زلزله بيخ گوش تهران ص3
ايران 4
کودکان اجارهاي و بچههاي فروشي
جهان 8
ص 18
گوناگون 12
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
pardismag@gmail.com
سينما 22
جدول 39
تکنولوژي 30
اگر توافق هستهاي به هم بخورد چه ميشود؟
سرنوشت ما بعد از توافق وين
ص 24
درشهر 39
شعر 38
ص 47
ورزش 42
فال 45
هشدار آمريکا به ايران در مورد پايبندي به توافق هستهاي باراک اوباما در نامهاي به يک نماينده دموکرات مجلس نمايندگان آمريکا اعالم کرد اگر ايران به مفاد توافق اتمي پايبندي نشان ندهد با واکنش قاطعانه آمريکا مواجه خواهد شد .او بار ديگر گزينه نظامي را مطرح کرد. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،اوباما در نامهاي به جرالد ندلر ،يکي از نمايندگان دموکرات مجلس نمايندگان ،از در اختيار داشتن پاسخهاي يکجانبه و چندجانبهاي خبر داد .بنا به گفته اوباما ،اگر ايران در عمل به تعهدات خود پايبند نباشد آمريکا از آنها استفاده خواهد کرد. جرالد ندلر يکي از نمايندگاني است که تا کنون از راي مثبت آتي خود به توافق هستهاي با ايران خبر داده است .از جناح دموکراتها تا کنون تنها دو سناتور ،چاک شومر ،و باب منندز ،عليه توافق با ايران به صورت علني موضعگيري کردهاند. سناتور منندز که از اعضاي ارشد کميته روابط
خارجي سناي آمريکاست و پيش از اين رياست اين کميته را هم بر عهده داشت ،در جريان يک سخنراني در نيوجرسي گفت« ،من با اين توافق مخالفت خواهم کرد و حتي اگر الزم باشد راي منفي خود را تکرار خواهم کرد تا مانع از وتوي آن از سوي رئيسجمهور شوم». ايران و شش کشور قدرتمند جهان (آمريکا، روسيه ،بريتانيا ،چين ،فرانسه و آلمان) پس از يک دوره طوالني مذاکره براي پايان دادن به مناقشه اتمي جمهوري اسالمي ،در روز چهارشنبه 14جوالي به توافق نهايي دست پيدا کردند. کنگره آمريکا قرار است پس از پايان تعطيالت تابستاني ،در هفته اول ماه سپتامبر ،توافق هستهاي با ايران را به راي بگذارد .جمهوريخواهان اکثريت را در کنگره در اختيار دارند و تقريبا همه آنها با توافق وين مخالفاند .هدف آنها اين است که با تصويب «قطعنامه عدم تاييد» توافق وين را از اعتبار ساقط
عليرضا ايماني حقيقي جانشين فرمانده ناحيه مقاومت بسيج شهرستان شوش از کشته شدن يکي ديگر از فرماندهان سپاه پاسداران ايران در سوريه خبر داد. عليرضا ايماني به خبرگزاري جمهوري اسالمي ايران (ايرنا) گفت« ،پاسدار احمد حياري فرمانده دالور گردان امام حسين شوش در الذقيه سوريه به دست داعش کشته شد». مساله جالب توجه اين است که شبهنظاميان گروه دولت اسالمي موسوم به داعش هنوز به استان الذقيه نرسيدهاند. احمد حياري متولد سال ،1361متاهل داراي يک فرزند دختر 4ساله و از اهالي شهر شوش در جنوب ايران بود. دنباله در صفحة 25
کنند. باراک اوباما تا کنون بارها تاکيد کرده که راي مخالف کنگره به توافق هستهاي با ايران را وتو خواهد کرد ،اما براي پيشگيري از خنثي شدن وتو بايد در هر يک از دو مجلس کنگره (سنا و مجلس نمايندگان) از حمايت دستکم يکسوم نمايندگان برخوردار باشد. اوباما در نامه اخير خود بار ديگر تاکيد کرد که توافق هستهاي وين براي آمريکا ،اسرائيل و به طور کلي منطقه خاورميانه خوب است .اوباما در اين نامه بار ديگر تکرار کرد که اگر ايران به اين توافق پايبندي نشان ندهد همه گزينهها روي ميز باقي خواهد ماند.
«ايرنا» خبرگزاري رسمي جمهوري اسالمي ،از بسته شدن دومين مرز زميني بزرگ ترکيه با اين کشور خبر داده است. بر اساس گزارش ايرنا ،مرز اسن دره در ترکيه نقطه مقابل مرز سرو ايران «با مالحظات امنيتي به طور موقت بسته شده است». «ايرنا» به نقل از منابع ترکيه ميگويد که تخريب يک پل در اسن دره با مينگذاري توسط عوامل «پ.ک.ک» ،موجب بسته شدن موقتي مرز شده است. خبرگزاري دولتي ايران همچنين به نقل از منابع محلي گزارش داده است که کارکنان مرز گمرکي کاپي کوي ترکيه بعد از ترک محل کارشان ربوده شدهاند .تعداد ربوده شدگان 11نفر گزارش شده است.
دنباله در صفحه 25
2
September 2015 1394 شهريور
2
3
زلزله بيخ گوش تهران
يک هفته پس از وقوع زلزله در ورامين ،وقوع زلزله ديگري به بزرگي 6.4ريشتر در شهرستان فيروزکوه، که تکانههاي آن در شرق تهران نيز احساس شد ،ستاد مديريت بحران در پايتخت را به حالت آماده باش در آورد. بر اساس گزارشها زمينلرزه نسبتًا بزرگي، حوالي شهرستان فيروزکوه از توابع استان تهران و نيز شهرستانهاي دماوند و پرديس در شرق استان را لرزاند .زمينلرزه فيروزکوه در ساعت 22و 6دقيقه و 23 ثانيه به وقت محلي رخ داد و شدت آن 6.4درجه در مقياس امواج دروني زمين (ريشتر) ثبت شده است .زمينلرزه مذکور در موقعيت جغرافيايي با عرض شمالي 58.35درجه و طول شرقي 63.52درجه ثبت شده و در عمق 10کيلومتري زمين رخ داده است .زلزله مذکور در 24کيلومتري فيروزکوه39 ، کيلومتري آرادان در استان سمنان و 42کيلومتري گيالن رخ داد و بعد از آن شهرستان فيروزکوه تا کنون 12بار ديگر لرزيده است .شبکه لرزهنگاري استان تهران وابسته به مؤسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران وقوع اين زمينلرزه را تأييد کرده است. مردم شهرهاي همجوار فيروزکوه نيز زلزله سه شنبه شب را احساس کردند و بعد از آن برخي در خيابانها به سر بردند .پسزلزله نسبتًا بزرگي هم حوالي شهرستان فيروزکوه ،از توابع استان تهران را لرزاند . در پي وقوع اين زلزله ،موسسه زلزله نگاري ايران از وقوع 12پس لرزه ،از شامگاه سه شنبه تا بعد از ظهر چهارشنبه ،خبر داد؛ پس لرزههايي که موجب شد تا مردم در مناطق زلزله ديده و همچنين شرق تهران از رفتن به درون ساختمانها خودداري کنند. رسانههاي خبري همچنين عکس محل دقيق کانون زلزله را که نزديکي آن به مناطق مسکوني موجب افزايش وحشت عمومي شده است ،منتشر کردهاند. در همين حال ،ناصر چرخساز سخنگوي سازمان امداد و نجات از نبود خسارت مالي و جاني اين زلزله خبرداده و گفته است« ،هشت تيم ارزياب به مناطق زلزله شده اعزام شده است و وضعيت قرمز يا نارنجي اعالم نکردهايم اما نيروها در حالت آمادهباش هستند.تا کنون گزارشي مبني بر وقوع خسارت مالي و جاني از اين زمين لرزه به ما مخابره نشده است .با اين وجود دستگاههاي ما در حالت آمادهباش هستند». در پي وقوع اين زلزله ،اسماعيل نجار رئيس سازمان مديريت بحران کشور نيز از آماده باش نيروهاي امدادي در تهران خبر داده و گفته است« ،در سال بيش از 174زلزله باالي 4ريشتر در کشور رخ ميدهد ،يعني تقريبا هر دو روز يک زلزله .در دقايق اوليه وقوع زلزله بررسيهاي الزم
انجام و به همه نيروها آمادهباش داده شد .بر اساس گزارش هاي رسيده در زلزله فيروزکوه اتفاق خاصي در استانهاي تهران ،سمنان و مازندران رخ نداده است .ما در کشور تقريبا هر دو روز يک زلزله باالي 4ريشتر داريم که اگر خواسته باشيم اعالم آمادهباش صددرصد کنيم مردم دچار اضطراب خواهند شد .بر اساس تصميم دولت هر تغيير و تحول در پيش نشانگر و احتمال وقوع حوادث طبيعي توسط سازمان ژئوفيزيک دانشگاه تهران بررسي شده و اگر احتمال بروز حادثهاي بود سريعا تشکيل جلسه داده ميشود .ما بر اساس اعالم وضعيت پيشنشانگرها و گزارش سازمان ژئوفيزيک دانشگاه تهران تصميمگيري خواهيم کرد». اين اظهارات در حالي بود که سخنان مهدي چمران، رئيس شوراي شهر تهران که وقوع زلزله در تهران را «فاجعه تاريخ» ميداند ،با بازتاب خبري گستردهاي مواجه شده است. به گزارش رسانههاي داخلي ،چمران گفته است« ،اگر زلزلهاي با شدت باال در تهران رخ دهد ،نه تنها فاجعه سال و قرن بلکه فاجعه تاريخ خواهد بود به همين دليل هم بايد براي تهران فکر اساسي کرد .نه مسئولين و نه مردم به فکر نيستند ،مسئولين موضوع را مطرح نميکنند که مردم ناراحت نشوند در حالي که اين ناراحتي نيست بلکه آگاهسازي از واقعيتها است .ساختمانهايي که جديد ساخته ميشوند ايمني الزم را ندارند .شاهديم ساختمانهاي جديد با وجود اينکه مهندس ناظر و مجري بر آن نظارت ميکنند برخي در حين ساخت خراب شدهاند .سولههاي مديريت بحران در حال حاضر آمادگي کامل براي پذيرش بحران را ندارند و حتي برخي به انبار تبديل شدهاند و اين در حالي است که اين سولهها براي شرايط بحراني ساخته شده بودند». تهران روي تلي از گسل وول مي خورد ،گسل پارچين، گسل ري ،گسل محموديه ،گسل گرمسار ،گسل داوويه و باغ فيض ،گسل نارمک ،گسل تلو پايين و گسل فشم و مشا و دهها گسل ديگر که فعال شدن هر کدامشان ميتواند به معناي بروز فاجعه در آن شهر تنگ و بهم تنيده باشد. کوچههاي باريکي که آدمها وقت عبور به هم مهربانانه تنه مي زنند و سالم ميکنند با خانه هاي گچي و خشتي باقيمانده از سي ،چهل يا حتي پنجاه سال پيش در جنوب شهر. کارشناسان زلزله شناسي ميگويند از ششصد شهر کشور ،فقط شش شهر آن در معرض زلزله نيستند چون ايران به کلي بر روي دو گسل بزرگ زلزله دنيا قرار دارد. خاطره جمعي ايرانيها به شنيدن نام زلزله در چهارسوي اين خاک عزيز خو گرفته ،يک روز بوشهر روز بعد ورزقان و فردا روزي سيستان و خوزستان.
September 2015 شهريور 1394
حتي اگر پيش بيني وقوع زلزله مهيب تهران به کلي دوراز حقيقت باشد ،باز هم تهران را خانههاي فرسوده و بي اصول و تنگ و ترشي کوچهها و نرخ رشد جمعيتي فزاينده تهديد ميکند .به راحتي از وقوع آن همه زمين لرزههاي پياپي ميشود فهميد خاک ايران را هر لحظه وقوع زمين لرزه هاي دهشتبار تهديد ميکند. سوال اينجاست که آيا برنامه مدوني براي تهران در معرض زلزله طراحي شده است؟ يا کماکان گوش مسئوالن در خواب خرگوشي خمارگونه صبح گاهي است؟ آيا با راه اندازي «سامانه تخمين خسارت» ميشود هشداري اساسي در مورد اين شهر دويست ساله زيباي خموده در پيچ و خم البرز داد؟ سالهاي سال است مسئوالن امر ميگويند نميشود برنامه حمايت ضربتي براي نجات تهران از زلزله احتمالي تدوين کرد .بافت تهران فرسوده است ،خانهها غير اصولي قد کشيده و مقاوم سازي نشدهاند ،تهران در هم تنيده شده و به محض لرزيدني اساسي ،تمامي شريانهاي اصلي آب و گاز و برق و پلها تخريب خواهند شد و تلفاتي ميليوني و فاجعهاي جهاني به بار خواهد آمد ،اما هيچ
3
وقت نگفتهاند اين همه سال که گذشت ،به جاي تدوين طرح ضربتي آيا نميشد طرحي اصولي و تدريجي پايه گذاري کرد و به آن مقيد بود؟ سي سال پيش از ناکارآمدي طرحهاي ضربتي گفتند و االن هم از بي اثر بودن اين طرحها سخن ميگويند و جهان در اين سي ساله با معجزههاي بسياري روبرو بوده است .آيا نميشد در اين سي ساله تهران را نجات داد تا با هر پس لرزه محسوسي ،تهرانيها به دلواپسي نيافتند؟ آيا ستاد «مديريت بحران» که از سال 1380در ايران به خاطر بروز زلزله احتمالي تشکيل شده گوش به زنگ وقوع فاجعه تهران هست؟ اين ستاد از تجهيزات به روز جهان برخوردار است؟ آيا نيروهاي اين ستاد آموزشهاي الزم ديدهاند؟ «بهرام عکاشه» پدر علم زلزله شناسي ايران در گفت و گو با روزنامه «ميزان» با اشاره به زلزله فيروزکوه تاکيد کرد، «تهران در خطر است .زلزله اخير در جوادآباد نشان ميدهد که منطقه فيروزکوه و جنوب تهران آبستن حوادث و استرس بسيار است ،اگر زلزلهاي به بزرگي هفت ريشتر در تهران رخ دهد ،از آن جايي که تهران قلب کشور است ،کشور از کار خواهد افتاد .هميشه بايد احساس خطر کرد ،با وقوع زلزله اخير در منطقه فيروزکوه شاهد فعال شدن سيگنالها هستيم، بايد آماده وقوع بحران و پيامدهاي زلزله باشيم». با نگاهي به تاريخ پنجاه سال گذشته ايران بايد گفت اينکه به بهانه برنياشفتن افکار عمومي ،کاري براي زلزله نکنيم يا حرفي از آن به ميان نياوريم ،بهانهاي واهي و نامعقول است. از بم که بگذريم ،خاطره زلزله 1369گيالن که مابين 40هزار تا 50هزار جان شيفته زندگي را گرفت ،زلزله معروف طبس با تلفات 25هزار نفر ،زلزله دشت بياض در شهريورماه 1347با قريب به 20هزار نفر ،زلزله بوئين زهرا در سال 1341با بيش از 12هزار نفر ،زلزله کرزين با پنج هزار نفر ،زلزله مکران با چهار هزار نفر ،زلزله شهر درگز با بيش از سه هزار نفر ،زلزله شهر گلباف با سه هزار نفر و زلزله سماس با دو هزار و 500نفر تلفات ،نشان ميدهند که ايران و خصوصا تهران در معرض خطر قرار دارند. سالهاي سال است که کارشناسان هشدار ميدهند و به نظر ميرسد هيچ بهانهاي براي طراحي يک برنامه مدون و سازماندهي شده براي «فرداروزي» که فاجعه رخ بدهد، نيست .تهران را امروز دريابيم ،شايد فردا دير باشد.
4
September 2015 شهريور 1394
ديدار با هيئت دولت آورد ،که گفته بود «خوب شد کار پرونده هستهاي تمام شد». رفع حصر خانگي از ميرحسين موسوي ،زهرا رهنورد و مهدي کروبي از خواستههاي برخي از هواداران حسن روحاني در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري سال 1392بود .او وعده داد که براي رفع حصر تالش کند ،اما در دوسال گذشته بارها گفته شد که دولت از اختيار الزم براي رفع حصر برخوردار نيست. در حالي که طي دو سال گذشته برخي از چهرههاي سياسي از رئيس جمهوري ايران خواستهاند براي رفع حصر از آقايان موسوي و کروبي تالش کند ،اين نخستين اظهار نظر رئيس جمهوري ايران درباره موضوع رفع حصر در دوسال گذشته بوده است.
روحاني :ادامه اين مشکل درست نيست رئيس جمهوري ايران به مناسبت آغاز سومين سال فعاليت دولت يازدهم در نشستي خبري در تهران گفت، تبديل مشکلي مانند حصر خانگي رهبران معترضان انتخابات سال 1388را به يک «مساله دائمي» ،به سود هيچ کس ندانست. حسن روحاني در پاسخ به پرسشي درباره حصر رهبران معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوري 88و اينکه آيا دولت توان رفع آن را دارد يا نه گفت« ،تالش دولت از ابتدا بر اين بوده که در داخل جامعه همه احساس آرامش بيشتري کنند .اگر موضوعي در گذشته بوده و ميتوانيم طبق قانون به آن پايان دهيم ،بايد به آن پايان دهيم». او سپس اين موضوع را با مساله اتمي ايران مقايسه کرد و با بيان اينکه اقتدار يک نظام و دولت اين است که بتواند مسايل را همچون مساله هستهاي نهايي کند گفت، «اگر مساله هستهاي را 20سال ديگر ادامه مي داديم خوب بود؟ اگر بتوانيم مسايل را در چهارچوب منافع ملي نهايي کنيم به نفع ماست». رئيس جمهوري ايران سپس نقل قولي از آيتاهلل علي خامنهاي رهبر جمهوري اسالمي درباره توافق هستهاي در
ملي اضافه کرد «طبق اصل 126قانون اساسي موضوعي که در شوراي عالي امنيت ملي تصويب شود و مسير خود را طي کند ،اين اصل حاکم بر اصول ديگري است که مطرح شد». نمايندگان مجلس شوراي اسالمي اصرار دارند که متن توافق هستهاي ايران و قدرتهاي جهاني ،يا همان برجام را در مجلس بررسي کرده و به راي بگذارند .دولت تا کنون بارها با اين موضوع مخالفت کرده است. رئيس جمهوري ايران در بخش ديگري از سخنان خود به نقش چين و آمريکا در تغييرات راکتور آب سنگين اراک اشاره کرد و گفت که اين رآکتور با کمک چين و احتماال آمريکا پيشرفتهتر خواهد شد .به گفته او اين دو کشور تکنولوژي پيشرفتهتري را در اين مجموعه به کار خواهند گرفت. اين سخن حسن روحاني در حالي است که ايران بر اساس توافق هستهاي موظف شده است راکتور آب سنگين اراک را بازطراحي و تغيير دهد به گونهاي که توليد پلوتونيومي که از نظر نظامي کاربرد دارد در آن متوقف شود.
صالحي 190 :هزار سو غنيسازي ،بار علمي ندارد رئيس جمهوري اسالمي ايران ،در بخش ديگري از سخنان خود ،با تصويب برجام در مجلس شوراي اسالمي مخالفت کرد. او با اشاره به اصول 77و 125قانون اساسي اسنادي را قابل بررسي و تصويب در مجلس دانست که به امضاي رئيس دولت يا نماينده او رسيده باشد. آقاي روحاني با بيان اينکه چيزي امضا نشده است، اضافه کرد« ،امروز معاهده جديدي وجود ندارد ،در برجام هم کلمه داوطلبانه آمده است ،هيچ کشور ديگري هم برجام را در پارلمان خود تصويب نمي کند ،حال اگر ما آن را به پارلمان ببريم ،الزامي براي دولت ميشود و کار را به نفع آنها انجام دادهايم». روحاني با اشاره به بررسي برجام در شوراي عالي امنيت
علي اکبر صالحي ،رئيس سازمان انرژي اتمي ايران اظهارات برخي از مخالفان توافق جامع اتمي (برجام) با گروه 1+5را فاقد بار علمي خوانده است. آقاي صالحي که براي ديدار با مقام هاي چين به پکن
4
سفر کرده است ،به خبرگزاري دولتي ايران گفته برخي از منتقدان ميگفتند چرا نبايد در فاصله کمي 190هزار سو [غني سازي اورانيوم] داشته باشيم ،اما بيان اين مسائل بار علمي ندارد. رئيس سازمان انرژي اتمي ايران گفته است« ،فرض کنيد که ما اين تعداد سو را بر اساس يک اتفاق و معجزه همين االن در اختيار داشته باشيم ،ما مواد اوليه نداريم که براي مدتي اين مجموعه 190هزار سو را دائما در فعاليت نگاه داريم و پس از دو سال فعاليت آن نيز به پايان مي رسد. آنگاه چه بايد کرد؟ مواد اوليه که نداريم .جز اين است که بايد به دنبال اکتشاف و استخراج برويم؟» به گفته آقاي صالحي ايران در حال حاضر به دنبال کشف منابع جديد اورانيوم و استخراج آن است. ايران دو سال پيش اعالم کرده بود که براي تأمين سوخت ساالنه نيروگاه بوشهر به 190هزار سو غنيسازي نياز دارد. سو( )SWUواحد کار يک سانتريفيوژ است که توانمندي آن را در جداسازي و ميزان غنيسازي اورانيوم نشان ميدهد .بر اساس توافق برجام ،ايران در 10سال آينده 5 ،هزار و 60سانتريفيوژ نسل 1در اختيار خواهد داشت و کار بر روي نسلهاي پيشرفته سانتريفيوژهايش را ادامه ميدهد. آقاي صالحي گفته «اينکه برخي مطالب به اشتباه به مردم منتقل ميشود ،بي انصافي است .برخي ،چيزهايي به نام اورانيوم و اکسيد شنيدهاند ...اينکه گفته ميشود تبديل اورانيوم به اکسيد يعني آشغال بيانصافي است ،پس چگونه بايد براي راکتور سوخت توليد کرد ،آيا راه ديگري هم براي تهيه سوخت راکتور وجود دارد؟
دو نفر به جرم جاسوسي براي آمريکا و اسرائيل محکوم شدند غالمحسين محسني اژهاي ،سخنگوي قوه قضائيه ايران ميگويد که دادگاه انقالب دو نفر را به جرم جاسوسي
5
دنباله از صفحة قبل براي آمريکا و اسرائيل به تحمل 10سال زندان محکوم کرده است. آقاي محسني اژهاي هويت محکومان را فاش نکرد. اژهاي در پاسخ به سئوال يکي از خبرنگاران در مورد پرونده جيسون رضائيان ،خبرنگار روزنامه «واشنگتن پست» در ايران که بيش از يک سال پيش بازداشت و به جاسوسي متهم شده است ،گفت که اطالع ندارد آيا حکم او صادر شده است يا نه .بنابراين به نظر ميرسد که آقاي رضائيان جزو محکومان مورد اشاره نيست. سخنگوي قوه قضائيه ايران در بخش ديگري از کنفرانس خبري گفت که در جريان بازرسي از بندهاي 7و 8زندان اوين از مهدي هاشمي ،پسر اکبر هاشمي رفسنجاني که به جرم جرايم مالي و امنيتي زنداني است ،يک گوشي تلفن همراه با سيم کارت و 30سکه طال ،شامل ربع و نيم سکه و سکههاي گرمي به دست آمده است. او گفت« ،نميتوان گفت که داشتن سکه غير مجاز است ...ممکن است سکه را همراه خود داشته باشد ،اما داشتن تلفن همراه غير مجاز است».
ماموران امنيتي مانع از مراسم اعدامشدگان 67 در گورستان خاوران شدند
ماموران امنيتي ايران نگذاشتند مراسم يادبود زندانيان سياسي اعدامشده در جريان اعدامهاي 67در گورستان خاوران ،در جنوب تهران، برگزار شود. وقتي اعضاي خانواده اعدامشدگان قصد داشتند وارد گورستان خاوران بشوند ،ماموران امنيتي با آنان برخورد کردند .گفته شده که چند نفر از شرکتکنندگان نيز بازداشت شدهاند .به افرادي که در محل حاضر بودهاند گفته شده که حق ندارند در شهريور ماه به گورستان خاوران بروند. در مرداد و شهريور سال 1367چند هزار نفر از زندانيان سياسي ،عمدتا از سازمان مجاهدين خلق و گروههاي چپگرا ،که دوران محکوميت خود را ميگذراندند اعدام شدند .آيتاهلل حسينعلي منتظري ،در کتاب خاطرات خود دستور آيتاهلل خميني براي اعدام اين زندانيان را منتشر کرد. تصور ميشود که شماري از اين اعدامشدگان در گورستان خاوران و در گورهاي جمعي دفن شده باشند. بستگان و نزديکان اعدام شدگان در نخستين جمعه شهريور ماه و آخرين جمعه سال مراسم يادبودي در خاوران برگزار ميکنند .اين مراسم پيش از اين نيز با تنش و دستگيري شرکتکنندگان همراه بوده است.
بهروز آلخاني به اتهام محاربه اعدام شد
حکم اعدام بهروز آلخاني ،که در دادگاه انقالب و به اتهام محاربه و دست داشتن در ترور دادستان خوي در سال 1388صادر شده بود ،به اجرا درآمد. پيمان آلخاني برادر وي ،گفت که دادسراي عمومي و انقالب اروميه ،به خانواده او خبر داده که حکم اعدام اين زنداني کرد ،اجرا شده است .او ذکر کرد که به همراه بهروز آلخاني 5 ،زنداني ديگر هم اعدام شدهاند. به گزارش سايت «کانون مدافعان حقوق بشر کردستان» ،حکم 5نفر ديگري که اعدام شدهاند ،به دليل جرايم مرتبط با مواد مخدر اجرا شده است. سازمان عفو بينالملل ،از مقامهاي ايران خواسته بود از اجراي حکم
September 2015 شهريور 1394
آقاي آلخاني ،که در هنگام اعدام 30سال داشت ،خودداري کنند. اين سازمان ،با اشاره به اينکه بهروز آلخاني درخواست تجديد نظر داده ،اعالم کرده بود« ،اجراي مجازات اعدام در حالي که زنداني در انتظار نتيجه درخواست تجديد نظر به سر ميبرد ،نقض فاحش قوانين ايران و قوانين بينالمللي و دهن کجي به عدالت است». بيانيه سازمان عفو بينالملل تاکيد داشت که آقاي آلخاني ،پس از دستگيري بيش از يک سال بدون دسترسي به وکيل يا خانواده در حبس انفرادي بوده است. به گزارش سايت کانون مدافعان حقوق بشر کردستان ،بهروز آلخاني به همراه 15تن ديگر و به اتهام «رابطه با پژاک» در سلماس بازداشت شده بود. به نوشته اين سايت ،پس از چند ماه به وي اتهام جديد «مشارکت در قتل دادستان خوي» تفهيم شده و به خاطر «همکاري موثر با پژاک» و «قتل دادستان شهرستان خوي» به اعدام محکوم شده است. ولي حاجي قليزاده دادستان عمومي و انقالب شهرستان خوي ،در سال 1388و در مقابل منزل خود به ضرب گلوله کشته شده بود.
5
گزارش تازه آژانس: لغو تحريمها در بهار سال آينده دبيرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي طي نخستين گزارش از عملکرد اتمي جمهوري اسالمي بعد از امضاء توافق اتمي 14ماه جوالي وين ،پيشبيني کرده است که در صورت اجراي تعهدات پذيرفته شده از سوي تهران در دو زمينه راستيآزمايي پيرامون اقدامات مشکوک به داشتن ابعاد نظامي ،و همچنين به عقب بردن فعاليتهاي متعارف، لغو تدريجي تحريمها احتماالً بعد از ماه مارچ سال آينده مسيحي آغاز خواهد شد. گزارش تازه آژانس حاکي است که آخرين گزارش دبيرکل به شوراي حکام، پيش از اتخاذ تصميم نهايي پيرامون تاريخ آغاز لغو تحريمها ،روز 15ماه دسامبر سال جاري ارائه ميشود. از جمله انتقاداتي که مخالفان داخلي «برجام» در ايران بر آن وارد ميسازند، بي اعتنايي مذاکرهکنندگان به خط قرمز تعيين شده از جانب رهبر جمهوري اسالمي در اين زمينه است که پيشتر تأکيد کرده بود لغو تحريمها نتيجه مذاکرات اتمي نيست و ميبايد همزمان با حصول توافق انجام شود. بر اساس توافق صورت گرفته ،لغو تدريجي تحريمها مشروط بر انجام تعهدات پذيرفته شده از جانب ايران و موکول بر تأييد آن از سوي آژانس
6
دنباله از صفحة قبل
بينالمللي انرژي اتمي شدهاست. اجراي تعهدات متقابل ايران و گروه ،1+5شامل راستيآزمايي در مورد فعاليتهاي مشکوک به داشتن هدفهاي نظامي و همچنين به محدود ساختن فعاليتهاي اتمي ايران ،قرار است از روز 17اکتبر آغاز شود. بر اساس تازهترين گزارش آمانو به شوراي حکام، ايران بازده توليد اورانيوم غني شده توسط سانتريفيوژهاي نوع اير 1-در نطنز را افزايش داده و آن را از متوسط ماهانه 217کيلوگرم به 227کيلوگرم رساندهاست. بر پايه اين گزارش ذخيره کنوني اورانيوم غنيسازي يا فرآوريشده ايران عبارت است از 7845کيلوگرم گاز اورانيوم با غلظت 3.5درصد و 4304کيلوگرم اورانيوم در شکلهاي شيميايي مختلف. يکي از شرايط لغو تحريمها ،کاهش اين ذخيره به 300 کيلوگرم گاز اورانيوم و خارج ساختن بقيه اورانيوم بعد از فرآوري (تبديل به اکسيد اورانيوم) از ايران است. بر پايه گزارش آژانس 4304 ،کيلوگرم از گاز اورانيوم به محل توليد اکسيد اورانيوم براي تبديل آن به پودر ،منتقل شده ولي بازده کارخانه بسيار ضعيف بوده به طوري که تا کنون فقط 10درصد از ذخيره منتقلشده به اکسيد اورانيوم 235با غلظت 5درصد تبديل شدهاست. بر پايه گزارش تازه ،ايران در مورد استفاده از سانتريفيوژهاي پيشرفتهتر از اير 1-کليه اقدامات تحقيق و توسعه را متوقف ساخته و در ميزان تزريق گاز به اين نوع سانتريفيوژها نيز همين روش را اتخاذ کردهاست. بسياري از ناظران فعاليتهاي اتمي ايران انتظار داشتند موضوع بازرسي از پارچين و همچنين توافق (محرمانه) آمانو با ايران در مورد راستيآزمايي پيرامون فعاليتهاي مشکوک به داشتن ابعاد نظامي مورد اشاره قرار بگيرد. پيرامون پارچين ،گزارش دبير کل آژانس حاکي از ادامه بررسي تصاوير ماهوارهاي و مشاهده کردن ماشينآالت ساختماني در محل مشکوک ،و همينطور احداث يک بناي ضميمه در محل است. بنا بر گزارش ارائه شده ،آمانو مدعي است که ايران بعد از توافق 14جوالي فعاليتهاي تازهاي را در اين محل از سر گرفتهاست. رضا نجفي نماينده ايران در آژانس پس از انتشار تحليلي از سوي مرکز بينالمللي مطالعات راهبردي در واشنگتن داير بر از سر گرفتن شستشوي خاک و احداث بنا در پارچين ،آن را «مضحک» خواند و جواد ظريف نيز بيش و کم با زباني مشابه محتواي آنرا مردود شمرد. گزارش آمانو در مورد (دو) توافق محرمانه که گفته ميشود ميان آژانس و ايران صورت گرفته سکوت کردهاست. نکته قابل مالحظه در توافق احتمالي آژانس با ايران ،که بحثهاي داغي را در کنگره آمريکا نيز برانگيخت ،نحوه نمونهبرداري از محل مشکوک در پارچين است که گفته ميشود آژانس رضايت داده بدون حضور مأموران مؤسسه ياد شده، توسط ايران صورت بگيرد.
اتهامزني دوباره بحرين به ايران در پي انفجار مرگبار
در پي انفجار مرگباري که در پايتخت بحرين رخ داد، مقامات اين کشور بار ديگر مواد منفجره را «بسيار مشابه» موادي دانستند که «از ايران آمده بود». به گزارش خبرگزاري فرانسه ،يکي از مناطق عمدتا شيعهنشين شهر منامه ،پايتخت بحرين ،صحنه انفجاري بود که جان يک مامور پليس را گرفت و هفت مجروح بر جاي گذاشت.
September 2015 شهريور 1394
در ميان مجروحان اين حادثه ،يک کودک و چهار مامور پليس ديگر هم بوده است که حال يکي از آنها بسيار وخيم گزارش شده است. در پي اين حادثه ،وزير اطالعات بحرين به خبرگزاري فرانسه گفت که مواد منفجره مورد استفاده در اين حمله تروريستي «بسيار مشابه» موادي است که «از ايران آمده بود» و ماه گذشته به دست مقامات اين کشور توقيف شد. بحرين ماه پيش خبر داده بود که «يک توطئه قاچاق اسلحه و مواد منفجره از ايران به بحرين» را کشف و خنثي کرده و دو نفر را در اين رابطه دستگير کرده است. به دنبال اين اتهامزني ،در منطقه ستره بحرين انفجاري رخ داد که خبرگزاري دولتي اين کشور در گزارشي مواد منفجره مورد استفاده در آن را مشابه مواد منفجرهاي توصيف کرد که «از ايران قاچاق شده» و به تازگي توسط پليس بحرين کشف و ضبط شده بود. ايران در همان زمان ادعاي قاچاق اسلحه و مواد منفجره از خاک خود به بحرين را رد کرد و وزير خارجه ايران نيز اعالم کرد که «ادعاهاي بحرين مطلقا صحت ندارد». حال اين دومين باري است که در بحرين از مواد منفجرهاي مشابه مواد منفجره ضبطشده صحبت به ميان ميآيد. چند هفته پيش نيز بحرين پنج نفر را به عنوان مظنونان بمبگذاريهاي اخير در اين کشور دستگير کرده و اعالم کرد که دستگيرشدگان با سپاه قدس جمهوري اسالمي ايران و حزباهلل لبنان مرتبط هستند. بحرين که کشوري کوچک و کمجمعيت در جنوب خليج فارس است ،با ناآرامي سياسي و امنيتي گستردهاي در چهار سال گذشته روبهرو بوده است .اکثريت اين کشور شيعه اما حاکمان آن سني هستند. پادشاهي بحرين در اين مدت ،جمهوري اسالمي ايران را مرتبًا به تحريک شيعيان اين کشور و اقدام عليه خود متهم کرده و تهران نيز همواره اين اتهام را رد کرده است.
مرگ يک نفر و 200گربه در آتشسوزي پناهگاه گربهها
آتشسوزي در يک پناهگاه گربهها در شهر اشتهارد، منجر به مرگ بنيانگذار اين پناهگاه و صدها گربه شد. مسئول ايستگاه آتشنشاني شهرداري اشتهارد به خبرگزاري جمهوري اسالمي (ايرنا) گفته که در اين حادثه خانم رئوفي بنيانگذار اين پناهگاه بر اثر «استنشاق دود و خفگي» جان خود را از دست داد . خانم رئوفي 60 ،ساله ،اين پناهگاه را در سالهاي اخير و با هدف پناه دادن به گربههايي که مورد آزار و اذيت قرار ميگيرند ،تاسيس کرده بود. در حاليکه مقام آتشنشاني اشتهارد از مرگ 200گربه در جريان اين حادثه خبر داده ،رامونا دهقان ،مسئول روابط عمومي شهرداري اشتهارد به سايت «تابناک» گفته که «بيشتر گربههاي بيپناه و آسيب ديدهاي که در اين پناهگاه نگهداري و تيمار ميشدند ،يا سوخته يا به علت خفگي مردهاند ». علت اين آتش سوزي در دست بررسي است و سايت «تابناک» خبر داده که «به باور برخي فعاالن حيات وحش، اتفاق روي داده براي آن ،شبهه برانگيز به نظر ميرسد ». اشاره اين سايت به مطالبي است که تعدادي از صفحات و فعاالن حقوق حيوانات در شبکههاي اجتماعي منتشر کرده و در آنها آتشسوزي رخ داده را «عمدي» دانستهاند.
وزير فرهنگ و ارشاد: دروغگويي و بدگويي در جامعه زياد شده است
6
حاميان دولت حسن روحاني را سبب شدهاست.
آخرين وضعيت بهاره هدايت ،رسول بداقي و کيوان مهرگان
بهاره هدايت ،از زندانيان سياسي که حکم آزادياش از زندان اوين صادر شده بود ،پيش از آزادي از زندان ،به گذراندن دو سال ديگر حبس محکوم شد.
وزير فرهنگ و ارشاد اسالمي دولت حسن روحاني از وضعيت اخالقي جامعه ايران انتقاد کرده و گفته است« ،کمتر توجه ميکنيم که در جامعه چقدر دروغگويي ،نقض عهد، شکستن امانت ،بدگويي پشت سر ديگران و وارد کردن اتهامات ناروا زياد شد ه است». به گزارش خبرگزاري «ايسنا» ،علي جنتي که در يک برنامه تلويزيوني سخن ميگفت اضافه کرد« ،حتي نخبگان ما که گردانندگان رسانهها هستند به راحتي در رسانهها نسبت به کسي که با او عداوت يا مخالفت دارند ،اتهام ناروا و دروغ نسبت ميدهند و اين براي جامعه ديني ما بسيار خطرناک است». آقاي جنتي پيشتر خطاب به منتقدان محافظهکار دولت حسن روحاني گفته بود که تمام نگراني شما اين است که چرا يک خانم جوراب ساپورت پوشيدهاست ،اما دولت نگرانيهاي عميقتري دارد و آن سقوط اخالقي جامعه است. آقاي جنتي همچنين تأکيد کردهبود که در جامعه ايران «سرقت در حال افزايش است ،فساد اخالقي زياد شده ،سن روسپيگري پايين آمده و بنيان خانواده دچار آسيب شده است» ،بهطوري که « 25درصد ازدواجها» در کشور به طالق ختم ميشود. اخيرأ محمدعلي جعفري ،فرمانده کل سپاه پاسداران انقالب اسالمي نيز «وضعيت فرهنگي و اخالقي جامعه» ايران را «بسيار نگرانکننده» اعالم کرد و گفت که «پيشرفتي در اين زمينهها نداشتيم». وزير ارشاد ايران در ادامه سخنانش با اشاره به مواجهه جامعه با به گفته او «ناهنجاريهاي فرهنگي اجتماعي متعدد» تأکيد کرد که «ارتباطات ماهوارهاي»« ،فضاهاي مجازي»، «شبکههاي اجتماعي» و افزايش سفر ايرانيان به خارج، «ضمن آثار مثبت فرهنگي ،چالشهاي جدي ايجاد ميکند». وي افزود که يکي از اين «چالشها» در زمينه خانواده است و در پنج ماه گذشته بحث جلسات شوراي فرهنگ عمومي «بي رغبتي جوانان به ازدواج ،طالقها و جداييها و پديده بسيار زشت ازدواج سفيد» بودهاست. پيش از اين مقامات جمهوري اسالمي بارها نسبت به کاهش ازدواج و افزايش طالق و همچنين افزايش آمار «ازدواج سفيد» که به معناي زندگي زنان و مردان بدون ازدواج رسمي در يک خانه است ،ابراز نگراني کردهاند. از جمله محمد محمدي گلپايگاني ،رئيس دفتر رهبر جمهوري اسالمي ،ضمن انتقاد از ازدواجهاي موسوم به «ازدواج سفيد» گفته بود که ديري نميرسد که نسل «حالل» مردمي که اين نوع زندگي را برميگزينند ،از بين ميرود و نسل آنها به گفته او «حرامزاده» ميشوند. وزير ارشاد در ادامه سخنان خود گفت که «سبک زندگي ايراني -اسالمي» در شرايط جديد و با تحوالت دنيا «تحت تأثير قرار گرفت ه است». وزير ارشاد در بخش ديگري از سخنان خود گفت که اين وزارتخانه تالش ميکند تا «همه کساني که حرفي براي گفتن ،نوشتن يا ابراز کردن دارند» ،بتوانند حرف خود را بيان کنند. وي تأکيد کرد که وزارت ارشاد سعي کرده تا فضا را براي نوشتن ،گفتن ،ابراز نظر کردن و ساختن فيلم باز کند. وي اضافه کرد« :اعتقاد ما اين است که در چنين فضايي است که فرهنگ رشد ميکند نه در فضاي بسته». وزارت ارشاد در دولت حسن روحاني با مشکالتي چون لغو کنسرتها ،اعتراض تعدادي از مراجع تقليد و روحانيون به اکران برخي فيلمها و ديگر برنامههاي فرهنگي مواجه بوده و گروههاي تندرو چندين بار در مقابل اين وزارتخانه تجمع کردهاند. اين وزارتخانه در مقابل اين فشارها در برخي از موارد مجوز اکران برخي فيلمها ،کنسرتها و ديگر برنامههاي فرهنگي را لغو کرده که اين اقدامها اعتراض هنرمندان و
خانم هدايت که از سال 1388زنداني است ،به امين احمديان ،همسر خود خبر داده که «پس از احضار به اجراي احکام به وي ابالغ شده که چهار روز پيش از آن ،حکم آزادياش آمده و حاال حکم دو سال تعليقي پروندهاش اجرا شده است». به گزارش سايت «کلمه» ،درخواست اجراي حکم تعليقي بهاره هدايت توسط «شخص» عباس جعفري دولتآبادي ،دادستان عمومي و انقالب تهران به قاضي مقيسه داده شده «تا از آزادي بهاره هدايت با ظاهري قانوني ممانعت شود ». دو سال زندان جديد براي اين فعال سابق دانشجويي ناشي از حکمي است که در سال 1385و به دنبال بازداشت او در تجمعي که براي حمايت از حقوق زنان در ميدان هفت تير تهران برگزار شده بود ،صادر شد. اين حکم ،تعليقي بود تا اينکه خانم هدايت در سال 1388و پس از انتخابات رياست جمهوري مناقشهبرانگيز آن سال ،به اتهاماتي مانند توهين به رهبري ،توهين به رييس جمهوري و اقدام عليه امنيت ملي به شش سال زندان محکوم شد. همچنين پايگاه اطالعرساني حقوق معلم و کارگر و سايت «کلمه» خبر دادهاند در حالي که بيش از 20روز از پايان شش سال حبس رسول بداقي ،معلم زنداني ،ميگذرد همچنان از آزادي او ممانعت ميشود . آقاي بداقي از فعاالن صنفي معلمان ايران بود که در شهريور 88بازداشت و پس از چندين ماه بازداشت، محاکمه و به شش سال زندان محکوم شد .او در تمام دوران زندان خود اجازه استفاده از حق مرخصي را نداشت. کيوان مهرگان ،روزنامهنگار و مستندساز نيز براي اجراي يک سال حبس تعزيري خود بازداشت و به زندان اوين منتقل شده است . به گزارش سايت «کلمه» ،آقاي مهرگان در سال 1390 در شعبه 15دادگاه انقالب اسالمي تهران به رياست قاضي صلواتي و به اتهام تبليغ عليه نظام به يک سال حبس تعزيري و پنج سال محروميت از فعاليتهاي مطبوعاتي، سياسي ،فرهنگي و مجازي محکوم شده بود.
سردبير «خواندنيها» در اثر تصادف جان سپرد
محمود طلوعي از روزنامهنگاران برجسته و باسابقه
7 دنباله از صفحة قبل ايران در سن 85سالگي درگذشت .طلوعي که مدتي سردبيري مجله پرطرفدار «خواندنيها» را بر عهده داشت در زمينه تاريخ معاصر نيز کتابهاي زيادي نوشته است. وي هنگام عبور از عرض خيابان آفريقا در منطقه جردن تهران ،در اثر برخورد با يک موتورسيکلت مجروح شد و پس از انتقال به بيمارستان جان سپرد. «خواندنيها» از قديميترين و پرخوانندهترين نشريههاي دوران سلطنت پهلوي به شمار ميآمد که نخستين شماره آن در سال 1319منتشر شد و انتشار آن تا مرداد 58ادامه داشت .علي اصغر اميراني ،صاحب امتياز و مديرمسئول اين مجله اسفند ماه 57دستگير شد و چند ماه بعد ،پس از آزادي ،انتشار آن را متوقف کرد. اميراني مدتي بعد دوباره بازداشت و در دادگاه بدوي به هشت سال زندان محکوم شد .اما در پي اعتراض به اين حکم ،دادگاه تجديد نظر او را به اعدام محکوم کرد و وي در 31خرداد سال 60تيرباران شد. صاحبامتياز «خواندنيها» ،گرچه با برخي درباريان و شخصيتهاي پرنفوذ دوران پهلوي ارتباطي نزديک داشت، اما از انتشار مقالههاي انتقادي تند عليه دولت و در مواردي عليه وابستگان خاندان سلطنتي خودداري نميکرد. از طلوعي دو ترجمه و دهها کتاب تاليفي به جا مانده است.
سرقت يک کتيبه مربوط به دوره ساساني در سميرم
يک کتيبه تاريخي قلعه سنگي سميرم که در ارتفاع زياد از سطح زمين قرار داشت ،به سرقت رفته است .رئيس اداره ميراث فرهنگي سميرم اين خبر را تاييد کرد و سرقت را «کامال حرفهاي» خوانده است. نوشتههاي کتيبههاي قلعهسنگي سميرم با خطوط پهلوي ساساني و عربي اوائل اسالم است. سجاد افشاري رئيس اداره ميراث فرهنگي ،صنايع دستي و گردشگري شهرستان سميرم استان اصفهان با تاييد اين خبر ،به خبرگزاري دولتي ايرنا گفت« :مساحت اين کتيبه با ارزش تاريخي يک متر مربع بود و سارقان به صورت کامال حرفهاي و با استفاده از تجهيزات و امکانات ،اين اثر ملي را از کوه برش داده و دزديدهاند». واحد مرکزي خبر ،کتيبه دزديدهشده را «بزرگترين» کتيبه قلعه سنگي به خط پهلوي با حدود سه هزار سال قدمت
September 2015 شهريور 1394
معرفي کرد. سجاد افشاري در گفتوگو با ايرنا پراکندگي آثار و ابنيه تاريخي و وسعت شهرستان سميرم و کمبود نيرو و امکانات حفاظتي را از علل پديد آمدن امکان سرقت کتيبه برشمرد. به گفته وي ،مراحل قضايي و پيگيري الزم براي دستگيري سارقان در دست اقدام است. خبرگزاري ميراث فرهنگي در سال 1391در گزارشي از تهديد جدي براي عبادتگاههاي ساساني سميرم خبر داده و به نقل از کارشناسان هشدار داده بود که خطر غارها و بناهاي تاريخي سميرم را تهديد ميکند و بايد نظارتهاي بيشتري روي اين آثار صورت بگيرد. سميرم ،شهري در جنوب غربي استان اصفهان است که بين چهار استان اصفهان ،چهار محال و بختياري، کهگيلويه و بوير احمد و فارس واقع شدهاست .قلعه سنگي سميرم محل ديدهباني در مسير رفت و آمد کاروانهاي اين دو بخش مرکزي ايران باستان بوده است. خبرگزاري ايرنا در گزارش خود نوشته است« ،تابستان سال 1385فرماندار وقت سميرم ،خبرنگار ايرنا را با معاون سياسي خود و يک مامور نيروي انتظامي به قلعه سنگي اعزام کرد تا از وضعيت آن محل گزارشي تهيه کنند .آن زمان که شهرستان سميرم اداره يا نمايندگي ميراث فرهنگي نداشت ،عکس و فيلمي از وضعيت قلعه سنگي تهيه شد که مهمترين بخش آن گزارش تخريب اطراف کتيبه منتسب به زمان ساسانيان بود». در ادامه گزارش ايرنا آمده است که اکنون بعد از بعد از يک دهه دستاندازي غارتگران ميراث فرهنگي ،اين کتيبه که در ضلع شرقي قلعه سنگي و در ارتفاع زياد قرار داشت به کلي به تاراج رفته است. مسعود سلطانيفر ،معاون حسن روحاني رئيسجمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي سال گذشته اعالم کرده بود پس از انجام 22سفر به استانهاي مختلف ايران و مشاهده آثار تاريخي اين استانها و همچنين براساس آمار فرمانده «يکان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي» در خصوص کشفيات و برخوردهايي که با قاچاقچيان اشيا تاريخي و عتيقه صورت گرفته ،به نظر ميرسد وضعيت نگهداري و حفاظت از اين «مواريث مناسب تاريخي» نيست. وي خبر داده بود که با توجه به بضاعت و تواني که سازمان ميراث فرهنگي در اين بخش دارد ،در حال حاضر تنها 50درصد از کاري که بايد در حوزه حفظ و حراست از سايتها ،اماکن و بناهاي تاريخي ايران انجام شود ،صورت ميگيرد. وي پيش از آن نيز در برنامهاي تلويزيوني با اشاره به عدم تناسب بودجه و نيازهاي سازمان ميراث فرهنگي گفته بود ،يک ميليون سايت تاريخي در کشور شناسايي شده که اگر بخواهيم تنها براي نيمي از آنها که قابل احياء هستند، به صورت ميانگين دو ميليارد تومان هزينه صرف کنيم، حدود 100هزار ميليارد تومان اعتبار الزم داريم .يکي از پيشنهادهاي وي واگذاري زمانمند آثار تاريخي به بخش خصوصي بود.
7
ازدواج 420هزار دختر زير 15سال
مجيد ارجمندي ،رئيس اورژانس اجتماعي سازمان بهزيستي اعالم کرده است که اطالعات کم بعضي خانوادهها در ارتباط با نحوه رفتار با دختران باعث شده آنان را قبل از رسيدن به 15سالگي شوهر دهند« :متاسفانه همين عامل باعث شده که در سالهاي گذشته 360دختر در سن کمتر از 14سالگي ازدواج کنند که متاسفانه 10 مورد از آنان حتي کمتر از 10سال داشتند». مشخص نيست که اين آمار در چه دوره زماني و از کدام استانهاي کشور به دست آمده است .با وجود آنکه اين مقام سازمان بهزيستي تعداد ازدواجهاي زير سن قانوني را 360مورد ذکر کرده ،اما روزنامه «شهروند» اخيرأ در گزارشي مبتني بر آمارهاي اداره ثبت احوال نوشت که تعداد اين چنين ازدواج هايي تنها در سال 93بيش از 40هزار مورد است« :آمارهاي سازمان ثبت احوال نشان ميدهد که درسال گذشته40 ،هزار و 404دختر کمتر از 15سال و 32هزار و 587پسر زير 20سال ازدواج کرده و ازدواجشان در دفاتر ثبت ازدواج ثبت شده است». شيما قوشه ،وکيل دادگستري در همين رابطه با اشاره به اينکه سن قانوني ازدواج براي دختران در ايران 13 سال در نظر گرفته شده به «کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران» گفته است 13« ،سال را سن معيار قرار داده و فرض را بر اين گرفتهاند که دختر در اين سن به بلوغ جسمي ،عقلي و جنسي ميرسد .بنابراين تا زير سن 13 سال اين اجازه قانوني وجود ندارد اما باالي اين سن ممنوعيتي وجود ندارد .اما پدر يا ولي قهري ميتواند فرزند
زير 13سالش را با اجازه دادگاه به عقد کسي دربياورد». ازدواج زير سن قانوني بر خالف پيماننامه بينالمللي حقوق کودک است .اين پيمان نامه ،سن زير 18سال را سن کودک تعريف کرده است .شيما قوشه همچنين به «کمپين» گفت که مهمتر از تغيير سن قانوني ازدواج دختران از 13سال به 18سال در کشور ،فرهنگسازي است« :ميبينيم االن هم که قانون منع ازدواج براي دختران زير 13 سال داريم ،خيليها به هر طريقي خالف اين قانون رفتار ميکنند .اگر قانون را با نگاه به کنوانسيون حقوق کودک 18سال هم بگذاريم ،وقتي مردم آمادگي فرهنگي نداشته باشند و از حقوق کودک آگاه نباشند و به آن اعتماد نداشته باشند، باز هم خالف قانون اين اتفاقات ميافتد». اين وکيل دادگستري و فعال حقوق زنان اضافه کرد که در کنار فرهنگسازي بايد داليلي که خانوادها فرزندانشان را در اين سن به عقد کسي در ميآورند شناسايي و رفع شود« :داليلي مثل ،اعتياد و فقر خانواده، سطح پايين فرهنگ ،بياطالعي و… ،در حقيقت بايد با يک نگاه حمايتي به جنگ با چنين پديدهاي رفت». احمد شهيد ،گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در گزارشي که سال 2014منتشر کرد نوشت که حداقل 48هزار و 580دختر بين سنين 10تا 14ساله در سال 2011ازدواج کردند و گزارش شده است که 48هزار و 567نفر از آنان قبل از 15سالگي حداقل يک فرزند داشتهاند« :تعداد 40هزار 635مورد ازدواج دختران زير سن 15سال نيز بين ماههاي مارچ 2012و مارچ 2013 ثبت شد که در بيش از 8هزار مورد مردان حداقل 10سال مسنتر از زنان بودند .عالوه بر اين ،حداقل يک هزار و 537ازدواج دختران زير سن 10سال در سال 2012ثبت شد ،که افزايش قابل توجهي در مقايسه با 716مورد ثبت شده بين ماههاي مارچ 2010و مارچ سال 2011است. تعداد طالقهاي ثبت شده براي دختران در سنين کمتر از 15سال نيز به طور مداوم از سال 2010تا کنون افزايش يافته است».
ايرانيها و عراقيها عصبانيترين مردم جهان هستند
فهرست از آمريکاي جنوبي و التين ميآيند. بر اين اساس ،پاراگوئه خوشحالترين مردم جهان را دارد .پس از آن به ترتيب مردم کلمبيا ،اکوادور ،گواتماال، هندوراس ،پاناما ،ونزوئال ،کوستاريکا ،السالوادور و نيکاراگوئه قرار دارند. مردم سودان ،تونس و بنگالدش نيز به ترتيب، ناراحتترين مردم جهان با کمترين ميزان تجربههاي مثبت
بر اساس نظرسنجي موسسه گالوپ ،مردم ايران در کنار عراقيها «عصبانيترين» مردم جهان به شمار ميآيند. نظرسنجي در اين موسسه آمريکايي که نتايج آن در نشريه «اينديپندنت» منتشر شده ،اين هم آمده که مردم عراق، ايران و کامبوج، داراي باالترين ميزان منفي «تجربههاي روزانه» در جهان نيز هستند. سسه مو گالوپ نظرسنجي است سال 10 نظرسنجي که خوشحالترين و ناراحتترين مردم جهان را برگزار ميکند. در نظرسنجي سال 2014اين موسسه 153 ،هزار نفر از 143کشور جهان به پرسشهاي مطرح شده پاسخ دادند. امسال نخستين بار است که هر 10کشور ابتداي
روزانه هستند. در نظرسنجي سال گذشته گالوپ هم مردم ايران در کنار مردم عراق از جمله «غمگينترين» مردمان جهان توصيف شده بودند.
8
فرانسه ،آلمان و روسيه از تهيه آتشبسي جديد در اوکراين حمايت کردند
سران سه کشور فرانسه ،آلمان و روسيه از تالش براي تهيه يک آتشبس جديد در مناطق شرقي اوکراين حمايت کردند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،آنگال مرکل صدر اعظم آلمان ،فرانسوا اوالند و والديمير پوتين رئيسان جمهوري فرانسه و روسيه در يک گفتگوي تلفني سه جانبه در باره راههاي پايان دادن به مناقشه در اوکراين به تبادل نظر
September 2015 شهريور 1394
پرداختند ،اما در اين باره که چرا توافق صلح ماه فوريه با مشکل روبرو شده است ،نظريات متفاوتي ابراز داشتند. اوالند و مرکل در اظهاراتي جداگانه گفتند سه رهبر از تالشهاي جديد براي برقراري يک آتشبس کارساز حمايت کردند؛ با اين حال بيانيه دفتر پوتين، والديمير کيف را مسئول عدم اجراي مواد اصلي آتشبس توافق ميداند. نما يند گا ن سازمان امنيت و همکاري در اروپا و شورشيان گفته اند اوکراين و جدايي طرفدار خواهان موافقت روسيه کردند براي پايان دادن به تمام شکلهاي نقض آتشبس تالش کنند. دفتر صدر اعظم آلمان در بيانيهاي گفت« ،موافقت شد تا توافقهاي مينسک ،اساسي براي بهبود وضعيت در منطقه دونباس (در شرق اوکراين) باقي بماند». دفتر رئيس جمهوري فرانسه نيز اعالم کرد که سه رهبر «قاطعانه از پيشنهاد برقراري آتشبس کامل از اول ماه سپتامبر حمايت کردند و برگزاري نشستي مشترک با حضور پترو پوروشنکو رئيس جمهوري اوکراين در هفتههاي آينده را مفيد دانستند». طرفين در ماه فوريه با اجراي آتشبس در شرق اوکراين همزمان با اجراي يک روند سياسي ،از جمله برگزاري انتخابات محلي و ايجاد وضعيت خودگرداني ويژه براي مناطق جدايي خواه ،موافقت کرده بودند. در مورد جلسه تلفني سه جانبه سخنگوي کرملين در بيانيه اي گفت ،والديمير پوتين نسبت به اقدامات کيف در شرق اوکراين ،از جمله گلوله باران مردم و محاصره اقتصادي ،ابراز نگراني کرد و بار ديگر خواستار گفتگوي مستقيم بين کيف و نمايندگان شورشيان و اصالحات قانوني در موافقت با مناطق شورشي شد. کيف و کشورهاي غربي حامي آن ،درباره طرحهاي
مناطق شورشي براي برگزاري انتخابات خارج از چارچوب قوانين اوکراين ابراز نگراني کردهاند. رهبران شورشي گفتهاند انتخابات محلي را در تاريخ 18اکتبر و اول نوامبر برگزار خواهند کرد.
تظاهرات اعتراضي لبنانيها در بيروت رنگ و بوي سياسي گرفت هزاران لبناني در حالي که پرچمهاي قرمز ،سفيد و سبز کشورشان را در دست داشتند ،به ميداني در مرکز بيروت سرازير شدند و بزرگترين تظاهراتي در اعتراض به انبار شدن زبالهها در خيابانهاي پايتخت را برپا کردند. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،ناتواني دولت در حل بحران ،به اعتراضات گستردهتر عليه يک طبقه سياسي که از پايان جنگ داخلي در سال 1990ميالدي بر لبنان مسلط بوده و نيز دولتي که قادر نيست حتي خدمات اوليه را براي مردم فراهم آورد ،تبديل شده است. بنا بر اين گزارش ،معترضان ميدان «شهدا» در مرکز پايتخت را پر کردند و شعارهايي عليه دولت سر دادند. سخنگوي گروه در سخناني در برابر معترضان ،ضمن آنکه خواستار استعفاي وزير محيط زيست لبنان شد ،گفت وزير کشور نيز بايد در مورد رفتار بيرحمانه پليس با معترضان مسئول شناخته شود. دو تجمع اعتراضي که حدود 20هزار نفر در آنها حضور داشتند ،به طور کلي مسالمت آميز بود .اما اين تجمعات هنگامي که پليس براي متفرق کردن گروههايي که سعي داشتند محاصره امنيتي در اطراف دفتر نخست وزير را درهم بشکنند از باتوم ،گاز اشکآور و لولههاي آب پاش استفاده کرد ،به خشونت کشيده شد.
