اين‬ ‫صورت ممکن اس��ت باز به ريختن آب در دوسِ �� َنه‬ ‫نياز باش��د‪ .‬اما تا اندازه‌اي آب مي‌ريزيم که يک بند‬ ‫انگشت آب روي ماهي باشد‪ .‬آبِ زياد معموالً باعث‬

‫مهوه چیست‪:‬‬

‫طرز تهيه‪:‬‬

‫خراب شدن ماهي مي‌شود‪ .‬با تکه‌اي پارچه‌ي تميز‬ ‫و کش روي ظرف س��فالي را مي‌پوشانيم و سر آن‬ ‫را مي‌گذاري��م‪ .‬تا مدتي در هم��ان حال بماند‪ .‬اگر‬ ‫تابستان باشد ماهي زودتر له شده و حدود يک ماه‬ ‫طول مي‌کش��د‪ .‬اما در زمستان این زمان در حدود‬ ‫دو ماه اس��ت‪ .‬اما در طي اين يک يا دو ماه بايد به‬ ‫ظرف سفالي محتوي آب و ماهي سر زده و با وردنه‬ ‫آن را هم بزنيم‪ .‬اگر مي‌خواهيم ماهي زودتر له شود‬ ‫کافي است که هم زدن ماهي و آب را روزي يک يا‬ ‫دو بار انجام دهيم‪.‬‬ ‫در مرحل��ه‌ي دوم خردل را در ظرفي ريخته و روي‬ ‫آن آب مي‌ريزيم‪ .‬اگر خردل تميز نباش��د‪ .‬خاشاک‬ ‫س��بک آن روي آب مي‌نش��يند ک��ه مي‌تواني��م با‬ ‫خالي ک��ردن آب آن‪ ،‬م��واد را از خردل جدا کنيم‪.‬‬ ‫و ريگ‌هاي داخل خردل در ته ظرف مي‌نشيند که‬ ‫‌آن‌ها هم بايد از خردل جدا ش��ود‪ .‬شستن خردل را‬ ‫چند بار تکرار مي‌کنيم تا خردل کامال تميز ش��ود‪.‬‬ ‫سپس خردل را از الک عبور مي‌دهيم‪ .‬چون دانه‌هاي‬ ‫خردل ريز است وقتي با آب شسته مي‌شود دانه‌هاي‬ ‫خردل به هم مي‌چس��بند که با عبور دادن آن‌ها از‬ ‫الک مي‌توانيم دانه‌ها را از يک‌ديگر جدا کنيم‪ .‬وقتي‬ ‫با استفاده از الک‪ ،‬آب خردل گرفته شد‪ .‬خردل را در‬ ‫سيني ريخته و در فضاي آزاد مي‌گذاريم‪ .‬زماني که‬ ‫خ��ردل هنوز نم دارد روي آن نمک ريخته و با کف‬ ‫دست کاري مي‌کنيم که خردل و نمک خوب با هم‬ ‫مخلوط ش��ود‪ .‬اين کار را چند بار و طي چند دقيقه‬ ‫تکرار مي‌کنيم‪ .‬چون خ��ردل مزه تيز و تندي دارد‬ ‫اين کار براي رفع تيزي و تندي آن صورت مي‌گيرد‪.‬‬ ‫وقتي خردل کامال خشک ش��د‪ .‬آن را بو مي‌دهيم‪.‬‬ ‫براي اين کار مقدار کمي خردل در ظرف ريخته و با‬ ‫شعله‌ي کم تفت مي‌دهيم‪ .‬زماني که خردل تقريبا‬ ‫طاليي رنگ ش��د بو دادن به اتمام رس��يده اس��ت‪.‬‬ ‫ب��راي اين که بدانيم خردل رن��گ مورد نظر را پيدا‬ ‫ک��رده يا نه مقدار کمي خردل را از ظرف برداش��ته‬ ‫و با وس��يله‌اي مثل آونگ خردل را نرم کرده در اين‬ ‫صورت خردل رنگ خودش را نشان مي‌دهد‪ .‬پس از‬ ‫بو دادن خردل را نرم مي‌کنيم‪.‬‬ ‫در ادامه دوسِ َنه محتوي آب ماهي را برداشته و با‬ ‫آب‌کش آب آن را از ماهي جدا مي‌کنيم‪ .‬س��پس‬ ‫ماهي را در ظرف ديگري ريخته و آن را با دس��ت‬ ‫خ��وب له مي‌کنيم و در عين انجام اين کار آب را‬ ‫کم کم به آن اضافه کرده‪ .‬پس از مدتي دوباره آب‬ ‫را از ماهي جدا مي کنيم‪ .‬اين کار را چند بار تکرار‬ ‫کرده تا از ماهي فقط پوس��ت و تيغ باقي بماند و‬

‫از گوشت ماهي چيزي باقي نمانده باشد‪ .‬تا اينجا‬ ‫آب ماه��ي داريم که خ��ود آب ماهي (آو َمئي) به‬ ‫طور جداگانه يک غذايي سنتي و اصيل محسوب‬ ‫مي‌ش��ود که خيلي‌ه��ا آن را با پياز خرد ش��ده و‬ ‫آويشن نرم مخلوط مي‌کنند و سر سفره می‌برند‪.‬‬ ‫در مرحله آخ��ر آماده کردن مه��وه‪ ،‬خردل را به‬ ‫تدريج به آب ماهي اضافه مي‌کنيم و چون خردل‬ ‫نرم اس��ت و س��ريع در آب ماهي حل نمي‌شود با‬ ‫دس��ت خردل را در آب ماهي مخلوط مي‌کنيم‪ .‬تا‬ ‫خردل نرم در آب ماهي کامال حل شود‪.‬‬ ‫س��پس با صلوات و بردن ن��ام چهارده معصوم(ع)‬ ‫مهوه را درون دوسِ ��نه ريخته و با تکه‌اي پارچه‌ي‬ ‫تميز و کش روي دوسِ َنه را مي پوشانيم و سر آن‬ ‫را مي‌گذاري��م‪ .‬معموال تا يک هفته مهوه کامال جا‬ ‫افتاده است‪ .‬البته زودتر هم مي‌شود از آن استفاده‬ ‫ک��رد که در این حالت بوي خردل مي‌دهد‪ .‬همان‬ ‫يک هفته براي صرف مهوه بهترين زمان است‪.‬‬

‫نکاتي در مورد مهوه‪:‬‬

‫ در کل ماهي خشک دو برابر خردل استفاده مي‌شود‪.‬‬ ‫ ‬ ‫ معموال از مهوه در فضاي آزاد نگهداري مي شود‪.‬‬ ‫ بس��يار پيش آمده که ما با بوي ب��د مهوه روبرو‬ ‫مي‌ش��ويم عمده‌تری��ن دليل که باعث ب��وي بد آن‬ ‫مي‌شود نمک کم و آب زياد است که با رعايت میزان‬ ‫این دو ماده مي‌توان از بوي بد جلوگيري کرد‪.‬‬ ‫ از مهوه و آو آو َمئي به تنهايي نمي‌شود استفاده‬ ‫کرد بلکه با نان مصرف مي‌شود‪.‬‬ ‫ دلي��ل اين که مهوه با صلوات و بردن نام چهارده‬ ‫معصوم(ع) درون دوسِ َنه ريخته مي‌شود اين است که‬ ‫اعتقاد دارند که اين کار باعث خوب درس��ت ش��دن‬ ‫مهوه و با برکت شدن آن مي‌شود‪.‬‬ ‫خواص‪ :‬خردل س��یاه دارای اس��ید سیرونیک‪،‬‬ ‫پرونات‪ ،‬پتاس��یم‪ ،‬روغن خردل‪ ،‬لعاب و آنزیم‌های‬ ‫مختلف اس��ت‪ .‬خردل خاصيت ضد سرطاني دارد‪.‬‬ ‫از بدن در برابر بیماریهای قلبی محافظت مي‌کند‬ ‫و اشتها آور است‪ .‬همچنین معالج دردهای عصبی‬ ‫و اسپاس��م می باشد برخی نیز آن را براي ريزش‬ ‫م��و و ص��رع و مارگزیدگ��ی و دن��دان درد مفید‬ ‫دانسته‌اند‪.‬‬

‫‪‬کارنامه خون‬

‫شهید نورسته خواجی‬

‫‪www.yad-e-yaran.com‬‬

‫‪‬‬

‫نام پدر‪ :‬خلیل‬ ‫محل تولد‪ :‬گراش‬ ‫تاریخ تولد‪1311:‬‬ ‫محل شهادت‪ :‬مکه مکرمه‬ ‫تاریخ شهادت‪1366/5/9 :‬‬ ‫محل دفن‪ :‬گراش‬

‫فرازی از وصیت‌نامه‬

‫من که س��عادت ای��ن را ندارم که ب��ه مقام رفیع‬ ‫ش��هادت برس��م اما دوس��ت دارم اگر در این سفر‬ ‫م��ردم مرا در کنار فرزندانم یعنی ش��هدا به خاک‬ ‫بسپارند‪.‬‬

‫زندگی‌نامه‬

‫بانو خواجی به سال ‪ 1311‬در گراش در خانواده‌ای‬ ‫مذهب��ی و متدین دی��ده به جهان گش��ود محیط‬ ‫س��الم و باصفای خانه و فض��ای پرمعنویت خانواده‬ ‫او را از هم��ان اوان کودک��ی متدی��ن و پرحی��ا و با‬ ‫حج��اب پرورش داد در ط��ول زندگیش به احکام و‬ ‫دستورات اسالم خیلی زیاد اهمیت می‌داد عالوه بر‬ ‫واجبات مقید به انجام مستحبات نیز بود به عزاداری‬ ‫سیدالشهدا(ع) عالقه‌ی خاصی داشت‪.‬‬ ‫ساکت و باوقار و کم‌حرف بود‪ .‬ساده می‌پوشید ساده‬ ‫زندگی می‌ک��رد در راه‌پیمایی‌های قب��ل از پیروزی‬ ‫انقالب شرکت می‌کرد‪ .‬امام(ره) را زیاد دوست داشت‪.‬‬ ‫پشتیبان اسالم و روحانیت بود در زمان دفاع مقدس‪،‬‬ ‫در پشت جبهه فعالیت‌های زیادی در زمینه کمک و‬ ‫یاری رزمنده‌ها داشت‪ .‬بس��یار آرزوی زیارت خانه‌ی‬ ‫خدا را داش��ت تا این که در س��ال ‪ 1366‬عازم خانه‬ ‫خدا گردید که در مراس��م برائت از مشرکین بدست‬ ‫مزدوران و جنایتکاران آل سعود به شهادت رسید‪.‬‬ ‫علی داوری‌فرد‬

