Parnian 13

‫نشریه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی و اطالع‌رسانی ایرانیان مهاجر‬

‫سال دوم‪ ،‬شماره پنجم‪ ،‬تیر و مرداد ‪ ،1392‬جوالی و آگوست ‪2013‬‬ ‫قیمت‪ 5 :‬دالر کانادا‬

‫‪www.parnianmagazine.com‬‬

‫شماره آینده پرنیان‪ ،‬اول سپتامبر ‪ 2013‬منتشر خواهد شد‬

‫پرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان‬ ‫‪ www.parnianmagazine.com‬ببینید‬

‫نشریهفرهنگی‪،‬اجتماعی‬ ‫و اطالع‌رسانی ایرانیان مهاجر‬ ‫نشریه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی و اطالع‌رسانی ایرانیان مهاجر‬

‫سال دوم‪ ،‬شماره پنجم‪ ،‬تیر و مرداد ‪ ،1392‬جوالی و آگوست ‪2013‬‬ ‫قیمت‪ 5 :‬دالر کانادا‬

‫صفحه ‪8‬‬

‫‪www.parnianmagazine.com‬‬

‫سال دوم‪ ،‬شماره پنجم‪ ،‬شماره پیاپی ‪13‬‬

‫تیر و مرداد ‪ ،1392‬جوالی و آگوست ‪2013‬‬

‫)‪ISSN 2291-2940 (Print‬‬ ‫)‪ISSN 2291-2959 (Online‬‬

‫اشر‪ :‬گروه رسانه ای پرنیان‬

‫‪Parnian Media Group Inc.‬‬

‫مدیر مسئول‪ :‬علی مختاری‬ ‫‪manager@parscanada.com‬‬ ‫سردبیر‪ :‬مجید بسطامی‬ ‫‪editor@parnianmagazine.com‬‬ ‫جانشین سردبیر‪ :‬مصطفی مختاری‬ ‫‪pr@parnianmagazine.com‬‬ ‫مدیر روابط عمومی و منابع انسانی‪ :‬لیلی سرحدی‬

‫‪leili@parnianmagazine.com‬‬

‫پرسش یا سفارش آگهی‪:‬‬

‫‪ads@parnianmagazine.com‬‬

‫سخنی با خوانندگان‬

‫‪ 7‬مهاجرت برای ازدواج یا ازدواج برای‬ ‫مهاجرت‬ ‫‪ 10‬اینجا مونترال‪ ،‬صدای رادیو پرنیان‬

‫به قلم خوانندگان‬

‫‪ 8‬یاران موافق همه از دســت شدند‬ ‫به سوگ نشستیم‪ ،‬به یاری برخیزیم‬

‫سخن روز‬

‫‪ 13‬هارپــر و بزرگترین رســوایی های‬ ‫سیاسی تاریخ کانادا‬

‫صفحه ‪10‬‬

‫گرافیک و صفحه‌آرایی‪:‬‬ ‫محمد خوشکام‪ ،‬حسین اسماعیلی‬ ‫مدیر فنی سایت نشریه‪ :‬شهاب مختاری‬ ‫گروه مترجمین و نویسندگان‪:‬‬ ‫علی اکبری‪ ،‬نشاط تهرانی‪ ،‬مریم جواهریان‪ ،‬عبدالرسول دیانی‪ ،‬بهنام‬ ‫راد‪ ،‬میترا روشن‪ ،‬وحید طلوعی‪ ،‬فرحناز سمیعی‪ ،‬محمد علی شاکرمی‪،‬‬ ‫علیشریفیان‪،‬انسیهغفوریان‪،‬نادیاغیوری‪،‬سهاقندیلی‪ ،‬ساقیمطهری‪،‬‬ ‫وحیدالدیننمازی‪،‬یحیینطنزی‬ ‫تلفن و فکس دفتر مونترال‪:‬‬ ‫‪Tel: 1 (514) 903-4726‬‬ ‫‪fax: 1 (514) 439-4726‬‬

‫تلفن دفتر تهران‪)021( 220-250-84 :‬‬ ‫‪Toronto: 1 (647) 429-1848‬‬ ‫تلفن سفارش آگهی‪:‬‬ ‫‪Vancouver: 1 (604) 909-3073‬‬ ‫‪Tehran: 0937-358-7244‬‬

‫تماس با پرنیان‬ ‫وب سایت‪www.parnianmagazine.com :‬‬

‫پرنیان از دریافت مقاالت و نوشــته‌های مخاطبان استقبال می‌کند‪.‬‬ ‫مطالب برای انتشار باید در قالب فایل ‪ Word‬باشد‪.‬‬ ‫نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است‪ .‬برای نقل مطالب سایت‪،‬‬ ‫به آیین‌نامه مربوطه مراجعه نمایید‪.‬‬ ‫اســتفاده از طرح‌ها و آگهی‌ها بدون اجــازه کتبی غیرمجاز بوده و‬ ‫می‌تواند تبعات حقوقی داشته باشد‪.‬‬ ‫پرنیان هیچ‌گونه مســئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد‪.‬‬ ‫مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است‪.‬‬ ‫بازنشر قصه‌ها و قطعات ادبی نیازمند دریافت اجازه از نویسندگان‬ ‫است‪.‬‬ ‫فهرست مطالب‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫گزارش‬

‫صفحه ‪22‬‬

‫‪ 16‬قانون مبهم و غیر منطقی که به بی گناهان‬ ‫آسیب میزند‬ ‫‪ 18‬زنان یا مردان ایرانی کدامیک موفق تر در‬ ‫کشور میزبان‬ ‫‪ 22‬حفظ آیین نیاکان پاک‬ ‫‪ 24‬طرحی قدیمی برای نوروزی نو‬

‫صفحه ‪28‬‬

‫البالی اخبار‬

‫تیرگان‬

‫‪ 34‬درخشــش روح امیدوار ایرانی در‬ ‫تیرگان‬ ‫‪ 42‬فرصت بازیابی ریشه ها در جشنواره‬ ‫تیرگان‬

‫موضوع ماه‬

‫‪ 45‬مهاجران و زندگی مشترک‬ ‫‪ 45‬چنــد نکته حقوقی در مورد ازدواج‬ ‫در کانادا‬ ‫‪ 46‬هم بالینی و دیگر صورت های زندگی‬ ‫مشترک‬ ‫‪ 48‬کبک سرزمین هم زیستی آزاد زوج ها‬ ‫‪ 50‬کدام موفق تر؟ کدام مفیدتر؟‬ ‫‪ 54‬معرفــی اســتراتژی های موثر در‬ ‫ازدواج های بین فرهنگی‬ ‫‪ 58‬دوستی و ازدواج با ایرانی ها در کانادا‬

‫‪ 26‬نشانه های تغییرات مهم جمعیت شناسی‬ ‫در کانادا‬ ‫‪ 28‬بازگشایی برنامه خویشاوندی والدین‬ ‫‪ 29‬نرخ اشتغال کانادا در ماه می ‪2013‬‬ ‫‪ 30‬مردودین آزمون شــهروندی می توانند‬ ‫دوباره امتحان بدهند‬ ‫‪ 31‬کاهش فعالیت دفاتر صدور ویزا‬ ‫‪ 32‬ایجاد یک فرصت ویــژه محدود برای‬ ‫دریافت اقامت کانادا‬

‫صفحه ‪34‬‬

‫صفحه ‪54‬‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫‪ 60‬متن های برگزیده مسابقه هفت سین‬ ‫‪ 62‬تیرگان! باغچه را فراموش نکنیم‬ ‫‪ 64‬خنده پشت سیم های خاردار‬ ‫‪ 68‬از خود تا خدا‬ ‫‪ 68‬فاصله‬

‫فهرست مطالب‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪6‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫مطلبحقوقی‬

‫‪ 70‬عوارض و منافــع تابعیت مضاعف برای‬ ‫اشخاص دو تابعیتی‬

‫توصیه هایکاربردی‬

‫‪ 74‬هفت قانون اداره موفق یک شرکت‬ ‫‪ 76‬اســتفاده از پس انداز دوران بازنشستگی‬ ‫جهت خرید خانه‬ ‫‪ 78‬بزرگداشت نوروز به عنوان یک کاندایی‬ ‫‪ 81‬دلبستگی‪ :‬چگونگی و انواع‬ ‫‪ 84‬اندکی درباره حمل و نقل عمومی در مونترال‬

‫علی مختاری‬

‫‪manager@parnianmagazine.com‬‬

‫مهاجرت برای ازدواج‬ ‫یا ازدواج برای مهاجرت‬

‫ازدواج در معنای ابتدایی خود پیوند مبارکی اســت‬ ‫میان دو نفر که در حقیقت چیزی نیست جز پوشاندن‬ ‫لباس قانون به محبت و عالقه‌ای که بین آنها وجود‬ ‫دارد‪ .‬حال پیش می‌آید که این دو در دو سوی جهان‬ ‫می‌زیســته‌اند و به هر ترتیب رابطه‌ای ایجاد شده و‬ ‫عشقی درگرفته اســت‪ .‬در اینجا مقررات مهاجرتی‬ ‫به کمک عشــاق دلخسته آمده و این امکان را برای‬ ‫آنان فراهم می‌کنند که شراب وصال را در سرزمینی‬ ‫مشترک بنوشــند‪ .‬و به تعبیری یکی از آنها برای در‬ ‫کنار یار بودن و ازدواج به کشــور محل اقامت دلبر‬ ‫خود مهاجرت می‌کند‪ .‬قاعده این است که کشورهای‬ ‫مهاجرپذیر در اینگونه موارد سخت نگیرند و به این‬ ‫خواست مشروع و انسانی همسران برای با هم بودن‬ ‫احترام گذاشته و در زمانی کوتاه این دو را به وصال‬ ‫هم برسانند‪ .‬تا اینجای داستان زیباست و انسانی اما‬ ‫گاه همین عشــاق را چاره‌ای جــز صبر و انتظاری‬ ‫طوالنی و مواجه شدن با دست‌اندازهای متعدد برای‬ ‫رسیدن به یار نیست‪ .‬دلیل آن چیست؟‬ ‫تب مهاجرت در ایران و بســیاری دیگر از کشورها‬ ‫و روز بروز سخت‌تر شدن مقررات مهاجرت باعث‬ ‫شده است که بسیاری از افراد به دنبال راه‌های میان‌بر‬ ‫و گاه متقلبانه برای رسیدن به مقصود باشند‪ .‬بعد از‬ ‫سواستفاده از مقررات پناهندگی که اصوال برای موارد‬ ‫خاص پیش‌بینی شــده و تنها برای کسانی است که‬ ‫در کشــور خود جانشــان در معرض تهدید است‪،‬‬ ‫سواســتفاده از مقررات مهاجرتی مربوط به تسهیل‬ ‫ورود همسران شهروندان کشور میزبان بسیار فراگیر‬ ‫است‪ .‬به تعبیر دیگر افراد زیادی به منظور مهاجرت‬ ‫به دنبال ازدواج هســتند و برخالف گروه اول برای‬ ‫رفتن به کشور مورد نظر تالش می‌کنند فردی را یافته‬ ‫و به صورتی غیرواقعی ازدواجی ثبت کنند و جواز‬ ‫ورود به کشور مقصد را بیابند‪ .‬از سوی دیگر هستند‬ ‫افرادی که در این ســوی آب برای کســب درآمد‬

‫حاضرند در این روند غیرقانونی درگیر شــده و کام‬ ‫آن همسران دروغین را شیرین کنند‪ .‬برای برخی در‬ ‫این تبدیل به تجارتی شده که با آن به کسب روزی‬ ‫حالل! مشغولند‪ .‬خانمی به من مراجعه کرد که سال‌ها‬ ‫بود در کانادا زندگی می‌کرد و از من در مورد امکان‬ ‫اسپانسر کردن سومین همسر می‌پرسید‪.‬‬ ‫دســته‌ای دیگر از گروه دوم برای رسیدن به مقصود‬ ‫هزینه هم نمی‌کنند بلکه تنها دلبری را سرمایه خود قرار‬ ‫می‌دهند‪ .‬داستان پسران جوان از یک کشور آفریقایی‬ ‫را که در فروم‌های اجتماعی به خانم‌های کبکی ناامید‬ ‫از یافتن همسر ابراز عشق می‌کردند و دل می‌بردند‬ ‫چندی پیش در مطبوعات کانادا انعکاس گسترده‌ای‬ ‫داشت‪ .‬این جوانان زرنگ که امکان قانونی مهاجرت‬ ‫را نداشتند با فریب این زنان تنها و ناامید آنها را برای‬ ‫ازدواج با عشــقی دروغین ترغیب می‌کردند و زنان‬ ‫خوشحال از یافتن مرد زندگی آن هم از جنس جوان‬ ‫و ســرزنده آن خود را به آب و آتش می‌زدند تا یار‬ ‫دور از دیار را به زیر سقف مشترک بیاورند و خوشی‬ ‫آغاز کنند‪ .‬طرفه آنکه یار به محض ورود به کانادا راه‬ ‫خود می‌گرفت و با پشت کردن به زن عاشق بیچاره‬ ‫بر ناامیدی و تنهایی آن زن برگ دیگری می‌افزود‪ .‬این‬ ‫دسته از قربانیان هم پول از کف داده بودند که برای‬ ‫درخواست مهاجرت همسر هزینه کرده بودند و هم‬ ‫دلی شکســته را از فرودگاه به خانه می‌بردند که یار‬ ‫دروغین از همان آغاز‪ ،‬راه را کج کرده بود‪.‬‬ ‫قوانین و مقررات کشــورهای مهاجرپذیر مهاجرت‬ ‫برای ازدواج را می‌پســندند و قانونــی می‌دانند اما‬ ‫ازدواج بــرای مهاجرت را غیرقانونی دانســته و در‬ ‫برخی موارد عملی مجرمانه می‌دانند‪ .‬اما رفتار دسته‬ ‫دوم به شدت بر شرایط دسته اول سایه افکنده است‬ ‫و مانعی است برای تحقق سریع خواست انسانی و‬ ‫قانونی با هم بودن همســران واقعی‪ .‬چرا که از یک‬ ‫سو دولت‌ها مجبورند زمان زیادی را برای تشخیص‬

‫دوغ و دوشــاب صرف کنند تا مطمئن شوند که آن‬ ‫عاشق دلخسته‌ای که درخواست رسیدن به یار را دارد‬ ‫در گفته خود صادق است و راه فریبکاری در پیش‬ ‫نگرفته و از سوی دیگر مجبورند مقرراتی را وضع‬ ‫کنند که تشخیص بعدی آنها را تا حدودی ضمانت‬ ‫کند‪.‬‬ ‫در مورد کانادا سال گذشــته به دنبال طرح دعاوی‬ ‫کاله‌برداری متعدد از سوی همان زنان قربانی اینترنتی‪،‬‬ ‫وزارت مهاجرت ســخت‌گیری را آغاز کرد‪ .‬از یک‬ ‫سو روند رسیدگی به درخواست‌ها طوالنی شد چون‬ ‫رســیدگی دقیق‌تری به این درخواست‌ها الزم بود؛‬ ‫مواردی مانند اختالف ســن‪ ،‬سابقه آشنایی و میزان‬ ‫درگیری خانواده‌ها با توجه به آداب و رسوم کشور‬ ‫مــادر به دقت مورد توجه قــرار گرفت و در موارد‬ ‫بسیاری همســران مدعی عاشقی برای مصاحبه‌ای‬ ‫نفس‌گیر دعوت می‌شوند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر برای اطمینان از اینکه کالهبرداران و‬ ‫همسران دروغین سخت‌تر نقشه خود را اجرا کنند‬ ‫قانونی گذراندند که همســرانی که کمتر از دو سال‬ ‫سابقه ازدواج دارند نمی‌توانند بالفاصله اقامت دایم‬ ‫دریافت کنند و برای دو سال اقامت آنها مشروط به‬ ‫دوام ازدواج است‪ .‬سال‌ها پیش نیز محدودیتی ‪ ۵‬ساله‬ ‫برای درخواست اسپانسر کردن همسر دوم قرار داده‬ ‫بودند که هنوز پابرجاست‪ .‬بنابراین فردی که همسری‬ ‫را اسپانسر کرده است در صورت طالق برای اسپانسر‬ ‫کردن همسر بعدی باید ‪ ۵‬سال صبوری کند‪.‬‬ ‫کوتاه سخن اینکه اگر قصد دریافت اقامت دایم دارید‬ ‫ازدواج راه آن نیست و به بیراهه نروید‪ .‬برای ازدواج‪،‬‬ ‫مهاجرت کردن رواســت و برای مهاجرت‪ ،‬ازدواج‬ ‫خطاست‪.‬‬ ‫یادآوری‪ :‬این یادداشــت به بهانــه موضوع ماه این‬ ‫شــماره‪« ،‬مهاجران و زندگی مشترک» نگارش یافته‬ ‫است‪ .‬‬ ‫سخنی با خوانندگان‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫یاران موافق همه از دست شـدند‬ ‫به سوگ ننشینیم‪ ،‬به یاری برخیزیم‬ ‫مسعودجمشیدیان‬

