Pardis jan 2015 digital issue

Page 1

‫سربازهاي‬ ‫غايب و خريد‬ ‫سربازي در‬ ‫ايران ص ‪10‬‬ ‫ايران ‪4‬‬

‫جهان ‪8‬‬

‫انتخاب دشوار‪:‬‬ ‫بقاي نظام‬ ‫يا بقاي سپاه‬

‫‪Send an email to:‬‬

‫‪pardismag@gmail.com‬‬

‫ص ‪38‬‬

‫گوناگون ‪12‬‬

‫«پرديس» را ماهانه‬ ‫و بطور رايگان از طريق‬ ‫ايميل دريافت کنيد‪.‬‬

‫چرا بسياري‬ ‫از ايرانيان مهاجر‪،‬‬ ‫مضطرب و افسرده‌اند؟‬

‫سينما ‪22‬‬

‫جدول ‪41‬‬

‫تکنولوژي ‪30‬‬

‫روايت زندگي‬ ‫قهرمانان ورزش ايران‬ ‫در اوين و رجايي‌شهر‬

‫ص ‪40‬‬

‫درشهر ‪41‬‬

‫ص ‪46‬‬

‫شعر ‪39‬‬

‫ورزش ‪42‬‬

‫فال ‪45‬‬

‫اوباما‪ :‬ايران مي‌تواند به يک قدرت‬ ‫موفق منطقه‌اي بدل شود‬

‫باراک اوباما رئيس جمهوري آمريکا‬ ‫مي‌گويد که ايران مي‌تواند با قبول کردن‬ ‫توافق جامع هسته‌اي درازمدت‪ ،‬تبديل به‬ ‫يک «قدرت بسيار موفق منطقه‌اي» شود‪.‬‬ ‫اوباما در گفت‌وگو با شبکه راديويي‬ ‫آمريکايي «ان‪‌.‬پي‪‌.‬آر» اظهار داشت که‬

‫ايران اين شانس را‬ ‫دارد که تکليف خود‬ ‫را با جامعه بين‌الملل‬ ‫روشن کند‪.‬‬ ‫بيش از يک‬ ‫سال گذشته‪ ،‬ايران‬ ‫با شش قدرت‬ ‫جهاني بر سر‬ ‫يک توافق موقت‬ ‫هسته‌اي به تفاهم‬ ‫رسيد که اين توافق‬ ‫تا اول جوالي سال آينده تمديد شده‌است‪.‬‬ ‫بر اساس توافق ژنو‪ ،‬ايران در ازاي‬ ‫لغو برخي تحريم‌هاي غرب‪ ،‬غني‌سازي‬ ‫اورانيوم در سطح ‪ 20‬درصد را متوقف کرد‬ ‫و قرار است سانتريفيوژهاي نسل جديد را‬

‫فعال نکند‪.‬‬ ‫جمهوري اسالمي ايران بر اين‬ ‫مدعاست که برنامه هسته‌اي‌اش صلح‌آميز‬ ‫است‪ ،‬اما از ديدگاه کشورهاي غربي‪ ،‬ايران‬ ‫احتماال در پوشش فعاليت‌هاي صلح‌آميز‬ ‫براي ساخت بمب هسته‌اي تالش مي‌کند‪.‬‬ ‫اوباما در ادامه گفت که ايران بايد‬ ‫فرصت بدست آمده براي متوقف شدن‬ ‫تحريم‌هاي «فلج‌کننده» را غنيمت بشمارد‪:‬‬ ‫«به خاطر اينکه اگر آن‌ها (ايران) چنين‬ ‫کنند‪ ،‬استعدادها‪ ،‬منابع و ظرفيت‌هاي‬ ‫غيرقابل باوري در داخل ايران وجود دارد‬ ‫که مي‌تواند به يک قدرت موفق منطقه‌اي‬ ‫تبديل شود‪ ،‬در حالي که از قواعد و قوانين‬ ‫بين‌المللي نيز اطاعت مي‌کند و چنين چيزي‬ ‫براي همه مطلوب خواهد بود‪».‬‬

‫مطهري‪ :‬حصر موسوي‬ ‫و کروبي‪ ،‬نقض قانون‬ ‫اساسي است‬

‫وکيل امير حکمتي‪:‬‬ ‫پيشنهاد مبادله حکمتي با يک‬ ‫زنداني از طرف آمريکا‬

‫علي مطهري‪،‬‬ ‫تهران‬ ‫نماينده‬ ‫در مجلس‪ ،‬حصر‬ ‫ميرحسين موسوي‬ ‫و مهدي کروبي‪،‬‬ ‫دو رهبر معترضان‬ ‫به نتيجه انتخابات‬ ‫رياست جمهوري‬ ‫را‬ ‫‪88‬‬ ‫سال‬ ‫«نقض‌کننده اصول‬ ‫قانون‬ ‫متعدد»‬ ‫اساسي جمهوري‬ ‫اسالمي دانسته‬ ‫و گفت که حسن‬ ‫رئيس‬ ‫روحاني‪،‬‬ ‫جمهور‪ ،‬در زمينه‬ ‫رفع حصر از اين دو «کوتاهي» کرده است‪.‬‬ ‫به عقيده اين نماينده اصولگراي مجلس‪« ،‬فشار‬ ‫افکار عمومي» در اين زمينه در نهايت باعث خواهد شد که‬ ‫مسئوالن جمهوري اسالمي به «عدالت تن دهند‪».‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪23‬‬

‫وکيل امير‬ ‫حکمتي مدعي‬ ‫شده است که‬ ‫دولت آمريکا از‬ ‫طريق دفتر حافظ‬ ‫منافع خود در‬ ‫ايران‪ ،‬خواستار‬ ‫اين‬ ‫«مبادله»‬ ‫شهروند ايراني‪-‬‬ ‫آمريکايي زنداني در ايران با يک زنداني شده است‪.‬‬ ‫محمود عليزاده طباطبايي‪ ،‬وکيل امير حکمتي‪ ،‬در‬ ‫گفت‌وگو با خبرگزاري «تسنيم» گفت‪« :‬هنوز پاسخي در‬ ‫خصوص اين پيشنهاد به دفتر حافظ منافع آمريکا در ايران‬ ‫ارائه نشده است‪ ».‬به گفته آقاي عليزاده طباطبايي‪ ،‬اين‬ ‫درخواست به قوه قضائيه ايران ارائه شده است‪.‬‬ ‫وي در پاسخ به اين سوال که پيشنهاد آمريکا مبادله‬ ‫آقاي حکمتي با چه فرد يا افرادي است گفت‪« :‬فع ً‬ ‫ال‬ ‫مصلحت نيست نامي از طرف مقابل اعالم شود و اگر قوه‬ ‫قضاييه صالح بداند‪ ،‬اين موضوع را اعالم مي‌کند‪».‬‬ ‫دنباله در صفحه ‪24‬‬

‫رويترز مي‌نويسد در حالي که جو‬ ‫بايدن معاون رئيس جمهور آمريکا‪ ،‬گفته که‬ ‫شانس رسيدن به توافق هسته‌اي‪ ‬کمتر از‬ ‫‪ 50‬درصد است‪ ،‬اما خود اوباما در مصاحبه‬ ‫با شبکه‪« ‬ان‪‌.‬پي‪‌.‬آر» تاکيد کرده ‌است‬ ‫که «توافق بر يک تفاهم جامع هسته‌اي‬ ‫امکان‌پذير است‪».‬‬ ‫رئيس جمهوري آمريکا در ادامه گفت‬ ‫که «نگراني‌هاي دفاعي مشروع ايران بعد‬ ‫از تحمل مصيبت‌هاي جنگ عراق را تاييد‬ ‫مي‌کند»‪ ،‬اما از «ماجراجويي‌هاي ايران مانند‬ ‫حمايت از گروه‌هايي مانند حزب‌اهلل که‬ ‫مستقيمًا تهديدهاي خود را متوجه اسرائيل‬ ‫کرده» انتقاد کرد‪.‬‬ ‫دنباله در صفحه ‪33‬‬

‫ايران نقل قول‬ ‫آسوشيتدپرس را تکذيب‬ ‫مي‌کند‬ ‫خبرگزاري آسوشيتدپرس‬ ‫از قول ديپلمات‌هايي‬ ‫مي‌گويد ايران و آمريکا به‬ ‫طور موقت بر سر فرمولي‬ ‫به توافق رسيده‌اند تا‬ ‫ايران بخش قابل توجهي‬ ‫از اورانيوم غني‌شده را که‬ ‫ممکن است در «ساخت‬ ‫سالح اتمي به کار رود»‪ ،‬به‬ ‫روسيه منتقل کند‪.‬‬ ‫يکي از موارد مهم اختالف ميان طرف‌ها در مذاکرات‬ ‫اتمي ظرفيت غني‌سازي و اورانيوم غني‌شده در ايران است‬ ‫که بخشي از آن‪ ،‬به گفته غرب مي‌تواند در ساخت سالح‬ ‫اتمي استفاده شود؛ آنچه تهران تالش براي رسيدن به آن را‬ ‫همواره رد کرده است‪.‬‬ ‫اينک خبرگزاري آسوشيتدپرس از قول دو ديپلمات که‬ ‫نامشان فاش نشده افزوده است که نشانه‌ ديگري از پيشرفت‬ ‫ميان طرف‌ها اين است که مذاکره‌کنندگان براي نخستين بار‪،‬‬ ‫در مذاکرات ماه دسامبر فهرستي از موارد بالقوه‌اي را که بر‬ ‫سر آن اختالف دارند‪ ،‬مدون کرده‌اند‪.‬‬ ‫دنباله در صفحه ‪7‬‬


2

January 2015 1393 ‫دي‬

2


3

January 2015 1393 ‫دي‬

3


‫‪4‬‬

‫روحاني‬ ‫خواستار انجام‬ ‫همه‌پرسي در‬ ‫مورد مسائل‬ ‫مهم شد‬ ‫رئيس‌جمهوري ايران خواستار‬ ‫اجراي اصلي از قانون اساسي شده‬ ‫است که بر برگزاري همه‌پرسي در‬ ‫مسائل مهم اقتصادي‪ ،‬اجتماعي‪،‬‬ ‫سياسي و فرهنگي تأکيد دارد‪.‬‬ ‫حسن روحاني که در همايش‬ ‫اقتصاد ايران سخن مي‌گفت‪ ،‬تاکيد‬ ‫کرد‪« :‬براي يک بار هم که شده‪،‬‬ ‫درباره مسئله بسيار مهمي که ممکن‬ ‫است اختالفي هم باشد‪[ ...‬مسئله‌اي که] براي همه اهميت‬ ‫دارد و در زندگي همه تاثيرگذار است‪ ،‬نظر مستقيم مردم‬ ‫پرسيده شود‪».‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫به گفته رئيس جمهوري ايران‪ ،‬بر اساس قانون‬ ‫اساسي‪ ،‬مسايل مهم اقتصادي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬سياسي و فرهنگي‬ ‫به جاي اينکه در مجلس تصويب شود‪ ،‬بايد مستقيم به‬ ‫آراي عمومي و همه‌پرسي گذاشته شود؛ اما آن‌طور که آقاي‬ ‫روحاني گفته‪« ،‬اکنون ‪ 36‬سال گذشته و يک بار هم اين اصل‬ ‫قانون اساسي اجرا و عمل نشده است‪».‬‬ ‫آقاي روحاني اشاره نکرد که از نظر او چه مسئله مهمي‬ ‫بايد به همه‌پرسي گذاشته شود‪ ،‬اما توضيح داد که بايد براي‬ ‫مدتي‪ ،‬بيشتر به اقتصاد توجه کرد و افزود‪ ،‬اقتصاد ايران‬ ‫بيشتر سياسي است و با سياست خارجي و داخلي در هم‬ ‫تنيده است‪.‬‬ ‫پرداخت يارانه و پرونده هسته‌اي‪ ،‬دو تحول‬ ‫مناقشه‌برانگيز سال‌هاي گذشته‪ ،‬از موضوعاتي بوده که‬ ‫مقام‌ها و چهره‌هاي سياسي ايران‬ ‫خواستار برگزاري همه‌پرسي‬ ‫درباره آن‌ها شده بودند‪ .‬پنج‬ ‫سال پيش محمود احمدي‌نژاد‪،‬‬ ‫رئيس‌جمهوري وقت خواستار‬ ‫بر گز ا ر ي ‪ ‬ر فر ا ند و م ‪ ‬د ر با ر ه‬ ‫يارانه‌ها شد‪ .‬جمعي از چهره‌هاي‬ ‫سياسي ايران از جمله‪ ‬ميرحسين‬ ‫موسوي‪ ،‬آخرين نخست‌وزير‬ ‫ايران و از سران مخالف نتيجه‬ ‫انتخابات سال ‪ 1388‬هم‬ ‫خواستار برگزاري رفراندوم‬ ‫درباره سياست خارجي و پرونده‬ ‫هسته‌اي ايران شده بودند‪.‬‬ ‫آقاي روحاني در اين‬ ‫همايش گفت‪« ،‬کشور با انزوا‬ ‫نمي‌تواند رشد مستمري داشته‬ ‫باشد‪».‬‬ ‫او از «اصول و آرمان‌ها»‬ ‫دفاع کرده اما در عين حال گفته‬ ‫است که «مگر کسي در ميز‬ ‫مذاکره بر سر اصول و آرمان‌ها‬ ‫بحث مي‌کند؟ يک عده در توهمات زندگي مي‌کنند‪ .‬دنياي‬ ‫امروز بحث منافع است‪».‬‬ ‫رئيس جمهوري ايران مي‌گويد‪« ،‬آرمان ما به سانتريفيوژ‬ ‫وصل نيست‪ ،‬بلکه آرمان به مغز و قلب و اراده ما وصل است‪».‬‬

‫او تصريح کرد که در توافق ژنو بخشي از تحريم‌ها در‬ ‫حوزه خودرو‪ ،‬پتروشيمي و کشتيراني برطرف شد و بخشي از‬ ‫اموال بلوکه شده آزاد شد که در مقابل ما شفافيت بيشتري‬ ‫نشان دهيم و بگوييم فالن نوع غني‌سازي که در حال حاضر‬ ‫به آن نياز نداريم‪ ،‬براي مدتي متوقف مي‌شود‪ .‬آيا اين کار به‬ ‫معناي زير سوال رفتن آرمان‌ها و اصول ما است؟‬ ‫حسن روحاني در بخش ديگري از سخنانش از‬ ‫اقتصاد رانتي و انحصاري در ايران انتقاد کرده و گفته است‪،‬‬ ‫«نمي‌شود يک نهاد کار اقتصادي بکند و ماليات ندهد‪ ،‬اما‬ ‫تا مي‌گوييم فالن نهاد بايد ماليات بدهد‪ ،‬بساطي درست‬ ‫مي‌شود که مي‌بينيد‪».‬‬

‫‪ 20‬سال‬ ‫زندان براي‬ ‫يک دانشجو‬ ‫به دليل‬ ‫فعاليت در‬ ‫فيسبوک‬ ‫يک منبع آگاه به‬ ‫وضعيت مسعود سيد طالبي‪ ،‬زنداني‪ 21‬ساله‌اي که به دليل‬ ‫فعاليت در فيسبوک به ‪ 20‬سال حبس محکوم شده است به‬ ‫کمپين بين‌المللي حقوق بشر در ايران گفت‪« :‬قاضي مقيسه‬ ‫حکم اين جوان را با نقض فاحش قانون صادر کرده است‪.‬‬ ‫او در دادگاه به اتهام توهين به مقدسات‪ ‬که در حکم وجود‬ ‫ندارد پنج سال ديگر به حکم اين جوان اضافه کرد‪».‬‬ ‫مسعود سيد طالبي‪ ،‬متولد ‪ ،1372‬اهل تهران و‬ ‫دانشجوي رشته مهندسي برق قدرت دانشگاه آزاد تهران‬ ‫است‪ .‬او روز اول مهرماه سال ‪ 1392‬از سوي ماموران‬ ‫سپاه پاسداران دستگير شد و يکي از هشت زنداني است‬ ‫که در پرونده موسوم به فعاالن فيسبوکي در تير ماه ‪1393‬‬

‫‪4‬‬

‫مجموعا به بيش از ‪ 137‬سال محکوم شدند‪.‬‬ ‫آقاي طالبي از طريق نوشته‌ها و عکس‌هاي منتشر شده‬ ‫در صفحه فيسبوکش به اتهامات تبليغ عليه نظام‪ ،‬توهين‬ ‫به رهبري‪ ،‬اجتماع و تباني عليه امنيت ملي کشور‪ ،‬توهين‬ ‫به مقامات کشوري و توهين به مقدسات و انتشار تصاوير‬ ‫نامناسب متهم شد‪.‬‬ ‫در دادگاه بدوي پس از دفاعيات وکالي پرونده‪ ،‬قاضي‬ ‫مقيسه او را از اتهام توهين به مقدسات تبرئه و براي باقي‬ ‫اتهامات به ‪ 15‬سال حبس محکوم کرد‪.‬‬ ‫خبرگزاري ايرنا که براي اولين بار از دادگاه هشت‬ ‫شهروند ايراني به اتهام فعاليت در فيسبوک‬ ‫خبر داد‪ ،‬نوشت قرارگاه ثاراهلل سپاه پاسداران‬ ‫اين هشت نفر را مورد تعقيب و شناسايي قرار‬ ‫داده‪ ‬و در نهايت در تيرماه ‪ 1392‬بازداشت‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫پيش‌تر کمپين در گزارشي اطالع داده‬ ‫بود شش نفر از اين محکومان مرد و در بند‬ ‫‪ 350‬زندان اوين به سر مي‌برند و يکي از آنها‬ ‫که زن است در بند زنان زندان قرچک ورامين‬ ‫در شرايط بسيار بدي نگهداري مي‌شود‪ .‬يکي‬ ‫از ديگر متهمان زن به دليل داشتن دو فرزند‬ ‫کوچک با قرار وثيقه آزاد شده و اکنون در شهر‬ ‫کرمان‪ ،‬محل زندگيش به سر مي‌برد‪.‬‬

‫مولوي عبدالحميد‪،‬‬ ‫تالشگر حقوق بشر‬ ‫سال ‪1393‬‬ ‫مولوي عبدالحميد اسماعيل‌زهي از سوي کانون مدافعان‬ ‫حقوق بشر به عنوان برنده جايزه «تالشگر حقوق بشر» سال‬ ‫‪ 1393‬هجري شمسي معرفي شد‪.‬‬ ‫کانون مدافعان حقوق بشر از سال ‪ 1386‬هر سال از‬ ‫ميان تالشگران حقوق بشر‪ ،‬يک نفر را به عنوان برنده جايزه‬ ‫«تالشگر حقوق بشر» معرفي مي‌کند‪.‬‬


‫‪5‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫اسرائيل به پرداخت غرامت نفتي‬ ‫به ايران محکوم شد‬

‫به گزارش سايت کانون مدافعان حقوق بشر‪ ،‬جايزه‬ ‫تالشگر حقوق بشر در سال ‪ 1393‬به پاس تالش‌هاي‬ ‫بي‌وقفه و پيگيرانه مولوي عبدالحميد در سال‌هاي گذشته‬ ‫براي برقراري روابط آشتي‌جويانه بين اقوام و گرايش‌هاي‬ ‫مختلف مذهبي در استان سيستان و بلوچستان به اين‬ ‫روحاني برجسته اهل سنت تعلق گرفت‪.‬‬ ‫در بيانيه کانون مدافعان حقوق بشر در خصوص جايزه‬ ‫«تالشگر حقوق بشر» سال ‪ 1393‬آمده است‪:‬‬ ‫«بسيار مفتخر هستيم که جايزه «تالشگر حقوق بشر»‬ ‫کانون مدافعان حقوق بشردر سال ‪ 1393‬به آقاي مولوي‬ ‫عبدالحميد‪ ،‬يکي از علماي اهل سنت در ايران تقديم مي‌شود‪.‬‬ ‫علت انتشار مطلبي درباره قصاص توقيف شد‪.‬‬ ‫روزنامه «بهار» پس از چاپ مقاله‌اي با عنوان «امام‪،‬‬ ‫پيشواي سياسي يا الگوي ايماني؟» به قلم علي‌اصغر غروي‬ ‫به شکل داوطلبانه انتشار خود را متوقف کرد تا آن‌که سرانجام‬ ‫ن را صادر کرد‪.‬‬ ‫هيئت نظارت بر مطبوعات دستور توقيف آ ‌‬ ‫همچنين بنا بود روزنامه «نشاط» دوباره منتشر شود‪ ،‬اما‬ ‫به گفته سردبير آن‪ ،‬ماشاهلل شمس‌الواعظين‪ ،‬پيش از انتشار‬ ‫«با ورود» رئيس قوه قضائيه‪ ،‬از انتشار آن جلوگيري شد‪.‬‬ ‫ظاهرأ علت اصلي توقيف روزنامه «روزان» چاپ عکسي‬ ‫از آيت‌اهلل منتظري در صفحه اول آن بوده و در همين رابطه‬ ‫«يغما فشخامي» خبرنگار اين روزنامه نيز بازداشت و به اوين‬ ‫منتقل شده است‪.‬‬

‫آقاي مولوي عبدالحميد تالش‌هاي بي‌وقفه و پيگيرانه‌اي‬ ‫در سال‌هاي گذشته براي برقراري روابط آشتي‌جويانه‬ ‫بين اقوام و گرايش‌هاي مذهبي مختلف در استان محروم‬ ‫سيستان و بلوچستان داشته است‪.‬‬ ‫اين در حالي است که مولوي عبدالحميد و خانواده‬ ‫محترمشان با فشار‌هاي بسيار مواجه بوده‌اند؛ از جمله‬ ‫بازداشت اعضاي خانواده‪ -‬آقايان محمد اسماعيل مالزهي‬ ‫و عبدالعليم شه‌بخش (همسران دخترانشان) ‪ -‬که ماه‌ها در‬ ‫سلول‌هاي انفرادي طويل‌المدت نگهداري شده و سپس به‬ ‫شهرستان‌هاي دور تبعيد شده‌اند و همچنين بازداشت مولوي‬ ‫احمد نارويي و مولوي عبدالفتي بدري از همکاران نزديک‬ ‫ايشان و ممنوع الخروج شدن اعضاي خانواده و پسرانشان‬ ‫در سال‌هاي اخير‪ .‬اما اين فشار‌ها از سوي حکومت‪ ،‬نه تنها‬ ‫مولوي عبدالحميد را به دام خشونت و درگيري نکشانده‬ ‫يا منفعل نکرده است بلکه او را در پي‌گيري و تالش‬ ‫مسالمت‌جويانه براي احقاق حقوق انساني مصمم‌تر کرده‬ ‫است‪ .‬چنانچه چندي پيش شاهد بوديم که با تمام قدرت‬ ‫و احساس مسئوليت و نوع دوستي براي آزادي سربازان‬ ‫گروگان گرفته شده ايراني تالش کرد که موفقيت‌آميز بود‪.‬‬ ‫بر همين اساس نرگس محمدي‪ ،‬نايب رييس کانون‬ ‫مدافعان حقوق بشر با سفر به استان سيستان و بلوچستان‪،‬‬ ‫تنديس منشور کوروش را به نشان جايزه تالشگر حقوق‬ ‫بشر به مولوي عبدالحميد تقديم کرد‪.‬‬ ‫کانون مدافعان حقوق بشر در سال ‪ 1386‬عباس امير‬ ‫انتظام‪ ،‬در سال ‪ 1387‬تقي رحماني‪ ،‬در سال ‪ 1388‬آيت‌اهلل‬ ‫منتظري‪ ،‬در سال ‪ 1389‬عزت‌اهلل سحابي و در سال ‪1392‬‬ ‫محمد ملکي را به عنوان برنده جايزه «تالشگر حقوق بشر»‬ ‫اعالم و تنديس منشور حقوق بشر را به آنان هديه کرد‪.‬‬

‫روزنامه روزان با حکم‬ ‫دادستاني تهران توقيف شد‬

‫به گزارش «ايرنا» در نمابر دادستاني که خطاب به‬ ‫وزير فرهنگ و ارشاد اسالمي ارسال و رونوشت آن به دفتر‬ ‫«روزان» ارسال شده است؛ به مطلب و شماره روزنامه که‬ ‫موجب توقيف شده‪ ،‬اشاره‌اي نشده است‪.‬‬ ‫آن طور که در وب‌سايت روزنامه «روزان» آمده است‪،‬‬ ‫اين روزنامه از ‪ 19‬سال پيش در استان خوزستان و از پنج‬ ‫سال پيش در سطح کشور توزيع مي‌شده است‪ .‬دفتر اصلي‬ ‫روزنامه روزان ابتدا در استان خوزستان قرار داشت و اين‬ ‫روزنامه از چندي پيش دفتر خود را به تهران منتقل کرده بود‪.‬‬ ‫اين چهارمين روزنامه سراسري ايران است که پس از‬ ‫روي کار آمدن دولت روحاني توقيف شده است‪ .‬روزنامه‌هاي‬ ‫ديگر «بهار»‪« ،‬نشاط» و «آسمان» بودند‪.‬‬ ‫روزنامه «آسمان» تنها چند روز پس از آغاز انتشار به‬

‫‪5‬‬

‫سناتور آمريکايي‪ :‬افزايش‬ ‫تحريم ايران‪ ،‬اولويت‬ ‫جلسه بعدي سنا‬

‫يکي از سناتورهاي ارشد جمهوري‌خواه در آمريکا‬ ‫مي‌گويد که با آغاز اجالس آينده سنا که اکثريت آن اکنون‬ ‫در دست جمهوري‌خواهان قرار گرفته‪ ،‬تشديد تحريم‌ها عليه‬ ‫ايران در زمره اولويت‌هاي اصلي جلسه قرار خواهد داشت‪.‬‬ ‫سناتور مارک کرک اين مطلب را در گفت‌وگو با شبکه‬ ‫آمريکايي «فاکس نيوز» اعالم کرده و گفت که در جلسه‬ ‫آينده‪ ،‬رأي‌گيري اول در مورد يک خط لوله مهم در آمريکا و‬ ‫رأي‌گيري دوم در مورد تحريم‌هاي ايران خواهد بود‪.‬‬ ‫سناتور کرک در اين مصاحبه گفت که جمهوري‌خواهان‬ ‫در سنا احتماالً به اندازه کافي از حمايت دموکرات‌ها برخوردار‬ ‫خواهند بود که بتوانند مصوبه تحريم بيشتر عليه ايران را از‬ ‫سد وتو بگذرانند‪.‬‬ ‫بنا بر گزارش‌ها‪ ،‬جان بينر‪ ،‬رييس مجلس نمايندگان‪ ،‬از‬ ‫هم‌اکنون حمايت خود از تحريم بيشتر عليه ايران را اعالم‬ ‫کرد ‌ه است‪.‬‬ ‫اليحه جديدي که قرار است در هفته‌هاي اول سال‬ ‫جديد ميالدي با موضوع تحريم بيشتر عليه ايران در سنا به‬ ‫رأي گذاشته شود‪ ،‬بر اساس متن اليحه‌اي تنظيم شده‌‪ ‬که‬ ‫يک سال پيش از اين توسط مارک کرک و سناتور رابرت‬ ‫منندز نوشته شد ‌ه بود‪.‬‬ ‫اين اليحه قصد دارد در صورتي که ايران از ادامه‬ ‫مذاکرات هسته‌اي سر باز بزند يا به مفاد توافق‌‪ ‬هسته‌اي‬ ‫عمل نکند‪ ،‬تحريم‌هاي اقتصادي عليه ايران را سخت‌گيرانه‌تر‬ ‫کند‪.‬‬ ‫باراک اوباما‪ ،‬رئيس‌جمهوري آمريکا‪ ،‬بارها از‬ ‫کنگره‪ ‬خواسته‌ است‪ ‬تا از تحريم بيشتر ايران پرهيز کرده و‬ ‫به مذاکرات هسته‌اي شانس بيشتري بدهند‪.‬‬ ‫آقاي اوباما پيش از برگزاري انتخابات سنا‪ ،‬در‬ ‫سخنراني ساالنه خود در مجمع عمومي سازمان ملل از مردم‬ ‫و رهبران ايران خواست تا اين فرصت تاريخي را از دست‬ ‫ندهند و از مذاکرات هسته‌اي جاري براي يافتن يک «راه حل‬

‫دادگاهي در سوئيس راي داده‬ ‫است که دولت اسرائيل بايد بابت‬ ‫سهم ايران در يک شرکت مشترک‬ ‫اسرائيلي ‪ -‬ايراني غرامت پرداخت‬ ‫کند‪.‬‬ ‫به نوشته رسانه‌هاي خبري‬ ‫اسرائيل‪ ،‬دادگاه داوري در اختالف‬ ‫مالي جمهوري اسالمي و اسرائيل‬ ‫در مورد سهام ايران در «شرکت‬ ‫خط لوله نفتي عيالت – اشکلون»‬ ‫راي داده است که اسرائيل بايد به‬ ‫ايران غرامت بپردازد‪.‬‬ ‫راي دادگاه مقدماتي پس‬ ‫از حدود دو دهه اختالف بين دو‬ ‫طرف صادر شده اما احتماال شرکت‬ ‫اسرائيلي از اين راي فرجام خواهد‬ ‫خواست‪.‬‬ ‫روزنامه «جوييش بيزنس» گفته است که در صورت‬ ‫نهايي شدن اين راي‪ ،‬ممکن است اسرائيل به پرداخت‬ ‫‪ 50‬ميليون دالر محکوم شود اما روزنامه «هاآرتص» ميزان‬ ‫غرامت را بين ‪ 50‬تا ‪ 100‬ميليون دالر تخمين زده‪ ،‬هر چند‬ ‫افزوده است که احتمال دارد غرامت نهايي با اين مبلغ‬ ‫تفاوت داشته باشد‪ ،‬زيرا هر دو طرف دعوا قطعا در صدد‬ ‫ارائه داليلي براي تغيير در اين راي به نفع خود برخواهند‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫به نوشته هاآرتص‪ ،‬راي دادگاه يک سال پيش‬ ‫صادر شد اما هرگز منتشر نشد‪ .‬اسرائيل از ابتدا با ارجاع‬ ‫اين دعواي حقوقي به داوري مخالف بود اما ناگزير شد‬ ‫سرانجام آن را بپذيرد‪.‬‬ ‫شرکت خط لوله نفتي عيالت ‪ -‬اشکلون به شکل‬ ‫يک شرکت مختلط ايراني‪ -‬اسرائيلي در سال ‪ 1968‬و‬ ‫به منظور تسهيل صادرات نفت ايران به اروپا تشکيل شد‪.‬‬ ‫در آن زمان‪ ،‬کانال سوئز به دليل اختالف مصر و اسرائيل‬ ‫بسته بود و استفاده از خط لوله بين بندر عيالت در شمال‬ ‫درياي سرخ (بحر احمر) و بندر اسرائيلي اشکلون در‬ ‫ساحل درياي مديترانه‪ ،‬امکان آن را مي‌داد تا نفت ايران از‬ ‫مسيري متفاوت راهي بازارهاي اروپا شود‪.‬‬ ‫هنگام وقوع انقالب اسالمي در ايران‪ ،‬اين خط لوله‬ ‫‪ 242‬کيلومتري و مخازن آن حاوي حدود هشتصد هزار تن‬ ‫نفت خام ايران بود که‪ ،‬به نوشته «هاآرتص»‪ ،‬ارزش آن در‬ ‫آن زمان‪ ،‬نزديک به ‪ 120‬ميليون دالر بود که با احتساب‬ ‫تفاوت در ارزش پول در اين فاصله‪ ،‬امروزه به حدود ‪400‬‬ ‫ميليون دالر بالغ مي‌شود‪ .‬نيمي از اين مبلغ مي‌بايست به‬ ‫ايران پرداخت شود اما جمهوري اسالمي تا اواسط دهه‬ ‫ديپلماتيک» صلح‌آميز به منظور حل و فصل ابهامات برنامه‬ ‫هسته‌اي خود استفاده کنند‪.‬‬

‫آمريکا نام ‪ 9‬فرد و شرکت‬ ‫را به فهرست تحريم‌هاي‬ ‫ايران اضافه کرد‬

‫وزارت خزانه‌داري آمريکا نام پنج ايراني‪ ،‬يک تبعه‬ ‫افغان و سه شرکت جديد را به ليست تحريم‌هاي ايران‬

‫‪ ،1980‬براي دريافت اين مبلغ اقدامي نکرد‪.‬‬ ‫در سالهاي بعد‪ ،‬تالش جمهوري اسالمي براي‬ ‫دريافت سهم خود با مخالفت اسرائيل مواجه شد و‬ ‫سرانجام‪ ،‬دولت ايران در سال ‪ 2004‬براي دريافت ‪800‬‬ ‫ميليون دالر از اسرائيل به محاکم ژنو و پاريس شکايت‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫قرارداد تشکيل اين شرکت تصريح دارد که در‬ ‫صورت بروز اختالف بين دو طرف‪ ،‬اين اختالف در مرحله‬ ‫اول به هيات داوري با عضويت از يکي از قضات ديوان‬ ‫عالي ايران و يک مقام قضايي مشابه اسرائيلي ارجاع‬ ‫شود و اين هيات راهي را براي حل اختالف توصيه کند‪.‬‬ ‫در صورتي که راي اين هيات مورد قبول هر دو طرف قرار‬ ‫نگيرد‪ ،‬در مرحله بعد از اتاق بازرگاني بين‌المللي خواسته‬ ‫مي‌شد تا مرجع ديگري را براي اين منظور معرفي کند و‬ ‫هر دو طرف ملزم به قبول حکميت اين مرجع خواهند بود‪.‬‬ ‫به نوشته «هاآرتص»‪ ،‬هنگام طرح شکايت ايران‪،‬‬ ‫وزير انرژي اسرائيل اصرار داشت که بر اساس متن‬ ‫قرارداد‪ ،‬يکي از قضات ديوان عالي اسرائيل به تهران سفر‬ ‫کند که طبيعتا اين امر به دليل موضعگيري تند جمهوري‬ ‫اسالمي عليه موجوديت اسرائيل‪ ،‬مورد قبول مقامات ايران‬ ‫قرار نگرفت‪ .‬در مقابل‪ ،‬اسرائيل هم پيشنهاد ايران براي‬ ‫تعيين نمايندگان از سوي دو طرف براي شرکت در يک‬ ‫هيات داوري در کشور ثالث را رد کرد و گفت که بايد طبق‬ ‫قرارداد اوليه عمل شود‪.‬‬ ‫سرانجام‪ ،‬ايران موفق شد حکم دادگاهي در پاريس‬ ‫را براي الزام اسرائيل به تعيين نماينده‌اي جهت حل و‬ ‫فصل دعواي دو طرف به دست آورد و دو کشور بر سر‬ ‫ارجاع موضوع به دادگاهي در ژنو به توافق رسيدند‪.‬‬

‫اضافه کرد‪.‬‬ ‫بر اساس گزارشي که سايت وزارت خزانه‌داري‬ ‫آمريکا در سايت رسمي خود منتشر کرده است‪ ،‬پنج ايراني‬ ‫به نام‌هاي اسداهلل سيفي‪ ،‬تيمور عامري‪ ،‬حسين زيدي‪،‬‬ ‫سيد کمال ياسيني‪ ،‬آناهيتا نصيربيگ‪ ،‬همچنين يک تبعه‬ ‫افغانستان به نام عزيزاهلل اسداهلل قلندري را به اتهام دور‬ ‫زدن تحريم‌هاي وضع شده عليه ايران و همچنين نقض‬ ‫حقوق بشر به ليست سياه آمريکا اضافه شدند‪.‬‬ ‫حسين زيدي که شهروند سابق ايران بوده اکنون تبعه‬ ‫کشور «سنت‌کيتس و نويس» است‪.‬‬ ‫همچنين دو شرکت ايراني و يک شرکت که در امارات‬ ‫متحده عربي به ثبت رسيده است نيز به ليست تحريم‌هاي‬ ‫جديد آمريکا اضافه شده‌اند‪.‬‬ ‫شرکت «بل فست جنرال تريدينگ» که در امارات به‬ ‫ثبت رسيده و در ليست سياه آمريکا وارد شده‪ ،‬در سايت‬ ‫رسمي خود‪ ،‬نوع فعاليت شرکت را تجارت مواد غذايي و‬ ‫کشاورزي عنوان کرده است و خزانه‌داري آمريکا در توضيح‬ ‫علت تحريم‪ ،‬گفته که اين شرکت همراه با پنج تن از افرادي‬ ‫که نام آنها برده شد‪ ،‬به ارائه کمک‌هاي فني و مالي به دولت‬ ‫ايران براي دستيابي به دالر آمريکا متهم شده‌اند‪.‬‬ ‫آمريکا مي‌گويد که شرکت ياد شده در انتقال ‪250‬‬ ‫ميليون دالر به ايران دست داشته است‪.‬‬ ‫آناهيتا نصيربيگ نيز که کارمند بانک آسيا است‪ ،‬متهم‬ ‫شده که به انتقال ‪ 10‬ميليون دالر پول از اين بانک به بانک‬ ‫مرکزي ايران ايران کمک کرده است‪.‬‬


‫‪6‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫همچنين شرکت‌هاي ايراني «ابيسک» و «تکنولوژي‌هاي‬ ‫نرم افزاري دوران» نيز به ترتيب به اتهام کمک به سپاه‬ ‫پاسداران براي «نقض جدي حقوق بشر» و کمک به دولت‬ ‫ايران براي «اعمال سانسور و محدود کردن آزادي بيان» به‬ ‫ليست سياه آمريکا اضافه شده‌اند‪.‬‬ ‫ديويد کوهن معاون تروريسم و اطالعات مالي وزارت‬ ‫خزانه‌داري آمريکا در بيانيه‌اي که در سايت اين وزارتخانه‬ ‫منتشر شده است‪ ،‬مي‌گويد که اگرچه آمريکا در خالل‬ ‫مذاکرات هسته‌اي مايل به اعمال تحريم‌هاي جديد عليه‬ ‫ايران نيست‪ ،‬اما بر اجرا شدن دقيق تحريم‌هاي موجود‬ ‫تاکيد دارد‪.‬‬ ‫بر اساس توافق ژنو غرب متعهد گرديد که تحريم‌هاي‬ ‫جديدي عليه ايران اعمال نکند‪ ،‬اما آمريکا مي‌گويد هر فرد يا‬ ‫نهادي که تحريم‌هاي فعلي را زير پا بگذارد‪ ،‬به ليست سياه‬ ‫اين کشور اضافه خواهد شد‪.‬‬ ‫در همين حال مرضيه افخم‪ ،‬سخنگوي وزارت امور‬ ‫م چند شرکت و فرد ايراني ديگر در قالب‬ ‫خارجه ايران‪ ،‬تحري ‌‬ ‫تحريم‌هاي موجود به دست آمريکا را «نقض صريح اصل‬ ‫حسن نيت» دانسته و گفت که اين اقدام «اراده آمريکا براي‬ ‫حل مسائل را زير سوال مي‌برد‪».‬‬

‫شوراي نگهبان طرح امر به‬ ‫معروف مجلس را رد کرد‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫بيکاران براي اقتصاد ايران سخن رانده است‪.‬‬ ‫معاون وزير کار افزوده که اين گروه مي‌توانند براي بازار‬ ‫کار و اقتصاد ايران مشکل‌ساز شوند و الزم است راهکاري‬ ‫براي مهارت‌آموزي و اشتغال آن‌ها انديشيده شود‪.‬‬ ‫طائي اين را هم گفته که يک ميليون و ‪ 500‬هزار فرصت‬ ‫شغلي در بازار کار ايران در دست افغان‌هاست‪« :‬اين گروه از‬ ‫اتباع خارجي فرصت‌هاي شغلي سخت را در اختيار دارند که‬ ‫به نظر مي‌رسد در ايران کمتر به اين نوع مشاغل عالقمندند‪».‬‬ ‫افغان‌هاي حاضر در ايران در مشاغل سختي چون‬ ‫دامداري و چوپاني‪ ،‬مرغداري‪ ،‬بنايي يا چاه‌کني مشغول‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫هم‌زمان با معاون وزير کار‪ ،‬مشاور ربيعي نيز اعالم‬ ‫کرد که هر دقيقه به طور ميانگين بيش از يک نفر به بازار‬ ‫کار ايران اضافه مي‌شود که معموالً تحصيل‌کرده دانشگاهي‬ ‫است‪.‬‬ ‫علي ربيعي‪ ،‬وزير کار ايران پيش‌تر گفته بود که‬ ‫صدها هزار نيروي جوياي کار تحصيل‌کرده اما غير ماهر در‬ ‫ايران وجود دارند‪ .‬او با انتقاد از فرهنگ سرمايه‌گذاران در‬ ‫«بهره‌وري يک‌شبه» اذعان کرده بود که ‪ 50‬درصد متقاضيان‬ ‫کار در ايران فاقد مهارت‌هاي حرفه‌اي هستند‪.‬‬ ‫مرکز آمار ايران‪ ،‬در ارديبهشت سال ‪ 93‬اعالم کرد‬ ‫که بيش از ‪ 39‬ميليون و ‪ 500‬هزار نفر از جمعيت کشور‬ ‫کوچک‌ترين اثري در توليد‪ ،‬توسعه و پيشرفت اقتصادي‬ ‫ندارند‪ .‬جمعيت فعال ايران با احتساب زنان خانه‌دار‪،‬‬ ‫سربازان‪ ،‬دانشجويان‪ ،‬دانش‌آموزان و کليه کساني که امکان‬ ‫يک ساعت کار در هفته را دارند‪ ،‬حدود ‪ 24‬ميليون نفر عنوان‬ ‫مي‌شود‪.‬‬

‫واريز ‪ 490‬ميليون دالر از‬ ‫دارايي‌هاي مسدود ايران‬ ‫به حساب بانک مرکزي‬ ‫شوراي نگهبان قانون اساسي در ايران طرح «حمايت از‬ ‫آمران به معروف و ناهيان از منکر» را که در مجلس تصويب‬ ‫شده بود خالف قانون اساسي دانسته و با رد کردنش آن را‬ ‫به مجلس برگردانده است‪.‬‬ ‫نجات‌اهلل ابراهيميان‪ ،‬سخنگوي شوراي نگهبان‪ ،‬در‬ ‫نشست خبري گفت که شوراي نگهبان در نامه‌اي ‪ 14‬مورد‬ ‫از ايرادات طرح را براي مجلس فرستاده است‪.‬‬ ‫در صورت تاييد اين طرح‪ ،‬ممانعت از «امر به معروف‬ ‫و نهي از منکر» براي همه افراد و نهادها غيرقانوني مي‌شد‪.‬‬ ‫همچنين مطابق آن در صورت بروز درگيري در اين زمينه‪،‬‬ ‫کساني که عليه امر به معروف‌کنندگان اقدامي کنند بايد به‬ ‫اشد مجازات مي‌رسيدند‪ .‬به سازمان بسيج هم اين وظيفه‬ ‫داده مي‌شد که افرادي را براي انجام امر به معروف و نهي از‬ ‫منکر سازماندهي کند‪.‬‬ ‫به هنگام بحث مجلس درباره اين طرح برخي از مقام‌ها‬ ‫با آن مخالفت کردند‪ .‬اين انتقاد مطرح بود که با اجراي اين‬ ‫طرح تداخل وظايف بين نهادهاي مختلف به وجود مي‌آيد‪.‬‬

‫معاون وزير کار‪ 7 :‬ميليون‬ ‫عالف در کشور داريم‬

‫حسن طائي مي‌گويد هفت ميليون «بيکاره» داريم که‬ ‫نه شغل دارند‪ ،‬نه مهارت و به دنبال اشتغال هم نمي‌گردند‪.‬‬ ‫مشاور وزير کار هم تأکيد کرده که در هر دقيقه‪ ،‬يک نفر به‬ ‫بازار کار ايران افزوده مي‌شود‪.‬‬ ‫معاون وزير تعاون‪ ،‬کار و رفاه اجتماعي از خيل ميليوني‬ ‫افراد «عالف» در کشور و مشکل‌ساز بودن اين گروه از‬

‫بر اساس گزارش بانک مرکزي ايران‪ ،‬اولين قسط از‬ ‫مرحله سوم آزادسازي دارايي‌هاي مسدود شده ايران در‬ ‫خارج به مبلغ ‪ 490‬ميليون دالر به حساب اين بانک واريز‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري دولتي ايرنا‪ ،‬اين مبلغ از جمله‬ ‫دارايي‌هاي مسدود شده ايران در کشور کره جنوبي بود که‬ ‫به حساب بانک مرکزي ايران در عمان منتقل شده است‪.‬‬ ‫بر اساس توافق بر سر تمديد هفت ماهه مذاکرات‬ ‫اتمي‪ ،‬بنا شده است که تا اول جوالي ‪ 2015‬در مجموع ‪4‬‬ ‫ميليارد و ‪ 900‬ميليون دالر از سرمايه‌هاي مسدود شده ايران‬ ‫در بانک‌هاي خارجي در قالب اقساط ‪ 490‬ميليون دالري آزاد‬ ‫شود‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش‌ها‪ ،‬طي يک سال گذشته و پس‬ ‫از توافق ايران و گروه ‪ 1+5‬در ژنو‪ ،‬هفت ميليارد دالر از‬ ‫دارايي‌هاي بلوکه ايران در کشورهاي ژاپن‪ ،‬هند و کره جنوبي‬ ‫در دو مرحله آزاد شده است‪.‬‬ ‫در سال‌هاي گذشته و در پي تحريم‌هاي غرب عليه‬ ‫جمهوري اسالمي‪ ،‬پول فروش نفت ايران در برخي از‬ ‫کشورها مانند چين‪ ،‬هند‪ ،‬ژاپن و کره جنوبي بلوکه شد و ايران‬ ‫هنوز اجازه استفاده از بخش اعظم اين پول را ندارد‪.‬‬ ‫هنوز رقم دقيقي از دارايي‌هاي خارجي مسدود شده‬ ‫ايران منتشر نشده است‪ ،‬اما دولت آمريکا پيشتر اين رقم را‬ ‫حدود ‪ 100‬ميليارد دالر تخمين زده بود‪.‬‬ ‫يحيي آل اسحاق‪ ،‬رئيس اتاق بازرگاني تهران‪ ،‬نيز گفته‬ ‫بود‪ ‬که ايران «حدود صد ميليارد دالر ارز منجمد شده» در‬ ‫کشورهايي مانند چين‪ ،‬هند و ژاپن دارد‪ ،‬ولي «نمي‌تواند‬ ‫سريعا از آنها استفاده کند‪».‬‬ ‫به گفته محمدجواد ظريف‪ ،‬وزير امور خارجه ايران‪ ،‬دور‬ ‫بعدي مذاکرات هسته‌اي از روز ‪ 15‬ژانويه و در سطح معاونان‬ ‫وزير خارجه از سر گرفته مي‌شود‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫مرگ ‪ 53‬نفر به‬ ‫دليل مصرف الکل‬ ‫بد در ايران‬ ‫دکتر رضا افشاري رئيس کنگره‬ ‫بين‌المللي سوء مصرف الکل‪ ،‬که ارديبهشت‬ ‫امسال در مشهد برگزار شد‪ ،‬اعالم کرده‬ ‫است که در سال ‪ 91‬سند ملي الکل در‬ ‫کشور معرفي شد که بر اساس آن بيش‬ ‫از يک ميليون نفر در کشور الکل مصرف‬ ‫مي‌کنند که ‪ 30‬درصد زن و ‪ 70‬درصد مرد‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫کامبيز سلطاني مسئول امور آزمايشگاه‌هاي پزشکي‬ ‫قانوني نيز گفته که اين ميزان در مقايسه با مدت مشابه در‬ ‫سال قبل ‪ 31‬درصد کاهش داشته است‪.‬‬ ‫به گفته آقاي سلطاني‪ ،‬توليد و توزيع مشروبات الکلي‬ ‫تقلبي در کشور‪ ،‬هر از گاهي با مسموميت با متانول همراه‬ ‫است که اين امر سبب مرگ و مير و آسيب‌هاي دايمي‬ ‫مي‌شود‪ .‬آمار دقيق و رسمي از تعداد معتادان به الکل در‬ ‫کشور و ميزان مصرف آن در دست نيست‪.‬‬ ‫خبرگزاري دولتي ايران (ايرنا) در گزارش مفصلي از‬ ‫قول حسن تاميني ليچايي نايب رييس کميسيون بهداشت و‬ ‫درمان مجلس نوشته است‪« ،‬متاسفانه در بسياري از مناطق‬ ‫مصرف الکل افزايش داشته به گونه‌اي که بيش از ‪200‬‬ ‫ميليون ليتر انواع مشروبات الکلي ساخت داخل و قاچاق در‬ ‫کشور مصرف مي شود‪».‬‬ ‫پس از انقالب ايران در سال ‪ ،1979‬مصرف و خريد و‬ ‫فروش مشروبات الکلي در اين کشور ممنوع شد‪ .‬براساس‬ ‫مصوبه مجلس شوراي اسالمي در سال ‪« ،1387‬هر فردي‬ ‫مشروبات الکلي را بسازد‪ ،‬بخرد و بفروشد يا حمل و‬ ‫نگهداري کند‪ ،‬به شش ماه تا يک سال حبس‪ 74 ،‬ضربه‬ ‫شالق و پرداخت جزاي نقدي به ميزان پنج برابر ارزش‬ ‫عرفي (تجاري) همان کاال محکوم مي‌‌شود‪».‬‬ ‫مجازات نوشيدن مشروبات الکي در ايران‪ ،‬هشتاد‬ ‫ضربه شالق است‪ .‬اما بنا بر ماده ‪ 179‬قانون مجازات‬ ‫اسالمي ايران‪ ،‬هرگاه کسي چند بار شرب مسکر [مشروب‬ ‫الکلي] بکند و بعد از هر بار حد [شالق] بر او جاري شود‪ ،‬در‬ ‫مرتبه سوم کشته [اعدام] مي‌شود‪.‬‬ ‫با اين حال‪ ،‬آمار موجود نشان مي‌دهد اين قوانين‬ ‫بازدارنده‪ ،‬سبب کاهش مصرف نوشيدني‌هاي الکلي در ايران‬ ‫نشده است‪.‬‬

‫رابطه سعيد مرتضوي را به پرداخت ‪ 200‬هزار تومان جزاي‬ ‫نقدي محکوم کرد‪.‬‬ ‫شعبه ‪ 38‬ديوان عالي کشور به اين قسمت از پرونده‬ ‫ايراد گرفت و به همين دليل پرونده را براي رسيدگي ماهوي‬ ‫در شعبه هم‌عرض‪ ،‬به دادگاه کيفري استان تهران ارسال‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫سعيد مرتضوي‌‪ ،‬دادستان سابق تهران‪ ،‬متهم رديف اول‬ ‫پرونده کهريزک‪ ،‬بازداشتگاه معترضان به نتايج انتخابات‬ ‫سال ‪ 88‬است‪ .‬گروهي از جواناني که روز ‪ 19‬تير ‪ 88‬در‬ ‫گردهمايي‌هاي خياباني ‪ 18‬تير دستگير شدند‪ ،‬به دستور‬ ‫مستقيم مرتضوي به کهريزک برده شدند‪ .‬امير جوادي‌فر‪،‬‬ ‫محسن روح‌االميني‪ ،‬محمد کامراني و رامين قهرماني در‬ ‫سوله‌هاي بدون آب و امکانات کهريزک جان باختند‪.‬‬ ‫هيأت قضايي اين پرونده که شامل پنج قاضي بودند‪،‬‬ ‫در نهايت پس از گذشت ‪ 11‬جلسه‪ ،‬در ابتداي خرداد سال‬ ‫‪ 92‬ختم دادرسي را اعالم کردند و امسال هم اعالم شد که‬ ‫دادگاه‪ ،‬مرتضوي را به انفصال دايم از خدمات قضايي و پنج‬ ‫سال انفصال از خدمات دولتي محکوم کرده است‪.‬‬ ‫علي‌اکبر حيدري‌فر و حسن زارع دهنوي نيز به شش‬ ‫سال انفصال از خدمات قضايي و دو سال انفصال از خدمات‬ ‫دولتي محکوم شدند‪.‬‬

‫داعش مسئوليت‬ ‫کشتن فرمانده ارشد سپاه‬ ‫را بر عهده گرفت‬

‫پرونده سعيد مرتضوي از‬ ‫دادگاه گرفته شد‬

‫محسن افتخاري‪ ،‬سرپرست دادگاه‌هاي کيفري استان‬ ‫تهران گفت‪« :‬يک مرجع قضايي پرونده سعيد مرتضوي را‬ ‫براي مطالعه از ما مطالبه کرده است و ما پرونده را به آن‌ها‬ ‫ارائه کرده‌ايم‪».‬‬ ‫محسن افتخاري در گفت‌وگو با خبرگزاري دانشجويان‬ ‫ايران (ايسنا) ضمن اعالم اين خبر افزود‪« :‬نمي‌توانم نام آن‬ ‫مرجع قضايي که درخواست مطالعه اين پرونده را داشته‪،‬‬ ‫بيان کنم‪».‬‬ ‫سرپرست دادگاه‌هاي کيفري استان تهران توضيحي‬ ‫نداده که اين مرجع قضايي به چه دليلي قصد مطالعه پرونده‬ ‫را داشته است‪ .‬به‌گفته افتخاري «هنوز براي آن بخش از‬ ‫پرونده که مربوط به جزاي نقدي مي‌شود و ديوان عالي از آن‬ ‫ايراد گرفته‪ ،‬شعبه هم‌عرض تعيين نشده است‪».‬‬ ‫سعيد مرتضوي در پرونده بازداشتگاه کهريزک افزون‬ ‫بر اتهام «مشارکت در بازداشت غيرقانوني»‪ ،‬اتهام ديگري‬ ‫با عنوان «معاونت در تنظيم گزارش خالف واقع از طريق امر‬ ‫يا ترغيب مأموران مربوطه به تنظيم گزارش خطاب به خود»‬ ‫داشت که شعبه ‪ 76‬دادگاه کيفري استان تهران در همين‬

‫پس از انتشار خبر کشته شدن سرتيپ حميد تقوي‪،‬‬ ‫از فرماندهان سپاه پاسداران در عراق‪ ،‬گروه دولت اسالمي‬ ‫(داعش) مسئوليت اين اقدام را بر عهده گرفت‪.‬‬ ‫به‌گزارش خبرگزاري فرانسه‪ ،‬يکي از شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي که خبرهاي مربوط به فعاليت‌ها و عمليات گروه‌هاي‬ ‫اسالمي جهادگر را منتشر مي‌کند‪ ،‬تصويري از حميد تقوي را‬ ‫در حالي که سه نفر ديگر او را همراهي مي‌کنند منتشر کرده‬ ‫است‪ .‬در اين تصوير چهره اين فرمانده سپاه با دايره سرخي‬ ‫مشخص شده و در توضيح نوشته شده است‪« :‬عکس حميد‬ ‫تقوي ملحد که توسط افراد دولت اسالمي در سامره (‪110‬‬ ‫کيلومتري شمال بغداد) از بين برده شد‪».‬‬ ‫دولت اسالمي نگفته که به چه شکل اين فرمانده سپاه‬ ‫پاسداران کشته شده است‪ .‬پيش از اين گفته شده بود که‬ ‫او به دست تک‌تيراندازان داعش کشته شد و در اين حادثه‬ ‫تعدادي از همراهان وي نيز مجروح شدند‪.‬‬ ‫پيکر حميد تقوي به ايران منتقل و با حضور جمعي از‬ ‫فرماندهان نيروهاي مسلح به خاک سپرده شد‪.‬‬ ‫سپاه پاسداران‪ ،‬حميد تقوي را از فرماندهان قرارگاه‬ ‫رمضان در دوران جنگ ايران و عراق معرفي کرده و نوشته‬ ‫بود که او پس از جنگ هم «در عرصه‌هاي مختلف پاسداري‬ ‫از انقالب اسالمي و مقابله با دشمنان اسالم و جبهه مقاومت‬ ‫و بيداري اسالمي» فعال بود‪ .‬برخي از منابع نزديک به‬ ‫مخالفان حکومت ايران‪ ،‬او را‪« ‬فرمانده عمليات نيروي قدس‬ ‫ناميدها‌ند‪.‬‬ ‫‌‌‬ ‫سپاه»‬


‫‪7‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫تا کنون خبرهاي متعددي از کشته شدن‬ ‫نظاميان ايراني در عراق و سوريه منتشر شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫تهران پيش از اعتراف به ارسال سالح و‬ ‫مشاوران نظامي به عراق از مدت‌ها پيش هرگونه‬ ‫حضور نظامي در اين کشور را رد مي‌کرد‪ .‬با اين‬ ‫حال نيروهاي ايراني در ائتالف بين‌المللي عليه‬ ‫داعش به رهبري آمريکا شرکت ندارند‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي ايران همچنين بارها تصاوير‬ ‫سرلشکر قاسم سليماني‪ ،‬فرمانده نيروي قدس‬ ‫را در کنار نيروهاي شيعه و کرد عراق منتشر‬ ‫کرده‌اند‪ .‬نيروي قدس‪ ،‬شاخه نظامي برون مرزي‬ ‫سپاه پاسداران است‪.‬‬ ‫حکومت شيعه ايران رابطه تنگاتنگي با مقامات دولتي‬ ‫شيعه در عراق دارد‪ .‬حيدر عبادي‪ ،‬نخست‌وزير عراق در‬ ‫پايان ماه اکتبر از ايران ديدار کرد و علي الريجاني‪ ،‬رئيس‬ ‫مجلس ايران نيز به‌تازگي از ديدار با مقامات عراق در بغداد‬ ‫بازگشته است‪.‬‬

‫افزايش زنان جوان معتاد‪،‬‬ ‫زنگ خطري براي ايران‬ ‫روزنامه «فايننشال تايمز» در مقاله‌اي به قلم «منور‬ ‫خلج» به ازدياد اعتياد زنان جوان ايراني با تحصيالت‬ ‫دانشگاهي و رفاه نسبي اجتماعي به مواد مخدر مانند شيشه‪،‬‬ ‫متادون و هروئين اشاره کرده و نوشته اين امر موجب شده‬ ‫که زنگ خطر براي مقامات ايران به صدا درآيد‪.‬‬ ‫به نوشته «فايننشال تايمز» اعتياد به مواد مخدر در‬ ‫ايران معضل جديدي نيست و مثال دود کردن ترياک به قرن‬ ‫هفدهم برمي‌گردد و از آنجا که ايران بر سر راه ترانزيت اين‬ ‫ماده از افغانستان به کشورهاي غرب واقع است‪ ،‬باالترين‬ ‫تعداد معتاد به ترياک را در جهان دارد‪.‬‬ ‫بر پايه آمار رسمي‪ ،‬حداقل شش ميليون نفر از جمعيت‬ ‫هفتاد و هشت ميليوني ايران به نوعي با مشکل مواد مخدر‬ ‫دست و پنجه نرم مي‌کنند‪.‬‬

‫شيشه يا همان متامفتامين با اقبال بيشتري در بين‬ ‫جواناني که به دنبال فرار از سختي‌هاي اجتماعي و اقتصادي‬ ‫هستند‪ ،‬روبرو است‪ .‬اين نوع اعتياد در بين همه طبقات‬ ‫اجتماعي به سرعت در حال گسترش است و با افزايش‬ ‫مصرف آن در بين زنان ايراني‪ ،‬زنگ خطر براي مسئولين‬ ‫کشور به صدا در آمده است‪.‬‬ ‫در پژوهشي که معاونت زنان و خانواده ستاد مبارزه با‬ ‫مواد مخدر انجام داده‪ ،‬مشخص شده که تعداد زنان متاهل‬ ‫معتاد رو به افزايش است و در حالي که سن معتادين زن‬ ‫کاهش مي‌يابد‪ ،‬شمار معتادين تحصيلکرده رو به افزايش‬ ‫است‪.‬‬ ‫بر پايه آمار مقامات ايران‪ ،‬تعداد زنان معتاد به مواد‬ ‫مخدر از سال ‪ 2007‬تا کنون دو برابر شده و حدود ‪10‬‬ ‫درصد از جميعت معتاد ايران را زنان تشکيل مي‌دهند‪ .‬اين‬ ‫آمار همچنين نشان مي‌دهد که بيش از نيمي از اين زنان‬ ‫اولين بار بين ‪ 15‬تا ‪ 19‬سالگي به مواد مخدر روي آورده‌اند‪.‬‬ ‫با اين حال‪ ،‬برخي از کارشناسان مي‌گويند با توجه به‬ ‫اينکه تعداد زنان معتاد در مقايسه با مردان بسيار کم است‪،‬‬ ‫ي شود‪.‬‬ ‫بنابراين اولويت بازپروري به مردان داده م ‌‬ ‫اما به گفته خانم زهرا بنيانيان‪ ،‬مشاور ستاد مبارزه با‬ ‫مواد مخدر اين نگاه به اعتياد زنان‪ ،‬نگاهي کوته‌بينانه است‬ ‫چون «اگر مردان به عنوان سقف خانه حامي اعضاي خانواده‬ ‫تلقي مي‌شوند‪ ،‬زنان پايه و ستون اين خانه هستند که در‬ ‫صورت پوسيدگي ستون‪ ،‬سقف خانه بر سر اعضاي آن آوار‬ ‫مي‌شود‪».‬‬

‫‪7‬‬

‫ايران نقل قول‬ ‫آسوشيتدپرس را تکذيب‬ ‫مي‌کند‬

‫دست‌کم به نصف‪ ،‬يعني ‪ 4500‬دستگاه است در حالي‌که ايران‬ ‫تنها با کاهشي ‪ 20‬درصدي و رساندن آنها به ‪ 8‬هزار ماشين‬ ‫موافق است‪.‬‬ ‫ديگر موردي که ايران بر سر آن اصرار دارد‪ ،‬لغو تمامي‬ ‫تحريم‌هاست‪.‬‬ ‫در عين حال‪ ،‬مرضيه افخم‪ ،‬سخنگوي وزارت امور خارجه‬ ‫ايران‪ ،‬به دست آمدن هرگونه توافق درباره موضوعات مورد‬ ‫مذاکره در پرونده اتمي جمهوري اسالمي را تکذيب کرد‪.‬‬ ‫خانم افخم در واکنش به‪ ‬گزارش خبرگزاري‬

‫ديپلمات‌ها البته‬ ‫گفته‌اند که اختالف‌ها‬ ‫همچنان بر مذاکرات‬ ‫پيش‌رو در ماه ژانويه‪،‬‬ ‫تسلط خواهد داشت‪.‬‬ ‫با اين همه‪ ،‬به گفته‬ ‫آنها‪ ،‬حتي تهيه همين‬ ‫فهرست موارد اختالفي‬ ‫نيز خود مشکل بود‪،‬‬ ‫چرا که فاصله زيادي‬ ‫ميان طرف‌ها وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫آنها در عين حال‬ ‫گفته‌اند طرف‌ها هنوز‬ ‫در مورد مقدار اروانيوم‬ ‫غني‌شده الزم براي‬ ‫انتقال در حال گفت‌وگو‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫اين نخستين بار‬ ‫نيست که گزارشي در‬ ‫مورد انتقال اورانيوم‬ ‫غني‌شده به روسيه و توافق در مورد آن منتشر مي‌شود‪ .‬اما در‬ ‫موارد پيشين اين موضوع رد شده بود‪.‬‬ ‫از جمله پس از گزارش روزنامه نيويورک‌تايمز در پاييز‬ ‫گذشته مبني بر «موافقت ايران با انتقال بخشي از اورانيوم غني‌‬ ‫شده خود به روسيه»‪ ،‬سخنگوي وزارت خارجه ايران موضوع را‬ ‫تکذيب کرده و آن را «جوسازي» توصيف کرده بود‪.‬‬ ‫دور بعدي مذاکرات ميان طرف‌ها در ‪ 15‬ژانويه در سطح‬ ‫معاونان وزيران خارجه صورت مي‌گيرد‪.‬‬ ‫عالوه بر موضوع اورانيوم غني‌شده‪ ،‬شمار سانتريفيوژها در‬ ‫ايران نيز از موارد اختالفي ميان طرف‌ها است‪ .‬آسوشيتدپرس‬ ‫از قول ديپمالت‌ها مي‌گويد آمريکا خواستار کاستن شمار آنها‬

‫آسوشيتدپرس‪ ‬تصريح کرد که هيچ گونه توافقي در هيچ يک از‬ ‫موضوعات مورد مذاکره هسته‌اي هنوز صورت نگرفته است‪.‬‬ ‫سخنگوي وزارت امور خارجه ايران افزود‪« :‬اين گونه‬ ‫فضاسازي‌هاي رسانه‌اي با اغراض خاص سياسي صورت مي‌گيرد‬ ‫و هدف اصلي آن تخريب فضاي مذاکرات و پيچيده‌تر کردن حل و‬ ‫فصل موضوعات است‪».‬‬ ‫خبرگزاري فارس‪ ،‬نزديک به سپاه پاسداران نيز اظهارات‬ ‫«يک منبع آگاه» را منتشر کرد که در آن‪ ،‬توافق بين ايران و آمريکا‬ ‫که بر اساس آن تهران مواد هسته‌اي خود را به روسيه انتقال‬ ‫مي‌دهد‪« ،‬مضحک و جوسازي مغرضانه رسانه‌اي» خوانده شده‬ ‫است‪.‬‬


‫‪8‬‬

‫ائتالف شينزو آبه پيروز‬ ‫انتخابات ژاپن‬

‫ي در مورد‬ ‫در انتخابات پارلماني ژاپن که رفراندوم ‌‬ ‫عملکرد سياست اقتصادي شينزو آبه نخست‌وزير اين کشور‬ ‫به حساب مي‌آمد ائتالف حاکم بر ژاپن برنده اکثريتي دو‬ ‫سومي‌شده است‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي ژاپني گزارش مي‌دهند که حزب ليبرال‬ ‫دموکرات (ال دي پي) اکثريت کرسي‌ها در مجلس نمايندگان‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫را حفظ کرده است‪.‬‬ ‫ال دي پي در ائتالف با حزب کميتو که مورد حمايت‬ ‫بوديست‌هاست‪ ،‬دولت تشکيل خواهد داد‪ .‬دو حزب مجموعا‬ ‫‪ 325‬کرسي از ‪ 475‬کرسي پارلماني را به دست آورده‌اند‪.‬‬ ‫شينزو آبه با انحالل پارلمان خواستار برگزاري انتخابات‬ ‫زودرس شده بود به اين اميد که بتواند حمايت شهروندان‬ ‫ژاپني را براي اصالحات اقتصادي مورد نظرش جلب کند‪.‬‬ ‫«ان اچ کي» شبکه اخبار عمومي ‌ژاپن گزارش داد که‬ ‫«ال دي پي» ‪ 290‬کرسي به دست آورده و حزب کميتو هم‬ ‫‪ 35‬کرسي کسب کرده است‪ .‬حزب اصلي مخالف‪ ،‬حزب‬ ‫دموکراتيک ژاپن‪ ،‬هم ‪ 73‬کرسي به دست آورد که ‪ 11‬کرسي‬ ‫بيشتر از دور قبل است‪.‬‬ ‫گفته مي‌شود که ميزان مشارکت در انتخابات زياد‬ ‫نبوده است‪ ،‬چون اکثر رأي دهندگان نه مي‌خواستند به‬ ‫آقاي آبه رأي دهند‪ ،‬که هنوز نشاني از موفقيت سياست‌هاي‬ ‫اقتصادي‌اش در جامعه ژاپن مشهود نيست‪ ،‬و نه حاضر بودند‬ ‫به مخالفان دولت رأي بدهند که تا دو سال پيش دولت را در‬ ‫اختيار داشتند و نامحبوب بودند‪.‬‬ ‫آقاي آبه در سال ‪ 2012‬به نخست‌وزيري رسيد و تالش‬ ‫کرد با افزايش قدرت خريد مردم و چاپ اسکناس‪ ،‬اقتصاد‬ ‫ژاپن را احيا کند‪ .‬اما پس از يک رشد انفجاري ابتدايي‪ ،‬ژاپن‬ ‫در نيمه دوم امسال دچار رکود اقتصادي شد‪ .‬با اين همه‬ ‫آقاي آبه مصر است سياست‌هاي او مي‌تواند اقتصاد ژاپن‬ ‫را نجات دهد‪.‬‬ ‫نخست‌وزير ژاپن در کارزار انتخاباتي گفت‪« ،‬قول‬ ‫مي‌دهم ژاپن را به کشوري تبديل کنم که از نو در دل جهان‬ ‫بدرخشد‪».‬‬ ‫اقتصاددان‌ها مي‌گويند که افزايش ماليات خريد از‬ ‫پنج درصد به هشت درصد در ماه اپريل به قدرت خريد‬ ‫مصرف‌کنندگان ضربه زده و رشد اقتصادي را متوقف کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫افزايش ماليات‌ها از زمان دولت قبلي در سال ‪2012‬‬ ‫قانوني شد تا بدهي‌هاي عمومي‌ بسيار سنگين دولت ژاپن‬ ‫را که در بين کشورهاي توسعه‌ يافته از همه بيشتر است‪،‬‬ ‫تحت کنترل در آيد‪.‬‬ ‫آقاي آبه با برگزاري انتخابات زودرس به دنبال کسب‬ ‫حمايت عمومي ‌براي به تاخير انداختن يک افزايش مالياتي‬ ‫ديگر تا حد ‪ 10‬درصد است که قرار بود در سال ‪ 2015‬عملي‬ ‫شود‪.‬‬

‫ناظران سياسي مي‌گويند که پيروزي حزب آقاي آبه‬ ‫بيشتر نشان دهنده فقدان يک بديل سياسي واقعي براي‬ ‫دولت است و اينکه مخالفانش برنامه مشخصي ندارند‪.‬‬

‫مبادله اسرا در شرق‬ ‫اوکراين به پايان رسيد‬

‫در پي مبادله ‪ 370‬اسير درگيري‌هاي شرق اوکراين‪،‬‬ ‫پترو پوروشنکو از ‪ 145‬سرباز آزاد شده اين کشور در‬ ‫فرودگاه نظامي‌کي‌يف استقبال کرد‪.‬‬ ‫رئيس جمهور اوکراين شخصأ به پيشواز سربازان‬ ‫مبادله شده اين کشور‪ ،‬در فرودگاه نظامي ‌کي‌يف رفت‪.‬‬ ‫پترو پوروشنکو با ابراز خوشحالي از پيوستن اين افراد به‬ ‫خانواده‌هاي خود در سال نو‪ ،‬اظهار اميدواري کرد که ساير‬ ‫اسرا نيز به زودي مبادله و آزاد شوند‪.‬‬ ‫بر اساس توافق شورشيان شرق اوکراين و دولت‬ ‫کي‌يف‪ ،‬روند تبادل‪ ،‬در جاده‌اي در مسير کستيانتينيوکا در‬ ‫شمال دونتسک و با حضور نمايندگان سازمان همکاري و‬ ‫امنيت اروپا انجام شد و طي آن ‪ 222‬نفر از اسراي شورشي‬ ‫و ‪ 146‬سرباز اسير اوکرايني آزاد شدند‪.‬‬ ‫خبرگزاري فرانسه به نقل از گزارشگر خود در محل‬ ‫نوشته است که اسيران مبادله شده‪ ،‬همگي لباس غيرنظامي‌‬ ‫بر تن داشتند و وسائل خود را در کيف‌هاي بزرگي به دست‬ ‫گرفته بودند‪.‬‬ ‫اين اقدام جزيي از توافق‌هاي انجام گرفته در مذاکرات‬ ‫صلح مينسک بود و اينک تنها نتيجه عملي آن مذاکرات در‬ ‫چهار ماه قبل به شمار مي‌رود‪.‬‬ ‫در ماه سپتامبر قرار شد محدوده‌ بي‌طرفي به شعاع ‪30‬‬ ‫کيلومتري از کانون منازعه ايجاد شود‪ ،‬اما اين تصميم هيچگاه‬ ‫عملي نشد‪ .‬هم‌چنين قرار شده دولت کي‌يف‪ ،‬محدوديت‌هاي‬ ‫ارائه خدمات اجتماعي‪ ‬به ساکنان مناطق تحت کنترل‬ ‫شورشيان را بر دارد‪.‬‬ ‫اوکراين و کشورهاي غربي‪ ،‬روسيه را به حمايت از‬ ‫شورشيان جدايي‌خواه و دادن تسليحات به آنها متهم‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫در کشمکش خونيني که بين شورشيان شرق اوکراين و‬ ‫دولت کي‌يف از ماه اپريل در گرفته‪ ،‬بيش از ‪ 4700‬نفر جان‬ ‫خود را از دست داده‌اند‪.‬‬ ‫از ماه سپتامبر در شرق اوکراين آتش‌بس حاکم است‪،‬‬ ‫اما تنها روي کاغذ‪ .‬بر پايه‪ ‬آمار سازمان ملل‪ ‬از آن زمان‬ ‫تاکنون نزديک به يک ‌هزار نفر در اين منطقه کشته شده‪،‬‬ ‫نظم و قانون به‌هم ريخته و شکنجه و اعدام‌هاي دسته‌جمعي‬ ‫اجرا شده است‪.‬‬

‫پارلمان يونان منحل شد‬

‫پارلمان يونان به طور رسمي ‌خود را منحل کرد‪.‬‬ ‫خبرگزاري رويترز گزارش داد که اعالم اين انحالل پس از‬ ‫آن بود که نمايندگان مجلس يونان‪ ،‬به استروس ديماس‬ ‫نامزد رياست جمهوري رأي منفي دادند‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫بر اساس قانون يونان در صورت عدم موافقت مجلس با‬ ‫گزينه پيشنهادي نخست‌وزير براي پست رياست‌جمهوري‪،‬‬ ‫پارلمان منحل و انتخابات سراسري ظرف مدت ‪ 30‬روز‬ ‫برگزار مي‌شود‪.‬‬ ‫قرار است که انتخابات آينده يونان براي تشکيل‬ ‫پارلمان جديد‪ ،‬در روز ‪ 25‬ژانويه برگزار شود و پارلمان جديد‬ ‫پنجم فوريه آغاز به کار کند‪.‬‬ ‫آنتونيو ساماراس‪ ،‬نخست‌وزير فعلي يونان پيشتر‬ ‫به نمايندگان پارلمان هشدار داده بود که چنانچه‌‬ ‫رئيس‌جمهوري جديد را انتخاب نکنند‪ ،‬خطر خروج يونان از‬ ‫منطقه يورو وجود دارد‪.‬‬ ‫انتخابات ‪ 25‬ژانويه‪ ،‬در واقع رقابتي بين حزب‬ ‫محافظه‌کار «دموکراسي جديد» به رهبري ساماراس و حزب‬ ‫چپ‌گراي «سيريزا» به رهبري الکسيس سيپراس خواهد‬ ‫بود‪.‬‬ ‫اين درحالي است که حزب «دموکراسي جديد»‪ ،‬طرفدار‬ ‫ادامه سياست رياضت اقتصادي و حزب «سيريزا» خواهان‬ ‫کنار گذاشتن اين سياست است‪.‬‬ ‫بر اساس نظر سنجي‌ها‪ ،‬حزب چپ‌گراي «سيريزا» با‬ ‫سه درصد اختالف شانس بيشتري براي پيروزي در انتخابات‬ ‫پيش رو دارد‪ .‬به دليل همين برتري شکننده حزب «سيريزا»‬ ‫بر حزب «دموکراسي جديد»‪ ،‬احتمال بي‌ثباتي در دولت آينده‬ ‫را مطرح خواهد کرد‪.‬‬ ‫اکنون الکسيس سيپراس مي‌گويد بر خالف ادعاي‬ ‫آنتونيو ساماراس‪ ،‬نخست‌وزير يونان‪ ،‬حزب چپ‌گرا‬ ‫«سيريزا» خواهان باقي ماندن يونان در منطقه يورو است‪.‬‬ ‫همچنين «سيپراس» اعالم کرده که آنها برنامه‌هاي‬ ‫جديدي براي مديريت بازارهاي مالي کشورشان دارند‪ .‬او‬ ‫به رأي دهندگان اطمينان داد که دولت تحت رهبري حزب‬ ‫«سيريزا» به حساب‌هاي بانکي آنها دست‌درازي نخواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫حزب چپ‌گراي «سيريزا» به طور آشکار مخالف‬ ‫استقراض بين‌المللي آتن براي جلوگيري از ورشکستگي‬ ‫اقتصادي اين کشور است‪ .‬اين موضع‌گيري باعث ايجاد‬ ‫نگراني در بازارهاي مالي يونان شده است‪ .‬هرچند اين‬ ‫نگراني در بازار مالي‪ ،‬محدودتر از گذشته است‪.‬‬ ‫پيش‌تر مقامات اتحاديه اروپا‪ ،‬صندوق بين‌المللي پول‬ ‫و بانک اروپايي موسوم به «ترويکا»‪ ،‬توافق کرده بودند که‬ ‫گفت‌وگو‌ با دولت يونان بر سر آخرين پرداخت به ميزان ‪7.2‬‬ ‫ميليارد يورو و ايجاد يک خط اعتباري جديد را آغاز کنند‪.‬‬

‫يورش بوکوحرام‬ ‫به پايگاهي نظامي‌در‬ ‫کامرون خنثي شد‬

‫بيش از هزار اسالمگراي بوکوحرام به قرارگاه نظامي‬ ‫‌آچيگاشيا در نزديکي مرز کامرون و نيجريه حمله کرده‬ ‫و پرچم خود را در آنجا برافراشتند‪ .‬بمباران هوايي اما‬ ‫شبه‌نظاميان را فراري داد‪.‬‬ ‫سخنگوي وزارت دفاع کامرون اعالم کرده که اين‬ ‫حمله با حمايت نيروي هوايي کامرون خنثي شده است‪.‬‬ ‫اين سخنگو گفت شمار تلفات بوکوحرام روشن نيست اما‬ ‫هشت‪ ‬سرباز مستقر در اين پايگاه ناپديد شده‌اند‪.‬‬ ‫علت عمليات هوايي عليه بوکوحرام‪ ،‬خطرات ناشي از‬ ‫مين‌هاي اطراف پايگاه عنوان شده است‪ .‬شبه‌نظاميان به پنج‬ ‫روستاي مرزي نيز حمله کرده‌اند‪ .‬هزاران نفر از مردم نواحي‬ ‫مرزي از بيم حمالت دوباره و بمب‌گذاري فرار کرد‌ه‌اند‪.‬‬ ‫بوکوحرام از سال ‪ 2002‬براي ايجاد حکومتي اسالمي‬ ‫‌در شمال نيجريه مي‌جنگد‪ .‬بوکوحرام براي اين منظور به‬ ‫کليساها‪ ،‬مدارس‪ ،‬مقرهاي امنيتي – سياسي حمله مي‌کند يا‬ ‫شهروندان را مي‌ربايد‪.‬‬ ‫شبه‌نظاميان بوکوحرام‪ ،‬به عنوان «طالبان نيجريه» نيز‬ ‫شناخته مي‌شوند‪ .‬اين گروه با شاخه آفريقاي شمالي القاعده‬ ‫و پيوند با شبه‌نظاميان «الشباب» در سومالي متهم است‪.‬‬ ‫بوکوحرام در آغاز مشکلي داخلي در نيجريه تلقي‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪9‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫‪9‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫مي‌شد اما چند سال است شعاع عمليات خود را به کشورهاي‬ ‫همسايه يعني کامرون‪ ،‬نيجر و چاد نيز گسترش داده است‪.‬‬ ‫حمالت بوکوحرام به شمال کامرون‪ ،‬اقداماتي تالفي‌جويانه‬ ‫عليه ارتش کامرون است که در توافق با ارتش نيجريه‪ ،‬با‬ ‫اين گروه مقابله مي‌کند‪.‬‬ ‫بوکوحرام در حال حاضر شمال نيجريه را در تسلط خود‬ ‫دارد و به تازگي شهر چيبوک در شمال شرقي را نيز تصرف‬ ‫کرده است‪ .‬چيبوک همان جايي است که ‪ 280‬دانش‌آموز‬ ‫دبيرستاني در‌آن ربوده شدند‪ .‬هنوز از سرنوشت ‪ 220‬دختر‬ ‫خبري در دست نيست‪.‬‬

‫ِاِسبسي با بيش از ‪55‬‬ ‫س جمهوري‬ ‫درصد آرا رئي ‌‬ ‫تونس شد‬

‫کميسيون انتخابات تونس اعالم کرد که باجي قائد‬ ‫اسبسي‪ ،‬نماينده حزب «نداي تونس»‪ ،‬نيروي سکوالر اين‬ ‫کشور موفق شد که در دور دوم انتخابات رياست جمهوري‬ ‫نزديک به ‪ 56‬درصد آرا را به خود اختصاص دهد و بدين‬ ‫ترتيب رئيس جمهوري تونس شود‪.‬‬ ‫به‌گزارش خبرگزاري فرانسه‪ ،‬شفيق صرصار‪ ،‬رئيس‬ ‫کميسيون انتخابات تونس گفت‪ ،‬باجي قائد اسبسي توانست‬ ‫يک ميليون و ‪ 700‬هزار رأي را به‌دست آورد‪ .‬رقيب او منصف‬ ‫مرزوقي يک ميليون ‪ 300‬هزار رأي کسب کرد‪ .‬مرزوقي در‬ ‫سه سال اخير رئيس دولت تونس بود‪.‬‬ ‫ميزان مشارکت در دور دوم انتخابات رياست جمهوري‬ ‫تونس ‪ 60.1‬درصد بود‪.‬‬ ‫در رقابت‌هاي انتخاباتي‪ ،‬طرفداران مرزوقي‪ ،‬سبسي‬ ‫را نماينده ديکتاتوري حکومت زين‌العابدين بن علي‬ ‫مي‌خواندند در حالي که طرفداران اسبسي معتقد بودند که‬ ‫قدرت سه ساله مرزوقي در رياست دولت راه را به راديکال‬ ‫شدن و مانور اسالمگرايان در سکوالرترين کشور عربي‬ ‫گشوده است‪.‬‬ ‫پس از پيروزي حزب «نداي تونس» در انتخابات‬ ‫پارلماني ‪ 26‬اکتبر با ‪ 86‬کرسي از ‪ 217‬کرسي مجمع‬ ‫نمايندگان مردم؛ اين دومين پيروزي بزرگ اين حزب است‪.‬‬ ‫اکنون اسبسي بايد هر چه سريع‌تر براي تشکيل دولت‪،‬‬ ‫ائتالف پايداري‪ ‬تشکيل دهد تا بتواند در غياب اکثريت مطلق‬ ‫پارلمان نظر بيشتر نمايندگان را جلب کند‪.‬‬ ‫او بايد اين ائتالف را با اسالمگرايان «النهضه» که ‪69‬‬ ‫کرسي پارلمان را در اختيار دارند و دومين حزب بزرگ تونس‬ ‫محسوب مي‌شوند تشکيل دهد‪« .‬النهضه» در انتخابات‬ ‫رياست جمهوري کانديدايي معرفي نکرد‪.‬‬ ‫باجي قائد اسبسي نخستين رئيس جمهوري تونس‬ ‫است که از زمان استقالل اين کشور در سال ‪ 1956‬تاکنون‬ ‫به‌شکل آزاد انتخاب شده است‪.‬‬ ‫نخستين رئيس جمهوري تونس حبيب بورقيبه‪،‬‬ ‫پدر جنبش استقالل‌طلبي اين کشور بود که پس از آن‬ ‫زين‌العابدين بن علي روي کار آمد و‪ ‬تا انقالب «ياسمين»‬ ‫‪ 2011‬بر مسند قدرت ماند‪ .‬در اين سال در پي اعتراضات‬ ‫ي حکومت بن علي سرنگون شد‪.‬‬ ‫مردم ‌‬

‫ي و صدور‬ ‫موج دستگير ‌‬ ‫حکم اعدام در پاکستان‬ ‫ادامه دارد‬ ‫وزير کشور پاکستان از دستگيري‌هاي جديدي در اين‬ ‫کشور در پيوند با حمله به مدرسه پيشاور خبر داد‪ .‬شش نفر‬

‫از جمله يک زن بازداشت شده‌اند‪ .‬احکام اعدام ‪ 500‬نفر نيز‬ ‫آماده اجراست‪.‬‬ ‫ودري نزار علي‌خان‪ ،‬وزير کشور پاکستان اعالم کرد‬ ‫که گروه کثيري در پيوند با حمله به مدرسه پيشاور دستگير‬ ‫ت آنها‬ ‫شده‌اند‪ .‬او چيزي درباره تعداد بازداشت‌شدگان و هوي ‌‬ ‫نگفت‪ .‬رويترز اما خبر داده که شش نفر در پنجاب دستگير‬ ‫شده‌اند که يکي از آنها زن است‪.‬‬ ‫در حمله طالبان به مدرسه پيشاور دست‌کم ‪ 150‬نفر‬ ‫کشته شدند که ‪ 130‬نفرشان کودک و نوجوان بودند‪ .‬اين‬ ‫مدرسه ‪ 500‬نفري از جمله مدارسي است که تحت نظر‬ ‫ارتش پاکستان اداره مي‌شود‪.‬‬ ‫«تحريک طالبان» با بر عهده گرفتن مسئوليت اين‬ ‫حمله‌‪ ،‬اعالم کرد که اين اقدام را به تالفي کشته شدن‬ ‫فرزندان و بستگان اين گروه در عمليات ارتش پاکستان‬ ‫انجام داد‪.‬‬ ‫دولت پاکستان نيز به تالفي اين حمله‪ ،‬مجازات اعدام‬ ‫را که از شش سال قبل به حالت تعليق درآمده بود‪ ،‬دوباره‬ ‫به جريان انداخت‪ .‬در نخستين واکنش‌ها شش محکوم‬ ‫به اعدام در دو نوبت به دار آويخته شدند‪ .‬نيروي هوايي‬ ‫پاکستان عمليات گسترده‌اي را در وزيرستان شمالي (کانون‬ ‫فعاليت تحريک طالبان) انجام داده و مي‌گويد دست‌کم ‪170‬‬ ‫پيکارجو را کشته است‪.‬‬ ‫با اين همه‪ ،‬ارتش پاکستان و پيش از همه‪ ،‬اداره امنيت‬ ‫آن بعد از کشتار مدرسه پيشاور با انتقادهاي زيادي از سوي‬ ‫افکار عمومي ‌روبرو هستند‪ .‬واحدهاي نظامي ‌نيم‌ساعت‬ ‫پس از حمله طالبان به مدرسه به آنجا رسيده‌اند و منطقه و‬ ‫مدرسه‪ ،‬کنترل و حفاظت الزم را نداشتند‪.‬‬ ‫خبرگزاري آلمان مي‌گويد که شاخه پاکستاني طالبان‬ ‫موسوم به «تحريک طالبان»‪ ،‬ارتش و دولت پاکستان‬ ‫را تهديد کرده که در صورت عدم توقف احکام اعدام‪ ،‬به‬ ‫زندان‌هاي اين کشور حمله‌ خواهد کرد‪ .‬آنها در بيانيه‌اي‬ ‫گفته‌اند‪« :‬مي‌دانيم که چگونه انتقام بگيريم‪».‬‬ ‫مقامات چهار ايالت پاکستان خواستار آن شده‌اند که‬ ‫ارتش حفاظت از زندان‌هايي را بر عهده بگيرد که محکومان‬ ‫طالبان در آنها نگاهداري مي‌شوند‪ .‬هم اينک در بسياري از‬ ‫اين بازداشتگ ‌اه‌ها‪ ،‬سربازان ارتش مستقر شده‌اند‪.‬‬

‫جست‌وجوي هواپيماي‬ ‫اير‪ -‬آسيا و سرنشينان آن‬ ‫متمرکزتر شد‬

‫و امداد اندونزي‪ 19 ،‬فروند کشتي‪ ،‬از جمله کشتي‌هاي‬ ‫کشورهاي خارجي مانند مالزي و سنگاپور و ‪ 9‬هواپيما در‬ ‫عمليات شرکت دارند‪.‬‬ ‫تيم مشترک عملياتي از فناوري پيشرفته‌اي که به تازگي‬ ‫از سوي سنگاپور در اختيار جست‌وجوگران گذاشته شده‪،‬‬ ‫براي جست‌وجوي کف دريا جهت پيدا کردن الشه هواپيما‬ ‫استفاده مي‌کند‪.‬‬ ‫بازرسان فرانسوي نيز براي پيدا کردن جعبه سياه‬ ‫هواپيما به عمليات جست‌وجو پيوسته‌اند‪.‬‬ ‫خبرگزاري آسوشيتدپرس مي‌گويد کشتي‌ها همچنان در‬ ‫تالش براي پيدا کردن محلي هستند که هواپيما در آن قرار‬ ‫دارد‪ .‬با اين همه سولستيو مي‌گويد هواي بد‪ ،‬که جست‌وجو را‬ ‫سخت کرده است‪ ،‬همچنان نگراني عمده‌اي به شمار مي‌رود‪.‬‬ ‫بامبانگ سولستيو گفته است الشه هواپيما احتماال در‬ ‫‪ 25‬تا ‪ 30‬متري کف دريا قرار دارد‪.‬‬ ‫​در زمان سقوط ايرباس ‪ 320‬هواپيمايي اير‪ -‬آسيا که با‬ ‫‪ 162‬سرنشين از اندونزي راهي سنگاپور بود‪ ،‬شرايط جوي‬ ‫و آب‌وهوايي در منطقه بد بود‪ .‬خلبانان درخواست تغيير مسير‬ ‫و افزايش ارتفاع داده بودند‪ ،‬که در مورد دومي‪ ،‬زماني که‬ ‫برج مراقبت پس از دقايقي براي صدور اجازه با پرواز تماس‬ ‫بگيرد‪ ،‬ارتباط را قطع‌شده مي‌يابد‪.‬‬ ‫هنوز دليل اصلي سقوط هواپيما مشخص نيست‪ ،‬خود‬ ‫هواپيما پيدا نشده و پس از پيدا شدن آن و جعبه سياهش‪،‬‬ ‫تحقيقات در اين مورد زمان خواهد برد‪.‬‬ ‫با اين همه رسانه‌هاي عمده بين‌المللي پاره‌اي تحليل‌ها‬ ‫را منتشر کرده‌اند که از جمله آنها‪ ،‬به گفته خبرگزاري رويترز‪،‬‬ ‫فرضيه سرعت کم هواپيما در زمان افزايش ارتفاع مطرح‬ ‫است‪.‬‬ ‫از سوي ديگر خبرگزاري فرانسه مي‌گويد تحليل‌گران‬ ‫اين احتمال را مطرح مي‌کنند که ايرباس در تالش براي فرود‬ ‫اضطراري بر دريا بوده است‪.‬‬ ‫خبرگزاري فرانسه از قول شاپي حکيم‪ ،‬يک فرمانده‬ ‫پيشين نيروي هوايي‪ ،‬مي‌گويد به نظر او هواپيما در آسمان‬ ‫منفجر نشده و در هنگام تماس با سطح دريا نيز ضربه‬ ‫نديده است‪ ،‬چون جسدهاي پيدا شده سرنشينان صدمه‌اي‬ ‫نديده‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش شبکه خبري سنگاپوري «چنل نيوز ايشيا»‪،‬‬ ‫وزير پيشين حمل و نقل اندونزي مي‌گويد پيدا کردن در‬ ‫خروجي هواپيما نشان مي‌دهد که کسي آن را باز کرده بود‪ .‬به‬ ‫گفته جاسمن سيفي جمال‪ ،‬مسافران احتماال در انتظار پرتاب‬ ‫قايق نجات به دريا بوده‌اند که امواج بزرگ هواپيما را به قعر‬ ‫دريا فرستاده‌اند‌‪.‬‬