‫‪ ‬گزارش‬

‫اعتکاف‬ ‫چهارده ساله‬ ‫شد‬

‫امس��ال ‪ 619‬نفر در مس��اجد مختل��ف گراش در‬ ‫مراسم اعتکاف شرکت کردند‪.‬‬ ‫به گفته پورشمس��ی از س��ازمان تبلیغات اسالمی‬ ‫گراش‪ ،‬در کنارگراشی‌ها‪ 30 ،‬نفر از مردان و ‪ 60‬نفر‬ ‫از زنان در روستای فداغ نیز در ایام البیض امسال به‬ ‫اعتکاف نشستند‪ .‬بر اساس این آمار در شهر گراش‬ ‫‪ 83‬نفر معتکفین را آقایان تشکیل می‌دادند و شش‬ ‫برابر این تعداد یعن��ی ‪ 536‬نفر از خواهران نیز در‬ ‫اعتکاف ش��رکت کردند‪ .‬در جمع معتکفین گراش‬ ‫‪ 66‬نفر دانشجو حضور داشتند‪.‬‬ ‫جوان��ان حضور پرش��ماری در اعتکاف داش��تند و‬ ‫می‌ش��ود گفت که ‪ 80‬درصد حاضرین در مراسم‬ ‫معنوی اعتکاف را جوانان تشکیل می‌دادند که این‬ ‫نشانه مثبتی است‪.‬‬ ‫در کنار آنان که در اعتکاف شرکت می‌کنند گروهی‬ ‫هم هس��تند که باید امکان��ات را برای آن‌ها فراهم‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫صبح یک روز تابستان در دفتر هئیت امنا مسجد‬ ‫صاح��ب الزمان(عج)‪ :‬آقای دیباچ��ی یکی از اعضای‬ ‫هیئت امنا این مسجد بعد از تعارف چای این‌گونه‬ ‫ش��روع کردند‪ :‬اولین اعتکاف گراشی ها در مسجد‬ ‫صاحب الزمان(عج) برگزار شد که فقط برای آقایان‬ ‫بود امس��ال اعتکاف هم مردانه اس��ت و هم زنانه‪.‬‬ ‫مردان در سالن مسجد و زنان در طبقه‌ی باال‪.‬‬ ‫خت غذا در آش��پزخانه‌ی مسجد انجام می‌گیرد و‬ ‫در رابطه با هزینه‌ها ب��ا توجه به اینکه هزینه‌های‬ ‫دریافتی کفاف نمی‌دهد‪ ،‬جبران هزینه‌ها‪ ،‬از محل‬ ‫کمک‌های مردمی اس��ت‪ .‬در طی این س��ال ها با‬ ‫مش��کل خاصی مواجه نبوده ایم فقط پارس��ال با‬ ‫مشکل کم آبی مواجه شدیم که این هم با تانکرهای‬ ‫آب رسانی سطح شهر مرتفع شد و البته امیدواریم‬ ‫که امسال با توجه به تعویض شبکه آب‌رسانی شهر‬ ‫این مشکل را هم نداشته باشیم‪.‬‬ ‫بعد رفتم مغازه‌ی آقای جعفری مس��ئول اعتکاف‬ ‫مس��اجد ولی عصر(ع) و امام زین العابدین(ع)‪ :‬او هم‬ ‫تقریب��ا همان مطالبی را گفت ک��ه آقای دیباچی‬ ‫گفتن��د و البته ما را به مس��ئول متول��ی برگزاری‬ ‫مراسم اعتکاف (سازمان تبلیغات) ارجاع دادند‪.‬‬ ‫در سازمان تبلیغات عبدالرضا پورشمسی پاسخگوی‬ ‫ما بود و گفت‪ :‬در حدود چهارده س��ال قبل اولین‬ ‫مراسم اعتکاف در گراش برگزار شد‪ .‬اولین اعتکاف‬ ‫در محل مس��جد صاحب الزمان(عج) برای برادران‬ ‫بود و در حدود چهل و چند نفر ش��رکت داشتند‪.‬‬ ‫ستاد برگزاری مراس��م اعتکاف از چند هفته قبل‬ ‫تش��کیل جلسه داده اس��ت و مصوباتی نیز داشته‬ ‫است از جمله این که هزینه‌ی ثبت نام از هر نفر و‬ ‫شرکت کنندگان در آن جلسه تعیین شد‪.‬‬ ‫تا کنون مشکل خاصی نداشته ایم سازمان در اعزام‬ ‫روحان��ی و مبلغ به این مراس��م نقش پررنگی ایفا‬ ‫می نماید‪.‬‬ ‫هر چه گش��تیم که حاج احمد خوش��رو از اعضای‬ ‫هیئت امنا مسجد امیر المومنین را نیز پیدا کنیم‬ ‫که با وی هم صحبت شویم نتوانستیم‪.‬‬


‫نگاه نو‬

‫نوشته‌های صحبت‌نو دیدگاه شخصی نویسندگان مقاالت است‬ ‫میهمان ‪‬‬ ‫دکتر محمدرضا ترکی‬

‫چو دوران عمر از‬ ‫چهل درگذشت‬

‫دکت��ر محمدرض��ا ترک��ی عضو هی��ات علمی‬ ‫دانشکده ادبیات دانش��گاه تهران است‪ .‬مجموعه‬ ‫شعرهای «فصل فاصله» و «هنوز اول عشق است»‬ ‫ب��ه هم��راه پژوهش‌های ادب��ی مهمترین کارهای‬ ‫اوست‪ .‬این یادداشت را به مناسب چهلمین شماره‬ ‫صحبت‌نو ویژه گراش بخوانید‬

‫چهل س��الگی در فرهنگ و س��نت ما سن متفاوتی‬ ‫بوده اس��ت‪ .‬در این سن نگاه جامعه به مردان عوض‬ ‫می ش��ده و آنان را به جمع پختگان و کامل مردان‬ ‫می‌پذیرفته‌اند‪ .‬البته در ش��رایط امروز اوضاع کمی‬ ‫تا قس��متی فرق کرده و ممکن اس��ت ورود به دهه‬ ‫چه��ارم عمر با نوعی دلخوری همراه باش��د‪ .‬جدا از‬ ‫خانم‌ها که گفته می‌ش��ود نس��بت ب��ه اوج گرفتن‬ ‫منحنی سن‌ش��ان حس��اس‌اند‪ ،‬مردان نیز گاهی با‬ ‫این پدیده به س��ادگی کنار نمی‌آیند‪ .‬آن‌ها در این‬ ‫برهه یا احس��اس کمال و پختگی می‌کنند و طریق‬ ‫عقل در پی��ش می‌گیرند یا یک باره به این صرافت‬ ‫می‌افتند که «ای دل ش��باب رفت و نچیدی گلی ز‬ ‫عیش‪ »...‬آن وقت ممکن اس��ت به سبک‌سری‌هایی‬ ‫رو بیاورن��د ک��ه در اصطالح عامه ب��دان «چلچلی‬ ‫کردن» می‌گویند! البت��ه تجربه ثابت کرده که این‬ ‫تخت��ه‌گاز رفتن‌ها چندان دوامی ندارد و اغلب دیر‬ ‫یا زود به این نتیجه می رسند که باید از این اعمال‬ ‫مذبوحانه! دس��ت بردارن��د و خلعت ش��یب را چو‬ ‫تشریف شباب آلوده نسازند!‬ ‫به عقیده حکمای پیش��ین‪ ،‬از جمله مالصدرا‪ ،‬نفس‬ ‫آدمی از نخس��تین مراحل‪ ،‬یعنی از مرحله جنینی‬ ‫ک��ه نبات بالفعل و حیوان بالقوه اس��ت‪ ،‬مراحلی را‬ ‫ط��ی می کند تا ب��ه بلوغ معنوی می رس��د و این‬ ‫مرحله غالبا در حدود چهل س��الگی اتفاق می‌افتد‪.‬‬ ‫اشده‬ ‫بسیاری از مفسران در ذیل آیه «حتی اذا بلغ ّ‬ ‫و بلغ اربعین س��نة»[احقاف‪ ]۱۵:‬به این نکته اشاره‬ ‫کرده‌اند‪ .‬پیامبر اس�لام (ص) و غالب انبیاء در همین‬ ‫شش روز در کویت‪8‬‬

‫سن به پیامبری مبعوث شده‌اند‪ .‬در روایات اسالمی‬ ‫گاه با چنی��ن مضمونی بر می خوریم‪« :‬آن که قدم‬ ‫به چهل س��الگی نهد و عصا در دست نگیرد‪ ،‬خدا را‬ ‫عصیان کرده اس��ت» که اه��ل دل آن را به عصای‬ ‫احتیاط و متانت تعبیر می‌کنند نه عصای معمولی!‬ ‫س��عدی در رس��ائل فارس��ی خویش روایتی بدین‬ ‫مضمون آورده است‪:‬‬ ‫«ه��ر آن کس که در این س��رای فتور و متاع غرور‬ ‫که تو او را دنیا می‌خوانی‪ ،‬س��ال او به چهل برسد و‬ ‫شر او غالب نگردد و طاعت او بر معصیت‬ ‫خیر او بر ّ‬ ‫راج��ح نیای��د‪ ،‬او را بگوی که رخ��ت برگیر و جانب‬ ‫دوزخ گیر!»‬ ‫جالب است بدانیم چهل سالگی و سال‌های نزدیک‬ ‫به آن سن اوج گیری خالقیت هنری است و بسیاری‬ ‫از نویسندگان بهترین آثارشان را در محدوده همین‬ ‫همش��هریان به آن جا رفته بودیم‪ .‬ب��ا آقایان قائدی‬ ‫فرزندان حاج صفدر که مثل همیش��ه مودب بودند‪،‬‬ ‫یعقوب ابراهیمی که س��رش ش��لوغ ب��ود و گرفتار‪.‬‬ ‫احمد س��وزنده ک��ه می‌گفت درب��اره‌ی کاله‌برداری‬ ‫در گراش ننویس��ید چون برای گراشی‌ها افت دارد‪،‬‬ ‫خصوصا در غرب��ت‪ ،‬دیداری کوتاه داش��تیم‪ .‬در آن‬ ‫حال و هوا ناگهان دوس��ت دوران راهنمایی‌ام را جلو‬ ‫چشمم می‌بینم‪ .‬اسد دبیری با همان تیپ و شمایل‬ ‫آن روزه��ا ب��ا موهای صاف و بلند و دلی سرش��ار از‬ ‫مهربان��ی‪ .‬او برای ایرانی‌ها ماش��ین لباسش��ویی و‬ ‫کولره��ای غیرآکبن��د می‌فرس��تد و از کارش راضی‬ ‫است‪ .‬گراشی‌ها در بندر دوحه از ساعت شش صبح‬ ‫تا ش��ش بعد از ظهر کار می‌کنند و پس از س��اعت‬ ‫ش��ش عصر حتم��ا باید بندر را ترک کنن��د‪ .‬ورود و‬ ‫خروج به بندر سخت است و معموال همه‌ی آن‌ها را‬ ‫تفتیش بدنی می‌کنند‪.‬‬

‫س��ال‌ها آفریده‌اند‪ .‬به عنوان مثال تولستوی جنگ‬ ‫و صلح را در چهل س��الگی منتش��ر ک��رده و مارکز‬ ‫صدس��ال تنهایی را در س��ی و هفت سالگی نوشته‬ ‫است و کافکا وقتی در می‌گذشت چهل و یک سال‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫س��خنوران ادب فارسی نیز بارها از چهل سالگی به‬ ‫عنوان س��ن کمال یاد کرده‌اند‪ .‬ناصر خسرو‪ ،‬چنان‬ ‫که در مقدمه س��فرنامه آمده‪ ،‬در پی خوابی که در‬ ‫چهل س��الگی می‌بیند‪ ،‬با خود می‌گوید‪« :‬از خواب‬ ‫دوشین بیدار ش��دم‪ ،‬اکنون باید که از خواب چهل‬ ‫ساله نیز بیدار ش��وم‪ ».‬و بدین ترتیب سفری هفت‬ ‫س��اله را آغاز می کند‪ .‬او در دی��وان خویش آورده‬ ‫است‪:‬‬ ‫بنگر که کجا می‌روی ای رفته چهل سال‬ ‫چون آب سوی جوی ز باال سوی محشر‬ ‫فردوسی سن چهل را طالیه‌دار پیری می‌شمارد‪:‬‬ ‫چو سن جوان برکشد تا چهل‬ ‫غم روز مرگ‌اندر آید به دل‬ ‫حکی��م گنج��ه وقت��ی در آس��تانه چهل س��الگی‬ ‫مخزن‌االس��رار را می‌سرود منتظر نقد چهل سالگی‬ ‫بود تا ب��ا وجود آن نزاع طبیعت و عقل را در وجود‬ ‫خود پایان یافته ببیند‪:‬‬ ‫طبع که با عقل به داللگی ست‬ ‫منتظر نقد چهل سالگی ست‬ ‫تا به چهل سال که بالغ شود‬ ‫نقد سفرهاش مبالغ شود‬ ‫یار کنون بایدت افسون مخوان‬