‫هفته‌ای بیش از برآمدن بانگ رحیل استاد ممتاز موسیقی و نوازنده تار‪ ،‬جلیل شهناز نمی‌گذرد‪.‬‬ ‫وجود عناصر برجسته و صاحب ذوق در عرصۀ هر هنر بسان بارقه‌هایی است که هر چند‬ ‫دست ناپختگان‪ ،‬هوای روزگار آن هنر را تار نموده باشد‪ ،‬اینان با درخشش خود دست کم فرا‬ ‫راه روندگان جوان را روشن‌تر می‌سازند‪.‬‬ ‫گویی تقدیر‪ ،‬استاد شهناز را از یار مهربان و هم‌دل خود استاد کسایی – استاد بی‌بدیل موسیقی‬ ‫و نوازنده نی ‪ -‬بیش از یک ســال دور نگاه نداشت‪ .‬یاران هم‌آوازی که هنگامی که دیده در‬ ‫دیدگان یکدیگر می‌دوختند‪ ،‬بی هیچ کالمی ‪،‬نغمه‌ها و پیچ و خم‌های شیرین موسیقی اصیل‬ ‫ایرانی را از اشارات چشمان یکدیگر می‌خواندند و دست در دست هم‪ ،‬شنونده را از بوستان‌ها‬ ‫و چشمه‌زارها می‌گذراندند و او را از عطر فرهنگ اصیل ایرانی مدهوش می‌ساختند‪.‬‬ ‫جلیل شهناز در سال یک هزار و سیصد هجری در اصفهان به دنیا آمد‪ .‬گردآگرد او افراد باذوق‬ ‫و توانایی در موسیقی بودند که همگی او را واداشتند تا در چهارده سالگی شروع به نواختن تار‬ ‫نماید‪ .‬او با شتاب فراوان آموخت و زمانه نیز به یاری شتافت و افراد باذوقی چون غالمرضا‬ ‫سارنج (کمانچه)‪ ،‬اکبرنوروزی (نوارنده چیره‌دست و با احساس تار که متاسفانه هیچ اثری از‬ ‫او در دست نیست) و بعدها حسن کسایی را در سر راه او قرار داد تا یافته‌های دیگران را در‬ ‫کورۀ استعداد شگرف خود بگدازد و بشود جلیل شهناز‪.‬‬ ‫در سال‌های طالیی موسیقی ایران (دهه‌های چهل و پنجاه)‪ ،‬مثلث تاج اصفهانی (استاد آواز)‪،‬‬ ‫حسن کسایی و جلیل شهناز شهره گشت به‌ویژه اینکه هم‌نوازی کسایی و شهناز‪ -‬که به گفته‬ ‫بسیاری شاید قابل تکرار نباشد‪ -‬سال‌ها گوش جان مردم هنردوست ایران را نوازش می‌داد‪.‬‬ ‫برنامۀ گل‌های جاویدان در ســال ‪ ١٣٣٥‬و برنامه‌های دیگر رادیو چون برگ سبز و گل‌های‬ ‫تازه‪ ،‬کشتزارهایی بودند که شهناز برای همیشه بذر ذوق و لطف را در آنها کاشت و نتیجۀ آن‬ ‫برنامه‌هایی است که برای آیندگان به یادگار نهاده شد‪.‬‬ ‫اســتاد هیچگاه به اجرای ردیف‌های موســیقی ایرانی به عنوان هدف و مقصد موســیقی‬ ‫نمی‌نگریســت‪ ،‬بلکه آنها را بسان ابزارهایی به‌کار می‌گرفت تا آرامش و تعالی را به شنونده‬ ‫عرضه کند‪ .‬ناگفته پیداست که این نوع نگرش نیازمند استعداد و خالقیت است‪ .‬استاد کسایی‬ ‫در بیان احساســات و توانایی‌های شهناز می‌گفت قطعات شهناز قابل پیش‌بینی و آموزش‬ ‫نیست و سال‌ها قبل نیز شهناز در توصیف کسایی بیان نموده بود که او در بداهه‌نوازی منحصر‬ ‫به‌فرد است و باید اذعان نمود که همین‌گونه بود و این از پیش آماده نبودن اما قطعاتی چنین‬ ‫شیرین خلق نمودن از ویژگی‌های بسیار کم‌نظیر این دو استاد بود که در کوچه و بازار مردم‬ ‫را به پای رادیو می‌نشاند‪.‬‬ ‫‪...‬واما بیایید و جوان‌ترها بیایند و با سرپنجه همت عالی خود‪ ،‬بار در راه واماندۀ سالیان اخیر را‬ ‫در هنر از زمین یأس و نومیدی بردارند‪ .‬در بزرگداشت عالی‌همتانی که زمانه را به ما واگذار‬ ‫نمودند آثار ایشان را نه به قصد تقلید ‪ -‬که تازگی هنر را به تکرارشوندگی صنعت مبدل سازد‬ ‫ بلکه با هدف خوشه‌چینی دوباره زنده کنند چه خوشه‌چینی‪ ،‬هنر بزرگانی چون شهناز بود‪.‬‬‫…امید به فردایی روشن‌تر داریم و نگاهی به زاللی آب‪ ...‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ - 1‬این مطلب به تاریخ ‪ 22‬جون نگارش یافته است‪.‬‬ ‫به قلم خوانندگان‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪8‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫لطفا برای آشنایی بیشــتر مخاطبان با شما قدری از خودتان و سوابق‬ ‫حرفه‌ای‌تان در این زمینه برای ما بگویید‪.‬‬ ‫من مهران علی‌پور با ‪ 39‬سال سن و متولد تهران هستم‪ .‬شروع عالقه من‬ ‫به کارهای رسانه‌ای به دوران نوجوانی برمی‌گردد‪ .‬البته بعدها طی چندین‬ ‫ســال فعالیت در واحدهای فرهنگی و هنری و همین‌طور همکاری با‬ ‫واحد روابط عمومی یک نهاد خدماتی در شهر تهران‪ ،‬با برخی ابزارها و‬ ‫شگردهای رسانه‌ای و شیوه تولید محصوالت سمعی و بصری بیشتر آشنا‬ ‫شدم‪ .‬در زمینه تالیف کتاب‪ ،‬مقاله و فیلم‌نامه هم فعالیت‌هایی داشته‌ام‪.‬‬ ‫در عین‌حال از موکلین شــرکت کنپارس بودم و تقریبا در تمام مراحل‬ ‫مهاجرت به کشور جدید ازخدمات این شرکت بهره می‌گرفتم و ضمن ًا‬ ‫در ایام آمادگی برای این ســفر‪ ،‬از اطالعات مفید ارائه شــده درسایت‬ ‫پارس‌کانادا و نشریه پرنیان بیش از هر منبع اطالعاتی دیگری دراین زمینه‬ ‫استفاده می‌کردم‪.‬‬ ‫بــرای من جالب بود وقتی که در اولیــن مالقات‌ها با مجموعه پرنیان‬ ‫مدیا و همچنین شــرکت خدمات مهاجرتی کنپارس درکشــورکانادا‪،‬‬ ‫متوجه هزینه باال و انرژی و وقتی که توام با انگیزه‌های متعالی‪ ،‬به دور‬ ‫از گرایش‌های سیاســی یا سلیقه‌ای‪ ،‬برای تولید و نشر اطالعات مورد‬ ‫نیاز مخاطبان مصروف می‌گردد شدم‪ .‬در همان جلسات اولیه مالقات‬ ‫حضوری با آقای دکتر مختاری‪ ،‬مدیر مجموعه کنپارس و پرنیان مدیا‪،‬‬ ‫ایشان درخصوص توسعه برنامه‌های گروه رسانه‌ای پرنیان توضیحاتی‬ ‫دادند و بعد از آگاهی از فعالیت‌های قبلی من دراین زمینه‪ ،‬برای همکاری‬ ‫درتولید برخی محصوالت صوتی و تصویری ازجمله تهیه پادکســت‬ ‫دعوت شدم‪.‬‬

‫اینجامونترال‪،‬‬ ‫صدای رادیو پرنیان‬

‫گفتگو با مهران علی‌پور‪ ،‬مجری و‬ ‫تهیه‌کننده پادکست‌های رادیو پرنیان‬

‫ی است با پادکست‌هایی با عنوان «رادیو‬ ‫مخاطبان سایت ‪ parscanada.com‬مدت ‌‬ ‫پرنیان» در روی سایت مواجه شده‌اند که در قالب قطعات صوتی ‪ 15‬تا ‪ 20‬دقیقه‌ای به‬ ‫بررسی موضوعات مختلف مهاجرتی و یا زندگی‪ ،‬کار و تحصیل در کانادا می‌پردازند‪.‬‬ ‫این قطعات که با یک بار گوش سپردن به آنها مشخص می‌شود برخالف اغلب‬ ‫پادکست‌های موجود‪ ،‬به صورت حرفه‌ای و با همکاری تیمی متشکل از سه گوینده و‬ ‫یک میهمان تولید می‌شوند حاصل تالش‌های مهران علی‌پور است‪ .‬در اینجا گفتگویی‬ ‫کوتاه داشتیم با وی تا ما را بیشتر روی فرکانس این رادیو تنظیم کند!‬ ‫سخنی با خوانندگان‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪10‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫ایده شکل‌گیری این پادکست‪ ،‬رادیو پرنیان از کجا آمد؟‬ ‫در واقع تولید پادکست ایده آقای دکترمختاری بود و من تنها در تهیه و‬ ‫اجرای آنها کمک می‌کنم‪.‬‬ ‫عناوین و موضوعات پادکست‌ها انتخاب شماست یا مدیریت مجموعه؟‬ ‫عناوین پادکســت‌ها بر مبنای چند عامل کــه مهم‌ترین آنها اعالم نیاز‬ ‫مخاطبان و تازگی یک خبر و یا مطلب اســت‪ ،‬از سوی مدیریت گروه‬ ‫رسانه‌ای پرنیان اعالم می‌شود و ســپس بر اساس مطالب جمع‌آوری‬ ‫شده‪ ،‬سناریوی رادیویی مناسبی برای آن تهیه و تنظیم می‌شود و نهایتا با‬ ‫همیاری همکاران عالقمند‪ ،‬یک برنامه تولید و عرضه می‌گردد‪.‬‬ ‫قرار است هر یک از این برنامه‌ها یا پادکست‌ها چه کند؟ یعنی محتوای‬ ‫آنها چیست؟‬ ‫هدف اصلی این است که عالقمندانی که فرصت یا امکان مطالعه تمام‬ ‫مقاالت و مطالب ارائه شده پیرامون یک موضوع به‌خصوص را ندارند‪،‬‬ ‫بتوانند از این طریق به‌صورت یکپارچه و شــنیداری‪ ،‬با آن موضوع و‬ ‫مباحث مرتبط با آن آشنا شوند‪.‬‬ ‫در دو پادکســتی که تاکنون تهیه و منتشــر شده دو شیوه تا حدودی‬ ‫متفاوت انتخاب شده است‪ .‬قرار است قالب برنامه‌ها چه شکلی باشد‪،‬‬ ‫گفتگومحور یا گزارشی؟ چه فرم‌ها و قالب‌هایی را در دست کار دارید؟‬ ‫ازآنجا که سیاســت مجموعه بر این قرارگرفته که از تمامی ظرفیت‌ها‬ ‫برای اطالع‌رسانی مفید و کاربردی بهره بگیرد‪ ،‬این امکان وجود دارد تا‬ ‫قالب‌های مختلفی برای تولید محصوالت رسانه‌ای و ازجمله پادکست‌ها‬

‫در نظر گرفته شــود؛ اما در هــر صورت توجه به نظرات‬ ‫و نیازهای مخاطبان و اســتفاده از همــکاری آنان در این‬ ‫خصوص‪ ،‬مهم‌ترین اولویت مجموعه در انتخاب قالب و‬ ‫شیوه تهیه پادکستهاست‪.‬‬ ‫در چند پادکست تولید شــده دکتر مختاری پای ثابت‬ ‫برنامه‌ها بوده‌اند‪ .‬آیا قرار است ایشان به‌صورت مهمان ثابت‬ ‫در برنامه‌ها حضور پیدا کنند؟‬ ‫خوب! اصلی‌ترین و مهم‌ترین پرسش‌های مخاطبان ما در‬ ‫مورد مباحث و برنامه‌های مهاجرتی است به همین دلیل‬ ‫اولویت شــماره یک ما در تولید پادکست‌ها هم پرداختن‬ ‫به همین گروه از مباحث است که الجرم دکتر مختاری را‬ ‫اصلی‌ترین میهمان برنامه می‌کند‪ .‬جا دارد همین‌جا از ایشان‬ ‫به دلیل فرصتی که به‌رغم مشغله‌ها و گرفتاری‌های فراوان‬ ‫به ما داده‌اند تشکر کنم؛ اما ازسوی دیگر از آنجا که استفاده‬ ‫از نظرات حرفه‌ای کارشناســان و انعکاس دستاوردهای‬ ‫علمی آنان برای ارائه محصوالتی با محتوای غنی و کیفیت‬ ‫باال ضرورتی انکارناپذیراست‪ ،‬درنظر است تا به شیوه‌های‬ ‫گوناگون برای ایجاد ارتباط نزدیکتر میان کارشناسان امر و‬ ‫مخاطبان اقدام شود‪ .‬انجام مصاحبه (حضوری یا تلفنی) با‬ ‫کارشناسان متبحر در موضوعات مختلف از جمله اقداماتی‬ ‫است که درهمین جهت صورت خواهد پذیرفت‪.‬‬ ‫قرار است مخاطبان شــما چه کسانی باشند؟ در ایران یا‬ ‫خارج از ایران؟‬ ‫همچون دیگر محصوالت رسانه‌ای گروه رسانه‌ای پرنیان‪،‬‬ ‫مخاطبان پادکست‌ها را می‌توان در دو گروه کلی دسته‌بندی‬ ‫کــرد‪ :‬گروه اول افرادی که نیازمند اطالعاتی در خصوص‬ ‫مهاجرت‪ ،‬کار‪ ،‬تحصیل و زندگی در منطقه امریکای شمالی‬ ‫و به‌ویژه کشور کانادا هستند و گروه دوم عالقمندانی که‬ ‫به دالیل گوناگون‪ ،‬مشتاق آشنایی با فرهنگ غنی و آداب‬ ‫و سنن ایرانی بوده و جویای فرصتی برای انس بیشتر با آن‬ ‫می‌باشند‪ .‬گروه دوم از مخاطبان را عمدتا مخاطبان خارج از‬ ‫ایران تشکیل می‌دهند‪.‬‬ ‫مدیریت مجموعه رسانه‌ای پرنیان مدیا ابزارهای گوناگونی‬ ‫را برای اطالع‌رســانی به این دو گروه از مخاطبان در نظر‬ ‫گرفته اســت که محصوالت ارزشمندی همچون نشریه‬ ‫پرنیان و ســایت اینترنتی پارس‌کانادا نمونه‌های آشــنا و‬ ‫موفقی از آنها هستند که به دنبال آن نیز محصوالت جدیدی‬ ‫همچون پادکستها و دیگر محصوالت رسانه‌ای به مخاطبان‬ ‫عرضه می‌شود‪.‬‬ ‫بازخوردها به برنامه‌ها تاکنون چگونه بوده است؟ منظورم‬ ‫هم از طرف مخاطبان و هم همکاران در کنپارس است‪.‬‬ ‫اســتقبال خوب مخاطبان و ابــراز لطف همکاران کمک‬ ‫زیادی به پیشــرفت کار کرده است؛ به‌ویژه آنکه همکاران‬ ‫عالقمندی که برای تولید پادکست کمک می‌کنند استعداد‬ ‫خوبی هم در این زمینه دارند‪.‬‬

‫عنوان «رادیو» زنده بودن برنامه‌ها را تداعی می‌کند‪ .‬آیا در‬ ‫نظر دارید برنامه‌های زنده هم اجرا کنید؟‬ ‫فعال برنامه‌ها ضبط شده هستند اما متناسب با نحوه پیشرفت‬ ‫کار و تصمیــم مدیریت گروه رســانه‌ای پرنیان در مورد‬ ‫گام‌های تکمیلی اقدام خواهد شــد‪ .‬به هر حال این توان‬ ‫در مجموعه هست که با فراهم آمدن امکانات فنی الزم و‬ ‫توجه به الزامات قانونی احتمالی‪ ،‬برنامه زنده هم تولید کند‪.‬‬ ‫االن برنامه‌ها روی صفحه اصلی وبسایت پارس‌کانادا قرار‬ ‫گرفته و معرفی می‌شوند‪ .‬آیا قرار است محل مشخصی مثال‬ ‫یک وبسایت مستقل برای این برنامه طراحی شود؟‬ ‫درحال حاضرعالقمندان می‌توانند ازطریق سایت اینترنتی‬ ‫پارس‌کانادا و شبکه‌های اجتماعی همچون ‪،face book‬‬ ‫‪ you tube + google,‬و ‪ sound cloud‬به پادکست‌ها‬ ‫دسترسی داشته باشند‪ .‬ضمنا در نظر است تا در آینده نزدیک‬ ‫لینک پادکست‌ها به ایمیل اعضاء عالقمند ارسال شود‪ .‬البته‬ ‫تیم فنی سایت در حال آماده‌سازی و یکپارچه‌کردن تمامی‬ ‫محصوالت گروه رســانه‌ای پرنیــان در یک قالب واحد‬ ‫اســت و پس از آن‪ ،‬تمامی پادکســت‌ها در قالب آدرس‬ ‫‪ RadioParnian.ca‬در دسترس خواهند بود‪ .‬حتی شاید‬ ‫زمانی‌که مخاطبان شما این گفتگو را می‌خوانند این اتفاق‬ ‫افتاده باشد‪.‬‬ ‫همینجا الزم به یادآوری اســت که حفظ و ارتقای کیفی‬ ‫محصوالت رســانه‌ای بدون دریافت نظرات و پیشنهادات‬ ‫ارزشمند مخاطبان آن ممکن نخواهد بود پس از مخاطبان و‬ ‫شنوندگان محترم تقاضا داریم با بیان افکار‪ ،‬ایده‌ها و نظرات‬ ‫خود ما را در بهبود کیفیت و عرضه آنچه می‌پسندند یاری‬ ‫کنند‪.‬‬

‫توجه به نظرات و نیازهای‬ ‫مخاطبــان و اســتفاده از‬

‫همــکاری آنــان در این‬ ‫خصوص‪ ،‬مهم‌ترین اولویت‬ ‫مجموعه در انتخاب قالب و‬ ‫شیوه تهیه پادکستهاست‬

‫همــکاران عالقمندی که‬

‫برای تولید پادکست کمک‬ ‫می‌کنند استعداد خوبی هم‬ ‫در این زمینه دارند‬

‫سخنی با خوانندگان‬

‫‪11‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫هارپر و بزرگ‌ترین‬ ‫رسوایی‌های سیاسی تاریخ کانادا‬ ‫علیشریفیان‬ ‫‪Ali Sharifian‬‬

‫مدتهاســت رسانه‌های کانادا عرصه انتشار خبرها‪ ،‬گزار ش‌ها و تحلیل‌های‬ ‫فراوان از یک سلسله تمام‌نشدنی از رویدادهایی شده‌اند که به آبروریزی‌های‬ ‫استفن‌هارپر و دولت محافظه‌کاران مربوط می‌شوند‪.‬‬ ‫هارپر زمانی که در سال ‪ 2003‬به رهبری حزب محافظه‌کاران رسید و پس‬ ‫از آن در انتخابــات ســال ‪ 2004‬حزب محافظه‌کار با کرســی‌هایی که در‬ ‫مجلس کانادا بدست آورد‪ ،‬اپوزیسیون (مخالف) رسمی دولت وقت لیبرال‬ ‫شــد‪ ،‬از خالفکاری‌ها و فساد و رســوایی‌های مالی لیبرال‌ها به شدت انتقاد‬ ‫می‌کرد‪ .‬زمانی که حزب محافظه‌کاران در انتخابات ســال ‪ 2006‬به رهبری‌‬