8
وي افزود اين حکم اساس آزادي بياني را که براي ثبات و توسعه مصر الزم است زير سئوال ميبرد .کانادا نيز خواستار آزادي بالفاصله محمد فهمي شده است. امل کلوني (همسر جورج کلوني) وکيل محمد فهمي از رييس جمهوري مصر خواسته است که براي هر سه خبرنگار دستور عفو صادر کند .او حکم دادگاه را حاوي پيامي خطرناک براي مصريها دانست و گفت« ،پيام اين حکم اين است که روزنامهنگاران صرفا به دليل انجام وظيفه خود ،به دليل گفتن حقيقت و گزارش کردن اخبار ،به زندان ميافتند». در همين حال پيتر گرسته ،يکي از اين سه خبرنگار که به طور غيابي محکوم شده است با تاکيد بر بيگناهي خود به خبرنگاران گفت هرگز هيچ شاهدي دال بر اتهاماتي که به ما زدهاند ارائه نشده است. آقاي گرسته گفت کماکان با هر ابزاري که در دست داشته باشند عليه اين احکام مبارزه ميکنند. وکيل آقاي گرسته نيز محاکمه مجدد اين سه روزنامهنگار را «يک نمايش تمام عيار» دانست و گفت به تمام مراحل آن ايراد وارد بوده است. برخورد دولت مصر با اين سه نفر انتقاد شديد جامعه بينالمللي و بسياري از دولتهاي غربي را به دنبال داشت. بسياري از نهادهاي مدافع حقوق بشر و انجمنهاي حمايت از روزنامهنگاران ،بازداشت و محاکمه آنان را داراي انگيزه سياسي توصيف کردند. منابع مالي شبکه تلويزيون ماهوارهاي الجزيره را قطر تامين ميکند و برخي ناظران ،بازداشت و محاکمه اين سه خبرنگار را جنبهاي از فراز و نشيب در روابط مصر با قطر تلقي کردهاند.
اعالم اتهام عليه يک شهروند خارجي در ارتباط با انفجار تايلند
اعتراض به حکم زندان سه خبرنگار شبکه تلويزيوني الجزيره
صدور حکم سه سال زندان براي سه خبرنگار شبکه الجزيره توسط دادگاهي در مصر انتقاد دولتهاي کانادا، استراليا و بريتانيا را به همراه داشته است. در جريان محاکمه مجدد اين سه خبرنگار پيتر گرسته، تبعه استراليا ،باهر محمد ،روزنامهنگار مصري و محمد فهمي ،رئيس دفتر شبکه خبري الجزيره در مصر گناهکار شناخته شده و به سه سال زندان محکوم شدند .براساس راي دادگاه باهر محمد به شش ماه حبس اضافي هم محکوم شده است. اين سه نفر در سال 2013ميالدي بازداشت و بعدا به تبليغات کذب عليه مصر ،انتشار گزارشهاي مخل امنيت و همکاري با گروه اخوان المسلمين متهم شدند. شبکه الجزيره در بيانيهاي گفته است که اين حکم حمله عمدي ديگري به آزادي رسانههاست .اين روزي سياه در سيستم قضايي مصر است که به جاي دفاع از آزادي رسانهها ،به داليل سياسي تن به مصالحه دادهاند. وزارت امور خارجه آمريکا از حکم دادگاه عليه اين سه خبرنگار ابراز نگراني کرده است .کانادا ،استراليا و بريتانيا نيز به حکم اين دادگاه مصري انتقاد کردهاند .جان کربي سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا در بيانيهاي از دولت مصر خواست تمام ابزارهاي ممکن را براي تغيير اين حکم به کار برد.
پليس تايلند ،مظنوني را در رابطه با بمبگذاري اخير در بانکوک ،پايتخت ،که منجر به کشته شدن 20نفر شد ،به طور رسمي متهم به داشتن غيرقانوني سالح کرده است. به گفته مقامات پليس اين فرد در اين حمله دست داشته است .اما پليس گفته که اين شخص آن فردي که بر اساس تصاوير دوربينهاي مدار بسته يک کولهپشتي را دقايقي قبل از انفجار در نزديک اين معبد ،قرار داده بود ،نيست. فرد دستگير شده يک مرد 28ساله خارجي است که مليت وي گزارش نشده است ،اما برخي گزارشهاي محلي ميگويند که او اهل ترکيه است .گزارش شده است که وي در آپارتماني در حومه بانکوک بازداشت شده است. در رابطه با اين دستگيري سخنگوي پليس گفت ماموران پليس به يک آپارتمان در شمال بانکوک يورش بردند و موادي کشف کردند که احتماال قابل استفاده براي ساخت بمب بوده است .آنها در اين آپارتمان ده گذرنامه هم کشف کردند. انفجار در معبد پرجمعيت اراوان در مرکز بانکوک، پايتخت تايلند روز 17آگست رخ داد.
شمار اجساد پناهجويان يافت شده در کاميوني در اتريش 71نفر اعالم شد پليس اتريش و مجارستان از دستگيري چند نفر در ارتباط با مرگ بيش از هفتاد مهاجر غيرقانوني در داخل يک کاميون در نزديک مرزهاي مشترک دو کشور ،خبر دادند.
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل
گفته ميشود دستگيرشدگان از اعضاي يک شبکه قاچاق انسان هستند. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از مقامات اتريش ،تحقيقات در اين زمينه همچنان ادامه دارد ،با اين حال بر اين عقيدهاند که مهاجران خفه شدهاند .تحقيقگران يک گذرنامه سوري پيدا کردند که نشان ميدهد دست کم برخي کساني بودند که از خشونت در سوريه فرار ميکردند. به دنبال باال گرفتن خشونتها در برخي کشورهاي خاور ميانه و آفريقايي در سال جاري ،هزاران پناهجو براي رسيدن به کشورهاي غربي جان خود را به خطر انداختهاند و تا کنون دست کم 2500نفر ،اکثرا در دريا جان سپردهاند. در آخرين مورد ،دو قايق حامل پناهجويان غيرقانوني در آبهاي نزديک ليبي در حالي که به سمت ايتاليا در حرکت بودند ،واژگون شده و دهها نفر از سرنشينان آنها کشته شدند .بيش از 80جسد تا کنون از آب گرفته شده و گمان ميرود آمار قربانيان افزايش يابد .حدود 200نفر نيز همچنان مفقود هستند. از اين رو ،پناهجويان که از کشته شدن در دريا در قايقهاي پرجمعيت و نامطمئن نگران هستند ،به استفاده از مسيرهاي زميني از طريق کشورهاي غرب حوزه بالکان براي رسيدن به اروپا روي آوردهاند. آنها پس از ترک کشورهاي خود ،اين سفر پرخطر را از يونان ـ که ميتوان با قايق و پس از پيمودن مسافتي کوتاه از ترکيه به آنجا رسيد ـ آغاز ميکنند و سپس از طريق مقدونيه ،صربستان و مجارستان راه خود را ادامه ميدهند. پليس مجارستان گفته که در سال جاري ميالدي ،تا کنون 776قاچاقچي مظنون دستگير شدهاند؛ اين رقم در سال گذشته 593نفر بود.
کشته شدن هکر معروف داعش در حمله هوايي آمريکا
آمريکا ميگويد يکي از مهمترين هکرهاي گروه دولت اسالمي (داعش) به نام «جنيد حسين» را که شهروند بريتانيا بود در سوريه توسط يک هواپيماي بدون سرنشين هدف قرار داده و کشته است. جنيد حسين 21 ،ساله ،در بريتانيا به خاطر هک کامپيوتري مجرم شناخته شده بود .او در سال 2013 ميالدي به سوريه فرار کرد .اين هکر در فهرست افرادي قرار داشت که ارتش آمريکا در صورت يافتن محل اختفاي آنان ميتواند آنها را هدف قرار دهد. مقامات آمريکايي ميگويند اين هکر در نزديکي شهر رقه که داعش آن را مرکز «خالفت اسالمي» خود ميخواند، کشته شده است .گفته ميشود جنيد حسين در «خليفه سايبري» داعش و در عرص ه تبليغاتي اين گروه فعاليت داشت. مايکل مک کال ،رئيس کميته امنيت ملي مجلس نمايندگان آمريکا ،خبر کشته شدن اين هکر را اعالم کرده است .يکي از مقامات نظامي آمريکا نيز گفت که از کشته شدن جنيد حسين «تا حد زيادي اطمينان دارد ».آقاي مک کال ميگويد کشته شدن اين هکر ضربه سنگيني به گروه
September 2015 شهريور 1394
داعش وارد آورده است. عضو ارشد کنگره افزود« :اين حمله پيام قاطعي به گروه تروريستي ميفرستد که اگر شما عليه ما حتي در شبکههاي اجتماعي هم توطئه کنيد ما شما را پيدا خواهيم کرد». مقامات آمريکايي اين هکر را مسوول حمالت سايبري به شماري از سايتهاي اين کشور از جمله وب سايت ستاد فرماندهي مرکزي ارتش آمريکا در منطقه خاورميانه ميدانستند. همچنين دو مهاجمي که در ماه مي امسال به نمايشگاه کاريکاتور پيامبر اسالم در ايالت تگزاس حمله کردند و کشته شدند ،از اين هکر نام برده بودند .اين دو مهاجم پيش از حملهاي که به سرعت خنثي شد در توئيتر از کاربران خواسته بودند که جنيد حسين را دنبال کنند .وي نيز پس از حمله در حساب کاربري نوشته بود« :اهلل اکبر! دو نفر از برادران ما لحظهاي پيش آتش گشودند».
قتل دو خبرنگار آمريکايي هنگام پخش زنده تلويزيوني و خودکشي قاتل
دو خبرنگار در ايالت ويرجينياي آمريکا هنگام گفتوگويي که به طور زنده از تلويزيون پخش ميشد ،هدف تيراندازي قرار گرفتند و کشته شدند. اليسون پارکر 24 ،ساله گزارشگر شبکه تلويزيوني WDBJ7وابسته به «سي.بي.اس» و آدام وارد ،تصويربردار اين شبکه هنگام مصاحبهاي زنده در بدفورد کشته شدند. تصاوير گلوله خوردن آنها و به زمين افتادنشان در شبکههاي تلويزيوني و اجتماعي منتشر شده است .همچنين فيلم ديگري که ظاهرا توسط خود ضارب فيلمبرداري شده، منتشر شده است. ساعتي بعد پليس اعالم کرد که مظنون که در حال فرار بود ،هنگامي که به محاصره پليس در آمده ،خود را با گلوله زده است .او به بيمارستان منتقل شد ،اما در اثر جراحت وارده جان باخت .پليس نام او را وستر لي فلنيگن اعالم کرد. آقاي فلنيگن کارمند سابق شبکه WDBJ7بود و به نام برايس ويليامز در تلويزيون ظاهر ميشد. در فيلمي که پخش شده صداي شليک هشت گلوله و در پي آن صداي جيغ شنيده ميشود. تري مکاوليف ،فرماندار ويرجينيا به يک راديوي محلي گفته است که به نظر ميرسد که ضارب يک کارمند ناراضي اين شبکه تلويزيوني بوده که پيشتر اخراج شده بود .وي تاکيد کرده که اين تيراندازي اقدامي مجرمانه بوده است نه تروريستي. فردي که مصاحبه ميشده هم زخمي شده است .از حساب توييتري آقاي فلنيگن چنين برمي آيد که او از آقاي وارد 27 ،ساله ،و خانم پارکر 24 ،ساله ،کينه به دل داشت و پليس گفته است که پيامهاي او در شبکههاي اجتماعي از شب قبل از حمله حاکي از اين است که اين حمله برنامه ريزي شده بود. بنابه گزارشها آقاي فلنيگن ظاهرا به دليل رفتار عصبي و پرخاشگرانه از محل کارش اخراج شده بود. در پي تازهترين تيراندازي ،کاخ سفيد از کنگره اين کشور خواسته است به سرعت قوانين مربوط به کنترل سالح وضع کند .جاش ارنست سخنگوي کاخ سفيد گفته است، «کارهاي معقولي هست که فقط کنگره ميتواند انجام دهد و ميدانيم که تاثيري ملموس بر کاهش خشونت با سالح گرم در اين کشور خواهد داشت».
تشکيل دولت موقت ترکيه با حضور وزراي حامي کردها ترکيب دولت موقت ترکيه به تأييد رجب طيب اردوغان، رييسجمهور اين کشور رسيد .در حالي که اکثريت کابينه از
اعضاي حزب عدالت و توسعه انتخاب شدهاند براي اولين بار دو وزير حامي کردها نيز در دولت موقت حضور دارند .اين دولت تا زمان برگزاري انتخابات زودهنگام (اول نوامبر سال ميالدي جاري) قدرت را در اختيار خواهد داشت. براي اولين بار دو نماينده حامي کردها در دولت موقت حضور دارند .علي حيدر کونجا به عنوان وزير امور اروپا و مسلم دوغان وزير توسعه از نمايندگان حزب چپگراي دموکراتيک خلقها در پارلمان ترکيه هستند که به کردها نزديک است. بر اساس قانون اساسي ترکيه ،کابينه موقت جديد نيازي به کسب رأي اعتماد پارلمان ندارد و تاييد رئيسجمهور براي تشکيل دولت موقت کافي است. رياست دولت موقت بر عهده احمد داوود اوغلو ،نخستوزير و اکثر کرسيها نيز در اختيار اعضاي حزب عدالت و توسعه قرار گرفته است. پست معاونت نخستوزير نيز به طغرل تورکش از حزب حرکت ملي رسيده است .او فرزند بنيانگذار اين حزب راستگراي افراطي است. حزب چپ ميانه جمهوريخواه خلق که پس از حزب عدالت و توسعه بيشترين کرسيها را در پارلمان به دست آورده ،حاضر نشده است در دولت موقت مشارکت کند. تصميم به تشکيل دولت موقت پس از آن اعالم شد که حزب «عدالت و توسعه» نتوانست با ديگر احزاب براي تشکيل دولت ائتالفي به توافق برسد .اين اولين بار در تاريخ ترکيه مدرن است که مذاکرات پس از انتخابات براي تشکيل يک دولت ائتالفي شکست ميخورد. رجب طيب اردوغان پيش از تشکيل دولت موقت از
9
مردم خواست که در انتخابات ماه نوامبر به «ثبات» رأي دهند .او اميدوار است که حزب متبوعش ،بتواند کرسيهاي الزم را براي تشکيل دولت غير ائتالفي به دست آورد. با وجود اين ناظران سياسي ميگويند که بعيد است ترکيب اعضاي پارلمان ترکيه تغيير چنداني کند و حزب «عدالت و توسعه» نخواهد توانست اکثريت مطلق را به دست بياورد و نيازمند ائتالف با ديگر رقبا خواهد بود. ترکيه در ماههاي اخير شاهد تنشهاي خشونتباري بوده است .درگيري ميان نيروهاي دولتي و ناراضيان کرد در مناطق جنوبي افزايش يافته است. پکک) نيز شاخه نظامي حزب کارگران کردستان ( چندين عمليات نظامي را عليه اهداف نظامي و غير نظامي اجرا کرده است .ارتش ترکيه نيز پايگاههاي اين نيروها در عراق و سوريه را هدف بمباران شديد هوايي قرار داده است. در همين حال براي اولين بار يک حمله تروريستي خونين در جنوب ترکيه اتفاق افتاد که به گفته مقامات اين کشور مسئوليت آن متوجه نيروهاي «دولت اسالمي» (داعش) است .گفته ميشود که احتماالً اين حمله به تالفي تصميم دولت ترکيه براي شرکت در مبارزه عليه شبهنظاميان «دولت اسالمي» صورت گرفته است.
براي اولين بار يک زن رئيس دولت موقت يونان شد رئيس ديوان عالي يونان به عنوان رئيس دولت موقت يونان انتخاب شد .واسيليکي شانو اولين زن در يونان است که اين مقام را بر عهده ميگيرد .انتخابات آينده قرار است اواخر ماه سپتامبر برگزار شود. شانو پس از اداي سوگند در ديدار با الکسيس سيپراس، نخست وزير مستعفي يونان گفت که کشورش با بحرانهاي تازهاي از جمله موضوع پناهندگان سوري روبرو است.
دنباله در صفحة بعد
10
دنباله از صفحة قبل
سيپراس ،پس از آنکه نتوانست يک دولت ائتالفي تازه تشکيل دهد ،از مقام خود استعفا داد تا انتخابات پيش از موعد برگزار شود .او نيز در اين ديدار گفت که گفتگوها در مورد بدهيهاي يونان زودتر از آنکه انتظار ميرفت به نتيجه رسيد. در همين حال به نظر ميرسد رئيس دولت موقت يونان موضعي انتقادي نسبت به توافق اين کشور با ديگر اعضاي اتحاديه اروپا دارد .او در ماه فوريه در نامهاي به ژان کلود يونکر ،رئيس کميسيون اروپا به سياستهاي رياضت اقتصادي پيشنهادي اين کميسيون انتقاد کرده بود. او در آن نامه تصريح کرده بود ،مردم يونان نبايد بهاي اتالف سرمايهها عمومي توسط دولتهاي پيشين را بپردازند. اين دانشآموخته حقوق دانشگاه سوربن فرانسه همچنين اقدامات رياضت اقتصادي را سياستي شکستخورده خواند که موجب رکود اقتصادي بيشتر در يونان شدهاند. گفته ميشود که انتخابات آتي روز بيستم سپتامبر سال ميالدي جاري برگزار خواهد شد و حزب سيريزا به رهبري نخست وزير مستعفي شانس خوبي براي پيروزي مجدد دارد ،گرچه بر اساس نظرسنجيها بعيد است که اين حزب بتواند اکثريت مطلق را براي تشکيل دولت غير ائتالفي به دست بياورد. حزب سيريزا پس از قبول شرايط اتحاديه اروپا از سوي سيپراس دچار دو دستگي شد و 25عضو اين حزب در پارلمان يونان به مخالفت با اين توافق پرداختند و در نهايت از سيريزا جدا شدند. با اين اقدام دولت اکثريت خود را از دست داد .سيپراس نيز اعالم کرد که حاضر نيست با احزاب ديگر که مسبب شرايط فعلي يونان هستند دولت ائتالفي تشکيل دهد. اعضاي جدا شده سيريزا ،به رهبري پاناگيوتيس الفازانيس ،حزب تازهاي با عنوان «اتحاد مردمي» تشکيل دادهاند و معتقدند يونان بدون واحد پولي يورو شرايط بهتري خواهد داشت. رهبر اين حزب تازه ميگويد که آنها ادامه دهنده آرمانهاي اوليه سيريزا و و متعهد به وعدههاي انتخاباتي
September 2015 شهريور 1394
داده شده هستند.
کمک مالي اتحاديه اروپا به کشورهاي بالکان و ترکيه براي مقابله با بحران پناهجويان
کشورهاي اروپايي براي چارهانديشي در مورد موج پناهجويي در وين تشکيل جلسه دادند. وضعيت بحراني پناهجويي اتحاديه اروپا را بر آن داشته تا در جستجوي سياستهاي مؤثرتري در برخورد با اين وضعيت برآيد .کميسيون اروپا در نظر دارد يک کمک مالي هشت ميليون يورويي براي مقابله با وضعيت بحراني پناهجويي اختصاص دهد. روزنامه آلماني «دي ولت» در گزارشي با استناد به اظهارات منابع آگاه در کميسيون اروپا نوشت که کشورهاي ياد شده اين بودجه را در ماه سپتامبر دريافت خواهند کرد تا از آن به ويژه در راه بهبود روشهاي شناسايي پناهجويان و اسکان آنان استفاده کنند .بالکان غربي به مسيري براي عبور پناهجوياني از خاورميانه ،آفريقا و جنوب آسيا براي رسيدن به اروپا تبديل شده است.
اتحاديه اروپا در نظر دارد از طريق اين کمک مالي سيستم جديدي را در نحوه پذيرش پناهجو در کشورهاي حوزه بالکان و ترکيه به راه اندازد که امکان بازگشت پناهجويان به زادگاههايشان را فراهم آورد .هدف ديگر نيز بهبود تبادل اطالعات ميان کشورهاي حوزه بالکان است. اتريش قرار است برنامهاي پنج مادهاي براي تدوين سياست مشترک پناهجويي در ميان کشورهاي اروپايي معرفي کند. سباستيان کورتس ،وزير خارجه اتريش ،يونان را متهم به اهمال و فرار از زير بار مسئوليت کرده است. او در مصاحبهاي با شبکه اول تلويزيون آلمان گفت تا زماني که يونان جلوي پناهجويان را نگيرد ،ما در آلمان، اتريش و سوئد با شمار رو به افزايش پناهجويان روبرو خواهيم بود و اين وضعيتي است که در درازمدت قادر به مقابله با آن نخواهيم بود. اينک بحث مهمي که در اروپا به راه افتاده ،موضوع امنيت در کشورهاي بالکان است .پرسشي که مطرح شده اين است که آيا کشورهاي حوزه بالکان کشورهايي امن به شمار ميروند که بتوان پناهجويان را به آنها بازگرداند؟ در يکي از اسناد وزارت کشور آلمان از کشورهاي مونتهنگرو ،آلباني و کوزوو به عنوان کشورهاي امن نام برده شده است.
داعش1481 غير نظامي را طي يکسال اعدام کرده است گروه دولت اسالمي(داعش) در طول ماه گذشته 91تن از جمله 39نفر از اعضاي خود را در سراسر قلمروي خود در سوريه اعدام کرده است.
10
سازمان نظارت بر حقوق بشر سوريه که در بريتانيا مستقر است ،در اينباره گزارش داد که اين اعدامها به اتهام جادوگري ،لواط ،زنا ،سرقت مسلحانه ،پيوستن و همکاري با گروههاي رقيب ،همکاري با ائتالف به رهبري آمريکا در مبارزه با داعش ،همکاري با رژيم بشار اسد و توهين به خدا صورت گرفته است. اين سازمان اعالم کرد اين اعدامها طي دوره يک ماهه از 29جوالي تا 29آگست صورت گرفته است. بر اساس اين گزارش ،دستکم 32غير نظامي از جمله دو زن در ميان اعدام شدگان هستند .همچنين 11نفر از پيکارجويان گروهاي رقيب داعش در سوريه و 9تن از نيروهاي دولتي سوريه نيز از اعدامشدگان قرار دارند. همچنين از زمان اعالم به اصطالح «خالفت اسالمي» اين گروه در ماه جون سال گذشته ،داعش 182تن از اعضاي خود را به جرم تالش براي فرار و بازگشت به خانه اعدام کرده که 39نفر آنها تنها در ماه گذشته اعدام شدهاند. به عالوه طي سال گذشته گروه دولت اسالمي هزار و 841غير نظامي از جمله 76کودک و 95زن را به روشهاي مختلفي از قبيل گردن زدن ،سنگسار ،پرتاب کردن از ساختمانهاي بلند و سوزاندن اعدام کرده است. در حال حاضر داعش قلمروي وسيعي (حدود 20هزار کيلومتر مربع) از خاک سوريه و عراق را تحت کنترل خود دارد و در اين مناطق خالفت اسالمي برپا کرده است.
11
September 2015 1394 شهريور
11
12
سازمان دارويي آمريکا نخستين «وياگرا براي زنان» را تائيد کرد
سازمان ناظر بر دارو و غذاي اياالت متحده (اف.دي.اي) ،براي نخستين بار دارويي را تائيد کرده است که تمايالت جنسي در زنان را افزايش ميدهد و عمال مانند «وياگرا» براي آنها عمل ميکند. اين نخستين بار است که دارويي مانند وياگرا ،اما براي زنان اجازه توليد و عرضه در بازار ميگيرد .نام معمول اين دارو «آدي ـ »Addyiاست و قرار است تنها در داروخانههاي ويژه و مراکز مجاز به فروش برسد. دليل محدوديت در عرضه اين دارو ،خطرات احتمالي است که ممکن است براي زناني که آن را مصرف ميکنند، در بر داشته باشد .همين خطرات احتمالي نيز حاشيههاي مختلفي در مورد تائيد و فروش «آدي» به وجود آورده بود؛ چراکه هشدارهايي در مورد استفاده توسط زنان با فشار خون پايين ،يا مصرف آن همراه الکل داده شده است. خبرگزاري رويترز ميگويد سازمان دارويي و غذايي آمريکا ،پيشتر دو بار در سالهاي 2010و 2013داروي «فليبانسرين» (آدي) را که توسط يک شرکت داروسازي خصوصي تهيه شده ،رد کرده بود. خبرگزاري فرانسه از جنت وودکاک ،مدير اين سازمان نظارتي نقل کرده است که اين تائيديه نهايي «کمکي است به زناني که تمايالت جنسي کمي دارند و به وسيله روشي که تصديق شده است». اين دارو که لقب «وياگراي زنان» گرفته است ،بايد به صورت روزنامه مصرف شود .بر خالف وياگرا که بر جريان خون به سمت اندام جنسي موثر است ،داروي «فليبانسرين» بر مغز تاثير ميگذارد. اين دارو در طبقهبندي دارويي همعرض با ضدافسردگيها ،براي نمونه «پروزاک» ،قرار ميگيرد.
واکسني که به کابوس ايبوال «پايان ميدهد»
نتايج يک دوره آزمايشي واکسني که براي پيشگيري از ويروس ايبوال ساخته شده ،بسيار اميدوارکننده به نظر
September 2015 شهريور 1394
ميرسد .محققان اعالم کردهاند که اين واکسن ـ که به طور آزمايشي در گينه امتحان شده بود ـ صددرصد پاسخ مثبت داده است. اين دوره آزمايشي که «ايبوال! ديگر بس است» نام داشت و توسط سازمان جهاني بهداشت و چند گروه ديگر انجام گرفت ،بر پايه شهامت افرادي بنا شده بود که حاضر شده بودند اين واکسن را آزمايش کنند .يک گروه بيست نفره از محققان خاطر نشان کردند دادههاي حاضر به ما ميگويد که اين واکسن صددرصد موثر است. اين واکسن بر روي چهار هزار نفر آزمايش شده و به گفته محققان ،نتايج آن «بيسابقه» بوده است .همچنين سرعت ساخت يک دارو که تاثير اين چنيني داشته باشد تقريبا بينظير است .معموال ساخت يک واکسن ده سال طول ميکشد ،اما دانشمندان ،پزشکان و ديگر دستاندرکاران اين تحقيق توانستند در عرض يک سال اين واکسن را تهييه کنند. با آنکه محققان اعتقاد دارند وقتي اين دارو در مقياس بزرگتر و در سطح جامعه توزيع شود ،احتماال ميزان کارايي آن ديگر صددرصد نخواهد بود ،اما دکتر دراگوئز ،يکي از محققان اين طرح عقيده دارد که به خاطر وضعيت خطرناک ايبوال و ميزان مرگ و مير ناشي از آن ،بايد شروع به استفاده از اين واکسن در سطح وسيع کرد. دکتر مارگارات چن ،يکي ديگر از اعضاي اين تيم تحقيقاتي ميگويد که اين دست آورد محصول تالشهاي دولت گينه ،و افراد محلي است که حاضر شدند اين واکسن را امتحان کنند. ويروس ايبوال يکي از کشندهترين ويروسهايي است که تقريبا شصت درصد مبتاليان به آن زنده نميمانند .اين ويروس که باعث تب ،تهوع و بيحالي و سپس کاهش اشتها و دردهاي عضالني همراه است ،در سال 2014جان نزديک به پنج هزار نفر را در قاره آفريقا گرفت .
دو بعدي بدل ميشود ـ پديده اي که به ابربرگردان ()super translation موسوم است. آقاي هاوکينگ گفت« ،ايده ما اين است که ابربرگردانها ،هولوگرام ذرات وارد شونده هستند .بنابراين ،شامل همه اطالعاتي هستند که در غير اين صورت از ميان خواهد رفت». پروفسور ماريکا تيلور ،فيزيکدان نظري در دانشگاه ساتهمپتون ،در اين باره ميگويد« ،نظريه اينشتين ميگويد که ماده به درون سياهچاله بلعيده ميشود و سپس در آن سوي افق رويداد ميافتد .هولوگرام ظاهرا نشان ميدهد که تصوير اينشتين از سياهچاله درست نيست .به ويژه اينکه ،اصال معلوم نيست که سياهچالهها داراي «بخش دروني» باشند – مادهاي که مکيده ميشود ممکن است در افق رويداد گير کند و به عنوان هولوگرام آنجا حفظ شود». با اين حال او افزود که در اين مورد اتفاق نظر وجود ندارد .او در مورد سوال به تله افتادن ماده در افق رويداد ميگويد« ،هيچ کس واقعا نميداند اين اتفاق دقيقا چگونه ميافتد ـ اين مسالهاي است که هاوکينگ سعي در حل آن دارد». در حال حاضر جزئيات کمي در زمينه رياضياتي که اظهارات هاوکينگ بر آن استوار است وجود دارد ،اما او و همکارانش قصد انتشار مقالهاي علمي در آيندهاي نزديک را دارند. مفهومي موسوم به پرتو هاوکينگ هست که ميگويد نوسانات کوانتومي ميتواند باعث ساطع شدن ذرات نور ـ يا فوتونها ـ از سياهچالهها شود .شايد همين مسير امکان فرار اطالعات از سياهچاله را فراهم کند.
هاوکينگ :سياهچالهها اطالعات را ذخيره ميکنند
نابودي قريبالوقوع ششهاي زمين 289ميليون هکتار از جنگلهاي استوايي ،يعني چيزي
پروفسور استيون هاوکينگ فيزيکدان ممتاز بريتانيايي ميگويد که سياهچالهها اطالعات مربوط به چيزهايي را که در درون آنها سقوط ميکند ذخيره ميسازند. يک سوال هميشه ذهن فيزيکدانها را مشغول کرده است :وقتي چيزي توسط سياهچاله بلعيده ميشود ،اطالعات مربوط به وضعيت فيزيکي آن دچار چه سرنوشتي ميشود. ابتدا تصور ميشد که اين اطالعات از بين ميرود ،اما معلوم شد که اين ناقض قوانين فيزيک کوانتوم خواهد بود. اکنون پروفسور هاوکينگ ميگويد که اين اطالعات ممکن است اصال وارد سياهچاله نشود ،بلکه در سرحد آن باقي بماند .به طور کلي ،سياهچالهها حيطههايي از فضا هستند که گرانش در آنها چنان قوي است که هيچ چيز نميتواند از آن خارج شود ـ حتي نور. همزمان ،قوانين مکانيک کوانتومي حکم ميکند که همه چيز در جهان ما ميتواند به اطالعات تجزيه شود ،براي مثال ،به يک رشته يک و صفر بدل گردد و براساس اين قوانين ،اين اطالعات هرگز محو نميشود ،نه حتي وقتي توسط سياهچاله بلعيده ميشود. اما براساس نظريه نسبيت عام اينشتين ،اين اطالعات بايد نابود شود .اين معما به پارادوکس اطالعات معروف است .پروفسور هاوکينگ معتقد است که اطالعات اصال وارد سياهچاله نميشود. او در کنفرانسي در موسسه سلطنتي فناوري استکهلم - «کي تي اچ» ـ در سوئد گفت« ،برخالف آنچه انتظار ميرود اين اطالعات در داخل سياهچاله ذخيره نميشود ،بلکه در سرحد آن ،يعني همان افق رويداد ،ذخيره ميگردد». افق رويداد ،مرز يا نقطهاي بي بازگشت است ،که در آن فرار از قوه جاذبه سياهچاله غيرممکن شده است. هاوکينگ به همراه پروفسور مالکولم پري همکارش در کمبريج و پروفسور اندرو استرومينگر از هاروارد مشغول کار به روي اين مساله بوده است. آنها معتقدند که اطالعات در افق رويداد به يک هولوگرام
12
در حدود وسعت سرزمين هند طي 35سال آينده نابود خواهند شد. مرکز توسعه جهاني مستقر در واشنگتن در مطالعه اخير خود ،با استفاده از تصاوير ماهوارهاي و دادههاي تصويري پيشبيني کرده است که 289ميليون هکتار از جنگلهاي استوايي در بيش از 100کشور تا سال 2050درسطح زمين از بين ميروند. بر اساس اين تحقيق نرخ جنگلزدايي در مناطق استوايي در سال اخير پنج برابر افزايش يافته است. تخريب و نابودي اين ميزان از جنگلهاي استوايي پيامدهاي وحشتناکي در پي خواهد داشت و به تغييرات اقليمي سرعت فزايندهاي ميبخشد. نويسندگان اين تحقيق در بررسيهاي اخير خود اعالم کردند« ،اگر روند فعلي جنگلزدايي به همين منوال ادامه يابد169 ،ميليارد تن دياکسيد کربن تا سال 2050در جو زمين انتشار مييابد .اين ميزان معادل 44هزار نيروگاه سوخت زغال سنگ است». همچنين ميزان دياکسيد کربن توليد شده به واسطه نابودي جنگلهاي استوايي معادل يک ششم از کل دياکسيد کربن منتشر شده در سطح جهان است. از سوي ديگر ،پديده گرمايش زمين (برآوردها نشان ميدهد دماي هوا تا پايان قرن 2تا 9درجه سانتيگراد افزايش مييابد) نيز باعث خشکسالي بسيار شديد در مناطق استوايي و مانع بازتوليد گياهان و ذخيره دي اکسيد کربن در درختان خواهد شد.
دنباله در صفحة بعد
13 دنباله از صفحة قبل اين در حالي است که تا کنون جنگلهاي استوايي يکي از اميدهاي اصلي انسان براي جذب بيش از 30درصد از گازهاي گلخانهاي و کاهش گرمايش زمين به شمار ميآمد. در صورتي که ميزان جذب کاهش پيدا کند ،سرعت افزايش گرماي جهان نيز به مراتب باالتر ميرود. تنها در سال گذشته 25هزار کيلومتر مربع از جنگلهاي آمازون نابود شد که عامل اصلي آن قطع درختان براي ايجاد زمين هموار و مناسب براي کشاورزي است. يونس بوش ،اقتصاددان محيط زيست و يکي از نويسندگان اين مطالعه اظهار داشته است« ،وضع ماليات در انتشار کربن ميتواند کشورهاي مختلف در حفاظت از جنگلها را تحت فشار قرار دهد و دستکم از جنگلزدايي در مناطق استوايي کم کند». بزرگترين عامل جنگلزدايي در مناطق استوايي، کشاورزي صنعتي و بهخصوص استفاده از اراضي جنگلي براي توليد سويا و روغن نخل است. بنا بر اعالم فائو (سازمان خوربار و کشاورزي سازمان ملل) ،جنگلها منابع امرار معاش بيش از يک ميليارد نفر در جهان به شمار ميآيند و بر اين اساس 13ميليون شغل در جهان به طور مستقيم وابسته به جنگلها و دستکم 40 ميليون شغل بهطور غيرمستقيم به جنگلها ارتباط دارند. با اين حال نبايد فراموش کرد تا همين چند سال گذشته و با ميل شديد کشورها به صنعتي شدن ،جنگلزدايي در مناطق استوايي به طور گستردهاي توسط سياستهاي دولتي براي توسعه مناطق روستايي ترويج ميشد. در کشورهايي از جمله برزيل و اندونزي ،همين تشويقهاي دولتي براي کشاورزي و دامداري صنعتي بود که بسياري از جنگلها را نابود کرد.
طرح تازه ايرباس: پرواز از لندن به نيويورک در يک ساعت
ايرباس سازنده بزرگترين هواپيماي جت مسافربري جهان که مقر آن در پاريس است ،موفق به ساخت يک هواپيماي مسافربري مافوق صوت شده است که ميتواند فاصله پاريس تا توکيو را در عرض سه ساعت طي کند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،شرکت ايرباس موفق به ثبت اختراعي براي سرعت هواپيماي مافوق صوت شده است که تندتر از سرعت صوت حرکت مي کند ،اما نامحتمل است که در زمان نزديک قادر به جايگزين شدن هواپيماهاي مافوق سرعت نسل «کنکورد» قبل از خود باشد که سوخت موتور آنها ترکيبي از سوخت هيدروژن و اکسيژن بود. اين هواپيما قادر است که فاصله 12ساعتي معمول بين پاريس تا توکيو را در سه ساعت و فاصله لندن تا نيويورک را در يک ساعت طي کند. بر اساس تاييد اداره ثبت اختراع و نشان تجاري اياالت متحده آمريکا اين هواپيما قادر است تا چهار برابر سرعت صوت نيز حرکت کند. اين هواپيما ميتواند 20مسافر يا باري با وزن دو تا سه تن را تا 5500مايل (بيشتر از 8850کيلومتر) حمل کند. قدرت اين هواپيما از سه موتور توليد مي شود :استفاده از يک موتور جت معمولي که در بدنه اصليست ،استفاده از يک يا چند «رم جت» که براي فشردهسازي هوا پيش از ورود به توربين به کار ميآيد و موتوري مانند موتور موشکها که از ترکيب سوخت هيدروژن و اکسيژن استفاده ميکند. وظيفه نيروي صعود هواپيما بر عهده جت معمولي و موتورهاي موشک است که هواپيما را به سرعت باالي صوت ميرسانند و سپس رمجتها شروع به ايفاي نقش خود ميکنند ،به طوري که اين هواپيما باالتر از ارتفاع ديگر هواپيماها پرواز ميکند. قبال دو نوع هواپيماي کنکورد مافوق سرعت صدا در سال 1976توسط يک شرکت هواپيمايي بريتانيا و خود ايرباس امتحان شده بود که دو برابر سرعت حرکت ميکرد و قادر به حمل 120مسافر بود ،اما به سبب بروز مشکالتي،
September 2015 شهريور 1394
بارداري و ترسهاي ظاهري آماندا بالتازار
شايد تحت تاثير هورمونهاي بارداري بودم يا اينکه چون بارداري مسالهاي کامال زنانه است و شايد هم به خاطر تاثيرپذيري از تصويرهاي عرفي و کليشهاي از زيبايي اندام زنان در دوران بارداري به تغيير شکل بدنم توجه زيادي ميکردم و از اين واقعيت که اين تغييرها اجتناب ناپذيرند ميترسيدم .از اينکه هرگز نميتوام به اندام قبل از بارداريم برگردم ،نگران بودم. يادم هست که حتي قبل از بارداري هم به اين موضوع زياد فکر ميکردم و نگران اين تغييرات بودم. فکر ميکنم کمتر زني بتواند ادعا کند که به تاثير بارداري در شکل اندامش فکر نکرده يا نميکند .ممکن نيست که جلوي آينه بايستي و به بازوهاي پهن و پاهاي بزرگ و پوست تغيير رنگ پيدا کرده و خطوط روي شکمت نگاه کني و اين ظاهر متفاوت برايت نگراني ايجاد نکند. فرقي نميکند قبل از آن چاق بوده باشي يا الغر، بارداري تغييرات زيادي روي اندام ايجاد ميکند. بارداري با تغييرات روحي و جسمي روز به روز همراه است .من هر روز جلوي آينه ميايستادم و اين تغييرات را ميديدم .هورمونها هم به اندازه کافي موثر بودند .روزهايي بود که به شدت از فکر کردن به تغييراتي که بارداري در زندگيام ايجاد کرده بود ،دچار اضطراب ميشدم .عجيب اين بود که حرف زدن با ديگران درباره اين مساله دردي را دوا نميکرد .مطرح کردن اين موضوع با بقيه اغلب نااميد کننده است« :اين انتخاب خودت بوده»« ،نکنه انتظار داري هميشه مثل هيجده سالگي باشي»« ،يه مادر خوب اينطوري فکر نميکنه»« ،بعدش براي الغر شدن خيلي بايد زحمت بکشي». براي اينکه از ترس تغييرات ظاهري خالص شوم، فقط يک راه داشتم؛ بايد ديدگاهم را نسبت به بدنم تغيير ميدادم و طور ديگري فکر ميکردم .الزم بود بدانم چه ترسهايي وجود دارند و چطور بايد با آن روبرو شوم.اين تغيير زاويه ديد ،بيشتر از اينکه به مادر شدن يا ارزشهاي مادري ربط داشته باشند ،به برداشت خودم درباره بدنم ربط داشت .عالوه بر اين بايد ميدانستم بيشتر اين ترسها ناشي از ترس چاقي بودند و ميتوانستند باعث اختاللهايي رواني شوند. ترسهايي که بارداري ايجاد ميکنند چه هستند و چطور بايد از آنها خالص شويم؟
ترس از افزايش وزن
چه دوست داشته باشيم يا نه افزايش وزن در دوران بارداري طبيعي و ضروري است .بعضي از زنان از نگراني
اينکه اين افزايش وزن چقدر زياد است ،حتي نميتوانند روي ترازو بايستند و وزنشان را کنترل کنند .دوستي را ميشناسم که ترس از چاقي ،مانع تصميمگيري درستش شده است؛ او نميداند چطور بايد اين واقعيت را بپذيرد. راه حل :درک اين واقعيت که بارداري با افزايش وزن همراه است .براي بعضي از زنها سخت است و پذيرش اين مساله بايد قبل از اقدام به بارداري اتفاق بيفتد. ما بايد قبول کنيم که اگر تصميم گرفتهايم مادري را تجربه کنيم ،اين بخش از تغييرات را هم در کنار آن بپذيريم .حتي اگر بچه دار هم نشويم ،افزايش سن نيز تاثير اجتنابناپذير خودش را خواهد گذاشت .البته فرصت براي کم کردن وزن
تحقيقات هلنديها نشان ميدهد سر زدن به يخچال و خوردن غذاهاي چرب يا نوشيدن چند ليوان آب پس از يک شب ميخوارگي ،باعث از ميان رفتن سردرد روز بعد نميشود. اين تحقيق ميگويد تنها راه حل براي جلوگيري از خماري پس از مستي ،مصرف کمتر نوشيدنيهاي الکلي است. در اين تحقيق ،از بيش از 800دانشجو پرسيده شد که چگونه با خماري پس از مستي مقابله ميکنند .نشان داده شد که مواد غذايي و آب تاثير مثبتي در خالصي از شر
تغييرات حتي در اختيار و کنترل مادر نيست .همين ناتواني در کنترل براي مادر ترس ايجاد ميکند .ترس از دست دادن تعادل به ويژه براي زناني که به چاقي فکر ميکنند يا دچار اختالل خوردن ميشوند شديدتر هم هست ،چون آنان فکر ميکنند از مسير تعادل خارج شدهاند. راهکار :شايد توصيه کردن آسانتر از عملي کردن يک راهکار باشد اما دبي دمر استاد دانشگاه جورجيا ميگويد« :بهخاطر همه تغييراتي که در شما ايجاد ميشود خوشحال باشيد .زنها بايد ياد بگيرند به جاي نفرت و ترس از تغييرات ،از چيزي که اتفاق ميافتد لذت ببرند». در دوران بارداري تامين نيازهاي جسمي و روحي که به سالمت و رشد جنين کمک ميکند ضروري است.
اختالل بد ريختي بدن
هميشه وجود دارد ،اما بهتر است به جاي تمرکز بر وزن ،به سالمتي و تناسب اندام اهميت بيشتري بدهيم.
ترس باعث پرگورسيا
پرگورسيا اختاللي است مشابه اختالل آناروکسيا که در دوران بارداري ايجاد ميشود .پرگورسيا باعث ميشود به خاطر ترس از چاقي نتوانيد هيچ غذايي را ببلعيد .معموال کساني که سابقه بيماري آناروکسيا يا پرخوري را داشتهاند در دوران بارداري دچار اين بيماري ميشوند .رژيمهاي غذايي سفت و سخت و ورزشهاي شديد به خودي خود خطرناک هستند .اگر اين مساله در دوران بارداري ادامه پيدا کند حطر جدي تر نيز خواهد بود. راهکار :اگر فکر ميکنيد تمايلي به خوردن نداريد و اصال برايتان مهم نيست چيزي از گلويتان پايين برود يا نه و اگر از اين بابت خوشحال هم هستيد ،اين موضوع را پيگيري کنيد. از کمک خواستن خجالت نکشيد .يک موجود زنده در بطن شماست و هرچقدر هم که از ظاهر خودتان بيزار باشيد ،به خاطر حفظ يک زندگي بايد به سالمت خودتان و جنين توجه کنيد .جنين در دريافت کمک ناتوان است اما شما ميتوانيد براي حل مشکل اقدام کنيد.
ترس از عدم تعادل
يک زن باردار هيچ وقت نميتواند فقط به نيازهاي خودش توجه کند .موجود کوچکي همراهيش ميکند که همه بار مسئوليت مراقبت از آن به عهده مادر است .مراقبت از جنين با تغييرات جسمي ،روحي و عاطفي همراه است .بعضي از اين
از جمله آتشسوزي و سقوط ،خيلي از آنها از رده خارج شدند. از سه سال پيش سفر با هواپيماهاي مافوق صوت ،به جز چند مورد ،همگي متوقف شده است. اکنون بايد ديد آيا نسل جديد هواپيماهاي مافوق سرعت صوت قادر به ايفاي نقش در بازار مسافربري خواهند بود يا نه.
خماري پس از مستي درمان ندارد
13
خماري پس از مستي نداشتهاند. از 826دانشجوي هلندي که در اين تحقيق مشارکت داشتند 54 ،درصد پس از مصرف نوشيدنيهاي الکلي ،به اميد رفع خماري ناشي از آن ،غذاهاي پرچرب يا صبحانههاي سنگين خوردند. بيش از دو سوم اين دانشجويان به همين منظور، همزمان با مصرف الکل ،آب هم نوشيدند و نيمي از اين افراد هم پيش از خوابيدن ،براي رفع خماري روز بعد ،آب خوردند. اگرچه اين دسته افراد ،وضعيت بهتري نسبت به افرادي که آب ننوشيده بودند ،داشتند اما در نهايت ،تاثيري در شدت خماري روز بعد آنها نداشت.
جسيکا فلوي ،مشاور سالمت رواني در بروکلين اختالل ترس از بدريختي را اينطور توصيف ميکند« :اختالل بد شکلي بدن ،يک تصوير تحريف شده از شکل بدن است .زنان بارداري که دچار اين اختالل هستند وحشت زيادي از تغييرات دوران بارداري دارند .اگر زني دچار اختالل خوردن هم باشد احتمال بروز اين اختالل نيز بيشتر ميشود». راهکار :اين اختالل ميتواند براي هر کسي ايجاد شود بنابراين هر زني بايد ترسهايش را بشناسد :افزايش وزن ،کشيدگي پوست ،تغيير شکل پستانها و بزرگ شدن لگن .انکار اين ترسها وقتي که وجود دارند باعث ايجاد اختالل بدريختي ميشود .درک اين مساله که همه اين تغييرات نشاندهنده يک بارداري سالم است و بهايي است که براي تجربه يک اتفاق متفاوت و عاطفي ميپردازيم ،مانعي براي ايجاد اختاللهاي رواني وابسته با بارداري هستند. فلوي ميگويد« :زنها نياز دارند برخي از واقعيتها را درباره بارداريشان بپذيرند .اين پذيرش با دوست داشتن خود و اعتماد و پذيرش خود زن ممکن است».
ترس کم شدن وزن
افزايش وزن دوران بارداري مساله همه زنان نيست. بعضي زنها تجربه ديگري دارند؛ آنها از اين ميترسند که وزن زيادي را در دوران بارداري کم کنند. يک نمونه ،تهوع صبحگاهي شديد است که باعث ميشود بعضي از زنها وزن زيادي را کم کنند .از دست دادن وزني که ناشي از عوارض بارداري است در زنان اين ترس را ايجاد ميکند که نميتوانند کودک سالمي به دنيا بياورند. راهکار :هيچ زني نميتواند تا قبل از بارداري متوجه ي تجربه خواهد کرد، شود چه عوارضي را در باردار بنابراين خوب است قبل از اقدام به بارداري توجه ويژه اي به تامين نيازهاي جسمياش داشته باشد .تامين نيازهاي ضروري بدن براي بارداري را يک پزشک متخصص تشخيص ميدهد .به همين دليل است که مراقبتهاي پيش از بارداري ضروري است.
در تحقيقات قبلي 25درصد مصرفکنندگان نوشيدنيهاي الکلي ادعا کرده بودند که هيچگاه خماري بعد مستي نداشتند. محققان از 789دانشجوي کانادايي در باره مصرف الکل در شب قبل و خماري ناشي از آن سئوال کردند و متوجه شدند دليل افرادي که ميگويند روز بعد دچار خماري نشدهاند ،اين بوده که الکل خيلي کمتري مصرف کردهاند. اما هيچ يک از دانشجوياني که مصرف الکل آنها باال بوده ،از خماري پس از مستي مصون نماندند. دکتر جوريس ورستر از دانشگاه اوترخت هلند ميگويد ميان خماري پس از مستي و ميزان نوشيدن مشروبات الکلي ،رابطه مستقيمي وجود دارد .او ميگويد هر چه فردي بيشتر نوشابههاي الکلي بنوشد ،امکان خماري ناشي از اين مستي در روز بعد بيشتر ميشود. به گفته محققان ،نوشيدن آب شايد به رفع عطش کمک کند اما باعث از ميان رفتن سردرد و احساس تهوع نخواهد شد. بخشي از مشکل اين است که دانشمندان هنوز نميدانند دليل اين خماري پس از مستي چيست .يکي از پزشکان ناظر بر اين تحقيق ميگويد تحقيقات نشان داده که کمآبي بدن تنها دليل نيست« ،ميدانيم که سيستم ايمني بدن هم در اين مساله دخيل است اما پيش از اين که دليل آن
14
دنباله از صفحة قبل
را بفهميم ،نخواهيم توانست راههاي موثر درمان آن را پيدا کنيم». دکتر مايکل بلومفيلد از يونيورسيتي کالج لندن ميگويد هزينههاي اقتصادي ناشي از مصرف سوء الکل ،هر ساله به صدها ميليارد يورو ميرسد .او ميگويد به همين خاطر مهم است که براي اين سئوال ساده که چطور ميشود از خماري ناشي از مستي پرهيز کرد ،جوابي پيدا کرد. دکتر بلومفيلد ميگويد اگرچه به تحقيقات بيشتري نيازمند است ،اما اين تحقيق جديد به ما جواب سرراست و سادهاي ميدهد ،براي پرهيز از خماري ناشي از مستي ،کمتر الکل مصرف کنيد.
بهترين روغن براي پخت و پز چه روغني است؟ بيماريهاي قلبي، چربي خون و چاقي هستند موضوعاتي که دائم درباره آنها ميشنويم و درباره پرهيز از مصرف چربي و استفاده از روغن مناسب زياد صحبت ميشود. اما چه چربي يا روغني بهترين روغن براي پخت غذاست. آيا براي سرخ کردن روغن نباتي بهتر از روغن حيواني است؟ براي پاسخ دادن به اين سوال تحقيقي انجام شده و عدهاي از ساکنان شهر لستر داوطلب اين تحقيق شدند. قرار شد آنها هر روز از يک نوع روغن يا چربي براي طبخ غذا استفاده کنند و بعد باقيمانده روغن مصرفي را جمعآوري کنند تا در دانشکده داروسازي دانشگاه دومونفورت آزمايش شود. در آزمايشگاه اين دانشکده ،به جز آزمايش باقيمانده روغنها ،در شرايط آزمايشگاهي هم انواع روغن را تا دماي سرخکردن حرارت دادند و بعد آنها را آزمايش کردند. براي اين تحقيق اين روغنها انتخاب شد :روغن آفتابگردان ،روغن ذرت، روغن کانوال (کلزا) مرغوب ( ،)cold-pressedکره ،روغن زيتون تصفيه شده و روغن زيتون فوق بکر( .)extra virginروغن زيتون بکر روغن زيتوني است که در توليد آن از هيچ ماده يا روش شيميايي استفاده نشده باشد. ساختار مولکولي روغن در دماي حدود 180درجه سانتيگراد ،در ترکيب با اکسيژن هوا (اکسيداسيون) تغيير و آلدئيد و پراکسيدهاي ليپيدي توليد ميکند. اين اتفاق در دماي اتاق هم ميافتد ،اما بسيار کندتر است .ترشيدگي روغن نتيجه همين فرآيند است. خوردن يا استنشاق آلدئيد ،حتي به مقدار کم احتمال بيماريهاي قلبي و سرطان را افزايش ميدهد. پروفسور مارتين گروتولت که سرپرستي اين تحقيق را بر عهده داشت ميگويد« ،روغنهايي که چربي چنداشباع ( )polyunsaturateزياد دارند، مثل روغن ذرت و آفتابگردان ،آلدئيد خيلي زيادي توليد ميکنند .روغن ذرت و آفتابگردان تا وقتي خوبند که براي پخت و پز يا سرخ کردن حرارت نبينند .اين يک واقعيت ساده شيميايي است که چيزي که براي سالمتي خوب است وقتي به دماي سرخ کردن ميرسد به چيزي کامال ناسالم تبديل ميشود. روغن زيتون ،روغن کانوال ،کره و چربي غاز آلدئيد بسيار کمتري توليد کردند. علت اين است که اين روغنها اسيدهاي چرب تکاشباع ()monounsaturated يا اشباع ( )saturatedزيادي دارند و اين چربيها در مقابل حرارت مقاومترند .در واقع چربيهاي اشباع تقريبا بر اثر حرارت اکسيد نميشوند .پروفسور گروتولت روغن زيتون را براي پخت و پز و سرخ کردن توصيه ميکند .اوال به اين دليل که ترکيبات سمي کمتري توليد ميکنند ،دوم اينکه ترکيباتي که اين روغن توليد ميکند خطر کمتري براي بدن دارند. تحقيقات پروفسور گروتولت نشان ميدهد که سرخ کردن با روغن حيواني يا کره کمتر از سرخ کردن با روغن ذرت يا روغن آفتابگردان مواد زيان آور توليد مي کند او حتي پيه حيواني را نيز به اين روغنها ترجيح ميدهد ،چون پيه حيواني پر از چربي تکاشباع است و بنابراين در هنگام حرارت ديدن مواد مضر کمتري توليد ميکند. پروفسور گروتولت چند توصيه مهم هم دارد« ،تا ميتوانيد کمتر سرخ کنيد، در دماي کمتري سرخ کنيد ،اگر سرخ ميکنيد کم روغن مصرف کنيد و بعد هم روغن اضافه را با کاغذ خشک کن از روي غذاي سرخ شده جمع کنيد .براي اينکه آلدئيد کمتري وارد بدنتان شود ،از روغنهايي استفاده کنيد که چربي چنداشباع کم دارند (زير 20درصد) و چربي اشباع يا تک اشباع زياد دارند ،بهترين نسبت اين است که يکي از اين دو بيش از شصت درصد اسيد چرب را تشکيل دهد و مجموع هر دو بيش از هشتاد درصد باشد». به گفته او ،بهترين روغن براي پخت و پز روغن زيتون است 76 :درصد چربي تک اشباع 14 ،درصد اشباع و ده درصد چند اشباع .براي پخت و پز فرقي بين روغن زيتون تصفيه شده يا فوقبکر وجود ندارد ،آنتي اکسيدان روغن زيتون فوقبکر براي جلوگيري از اکسيداسيون حرارتي کافي نيست. پروفسور گوتولت همچنين توصيه ميکند« ،روغن را دوباره مصرف نکنيد. روغن را هميشه در کابين و دور از نور نگهداري کنيد تا از توليد مواد مضر جلوگيري کنيد».
September 2015 شهريور 1394
بازگشايي سفارت بريتانيا حسين عليزاده 4سال پس از بسته شدن سفارت بريتانيا در تهران ،روز 23آگست 2015اين سفارت در سطح کاردار مقيم ،طي تشريفات رسمي و با حضور فليپ هامون وزير خارجه اين کشور افتتاح شد .در اين خصوص مالحظاتي چند در خور تامل است که ذيال اشاره ميشود:
يکم :طي 8سال دولت احمدينژاد هيچ يک از وزراي بريتانيا از جمله وزير خارجه اين کشور ديداري از ايران نداشت .به اين ترتيب آخرين وزير خارجه بريتانيا در اواسط دولت دوم خاتمي و اينک تازهترين وزير خارجه بريتانيا در اواسط دولت اول روحاني از ايران ديدار داشتهاند .پر واضح است که سياست خارجي روحاني را ميتوان در راستاي سياست تنش زدايي دولت خاتمي ارزيابي کرد. دوم :فليپ هامون بازگشايي سفارت کشورش در تهران را مرهون رويکرد دولت ايران در برنامه هستهاي دانست .اين بدان معناست که احتمال توسعه روابط به سطح سفير نيز دور از انتظار نيست. سوم :در 6آذر 90مجلس شوراي اسالمي طي دستورالعملي ،وزارت خارجه را به کاهش سطح روابط با لندن ملزم کرده بود .تجديد نظر در اين خصوص بايد به تشخيص وزارت خارجه باشد. با رويکردي که دولت روحاني در سياست خارجه برگزيده ،دور از انتظار نيست ارتقاي سطح روابط با لندن در سطح سفير در برنامه کار دولت روحاني باشد .آنچه مهم است اين که نميتوان باور داشت چنين اليحهاي در مجلس کنوني از تصويب اکثريت نمايندگاني بگذرد که رويکرد مخالفي با برنامههاي روحاني دارند. چهارم :نخستين تجديد نظر براي عادي سازي روابط با لندن ،نه در دولت روحاني که در اواخر دولت احمدينژاد گرفته شده بود .علي اکبر صالحي ،وزير خارجه ايران ،طي مصاحبهاي با سايت «مشرق نيوز» اعالم داشته که «ما بارها به انگليس گفتهايم كه ميتواند كاردارشان بيايد و كارهايش را شروع كند ».اما مهم اين است که اين درخواست دولت احمدينژاد به هيچ وجه با واکنش مثبت لندن مواجه نشد. پنجم :در کمتر از 4ماه از استقرار دولت روحاني ،شاهد بوديم که براي اولين بار در طول عمر جمهوري اسالمي ،نخست وزير بريتانيا با رييس جمهور ايران در نيورک ديدار کرد .اين اقبال لندن در پي آن بود که دولت روحاني عاليم مثبتي براي حل پرونده هستهاي با غرب داده بود. از همان هنگام ميشد انتظار داشت سفارت بريتانيا
در تهران و سفارت ايران در لندن بازگشايي شوند. ششم :نخستين فعل و انفعاالت براي عادي سازي روابط تهران -لندن که اينک به بازگشايي سفارت بريتانيا در تهران منتهي شده در حالي رخ داد که آيتاهلل خامنهاي در نخستين موضعگيري خود در هفته اول بعد انتخابات « ،88انگليس خبيث» را عامل پشت پرده فتنه 88دانست .از آن زمان تا کنون ،وي هرگز از موضع خود عدول نکرده است.