‫طي سال ‪ 2013‬رقم قربانيان جنگ داخلي سوريه‬ ‫‪ 73‬هزار و ‪ 447‬نفر‪ ،‬سال قبل از آن ‪ 49‬هزار و ‪ 294‬نفر و‬ ‫در سال ‪ 2011‬حدود هفت هزار و ‪ 841‬نفر بوده است‪ ،‬به‬ ‫عبارتي سال گذشته ميالدي مرگبار‌ترين سال از زمان آغاز‬ ‫بحران سوريه بوده است‪.‬‬ ‫طي چهار سال گذشته بيش از ‪ 200‬هزار شهروند‬ ‫سوري در جنگ داخلي اين کشور کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫خبرگزاري فرانسه در گزارشي جداگانه مي‌گويد که طي‬ ‫سال ‪ 2014‬همچنين ‪ 15‬هزار و ‪ 538‬نفر در عراق کشته‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش دولت عراق‪ ،‬اين ميزان تلفات انساني‬ ‫از سال ‪ 2007‬بي‌سابقه بوده است‪ .‬اين آمار توسط وزارت‬ ‫دفاع‪ ،‬بهداشت و وزارت کشور عراق تهيه شده‌اند‪.‬‬ ‫طي سال ‪ 2013‬شمار قربانيان خشونت‌هاي داخلي در‬ ‫عراق شش هزار و ‪ 522‬نفر بود‪ ،‬به عبارتي شمار قربانيان‬ ‫سال ‪ 2014‬نسبت به سال قبل آن بيش از دو برابر افزايش‬ ‫يافته است که علت آن اشغال سريع بخش‌هاي وسيعي از‬ ‫عراق توسط گروه داعش در تابستان گذشته بود‪ .‬اين گروه‬ ‫بعد‌ها نام خود را به «حکومت اسالمي» تغيير داد‪.‬‬ ‫گروه ياد شده اگرچه بخش‌هايي از مناطق تحت کنترل‬ ‫خود در عراق را پس از آغاز حمالت هوايي ائتالف به رهبري‬ ‫آمريکا از دست داده است‪ ،‬با اين حال هنوز سه شهر عمده‬ ‫اين کشور را در کنترل خود دارد‪.‬‬ ‫نيروهاي خالفت اسالمي ‌تا مهرماه توانسته بودند‬ ‫پنج استان عراق را اشغال کنند‪ ،‬اما با آغاز حمالت هوايي‬ ‫نيروهاي ائتالف به رهبري آمريکا و پيشروي‌هاي ارتش و‬ ‫کردهاي عراق‪ ،‬آن‌ها از برخي مناطق بيرون رانده شدند‪.‬‬ ‫ائتالف بين‌المللي به رهبري آمريکا همچنين تا کنون‬ ‫ده‌ها موضع حکومت اسالمي ‌در سوريه را بمباران کرده‬ ‫است‪.‬‬

‫ايتاليا بار ديگر‬ ‫يک کشتي سرگردان با‬ ‫صدها پناهجو را نجات داد‬

‫بيش از ‪ 90‬هزار نفر طي‬ ‫سال ‪ 2014‬در سوريه و‬ ‫عراق کشته شده‌اند‬

‫عمليات جست‌وجو براي يافتن هواپيماي اير‪ -‬آسيا‪ ،‬و‬ ‫عمده سرنشينان آن که هنوز پيدا نشده‌اند‪ ،‬در شرايط بد‬ ‫جوي‪ ،‬به کندي ادامه دارد ولي متمرکزتر شده است‪.‬‬ ‫به گفته مارشال بامبانگ رئيس مرکز ملي جست‌وجو‬

‫سازمان ديده‌بان حقوق بشر سوريه اعالم کرد که در‬ ‫سال ‪ 2014‬بيش از ‪ 76‬هزار در جريان جنگ داخلي سوريه‬ ‫کشته شدند‪ .‬گزارش ديگري حاکي است که ‪ 15‬هزار و ‪538‬‬ ‫نفر نيز در عراق کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش نهاد ناظر بر حقوق بشر در سوريه ‪ 17‬هزار‬ ‫و ‪ 790‬شهروند غيرنظامي‌از جمله سه هزار و ‪ 501‬کودک در‬ ‫ميان کشته شدگان سوريه قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ 15‬هزار نيروي شورشي و نزديک به ‪ 17‬هزار عضو‬ ‫گروه‌هاي جهادي شامل جبهه النصره وابسته به القاعده‬ ‫و گروه خالفت اسالمي‪ ،‬داعش سابق‪ ،‬نيز در ميان کشته‬ ‫شدگان سوريه هستند‪.‬‬ ‫همچنين آمار ‪ 22‬هزار و ‪ 627‬نفر نيروي وفادار به بشار‬ ‫اسد‪ ،‬رييس جمهوري سوريه‪ ،‬که طي سال گذشته کشته‬ ‫شده‌اند در اين گزارش مورد اشاره قرار گرفته است‪.‬‬

‫گارد ساحلي ايتاليا کنترل يک کشتي تجاري را که بدون‬ ‫خدمه و ناخدا در درياي مديترانه رها شده بود به دست گرفته‬ ‫است‪ .‬اين کشتي که با خود ‪ 450‬پناهجو حمل مي‌کرد در‬ ‫سواحل کروتون‪ ،‬واقع در جنوب ايتاليا شناسايي شد‪.‬‬ ‫شش مرد از نيروهاي ساحلي ايتاليا خود را با يک فروند‬ ‫ي به کشتي يادشده رساندند و کنترل آن را‬ ‫هلي‌کوپتر نظام ‌‬ ‫به‌دست گرفتند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي ايتاليا مي‌گويند‪ ،‬اين کشتي ‪ 73‬متري که‬ ‫«عزالدين» نام دارد‪ ،‬با پرچم سيرالئون مسير بين قبرس و‬ ‫ست در جنوب فرانسه را طي مي‌کرد‪.‬‬ ‫ارتش ايتاليا مي‌گويد‪ ،‬کشتي به علت نقص فني از‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪10‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫حرکت بازمانده بود‪ .‬افراد گارد ساحلي و ارتش ايتاليا کليه‬ ‫سرنشينان کشتي را که در بين آنها زنان باردار و کودکان‬ ‫نيز ديده مي‌شدند را نجات داد و تنها يک نفر در اين ماجرا‬ ‫کشته شد‪ .‬وضعيت نامساعد جوي کار را براي نيروهاي‬ ‫نجات دشوار کرده بود‪.‬‬ ‫پزشکان يکي از کشتي‌هاي مأموريت حفاظت از‬ ‫مرزهاي اتحاديه اروپا به پناهجويان خدمات درماني ارائه‬ ‫دادند‪.‬‬ ‫به گفته گارد ساحلي ايتاليا‪ ،‬يکي از پناهجويان بعد از‬ ‫اين که موفق شد بي‌سيم کشتي را فعال کند تماس گرفت‬ ‫و اعالم کرد‪« :‬ما بدون خدمه در کشتي هستيم و در تالشيم‬ ‫تا کشتي را به سمت سواحل ايتاليا هدايت کنيم و کسي را‬ ‫نداريم که بتواند کشتي را هدايت کند‪».‬‬ ‫نيروي هوايي ايتاليا مي‌گويد‪ ،‬کشتي در حدود ‪65‬‬ ‫کيلومتري «سانتا ماريا دي لئوکا» در جنوب ايتاليا پيدا شد‪.‬‬ ‫چند روز پيش از آن نيز کشتي «بلو اسکاي ام» با حدود‬ ‫‪ 800‬سرنشين در جنوب ايتاليا از فاجعه‌اي قريب‌الوقوع‬ ‫نجات داده شد‪ .‬اين کشتي که با خود ‪ 768‬پناهجو حمل‬ ‫مي‌کرد نيز به حال خود رها شده و در مسير سواحل منطقه‬ ‫آپولينز در حال حرکت بود‪.‬‬ ‫قاچاقيان انسان اغلب افرادي را که براي سفر خطرناک‬ ‫خود به اروپا‪ ‬بهاي سنگيني‪ ‬مي‌پردازند در کشتي‌ها رها کرده‬ ‫و به دست سرنوشت مي‌سپارند‪ .‬در ‪ 14‬ماه گذشته گارد‬ ‫ساحلي ايتاليا بيش از ‪ 170‬هزار مهاجر غير قانوني را نجات‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫صدها نفر که شايد شمارشان به هزاران نفر نيز مي‌رسد‬ ‫در اين سفر خطرناک از آفريقا به اروپا‪ ‬جان باخته‌اند‪.‬‬

‫قطعنامه ضرب‌االجل‬ ‫پايان اشغال سرزمين‌هاي‬ ‫فلسطينيان راي نياورد‬

‫قطعنامه پيشنهادي کشورهاي عربي و فلسطينيان‬ ‫براي تعيين ضرب‌االجل سه ساله ترک مناطق اشغال شده‬ ‫سرزمين‌هاي فلسطينيان توسط اسرائيل‪ ،‬در شوراي امنيت‬ ‫سازمان ملل متحد راي نياورد‪.‬‬ ‫اين قطعنامه که توسط ‪ 22‬کشور عرب و فلسطينيان‬ ‫تهيه شده و توسط اردن به شوراي امنيت برده شده بود‪ ،‬در‬ ‫آخرين روزهاي سال ‪ 2014‬به راي گذاشته شد و با وجود‬ ‫کسب ‪ 8‬راي موافق در برابر دو راي مخالف و پنج راي ممتنع‪،‬‬ ‫تصويب نشد‪ .‬حداقل مورد نياز براي تصويب اين قطعنامه‬ ‫کسب ‪ 9‬راي موافق از ميان ‪ 15‬عضو شوراي امنيت بود‪.‬‬ ‫روسيه‪ ،‬چين‪ ،‬فرانسه (سه عضو دائم شوراي امنيت) در‬ ‫کنار آرژانتين‪ ،‬اردن‪ ،‬لوکزامبورگ‪ ،‬چاد و شيلي که از اعضاي‬ ‫غيردائمي‌اين شورا هستند به اين قطعنامه راي مثبت دادند‬ ‫اما آمريکا (عضو دائم) و استراليا راي مخالف دادند و بريتانيا‬ ‫(عضو دائم) نيجريه‪ ،‬ليتواني‪ ،‬روآندا و کره‌جنوبي‪ ،‬کشورهايي‬ ‫بود که راي ممتنع به اين قطعنامه دادند‪.‬‬ ‫در متن اين قطعنامه خروج کامل اسرائيل از تمامي‬ ‫‌مناطق اشغال شده فلسطينيان تا پايان سال ‪2017‬‬ ‫پيش‌بيني شده بود‪ .‬همچنين از سرگيري مذاکرات صلح‬ ‫ميان دو طرف بر اساس مرزبندي‌هاي ‪ 1967‬و پيش از ورود‬ ‫اسراييل به اين مناطق‪ ،‬در متن اين قطعنامه مورد تاکيد قرار‬ ‫گرفته بود‪.‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫آمريکا مخالف جدي اين قطعنامه‪ ،‬معتقد است در متن‬ ‫آن نگراني‌هاي امنيتي اسرائيل در نظر گرفته نشده است‪.‬‬ ‫کاخ سفيد پيش‌تر اعالم کرده بود که حتي در صورت راي‬ ‫آوردن اين قطعنامه در شوراي امنيت‪ ،‬آن را وتو خواهد کرد‪.‬‬ ‫سامانتا پاور‪ ،‬سفير آمريکا در سازمان ملل متحد‪،‬‬ ‫همزمان با راي مخالف دادن به اين قطعنامه گفت‪« ،‬ما‬ ‫مخالفت کرديم اما اين به آن معني نيست که از وضعيت‬ ‫موجود (بحران خاورميانه) راضي هستيم‪ .‬ما راي مخالف‬ ‫داديم چون همان طور که همه مي‌دانند‪ ،‬هرگونه مصالحه‬ ‫و تصميم‌گيري بر سر مشکالت دو طرف‪ ،‬بايد بر سر ميز‬ ‫مذاکره صورت گيرد‪ ...‬ما معتقديم که در اين متن منافع و‬ ‫مالحظات هر دو سو‪ ،‬مورد توجه قرار نگرفته است‪».‬‬ ‫چند هفته پيش و در آستانه مذاکرات ديپلماتيک براي از‬ ‫سرگيري روند صلح خاورميانه‪ ،‬بنيامين نتانياهو‪ ،‬نخست‌وزير‬ ‫اسرائيل گفته بود به هيچ وجه طرح فلسطيني‌ها براي‬ ‫عقب‌نشيني اسرائيل از مناطق اشغالي بيت‌المقدس شرقي‬ ‫و کرانه باختري را نخواهد پذيرفت‪.‬‬

‫تاسف رئيس‌جمهور مصر‬ ‫از محاکم ‌ه خبرنگاران‬

‫رييس‌جمهور مصر از محاکمه و زنداني شدن ‪ 3‬خبرنگار‬ ‫شبکه «الجزيره» اظهار تاسف کرد و گفت اين کار تبعات‬ ‫منفي براي مصر داشته است‪.‬‬ ‫اين سه خبرنگار به هفت تا ده سال زندان محکوم‬ ‫شده‌اند و عبدالفتاح السيسي به روزنامه مصري «اليوم»‬ ‫گفت‪« ،‬محکوميت اين چند خبرنگار تبعات بسيار منفي‬ ‫داشته است و ما هيچ نقشي در آن نداشتيم‪ .‬به نظر من بايد‬ ‫اين افراد بالفاصله از کشور اخراج مي‌شدند نه اينکه محاکمه‬ ‫شوند‪».‬‬ ‫پيتر گرسته‪ ،‬خبرنگار استراليايي که قبال براي‬ ‫«بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي» کار مي‌کرد‪ ،‬محمود فهمي ‌خبرنگار کانادايي‪-‬‬ ‫مصري و رييس دفتر الجزيره در قاهره و باهر محمد‬ ‫تهيه‌کننده مصري اخبار‪ ،‬حدود هفت ماه و نيم پيش دستگير‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫سه خبرنگار شبکه الجزيره متهم بودند که پس از‬ ‫سقوط محمد مرسي‪ ،‬رييس جمهور سابق مصر که با مداخله‬ ‫نظاني سرنگون شد‪ ،‬با نشر اکاذيب‪ ،‬فراهم کردن پوشش و‬ ‫امکانات رسانه‌اي‪ ،‬به گروه اخوان المسلمين کمک کرده‌اند‪.‬‬ ‫«الجزيره» همواره اين اتهام‌ها را تکذيب کرده است‪.‬‬ ‫محمود فهمي ‌و باهر محمد همچنين به عضويت در اخوان‬ ‫المسلمين متهم شده بودند‪.‬‬ ‫دادگاه اين سه نفر را مجرم شناخت و پيتر گرست و‬ ‫محمود فهمي‌را به هفت سال و باهر محمد را به جرم داشتن‬ ‫سالح به ده سال زندان محکوم کرد‪ .‬متهمان اين دادگاه را‬ ‫«جعلي» خواندند و خود را «گروگان» دعواي سياسي مصر و‬ ‫قطر دانستند‪.‬‬ ‫شبکه «الجزيره» که متعلق به قطر است‪ ،‬از‬ ‫اخوان‌المسلمين حمايت مي‌کند‪ .‬به جز اين سه نفر‪ ،‬چهار‬ ‫دانشجوي رسانه به هفت سال زندان و سه خبرنگار خارجي‬ ‫ديگر نيز به طور غيابي محاکمه و به ده سال زندان محکوم‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫دولت‌هاي خارجي‪ ،‬رسانه‌ها و گروه‌هاي حقوق بشر اين‬ ‫اقدام را محکوم و آن را ناقض آزادي بيان دانسته بودند‪.‬‬ ‫شبکه «الجزيره» نيز محاکمه و زنداني شدن اين سه نفر را‬ ‫برخالف منطق‪ ،‬غيرقابل فهم و به دور از عدالت خوانده بود‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫سربازهاي غايب و خريد سربازي در ايران‬

‫«هنوز تکليف نظام وظيفه بيش از يک ميليون و ‪500‬‬ ‫هزار ايراني متولد سال ‪ 1355‬به بعد روشن نشده است‪».‬‬ ‫اين موضوع را به تازگي‪ ،‬موسي کمالي‪ ،‬معاون ستاد کل‬ ‫نيروهاي مسلح جمهوري اسالمي در گفت‌وگو با خبرگزاري‬ ‫دولتي جمهوري اسالمي (ايرنا) مطرح کرده است‪.‬‬ ‫او گفته که امکان خريد خدمت سربازي براي مشموالن‬ ‫غايب‪ ،‬با هدف «اجراي عدالت»‪ ،‬در اليحه بودجه سال آينده‬ ‫در نظر گرفته شده است‪.‬‬ ‫به گفته اين مقام نظامي از ابتداي سال آينده و به مدت‬ ‫يک سال‪ ،‬مشموالن غايبي که بين ‪ 27‬تا ‪ 50‬سال سن دارند‬ ‫و بيش از هشت سال از مشموليت آنها مي‌گذرد و «کارآيي‬ ‫الزم را براي نيروهاي مسلح ندارند»‪ ،‬مي‌توانند سربازي خود‬ ‫را بخرند‪.‬‬ ‫موسي کمالي درباره قيمت خريد سربازي براي اين‬ ‫دسته از افراد گفته است که «مبلغ جريمه و نحوه اجراي اين‬ ‫طرح بر اساس آئين‌نامه‌اي خواهد بود که از سوي وزارت‬ ‫دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح تهيه و پس از تائيد ستاد‬ ‫کل به تصويب هيئت وزيران مي‌رسد»‪ .‬او تاکيد کرده که «در‬ ‫حال حاضر مبلغ ‪ 20‬تا ‪ 50‬ميليون تومان مدنظر است‪».‬‬ ‫«اقامت در خارج از کشور»‪« ،‬مشکالت خانوادگي»‪،‬‬ ‫«گرفتاري شغلي» و «سن باال»‪ ،‬از جمله عواملي است که‬ ‫معاون ستاد کل نيروهاي مسلح به عنوان داليل اصلي غيبت‬ ‫مشموالن از خدمت سربازي ذکر کرده است‪.‬‬ ‫کمالي گفته است که ساکنان خارج از کشور مي‌توانند از‬ ‫طريق سفارتخانه‌هاي ايران جريمه خود را بپردازند‪.‬‬ ‫او تاکيد کرده است‪ ‬که اين قاعده تنها براي سال ‪94‬‬ ‫خواهد بود و «مشخص نيست براي سال ‪ 95‬تمديد شود»‪.‬‬ ‫بنابراين به مشموالن غايب توصيه شده است که در طول‬ ‫سال ‪ 94‬تکليف سربازي خود را مشخص کنند‪.‬‬ ‫در همين زمينه «مجيد محمدي» جامعه‌شناس و‬ ‫محقق جامعه‌شناسي مقاله‌اي ارزنده نوشته است که با هم‬ ‫مي‌خوانيم‪.‬‬ ‫يک عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي‬ ‫مجلس مي‌گويد که هم اکنون حدود ‪ 2‬ميليون غايب از‬ ‫سربازي در داخل و حدود ‪ 300‬هزار نفر نيز در خارج از‬ ‫کشور داريم‪.‬‬ ‫با توجه به سه هدفي که در افکار عمومي ايرانيان براي‬ ‫سربازي مطرح است‪ ،‬يعني خدمت به کشور در شرايط جنگ‬ ‫(دفاع از استقالل و تماميت ارضي) و صلح‪ ،‬ساخته شدن‬ ‫جوانان مذکر (و نه مونث) در کوره تمرينات و سختي‌ها و‬ ‫در هم آميخته شدن جوانان با مشموليت و احضار همگاني‬ ‫(ثروتمند و فقير‪ ،‬باسواد و تحصيلکرده‪ ،‬از خانواده قدرتمند‬ ‫و بي قدرت‪ ،‬روستايي و شهري) چرا عده قابل توجه‌اي‬ ‫در مقياس ميليوني از سربازي در جمهوري اسالمي فرار‬ ‫مي‌کنند؟‬

‫هر سه هدف زير عالمت سوال‬

‫در عالم واقع روال‌ها و فرايندي در دنياي سربازي شکل‬ ‫گرفته که هر سه هدف فوق را به شدت زير سوال مي‌برد‪.‬‬ ‫اول اينکه از حدود دو سال دوره سربازي (که گاه با‬ ‫تخفيف‌هايي کاهش يافته يا به جاي اول بر مي‌گردد) تنها‬ ‫دوره کوتاهي از آن به آموزش نظامي عمومي يا تخصصي‬ ‫اختصاص دارد و بعد از آموزش‪ ،‬بخش عمده‌ وقت سربازان‬ ‫در ايران تلف مي‌شود‪.‬‬ ‫در اين ميان از حيث اتالف وقت تفاوتي ميان‬ ‫تحصيلکرده و غيرتحصيلکرده و متخصص و غيرمتخصص‬ ‫نيست‪ .‬سربازان تحصيلکرده و متخصص نيز چه در نيروهاي‬

‫نظامي و چه در بخش دولتي غير نظامي معموال در پست‌هايي‬ ‫به کار گمارده مي‌شوند که بازدهي چنداني ندارند و خود‬ ‫احساس رضايت از کاري که مي‌کنند (يا نمي‌کنند) پيدا‬ ‫نمي‌کنند‪ .‬بخش دولتي که سربازان تحصيلکرده به آن اعزام‬ ‫مي شوند براي کارکنان خود ظرفيت پر کردن زمان کار با کار‬ ‫مفيد را ندارد چه برسد به کساني که در يک دوره موقت در‬ ‫آن مشغول به کار مي‌شوند‪.‬‬ ‫دوم آنکه سربازي کردن براي افراد ديگر مثل گذشته‬ ‫خالي از هزينه نيست تا بدان به صورت فعاليتي داوطلبانه و‬ ‫اما بدون هزينه نگاه شود‪.‬‬ ‫سربازان بايد هزين ‌ه رفت و آمد به محل سربازي و برخي‬ ‫هزينه‌هاي پوشاک و غذاي خود را نيز بپردازند‪ .‬با حقوق‬ ‫بسيار اندکي که به سربازان داده مي‌شود اين هزينه‌ها قابل‬ ‫تامين نيست و خود فرد و خانواده‌اش احساس مي‌کنند که‬ ‫در فعاليتي بسيار کم ثمر (باالخص در دوران صلح) با تامين‬ ‫برخي از هزينه‌ها درگير مي‌شوند‪ .‬در سال‌هاي پس از جنگ‬ ‫در بخش‌هايي از نيروهاي نظامي و انتظامي و باالخص ارتش‬ ‫يگان‌هاي نظامي از تامين حداقل نيازهاي سربازان مثل‬ ‫لباس زير يا لوازم بهداشتي عاجز بوده‌اند‪ .‬همچنين کيفيت‬ ‫غذاي پادگان‌ها آنقدر پايين است که برخي از افراد آن غذا را‬ ‫نمي‌خورند يا هزينه‌اي براي تکميل آن مي پردازند‪.‬‬ ‫سوم آنکه روح عدالت در خدمت سربازي در دوران‬ ‫جمهوري اسالمي به شدت مخدوش شده است‪ .‬کساني‬ ‫که به دليل ارتباطات خانوادگي و دوستانه يا سوابق بسيجي‬ ‫بودن يا جهت گيري‌هاي ايدئولوژيک در سپاه خدمت‬ ‫سربازي خود را مي‌گذرانند هم اکثرا به مناطق دوردست‬ ‫فرستاده نمي‌شوند و هم از حيث ساعات کار و رفت و آمد به‬ ‫خانه دست بازتري پيدا مي‌کنند‪.‬‬ ‫در دو ده ‌ه اخير چندين بار امکان خريد سربازي حتي‬ ‫براي کساني که تازه مشمول شده بودند فراهم شد که اين‬ ‫امر به سود اقشار ثروتمند بوده است و خانواده‌هاي کم درآمد‬ ‫اين روال را عادالنه نمي‌دانند‪.‬‬ ‫دوره‌ي معافيت تحصيلي براي طالب علوم ديني‬ ‫نسبت به دانشجويان دانشگاه‌ها حتي در رشته‌هاي مشابه‬ ‫طوالني‌تر است‪ .‬اکثر روحانيون با اشتغال در بخش دولتي از‬ ‫سربازي معاف مي‌شوند در حالي که اين امکان براي بخش‬ ‫بسيار کوچکي از فارغ التحصيالن دانشگاه‌ها فراهم است‪.‬‬ ‫تبعيض جنسيتي نيز از گذشته در سربازي وجود داشته و‬ ‫همچنان وجود دارد‪.‬‬ ‫و چهارم آنکه سربازي ديگر کارکرد دوران گذشته‌‬ ‫خود يعني تنها مجراي اجتماعي شدن و فعاليت داوطلبانه‬ ‫براي بسياري از جوانان را ندارد‪ .‬جوانان امروز در مدرسه‬ ‫و دانشگاه و در فضاي عمومي فرايند اجتماعي شدن را‬ ‫مي‌گذرانند و دوره‌ سربازي وجه قابل توجهي در دوران صلح‬ ‫به آن اضافه نمي‌کند‪ .‬همچنين اکثر سربازان در فعاليت‌هايي‬ ‫با دادن خدمت مستقيم به مردم در زمان صلح درگير نيستند‬ ‫تا احساسي شبيه به داوطلبان در ديگر فعاليت‌هاي اجتماعي‬ ‫پيدا کنند‪.‬‬ ‫بدين ترتيب بدون رضايت شغلي‪ ،‬بدون احساس‬ ‫خدمت به کشور در کنار احساس شديد بي‌عدالتي و هزينه بر‬ ‫بودن سربازي نمي‌توان از همه جوانان کشور انتظار داشت‬ ‫که با عالقه و اشتياق يا از سر رعايت قانون به سربازي‬ ‫بروند يا پس از ورود در خدمت سربازي بمانند‪ .‬تنها بخش‬ ‫سربازي که همچنان مي توان به نحو عقالني از آن دفاع‬ ‫کرد آموزش نظامي کوتاه مدت با هدف تقويت بنيه دفاعي‬ ‫کشور است‪.‬‬

‫دنباله در صفحة ‪40‬‬


11

January 2015 1393 ‫دي‬

11


‫‪12‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫گران‌ترين طالق در تاريخ‬ ‫قضايي بريتانيا‬

‫يک دادگاه بريتانيايي با صدور حکمي‪ ،‬گران‌ترين طالق‬ ‫در تاريخ قضايي اين کشور را رقم زد‪ .‬اين دادگاه به «کريس‬ ‫هان» يک سرمايه‌گذار بريتانيايي دستور داد تا به همسر‬ ‫پيشين خود ‪ 337‬ميليون پوند از سرمايه مشترکشان بپردازد‪.‬‬ ‫«هان» شهروند ‪ 48‬ساله بريتانيايي و «جي‌مي کوپر»‬ ‫همسر ‪ 49‬ساله سابق آمريکايي وي پس از آنکه در تسويه‬ ‫حساب پس از طالق به توافق نرسيدند‪ ،‬پرونده را تابستان‬ ‫گذشته به دادگاه ارجاع دادند‪ .‬دادگاه هم حکم داد که ‪38‬‬ ‫درصد سرمايه مشترک به همسر سابق هان پرداخته شود‪.‬‬ ‫سرمايه کل اين زوج جمعا حدود يک ميليارد پوند‬ ‫بريتانيايي است‪.‬‬ ‫اين زوج به عنوان يک زوج خير و سخاوتمند شناخته‬ ‫مي‌شدند که بخشي از در آمدهاي خود را به کودکان‬ ‫کشورهاي در حال توسعه اهدا مي‌کردند‪ .‬آن‌ها ‪ 15‬سال با‬ ‫هم زندگي کرده بودند‪.‬‬ ‫خانم کوپر در صدد است که عليه حکم دادگاه‬ ‫فرجام‌خواهي کند چون او خواهان نيمي از اين سرمايه‬ ‫مشترک بود‪« .‬هان» آماده بود پيش از آنکه پرونده به دادگاه‬ ‫برود‪ ،‬يک چهارم سرمايه را به همسر سابق خود تقديم کند‪،‬‬ ‫اما او نپذيرفت و دادگاه حکم داد که ‪ 38‬درصد سرمايه به‬ ‫همسر تعلق گيرد‪.‬‬

‫پرديس ثابتي و آنها که‬ ‫با ايبوال جنگيدند شخصيت‬ ‫سال «تايم» شدند‬ ‫مجله «تايم» کساني را که با «هيوالي ايبوال» جنگيدند‬ ‫به عنوان شخصيت سال ‪ 2014‬خود معرفي کرده است‪.‬‬ ‫اين مجله اعالم کرده اينان کساني هستند که با تالش‬ ‫خستگي‌ناپذيرشان به جهان فرصت دادند براي دفاع آماده‬ ‫شود و جان خود را به خطر انداختند تا جان ديگران را نجات‬ ‫بدهند‪.‬‬ ‫يک سال از شيوع بيماري ايبوال مي‌گذرد و در اين مدت‬ ‫بر اساس آمار سازمان بهداشت جهاني نزديک به ‪ 7‬هزار‬ ‫نفر جان خود را از دست داده‌اند و بيشتر از ‪ 16‬هزار نفر به‬ ‫آن مبتال هستند‪.‬‬ ‫«تايم» گسترش ويروس ايبوال را يک «جنگ تمام‌عيار»‬ ‫توصيف کرده که نظام بهداشت جهاني از هماهنگي و‬ ‫پيشرفت الزم براي مقابله با آن برخوردار نيست و با اين‬ ‫شرايط بايد شجاعت آن‌هايي را که براي مبارزه با اين‬ ‫ويروس خطر کردند‪ ،‬ستايش کرد‪.‬‬ ‫در ميان افرادي که «تايم» از آنان نام برده است‪،‬‬ ‫نام‪« ‬پرديس ثابتي»‪ ،‬دانشمند ايراني‌تبار و استاديار‬ ‫زيست‌شناسي در دانشگاه هاروارد نيز وجود دارد‪.‬‬ ‫دکتر ثابتي‪ 38 ،‬ساله‪ ،‬متولد تهران است‬

‫و‪ ‬سرپرست‪ ‬اقدامات و رشته تالش‌هايي است که هدف‬ ‫آنها خواندن ژنوم انسان و کروموزوم‌هاي موجود در ويروس‬ ‫ايبوالست‪.‬‬ ‫دکتر ثابتي مي‌گويد اولين بار تماشاي فيلم «شيوع»‬ ‫(‪ – )outbreak‬محصول ‪ 1995‬و ساخته وولفگانگ‬ ‫پترسون‪ -‬او را به فکر ايبوال انداخت‪.‬‬ ‫دکتر ثابتي مي‌گويد همراه دوستانش در «انستيتو براد»‬ ‫(ام‌آي‌تي و هاروارد)‪ ،‬براي مدتي طوالني به اين موضوع‬ ‫فکر مي‌کردند‪ ،‬که بايد چرخه‌اي از ويروس ايبوال در غرب‬ ‫آفريقا وجود داشته باشد‪ ،‬و دليل آن هم وجود گله‌هاي بزرگ‬ ‫شامپانزه در آنجا بود و ايبوال به طور عمومي در جاهايي‬ ‫سرايت مي‌کرد که شامپانزه‌هاي زيادي وجود داشتند‪ .‬در آن‬ ‫زمان تنها غرب آفريقا شامپانزه داشت ولي ايبوال نداشت‪.‬‬ ‫به گفته دکتر ثابتي‪ ،‬گروه آنها فکر کرد احتماال در مورد‬ ‫تشخيص ويروس اشتباهاتي در آنجا مي‌شود و مثال اين‬ ‫ويروس را به جاي ماالريا با حصبه اشتباه مي‌گيرند و به‬ ‫همين دليل نيز ايبوال چرخه شيوع خود را براي سال‌ها حفظ‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫آنها از نزديک اخبار مربوط به بيماري را دنبال کردند‪.‬‬ ‫در نهايت نيز با بيمارستان دولتي که‌نه‌ما در گينه آغاز به‬ ‫همکاري تحقيقاتي کرده‌اند‪.‬‬ ‫او مي‌گويد همچنان مسئله‌اي حياتي ثبت توالي ويروس‬ ‫در زمان تحول آن است (ويروس ايبوال مي‌تواند در زمان‬ ‫تغيير‪ ،‬به سرعت دگرگون شود‪ ،‬و دانشمندان ممکن است‬ ‫راهي بيابند تا شاهد جهش آن در جهت‌هاي خطرناک‬ ‫باشند‪).‬‬ ‫دکتر ثابتي و گروه او مدت‌هاست در حال تحقيق و‬ ‫جمع‌آوري اطالعات در مورد ايبوال هستند‪ ،‬آنچه در نهايت‬ ‫مي‌تواند به يافتن روش درمان اين بيماري کشنده کمک کند‪.‬‬ ‫به گفته پرديس ثابتي‪« ،‬ما فقط در کنار هم خواهيم‬ ‫توانست اين ويروس را از پاي درآوريم‪».‬‬ ‫پيش از خانم ثابتي‪ ،‬محمد مصدق نخست‌وزير وقت‬ ‫ايران در سال ‪ 1951‬و آيت‌اهلل خميني در سال ‪ 1979‬به‬ ‫عنوان «مرد سال» اين نشريه انتخاب شده بودند‪.‬‬

‫خريدار مدال نوبل‬ ‫جيمز واتسون آن را به‬ ‫عنوان هديه پس مي‌دهد‬

‫ثروتمندترين مرد روسيه فاش کرده است که او همان‬ ‫کسي است که اخيرا مدال نوبل جيمز واتسون را در يک‬ ‫حراجي خريداري کرده و حاال قصد دارد مدال را به صاحب‬

‫اصلي‌اش برگرداند‪.‬‬ ‫علي شير عثمان‌اف‪ ،‬غول صنايع فوالد و ارتباطات راه‬ ‫دور روسيه گفت که آقاي واتسون مستحق اين مدال است‬ ‫و او از اينکه اين دانشمند احساس مي‌کرده بايد مدالش را‬ ‫بفروشد ناراحت بود‪.‬‬ ‫جايزه نوبل پزشکي ‪ 1962‬به جيمز واتسون‪ ،‬موريس‬ ‫ويلکينز و فرانسيس کريک اهدا شد که هر کدام يک مدال‬ ‫طال گرفتند‪ ،‬اما او جايزه‌اش‬ ‫را حراج کرد که به بهاي ‪4.8‬‬ ‫ميليون دالر فروش رفت‪.‬‬ ‫جيمز واتسون يکي از‬ ‫بزرگترين زيست شناسان‬ ‫در تاريخ بشر است و جايزه‬ ‫او براي کشف ساختمان‬ ‫«دي‪.‬ان‪.‬اي» به وي اهدا‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫آمريکايي‬ ‫نشريه‬ ‫«فوربز» ميزان دارايي‌هاي‬ ‫آقاي عثمان‌اف را ‪15.8‬‬ ‫ميليارد دالر تخمين زده‬ ‫است‪ .‬او از سهامداران‬ ‫فوتبال‬ ‫باشگاه‬ ‫عمده‬ ‫آرسنال انگلستان است و‬ ‫در فهرست ثروتمندان سال‬ ‫‪ 2013‬بريتانيا در صدر قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫اين اولين بار بود که يک مدال نوبل از طرف يک دريافت‬ ‫کننده آن که هنوز زنده است حراج مي‌شد‪.‬‬ ‫آقاي واتسون گفته بود مدال را به خاطر آن فروخته‬ ‫که پس از اظهاراتش در سال ‪ 2007‬درباره مسايل نژادي‬ ‫شديدا از سوي جامعه علمي سرزنش شده بود‪.‬‬ ‫او در آن سال در مصاحبه‌اي با «ساندي تايمز» نژاد‬ ‫را به هوش مربوط دانسته بود و مطالبي گفته بود که از آن‬ ‫برمي‌آمد که سطح هوشي در افريقا پايين‌تر است‪.‬‬ ‫او همان زمان از اظهاراتش چنين عذرخواهي کرد‪« ،‬من‬ ‫از همه کساني که از حرف‌هاي من چنين برداشت کرده‌اند‬ ‫که افريقا به عنوان يک قاره به نوعي از لحاظ ژنتيکي در‬ ‫سطحي پايين‌تر است به طور نامشروط عذرخواهي مي‌کنم‪.‬‬ ‫منظور من اين نبوده‪ .‬چنين اعتقادي هيچ مبناي علمي ندارد‪».‬‬

‫‪12‬‬

‫در سطح درياهاي جهان‬ ‫‪ 270‬هزار تن پالستيک‬ ‫شناور است‬

‫با زباله‌هايي که بر سطح درياهاي جهان شناورند‬ ‫مي‌توان ده‌ها هزار کاميون را پر کرد‪ .‬نتيجه تحقيق تاز‌ه‌اي از‬ ‫وجود ‪ 270‬هزار تن پالستيک بر سطح درياها خبر مي‌دهد‪.‬‬ ‫در اين تحقيق تنها زباله‌هاي سطح آب محاسبه شده‌اند‪.‬‬ ‫حمل اين ميزان زباله نيازمند بيش از ‪ 38‬هزار و ‪500‬‬ ‫کاميون است‪.‬‬ ‫اين تحقيقات پس از طوفان‌هاي دريايي و به ساحل‬ ‫آورده شدن زباله با امواج و در فاصله سال‌ها ‪ 2007‬تا‬ ‫‪ 2013‬ميالدي ‌در سواحل استراليا‪ ،‬درياي مديترانه و خليج‬ ‫بنگالدش صورت گرفته‌اند‪.‬‬ ‫پژوهشگران با کمک آمار ثبت شده‪ ،‬يک نرم‌افزار‬ ‫کامپيوتري طراحي کردند تا ميزان زباله‌هاي مناطقي را که‬


‫‪13‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫هنوز مورد تحقيق قرار نگرفته‌اند محاسبه کنند‪.‬‬ ‫آن‌ها در نهايت به کمک اين نرم‌افزار به رقم ‪ 270‬هزار‬ ‫تن زباله پالستيکي در درياها رسيدند که البته تنها محدود به‬ ‫ب است‪.‬‬ ‫زباله‌هاي پالستيکي شناور در سطح آ ‌‬ ‫هنوز روشن نيست که چه مقدار زباله در‬ ‫درياها‪ ‬ته‌نشين‪ ‬شده است‪.‬‬ ‫اين پژوهشگران تصريح کرده‌اند که بيشترين ميزان‬ ‫زباله‌هاي پالستيکي به طور معمول در نزديکي سواحل‬ ‫اقيانوس‌ها شناورند‪ ،‬اما تکه‌هاي کوچک زباله‌هاي پالستيکي‬ ‫با طوفان‌هاي دريائي به مناطق دورتر نيز برده مي‌شوند‪.‬‬ ‫زباله‌هاي پالستيکي که بر سطح آب شناورند خطري‬ ‫جدي براي اکوسيستم درياها به شمار مي‌روند‪ .‬اين زباله‌ها‬ ‫وارد چرخه غذايي آبزيان مي‌شوند و اغلب مرگ آن‌ها را در‬ ‫پي دارند‪.‬‬

‫«التون جان» با دوست‬ ‫پسرش ازدواج کرد‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫را در جريان يافته‌ها و موضوعات مرتبط با موضوع تدريس‬ ‫مي‌گذاشتند‪.‬‬ ‫آنان هدف خود را از انجام اين آزمايش‪ ،‬تشويق‬ ‫دانش‌‌آموزان و دانشجويان به زيست‌شناسي درياها خوانده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫اين محفظه به طور شبانه‌روزي تحت نظارت متخصصان‬ ‫بود‪ .‬بر اساس گزارش‌ها اين آزمايش تحقيقاتي که تدارک‬ ‫آن ‪ 14‬ماه طول کشيده بود‪ ،‬کامال» به خوبي پيش رفته و در‬ ‫اين مدت تنها در چند مورد نياز به انجام کمک‌رساني بوده‬ ‫‌است‪ ،‬از جمله فرستادن يک پزشک به زير آب براي معاينه‬ ‫عفونتي که «بروس کانترل» به آن مبتال شده بود‪.‬‬ ‫در يک مورد ديگر نيز يک قطعه از رايانه اين دانشمند‬ ‫‪ 63‬ساله به دليل عدم تحمل فشار موجود در زير آب دچار‬ ‫نقص فني شده و نياز به تعمير پيدا کرد‪.‬‬ ‫اين دو محقق همچنين ميزبان يک مهمان ويژه نيز در‬ ‫محفظه‌شان بودند‪ :‬باز آلدرين‪ ،‬فضانورد ‪ 84‬ساله و دومين‬ ‫انساني که طي مأموريت آپولو ‪ 11‬در ‪ 20‬جوالي ‪ 1969‬بر‬ ‫سطح کره ماه قدم نهاد‪.‬‬ ‫بروس کانترل و جسيکا فين پس از پايان مأموريت خود‬ ‫هر چند از ديدن دوباره نور خورشيد ابراز خرسندي کردند‪،‬‬ ‫اما با اين حال از آمادگي براي انجام دوباره اين ماجراجويي‬ ‫خبر دادند‪.‬‬

‫مرتضي احمدي‪« ،‬صداي‬ ‫طهرون قديم» درگذشت‬ ‫سر التون جان‪ ،‬خواننده مشهور بريتانيايي رسما» با‬ ‫دوست پسر و شريک زندگي‌اش ديويد فرنيش ازدواج کرد‪.‬‬ ‫اين مراسم در منزل التون جان در منطقه وينزر در غرب‬ ‫لندن با حضور شماري از ستارگان و مشاهير برگزار شد‪.‬‬ ‫آقاي فرنيش و آقاي التون جان که در سال ‪2005‬‬ ‫زندگي مشترک خود را به ثبت رساندند‪ ،‬دو پسر به نام‌هاي‬ ‫زاکري ‪ 4‬ساله و االيجا که سال گذشته به دنيا آمد را به‬ ‫فرزندخواندگي قبول کردند‪ .‬پسران اين زوج در مراسم‬ ‫ازدواج حضور داشتند‪.‬‬

‫رکورد اقامت ‪ 73‬روزه‬ ‫دو محقق آمريکايي‬ ‫در زير آب‬

‫دو استاد زيست‌شناسي کالجي در آمريکا نام خود را به‬ ‫عنوان انسان‌هايي با بيشترين مدت اقامت در زير آب به ثبت‬ ‫رساندند‪ .‬اين دو ‪ 73‬روز را در يک محفظه ‪ 28‬متر مربعي در‬ ‫عمق ‪ 10‬متري آب سپري کردند‪.‬‬ ‫اين دو محقق روز ‪ 3‬اکتبر وارد اين محفظه آهني شده‬ ‫و سپس به زير آب‌هاي جزيره «کي الرگو» در ايالت فلوريدا‬ ‫فرستاده شدند‪ .‬اين محفظه ‪ 28‬مترمربعي مجهز به يک‬ ‫آشپزخانه کوچک‪ ،‬دو اتاق خواب و يک دستگاه تلويزيون‬ ‫بود‪.‬‬ ‫حدود ‪ 40‬نفر داوطلب نيز در کمک‌رساني به انجام اين‬ ‫آزمايش تحقيقاتي شرکت داشتند‪.‬‬ ‫اين دو محقق آمريکايي از طريق يک روزنه که در بدنه‬ ‫اين محفظه آهني تعبيه شده‪ ،‬قادر به مشاهده دنياي زير آب‬ ‫بودند‪ .‬آنها همچنين از طريق تلفن و اينترنت با خبرنگاران‪،‬‬ ‫دانش‌آموزان و دوستانشان در تماس بودند و با برگزاري‬ ‫کالس‌‌هاي درس مجازي به طور هفتگي دانشجويانشان‬

‫مرتضي احمدي‪ ،‬هنرمند پيشکسوت ايراني‪ ،‬در سن ‪90‬‬ ‫سالگي و به دليل مشکالت ريوي در تهران درگذشت‪ .‬وي‬ ‫با سابقه‌اي درخشان در تئاتر‪ ،‬راديو و تلويزيون‪ ،‬از معدود‬ ‫تهراني‌هاي اصيل به جاي مانده و استاد فرهنگ کوچه بازار‬ ‫تهران قديم بود‪.‬‬ ‫مرتضي احمدي از چند سال پيش دچار ناراحتي ريه‬ ‫شده و تحت نظارت پزشک بود‪.‬‬ ‫او در ‪ 10‬آبان سال ‪ 1303‬در جنوب تهران چشم به‬ ‫جهان گذشت و در شانزده سالگي ورزش باستاني و فوتبال‬ ‫را شروع کرد و بعدها عضو تيم فوتبال راه‌آهن تهران شد‪.‬‬ ‫او تا سال ‪ 1325‬در باشگاه راه‌آهن ابتدا بازيکن و سپس‬ ‫مربي بود‪.‬‬ ‫عشق به تئاتر از همان دوران نوجواني در قلب مرتضي‬ ‫احمدي جاي داشت‪ .‬او در سال ‪ 1321‬همراه با عده‌اي از‬ ‫دوستانش «تماشاخانه ماه» را در تهران تأسيس کرد‪.‬‬ ‫همزمان با کار هنرپيشگي وي به عنوان تعميرکار در شرکت‬ ‫راه آهن تهران استخدام شده و مشغول به کار بود‪.‬‬ ‫مرتضي احمدي در اوايل پاييز سال ‪ 1322‬براي اولين‬ ‫بار در تئاتر فرهنگ پيش‌پرده خواني کرد و از همانجا بود‬ ‫که رسما وارد دنياي تئاتر شد‪ .‬او در سال‌هاي بعد به عنوان‬ ‫پيش‌پرده خوان شهرت و موفقيت بسياري را کسب کرد‪.‬‬ ‫آقاي احمدي کار در راديو تهران را در سال ‪ 1323‬آغاز‬ ‫کرد و سپس وارد راديو و تلويزيون ايران شد‪ .‬سه سال بعد‬ ‫وي وارد بخش صداپيشگي شد‪ .‬از ماندگارترين نقش‌هايي‬ ‫که مرتضي احمدي صداپيشگي آن را بر عهده داشت‪ ،‬نقش‬ ‫«روباه مکار» در مجموعه تلويزيوني «پينوکيو» بود‪.‬‬ ‫مرتضي احمدي در سريال‌هاي تلويزيوني متعددي هم‬ ‫در سال‌هاي پيش از انقالب اسالمي و هم پس از آن ايفاي‬ ‫نقش کرد‪ .‬بازي در مجموعه تلويزيوني «سلطان صاحبقران»‬ ‫به کارگرداني علي حاتمي (محصول ‪ )1354‬و «هفت شهر‬ ‫عشق» (محصول ‪ )1356‬از جمله‌اين سريال‌ها بودند‪.‬‬ ‫از به يادماندني‌ترين نقش‌آفريني‌هاي مرتضي احمدي‬ ‫در سال‌هاي پس از انقالب مي‌‌توان به بازي در سريال‬ ‫«آرايشگاه زيبا» اشاره کرد‪.‬‬ ‫مرتضي احمدي که به عنوان استاد مسلم فرهنگ‬ ‫کوچه بازار تهران قديم شناخته مي‌شد‪ ،‬دو آلبوم را با نام‬ ‫«صداي طهرون قديم» منتشر کرده بود که در آنها ترانه‌هاي‬ ‫روحوضي قديمي را اجرا مي‌کرد‪.‬‬ ‫مرتضي احمدي خردادماه امسال در مصاحبه‌اي با‬ ‫روزنامه «شرق» خود را «مردي بسيار آرام» توصيف کرده بود‬ ‫که «هرگز زياده‌خواه نبوده است‪».‬‬ ‫او ادامه داده بود‪« :‬براي اينکه يک نقطه سياه در زندگي‌ام‬ ‫نداشته‌ام که آرامش مرا بر هم بزند‪ .‬بسيار مرد آرامي بوده و‬ ‫هستم‪ .‬از فضاي خانواده‌ام لذت مي‌برم‪ .‬بچه‌هاي خيلي خوبي‬ ‫دارم‪ .‬من دغدغه‌اي در زندگي‌ام ندارم که بخواهد حال و‬ ‫احوالم را بر هم بزند‪ .‬من راحتم و همه اينها به خاطر اين‬ ‫است که در روزهاي زندگي‌ام‪ ،‬پاک زندگي کرده‌ام‪».‬‬ ‫مرتضي احمدي در پايان اين گفتگو به جوان‌ها براي‬ ‫اينکه دوران پيري آرامي داشته‌باشند و احساس خوشبختي‬ ‫کنند‪ ،‬توصيه کرده بود‪« :‬مي‌گويم باباجان! بد وجود ندارد‪.‬‬ ‫افکار و حال بد را دور بريزيد‪ .‬ساليق متفاوت است‪ ،‬اما شما‬

‫بدبين نباشيد‪ .‬بدي‌ها را نبينيد‪ .‬کمبودها و کسري‌ها را نبينيد‪.‬‬ ‫اينها عذاب‌آور هستند‪ .‬هر چيز عذابتان مي‌دهد را نبينيد‪.‬‬ ‫سعي کنيد با تکيه بر خوبي‌ها روزگار را بگذرانيد‪ .‬زندگي را‬ ‫سخت نگيريد‪ ،‬خوب و بدش مي‌گذرد‪».‬‬

‫مهمترين دستاوردهاي‬ ‫علمي و پزشکي‬ ‫سال ‪2014‬‬

‫‪13‬‬

‫بزرگترين دستاوردهاي بشر نه تنها در سال ‪ 2014‬بلکه در‬ ‫دهه‌هاي اخير قلمداد مي‌شود که اطالعاتي بسيار با ارزش‬ ‫درباره دنباله‌دارها و همچنين درباره منظومه شمسي فراهم‬ ‫کرده است‪.‬‬

‫خون جوان براي درمان پيري‬

‫در سال‌هاي آينده ممکن است تزريق خون کاربرد‬ ‫تازه‌اي پيدا کند‪ :‬رفع عوارض پيري‪.‬‬ ‫در سال ‪ ،2014‬نتايج سه تحقيق جداگانه در آمريکا‬ ‫نشان داد که تزريق خون جوان مي‌تواند برخي آثار پيري را‬ ‫از مغز‪ ،‬قلب و ماهيچه‌هاي موش‌ پاک کند‪.‬‬ ‫در يکي از اين‪ ‬تحقيقات‪ ‬که کار مشترک دانشگاه‌هاي‬ ‫کاليفرنيا و استنفورد بود‪ ،‬تزريق خون موش‌هاي جوان‬ ‫به موش‌هاي پير‪ ،‬توانايي موش‌هاي پير را در ياد‌آوري و‬ ‫يادگيري افزايش داد و قدرت و استقامت عضالني موش‌هاي‬ ‫پير را بيشتر کرد‪.‬‬ ‫محققان در خون موش‌هاي جوان پروتئيني را يافتند‬ ‫به نام ‪ GDF11‬که قدرت و استقامت سلول‌هاي عضالني‬ ‫در موش‌هاي پير را بيشتر مي‌کند‪ ،‬تکثير نورون‌ها (سلول‬ ‫عصبي) را در مغز افزايش مي‌دهد و گردش خون را در مغز‬ ‫بهبود مي‌بخشد‪.‬‬ ‫اينکه در خون موجودات جوان عواملي وجود دارند که‬ ‫مي‌تواند روند پيري را کند کرده يا عوارض آن را تخفيف‬ ‫دهد در جوامع امروزي که روز به روز به سمت پيري مي‌روند‬ ‫مي‌تواند يکي از بزرگترين دستاوردهاي بشر در قرن ‪ 21‬را‬ ‫رقم بزند‪.‬‬

‫ربات‌هاي هماهنگ‬

‫سال ‪ 2014‬از نظر دستاوردهاي علمي و پزشکي‬ ‫سالي پرهيجان و پربار بوده است و در آن شاهد تحوالت‬ ‫زيادي بوديم‪ ،‬از پيشرفت‌هايي نويدبخش در شناخت و‬ ‫درمان ديابت و قطع نخاع گرفته تا نشاندن ربات کاوشگر‬ ‫بر روي يک دنباله‌دار‪ .‬مروري مي‌کنيم بر برخي از مهمترين‬ ‫دستاوردهاي اين سال‪.‬‬

‫روزتا‬

‫ده سال کار و انتظار براي نشاندن يک کاوشگر در‬ ‫فاصله ‪ 480‬ميليون کيلومتري بر روي ستاره دنباله‌داري که‬ ‫فقط چهار کيلومتر عرض دارد و با سرعت ‪ 140‬هزار کيلومتر‬ ‫در ساعت حرکت مي‌کند سرانجام با موفقيت به بار نشست‪.‬‬ ‫اين نخستين بار است که بشر سفينه‌اي را روي يک‬ ‫دنباله‌دار فرود آورده است‪.‬‬ ‫«فيله»‪ ،‬کاوشگري که از «روزتا» جدا شد به علت نقص‬ ‫فني‪ ،‬دو بار به سطح دنباله‌دار برخورد کرد و چند صد متر‬ ‫دورتر از محلي که براي فرود در نظر گرفته شده بود فرود‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫به اين ترتيب باتري‌هاي خورشيدي فيله به خوبي شارژ‬ ‫نشدند و اين کاوشگر فقط به مدت شصت ساعت اطالعات‬ ‫مخابره کرد‪ .‬دانشمندان اميدوارند که با نزديک شدن‬ ‫دنباله‌دار به خورشيد‪ ،‬باتري‌هاي فيله دوباره شارژ شوند و‬ ‫شروع به کار کنند‪.‬‬ ‫با اين حال تا همينجا هم ماموريت روزتا يکي از‬

‫چند گروه تحقيقاتي در سال ‪ 2014‬موفق شدند بدون‬ ‫نياز به نظارت انساني‪ ،‬تعداد بسيار زيادي ربات را به صورتي‬ ‫هماهنگ و هدفمند به کار بگيرند‪.‬‬ ‫در يکي از اين تحقيقات صدها ربات ريز که با الهام از‬ ‫موريانه‌ها ساخته شده بودند توانستند بدون نظارت انسان‪،‬‬ ‫ساختمان بسازند‪.‬‬ ‫در کارآزمايي ديگري که خودسازماندهي اين رباتها را‬ ‫بهتر به نمايش گذاشت‪ ،‬ده کوادکاپتر ‪( Quadcopter‬پهپاد‬ ‫مينياتوري)‪ ،‬در آرايشي خاص‪ ،‬همزمان پرواز کرده و با تبادل‬ ‫راديويي اطالعاتي مثل سرعت و فاصله‪ ،‬نه تنها با هم برخورد‬ ‫نکردند بلکه توانستند در طول پرواز‪ ،‬خود را در آرايش‌هاي‬ ‫مختلف قرار دهند‪.‬‬ ‫اينکه تعدادي ربات در همکاري و هماهنگي با همديگر‬ ‫بتوانند وظايف محوله را انجام دهند چشم اندازي باورنکردني‬ ‫را پيش روي بشر قرار مي‌دهد‪ ،‬از عمليات امداد و نجات‬ ‫در مناطق خطرناک گرفته تا فرستادن تيمي از ربات‌هاي‬ ‫مينياتوري به داخل بدن براي شناسايي بيماري و مبارزه با‬ ‫آن‪.‬‬

‫چيپ‌هاي کامپيوتري به مثابه سلول مغز‬

‫مهندسي نورومورفيک در سال ‪ 2014‬پيشرفت قابل‬ ‫مالحظه‌اي داشت‪ .‬هدف اين شاخه مهندسي توليد چيپ‌هاي‬ ‫کامپيوتري است که توان پردازش حجم عظيمي از اطالعات‬ ‫را داشته باشند و بتوانند کارهاي پيچيده انجام دهند‪.‬‬ ‫اکنون متخصصان اين رشته براي اولين بار با الگو‬ ‫گرفتن از کارکرد مغز‪ ،‬چيپ‌هاي نورومورفيکي را ساخته‌اند‬ ‫که مانند سلول‌هاي مغز اطالعات را پردازش مي‌کنند‪.‬‬ ‫مغز انسان به طور متوسط از صد ميليارد نورون تشکيل‬ ‫شده که صد تريليون سيناپس آنها را به هم مرتبط مي‌کنند‬ ‫و چيپي که محققان «آي‪ .‬بي‪ .‬ام» ساختند ‪ 5.4‬ميليارد‬ ‫ترانزيستور و ‪ 256‬ميليون سيناپس دارد‪.‬‬ ‫الگوبرداري از ساختار مغز‪ ،‬کامپيوترها را در مسير‬ ‫تحولي بزرگ قرار داده‪ ،‬اينکه کامپيوترها در آينده صاحب‬ ‫بينش باشند و حجم باورنکردني اطالعات را در لحظه‬


‫‪14‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫پردازش کنند‪.‬‬ ‫با پيشرفته‌تر شدن چيپ‌هاي عصب مانند‪ ،‬کامپيوترها‬ ‫روز بروز بيشتر شبيه مغز انسان کار خواهند کرد‪.‬‬

‫خالقيت بشر قديمي است‬

‫نقاشي‌هايي که بر ديوار غاري در سوالوسي‬ ‫اندونزي کشف شد و حداقل چهل هزار سال قدمت دارد‬ ‫دانشمندان را به تفکري تازه درباره تاريخ تکامل مغز بشر‬ ‫واداشته است‪ .‬تا پيش از اين تصور مي‌شد که اروپا محل‬ ‫قديمي‌ترين غارنگاره‌ها است‪.‬‬ ‫اين غارنگاره‌ها در دهه پنجاه ميالدي کشف شده‬ ‫بودند‪ ،‬اما محققان فکر مي‌کردند بيشتر از ده هزار سال‬ ‫قدمت ندارند چون اين نقاشي‌ها نمي‌توانند در آب و هواي‬ ‫حاره‌اي دوام بياورند‪.‬‬ ‫اما وقتي قدمت اين غارنگاره‌ها به دقت تعيين و معلوم‬ ‫شد که آنها ‪ 39‬هزار سال عمر دارند‪ ،‬دانشمندان شگفت‬ ‫زده شدند‪ .‬اين امر نشان داد که خالقيت‪ ،‬نه در يک نقطه‬ ‫از دنيا‪ ،‬بلکه در نقاط مختلف کره زمين ديده مي‌شده است‪.‬‬

‫دستکاري خاطرات‬

‫محققان موفق شده‌اند سلول‌هايي را در مغز شناسايي‬ ‫کنند که خاطره‌هاي خاص را رمزگذاري و ثبت مي‌کنند‪.‬‬ ‫آنچه اين تحقيق را هيجان انگيزتر کرد اين بود که‬ ‫محققان نشان دادند که با دستکاري سلول‌هاي خاص‬ ‫مي‌توان خاطره‌اي تازه ايجاد کرد بدون اينکه چنين اتفاقي‬ ‫اصال افتاده باشد‪.‬‬ ‫با استفاده از روشي به نام اپتوژنتيک‪ ،‬محققان‬ ‫از ويروس‌ها استفاده مي‌کنند و در نورون‌هاي مغز‪،‬‬ ‫مولکول‌هاي حساس به نور قرار مي‌دهند و به اين ترتيب‬ ‫در فعاليت مغز تغيير ايجاد مي‌شود‪.‬‬ ‫با اين روش‪ ،‬محققان نه تنها توانستند خاطرات موجود‬ ‫را پاک کنند‪ ،‬بلکه موفق شدند خاطرات کاذبي هم به جاي‬ ‫آنها پديد آورند‪ .‬آنها حتي توانستند تاثير عاطفي خاطره را‬ ‫از خاطره بد به خوب يا برعکس تغيير دهند‪.‬‬ ‫اين تحقيق در مراحل اوليه است اما در درازمدت براي‬ ‫درمان بيماري‌هايي مثل افسردگي‪ ،‬اسکيتزوفرني يا اختالل‬ ‫تنش‌زاي پس از رويدادي خاص (‪ )PTSD‬به کار گرفته‬ ‫خواهد شد‪.‬‬

‫پيشرفت‌هاي قابل توجه در درمان فلج‬ ‫نخاعي‬ ‫براي اولين بار مردي که در اثر ضربه چاقو از کمر به‬ ‫پايين فلج شده بود‪ ،‬با‪ ‬تزريق‪ ‬سلول‌هاي بويايي به نخاع‪،‬‬ ‫توانست راه برود‪.‬‬ ‫او که در چهار سال گذشته کامال از کمر به پايين فلج‬ ‫بود اکنون از زانو به پايين حس دارد و بخشي از حرکت پا‪،‬‬ ‫کارکرد روده و مثانه و همچنين تا حدي کارکرد جنسي او‬ ‫برگشته است‪.‬‬ ‫به جز استفاده از سلول‌هاي بنيادي‪ ،‬راه‌هاي ديگري‬ ‫هم اميد به درمان ضايعات نخاعي را افزايش داده است‪.‬‬ ‫تا به حال چهار بيمار قطع نخاعي با استفاده از‬ ‫تحريکات الکتريکي که مستقيما به نخاع وارد مي‌شود‬ ‫توانسته‌اند بخشي از حرکت و حس خود را بازيابي کنند‪.‬‬

‫الفباي ژنتيکي تازه‬

‫چهار باز آلي ‪ A ,T(U), G, C‬را الفباي ژنتيک لقب‬ ‫داده‌اند‪ .‬اين بازهاي آلي تمام اطالعات ژنتيکي موجودات‬ ‫زنده را در مولکول ‪DNA‬يا ‪ RNA‬رمزگذاري مي‌کنند‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2014‬دانشمندان موفق شدند بازهاي آلي‬ ‫تازه‌اي را در آزمايشگاه توليد کنند و راه را براي رمزگذاري‬ ‫ژنتيکي تازه باز کنند‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬آنها با توليد يک جفت باز آلي تازه که‬ ‫مشابه آن در طبيعت وجود ندارد‪ ،‬ارگانيسم جديدي را در‬ ‫آزمايشگاه توليد کردند‪ .‬اين ارگانيسم مي‌تواند به شرط‬ ‫آنکه مولکول‌هاي پايه مورد نياز براي ساختن آن فراهم‬ ‫باشد‪ ،‬اين بازها را بازتوليد کند‪.‬‬ ‫اين ارگانيسم مصنوعي قادر به توليد مثل بيرون از‬ ‫آزمايشگاه نيست‪ ،‬اما محققان مي‌گويند که از اين باکتري‬ ‫مي‌توان براي توليد موادي با خواص «غيرطبيعي» استفاده‬ ‫کرد‪.‬‬

‫توليد سلول‌هاي سازنده انسولين از‬ ‫سلول‌هاي بنيادي‬

‫محققان در سال ‪ 2014‬موفق شدند فرآيند تبديل‬ ‫سلول‌هاي بنيادي به سلول‌هاي بتاي پانکراس را شناسايي‬ ‫کنند‪ .‬اين سلول ها مسئول توليد انسولين هستند‪.‬‬ ‫در ديابت نوع اول يا ديابت نيازمند به انسولين‪ ،‬اين‬

‫‪January 2015‬‬

‫‪14‬‬

‫دي ‪1393‬‬

‫سلول‌ها به خصوص در زمان کودکي تخريب مي‌شوند‪.‬‬ ‫محققان در دهه گذشته سعي کردند اين سلول‌ها را با‬ ‫کمک سلول‌هاي بنيادي بازتوليد کنند‪ .‬اما توليد مقدار زياد‬ ‫سلول بتا و نحوه انتقال آن به بدن ناموفق بود‪ .‬عالوه بر اين‬ ‫سلول‌هاي بتا قابليت نوسازي اندکي دارند و بعد از بلوغ‬ ‫تکثيرپذير نيستند‪.‬‬ ‫اما محققان دانشگاه هاروارد روشي را يافتند تا‬ ‫ميليون‌ها سلول بتاي پانکراس را در آزمايشگاه توليد کنند‪.‬‬ ‫اين سلول‌ها قند خون را اندازه‌ گرفته و مقدار انسولين مورد‬ ‫نياز را ترشح مي‌کنند‪.‬‬ ‫پيوند اين سلول‌ها به موش‌ها نشان داد که سلول‌هاي‬ ‫توليد کننده انسولين در حال شکل گرفتن هستند‪ .‬با اين‬ ‫حال اين سلول‌ها در معرض حمله دستگاه ايمني هستند و‬ ‫يافتن روشي که آنها را از اين حمله مصون نگه دارد‪ ،‬چالش‬ ‫بعدي محققان است‪.‬‬ ‫پيوند اين سلول‌ها به موش‌ها‪ ،‬قند خون آنها را پايين‬ ‫آورد و باعث شد سلول‌هاي بتا عملکرد بهتر و موثرتري در‬ ‫ترشح انسولين از خود نشان بدهند‪ .‬موفقيت اين روش‌ها‬ ‫مي‌تواند در آينده به درماني براي ديابت نوع اول بدل شود‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬در سال ‪ ،2014‬با استفاده از يک تلفن‬ ‫هوشمند‪ ،‬پانکراس مصنوعي براي مبتاليان به ديابت نوع‬ ‫اول ساخته شد‪.‬‬ ‫روش کار به اين ترتيب است که يک حسگر در پوست‬ ‫فرد مبتال به ديابت کار گذاشته مي‌شود که قند خون را‬ ‫مرتب اندازه گرفته و نتيجه را به تلفن ارسال مي‌کند‪.‬‬ ‫تلفن با انجام محاسبات الزم‪ ،‬به يک پمپ انسولين‬ ‫پيغام مي‌دهد که چه مقدار انسولين نياز است‪ .‬به اين‬ ‫ترتيب دخالت بيمار در تنظيم قند خون و استفاده از‬ ‫انسولين به حداقل مي‌رسد‪.‬‬ ‫ساخت پمپ‌هايي که به صورت خودکار قند خون را‬ ‫اندازه گرفته و به اندازه الزم در خون فرد مبتال به ديابت‪،‬‬ ‫انسولين آزاد مي‌کند‪ ،‬زندگي را براي افرادي که بايد‬ ‫انسولين تزريق کنند بسيار آسان‌تر خواهد کرد‪.‬‬

‫نانو ماهواره‬

‫نانو ماهواره‌ها‪ ،‬ماهواره‌هايي کوچک‪ ،‬به شکل‬ ‫مکعب‌هايي به طول و عرض و ارتفاع ده سانتيمتر و به وزن‬ ‫تقريبي يک و نيم کيلوگرم هستند‪.‬‬ ‫آنها بسيار ارزان هستند و با استفاده از قطعات‬ ‫بي‌مصرف و دور انداختني ساخته مي‌شوند‪.‬‬ ‫اين ماهواره‌هاي مينياتوري که در کنار ماهواره‌هاي‬ ‫معمولي به فضا پرتاب مي‌شوند‪ ،‬امکان کارهاي تحقيقاتي‬ ‫با هزينه و تدارکات اندک را براي گروه‌هاي تحقيقاتي مهيا‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫پرتاب اين ماهواره‌هاي مينياتوري تقريبا از ده سال‬ ‫پيش آغاز شده‪ ،‬اما در سال ‪ 2014‬ارزش آنها در گردآوري‬ ‫داده‌هاي علمي بيش از پيش آشکار شده است‪.‬‬ ‫اکنون نانو ماهواره‌ها به قدري اهميت پيدا کرده‌اند که‬ ‫ناسا رقابتي براي آنها تدارک ديده و به برنده پنج ميليون‬ ‫دالر جايزه مي‌دهد‪.‬‬ ‫آنها از جمله مي‌توانند تلفن‌هاي هوشمند را در مدار‬ ‫زمين تست کنند‪ ،‬فناوري تصويربرداري از کره زمين را‬ ‫بهبود بخشند و تاثير جاذبه را بر گياهان مورد بررسي قرار‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2014‬بيش از ‪ 75‬نانو ماهواره به فضا پرتاب‬ ‫شد‪ ،‬اين ماهواره‌ها ممکن است به صورت مجموعه‌اي از‬ ‫مشاهده‌گرهاي مداري براي بررسي وضعيت محيط زيست‬ ‫به کار گرفته شوند‪.‬‬

‫دست مصنوعي با حس المسه‬

‫براي اولين بار دانشمندان يک دست مصنوعي را به‬ ‫مدت يک ماه به بازوي يک مرد دانمارکي که دستش قطع‬ ‫شده بود وصل کردند و اين مرد توانست دوباره حس المسه‬ ‫پيدا کند‪.‬‬ ‫اين مرد توانست با کمک اين دست مصنوعي‪ ،‬بدون‬ ‫استفاده از بينايي‪ ،‬اشيا را بگيرد و بردارد؛ البته اين دست‬ ‫مصنوعي تمام قابليت‌هاي دست طبيعي را ندارد و نمي‌تواند‬ ‫گرمي و سردي اشيا را حس کند‪.‬‬ ‫حسگرهاي اين دست مصنوعي ابتدا اطالعات مورد‬ ‫نياز را جمع‌آوري مي‌کنند‪ .‬سپس الگوريتم‌هاي کامپيوتري‬ ‫اين اطالعات را به تکانه‌هاي (ايمپالس) الکتريکي تبديل‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬به نحوي که اين تکانه‌ها براي اعصاب قابل‬ ‫شناسايي و درک باشند‪ .‬بعد چهار الکترود اين تکانه‌ها را به‬ ‫اعصاب بازو و از آنجا به مغز مي‌فرستند‪.‬‬ ‫اين دست بايد بسيار کوچک‌تر‪ ،‬ارزان‌تر‪ ،‬کاربردي‌تر‬ ‫و پيشرفته‌تر شود‪ ،‬اما ساخت آن قدمي مهم در توسعه‬ ‫اندام‌هاي پيوندي مصنوعي و درمان معلوليت است‪.‬‬

‫توبه و صراحت؛‬

‫چرا و چگونه دولت روحاني به اينجا رسيد؟‬ ‫کاوه کوهيار‬ ‫اظهارات حسين نوش‌آبادي‪،‬‬ ‫سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي‬ ‫درباره شرايط دادن اجازه کار و برگزاري‬ ‫کنسرت به محمدرضا شجريان‪ ،‬به اين‬ ‫دليل مهم نيست که بار ديگر يادآوري‬ ‫مي‌کند چه کساني در نظام اسالمي حق‬ ‫فعاليت دارند‪ ،‬بلکه از اين جهت مهم‬ ‫است که صراحتي کم‌سابقه در بيان اين‬ ‫وضعيت را آن هم از سوي دولتي به‬ ‫نمايش مي‌گذارد که با وعده تغيير و تدبير‬ ‫و اميد به روي کار آمده است‪.‬‬ ‫يادآوري شروط و نشان دادن راه و‬ ‫چاره کار کردن در ايران از سوي دولتي‬ ‫که کمتر از دو سال پيش از دادن هيچ‬ ‫وعده‌اي به هنرمندان براي جلب رأي و‬ ‫نظر آنان و بهره‌گيري از نفوذشان در ميان‬ ‫مردم خودداري نمي‌کرد‪ ،‬بار ديگر نشان مي‌دهد که قوانين‬ ‫و قواعد عمومي نظام اسالمي فارغ از آنکه چه کسي‬ ‫مجري آنها باشد‪ ،‬تنها با اندک تفاوتي در شدت و حدت‬ ‫اجرا‪ ،‬چارچوب‌هايي هميشگي و تخطي‌ناپذير بوده‌اند‪.‬‬ ‫اما صراحت سخنگوي وزارت ارشاد اسالمي در‬ ‫فراخواندن آشکار هنرمندي در جايگاه محمدرضا شجريان‬ ‫به «توبه»‪« ،‬باز بودن راه بازگشت»‪« ،‬جبران رفتارهاي‬ ‫گذشته» و «متعهد شدن به چارچوب‌هاي نظام» سؤاالت‬ ‫تازه‌تري را پيش مي‌کشد‪.‬‬ ‫سخنگوي ارشاد اسالمي در باره محمدرضا شجريان‬ ‫گفته است‪ «:‬آقاي شجريان چهره شناخته ‌شده هنري‬ ‫است که خدمات خوبي به هنر ايراني داشته و منعي براي‬ ‫فعاليت ايشان نبوده است‪ .‬او دهه اول انقالب حضور و‬ ‫برنامه‌‌هاي خوبي داشت‪ ،‬اما نوع رفتارهايش در دهه دوم‬ ‫انقالب باعث شد کمي از مردم و نظام فاصله بگيرد و‬ ‫خودش مسئول اين کار است‪ .‬با اين حال راه بازگشت‬ ‫براي ورود ايشان باز است به شرطي که به چارچوب‌هاي‬ ‫نظام متعهد باشد‪».‬‬ ‫حسين نوش‌آبادي در اين نکته که از نظر وزارت‬ ‫ارشاد دولت تدبير و اميد چه هنرمنداني حق کار و فعاليت‬ ‫دارند هيچ ترديدي باقي نگذاشته و حکمي کلي صادر‬ ‫کرده که مصداقش ديگر تنها محمدرضا شجريان نيست‪.‬‬ ‫او گفته‪« :‬نمي‌‌شود فردي هم معترض و منتقد شديد باشد‪،‬‬ ‫ضوابط و معيارهاي حاکم بر نظام را نپذيرد و هم بخواهد‬ ‫کار کند‪ .‬شجريان بايد رفتارهاي گذشته خود را جبران کند‬ ‫و به موسيقي ايراني و اسالمي برگردد‪».‬‬ ‫صداقت سياسي يا صراحت گستاخانه؟‬ ‫اين ميزان صراحت در گفتار سخنگوي وزارت ارشاد‬ ‫اسالمي از کجا مايه مي‌گيرد؟ آيا بايد آن را نشانه‌اي از‬ ‫صداقت سياسي حسن روحاني و همراهانش در دولت‬ ‫و در مقياسي کلي‌تر رهبران نظام اسالمي دانست؟ يا‬ ‫اين صراحت بيشتر از آنکه از صداقت در گفتار و کردار‬ ‫برخيزد‪ ،‬تحت تأثير شرايط سال‌هاي اخير و شيوه مواجهه‬ ‫با دولت حسن روحاني‪ ،‬امکان بروز حتي به شکلي هتاکانه‬ ‫و گستاخانه‌اي يافته است؟‬ ‫در نظام اسالمي اگرچه همواره دگرانديشان‪،‬‬ ‫روشنفکران‪ ،‬نويسندگان و هنرمندان به توبه و بازگشت‬ ‫به آغوش نظام اسالمي فراخوانده شده‌اند‪ ،‬اما کمتر پيش‬ ‫آمده بود که يک مقام مسئول با نام بردن از هنرمندي‬ ‫نامدار در مقابل خبرنگاران‪ ،‬خواستار توبه و جبران‬ ‫رفتارهاي گذشته او شده باشد‪.‬‬ ‫حتي آيت‌اهلل خميني در تندترين سخنانش در باب‬ ‫شکستن قلم‌ها و بستن‌ها و گرفتن‌ها‪ ،‬از فردي مشخص‬ ‫نام نمي‌برد و به طور علني فرمان توبه کردن او را صادر‬ ‫نمي‌کرد‪ .‬تندروترين اليه‌هاي نظام اسالمي نيز‪ ،‬زماني که‬ ‫در مقام مسئوليت قرار گرفته‌اند‪ ،‬اين‌گونه بي‌پروا‪ ،‬دادن‬ ‫اجازه کار به هنرمندي با سابقه و کارنامه‌اي روشن چون‬ ‫محمدرضا شجريان را به توبه مشروط نکرده‌اند‪.‬‬ ‫نظام اسالمي البته از همان ابتدا به دليل ناتواني در‬ ‫خلق کارگزاران فرهنگي و هنري کارآمد وابسته به خود و‬

‫نيز جذب هنرمندان و نويسندگان مستقل به صورت آزاد‬ ‫و داوطلبانه‪ ،‬کوشيده با فشار‪ ،‬تهديد و تطميع‪ ،‬آنان را به‬ ‫توبه وادارد‪.‬‬ ‫هدف اين تواب‌سازي‪ ،‬البته بيش از آنکه افزايش‬ ‫ميزان توليدات فرهنگي‪ ،‬هنري و فکري موافق با‬ ‫چارچوب‌هاي نظام اسالمي باشد‪ ،‬منفعل کردن هنرمندان‪،‬‬ ‫نويسندگان و روشنفکران مستقل و بازداشتن آنها از توليد‬ ‫و عرضه آثار مستقل بوده است‪.‬‬ ‫با اين حال‪ ،‬سنت نظام اسالمي اغلب کلي‌گويي بوده‬ ‫است‪ .‬از فرد مورد نظر نام برده نمي‌شود‪ ،‬اما نشانه‌هايش‬ ‫به روشني داده مي‌شود تا او و جريان همسو با او شناخته‬ ‫شوند و از آن مهم‌تر در عمل‪ ،‬خواسته‌هاي خود را پيش‬ ‫برده است‪ :‬پرده‌پوشي در گفتار در عين گشاده‌دستي در‬ ‫کردار براي اعمال سانسور و محدوديت عليه هنرمندان و‬ ‫نويسندگان و روشنفکران دگرانديشي که متعهد به نظام‬ ‫اسالمي شناخته نمي‌شوند‪.‬‬ ‫پس اکنون چه اتفاقي افتاده است که دولتي که با‬ ‫وعده اعتدال براي تدبير امور و دادن اميد به شهروندان‬ ‫ايراني براي ايجاد تغييرات مثبت پس از تجربه هشت‬ ‫سال رياست جمهوري محمود احمدي‌نژاد و حوادث‬ ‫انتخابات سال ‪ 88‬روي کار آمده است‪ ‌‌،‬همان اندک پرده‬ ‫پوشي در گفتار را نيز رعايت نمي‌کند يا خود را بي‌نياز از‬ ‫رعايت آن مي‌بيند؟‬ ‫دو دليل و يک نتيجه‬ ‫بخشي از اين پاسخ در واقعيتي نهفته است که تقريبًا‬ ‫به شکلي توأمان هم در سطوح مختلف جامعه و هم در‬ ‫ساخت قدرت جريان دارد‪.‬‬ ‫يکي از پيامدهاي اعتراضات سال ‪ ،1388‬برافتادن‬ ‫پرده‌ها‪ ،‬کنار رفتن تعارفات رايج و شفافيت کم‌سابقه‌اي‬ ‫بود که در نحوه و شيوه تعامل نظام اسالمي با شهروندان‬ ‫ايراني پديدار شد‪ .‬سرکوب اعتراضات‪ ،‬به معناي عريان‬ ‫شدن قدرت در مواجهه با مردم است‪.‬‬ ‫ضعف نظام اسالمي در اقناع افکار عمومي و حتي‬ ‫بخش‌هايي از ساخت قدرت از يک سو و عميق‌تر و‬ ‫راديکال‌تر شدن خواسته‌ها و مطالبات از سوي ديگر‪،‬‬ ‫امکان بازسازي شمايل قدرت و ترکيب قدرت نرم و‬ ‫سخت را به شدت کاهش مي‌دهد و اجازه نمي‌دهد که بر‬ ‫تن زور و اقتدار حکومتي‪ ،‬جامه‌اي از ايدئولوژي‪ ،‬اخالق‪،‬‬ ‫فرهنگ‪ ،‬سنت و… بنشيند‪.‬‬ ‫عريان‌شدگي قدرت‪ ،‬اما ساري است و به سرعت‬ ‫پرده‌هاي باقي مانده را مي‌درد‪ .‬به همين دليل است‬ ‫که از سال ‪ 88‬به اين سو‪ ،‬گفتار و کردار رهبران نظام‬ ‫اسالمي شفافيتي بيش از هميشه يافته است و آنان در‬ ‫بيان ديدگاه‌ها يا سياست‌هاي خود هم ناگزيرند و هم ديگر‬ ‫نيازي نمي‌بينند مقاصد و نياتشان را در لفافه بپيچند و از‬ ‫رک‌گويي و مستقيم‌گويي تا آنجا که ممکن است بپرهيزند‪.‬‬ ‫بررسي اظهارات مقامات مختلف نظام اسالمي درباره‬ ‫جنبش سبز‪ ،‬رهبران آن و معترضان و منتقدان در چند سال‬ ‫گذشته اين صراحت ناگزير را عيان مي‌کند‪.‬‬

‫دنباله در صفحة ‪24‬‬


‫‪15‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫آن که يک تنه ايران را‬ ‫ويران مي‌کند‬ ‫شکوه ميرزادگي‪ ،‬ايران پرس نيوز‬ ‫اخيرأ سازمان ميراث فرهنگي‪ ،‬که زير نظر مستقيم‬ ‫رييس جمهور کار مي‌کند و رييس آن معاون رييس جمهور‬ ‫است‪ ،‬بيانيه‌اي منتشر کرد و ضمن اين توضيح که‪« :‬فرهنگ‬ ‫شهادت باالترين فرهنگ‌ها است و سازمان ميراث فرهنگي‪،‬‬ ‫صنايع دستي و گردشگري‪ ،‬حفاظت از اين ميراث معنوي‬ ‫برجسته {فرهنگ شهادت} را جزو وظايف ذاتي و بنيادين‬ ‫خود مي‌داند»‪ ،‬اعالم داشت که اگرچه اين «مکان مطلوبي‬ ‫را که قدمگاه مقام معظم رهبري در خالل سفر معظم له به‬ ‫استان يزد بوده»‪ ،‬يا مسجد حضيره يزد‪ ،‬يا مسجد مصلي را‬ ‫به عنوان جايگاه آرامگاه «شهدا» پيشنهاد داده‌اند‪ ،‬اما «آن‌ها»‬ ‫راضي نشده و خواسته‌اند که «هشت شهيد گمنام در ميان آثار‬ ‫تاريخي به خاک سپرده شوند‪».‬‬ ‫سازمان ميراث فرهنگي‪ ،‬در انتها‪« ،‬به مردم عزيز کشور»‬ ‫گزارش مي‌دهد که همه تالش خود را براي جلوگيري از اين‬ ‫کار انجام داده است‪ ،‬ولي «عوامل ذيربط‪ ،‬با بي مهري نسبت‬ ‫به ميراث فرهنگي و تاريخ و قوانين کشور‪ ،‬و عليرغم مصوبات‬ ‫شوراي تأمين استان يزد و توصيه مسئولين ملي و استاني»‪،‬‬ ‫کار خودشان را کرده و در ميانه محوطه تاريخي «امير چخماق»‬ ‫شهر يزد هشت قبر کنده‌اند‪.‬‬ ‫«امير چخماق» نام مجموعه‌اي مشهور و توريستي در‬ ‫شهر يزد است که شامل بازار‪ ،‬آب انبار‪ ،‬حمام‪ ،‬کاروانسرا‪،‬‬ ‫تکيه‪ ،‬مسجد و مقبره «ستي فاطمه» است‪ .‬قدمت بناي اصلي‬ ‫اين مجموعه به دوره تيموريان مي‌رسد‪ .‬در آن روزگار به همت‬ ‫امير جالل‌الدين چخماق‪ ،‬از سرداران و امراي دوران تيموري‬ ‫و حاکم يزد‪ ،‬و نيز همسر او‪ ،‬ستي فاطمه خاتون‪ ،‬اين مجموعه‬ ‫بنا شده و بخش تکيه يا حسينيه موجود در آن هم در قرن ‪13‬‬ ‫و در دوران صفويان ساخته شده است‪.‬‬ ‫يک بخش از اين مجموعه در سال ‪ 1330‬و بخش ديگر‬ ‫در سال ‪ ،1341‬در «فهرست آثار ملي ايران» به ثبت رسيده و‬ ‫اين «مجموعه»‪ ،‬از آن زمان تا کنون‪ ،‬بر اساس قوانين ايران و‬ ‫قوانين جهاني يونسکو‪ ،‬جزو دارايي‌هاي ملي ايرانيان محسوب‬ ‫شده و هر گونه دست اندازي به آن غيرقانوني و حکم غارت‬ ‫اموال مردم را پيدا مي‌کند‪.‬‬ ‫چند روز قبل از آنکه ماموران به اين محوطه تاريخي‬ ‫تجاوز کنند‪ ،‬در پي علني شدن خبر تدفين «شهدا»‪ ،‬يکي از‬ ‫عالقمندان به ميراث فرهنگي يزد به سايت «نجات پاسارگاد»‬ ‫اطالع داد که «همه فرهنگ دوستان تالش مي‌کنند که اين کار‬ ‫انجام نشود‪ ،‬اما به نظر مي‌رسد که کار تمام شده است‪ ،‬چرا‬ ‫که خامنه‌اي دستور داده که اين کار انجام شود‪».‬‬ ‫اين فعال ميراث فرهنگي در پايان نامه خود افزوده بود‪:‬‬ ‫«راستش اينکه ما شک داريم اين چند تکه استخواني که به‬ ‫عنوان بازمانده پيکر شهيدان گمنام خاک مي‌کنند واقعا متعلق‬ ‫به شهيدان باشد و معلوم نيست که چگونه‪ ،‬پس از ‪ 26‬سال‬ ‫که از پايان جنگ مي‌گذرد‪ ،‬اينها هر چند وقت يک بار از مناطق‬ ‫جنگ زده شهيد بيرون مي‌آورند‪».‬‬ ‫مدتي قبل هم‪ ،‬پس از سر و صدايي که در ارتباط با‬ ‫شهداي گمنام بلند شد‪ ،‬يکي از مسئولين‪ ،‬که در متن گفتگو و‬ ‫گزارش نامي از او برده نشده بود‪ ،‬در پاسخ اين پرسش «بوتيا‬ ‫نيوز» که‪« :‬از كجا معلوم كه شهداي گمنام‪ ،‬عراقي نيستند؟‬ ‫جايگاه شهداي گمنام كجاست؟ چرا بعد از اين همه سال‬ ‫با آوردن شهدا دوباره داغ خانواده‌هاشان را تازه مي‌کنند؟»‬ ‫توضيحات مفصلي داده و ضمن برشمردن تفاوت‌هاي لباس و‬ ‫کاله و دستمال گردن سربازان ايراني و عراقي در انتها گفته‬ ‫بود که عالوه بر اين تفاوت‌ها که به شناخت اجساد شهدا‬ ‫کمک مي‌کنند‪« ،‬نوعي هويت شناسي به خصوص از نيم ‌ه دوم‬ ‫دهه ‪ ،1990‬در كشورهاي پيشرفته مورد توجه قرار گرفته و از‬ ‫سال ‪ 2000‬ارتش آمريكا و معدودي از ارتش‌هاي كشورهاي‬ ‫پيشرفته‪ ،‬براي كمك به تشخيص هويت نيروهايشان در‬ ‫مواقع اضطراري‪ ،‬به تهيه‌ي بانك اطالعات ژنتيكي نيروهاي‪،‬‬ ‫هاي‌ريسك‪،‬خود اقدام كرده‌اند‪ ....‬با توجه به اهميت شناسايي‬ ‫شهداي گمنام با استفاده از استخوان‌ها و بقاياي پيكرهاي‬ ‫مطهر به دست آمده توسط گروه‌هاي تفحص‪ ،‬تحقيقات در‬ ‫اين حوزه از سال ‪ 82‬آغاز و نسبت به ثبت اطالعات ژنتيكي‬ ‫آنها نيز اقدام شده است‪ ...‬به کمک اين طرح‪ ،‬و غني شدن‬ ‫بانك اطالعاتي مفقودان و خانواده‌ها‪ ،‬طي يكي دو سال‬ ‫آينده سرعت شناسايي مفقودان بيشتر خواهد شد و به‬ ‫مرور خانواده‌ها از نشان مزار عزيزانشان آگاه مي‌شوند‪ .‬از‬ ‫زمان اجراي اين طرح‪ ،‬و برابر هماهنگي با مسووالن ذيربط‬ ‫جستجوي مفقودان‪ ،‬مقرر شده است از تمام شهداي به‬ ‫دست آمده از عمليات تفحص‪ ،‬نمونه كوچكي به آزمايشگاه‬

‫منتقل شود و با كدگذاري الزم‬ ‫در مناطق مختلف كشور دفن‬ ‫شوند تا پس از سپري شدن‬ ‫زمان تشكيل بانك‌هاي‪DNA‬‬ ‫مورد اشاره‪ ،‬امكان راهنمايي‬ ‫خانواده‌هاي معظم ميسر شود‪».‬‬ ‫با اين همه‪ ،‬به نظر‬ ‫مي‌رسد که‪ ،‬پس از يازده‬ ‫سال که جمهوري اسالمي از‬ ‫روش «تحقيقات ژنيتکي به‬ ‫سبک ارتش آمريکا» استفاده‬ ‫مي‌کند‪ ،‬هنوز شهيدان مورد نظر‬ ‫شناسايي نشده و همچنان گمنام‬ ‫در شهرهاي مختلف و در اماکني مثل دانشگاه‌ها و ميدان‌هاي‬ ‫مهم شهرهاي مختلف به خاک سپرده مي‌شوند تا‪ ،‬در اوقات‬ ‫مناسب تعيين شده از سوي رهبر‪ ،‬به خصوص در روزهاي‬ ‫جشن‌هاي ملي ايرانيان شادي مردم را مختل سازند‪.‬‬ ‫من البته فکر مي‌کنم که «سازمان مفقوديابي» روش‌هاي‬ ‫ديگري را هم پيدا کرده و از طريق آنها‪ ،‬به طور علمي‪ ،‬از طريق‬ ‫استخوان‌هاي سربازان و دي‪.‬ان‪.‬اي آن‌ها مشخص مي‌کند که‬ ‫در طي جنگ ايران و عراق‪ ،‬چه سربازي براي اسالم کشته‬ ‫شده و چه سربازي براي ايران! و اين‌ها استخوان دومي‌ها‬ ‫را دور مي‌ريزند و بازمانده «شهداي اسالم» شان را براي‬ ‫خاکسپاري به شهرها مي‌آوردند‪ .‬و اگر چه دو سه باري امام‬ ‫جمعه‌اي و ماليي در مراسم خاکسپاري يک سرباز يهودي يا‬ ‫مسيحي شرکت کرده‪ ،‬اما به نظر مي‌رسد که اين «شهدا» از‬ ‫آن اسالم نيستند و تنها براي نمايش از آرامگاه آنها استفاده‬ ‫مي‌شود اما‪ ،‬هر کجا که بازمانده پيکر سربازان گمنام به خاک‬ ‫سپرده شده‪ ،‬اعالم شده که آنها «شهداي اسالم و امام زمان»‬ ‫هستند و‪ ،‬بين اين شهداي گمنام‪ ،‬خبري از هزاران هزار سرباز‬ ‫و ارتشي و خلبان مسلمان و مسيحي و يهودي و زرتشتي و‬ ‫بي ديني که در راه حفظ سرزمين‌شان کشته شده‌اند نيست‪.‬‬ ‫نکته ديگري که در نامه فعال ميراث فرهنگي يزد آمده‬ ‫بود مربوط مي‌شد به «خواست رهبر جمهوري اسالمي براي‬ ‫اين نوع پراکندن بازمانده پيکر سربازان يا «شهداي اسالم»‬ ‫در سراسر ايران و به خصوص در مناطقي که از نظر قانوني‬ ‫عمل تدفين ممنوع است»‪.‬‬ ‫البته اين طرح‪ ،‬به جز رهبر و اطرافيانش‪ ،‬گويا مدافعان‬ ‫ديگري هم دارد که فوق قانون قرار دارند‪ .‬سازمان ميراث‬ ‫از اين مدافعين به عنوان «مسئولين ذيربط» نام مي‌برد‬ ‫و خبرگزاري‌هاي رسمي و دولتي آن‌ها را «گروه حماسه و‬ ‫مقاومت»‪« ،‬بسيج دانشجويي»‪« ،‬جامعه اسالمي دانشجويان»‬ ‫و «انجمن اسالمي دانشگاه يزد» مي‌نامند‪ .‬هم اين‌ها بوده‌اند‬ ‫که از رهبر «استفتا» کرده‌اند و «آقاي خامنه‌اي نيز در اين‬ ‫خصوص نظر مساعد داشته‌اند» و آشکار است که در سرزمين‬ ‫رنج ديده و استبداد زده ما‪« ،‬نظر مساعد رهبر»‪ ،‬فراتر از هر‬ ‫قانون و مصلحت و منفعتي ملي است‪.‬‬ ‫در اين ميان‪ ،‬خبرگزاري فارس‪ ،‬از قول «گروه حماسه و‬ ‫مقاومت»‪ ،‬و با عصبانيت‪ ،‬به سازمان ميراث فرهنگي تاخته و‬ ‫نوشته است‪« :‬شهداي هشت سال دفاع مقدس چراغ هدايتي‬ ‫هستند که با نورشان راه پر پيچ و خم انقالب اسالمي را روشن‬ ‫نگه داشته‌اند تا ما بتوانيم به مدد خون پاکي که از آنها ريخته‬ ‫شده است طي طريق کرده و به سر منزل مقصود برسيم‪ .‬شهدا‬ ‫با کساني که فوت کرده‌اند تفاوت دارند و اين حماقت است‬ ‫که آنها را مرده بخوانيم چرا که در قرآن نيز با صراحت بيان‬ ‫شده که کساني که در راه خدا کشته شده‌اند زنده‌اند و تا ابد‬ ‫در درگاه الهي هستند‪ .‬در کشور ما شهداي گمنام هشت سال‬ ‫جنگ تحميلي‪ ،‬که تمام ملت خانواده آنان محسوب مي‌شوند‪،‬‬ ‫در مکان‌هاي مهم هر شهري دفن مي‌شوند تا وجودشان تذکر‬ ‫و تلنگري باشد براي همه مردم که بدانند مديون چه کساني‬ ‫هستند و اين اقتدار و استقالل ثمره خون چه کساني است‪.‬‬ ‫بسياري از مردم شهرهاي مختلف آرزو دارند که ميزبان پيکر‬ ‫مطهر اين فرزندان گمنام باشند‪ .‬اين بار نيز قرعه به نام‬ ‫دارالمومنين يزد افتاد و قرار بر اين شد که هشت تن از اين‬ ‫مردان مرد در ميدان مهم اين شهر‪ ،‬يعني ميدان امير چخماق‪،‬‬ ‫به خاک سپرده شوند؛ اما در عين ناباوري ميراث فرهنگي‬ ‫شهر يزد به شدت با اين موضوع مخالفت کرد و گفت اگر‬ ‫اين اتفاق رخ دهد يونسکو ديگر اين ميدان را ثبت تاريخي‬ ‫نمي‌کند! مردم‪ ،‬علما و مسئولين اين شهر يکپارچه خواستار‬ ‫دفن اين شهدا در همين ميدان شدند اما ميراث فرهنگي‪ ،‬بي‬ ‫اعتنا به اين درخواست‪ ،‬فقط يونسکو و ثبت تاريخي شدن‬ ‫اين ميدان برايش مهم بود»‪.‬‬ ‫سازمان ميراث فرهنگي سازماني است زير نظر مستقيم‬