‫هارپر وارد مبارزات انتخاباتی شدند و به مصاف لیبرال‌ها‪ ،‬رقیب اصلی‌شان‬ ‫رفتند‪ ،‬با وعده‌ها و شــعار مسئولیت‌پذیری دولت و شفافیت در انجام امور‬ ‫کشور‪ ،‬آرای مردم را به خود جلب کردند‪ .‬شبکه سی‌بی‌سی در یک برنامه‬ ‫خبری خود ویدئوی تدوین شــده‌ای از‌هارپر به نمایش گذاشت که شامل‬ ‫پاسخ‌های او به پرسش‌های واحدی را نشان می‌داد‪ .‬عکس‌العمل نخست‌وزیر‬ ‫در فاصله زمانی ‪ 2004‬و ‪ 2005‬تا به امروز که خود به عنوان رئیس دولت‪ ،‬با‬ ‫مسائل مشابه‌ای روبرو شده با آنچه پیشتر ادعا می‌کرد بطرز حیرت‌آوری در‬ ‫تضاد کامل است‪ .‬لیبرال‌ها که در چاه افتضاح خاصه‌خرجی ‪ 250‬میلیون ‪‬‬ ‫سخن روز‬

‫‪July-August 2013 . No13 13‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫در همان انتخابات ســال ‪ ‌2006‬هارپر که زمانی به عنوان رهبر اپوزسیون‬ ‫«پاسخ‌گو بودن مقامات» را فریاد می‌زد حتی در جریان مبارزات انتخاباتی‬ ‫حاضر نشد به پرسش‌های خبرنگاران و گزارشگران پاسخ بدهد‬

‫‪‬دالری‌شــان برای به اصطالح تحکیم فدرالیســم و‬ ‫حفظ یک‌پارچگی کانــادا در جریان رفراندم ســال‬ ‫‪ 1995‬بــرای اســتقالل و جدایــی کبک فــرو افتاده‬ ‫بودنــد‪ ،‬عمدتا به همین دلیل و بخاطر از دســت دادن‬ ‫مشــروعیت و مقبولیت‌شان در میان مردم‪ ،‬انتخابات را‬ ‫به محافظه‌کاران باختند‌‪ .‬هارپر و محافظه‌کاران در سال‬ ‫‪ 2006‬به دولت اقلیت دست یافتند‪.‬‬ ‫چیزی نگذشت که مردم‪ ،‬ناظران و تحلیلگران سیاسی‬ ‫دریافتند که‌هارپر و محافظه‌کاران با طرح و برنامه‌ای‬ ‫از پیش تدوین شــده در خفا گام به گام در پی ایجاد‬ ‫تغییرات عمده در شیوه حکومت‌داری در تمام زمینه‌ها‬ ‫هســتند‪ .‬با وجود اینکه محافظه‌کاران در اقلیت بودند‬ ‫اما از اختیاراتی که با داشتن قدرت حکومتی داشتند‪،‬‬ ‫شروع به پیاده کردن طرح‌های خود در زمینه سیاست‬ ‫خارجی‪ ،‬بیمه‌های بیکاری‪ ،‬حقوق بازنشســتگی‪ ،‬کم‬ ‫کردن و یا قطع بودجه برنامه‌های رفاهی‪ ،‬امور مهاجرت‬ ‫و از همه مهمتر نقش تازه و ماموریت‌های خالف سنت‬ ‫ارتش کانادا کردند‪.‬‬ ‫در مواردی از ســال ‪ 2006‬تا انتخابات ماه مه ‪ 2011‬که‬ ‫محافظه‌کاران باالخره به رهبری هوشــمندانه و رندانه‌‬ ‫هارپر به دولت اکثریت رســیدند‪ ،‬احزاب اپوزیسیون‬ ‫به درجاتی توانســتند جلوی اجرایی شــدن شــماری‬ ‫از طرح‌هــای‌هارپر را بــا آرای خود بگیرند‪ .‬اما موارد‬ ‫بســیاری هم بود که برای کارهای اجرایی کشور نیاز‬ ‫بــه ارائه الیحه بــه مجلس و تصویــب آن نبود؛ پس‬ ‫وزارت‌خانه‌های مختلف تصمیمات و برنامه‌های خود‬ ‫را عملی کردند‪ .‬تغییرات فاحش در سیاست‌های امور‬ ‫مهاجرتی که سبب تاخیر و یا حتی حذف و تغییر غیر‬ ‫معمــول و خالف منطق بعضــی برنامه‌های مهاجرت‬ ‫و لغو ده‌ها هزار تقاضانامه مهاجرت شــد و یا تصمیم‬ ‫برای خرید شــصت فروند هواپیمای جنگی اف – ‪35‬‬ ‫به قیمت گزاف و از همه مهمتر تغییر و انحراف عمده از‬ ‫آنچه معیار‌ها و نظام ارزشی حضور کانادا در صحنه‌های‬ ‫بین‌المللی اســت از جمله اقدامات محافظه‌کاران بوده‬ ‫اســت‪ .‬در همان انتخابات سال ‪ ‌2006‬هارپر که زمانی‬ ‫به عنوان رهبر اپوزسیون «پاســخ‌گو بودن مقامات» را‬

‫سخن روز‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪14‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫فریاد می‌زد حتی در جریان مبارزات انتخاباتی حاضر‬ ‫نشد به پرســش‌های خبرنگاران و گزارشگران پاسخ‬ ‫بدهد‪ .‬در بســیاری از رویدادهــا و همایش انتخاباتی‪،‬‬ ‫خبرنگاران مکلف و محدود به مطرح کردن تنها ســه‬ ‫پرسش شدند‪ ،‬امری که در دموکراسی کانادا بی‌سابقه‬ ‫بوده اســت‪ .‬از این وخیم‌تر آنکه کم کم با درز کردن‬ ‫چگونگی تصمیم‌گیری‌های درون حزبی‪ ،‬معلوم شد‬ ‫نخست‌وزیرنهتنهاخودپاسخ‌گوومسئولیت‌پذیرنیست‬ ‫بلکه نمایندگان‪ ،‬مقامات و وزرا را هم بشــدت کنترل‬ ‫می‌کند‪ .‬هیچکس بدون اجازه اســتفن‌هارپر و بدون‬ ‫نوشته (در اغلب موارد) و بی‌توافق قبلی با نخست‌وزیر‬ ‫نمی‌تواند در مجلس یا هر جای دیگر و یا با رســانه‌ها‬ ‫سخن بگوید‪ .‬بارها در رسانه‌ها به صورت واضح روشن‬ ‫شد که چندین مقام مسئول دولتی در باره یک موضوع‬ ‫معین‪ ،‬طوطی‌وار توضیح مشابه‌ای را همانند همکاران‬ ‫خود تکرار می‌کنند‪.‬‬ ‫بعــد از پیروزی مشــکوک و پر از امــا و اگر و تردید‬ ‫محافظه‌کاران‪ ،‬این خصلت‌هــای دولت محافظه‌کار‬ ‫تحت تاثیر عمدتا رهبری‌هارپر نمودی چشــمگیرتر‬ ‫پیدا کرد و روز به روز مردم کانادا بیشتر و بیشتر نگران‬ ‫کانادا و سامان دموکراتیک آن شدند‪.‬‬ ‫بالفاصله بعد از انتخابات مسئله کارهای خالف قانون‬ ‫محافظه‌کاران و از جمله افتضاح تلفن‌های اتوماتیک‬ ‫منحرف کننده یا روبوکالز افشــاء شــد‪ .‬شــماری از‬ ‫کاندیداهــای لیبرال و ان‌دی‌پی و هــزاران کانادایی به‬ ‫سازمان انتخابات کانادا شکایت کردند که تلفن‌های‬ ‫گمراه کننده و مشــکوکی به مردم شده که آنها را در‬ ‫باره محــل صندوق‌های رای گیج و یا کامال منحرف‬ ‫کرده‌اند‪ .‬معلوم شــد که برخی محافظــه‌کاران با این‬ ‫موضــوع در ارتباط بوده‌اند اما گســتره این فعالیت و‬ ‫درگیر بودن یا نبودن اعضا اصلی حجم و سیستماتیک‬ ‫بودن این اقدامات مجرمانه هنوز در دست بررسی است‪.‬‬ ‫از دیگر موضوعات جنجالی اخیر بحث رسوایی‌های‬ ‫ی که هارپر رهبر اپوزیسیون بود‬ ‫مجلس سنا است‪ .‬زمان ‌‬ ‫می‌گفت نمایندگان مجلس ســنا باید انتخابی باشند و‬ ‫همینطور از پاکســازی و تجدیدنظر در شیوه کار سنا‬

‫و ســناتور‌ها ســخن فراوان می‌گفت‪ .‬اما زمانی‌که به‬ ‫قدرت رســید‪ ،‬همه آن حرف‌ها جایش را به منصوب‬ ‫کردن دوســتان حزب محافظه‌کار در مجلس سنا داد‪.‬‬ ‫مایک دافی که یکی از سناتور‌های انتصابی‌هارپر بوده‪،‬‬ ‫رسوایی بزرگی به پا کرده که هنوز جنجال‌های خبری‬ ‫و تبعات آن ادامه دارد‪.‬‬ ‫مایک دافی در حالی‌که به عنوان ســناتور ساالنه ‪132‬‬ ‫هزار دالر حقوق می‌گیــرد و مزایای زیادی هم دارد‪،‬‬ ‫دست به تقلب مالی و ســوء استفاده از منابع مالی سنا‬ ‫از طریق تقتضت بــرای بازپرداخت هزینه‌هایش (که‬ ‫مشخص شــده مرتبط با وظایف سناتوری وی نبوده)‬ ‫زده اســت‪ .‬این خبرنگار و برنامه‌ســاز پرکار سابق از‬ ‫جمله با ادعای اینکه خانه اصلی‌اش در اســتان «جزیره‬ ‫پرنس ادوارد» اســت‪ ،‬مبلغ ‪ 90‬هزار دالر کمک هزینه‬ ‫مســکنش را در اتاوا از ســنا گرفته بود‪ .‬عالوه بر این‬ ‫پول‌های دیگری هم با حسابسازی دریافت کرده بوده‬ ‫است‪ .‬بازرس مالی سنا موفق به کشف این تقلب مالی‬ ‫شــد که در نتیجه وی مجبور به بازپرداخت پول‌هایی‬ ‫شــد که غیرقانونی دریافت کرده بود و برای پرداخت‬ ‫مبلغ کالن ‪ 90‬هزار دالر کمک هزینه مســکن‪ ،‬نیجل‬ ‫رایت‪ ،‬رئیس دفتر نخست‌وزیر چکی به عنوان کمک‬ ‫به یک دوست قدیمی از حسابی که ادعا کرده حساب‬ ‫شــخصی‌اش بــوده در اختیار مایک دافی گذاشــت‪.‬‬ ‫خبرنگار سی‌تی‌وی ماجرا را کشف و افشاء کرد‌‪ .‬هارپر‬ ‫که بعد از افشــای ماجرا در میان سفرهای خارجی‌اش‬ ‫یکــروز در اتاوا بود‪ ،‬هیچ توضیح قانع‌کننده‌ای در این‬ ‫باره ارائه نکرده است‪ .‬این موضوع به‌ویژه مردم کانادا و‬ ‫حتی بسیاری از طرف‌داران قدیمی این حزب را بسیار‬ ‫عصبانی کرده اســت‪ .‬این رسوایی مالی زمانی به اوج‬ ‫خودرسیدکهنیجلرایت‪،‬دستراستنخست‌وزیردو‬ ‫روز بعد استعفاء داد‪ .‬مایک دافی هم شبانه از فراکسیون‬ ‫حزب محافظه‌کار در سنا کناره‌گیری کرد‪ .‬دو سناتور‬ ‫محافظه‌کار دیگر هم درگیری‌های مالی دارند و سناتور‬ ‫مشــهور محافظه‌کار خانم پامال ویلن هم در هفته دوم‬ ‫جون به این جمع افزوده شد‪ .‬خانم ویلن ده‌ها هزار دالر‬ ‫اختالف حساب به خاطر مسافرت‌هایش با دفتر امور مالی سنا‬

‫دارد و تــا نیمه ماه جون ‪ 38‬هــزار دالر از این موارد را‬ ‫بازپس داده است‪ .‬او هم به دستور یا آنگونه که خودش‬ ‫در مصاحبه با سی‌بی‌ســی گفته‪ ،‬به توصیه رئیس دفتر‬ ‫تاز ‌ه هارپر از فراکسیون محافظه‌کاران کنار رفته است‪.‬‬ ‫در اولین فرصتی که اســتفن‌هارپر در مجلس حاضر‬ ‫شــد‪ ،‬توماس مولکیــر‪ ،‬رهبر ان‌دی‌پــی همانند یک‬ ‫دادســتان‪ ،‬نخســت‌وزیر را عمال محاکمه کرد‪ .‬وی با‬ ‫طرح پرســش‌هایی کوتاه و دقیق فشار بسیار زیادی به‬ ‫هارپر وارد ساخت و نخست‌وزیر با توضحیات تکراری‬ ‫عمال نتوانست آن‌گونه که مدعی بود‪ ،‬مسئله چک ‪90‬‬ ‫هزار دالری رئیس دفترش به مایک دافی را توجیه کند‬ ‫و به کلی منکر شــد که بر اساس قول و قراری رسمی‬ ‫بین دفترش و مایک دافی اینکار انجام شده است‪ .‬اینجا‬ ‫دیگر اوج نتاقض‌گویی‌ها و خلف وعده‌هایی همانند‬ ‫مســئولیت‌پذیری‪ ،‬پاســخ‌گویی و عملکرد شفاف و‬ ‫نظایرها بود که رهبر محافظه‌کاران با تکرار آنها بر سر‬ ‫کار آمده بود‪ .‬جاســتین ترودو رهبر حزب لیبرال هم‬ ‫پرســش‌های اعتراض‌آمیز و تندی در مجلس مطرح‬ ‫کرد که آنها هم بی‌جواب ماند‪.‬‬ ‫ایــن موج از رســوایی‌های مالی زمانی اوج بیشــتری‬ ‫گرفت که خبرنگار سی‌بی‌سی در اتاوا کشف کرد که‬ ‫یک ذخیره مالی ســری یک میلیون دالری در اختیار‬ ‫دفتر نخست‌وزیر است که زیر نظر رئیس دفترش از آن‬ ‫برداشــت و هزینه می‌شود‪ .‬در باره این صندوق ذخیره‬ ‫و تنخواه‌گردان آن ه ‌م هارپر توضیح قابل قبولی نداده‬ ‫اســت و می‌گوید حزب ما مانند تمــام احزاب دیگر‬ ‫چنین منابع مالی در اختیار دارد‪ .‬نکته و مشکل اما سری‬ ‫بودن این منبع مالی است که موضوع را رسانه‌ای و مهم‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫در برنامه ویژه تحلیل سیاسی مسائل روز ‪At Issues‬‬ ‫سی‌بی‌ســی کــه از پربیننده‌تریــن برنامه‌هــای این‬ ‫شبکه اســت‪ ،‬اعضای میزگرد‪ ،‬تحلیل‌گران سیاسی‬ ‫و مشــهور کانادا این رســوایی‌ها را بی‌ســابقه‌ترین‬ ‫بحران‌های سیاســی یــک دولت در تاریــخ کانادا‬ ‫توصیف کرده‌اند‪ .‬شــانتال هبر‪ ،‬مفســر سیاســی این‬ ‫برنامه و نویســنده معتبر مقاالت سیاسی تورنتواستار‬

‫بر این باور اســت که نه تنها احزاب مخالف و مردم در اولیــن فرصتــی که‬ ‫کانادا بلکه حتی طرفداران و پشتیبانان محافظه‌کاران اســتفن‌هارپر در مجلس‬ ‫و شــماری از نماینــدگان محافظــه‌کار هــم از‬ ‫این‌همه آبروریزی‪ ،‬قانون‌شــکنی و شــیوه پرمناقشه حاضر شد‪ ،‬توماس مولکیر‪،‬‬ ‫ن هارپر به‌شدت عصبانی هستند‪ .‬رهبر ان‌دی‌پــی همانند‬ ‫حکومت‌داری استف ‌‬ ‫اکنــون به پیشــنهاد رهبران و نماینــدگان احزاب یک دادستان‪ ،‬نخست‌وزیر‬ ‫اپوزیســیون دولــت‌ هارپــر‪ ،‬پلیــس آر‌ســی‌ام‌پی را عمال محاکمه کرد‬ ‫ماموریــت یافته که دســت بــه تحقیقــات عمده‬ ‫در بــاره همه ایــن رویداد‌هــا بزنــد‪ .‬همچنین در‬ ‫نظرســنجی‌های مختلف‪ ،‬ناخرســندی و عصبانیت‬ ‫مردم به‌خوبی بازتاب پیدا کرده است‪ .‬گروهی از‬ ‫تحلیل‌گران حتی بر این باورند که میزان نارضایتی‬ ‫اعضای حزب محافظه‌کار هم حســابی باال گرفته‬ ‫و بخاطــر نگرانی از آینده و جایگاه سیاســی این‬ ‫حزب باید شــاهد عکس‌العمل و اقدامات آنها در‬ ‫فعل و انفعاالت درون حزبی هم باشیم و همه اینها‬ ‫اصال خبرها و نشــانه‌های خوبی برای استفن‌هارپر‪،‬‬ ‫حزب محافظــه‌کار و ادامه حکومــت آنها و البته‬ ‫آینده سیاسی آنها نیست‪.‬‬ ‫یادآوری‪ :‬این نوشتار در نیمه ماه جون برای انتشار‬ ‫آماده شــده اما وقایع و اتفاقات مرتبط هم‌چنان ادامه‬ ‫داشته است‪.‬‬

‫سخن روز‬

‫‪July-August 2013 . No13 15‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫قانونی مبهم و غیرمنطقی که به‬ ‫بی‌گناهان آسیب می‌زند‬ ‫گزارشی از میزگرد جامعه ایرانیان مونترال در بررسی‬