دستگاه سندسازي جمهوري اسالمي که به دنبال متهم خارجي ميگشت تا سخنان رهبر را مدلل کند در همان آغازين روزهاي اعتراضات 9 ،تن از کادر ديپلماتيک سفارت بريتانيا از جمله حسين رسام را دستگير کرد .از آنجايي که وي تابعيت ايراني داشت، قرباني خوبي براي القاء دست داشتن سفارت بريتانيا در اعتراضات به شمار ميرفت. انتشار کتاب «نقش انگليس در فتنه »88توسط مرکز اسناد انقالب اسالمي و ساخت فيلم «قالدههاي طال» با موضوعيت دست داشتن امريکا و انگليس و اسرائيل در راهاندازي جنبش سبز از ديگر اقدامات مستندسازي براي اثبات گفته آيتاهلل خامنهاي بود. زهره الهيان نماينده مجلس نيز گفته بود، «عناصر اصلي فتنه با سفارت انگليس رفت وآمد داشتند و اين سفارتخانه اتاق جنگي عليه ما بود که 24ساعته فعاليت ميکرد و عناصر آن نقش ميداني براي ايجاد آشوب در کشور ما داشتند». با اين حساب ،پرسش اين است که اگر لندن چنين عمل مجرمانهاي را به منظور دخالت در امور داخلي ايران انجام داده و هرگز از کرده خود ابراز ندامت نکرده ،چرا جمهوري اسالمي حاضر به تجديد رابطه با لندن شده است؟ آيا تهران بيم آن ندارد که لندن دوباره براندازي نظام جمهوري اسالمي را در دستور کار خود قرار دهد؟ پاسخ يا اين است که آن ادعاي رهبر از اساس دروغ بود يا اگر درست بود ،رويکرد مثبت دولت روحاني براي عادي سازي با لندن برخالف ميل رهبر است .از قضا اگر چنين گزينهاي را بپذيريم ،اين به معناي شکاف بين رهبر و رييس جمهور و به معني بروز «حاکميت دوگانه» در جمهوري اسالمي است. دروغ دست داشتن لندن در راه اندازي هفتم: ِ جنبش سبز را ميتوان در سخنان جک استراو در ديدارش از تهران در ژانويه 2014يافت .او گفته بود« ،به صراحت ميگويم انگليس در امور داخلي ايران سال )1388( 2009دخالت نکرد...صادقانه ميگويم شما «قدرتي» را براي ديپلماتهاي انگليسي فرض کردهايد که هرگز در اين سطح نيستند... [ريشه] آنچه را در سال 2009در ايران اتفاق افتاد، بايد در «داخل» ايران جستجو کرد». هشتم :نقش لندن در تشديد تحريمها عليه
14
برنامه هستهاي ايران در اتحاديه اروپا و سازمان ملل بر کسي پوشيده نيست .در واقع يورش به سفارت انگليس در تهران در آذر 90به دنبال پيشنهاد انگليس براي تحريم بانک مرکزي ايران انجام شد که با اجرايي شدن اين پيشنهاد ،گلوگاه مبادالت بانکي ايران با کليه کشورهاي جهان ،با تنگناي بي سابقهاي مواجه شد .بازگشايي سفارت بريتانيا در حالي صورت ميگيرد که جمهوري اسالمي با قبول توافق هستهاي پذيرفت که برون رفتي از اين تنگناي اقتصادي وجود ندارد. نهم :کاهش يا حتي قطع روابط سياسي بين کشورها ،حادثه غريبي در جهان سياست نيست. اما ،قطع روابط تهران -لندن که 4سال پيش و براي سومين بار در طول عمر جمهوري اسالمي رقم خورد ،در پي آن بود که در سي و سومين سال عمر نظام جمهوري اسالمي براي چندمين بار سفارت يک کشور خارجي يورش دستخوش قرار گرفت .فضاحت بار اينکه در حمله به سفارت ساختمان بريتانيا در تهران، مسکوني ساختمان ديپلماتهاي بريتانيايي (محل اسکان خانواده آنان) نيز دستخوش يورش افراد مهاجم قرار گرفت .چنين فضاحتي در جمهوري اسالمي در حالي انجام شد که نقض ديپلماتيک مصونيت اماکن ديپلماتيک در روز روشن و در برابر پليس پايتخت اتفاق افتاد که به گواه تصاوير ،از هر اقدام بازدارندهاي دست کشيده بود. در خبط آميز بودن حمله به سفارت انگليس، اين خاطره از زبان صالحي شنيدني است که گفت، «انصافا اتفاق سنگيني بود ...من آن موقع جده بودم كه راجع به مسئله سوريه مذاكراتي انجام بدهم .اتفاقا يكي از مواردي كه بحث بود اين بود كه سفارتخانهها در سوريه امنيت ندارند و مورد حمله گروههاي مختلف قرار گرفتهاند .من در آن جلسه داشتم از سوريه دفاع ميكردم كه يك دفعه به من خبر دادند كه چنين اتفاقي در تهران افتاده. خب من آنجا خيلي آشفته شدم». دهم :در عامدانه بودن يورش به يک سفارت خانه داراي مصونيت ديپلماتيک ،همين بس که چند تن از يورشگران به سفارت بريتانيا دستگير ولي در کمتر از شش ساعت آزاد شدند .اين افراد به هيچ وجه تا کنون به دليل اقدام خرابکارانه خود ،تحت تعقيب قضايي قرار نگرفتهاند .اين در حالي است که اين اقدام آنان ،نه تنها نقض مصونيت ديپلماتيک کنوانسيونهايي است که تهران پذيرفته بلکه وارد آوردن خسارت مالي هنگفتي است که هرگز مقامات وزارت خارجه از ميزان خسارت هنگفتي که پرداخت کردهاند ،پرده برنداشتهاند. يازدهم :تجديد رابطهاي که اينک با بازگشايي سفارت بريتانيا در تهران شاهديم در حالي است که لندن همچنان نگرانيهاي امنيتي از تکرار حادثه مشابه داشته و دارد .مجيد تخت روانچي (معاون وزير خارجه) در اثناء مذاکرات براي عادي سازي روابط گفته بود که تهران حاضر است بابت يورش به سفارت بريتانيا خسارت پرداخت کند ،ولي حاضر به عذرخواهي نيست .امتناع از عذرخواهي خود گواهي است که نگراني امنيتي بريتانيا ،نگراني بي موردي نيست .اساسًا چه تضميني در کار است اين حادثه بار ديگر تکرار نشود؟ دوازدهم :به شرحي که گفته شد نقض عامدانه مصونيت اماکن ديپلماتيک منتهي به قطع رابطه لندن ـ تهران شد .گفتني است که اندکي بعد دولت کانادا در اقدامي يکجانبه به داليلي عديده از جمله نگراني از جان ديپلماتهاي خود با تهران قطع رابطه کرد که تا کنون ادامه دارد.
15
September 2015 1394 شهريور
15
16
September 2015 1394 شهريور
16
17
September 2015 شهريور 1394
17
قبل از دير شدن بشتابيد خدمات بهداشت و درمان پزشكي خود را با بهترين و حاذق ترين پزشك تجربه كنيد. Healthcare the way it should be
1121 Johnson Ferry Road Suite 450 Marietta, GA 30189 Walk-In clinic M to F: 7:30am to 8:30am
Same Day Appointments
770-442-1911 www.NAPC.md 8 Convenient Locations Alpharetta Cumming East Cobb Johns Creek Paces Vinings Sandy Springs Sugar Hill Woodstock
ما با پيشرفته ترين تجهيزات پزشكي و منحصر بفرد با پزشكي دلسوز با ٢٠سال سابقه طبابت در جراحي و داخلي و زيبايي آماده خدمت به هموطنان ايراني عزيز در ماريتا هستيم. دكتر ركابي داراي ديپلم افتخار پزشكي از MCGجورجيا و داراي بورد تخصصي جراحي عمومي از ايران مي باشد. براي حفظ سالمتي و پيشگيري و درمان امراض زنان و داخلي شامل بيماري قند و قلب و كليه و كبدو فشارخون و معاينات ساالنه خود را به پزشك محبوب و با تجربه و دلسوزمان دكتر ركابي بسپاريد
Vafa Rekaby, M.D. پزشک ارشد داراي بورد تخصصي جراحي عمومي از ايران و بورد تخصصي داخلی از جورجيا
18
کودکان اجارهاي و بچههاي فروشي
September 2015 شهريور 1394
18
19
September 2015 شهريور 1394
19
کار عدم امنيت است .البته بسيارند در جامعه که در محيطها و شرايطي احساس امنيت نميکنند (مثل زنان در برخي از محيطها يا ساعات شب) اما تنها کساني که تمکن دارند ميتوانند محافظ خصوصي استخدام کنند.
تکنيسين آزمايشگاه سرخانه
از «درياخوار» تا «گردنگير» مشاغل تاز ه خدماتي در ايران
مجيد محمدي ،جامعهشناس ،راديو فردا هر از چند گاهي در رسانهها و گفتوگوهاي عمومي از بروز مشاغل تازه خدماتي در ايران سخن گفته ميشود .اين مشاغل ناشي از تحوالت تکنولوژيک يا تاثير و تاثر ديگر جوامع نيستند و عمدتا در ده سال اخير پيدا شدهاند .کميت و کيفيت آنها هر چه باشد از تحولي در نظام اجتماعي و اقتصادي در جامعه حکايت ميکنند. برخالف رسانههاي دولتي در ايران اين مشاغل را «مشاغل کاذب» نمينامم ،چون اگر مردم (رانتخوار يا غير رانتخوار) از جيب خود براي کاري هزينه ميپردازند ،آن شغل کاذب نيست. شغل کاذب تنها در دستگاههاي دولتي وجود دارد چون اين دولت است که ميتواند براي توزيع رانت يا پيدا کردن طرفدار يا پاسخ دادن به نياز مديران به دست و پا کردن کار براي آشنايان و خويشاوندان کساني را بر سر کارهايي بگمارد که هيچ کارکردي براي جامعه ندارند .اما کسي که براي خدماتي هزينه ميکند حتما به آن خدمات نياز دارد. مشاغل تاز ه خدماتي به معناي شکلگيري وضعيت جديد در جامعه و بروز نيازهاي تازه است. از همين جهت آنچه به عنوان شغل مداحي مطرح است و در ده ه اخير به يکي از کارهاي پر درآمد در جامعه تبديل شده ،از جمله مشاغل کاذبي است که تنها با تخصيص بودجه شهرداريها ،مراکز دولتي و دستگاه رهبري رونق يافته است .حتي تا اواخر دهه هفتاد مداحي براي امامان شيعه به صورت داوطلبانه در هيئتهاي مذهبي صورت ميگرفت و کسي از اين طريق نميتوانست معيشت خود را (کال يا جزئا) تامين کند. شغل کاذب ديگر « روحاني مدرسه» است .در دولت احمدينژاد بنا به قراردادي ميان وزارت آموزش و پرورش و حوز ه علميه حدود 20هزار روحاني به مدارس اعزام شدند تا کار تبليغاتي در مدارس انجام دهند .با توجه به حضور معلم قرآن ،معلم ديني و مربي پرورشي که 37سال است براي کارکردهاي تبليغاتي در مدارس در نظر گرفته شدهاند، حضور روحاني در مدارس صرفا ايجاد شغل براي دهها هزار فارغ التحصيل حوزههاي علميه بدون نياز به اين ميزان طلبه است. وقتي از شغل جديد خدماتي (و نيز غيرخدماتي) سخن ميگوييم ،معناي اجتماعي آن يعني يک فعاليت شايع ،غير
منحصر به فرد ،و غير موردي را مد نظر داريم .بنابراين فعاليتي که فقط بنا به يک نياز بسيار خاص و موردي صورت ميگيرد و عموميت و تداوم پيدا نميکند ،شغل نيست .ذيال به چند نمونه براي روشن شدن موضوع اشاره مي کنم.
مسئول خريد جهيزيه
اخيرا در مناطق اعياننشين شمال تهران شغل جديدي به وجود آمده که کارکرد آن ارائه خدمات به زوجهاي تازه ازدواج کرده است .خانوادههاي متمکن که مشغلههاي روزمره زيادي در زندگي دارند ،با اين فرد توافق ميکنند که جهيزيه دختر دم بختشان را خريداري کند .دستمزد «مسئول خريد جهيزيه» حدود 10درصد از کل مبلغ خريد جهيزيه است .البته او همچنين وظيفه دارد بعد از خريد، جهيزيه را در منزل دختر خانواده بچيند .در واقع طراحي دکور و چينش وسايل منزل نيز جزو وظايف وي به شمار مي رود.
درياخوار
بيشتري را پرداخت کنند تا بتوانند همراهي داشته باشند. افرادي که ميتوانند به اين نياز بيماران پاسخ دهند ،بابت هر 24ساعت کنار مريض ماندن حدود 100تا 150هزار تومان و در صورتي که 12ساعت کنار مريض بمانند حدود 50تا 60هزار تومان دريافت ميکنند. کار اين افراد همراهي بيمار به هنگام رفتن به دکتر و مطب و بيمارستان ،تهي ه دارو و ديگر نيازهاي افراد ،چک و چانه زدن با داروخانه و دکترها و شرکتهاي بيمه و غيره براي کاهش هزينههاي بيمار ،بررسي ليست داروها و برنامهنويسي براي بيمار براي انجام امور روزانه ،آموزش اطرافيان و خانواده فرد بيمار در جهت نحوه برخورد با بيمار و تجزيه و تحليل آن بيماري براي آنها است .همچنين بيماراني که نياز به مونس در شرايط قبل و بعد از عمل جراحي يا هر اقدام ديگر کادر پزشکي دارند ،براي خود همراه مي گيرند تا تنها نباشند.
گردنگير
پيش از اين عنوان زمينخوار در زبان فارسي معمول بود .زمينخوار به کسي گفته ميشد که باغ يا زمين کشاورزي را به منطقه مسکوني تبديل ميکرد تا از اين راه سودي نصب وي شود .در سالهاي اخير عنوان درياخواري نيز به زبان فارسي راه يافته است .درياخوار به کسي گفته ميشود که وارد حريم درياها شده و اقدام به خشک کردن آبها و ساخت و ساز ميکند .امالکي که از اين کار حاصل ميشود مورد نياز و عالقه طبقه جديد است که ويالهاي گذشته آنها را قانع نميکند و مي خواهند درست در کنار آب خانه و ويال داشته باشند .همچنين طبق ه جديد آن چنان گسترش يافته که ويالهاي گذشته کفاف آنها را نميکند.
در زندانهاي ايران در سالهاي اخير گروهي پيدا شدهاند که زندان رفتن به شغل آنها تبديل شده است .اين فعاليت با توجه به 23برابر شدن تعداد زندانيان نسبت به سال ( 57با 10هزار زنداني) بازار مناسبي پيدا کرده است. گردنگيرها جرم ديگران را بر عهده ميگيرند و به جاي آنها زندان ميروند و در مقابل حقالزحمه دريافت ميکنند. کساني که زندان رفتن براي آنها ضرر مالي بزرگي دارد (مثل اينکه شرکتي يا خدماتي يا فعاليتي را اداره کنند) يا ضرر زندان رفتن براي آنها بيشتر از منافع بيرون زندان بودن است ،يا تمکن مالي دارند در صورت گير افتادن ،کساني را استخدام ميکنند که به جاي آنها به زندان بروند .مواردي در زندانها مشاهده شده که براي چندين جرم در زندان هستند و گردنگيري يک جرم کفاف زندگي آنها را نميدهد.
همراه مريض از جمله شغلهايي است که به تازگي در بيمارستانهاي ايران ديده ميشود .در بسياري از بيمارستانها افرادي مستقر هستند که از طرف پرستاران يا ديگر کارکنان بيمارستان به بيماراني که همرا ه نياز دارند معرفيميشوند ،تا در صورت تمايل به عنوان همراه مريض کنار آنها بمانند .بيمارستانها هزينههاي افراد همراه را در بيمارستانهاي دولتي 20هزار تومان با غذا و 9هزار تومان بدون غذا و در بيمارستانهاي خصوصي تا 40هزار تومان در نظر ميگيرند .اما بيماراني که همراه ندارند ،بايد مبلغ
تا پايان دهه هفتاد تنها مقامات دولتي و روحانيون محافظ شخصي داشتند که هزينه آنها از سوي مردم پرداخت ميشد .اين نوع محافظت هنوز ادامه دارد .رهبر جمهوري اسالمي گرانترين هزين ه محافظت را در کشور دارد چون يک سپاه 15هزار نفري (سپاه ولي امر) از وي محافظت ميکند .اما در ده ه هشتاد و نود برخي از هنرمندان ،ورزشکاران و صاحبان مشاغل پردرآمد صاحب محافظ خصوصي و شخصي شدهاند .توجيه آنها براي اين
همراه مريض
محافظ شخصي
با توجه به افزايش قابل توجه سالمندان و گران شدن هزينههاي حمل و نقل پس از گران شدن سوخت ،گروههايي از اقشار مرفه و متوسط ترجيح ميدهند آزمايشهاي پزشکي آنها در خانه نمونهبرداري شود .از اين جهت تکنيسينهايي به صورت سيار به در خانهها رفته و از افراد نمونه ميگيرند .اين کار بالضروره و اگر وي مجبور به کرايه آژانس براي حمل و نقل باشد ،باعث باال رفتن هزينه بيمار نميشود .طبقات فقير و کمدرآمد نميتوانند هيچ يک از اين دو هزينه را بپردازند. چنانکه ميبينيد هيچيک از اين مشاغل جديد در خدمت عموم افراد جامعه از هر طبقه و گروه نيستند بلکه بيشتر طبقات مرفه و ثروتمند را هدف قرار ميدهند .البته اين طور نيست که فقط ثروتمندان به اين خدمات نياز داشته باشند اما تنها ثروتمندان و اقشاري باالي متوسط هستند که ميتوانند هزين ه آن را بپردازند. روشن است که افراد کمدرآمد نيز در صورت زنداني شدن ترجيح ميدهند به زندان نروند ،اما نميتوانند «گردنگير» استخدام کنند .يا اقشار متوسط نيز ترجيح ميدهند که کار سخت تهيهجهيزيه را به کس ديگري واگذار کنند اما استطاعت آن را ندارند .وجود گردنگيران مبين اين نکته است که گروهي ميتوانند انوع مجازات را نيز بخرند و نظام قضايي با اين موضوع کنار آمده يا چشم روي آن مي بندد .وجود تهيهکنندگان جهيزيه نيز بدان معني است که گروهي به اين فعاليت به عنوان يک فعاليت حرفهاي نگاه ميکنند. شکلگيري شغل «همراه بيمار» ناشي از دو پديده اجتماعي است که به موازات هم شکل گرفتهاند .پديده اول کاهش تعداد فرزندان ،مهاجرت ،سست شدن پيوندهاي خانوادگي و رشد فردگرايي است که بخشي از افراد مريض را از کمک فرزندان و خويشاوندان محروم کرده است. پديد ه دوم نيز پيچيده شدن فرايند درماني در ايران است. تهيه دارو ،مسائل و مشکالت استفاده از بيمههاي درماني ،فارغالتحصيالن کم سواد برخي از دانشگاههاي پزشکي ،تعداد و نوع بيماريها و افزايش آگاهي بيماران به اين موضوع دامن زدهاند .روابط بيمار و پزشک آن چنان چالشبرانگيز شده است که در مواردي به قتل يا ضرب و جرح پزشکان توسط خانواده بيمار انجاميده است. شکلگيري و رشد محافظان شخصي ناشي از تمرکز ثروت در دست کساني است که جزء کاست حاکم حکومتي محسوب نميشوند (تا بتوانند محافظ دولتي بگيرند) اما آن قدر با نهادهاي دولتي نزديک هستند (مثل روساي شرکتهاي بزرگ) يا آن قدر خدماتشان مورد نياز حکومت هست (مثل فوتباليستها) که از اين طريق به درآمدها و ثروتهاي افسانهاي دست يافتهاند و مجبورند از خود و اعضاي خانوادهشان محافظت کنند. درياخواران نيز به نيازهاي تجملي همين قشر پاسخ ميدهند. از نگاه کالن و به طور خالصه ،اين مشاغل تازه به معناي رشد بخش خدمات در اقتصاد ايران است که در خدمت اقشار مرفه و متوسط رو به بااليي قرار دارد که در جمهوري اسالمي شکل گرفته يا بر شمارشان افزوده شده است .آنها همچنين بر روندهاي اجتماعي مثل افزايش تعداد کهنساالن ،سستتر شدن پيوندهاي خانوادگي ،افزايش شکاف طبقاتي ،فخرفروشي با تجمالت و افزايش گريز از قانون با اتکا بر پول حکايت دارند.
20
September 2015 شهريور 1394
گفته ميشود ارزش صادرات ترکمنستان به افغانستان ساالنه به بيشتر از يک ميليارد دالر ميرسد. صدور گاز ترکمنستان از طريق افغانستان به پاکستان و هند ،در چهارچوب طرح همکاري چهار کشور ترکمنستان، افغانستان ،پاکستان و هند ـ تاپي ـ براي اين جمهوري شوروي سابق اهميت زيادي دارد ،اما اين طرح در افغانستان و پاکستان با چالش امنيتي مواجه است.
سرپرست وزارت دفاع: کشور گرفتار خالء امنيتي نيست
مقامات افغانستان: 180جنگجوي طالبان در نبردهاي هلمند و غزني کشته شدند مقامات هلمند ميگويند حدود 150جنگجوي طالبان در عمليات مشترک نيروهاي افغانستان و ناتو در ولسوالي موسي قلعه اين واليت در جنوب افغانستان کشته و 100تن ديگر آنها زخمي شدهاند. شاه محمود آشنا ،سخنگوي پليس هلمند گفته است که نيروهاي امنيتي افغانستان به چهار کيلومتري مرکز ولسوالي رسيدهاند و طالبان همچنان به مقاومت خود ادامه ميدهند. به گفته او اين عمليات همچنان ادامه دارد و تا کنون به نيروهاي افغان تلفاتي وارد نشده است .طالبان در اين مورد تا کنون ابراز نظري نکردهاند. ولسوالي موسي قلعه چندي پيش و پس از چند روز درگيري به دست شورشيان طالبان افتاد و يک روز بعد نيروهاي افغان با حمايت هوايي نيروهاي ناتو ،موسوم به حمايت قاطع ،عمليات پسگيري اين ولسوالي را آغاز کردند. در همين حال مقامات غزني در جنوب کابل ميگويند بيش از 30جنگجوي طالبان در عمليات نيروهاي امنيتي افغانستان در واليت غزني در جنوب افغانستان کشته شدهاند. ولسواليهاي قره باغ ،اندر ،گيرو و ده يک واليت غزني شب گذشته شاهد نبرد سنگين ميان نيروهاي افغان و طالبان بودهاند. اسداهلل انصافي ،مدير امنيت فرماندهي پليس غزني ميگويد دستکم 15شورشي در ولسوالي قرهباغ کشته و 14تن ديگر زخمي شدهاند. به گفته اين مقام محلي در ولسوالي گيرو نيز 16 جنگجوي طالب کشته و 17تن ديگر زخمي شدهاند .آقاي انصافي ميگويد در ولسوالي ده يک شماري از سربازان افغان هم کشته شدهاند. از سوي ديگر طالبان با انتشار خبرنامهاي مدعي شده اند که در نبردهاي ولسوالي شلگري اين واليت 9عضو پليس محلي افغانستان را کشتهاند. در همين حال گزارشهاي ديگر حاکي است که در ولسوالي اندر اين واليت يک فرمانده محلي قيامهاي مردمي به همراه پنج تن از نيروهايش در حمله طالبان کشته شدهاند. در همين حال در واليت زابل ،همسايه نسبتا ناآرام غزني ،رئيس شوراي واليتي از احتمال سقوط 6ولسوالي اين واليت به دست طالبان ابراز نگراني کرده است .ولسواليهاي شاه جوي ،شملزي و شينکي دچار کمبود نيرو هستند. در رويدادي ديگر ،گزارشها از کشته شدن مولوي لعل محمد ،رئيس شوراي علماي اين واليت حکايت دارد .او در حمله شورشيان بر کاروان خودروهاي مدير امنيت فرماندهي ارزگان کشته شده است.
20
افغانستان و ترکمنستان 5 قرارداد همکاري امضا کردند رياست جمهوري افغانستان گفته است که در جريان سفر قربانقلي بيردي محمدف ،رئيس جمهوري ترکمنستان به کابل ،دو کشور 5توافقنامه و يادداشت تفاهم امضا کردند .اين توافقنامهها در زمينه مبارزه با پولشويي ،همکاري در بخشهاي انرژي ،تجارت ،ورزش ،راه و ترابري و همکاريهاي علمي امضا شده است.
محمد اشرف غني ،رئيس جمهوري افغانستان در نشست خبري مشترک با آقاي محمدف ،ترکمنستان را «دوست ،همسايه نيک و شريک عمده تجاري و اقتصادي افغانستان» خواند. آقاي غني گفت که در ديدارش با رئيس جمهوري ترکمنستان ،دو طرف بر سر افزايش صادرات برق از ترکمنستان به افغانستان و احداث راه آهن ترکمنستان ـ افغانستان ـ تاجيکستان توافق کردند. ترکمنستان در حال حاضر ساالنه 30مگاوات برق به افغانستان صادر ميکند که به گفته رئيس جمهوري افغانستان اين ميزان تا پنج برابر افزايش خواهد يافت. آقاي غني همچنين از توافق دو کشور براي آغاز مراحل اجرايي پروژه خط لوله گاز تاپي خبر داد که قرار است نفت و گاز ترکمنستان را از مسير افغانستان به پاکستان و هند انتقال دهد. بنا شده است که شرکت دولتي ترکمن گاز ،مسئوليت اجراي اين پروژه را بر عهده داشته باشد. قربانقلي بيردي محمدف ،رئيس جمهوري ترکمنستان نيز در اين کنفرانس از آمادگي کشورش براي توسعه همکاري با افغانستان در بخش مبارزه با مواد مخدر ،مقابله با تروريسم و افراطگرايي در منطقه و کمک به روند مذاکرات صلح در افغانستان خبر داد. آقاي محمدف گفت که ترکمنستان آماده است «بدون مداخله در امور داخلي افغانستان» با اين کشور همکاري کند. ترکمنستان از جمله کشورهايي است که در دو دهه گذشته از تالش براي برقراري صلح در افغانستان حمايت کرده است .در دهه هفتاد اين کشور يک بار ميزبان مذاکرهکنندگان گروه طالبان و جبهه متحد مخالف طالبان بود.
معصوم استانکزي ،سرپرست وزارت دفاع افغانستان ميگويد که با بيرون شدن نيروهاي خارجي از افغانستان ،در اين کشور خالء امنيتي به وجود نيامده است. آقاي استانکزي ميگويد که نيروهاي امنيتي افغان در حال حاضر در مواضع بيشتري ميجنگند. نيروهاي امنيتي افغان در ماههاي اخير درگير نبردهاي شديدي با شورشيان مخالف بودهاند و در مواردي شورشيان در بعضي مناطق پيشرويهايي داشتهاند. عالوه بر آن مخالفان مسلح دولت افغانستان در چند ماه اخير دست به حمالت زيادي در شهرهاي افغانستان از جمله کابل ،پايتخت اين کشور زدهاند .اين تحوالت نگرانيهايي را در مورد توانايي نيروهاي امنيتي افغانستان در حفظ امنيت اين کشور به وجود آورده است. اما سرپرست وزارت دفاع افغانستان ميگويد به رغم اينکه شمار نيروهاي خارجي در اين کشور به صورت قابل مالحظهاي کاهش يافته ،اما نيروهاي افغان در يک سال گذشته ماموريتهاي زيادي انجام داده و توانستهاند جلو حمالت بسياري را بگيرند. آقاي استانکزي ميگويد ،من موافقم که خالئي اگر وجود دارد در تجهيز و آماده ساختن نيروهاي امنيتي است، اما اين نيروها با سرسختي در برابر شورشيان مقاومت ميکنند و مردم هم همين ديد را نسبت به آنها دارند. به گفته او نيروهاي امنيتي افغان تالش دارند تا از يکسو حمالت انتحاري را مهار کنند و از سوي ديگر عمليات شورشيان را در مناطق مختلف کشور عقب برانند. سرپرست وزارت دفاع افغانستان همچنين با اشاره به فعاليت نيروهاي وابسته به گروه موسوم به دولت اسالمي (داعش) در اين کشور گفت ،هر گروهي که عليه مردم افغانستان دست به فعاليتهاي تروريستي بزند ،به عنوان تهديد امنيتي شناخته ميشوند .اما مقامهاي امنيتي افغانستان تاييد کردهاند که گروه داعش در ماههاي اخير، به جذب نيرو و انجام عمليات در برخي از مناطق اين کشور دست زده است.
اما به عوض اينکه شاهد شکلگيري انتخابات مردمي و ملي باشيم باز هم قدرت به اساس [ترکيب] قومي تقسيم شد». او تاکيد کرد که اختالفات قومي در کشور منتج به بيثباتي و ناامني ميشود و حکومت اميدوار است نزديک شدن احزاب سياسي بتواند تدبيري براي حل اين مشکل بسنجد. آقاي مسعود که در اوايل حکومت حامد کرزي ،رئيس جمهوري پيشين ،معاون اول رياست جمهوري بود گفت که حکومت در افغانستان در دوران نجيباهلل ،دوران مجاهدين و رژيم طالبان چون متکي به محورهاي قومي بود از هم پاشيد و سقوط کرد. او گفت که حکومت پس از طالبان به رهبري حامد کرزي نيز در اجالس بن براساس تقسيمات قومي به وجود آمد ،اما افرادي که طرف قضيه بودند ،بعد از يکي دو سال از تمام ردههاي حکومتي بيرون شدند و بي اعتمادي به وجود آمد. نماينده ويژه رئيس جمهور غني تاکيد کرد که براي ايجاد يک حکومت ملي بايد «جامعه قومي به جامعه سياسي و ملي بدل شود». آقاي مسعود اين اظهارات را در مراسمي بيان کرد که در آن شماري از چهرههاي شناخته شده جهادي در کابل براي اعالم موجوديت شوراي هماهنگي احزاب جهادي گرد هم آمده بودند. صبغتاهلل مجددي ،از رهبران سابق جهادي و از روساي جمهوري پيشين افغانستان در اين مراسم گفت که هدف از تشکيل شوراي هماهنگي احزاب جهادي ،مبارزه با فساد اداري و تالش براي آوردن امنيت و ثبات و برقراري صلح در کشور است. او گفت که حکومت وحدت ملي کارهاي خوبي کرده اما دچار اشتباهاتي نيز شده که نياز به اصالحات دارد .آقاي مجددي از ساير احزاب جهادي خواست که به اين شورا بپيوندند. اين شورا متشکل از هشت حزب عمده سياسي است که توسط رهبران پيشين جهادي اداره ميشود. به نظر ميرسد که بيشتر اعضاي اين شورا چهرههايي هستند که در انتخابات رياست جمهوري سال گذشته افغانستان از محمد اشرف غني حمايت کردند.
هشدار رئيس کميسيون انتخابات افغانستان به حکومت وحدت ملي
ضيا مسعود :پيامد انتخابات 2014تقسيم قدرت بر محور قوميت بود احمد ضيا مسعود ،نماينده ويژه رئيس جمهور غني در «امور اصالحات و حکومتداري» ميگويد که وجود دو محور سياسي با دو هويت قومي در حکومت وحدت ملي افغانستان خطرناک است. آقاي مسعود ميگويد که در طول تاريخ افغانستان، حکومتهايي که بر اساس محورهاي قومي تشکيل شده، نتيجهاي به دنبال نداشته و از هم پاشيده است. او که در مراسم شروع به کار شوراي هماهنگي احزاب جهادي در کابل صحبت ميکرد گفت« ،در انتخابات 2014 با وجود اينکه انتخابات صورت گرفت و همه شرکت کردند،
رئيس کميسيون مستقل انتخابات افغانستان از حکومت خواسته که زمينه برگزاري انتخابات پارلماني و شوراهاي ولسوالي را فراهم کند و اين روند را از «دايره بازيهاي سياسي» بيرون بکشد. احمد يوسف نورستاني به خبرنگاران گفت که تعيين زمان برگزاري انتخابات از صالحيت اين کميسيون است و هيچ نهاد ديگري حق ندارد اقدام فراقانوني کند. آقاي نورستاني تاکيد کرد« ،چنانکه ميدانيم ،اعالم زمان برگزاري انتخابات از صالحيتهاي قانوني کميسيون
دنباله در صفحة بعد
21 مستقل است .لذا دولت در زماني که کميسيون اعالم ميکند ،کميسيون را در برگزاري آن کمک کند و از اظهارات غيرمسئوالنه افراد و گروهها جدا جلوگيري کند». رئيس کميسيون مستقل انتخابات از فرد يا نهاد خاصي در اين مورد نام نبرد ،اما به نظر ميرسد که اشاره او به اظهارات رئيس و اعضاي کميسيون ويژه اصالح نظام انتخاباتي باشد که اخيرًا براي اصالح نظام انتخاباتي به رايزنيهاي پرداخته گستردهاي است. شاه سلطان عاکفي رئيس اين کميسيون گفته که اين کميسيون بخشي از پيشنهادهاي خود را در آينده نزديک به حکومت وحدت ملي ارائه خواهد کرد تا راه را براي برگزاري انتخابات پارلماني آينده هموار کند. آقاي عاکفي هرچند در اين مورد توضيح نداد که اين بسته پيشنهادي شامل چه مواردي ميشود ،اما گفت که همه گزينههاي ممکن در اين مورد ،بررسي شده است. اصالح نظام انتخاباتي افغانستان از شرايط اساسي توافق سران حکومت وحدت ملي در سال گذشته بود که کميسيون اصالح نظام انتخاباتي در آغاز سال جاري براي تحقق آن تشکيل شد. براساس قانون ،انتخابات پارلماني افغانستان بايد امسال برگزار ميشد ،اما به دليل اجرايي نشدن اين توافقات به هدف جلوگيري از تقلب در انتخابات ،برگزاري اين انتخابات به آينده موکول شده که ممکن است سال آينده برگزار شود.
برخي از وابستگان اسامه بن الدن در سقوط هواپيما کشته شدند
September 2015 شهريور 1394
حمالت يازده سپتامبر رابطه خوبي با اسامه بن الدن نداشتند.
دهها کشته در سه انفجار در کابل
شاهدان عيني ميگويند که انفجاري در نزديکي فرودگاه کابل پايتخت افغانستان روي داد .اين سومين انفجاري است که در روزهاي اخير در کابل رخ ميدهد .به گزارش خبرگزاري رويترز ،پس از اين انفجار ،حملهاي با اسلحه سبک روي داد. پيش از آن منابع خبري از حمله انتحاري به آکادمي پليس شهر کابل خبر داده بودند و عبدالرحمن رحيمي رئيس پليس گفته است که انفجار آکادمي پليس ،دستکم 20 کشته برجاي گذاشته است. گروه طالبان مسئوليت اين انفجار انتحاري را بر عهده گرفته است.
فرحناز يوسفي ،برنده جشنواره فيلم « 60ثانيه» فرحناز يوسفي ،فارغالتحصيل دانشگاه هنرهاي زيباي کابل به عنوان برنده اول جشنواره فيلم « 60ثانيه» افغانستان اعالم شد .جايگاه دوم و سوم را به ترتيب احمد وحيد اميدي از هرات و عمر فرهمند از بلخ و جايزه «انتخاب مخاطبان» را عبدالکريم اکبري از هرات به دست آوردند.
سفارت عربستان در بريتانيا اعالم کرد هواپيماي خصوصي که بر فراز منطقهاي در بريتانيا سقوط کرد حامل اعضاي خانواده اسامه بن الدن ،رهبر سابق القاعده بوده است. گزارشها از مرگ هر چهار سرنشين اين هواپيما حکايت دارد .گفته شده است که اين هواپيما از ميالن در ايتاليا به مقصد بريتانيا در پرواز بود. سفارت عربستان در بريتانيا گفته است که با مقامات اين کشور براي تحقيق درباره اين سانحه و همچنين تسريع روند انتقال اجساد به عربستان همکاري خواهد کرد. شاهدان عيني ميگويند جت کوچک از نوع فنوم 300 ساخت برزيل -پس از اصابت به زمين منفجر شده بهطوري که صحنهاي چون اصابت يک موشک به زمين را براي حاضران پديد آورده است. پدر اسامه بن الدن ،محمد ،اصالتا يمني بود ،اما در دهه 1910ميالدي به عربستان سعودي نقل مکان کرد .او پس از مدتي رياست يک کمپاني عظيم ساخت و ساز را برعهده گرفت و اين کمپاني در برخي از پروژههاي بزرگ ساختمان سازي در عربستان سعودي مشارکت داشت. محمد بن الدن چندين زن داشت و تخمين زده ميشود که حداقل 50فرزند داشته است. پسر بزرگ او ،سليم بن الدن ،در سانحه هواپيما در تکزاس آمريکا در سال 1988کشته شد .خانواده بن الدن که بسياري از آنها در آمريکا زندگي ميکنند ،حتي قبل از
21
موضوع اين جشنواره «صلح در افغانستان» بود و در چهار واليت مهم افغانستان در هرات ،بلخ ،سمنگان و جوزجان برگزار ميشد .در اين جشنواره جوانان زير 35 سال ميتوانستند شرکت کنند و به گفته برگزارکنندگان به خاطر تقاضاي زياد و عالقه بسيار جوانان مهلت دريافت فيلمها براي بخش مسابقه يک بار تمديد شد. در دومين دوره جشنواره فيلم « 60ثانيه» در افغانستان 124نفر شرکت کردند .داوران از ميان آثار رسيده به دفتر جشنواره ،ابتدا 30فيلم را برگزيند و سپس از ميان آن فيلمها 10 ،فيلم برتر را انتخاب کردند و سرانجام از بين اين 10فيلم سه برنده بخش اصلي مسابقه برگزيده و اعالم شد. اين اولين بار نيست که فرحناز يوسفي برنده جايزه يک جشنواره سينمايي ميشود .او در اسفندماه سال گذشته نيز در مزار شريف برنده جايزه بهترين فيلمساز زن در جشنواره مؤسسه «رشد» شد .فيلم مستند او از مزار شريف به طور افتخاري در جشنواره فيلم بريتانيا به نمايش درآمد.
داوران اين جشنواره زهرا موسوي ،مينا شريف ،غفار آزاد ،اليکا سادات و وحيد وفا بودند که از دستاندرکاران فيلم و از منتقدين سينما در افغانستان هستند. اين دومين بار است که مؤسسه «نسل نوين افغانستان» اين جشنواره را برگزار ميکند و قرار است ده فيلم برتر را در چهار واليت افغانستان يعني هرات ،بلخ ،سمنگان و جوزجان به نمايش بگذارند. سال پيش اين موسسه ،جشنوارهاي با موضوع «انتخابات» برگزار کرده بود که جايزه اول آن را سعيد مقصود اکبري از مزار شريف به دست آورد. مؤسسه «نسل نوين افغانستان» را گروهي از کنشگران جوان در سال 2011در کابل بنيان گذاشتهاند و هدف آن توانمندسازي جوانان است.
آغاز چهارمين فصل ليگ برتر فوتبال افغانستان چهارمين فصل ليگ برتر فوتبال افغانستان (روشن) در
کابل آغاز شده است. در نخستين ديدار اين فصل تيم سيمرغ البرز نماينده واليتهاي شمالي به مصاف شاهين آسمايي ،نماينده واليتهاي مرکزي افغانستان و قهرمان فصل گذشته اين مسابقات رفت و اين بازي با نتيجه 3بر 1به سود سيمرغ البرز پايان يافت. ليگ برتر فوتبال افغانستان چهار سال پيش با حمايت شرکت مخابراتي روشن راهاندازي شد و در آن هشت تيم طوفان هريرود ،شاهين آسمايي ،ميوند اتالن ،موجهاي آمو، عقابان هندوکش ،سيمرغ البرز ،موجهاي اباسين و بازهاي اسپينغر به نمايندگي از هشت حوزه اين کشور حضور دارند. کرامالدين کرام ،رئيس فدراسيون فوتبال افغانستان در يک نشست خبري در کابل از توافق کنفدراسيون فوتبال آسيا براي شرکت قهرمان اين فصل ليگ برتر فوتبال افغانستان در مسابقات قهرماني باشگاههاي جنوب آسيا خبر داده است.
22
گزارشي از هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز
راديو زمانه :هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز در ماه سپتامبر کارش را آغاز ميکند و در بخش مسابقه قديميترين جشنواره فيلم جهان 21فيلم با هم بر سر به دست آوردن شير طاليي ونيز رقابت خواهند کرد .در بخش افقهاي اين جشنواره که به استعدادهاي نوظهور اختصاص دارد ،فيلم «چهارشنبه 19 ،ازديبهشت» ساخته وحيد جليلوند سينماي ايران را نمايندگي ميکند .اين تنها فيلمي از ايران است که در ونيز شرکت دارد. هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز آميزهاي است از فيلمهاي سينماي مؤلف و سينماي تجاري .امسال 16 فيلمساز براي نخستين بار در بخش اصلي جشنواره فيلم ونيز با هم رقابت ميکنند. آلبرتو باربارا ،مدير جشنواره فيلم ونيز گفته است: «ادعا نميکنم که سال 2015بهترين سال ونيز است ،اما در هر حال چند فيلم قابل تأمل در برنامهها گنجاندهايم». در بخش اصلي جشنواره فيلم ونيز از سينماي خاورميانه ي «جنون» ساخته امين آلپر ،نويسنده و کارگردان فيلمها ترک و همچنين فيلم «رابين ،روز آخر» ساخته آموش گيتاي، کارگردان اسرائيلي با فيلمهايي از سينماي آمريکا ،ايتاليا، لهستان ،فرانسه ،آرژانتين و اسپانيا رقابت خواهند کرد. «جنون» محصول مشترک ترکيه ،قطر و فرانسه و سومين فيلم امين آلپر ،سينماگر ترک در فصل پاييز در سينماهاي ترکيه به نمايش درميآيد .اين فيلم درباره دو برادر است که تالش ميکنند از بحرانهاي سياسي ترکيه جان سالم به در ببرند. عالوه بر اين فيلم ،مستند «يادمانهاي معصوميت» ساخته گرانت جي ،فيلمساز و عکاس بريتانيايي براي اولين بار در جشنواره فيلم ونيز اکران ميشود .اين فيلم درباره «موزه معصوميت» در استانبول است که اورهان پاموک، نويسنده ترک و برنده نوبل ادبي بنيان گذاشته شده است. پاموک هنگام نوشتن رمان «موزه معصوميت» اشيايي را گرد آورد و آنها را پس از انتشار اين رمان در موزهاي به همين نام در استانبول به نمايش گذاشت. به اين ترتيب در هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز، سينماي ترکيه در پرتو تحوالت سياسي و اجتماعي و مبارزات مردم اين کشور براي دموکراسي و آزاديهاي مدني که در فيلم «جنون» بيان سينمايي يافته ،حضور برجستهاي دارد. آلفونسو کوارون ،کارگردان سرشناس مکزيکي که فيلم «جاذبه» او نخستين بار در ونيز به نمايش درآمد و سپس جايزه اسکار را به دست آورد ،رياست هيأت داوران هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز را به عهده دارد. سال گذشته آلحاندرو گونزالز اينياريتو از مکزيک با فيلم «مرد پرنده» جشنواره فيلم ونيز را افتتاح کرد و سپس در سال جاري چهار جايزه اسکار را به دست آورد. نوري بيلگه جيالن ،سينماگر سرشناس ترک که فيلم «خواب زمستاني» او در سال 2014به عنوان بهترين فيلم جشنواره کن شناخته شد ،و همچنين سينماگر لهستاني، پاول پاوليکوفسکي که فيلم «ايدا»ي او به عنوان بهترين فيلم اروپا در سال 2014شناخته شد ،در کنار آلفونسو کوارون در هيأت داوران ونيز حضور دارند. هو هيسائو هسين ،کارگردان تايواني که در سال 1989
September 2015 شهريور 1394
به خاطر فيلم «شهر اندوهزده» شير طاليي ونيز را به دست آورد ،جزو هيأت داوران هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز است .فيلمهاي او در کانون درگيري بين شهر و روستا اتفاق ميافتد و روايتگر از خودبيگانگي انسان در شهر است. لين رامزي ،کارگردان اسکاتلندي که در سال 2011 با درام «بايد درباره کوين حرف بزنيم» (بر اساس رماني از ليونل شروير) توجه منتقدان را جلب کرد و همچنين اليزابت بنکس ،بازيگر سرشناس سينماي آمريکايي جزو هيأت داوران ونيز هستند. هفتاد و دومين جشنواره فيلم ونيز در اوايل سپتامبر با فيلم سه بعدي «اورست» ساخته بالتازار کورماکور (کارگردان ايسلندي) و با بازي جيسون کالرک و جيک جيلنهال گشايش پيدا ميکند .اين فيلم درباره کوهنورداني است که در سال 1996تالش کردند قله اورست را فتح کنند ،اما در طوفاني که درگرفت ،جانشان را از دست دادند. هنگامي که باربارا مديريت جشنواره فيلم ونيز را به عهده گرفت ،در نخستين گام تالش کرد اين جشنواره را موضوعي کند ،اما در اين راه توفيق چنداني به دست نياورد .براي مثال در هفتادمين جشنواره فيلم ونيز «بحران اجتماعي در جهان» مهمترين موضوع اين جشنواره بود و فيلمهاي مستند هم در بخش اصلي با فيلمهاي داستاني رقابت ميکردند .اما در سال 2015جشنواره فيلم ونيز هم مانند جشنواره فيلم کن و فيلم برلين تالش کرده است سينماي تجاري و سينماي مؤلف را با هم بياميزد و ترکيب مردمپسندي از سينماي جهان ارائه دهد. جشنواره فيلم ونيز و جشنواره فيلم تورانتو که به لحاظ بازاريابي و تجاري اهميت دارند ،هر دو در ماه سپتامبر برگزار ميشوند و به طور سنتي با هم در تعامل و ارتباط قرار دارند. سال گذشته سيبنماي ايران حضور پررنگتري در جشنواره فيلم ونيز داشت :از ايران ،فيلم اجتماعي «قصهها»، ساخته رخشان بنياعتماد ،مستند «آرتور پن» ساخته امير نادري 99« ،خانه» ساخته رامين بحراني« ،رئيس جمهور» به کارگرداني محسن مخملباف و «کلماتي با خدايان» ساخته بهمن قبادي در ونيز به نمايش درآمدند .از ميان اين فيلمها «قصهها» شير طاليي بهترين فيلمناه را به دست آورد و براي سينماي ايران افتخارآفرين شد. جاناتان دمي ،سينماگر معروف آمريکايي ،رياست هيئت داوران اين بخش را به عهده دارد.
را تهيه کرده بود. اصغر فرهادي در اينباره گفته است که هميشه بازي پنهلوپه کروز را دوست داشته و يک سال پيش با او درباره داستان فيلم خود صحبت کرده است. فرهادي از شوق و اشتياق کروز براي بازي در اين فيلم گفته و افزوده است که در اين يک سال با هر ديداري مطمئنتر شده که او همان کسي است که بايد اين نقش را بازي کند. پنهلوپه کروز نيز به رسانههاي اسپانيايي از عالقه خود براي بازي در فيلم فرهادي حرف زده و گفته است بدون خواندن فيلمنامه ،بازي در فيلم او را پذيرفته چون معتقد است که فرهادي «کارگرداني فوقالعاده است ».کروز داستان فيلم فرهادي را «بسيار قدرتمند» خوانده و گفته است هنوز نام فيلم مشخص نيست. پنهلوپه کروز ،بازي در بيش از 45فيلم را در کارنامه خود دارد .از جمله اين فيلمها ميتوان به «خامون خامون»، «همه چيز درباره مادرم»« ،آغوشهاي شکسته»« ،دزدان دريايي کاراييب»« ،ناين» و «به رم ،با عشق» اشاره کرد. او براي بازي در فيلم «ولور» ( )2006به کارگرداني پدرو آلمادووار نامزد گلدن گلوب و جايزه اسکار شد و با بازي در فيلم «ويکي کريستينا بارسلونا» ( ،)2008ساخته وودي آلن جايزه اسکار را به دست آورد .او نخستين بازيگر زن اسپانيايي است که موفق به کسب جايزه اسکار شده است. اصغر فرهادي نيز با فيلم «جدايي نادر از سيمين» براي نخستين بار جوايزي چون اسکار و گلدن گلوب را براي سينماي ايران به ارمغان آورد. آخرين فيلم فرهادي با نام «گذشته» نخستين فيلم او بود که در خارج از ايران ساخته شد .اين فيلم با بازي برنيس بژو ،علي مصفا و طاهر رحيم نامزد جوايز گلدن گلوب و سزار شد و جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره کن را از آن برنيس بژو کرد. اصغر فرهادي قرار است بهزودي هفتمين فيلم سينمايي خود را در ايران بسازد و سپس در سال آينده فيلم «اسپانيايي» خود را با بازيگران آمريکايي و اسپانيايي جلوي دوربين ببرد.
«باباجون» نخستين فيلم زبان فارسي سينماي اسرائيل روي پرده ميرود
بازي پنهلوپه کروز در فيلم اصغر فرهادي قطعي شد
پنهلوپه کروز ،بازيگر نامدار اسپانيايي و برنده جايزه اسکار در فيلم جديد اصغر فرهادي بازي ميکند. بهگزارش روزنامه «شرق» ،فيلم جديد اصغر فرهادي، فيلمساز ايراني برنده جايزه اسکار ،قرار است از مهرماه سال ( 1395اکتبر )2016در اسپانيا فيلمبرداري شود و پدرو آلمادووار ،کارگردان مشهور اسپانيايي ،يکي از تهيهکنندگان آن خواهد بود .تهيهکننده ديگر الکساندر مالهگي ،مدير کمپاني فرانسوي «ممنتو» است ،که فيلم «گذشته» فرهادي
فيلم «باباجون» اثر کارگردان ايرانياالصل اسرائيلي، يووال دلشاد در ماه سپتامبر در جشنواره فيلم تورانتو رونمايي خواهد شد. کارگردان اين فيلم آن را برداشتي آزاد از تجربيات دوران کودکي خود به عنوان فرزند يک خانواده مهاجر ايراني ساکن اسرائيل معرفي ميکند .اما يدک کشيدن لقب «نخستين فيلم فارسي زبان سينماي اسرائيل» باعث شده بعضي از رسانهها در ايران به ساخت اين فيلم واکنش نشان بدهند. آقاي دلشاد ميگويد که به حساسيتهايي که کنار هم قرار گرفتن نام ايران و اسرائيل در نخستين فيلم بلند او ايجاد ميکند آگاه است اما «باباجون» را اثري کامال شخصي به شمار ميآورد« .من سياست را به اين ماجرا ي است در مورد راه نميدهم .براي من اين فيلم ،فيلم
22
ي است به زبان پدر و مادرم ريشههاي خانوادگيام ،فيلم و پدربزرگهايم .من اين فرهنگ را خيلي بهتر از فرهنگ اسرائيليام ميشناسم و به پيشينهام افتخار ميکنم ،در ي است که در مورد آن فيلم بسازم». نتيجه طبيع ماجراي اين فيلم در روستايي به نام «زراهيا» در جنوب اسرائيل اتفاق ميافتد که تعداد زيادي از ساکنان آن -از جمله خانواده خود کارگردان -سالها پيش از ايران به آن مهاجرت کردهاند. شخصيت نخست اين فيلم« ،موتي» -با بازي «آشر ي است 14ساله که از او انتظار ميرود آوار هامي» -پسر به حرفه خانوادگي بپيوندد و در مزرعه پرورش بوقلموني که پدر بزرگش سالها پيش و در بدو مهاجرت بنيان گذاشته، کار کند. اما موتي شيفته سر هم کردن قطعات اوراق شده ماشينها و به راه انداختن آنهاست و عالقهاي به کسب و کار موروثي نشان نميدهد .براي پدر و پدربزرگ ،اين سرکشي حکم اعالم جنگ را دارد. نقش پدر فيلم را نويد نگهبان و نقش «داريوش» ،عموي موتي را ديويد ديان (فريبرز داوديان) ايفا کردهاند .اين دو بازيگر ايراني -آمريکايي پيشتر در سريال Homeland و فيلم «سنگسار ثريا» نيز در کنار هم ظاهر شد ه بودند. نگهبان براي شخصيت «ابونظير» در اين سريال پرطرفدار بسيار شناخته شده است. کارگردان «باباجون» ميگويد که ترجيح داده به جز اين دو بازيگر و ويس اليوت صفوي -بازيگر نقش مادر موتي- براي بقيه نقشها نابازيگراني از منطقه روستاي پدري خودش را به کار بگيرد. ي است که پدربزرگ موتي با آن شناخته «باباجون» لقب ميشود؛ کسي که بيش از هرکسي به پسرش فشار ميآورد آموختن حرفه خانوادگي کند. تا فرزند نوجوانش را وادار به ِ اگرچه پدر و پدربزرگ با تحکم و خشونت عرصه را به قهرمان فيلم تنگ ميکنند ،اما کارگردان ميگويد اين شخصيتها را سياه و تکبعدي نميبيند و به خوبي ميتواند دليل رفتار آنها را بفهمد« ،موقع نوشتن فيلمنامه، دلم نميخواست بينند ه از هيچکدام از شخصيتهاي فيلمم متنفر شود. دوست داشتم بيننده شخصيتها را درک کند طوري که حتي بتواند خودش را جاي پدربزرگ فيلم بگذارد؛ کسي که در ايران سالها در يک مزرعه بوقلمون کار کرده و عزت و احترامي براي خودش داشته و بعد با دست خالي به کشوري بيگانه مهاجرت کرده است .در آن دوران ايراني بودن در اسرائيل -برخالف مثال اروپايي بودن -چندان باعث افتخار و شأن اجتماعي به شمار نميآمد .در چنين شرايط سختي باباجون از هيچ شروع کرد به ساختن تنها چيزي که بلد بود: يک مزرعه بوقلمون .اين اتفاقي است که براي هر مهاجري از هر مليتي ميتواند بيافتد .بچهها زبان کشور مقصد را ياد ميگيرند ،دوستان جديد پيدا ميکنند و جلو ميروند اما خيلي وقتها والدين به گذشته چنگ ميزنند زيرا حس ميکنند چيزي جز آن برايشان باقي نمانده است». آقاي دلشاد ميگويد تا اينجاي کار واکنش ايرانيهاي ساکن اسرائيل براي او بسيار دلگرم کننده بوده است، «چند نفر از آنها که فيلم را ديده بودند به سراغم آمدند و با چشمهاي اشکبار گفتند در يکي دو دههاي که در اين کشور زندگي ميکنيم ،اين اولين باري است که فرهنگ ما به شکلي محترمانه به تصوير کشيده ميشود .خب ،اينجا خيلي وقتها در رسانهها لهجه فارسي -عبري براي خنده و تمسخر به کار ميرود .وقتي من ساخت فيلمم را شروع ميکردم به بازيگرانم گفتم ابدا نميخواهم با لهجه فارسي -عبري صحبت کنند ،بلکه يک فارسي درست و تميز ميخواهم .من ميخواهم فرهنگ بينظير ايران را نشان بدهم ،قطعا هيچ دوست ندارم به نظر برسد دارم شخصيتهاي فيلمم را دست مياندازم». بر اساس تخمينها بيش از 350هزار يهودي ايرانياالصل در اسرائيل زندگي ميکنند که عمدتا در سالهاي پيش از انقالب ايران يا در آستانه انقالب به آنجا مهاجرت کردهاند. کارگردان «باباجون» انتظار دارد موضوع فيلمش کنجکاوي مردم اسرائيل را برانگيزد و آنها را به ديدن فيلم ترغيب کند اما ميگويد بيش و پيش از هرچيز مشتاق است بداند مردم در ايران در مورد فيلمش چه فکر ميکنند. جشنواره بينالمللي فيلم تورانتو از ده تا بيست سپتامبر در شهر تورانتو کانادا برگزار خواهد شد .درکنار «باباجون» در بخش سينماي جهان 59فيلم ديگر نيز به نمايش در ميآيد که تماشاگران از ميان آنها بهترينها را انتخاب خواهند کرد. جشنواره تورانتو جزو معتبرترين رويدادهاي سينمايي ي است و معموال نام آثار راه يافته به آن را ميتوان بينالملل در ليست فيلمهاي منتخب ساير جشنوارههاي معتبر بينالمللي نيز ديد.
دنباله در صفحة بعد
23
دنباله از صفحة قبل
آغاز اکران فيلم «محمد رسولاهلل» در ايران و مخالفت االزهر
September 2015 شهريور 1394
اولگ سنتسوف ،فيلمساز 39ساله اوکرايني در يک دادگاه جنجالي در شهر جنوبي «روستوف ـ نا ـ دونو» روسيه به 20زندان محکوم شد. به گزارش خبرگزاري اينترفاکس روسيه ،دادگاه اولگ سنتسوف را به اتهام اقدامات تروريستي در کريمه محکوم کرد. سنتسوف و الکساندر کولچنکو ،فعال محيط زيست
شرح معرفي شدند:
23
يوزپلنگ طاليي لوکارنو براي کره جنوبي؛ جايزه سواچ براي سينماي ايران
رابرت داوني جونيور 80ميليون دالر ،جکي چن 50 ميليون دالر ،ون ديزل 47ميليون دالر ،بردلي کوپر 41.5 ميليون دالر ،ادم سندلر 41ميليون دالر ،تام کروز 40 ميليون دالر ،آميتاب باچان 33.5ميليون دالر ،سلمان خان 33.5ميليون دالر ،آکشي کومار 32.5ميليون دالر و مارک والبرگ 32ميليون دالر.
فاالچي و خميني بر پرده سينما
نمايش فيلم «محمد رسولاهلل» ،ساخته مجيد مجيدي در چند شهر ايران آغاز شده است. همايون خزاعي فر ،مدير فروش موسسه «نور تابان» که پخش فيلم را انجام ميدهد ،گفته است« ،استقبال مخاطبين بي نظير بوده است ».به گفته او اين فيلم به جز تهران در 11شهر ديگر نيز نمايش داده ميشود. در عين حال روحانيون االزهر ،از مهمترين مراکز ديني مسلمانان سني ،از اين فيلم انتقاد کرده و خواهان ممنوعيت نمايش آن شدهاند. دليل مخالفت االزهر با نمايش اين فيلم ،نمايش پيامبر اسالم در آن است .البته در اين فيلم هيچ تصويري از چهره پيامبر نشان داده نميشود و تنها در نماهايي سايهاي از او يا پيکرش پشت به دوربين ديده ميشود .در عين حال اينکه صداي شخصيت پيامبر در اين فيلم شنيده ميشود ،مورد انتقاد االزهر است. مشاور رئيس االزهر به خبرگزاري فرانسه گفته است، «ممکن است بازيگري که اين نقش را بازي کرده بعدا نقش يک جنايتکار را بازي کند و به اين ترتيب اين شخصيت در ذهن تماشاچيان مرتبط با جنايتکاري تداعي شود». سازندگان فيلم انتقادهاي اين چنيني را رد ميکنند و ميگويند اين فيلم با نظر مثبت رهبران مذهبي و روحانيون بلندمرتبه شيعه در ايران ساخته شده است. سرمايهگذار اين فيلم ،شرکت سينمايي «نور تابان»، وابسته به بنياد مستضعفان ايران است .رئيس اين بنياد هر ک بار توسط آيتاهلل خامنهاي انتخاب ميشود. پنج سال ي قرار است پس از پايان اکران عمومي فيلم سه ساعته مجيدي مجيدي ،اين اثر که مدت زمان اوليهاش حدود 5ساعت بوده است ،در قالب يک سريال 8قسمتي از تلويزيون ايران پخش شود. اين فيلم که محتملترين گزينه ايران براي معرفي به اسکار امسال است ،اولين تجربه بينالمللي خود را در جشنواره مونترال تجربه خواهد کرد. مجيد مجيدي پيشتر براي فيلمهاي «بچههاي آسمان»، «رنگ خدا» و «باران» جايزه بهترين فيلم اين جشنواره را از آن خود کرده بود.
محکوميت فيلمساز اوکرايني به 20سال زندان
اوکرايني که به 10سال حبس محکوم شده ،متهم شدهاند که پس از پيوستن کريمه به روسيه در ماه مارچ سال 2014 يک گروه خرابکاري ضدروسيه را سازمان دادهاند و نقشه حمله به سازمانهاي مدافع روسيه را داشتند. سنتسوف از همان جلسه نخست دادگاه اين اتهامات را رد کرده است .دميتري دينزه وکيل مدافع سنتسوف روند دادگاه را غيرقانوني خوانده است .بهرغم اينکه اولگ سنتسوف و الکساندر کولچنکو شهروند روسيه نبودهاند، دادگاه آنها را بهعنوان روس محاکمه کرده است. اتحاديه اروپا و اياالت متحده خواهان آزادي سنتسوف و کولچنکو شدهاند .اعضاي آکادمي فيلم اروپا از جمله پدرو آلمودووار ،فيلمساز اسپانيايي و کن لوچ ،کارگردان بريتانيايي و همچنين مؤسسه فيلم «برلين براندنبورگ» که يکي از تهيهکنندگان آخرين فيلم سنتسوف به نام «کرگدن» است عليه محکوميت فيلمساز اوکرايني اعتراض کردهاند. بهگفته وکالي متهمان ،شاهدان پرونده مورد شکنجه قرار گرفتهاند تا عليه سنتسوف و کولچنکو شهادت دهند. شاهدان بايد شهادت ميدادند که سنتسوف و کولچنکو عضو گروههاي راست اوکرايني هستند .دو تن از شاهدان نيز به زندانهاي طوالنيمدت محکوم شدهاند.
زندگي «اوريانا فاالچي» يکي از مشهورترين روزنامهنگاران قرن بيستم که مصا حبهها يش محمدرضا با شاه پهلوي و آيتاهلل خميني (به ترتيب در سالهاي 1351 و )1358باعث شهرتاش در ميان ايرانيها شد ،در قالب 200 فيلمي دقيقهاي به نام «اوريانا» ساخته شده و به زودي نسخهاي از آن در سينماهاي سراسر دنيا اکران خواهد شد. اين فيلم به کارگرداني «مارکو تورکو» در حال حاضر در فرانسه روي اکران است .اين فيلم پيش از اين ،در دو قسمت از تلويزيون دولتي ايتاليا پخش شد.