‫رييس جمهور و رييس آن معاون رييس جمهور است‪ .‬کار‬ ‫اصلي‌اش هم اين است که از ميراث فرهنگي و طبيعي ايران‬ ‫زمين‪ ،‬که حتي بر اساس قوانين عقب مانده جمهوري اسالمي‬ ‫جزو اموال مردمان ايران است‪ ،‬نگاهداري کند‪.‬‬ ‫در عين حال‪ ،‬دولت ايران‪ ،‬به خاطر امضاي کنوانسيون‬ ‫‪ ،1972‬موظف است که آثار ملي و جهاني ما را حفظ کند‪ .‬اما به‬ ‫استناد نامه‌اي که اين سازمان در ارتباط با ميدان اميرچخماق‬ ‫نوشته ثابت مي‌شود که در اين موارد نيز دولت روحاني کام ً‬ ‫ال‬ ‫بي اختيار است و همه قول‌ها و قرارهايي که با مردم بسته و‬ ‫مرتب هم در مجامع و محافل آنها را يادآوري مي‌کند‪ ،‬هيچ‬ ‫پشتوانه اي ندارد‪ .‬اين دولت‪ ،‬در طول نزديک به چند سالي‬ ‫که از عمرش مي‌گذرد‪ ،‬نشان داده که نه تنها هيچ اقدامي به‬ ‫نفع ميراث فرهنگي و آثار تاريخي ايران زمين انجام نداده‪،‬‬ ‫بلکه روند تبعيض گذاري در ميان ميراث فرهنگي و نيز ويراني‬ ‫و تخريب اين آثار‪ ،‬حتي از زمان احمدي‌نژاد نيز بيشتر و‬ ‫وسيع‌تر شده است‪.‬‬ ‫به عبارت ديگر‪ ،‬به دليل بي‌اختياري و ضعف دولت موجود‪،‬‬ ‫قدرت رهبر حکومت اسالمي در گسترش فرهنگ جنگ‬ ‫و خشونت و شهيدپروري و بي‌اعتنايي به ميراث فرهنگي‬

‫‪15‬‬

‫کشور بيشتر از هر زماني‬ ‫شده است‪ .‬در واقع آشکارا‬ ‫مي‌بينيم که در هر موردي‬ ‫که به ويراني‌هاي ميراث‬ ‫فرهنگي و طبيعي مربوط‬ ‫است‪ ،‬پاي شخص خامنه‌اي‪،‬‬ ‫مستقيم و غير مستقيم‪ ،‬در‬ ‫ميان است وگويي او قصد‬ ‫کرده است که‪ ،‬يک تنه‪ ،‬کار‬ ‫ويران سازي ايران را به‬ ‫انجام برساند‪.‬‬ ‫در مقابل مي‌بينيم که از‬ ‫اختيارات دولت روحاني در‬ ‫مورد حفظ ميراث فرهنگي‬ ‫و تاريخي ايران روز به روز‬ ‫کاسته مي‌شود و کار به جايي‬ ‫رسيده سازماني که اولين‬ ‫وظيفه‌اش فرهنگ سازي‬ ‫در ارتباط با ميراث فرهنگي‬ ‫و تاريخي مردمان ايران و‬ ‫گسترش صلح و شادماني‬ ‫است‪ ،‬از «فرهنگ شهادت» به‬ ‫عنوان باالترين فرهنگ‌ها نام مي برد و جاي پاي خامنه‌اي را‬ ‫در سفري که به استان يزد داشته «قدمگاه مقام معظم رهبري‬ ‫در يزد» ذکر مي‌کند‪.‬‬ ‫به اين ترتيب به نظر مي‌رسد‪ ،‬همانگونه که سازمان‬ ‫ميراث فرهنگي دوران احمدي‌نژاد هزارها مکان بي‌ارزش‬ ‫مربوط به سردمداران انقالب اسالمي را به عنوان «ميراث‬ ‫فرهنگي ايران»‪ ،‬در فهرست ميراث ملي ثبت کرد‪ ،‬اکنون‬ ‫بايد منتظر بود تا دولت روحاني صدها مکان ديگر را‪ ،‬که‬ ‫آقاي خامنه‌اي بر آن پاي نهاده‪ ،‬به عنوان «قدمگاه حضرت»‬ ‫در شهرهاي مختلف به ثبت ملي برساند و دست او را براي‬ ‫جايگزين کردن سازماني به نام و هدف «حفظ فرهنگ‬ ‫خشونت و شهادت و تشيع» به جاي سازمان ميراث فرهنگي‬ ‫ايران‪ ،‬باز بگذارد‪.‬‬ ‫به راستي حيف صدها کارمند و کارشناس و باستانشناس‬ ‫برجسته و ايراندوستي که در اين سازمان کار مي‌کنند و‬ ‫دستشان از همه جا کوتاه است‪.‬‬


16

January 2015 1393 ‫دي‬

16


17

January 2015 1393 ‫دي‬

17


‫‪18‬‬

‫‪January 2015‬‬

‫علت سقوط شديد قيمت‬ ‫نفت چيست؟‬

‫دويچه‌وله‬ ‫بازار نفت در ماه‌هاي اخير با تکان‌هاي شديدي همراه‬ ‫بود‪ .‬قيمت نفت پيوسته در حال سقوط بود و عربستان‬ ‫سعودي حاضر نشد با کاهش توليد از سقوط آن جلوگيري‬ ‫کند‪ .‬علت چيست؟ آيا بايد آن را به حساب توطئه آمريکا و‬ ‫عربستان گذاشت؟‬ ‫از تابستان گذشته تا کنون قيمت نفت در بازارهاي‬ ‫جهاني‪ ‬تقريبا به نصف کاهش يافته‪ ‬است‪ .‬اواسط ژوئن‬ ‫‪ 2014‬قيمت هر بشکه نفت ‪ 110‬دالر بود که اکنون به زير‬ ‫‪ 60‬دالر رسيده است‪ .‬در اغلب ارزيابي‌ها‪ ،‬اين سقوط به‬ ‫رقابت دو توليدکننده بزرگ نفت‪ ،‬عربستان سعودي و اياالت‬ ‫متحده آمريکا نسبت داده مي‌شود‪ .‬اما واقعيت امر چيزي‬ ‫بيش از «جنگ قيمت» ميان دو کشور توليدکننده بزرگ نفت‬ ‫است‪.‬‬ ‫«اشپيگل آنالين» در گزارشي تحليلي در اين باره نوشته‬ ‫است‪ ،‬واقعيت آن است که اياالت متحده آمريکا به مدد‬ ‫فن‌آوري بحث‌انگيز «فراکينگ» (استخراج نفت و گاز از درون‬ ‫سنگ‌هاي زيرزميني) نفت بي‌سابقه‌اي را استخراج مي‌کند‪.‬‬ ‫ميزان استخراج نفت آمريکا از سال ‪ 2008‬تا کنون به دو‬ ‫برابر رسيده و از اين طريق سهم خود در توليد جهاني نفت‬ ‫را ‪ 10‬درصد افزايش داده ‌است‪ .‬بازار جهاني نفت با چنين‬ ‫حجمي از استخراج‪ ،‬به‌طور قابل توجهي اشباع شده است‪.‬‬ ‫با اين‌حال تنها دو کشور آمريکا و عربستان مسبب‬ ‫اشباع بازار و عرضه بيش از تقاضا و در نتيجه سقوط قيمت‬ ‫نفت نيستند‪ .‬شورشيان ليبي‪ ،‬سياست‌هاي اقتصادي نيجريه‪،‬‬ ‫ضعف شاخص‌هاي اقتصاد جهاني و خال قدرت در کارتل نفتي‬ ‫اوپک نيز در سقوط قيمت نفت نقش دارند‪.‬‬ ‫در اوايل ماه مي ‪ 2014‬تحليل‌گران بازار نفت از افزايش‬ ‫تقاضاي آن به ميزان ‪ 1‬ميليون و ‪ 400‬هزار بشکه در روز خبر‬ ‫دادند‪ .‬با اين افزايش مجموع تقاضاي جهان براي نفت حدود‬ ‫‪ 93‬ميليون بشکه برآورد شد‪ .‬متوسط قيمت نفت در آن زمان‬ ‫‪ 106‬دالر بود‪ .‬تا ماه جون ‪ 2014‬تقاضا براي نفت به تدريج‬ ‫افزايش يافت‪ ،‬اما توليد و عرضه نفت نيز بيشتر شد تا جايي‬ ‫که عرضه بر تقاضا پيشي گرفت‪ ،‬با اين‌حال قيمت نفت باالي‬ ‫صد دالر باقي ماند‪.‬‬ ‫در اواخر ماه جون ‪ 2014‬دولت آمريکا براي نخستين‌بار‬ ‫پس از ‪ 40‬سال مجوز صدور نفت به خارج را صادر کرد‪.‬‬ ‫دليل اين امر افزايش بي‌سابقه استخراج نفت در آمريکا با‬ ‫استفاده از فن‌آوري فراکينگ بود‪ .‬اين کشور در سال ‪2008‬‬ ‫روزانه تنها ‪ 4‬ميليون و ‪ 700‬هزار بشکه نفت توليد مي‌کرد‪.‬‬ ‫اين ميزان در حال حاضر تقريبا به ‪ 9‬ميليون بشکه رسيده‬ ‫است و کارشناسان نفت برآورد مي‌کنند که عرضه مازاد نفت‬ ‫همچنان ادامه خواهد يافت‪.‬‬ ‫در ماه جوالي ‪ 2014‬انقالبيون ليبي پس از يک سال‬

‫کاهش در توليد نفت‪ ،‬دوباره توليد نفت خود را افزايش دادند‪.‬‬ ‫اين نفت از طريق مديترانه به ‌طور مستقيم به اروپا انتقال‬ ‫مي‌يافت‪ .‬همزمان نفت نيجريه که تا کنون بازار تقاضاي‬ ‫اروپا را پوشش مي‌داد‪ ،‬به سوي چين تغيير مسير داد‪.‬‬ ‫اوايل سپتامبر ‪ 2014‬شاخص‌هاي اقتصاد جهاني به‌طرز‬ ‫قابل‌توجهي پايين آمد‪ .‬آژانس بين‌المللي انرژي از کندي‬ ‫رشد تقاضا براي نفت سخن به ميان آورد‪ .‬اما در اين ماه‬ ‫قيمت نفت هنوز کمي باالي ‪ 100‬دالر بود‪.‬‬ ‫اواخر سپتامبر ‪ 2014‬کشورهاي عرب توليدکننده نفت‬ ‫درصدد برآمدند که از معامله درازمدت نيجريه با خريداران‬ ‫نفت در آسيا جلوگيري کنند‪ .‬در نتيجه عربستان سعودي‪،‬‬ ‫ايران و کويت تصميم گرفتند که بهاي نفت خود را يک دالر‬ ‫نسبت به قيمت رسمي آن کاهش دهند‪ .‬قيمت جهاني نفت‬ ‫در اين روزها به ‪ 95‬دالر در هر بشکه کاهش‌يافت‪.‬‬ ‫در ماه اکتبر ‪ 2014‬آژانس بين‌المللي انرژي پيش‌بيني‬ ‫خود براي رشد تقاضاي نفت در جهان را به نصف کاهش‌داد‪.‬‬ ‫قيمت نفت در اين مقطع به حدود ‪ 84‬دالر رسيد‪.‬‬ ‫در ماه نوامبر ‪ 2014‬کشورهاي توليدکننده نفت اوپک‬ ‫‌توانستند بر سر کاهش عرضه نفت براي کنترل قيمت آن به‬ ‫توافق برسند‪ .‬کشورهاي عرب عضو اوپک ترجيح مي‌دهند‬ ‫قيمت نفت و درآمدهاي آنها کاهش يابد تا مشتريان آسيايي‬ ‫آنها به چنگ ديگر کشورها ‪ -‬نيجريه ‪ -‬نيافتد‪ .‬قيمت نفت‬ ‫در اواسط اين ماه (نوامبر) به حدود ‪ 70‬دالر ‌رسيد و در ماه‬ ‫دسامبر ‪ 2014‬در برابر حيرت همگان رقم ‪ 60‬دالر را ثبت‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫«اشپيگل آنالين» در ادامه گزارش تحليلي خود‬ ‫مي‌نويسد‪ ،‬کاهش تقريبا ‪ 50‬درصدي قيمت نفت‪ ،‬يک جريان‬ ‫عظيم بازتوزيع ثروت در سراسر جهان را به راه انداخت‪.‬‬ ‫با قيمت ‪ 110‬دالر براي هر بشکه‪ ،‬کل ارزش توليد جهاني‬ ‫نفت ‪ 3.6‬تريليون دالر (‪ 3600‬ميليارد دالر) مي‌شود‪ .‬با قيمت‬ ‫نفت ‪ 60‬دالري اين ارزش به ‪ 2‬تريليون (‪ 2‬هزار ميليارد)‬ ‫کاهش مي‌يابد‪ .‬اين امر به معناي آن است که کشورهاي‬ ‫مصرف‌کننده نفت رقم هنگفتي بالغ بر ‪ 1600‬ميليارد دالر‬ ‫صرفه‌جويي مي‌کنند و درست به همين ميزان نيز کشورهاي‬ ‫صادرکننده نفت از دست مي‌دهند‪.‬‬ ‫اگر قيمت نفت براي مدت طوالني پايين بماند اقتصاد‬ ‫کشورهايي که به توليد و صادرات نفت وابسته‌اند در معرض‬ ‫خطر فروپاشي قرار خواهد گرفت‪.‬‬ ‫طبق برآورد اکثر کارشناسان‪ ،‬قيمت نفت به اين زودي‌ها‬ ‫دوباره افزايش نخواهد يافت زيرا مازاد عرضه در بازار جهان‬ ‫بسيار زياد است‪ .‬در ميان‌مدت اما تقاضاي جهاني به دليل‬ ‫رشد اقتصادي کشورهاي در حال توسعه افزايش خواهد‬ ‫يافت‪ .‬بنابر برآورد کارشناسان‪ ،‬تا سال ‪ 2030‬نياز جهان‬ ‫به نفت تا ‪ 103‬ميليون بشکه در روز افزايش خواهد يافت‪.‬‬ ‫عالوه براين ممکن است سقف توليد نفت نيز سقوط‬

‫دي ‪1393‬‬

‫کند‪ .‬بنا بر ارزيابي موسسه آمريکايي «گلدمن ساکس» با‬ ‫قيمت زير ‪ 70‬دالر براي هر بشکه نفت‪ ،‬حدود ‪ 930‬ميليارد‬ ‫دالر سرمايه‌گذاري در پروژه‌هاي نفتي در آمريکاي شمالي به‬ ‫خطر خواهد افتاد‪ .‬بنابراين اکثر کارشناسان احتمال مي‌دهند‬ ‫که عرضه نفت در سال ‪ 2015‬کاهش يافته و به ميزان تقاضا‬ ‫نزديک خواهد شد‪.‬‬ ‫برخي تحليل‌گران بر اين نظرند که چنين اتفاقي ممکن‬ ‫است اواسط سال ‪ 2015‬رخ دهد؛ حتي اگر علي النعيمي‪،‬‬ ‫وزير نفت عربستان سعودي مخالف آن باشد‪ .‬او اخيرا گفته‬ ‫بود که زمان نفت بشکه‌اي ‪ 100‬دالر ديگر گذشته است‪.‬‬ ‫عربستان سعودي قصد دارد با وجود سقوط شديد بهاي‬ ‫نفت‪ ،‬صرف نظر از سياست ديگر توليدکنندگان نفت‪ ،‬به رويه‬ ‫کنوني خود ادامه دهد‪ .‬علي نعيمي‪ ،‬وزير نفت اين کشور‪،‬‬ ‫اعالم کرده است که حتي اگر توليدکنندگان نفت خارج از‬ ‫اوپک نيز توليد خود را پايين آورند‪ ،‬عربستان سعودي سقف‬ ‫توليد کنوني خود را حفظ خواهد کرد‪.‬‬ ‫نعيمي همچنين تصريح کرد که از بهاي کنوني نفت به‬ ‫هيچ عنوان راضي نيست‪ ،‬اما اطمينان داد که قيمت نفت بار‬ ‫ديگر افزايش خواهد يافت‪ ،‬هر چند زمان آن در حال حاضر‬ ‫نامشخص است‪.‬‬ ‫کشورهاي عضو اوپک‪ ،‬سازمان کشورهاي صادر کننده‬ ‫نفت‪ ،‬در نشست ماه نوامبر خود در ابوظبي به رغم مخالفت‬ ‫ايران تصميم گرفتند سقف توليد روزانه خود را ثابت نگاه‬ ‫داشته و از راه کاهش سقف توليد به مبارزه عليه سقوط قيمت‬ ‫نفت نپردازند‪.‬‬ ‫اين تصميم اوپک با تاکيد عربستان سعودي صورت‬ ‫گرفته و مقرر شد که سقف توليد روزانه زير ‪ 30‬ميليون بشکه‬ ‫(هر بشکه ‪ 159‬ليتر) باقي بماند‪ .‬قيمت هر بشکه نفت خام‬ ‫در حال حاضر حدود ‪ 60‬دالر است‪ .‬در تابستان گذشته بهاي‬ ‫هر بشکه نفت خام دوبرابر اين مبلغ بود‪.‬‬ ‫«سازمان کشورهاي صادرکننده نفت» با نام اختصاري‬ ‫اوپک (‪ )OPEC‬يکي از کارتل هاي بزرگ نفتي دنياست‪.‬‬ ‫اعضاي اوپک کشورهاي نفت‌خيزي چون الجزاير‪ ،‬امارات‬ ‫متحده عربي‪ ،‬ونزوئال‪ ،‬ليبي‪ ،‬عربستان سعودي‪ ،‬ايران‪ ،‬عراق‪،‬‬ ‫کويت‪ ،‬قطر و نيجريه هستند ‪ .‬مقر اوپک از ابتدا در ژنو بود‬ ‫ولي بعد به وين‪ ،‬پايتخت اتريش انتقال يافت‪.‬‬ ‫کاهش شديد قيمت نفت در بازارهاي جهاني نگراني‬ ‫سوريه را افزايش داده که ايران به خاطر ضربه مالي که در‬ ‫اين رابطه خورده‪ ،‬نتواند به حمايت مالي خود از اين کشور‬ ‫ادامه دهد‪ .‬ايران در دوران جنگ حدودا چهارساله سوريه‬ ‫بزرگ‌ترين حامي اين کشور بوده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز يک مقام عالي رتبه تجاري‬ ‫در دولت سوريه اعالم کرد که اين کشور بدون حمايت ايران‬ ‫نمي‌توانست بر بحران موجود خود غلبه کند‪ .‬يکي ديگر از‬ ‫مقامات اتاق اقتصاد و بازرگاني سوريه اعالم کرد که کاهش‬ ‫‪ 50‬درصدي قيمت نفت از ماه جون تا کنون چنان فشاري‬ ‫به ايران وارد کرده است که اين کشور ديگر نمي‌تواند به‬ ‫کمک‌هاي خود به سوريه ادامه دهد‪.‬‬ ‫دولت سوريه به خاطر کاهش قيمت نفت از ايران‬ ‫خواسته است به تعهدات خود در قبال اين کشور پاي‌بند‬ ‫بماند و کمک‌هاي خود را به سوريه قطع نکند‪ .‬به همين دليل‬ ‫نيز وائل نادر حلقي‪ ،‬نخست‌وزير سوريه‪ ،‬چندي پيش به‬ ‫ايران رفت و با مقامات اين کشور گفت‌وگو کرد‪.‬‬ ‫خبرگزاري رسمي سوريه (سانا) گزارش داد که يکي‬ ‫از هدف‌هاي مهم اين سفر تاکيد نخست وزير سوريه بر‬ ‫پاي‌بندي ايران به صادرات نفت به سوريه بوده است‪ .‬توليد‬ ‫نفت در سوريه به خاطر تحريم اتحاديه اروپا و آمريکا به‬ ‫شدت کاهش يافته است‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫مخالفان دولت سوريه نيز بخشي از مراکز توليد نفت‬ ‫اين کشور را تسخير کرده‌اند و به اين ترتيب احتياج سوريه‬ ‫را به نفت و گاز خارجي به شدت افزايش داده‌اند‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش‌هاي منابع خبري‪ ،‬قيمت جهاني نفت‬ ‫و به ‌تبع آن قيمت نفت ايران از ژوئن ‪ 2014‬روندي نزولي‬ ‫را طي کرده و در نتيجه درآمد توليدکنندگان نفت به‌شدت‬ ‫کاهش پيدا کرده است‪.‬‬ ‫بر اساس اطالعات منتشر شده از سوي اوپک‪ ،‬قيمت‬ ‫نفت سنگين ايران از جون ‪ 2014‬حدود ‪ 50‬دالر کاهش‬ ‫يافته و از ‪ 107‬دالر و ‪ 45‬سنت در ماه جون به حدود ‪ 58‬دالر‬ ‫در اواسط دسامبر ‪ 2014‬رسيده است‪.‬‬ ‫به ‌گزارش تسنيم‪ ،‬رسانه وابسته به سپاه پاسداران‪ ،‬با‬ ‫فرض صادرات روزانه يک ميليون بشکه‌اي نفت ايران طي‬ ‫ماه‌هاي جون تا‪ ‬نوامبر‪ ‬و با توجه به متوسط قيمت‌هاي ماهانه‬ ‫نفت ايران‪ ،‬کل درآمد نفتي کشور در اين دوره ‪ 17‬ميليارد و‬ ‫‪ 106‬ميليون دالر برآورد شده است‪.‬‬ ‫بر همين اساس زيان اقتصادي ايران در پي کاهش‬ ‫جهاني قيمت نفت در ماه‌هاي جون تا نوامبر بالغ بر ‪ 2‬ميليارد‬ ‫و ‪ 235‬دالر ارزيابي شده و درآمد نفتي ايران در اين مقطع‬ ‫زماني ‪ 11‬درصد کاهش يافته است‪ .‬چنانچه قيمت نفت در‬ ‫سطح ‪ 107‬دالر و ‪ 45‬سنت باقي مي‌ماند‪ ،‬درآمد نفتي ‪19‬‬ ‫ميليارد و ‪ 341‬ميليون دالري در ماه‌هاي جون تا نوامبر عايد‬ ‫ايران مي‌شد‪.‬‬ ‫بر اين اساس مجموع زيان ايران بابت‪ ‬کاهش قيمت‬ ‫نفت‪ ‬از خرداد (جون) تا پايان امسال با اين حساب حدود ‪8‬‬ ‫ميليارد و ‪ 20‬ميليون دالر برآورد مي‌شود که نشان دهنده افت‬ ‫‪ 25‬درصدي درآمدهاي نفتي ايران است‪.‬‬ ‫در اليحه بودجه سال ‪ 1394‬که به عنوان‪ ‬نخستين‬ ‫بودجه دولت يازدهم‪ ،‬آذر ماه سال جاري به مجلس ارايه شد‪،‬‬ ‫قيمت نفت در سال ‪ 1394‬معادل ‪ 72‬دالر پيش بيني شده‬ ‫است‪ .‬همچنين در بودجه سال آينده به گفته رئيس جمهور‬ ‫حسن روحاني‪ ،‬وابستگي بودجه به درآمد‌هاي نفتي ‪ 30‬درصد‬ ‫کاهش يافته است‪.‬‬ ‫به ادعاي خبرگزاري «تسنيم»‪ ،‬بسياري از تحليل‌گران‬ ‫انگشت اتهام را به‌سوي ديپلماسي نفتي کشور دراز کرده‌اند‬ ‫و معتقدند دستگاه نفتي کشور در استفاده از ظرفيت‌هاي‬ ‫کشور براي مقابله با سقوط قيمت‌ها با جديت عمل نکرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اين گزارش مدعي است که با وجود کاهش قيمت‬ ‫نفت‪ ،‬دستگاه نفتي ايران اراده مؤثري از خود براي مقابله با‬ ‫اين روند نشان نداده است‪ .‬وجود جرياني در بازار نفت‪ ،‬به‌‬ ‫سرکردگي عربستان سعودي ديگر علل کاهش قيمت نفت از‬ ‫سوي اين خبرگزاري عنوان شده است که با اهداف و اغراض‬ ‫سياسي بر طبل کاهش قيمت نفت مي‌کوبد‪.‬‬ ‫در اين گزارش همچنين از به خدمت درآمدن برخي‬ ‫موضع گيري‌هاي مقامات نفتي ايران به نفع جناح مقابل ياد‬ ‫شده که باعث تضعيف بيشتر قيمت نفت شده است‪.‬‬ ‫به‌گزارش «بلومبرگ»‪« ،‬شکسته شدن همبستگي درون‬ ‫اوپک يا بروز جنگ قيمت منجر به يک شوک قيمتي قابل‬ ‫توجه مي‌شود و قيمت نفت را به ‪ 40‬يا ‪ 50‬دالر مي‌رساند‪».‬‬ ‫وزير نفت امارات چندي پيش گفته بود اگر قيمت نفت‬ ‫به حد بشکه‌اي ‪ 40‬دالر هم برسد‪ ،‬اوپک باز هم توليد خود‬ ‫را کاهش نخواهد داد‪.‬‬ ‫به گزارش «تسنيم» سقوط قيمت نفت عوامل مختلفي‬ ‫دارد که افزايش توليد نفت آمريکا و شيطنت‌هاي رژيم‬ ‫عربستان و تبليغات رسانه‌هاي غربي از آن جمله اين داليل‬ ‫هستند و در عين حال ديپلماسي ضعيف وزارت نفت ايران‬ ‫به آتشي که بر دامن قيمت نفت افتاده‪ ،‬هم دامن زده است‪.‬‬


‫‪19‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫از «پديده مرتضي پاشايي»‬ ‫تا «پديده يوسف اباذري»‬

‫دويچه‌وله‬ ‫سخنان يکي از جامعه‌شناسان ايراني که حرکت جوانان‬ ‫را پس از مرگ خواننده‌اي به نام پاشايي «ابتذال و فالکت»‬ ‫خوانده بود‪ ،‬واکنش‌هاي فراواني به دنبال داشت‪ .‬بسياري با‬ ‫محتواي سخنان اباذري موافق اما با شيوه بيان او مخالف‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫«جوانمرگي»‪« ،‬نقش شبکه‌هاي اجتماعي در‬ ‫آگاهي‌بخشي و سازماندهي»‪« ،‬اعتراض به افزايش روز‬ ‫افزون سرطان»‪« ،‬فرصتي براي گذراندن اوقات فراغت و دور‬ ‫هم بودن»‪« ،‬نافرماني مدني»؛ اين‌ها تنها بخشي از داليلي‬ ‫است که طي هفته‌هاي گذشته در رسانه‌ها و مطبوعات درباره‬ ‫انگيزه‌هاي حرکت مردم در پي مرگ خواننده‌اي جوان و نه‬ ‫چندان مشهور‪ ،‬ابراز شده و هنوز هم ابراز مي‌شود‪.‬‬ ‫خواننده‌اي که ميليون‌ها نفر در شبکه‌هاي اجتماعي‬ ‫خبرهاي مربوط به او را و خود او را تا لحظه‌ي مرگ دنبال‬ ‫کردند‪ .‬مرگي که‪ ‬صدها هزار نفر‪ ‬را به خيابان کشاند و‬ ‫بهانه‌اي شد براي نشست‌ها و سمينارهاي کارشناسي تا‬ ‫جامعه‌شناسان و روانشناسان به عوامل اين حرکت مردم‬ ‫بپردازند که نام «پديده پاشايي» را به خود گرفت‪.‬‬ ‫يکي از بحث‌انگيزترين اين نشست‌ها در تاالر «ابن‬ ‫خلدون» دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران با نام‬ ‫«پديدارشناسي فرهنگي يک مرگ» برپا شد‪ .‬يکي از‬ ‫سخنرانان اين برنامه‪ ،‬يوسف اباذري‪ ،‬جامعه شناس و‬ ‫دانشيار دانشگاه تهران بود که سخنان‌اش درباره مرتضي‬ ‫پاشايي سر و صداي زيادي در رسانه‌ها و شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي به پا کرد و واکنش‌هاي مخالف و موافق زيادي در‬ ‫پي داشت‪ .‬واکنش‌هايي که هنوز هم ادامه دارند‪.‬‬

‫اباذري چه گفت؟‬

‫اباذري با اشاره به پخش فيلم مستندي‪ ‬درباره‬ ‫اوضاع اسف‌بار مردم سيستان و اينکه نمايش فيلم مزبور‬ ‫از تلويزيون ايران «هيچ واکنشي» در ميان مردم به وجود‬ ‫نياورد‪ ،‬از بي‌توجهي به «مسايل واقعي» انتقاد کرد و سپس‬ ‫به سراغ «پديده مرتضي پاشايي» رفت‪.‬‬ ‫اباذري از پاشايي به عنوان خواننده‌ پاپي که‬ ‫«موسيقي‌اش مبتذل محض است و صداي بد و موسيقي‬ ‫مسخره و شعري مسخره‌تر دارد»‪ ،‬نام برد و گفت‪« :‬چطور‬ ‫مي‌توانم چنين چيزي را تحليل نکنم؟»‬ ‫اباذري با بيان اينکه «ملتي مي‌افتد به ابتذال و در‬ ‫مجلس ترحيم چنين خواننده‌اي شرکت مي‌کند و مي‌زند توي‬ ‫سرش» از سطح سليقه مردم هم انتقاد کرد و پرسيد‪« :‬چطور‬ ‫مردم ايران به اين فالکت افتاده‌اند؟»‬ ‫به نظر اباذري در سال‌هاي اخير هم حاكميت و هم مردم‬ ‫دچار ترسي متقابل از يكديگر شده‌اند‪ .‬از اين رو هم مردم‬ ‫و هم حاكميت به سمت سياست‌زدايي حركت مي‌كنند و در‬ ‫اين فضا شخصي چون پاشايي به يک اسطوره و نماد تمركز‬ ‫بر امور غيرسياسي تبديل مي‌شود‪ .‬اباذري در ادامه گفت‪:‬‬ ‫«متوسل شدند به خوانندگان پاپ براي اينکه سياست واقعي‬ ‫را در اين مملکت به راه نيندازند‪».‬‬ ‫اباذري‪ ،‬سپس تشييع جنازه بزرگ مرتضي پاشايي را با‬ ‫تشييع جنازه و بزرگداشت مهوش‪ ،‬خواننده كوچه و بازاري‬ ‫زمان شاه مقايسه کرد و در ادامه گفت‪« :‬الت و سوسول!‬

‫دست به دست هم داده‌اند که‬ ‫سياست واقعي اين مملکت را داغان‬ ‫کنند و از بين ببرند و دولت و حاکميت‬ ‫نه تنها با اين مساله مشکلي ندارد‪،‬‬ ‫که تشويق هم مي‌کند‪».‬‬ ‫اباذري ادامه داد‪« :‬مردم و دولت‬ ‫(در اين هم‌هويت شدن) با هم اين‬ ‫سقوط را انجام مي‌دهند‪ .‬اين مساله‪،‬‬ ‫يک نکته شبه‌فاشيستي دارد که من‬ ‫از آن وحشت دارم‪ .‬يک ترس متقابل‬ ‫است‪ ...‬سياست‌زدايي‪ ،‬انهدام هر آن‬ ‫چيزي است که برايش انقالب شد و‬ ‫عده زيادي برايش ايستاده‌اند‪ ».‬او‬ ‫در بخش پرسش و پاسخ ضمن دفاع‬ ‫از گفته‌هاي خود گفت‪« :‬سرانجام‬ ‫اين موسيقي‪ ،‬فاشيزم است‪».‬‬

‫حقيقت هميشه تلخ است‬

‫با گذشت روزها‪ ،‬واکنش به سخنان اباذري همچنان‬ ‫ادامه يافت‪ .‬سايت «الف» در مطلب ويژه خود با نام‬ ‫«واکنش‌ها به اظهارات جنجالي يک جامعه‌شناس درباره‬ ‫پديده پاشايي»‪ ،‬به مخالفان و موافقان گفته‌هاي اباذري‬ ‫اشاره مي‌کند و مي‌نويسد‪« :‬حرف‌هاي اباذري تند بود اما‬ ‫هميشه حقيقت براي مردم تلخ بوده كه اينگونه بعضي‌ها‬ ‫به ايشان تاخته‌اند‪ .‬در واقع هدف اباذري مطرح كردن‬ ‫سطحي شدن افكار جامعه بود‪ .‬البته بايد اين را هم در نظر‬ ‫گرفت كه در اكثر دنيا عموم مردم نسبت به نخبه‌ها‪ ،‬افكار‬ ‫سطحي‌تري دارند‪ .‬عموم مردم ترجيح مي‌دهند فكر نكنند‪،‬‬ ‫چون فكر كردن سخت‌ترين كار دنياست‪».‬‬ ‫نويسنده مقاله ادامه مي‌دهد‪« :‬در ميان موافقان‬ ‫صحبت‌هاي اباذري عده‌يي اين لحن تند را براي شرايط‬ ‫اجتماعي كشور الزم مي‌دانستند و معتقد بودند كه سليقه‬ ‫مردم دچار تغيير و تحوالتي شده كه مثبت نيست‪».‬‬ ‫يکي از خوانندگان مطلب سايت «الف» در بخش نظرها‬ ‫نوشته است‪« :‬با اباذري موافقم‪ .‬اين ابتذال از شوهاي‬ ‫تلويزيوني کم‌مايه با اجرا و تهيه‌کنندگي مجريان چشم‬ ‫رنگي و بها دادن بيش از حد در اين برنامه‌ها به کم‌مايه‬ ‫ترين بازيگران و خواننده‌ها شروع شد و متاسفانه سطح‬ ‫سليقه مخاطب به گونه‌اي مشمئز کننده پايين آمد‪».‬‬ ‫ديگري هم پشتيباني رسانه ملي از مرتضي پاشايي و‬ ‫اجراي زنده او پس از بيماري در استوديو را دليل اصلي‬ ‫مشهور شدن مرتضي پاشايي مي‌داند‪ .‬نکته‌اي که چند روز‬ ‫پس از مرگ پاشايي نويسنده روزنامه «شرق» هم از آن‬ ‫به عنوان «پروژه مظلوم – قرباني» سازمان صدا و سيما‬ ‫ياد کرده بود‪.‬‬

‫جامعه‌شناسي که «موج» ايجاد‬ ‫مي‌کند‬

‫مصطفي مهرآيين‪ ،‬جامعه‌شناس‪ ،‬در گفتگو با روزنامه‬ ‫«شرق» و در تحليل سخنان اباذري مي‌گويد‪« :‬سخنان‬ ‫اباذري تحليل جالب و خوبي بود‪ .‬فقط يک ايراد داشت؛‬ ‫اباذري اين را بهانه کرده بود براي پرداخت به خيلي مسايل‬ ‫ديگر‪ .‬پشت اين تحليل جزييات و ديتاهاي مهمي بود که‬ ‫اباذري به خيلي از آنها اشاره نکرد‪ .‬مثال اگر اشاره مي‌شد‬ ‫به ‪ 8‬سال گذشته که چطور نظم اخالقي و علمي و فرهنگي‬ ‫ما فرو پاشيد‪ ،‬بحث‌اش ريشه‌هاي علمي‌تر و عميق‌تري به‬ ‫خود مي‌گرفت‪».‬‬ ‫مهرآيين ادامه مي‌دهد‪« :‬اباذري از معدود‬ ‫جامعه‌شناسان واقعا جامعه‌شناس ماست‪ .‬اما اگر اين‬ ‫تحليل‌ها در حد همين جلسه و حواشي آن باقي بماند‪ ،‬خود‬ ‫اباذري هم تبديل به يک پاشايي مي‌شود‪ .‬واقعيت اين است‬ ‫که جامعه ما به سرعت پديده‌ها را تبديل به مناسک و گپ‬ ‫مي‌کند و مثل مواد مخدر‪ ،‬ذهن‌هاي ما را چند روزي درگير‬ ‫اين بحث‌ها مي‌کند و با درگير کردن خودمان با آنها تصور‬ ‫مي‌کنيم جهان را تغيير داده‌ايم‪ .‬در حالي که پس از رخ‌دادن‬ ‫خماري پايان جو ناشي از اين مباحث‪ ،‬خواهيم ديد‪ ،‬در‬ ‫واقعيت چيزي تغيير نکرده و ما منتظر مي‌مانيم براي جو و‬ ‫بحث جديد و درگيري جديد‪».‬‬ ‫آذر تشکر‪ ،‬جامعه‌شناسي ديگر‪ ،‬با اشاره به اينکه‬

‫«جامعه‌شناسان نقش خودشان را خوب ايفا نکرده و‬ ‫نمي‌کنند» و تفسيري «کارمندي» از پديده‌ها دارند و از‬ ‫تعريف امر عمومي ناتوان‌اند‪ ،‬در گفت‌وگو با روزنامه «شرق»‬ ‫مي‌‌گويد‪« :‬اگر گفته شود جامعه‌شناسان ما کار خودشان را‬ ‫مي‌کنند اما جامعه واکنشي نشان نمي‌دهد‪ ،‬من مي‌گويم اتفاقا‬ ‫جامعه ما آنقدر خالي است که اگر به موضوعي به درستي‬ ‫پرداخته شود‪ ،‬موج هم ايجاد خواهد‬ ‫کرد‪ ».‬اين جامعه‌شناس «رفتار اباذري»‪،‬‬ ‫«خارج از قاعده بودن» آن و «خالقيت‬ ‫در بيان» او را داليل حجم واکنش‌ها به‬ ‫سخنان اباذري دانسته است‪.‬‬

‫‪19‬‬

‫مهوش ايراد مي‌گيريد؟ به چه چيز مهوش اعتراض مي‌کنيد؟‬ ‫اگر مهوش خواننده آواز کجه نمي‌شد‪ ،‬مثال به عقيده شما‬ ‫چه مي‌شد؟ خواننده اپرا؟ آخر کجا؟ شما در کدام مدرسه‬ ‫موسيقي علمي تعليم داده‌ايد که مهوش به آن مدرسه نرفته‬ ‫و تحصيل نکرده است؟»‬ ‫بارسقيان در پايان مي‌نويسد‪« :‬دو تشييع جنازه بزرگ‬

‫شالق اباذري‬ ‫بر پيکر جامعه‬ ‫دانشگاهي‬

‫سايت «خبر آنالين» نيز نوشته‌اي‬ ‫از سيد ابوالحسن مختاباد را بازنشر‬ ‫داده که در آن آمده است‪« :‬پيام اصلي‬ ‫سخنان آقاي اباذري غيرسياسي‬ ‫شدن جامعه است به خصوص جامعه‬ ‫دانشگاهي و نخبگان که در نهايت به‬ ‫سمت هنرهاي سبک‌تر و عاميانه‌تر‪،‬‬ ‫غذاهاي فست فودي‪ ،‬رمان‌هاي خاله‬ ‫زنگي‪ ،‬پايان‌نامه‌هاي کپي شده و اخالق‬ ‫ِباري به هر جهتي سوق داده شده است؛‬ ‫نوعي انحطاط اخالقي در تمامي سطوح‬ ‫که در آن قبح بسياري امور نکوهيده نيز‬ ‫فرو مي‌ريزد‪».‬‬ ‫مختاباد ادامه مي‌دهد‪« :‬به ياد‬ ‫داشته باشيم که به قول ارسطو هر‬ ‫تغييري در هر جامعه‌اي ابتدا از موسيقي‬ ‫آن جامعه آغاز مي‌شود و قبول کنيم‬ ‫که ذائقه موسيقايي جامعه اگر نگوييم‬ ‫مبتذل‪ ،‬بسيار سبک و نازل شده است‪‌.‬‬ ‫نبايد ترديد کرد که نهيب‌هاي لهيب‌صفتانه‌اي که او در آن‬ ‫مجلس بر مي‌کشيد‪ ،‬براي مدتي هر چند کوتاه شالقي را‬ ‫بر پيکر جامعه دانشگاهي فرود آورد که خود را در برابر هنر‬ ‫و فرهنگ سطحي و سبک و عاميانه نبازند و جسارت گفتن‬ ‫ديدگاه هاي خود را داشته باشند و به نقد امر و هنر سطحي‬ ‫بپردازند و حداقل جايگاه آن را براي عده اي روشن کنند‪».‬‬

‫از مهوش تا پاشايي‬

‫اما مقايسه تشييع جنازه پاشايي با مهوش خواننده‬ ‫زمان شاه توسط اباذري بهانه‌اي شده براي سرگه بارسقيان‬ ‫که در نوشته‌اي با عنوان «داستان دو مرگ؛ مهوش و‬ ‫پاشايي» در سايت «تاريخ ايراني» در جستجويي مطبوعاتي‪،‬‬ ‫واکنش‌هاي روزنامه‌نگاران و روشنفکران آن زمان را به آن‬ ‫«پديده» با اين يکي بسنجد‪ .‬او با اشاره به تشييع جنازه‬ ‫بزرگي که شهر تهران در دي ماه ‪1339‬براي مراسم شب‬ ‫هفت مهوش به خود ديد مي‌نويسد‪« :‬محمد عاصمي سردبير‬ ‫مجله «اميد ايران» روايت مي‌کند که مردم‪ ،‬صادق هدايت و‬ ‫بهار را هم اينجور تشييع نکردند‪».‬‬ ‫در برشي ديگر از اين نوشته به گزارش «تهران مصور»‬ ‫در بهمن ‪ 1339‬اشاره شده که «به نقدهاي روشنفکرانه در‬ ‫تجليل از مهوش حمله تندي کرده بود و راه مقبوليت مهوش‬ ‫را در راستگويي‌اش مي‌دانست‪ ».‬در اين نوشته آمده است‪:‬‬ ‫«مردم کوچه و بازار او را دوست داشتند‪ ،‬براي اينکه به آنها‬ ‫دروغ نگفته بود‪ .‬براي اينکه بارها وقتي مي‌خواند «اين دست‬ ‫کجه»‪ ،‬دستش را کج مي‌کرد و مردم مي‌ديدند دست او کج‬ ‫است‪ .‬در حالي‌که مردم بارها ديده و شنيده‌اند که بزرگان‬ ‫دستشان را دراز کرده‌اند‪ ،‬قسم خورده‌اند که دست‌شان‬ ‫«راست» است اما در عمل از هر کجي حتي «کفل» مهوش‬ ‫هم کج‌تر بوده است‪».‬‬ ‫بارسقيان به سخنان اباذري که گفته بود‪« :‬وقتي‬ ‫مي‌گويند موسيقي را تدريس نکنيد‪ ،‬شناخت و سليقه‬ ‫موسيقي مردم مي‌شود اين»‪ ،‬اشاره مي‌کند و فرازي از نوشته‬ ‫اصغر حاج سيدجوادي را که در سال ‪ 1339‬در آن به پديده‬ ‫مهوش پرداخته بود مي‌آورد که گفته بود‪« :‬شما چه چيز را به‬

‫يکي در سال ‪ 39‬و ديگر ي ‪ 93‬از دو چهره هنري‪ ،‬دو تصوير‬ ‫از جامعه ايران است که پديده‌سازي‌هاي غافلگيرکننده‌اي‬ ‫مي‌کند؛ هنوز برخي داليل محبوبيت مهوش فارغ از تفاوت‬ ‫زيادي که زمينه و زمانه موسيقي و شخصيت و اجتماع‌اش با‬ ‫امروز دارد‪ ،‬به کار تحليل پديده پاشايي مي‌آيد‪».‬‬

‫ارزش انتخاب مهم است يا‬ ‫حق انتخاب؟‬

‫يوسف اباذري سخنان جنجال‌برانگيز خود در دانشکده‬ ‫علوم اجتماعي تهران را با «تذکري» نسبت به فيلم مستندي‬ ‫آغاز کرده بود با نام «ماهي‌ها در سکوت مي‌ميرند»‪ .‬به قول‬ ‫اباذري‪ ،‬فيلمي از اوضاع فالکت‌بار استان سيستان «که در‬ ‫حال مرگ است‪ ،‬فيلمي از مردمي که نان شب ندارند و زير‬ ‫بار فشار زندگي و نداري مجنون شده‌اند‪ .‬فيلمي درباره‬ ‫سرزميني «بي هامون»‪« ،‬که اگر به داد آن نرسند‪ ،‬روزي‬ ‫يادي‌مي‌کنيم از سيستان مانند شهر سوخته که دفن شد زير‬ ‫خاک‌هاي بي‌تفاوتي‪.‬‬ ‫اباذري با اشاره به اين فيلم گفت‪« :‬اين فيلم را‬ ‫تلويزيون نشان داد و نکته جالب اينکه هيچ کس‪ ،‬هيچ کس‬ ‫به اين فيلم کوچک‌ترين توجهي نکرد‪ ».‬او سپس ادامه داد‪:‬‬ ‫«اين فيلم درباره مرگ استاني است که روزي فراهم کننده‬ ‫گندم اين مملکت بود‪ .‬مي‌خواهم بگويم که مودهاي اجتماعي‬ ‫چه شکلي مي‌آيند و مي‌خواهند مسايل واقعي را که ما با آنها‬ ‫مواجه هستيم‪ ،‬از ذهن ما ببرند‪ .‬چه شده كه مي‌آيند و مسايل‬ ‫واقعي‌اي را كه ما با آن روبرو هستيم از ذهن ما مي‌برند؟»‬ ‫آرمان ذاکري در فيس بوک مي‌نويسد‪« :‬کانون نقد‬ ‫اباذري اينجاست که چگونه جامعه به خود حق مي‌دهد‬ ‫اينقدر براي اين مرگ ارزش قايل شود‪ ،‬اما براي مرگ هر‬ ‫روزه انسان‌ها در برابر نابرابري‌هاي اقتصادي و آسيب‌هاي‬ ‫اجتماعي هيچ اهميتي قايل نشود‪ .‬مرگ پاشايي چه فضلي‬ ‫بر مرگ دختر جواني دارد که در روستايي در غرب کشور‬ ‫خودسوزي کرده يا فرزندان بلوچ‪ ...‬اباذري حق انتخاب را‬ ‫نفي نمي‌کند‪ ،‬ارزش انتخاب را نفي مي‌کند‪».‬‬

‫مهلت قبول آگهي در «پرديس» پانزدهمين (‪)15‬‬ ‫روز هر ماه مي‌باشد‪.‬‬


‫‪20‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫عهده مي‌گيرد يا به طالبان نسبت داده مي‌شود‪.‬‬ ‫آيا براي آمريکا اين حمالت ديگر تروريستي و طالبان‬ ‫ديگر تروريست نيست؟ اظهارت اوايل سال ‪ 2013‬آقاي‬ ‫دانيلون اکنون جامه عمل مي‌پوشد‪.‬‬

‫توافق افغانستان و پاکستان‬ ‫براي هدف قرار دادن‬ ‫طالبان در مناطق مرزي‬

‫آمريکا ديگر طالبان را‬ ‫دشمن نمي‌داند‬ ‫اياالت متحده آمريکا اعالم کرده است که از روز دوم‬ ‫ژانويه سال ‪ 2015‬ميالدي‪ ،‬اعضاي گروه طالبان را تنها‬ ‫در صورتي هدف قرار خواهد داد که اقدامات آنها «تهديد‬ ‫مستقيم عليه امنيت آمريکا» محسوب شود‪ .‬ايمل فيضي‪،‬‬ ‫سخنگوي رياست جمهوري در دوران رياست جمهوري حامد‬ ‫کرزي در مورد موضع اعالم شده از طرف آمريکا اين مطلب‬ ‫را نوشته است‪.‬‬ ‫وزارت دفاع آمريکا مي‌گويد که پس از دومين روز‬ ‫سال ‪ ،2015‬مالعمر رهبر گروه طالبان و ساير اعضاي اين‬ ‫گروه‪ ،‬هدف جنگ آمريکا نخواهند بود مگر اينکه آنها تهديد‬ ‫مستقيمي عليه امنيت آمريکا محسوب شوند‪.‬‬ ‫با خواندن اين خبر‪ ،‬آخرين سفر رسمي حامد کرزي‪،‬‬ ‫رئيس جمهور پيشين افغانستان به اياالت متحده آمريکا و‬ ‫مذاکرات و حقايقي که در مورد استراتژي جنگ آن کشور در‬ ‫قبال طالبان روشن شد‪ ،‬در ذهنم تداعي شد‪.‬‬ ‫قبل از اين سفر که در اوايل سال ‪ 2013‬انجام شد‪،‬‬ ‫جان کري وزير امور خارجه کنوني آمريکا که در آن زمان‬ ‫رئيس روابط خارجي مجلس سناي آن کشور بود‪ ،‬روزي در‬ ‫کابل در حضور شماري از مقامات افغان به رييس جمهور‬ ‫کرزي گفت که مال عمر در شهر کراچي پاکستان است و‬ ‫تحت حفاظت نظاميان پاکستان قرار دارد‪.‬‬ ‫رييس جمهور کرزي گفت‪ ،‬اگر چنين است پس چرا‬ ‫آمريکا براي گرفتاري وي اقدام نمي‌کند؟ آمريکا براي‬ ‫گرفتاري وي ميليون‌ها دالر جايزه نقدي اعالم کرده است‪،‬‬ ‫به نام او همه روزه مردم بي‌گناه کشته مي‌شوند و زير نام‬ ‫طالبان در افغانستان جنگ جريان دارد‪ ،‬اما مال عمر تحت‬ ‫نظر شما و نظاميان پاکستان در کراچي به سر مي برد؟‬ ‫جان کري براي رئيس جمهور کرزي جواب قانع کننده‌اي‬ ‫نداشت‪ ،‬اما گفت که ژنرال کياني مي‌گويد که مالعمر تحت‬ ‫نظارت ماست‪ .‬ژنرال کياني در آن زمان فرمانده نيروهاي‬ ‫زميني ارتش پاکستان بود‪.‬‬ ‫در جريان سفر رئيس جمهور کرزي در ماه ژانويه سال‬ ‫‪ 2013‬ميالدي به واشنگتن‪ ،‬توماس دانيلون‪ ،‬مشاور امنيت‬ ‫ملي آمريکا‪ ،‬در حضور رئيس سازمان اطالعات مرکزي‬ ‫آمريکا و ديگر مسئوالن بلند پايه آن کشور به رييس جمهور‬ ‫کرزي گفت که از آغاز سال ‪ 2015‬به بعد‪ ،‬طالبان دشمنان‬ ‫آمريکا نخواهند بود و آمريکا ديگر عليه آنان نخواهد جنگيد‪.‬‬ ‫آقاي دانيلون همچنين افزود که آمريکا به جنگ خود عليه‬ ‫تروريسم در افغانستان ادامه خواهد داد‪.‬‬ ‫براي رئيس جمهور کرزي اين حيرت‌آور بود که مشاور‬ ‫امنيت ملي آمريکا براي طالبان ضرب االجل تعيين مي‌کند‬ ‫که تا اين سال دشمن آمريکاست و بعد از آن دشمن آمريکا‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫رئيس جمهور کرزي پرسيد‪ ،‬بعد از سال ‪2014‬‬ ‫تروريسم چيست و تروريست کيست؟ مشاور امنيت ملي‬

‫آمريکا در پاسخ گفت‪ ،‬هر آن کس که در افغانستان به‬ ‫سفارت‪ ،‬اتباع و منافع ما حمله يا آنها را تهديد کند‪.‬‬ ‫رئيس جمهور کرزي دوباره پرسيد‪ ،‬اگر در مملکت ما در‬ ‫يک حادثه انتحاري ‪ 70‬يا ‪ 80‬تن جانشان را از دست بدهند‪،‬‬ ‫اين از نظر شما يک عمل تروريستي خواهد بود؟ مشاور‬ ‫امنيت ملي آمريکا گفت‪ ،‬نه‪.‬‬ ‫رئيس جمهور کرزي براي اينکه از اظهارات اين مقام‬ ‫آمريکايي مطمئن شود‪ ،‬يکبار ديگر سوال کرد‪ ،‬اگر در لباس‬ ‫طالبان چندين هزار تروريست از پاکستان وارد افغانستان‬ ‫شوند و قسمتي از خاک کشور را تصرف کنند و پرچم خود را‬ ‫به اهتزار در آورند‪ ،‬در آن صورت‪ ،‬چطور؟ مشاور امنيت ملي‬ ‫در پاسخ گفت‪ :‬اين موضوع مربوط به شما و پاکستان خواهد‬ ‫بود‪ ،‬نه آمريکا‪.‬‬ ‫در جريان اين سفر در مورد جريان صلح افغانستان‬ ‫و موضوعات مربوط به گشايش دفتر طالبان در قطر نيز‬ ‫صحبت‌هاي مفصلي صورت گرفت‪.‬‬ ‫مقامات آمريکايي بر روي گشايش دفتر طالبان در قطر‬ ‫تاکيد مي‌کردند و مي‌گفتند که تنها دفتر قطر آدرس مناسبي‬ ‫براي مذاکره با طالبان است‪.‬‬ ‫اين مذاکرات و موضع آمريکا در قبال طالبان‪ ،‬رئيس‬ ‫جمهور کرزي را بيشتر به آمريکا و جنگ عليه تروريسم‬ ‫مشکوک کرد‪ .‬به همين دليل او نيز با ايجاد دفتر طالبان در‬ ‫قطر و امضاي بدون قيد و شرط توافقنامه امنيتي با آمريکا‬ ‫شديدًا مخالفت کرد‪.‬‬ ‫موضع اصلي آمريکا در رابطه با مال عمر رهبر طالبان‬ ‫واضح بود‪ .‬اين نادرست نخواهد بود‪ ،‬اگر بگوئيم که در‬ ‫‪ 13‬سال گذشته‪ ،‬هيچگاه مال عمر هدف اصلي جنگ‬ ‫آمريکا نبوده است‪ .‬آدرس دقيق و مخفيگاه مالعمر‪،‬‬ ‫از قبل براي آمريکا معلوم بود‪ ،‬اما نيروهاي آمريکايي‬ ‫هيچگاه اقدامي براي از بين بردن يا اسارت او نکردند‪.‬‬ ‫اکنون که وزارت دفاع آمريکا رسمًا اين را تاييد‬ ‫مي‌کند که مال عمر و ساير طالبان در افغانستان‪ ،‬هدف‬ ‫جنگ آمريکا نيستند‪ ،‬معلوم مي‌شود که اين مرحله‬ ‫جديدي از استراتژي منظم و از قبل برنامه‌ريزي شده‬ ‫است که به اجرا در مي‌آيد‪ .‬هر چند اين موضوع تازه‬ ‫رسانه‌اي و خبرساز شده است‪ ،‬اما به نظر مي‌رسد‬ ‫اياالت متحده آمريکا اين تصميم را از سال‌ها قبل‬ ‫گرفته است‪.‬‬ ‫آنچه مهم است‪ ،‬اين است که با اعالم اين مساله در‬ ‫شرايط کنوني‪ ،‬وزارت دفاع آمريکا يکبار ديگر جنگ ‪ 13‬ساله‬ ‫اين کشور عليه تروريسم در افغانستان و منطقه را زير سوال‬ ‫مي‌برد‪.‬‬ ‫چگونه تا پايان سال ‪ 2014‬طالبان دشمن آمريکا بودند‬ ‫و از آغاز سال ‪ 2015‬ديگر دشمن نيستند و آمريکا آنان را‬ ‫تعقيب نمي‌کند؟ چرا در طي ‪ 13‬سال گذشته هزاران افغان‬ ‫تحت نام گروه طالبان در اين جنگ کشته شدند و هزاران‬ ‫تن ديگر آنان مجروح و زنداني شدند؟‬ ‫پس از بيشتر از يک دهه جنگ عليه تروريسم‪ ،‬هنوز‬ ‫هم افغان‌هاي بي‌گناه روزانه در کابل و ديگر شهرها و نقاط‬ ‫کشور قرباني تروريسم مي‌شوند و مسئوليت آن را طالبان به‬

‫فرماندهان نظامي افغانستان و پاکستان توافق کرده‌اند‬ ‫که با هماهنگي دوجانبه‪ ،‬در صورت لزوم پايگاه‌هاي طالبان‬ ‫در مناطق مرزي همديگر را هدف قرار دهند‪.‬‬ ‫اين توافق‪ ،‬در اسالم‌آباد پايتخت پاکستان و ميان راحل‬ ‫شريف فرمانده ارتش آن کشور از يک سو و ژنرال شير‬ ‫محمد کريمي رئيس ستاد ارتش افغانستان از سوي ديگر‬ ‫صورت گرفته است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‌ها‪ ،‬توافق جديد در حضور ژنرال‬ ‫آمريکايي جان کمبل‪ ،‬فرمانده کل نيروهاي ائتالف بين‌المللي‬ ‫در افغانستان انجام شده و ژنرال کمبل‪ ،‬از توافق جديد‬ ‫افغانستان و پاکستان براي مقابله با طالبان استقبال کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در پي افزايش حمالت مسلحانه طالبان در افغانستان و‬ ‫پاکستان‪ ،‬عده‌اي از ناظران از مدت‌ها قبل بر لزوم افزايش‬ ‫هماهنگي بيشتر اين دو کشور براي ضربه زدن به پايگاه‌هاي‬ ‫طالبان در دو سوي مرزهاي مشترک تاکيد کرد ‌ه بودند‪.‬‬ ‫چندي پيش‪ ،‬ژنرال عبدالرازق فرمانده پليس قندهار‬ ‫در افغانستان گفت به نيروهاي زير فرمانش دستور داده که‬ ‫شورشيان طالبان را در داخل خاک پاکستان هدف قرار دهند‪.‬‬ ‫اين نخستين بار بود که يک فرمانده پليس افغانستان‪ ،‬از‬ ‫نيروهاي تحت امرش مي‌خواست که شورشيان را در داخل‬ ‫خاک پاکستان هدف قرار دهند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي افغان‪ ،‬تاکنون بارها از پناه گرفتن نيروهاي‬ ‫طالبان در خاک پاکستان براي حمله به افغانستان انتقاد‬ ‫کرده‌اند‪.‬‬

‫انتقاد پارلمان و فعاالن‬ ‫مدني از طرح بودجه‬

‫از آغاز سال مالي جديد افغانستان‪ ،‬انتقادها از بودجه‬ ‫ملي اين کشور باال گرفته و نمايندگان مجلس و نهادهاي‬ ‫مدني آن را پر از نواقص و غيرمتوازن خوانده‌اند‪.‬‬ ‫طرح قانون بودجه هشت ميليارد دالري افغانستان‪ ‬در‬ ‫پارلمان اين کشور در دست بررسي است و کميسيون‬ ‫مشترک هر دو مجلس با حضور سرپرست وزارت ماليه‪/‬‬ ‫دارايي به اين طرح پرداخته‌اند‪.‬‬ ‫عبدالرئوف ابراهيمي‪ ،‬رئيس مجلس نمايندگان در يکي‬ ‫از جلسات اين کميسيون گفته است که طرح قانون بودجه‬ ‫سال ‪ 1394‬بايد بازنگري شود و شماري ديگر از اعضاي‬ ‫پارلمان نيز آن را نامتوازن خواندند‪.‬‬ ‫محمدحسن شريفي بلخابي‪ ،‬عضو مجلس نمايندگان‬ ‫گفت که عدم توازن در دو سطح واليت‌ها و بخش‌هاي‬

‫‪20‬‬

‫بودجه‌اي وجود دارد که هر دو مغاير آن بخش از قانون‬ ‫اساسي است که بر توسعه متوازن تاکيد دارد‪.‬‬ ‫با وجود اين‪ ،‬اعضاي کميسيون مشترک تصميم گرفتند‬ ‫که بار ديگر طرح بودجه را بررسي کنند تا انتقادهايي که بر‬ ‫آن وارد شده است‪ ،‬با حضور مقام‌هاي وزارت ماليه مشخص‬ ‫شود‪.‬‬ ‫از سوي ديگر مسئوالن يک سازمان غيردولتي موسوم‬ ‫به ديدبان شفافيت افغانستان هم در يک نشست خبري‬ ‫طرح بودجه ‪ 1394‬را پر از نواقص و نامتوازن خواندند‪.‬‬ ‫محمداکرم افضلي‪ ،‬رئيس اين سازمان گفت که در‬ ‫طرح اين بودجه به زيرساخت‌ها و فقرزدايي در کشور توجه‬ ‫الزم نشده و قسمت بيشتر بودجه به بخش‌هاي امنيتي و‬ ‫دفاعي اختصاص يافته است‪.‬‬ ‫آقاي افضلي از اينکه به گفته او دولت زمينه مشارکت‬ ‫مردم در تدوين طرح و تصويب بودجه را فراهم نکرده و‬ ‫آگاهي الزم در اين مورد به افکار عمومي ارائه نشده است‪،‬‬ ‫انتقاد کرد‪.‬‬ ‫به باور آقاي افضلي‪ ،‬مشارکت مردم در تهيه و تصويب‬ ‫بودجه‪ ،‬زمينه نظارت آنها بر مصرف بودجه و در نهايت ايجاد‬ ‫شفافيت و پاسخگويي در سراسر اين روند را فراهم مي‌کند‪.‬‬ ‫او افزود که تا به حال جلسات پارلمان براي بررسي‬ ‫اين طرح نيز به صورت علني برگزار نشده و مردم به جريان‬ ‫گفت‌وگوها در اين جلسات دسترسي نداشته‌اند‪ .‬به گفته‬ ‫آقاي افضلي اين مساله با روند ساختن بودجه در کشورهاي‬ ‫دموکراتيک مغايرت دارد‪.‬‬

‫افغانستان خواستار‬ ‫رهايي ‪ 8‬زنداني ديگر از‬ ‫گوانتانامو شد‬

‫محمد اسماعيل قاسميار‪ ،‬مسئول روابط خارجه شوراي‬ ‫عالي صلح افغانستان مي‌گويد که بعد از رهايي ‪ 4‬تبعه اين‬ ‫کشور از زندان گوانتانامو در کوبا‪ ،‬اکنون مقام‌‪‎‬هاي کابل‬ ‫خواستار رهايي ‪ 8‬زنداني باقي‌مانده اين کشور‪ ،‬از گوانتانامو‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫دولت آمريکا اخيرأ چهار زنداني گوانتانامو را به حکومت‬ ‫افغانستان تحويل داده بود‪.‬‬ ‫آقاي قاسميار گفت که شوراي عالي صلح و رئيس‬ ‫جمهوري افغانستان تالش دارند تا حقوق اتباع افغانستان‬ ‫رعايت و از آن دفاع شود‪ .‬به گفته او‪ ،‬رئيس جمهوري‬ ‫افغانستان خود براي رهايي زندانيان افغان از‬ ‫گوانتانامو تالش کرد که با رهايي چهار زنداني‬ ‫مقداري از اين تالش‌ها به ثمر نشست‪.‬‬ ‫او گفت که اين افراد هيچ جرمي مرتکب‬ ‫نشده‌اند و محکمه آمريکا نيز تاکنون آنان را به جرمي‬ ‫متهم نکرده‌است‪.‬‬ ‫به گفته آقاي قاسميار اکنون دولت و شوراي‬ ‫عالي صلح تالش دارند که ‪ 8‬نفر ديگر نيز هرچه‬ ‫زودتر رها و به افغانستان سپرده شوند تا با‬ ‫خانواده‌هاي خود زندگي آبرومندي را پيش ببرند‪.‬‬ ‫او درباره چهار نفري که قبال رها شده بودند‪،‬‬ ‫گفت که آنان هيچ مقام رسمي در دولت گروه طالبان‬ ‫نداشتند‪ .‬يک نفر در واليت غزني معلم بوده‪ ،‬ديگري‬ ‫دکان‌دار و دو نفر ديگر نيز افراد عادي جامعه بودند و بدون‬ ‫هيچ جرمي بيش از ‪ 10‬سال را در زندان سپري کردند‪.‬‬ ‫به گفته آقاي قاسميار ‪ 220‬افغان بعد از سقوط حاکميت‬ ‫طالبان در گوانتانامو زنداني بودند که دو تا سه نفر آنان در‬ ‫زندان از دنيا رفته‌اند و بقيه نيز به تدريج آزاد شده‌اند و فقط‬ ‫‪ 8‬نفر باقي مانده‌اند‪.‬‬ ‫او گفت افرادي که اکنون در زندان هستند به دليل‬ ‫عضويت گروه طالبان‪ ،‬يا به ظن و گمان اينکه منسوبين‬ ‫گروه طالبان هستند‪ ،‬زنداني شده‌اند‪ .‬به گفته آقاي قاسميار‪،‬‬ ‫در پروند ‌ه اين افراد که به مقام‌هاي افغان داده شده‪ ،‬هيچ‬ ‫اطالعاتي مبني بر مجرم بودن آنان‪ ،‬مشاهده نمي‌شود‪.‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪21‬‬ ‫رهايي زندانيان گروه طالبان تا کنون باعث اعتراض‌هاي‬ ‫زيادي در افغانستان شده است‪ .‬بعضي از نهادهاي مدني‬ ‫و احزاب سياسي مي‌گويند که اين افراد بعد از رهايي به‬ ‫صفوف طالبان مي‌پيوندند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي آمريکايي درباره رهايي چهار زنداني گفته‬ ‫بودند که اين چهار نفر به دنبال درخواست رئيس جمهوري‬ ‫جديد افغانستان به کشورشان منتقل شده‌اند و رئيس‬ ‫جمهور غني درباره آنها به آمريکا اطمينان داده است‪.‬‬ ‫پنتاگون‪ ،‬وزرات دفاع آمريکا در اطالعيه‌اي خبر داده‬ ‫است که پس از بررسي‌هاي همه جانبه و در نظر گرفتن‬ ‫مسايل امنيتي توسط بخش‌هاي مختلف‪ ،‬توافق‌نظر بر‬ ‫اين بود که اين زنداني‌ها‬ ‫خطرناک نيستند و مي‌توانند‬ ‫به کشور خود منتقل شوند‪.‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫مشورت‌دهي و آموزش نيروهاي افغان زير عنوان پشتيباني‬ ‫قاطع محدود خواهد شد و حدود ‪ 12‬هزار سرباز آمريکايي در‬ ‫افغانستان خواهند ماند‪ .‬نيروهاي بين‌المللي در جنگ سيزده‬ ‫سال گذشته عليه گروه طالبان حدود ‪ 3500‬سرباز تلفات‬ ‫داد ‌ه است‪.‬‬ ‫افغانستان حدود ‪ 360‬هزار نيروي امنيتي دارد اما اين‬ ‫نيروها با تجهيزات پيشرفته نظامي مجهز نيستند و بخشي‬ ‫از اين نيروها هم نيازمند آموزش‌هاي نظامي مي‌باشند‪ .‬تلفات‬ ‫نيروهاي افغان هم در سيزده سال گذشته زياد بوده و تنها‬ ‫در سال ‪ 2014‬که خونين‌ترين سال براي اين نيروها بود‪،‬‬ ‫‪ 4600‬نيروي افغان در جنگ عليه طالبان و انفجار مين‌هاي‬ ‫کنار جاده‌اي کشته شده‌اند‪.‬‬

‫اصابت راکت‬ ‫به مراسم‬ ‫عروسي در‬ ‫هلمند بيست‬ ‫کشته برجاي‬ ‫گذاشت‬

‫در پي اصابت راکت به يک مجلس عروسي در واليت‬ ‫هلمند واقع در جنوب افغانستان دست کم ‪ 20‬نفر کشته‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي محلي مي‌گويند که راکت به طور اتفاقي به‬ ‫خانه‌اي که در آن مراسم عروسي در حال برگزار شدن بود‪،‬‬ ‫برخورد کرد‪.‬‬ ‫بيش از چهل نفر ديگر نيز در اين رويداد زخمي شده‌اند‬ ‫که بيشترشان کودکان و زنان‌اند که به بيمارستاني در‬ ‫لشکرگاه مرکز واليت هلمند منتقل شده‌اند‪.‬‬ ‫صاحب خانه‌اي که راکت به آن اصابت کرده گفته است‬ ‫که مهمانان براي استقبال از عروس در بيرون منزل جمع‬ ‫شده بودند که راکت فرود آمد‪.‬‬

‫تاکيد غني بر انحصار‬ ‫قوت پس از خروج‬ ‫نيروهاي بين‌المللي‬

‫اشرف غني رئيس جمهوري افغانستان در مراسم تجليل‬ ‫از پايان انتقال مسئوليت‌هاي امنيتي از نيروهاي بين‌المللي به‬ ‫سربازان افغان‪ ،‬گفت که نيروهاي امنيتي افغان از ناموس و‬ ‫تماميت ارضي افغانستان دفاع مستقالنه خواهند کرد‪.‬‬ ‫آقاي غني در سخنراني طوالني گفت که نيروهاي افغان‬ ‫مسئوليتي بزرگ و خطير را بر عهده گرفته‌اند‪ .‬او گفت که‬ ‫در پنج هزار سال گذشته مردم از خاک خود دفاع کردند و‬ ‫تا پنج هزار سال آينده هم نيروهاي افغان از خاک و ناموس‬ ‫افغانستان دفاع خواهند کرد‪.‬‬ ‫او در اين مراسم از متحدان بين‌المللي افغانستان به‬ ‫خاطر همکاري و فداکاري سربازان خارجي که در جنگ‬ ‫افغانستان جان خود را از دست داده‌اند قدرداني کرد اما‬ ‫گفت حاال که سربازان خارجي به کشورهاي خود بر مي‌گردند‬ ‫شهروندان افغان هنوز امنيت ندارند و نيروهاي بين‌المللي‬ ‫بايد از نيروهاي افغان پشتيباني کنند‪.‬‬ ‫ماموريت نيروهاي آمريکايي و ناتو پس از اين به‬

‫بتوانيم راهي به رهايي بگشاييم‪.‬‬ ‫براي آقاي عبداهلل طرح اين نکته به معناي تالش‬ ‫رئيس جمهوري به دور زدن توافق سياسي است‪.‬‬ ‫مجيب‌الرحمان رحيمي‪ ،‬سخنگوي رياست اجرائي‬ ‫مي‌گويد‪ ،‬وقتي وزارت مي‌گوييم‪ ،‬اين منطقا يک پست‬ ‫سياسي است‪ .‬هيچ جاي دنيا سراغ نداريم که وزارت پست‬ ‫غيرسياسي باشد‪ .‬مگر اينکه ژنرال دوستم اين پست را‬ ‫اختراع کند‪.‬‬ ‫آقاي رحيمي مي‌گويد که آنها هر لحظه آماده معرفي ‪12‬‬ ‫وزير پيشنهادي خود هستند‪.‬‬ ‫منابعي نيز مي‌گويند رئيس جمهور غني تنها نام دو نفر‬ ‫را به عبداهلل داده‌است‪ .‬شيرمحمد کريمي براي وزارت دفاع‬ ‫و جيالني پوپل براي وزارت ماليه‪/‬دارايي که مورد تاييد آقاي‬

‫گره کابينه افغانستان‬ ‫کي باز مي‌شود؟‬ ‫در کوچه‪ ،‬بازار‪ ،‬دفتر‪ ،‬پارلمان و حتي رياست جمهوري و‬ ‫رياست اجرائي دولت وحدت ملي اين سئوال بر سر زبان‌ها‬ ‫است که ‪ 90‬روز پس از مراسم تحليف چرا اشرف غني و‬ ‫عبداهلل عبداهلل‪ ،‬دو شريک دولت وحدت ملي‪ ،‬نتوانسته‌اند‬ ‫کابينه خود را بسازند؟ آنان با نگراني و گاهي عصبانيت‬ ‫مي‌پرسند چه‌قدر بايد انتظار کشيد تا ديگ تشکيل کابينه‬ ‫پخته شود؟‬ ‫سردرگمي ناشي از ناتواني در تشکيل کابينه تمامي‬ ‫اداره‌هاي دولتي را نيمه‌فلج کرد ‌ه است‪.‬‬ ‫از همان اول که دو رقيب سرسخت انتخاباتي به‬ ‫ميانجي‌گري مستقيم جان کري‪ ،‬وزير خارجه آمريکا به ايجاد‬ ‫دولت وحدت ملي تن دادند‪ ،‬بسياري گفتند اين توافق آقايان‬ ‫غني و عبداهلل به معناي تن دادن به يک ازدواج اجباري است‬ ‫و ديري نگذشت که نشانه‌هايي از اختالف در اين پيوند بروز‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫رئيس جمهور غني روزهاي بعد از توافق سياسي‌اي‬ ‫که راه را براي تشکيل دولت هموار کرد‪ ،‬تفسير متفاوتي‬ ‫از سندي ارائه کرد که عبداهلل عبداهلل به اميد رسيدن‬ ‫به نيم قدرت سياسي پاي آن امضاء کرده بود‪ :‬مسئله‬ ‫تقسيم پنجاه‪ -‬پنچاه دولت در ميان نيست‪.‬‬ ‫پس از چانه‌زني‌هاي فشرده و گفتگوهاي پي‌هم‬ ‫سرانجام آقاي غني توافق کرد که رئيس اجرايي‌اش‬ ‫مي‌تواند براي دوازده وزارتخانه (از ‪ 25‬وزارت)‬ ‫نامزدهايي معرفي کند و رئيس جمهوري در گفتگوهاي‬ ‫مفصل کاري با آنها‪ ،‬شايستگي‌شان را تشخيص و به‬ ‫مجلس معرفي کند‪.‬‬ ‫آقاي غني تا کنون با وزيران پيشنهادي عبداهلل‬ ‫براي شش وزارت ديدار داشته از جمله با صالح‌الدين‬ ‫رباني رئيس شوراي عالي صلح براي وزارت خارجه‪،‬‬ ‫سردار رحيمي از دستياران محمد محقق براي وزارت تجارت‪،‬‬ ‫فضل احمد معنوي رئيس پيشين کميسيون انتخابات و عارف‬ ‫سروري رئيس پيشين امنيت ملي براي پست وزارت داخله‬ ‫مالقات کرده‪ ،‬اما به گفته يکي از مشاورانش صالحيت برخي‬ ‫از اين افراد را رد کرده و روند معرفي کابينه به مجلس‬ ‫اين‌گونه عمال به بن‌بست خورد ‌ه است‪.‬‬ ‫گره بزرگتري که به‌تازگي پيدا شده‪ ،‬پافشاري رئيس‬ ‫جمهوري به سپردن وزارتخانه‌هاي بخش امنيتي به افراد‬ ‫شايسته غيرسياسي است‪.‬‬ ‫ژنرال عبدالرشيد دوستم‪ ،‬معاون اول او چندي پيش‬ ‫اين نظر را داد و با تاکيد عبدالعلي محمدي‪ ،‬مشاور حقوقي‬ ‫رئيس جمهور غني‪ ،‬ديگر شکي نيست که دو نفر نظر رئيس‬ ‫جمهوري را منتقل مي‌کنند‪ .‬آقاي محمدي مي‌گويد‪ ،‬اگر‬ ‫حکومت و مديريت‪ ،‬به ويژه پليس و اردو (ارتش) سياسي‬ ‫شود‪ ،‬وضعيت کشور آشفته‌تر از حال خواهد شد‪ .‬بياييم به‬ ‫حکومتداري غيرسياسي و مسلکي‪/‬حرفه‌اي بها دهيم تا‬

‫‪21‬‬

‫عبداهلل قرار گرفته‌اند‪.‬‬ ‫ادامه اين وضعيت حوصله‬ ‫مجلس را که مسئول تاييد يا‬ ‫رد صالحيت وزيران است و در‬ ‫آستانه تعطيلي زمستاني قرار‬ ‫دارد‪ ،‬به‌سر آورده‌است‪ .‬شيرولي‬ ‫وردک‪ ،‬نماينده مجلس مي‌گويد‬ ‫بين رئيس جمهوري و رئيس‬ ‫اجرائي عمال مسابقه بزکشي‬ ‫جريان دارد و تا دو ماه ديگر نيز‬ ‫کابينه معرفي نخواهد شد‪.‬‬ ‫با وجود اين‪ ،‬کش و قوس‬ ‫بر سر تشکيل کابينه دولت‬ ‫وحدت ملي که پشتيباني جهاني‬ ‫را دارد‪ ،‬نشان مي‌دهد که هر دو‬ ‫طرف چانه‌زني بر سر تقسيم‬ ‫قدرت را براي خود فوق‌العاده‬ ‫حياتي مي‌دانند و حاضر نيستند کوچک‌ترين گامي به عقب‬ ‫بردارند‪.‬‬ ‫براي رئيس جمهوري که اختيارهاي فراواني براساس‬ ‫قانون اساسي دارد‪ ،‬آسان نيست با کابينه‌اي کار کند که نيمي‬ ‫از وزيرانش را کسي ديگر براي او برگزيده است‪.‬‬ ‫براي عبداهلل هم که امضاي موافقت‌نامه سياسي را‬ ‫نوعي عقب‌نشيني براي تيمش مي‌شمارد‪ ،‬حاال قابل تحمل‬ ‫نخواهد بود که وزيران پيشنهادي‌اش را رئيس جمهوري در‬ ‫صورتي که دلش نخواهد‪ ،‬يک‌شبه برکنار کند‪.‬‬ ‫به‌ويژه اين موضوع وقتي اهميت پيدا مي‌کند که‬ ‫اختيارات رئيس اجرايي در شوراي وزيراني که او بر آن‬ ‫رياست مي‌کند‪ ،‬مشخص نباشد‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫جوايز سينمايي آسيا‪-‬‬ ‫اقيانوسيه؛ شب پر ستاره‬ ‫سينماي ايران‬

‫هشتمين دوره جوايز سينمايي آسيا‪ -‬اقيانوسيه براي‬ ‫سينماي ايران يادبودي از يک شب پر ستاره بود‪ .‬در اين‬ ‫دوره که اصغر فرهادي رياست هيات داوران آن را به عهده‬ ‫داشت چهار جايزه به سينماي ايران تعلق گرفت‪ .‬رخشان‬ ‫بني اعتماد‪ ،‬رضا درميشيان‪ ،‬مريال زارعي‪ ،‬نويد محمدزاده و‬ ‫نيما جاويدي نمايندگان سينماي ايران در اين دوره بودند‪.‬‬ ‫اولين جايزه اين دوره را نيما جاويدي براي فيلمنامه‬ ‫«ملبورن» دريافت کرد‪« .‬ملبورن» داستاني ا‌ست که از تجربه‬ ‫شخصي نيما جاويدي اقتباس شده و پيمان معادي و نگار‬ ‫جواهريان در آن ايفاي نقش مي‌کنند‪.‬‬ ‫اين فيلم تا کنون موفق به دريافت جوايز جهاني‬ ‫متعددي از جمله جايزه بهترين فيلم‌نامه از بيست و پنجمين‬ ‫جشنواره فيلم استکهلم‪ ،‬هرم طاليي از سي و ششمين‬ ‫جشنواره بين‌المللي فيلم قاهره‪ ،‬بهترين کارگرداني از پنجاه‬ ‫و دومين جشنواره گيخون اسپانيا و بهترين بازيگر زن در‬ ‫بيست و نهمين جشنواره ماردل پالتا آرژانتين شده است‪.‬‬ ‫يک جايزه بزرگ هيات داوران بين‌المللي نيز به رخشان‬ ‫بني اعتماد براي کارگرداني فيلم قصه‌ها تعلق گرفت‪.‬‬ ‫مريال زارعي بازيگر فيلم «شيار ‪ »143‬به کارگرداني‬ ‫نرگس آبيار موفق به دريافت يادبود «توجه ويژه» بهترين‬ ‫بازيگر زن هشتمين دوره جوايز سينمايي آسيا‪ -‬اقيانوسيه‬ ‫شد‪ .‬مريال زارعي پيش از اين برنده سيمرغ بلورين بهترين‬ ‫بازيگر نقش اول زن براي همين فيلم از سي و دومين‬ ‫جشنواره فيلم فجر شده بود‪.‬‬ ‫در اين دوره جايزه ارتقا سينماي آسيا که به‬ ‫نام‪ NETPAK ‬شناخته مي‌شود به رضا درميشيان کارگردان‬ ‫فيلم «عصباني نيستم» تعلق گرفت‪ .‬ارزش اين جايزه ده هزار‬ ‫دالر و حامي مالي آن مدرسه فيلمسازي دانشگاه گريفيث در‬ ‫ايالت کوئينزلند استرالياست‪.‬‬

‫نامزدهاي‬ ‫‪ 2015‬گلدن‬ ‫گلوب اعالم‬ ‫شد‬ ‫نامزدهاي ‪ 2015‬گلدن‬ ‫گلوب اعالم شد‪ ،‬در اين‬ ‫فهرست‪ ،‬فيلم «بردمن»‬ ‫با نامزدي در هفت رشته‪،‬‬ ‫باالتر از ساير فيلم‌ها ايستاده‬ ‫است‪ .‬مايکل کيتون نقش اول‬ ‫اين فيلم را بازي مي‌کند که‬ ‫داستان يک بازيگر ورشکسته‬ ‫است که روزي نقش يک ابرقهرمان مشهور را بازي مي‌کرد‪..‬‬ ‫فيلم‌هاي «پسربچگي»‪« ،‬شکارچي روباه»‪« ،‬بازي‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫ساختگي»‪« ،‬سلما» و «تئوري همه‌چيز» نامزدهاي بهترين‬ ‫فيلم اين دوره گلدن گلوب هستند‪.‬‬ ‫براي به دست آوردن عنوان بهترين فيلم کمدي يا‬ ‫موزيکال‪ ،‬فيلم‌هاي «بردمن»‪« ،‬هتل بزرگ بوداپست»‪« ،‬در‬ ‫دل جنگل»‪« ،‬غرور» و «قديس وينسنت» با هم رقابت‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫نامزدهاي عنوان بهترين هنرپيشه مرد در فيلم هاي‬ ‫درام اين دوره از جايزه گلدن گلوب‪ ،‬ادي ردماين‪ ،‬بنديکت‬ ‫کامبربچ‪ ،‬استيو کارل‪ ،‬ديويد ويلوو و جيک جيلنهال هستند‪.‬‬ ‫بهترين هنرپيشه مرد در فيلم‌هاي موزيکال يا کمدي از‬ ‫بين مايکل کيتون براي «بردمن»‪ ،‬بيل موري براي «قديس‬ ‫وينسنت»‪ ،‬رالف فاينس براي «هتل بزرگ بوداپست»‪،‬‬ ‫ژاکوئين فونيکس براي «خباثت ذاتي» يا کريستوف والتز در‬ ‫فيلم «چشم‌هاي بزرگ» انتخاب خواهد شد‪.‬‬ ‫نامزدهاي جايزه بهترين هنرپيشه زن فيلم‌هاي درام‪،‬‬ ‫جولين مور‪ ،‬ريس ويترسپون‪ ،‬روزاموند پايک‪ ،‬فليسيتي جونز‬ ‫و جنيفر انيستون هستند‪ .‬بهترين هنرپيشه زن فيلم موزيکال‬ ‫و کمدي از ميان امي آدامز‪ ،‬جولين مور‪ ،‬اميلي بالنت‪ ،‬هلن‬ ‫ميرن و کوونژاني واليس انتخاب خواهد شد‪.‬‬ ‫اتحاديه مطبوعات خارجي هاليوود هر سال بعد از‬ ‫بررسي توليد‌ات سينمايي و تلويزيوني به برگزيدگان اين‬ ‫رشته‌ها جايزه مي‌دهد‪.‬‬ ‫مراسم اهداي جوايز گلدن گلوب يازدهم ژانويه در لس‬ ‫آنجلس برگزار مي‌شود‪.‬‬

‫معرفي نامزدهاي بهترين‬ ‫فيلم خارجي اسکار؛‬ ‫ناکامي ايراني‌ها‬

‫فهرست اوليه فيلم‌هاي نامزد دريافت اسکار بهترين‬ ‫فيلم غير انگليسي زبان‪ ،‬در حالي‪ ‬معرفي شدند که هيچ‌کدام‬ ‫از فيلم‌ها و سينماگران ايراني در اين ليست حضور ندارند‪.‬‬ ‫امسال فيلم «امروز» ساخته رضا ميرکريمي به نمايندگي‬ ‫از ايران‪« ،‬چند مترمکعب‬ ‫عشق» به کارگرداني‬ ‫جمشيد محمودي از طرف‬ ‫«مردان»‬ ‫افغانستان‪،‬‬ ‫ساخته بتين قبادي از طرف‬ ‫کشور عراق و همچنين‬ ‫فيلم «نبات» با بازي‬ ‫فاطمه معتمدآريا از طرف‬ ‫آذربايجان به عنوان فيلم‬ ‫خارجي زبان به اسکار‬ ‫معرفي شده بودند‪.‬‬ ‫«قصه‌هاي وحشي» به‬ ‫کارگرداني داميان زيفرون‬ ‫از آرژانتين‪« ‌،‬نارنگي‌ها» به‬ ‫کارگرداني زازا اوروشادزه‬ ‫از استوني‪« ،‬جزيره ذرت»‬ ‫جورج‬ ‫کارگرداني‬ ‫به‬ ‫اوواش ويلي از گرجستان‪‌،‬‬ ‫«تيمبوکتو» به کارگرداني‬ ‫عبدالرحمان سيساکو از موريتاني‪« ،‬متهم» به کارگرداني‬ ‫پائوال ون‌در‌اوست از هلند‪« ،‬آيدا» به کارگرداني پاول‬

‫پاوليکوفسکي از لهستان‪« ،‬لوياتان» به کارگرداني آندري‬ ‫زوياگينستف از روسيه‪« ،‬ضرب‌االجل» به کارگرداني روبن‬ ‫اوستلوند از سوئد و «ناجي» به کارگرداني آلبرتو آرولو از‬ ‫ونزوئال‪ 9 ،‬فيلم فهرست اوليه نامزدها ياسکار بهترين فيلم‬ ‫غيرانگليسي زبان اسکار ‪ 2015‬هستند‪.‬‬ ‫راه نيافتن دو فيلم «خواب زمستاني» ساخته نوري بيلگه‬ ‫جيالن از ترکيه که جايزه نخل طالي جشنواره کن را دريافت‬ ‫کرد و «دو روز‪ ،‬يک شب» ساخته برادران داردن از جمله‬ ‫نکات قابل توجه امسال اسکار است‪.‬‬ ‫​​اما‪ ،‬فيلم «آيدا» كه تاكنون چندين جايزه از جشنواره‌هاي‬ ‫مختلف را به خود اختصاص داده‪ ،‬به عنوان نماينده سينماي‬ ‫لهستان راهي مرحله بعدي اسكار شده است‪.‬‬ ‫داستان «آيدا» در اوايل دهه ‪ ۱۹۶۰‬مي‌گذرد و درباره‬ ‫راهبه‌اي جوان به نام آناست كه كشف مي كند يهودي است‪.‬‬ ‫اين فيلم در بيست و هفتمين دوره جوايز فيلم اروپا برنده‬ ‫جايزه شامل بهترين فيلم‪ ،‬کارگردان و جايزه انتخاب مردم‬ ‫شد‪.‬‬ ‫فيلم «لوياتان» ساخته آندري زوياگينستف که برنده‬ ‫جايزه بهترين فيلم‌نامه از فستيوال فيلم کن شده بود‪ ،‬به‬ ‫عنوان انتخاب رسمي کشور روسيه براي شرکت در بخش‬ ‫فيلم خارجي زبان مراسم اسکار سال ‪ 2015‬معرفي شد و‬ ‫تعجب خيلي‌ها را برانگيخت‪ .‬اين انتخاب به اين دليل جالب‬ ‫بود که در فيلم صحنه‌اي وجود دارد که در آن چند پليس‬ ‫مست با اسلحه‌هاي خود به پرتره‌هاي رهبران روسيه شليک‬ ‫مي‌کنند و به شوخي از يکديگر مي‌پرسند که آيا هنوز وقت‬ ‫شليک کردن به پوتين فرا رسيده نرسيده است؟‬ ‫از سوي ديگر‪ ‌،‬ونزوئال هم با فيلم «ناجي» به مرحله‬ ‫بعدي راه يافته است‪ .‬اين فيلم با بودجه ‪ 50‬ميليون دالري‬ ‫درباره زندگي سيمون بوليوار ساخته شده است‪.‬‬ ‫پنج نامزد نهايي فيلم خارجي زبان‪ ،‬روز پانزدهم ماه‬ ‫ژانويه ‪ 2015‬به همراه نامزدهاي تمام بخش‌هاي ديگر‬ ‫مشخص خواهند شد‪.‬‬

‫گلشيفته فراهاني در نقش‬ ‫همسر فرعون‬ ‫گلشيفته فراهاني بازيگر ايراني در فيلم جديد ريدلي‬ ‫اسکات با نام اکسدوس؛ خدايان و پادشاهان‪ ،‬نقش فرعون‬ ‫همسر فرمانرواي مصر را بازي مي‌‌کند‪.‬‬

‫گفته مي‌شود اين فيلم‪ ،‬پرهزينه‌‌ترين فيلم سال‬ ‫‪ 2014‬است‪.‬‬ ‫گلشيفته فراهاني نقش «نفرتاري» همسر فرعون‬ ‫رامسس دوم را بازي مي‌کند‪.‬‬

‫فيلمبرداري اين فيلم حماسي – تاريخي اکتبر ‪ 2013‬در‬ ‫آلمرياي اسپانيا آغاز شد‪ .‬بخش‌هايي از فيلم نيز در لندن و‬ ‫همچنين جزاير قناري فيلمبرداري شده است‪.‬‬ ‫داستان اين فيلم به خروج موسي از مصر مي‌‌پردازد‪.‬‬ ‫گلشيفته فراهاني در اين فيلم در کنار بازيگراني ‌هم‌چون‬ ‫کريستين بيل‪ ،‬سيگورني ويور‪ ،‬بن کينگزلي‪ ،‬ارون پل‪ ،‬جوئل‬

‫‪22‬‬

‫ادگورتون و … بازي کرده است‪.‬‬ ‫درام اکشن «اکسدوس؛ خدايان و پادشاهان» يکي‬ ‫از پرهزينه‌ترين فيلم‌هاي سال ‪ 2014‬است که توسط سه‬ ‫کشور آمريکا‪ ،‬انگليس و اسپانيا ساخته شده است‪.‬‬ ‫نقش فرعون رامسس دوم‪ ،‬فرمانرواي مصر را جوئل‬ ‫ادگرتون بازي مي‌کند‪ .‬اکران جهاني اين فيلم از ‪ 12‬دسامبر‬ ‫‪ 2014‬آغاز شد‪.‬‬

‫شماري از درگذشتگان‬ ‫سينما در سال ‪2014‬‬

‫در سالي که گذشت‪ ،‬تعدادي از سينماگران و ستارگان‬ ‫سر‌شناس سينما‪ ،‬چهره در نقاب خاک کشيدند‪ .‬کساني که‬ ‫با نوشته‌ها‪ ،‬تصاوير‪ ،‬موسيقي و نقش‌هاي سينماييشان‪ ،‬به‬ ‫زندگي و دنياي ذهنيمان راه پيدا کردند و برخي از آن‌ها تا‬ ‫جهان و سينما باقي است‪ ،‬همواره در ياد عاشقان سينما‬ ‫و دوستدارانشان باقي خواهند ماند‪ .‬مرگ برخي از آن‌ها‬ ‫از جمله ميکلوش يانچو‪ ،‬سينماگر بزرگ مجار‪ ،‬آلن رنه‪،‬‬ ‫سينماگر برجسته فرانسوي و پل مازورسکي‪ ،‬کارگردان موج‬ ‫نوي هاليوود و يا بازيگراني مثل فيليپ سيمور هافمن و رابين‬ ‫ويليامز‪ ،‬ضايعه جبران ناپذيري براي سينماي جهان بود‪.‬‬