‫درس چهل سالگی اکنون مخوان‬ ‫گفت��ه ان��د که مولوی تا س��ن چهل و ت��ا پیش از‬ ‫دیدار با ش��مس ش��عری نس��روده بود و مجموعه‬ ‫حدود هفتاد هزار بیتی دیوان کبیر و مثنوی حاصل‬ ‫س��ال‌های پس از چهل اوست‪ .‬این حکیم عارف در‬ ‫دفتر س��وم مثنوی مراحل تکامل انسان را تا چهل‬ ‫سالگی به شیوه اهل حکمت شرح داده و در بخشی‬ ‫از همین دفتر آورده است‪:‬‬ ‫آدمی را اندک اندک آن همام‬ ‫تا چهل سالش کند مرد تمام‬ ‫س��عدی در بوستان چهل س��الگان را از دست و پا‬ ‫زدن بیهوده منع کرده است‪:‬‬ ‫اگر در جوانی زدی دست و پای‬ ‫در ایام پیری به ُهش باش و رای‬ ‫چو دوران عمر از چهل درگذشت‬ ‫مزن دست و پا کابت از سر گذشت‬ ‫نشاط از من آن گه رمیدن گرفت‬ ‫که شامم سپیده دمیدن گرفت‬ ‫بباید هوس کردن از سر به در‬ ‫که دور هوسبازی آمد به سر!‬ ‫اما حافظ پس از چهل س��ال هن��وز نگران گردش‬ ‫چشم نگار بوده است ‪:‬‬ ‫علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد‬ ‫ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد!‬ ‫نکت��ه آخر این ک��ه در تاجیکس��تان و برخی نقاط‬ ‫دیگر به سبب آنچه گذشت‪ ،‬چهل سالگی را جشن‬ ‫می‌گیرند که اقدام بسیار زیبا و با مفهومی است‪.‬‬

‫اوست‪ .‬اسماعیل می‌گوید اگر رسول همراه ما نباشد‬ ‫سفر بی‌فایده است‪ .‬نام عبدالرسول در بحرین عبداهلل‬ ‫اس��ت‪ .‬زیرا عرب‌های افراطی اعتق��اد دارد فقط باید‬ ‫عبداهلل بود! رسول معتقد است با توجه به توان مالی‬ ‫گراشی‌ها در جهان تجارت‪ .‬آنها می‌توانند با تجمیع‬ ‫اموال خود یک امپراط��وری تجاری زنجیره‌ای مثل‬ ‫کارفور و ‪ ...‬راه بیندازند!‬ ‫منزل حاج محمد الوثیقی در منطقه‌ی اعیان نشین‬ ‫کویت است ‪ .‬عمارتی که به شکل در ورودی یونیسف‬ ‫و در سه طبقه ساخته شده است‪ .‬او شیعه‌ای معتقد‬ ‫و نیکوکار و مثل همه‌ی کویتی‌های شیعه دوستدار‬ ‫زیارت مرقد امام رضا(ع) در مش��هد است‪ .‬بر دیوارها‬ ‫تابلوهای درخش��انی از نقاش��ی‌های مذهبی و بافته‬ ‫ش��ده از ابریش��م دیده می‌ش��ود‪ .‬اتاق‌ها با آویزهای‬ ‫گران‌قیم��ت و مبل‌هایی متناس��ب با چنین فضایی‬

‫تزیین ش��ده اس��ت‪ .‬اتاق پذیرای��ی در جای دیگری‬ ‫اس��ت‪ .‬پس از اقامه‌ی نماز ظهر به س��الن راهنمایی‬ ‫می‌ش��ویم‪ .‬روی میز حداقل برای س��یر ش��دن صد‬ ‫نفر غذا تهیه ش��ده اس��ت‪ .‬از انواع و اقس��ام غذاها و‬ ‫نوش��یدنی‌ها و خورش��ت‌ها و‪ ...‬من البته به جای دو‬ ‫نفر تناول کردم محمد عل��ی را نمی‌دانم! حال پس‬ ‫از صرف غ��ذا بماند که چه پس غذاهایی تهیه دیده‬ ‫بودن��د‪ .‬واقعا این زندگی به س��بک عرب‌ها هم خود‬ ‫داس��تانی دارد‪ .‬تازه پ��س از خداحافظی و رفتن به‬ ‫هتل سفیر البستکی‪ ،‬الوثیقی زنگ زد که اهل منزل‬ ‫می‌گوید‪ :‬چرا چیزی میل نکرده‌اید‪.‬‬ ‫پسر دایی‌های من غروب به بحرین باز می‌گردند‪ .‬روز‬ ‫بع��د من به تهران باز می‌گ��ردم و محمدعلی دو روز‬ ‫بعدتر به گراش‪ .‬به قول قدیمی‌ها‪:‬‬ ‫کائت اما خشی خشی‪ /‬لنگ توره بر بکشی‬

‫ورود ب��ه مین��ا الدوحه کار آس��انی نیس��ت‪ .‬فقط با‬ ‫هماهنگ��ی و دریافت مجوز می‌توانی وارد بندر دوحه‬ ‫ش��وی‪ .‬دلیل آن هم این اس��ت که این بندر مرز آبی‬ ‫کویت اس��ت‪ .‬ما ب��ا یک تلفن صادق کش��وری وارد‬ ‫بندر ش��دیم و از پست بازرس��ی بدون تفتیش عبور‬ ‫کردیم‪ .‬سوله‌های بزرگ‪ ،‬انبارهای بزرگتر اولین چیزی‬ ‫است که به چش��م می‌آید‪ .‬این سوله‌ها پر از اجناس‬ ‫خوراکی و پوش��اک و لوازم دیگر اس��ت‪ .‬گراشی‌هایی‬ ‫که در بندر دوحه حضور دارند با ایرانی‌های آن سوی‬ ‫آب‌ها معامالت تجاری دارند‪ .‬بیشتر تجارت گراشی‌ها‬ ‫با آبادانی‌ها و خرمش��هری‌ها و بوشهری‌هاس��ت‪ .‬این‬ ‫معامالت بر اساس اعتماد متقابل و تجربه‌های کاری‬ ‫صورت می‌گیرد‪ .‬گراش��ی‌ها معموال از مشتریان خود‬ ‫طلبکار هس��تند و برای وصول آن دچار مشکل‪ .‬مث ً‬ ‫ال‬ ‫وقتی س��راغ حاج محمد محمدی گراشی فرزند خالو‬ ‫حس��ین رفتیم گفتند س��ری به ش��رطه زده است و‬ ‫دلیلش آن بود که یکی از ناخداهای ایرانی مبلغ دوازده‬ ‫میلیون تومان پول نقد با خ��ود آورده بود و پلیس از‬ ‫ناخدا خواسته بود درباره‌ی چنین کاری توضیح دهد‪.‬‬ ‫البته نیمی از مبلغ متعلق به حاج محمد بود و دیگران‬ ‫نیز با مش��کل تاخیر و گاه ع��دم پرداخت طلب خود‬ ‫رو به رو می‌ش��وند‪ .‬در س��وله با اصغر نظری مردی‬ ‫که همیشه او را دوست داشته‌ام‪ ،‬بدون آن که بفهمد‬ ‫دوس��تش دارم‪ ،‬گپ و گفتی زدی��م و در غیاب حاج‬ ‫حس��ن آخوندی ‪-‬که با وس��واس خاصی در زمینه‌ی‬ ‫مسایل شرعی کار می‌کند‪ -‬و به دلیل فوت فرزندش‬ ‫در کویت نبود به گراشی‌های دیگر سر زدیم‪ .‬با حاج‬ ‫صادق به مخزن و فروش��گاه بزرگ برادران مالدار سر‬ ‫زدیم و آنان با مهربانی و تعجب ما را پذیرفتند‪ .‬شگفت‬ ‫زده از ای��ن که چگونه به مینا‌الدوحه وارد ش��ده‌ایم‪.‬‬

‫آن‌ها می‌گویند این بندر در درجه‌ی دوم اهمیت قرار‬ ‫دارد و به باید به مینااالحمدی برویم ولی ما همچنان‬ ‫مقاومت می‌کنیم‪.‬‬ ‫لنج‌ه��ای باربری کوچک و بزرگ چهره‌ای جذاب به‬ ‫بندر داده است‪ .‬همه سرشان به کار خودشان است‪.‬‬ ‫م��ن و محمدعلی ب��رای بازدی��د از وضعیت زندگی‬

‫کهنه گراش��ی‌های بحرین وقتی اطالع یافتند ما به‬ ‫کوی��ت آمده‌ایم با یک تیر دو نش��ان زدند‪ .‬هم با ما‬ ‫مالق��ات کردند و هم به ضیافت ناه��ار حاج محمد‬ ‫الوثیق��ی رفتیم‪ .‬حاج ابراهی��م کامروا می‌گوید‪ :‬حاج‬ ‫محمد که الری االصل است چندین بار ما را به کویت‬ ‫دعوت کرده بود‪ ،‬اما فرصتی دست نمی‌داد‪ .‬الوثیقی‬ ‫قطعه زمینی را در بحرین خریداری کرده است و قرار‬ ‫اس��ت با حمایت ایشان و دیگران ساخته شود‪ .‬حاج‬ ‫اسماعیل کامروا که فردی خوش‌مشرب و خوش‌سفر‬ ‫است می‌گوید قبل از ناهار به منطقه‌ی شیوخ برویم‪.‬‬ ‫می‌رویم و با آقای حاجیان در فروشگاه النقی دیداری‬ ‫کوتاه داریم‪ .‬در این سفر آقا رسول جعفری نیز همراه‬

‫در ش��هر قدی��م محله‌ه��ای گاله‪ ،‬س��بزگو‪ ،‬پاقلعه‪،‬‬ ‫پیرغیب و کوریچان در دس��ته‌جات سینه‌زنی با هم‬ ‫متحد بودند و به آن‌ها حیدری می‌گفتند؛ شاید به‬ ‫خاطر آن بود که رهبریت مذهبی و روحانی شهر در‬ ‫بین این محله‌ها زندگی می‌کرد به حیدری معروف‬ ‫ش��ده بود و اما نعمتی‌ها هم متش��کل از محله‌های‬ ‫قنبربیگی‪ ،‬امام‌زاده‪ ،‬کوو‪ ،‬محله نو و ‪ ...‬بودند‪.‬‬ ‫این دو دسته همیشه در عزاداری‌ها و سینه‌زنی‌ها و‬ ‫کتل و علم برداشتن در ایام عزاداری امام حسین‪ ،‬با‬ ‫هم رقابت سخت و مثال‌زدنی داشتند که بعضاً هم‬ ‫به خشونت و درگیری و آسیب رساندن به یکدیگر‬ ‫منجر می‌ش��د‪ ،‬بخصوص اگر دو دسته سینه زنی از‬ ‫دو محله رقیب برای گذشتن از کوچه‌ای با هم روبرو‬ ‫می‌ش��دند که هر یک سعی می کرد دیگری را کنار‬ ‫زده و جل��و بیفتد و دیگری نمی‌گذاش��ت و همین‬ ‫باعث درگیری و بزن‌بزن می‌ش��د که گاهی یکدیگر‬ ‫را به قصد کش��ت و کش��تار و این که مث ً‬ ‫ال دشمن‬ ‫امام‌حس��ین را می‌خواهد بکشد می‌زدند و لت‌و پار‬ ‫می‌کردند‪ .‬خدا خیر دهد ش��هربانی‌های زمان شاه‬