جنيفر الرنس پردرآمدترين هنرپيشه زن دنيا شد
مجله «فوربز» ميگويد جنيفر الرنس ،هنرپيشه سرشناس برنده اسکار ،پردرآمدترين هنرپيشه زن دنيا در سال 2015بوده است. درآمد اين هنرپيشه 25ساله در اين سال به 52ميليون دالر رسيده است. پردرآمدترين بازيگران زن هاليوود در سال 2015به نوشته فوربز اين افراد بودهاند: جنيفر الرنس با 52ميليون دالر ،اسکارلت يوهانسن با 35.5ميليون دالر ،مليسا مککارتي با 23ميليون دالر ،جنيفر انيستون با 16.5ميليون دالر ،جوليا رابرتز با 16ميليون دالر ،آنجلينا جولي با 15ميليون دالر ،ريس ويترسپون با ن هاتووي با 12ميليون دالر و کريستين 15ميليون دالر ،ا استيوارت با 12ميليون دالر. در همين حال پردرآمدترين بازيگران مرد نيز به اين
نکته جالب توجه اين فيلم ،تصوير کردن مصاحب ه تاريخي فاالچي با خميني است که البته اشکاالت تاريخي فراوان دارد .در اين سکانسها پاسدارهاي محافظ خميني چفيههايشان را مثل کردها دور سرشان بستهاند و فضاي شهر قم شبيه کشورهاي عربي ساخته شده و روي تصاوير هم از موسيقي عربي استفاده شده است. در بخش بازسازي مصاحبه فاالچي و خميني ،وقتي پرسش ژورناليست مشهور ايتاليايي درباره ديکتاتور بودن خميني توسط مترجم ترجمه نميشود ،فاالچي خود به زبان انگليسي سوالش را مطرح ميکند و رهبر انقالب ايران هم به همين زبان پاسخ او را ميدهد و در جاي ديگري ديالوگي به زبان فرانسه بين آيتاهلل و روزنامهنگار شکل ميگيرد که واقعيت تاريخي ندارد .ضمن اينکه جاري شدن عقد موقت بين فاالچي و مترجمش هم در فيلم نمايش داده ميشود که باز با اتفاقات تاريخي و ثبت شده مطابق نيست. فيلم بخشهاي مهمي از زندگي فاالچي مثل مخالفت صريحاش با اسالم در کتاب «خشم و غرور» را هم بازتاب نميدهد تا اين ترکيب تاريخ ،زندگينامه و رومانس از سوي منتقد «هاليوود ريپورتر» کاري ضعيف و پائينتر از حد اعتبار و شهرت فاالچي خوانده بشود.
شصت و هشتمين دوره جشنواره بينالمللي فيلم لوکارنو با اهداي جوايز به کار خود پايان داد. سينماي ايران پس از سالها در بخش مسابقه اين جشنواره حضور داشت و فيلم ايراني اين جشنواره با عنوان «ما در بهشت» (و با عنوان بينالمللي «بهشت») اولين ساخته سينا عطاييان دنا که بدون مجوز در ايران ساخته شده ،از جوايز اصلي دور ماند اما جايزه سواچ با نام Swatch Art Peace Hotelرا از آن خود کرد؛ جايزه اي که در واقع اقامت بين سه تا شش ماه در محيطي آرام براي خلق هنري است و به هنرمندان جوان اهدا مي شود. سينا عطاييان دنا که يک فيلم کوتاه ،يک مستند و يک انيميشن در کارنامه دارد ،بسياري از صحنههاي فيلم را به دليل محدوديتهاي فيلمبرداري بدون مجوز در تهران ،با استفاده از پرده آبي گرفته و در واقع جلوههاي ويژه نقش زيادي در اين فيلم دارد .با اين حال کمتر کسي متوجه اين نوع جلوههاي ويژه در فيلم ميشود و بيشتر موضوع فيلم است که ميتواند براي تماشاگر بحث انگيز باشد. نوع تصويري که فيلمساز از تهران امروز ميدهد ،به رغم واقعي بودن ،براي يک تماشاگر ايراني ممکن است مملو از کليشههاي رايج به نظر برسد ،اما براي تماشاگر خارجي ،تصويري از يک جامعه ناشناخته ميتواند به شدت جذاب به نظر برسد. دوربين فيلمساز با فاصله سعي دارد نظارهگر جامعهاي باشد که در آن خشونت در اليههاي مختلف وجود دارد. عطاييان دنا ميگويد دو بخش ديگر به اين سه گانه اضافه خواهد کرد؛ سه گانهاي درباره خشونت در تهران که فيلمنامهاش را از مدتها پيش آماده دارد. يوزپلنگ طاليي اين دوره از جشنواره به فيلم «االن درست ،بعدًا غلط» ساخته هونگ سان سو رسيد؛ فيلمي درباره سينما و يک فيلمساز از کشور کره جنوبي که اين سالها با سينماگران برجستهاي چون کيم کي دوک ،سينماي جذابي را به جهان معرفي کرده است. فيلم سعي دارد دنياي يک فيلمساز را در قبال وقايع ساده و انساني اطراف توصيف کند؛ فيلمسازي که ميخواهد يک روز باقيمانده تا نمايش فيلمش را در يک شهر با آشنايي و حرف زدن با ديگران پر کند ،اما آشنايي او با يک زن نقاش به يک رابطه عشقي ميرسد؛ رابطه اي که با اعتراف او به داشتن خانواده ،دنياي ذهني اين زن را برميآشوبد. جايزه بهترين کارگرداني به فيلم «کيهان» ساخته آندري زوالوسکي رسيد و جايزه بهترين بازيگر زن نيز به طور جمعي نصيب بازيگران زن فيلم «ساعت خوشي» از ژاپن شد و بهترين بازيگر مرد هم از آن ژونگ ژي يونگ بازيگر فيلم «االن درست ،بعدًا غلط». هيات داوران جشنواره امسال شامل جري شاتزبرگ (فيلمساز ،آمريکا) ،اودو کير (بازيگر،آلمان) ،ناداو لپيد (فيلمساز ،اسرائيل) ،دانيال ميشل (مدير جشنواره،مکزيک) و مون سو ـ ري (بازيگر ،کره) جايزه ويژه خود را به فيلم «اصالح» از اسرائيل اهدا کردند که يک فيلم شگفت انگيز درباره مفهوم ايمان و گناه است. تصاوير سياه و سفيد فيلم ـ و فيلمبرداري درخشان آن که مورد اشاره ويژه داوران هم قرار گرفت ـ جهان آخرالزماني ديدنياي خلق ميکند که در آن غرايز انساني در تعارض با آموزههاي ديني ارتدوکس قرار ميگيرد.
24
September 2015 شهريور 1394
با جامعه بينالمللي ،از اساس بي مبناست.
بحران «نااميدي بعد از اميد»
حسين باستاني تأثيرات اجرا شدن يا نشدن توافق جامع هستهاي (برجام) ،در هفتههاي گذشته موضوع گمانه زنيهاي گسترده بوده است .اگر اجراي اين توافق ،به هر دليل در عمل ممکن نشود ،قاعدتا تبعات سياسي ،اقتصادي و بينالمللي مشخصي به دنبال خواهد داشت که در بسياري از همين گمانه زنيها مورد توجه قرار گرفته است. اما دراز مدتترين تاثير اجرا يا شکست احتمالي توافق، ممکن است بر عرصهاي کامال متفاوت ،يعني «فضاي ذهني» مردم ايران باشد. به عنوان نمونهاي از تاثير درازمدت تحوالتي خاص بر ذهنيت ايرانيان ،ميتوان به تجربه پذيرش قطعنامه 598 اشاره کرد .تجربهاي که جداي از نتايج کوتاه مدت و ميان مدت اقتصادي ،سياسي و بينالمللي خود ،حافظه تاريخي مردم ايران با گرايشهاي گوناگون را تحت تأثير قرار داد. پذيرش اين قطعنامه و شرايط وقوع آن ،در واقع به عنوان يک نقطه رجوع تاريخ در حافظه جمعي ايرانيان ثبت شده و هر از گاه به عنوان نماد «سازش تحميلي»، «عقالنيت» يا «تأخير در تن دادن به عقالنيت» مورد اشاره گروههاي مختلف اجتماعي و سياسي قرار گرفته است .تا جايي که حتي 27سال بعد از پذيرش قطعنامه ،598موضوع مذاکرات هستهاي زمينه ساز بازخواني مکرر اين تجربه از سوي موافقان و مخالفان مذاکرات بوده است. توافق جامع هستهاي ايران و قدرتهاي جهاني نيز در هر دو سناريوي اجرا يا شکست ،از ويژگيهاي الزم براي تبديل شدن به يک نقطه رجوع تاريخي در ذهيت مردم ايران برخوردار است. اين توافق تا کنون ،به درست يا غلط ،براي بسياري از ايرانيان به تعريفي جديد از «غرور ملي» تبديل شده که در گذشته ،کمتر با آن آشنا بودهاند .جديد بودن اين مفهوم از اين زاويه بوده که در حافظه عمومي ملتهايي چون ايرانيان،
مقوله هماوردي با قدرتهاي بزرگ جهاني ،معموال تجربيات تاريخي متفاوتي -همچون فداکاري در جنگهاي نابرابر -را به ذهن متبادر ميکرده است. در حالي که در مقابل ،گويي مذاکرات پيچيده فني و حقوقي ،که در آنها گره کار صرفا با آمادگي بيشتر براي فداکاري باز نميشود ،عرصه تسلط انحصاري قدرتهاي بزرگ محسوب ميشده است. در حقيقت ،به نظر ميرسد براي بسياري از ايرانيان مهم بوده که گفتگوهاي هستهاي اخير ،به عنوان يکي از طوالنيترين ،پيچيدهترين و فنيترين مذاکرات تاريخ روابط بينالملل خبر ساز شده است ،در حالي که ايرانيان در دهههاي گذشته ،معموال به داليلي متفاوت خبر ساز بودهاند. در چنين فضايي ،در صورتي که توافق حاصل از اين گفتگوها بدون مشکل پيش برود و به رفع کامل تحريمهاي هستهاي بينجامد ،ميتوان انتظار داشت که مذاکرات ايران و کشورهاي پنج به عالوه يک در دو سال اخير ،براي هميشه در ذهنيت بخش بزرگي از ايرانيان به عنوان نماد يک موفقيت تاريخي ثبت شود و مورد رجوع قرار گيرد. اما شدت اميدواري عمومي به اين توافق ،به لحاظ منطقي از شدت نااميدي عمومي در صورت شکست احتمالي توافق نيز حکايت دارد .سرنوشت اين توافق ،تا اين لحظه به محکي براي اعتبار راه حل مذاکره با جامعه بينالمللي براي حل مشکالت کشور تبديل شده است و بر همين مبنا، ميتوان انتظار داشت که سناريوي شکست مذاکرات ،فراتر از تأثيرات اجرايي آن ،به معناي بياعتبار شدن اين راه حل و حاميانش در عرصه عمومي کشور باشد. تأکيدات رهبر جمهوري اسالمي در يک سال و نيم گذشته در مورد اينکه نسبت به نتيجه مذاکرات هستهاي خوش بين نيست ،ولي جلوي مسئوالن اميدوار به مذاکرات را نميگيرد تا اين راه را «تجربه» کنند ،در برگيرنده نوعي هشدار ضمني است :اينکه اگر تجربه مذاکرات اخير به نتيجه نرسد ،انگار ثابت شده که اميد بستن به روش تعامل
يکي از نتايج سناريوي شکست تجربه مذاکره با قدرتهاي جهاني ،قرار گرفتن جامعه ايران در معرض «بحران نااميدي پس از اميد» است :يک فرد يا جامعه مشخص ممکن است در شرايط نااميدي از تغيير، سختترين شرايط را تحمل کند و خود را با آن وفق دهد، اما چنانچه عميقا به تغيير وضعيت اميدوار و سپس نااميد شود ،دچار «بحران» خواهد شد. در بعد فردي ،مصداق بروز اين بحران ممکن است زماني باشد که اشخاص ،در شرايط بسيار دشوار به ناگهان خود را با گشايشي بزرگ مواجه ببينند و پس از اميد بستن به وضعيت جديد ،شکستي بزرگ را تجربه کنند .شوکي که ميتواند فرد را به واکنشهاي پيش بيني نشده ـ در حد آسيب زدن به خود ـ سوق دهد. در بعد اجتماعي ،شايد بتوان به عنوان يکي از موارد بروز بحران «نااميدي پس از اميد» در کشور ايران ،از انتخابات شوراها در اسفند سال 1381ياد کرد .در آن زمان تجربه شوراها ،که قرار بود فراگيرترين عرصه مشارکت مردمي در «دوران اصالحات» باشد ،در مجموعهاي از شهرها با شکست مواجه شد که واکنش جامعه به آن ،شديدتر از پيش بينيها بود :در انتخاباتي که نظارت بر کانديداهاي آن با شوراي نگهبان نبود و محدوديتهاي آن از هر انتخابات ديگري پس از مجلس اول کمتر بود ،ميزان مشارکت شهروندان به ميزاني عجيب پايين آمد و محافظه کاران ،به راحتي پيروز شدند. خبر سازترين نتيجه آرا در آن انتخابات ،در شهر تهران به دست آمد که در آن ،ليست «آبادگران» به پيروزي مطلق رسيد که بعدها محمود احمدينژاد را به شهرداري تهران رساند و همين مسئوليت ،زمينهساز دستيابي او به سمت رياست جمهوري ...و تحوالت بعدي شد.
مطالعه موردي :آلمان ميان دو جنگ
در تاريخ روابط بين الملل ،احتماال يکي از معروفترين نمونههاي نااميدي ملي از يک رويکرد و چرخش به سمت روشي متفاوت ،آلمان در فاصله دو جنگ جهاني اول و دوم بوده است. جنگ جهاني اول ،در حالي به پايان رسيد که اقتصاد
24
کشور آلمان توان ادامه جنگ را نداشت ،اما خاک اين کشور در اشغال متفقين نبود و بر عکس ،اين ارتش آلمان بود که بخشهايي از خاک کشورهاي متخاصم را در اشغال خود داشت .با پايان جنگ ،ميليونها نفر از مردم اين کشور به شادي در خيابانها پرداختند و سياستمداران طرفدار صلح، در صحنه سياسي آلمان دست باال را پيدا کردند. اما بعد از جنگ ،متفقين فشار اقتصادي بر آلمان را ادامه دادند ،فقر و بيکاري گسترش يافت ،کمر اقتصاد زير بار مطالبه غرامت جنگ از سوي متفقين شکست و حتي فرانسه در سال ،1923به عنوان طلب معوقه خود از بابت غرامت، بخشي از خاک آلمان (روهر) را اشغال کرد. تحقير ملي ناشي از بي نتيجه ماندن سازش آلمان در پايان جنگ جهاني اول ،بهتدريج باعث نااميدي آلمانيها از هر گونه تعامل با جامعه بينالمللي شد و جامعه را آماده پذيرش حزب نازي کرد که نيروهاي ميانهرو را «خائن» ميدانست و به دنبال اعتالي مجددي کشور از طريق سرکوب داخلي و رويارويي خارجي بود. اين ذهنيت ،در نهايت با يک عامل کمکي بادآورده يعني بحران اقتصادي جهاني در سال 1929همراه شد که اقتصاد آلمان را فروپاشيد و ضربه نهايي را بر اعتبار سياسيون ميانهرو وارد کرد :به دنبال آن ،حزب نازي که در انتخابات سال 1928تنها 2.6درصد آرا را کسب کرده بود، در انتخابات 1932به حزب اول آلمان تبديل شد و آدولف هيتلر ،تنها يک سال بعد ،با شعار حل مشکالت کشور با مشت آهنين به صدر اعظمي آلمان رسيد. متعاقب اين تغيير بود که هيتلر ،آلمانيهايي را که از راه حلهاي «سازشکارانه» نااميد شده بودند ،درگير جنگي متفاوت کرد که پايان آن ،نه امضاي پيمان صلح در شرايط حضور نيروهاي آلمان در خاک دشمن ،که «انهدام کشور آلمان» و اشغال کامل آن توسط متفقين بود. وضعيت بينالمللي و فضاي اقتصاد و سياست ايران، قطعا شباهتي به شرايط آلمان در فاصله دو جنگ جهاني ندارد .با وجود اين ،نحوه تحول افکار عمومي در آلمان در فاصله دو جنگ جهاني ،نمونه تاريخي قابل تأملي است که ابعاد حداکثري «نااميد شدن يک ملت از حل مشکالت با تعامل» را نشان ميدهد. تحولي که وقوع آن در هر جامعه ـ و از جمله جامعه ايران ـ ممکن است به قدرت گرفتن نيروهايي با عملکرد غير قابل پيشبيني منجر شود.
25
September 2015 شهريور 1394
دنياي بدون بچهها نوشته فيليپ کلودل
(براي همه بچههاي دنيا)
آن چند ساعت شبانه شتابان و فراموش نشدني در محضر فيليپ کلودل نويسنده و فيلمساز پرقريحه فرانسوي که در اکتبر سال 2006در آتالنتا روي داد ،هم اکنون نيز تصاويري روشن از آن را در خاطرم زنده نگاه داشته است. اين شخصيت استثنايي که به دعوت «اليانس فرانسز» به شهر بيجوش و خروش فرهنگي ما گام نهاد تا در طي
دنباله از صفحة اول
سايت «افکار نيوز» ميگويد حياري به صورت داوطلبانه براي مشارکت در نبرد عليه آنچه «تروريسم تکفيري» و نيز «حفاظت از عتبات عاليات سوريه» ناميده ميشود به اين کشور اعزام شده بود. 15جوالي گذشته نيز پيکر عبدالکريم غوابش يکي ديگر از نيروهاي سپاه پاسداران ايران ،در اهواز تشييع شد .او نيز در سوريه کشته شد. ايران همواره منکر حضور نظامي خود در سوريه شده و ميگويد حمايتهايش از نظام اين کشور سياسي ،اقتصادي و مشورتي است. اما پيشتر فيلمهايي ويديويي از حضور نظاميان ايراني در جبهههاي نبرد در سوريه در حمايت از نظام بشار اسد منتشر شده بود .همچنين تا کنون دهها تن از نظاميان ايراني که در سوريه کشته شدهاند ،در ايران به خاک سپرده شدهاند.
يک سخنراني عالقمندان به فرهنگ و ادبيات فرانسه را با آثارش آشنا گرداند ،به ويژه روخواني از رمان جذابش به نام «دختر کوچک آقاي لين» بر غناي برنامه بسيار افزود. به هر روي شبي بود پر بار که گزارش فشرده و کوتاهي از آن در ماهنامه «پرديس» به تاريخ نوامبر 2006با قلم نگارنده منعکس گرديد. کلود زاده «مورت ا موزل» در منطقه لورن کشور فرانسه است .وي پس از اتمام تحصيالتش در دانشگاه نانسي به مدت 11سال به عنوان آموزگار در زندانهاي آن شهر مشغول شد و حاصل چنين تجربهاي بعدها منشاي الهام
دنباله از صفحة اول
دومين مرز زميني بزرگ ترکيه با ايران به داليل امنيتي بسته شد در هفتههاي اخير «پ.ک.ک» در واکنش به اقدامات دولت ترکيه آتشبس را لغو کرده و به حمالتي در مناطق مختلف ترکيه دست زد ه است. ايران سه مرز گمرکي با ترکيه دارد که شامل مرز بازرگان ـ گوربوالغ ،مرز سرو ـ اسن دره و مرز رازي ـ کاپي کوي است. چند هفته پيش هم مقامهاي ايراني در پي حمله به يک کاميون ايراني در ترکيه ،مرز بازرگان ،بزرگترين دروازه مرزي ايران و ترکيه را به مدت چند ساعت بسته بودند. اين چندمين حمله به وسايل نقليه ايراني در ترکيه بود و پيشتر اتوبوس و قطارهاي ايراني هم مورد حمله قرار گرفت ه بودند. سفير ايران در ترکيه پيش از اين به شهروندان ايراني در باره ناامني در برخي مناطق ترکيه و سفر به اين مناطق هشدار داده و وزارت امور خارجه ايران هم با هشدار مشابهي از شهروندان ايراني خواسته که از سفر زميني به ترکيه پرهيز کنند و از مسير هوايي به اين کشور بروند.
در بسياري از داستانهاي او گشت و به گفته خود او بدون گذران چنين دورهاي هرگز موفق به نوشتن رمانهاي «گزارش برودک» و «ارواح خاکستري» را نميشد و همچنين فيلمنامه فيلمي «تو را زماني خيلي دوست داشتم» با بازي کريستين اسکات تامس که بر روي پرده سينما آمد مشخصه آن دوره ميباشد. او چند سالي پيش از آنکه موفق به دريافت جايزه پراهميت ادبي گنگور براي نوشتن «مکانيکهاي کوچک» در سال 2003گردد ،رمان ارواح خاکسترياش جايزه ادبي «رو نو دو» را ربوده بود .از ديگر رمانهاي موفق او ميتوان از «دختر کوچک آقاي لين»« ،مفتش»« ،عطرها» و «دنياي خالي از بچهها» که مملو از مفاهيم ظريف انساني است نام برد که موضوع مقاله اين ماه «پرديس» را رقم ميزند...... يک صبح زيبا ،نه بهتر است بگوييم صبحدمي سياه.... بله بله واقعأ سياه بود!!! هنگامي که آدمها در هر گوشه و کنار عالم به محض چشم باز کردن به يک باره متوجه ميشدند که چيزي غريب و بيسابقه اتفاق افتاده است .نه صدايي ،نه خندهاي و چهچهاي ،هيچ.... بچهها به ناگاه همه با هم ناپديد شده بودند .وقتي ميگوييم بچهها ،منظور تمام بچههاي دنياست ،در همه کشورها ،شهرها و حتي روستاها!! آدمها به تکاپو افتاده و شروع به جستوجو کردند. مامورين آتشنشاني ،پليس و ارتش بسيج گشته تا همه جا را بازرسي کنند....نتيجه حتي نشانهاي از يک کودک هم پيدا نشد....فقط کاغذي مچاله شده به دست آمد که با خطي کودکانه و پر از غلطهاي دستوري و اماليي بر روي آن چنين نوشته بود« ،هميشه ما را به کارهايي مجبور ميکنيد که دوست نداريم....به حرفهاي ما گوش نميدهيد ،زماني که ميخواهيم بخنديم و شاد باشيم ،با ما جر و بحث و مرافعه ميکنيد .نميگذاريد آنطوري که دلمان ميخواهد زندگي کنيم ،شبها بايد زود به رختخواب برويم و به حکم اجبار چشمهامان را ببنديم .اجازه نداريم در رختخواب شکالت بخوريم ،تازه هر شب بايد دندانهايمان را پيش از خواب مسواک کنيم .واقعأ از هر چه آدم گنده است خسته شدهايم.
ديگر چارهاي نداريم تا شما را براي هميشه بگذاريم و برويم به جايي که ديگر دستتان به ما نرسد. وحشت عمومي اعالم گرديد ،هيچ کس نميتوانست درد والدين را تسلي بخشد .همه خانوادهها با تمام وجود ميگريستند.....رهبران ،روسا و مسوولين حکومتي مدام قول ميدادند که به زودي مخفيگاه بچهها را خواهند يافت....اما غافل از آنکه بچهها به جايي پناه برده بودند که دست احدي به آنان نميرسيد.... جزيرهاي به نام «کرامباال» در منتهياليه «مادهرايين» سرزميني خيالي ،مکاني که در آن هيچ چيزي بچهها را آزار نميداد .نوشيدني و خوراکي به حد وفور در اختيارشان قرار داشت ،کسي آنها را به خاطر شستوشوي تن و بدن تحت فشار نميگذاشت ،تا ديرگاهي پس از نيمهشب هم ميتوانستند بيدار بمانند و به بازي با يکديگر ادامه دهند، زيرا که قرار نبود فردايش نگران رفتن به مدرسه باشند، چون مدرسهاي وجود نداشت!!!! ناخنهايشان بلند و بلندتر ميشد.....در دهانشان مرتب آبنبات مکيده ميگشت و هر صبح پس از بيداري به خيال خودشان بازي المپيک پرش از روي هم را انجام ميدادند. اما چيزي غريب که اين بچهها هرگز با يکديگر به دعوا و مرافعه نميپرداختند ،صلحي پايدار حکمفرما بود.... بر روي ايستگاههاي تلويزيوني پاپ اعظم از فراريان تقاضاي بخشايش کرده و دااليي الما سرودههاي خود را براي بچهها ميخواند .روساي جمهوري کشورها قول ميدادند که به محض بازگشت بچهها هر روز براي آنان در مدارس بستني و نوشابه فراهم و ساعاتي هم مختص به
25
نمايش فيلمهاي کارتون در نظر گرفته شود. اما والدين با بيقراري هر چه تمامتر پيامهاي خود را براي بازگرداندن فرزندان به هر وسيلهاي به گوش آنان ميرساندند .راديوها بيوقفه فريادهاي حسرت و التماس پدران و مادران را در همه جا طنين انداخته و حال آنکه همه اينها فقط موجبات مزاح و خنده بيشتر کودکان را فراهم ميساخت.... همه جا در سياهي بيسابقه و غمناکي غرق ميشد. شهرها به گورستاني متروک بدل گشته ،پارکها و باغهاي عمومي به درون خوابي عجيب فروميغلتيدند .صدايي از هيچ خانه و کاشانهاي ديگر برنميخاست و ساکنان همچون ارواح سرگرداني دور همديگر ميگشتند بيآنکه نگاهي به هم اندازند يا حتي کلمهاي با يکديگر رد و بدل نمايند. باالخره يک شب بچهها به اتفاق تصميم ميگيرند که به ادامه برنامه درس دادن به بزرگترها نقطه پايان گذارند و همگي به خانههايشان بازگردند....صبح فردا والدين هنگام برخاستن از بستر با حيرت فراوان بار ديگر بچهها را در اتاقهايشان مييابند .جشني بزرگ به راه ميافتد به همراه مراسم آتشبازي....پدران و مادران فرزندان را در آغوش گرفته و بيوقفه آنان را ميبوسند .از بچهها به سان قهرمانان همه جا استقبال و به مانند پادشاهان با آنان رفتار
ميشود .مسووالن دولتي قول ميدهند که هر آنچه آنان اراده کنند بالدرنگ فراهم خواهد گشت. گويي زمين چرخشي نو آغاز نموده ،اما هيچکس توجهي نداشت که زمان در همه نقاط عالم به گذران خويش همچنان ادامه ميدهد.....حتي براي بچهها .آنان نيز بزرگ ميشدند و پس از مدتي به همان جايگاه پدران و مادران خود ميرسيدند و عجيب است درست همان کارهايي را که قرار نبود انجام بدهند ،در ارتباط با فرزندان خود اعمال ميکردند. گويي در بر همان پاشنه قديم ميچرخد و حضور اقتدارگرايانه والدين و تحميل عقايدشان آهسته آهسته واکنشهاي اعتراضآميز بچهها را در پي خود برميانگيزاند....کسي نميخواست بفهمد که اشکال کار در کجاست؟ زيرا به محض آنکه ما بزرگ ميشويم ،تقريبأ همگي فراموش ميکنيم که ما خود زماني کودک بودهايم.
يک صبح زيبا نه نه بهتر است بگوييم يک صبحدم سياه بله بله يک صبحدم سياه از خواب بيدار ميشويم خداي من چه گذشته است تازه متوجه ميشويم که بچهها ناپديد شدهاند وقتي که ميگوييم بچهها منظورمان همه بچههاي دنياست در همه کشورها ،شهرها ،روستاها....
پايان
26
September 2015 1394 شهريور
26
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
27
27
September 2015 1394 شهريور
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
28
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
در شماره گذشته براي نشان دادن انحراف از اصول دين که ايجاد محبت است ،دو نمونه از گفتار آيتاهلل روحاهلل خميني را تقديم حضور خوانندگان عزيز نمودم و حال نشان ميدهم که اين دو گفتار نه تنها با اصول دين اسالم مطابقت ندارند بلکه با تاريخ اسالم که بدست مسلمانان نوشته شده است همخواني ندارند. آيتاهلل روحاهلل خميني در چهارم شهريور 1358چنين ميگويد: «ريشه تمام مصايب (مشکالت) و بدبختيهاي بشر را بايد در دانشگاهها جستجو کرد». اين گفته با دستور اسالم همخواني و مطابقت ندارد زيرا اسالم بموجب دستور ديانتي تحصيل علم را از واجبات ميداند« ،طلب العلم فريضه علي کل مسلم و مسلمه (يعني آموختن علم بر هر زن و مرد مسلماني واجب است) و تا به حدي در اين مورد تاکيد دارد که ميگويد اطلبو العلم ولو با لصين( ،يعني طلب علم کنيد ولو از چون چين باشد!) که اهميت اين دستور از آنجهت است که چينيها کافرند و بتپرست! از اينجا نتيجه ميگيرم که هدف آيتاهلل خميني از اظهار اين جمله خالف حقيقت ،فقط دلخوش کردن توده بيسواد و ترسانيدن افراد تحصيلکرده بوده است تا با قرار دادن اين دو گروه در مقابل هم ،او بتواند به واليت مطلقه خويش ادامه دهد!. اما در مورد گفتار دوم ايشان که در روز 30 آذر ماه 1363در مراسم سالروز والدت پيامبر اسالم ايراد کردند: «مذهبي که در آن جنگ نيست ،ناقص است .اگر به حضرت عيسي سالماهلل عليه هم مهلت ميدادند ،به همين ترتيب عمل ميکرد که حضرت موسي سالماهلل عليه عمل کرد و حضرت نوح سالماهلل عليه عمل کرد .اين اشخاص که گمان ميکنند که حضرت عيسي اصال» سر اين کارها را نداشته و فقط يک ناصح بوده است ،اينها به نبوت حضرت عيسي لطمه وارد ميکنند ،براي اينکه پيغمبر شمشير دارد، جنگ ميکند که مردم را نجات بدهد .همانطور که امامهاي ما همه جندي بودند ،با لباس سربازي به جنگ ميرفتند .همه آدم ميکشتند، آنهايي که ميگويند اسالم دين جنگ نيست و اسالم نبايد آدمکشي بکند ،اسالم را نميفهمند. قرآن ميگويد ،جنگ جنگ ،يعني کساني که
September 2015 شهريور 1394
تبعيت از قرآن ميکنند ،بايد آنقدر به جنگ ادامه دهند تا فتنه از دنيا برداشته شود. جنگ يک رحمتي است براي همه عالم و يک رحمتي است از جانب خداوند براي هر ملتي ،در هر محيطي که هست .شما چرا، هي آيات رحمت را در قرآن ميخوانيد و آيات قتل را نميخوانيد». اين گفتار ايشان نيز نه تنها با اصول اسالم منطبق نيست بلکه از نظر تاريخي نيز با تاريخي که به دست مسلمانان نوشته شده است هيچگونه همخواني ندارد! ايشان نه تنها حضرت عيسي را به جنگجويي متهم ميکند بلکه امامان شعيه را نيز متهم به جنگجويي مينمايد ،در صورتي که حضرت عيسي پيروان خود را به محبت با ديگران حتا دشمنان امر ميکند و امامان شيعه نيز با مظلوميت به فتواي علمايي چون ايشان يا کشته شدند و يا آنکه با زهر به دست افراد همکيش خودشان مسموم گرديدند. در اينجا اين سوال پيش ميآيد که چرا شخص ايشان اينقدر بر جنگجويي ديگران اصرار ميورزيدهاند؟ علت آن است که هر خشونت طلبي بدنبال بهانهاي ميگردد تا خشونت اعمال شده از طرف خود را توجيه نمايد ،بهمين دليل خواست باطني هر خشونت طلبي آن است که طرف مقابل به خشونت دست يازد ،تا او بتواند اعمال خشونت آميز خود را توجيه نمايد! بنابراين بهترين سالح در مقابله با افراد و گروههاي خشونت طلب آن است که افراد جامعه تصميم بگيرند که به هيچ وجه حتا به فکر خشونت نيفتند ،تا چه رسد به مقابله به مثل ،تا خشونتطلبان نتوانند اعمال خشونتآميز خود را توجيه نمايند. حال ميپردازم به جواب سوال چهارم ايشان که سوالي کليدي است: ايشان سوال چهارم را چنين مطرح ساختهاند« :در اکثريت کشورهاي جهان ،وزارت تعليم و تربيت يکي از ارکان مهم بشمار ميآيد و گرايشات جوامع چه به جهت باورمندي ديني و يا علوم انساني در نهايت بر دامنه اختالفات بيشتر دامن زدهاند».
وقوع اتفاقات ناگوار بيشتري ناشي از عدم مراعات اين اصل الزم است تا جريانات روزگار ،يعني جبر تاريخ اهميت قبول اين اصل را به ما بقبوالند و دريابيم که اگر آرامش روحي و آسايش جسماني انفرادي و گروهي جامع انساني را طالبيم بايد اصل تعليم و تربيت همآهنگ و يکسان را بعنوان يکي از عوامل مهم يگانگي و سعادت فردي و گروهي بپذيريم.
جواب :تا زماني که دوستيهاي فردي و گروهي ما بر مبناي انسان دوستي قرار نگيرد ،نبايد انتظاري غير از هرج و مرجي که شما از آن ياد ميکنيد داشت .براي آنکه بدانيم دوستيها چقدر بيپايه و اساس هستند ذکر چند نمونه از آنها الزم و ضروري به نظر ميرسد. معموال» کشوري مثل ايران که داراي حکومت شيعه ميباشد و به حکومتاهلل افتخار ميکند الزاما» بايد با کشورهايي که به نحوي ديندار هستند نزديکتر باشند ،در صورتي که ميبينيم که دوستي حکومت ايران با کشورهايي همانند چين کمونيست ،کره شمالي و يا روسيه که خدا ناشناساند از استحکام برخوردار است در صورتي که اسراييل که کشوري با حکومتي ديني است و يا آمريکا که کشوري با اکثريت مسيحي است در زمره دشمنان قرار ميگيرند. از طرف ديگر مشاهده ميکنيم که کشور عربستان سعودي در جريانات اخير دست از دشمني ديرينه خود با اسراييل برداشته است و همکار و هميار اين کشور شده است و با کشور ايران که به علت همدين بودن بايد دوست باشد ساز دشمني مينوازد!. از اينجا اين نتيجه را ميگيرم که تا دوستيها چه به صورت فردي و چه بصورت گروهي بر اصولي ثابت استقرار نيافتهاند، بلکه دوستيها بر اين فلسفه متغير استوارند که «دشمن ،دشمن من دوست من است» ميبينيم که جبههبنديها متزلزل و دوستيها ناپايدارند. براي آنکه اين دوستيهاي فردي و گروهي باثبات گردند و ما بتوانيم در دنياي بهم پيوسته کنوني که سرنوشت همه ما بهم گره خورده است ،چه به صورت فردي و چه به صورت گروهي شاهد آسايش مادي و آرامش روحي باشيم الزم است که دوستيها بر مبناي ثابتي قرار گيرند و اين مهم زماني ميسر خواهد بود که نحوه تربيت در همه دنيا يکسان و بر اصل برابري انسانها قرار گيرد تا ديگر شاهد اين واقعيت تلخ نباشيم که قهرمان افتخارآفرين ملتي در کشوري ديگر به نام تروريست مورد نفرت قرار گيرد! و يا برعکس!. شايد هنوز قبول اصل تعليم و تربيت همآهنگ و يکسان براي جمعي از افراد مخصوصا» توده ناآگاه مردم کمي مشکل باشد و شايد هم اين اصل کمي جلوتر از زمان بنظر آيد ،يا
در گذشته نه چندان دور که سرنوشت ملتها و افراد اينچنين که امروز بهم گره خورده است ،نبود ،اگر درگيري يا جنگي بين دو دسته ،قوم و يا ملتي در ميگرفت ،بعلت نبودن وسايل ارتباطي و يا خبر پراکني ،اين درگيري جنبه محلي داشت و قابل کنترل بود ،طرفين آنقدر باهم ميجنگيدند که يکي مغلوب و ديگري غالب ميشد. نتيجه آن بود که در کتب تاريخياي که براي تعليم و حتي تربيت طرفين تنطيم ميشد ،اين واقعه يکسان ،به دو شکل کامال» متفاوت درج و نقل و تعليم ميگرديد! سردار فاتح در مملکت مغلوب بعنوان جابري خونخوار معرفي ميگرديد ،در صورتي که همين جابر خونخوار در ميان دسته ،قوم يا ملت خود بعنوان قهرمان به عامه مردم معرفي ميشد! و اين واقعيتي است که کتب تاريخي شاهد صادقي بر اينچنين دوگانگي يا چندگانگيهاي تاريخي است. چه بسا به محض آنکه شرايط در جهت عکس تغيير مييافت ،قهرمان تاريخي تبديل به خونخوار جبار ،و يا برعکس خونريز جبار مبدل به مصلحي شفيق ميگشت. دوگانگي وقايع و ثبت و ضبط آنها در تاريخ و انتقال آنها به نسلهاي بعدي ،سبب تداوم و ريشهدارشدن کينه و نفرت بين اقوام و ملل بوده و هست ،بطوري که حتي هم اکنون و در شروع هزاره سوم ،هنوز شاهد و ناظر کينههاي هزار سالهاي هستيم ،که در مناطق مختلف جهان انظار صاحبنظران را بخود جلب ميکند. آگاه بودن از واقعيت دوگانگي يا چندگانگي وقايع و يا شخصيتهاي تاريخي سبب ميشود که صاحبنظران بيطرف بررسي و مطالعه کنند و مشخص نمايند که اين کينههاي هزارهاي چگونه و چطور حتي بين بازماندگان دو قوم که با يکديگر نسبت نزديک خوني دارند ،مثل فلسطينيها و اسراييليها ،بمدت هزار سال ادامه داشته و هنوز هم ادامه دارد ،و يا چگونه ممکن است که در مملکتي مثل ايرلند ،بين دو دسته که اعتقاد اصلي آنان يکسان است و هر دو مسيحي ميباشند( ،کاتوليکها و پروتستانها ) اين چنين کينه و نفرت 300سالهاي وجود داشته و دارد ،که هر دو به خون يکديگر تشنهاند ،و قهرمان يکي از طرفين جبار خونخوار طرف مقابل بشمار ميآيد! لزوم اصل تعليم و تربيت همآهنگ خواست زمان است:
دوستيهاي ناپايدار
دوگانگي شخصيتها و واقعيتهاي تاريخي:
28
اما امروز سرنوشت نه تنها ملتها بلکه سرنوشت افراد در هر نقطه جهان که هستند ،به هر نژادي که متعلقاند ،و به هر اعتقادي که باور دارند آنچنان بهم گره خورده است که ظلم به يک کشور يا حتي ظلم به يک فرد ،ظلمي بر تمام بشريت به حساب ميآيد. سلب آزادي ولو از يک نفر در هر کجاي دنيا که باشد بمنزله سلب آزادي از تمام مردم دنياست ،و عدم آرامش در هر گوشه دنيا ،سبب تزلزل و اختالل نظم جهان است .و مهمتر از همه آن که اين ظلم و عدم آرامش به برکت وجود وسايل ارتباط جمعي، از چشمان نگران و مراقب جامع بشري مخفي نميماند و نميتوان آن را مخفي نگه داشت!. بهمين دليل بايد اين اصل را پذيرفت که :منافع جزء از طريق منافع کل تامين ميشود و اگر مصالح کل ناديده گرفته شود يا مورد غفلت قرار گيرد ،اجزاي مرکبه آن نميتوانند از فوايد پايداري بهرهمند گردند. اگر به فرهنگ و ادبيات ايران توجه داشته باشيم يا بهتر است بگويم :اگر ميگذاشتند که ايرانيان به فرهنگ واقعي خود توجه داشته باشند و آن را همچون کاالي قاچاق از دسترس مردم پنهان نميکردند ،توده مردم متوجه به اين حقيقت منطبق با واقعيت ميشدند که از 160سال پيش که ديانت بهايي پا به ميدان گذاشت، فرهنگ ما پيشگام وحدت نوع انسان بوده است و اين يگانگي را با آموزههايي چون ترک تقليد و تعصب ،تساوي حقوق زن و مرد ،زبان ،خط و تربيت يکسان پيشنهاد کرده است که اين آموزهها جزيي از اصول پيشرفت علميو صنعتي در سطحي جهاني است و سبب تحقق و گسترش يگانگي نوع بشر ميگردد ،و آيا اينها آرمانهايي نيستند که نه تنها مردم ايران بلکه جهان به دنبالشان هستند.؟ در اين مقطع است که به شفافيت روي زشت تعصب را مشاهده ميکنيم و متأسفم که بگويم که در طول زمان گردانندگان جهان ،با هوش سرشار و فرصت طلبي ،به راحتي از حربه تعصب سوء استفاده کردهاند و ملتها را در مقابل يکديگر قرار دادهاند و چنان در اين راه موفق بودهاند که حتا رهبران ديني را نيز در اين ميدان وارد کردهاند! و ديانتي را که بايد شفاي مرض تعصب باشد به سمي مهلک که قاتل همبستگي ملتهاست تبديل نمودهاند ،و در اين تعصب آنقدر پيش رفتهاند که حتا در يک دين فرقههاي متفاوت بوجود آوردهاند که هر يک از آنان به خون ديگري تشنه است. از اين جا به اين نتيجه کلي ميتوان رسيد که اگر تعصب را کنار گذاريم و انسان را فقط به انسانيت تعريف کنيم نه به دين،نژاد ،مليت ،جنسيت يا طبقه اجتمايي ،در اينچنين حالتي است که دوستيها بر مبناي نفع عموم بشريت قوام و دوام خواهد يافت و ميتوان اميدوار بود که نسلهاي آينده به راحتي در زير خيمه يگانگي جمع خواهند شد و همانند ما آواره و بدور از وطن زندگي نخواهند کرد. اين آرزوي من است و شايد هم آرزوي شماست که بدور از خشونت دنيايي را پايهريزي نماييم که در آن از خشونت افسار گسيخته کنوني خبري نباشد. به اميد اين چنين دنيايي براي همه آرزوي خوشبختي دارم و تا شماره آينده که سواالت ديگر آقاي «عطا» را جوابگو باشم دلتان شاد و لبتان خندان باد.
29
September 2015 شهريور 1394
آشنايي با روانشناسي تاريخچه و تعريف «بيماريهاي رواني» در اين شماره بحث بر سر اين است که اصوالً به چه حاالتي ناراحتي رواني مي گوييم و چه شرايطي بايد وجود داشته باشند تا بگوييم که يک فرد از يک بيماري رواني رنج ميبرد .در ضمن شرحي کوتاهي از تاريخ اين موضوع خواهم داد. شناخت دالئل بيماريهاي رواني امري بسيار مهم است ،چرا که بدون داشتن چنين شناختي نميتوان در راه بهبود ناراحتيهاي رواني کوشا بود .اينطور که تاريخ نشان ميدهد ،انسان هميشه به دنبال دالئل رفتار ديگران بوده و در ضمن ميتوان تصور کرد که از بدو وجود انسان ،هميشه کساني بودهاند که رفتارشان با رفتار ديگران تفاوت داشته است .هر چه اين تفاوت بيشتر بوده ،شخص بيشتر طرد شده و رفتارش مورد سرزنش ،تمسخر و حتي تنبيه و مجازات قرار گرفته است. به طور مثال زماني تصور ميشده که ناراحتيهاي رواني بر اثر جنزدگي به وجود ميآيند و کساني که ناراحتي رواني داشتهاند ،به خصوص آنها که از بيماريهاي حادي که اين روزها به آن شيزوفرني ( )Schizophrenicمي گوييم رنج ميبردند ،جن زده حساب ميشدند. متأسفانه تاريخ روانپزشکي نشان ميدهد که در طول تاريخ چقدر زجر و ستم به اسم درمان به چنين بيماراني شده است .به طور مثال در حفاريهاي باستانشناسي جمجمهاي پيدا کردهاند که در آنها با ابزاري ابتدايي ،يک سوراخ کنده اند! باستانشناسان عقيده دارند که جمجمهها مال کساني بودهاند که يک بيماري شديد رواني ،مثل شيزوفرني داشته اند؛ جمجمهها به احتمال قوي براي اين سوراخ شدهاند تا
ارواح يا جنها بتوانند از مغز بيمار بيرون بيايند! در طول سالهاي کارهاي بسياري ديگري ،به نام درمان، بر روي بيماران رواني انجام شده ،از قبيل دفع جن يا جن گيري ( )Exorcismکه توسط کشيشان کاتوليک انجام مي شده است. تا اواخر قرن نوزدهم ،بيماري رواني فقط به کساني منسوب مي شده که از بيماريهاي حادي رنج ميبردند .در نتيجه کسي بيمار رواني حساب ميشده که رفتار و حاالتش شديدًا با رفتار و حاالت ديگران ،و با آنچه مورد قبول جامعه بوده ،تفاوت داشته است. به عالوه در طول سالها تصور اکثريت جامعه بر اين بوده که بيمار رواني تحت مجازات از طرف خدا است ،يا اخالق خرابي دارد ،يا باهوش نيست ،يا پدر و مادرش درست تربيتش نکرده اند و تقصير از آنها بوده است! به همين سبب مردم از داشتن ناراحتي رواني يا اينکه يکي از اقوامشان بيماري رواني داشته باشد نه تنها هراس داشتهاند، بلکه بيماري رواني را باعث خجالت و آبروريزي ميدانستهاند! حتي لغاتي مثل «رواني»، «ديوانه»« ،ديوانه زنجيري» و لغاتي ديگر شبيه آنها ،نشاندهنده قضاوت نادرست بعضي در مورد شناخت و چگونگي بيماريهاي رواني است .در ايران بسياري از مردم چون مراجعه به روانپزشک را دون شأن خود ميدانند و به آن به صورت خفت نگاه ميکنند ،به دکتر روانپزشک دکتر اعصاب ميگويند ،در حالي که آنها دو شغل مختلف هستند! اين طرز فکر در مورد مسائل رواني جاي کمال تأسف است چون امروز ما مي دانيم که دالئل بيماريهاي رواني خيلي پيچيده تر از اين حرفهاست! اما اين استنباطهاي غلط هنوز رواج دارند تا حدي که بسياري از هموطنان ما خجالت ميکشند يا ترس دارند که به يک دکتر روانشناس يا روانپزشک مراجعه کنند ،چون خيال مي کنند که چنين مراجعهاي دليل ضعف روح و فکر آنهاست .در نتيجه بسياري از مردم ميترسند يا خجالت ميکشند که به درمان
ناراحتيهاي روحي و رواني و فکري خود بپردازند .آنها در اين سکوت زجر مي کشند و به خود ،و گاهي به اطرافيان خود ،صدمه روحي و فکري ميرسانند. باز بگويم که اين باعث کمال تأسف است ،چرا که زندگي کوتاه است و بايد از آن لذت برد و اگر ناراحتي وجود دارد بايد به درمان آن پرداخت .مث ً ال فکر کنيد که چقدر مردم از افسردگي رنج ميبرند ولي هيچوقت به سراغ يک روانشناس نميروند! حاال بياييد که به تعريف بيماري رواني بپردازيم و جوابگوي اين سوال باشيم که اصوال ناراحتي رواني يعني چه؟ بعضي معتقدند رفتاري که از نظر اکثريت جامعه مورد قبول نباشد نشانه ناراحتي رواني است .اشکال چنين فرضي سريع معلوم ميشود :اگر فرض بر اين باشد رفتاري که از نظر اکثريت جامعه مورد قبول نباشد ،دليل بر ناراحتي رواني است ،پس خالکوبي ،به خصوص در جامعه ايراني ،بايد نشانه بيماري رواني باشد! ولي ميدانيم که بسياري خانمها و آقايان که بيماري رواني ندارند خالکوبي دارند! مثالي ديگر :از نظر آمريکاييها ،پريدن ما از روي آتش در جشن چهارشنبه سوري رفتاري است که اکثريت جامعه اينجا آن را قبول ندارند؛ چه بسا که خيلي آمريکاييها ممکن است با خود فکر کنند« :اينها را نگاه کن! آيا آنها نميفهمند
که با از روي آتش پريدن ممکن است آتش بگيرند؟!» ولي آيا از روي آتش پريدن ما دليل بيماري رواني است؟! واضح است که جواب آن سوال منفي است! پس ميبينيم که صرف مخالفت با آنچه که اکثريت يک جامعه باور دارند ،دليل بر ناراحتي رواني نميشود. براي اينکه ما حاالتي از رفتار ،احساسات ،يا افکار فردي را تا حد بيماري غيرعادي بشماريم ،بايد به چهار شرط نگاه کنيم: شرط اول :آن رفتار بايد از نقطه نظر اکثريت افراد آن جامعه تا حد زيادي غيرعادي تلقي شود .لطفًا متوجه اين باشيد که هر فرهنگي براي خود يک سري رفتار را عادي و يکسري رفتار را غيرعادي ميداند .در ضمن توجه کنيد که
29
رفتار بايد «تا حد زيادي» غيرعادي باشد تا نشانه ناراحتي رواني باشد. پس کسي که در هواي خيلي سرد با پاي برهنه در خيابان راه ميرود ممکن است ناراحتي رواني نداشته باشد، ولي کسي که بدون پيراهن و با پاي برهنه در خيابان راه مي رود و با خود حرف ميزند ممکن است بيماري رواني داشته باشد .اگر چه غيرعادي رفتار کردن الزمه تشخيص ناراحتي رواني است ،اما اين به خودي خود ،دليل کاملي براي وجود ناراحتي رواني نيست. شرط دوم ،احساس پريشاني يا فشار فکري و روحي است .پس يک ناراحتي رواني بايد باعث پريشاني يا فشار فکري و روحي باشد. بگذاريد مثالي بزنيم :گروههايي در هندوستان و جاهاي ديگر جهان ،در حين يک سري مراسم دعا خواندن يک سيخ از يک سوي صورت وارد دهان کرده از سوي ديگر آن را خارج مي کنند! بعضي هنديها به عنوان عبادت روي يک تخت پر از ميخ ميخوابند! و ميدانيم که در مراسم عاشورا مردم زنجير ميزنند و حتي قمه به سر خود ميزنند. ولي معلوم است که هيچ يک از اين اعمال احساس پريشاني يا فشار فکري و روحي به فرد نميدهند! پس نمي شود گفت که آن اعمال ،به خودي خود ،نشانه ناراحتي رواني هستند .در عوض کسي که وسواس دارد و بايد روزي دهها مرتبه و هر دفعه چندين بار دست خود را بشويد ،به احتمال قوي احساس پريشاني مي کند و از فشار فکري و روحي نيز رنج ميبرد. شرط سوم ،مغايرت رفتار با توانايي انجام کارهاي روزانه است .شخصي که ناراحتي رواني دارد به کارهايي دست مي زند ،يا از کارهايي دست ميکشد ،يا به افکار و حاالتي روي ميآورد که از توانايي او به انجام کارهاي روزانهاش ميکاهند. به طور مثال کسي که افسرده است ممکن است حال و حوصله يا انرژي براي انجام کارهاي روزانه را نداشته باشد؛ در نتيجه فرد ممکن است نتواند سر کار برود ،ممکن است همواره بخوابد يا حمام نکند يا توجه الزم به همسر و بچههايش نداشته باشد. شرط چهارم ،خطر است .فرد بيمار ممکن است براي خودش يا براي ديگران خطرناک باشد .چنين شخصي ممکن است به خود صدمه جسمي تا حد خودکشي بزند ،يا ممکن است به ديگران صدمه بزند .البته اين را بايد تذکر داد که اکثر کساني که ناراحتي رواني دارند نه براي خود و نه براي ديگران خطرناک نيستند. به طور کلي وجود هر چهار شرط به صورت حاد الزمه تشخيص بيماري رواني نيست .به طور مثال کسي ممکن است به هيچ وجه براي خود و ديگران خطرناک نباشد ،ولي ناراحتي رواني داشته باشد .هر قدر که تعداد بيشتري از اين شروط براي شخص صدق کنند و هر چه شدت آن مسائل بيشتر باشد ،امکان وجود يک ناراحتي رواني بيشتر است. در اين شماره به تعريف ناراحتي رواني نشستيم .در شماره آينده به دالئل به وجود آمدن و ريشههاي ناراحتيهاي رواني نگاه خواهيم کرد. تا آن زمان براي شما هموطنان عزيز ،آرزوي سالمتي و شادي دارم.
30
15کالج و مدرسه محبوب مهندسي کامپيوتر در امريکا
مهندسي کامپيوتر يکي از رشتههاي باارزش کالجهاي آمريکايي است که فارغالتحصيالن آن جذب کمپانيهاي بزرگي مانند اپل ،اينتل ،گوگل و ...ميشوند. اخيرًا فهرستي از 50مدرسه و کالج علوم کامپيوتر و مهندسي کامپيوتر در امريکا منتشر شد و از 400متخصص درباره بهترين کالجها سؤال شد که نتايج آن را مشاهده ميکنيد. شماره - 15انستيتو پلي تکنيک ورسستر ماساچوست با 5درصد دانشجو در رشته کامپيوتر يکي از اولين کالجهاي کامپيوتري در امريکاست که درزمينه تئوري و عملي کار ميکند. شماره - 14دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا (پن استيت) که 5درصد دانشجوي کامپيوتر دارد .دانشجويان بايد کارآموزي را بهصورت عملي در يک کمپاني معتبر بگذارنند و 45درصد از دانشجويان بدينصورت در پايان بهصورت تماموقت در همان کمپاني مشغول به کار ميشوند. شماره - 13دانشگاه کاليفرنيا (سنديهگو) 5درصد از دانشجويان کامپيوتر ميخوانند .مدرسه مهندسي ياکوبس در اين دانشگاه رتبه 14در امريکا و هجدهم در دنيا را دارد و دانشجويان درزمينه معماري کامپيوتر و شبکه، امنيت و رمزگذاري ،ديتا بيس و علوم هوشمند و رباتيک در کمپانيهاي بزرگ مشغول به کار ميشوند. شماره - 12دانشگاه پردو 5 .درصد از دانشجويان در اينجا کامپيوتر و علوم مرتبط را ميآموزند .اينجا اولين دپارتمان کامپيوتر در امريکا است که در سال 1962 تأسيس شد و برنامههاي آموزش متنوع براي مهندسان کامپيوتر در يک دوره 5ساله برگزار ميکند. شماره - 11دانشگاه هاروارد 5 .درصد از دانشجويان کمبريج کامپيوتر ميخوانند.برگزيدگان دوره فوقليسانس مدرسه مهندسي جان پولسن در کمپانيهاي معروفي مانند پيکسار ،گوگل ،سيتي گروپ مشغول ميشوند و براي فيسبوک و اينتل و ناسا نيز بورسيه ميگيرد. شماره - 10دانشگاه کرنل 6 .درصد از دانشجويان کامپيوتر ميخوانند .متوسط درآمد فارغالتحصيالن اين دانشگاه در بازار کار 98847دالر در سال است و درجاهايي مانند فيسبوک ،گوگل و ..مشغول کار ميشوند. شماره - 9جورجيا تک 8 .درصد از دانشجويان در اين دانشگاه کامپيوتر ميخوانند 17 .زيررشته در مجموعه مهندسي کامپيوتر و فناوري اطالعات در کالج کامپيوتر
September 2015
30
شهريور 1394
جورجيا تک تدريس ميشود. شماره - 8 پليتکنيک رنزلير نيويورک 10 .درصد از دانشجويان در اين دانشگاه ،کامپيوتر ميخوانند .سال گذشته 58درصد از فارغالتحصيالن اين دانشگاه ،کار تماموقت پيدا کردند و در کمپانيهاي بزرگي مشغول به کار شدند. شماره -7کارنگي ملون 12 .درصد از دانشجويان در اين دانشگاه کامپيوتر ميخوانند .دستمزد فارغالتحصيالن اين دانشگاه در سال بيش از 90هزار دالر است و با آي بي ام ،گوگل ،جنرال موتور و ...قرارداد ميبندند. شماره - 6دانشگاه استنفورد کاليفرنيا 12 .درصد از دانشجويان کامپيوتر ميخوانند .برنامه جذب دانشجوي بينالمللي از کشورهايي مانند چين ،اوگاندا ،ژاپن ،برزيل و ... را همهساله دنبال ميکند .لقب شماره دو مهندسي کامپيوتر در امريکا را به خود اختصاص داده است. شماره - 5انستيتو تکنولوژي روچستر نيويورک17 . درصد از دانشجويان مهندسي کامپيوتر ميخوانند .سال گذشته پروژههايي به ارزش 30ميليون دالر را به انجام رساندند .بزرگترين کمپانيهاي آي تي تجهيزات خود را در اختيار دانشجويان براي يک سال کار عملي قرار ميدهند. شماره - 4انستيتو تکنولوژي کاليفرنيا در پاسادينا. 18درصد از دانشجويان در دپارتمان مهندسي «کال تک» کامپيوتر ميخوانند .حداقل درآمد فارغالتحصيالن اين دانشگاه 82هزار دالر در سال 2013اعالم شد. شماره - 3انستيتو تکنولوژي ماساچوست (ام آي تي). 22درصد از دانشجويان کامپيوتر ميخوانند. شماره - 2کالج هاروي ماد در کلرمانت کاليفرنيا26 . درصد از دانشجويان کامپيوتر ميخوانند .مخهاي رياضي و کامپيوتر عالقه خاصي به اين دانشگاه دارند و اغلب در پروژههاي نرمافزاري کالن مشارکت ميکنند. شماره - 1انستيتو تکنولوژي ديجي پن در ردموند واشنگتن 63 .درصد از دانشجويان در اينجا کامپيوتر ميخوانند .انيميشن ،هنرهاي ديجيتال و برنامهنويسي رشتههاي موردعالقه دانشجويان ديجي پن است که نزديکي چند کمپاني بزرگ گيم و نيز مايکروسافت مکان آموزشي خوبي محسوب ميشود.
شمار کاربران فيسبوک ظرف يک روز از مرز يک ميليارد نفر گذشت
شمار کاربراني که ظرف يک روز از سايت فيسبوک استفاده کردهاند ،براي نخستين بار از مرز يک ميليارد نفر گذشت.
مارک زاکربرگ ،بنيانگذار و مدير اين شبکه اجتماعي در پستي که اخيرأ منتشر کرد ،گفت که از هر هفت نفر در کره زمين يک نفر در روز از طريق فيسبوک با دوستان و خانواده خود ارتباط برقرار ميکند. رقم يک ميليارد متفاوت از آمار کاربر روزانه فيسبوک است که اين شبکه اجتماعي هر سه ماه يکبار براي گزارشهاي مالي منتشر ميکند. فيسبوک در ماه جون روزانه 968ميليون کاربر فعال داشته است. اين شبکه اجتماعي اکنون يک ميليارد و 50ميليون کاربر دارد که حداقل يک بار در ماه وارد فيسبوک ميشوند. اين آمار 13درصد نسبت به پارسال رشد نشان ميدهد. آمار کاربران فيسبوک در اکتبر 2012يک ميليارد نفر بود . بيشتر کاربران اين شبکه در خارج از اياالت متحده و کانادا هستند. آمار کاربران اين سايت از طريق موبايل نيز يک ميليارد و 310ميليون نفر است . فيس بوک همچنين اعالم کرد در حال طراحي يک فناوري است که با استفاده از آن ،سازندگان ويدئو ميتوانند از کپي شدن آثارشان در اين شبکه اجتماعي بدون اجازه آنها جلوگيري کنند. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،فيسبوک قرار است به زودي اين فناوري را با يک مجموعه دستچين شده از شرکايش از جمله شرکتهاي رسانهاي به محک بگذارد.