‫ميکلوش يانچو‬

‫ميکلوش يانچو‪ ،‬سينماگر برجسته مجارستاني و از‬ ‫نامدار‌ترين سينماگران سينماي اروپاي شرقي در آخرين‬ ‫روز ژانويه ‪ 2014‬در سن ‪ 92‬سالگي درگذشت‪.‬‬ ‫يانچو‪ ،‬سينماگر فرماليستي بود که بين فرم سينمايي‬ ‫آثارش و درونمايه آن‌ها‪ ،‬پيوندي ناگسستني وجود داشت‪.‬‬ ‫او استاد زيبايي‌شناسي و فرم در سينما بود و منتقدان و‬ ‫فيلم‌شناسان‪ ،‬او را در رده فيلمسازاني چون ميکل‌آنجلو‬ ‫آنتونيوني و اينگمار برگمان قرار مي‌دهند‪ .‬فيلم‌هاي يانچو‪ ،‬از‬ ‫نظر درونمايه‪ ،‬بسيار عميق و متفکرانه و از نظر بصري بسيار‬ ‫زيبا‪ ،‬خيره‌کننده و خيال‌انگيزند‪.‬‬ ‫سينماي يانچو‪ ،‬روايت‌هاي حماسي و آييني او از‬ ‫خشونت‪ ،‬ستم‪ ،‬تحقير و سرکوب در پهنه تاريخ معاصر‬ ‫مجارستان‌اند‪ .‬سبک سينمايي يانچو‪ ،‬در برداشت‌هاي‬ ‫بلند (فيلم‌هاي «الکترا» و «بادهاي زمستاني» او تنها‬ ‫از ‪ 12‬نما تشکيل شده‌اند)‪ ،‬استفاده از پرده عريض‪،‬‬ ‫حرکت‌هاي پيچيده و موزون دوربين‪ ،‬کورئوگرافي صحنه‌ها‪،‬‬ ‫ميزانسن‌هاي پيچيده از گروه بازيگران و حرکت‌هاي موزون‬ ‫و باله‌وار آن‌ها در فضاهاي طبيعي خالي و لخت مثل دشت‪،‬‬ ‫نمايش برهنگي زنان به عنوان شکل‌هاي ساديستي تحقير‪،‬‬ ‫سرکوب و خشونت خالصه مي‌شود؛ سبکي که ارتباطي‬ ‫تنگاتنگ و جدانشدني با انديشه‌هاي سياسي و ديدگاه‌هاي‬ ‫مارکسيستي يانچو دارد‪.‬‬ ‫فيلم‌هاي يانچو به شکل ارگانيکي با تاريخ مجارستان‬ ‫در پيوند است و بيانگر رويکرد انتزاعي‪ ،‬آييني و نمايشي او‬ ‫به اين تاريخ‌اند؛ تاريخي پر فراز و نشيب از ملتي که بار‌ها‬ ‫سرکوب شده‪ ،‬گاهي مقاومت کرده و‌ گاه به حقارت و ذلت‬ ‫تن داده است‪.‬‬ ‫فيلم «سرود سرخ» که بسياري از منتقدان آن را‬ ‫شاهکار يانچو ارزيابي مي‌کنند‪ ،‬توانست در سال ‪1971‬‬ ‫جايزه بهترين کارگرداني از فستيوال کن را به دست آورد‪.‬‬ ‫در اين فيلم نيز همانند فيلم‌هاي ديگر يانچو‪ ،‬به رابطه قدرت‬ ‫و سرکوب‌شوندگان مي‌پردازد‪ .‬يانچو نشان مي‌دهد که‬ ‫دهقانان و شورشيان با اينکه به نحو وحشيانه‌اي سرکوب‬ ‫و قتل عام مي‌شوند اما هرگز اميد خود را از دست نمي‌دهند‪.‬‬

‫لورن باکال‬

‫لورن باکال‪ ،‬زن افسونگر فيلم نوآرهاي آمريکايي و زوج‬ ‫آرماني‌ و افسانه‌اي همفري بوگارت‪ ،‬پنجاه سال پس از مرگ‬ ‫همسر و زوج سينمايي محبوبش‪ ،‬در سن ‪ 89‬سالگي در‬ ‫منزلش درگذشت‪ .‬باکال با اينکه زيبايي معصومانه ستارگان‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪23‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫ديگر آمريکايي را‬ ‫نداشت‪ ،‬اما به اندازه‬ ‫کافي داراي اغواگري‪،‬‬ ‫فريبندگي و جذابيت‬ ‫زنانه بود که تماشاگران‬ ‫سينما را شيفته خود‬ ‫سازد‪.‬‬ ‫لورن باکال تنها‬ ‫‪ 19‬سال داشت که‬ ‫در نخستين نقش‬ ‫سينمايي‌اش در فيلم‬ ‫«داشتن يا نداشتن» به‬ ‫کارگرداني هاوارد هاوکز در کنار همفري بوگارت ‪ 44‬ساله‬ ‫بازي کرد و اين همکاري و آشنايي‪ ،‬منجر به ازدواج آن‌ها‬ ‫شد‪.‬‬ ‫پيش از اين فيلم‪ ،‬باکال به عنوان «مدل» براي نشريات‬ ‫مد مثل «ووگ» و «هارپر بازار» کار مي‌کرد و بار‌ها عکس‌هاي‬ ‫او بر روي جلد اين مجالت چاپ شده بود‪.‬‬ ‫پس از مرگ بوگارت‪ ،‬باکال رابطه عاشقانه کوتاه مدتي‬ ‫با فرانک سيناترا برقرار کرد و بعد از او هم با جيسون‬ ‫روباردز‪ ،‬بازيگر سر‌شناس هاليوود آشنا شد و با او ازدواج‬ ‫کرد که اين ازدواج هشت سال طول کشيد‪.‬‬ ‫باکال در بيش از ‪ 80‬فيلم بازي کرد اما او بهترين‬ ‫نقش‌هايش را در کنار همفري‬ ‫بوگارت در فيلم‌هاي «خواب‬ ‫بزرگ» (‪« ،)1946‬گذرگاه‬ ‫تاريک» (‪ )1947‬و «کي الرگو»‬ ‫(‪ )1948‬ارائه کرد‪.‬‬

‫پل مازورسکي‬

‫مازورسکي‪،‬‬ ‫پل‬ ‫و‬ ‫بازيگر‬ ‫فيلمنامه‌نويس‪،‬‬ ‫کارگردان و تهيه‌کننده فيلم‌هاي‬ ‫مستقل آمريکايي در سن ‪84‬‬ ‫سالگي درگذشت‪ .‬مازورسکي‪،‬‬ ‫از پيشگامان سينماي مستقل آمريکا و موج نوي هاليوود در‬ ‫سال‌هاي دهه ‪ 1970‬بود‪ ،‬سينمايي که در نيويورک و در تضاد‬ ‫با سلطه استوديو‌ها در هاليوود شکل گرفت‪.‬‬ ‫پل مازورسکي‪ ،‬به رغم ساختن چند فيلم محبوب و‬ ‫پرفروش‪ ،‬در ميان کارگردانان موج نوي هاليوود‪ ،‬شهرت‬ ‫کمتري داشت‪ .‬او کارگردان و نويسنده خالقي بود که‬ ‫کار‌هايش مثل اغلب يهودي‌هاي فعال در دنياي سينما و‬ ‫ادبيات‪ ،‬شوخ‌طبعانه و حاوي طنزي تلخ بود و زندگي لوکس و‬ ‫توخالي آدم‌هاي طبقه متوسط و روشنفکر آمريکايي را دست‬ ‫مي‌انداخت‪.‬‬ ‫مازورسکي به عنوان فيلمنامه‌نويس‪ ،‬کارش را در سال‬ ‫‪ 1968‬با نوشتن فيلمنامه «دوستت دارم اليس‪ .‬بي‪ .‬توکالس»‬ ‫ساخته پيتر سلرز آغاز کرد‪ .‬اولين فيلمش «باب‪ ،‬کارول‪ ،‬تد‬ ‫و اليس» (‪ ،)1969‬به روابط آزاد خارج از چهارچوب‌هاي‬ ‫متعارف اخالقي زندگي زناشويي دو زوج جوان مي‌پرداخت‬ ‫که تحت تاثير جنبش‌هاي آزادي‌خواهانه جنسي در سال‌هاي‬ ‫دهه ‪ 60‬ساخته شده بود و مورد توجه بسيار منتقدان قرار‬ ‫گرفت و موفقيت تجاري خوبي هم کسب کرد‪ .‬پس از اين‬ ‫فيلم‪ ،‬مازورسکي به ساختن فيلم‌هاي دراماتيک پيرامون‬ ‫تم‌هايي چون بحران زناشويي‪ ،‬خيانت‪ ،‬سکس و اختالف‌هاي‬ ‫طبقاتي در جامعه آمريکا با لحن کمدي و هجوآميز پرداخت‪.‬‬ ‫خانواده‪ ،‬ازدواج‪ ،‬طالق و عشق موضوع محوري بسياري از‬ ‫فيلم‌هاي اوست‪ .‬همين‌طور احساس تنهايي انسان‌ها به‬ ‫روزگار پيري در جوامع صنعتي و مدرن که در فيلم «هري‬ ‫و تونتو» منعکس شده است‪ .‬شباهت تماتيک فيلم‌هاي او‬ ‫با فيلم‌هاي اينگمار برگمن باعث شد که برخي از منتقدان‪،‬‬ ‫کارهاي او را تحت تأثير سينماي برگمن بدانند‪.‬‬

‫ريچارد آتن بورو‬

‫ريچارد آتن بورو که در سن ‪ 90‬سالگي درگذشت‪،‬‬ ‫از مهم‌ترين بازيگران و سينماگران بريتانيايي بود که به‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫خاطر فيلم حماسي «گاندي» برنده جايزه اسکار بهترين‬ ‫کارگرداني شد‪ .‬استيون اسپيلبرگ‪ ،‬کارگرداني که آتن بورو‬ ‫در سال ‪ 1993‬در فيلم «پارک ژوراسيک» او بازي کرده بود‪،‬‬ ‫پس از مرگ او نوشت‪« :‬آتن بورو با فيلم «گاندي» ‌‪ ،‬هديه‬ ‫بزرگي به جهانيان داد و استادي واقعي در نقش جان هاموند‬ ‫در دنياي دايناسورهاي «پارک ژوراسيک» بود‪».‬‬ ‫آتن بورو در سال ‪ 1960‬جايزه بهترين بازيگر را از‬ ‫جشنواره فيلم برلين براي بازي در فيلم «سکوت خشمگين»‬ ‫دريافت کرد‪ .‬او در بيش از ‪ 70‬فيلم به عنوان بازيگر ظاهر‬ ‫شد‪ .‬يکي از بهترين نقش‌هاي آتن بورو بي‌گمان نقش افسر‬ ‫نيروي هوايي انگليس در فيلم «فرار بزرگ» بود که در کنار‬ ‫استيو مک کويين ظاهر شد‪ .‬بازي در فيلم «شطرنج بازان»‬ ‫ساخته ساتياجيت راي‪ ،‬نيز از نقطه‌هاي روشن کارنامه‬ ‫سينمايي اوست‪.‬‬ ‫آتن‌بورو در سال ‪ 1976‬لقب «سر» را از ملکه بريتانيا‬ ‫دريافت کرد‪ .‬او مدتي نيز رئيس آکادمي سلطنتي هنرهاي‬ ‫نمايشي بريتانيا بود‪.‬‬

‫فيليپ سيمور هافمن‬

‫مرگ فيليپ سيمور هافمن در ‪ 46‬سالگي بر اثر مصرف‬ ‫بيش از حد مواد مخدر‪ ،‬دنياي سينما را تکان داد‪ .‬او يکي از‬ ‫استعدادهاي درخشان بازيگري بود که در سال‌هاي اخير در‬ ‫سينماي آمريکا ظهور کرد‪.‬‬ ‫سيمور هافمن‪ ،‬فاقد قيافه و جذابيت‌هاي معمولي‬ ‫و متعارف ستارگان سينما بود‪ .‬او ظاهري ژوليده و هيکلي‬ ‫فربه اما صدايي گيرا و حضوري جذاب و پرابهت داشت که‬ ‫او را از ديگران متمايز مي‌کرد و آدم را به ياد اورسون ولز‬ ‫مي‌انداخت‪ .‬همانند نقش‌هايي که بازي کرد‪ ،‬در زندگي هم‬ ‫شخصيت عصيانگر و نافرماني داشت و مرگ نابهنگام‌اش‪،‬‬ ‫به نوعي عصيان او در برابر زندگي‌اش بود‪.‬‬ ‫بازي او در نقش ترومن کاپوتي‪ ،‬نويسنده مدرنيست‬ ‫آمريکايي در فيلم «کاپوتي» به کارگرداني بنت مي‌لر‪ ،‬خيره‬ ‫کننده و بي‌نقص بود و اسکار بهترين بازيگر مرد در سال‬ ‫‪ ،2005‬کمترين پاداش او براي ايفاي اين نقش شگفت‬ ‫انگيز و دشوار بود‪ .‬او با اينکه تنها چند دقيقه در فيلم «آقاي‬ ‫ريپلي با استعداد» آنتوني مي‌نگال ظاهر شد‪ ،‬اما حضورش‬ ‫آنچنان خوب و برجسته بود که آن نقش را در ذهن همه‬ ‫دوستدارانش ماندگار کرد‪.‬‬ ‫هافمن فارغ التحصيل رشته تئا‌تر از دانشگاه نيويورک‬ ‫بود و در تئا‌تر نيز بسيار فعال بود و عالوه بر کارگرداني چند‬ ‫نمايش مشهور‪ ،‬در نمايش‌هاي «مرغ دريايي» اثر چخوف و‬ ‫«تاجر ونيزي» اثر شکسپير نيز بازي کرد‪.‬‬

‫مايک‬ ‫نيکولز‬

‫مايک نيکولز‪،‬‬ ‫کارگردان آلماني‬ ‫هاليوود‪،‬‬ ‫تبار‬ ‫که با فيلم‌هاي‬ ‫«فارغ التحصيل»‬ ‫و‬ ‫(گراجوئت)‬ ‫«چه کسي از‬ ‫ويرجينيا وولف مي‌ترسد» در ميان تماشاگران ايراني شهرت‬ ‫داشت‪ ،‬در سن ‪ 83‬سالگي از دنيا رفت‪ .‬او در سال ‪1931‬‬ ‫در يک خانواده يهودي روسي تبار در آلمان به دنيا آمد اما‬ ‫در سال ‪ 1939‬با روي کار آمدن هيتلر به همراه خانواده‌اش‬ ‫براي فرار از دست نازي‌ها به اياالت متحده گريخت‪.‬‬ ‫نيکولز در سال ‪ 1967‬اسکار بهترين کارگرداني را‬ ‫براي فيلم «فارغ التحصيل» (با بازي داستين هافمن و ان‬ ‫بنکرافت) دريافت کرد‪« .‬فارغ التحصيل»‪ ،‬داستان جواني به‬ ‫نام بنجامين بردداک (با بازي هافمن در نخستين نقش مهم‬ ‫سينمايي‌اش) بود که اسير وسوسه‌ي زني مسن‌تر از خود به‬ ‫نام خانم رابينسون (با بازي بنکرافت) مي‌شود و در‌‌نهايت به‬ ‫دختر او الين (با بازي کا‌ترين راس) دل مي‌بندد‪ .‬اين فيلم که‬ ‫در فهرست پرفروش‌ترين فيلم‌هاي آمريکا و در رده بيست‬

‫و يکم اين جدول قرار دارد‪ ،‬از نخستين فيلم‌هاي موج نوي‬ ‫سينماي آمريکا در اواخر دهه شصت محسوب مي‌شود‪.‬‬ ‫«معرفت جسم»‪« ،‬کچ ‪ ،»22‬و «جنگ چارلي ويلسن» از‬ ‫فيلم‌هاي مهم ديگر مايک نيکولز است‪.‬‬

‫آلن رنه‬

‫مرگ آلن‬ ‫فيلمساز‬ ‫رنه‪،‬‬ ‫جسته‬ ‫بر‬ ‫و‬ ‫فرانسوي‬ ‫خالق آثاري چون‬ ‫« هير و شيما ‪،‬‬ ‫عشق من» و‬ ‫«شب و مه»‪ ،‬در‬ ‫سن ‪ 91‬سالگي‪،‬‬ ‫ماتم بزرگي براي‬ ‫همه عاشقان سينماي هنري و انديشمندانه بود‪.‬‬ ‫آلن رنه را بايد از پيشگامان سينماي موج نوي فرانسه‬ ‫و از خالقان زبان سينماي مدرن به شمار آورد‪ .‬او با ساختن‬ ‫فيلم مستند «شب و مه» در سال ‪ 1955‬به شهرت رسيد‪،‬‬ ‫مستندي درخشان در باره هولوکاست و قربانيان اتاق‌هاي‬ ‫گاز نازي‌ها در جنگ جهاني دوم که در سال ‪ 1955‬در‬ ‫بخش خارج از مسابقه فستيوال کن به نمايش درآمد و‬ ‫توانست جايزه ژان ويگو براي سينماگران جوان را دريافت‬ ‫کند‪ .‬فرانسوا تروفو نيز در اظهارنظري اغراق آميز آن را‬ ‫«بزرگ‌ترين فيلمي که تا آن زمان ساخته شد» ناميد‪.‬‬ ‫آلن رنه در اواخر دهه ‪ 1950‬و اوايل دهه ‪ 1960‬با‬ ‫ساختن فيلم‌هاي «هيروشيما‪ ،‬عشق من» (‪ )1959‬و «سال‬ ‫گذشته در مارين‌باد» (‪ ،)1961‬درک تازه‌اي از مفاهيم زمان‪،‬‬ ‫مکان و روايت در سينما ارائه داد‪.‬‬ ‫آلن رنه در سال ‪ 1980‬جايزه بزرگ هيئت داوران‬ ‫فستيوال کن را براي فيلم «عموي آمريکايي من» دريافت‬ ‫کرد‪ .‬فيلمي که به زندگي هانري البوري‪ ،‬فيزيکدان‪ ،‬فيلسوف‬ ‫و نويسنده معروف فرانسوي مي‌پرداخت و ژرار دو پارديو در‬ ‫آن نقش البوري را بازي مي‌کرد‪.‬‬ ‫آلن رنه در سال ‪ 2009‬با فيلم «علف وحشي» پس از‬ ‫‪ 29‬سال در جشنواره کن شرکت کرد و به خاطر آن‪ ،‬جايزه‬ ‫يک عمر دستاورد سينمايي را از طرف هيئت داوران کن‬ ‫دريافت کرد‪.‬‬

‫رابين‬ ‫ويليامز‬

‫رابين‬ ‫مرگ‬ ‫ويليامز در سن ‪63‬‬ ‫سالگي‪ ،‬دومين مرگ‬ ‫تراژيک و تکان‬ ‫بازيگران‬ ‫دهنده‬ ‫سينما در سال‬ ‫‪ 2014‬بود که بعد از‬ ‫مرگ فيليپ سيمور‬ ‫هافمن اتفاق افتاد‪.‬‬ ‫اگرچه سبک بازي‬ ‫و شخصيت هنري‬ ‫آن‌ها هيچ شباهتي به هم نداشت اما هر دو در اوج موفقيت‬ ‫هنري از جهان رفتند‪ .‬مرگ رابين ويليامز‪ ،‬هاليوود و ستارگان‬ ‫آن را غافلگير کرد‪.‬‬ ‫بازي رابين ويليامز‪ ،‬ترکيبي از تراژدي و کمدي بود‪.‬‬ ‫خالقيت‪ ،‬بداهه‌پردازي‪ ،‬بيان سريع و زبان‌بازي‪ ،‬مهارت‌هايي‬ ‫بود که او در نمايش‌هاي استندآپ کمدي کسب کرده بود‬ ‫و به بهترين شکلي در فيلم‌هاي کمدي‌اش از جمله کمدي‬ ‫سياه «صبح بخير ويتنام» ساخته بري لوينستون به نمايش‬ ‫گذاشت‪.‬‬ ‫بازي‌اش در ملودرام کمدي «مادام داتفاير»‪ ،‬اين فيلم را‬ ‫به يکي از پرفروش‌ترين فيلم‌هاي سال ‪ 1993‬تبديل کرد‪.‬‬ ‫او توانايي بازي در نقش‌هاي پيچيده و شخصيت‌هاي چند‬ ‫بعدي را داشت‪ .‬پي‌تر وير براي ايفاي نقش آقاي کيتينگ در‬ ‫«انجمن شاعران مرده»‪ ،‬قطعًا بهتر از رابين ويليامز‪ ،‬کسي‬ ‫را سراغ نداشت‪.‬‬ ‫بازي در فيلم مستقل «گود ويل هانتينگ» ساخته گاس‬ ‫ون سنت‪ ،‬در کنار مت ديمن‪ ،‬بعد از «انجمن شاعران مرده»‪،‬‬ ‫يکي از متفاوت‌ترين نقش‌هايي بود که اين بازيگر خالق به‬ ‫عهده گرفت‪ .‬در تريلر روانکاوانه و پر تعليق «عکس يک‬ ‫ساعته»‪ ،‬در نقش شخصيت مرموز و روان‌پريش عکاسي که‬ ‫با چاپ عکس‌هاي يک خانواده مرفه و خوشبخت آمريکايي‪،‬‬ ‫به زندگي آن‌ها عالقمند شده و آن‌ها را با دوربين خود زير‬ ‫نظر مي‌گيرد‪ ،‬چهره ترسناکي از خود به ما نشان داد‪.‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬

‫‪23‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫مطهري‪:‬‬ ‫حصر موسوي و کروبي‪،‬‬ ‫نقض قانون اساسي است‬ ‫آقاي مطهري در مصاحبه با روزنامه «مردم امروز» گفت‬ ‫که دولت به تنهايي نمي‌تواند در حل «اين پرونده» کارآمد‬ ‫باشد و در عين حال افزود که بخش زيادي از مسئوليت اين‬ ‫پرونده «بر دوش دولت» است و دولت اختيارات «زيادي»‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫وي با اشاره به مسئوليت رئيس جمهوري درباره اجراي‬ ‫قانون اساسي افزود‪« :‬اين حصر اصول متعدد قانون اساسي را‬ ‫نقض کرده است‪ .‬در واقع در اين زمينه آقاي روحاني به عنوان‬ ‫رئيس جمهور کوتاهي کرده است‪».‬‬ ‫نماينده تهران در مجلس همچنين با اشاره به رياست‬ ‫رئيس جمهوري بر شوراي عالي امنيت ملي کشور تاکيد کرد‪:‬‬ ‫«به نظر من رئيس‌جمهور و قوه قضائيه با هم مي‌توانند اين‬ ‫موضوع را حل کنند و نبايد مسئله را به رهبري حواله داد‪».‬‬ ‫ميرحسين موسوي‪ ،‬زهرا رهنورد و مهدي کروبي‪ ،‬رهبران‬ ‫اعتراض‌ها به انتخابات رياست جمهوري ‪ ،88‬از بهمن سال‌‬ ‫‪ 89‬بدون محاکمه در حصر خانگي به سر مي‌برند‪.‬‬ ‫علي مطهري در ضمن در نامه‌اي به حسن روحاني‪ ‬از وي‬ ‫خواست‪ ‬تا به عنوان رئيس جمهوري و رئيس شوراي عالي‬ ‫امنيت ملي ايران‪ ،‬براي رفع حصر اين سه نفر اقدام کند و در‬ ‫صورت «مسامحه» آقاي روحاني اين موضوع «در قالب سوال»‬ ‫از رئيس جمهوري در مجلس پيگيري خواهد شد‪.‬‬ ‫در همين ارتباط‪‌ ،‬مصطفي‌ پورمحمدي‪ ،‬وزير دادگستري‬ ‫ايران گفته است که شوراي امنيت ملي نهاد تصميم‌گيري در‬ ‫مورد مسئله حصر خانگي ميرحسين موسوي‪‌ ،‬زهرا رهنورد و‬ ‫مهدي کروبي است و دولت و قوه قضاييه به تنهايي نمي‌توانند‬ ‫براي حل اين موضوع پيگيري کنند‪.‬‬ ‫آقاي مطهري در بخش ديگري از اين مصاحبه با اشاره‬ ‫به سوال خود از وزير دادگستري درباره حمله به بند ‪350‬‬ ‫زندان اوين گفت‪« :‬سؤال به صحن آمده است‪ ،‬اما آن را در‬ ‫دستور قرار نمي‌دهند‪ .‬شايد اينکه دو برادر رئيس دو قوه‬ ‫هستند نيز در اين موضوع دخالت دارد‪».‬‬ ‫بر اساس‪ ‬گزارش زندانيان سياسي بند ‪ 350‬زندان اوين‪،‬‬ ‫ماموران و زندانبانان روز پنج‌شنبه‪ 28 ،‬فروردين‌ماه‪ ،‬اقدام به‬ ‫«حمله و ضرب و شتم» زندانيان اين بند کردند‪ .‬مسئوالن قوه‬ ‫قضائيه اين اظهارات زندانيان را تکذيب کرده‌اند‪.‬‬ ‫علي مطهري در بخش ديگري از سخنان خود براي‬ ‫چندمين بار در دو سال گذشته تاکيد کرده است که اگر‬ ‫اعتراضات مدني به رسميت شناخته مي‌شد‪ ،‬بخش عمده‬ ‫مشکالت سال ‪ 88‬به وجود نمي‌آمد‪.‬‬ ‫اين نماينده تهران در مجلس اضافه کرد‪« :‬خط قرمز ما‬ ‫بايد فقط آشوب و تخريب و اقدام مسلحانه باشد‪ ،‬نه انتقاد‬ ‫و اعتراض‪ .‬ما هيچ براندازي غير از مجاهدين خلق و گروه‬ ‫فرقان و پژاک و مانند اينها نداريم‪».‬‬ ‫وي تصريح کرد‪« :‬روش برخورد ما با منتقدان و مخالفان‬ ‫بايد مانند برخورد علي ‌عليه‌السالم با منتقدان خود باشد‪،...‬‬ ‫ولي ما يک منتقد را از هستي ساقط مي‌کنيم‪».‬‬ ‫آقاي مطهري پيش از اين نيز بارها از برخورد با‬ ‫معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوري سال ‪ 88‬انتقاد‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫نماينده تهران در مجلس در بخش ديگري از سخنان‬ ‫خود گفت‪« :‬من بعد از ورود به مجلس در دوره هشتم احساس‬ ‫کردم که اصولگرايان‪ ...‬گاهي تعصب گروهي دارند و پا روي‬ ‫حق مي‌گذارند‪ ،‬گاهي عقل خود را تعطيل کرده‌اند و گوش‬ ‫به منابع نزديک به رهبري سپرده‌اند که از آنجا چه ندايي‬ ‫مي‌رسد‪».‬‬ ‫وي اضافه کرد‪« :‬ديدم اين اصول‌گرايي نيست و‬ ‫اصول‌گرايي تبديل به تملق و چاپلوسي و توجيه وضع موجود‬ ‫شده است‪».‬‬ ‫آقاي مطهري تصريح کرد‪« :‬مجلس دهم بايد از همه‬ ‫اقشار جامعه نماينده داشته باشد‪ ،‬نه اينکه تعداد قابل توجهي‬ ‫از نمايندگان مجلس عضو سپاه يا وزارت اطالعات باشند‪».‬‬ ‫اين نماينده مجلس همچنين گفت که «کادرهاي وزارت‬ ‫اطالعات در دولت سابق» و «ساير نهادهاي اطالعاتي» در‬ ‫مواقعي مانند استيضاح يا رأي اعتماد به وزرا‪ ،‬اسناد و مدارکي‬ ‫از جمله صداي افراد را که گاهي از «راه شنود» به دست آمده‬ ‫‌است در اختيار نمايندگان عضو جبهه پايداري در مجلس قرار‬ ‫مي‌دهند‪.‬‬ ‫وي گفت که نمايندگان عضو جبهه پايداري در مجلس‬ ‫با «محافل» بيرون از مجلس در ارتباط هستند و «تصميم‌ها در‬ ‫آنجا گرفته مي‌شود‪».‬‬ ‫در همين زمينه محمدرضا تابش‪ ،‬نماينده اردکان در‬ ‫مجلس‪« ،‬برخي از نيروهاي وزارت اطالعات» را متهم کرده‬ ‫بود که اسنادي را عليه فخرالدين احمدي دانش آشتياني‪،‬‬ ‫چهارمين وزير پيشنهادي حسن روحاني‪ ،‬در اختيار نمايندگان‬ ‫مجلس گذاشته‌اند‪.‬‬


‫‪24‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬

‫ويرنا ليزي‬

‫ويرنا ليزي‪ ،‬ستاره‬ ‫زيباي سينماي ايتاليا‪،‬‬ ‫از جمله زنان بازيگر‬ ‫مشهوري بود که سال‬ ‫گذشته در سن ‪78‬‬ ‫سالگي درگذشت‪.‬‬ ‫ويرنا ليزي‪ ،‬ستاره‌اي‬ ‫بود که در ژانرهاي مختلف‬ ‫سينمايي از کمدي‌هاي‬ ‫سبک ايتاليايي تا کمدي رمانتيک‌هاي هاليوودي و فيلم‌هاي‬ ‫هنري شاخصي مثل «ملکه مارگو» بازي کرد‪.‬‬ ‫ويرنا ليزي در سال ‪ 2004‬جايزه يک عمر دستاورد‬ ‫هنري گلدن گلوب ايتاليا را دريافت کرد‪ .‬آخرين فيلم او در‬ ‫سينما‪ ،‬بازي در فيلم «بهترين روز زندگي ما» محصول ‪2002‬‬ ‫بود‪.‬‬

‫ايالي واالک‬

‫ايالي واالک‪ ،‬که در سن ‪ 99‬سالگي درگذشت‪ ،‬بازيگري‬ ‫بود که بسياري از دوستداران سينماي وسترن اسپاگتي با نام‬ ‫و چهره او به خاطر بازي در فيلم «خوب‪ ،‬بد‪ ،‬زشت» آشنا‬ ‫بودند‪ .‬او بازيگر بسيار پرکاري بود و طي ‪ 7‬دهه‪ ،‬در بيش از‬ ‫‪ 80‬فيلم سينمايي ظاهر شد‪.‬‬ ‫ايالي واالک در يک خانواده يهودي لهستاني مهاجر‬ ‫در بروکلين‌زاده شد‪ .‬او بازيگر تحصيل کرده‌اي بود و کار‬ ‫بازيگري را در در دهه ‪ 40‬در آموزشگاه دراماتيک نيويورک‪،‬‬ ‫زير نظر اروين پيسکاتور‪ ،‬کارگردان برجسته و صاحب سبک‬ ‫تئا‌تر آلمان فرا گرفت‪ .‬واالک از بازيگران مکتب آکتورز‬ ‫استوديو بود و در کنار مارلون براندو‪ ،‬مونتگمري کليفت و‬ ‫سيدني لومت‪ ،‬زير نظر رابرت لوييز به مطالعه و آموختن‬ ‫شيوه بازيگري در اين مکتب پرداخت‪ .‬او در سال ‪ 1951‬با‬ ‫بازي در يکي از نمايش‌هاي تنسي ويليامز‪ ،‬جايزه معتبر توني‬ ‫را دريافت کرد و پس از آن در نمايش‌هاي زيادي در تئا‌تر‬ ‫برادوي به روي صحنه رفت‪.‬‬ ‫اولين نقش مهم ايالي واالک در سينما‪ ،‬بازي در فيلم‬ ‫«بيبي دال» (‪ )1956‬ساخته اليا کازان بود‪ .‬اما اين بازي در‬ ‫نقش توچو (زشت) در وسترن اسپاگتي «خوب‪ ،‬بد‪ ،‬زشت»‬ ‫ساخته سرجيو لئونه در کنار کلينت ايستوود بود که واالک‬ ‫را به شهرت جهاني رساند‪ .‬او پس از آن در چند وسترن‬ ‫اسپاگتي ديگر نيز بازي کرد‪.‬‬ ‫ايالي واالک در سال ‪ 2010‬جايزه اسکار افتخاري‬ ‫را به خاطر فعاليت‌هاي‬ ‫بازيگري‌اش در سينما‬ ‫دريافت کرد‪.‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫فيني بازي کرد‪ .‬تماشاگران ايراني نيز حتمًا بازي فراموش‬ ‫نشدني او را در نقش خانم بي‌الک در فيلم ترسناک «طالع‬ ‫دارند‪ .‬همان زني که از طرف شيطان ماموريت‬ ‫‌‌‬ ‫نحس» به ياد‬ ‫دارد که از جان ديمين در برابر پدر و مادرش و کسان ديگري‬ ‫که مي‌خواهند او را از بين ببرند‪ ،‬محافظت کند‪.‬‬ ‫بيلي وايت ال چه در نمايش‌هاي ساموئل بکت و چه در‬ ‫فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني‪ ،‬همواره در نقش زنان مقتدر‬ ‫ظاهر شده بود‪.‬‬

‫و چند تن ديگر‪...‬‬

‫ماکسيميليان شل‪ ،‬مرد بزرگ و خوش‌قيافه سينما که‬ ‫سه بار نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر اسکار شده و‬ ‫يک بار آن را براي بازي در فيلم «دادگاه نورنبرگ» تصاحب‬ ‫کرده بود‪.‬‬ ‫شرلي تمپل‪،‬‬ ‫کودک شوخ و شنگ‬ ‫هاليوود که بعدها به‬ ‫سياست رو آورد‪.‬‬ ‫روني‬ ‫ميکي‬ ‫فيلم‌هاي‬ ‫بازيگر‬ ‫کالسيک موزيکال و‬ ‫درام‪.‬‬ ‫باب هاسکينز‬ ‫از بهترين بازيگران‬ ‫سينما و ايفاگر نقش اصلي فيلم کارتوني و زنده «چه کسي‬ ‫براي راجر رابيت پاپوش دوخت» و «موناليزا»‪.‬‬ ‫جيمز گارنر‪،‬‬ ‫بازيگر ماهري‬ ‫که قدرش آنطور‬ ‫که بايد و شايد‬ ‫شناخته نشد و‬ ‫در سريال‌هاي‬ ‫تلويزيوني خوش‬ ‫درخشيد‪.‬‬ ‫و سرانجام‬ ‫کيل‬ ‫ريچارد‬ ‫بازيگر قدبلند‬ ‫و تنومند نقش‬ ‫در‬ ‫«آرواره»‬ ‫فيلم‌هاي جيمز‬ ‫باند که يکي از‬ ‫مردبدهاي خوب‬ ‫اين مجموعه بود‪.‬‬

‫عباس کيارستمي‬ ‫آخرين فيلم خود را در‬ ‫چين مي‌سازد‬

‫تنها به عنوان يک مثال مي‌توان به آخرين نمونه‬ ‫اين اظهارات اشاره کرد‪ .‬صادق الريجاني‪ ،‬رئيس قوه‬ ‫قضائيه گفته است‪« :‬سران فتنه را محاکمه نمي‌‌کنيم چون‬ ‫مي‌‌خواهند حرف خود را بزنند‪».‬‬ ‫اما اين وضعيت عمومي و مثال‌هاي مربوط به آن‬ ‫هنوز نمي‌تواند توضيح دهد که مث ً‬ ‫ال وزارت ارشاد اسالمي‬ ‫اکنون تحت نظر دولت تدبير و اميد‪ ،‬چرا در ماه‌هاي اخير با‬ ‫صراحت از سانسور و مميزي دفاع کرده و در اين راه حتي‬ ‫گوي سبقت از همکاران خود در دولت محمود احمدي‌نژاد‬ ‫ربوده است؟‬ ‫وضعيت عمومي عريان‌شدگي قدرت البته شرط‬ ‫الزم براي زماني است که سخنگوي وزارت ارشاد دولت‬ ‫حسن روحاني بتواند در مقابل خبرنگاران بگويد محمدرضا‬ ‫شجريان بايد رفتارهاي گذشته خود را جبران کند و به‬ ‫چارچوب‌هاي نظام متعهد شود وگرنه نمي‌تواند کار کند؛‬ ‫اما شرط کافي نيست‪.‬‬ ‫اين شرط کافي و دوم را البته طيفي از کارگزاران‬ ‫فرهنگي و اردوي تبليغاتي حسن روحاني فراهم کرده‌اند‪.‬‬ ‫اين کارگزاران فرهنگي در جامه روزنامه‌نگار‪ ،‬هنرمند‪،‬‬ ‫روشنفکر درون نظام و… بخش قابل مالحظه‌اي از اردوگاه‬ ‫نخبگان وابسته به حاکميت را شکل داده‌اند و نقشي‬ ‫انکارناپذير در ميدان دادن به مقاماتي چون سخنگوي‬ ‫وزارت ارشاد اسالمي داشته‌اند‪.‬‬ ‫نيروهاي فرهنگي هوادار حسن روحاني‪ ،‬که تقريبًا‬ ‫تمامي رسانه‌هاي مشهور به اصالح‌طلب را در برمي‌گيرد‪،‬‬ ‫از‌‌ همان فرداي پيروزي او در انتخابات‪ ،‬نه خود به انتقاد از‬ ‫حسن روحاني و همراهانش پرداختند و نه با تاختن بي‌مهابا‬ ‫به ديگران‪ ،‬اجازه داده‌اند که نيروهاي مستقلي در سطح‬ ‫جامعه خواستار پايبندي رييس جمهوري به وعده‌هاي‬ ‫انتخاباتي شوند و ميزان اين پايبندي را بسنجند‪.‬‬ ‫کارگزاران فرهنگي وابسته به قدرت‪ ،‬نه تنها کمر همت‬ ‫به توجيه هر سخن و اقدام حسن روحاني و اعضاي دولت‬ ‫او بستند و هر منتقد مستقل (و نه اصولگرا) را با تهمت و‬ ‫فشار از ميدان بيرون راندند‪ ،‬بلکه آستين باال زدند تا انفعال‬ ‫هنرمندان و روشنفکران مستقل را تئوريزه کنند‪.‬‬ ‫اکنون نتيجه اين عملکرد‪ ،‬در گفتار و کردار دولت حسن‬ ‫روحاني تجلي يافته است‪ .‬مقامات تقريبا آسوده‌خاطر از هر‬ ‫انتقاد و سوالي آنچه مي‌خواهند مي‌گويند و مي‌کنند بي‌آنکه‬ ‫نگران آن باشند که به کسي در جايي پاسخ دهند‪.‬‬ ‫اگر روزنامه‌نگاران و کساني که مي‌توانند ديدگاه‌ها‬ ‫را جمع‪ ،‬سازماندهي و بيان کنند‪ ،‬به عنوان مثال در مقابل‬ ‫اولين خلف وعده‌هاي دولت حسن روحاني در زمينه‌هاي‬ ‫فرهنگي – هنري سکوت نمي‌کردند يا بد‌تر از آن‪ ،‬دست‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫وکيل امير حکمتي‪:‬‬ ‫پيشنهاد مبادله حکمتي با يک‬ ‫زنداني از طرف آمريکا‬

‫بيلي وايت‬ ‫ال‬

‫خانم بيلي وايت ال‬ ‫که در سن ‪ 82‬سالگي‬ ‫درگذشت‪ ،‬از بازيگران‬ ‫برجسته تئا‌تر بريتانيا‬ ‫بود که بيشتر به خاطر‬ ‫نقش‌هايي که در‬ ‫نمايش‌هاي ساموئل بکت‬ ‫بازي کرد شهرت داشت و بکت او را «بازيگري تمام عيار»‬ ‫خوانده بود‪ .‬او رابطه دوستانه عميق و بسيار نزديکي با بکت‬ ‫داشت و بکت چند نمايشنامه‌اش از جمله «بازي»‪« ،‬روزهاي‬ ‫خوش»‪« ،‬هي جو»‪« ،‬فوت فالز» و «من نه» را صرفا براي او‬ ‫نوشته بود و با بازي او بر روي صحنه تئا‌تر لندن اجرا کرد‪.‬‬ ‫دوستي و همکاري پرثمر بيلي وايت ال و ساموئل بکت که از‬ ‫اوايل دهه شصت شروع شد به مدت ‪ 26‬سال يعني تا زمان‬ ‫مرگ بکت دوام آورد‪.‬‬ ‫بيلي وايت ال در فيلم‌هاي برخي از کارگردان‌هاي مطرح‬ ‫سينما مثل آلفرد هيچکاک‪ ،‬جوزف لوزي‪ ،‬ريچارد دانر و آلبرت‬

‫دنباله از صفحة ‪14‬‬

‫عباس کيارستمي‪ ،‬کارگردان سرشناس ايراني و برنده‬ ‫نخل طالي فستيوال فيلم کن‪ ،‬تازه‌ترين فيلم خود را با عنوان‬ ‫«عشق» در کشور چين خواهد ساخت‪.‬‬ ‫به گزارش راديو بين‌المللي چين‪ ،‬اين فيلم در شهر‬ ‫هانگ‌ژو‪ ،‬در شرق چين‪ ،‬ساخته خواهد شد و آقاي کيارستمي‬ ‫پيش‌تر براي انتخات مکان‌هاي فيلمبرداري‌اش به آن سفر‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫در ماه اکتبر‪ ،‬ژوليت‌بينوش‪ ،‬بازيگر فرانسوي‪ ،‬در‬ ‫گفت‌وگو با مجله ايندي‌واير (‪ )Indiewire‬گفته بود که آقاي‬ ‫کيارستمي آخرين فيلم خود را در چين و درباره يک زن‬ ‫خدمتکار خواهد ساخت که کارش تميز کردن تعداد زيادي از‬ ‫اتاق‌هاي يک ساختمان بزرگ است‪.‬‬ ‫عباس کيارستمي در سال ‪ 1997‬با فيلم «طعم‬ ‫گيالس» برنده نخل طالي جشنواره فيلم کن شد و يکي از‬ ‫سرشناس‌ترين کارگردانان ايراني در صحنه بين‌المللي به‬ ‫شمار مي‌رود‪.‬‬

‫امير حکمتي در مرداد ‪ 1390‬در حالي که‪ ،‬به گفته‬ ‫خود‪ ،‬براي ديدار با مادربزرگش به ايران سفر کرده بود‬ ‫به اتهام جاسوسي براي آمريکا بازداشت و به اعدام‬ ‫محکوم شد‪ .‬آمريکا اتهام جاسوس بودن او را تکذيب‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫وي پس از محکوميت به اعدام در نهايت در‬ ‫دادگاه تجديد نظر به اتهام همکاري با دولت‌هاي‬ ‫متخاصم به ده سال زندان محکوم شد‪.‬‬ ‫به گفته خانواده آقاي حکمتي‪ ،‬وي که دست به‬ ‫اعتصاب غذا زده بود پس از وعده مقام‌هاي زندان اوين‬ ‫براي بررسي مجدد پرونده‌اش‪ ‌،‬دست از اعتصاب غذا‬ ‫برداشت‪.‬‬ ‫اميرحکمتي همزمان با اعتصاب غذاي خود در‬ ‫نامه‌اي از باراک اوباما‪ ،‬رئيس‌جمهوري آمريکا‪ ،‬خواست‬ ‫که همزمان با پيشرفت در مذاکرات اتمي با ايران‪ ،‬او را‬ ‫نيز فراموش نکنند‪.‬‬ ‫پيش از اين خانواده امير حکمتي به همراه ديگر مقامات‬ ‫بلندپايه‪ ،‬از جمله چند نماينده مجلس قانونگذاري‪ ،‬رئيس جمهور‬ ‫و وزير خارجه آمريکا اظهار کرده‌اند که وي بي‌گناه بوده و خواستار‬ ‫آزادي اين جوان ‪ 31‬ساله شده‌اند‪.‬‬ ‫در حال حاضر سه شهروند ايراني‪ -‬آمريکايي در ايران‬

‫‪24‬‬

‫به توجيه و تئوريزه کردن آن وضعيت نمي‌زدند‪ ،‬تصور اين‬ ‫موقعيت دشوار‌تر بود که سخنگوي وزارت ارشاد اسالمي‬ ‫در جمع خبرنگاران‪ ،‬به محمدرضا شجريان امر کند که‬ ‫براي برگزاري يک کنسرت توبه کند و به جبران رفتارهاي‬ ‫گذشته‌اش در قبال نظام اسالمي بپردازد‪.‬‬ ‫نتيجه آن سکوت را بايد در اظهارات حسن روحاني‬ ‫به مناسبت ‪ 9‬دي و وزير فرهنگ و ارشاد اسالمي او‪ ،‬علي‬ ‫جنتي ديد‪ .‬علي جنتي در همراهي با رييس دولت گفته‬ ‫است‪« :‬افراد مرتبط با جريان فتنه در هيچ دستگاهي‬ ‫نمي‌‌توانند حضور داشته باشند‪ .‬حادثه‌اي در سال ‪88‬‬ ‫اتفاق افتاد که عواملي وابسته به بيگانه يا با رهنمودهايي‬ ‫که از خارج داده مي‌‌شد دست به اقداماتي زدند که از آن‬ ‫به عنوان فتنه ياد مي‌کنيم‪».‬‬

‫غيرخودي‪ ،‬هميشه غيرخودي است‬

‫بخش ديگري از اظهارات سخنگوي وزارت ارشاد‬ ‫اسالمي نشان مي‌دهد در همچنان و هميشه روي يک‬ ‫پاشنه مي‌گردد و همه چيز بسته به ميزان وابستگي و دوري‬ ‫و نزديکي از قدرت مي‌تواند از نو تعريف شود‪.‬‬ ‫سخنگوي وزارت ارشاد اسالمي در حالي که شرط‬ ‫کار کسي مانند محمد رضا شجريان را توبه و بازگشت‬ ‫به آغوش نظام و جبران گذشته مي‌داند‪ ،‬در مورد تمديد‬ ‫مجوز انتشارات «اميد ايرانيان» با مديريت جميله کديور‪،‬‬ ‫همسر عطاءاهلل مهاجراني و خواهر محسن کديور مي‌گويد‪:‬‬ ‫«مجوز اين انتشارات به مدت يک سال و طبق قوانين‬ ‫تمديد شده است‪ .‬ضمن اينکه هيچ منع قانوني براي‬ ‫فعاليت اين انتشارات نيست‪ .‬تا زماني که منع قانوني‬ ‫براي فردي نباشد‪ ،‬دولت نمي‌ تواند در برابر تقاضاي‬ ‫شهروندان ايستادگي کند‪ ».‬به گفته او‪« ،‬صدور مجوز به‬ ‫معناي پذيرش عقايد سياسي يک فرد يا جريان نيست‪.‬‬ ‫از سوي ديگر سياست دولت بسترسازي براي کساني‬ ‫است که اگر از نظام فاصله گرفته‌‌اند اما مشکل قانوني هم‬ ‫ندارند‪ ،‬دوباره برگردند‪».‬‬ ‫تناقض روشن است‪ ،‬اما چه کسي قرار است بر اين‬ ‫تناقض انگشت بگذارد و از حق پايمال شده يک هنرمند‬ ‫دفاع کند؟ آيا صدور مجوز برگزاري يک کنسرت موسيقي‬ ‫مشروط به تفتيش عقايد سياسي هنرمند است‪ ،‬يا از نگاه‬ ‫دولت حسن روحاني‪ ،‬تنها کساني در موقعيت و جايگاه‬ ‫خانم کديور‪ ،‬شهروند به حساب مي‌آيند و دولت نمي‌تواند‬ ‫در برابر تقاضاي آنان ايستادگي کند؟‬ ‫ترديدي نيست که تمديد مجوز انتشارات خانم کديور‬ ‫کاري کامال درست است و خودداري از آن کاري غيرقانوني‬ ‫و مذموم بايد شمرده شود‪ .‬سؤال اين است چرا اين روند‬ ‫يکسان و همسان براي همه شهروندان اجرا نمي‌شود و‬ ‫قانونگذار و مجري دوگانه رفتار مي‌کنند‪.‬‬ ‫اين نوشتار را با سؤال اصلي‌اش به پايان مي‌بريم‪:‬‬ ‫چه شده است و چرا دولت حسن روحاني امکان يافته هر‬ ‫روز با صراحت بيشتري از نقض حقوق شهروندان و اعمال‬ ‫سانسور و محدوديت عليه آنان سخن بگويد و عمل کند؟‬ ‫زنداني هستند‪.‬‬ ‫جان کري‪ ،‬وزير امور خارجه آمريکا‪ ،‬روز جمعه‪ ،‬هفتم‬ ‫شهريورماه‪ ،‬خواستار آزادي امير حکمتي‪ ،‬سعيد عابديني و‬ ‫جيسون رضائيان شده بود‪.‬‬ ‫سعيد عابديني‪ ،‬کشيش تبشيري ‪ 34‬ساله‪ ،‬شهروند آمريکا‬ ‫و از تبار ايراني ا‌ست؛ او در سفري به ايران به خاطر «راه‌اندازي‬ ‫کليساهاي خانگي» و به اتهام «اقدام عليه امنيت ملي» به هشت‬ ‫سال زندان محکوم شد‪.‬‬

‫جيسون رضاييان‪ ،‬خبرنگار روزنامه واشينگتن پست در‬ ‫ايران‪ ،‬نيز از ‪ 31‬تيرماه هم‌چنان در بازداشت به سر مي‌برد‪.‬‬ ‫آمريکا گزارش مربوط به طرح مبادله امير حکمتي با ايرانيان‬ ‫زنداني در آمريکا را رد کرده و گفته است که چنين طرحي در‬ ‫دست بررسي نيست و نامه‌اي هم در اين مورد نوشته نشده است‪.‬‬


‫‪25‬‬

‫رابطه ميان شعر‬ ‫و نقاشي‬

‫ويلن‌ها‬

‫بخش دوم‬

‫مي‌خواهم‬ ‫که همچون امواج دريا باشم‬ ‫همچون ابرهاي رها شده در باد‬ ‫اما افسوس که در بند وجود خويش اسيرم‪.‬‬ ‫روزي مي‌رسد اما‬ ‫که بيرون خواهم جهيد‬ ‫از زير پوستم‬ ‫و آسمان را همچون سيم‌هاي صدها ويولن‬ ‫تکان خواهم داد‪.‬‬ ‫(سندرا سيسنروس)‬ ‫افشين سخت نگران گشايش و راه‌اندازي رستوران‬ ‫فرانسوي‌اش در موعد مقرر و تعيين‌شده‪ ،‬مرا مدام در تنگنا‬ ‫قرار مي‌داد تا مراحل طراحي و تکميل نقشه‌هاي معماري را‬ ‫سرعت بخشم‪ ،‬بدين سبب در اين ميانه‌روز پر از افت و خيز‪،‬‬ ‫وعده‌اي داشتيم تا با هم عرض و طول و گوشه و کنارهاي‬ ‫ساختمان کهنه و پر از اشکاالت فني را اندازه‌گيري و بر روي‬ ‫طرح مدادي از پيش آماده شده را ثبت گردانديم‪.‬‬ ‫همين که به مقابل دري بسته که بر روي آن نوشته شده‬ ‫بود‪ :‬آشپزخانه‪ ،‬فقط کارمندان مي‌توانند وارد شوند‪ ،‬رسيديم‬ ‫افشين به يک باره خود را حايل کرده و به آهستگي گفت‪،‬‬ ‫راستي مهندس‌جان پيشاپيش بايد گوشي را دستت بدهم که‬ ‫اون مرد سالخورده که روي چرخ چنبره زده و داره فال ورق‬ ‫مي‌گيره‪ ،‬کسي نيست جز دايي جون سرهنگ من‪ .‬در حقيقت‬ ‫دايي مرحوم مادرمه‪ ،‬هيچ کسي را توي اين دنيا جز من نداره‪،‬‬ ‫هر کاري کردم که ببرمش خانه سالمندان‪ ،‬تا حاال که مقاومت‬ ‫کرده‪ ،‬چاره‌اي ندارم بايد هر روز با خودم بيارمش سر کار‪.....‬‬ ‫مبادا باهاش خيلي گرم بگيري‪ ،‬در اين صورت به زور‬ ‫مي‌بردت توي دنياي فراموش شده دانشکده افسري شصت‬ ‫هفتاد سال پيش و از جزء جزء ماموريت‌ها و رشادت‌هاش‬ ‫برات داستان‌ها روايت خواهد کرد و تازه خدا به دادت برسه‬ ‫که يک دفعه گير بده به موضوع خسته‌کننده و کسالت‌بار‬ ‫ارکستر دانشکده که ظاهرأ او سال‌ها نوازنده ويولن اول آنجا‬ ‫بود‪ ،‬البته ويولونيست برجسته‌اي است و به گفته خودش‬ ‫ساز رو در محضر رکن‌الدين خان آموخته‪ ،‬خالصه سعي نکن‬ ‫صداي ويولنش رو دربياري که عقوبت دردناکي در انتظارمان‬ ‫خواهد بود‪ ،‬حاال مي‌توني بري اندازه‌گيري‌هاتو کامل کني‪ ،‬من‬ ‫هم چند تا تلفن دارم که بايد جواب بدم‪ ،‬عن‌قريب مي‌آم‬ ‫سراغت‪.....‬‬ ‫**‬ ‫پيرمرد نشسته بر روي چرخ و بي‌حرکت و آرام چشم‬ ‫دوخته بود به ورق‌هاي چيده شده روي جعبه نيمه شکسته‌اي‬ ‫در مقابلش و هر از گاه مي‌چرخاند يکي از ورق‌ها را و دقايقي‬ ‫بدان مي‌نگريست‪ ،‬گويي در پي کشف اسرار مهمي است‪....‬‬ ‫چاره‌اي نداشتم و بايد به آن کهنسال مرد عجيب و‬ ‫غريب سالمي مي‌کردم‪ .‬او بي آنکه حتي سر بلند کند فقط‬ ‫با زمزمه‌اي مبهم از گلوگاهش ظاهرأ پاسخ سالم مرا داد و‬ ‫همچنان خود را به بازي با ورق‌ها متظاهر گردانيد‪.....‬‬ ‫پس از پايان گرفتن اندازه‌گيري‌هاي الزم در البالي‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫آن فضاي در هم ريخته و‬ ‫ناخوشايند‪ ،‬آماده ترک محل‬ ‫مي‌گشتم که به يک باره نظرم‬ ‫معطوف به جعبه ويولني تکيه‬ ‫داده شده بر ديوار روبرو گشت‪.‬‬ ‫لحظاتي از خود بيخود شده و‬ ‫در آني فکري عجيب از خاطرم‬ ‫عبور نمود‪ .‬سطلي را در آن‬ ‫فضاي در هم و بر هم يافته و‬ ‫آن را واژگون کرده و بر رويش‬ ‫در کنار پيرمرد نشستم و با قلم‬ ‫طراحي بر روي تکه کاغذي‬ ‫جمالتي قطعه قطعه شده از‬ ‫شعري به جاي مانده در انتهاي‬ ‫حافظه‌ام را بر روي آن نوشتم‬ ‫و بي‌مقدمه پرسيدم‪« ،‬سرهنگ‬ ‫مي‌توني اين قطعه را بر روي‬ ‫ويولنت برايم درآوري؟؟؟» و به‬ ‫دنبالش با تالشي جانکاه سعي‬ ‫نمودم تا آهنگ شعر را يافته و‬ ‫آن را بخوانم‪....‬‬ ‫مرد با چهره‌اي حيرت زده‬ ‫به من مي‌نگريست‪ ،‬گويي با‬ ‫فردي از طايفه مجانين رو در رو‬ ‫قرار گرفته است فرياد برآورد‪،‬‬ ‫«آخه بابا تو که خيلي بد و خارج‬ ‫مي‌خوني‪ ،‬بده آن شعر رو خودم‬ ‫بخونم‪ ».‬کاغذ را از دست من‬ ‫قاپيده و لحظه‌اي بعد با صداي‬ ‫تعليم‌ديده‌اي شروع کرد به‬ ‫کشف و شهود در موسيقي‬ ‫شعر و نه چندان زماني طوالني‬ ‫با هيجان سربرآورده و گفت‪،‬‬ ‫«پيدايش کردم «رامکلي»‬ ‫است‪ ،‬برو اون ساز را بيار تا‬ ‫برات بنوازم!!!»‬ ‫و دقايقي سپس با کوتاه و‬ ‫بلند کردن سيم‌ها و ضربه‌هاي‬ ‫آرشه بر روي آن‌ها آهسته آهسته نغمه دلنشيني بر فضاي‬ ‫آشپزخانه حکمفرما گرداند و چند دقيقه‌اي بعد نوازنده با‬ ‫فرود ملودي خواندن آواز را چنين آغاز نمود‪:‬‬

‫دو عاشق متشابه‬ ‫سلوک‌کنان درش‬ ‫يکي رساند و به وصل‬ ‫و آن ديگر به هجران داد‬ ‫دو کشتي متساوي‬ ‫اثاثه را در بر‬ ‫يکي رساند و به ساحل‬ ‫وان ديگر به توفان داد‬

‫با فريادهاي به هواخاسته افشين به ناگاه فضاي دلپذير‬ ‫آکنده از موسيقي دچار سکون و سکته گرديد‪« ،‬دايي جان‬ ‫بس کنيد! داريد ما را از نون خوردن مي‌اندازيد‪ .‬اينجا محل‬ ‫کسب و کار ماست‪ ،‬ناسالمتي قراره يه رستوران فرانسوي‬ ‫باکالس زير سقف اين ساختمون داير بشه‪ ،‬نه يه کافه درجه‬ ‫سه ساز و ضربي‪ .‬مهندس جون من که گوشي را دستت داده‬ ‫بودم‪ .‬خيلي کم‌لطفي کردي!!!»‬ ‫پيرمرد در حالي که ساز را در جعبه‌اش مي‌گذاشت‪،‬‬ ‫گفت‪« ،‬بابا جون بازم پيش من بيا‪ ،‬حرف اينا را هم گوش‬ ‫نشده‪ .‬چيزي از دنياي موسيقي سرشون نمي‌شه‪ .‬دفعه ديگه‬ ‫که اومدي‪ ،‬برات نت اين آواز را در مي‌آرم و مي‌نويسم و اگه‬ ‫خواستي دوباره رامکلي را مي‌زنيم و مي‌خونيم و بعدش هم‬ ‫مي‌ريم تو آواز ابوعطا و اگه حوصله داشتي برات خسرو و‬ ‫شيرين هم مي‌زنم‪»....‬‬ ‫در حالي که از پشت شانه‌هاي تکيده‌اش را مي‌فشردم‪،‬‬ ‫آهسته در گوشش زمزمه کردم‪« ،‬سرهنگ پنجه شيريني‬ ‫داري‪ .‬روش نوازندگي‌ات سخت مرا تحت ‌تاثير قرار داد و‬ ‫چيزي جا مانده از گذشته‌ها را در من بيدار کرد‪ .‬قول مي‌دهم‬ ‫که دوباره به ديدنت خواهم آمد‪».‬‬ ‫**‬ ‫با يک دست نقشه‌هاي در هم پيچيده شده را در‬ ‫مشت مي‌فشردم و با دست ديگر در جيب‌ها دنبال کليد‬ ‫خودرو بودم‪ .‬پاهايم از سنگيني بار عاطفي مبهمي به لرزه‬ ‫درآمده بود و قدم‌هايم را کندتر و کندتر مي‌ساخت‪ .‬احساس‬ ‫گنگي مرا در خود درربوده گويي دستي از من ديگري در‬ ‫حال گشودن در جعبه ويولني است که انبوه تصويرهاي به‬ ‫فراموش رفته‌اي را از درون آن يک به يک بيرون کشيده و‬ ‫در مقابل چشمان من قرار مي‌داد‪.‬‬ ‫کودک آشنايي را مي‌ديدم که در خشم از دست دادن‬

‫سازش‪ ،‬دفترچه نت خود را ورق ورق کرده و بر سطح آب‬

‫‪25‬‬

‫حوض شناور مي‌نمود و در تصويري ديگر پيرمردي خميده‬ ‫از آب حوض ديگري در يک عصر تابستاني برگ برگ‬ ‫نغمه‌هايي را برمي‌چيند تا آوازي حزين را در خلوت حياط سر‬ ‫دهد و چند ديوار آن سوتر دانشگاهي تجددطلبي در ستيز با‬ ‫باورهاي عقب‌مانده سنتي‪ ،‬فرياد برمي‌آورد که آقا اون راديو‬ ‫را خاموش کنيد‪ .‬بسه ديگه‪ .‬بياييد هرچه مي‌خواهيد روي ميز‬ ‫کنار گرامافون اين همه صفحه‌هاي روي هم چيده شده از‬ ‫اديت پياف و موريس شواليه هست‪ .‬آن‌ها را برداريد و گوش‬ ‫کنيد‪ .‬و حاال اين ارتشي سالخورده با ضربه‌هاي جادويي آرشه‬ ‫ويولن بر چهار سيم تحت فرماندهي‌اش مرا از گذشته‌هاي‬ ‫دور مي‌آورد و در دامگه رامکلي رها مي‌ساخت و تازه داشتم‬ ‫مي‌فهميدم که همه اين‌ها به خودي خود اتفاقات بي‌اهميتي‬ ‫هستند که در مسير يک زندگي کوتاه مي‌توانند رخ‌دهند‪ .‬اما‬ ‫با اين حال ما انسان‌ها مدام به دنبال قصه‌هاي پرياني زيباتر‬ ‫از قصه‌هاي کسالت‌بار روزانه خود مي‌گرديم تا کودک بيقرار‬ ‫درونمان را سرشار و بيدار نگاه داريم و اگر برحسب اتفاق‬ ‫اين کودک در دل تاريکي‌ها ناگهان به خواب رود عالمت‬ ‫بدي است‪ .‬آن وقت ديگر بايد در همه جعبه‌هاي تخيالت را‬ ‫بر بنديم و همچون اين پيرمرد در انتهاي راه شکست خورده‬ ‫و تنها در کنار سازي خاموش مانده‪ ،‬صرفأ در بازي ورق به‬ ‫چرخاندن صورتک‌هاي بي‌معنايي دل خوش گردانيم‪.‬‬ ‫**‬ ‫دچار خرافاتي غريب و درگير حيرتي غيرقابل توصيف‬ ‫گشتم هنگامي که افشين پس از يک دوره بي‌خبري کامل‪،‬‬ ‫به يکباره به من تلفن کرد و ابراز داشت‪« ،‬مهندس جون‬ ‫مي‌بخشي که به پيام‌هايت جواب ندادم‪ .‬سخت مشغول امور‬ ‫کفن و دفن و مراسم ختم دايي جان سرهنگ بودم‪ .‬بيچاره‬ ‫يک شب خوابيد و ديگر بيدار نشد‪ .‬تمنا دارم تا يک ساعت‬ ‫ديگر مرا در رستوران مالقات کنيد‪ .‬اميدوارم که نقشه‌ها و‬ ‫جواز شروع کار آماده باشند‪ .‬تا يادم نرفته بهت بگم دايي‬ ‫جان نت آن آهنگ مورد عالقه‌ات را چند روز پيش از فوتش‬ ‫برايت نوشته بود و بي‌صبرانه دنبالت مي‌گشت‪ ،‬اما من‬ ‫ترجيح دادم که شما را در جريان نگذارم‪ ،‬چون نمي‌خواستم‬ ‫دوباره صداي ويولن توي محيط کار به گوش همسايه‌ها‬ ‫برسد‪ .‬مي‌بخشيدها! در ضمن خواهش دارم موقع رفتن‬ ‫جعبه اين ويولن با محتوياتش را با خودت ورداري و ببري‪،‬‬ ‫مي‌دونم به موسيقي عالقه داري و با اين کارت ما را هم از‬ ‫شر هر چي ويولن و موسيقي ايراني راحت مي‌کني‪ .‬به اميد‬ ‫پايان‪.‬‬ ‫ديدار تا يک ساعت ديگر‪»....‬‬


26

January 2015 1393 ‫دي‬

26

Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.


27

January 2015

27

1393 ‫دي‬

SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:

Protect your world

498

$

Auto • Home • Life • Retirement

*

DRIVERS WHO SWITCHED FROM:

Progressive State Farm

562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate

saved

$

$

Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.

Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.

Hooman Moaveni (678) 366-7979

Hooman Moaveni (678) 366-7979

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com

Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company

55367

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.

53422

Geico

Large selection of New and Pre-owned Mercedes-Benz vehicles and other quality pre-owned brands.

The all-new S-Class Coupe. Available October 2014.

The all-new C-Class. Available Now.

The brand-new GLA-Class. Available Now.

Atlanta’s Mercedes-Benz Connection Since 1964 7640 Roswell Road | Atlanta, GA | 30350 RBMofAtlanta.com | 770.390.0700

Alex Rabie arabie@rbmofatlanta.com


‫‪28‬‬

‫فرهنگ‬ ‫گفتگو‬

‫دکتر پرويز ايزدي ‪ -‬آتالنتا‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫سبب برانگيختن خشم شاه قاجار گرديد که نتيجه آن شروع‬ ‫بابي‌کشي در سرتاسر ايران گرديد‪.‬‬ ‫در اين بابي‌کشي حدود بيست هزار نفر از آنان به‬ ‫فتواي علما و بدست توده مقلد کشته شدند که از اين قتل‬ ‫عام بي‌رحمانه مي‌توان از استقبال مردم از نهضت باب‪ ،‬و‬ ‫بي‌رحمي‌قشري‌گرايان مذهبي پي برد‪.‬‬

‫ابتکار و نبوغ در کشتار نوانديشان!‬

‫براي آنکه نوآوري‌هاي کشت و کشتاري که به نام خدا‬ ‫و براي حفظ بيضه اسالم صورت گرفت را بدرستي جلوي‬ ‫چشمان حيرت زده شما مجسم کنم قلم را بدست شاهدي‬ ‫عيني يعني ميرزا آقاخان کرماني مي‌سپارم تا برايمان بگويد‬ ‫که چگونه شد که علماي دين حرکت خود را بسوي کرسي‬ ‫قدرت آغاز کردند‪.‬‬ ‫«صدراعظم دولت ايران به مالحظه اين که اينان‬ ‫«بابيان» را در ايران خاصه در طهران اقوام و خويشان‬ ‫و کس و کار و دوستان زياد و فراوان است تدبيري کرد‪،‬‬ ‫سيصد نفرشان را به منشيان‪ ،‬ده تن به خبازان و نجاران و‬ ‫حدادان‪ ،‬ده نفر به کفاشان و صحافان و سراجان‪ ،‬ده کس به‬ ‫درويشان و قلندران و ماليان‪ .‬و همين قسم به همه اصناف از‬ ‫اهل حرف و کسب و صناعت ده نفر دهند تا همه‌شان در خون‬ ‫بابيان شرکت داشته باشند و فردا کسي نتواند داعيه خروج‬ ‫نموده و مردم را بکشد‪.‬‬ ‫من در زاويه ميدان شاه طهران درجه بي‌رحمي ‌و پايه‬ ‫بي‌مروتي و طبع خونريزي و خوي ستمگري طبقات رعيت را‬ ‫مالحظه و سير مي‌نمودم‪ ،‬از هر طبقه رذالت مآب‌تر و شريرتر‬ ‫و خونخوارتر قلندران بي آزار و درويشان بي‌کيشان بودند که‬ ‫آن ده نفر بيچاره از خدا غافل شده بابي را که براي کشتن به‬ ‫ايشان سپرده بودند‪...‬‬

‫در شماره گذشته درباره قدرت‬ ‫علماي دين از زمان سلسله صفوي‬ ‫تا خاتمه دوران قاجار گفتيم که‬ ‫مجتهدان در حقيقت سلطان بي‬ ‫تاج و تخت ايران بودند بطوري‬ ‫که هيچ حاکم عرفي نمي‌توانست‬ ‫بدون اجازه علماي دين دست به‬ ‫اصالحات اجتماعي بزند و اگر کسي‬ ‫اين چنين جسارتي بخرج ميداد که‬ ‫در جهت حفظ مصالح ملت ايران‬ ‫گامي ‌بردارد‪ ،‬که کوچکترين خللي به‬ ‫قدرت اقتصادي آنان وارد کند با حربه‬ ‫اسالم يا از انجام اين عمل جلوگيري‬ ‫مي‌کردند و در اين راه از اعمال هر‬ ‫نوع خشونتي روگردان نبودند‪ ،‬يا آنکه‬ ‫به نام «بابي» و بعد «بهايي» او را از‬ ‫ميدان بدر کرده يا مي‌کشتند‪.‬‬

‫«بهايي»‬ ‫و‬ ‫«بابي»‬ ‫شمشير برنده‌اي در دست‬ ‫قشري‌گرايان اسالمي‬

‫براي آنکه بدانيم که با چه حربه و سالحي قشري‌گرايان‬ ‫مذهبي توانستند به قدرتي دست يابند که بتوانند جامعه‬ ‫ايران را به قرون وسطا برگردانند‪ ،‬مجبور به بيان مقدمه‌اي‬ ‫ولو کوتاه مي‌باشم‪ .‬اميدوارم که باز مورد اعتراض جمعي‬ ‫متعصب قرار نگيرم زيرا انگيزه من از شروع اين مطلب همانا‬ ‫روشن کردن راهيست که منجر به برآمدن حکومت ديني شد‬ ‫و اگر ندانيم که چگونه و به کمک چه ابزاري قشري‌گرايان‬ ‫مذهبي ما را بدنبال خويش بدين بن‌بست کشاندند باز هم‬ ‫احتمال تکرار اين اشتباه موجود خواهد بود‪.‬‬ ‫براي رسيدن به هر هدفي ابزار و اسبابي الزم است‬ ‫و براي آنکه بدانيم که به کمک چه وسايلي قشري‌گرايان‬ ‫مذهبي توانستند بر موج قدرت سوار شوند‪ ،‬الزم است که‬ ‫تاريخ نهضت بابي و بهايي را به دقت مور بررسي قرار‬ ‫دهيم تا ببينيم که چه شد که کلمه «بابي» يا «بهايي» در نزد‬ ‫توده ناآگاه جزو منفورترين کلمات در آمد و چگونه حاکمان‬ ‫شريعت از اين کلمات به عنوان يک حربه کارساز استفاده‬ ‫کردند و هر کس را که سد راه رسيدن آنان به قدرت بود‬ ‫بيرحمانه و با خشونت هرچه تمام‌تر از ميدان بدر کردند‪ ،‬تا‬ ‫باالخره توانستند بر کرسي حکومت جالس شوند و ملتي را‬ ‫به امتي مقلد و متعصب تبديل نمايند‪.‬‬ ‫از آنجا شروع مي‌کنم که‪ :‬امير کبير آن مصلح اجتماعي‬ ‫براي اجراي نقشه‌هاي اصالح طلبانه خود ناگريز از همراه‬ ‫ساختن علماي دين بود و بهمين جهت براي بدست‬ ‫آوردن دل آنان حکم قتل سيد باب را صادر کرد که حکم‬ ‫وي در تبريز بمورد اجرا گذاشته شد‪ .‬تعدادي از بابيان به‬ ‫خونخواهي و به تالفي اين اقدام دست به عملي زشت زدند و‬ ‫به جان ناصرالدينشاه تير‌اندازي ناموفقي کردند که اين عمل‬

‫براستي خوف و خشيت بر من دست داد‪ ،‬خود را به‬ ‫زحمت هرچه تمامتر از آن فتنه و آشوب بدر بردم و به خانه‬ ‫ميرزا محمد جراح باشي دوست قديميم رفتم‪ ،‬در را گشوده‬ ‫زود به درون خانه دويدم ‪ ...‬و تفصيل را برايش نقل کردم‪.‬‬ ‫بي‌نهايت محزون شد و گفت‪ :‬از طايفه آخوند و مال‪ ،‬بر حذر‬ ‫باش که اگر دوست باشند مالت را مي‌خواهند و اگر دشمن‬ ‫شوند خونت را ميخورند ‪...‬غرضم از اين تفاصيل روضه‌خواني‬ ‫براي طايفه بابيه نبود بلکه مقصودم مرثيه سرايي براي‬ ‫ملت ايران است که طبعا» خونريزي‌هاي حکومت ظالمانه‬ ‫متماديه و عرق وحشيگري عربي‪ ،‬ملت نجيب بي آزار ايران‬ ‫را رذل‌تر و خونريزتر و خونخوارتر از تمام امم عالم کرده‬ ‫است‪ .‬چنانچه اگر تاريخ جميع ملل خونخوار مانند آفريک‬ ‫و سودان و زنگبار و جنگلهاي دنيا را به دقت نظر کنيد نه‬ ‫هيچ آدم و نه هيچ وحشي و جانوري بدين درجه بي‌رحم و‬ ‫بي‌مروت و خونخوار و بربر نيست که در اين عصر ايرانيان‬ ‫شده و هستند‪)1( »...‬‬ ‫همانظور که خوانندگان هشيار مي‌دانند‪ ،‬نه تنها ميرزا آقا‬ ‫خان کرماني جان خود را در مقابل قشريون مذهبي از دست‬ ‫داد بلکه صدراعظم اصالح طلب ايران نيز در اثر دسيسه‬ ‫علماي دين که اصالحات او را در جهت تامين منافع خود‬ ‫نمي‌دانستند بنا به توصيه مادر شاه به کاشان تبعيد و در آنجا‬ ‫به قتل رسيد‪.‬‬ ‫با قتل امير کبير علماي دين به دو هدف سرنوشت ساز‬ ‫خود رسيدند‪ :‬يکي آنکه قدرت خود را به دربار قاجار نشان‬ ‫دادند و ديگر آنکه سالحي برنده به نام «بابي» بوجود آوردند‬ ‫که از اين ببعد هرکس را که سد راه منافعشان بود بتوانند با‬ ‫تهمت بابي بودن از ميدان بدر کنند و در صورت الزم جانش‬ ‫را بگيرند!‬

‫براي آنکه به شدت برندگي اين تيغ تيز اتهام بابي‌گري‬ ‫پي بريم نقل قسمتي کوتاه از خاطرات محمدعلي محالتي‬ ‫مشهور به حاج سياح کفايت مي‌کند‪:‬‬ ‫«روزي در محضر مال محمدعلي که از علماي بزرگ‬ ‫عصر بود نشسته بودم‪ .‬مردي آمد گفت‪ :‬آيا هر گناهي توبه‬ ‫دارد؟‪ .‬قاضي گفت‪ :‬تا گناه چه باشد‪ .‬آن مرد گفت‪ :‬يقه مردي‬ ‫را گرفتم که پول ناهاري از او بگيرم ولي او نداد‪ .‬شيخي‬ ‫رسيد پرسيد چه خبر است؟‪ .‬گفتم اين مرد بابي است! هر‬ ‫دو او را برديم پيش حاکم شرع تهران‪ .‬پرسيد چه مي‌گوييد؟‬ ‫گفتيم‪ :‬بابي آورده‌ايم‪ .‬گفت‪ :‬گفتگو ندارد ببريد‬ ‫آسوده‌اش کنيد‪ .‬برديم و ميرغضب سرش را‬ ‫بريد‪)2( »...‬‬

‫قانون اساسي مشروطه‪ ،‬شمشيري‬ ‫دو دم در دست اسالمگرايان!‬

‫به خاتمه دوران قاجار نزديک مي‌شويم که‬ ‫مصادف با انقالب مشروطه است‪ .‬در اين مرحله‬ ‫از زمان نيز اين دشمن واهي يعني «بابي‌ها» که‬ ‫حال «بهايي» شده‌اند بهانه‌اي بدست قشريون‬ ‫مذهبي مي‌دهند که مشروطه شرطي را به مردم‬ ‫ايران تحميل کنند‪.‬‬ ‫براي آنکه ببينيم چگونه و با چه ترفندي‬ ‫مشروطه مشروعه شد‪ ،‬يکي از لوايح علماي‬ ‫مشروعه خواه را از کتاب تاريخ مشروطه ايران‬ ‫نوشته احمد کسروي انتخاب کرده‌ام که تقديم‬ ‫خوانندگان عزيز مي‌نمايم‪.‬‬ ‫علماي عظام چنين مي‌گويند‪:‬‬ ‫« ‪ ...‬از آنجايي که همه کس از حقيقت‬ ‫حال مطلع نيست و از اوضاع عصر و اخبار عالم‬ ‫استحضار ندارد جهت‬ ‫و دليل را هم حسب‬ ‫التکليف ما خود شرح‬ ‫مي‌دهيم زيرا فرمودند‬ ‫در اين عصر ما بدعتها ظاهر بشود‪.‬‬ ‫بر عالم است که اطالع خود را اظهار‬ ‫کند‪( .‬برادران ديني ما) در اين عصر‬ ‫ما‪ ،‬فرق‌ها پيدا شده‌اند که بالمره‬ ‫منکر اديان و حقوق و حدود هستند‪،‬‬ ‫اين فرق مستحدثه را بر حسب‬ ‫تفاوت اغراض اسمهاي مختلف‬ ‫است (آنارشيست) (نهليست)‬ ‫(ناتوراليست)‬ ‫(سوسياليست)‬ ‫(بابيست) و اينها يک نحو چاالکي‬ ‫و تردستي در آثار فتنه و فساد‬ ‫دارند و بواسطه ورزشي که در اين‬ ‫کارها کرده‌اند هرجا که هستند‬ ‫آنجا را آشفته و پريشان ميکنند‪،‬‬ ‫سال‌هاست که دو دسته اخير از‬ ‫اينها در ايران پيدا شده و مثل‬ ‫شيطان مشغول وسوسه و راهزني‬ ‫و فريبندگي عوام اضل من االنعام‬ ‫(توده گمراه‌تر از چهارپايان)‬ ‫هستند‪ ،‬يکي فرقه بابيه است و ديگري فرقه طبيعيه‪ ،‬اين دو‬ ‫فرقه لفظا» مختلف و لبا» متفق هستند و مقصد صميمي‌آنها‬ ‫نسبت به مملکت ايران دو امر عظيم است‪ ،‬يکي تغيير مذهب‬ ‫و ديگري تبديل سلطنت‪ .‬اين اوقات اين دو فرقه از سوء‬ ‫القضا هر دو در جهت مجلس شوراي ملي ما مسلمان‌ها وارد‬ ‫و متصرف شده‌اند و جدا» جلوگيري از اسالميت دارالشوراي‬ ‫ايران ميکنند و مي‌خواهند مجلس شوراي ايران را پارلمنت‬ ‫پاريس بسازند‪ .‬و اينکه حضرت حجت االسالم و المسلمين‬ ‫آقاي حاجي شيخ فضل‌ا‌هلل ايده‌ا‌هلل طرف بي ارادتي اين‬ ‫جماعت واقع شده و مستوجب چندين ناسزا و سب و تهمت‬ ‫در روزنامه‌ها و شب نامه‌ها و منابر گرديده‌اند سگهاي جهنم‬ ‫بر او داد ميزنند و بابي‌هاي مسلم از او سخت ميرمند‪ ،‬براي‬ ‫همين است که ايشان کما هو حقه بيدار اين دو دسته دزد‬ ‫شده‌اند و در تنزيه مجلس شورا از اين دو فرقه پليد جدا»‬ ‫ايستاده‌اند و بتوفيق الهي تقصير نخواهند فرمود و از جان و‬ ‫مال دريغ نخواهند داشت تا به جميع علماي مذهب جعفري‬ ‫از عرب و عجم جميع اين مطالب را محقق و مسلم بکنند‪...‬‬ ‫امروز مي‌بينيم در مجلس شوري کتب قانوني پارلمنت فرنگ‬ ‫را آورده و در دايره احتياج به قانون توسعه قايل شده‌اند‬ ‫غافل از اين که ملل اروپا شريعت مدونه نداشته‌اند لهذا براي‬ ‫هر عنوان نظامنامه نگاشته‌اند و در موقع اجرا گذاشته‌اند و ما‬ ‫اهل اسالم شريعتي داريم آسماني و جاوداني که از بس متين‬ ‫و صحيح و کامل و مستحکم است نسخ برنميدارد‪ ،‬صارع آن‬ ‫شريعت در هر موضوع حکمي‌و براي هر موقع تکليفي مقرر‬ ‫فرموده است‪...‬يک فصل از قانون‌هاي خارجه ترجمه کرده‌اند‬ ‫اين است که مطبوعات مطلقا» آزاد است (يعني هرچه را‬ ‫هرکس چاپ کرد احدي را حق چون و چرا نيست) اين‬

‫‪28‬‬

‫قانون با شريعت ما نميسازد لهذا علماي عظام تغيير دادند و‬ ‫تصحيح فرمودند زيرا که نشر کتب ضالل و اشاعه فحشا در‬ ‫دين اسالم ممنوع است‪ .‬کسي را شرعا» نميرسد که کتابهاي‬ ‫گمراه کننده مردم را منتشر کند و يا بدگويي و هرزگي را در‬ ‫حق مسلماني بنويسد و به مردم برساند پس چاپ کردن‬ ‫کتاب‌هاي ولتر فرانسوي که همه ناسزا به انبيا عليهم السالم‬ ‫است و کتاب بيان سيد علي‌محمد باب شيرازي و نوشتجات‬ ‫ميرزا حسينعلي تاکري و برادر و پسر‌هايش که خدا يا پيغمبر‬ ‫يا امام بابي‌ها هستند و روزنامه‌جات و لوايح مشتمل بر کفر‬ ‫و رده و سب علماي اسالم‬ ‫تماما» در قانون قرآني‬ ‫ممنوع و حرام است‬ ‫المذهبها مي‌خواهند اين‬ ‫در باز باشد تا اين کار‌ها‬ ‫را بتوان کرد‪.‬‬ ‫« ما مشروطه‬ ‫نمي‌خواهيم‪ ...‬براي العين‬ ‫هم ديديم و مي‌بينيم که‬ ‫از بدو افتتاح اين مجلس‬ ‫جماعت القيد ال ابالي‬ ‫ال مذهب‪ ،‬از کساني که‬ ‫سابقا» معروف به «بابي»‬ ‫بودن بوده‌اند و کساني که‬ ‫منکر شريعت و معتقد به‬ ‫طبيعت هستند‪ ،‬همه در‬ ‫حرکت آمده و به چرخ‬ ‫افتاده‌اند‪ .‬سنگ‌هاست‬ ‫که به سينه مي‌زنند و‬ ‫جنگ‌هاست که با خلق‬ ‫خدا مي‌کنند‪ .‬مي‌گويند‬ ‫پول‌هايي را که صرف‬ ‫وجوه روضه خواني و وجوه‬ ‫زيارت اماکن مقدسه‬ ‫کربال و نجف مي‌شود‪ ،‬بايد‬ ‫در ايجاد کارخانجات و در تسويه طرق و شوارع و احداث راه‬ ‫آهن و جلب صنايع فرنگ مصرف گردد‪)3( ».‬‬ ‫در اين مقطع از زمان است که عبدالبهاء سرپرست‬ ‫جامعه بهايي براي حفظ نهضت مشروطه از هجوم علماي‬ ‫اسالم به بهاييان دستور مي‌دهد که بهانه به دست‬ ‫قشري‌گرايان مذهبي ندهند و از شرکت در دسته بندي‌هاي‬ ‫سياسي و شرکت در انتخابات مجلس شورا خودداري کنند‬ ‫تا شايد اين بهانه از دست قشري‌گرايان مذهبي گرفته شود‬ ‫و نهضت مشروطه به ثمر رسد‪.‬‬ ‫اما جاي نهايت تأسف است که بگويم که قانون اساسي‬ ‫مشروطه در عين حال که يکي از پيشرفته‌ترين قوانين آنروز‬ ‫دنيا بود با پيوند خوردن دو متمم‪ ،‬همچون شمشير دو دمي‌در‬ ‫دست اهل منبر قرار گرفت که از هر طرف که به کار گرفته‬ ‫مي‌شد به سود حکام شرع مبين بود‪.‬‬ ‫چه که مطابق متمم اول‪ ،‬شاه ايران بايد مسلمان آنهم‬ ‫شيعه دوازده امامي‌ و مروج اسالم باشد‪ ،‬و در متمم دوم هر‬ ‫قانوني که از مجلس بگذرد بايد توسط پنج مجتهد بررسي‬ ‫گردد که بر خالف قوانين اسالمي‌نباشد‪.‬‬ ‫حال وجدان خواننده عزيز را به قضاوت مي‌خوانم که آيا‬ ‫با اين چنين قانون اساسي مي‌توان انتظار داشت که حکومت‬ ‫عهده‌دار آسايش و امنيت تمام ايرانيان باشد!؟‬ ‫از اين زمان بعد است که عالوه بر اتهامات کافر و‬ ‫المذهب (به اين علت که بهائيان قوانين اسالم و هيچ ديني‬ ‫را ابدي نمي‌شمارند)‪ ،‬بي بند و بار و بي‌عفت (بدان جهت که‬ ‫بهائيان در جلسات خويش مرد و زن با حقوق برابر با هم به‬ ‫مشورت مي‌نشينند) اتهام وابستگي سياسي ابتدا به روس‬ ‫و سپس به انگليس‪ ،‬آمريکا و پس از پيدايش اسراييل جزو‬ ‫صفات بهائيان گرديد بدون آنکه به اين جمع اجازه دفاع از‬ ‫اتهامات وارده داده شود‪.‬‬ ‫تا شماره آينده که اين بحث عبرت‌انگيز را دنبال کنم‬ ‫و رد پاي آخوند‌هايي را که با اين اتهامات به کرسي قدرت‬ ‫نزديک مي‌شدند با اسناد و مدارک نشان دهم‪ ،‬براي تمام‬ ‫شما آرزوي خوشبختي دارم‪ .‬دلتان شاد و لبتان خندان باد‪.‬‬ ‫خوانندگان محترم مي‌توانند براي برقراري ارتباط‬ ‫مستقيم و دسترسي به مقاالت و گزيده اشعار پرويز ايزدي‬ ‫به وبالگ زير مراجعه فرمايند‪:‬‬ ‫‪Parvizizadi.wordexpress.com‬‬ ‫******‬ ‫‪ _ 1‬برگرفته شده از کتاب سه مکتوب ميرزا آقاخان کرماني‬ ‫که به همت بهرام چوبينه جمع‌آوري شده است‪ ،‬صفحات‬ ‫‪ 308‬تا ‪.319‬‬ ‫‪ _ 2‬نقل از کتاب خاطرات حاج سياح‪.‬‬ ‫‪ _ 3‬نقل از کتاب تاريخ مشروطه ايران نوشته احمد کسروي‬ ‫صفحات ‪ 421‬تا ‪.424‬‬


‫‪29‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫آشنايي با‬ ‫روانشناسي‬

‫استفاده از کوکائين اجتناب نکند!‬ ‫مثال ساده​ تري مي​ زنم که ممکن است با​ آن بيشتر‬ ‫آشنايي داشته باشيد‪ :‬بسياري از اشخاصي که سعي به ترک‬ ‫سيگار دارند در اين سعي خود موفق هستند مادامي که الکل‬ ‫استفاده نکنند‪ .‬پس از نوشيدن يک يا چند گيالس مشروب‬ ‫الکلي‪ ،‬اجتناب آنها از کشيدن سيگار پايين مي​آيد و وسوسه‬ ‫کشيدن سبب مي​شود که سيگار بکشند‪ .‬يا اشخاص ديگري‬ ‫که متوجه شده​اند که با الکل مشکل دارند‪ ،‬غالبًا به خود و‬ ‫خانواده​شان قول مي​دهند که از اين پس نوشيدن الکل را به‬ ‫يک يا دو گيالس محدود کنند‪ ،‬ولي نوشيدن يکي دو گيالس‬ ‫الکل‪ ،‬گويي دروازه نوشيدن بيشتر را باز مي​کند و آنها باز‬ ‫در نوشيدن الکل زياده​روي مي​کنند‪ .‬پس مي​بينيم که حالت‬ ‫دروازه​اي مواد مخدر به خطر استفاده زياده از حد آنها دامن‬ ‫مي​زند و ممکن است منجر به استفاده از مواد مخدر سنگين​‬ ‫تر نيز بشود‪.‬‬

‫‪29‬‬

‫شود‪ .‬در ساخت بسياري از اين داروها از مواد مخدر استفاده‬ ‫شده است‪ .‬مث ً‬ ‫ال کوديين (‪ )Codeine‬يک ماده مخدر است‬ ‫که ريشه آن از خانواده شيميايي هرويين مي​ باشد‪ .‬پس‬ ‫وقتي پزشک قرص «تايالنول با کوديين» (‪Tylenol with‬‬ ‫‪ )codeine‬تجويز مي​کند بايد متوجه بود که در اين قرص‬ ‫مواد مخدر وجود دارد‪.‬‬ ‫البته استفاده از اين قرص‌ها‪ ،‬مادامي که به مقدار‬ ‫تجويز شده خورده شوند‪ ،‬نه تنها اشکالي ندارد بلکه براي‬ ‫تسکين درد مي​تواند بسيار مفيد باشد‪ ،‬ولي وقتي اشخاص‬ ‫در استفاده از اين قرص‌ها زياده​روي مي​کنند و آنها را بيش‬ ‫از مقدار تجويز شده مي​خورند‪ ،‬يا در ادامه استفاده از آنها‪،‬‬ ‫حتي پس از خاتمه درد جسمي ادامه مي​دهند‪ ،‬احتمال اعتياد‬ ‫به اين قرص‌ها بسيار باال مي​رود‪.‬‬ ‫اشخاصي که به اين قرص‌ها معتاد مي​ شوند ممکن‬ ‫است همواره پزشک خود را عوض کنند تا پزشک جديد‬

‫ريشه​هاي رواني اعتياد‬

‫در دو شماره گذشته مطالبي در مورد اعتياد به عرضتان‬ ‫رسيد‪ .‬در اولين قسمت اين سري مقاالت به تعريف اعتياد‬ ‫نشستيم و برايتان توضيح دادم که مشکالت با الکل و ديگر‬ ‫مواد مخدر را در چند رده مختلف طبقه​بندي مي​کنيم‪ ،‬از‬ ‫جمله زياده​روي در استفاده (‪،)Substance Intoxication‬‬ ‫استفاده زياد از حد که به طور مداوم صورت مي​گيرد‬ ‫(‪ )Substance Abuse‬و متکي شدن (‪Substance‬‬ ‫‪.)Dependence‬‬ ‫همانطور که قب ً‬ ‫ال توضيح دادم اکثر اشخاص تصور مي​‬ ‫کنند که تنها وقتي مي​توان به استفاده از مواد اسم «اعتياد»‬ ‫را گذاشت که حالت «متکي شدن» بوجود آمده باشد ولي‬ ‫از نظر علم روانشناسي‪ ،‬همانطور که در اينجا توضيح دادم‪،‬‬ ‫«متکي شدن» فقط يکي از رده​ ها در طبقه​ بندي مشکالت‬ ‫اعتياد است‪.‬‬ ‫در شماره قبل در مورد ريشه​هاي بيولوژيکي و ژنتيکي‬ ‫اعتياد نوشتم‪ .‬در اين شماره در مورد ريشه​هاي رواني اين‬ ‫مشکل مطالبي به عرضتان خواهد رسيد‪.‬‬ ‫داليل رواني اعتياد را مي​توان در شش ريشه بخصوص‪،‬‬ ‫تجزيه و تحليل کرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬حس کنجکاوي‬ ‫‪ .2‬حالت دروازه​اي مواد مخدر‬ ‫‪ .3‬تشويق دوستان و احساس فشار از سوي آنان براي‬ ‫استفاده از مواد‬ ‫‪ .4‬دردهاي جسمي و «خود‪ -‬پزشکي» کردن‬ ‫‪ .5‬سرپوش نهادن بر روي مسائل روحي و رواني مثل‬ ‫افسردگي و اضطراب‬ ‫‪ .6‬کمبود توانايي مقابله با مشکالت روحي و رواني و‬ ‫فشارهاي عصبي‬ ‫اين شش مورد ريشه​هاي اصلي اعتياد هستند و البته‬ ‫ريشه​هاي ديگري نيز مي​توانند وجود داشته باشند‪ .‬در ضمن‬ ‫الزم به توضيح است که وقتي به تجزيه و تحليل داليل اعتياد‬ ‫يک شخصي مي​پردازيم غالبًا چند مورد از داليل باال در مورد‬ ‫او صدق مي​ کنند‪ ،‬يعني نبايد انتظار داشت که اعتياد يک‬ ‫شخص فقط با يکي از ريشه​هاي ذکر شده تعريف و توجيه‬ ‫شود؛ بلکه اعتياد او مي​تواند ريشه​هاي چندگانه داشته باشد‪.‬‬ ‫در مورد هر يک از اين داليل مطالبي به عرضتان مي​رسانم‪:‬‬