‫اقدامات ناعادالنه بانک ‪TD‬‬ ‫مجید بسطامی‪ /‬انسیه غفوریان‬

‫اگر چه ماه‌هاست از ماجرای مناقشه‌برانگیز بسته شدن‬ ‫تعداد زیادی از حساب‌های ایرانیان توسط بانک ‪TD‬‬ ‫می‌گذرد و حتی حداقل یک پرونده حقوقی نیز برعلیه‬ ‫این تصمیم از سوی یکی از ساکنان مونترال در دادگاه‬ ‫گشــوده شده است اما زخم‌های این ماجرا هنوز التیام‬ ‫نیافته اســت و درک درست وقایع و پیگیری اقدامات‬ ‫پیش‌گیرانه از سوی افراد فعال‌تر جامعه ایرانیان ضروری‬ ‫به نظر می‌رسد‪.‬‬ ‫در همین ارتباط دوشنبه ‪ 3‬جون ‪ 2013‬با تالش چند تن‬ ‫از اعضای فعال جامعه ایرانیان مونترال و حضور چند‬ ‫چهره برجسته علمی‪ ،‬سیاسی و حقوقی‪ ،‬میزگردی برای‬ ‫«مقابله با بی‌عدالتی علیه کانادایی‌های ایرانی‌تبار توسط‬ ‫بانک‌ها و موسسات مالی» برگزار شد که در ادامه آن‪،‬‬ ‫شرکت‌کنندگان در جلسه هم به بیان دیدگاه‌ها یا طرح‬ ‫پرسش پرداختند‪.‬‬ ‫اعضای میزگرد عبارت بودند از پروفسور پیتر لوپرشت‬ ‫‪ Peter Leuprecht‬اســتاد حقوق بین‌الملل‪ ،‬رئیس‬ ‫گزارش‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪16‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫سابق دانشــکده حقوق دانشــگاه مک‌گیل و معاون‬ ‫سابق دبیرکل شــورای اروپا ‪Deputy Secretary‬‬ ‫‪ ،General of the Council of Europe‬ونسان‬ ‫واالیی حقوق‌دان و وکیل بین‌‌المللی و علی احساسی‪،‬‬ ‫وکیل دعاوی و فعال سیاسی از تورنتو‪ .‬برگزاری جلسه‬ ‫و مدیریت نیز آن با علی پاک‌نژاد بود‪.‬‬ ‫در ابتدا و پس از معرفی مختصر اعضای میزگرد توسط‬ ‫پاک‌نژاد و توضیح این‌که چرا برگزاری چنین نشستی‬ ‫ضــروری بوده بر این نکته تاکید شــد که هدف این‬ ‫نشست بحث در مورد این‌که آیا برقراری تحریم‌ها بر‬ ‫علیه رژیم ایران درســت بوده یا نه و یا چه تاثیری بر‬ ‫رفتار ایران خواهد داشت نبوده بلکه می‌خواهد به تاثیر‬ ‫آن بر زندگــی ایرانی‪-‬کانادایی‌هایی بی‌گناهی بپردازد‬ ‫که چنین تصمیماتی به وقوع مصیبت‌های ســهمگین‬ ‫برایشان منجر شده و ممکن است به‌زودی چنین اتفاقی‬ ‫برای بقیه هم بیفتد‪ .‬پس از آن اعضای میزگرد به بیان‬ ‫دیدگاه‌های خود پرداختند‪.‬‬

‫تفسیر قانون همراه با استثنائاتش‬ ‫ونســان واالیی بعد از بیــان مثال‌هایی از ادبیات کهن‬ ‫و مدرن فارســی و اهمیت توجه به ارزش‌هایی چون‬ ‫کرامت انســانی و آزادی در فرهنــگ ایرانیان به بیان‬ ‫نکاتش پرداخت که اهم آن به قرار زیر است‪:‬‬ ‫ تحریم‌های اعالم شده توسط دولت کانادا از آغاز و‬‫همچنین در اصالحیه‌هایش همراه با اعالم استثنائاتی‬ ‫بوده است که از جمله آن توجه به مسائل بشردوستانه‪،‬‬ ‫ادامــه کار بنیادهای خیریه و تقویــت روابط فردی و‬ ‫خانوادگی است‪ .‬در تفســیر یک قانون در زمان اجرا‪،‬‬ ‫باید به همه جوانب از جمله موارد استثناشده توجه کرد‪.‬‬ ‫ برخالف ادعاهای مدیران ارشد بانک‪ ،‬موارد فراوانی‬‫از قطع امکان استفاده از کارت‌های بانکی بدون هرگونه‬ ‫اخطار و اعالم قبلی یا توام با تعجیل و تهدید اتفاق افتاده‬ ‫که این امر تاثیرات منفی زیادی بر غرور‪ ،‬شــخصیت‬ ‫و زندگــی یک فرد کانادایــی – ایرانی و یا مقیم دائم‬ ‫می‌گذارد‪ .‬موسسات مالی باید به منشور حقوق بشر که‬ ‫طبق آن‪ ،‬همه‪ ،‬بدون در نظر گرفتن نژاد‪ ،‬قوم و ملیت‪،‬‬ ‫از حقوق برابر و حمایت قانونی بهره‌مند هستند‪ ،‬احترام‬ ‫بگذارند‪.‬‬ ‫ دولت کانادا باید مطمئن باشــد که این سیاستها نه‬‫تنها مطابق با منشور حقوق بشر باشد بلکه اجرای آنها‬ ‫نباید منجر به تبعیض نژادی شود‪ .‬کانادا همچنین وظیفه‬ ‫دارد از حقوق شــهروندان خود‪ ،‬چه حقوق سیاسی و‬ ‫اقتصادی و چه حقــوق فرهنگی –اجتماعی حمایت‬ ‫کند و از انجام کارهایی همچون بستن حسابهای بانکی‬ ‫کانادایی‪-‬ایرانی جلوگیری کند‪.‬‬ ‫ برای من به عنوان وکیل‪ ،‬بســیار دشوار است که از‬‫مطالعه قوانیــن تحریمات و معافیات از تحریم چنین‬ ‫نتیجه‌گیــری کنم و یا حتی به بانکی توصیه کنم که به‬ ‫راحتی حساب‌های بانکی را به خاطر تحریم مسدود‬ ‫کند‪.‬‬ ‫ توصیه من برای موسســات مالی به‌ویژه بانک ‪TD‬‬‫این اســت که از تصمیم و پیش‌داوری سریع در مورد‬ ‫قوانین تحریم خودداری کنند و قبل از آن مطمئن شوند‬ ‫که همه ابعاد موضوع هم از طرف مشــتریان و هم از‬ ‫طرف دولت روشن و شفاف شده باشد‪ .‬وقتی صحبت‬ ‫از تفسیر تحریم‌ها می‌شود‪ ،‬موارد استثنا و معافیت‌های‬ ‫از تحریم نیز مطرح می‌شود‪.‬‬ ‫ توصیــه من به دولت این اســت که به حرف‌های‬‫شــهروندان خود بیشتر گوش بسپارد و به‌طور مرتب‬ ‫تاثیر تحریم‌های اعمال‌شــده بر زندگی شــهروندان‬ ‫کانادایی‪-‬ایرانی خود را بررســی کنــد‪ .‬دفترچه‌های‬ ‫راهنما در اختیار مردم‪ ،‬بانکها و موسسات دیگر قرار‬ ‫دهد تا تفســیرهای غلط و ناراحت کننده‌ای به وجود‬ ‫نیاید‪ .‬دولت باید کاری کند تا تاثیرات این تحریم‌ها بر‬ ‫زندگی شهروندان کانادایی –ایرانی به حداقل ممکن‬ ‫برسد‪.‬‬

‫قانــون مبهــم‪ ،‬تحریم‌های غیرهوشــمند و‬ ‫خسارات فراوان به بی‌گناهان‬ ‫علی احساســی بعد از بیــان ســابقه‌ای از تاریخچه‬ ‫تحریم‌های بین‌المللی از ‪ 1917‬تا کنون مواردی را بیان‬ ‫داشتند‪:‬‬ ‫ سابقه برخی تحریم‌ها نظیر کوبا به بیش از ‪ 50‬سال‬‫می‌رسد اما تحریم‌های علیه ایران گسترده‌ترین تحریم‌ها‬ ‫در تاریخ است؛‬ ‫ این تحریم‌ها تصمیم یک کشور نیست بلکه به حوزه‬‫بین‌المللی مربوط می‌شود؛ حساسیت جامعه جهانی و‬ ‫کانادا نسبت به عدم گسترش سالح‌های هسته‌ای کامال‬ ‫قابل درک است؛‬ ‫ زمانی‌که در مورد کشوری که سابقه طوالنی از تحریم‬‫در کارنامه دارد اقدام می‌شــود باید تحریم‌های جدید‬ ‫هوشمندانه‌ترباشد؛‬ ‫ راه‌های مقابله حقوقــی را می‌توان به صورت اقدام‬‫علیه بانک و یا اقدام علیه قانون تصویب شــده سامان‬ ‫داد؛‬ ‫ اقدامات علیه بانک هم زمان‌گیر است و هم به دلیل‬‫ابهام قانون مشــخص نیست که چقدر به نتیجه برسد‬ ‫ضمن این‌که بیشــتر به صورت اقدامات فردی انجام‬ ‫خواهد شد؛‬ ‫ بهترین کار‪ ،‬اقدام علیه قانون اســت چون این قانون‬‫بسیار مبهم است و به گونه‌ای نوشته شده که می‌تواند‬ ‫برای همه کانادایی‌ها دردسر درست کند؛ در واقع این‬ ‫تحریم‌های مصوب کانادا‪ ،‬نه هوشــمندان ‌ه است و نه‬ ‫واقع‌گرایانه و ضایعات جانبی آن هم بسیار باالست؛‬ ‫ کامال برای من روشن است که اقدامات بانک بسیار‬‫هردم‌بیل اســت برای مثال‪ ،‬نمونه‌ای بوده که یک فرد‬ ‫بازنشسته در زمان گشایش حساب در ‪ TD‬به توصیه‬ ‫متصدی بانک‪ ،‬ســابقه کاری خود را «بازنشستگی از‬ ‫تدریس در دانشگاه تهران» توصیف کرده و بعد همین‬ ‫کلمات کلیدی منجر به بسته شدن حسابش شده‌اند؛‬ ‫ توجه داشــته باشید که اســتناد به مصوبه «منشور‬‫آزادی‌ها و حقوق فردی کانادا» فقط در مورد دولت‌ها‬ ‫در کانادا تاثیر حقوقــی دارد و نمی‌توان علیه ‪ TD‬به‬ ‫آن استناد کرد به همین دلیل اقدام حقوقی علیه مصوبه‬ ‫مجلس بهتر است؛ می‌توان به بخش‌های مختلفی نظیر‬ ‫‪ 15 ،7‬و ‪ 27‬از منشــور آزادی‌هــا‪ ...‬بر علیه این قانون‬ ‫مجلس استناد کرد؛‬ ‫ باید از دولت خواست که نظیر موارد مشابه در امریکا‪،‬‬‫از این قانون ابهام‌زدایی کند تا هر موسسه‌ای نظیر ‪TD‬‬ ‫با برداشــت دلبخواهی خود حقوق شهروندان بی‌گناه‬ ‫کانادایی را مورد تعرض قرار ندهد؛‬ ‫ ایرانی‌ها باید در منش خود در مواجهه با دولت‌مردان‬‫و سیاسیون کانادایی تجدید نظر کنند مثال در زمان دیدار‬ ‫یک جمع ‪ 20‬نفره از ایرانیان با مســئوالن سیاسی بعد‬ ‫از ماجرای زهرا کاظمی‪ ،‬هیچ‌کس درباره اصل موضوع‬

‫ســخن نگفت و همگی فقط به معرفی خود و این‌که‬ ‫«چقدر افراد خوب و فرهیخته‌ای هستند» اکتفا کردند که‬ ‫این شیوه و منش به نتیجه‌گیری موفق منجر نخواهد شد‪.‬‬ ‫به نفع حاکمان‪ ،‬به ضرر حقوق بشر‬ ‫سومین ســخنران میزگرد ســخنان خودش را در دو‬ ‫بخش انگلیسی و فرانسه بیان کرد‪ .‬در بخش انگلیسی‬ ‫به موضوع تحریم‌هــای بین‌المللی به صورت کلی و‬ ‫میزان موثر یا ناموثر بودن آنها بر رفتار دولت‌ها و ارتباط‬ ‫آن با موضوع حقوق اولیه بشــر پرداخت و در بخش‬ ‫فرانسوی به موضوع تاثیر تحریم‌های فعلی بر حقوق‬ ‫کانادایی‌ها‪ .‬بخشی از مهم‌ترین نکات مطرح شده توسط‬ ‫وی عبارت بودند از‪:‬‬ ‫ بحث تحریم‌ها یکی از مســائل غامض در حقوق‬‫بین‌الملل است؛‬ ‫ اغلب پرونده‌های تحریم‌های بین‌المللی موفقیت‌آمیز‬‫نبوده‌‌اند‪ .‬بیشتر آنها سبب قوت گرفتن رژیم‌ها و آسیب‬ ‫به مردم بی‌دفاع شده‌اند؛‬ ‫ مــورد افریقــای جنوبی از موارد معــدود موفقیت‬‫تحریم‌های بین‌المللی اســت درحالی‌که مثال در مورد‬ ‫عراق این تحریم‌ها نبود که صدام حسین را ساقط کرد‬ ‫اما شهروندان زیادی به دلیل تحریم‌ها صدمات جدی‬ ‫دیدند؛‬ ‫ نکته‌ای کــه تحریم‌های بین‌المللی داشــته‌اند و‬‫به‌طور گسترده مورد توجه سازمان ملل قرار گرفته‬ ‫این اســت که این تحریم‌ها حقوق اساســی بشــر‬ ‫به‌ویژه حقوق اقتصادی و اجتماعی ســاکنان عادی‬ ‫کشــورهای تحت تحریم را متاثر کرده‌اند به همین‬ ‫دلیل در ســال‌های اخیر شــورای امنیت استثنائاتی‬ ‫برای موارد بشردوســتانه به تحریم‌ها در نظر گرفته‬ ‫اما چندان موثر نبوده‌اند‪.‬‬ ‫در بخش دوم گفته‌ها به زبان فرانسه که در مورد تاثیر‬ ‫اجرای این تحریم‌ها بر زندگی شــهروندان کانادایی‪-‬‬ ‫ایرانی بود‪ ،‬این نکات مطرح شد‪:‬‬ ‫ وقتی صحبت از حقوق بشر می‌شود‪ ،‬بحث کمک به‬‫همنوع مطرح می‌گردد و اینکه ابتدا باید از جامعه خود‬ ‫شروع کرد‪.‬‬ ‫ در مــورد تحریم‌های علیه ایــران که در چارچوب‬‫بین‌المللی قرار دارد‪ ،‬به نظر می‌رسد که یک رقابت بر‬

‫موسسات مالی باید به منشور حقوق‬ ‫بشــر که طبق آن‪ ،‬همه‪ ،‬بدون در‬ ‫نظــر گرفتن نژاد‪ ،‬قــوم و ملیت‪،‬‬ ‫از حقوق برابــر و حمایت قانونی‬ ‫بهره‌مند هستند‪ ،‬احترام بگذارند‬

‫سر تشــدید اقدامات علیه ایران به‌وجود آمده است و‬ ‫همه می‌خواهند از هم سبقت بگیرند اما قانون تحریم‬ ‫ابهامات زیادی دارد‪.‬‬ ‫طبق اعالمیه دادگاه حقوق بشر‪ ،‬قوانین باید‬ ‫ ‪-‬‬ ‫شــفاف و واضح و به‌دور از هرگونه ابهام بوده و آسان‬ ‫و قابل دســترس باشــند و اثرات و نتایج آن نیز قابل‬ ‫پیش‌بینی باشد‪ .‬فکر می‌کنم که این موارد درباره قوانین‬ ‫تحریم کانادا صادق نیست‪.‬‬ ‫طرح پرسش‌ها و بحث و گفتگو‬ ‫پس از پایان ســخنان اعضا میزگرد‪ ،‬مجری نشست از‬ ‫حاضران خواست تا به بیان نکات و طرح پرسش‌های‬ ‫خود بپردازند‪ .‬آقای شــهروز محمودیان‪ ،‬وکیل آقای‬ ‫پورشفیعی با بیان توضیحاتی در مورد پرونده‌ای که به‬ ‫نفع موکل خود در دادگاه بر علیه ‪ TD‬اقامه کرده است‬ ‫از اختالف نظر قضات در صدور دســتورات حقوقی‬ ‫متناســب با موضوع گفت و نهایتا ‪Class Action‬‬ ‫و حمایــت یکپارچه اعضای جامعه ایرانیان را یکی از‬ ‫راه‌های مناسب برای مقابله با این اقدامات دانست‪.‬‬ ‫یکی از حاضران پرسید شاید دلیل این اقدام ‪ TD‬نگرانی‬ ‫از این است که در آینده مشخص شود افرادی با سابقه‬ ‫فســادآمیز در جامعه ایرانیان حضور دارند و در حال‬ ‫انتقال دارایی‌های مسئله‌دار خود از ایران و پول‌شویی‬ ‫هستند‪ .‬آقای احساسی در پاسخ بیان کرد که گروه‌های‬ ‫مختلفی به کانادا مهاجرت می‌کنند و در میان آنها از همه‬ ‫نوع افراد دیده می‌شــود اما این نه وظیفه بانک و نه در‬ ‫توان آن است که بخواهد افراد عادی را از خالف‌کاران‬ ‫جدا کند‪ .‬اینها وظایف دولــت و وزارت مهاجرت و‬ ‫شهروندی است‪.‬‬ ‫همچنین پروفســور لوپرشت در پاسخ به نکات یکی‬ ‫از حضار گفت که نمی‌تواند به این پرســش دشــوار‬ ‫پاسخ دهد که هدف طراحان این تحریم‌ها از اعالم آنها‬ ‫دقیقا چه بوده اما می‌تواند به این پرسش پاسخ دهد که‬ ‫ی احمقانه ‪ stupid sanctions‬چه هستند‬ ‫تحریم‌ها ‌‬ ‫و این مورد علیه شــهروندان ایرانی‪-‬کانادایی یکی از‬ ‫احمقانه‌ترین نمونه‌های آنهاست‪.‬‬ ‫اقای پورشفیعی که در جلســه حضور داشت ضمن‬ ‫توضیح وضعیتی که بعد از ‪ 40‬سال زندگی تالش‌گرانه‬ ‫در جامعــه کانادایــی برایش پیش آمــده بر این نکته‬ ‫تاکید داشــت که بانک هیچ توضیحی در قبال بستن‬ ‫حساب‌هایش به وی نداده است‪ .‬وی اشاره داشت که‬ ‫اگر امروز در برابر این اقدام ‪ TD‬دست به مقابله نزنیم‬ ‫همان اتفاقی خواهد افتاد که بر ســر ژاپنی‌ها آمد‪ .‬وی‬ ‫ضمن انتقاد از سه نشریه فارسی‌زبان منتشره در مونترال‬ ‫به دلیل عدم حضور در این نشست‪ ،‬در پایان متذکر شد‬ ‫امروز مبارزه می‌کند تا فردا فرزندانش که متولد کانادا‬ ‫هستند با مشکل مشابهی مواجه نشوند تنها به این دلیل‬ ‫که پدرشان متولد ایران بوده است‪.‬‬ ‫گزارش‬