گوگل زيرمجموعه «آلفابت» ميشود
«يازده سال پيش در هنگام تاسيس گوگل گفتيم که گوگل يک شرکت معمولي نيست و ما قصدمان اين نيست که معمولي شويم». لري پيج ،مدير عامل شرکت اينترنتي گوگل ،با گفتن اين جمالت ،خبر از تغييرات تازهاي در گوگل داد. تغييراتي که هم سرمايهگذاران والاستريت را راضي نگه ميدارد و هم روح خالقيت و ماجراجويي هميشگي گوگل را حفظ خواهد کرد. لري پيج اعالم کرد که از اين به بعد ،شرکت گوگل به عنوان عضوي از شرکت بزرگتري به نام «آلفابت» به فعاليتهاي اينترنتياش ادامه خواهد داد .شرکت «آلفابت» مانند چتري براي گوگل ،گوگل ونچر ،اليف ساينس ،و کاليکو (ديگر شرکتهاي اقماري گوگل) ،گوگل اکس ،درون ،و .. عمل خواهد کرد. خدمات محبوبي مثل نقشه گوگل ،سيستم اندرويد، يوتيوب و جستجوي اينترنتي همچنان تحت نام گوگل باقي خواهند ماند ،اما گروههاي ديگر به شکل شرکتهاي مجزا و زير مجموعه «آلفابت» خواهند رفت. گوگل ديگر فقط يک موتور جستجوگر نيست .آنها به دنبال رساندن اينترنت توسط هواپيماهاي بدون سرنشين به نقاط محروم دنيا هستند .آنها تا چند ماه ديگر وسايل نقليه بدون سرنشين را راهي خيابانهاي کاليفرنيا خواهند کرد. گوگل به دنبال راز طول عمر است ،آنها حتي سيستم گرمايش خانهها را هم به دست گرفتهاند .اينها همه در کنار سرويسهاي خريد آنالين ،خدمات تلفن و تلويزيون، سرويسهاي ترجمه و ...را هم اضافه کنيد .اينها خدمات متفاوتياند که مديريت اداري و مالي آنها تحت نام يک شرکت بزرگتر براي گرانندگان گوگل راحتتر -و از لحاظ مالي به صرفهتر -خواهد بود. از طرفي سرمايهگذاران و سهامداران بازار بورس از رشد برخي محصوالت راضي خواهند ماند و از طرفي گوگل ميتواند در قالب شرکتهاي کوچکتر به طراحي و امتحان طرحهاي تازه بپردازد ،بدون اينکه امنيت مالي پروژههاي ديگر را به خطر بياندازد. «شرکت ما امروز بازدهي خوبي دارد ،اما ما ميخواهيم شفافتر و پاسخگوتر عمل کنيم ».لري پيج در پي بيان اين مطلب گفت که در شرکت «آلفابت» وي به عنوان مدير عامل و ديگر بنيانگذار گوگل يعني سرگي برين به عنوان رئيس کل مشغول خواهند شد و مدير عاملي گوگل به سوندار پيچار -که تا به حال مدير کل محصوالت اين شرکت بود -خواهد رسيد.
لطفا پس از شنيدن صداي بوق پيغام خود را به «سيري» بگوييد
شرکت کامپيوتري اپل (توليدکننده تلفنهاي هوشمند آيفون) قصد دارد مسئوليت تازهاي را به سيري (- )Siri سرويس سخنگوي آيفون -محول کند. به نظر ميرسد که با همهگير شدن ايميل و اساماس ،پيغامهاي صوتي -که روزگاري تحولي بزرگ در مخابرات به شمار ميرفتند -روزبهروز محبوبيتشان را از دست ميدهند .شرکتهاي بزرگي مثل کوکاکوال بخش بزرگي از سرويسهاي دريافت پيغامهاي صوتي را از دفاترشان حذف کردهاند. تحقيقات نشان داده که بسياري از کاربران ترجيح ميدهند براي بقيه پيغام صوتي بگذارند و خودشان دريافت کننده پيغام صوتي نباشند بلکه پيغامهايشان را به صورت نوشتار دريافت کنند .کاربران جوانتر کال به اساماس و پيغامهاي نوشتاري بيش از پيغامهاي صوتي عالقهمندند ،در صورتيکه افراد در رده سني باالتر هنوز با پيغامهاي صوتي راحتترند. حاال سيري قرار است که پيغامهاي صوتي را به نوشتار تبديل کند .خبرها حاکي از اين است که اپل در حال آزمايش اين بخش تازه بر روي سيري است .وقتي کسي -که از icloud براي تماس با شما استفاده کرده است -براي شما پيغام صوتي ميگذارد ،سيري به جاي شما پيغام را دريافت ميکند و آن را به صورت اساماس به شما نشان ميدهد .قرار است اين سرويس در سال 2016براي استفاده همگاني ارائه شود. کارشناسان عقيده دارند اين حرکت اپل قدمي ديگر در راستاي نزديک شدن به هدف ارائه سرويس تلفني اپل است .در حال حاضر کاربران آيفون بايد سرويس تلفن را از شرکتهاي مخابراتي خريداري کنند .اما اپل نشان داده عالقهمند به کنترل تمام جنبههاي استفاده کاربران از محصوالتش است. گوگل به تازگي سرويس گوگل فايبر را به راه انداخته که خدمات مخابراتي به کاربران سيستم اندرويد و تلفن گوگل است .اين شرکت مدتهاست که سرويسي مشابه سيري را در قالب Google Now ارائه ميکند .هر چند ميزان دقت اين سرويس -در خصوص تبديل پيغامهاي صوتي به نوشتاري -مخاطبان را راضي نکرده است ،اما گوگل به تازگي اعالم کرده که به زودي ميزان دقت آن تا پنجاه درصد افزايش پيدا ميکند.
اپليکيشنهايي براي آشپزي
چاقي در سراسر جهان رو به افزايش است و کمتحرک شدن در عصر ماشينها يکي از علل آن است؛ اما به گفته محققان مهمترين علت چاقي خوردن غذاهاي ناسالم است؛ غذاهاي ناسالمي که اغلب در رستورانها ميخوريم يا به
دنباله در صفحة 32
31
September 2015 شهريور 1394
دبيره التين
ميبرده و با دبيره آرامي مينوشتهاند .نبتيان خانمانهايي از تازيان بيابانگرد بودهاند که در بخشهايي از گستره گنگ سان سينا تا شمال عربستان و خاور اردن ميزيستهاند .ريخت آرامي دبيرهشان مادر يکراست (بالفصل) دبيره عربي است .عربي و عبري دبيرههاي مهند دينياند که ارزشمندي ،ديرپايي و گسترششان را مديون حرمت گذاري به آنها به شوند نويد دادن ايماناند .عربي ،تازهترين هموند دبيرههاي سامي شمالي در سده چهارم پس .ز .پديد آمده (فرتور )4که پيش از اسالم بوده است . الفباي عربي هنگامي که رهيافت زبان آرامي رو به فزوني گذارده بوده ،بنا به منابع فرنگي، امپراتوري پارس اين زبان را بر ميگزيند و از اينرو در سراسر گسترش امپراتوري مييابد (شرح .)1همه کتابهاي تاريخ که در دسترسم بوده ،نوشتهاند که از راه اهميت ويژه پهناور امپراتوري هخامنشي ،دبيره آرامي امپراتوري (شاهنشاهي) دبيره رسمي و اصلي باختر گرديد و هتا دبيره ميخي آشوري را هم جايگزين شد .اکنون که زمانه پاپيروس ،يا چرم (در ايران) و زکاب (مرکب) ،فرارسيده بوده و روزگار گِل و سنگ رفته رفته و بدون بازگشت به پايان خود نزديک ميشده ،دبيره آرامي همچنان در گسترش بوده و با فروپاشي امپراتوري هخامنشيان پيوسته پابرجا مانده است. باز هم برابر با آنچه خاستگاههاي فرنگي ادعا دارند« ،دبيره آورده شده به ايران در پايان سده سوم پي .ز .دچار دگرديسي شده و دبيرههاي نوين از آن پديد آمدهاند .در باختر ،نبتيان (نبطيان) ،ريخت تازه دبيره خود را ساختهاند که سپس به عربي گوالش يافته است .در سوريه نيز پالميرانيان همين کار را کردند و در شمال و جنوب ميانرودان چندين جدايه ديگر از آنها پديد آمد .عبري نيز ،يعني دبيره يهوديان ،از آرامي ساخته شده است)3( ». ****** شرح 1ـ اين خودگويي (ادعا)هاي فيشر که از سوي ديگر پژوهندگان نيز پيش کشيده شده و گزارشگران ايراني هم آن را بدون دورانديشي بازگفتهاند ،شگفتي آورند. اين سخن ،که زباني بيگانه را بکوشند در سرزمينهاي پهناور و بخشهاي پراکنده ،آنهم در روزگاران باستان ،گسترش دهند ،نه تنها شدني و خردمندانه نتواند بود ،که دشوار بتوان آن را در انگار آدميزاد گنجانيد .افزون بر اين، ستيون فيشر ،استاد گرانپايه ،در اين زمينه، آگاهانه يا ناواخودانه ،زبان و دبيره را در هم آميخته و شوند گمراهي شده است. امروزه دبيره (خط) هاي عربي (همچنانکه عبري) ،به راستي دو دبيره يکجا و همراهاند. يکي واکها و واژههاي بدون آوا (صامت) و ديگري واتنشانها ،يا اعراب نشانگر آواها باالي دبيره است .بنياد دبيره عربي و عبري بر پايه صامتهاست .عربهاي نبتي (نبطي) از سده يکم پي .ز .تا سده سوم پس .ز .زبان آرامي را در جاي زبان دوم فرهنگي خود به کار
فرتور - 4سنگ نبشته النماره (سوريه) از 328پي .ز .نشانگر گامه انتقالي از نبتي به عربي.
آنگاه که اين دبيره در سده يکم (هجري قمري) براي رسانيدن درونمايه قرآن برگزيده شده ،چيرگياش در منطقه و فراسوي آن، تضمين شده است. دبيره عربي بيش از هر دبيره ديگر سامي براي نوشتن زبانها ،مانند فارسي ،ترکي، بربري ،سومالي ،سواحلي ،اردو ،ايغوري ،قزاقي و کشميري ،مااليايي و هتا در اسپانيا و اسلوانيا (در اروپا) برگرفته و با زبانشان تطبيق داده شده است)4( . زبانهايي که واکهاي دبيره تازي را برگرفتند هيچ يک از واکها را رها نکردهاند، ولي ريخت (واک)هاي تازه بدان افزودهاند تا بتوانند سداهاي ويژه زبانشان را که در دبيره تازي نيست ،برسانند .دبيره تازي از مهمترين دبيرههاي جهان است و سدهها و چه بسا هزارهاي بسيار پابرجا خواهد ماند. عربي نيز همانند ديگر دبيرههاي سامي، برساخته از واکهاي صامت است با 28حرف و نقطههايي که زير واکهاي موجود افزوده شدهاند. واتنشانها يا اعراب ،پيوسته در قرآن مجيد و در سرودهها به کار ميروند .نشانهها را در همه متنهاي دبيره صامت عربي گاه براي ياري به خوانش درست متن ،ميآورند. «دبيره عربي به گونه جدايي ناپذير با قران در پيوند بوده و بر اثر محافظهکاري ،دگرگوني در اين دبيره پديد نيامده و اگر تغييري رخ داده بسيار اندک بوده است .و اين در حالي است که همان زبان عربي که اين دبيره را به کار ميبرد، دچار دگرگونيهاي فراوان شده آنچنانکه ميان زبان گفتار و نوشتار عربي شکاف و دوگانگي هويدا شده است)5( ». تنها زبان عربي که با دبيره التين نگاشته ميشود ،زبان عربي مالتي است .در اينجا شايد بيجا نباشد بيافزايم :دولت چين از سال 1958 مجاز نموده زبان چيني به درجههاي گونهگون با سيستم پين يين Pinyinنوشته شود ،که در آن ،الفباي التيني به کار ميرود.
در مصر دبيره ديگري هويدا شده که شايد از فرتورنگاري هيروگليف hieroglyphمصري سرچشمه گرفته و بخشي از آن، سامانه سدايي بوده است .چنانکه در سنگنگاريهاي يادبودي مصري ديده مي شود ،نبشتن هيروگليفي به آراستن (تزيين) و ريزهکاري گرايش دارد .ولي کاهنان مصري براي همين هدف ،واک نويسي ،و همچنين براي نگهداري پاچن (نسخه ،يا :رونو،شت)، گونهيي بسيار سادهتر و روانتر از همان واکها را به کار گرفتهاند که دبيره هيراتيک ( )hieraticناميده شده است. در کنار اين دبيره ،دبيره ديگري پديد آمده که اکنون از ميان رفته ولي از سوي مردمان گوناگون غيرمصري در کرانههاي مديترانه، مانند فنيقيان ،ليبيها ،کرتها و ايبريان کِلتي ،بر گرفته شده است. بخشي از واکهاي آن دبيره ،برگرفته از ميخنگاري بوده است. نزد بيگانگان نامبرده بوده که اين دبيره از ريشه اصلي خود بريده شده است .بازايند اين جدايي از ريشه خود ،از ميان رفتن همگي (مگر چند تا) ويژگيهاي نشانههاي ميخنگاري پيشين بوده و ديگر، فرتورنگاري يا ايده نگاري نبوده است .پس اين دبيره ،يکسره به سامانه سدانگاري ناب دگرگون شده ،که الفبا نام گرفته است. بازرگانان فنيقي به هرکجا که براي بازرگاني ميشتافتهاند دبيرهشان را هم باخود داشتهاند زيرا ابزاري آسان براي نگهداري حسابهايشان بوده است. دبيره آنان ابزاري گرديد در راه پيشرفت ادبيات ،دانش و آموزش مردمان باختر .ولي اين ،تنها فنيقيان ،نبودهاند .يونانيان، فنهاي اندازهگيري و ترازش (وزن کردن) ،پيشگويي ،سالشماري مهشيدي (تقويم قمري) ،شماري از مايهها و انگيزههاي آرايشي، شيوههاي مهرازي (معماري) و هنري را از خاور نزديک بر گرفتند. ()6 فنيقيان يکي از اين دبيرهها را به يونان آوردند و به آنان آموزاندند ،دبيرهيي که نخست تنها ،داراي واکهاي بدون آوا (صامت) بوده است. يونانيان آن دبيره را نيکو به فرجام رسانيدند و آواهاي بايسته بدان افزودند .اکنون آن را به نام دبيره التين ميشناسيم. در اوگاريت ،Ugaritامروزه ،راس الشمر (سوريه) ،الفباي 31واکي ،همانگه ،يعني در زمانه پيرامون 1400پي .ز .به کار بوده است و نويساران (کاتبان) بودهاند که ميبايد نشانههاي آن را به همين چيدمان (رديف) ABCDEFالفباي کنوني التين سامان داده باشند )7(.درست در همان زمانه ،نخستين پيشتاز الفباي فنيقي پديدار گشته که از آن ،الفباي التين سامان داده شده و سپس از راه يونان و پانسد سال پس از گسترش آن در يونان ،از رم ،به اروپا رسيده و در سراسر خشکار اروپا پراکنده گشته است« .همگي دانشمندان بر اين باورند که يونانيان «واکهاي فنيقي» را سرراست از بازرگانان دوره آشکلن و ديگر بندرهاي توانگر لِوانت گرد صور ،صيدون ،بيبلسِ ، که پس از ورافتادگي «مردمان دريايي» ،بر بازرگاني مديترانه چيره بودهاند ،برگرفتهاند)8( ». «خاستگاه واکهاي الفباي يوناني بيگمان و بدون گفت و گو، فنيقيان بودهاند )9( ». 2500سال پيش هرودت در زمينه خاستگاه الفبا بسي سرراست آن را يک وام فرهنگي دانسته و نوشته است« ،فنيقياني که با کادموس آمدند ،پس از ماندگاري در يونان ،شماري از دستاوردهاي خود و از آن ميان ،دبيره را که ارزندهترين هنر تا آن زمانه بود ،به يونانيان آموزاندند)10( . دبيره فنيقي آغازين که يونانيان از کادموس فنيقي فراگرفتند، بدون آوا (صامت) بوده است .يونانيان سپس آوا (هجا) هاي A, E, Oرا بدان افزودهاند)11( . روميان يکسد سال پس از بنيادگذاري در سال 753پي .ز،. دبيره اتروسکي را برگرفتند و به تکميل آن پرداختند .کهنترين نبشته يادبودي التيني از 600پي .ز .و در فوروم ( Forumشرح )2 رم است .اين دبيره را روميان براي کاربرد ويژگيهاي زبان التين از يونانيان برگرفتند و همواره در بهبود آن کوشيدند ،فرايندي که سدها سال به درازا کشيده تا به ريخت التين امروزي فرجام يافته است( .فرتور )5 شرح -2جايگاه بروني همگاني در شهرهاي رومي که همسان بازار خياباني ميباشد.
31
نمودار -1پيدايش دبيره التين ،عبري و عربي از خاستگاه آغازين آنها. فرتور -5ازچپ به راست ،الفباي التين با ريخت دگرگون شدهاش از هيروگليف کهن مصري
فرتور :6از چپ به راست :فراگشت (تحول) دبيره فنيقي /آرامي به عبري، عربي و يوناني .جالب است که رده بيشينه واکهاي فنيقي چنانکه در پيچازي ديده ميشود در عبري و عربي دگرگوني نيافته است .نامهاي ياد شده براي الفباي فنيقي ،فقط از سده ششم پي .ز .به بعد است.
**************** 3- O’Connor: “Epigraphic Semitic Scripts. 4- Coulmas: The writing Systems if the World. 5- Youssef Mahmoud, The Arabic Writing System and the Sociolinguistics of Orthography Reform, PhD dissertation, Georgetown University, Washington, DC, 1979. 6- John Garraty and Peter Gay,: The Columbia History of the World, Harper & Row,USA,1981, p.144. 7, 8- Steven Roger Fischer,: A History of Writing, Reaktion Books, uk, 2005, page122. 9- Johanna Drucker,: The Alphabetic Labyrinth, Thames & Hudson, London, 1995, page 51. 10- Johanna Drucker……..page 22. 11- Johannes Friedrich,: Geschichte der Schrift, Heidelberg,1966.
32
حسين مخملباف بخش بيستم آنچه گذشت :داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد ،گرچه عموي واقعي او نيستم .من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد .با پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند .آنان نخستين فرزندشان را داريوش ناميدند .بين اين بچه و من با وجود اختالف سن ،الفتي باور نکردني پديد آمد .داريوش پس از اخذ مدرک ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد .هنوز سالي از ازدواج آنان نگذشته بود که ناسازگاريها آغاز شد و سرانجام با داشتن يک دختر سه ساله به نام نازنين از يکديگر جدا شدند .چند سال بعد در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانوادهاش به آمريکا رفتم .بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند .روزي که قرار بود نازنين به ديدن من و پدرش بيايد بي صبرانه انتظارش را ميکشيدم .نازنين که پدرش او را پرنسس هم صدا ميزد ،دختري با وقار بود .از نشستن و گپ زدن با او بسيار لذت بردم .روز بازگشت داريوش مرا به فرودگاه رسانيد و هنگام بدرود دفتري را به دستم داد و گفت ماجراي باورنکردني آشنائي با بانو را در اين دفتر نوشتهام تا بخواني .او نوشته بود :در يکي از سفرهايم به کشوري در امريکاي مرکزي به توصيه دوست و همکارم به هتلي رفتم .فکر ميکردم در يکي از سالنهاي آنجا نمايش جالبي را به روي صحنه ميبرند .وقتي دانستم محل تجمع زنهاي تنفروش است از توصيه دوست شگفت زده شدم و به هتل خويش بازگشتم ،اما حس کنجکاوي موجب شد بار دگر به آنجا بروم .زني با چهرهاي گيرا نظرم را جلب کرد ،نامش ايزابل بود .گفت شوهرش مرده و داراي دو پسر است .هنگام صرف شام در کنار ايزايل، نميدانم چرا به ياد ماجراي آشنائي و ازدواج با ويدا همسر سابقم افتادم .کاش در مسير آشنائي تا ازدواج ،در نقطهاي به بن بست رسيده بوديم .از ايزابل پرسيدم چرا به دنبال کار شرافتمندانه نرفتي و تن فروشي را انتخاب کردي؟ گفت رفتم و به استخدام شرکتي تجاري درآمدم اما درگير ماجرايي باورنکردني شدم .شبي که در مهماني رافائل صاحب شرکت خدمت ميکردم آخر شب کسي در نوشابهام داروي بيهوشي ريخت و پس از رفتن همه ،مرا مورد تجاوز قرار داد .نامرد هزار دالر در کيفم گذاشته و بدون باقي گذاشتن رد و نشاني از خود رفته بود! کاش ميدانستم کيست .چند روز بعد رافائل -صاحب شرکت – که از شهر خارج شده بود تلفن کرد و خيلي عادي در مورد کارهاي شرکت دستوراتي داد .آيا او از حادثه شب مهماني در خانهاش بيخبر بود؟ آخر هفته با بچهها و مادرم به شهر بازي رفتيم .بايد پول نجسي را که نامردي بابت تجاوز به جسم بيهوش من در کيفم گذاشته بود صرف شادي هرچه بيشتر بچههايم ميکردم .وقتي ديدم بچهها تا چه اندازه از دست و دلبازي من خوشحال و خندان هستند ،تصميم گرفتم به هر قيمتي شده پولدار شوم. در خالل صرف شام از هر دري سخن گفتيم !.وقتي به او گفتم به شهر شما آمدهام تا خوش بگذرانم و مزه ميوههاي ممنوعه را بچشم ،از سوئي شتابي براي رفتن به هتل و همبستر شدن مشاهده نميکرد ،گفت از اين دوگونه رفتار کردن گيج شده است. براي شب بعد نيز قرار مالقات داشتيم و در سالن هتل بيصبرانه در انتظارش بودم! سر ساعت آمد و به گپ زدن نشستيم .از او خواستم دست از اين کار ناپسند بردارد .از لحن تندم آزرده خاطر شد و اشکش سرازير گشت.
ادامه داستان:
ايزابل با پوزش به دستشوئي رفت و چند دقيقه بعد با صورتي که دستي در آن برده و خرابکاري ناشي از اشک ريختن را ترميم کرده بود بازگشت .گفت ممنونم که چنين صادقانه برايم دل ميسوزاني خواهش ميکنم کمکم کن تا زندگي سالمي
September 2015 شهريور 1394
را از نو آغاز کنم. انتظار زيادي بود .من چه کاري ميتوانستم براي او انجام دهم .گيرم که تعهد ميکردم براي يک سال هر ماه پانصد دالر براي او بفرستم .آيا اين مقدار پول به همه نابسامانيهاي زندگيش پايان ميداد؟ چه تضميني وجود داشت که او تن فروشي را رها کرده و کار شرافتمندانهاي هرچند با دستمزد کم پيش گيرد؟ اصأل به من چه ربطي داشت؟ مگر رسالت داشتم به اصالح جامعه جهاني به پردازم ،روسپيها را به راه راست بياورم ،جلو دزديها را بگيرم ،قاچاق مواد مخدر را ريشه کن سازم ،فقر را از ريشه بخشکانم .مگر ميتوانستم. گيرم که بتوانم همين ايزابل را به راه راست برگردانم .آيا با يک گل بهار خواهد شد؟ سوال اين بود که چرا ميخواستم اين کار را بکنم؟ چون از قيافه نمکينش خوشم آمده بود؟ چون قد و قواره و اندازههاي بدنش را پسنديده بودم؟ چون خوشم ميآمد من هم به او ناخنکي بزنم؟ و اگر تا به حال نزده بودم ،به خاطر صحنههائي از آميزش او با مردهاي جورواجور نبود که در ذهنم مجسم ميشد و حالم را به هم ميزد؟ گفتم ايزابل ،گفتگو در اين مورد براي امشب کافي است ،ما وقت چنداني نداريم ،يک ساعت است از خود غافل شده بر سر و کله هم ميکوبيم ،تا چند دقيقه ديگر اتومبيلي که سفارش دادهام جلو هتل آماده خواهد بود .بايد برويم و در شهر گشتي بزنيم و نيز رستوران خوبي براي صرف شام امشب انتخاب کنيم .تر و فرز برخاست و به سوي من آمد .دست در بازويم افکند و گفت پيش به سوي زندگي پاک و شرافتمندانه .داريوش جان برويم که وقت رفتن است ،وقت حرکت است .سکون يعني مرگ و آب راکد يعني گنداب ،يعني باتالق .دست مرا بگير و از اين باتالق بدبو بيرون بکش .يقين داشته باش به پاس اين جوانمردي اگر من نتوانم پاداش درخوري ارزانيت دارم ،نيروهاي مقتدر جهان آفرينش پاداش خوب و بسزائي به تو خواهند داد. چند دقيقه مانده به ساعت هشت يکي از خدمه هتل به ما نزديک شد و گفت ليموزين آماده است .تشکر کرده با راهنمائي او به بيرون هتل رفتيم و بر ليموزين شيک سياه رنگي که رانندهاي خوش لباس رانندگي آن را بر عهده داشت سوار شديم .راننده به وسيله تلفن مقصدمان را سوال کرد .گفتم در شهر و به خصوص در نقاط ديدني گشتي ميزنيم و سپس توقفي براي ساعتي قدم زدن در ساحل داشته و آن گاه به رستوراني خواهيم رفت.
32
دنباله از صفحة 30 صورت بستههاي غذايي آماده شده مصرفشان ميکنيم. اما جالب است که بدانيم برنامههاي آشپزي در سراسر جهان رشدي باور نکردني داشته است .بنا بر تحقيقي که در سال 2010انجام شده ،از هر ده نفر بزرگسال در آمريکا ،هشت نفر به برنامههاي آشپزي تلوزيون نگاه ميکنند .اما از طرفي اين برنامهها لزوما منجر به آشپز شدن همه ما نشدهاند. خيلي از ما به آشپزي به چشم يک هنر نگاه ميکنيم و بنابراين برنامههاي آشپزي تلويزيون را هم به چشم سريالها يا برنامههاي هنري (که عاقبت ان بسيار چشمنواز ،شيرين و خوشمزه است) ميبينيم .بنابراين از يک سو ما بيشتر برنامههاي آشپزي نگاه ميکنيم و از يک طرف کمتر آشپزي ميکنيم! خب شايد چاره اين کار اين باشد که تلويزيون را خاموش کنيم و به آشپزخانه برويم! «پاپريکا»( )Paprika Recipe Managerهمان دفترچه دستورپخت شماست ،منتها روي تلفن هوشمند يا تبلت .البته «پاپريکا» غير از داشتن بيش از هزار و پانصد دستورالعمل براي غذاهاي مختلف قابليتهاي ديگري هم دارد .در درجه اول شما ميتوانيد دستورالعمل هاي خودتان را هم در آن ذخيره (و با دوستانتان همخوان) کنيد .بعد هم ميتوانيد براي آشپزي در طول هفته برنامهريزي کنيد :مشخص کنيد که چه غذاهايي ميخواهيد بپزيد و بعد بر اساس ليستي که اين اپليکشن به شما ميدهد ميتوانيد براي خريد به سوپر مارکت برويد و مطمئن باشيد وسط هفته آه نميکشيد که اي واي ،بايد براي اين غذا پيازچه ميخريدم! «ميل برد» ( )MealBoardهم اپليکشن ديگري هست که در واقع مثل «پاپريکا» کار ميکند ،اما بانکي بهروز از مواد غذايي در فروشگاههاي مختلف دارد و اگر شما مشخص کنيد که از کدام فروشگاه خريد ميکنيد ،به شما ميگويد که دقيقا براي هر دستور العمل بايد چه چيزي را بخريد .فايدهاي که اين اپليکشن دارد اين است که شما ميتوانيد بودجه خريد را هم قبل از رفتن به فروشگاه تنظيم کنيد .اگر ديديد که ليستتان گرانتر از آن چيزي شده که توان پرداختش را داريد ،ميتوانيد برخي غذاها را جا به جا کنيد يا دستورالعملهاي ارزانتري انتخاب کنيد. براي گياهخواران اپليکشن «گرين کيچن»( )Green Kitchenچيزي در مايههاي کتاب مرجع است که شامل دستور پخت (و آماده سازي) هزاران خوراک گياهي است .اين خوراکها شامل انواع پيش غذا ،دسر ،ميان وعدههاي غذاي و خالصه هرچه گياهخواران الزم دارند است. «هلتي رسپي» يا دستو ر پخت غذاهاي سالم( )Healthy Recipeهم دستورالعمل نزديک به دويست هزار غذاي سالم را در خود دارد .اين دستورالعملها به شما ميگويند که هر غذا چند کالري ،چند گرم چربي ،سديم و ...دارند .براي کساني که ميخواهند رژيم غذايي سالمي را شروع کند ،اين يکي از اپليکيشنهايي است که متخصصان تغذيه بسيار آن را توصيه ميکنند. «هلتي اين هاري» ( )Healthy in Hurryهم اپليکشني شامل دستورالعملهاي غذايي سالم است که فرق آن با «هلتي رسپي» در اين است که به شما ميگويد وقتي عجله داريد (يا وقت کم داريد ) همچنان ميتوانيد غذاي سالم درست کنيد .اين اپليکشن شامل دستورالعمل غذاهاي سالمي است که خيلي سريع آماده ميشوند. آرامپز يکي از وسايل حياتي زندگي افراد شاغل است .شب غذا را بار ميگذاريد و مطمئنيد که صبح غذايتان آماده است .يا قبل از اينکه به سر کار برويد ،آن را بار ميکنيد و وقتي به خانه بر ميگرديد شامتان حاضر است. اپليکشن «کراک پات» مخصوص دستور پخت غذاها با آرامپز است .در واقع با دستورالعملهاي اين اپليکشن متوجه ميشويد که تقريبا هر غذايي را ميتوانيد با آرامپز بپزيد.
10نکته فناورانه از دنياي آيتي که بايد بدانيد ايزابل باورش نميشد مانند پولدارها بر صندلي ليموزيني تکيه زده است. شايد در دل خدا را سپاس ميگفت که پس کله احمقي مثل من زده تا از دور دست بيايد و اين بساط شاهانه را برايش فراهم آورد .در زير نور ماليم داخل ماشين مقابلم نشسته بود و من باز هم محو زيبائي تحسين برانگيزش شده بودم .اگر از پيشهاش خبر نداشتم ،باورم نميشد اين زن يک بدکاره باشد. من پيشتر با زني روسپي تماس و رابطه نداشتم اما با آنچه در فيلمها ديده يا در کتابها خوانده و از دوستانم شنيده بودم ،باور داشتم اين افراد معموأل سطحي ،جلف و بيتربيت هستند .اما هيچ يک از آن نشانهها در ايزابل ديده نميشد .وقتي ليموزين به حرکت درآمد ،ايزابل گفت داريوش ،من مردها را خيلي خوب ميشناسم و با مردهاي جورواجوري برخورد داشتهام ،تو چرا به آن هتل آمدي؟ آيا ميدانستي آنجا چگونه جايي است و با چه کساني برخورد خواهي کرد؟ گفتم آري ميدانستم .گفت وقتي در بين زنهايي که در آنجا حاضر بودند ،به دنبال زني ميگشتي و قرعه به نام من اصابت کرد ،چه نيتي داشتي؟ آيا جز اين بود تا همخوابه موقتي براي خويش پيدا کرده هرچه زودتر او را به جائي ببري و خوش بگذراني؟ گفتم هم آري و هم نه! گفت اين ديگر چه گونه پاسخي است! تو ميدانستي آنجا محل تجمع روسپيها است .کار روسپي هم معلوم است .کار او اين است تن خود را به بهائي ميفروشد و امکان لذت بردن مردي را در مقابل پول فراهم ميآورد. آيا تو با اين سن و سال ،با اين تحصيالت ،با اين همه مطالعه و تجربه ،از يک روسپي انتظار ديگري داشتي؟ گفتم هم آري و هم نه! گفت چيزي نمانده از اين پاسخهاي دوگانه تو ديوانه شوم .يعني چه ،هم آري و هم نه! آيا ميخواستي
دنباله در صفحة بعد
شماره - 1آيا ميدانيد کمپاني «Best Buyبست باي» در امريکا با بيش از 1050فروشگاه توانسته است رکورد فروش اپل واچ يا همان ساعت اپل را کسب کند؟ شماره - 2يک گروه از نويسندگان معروف در اتحادي ناگهاني ،عليه فروش کتابهايشان توسط آمازون شاکي شده و به وزارت دادگستري امريکا عليه اين خردهفروش پناه بردهاند.
دنباله در صفحة بعد
33
دنباله از صفحة قبل
شماره - 3روسيه چند ساعت پس از فيلتر کردن ويکي پيدياي روسي از کرده خود پشيمان شده و سايت ويکيپيديا را مجددًا باز کرد. شماره - 4اشتباه طراحان سامسونگ در طراحي قلم نوت 5باعث شده تا اعتماد مشتريان نسبت به اين فبلت کم شود و مشتريان آمريکايي در خريد اين محصول به شک بيفتند. شماره - 5آيا ميدانيد فروشگاه اينترنتي نوظهور لندني بنام Shopaکه توانسته بود 6.9ميليون پوند سرمايه را به خود جلب کند ،کرکرههاي خود را پايين کشيد و براي هميشه تعطيل شد. شماره - 6مقامات شهري ريودوژانيروي برزيل سرويس آنالين تاکسي Uberرا غيرقانوني اعالم کردند. شهردار بايد ظرف 15روز اين تصميم را به اجرا بگذارد. شماره - 7آمازون سرويس جديد دليوري غذا را براي اولين بار مورد آزمايش قرارداد .فع ً ال اين سرويس براي کارکنان خود در سياتل راهاندازي شده و اگر موفق شود آن را در سراسر امريکا و شايد جهان گسترش دهد. شماره - 8سقوط ارزش سهام کمپاني «عليبابا» باعث واکنش مدير اجرايي (دانيل ژانگ) شد و وي خطاب به سهامداران گفت« ،نگران نباشيد! عليبابا با درآمد ساالنه 76 ميليارد دالر بزرگترين سايت تجارت الکترونيک در جهان را دارد( ».آمازون لقب بزرگترين خردهفروش اينترنت جهان را يدک ميکشد و عليبابا عمدهفروشي ميکند). شماره - 9نسخه جديد مايکروسافت آفيس 22 سپتامبر عرضه ميشود. شماره - 10اسنپ چت ،مدير مالي جديدي بنام «دريو وولرو» را به استخدام درآورد.
September 2015 شهريور 1394
عضويت در رايزآپ
در اين تارنما يک شناسه جديد تنها توسط کساني که کد دعوت را از کاربران فعلي ،يا مشارکتکنندگان در پروژهي امنيت ديجيتال دريافت نموده باشند ،ثبت و ايجاد خواهد شد .با اين کار تا حد زيادي از ورود سودجويان و کساني خارج از حلقهي فعاالن مدني هستند ،جلوگيري خواهد شد. براي ايجاد شناسه ايميلي رايزآپ ميتوان يکي از سه روش زير را دنبال کرد: 1ـ افراد يا نهادها توسط دو عضو داراي شناسه رايزآپ دعوت به عضويت ميشوند .اين روش نيازمند آن است که هر يک از دو نفر براي شما يک کد جداگانه دعوت ارسال کنند. 2ـ درخواست ايجاد شناسه را بهصورت مستقيم به تيم رايزآپ بفرستيد .توجه داشته باشيد که رايزآپ با اتکا به هداياي نقدي ،عالقه و خيرخواهي افراد داوطلب مديريت ميشود .پس اين روش دريافت شناسه به صبر و شکيبايي نياز دارد. 3ـ به شرکتکنندگان در جلسات آموزشي رايزآپ کدهاي دعوت داده خواهد شد .اين کدها بهصورت نسخههاي چاپي و همراه با مجموعه ابزار امنيتي در اختيار متقاضيان قرار ميگيرد.
هارد درايو 16ترابايتي سامسونگ رونمايي شد
رايزآپ امنترين ارائهدهنده ايميل
ديرزماني است که نقش پستچيها و خدمات شرکتهايي که حضور نمايندگانشان در درب منازل به معناي کسب خبر از دوستان و آشنايان بود ،کمرنگ شده است .همانگونه که چاپارها بيسر و صدا وارد زندگي اجتماعي مردم دنيا شدند ،به تدريج در کمتر از دو دهه اخير ميدان را به رقيب امروزيتر خود سپردند. ايميل (رايانامه) بهسرعت و تا حدودي کم هياهو وارد زندگي شخصي و اجتماعي مردم شده اما ادامه کارش چندان بي سروصدا نيست .اخبار سرقت صندوقهاي رمز ايميل کاربران ،دسترسيهاي غيرمجاز به کلمههاي عبور ،يا سرکشي دولتها به محتواي تبادل شده بين کاربران به يکي از بحثهاي داغ سالهاي اخير بدل شده است. بهموازات گسترش کاربرد ايميل و توسعه امکانات اين نوع خدمات ،موضوع مربوط به امنيت کاربري و ايمنسازي اين نوع خدمات مورد توجه متخصصين و کاربران قرار گرفته است .در چند سال اخير خدمات متنوعي از رمزگذاري محتواي ايميلها ،ايمنسازي خدمات و پيشگيري از دسترسيهاي غيرمجاز به محتواي ايميلها گسترش زيادي يافته است. امروزه در اين زمينه عالوه بر خدمات تجاري ،تعدادي از گروهها نيز به ارائه خدمات رايگان ميپردازند .اغلب اين گروهها با حمايتهاي شهروندان و گروههاي عالقهمند به مسائل اجتماعي ايجاد شده و به کار خود ادامه ميدهند. خدمات ايميل ايمن «رايزآپ» يکي از اينها است.
رايزآپ چيست؟
رايزآپ بهواسط ه فعاليتهاي گروهي به بهرهبرداري رسيده است و خود را وقف فراهم کردن خدمات ميزباني وب ،ميزباني بحثهاي گروههاي مجازي و خدمات ايميل براي فعاالن و سازمانهايي که متعهد به عدالت اجتماعي و سياسياند کردهاند .از آنجايي که خدمات آنها رايگان است ،در مقايسه با خدمات ديگر شرکتهاي تجاري و غير ايمن ،فضاي ذخيره کوچکتري در اختيار ميگذارد ،اما امنيت شما تضمينشده است.
شرکت سامسونگ به تازگي از هارد درايوي با ظرفيت 16ترابايت رونمايي کرد که قابليت ذخيره دو سال فيلم سينمايي را دارد. اين هارد درايو( )PM1633aنام دارد و داراي ظرفيت اسمي 16ترابايت و ظرفيت قابل استفاده 15.36ترابايت است .پيش از اين شرکتهاي سيگِيت و اچجياستي نيز به ترتيب از هارد درايوهايي با ظرفيت 8و 10ترابايتي رونمايي کرده بودند. اگر حجم يک فيلم دو ساعته معمولي را 1.5گيگابايت در نظر بگيريم ،اين هارد درايو قادر است 10240فيلم دو ساعته معادل 853روز يا دو سال و چهار ماه را در خود ذخيره کند! اگر طرفدار فيلمهاي اچدي ( )HDباشيد ،ميدانيد يک فيلم اچدي دو ساعته حدود 4.5گيگابايت حجم دارد و اين هارد درايو تقريبا 3143فيلم معادل 248روز را براي شما ذخيره خواهد کرد. البته ناگفته نماند که 3.8ميليون فايل موسيقي 4 مگابايتي هم در آن به راحتي جاي ميگيرند. البته ارقام فوق کامال دقيق نيستند ،چرا که همواره
بخشي از حافظه توسط برخي نرمافزارها به طور اتوماتيک اشغال ميشود و حتي سيستم عاملهاي مختلف هم حجمهاي مختلفي از محصوالت يک شرکت توليدکننده را مورد بهرهبرداري قرار ميدهند. شرکت سامسونگ از انباشته کردن سلولهاي فلش روي يکديگر ،عالوه بر افزايش حافظه هارد درايو ،آن را از بعد طولي هم بزرگتر کرده است .همچنين استفاده از طبيعت حالت جامد ،آن را از ساير هارد درايوهاي مولتي ترابايتي، گرانتر کرده است .هرچند هنوز بسياري از متقاضيان توانايي خريد آن را ندارند و قيمتي در حدود هزاران دالر دارد ،ولي مانند ساير محصوالت تکنولوژي ،باالخره با افت قيمت همراه خواهد بود.
محدوديت 140حرفي پيغامهاي مستقيم در توييتر حذف شد
وبالگ رسمي توئيتر اعالم کرده ا ست که محد و د يت 140حرف را از بخش پيغام مستقيمDirect M e s s a g e برداشته است. در اين پيام چنين آمده است، «در حالي که توئيتر يک تجربه جمعي است ،پيغام مستقيم به شما اجازه ميدهد که در خصوص اخبار ،جنبشها ،و مراسمي که در تويتر در خصوص آن صحبت ميشود، گفتگوهاي خصوصي داشته باشد .هر کدام از صدها ميليون توئيتي که در طول يک روز در تويتر منتشر ميشود به شما اين اجازه را ميدهد که که در خصوص اتفاقاتي که در دنياي شما ميافتاد گفتگو کنيد .به همين دليل ما تغييراتي را در بخش پيغام مستقيم ايجاد کرديم .اين تغيير يک قدم بزرگ در قويتر و مفرحتر کردن بخش خصوصي توئيتر است». البته اين برداشتن محدوديت حروف از 140به معناي نامحدود شدن آن نيست بلکه محدوديت تعداد حروف در يک پيغام خصوصي به ده هزار حرف در توئيتر بدل شده است. اين در حالي است که محدوديت حروف در يک پيغام خصوصي در فيس بوک بيست هزار حرف است. در ژانويه گذشته توئيتر قابليت فرستادن پيغام گروهي را به بخش پيغام مستقيم خود اضافه کرده بود .همينطور به افراد اجازه ميداد که براي هر کاربر ديگر -حتي اگر دنبالکننده آنان هم نباشند -پيام خصوصي بفرستند. به نظر ميرسد اين تغييرات عمده در توئيتر قرار است کمکي باشد به مشکل اصلي تويتر در جذب مخاطب بيشتر -و عامتر -در عرصه رسانههاي اجتماعي .با آنکه تويتر در ماه چيزي نزديک به بيش از سيصد ميليون کاربر فعال دارد ،اما اين تقريبا يک چهارم کاربرهاي فيس بوک است .يافتن کاربر بيشتر به معناي سود بيشتر از تبليغات و در نتيجه رضايت سرمايهگذاران و سهامداران تويتر در بازار بورس است .سرويسهاي چت ديگر مثل واتساپ يا وايبر يا سيستم آي مسج اپل هم رقيبان جدي براي تويتر به حساب ميآيند.
33
دنباله از صفحة قبل در آغوش روسپي فرو روي و به اوج لذت برسي؟ گفتم آري در صورتي که او هم همين را ميخواست! گفت نميفهمم ،کار تو چه ربطي به او دارد؟ تو انتظار داري يک روسپي در زمان همآغوشي با مشتري خود مانند آميزش يک زن و شوهر به همان درجه از لذت برسد؟ اگر چنين فکر ميکني اشتباه است .اگر شنيدهاي روسپيها در زمان آميزش ،خود را خواهان و مشتاق نشان ميدهند ،چنين نيست .روسپي بدبخت براي آنکه هرچه زودتر از زير هيکل سنگين مرد هرزه بيرون بيايد، راه نجاتي ميجويد و آن راه چيزي نيست جز اينکه خود را مشتاق نشان دهد ،وانمود کند که آن مرد تنها مردي است که واقعأ مرد است و اين کار را از همه مردهاي عالم بهتر انجام ميدهد! آن وقت است که اين رفتار موجب ميشود تا آن مرد ،هرچه زودتر به لحظه آخر برسد .آخ که اگر جرات و قدرت داشتم دلم ميخواست دشنهاي در زير بالش خود مخفي کرده و آن زمان که مردک از خود بي خود ميشد و صداهاي عجيب غريب از حلقومش به گوش ميرسيد ،دشنه را از زير بالش بيرون آورده در پهلويش فرو ميکردم .آن وقت از تغيير سريع قيافهاي در اوج لذت ،به زخم خوردهاي در حال مرگ را نظارهگر بوده و لذت ميبردم. باور کن بسياري از اين اراذل ،متاهل هستند! وقتي ميپرسي چرا با داشتن همسر ،آغوش يک روسپي را طلب کردهاي ،هزار راست و دروغ سر هم ميکنند. داستانهاي تکراري و کهنه شدهاي که :گول خوردم، کار از کار گذشت حامله شد و مجبور شدم با او ازدواج کنم! زن خوبي است اما با يکديگر تفاهم نداريم .از همان اول دوستش نداشتم و بنا بر پافشاري والدينم با او ازدواج کردم .زنم به من خيانت ميکند و من هم به اين وسيله تالفي ميکنم .راه و رسم اين کار را بلد نيست و هر گاه با او به بستر ميروم گويي با مردهاي که نفس ميکشد هماغوش شدهام .آن قدر از اين دليلهاي مسخره بيان ميکنند که طرف خسته ميشود و در دل ميگويد به جهنم ،هر کاري ميخواهي بکن. ايزابل در ادامه گفت ،داريوش من هنوز تو را نميشناسم و نميدانم از چه قماشي هستي .ميبينم و حس ميکنم تفاوتهايي با ديگران داري .يا اينکه بسيار خويشتندار هستي .مردهاي ديگر يک دقيقهاش را نيز از دست نميدهند .آن وقت تو دو شب است مرا در کنار داري و هنوز اجازه ندادهاي بيايم و اتاقت را ببينم! داريوش بگو که هستي و از جان من چه ميخواهي؟ آيا ماموري هستي که به دنبال مقصود خاصي ميگردي و اين وقت گذراني با من در اصل يک نوع کار و ماموريت است؟ از اين سخن خندهام گرفت و گفتم ايزابل ،تو که پيشتر برايم گفتهاي پدر و شوهرت مردهاي خوبي بودهاند ،پس با مرد خوب هم سر و کار داشتهاي .آيا آنها هم از جنس همان مردهاي هرزه بودهاند؟ گفت نه ،نبودند .اما در مقابل زن ،منظور زن خودشان ،ضعيف و بيطاقت بوده و آن زمان که وقت رفتن به تختخواب و انجام عمل زناشويي بود ،لحظهاي درنگ نميکردند. اما تو با آنها هم تفاوت داري! تو را به خدا بگو چه ميخواهي؟ گفتم ،زني زيبا ،خوش اندام ،خوش صحبت و مبادي آداب که پيدا کردهام و اينک در اين ليموزين شيک و در اين شهر ساحلي زيبا قرار است به کنار دريا برويم و نور نقره گون ماه که از خوش شانسي امشب در قرص کامل است ،بر سرمان بتابد .نيم ساعتي بر روي شنهاي ساحل قدم بزنيم و سپس براي خوردن شامي عاليتر از ديشب ،به رستوران مجلل ديگري نزول اجالل کنيم .يقين داشته باش من مامور نيستم و فرستاده شده از سوي کسي نيز نميباشم .معلمي هستم که عاشق جهانگردي است .از هر فرصتي براي ديدن نقاط مختلف اين جهان پهناور و زيبا استفاده ميکنم و تا کنون هيچ ماجراي عشقي در اين سفرها برايم اتفاق نيفتاده است. شايد از خوش شانسي يا بدشانسي باشد ،دوستي که چندي پيش به سرزمين شما سفر کرده بود ،افزون بر آنکه آدرس مکانهاي ديدني را به من داد ،خواست سري نيز به هتل مورد نظر بزنم .او نگفت اين هتل چه گونه جايي است .شايد چون ميدانست خاطرههاي سفر را در دفتري ثبت ميکنم ،خواسته بود چند برگ از دفترم را با عنوان «دو روز با يک روسپي» سياه کنم. با زرنگي خاصي پرسيد ،فقط دو روز؟ يعني امشب آخرين ديدار ما است؟ آيا آن چند صفحهاي که در دفتر خاطرات خود به من که ميتوانست روسپي ديگري باشد ،اختصاص دادهاي امشب پر ميشود و ديگر کاري با من نداري؟ امشب که رهسپار خانه خواهم شد ديگر بازگشتي به سوي تو نخواهد بود؟
34
September 2015 شهريور 1394
موسيقي هاي مردمي ،اولين بار با خواننده اي به نام مهوش شروع شد ،او زن درشت اندامي بود که در کافههاي خيابان اللهزار تهران خوانندگي ميکرد و به شهرت و محبوبيت عظيمي دست يافت ،اما در همان سالها بر اثر تصادف درگذشت و مراسم تشييع جنازه او پر ازدحامترين تشييع جنازهاي بود که تا آن تاريخ در تهران انجام ميگرفت. بعد از او خوانندگان خاکي ديگري مانند آفت و آغاسي به شهرت رسيدند ،اما برجستهترين خواننده مردمي اين دوره زني بود به نام سوسن ،با صدايي زنگدار و صميمي که در سال ،1347زندگي هنري او شکفته شد و در اندک مدتي به اوج شهرت و موفقيت رسيد. از نظر فني ،صداي سوسن قابل توجه نبود و وسعت کافي نداشت ،اما همين صداي کمدامنه ،تازگي و جاذبه ويژهاي داشت که نه تنها تودههاي کم درآمد و عوام را جلب مي کرد ،بلکه بسياري از روشنفکران و افراد تحصيلکرده و طبقات مرفه اجتماع نيز از ستايشگران ترانههاي او بودند. براي نخستين بار محمدعلي سپانلو ،شاعر معروف و نوپرداز آن روزگار ،نام سوسن را در يکي از اشعار خود مطرح کرد و از «آواز آن سوسن زخمدار لگدمال»، سخن گفت و جامعه روشنفکري را متوجه خوانندهاي کرد که فضاي ايران را تسخير کرده بود. منصور اوجي ديگر شاعر نوپرداز و مطرح آن زمان ،شعر مشهور« :اين سوسن است که ميخواند» را سرود و عباس پهلوان سردبير مجله فردوسي، تصوير سوسن را همراه با عنوان شعر «اوجي» بر روي جلد مجله فردوسي ،نشريه روشنفکران آن زمان چاپ کرد. اين شعر پرمحتوا و زيبا ،به علت دارا بودن نقطه نظرهاي سياسي و اجتماعي و پيوند اين نظريات با جادوي نام سوسن ،شهرت بسيار يافت و مانند شعر «زمستان» ،اثر فناناپذير مهدي اخوان ثالث ،با استقبال کم مانندي رو به رو شد :به قسمتي از اين قطعه برگرفته از کتاب« :اين سوسن است که مي خواند» توجه کنيم:
بيژن ترقي -پرويز ياحقي مرضيه
دوستت دارم ـ سوسن
دهه 1340خورشيدي ،دوران رشد و شکوفايي موسيقي ايران بود و بر اثر توجه دولت و سرمايهگذاري هاي بيدريغي که در راه گسترش فرهنگ و هنر صورت مي گرفت ،فعاليتهاي ثمربخشي براي توليد انواع موسيقي در دست انجام بود و هر کس ،با هر ذوق و سليقهاي مي توانست ،موسيقي مورد نظر خود را از دستگاههاي راديويي و تلويزيوني کشور بشنود. از يک طرف ،برنامههاي غني و پرمحتواي «گلهاي جاويدان»« ،گلهاي رنگارنگ»« ،گلهاي صحرايي»« ،برگ سبز» و «يک شاخه گل» وجود داشت که برجستهترين هنرمندان و استادان بزرگ شعر و موسيقي ،هر رو به آفرينشهاي بديع و اصيل موسيقي ايراني دست مييافتند و از طرف ديگر ،موسيقي هاي پاپ ،با نوآوريهاي خود، توجه جوانان و نوجوانان را که طالب جنبش و حرکت و پويايي بودند ،به خود جلب مينمود. آهنگهاي محلي و ترانههاي مخصوص کودکان و هم چنين آوازهاي مذهبي و مناجاتها و آثار کالسيک اروپايي هم به حد کافي از امواج راديويي و تلويزيوني پخش مي شد و به طور کلي هنر موسيقي و ترانهسرايي ،در بستر مناسب قرار داشت و گام هاي مثبتي را در راه توسعه و تکامل طي ميکرد.
در نيمه دوم اين دهه ،موسيقي جديد و ساده اي ،با اشعار ساده و روان در ايران شکل گرفت که آن را موسيقي مردمي يا ترانههاي کوچه و بازار ،يا آهنگهاي ساز و ضربي يا موسيقي عاميانه يا کافهاي ميناميدند و خوانندگاني که اين آثار را اجرا ميکردند ،به خوانندگان خاکي شهرت يافتند. در آغاز اين نوع موسيقي ،طرف توجه طبقات فقير و فرودست جامعه بود ،اما به تدريج بسياري از ديگر طبقات اجتماع مانند نويسندگان ،شعرا ،معلمان و به طور کلي اغلب روشنفکران ،از دوستداران اين موسيقي شدند.
اتراقگاه ما را جارو کنيد اين سوسن است که ميآيد جارو کنيد ،جارو کنيد اين سوسن است که ميخواند شبهاي اضطراب را بر درههاي برف زير هزار خنجر اين سوسن است که ميخواند اين سوسن است.
نام اصلي سوسن ،گلاندام طاهرخاني بود .او در قصر شيرين به دنيا آمد و در شش سالگي پدر و مادر خود را از دست داد و عمهاش نگهداري او را به عهده گرفت .کار خوانندگي را از کافه هاي الله زار و راديو نيروي هوايي آغاز کرد و به علت ويژگيهاي مطلوبي که در صداي او بود ،پس از مدت کوتاهي ،محبوبترين خواننده اللهزاري شد.
34
مردم طالب آواهاي جديد و متفاوت و آهنگ ها و اشعار ساده و عاميانه بودند و ترانههاي سوسن اين انتظار را برآورده مي کرد .به نوشته «کيهان لندن» ،کار بزرگ سوسن در آن روزها ،باز کردن پاي طبقات درس خوانده و باالي جامعه به کافههاي ساز و ضربي بود ،به طوري که کاباره «افق طاليي» که مشتريانش را هميشه کاله مخمليها تشکيل ميدادند ،شاهد حضور چهره هاي از خارج برگشته و پزشکان و مهندسين و استادان دانشگاه شد. در واقع سوسن طبقه برگزيده ايران را با آهنگهاي الله زاري آشتي داد و صفحات آواز او مانند« :دوستت دارم»« ،نمي شه»« ،پرستو» و «مي بخور منبر بسوزان» ،در زمره محبوب ترين و پرفروش ترين آثار موسيقي شد و فروش صفحات آوازهاي او به رقم باور نکردني دو ميليون رسيد. ترانه «دوستت دارم ميدوني که اين کار دله» در دستگاه شور است و با شعري شکسته و نزديک به زبان محاورهاي اجرا گرديد و در اندک مدتي بر جانها و دلهاي مردم نشست و بر لبها مترنم شد. سوسن زني ساده و فروتن و با شخصيت بود .او گرچه سواد خواندن و نوشتن نداشت ،اما در پرتو هوش و حافظه قوي خود ،اشعار ترانهها را به راحتي به خاطر ميسپرد .او انسان پاکباز و خيري بود و همه درآمد سرشار خود را در راه کمک به نيازمندان و احداث درمانگاه در شهر زادگاه خويش صرف کرد و منش و کردار او تا حدود زيادي ،قمرالملوک وزيري را به ياد ميآورد. سرانجام اين هنرمند محبوب در سال ،1383در نهايت درماندگي و دشواري ،در کاليفرنيا درگذشت .سوسن بيش از 240ترانه خواند و روزي که مرد 62سال داشت.
دوستت دارم
خواننده :سوسن آهنگ :رياحي سراينده :مهموري
دوست دارم ميدوني که اين کار دله گناه من نيست تقصير دله ()2 عشق تو ديوونم کرده ،بي آشيونم کرده نام تو نازنينم ورد زبونم کرده عشق تو نازنينم شبگرد کوچههام کرد ()2 تو ميدوني فدات شم نازت باهام چهها کرد ()2 اين بازي زمونس آخه منم جوونم همه ميگن ديوونهس اينو خودم مي دونم ()2 همه ميدونن که عاشقي کار دله گناه من نيست تقصير دله ()2 عشق تو ديوونم کرده بي آشيونم کرده نام تو نازنينم ورد زبونم کرد ناز تو نازنينم شبگرد کوچههام کرد ()2 تو ميدوني فدات شم نازت باهام چهها کرد ()2 عشق تو ديونم کرده بي آشيونم کرده اين بازي زمونهس آخه منم جوونم همه ميگن ديوونهس اينو خودم ميدونم ()2 همه ميدونن که عاشقي کار دله گناه من نيست تقصير دله ()2
35
نيمه شبانه
September 2015 شهريور 1394
من بدهکار بود ولي به جاش دو سه تا نامه از مراکز اسالمي شهر آمده که تقاضاي صدقه کردهاند .بيا و درستش کن.... نامهها را در کيسه زباله ميريزم و وقتي ميخواهم در بياورم کيسه زباله پاره ميشود و همه چيز روي زمين ميريزد. عيال با اشاره به الزانيا در کيسه زباله با خوشحالي ميگويد :ببين ،سس گوجه فرنگياش نسوخته بود! آخر شب جلوي کامپيوتر مينشينم و ايميل رفيقي را باز ميکنم که يا ايميلهاي خودت را برايت پس ميفرستد يا عکسالعملهاي ايميلياش شش يا هفت سال طول ميکشد. برايم نطق احمدينژاد در سازمان ملل را فرستاده!!! ...بيا و درستش کن... کامنت نگذاريد.....
پهناي اينترنت
مهندس غالمرضا شيدايي عضو هيات مديره شرکت مخابرات تهران و مسئول روابط عمومي آن گفته است« ،در يک سال اخير بيش از مجموع 10سال گذشته به پهناي باند اينترنت اين شرکت اضافه شده است ».وي اين نکته را در ديدار با خبرنگاران و صاحبان رسانههاي عمومي عنوان کرد. هيچ کس از ميان جمعيت فرياد نزد« ،دم روحاني گرم!» و يک نفر پرسيد« ،حاج آقا ،اگر حرف شما درست باشد پس چرا سرعت اينترنت ما کم شده؟!» مهندس شيدايي با قيافه حق به جانبي جواب داد« ،اينترنت مثل لوله آب است ،وقتي گشادتر ميشود از سرعت عبور آب کاسته ميشود!»
مسابقه و مذاکرات
آقاي حسن روحاني ميگويد اين مذاکرات با غربيها انگار يک مسابقه فوتبال بود که ما در آن با نتيجه 3بر 2 از زمين بيرون آمديم! ي نيست بپرسد :حسن آقا ،اگر مسابقه 3بر 2شده يک پس چرا به وقت اضافي کشيده شده؟!
گزارش ويژه
خبرنگار مخصوص ما در عراق خبر داد که توانسته با يکي از رهبران جنگجوي گروه «داعش» (مخفف دولت اسالمي عراق و شام) که اهل مصاحبه مطبوعاتي نيست، مصاحبهاي کوتاه داشته باشد .او ميگويد از اين جنگجوي اسالمي که نگفت سني است يا شيعه پرسيدم :چطور شد که شما يک شبه از زيرزمين سر در آورديد؟ او جواب داد« ،تخمش را جورج بوش کاشت و حاال سبز شدهايم .زمين اينجا خشک است و کمي طول م جوانه بزند .اميدواريم تا مرقد امام رضا ميکشد که تخ در مشهد ريشه بدوانيم و کار را تمام کنيم». خبرنگار ما پرسيد« ،ميزان پيشروي شما چقدر است؟» جواب داد« ،تقريبا دو سوم عراق زير صندلهاي ماست و به زودي بعد از تصرف کامل عراق براي خوردن شام به شام يعني سوريه ميرويم». خبرنگار ما پرسيد« ،چطور ميتوانيد مردم شهرها و دهات را طرفدار خودتان بکنيد و از کمک مادي معنوي و نظامي آنها استفاده کنيد؟» او جواب داد« ،دادن چند قول ساده بسيار موثر است. به آنها ميگوييم اگر ما سر کار بياييم برق را مجاني ميکنيم ،آب را مجاني ميکنيم ،اتوبوس را مجاني ميکنيم، توي دهن دولتها ميزنيم! و همينجور ملت گله گله به طرف ما ميآيند و به ما کمک ميکنند»...
نوشتههاي «فيس بوکي»
امشب از اون شبهاي گند و مزخرفه .در هواي شرجي و گرم ماه آگست هستيم .هوا پر از پشههاي سمج خونآشام است .شام نداشتيم چون عيال الزانيا را سوزاند؛ آنهم آنقدر بد که گربهمان هم نتوانست به آن لب بزند و صاف رفت توي سطل آشغال .خدا کند حداقل آشغاليها ببرند و سر به نيستش کنند. خانم زنگ زد به پيتزا فروشي ايراني سر کوچه و سفارش پيتزا داد .يارو اينقدر توش سس گوجه زده بود که قابل خوردن نبود .خانم معذرتخواهي کرد و گفت: بهش گفتم ( )easy sauceيعني سس گوجه کمتر بريز ولي طرف فکر کرد فارسي حرف ميزنم و دارم ميگم «ميريزي ساس» و طرف هم يک سطل سس گوجه زده بود به پيتزا .تمام شب ترش کرديم و آروغ با طعم گوجه زديم .گربه بيچاره هم گشنه رفت بخوابه. از غذا برويم به مسائل بعد از غذا .توالت گيرکرده و فعال حدود هشت تا سيفون معوق داريم تا فردا لولهکش بياد .بوي توالت با پنير پيتزا قاطي شده و جاتون حسابي خالي. امروز منتظر يک چک چاق و چله از رفيقي بودم که به
در آن جهان
ميگويند که در جهان باقي ،در بهشت ،در رودخانهها و جويها شراب جاريست که مومنين بنوشند و صفا کنند .من ميگم شرابي با اين حجم که رودها را پر کند احتماال از اين شرابهاي ارزان قيمت بشکهاي است که روز بعد به آدم سردرد ميدهد .نه آقا ما نخواستيم....