‫‪ .1‬حس کنجکاوي‪ :‬گروهي از اشخاص بخاطر حس‬ ‫کنجکاوي در مورد مواد مخدر به سوي آنها کشيده مي​شوند‪.‬‬ ‫آنها غالبًا مشتاق هستند که آنچه را که از اثرات مواد مخدر‬ ‫شنيده​اند شخصًا تجربه کنند‪ .‬متأسفانه گروهي از اين مواد‬ ‫قدرت زيادي در ايجاد اعتياد دارند؛ يعني حتي يک بار‬ ‫مصرف آنها مي​تواند شخص را به سوي اعتياد سوق دهد‪.‬‬ ‫هرويين و کوکائين کرک (‪ )Crack Cocaine‬دو تا از چنين‬ ‫مواد هستند‪.‬‬ ‫بعضي مواد مخدر به صورت طبيعي توليد مي​ شوند‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال هروئين‪ ،‬کوکائين‪ ،‬و ماري‌جوانا (علف) به صورت طبيعي‬ ‫کاشته شده و برداشت مي​شوند‪ .‬ولي گروهي ديگر از مواد‬ ‫مخدر‪ ،‬مثل کوکائين کرک (‪ )Crack Cocaine‬و کريستال‬ ‫(‪ )Crystal methamphetamine‬به صورت شيميايي در‬ ‫يک آزمايشگاه درست مي​شوند‪.‬‬ ‫هدف کساني که اين مواد را توليد مي​کنند اين است‬ ‫که ماده​اي بوجود آورند که بي​نهايت اعتيادزا باشد چون هر‬ ‫چه توانايي اين ماده در بوجود آوردن حالت «متکي شدن»‬ ‫(‪ )Substance Dependence‬بيشتر باشد‪ ،‬شخص زودتر‬ ‫به آن ماده معتاد شده و احتمال نياز مجدد او به آن ماده‬ ‫باالتر مي​رود‪ ،‬در نتيجه فروش آن ماده نيز باال مي​رود! به‬ ‫همين دليل کساني که به صرف کنجکاوي به سوي مواد‬ ‫مخدر کشيده مي​شوند بايد متوجه قدرت اين مواد در ايجاد‬ ‫اعتياد باشند و از استفاده از اين مواد صرف نظر کنند‪.‬‬ ‫‪ .2‬حالت دروازه​اي مواد مخدر‪ :‬روانشناسان به‬ ‫مشکل يا حالت «دروازه​اي» مواد مخدر پي برده​اند‪ .‬منظور از‬ ‫حالت دروازه​اي اين است که بسياري اشخاص از يک ماده‬ ‫مخدر شروع مي​کنند ولي گويي اين ماده دروازه​ اي را باز‬ ‫مي​کند تا از مواد ديگر نيز استفاده کنند‪ .‬بسياري اشخاص‬ ‫که از استفاده از مواد مخدر دوري کرده​ اند‪ ،‬وقتي به خود‬ ‫اجازه مي​دهند که از اولين ماده مخدر استفاده کنند‪ ،‬کم کم‬ ‫ممکن است اين اجازه را به خود بدهند که از مواد ديگر نيز‬ ‫استفاده کنند‪ .‬داليل مختلفي براي اين موضوع وجود دارد‪.‬‬ ‫يکي از داليل ممکن است اين باشد که اجتناب ورزيدن‬ ‫شخص براي استفاده از مواد با استفاده از ماده اول پايين‬ ‫مي​آيد‪ .‬مث ً‬ ‫ال او ممکن است ماري‌جوانا بکشد و حالت خماري‬ ‫که با استفاده از ماري‌جوانا بوجود مي​آيد سبب شود که او در‬

‫‪ .3‬تشويق دوستان و احساس فشار از سوي آنان‬ ‫براي استفاده از مواد‪ :‬در بسياري موارد تشويق دوستان‬

‫سبب استفاده از مواد مخدر يا الکل زيادي مي​ شود‪ .‬اين‬ ‫بخصوص در دوران نوجواني (‪ )Teenage years‬يعني سنين‬ ‫بين سيزده تا نوزده سالگي صدق مي​کند چرا که در آن سنين‬ ‫نوجوانان اهميت زيادي به قضاوت دوستان و همساالن خود‬ ‫مي​ دهند‪ ،‬در نتيجه اگر آن دوستان يا همساالن آنها را به‬ ‫استفاده از الکل زياد يا مواد مخدر تشويق کنند‪ ،‬آنان احساس‬ ‫فشار مي​کنند تا به خواسته دوستان جامه عمل پوشانده‪ ،‬در‬ ‫چشم دوستان خوب قضاوت شوند‪ .‬بسياري از نوجوانان به‬ ‫اين خاطر به سوي الکل و مواد مخدر کشيده مي​شوند‪.‬‬

‫‪ .4‬دردهاي جسمي و «خود – پزشکي» کردن‪:‬‬

‫بعضي از مردم که دردهاي جسمي دارند (مثل سردرد‪،‬‬ ‫کمردرد‪ ،‬درد مفاصل و غيره) از پزشک خود قرص‌هاي‬ ‫تسکين درد دريافت مي​ کنند‪ .‬بعضي از اين داروها بسيار‬ ‫قوي هستند و شخص نمي​تواند بدون نسخه پزشک به آنها‬ ‫دستيابي پيدا کند‪.‬‬ ‫استفاده از اين داروها فقط بايد تحت​نظر پزشک صورت‬ ‫گيرد و ميزان استفاده از آنها فقط بايد از طريق پزشک تعيين‬

‫دوباره براي آنها نسخه اين داروها را بنويسد‪ .‬اين اشخاص‬ ‫پس از مدتي که به دارو اعتياد پيدا کرده و متکي شدند‪،‬‬ ‫وقتي سعي مي​کنند ديگر اين دارو را نخورند‪ ،‬بدن آنها ممکن‬ ‫است درد بگيرد و اين درد ممکن است به خاطر ترک اعتياد‬ ‫باشد‪ .‬ولي آنها غالبًا اين درد را به حساب مشکل جسمي‬ ‫خود مي​ گذارند و دوباره براي دريافت قرص تسکين درد‬ ‫به پزشک مراجعه مي​کنند! به همين دليل‪ ،‬و به خاطر اينکه‬ ‫بعضي اشخاص خودسرانه بيش از حد تجويز شده از اين‬ ‫داروها استفاده مي​کنند‪ ،‬اين نوع رفتار اعتيادآور را «خود –‬ ‫پزشکي» نام داده​اند‪.‬‬ ‫در اين شماره به چهار مورد از ريشه​هاي رواني اعتياد‬ ‫نظر دوختيم‪ .‬در شماره آينده به بحث در مورد ديگر ريشه​‬ ‫هاي اعتياد (يعني سرپوش نهادن بر روي مسائل روحي و‬ ‫رواني و کمبود توانايي مقابله با مشکالت روحي و رواني و‬ ‫فشارهاي عصبي) خواهيم نشست‪.‬‬ ‫تا آن زمان براي شما هم​وطنان عزيز آرزوي سالمتي‬ ‫و شادي دارم و سال نو ميالدي بسيار خوبي را برايتان‬ ‫آرزومندم‪.‬‬


‫‪30‬‬

‫ابر مجازي چيست و چه‬ ‫ابري براي ذخيره اطالعات‬ ‫مناسب است؟‬

‫اين روزها شرکت‌هاي عرضه‌کننده سرويس ابرهاي‬ ‫مجازي‪ ،‬امکانات متنوعي را در اختيار کاربران براي ذخيره‬ ‫اطالعات خود در ابرهاي مجازي عرضه کرده‌اند‪ .‬در اين‬ ‫مطلب به بررسي ويژگي‌هاي سه ابرمجازي پراستفاده و‬ ‫معروف مي‌پردازيم‪.‬‬ ‫ابر مجازي در‌ واقع فضايي که است که يک وبسايت‬ ‫در اختيار شما قرار مي‌دهد‪ ،‬مانند گوگل درايو‪ ،‬آي کالد‬ ‫(‪ ،)iCloud‬دراپ باکس و غيره تا بتوانيد اطالعات مختلف‬ ‫خود را در آن به صورت آنالين ذخيره کنيد‪ .‬فايده ذخيره‬ ‫کردن اطالعات در ابر مجازي اين است که هر کجا که به‬ ‫اينترنت وصل باشيد‪ ،‬مي‌توانيد از آن اطالعات استفاده کنيد‪.‬‬ ‫اما وجه ديگر ماجرا‪ ،‬امنيت آن ابر مجازي است که‬ ‫اطالعات شما نزد آن محفوظ بماند و قابل اعتماد باشد‪.‬‬ ‫هم چنين از طريق ابرهاي مجازي مي‌توانيد اطالعات با‬ ‫حجم‌هاي زياد را نيز به راحتي با ديگران به اشتراک بگذاريد‪.‬‬ ‫انتخاب ابرمجازي مناسب به سه عامل بستگي دارد‪:‬‬ ‫نوع سيستم‌عامل‪ ،‬امنيت ابر مجازي و ميزان فضايي که در‬ ‫اختيار شما قرار مي‌دهند‪.‬‬

‫وان‌درايو‬

‫وان‌درايو يک ابر مجازي است که توسط مايکروسافت‬ ‫عرضه مي‌شود و هفت گيگ فضاي رايگان را براي ذخيره‬ ‫فايل‌هاي شما در اختيارتان قرار مي‌دهد‪ .‬اگر کاربر ويندوز‬ ‫هستيد‪ ،‬مي‌توانيد طعم شيرين اين ابرمجازي را بچشيد‪،‬‬ ‫چون اين ابر با فضاي ويندوز سازگارتر است‪ ،‬به راحتي و‬ ‫بدون هيچ مشکلي با ابزار ويندوز کار مي‌کند و به‌خصوص‬ ‫اگر با آفيس کار مي‌کنيد‪ ،‬انتخاب مناسبي براي شماست‪.‬‬ ‫اين ابر مجازي براي سيستم‌عامل‌هاي مختلف طراحي‬ ‫شده است‪ ،‬اگرچه کاربران غير ويندوزي از برخي از امکانات‬ ‫اين ابر مجازي محروم هستند‪.‬‬ ‫مايکروسافت در رابطه با اطالعاتي که در وان‌درايو قرار‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫‪30‬‬

‫همه آنچه بايد‬ ‫درباره حمالت سايبري‬ ‫به سوني بدانيد‬

‫مي‌دهيد قوانين سفت و سختي دارد‪ ،‬اجازه آپلود عکس‌هاي‬ ‫برهنه يا نوشته‌هاي مربوط به نژادپرستي را به کاربران خود‬ ‫نمي‌دهد‪.‬‬ ‫در مورد حريم خصوصي وان‌درايو بايد گفت که‬ ‫مايکروسافت اين حق را براي خود محفوظ داشته که‬ ‫اطالعات شما را اسکن کند‪.‬‬

‫دراپ‌باکس‬

‫ابر‬ ‫دراپ‌باکس‬ ‫مجازي بسيار ساده‌اي‬ ‫است که يکي از‬ ‫ويژگي‌هاي برتر آن بعد از‬ ‫سادگي‪ ،‬قابليت پشتيباني‬ ‫سيستم‌عامل‌هاي‬ ‫از‬ ‫مختلف (مک و ويندوز‪،‬‬ ‫آي‪‌.‬او‪‌.‬اس‪ ،‬اندرويد و‬ ‫بلک بري و کيندل و غيره) است‪ .‬شما امکان دسترسي به‬ ‫فايل‌هايتان را از طريق سايت دراپ‌باکس در هر جايي داريد‬ ‫و همچنين مي‌توانيد همه نوع فايل را در آن نگهداري کنيد‪.‬‬ ‫مشکل دراپ‌باکس در مورد نمايش فايل‌هايي است‬ ‫که روي آن ذخيره کرده‌ايد‪ ،‬چرا که در سايت دراپ‌باکس‬ ‫نمي‌توانيد چگونگي نمايش فايل‌هايتان را کنترل کنيد‪.‬‬ ‫همچنين اين ابر مجازي در ابتدا فقط دو گيگ فضاي‬ ‫رايگان در اختيار شما قرار مي‌دهد‪ ،‬ولي ترفند‌هاي مختلفي‬ ‫براي افزايش آن تا ‪ 16‬گيگ وجود دارد مثال دعوت‬ ‫کردن دوستانتان‪ ،‬استفاده از آموزش اوليه‪ ،‬يا اينکه آپلود‬ ‫اتوماتيک عکس را روي يکي از اپليکيشن‌هاي دستگاه‌هاي‬ ‫هوشمندتان فعال کنيد‪.‬‬

‫گوگل‬ ‫‌درايو‬

‫يک‬ ‫با‬ ‫حساب گوگل‬ ‫شما به سادگي‬ ‫به‬ ‫مي‌توانيد‬ ‫مجازي‬ ‫ابر‬ ‫گوگل دسترسي‬ ‫داشته باشيد و از‬ ‫آن براي ذخيره‌سازي اطالعاتتان تا ‪ 15‬گيگ استفاده کنيد‪.‬‬ ‫به فايل‌هايتان عالوه بر استفاده از اپليکيشن‌ها‪ ،‬مي‌توانيد از‬ ‫طريق وب‌سايت درايو هم دسترسي داشته باشيد‪ .‬اپليکيشن‬ ‫اين ابر مجازي امکان مديريت فايل‌هاي ذخيره شده را براي‬ ‫شما آسان مي‌کند‪.‬‬ ‫مزاياي اين ابر مجازي‪ ،‬اين است که اگر حساب‬ ‫گوگل داشته باشيد به تنظيمات خيلي کمي نياز دارد و اگر از‬ ‫جي‌ميل استفاده مي‌کنيد‪ ،‬مي‌توانيد پيوست‌هايتان را مستقيما‬ ‫روي درايو ذخيره کنيد و معايب آن اين است که نمي‌شود‬ ‫عکس‌ها را به طور اتوماتيک از تلفن به درايو منتقل کرد‪.‬‬ ‫اطالعاتي که روي گوگل درايو ذخيره مي‌شوند از سيستم‬ ‫رمزگذاري ‪ 128‬بيت استفاده مي‌کند‪ ،‬برخالف دراپ‌باکس‬ ‫که از ‪ 256‬بيت استفاده مي‌کند‪ ،‬يعني اندکي سطح امنيتي‬ ‫پايين‌تري دارد اما سريع‌تر است‪ .‬گوگل اعالم کرده است‬ ‫که اطالعات شما را در اختيار هيچ نهادي قرار نمي‌دهد مگر‬ ‫درخواست به طور رسمي و از طرف مراجع قضايي باشد‪.‬‬

‫پيامدهاي حمالت هکرها به شرکت فيلم‌سازي سوني‬ ‫پيکچرز باعث شد که اين شرکت در نحوه توزيع و اکران‬ ‫فيلم «مصاحبه» که يک فيلم کمدي و داستان آن طرح ترور‬ ‫رهبر کره شمالي است‪ ،‬تجديد نظر کند‪.‬‬ ‫هکرها در جريان موج اوليه حمالت سايبري خود‬ ‫تعدادي از اي ميل‌ها حاوي جزييات گاه خجالت آوري از‬ ‫مکاتبات و اطالعات ستاره‌هاي بزرگ سينماي آمريکا را به‬ ‫سرقت بردند و افشا کردند‪ .‬اما اين حمالت سايبري ادامه‬ ‫يافت و در هفته‌هاي اخير هکرها سينماهايي را که قرار بود‬ ‫اين فيلم را اکران کنند تهديد کردند‪.‬‬ ‫اين ماجرا به يکي از دشوارترين و مختل کننده‌ترين‬ ‫فصل‌هاي تاريخ معاصر ‌هاليوود بدل شده است‪ .‬در اين‬ ‫گزارش فرازهاي اصلي اين رويداد را مرور مي کنيم‪.‬‬ ‫روز ‪ 22‬نوامبر مشخص شد که کامپيوترهاي شرکت‬ ‫سوني پيکچرز مورد حمله قرار گرفته است‪ .‬روي صفحه‬ ‫کامپيوتر کارکنان اين شرکت عالمت اسکلت سياه (نشان‬ ‫دزدان دريايي) پديدار شد و هکرها در پيام خود تهديد کردند‬ ‫که «اطالعات محرمانه‌اي» را که توانسته‌اند از اين شبکه‬ ‫جمع‌آوري کنند افشا خواهند کرد‪.‬‬ ‫اين حمله هکرها باعث شد که در سيستم کامپيوتري‬ ‫شرکت سوني پيکچرز اختالالت جدي به وجود بيايد و‬ ‫کارمندان مجبور شدند با کاغذ و قلم کار کنند‪ .‬يک کارمند‬ ‫اين شرکت به روزنامه «لس آنجلس تايمز» گفت‪ ،‬ما حتي‬ ‫دستگاه فکس خود را هم خاموش کرديم‪.‬‬ ‫يک گروه ناشناس که ابتدا خود را ‪ # GOP‬و بعدا خود‬ ‫را «حافظان صلح» معرفي کرد‪ ،‬مدعي است که اين حمالت‬ ‫را انجام داده است‪« .‬اف‪.‬بي‪ .‬آي»‪ ،‬پليس فدرال آمريکا‪،‬‬ ‫تحقيقات در اين زمينه را شروع کرد و بعد مشخص شد که‬ ‫اين گروه در افشاي اطالعات دست داشته است‪.‬‬ ‫از آن زمان به بعد گمان زده مي‌شود که احتماال کره‬ ‫شمالي در اين حمالت سايبري دست داشته و اين حمالت با‬ ‫هدف انتقام گرفتن از اکران فيلم «مصاحبه» توسط شرکت‬ ‫سوني پيکچرز انجام شده است‪.‬‬ ‫يک سخنگوي وزارت خارجه کره شمالي در ماه جون‬ ‫توليد اين فيلم را يک اقدام تروريستي توصيف کرده بود و‬ ‫در همان زمان هشدار داده بود که در صورت اکران اين فيلم‪،‬‬ ‫اقدامات تالفي‌جويانه «بيرحمانه‌اي» صورت خواهد گرفت‪.‬‬ ‫اما در نهايت دولت کره شمالي به طور رسمي دخالت در‬ ‫اين حمالت سايبري را تکذيب کرد ولي هکرها را ستوده و‬ ‫حمالت آنها را «اقداماتي شرافتمندانه» توصيف کرد‪ .‬در مورد‬ ‫قابليت و توانايي حکومت کره شمالي براي حمالت سايبري‬ ‫اطالعات دقيقي در دست نيست ولي تا کنون از عنوان‬ ‫«حافظان صلح» استفاده نکرده بود‪.‬‬ ‫شبکه خبري «بلومبرگ» گزارش داده است که هکرها‬ ‫از يک هتل در کشور تايلند حمالت را انجام داده‌اند‪ .‬يکي‬ ‫از مديران شرکت سوني نيز به خبرگزاري‌ها گفته است‬ ‫که عناصري در داخل شرکت که مي‌دانستند اين اطالعات‬ ‫خصوصي در کجا نگهداي مي‌شوند به هکرها کمک کرده‌اند‪.‬‬ ‫اين مقام همچنين افزود که به نظر پليس فدرال آمريکا‪،‬‬ ‫دولت کره شمالي با اين حمله ارتباط داشته است‪.‬‬ ‫اما کره شمالي با تکذيب دوباره اين اتهام‪ ،‬رسما‬ ‫پيشنهاد کرده است که با آمريکا درباره اين حمله سايبري‬ ‫همکاري کند و دست به تحقيقات مشترک بزند‪.‬‬ ‫پيامدهاي اين حمله سايبري تشديد شد و هکرهاي‬ ‫گروه موسوم به «حافظان صلح» تهديد کردند که به‬ ‫سينماهايي که اين فيلم را اکران کنند حمله خواهند کرد‪ .‬آنها‬ ‫با اشاره به حمالت يازده سپتامبر سال ‪ 2001‬در پيام خود‬ ‫گفتند اين حمالت پاسخي خواهد بود به «طمع‌‌ورزي‌هاي‬ ‫شرکت سوني‪».‬‬ ‫اکران اول فيلم در شهر نيويورک لغو شد و سينماهاي‬ ‫زنجيره‌اي نيز نمايش آن را لغو کردند‪.‬‬ ‫برخي از چهره‌هاي سينماي آمريکا از اين تصميم‬ ‫شرکت سوني انتقاد کردند‪ .‬راب لو‪ ،‬بازيگر آمريکايي‪ ،‬در‬ ‫توئيت خود نوشت‪« :‬عجب‪ .‬همه ترسيدند‪ .‬هکرها پيروز‬ ‫شدند‪ .‬براي آنها اين يک پيروزي بزرگ است‪».‬‬ ‫جيمي کيمل‪ ،‬کمدين سرشناس‪ ،‬در توئيت خود نوشت‬ ‫تصميم سينماها براي لغو نمايش اين فيلم يک «عمل زبونانه‬ ‫و غيرآمريکايي است که به اقدامات تروريستي اعتبار مي‌دهد‬ ‫و يک سرمشق خطرناک خواهد بود‪».‬‬ ‫قبل از اينکه جنجال‌ها بر سر فيلم «مصاحبه» باال بگيرد‬ ‫مقداري از اطالعات که شرکت سوني آن را محرمانه مي‌داند‬ ‫و در عين حال جزو دارايي‌هاي مهم اين شرکت محسوب‬

‫مي‌شوند‪ ،‬به سرقت رفت‪ .‬يک نسخه اوليه از فيلمنامه فيلم‬ ‫بعدي جيمز باند هم به سرقت رفت‪ ،‬ولي باعث نشد توليد‬ ‫اين فيلم متوقف شود‪.‬‬ ‫ظاهرا مجموعه زيادي از اطالعات خصوصي شرکت‬ ‫سوني از جمله حقوق مديران و شماره خدمات اجتماعي‬ ‫کارمندان شرکت افشا شده است‪ .‬تعداد زيادي از ايميل‌هاي‬ ‫محرمانه کارمندان شرکت سوني هم افشا شده و به نظر‬ ‫مي‌رسد که حساس‌ترين و شرم‌آورترين بخش از اين‬ ‫افشاگري هستند‪.‬‬ ‫بخشي از نکاتي که در اين ايميل‌ها افشا شده عبارتند‬ ‫از اينکه دستمزد برخي از ستارگان زن سينماي‌هاليوود مثل‬ ‫ايمي آدامز يا جنيفر الورنس از همبازي‌هاي مرد آنها کمتر‬ ‫است‪.‬‬ ‫ايمي پاسکال مديرعامل شرکت سوني پيکچرز‪،‬‬ ‫فيلم‌هاي با مضامين مربوط به زندگي سياهپوستان را که‬ ‫ظاهرا جزو فيلم‌هاي مورد عالقه باراک اوباما هستند‪ ،‬مسخره‬ ‫مي‌کرده است‪.‬‬ ‫ن هاليوود در‬ ‫اسکات رودين يکي از تهيه کنندگا ‌‬ ‫ايميل‌هاي خصوصي خود آنجلينا جولي را «يک بازيگر‬ ‫بي‌استعداد و لوس» توصيف کرده است‪.‬‬ ‫شرکت سوني پيکچرز در تماس با برخي از رسانه‌ها از‬ ‫آنها خواسته است تا در مورد انتشار مطالب افشا شده جنبه‬ ‫احتياط را رعايت کنند‪.‬‬ ‫تا کنون ستاره‌هاي بزرگ که نام آنها در مرکز اين‬ ‫افشاگري‌ها است به شکل محترمانه‌اي سکوت کرده‌اند‪.‬‬ ‫اما ارون سورکين‪ ،‬فيلمنامه نويس و تهيه کننده‬ ‫آمريکايي‪ ،‬در مطلبي در روزنامه «نيويورک تايمز» خشم‬ ‫خود را از حمله هکرها ابراز کرده و رسانه‌ها را متهم کرد‬ ‫که با گشتن به دنبال بحث برانگيزترين مطالب افشا شده و‬ ‫انتشار آنها عمال آب به آسياب هکرها مي‌ريزند‪ .‬او در عين‬ ‫حال به ‌هاليوود به خاطر انفعالش در حمايت از کارکنان‬ ‫شرکت سوني که اطالعات شخصي آنها افشا شده است‪،‬‬ ‫حمله کرد‪.‬‬

‫نسخه روميزي ويندوز هم‬ ‫صاحب گوش مي‌شود‬

‫مايکروسافت براي نخستين بار دستيار هوشمند را به‬ ‫کامپيوترهاي روميزي اضافه مي‌کند‪ .‬تصاويري از نسخه‬ ‫ابتدايي اين نرم‌افزار منتشر شده است‪ .‬نرم‌افزارهاي مشابه‬ ‫پيش از اين تنها روي دستگاه‌هاي موبايل عرضه شده بودند‪.‬‬ ‫مايکروسافت‪ ،‬توليدکننده سيستم عامل ويندوز‪ ،‬از‬ ‫قرار معلوم دستيار هوشمند «کورتانا» را به سيستم عامل‬ ‫کامپيوترهاي روميزي (دسکتاپ) هم اضافه خواهد کرد‪ .‬قرار‬ ‫است که اين دستيار هوشمند به ويندوز ‪ 10‬اضافه شود‪.‬‬ ‫بر اساس اين ويدئو‪ ،‬نسخه روميزي کورتانا مي‌تواند‬ ‫از جمله قرارهاي مالقات وارد شده در تقويم سيستم‬ ‫عامل را مديريت کند يا ارتباط اسکايپي برقرار سازد‪ .‬البته‬ ‫توانايي‌هاي اين نرم‌افزار دستکم در نسخ ‌ه اول آن‪ ،‬بسيار‬ ‫محدود است‪ ،‬زيرا نسخه ابتدايي به اطالعات کامپيوتر يا‬ ‫تقويم دسترسي کامل ندارد‪ .‬خود نرم‌افزار و واسط کاربري‬ ‫آن هم هنوز کامل نيست‪.‬‬ ‫نسخه نهايي کورتانا شبيه به «‪ »Siri‬در دستگاه‌هاي اپل‬ ‫يا «‪ »Google Now‬در دستگاه‌هاي مبتني بر اندرويد خواهد‬ ‫بود؛ به پرسش‌هاي عمومي کاربر پاسخ مي‌دهد‪ ،‬اپليکيشن‌ها‬

‫دنباله در صفحة ‪32‬‬


‫‪31‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫نمودار (‪)2‬‬

‫دکتر بهروز تابش‬ ‫آيا هرگز انديشيده‌ايد که دبيره (= خط) چگونه‬ ‫و کجا پديد آمده است؟ از روزگاران ديرين تا کنون‬ ‫آدميان بي‌شمار در اين باره در شگفت شده‌اند و‬ ‫داستان‌ها و افسانه‌ها از آن ساخته‌اند‪ .‬چنانکه دين‬ ‫باوران مسيحي و مسلمان‪( ،‬و مصريان باستان)‬ ‫مي‌انگاشته و مي‌پندارند که تنها خدا مي‌تواند آفريننده‬ ‫دبيره بوده باشد‪ .‬از اينروست که مصريان دبيره خود‬ ‫را هيروگليف (= تراش مقدس) ناميده‌اند‪ .‬مصريان‬ ‫ايزد تات ‪ Toth‬را مي‌پرستيدند چونکه دبيره به‬ ‫مردم داده است‪ ،‬پس اين ايزد پرنده سر را هميشه‬ ‫با برس جگني و زکاب (مرکب) مي‌نمايانده‌اند‪ .‬اگر‬ ‫بخواهيم به افسانه‌هاي هندوان باور بداريم‪ ،‬آنان‬ ‫مي‌پنداشته‌اند که ايزد برهما واک‌هاي الفبا را آفريده‬ ‫است‪ .‬به هر روي‪ ،‬راستينگي‌هاي وابسته به دبيره‬ ‫شايد آن جورها هم که مي‌پنداريم دلچسب نباشند‪.‬‬ ‫هر چه هست‪ ،‬دبيره ناگهاني سر برنياورده و‬ ‫خاستگاه خداوندي نيز تنها کليشه برگزيده براي‬ ‫بسياري کسان بوده است‪ .‬هزاران سال پيش در‬ ‫خاورميانه‪ ،‬بويژه در ايران‪ ،‬سومر‪ ،‬و ترکيه مهره‌ها‬ ‫و پولک‌هاي گلي خشک شده يا پخته (شمارشگر)‪،‬‬ ‫ابزار يادداشت نماد و نگاشتن نمادين چيزها و‬ ‫شماره‌ها بوده است (نمودار ‪ )1‬چنانکه امروزه‬ ‫مي‌دانيم بيشينه ‪ 150‬هزار پلمه ميخي تاکنون يافته‬ ‫شده در ميانرودان‪ ،‬وابسته به حسابداري‪ ،‬پهرست‬ ‫نام‌ها‪ ،‬پرداخت‌ها و شمارش بزها‪ ،‬گوسپندها و کاالها‬ ‫است‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 1‬ـ مهره‌ها و پولک‌هاي گلين کوچک‬ ‫(پيرامون ‪ 8‬هزار پي‪ .‬ز‪ ).‬با شيارها و کشک (خط) ها و‬ ‫دسگ (شکل) هاي گونه‌گون‪ ،‬از ايران‪ ،‬عراق‪ ،‬ترکيه‬ ‫و پهنه سند‪.‬‬ ‫از شش‬ ‫سال‬ ‫هزار‬ ‫اين‬ ‫پيش‪،‬‬ ‫پلمه‌ها‪ ،‬مهره‌ها‬ ‫و پولک‌ها را‬ ‫براي جلوگيري‬ ‫پراکنده‬ ‫از‬ ‫شدن‪ ،‬گم و‬ ‫نابود شدن‪ ،‬در‬ ‫يک نيام (پاکت‪،‬‬ ‫غالف) از گِل‬ ‫پخته به نام بوال‪ ،bulla ،‬نگهـداري مي‌کرده‌اند‬ ‫که مانند گو‪ ،‬يا چارگوش بوده‌اند‪ .‬بر بيرون اين‬ ‫نيام‌هاي کـوچک‪ ،‬نشانه‌هاي گوياي درونمايه آن‬ ‫را مي‌نگاشته‌اند تا براي آگاهي از شمار مهره‌هاي‬ ‫درونش و کاالي وابسته‌اش‪ ،‬ناگزير به شکستن نيام‬ ‫نباشند‪ .‬کاوشگران شماري هنگفت از اين مهره‌ها‬ ‫و پولک‌هاي گلين به ريخت‌هاي گونه‌گون يافته‌اند‪.‬‬ ‫روي آن‌ها شيارها و کشک (سميره‪ ،‬خط) هاي‬ ‫عمودي و افقي و جز آن وجود دارد‪ .‬ديرينگي آن‌ها ‪8‬‬ ‫هزار تا ‪ 1500‬سال پي‪ .‬ز‪ .‬است‪ .‬کارشناسان از سال‬ ‫‪ 1930‬گمان برده و شناخته بوده‌اند که اين مهره‌ها و‬ ‫بوالها نماينده «آغاز پيدايش دبيره رسا» است‪)1( .‬‬ ‫ليو اوپنهايم‪ ،‬در کنار شماري ديگر از دانشمندان‪،‬‬ ‫به درستي تأکيد دارد که با استانده (استاندارد) شدن‬ ‫و سامان يافتن اين نيام‌ها‪ ،‬دبيره پديد آمده است‬ ‫(‪.)2‬‬

‫(نمودار ‪ -)2‬شدني است که دبيره ميخي پارسي و همچنين‬ ‫سومري از مهره‌ها و بوالهاي پيشين پديد آمده باشد‪ .‬يعني گوالش و‬ ‫فرگشت دسگ (شکل) هاي روي مهره‌ها به دبيره ميخي‪ .‬نشانه جمع‬ ‫روي مهره‪ ،‬معرف يک گوسپند است‪.‬‬ ‫اينک بسي کوتاه‪ :‬اين نکته بيش و کم استوارانده شده که کوزه‌گري‬ ‫و سفالکاري پيرامون ‪ 9‬هزار سال پيش نخستين بار در سرزمين ايران‬ ‫پديدار شده و نخستين آفرينش ارزشمند آدمي به شمار مي‌رود‪ .‬پس‬ ‫از سال‌ها‪ ،‬کوزه‌گران کوشيده‌اند با کشک (= سميره‪ ،‬خط) ها‪ ،‬شيارها و‬ ‫نخش‌هاي خام ساده و ابتدايي‪ ،‬شايد نشانه مالکيت‪ ،‬يا نشانه درونمايه‬ ‫آن‌ها را برسانند‪ .‬اين کشک‌ها و شيارها را همگي دانشمندان‪ ،‬سرچشمه‬ ‫و آغاز دبيره دانسته‌اند‪.‬‬ ‫چگونگي آفرينش و پيدايش دبيره‪ ،‬اگر بفراموشيم که بسياري‬ ‫دين باوران مسيحي و مسلمان (همانند مصريان باستان)‪ ،‬آن را هديه‬ ‫خداوندي مي‌پندارند‪ ،‬بسنده پيچيده و دشوار است‪ .‬چنانکه ديديم‬ ‫شماري از انديشه‌مندان ايراني را به گمراهي کشانده است و اينان بهتر‬ ‫آن ديده‌اند که نگرش‌ها و ديدمان‌هاي فرنگيان را دربست پيرو باشند‬ ‫بجاي آنکه خود‪ ،‬افزون بر دانسته‌هاي فرنگيان‪ ،‬نازک بينانه جوياي‬ ‫حقايق باشند‪.‬‬ ‫آنچه سال‌ها پيش در آغاز پژوهش‌هايم‬ ‫بسيار گنگ مي‌نمود‪ ،‬آشکار نبودن اين نکته‬ ‫بود که به راستي از کدام دبيره و از چه زماني‬ ‫سخن مي‌گوييم‪ ،‬زيرا دبيره نيز همانند همه‬ ‫آفرينش‌هاي آدمي دستخوش دگرگوني‪،‬‬ ‫گوالش و فرگشت بوده است‪ .‬درست همين‬ ‫نکته است که پژوهندگان ايراني را (بر فرض‬ ‫آنکه خواسته بوده‌اند که خود پژوهنده باشند)‬ ‫به لغزش‌هاي نادانشيک گرفتار نموده که‬ ‫نمونه‌هاي آن را خوانديم‪ ،‬بازهم بر فرض آنکه‬ ‫نگرش‌هايم درست باشند‪ .‬اين نکته‌يي‌ست‬ ‫که خوانندگان و کارشناسان مي‌بايد در پايان‬ ‫اين پژوهش به آن دست يافته باشند‪ .‬پس‪ ،‬ما‬ ‫ناگزيريم پيدايش دبيره را از نخستين گامه‌هاي آن پيگيري کنيم تا با‬ ‫دبيره‌هاي گونه‌گون اندکي آشنايي به دست آوريم و الزام‬ ‫آورست همواره آشکار و مشخص گفته شود که سخن‬ ‫درباره کدام دبيره است وگرنه گفتن‪ :‬خط فارسي (ده‌ها‬ ‫گونه)‪ ،‬عربي (چندين جور)‪ ،‬يا سومري (چندين دبيره از‬ ‫آغاز تا زوال) و مصري (از نخشي تا هجايي) به خودي خود‬ ‫بسنده دقيق نيست‪ .‬نخستين گام در اين راه روشن نمودن‬ ‫اين واقعيت است که دبيره رسا (کامل) چه ويژگي‌هايي‬ ‫بايد داشته باشد و آن‌ها در زير آمده‌اند‪:‬‬ ‫هدف از آفرينش دبيره‪ ،‬بايد پديدآوردن بربستگي‬ ‫(پيوستگي‪ ،‬ارتباط) باشد‪.‬‬ ‫دبيره رسا (کامل)‪ ،‬بايد داراي نشانه‌هاي نوشتني‬ ‫ساختگي بر سطحي پايدار يا الکترونيکي باشد‪.‬‬ ‫دبيره رسا‪ ،‬بايد نشانه‌هايي را به کار بگيرد که رسمي‬ ‫(قراردادي) با سخن آراسته (يعني با ترتيب روشمندانه آواهاي گفتاري‬ ‫معنادار) يا برنامه‌ريزي الکترونيکي به گونه‌يي در بستگي باشد تا‬ ‫برقراري ارتباط را ممکن گرداند‪ )3( .‬‬ ‫نشانه‌هاي نوشتني آغازين‪ ،‬دست کم يکي از اين پيش شرط‌ها‬ ‫را برآورده مي‌نموده‌اند ولي هرگز هر سه نهاده (شرط) دبيره رسا را‬ ‫دارا نبوده‌اند‪.‬‬ ‫پيشتر آوردم که آغاز ايده و انديشه دبيره‪ ،‬ناگزير در وابستگي با‬ ‫کوزه‌گري و سفالگري بوده است‪ .‬در زمان‌هاي پسين‪ ،‬با فرگشت اين‬ ‫فرايند‪ ،‬شيارها‪ ،‬سميره‌ها و نخش‌ها را روي تکه‌هاي کوچک‌تر‪ ،‬يعني‬ ‫مهره‌ها و پولک‌ها تراشيده‌اند‪ .‬نمونه‌هاي آن‌ها را در (نمودار ‪ )2‬ديديم‪.‬‬ ‫نمونه‌هاي خام و آغازين کاربرد اين شيوه براي نگاشتن و‬ ‫نگهداشتن و به يادآوردن شماره‌ها و شمارشگري (حساب)‪ ،‬گِره بر‬ ‫رشته‌هاي گونه‌گون (رسن و ريسمان) در آغاز روزگاران نوسنگي بوده‬ ‫است‪ .‬کيپو (‪ = quipu‬گره) اينکاهاي پرو ابزار شمارش آنان بوده‪ ،‬با‬ ‫گره‌هاي گوناگون در جاهاي گونه‌گون‪ .‬داريوش بزرگ (‪ 586‬تا ‪522‬‬ ‫پي‪ .‬ز‪ ).‬در جنگ با اسکيت‌ها‪ ،‬براي مزدوران يوناني گماشته بر نگهباني‬

‫‪31‬‬

‫يک سل (= پل چوبي)‪ ،‬يک دوال يا بند چرمي‬ ‫داراي ‪ 60‬گره نزدشان مي‌گذارد با اين فرمان که‬ ‫هر روز يک گره را بگشايند‪ .‬اگر پيش از بازگشت‬ ‫او ‪ 60‬گره را گشوده بودند‪ ،‬مي‌توانند به يونان‬ ‫بازگردند‪.‬‬ ‫نمونه ديگر‪ ،‬چوبخط است که تا سي و اندي‬ ‫سال پيش (که خود مي‌ديدم)‪ ،‬هنوز در دهکده‌هاي‬ ‫دور افتاده ايران به کار بود‪ .‬فروشنده کاال روي‬ ‫يک ترکه با جاکو (= چاقو) هر بار يک تورفتگي‬ ‫مي‌تراشيد که نشانه يک بار خريد بود‪ .‬دشواري و‬ ‫خام بودن اين روش در اين بود که خريدار ناگزير‬ ‫بود همواره يک اندازه هکانيده (= معين) بخرد‬ ‫چون نشانه‌يي براي اندازه‌هاي کمتر يا بيشتر‬ ‫در ميان نبود‪ .‬شگفت آنکه ترکه در درازاي سال‬ ‫نزد روستايي نگهداري مي‌شد‪ .‬فروشنده هنگام‬ ‫برداشت خرمن بازمي‌آمد و بستانکاري (= طلب)‬ ‫خود را به گونه گندم و جو‪ ،‬سر خرمن دريافت‬ ‫مي‌داشت‪.‬‬ ‫در افريقا (زئير) همين چوبخط‪ ،‬از چوب‬ ‫نيست‪ ،‬استخوان است! نمونه‌هاي يافته شده‬ ‫از اين استخوان‌ها تا ‪ 9‬هزار پي‪ .‬ز‪ .‬ديرينگي‬ ‫دارند‪ .‬استخوان‌هاي نشانه‌دار را دانشمندان‬ ‫کهن‌ترين ابزار نگارش دانسته‌اند‪ .‬زيرا در آلمان‬ ‫استخوان‌هايي از روزگار آدم راست رو (‪Homo‬‬ ‫‪ )erectus‬يافته‌اند که ‪ 412‬هزار سال ديرينگي‬ ‫دارند‪ .‬اين نشانه‌ها که‪ ،‬هر چه هست‪ ،‬گونه‌يي از‬ ‫نبشتن به شمار مي‌رود‪ ،‬گونه‌يي تراشيدن آگاهانه‬ ‫است گو آنکه معناي آن‌ها بازيافتني نخواهد‬ ‫بود‪ .‬‬ ‫گره زني‪ ،‬يا تراش‌هاي روي چوب و استخوان‪،‬‬ ‫يادآور رده‌بندي و ثبت شماره‪ ،‬و براي بيادآوردن‬ ‫بوده است‪ ،‬ولي هيچ يک از آن‌ها نمي‌تواند گوياي‬ ‫نوع کاال يا ويژگي‌هاي آن باشد‪ .‬گامه پسين در‬ ‫نگارش‪ ،‬فرتورنگاري است که تواناي انجام اين‬ ‫کار را دارد‪ .‬اينجاست که نياز به رساندن انبوه‬ ‫اطالعات افزون بر شمار (و رده کاال)‪ ،‬بيشتر با‬ ‫نشانه‌هاي فرتوري (تصويري) انجام گرفته است‪.‬‬ ‫نمودار (‪)3‬‬ ‫(نمودار ‪ _ )3‬نامه‌يي‬ ‫از سرخپوستان شاين‪« :‬از‬ ‫سنگ پشت ـ به همسرش‬ ‫ـ به پسرش مرد ـ کوچک‬ ‫‪« :‬من ‪( 53‬دالر؟) برايت‬ ‫مي‌فرستم و از تو مي‌خواهم‬ ‫به خانه بازگردي‪».‬‬ ‫فرتورنگاري‪،‬‬ ‫پيام‌رساني بسيار پيچيده‌يي‬ ‫است که بدون کاربرد زبان‬ ‫انجام مي‌شود‪ .‬از آن ميان‪،‬‬ ‫مردم آشانتي (افريقا)‬ ‫خانه‌هاي‌شان را با نخش و‬ ‫نگارهايي زيور مي‌دهند که يادآور چنانه (ضرب‬ ‫المثل) هاي آنان است‪ .‬يک نمونه‪ :‬گِلماهي رود در‬ ‫دهان کروکوديل‪ ،‬گذشته از ديگر امکان‌ها‪ ،‬يعني‪:‬‬ ‫«اگر ماهي چيزي هم شکار کند سرانجام به آرواره‬ ‫کروکوديل گرفتار مي‌آيد‪».‬‬ ‫فرتورنگاري با وجود محدوديت ميدان‬ ‫کاربردش‪ ،‬مي‌تواند نزد هنرمندان و کارشناسان‬ ‫زبردست بسيار سودمند باشد و هتا در جاهايي از‬ ‫دبيره رسا نيز پيشي گيرد (خندک =کاريکاتور)‪ .‬با‬ ‫اينهمه فرتورنگاري‪ ،‬نويسش نارسا است و اين‬ ‫بيشتر از آن روست که نقطه يا ديگر نشانه‌هاي‬ ‫قراردادي سخن را (به شرحي که پيشتر اشاره‬ ‫داشتم) به کار نمي‌گيرد‪.‬‬ ‫در بخش پيشين که نوشتم‪« ،‬هدف از‬ ‫آفرينش يک چنين پديده برجسته جز حسابداري‬ ‫نمي‌تواند بوده باشد»‪ ،‬خودگويي من نيست‪ ،‬بلکه (ادامه در شماره آينده)‬ ‫سخن برنال‪ ،‬دانشمند انگليسي است که مي‌گويد‪:‬‬ ‫‪Complete writing’s crucible was‬‬ ‫********‬ ‫)‪accountancy (4‬‬ ‫‪. 1- Julius Jordan,:‬‬ ‫‪“Uruk, vorläufige‬‬ ‫ ‬ ‫‪Berichte”,‬‬ ‫پس تنها نياز اجتماعي بوده که توانسته‬ ‫‪Abhandlungen‬‬ ‫يک چنين ابزار ارزشمند به گونه الفباي رسا‬ ‫‪der Preußischen‬‬ ‫پديد آورد‪ .‬در خاورميانه‪ ،‬پيرامون شش هزار‬ ‫‪Akademie der Wissenschaften, philosophisch‬‬‫سال پيش که چپيره سوزيانا (سرزمين شوش‪،‬‬ ‫‪historische Klasse, Berlin, 1932.‬‬ ‫ايالم!) و سومر گسترش مي‌يافته‌اند‪ ،‬ناگزير شده‬ ‫بوده‌اند يک روش بنيادين نوين براي شمارشگري‬ ‫‪2- Leo Oppenheim: ”On an Operational Device in‬‬ ‫(حسابداري) بيافرينند‪.‬‬ ‫‪Mesopotamian Bureucracy”, Journal of Near Eastern.‬‬ ‫نه‬ ‫اگر‬ ‫که‬ ‫آمد‬ ‫پديد‬ ‫ابزاري‬ ‫بدين ترتيب‬ ‫‪3- Steven Roger Fischer,: “The History of Writing”,‬‬ ‫بزرگ‌ترين‪ ،‬که از بزرگ‌ترين آفرينش‌هاي آدمي‬ ‫‪Reaktion Books,London, 2000, page. 12.‬‬ ‫به شمار مي‌رود و شوند فراخيز (انقالب) در‬ ‫‪4- J. D. Bernal,: “ Science in History”, London, 1954‬‬ ‫زندگي آدميان گرديد‪ .‬نمونه‌يي از دبيره آغازين که‬

‫شماره‌ها را نيز در بر دارد‪ ،‬در نمودار (‪ )4‬ديده مي‌شود‪.‬‬ ‫(نمودار ‪ )4‬ـ پلمه (لوح) دبيره نخستين انشاني (ايالمي!)‪ ،‬شوش‪،‬‬ ‫پيرامون ‪ 3‬هزار پي‪ .‬ز‪ .‬و روي پلمه (‪ :)1‬موجودي نريان‪ ،‬ماديان‪ ،‬کره اسب‬ ‫و خر‪.‬‬ ‫شمار هر يک از آن‌ها با‬ ‫نشانه‌هاي گونه‌گون نمايانده‬ ‫شده‪ .‬پشت پلمه (‪ :)2‬اثر مهر‬ ‫سيلندري‪ ،‬نماياننده بزهاي‬ ‫ايستاده و بزهاي در حال‬ ‫استراحت‪ .‬موزه لوور‪ ،‬پاريس‪.‬‬ ‫از اين رده‪ ،‬نبشته‌هاي‬ ‫فراوان از اوروک در سومر‬ ‫(ارک در تورات‪ ،‬اکنون‪ :‬وارکا‪،‬‬ ‫ورکا) در نزديکي مرز کنوني‬ ‫ايران و خليج فارس يافته‬ ‫شده‌اند که کهن‌ترين در‬ ‫جهان مي‌باشند و نمونه آن در‬ ‫نمودار (‪ )5‬ديده مي‌شود‪.‬‬ ‫(نمودار ‪ )5‬ـ پلمه کهن سومري‪ ،‬يافته شده در اوروک‪ ،‬از کهن‌ترين‬ ‫نوشته‌هاي سومري‪ .‬روي اين تکه‪ ،‬خط‌هاي افقي و عمودي بخش کننده‬ ‫ديده مي‌شوند و در چارگوش‌ها‪،‬‬ ‫شماره‌ها و نشانه‌هاي‬ ‫نگاشتني‪ .‬موزه بغداد‪.‬‬ ‫مهره‌ها و پولک‌هاي‬ ‫گلين ياد شده در باال دست‬ ‫کم داراي ‪ 1500‬نخش‬ ‫و نشانه گونه‌گون‌اند که‬ ‫هريک معرف يک چيز‬ ‫(شئي) هستند‪ .‬نمونه‌يي از‬ ‫گامه پسين اين فرگشت‬ ‫را در نمودار شماره (‪)6‬‬ ‫مي‌بينيد‪ .‬‬ ‫(نمودار ‪« - )6‬نخش نگاري» روي پلمه گلين (کيش‪ ،‬ميانرودان‪،‬‬ ‫پيرامون ‪ 3300‬پي‪ .‬ز‪ ).‬پا‪ ،‬در چارگوش پايين‪ ،‬چپ‪ ،‬به معناي ايستادن‪،‬‬ ‫«برو»‪ ،‬يا‪« ،‬بيا» (چنانکه در نخش نگاري مصري نيز)‪ ،‬و نيمرخ چهره در باال‬ ‫مي‌تواند به مانک مرد‪ ،‬يا برده باشد‪.‬‬ ‫هر چند اين نشانه‌ها‬ ‫براي نويساران (کاتبان)‬ ‫بسي ساده شناخت پذير‬ ‫بوده‪ ،‬براي خواننده امروزي‬ ‫چيزي را نمي‌رساند‪ .‬بنا به‬ ‫تعريف باال از شرايط رسا‬ ‫بودن دبيره‪ ،‬دبيره نمودار‬ ‫(‪ )6‬هنوز رسا نيست زيرا‬ ‫نشانه‌هاي وابسته به‬ ‫سخن (واک ها‪ ،‬آواها و‪.‬‬ ‫‪ : ،‬؟ ! و جز اين‌ها) را در‬ ‫خود ندارد‪ ،‬با اينهمه معرف‬ ‫شيوه حسابداري دقيق‌تر‬ ‫براي کاربرد در موردهاي پيشرفته‌تر بوده است‪ .‬با اداي سدا يا به زبان‬ ‫آوردن ارزش واژه‌يي براي ساخته‌هاي اوليه نخش نگاري چون «سر»‪« ،‬پا»‪،‬‬ ‫و «دست»‪ ،‬در عين حال‪ ،‬يک بستگي ميان يک چيز و نشانه نگاشتني آن‬ ‫و ارزش سدايي آن برقرار کرده‌اند‪ .‬آنگاه با گذشت زمان‪ ،‬کار به جايي‬ ‫رسيده که خود چيز‪ ،‬اغلب در نخش نگاري ديگر شناسايي‌پذير نبوده در‬ ‫حالي که رابطه نخش نگاري‌اش با آن چيز و سداي وابسته به آن چيز‪،‬‬ ‫شناخت پذير مانده و آن هنگامي بوده که نخش نگاري به نماد (سمبول)‬ ‫مبدل گرديده است‪ .‬پلمه‌هاي آغازين سومر بسياري از اين نمادها را‬ ‫مي‌نمايانند‪ .‬نويسار (کاتب) ها مي‌توانسته‌اند در ميدان محدود اين سامانه‬ ‫بسي آسان «بخوانند»‪ .‬ولي همين نمادها هنوز نمي‌توانسته‌اند «هر انديشه‬ ‫يا همه انديشه‌ها» را برسانند زيرا آن‌ها در چارچوب يک سامانه ارجاع‬ ‫دهنده بروني گرفتار بوده‌اند‪ ،‬که آن را مي‌توان به گونه نمودار (‪ )7‬نشان داد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 7‬ـ نمادهاي‬ ‫سومري محدود به يک‬ ‫سيستم ارجاع دهنده‬ ‫بروني بوده‌اند‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫حسين مخمل‌باف‬ ‫بخش دوازدهم‬ ‫آنچه گذشت‪ :‬داريوش مرا عمو اسماعيل‬ ‫مي‌نامد‪ ،‬گرچه عموي واقعي او نيستم‪ .‬من و‬ ‫پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و‬ ‫شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا‬ ‫شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد‪ .‬با‬ ‫پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج‬ ‫را برايش گرفتند‪ .‬آنان نخستين فرزندشان را‬ ‫داريوش ناميدند‪ .‬بين اين بچه و من با وجود‬ ‫اختالف سن‪ ،‬الفتي باور نکردني پديد آمد‪.‬‬ ‫داريوش پس از اخذ مدرک ليسانس فيزيک‬ ‫به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت‬ ‫و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و‬ ‫سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد‪.‬‬ ‫هنوز سالي از ازدواج آنان نگذشته بود‬ ‫که ناسازگاري‌ها آغاز شد و سرانجام با داشتن‬ ‫يک دختر سه ساله به نام نازنين از يکديگر‬ ‫جدا شدند‪ .‬چند سال بعد در يک تابستان‬ ‫براي ديدن داريوش و خانواده‌اش به آمريکا‬ ‫رفتم‪ .‬بانو همسر داريوش و دو پسرشان در‬ ‫سفر بودند‪ .‬روزي که قرار بود نازنين به ديدن‬ ‫من و پدرش بيايد بي‌صبرانه انتظارش را‬ ‫مي‌کشيدم‪ .‬نازنين که پدرش او را پرنسس‬ ‫هم صدا مي‌زد‪ ،‬دختري با وقار بود‪ .‬از نشستن‬ ‫و گپ زدن با او بسيار لذت بردم‪ .‬از داريوش‬ ‫خواستم داستان هر دو ازدواجش را برايم‬ ‫تعريف کند‪ .‬قول داد در فرصت مناسب اين‬ ‫کار را خواهد کرد‪ .‬روز بازگشت داريوش مرا‬ ‫به فرودگاه رسانيد و هنگام بدرود دفتري را به‬ ‫دستم داد و گفت ماجراي باورنکردني آشنائي‬ ‫با بانو را در اين دفتر نوشته‌ام تا بخواني‪ .‬چند‬ ‫روز پس از رسيدن به خانه‪ ،‬به گوشه خلوتي پناه بردم و به خواندن آنچه داريوش‬ ‫نوشته بود مشغول شدم‪ .‬او نوشته بود‪ :‬در يکي از سفرهايم به کشوري در امريکاي‬ ‫مرکزي به توصيه دوست و همکارم به هتلي رفتم‪ .‬فکر مي‌کردم در يکي از سالن‌هاي‬ ‫آنجا نمايش جالبي را به روي صحنه مي‌برند‪ .‬وقتي دانستم محل تجمع زن‌هاي تن‬ ‫فروش است از توصيه دوست شگفت زده شدم و به هتل خويش بازگشتم‪ ،‬اما حس‬ ‫کنجکاوي موجب شد بار دگر به آنجا بروم‪ .‬زن‌هاي جوان و زيبائي در انتظار مشتري‬ ‫بودند‪ .‬من هم در گوشه‌اي ايستادم تا يکي از بهترين‌ها را انتخاب کنم‪ .‬مردها يکي‬ ‫پس از ديگري مي آمدند زني را انتخاب مي‌کردند و با يکديگر از در خارج مي‌شدند‪.‬‬ ‫زني با چهره‌اي گيرا نظرم را جلب کرد‪ ،‬نامش ايزابل بود‪ .‬گفت شوهرش مرده و‬ ‫داراي دو پسر است‪ .‬با هم به رستوراني درجه يک رفتيم پس از اينکه بر جاي‬ ‫نشستيم از خداي خود براي فراهم آوردن اين امکان تشکر کرد‪ .‬شگفت زده شدم و‬ ‫از خود پرسيدم آيا زني روسپي خدا را مي‌شناسد‪ .‬هنگام صرف شام در کنار ايزايل‪،‬‬ ‫نمي‌دانم چرا به ياد ماجراي آشنائي و ازدواج با ويدا همسر سابقم افتادم‪ .‬کاش در‬ ‫مسير آشنائي تا ازدواج‪ ،‬در نقطه‌اي به بن بست رسيده بوديم‪ .‬از ايزابل پرسيدم‬ ‫چرا به دنبال کار شرافتمندانه نرفتي و تن‌فروشي را انتخاب کردي؟ گفت رفتم و به‬ ‫استخدام شرکتي تجاري درآمدم اما در گير ماجرايي باورنکردني شدم‪.‬‬

‫ادامه داستان‪:‬‬

‫ايزابل گفت‪ ،‬مدير شرکت تصميم داشت به مناسبت سود سرشاري که از يک‬ ‫داد و ستد برده بود يک پارتي بزرگ راه بيندازد‪ .‬از من هم خواست براي کمک کردن‬ ‫در کارها در آن پارتي حضور داشته باشم‪ .‬گفت براي اين همکاري دستمزد خوبي به‬ ‫من خواهد پرداخت‪ .‬ايرادي در پيشنهادش نديدم و پذيرفتم‪ .‬شب مهماني به آنجا‬ ‫رفتم و با چند مرد و زن ديگر‪ ،‬پذيرائي از مهمان‌ها را برعهده داشتيم‪ .‬آخر شب که‬ ‫مهمان‌ها داشتند يکي پس از ديگري محل مهماني را ترک مي‌کردند سينيور رافائل‬ ‫مدير شرکت و صاحب خانه‪ ،‬من و چند خدمتکار ديگر را به اتاق پذيرائي دعوت کرد‬ ‫تا کمي بنشينيم‪ ،‬نوشابه‌اي بنوشيم و خستگي در کنيم‪ .‬ما هم که از خستگي روي پا‬ ‫بند نبوديم هر يک روي مبلي ولو شده به گپ زدن و نوشيدن مشغول شديم‪ .‬سينيور‬ ‫رافائل که براي پاسخ دادن به تلفن از سالن خارج شده بود با شتاب بازگشت و‬ ‫از مهمان‌هائي که هنوز نرفته بودند عذرخواهي کرد و گفت کاري فوري پيش آمده‬ ‫که همان شبانه بايد به جائي برود‪« .‬پدرو» برادرزاده سينيور رافائل که معاون او به‬ ‫حساب مي‌آمد و شعبه‌اي از شرکت را در کشور ديگري اداره مي‌کرد نيز براي شرکت‬ ‫در اين مهماني آمده بود و پس از رفتن صاحب خانه ميزباني را بر عهده گرفت‪ .‬دير‬ ‫وقت بود و مهمان‌ها يکي پس از ديگري در حال ترک خانه بودند‪ .‬من و بقيه بچه‌ها‬

‫‪January 2015‬‬

‫‪32‬‬

‫دي ‪1393‬‬

‫منتظر بوديم تا پس از رفتن همه‪ ،‬ظرف‌ها را جمع کرده‪ ،‬سالن پذيرائي را تميز کنيم‬ ‫و به دنبال کار خود برويم‪ .‬نمي‌دانم چه عاملي موجب شد ناگهان سرم گيج رفت و‬ ‫از حال رفتم‪ .‬بچه‌ها کمک کردند و مرا به مبلي رساندند و آب به صورتم زدند‪ .‬حرف‬ ‫اورژانس و اين چيزها مطرح شد که کسي گفت چيزي نيست خسته شده است‬ ‫به حال خودش بگذاريد کمي استراحت کند خوب مي‌شود‪ .‬خدمتکارها که گرفتار‬ ‫کارهاي مربوط خويش بودند و مي‌خواستند هرچه زودتر کارها را به پايان رسانيده و‬ ‫به خانه‌هاي خود بازگردند مرا به حال خود گذاشته خانه را ترک کردند‪.‬‬ ‫سرم گيج مي‌رفت و اجسام را تار مي‌ديدم‪ .‬قدرت حرکت و در صورت لزوم‬ ‫دفاع از من سلب شده بود! شک نداشتم کسي چيزي در نوشابه‌ام ريخته بود‪ ،‬چون‬ ‫با نوشيدن نوشابه حالم دگرگون شده بود‪ .‬ناگهان حس کردم دست‌هائي مرا از‬ ‫جا بلند کرد و به يکي از اتاق خواب‌ها برد و روي تختي انداخت‪ .‬به نظر مي‌رسيد‬ ‫خيال بدي نسبت به من در سر دارد‪ .‬با چشم‌هاي خود التماس مي‌کردم کاري به‬ ‫کار من نداشته باشد‪ .‬تالش مي‌کردم فرياد بزنم و از ديگران کمک بخواهم‪ ،‬اما‬ ‫معلوم بود فريادم از گلو باالتر نمي‌آيد‪ .‬شوربختانه آن نامرد که چهره‌اش برايم‬ ‫نامشخص بود مرا مورد هتک حرمت قرار‬ ‫داد‪ .‬هنوز از يادآوري آن شب وحشتناک موي‬ ‫بر تنم راست مي‌شود‪ .‬آن مرد پليد‪ ،‬يا نگاه‬ ‫ترسيده و التماس‌آميزم را نمي‌ديد يا مي‌ديد‬ ‫و اهميتي نمي‌داد‪ .‬کار زشتش را که به انجام‬ ‫رسانيد لباس‌هايم را بر تنم پوشانيد و مرا از‬ ‫روي تخت برداشت و روي مبلي در کنار اتاق‬ ‫گذاشت و به دنبال کار خود رفت!‬ ‫آفتاب حسابي پهن شده بود که از‬ ‫خوابي گران بيدار شدم‪ .‬سرم به شدت درد‬ ‫مي‌کرد و نمي‌دانستم آن اتفاق وحشتناک‬ ‫در خواب رخ داده يا در بيداري‪ .‬با هر‬ ‫زحمتي بود از جاي برخاستم‪ ،‬هيچ صدائي‬ ‫از جائي به گوش نمي‌رسيد از اين اتاق به‬ ‫آن اتاق سرک کشيدم تا شايد مرد نابکار‬ ‫در گوشه‌اي افتاده باشد و سزايش را کف‬ ‫دستش بگذارم‪ ،‬هرچند اگر مردي هم در‬ ‫خانه بود نشاني از چهره‌اش نداشتم که‬ ‫مطمئن شوم همان نامرد متجاوز است‪.‬‬ ‫وقتي از يافتن موجود زنده ديگري به جز‬ ‫خودم مايوس شدم‪ ،‬در حالي که هنوز از‬ ‫اثر داروئي که درون نوشابه به خوردم داده‬ ‫بودند سرگيجه داشتم‪ ،‬خودم را به روي مبلي‬ ‫افکندم‪ .‬از خشم ناتواني خودم و اينکه چرا‬ ‫زن آفريده شده‌ام تا طعمه مردهاي نامرد و‬ ‫بيمار بشوم زار زار به گريستن پرداختم‪ .‬چند‬ ‫لحظه بعد که شايد اثر دارو با اشک‌هايم‬ ‫خارج شدند به خود آمدم و فکر کردم گريه‬ ‫دردي را درمان نمي‌کند‪ ،‬بايد سوزدل خود را‬ ‫با کار ديگري تسکين بخشم‪ ،‬با آتش زدن‬ ‫خانه!‬ ‫آيا ممکن بود رافائل نيز در اين ماجرا‬ ‫نقشي داشت؟ در اين چند ماهي که در‬ ‫شرکت مشغول به کار بودم رافائل هميشه با من رسمي و جدي رفتار کرده بود‪.‬‬ ‫مي‌گفتند عاشق دوست دخترش است و قرار است با هم ازدواج کنند‪ ،‬اما به هرحال‬ ‫من در اين خانه به کثافت آلوده شده بودم و به جز دورتر ايستادن و ديدن لهيب‬ ‫آتش که زبانه مي‌کشد و همه چيز را نابود مي‌سازد چيز ديگري تسکينم نمي‌داد‪.‬‬ ‫برخاستم به آشپزخانه رفتم کبريت پيدا کردم و سپس به گاراژ رفتم تا گالن بنزين‬ ‫را که معموال همه براي استفاده در ماشين چمن زني در خانه دارند برداشته کار را‬ ‫يکسره کنم‪ .‬در يکي از گاراژها باز بود‪ .‬چند دختر و پسر بچه جلو خانه مجاور مشغول‬ ‫بازي بودند‪ .‬در يک لحظه از ذهن آشفته‌ام گذشت که من خودم يک مادر هستم‪ ،‬اگر‬ ‫آتش به خانه همسايه‌ها سرايت کند و اين طفل‌هاي معصوم در کام آتش تباه شوند‬ ‫آن وقت چه خاکي بر سرم بريزم‪.‬‬ ‫به خود نهيب زده از آتش زدن خانه صرفنظر کردم و به داخل بازگشتم و براي‬ ‫خالي کردن خشمي که داشت جگرم را مي‌سوزانيد چند گلدان و مجسمه زينتي را‬ ‫برداشته باالي سر برده و برزمين کوبيدم و از خانه خارج شدم تا خود را به شرکت‬ ‫برسانم و دمار از روزگار کارفرمايم که مرا در اين دام انداخته بود در آورم‪ .‬وقتي‬ ‫در کيف خود را باز کردم تا کرايه تاکسي را بپردازم ده تا اسکناس سبز صد دالري‬ ‫توجهم را جلب کرد! اين همه پول از کجا آمده بود؟ اين پول‌ها را چه کسي در کيف‬ ‫من گذاشته بود! وقت فکر کردن به آن نبود و بايد از تاکسي پياده مي‌شدم‪ .‬وارد‬ ‫ساختمان شدم و چون پلنگ تيرخورده راه اتاق رافائل را پيش گرفتم‪ .‬در را با خشم‬ ‫باز کردم و گام به درون گذاشتم‪ .‬کسي آنجا نبود‪ .‬خارج شدم و از آبدارچي سراغ‬ ‫رئيس را گرفتم‪ ،‬گفت صبح زود تلفن کرد و گفت براي انجام کار مهمي بايد از شهر‬ ‫خارج شود و دو هفته‌اي باز نخواهد گشت‪ ،‬گفت به تو پيغام بدهم مثل قبل‪ ،‬هر‬ ‫روز به شرکت بيائي و چنانچه کسي مراجعه کرد يا تلفني شد جوابگو باشي و قرار‬ ‫مالقات‌ها را براي دو هفته بعد بگذاري‪.‬‬ ‫گيج شده بودم آيا صاحب شرکت از بالئي که ديشب بر سرم آمده با خبر بود؟‬ ‫آيا او خود در تدارک اين ماجرا نقش داشت و صحنه گردان خودش بود؟ آيا شغل‬ ‫ديگر او سرويس دادن به آدم‌هاي پولدار بود و زن‌هاي بي‌پناهي مانند من طعمه‬ ‫او بوديم؟ آيا کسي حاضر بود براي همخوابگي با زني معمولي آن قدر پول به او‬ ‫بپردازد که هزار دالرش نصيب من بشود! سرم به شدت درد مي‌کرد‪ ،‬قدرت تفکر از‬ ‫من سلب شده بود و نمي‌دانستم در آن لحظه چه کاري بايد انجام بدهم و شکايت‬ ‫نزد چه کسي ببرم‪ .‬به پشت ميز خود پناه بردم و از آبدارچي خواستم برايم يک‬ ‫قهوه بياورد‪ .‬در درياي فکرهاي جور واجورغوطه‌ور شدم‪ .‬دوباره سوال‌هائي در ذهنم‬ ‫جان گرفت‪ .‬رافائل صاحب شرکت در اين ماجرا چه نقشي داشت؟ مردي که مرا‬ ‫مورد تجاوز قرار داد چه کسي بود؟ چرا اين همه پول در کيفم گذاشته بود؟ آيا اين‬ ‫شرکتي که فکر مي‌کردم کارهاي تجارتي انجام مي‌دهد به خريد و فروش تن زن‌ها‬

‫دنباله در صفحة بعد‬

‫دنباله از صفحة ‪30‬‬ ‫را باز و از آنها استفاده مي‌کند يا مثال اطالعات هواشناسي را در اختيار کاربر قرار‬ ‫مي‌دهد‪.‬‬ ‫پيش‌بيني مي‌شود مايکروسافت در ژانويه ‪ 2015‬و هم‌زمان با معرفي‬ ‫رسمي نسخه آزمايشي ويندوز ‪ ،10‬از نسخه دسکتاپ کورتانا هم پرده‌برداري‬ ‫کند و جزئيات بيشتري در اختيار مخاطبان قرار دهد‪ .‬اين شرکت اندکي پيش‬ ‫اعالم کرد که کورتانا به زودي زبان‌هاي بيشتري – غير از انگليسي – را مي‌فهمد‪.‬‬ ‫کورتانا نخستين دستيار هوشمند طراحي‌شده توسط يکي از سه غول بزرگ‬ ‫دنياي تکنولوژي – مايکروسافت‪ ،‬اپل و گوگل – است که روي دستگاه‌هاي‬ ‫روميزي نصب مي‌شود‪ .‬کورتانا پيش از اين براي موبايل‌هاي مبتني بر ويندوز‬ ‫ارائه شده بود‪.‬‬

‫چگونه در هر ابزاري‬ ‫اسکرين شات بگيريم؟‬

‫در ويندوز ‪8‬‬

‫نسخه‌هاي‬ ‫تمامي‬ ‫ويندوز پيش از نسخه ‪ 8‬از‬ ‫روش سنتي براي اسکرين‬ ‫شات استفاده مي‌کنند‪.‬‬ ‫در اين روش بايد دکمه‬ ‫‪ PrtScn‬را زده و بعد در‬ ‫برنامه ‪ Paint‬دکمه‌هاي‬ ‫‪ Ctrl‬و ‪ v‬را با هم بگيريد‬ ‫تا اسکرين شات کپي شود‪.‬‬ ‫اما در ويندوز ‪ 8‬عالوه بر روش سنتي‪ ،‬روش ديگري نيز ارائه شده است‪ .‬در اين‬ ‫روش عکس مانند تمام عکس‌هاي ديگر د ‌ر هارد درايو ذخيره مي‌شود‪.‬‬ ‫اگر دکمه‌هاي ‪ Windows‬و ‪ PrtScn‬را با هم بگيريد‪ ،‬اسکرين شات در‬ ‫فولدر عکس‌هايتان ذخيره مي‌شود‪ .‬اگر دکمه‌هاي ‪ Alt‬و ‪ PrtScn‬را بگيريد‪ ،‬فقط‬ ‫از پنجره‌اي که فعال است اسکرين شات گرفته مي‌شود‪.‬‬ ‫در تبلت‌هاي ويندوزي نيز با زدن همزمان دکمه‌هاي ويندوز و دکمه کم‬ ‫کردن صدا‪ ،‬اسکرين شات گرفته مي‌شود‪ .‬در گوشي‌هاي ويندوزي با ويندوز ‪8.1‬‬ ‫دکمه‌هاي ‪ Power‬و زياد کردن صدا اسکرين شات مي‌گيرد‪.‬‬

‫مک‬

‫اسکرين شات گرفتن در مک بسيار ساده است‪ .‬با گرفتن دکمه‌هاي‬ ‫‪ Command‬و ‪ Shift‬و ‪ 3‬اسکرين شات کل صفحه گرفته مي‌شود‪ .‬دکمه‌هاي‬ ‫‪ Command‬و ‪ Shift‬و ‪ 4‬به شما امکان مي‌دهد بخش خاصي از صفحه را‬ ‫اسکرين شات بگيريد‪ .‬اگر بعد از گرفتن اين سه دکمه دکمه ‪ space‬را بزنيد‬ ‫دوربيني را خواهيد ديد که با ماوس مي‌توانيد آن را تنظيم کنيد و مثال پنجره‌هاي‬ ‫خاصي را بگيريد‪.‬‬

‫اندرويد‬

‫دستگاه‌هاي اندرويدي بسيار متنوع هستند اما تقريبا شبيه به هم عمل‬ ‫مي‌کنند‪ .‬گرفتن دکمه‌هاي ‪ Power‬و کم کردن صدا اسکرين شات مي‌گيرد‪ .‬در‬ ‫برخي دستگاه‌ها ممکن است اسکرين شات جزء گزينه‌هاي دکمه ‪ Power‬باشد‪.‬‬ ‫اسکرين شات روي حافظه داخلي گوشي ذخيره مي‌شود‪.‬‬ ‫در گوشي‌هاي گلکسي با گرفتن ‪ Home‬و ‪ Power‬اسکرين شات گرفته‬ ‫مي‌شود‪.‬‬

‫‪iOS‬‬

‫در آي‌فون و آي‌پد دکمه‌هاي ‪ Home‬و ‪ Power‬را با هم فشار دهيد اسکرين‬ ‫شات گرفته شده و در حافظه داخلي ذخيره مي‌شود‪.‬‬

‫سرويس تازه اسکايپ‪:‬‬ ‫ترجمه‬ ‫هم‌زمان‬ ‫مکالمه‌هاي‬ ‫تصويري‬ ‫شرکت «مايکروسافت» به تازگي نسخه‌اي از مترجم «اسکايپ» را‬ ‫راه‌اندازي کرده که گفت‌وگوهاي بين کاربران را به طور هم‌زمان و زنده ترجمه‬ ‫مي‌کند‪.‬‬ ‫اين فن‌آوري تازه اسکايپ در حال حاضر به صورت آزمايشي عرضه شده‬ ‫و قابليت شناسايي زبان‌هاي انگليسي و اسپانيايي و ترجمه هم‌زمان اين دو به‬ ‫يکديگر را دارد‪.‬‬ ‫اين برنامه عالوه بر ترجمه هم‌زمان گفت‌وگو‪ ،‬مکالمه را به صورت متن روي‬ ‫صفحه نمايش مي‌دهد و پيام‌ها‌ي متني را به ‪ 40‬زبان مختلف ترجمه مي‌کند‪.‬‬ ‫ي که در وب‌سايت اسکايپ آمده‪ ،‬اين برنامه هم‌اکنون‬ ‫بر اساس خبر رسم ‌‬ ‫قابل استفاده‌ است و کاربران مي‌توانند از‪ ‬صفحه ثبت نام مترجم اسکايپ‪ ‬براي‬ ‫دريافت اين نسخه نام‌نويسي کنند‪.‬‬ ‫اسکايپ اعالم کرده از آن‌جا که اين سرويس در مرحله آزمايشي است‪،‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪33‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫امکان خطاهاي احتمالي وجود دارد و اين خطاها در فرايند‬ ‫استفاده کاربران توسط الگوريتم‌هاي خودآموز اين ابزار به‬ ‫مرور برطرف خواهند شد‪.‬‬ ‫در همين زمينه‪« ،‬گورديپ پال»‪ ،‬معاون شرکت‬ ‫اسکايپ اعالم کرده که راه‌اندازي اين فن‌آوري‪ ،‬نتيجه يک‬ ‫سرمايه‌گذاري ‪ 10‬ساله بوده است‪.‬‬ ‫گورديب پال گفته است‪« :‬ديگر جغرافيا و زبان مانع‬ ‫ارتباط نخواهند شد؛ اسکايپ به مردم سراسر جهان امکان‬ ‫مي‌دهد بدون اين موانع با يکديگر تماس بگيرند‪ ،‬با هم‬ ‫ارتباط داشته باشند و همکاري کنند‪».‬‬ ‫اسکايپ در هنگام رونمايي از اين سرويس خود‪ ،‬يک‬ ‫پيش‌نمايش ويديويي منتشر کرد که طي آن‪ ،‬دو دانش‌آموز‪،‬‬ ‫يکي در امريکا و ديگري در مکزيکوسيتي‪ ،‬هر کدام به زبان‬ ‫خودشان با هم حرف زدند و اسکايپ گفت‌وگوي آن‌ها را به‬ ‫طور هم‌زمان ترجمه کرد‪.‬‬ ‫اسکايپ در سال ‪ 2003‬راه اندازي شد و شرکت‬ ‫مايکروسافت در سال ‪ 2011‬امتياز آن را خريداري کرد‪.‬‬ ‫بنابر اعالم شرکت مايکروسافت‪ ،‬هر ماه بيش از ‪300‬‬ ‫ميليون نفر از اسکايپ استفاده مي‌کنند‬ ‫و هر روز کاربران اين نرم‌افزار تماس‬ ‫صوتي با استفاده از آن‪ ،‬بيشتر از دو‬ ‫ميليارد دقيقه صحبت مي‌کنند‪.‬‬

‫‪ 12‬اپليکشين‬ ‫برتر آيفون‬

‫شغل و کار با آن بر روي گوشي همراه راحت نبود‪ .‬شرکت‬ ‫پشتيبان اين مشکل را حل کرده و اپليکيشني مختص ارسال‬ ‫موقعيت‌هاي باز شغلي قرار داده است‪ .‬حتي مي‌توانيد در آن‬ ‫تنظيم کنيد که موقعيت‌هايي که برايتان مناسب است را به‬ ‫نمايش بگذارد‪.‬‬

‫‪Nuzzel‬‬ ‫اگر مي‌خواهيد مطالبي که دوستان‌تان مي‌خوانند را‬ ‫دنبال کنيد اين اپليکيشن را نصب کنيد‪ .‬اين برنامه مقاالتي‬ ‫را که نزديکان‌تان به اشتراک مي‌گذارند جستجو مي‌کند و‬ ‫برايتان مي‌فرستند‪.‬‬

‫‪Overcast: Podcast Player‬‬ ‫برنامه‌اي براي مديريت پادکست‌هاست که کار شما را‬ ‫به مراتب آسان خواهد کرد‪.‬‬

‫‪Secret‬‬ ‫ابتداي سال ‪ 2014‬به بازار آمد تا از رازهاي بسيار‬ ‫ناگفتني دوستان‌مان بشنويم‪ .‬کاربران‬ ‫رازهايشان را به صورت ناشناس و با‬ ‫جزئيات پست مي‌کنند‪ .‬البته مي‌توانيد‬ ‫ببينيد که اين راز از طرف شخصي در‬ ‫نزديکي‌تان مي‌آيد يا شخصي که از‬ ‫شما فاصله دارد‪ .‬در اين برنامه مي‌توانيد‬ ‫کامنت هم بگذاريد به طوري که صاحب‬ ‫راز را با ديدگاه مردم و واقعيت‌ها ارتباط‬ ‫مي‌دهد‪.‬‬

‫‪Swype‬‬

‫اپل روزهاي طاليي را در سال‬ ‫‪ 2014‬گذراند؛ گوشي‌هاي آيفون‪ 6‬و ‪6‬‬ ‫پالس عرضه شدند و «‪ »8 ios‬هم در دسترس کاربران قرار‬ ‫گرفت‪ .‬اما شايد بد نباشد مروري کنيم بر ‪ 12‬اپليکيشن برتر‬ ‫آيفون که وب‌سايت «مش‌بل» انتخاب کرده است و ببينيم که‬ ‫کاربران از کدام برنامه‌ها بيشتر استفاده کرده‌اند‪.‬‬

‫سيستم‌عامل ‪ 8 ios‬قابليت‬ ‫هيجان‌انگيزي به کاربران مي‌دهد‬ ‫که طي آن مي‌توانند کيبورد خود را تغيير داده و از ‪swap‬‬ ‫استفاده کنند‪ ،‬حالتي که ديگر نياز به تايپ کلمات نداريد و‬ ‫کيبورد با حرکت انگشت واژه‌ها را حدس مي‌زند و سرعت‬ ‫ارسال پيام را باال مي‌برد‪.‬‬

‫‪Acorns‬‬

‫‪Threes‬‬

‫برنامه‌اي براي نگه‌داشتن پس‌اندازهايتان که اين‬ ‫امکان را مي‌دهد باقي‌مانده حساب خريدهايتان را در پرتفليو‬ ‫قرار دهيد و آنها را ذخيره کنيد‪ .‬اين اپليکيشن رايگان است‬ ‫اما چنانچه شروع به فعال کردن ثبت حساب کنيد ماهانه يک‬ ‫دالر چارج خواهيد شد‪.‬‬

‫يک بازي که کامال اعتيادآور اما استفاده از آن راحت‬ ‫و آسان است‪ .‬بازي با اعداد که از جمع عدد يک و دو‬ ‫شروع مي‌شود تا به مضرب‌هاي بزرگتر از سه برسيد‪ .‬آنقدر‬ ‫سرگرم‌‌کننده است که چند روزي درگير آن خواهيد بود‪.‬‬

‫‪Humin‬‬ ‫شماره‌هاي تماس‌تان را بر اساس رابطه‌اي که با افراد‬ ‫داريد تنظيم مي‌کند‪ .‬جستجوي شماره‌ها را آسان ساخته و‬ ‫پيش‌بيني مي‌کند که با چه کسي مي‌خواهيد تماس بگيريد‪.‬‬ ‫هر چقدر بيشتر از اين برنامه استفاده کنيد در پيش‌بيني‌ها‬ ‫سرعت بهتري پيدا مي‌کند‪.‬‬

‫‪Hyperlapse‬‬ ‫برنامه‌اي که اينستاگرام معرفي کرده و ويديوهايي‬ ‫با سرعت بسيار باال ضبط مي‌کند و مي‌توانيد در حساب‬ ‫ن حتي‬ ‫اينستاگرام‌تان به اشتراک گذاريد‪ .‬اين اپليکيش ‌‬ ‫با دوربين جلوي آيفون کار مي‌کند و مي‌توانيد سلفي‌هاي‬ ‫تايم‌لپس بگيريد‪.‬‬

‫‪TwoDots‬‬ ‫يکي ديگر از بازي‌هاي محبوب در آيفون که کاربران‬ ‫آن را بازي مي‌کنند‪ .‬بايد نقطه‌هاي شبيه به هم را متصل‬ ‫کنيد تا مربع ساخته شود‪ .‬هر چه مربع‌هاي بيشتري بسازيد‬ ‫زودتر به مرحله بعدي مي‌رويد‪ .‬شايد به نظر ساده باشد اما تا‬ ‫چشم‌تان را باز‌ کنيد مي‌بينيد که به آن معتاد شده‌ايد‪.‬‬

‫‪ 12‬اپليکشين برتر اندرويد‬ ‫در سال ‪2014‬‬

‫‪Jelly‬‬ ‫ريسک بزرگ يکي از مؤسسين توييتر براي جواب‬ ‫دادن به سوال‌هايي است که در جستجوي گوگل نمي‌يابيد‪.‬‬ ‫مي‌توانيد سوال را در مورد موضوعي با ارسال عکس‌‪ ،‬پيام و‬ ‫يا موقعيت مکاني پرسيده و منتظر پاسخ از کساني باشيد که‬ ‫در شبکه شما قرار دارند‪.‬‬

‫‪Kim Kardashian:‬‬ ‫‪Hollywood‬‬ ‫کيم کارداشيان طرفداران و منتقدان زيادي دارد اما‬ ‫جالب است بدانيد که پرسود‌ترين بازي موبايل در سال‬ ‫گذشته به او تعلق دارد‪ .‬با آن مي‌توانيد شيوه زندگي کيم‬ ‫کارداشيان را تقليد کنيد‪ ،‬يک شخصيت مجازي بسازيد و‬ ‫کيم به شما کمک مي‌کند با افراد مختلف آشنا شويد و به‬ ‫پارتي‌هاي خوب و مناسب برويد‪.‬‬

‫‪LinkedIn Job Search‬‬ ‫همه با وب‌سايت لينکدين آشنا هستند‪ .‬اما جستجوي‬

‫ديزني را هر زمان که دوست دارند تماشا کنند‪.‬‬

‫‪Estar Battery Saver‬‬ ‫اپليکيشني براي مديريت باتري‌هاي موبايل که‬ ‫توصيه‌هايي براي آن دسته از برنامه‌هايي که بيشترين‬ ‫باتري را در گوگل پلي مصرف مي‌کنند ارائه مي‌دهد‪ .‬اهميت‬ ‫بيشتر اين اپليکيشن در آناليز برنامه‌هايي است که در حال‬ ‫حاضر نصب کرده‌ايد‪ .‬ايستار نه تنها به شما مي‌گويد که چه‬ ‫برنامه‌اي نياز به باتري بيشتر دارد بلکه تخمين مي‌زند با‬ ‫حذف هر برنامه‌اي چند دقيقه باتري ذخيره مي‌کنيد‪.‬‬

‫‪Google Calendar‬‬ ‫اين برنامه را اکثر کاربران اندرويد مي‌شناسند و‬ ‫به ويژگي‌هاي برتر آن آگاه هستند‪ .‬تنظيم مالقات‌ها از‬ ‫ويژگي‌هاي آن است و مثال به شکل خودکار ساعت پرواز را‬ ‫وارد تقويم‌تان مي‌کند حتي اگر آن را در تقويم قرار نداده و‬ ‫تنها بليت پرواز را تاييد نهايي کرده باشيد‪.‬‬

‫‪Google Now Launcher‬‬ ‫برنامه‌اي که قابليت تغيير عکس‌هاي صفحه اصلي‬ ‫اندرويد را به شما مي‌دهد و استفاده از سيستم «‪Google‬‬ ‫‪ »Now‬را براي ارسال پيام‪ ،‬جستجو و کارهاي ديگر با‬ ‫سيستم صوتي «‪ »OK Google‬در دسترستان مي‌گذارد‪.‬‬

‫‪IFTTT‬‬ ‫باالخره ‪ IFTTT‬پايش به اندرويد باز شد اما ظاهرا‬ ‫قابليت‌هاي آن از نسخه «‪ »iOS‬بيشتر است‪ .‬با کمک نسخه‬ ‫اندرويد مي‌توانيد فورا به بخش تماس‌ها‪ ،‬عکس‌ها‪ ،‬پيام‌ها‬ ‫و هشدارها برويد و مشخص کنيد که اگر اتفاقي افتاد اين‬ ‫اپليکشن چه کاري انجام دهد‪ .‬براي مثال مي‌توانيد مشخص‬ ‫کنيد که اگر هوا باراني شد اندرويد به شما اخطار مشخصي‬ ‫ارسال کند‪.‬‬

‫‪Mailbox‬‬ ‫ميل‌باکسي که حاال دراپ‌باکس صاحب آن است‪ .‬يکي‬ ‫از پرطرفدارترين برنامه‌هاي کاربران است و‪ ‬اگر قابليت‬ ‫«‪ »inbox zero‬را در آن فعال کنيد بهره بهتري از وقت و‬ ‫زمانتان مي‌بريد‪ .‬اين برنامه به شما امکان مي‌دهد تا فورا‬ ‫ايميل‌ها را مرور کرده و بعد خارج شويد‪ .‬برنامه‌اي که‬ ‫هوشمند عمل مي‌کند و از واکنشي که در مورد ايميل‌هاي قبلي‬ ‫انجام داديد استفاده مي‌کند‪ .‬مثل اينکه پيغام‌هاي شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي را نگه مي‌دارد يا حذف مي‌کند و به شکل خودکار‬ ‫آن را اجرايي مي‌کند‪.‬‬

‫‪Minuum‬‬ ‫اپليکيشني که کيبورد بسيار کوچکي دارد و اجازه تايپ‬ ‫فوري و دقيق را به کاربران مي‌دهد و امکان تايپ با يک‬ ‫دست را بر روي دستگاه‌هايي که صفحه بزرگي دارند راحت‬ ‫مي‌سازد‪ .‬کليد‌هاي اين برنامه براي ابزارهاي پوشيدني کامال‬ ‫کاربردي است‪.‬‬

‫‪QuizUp‬‬ ‫برنامه‌اي که دانش‌تان را در مورد يک موضوع خاص‬ ‫آزمايش مي‌کند‪ .‬اين اپليکيشن برايتان شريک بازي در‬ ‫سراسر جهان پيدا مي‌کند که مي‌توانيد با آن‌ها رقابت کنيد‪.‬‬ ‫موضوعات امتحان آن هم جغرافيا‪ ،‬تاريخ و غيره است‪ .‬با‬ ‫گذراندن هر مرحله به بورد رهبران اين اپليکيشن راه پيدا‬ ‫مي‌کنيد‪.‬‬

‫‪Sunrise Calendar‬‬

‫‪Afterlight‬‬ ‫اپليکيشني که پيش از اين در سيستم ‪ iOS‬موجود بود‬ ‫و کمک شاياني به اشتراک‌گذاري بهتر و آسان‌تر عکس‌ها‬ ‫مي‌کرد‪ .‬با کمک اين برنامه مي‌توانيد عکس‌ها را اديت کنيد‪،‬‬ ‫بچرخانيد و حاشيه‌هاي زيبايي بگذاريد‪ .‬اين اپليکيشن‬ ‫ابزارهايي براي افزايش سرعت اديت و ارسال تصاوير در‬ ‫اختيارتان مي‌گذارد‪.‬‬

‫‪Disney Movies‬‬ ‫‪Anywhere‬‬ ‫برنامه‌اي که حاصل کار مشترک گوگل و شرکت ديزني‬ ‫است‪ .‬به کاربران امکان مي‌دهد که کارتون‌ها و فيلم‌هاي‬

‫اندرويد اپليکيشني مشابه «‪ »iOS‬به گوشي‌اش اضافه‬ ‫کرده است‪ .‬مي‌توانيد از قدرت باالي برنامه‌ريزي اين‬ ‫اپليکيشن استفاده کنيد‪ .‬اين اپليکيشن برنامه روزانه‌تان را‬ ‫هم در صفحه اصلي گوشي نشان مي‌دهد‪.‬‬

‫‪Timehop‬‬ ‫اپليکيشني براي مرور آنچه در گذشته و در روزي‬ ‫مشخص انجام داده‌ايد‪ .‬اين برنامه به حساب‌هاي فيس‌بوک‪،‬‬ ‫اينستاگرام‪ ،‬توييتر و فوراسکوئر هم متصل مي‌شود تا‬ ‫پست‌هاي گذشته‌تان را جستجو کند‪.‬‬

‫‪The Economist Espresso‬‬ ‫مي‌توانيد خبرهاي روز را با کمک آن مرور کنيد و مزه‌اي‬ ‫از وقايع روزانه و خبرهايي از دنياي اقتصاد‪ ،‬سياست و‬ ‫تجارت را مرور کنيد‪.‬‬

‫‪33‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫نيز مشغول است و روح من از اين ماجرا خبر نداشته است؟‬ ‫پس از نوشيدن قهوه تلخ به آبدارچي گفتم سرم درد‬ ‫مي‌کند‪ ،‬بايد به خانه بروم و استراحت کنم‪ .‬وقتي مي‌خواستم از‬ ‫در خارج شوم رو به آبدارچي کردم و گفتم يک سوالي دارم که‬ ‫دلم مي‌خواهد صادقانه پاسخم را بدهي‪ .‬آيا به راستي شرکت‬ ‫ما کارهاي تجارتي انجام مي‌دهد؟ جنس از اين کشور مي‌خرد‬ ‫و به آن کشور مي‌فروشد؟ گفت تا جائي که من مي‌دانم اين‬ ‫گونه است‪ ،‬ولي شما که به مديريت نزديک‌تر هستيد و بهتر از‬ ‫من از اين چيزها خبر داريد‪ .‬گفتم بله راست مي‌گوئي نمي‌دانم‬ ‫چرا اين سوال به ذهنم آمد‪ .‬آن را نشنيده بگير‪.‬‬ ‫به خانه رسيدم و خودم را روي مبل انداختم‪ .‬فکر اتفاق‬ ‫وحشتناک شب پيش سخت آزارم مي‌داد‪ .‬پول‌ها را در دست‬ ‫گرفتم و به شمارش مجدد آن‌ها پرداختم‪ .‬مانند ذغال گداخته‬ ‫اما بدون شعله دستم را سوزاند‪ ،‬با خشم پرتشان کردم‪ ،‬جدا‬ ‫از هم به روي زمين افتادند‪ .‬يک‪ ،‬دو‪ ،‬سه ‪ .....‬پنج‪....‬نه‪ ،‬ده! بله‬ ‫درست ده تا اسکناس سبز صد دالري! آيا اين پول‌ها واقعي‬ ‫بودند؟ هفته‌اي پنجاه دالر از شرکت حقوق مي‌گرفتم و دستمزد‬ ‫يک ماه من دويست دالر مي‌شد‪ .‬اين پول به اندازه دستمزد‬ ‫پنج ماه بود! پنج ماه هر روز صبح زود از جاي برخاستن و کلي‬ ‫کار در خانه انجام دادن و سپس با شتاب خود را به شرکت‬ ‫رسانيدن و تا عصر جان کندن‪ .‬تالش کردم فکرم را متوجه‬ ‫ديگر مسائل زندگيم کرده و از حال و هواي شب پيش بيرون‬ ‫بيايم‪ ،‬اما امکان نداشت‪ .‬آيا اين ماجرا از پيش طراحي شده‬ ‫بود يا به طور تصادفي و از بدشانسي من اتفاق افتاده بود و‬ ‫يکي از مهمان‌ها که با ماهيت اين گونه پارتي‌ها آشنا بود و‬ ‫مي‌دانست همواره شکاري در دسترس هست چشمش مرا‬ ‫گرفته بود و شکارش من بودم‪ .‬آيا بايد بخت بد خود را سبب‬ ‫اين ماجرا مي‌دانستم که آن مرد نه با نقشه قبلي بلکه در همان‬ ‫مهماني مرا براي سوء استفاده انتخاب کرده بود؟ وقتي خود را‬ ‫با اين انديشه مجاب مي‌کردم که از بدشانسي مورد توجه قرار‬ ‫گرفته‌ام و چهره‌اي که به گفته ديگران جذاب است کار دستم‬ ‫داده‪ ،‬تازه با اين سوال مواجه مي‌شدم او که نقشه شيطاني‬ ‫خود را با موفقيت به انجام رسانيد‪ ،‬چرا اين مقدار پول در‬ ‫کيفم گذاشته بود! آيا مرد ثروتمندي بود که اين پول برايش‬ ‫اندک به حساب مي‌آمد؟ از سوي ديگر آيا آميزش با آدم نيمه‬ ‫بيهوشي که توان واکنش نداشت چه لذتي مي‌توانست به‬ ‫آن نامرد بخشيده باشد؟ آيا با يک بيمار رواني برخورد کرده‬ ‫بودم؟ اين سوال‌هاي بدون پاسخ داشت مغزم را مي‌ترکانيد‪.‬‬ ‫تنها کسي که شايد مي‌توانست پاسخ اين معما را بداند رافائل‬ ‫صاحب شرکت بود که او هم به طور ناگهاني به مسافرتي دو‬ ‫هفته‌اي رفته بود‪.‬‬ ‫کاش در آن مهماني چيزي نخورده و ننوشيده بودم‪ .‬کاش‬ ‫پس از اينکه رافائل از من خواست براي همکاري در پذيرائي‬ ‫از مهمان‌ها به خانه‌اش بروم‪ ،‬بهانه‌اي جور کرده بودم و‬ ‫نمي‌رفتم‪ .‬کاش ماهيت و هدف آن مرد متجاوز برايم مشخص‬ ‫مي‌شد‪ .‬اما اين کاش‌ها نتيجه‌اي جز سر درد بيشتر نداشت‪.‬‬ ‫روزي که رافائل پيشنهاد کرد بخشي از کارها را در مهماني بر‬ ‫عهده بگيرم از اين جهت پذيرفتم که رضايت او را که به هر‬ ‫حال کارفرمايم بود فراهم آورم و نيز دستمزد آن چند ساعت‬ ‫را براي کمبودهاي زندگيم مصرف کنم‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫اوباما‪ :‬ايران مي‌تواند به يک‬ ‫قدرت موفق منطقه‌اي بدل شود‬ ‫وي همچنين ايده باز کردن دوباره سفارت آمريکا در ايران‬ ‫را رد نکرد‪ .‬اوباما گفت که نمي‌گويد هرگز سفارت واشينگتن در‬ ‫تهران باز نخواهد شد‪ ،‬اما پيش‌زمينه آن برقرار شدن دوباره‬ ‫روابط ميان دو کشور است‪.‬‬ ‫اخيرا آمريکا و کوبا بر سر عادي‌سازي روابط با همديگر‪ ‬به‬ ‫توافق رسيدند‪ ،‬اما اوباما مي‌گويد که ايران با کوبا فرق دارد‪،‬‬ ‫چرا که ايران تامين‌کننده مالي برخي گروه‌هاي تروريستي است‬ ‫و از طرفي بر خالف کوبا که کشوري کوچک است‪ ،‬ايران با‬ ‫قابليت‌هاي هسته‌اي خود تهديدي بزرگ براي آمريکا به حساب‬ ‫مي‌آيد‪.‬‬ ‫اوباما درباره پرسشي پيرامون اينکه چگونه مي‌خواهد در‬ ‫فرصت دو سال باقي‌مانده از رياست جمهوري خود به بازسازي‬ ‫کشورهاي جنگ‌زده کمک کند‪ ،‬گفت که اولويت با کشورهايي‬ ‫مانند ليبي‪ ،‬سوريه و عراق است‪ ،‬با اين حال وي تاکيد کرد که‬ ‫آمريکا تنها مي‌تواند کمک کند‪ ،‬نه اينکه اين بازسازي را خود‬ ‫بر عهده بگيرد‪.‬‬ ‫وي همچنين انتشار اخباري پيرامون اختصاص ميلياردها‬ ‫دالر منابع مالي براي فرستادن نيروهاي زميني آمريکا براي‬ ‫جنگ با حکومت اسالمي‪ ،‬داعش سابق‪ ،‬را رد کرد و گفت که ما‬ ‫ميلياردها دالر خود را براي بازسازي مدارس‪ ،‬راه‌ها‪ ،‬علوم پايه و‬ ‫تحقيقات خودمان در آمريکا نياز داريم‪.‬‬