‫‪July-August 2013 . No13 17‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫مطالعات و تحقیقات انجام شــده بر روی چگونگی و شــیوه جا‬ ‫افتادن مهاجرین در کشــور میزبان همگی گویا مشکالت عدیده‬ ‫این گروه می‌باشند که در کشورهای مختلف مهاجرپذیر حسب‬ ‫مشخصات اقتصادی و اجتماعی‌شان اشکال و سطوح گوناگون به‬ ‫خــود می‌گیرند‪ .‬عالوه بر ویژگی‌های ملی و بین‌المللی تاثیرگذار‬ ‫بر این فرآیند‪ ،‬به مشــخصات فردی شــخص مهاجــر و از جمله‬ ‫جنســیت وی نیز می‌توان اشاره نمود‪ .‬در حالیکه بخش موثری از‬ ‫بررسی‌ها اعتراف به موفقیت نسبی مردان مهاجر نسبت به زنان این‬ ‫رده می‌نماینــد‪ ،‬بعضی از مطالعات انجام شــده بر روی مهاجرین‬ ‫ایرانی اذعان بر موفقیت نسبی زنان به مردان دارند‪ .‬این موضوع را‬ ‫از دیدگاه‌های مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد و به علل آن‬ ‫پرداخت‪ .‬نتایج حاصل از تحقیق دانشگاهی نگارنده بر روی جمعی‬ ‫از مهاجرین ایرانی ســاکن مونترال ضمن تایید این نکته به تحلیل‬ ‫بخشــی از دالیل آن پرداخته است‪ .‬نوشته حاضر نیز بر آنست که‬ ‫به‌اختصار به نتایج یکی از مطالعات انجام گرفته در سوئد که برآمده‬ ‫ازتحقیق روی جمعی از مهاجرین ایرانی مقیم این کشــور بوده و‬ ‫نیز نقطه نظرات فمینیستی را دنبال می‌کند‪ ،‬پرداخته و به بررسی آن‬ ‫بپردازد‪.‬‬ ‫احمدی لوین در سال ‪ 2001‬به بررســی دیدگاه‌های دوگانه زنان‬ ‫و مردان ایرانی در مورد جا افتادنشــان در جامعه سوئد می‌پردازد‪.‬‬ ‫در قالبی فمینیستی و با اتکا به تحلیلی هویت‌گرایانه‪ ،‬نویسنده تاثیر‬ ‫موقعیت حرفه‌ای و اجتماعی زنان بر روی تصویرشــان از خویش‬ ‫را مــورد ارزیابی قرار می‌دهد‪ .‬بــه نظر وی‪ ،‬در حالی‌که این گروه‬ ‫در کشــور مبدا خود از امکان دستیابی به بعضی از مشاغل بی‌بهره‬ ‫بوده‌اند‪ ،‬تغییر شرایطشان در کشور میزبان حداقل در سطح نظری‬ ‫ســبب شــده درحالی‌که به‌خوبی از حمایت قانــون برخوردارند‪،‬‬ ‫شــغل‌های رده پایین‌تر را نیــز قبول نمایند‪ .‬در واقــع‪ ،‬در حالیکه‬ ‫بســیاری از مردان ایرانی حاضر به قبولی چنین مشاغلی نبوده‌اند‪،‬‬ ‫زنان هموطنشــان آنها را پذیرفته و سریعا وارد بازار کار شده‌اند و‬ ‫به همین ترتیب‪ ،‬آشــنایی با بازار کار امکان دستیابی به مشاغل با‬ ‫مزیت‌تر را برای این زنان فراهم نموده و به بهبود موقعیتشان درمیان‬ ‫خانواده و دربین دوستان کمک می‌کند‪ .‬به‌عبارت دیگر‪ ،‬این موقعیت‬

‫زنان یا مردان ایرانی‪:‬‬ ‫کدامیک موفق‌تر در‬ ‫کشور میزبان‬ ‫گزارش‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪18‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫دکتر وحید الدین نمازی‬ ‫‪Vahid Namazi‬‬

‫در حالی‌که همزمان با سایر موانع‪ ،‬تبعیضات‬ ‫موجود در بازار کار از مردان مهاجر اجازه‬ ‫اشــتغال در بخش تخصصی‌شان را سلب‬

‫می‌نماید‪ ،‬نقش اجتماعی‌شــان نیز به زنان‬ ‫سپرده می‌شود‬

‫نه تنها تصویر زنان را از خویش بهبود می‌بخشد‪ ،‬بلکه به ارتقای‬ ‫تصویری که اطرافیان‌شان اعم از خانواده و اعضای جامعه میزبان‬ ‫نیــز از آنــان دارند کمک می‌کند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬این پیشــرفت در‬ ‫وضعیت و موقعیت اجتماعی این گروه سبب شده که طرز تلقی‬ ‫مثبتی نسبت به جامعه جدیدشان داشته و تمایلشان به جاافتادگی‬ ‫و جذب در آن افزایــش یابد‪ .‬در نقطه مقابل‪ ،‬روند این فرآیند‬ ‫در مورد مردان ایرانی کامال درجهت عکس عمل می‌نماید‪ .‬در‬ ‫حالی‌که همزمان با ســایر موانع‪ ،‬تبعیضات موجود در بازار کار‬ ‫از مردان مهاجر اجازه اشــتغال در بخش تخصصی‌شان را سلب‬ ‫می‌نماید‪ ،‬نقش اجتماعی‌شان نیز به زنان سپرده می‌شود‪ .‬موقعیت‬ ‫جدید عامل انحطاط تصوری اســت که این گــروه از جایگاه‬ ‫مسلط خویش در خانواده و در جامعه داشته است‪ .‬در واقع‪ ،‬این‬ ‫سقوط جایگاه در مردان ایجاد چشم‌اندازی منفی و منفعل نسبت‬ ‫به برداشتی که از خود و جامعه میزبان دارند‪ ،‬می‌کند‪.‬‬ ‫از طرف دیگر‪ ،‬احمدی لوین (‪ )2001‬مسئله خودی و غیر خودی‬ ‫را نیز مورد بحث قرار داده است‪ .‬به نظر وی‪ ،‬این نکته‌ای در خور‬ ‫توجه اســت که در حالی‌که در کشور مبدا مرد ایرانی به‌عنوان‬ ‫خودی و زن ایرانی به‌عنوان غیر خودی دیده شده‌اند‪ ،‬در کشور‬ ‫میزبان هر دو به چشم غیر خودی نگاه می‌شوند‪ .‬همچنین نباید‬ ‫فراموش کرد که ایران هرگز مستعمره نبوده و ایرانیان نیز موقعیت‬ ‫غیر خودی بودن را پیشتر تجربه نکرده بودند‪ .‬این برای اولین بار‬ ‫اســت که مرد ایرانی طعم در جایگاهی پست‌تر از دیگران قرار‬ ‫گرفتن را تجربه می‌کند‪ .‬در عین حال‪ ،‬نویسنده تاکید می‌نماید‬ ‫که موقعیت زنان خیلی دچار تغییر نشده است‪ .‬زن ایرانی در هر‬ ‫دو کشــور مبدا و میزبان از ویژگی غیر خودی بودن برخوردار‬ ‫بوده با این استثنا که تنها در کشور میزبان و حداقل در چارچوب‬ ‫خانواده خود برایش امکان پشــت ســر قرار دادن موانع کسب‬ ‫قدرت‪ ،‬فراهم گردیده اســت‪ .‬در این موقعیت اســت که زنان‬ ‫احساسی از برنده بودن در جا افتادگی و پیشرفت در کشورمیزبان‬ ‫را داشته و در جهت معکوس‪ ،‬مردان احساس می‌کنند که آنچه‬ ‫قبال داشته‌اند را نیز از دست داده‌اند‪.‬‬ ‫مرور نکات مطرح شــده در بررســی صورت گرفته از جانب‬ ‫احمدی لویــن (‪ )2001‬بر روی جامعه مهاجر ایرانی ســوئد تا‬ ‫اندازه‌ای روشــنگر موقعیت روان‌شناسانه‪ ،‬اجتماعی و اقتصادی‬ ‫مردان و زنان این گروه در کشورهای صنعتی پیشرفته نظیر سوئد‬ ‫و کانادا می‌باشــد‪ .‬با این همه‪ ،‬تحلیل نویسنده نسبت به جایگاه‬ ‫زنان ایرانی پیش از مهاجرت تا حدی غلوآمیز به نظر می‌رســد‪.‬‬ ‫به تصریح شخص نویســنده‪ ،‬تا پیش از مهاجرت اکثریت این‬ ‫گروه‪ ،‬از سطح باالئی ازتحصیالت برخوردار بوده‌اند‪ .‬به‌عالوه‪،‬‬ ‫الزم بــه یادآوریســت که پــس از انقالب نیز نه تنهــا بر تعداد‬ ‫زنان دانشگاهی افزوده شــده و حتی از مردان در این امر پیشی‬ ‫گرفته‌اند‪ ،‬بلکه از حق امکان کار در بسیاری ازشغل‌ها ‪ -‬باستثنای‬ ‫دستیابی به بعضی از مناصب نظیر قضاوت ‪ -‬برخوردار بوده‌اند‪.‬‬ ‫همچنین‪ ،‬شکل نوین ورود زن و شوهر در بازار کار امر تازه ‪‬‬ ‫گزارش‬

‫‪July-August 2013 . No13 19‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫‪‬رخ داده‌ای در ایران نبوده و سابقه و ریشه آن حداقل در میان ساکنین‬

‫شــهرهای بزرگ کشــور به آغاز عصر مدرنیزاسیون و‬ ‫تبعیتازغرب‌گراییدرنظامسیاسیپیشینبرمی‌گردد‪.‬‬ ‫در عین حال‪ ،‬آنچه که نتایج بررسی نگارنده این مقاله‬ ‫بر روی جمعی از مهاجــران ایرانی در کانادا گواه آن‬ ‫محسوب می‌شوند‪ ،‬حاکی از آنست که مردان بعنوان‬ ‫مســئول اصلی خانــواده آمادگی آن را داشــته‌اند که‬ ‫در جامعه جدید پس از مهاجرتشــان تحت شــرایط‬ ‫گوناگون کاری برای پاسخگویی به نیازهای خانواده‬ ‫خود و رفع مایحتاج‌شان مشغول به حرفه‌های مختلف‬ ‫شوند علی‌رغم آنکه شغل مذکور در مغایرت کامل با‬ ‫تخصص‪ ،‬تجربه و جایگاه پیشین آنها در کشور مبدا‬ ‫بوده باشد‪ .‬در حقیقت‪ ،‬حتی با وجود کار زنان در بیرون‬ ‫از منزل‪ ،‬در نهایــت امر‪ ،‬این مردان بوده‌اند که نان‌آور‬ ‫اصلی خانه محسوب شده‌اند‪.‬‬ ‫به‌عالوه‪ ،‬بدیهی اســت که برداشته شدن برخی قیود‬ ‫اجتماعــی‪ -‬فرهنگــی در خــارج از کشــور و نیاز به‬ ‫برخورداری از یک زندگی مرفه ایجاب می‌کنند که‬ ‫مرد و همســرش هر دو پا به پــای یکدیگر کار کنند‪.‬‬ ‫در این حالت مشــخص اســت که اگر هر یک از این‬ ‫دو پایه اصلی خانــواده اراده نمایند که از طریق دنبال‬ ‫نمودن مسیر آموزشی و ادامه تحصیل به مشاغل سطح‬ ‫باالتر دســت یابند‪ ،‬چاره‌ای نیســت جز ایــن که فرد‬ ‫دوم متکفل امــرار معاش و بــرآورده نمودن نیازهای‬ ‫خانواده و فرزندان گردد تا دیگری قادر باشــد با فراغ‬ ‫خاطر به فعالیت‌های تحصیلی خویش بپردازد‪ .‬در این‬ ‫خصوص‪ ،‬بررســی نگارنده حاکی از آنست که خواه‬ ‫بواســطه پایبندی به نرم‌های فرهنگی و یا محاســبات‬ ‫آینده‌نگرانه‪ ،‬این مردان بوده‌اند که مسیر کار و حمایت‬ ‫مادی از خانــواده را برگزیده و مجال ادامه تحصیل و‬ ‫پیشرفت را به زنان واگذار نمودند‪ .‬برای مثال‪ ،‬عده‌ای‬ ‫از ادامه تحصیل در رشــته تحصیلی که پیشتر در ایران‬

‫در آن اشتغال داشته و به کسب دیپلم نائل آمده بودند‬ ‫ناامید شــده و ترجیح داده‌اند که طی این مســیر را به‬ ‫دست همسران‌شان بسپارند‪ .‬برای نمونه‪ ،‬عواملی نظیر‬ ‫مشکالت کسب ارزیابی کانادائی دیپلم اخذ شده در‬ ‫ایران از یک سو و نیز پیش‌بینی شرایط کاری به‌ویژه در‬ ‫بعضی از بخش‌ها برای کار در شهرهای نسبتا دوردست‬ ‫از سوی دیگر سبب شده‌اند که به‌عنوان مثال عماد ایده‬ ‫ادامه تحصیل را بدســت همســرش –دارنده لیسانس‬ ‫پرستاری‪ -‬بسپارد‪ .‬در واقع‪ ،‬با تردید در این باره که آیا‬ ‫ادامه تحصیل می‌توانســته است خوشبختی‌اش را رقم‬ ‫بزند‪ ،‬این مهاجر ترجیح داده است با انجام حرفه‌ای هر‬ ‫چند سطح پائین که الزمه‌اش تالش فراوان نیز می‌باشد‬ ‫از فعالیت‌های تحصیلی همسرش پشتیبانی نماید‪ .‬مشابه‬ ‫همین امر را می‌توان در مورد هومن اشاره نمود که در‬ ‫سال ‪ 2001‬موفق به دریافت اقامت دائم شده و با توجه به‬ ‫اینکه تحصیالتش در ایران در رشته علوم آزمایشگاهی‬ ‫بوده و برای ادامه تحصیل نیاز داشته از نقطه صفر شروع‬ ‫نماید‪ ،‬ترجیح داده اســت طی این مسیر را به همسرش‬ ‫بســپارد تا ارزیابی کانادائی مــدرک تحصیلی‌اش در‬ ‫داروسازی را بدست آورد‪.‬‬ ‫نکته‌ای کــه در مورد دو مثال ذکر شــده البته الزم به‬ ‫یادآوریست مربوط به رشته تحصیلی همسران می‌شود‬ ‫که اغلب در رشــته‌های امور بهداشتی بوده‌اند که نیاز‬ ‫مبــرم جوامع میزبان محســوب می‌گردند و مهاجرین‬ ‫آگاهی کامل از این نیاز دارند‪ .‬بدیهیست که تحلیلی‬ ‫ساده مبتنی بر هزینه و فایده و در نظر گرفتن تجربیات‬ ‫قبلی جهت ادامه تحصیل‪ ،‬جذب در بازار کار و یاس‬ ‫و ناامیدی‌ها در کنار پیش‌بینی کار در رشــته مربوطه‬ ‫همگی در اتخاذ این تصمیم موثر بوده‌اند‪.‬‬ ‫درعین حال‪ ،‬در این مورد نمی‌توان تنها رشته تحصیلی‬ ‫را دخیل دانســت چرا کــه در موارد دیگر مشــاهده‬ ‫می‌شود هر چند که درجه تحصیلی مردان از زنان باالتر‬

‫بوده و زنان مسیرهای متفاوت آموزشی دیگری را هم‬ ‫دنبال نموده‌اند‪ ،‬باز هم مردان با وجود تمایل شخصی‬ ‫خودشــان جهت ادامــه تحصیل‪ ،‬خود مســیر کار را‬ ‫انتخاب نموده و از فعالیت آموزشی همسرشان حمایت‬ ‫نموده‌اند‪ .‬نمونه‌های جاوید و فیروز شــواهد این ادعا‬ ‫می‌باشند‪.‬‬ ‫ی که در مورد بررســی احمدی‬ ‫و نهایتا آخرین مورد ‌‬ ‫لویــن (‪ )2001‬الزم به ذکر اســت مربــوط به نکته‌ای‬ ‫می‌شــود که وی در مورد عدم تمایل مردان ایرانی در‬ ‫ســوئد به انجام کارهای رده پائین به دلیل عدم انطباق‬ ‫با ویژگی‌های تحصیلی و اشتغالی‌شان درایران مطرح‬ ‫می‌نمایــد که همین مورد نیز به جذب نشدن‌شــان در‬ ‫جامعه میزبان می‌انجامد‪ .‬معذلک تحقیق نگارنده این‬ ‫نوشــتار بر روی بخشــی از مردان ایرانی مقیم مونترال‬ ‫عکس این مورد را نشان می‌دهد؛ چرا که نه تنها ایشان‬ ‫انواع رده‌های شــغلی رده پائین را به منظور حمایت از‬ ‫خانواده تجربه نموده‌اند‪ ،‬بلکه در بسیاری از موارد مابین‬ ‫فعالیت‌های تحصیلی خود و همسرشــان‪ ،‬اولویت را‬ ‫برای همسر قائل شده‌اند‪.‬‬ ‫مآخذ و منابع‪:‬‬ ‫‪Ahmadi Lewin, F. (2001). «Identity‬‬ ‫‪crisis and integration: the divergent‬‬ ‫‪attitudes of iranian immigrant men and‬‬ ‫‪women towards integration into Swedish‬‬ ‫‪society», International Migration; 39(3),‬‬ ‫‪pp. 121-135.‬‬

‫‪Namazi, V. (2011). Les trajectoires‬‬ ‫‪de l’immigration de l’intégration‬‬ ‫‪professionnelle des immigrants iraniens‬‬ ‫‪travaillant comme chauffeurs de taxi à‬‬ ‫‪Montréal, Thèse de doctorat, Université‬‬ ‫‪de Montréal.‬‬

‫به نظر لوین‪ ... ،‬در حالی‌که در کشور مبدا‬ ‫مرد ایرانی به‌عنــوان خودی و زن ایرانی‬ ‫به‌عنــوان غیر خودی دیده شــده‌اند‪ ،‬در‬ ‫کشــور میزبان هر دو به چشم غیر خودی‬ ‫نگاه می‌شوند‬

‫گزارش‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪20‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫بسیاری از ما دستانمان را به اشتباه می‌شوییم!‬