آگهي تجاري
کالسهاي آموزشي ـ آيا شما از افسردگي و به قول معروف ديپرشن رنج ميبريد؟ ـ آيا در زندگي شکست خوردهايد و کامال از اوضاع خود نااميد هستيد؟ ـ آيا بيشتر از ده جلسه پاي سخنان امام جمعه مسجد خود نشستهايد؟ ـ آيا به جاي شنيدن موسيقي و رقصيدن ،صداي ناله و ضجه و عزاداري را ترجيح ميدهيد؟ ـ آيا به تازگي ميل زيادي به شهادت و جهاد پيدا کردهايد؟ ـ آيا به تازگي ميل زيادي به کشتن مردم بيگناه و ناشناس پيدا کردهايد؟ ـ آيا آلبوم آهنگهاي رپ شما را کسي نخريده و از مردم جهان عصباني هستيد؟ ـ آيا ناتواني جنسي داريد و فکر ميکنيد با رفتن به جهان باقي قوه مردانگي خود را باز خواهيد يافت؟ ـ آيا ترجيح ميدهيد به جاي زيارت قبور امامان ،به سوريه و عراق برويد و به گروههاي تندگراي اسالمي بپيونديد؟ آيا مشکل ويزاي اقامت داريد؟ آيا فکر ميکنيد حقوق ماهانه کشورهاي غربي براي شماکافي نيست؟ آيا دوست دختر بلوند غربي شما به علت اينکه هر روزدوش نميگيريد و فقط وضو ميگيريد و يک چهارم بدن خود را تميز ميکنيد شما را ترک کرده است؟ اگر شما در وضعيت و شرايط باال هستيد براي نجات خود و خانواده خود در کالسهاي «ضد تندگرائي» و «ضد راديکاليسم» موسسه ما شرکت کنيد و با يک هزينه کم ثبت نام ،جان خود و جان هزاران نفر را نجات داده و به دنياي پر از صلح و صفا برگرديد! همين امروز با ما تماس بگيريد.
نکته
فقط يک ايراني ميتونه با بوق ماشين هم سالم کنه، هم خداحافظي ،هم فحش بده و هم تشکر کنه!... نامه يک بسيجي به روزنامه «کيهان» امروز رفتم ماست بخرم ،گرون نشده بود! خواهشمندم مسئولين رسيدگي کنند.
نکته
آيا ميدانستيد که اگر گفتن کلمه «دشمن» در نطقهاي آيتاهلل خامنهاي ممنوع ميشد ،اين بابا ديگر حرفي براي گفتن نداشت و خطبههايش را قطع ميکرد؟
افکار عميق
اگر حضرت نوح سوسک و مورچه را به کشتي خود سوار نميکرد ،امروز اين شرکتهاي pest controlيا سمپاشي حشرات اصال مشتري نداشتند!
خدا و کامپيوتر و اينترنت
*چرا خدا به جاي فرستادن 124هزار پيامبر يک «توييت» خشک و خالي براي اهالي کره زمين نفرستاد؟ * آيا اين درست است که خدا آدم را از بهشت بيرون کرد ،چون او داشت عکسهاي لختي حوا را روي صفحه کامپيوترش تماشا ميکرد و خدا مچ او را گرفت؟ * وقتي به درگاه خدا دعا ميکني و دعايت برآورده نميشود درست مثل اين است که کسي ايميلهاي تو را باز نکند و نخواند .خيلي حالت گرفته ميشود. *آيا عزراييل دکمه deleteخدا براي حذف اشتباهات و ناخواستهها است؟ *چرا خدا براي مذهبهاي اصلياش ،مبلغان يهودي و مسيحي و مسلمان را مجبور نميکرد که پايين صفحه «فيسبوک» شان آمار مراجعه کننده تعداد «اليک» را بگذارند؟ تا مردم ببينند کدام دين با حالتر است؟ * اگر من خدا بودم به حضرت نوح يک «جي پي اس» ميدادم تا اين همه حيوانات بدبخت جانشان در طوفان تلف نشود و او بتواند طوفان را دور بزند. *اگر من خدا بودم به ابراهيم ايميل ميزدم که به جاي ساختن خانه خدا در صحراي خشک عربستان آن را در سواحل جزاير کارائيب بسازد تا زائران کمي بيشتر حال کنند. *اگر من خدا بودم فيلم قصد کشت فرزند ابراهيم را ميگذاشتم توي «يوتيوب» تا مردم حق انتخاب بين مذهب و بيمذهبي را داشته باشند. اگر کسي سئوالي در اين زمينهها دارد مستقيما با ايميل خدا به آدرس God@gmail.Comتماس بگيرد و مزاحم وقت من نشود...
نقد شعر و ادبيات
خانمي به نام مهرانگيز رساپور شعري با عنوان «روياي خار» نوشته است. رطوبت زن صحرا خورشيد آتشزا اما زبان زن مرطوب ميليسد روياي خار را شکوفه ميشکفد در سر پنجهاش روياي خاک را چشم ميزند روياي خشک خردترين برگ بر شاخه ميپرد زن گم ميشود در جنگل کامال مشخص است که شاعر اين شعر را در زماني که «پريود» يا «دوران قاعدگي» را ميگذرانده ،نوشته است. احتماال کلمه «صحرا» در اين شعر بايد نماد «نوار بهداشتي» که براي خشکي رطوبت استفاده ميشود باشد .مشخص است که شاعر اين شعر را زماني که بسيار تشنه بوده يا داشته بستني ميليسيده سروده است .گم شدن در جنگل هم بايد تداعي اين باشد که شخصي براي خريد لوازم زنانه به جنگل سوپر مارکت رفته تا آن خشک کننده بخصوص را بخرد .به هر حال شعري است که هم ميتواند فمينيستي باشد و هم شعري اروتيک. به اميد شعرهاي بهتر از اين شاعر که در روزهايي سروده شده باشد که تقويم ايشان عالمت ضربدر قرمز نخورده يا چند روز باران نيامده باشد.
نيروي کار عظيم
آيا ميدانستيد که بزرگترين نيروي کارگري دنيا کدام است؟ اين نيروي کارگري زنبورها هستند .حدود يک و نيم بيليون زنبور روز و شب مشغول کار هستند تا عسل توليد کنند و بشر مصرف کند .اين يک و نيم بيليون زنبور حقوق و مزايا و مرخصي ندارند و هيچ جنبش کارگري تاکنون از حقوق آنها دفاع نکرده و براي آنها اعتصاب تشکيل نداده است.
بخش ادبيات
در سوگ انقالب اسالمي ايران کار دل عشق به زيبائي است و ما عاشق زشتي شديم و دروغ زيبائي چون ديوي بود که در چادر حجابت آمد راه را برگرديم احتماال به غلط آمدهايم چون رانندهاي بي احتياط جلوي ما پيچيد و ما از اين جاده تاريک آويزان پرتگاه شديم حال اگر برگرديم
35
راه بازگشت را چگونه بيابيم؟ جاده از هر دو سو تاريک و خاموش است... اسطورهها در چهارچوب تکنولوژي وقتي رستم فهميد رودابه دارد با رومئوي ايتاليايي در «چت روم» حال ميکند ،براي تالفي و انتقامجويي به اتاق چت ژوليت رفت! *** يکي از منتقدين سايت «گوگل مترجم» چند ترجمه فارسي جمالت انگليسي را براي ابوالقاسم فردوسي فرستاد .فردوسي در قبرش چرخيد و گفت: ي را! ما را بگو که با «شاهنامه» زنده کرديم زبان پارس *** ميگويند علت اينکه رستم ميخواست اسفنديار را بکشد اين بود که اسفنديار که (خودش رويين تن بود)يک ويروس نامريي را که قابل رويت نبود در کامپيوتر رستم قرار داده بود! *** در جنگ کربال وقتي امام حسين خواست تقاضاي نيروي کمکي بکند دريافت که سيگنال تلفن همراهش قطع شده است .يزيد نامرد هم آب را قطع کرده بود و هم تلفنها را! *** ميگويند يکي از علتهايي که رستم پسرش سهراب را کشت اين بود که او روي باسنش تاتوي «اهال و سهال» عربي کوبيده بود و به پدرش نگفته بود! *** براي فرخي يزدي بسيار سادهتر بود که دست از مخالفت با حکومت بردارد و شيرينيهاي خوشمزه يزدي بفروشد اما او اين پيشنهاد را قبول نکرد! *** وقتي مجنون فهميد که والدين ليلي در قباله ازدواج يک «آي فون فايو ـ اس» را يواشکي به مبلغ مهريه اضافه کردهاند ديوانه شد و سر به بيابان گذاشت! *** علت اين که شيرين باالخره از فرهاد طالق گرفت اين بود که فرهاد کوه کن بعد از سالها تالش تيشهاش به يک سنگ طال نخورده بود! *** رستم وقتي مچ اسبش «رخش» را که داشت در اينترنت عکس اسبهاي لخت عربي را ديد ميزد گرفت او را با لگد از خانهاش بيرون کرد! *** براي آنهايي که معني اصطالح «مادر فوالدزره» را تا حال نفهميدهاند توضيح ميدهم که اين اصطالح برميگردد به کارخانههايي که زرههاي فلزي براي جنگجويان ميساختهاند و گويا کارکنانش بسيار زشت بودهاند. *** آدم و حوا به علت نداشتن قباله ازدواج نتوانستند «نوشابه خانواده» از خواروبار فروشي اسالمي محلهشان بخرند و مجبور شدند از چشمه بهشت آب خالي بنوشد. *** آيا ساعت کامپيوتر امام زمان روي تغيير اتوماتيک زمان در بهار و پاييز تنظيم شده يا زمان براي ايشان اصال مطرح نيست!
سطح معلومات
يک بسيجي حزباللهي بعد از شام نشسته بود و داشت تسبيح ميانداخت و تلويزيون تماشا ميکرد. بچهاش پرسيد :بابا مخترع تلفن کي بود؟ جواب داد: نميدونم .بچه پرسيد :تئوري داروين منظورش چيه؟ جواب داد :نميدونم .مادر بچه که داشت ظرف ميشست سر بچه داد زد و گفت ،اينقدر از بابات سئوال نکن! بسيجي در جواب گفت ،بذار سئوال کنه شايد سطح معلوماتش بره باال!
خلقت خدا
اگر من جاي خدا بودم به جاي اين همه آب توي بعضي از رودخونهها ،کوکاکوال و پپسي جاري ميکردم تا ملت حال کنند .حاال ماهيها يکخرده شنا کردن براشون سخت ميشه ولي بعدا ياد ميگيرند چه جوري توي تاريکي شنا کنند!
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
36
September 2015 شهريور 1394
کورش سليماني
K@Kourosh123.com
سيسيل بي دوميل و «ده فرمان» سيسيل بي دوميل فيلمساز آمريکايي در دوران اوليه کار خود فيلم سياه و سفيد «ده فرمان» را ساخت که آدم از ديدن بازيگري که نقش موسي را بازي ميکرد گريهاش ميگرفت و اگر خداوند ميدانست که قرار است از موسي چنين ريخت و قيافهاي بسازند ،هيچوقت او را به پيامبري مبعوث نميکرد. وقتي که سازنده فيلم پول و پله بيشتري به دست آورد و فيلمهاي رنگي در هاليوود جاي بيشتري باز کرد ،سيسيل بي دوميل تصميم به بازسازي «ده فرمان» گرفت و نقش موسي را به هنرپيشه خوش تيپ سينما «چارلتون هستون» داد .اين فيلم با دکورهاي چشمگير و جلوههاي ويژه در رده يکي از پربينندهترين فيلمهاي تاريخ سينما درآمد. اين فيلم قبل از انقالب در ايران نمايش داده شد و هوشنگ مستوفي به جاي خود سيسيل بي دوميل توي فيلم حرف ميزد و از همان ابتداي فيلم از رنج و مشقت قوم بنياسراييل که برده مصريها شده بودند ،سخن ميگفت.
36
اين فيلم همانند بسياري از فيلمهاي مذهبي ديگر ،بعد از انقالب با دوبله جديد به نمايش درآمد ،ولي اين بار از واژه «بردهها» خبري نبود ،بلکه به جاي آن از «مستضعفين» استفاده کرده بودند تا روحاهلل خميني را در رديف موسي قرار دهند که گويي او براي نجات ايرانيان مستضعف از آسمانها به زمين نازل شده و حاال اين دو نفر در زمين چه کردند ،داستان ديگري است.
معجزه کشف نشده موسي
وقتي در فيلم «ده فرمان» رامسس ،فرعون مصري به موسي گفت که ادعاي پيامبري او را از طرف خدا قبول ندارد، موسي هم عصايش را جلوي فرعون انداخت و در مقابل چشمان هاج و واج همه ،عصا به مار تبديل شد .جادوگران مصري هم اين کار را به حساب جادو و جمبل و شعبدهبازي گذاشتند و دو عصاي خود را به زمين انداختند و دو مار گردن کلفت را به رخ موسي کشيدند. موسي هم براي آنکه روي آنان را کم کند ،کاري کرد که مار خودش ،مارهاي جادوگران را يک لقمه چپ کند. البته اين صحنه در فيلم نشان داده نشد و همسر فرعون جلوي چشم پسرش را گرفت و جريان را شفاهي تعريف کرد .به هر روي موسي با لبخندي که حکايت از رو کم کردن جادوگرها ميکرد ،دم مار را گرفت و آن را دوباره به عصاي خودش تبديل کرد و فيلم هم ادامه يافت ،ولي من همهاش توي اين فکر بودم که تکليف دو مار مادر مرده که توي شکم مار موسي افتادند چي ميشه ،چونکه مار اگر يه موش هم
بخوره ،شکمش مثل زن حامله هشت ماهه بيرون ميزنه، ولي کوچکترين اثري از تغيير شکل روي مار موسي چه در معده و چه در روده يا عصاي او که دو عصاي ديگر را قورت داده بود ،ديده نميشد. چون عقلم براي پيدا کردن جواب عاقالنه و قانع کنندهاي قد نميداد ،الجرم آن را به حساب بزرگترين معجزه موسي گذاشتم.
کالسهاي تاريخ در کانون ايرانيان
از قرار معلوم کالسي براي بررسي سير تاريخ از زماني که آدميزاد به شکل ميمون بوده تا عصر کامپيوتر به بررسي و نقد گذاشته ميشود .اگر نظر مرا ميپرسيدند (نميدونم چرا هيچکس در هيچ موردي نظر مرا نميپرسد) ،با ادب ميگفتم که در مورد تاريخ ايران فقط تا سلسله قاجاريه بسنده کنند، چونکه اگر از سلطنت پهلوي حرفي به ميون بياد ،گروههاي چپ و همچنين آنهايي که طرفدار جمهوري اسالمي هستند قشقرق بزرگي به راه مياندازند و اگر از دوره بعد از انقالب چيزي گفته بشه ،سلطنتطلبان و گروههاي مخالف جمهوري اسالمي قيامتي به پا ميکنند که نگو و نپرس!
موضوع برخورد کردند. در مورد پرچم ايران هم شايد موضوع به همين منوال باشد ،آنهايي که عاقبت کار روي کار آمدن يک حکومت اسالمي را پيشبيني ميکردند و از تاريخ ايران و اسالم آگاهي داشتند ،قبل يا بعد از انقالب بار و بنه خود را بستند و با ضرر مالي ايران را ترک کردند و حاال با تاسف به آنچه که اتفاق افتاده است نگاه ميکنند. و آنهايي که حرفهاي آيتاهلل خميني را در پاريس باور کردند و شاهد اعدام و کشتهشدن هزاران نفر از همميهناني بودند که با راههاي متفاوت هدف مشترکي جز سرافرازي ايران نداشتند يا به طور کلي آنهايي که از پشت خنجر خوردند ،حاال کامأل حق دارند با ديدن پرچم جمهوري اسالمي حالت ديگري داشته باشند.
بيل کازبي و پرچم جمهوري اسالمي و شير و خورشيد
اگر نميدانيد بدانيد که بيل کازبي که حاال حدود هشتاد سال از عمر شريفش ميگذرد به عنوان يک کمدين و هنرپيشه معروف و محبوب در دل همه جا گرفت ،به خصوص که در لطيفههايش از واژههاي رکيک و جنسي و دور از ادب دوري ميجست و در فيلمهاي تلويزيونياش رل يک پدر مهربان و وفادار و پايبند به خانواده را بازي ميکرد. چشم شما روز بد نبيند که خبر کارهاي زشت بيل کازبي در مورد کلکهاي او براي سوء استفاده جنسي از زنان به رسانههاي گروهي درز پيدا کرد ،سفيدپوستها غير سياهپوستها با حيرت و تاسف از آن گذشتند ولي سياهپوستها در رسانههاي گروهي تالش بيشتري براي بيآبرو کردن بيل کازبي کردند .شايد دليل آن حس فريبخوردگي و شرمي بود که اعتبار و احترام سياهپوستها را پايين ميآورد و به همين جهت با خشم بيشتري با اين
مريض عشق ناليد يکي جوجه جاهل به حکيم چاکر شده است دچار يک درد اليم پرسيد حکيم چه باشد آن درد اليم گفتش که همون صبييه مشدی سليم
37
September 2015 1394 شهريور
37
38
September 2015 شهريور 1394
باد وحشي ميوزد بر کشتگاه خشک ما، واي ازين طوفان ،که ما را در مسير خرمن است با مني مثل نفس ،اما جدا از دسترس بين ما دشواري راهي ،که از من تا من است جستجوي خانهام را پاي افشردن چرا خانهام آنجاست آنجايي که حرفي از من است موج گرداب عطش ،دريادالن را ميبرد سنگ سرگردان ساحل ،تا ابد تردامن است.
پيشاني بلند تو را طنز بوسه داد (براي ايرج پزشکزاد) رضا مقصدي ايرج پزشکزاد ،چهرهپرداز شکوهمند طنز فاخر ادبيات داستاني ماست .او به غير از نوشتههاي ارجمند بسيار ،چه با نام خود و چه با نام «الف .پ. آشنا» ،با کتاب «داييجان ناپلئون» ،جايي ماندگار و سزاوار ،در جان داستاندوستان روزگار يافته است. اين کتاب تا اکنون به 8زبان برگردانده شده است. چندي پيش ،بيست و دومين شمار ه «دفتر هنر»، ويژه ايرج پزشکزاد ،در آمريکا منتشر شد .بيست و دو سال است «دفتر هنر» با پشتکاري ستودني، به سردبيري هنرمند ارجمند بيژن اسديپور انتشار مييابد. شعر زير را به نام او نوشتهام که برگرفته از اين ويژهنامه است .باري ،نام سربلند ايرج پزشکزاد در ذهن و زبان و حافظهي تاريخي ما با شايستگي بسيار ،ماندگار خواهد ماند. از دوردست خاطرهي باغ ،با مني! آنجا که آسمان طربناک خاک ما زيباييي شناور مهتاب و آب را بر چهرهي جوانهي ما ،نقش ميزند چون روشناي عاطفهي باغ ،با مني! مهتاب مهربان درخشان جان ما در روزگا ِر رويش زيباي ارغوان لبخند عشق بود. دريا ،سرود آبي ما را به سينه داشت. درختان صبح را صحرا ،سالم سبز ِ از واژههاي سرخوش جان تو ميشنيد. هرگاه ،آه ،در نفس ماه ميخليد مهر تو بود تو! از هر طرف به سينهي مهتاب ميچکيد. از دوردست خاطرهي باغ ،با توام! وقتي که شب ،به شاخهي شمشاد ما نشست، ديديم با خطابهي تاريک و سوگوار زيباييي زمانهي ما را سياه کرد. وين رنج ماندگار صبح درخشان شاد را آن لحظههاي ِ همرنگ آه کرد. ما شاعران ،به تعزيت باغ ارغوان گفتيم آنچه را که سرانجام درد بود. اما درين ميان آن رنج -خندهاي که سرشت ترا نوشت ما را به روزگا ِر سزاوار ،مژده داد. مهتاب و آب و آينه ديدند با ما به سرفرازيي يک عشق پايدار پيشانيي بلند ترا «طنز» ،بوسه داد.
دلم ميخواست دنيا را...
ويدا فرهودي
دلم ميخواست دنيا را فقط در عشق ميديدم و شعرم شاخهاي رقصان که بارش را نميچيدم فقط در خاطرت يادي به جا ميماند از شادي چو ميديدي نگاهم را که از آن ميتراويدم سرشکم را نميخواندي ،ره ماتم نميراندي دلم ميخواست !...حيف اما که از اندوه نوشيدم شقايق خفت بينوبت ،نماندش اندکي فرصت و من در وقت سرخايش ،عجب بيتاب رقصيدم غزل ماند و پريشاني ،مرامش را که ميداني قلم گفتام که بنگارش و من در خويش لرزيدم صدايي سرخ ميآمد ز سمت جوخه سربي به غير از آه خود اما ،از آن هنگامه نشنيدم و آن سوتر به تيرکها ،طنابي بود از سودا هراسش از گلي زيبا که مرگش را نفهميدم دلم ميخواست ميرفتم ،سبک چونان شکفتنها ولي در عنفوان گل ،به جاي خنده ناليدم! دلم ميخواست ميگفتم تمام ماجرا اما درون نطفهها چيزي به سان مرگ را ديدم
بيمار در فرقون!
هادي خرسندي
چندي پيش عکسي نقل شده بود از خبرگزاري پارسينه با عنوان «جابجائي بيمار با فرقون در بيمارستان» .تصوير ،مردي را در لباس بيمارستان نشان ميدهد که در فرقون نشسته است و مرد ديگري زحمت بردنش را ميکشد. به نظر ميرسد بيمار از بخشي به بخش ديگر بيمارستان منتقل يا شايد از بيمارستان ديگري به درمانگاه جديدي جا به جا ميشود .براي من که تازه از دو بيمارستان مجهز در لندن درآمدهام، ديدار هموطني دردمند و مريض احوال در نقالهاي که مخصوص بردن مصالح ساختماني است، شايد طعمي تلختر از آن داشت که در حال معمولي آن عکس را ميديدم .اگر اين عکس از يک کشور فقير آفريقائي آمده بود ،اينقدر غم افزا نبود که از سرزميني که گرانترين اتومبيلهاي دنيا در خيابانهايش جوالن ميدهند و در گرانترين خانههاي دنيا به گاراژ ميروند.
م .ع .ب تو را آيينهام من اي برادر که هستم ايستاده در برابر اگر گويم به مويت برگ کاهيست مرنج از من که اين از نيکخواهيست کمر ،بر رفع عيب خويش بستن تو را زيبد ،نه آيينه شکستن
خانه
اردالن سرفراز تا که ،زندانبان جانم ،کهنه جالد تن است صد بيابان بيکسي ،صد جاده غربت با من است بسکه با هردرد ،برآيينه زنگاري نشست دل دگر آيينه ،نه ،ذات سياه آهن است!
به داد من برس آقاي دکتر به ولالهه نه خشتم من نه آجر نبين که توي فرقونم عزيزم فقط يکخرده دور از جان ،مريضم خود اين فرقون به جاي آمبوالنس است که دستاورد کلي التماس است از آنجائي که من بد بوده حالم !به بخش سي.سي.يو در انتقالم نه آهک ،نه گچام ،نه شن ،نه ماسه يکي از شهروندانم خالصه منم يک شهروند صاف و ساده رمق دررفته ،مستضعف ،پياده ندارم پارتي در اين حکومت نديدم زين حکومت جز خصومت که در اين آسمان تکه پاره
بال نسبت ندارم يک ستاره نه يار حجت االسالم هستم نه با شيخان صاحب نام هستم نه توي باند رفسنجانيم من نه پشت بابک زنجانيم من نه با مصباح يزدي همنشينم نه دست جنتي در آستينم نه بر پيشانيم جاي نمازست نه بر دندان من آثار گازست نه در کوي واليت پاسبانم نه باغ رهبري را باغبانم نه پاانداز آقازادههايم نه محفل ساز آسيد مجتبايم نه پيمانکار اهل بند و بستم نه دائم عکس آقاي توي دستم نه خويشاوند الريجانيانم نه اصلن دمخور اين جانيانم نه سابق اسبق خارج نشينم نه بهر مدح رهبر در کمينم نه مثل آن سه بيچاره اسيرم نه مثل خاتمي سازش پذيرم نه اهل شستشوي اسکناسم نه کانديداي جعل و اختالسم نه درصد گير بانک و اقتصادم نه سردمدار کانون فسادم نه در بازار ،بورس کليه دارم نه در ميدان دولت رانت خوارم نه از راه چپاول ميبرم مزد نه کالشم ،نه سارق ،نه دکل دزد نه با صيغه کشان دارم ميانه نه خانم ميبرم خانه به خانه نه بر درد خماري چاره سازم نه منقل جور کن بعد از نمازم نه چون آراسته مردان ژيگول ببوسم دست شيخان بابت پول نه مأمور خريد انگليسم نه با آخوندها در لفت و ليسم نه پابندم به فال و استخاره نه سينه ميزنم پاي مناره نه اهل التماس و استغاثه نه هضمام در واليت ،آسه آسه فقط با دلخوري از بخت وارون نمودم التماس از بهر فرقون چرا چون خارج از دور نظامم که بي سهميه و بي احترامم نه خدمتکار سردار سپاهم نه از دزدان خاص بارگاهم نه از آدمخوران پاسدارم نه از جالدهاي کهنه کارم نه از قضات شرع بي شرافت نه هستم اطالعاتي ،کثافت نه با روحانيون در ارتباطم نه اهل حوزه و باب لواطم نه چون بعضي ز افراد پليسم نه مثل چند روزنامه نويسم نه کارم چاپلوسي در مجله نه مداحم در اين و آن محله نه مثل آن قلمزنهاي مزدور بساط رهبري را ميکنم جور نه صاحب منصبم در يک وزارت نه دستم باز در تاراج و غارت نه ناظر بر مزاياي سهامم نه بهره برده از سهم امامم نه الوات بسيجي پاسدارم نه خواهر زينب کاراته کارم نه با پول فلسطين ميزنم الس نه انعامم دهد محمود عباس نه کاسبکار دين و مذهبم من نه دالل مرام و مکتبم من مسلمان يا بهائي يا کليمي مسيحي يا همان گبر قديمي به يک آئين و مذهب پايبندم و يا المذهبي را ميپسندم ولي با ديگران کاري ندارم به کس اجبار و اصراري ندارم نباشم اهل تحميل عقيده کسي از من ماليمتر نديده شدم کلي در اين کشور اذيت که هستم جزو طيف اکثريت
نه در کانون از ما بهترانم نه عضو رسمي حزب خرانم گرفتار عميق فقر خويشم گذشته خط فقر از پشت و پيشم نه دنبال وصول پول نفتم آستان قدس رفتم نه سوي ِ خالصه من مريضم جان دکتر سرم سنگين ،تنم خسته ،دلم پر به درمانگاه قبلي کار شد سخت کم آمد پول اين بيمار بدبخت بله ،انداختندم توي فرقون فرستادندم اينجا با دلي خون بدان اي جان دکتر ،اي پرستار مصالح نيست اين بيچاره بيمار نه پاره آجرم ،نه شن ،نه ماسه که قبأل هم بيان کردم خالصه ولي با اينهمه ،گر جا نداريد مرا در کار «عمراني» گذاريد تليفون کرده رهبر را بگوئيد همه فاميل اکبر را بگوئيد جناب ناطق نوري بداند سليماني پيامم را بخواند که گر زحمت ،زيادي دادهام من براي الي جرز آمادهام من!
عشقبازي را تحمل بايد حافظ
گر ز دست زلف مشکينت خطايي رفت رفت ور ز هندوي شما بر ما جفايي رفت رفت برق عشق ار خرمن پشمينه پوشي سوخت سوخت جور شاه کامران گر بر گدايي رفت رفت در طريقت رنجش خاطر نباشد مي بيار هر کدورت را که بيني چون صفايي رفت رفت عشقبازي را تحمل بايد اي دل پاي دار گر ماللي بود بود و گر خطايي رفت رفت گر دلي از غمزه دلدار باري برد برد ور ميان جان و جانان ماجرايي رفت رفت از سخن چينان ماللتها پديد آمد ولي گر ميان همنشينان ناسزايي رفت رفت عيب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه پاي آزادي چه بندي گر به جايي رفت رفت
ماجرايي رفت
موالنا
مطربا اسرار ما را بازگو قصههاي جان فزا را بازگو ما دهان بربستهايم امروز از او تو حديث دلگشا را بازگو من گران گوشم بنه رخ بر رخم وعده آن خوش لقا را بازگو ماجرايي رفت جان را در الست بازگو آن ماجرا را بازگو مخزن انّا فتحنا برگشا سر جان مصطفي را بازگو مستجاب آمد دعاي عاشقان اي دعاگو آن دعا را بازگو چون صالح الدين صالح جان ماست آن صالح جانها را بازگو
کي؟
عطار
تا درين زندان فاني زندگاني باشدت کنج عزلت گير تا گنج معاني باشدت اين جهان را ترک کن تا چون گذشتي زين جهان اين جهانت گر نباشد ،آن جهاني باشدت کام و ناکام اين زمان در کام خود درهم شکن تا به کام خويش فردا کامراني باشدت روزکي چندي چو مردان صبر کن در رنج و غم تا که بعداز رنج ،گنج شايگاني باشدت روي خود را زعفراني کن به بيداري شب تا به روز حشر روي ارغواني باشدت گر به ترک عالم فاني بگويي مردوار
38
عالم باقي و ذوق جاوداني باشدت صبحدم درهاي دولتخانهها بگشادهاند عرضه کن گر آن زمان راز نهاني باشدت تا کي از بي حاصلي اي پيرمرد بچه طبع در هواي نفس مستي و گراني باشدت؟ از تن تو کي شود اين نفس سگ سيرت برون؟ تا به صورت خانه تن استخواني باشدت گر تواني کشت اين سگ را به شمشير ادب زان پس ار تو دولتي جويي ،نشاني باشدت گر بميري در ميان زندگي عطاروار چون درآيد مرگ عين زندگاني باشدت
بيتوته
احمد شاملو بيتوته کوتاهي است جهان در فاصل ه گناه و دوزخ خورشيد همچون دشنامي بر ميآيد و روز شرمساري جبران ناپذيريست آه ،پيش از آنکه در اشک غرقه شوم چيزي بگوي درختان جهل معصيتبار نياکانند و نسيم وسوسهاي است نابکار مهتاب پاييزي کفريست که جهان را ميآاليد چيزي بگوي ،پيش از آنکه در اشک غرقه شوم چيزي بگوي هر دريچه نغز بر چشمانداز عقوبتي ميگشايد عشق رطوبت چندشانگيز پلشتي است و آسمان سرپناهي تا به خاک بنشيني و بر سرنوشت خويش گريه ساز کني آه پيش از آنکه در اشک غرقه شوم چيزي بگوي هرچه باشد چشمهها از تابوت ميجوشند و سوگواران ژوليده آبروي جهانند عصمت به آينه مفروش که فاجران نيازمندترند خامش منشين خدا را پيش از آنکه در اشک غرقه شوم از عشق چيزي بگوي
اين چه خيالست و تمنا
سعدي
کاش کان دلبر عيار که من کشته اويم بار ديگر بگذشتي که کند زنده به بويم ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگويم چه کنم نيست دلي چون دل او ز آهن و رويم تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خيزم تا نفس ماندم اندر عقبش پرسم و پويم دشمن خويشتنم هر نفس از دوستي او تا چه ديد از من مسکين که ملولست ز خويم لب او بر لب من اين چه خيالست و تمنا مگر آن گه که کند کوزه گر از خاک سبويم همه بر من چه زني زخم فراق اي مه خوبان نه منم تنها کاندر خم چوگان تو گويم هر کجا صاحب حسنيست ثنا گفتم و وصفش تو چنان صاحب حسني که ندانم که چه گويم دوش ميگفت که سعدي ،غم ما هيچ ندارد مينداند که گرم سر برود دست نشويم
39
September 2015 شهريور 1394
کنسرتهاي ايراني در آتالنتا
با همکاري گروه عشاق. جمعه 9اکتبر :کانون برنامهاي نخواهد داشت (کنسرت خانم محمد خاني در شهر). يکشنبه 11اکتبر :ساعت 12ظهر ،جشن مهرگان ،پيک نيک در پارک «ايست جونز بريج». _ دست اندرکاران کنسرت ستار که قرار بود 5با عضويت خود ،کانون را حمايت کنيد. سپتامبر در آتالنتا اجرا شود اعالم کردهاند که اجراي آدرس کانون: اين کنسرت به تعويق افتاده است که تاريخ دقيق و 3146 Reps Miller Rd. محل برگزاري آن بعدأ اعالم خواهد شد. Norcross, GA 30071
_ گروه موسيقي «پالت» در جريان تور آمريکاي خود در روز 26سپتامبر سري هم به آتالنتا خواهد زد و در دانشگاه اوگلتورپ عالقمندان خود را به وجد خواهد آورد .اين گروه در شهرهاي ديگري نيز برنامه دارد که از آن جمله بايد به ميامي ،نيويورک و دي.سي اشاره کرد( .ص )17 _ کنسرت شاهين نجفي روز جمعه 2اکتبر ساعت 8شب در محل «سنتر استيج» (الفت) برگزار ميشود .او پيش از برگزاري کنسرت ،در روز اول اکتبر از ساعت 7تا 9غروب در اتاق شماره 111 ساختمان وايتهال اموري در مورد «موسيقي و ابتذال عمومي» سخنراني خواهد کرد و به پرسشهاي حاضران در اين باره پاسخ ميدهد( .ص )2 _ گروه دستان با همراهي مهديه محمدخاني روز جمعه 9اکتبر از ساعت 8شب در کليساي يونيتي نورت در آتالنتا برنامه خواهند داشت .اين گروه پيش از سفر به آتالنتا يک کنسرت نيز در روز 2اکتبر در هيوستن دارد .براي کسب اطالعات بيشتر در مورد اين کنسرتها به آگهي مندرج در همين شماره و شمارههاي آتي «پرديس» مراجعه کنيد( .ص)5
کالسهاي فلسفه «انجمن سير انديشه فلسفه آتالنتا»
«انجمن سير انديشه فلسفه آتالنتا» در ادامه کالسهاي تاريخ فلسفه خود اکنون دوران پس از رنسانس را تدريس ميکند .اين کالسها هر دو هفته يک بار در محل کانون برقرار ميشود و اجراي آن به عهده خود انجمن مزبور است .جلسات آتي آن در روزهاي 13و 27سپتامبر از ساعت 2تا 5 بعدازظهرخواهد بود.
سخنراني فرهاد دفتري در دانشگاه اموري
دکتر فرهاد دفتري محقق بزرگ شيعه اسماعيلي به همراه دکتر گردآفريد مشکينزاده در روز چهارشنبه 9سپتامبر در اتاق 208ساختمان وايتهال در دانشگاه اموري در مورد اسالم ،شيعه و نقش آن در تاريخ تمدن سخنراني خواهند کرد .ورود براي عالقمندان آزاد است ،اما براي حضور در آن بايد از طريق آدرس زير ثبتنام کرد. http://eventactions.com/ ea.aspx?ea=Rsvp
کانون ايرانيان آتالنتا
برنامههاي ماه سپتامبر و اکتبر کانون به شرح زير برگزار خواهد شد: آدينه 4سپتامبر :کانون به دليل آخر هفته طوالني برنامه نخواهد داشت. آدينه 11سپتامبر :ساعت 8شب ،بزرگداشت آقاي باقري همراه با موسيقي و شام. يکشنبه 13سپتامبر :ساعت 10:30بامداد ،شروع کالسهاي آموزش زبان فارسي کانون براي همه دورهها. جمعه 18سپتامبر :ساعت 8شب ،سخنراني آقاي لشگري وکيل دادگستري در باره حقوق شهروندان در صورت هرگونه تصادف. يکشنبه 20سپتامبر :ساعت 2بعدازظهر ،جلسه بررسي سير تاريخ (شروع تمدن در ميانرودان). شنبه 26سپتامبر :کنسرت گروه «پالت» در .SCADshow جمعه 2اکتبر :ساعت 8شب ،شب شعر و موسيقي
فراخوان برگزاري تظاهرات در آتالنتا
«انجمن ايرانيان آزاديخواه آتالنتا» در پشتيباني از تعدادي از زندانيان سياسي ايران چون بهاره هدايت ،نرگس محمدي ،اتنا فرقهداني ،كشيش يوسف ندرخاني ،بهائيان در بند ،و دگر انديشان و كنشگراني همچون رضا شهابي و مجيد توكلي ،اقدام به برگزاري تظاهراتي در دفاع از حقوق انساني و شهروندي اين زندانيان نموده و از هموطنان آزاده دعوت به عمل آورده تا ساعت 3بعدازظهر روز يکشنبه 18 اکتبر در جلوي مرکز «سي.ان.ان» گرد هم آيند. تلفن اطالعات برنامه(770) 337-8064 :
استخدام
جدول کالسيک افقي: – 1گذرگاه _ پوزش طلبيدن _ ستون بدن. – 2هديه دادن _ اشاره _ از مناصب دولتي و پرمسؤليت. – 3جنس مذکر _ هيبت و عظمت _ جامه گشاد و بلند که روي قبا ميپوشند. - 4از شاعران نوپرداز معاصر کشورمان و سراينده مجموعه شعر «هواي تازه» _ عزيز و ارجمند _ ناپدري. – 5آدرس _ سخنان نامربوط بيمار تبدار _ اقدام به کار خطرناک. – 6آه و ناله _ زيادهروي در وصف کسي يا چيزي _ سکني گزيدن. – 7واحد شمارش درخت خرما _ اسباب و لوازم خانه _ نعمت اجتماعي. – 8ورزش پايه _ لقب چند تن از رجال عهد قاجار بود _ حرف پيروزي. – 9شهر زيره و قالي _ پشيماني _ خواهر پدر. – 10رفقا و دوستان _ از اسباب فالگيري _ قطعهاي در چرخ خياطي. – 11پست و فرومايه _ پارچه صافکن _ پستي در بازي فوتبال. – 12شيرين و گوارا _ سردار دلير اشکاني که کراسوس رومي را مغلوب کرد _ واگذاشته شده و دورافتاده. – 13جاودانگي _ موجب شفاست به لطف خدا _ نشانه مصدر جعلي.
به يک نفر براي نگهداري از خانمي در خانه بطور شبانهروزي در آتالنتا احتياج ميباشد.
8730ـ )770( 984 استخدام
به يک خانم ميانسال که بتواند شبانه روز از يک خانم سالمند ايراني مقيم ايالت نورت کاروالينا در خانه وي، از او نگهداري و مواظبت کند ،نيازمنديم.
6980ـ )803( 546 استخدام آرايشگر
سالن آرايش « »Shear Impressionsدر آلفارتا به تعدادي آرايشگر با مدرک از ايالت جورجيا براي همکاري نيازمند است.
0276ـ )770( 751 دعوت به همکاري
به خانمي جهت نگهداري پدر سالمندمان و انجام کارهاي خانه در منطقه مرييتا جورجيا از روز دوشنبه تا جمعه هر هفته به مدت 8ساعت در روز نيازمنديم.
3175ـ )770( 565 9739ـ )404( 429 اجاره درSuwanee
زيرزمين يک خوابه با داشتن حمام ،اتاق پذيرايي، آشپزخانه ،اتاق الندري با ماشين لباسشويي و خشککن و در ورودي ويژه ،ماهانه 800دالر (شامل )Utilitiesاجاره داده ميشود.
1916ـ )404( 925حميد
39
جدول اصطالحات سينمايي راهنمايي
: در زير تعدادي از اصطالحات فني سينمايي (بعضي به فرانسوي!) آمده است .شما ابتدا اين اصطالحات را که در جهات مختلف در جدول قرار گرفتهاند در جدول پيدا نموده و روي آنها خط بکشيد .بعد از انجام اين کار ،تعدادي حروف خط نخورده باقي ميماند که از به دنبال هم قرار دادن اين حروف اصطالح ديگري در همين رابطه به دست ميآيد.
اصطالحات:
آرتيست _ اينسرت _ انتريک _ ميزانسن _ هايکي _ ريورس _ دکور _ اکسيون _ کامرا _ وايپ _ فوکوس _ توشات _ پالن _ پالتو _ اکسترا _ ترالي _ ديزالو _ اکتريس _ اکتور _ کلوزآپ _ پانتوميم _ دالي _ کاتاوي _ تايتل _ شات _ سوژه _ کوالژ _ مونتاژ _ گابو _ لنز _ لوت _ الکي _ سکانس _ گريم _ ساند _ مديوم النگشات _ کارتون _ ديالوگ.
– 14قطعه شعري معروف ،سروده «نيما يوشيج» _ کبوتر چاهي _ بهرهمند و کامياب. – 15پهلوان _ پلکان متحرک _ پول شکستني.
عمودي: – 1درياي باريکي ميان فرانسه و انگلستان _ از آتشافروزان _ آهنگر. – 2نام يکي از بازيگران معروف طنز تلويزيوني در ايران در مجموعههاي «زير آسمان شهر» و «اين سه نفر» _ طايفه و خاندان. – 3جاي پا _ طرف مشورت _ مرغ خانگي. – 4شير درنده _ اسبسوار _ مصيبت و گرفتاري. – 5واحد پول کرهجنوبي _ از آالت موسيقي _ يک ششم چيزي. – 6يک حرف و سه حرف _ غول بياباني _ سرباز نيروي دريايي. – 7وزن آهنگ در موسيقي _ درياچهاي در کشور سوييس _ قرآن را با قرايت درست تالوت کردن. – 8چين و شکن زلف _ اثري به قلم «خوان رامون خيمهنز» نويسنده نامدار اسپانيايي _ ضمير چند نفره. – 9پايتخت کشور جزيرهاي «مالت» _ به رنگ تيره _ ابزار و وسايل. – 10دلير و جوان _ توده ريگ _ نام قديمي رودخانه جيحون. – 11حشرات زهردار و موذي _ اندام و بلندا _ حکم و دستور. « - 12برفخانه» از ارتفاعات مهم اين استان است _ از خدايان هندو _ عاشق و شيفته. – 13مظهر شر و فساد و پليدي _ رهگذر _ شالوده و پايه. – 14آکنده _ از بازيگران توانمند سينماي جهان با نقشآفريني به ياد ماندني در فيلم «پاپيون». – 15مربي مخصوص شاهزادگان را ميگفتند _ پرندهاي لذيذ گوشت ،شبيه کبک _ شاميکباب.
40
September 2015 شهريور 1394
هستند که آمار مستقل خود را دارند. همچنين افراد ديگري جز فارغالتحصيالن همان سال دبيرستانها (مثل پشتکنکوريها) ،در کنکور شرکت ميکنند ،اما در مجموع ،تعداد دانشآموزان مقاطع مختلف تحصيلي در اين سالها به طور مداوم کاهش يافته است. به گزارش مرکز آمار ايران ،مجموع دانشآموزان دوره متوسطه در سال تحصيلي 88-87سه ميليون و 520هزار نفر بوده است ،درحالي که در سال تحصيلي ،91۱-90اين تعداد به دو ميليون و 857هزار نفر رسيده است؛ يعني حدود 18درصد کاهش .تعداد داوطلبان کنکور هم در مقايسه اين دو سال تحصيلي ،حدود 15درصد کاهش يافته است. به اين ترتيب آمار متقضيان ورود به دانشگاهها تا حدود زيادي منطبق بر آمار دانشآموزان دوره متوسطه است و کاهش تعداد دانشآموزان ،به کاهش تعداد داوطلبان منجر شده است. نتيجهاي که برخي از نهادها و گروههاي محافظهکار و مخالف دانشگاهها و تحصيالت دانشگاهي (بهخصوص براي زنان) از اين آمار ميگيرند ،اين است که جوانهاي ايراني ديگر عالقهاي به رفتن به دانشگاه ندارند .به نظر ميرسد اين نگاه حاصل تحليلي غلط است يا آرزويي است که تالش ميشود در قالب آمار ارائه عرضه شود. دليل عمده کاهش تعداد دانشآموزان کم و بيش روشن است .تا حدود سالهاي 84-83نسل متولد نيمه اول دهه ( 60سالهاي انفجار جمعيت در ايران به لطف سياستهاي جمعيتي جمهوري اسالمي) ،پشت در دانشگاهها ازدحام کرده بودند و براي پر کردن تعداد محدود صندليهاي دانشگاهي با هم رقابت ميکردند.
غول کنکور خفته است اميد رضايي نتايج کنکور سراسري دانشگاههاي دولتي ايران به زودي اعالم ميشود .نتايج آزمون دانشگاه آزاد هم معموال يک هفته بعد از نتايج دانشگاههاي دولتي اعالم خواهد شد. 46سال پس از برگزاري اولين آزمون سراسري و متمرکز ورود به دانشگاهها در ايران ،حاال خيلي چيزها تغيير کرده ،اما اصل کنکور همچنان پابرجاست. در آزمون سراسري سال 880 ،94هزار و 756نفر شرکت کردند که حدود 59درصدشان زن و 41درصدشان مرد بودند .گروه علوم تجربي با حدود 498هزار نفر شرکتکننده ،پرطرفدارترين گروه آزمايشي بود و در هر يک از گروههاي علوم رياضي و علوم انساني هم حدود 182هزار نفر امتحان دادند. تعداد شرکتکنندگان در کنکور سراسري سال 94 نسبت به سال ،93حدود 14درصد کاهش داشته است. در سال 93يک ميليون و 31هزار نفر در کنکور شرکت کرده بودند. تعداد شرکتکنندگان در کنکور در سالهاي اخير به طور مرتب کاهش يافته است .داوطلبان کنکور امسال ،بيش از 375هزار نفر کمتر از داوطلبان کنکور سال ،89يعني پنج سال پيش هستند.
پايان يک رويا
هنوز از آن روزها که بخش زيادي از داوطلبان ورود به دانشگاهها ،چند سال پشت کنکور ميماندند و دانشگاه رفتن به خودي خود يک آرزو بود ،نگذشته است .در ميان پسران متولد نيمه دوم دهه 50و نيمه اول دهه ،60زيادند کساني که نتوانستند شاخ غول کنکور را بشکنند و ناچار راهي سربازي شدند. دخترهايي هم هستند که آنقدر در صف انتظار دانشگاه ماندند تا صداهايي بلند شد که «از سن ازدواجتان گذشت» و آنها هم با همان مدرک ديپلم« ،به خانه بخت رفتند». افسانه «علي کنکوري» هنوز زنده است و ايرانيان
همچنان براي کنکور از فعل «قبول شدن» استفاده ميکنند. در کنکور امسال اما قبول شدن ديگر معنايي ندارد .از سال ،93حتي کساني که روز آزمون غايب بودهاند ،حق انتخاب رشته دارند. هنوز آمار دقيق و کاملي از ظرفيت دانشگاهها در سال 94اعالم نشده است ،اما به گفته حسين توکلي ،مشاور عالي سازمان سنجش آموزش کشور« ،گنجايش دانشگاههاي کشور يک و نيم ميليون نفر است»؛ يعني حدود 600هزار نفر بيش از شرکتکنندگان در آزمون سراسري. توکلي در مورد رشته رياضي گفته است که «در کنکور رياضي -فني امسال گنجايش دانشگاههاي کشور 250هزار نفر است اما فقط 181هزار و 499داوطلب در کنکور شرکت کردهاند». اين گذشته از انبوه پرديسهاي بينالمللي و برخي رشتهها در دانشگاههاي غيرانتفاعي است که بدون کنکور هم پذيرش ميکنند؛ همچنين دانشگاه آزاد که آزمون خودش را دارد .به اين ترتيب به نظر ميرسد کمکم زمان آن فرارسيده که غول کنکور در چراغ جادويش حبس و «علي کنکوري» فراموش شود؛ يا اينکه «علي» (که طبيعتا هم زن است هم مرد) ،بايد بزرگتر شود و پشت کنکور ارشد و دکترا بماند!
آيا ميل به دانشگاه رفتن کم شده است؟
داوطلبان ورود به دانشگاههاي دولتي در عرض پنج سال ،حدود 30درصد کاهش پيدا کردهاند .تحليل اين آمار خام اما بدون در نظر گرفتن اعداد و ارقام ديگر ،از جمله تعداد دانشآموزان در اين پنج سال ،ممکن نيست. در سرزمين آمارهاي کم و بيش عجيب و بعضا مخدوش و گاهي غيرقابل دسترس يا استناد ،دسترسي به آمار دانشآموزان به تفکيک مقطع دقيق تحصيلي چندان ساده نيست .ضمن اينکه با توجه به تغيير اساسي در سيستم آموزشي کشور از سال تحصيلي ،92-91آمارهاي احتمالي (اگر آماري اعالم شود) ،در خصوص دانشآموزان مقطع پيشدانشگاهي يا چهارم دبيرستان با سالهاي قبل از آن قابل مقايسه نيست .بخشي از داوطلبان کنکور هم فارغالتحصيالن هنرستانهاي فني و حرفهاي و کار و دانش
40
شغل مناسب ،فشردهتر از گذشته شده است .چالش فارغالتحصيالن مقطع کارشناسي بر سر تعداد اندک فرصتهاي شغلي ،ازدحام در صف ورود به دانشگاهها را به مقطع فوقليسانس (و حاال آرام آرام دکترا) کشانده است. تعداد داوطلبان آزمون کارشناسي ارشد دانشگاههاي دولتي از سال 90تا سال ،93حدود 10درصد افزايش پيدا کرده است .در مدت مشابه اين افزايش براي آزمون دکترا، بيش از 70درصد است .آماري که نشان ميدهد ميل به تحصيل دانشگاهي ن ه تنها کم نشده ،که به شکل خارج از تصوري به مقاطع باالتر انتقال يافته است.
اقتصاد کنکور و تحصيل غيراقتصادي
درحالي که تحصيالت دانشگاهي که در ايران براي دانشجويان دانشگاههاي دولتي تقريبا رايگان است و از منابع عمومي تامين ميشود و قرار است نوعي سرمايهگذاري باشد و نيروي کار متخصص براي توسعه اقتصادي و اجتماعي کشور تامين کند ،عدم ايجاد فرصت شغلي براي فارغالتحصيالن دانشگاهي ،اين چرخه را به عکس خود تبديل کرده است. افرادي که سالهاي طوالني از عمر مفيد خود را تنها به عنوان مصرفکننده ميگذرانند ،اگر از علم و تخصصشان در جاي مناسب استفاده نشود ،عمال هم اين سالها را به هدر دادهاند و نيز هر آنچه براي تحصيل آنها هزينه شده، بيفايده بوده است .همه اينها در حالي است که تحصيالت دانشگاهي به خودي خود يک اقتصاد بزرگ و غيرقابل انکار را شکل داده است.
پس از آن اما ،جمهوري اسالمي در کنترل جمعيت موفق عمل کرد و حاال اين متولدان سالهاي دهه 70به بعد هستند که وارد دانشگاه ميشوند .جوانهايي که اغلب از خانوادههايي يک يا دو فرزندي ميآيند. در عين حال ظرفيت دانشگاهها هم افزايش پيدا کرده است .به اين ترتيب نه کاهش تعداد دواطلبان و نه از بين رفتن صف انتظار دانشگاه ،ميتواند به معني کاهش ميل به تحصيالت دانشگاهي نباشد.
بيشترين آمار نشر کتاب در ايران در اختيار يک موسسه انتشار کتابهاي آمادگي براي کنکور است .در سالهاي اخير هم دانشجويان به محض اينکه وارد دانشگاه ميشوند ،براي کنکور کارشناسي ارشد برنامهريزي ميکنند، برنامهريزيهايي که معموال از طريق آزمونهاي آزمايشي و کتابهاي موسسههاي کنکور انجام ميشود.
دعوا بر سر صندلي بهتر
فرزاد ،داوطلب کنکور رياضي 94ميگويد که در مقطع ليسانس همين که در يک رشته مهندسي در يک دانشگاه معمولي دولتي قبول شود کافي است و فوقليسانس برايش مهم است .او در پاسخ به اين سوال که چه برنامهاي براي فوقليسانش دارد ميگويد« :از همان اول بايد درسها را طوري خواند که به تستهاي کنکور ارشد مسلط شد».
اگر روزي روياي جوانها در ايران در رفتن به دانشگا ه خالصه ميشد ،حاال اينکه داوطلب در کدام شهر ،پشت نيمکت کدام دانشگاه قرار است چه رشتهاي بخواند ،حرف اهميتي ويژه و حياتي پيدا کرده است.
يک دختر فارغالتحصيل سال 94مهندسي شهرسازي از دانشگاه آزاد قزوين هم ميگويد« :با اين ليسانس نه کار پيدا ميشود و نه کسي ما را جدي ميگيرد .بايد خيلي زود فوقليسانس بگيرم».
در حالي که در بيش از يک دهه اخير ،انتخاب رشته کنکور سراسري ساده و منطقي شده و فرد حق انتخاب 150 رشته را دارد ،بازار موسسههاي آمادهسازي داوطلبان کنکور براي انتخاب رشته همچنان داغ است. «انتخاب رشته با منطق فازي» و «سرنوشت شما را متحول خواهيم کرد» ،از شعارهاي دالالن انتخاب رشته هستند .اين همه تبليغات براي انتخاب رشته ،نشان ميدهد شايد رفتن به دانشگاه آسان شده باشد ،اما هنوز کنکور يک رقابت جدي و تعيين کننده است.
قانون بقاي رقابت
يکي از روايتهاي ايرانيها در مورد کنکور اين است: «در ايران قيف ورود به دانشگاه برعکس است .به جاي اينکه همه بتوانند وارد شوند و فقط شايستهها بتوانند مدرک بگيرند ،ورود به دانشگاه سخت است». حاال اما اين قيف به کلي موضوعيت خود را از دست داده است .ورود به دانشگاه آسان است (حتي اگر در روز کنکور غايب باشيد) و خروج از آن نه چندان سخت .به اين ترتيب ايران در آيندهاي نزديک با شمار زيادي از فارغالتحصيالن دانشگاهي روبرو خواهد بود که بدنه نحيف ،بيمار و غيرمولد اقتصاد ايران ،توان جذبشان را ندارد. درست است که رقابت براي رسيدن به نيمکت دانشگاه ديگر چندان جدي نيست ،اما رقابت براي يافتن
درسهايي که به کار نخواهند آمد
کمتر روزي است که يک کاربر ايراني در توييتر، فيسبوک يا ديگر شبکههاي اجتماعي ،جملهاي شبيه اين ننويسد« :امروز هم گذشت و از انتگرال استفاده نکردم!» اين استعاره اگرچه بيش از حد عاميانه به نظر ميرسد، اما نشان از اين دارد که خود فارغالتحصيالن هم ميدانند دستکم بخشي از آموختههايشان در مدرسه و دانشگاه، به کارشان نميآيد. فارغالتحصيالن دبيرستان و هنرستان توانايي کافي براي پيوستن به بازار کار ندارند و رقابت بر سر مدرک تحصيلي باالتر در حالي روزبروز فشردهتر و جديتر ميشود که بازار کار به عنوان عرصه اصلي به کار بستن آموختهها رشد چنداني ندارد. علي ربيعي ،وزير تعاون ،کار و رفاه اجتماعي ،گفته است« ،هر پنج دقيقه يک نفر به جمعيت بيکار کشور افزوده ميشود و بايد هر سال براي 800هزار نفر شغل ايجاد کرد». به گفته حسن طايي ،معاون توسعه و کارآفريني وزارت کار، براي نگه داشتن نرخ بيکاري در حدود 10درصد ،بايد در پنج سال آينده پنج ميليون شغل در کشور ايجاد شود ،در حالي که فعال ساالنه کمتر از يک پنجم اين ميزان فرصت شغلي ايجاد ميشود.
41
September 2015
از تحکيم وحدت تا اتحاد ملت ايران اسالمي
شهريور 1394
است؛ حتي اگر عماد خاتمي ،فرزند محمد خاتمي ،عضو شوراي مرکزي اين حزب نبود ،اين نزديکي به چشم ميآيد. اما از جمله تفاوتهاي اين حزب با جبهه مشارکت ،شکلگرفتن آن در دوره دوري از قدرت است. احزاب بزرگ ايران همواره در معرض اين انتقادند که برساخته قدرتند .تشکيلدهندگان اين حزب اما فعال از قدرت دورند و همين امر شايد هواداران صادقتري را برايشان به ارمغان بياورد.
حزب بدون شعار
اگر روزگاري مهدي کروبي پس از درگيري لفظي با نمايندگان عضو جبهه مشارکت درمجلس ششم بر سر اصالح قانون مطبوعات ،اين حزب را «حزب يکشبه» خوانده بود ،اينک حزب اتحاد ملت ايران پس از کش و قوسهاي فراوان تشکيل شده و اتفاقات سال 88 فضاي متفاوتي را براي کار اين حزب به وجود آورده است.
احسان مهرابي عبداهلل نوري ،وزير کشور دولت محمد خاتمي ،به نهضت آزادي ايران توصيه کرده بود که با نام ديگري به جز اين نام، مجوز حزب جديدي را درخواست کنند .نهضت آزادي اين پيشنهاد را به صورت رسمي نپذيرفت اما تعدادي از اعضا و عالقمندان آن در سالهاي ابتدايي دولت دوم محمد خاتمي، مجوز تاسيس يک حزب را تقاضا کردند .اين بار اما به جاي عبداهلل نوري ،عبدالواحد موسوي الري وزير کشور بود و در نهايت با تاسيس اين حزب موافقت نشد. اينک با گذشت بيش از 10سال از آن روزها ،تجربه نهضت آزادي به کار حزب جبهه مشارکت آمده است ،چرا که اين حزب به همراه سازمان مجاهدين انقالب اسالمي سالهاست براي آيتاهلل خامنهاي ،رهبر جمهوري اسالمي، حکم نهضت آزادي براي آيتاهلل خميني را پيدا کرده است. از اين رو تعدادي از اعضاي حزب جبهه مشارکت که حداقل در کوت اهمدت اميدي به بازگشايي حزب خود ندارند ،حزب «اتحاد ملت ايران اسالمي» را تاسيس کردهاند. اعضاي اين حزب گويا از اعضاي نهضت آزادي خوش شانستر هستند چرا که کميسيون ماده 10احزاب با وجود فضاسازي رسانههاي اصولگرا ،در نهايت به تاسيس اين حزب رضايت داده است .آنان البته راه بازگشت به حزب خود در صورت بازگشايي در آيندهاي دور را نبستهاند ،چرا که در اساسنامه اوليه حزب جديد ،عضويت در احزاب ديگر ممنوع نشده است. حسن روحاني اگر چه هنوز در عمل به وعدههاي سياسياش مانند رفع حصر ميرحسين موسوي و مهدي کروبي ناکام مانده ،اما تشکيل اين حزب را ميتواند موفقيتي بزرگ براي خود قلمداد کند.
دبير کل «خط امامي»
علي شکوريراد ،عضو شناخته شده حزب جبهه مشارکت و عضو سابق دفتر تحکيم وحدت که از ديگر اعضاي جبهه مشارکت «خط اماميتر » مانده بود ،اينک دبيرکل اين حزب تازه تاسيس است.
کردند که در دوره حضورش در اين تشکل به دنبال تکرار حادثه اشغال سفارت آمريکا از نوع ديگري بوده و به همراه دوستانش در يک تجمع اعتراضي به دولت عرفات در مقابل سفارت فلسطين ،قصد اشغال اين سفارتخانه را داشته است. شکوريراد در دولت اول محمد خاتمي ،با حکم محمد فرهادي ،وزير بهداشت به اين وزارتخانه رفت و عضويت سابق او در دفتر تحکيم وحدت اعتراض نمايندگان اصولگراي مجلس پنجم را سبب شد تا آنجا که سئوال از وزير بهداشت را در اين باره طرح کردند. اين عضو سابق دفتر تحکيم وحدت ،حتي در زماني که به نمايندگي مجلس ششم انتخاب شد ،مجري ثابت سخنرانيهاي محمد خاتمي در دانشگاه به مناسبت روز 16 آذر بود .اين امر اما انتقاد برخي فعاالن دانشجويي را به دنبال داشت که معتقد بودند شکوريراد ،شان نمايندگي مجلس را به مجريگري برنامه رئيس جمهور تنزل داده است. اين پزشک سياستمدار ،عضو انجمن اسالمي جامعه پزشکي نيز بود؛ گروهي متشکل از پزشکان مشهور به «خط امامي» .از همين رو با وجود انتخاب عليرضا نوري ،برادر عبداهلل نوري به عنوان نفر اول انتخابات نظام پزشکي در سال ،79در نهايت با رايزنيهاي شکوريراد و دوستانش، محمدرضا ظفرقندي با حکم محمد خاتمي به عنوان رئيس اين سازمان انتخاب شد.