‫‪34‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫خاطرات شاهپور نياکان‬

‫ديگر شاعران خود مي‌سرود‪ ،‬و گاهي نيز که شوق و ذوقي‬ ‫در او ايجاد مي‌شد بمناسبت‌هاي مختلف شعر‌هاي زيبايي‬ ‫مي‌گفت‪ ،‬به عنوان نمونه اگر خوانندگان بياد داشته باشند در‬ ‫راديو تهران خانمي‌ به نام شهرزاد قصه‌گو‪ ،‬داستان مي‌گفت‬ ‫و در انتها‪ ،‬داستان را چنين خاتمه مي‌داد‪“ :‬چون صبح شد‬ ‫شهرزاد قصه‌گو لب از سخن فرو بست”‪.‬‬ ‫شاهپور در يک دو بيتي چنين مي‌سرايد؛‬

‫مه از عالم چو روي خويش بنهفت‬ ‫ز کهساران گل خورشيد بشکفت‬ ‫هنوزم شهرزاد قصه‌پرداز‬ ‫حديث ناتمام عشق مي‌گفت‬

‫قسمت پاياني‬

‫در ياد مانده‌ها‬

‫نصرت‌اهلل نوح از نويسندگان و شاعران همزمان با‬ ‫زنده‌ياد شاهپور نياکان در خاطرات خود چنين مي‌نويسد‪:‬‬ ‫روزهايي که به قهوه‌خانه شعبان واقع در شمال شهر‬ ‫تهران حول و حوش قريه درکه مي‌رفتيم غالبا» به پيشنهاد‬ ‫شاهپور بود‪.‬‬ ‫شعبان جواني ‪ 35‬ساله بود و قهوه‌خانه‌اي داشت با‬ ‫باغچه زيبايي که در پشت آن‪ ،‬هميشه گروهي اهل ذوق‬ ‫و اهل حال جمع مي‌شدند و شعر‌هاي محلي و کوچه باغي‬ ‫مي‌خواندند و کلي از ديدار هم لذت مي‌بردند‪.‬‬ ‫مي‌دانيم که تا پنجاه سال پيش يعني قبل از سلطنت‬ ‫پهلوي‌ها قهوه‌خانه‌ها محل نقالي و شاهنامه‌خواني و ترنه‬ ‫بازي « نوعي بازي با دستمال‌ها بود که سر يکي از گوشه‌هاي‬ ‫آنرا گره مي‌زدند و با مهارت و چرخاندن دست آنرا به صدا در‬ ‫آورده و به طرف شخصي پرتاب مي‌کردند‪ ،‬تا او را بخارج از‬ ‫قهوه‌خانه سوق ميدادند‪ ،‬که همين سرگرمي‌موجب تفريح و‬ ‫شادي آنان ميگرديد»‪.‬‬ ‫روز خوب و بقول معروف بره‌کشان اين گروه وقتي بود‬ ‫که شاهپور به قهوه‌خانه شعبان مي‌آمد‪.‬‬ ‫من و شاهپور هيچکدام اهل رانندگي ماشين نبوديم و‬ ‫با تاکسي به هرجا که ميخواستيم مي‌رفتيم‪ ،‬بهمين دليل در‬ ‫اينگونه موارد شاهپور نمي‌توانست ويلنش را همراه داشته‬ ‫باشد‪ ،‬در عوض شعبان ضمن اينکه در قهوه‌خانه تعدادي‬ ‫آالت موسيقي قديمي‌مثل دنبک‪ ،‬دايره و از جمله يک ويلن‬ ‫فرسوده که فقط به جاي ‪ 4‬سيم ‪ 2‬سيم داشت در قفسه‬ ‫نگهداري ميکرد‪.‬‬ ‫وقتي شاهپور وارد قهوه‌خانه مي‌شد شعبان ويلن را کنار‬ ‫شاهپور قرار مي داد که البته قبل از آن کباب و مخلفات را هم‬ ‫فراهم مي کرد و منتظر مي ماند تا کي شاهپور ويلن فرسوده‬ ‫را بردارد و با آن به آسمان‌ها پرواز کند‪.‬‬ ‫وقتي شاهپور ويلن را برمي‌داشت قهوه‌خانه شعبان را‬ ‫سکوتي فرا ميگرفت و فقط طنين نواي ساز او بود که بگوش‬ ‫ميرسيد و شاهپور در حال و هواي خاص خود فرو ميرفت و‬ ‫چنان فضايي بوجود مي‌آورد که بقول حافظ “حالتي رفت که‬ ‫محراب به فرياد آمد‪”.‬‬ ‫اين روز‌ها و اينچنين برنامه‌هايي در زندگي من و‬ ‫شاهپور کم نبود‪.‬‬

‫و اما داستان آهنگ «بابا کرم» به روايت‬ ‫درويش علي‌خان از زبان شاهپور‬

‫شاهپور نقل قول مي‌کند که‪ :‬شخص کهنسالي به نام‬ ‫درويش علي‌خان که در يکي از حوزه‌هاي شميران روز‌هاي‬ ‫پاياني زندگانيش را مي‌گذرانيد و صداي گرم و شيوايي نيز‬ ‫داشت و شاهپور گهگاهي او را مالقات و با سازش صداي‬

‫‪34‬‬

‫او را همراهي ميکرد‪ ،‬او در خصوص بابا کرم مي‌گفت‪ :‬که‬ ‫بابا کرم باغبان باغي بود متعلق به يکي از شاهزادگان قاجار‬ ‫ي متناسب با سبيل‌هاي مردانه و بسيار‬ ‫با قدي بلند و اندام ‌‬ ‫متعصب و مذهبي!‬ ‫در روز‌هاي معيني يکي از شاهزاده خانم‌ها همراه‬ ‫معشوق خود براي تفريح و خوشگذراني وارد باغ مي‌شد‬ ‫و بابا کرم که در آستانه درب باغ به حال احترام دست به‬ ‫سينه در انتظارش بود‪ ،‬شاهزاده خانم در حال مستي دستي‬ ‫به بناگوش و سبيل بابا کرم مي‌کشد و با رقص و شادي‬ ‫مي‌گفت «بابا کرم دوستت دارم» و اين مرد با وقار مذهبي‬ ‫را دچار التهاب روحي ميکرد‪ ،‬ولي او با سکوت و سر بزير‬ ‫انداختن درون خويش را آرام نگه مي‌داشت‪.‬‬ ‫سرانجام اين رفت و آمد‌ها و برخوردهاي متداول در‬ ‫قلبش عشقي بوجود آورد که جرأت نداشت آن را بيان کند! تا‬ ‫اينکه روزي اين شاهزاده خانم براي تفريح وارد باغ مي‌شود‬ ‫و مالحظه مي‌کند که بجاي بابا کرم فرزند او با لباس سياه به‬ ‫استقبال او آمده و اداي احترام مي‌کند‪.‬‬ ‫شاهزاده علت سياهپوشي و غايب بودن باباکرم را‬ ‫سوال مي‌کند و در جواب آن فرزند بابا کرم ضمن اعالم فوت‬ ‫پدر اينطور شرح مي‌دهد که‪ :‬مدتي پدرم در افسردگي به سر‬ ‫مي‌برد و گهگاه در خلوت و تنهايي صداي ناله و گريه‌هايش‬ ‫را مي‌شنيديم و سرانجام هم به ديار باقي شتافت ولي در‬ ‫لحظات واپسين چندين بار نام شما را بر زبان آورد!‬ ‫در اين لحظه شاهزاده به گريه مي‌افتد و مي‌گويد که‬ ‫منهم او را دوست داشتم‪ .‬شاهزاده اين بار نيز با روش سابق‬ ‫که با رقص و پايکوبي وارد باغ مي‌شد و به بابا کرم اظهار‬ ‫عالقه مي‌کرد‪ ،‬اين مرتبه بر زمين مي‌نشيند و در حال گريه‬ ‫و ناله با حالتي سوزناک زمزمه مي‌کند که «بابا کرم دوستت‬ ‫دارم‪».‬‬ ‫شاهپور اين تراژدي غم‌انگيز را با اجراي ملودي‌هاي آن‬ ‫در ‪ 2‬تابلو اجرا کرده است‪.‬‬ ‫تابلوي اول همان رقص شادي شاهزاده خانم را به‬ ‫تصوير مي‌کشد و تابلوي دوم‪ ،‬مرگ بابا کرم را توأم با ناله و‬ ‫زاري‌هاي شاهزاده با کشيدن انگشتان خود روي سيم‌هاي‬ ‫ويلن به طور سحرآميزي اجرا ميکند و بعد آن قسمت که‬ ‫مي‌گويد «اي دريغا که ندانسته گرفتار شدم» را مي‌نوازد‪،‬‬ ‫که با هيچ بيان و کلماتي نمي‌توان آن‌ها را تشريح کرد و اگر‬ ‫خوانندگان گرام اجراي اين ملودي‌هاي شاهپور را بشنوند‪،‬‬ ‫حتما” مجذوب آن‌ها خواهند شد‪.‬‬ ‫همانطور که قبال” ذکر شد پرويز خطيبي در کتاب‬ ‫خاطرات خود در شرح حال شاهپور از او به نام “هنرمندي‬ ‫که زياد مي‌دانست” ياد مي‌کند و الزم به توضيح است که‬ ‫شاهپور صرفنظر از اينکه ويلنيستي چيره دست بود در اثر‬ ‫همنشيني با شاعران و نويسندگان معاصر از جمله نيما‬ ‫يوشيج‪ ،‬عماد خراساني‪ ،‬سعيد سيرجاني و غيره و داشتن‬ ‫ليسانس ادبيات و زبان فرانسه‪ ،‬مطالعات عميقي در مکاتب‬ ‫ديگر نويسندگان و شاعران گذشته و معاصر داشت که‬ ‫توأم با قريحه ذاتي خود بتدريج صاحب سبکي مخصوص‬ ‫به خود گرديد بطوري که اشعار آهنگها را بدون مراجعه به‬

‫در هر حال يادش گرامي‌ که از هر نظر عارف زمانه بود‬ ‫منتهي چون اهل شهرت طلبي نبود‪ ،‬قلندر وار زيست و قلندر‬ ‫وار بسوي ابديت شتافت‪.‬‬ ‫شرح بقيه داستان زندگيش فراوان است که اگر بخواهم‬ ‫به يک يک آن‌ها بپردازم‪ ،‬مثنوي هفتاد من کاغذ خواهد شد‪.‬‬ ‫اما در خصوص گرفتاري اعتياد شاهپور که براي مدتي‬ ‫کوتاه ادامه داشت و خوشبختانه به ياري دوستدارانش‬ ‫از جمله آقاي فرخ امين‌زاده واحدي قاضي بلندپايه ايران‬ ‫سرانجام به بهبوديش منجر گرديد که آنهم داستاني جداگانه‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫در برهه‌اي از زمان در محفلي گرفتار و به شورآباد‬ ‫محل نگهداري معتادان در نزديکي شهر قم انتقال يافت‪،‬‬ ‫چون کسي از ماجرا خبر نداشت من به همراه تعدادي از‬ ‫دوستدارانش به جستجو برخواستيم حتي غسالخانه‌هاي‬ ‫شهر را هم گشتيم و شايد مدت يک‌ماهي هيچگونه خبري‬ ‫از او نيافتيم تا اينکه تلفن به صدا در آمد و از آن طرف صداي‬ ‫شاهپور بود که مي‌گفت نگران نباشيد! خالصه از محلش با‬ ‫خبر شديم‪ .‬من به همراه آقاي مهدي رستمي‌دوست شاهپور‬ ‫که مسول تامين مواد غذايي شورآباد بود به آنجا مراجعه‬ ‫کرديم و از حاج آقا احمدي نامي‌ که مسؤل و رئيس آن‬ ‫سازمان بود خواستار آزادي او شديم‪ ،‬در حالي که شاهپور نيز‬ ‫در دفتر حضور داشت‪ ،‬حاج آقا عنوان کرد که ما بعد از ‪ 10‬روز‬ ‫متوجه شديم که شخص هنرمندي نزد ماست و چون از سابق‬ ‫با صداي سازش آشنا بودم وي را به قسمت خصوصي انتقال‬ ‫دادم و هر روز که با او نشست و برخاست مي‌کنم بيشتر به او‬ ‫عالقمند مي‌شوم و هر از گاه اشکاالتي را که در تفسير قرآن‬ ‫دارم او يعني شاهپور با تسلطي که بر آيه‌هاي قرآني دارد‬ ‫راهنماي من است و من به دو علت نمي‌توانم فعال” با آزادي‬ ‫او موافقت کنم‪:‬‬ ‫اول آنکه بگذاريد مدتي ديگر باشد تا سالمتي نسبي‬ ‫خود را باز يابد و دوم آنکه در اين مدت مي‌توانم از اطالعات‬ ‫قرآني وي بهره بگيريم‪.‬‬ ‫بهر حال در خالل گرفتاري‌هايش و خصوصا” در روزهاي‬ ‫نخستين که سخت دچار تحوالت روحي بوده است شعر و‬ ‫آهنگي به مضمون زير سروده که گهگاه با صدايي محزون‬ ‫همراه سازش به اجراي آن در دستگاه شوشتري با عنوان‬ ‫“سوالي از خدا” مي‌پرداخت‪.‬‬

‫وقتي سپيده دم دميد‬ ‫اشکي به گونه‌ام چکيد‬ ‫غم منو‪ ،‬خدا شنيد‬ ‫غم منو‪ ،‬خدا شنيد‬

‫پرسيدم اي خدا چرا‬ ‫آخر در اين محنت سرا‬ ‫اين همه غم دادي به ما‬ ‫اما به اين سوال من‬ ‫ديگه خدا جواب نداد‬ ‫وقتي خراب شد حال من‬ ‫گريه مجال خواب نداد‬ ‫يه وقت ديدم فرشته‌اي‬ ‫اومد پايين از آسمون‬ ‫در دست او نوشته‌اي‬ ‫نوشته‌اي به رنگ خون‬ ‫خطش چه عارفانه بود‬ ‫از پستي زمانه بود‬ ‫نوشته بود اي بشر‬ ‫دنيا بجز فساد نيست‬ ‫از حال خود مگير خبر‬ ‫شادي در اين زمونه نيست‬ ‫اين قاتل بي‌اعتبار‬ ‫با هيچکس وفا نکرد‬ ‫شادي نداره روزگار‬ ‫بيخود بدنبالش نگرد‬ ‫وقتي سپيده دم دميد‬ ‫اشکي به گونه‌ام چکيد‬ ‫غم منو‪ ،‬خدا شنيد‬ ‫غم منو‪ ،‬خدا شنيد‪...‬‬

‫اينهم داستان کوتاهي بود از اتفاقاتي که در طي زندگي‬ ‫پر بارش بر او حادث گرديد و سرانجام همانطور که در باال‬ ‫بيان کردم با کوشش و همت ياران به خصوص آقاي امين‌زاده‬ ‫که در منزل خود وسايل آسايش و مراقبت او را فراهم نمود‪،‬‬ ‫تا آخر عمر شاهپور‪ ،‬خود و همسر فداکارش در کنارش بودند‬ ‫و از هيچ کوششي در جهت بهبود حال او کوتاهي نکردند و‬ ‫من از راه دور سپاس خود را بدرقه راهشان مي‌کنم و سعادت‬ ‫و سالمتي براي آن خاندان گرامي‌از خداوند بزرگ خواهانم‪.‬‬ ‫شعر زير را که آقاي امين‌زاده در سوک شاهپور‬ ‫ي تقديم مي‌کنم و از ديگر‬ ‫سروده‌اند به خوانندگان گرام ‌‬ ‫خاطرات شاهپور نياکان صرفنظر مي‌نمايم و اين دفتر‬ ‫خاطرات را مي‌بندم‪.‬‬

‫ ‬

‫منوچهر نياکان‬

‫کيستم من ناشناس خويش تو‬ ‫آشنا بيگانه‌اي در پيش تو‬ ‫اينکه مي‌بيني در اينجا کي منم!‬ ‫روح شاپور است شکلي در تنم‬ ‫آنکه هستم نيستم در سينه‌ات‬ ‫جان فداي سينه بي‌کينه‌ات‬ ‫زنده نام نيک مرد ماضي است‬ ‫مرده جسم پست از خود راضي است‬ ‫چون نياکانم نيايت مي‌شوم‬ ‫جان فدايت من فدايت مي‌شوم‬


‫‪35‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫بايد به ادبيات پارسي تسلط داشته و مفاهيم و صنايع شعري‬ ‫و اوزان مختلف اشعار کالسيک ايران را به خوبي درک کند‬ ‫و به ارتباط تنگاتنگ شعر و موسيقي توجه کامل نمايد‪)2( .‬‬ ‫«رسواي زمانه منم»‪ ،‬حاصل اين باورهاست‪ .‬ترکيبي‬ ‫است از لطيف​ ترين احساس​ ها که همراه با ظرفيت​ ترين‬ ‫اشعار عارفانه و با توجه به بهترين تکنيک​ هاي موسيقايي‬ ‫به وجود آمده و طبيعي است که سرشار از جذابيت و زيبايي‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫کالم زيبايي که بهادر يگانه بر اين آهنگ سروده نيز‪ ،‬از‬ ‫نظر احساس و مفهوم لطيف و تلفيق کلمات با اوزان آهنگ‬ ‫اثري هنرمندانه است و در شهرت آن تأثير بسيار باقي نهاده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به نوشته تاريخچه​ اي بر ادبيات آهنگين ايران‪ ،‬بهادر‬ ‫يگانه از سال ‪ 1340‬به بعد وارد کار ترانه​سرايي راديو شد و‬ ‫آثاري که به وجود آورد‪ ،‬در زمره ترانه​هاي سنگين و جدي و‬ ‫داراي مضامين روحاني و معنوي است و ترانه «رسواي زمانه‬ ‫منم» از مشهورترين آثار خرم و يگانه و الهه به شمار مي‬ ‫آيد‪)3( .‬‬ ‫در مورد الهه‪ ،‬خواننده با ذوق و خوش صداي اين ترانه‪،‬‬ ‫گفتني است که وي نيز مانند اشرف السادات مرتضايي‬ ‫(مرضيه)‪ ،‬با خواندن آهنگ​ ها و تصنيف​ هاي عارف‪ ،‬شيدا‪،‬‬ ‫درويش و وزيري در راديو‪ ،‬به شهرت رسيد‪)4( .‬‬ ‫او مدتي نزد عبداهلل دوامي و چندي نيز در محضر‬ ‫غالمحسين بنان‪ ،‬به فراگيري موسيقي و آواز پرداخت‪ .‬به‬ ‫گفته همسر بنان‪ ،‬بنان با اين شرط الهه را براي تعليم قبول‬ ‫کرد که آواز نخواند و منحصرًا به ترانه بپردازد‪ ،‬زيرا معتقد‬ ‫بود که خانم​ها نمي​توانند آواز بخوانند مگر اينکه سالها نزد‬ ‫استادان کار کنند و زير و بم ظرافت​ها را ياد بگيرند‪)5( .‬‬ ‫ابراهيم سرخوش‪ ،‬نوازنده تار‪ ،‬بهار غالمحسيني را به‬ ‫راديو معرفي کرد و در اجراي برنامه موسيقي راديو‪ ،‬وي را‬ ‫همراهي کرد‪ .‬او در آغاز با نام خواننده ناشناس شروع به‬ ‫خواندن نمود و هر هفته در يک برنامه نيم ساعته که ‪15‬‬ ‫دقيقه آن به الهه و ‪ 15‬دقيقه به ياسمين‪ ،‬اختصاص داشت‪،‬‬ ‫ترانه​ هاي خود را مي​ خواند‪ ،‬اما زماني به شهرت رسيد که‬ ‫به برنامه موسيقي گل​ها راه يافت و به همراه اساتيد نامدار‪،‬‬ ‫به اجراي ترانه پرداخت‪ .‬از آهنگ​سازان نامداري که با الهه‬ ‫همکاري داشتند مي​ توان از جواد معروف‪ ،‬مجيد وفادار‪،‬‬ ‫حسين ياحقي‪ ،‬بزرگ لشگري و همايون خرم‪ ،‬علي تجويدي‬ ‫و ميرنقيبي را نام برد که آثار آن​ها در موفقيت​هاي هنري الهه‬ ‫تأثير بسيار باقي نهاده است‪)6( .‬‬ ‫از مشهورترين ترانه​هايي که الهه در راديو اجرا کرد‪ ،‬مي​‬ ‫توان از‪« :‬کعبه دل‌ها»‪« ،‬دلم را بي​خبر مي​بري»‪« ،‬آمد اما در‬ ‫نگاهش آن نوازش​ها نبود»‪« ،‬رسواي زمانه منم»‪« ،‬حسرت‬ ‫نصيب»‪« ،‬جواني»‪« ،‬با تو رفتم بي تو باز آمدم» و «مجنون‬ ‫نبودم» را نام برد‪.‬‬ ‫دکتر ساسان سپنتا از اساتيد محقق و صاحب​ نظر‬ ‫موسيقي بر اين باور است که صداي او صداي محدودي است‬

‫بيژن ترقي ‪ -‬پرويز ياحقي‬ ‫مرضيه‬ ‫رسواي زمانه منم‪ ،‬ديوانه منم‬ ‫رسواي زمانه منم‪ ،‬آهنگ بديعي است از استاد همايون‬ ‫خرم که به همراه شعر دل​آويزي از بهادر يگانه‪ ،‬در گوشه‬ ‫مخالف سه​گاه پديد آمد و با آواي گرم و لطيف و زنگ​دار‬ ‫خانم بهار غالمحسيني‪ ،‬مشهور به «الهه»‪ ،‬در برنامه «گل​‬ ‫هاي رنگارنگ» اجرا شد و از آثار ممتاز و فراموش نشدني‬ ‫به شمار مي​آيد‪.‬‬

‫همايون خرم‪ ،‬موسيقي​دان و نوازنده ويولن و آهنگساز‬ ‫برجسته معاصر‪ ،‬از هنرمندان ارجمندي است که در نيم‬ ‫قرن اخير‪ ،‬در اعتالي موسيقي ايراني‪ ،‬نقش ارزنده و تعيين‬ ‫کننده​اي داشته و بسياري از خوانندگان مشهور‪ ،‬شهرت‬ ‫و محبوبيت خود را مديون آهنگ‌هاي استادانه و ارزشمند‬ ‫اين نادره موسيقي ايران مي​دانند‪ .‬او با آفرينش صدها اثر‬ ‫زيبا و شورانگيز که بيش از ‪ 140‬تاي آن​ها با کالم بهترين‬ ‫شعراي معاصر مانند‪ :‬تورج نگهبان‪ ،‬معيني کرمانشاهي‪،‬‬ ‫بهادر يگانه‪ ،‬بيژن ترقي‪ ،‬پرويز وکيلي‪ ،‬سيمين بهبهاني و‬

‫دکتر نير سينا همراه است‪ ،‬گنجينه موسيقي معاصر ايران را‬ ‫عطر و رنگي ديگر بخشيده است‪.‬‬ ‫آنچه موجب شد که اکثر آهنگ‌هاي استاد‪ ،‬در رديف آثار‬ ‫ممتاز در آيند‪ ،‬عالوه بر نبوغ هنري و استعداد فطري او در‬ ‫آهنگسازي‪ ،‬اطالعات وسيع و بنياديني است که او در زمينه‬ ‫موسيقي ايراني و تاريخ هنر و ادبيات و روان​شناسي جامعه‬ ‫ايران و زيبايي​شناسي و تکنيک​هاي موسيقي مغرب زمين‪،‬‬ ‫فراگرفته و به حقيقت از معدود صاحب​نظران موسيقي ايراني‬ ‫به شمار مي​آيد‪.‬‬ ‫به باور «خرم»‪ ،‬موسيقي ايراني هنر بسيار ظريف و پر‬ ‫رمز و رازي است که صرفًا با تکنيک قابل ارائه نيست و آنچه‬ ‫هر آهنگ ايراني را به جاودانگي مي​رساند‪ ،‬تلفيق استادانه‬ ‫احساس و تکنيک است‪ )1( .‬به عقيده او‪ ،‬هر آهنگساز ايراني‬

‫معناي جايزه جالل‪،‬‬ ‫مرغ الوار و همدستي‬ ‫وارونگي و ميان‌مايگي‬ ‫فرج سرکوهي‬ ‫جايزه ادبي دولتي جالل آل احمد‪ ،‬يا هر جايزه فرهنگي‬ ‫نامستقل ديگر‪ ،‬چه معنائي دارد در همزماني ناموزون عناصر‬ ‫ناهمزمان‪ ،‬غيبت اجباري سياست‪ ،‬حضور قاطع سانسور و‬ ‫سرکوب فرهنگ‪ ،‬اعدام خالقيت انتقادي‪ ،‬فقر نظري‪ ،‬رکود‬ ‫فرهنگي و همدستي وارونگي و ميان‌مايگي؟‬ ‫اعتبار فرهنگي جايزه‌هاي ادبي و هنري نه به ارزش‬ ‫مادي و مبلغ جايزه که به اعتبار فرهنگي نهاد اهداء کننده و‬ ‫داوران جايزه‪ ،‬ارزش و اعتبار ادبي و هنري برندگان پييشين‬ ‫جايزه‪ ،‬دامنه تأثير و نفوذ جايزه بر منتقدان‪ ،‬مخاطبان و‬ ‫رسانه‌هاي جدي و بازار کتاب سنجيده مي‌شود‪.‬‬ ‫اما جايزه دولتي جالل آل احمد‪ ،‬گران‌ترين جايزه ادبي‬ ‫ايران با ‪ 110‬سکه طال‪ ،‬حتي نزد اهداء کنندگان و برندگان‬ ‫آن نيز اعتبار فرهنگي و ارزش ادبي نداشته تا جائي که نام‬ ‫نخستين کتاب برنده «بخش رمان» آن را حتي داوران کنوني‬ ‫جايزه نيز به ياد نمي‌آوردند‪.‬‬ ‫برندگان جايزه دولتي جالل ارزش جايزه را تنها با‬ ‫معادل ريالي ‪ 110‬سکه طال در بازار آزاد و حد برآورده شدن‬ ‫نيازهاي مالي خود مي‌سنجند و جايزه نيز نه با تأثير آن بر‬ ‫مخاطبان جدي ادبيات که با ارزش مادي و بده و بستان‌هاي‬

‫سياسي سنجيده مي‌شود و در اين بده و بستان سياسي‪،‬‬ ‫ادبيات پوششي است براي کسب درآمد براي داوران و‬ ‫برندگان و کسب اعتبار سياسي براي جايزه‌دهندگان‪.‬‬ ‫جايزه جالل آل احمد در بخش رمان در ‪ 7‬دوره برگزاري‬ ‫آن در ‪ 7‬سال گذشته تنها دو بار اهداء شده است‪ .‬نخستين‬ ‫برنده اين جايزه در بخش رمان کتاب چند جلدي «جاده‬ ‫جنگ» نوشته «منصور انوري» است که کمتر کسي نام آن‬ ‫را شنيده است‪.‬‬ ‫به احتمال بسيار جز داوران و کساني که فرمان به‬ ‫برگزيده شدن اين کتاب دادند‪ ،‬کسي آن را تا پايان نخوانده‬ ‫است‪ .‬هيج نقد و تحليل جدي درباره اين رمان منتشر نشده‬ ‫و حتي منتقدان و رسانه‌هاي حکومتي نيز بدان نپرداخته‌اند‪.‬‬ ‫«جاده جنگ» مي‌کوشد تا تاريخ معاصر ايران را از‬

‫منظر جزمي‌ترين گرايش فکري حکومت‬ ‫جمهوري اسالمي روايت کند و بيش از‬ ‫آنکه اثري داستاني و روائي باشد کتابي‬ ‫است ايدئولوژيک‪ .‬غيبت کشش‪ ،‬فضا و‬ ‫شخصيت‌سازي و ديگر شاخصه‌هاي روايت‬ ‫و داستان‪ ،‬خواندن اين کتاب را به کاري‬ ‫مالل‌آور و شاق بدل مي‌کند‪.‬‬ ‫«شوراي عالي انقالب فرهنگي» در‬ ‫آئين‌نامه جايزه جالل آل احمد‪ ،‬مهم‌ترين‬ ‫کارکرد اين جايزه را «ارتقاي زبان و ادبيات‬ ‫از همان آغاز با‬ ‫ملي – ديني» تعريف و ‌‌‬ ‫محدود کردن ادبيات به «ملي ـ ديني»‪،‬‬ ‫هدف‌هاي سياسي و ايدئولوژيک جايزه را‬ ‫آشکار مي‌کند‪.‬‬ ‫وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي تنها‬ ‫نهاد سانسور و سرکوب فرهنگ در ايران‬ ‫نيست‪ ،‬اما مهم‌ترين نهاد سانسور مستقيم‬ ‫هنر و ادبيات و کتاب در ايران است‪ .‬اين‬ ‫وزارتخانه سياست‌گذاري جايزه جالل آل‌احمد‪ ،‬انتخاب‬ ‫داوران‪ ،‬تأييد يا رد نظر داوران در تصميم‌گيري نهائي و‬ ‫مديريت جايزه را بر عهده دارد و معيارهاي مکتبي و سياسي‬ ‫و اخالقي وزارت ارشاد در سانسور کتاب بر اين جايزه نيز‬ ‫حاکم است‪.‬‬ ‫جايزه جالل آل احمد پس از ‪ 7‬دوره براي اولين بار‬ ‫خبرساز شد و نه به دليل ارزش‌هاي ادبي اثر برنده‪ ،‬که تنها‬ ‫به اين دليل که گروهي از برنده جايزه در بخش رمان‪ ،‬به‬ ‫دليل پذيرش جايزه نهاد سانسور ـ وزارت ارشاد و فرهنگ‬ ‫اسالمي ـ و به دليل عضويت در هيأت داوران جايزه جالل ـ‬ ‫که به معناي پذيرش و اعمال معيارهاي سانسور کتاب در‬ ‫ايران است ـ انتقاد کردند‪.‬‬

‫‪35‬‬

‫و قطعاتي که وي اجرا کرده‪ ،‬گاهي يادگار دوران همکاري با‬ ‫ارکسترهاي منحرف و تقليد بي​مايگان راديو است و صداي‬ ‫او همين که خواست از حدودي باالتر برود‪ ،‬مي​شکند و به‬ ‫ناچار تبديل به جيغ و فرياد مي​شود و حدود طبيعي صداي‬ ‫او به اکتاو هم نمي​رسد‪)7( .‬‬

‫رسواي زمانه منم‬ ‫آهنگ‪ :‬همايون خرم‬ ‫خواننده‪ :‬الهه‬ ‫ترانه‪ :‬بهادر يگانه‬ ‫شمع و پروانه منم‪ ،‬مست مي خانه منم‬ ‫رسواي زمانه منم‪ ،‬ديوانه منم‬ ‫يار پيمانه منم‪ ،‬از خود بيگانه منم‬ ‫رسواي زمانه منم‪ ،‬ديوانه منم‬ ‫چون باد صبا در بدرم با عشق و جنون همسفرم‬ ‫شمع شب هر سحرم‪ ،‬از خود نبود خبرم‬ ‫رسواي زمانه منم‪ ،‬ديوانه منم‬ ‫تو اي خداي من‪ ،‬شنو نواي من‬ ‫زمين و آسمان تو‪ ،‬مه و ستارگان تو‪ ،‬گريند از‬ ‫ناله​هاي من‬ ‫رسواي زمانه منم‪ ،‬ديوانه منم (‪ 2‬بار)‬ ‫واي از اين شيدا دل من‪ ،‬مست و بي پروا دل من‬ ‫مجنون بر صحرا دل من‬ ‫رسوا دل من‬ ‫رسوا دل من‬ ‫الله صحرا دل من‪ ،‬داغ حسرت​ها دل من‬ ‫مهر مايه سودا دل من‬ ‫رسوا دل من‬ ‫******‬ ‫‪ .1‬چهره​هاي ماندگار ترانه و موسيقي‪ ،‬جلد اول‪ ،‬صفحه‬ ‫‪.273-255‬‬ ‫‪ .2‬همان‪.‬‬ ‫‪ .3‬زنان موسيقي ايران‪ ،‬صفحه ‪.280‬‬ ‫‪ .4‬همان‪.‬‬ ‫‪ .5‬همان‪.‬‬ ‫‪ .6‬همان‪.‬‬ ‫‪ .7‬زنان موسيقي ايران‪ ،‬صفحه ‪.281‬‬

‫در جامعه‌اي که در آن نه فقط اغلب فرآورده‌هاي فرهنگي‬ ‫از جمله داستان و شعر‪ ،‬که حتي وجه مهمي از بينش راديکال‬ ‫انتقادي به «کاالئي» براي مصرف در محافل‪ ،‬کالس‌ها و‬ ‫کارگاه‌ها‪ ،‬رسانه‌هاي جناحي و فضاي مجازي و به کليشه‌اي‬ ‫براي انباشت سرمايه فرهنگي و منزلت اجتماعي در اليه‌هاي‬ ‫نازکي از جامعه تقليل يافته است‪ ،‬در جامعه‌اي که سياست‬ ‫را در آن به رأي دادن به نامزدهاي مورد تأييد شوراي‬ ‫نگهبان و به دنباله‌روي از اين يا آن جناح حکومتي تقليل‬ ‫داده و همه فضاهاي سياسي و فرهنگي بيرون از حکومت را‬ ‫بسته‌اند‪ ،‬در جامعه‌اي که مرز‌ها در آن مخدوش و هويت‌ها در‬ ‫آن سيال است و بخش مهمي از ادبيات و شعر به گزارش‬ ‫تجربه‌هاي کم‌عمق زندگي در قفس افق‌هاي بسته تقليل‬ ‫يافته است‪ ،‬در زمانه‌اي که توهم درباره خود و توهم‌پراکني‬ ‫درباره خود سکه رايج است‪ ،‬در موقعيتي که اغلب شعر‌ها و‬ ‫داستان‌هاي مجاز از سد سانسور گذشته در آن به بازي‌هاي‬ ‫تکراري و تفنن‌هاي نخ‌نما در فرم و زبان و به ثبت گزارشي‬ ‫و نه داستاني چشم‌اندازهاي بسته و تجربه‌هاي محدود‬ ‫قفس‌زادگان تقليل يافته است‪ ،‬جايزه ادبي دولتي جالل آل‬ ‫احمد يا هر جايزه ادبي نامستقل ديگر چه معنائي دارد؟‬ ‫در چنين جامعه‌اي ارزش مالي جايزه ادبي دولتي‬ ‫نامستقل به نويسنده مي‌رسد‪ ،‬اما اگر نويسنده برنده اعتباري‬ ‫داشته باشد‪ ‌‌،‬همان حد بيش يا کم اعتبار نويسنده برنده‪ ،‬به‬ ‫جايزه‌دهنده اهداء مي‌شود‪.‬‬ ‫در موقعيتي که يکي دو جايزه ادبي معتبر مستقل از‬ ‫کار بازماندند و از جمله به دليل محدوديت‌هاي حکومتي و‬ ‫نبود آثار با ارزشي که از سد سانسور گذشته باشند‪ ،‬جايزه‬ ‫جالل‪ ،‬گران‌ترين جايزه ادبي ايران‪ ،‬به جاي اهداي اعتبار‬ ‫فرهنگي به کتاب و نويسنده برنده‪ ،‬تالشي است‪‌،‬گاه ناکام و‌‬ ‫گاه کامياب‪ ،‬براي کسب اعتبار فرهنگي براي جايزه و کسب‬

‫دنباله در صفحة ‪47‬‬


‫‪36‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫کورش سليماني‬

‫‪K@Kourosh123.com‬‬

‫سال جديد ميالدي‬

‫در کشورهاي ديگر‪ ،‬آداب و رسوم هم کمي عوض شده‬ ‫و حاال به جاي برگزاري مجلس ترحيم و سخنراني‌هاي‬ ‫سوزناک و شديد کردن «ديپرشن» (يعني افسردگي‪ ،‬مالل‪،‬‬ ‫حال‌گرفتگي و خالصه غم و اندوه فراوان)‪ ،‬زندگي او را جشن‬ ‫مي‌گيرن و کارهاي مثبت و صفات نيکوي شخص از دنيارفته‬ ‫را براي ديگران بازگو مي‌کنند‪.‬‬ ‫و ديگر اينکه مراسم خاکسپاري هم در بعضي از موردها‬ ‫عوض شده و در محل آرامگاه عده‌اي جمع مي‌شوند و به‬ ‫سخنراني چند نفر که به صاحبان عزا روحيه مي‌دهند و در‬ ‫آنها احساس غرور و افتخار به وجود مي‌آورند گوش مي‌کنند‬ ‫و بعد به آرامي بعد از به جا آوردن ادب و احترام و همدردي‬ ‫محل را ترک مي‌کنند و دست‌اندرکاران هم خودشون تابوت‬ ‫را در خاک مي‌گذارند و داغ عزاداران را تازه و بيشتر نمي‌کنند‪.‬‬ ‫بعضي از ايراني‌ها هم مراسم را به طور خصوصي‬ ‫برگزار مي‌کنند و آن را به آگاهي ديگران مي‌رسانند و مجلس‬ ‫يادبود يا گراميداشتي هم برگزار مي‌کنند و گاهي وقت‌ها هم‬ ‫نمي‌کنند‪.‬‬ ‫عده‌اي هم وصيت مي‌کنند که جسد آن‌ها را بسوزانند تا‬ ‫هم خيال دوستان و نزديکان را از دردسر مراسم خاکسپاري‬ ‫و تشييع جنازه و اين قبيل کارها راحت کنند و ديگر اينکه‬ ‫برخي هم ترجيح مي‌دهند که به طور کلي خبر درگذشت‬ ‫کسي را به آگاهي همگان نرسانند و البته هر کس حق دارد‬ ‫هر کاري که دلش مي‌خواهد بکند ولي اشکال کار اينجاست‬ ‫که بعد از مدتي که خبر ناگوار سرانجام به گوش ديگران‬ ‫مي‌رسد‪ ،‬در بعضي حس اندوه و گناه و خشم به وجود‬ ‫مي‌آورد‪ .‬احساس گناه از اينکه چرا زماني که همه اندوهگين‬ ‫بودند‪ ،‬شادي کرده و خشم از اينکه بي‌خبر بوده و فرصت‬ ‫همدردي و اداي احترام از آنان گرفته شده است‪.‬‬ ‫من براي مراسم خودم يک برنامه مفصل چيده‌ام که‬ ‫در آينده نکته به نکته به آگاهي شما خواهم رساند‪....‬فعأل از‬ ‫باقيمانده عمر خودتون حداکثر‬ ‫استفاده را بکنيد‪.‬‬

‫دست گل‬ ‫کره شمالي‬

‫برعکس آدم‌هاي ديگه‪ ،‬من يکي در سال جديد‬ ‫ميالدي و شمسي و قمري عزا مي‌گيرم‪ ،‬چونکه يادم مياد‬ ‫که اون قول و قرارهايي که به خودم داده بودم يا اينکه‬ ‫يادم رفته يا اينکه عملي نشده و از اينا گذشته‪ ،‬هر سال‬ ‫که مي‌گذره احساس مي‌کنم که يک قدم ديگه به جهنم‬ ‫نزديک‌تر مي‌شم‪ .‬به همين خاطر وصيت کرده‌ام که روي‬ ‫سنگ قبر من از نوشتن کلماتي چون «جنت مکان‪ ،‬خلد‬ ‫آشيان» و مزخرفات ديگه‪ ،‬جدأ خودداري کنند که دروغ‬ ‫نگفته باشند و مرا خجالت مرگ نکنند‪.‬‬ ‫بايد اعتراف کنم که در عهد شباب (يعني جووني) که‬ ‫تب انقالب همه وجودم را گرفته بود‪ ،‬پشت سر عده‌اي راه‬ ‫افتادم و شعار «مرگ بر بختيار‪ ،‬نوکر بي‌اختيار» را دادم و با‬ ‫روي کار آمدن خميني متوجه شدم چه غلط بزرگي کرده‌ام‬ ‫و حاال اگر جريان اون دنيا درست باشه بايد بنويسم که‬ ‫مي‌ترسم شاپور بختيار سر راهم سبز بشه و به خاطر‬ ‫شعارهايم ازم توضيح بخواد‪ ،‬چه خاکي به سرم بريزم‪.‬‬ ‫خواستم براي رهايي از عذاب وجدان در دنيا پيش‬ ‫کشيش‌هاي ايراني که قبأل مسلمون بوده‌اند برم‪ ،‬ولي‬ ‫از قرار معلوم اين قبيل اعتراف‌ها براشون جالب نيست‬ ‫و نمي‌دونم چرا بيشتر کساني که براي اعتراف پيش‬ ‫کشيش‌ها مي‌رن‪ ،‬زن و مردهايي هستند که ازدواج‬ ‫کرده‌اند و بعدأ به داليلي که به عقل من نمي‌رسه‪ ،‬دچار‬ ‫عذاب وجدان مي‌شن و احساس گناه مي‌کنند‪.‬‬

‫تغيير و تحول و انقالب در‬ ‫آداب و رسوم خاکسپاري و‬ ‫مجالس ترحيم‬

‫اگر چند تا از فيلم‌هاي مسعود کيميايي را ديده باشيد‪،‬‬ ‫خاطرتون مي‌آد که در صحنه‌هايي چطور عده‌اي شيون‬ ‫و زاري مي‌کردند و خاک به سرشون مي‌ريختند و اشک‬ ‫بيننده فلک‌زده‌اي را که براي خالصي از اين جور چيزها به‬ ‫سينما آمده بودند‪ ،‬بيشتر درمي‌آوردند‪.‬‬ ‫با مهاجرت ايراني‌هاي انقالب‌زده و پشيمان و زندگي‬

‫از قرار معلوم در هاليوود‬ ‫فيلمي به نام «اينترويو»‬ ‫ساخته‌اند که به گمانم به‬ ‫فارسي مي‌شه «مصاحبه»‪.‬‬ ‫سوژه اين فيلم که توﻃﺌﻪ قتل‬ ‫رهبر بالمنازع کره شماليه‪،‬‬ ‫به پر قباي اين بزرگوار‬ ‫برخورده و با حمله سايبري‬ ‫(يعني کامپيوتري و ويروس‬ ‫و اينجور چيزها) ضرر‬ ‫بزرگي به کمپاني «سوني»‬ ‫سازنده فيلم زده و سينماهاي‬ ‫بسياري هم از ترس تهديد‬ ‫کره شمالي از نمايش فيلم‬ ‫خودداري کرده‌اند‪.‬‬ ‫البته هيچ کس نمي‌خواست در ايام مبارکه کريسمس‬ ‫و سال نوي ميالدي بمبي منفجر بشه و عيد را عزا کنه‪ ،‬و‬ ‫تسليم شدن به تهديد آزادي عقيده و بيان و قلم‪ ،‬حال و‬ ‫وضعش مثل جمهوري اسالمي مي‌شه ولي اين موضوع را هم‬ ‫بدونيد که گاهي وقت‌ها تبليغ مفت و مجاني براي کتاب يا‬ ‫فيلم مي‌شه و به فروش آن‌ها کمک زيادي مي‌کنه‪ ،‬براي مثال‬ ‫سلمان رشدي نويسنده کتاب «آيه‌هاي شيطاني» را کسي‬ ‫درست نمي شناخت ولي نمي‌دونم چرا آيت‌اهلل خميني اسم‬ ‫او را سر زبون‌ها انداخت و اون بابا را به شهرت و ثروت‬ ‫رسوند‪.‬‬ ‫از قديم و نديم گفته‌اند «عدو شود سبب خير اگر خدا‬ ‫خواهد»‪ ،‬در جمهوري اسالمي اين ضرب‌المثل را عوض کرده‬ ‫و به جاي «خدا» از «اهلل» استفاده مي‌کنند‪.‬‬

‫براي شما ديده‌ايم و‬ ‫پسنديده‌ايم‬

‫«عروسي ايران خانم» يکي از شاهکارهاي پرويز‬ ‫خطيبي روي يوتيوب گذاشته شده و حاال شما مي‌تونيد‬ ‫فارغ بال‪ ،‬به طور مفت و مجاني‪ ،‬بدون کوچک‌ترين ناراحتي‬ ‫وجدان يا ترسي از کارهاي خالف شرع و قانون اون را بارها‬ ‫و بارها با کيفيت خوب ببينيد‪.‬‬ ‫پرويز خطيبي سه دوره از تاريخ ايران را با بيطرفي و‬ ‫ظرافت خاصي به پرده کشيده و حقايق را آنچنان که بوده‬ ‫بيان مي‌کند و به همين دليل اين فيلم امکان داره که به مذاق‬ ‫سلطنت‌طلبان يا طرفداران جمهوري اسالمي خوش نياد‪،‬‬ ‫ولي به هر حال نمايشي است موزيکال و شاد که با استفاده از‬

‫موسيقي و آهنگ‌هاي خاطره‌دار در صدر نمايش‌هاي ايراني‬ ‫جا گرفته است‪.‬‬ ‫«بوي هود» (گمونم مي‌شه دوران پسري و به رابين هود‬ ‫ربطي نداره)‬ ‫ساختن اين فيلم ‪ 12‬سال آزگار طول کشيده و زندگي‬ ‫يک پسر از سن ‪ 6‬سالگي تا ‪ 18‬سالگي يعني از کالس اول‬ ‫دبستان تا سال اول دانشگاه را به تصوير کشيده‪ ،‬آن هم با‬ ‫يک داستان گيرا‪.‬‬ ‫در اين فيلم احتياجي به گريم نبوده‪ ،‬چونکه بازيگران‬ ‫به طور طبيعي تغيير قيافه و هيکل داده‌اند که ابتکاري بوده‬ ‫است استثنايي!‬

‫جنگو آنچيند‬ ‫‪Django‬‬ ‫‪Unchained‬‬

‫کوينتين تارانتينو که به‬ ‫خاطر فيلم‌هايي مثل ‪Pulp‬‬ ‫‪ Fiction‬و ‪ Kill Bill‬به او ارادت‬ ‫داريد‪ ،‬در سال ‪ 2012‬فيلمي‬ ‫ساخته بود بسيار ديدني‪ ،‬البته‬ ‫به شرط آنکه قتل و آدمکشي‬ ‫و خون و خونريزي‪ ،‬حالتون رو‬ ‫نگيره‪.‬‬ ‫ماجراي اين فيلم تالش يک‬ ‫برده است که در اثر ماجراهايي‬ ‫آزادي خود را به دست مي‌آره و‬ ‫براي پيدا کردن همسر خودش‬ ‫که دست بر‬ ‫قضا در ايالت ديگري به بردگي فروخته‬ ‫شده‪ ،‬شب و روز تالش مي‌کند و‬ ‫سرانجام او را در خانه يک برده‌فروش‬ ‫ثروتمند در يک مزرعه بزرگ پيدا‬ ‫مي‌کند و الجرم براي آزادي او به خدعه‬ ‫و نيرنگ (تقيه) متوسل مي‌شود و خود‬ ‫را تاجر برده جا مي‌زند تا بتواند عيال‬ ‫مربوطه را بخرد و با داشتن رسيد خريد‬ ‫او براي هميشه او را از بردگي خالص‬ ‫کند‪ .‬بنابراين لباسي مثل سفيدپوستان‬ ‫تاجر مي‌پوشد و همه به او کلي عزت‬ ‫و احترام مي‌گذارند و جالب اينجاست‬ ‫يکي از بردگان سياهپوست که خود و‬ ‫خانواده‌اش سال‌ها بردگي کرده و رنج‬ ‫و مشقت سياهپوستان را به چشم ديده‬ ‫است‪ ،‬خيلي بيشتر از سفيدپوست‌ها‬ ‫از سياهپوست‌هاي هم‌نژاد خود نفرت‬ ‫دارد و از رييس برده‌دار خود حمايت‬ ‫مي‌کند و در آزادي زن نگون‌بختي که‬ ‫شوهرش در سوداي آزادي اوست‪،‬‬ ‫با بي‌رحمي کارشکني مي‌کند و حتي‬ ‫وقتي برده‌هاي ديگر را در حال شکنجه شدن مي‌بيند ککش‬ ‫نمي‌گزد و از شکنجه حمايت مي‌کند و به قول معروف دايه‬ ‫مهربان‌تر از مادر يا کاسه گرم‌تر از آش شده است‪.‬‬ ‫اين موضوع نگارنده يعني خود من را به فکر تاريخ‬ ‫ايران انداخت که زماني مورد تاخت و تاز تازيان قرار گرفت‪،‬‬ ‫تازياني که ايرانيان را کشتند و زن‌ها و بچه‌هاي آنان را به‬ ‫اسارت بردند و به بردگي فروختند‪ ،‬کتاب‌هايشان را آتش‬

‫‪36‬‬

‫زدند و زبان و دين و فرهنگ خود را به آنان تحميل کردند‪،‬‬ ‫ولي بعضي از ايرانيان به اعراب کمک کردند تا تمامي خاک‬ ‫ايران را به تصرف درآورند و همان ظلم و تبعيض‌هايي که‬ ‫به خودشان شده بود را در مورد هموطنان ديگر روا داشتند‬ ‫و از ظالمان چهره‌اي مظلوم ساختند و به ستايش آنان‬ ‫پرداختند و با دست خود بعد از ‪ 1400‬سال کشور خود را‬ ‫دو دستي به بازماندگان يا خودفروختگان اعرابي که جنايات‬ ‫آن‌ها دست کمي از «داعش» امروز نداشته تقديم کردند‪.‬‬ ‫خداوند آخر و عاقبت ما ايرانيان را به خير بفرمايد!‬

‫کمر باريک‬

‫يکي از کارهاي درست و قابل‬ ‫احترام خوانندگان لس‌آنجلسي اينه‬ ‫که شعرها و آهنگ‌هاي قديمي را‬ ‫مي‌دزدند و بازخوني مي‌کنند‪ ،‬به عبارت‬ ‫ديگه خودشون شعر نمي‌گن و آهنگ‬ ‫نمي‌سازند و از اين بابت شايسته‬ ‫بهترين تعريف‌ها و تمجيدها هستند‪،‬‬ ‫الجرم به سراغ آهنگ‌هاي معروف‬ ‫قديمي مي‌روند و اين هم اشکالي‬ ‫نداره و فقط اشکال کار اينجاست‬ ‫که به موسيقي و نت و سبک آهنگ‬ ‫به چشم خواهر مادري نگاه نمي‌کنند‬ ‫و براي اينکه بتوان با آنها رقصيد و‬ ‫خواننده را به اجراي زنده دعوت کرد‪،‬‬ ‫به برکت ارگ الکتريکي آهنگ را تند‬ ‫کرده و شعرها را هم تندتر مي‌خوانند‬ ‫و به جاي آرامش قلب‪ ،‬تکون نصيب‬ ‫آدم مي‌کنند‪.‬‬ ‫اين موضوع مثل اين است که در‬ ‫خياباني در کنار ساحل دريا با سرعت‬ ‫کم و در نهايت آرامش رانندگي مي‌کنيد و عرش را سير‬ ‫مي‌فرماييد که ناگهان سرعت ماشين عوض مي‌شود‪ ،‬گويي‬ ‫که در مسابقه اتوموبيلراني شرکت فرموده‌ايد‪.‬‬ ‫يا اينکه با دلدار خود به رستوران شيکي مي‌رويد‬ ‫و خوراک خوشمزه‌اي هم سفارش مي‌دهيد و آهسته و‬ ‫پيوسته‪ ،‬با آرامش خاطر ضمن گفت‌وگو با طرف مربوطه‬ ‫بشقاب غذا را خالي مي‌کنيد که ناگهان وضع عوض مي‌شود‬ ‫و مجبوريد همان خوراک را در عرض چند دقيقه به خندق‬ ‫بال بريزيد‪.‬‬

‫قافله عمر‬

‫اين قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد‬ ‫با‪ ‬اور و ادا‪ ‬و تاب و تب‪ ،‬مي‌گذرد‪ ‬‬ ‫نگذشت اگر با فی‌في‌جون‪ ‬و لی‌لي‌جون‬ ‫با داش تقی و مشدی رجب‪ ،‬مي‌گذرد‬


37

January 2015 1393 ‫دي‬

37


‫‪38‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫است‪ :‬دو مثلث در ساختار قدرت روبروي هم صف کشيده‌اند‪:‬‬ ‫نخست مثلث سنتي قدرت‪ ،‬متشکل از روحانيت‪ ،‬بازار و‬ ‫سپاه و ديگري‪ ،‬مثلث جديد قدرت‪ ،‬شامل باند رفسنجاني‪،‬‬ ‫اصالح‌طلبان و فن‌ساالران دولتي که در حال حاضر روحاني‬ ‫آن‌ها را نمايندگي مي‌کند‪ .‬گره کار در اين است که هر يک از‬ ‫اين دو مثلث در رابطه با گزينه اول مذاکرات‪ ،‬يعني سازش‬ ‫و توافق‪ ،‬دو چشم‌انداز به غايت متفاوت را تصوير مي‌کنند‪.‬‬ ‫مثلث سنتي قدرت مي‌داند که با امضا و اجراي توافقنامه‪،‬‬ ‫شرايط امنيتي‪ ،‬سياسي‪ ،‬نظامي‪ ،‬اقتصادي‪ ،‬اجتماعي و‬ ‫فرهنگي دستخوش تحوالتي مي‌شوند که‪ ،‬چون بايد از‬ ‫قانومندي‌هاي سرمايه‌داري جهاني پيروي کند‪ ،‬جايي براي‬ ‫ساختار سنتي قدرت باقي نمي‌‌ماند و هر يک ازاضالع اين‬ ‫مثلث‪ ،‬يکي بعد از ديگري‪ ،‬بايد يا حذف شده يا به حاشيه‬ ‫رانده شوند‪ .‬مثلث جديد قدرت‪ ،‬مي‌داند که با امضا واجراي‬ ‫توافقنامه‪ ،‬شرايط براي بازگشت‬ ‫ساختاري و نهادينه اضالعش به‬ ‫درون ساختار قدرت فراهم مي‌شود‪.‬‬ ‫بنابراين جنگ بر سر قدرت و منافع‬ ‫است‪.‬‬ ‫اين طبيعي است که سپاه به‬ ‫دليل خطر از دست دادن منافع‬ ‫اقتصادي و ضعيف شدن کنترل‬ ‫امنيتي و نظامي خود‪ ،‬بازار به دليل‬ ‫احتمال از دست دادن انحصارهاي‬ ‫پرمنفعت و ديرينه اقتصادي خود و‬ ‫روحانيت نيز به دليل اطمينان از به‬ ‫حاشيه رانده شدن در شرايط جديد‬ ‫بعد از توافق‪ ،‬به ويژه زماني که‬ ‫رونق اقتصادي‪ ،‬پويايي اجتماعي و‬ ‫فرهنگي را به دنبال خواهد داشت‪،‬‬ ‫با اين گزينه مخالف باشد‪.‬‬

‫سرنوشت نظام يا‬ ‫سرنوشت سپاه‬

‫کورش عرفاني‬ ‫در هفته‌هاي اخير جدال کالمي ميان دولت و سپاه اوج‬ ‫گرفته است‪ .‬بعد از اظهارات حسن روحاني درباره نهادي که‬ ‫پول و سالح و رسانه در اختيار دارد‪ ،‬فرمانده سپاه پاسداران‪،‬‬ ‫محمد علي جعفري‪ ،‬اعالم داشت که منظور روحاني سپاه‬ ‫نبوده است‪ .‬از سوي ديگر فشارهاي سپاهيان دولت را‬ ‫واداشته است که هم در بودجه انقباضي سال ‪ 94‬سهم سپاه‬ ‫را افزايش دهد و هم اينکه معاون رئيس جمهور ضمن تقدير‬ ‫از نقش سپاه در اقتصاد‪ ،‬قرارگاه خاتم‌االنبياء را شريک‬ ‫طرح‌هاي دولت اعالم کند‪.‬‬ ‫سردار پاسدار مسعود جزايري‪ ،‬معاونت ستاد کل‬ ‫نيروهاي مسلح جمهوري اسالمي‪ ،‬به سهم خود اعالم مي‌کند‬ ‫که نبايد اميد زيادي به آينده مذاکرات هسته‌اي داشت‪.‬‬ ‫فرمانده کل سپاه نيز‪ ،‬همراه با ساير فرماندهان اين نيرو‪ ،‬با‬ ‫زباني توام با تهديد از زياده‌روي‌هاي کالمي روحاني و وزراء‬ ‫و همراهان او سخن رانده است‪.‬‬ ‫به نظر مي‌رسد که با به پايان رسيدن فرصت‌هاي پياپي‬ ‫تمديد مذاکرات و فرا رسيدن زمان عمل در اين باره‪ ،‬نظام‬ ‫جمهوري اسالمي خود را در مقابل شرايط ويژه‌اي مي‌بيند‬ ‫که تا به حال سابقه نداشته است‪ .‬روند رويدادها به چه‬ ‫سمتي است؟ کنايه‌هاي کالمي‪ ،‬تهديدهاي نيمه آشکار‪،‬‬ ‫عقب‌نشيني‌هاي آشکار و تهاجم‌هاي دوباره به چه مسيري‬ ‫ميل مي‌کند؟ اين نوشتار به بررسي اين پرسش‌ها مي‌پردازد‪.‬‬

‫نقش کليدي پرونده اتمي‬

‫رويدادهاي ايران بيانگر بروز چهار مسئله جدي در‬ ‫مقابل حاکميت است‪ :‬آينده نامعلوم مذاکرات اتمي‪ ،‬شرايط‬ ‫دشوار اقتصادي‪ ،‬احتمال بروز تنش‌هاي اجتماعي و در‬ ‫نهايت‪ ،‬تشديد نبرد براي کسب سهم از قدرت‪ .‬اين چهار‬ ‫مسئله به هم پيوند خورده‌اند‪ ،‬به اين معنا که اگر مذاکرات‬ ‫به نتيجه نرسد شرايط اقتصادي سخت‌تر شده و شانس‬ ‫بروز ناآرامي‌هاي اجتماعي افزايش مي‌يابد‪ .‬در اين صورت‪،‬‬ ‫جناح‌ها براي حفظ نظام بايد دنبال مقصر بگردند که قرباني‬ ‫کنند و اين يعني تشديد جنگ قدرت‪ .‬پس‪ ،‬مذاکرات اتمي‬ ‫و آينده آن نقش محوري در کل شرايط نظام حاکم و کشور‬ ‫دارد و براي تعيين تکليف وضعيت کلي نظام و کشور الزم‬ ‫است‪.‬‬ ‫براي مذاکرات اتمي‪ ،‬با تمام پيچ و خم‌هاي باقيمانده‬

‫و فراز و نشيب‌هاي احتمالي آن‪ ،‬دو سناريو کلي قابل تصور‬ ‫است‪ :‬يا برآورده ساختن خواست‌هاي کشورهاي غربي و‬ ‫«نرمش قهرمانانه» از سوي حکومت ايران يا عدم برآورده‬ ‫ساختن آنها و در نهايت قطع و قبول شکست مذاکرات‪.‬‬ ‫براي غربي‌ها جاي ترديد نيست که موضع‌شان براي‬ ‫کسب مورد اول بسيار مستحکم است‪ :‬تحريم‌ها اثر کرده‪،‬‬ ‫اقتصاد ايران ناتوان شده‪ ،‬قيمت نفت رو به کاهش مي‌رود‬ ‫و در نهايت چشم‌انداز فروپاشي اقتصاد ايران و بروز‬ ‫بحران‌هاي اجتماعي و سياسي در چشم‌انداز است‪ .‬بنابراين‬ ‫اگر قرار باشد در طول مذاکرات در حال انجام‪ ،‬تا مهلت‬ ‫بعدي در ماه جون‪ ،‬يک طرف وادار به امتيازدهي شود‪ ،‬اين‬ ‫طرف غربي نيست‪ .‬پس غربي‌ها فقط بايد انسجام دروني‬ ‫خويش را حفظ کرده و فشارهاي تحريم را حفظ يا در صورت‬ ‫نياز افزايش دهند‪ .‬اين امر آخر به واسطه تغيير بافت کنگره‬ ‫آمريکا از ماه آينده محتمل به نظر مي‌رسد‪.‬‬ ‫سناريو دوم اما براي حکومت ايران هولناک است‪.‬‬ ‫فشارهاي ديپلماتيک و انزواي بيشتر‪ ،‬تحريم‌هاي شديدتر‪،‬‬ ‫احتمال محاصره دريايي و سخت‌گيري براي ورود و خروج‬ ‫کاال از بنادر و مبادي ورودي ايران‪ ،‬کاهش چشم‌گير صدور‬ ‫و فروش نفت ايران و به دنبال همه اين‌ها‪ ،‬فروپاشي ارزش‬ ‫پول ملي‪ ،‬فروپاشي بورس سهام‪ ،‬صعود قيمت ارز‪ ،‬کمبود‬ ‫ارز‪ ،‬کاهش واردات‪ ،‬تعطيلي توليدات اندک باقيمانده‪ ،‬کمبود‬ ‫عمومي کاال‪ ،‬احتمال بروز قحطي براي کاالهاي اساسي و‬ ‫آغاز قاچاق و احتکار کاال‪ ،‬عدم توان دولت در پرداخت حقوق‬ ‫کارکنان‪ ،‬خوابيدن تدريجي چرخ اقتصاد کشور‪ ،‬انباشت‬ ‫نارضايتي مردم‪ ،‬آغاز اعتراضات و در نهايت بروز خيزش‌ها‬ ‫و شورش‌هاي اجتماعي‪ .‬امري که با خود امنيت کل نظام را‪،‬‬ ‫اين بار به طور جدي و گسترده‪ ،‬زير سوال خواهد برد‪.‬‬

‫تشديد جنگ قدرت‬

‫وقتي به عوارض داخلي هر يک از دو گزينه از منظر‬ ‫حاکمان کنوني مي‌نگريم‪ ،‬مي‌بينيم که مورد اول‪ ،‬يعني سازش‬ ‫و امضاي توافقنامه و اجراي آن‪ ،‬براي آينده نظام جمهوري‬ ‫اسالمي به مراتب مناسب‌تر جلوه مي‌کند‪ .‬اما شايد خطاي‬ ‫بسياري از ناظران در همين جا باشد‪.‬‬ ‫ما ديگر با يک نظام منسجم مواجه نيستيم که بتواند‬ ‫تصميمي استراتژيک را با تجميع بي دردسر آرا در درون‬ ‫خود بگيرد‪ .‬جمهوري اسالمي اينک در دوره فرسايشي از‬ ‫حيات خود به سر مي‌برد؛ دوره‌اي که انشقاق در آن آشکار‬

‫کرد؟‬

‫آيا بر اساس اين محاسبات‪،‬‬ ‫در نهايت‪ ،‬کليت نظام به يک توافق‬ ‫دروني براي امضاي توافقنامه و‬ ‫پذيرش اين تحوالت دست خواهد‬ ‫يافت يا برعکس به رد توافقنامه‬ ‫و کسب آمادگي جهت رويارويي با‬ ‫خطرات و مصائب آن اقدام خواهد‬

‫اين احتمال که هر شش جناح موجود در دو مثلث قدرت‪،‬‬ ‫بتوانند بر سر يکي از اين دو سناريو به توافق همگاني دست‬

‫‪38‬‬

‫يابند‪ ،‬بسيار ضعيف است‪ .‬زيرا در سناريوي سازش و توافق‪،‬‬ ‫نظام جمهوري اسالمي با تغييرات و استحاله روبرو مي‌شود‪،‬‬ ‫اما بر سر جاي خود باقي خواهد ماند‪ ،‬ليکن در سناريو دوم‪،‬‬ ‫يا به دليل شورش‌هاي داخلي يا به خاطر حمالت خارجي‬ ‫يا ترکيبي از اين دو‪ ،‬نظام آينده روشني نخواهد داشت‪ .‬به‬ ‫عبارت روشن‌تر‪ ،‬در وراي موضوعات مقطعي‪ ،‬انتخابي اگر‬ ‫مطرح باشد‪ ،‬انتخاب ميان بقاي نظام و زير سوال رفتن بقاي‬ ‫آن است‪.‬‬ ‫به طور معمول و بر اساس تجربه تاريخ سي و شش‬ ‫ساله نظام‪ ،‬وقتي موضوع براي قدرتمداران جناح‌هاي مختلف‬ ‫به اين سطح بقا يا عدم بقاي نظام مي‌رسد‪ ،‬مصلحت‌هاي‬ ‫باندي و جناحي به حاشيه رانده مي‌شود تا بقاي نظام در‬ ‫کليت خويش ضمانت شود‪ .‬اين تصويري است که براساس‬ ‫پيشينه نظام و در برخورد با موضوعاتي حياتي مانند‬ ‫گروگانگيري يا جنگ هشت ساله سراغ داريم‪.‬‬ ‫اما رويدادهاي هفته‌هاي اخير و نوع برخورد سپاه با‬ ‫جناح‌هاي متقابل حکايت از آن دارد که مسئله به اين سادگي‬ ‫و انتخاب به اين آساني نيست‪ .‬سپاه پاسداران مي‌داند که‬ ‫سلطه خود بر اوضاع را به دليل بي‌قانوني حاکم بر کشور‬ ‫از يکسو و در اختيار داشتن انحصارهاي نظامي‪ ،‬امنيتي‪،‬‬ ‫اطالعاتي و انتظامي به دست آورده است‪ .‬اين دو امر تا کنون‬ ‫برايش فرصت‌هاي رانت‌خواري و بهره وري‌هاي اقتصادي‬ ‫بي‌نظيري فراهم کرده است‪.‬‬ ‫در سايه توافقنامه جامع نهايي بر سر پرونده هسته‌اي‬ ‫و به دنبال پيامدهاي بعدي آن‪ ،‬بسياري از اين انحصارها از‬ ‫دست سپاه خارج شده و نوعي قانون‌مداري اجباري بر نظام‬ ‫حاکم خواهد شد‪ .‬اين به معناي اين است که سپاه اهرم‌هاي‬ ‫فشار و کارت‌هاي بازي خود را از دست داده و به تدريج به‬ ‫سوي نوعي از انزوا و شايد بعد از آن حذف‪ ،‬رانده مي‌شود‬ ‫و در نهايت‪ ،‬به يک نيروي نظامي متعارف تبديل خواهد شد‬ ‫که بايد در کنار ارتش نقش‌آفريني کند‪ .‬اين سناريو کابوس‬ ‫سپاه است و بديهي است که براي عدم مواجهه با آن‪ ،‬هر چه‬ ‫الزم باشد انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫مي‌توان گفت که که نتيجه مذاکرات اتمي ديگر نه در دل‬ ‫خود مذاکرات‪ ،‬بلکه در محافل قدرت در ايران تعيين تکليف‬ ‫خواهد شد‪ .‬در وراي باج دادن‌هاي ظاهري دولت به سپاه که‬ ‫به نظر مي‌رسد براي نرم کردن آتش تند اسلحه‌داران نظام‬ ‫باشد‪ ،‬يا مجموعه نيروهاي نهادينه حاضر در ساختار قدرت‬ ‫که خواهان حفظ نظام و قرار ندادن آن در مقابل خطر نابودي‬ ‫هستند موفق به مهار سپاه و به حاشيه راندن آن مي‌شوند‬ ‫و در اين صورت‪ ،‬نظام به طور داوطلبانه و از درون تعيين‬ ‫تکليف و وادار به استحاله مي‌شود و يا اينکه نيروها توانايي‬ ‫مهار غول سپاه را ندارند و در اين صورت‪ ،‬جمهوري اسالمي‬ ‫بايد خود را براي يک تعيين تکليف اجباري و از بيرون نظام‬ ‫آماده سازد‪.‬‬


‫‪39‬‬ ‫به دختر سياه‌چشم کدخدا‬ ‫قندم‪ ،‬عسلم‪ ،‬نيشکرم‪ ،‬توت هراتم‬ ‫ز پشت دود کشت‌هاي سوخته‬ ‫هادي! همه شب فکر وطن بودم و افسوس‬ ‫درون کومه‌ي سياه‬ ‫وقت سحر از غصه ندادند نجاتم!‬ ‫ز پيش شعله‌هاي کو ‌ره‌ها و کارگاه‬ ‫تنم ز رنج عطر و بو گرفته است‬ ‫حقيقت‬ ‫رخم به سيلي زمانه خو گرفته است‬ ‫اگر چه در نگاه اعتناي کس نبوده‌ام‬ ‫پرويز ايزدي‬ ‫يکي ز چهره‌هاي بي‌شمار توده‌ام‬ ‫چه غمگنانه سال‌ها که بال‌ها‬ ‫حقيقت در حقيقت گوهري از مهر انسان است‬ ‫زدم به روي بحر بي‌کناره‌ات‬ ‫ولي افسوس‪ ،‬اين گوهر به زير اليه‌هايي از تعصب‪،‬‬ ‫کينه پنهان است که در خروش آمدي‬ ‫ ‬ ‫به جنب و جوش آمدي‬ ‫به دور افکن تعصب‪ ،‬کينه و نفرت که تا بيني‬ ‫به اوج رفت موج‌هاي تو‬ ‫که آدم بودن انسان چه آسان است‬ ‫ايرانيم و ‪. . .‬‬ ‫که ياد باد اوج‌هاي تو!‬ ‫بيا تا گرد نفرت را به شوق اشک ديدارت بشويم من‬ ‫هادي خرسندي‬ ‫در آن ميان که جز خطر نبود‬ ‫که تا بيني به زيرش گوهري رخشنده تابان است‬ ‫مرا به تخته پاره‌ها نظر نبود‬ ‫و آنهم گوهري از مهر انسان است‬ ‫ايرانيم و شاه و خميني‌ ثمراتم‬ ‫نبودم از کسان که رنگ و آب دل ربودشان‬ ‫بيا تا در هم آميزيم و عشق و الفت آموزيم‬ ‫من عامل تکثير ژن اين حضراتم‬ ‫به گودهاي هول‬ ‫همه با هم‪ ،‬بهم سازيم و طرحي نو در اندازيم‬ ‫انگار که آن شب که سرشتند گلم را‬ ‫بسي صدف گشوده‌ام‬ ‫اگر نفرت بخواهد لشکر انگيزد که زهرکين به دل ريزد‬ ‫مانده مي آنها ته پيمانه‌ي ذاتم‬ ‫گهر ز کام مرگ در ربوده‌ام‬ ‫من و خوبان بهم سازيم و بنيادش بر اندازيم‬ ‫من مدعي عالم‌ام و خالق آدم‬ ‫بدان اميد تا که تو‬ ‫راضي‪ ،‬متشکر ز خود از جمله جهاتم‬ ‫دهان و دست را رها کني‬ ‫ديار عشق‬ ‫من مبدأ تاريخم و توضيح مسائل‬ ‫دري ز عشق بر بهشت اين زمين دل فسرده وا کني‬ ‫من مايه‌‌ي پيدايش فرهنگ لغاتم‬ ‫مجيدي‬ ‫اصغر‬ ‫به بند مانده‌ام‬ ‫باهوش‌ترين ملت منظومه شمسي‬ ‫شکنجه ديده‌ام‬ ‫من هستم و انگشت‌‌‌نما بين کراتم‬ ‫مرا آزاد کن از قيد و بند بيشمار روزگار اي عشق‬ ‫سپيد هر سپيده‪ ،‬جان سپرده‌ام‬ ‫گه مرده‌ي مردادم و گه زاده‌ي خرداد‬ ‫عشق‬ ‫اي‬ ‫‌بار‬ ‫ت‬ ‫اسار‬ ‫پوچ‬ ‫آزادي‬ ‫اين‬ ‫از‬ ‫کن‬ ‫رهايم‬ ‫هزار تهمت و دروغ و ناروا شنوده‌ام‬ ‫مبناي شب و روز بود مرگ و حياتم‬ ‫ز دست مردم تيره‌دل و کوته‌نظر سر مي‌دهم فرياد‬ ‫اگر تو پوششي پليد يافتي‬ ‫ک زن ايام سرورم‬ ‫گه دايره‪‌-‬دنب ‌‬ ‫که ما را در جواني کرده‌اند از زندگي بيزار اي عشق‬ ‫ستايش من از پليد پيرهن نبود‬ ‫وفاتم‬ ‫شام‬ ‫‌‌ي‬ ‫تعزيه‬ ‫گه گريه کن‬ ‫دهان و دست و پاي ما‪ ،‬در اين آزادي در بند است‬ ‫نه جامه‪ ،‬جان پاک انقالب را ستوده‌ام‬ ‫گه فاتح و پيروز و پر و فول و برنده‬ ‫امان از دست اين آزادي پر بند و بار اي عشق‬ ‫کنون اگر که خنجري ميان کتف خسته‌ام‬ ‫گاهي کت و سگ‌مارسم و بازنده و ماتم‬ ‫ز بسکه بر جوانان بسته‌اند پيرايه‌هاي زشت‬ ‫اگر که ايستاده‌ام‬ ‫گه سنتي‌‌ام‪ ،‬شيره‌ي سوهان قم‌‌ام من‬ ‫که آنان از جواني هم پشيمان‌اند و هم بيمار اي عشق‬ ‫و يا ز پا فتاده‌ام‬ ‫گه شيک و مدرنم‪ ،‬شکالتم‪ ،‬شکالتم‬ ‫افکند‬ ‫نظر‬ ‫مردم‬ ‫چهره‬ ‫بر‬ ‫دل‬ ‫چشم‬ ‫با‬ ‫دمي‬ ‫براي تو‪ ،‬به راه تو شکسته‌ام‬ ‫گه تا به فلک فاصله دارم ز خرافات‬ ‫که مي‌باشند از پير و جوان‪ ،‬پژمرده و غمبار اي عشق‬ ‫اگر ميان سنگ‌هاي آسيا‬ ‫گاهي بپرد جت به هوا با صلواتم‬ ‫جهان با تو بهشتي خرم و پر نور و پر شور است‬ ‫چو دانه‌هاي سوده‌ام‬ ‫ي دينم و الئيک و سکوالر‬ ‫گه کافر و ب ‌‬ ‫عشق‬ ‫اي‬ ‫ناهموار‬ ‫و‬ ‫تار‬ ‫و‬ ‫سرد‬ ‫است‬ ‫بياباني‬ ‫تو‬ ‫گبدون‬ ‫ولي هنوز گندمم‬ ‫زکاتم‬ ‫و‬ ‫خمس‬ ‫معتقد‬ ‫‌کنان‬ ‫گه غسل‬ ‫چو انسان در ديار تو بود وارسته و آزاد‬ ‫غذا و قوت مردمم‬ ‫افراط‬ ‫و‬ ‫تفريطم‬ ‫مظهر‬ ‫ايرانيم و‬ ‫«مجيدي» را ببر با خود‪ ،‬به سوي آن ديار اي عشق‬ ‫همانم آن يگانه‌اي که بوده‌ام‬ ‫گه قطره‌ چکانم به مثل‪ ،‬گاه قناتم‬ ‫سپاه عشق در پي است‬ ‫بخشم به طرف گاه سمرقند و بخارا‬ ‫شرار و شور کارساز با وي است‬ ‫سالم بر باران‬ ‫گه فکر پس‌انداز نخ الي نباتم‬ ‫دريچه‌هاي قلب باز کن‬ ‫استاد فنونم همه‪ ،‬جز فن تعادل‬ ‫مقصدي‬ ‫رضا‬ ‫سرود شب شکاف آن‪ ،‬ز چار سوي اين جهان‬ ‫کشتي بلدم‪ ،‬بي‌خبر از آکروباتم‬ ‫کنون به گوش مي‌رسد‬ ‫تملق‬ ‫کارم ز تعارف بکشد سوي‬ ‫تو از کدام طرف آمدي به خانه‌ي من‬ ‫من اين سرود ناشنيده را‬ ‫پيدا نبود سر ضمير از وجناتم‬ ‫من‬ ‫‌ي‬ ‫ه‬ ‫تران‬ ‫‌دهد‬ ‫ي‬ ‫م‬ ‫چمن‬ ‫و‬ ‫چاي‬ ‫بوي‬ ‫که‬ ‫به خون خود سروده‌ام‬ ‫هم صاحب سهم گوگل و سيسکو و اي‪.‬بي هميشه در همه جا در جهان و جان مني‬ ‫نبود و بود برزگر را چه باک‬ ‫هم يار فلسطين ز زمان عرفاتم‬ ‫که با تو سبزترين است‪ ،‬اين جوانه‌ي من‬ ‫اگر بر آيد از زمين‬ ‫من‬ ‫شيرزنم‬ ‫گه سوي فضا مي‌روم و‬ ‫حضور زمزمه‌ي عاشقانه را نازم‬ ‫هر آنچ او به ساليان‬ ‫گه زائر شامات و گداي عتباتم‬ ‫من‬ ‫‌ي‬ ‫ه‬ ‫عاشقان‬ ‫دارد‬ ‫‌ها‬ ‫ه‬ ‫عاطف‬ ‫عطر‬ ‫که‬ ‫فشانده يا نشانده است‬ ‫گه از دل آتش گذرم همچو سياوش‬ ‫صداي توست که بر سينه‌ي ستاره نوشت‪:‬‬ ‫وطن! وطن‬ ‫گه فکر گذشتن ز پل نحس صراطم‬ ‫من از اهالي نورم‪ ،‬همين نشانه‌ي من‬ ‫تو سبز جاودان بمان که من‬ ‫بينايم و ناظر به عبوديت کورم‬ ‫نيست‬ ‫نسيمي‬ ‫من‪،‬‬ ‫باز‬ ‫‌ي‬ ‫ه‬ ‫پنجر‬ ‫براي‬ ‫پرنده‌اي مهاجرم که از فراز باغ با صفاي تو‬ ‫آقايم و مقهور اقليت التم‬ ‫من‬ ‫‌ي‬ ‫ه‬ ‫زمان‬ ‫نازک‬ ‫دل‬ ‫نسيمک‬ ‫بيا‬ ‫به دور دست مه گرفته پر گشوده‌ام‬ ‫هپروتم‬ ‫بيدارم و در فکر گروه‬ ‫اگرچه خاطره‌هايم به خاک و خون پيوست‬ ‫هشيارم و دلواپس جمع هپراتم‬ ‫بخوان! به خاط ِر ناشادي شبانه‌ي من‬ ‫عاشق الر‬ ‫هربار پي حادثه‌اي سوخت فيوزم‬ ‫درون آينه‌ها طرح تابناک تو بود‬ ‫واتم‬ ‫زيرا که بهم ريخته بود آمپر و‬ ‫خوشا تمامي آئينه‌هاي خانه من‬ ‫محمد بينش (م ـ زيبا روز)‬ ‫خويشم‬ ‫من وارث وارونه‌ي دارائي‬ ‫بببين! به خاط ِر تو تا کجاي دل‪ ،‬سبزست‬ ‫نفت است که انداخته در اين ظلماتم‬ ‫بگو به ابر ببارد به روي شانه‌ي من‬ ‫مزن عاشق! مزن ديگر‪ ،‬مزن اين پرده باالتر‬ ‫از خاک وطن الله دميده‌ ست فراوان‬ ‫من آمدم که بگويم‪ :‬سالم بر باران‬ ‫به هر زخمه زني زخمي به جان جان من آخر‬ ‫کي گندم کافي دمد از خاک فالتم؟‬ ‫بيا به سمت صداهاي شاعرانه‌ي من‬ ‫چه دردي سوخت دامانت؟‬ ‫مهاجم‬ ‫بر چهره‌ي من‪ ،‬سيلي اسالم‬ ‫پائيز‬ ‫اين‬ ‫شعر‬ ‫رنگين‬ ‫‌ي‬ ‫ه‬ ‫واژ‬ ‫واژه‪،‬‬ ‫به‬ ‫که سوزش هر چه خشک و تر‬ ‫ريشي است که پوشانده صفاي کراواتم‬ ‫غزل بخوان و بياساي در کرانه‌ي من‬ ‫کشد در آتشي پنهان و آتش مي‌زند يکسر‬ ‫ايرانيم و اهل دل و کاشف الکل‬ ‫***‬ ‫من شاعر ابيات ميان قطراتم‬ ‫«مرا دردي ست بي درمان به هر سو مي‌کشد دامان‬ ‫وطن‬ ‫ايرانيم و عاشق زيبائي انسان‬ ‫بود کز آه شبگيري‪ ،‬بگيرم يک نفس سامان‬ ‫دلداده‌ي مرد و زن شيرين حرکاتم‬ ‫سياوش کسرايي‬ ‫چو راهم نيست بنشانم‪ ،‬دمي اين آتش پنهان‪،‬‬ ‫خويشم‬ ‫تاريخ نوشته است که من دشمن‬ ‫هزاران زخمه بنوازم‪ ،‬به تار بسته سيم از جان»‬ ‫تقصير خودم بوده تمام تلفاتم‬ ‫وطن! وطن!‬ ‫***‬ ‫خواهند اگر حکم قتالم بنويسند‬ ‫نظر فکن به‌ من که من‬ ‫مگر گم کرده‌اي داري؟ کزين سان اشک مي‌باري؟‬ ‫من خود قلم و خود ورق و نيز دواتم‬ ‫به هر کجا غريب‌وار‬ ‫تو را آخر چه پيش آمد‪ ،‬نظر بر کس نمي‌داري؟‬ ‫از حق و حقوق بشري سهم نبردم‪ ‬‬ ‫‌ام‬ ‫ه‬ ‫غنود‬ ‫ديگري‬ ‫آسمان‬ ‫زير‬ ‫که‬ ‫***‬ ‫هرچند خودم مبتکر اين کلماتم‬ ‫هميشه با تو بوده‌ام‪ ،‬هميشه با تو بوده‌ام‬ ‫«جواني را هدر کردم‪ ،‬به بوي آنکه در پيري‪،‬‬ ‫کامل‬ ‫آماده نباشم به دموکراسي‬ ‫‌ام‬ ‫ي‬ ‫پرس‬ ‫حال‬ ‫که‬ ‫اگر‬ ‫رهم ز آوارگي لختي‪ ،‬‬ ‫کراتم‬ ‫يکخرده‬ ‫يکذره دمو هستم و‬ ‫‌ام‬ ‫ي‬ ‫‌شناس‬ ‫ي‬ ‫م‬ ‫نيک‬ ‫تو‬ ‫ـ به دل بنشسته چون تيري ـ‬ ‫باري مگر آينده بسازم ز گذشته‬ ‫من از درون قصه‌ها و غصه‌ها برآمدم‪:‬‬ ‫گلي را خون دل دادم‪ ،‬نشاندم بر سر محمل‪،‬‬ ‫اکنون که شده تجزيه تحليل صفاتم‬ ‫حکايت هزار شاه با گدا‬ ‫وطن گم کرده‌ام جانا‪ ،‬نيم خوش دل در اين منزل»‬ ‫ايرانيم و وارث شيريني طنزم‬ ‫حديث عشق ناتمام آن شبان‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫***‬ ‫بزن بي خود شو و بي خود کنم ز آواز آب و گل‬ ‫که تو دلداده آب و گلي و من اسير دل‬ ‫تو جانت در وطن مانده‪ ،‬تو سازت از وطن خوانده‬ ‫من آواره بي دل‪ ،‬ندانم دل کجا رانده‬ ‫دلم را دست طراري کشيده سوي گلزاري‬ ‫که ديگر ديدن ما را‪ ،‬نمي‌بيند به جز خاري‬ ‫من آن گلزار را راهي و بازاري نمي‌دانم‬ ‫به جز آه سحرگاهي‪ ،‬دعايي را نمي‌خوانم‬ ‫بود کان ترک تن نازان‪ ،‬شبي آرد به تردستي‬ ‫دلم را باز پس سويم‪ ،‬زند دستي ز سرمستي؟‬ ‫بگيرم دست و دامانش‪ ،‬ببوسم رو و چشمانش‬ ‫نشينم در برش لختي‪ ،‬کنم جانم به قربانش‬ ‫بزن عاشق!‬ ‫بزن بر من ‪ ،‬بزن هر زخمه محکم‌تر‬ ‫بر آور ما و هم خود را‪ ،‬جنون و شور اندر سر‬

‫مگه نه؟‬ ‫بيژن سمندر‬ ‫من و تو قصه‏ يک کهنه کتابيم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫يه سؤاليم‪ ،‬يه سؤال بي‏جوابيم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫يه روزي قصه‌ي پرغصه ما تموم مي‏شه‬ ‫آخرش نقطه‏ي پايان کتابيم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫پشت هم موج بال مي‏شـکنه و جلو مي‏آد‬ ‫واي بر ما که رو آب مثل حبابيم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫کي مي‏گه ما با هميم‪ ،‬ما که با هم جفت غميم‬ ‫دو تا عکسيم و به زندون يه قابيم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫اي خدا‪ ...‬ابر محبت چرا بارون نداره؟‬ ‫آسمون خشکه و ما تشنه‏ي‪ ‬آبيم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫کار دنيا رو که چشمم ديده بود گفت به دلـم‬ ‫ما دو تا پنجره‏ي رو به سـرابيـم‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫اگـه تـا دامن خـورشيد خدا هم برسيم‬ ‫آخر از بوسه‌ي خورشيد کبابيم‪ ،‬مگه نه؟‬

‫شناسنامه‬ ‫جهان آزاد‬

‫من بي‌شناسنامه نبودم‬ ‫پيشينيان من‬ ‫يکشب حروف اسم مرا‪،‬‬ ‫مثل يک طلسم‬ ‫بر روي تخته سنگ بزرگي‪،‬‬ ‫که آشيان کرکس پيري بود‬ ‫با خنجري شکسته نوشتند‬ ‫آنجا قلم نبود‬ ‫و دفتر و کتاب قلمداران‪ ‬‬ ‫خاکستر اجاق سفاهت بود‪.‬‬ ‫*‬ ‫من بي‌شناسنامه نبودم‬ ‫نام مرا پرنده و باران و آفتاب‬ ‫و دسته‌هاي کوچک زنبور‬ ‫در عطر ياسمن‬ ‫و ريشه‌ي جوان گل سرخ‬ ‫هربامداد زمزمه مي‌کردند‬ ‫و باد نيز خاطره‌هايم را‬ ‫گهگاه از دهانه‌ي نيلوفر‬ ‫يا جامواره‌ي گل شيپوري‬ ‫در گوش لک‌لکان مسافر‬ ‫مي‌ريخت‬ ‫و کاتبان چين و سمرقند و روم و زنگ‬ ‫الواح باستاني خود را‬ ‫با نام من مزين مي‌کردند‪.‬‬ ‫*‬ ‫من بي‌شناسنامه نبودم‬ ‫کاخي بلند‪،‬‬ ‫و بي‌گزند‪ ،‬از وزش باد‬ ‫بي‌بيم‪ ،‬از رطوبت باران‬ ‫نام و شناسنامه‌ي من بود‪.‬‬ ‫رؤياي من‬ ‫از طاقه‌هاي اطلس رنگين‪،‬‬ ‫پـر بود‪:‬‬ ‫سبز و سپيد و سرخ‬ ‫سبز و سپيد و سرخ‬ ‫و رنگهاي روشن رؤيايم‪ ‬‬ ‫در جويبار باد‪،‬‬ ‫روان بودند؛‬

‫‪39‬‬ ‫از بوته زارهاي ميانکاله‬ ‫تا کيش و بردسير‬ ‫و شيرها‬ ‫پرواز‪ ،‬روي بال مرا دوست داشتند‪.‬‬ ‫*‬ ‫هر روز‬ ‫با واژه‌هاي رنگي خود‬ ‫روي غنچه‌ها‬ ‫آواز مي‌نوشتم‬ ‫آواز جنگلي‪.‬‬ ‫چنگم ز نغمه سرشار بود‬ ‫از نغمه‌هاي سرکش‬ ‫و ناي بومي‌ام‬ ‫نيزارهاي قونيه را مي‌سرود‪.‬‬ ‫بانگ تبيره‌ام‪،‬‬ ‫مي‌کوفت توس‪ ،‬توس‪،‬‬ ‫از دشت‌هاي خالي هاماوران‬ ‫تا هفت شهر گنبد کيکاووس‬ ‫*‬ ‫من بي‌شناسنامه نبودم‬ ‫رستم شناسنامه‌ي من بود‬ ‫و باژ‪ ،‬باژ‪ ،‬باژ‬ ‫اين راز را ـ دريغ ـ ‪،‬‬ ‫به من هيچ کس نگفت‬ ‫تا‬ ‫دستمال خوني سهراب را‬ ‫آن شام شوم‪ ،‬آن شب بهمن‬ ‫فرزند بيگناهم‪ ،‬‬ ‫از من به يادگار پذيرفت‪.‬‬ ‫آنگه برهنه‪ ،‬چون من و اجدادم‬ ‫روي پالس کهنه‌ي من خفت‪.‬‬ ‫*‬ ‫من بي‌شناسنامه نبودم‬ ‫نيما شناسنامه‌ي من بود‬ ‫و با قباي ژنده‪،‬‬ ‫شباهنگام‬ ‫از پاي بوته‌هاي تالجن‪،‬‬ ‫نام مرا صدا مي‌زد‪:‬‬ ‫«ري را‪...‬ري را‪ ...‬ري را»‪....‬‬ ‫تا روي ماسه‌هاي ساحل‬ ‫بنويسم‪:‬‬ ‫«يکدست بي‌صداست‪».‬‬ ‫*‬ ‫گل‌هاي قاصدک‪ ‬‬ ‫گلبانگ واژه‌هايم را‬ ‫از پاي برج طغرل‪ ‬‬ ‫تا تيسفون‬ ‫و تا سراب سوخته‌اي‬ ‫در هالل ماه‬ ‫مي‌بردند‬ ‫من آفتاب را‬ ‫هر روز در مراغه رصد مي‌کردم‬ ‫و با بلور شبنم‬ ‫سطح ستاره‌ها را مي‌شستم‬ ‫تا شعرهاي حافظ و خيام را‬ ‫با شوشه‌هاي نازک الماس‬ ‫آنجا بنويسم‪.‬‬ ‫حافظ شناسنامه‌ي من بود‬ ‫خيام نيز!‬ ‫نامم‬ ‫صد سال آزگار‬ ‫با چند حرف کوژ و مورب‬ ‫بر تخته سنگ زيست‬ ‫يکشب‬ ‫ابر سياه بهمن‬ ‫خون پرندگان جهان را‬ ‫بر نام من گريست‬ ‫بر بام من گريست‬ ‫زان بارش سياه‬ ‫شمعم کبود شد‪،‬‬ ‫و شبچراغ کوچک من‪،‬‬ ‫دود شد‬ ‫فانوس من شکست‬ ‫و حرف‌هاي نام مرا توفان‬ ‫در چارسوي خاک پراکند‬ ‫من ماندم و ادامه‌ي بن‌بست‬ ‫آنان که باد کاشته بودند‬ ‫نام مرا به توفان بخشيدند‪.‬‬