‫محمدرحیمیان‬

‫در گزارش ‪ CBC‬منتشر شده در ‪ 11‬جون می‌خوانیم‪ ،‬برای‬ ‫بســیاری از ما شستن دست یکی از کارهای روزمره است‪،‬‬ ‫اما بر اســاس یک مطالعه جدید‪ ،‬تنها تعداد انگشت‌شماری‬ ‫از مردم‪ ،‬به درســتی دست‌های خود را می‌شویند‪ .‬بر اساس‬ ‫پژوهش‌های محققان دانشگاه میشیگان‪ ،‬در دستشویی‌های‬ ‫عمومی‪ ،‬تنها ‪ 5‬درصد از مردم به درســتی دست خود را به‌‬ ‫اندازه‌ای که میکرب‌ها از بین رفته باشند‪ ،‬شسته‌اند‪.‬‬ ‫‪ Carl Borchgrevink‬استادیار این دانشگاه در بیانیه‌ای‬ ‫گفت‪« :‬این یافته‌ها برای ما تعجب‌آور بود زیرا تحقیقات در‬ ‫گذشته نشان می‌داد که شستن دستها مناسب است‪ .‬شستن‬ ‫دست سبب پیشــگیری از بیماری‌ها و کنترل آن می‌شود و‬ ‫به نوعی به دوام زندگی کمک می‌کند‪ .‬روش مناسب دست‬ ‫شستن می‌تواند جلوی خطر آنفوالنزا و گسترش بیماری‌های‬ ‫ناشــی از مواد غذایی و عفونت‌های دیگر را در مکان‌های‬ ‫عمومی مانند کشتی‌های مسافرتی و یا بیمارستان بگیرد‪».‬‬ ‫راه درست برای شستن دست این است که ابتدا دست‌های‬ ‫خود را با آب تمیز مرطوب کرده و ســپس صابون بزنیم و‬ ‫کف دستها را به هم ماساژ داده و خوب مطمئن شویم که بین‬ ‫انگشتان و زیر ناخن کف صابون نگه داشته داریم‪ .‬این کار‬ ‫را برای مدت ‪ 20‬ثانیه انجام دهیم‪ .‬توصیه شده به‌اندازه ‪ 2‬بار‬ ‫زمزمه «تولدت مبارک» و سپس پس از شستشو در زیر آب‬ ‫تمیز با حوله و یا خشک‌کن هوا کامال خشک کنیم‪.‬‬

‫در این زمینه‪ ،‬دوازده محقق به شکل مخفیانه در دستشویی‌های‬ ‫یک کالج مستقر شدند‪ .‬آنها متوجه شدند ‪ 95‬درصد از ‪3700‬‬ ‫نفری که به آنجا رفته‌اند به اصطالح خودمان «زیرسبیلی رد‬ ‫کرده‌اند‪ ».‬متوسط زمان دست شستن ‪ 6‬ثانیه بوده و این زمان‪،‬‬ ‫کمتر از مدت زمان توصیه شده است‪.‬‬ ‫در این تحقیــق مردان به مراتب بدتر از زنان بوده‌اند‪ .‬پانزده‬ ‫درصد از مردان اصال دستان‌شان را نشسته‌اند‪ ،‬در مقایسه با‬ ‫زنان این رقم ‪ 7‬درصد اســت‪ .‬میــزان مردانی که از صابون‬ ‫اســتفاده کرده‌اند ‪ 50‬درصد و در مورد زنان ‪ 79‬درصد بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫عوامل دیگری ممکن است در این زمینه نقش داشته باشد؛‬ ‫برای مثال عده‌ای مایل نیستند دستشان را در دستشویی‌های‬ ‫که تمیز نیســت بشورند و یا اینکه بســیاری از مردم فقط‬ ‫یکبار و آنهم صبح زود اینکار را انجام می‌دهند‪ .‬در ماه ژانویه‬ ‫درست در زمانی که آنفوالنزا شایع بود‪،Elaine Larson ،‬‬ ‫معاون پژوهش در دانشکده پرستاری دانشگاه کلمبیا گفت‪:‬‬ ‫«بزرگترین اشــتباه مردم این است که در زمان شستن دست‬ ‫به نوک انگشتان توجه نمی‌کنند‪ ،‬مردم کف دست خود را با‬ ‫صابون مالش داده و نســبت به حساس‌ترین قسمت دست‬ ‫بی‌توجه هستند‪ .‬اگر شما به صابون دسترسی ندارید می‌توانید‬ ‫از ضدعفونی‌کننده‌هایی کــه حداقل ‪ 60‬درصد الکل دارد‬ ‫استفاده کنید و کامال ســطوح دست و انگشتانتان را به هم‬

‫مالش داده و صبر کنید تا کامال خشک شود‪».‬‬

‫شاید به ذهن بسیاری از ما ارتباط بیماری‌ها با تمیزی‬ ‫دستها‪ ،‬در مرتبه‌ای دور قرار داشته باشد‪ ،‬اما تحقیقات‬ ‫کنونی نشان می‌دهد که برای پاسخ بسیاری از بیماری‌ها‬ ‫بهتر اســت به چگونگی و درستی پاکیزگی‌مان دقت‬ ‫کنیم‪ .‬بیماری‌های جهــان‪ ،‬امروزه تحت تاثیر عواملی‬ ‫چون وراثت‪ ،‬تغذیه‪ ،‬حوادث و مشکالت روحی است‪،‬‬ ‫پس بهتر اســت با عدم پاکیزگی به عوامل آن دامنه‌ای‬ ‫اضافه نکنیم‪ .‬فراموش نکنیم مطمئنا تمام میکرب‌ها از‬ ‫بین نمی‌رود تا زمانی که در دست‌های ما ذرات میکرب‬ ‫و کثیفی مشاهده می‌شود‪.‬‬ ‫منبع‪:‬‬

‫‪www.cbsnews.com‬‬

‫پرسش‌های خود را در زمینه بیمه‌های مختلف از طریق ایمیل‬ ‫زیر با ما در میان بگذارید‪.‬‬ ‫‪news@insufin.com‬‬ ‫محمد رحیمیان کارشــناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و‬ ‫عضو رسمی انجمن ‪ Advocis‬به شماره ثبت‪2065817 :‬‬ ‫مشاورین متخصص بیمه و امور مالی کانادا است‪.‬‬ ‫‪www.insufin.com‬‬ ‫‪www.youtube.com/ sherkatbimeh‬‬ ‫گزارش‬

‫‪July-August 2013 . No13 21‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫نفر اول آقای علی صابری‬

‫چهارمین دوره مسابقه هفت سین برندگانش را معرفی کرد‬

‫حفظ آيین نیاکان پاک‬

‫مهم‌ترین هدف مسابقه هفت سین حفظ آئین ارزشمند ملی ایران‌زمین و ایجاد همدلی و مشارکت پارسی‌زبانان در این‬ ‫پاس‌داشت فرهنگی و آیینی است‪.‬‬ ‫به گزارش دفتر روابط عمومی کنپارس‪ ،‬برگزارکننده مســابقه هفت سین؛ همزمان با شروع سال ‪ 1392‬خورشیدی‪« ،‬چهارمین‬ ‫دوره مسابقه هفت سین کنپارس» برگزار شد‪ .‬این مسابقه پیش‌تر‪ ،‬در سه نوروز متوالی‪ ،‬و در هر دوره به شکلی خاص و متفاوت‬ ‫با دوره‌های دیگر برگزار شده بود و در این دوره با تنوع‌بخشیدن به بخش‌های مسابقه و داوری‪ ،‬در شکلی گسترده‌تر اجرا شد‪.‬‬ ‫دبیرخانه این دوره از مسابقات‪ ،‬استقبال گسترده کاربران سایت در دوره‌های قبل از این مسابقه را یکی از مهم‌ترین دالیل برگزاری‬ ‫این مسابقه بزرگ فرهنگی در سطح گسترده‌تر دانست و اعالم داشت‪« :‬مهم‌ترین هدف این مسابقه حفظ آیین ارزشمند ملی و‬ ‫همچنین ایجاد همدلی و مشارکت همه ایرانیان و پارسی‌زبانان در این پاس‌داشت فرهنگی و آیینی است که با توجه به استقبال‬ ‫گسترده و دریافت بیش از ‪ 60‬هزار رای در این دوره به نظر می‌رسد تا حدودی به این هدف دست یافته‌ایم‪».‬‬ ‫نفر دوم آقای محمود روزبهانی‬

‫گزارش‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪22‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫نفر سوم خانم بهاره عباسی زاده‬

‫این دبیرخانه با اشاره به بی‌سابقه بودن حضور افراد در بخش‌های مختلف نسبت به دوره‌های قبل گفت‪« :‬در این دوره با تقسیم مسابقه‬ ‫به ‪ 3‬بخش‪ -1 :‬سفره‌های هفت سین‪ -2 ،‬متن نوروزی و ‪ -3‬داوری و انجام تبلیغات در فضای مجازی شاهد رقابتی جذاب‌تر بوده‌ایم‬ ‫به گونه‌ای که بیش از ‪ 200‬سفره و ‪ 50‬متن ادبی مرتبط با نوروز برای شرکت در مسابقه برایمان ارسال شد که پس از بررسی اولیه توسط هیات داوران‪ ،‬بیش‬ ‫از ‪ 100‬عکس از سفره‌ها برای حضور در مرحله اول داوری برگزیده شد و از این میان‪ 20 ،‬سفره برتر به مرحله نهایی داوری راه پیدا کردند‪.‬‬ ‫همچنین ‪ 11‬متن از میان ‪ 50‬متن نوروزی ارسالی برای داوری این بخش انتخاب گردید‪».‬‬ ‫این دبیرخانه با اشاره به شرکت دادن سفره‌ها و متن‌هایی که دارای حداقل شرایط بوده اند اعالم کرد که در این دوره تالش کرده با بهینه‬ ‫کردن نرم‌افزار مسابقه و کشف رای‌های تقلبی و حذف آنها‪ ،‬رقابتی هر چه سالم‌تر و منصفانه‌تر را برگزار کند و اظهار امیدواری کرده با‬ ‫توجه به کشش باالی فرهنگی این برنامه‪ ،‬بتواند در سال آینده‪ ،‬مسابقه‌ای باشکوه‌تر و با مشارکت گسترده‌تر برگزار کند‪.‬‬ ‫گفتنی است جوایز این دوره از مسابقات شامل‪:‬‬ ‫یک دستگاه لوح الکترونیکی از نوع «آی‌پد» و چهار دستگاه «آی‌پاد» برای برندگان بخش بهترین سفره‌های طراحی‌شده هفت سین‪،‬‬ ‫برابر ریالی پنج جلد شاهنامه نفیس از سه میلیون ریال تا یک میلیون ریال برای برندگان متن‌های ادبی و‬ ‫چهار دســتگاه «کتاب‌خوان الکترونیکی» ‪ eBook reader‬برای شرکت‬ ‫کنندگان در بخش داوری بود‪.‬‬ ‫برگزیدگان نهایی بهترین ســفره‌ها و متن‌های ادبی توســط رای مردم و‬ ‫برندگان داوری به قید قرعه انتخاب گردیدند که جوایز این افراد در اواسط‬ ‫تابستان ‪ 92‬به آنها اهدا خواهد شد‪.‬‬ ‫اسامی برندگان‬ ‫برگزیدگان سفره‌های برتر به انتخاب داوران‪:‬‬ ‫نفر اول و برنده اصلی مسابقه جناب اقای علی صابری؛‬ ‫ســایر برندگان به ترتیب‪ :‬محمود روزبهانی؛ بهاره عباســی‌زاده؛ فاطمه‬ ‫محمدعلی‌نیا؛ علی عمرانی‬ ‫برگزیدگان متن‌های نوروزی برتر به انتخاب داوران‪:‬‬ ‫علی فاطمی؛ مهوش انصاری‌زاده؛ امیر برجانه؛ فایزه احیایی؛ عباسعلی باقری‬ ‫برگزیدگان داوری این دوره از مسابقات به قید قرعه‪:‬‬ ‫مهسا اسداهلل؛ الناز نعمتی؛ ناصر یعقوب؛ محمد دارابی‪‬‬

‫نفر چهارم خانم فاطمه محمد علی نیا‬

‫‪ ‬‬ ‫نفر پنجم آقای علی عمرانی‬

‫گزارش‬

‫‪July-August 2013 . No13 23‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫طرحی قدیمی برای نوروزی نو‬

‫گفت و گوی آرزو فاطمی با محمد صابری برنده مسابقه هفت سین ‪۹۲‬‬ ‫چهارمین مسابقه هفت سین کنپارس به پایان رسیده و اسامی برندگان مختلف آن اعم از طراحات سفره‌ها‪ ،‬نویسندگان‬ ‫متن‌ها و داوران منتخب اعالم شده است‪ .‬برای آشنایی بیشتر با نفر اول این مسابقه‪ ،‬آرزو فاطمی‪ ،‬همکارمان در روابط‬ ‫عمومی کنپارس گفتگوی کوتاهی با وی داشته که در اینجا مشاهده می‌کنید‪.‬‬

‫اسمش محمد صابری است‪ .‬متولد ‪ ۱۳۶۸‬است‪ .‬دانشجوی رشته‬ ‫گرافیک دانشگاه تهران و ساکن کرج‪ .‬متناسب با رشته تحصیلی‌اش‬ ‫طرح‌های خالقانه‌ای تا کنون اجرا کرده اســت‪ .‬به عکاســی هم‬ ‫عالقه‌مند است و بطور حرفه‌ای این کار را انجام می‌دهد‪.‬‬ ‫از نحوه اطالعش از مسابقه هفت سین کنپارس می‌پرسم‪ ،‬می‌گوید‪:‬‬ ‫«داشتم وبالگی را می‌خواندم که تبلیغ مسابقه هفت سین کنپارس‬ ‫را در قسمت تبلیغات بالگفا دیدم‪ .‬هرچند فکر می‌کردم که خیلی‬ ‫از این مسابقات اینترنتی قابل اعتماد نیستند اما تصمیم گرفتم توی‬ ‫مسابقه شرکت کنم‪».‬‬ ‫می‌پرســم‪« :‬چطور به این ایده و طرح برای سفره رسیدید؟ برخی‬ ‫می‌گفتند طرح شــما را در مترو دیده‌اند‪ ».‬با خونسردی و لبخند‬ ‫می‌‌گوید‪« :‬من این طرحی که می‌فرمائید را در مترو و یا هیچ جای‬

‫دیگری ندیدم‪ ،‬حاال هرکس دیده است بیاورد‬ ‫به ما هم نشان بدهد‪ .‬فکر کردم چون نوروز‬ ‫با سنت‌ها و میراث فرهنگی قدیمی ما ارتباط‬ ‫دارد‪ ،‬طرحــی که به این حس و حال مربوط‬ ‫باشــد می‌تواند خیلی مناســب باشد‪ .‬طرح‬ ‫دیوارهای گلی یک با ِغ قدیمی‪ ،‬با جوی آبی‬ ‫کــه از کنارش می‌گذرد و تالقی شــکوفه‌های آویزان از روی در‬ ‫چوبی باغ می‌توانست بهترین ایده باشد‪».‬‬ ‫محمد از راهیابی برخی از سفره‌ها به مرحله داوری انتقاد می‌کند‬ ‫و معتقد است خیلی از ســفره‌ها شایستگی به داوری گذاشتن را‬ ‫نداشتند‪.‬‬ ‫وقتی از او می‌پرســم که برای خودت رأی جمع کردی؟ صادقانه‬ ‫پاســخ می‌دهد‪« :‬بله راستش به همه دوستان و اعضای‬ ‫خانواده و بستگان نزدیکم گفتم که در رأی‌گیری شرکت‬ ‫کنند و خوب این اتفاق افتاد و جالب این است که یکی‬ ‫از دخترخاله‌هایم هم االن جایزه داوری را برنده شــده‬ ‫است‪».‬‬ ‫او می‌گویــد‪« :‬من به خــودم رأی عالی دادم اما به بقیه‬ ‫سفره‌ها هم منصفانه رأی دادم‪ ،‬مثال به سفره‌ای که نامش‬ ‫«باهم بودن» بود هم رأی عالی دادم‪ ،‬به نظرم بسیار زیبا‬ ‫و خالقانه بود‪ .‬ســفره‌ای که فکر کنم دوم شده است‪.‬‬ ‫[توضیح‪ :‬این سفره‪ ‬مقام سوم را به‌دست آورد‪ »].‬‬ ‫گفت و گــوی ما خیلــی طول نمی‌کشــد‪ ،‬مختصر‬ ‫می‌گوید و کامل‪ .‬در پایان از این که برنده شــده است‬ ‫ابراز خوشحالی می‌کند و قول می‌دهد در مراسمی که‬ ‫کنپارس برای اهــداء جوائز برگزار می‌کند عکس‌های‬ ‫خوبی بگیرد و به عنوان آلبوم عکس مسابقه فرهنگی‬ ‫کنپارس به این مجموعه هدیه کند‪.‬‬

‫محمد صابری قبل از چیدن سفره!‬

‫گزارش‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪24‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫چگونه در هزینه‌های دندانپزشکی صرفه‌جویی کنیم‬ ‫دکتر نسرین صبا جراح ‪ -‬دندانپزشک‬

‫شرایط اقتصادی دشوار امروز بر همه جنبه‌های زندگی ما تاثیر گذاشته و در برخی موارد‬ ‫هزینه‌های مراقبت از دندان‌ها به‌دلیل تالش برای صرفه‌جویی‪ ،‬از بودجه خانواده‌ها حذف‬ ‫می‌گردد‪ .‬آخرین آمارهای بهداشت دهان و دندان در کانادا نشان می‌دهد که ‪ 32‬درصد از‬ ‫کانادایی‌ها فاقد بیمه دهان و دندان هستند و ‪ 17‬درصد از آنه‌ا به دالیل مالی در سال گذشته‬ ‫از رفتن به دندان‌پزشکی خودداری نموده‌اند‪ .‬همچنین ‪ 16‬درصد از کانادایی‌ها توصیه‌های‬ ‫درمانی دندان‌پزشــک خود را به دلیل هزینه‌های باالی آنها به طور کامل اجرا ننموده‌اند‪.‬‬ ‫عالوه بر این دانش‌آموزان حدود ‪ 2.26‬میلیون روز درسی و کارمندان و کارگران حدود‬ ‫‪ 15.4‬میلیون روز کاری را به واســطه داشتن وقت دندان‌پزشکی یا بیماری‌های دهان و‬ ‫دندان از دست داده‌اند‪.‬‬ ‫درست است که درمان‌های دندان‌پزشکی ارزان نیستند‪ ،‬اما با مراقبت‌های فردی بهداشت‬ ‫دهان و دندان و اقدامات نه چندان گران‌قیمت در مطب دندان‌پزشکی از جمله سالی دو بار‬ ‫مراجعه به دندان‌پزشک برای معاینه و جرم‌گیری و در صورت لزوم عکس‌برداری می‌توان‬ ‫از بسیاری از هزینه‌های اضافی پرهیز نمود‪.‬‬ ‫برای اثبات این نکته توجه شما را به چند نمونه جلب می‌کنم‪:‬‬ ‫هزینه متوســط معاینه‪ ،‬جرم‌گیری وعکس‌برداری در سال حدود ‪ 300‬دالر( ‪) 2 * 150‬‬ ‫می‌باشــد‪ .‬این در حالی است که هزینه متوسط پر کردن یک پوسیدگی حدود ‪ 200‬دالر‬ ‫است‪ .‬در نگاه اول ممکن است فکر کنیم که با پرهیز از معاینات دندانپرشکی‪ ،‬جرم‌گیری‬ ‫و عکس‌بــرداری می‌توانیم در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کنیم اما در درازمدت چنین‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫با توجه به نکات باال توجه شما را به چند توصیه مهم جلب میکنم تا به کمک آنها از‬ ‫ســامت دهان و دندان برخوردار شده و نیاز به هزینه‌های هنگفت دندانپزشکی نداشته‬ ‫باشید‪:‬‬ ‫دندان‌های خود را روزی ســه بار‪ ،‬بعد از هر وعده غذایی مسواک بزنید‪ .‬بنابر این الزم‬