نزديکي به خاتمي
حوادث سال 88اما چهرهاي جديد از شکوريراد را به نمايش گذاشت .او پس از دستگيري اعضاي بلندپايه حزب جبهه مشارکت و غير قانوني خوانده شدن آن به ميدان آمد و در گفت وگو با رسانههاي فارسي زبان خارج از کشور ،به ادعاهاي مقامات قوه قضائيه و دولت محمود احمدينژاد در باره حزب مشارکت پاسخ داد .مصاحبه با رسانههاي فارسي زبان خارج از کشور با سوابق گذشته شکوريراد همخواني نداشت اما اين اقدام تحسين اعضاي حزب مشارکت و الهه مجردي ،همسر محسن ميردامادي ،دبير کل زنداني اين حزب را به دنبال آورد .شکوريراد در پي مصاحبههايش دستگير و پس از درخواست آيتاهلل شبيري زنجاني از آيتاهلل خامنهاي آزاد شد.
مواضع شکوريراد درباره دفتر تحکيم وحدت در سالهاي 76تا سالهاي ابتدايي دهه 80بارها او را با اعضاي اين تشکل درگير کرد تا آنجا که برخي از اعضاي اين تشکل از رفتار او نزد محمد رضا خاتمي ،دبير کل حزب مشارکت ،گاليه کردند.
دبيرکلي حزب اتحاد ملت ايران اسالمي اما مهمترين جايگاه شکوريراد در مدت فعاليت سياسي او است .حزبي که اعضاي جبهه مشارکت از آن انتظار دارند حداقل فرصتي براي تنفس آنان درفضاي سياست را فراهم کند.
شايد به دليل همين درگيريها بود که برخي از اعضاي دفتر تحکيم وحدت ،به شوخي و جدي او را متهم مي
از جمله شباهتهاي اصلي حزب اتحاد ملت ايران اسالمي به حزب جبهه مشارکت ،نزديکي به محمد خاتمي
اعضاي اين حزب که روزگاري شعار ايران براي همه ايرانيان را سر ميدادند ،در دوره قدرت خود در دستيابي به حداقلهايي از اين شعار، ناکام ماندند .حزب اتحاد ملت ايران هنوز شعاري را براي خود انتخاب نکرده اما اگر نام حزب نشاني از ي توان شعارهاي آن داشته باشد ،م آن را يک عقبنشيني خواند .نامي با ظاهري محافظهکارانه تر از نام حزب جبهه مشارکت که پسوند اسالمي را همچنان حفظ کرده تا بهانهاي براي مخالفان به جاي نگذارد. اکثريت قريب به اتفاق احزاب بزرگ در جمهوري اسالمي چون کارگزاران سازندگي و جبهه مشارکت پيش ت متولد شدهاند .تشکيل حزب اتحاد ملت ايران از انتخابا اسالمي پيش از انتخابات مجلس دهم و خبرگان ميتواند نشانهاي از تالش اصالحطلبان براي فتح کرسيهاي مجلس نيز باشد. اين حزب اما براي تثبيت خود راهي طوالني درپيش دارد .به جز حمالت و اعتراضهاي اصولگرايان ،بخشي از اصالحطلبان که اصولگرايان آنان را اصالحطلبان بيخطر مينامند نيز روي خوشي به اين حزب نشان نخواهند داد، چرا که اميدوار بودند در غياب حزب مشارکت سهمشان از کرسيهاي مجلس بيشتر شود. کرسيهاي مجلس دهم در ميان اصالحطلبان مدعيان ديگري نيز دارد :حزب نداي ايرانيان که پيش از حزب اتحاد ملت ايران تشکيل شده و همچنين محمدرضا عارف، معاون اول دولت محمد خاتمي و کانديداي انتخابات رياست جمهوري 92که بنياد اميد ايرانيان را راهاندازي کرده است.
از ابراهيم يزدي تا محمدرضا خاتمي
ابراهيم يزدي ،دبيرکل نهضت آزادي ،رضا خاتمي، اولين دبير کل حزب جبهه مشارکت و عبداهلل نوري ،هر سه ميهمان نخستين کنگره حزب اتحاد ملت ايران اسالمي بودند .حضوري که ميتواند پيشنهاد عبداهلل نوري به نهضت آزادي و سرنوشت مشابه حزب جبهه مشارکت را يادآوري کند. حزب جبهه مشارکت اما شايد اميدوار است که رضا خاتمي و ديگر اعضاي اين حزب به سرنوشت ابراهيم يزدي دچار نشوند .يعني اگر به قدرت باز نميگردند ،حداقل نمايندگاني در قدرت و فضاي رسمي سياست ايران داشته باشند. در ليست سينفره شوراي مرکزي منتخب حزب اتحاد ملت ،نام پنج زن به چشم ميخورد :آذر منصوري ـ فاطمه راکعي ـ اشرف بروجردي ـ زهره آغاجري ـ نسيم چاالکي. رقابت براي دبير کلي بين علي شکوري راد و آذر منصوري بود .اين دو در دور نخست آراي يکسان آوردند .در دور دوم، شکوري راد 235راي و آذر منصوري 52راي آورد. محمد خاتمي پيامي ويدئويي به کنگره فرستاد .محسن ميردامادي دبيرکل مشارکت نيز در ميان حاضران بود .تقريبا همه اعضاي شوراي مرکزي حزب اتحاد ملت ايران اسالمي،
41
سابقا در جبهه مشارکت يا ستاد ميرحسين موسوي فعاليت داشتهاند. شکوري راد در سخنراني خود گفت حزب اتحاد ملت ايران اسالمي حزبي است که ميخواهد در چارچوب قوانين موجود نقش آفريني کند .حزبي که نام مستعار هيچ حزبي نيست اما بهره کافي از تجربيات گرانسنگ و ميراث احزاب گذشته و حال را دارد. در نخستين کنگره حزب اتحاد ملت ايران اسالمي چهرههاي اصالحطلبي چون محمدرضا خاتمي ،غالمحسين کرباسچي ،حسين کروبي ،ابراهيم يزدي ،موسوي الري، عبداهلل نوري ،ابراهيم اصغرزاده ،مصطفي معين ،فيضاهلل عرب سرخي ،شهيندخت موالوردي ،آذر منصوري ،غالمرضا انصاري ،عمادالدين باقي ،محمد قوچاني ،حبيباهلل پيمان، محمدجواد مظفر ،عليرضا علوي تبار ،لطفاهلل ميثمي ،زهرا اشراقي ،محمد کيانوش راد ،حميدرضا جالييپور ،مينو مرتاضي ،سعيد شريعتي ،محمدرضا عارف ،فاطمه راکعي، علي تاجرنيا و … حضور داشتند. در اين کنگره 30نفر بهعنوان عضو شوراي مرکزي حزب انتخاب شدند و علي شکوري راد نيز به عنوان دبيرکل آن تعيين شد .آذر منصوري جانشين دبيرکل شد. 30عضو انتخاب شده شوراي مرکزي حزب اتحاد ملت ايران از اين قرارند :علي شکوري راد ،آذر منصوري، علي تاجرنيا ،هادي خانيکي ،محمد کيانوش راد ،حميدرضا جالييپور ،حسين کاشفي ،ولياهلل شجاع پوريان ،فاطمه راکعي ،غالمرضا انصاري ،جالل جالليزاده ،مرتضي مبلغ، عمادالدين خاتمي ،اشرف بروجردي ،حجت االسالم مصطفي درايتي ،محمود حسيني ،شمس وهابي ،علي صوفي ،رضا باوفا ،حسين عبادي ،حسين نقاشي ،عليمحمد حاضري، زهره آقاجري ،حسن موسوينژاد ،نسيم چاالکي ،محمدعلي فاضليکيا ،امير آريازند ،مهدي فراهاني ،عليمحمد مظفري و حجت شريفي. در نخستين کنگره حزب اتحاد ملت ايران تعدادي از زندانيان سياسي آزاد شده چون عماد بهاور ،مهدي اقبال و ساجده عرب سرخي ،نيز بهعنوان ميهمان شرکت کرده بودند. کنگره با پيام تصويري محمد خاتمي ،رئيسجمهور پيشين ايران آغاز شد .او در پيام خود ابراز اميدواري کرد که اين حزب بتواند در انجام اهداف خود موفق باشد .خاتمي «رسالت احزاب» را « آگاه کردن مردم به حقوق و وظايف خويش … دفاع از مصالح و منافع ملي… و انتقاد سازنده و صحيح از خود ،جامعه ،قدرت و حکومت» دانست و گفت: «اگر انتقاد باشد طبعًا فساد و ناروايي يا نخواهد بود يا به حداقل خود خواهد رسيد». علي شکوري راد نيز در سخنراني گشايش کنگره گفت کساني که در اين کنگره حضور دارند نمايندگان کساني هستند که آمال و اهداف اصالحات مانند «جامعه مدني ،آزادي بيان و دفاع از حقوق ملت و …» را دنبال ميکنند. شکوري راد ضمن انتقاد از دولتهاي نهم و دهم، رويدادهاي سال 88را اوج عملکرد منفي دو دولت پيشين دانست و گفت در اين سال «ياران و دلسوزان انقالب و نخبگان» حذف و انسجام و اتحاد ملت به انشقاق سوق داده شد و کشور به انزواي بيسابقهاي کشانده شد. شکوري راد انتخابات رياست جمهوري در سال 92را «حماسه» خواند و گفت دولت جديد «توانسته به عهد خود باقي بماند و هرچند نتوانسته همه شعارهاي انتخاباتي را اجرايي کند ،از حمايت اصالحطلبان برخوردار است». شکوري راد بر «منافع ملي» تأکيد کرد و گفت« :حتي اگر امکان حذف يک جريان سياسي وجود داشته باشد، براي جبران عقبماندگي ملي چارهاي جز استفاده از همه ظرفيتهاي ملي وجود ندارد». او در بخش ديگري از سخنان خود به مسأله ملي و قومي نيز اشاره کرد و گفت «بايد در اقوام مختلف وابستگي به آب و خاک ايران تقويت شود و اين مسأله جز با بهرسميت شناختن حقوق شهروندي آنها امکانپذير نيست و توجه به حقوق شهروندي ،اصالحطلبان را از ساير گروههاي سياسي متمايز کرده است». حزب اتحاد ملت ايران اسالمي در 31فروردين 1394 با موافقت کميسيون ماده 10احزاب از وزارت کشور مجوز فعاليت گرفت. نيروهاي اصولگرا اين حزب را بدل جبهه مشارکت ايران اسالمي ميدانند که از احزاب اصلي اصالحطلبان ايران بهشمار ميرفت و در رويدادهاي سال 88از سوي نهادهاي قضائي منحل اعالم شد.
42
اولين مدال تاريخ ژيمناستيک ايران در قهرماني آسيا
در مسابقات ژيمناستيک قهرماني آسيا به ميزباني هيروشيما ،اولين مدال قارهاي ايران در تاريخ اين رشته ورزشي به دست آمد. عبداهلل جامعي در ماده خرک حلقه روي سکوي سوم ايستاد تا به مدال برنز آسيا دست پيدا کند .در همين وسيله، سعيدرضا کيخا ديگر نماينده ايران چهارم شد. در دارحلقه ،هادي خنارينژاد در جايگاه چهارم آسيا قرار گرفت و از دنياي قهرماني خداحافظي کرد .او گفت: «حسرت نمي خورم و ناراحت نيستم ،زيرا کار خودم را به خوبي انجام دادم و تنها با دو دهم اختالف ،مدال برنز را از دست دادم .شرايط زندگيام از نظر مالي به گونهاي است که ديگر نميتوانم از طريق ژيمناستيک به آن سر و سامان بدهم ،بنابراين دوست دارم پس از اين به زندگيام برسم». پيش از اعزام به ژاپن ،محمد آذرپي سرمربي تيم ملي ايران گفته بود« ،يکي از مشکالت ژيمناستيک ،نداشتن تجهيزات استاندارد و به روز است .طي چند ماه گذشته اين مسئله را با نصراهلل سجادي در ميان گذاشتم اما متاسفانه هيچ پاسخ مثبتي از وزارتخانه دريافت نکرديم و با همان تجهيزات قبلي و غير استاندارد ،عازم مسابقات قهرماني آسيا ميشويم». نکته جالب در رقابتهاي امسال ،قهرماني شش نفر در شش وسيله بود و هيچ ژيمناستي نتوانست بيش از يک
September 2015 شهريور 1394
مدال طال کسب کند. در مجموع مسابقات زنان و مردان ،ژاپن با 8طال7 ، نقره و 3مدال برنز به قهرماني رسيد .چين با پنج مدال طال به نايب قهرماني رسيد و غير از اين دو کشور ،فقط هنگ کنگ توانست به يکي از مدالهاي طال دست پيدا کند. در مجموع 9 ،کشور آسيايي به مدال رسيدند .ايران در کنار هندوستان ،قزاقستان و ازبکستان با يک مدال برنز ،به کار خود خاتمه داد. اولين فدراسيون ژيمناستيک ايران در سال 1325به رياست محمود نامجو تاسيس شد .در المپيک 1948لندن علي يزدزاد به عنوان ژيمناست حضور يافت و تقي وصالي در نقش مربي ،او را همراهي ميکرد .جميله سروري هم در المپيک 1964توکيو نماينده ايران بود.
عليرضا جهانبخش به آلکمار هلند پيوست
عليرضا جهانبخش بازيکن جوان و ارزشمند تيم ملي فوتبال ايران که فصل گذشته در تيم نايمخن هلند بازي ميکرد و به همراه اين تيم به ليگ برتر فوتبال اين کشور صعود کرد ،با عقد قراردادي جديد به تيم آلکمار هلند پيوست .آلکمار فصل گذشته را در ليگ برتر هلند با رتبه سوم تمام کرده بود. جهانبخش فصل گذشته جايزه بهترين بازيکن ليگ دسته يک فوتبال هلند را هم به دست آورد .قرارداد او با اين
بيتاهلل عباسپور درگذشت
35هزار دالر بود. در پي اين ماجرا و واکنش گسترده افکار عمومي، حسين فريدون ،برادر رئيس جمهوري ايران ،به ديدار آقاي عباسپور در بيمارستان رفت و تاکيد کرد دولت تمام هزينههاي بيمارستاني او را ميپردازد. البته مشخص نيست که حتي با تامين بهترين امکانات پزشکي نيز ،نجات جان عباسپور تا چه اندازه ميسر بود، اما بستري شدن و دوره درماني او ،تکرار يک معضل تاريخي
قهرمان عباسپور بيتاهلل پرورش اندام جهان به دليل شدت گرفتن بيماري واسکوليت ،در سن 36 سالگي و در بيمارستان آتيه تهران درگذشت. پس از انتشار خبر درگذشت عباسپور ،شماري از چهرههاي ورزشي و هنري با حضور در بيمارستان به ابراز همدردي با خانواده اين قهرمان پرورش اندام پرداختند. از آغاز درد ،مراجعه به بيمارستان، شدت گرفتن بيماري و کاهش وزن چشمگير تا مرگ اين قهرمان ملي، حدود چهار ماه طول کشيد. بيتاهلل عباسپور نزد دوستان و به طور کلي در ميادين بينالمللي به «بيتو» مشهور بود. وقتي خبر بيتوجهي مسئولين ورزش به عباسپور بازتاب يافت ،دنيس جيمز ،ستاره آمريکايي پرورش اندام جهان ،مشغول جمعآوري کمک مالي براي تأمين هزينههاي درمان بيماري او شد که حاصل آن بيش از
براي خانواده پرجمعيت ورزش در ايران است؛ «فقدان بيمه همه جانبه درماني براي ورزشکاران». طبعًا برادر رييس جمهوري ،نميتواند بر بالين يکايک قهرمانان مصدوم يا بيمار حاضر شود .تمام ورزشکاران نيازمند خدمات درماني نيز اعتبار بينالمللي عباسپور را
تيم هلندي 5ساله است. گفتوگوها بر سر انتقال اين بازيکن بين دو باشگاه در طول هفتههاي گذشته انجام گرفت که به نظر ميرسد با وجود مشکالت زيادي که وجود داشته، اين دو باشگاه سرانجام به توافقهايي دست يافتهاند. اين بازيکن ايراني بارها اعالم کرده بود دوست دارد در ليگ فوتبال هلند باقي بماند و به همين دليل چندي پيش ،پيشنهاد باشگاه برايتون انگليس را رد کرد .از سوي ديگر ،باشگاه نايمخن به خاطر آنکه قرارداد جهانبخش يک سال ديگر تمام ميشود ،زير فشار فراواني براي فروش او قرار گرفته بود. عليرضا جهانبخش دو سال پيش توسط استعداديابهاي باشگاه نايمخن يعني کارلوس آلبرس و هنک گريم کشف شد .درست است که جهانبخش در ابتداي پيوستن به نايمخن دچار مشکالتي شد اما در نهايت توانست خودش را با شرايط اين تيم و زندگي در هلند وفق دهد .او در ادامه بازيهاي فوقالعادهاي براي نايمخن انجام داد و دو گل او مقابل آژاکس بود که مانع از سقوط اين تيم در سال 2014شد. جهانبخش سال گذشته در جام جهاني 2014برزيل به همراه تيم ملي فوتبال ايران حضور پيدا کرد .او طي فصل گذشته در ليگ دسته دوم فوتبال هلند درخشش زيادي داشت .عليرضا 12گل زد و 17پاس گل به هم تيميهايش داد و در پايان فصل هم به عنوان بهترين بازيکن انتخاب شد. به نظر ميرسد عليرضا جهانبخش در آلکمار جانشين استيون برگويس خواهد شد .ارني استيوارت ،مدير فوتبالي آلکمار در اين مورد گفته است« ،عليرضا مدت زيادي بود که در صدر فهرست بازيکنان مورد عالقه ما قرار داشت. پيش از آنکه بتوانيم او را به خدمت بگيريم ،بايد کارهايي انجام ميداديم .خيلي خوشحاليم که او را به زودي در تيم خواهيم ديد». ندارند که پوشش خبري گسترده در رسانههاي رسمي و شبکههاي مجازي را دنبال داشته باشد. ابراهيم تقيپور که يک دهه قبل عضو تيم ملي فوتبال بود ،گرفتار تومور مغزي است .او ميگويد« ،با اشعه گاما جلوي رشد تومور گرفته شده اما چون تومور به مغز چسبيده ،همچنان با ترس و استرس زندگي ميکنم .از مسئوالن گلهمندم که حتي يک بار هم حالم را نپرسيدهاند». بيتاهلل عباسپور نيز به رغم بازتاب خبري چشمگير و ابراز همدردي گسترده در خصوص بيمارياش ،در واپسين هفتهها ضمن مبارزه با مرگ ،دغدغه تامين هزينههايش را داشت و روي تخت بيمارستان تاکيد کرد با بهبودي و ترخيص از بيمارستان ،قرض دوستاني را که به يارياش شتافتند خواهد پرداخت. فهرست زير بخشي از عناوين و موفقيتهاي آقاي عباسپور است: مقام اول مسابقات جهاني هندوستان ،2003مقام سوم مسابقات جهاني چين ،2005 مقام اول مسابقات آسيايي چين ،2007مقام اول مسابقات آسيايي هنگکنگ ،2008 مقام اول مسابقات جهاني بحرين ،2008 مقام اول مسابقات آسيايي تهران ،2010 عناوين حرفهاي -بعد از سال :2012 مقام سوم مستر اروپا در اسپانيا ،مقام اول مسابقات نورديک در فنالند ،مقام سوم مسابقات حرفهاي در نيويورک و مقام سوم مسابقات حرفهاي در سئول.
42
تيم ملي کشتي آزاد جوانان ايران براي دومين سال متوالي قهرمان جهان شد تيم ملي کشتي آزاد جوانان ايران در پايان رقابتهاي قهرماني جهان در برزيل ،با کسب دو مدال طال ،چهار نقره و 62امتياز براي دومين سال پياپي قهرمان جهان شد. پس از ايران تيمهاي آذربايجان و روسيه با کسب 58و 49امتياز در ردههاي دوم و سوم قرار گرفتند. دو مدال طالي ايران در اين رقابتها را ايمان صادقي در وزن 64و مجتبي گليچ در وزن 84کيلوگرم به دست آوردند. عليرضا گودرزي در وزن 50کيلوگرم ،رضا مظفري در وزن 74کيلوگرم ،ايمان حسيني در وزن 96کيلوگرم و امين طاهري در وزن 120کيلوگرم موفق شدند 4مدال نقره ايران در اين رقابتها را کسب کنند. سرمربيگري تيم ملي کشتي جوانان ايران بر عهده محمد طاليي ،کشتيگير سابق تيم ملي کشتي و دارنده سه مدال طال ،نقره و برنز جهان است. او در سال 2013هدايت تيم ملي جوانان ايران را بر عهده گرفت و به همراه اين تيم در رقابتهاي جهاني سوم شد. تيم ملي جوانان ايران در سال 2014هم با هدايت محمد طاليي پس از 19سال قهرمان مسابقات جوانان کشتي آزاد جهان شد.
فوتبال ايران؛ بازاري که مشتري مدار نيست طبق آماري که رسانههاي ايران اعالم کردهاند ،تعداد تماشاگران ليگ برتر فوتبال ايران در دو هفته اول ليگ پانزدهم ،به طور ميانگين 6هزار نفر بوده است .در واقع براي هر بازي ليگ برتر فوتبال ايران به طور ميانگين 7500 نفر به ورزشگاهها رفتهاند و اين در فوتبال امروز دنيا يعني يک شکست بزرگ. ميزان حضور تماشاگران ليگ برتر فوتبال ايران در سالهاي اخير همواره کمتر شده است .به گزارش «خبر آنالين» ميانگين تعداد تماشاگران در فصل گذشته ليگ برتر ايران 6600نفر براي هر بازي بوده است .در ليگ سيزدهم ميانگين تماشاگر به ازاي هر بازي 7200نفر ،در ليگ دوازدهم 7700نفر و در ليگ يازدهم 9300نفر بوده است. در مورد پايين بودن تعداد تماشاگران فوتبال ايران در سالهاي اخير داليل متعددي از قبيل کيفيت پايين استاديومها ،مشکالت رفت و آمد تماشاگران ،ممنوعيت حضور زنان در ورزشگاهها ،کيفيت پايين بازيها و ...عنوان ميشود که اتفاقًا همه اين عوامل ،تأثيرگذار هستند. مشکل بزرگ و اساسي فوتبال ايران اما چيز ديگري است .آنجا که قرار است يک معامله برد ـ برد انجام شود که هر دو طرف راضي باشند اما در تمام سالهاي اخير عمدتًا يک طرف برنده بوده و طرف ديگر که مشتري يا همان
43
دنباله از صفحة قبل
تماشاگران هستند ،بازنده از زمين بيرون آمدهاند. امروزه فوتبال در دنيا يک صنعت پولساز است با مشتريان بيشمار که هر روزه به تعداد آنها اضافه ميشود. در اين بازار پر رونق ،نهادهاي برگزار کننده و دستاندرکار مسابقات مثل فدراسيونها ،کنفدراسيونها و باشگاهها، نقش فروشنده را بازي ميکنند و تماشاگران و عالقهمندان به فوتبال هم مشتري هستند. محصول اصلي در اين بازار، فوتبال است اما اين محصول نياز به يک بستهبندي شيک و خدمات مداوم قبل ،حين و بعد از فروش دارد که اگر خوب انجام نشود، تعداد مشتريان کم ميشود .در فوتبال پيشرفته دنيا اين خدمات به خوبي ارائه ميشود و به همين دليل است که تماشاگران ،وفادار ميمانند و جايگاهشان به هوادار ارتقا پيدا ميکند. شايد هيچ محصولي در دنيا نباشد که ميزان وفاداري مشتري به آن در اين اندازه باشد .يعني وقتي تيمي نتيجه نميگيرد يا حتي به دستههاي پايين نيز سقوط ميکند ،باز هم هوادارانش به پاي آن ميايستند .البته در همه جاي دنيا در چنين شرايطي ،درصد پاييني ريزش وجود دارد اما معموالً آنقدر زياد نيست که به چشم بيايد يا به ورشکستي منجر شود. بازار فوتبال ايران اما در سالهاي اخير با کسادي قابل توجهي مواجه بوده ،چون نه کيفيت محصولش باالست و نه بسته بندي و خدمات خوبي دارد. شرايط آنقدر وخيم است که مهدي تاج رييس سازمان ليگ در گفتگو با «ايسنا» با ابراز تأسف از اينکه ميانگين تماشاگران ديدارهاي ليگ ايران حدود 7هزار نفر است گفته، «با احتساب تماشاگران ليگ قهرمانان آسيا اين رقم به 8هزار و 900نفر ميرسد که به هيچ عنوان عدد قابل قبولي نيست». عالقهمندان به فوتبال در ايران ،روزهاي آخر هفته دهه 60را به ياد ميآورند که با وجود امکانات به مراتب پايينتر براي تماشاگران ،استفاده از ورزشگاهها و زمينهاي بيکيفيت و آماتور بودن فوتبال ايران ،ورزشگاهها معموالً مملو از جمعيت بود و حتي بازيهاي وسط هفته هم تماشاگران زيادي را به ورزشگاهها ميکشاند. در اين دو سه دهه اخير اتفاقات زيادي از جمله ظهور تيمهاي بيريشه و کم تماشاگر و تعويض بيش از اندازه مديران در فوتبال ايران رخ داده که تأثيرات منفي زيادي در به وجود آمدن اين شرايط داشتهاند ،اما مشکل اصلي در همان بازاريابي و بسته بندي محصول است. تعريف بازاريابي در علم اقتصاد ،برقراري و مديريت سودمندانه رابطه با مشتري يا به زبان ساده همان مشتري مداري است که فوتبال ايران از آن بي بهره است .در سيستم نوين بازاريابي ،فروش جنس و کسب منفعت ،هدف اصلي نيست بلکه آنهايي در بازار موفقتر هستند که بتوانند براي مشتريانشان ارزش توليد کنند و آنها را هميشه خشنود و راضي نگه دارند. موفقيت در اين کار به افراد متخصص و مديران توانمند نياز دارد .چند سال قبل که کنفدراسيون فوتبال آسيا ،حداقل استانداردهايي را براي باشگاههاي متقاضي حضور در ليگ قهرمانان آسيا اعالم کرد ،يکي از اين استانداردها ،داشتن مديران تمام وقت در چند حوزه از جمله بازاريابي بود. بسياري از باشگاههاي ايران از آن موقع تا کنون به ويژه در سالهاي نخست ،افرادي را به عنوان مدير بازاريابي معرفي کردهاند که هيچ تخصصي در اين کار ندارند و صرفًا جهت پر کردن يک جاي خالي ،نامشان به سازمان ليگ و کنفدراسيون فوتبال آسيا اعالم شده است. نتيجه همين ميشود که رييس سازمان ليگ ميگويد« ،در ژاپن 17هزار و 240نفر ،در استراليا 12هزار و 514نفر ،در چين 18هزار و 983نفر تعداد تماشاگران هر بازي فوتبال در ليگ گزارش شده است ،که در مقايسه با ايران عدد قابل توجهي است». شايد بتوان به جرات گفت که در فوتبال ايران چيزي به نام سيستم عضوگيري (به عنوان هوادار) در باشگاهها وجود ندارد .اين يعني اينکه هيچ کس به جذب مشتري فکر نميکند. دغدغه اصلي باشگاهها اين است که در فصل نقل و انتقاالت فعال باشند و در خرج کردن پولهاي دولتي از هم سبقت بگيرند ،بدون اينکه به کيفيت محصولشان فکر کنند. طبق گزارش رسانهها ،بيش از 350ميليارد تومان در يک فصل ليگ برتر ايران هزينه ميشود که حدود 150ميليارد
September 2015 شهريور 1394
43
تومان آن به قراردادهاي يک ساله اختصاص دارد .اين بدان معناست که آينده نگري وجود ندارد و مديراني که به طور متوسط هر ساله تغيير ميکنند ،فقط به اهداف کوتاه مدت ميانديشند .در اين استراتژي ،طرفي که قرباني ميشود، خريدار يا همان مشتري است ،چون فروشنده تنها منافع خودش را لحاظ کرده و جلب رضايت طرف مقابل را ناديده گرفته است.
پيروزي ستارگان جهان مقابل ستارگان ايران
نتيجه اين نوع رفتار ،دلسردي مشتريان يا همان تماشاگران و هواداران است که روز به روز تعدادشان در ورزشگاهها کم ميشود و نيازشان را با محصوالت رقيب که فوتبال خارجي است پر ميکنند .اگر در کشورهايي مثل چين، آمريکا ،قطر ،امارات و ...از اين محصول خارجي به عنوان يک ابزار بازاريابي براي توسعه فوتبال و جذب مشتري بيشتر استفاده ميشود ،کاربرد آن در فوتبال ايران ،ارضاي مشترياني است که در بازار داخلي چيزي نصيبشان نشده است. در اين ميان نقش رسانهها به عنوان بازوهاي قدرتمند بازاريابي را نيز نبايد ناديده گرفت که در به وجود آمدن اين فضا تأثيرگذار بودهاند .فوتبال ايران معموالً با اتفاقات ناخوشايند و دفع کننده زيادي همراه بوده که نقش رسانهها در انعکاس و دامن زدن به آنها پررنگ بوده است .در حقيقت اين محصول بيکيفيت ،هميشه با تبليغات منفي و اثرگذار در اختيار مشتري قرار گرفته و آمار ناراضيان را باال برده است. فدراسيون فوتبال ،سازمان ليگ و باشگاهها در همه جاي دنيا تالش ميکنند با برگزاري رويدادها و فعاليتهاي تبليغاتي و انگيزشي ،ذهنيت مثبتي از فوتبال در ميان عموم ايجاد کنند و باعث توسعه و ترويج آن شوند ،اما ضعف مديريت در فوتبال ايران ،خالء بزرگي در اين زمينه به وجود آورده که عملکرد رسانهها نيز آن را تشديد ميکند. نتيجه آن ميشود که به غير از دو سه تيم محبوب ،هيچ تيمي نميتواند بيش از 10هزار تماشاگر در دو هفته اول ليگ به ورزشگاهها بياورد و بسياري از بازيها هم فقط با حضور چند صد تماشاگر برگزار ميشود.
درگذشت پرويز خسرواني بنيانگذار باشگاه تاج ايران
در ديدار تيمهاي فوتبال منتخب ستارگان فوتبال جهان و ايران که مسابقهاي خيريه به نفع بيماران ام.اس بود ،تيم ستارگان جهان توانست با نتيجه 3 بر صفر پيروز شود. در اين بازي که با قضاوت خداداد افشاريان در حضور 50هزار نفر در ورزشگاه آزادي برگزار شد، روبرتو کارلوس (در دقيقه ،)24لوئيس فيگو (در دقيقه )31و پائولتا (در دقيقه )44براي تيم منتخب جهان گل زدند. براي تيم ستارگان جهان ويتور بايا ،فابيو کاناوارو، فرناندو هيهرو ،فرناندو کوتو ،گايسکا مندييتا ،لوئيس فيگو ،روبرتو کارلوس ،ميشل سالگادو ،ادگار داويدز، مارسل دسايي و دوايت يورک بازي را شروع کردند که اين تيم در نيمه نخست و نيمه دوم تغييرات بسياري داشت .بودو ايلگنر ،دروازهبان پيشين تيم ملي آلمان هم دروازهبان ستارگان جهان در نيمه دوم بود. براي ستارگان ايران هم احمدرضا عابدزاده، مهدي هاشمينسب ،يحيي گلمحمدي ،جواد زرينچه (دقيقه 42ـ محمد نوازي) ،کريم باقري ،جواد نکونام، عليرضا نيکبخت واحدي ،حميد استيلي (دقيقه 36ـ عليرضا منصوريان) ،علي کريمي ،فرهاد مجيدي و خداداد عزيزي در نيمه اول به ميدان رفتند. در نيمه دوم هم ابراهيم ميرزاپور ،مارکار آقاجانيان ،محمدرضا مهدوي ،عادل فردوسيپور و کامران نجفزاده فرصت بازي پيدا کردند .عباس رضوي هم سرمربي ايران بود و علي پروين مديريت فني تيم را برعهده داشت. در اين مسابقه گل اول را مهدي هاشمينسب زد اما داور اين گل را قبول نکرد .چند دقيقه بعد، خطاي نيکبخت روي بازيکن حريف ،ستارگان جهان را صاحب يک ضربه کاشته کرد .اين ضربه کاشته را روبرتو کارلوس زد ،بازيکني که در دوران حرفهايش هم به زدن شوتهاي سنگين معروف بود. روبرتو کارلوس توپ را وارد دروازه ايران کرد تا تيم ستارگان ايران ،اولين گل مسابقه را دريافت کند. چند دقيقه بعد لوييس فيگو از پشت محوطه جريمه شوت محکمي زد که اين توپ هم وارد دروازه ايران شد و از دست عابدزاده کاري برنميآمد. ستارگان جهان در آخرين دقايق نيمه اول هم توسط پائولتا به گل رسيدند تا با سه گل به رختکن بروند و اين نتيجه تا پايان بازي باقي ماند. از نکات جالب در مورد تيم ايران ،چهار بازيکني بودند که همه آنها شماره 7پوشيده بودند .فرهاد مجيدي ،حميد استيلي ،عليرضا منصوريان و مجيد نامجو مطلق بازيکناني بودند که همهشان شماره 7 پوشيدند و در اکثر دقايق بازي ،ايران دو شماره 7در ترکيب خود داشت.
در حاشيه اين بازي
پرويز خسرواني ،مالک و بنيانگذار باشگاه تاج ايران (استقالل) و رئيس اسبق سازمان تربيت بدني در سن 93 سالگي در لندن درگذشت. سال 1324تعدادي از قهرمانان رکابزن ،باشگاهي با نام «دوچرخهسواران» تاسيس کردند .خسرواني يکي از آنها بود و امتياز باشگاه را در اختيار گرفت که از سال « 1328تاج»
بازي خيريه چيست؟ چه تعريفي دارد؟ آيا پلي است براي صعود يک تيم به جام جهاني؟ يا صرفا يک بازي دوستانه است براي لذت بردن مردم؟ ابتدا بايد جواب اين سوالها را بدانيم بعد سراغ برگزاري چنين مسابقهاي برويم .حداقل تجربه بازي ميالن و پرسپوليس در آزادي نشان داد ايرانيها بلد نيستند بازي خيريه برگزار کنند .در بازي تيم ملي و تيم 98 هم ،فهميديم آماتوريم و بايد ياد بگيريم در چنين مسابقهاي ،طوري در زمين بازي کنيم که مردم لذت ببرند نه اينکه آخرش همه چيز را به تمسخر بگيرند. در بازي ميالن و پرسپوليس کريم باقري جوري
گاتوزو را زد که تصور کرديم اين مسابقه آخرين شانس براي رسيدن به جام جهاني است .ميالنيها هم وقتي ديدند پرسپوليسيها اينگونه بازي را جدي گرفتهاند ،حسابي از خجالتشان در آمدند و سه گل زدند و رفتند؛ درست مشابه آنچه که در ورزشگاه آزادي رخ داد. چند بار صحنههاي بازي را با هم مرور کنيم. روبرتو کارلوس در همان دقايق ابتدايي ،توپي را لب خط ميگيرد و در حالي که بازيکنان زيادي دوروبرش هستند ،توپ را به يکي از مدافعهاي ما ،پاس ميدهد. ستارههاي جهان چند دقيقه اول بازي را شل ميگيرند و توقع دارند با بازيکنان ايران حتي پاسکاري کنند و صحنههايي رقم بزنند که براي همه جالب است ،اما ايرانيها با توپ پر آمدهاند. يکي از بازيکنان تيم ملي ميگويد« ،من چند بار ميتوانستم زير پاي بازيکنانشان بروم و توپ را بگيرم اما درست نبود چون اسمش بازي خيريه است و ميخواهيم لذت ببريم .کاش بچهها اين مسابقه را جدي نميگرفتند »...لوئيز فيگو آن اوايل بازي تصور کرد به آزادي آمده تا چند حرکت تکنيکي انجام دهد و مردم لذت ببرند اما وقتي ديد نيکبخت آنگونه او را ميزند ،کاري کرد که ديگر هوس بازي جدي به سرش نزند. سالگادو هم در دقايق ابتدايي شل بازي ميکرد و پيدا بود عالقهاي ندارد جدي توپ بزند ولي وقتي جو را ديد ،شد همان سالگادويي که در رئال بازي ميکرد. در 90دقيقه ،نيکبخت هر چه تالش کرد يک بار او را دريبل کند نتوانست .ادگار داويدز هم جزو بازيکنان خشني بود که ميتوانست در ميانههاي زمين همه را درو کند ،ولي در نيمه اول خيلي مراعات ميکرد .در نيمه دوم او ديد از اين خبرها نيست و اگر حواسش را جمع نکند ،آقا کريم باليي را که سر گاتوزو آورد ،سر او هم ميآورد .در اواسط نيمه دوم باقري جوري داويدز را زد که وقتي بلند شد ،سرش کمي گيج رفت. اما تمام اين صحنه يکطرف ،صحنهاي که رسول خطيبي سالگادو را زد ،طرف ديگر .او در اواخر بازي تنها به قصد زدن مدافع سابق رئال رفت و جوري کف پاي خود را روي پاي سالگادو گذاشت که تصور کرديم کار به بيمارستان و گچ گرفتن ميکشد. وقتي بازي را اينقدر جدي ميگيرند ،نتيجه همين ميشود که حتي بين دو نيمه ستارههاي ايران به هم بپرند که چرا توپ را خراب کردي؟ چرا پاس ندادي؟ آخر قصه هم يکي قهر ميکند و بين دو نيمه از ورزشگاه ميرود. اسم اين بازي خيريه نيست؛ حداقل براي ايرانيها. هنوز فراموش نکردهايم پائولتا هنگام تعويض چه حرکات نمايشي جالبي نشان داد و همه در ورزشگاه خنديدند .هنوز صحنهاي را به ياد داريم که همين چند وقت پيش ژوزه مورينيو در يک بازي خيريه وسط زمين پريد و مثال به نشانه اعتراض به داور او را هل داد .يا آيا امکان دارد صحنهاي را که هاورد وب داور انگليسي در بازي خيريه انجام داد و در زمين پا به توپ شد ،فراموش کنيم؟ زيبايي بازي خيريه درهمين چيزهاست و تنها در اين جغرافياي خاص است که بازي خيريه معناي ديگري دارد و آخرش اين ميشود.
44 دنباله از صفحة قبل ناميده شد .او پرويز شيخان را به سمت مديريت آبي پوشان تهران گمارد .دو مقام نظامي که به اتفاق پرويز عمواوقلي و منوچهر اسعدي با عناوين مختلف ،امور اين باشگاه را تا انقالب اسالمي برعهده داشتند. پرويز خسرواني ،فرزند ميرزا محمدهاشم محالتي است .شهاب يکي از برادرانش نماينده مجلس شوراي ملي و عطا برادر ديگرش وزير کار و وزير کشور بود .مرتضي برادر ديگر او به رياست دادرسي ارتش رسيد .خسرو خسرواني ديگر برادر پرويز نيز نماينده ايران در سازمان ملل بود و سفير کبير در آمريکا. پرويز برخالف برادرانش نه در شهرستان محالت که در تهران به دنيا آمد .از دبيرستان نظام وارد دانشکده افسري شد .سال 1327به درجه سرواني رسيد و آغاز فعاليت باشگاه تاج نيز با همين درجه اتفاق افتاد .او چهار سال بعد به درجه سرگردي ارتقا يافت. خسرواني از بهمن 1346تا شهريور 1350در دولت هويدا، مسئوليت ورزش کشور را به عهده گرفت .کاروان ورزش ايران در المپيک 1968مکزيکوسيتي با دو مدال طالي عبداهلل موحد و محمد نصيري ،نتايج ضعيف المپيک توکيو را جبران کرد. ايران در بازيهاي اسيايي 1970بانکوک هم خوش درخشيد و با دو پله صعود ،در رده چهارم ايستاد. نخستين ميزباني جام ملتهاي آسيا و نخستين قهرماني ايران نيز سال 1968ميالدي رخ داد .رويدادي که جايگاه ورزش فوتبال را در ايران دگرگون کرد و آغاز دهه طاليي ايران در آسيا بود .دههاي که در سال وقوع انقالب اسالمي ،با حضور در جام جهاني 1978و سپس نيمه تمام ماندن ليگ تخت جمشيد ،پايان يافت. تصويب قانون تاسيس سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم در مجلس ،بهرهبرداري از استاديوم آريامهر (آزادي) و قهرماني با تاج در آسيا ،همچنين تحول در آموزههاي فني فوتبال ايران با به کار گماردن زدرايکو رايکوف در راس باشگاه تاج از دستاوردهاي خسرواني بود. رشتههاي غير فوتبالي و ورزش بانوان باشگاه تاج نيز در دوران خسرواني شکوفا بود و بعد از انقالب ،اين باشگاه هرگز نتوانست به وضعيت سابق خود بازگردد .ثبات و امکانات در تاج ،موفقيتهاي متعددي براي تيمهاي اين مجموعه رقم زد. از معدود حاشيههاي خبرساز تاج در آن سالها ،ميتوان به جدايي نصراهلل عبداللهي ،ناصر حجازي ،غالمحسين مظلومي و محمدرضا عادلخاني اشاره کرد که راهي تيم شهباز شدند. پرويز خسرواني در سازمان ورزش ،جاي خود را به سپهبد مصطفي امجدي داد .امجدي معتقد بود کوچکترين نقشي در برکناري خسرواني نداشت. در آبان 1350سپهبد امجدي در شکواييه عليه خسرواني، به نخست وزير نوشت« :گستاخي را به حدي رسانده که آجودان مخصوص اعليحضرت را يابو خطاب نموده و از اداي فحش رکيک در مورد زن و فرزندش نيز مضايقه نمينمايد ».امجدي ،هشت ماه بعد جاي خود را به سپهبد علي حجت کاشاني داد.
مسي ،باالتر از رونالدو برترين بازيکن اروپا شد
اعجوبه آرژانتيني بارسلونا ،براي سومين بار عنوان بهترين بازيکن اروپا را از آن خود کرد. به گزارش خبرگزاري خبرآنالين؛ اين مراسم که در شهر موناکو و بعد از پايان قرعهکشي ليگ قهرمانان اروپا انجام شد ،عاقبتي خوش براي ستاره آرژانتيني داشت. رونالدو که فصل پيش اين جايزه را از آن خود کرده بود ،با گرفتن کفش طال ،اميد زيادي داشت بهترين بازيکن اين قاره شود ،اما نهايتا اين ليونل مسي بود که با راي 54خبرنگار برتر از هر کشور عضو اتحاديه اروپا ،بهترين بازيکن اين قاره انتخاب شد .لوييز سوارز نيز در اين نظرسنجي به مقام سوم رسيد. مسي همچنين عنوان برترين و زيباترين گل اروپا را هم از آن خودش کرد .گل چيپ او به مانوئل نوير در نيمه نهايي ليگ قهرمانان، به اعتقاد راي دهندگان اينترنتي اين رقابت زيباترين گل اين فصل اروپا بود. مسي در سالهاي 2009و 2011نيز اين عنوان را مال خود کرده
September 2015 شهريور 1394
و بهترين بازيکن اروپا شده بود .عدهاي اين عنوان را از توپ طالي فيفا ،فنيتر ميدانند.
تيم کشتي فرنگي نوجوانان ايران نايب قهرمان جهان شد
44
گروه ده :تاتنهام (انگليس) ،اندرلشت (بلژيک) ،موناکو (فرانسه) ،قرهباغ (آذربايجان) گروه يازده :شالکه (آلمان) ،آپوئل نيکوزيا (قبرس) ،اسپتارتا پراگ (جمهوري چک) ،آستراس (يونان) گروه دوازده :اتلتيکوبيلبائو (اسپانيا) ،آلکمار (هلند) ،آگزبورگ (آلمان) ،پارتيزان بلگراد (صربستان) بازيهاي مرحله گروهي ليگ اروپا از تاريخ 17سپتامبر آغاز خواهند شد.
بولت دو مدال طالي 100متر و 200متر دو و ميداني جهاني را به گردن انداخت
تيم کشتي فرنگي نوجوانان ايران با کسب سه مدال طال ،عنوان نايب قهرماني رقابتهاي کشتي فرنگي نوجوانان جهان در بوسني و هرزگووين را از آن خود کرد. به گزارش ايرنا ،در پايان اين رقابتها که با حضور 40کشور در شهر سارايوو در کشور بوسني و هرزگووين برگزار شد ،تيم ايران توسط پويا دادمرز ،امين کاويانينژاد و امين ميرزازاده در وزنهاي 58 ،42و 100کيلوگرم صاحب مدال طال شد و با کسب 41امتياز پس از تيم روسيه عنوان نايب قهرماني را از آن خود کرد. تيم ايران در اين رقابتها با کسب سه مدال طال ،بيشترين مدال طالي کسب شده از ميان 10مدال طالي توزيع شده بين کشورها را از آن خود کرد و براي دومين مرتبه در رقابتهاي قهرماني نوجوانان جهان نايب قهرمان شد. تيم روسيه قهرمان اين رقابتها و تيم اوکراين در اين رقابتها صاحب 2مدال طال ،و تيمهاي گرجستان،ازبکستان و ايتاليا نيز صاحب يک مدال طال شدند.
قرعهکشي جامهاي بزرگ اروپايي فصل جديد ليگ اروپا قهرمانان قرعهکشي شد. بر اساس قرعهکشي انجام شده تيمها در 8گروه 4تيمي رقباي خود را شناختند: گروه يک: پاري سن ژرمن، رئال مادريد ،شاختار دونتسک ،مالمو گروه دو :آيندهوون ،منچستر يونايتد ،زسکا مسکو ،ولفسبورگ گروه سه :بنفيکا ،اتلتيکو مادريد ،گاالتاسراي ،استانا گروه چهار :يوونتوس ،منچستر سيتي ،سويا ،مونشن گالدباخ گروه پنج :بارسلونا ،بايرن لورکوزن ،رم ،باته بورسيف گروه شش :بايرن مونيخ ،آرسنال ،المپياکوس ،دينامو زاگرب گروه هفت :چلسي ،پورتو ،ديناموکيف ،مکابي اسراييل گروه هشت :زنيت ،والنسيا ،ليون ،خنک در فصل جديد تورنمنت درجه دوم اتحاديه فوتبال اروپا ،ليورپول با ياران عليرضا حقيقي سنگربان تيم ملي ايران همگروه شد و تيم هلندي عليرضا جهانبخش نيز در گروه قهرمان سوپرجام اسپانيا قرار گرفت. قرعهکشي مرحله گروهي هفتمين فصل از رقابتهاي ليگ اروپا نيز در موناکو برگزار شد که 48تيم حاضر در اين مرحله همگروهان خود را در مسير رسيدن به مراحل حذفي تورنمنت باشگاهي درجه دو اتحاديه فوتبال اروپا بشناسند. طبق اين قرعهکشي تيم فوتبال آلکمار هلند که عليرضا جهانبخش برايش بازي ميکند، در گروه دوازده که يکي از سختترين گروههاست قرار گرفت و با تيمهاي اتلتيک بيلبائو، قهرمان سوپرجام اسپانيا ،آگزبورگ آلمان و پارتيزان بلگراد همگروه شد. روبينکازان روسيه ،تيم عليرضا حقيقي نيز در گروه دوم ليگ اروپا قرار گرفت و رقبايي همچون ليورپول ،بوردو فرانسه و سيون سوئيس دارد. گروهبندي 48تيم حاضر در مرحله گروهي ليگ اروپا به شرح زير است. گروه يک :آژاکس (هلند) ،سلتيک (اسکاتلند) ،فنرباغچه (ترکيه) ،مولد (نروژ) گروه دو :روبين کازان (روسيه) ،ليورپول (انگليس) ،بوردو (فرانسه) ،سيون (سوئيس) گروه سه :بورسيا دورتموند (آلمان) ،پائوک (يونان) ،کراسنودار (روسيه) ،قاباال (آذربايجان) گروه چهار :ناپولي (ايتاليا) ،بروژ (بلژيک) ،لجيا ورشو (لهستان) ،ميتجيلند (دانمارک) گروه پنج :ويارئال (اسپانيا) ،ويکتوريا پلژن (جمهوري چک) ،دينامو مينسک (بالروس) گروه شش :مارسي (فرانسه) ،براگا (مارسي) ،ليبرک (جمهوري چک) ،خرونيخن (هلند) گروه هفت :دنيپرو (اوکراين) ،التزيو (ايتاليا) ،سناتين (فرانسه) ،روزنبرگ (نروژ) گروه هشت :اسپورتينگ ليسبون (پرتغال) ،بشيکتاش (ترکيه) ،لکوموتيو مسکو (روسيه)، اسکندربئو (آلباني) گروه نه :باسل (سوئيس) ،فيورنتينا (ايتاليا) ،لچ پزنان (لهستان) ،بلنسس (پرتغال)
يوسين بولت ،در 200متر مسابقات دو و ميداني جهاني پکن برنده شد و مدال طال گرفت .اين مدال دهمين مدال طالي جهاني و چهارمين طالي پيدرپي او در 200متر است .جاستين گتلين آمريکايي ،رقيب او به نقره رضايت داد. زمان بولت 19.55ثانيه بود و گتلين زمان 19.74ثانيه را براي خود ثبت کرد. بولت جامائيکايي در فينال صد متر اين دوره از مسابقات نيز عنوان خود را حفظ کرد و در رقابتي نزديک با جاستين گتلين مدال طال را بر گردن آويخت. بولت در مسابقات صد متر ،زمان 9.79ثانيه را از خود به جا گذاشت که بهترين زمان در فصل جاري دو و ميداني است و به اين ترتيب براي سومين دوره قهرمان جهان در صد متر شد. بولت 29ساله تا کنون ده طالي جهاني و شش طالي المپيک را به گردن آويخته است.
45
فروردين (بره)
کارهاي زيادي داريد که بايد انجام دهيد ،البته به يک باره نميتوانيد به همه آنها برسيد .دوست داريد کمي هم اوقات فراغت داشته باشيد، اما خيلي زود متوجه خواهيد شد که اکنون نميتوانيد براي خودتان خوشگذراني کنيد .خوشبختانه ميتوانيد در مواجه با شرايط آني و غيرمنتظره سنجيدهاي واکنش داشته باشيد .قبل از اينکه به هر دعوتي پاسخ مثبت بدهيد ،بايد اول از همه ببينيد که با اين کار چه قدر به حجم اضافه برنامههايتان ميشود يا اينکه مجبور خواهيد شد به خاطر آن از انجام کدام کارها صرف نظر کنيد .کميت مهم نيست ،بايد به کيفيت دقت کنيد تا دچار اشتباه نشويد. در اين ماه ،تمايل داريد که به کار جديدي دست بزنيد ،اما تا زماني که اطالعات کافي در اختيار نداشته باشيد دوست نداريد که کار جديدي را شروع کنيد .بايد محدوديت هاي وضعيت فعلي را بپذيريد و با در نظر گرفتن آنها مشغول کار جديدتان شويد .به جاي اينکه به احتماالت فکر کنيد و مدام در حال روياپردازي باشيد ،بهتر است به کاري که در دست انجام داريد توجه کنيد.
ارديبهشت (گاو) اگر ميخواهيد که روابطتان در طول اين ماه تقويت شود بايد بيشتر از قبل به احساسات ديگران توجه کنيد .شايد فکر ميکنيد که همه بايد از قوانين اطاعت کنند به غير از شما .ممکن است کسي به سراغتان بيايد که همه برنامههاي شما را به هم بريزد .اگر تصميم بگيريد که بيشتر انرژي بگذاريد مطمئن باشيد که پاداش خوبي خواهيد گرفت .وقتي احساس ميکنيد کاري انجام ميدهيد که ارزشمند است، بيشتر ميتوانيد از آن لذت ببريد. در اين ماه ،احساس ميکنيد که بهتر است بيشتر روي کارهاي خالقانهاي که انجام آنها مدتها عقب افتاده بود تمرکز کنيد .اکنون نياز داريد که تعامالت اجتماعي داشته باشيد ،اما از طرفي هم دلتان ميخواهد که کسي را نبينيد و تنها بمانيد .نيازي نيست بين دنياي بيرون و دنياي درون يکي را انتخاب کنيد ،انعطافپذير باشيد و سعي کنيد تعادل را برقرار سازيد.
خرداد (دو پيکر) دلتان ميخواهد که همه برنامههايتان به طرزي عالي شکوفا شود ،اما اگر به هر دليلي نتيجه اقداماتتان برخالف انتظارات شما درآمد نا اميد نشويد. الزم است که يک بار ديگر همه جزييات را از نو بررسي کنيد .اما بدانيد که هر چه قدر هم خودتان را از قبل آماده کنيد باز نميتوانيد نتيجه کار را پيش بيني نماييد .بهتر است کمي از انتظارات گذشتهتان کوتاه بياييد ،به اين ترتيب از نگرانيهاي شما کاسته خواهد شد و به هيجاناتتان اضافه ميشود. در اين ماه ،خيلي سرتان شلوغ خواهد بود و در محل کار مشغلههاي زيادي خواهيد داشت که بايد به آنها رسيدگي کنيد ،با اين حال هنوز حواستان به اهداف بلند مدتتان است. اکنون به شدت نياز داريد که نتيجه اقدامات خود را به شکل ملموس حس کنيد ،پس شايد مجبور شويد هر چه
45
September 2015 شهريور 1394
زودتر برنامهها را در اين راستا اصالح نماييد .ميدانيد که ميخواهيد چه کار کنيد ،اما ممکن است انرژيتان زود تمام شود .يادتان باشد که نبايد حواس خود را با امور بيهوده پرت کنيد.
تير (خرچنگ) اگر بتوانيد مسايل مالي خود را به شيوهاي خالقانه رفع و رجوع کنيد ،ميتوانيد به پيامد دلخواهتان دست پيدا کنيد .شايد هنوز آن طور که بايد و شايد روي برنامههايتان تمرکز نکرده باشيد ،اما خوشبختانه اين قابليت را داريد که موانع احتمالي را از سر راه برداريد .بايد حواستان به سالمت راهي که طي ميکنيد باشد ،اشکالي ندارد اگر دوست داريد خريد کنيد ،اما به شرط اينکه خودتان را گول نزنيد. در اين ماه ،نميتوانيد آنقدر که مطلوبتان است به امور جانبي و دلخواه خود بپردازيد ،زيرا ديگران همه به شما چشم دوختهاند تا قولهايي را که به آنها دادهايد عملي کنيد .ممکن است اتفاقات زندگيتان سرعت بگيرد .نظم و انضباط به خرج دهيد تا به اهداف خودتان دست پيدا کنيد .يادتان باشد که ميتوانيد از پيچيدگيهاي اين فرصت درس زندگي بگيريد.
مرداد (شير) احساس ميکنيد که با عقايد و باورهايتان در هماهنگي کامل به سر ميبريد ،اما باورهاي سفت و سخت شما ممکن است مشکل ساز شود ،زيرا احتمال دارد کسي وارد ماجراهاي شما شود که او هم به اندازه شما سرسخت است. از خود راضي نباشيد ،اگر ديديد که طرف مقابل ايدههاي خوبي دارد ،اين فرصت را از دست ندهيد و از فکرش استفاده کنيد .اکنون بايد کمي با ماليمتتر رفتار کنيد ،يادتان باشد همان قدر که حرف ميزنيد به ديگران هم فرصت دهيد که نظرشان را بگويند. در اين ماه ،تمام تالشتان را ميکنيد تا ديگران از برنامههاي شما باخبر نشوند ،اما به نظر ميرسد که همه ميدانند در فکر شما چه ميگذرد .معموالً کسي نيستيد که خودش را در تاريکيها پنهان کند ،اما به هر حال دلتان هم نميخواهد که کسي از احساسات شما چيزي بداند .لزومي ندارد با ديگران قطع رابطه کنيد ،شايد تعامل با آنها به شما کمک کند تا خواستههاي شما مشخصتر شوند .اجازه ندهيد که غرور بيجا مانع ارتباط شما با کساني شود که دوستشان داريد.
شهريور (خوشه) بين يک دو راهي گير افتادهايد :نميدانيد که آيا بايد به مسيرتان ادامه دهيد و در همين راستا پيشرفت کنيد يا اينکه بهتر است مسير کام ً ال متفاوت ديگري را در پيش بگيريد. شايد به ايجاد تغييرات ناگهاني فکر کنيد ،اما در نهايت به اين نتيجه ميرسيد که بايد با قدرت تجزيه و تحليل پيش برويد و فرصتهاي جديد را يک به يک بررسي نماييد .قبل از اينکه تصميم بگيريد و دست به کار شويد به شما توصيه ميشود که اول از همه به فرصتهاي احتمالي خوب فکر کنيد. در اين ماه ،تصميم داريد همه آنچه را که در ذهنتان ميگذرد فاش نکنيد و البته دليل خوبي هم براي اين پنهان کاري داريد .شايد ديگران به اشتباه فکر کنند که شما همه
چيز را به آنان ميگوييد ،اما اين فقط يک تصور غلط است. تمايل داريد که به طريقي ديگران را دور بزنيد و احساساتتان را مخفي نگه داريد .ميتوانيد از اين پيچ و تابها لذت ببريد، اما حواستان باشد که مشکل درست نکنيد.
مهر (ميزان ،ترازو) احساس ميکنيد در نقطهاي هستيد که راه بازگشتي ندارد ،اما نميدانيد که اکنون چه اتفاقي در زندگيتان افتاده که اين احساس را به شما القا ميکند .شايد اين روزها الزم باشد که يک تصميم مهم بگيرد ،اين تصميم ميتواند روي آينده شما تأثير پايدار بگذارد .خودتان نسبت به پيامد اقداماتتان خوشبين هستيد ،اما درباره آينده نزديک نگرانيهايي داريد که مشوشتان کرده است .شما قابليت موفق شدن را داريد ،اما اجازه ندهيد که بار سنگين وظايف روي اين قابليت شما تأثير منفي بگذارد. در اين ماه ،اگر با خيال پردازيهايتان هماهنگ شويد ميتوانيد چيزهاي زيادي به دست آوريد .به خالقانهترين فرصتهاي ممکن فکر کنيد .بايد برنامهريزي کنيد و با عمل کردن به آن پيش برويد .اکنون زندگي شما پر از هيجان است ،پس بد نيست در ميان مشغلههايتان به کمي تفريح و شادي هم فکر کنيد.
آبان (کژدم) شما را نبايد دست کم گرفت ،زيرا اگر هدفي داشته باشيد از آن کوتاه نخواهيد آمد .به نظر ميرسد که نميخواهيد در برابر خواستههاي ديگران تسليم شويد و حتي اگر فشار زيادي بر شما وارد شود باز هم تسليم نخواهيد شد. اکنون شما مسير خودتان را انتخاب کردهايد و اگر الزم باشد تنهايي به مسيرتان ادامه خواهيد داد .ممکن است کمي دچار شک و ترديد شويد و شايد از خودتان بپرسيد که آيا ميتوانيد به تنهايي به احساس رضايت دست پيدا کنيد ،يا اينکه حتمًا بايد با ديگران همراه شويد. اما يادتان باشد که رمز موفقيت اکنون شما در اين است که از جمع فاصله بگيريد و به مسير خودتان برويد. در اين ماه ،احساس ميکنيد که دست و پنجه نرم کردن با تضاد بين عقل و احساس براي شما يک نبرد آشناست .با توجه به عقلتان ميدانيد که اکنون بايد چه کنيد، اما احساستان چيز ديگري به شما ميگويد و چندان از کاري که ميخواهيد انجام دهيد مطمئن نيست .فرصتهاي جذاب و فريبندهاي در آينده شما وجود دارد که نميخواهيد آنها را به خطر بيندازيد .صبر کنيد ،همه چيز خيلي زودتر از چيزي که فکرش را ميکنيد روشن خواهد شد.