‫که همیش��ه مواظب بودند تا این درگیری‌ها پیش‬ ‫نیاید تا بعدا ً که ش��اه ق��درت بیش‌تری پیدا کرد و‬ ‫ادارات تابع��ه مرکز هم به طبع ق��درت بیش تری‬ ‫پیدا کردند که س��ینه زنی در کوچه‌ها ممنوع است‬ ‫و عزاداران تنها حق عزاداری در تکایا و حسینیه‌ها‬ ‫و مس��اجد را دارند و چه استفاده‌هایی که وعاظ از‬ ‫این مس��ئله برای تحریک مردم علیه حکومت شاه‬ ‫نکردند‪.‬‬ ‫می‌گفت��م که این کوچه یک��ی از کوچه‌های اصلی‬ ‫ش��هر بود و معلوم است که خانه‌هایی که درش در‬ ‫این کوچه باز می‌ش��ود متعلق به چه کسانی است‪.‬‬ ‫بله خوب حدس زدید‪ ،‬متعلق به سرشناس��ان شهر‬ ‫و طبقه مرفه آن‪.‬‬ ‫تا م��ن به یاد دارم منزل دکت��ر حبیب (در بمبئی‬ ‫هن��د علم پزش��کی آموخته بود و انصاف��اً خدمات‬ ‫بی‌دریغ��ی به م��ردم الر و الری‌ها نم��ود‪ ،‬خداوند‬ ‫بیامرزدش) گرچه با روحانیان شهر رابطه حسنه‌ای‬ ‫داش��ت ولی به علت درس خواندن در هند و آش��نا‬ ‫ش��دن با علوم و پیش��رفت‌های اروپایی��ان در هند‬

‫بخارای من‪ ،‬الر من‪15‬‬ ‫روحانیان و مردم هم اش��کال وارد می‌کرد و س��عی‬ ‫‌اللهي‬ ‫سيد محمدحسن آيت‬ ‫می‌نمود اعتقادات آنان را زیر سؤال برد‪.‬‬ ‫البت��ه تا اندازه ای هم موفق ب��ود؛ چرا که مردم به‬ ‫لح��اظ مداوای خود و حتی روحانی��ون به وی نیاز‬ ‫داش��تند و پایگاهی که در اجتماع و جامعه داشت‬ ‫کمتر از ی��ک روحانی نبود و لذا روحانیون س��عی‬ ‫می‌کردند با او روابطش��ان را حسنه نگه دارند ولی‬ ‫مرزه��ا را با او حفظ کنند و با ترفندهایی اعتقادات‬ ‫وی را بین عوام مخدوش جلوه دهند‪.‬‬ ‫همیشه این گونه بود‪ ،‬نیاز مبرم به علم جدید داشتند‬ ‫ولی از رواج فرهنگ آن به شدت جلوگیری می‌کردند‪،‬‬ ‫مبادا که اعتقادات مردم نس��بت به خودشان سست‬ ‫شود و جایگاه خود را از دست بدهند‪.‬‬ ‫سید محمدحس��ن آیت‌اللهی فرزند آیت‌اله سید‬ ‫دیگر از کسانی که منزلشان در این کوچه اصلی شهر‬ ‫عبدالعلی آیت‌اللهی در حال حاضر در قم ساکن است‬ ‫بود منزل ح��اج محمدرضا و حاج علی اصغر و حاج‬ ‫و از خاطرات کودکی خود در الر نوشته است‪.‬‬ ‫طالب‪ ،‬داوری (فرزند اولین نماینده مجلس ش��ورای‬ ‫اعتقادات دینی‌اش سست شده بود و سعی نمی‌کرد ایران در دوره اول) منزل ضیاء الری از بس��تگان به‬ ‫که حداقل جلو مردم اعمال و عبادات ش��رعی خود داوری‪ ،‬من��زل حاج‌آهن‪ ،‬منزل ح��اج معتمد که دو‬ ‫را ب��ه ظاهر انجام دهد‪ .‬گذش��ته از آن که گاهی به برادر بودن��د‪ ،‬یکی بازاری ب��ود و دیگری هم گرچه‬

‫برای خودش��ان می‌گویند این روزگار قانون جذبی‬ ‫دارد ک��ه تو خودت می‌توانی دنیای‌ات را همان‌جور‬ ‫که دوست داری رقم بزنی! این قانون جذب تبصره‬ ‫و تک ماده و از این جور چیزها ندارد که اگر کسی‬ ‫دل خوش��ی از این دنیا نداشته باشه‪ ،‬خودش برای‬ ‫خودش دنیای خوبی رق��م بزند؟ بابا همش حرفه؟‬ ‫اگر واقعیت داشت که ما االن برای خودمان یک پا‬ ‫دانشمند ملی و یک مایه دار درست حسابی بودیم!‬ ‫اگر واقعیت داش��ت که االن ما توی ش��هر خودمان‬ ‫بودیم و داشتیم صفا می‌کردیم! اگر واقعیت داشت‬ ‫ک��ه مونس تنهایی‌ ما این کامپیوتر و اینترنت نبود!‬ ‫اگر واقعیت داشت که ‪...‬این دنیای ما نبود!‬ ‫روز و ش��ب در این فکریم که روزی باز به شهرمان‬ ‫برگردی��م! اما چرا غربت؟ از ما می‌پرس��ند که حاال‬ ‫چرا غربت؟ غربت که فقط دوری از ش��هرت نیست!‬ ‫اگر از خودت دور بش��وی هم‪ ،‬حس غربت همیشه‬ ‫با توس��ت‪ .‬یک زمانی در غرب��ت زندگی می‌کردیم‪،‬‬

‫اما االن خودم��ان غریبیم در ای��ن زندگی! در این‬ ‫غرب��ت ماندیم فقط برای یک چی��ز! آن هم نرفتن‬ ‫به خدمت! قانون گذاش��ته‌اند از یک سال عمرت ‪3‬‬ ‫ماه هم توی ش��هرت نباش��ی‪ .‬قانون گذاشتند اگر‬ ‫دوس��ت نداری ‪ 18‬م��اه از بهترین و ش��یرین‌ترین‬ ‫س��ال‌های عمرت تلف بشود‪ ،‬باید دو سال خارج از‬ ‫زندگی‌ات زندگ��ی کنی‪ .‬حاال من مانده‌ام این چند‬ ‫س��ال خارج بودنم زندگی تلف می شود یا اگر بروم‬ ‫خدمت سربازی‪.‬‬ ‫اما نه ‪....‬اینجا که بودم درس و مش��قم را ادامه دادم‬ ‫ن ماست‪ .‬یک دل می‌گوید‬ ‫اما مشکل‪ ،‬دانش��گاه رفت ‌‬ ‫بی‌خیال ایران‪ ،‬همین جا برو دانشگاه و حالش را ببر‪،‬‬ ‫ام��ا یک دل می‌گوید دیگر بس اس��ت و ایران بهتر‬ ‫اس��ت‪ .‬حداقل می‌توانی دوست و فامیل‌ات را ببینی‪،‬‬ ‫حداقل می‌توانی با دلی راحت درس بخونی‪ .‬اما مگر‬ ‫ای��ن دل صاحب مرده‌مان طاقت می‌آورد؟ دوس��ت‬ ‫ندارم بدون کارت معافی��ت برگردم ایران‪،‬یعنی دلم‬

‫صادق رحمانی‬

‫غذا خوردن به‬ ‫سبک عرب‌ها‬ ‫عالمی دارد‬

‫بحرینی‌ها در کویت‬

‫س��ردبیر صحبت‌نو اس��فندماه ‪ 1387‬سفری به‬ ‫کش��ور کویت داش��ت‪ .‬او در این س��فرنامه سعی‬ ‫می‌کند ش��مایی از زندگی روزمره‌ی همش��هریان‬ ‫را در این کش��ور روایت کند‪ .‬قس��مت پایانی این‬ ‫سفرنامه را بخوانید‬

‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫منوی فرهنگی ‪‬‬ ‫مصطفی کارگر‬

‫مصطف��ی کارگر از ش��اعران و مداح��ان نامدار‬ ‫گراش است‪ .‬حاصل کارنامه پرکار او تاکنون فقط‬ ‫یک کتاب است‪.‬او از فرصت منوی فرهنگی برای‬ ‫پیش‌نهادهایی از لون دیگر استفاده کرده است‪.‬‬

‫پیش‌نهادهایی‬ ‫برای مومن بودن‬ ‫شنيدني‬

‫آنهايي كه مقداري با بقيه فرق دارند‪ ،‬از اين شنيدني‬ ‫بي‌نظير بهره‌مند مي‌شوند‪ .‬آنها دو گروه‌اند‪ :‬اول كساني‬ ‫كه حال و هواي مناجات و شب‌زنده‌داري دارند‪ .‬دوم‬ ‫كساني كه صبح‌گاهان بيدارند‪ .‬اين‌ها مي‌توانند صداي‬ ‫اذان صبح مساجد شهرمان را بشنوند و لذت ببرند‪.‬‬ ‫وقتي صداي موذن پير مسجد محله را شنيده‌اي كه‬ ‫اذان صبح مي‌گويد و آدمها را به مناجات مي‌خواند‪،‬‬ ‫يكي از زيباترين شنيدني‌هاي عالم را تجربه كرده‌اي‪.‬‬ ‫خوش به حالت‪.‬‬

‫خواندني‬

‫كتاب‌هاي زيادي وجود دارد كه خوب‌هايش هم كم‬ ‫نيست‪ .‬اما بسياري از آنها ـ حتي خوب‌هايش ـ فقط‬ ‫يك بار و يا حداكثر دو س��ه مرتبه خوانده مي‌شوند‪.‬‬ ‫اما كل خواندني اين ش��ماره‪ ،‬به جاي صد و يا چند‬ ‫صد صفحه‪ ،‬تنها چند صفحه است‪ .‬بستگي به حال‬ ‫و هواي روح��ي آدم‌ها نيز دارد‪ .‬ه��ر حس و حالي‪،‬‬ ‫خواندن��ي ويژه خ��ودش را دارد‪ .‬آن هم فقط يك تا‬ ‫دو صفحه‪ .‬مختصر و كوتاه اما دلنشين و روح‌نواز كه‬ ‫خودش به چند كتاب م��ي‌ارزد‪ .‬خواندني مورد نظر‬ ‫در كتاب مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي قرار دارد‬ ‫به نام مناجات «خمس عشره»‪ .‬مناجات‌هاي تائبين‪،‬‬ ‫شاكين‪ ،‬خائفين‪ ،‬راجين‪ ،‬راغبين‪ ،‬شاكرين و‪...‬‬ ‫حيف است نخوانده باشيم‪.‬‬

‫ديدني‬

‫‪‬‬

‫بحرینی‌ها در خانه الوثیق ‪ -‬محمد‪ .‬جعفری‪ .‬الوثیقی‪ .‬اسماعیل و ابراهیم کامروا‬

‫حیدری‌ها و‬ ‫نعمتی‌ها‬

‫راضی نمی‌شود‪ .‬این همه زجر دوری را تحمل کردم‬ ‫آن وقت یک دفعه همه‌ی زحماتم را هدر بدهم؟ دلم‬ ‫راضی نمی‌ش��ود‪ .‬یک روز همانطور که نشسته بودم‬ ‫و در فک��ر فرو رفته بودم زنگ گوش��ی‌ام به صدا در‬ ‫آمد‪«.‬سالم پس��ر حاجی‪ ،‬خبری از قانون جدید هم‬ ‫داری؟ فالنی می‌گفت قانون جدید آمده و چند سال‬ ‫ب��ه جلو افتاده» اما حاجی من چند ش��ب پیش که‬ ‫رفتم س��ایت نظام وظیفه‌ی عمومی که خبری نبود‬ ‫«نه فالنی گفته که قانون جدید اومده» واقعاً؟ من که‬ ‫انگار دنیا را به من داده بودند و سر از پا نمی‌شناختم‬ ‫و می‌خواس��تم بروم بیرون از خوشحالی داد بزنم! اما‬ ‫این خوشحالی فقط برای مدت کوتاهی بود «اما من‬ ‫زنگ زدم سفارت‪،‬گفتند خبری نیست»‬ ‫انگار یک س��طل پ��ر آب یخ روی م��ن خالی کرده‬ ‫باشند‪.‬کم‌کم داشت اشکم در می‌آمد! ساکت ماندم و‬ ‫به زور خداحافظی کردم! به خودم گفتم‪« :‬آخه چرا‬ ‫من؟ چرا من باید همچین سرنوش��تی داشته باشم؟‬