‫است که مسواک‌تان را با خود به سر کار ببرید!‬ ‫روزی یک با از نخ دندان استفاده کنید‪.‬‬ ‫سالی دو بار به دندان‌پزشک مراجعه کنید تا پوسیدگی‌ها و دیگر مشکالت دهان و دندان‌تان‬ ‫در مراحل اولیه و قبل از وسعت یافتن و پرهزینه شدن کشف و درمان شوند‪ .‬بیاد داشته‬ ‫باشید که پوسیدگی‌ها هرگز به خودی خود درمان نمی‌شوند‪ .‬چنانچه سالی دو بار مراجعه‬ ‫به دندان‌پزشک برایتان مقدور نمی‌باشد‪ ،‬حداقل سالی یک بار به دندان‌پزشک خود مراجعه‬ ‫کنید زیرا که به مراتب از عدم مراجعه بهتر است‪.‬‬ ‫در مورد کودکان نیز سالی دو بار مراجعه به دندان‌پزشک توصیه می‌شود‪ .‬اقدامات ساده‌ای‬ ‫از قبیل فلورایددرمانی و فیشــور سیالنت (الیه‌ای پالســتیکی بر روی سطوح جونده‬ ‫دندان‌های عقبی قرارداده می‌شــود) می‌توانند از بروز پوسیدگی در این گروه از بیماران‬ ‫جلوگیریکنند‪.‬‬ ‫توجه شــما به این موارد تضمین می‌کند که لثه‌ها و دندان‌های سالمی داشته باشید و از‬ ‫مشکالت پرهزینه دندان‌پزشکی پرهیز نمایید‪.‬‬ ‫بنابر این خواهش می‌کنم معاینات دندان‌پزشکی خود را به تعویق نیاندازید تا همیشه یک‬ ‫لبخند زیبا بر لبانتان و جبیی پرپول‌تر داشته باشید! ‪‬‬ ‫دکتر نسرین صبا دندانپزشک و در اتاوا شاغل می‌باشند‪.‬‬ ‫برای کسب اطالعات بیشترلطفا به وب سایت‪:‬‬ ‫‪www.Bankdentistry.com‬‬ ‫یا به مطب ایشان به آدرس زیر مراجعه نمایید‪:‬‬ ‫‪1189, Bank Street, Ottawa‬‬ ‫‪Phone: 613 241 1010‬‬

‫برگردان نادیا غیوری‬

‫نشــانه‌های تغییرات مهم‬ ‫جمعیت‌شناختی در کانادا‬

‫‪Nadia Ghayouri‬‬

‫در حال حاضر در ‪ ۹‬شهر بزرگ از‬ ‫شهرهای کانادا اقلیت‌های مشهود‬ ‫از نظر تناسب جمعیتی دیگر به‬ ‫اکثریت بدل شده‌اند‬

‫البالی اخبار‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪26‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫کشور کانادا به آرامی به کشــوری تبدیل می‌شود که‬ ‫مهاجران با ویژگی‌های فرهنگی خود‪ -‬از مذهب گرفته‬ ‫تا زبان‪ -‬چهره جمعیتی آن را دیگرگون کرده‌اند و این‬ ‫دیگرگونی در خیابان‌های همه شهرها فارغ از این که‬ ‫شهری کوچک باشند یا شهری بزرگ حس می‌شوند‪ .‬‬ ‫تغییرات مذکــور از خالل داده‌هایی که اخیرا بر مبنای‬ ‫نظرســنجی انجام شده در ســال ‪ ۲۰۱۱‬از خانوارهای‬ ‫کانادایــی ‪National Household Survey‬‬ ‫منتشر شده‪ ،‬بیشتر نمایان می‌شود‪.‬‬

‫کانادا در میان کشورهای گروه ‪ ۸‬یا ‪ G۸‬باالترین سهم‬ ‫جمعیت متولد خارج از خود را (با ‪ ۲۰.۶‬درصد) داشت‬ ‫و بعــد از آن به ترتیب نوبت به کشــورهای آلمان (با‬ ‫‪ ۱۳‬درصد) و ایاالت متحده امریــکا (با ‪۱۲.۹‬درصد)‬ ‫می‌رسید‪ .‬‬ ‫در فاصله ســال‌های ‪ ۲۰۰۶‬تا ‪ ،۲۰۱۱‬در مجموع ‪۱.۲‬‬ ‫میلیون مهاجر به کانادا وارد شــده‌اند‪ .‬بیشــتر آنها در‬ ‫شهرهای بزرگ کشــور ‪-‬از جمله تورونتو‪ ،‬مونترال و‬ ‫ونکوور‪ -‬مستقر شــده‌اند اما شهرهای دیگری چون‬

‫سال گذشته تقریبا یک‌چهارم‬ ‫کلگری‪ ،‬ادمونتون‪ ،‬وینی‌پگ‪ ،‬ساسکاتون‪ ،‬رجاینا و اتاوا نیز همسو هم در این کشــور چندان سفید نیست‪ .‬در حال حاضر درصد‬ ‫با افزایش تعداد مهاجران در خود شاهد این تغییر بافت بوده‌اند‪ .‬رنگین‌پوستان کانادا ‪ ۱۹.۱‬درصد است در حالی‌که در سال ‪ ۲۰۰۶‬کانادایی‌ها خــود را بدون‬ ‫هرگونه وابســتگی مذهبی‬ ‫طی این پنج سال بیشترین سهم از مهاجران وارد شده به‪ ‬کانادا این رقم ‪ ۱۶.۲‬درصد بوده است‪ .‬‬ ‫از آسیا و خاورمیانه (با ‪ ۵۶.۹‬درصد) بوده‌اند‪ .‬این رقم را مقایسه بخش عمده‌ای از مهاجران جدیدتر را جوانان آشــنا با زندگی معرفی کــرده بودند که این‬ ‫کنید با رقم ‪ ۸.۵‬درصدی مهاجران به کانادا از این مناطق پیش از شهری تشکیل می‌دهند که بیشترشان هم آسیایی هستند‪ .‬البته این رقم نسبت به یک دهه گذشته‬ ‫سا ‌ل ‪ .۱۹۷۰‬اخیرا کشور فیلیپین با ‪ ۱۳‬درصد از مهم‌ترین منابع‬

‫روزها عده مهاجران از افریقا نیز در حال افزایش است‪ .‬‬

‫کشورهای چین و هند قرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫متوسط سنی مهاجران تازه‌وارد ‪ ۳۱.۷‬سال است که این گروه در‬ ‫مقایسه با متوسط سن جمعیت متولد کانادا با ‪ ۳۷.۳‬سال‪ ،‬جوان‌تر‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫در این نظرســنجی دیده می‌شــود که به نسبت سال‌های پیش‬ ‫از آن‪ ،‬از میزان اســتقرار مهاجران جدید در شــهرهای بزرگ‬ ‫همچون تورونتو کاسته شده است و آنها به شهرهای کوچک‌تر‬ ‫روی کرده‌اند‪ .‬تحلیل‌گران برآنند تا ببینند آیا این اتفاق به دلیل‬ ‫سیاست‌های جدید مهاجرتی استان بوده یا موارد دیگر نیز در آن‬ ‫دخیل بوده‌اند‪ .‬‬ ‫همچنین در این نظرسنجی دیده می‌شود که شهرهای حاشیه‌ای‌تر‬ ‫مثال شــهرهای مارکهام‪ ،‬برمپتون‪ ،‬میسی‌ساگا و ریچموندهیل‬ ‫در اطراف تورنتو از نظر تعداد اقلیت‌های مشــهود رشد باالیی‬ ‫داشــته‌اند و حتی در برخی از آنها ایــن اقلیت‌ها نیمی از کل‬ ‫جمعیت را تشکیل می‌دهند‪.‬‬ ‫به همین ترتیب در کانادا شاهد تغییراتی در نسبت مذاهب نیز‬ ‫بوده‌ایم‪ .‬سال گذشته تقریبا یک‌چهارم کانادایی‌ها (‪ ۲۳.۹‬درصد)‬ ‫خود را بدون هرگونه وابستگی مذهبی معرفی کرده بودند که این‬ ‫رقم نسبت به یک دهه گذشته با ‪ ۱۵‬درصد‪ ،‬نشان از رشد داشت‪.‬‬ ‫معنای این ارقام این نیست که مذهب در کانادا مرده است‪ .‬حدود‬ ‫‪ ۲۲.۱‬میلیون کانادایی (یا به عبارتی ‪ ۶۷.۳‬درصد از کل جمعیت)‬ ‫مسیحی هســتند‪ .‬رومن کاتولیک‌ها با ‪ ۱۲.۷‬میلیون نفر (‪۳۸.۷‬‬ ‫درصد) بزرگ‌ترین گروه مسیحیان به شمار می‌روند‪.‬‬ ‫اگــر چه به دلیل الگوهای مهاجرتی دیگر مذاهب نیز آرام آرام‬ ‫در حال گسترش ریشه‌های خود در کانادا هستند‪ .‬سال گذشته‬ ‫‪ ۲.۴‬میلیون نفر از کانادایی‌ها (‪ ۷.۲‬درصد از کل جمعیت) دارای‬ ‫مذاهب دیگری چون اسالم‪ ،‬هندو‪ ،‬سیک یا بودایی بودند که این‬ ‫رقم نسبت به یک دهه پیش با ‪ ۴.۹‬درصد‪ ،‬رشد داشته است‪.‬‬ ‫نشــانه‌های این تغییر همه‌جا به چشــ ‌م می‌خورد‪ :‬در هر محله‬ ‫مساجد بیشــتری در حال تاسیس است که با مهاجران آسیایی‬ ‫پر می‌شوند‪ .‬‬ ‫حاال که اقلیت‌های مشهود (‪ visible minority‬منظور کسی‬ ‫اســت که از نظر نژادی به صورت کامال آشــکار و مشهود با‬ ‫اکثریت جامعه تفاوت دارد‪ .‬برای مثال ساکنان اسیا و خاورمیانه‬ ‫در برابر ساکنان قدیمی کانادا که از نژاد سفید اروپایی هستند‪).‬‬ ‫بیشتری در دل جامعه کانادایی جای گرفته‌اند‪ ،‬دیگر رنگ پوست‬

‫کانادا هم این اقلیت‌های مشهود از نظر تناسب جمعیتی دیگر به‬ ‫اکثریت بدل شده‌اند‪ .‬‬ ‫این نظرســنجی سه میلیون نفره که شرکت در آن هم اختیاری‬ ‫بوده‪ ،‬در واقع جایگزینی است برای آمارگیری اجباری که پیش‬ ‫از این انجام می‌شد‪ .‬همین امر بحث‌هایی را به دنبال داشت زیرا‬ ‫به اعتقاد برخی منتقدان‪ ،‬طبیعت داوطلبانه بودن شرکت در این‬ ‫نظرســنجی می‌تواند خالء‌هایی را در اطالعات به دست آمده‬ ‫سبب شود زیرا ممکن است گروه‌هایی هم تصمیم گرفته باشند‬ ‫که در این نظرســنجی شرکت نکنند که از آن جمله می‌توان به‬ ‫اقوام نخستین کانادایی‪ ،‬مهاجران جدیدتر و خانواده‌های کم‌درآمد‬ ‫اشــاره کرد‪ .‬متخصصان بر این باورند که نتایج این نظرسنجی‬ ‫می‌تواند تصویری تقریبا دقیق از کلیت جامعه کانادایی ارائه دهد‬ ‫اما هرچه گروه‌های مورد مطالعه کوچک‌تر شــوند‪ ،‬اطالعات‬ ‫به‌دست آمده کمتر قابل اعتماد است‪.‬‬ ‫آقای داگ نوریس که از مسئوالن سابق نظرسنجی در اداره آمار‬ ‫کانادا بوده است و اکنون ریاست بخش جمعیت‌شناسی موسسه‬ ‫آمارگیری و تحقیقاتی ‪ Environics Analytics‬را بر عهده‬ ‫دارد در مصاحبه‌ای اعالم کرد که کانادا می‌رود تا به کشوری با‬ ‫تنوع و گونه‌گونگی بیشتر قومی تبدیل شود‪.‬‬ ‫به گفته وی این تغییــرات می‌توانند بر الگوی فرهنگ و رفتار‬ ‫مصرف‌کنندگان نیز تاثیر داشــته باشند‪ .‬همان‌گونه که می‌بینیم‬ ‫چگونه این روزها فرزندان مهاجــران به ورزش فوتبال عالقه‬ ‫نشان می‌دهند در حالی که ورزش محبوب و مورد عالقه کانادا‬ ‫ورزش هاکی بوده است‪ .‬همین‌طور در فروشگاه‌های خوار و بار‬ ‫شاهد هستیم که چگونه قفسه‌ها با انواع غذاهای جدید و مورد‬ ‫نظر مهاجران انباشته می‌شوند‪ .‬‬ ‫این امر حتی می‌تواند این پرسش کلیدی را به ذهن متبادر کند که‬ ‫تحمل اجتماعی ادیان در زمان رخ نمودن بحران‌ها و تنش‌های‬ ‫جهانی چگونه خواهد بود‪ .‬‬ ‫به اعتقاد آقای نوریس‪ ،‬موضوع تحمل اجتماعی تا حد زیادی به‬ ‫سن نیز بازمی‌گردد به این ترتیب که جوان‌ترها بهتر می‌توانند تنوع و‬ ‫ت را بپذیرند در حالی‌که این امر در میان میان‌ساالن و سالمندان‬ ‫تفاو ‌‬ ‫با دشواری بیشتری محقق می‌شود‪ .‬وی می‌گوید‪« :‬ما در حال تغییر‬ ‫هستیم‪ .‬افراد هم نسبت به تغییر عکس‌العمل‌های متفاوتی دارند‪.‬‬ ‫برخی بهتر از برخی دیگر خود را با شرایط تطبیق می‌دهند‪».‬‬ ‫رای مشاهده اصل مطلب اینجا و اینجا کلیک کنید‪.‬‬

‫تامین مهاجر برای کانادا بوده است (البته بنا بر تذکری در همین تقریبا از هر ‪ ۵‬نفر که در کانادا زندگی می‌کنند یک نفر به اقلیتی با ‪ ۱۵‬درصد‪ ،‬نشــان از رشد‬ ‫گزارش‪ ،‬احتمال خطا در این رقم بعید نیست) و بعد از آن هم مشهود تعلق دارد‪ .‬در حال حاضر در ‪ ۹‬شهر بزرگ از شهرهای داشت‬

‫البالی اخبار‬

‫‪July-August 2013 . No13 27‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫برای آنها که وضعیت مالی بهتری دارند‬

‫بازگشایی برنامه خویشاوندی والدین‬

‫حداکثر ســن افراد وابسته مالی و‬ ‫همراه والدین‪ ،‬از ‪ ۲۲‬سال به ‪ ۱۸‬سال‬ ‫کاهش یافته است‬

‫البالی اخبار‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪28‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫همان‌طور که پیشــتر در خبری اعالم کرده بودیم‪ ،‬جیســن کنی‪ ،‬وزیر‬ ‫مهاجرت‪ ،‬شهروندی و چندفرهنگی کانادا دهم می ‪ ۲۰۱۳‬خالصه‌ای از‬ ‫اقدامات وزارت متبوع خود در مورد صدور ویزا برای والدین مهاجران را‬ ‫اعالم کرد‪ .‬در خبری تکمیلی‪ ،‬اعالم شد که سوپرویزا به دلیل موفقیتش‬ ‫در حل مسئله حضور والدین مهاجران‪ ،‬از حالت آزمایشی خارج شده و‬ ‫وضعیت دائمی پیدا کرده است‪.‬‬ ‫امــا این تنها موضوع مهم مرتبط با بحث ویزای والدین نبود و در ادامه‪،‬‬ ‫شرایط جدید و زمان بازگشایی برنامه خویشاندی (اسپانسرشیپی) والدین‬ ‫و والدین آنها (پدربزرگ و مادربزرگ متقاضی) را که برای بیش از ‪۲‬‬ ‫سال بسته شده بود اعالم شد‪ .‬بر این اساس‪:‬‬ ‫این برنامه از دوم ژانویه ‪ ۲۰۱۴‬پرونده جدید پذیرش می‌کند؛‬ ‫برای ســال ‪ ،۲۰۱۴‬تنها ‪ ۵۰۰۰‬پرونده جدید دریافت می‌شــود و پس از‬ ‫رسیدن به این سقف‪ ،‬پذیرش پرونده تا سال بعد متوقف می‌شود؛‬ ‫شرط داشتن حداقل درآمد الزم برای پذیرش پرونده‪ ۳۰ ،‬درصد افزایش‬ ‫می‌یابد‪[ .‬بدین ترتیب برای بسیاری از مهاجران که خودشان خانواده‌ای ‪۴‬‬ ‫یا ‪ ۵‬نفره (پدر و مادر و ‪ ۳-۲‬فرزند) تشکیل می‌دهند‪ ،‬برای استفاده از این‬ ‫برنامه باید رقم درآمدی ساالنه بسیار باالیی داشته باشند که عمال تعداد‬ ‫زیادی از متقاضیان احتمالی را از گردونه خارج خواهد ساخت‪].‬‬ ‫شــرط داشتن حداقل درآمد که از طریق برگه رسمی اظهارنامه مالیاتی‬ ‫افراد ‪ Notice of Assessment‬صادره توسط اداره مالیات کانادا‬ ‫انجام می‌شود از یک سال به سه سال پیوسته افزایش یافته است‪ .‬به معنای‬ ‫دیگر متقاضی باید شرایط خوب درآمدی را برای سه سال مداوم حفظ‬ ‫کرده باشد تا بتواند از طریق این برنامه اسپانسر والدینش شود‪.‬‬ ‫زمان مسئولیت مالی اسپانسرها از ‪ ۱۰‬سال به ‪ ۲۰‬سال افزایش یافته است‪.‬‬ ‫بدیــن معنا که متقاضــی می‌پذیرد در این فاصله زمانــی‪ ،‬افراد پذیرش‬ ‫شــده نیازی به دریافت کمک‌های مالی از سوی دولت نباشند و چنین‬ ‫هزینه‌هایی‪ ،‬در صورت لزوم‪ ،‬بر گردن اسپانسر خواهد بود‪.‬‬ ‫حداکثر ســن افراد وابســته مالی و همراه والدین‪ ،‬از ‪ ۲۲‬سال به ‪ ۱۸‬سال‬ ‫کاهش یافته اســت؛ افراد باالی ‪ ۱۸‬ســال در صورت عالقه به ســفر یا‬ ‫زندگی در کانادا باید به عنوان افراد مســتقل برای ویزای توریســتی یا‬ ‫مهاجرتی یا ســایر موارد تقاضا دهند؛ شرط محدودیت سنی‪ ،‬شامل آن‌‬ ‫دسته از افراد وابسته به والدین که مبتال به نارسایی‌های فیزیکی یا ذهنی‬ ‫هستندنمی‌شود‪.‬‬ ‫سیاست‌های اعالم شده جدید که نشــان از محدودتر و دشوارتر شدن‬ ‫شــرایط و تعداد پرونده‌ها و ایجاد امکان برای افراد پردرآمدتر است با‬ ‫اعتراض احزاب سیاسی و برخی گروه‌ها و وکالی مهاجرت روبرو شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫با افزایش قابل توجه تعداد مشاغل‬