‫‪40‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫چرا بسياري از ايرانيان مهاجر‪،‬‬ ‫مضطرب و افسرده‌اند؟‬

‫‪ ‬فيروزه رمضان‌زاده‪ ،‬ايران واير‬ ‫«من يک بيماري داشتم که سال‌ها پيش‪ ،‬وقتي ‪15‬‬ ‫ساله بود‪ ،‬در تهران با يک پسر هم سن و سال خود در‬ ‫پارکي در تهران قدم مي‌زده که ناگهان ماموران کميته او و‬ ‫دوست پسرش را به يکي از مراکز کميته منتقل کرده و در‬ ‫آنجا هر دو آن‌ها را به شدت کتک زده بودند‪ .‬آن زن با اينکه‬ ‫حاال سني از او گذشته و ازدواج کرده هنوز نتوانسته است‬ ‫آن ضربه روحي شديد را فراموش کند‪ .‬پس از ازدواج هم‬ ‫با همسرش دچار مشکل شده است و از طرفي نمي‌تواند از‬ ‫فرزندش به خوبي مراقبت کند‪ ،‬زود خسته مي‌شود به حدي‬ ‫که متحمل نوعي آسيب تروماست‪».‬‬ ‫اين روايت را دکتر پرويز شفقي‪ ،‬روانپزشک ساکن‬ ‫کاليفرنيا در گفتگو با «ايران واير» بازگو مي‌کند‪ .‬داستان‬ ‫تنها به خاطرات محدود نيست‪ ،‬دکتر شفقي معتقد است‬ ‫عدم تطبيق با فرهنگ و قوانين معموالً باعث افسردگي و‬ ‫اضطراب در بين ايراني‌هاي تازه وارد به يک کشور بيگانه‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫در واقع با توجه به گسترش مهاجرت ايراني‌ها از‬ ‫طريق ويزاي مهارتي‪ ،‬تحصيلي‪ ،‬ازدواج و نيز اقامت از‬ ‫طريق پناهندگي‪ ،‬بيشتر اين افراد در بدو ورود به کشور‬ ‫مقصد نمي‌توانند به راحتي با محيط جديد ارتباط برقرار‬ ‫کنند‪ .‬تحقيقات نشان مي‌دهد شيوع مشکالت روحي‬ ‫و رواني بين مهاجران بيشتر با اضطراب‪ ،‬افسردگي و‬ ‫احساس جدا شدن همراه است‪.‬‬ ‫به گفته دکتر شفقي‪ ،‬فرزندان مهاجران ايراني تازه‬ ‫وارد به دليل جابه جايي به محيط جديد در محيط‌هاي‬ ‫آموزشي قادر به برقراري ارتباط با ساير همساالن خود‬ ‫نيستند‪ ،‬آن‌ها نيز دچار نوعي ناراحتي و خشم هستند در‬

‫دنباله از صفحة ‪10‬‬

‫سربازهاي غايب و‬ ‫خريد سربازي در ايران‬ ‫با سربازي چه مي‌توان کرد؟‬

‫امروزه در اکثر کشورهاي دنيا (‪ 123‬کشور) سربازي‬ ‫اجباري لغو شده است‪ .‬آنچه از سربازي در بسياري از‬ ‫کشورها باقي مانده‪ ،‬دوره‌ آموزش نظامي و دوره‌ احتياط براي‬ ‫احضار در شرايط جنگي است‪ .‬در اکثر کشورهايي نيز که‬ ‫سربازي اجباري دارند‪ ،‬دوره‌ سربازي کاهش يافته و خدمت‬ ‫نيز به فعاليت‌هاي مدني بسط داده شده است‪.‬‬ ‫برخي از کشورها حتي در شرايط جنگ نيز دور ‌ه سربازي‬ ‫اجباري ندارند و نيروي دفاعي را از ميان داوطلبان استخدام‬ ‫مي‌کنند‪ .‬علت اين امر هم حرفه‌اي شدن سربازي و تخصصي‬ ‫شدن امور دفاعي است‪ .‬دفاع از يک کشور يا قدرت نظامي‬ ‫کشورها در دنياي امروز ديگر صرفا با تعداد نيروهاي زميني‬ ‫و دريايي و هوايي آن قابل سنجش نيست‪.‬‬ ‫سربازي اجباري پديده‌اي است متعلق به دور ‌ه آغاز‬

‫حقيقت‌‌ همان خشم پدر و مادرشان به آن‌ها منتقل شده‬ ‫است‪ .‬اين کودکان حتي در ارتباط‌هاي بعدي با خانواده و‬ ‫پدرومادر خود دچار مشکل مي‌شوند‪.‬‬ ‫اين پزشک متخصص‪ ،‬اضطراب را از رفتار‌هاي بارز‬ ‫فرزندان ايرانيان مهاجر دانسته و مي‌افزايد‪« :‬آن‌ها به وضوح‬ ‫ناخن‌هاي خود را مي‌جوند تا حدي که انگشتان خود را زخمي‬ ‫مي‌کنند‪ ».‬وي به وضوح نشانه‌هاي اضطراب و افسردگي را‬ ‫در ‪ 99‬درصد از خانواده‌هاي ايراني که به تازگي از ايران به‬ ‫امريکا مهاجرت کرده‌اند‪ ،‬مشاهده کرده است‪ .‬اگر چه بيشتر‬ ‫اين افراد در ايران استطاعت مالي خوبي داشته‌اند اما پس‬ ‫از گذشت چهار يا پنج ماه هنوز نتوانسته‌اند خود را با محيط‬ ‫جديد وفق بدهند‪.‬‬ ‫در سال‌هاي اخير‪ ،‬پس از ماجراهاي خونين انتخابات‬ ‫‪ ،88‬مهاجرت ايرانيان تنوع و شدت بيشتري يافت‪ .‬دکتر‬ ‫شفقي معتقد است اين تغيير سياسي و رژيمي که در ايران‬ ‫ايجاد شده‪ ،‬به اشکال مختلف براي بسياري از افراد جامعه‬ ‫ايراني شوک رواني‪ ،‬ترس (فوبيا)‪ ،‬افسردگي و وسواس‬ ‫ايجاد کرده است‪ .‬برخي از طريق جنگ آسيب ديده‌اند‪،‬‬ ‫برخي عزيزانشان را در مقابل چشمانشان تيرباران کرده‌اند‪،‬‬ ‫کساني بوده‌اند که در خيابان کتک خورده‌اند‪ ،‬بيماراني‬ ‫بوده‌اند که در مقابل چشمشان بمبي در خيابان منفجر شده‬ ‫يا در زندان شکنجه شده‌اند‪ .‬همه اين ادعا‌ها با مدارک و‬ ‫معاينات پزشکي ثابت شده است‪ ،‬اين افراد دچار تروما يا‬ ‫«پي‪ .‬تي‪ .‬اس‪ .‬دي» هستند‪ .‬به گفته وي‪ ،‬بيماري «پي‪ .‬تي‪.‬‬ ‫اس‪ .‬دي» افرادي را دربر مي‌گيرد که از جنگ بازگشته‌اند‬ ‫يا درگير جريانات سياسي بوده‌اند‪ .‬آن‌ها بيشتر خواب‌هاي‬ ‫پريشان مي‌بينند‪ ،‬بي‌دليل عرق مي‌کنند يا ناگهان با مشکل‬ ‫قلبي مواجه مي‌شوند‪.‬‬

‫شکل‌گيري دولت‌‪ -‬ملت‌هاي جديد‪ .‬در اين دوره‪ ،‬دولت‌ها نياز‬ ‫داشتند ارتش ملي خود را از نقطه‌ صفر شکل دهند‪ ،‬اما از‬ ‫لحاظ مالي و اداري و آموزشي قدرت تشکيل ارتشي کامال‬ ‫حرفه‌اي که قادر باشد همه ماموريت‌هاي محوله را در زمان‬ ‫جنگ و صلح به انجام برساند نداشتند‪.‬‬ ‫همچنين ارتش‌ها آن‌چنان مکانيزه نشده بودند که‬ ‫نيروي انساني تنها بخشي از کار را بر عهده بگيرد‪ .‬همه‌‬ ‫امور بايد توسط نيروي انساني (بيشتر غيرمتخصص و‬ ‫غيرحرفه‌اي) انجام مي‌شد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬بيل مکانيکي و‬ ‫لودري وجود نداشت و نيروي کار بايد سنگر مي‌ساخت و‬ ‫جاده درست مي‌کرد تا نيرو‌ها در امان بمانند يا تحرک داشته‬ ‫باشند‪ .‬بخش حرفه‌اي ارتش درصد بسيار اندکي از نيروي‬ ‫انساني آن را تشکيل مي‌داد‪ .‬امروزه اين شرايط تغيير يافته‬ ‫است‪.‬‬ ‫پس از حدود يک قرن که از شکل‌گيري ارتش مدرن در‬ ‫بسياري از کشور‌ها مي‌گذرد‪ ،‬سربازي اجباري کارکرد خود را‬ ‫هم از بعد نظامي و هم از بعد اجتماعي و سياسي از دست‬ ‫داده است‪ .‬ارتش‌ها‪ ،‬حتي در دنياي در حال توسعه‪ ،‬مکانيزه‬ ‫شده‌اند و پياده‌نظام و نيروي بدني نقشي تعيين‌کننده در‬ ‫بازدارندگي و تهاجم بازي نمي‌کند‪ .‬اکثر دولت‌ها به ويژه‬ ‫آن‌ها که درآمد نفتي يا رشد اقتصادي بااليي دارند مي‌توانند‬ ‫به خوبي از پس هزينه‌هاي يک ارتش حرفه‌اي برآيند‪.‬‬ ‫غير از بعد نظامي‪ ،‬سربازگيري در دولت‪ -‬ملت‌هاي‬

‫‪40‬‬

‫بيماري «پي‪ .‬تي‪ .‬اس‪ .‬دي»‪ ،‬يکي از انواع اختالل‌هاي‬ ‫اضطرابي است که در اثر رويدادهايي ايجاد مي‌شود که فرا‌تر‬ ‫از توان و ظرفيت رواني فرد باشند‪ .‬ويژگي بارز اين بيماري‪،‬‬ ‫اضطراب هميشگي‪ ،‬گوش به زنگي بيش از اندازه‪ ،‬افسردگي‬ ‫و تجربه دوباره حادثه در خواب و بيداري است‪.‬‬ ‫عباس مودب‪ ،‬روان‌شناس ساکن دانمارک نيز در گفتگو‬ ‫با «ايران واير» به بخشي از پناهنده‌هاي سياسي اشاره‬ ‫مي‌کند‪ ،‬آن‌ها که ناخواسته در جريان جنبش سبز از يک‬ ‫هفته‪ ،‬شش ماه تا يک سال زنداني شده بودند‪ .‬وي اين افراد‬ ‫را در زمره کساني مي‌داند که انقالبي حرفه‌اي نبوده‌اند‪ ،‬به‬ ‫عبارت ديگر براي زندان رفتن آمادگي نداشته‌اند و در‌‌ همان‬ ‫مدت زندان‪ ،‬تمام سيستم فکري چنين افرادي دچار برهم‬ ‫ريختگي مي‌شود و دچار تروما شده‌اند‪.‬‬ ‫دکتر ناناز پيرنيا‪ ،‬متخصص روان درمان ساکن لوس‬ ‫انجلس نيز در اين زمينه به «ايران واير» مي‌گويد‪« :‬با وقوع‬ ‫انقالب اسالمي دوباره با فرهنگ اضطراب از نوع شديدتري‬ ‫مواجه شديم‪ .‬چه نسل‌هاي ايراني که در سال‌هاي اخير به‬ ‫خارج کشور آمده‌اند و چه کساني که از سال‌ها پيش ايران را‬ ‫ترک کرده‌اند‪ ،‬اين پديده اجتماعي مشکالتي نظير اضطراب‬ ‫همراه با استرس و فشارهاي بسيار رواني را با خود براي‬ ‫شهروندان ايراني به همراه آورند‪».‬‬ ‫پيرنيا معتقد است که همه مهاجران ايراني به عنوان‬ ‫نسلي که از ايران آمده است‪ ،‬در خانواده اضطراب جا دارند‪.‬‬ ‫در کنار مشکالت اضطراب‪ ،‬آسيب‌هاي بسياري نيز به‬ ‫سلول‌هاي مغزي اين نسل وارد شده است‪ .‬در نتيجه مي‌بينيم‬ ‫که يک نفر دچار بي‌خوابي مي‌شود‪ ،‬ديگري براي ارتباط با‬ ‫افراد با مشکل مواجه است‪.‬‬ ‫در اين ميان‪ ،‬تابو بودن بيماري‌هاي روحي باعث مي‌شود‬ ‫که فرد بيمار درباره بيماري‌ خود تحقيق نکند‪ ،‬آن را سرکوب و‬ ‫از گفتن درباره آن به پزشک و ديگران خودداري کند‪ .‬عباس‬ ‫مودب‪ ،‬مشکل عمده موجود در بين بيماران ايراني مهاجر را‬ ‫نحوه برخورد با بيماري مي‌داند‪ .‬او با ايراني‌هايي که اخيرًا‬ ‫به دانمارک مهاجرت کرده‌اند مالقات داشته است‪« :‬بيشتر‬ ‫اين افراد از صحبت کردن در مورد افسردگي و مشکالتشان‬ ‫پرهيز مي‌کردند و مي‌گفتند قرصي بده تا بخوابم درحالي که‬ ‫براي يک اروپايي مراجعه نزد يک روان‌شناس‪ ،‬امري عادي‬ ‫است‪ .‬براي نمونه يک بيمار اروپايي به راحتي بيان مي‌کند‬ ‫که تازه از همسرش جدا شده و احساس تنهايي مي‌کند‬ ‫اما ايراني‌ها با خود کلنجار مي‌روند و اصل قضيه را پنهان‬ ‫مي‌کنند و مي‌گويند مثال شانه‌ام يا دست و پايم درد مي‌کند‪».‬‬ ‫به گفته مودب‪« ،‬مساله مواجهه بيماران ايراني با‬ ‫بيماري‌هاي رواني در طول زمان تعيير کرده و نسل‌هاي‬ ‫جديدي که مهاجرت کرده‌اند کم کم سعي مي‌کنند در مورد‬ ‫بيماري خود با روان‌شناس صحبت کنند و او را محرم راز‬ ‫خود مي‌دانند‪ ،‬در حالي که بيست سال پيش اين طور نبود‪».‬‬ ‫مودب به شرايط ميانسالي و ورود به ‪ 50‬سالگي اشاره‬ ‫مي‌کند و مي‌گويد بسياري از افراد در اين مقطع سني دچار‬ ‫بحران ميان سالگي مي‌شوند البته شايد زن‌ها زود‌تر اين‬ ‫بحران را تجربه کنند هرچند در بين همه ايراني‌ها و اروپايي‬ ‫اين مساله شايع است اما ايراني‌ها با توجه به سطح سواد‬ ‫و پيش زمينه فرهنگي خود اين موضوع را پنهان يا با آن‬ ‫برخورد مي‌کنند‪.‬‬ ‫وي به موضوع يائسگي در بين زنان اشاره مي‌کند و‬

‫مي‌افزايد‪« :‬فرض کنيد يک زن ايراني ‪ 50‬ساله داراي‬ ‫سه فرزند از همسرش طالق گرفته‪ ،‬فرزندانش او را ترک‬ ‫کرده‌اند و تنها شده و دچار يائسگي نيز شده است‪ .‬در‬ ‫حالي که يک زن اروپايي ‪ 50‬ساله با داشتن‌‌ همان شرايط‬ ‫آموزش ديده مي‌داند که نزديک ‪ 50‬سالگي دچار يائسگي‬ ‫مي‌شود‪ .‬مادر‪ ،‬مادربزرگ‪ ،‬همکاران و کادر آموزشي مدرسه‬ ‫در اين زمينه با او صحبت کرده‌اند‪ ،‬موضوع را از کسي پنهان‬ ‫نمي‌کند اما زنان ايراني اين مساله را جزو مسايل ممنوعه‬ ‫مي‌دانند‪ ،‬اغلب دچار سرماخوردگي‪ ،‬ميگرن و بيماري‌هاي‬ ‫عجيبي مي‌شوند که نمي‌توان ريشه‌اي براي آن‌ها پيدا‬ ‫کرد‪».‬‬ ‫تجربه‌هاي شخصي اين روان‌شناس نشان مي‌دهد که‬ ‫بحران‌هاي رواني بين مردان ايراني به شيوه‌هاي ديگري‬ ‫بروز پيدا مي‌کند‪ .‬آن‌ها کمتر نزد روان‌شناس مراجعه‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬براي حل مشکل خود يا به الکل پناه مي‌برند يا با‬ ‫دوستان خود وقت گذراني مي‌کنند در مجموع اين مشکل را‬ ‫به شکل بيروني دفع مي‌کنند اما در خانه احساس تنهايي‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫دکتر ناناز پيرنيا‪ ،‬روان درمان ساکن شهر لوس انجلس‬ ‫در ادامه‪ ،‬اضطراب را مشکل مهم بيماران ايراني مي‌داند‬ ‫که به کلينيک وي مراجعه مي‌کنند‪« :‬در نتيجه اضطراب‪،‬‬ ‫مشکالتي مثل اسپاسم عضالت و مفاصل‪ ،‬اختالل در فشار‬ ‫خون و کلسترول بد خوابي وانواع دردهاي فيزيکي نظير دل‬ ‫درد و نيز نامنظم شدن خورد و خوراک براي افراد مضطرب‬ ‫ايجاد مي‌شود‪ ».‬به گفته پيرنيا‪ ،‬مشکالت فکري‪ ،‬استرس‪،‬‬ ‫افسردگي‪ ،‬اختالل در حافظه باعث بروز انواع رفتار‌ها‬ ‫نظير زياد خوردن‪ ،‬کم خوردن‪ ،‬عصباني شدن و ناتواني در‬ ‫برقراري رابطه مي‌شود‪ .‬از اين رو است که ‌گاه مي‌بينيم‬ ‫برخي از اين افراد به مواد مخدر روي مي‌آورند‪.‬‬ ‫عباس مودب نيز معتقد است مهاجراني با مشکالت‬ ‫رواني مواجه مي‌شوند که در شرايط بيکاري قرار داشته‬ ‫باشند‪« :‬در جايي مثل اروپا چنانچه کار نداشته باشيد‬ ‫از گرسنگي نخواهيد مرد‪ ،‬اما ارزشي در جامعه نخواهيد‬ ‫داشت‪ .‬ابتداي هر ماه‪ ،‬کمک هزينه شما را به حسابتان‬ ‫مي‌ريزند‪ ،‬مشکل اقتصادي نخواهيد داشت که مجبور به‬ ‫دزدي شويد اما شخصيت اجتماعي قابل قبول نداريد‪ ،‬فردي‬ ‫با اين شرايط دچار افسردگي مي‌شود‪».‬‬ ‫به گفته اين روان‌شناس‪ ،‬از گذشته تا به حال‪ ،‬بيماري‬ ‫افسردگي يکي از بيماري‌هاي بسيار شايع در بين ايراني‌ها‬ ‫بوده است‪ .‬وي مهاجران ايراني را جزو شکننده‌ترين‬ ‫مهاجران در بين ساير مهاجران مي‌داند‪« :‬ويژگي‌هاي‬ ‫شخصيتي نظير صبوري‪ ،‬تندخويي‪ ،‬مهرباني يا خشن بودن‬ ‫بيماري نيستند ولي ناهنجاري شخصيتي‪ ،‬بيماري است و‬ ‫در بين مهاجران ايراني نيز بسيار است‪ .‬مثل نارسيسيسم‬ ‫(خودشيفتگي) و دو شخصيتي بودن که ديده نمي‌شوند‪،‬‬ ‫کسي براي اين موارد به پزشک مراجعه نمي‌کند‪ ،‬فرد‬ ‫همواره خود را توجيه مي‌کند‪ .‬اين افراد‪ ،‬ديگران را آلت‬ ‫دست خود قرار مي‌دهند و در کار خود بسيار واردند‪ .‬البته‬ ‫اين گونه بيماري‌ها در جوامعي مثل سوئد يا دانمارک به‬ ‫سرعت تشخيص داده مي‌شوند اما در جوامعي مثل ايران‬ ‫يا امريکا به دليل پيش زمينه‌هاي فرهنگي فرد به چشم‬ ‫نمي‌آيند‪».‬‬

‫جديد‪ ،‬بعدي اجتماعي و سياسي نيز داشت‪ .‬در دو سال (کمتر‬ ‫يا بيشتر) اين جوانان در معرض تبليغات سياسي و منش و‬ ‫روشي که حاکمان مي‌خواستند ‪ -‬آن هم با اعمال زور و دستور‬ ‫از باال‪ -‬قرار مي‌گرفتند‪ .‬در اين دو سال‪ ،‬جوانان در نظامي که‬ ‫بيشتر مبتني بر تنبيه بود مي‌آموختند که زندگي اجتماعي در‬ ‫قالب دولت‪ -‬ملت (عمدتا اقتدارگرا)‪ ،‬يعني اطاعت از مافوق‬ ‫و تن در دادن به قوانيني که اعمال يا عدم اعمال يا فرار از‬ ‫آن‌ها در دست کساني است که زور را در اختيار دارند‪ .‬امروز‬ ‫جوانان کمتر زير بار اين گونه تبليغات مي‌روند‪.‬‬ ‫از سوي ديگر استراتژي نظامي جمهوري اسالمي در‬ ‫سال‌هاي پس از جنگ ايران و عراق اخير چهار بعد داشته‬ ‫است‪:‬‬ ‫‪ )1‬حضور در مناطق بحراني و بي‌ثبات منطقه (لبنان‪ ،‬نوار‬ ‫غزه‪ ،‬افغانستان‪ ،‬يمن‪ ،‬سوريه و عراق) جهت ايجاد دردسر‬ ‫براي قدرت‌هاي بزرگ و ايجاد حاشيه‌ي امن در داخل‪)2 ،‬‬ ‫تقويت توان موشکي و ايجاد تهديد در فاصله‌هاي چند هزار‬ ‫کيلومتري کشور براي بازدارندگي و نيز تهديد‪ )3 ،‬پي‌گيري‬ ‫جدي برنامه اتمي که حداقل ظرفيت ساخت بمب اتمي را‬ ‫در کشور ايجاد مي‌کند و ‪ )4‬تقويت و تحکيم قدرت حزب‬ ‫پادگاني در داخل براي حفاظت از رژيم‪.‬‬ ‫سربازان اجباري و پياده‌نظامي متشکل از جوانان‬ ‫عادي غيرخودي‪ ،‬هيچ جايي در اين استراتژي ندارد‪ .‬سپاه‬ ‫پاسداران حتي براي اعزام نيرو به سوريه از ميان جوانان‬ ‫افغاني نيرو جذب مي‌کند و زمينه اجتماعي استخدام نيرو از‬

‫ميان ايرانيان را نمي‌بيند چه برسد به اعزام سرباز ايراني به‬ ‫اين کشور‪.‬‬

‫معضل سربازي‬

‫‪ ‬بدين جهت سربازي نه به کار دولت و حکومت مي‌آيد و‬ ‫نه به کار جامعه و هر دو طرف به دنبال فرار از مسئله هستند‪.‬‬ ‫در سمت مردم چون امکاني براي قانع ساختن حاکمان با‬ ‫روش‌هاي دمکراتيک وجود ندارد‪ ،‬خانواده‌هاي قدرتمند و‬ ‫ثروتمند با اتکا به روابط و ثروت خود و بخشي از خانواده‌هاي‬ ‫بدون دسترسي به قدرت و ثروت با پذيرش فرار جوانان خود‬ ‫از سربازي با اين معضل مواجه شده‌اند‪.‬‬ ‫خانواده‌هايي که مي‌توانند حتي قبل از رسيدن جوانان‬ ‫پسر خود به سن خدمت آنها را براي تحصيل به خارج‬ ‫مي‌فرستند تا در داخل مشمول نشوند‪ .‬بخشي از خانواده‌هاي‬ ‫غيرمتصل به قدرت و کم درآمد نيز در شرايط استيصال‬ ‫جوانان خود را به سربازي مي‌فرستند‪ .‬دولت نيز در اين‬ ‫شرايط به دنبال استفاد ‌ه از اين موضوع براي تامين کسري‬ ‫بودجه است‪ .‬اما راه حل‌هاي فوق معضل سربازي اجباري را‬ ‫که عمر مفيدش در دنيا به اتمام رسيده حل نمي‌کند‪ .‬چاره‌ کار‬ ‫در حرفه‌اي و داوطلبانه شدن خدمت نظامي و آموزش نظامي‬ ‫همگاني براي شرايط جنگي در کشورهايي با سيستم‌هاي‬ ‫دفاعي ضعيف‌تر است‪.‬‬


‫‪41‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫برنامه‌هاي کانون ايرانيان آتالنتا‬

‫کالس‌هاي آموزش زبان فارسي کانون توسط مهندس توفيقيان از ‪ 4‬ژانويه ‪ 2015‬دوباره آغاز به کار‬ ‫کرده است‪ .‬ساعت شروع کالس‌ها ده و نيم صبح يکشنبه‌ها اعالم شده است‪.‬‬ ‫براي کسب اطالعات بيشتر با شماره تلفن کانون يا وبسايت ‪ www.kanoon.info‬تماس‬ ‫بگيريد‪.‬‬ ‫‪3460 Chamblee-Dunwoody Way‬‬ ‫‪Chamblee, GA 30341‬‬

‫فاکس تياتر‬

‫‪ 11‬ژانويه‪ ،‬باله دولتي روسيه‪ ،‬باله درياچه قو‬ ‫‪ 6‬فوريه‪ ،‬جري ساينفلد‬ ‫‪ 11‬تا ‪ 15‬فوريه‪ ،‬گروه رقص مدرن الوين ايلي‬ ‫‪ 18‬فوريه تا ‪ 8‬مارچ‪ ،‬شوي برادوي «ويکد»‬ ‫‪ 13‬مارچ‪ ،‬جان ملنکمپ‬ ‫براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامه‌هاي اين نهاد و تهيه بليت مي‌توان با‬ ‫شماره تلفن‪ (800) 745-3000‬يا آدرس اينترنتي ‪ www.ticketmaster.com‬تماس گرفت‪.‬‬

‫موفقيتي ديگر براي «پويا»‬

‫هيات مديره «پويا» (سازمان حرفه‌اي آمريکايي‌هاي ايراني‌تبار) اعالم کرده است که در جشن‬ ‫جمع‌آوري اعانه که در ‪ 8‬دسامبر در محل رستوران فليور در آتالنتا برگزار شد‪ ،‬اين سازمان موفق شد در‬ ‫مجموع ‪ 16‬هزار دالر جمع‌آوري کند تا به کار کمک به دانشجويان ايراني بيايد‪ .‬اين موسسه از دکتر عرب‌نيا‬ ‫و دکتر مدرسي تقاضا کرده تا معيارهاي اهداي اين کمک‌ها را مدون کنند‪.‬‬

‫‪41‬‬

‫جدول کالسيک‬ ‫افقي‪:‬‬ ‫‪ – 1‬وسيله‌اي براي اندازه‌گيري زاويه‌ها در نقشه‌برداري‬ ‫_ بي‌بند و بار‪.‬‬ ‫‪ – 2‬ميانجي _ از حروف الفباي يوناني _ شير آغوز‪.‬‬ ‫‪ – 3‬جانوري با پوست گران‌قيمت _ سازمان فضانوردي‬ ‫آمريکا _ درخور و اليق‪.‬‬ ‫‪ – 4‬نهيب _ باالي زانو _ زير نظر قرار دادن و نگهداري‪.‬‬ ‫‪ – 5‬تير پيکاندار _ خبرگزاري دانشجويان ايران _‬ ‫اندرون دهان‪.‬‬ ‫‪ – 6‬آزاد و رها _ گياه رنگرزي _ پسر فريدون و برادر‬ ‫«سلم» و «تور» در شاهنامه‪.‬‬ ‫‪ – 7‬گشودگي لب‌ها _ غيب‌گو _ تنگه ايران‪.‬‬ ‫‪ – 8‬پسوند شباهت _ از توابع استان خراسان _ دريغ‬ ‫خوردن‪.‬‬ ‫‪ – 9‬خندان و گشاده‌رو _ کفش پاشنه‌دار قديمي _ اثري‬ ‫نوشته «آندره ژيد» نويسنده فرانسوي متولد ‪1868‬‬ ‫ميالدي که در يازده سالگي يتيم شد‪.‬‬ ‫‪ – 10‬جدا شده _ نامي براي بلدرچين _ طايفه‌اي در‬ ‫غرب ايران‪.‬‬

‫فيليپس ارينا‬

‫‪ – 11‬رمق آخر _ ذره‌اي از ذرات نور اهورامزدا _ يکي از دو جنس‪.‬‬ ‫‪ – 12‬پشت سر هم _ از بيماريهاي جلدي _ گل نوميدي‪.‬‬ ‫‪ – 13‬کثرت آمد و شد _ زاينده _ نوعي شيريني‪.‬‬ ‫‪ – 14‬شوخي و مزاح _ قمقمه _ گرامي داشتن‪.‬‬ ‫‪ – 15‬النه پرنده _ تملق و چاپلوسي‪.‬‬

‫عمودي‪:‬‬

‫‪ 11‬تا ‪ 16‬فوريه‪ ،‬سيرک برادران رينگلينگ‬ ‫‪ 19‬فوريه‪ ،‬مارون فايو‬ ‫‪ 24‬مارچ‪ ،‬آريانا گرانده‬ ‫‪ 25‬مارچ‪ ،‬فليتوود مک‬ ‫براي تهيه بليت با شماره تلفن ‪ (404) 878-3000‬تماس بگيريد‪.‬‬

‫موزه آتالنتا‬

‫مجموعه آثاري از سزان و ديگر هنرمندان مدرنيست اروپا‪ ،‬فقط تا ‪ 11‬ژانويه ‪ 2015‬برقرار خواهد بود‪.‬‬ ‫مجموعه عکس‌هاي «وين بالک»‪ ،‬آثار سياه و سفيد و رنگي از يکي از بزرگ‌ترين عکاسان آمريکا در نيمه‬ ‫سده بيستم تا ‪ 18‬ژانويه برپا خواهد بود‪.‬‬ ‫مجموعه عکس‌هاي خياباني «هلن لويت» از ‪ 10‬ژانويه تا ‪ 31‬مي‪.‬‬

‫‪ – 15‬ناپدري _ شيميدان بزرگ انگليسي و کاشف «گاز‬ ‫اکسيژن»‪.‬‬

‫واژه‌گذاري‬ ‫‪ 2‬حرفي‪:‬‬ ‫مک _ گم _ رش _ هد _ با _ فر _ زي _ جد‪.‬‬ ‫‪ 3‬حرفي‪:‬‬ ‫راد _ کود _ يني _ ترا _ گار _ باز _ الم _ نرد _ ناي _‬ ‫لرد _ کيا _ پيل _ رام _ ناک‪.‬‬ ‫‪ 4‬حرفي‪:‬‬ ‫ياري _ رامي _ رالي _ زاﺋﺪ _ ميان _ مايا _ رخام _ نادر‬ ‫_ تيپا _ منهي _ رگبي _ آپيس _ اوين _ اهوا _ ايرا _ ازين‪.‬‬ ‫‪ 5‬حرفي‪:‬‬ ‫مشهور _ اسفنج _ خميره _ سندان _ پامير _ آرامي _‬ ‫اسامي _ الندا _ دارسي _ منشور _ نهاني _ نمابر‪.‬‬ ‫‪ 6‬حرفي‪:‬‬ ‫برنامه _ بايرام _ پايکوه _ کرماني _ شوکران _ ساربان‬ ‫_ ناکامي _ ديوسان‪.‬‬ ‫‪ 7‬حرفي‪:‬‬ ‫ماناگوا _ ناﭘﻠﺌﻮن _ بيسمارک _ ميرزاده‪.‬‬

‫‪ – 1‬پزشک و جامعه‌شناس مشهور فرانسوي که کتاب «تاريخ تمدن‬ ‫اسالم» از اوست _ آزاد‪.‬‬ ‫‪ – 2‬فراغ و سکون _ رخت و کسوت _ تعليم دادن‪.‬‬ ‫‪ – 3‬طايفه‌اي از نژاد سامي که به زبان سرياني تکلم مي‌کنند _ راه‬ ‫رفتن از روي ناز _ پيرو و سالک‪.‬‬ ‫‪ – 4‬از اعياد مسلمانان _ بندگاه ميان ساعد و بازو _ نفرين شده و‬ ‫لعن شده‪.‬‬ ‫‪ – 5‬صوت شگفتي _ کامل شدن رشد ميوه _ بسيار زياد‪.‬‬ ‫‪ – 6‬درخت صنوبر _ مرگ موش _ قريه و روستا‪.‬‬ ‫‪ – 7‬چاق و فربه _ از صفات خداوند به معني «بزرگ‌تر» _ ياوه درهم‬ ‫ريخته‪.‬‬ ‫‪ – 8‬واحد شمارش چارپايان _ باالبر طبقاتي _ چپ‌چشم و دوبين‪.‬‬ ‫‪ – 9‬مشهور و پرآوازه _ بانگ‌شتر _ از ملزومات خوشنويسي‪.‬‬ ‫‪ – 10‬از بت‌هاي عصر جاهليت _ هر جسمي که جريان برق را به‬ ‫خوبي از خود عبور دهد _ گردنکشي و نافرماني‪.‬‬ ‫‪ – 11‬الف و گزاف _ دست نيافتني _ زياده‌خواهي و حرص‪.‬‬ ‫‪ – 12‬از آالت موسيقي _ شادماني و سرور _ از ماههاي عربي‪.‬‬ ‫‪ – 13‬بهترين عطر سنتي ايران _ ملخ _ اصل هر چيز‪.‬‬ ‫‪ – 14‬حامله و باردار _ گذرگاه سيل _ اينک‪.‬‬


‫‪42‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫تيم ملي ايران در جام‬ ‫ملت‌هاي آسيا‬

‫تيم ملي فوتبال ايران با اسامي زير براي شرکت در‬ ‫رقابت‌هاي جام ملت‌هاي آسيا ‪ 2015‬استراليا به اين کشور‬ ‫سفر کرد‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا و به نقل از سايت رسمي فدراسيون‬ ‫فوتبال‪ ،‬کارلوس کي‌روش سرمربي تيم ملي ايران ابتدا نام‬ ‫‪ 21‬بازيکن را براي حضور در رقابت‌هاي جام ملتهاي آسيا‬ ‫اعالم کرده بود و پس از آنکه وضعيت چند بازيکن مشمول‬ ‫سربازي مشخص شد‪ ،‬اسامي دو بازيکن ديگر به نامهاي‬ ‫مهرداد پوالدي و سروش رفيعي را نيز به اين ليست اضافه‬ ‫کرد تا در مجموع با ‪ 23‬بازيکن خود را آماده اين بازيها کند‪.‬‬ ‫اسامي دعوت شدگان به تيم ملي به اين شرح است‪:‬‬ ‫دروازه‌بان‌ها‪ :‬عليرضا حقيقي‪ ،‬محسن فروزان‪ ،‬عليرضا‬ ‫بيرانوند‪.‬‬ ‫مدافعان‌‪ :‬هاشم بيک‌زاده‪ ،‬رامين رضاييان‪ ،‬سيد جالل‬ ‫حسيني‪ ،‬وريا غفوري‪ ،‬اميرحسين صادقي‪ ،‬مرتضي پورعلي‬ ‫گنجي‪ ،‬احسان حاج صفي و مهرداد پوالدي‪.‬‬ ‫بازيکنان مياني‪ :‬وحيد اميري‪ ،‬جواد نکونام‪ ،‬آندرانيک‬ ‫تيموريان‪ ،‬اميد ابراهيمي‪ ،‬مسعود شجاعي و سروش رفيعي‪.‬‬ ‫مهاجمان‪ :‬اشکان دژاگه‪ ،‬عليرضا جهانبخش‪ ،‬خسرو‬ ‫حيدري‪ ،‬کريم انصاري‌فرد‪ ،‬رضا قوچان‌نژاد و سردار آزمون‪.‬‬ ‫تيم ملي براي آمادي سازي به يک اردو در افريقاي‬ ‫جنوبي رفت و کارلوس کي‌روش سرمربي تيم ملي بعد از اين‬ ‫اردو اعالم کرد‪ ،‬در مقطع کنوني که ما عازم جام ملت‌هاي‬ ‫آسيا هستيم مي‌خواهم مراتب قدرداني خود را از تک تک‬ ‫بازيکنان ابراز کنم که در اين اردو انگيزه‪ ،‬روحيه و رفتار‬ ‫حرفه‌اي از خود نشان دادند و مطمئن هستم بازيکناني که‬

‫در فوتبال را دارند تا کنون همکاري مناسبي با کميسيون‬ ‫اصل ‪ 90‬نداشته و حاضر نشده‌اند اطالعات الزم را در‬ ‫اختيار کميته پيگيري کننده قرار دهند‪ ،‬علي رغم اين تا کنون‬ ‫اطالعات خوبي در خصوص اين موضوع جمع‌آوري شده که‬ ‫در گزارش نهايي به اطالع عموم مي‌رسد‪.‬‬ ‫رسايي نايب رئيس کميسيون اصل ‪ 90‬مجلس شوراي‬ ‫اسالمي ايران نيز هست‪.‬‬ ‫اين نماينده مجلس شوراي اسالمي در پاسخ به اين‬

‫نام آنها در اين ليست نيست در آينده نزديک فرصتي دوباره‬ ‫خواهند داشت‪.‬‬ ‫گروه‌بندي مسابقات جام ملت‌هاي آسيا که به ميزباني‬ ‫پنج شهر سيدني‪ ،‬ملبورن‪ ،‬کانبرا‪ ،‬نيوکاسل و بريسبين کشور‬ ‫استراليا برگزار مي‌شود‪ ،‬به شرح زير است‪:‬‬ ‫گروه ‪ :A‬استراليا‪ ،‬کره جنوبي‪ ،‬عمان‪ ،‬کويت‬ ‫گروه ‪ :B‬ازبکستان‪ ،‬عربستان‪ ،‬چين‪ ،‬کره شمالي‬ ‫گروه ‪ :C‬ايران‪ ،‬امارات‪ ،‬قطر‪ ،‬بحرين‬ ‫گروه ‪ :D‬ژاپن‪ ،‬اردن‪ ،‬عراق‪ ،‬فلسطين‬ ‫اين مسابقات از ‪ 9‬ژانويه آغاز خواهد شد و تا ‪ 25‬ژانويه‬ ‫ادامه خواهد داشت‪.‬‬ ‫گفتني است که ستاد کل نيروهاي مسلح ايران با اعزام‬ ‫سروش رفيعي‪ ،‬مهرداد پوالدي‪ ،‬شجاع خليل‌زاده و حسين‬ ‫ماهيني بازيکناني که کارت معافيت از خدمت وظيفه عمومي‬ ‫آنها باطل اعالم شده بود‪ ،‬به جام ملت‌هاي استراليا موافقت‬ ‫کرد که در نهايت مهرداد پوالدي و سروش رفيعي به ليست‬ ‫تيم ملي اضافه شدند‪.‬‬ ‫وزير ورزش ايران در نامه‌اي به رئيس ستاد کل نيروهاي‬ ‫مسلح از او خواسته بود که با سفر چند بازيکن سرباز به جام‬ ‫ملت‌هاي آسيا موافقت کند‪.‬‬ ‫موسي کمالي جانشين اداره منابع انساني ستاد کل‬ ‫نيروهاي مسلح ايران درباره اين موضوع گفته بود‪ ،‬با توجه‬ ‫به تقاضاي وزير ورزش و جوانان و جمعي از مسئوالن‬ ‫کشوري‪ ،‬تعدادي از بازيکنان فوتبال و ‪ ،...‬رياست کل ستاد‬ ‫کل نيروهاي مسلح با تاکيد بر لزوم برخورد قانوني با کساني‬

‫شکستن طلسم ‪ 40‬ساله‪،‬‬ ‫به محمد خاکپور سپرده شد‬ ‫براي تيم ملي فوتبال اميد ايران در فاصله‌اي‬ ‫کوتاه‪ ،‬سرمربي ديگري انتخاب شده است‪ .‬محمد‬ ‫خاکپور در فاصله سه ماه تا دور نخست از مرحله‬ ‫مقدماتي بازي‌هاي المپيک در منطقه آسيا‪ ،‬هدايت اين‬ ‫تيم را برعهده گرفته است‪.‬‬ ‫پس از اينکه اين تيم با هدايت «نلو وينگادا»‬ ‫در بازي‌هاي آسيايي اينچئون حذف شد‪« ،‬زالتکو‬ ‫کرانچار» جاي او را گرفت اما «کميته تاييد صالحيت‬ ‫مربيان خارجي» در وزارت ورزش‪ ،‬با حضور کرانچار در‬ ‫ايران‪ ‬مخالفت کرد‪.‬‬ ‫علي رغبتي دبير اين کميته در برنامه ‪ 90‬گفت‪:‬‬ ‫«کرانچار در رختکن تيم سپاهان مشروبات الکلي‬ ‫استفاده کرده بود‪ .‬او از تيم ملي مونته نگرو نيز براي‬ ‫همين کنار گذاشته شد‪ .‬فيفا مصرف الکل در ورزشگاه‌ها‬ ‫را ممنوع کرده است‪ .‬ضمن اينکه اين رفتار با فرهنگ‬ ‫ما مغايرت داشت‪».‬‬ ‫در پي حذف کرانچار‪ ،‬حبيب کاشاني مدير تيم‬ ‫اميد‪ ‬از سمت خود استعفا داد‪ .‬در ادامه‪« ،‬هومن‬ ‫افاضلي» هم حاضر نشد به عنوان سرمربي موقت‪ ،‬تيم‬ ‫اميد را هدايت کند‪ .‬محمد خاکپور مدير فني تيم اميد نيز‬ ‫مانند کاشاني از مسئوليت خود کناره‌گيري کرد‪.‬‬ ‫اين در حالي است که قرعه‌کشي مرحله اول‬

‫‪42‬‬

‫رقابت‌هاي مقدماتي المپيک ‪2016‬‬ ‫برگزار شده و ايران با عربستان‪،‬‬ ‫نپال‪ ،‬افغانستان و فلسطين هم‌گروه‌‬ ‫است‪ .‬اين مسابقات از روزهاي‬ ‫ابتدايي فروردين سال آينده به‬ ‫ميزباني ايران برگزار مي‌شود و‬ ‫تيم‌هاي اول به همراه شش تيم برتر‬ ‫دوم در گروه‌هاي دهگانه‪ ،‬به مرحله دوم راه پيدا مي‌کنند‪.‬‬ ‫محمد خاکپور بازيکن و کاپيتان سابق تيم ملي ايران‪،‬‬ ‫سابقه حضور در جام جهاني ‪ 1998‬را دارد‪ .‬او همراه با‬ ‫تيم ملي‪ ،‬عنوان سوم جام ملت‌هاي آسيا در سال ‪1996‬‬ ‫را کسب کرد‪ .‬دو سال بعد هم همراه با تيم ملي فاتح‬ ‫بازي‌هاي آسيايي شد و تک گل ملي خود را نيز در همين‬ ‫مسابقات مقابل تاجيکستان زد‪.‬‬ ‫خاکپور با سابقه بيش از دهسال عضويت در تيم ملي‪،‬‬ ‫سال ‪ 1378‬در برابر مکزيک آخرين بازي ملي‌اش را انجام‬ ‫داد و و رکورد ‪ 52‬بازي را به ثبت رساند‪.‬‬ ‫او سابقه حضور در پاس تهران‪ ،‬پرسپوليس‪ ،‬بهمن‬ ‫کرج‪ ،‬وان اسپور ترکيه ‪،‬گيالنک سنگاپور و مترو استارز‬ ‫آمريکا را دارد و مدتي هم در آمريکا به مربيگري در‬ ‫رده‌هاي سني پايه پرداخته است‪.‬‬ ‫خاکپور اينک از سوي فدراسيون فوتبال‪ ،‬وارث تيمي‬

‫که با جعل و دسيسه اقدام به اخذ کارت معافيت کرده‌اند‬ ‫با حضور «سروش رفيعي»‪« ،‬شجاع خليل زاده»‪« ،‬حسين‬ ‫ماهيني» و «مهرداد پوالدي» در اين دوره از مسابقات آسيايي‬ ‫موافقت کرده است‪.‬‬ ‫آقاي کمالي تاکيد کرده بود که اين بازيکنان پس از‬ ‫بازگشت از جام ملت‌هاي آسيا بايد به سربازي بروند و اجازه‬ ‫سفر به استراليا به معناي چشم پوشي از تخلف اين بازيکنان‬ ‫نيست و آنها پس از پايان اين بازي‌ها بايد به سربازي اعزام‬ ‫شوند‪.‬‬

‫‪ 144‬بازيکن فوتبال ايران‬ ‫ممنوع‌الخروج هستند‬

‫حميد رسايي نماينده مجلس شوراي اسالمي ايران و‬ ‫مسئول رسيدگي به پرونده فساد در فوتبال اعالم کرد که‬ ‫‪ 144‬تن از بازيکنان فوتبال اين کشور‪ ،‬به دليل بدهي مالياتي‬ ‫ممنوع‌الخروج هستند‪.‬‬ ‫او در اين باره گفت که چند باشگاه و بازيکن فوتبال‬ ‫بيش از ‪ 130‬ميليارد تومان بدهي مالياتي دارند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري فارس‪ ،‬حميد رسايي جزئيات‬ ‫جديدي از پيگيري پرونده فساد در فوتبال ايران را بيان کرده‬ ‫است‪ .‬وي در خصوص مراحل رسيدگي به اين پرونده گفت‪،‬‬ ‫متأسفانه برخي نهاد‌ها که وظيفه مبارزه و رصد کردن فساد‬ ‫شده که مرداني چون‬ ‫حسن حبيبي‪ ،‬اگون‬ ‫(آلمان)‪،‬‬ ‫کوردس‬ ‫مهدي مناجاتي‪ ،‬محمد‬ ‫حسين‬ ‫مايلي‌کهن‪،‬‬ ‫فرکي‪ ،‬وينگو بگوويچ‬ ‫و عليرضا منصوريان‬ ‫دوران فعاليت در آن را‬ ‫همگي با ناکامي سپري‬ ‫کرده‌اند‪.‬‬ ‫تيم اميد ايران‬ ‫آخرين بار در المپيک‬ ‫‪ 1976‬مونترال بازي‬ ‫کرده است‪ .‬حاال در‬ ‫گام اول از مسير طوالني تا المپيک‪ ،‬عربستان سخت‌ترين‬ ‫رقيب ايران است‪ .‬لورنزو آنتولي از اسپانيا مدتي است هدايت‬ ‫عربستان را بر عهده گرفته و برنامه‌هاي تدارکاتي منسجمي‬ ‫را پيگيري مي‌کنند‪ .‬آنها آخرين بار در المپيک ‪ 1996‬آتالنتا‬ ‫حضور داشتند‪ .‬‬ ‫فلسطين هم در بازي‌هاي آسيايي عملکرد خوبي داشت و‬ ‫مقابل عمان و تاجيکستان به پيروزي رسيد‪ ‬و با وجود شکست‬ ‫مقابل سنگاپور از گروه خود صعود کرد‪.‬‬ ‫افغانستان در رده اميد هيچ‌گاه موفق نبوده است‪ .‬هدايت‬ ‫اين تيم به عهده «خداداد ظاهر» است‪ .‬نپال هم با سرمربيگري‬ ‫استفانوفسکي از آمريکا به تهران خواهد آمد‪.‬‬ ‫گفتني است که پس از انتخاب محمد خاکپور به عنوان‬ ‫سرمربی‪ ،‬مجيد صالح و هادی طباطبايی به عنوان دستياران‬ ‫و محمد مايلی کهن به عنوان مدير فنی تيم ملی اميد انتخاب‬ ‫شدند‪.‬‬

‫سئوال که چرا تهيه گزارش پرونده فساد در فوتبال تا اين‬ ‫اندازه طوالني شده است گفت‪:‬‬ ‫«گزارش در حال نهايي شدن است هر چند متأسفانه‬ ‫برخي دستگاه‌ها که وظيفه دارند از سالمت روند يک دستگاه‬ ‫حراست کنند و با مفاسد موجود در يک مجموعه برخورد‬ ‫کنند در اين زمينه کوتاهي مي‌کنند‪ ،‬حتي در ارائه گزارش‬ ‫به کميسيون اصل ‪ 90‬که وظيفه و تکليف قانوني آنهاست‬ ‫همکاري الزم را صورت نمي‌دهند‪».‬‬

‫ميزباني جام باشگاه‌هاي‬ ‫واليبال و قهرماني زير ‪23‬‬ ‫سال از ايران گرفته شد‬

‫کنفدراسيون واليبال آسيا ميزباني جام باشگاه‌هاي آسيا‬ ‫و قهرماني زير ‪ 23‬سال اين قاره را از ايران پس گرفته‬ ‫است‪ .‬اما مهم‌ترين تصميمي که واليبال‌دوستان ايراني را‬ ‫شگفت‌زده کرده‪ ،‬لغو صعود مستقيم قهرمان آسيا به المپيک‬ ‫‪ 2016‬است‪.‬‬ ‫ايران اميدوار بود با ميزباني قهرماني آسيا در سال آينده‬ ‫و کسب عنوان نخست‪ ،‬براي نخستين بار راهي المپيک شود‪.‬‬ ‫کنفدراسيون آسيا ميزباني قهرماني آسيا را پس نگرفته‪ ،‬اما‬ ‫با حذف سهميه المپيک از اين رقابت‌ها‪ ،‬اعتبار مسابقات را‬ ‫از ميان برده است‪.‬‬ ‫مسئول روابط بين‌الملل فدراسيون واليبال ايران‬ ‫با ابراز بي‌اطالعي از دليل پس گرفتن دو ميزباني گفته‬ ‫است‪« :‬نمي‌دانم چرا اين ميزباني‌ها را گرفتند و در سکوت‬ ‫کشورهاي مسلمان‪ ،‬به ميانمار دادند‪ .‬رييس کنفدراسيون‬ ‫آسيا اقتدار الزم را ندارد‪ .‬چطور کشورهاي اسالمي حاضر‬ ‫شدند جام باشگاه‌ها در ميانمار برگزار شود‪ .‬کشور ميانمار‬ ‫مشکالت سياسي زيادي با مسلمانان دارد‪ .‬نمي‌دانم چه‬ ‫اتفاقي افتاد که دو ميزباني ديگر را هم از ايران گرفتند‪».‬‬ ‫اما نظر رييس فدراسيون واليبال کام ً‬ ‫ال متفاوت است‬ ‫و به اعتقاد او ميزباني‌هاي ايران پس گرفته نشده است‪.‬‬ ‫محمدرضا داورزني مي‌گويد‪« :‬ما به نوعي با آن‌ها معاوضه‬ ‫کرديم‪ .‬ميزباني زير ‪ 23‬سال را داديم و قهرماني آسيا را‬ ‫گرفتيم‪ .‬براي ميزباني جام باشگاه‌ها هم اصراري نداشتيم‪.‬‬ ‫از سال ‪ 91‬تصميم گرفتيم ديگر به هيچ عنوان ميزباني‌هاي‬ ‫آسيايي را تقبل نکنيم‪».‬‬


‫‪43‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫فدراسيون واليبال ايران در حالي نسبت به داليل‬ ‫تصميمات کنفدراسيون آسيا ابراز بي‌اطالعي مي‌کند که اين‬ ‫فدراسيون پس از آزادي موقت غنچه قوامي از زندان و رفع‬ ‫مشکل ميزباني قهرماني آسيا‪ ،‬در پايگاه خبري‌اش گزارشي‬ ‫منتشر کرد با عنوان «ديپلماسي جواب داد‪».‬‬ ‫غنچه قوامي از متقاضيان تماشاي بازي ايران و ايتاليا‬ ‫در ليگ جهاني واليبال بود که بازداشت شد و بيش از سه ماه‬ ‫را در زندان به سر برد‪ .‬همزمان با شدت گرفتن اعتراض‌ها‬ ‫از سوي تيم‌هاي مختلف واليبال دنيا و فدراسيون جهاني‪،‬‬ ‫خانم قوامي در حالي که به يک سال حبس تعزيري و دو‬ ‫سال ممنوعيت خروج از کشور محکوم شده بود‪ ،‬به قيد وثيقه‬ ‫‪ 100‬ميليون توماني آزاد شد‪.‬‬ ‫اما فدراسيون واليبال ايران بدون اشاره به ماجراي‬ ‫غنچه قوامي در سايت خود نوشت‪« :‬داورزني در تايلند طي‬ ‫نشست‌هاي جداگانه با روساي فدراسيون‌هاي مختلف‪ ،‬دکتر‬ ‫آري گراسا رييس ‪ FIVB‬و بن ناصر رييس ‪ AVC‬موافقت‬ ‫مجدد آن‌ها را براي ميزباني ايران جلب کرد‪ ».‬حاال با تصميم‬ ‫اخير به نظر مي‌رسد ديپلماسي فدراسيون ايران تا زماني که‬ ‫با ورود زنان به ورزشگاه‌ها موافقت نشود‪ ،‬کاربرد چشمگيري‬ ‫نخواهد داشت‪.‬‬ ‫سعيد درخشنده مسئول روابط بين‌الملل اين فدراسيون‬ ‫درباره صعود نکردن قهرمان آسيا به المپيک و اجبار به حضور‬ ‫در مسابقات انتخابي گفت‪« :‬قهرمانان همه قاره‌ها به المپيک‬ ‫مي‌روند جز آسيا‪ .‬در تورنمنت انتخابي آسيا هم کشورهاي‬ ‫غير آسيايي شرکت مي‌کنند‪ .‬متاسفانه مديريت کنفدراسيون‬ ‫آسيا بسيار ضعيف است‪».‬‬ ‫درخشنده معتقد است‪« :‬کنفدراسيون بايد از حق قاره‬ ‫دفاع کند‪ .‬بايد تورنمنت انتخابي را لغو کنند و قهرمان آسيا‬ ‫را به المپيک بفرستند‪ .‬اميدواريم تجديد نظر شود‪ .‬در جلسه‬ ‫کميته مسابقات گفتند زمان نداريم انتخابي برگزار کنيم و‬ ‫قهرمان آسيا به المپيک برود‪ .‬اما برخي اعمال نفوذ‌ها اين‬ ‫برنامه را تغيير داده است‪».‬‬ ‫کشورهاي شرق آسيا بر برگزاري مسابقات انتخابي‬ ‫المپيک در ژاپن تاکيد دارند‪ .‬حاال ايران پيشنهاد داده هر‬ ‫کجا مي‌خواهند قهرماني آسيا را برگزار کنند‪ ،‬حتي در ژاپن‬ ‫اما نگذارند کشورهاي غير آسيايي در انتخابي المپيک حضور‬ ‫يابند‪.‬‬ ‫آقاي درخشنده به ايسنا گفته است‪« :‬رييس فدراسيون‬ ‫جهاني تا يکسال قبل دنبال راي کشورهاي آسيايي بود‬ ‫اما حاال که زمان دادن حق آسياست نمي‌دانم چرا اين‬ ‫کنفدراسيون اعمال قدرت نمي‌کند‪».‬‬ ‫در حال حاضر قهرمان و نايب قهرمان جام جهاني‬ ‫‪ ،2015‬فاتحان چهار تورنمنت انتخابي و چهار قهرمان قاره‬ ‫(آمريکاي جنوبي‪ ،‬اروپا‪ ،‬آفريقا و آمريکاي شمالي ‪ -‬مرکزي)‬ ‫به عالوه برزيل ميزبان‪ 12 ،‬سهميه المپيک را دريافت‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬

‫دور حذفي ليگ قهرمانان‬ ‫اروپا‪ :‬چلسي در پاريس‪،‬‬ ‫بارسا در منچستر‬

‫قرعه‌کشي مرحله يک هشتم نهايي ليگ قهرمانان و دور‬ ‫يک شانزدهم نهايي ليگ اروپا برگزار شد و دو مصاف رفت‬ ‫و برگشت بارسلونا با منچسترسيتي از جمله جذاب‌ترين‬ ‫بازي‌ها در ‪ 24‬رويارويي اين دو تورنمنت بزرگ فوتبال اين‬ ‫قاره هستند‪.‬‬ ‫دور رفت از يک هشتم نهايي ليگ قهرمانان‪ 17 ،‬فوريه‬ ‫برگزار خواهد شد‪ .‬طبق قرعه‌کشي صورت گرفته رئال‌مادريد‬ ‫مدافع عنوان قهرماني بايد با شالکه ديدار کند‪.‬‬ ‫رئال حاال در بهترين فرم خود طي سال‌هاي گذشته‬ ‫قرار دارد و از حيث تداوم پيروزي‌ها از پارسال که قهرمان‬ ‫شد هم در فرم مطلوب‌تري است‪.‬‬ ‫آتلتيکو مادريد فيناليست سال گذشته نيز رو در روي‬ ‫بايرلورکوزن قرار خواهد گرفت‪.‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫چلسي که با مورينيو روزهايي رويايي را سپري مي‌کند‪،‬‬ ‫ي سن ژرمن و‬ ‫با حريفي سرسخت مواجه شده است‪ :‬پار ‌‬ ‫زالتان ابراهيموويچ يکي از سه بازيکن خطرناک حال حاضر‬ ‫جهان‪.‬‬ ‫اين دو تيم پارسال در يک چهارم نهايي با هم روبرو‬ ‫شدند و آبي‌هاي لندن به لطف گل دقايق پاياني «دمبا با» که‬ ‫حاال براي بشيکتاش بازي مي‌کند‪ ،‬راهي نيمه نهايي شدند‪.‬‬ ‫آرسنال که در زمستان ‪ 2014‬حال و هوايي بهاري را‬ ‫سپري مي‌کند و مدام ابر و آفتاب مي‌شود‪ ،‬بايد به مصاف‬ ‫موناکو برود‪ .‬آرسن ونگر فاصله چنداني با برپايي جشن‬ ‫بيستمين سال سرمربيگري در آرسنال ندارد اما اين روزها‬ ‫نيمکت او بيش از هر زمان ديگري در سال‌هاي اخير متزلزل‬ ‫است‪ .‬جالب آنکه موناکو تيمي است که ونگر هشت سال‬ ‫سرمربي‌اش بوده و دو جام برايشان گرفته است‪.‬‬ ‫منچسترسيتي در حالي به مصاف بارسلونا خواهد رفت‬ ‫که به طرزي معجزه‌آسا صعود کرد‪ .‬آنها در دو بازي آخر‬ ‫مرحله گروهي‪ ،‬بخت چهارم صعود بودند‪ .‬اما برد ناباورانه‬ ‫مقابل بايرن مونيخ با درخشش و هت تريک آگوئرو و غلبه‬ ‫بر آ‪.‬ث رم در خانه حريف‪ ،‬اين تيم را روانه دور بعد کرد‪.‬‬ ‫آيا معجزه آفريني شاگردان پلگريني‪ ،‬مقابل بارسا هم تداوم‬ ‫خواهد داشت؟‬ ‫يوونتوس بايد به مصاف بوروسيا دورتموند بروند که در‬ ‫بوندس ليگا اوضاع خوشي ندارد‪.‬‬ ‫پورتو و بازل با هم روبرو خواهند شد‪ .‬تيم سوئيسي‬ ‫اصال» حريف ساده‌اي نيست‪ .‬آنها از گروهي باال آمده‌اند که‬ ‫ليورپول حذف شده‪ .‬شاختار دونتسک هم رقيب بايرن مونيخ‬ ‫است‪ .‬ديدار نهايي ليگ قهرمانان در برلين برگزار خواهد شد‬ ‫و بهترين فرصت براي بايرن است که خاطره از دست دادن‬ ‫جام در خانه مقابل چلسي را اين بار در پايتخت جبران کند‪.‬‬ ‫غير از ليگ قهرمانان اروپا‪ ،‬ليگ اروپا نيز جذابيت‬ ‫ويژه‌اي دارد‪ .‬به خصوص‪ ‬که امسال از زير سايه سهمگين‬ ‫ليگ قهرمانان خارج شد و بيش از دوره‌هاي پيشين‪ ،‬در‬ ‫ق بود‪.‬‬ ‫جذب تماشاگر و توجه رسانه‌ها موف ‌‬ ‫در دور يک شانزدهم و مهم‌ترين ديدارها‪ ،‬سويا مدافع‬ ‫عنوان قهرماني با بوروسيا مونشن گالدباخ روبرو مي‌شود‪.‬‬ ‫ليورپول به مصاف بشيکتاش خواهد رفت که غول اين‬ ‫روزهاي فوتبال ترکيه است‪.‬‬ ‫ولفسبورگ با اسپورتينگ ليسبون بازي مي‌کند و سلتيک‬ ‫از بهترين تيم‌هاي حال حاضر شبه جزيره بريتانيا به مصاف‬ ‫اينترميالن خواهد رفت‪.‬‬ ‫در ساير بازي‌هاي مهم ترابوزان با ناپولي‪ ،‬رم با‬ ‫فاينورد‪ ،‬تاتنهام با فيورنتينا‪ ،‬ويارئال با سالزبورگ‪ ،‬آژاکس با‬ ‫لژيا ورشو‪ ،‬اندرلشت با دينامو مسکو‪ ،‬تورينو در برابر آتلتيکو‬ ‫بيلبائو و يانگ بويز سوئيس نيز مقابل اورتون به ميدان‬ ‫خواهند رفت‪.‬‬ ‫پيکارهاي رفت و برگشت مرحله‌ي يک هشتم نهايي‬ ‫ليگ قهرمانان اروپا در روز سه‌شنبه ‪ 17‬فوريه آغاز و روز‬ ‫چهارشنبه ‪ 18‬مارچ خاتمه خواهند يافت‪.‬‬

‫سرمربيان چرخشي در‬ ‫ليگ برتر فوتبال ايران‬

‫در ليگ‌هاي معتبر و حرفه‌اي فوتبال جهان‪ ،‬برخي‬ ‫مربيان به پايان فصل نمي‌رسند‪ .‬اين قاعده در فوتبال ايران‬ ‫برعکس شده و فقط برخي مربيان تا پايان فصل‪ ،‬روي‬ ‫نيمکت تيمشان مي‌نشينند!‬ ‫ليگ تازه به نيمه رسيده اما از ‪ 16‬باشگاه حاضر‪،‬‬ ‫هشت تيم سرمربي خود را تغيير دادند‪ .‬مربياني که حتي با‬ ‫ضعيف‌ترين نتايج‪ ،‬از گردونه ليگ بر‌تر بيرون نمي‌روند و‬ ‫صرفًا با همديگر جابجا مي‌شوند‪ .‬‬ ‫در اين بين‪ ،‬ملوان در ‪ 17‬هفته سه بار سرمربي خود را‬ ‫تغيير داده و رکورددار فصل است‪ .‬تغييراتي که اگر مفيد بود‪،‬‬ ‫اين تيم حاال در رده آخر قرار نداشت‪.‬‬ ‫عملکرد مديران و سرمربيان در فوتبال ايران‪ ،‬تصميمات‬ ‫و انتخاب‌هاي آنها‪ ،‬رکوردهاي کم‌نظير ‌و گاه بي‌نظير به جا‬ ‫گذاشته است‪ .‬مث ً‬ ‫ال محمود ياوري از اواخر دهه چهل شمسي‬ ‫در سطح اول فوتبال ايران مربيگري مي‌کند‪ .‬حتي بسياري از‬ ‫شاگردان او نيز سال‌ها مربيگري کرده و حاال ديگر بازنشسته‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫ياوري در هفته بيستم ليگ دو سال قبل‪ ،‬روي نيمکت‬ ‫فجر سپاسي نشست و ‪ 40‬روز بعد به عنوان سرمربي ذوب‬ ‫آهن در مرحله حذفي ليگ حضور پيدا کرد‪ .‬يک ماه بعد هم‬ ‫در هفته اول ليگ سيزدهم به عنوان سرمربي مس کرمان‬ ‫معرفي شد‪ .‬حضور مجدد در فجر سپاسي نام چهارمين تيم‬ ‫را طي مدتي تقريبًا چهارماهه در کارنامه‌اش ثبت کرد‪ .‬جز‬ ‫ذوب آهن بقيه تيم‌ها سقوط کردند!‪ ‬‬ ‫ياوري ‪ 75‬ساله رکورد ديگري هم دارد و در ليگ دهم‬

‫‪43‬‬

‫کناره‌گيري علي کريمي از تيم ملي‬

‫تيم ملي ايران در حالي براي شرکت در جام ملت‌هاي‬ ‫آسيا به سمت استراليا به پرواز درآمد که ساعاتي پيش از‬ ‫آن علي کريمي کمک مربي جوان اين تيم با انتشار پستي‬ ‫کوتاه در اينستاگرام شخصي‌اش‪ ،‬کناره‌گيري خود را از‬ ‫اين سمت اعالم کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‌هاي ايراني‪ ،‬علي کريمي کمک‬ ‫مربي تيم ملي ايران در آخرين تمرين اين تيم در کمپ‬ ‫تيم‌هاي ملي حضور نيافت تا شايعه جدايي‌اش از جمع‬ ‫ملي پوشان قوت بگيرد‪.‬‬ ‫کريمي سپس با انتشار پستي در اينستاگرام‪،‬‬ ‫جدايي خود را تاييد کرده و گفته که «با رفتن اگر خدمت‬ ‫نمي‌کند اقال در خيانت سهيم نخواهد بود‪».‬‬ ‫در همين رابطه مهدي رستم‌پور ورزشي‌نويس آزاد‬ ‫در وبالگ خود چنين نوشته است‪:‬‬ ‫«حسين هدايتي به درخواست کريمي‪ ،‬چک ‪870‬‬

‫ميليون توماني در اختيارش مي‌گذارد براي توزيع بين‬ ‫بازيکنان تيم ملي که هنوز پاداش جام جهاني را هم‬ ‫نگرفته‌اند‪.‬‬ ‫کدام مجنون حاضر است چک‌ بي‌اعتبار هدايتي را‬ ‫نقد کند؟ احتماالً هيچکس‪ .‬خود کريمي از پسرخاله‌اش‬ ‫پول مي‌گيرد در آستانه اعزام‪ ،‬مي‌دهد به بازيکنان‪.‬‬ ‫رييس فدراسيون روانه اردو شده از کريمي خواسته‬ ‫نقدينگي را به او بسپارد‪ .‬بحث دو نفره باال گرفته‪.‬‬ ‫کفاشيان گفته چرا پول بايد دست تو باشد؟‬ ‫کريمي تلويحًا پاسخ داده‪ :‬بدهم شما که اين را هم‬ ‫باال بکشيد؟ فاسدترين فدراسيون که کارمندانش در‬ ‫حمايت از مهدي محمدنبي اعتصاب کرده‌اند‪ ،‬بليت پرواز‬ ‫کريمي را برخالف بقيه مسافران اعزامي به استراليا‪ ،‬از‬ ‫بيزينس کالس به عادي تغيير مي‌دهد‪.‬‬ ‫کريمي از سرمربي دلگير بود که محکم‌تر پشت او‬ ‫بايستد‪ .‬گرچه خود کي‌روش هم تا آستانه استعفا پيش‬ ‫رفت‪.‬‬ ‫ملت عزيز‪ ،‬اگر کي‌روش براي کريمي يا به هر دليل‬ ‫ديگري کنار مي‌کشيد‪ ،‬االن نمي‌گفتيد ترسيد و جا زد؟‬ ‫هرکي از هرکي بدش مي‌آيد‪ ،‬خاک انصراف کريمي‬ ‫را مي‌پاشد روي او‪ .‬جواد نکونام‪ ،‬امسال از آلودگي آسمان‬ ‫تهران شکايت داشت تا افزايش قيمت نان و کنار کشيدن‬ ‫کريمي‪ .‬عده‌اي هم هستند که فرو رفتن در نقش منتقد‬ ‫کي‌روش‪ ،‬احساس خوبي بهشان مي‌دهد‪.‬‬ ‫امامي‌فر پرسپوليس را تمرين داد‪ .‬چهل دقيقه بعد‬ ‫حسين عبدي رسيد‪ ،‬درخشان هم اص ً‬ ‫ال نيامد! همين‌ افراد‬ ‫اگر تيم ملي نتيجه نگيرد‪ ،‬کي‌روش را با خاک يکسان‬ ‫مي‌کنند‪».‬‬

‫هديه سال نو ميالدي‪ ،‬صعود آرارات‬ ‫به سوپر ليگ تهران‬ ‫​ پرطرفدارترين تيم فوتبال تهران پس‬ ‫از پرسپوليس و استقالل که در هفت سال‬ ‫گذشته فعاليتي نداشت‪ ،‬با برتري مقابل فجر‬ ‫سپاه موفق شد تنها سهميه صعود به سوپر‬ ‫ليگ تهران را کسب کند‪.‬‬ ‫اين موفقيت براي هواداران تيمي که‬ ‫بيش از ‪ 60‬سال سابقه دارد‪ ،‬تلفيق جشن‬ ‫سال نوي ميالدي با جشن صعود آرارات را در‬ ‫پي داشته است‪.‬‬ ‫ل‬ ‫تيمي که ورزشگاهش در هفت سا ‌‬ ‫اخير فقط ميزبان تيم‌هاي پايه بود‪ ،‬گاهي هم‬ ‫برپايي جشن و کنسرت‪ ،‬در مسابقات امسال‬ ‫توانست رکورد هشت پيروزي و يک تساوي‬ ‫در ‪ 9‬بازي را به جا بگذارد‪.‬‬ ‫تيم فوتبال اين باشگاه تا ليگ دو سقوط‬ ‫کرده و سپس منحل شده بود؛ حاال در صورت‬ ‫موفقيت در سوپر ليگ تهران مي‌تواند در دسته سوم‬ ‫ايران حضور يابد تا مجددًا به سطح اول فوتبال کشور‬ ‫بازگردد‪.‬‬ ‫موقعيت آرارات‪ ،‬شبيه وضعيت فعلي تيم گالسکو‬ ‫رنجرز است‪ .‬از محبوب‌ترين تيم‌هاي بريتانيا و‬ ‫پرافتخارترين تيم اسکاتلند که مثل آرارات با مشکل‬ ‫مالي مواجه شد و ناگزير به دسته سوم رفت اما مجددًا‬ ‫در مسير شکوفايي قرار گرفته است‪.‬‬ ‫هدايت آرارات را ماسيس ‌هاکوپيان به عهده دارد‬ ‫که در سال ‪ 1370‬که اين تيم صاحب بهترين خط‬ ‫دفاعي جام باشگاه‌هاي تهران شد و پرسپوليس براي‬ ‫نخستين بار طعم شکست را مقابل آرارات چشيد‪ ،‬زننده‬ ‫گل نارنجي‌ها بود‪.‬‬ ‫فرد ملکيان مهاجم سابق و وازگن صفريان‬ ‫سنگربان سابق تيم ملي او را همراهي مي‌کنند‪ .‬ادموند‬ ‫بزيک مهاجم پيشين پرسپوليس مشاور فني است و‬ ‫آرمن ساروخانيان از ورزشي‌نويسان مطرح ايران نيز در‬ ‫هيات مديره عضويت دارد‪.‬‬ ‫ارامنه پيشينه‌اي درخشان در ورزش ايران دارند‪.‬‬ ‫سال ‪ 1301‬تيم اسپورت ارامنه تشکيل شد‪ .‬سال ‪1320‬‬ ‫آرتوش آساتوريان در نخستين بازي رسمي تيم ملي‬ ‫ايران بازي کرد‪ .‬در اولين تيم ملي اعزامي به بازي‌هاي‬

‫آسيايي که سال ‪ 1951‬در دهلي برگزار شد ژرژ مارکاريان‬ ‫عضويت داشت‪.‬‬ ‫در دهه ‪ 40‬کنستانت داويدخانيان و کارو حق‌ورديان‬ ‫از ستاره‌هاي فوتبال ايران بودند‪ .‬در دهه ‪ 50‬آندرانيک‬ ‫اسکندريان توانست المپيک مونترال‪ ،‬قهرماني در جام‬ ‫ملت‌هاي ‪ ،1976‬حضور در تيم منتخب جهان‪ ،‬عضويت‬ ‫در باشگاه کاسموس نيويورک و همبازي شدن با پله و‬ ‫بکن‌باﺋﺮ را تجربه کند‪.‬‬ ‫حاال از پيشينه پربار آرارات در جام ملت‌هاي آسيا‬ ‫مانند جام جهاني‪ ،‬مارکار آقاجانيان مربي تيم ملي ايران‬ ‫است و آندرانيک تيموريان هم ستاره خط مياني تيم ملي‪.‬‬ ‫احياي آرارات آنهم با ترکيبي جوان‪ ،‬مي‌تواند نسل تازه‌اي‬ ‫از بازيکنان ارمني را به تيم ملي معرفي کند‪.‬‬ ‫در کشورهاي صاحب ورزش‪ ،‬سابقه ندارد تيم‌هاي‬ ‫داراي پيشينه که از ورزشگاه اختصاصي برخوردارند و‬ ‫تعداد هوادارانشان نيز چشمگير است‪ ،‬هفت سال دور از‬ ‫صحنه مسابقات رسمي باشند‪ ،‬اتفاقي که براي آرارات رخ‬ ‫داد و هيچ واکنشي از سوي مسئولين ورزش‪ ،‬چه در دولت‌‬ ‫احمدي‌نژاد و چه در دولت حسن روحاني را در پي نداشت‪.‬‬ ‫مشخص نيست احياي مجدد اين تيم که از‬ ‫سرمايه‌هاي ورزش ايران است‪ ،‬تا چه اندازه با حمايت‬ ‫مسئولين وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال مواجه خواهد‬ ‫شد‪.‬‬


‫‪44‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫با حضور در صبا‪ ،‬پاس همدان و استيل آذين‪ ،‬در يک فصل روي نيمکت سه تيم‬ ‫نشست‪ .‬در برنامه تلويزيوني ‪ ،90‬يکي از مديران باشگاه‌ها گفت سردار عزيز‬ ‫محمدي در سازمان ليگ‪ ،‬مربياني را به تيم‌ها توصيه مي‌کند‪ ،‬از جمله ياوري‪.‬‬ ‫ادعايي که از سوي اين مربي باسابقه تکذيب شد‪ .‬‬ ‫دليل شتاب مديران در برکناري مربي ناکام و بکارگيري ساير مربيان ناکام‬ ‫چيست؟ سرمربي طي دو ماه‪ ،‬چه تحوالتي مي‌تواند در تيمش پديد بياورد؟‪ ‬‬ ‫مديران در توجيه جابجايي‌ها و ترويج سيستم مربيان چرخشي مي‌گويند‪،‬‬ ‫هدفشان وارد کردن شوک بوده‪ .‬گويي شوک الکتريکي و اثرگذاري سريع و برق‬ ‫آسا مدنظرشان است‪ .‬‬ ‫حاال که ليگ بر‌تر ايران به خاطر جام ملت‌هاي آسيا تعطيل شده و تيم‌ها‬ ‫درگير نقل و انتقاالت نيم‌فصل هستند‪ ،‬بازار جابجايي مربيان نيز به اندازه خريد و‬ ‫فروش بازيکنان داغ شده است‪ .‬‬ ‫ليگ بر‌تر ايران در حالي به نيمه رسيده که هشت سرمربي‪ ،‬جاي خود را به‬ ‫مربيان ديگري داده‌اند‪ .‬يک مربي استعفا کرد‪ ،‬شش مربي برکنار شدند و يک مربي‬ ‫هم با قطع همکاري‪ ،‬به تيم جديد پيوست‪ .‬‬ ‫در سپاهان و در پي نارضايتي هواداران که روي سکو‌ها انعکاس مي‌يافت‪،‬‬ ‫زالتکو کرانچار استعفا داد و حسين فرکي سکان هدايت تيم اصفهاني را برعهده‬ ‫گرفت‪ .‬‬ ‫علي دايي هم از پرسپوليس برکنار شده و حميد درخشان به جاي او روي‬ ‫نيمکت پرسپوليس نشسته‪ .‬اخيرأ صدا و سيماي جمهوري اسالمي مصاحبه‌اي از‬ ‫برانکو ايوانکوويچ پخش کرد و او را جانشين احتمالي درخشان در ادامه ليگ‬ ‫بر‌تر دانست‪ .‬خبري که هيات مديره پرسپوليس تکذيب کرده اما در صورت تغيير‬ ‫حميدرضا سياسي مديرعامل زنداني اين باشگاه‪ ،‬دور از ذهن نيست مدير بعدي‪،‬‬ ‫گزينه خود را روي نيمکت بنشاند‪ .‬‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫تابستان بر اساس قراردادي دو سال به صورت قرضي به آ‪.‬ث ميالن پيوسته بود‪،‬‬ ‫قرار است به صورت داﺋﻢ به اين تيم پيوندد‪.‬‬ ‫او در ژانويه ‪ 2011‬با قراردادي به ارزش ‪ 50‬ميليون پوند از ليورپول به چلسي‬ ‫رفته بود‪ .‬تورس در دوران حضور خود در چلسي به همراه اين تيم قهرمان ليگ‬ ‫قهرمانان اروپا‪ ،‬ليگ اروپا و ليگ جام حذفي انگلستان شد‪.‬‬ ‫قرار است که پس از اين او به صورت قرضي به آتلتيکومادريد باشگاه دوران‬ ‫جواني خود بپيوندد‪.‬‬

‫بالتر‪:‬‬ ‫فيفا در ميزباني جام‌هاي جهاني‬ ‫‪ 2018‬و ‪ 2022‬تجديدنظر نمي‌کند‬ ‫سپ بالتر رييس فيفا‬ ‫گفته است که اين نهاد پرونده‬ ‫ميزباني روسيه و قطر از‬ ‫جام‌هاي جهاني فوتبال ‪2018‬‬ ‫و ‪ 2022‬را بازبيني نمي‌کند و‬ ‫بعضي از قسمت‌هاي گزارش‬ ‫محرمانه تحقيق در مورد راي‬ ‫گيري‌هاي ميزباني اين دو جام‬ ‫جهاني را منتشر خواهد کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‬ ‫آسوشيتدپرس‪ ،‬سپ بال‌تر‬ ‫که پنجمين دوره است براي‬ ‫رياست فدراسيون جهاني‬ ‫فوتبال نامزد مي‌شود‪ ،‬گفت‬ ‫تصميم کميته اجرايي فيفا به چهار سال جنجال در اين نهاد پايان مي‌دهد‪.‬‬ ‫وي افزود‪« ،‬ما در شرايط بحران بوديم ولي بحران تمام شده چون دوباره در‬ ‫رهبري اين نهاد وحدت ايجاد شده است‪ ».‬آقاي بال‌تر در بيانيه‌اي گفت‪« :‬براي لغو‬ ‫تصميم سال ‪ 2010‬کميته اجرايي فيفا و اعطاي ميزباني جام‌هاي جهاني ‪ 2018‬و‬ ‫‪ 2022‬به روسيه و قطر هيچ مبناي قانوني وجود ندارد‪».‬‬

‫پرويز‌هادي‬ ‫پهلوان کشور در سال ‪ 93‬شد‬

‫مهدي تارتار از گسترش تبريز برکنار شد و جاي خود را به فراز کمالوند‬ ‫داد‪ ،‬کسي که به عنوان سرمربي شهرداري تبريز به جرم تباني‪ ،‬دو سال از کليه‬ ‫فعاليت‌هاي مرتبط با فوتبال محروم شده بود اما اين مدت هنوز به پايان نرسيده‪،‬‬ ‫او بدون توضيح مشخص و ابهام‌زدايي از سوي فدراسيون فوتبال‪ ،‬به صحنه‬ ‫مربيگري بازگشته است‪ .‬‬ ‫نصرت ايراندوست از ملوان برکنار شد و جاي خود را به استفان موسيلوويچ‬ ‫صربستاني داد‪ .‬اما او هم پس از کسب نتايجي ضعيف در هفته شانزدهم‪ ،‬جاي خود‬ ‫را به فيروز کريمي داده است‪.‬‬ ‫سه مربي در يک باشگاه‪ ،‬در حالي که هنوز ليگ در نيمه است! اگر کارنامه‬ ‫ضعيف چند سال اخير کريمي تداوم يابد‪ ،‬احتماالً او نيز تا آخر فصل دوام نخواهد‬ ‫آورد و گزينه چهارم در راه خواهد بود‪ .‬‬ ‫منصور ابراهيم‌زاده سرمربي پيکان هم برکنار شده و جايش را به عبدالصمد‬ ‫مرفاوي داده‪ .‬مرفاوي فصل را با صبا قم شروع کرد و حاال مهدي تارتار روي‬ ‫نيمکت صبا مي‌نشيند که خودش فصل را با گسترش تبريز شروع کرده بود‪ .‬‬ ‫مجيد باقري‌نيا از هدايت نفت مسجدسليمان کنار گذاشته شد‪ .‬اين تيم با‬ ‫مکوندي به ليگ بر‌تر صعود کرد اما نفتي‌ها ليگ را با باقري‌نيا آغاز کردند و سپس‬ ‫مجددًا تيم را دادند به مکوندي‪ .‬‬ ‫اين جابجايي‌هاي مکرر و غيرفني‪ ،‬دربرگيرنده بخشي از پاسخ اين سوال‬ ‫است که چرا ليگ بر‌تر ايران‪ ،‬از پويايي و شادابي مورد انتظار هواداران بي‌بهره‬ ‫مانده‪ .‬به نحوي که سکوهاي ورزشگاه‌ها‪ ،‬هر هفته خالي‌تر از هفته قبل به نظر‬ ‫مي‌رسد‪.‬‬

‫فرناندو تورس به آتلتيکو مادريد‬ ‫مي‌پيوندد‬

‫فرناندو تورس مهاجم‬ ‫باشگاه چلسي که در حال‬ ‫حاضر به صورت قرضي‬ ‫براي آ‪.‬ث ميالن بازي‬ ‫مي‌کند‪ ،‬در ژانويه و همزمان‬ ‫با آغاز فصل نقل و انتقاالت‬ ‫زمستاني به صورت داﺋﻤﯽ‬ ‫از چلسي به آ‪.‬ث ميالن‬ ‫خواهد رفت‪.‬‬ ‫تورس ‪ 30‬ساله که در‬

‫به گزارش خبرگزاري مهر و به نقل از سايت فدراسيون کشتي‪ ،‬رقابت‌هاي‬ ‫رده‌بندي و فينال مسابقات کشتي پهلواني قهرماني کشور در وزن ‪ 90+‬کيلوگرم‬ ‫براي تعيين پهلوان کشور يادواره زنده‌ياد عليرضا سليماني‪ ،‬با حضور پرشور‬ ‫تماشاگران و جمع زيادي از پيشکسوتان کشتي در سالن شهيد بهشتي شهر‬ ‫مشهد برگزار شد که در ديدار براي کسب مقام پنجمي و ششمي جواد محجوب‬ ‫عضو تيم ملي جودو از خراسان رضوي موفق شد همشهري خود محمد جواد‬ ‫حسن‌زاده را با ضربه فني شکست داده و به مقام پنجم برسد‪.‬‬ ‫در ديدار براي کسب مقام سوم اين مسابقات احمد ميرزاپور از خراسان‬ ‫رضوي پهلوان کشور در سال ‪ 92‬و امير محمدي از خراسان شمالي به مصاف هم‬ ‫رفتند که در پايان شش دقيقه مبارزه ميرزاپور با نتيجه ‪ 6‬بر ‪ 2‬به برتري دست‬ ‫يافت و جايگاه سوم را کسب کرد‪.‬‬ ‫در مسابقه نهايي براي کسب عنوان پهلوان کشور در سال ‪ 93‬پرويز ‌هادي‬ ‫از آذربايجان شرقي دارنده مدال طالي بازي‌هاي آسيايي اينچئون مقابل جابر‬ ‫صادق‌زاده از مازندران دارنده مدال طالي کشتي آزاد جوانان جهان‪ ‬و يک بازوبند‬ ‫پهلواني‪ ،‬با اجراي گل کشتي با صداي مرشد به مصاف هم رفتند‪.‬‬ ‫در اين مبارزه پروي ‌ز هادي موفق شد با نتيجه ‪ 8‬بر ‪ 2‬صادق‌زاده را شکست‬ ‫داد و داراي بازوبند پهلواني کشور در سال ‪ 93‬شد‪ .‬مراسم توزيع مدال و جوايز‬ ‫اين مسابقات نيز با حضور اکبر ترکان مشاور ارشد رئيس جمهور و دبير شوراي‬ ‫هماهنگي مناطق آزاد‪ ،‬رشيديان استاندار خراسان رضوي‪ ،‬نصراهلل سجادي معاون‬ ‫ورزش قهرماني وزير ورزش و جوانان‪ ،‬کيومرث‌هاشمي رئيس کميته ملي المپيک‪،‬‬ ‫شعباني بهار معاون ورزش همگاني‪ ‬وزير ورزش و محسن مهرعليزاده رئيس‬ ‫فدراسيون بين‌المللي ورزش‌هاي‪ ‬باستاني و زورخانه‌اي‪ ‬برگزار شد‪.‬‬ ‫در اين مسابقات علي دهقان از آذربايجان شرقي به عنوان مربي نمونه و‬

‫‪44‬‬

‫فريدون عابدين‌نژاد از البرز به عنوان‪ ‬داور نمونه‪ ‬انتخاب شدند‪ .‬قرار است بازوبند‬ ‫پهلواني ايران توسط رييس جمهور در مراسم تقدير از قهرمانان بازي‌هاي آسيايي‬ ‫و پاراآسيايي اهدا شود‪.‬‬ ‫رده‌بندي نفرات اول تا ششم اين مسابقات که مجوز حضور در رقابت‌هاي‬ ‫بين‌المللي کشتي آزاد جام تختي و انتخابي تيم ملي را نيز به‌ دست آوردند‪ ،‬به‬ ‫ترتيب زير است‪:‬‬ ‫پرويز‌هادي (آذربايجان شرقي)‬ ‫جابر صادق‌زاده (مازندران)‬ ‫احمد ميرزاپور (خراسان رضوي)‬ ‫امير محمدي (خراسان شمالي)‬ ‫جواد محجوب (خراسان رضوي)‬ ‫محمد حسن‌زاده (خراسان رضوي)‬

‫سعيد معروف‬ ‫به تيم واليبال کازان پيوست‬

‫رسانه‌هاي ايتاليايي به نقل‬ ‫از منابع روسي نوشتند که سعيد‬ ‫معروف پاسور اصلي تيم «زنيت»‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫بعد از اينكه كاپيتان سعيد‬ ‫معروف موفق به عقد قرارداد با‬ ‫تيم زنيت كازان شد‪ ،‬رسانه‌هاي‬ ‫خبري در اروپا به انعكاس‬ ‫گسترده اين خبر پرداخته و از‬ ‫موضع‌گيري آلكنو سرمربي اين‬ ‫تيم كه اظهارات متناقضي در‬ ‫رابطه با حضور سعيد معروف‬ ‫در اين تيم كرده بود‪ ،‬ابراز‬ ‫شگفتي كرده و اين طرز برخورد‬ ‫سرمربي و نايب رييس باشگاه كازان را نوعي سياست در ارتباط با خريداري‬ ‫بازيكنان جديد قلمداد كردند‪.‬‬ ‫طبق آخرين اخبار اعالم شده كاپيتان سعيد معروف در نيمه ژانويه راهي‬ ‫روسيه خواهد شد تا فعاليتش را در اين تيم بطور رسمي از سر بگيرد‪ .‬طبق گفته‬ ‫منابع خبري در روسيه‪ ،‬آلكنو سرمربي زنيت كازان تصميم دارد تا از سعيد معروف‬ ‫هم در رقابت‌هاي سوپر ليگ روسيه و هم در مسابقات ليگ قهرمانان اروپا به طور‬ ‫همزمان استفاده كند‪.‬‬ ‫اين در حالي است كه مت اندرسون آمريكايي با توجه به برنامه‌هاي سرمربي‬ ‫زنيت كازان فقط در رقابت‌هاي ليگ قهرمانان اروپا اين تيم را همراهي خواهد كرد‬ ‫و جايي براي فعاليت او در بازيهاي سوپر ليگ روسيه در نظر گرفته نشده است‪.‬‬ ‫حضور پاسور ايراني در هر دو ليگ از نظر رسانه‌هاي اروپايي اتفاقي جالب‬ ‫توجه بوده و آنها اين موضوع را براي واليبال ايران در عرصه بين‌الملل تامل برانگيز‬ ‫قلمداد كرده‌اند و معتقدند اين اتفاق تاثيرات شگرفي در كوتاه مدت براي واليبال‬ ‫ايران رقم خواهد زد‪.‬‬ ‫مبلغ قرارداد سعيد معروف يک ميليون يورو براي يک سال عنوان شده که به‬ ‫اين ترتيب با بهترين قراردادهاي فوتباليست‌ها برابري مي‌کند‪.‬‬


‫‪45‬‬

‫فروردين (بره)‬ ‫به نظر مي‌رسد اين روزها‬ ‫کار سخت و پر زحمت روزانه‬ ‫شما زياد هم برايتان خسته‬ ‫کننده و کسل آور نباشد‪.‬‬ ‫شما حتي ممکن است‬ ‫از کار سخت و دشوار‬ ‫استقبال کرده و اگر در‬ ‫پيچيدگي‌هاي زندگي‬ ‫به شما کمک شود‬ ‫مي‌شويد‪.‬‬ ‫خوشحال‬ ‫ممکن است از اينکه‬ ‫نمي‌توانيد به دوستان‬ ‫خود براي کمي با هم بودن‬ ‫بپيونديد‪ ،‬مايوس شويد به‬ ‫خاطر اينکه شما کارهاي سخت‬ ‫زيادي داريد که بايد انجام دهيد و‬ ‫به اين خاطر تحت فشار هستيد‪ .‬اما باز هم‪،‬‬ ‫‌ترجيح دادن کار به بازي و تفريح بهترين کاري است که‬ ‫مي‌توانيد بکنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬اگرچه با يکي از دوستانتان در مسيري‬ ‫همراه و همگام بوديد اما به نظر مي‌رسد اين روزها دوست‬ ‫شما راه جديدي براي خود برگزيده است‪ .‬اگرچه ممکن‬ ‫است شما به خود اين اجازه را بدهيد که از نقشه‌هاي خود‬ ‫براي لحظاتي چشم بپوشيد‪ ،‬اما اين مي‌تواند ناشناخته باقي‬ ‫بماند‪ .‬به خودتان خوش بگذرانيد و شادماني و سبکباري را‬ ‫چاشني زندگي خود کنيد‪.‬‬