‫‪6‬‬

‫شماره چهل‬

‫ب��ازاری بود ولی بیش تر به دعا و عبادت و نمازهای‬ ‫استیجاری مش��غول بود و تقریباً از مالهای شهر به‬ ‫حس��اب می‌آمد‪ .‬حال هر چه از این کوچه به شمال‬ ‫و جنوب می‌رفتی خانه‌ها مستضعف‌تر می‌شد‪ ،‬خود‬ ‫کوچه شرقی و غربی به حساب می‌آمد‪ ،‬معموال خانه‬ ‫روحانیان شهر کنار بازار و یا مسجد بزرگ شهر بود‬ ‫و این موضوع در الر تا من به یاد دارم کمتر به چشم‬ ‫دیدم‪ ،‬به هر حال از خانه‌هایی که درش به این کوچه‬ ‫باز می شد منزل جدمان یا بهتر بگویم مجموعه‌ای‬ ‫از خانه‌های متعلق به جدمان بود‪.‬‬ ‫خانه های دیگری از بزرگان ش��هر نیز در این کوچه‬ ‫قرار داشت که من به یاد نمی‌آورم ولی اسمشان را از‬ ‫این و آن ش��نیده ام مثل خانه‌ی مرحوم کمپانی که‬ ‫خانه‌ای با س��ر در و س��کوهای دو طرف و در بزرگی‬ ‫بود که نشانه‌ای از بزرگی و ثروتمند بودن اهل خانه‬ ‫داشت‪ .‬خانه‌ی مرحوم بازرگان که از بازرگانان مشهور‬ ‫الری بود منزل رضاپوری‌ها که دو منزل بزرگ یکی‬ ‫منزل دکت��ر حبیب و دیگر رضاپوری نام داش��ت و‬ ‫خانه‌های دیگر مثل خانه‌ی مرحوم علی شیری و ‪...‬‬

‫از درون دبی ‪ ‬ای��ران به این بزرگی‪ ،‬س��رباز مثل ما رو واس��ه چی‬ ‫ح‪ -‬الف می‌خواد؟» از همه کس و از همه چیز متنفر ش��ده‬ ‫بودم‪ .‬زندگی‌ام به مثابه‌ی یک مرده‌ي متحرک شده‬ ‫بود‪ .‬با کسی حرف نمی‌زدم‪ ،‬چون حس و حالی برایم‬ ‫نمان��ده بود‪ .‬بعضی اوقات بچه‌ها ما را اذیت می‌کنند‬ ‫و می‌گوین��د‪« :‬اگه ایران ب��ودی االن بهترین غذا رو‬ ‫می‌خوردی‪ ،‬اگه ایران بودی همه چیز رو واست آماده‬ ‫می‌ک��ردن‪ ».‬مثال می‌خواهند من را اذیت کنند‪ .‬من‬ ‫هم در جوابش��ان می‌گویم ‪«:‬من رو نمیتونید اذیت‬ ‫کنید‪ ،‬من برام مهم نیس��ت کجا باش��م ‪،‬به تنهایی‬ ‫ع��ادت کردم»‪ .‬اما همه این حرف‌ها خالی‌بندی بود‪.‬‬ ‫شاید بقیه را گول زده باشم و باورشان شده باشه که‬ ‫من راحتم‪ ،‬اما خودم را که نمی‌توانم گول بزنم! یک‬ ‫دفعه نشد یک گراش��ی را ببینم و در مورد سربازی‬ ‫از او نپرس��م و در آینده ه��م همین روند ادامه دارد‪.‬‬ ‫به امید روزی که تمام مش��کالت همه‌ی افرادی که‬ ‫پشت سربازی مانده‌اند حل بشود‪.‬‬

‫پشت سربازی از‬ ‫پشت کنکوری‬ ‫سخت‌تر است‬

‫زندگي نوعي فيلم است كه خودمان بازيگر نقش اول‬ ‫آن هس��تيم‪ .‬فيلم ريشه در واقعيت دارد‪ .‬گاهي بايد‬ ‫با توجه به فرصت اندكي ك��ه روزگار در اختيارمان‬ ‫مي‌گذارد‪ ،‬س��عي كنيم بهترين‌ها را ببينيم‪ .‬يكي از‬ ‫ديدني‌ترين چيزهاي عالم اين اس��ت‪ :‬چهره‌ي پدر‬ ‫و مادر‪ .‬به همين س��ادگي‪ .‬مهربانانه در چهره‌ي پدر‬ ‫و م��ادر نگاه‌كردن خيلي مهم اس��ت‪ .‬بركات زيادي‬ ‫ه��م دارد‪ .‬پيامبر اعظم(ص) نيز به اين مهم توصيه‬ ‫فرموده‌اند‪ .‬خس��تگي و غربت در روزگار را مي‌شود‬ ‫در صورت والدين ديد‪ .‬آنوقت است كه بي‌خود غصه‬ ‫نمي‌خوريم‪ .‬هرك��س مي‌تواند‪ ،‬خود را از اين نعمت‬ ‫محروم نكند‪.‬‬

‫رفتني‬

‫بس��يار سفر بايد تا پخته ش��ود خامي‪ .‬حقيقت هم‬ ‫همين است‪ .‬اما شرط دارد‪ .‬شرطش داشتن شناخت‬ ‫و كس��ب آگاهي‌ست‪ .‬پيشنهاد اين‌بار‪ ،‬سفر به درون‬ ‫است‪ .‬در خود سفر كنيم تا خود را بشناسيم كه از هر‬ ‫سفر بي‌نيازمان مي‌كند‪ .‬يا علي‪.‬‬ ‫مسعود غفوری‬

‫‪ ‬مطبوعات الرستان‬

‫ میالد الرستان‬ ‫می�لاد الرس��تان در ش��ماره‌ی ‪ ،570‬هفته دوم‬ ‫تیرماه ‪ ،88‬گزارش��ی از ترخی��ص اولین محموله‬ ‫تجاری از گمرک الرستان تهیه کرده است‪ .‬محمد‬ ‫اسماعیل عس��کری‌زاده‪ ،‬مدیر آموزش و پرورش‬ ‫الرستان تودیع شد و محمد ابراهیم روشن‌ضمیر‬ ‫ب��ه عن��وان مدیر جدی��د این اداره معرفی ش��د‪.‬‬ ‫فرماندار الرس��تان هم از مردم الر به خاطر عدم‬ ‫استقبال از خرید انشعاب گاز و گازکشی خانگی‬ ‫گالیه کرده است‪ .‬اجرای عملیات روکش آسفالت‬ ‫محور الر – بندرعباس و تجهیز خانه‌های فرهنگ‬ ‫در بخش‌های هفت‌گانه الرستان هم از خبرهای‬ ‫دیگر این شماره‌اند‪ .‬مصاحب ‌ه با استاد حاج رجب‬ ‫درباری‪ ،‬اس��تاد گیوه ملکی در الرس��تان نیز در‬ ‫جای خود خواندنی است‪.‬‬ ‫گ��زارش برگزاری همای��ش دو روزه‌ی تجلیل از‬ ‫پیش‌کس��وتان ورزش الرس��تان تیتر اول میالد‬ ‫الرس��تان شماره ‪ ،571‬هفته س��وم تیرماه است‪.‬‬ ‫منصور برزگر‪ ،‬س��رمربی اس��بق تیم ملی کشتی‬ ‫آزاد کشور‪ ،‬و دکتر خطیب‌زاده‪ ،‬سرکنسول ایران‬ ‫در دب��ی از مهمانان ش��اخص این همایش بودند‬ ‫که هم‌زمان با میالد امام علی (ع) در س��الن‌های‬ ‫فرمان��داری و ت��االر وح��دت برگزار ش��د‪ .‬میالد‬ ‫الرستان خبر از کشف پانصد کیلوگرم تریاک در‬ ‫الرس��تان می‌دهد‪ 480 .‬کیلوگ��رم از این مواد از‬ ‫خان��ه‌ای در ش��هر لطیف��ی و ‪ 20‬کیلوگرم آن از‬ ‫خودرویی که در مسیر صحرای باغ – الر حرکت‬ ‫می‌کرده کشف شده اس��ت‪ .‬به گفته‌ی سرهنگ‬ ‫مودب‪ ،‬از ابتدای امس��ال تاکنون ‪ 820‬کیلوگرم‬ ‫مواد مخدر در الرستان کشف و ضبط شده است‪.‬‬ ‫مهندس عبدالحسین یوسفی هم به عنوان رئیس‬ ‫جدید اداره منابع طبیعی و آب‌خیزداری الرستان‬ ‫معرفی ش��د‪ .‬میالد همچنین خب��ر می‌دهد که‬ ‫شش��مین جش��نواره فیلم کوتاه گراش در تاریخ‬ ‫نهم آذرماه امسال برگزار خواهد شد‪.‬‬


‫شماره چهل‬ ‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫نامه‌رسیده‪ 1-‬‬

‫‪7‬‬

‫خوانندگان‬

‫تمام هستی‌ام‬ ‫بود و‬ ‫ندانست‬

‫توزیع در خارج از کشور‪ ‬کویت‪ :‬سوق الرین‪-‬شرکت اطلس ‪ ‬بحرین‪ :‬محرق‪ ،‬الشفق ‪ ‬دبی‪ :‬الراس‪ ،‬فلمار‬

‫نامه‌رسیده‪ 2-‬‬

‫م‪ .‬حجت‪ /‬دبي‬

‫دو حکایت گلستان برای قبرستان‬

‫برای مرحوم سعید زمانی که در شب عروسی‌اش‬ ‫درگذش��ت و اکنون یک س��ال از آن ش��بی که‬ ‫قرار بود و ش��اد باش��د و تبدیل به تلخ‌ترین شب‬ ‫زندگی‌ام شد می‌گذرد‬ ‫شبی غمگین‪ ،‬شبی بارانی و سرد‬ ‫مرا در غربت فردا رها کرد‬ ‫دلم در حسرت دیدار او ماند‬ ‫مرا چشم انتظار کوچه‌ها کرد‬ ‫به من می‌گفت تنهایی غریب است‬ ‫ببین با غربت‌اش با من چه‌ها کرد‬ ‫تمام هستی‌ام بود و ندانست‬ ‫که در قلبم چه آشوبی به پا کرد‬ ‫و او هرگز شکستم را نفهمید‬ ‫اگر چه تا ته دنیا صدا کرد‬ ‫س�لام رویای پرپر شده‌ی پدر‪ ،‬سالم همه‌ی قرار‬ ‫و بی‌قراری مادر‪:‬‬ ‫یک س��ال گذش��ت‪ .‬هر که نداند‪ ،‬تو می‌دانی که‬ ‫هر روزش هزار روز بود و هر ش��ب‌اش هزار فریاد‬ ‫اسیر شده‪ .‬دلم غریبانه گرفته‪ ،‬برای او که عاشق‬ ‫بود‪ ،‬هوای باران داری‪ .‬ش��انه‌ای برای گریس��تن‬ ‫نیس��ت‪ .‬یک غ��روب دلتنگ او را ب��ا خود برد و‬ ‫اکنون یک سال است که بر در چشم انتظار اویم‪.‬‬ ‫یک س��ال اس��ت از بر او س��فر کرده‌ام و خبری‬ ‫نیس��ت‪ .‬و می‌دانم ک��ه دیگری خب��ری از او به‬ ‫دس��تم نمی‌رس��د اما این دل راضی نمی‌شود به‬ ‫فراموشی‪.‬‬ ‫آمد تولد س��بزی دوباره اما از عاشق و دلباخته‌ی‬ ‫معش��وق من خبری نیس��ت‪ .‬می‌گذرد از جلوی‬ ‫چش��مانم خاطرات س��بزش‪ .‬از غ��م دوری او به‬ ‫کجا باید رفت؟ می‌زنم فریاد که بنالم ز غم هجر‬ ‫و س��فر‪ .‬اما این فریاد چه بی‌صداس��ت‪ .‬برای که‬ ‫او باید باش��د و دیگر نیست‪ .‬هنوز چشم‌هایم رو‬ ‫به هر دری که باز می‌ش��ود تصویرش را در قاب‬ ‫می‌بینم که باید لباس دامادی پوشیده باشد‪.‬‬ ‫چقدر خوب می‌ش��د اگر صبورانه و عاشقانه صبر‬ ‫کنیم که صب��ر ما به ظهور اقا ام��ام زمان (عج)‬ ‫منتهی شود‪.‬‬ ‫باید تو را پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست‬ ‫تو ساده دل کندی ولی تقدیر به تقصیر نیست‬