آذر (کمان) کلماتي که بر زبان ميآوريد بسيار تأثيرگذارند ،پس حواستان باشد که چه طور از آنها استفاده ميکنيد .بايد به نقشي که در جامعه و محل کارتان داريد اذعان داشته باشيد .بايد بدانيد که ديگران به گفتههاي شما اهميت زيادي ميدهند .شايد بهتر باشد که بيشتر احتياط کنيد، اما دلتان ميخواهد که آرامش زندگي را فدا کنيد و به ماجراجوييهايتان اضافه کنيد. در اين ماه ،بيشتر نقش يک رهبر را ايفا ميکنيد .از مهارتهاي کالمي و رفتاري خود استفاده کنيد که بسيار هم ترغيب کنندهاند ،اما اگر ديگران را به مسيري هدايت نماييد که سنجيده نيست ممکن است مشکل درست شود. قبل از اينکه ديگران به شما بگويند خودتان جلوي کار غلط را بگيريد. اگر از همين االن جلوي اشتباهات را بگيريد بهتر از
اين است که ديرتر مجبور شويد با پيامدهاي ناخوشايند آن دست و پنجه نرم کنيد.
دي (بز) همه تالشتان را به کار گرفتهايد تا از دام مشکالت دور بمانيد .موانعي در مسير موفقيت شما قرار گرفته که در راه غلبه بر آنها ممکن است ماجراهايي در زندگيتان درست شود .تمايل داريد که به برنامههاي آن چناني و جاهاي هيجان انگيز فکر کنيد .اما حواستان باشد قبل از اينکه کنترل امور از دستتان خارج شود به خودتان بياييد .براي اينکه به مقصد مورد نظرتان برسيد بايد برنامههاي ممکن و شدني ترتيب دهيد. در اين ماه ،دوست نداريد که خودتان را درگير مسايل کم عمق و سطحي کنيد .اکنون تصميم داريد که به معنويات بپردازيد ،يعني آن دسته از مفاهيمي که بر وقايع پيرامونمان سايه ميافکنند .اين سفر دروني کار سادهاي نيست ،ممکن است جايي که انتظارش را نداريد زخمي کهنه دهن باز کند و شما را آزار دهد .اگر مواجه با اتفاقات ناخوشايند گذشته را بپذيريد راحتتر ميتوانيد با آنها کنار بياييد.
بهمن (دلو ،کمان) تمايل داريد که سرمايهگذاري کنيد و چيزي بخريد ،اما حواستان باشد که در سرمايهگذاري عجله نکنيد .شايد چيزي که اکنون دلتان ميخواهد داشته باشيد مناسب اوضاع و احوال شما نباشد ،مگر اينکه قبل از هر اقدامي به همه جوانب دقت کنيد .اکنون ممکن است روابطتان کمي دچار پيچيدگي شود .اگر با دقت و هدفمند دست به خطر بزنيد شايد در نهايت به نفعتان تمام شود. در اين ماه ،هر کاري که انجام ميدهيد خيلي زود واکنش ديگران را نسبت به آن ميبينيد .بازخوردهايي که دريافت ميکنيد آن چيزي نيستند که انتظارش را داشتيد .بايد اتفاقات پيش رو را مديريت کنيد ،حتي اگر مجبور شويد زمان و انرژي زيادي صرف کنيد .لزومي ندارد که سفت و سخت به زمانبنديهاي از پيش تعيين شده بچسبيد ،بايد بدانيد که نميتوانيد روند امور را تغيير دهيد .براي اينکه راحتتر با فشارهاي موجود کنار بياييد ،بايد دست از کنترل همه جانبه امور برداريد.
اسفند (ماهي) مدتهاست که منتظر يک فرصت مناسب هستيد تا آنچه را که در سرتان ميگذرد با ديگران در ميان بگذاريد، اما به شما توصيه ميشود که ديگر بيشتر از اين منتظر نمانيد .به اندازه کافي به چيزهايي که ميخواهيد بگوييد فکر کردهايد .ترجيح ميدهيد اول از همه کاري را که شروع کردهايد به پايان برسانيد ،اما اتفاقات زيادي در جريان است که مانع ميشود و شما را به دام عصبانيت ميکشاند. نبايد نا اميد و سرگردان شويد ،ميتوانيد با کسي که مورد اعتماد شماست صحبت کنيد و از ترسهاي پنهانتان براي او بگوييد تا کمي ذهن و فکرتان آرام بگيرد. در اين ماه ،وظايف مهمي داريد که بايد به آنها رسيدگي کنيد .پس فرصتي براي روياپردازي باقي نميماند. اما هيچ کس نميتواند مانع ميل دروني شما براي خيالبافي شود .هر بار که از عالم واقعيت دور ميشويد خيلي زود حواستان سر جا ميآيد ،زيرا کارهاي زيادي هست که بايد انجامشان دهيد .مهلتي که براي انجام کارها به شما داده شده واقعي است ،پس آن را جدي بگيريد .نگران نباشيد، فردا اين حس ضرورت و عجله فروکش خواهد کرد.
46
مهران مصطفوي ،استاد شيميفيزيک در پاريس سالهاست مينويسم و ميگويم که اگر چند کشور در جهان وجود داشته باشند که براي توليد انرژي ،نياز به انرژي هستهاي نداشته باشند يکي از آنها ايران است .براي توليد انرژي راه حلهاي ديگري وجود دارد که اقتصادي و مفيد و مناسب با شرايط و منابع ايران باشد. ما بهجاي تلف کردن سرمايههاي عظيم ميتوانستيم براي توليد برق در صنعت نفت و خصوصا نيروگاههاي گازي سرمايهگذاري کنيم و براي آماده کردن آينده نيز اوال از ميزان مصرف انرژي در کشور بکاهيم و ثانيا به راهاندازي نيروگاههاي خورشيدي بپردازيم .پس اصال نيازي نبود که براي تهيه انرژي از انرژي هستهاي استفاده کنيم .ما اکنون در تمامي اين زمينهها عقب افتادهايم چون بحران هستهاي ناشي از تصميمات مسئوالن نظام اجازه نداد که طرحهاي مناسب به اجرا در آيند. حتي در صورت راهاندازي نيروگاه بوشهر ،ايران نياز به راهاندازي صنعت غنيسازي نداشت .اصوال براي هيچ کشوري به صرفه نيست که براي يک يا حتي چند نيروگاه هستهاي ،صنعت غنيسازي راه بيندازد .زماني اينکار به صرفه است که حداقل حدود 10نيروگاه هستهاي فعاليت کنند يا اينکه با کشورهاي ديگر همکاري نزديک براي توليد سوخت داشته باشيم. مهمتر اينکه ايران معادن اورانيوم کافي ندارد و مجبور است براي غنيسازي اورانيوم وارد کند .مقدار ذخائر اورانيوم ايران بسيار محدود است 1020 :تن ذخاير مطمئن، 3400تن ذخاير مستنتج و 12هزار تن پيش بيني شده. اما استخراج همين اورانيوم در ايران هزينهاي باال دارد [باالي 100دالر براي هرکيلوگرم] که علت باال بودن هزينه استخراج آن ،غلظت کم اورانيوم در سنگ معدن در ايران و عمق زياد معادن است .در مقام مقايسه قزاقستان 425هزار تن ذخائر مطمئن دارد که از آن 22هزار تن با هزينهاي کمتر از 40دالر براي هر کيلوگرم استخراج ميشود. معموال کشورهائي به غنيسازي رو آوردهاند که يا خود صاحب معادن مهم اورانيوم هستند ،يا با کشورهاي ديگر پيمان همکاري دارند يا از نيروي نظامي خود براي بهدست آوردن اورانيوم استفاده ميکنند .ايران در هيچکدام از اين دستهبنديها قرار ندارد .نه اورانيوم دارد ،نه با کشورهاي توليد کننده اورانيوم همکاري دارد و نه توان آن را را دارد که مانند فرانسه که در آفريقا حضور نظامي دارد ،از طريق سلطه اورانيوم خود را به دست آورد. کشورهاي بزرگ توليد کننده اورانيوم ،کانادا ،استراليا، قزاقستان ،روسيه ،امريکا ،ناميبيا ،نيجريه ،اوزبکستان و چين هستند .فرانسه مهمترين کشور اتمي جهان در توليد انرژي،
September 2015 شهريور 1394
بخش مهمي از اورانيوم خود از نيجريه وارد ميکند .پس اگر مسئله تامين استقالل در ميان باشد فرقي بين وارد کردن اورانيوم طبيعي و اورانيوم غنيشده نيست .چون هر دو، چه تجارت اورانيوم طبيعي و چه تجارت اورانيوم غنيشده، زير نفوذ قدرتهاي بزرگ جهان هستند .يعني اگر روسيه و يا غرب به هر دليلي بخواهند جلوي واردات اورانيوم غني شده را بگيرند ميتوانند جلوي واردات اورانيوم طبيعي را هم بگيرند. معادن ايران اصال جوابگوي حتي نياز يک نيروگاه هستهاي نيز نيست .اما در مورد ايران مهمتر اين است که بدانيم روسها اصوال مصر هستند اورانيوم نيروگاه بوشهر را خود تامين کنند ،کاري که تا کنون کردهاند و بدان ادامه ميدهند ،اما حاضر نيستند به ايران اورانيوم طبيعي بفروشند.
اعترافات يک مقام ارشد
با توجه به آنچه در باال آمد ،بد نيست سخنان غيرقابل انتظار رئيس سازمان انرژي اتمي ايران را بخوانيم .براي اولين بار است که يکي از مسئوالن مهم سياست هستهاي ايران با صراحت چنين اظهاراتي را مطرح ميکند .به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از صدا و سيما ،علي اکبر صالحي عصر شنبه 24مرداد 1394در نشست خبري بررسي ابعاد برجام در محل سازمان انرژي اتمي گفت« :يکي از موضوعاتي که برخي منتقدان [منظور او دلواپسان هستند که ميگويند بايد سياست هستهاي را مانند گذشته ادامه داد] مطرح ميکنند، انتقاد از کاهش 20هزار سانتريفيوژ به 5هزار سانتريفيوژ است .فرض کنيم ميخواستيم با ماشينهاي نسل يک در نطنز 190هزار سو غنيسازي کنيم که البته نطنز ظرفيت جاسازي سانتريفيوژهاي الزم براي اين ميزان غنيسازي را ندارد ،اما به فرض که در باالي نطنز و زير سوله اين کار را ميکرديم و همين اقدام را بخواهيم با ماشينهاي نسل هشت انجام دهيم ،اما مواد اوليهاش را چگونه تأمين کنيم؟ اگر همه مواد در اختيار را نيز تزريق ميکرديم يکي دو سال اول تمام ميشد .چرا دوستان به اين پرسش آسان جواب نميدهند که اين مواد را بايد از کجا تامين کرد؟ اصال فرض کنيم همين االن سانتريفيوژهاي الزم را در اختيار داشته باشيم؛ براي چه مدت ميتوانيم غنيسازي کنيم؟» اين سخنان تاريخي و واقعا حيرتآور هستند .سالها کشور را در بحران شديد قرار دادند و اکنون اعتراف ميکنند که اصال اورانيومي در اختيار ندارند که بخواهند غني کنند. بدين سان يکي از پايههاي فريب راه انداختن صنعت غنيسازي فرو ميپاشد. ميدانيم اورانيومي که تا کنون ايران غني کرده است، مربوط به خريدي است که در زمان شاه از آفريقاي جنوبي شده بود .آفريقاي جنوبي آن زمان با فروش کيک زرد به ايران ،در مقابل تامين اعتبار براي کارخانه غنيسازي
46
چند که اين امر از نظر اقتصادي با شرايط اقتصادي ايران اورانيوم موافقت کرده بود و اين را بعد از انقالب به ايران فاجعه است و حتي اورانيوم الزم براي اينکار را نداريم ـ تحويل داد .الزم است در اينجا حق مطلب گفته شود که اول حداقل بايد درخواست ميکرد در مدت 10سال اول برروي بار در ايران ،دکتر احمد شيرزاد نماينده سابق مجلس ششم 200يا 300سانتريفيوژ درباره فقير بودن معادن نسل باال مانند IR8کار اورانيوم هشدار داد اما از ميکردند و نه 5هزار همه سو به ايشان حمله سانتريفيوژ بهدرد نخور. حتي بعد از توافق وين هنوز بهترين راهحل شد تا جايي که مجبور از اين رو ادامه چرخيدن شد مدتي طوالني سکوت نيروي از استفاده و سازي ي غن صنعت کردن تعطيل 5هزار سانتريفيوژ نه تنها دستاوردي براي کند .جالب است بدانيم انساني آن در قسمتهاي ديگر است .يادآور که اظهارات اخير رئيس ايران ندارد ،بلکه تنها سازمان انرژي اتمي ميشوم که هر ميهندوستي از اينکه خطرهاي براي کشيدن پرده فريب ايران را به نوعي ديگر بزرگ از سر کشورش عبور کند ،از اينکه زمزمه بر سياستهاي قبلي محمد جواد الريجاني در جنگ کنار گذاشته شود ،از اينکه مردم بتوانند رژيم و راضي ساختن مصاحبهاي ديگر گفته نفسي بکشند ،دفاع ميکند .اما توافق وين توافقي آقاي خامنهاي است. سان بدين است .او در مصاحبه با نيست که رژيم براي مردم و دفاع از حقوق آنها «تسنيم» در همان روز مذاکرهکنندگان براي نياز يعني 24مرداد ماه امسال کرده باشد .اين توافق براي پرده کشيدن بر آقاي خامنهاي و «حيثيت» اظهار کرده است« ،منابع فريبهاي بزرگي است که رژيم واليت مطلقه فقيه او مذاکره کردهاند واال اورانيو م در کشورمان تا کنون به نام «انرژي هستهاي حق مسلم ماست» در توافقي که به دست آمده است و من بدون محدود است و به نظر من بهکار برده است. اگر اين توافقنامه تصويب ترديد از آن به عنوان شود بهترين کار اين است «ترکمانچاي هستهاي» که غنيسازي را براي نام ميبرم ،از حقوق ملي مدتي تعطيل کنيم .به اين دليل که با روندي که در توافقنامه مردم ايران خبري نيست .بدون ترديد ميتوانم بگويم که آمده ،منابع اوليه به دست خودمان زباله ميشود! حاال چه راهحل ديگري وجود داشت و دروغ است که گفته شود تنها کسي است که به ما اورانيوم بدهد؟» راهحل يا تشديد تحريمها و باالخره جنگ بود يا توافقي که پس ما حق داشتيم که ميگفتيم ساختن سوخت براي به دست آمده است. ايران استقالل نميآورد ،حق داشتيم که سياست هستهاي و خصوصا سياست غني سازي را غير عقالني بخوانيم .حال بايد لزوم در ميان گذاشتن واقعيتها با مردم پرسيد مسئوالن محترم شما که ميدانستيد ايران اورانيوم به عنوان فردي که مسئله هستهاي ايران را سالهاست ندارد ،چرا صنعت غنيسازي اورانيوم را راه انداختيد؟ چرا دنبال کرده و از منظر استقالل کشور و دفاع از حقوق ملي بابت اين کار کشور را مدتهاي طوالني به بدترين وضعيت بدان مينگرد ،از کليه دست اندرکاران ،متخصصان و دچار کرديد؟ و مجبور شديد توافقنامه تحميلي وين را امضا زحمتکشان سازمان انرژي اتمي و از دانشجويان رشتههاي کنيد؟ و تازه باز هم ميخواهيد به غنيسازي دکوري ادامه علمي که ميتوانند بهراحتي اين مسائل را شناسائي کنند، دهيد تا چهره سياه اين سياست را بپوشانيد. ميخواهم در اين باره سکوت نکنند و تا آنجا که در توان و امکانات دارند واقعيتها را با مردم در ميان بگذارند. اندر فوايد سانتريفيوژها به اندازه کافي حاکمان سوء استفاده کردهاند و نبايد با وجود اين اعترافها ،طبق قطعنامه سازمان ملل ،اجازه داد که هميشه هزينه سياستهاي آنها را ملت ايران ايران تا 8سال حق راهاندازي سانتريفيوژ جديدي را ندارد بپردازد .امروز که مسئوالن براي توجيه توافق معترف و از همان سانتريفيوژهاي 50سال پيش بايد استفاده کند .ميشوند که ايران اورانيومي ندارد که غني کند ،بايد مورد بعد از 10سال ايران ميتواند از سانتريفيوژهاي جديد که بازخواست قرار گيرند .حتي بعد از اين توافق براي اينکه بهترين آن IR8است استفاده کند .اين سانتريفيوژها 15ضرر کمتر شود ،بايد فعاليت غنيسازي را در ايران تعطيل برابر سانتريفيوژهاي فعلي کارآمد هستند .به محاسبه من ،کرد که جز هزينه چيزي ندارد .تا زماني که به مسئله هستهاي براي راهاندازي سانتريفيوژهاي جديد براي تامين سوخت به عنوان يک مسئله اقتصادي نگريسته نشود ممکن نيست بوشهر 10سال زمان نياز است .يعني ايران در صورتيکه بتوان راه حلي براي آن پيدا کرد. بتواند اورانيوم وارد کند تنها 20سال ديگر ميتواند سوخت حتي بعد از توافق وين هنوز بهترين راهحل تعطيل بوشهر را تامين کند .حال ببينيم خود آقاي صالحي در اين کردن صنعت غنيسازي و استفاده از نيروي انساني آن در باره چه ميگويد. قسمتهاي ديگر است .يادآور ميشوم که هر ميهندوستي او در همان مصاحبه گفته است« ،شرکت بزرگي مانند از اينکه خطرهاي بزرگ از سر کشورش عبور کند ،از اينکه يورنکو در سال 2002مقالهاي نوشت که براي توليد انبوه زمزمه جنگ کنار گذاشته شود ،از اينکه مردم بتوانند نفسي سانتريفيوژهاي نسل جديد ،حداقل به هشت سال زمان بکشند ،دفاع ميکند .اما توافق وين توافقي نيست که رژيم نياز است .سانتريفيوژهاي نسل شش و هشت ،دو ماشين براي مردم و دفاع از حقوق آنها کرده باشد .اين توافق براي اميدبخش است که در آينده ميتوانيم از آن براي افزايش پرده کشيدن بر فريبهاي بزرگي است که رژيم واليت غنيسازي استفاده کنيم که براي اين کار به هفت ،هشت مطلقه فقيه تا کنون به نام «انرژي هستهاي حق مسلم سال زمان نياز است ».البته منظور از 7يا 8سال ،بعد از مدت ماست» بهکار برده است. 10سال اوليه است که در مجموع 17يا 18سال ميشود که اين نيز از ديد نگارنده بسيار خوشبينانه است و حداقل همان 20سال را نياز دارد .حال در نظر بگيريم که ايران در حال خريد حداقل دو نيروگاه هستهاي ديگر از روسيه است و اگر آنطور که گفته ميشود اين قراردادها به انجام برسند، ايران سه برابر ميزان فعلي به اورانيوم غني شده نياز خواهد داشت .حال چند سال طول ميکشد که بتواند اين کار را انجام دهد؟ در نتيجه سئوال اصلي اين است که 5هزار سانتريفيوژي نسل اول که ايران اجازه دارد آنها را راهاندازي کند به چه کار ميآيند که جمهوري اسالمي روزهاي اول از آن به عنوان پيروزي ياد کرد و ادعا نمود که موفق شده است آنها را حفظ کند؟ از انجا که جمهوري اسالمي ايران پذيرفته است که هرگز ـ و نه براي مدت 10يا 30يا 100ساله بلکه هرگزـ بمب اتمي نخواهد ساخت و اين مسئله در قطعنامه سازمان ملل نيز آمده است و از آنجا که سانتريفيوژهاي حفظ شده حتي بهگفته خود مسئوالن کمترين دستاوردي براي تهيه سوخت ندارند ،پس چرا اينهمه مذاکره شده است که ايران بتواند 5هزار سانتريفيوژ داشته باشد؟ تنها يک پاسخ براي اين سئوال باقي ميماند که چرا رژيم در توافق به خاطر آن ،اين گزينه را انتخاب کرده است و آن عدد بزرگ 5هزار نزد افکار عمومي و خواسته خامنهاي بوده است ،مبني بر اينکه غني سازي در ايران بايد ادامه يابد .اگر واقعا ايران بهدنبال توليد سوخت بود ـ هر
مهلت قبول آگهي در «پرديس»بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
47
سرنوشت ما بعد از توافق وين
September 2015 شهريور 1394
به سرعت فراهم ميشود ،نظر به سيطره کامل سپاه بر کشور ،با شبه کودتای سپاه پس از مرگ آيتاهلل خامنهای، اعالم وضع فوقالعاده در کشور به مدت يک يا دو سال ،رفع قيد و بند از آزاديهای اجتماعی و فرهنگی به شکل عملی و گسترده ،برقراری رابطه نزديک با غرب ،حذف شعارها و رفتارهای راديکال چون مرگ بر اسرائيل و آمريکا و حمايت از گروههای تندروي منطقه ،نزديکی عملی با تکنوکراتها، حمايت از بخش خصوصی در اقتصاد و تعميم اقتصاد بازار و سرانجام به تخت رياست نشاندن يک پرويز مشرف شيک و خوش بيان از نوع محمد باقر قاليباف ،يحيی رحيم صفوی و حتی قاسم سليمانی و سپس در يک دوره ده ساله رژيم نظامی را به رژيم رياستی پارلمانی کنترل شده متحول کردن ،هدف اين پيش فرض سوم است. سوال اين است که آيا جامعه مدنی و توده مردم ، نخبگان سياسی و فرهنگی و سررشتهداران اقتصاد ميتوانند: الف :تحقق يکی از سه پيشفرض را ممکن سازند يا تسريع دهند؟ ب :مانع از تحقق هر سه پيشفرض شده و برپائی يک نظام غير دينی مردمساالر سکوالر را ممکن سازند؟ برای پاسخ به اين دو سوال نخست بايد خواستهای عمومی مردم را در مرحله بعد از قرارداد بررسی کرد .اين خواستها را بر پايه اولويتها ـ در نزد اغلب آحاد جامعه ـ ميتوان به شرح زير جمع بندی کرد:
بهبودی وضع اقتصادی ايجاد فضای بازتر اجتماعی برخورداری از امنيت مبارزه جدی با فساد دولتی
عليرضا نوریزاده به مبارکی و ميمنت ،سرانجام «آقا» جام را سرکشيد و امروز ما شاهد سکسکههای پس از شرب هستيم که ميتواند به سردرد و بيحالی و خواب فردا صبح بينجامد يا سرحالی و کيفوری و شوخ طبعی را به همراه آورد. از ماهها پيش از امضای قرارداد وين ،بين توده مردم از يکسو و نخبگان جامعه ـ در داخل و خارج کشور ـ دو محور اساسی ،محل اهتمام و بحث و گفتگو بوده است .رسانههای داخل و خارج کشور هريک از نگاه و باور خود ،بر اين دو محور نور تاباندهاند .محور نخست پيرامون فوائد اقتصادی توافق بوده و هست و طبيعی است اين محور بيش از محور دوم مورد توجه توده مردم قرار دارد .محور دوم که نخبگان را مشغول داشته ،پيامدهای سياسی قرارداد وين است .چه سرنوشتی در انتظار ما است؟ و قرار است کداميک از پيش فرضهای زير به اجرا در آيد؟ -1بازگشت به مرحله پس از مرگ آيتاهلل خمينی، گشايش اقتصادی ،شل کردن محدود قيدوبندهای فرهنگی و اجتماعی ،همراه با تشديد سختگيریهای سياسی ،سانسور و همزمان خروج از عزلت و بهبودی بخشيدن به روابط اقتصادی و فرهنگی و سياسی درحد تعامل دولت با دولت ،با جامعه بينالمللی به ويژه غرب و کشورهای منطقه .مجريان اصلی اين طرح که مشغول زمينه سازی برای آن هستند، در درجه اول هاشمی رفسنجانی و در پی او حسن خمينی، مهندس کرباسچی ،حسين موسويان و علی اکبر ناطق نوری ،حسين مرعشی و ...هستند. -2پيش فرض دوم خود قائم بر پيشفرض ديگری است که بر غياب آيتاهلل علی خامنهای – با مرگ او – ناظر است .بر پايه اين پيشفرض در انتخابات اسفند ماه مجلس شورای اسالمی و مجلس خبرگان ،شاهد برپائی مجلسی از نوع دوره پنجم (و نه ششم) خواهيم بود که در آن بخشی از اصالح طلبان جواز حضور پيدا خواهند کرد .در خبرگان نيز با ورود حسن خمينی ،موسوی بجنوردی و يوسف صانعی، زمينه برای انتخاب حسن خمينی به جانشينی خامنهای و نمادين کردن مقام واليت با حذف «واليت مطلقه» فراهم خواهد شد. به اين ترتيب چراغ اصالحات روشن ميشود و فتيله آن به مرور و توسط خاتمی ،عبداهلل نوری ،ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و شماری از مشارکتیها و ملی مذهبیها ...باال کشيده شده و نظام به مرور به يک نظام نيمه دينی /نيمه مدنی متحول خواهد شد. در يک گزارش «مرکز تحقيقات استراتژيک» که عنوان خيلی محرمانه دارد و به دست من رسيده ،کم و بيش اين پيشفرض مورد بررسی قرار گرفته و با ضريب احتماالت گفته شده در سال 1400يعنی شانزده سال ديگر ،در صورت به اجرا در آمدن اين سناريو ،با تعديل قانون اساسی و حذف واليت فقيه و مجلس خبرگان توسط نسل سوم انقالب، رژيمی مدنی جايگزين رژيم مذهبی خواهد شد .جالب اينکه نويسنده (يا نويسندگان) گزارش پيش بينی کردهاند که اين پيش فرض احتمال تحقق 90درصدی دارد!! - 3پيش فرض سوم که به گمان من زمينه سازیهايش
رفع قيد و بند و پرونده سازی برای سفر ميليونها ايرانی مقيم خارج (تقريبا از هر ده خانوار ايرانی ،سه خانوار نزديکان درجه يک و دو در خارج دارند) به وطن و آسان شدن رفت و آمد به کشور ،از جمله اولويتهای بخش بزرگی از مردم ايران است . آن چيزهائی که اکثريت مردم حاضر به تجربه کردنش نيستند نيز دارای اولويتهائی است .مثال با توجه به اوضاع عراق و سوريه و ليبی و ...پس از سقوط نظام متمرکز قدرتمدار ،مردم ايران به هيچ روی حاضر نيستند برای براندازی استبداد دست به شورش کور بزنند يا به دنبال انقالب باشند. مردم به شکل عام و نسل اول و دوم انقالب به شکل خاص ،حاضر نيستند به ريسکی تن در دهند که در صورت شکست به تجزيه ايران ،جنگ داخلی و ويرانی کشور منجر شود .جامعه بينالمللی و به ويژه دولتهای منطقه و امريکا و روسيه و اتحاديه اروپا نيز ،به هيچ روی از گزينههائی که اگر هم به سرنگونی جمهوری اسالمی منفور منتهی شود ،شعله جنگ داخلی و هرج و مرج و تجزيه ايران و منطقه را در پی داشته باشد ،حمايت نخواهند کرد. مردم از هجوم جنوب به شمال و شورش مستضعفينی که رژيم بنامشان وطن را غارت کرده ،به شدت بيمناک هستند .جامعه امروز ايران سوختن خشک و تر با هم را نمیپذيرد ،چون پايانش آزادی و عدالت نيست بلکه اين امر به سلطه اوباش و شورشیهای کور منجر خواهد شد . مردم از پيامدهای اخالقی غيبت قدرت (هرچند سرکوبگر) وحشتزدهاند .در خالء قدرت با توجه به باغ وحشی که رژيم برپا داشته ،ديگر مال و ناموس ،حريمی نخواهد داشت .سال 57نيست که هنوز پليس و نيروی ارتش و جوانان پاکنهاد و عاشق و عدالت جوی اخالقمند در صحنه باشند و صيانت از مال و جان و ناموس مردم را بر عهده گيرند . مردم از تضادهای فرهنگی و مذهبی و عرقی و زبانی که در عصر جمهوری واليت فقيه پررنگ شده و پيامدهای اين تضادها در فردای غياب قدرت ،بيش از آن وحشت دارند که دلخوشی دادنهای ما در باب جاودانگی وحدت ايرانيان و تجزيه ناپذير بودن وطن ،بتواند نگرانيهايشان را برطرف کند . حال برگرديم به دو سوالی که پيش از اين مطرح کردم .نخست اينکه نقش مردم در تحقق يکی از سه پيشفرض چيست و أيا مردم ميتوانند به واقعيت يافتن اين سه پيشفرض کمک کنند؟ در دو پيشفرض اول و دوم آری ،در مورد سوم که بازيگران نظامی و سروکار مردم با توپ و تانک و تفنگ خواهد بود ،گمان ندارم نخبگان و به احتمال بسيار توده مردم در تحقق آن نقشی داشته يا برعهده گيرند .اما متاسفانه اگر اين تحول آرامش ،آزاديهای اجتماعی و فرهنگی ،بهبود روابط با خارج و بهتر شدن وضع اقتصادی را به همراه داشته باشد ،مورد حمايت تودهها در مرحله پس از استقرار دولت نظامی ،قرار خواهد گرفت. دولتهای منطقه و در نهايت غرب ،کودتا را به رسميت خواهد شناخت و حتی از آن استقبال خواهد کرد .به خصوص اگر به مرور (مثل مصر) حمايت مردمی را به همراه داشته
باشد و قاسم سليمانی يا يحيی رحيم صفوی يا محمد باقر قاليباف با ورقه پيروزی در يک انتخابات به ظاهر مشروع، نظاميگری خود را بيرنگ و مدنی شدن خويش را پررنگ کنند. در سوال دوم ،ميپرسيم آيا مردم ميتوانند مانع تحقق اين سه سناريو شوند و همزمان بتوانند يک نظام مدنی سکوالر عدالت محور مردمساالر را برسرکار آورند؟ ياسر عرفات هنگامی که نميخواست امری را تأييد کند ولی همزمان آن را تکذيب هم نکند در برابر پرسش آيا پاسخ شما آری است يا نه؟ ميگفت «لعم» (الی نفی و عم از نعم آری) .رهبر معظم نيز وقتی فرمودند با قرارداد نه مخالفند نه موافق همين شيوه عرفات را به کار بردند .من نيز ميگويم پاسخ اين سوال لعم است .شدنی نيست چون ما در ايران و نيز در خارج يک جبهه يا قاعده سياسی منضبط و همبسته با برنامه و طرح و استراتژی نداريم تا بتوانيم دليل راه تودهها و عامل پيوند و همبستگی آنها در جهت تحقق يک هدف معين باشيم و در مرحله غياب خامنهای با عرضه قدرت خود ،بازيگر حداقل هم عرض بازيگران در قدرت شويم .بازيگری که بدون حضورش ،امکان بسامان رسيدن اوضاع کشور غيرممکن باشد (جمهوری اسالمی و نوکرانش در عراق پس از سرنگونی صدام حسين به دنبال برپائی يک نظام جمهوری اسالمی شيعه با ولی فقيه بودند، مقاومت سنیها ،نيروهای مدنی و سکوالر ،اقليتهای مذهبی غيرمسلمان و کردها مانع تحقق رويای اهالی واليت فقيه شدند البته آيتاهلل سيستانی نيز در برابر وسوسه ولی فقيه عراق شدن سخت مقاومت کرد و امروز آشکار شده است که اوضاع عراق بدون مشارکت همه اقوام و مذاهب و نيروهای سياسی اين کشور در اداره امور ،به سامان نخواهد رسيد). پاسخ ميتواند نعم يا آری هم باشد و آن در صورتی است که نيروهای بالقوه سياسی و مدنی و نخبگان جامعه در داخل کشور و بيرون از مرزهای ايران فعليت پيدا کنند .به زبان سادهتر در برابر گزينههای ،رفسنجانيسم و خاتميسم و پرويز مشرفيسم ،آنها نيز بديلی ارائه کنند که مقبول نخبگان و اميد برانگيز در بين تودهها باشد .اين فعليت با توجه به خطوط قرمزها ميتواند در خارج کشور و البته با نوعی هماهنگی با داخل ،تحقق پيدا کند. با توجه به اوضاع و احوال جاری ،کداميک از پيشفرضها ،بخت توفيق بيشتری دارند؟ رسم است که در هر نوع تحليل و پيش بينی سياسی،
47
واقعيتهای موجود را بايد با در نظر گرفتن ضريب احتماالت در کنار هم چيد و بعد داوری کرد. من واقعيتها را در چهارچوب موفقيتها و شکستهای رژيم در برابر قضايائی که رژيم پيش از امضای قرارداد درگير آن بوده است عرضه ميکنم ،آنگاه نتيجهگيری آسانتر ميشود . در داخل کشور دستگاه رهبری و همه نيروهای آويزان به آن ،هرگز تا حد امروز بی آبرو ،بی اعتبار و منفور نبوده است. در صحنه منطقهای ،شکست سنگين در يمن (چهارمين سرزمينی که قاسم سليمانی و محمد علی جعفری و زاکانی پيشاپيش ،پيوستش را به امپراتوری سيد علی آقا اعالم کرده بودند) ،برباد شدن آرزوها در بحرين ،رسوائی در عراق با اقدامات اخير حيدر العبادی و اقدامات سريع برای حذف نوری المالکی سر مزدور ولی فقيه ،برپائی موج ضد رژيم در لبنان و شکستهای پياپی در سوريه؛ جايگاه منطقهای رژيم را سخت آسيب زده است. تسليم کامل مقام واليت در برابر هجمه شيطان بزرگ در وين و نوشيدن جام زهر قرارداد ،حتی «آقا» را نزد ذوب شدگان در واليتش بی اعتبار کرده است .اينها را کنار هم بچينيد و بعد همراه من احتماالت را در نظر آوريد . اگر رژيم راه اعتدال گرفت ،به رفتن بشار اسد و محاکمه نوری المالکی و اصالحات عراق تن در داد ،پذيرفت که انتخاب رئيس جمهوری لبنان يک امر داخلی و حق همه گروهها و کيانات سياسی است و حتما نبايد ژنرال ورشکسته ميشل عون رئيس جمهوری شود ،اگر رژيم گزينههای ملت بحرين را پذيرا شد و دست از تحريک و توطئه برداشت و باالخره اگر موسوی و کروبی از حصر آزاد شدند ،مطمئن باشيد دو پيشفرض اول و دوم ،قابليت تحقق دارند. اما اگر رژيم بر بقای بشار اسد اصرار کرد ،نوری المالکی را در پناه گرفت ،اجازه برگزاری انتخاب رئيس جمهوری لبنان را نداد و در داخل فتيله سرکوبی و قلع و قمع صدای مخالف را تشديد کرد ،ترديد نکنيد پيشفرض سوم در راه عملی شدن است ،مگر آنکه ما نخبگان و مخالفان و منتقدان نظام فعليت پيدا بکنيم ....
48
September 2015
48
1394 شهريور
Can Iranian movie "Muhammad" alter Islam's violent image? An Iranian biopic of Prophet Muhammad aims to project a positive image of Islam and provide a counter-narrative to the religion’s extremist interpretations. But can the movie succeed in dispelling the dominant discourse? “The more movies that are made about the prophet’s life, the better,” said Majid Majidi, the director of the high-budget biopic “Muhammad: Messenger of God” at Montreal’s world film festival on Friday, August 28. The first part of the planned trilogy, which opened to packed cinema houses in Iran on August 27, captures the time before the birth of the prophet more than 1,400 years ago, and his childhood. The acclaimed Iranian director, famous for his film “Children of Heaven,” has taken pains to show the “rightful image of Islam.” The 171-minute movie, which premiered both in Iran and internationally last week, cost the Oscar-nominated director $40 million (36 million euros) and seven years of hard work. But will he be able to alter the tainted image of Islam and its prophet through his movie? “I decided to make this film to fight against the new wave of Islamophobia in the West. The Western interpretation of Islam is full of violence and terrorism,” Majidi told Hezbollah Line, a conservative Iranian magazine. The creators of the film have made it clear that “Muhammad” aims at changing the dominant narrative about the prophet of Islam globally, particularly in the West. Rightly or wrongly, Islam has become synonymous with terrorist groups like al Qaeda, “Islamic State” and the Taliban, and with intolerance and extremism. The memory of the jihadist attack on the French satirical magazine, Charlie Hebdo, which killed 12 people, including the magazine’s editors, is still fresh in the West. The fact that Charlie Hebdo was targeted for publishing “blasphemous” Muhammad cartoons seemed to prove to a lot of people that Muslims did not believe in a rational discourse. Hence, Majidi’s effort is commendable. CONTINUED FROM COVER PAGE
As noted by commentators such as Stephen Walt and others, the strategic benefits of the Iran agreement are obvious. It reinforces the NPT regime as an instrument of international peace and security. It reduces the likelihood of a destabilizing and new regional arms race. It diminishes the prospects of another regional war involving the United States. And perhaps most significantly, the agreement opens the door to the reintegration of Iran into the international community in a way that will inevitably change Iran’s behavior for the better. But as noted at the outset, the political debate in the US will not likely center on the obvious strategic benefits of the agreement. Instead, the fate of the agreement will be determined by America’s dysfunctional third rail of domestic politics. Interest group donors and lobbyists on both sides of the aisle are making a desperate attempt to rescue defeat from the jaws of victory. The dysfunctional third rail of American politics, which prevents the United States from simply embracing this foreign policy success, is itself a symptom of a broader malaise.
Influence of Powerful Interests
A number of disturbing features of America’s
is also about Islam’s internal conflict about reason and rationality. A number of Sunni scholars have demanded a ban on the film, which shows a boy-actor playing the prophet’s character from behind.
He wants to build a counter-narrative about Islam and its prophet through art. He wants to indulge in a creative exercise to convince non-Muslims that Islam is a religion of peace and that massacring Charlie Hebdo cartoonists, and burning effigies and vandalizing public property in reaction to anti-Islam movies like “Innocence of Muslims” would only strengthen the impression that Muslims believe in violence.
Sensitivity Negative comments about or satirical depictions of Islam or its prophet Muhammad anger Muslims around the world. Any pictorial representation of the prophet is considered un-Islamic and blasphemous, particularly in the majority Sunni sect of Islam. In 1989, Iran’s former religious leader Ayatollah Khomeini issued a fatwa, prompting the calling for the death of British author Salman Rushdie for writing a controversial novel, “The Satanic Verses,” which many Muslims believe demeaned Prophet Muhammad. In 1993, Bangladeshi author Tasleema Nasreen wrote a novel, “Lajja,” which offended many Muslims on the Indian sub-continent. The author had to go into hiding in India because of death threats by Bangladeshi Muslim groups. Muslims also protested widely in 2005 when a Danish newspaperJyllands-Posten published satirical cartoons depicting the prophet of Islam by Danish artist Kurt Westergaard.
Broader Problem
Irrespective of how the West will receive the movie, and whether it will be able to change any perceptions about Islam, Majidi’s effort is extremely courageous. Although Shiite Iran is more tolerant about depictions, even then it is a bold effort by Majidi. Therefore, “Muhammad”
“This matter is already settled. Shariah prohibits embodying the prophets,” said Professor Abdel Fattah Alawari, dean of the Islamic theology faculty at Egypt’s Al-Azhar university. “It is not permissible in Islam [because an actor] has contradictory and conflicting roles; sometimes we see him as a blind drunk, sometimes as a womanizer...and then he embodies a prophet... This is not permissible,” he told the Reuters news agency. Masoud Ferasati, a famous Iranian film critic, has also criticized the film. “The film by Majidi is unclear and disturbing,” he said, adding that the costumes, performers and set do not fit into the culture of the times shown in the movie.
domestic politics have made the dysfunctional third rail into the norm of today. The first and most important of these is the Republican Party’s rejection of the idea of using government to achieve anything constructive to serve the public good. Whether it’s fixing the nation’s roads and bridges, raising the minimum wage, overhauling the outdated immigration system, addressing climate change as a national priority, placing sensible limits on access to guns, appointing ambassadors, or approving judges, the Republicans are opposed to pretty much everything. President Obama could stride into the White House press briefing room on any given morning and declare that the sun rises in the east and congressional Republicans would be denouncing him for his statements that afternoon. The driving principles of the Republican Party today are to reflexively oppose President Obama, starve the federal government of revenue, and aid the wealthiest few in whatever way they can. Republicans now reflexively denounce any attempts at sensible compromise on virtually every issue of the day. The Iran deal falls prey to the same logic. If, as seems certain, President Obama vetoes a resolution of disapproval of the agreement and then scrapes together enough votes to uphold his
veto, the United States and the presidency will emerge in a weakened condition at home and around the world. The second feature of the dysfunctional third rail is the descent of the political system into something that serves the interests of those willing to pay for favors. For example, press reports indicate that a handful of wealthy families are almost solely responsible for funding this year’s collection of Republican presidential candidates. Congress today is awash in interest group and corporate money, and its members increasingly service these powerful interests. Today’s system of government by and large serves the richest Americans, leaving the rest of us behind as the nation’s roads and bridges deteriorate, workers’ wages stagnate, and the rich get even richer. A regrettable but entrenched truism of America’s great democracy is: money talks. A third feature of the dysfunctional third rail is a fundamental disinterest in making policy decisions based on empirical evidence. This tendency is powerfully apparent in the congressional refusal to draw any useful lessons from the last 15 years of international politics. During this period, the United States sent its armies abroad to fight the so-called global war
A bold effort
on terror after the 9/11 attacks. In parallel, it embarked on an unprecedented global campaign of extra-legal assassination by robots against both real and imagined enemies. Fifteen years later, our armies have returned home in defeat having unsurprisingly failed to re-engineer Iraq and Afghanistan’s societies. It’s not clear what we’ve achieved in blasting away with our robots other than to increase body counts and generate ill will towards the United States in countries like Pakistan where people were on the receiving end of our “precision” strikes. Instead of taking heed of the experiences of our ill-conceived and failed wars, Congress continues to embrace the prospects of more wars to police the international system while simultaneously cutting the money for those wars via sequestration. The fourth toxic ingredient is the US-Israeli relationship that is awash in cash that flows in multiple directions. Israeli Prime Minister Benjamin Netanyahu and AIPAC are directly intervening in US domestic politics in opposition to an administration that provides Israel with billions of dollars in aid every year as well as political cover for its seizure of Palestinian land in the occupied territories. This intervention into American politics creates the ugly specter of dual loyalty whereby America’s elected representatives are asked to choose the interests of another country over those of the United States.
The dysfunctional third rail superhighway is of course symptomatic of a broader malaise that has sapped American power and made us look pretty foolish before the international community in the debate over the Iran deal. The unvarnished truth is that America’s democracy has been brought to a virtual halt by the alliance of rightwing ideologues and interest group money because the people allowed it to happen. Of course the dysfunctional third rail says more about us as a society than about the people and institutions that have created it. The public stood by and watched as the Republicans gerrymandered congressional districts to guarantee a permanent majority in the House of Representatives. They watched Republicans systematically erode the voting rights of citizens in red state America. And, they have acquiesced to the flood of corporate and interest group money into the political system. How can we claim the mantle of world leadership when we cannot rule sensibly at home? This dysfunction comes at a time when, as always, the world could use US global leadership to help marshal international action to deal with the pressing problems of climate change, environmental destruction, refugee flows, militant Islamic extremism, and the open flouting of the UN charter by Russia. America can’t lead effectively abroad until it rebuilds consensus at home, which is not likely unless the electorate addresses the sources of dysfunction and sweeps the current crop of ideologues from office. Let’s hope that the Iran deal manages to squeak through, though it’s hard to be optimistic about the long-term future so long as the third rail continues to render our domestic politics dysfunctional. Photo by Richard Masoner via Flickr About the Author James A. Russell is an Associate Professor in the Department of National Security Affairs at the Naval Postgraduate School in Monterey, CA, where he is teaching courses on Middle East security affairs, nuclear proliferation, terrorism, and national security strategy.
49
49
September 2015 1394 شهريور
I am a Jewish Iranian-American in favor of the nuclear deal Raised in Tehran, educated in the US, Nazee Moinian’s loyalties have long been divided by global events. Diplomacy, she argues, is the only way Nazee Moinian theguardian.com/ As an Iranian Jew raised in Tehran, educated in the United States, and a frequent visitor to Israel, the nuclear deal with the Islamic Republic of Iran has pulled me in different directions. Like many Iranians, I am thankful that – at least for now – my country of birth will be spared a military attack. As a naturalized American, I am keen to avoid another costly entanglement in the abyss that is called the Middle East. But as a Jew? This is where my loyalties seem questionable to the large Iranian-American Jewish community, which avidly supports the state of Israel. As a Jew I am expected to condemn any accommodation with a regime that denies the holocaust and routinely calls for the destructıon of the Jewish state. As a Jew I am steadfast in my defense of the country that is resolute in its defense of the Jewish cause.
do not see themselves as part of its future. Iran is no longer Persian, they say. It has become a strange hybrid Arab country that threatens the existence of Israel. In that vein, any threat, real or perceived, prompts an emotional response in my community on a par with receiving catastrophic news. In fact, any news short of a complete change to liberal democracy is considered unacceptable. But western-style democracy has eluded Iran for centuries, and the reality is that the nuclear train has already left the station. The best the world can do is to put mechanisms in place that may alter the behavior of the regime, in the hope of gradual normalization of relations between Iran and the west. Is it guaranteed? Absolutely not. Is it worth a try? Yes. Iran is a proud country with a young, sophisticated population that is the most proAmerican in the Middle East. According to a report published in 2011 by the Rand Institute, What do Iranians Think, a “substantial” segment of the sampled population expressed support for the reestablishment of ties between the governments of Iran and the United States. Iranians are also wary of their own status as a pariah nation and blame both their government and the west for their hardships. A continuation of sanctions can have the reverse effect of alienating the pro-American youth while empowering the
as China, Russia, and as we have now seen, the Europeans, will rush to secure trade agreements with Iran. Because a military attack on Iran has to be massive and cannot be contained only to strategic sites, as many nuclear facilities are near population centers and world heritage sites. Because the Iranian people, as pro-American as they are now, will hate the countries that dropped bombs on them. Because Iran can be an erstwhile ally of the United States in its fight against the Islamic State and in stabilizing Iraq, Afghanistan and Syria. Because as a regional power we want the Iranian people on our side. Because after 36 years of heated rhetoric and hostilities it is time to open the door. Iran, Israel and the United States have more other than they would like to CONTINUED FROM PAGE 50
Iran Cultivates Closer Ties with Azerbaijan A few weeks ago Rouhani in his meeting with the Azeri minister of economy and industry talked about third countries trying to destroy ties between the two countries. He did not name those “third countries,” but he was no doubt referring to Israel.
Continued Challenges
As a Jew I tread with caution. As an Iranian I march with hope. I understand and appreciate this dichotomy. Being a Jew was never easy in a Muslim country. Like Esther and Mordechai and the feast of Purim, our story has had biblical dimensions of miracles and misfortunes. Iranian Jews were emancipated by Cyrus the Great and alternatively integrated or persecuted by successive Persian dynasties that spanned 2500 years. But they mostly persevered, adopted the language and the customs, and made indelible contributions to one of the most beautiful cultures in the world. The large Iranian-American Jewish community in the United States, whose population is estimated to be close to 120,000, still speak, read, and write Farsi, celebrate Persian holidays, and reminisce about the “good old days before the revolution”. But even as they yearn for a free Iran, they
regime, especially its Revolutionary Guard, which rake in billions in black market deals. A lifting of sanctions however, pending Tehran’s adherence to the terms of this deal, can potentially pave the way for new channels of communication and cooperation between Iran and the United States. A new opening threatens the very basic tenets of the religious establishment as they have been successful in consolidating their rule in isolation. Their power had gone unchecked exactly because the west (read the United States) shut the door on them and left the regime to its own vices. Considering that Iran has managed to continue and even accelerate its nuclear program - it now has 19,000 centrifuges - we cannot afford another missed opportunity. So why am I in favor of the Iran nuclear deal? Because all other viable options seem worse. Because if this deal falls apart, the consensus among the P5+1 countries will also fall apart,
Iran and Azerbaijan share a 759-kilometer border. Azerbaijan abuts the Iranian provinces of Ardabil and Eastern Azerbaijan where the inhabitants speak Azeri Turkish. In recent years, Iran has accused Azerbaijan of attempting to “promote racial segregation” or “espionage” by sending intelligence agents to the province of Eastern Azerbaijan. Press TV, the English-language news satellite channel of Iran, quoted an official of the province of Eastern Azerbaijan on July 1, 2012 that two citizens of the Republic of Azerbaijan were arrested in the province, “Documents and evidences show that Shahryar Hajizadeh and Farid Husseinov were sent to Iran by Azerbaijan’s intelligence service,” the news channel claimed. “They were sent to hire some Iranian protesters in line with their secessionist goals.” Another issue that frayed relations between the two countries from 2009 to 2013-during Mahmoud Ahmadinejad’s second presidential term-involved LGBT issues. In May 2012, a month prior to the Eurovision Song Contest in Baku, Iran’s high-level Shiite clerics in Qom, Tabriz, and Ardabil criticized Azerbaijan for hosting the contest and claimed that gays and their advocates would be marching in the event. Despite all of these tensions, however, relations between Tehran and Baku have never passed the point of no return during all these turbulent years. Shireen Hunter, a professor of international relations at Georgetown University who follows Eurasian trends, said in an interview with Lobelog: “Despite all differences, however, the two countries have always tried not to let tensions deteriorate beyond a certain point.”
admit. This deal gives this hope a chance. It will also give my Iranian American Jewish identity a welcome respite. Nazee Moinian is a fellow at the Henry Jackson Society and a former consultant to the Council on Foreign Relations
Mutual Interests Hunter believes that Baku has reasons for improving relations with Tehran. “Azerbaijan needs Iran partly because it can only access the autonomous region of Nakhijevan through Iran. Nakhijevan itself can hardly survive without Iran. Also already caught in a conflict with Armenia, Azerbaijan cannot afford conflict with Iran, and nor can Iran. Moreover, a large number of Azeris visit Iran for medical treatment and shopping.” Hunter argues that Salafist threats are the main reason for the recent warming trend in relations. “Azerbaijan’s economic difficulties following the drop in oil prices, the RussianIranian rapprochement, but perhaps more important the rise of Sunni, including Salafist, activism in Azerbaijan could move it to put relations with Iran on a more solid and lasting understanding if not actual friendship.” Mohsen Pak Aein, the Iranian ambassador to Azerbaijan, said in an interview with KhabarOnline that the “common fight against terrorism and extremism” was one of the objectives of Zarif’s recent travel to Baku. Iran is in a critical period. Its southern neighbors around the Persian Gulf are not much interested in expanding relations with Tehran, Iraq has been an unstable and insecure neighbor, Pakistan has never been a reliable neighbor, and relations with Turkey are distant because of the Islamic State (ISIS or IS) and the Syrian crisis. With Azerbaijan, Iran can secure close ties with a secure and strategically positioned neighbor. Azerbaijan is not just concerned with the growth of extremist Islam. Like other Soviet successor states, it is worried about its sovereignty in light of Russian President Vladimir Putin’s ambitions. Meanwhile, Iran has not been successful in its attempts to improve relations with Persian Gulf countries, is in a critical phase in its nuclear talks, and is involved in fighting IS as a part of the civil wars raging in Syria and Iraq. That the Iranian and Azeri presidents have met four times during a nine-month period in 2014 demonstrates that the two countries see the necessity of quickly improving their mutual relations, especially now that they are both struggling with serious security challenges.
50
50
September 2015 1394 شهريور
Iran Cultivates Closer Ties with Azerbaijan
President Obama predicts Iran nuclear deal will soothe "family" tensions with Israel Source: theguardian.com
By LobeLog’s Tehran correspondent (source: LobeLog) After six years of turbulent relations between Iran and the Republic of Azerbaijan, several recent trips by high-ranking Iranian officials to Baku and Azeri ministers to Tehran are the latest signs that the two countries want to forget bad memories and establish closer relations. This rapprochement is in part a response to the mutual security challenges that Iran and Azerbaijan currently face. “In the wake of the nuclear agreement, numerous companies from across the world are keen to invest in Iran. It is obvious that [Iran’s] neighboring countries, including the Republic of Azerbaijan, are prioritized in this regard,” Iranian President Hassan Rouhani said in a meeting with Azeri Minister of Economy and Industry Shahin Mustafayev in Tehran on August 4. On February 16, Mohammad Javad Zarif, Iran’s foreign minister, traveled to the capital of Azerbaijan to have meetings with almost all of the country’s high-level officials. President Ilham Aliyev, Speaker of National Assembly Ogtay Asadov, Prime Minister Artur Rasizade, and Foreign MInister Elmar Maddadyarov all had personal meetings with Zarif during his oneday trip. Before Zarif’s trip, ministers of the Rouhani administration had traveled almost 20 times to Azerbaijan to reinforce security and economic ties. In November 2014, Rouhani himself traveled to Baku with a high-level delegation to hold his fourth meeting with Aliyev. Rouhani has repeatedly said that one of his major foreign policy plans is to improve, expand, and strengthen relations between Iran and its neighbors.
Dark Relations
Enjoying close relations with Israel since 2009, Azerbaijan accused Iran of attempting to assassinate the Israeli ambassador in winter 2012. In late January 2012, Azerbaijan’s Ministry of National Security announced that it had thwarted a conspiracy to assassinate the Israeli ambassador along with managers of Jewish
educational centers in Baku. According to the announcement, Iran’s Ministry of Intelligence had plotted the assassination. At the same time, Azerbaijan’s state TV broadcast the confessions of two individuals accused of taking part in the assassination and identified the leader of the terrorist group, based in Ardabil in northwestern Iran, as Azeri citizen Balaqardash Dadashov. Dadashov was reportedly working with Iranian security organizations. The announcement came almost one month after the assassination of Mostafa Ahmadi Roushan, the last of a series of Iranian nuclear scientists that Tehran has accused Israel of killing. On January 13, Iran’s Supreme Leader Ayatollah Khamenei wrote in his condolence letter to Ahmadi Roushan’s family that Tehran would never forgo the right to punish the assassins. “Iran was extremely angry with AzerbaijanIsrael cooperation,” a journalist based in Tehran told Lobelog, “Many people in Iran’s Ministry of Intelligence and Foreign Ministry were suspicious that Baku was working with Israel against Iran.” In reaction to the announcement, Iran’s foreign minister summoned Azerbaijan’s ambassador to communicate its disapproval of Azerbaijan’s cooperation with “Mossad terrorists who organized and performed assassination of nuclear scientists of Islamic Republic of Iran.” The journalist said that the opening of the Israeli embassy in Baku in 2009 and the trip of Israeli President Shimon Peres to Azerbaijan on June 29, 2009 were big security threats for Tehran, adding that “there was this strong belief back then in Tehran that Israel had planned to use Azerbaijan’s airbases for a possible attack against Iran’s nuclear sites.” Peres’s travel to Baku coincided with the Green Movement, the Iranian opposition’s massive street demonstrations against the state. The journalist told Lobelog, “Military and security authorities thought that Israel and Azerbaijan were trying to take advantage of the [domestic] political crisis. Azerbaijan has always welcomed secessionist movements in Iran’s western provinces.” PLEASE GO TO PAGE 49
President Obama said he expects relations between two allies to improve ‘pretty quick’ after deal is implemented, reminding webcast audience: ‘We’re all pro-Israel’ Barack Obama compared tensions between the US and Israel over the Iranian nuclear deal to a family feud and said he expected improvements in ties between the longtime allies to come quickly after the accord was implemented. “Like all families, sometimes there are going to be disagreements,” Obama said in a webcast for Jewish Americans. “And sometimes people get angrier about disagreements in families than with folks that aren’t family.” The president also encouraged skeptics of the agreement to “overcome the emotions” that have infused the debate and evaluate the accord based on facts. “I would suggest that in terms of the tone of this debate everybody keep in mind that we’re all pro-Israel,” he said. “We have to make sure that we don’t impugn people’s motives.” The president’s comments came as momentum for the Iran accord grows on Capitol Hill, where lawmakers will vote next month on a resolution to disapprove of the deal. Senator Tom Carper became the 30th senator to announce
Reformist Iranian Politician Is Said to Be Held
By Thomas Erdbrink - NY Times AUG. 31, 2015
TEHRAN — Iranian security forces arrested a prominent reformist politician, hours after he held a news conference thanking President Hassan Rouhani for a more open political atmosphere, several Iranian news agencies reported. The arrest of the politician, Ali Shakorirad, put a damper on the hopes ofIran’s reformists. Just last week they started the Islamic Iranian National Union Party, filling a void after the two original reformist parties were banned by Iran’s judiciary after antigovernment protests in 2009. The arrest illustrates the uphill political battle Mr. Rouhani faces in executing his agenda of more political and personal freedoms.
support for the deal, calling it good for America and allies including Israel. If Senate Democrats can amass 41 votes in favor of the agreement, they could block passage of the disapproval resolution. If that doesn’t happen and the Republican-led Senate votes to disapprove of the deal, Obama has vowed to veto it. Democrats then would need 34 votes – four more than they have now – to prevent a congressional override of the presidential veto. Israel’s Prime Minister, Binyamin Netanyahu, one of the fiercest critics of the nuclear agreement, participated in an event hosted by the same Jewish organizations earlier in August. While Obama and Netanyahu have never had a warm relationship, the US president’s pursuit of diplomacy with Iran has deeply strained ties between the leaders. Obama has said once the nuclear accord is implemented, he expects “pretty quick” improvements in US-Israeli relations. He called for resuming talks with Israel over ways to boost its security, discussions Israeli officials say they don’t want to have now because they would imply acceptance of the nuclear accord. The US negotiated alongside Britain, France, Germany, Russia and China for nearly two years before finalizing a landmark accord to curb Iran’s nuclear program in exchange for sanctions relief.
Mr. Shakorirad has long played a central role in a movement calling for democratic political reforms in the Islamic republic. While many of his fellow critics received long jail sentences in 2009, Mr. Shakorirad, a physician, was released from a brief detention after pressure from reformist Shiite Muslim clerics. Although the charges against Mr. Shakorirad were not disclosed, the arrest followed an awkward exchange at the news conference with a journalist with the semiofficial Fars news agency about what the reporter called “the sedition.” That is the official term for the 2009 protests, which followed the disputed election victory of former President Mahmoud Ahmadinejad. The official Islamic Republic News Agency reported that Mr. Shakorirad refused to acknowledge the word, even after the Fars reporter specifically referred to it. “We do not have a clear understanding of the term ‘sedition’ that you use, and in our literature ‘sedition’ has no meaning,” Mr. Shakorirad said, according to Fars.
51
September 2015 1394 شهريور
51
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
September 2015 - Vol 21 - Issue 262
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
Iran and the Third Rail of American Politics
James A. Russell
A distinctive feature of the Joint Comprehensive Plan of Action between the P-5+1 and Iran to limit Iran’s nuclear program is that the fate of the plan in Congress rests not on the details of actual arms control agreement but on the dreaded third rail of America’s dysfunctional domestic politics. America’s “third rail” of domestic politics once consisted of a relatively small number of hot button issues (Social Security, for example) that politicians simply could not touch for fear of retribution by the voters. Over the last 20 years, however, that “rail”
has expanded into a veritable superhighway as the number of policy issues now off limits for potential solutions has grown exponentially. The result has been gridlock and paralysis at home and foreign policy failures abroad. Why can’t the United States simply declare victory with the Iran agreement and move on? After an era of one foreign policy blunder after another, why can’t all political actors in Washington embrace success for a change? The answer lies with the dysfunctional third rail superhighway. Arms control negotiators from the United States, Europe, Russia, China, and Iran have agreed on unprecedented steps to bring Iran’s
nuclear program back under the auspices of the Nuclear Non-Proliferation Treaty (NPT). The agreed-upon framework is a remarkable achievement by any measure. In fact, it has never been done before. Equally remarkable is that the United States and one of its bitterest adversaries of the last quarter century painstakingly worked through the details of the agreement piece by piece over many months of difficult and contentious negotiations. Dean Acheson, the secretary of state who navigated the perilous thickets and delicate negotiations that led to the reintegration of Germany into the Cold War security system after World War II, would have been proud.
PLEASE GO TO PAGE 48