‫ارديبهشت (گاو)‬

‫ممکن است شما بخواهيد خودتان را در زمينه‌هاي‬ ‫زيادي امتحان کنيد‪ ،‬اما بهترين کار اين است که نيروي خود‬ ‫را براي کارهايي که در طول ماه بايد انجام دهيد ذخيره کنيد‪.‬‬ ‫خوشبختانه‪ ،‬شما ظرفيت هماهنگ کردن انرژي‌هاي متفرقه‬ ‫را داريد و مي‌توانيد آن‌ها را با هم جمع کنيد‪ .‬اگر بخواهيد از‬ ‫کار سخت طفره برويد فقط به خاطر اينکه استراحت کنيد‪‌،‬‬ ‫مجبور خواهيد شد که آن کار را بعدا انجام دهيد‪ .‬تا زماني‬ ‫که تمام داستان را نشنيده‌ايد واکنشي نشان ندهيد و بعد‬ ‫از آن از راه خود براي پيدا کردن هدفتان منحرف نشويد‪.‬‬ ‫هميشه کار مثبت ديگران را تاييد کرده و آنان را تشويق کنيد‬ ‫و مطمئن باشيد که آن افراد هم خوشحال خواهند شد و در‬ ‫بهبود هر چه بيشتر عملکردهاي خود خواهند کوشيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬شما با فعاليت‌هاي غيرمنتظره‌اي مواجه‬ ‫مي‌شويد و سعي کني ‌د آنقدر انعطاف‌پذير نباشيد که بخواهيد‬ ‫پاسخ همه اطرافيان خودتان را بدهيد‪ .‬انگيزه‌هاي شما‬ ‫تغييري را در برنامه‌هاي شما ايجاد مي‌کند قبل از اينکه حتي‬ ‫بدانيد چه چيزي انتظار شما را مي‌کشد‪.‬‬

‫خرداد (دو پيکر)‬

‫اگر به نظرتان مي‌رسد که روزهاي شما تحت کنترل‬ ‫خودتان قرار دارد‪ ،‬در آن صورت انرژي خود را براي تغيير‬ ‫اتفاقات روزمره هدر ندهيد‪ .‬شما ممکن است اعتقاد داشته‬ ‫باشيد که آن چيزي که برايتان در راه است به بهترين وجه‬ ‫براي شما مقدر خواهد شد‪ .‬اما بيش از آنچه که فکرش را‬ ‫بکنيد با موقعيت خود سازگار هستيد‪ .‬پس اجازه ندهيد که‬ ‫احساس نارضايتي و ناامني در مورد مسائل روزمره باعث‬ ‫شود که شما احساس بدي داشته باشيد‪ .‬در نهايت‪ ،‬اگر‬ ‫بر حوادث و اتفاقات غلبه کنيد خوشي و شادماني را تجربه‬ ‫خواهيد کرد‪ ،‬پس براي تغيير دادن مسير خود بيهوده تالش‬ ‫نکنيد چرا که شما توانايي ادامه اين مسير را به راحتي داريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬حتي اگر شما در حال تفريح باشيد‪‌ ،‬اما‬ ‫کسي هست که مي‌خواهد زير پاي شما را خالي کرده و شما‬ ‫را از خياالت زيبا و حالت سرزنده‌اي که داريد بيرون بياورد‪.‬‬ ‫ممکن است از دست کسي که بخواهد مسئوليتهاي شما را‬

‫‪January 2015‬‬

‫‪45‬‬

‫دي ‪1393‬‬

‫به شما يادآوري کند عصباني شويد‪ ‌،‬اما اين را هم‬ ‫بدانيد که نبايد کسي را که پيغام بدي براي‬ ‫شما مي‌آورد بکشيد‪ .‬فرار از واقعيت‬ ‫ايده جالبي به نظر نمي‌رسد‪ ،‬بلکه‬ ‫حقيقت مي‌تواند بهترين دوست‬ ‫شما باشد‪.‬‬

‫مسئله‌اي پيش مي‌آيد که به نظر نادرست مي‌رسد و شما را‬ ‫از راهتان منحرف مي‌کند‪ .‬احتماال بايد در قبال شخصيتي که‬ ‫اين ماه از خود نشان داديد تا آن را به يک ماه عالي تبديل‬ ‫کنيد جوابگو باشيد‪ .‬به جاي اينکه روي چيزهايي تمرکز کنيد‬ ‫که بسيار کم اهميت و جزيي به نظر مي‌رسند‪ ،‬روي کار اصلي‬ ‫خود تمرکز کنيد‪.‬‬

‫در اين روزها ممکن است‬ ‫برايتان کمي‌ درگيري و اختالف‬ ‫به وجود آيد چرا که کسي که‬ ‫همواره برايتان دردسر ايجاد‬ ‫مي‌کرده اين روزها دوباره سر‬ ‫راه شما قرار مي‌گيرد و به نظر‬ ‫مي‌رسد که برايتان مشکل ساز‬ ‫خواهد شد‪ ،‬اما اين قضيه واقعا اتفاق‬ ‫نخواهد افتاد چرا که امتحاني بيش نيست‪.‬‬ ‫وظيفه خود را براي حل اين بحران انجام‬ ‫دهيد‪ ،‬حتي اگر نمي‌خواهيد که احساسات خود را براي‬ ‫ديگري بيان کنيد‪ .‬چرا به کسي نمي‌گوييد که واکنشي که در‬ ‫قبال يکي از دوستان يا اعضاي خانواده‌تان نشان داده‌ايد به‬ ‫چه علت بوده‪ ،‬چون که اين امر مي‌تواند موضوع را تا حدي‬ ‫روشن و قابل درک کند‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬شما ممکن است از تعهداتي که به ديگران‬ ‫داريد خسته شده و از اينکه راه فراري نداشته و نمي‌توانيد‬ ‫براي تفريح و گردش برنامه‌ريزي کنيد خسته و عصباني‬ ‫باشيد‪ .‬حتي اگر فکر مي‌کنيد که اين رنجش و عصبانيت‬ ‫شما تمام ماه طول بکشد‪ ،‬اما اگر بخواهيد زياده از حد به‬ ‫اين افکار منفي خود توجه کنيد فقط انرژي خودتان را هدر‬ ‫داده‌ايد‪ .‬مطمئن باشيد اگر کارهايتان را هر روز به خوبي‬ ‫انجام دهيد‪‌ ،‬مي‌توانيد تعطيالت آخر هفته را در آرامش به‬ ‫سر برده و کمي تفريح کنيد‪.‬‬

‫شما هميشه از فعاليت‌هاي اجتماعي لذت برده‌ايد‪ ،‬اما‬ ‫اکنون زمان آن است که بيش از پيش به مسئوليت‌هايي که‬ ‫در محل کار يا در خانه داريد بپردازيد‪ .‬ديگران ممکن است‬ ‫اين تغيير را در شما نپسندند ولي هدف شما فقط اين است‬ ‫که به زندگي خود سرو سامان دهيد‪ .‬با آنهايي که دوستشان‬ ‫داريد وقت بيشتري بگذرانيد‪ .‬بايد در کار خود تعادل ايجاد‬ ‫کنيد و مخصوصا بين ايده‌اي که در ذهن‌تان داريد و کاري که‬ ‫بايد انجام دهيد‪ ،‬تعادلي منطقي پديد آوريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬بدانيد که اين درست نيست که شما‬ ‫کاري را بيشتر از توان خود انجام دهيد فقط به خاطر اينکه‬ ‫ديگران احساس راحتي کنند و از تعطيالت خود لذت ببرند‪.‬‬ ‫به ياد داشته باشيد که اين ماه مي‌تواند ماه متفاوتي براي‬ ‫شما باشد؛‌ هيچ کس شما را به خاطر اينکه گامي ‌به عقب‬ ‫برداشته‌ايد مقصر نمي‌داند‪ ‌،‬پس به خود اجازه ندهيد با‬ ‫افراط‪ ‬و تفريط‌هاي بيهوده خود را به دريا بيفکنيد‪.‬‬

‫تير (خرچنگ)‬

‫مرداد (شير)‬

‫شما ممکن است آرزوها و ايده‌هاي بزرگي براي‬ ‫زندگي‌تان داشته باشيد و معتقد هستيد که تا کنون کارهاي‬ ‫زيادي انجام داده‌ايد‪‌،‬اما به نظر مي‌رسد اوضاع آن جوري که‬ ‫شما فکر مي‌کنيد پيش نمي‌رود و کارها بيش از روال معمول‬ ‫طول مي‌کشند‪ .‬به خودتان و اوضاع محيط خود تسلط داشته‬ ‫باشيد و اجازه ندهيد انبوه کار شما را گيچ کند‪ .‬در عوض‪،‬‬ ‫قبول کنيد که برنامه‌هاي بلند مدت شما بسيار با اهميت‌تر از‬ ‫کارهاي ساده‌اي هستند که شما در ليست روزانه‌تان داريد‪.‬‬ ‫سعي نکنيد که وظايف خود را با عجله انجام دهيد‪ ،‬به خود‬ ‫آرامش داده و حساب شده عمل کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬با وجود اينکه احساسات مشتاقانه‌اي‬ ‫اکنون حول شما مي‌چرخند اما شما نمي‌خواهيد بفهميد که‬ ‫آنها چه هستند و همين باعث مي‌شود که نتوانيد در مسير‬ ‫شاد و موفقي قدم برداريد‪ .‬اگر بخواهيد اين کار را براي‬ ‫مدت طوالني انجام دهيد برايتان مشکل ساز خواهد شد‪،‬‬ ‫اما اين مي‌تواند دقيقا همان راهي باشد که الزم است شما‬ ‫و خانواده‌تان انتخاب کنيد تا از حوادث ناراحت کننده روز‬ ‫غافل شويد‪.‬‬

‫شهريور (خوشه)‬

‫به نظر مي‌رسد سختي‌هاي زندگي شما در حال حل‬ ‫شدن هستند و به شما فرصتي مي‌دهد تا کارهايي را که قبال‬ ‫شروع کرده بوديد به پايان برسانيد و خود را براي آنچه که‬ ‫بايد در آينده انجام دهيد آماده کنيد‪ .‬اما به جاي تجزيه و‬ ‫تحليل و جستجوهاي بي مورد‪ ،‬بهتر است که آرامش خود‬ ‫را حفظ کرده و به خود نيروي تازه‌اي بدهيد‪ .‬الزم نيست در‬ ‫جزييات غرق شويد و خود را فراموش کنيد‪ ،‬شما به اندازه‬ ‫کافي از آنها اطالع داريد‪ .‬در عوض‪ ،‬کارهاي ضروري‌تان را‬ ‫انجام داده و شادي خود را تا آنجا که مي‌توانيد ابراز کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪،‬‬

‫مهر (ميزان‪ ،‬ترازو)‬

‫آبان (کژدم)‬ ‫اگر احساس مي‌کنيد که در اين ايام چيزي را کم داريد‪‌،‬‬ ‫ممکن است بخواهيد بيش از حد جبران آن کمبود را بکنيد‬ ‫و در انجام آن اغراق کنيد‪ .‬اما اين کار زياد مفيد نيست و‬ ‫باعث هم نمي‌شود کسي احساس بهتري داشته باشد‪ .‬اين‬ ‫فقط به خاطر اين است که بر احساس گناه خود سرپوش‬ ‫بگذاريد‪ .‬به جاي اينکه وانمود کنيد که هر چيزي مانند سابق‬ ‫است‪ ،‬دليل اين تفاوت را بفهميد‪ .‬دانستن و پذيرفتن حقيقت‬ ‫بهترين کاري است که همه مي‌توانند انجام دهند‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬ممکن است کسي شما را به خاطر اينکه‬ ‫بيش از حد روي کارتان تمرکز داريد ريشخند کند‪،‬‬ ‫اما شما مي‌دانيد که مديريت کارهايتان کليد‬ ‫رسيدن به اهداف شما در آينده مي‌باشد‪.‬‬ ‫شما قادر نخواهيد بود که کارهايي را‬ ‫تا کنون برنامه‌ريزي کرده‌ايد و قولش‬ ‫را داده بوديد سر وقت انجام دهيد‪.‬‬ ‫اما االن‪ ،‬بحث بر سر اين نيست که‬ ‫بينش خود را تقويت کنيد‪ ،‬بلکه‬ ‫بايد عملگرا باشيد‪.‬‬

‫آذر (کمان)‬

‫شما تا کنون براي اين مرحله‌اي‬ ‫که در آن قرار داريد در حال پيشرفت‬ ‫بوديد و ممکن است برايتان باعث‬ ‫سرافکندگي باشد اگر تمام کار را به خوبي‬ ‫انجام ندهيد‪ .‬برنامه‌هاي خود را دنبال کنيد و اجازه‬ ‫ندهيد که در آن‌ها وقفه‌اي بيفتد‪ .‬گاهي وقت‌ها اين ضرورت‬ ‫پيش مي‌آيد که شيوه برخورد خود را با مسايل تنظيم کنيد‬ ‫و خبر خوب اين است که شما براي انجام اين کار آمادگي‬ ‫و مهارت خاصي داريد‪ .‬متمرکز بمانيد تا اينکه بتوانيد به‬ ‫سرنوشت مورد عالقه خود برسيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬اخالق و روحيات شما امروز برخالف‬ ‫روزهاي ديگر است و اگر بخواهيد تالش کنيد که از بروز‬ ‫احساساتتان جلوگيري کنيد ممکن است اين امر اوضاع را‬ ‫بدتر هم بکند‪ .‬شما مي‌توانيد بگوييد که تغييرات شديد در‬ ‫پيش است‪ ‌،‬اما مي‌دانيد که االن نمي‌خواهيد با آن روبرو‬ ‫شويد‪ .‬انکار کردن براي روزهاي معدودي مي‌تواند چاره ساز‬ ‫باشد اما در دراز مدت نمي‌توانيد خود را گول بزنيد‪ ،‬چرا که‬ ‫نمي‌توان از تغييرات پيش رو اجتناب کرد‪.‬‬

‫دي (بز)‬ ‫درس هاي طبيعت و زندگي از طريق تصورات و‬ ‫روياهاي شما سر راهتان قرار خواهند گرفت‪ .‬اگرچه اين‬ ‫مربوط به نشان آينده شماست‪ ،‬اما توانايي اين را داريد که‬ ‫با امور سرراه کنار بياييد تا به آن چيزهايي که مي‌خواستيد‬ ‫برسيد‪ .‬مسئله خطرناک اين است که شما عقايد خود را‬ ‫درباره واقعيت‌هاي انکار ناپذير تغيير نمي‌دهيد‪ .‬اگر انعطاف‬ ‫ناپذير باشيد‪‌ ،‬نمي‌توانيد آن چيزهايي را که براي پيشرفت‬ ‫الزم است بدانيد ياد بگيريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خيال بافي‌هاي شما ممکن است گردشي‬ ‫پرماجرا برايتان به ارمغان آورده و باعث شود که در اين‬ ‫گردش کلي تفريح کنيد اما اين نبايد باعث شود که آنها‬ ‫را درست و واقعي بپنداريد‪ .‬مشکل شما اين است که اگر‬ ‫زيادي در تصورات خود غرق شويد که احساس کنيد اين‬ ‫تقدير شماست‪ ،‬در آن صورت ممکن است هر چيزي که‬ ‫جلوي چشمان شماست را تغيير دهد‪ .‬مواظب باشيد‪ ،‬اين‬ ‫روي ديگري از خياالت و تصورات شماست‪ .‬به واقعيت‬ ‫بازگرديد و آنگاه مي‌توانيد از چيزي که درست و واقعي است‬ ‫لذت ببريد نه آن چيزي که وجود خارجي ندارد‪.‬‬

‫بهمن (دلو‪ ،‬کمان)‬

‫روياهاي محو و تيره مي‌توانند شما را به دردسر‬ ‫بيندازند‪ .‬پس بهتر است با عينک واقع‌بيني به آينده نگاه‬ ‫کنيد‪ .‬اگر به گذشته مانند رنگ‌هاي روشن و اشکال زيبا نگاه‬ ‫کنيد‪ ،‬نمي‌توانيد به آنچه که ديده‌ايد تکيه کنيد؛ از تصورات‬ ‫رنگارنگ خود گيج و پريشان نشويد که اين افکار زودگذر‬ ‫هستند و دوام نمي‌آورند‪ .‬روي حقايق استواري تکيه کنيد‬ ‫که مي‌تواند در روزهاي پيش رو براي بسيار مفيد و سودمند‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬اگر بخواهيد مدام به اين فکر کنيد که اتفاق‬ ‫بدي در حال وقوع است و هر لحظه ممکن است رخ دهد‪،‬‬ ‫نمي‌توانيد آرام باشيد‪ .‬مساله اصلي ترس شما از تغيير و‬ ‫ناپايداري است‪ .‬اگر زيادي بخواهيد به خياالت و تصورات‬ ‫خود بچسبيد‪ ،‬آنها شکننده شده و زير فشار‬ ‫ترک بر مي‌دارند‪ .‬اما اگر اجازه دهيد که‬ ‫جريان داشته و در حال جذر و مد‬ ‫باشند‌‪ ،‬با تغييرات بيروني کاهش‬ ‫خواهند يافت‪.‬‬

‫اسفند (ماهي)‬

‫شما طوري محافظه‌کارانه‬ ‫رفتار مي‌کنيد که کسي به‬ ‫احساسات شما پي نبرد‪ .‬ظاهرا‬ ‫به نظر مي‌رسد که بسيار با‬ ‫موقعيت‌هاي زندگيتان درگير‬ ‫هستيد‪ .‬مردم اطراف شما ممکن‬ ‫است تحت تاثير نظرات مثبت شما و‬ ‫ژست بخشنده شما قرار بگيرند‪ .‬با وجود‬ ‫اين‪ ،‬شما ممکن است ضربه غير قابل انتظاري‬ ‫را تجربه کنيد که نتوانيد تکان بخوريد‪ .‬اما حاال‪ ،‬خوب‬ ‫است که به هر دو جهان توجه کنيد‪ .‬به اين ترتيب‪ ،‬مي‌توانيد‬ ‫اين دو واقعيت غير قابل مقايسه را در طي زمان با هم ترکيب‬ ‫کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬اگر چه ممکن است احساس کنيد به آخرين‬ ‫اهداف و درجه‌هاي واقعيت چسبيده‌ايد‪ ‌،‬اما روياهايتان ممکن‬ ‫است رشد و به طور موقت بر شما غلبه کنند‪ .‬يک تصور‬ ‫زيبا براي خود ايجاد کنيد‪ -‬عاشقانه يا معنوي‪ -‬که مي‌تواند‬ ‫تجربه‌اي نشاط‌آور و لذت‌بخش باشد‪ ،‬اما شما بايد راهي‬ ‫براي غلبه بر ترستان از پيش رفتن و جلو رفتن در مسيري‬ ‫جديد پيدا کنيد‪ .‬نگران نباشيد؛ حتي اگر در درياي خياالتتان‬ ‫غرق شديد مطمئن باشيد به زودي به ساحل نجات دست‬ ‫خواهيد يافت‪.‬‬


‫‪46‬‬

‫چرا باز بر طبل‬ ‫«فتنه» مي‌کوبند؟‬ ‫رضا عليجاني‪ ،‬روز آنالين‬ ‫مدتي است که تمرکز گسترده‌اي در باره انتخابات سال ‪88‬‬ ‫و اعتراضات پس از آن و عملکرد رهبران جنبش سبز در فضاي‬ ‫رسانه‌اي رسمي حکومت به چشم مي‌خورد‪ .‬تريبون‌هاي گوناگون‬ ‫در اين باره سخن پراکني مي‌کنند‪ ،‬مسئول‪ ‬برگزاري انتخابات ‪88‬‬ ‫به تلويزيون مي‌آيد و يک‌طرفه و حق به جانب هر چه مي‌خواهد‬ ‫مي‌گويد‪ ،‬فيلم‌هاي به اصطالح مستند و گزارش‌هاي گوناگوني از‬ ‫شبکه‌هاي مختلف سيماي حکومتي پخش مي‌شود‪....‬‬ ‫«مستند دهم» با لحن به ظاهر بي‌طرفانه‌تر‪ ،‬به صورت‬ ‫موذيانه‌اي سعي در القاي همان تحليل‌هاي حکومت‌ساخته قبلي‬ ‫مانند نقش و دخالت دشمن در اتفاقات پس از انتخابات را دارد‪.‬‬ ‫مستند «رمز عمليات»‪ ‬که از شبکه‌ تحت نظر سپاه منتشر مي‌شود‪،‬‬ ‫لحن عريان‌تر و تندتري دارد‪ .‬اينک گويي از در و ديوار نهادهاي‬ ‫حکومتي ايران باز صداي فتنه؛ فتنه بلند شده است‪.‬‬ ‫چه شده است که آنها باز به ياد پرونده انتخابات ‪ 88‬و‬ ‫لزوم بازخواني و تکرار ادعاهاي سابق‌شان افتاده‌اند؟ کاروان‌هايي به سان‬ ‫کاروان‌هاي پرماجراي راهيان نور راه افتاده‌اند که اين بار روايت فتنه کرده و وقايع‬ ‫انتخابات ‪ 88‬را براي جوانان دوباره‌گويي کنند‪ .‬اين جا و آن جا هم سخناني از‬ ‫تفهيم‌اتهام‌شدن رهبران محصور جنبش سبز به ميان مي‌آيد و تکرار سخناني‬ ‫آشنا که به لطف و حکم حکومتي‪ ،‬محصورين از مجازات‌هاي سخت رسته‌اند‪ .‬اين‬ ‫نشانه چيست؟ آيا انتشار فيلمي درباره زندگي و مرگ‪ ‬حسن آيت‪ ‬که در پايان‬ ‫آن به صورت تلويحي پاي ميرحسين موسوي را نيز به قضيه مرگ «مشکوک» او‬ ‫مي‌کشد نيز دورخيزهايي در همين راستا بوده است؟‬ ‫در اين باره گمانه‌زني‌هايي صورت گرفته يا مي‌تواند محتمل باشد‪ ،‬از جمله‪:‬‬ ‫هر ساله در آستانه ‪ 9‬دي اين جوسازي‌ها صورت مي‌گيرد و امسال نيز اين‬ ‫غوغا‌ها به همين مناسبت است‪ .‬اين گمانه‌زني هر چند رگه‌هايي از واقعيت را در‬ ‫خود دارد‪ ،‬اما گستردگي و شدت و تنوع پرداختن اين چنيني به ماجراي انتخابات‬ ‫‪ 88‬و حوادث پس از آن در هفته‌هاي اخير را نمي‌تواند به تنهايي توضيح دهد‪.‬‬ ‫مراسم ‪ 16‬آذر امسال در دانشگاه‌هاي مختلف گسترش و حرارت بيشتري‬ ‫هم از سوي دانشجويان و هم از سوي سخنرانان داشت‪ .‬با توجه به‪ ‬پوست‌اندازي‬ ‫دانشگاه که ديگر بايد نسل شاهد جنبش سبز از آن خارج شده باشند‪ ،‬طرح‬ ‫مجدد و گسترده مطالبه آزادي و رفع حصر رهبران جنبش براي حکومت غيرقابل‬ ‫قبول و نشانگر شکست تبليغات پنج سال گذشته عليه جنبش سبز و در توجيه‬ ‫سالمت انتخابات ‪ 88‬است‪ .‬بنابراين با توجه به اهميت سياسي و امنيتي که جوانان‬ ‫خصوصا دانشجويان دارند‪ ،‬مي‌خواهند به ضرب و زور تبليغات و غوغاگري روايت‬ ‫خود را به گوش و مغز اين نسل جديد دانشگاه فروکوبند تا ميدان را به حريف‬ ‫نسپرده باشند‪.‬‬ ‫هر چند طراوت تازه دانشگاه و احساس نياز مبرم کودتاگران انتخاباتي به‬ ‫تکرار مکرر و با صداي بلند تبليغات توجيه‌گر تقلب و سرکوب‌شان گمانه زني‬ ‫درستي است‪ ،‬اما آيا اين گمانه‌زني همه رفتارهاي تبليغاتي روزهاي اخير و به‬ ‫خصوص وجهي از آن را که به موضوع تفهيم اتهام و محاکمه رهبران محصور‬ ‫مي‌پردازد هم توضيح مي‌دهد؟‬ ‫برخي اين کارناوال پرسروصدا و همه‌جايي را تدارک جديدي از سوي‬ ‫جريان راست براي انسجام‌بخشي به خود و دورخيزي براي انتخابات سال بعد‬ ‫مي‌دانند‪ .‬به خصوص اينکه در برابر جنبش سبز و نفي آن و به اين بهانه حذف‬ ‫بسياري از اصالح‌طلبان به عنوان مهم‌ترين رقيب انتخاباتي؛ همه جناح‌هاي‬ ‫راست منافع مشترک دارند و ديديم که در اين کارناوال‌ها همه آنها اعم از ميانه‬ ‫رو و کندرو درگير بازي‌ شده‌اند و بحث «فتنه» موضوعي است که حتي بخشي‬ ‫از دست‌اندرکاران دولت اعم از مشاور و معاون و وزير را نيز با آن به ميدان‬ ‫کشيده‌اند‪ .‬حتي در بخش‌هايي از اصالح‌طلبان نيز مي‌توانند شکاف‌افکني کرده و‬ ‫ميانه‌روها را به ترديد بيندازند که برخي تندروي‌‌ها باعث حذف يا در آستانه حذف‬ ‫قرار گرفتن آنها شده است‪.‬‬ ‫اين گمانه‌زني نيز مي‌تواند حاوي بخش‌هايي از واقعيت باشد‪ ،‬اما آيا از حاال‬ ‫تا سال بعد مي‌تواند همين حجم از تبليغات و همين فضاي بسيج شده در حالت‬ ‫فوق‌العاده باقي بماند و کارکردش را براي انتخابات حفظ کند؟ ضمن آنکه موضوع‬ ‫انتخابات ‪ 88‬و جنبش سبز نوعي فضا را دوقطبي مي‌کند و آنها نمي‌توانند از‬ ‫اليه‌هاي مياني کسب راي کنند و ديگر آنکه اين فرضيه نمي‌تواند به پيش کشيدن‬ ‫موضوع تفهيم اتهام و محاکمه رهبران محصور را که بخشي از اين کارناوال‬ ‫تبليغي را تشکيل مي دهد توضيح دهد‪.‬‬ ‫يک گمانه‌زني مقداري بدبينانه‌تر اين است که مذاکرات هسته‌اي ممکن است‬ ‫(و در اين فرضيه «محتمل» است) که به نتيجه نرسد‪ ،‬بنابراين حاکمان از وقوع يک‬ ‫اعتراض اجتماعي ديگر بيمناک‌اند و از طريق اين کارناوال ضدتبليغي مي‌خواهند بر‬ ‫نقش دشمن و نقش و حداقل سوءاستفاده آنها از بحران‌هاي داخلي پرده‌برداري‬ ‫کنند تا باز عده‌اي دچار «بي‌بصيرتي» ‪ ‬نشوند!‬ ‫اين گمانه‌زني نمي‌تواند بسياري از درون‌مايه‌هاي اين کارناوال هدايت شده‬ ‫را که ناگهان صداي آن در جاهاي مختلف و از زبان افراد و رسانه‌هاي گوناگون‬ ‫پژواک مي‌يابد و جز هدايت شده بودن امکان پذير نيست‪ ،‬کامال توضيح دهد چرا‬ ‫که در اين صورت بايد درون‌مايه‌اش از تهديد و ارعاب بيشتري بهره بگيرد‪ ،‬ضمن‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫اينکه اعتراض به مثال فقر و گراني و بيکاري چندان تجانسي با اعتراض به تقلب‬ ‫انتخاباتي و تالش اين کارناوال‌ تبليغاتي براي توجيه و توضيح آن ندارد‪.‬‬ ‫يک گمانه‌زني هم به اين مي‌انديشد که جدا و عالوه‌ بر بسياري از فرض‌هاي‬ ‫قبل‪ ،‬آيا حکومت نمي‌خواهد از اين طريق براي نوعي حل و فصل ماجراي حصر‬ ‫رهبران جنبش سبز دورخيز و مقدمه‌چيني کند‪ .‬برخي قرائن که در گمانه‌زني‌هاي‬ ‫قبلي چندان برجسته نمي‌شود‪ ،‬در اين گمانه‌زني برجسته‌تر مي‌شود‪ ،‬از جمله دادن‬ ‫وجه حقوقي و ادبيات قضايي به برخورد حکومت با ماجراي حصر که شديدا مورد‬ ‫انتقاد معترضان داخلي و محافل حقوق بشري جهاني است‪ .‬از جمله اشارات البته‬ ‫گزاف و مضحک به تفهيم اتهام به رهبران محصور که با پاسخ‌هاي صريح و قاطع‬ ‫رهبران مواجه شده است يا به ميان آمدن بحث محاکمه و کيفرخواست؛ تا آنجا‬ ‫که در جمع مسئوالن بسيج دانشجويي از «کيفرخواست رهبران محصور رونمايي‬ ‫مي‌شود!‬

‫‪46‬‬

‫روايت زندگي‬ ‫قهرمانان ورزش ايران‬ ‫در اوين و رجايي‌شهر‬ ‫قديمي‌ترها يادشان هست‪ ،‬روزهاي آتش تند انقالب را که خشک و تر را‬ ‫با هم مي‌سوزاند و چه در سياست و چه در سينما و موسيقي‪ ،‬ستاره‌ها يکي‌يکي‬ ‫يا گروهي به دادگاه فراخوانده شده و مجبور به مهاجرت يا خانه‌نشيني شدند‪.‬‬ ‫«مرجان»‪ ،‬بازيگر و خواننده‌ محبوب به جرم هواداري از سازمان مجاهدين خلق‬ ‫به زندان افتاد‪ ،‬اسطوره فوتبال ايران «پرويز قليچ‌خاني» به اروپا گريخت تا در‬ ‫تبعيد به فعاليت سياسي ادامه بدهد‪« .‬حبيب خبيري» مدافع تيم ملي و باشگاه‬ ‫«هما» هم در اوين اعدام شد‪ .‬‬ ‫در طول سه دهه اخير اين داستان ادامه داشته و گاه به گاه‪ ،‬خبري مي‌رسد‬ ‫از قهرماني که پشت ميله‌هاي زندان‪ ،‬درون سلول اوين يا رجايي‌شهر جا گرفته‬ ‫است‪.‬‬

‫معترض سرخ‌ها‬

‫فشار رهبران جنبش سبز براي‪ ‬مطالبه محاکمه علني و عادالنه که در نامه‌هاي‬ ‫کروبي و موسوي و نيز حاميان و بدنه اجتماعي طرفدار آنها مطرح شده هم فشار‬ ‫روزافزوني را به حکومت براي رفع و رجوع حقوقي ماجراي حصر ايجاد کرده است‪.‬‬ ‫عالوه بر آن و مهم‌تر اينکه در هر حال ماجراي حصر رهبران استخواني است که‬ ‫در گلوي حکومت مانده است و حکومت اقتدارگرا‪ ‬دير يا زود بايد راه حلي براي‬ ‫آن بينديشد‪ .‬بيش از يک سال پيش شنيده‌هايي نيز به گوش مي‌رسيد که رهبر‬ ‫جمهوري اسالمي گفته بود خودم در دوره حياتم اين موضوع را حل خواهم کرد‪.‬‬ ‫حال اگر فرض بگيريم حکومت مي‌خواهد سروساماني به اين معضل سياسي‬ ‫و حقوق بشري‌اش بدهد چه کاري بايد انجام دهد‪ .‬ايده‌آل «عقالنيت لومپني» حاکم‬ ‫اين بود و هست‪ ‬که رهبران توبه کنند يا حداقل کوتاه بيايند و بپذيرند بعد از رفع‬ ‫حصر اقدامي نخواهند کرد‪ .‬اما آنها هم توبه را به شدت رد کرده‌اند و هم گفته‌اند‬ ‫بعد از آزادي نيز در جاهايي که احساس وظيفه کنند موضع خواهند گرفت‪.‬‬ ‫پس حکايت چيست؟ آيا حکومت به اين نتيجه رسيده است که هزينه در‬ ‫حصر بودن رهبران از هزينه اقدامات آنها پس از آزادي کمتر است؟ رهبراني که‬ ‫دل در گرو اصالح امور دارند و با توجه به اينکه «آنکه با کودتا سر کار آمده بود‪،‬‬ ‫رفته است» و با لحاظ اينکه دولت روحاني با حمايت برخي حاميان عمده آنها سر‬ ‫کار آمده است‪ ،‬بالطبع موضع‌ رهبران جنبش سبز در برابر دولت مستقر حمايتي –‬ ‫انتقادي خواهد بود‪ .‬پس آيا بهتر نيست به نحوي از آنها رفع حصر شود و موضوع‬ ‫زندانيان نيز که مي‌تواند تنها شعار بسيج‌گر کوتاه مدت رهبران رها شده از حصر‬ ‫باشد نيز با حل مشکل زندانيان از دست آنها خارج شود؟ آيا حکومت اقتدارگرا با‬ ‫روانشناسي خاص رهبر آن مي‌تواند به چنين بصيرت و عقالنيتي برسد؟‬ ‫قرائن عملي چنداني براي اين فرض خوشبينانه وجود ندارد‪ .‬اگر زنداني‌اي‬ ‫آزاد مي‌شود‪ ،‬فرد يا افراد جديدي به زندان مي‌افتند‪ ،‬اگر «حزب ندا» به هر دليلي‬ ‫که اينجا جاي بحث‌اش نيست‪ ،‬فرصت فعاليت مي‌يابد‪ ،‬دايره محاصره احزاب‬ ‫ديگر تنگ‌تر و بسته‌تر مي‌شود‪ .‬اگر اين فرض خوش‌بينانه را خييلي محتمل ندانيم‪،‬‬ ‫پس دورخيز تبليغي براي روايت مجدد انتخابات ‪ 88‬و بازکردن دوباره پرونده آن‬ ‫و طرح مسئله تفهيم اتهام و رونمايي از کيفرخواست و حتي طرح صريح محاکمه‬ ‫بعد از رفع حصر (از سوي امام جمعه معموال هتاک و مهاجم مشهد) براي چيست؟‬ ‫اگر قصد گشايش نيست پس هدف چيست؟‬ ‫آيا هدف آن است که به موضوع حصر رنگ و لعاب قانوني داده شود؟ در اين‬ ‫صورت انجام و اجراي محاکمه فرمايشي و نمايشي هم به همين سادگي‌ها نيست‪.‬‬ ‫اوال رهبران شايد در دادگاه غيرعلني شرکت نکنند و ثانيا فضاي زمان محاکمه‬ ‫نيز مي‌تواند التهاب‌خيز باشد‪ .‬آيا حکومت در اين باره طراحي‌هايي کرده‪ ‬و صابون‬ ‫برخي پيامدها را به تن ماليده است؟ يا آنکه به دنبال راه ميانه‌اي است تا با رفع‬ ‫حصر محدود و نصفه و نيمه و بازپرسي طوالني و خسته‌کننده و فرسايشي از روش‬ ‫نمدمالي مغول‌ها در باره خليفه بغداد بهره بگيرد؟ آيا حکومت به ريسک‌هاي اين‬ ‫روش تن در خواهد داد؟ حل مشکل حصر به خاطر صبوري و مقاومت قابل تقدير‬ ‫و انگيزه و الهام بخش رهبران جنبش سبز‪ ،‬البته هيچگاه بي ريسک نخواهد بود‪.‬‬ ‫اما اين حجم از تبليغات متمرکز و گسترده در رفتارشناسي دستگاه قضايي‬ ‫ايران معموال «مقدمه‌چيني» براي انجام يک «اقدام بعدي» است‪ .‬حکومت و‬ ‫دستگاه امنيتي البته بارها نشان داده گاه پرحوصله است و اصال عجله‌اي ندارد‬ ‫و مي‌تواند از چند هفته و چند ماه و بلکه سال يک دورخيز را پيش ببرد تا آرام‬ ‫آرام هدف خود را عملي سازد (دادن مرخصي‌هاي مقطعي به زندانيان مسئله‌دار‬ ‫و خطرناک! به جاي آزاد کردن ناگهاني آنها امر تجربه‌شده‌اي از سوي دستگاه‬ ‫امنيتي است‪).‬‬ ‫آيا رهبر جمهوري اسالمي مي‌خواهد در زنده بودن‌اش ماجراي حصر را‬ ‫فيصله دهد؟ آيا هزينه ريسک‌هايش را پذيرفته و سعي در به حداقل رساندن آن‬ ‫دارد يا اين دورخيزها براي رنگ‌آميزي جديد همان زنجيرها و نرده‌هاي محبس و‬ ‫سياست‌هاي معمول و متداول است؟‬ ‫فضاي موجود امنيتي حاکم بر عرصه سياسي ايران جاي چنداني براي‬ ‫خوش‌بيني نمي‌گذارد‪ .‬از دگرگوني احوال بيشتر بوي «تزوير» مي‌آيد تا «تدبير»‪ ،‬اما‬ ‫خدا کند حاکمان ايران اندک بصيرتي براي تدبير بيابند‪.‬‬ ‫ايران هميشه سرشار از شگفتي بوده است‪....‬‬

‫«احسان خرسندي» مهاجم سابق تيم پرسپوليس که ‪ 6‬دي ‪ 1388‬همراه‬ ‫با چند نفر از دوستانش در تظاهرات روز عاشورا شرکت داشت‪ ،‬حوالي خيابان‬ ‫ولي‌عصر تهران بازداشت و به قرنطينه بند ‪ 7‬زندان اوين منتقل شد‪ .‬يکي از‬ ‫همبندي‌هاي سابق او مي‌گويد‪« :‬موقع دستگيري‪ ،‬ماموران متوجه نشده بودند‬ ‫که او فوتباليست معروفي است‪ .‬او بعد خودش را به بازجوها معرفي کرده‪ .‬اگر‬ ‫متوجه نشده بودند‪ ،‬شايد به اين زودي‌ها آزاد نمي‌شد‪».‬‬ ‫خرسندي که آن روزها عضو باشگاه پگاه بود‪ ،‬با تالش مسئوالن اين‬ ‫باشگاه گيالني در ‪ 13‬بهمن به قيد وثيقه آزاد شد‪ .‬جالب اينکه خبرگزاري‌ها ابتدا‬ ‫با حروف اختصاري (ا‪ .‬خ‪ ).‬از دستگيري او حرف مي‌زدند اما ذکر پرسپوليسي‬ ‫بودنش‪ ،‬توجه همه را جلب کرده بود و حتي شايعات عجيبي مثل اعدام شدن‬ ‫او هم منتشر شد‪ .‬اين جنجال‌ها در نهايت باعث شد رسانه‌ها با شفافيت از‬ ‫خرسندي نام ببرند‪.‬‬ ‫همبندي سابقش به ياد مي‌آورد‪« :‬همه اضطراب داشتيم و نگران بوديم‪ ،‬ولي‬ ‫با بحث‪ ‬فوتبال روحيه‌مان را حفظ مي‌کرديم‪ .‬با بچه‌هاي استقاللي کري‌خواني‬ ‫داشتيم و احسان از دربي‌ها و بازيکنان معروف برايمان خاطره تعريف مي‌کرد‪».‬‬ ‫اگر از زندانيان بند ‪ 350‬بپرسيد‪ ،‬آن‌ها هم يک خاطره جالب فوتبالي دارند‪:‬‬ ‫«سال ‪ 90‬عده زيادي از طرفداران ناصر حجازي را در مراسم ترحيم او دستگير‬ ‫کرده بودند‪ .‬چند نفر از دوآتشه‌هايشان مدتي در بند ما بودند‪ .‬روزها دسته‌جمعي‬ ‫توي راهروها راه مي‌افتادند و شعار مي‌دادند‪ :‬ناصرخان حجازي‪ -‬دوستت داريم‬ ‫ما!»‬

‫بمب انرژي مسيحي‬

‫«فرشيد فتحي» نوکيش مسيحي و از پينگ‌پونگ بازان قديمي‌است‪ .‬او به‬ ‫جرم فعاليت تبشيري (تبليغ دين مسيحيت) در ايران دستگير شد و حدود يک‬ ‫سال در بازداشت بود‪ .‬فتحي که به ‪ 7‬سال زندان محکوم شده‪ ،‬چند سال در‬ ‫اوين بود و مثل بيشتر زندانيان عقيدتي به زندان رجايي‌شهر تبعيد شده است‪.‬‬ ‫دکتر «علي رشيدي» رئيس انجمن اقتصاددانان و عضو شوراي رهبري جبهه ملي‬ ‫مي‌گويد‪« :‬وقتي در بازداشتگاه با او آشنا شدم‪ ،‬مي‌دانستم که با آمدنش به بند‬ ‫تحولي در بين بچه‌ها ايجاد مي‌کند‪».‬‬ ‫به همت فرشيد فتحي مسابقات ليگ تنيس روي ميز در بند ‪ 350‬شروع‬ ‫شد و در فينال اين بازي‌ها‪ ،‬خود او در برابر «محسن ميردامادي» نماينده سابق‬ ‫مجلس قرار گرفت‪ ،‬که البته نيازي به ذکر نتيجه مسابقه نيست! اين جوان پر‬ ‫انرژي از بازيکنان سابق رده‌هاي پايه پينگ‌پنگ در کنار ستاره‌هايي مثل برادران‬ ‫عالميان (نوشاد و نيما) و يکي از مدعيان پوشيدن پيراهن تيم ملي بوده است‪.‬‬ ‫«سعيد ماسوري» قهرمان سابق و مربي پينگ‌پنگ هم به حبس ابد محکوم‬ ‫شده و حاال در رجايي‌شهر زنداني است‪ .‬يکي از همبنديان ماسوري مي‌گويد‪:‬‬ ‫«اگر فرشيد را به بند ما مي‌آوردند‪ ،‬دوئل اين دو نفر خيلي تماشايي مي‌شد‪ .‬حيف‬ ‫که فرشيد فتحي را به بند اشرار تبعيد کردند‪».‬‬

‫سمبل ورزش اوين‬

‫«حميدرضا محمدي» معروف به «ماهان»‪ ،‬از قديمي‌ترين زندانيان سياسي‬ ‫و برادر غالمرضا محمدي قهرمان و سرمربي سابق تيم ملي کشتي است‪ .‬براي‬ ‫همه زندانيان سياسي نام ماهان با ورزش پيوند خورده‪ .‬او کسي بود که عالوه بر‬ ‫ورزش کردن و تبليغ آن‪ ،‬موفق شد با پول خود زندانيان‪ ،‬مقداري وسيله ورزشي‬ ‫وارد بند کند‪.‬‬ ‫به گفته زندانيان سابق بعد از مدت‌ها که ورزش کردن در بند سياسي ممنوع‬ ‫بود‪ ،‬ماهان توانست اين تابو را بشکند‪« :‬آن موقع بند کمي‌خلوت بود و يک اتاق‬ ‫خالي داشتيم که انباري به حساب مي‌آمد‪ .‬ماهان در زمان مرخصي‌اش مقداري‬ ‫وسائل بدنسازي تهيه کرد و با زحمت زياد مجوز ورود آن‌ها را گرفت‪ .‬البته بعدها‬ ‫که قضيه حمله خونين (فروردين ‪ )1393‬به بند پيش آمد و سختگيري‌ها بيشتر‬ ‫شد‪ ،‬آن وسايل را از ما گرفتند‪».‬‬ ‫ماهان محمدي به گفته خودش پيش از زندان چند سالي در دو رشته بوکس‬ ‫و کشتي فعاليت کرده است‪« :‬در هر کدام از اين رشته‌ها چهار‪ -‬پنج سالي کار‬


‫‪47‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫کردم‪ ،‬اما نه به شکل حرفه‌اي و ملي‪ .‬موضوع ورزش‬ ‫ برخالف فعاليت‌هاي فکري و اجتماعي‪ -‬آنقدرها‬‫برايم جدي نبود‪ .‬در زندان هم خيلي سعي مي‌کردم‬ ‫دوستان را به ورزش ترغيب کنم؛ چون در باال بردن‬

‫روحيه آن‌ها براي تحمل حبس و محدوديت‌هاي‬ ‫زندان‪ ،‬خيلي موثر بود‪».‬‬

‫رزمنده سياسي‬

‫يکي ديگر از ورزشکاران اوين‪« ،‬بهادر‬ ‫عليزاده» رزمي‌کار و از پيروان «ابراهيم ميرزايي»‬ ‫است‪ .‬ميرزايي که هوادارانش او را «پروفسور»‬ ‫مي‌خوانند‪ ،‬از نظاميان برجسته ارتش پهلوي و مبدع‬ ‫سبک رزمي «کونگ‌فو توآ» است‪ .‬با حساس شدن‬ ‫نهادهاي امنيتي به اين گروه‪ ،‬ميرزايي ناپديد شد و‬ ‫حاال ‪ 20‬سال است که کسي از او خبر ندارد‪ .‬ولي‬ ‫پيروانش همچنان به شعارنويسي و پخش اعالميه‬ ‫ادامه مي‌دهند‪ .‬از جمله بهادر که ‪ 4‬بار به اتهام‬ ‫توزيع اعالميه‌هاي «سازمان علم حق و عدالت»‬ ‫ميرزايي دستگير شده و آخرين بار از مهر ‪ 1390‬تا‬ ‫مهر ‪ 92‬در زندان ماند‪.‬‬ ‫يکي از همبنديان سابقش او را اينطور توصيف‬ ‫مي‌کند‪« :‬بهادر جواني صاف و ساده بود‪ .‬عصرها‬ ‫يک ساعتي ورزش مي‌کرد و بعد کلي در هواخوري‬ ‫مي‌دويد‪ .‬چند بار از او در مورد پروفسور ميرزايي‬ ‫سوال کردم‪ .‬آن‌ها اعتقاد دارند ميرزايي از نظرها‬ ‫غايب شده ولي هنوز زنده است‪ .‬اگر اينطور باشد‬ ‫االن بايد باالي صد سال داشته باشد!»‬

‫جامانده از تيم ملي‬

‫شايد اگر زنداني نمي‌شد‪ ،‬امروز يکي از‬ ‫افتخارآفرينان بازي‌هاي آسيايي بود‪« .‬مختار‬ ‫صالحي» يکي از پاروزنان تيم ملي قايقراني ايران‬ ‫بود‪ .‬اين عضو تيم ملي قايقراني ‪ 3‬سال پيش به‬ ‫جرم جاسوسي و مشارکت در آدم‌ربايي محکوم‬ ‫شد‪ .‬مختار با آن قامت درشت و چهره اصيل کرد‪،‬‬ ‫سعي مي‌کند در زندان هم آمادگي بدني‌اش را حفظ‬ ‫کند‪.‬‬ ‫يکي از زندانيان سياسي سابق که در بند ‪350‬‬ ‫با او همبند بوده مي‌گويد‪« :‬مختار خيلي مودب و‬ ‫ساکت بود‪ ،‬سرش را با ورزش گرم مي‌کرد‪ .‬يک بار‬ ‫موقع بازي‌هاي المپيک در مورد تيم قايقراني برايم‬ ‫صحبت کرد‪».‬‬ ‫او کنار ستاره‌هايي مثل «شاهو ناصري» پارو‬ ‫زده بود و مدتي عضو تيم ملي هم بود‪ .‬مختار صالحي‬ ‫سال ‪ 86‬در مسابقات آب‌هاي آرام‪ ،‬در بخش کانو و‬ ‫در هر ‪ 3‬مسافت‪ ،‬بعد از شاهو ناصري دوم شده بود‪.‬‬ ‫اين يکي از آخرين رقابت‌هايي بود که مختار در آن‬ ‫شرکت کرد‪ ،‬آزادانه به آب زد و در روياي قهرماني‬ ‫غوطه خورد‪ .‬اين عضو تيم ملي قايقراني به جرم‬ ‫جاسوسي و مشارکت در آدم‌ربايي دستگير و به ‪10‬‬ ‫سال زندان محکوم شده است‪.‬‬

‫فاتحان قله‌ها در بند‬

‫ديدن چهره درهم و خسته «کاظم فريديان»‬ ‫در دادگاه‌هاي گروهي ‪ ،88‬براي جامعه کوهنوردان‬ ‫يک شوک بزرگ بود‪ .‬فريديان اولين فاتح ايراني‬

‫‪January 2015‬‬ ‫دي ‪1393‬‬

‫قله معروف «کي‪ »2‬و از کوهنوردان شناخته‌شده‪ ،‬در‬ ‫شامگاه ‪ 26‬خرداد حوالي ميدان ونک دستگير شد‪.‬‬ ‫وبالگ اعضاي باشگاه دماوند در همان روزها‬ ‫خبر داد‪« :‬کوهنوردان‪ ،‬سنگنوردان و مربيان ديگري‬ ‫نيز در اين اجتماعات دستگير شده بودند که‬

‫برخي آزاد و برخي ديگر هنوز در زندان هستند‪».‬‬ ‫چهره‌هايي چون «بهمن شهوندي» سپيد موي‬ ‫کوهنوردي هم جزو بازداشت شدگان بود‪.‬‬ ‫فريديان هم بعد از ‪ 45‬روز آزاد شد‪ ،‬اما‬ ‫خاطرات ناخوشايندي با خود به يادگار برد‪ .‬يکي از‬ ‫همنوردان او مي‌گويد‪« :‬کاظم با دو زنداني خطرناک‬ ‫هم‌سلول بوده و متوجه مي‌شود آن‌ها به يک جوان‬ ‫کم‌سن نظر بد دارند‪ .‬يک شب گويا قصد داشتند‬ ‫به آن پسر تعرض کنند و کاظم صداي داد و فرياد‬ ‫مي‌شنود‪ .‬مي‌خواهد به کمک او برود‪ ،‬ولي مي‌بيند‬ ‫آن پسر با شي تيزي صورت يکي از آن اوباش را‬ ‫بريده!»‬

‫معماي بازنده مادرزاد‬

‫«مجيد جمالي فشي» همان کسي بود که مقابل‬ ‫دوربين‌هاي صدا و سيما اعتراف کرد و مدعي شد‬ ‫در اسرائيل دوره ديده و دکتر مسعود علي محمدي‬ ‫از دانشمندان هسته‌اي ايران را ترور کرده است‪ .‬او‬ ‫اعدام شد اما معماي او تا سال‌ها باقي خواهد بود‪.‬‬ ‫جمالي‌فشي رزمي‌کار سبک‌هاي رينگي آزاد‪،‬‬ ‫مدال برنز جام جهاني پانکريشن ‪ 2009‬را کسب‬ ‫کرده ‪ ‬و مربي درجه ‪ 3‬ورزش رزمي ‌کيک‌بوکسينگ‬ ‫بود‪ .‬به گمان بعضي ناظران وقتي او با تيم ملي‬ ‫کيک‌بوکس ايران در باکو بوده‪ ،‬به سفارت آمريکا‬ ‫مي‌رود و اطالعاتي در مورد مشارکت بعضي‬ ‫رزمي‌کاران مزدور در سرکوب اعتراضات مردمي‬ ‫‌‪ 88‬را افشا مي‌کند‪ .‬بعدها با عمومي‌شدن اسناد‬ ‫محرمانه سيا توسط سايت ويکي‌ليکس‪ ،‬قضيه بيخ‬ ‫پيدا کرده و فشي دستگير مي‌شود‪.‬‬

‫سياسي‌هاي واليبال‬

‫اواخر تابستان امسال دو واليباليست کرد‬ ‫هم به جمع ورزشکاران سياسي پيوستند‪« .‬فاتح‬ ‫خسروي» (عضو تيم بوکان که چند بازي ملي داشته‬ ‫است) و «نامدار رحماني» (قدرتي‌زن کامياراني) به‬ ‫فاصله چند روز و به اتهام هواداري از احزاب کرد‬ ‫اپوزسيون دستگير شدند‪ .‬از سرنوشت اين دو‬ ‫ورزشکار خبر تازه‌اي در دست نيست‪.‬‬

‫نماينده گوش شکسته‌ها‬

‫اما نمي‌شود بحث ورزش باشد و از‬ ‫کشتي‌گيرها چيزي نگوييم‪« .‬علي عباسي جوزداني»‬ ‫از فعاالن دانشجويي مازندران و قهرمان کشتي‬ ‫آزاد‪ ،‬خرداد ‪ 1388‬در تجمع اعتراضي دانشگاه‬ ‫مازندران دستگير و به ‪ 6‬ماه زندان و ‪ 15‬ضربه‬ ‫شالق محکوم شد‪.‬‬ ‫به گفته «مهدي رستم‌پور» کارشناس کشتي‬ ‫و خبرنگار‪« :‬اين قهرمان جوان بخشي از حبسش‬ ‫را در بند زندانيان خطرناک گذراند و اکنون با‬ ‫محروميت از تحصيل و ممنوعيت فعاليت ورزشي‬ ‫مواجه شده است‪».‬‬

‫دنباله از صفحة ‪35‬‬

‫معناي جايزه جالل‪ ،‬مرغ الوار و‬ ‫همدستي وارونگي و ميان‌مايگي‬ ‫اعتبار سياسي براي نهاد جايزه‌دهنده و براي آن جناح حکومتي که‬ ‫مديريت نهاد جايزه‌دهنده را چند صباحي به دست گرفته است‪.‬‬ ‫جايزه‌دهنده دولتي با اهداي جايزه‪ ،‬اعتبار کم يا بيش ادبي‬ ‫نويسنده و هنرمند را مي‌خرد‪ .‬وارونگي با ميان‌مايگي همدست‬ ‫مي‌شود و در وارونگي است که ميان‌مايگي اعتبار کاذب خود را به‬ ‫عنوان اعتبار واقعي عرضه مي‌کند‪.‬‬ ‫تا چند سال پيش بر بستر «مد» شدن جايزه‌هاي ادبي‪ ،‬شمار‬ ‫اين جايزه‌ها‪ ،‬در تناسب مستقيم با افزايش سانسور و در تناسب‬ ‫معکوس با کاهش تيراژ کتاب و ارزش‌هاي ساختاري آثار‪ ،‬چنان‬ ‫افزايش يافت که يافتن کتابي با حداقل ارزش‌هاي ساختاري براي‬ ‫اهداء جايزه به ناممکن نزديک شد‪.‬‬ ‫جايزه ادبي «مد» روز بود و چون هر «مد»ي در فضاي‬ ‫وارونگي و ميان‌مايگي به «کاال» بدل شد‪« .‬مد» رونق گرفت‪ ،‬به‬ ‫اشباع رسيد و «از مد افتاد»‪ .‬اعتبار فرهنگي يکي دو جايزه معتبر‬ ‫ادبي مستقل نيز در اين ميان خدشه‌دار شد‪.‬‬ ‫رونق گرفتن پرشتاب جايزه‌هاي ادبي و ناپديدي آن‌ها در‬ ‫يکي دو دهه اخير را‪ ،‬جز در مورد يکي دو جايزه معتبر جدي مستقل‪،‬‬ ‫مي‌توان چون نموداري از آسيب‌شناسي فرهنگي جامعه‌اي تلقي‬ ‫کرد که ميانگين تيراژ کتاب در آن از ‪ 1500‬نسخه تجاوز نمي‌کند‬ ‫و نرخ پائين مطالعه و کتابخواني از شاخصه‌هاي آن است‪.‬‬ ‫سانسور جمهوري اسالمي نه فقط بر محتواي سياسي و‬ ‫فکري اثر که بر ساختار و فرم و زبان اثر نيز اعمال شده و نه فقط‬ ‫خط قرمزهاي سياسي و فکري که خط قرمزهاي اخالقي و ديني را‬ ‫نيز در نظر دارد و همين شاخصه از زمينه‌هاي اصلي افت داستان‬ ‫در ايران است چرا که داستان‪ ،‬روايت ادبي زندگي آدمي است و با‬ ‫حذف برخي ابعاد مهم زندگي از داستان‪ ،‬داستان نمي‌توان نوشت‪.‬‬ ‫سانسور جمهوري اسالمي بر حذف فيزيکي و معنوي‬ ‫روشنفکران مستقل و سرمايه‌گذاري به سود هنرمندان و‬ ‫نويسندگان وابسته و دولتي شکل گرفته است‪ ،‬اما جناح‌هائي‬ ‫از حکومت جمهوري اسالمي بر آن‌اند که با «جذب» و «خودي‬ ‫کردن» شماري از روشنفکران‪ ،‬هنرمندان و نويسندگان معروف‬ ‫و معتبر «غير خودي» و با درهم کردن اين چهره‌ها با آدم‌هاي‬ ‫بي‌اعتبار يا کم‌اعتبار «خودي»‪ ،‬براي خود اعتبار سياسي و براي‬ ‫چهره‌هاي خودي اعتبار فرهنگي کسب کنند‪.‬‬ ‫اين جناح‌ها براي جذب غيرخودي‌هاي به صف خودي‌هاي‬ ‫حکومتي از اهرم‌هائي چون جايزه‌هاي دولتي و نيمه‌دولتي و‬ ‫خصوصي اما وابسته‪ ،‬در اختيار نهادن فضاي رسانه‌هاي جناحي‬ ‫در قالب مصاحبه‌هاي کليشه‌اي‪ ،‬نقدهاي آبکي و مقاله‌هاي نخ‌نماي‬ ‫تکراري‪ ،‬دعوت به مراسم رسمي و غيررسمي‪ ،‬امتيازهاي مالي‬ ‫مستقيم و غيرمستقيم‪ ،‬لقب‌هاي به ظاهر جدي اما در عمق‬ ‫مضحک‪ ،‬مجوز چاپ کتاب و ساخت فيلم و تآتر و‪ ..‬بهره مي‌گيرند‪.‬‬ ‫اين سياست در موقعيتي که ميان‌مايگي به هنجار غالب بدل‬ ‫شده است‪ ،‬موفقيت‌هائي داشته است که در فعاليت‌هاي سياسي‬ ‫و انتخاباتي چند چهره مشهور فرهنگي به سود اين و آن چهره‬ ‫و جناح حکومتي و در حضور برخي هنرمندان و نويسندگان در‬ ‫مراسم دولتي و جناحي مي‌توان ديد‪.‬‬ ‫هواداران پذيرش وضع موجود و تالش براي اصالح جزئي‬ ‫آن مي‌گويند که دوران قهر سپري شده و زمان آشتي فرارسيده‬ ‫است‪ ،‬هيچ آلترناتيو بهتري جز اصالحات تدريجي جزئي در‬ ‫چارچوب موجود‪ ،‬ممکن نيست‪.‬‬ ‫اين منظر غيرخودي‌هاي «لجباز»ي را که به چارچوب تن‬ ‫نمي‌دهند‪ ،‬متعصبان کوردل و کورچشمي مي‌بيند که تحوالت و‬ ‫تفاوت جناح‌ها‪ ،‬تفاوت «اعتدال»‪« ،‬سازندگي» و «اصالحات» را با‬ ‫«اصول‌گرائي» نمي‌بينند‪.‬‬ ‫گويندگان اين به اصطالح استدالل‌ها از فعاالن عرصه‬ ‫فرهنگ مي‌خواهند که عينک سياست حکومتي و مجاز را به‬ ‫چشم زده و از روشنفکر و خالق عرصه فرهنگ به سياست‌بازان‬ ‫چارچوب حاکم استحاله شوند‪.‬‬ ‫در چنين موقعيتي مطرح شدن در فضاي رسانه‌هاي جناحي و‬ ‫ديگر اهرم‌هاي جذب‪ ،‬چون امتيازهائي در برابر نزديکي به اين و‬ ‫آن جناح حکومتي عرضه مي‌شود‪ .‬معامله فضاي حضور محدود در‬ ‫ازاي پذيرش چارچوب موجود‪ .‬محروميت‌هاي برآمده از سرکوب و‬ ‫سانسور برخي را به اين معامله سوق مي‌دهد‪.‬‬ ‫با تيراژ ناچيز کتاب در اقتصاد بحران‌زده نمي‌توان زيست‪.‬‬ ‫نياز مالي نيز در کار است تا تن دادن به وضع موجود را توجيه کند‪.‬‬ ‫در پرتو انتقاد از ارزش‌هاي گذشته‪ ،‬معامله سر مي‌گيرد‪ .‬دو‬ ‫سوي معامله‪ ،‬در همدستي وارونگي و ميان‌مايگي‪ ،‬روشنفکراني‬ ‫را به زيستن در ارزش‌هاي سپري شده متهم مي‌کنند که آبروي‬ ‫قناعت نبرده‪ ،‬به استقالل خود پاي‌بند بوده و خالقيت اصيل را بر‬ ‫مطرح شدن کاذب ترجيح مي‌دهند‪.‬‬ ‫نسل‌هاي جوان‌تري که در جمهوري اسالمي چشم عقل به‬

‫‪47‬‬

‫جهان باز کرده‪ ،‬جز افق محدود اين نظام هيچ چشم‌اندازي را‬ ‫تجربه نکرده و به اجبار زندگي به ساختار موجود خو کرده‌اند نيز‬ ‫از بسترهاي مناسب کاميابي برنامه‌اي هستند که فضاي حضور را‬ ‫با استحاله مبادله مي‌کند‪.‬‬ ‫اغلب داوران جايزه‌هاي وابسته‪ ،‬دولتي و نيمه‌دولتي‪ ،‬از‬ ‫جمله جايزه جالل آل‌احمد‪ ،‬از کساني انتخاب مي‌شوند که يا به‬ ‫معيارهاي سانسور و سرکوب فرهنگ باور دارند يا به باور داشتن‬ ‫اين معيار‌ها تظاهر مي‌کنند‪ .‬از اصالح تدريجي در چارچوب موجود‬ ‫و از «نيت خير» و «گشاده نظري» اين يا آن چهره حاکم سخن‬ ‫مي‌گويند اما به تدوام وضع موجود کمک مي‌کنند هرچند‪ ،‬آن‌گاه‬ ‫که سودي در ميان باشد‪« ،‬ژست اپوزيسيوني» خود را نيز فراموش‬ ‫نمي‌کنند‪.‬‬ ‫بلعيدن روزانه قرص‌هاي «اعتدال»‪« ،‬اصالحات تدريجي در‬ ‫چارچوب موجود» و «واقع‌بيني»‪ ،‬که کاالي باب روز بازار است‪،‬‬ ‫رواج مي‌يابد و از ياد نمي‌برند که فرمول تکراري «باز‌تر شدن‬ ‫نسبي فضا به دوران سازندگي و اصالحات و اعتدال» را چون‬ ‫چماقي بر سر کساني بکوبند که به استقالل فرهنگي و فکري‬ ‫خود پاي‌بند‌ند‪.‬‬ ‫اما حتي فقط يک روشنفکر مستقل‪ ،‬حتي فقط يک اثر‬ ‫باارزش خالقه‪ ،‬حتي فقط يک صدا که از نگاه راديکال انتقادي‬ ‫مستقل برخاسته باشد‪ ،‬کافي است تا صف منتظران خودي شدن‪،‬‬ ‫هياهوي جايزه‌هاي نامستقل‪ ،‬حضورهاي رسانه‌اي و جشن پيروزي‬ ‫جذب‌شدگان و جذب‌کنندگان را آشفته کند‪.‬‬ ‫معناي واقعي جايزه‌هاي نامستقل فرهنگي چون جايزه جالل‬ ‫را نه جايزه‌دهندگان و جايزه‌گيرندگان‪ ،‬نه اثر و مبلغ جايزه که «نه‬ ‫گوئي»‌‌ همان «مرغي» معنا مي‌کند که به گفته پل الوار در شعري با‬ ‫ترجمه احمد شاملو «زبانش هرگز به آري گفتن نمى‌‏گردد‪».‬‬ ‫سوم‪ ‬آذر ماه‪ ،‬هفتمين دوره جايزه ادبي جالل آل‌احمد‬ ‫برگزيدگانش را اعالم کرد‪.‬‬ ‫ابوتراب خسروي و محمدکاظم مزيناني به طور مشترک اين‬ ‫جايزه دولتي را به دست آوردند‪.‬‬ ‫جايزه جالل آل احمد ارزش ادبي ندارد‪ ،‬اما گران‌ترين جايزه‬ ‫ادبي ايران است‪ .‬ارزش اين جايزه ‪ 110‬سکه طالست‪.‬‬ ‫دولت اعالم کرده بود توانايي پرداخت ‪ 110‬سکه را ندارد‪.‬‬ ‫شهرداري تهران به دولت کمک کرد و ابوتراب خسروي و محمد‬ ‫کاظم مزيناني‪ ،‬هر يک ‪ 55‬سکه دريافت کردند‪.‬‬ ‫به گفته ابوتراب خسروي‪ ،‬به دليل ناامني‪ ،‬نويسندگان سکه‌ها‬ ‫را با خود به خانه نبردند‪ .‬دولت معادل سهم هر يک از اين دو‬ ‫نويسنده را به حساب آن‌ها واريز کرد‪.‬‬ ‫ابوتراب خسروي از نويسندگاني‌ است که در اعتراض به‬ ‫سانسور‪ ،‬متن بيانيه ‪ 134‬نفر را امضاء کرده بود‪ .‬به همين جهت‬ ‫گروهي از روشنفکران به خاطر دريافت جايزه دولت جمهوري‬ ‫اسالمي از او انتقاد کردند‪ .‬عده‌اي هم از او حمايت کردند‪.‬‬ ‫«ملکان عذاب» نوشته ابوتراب خسروي‪ ،‬آخرين رمان از‬ ‫سه‌گانه‌اي‌ست که با «اسفار کاتبان» آغاز شد و با «رود راوي»‬ ‫ادامه يافت‪.‬‬ ‫داستان از منظر اول شخص و از دريچه چشم يک خان‌زاده‬ ‫بسيار متمول به نام زکريا روايت مي‌شود که در يک خانواده‬ ‫مادرساالر و در متن روابط ارباب و رعيتي پرورش پيدا کرده‪،‬‬ ‫از همه نعمت‌هاي روزگار برخوردار است‪ ،‬به تحصيل حقوق در‬ ‫دانشگاه مي‌پردازد و سرانجام به راه پدر که زماني يک افسر‬ ‫بي‌رحم بوده مي‌افتد‪ ،‬به تصوف گرايش پيدا مي‌کند‪ ،‬قطب صوفيان‬ ‫مي‌شود و عاقبت هم به حقيقت و ماهيت زندگي‌اش پي مي‌برد‪:‬‬ ‫او متوجه مي‌شود که نياکاني تبهکار داشته و همگي به دليل‬ ‫تبهکاريشان به تنهايي و تبعيد گرفتار آمده‌اند‪ .‬پس او نيز طبعًا‬ ‫وارث اين عذاب اجدادي‌ست‪.‬‬ ‫مسعود کدخدايي‪ ،‬منتقد و داستان‌نويس در نقدي نوشت‪:‬‬ ‫اجداد زکرياي «ملکان عذاب» همه بدکاران‌اند و در پي اعمال‬ ‫زشتشان به مجازات‌هايي مانند مهاجرت و تنهايي و مرگ گرفتار‬ ‫مي‌شوند و سرانجام اين «کالم» ابوتراب است که به وقتش‬ ‫عذاب مي‌دهد‪.‬‬ ‫حامد احمدي‪ ،‬منتقد هم در نقد ديگري نوشت‪ :‬اولين و‬ ‫مهم‌ترين مشکلي که مخاطب در رويارويي با رمان «ملکان‬ ‫عذاب» نوشته ابوتراب خسروي دچارش مي‌شود‪ ،‬ناتواني در‬ ‫خواندن و مطالعه اثر است‪ .‬اين ناتواني البته از فضاسازي متفاوت‪،‬‬ ‫پيچيد‌گي اثر و آنچه که به آن سخت‌خوان بودن متن مي‌گويند‪،‬‬ ‫ناشي نمي‌شود‪ .‬مشکلي که در اين رمان باعث قطع رابطه يا اص ً‬ ‫ال‬ ‫ايجاد نشدن رابطه با داستان مي‌شود‪ ،‬شکل نگرفتن فرم روايت‬ ‫است‪.‬‬ ‫«ملکان عذاب» يک رمان دورو است؛ «دو‌رويي» نه لزومًا به‬ ‫معناي فريب‌کارانه‪ ،‬بلکه در اين مفهوم که در «ملکان عذاب» ما‬ ‫با دو فضاي متفاوت‪ ،‬با دو داستاني که قرار است به هم پيوند‬ ‫بخورند‪ ،‬روبه‌رو هستيم اما اين پيوند به وجود نمي‌آيد و دليلش‬ ‫هم تفاوت جنس داستان‌ها نيست‪ ،‬بلکه از اشتباه نويسنده از در‬ ‫کنار هم قرار دادن اين دو داستان ناشي مي‌شود؛ مثل فيلمي که‬ ‫نماهايش از ابتدا به اشتباه برداشته شده و در نتيجه تدوين هم‬ ‫به پيروي از اثر موفق نشده هماهنگي و هارموني‌ در داستان ايجاد‬ ‫بکند‪.‬‬


48

January 2015

48

1393 ‫دي‬

How to Quit Facebook By Nicholas Pell There are a lot of good reasons to leave Facebook. It takes up a lot of your time. It’s hard to keep all of those privacy settings straight. You maybe even get annoyed reading opinions you don’t want to read. And while most people aren’t going to leave Facebook anytime soon, those who want to need a road map out. Here’s how.

Deactivation versus Deletion

Part of the difficulty when it comes to leaving Facebook is that there are different types of “leaving.” On the one hand, you can deactivate your Facebook page. This effectively deletes it until the next time you log in. However, once you log in again, your page is back up and running just like it was before. You’ll have to deactivate it again when you’re done with it. Deletion, on the other hand, completely eliminates your Facebook account. Deactivation actually isn’t a bad option. It allows you to step away from Facebook, inserting

a layer between you and the social network that might curb your use for days, weeks or even months. Especially if you have a lot of images and other media stored on Facebook, this can be an attractive option for you. You can deactivate a Facebook page for as long as you like, and your stuff will still be there when you come back.

How to Leave Facebook for Good When you delete your Facebook account, there’s no going back. It’s gone and you can’t reactivate it. The good news is that Facebook has really streamlined the deletion process. All you have to do is click a single button, then confirm that you actually want to delete your page by entering your password. Facebook even prompts you to download a backup of your account if you’re inclined to do so. You’ll still be leaving some traces of you behind, though: Photos, status updates and other information remains stored in Facebook’s data backup for 90 days, even though it’s not accessible to you or Facebook friends. And if you’re trying to eliminate everything, it won’t happen. For example, your chat messages will still live on -- they just won’t link to your page anymore. ----------------------------------------------Nicholas Pell is a freelance writer based in Hollywood, CA.

Iran Honors Its Fallen Jewish Soldiers

by Frud Bezhan Iran is well-known for its stinging anti-Israeli rhetoric and refusal to recognize what it calls the «Zionist regime.» So, it might have come as a surprise when officials in Tehran unveiled a monument honoring Iranian-Jewish soldiers who died in action during the Iran-Iraq War of the 1980s. Iranian officials marked the opening of the memorial on December 15 with a public ceremony, part of which was held at the gravesites of the fallen soldiers. Photos of the ceremony published by Iran’s IRNA news agency showed Iranian officials and members of the Jewish community praying together and placing wreaths on the graves of the soldiers, who were hailed as “martyrs.”

Year-end Tax Planning: Tips for Investors

Iran has the Middle East’s second-largest population of Jews, with around 25,000 living there today, mostly in Tehran, Isfahan, and the southern city of Shiraz. Before a mass exodus following the 1979 Islamic Revolution, Jews numbered over 100,000 in the country. There are dozens of active synagogues across Iran that attract large gatherings and Jews, like some other minorities, are guaranteed a fixed number of seats in parliament. But Iranian Jews must also swear allegiance to the supreme leader and accept the state religion. Scott Lucas, an Iran specialist at Birmingham University in Britain and editor of the EA World View website, says the monument allows the Iranian government to uphold its claims that it accepts the country’s religious and ethnic minorities, despite being a strictly Shi’ite Islam

By: Dorna Shokoohi & Marc Frost Two types of Individual Retirement Accounts (IRAs) are available to those who wish to contribute toward their retirement accounts: Roth IRA and Traditional IRA. While Roth IRAs allow for tax-free growth, meaning no taxes are due when withdrawals are made in retirement, only traditional IRAs allow for deductible contributions, whereby you can deduct a portion or all of your contributions from your taxable income. This feature lowers your Adjusted Gross Income (AGI) and reduces your tax liability. For 2014, deduction limits for individuals up to age 50 is $5,500, while for those 50 years and older, the amount is increased by a catch-up amount of $1,000 to $6,500. The following guidelines can be used to determine if you qualify for a deductible IRA: country. “The Iranian regime has always upheld the idea that it has this Jewish community unlike Arab states,” he says. “They want to show that Iran is multi-religious.” Iranian officials have made a clear separation between Iranian Jews and Israel, however. Mohammad Hassan Aboutorabi-Fard, the vice speaker of the Iranian parliament, made that distinction during a speech at the opening ceremony of the memorial. “The explicit stances of the Jewish community in supporting the Islamic republic’s establishment and their obedience to the supreme leader of the [Islamic] Revolution demonstrate the bonds that originate from the teachings of divine religions,” he was quoted as saying by Iran’s Tasnim news agency. But then he went on to condemn the “violent

In the absence of a retirement plan at work (401k plan), you can invest in a deductible IRA and deduct the entire amount from your taxes. In the presence of a 401k or retirement plan at work, deductions from adjusted gross income can only be made upon qualification. Deductions are phased out for singles earning over $70,000 and couples earning more than $116,000 per year. In the event that you are not covered by a retirement plan at work (while your spouse is) or you are the non-working spouse, you may qualify for deductions if your AGI is less than $191,000 per year. The deductible traditional IRA is the most beneficial option, however, if one is not eligible to contribute to a deductible IRA, contributing to a Roth IRA may be the next-best choice, and the guidelines for eligibility are as follows: You are single and your adjusted gross income is below $129,000. You are married filing jointly and your adjusted gross income is below $191,000. While both Traditional and Roth IRAs can significantly increase one’s retirement savings plan, consider the consultation of a professional tax advisor for guidance regarding the best choice according to your circumstance.

Securities & Advisory Services offered through World Equity Group, Inc. Member FINRA/SIPC

and inhumane” policies of Israeli Prime Minister Benjamin Netanyahu. President Hassan Rohani has exercised a more open policy toward Israel that is in contrast to his predecessor, Mahmud Ahmadinejad, who gained a reputation as an enemy of Israel after questioning the Holocaust and predicting that what he commonly called the “Zionist” state would not survive. He and others within Iran’s leadership also frequently denied the right of Israel to exist. Rohani has steered clear of such rhetoric, although other officials in his administration have shown less restraint in their criticism of Israel. “Rohani wants to sell a much more engaged approach not only with Iran’s friends, but also its enemies,” says Lucas. “So, he has used much more moderate language.”


49

January 2015 1393 ‫دي‬

Pardis Sabeti

CONTINUED FROM COVER PAGE

2. A hard press against Islamic State in Iraq. Confronting or even just containing the world’s most aggressive extremist movement has to begin in Iraq, where Washington has a friendly government and may be able to rebuild the military. The administration’s task includes helping Iraq retrieve Mosul, the country’s second-largest city, then pushing the extremist militia back toward the Syrian border. Since August, the U.S.-led coalition has launched more than 840 airstrikes to prevent Islamic State fighters from seizing territory beyond the third of Iraq it already controls. But air power alone is not enough to force a retreat. And Iraq’s Shiite-led government has yet to convince enough Sunnis, through their tribal leaders, that it’s in their long-term interest to help. U.S. training will be critical to rebuilding a non-denominational military capable of expediting the ground campaign and holding Iraq together. The odds of success anytime soon are slim. But the alternatives are much worse for the region and the rest of the world.

3. Salvaging Syria–and U.S. strategy. The toughest of these three challenges is dealing with the multilayered war in Syria, which has produced more than 1,000 disparate fighting forces. The new U.S. plan is to create another rebel militia this spring by training and equipping 5,000 rebels annually for the next three years. The new U.S.-backed fighters have two missions: defeating Islamic State extremists, with airpower support from a U.S.-led coalition; and pushing back the forces of President Bashar al-Assad, without foreign airpower, so that the regime is forced to negotiate. The U.S.-backed rebels are grossly outnumbered: Mr. Assad’s army is estimated at 70,000 to 100,000, mainly air force, paramilitary, and special forces, and Hezbollah fighters from Lebanon. Islamic State is estimated to have more than 20,000 fighters in Syria. U.N. and Russian diplomatic initiatives surfaced last month, but neither has managed to win enough support to move forward. Syria urgently needs new, and bigger, thinking. Syria is the strategic center of the Middle East. Its civil war has created the region’s most costly humanitarian disaster, with every country in the neighborhood destabilized–to different degrees–by spillover. Making it the second phase of the battle against Islamic State, to be addressed more robustly after Iraq, carries big costs. But the list of pressing issues in the Middle East is long. Other areas that may demand Washington’s attention include Libya, a failed state that is rapidly crumbling into civil war. The costly NATO investment in ousting Moammar Gadhafi in 2011 looks almost like a waste of money. Saudi Arabia may be closer to a transition; aging King Abdullah went to the hospital for medical tests last week. When Mr. Obama visited the kingdom last spring, oxygen tubes for the king–who reportedly smoked heavily for decades–were visible during their meeting. Lebanon was floundering politically before Syrian refugees became a quarter of its population. Jordan, where the majority of the population is now Syrian, Iraqi, and Palestinian refugees, also feels vulnerable to regional instability. And the PalestinianIsrael conflict is a perennial, though little is likely to happen over the next year given other, more pressing issues. Mr. Obama faces a packed agenda in the Middle East–again. But the stakes–ending two new wars and preventing a third–are higher this year. Robin Wright is a joint fellow at the U.S. Institute of Peace and the Woodrow Wilson International Center for Scholars. She is on Twitter: @wrightr.

49

Ebola Fighter Recognized by TIME as 2014 Person of the Year Pardis Sabeti, an award-winning computational geneticist at Harvard University, along with other Ebola fighters, Thomas Geisbert and Dr. Peter Piot, were recognized and named TIME magazine’s 2014 Person of the Year. The Ebola fighters were chosen for their bravery and steppingup during a time when many others were reluctant to do so. Ebola, a contagious disease, has wreaked havoc on native populations of West Africa as well as the health-care workers who treat Ebola patients. The Ebola fighters have been critical in combating the epidemic by risking their lives to treat Ebola patients and researching innovative solutions to fight the disease.

The Scientists The Ebola fighter in her own words

Dr. Pardis Sabeti, 38 Geneticist who sequenced the Ebola genome from the outbreak I think I first encountered Ebola from the movie Outbreak. Then there was the book The Hot Zone. It’s the type of thing you either read and say, “Oh wow, that’s terrifying,” or you read it and say, “Oh wow, I want to do that.” I read it and said, “Oh wow, I want do that.” With my colleagues in Africa and at the Broad Institute [of MIT and Harvard], we had for a long time considered the possibility that there could be Ebola circulating in West Africa. One of the many reasons we thought that could be the case was that often we see Ebola cases centered where there are a lot of chimp populations. One of the only places where there were chimps that didn’t have Ebola at that point was West Africa. We considered the possibility that the virus could have been circulating undetected in populations for many years, misdiagnosed as other diseases that look similar, like malaria or typhoid fever. We, like everybody else in the field, follow Ebola news closely. We all have alerts on various systems for anything that comes up on these viruses, and we saw the alert on cases in Guinea, declaring the outbreak in Guinea in March. Everybody agreed we needed to move. We had [set up research collaborations with] the Kenema Government Hospital in Sierra Leone. The outbreak was on the border of Sierra Leone, Guinea and Liberia. When it was recognized there were cases in Guinea, we knew it was possible the hospital would see cases. Our colleagues there and at the Ministry of Health in Sierra Leone said, “We need to do surveillance and diagnosis,” and we said,” Absolutely. We’ll help.” The genome sequencing that we do is so critical to the development of diagnostics, treatments and vaccines. The diagnostic that is

needed to even confirm Ebola is only possible because we know the genome sequence of the virus. The process of diagnosis comes first for patients, but in the arc of knowledge, you need the sequencing to develop the diagnostic, and you need to do this continuously, because viruses change over time. Essentially what we are doing is reading out the virus’ genome to find out what is the organism at play, what we are dealing with at any point in time. Therapies—like the monoclonal antibodies used like ZMapp—are based on attacking the protein sequences of the virus. If the genome changes, the proteins change and the antibodies may no longer work. It’s the same for the vaccine—if the proteins change, the vaccine may not work. So the genome sequence is the fundamental first piece—what defines the agent that is circulating, how we detect it, how we treat it and how we prevent it from spreading. Sequencing data is amazing. It can tell you so much. Obviously, epidemiology is incredibly important too. One thing that was to our advantage is that the outreach team at Kenema Government Hospital were able to overlay details of the epidemic outreach as well, to form a complete picture of how things were moving.

We fully sequenced a total of 99 samples from 78 different patients in the first three weeks of the outbreak in Sierra Leone and made the data available publicly. We found a number of things, including that there is a lot of genetic similarity between the viruses we sequenced and those from Guinea early on in the outbreak, suggesting that the epidemic started with a single transmission into the human population from a natural reservoir such as an animal, and there weren’t multiple transmissions but a continuous set of humanto-human events that started this outbreak. That’s important in how we thought about the response, in the sense that what people really need to be doing is reducing contact between themselves—because it wasn’t being spread widely by animals or contact with animals. It is critical to continue to sequence this virus as it evolves. We have finally been able to get another shipment of inactivated samples from hundreds of Ebola patients in Sierra Leone. We are committed to sequencing the virus in these samples and making the data available publicly immediately. We need as many minds working on this important problem as we can have. We will only beat this virus together. — as told to Alice Park


50

50

January 2015 1393 ‫دي‬

Iranians look upon U.S.Cuba accord with hope and a bit of envy LA TImes - By R‫ا‬amin Mostaghim A prominent Iranian cleric cited the U.S. normalization of relations with Cuba during weekly remarks at Friday prayers as evidence that sanctions against his country are destined to fail. “As President Obama and John Kerry admitted, the 55 years of sanctions against Cuba have not worked and John Kerry himself said that by sanctions we have sanctioned ourselves not Cuba,” said Ayatollah Mohammad Ali Movahedi Kermani, the leader of Friday prayers in Tehran. “Sanctions are futile against Iran.” Conservative political analyst Hossian Royvaran agreed.

Tehran proclaiming Cuba’s new status. “God willing, Iran and the U.S., as Cuba and U.S. have done after more than 50 years of severed relations, will bury axes and at least bank transfer will be possible,” he said. “My son is working in an import-export company and cannot do a regular business, as bank transfer is impossible.” Fatimeh Moghimi, 55, said she thinks Obama intends to “make a legacy of normalization relations with Cuba and Iran by the end of his second term.” “President Obama has initiated a good step and here. … I think Iran and the U.S. will follow suit” and normalize relations, said Moghimi, who owns a shipping

Professor Sadegh Zibakalam (left) speaks as former legislator Ahmad Shirzad looks on at a conference about Iran's nuclear program at Tehran University on December 17.

Nuclear Program Has Hurt Iran More Than Iraq War by: Golnaz Esfandiari - RFE/Radio Liberty

“Obama is doing a wise thing by normalizing relation with Cuba and has no option but make a deal with Iran and start lifting sanctions and normalizing with Iran too,” Royvaran said. Many liberal Iranians also envied Cuba’s new relationship with the U.S. “Financially, Iran is in bad shape and the sanctions are so painful that Iran has no option but to compromise,” said Amir Hossian Sharifi Sistani, 35, an importexport manager, “Now Cuba and the U.S. are normalizing - then why not Iran and the U.S.?” Hasan Moadabi, 60, a retired teacher, read the banner headlines at a newsstand in

company and favors reforms. But Hoshang Tale, a former member of parliament, does not expect normalization in Iran anytime soon. He also cautioned that even if the day comes, it won’t solve Iran’s economic woes. “It is not a piece of cake to follow suit and normalize relations as Cuba and the U.S. did. We have different reasons to be angry with the U.S.,” said Tale, 80, “The economic problems in Iran will not be solved by lifting sanctions, as reformists wishfully think.” Mostaghim is a special correspondent. Times staff writer Molly Hennessy-Fiske in Baghdad contributed to this report.

Iran’s nuclear activities and ambitions faced rare, blunt criticism at a roundtable at Tehran University, where one of the speakers said the damage done by the nuclear program was greater than that by the 1980-88 war with Iraq, which left tens of thousands dead and caused much devastation. “The imposed war [with Iraq] did not damage us as much as the nuclear program has,” professor Sadegh Zibakalam said at the December 17 roundtable, according to reports by Iranian semiofficial news agencies. Zibakalam also criticized the lack of public debate about the nuclear issue. Other speakers were also critical of the nuclear program and its costs for Iranians, who have come under unprecedented U.S.-led sanctions that have made life more difficult. Speaking at the event, former reformist lawmaker Ahmad Shirzad said nothing had come out of the nuclear program, “not even a glass of water.” “If you ask me why we’re moving on the nuclear path, I must say I have no idea,” Shirzad was quoted as saying by the ISNA news agency. “This is exactly like the continuation of the war [with Iraq] after the liberation of Khorramshahr,” he added. Shirzad said that he welcomed Iran’s official line, according to which the country is against building and acquiring nuclear weapons. The former lawmaker also seemed to suggest that Iran would be better off without a civil nuclear program. “Iran doesn’t have the primary resources and know-how for a nuclear program,” he was quoted as saying by ISNA. He said Iran could assert itself in areas such as petrochemistry and natural gas, where the country has the resources and the knowledge. Former diplomat and professor Davoud Hermidas Bavand said Iran’s nuclear program should not be compared to the nationalization of the oil industry in 1951, a comparison made by former President Mahmud Ahmadinejad. “What happened under the government of [Prime Minister Mohammad] Mosaddegh was a struggle for rights under international laws. But in the nuclear issue, the resistance against bullying has been going in a direction that, in the long run, some other inalienable rights of the people are being [taken away],” Bavand said.

He added that it is the duty of President Hassan Rohani, to the people and history, to resolve the nuclear issue in a peaceful and constructive manner.

Open Debate Welcomed Criticism of the nuclear issue has been a red line in Iran, where media face tough censorship rules in their news coverage. Shirzad said the nuclear issue has turned into a matter of “honor.” “When something becomes a matter of honor, discussing it is not possible anymore. And that has been our problem for the past 11 years,” he said. Zibakalam said that under Iran’s previous administration, criticism of the nuclear issue was impossible. “Unfortunately from 2003 to 2013, debate about the different aspects of the nuclear issue was not possible. I believe that whenever people and the press are prevented from expressing their opinions on different issues, the result is not good,” he was quoted as saying. He added that during those years whenever he would send a slightly critical piece to the press, “the editors would dump it in the closest trash can.” Zibakalam credited hard-liners opposing nuclear talks with the West for the opportunity to criticize the nuclear program. He noted that those who had gathered under the slogan “We’re Worried” had harshly criticized the nuclear deal reached in Geneva last year, saying that Iran had made too many concessions. “For the first time, the general policies of the establishment were challenged,” he said. Reports suggest that in recent months, hardliners have been told to tone down their criticism of Rohani’s government over nuclear negotiations with the West. Last month, Ali Akbar Velayati, a senior adviser to Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei, called for an end to domestic criticism of the extension of the nuclear talks between Iran and major world powers. The talks are aimed at finding a lasting solution to the crisis over Iran's nuclear program in exchange for the removal of the sanctions. Velayati said on November 30 that since the supreme leader had endorsed an extension of the talks for several months, people should stop their criticism. Khamenei has the last say in all state matters in the Islamic republic, including the nuclear program.


51

51

January 2015 1393 ‫دي‬

President Rouhani Urges End to Iran's Isolation Source: VOA Speaking at an economic conference, Iranian President Hassan Rouhani stressed that his country's economy cannot have sustainable growth and development in isolation from the rest of the world. «We want a sustainable, comprehensive and continued development. It is not possible to say we want economic development but want to be politically restrictive,» said Rouhani, speaking at Iran's first National Economy Conference in Tehran. The two-day conference, attended by top Iranian officials, economic experts, university professors, scholars and private sector investors, sought to find solutions for sustained economy, tackling unemployment and supplying financial resources for internal projects.

International sanctions

Iran is engaged in long-running negotiations with the P5+1 group (Britain, China, France, Russia and the United States, plus Germany), aimed at a comprehensive deal over its disputed nuclear program. The main conflict in the talks is over uranium enrichment. The world powers accuse Iran of seeking to develop a nuclear weapon. Iran denies the charge, saying it is developing its nuclear program for peaceful energy purposes.

A key point in any agreement would be the lifting of wide-ranging sanctions - imposed on Iran as punishment for its atomic activities. Rouhani's speech came two weeks before the next round of nuclear talks on January 15 in Geneva.

Rescue the economy

Rouhani called for curbs on the state's involvement in business and an end to Tehran's international isolation on Sunday to help rescue an economy hurt by sanctions, corruption and mismanagement. His speech appeared to be critical of hardliners who oppose his efforts to deliver Iran from years of erratic economic management by the previous administration of Mahmoud Ahmadinejad. “Our economy will not prosper as long as it is monopolized (by the government). The economy must be rid of monopoly and see competition,” he said. “It must be freed of insider speculation, be transparent, all people must be aware of the statistics. If we can bring transparency to our economy, we can fight corruption. “Our political life has shown we can't have sustainable growth while we are isolated,» Rouhani said. Rouhani suggested foreign investors should go to Iran and Iranian investors should go abroad to «strengthen our national security.»

«The time is past when it used to be said that if a foreign investor comes to Iran, our independence will be in danger,» he added. Rouhani, a pragmatist, was elected in 2013 in part on pledges to resolve the nuclear standoff and end crippling sanctions.

Wary of negotiations

Powerful anti-Western hawks in the Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC), who report to the Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei, have been wary of the nuclear negotiations and some preside over companies whose grip on the economy had grown during sanctions. Rouhani's call is in line with his preference for a greater public say on strategic matters, traditionally vested with Khamenei. Rouhani appealed to the economists for solutions on how to improve the state's handling

of subsidies, taxes, debt and the financial system. He also suggested he supported a resolution passed by parliament in December to tax organizations overseen by Khamenei and the armed forces, an unusual move by the legislature to regulate areas dominated by the most powerful figures in the country. “We are trying to tax everyone across the board, but as soon as we touch this or that institution, they make such a stink about it,” Rouhani said, apparently referring to the resolution, which has been opposed by Islamic hardliners. “Of course this government will do what it deems in people's interest,” he said. He added without elaborating: “Just be aware that in some cases, the domestic political lobby is very strong, very strong, more than you think.” Material for this report came from Reuters, AFP and AP.

Iran rejects report of nuclear deal with P5+1 Source: Press TV Iran has rejected a Western media report that it has reached a nuclear deal with the P5+1 group of world powers to ship an enriched uranium stockpile to Russia. «No agreement has been reached yet on any of the issues [being discussed] during nuclear talks» between the Islamic Republic and six world powers, said Iran>s Foreign Ministry spokeswoman, Marzieh Afkham. The reaction came after The Associated Press quoted two unnamed diplomats as claiming that «negotiators at the December round of nuclear talks drew up for the first time a catalog outlining areas of potential accord and differing approaches to remaining disputes.» The diplomats added that «both sides in the talks are still arguing about how much of an enriched uranium stockpile to leave Iran.» Afkham, however, said that such «politicallymotivated» speculations by certain foreign media outlets are aimed at «harming the atmosphere of

the talks and complicating any settlement of the [nuclear] issue.» Iran and the five permanent members of the United Nations Security Council -- Russia, China, France, Britain and the United States -- plus Germany wrapped up talks on Iran>s nuclear energy program in the Swiss city of Geneva on December 17, 2014. The three-day discussions were organized three weeks after Tehran and the six countries failed to reach a final agreement by a November 24 deadline. Despite making progress, Iran and the six countries failed to clinch a final nuclear deal during their previous talks in the Austrian capital of Vienna. However, Tehran and the P5+1 agreed to extend their discussions for seven more months until July 1, 2015. They also agreed that the interim deal they had signed in Geneva last November remain in place during the negotiations.


Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com

Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114

January 2015 - Vol 21 - Issue 254

3 Must-Do Issues for Obama’s Mideast Agenda in 2015 WSJ - By Robin Wright President Barack Obama may be entering the lame-duck phase on domestic policy, but 2015 could be a defining year for his foreign policy. He faces several urgent tasks, notably three in the Middle East.

1. A nuclear deal with Iran. A deal would end 36 years of tension between Washington and Tehran that has played out across the Middle East, contributing to setbacks in U.S. policies in Syria, Iraq, Lebanon, and beyond, as

well as with the Palestinian Authority. A deal would check a nuclear arms race in the world’s most volatile region, especially among the Persian Gulf sheikhdoms that feel most threatened by the Islamic Republic. Nuclear proliferation would draw the United States deeper into the region, not just because of energy issues and Israel. A deal between Iran and the world’s six major powers would also help check a more deadly split between Sunnis and Shiites. Islam’s sectarian divide already affects a wider swath of territory than at any time since the faith was founded 14

centuries ago. A nuclear component would not help things. Defusing tensions would be Mr. Obama’s biggest foreign policy accomplishment, dwarfing even his daring overture to Cuba. Iran has been been the nemesis of every U.S. president since its 1979 revolution. For the first time in decades, Washington and Tehran are nearing the same page, at the same time. Hard as it may be, a nuclear deal is also the most possible of these three must-dos. PLEASE GO TO PAGE 49


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.