‫به قبرستان گذر كردم كم‌وبيش‬ ‫بديدم قبر دولت‌مند و درويش‬ ‫نه درويش بي‌كفن در خاك خفته‬ ‫نه دولت‌مند برد از يك كفن بيش‬ ‫بعد از مدتي براي ديدار بستگان و صله ارحام‬ ‫ب��ه دي��ار و زادگاهم گراش مس��افرت نمودم‪.‬‬ ‫شب جمعه‌اي حس��ب‌الوظيفه به زيارت اهل‬ ‫قبور رفتم‪ ،‬اول بر خود الزم دانستم به زيارت‬ ‫قبور ش��هدای جنگ تحميل��ي كه با يك دنيا‬ ‫اخالص از كيان اس�لام و ميه��ن دفاع نموده‬ ‫و به درجه ش��هات نائل ش��ده بودند فاتحه‌اي‬ ‫و براي علو درجات دعا نمودم‪ .‬از گلزار ش��هدا‬ ‫به قبرس��تان و پش��ت ديوار مرقد شهدا رفتم‬ ‫تا براي بس��تگان و دوس��تان فاتحه‌اي بخوانم‬ ‫و از خ��دا ب��راي آنان طلب مغف��رت نمايم‪ ،‬با‬ ‫گذر از ميان قبور چش��مم ب��ه قبوري افتاد با‬ ‫س��نگ‌هاي رخ��ام و مرمرين گ��ران قيمت و‬ ‫مدل‌هاي مختلف و نوش��ته‌هاي متفاوت كه از‬ ‫هم گويي س��بقت مي‌گرفتند‪ .‬وقتي به تاريخ‬ ‫فوت آنان نگاه مي‌ك��ردم آنان كه بعدتر مرده‬ ‫بودند سنگ قبرشان مجلل‌تر و بلند‌تر و بعضا‬ ‫به شكل سنگ قبور سليمان يعني ايستاده با‬ ‫عكس جلب توجه مي‌نمود‪.‬‬ ‫به ياد داستاني از گلستان سعدي عليه‌الرحمه‬ ‫افتادم‪:‬‬ ‫توانگر زاده‌ای را دیدم بر س��ر گور پدر نشسته‬ ‫و با دروی��ش بچه‌ای مناظره در پیوس��ته که‬ ‫صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین‬ ‫و فرش رخام انداخته و خش��ت پیروزه درو به‬ ‫کار ب��رده به گور پدرت چه ماند خش��تی دو‬ ‫فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده‪.‬‬ ‫درویش پس��ر این بشنید و گفت تا پدرت زیر‬ ‫آن سنگ‌های گران بر خود بجنبیده باشد پدر‬ ‫من به بهشت رسیده باشد‪.‬‬ ‫به همه حال اسیری که ز بندی برهد‬ ‫بهتر از حال امیری که گرفتار آید‬

‫باز درگ��ذر ميان قبور متوجه نوش��ته‌هايي از‬ ‫آيات قرآن مجيد شدم باز به ياد داستان شيخ‬ ‫اجل در گلستان افتادم‪:‬‬ ‫یک��ی را از ب��زرگان ائمه پس��ری وفات یافت‪.‬‬ ‫پرس��یدند که بر صندوق گورش چه نویسیم؟‬ ‫گفت‪ :‬آیات کتاب مجید را عزت و شرف بیش‬ ‫از آن اس��ت که روا باش��د بر چنی��ن جای‌ها‬ ‫نوش��تن که به روزگار س��وده گردد و خالیق‬ ‫برو گذرند و سگان برو شاشند‪ ،‬اگر به ضرورت‬ ‫چیزی همی‌نویسند این بیت کفایت‌ست‪:‬‬ ‫بگذر ای دوست تا به وقت بهار‬ ‫سبزه بینی دمیده بر گل من‬ ‫چه شده است ما را كه مرده‌پرست مي‌شويم؟‬ ‫تا چند س��ال قبري از دوستي ديدم كه ارتفاع‬ ‫آن ني��م متر بود ولي در س��فر اخير ديدم هم‬ ‫پاي تورم ارتفاع س��نگ مرمرين ايشان به يك‬ ‫متر افزايش و كاسه آبي و گندم ماني به روي‬ ‫قبر گذاش��ته و عجيب‌تر آن بود كه ديدم كه‬ ‫جوانان از پس��ر و دختر در كاسه آب و آبي بر‬ ‫چشمان و گونه‌هايشان مي‌كشند در دل گفتم‬ ‫خداي��ا صاحب اي��ن قبر از دوس��تان من بود‬ ‫خدايش بيامرزد ايش��ان نه اهل تجمل‌گرايي‬ ‫و نه كرامتي داش��ت بلكه بن��ده‌اي از بندگان‬ ‫خدا كه دركمال صفا و بي‌آاليش��ي و يا تقوي‬ ‫بود‪ .‬چه ش��ده كه مردم اي��ن گونه به قبرش‬ ‫تبرك مي‌جويند؟ باز ديدم جواناني دو س��وي‬ ‫قبر ايس��تاده‌اند و ب��ر و بر به هم ن��گاه و زير‬ ‫لب زمزمه‌اي‪ .‬از رفيق همراهم پرس��يدم مگر‬ ‫اينه��ا از رفيقان مرحومند گفت كجايي رفيق!‬ ‫اينجا ميعادگاه اس��ت‪ )‌...(.‬گفت��م چرا برخی‬ ‫آقای��ان مانع از ارتفاع س��نگ‌هاي رنگارنگ و‬ ‫اين بدعت‌ها نمي‌شوند‪ .‬گفت برادر (‪ )...‬و بعد‬ ‫از گش��ت و گذاري و فاتحه‌اي و طلب مغفرت‬ ‫ب��راي گذش��تگان ب��راي بازمان��دگان آرزوي‬ ‫س�لامتي كردم‪ .‬به اميد روزي كه خرافات از‬ ‫ميان ما رخت بربندد‪.‬‬

‫فرزانه استوار‬

‫‪ ‬مدرسه‬

‫رشته‌های ناشناس در دفترچه‌ی کنکور‬ ‫تکنولوژی تولیدات دامی‬ ‫حس��ین فوالدی فوق دیپلم‬ ‫رشته‌ی تکنولوژی تولیدات‬ ‫دام��ی اس��ت‪ .‬ب��ه گفته‌ی‬ ‫خودش در سال هفتاد و سه‬ ‫به دلیل اشتباه در کدگذاری‬ ‫برگ انتخاب رش��ته در این‬ ‫رش��ته قب��ول ش��ده‪ ،‬ام��ا‬ ‫علی‌رغم تردید برای ادامه تحصیل در این رشته‪ ،‬در آن‬ ‫مشغول به تحصیل می‌ش��ود و پس از ورود به دانشگاه‬ ‫ب��ه رش��ته‌اش عالقه‌مند می‌ش��ود‪ .‬توضیحاتی در مورد‬ ‫رشته‌اش خواستیم‪ .‬از زبان خودش بخوانید‪:‬‬ ‫این رش��ته‪ ،‬زیر مجموعه‌ی رش��ته‌ی کشاورزی با گرایش‬ ‫دام‌پروری است که در مقطع کارشناسی با عنوان مهندسی‬ ‫دام‌پروری شناخته می‌ش��ود‪ .‬کار آن پرورش صنعتی دام‬ ‫و طیور اس��ت‪ .‬این کار به صورت مکانیزه انجام می‌شود و‬ ‫در این رش��ته دانشجو با چگونگی تغذیه‪ ،‬رشد و نمو و تا‬ ‫حدودی درمان دام و طیور آشنا می‌شود‪ .‬فارغ‌التحصیالن‬ ‫این رش��ته در مجتمع‌های کش��ت و صنعت‪ ،‬کشاورزی‪،‬‬ ‫دامپروری و صنایع تبدیلی فرآورده‌های لبنی یا واحد‌های‬ ‫کوچک دام‌داری و مرغ‌داری فعالیت کنند‪.‬‬ ‫در منطقه‌ی الرس��تان به دلیل ش��رایط نامس��اعد آب و‬ ‫هوایی‪ ،‬زمینه‌ی کاری برای فارغ‌التحصیالن این رش��ته‬ ‫وج��ود ندارد‪ .‬ع��دم حمایت دولت‪ ،‬ش��رایط اقتصادی و‬ ‫قوانین ناپایدار دولت و نوس��انات بازار از دیگر مش��کالت‬ ‫این رش��ته اس��ت‪ .‬ارگان مربوط به این رشته در منطقه‪،‬‬ ‫جهاد کشاورزی الر است‪.‬‬ ‫شهرسازی‬ ‫شهرس��ازي از علوم تقريباً جديد در ايران اس��ت و سطح‬ ‫كارشناسي آن از سال هفتاد و هشت در دانشگاه‌هاي ايران‬ ‫تدريس ش��ده است‪ .‬به سراغ تنها گراشي دانشجو در اين‬ ‫رشته يعني س��لمان مهرابي‪ ،‬دانشجوي كارشناسي ارشد‬ ‫طراحي و برنامه‌ريزي شهري و منطقه‌اي رفتيم تا در مورد‬ ‫رشته‌اش بيشتر بدانيم‪:‬‬ ‫شهرس��ازي زير گروه رش��ته‌ي رياضي و فيزيك است اما‬ ‫سطح كارشناسي آن زيرگروه رشته‌ي هنر است و دوره‌ي‬ ‫كارشناس��ي آن چهار ساله است‪ .‬شهرس��ازي علم و هنر‬ ‫ميان‪-‬رش��ته‌اي است؛ يعني تركيبي از علوم مختلف مثل‬ ‫اقتصاد‪ ،‬جغرافيا‪ ،‬تاريخ ش��هر‪ ،‬جامعه‌شناسي و‪ ...‬است‪ .‬در‬ ‫كنار همه‌ي درس‌هاي اين رشته‬ ‫يك پ��روژه‌ي عملي هم هس��ت‪.‬‬ ‫در سطح كارشناسي ارشد بيشتر‬ ‫تاكيد بر برنامه‌ريزي شهري است‪.‬‬ ‫شهرسازي‪ ،‬ساختن شهر نيست؛‬ ‫بلكه برنامه‌ريزي‪ ،‬مديريت‪ ،‬توسعه‬ ‫و مديريت بر توس��عه‌ي بي‌رويه‌ي‬

‫شهر است‪.‬‬ ‫فارغ‌التحصيالن اين رش��ته‬ ‫مي‌توانند در بخ��ش اداري‬ ‫و يا اجرايي مش��غول به كار‬ ‫ش��وند‪ .‬در بخ��ش اجرايي‪،‬‬ ‫شهرساز مديريت گروهي را‬ ‫به عه��ده دارد كه طرح‌هاي‬ ‫ش��هري را اجرا مي‌كنند‪ .‬در‬ ‫بخش اداري زياد به تخصص‬ ‫نياز نيس��ت‪ .‬شهرس��از واقعي كسي اس��ت كه در بخش‬ ‫اجرايي فعاليت كند‪ .‬براي تحصيل در اين رشته نياز به فكر‬ ‫مديريت��ي‪ ،‬ذهن تحليل‌گر‪ ،‬قدرت بيان و تجزيه و تحليل‬ ‫نوشتاري است‪ .‬براي تجزيه و تحليل در اين رشته حتي از‬ ‫ريزترين اطالعات هم نبايد چشم‌پوشي كرد‪ .‬بايد همه‌ي‬ ‫آن‌ها را در نظر گرفت‪ .‬معموال كس��اني كه با اين رشته در‬ ‫ارتباط‌اند با پيش‌بيني آمارهاي جمعيتي و آمار و اطالعات‬ ‫گذش��ته و حال ايران وهم س��ر و كله دارند‪ .‬يك شهرساز‬ ‫بايد ديد وسيعي نسبت به شهرسازي و مطالعه‌ي دقيق و‬ ‫عميقي در اين باره داشته‌باشد‪ .‬با نرم‌افزار‌هاي تخصصي و‬ ‫عمومي نيز باید آشنا باشد‪.‬‬ ‫میکروبیولوژی‬ ‫میکرو ارگانیزم‌ها (باکتری‌ها‪ ،‬قارچ‌ها و ویروس‌ها) موجودات‬ ‫بس��یار ریزی هستند که با چش��م دیده نمی‌شوند‪ .‬برای‬ ‫مشاهده‌ی آن‌ها باید از میکروسکوپ استفاده کرد‪ .‬از زمان‬ ‫اختراع میکروس��کوپ‪ ،‬مطالعه و تحقی��ق درباره‌ی میکرو‬ ‫ارگانیزم‌ها آغاز ش��د و علمی به نام میکروبیولوژی متولد‬ ‫شد‪ .‬علمی که به شناخت میکرو ارگانیزم‌ها می‌پردازد‪.‬‬ ‫فاطمه دهقانی س��ال هزار‌و‌سیصد و‌هشتاد از این رشته‬ ‫فارغ‌التحصیل شده و در حال حاضر مسئول آزمایشگاه‌های‬ ‫دانشکده‌ی پيراپزش��كي امام جعفر صادق(ع) گراش است‪.‬‬ ‫برای آش��نایی بیشتر با این رشته به سراغ‌اش رفتیم تا ما‬ ‫را راهنمایی کند‪.‬‬ ‫این رش��ته از شاخه‌های رش��ته‌ی تجربی است و دوره‌ی‬ ‫کارشناس��ی آن چهار ساله است‪ .‬از نظر شغلی این رشته‬ ‫به دو ش��اخه‌ی تغذیه‌ای و پزش��کی تقسیم می‌شود‪ .‬در‬ ‫ش��اخه‌ی تغذیه‌ای‪ ،‬فرد در کارخانه‌ها و اداره‌ی استاندارد‬ ‫براي تایی ‌د س�لامت مواد غذایی مشغول به کار می‌شود‪.‬‬ ‫در شاخه‌ی پزشکی‪ ،‬فرد در آزمایشگاه‌ها و بیمارستان‌ها‬ ‫فعالی��ت می‌کند‪ .‬متاس��فان ‌ه افرادی که لیس��انس علوم‬ ‫آزمایش��گاهی یا عل��وم تغذی��ه‌ای دارند‬ ‫این کاره��ا را انجام می‌دهند و رش��ته‌ی‬ ‫میکروبیولوژی تعریفی از نظر شغلی ندارد‪.‬‬ ‫درس‌های رشته‌ی میکروبیولوژی با علوم‬ ‫آزمایش��گاهی تفاوت چندانی ندارد‪ .‬فقط‬ ‫در رش��ته‌ی علوم آزمایش��گاهی درس‌ها‬ ‫تخصصی‌تر می‌شوند‪.‬‬

‫محسن امانی‬

‫‪ ‬نامه‌رسیده‪3-‬‬

‫اینترنت خوبی‬ ‫هم دارد‬

‫تازه از خواب بیدار ش��ده‌ام‪ ،‬در اتاق را باز می‌کنم‬ ‫تا بروم بیرون و آبی به سر و صورت‌ام بزنم و صبح‬ ‫را با بسم‌اهلل ش��روع کنم‪ .‬طبق روال روزها‪ ،‬ماه‌ها‬ ‫و س��ال‌های گذش��ته مادرم را می بینم که کنار‬ ‫تلویزیون نشسته‪ ،‬قرآن بر روی پاهایش است و با‬ ‫یک دست تسبیح می‌کند و با دست دیگر کنترل‬ ‫تلویزیون را نگه داشته است‪.‬‬ ‫نمی‌دان��م در دیگ��ر مکان‌ه��ا چگونه اس��ت اما‬ ‫تلویزیون خانه ما همیشه برنامه‌های مذهبی دارد‪،‬‬ ‫مادرم نیز عاشق برنامه‌های مذهبی است! امروز را‬ ‫به استثناء کنار او می‌نشینم ببینم طلبه سخنران‬ ‫در تلویزیون چه می‌گوید ‪:‬‬ ‫«خواهران گرامی‌ام! کنترل فرزندان‌تان را از دست‬ ‫ندهی��د‪ ،‬آنها را کنترل کنید و تحت نظر داش��ته‬ ‫باشید‪ .‬امروزه ابزارهای گناه و لهو همانند ماهواره‬ ‫و اینترن��ت فرزن��دان ما را از راه ب��ه در کرده‌اند و‬ ‫گمراه ساخته‌اند‪».‬‬ ‫مادرم به هنگامی که طلبه سخنران این جمله را‬ ‫می‌گوید و اینترنت و ماهواره را سرتاسر گناه خطاب‬ ‫می کند به من می‌گوید‪ :‬خدا تو را راهنمایی کند‬ ‫ک��ه با اینترنت گمراه ش��ده‌ای‪ .‬چند روزی را این‬ ‫گونه س��پری می‌کند و پس از مدتی این مساله را‬ ‫فراموش می‌کند‪ .‬مجددا ً بعد از گذش��ت چند روز‬ ‫طلب��ه‌ای دیگر درباره ضررهای ماهواره و اینترنت‬ ‫سخنرانی می‌کند و روز از نو روزی از نو ‪...‬‬ ‫در ط��ول زندگ��ی‌ام ندی��دم که طلب��ه‌ای بگوید‬ ‫اینترن��ت س��ایت‌های مذهب��ی دارد‪ ،‬مراج��ع‬ ‫پایگاه‌های اینترنتی دارند و می‌ش��ود در اینترنت‬ ‫فعالیت‌های فرهنگی انجام داد‪ ،‬یا این که بگویند‬ ‫ماهواره شبکه آشپزی دارد‪ ،‬شبکه ورزشی دارد یا‬ ‫شبکه مذهبی دارد … همیشه نیمه خالی لیوان‬ ‫دیده شده است‪.‬‬ ‫نمی‌توانم م��ادرم را قانع کنم که اعتقادش درباره‬ ‫اینترنت و تلویزیون اش��تباه است اما همیشه این‬ ‫جمل��ه را ب��رای او بازگو می کنم ک��ه‪ :‬اینترنت و‬ ‫ماهواره همانند چاقو اس��ت‪ ،‬با چاقو هم می‌توان‬ ‫پرتقال پوس��ت گرفت؛ هم می توان آدم کشت‪!..‬‬ ‫اینترنت و ماهواره هم فراز دارد‪ ،‬هم نش��یب‪ ،‬هم‬ ‫می‌توان س��ایت‌های خالف را بارگذاری کرد و هم‬ ‫می‌توان سایت‌های مذهبی را زیر و رو کرد!‬ ‫حال این که فرزند ش��ما چه سایتی را بارگذاری‬ ‫کند به نوع تربیت او بستگی دارد‪.‬‬


‫صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول‪ :‬عبدالحمید غریب‌نواز •سردبیر‪ :‬محمد صادق رحمانیان ‪ • 09121486961‬مدیر تحریریه‪ :‬محمد خواجه‌پور ‪ •09171834648‬مدیر اجرایی‪ :‬محمدعلی شامحمدی ‪09171815277‬‬ ‫‪ • http://sohbatenow.blagfa.com‬مدیر دفتر‪ :‬مسعود غفوری ‪ •09177823953‬چاپ‪ :‬زیتون • دفتر گراش‪:‬خیابان امام‪ .‬روبه‌روی بانک صادرات‪ .‬ساختمان جابری‪ .‬طبقه اول ‪gerash@gmail.com • 2229970‬‬

‫روزانه‌ها‪‬‬

‫قصه پیرزن در گراش سنتر‬

‫‪//‬‬

‫آزمایشگاه‬

‫‪//‬‬

‫دبی‬

‫دب��ی من و دخت��ر عمویم می‌خواهیم کفش��ی که‬ ‫خری��ده بودی��م را با یک ش��ماره بزرگت��ر تعویض‬ ‫کنیم‬ ‫من‪ excusme sir this.‬شماره گپتر دارین؟‬ ‫فروشنده‪ :‬بله؟‬ ‫دختر عمویم‪:‬کجایی حرف زدی تو؟‬

‫نیمه اول مرداد ‪88‬‬

‫‪gerash@gmail.com‬‬

‫ظهر مث ً‬ ‫ال قرار بود من برم دختر عموم رو بخوابانم‬ ‫من‪ :‬اله الهه بخواب وگرنه شب نمی‌برمت عروسیا‬ ‫الهه‪ :‬عزیزی واسم قصه می‌گی؟‬ ‫من‪ :‬حاال بخواب واست می‌گم‬ ‫الهه‪ :‬پس من واست قصه پیرزنه بگم‬ ‫من‪ :‬بگو‬ ‫اله��ه‪ :‬یک رزی ی��ک پیرزنای وا تک گراش‌س��نتر‬ ‫ج��اره ش��که‪ .‬ی��ک پنج‌ه��زار تومن��ی اوش واجو‪.‬‬ ‫اُشگود چه اوس��یم؟ هر چی اوسیم پِس اوشه‪ .‬لپ‬ ‫لپ اوس��یم پس اُشه‪ .‬کیت‌کات اُس��یم پس اوشه‪.‬‬ ‫بسسنی جالکسی اُسیم پس اوشه‪( .‬بچه‌ام هر چی‬ ‫دلش می‌خواس��ت را می‌گفت) پیرزنه اُش��گت نپه‬ ‫اچم آیس‌پک اسیم دگه‪ُ .‬چو آیس‌پک اوش سه‪.‬‬ ‫من‪ :‬این پیرزنه بود مال ما روی بوم مس��جد جارو‬ ‫می‌کرد‪.‬‬

‫سه ش��نبه ‪ 25‬فروردین‪ ،‬دو ساعت آخر مدرسه‌ی‬ ‫دخترانه‌ی ما را بردند آزمایشگاه دکتر مهرابی برای‬ ‫آشنایی با رشته علوم آزمایشگاهی‪ .‬موقع برگشتن‬ ‫دم در ایس��تاده بودیم منتظر سرویس یک پیرزن‬ ‫رد می‌شد‪.‬‬ ‫پیرزن‪ :‬سالم نه‌نه شما اونتسی آزمایشگاه؟‬ ‫فائزه‪ :‬آره بی‌بی‬ ‫پیرزن‪ :‬خاب کئه جواب تواتن؟‬ ‫فائزه‪ :‬صبا بی بی‪....‬‬ ‫پیرزن‪ :‬و س�لامتی نه‌نه‪ ،‬زنده بی انشااهلل‪ ،‬و کمال‬ ‫پیری برس��ی‪ ،‬په یکدو پیر ببی‪ .‬انش��اهلل که جواب‬ ‫مون هر معیتو مثبت اسن‪ .‬بئینی تو انشاهلل‪.‬‬ ‫پیرزن‪ :‬وراسی دمایاتو(دوماد)کوئن؟‬ ‫چسن!‬ ‫فائزه‪. :‬بی‌بی و یک سرویس ئدو‪ ،‬انشنیا ّ‬ ‫پیرزن‪ :‬پسیام پسیای(پس��ر هم پسر) قدیم مکس‬ ‫اول نومزادیاش��و شفرسن(می‌فرستن) بعد خوشو‪.‬‬ ‫پس ارزیا (امروزی) که نه پسن‪.‬‬ ‫ح��اال او می‌رف��ت و با خودش ح��رف می‌زد‪ .‬فقط‬ ‫بلدن می بلن��د بکنن‪ .‬و له موتور انئن تک خیابون‬ ‫بچرخن‪ .‬مون دور اما مه جا ش��واگوت اول زن بعد‬ ‫مرد وله‪...‬‬ ‫دیگر از خم کوچه گذشت نشنیدیم چی گفت‪.‬‬

‫(ضمیمه صحبت‌ نو فارس)‬

‫‪ ‬صحبت ما‬

‫‪ ‬پلک‬

‫غریب‌تر از تنهایی‬

‫آخر‬

‫شماره چهل‬

‫‪‬‬

‫پاقلعه‪ ،‬محله‌ی فراموش شده[عکس‌ها‪ :‬نوروزی]‬

‫فاطمه حاجی‌زاده‬

‫هنگام سپیده دم بهادر بیناست‬

‫تا حاال چند بار برای نماز صبح خواب مانده‌اید؟‬ ‫یا برای بعضی‌ها بهتر اس��ت بگویم چندبار نماز‬ ‫صبح‌تان را خوانده‌اید؟ به این توجه کرده‌اید که‬ ‫موذن ها کمتر از هر انس��انی برای نماز خواب‬ ‫می‌مانند! پس قطعا سهم آن‌ها در بهشت بیشتر‬ ‫از هر یک ماست‪ .‬عبدالواحد یکی از آن دسته‌ی‬ ‫کم ش��مار اس��ت‪ .‬او تا کنون به یاد ندارد که از‬ ‫خواب برخیزد در حالی که اذان گفته باشند‪.‬‬ ‫فتوحی‪ ،‬کس��ی که بزرگ‌ترهایمان آن را با نام‬ ‫بهادر می‌شناس��ند‪ ،‬از ‪ 15‬سالگی اذان گفتن را‬ ‫در پشت بام خانه‌اش شروع کرده و غالم عباس‬ ‫کل جمش��ید را الگوی خویش قرار داده‪ .‬بیشتر‬ ‫ش��ما برای یک بار هم که ش��ده صدای حمد و‬ ‫ثنا گوی پیچیده در گلویش را شنیده‌اید‪ .‬حتی‬ ‫بعضی از مساجد از او به عنوان موذن افتخاری‬ ‫برای یک شب دعوت می‌کنند‪.‬‬ ‫او حاال دیگر پیر ش��ده‪ 73 ،‬سال از اولین اذانی‬ ‫که شنیده گذش��ته است‪ .‬البد ش��نیده‌اید که‬ ‫م��ی گویند «معلولیت محدودیت نمی‌آورد»‪ .‬او‬ ‫نابینا ست‪ .‬از شش سالگی و بر اثر بیماری آبله‪،‬‬ ‫اما هرگز جس��تجوی الهی خود را فدای جسم‬

‫مادیش نک��رده و حال از بهتری��ن اذان گویان‬ ‫گراش به حساب می‌آید‪.‬‬ ‫او نابینا ست‪ ،‬اما این را فراموش نکرده که تنها‬ ‫نیتش در هر کاری قربت الی اهلل باشد‪ .‬او نابینا‬ ‫س��ت‪ ،‬اما حضور یک ساعته‌اش قبل از اذان در‬ ‫مسجد را فراموش نکرده است‪.‬‬ ‫هرگ��ز گوش‌های خود را بر کلمات س��حرآمیز‬ ‫نبس��ته اس��ت‪ .‬می‌گویند آن هایی که یکی از‬ ‫حس‌های پنج گانه‌ی خود را از دست می‌دهند‪،‬‬ ‫از دیگر احساس‌ خود نهایت استفاده را می‌برند‪.‬‬ ‫شاید برای نابینایان حس شنوایی برتر از حس‬ ‫بینایی باش��د‪ .‬به خصوص ش��نیدن سخنرانی‬ ‫مرحوم حاج شیخ علی اصغر رحمانی‪ .‬کسی که‬ ‫ب��ه گفته ی به��ادر دیگر نظی��ر او از مادر زاده‬ ‫نخواهد ش��د‪ .‬س��ن من به درازای حضور مادی‬ ‫رحمانی نیست‪ ،‬اما تا شنیدم خوبی بوده و بس‪.‬‬ ‫و حال نیز دیدم که یک پیرمرد چگونه زندگی‬ ‫خود را مدیون او می‌داند‪.‬‬ ‫او نابینا س��ت اما زبان دارد‪ .‬تم��ام واقعه کربال‬ ‫را به صورت ش��عر برای‌تان می‌خواند‪ .‬در مورد‬ ‫مسجد جامع جوری دیگر سخن می‌گوید‪ ،‬گویا‬

‫‪ ‬صحبت اهل نظر‬

‫ارادت خاص��ی به آن جا دارد‪ .‬البته ش��اید اگر‬ ‫یک��ی از موضوع��ات آن جا را بدانید ش��ما هم‬ ‫نسبت به آن ارادت پیدا کنید‪.‬‬ ‫او م��ی گوی��د‪ :‬روزی نزدیک ظهر به مس��جد‬ ‫می‌رود اما بر خالف معمول در مسجد باز نبوده‬ ‫در حالی که صدای خش خش جارو را به خوبی‬ ‫می‌شنیده‪ .‬صبر می کند و منتظر می ماند‪ .‬حاج‬ ‫حسین‪ ،‬مسئول مسجد از راه می‌رسد و با کمال‬ ‫تعجب قضیه را شرح میدهد‪ .‬اما این قضیه برای‬ ‫حاج حس��ین تازگی ندارد‪ .‬بارها رو بارها پشت‬ ‫در بس��ته‌ی مس��جد محیط آن‌جا تمیز شده و‬ ‫رحل‌ها و قرآن‌ها مرتب چیده شده است‪.‬‬ ‫او نا بیناس��ت‪ ،‬اما دلی سرشار از مهربانی دارد‪.‬‬ ‫قبل و بعد از اذان ابتدا برای مردم‪ ،‬سپس برای‬ ‫رهب��ر و علما و مریضان و در آخر برای فرزندان‬ ‫خ��ود دعا می‌کن��د‪ .‬پس اگر دیدی��د جایی در‬ ‫محل��ی گره‌ای از مش��کالت باز ش��د‪ ،‬به خاطر‬ ‫داش��ته باش��ید که کس��ی در جای دیگر برای‬ ‫ش��ما هم دعا کرده اس��ت‪ .‬هر چن��د خیلی آن‬ ‫طرف‌ترها‪...‬‬

‫ ما به جز اعتماد مردم گراش سرمایه‌ی دیگری‬ ‫ب��رای فعالیت نداریم‪ .‬از این رو هیچ گاه دوس��ت‬ ‫نداش��ته‌ایم که این اعتماد خدش��ه‌دار ش��ود‪ .‬اگر‬ ‫بخشی از مردم در شماره‌های اخیر دلگیری‌هایی‬ ‫از نش��ریه خود داش��ته‌اند امیدواریم در ادامه راه‬ ‫بتوانی��م از آنان دلجویی کنیم‪ .‬ش��اید بخش��ی از‬ ‫سوتفاهم‌های به وجود آمده به این دلیل است که‬ ‫افراد با گرایش‌های متفاوت اجتماعی کمتر دست‬ ‫به قلم شده و می‌نویس��ند‪ .‬به همین علت گاهی‬ ‫نمای کلی نش��ریه جهت‌گیری خاصی را نش��ان‬ ‫می‌دهد‪ ،‬چیزی که س��عی کرده‌ای��م از آن دوری‬ ‫کنیم‪ .‬نکته بعد که بارها و بارها گفته ش��ده است‬ ‫این که مطالب منتشر ش��ده دیدگاه نویسندگان‬ ‫است و صحبت‌نو همانند یک زمین فوتبال سعی‬ ‫می‌کن��د که امکانات را برای یک بازی خوب مهیا‬ ‫کند‪ .‬مطالب منتش��ر ش��ده لزوماً م��ورد تایید و‬ ‫دیدگاه صحبت‌نو نیست‪.‬‬ ‫ ب��ه دنب��ال راه‌کارهایی برای ش��ناخت نظرات‬ ‫مخاطبان هس��تیم از این رو دو نظرسنجی تلفنی‬ ‫و کتبی از خوانندگان و همش��هریان انجام خواهد‬ ‫ش��د تا با توجه ب��ه نتایج آن بتوانی��م بهتر درباره‬ ‫دیدگاه‌ه��ای خوانن��دگان قضاوت ک��رده و آن را‬ ‫برآورده کنیم‪ .‬اگ��ر در مردادماه از دفتر صحبت‌نو‬ ‫با شما تماس گرفتند امیدوارم چند دقیقه‌ای وقت‬ ‫خود را در اختیار ما قرار دهید‪ .‬همچنین با همکاری‬ ‫فروشگاه محصوالت فرهنگی ندا‪ ،‬یک نظرسنجی‬ ‫مفصل‌تر و کتبی نیز انجام خواهد شد تا خوانندگان‬ ‫بتوانند دقیق‌تر و با جزییات نظر خود را بنویسند‪.‬‬ ‫ تحریری��ه صحبت‌ن��و تابس��تان پ��رکاری را‬ ‫می‌گذراند‪ .‬کارگاه‌های روزنامه‌نگاری برگزار شده‬ ‫در دفتر نشریه می‌تواند در افزایش کیفی مطالب و‬ ‫تربیت نسلی از نویسندگان مطبوعاتی موثر باشد‪.‬‬ ‫هر چند در نظر داشتیم به دلیل وجود مشکالت‬ ‫اقتصادی در شهر روال انتشار را به ماهانه تبدیل‬ ‫کنیم اما تالش می‌کنیم کمی دیگر سخت جانی‬ ‫نشان دهیم که این اتفاق در تابستان رخ ندهد‪ .‬در‬ ‫هر صورت چه با حضور و چه در غیاب صحبت‌نو‬ ‫اکنون گروه��ی از جوانان با ما همکاری دارند که‬ ‫می‌توانند به خوبی درباره وقایع ش��هر نوش��ته و‬ ‫نشریه‌ای را تغذیه کنند‪.‬‬ ‫ برای ما رسیدن نش��ریه به دست مخاطبان و‬ ‫خوانده شدن صحبت‌نو اهمیت زیادی دارد‪ .‬امکان‬ ‫رفع مشکالت توزیع سنتی فراهم نشده است‪ .‬اما‬ ‫دوس��تانی که می‌خواهند صحبت‌نو را به سرعت‬ ‫و حتی پیش از انتش��ار دریاف��ت کنند می‌توانند‬ ‫همزمان با اشتراک ایمیل خود را در اختیار دفتر‬ ‫صحبت‌ن��و قرار دهند تا نش��ریه ی��ک روز قبل از‬ ‫توزیع در گراش برای آن‌ها ارسال شود‪.‬‬ ‫ اس��امی دانش‌آم��وزان در صفح��ه هفت این‬ ‫شماره نام‌های محس��ن چترآیگون و عبدالمجید‬ ‫طوافی صحیح است‪.‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.