‫نرخ اشتغال کانادا در ماه می ‪۲۰۱۳‬‬ ‫پس از دو ماه آمارهای ناامیدکننده که نشان از تحرک‬ ‫محدود بــازار کار کانادا داشــت‪ ،‬آمارهای ماه می‪،‬‬ ‫پنجمین ماه از ســال میالدی ‪ ۲۰۱۳‬چشم‌اندازهای‬ ‫روشن‌تری را در مقابل چشمان جویندگان کار قرار‬ ‫داد‪.‬‬ ‫در ماه می اقتصاد کانادا موفق شد تا ‪ ۹۵‬هزار نفر بر‬ ‫تعداد شاغالن خود بیفزاید‪ .‬این مقدار افزایش اشتغال‬ ‫از ‪ ۱۱‬سال پیش تا کنون بزرگ‌ترین رقم ایجاد اشتغال‬ ‫بوده که سبب حیرت بسیاری از تحلیل‌گران اقتصادی‬ ‫کشور نیز شده است‪.‬‬ ‫اقتصاددانان برای ماه گذشــته ایجــاد بین ‪ ۱۰‬تا ‪۱۵‬‬ ‫هزار شغل تازه را پیش‌بینی می‌کردند‪ .‬اما به جای آن‬ ‫اقتصاد کشور موفق شد تا چندین برابر این رقم شغل‬ ‫ایجاد کند و به این ترتیب نرخ بیکاری در کشور را‪ ‬‬ ‫یک‌دهم کاهش داده‪ ‬و آن را به ‪ ۷.۱‬درصد برساند‪.‬‬ ‫حتی به نظر می‌رســد که این ارقام ســبب تعجب‬ ‫شخص نخســت‌وزیر‪ ،‬آقای هارپر‪ ،‬نیز شده باشد‬ ‫زیرا وی نســبت به احتمال وجود خطا در اعداد و‬ ‫ارقام ارائه شده از ســوی اداره آمار کانادا تذکر داده‬ ‫است‪ .‬وی می‌گوید‪« :‬ما به آمار ماه به ماه توجه زیادی‬ ‫نداریم چون این ارقام بسیار فرار هستند اما واقعیت‬ ‫این اســت که اقتصاد کانادا از دوران بحران و رکود‬ ‫اقتصادی تا به امروز توانسته حدود یک میلیون شغل‬ ‫جدید ایجاد کند‪».‬‬ ‫تقریبا تمام این مشاغل تازه به بخش خصوصی تعلق‬ ‫داشــته و تمام‌وقت بوده‌اند و سهم بخش دولتی در‬ ‫این افزایش فقط ‪ ۶‬هزار و ‪ ۶۰۰‬مورد بوده است‪ .‬این‬ ‫دو مورد یعنی رشد اشتغال در بخش خصوصی و نیز‬ ‫تمام‌وقت بودن مشاغل از جمله مسائلی بود که سبب‬ ‫رضایت خاطر آقای جیم فالهرتی‪ ،‬وزیر اقتصاد‪ ،‬را‬ ‫نیز فراهم آوردند زیرا به اعتقاد وی هر دوی اینها به‬

‫تقریبا تمام این مشاغل تازه به بخش‬ ‫خصوصی تعلق داشته و تمام‌وقت‬ ‫بوده‌اند و سهم بخش دولتی در این‬ ‫افزایش فقط ‪ ۶‬هــزار و ‪ ۶۰۰‬مورد‬ ‫بوده است‬

‫بهبود وضع اقتصادی کمک بیشتری می‌کنند‪ .‬‬ ‫چشم‌انداز مثبت برای جوانان‬ ‫ماه می حتی برای جوانان هم از نظر یافتن شغل ماه‬ ‫خوبی بوده اســت زیرا حدود ‪ ۵۴‬هزار نفر در گروه‬ ‫سنی ‪ ۱۵‬تا ‪ ۲۴‬سال به شاغلین کشور افزوده شدند‪.‬‬ ‫این اتفاق سبب شد تا نرخ بیکاری در این گروه سنی‬ ‫با نزدیک به یک نمره کاهش به ‪ ۱۳.۶‬درصد برسد و‬ ‫نشانه‌ای باشد از یک تابستان خوب برای جوانان از‬ ‫نظر اشتغال‪.‬‬ ‫آقای جیم فالهرتی می‌گوید که از شنیدن خبر اشتغال‬ ‫جوانان بسیار خوشــحال شده است‪ .‬وی می‌افزاید‪:‬‬ ‫«اهمیت این قضیه برای من از آن‌جایی اســت که از‬ ‫سال ‪ ۱۹۸۶‬به این سو هیچ‌گاه اخبار به این خوبی در‬ ‫مورد اشتغال جوانان شنیده نشده بود‪».‬‬ ‫در این ماه اغلب استان‌ها نیز نرخ اشتغال افزایش‬ ‫یافت‪ .‬استان انتاریو با ‪ ۵۰‬هزار و ‪ ۶۰۰‬شغل جدید‬ ‫و باالترین میزان رشــد اشــتغال در صدر جدول‬ ‫قرار گرفت‪ .‬در دو اســتان البرتا و کبک این رقم‬ ‫به ترتیب ‪ ۱۸‬هزار و ‪ ۶۰۰‬نفر و‪ ۲۰ ‬هزار و ‪۱۰۰‬‬ ‫نفر بود‪.‬‬

‫در کل کشور بخش ساخت و ساز با رشد خوبی در‬ ‫حدود ‪ ۴۲‬هزار و ‪ ۷۰۰‬مورد مواجه بود و تقریبا نیمی‬ ‫از افزایش تعداد شاغالن در ماه می مدیون این بخش‬ ‫بوده اســت‪ .‬در بخش عمده‌فروشی و خرده‌فروشی‬ ‫نیز ‪ ۲۷‬هزار نفر بر تعداد شاغالن موجود افزوده شد‪.‬‬ ‫اما از سوی دیگر در بخش تولید هیچ رشدی اتفاق‬ ‫نیفتاد و در واقع در ماه می در مقایسه با ماه ایپریل‪۱۴ ،‬‬ ‫هزار و ‪ ۲۰۰‬مورد هم از تعداد شاغالن در این بخش‬ ‫کاسته شد‪ .‬در حال حاضر مجموع تعداد مشاغل از‬ ‫دســت رفته در این بخش طی یک‌سال گذشته به‬ ‫حدود ‪ ۱۰۰‬هزار مورد رسیده است‪ .‬‬ ‫خانم پگی نش‪ ،‬از منتقدان اقتصادی کشــور معتقد‬ ‫اســت که به‌رغم بزرگ بودن ارقام مربوط به ایجاد‬ ‫اشتغال باید این نکته را نیز به یاد داشت که این ارقام‬ ‫فرارند و در تایید این موضوع به ارقام مربوط به ماه‬ ‫مارچ اشاره کرد‪.‬‬ ‫اوضاع اشتغال در امریکا نیز در ماه می خوب بوده و‬ ‫حدود ‪ ۱۷۵‬هزار شغل در این کشور ایجاد شده است‬ ‫که نشان از رشد آرام و پیوسته روند استخدام در آن‬ ‫دارد‪ .‬‬ ‫برای مشاده اصل مطلب اینجا کلیک کنید‪.‬‬ ‫البالی اخبار‬

‫‪29‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫برای سرعت بخشیدن به بررسی پرونده‌ها‬

‫مردودین آزمون شهروندی‬ ‫می‌توانند دوباره امتحان بدهند‬ ‫وزارت مهاجرت و شهروندی کانادا‪ ،‬دوشنبه سوم ماه‬ ‫جون (ژوئن) ســال ‪ ۲۰۱۳‬اعالم کرد که از این پس‪،‬‬ ‫امکان شرکت در یک آزمون مجدد برای کسانی‌که‬ ‫پیشتر در آزمون شهروندی کانادا مردود شده‌اند فراهم‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫تا پیش از این کسانی‌که در آزمون شهروندی مردود‬ ‫می‌شدند باید برای تعیین تکلیف‪ ،‬منتظر تصمیم قاضی‬ ‫مهاجرت می‌ماندند که بسته به میزان متقاضیان منطقه‪،‬‬ ‫گاه زمانی بســیار طوالنی می‌شد‪ .‬از آنجا که در یک‬ ‫سال گذشته به دلیل دشوارتر شدن آزمون شهروندی‬ ‫بر تعداد مردودی‌ها افزوده شــده‪ ،‬زمان انتظار برای‬ ‫دریافت نظر قضات مهاجرت و تعیین تکلیف افراد‬ ‫هم به شدت افزایش یافته بود‪ .‬اما در تغییرات جدید‪،‬‬ ‫نتیجــه آزمون بالفاصله به شــرکت کنندگان گفته‬ ‫خواهد شد و کسانی‌که مسئله دیگری نداشته باشند‬ ‫برای شرکت در یک آزمون مجدد در چند هفته بعد‬ ‫دعوت می‌شوند‪ .‬همچنین کســانی‌که پیش از این‬ ‫در آزمون شــهروندی مردود شده و هم‌اکنون منتظر‬ ‫دریافت زمان تصمیم قاضی هستند هم به‌زودی برای‬ ‫شــرکت در آزمون مجدد‪ ،‬دعوت خواهند شد‪ .‬البته‬ ‫این اطالعیه مشــخص نکرده که کسانی‌که برای بار‬ ‫دوم مردود شوند چه سرنوشتی خواهند داشت و آیا‬ ‫باید مجددا و برای بار سوم آزمون دهند یا قاضی در‬ ‫مورد آنها نظر خواهد داد‪.‬‬ ‫در کنار اینها اداره مهاجرت به افزایش تعداد قضات‬ ‫برای رسیدگی سریع‌تر به پرونده‌های مهاجرتی اشاره‬ ‫کرده و استخدام ‪ ۸‬قاضی جدید از ابتدای سال ‪۲۰۱۳‬‬ ‫برای این منظور‪ .‬البته مشــخص نشده که تعداد کل‬ ‫قضات مهاجرت چه تعدادی است و چند تن از آنها‬ ‫در سال جاری بازنشسته شده یا خواهند شد‪ .‬آنچه‬ ‫پیشتر مشخص شده این اســت که تعداد زیادی از‬ ‫قضات مهاجرتی در سال‌های بازنشستگی قرار دارند‬ ‫و یک دلیل تاخیر در بررسی پرونده‌ها همین موضوع‬ ‫است‪ .‬به هر حال با توجه به اینکه وزارت مهاجرت‬ ‫قرار اســت مبلغ ‪ ۴۴‬میلیون دالر را در دو سال برای‬ ‫البالی اخبار‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪30‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫بهبود وضعیت رســیدگی به پرونده‌های شهروندی‬ ‫تخصیص دهد امید می‌رود که زمان رســیدگی به‬ ‫پرونده‌ها که در بســیاری از مناطق از یک سال گذر‬ ‫کرده‪ ،‬کاهش یابد‪.‬‬ ‫تغییــر دیگری که در این اطالعیه برای کاهش زمان‬ ‫بررسی تابعیت به آن اشاره شده‪ ،‬تفکیک متقاضیانی‬ ‫است که به صورت خانوادگی تقاضا داده‌اند‪ .‬تا پیش‬ ‫از این در صورتی‌که یکی از این افراد با مشکل روبرو‬ ‫می‌شد‪ ،‬پرونده همه اعضا خانواده به تاخیر می‌افتاد‬ ‫اما اکنون‪ ،‬به وضعیت افراد به صورت تفکیک شده‬ ‫رسیدگی خواهد شد‪.‬‬ ‫پیشتر مطبوعات کانادایی به موضوع دیگری اشاره‬ ‫کــرده بودند که ســبب تاخیر در ارائــه تابعیت به‬ ‫برخی افراد تا بیش از ‪ ۴‬سال شده است و آن توزیع‬ ‫پرسش‌نامه‌هایی برای برخی متقاضیان و درخواست‬ ‫مدارک تکمیلی بوده است‪ .‬هنوز مشخص نیست که‬ ‫آیا اداره مهاجرت برای کاهش زمان بررسی پرونده‌ها‬ ‫تصمیم دارد در این زمینه هم کاری انجام دهد یا خیر‪.‬‬ ‫تقاضای دریافت شهروندی کانادا در سال‌های اخیر‬ ‫بیش از ‪ ۳۰‬درصد افزایش یافته و هم‌اکنون در حدود‬ ‫سالی ‪ ۲۰۰‬هزار نفر به تابعیت کانادا درمی‌آیند‪ .‬‬ ‫برای مشاهده متن کامل اطالعیه اینجا را ببینید‪.‬‬

‫درتغییراتجدید‪،‬نتیجهآزمونبالفاصله‬ ‫به شرکت کنندگان گفته خواهد شد و‬ ‫کسانی‌که مسئله دیگری نداشته باشند‬ ‫برای شرکت در یک آزمون مجدد در‬ ‫چند هفته بعد دعوت می‌شوند‬

‫به دلیل اعتصاب افسران شاغل‬

‫کاهش فعالیت دفاتر صدور ویزا‬ ‫وزارت مهاجــرت کانــادا اعالم کرد که اعضــا اتحادیه «انجمن‬ ‫حرفه‌ای افســران خدمات خارجــی» ‪The Professional‬‬ ‫‪Association of Foreign Service Officers‬‬ ‫‪ )(PAFSO‬در دفاتر داخل و خارج کانادا وارد اعتصاب شده‌اند‪.‬‬ ‫این افراد وظیفه بررسی تقاضاهای انواع ویزاهای موقت و دائمی از‬ ‫جمله ویزهای توریستی‪ ،‬تحصیلی و مهاجرتی را برعهده دارند‪.‬‬ ‫بدین ترتیب در روند بررســی تقاضاها تاخیر ایجاد خواهد شد و‬ ‫زمان‌هایی که پیش از این به عنوان مدت زمان رسیدگی به تقاضاها‬ ‫در دفاتر مختلف صدور ویزا اعالم شده بود قابل اتکا نخواهند بود‪.‬‬ ‫از آنجا که مشخص نیست این اعتصاب تا چه مدت طول خواهد‬ ‫کشــید نمی‌توان مشــخص کرد که چه زمانی وضعیت به حالت‬ ‫عادی بازخواهد گشت‪.‬‬ ‫اداره مهاجرت تاکید کرده کــه تالش می‌کند دفاتر صدور ویزا‬ ‫بــرای ارائه حداقل خدمات‪ ،‬باز باقی بمانند و به درخواســت‌های‬ ‫اضطراری انسان‌دوستانه رسیدگی شود‪.‬‬ ‫برای مطالعه اصل خبر اینجا را ببینید‪.‬‬ ‫توضیحات تکمیلی سردبیر‬ ‫اعتصاب اعضا اتحادیه از ماه ایپریل آغاز شــد اما به دلیل شــیوه‬ ‫چرخشی اعتصاب (هر دفتر صدور ویزا تنها چند روز در اعتصاب‬ ‫بــود) و همچنین ماهیت کار این افــراد که تاثیر زیادی بر فعالیت‬ ‫ســاکنان کانادا ندارد‪ ،‬خیلی رسانه‌ای نشــده بود اما اعالم رسمی‬ ‫گسترش اعتصاب و انعکاس رسانه‌ای آن در سه‌شنبه ‪ ۱۱‬جون نشان‬ ‫از افزایش اختالفات بین اعضا اتحادیه و مدیران وزارتخانه دارد‪.‬‬ ‫این اتفاق از این نظر اهمیت دارد که در روزهای پایانی بهار هستیم‬ ‫و از حدود دو هفته دیگر ســفرهای تابستانی اوج می‌گیرد و قطعا‬ ‫این اعتصاب می‌تواند بر روی صنعت توریسم کانادا در‬ ‫تابستان امسال تاثیرات منفی زیادی باقی بگذارد‪.‬‬ ‫همچنین از آنجا که عمده ویزاهای جدید تحصیلی در‬ ‫ایام تابستان برای سال تحصیلی که از سپتامبر (دو هفته‬ ‫آخر شهریورماه) آغاز می‌شود‪ ،‬صادر می‌شوند چنانچه‬ ‫این اعتصــاب ادامه یابد می‌تواند بــر وضعیت ثبت نام‬ ‫دانشــجویان خارجی و برنامه‌های تحصیلی کالج‌ها و‬ ‫دانشگاه‌های کانادا هم تاثیرات منفی بگذارد و در ادامه‬ ‫روی صــدور ویزاهای موقت کار و ویزاهای مهاجرتی‬ ‫هم تاثیرگذار باشد‪.‬‬ ‫هنوز به روشنی نمی‌توان گفت که چه پیش خواهد آمد‬ ‫و تاثیرات اعتصاب به مدت زمان طوالنی شــدن آن و‬

‫عکس‌العمل دولت بازمی‌گردد‪.‬‬ ‫هیات مدیره اتحادیه ادعا دارد که رقم پرداختی به افسران مهاجرت‬ ‫و ســایر اعضا این اتحادیه در مقایســه با دیگر شــاغلین در دفاتر‬ ‫صدور ویزا (از جمله اقتصاددانان‪ ،‬افسران متخصص امور تجارت‬ ‫و حقوق‌دانان) بسیار کمتر است در حالی‌که ماهیت کارها تفاوت‬ ‫عمده‌ای ندارد و عموما از یک جنس است‪ .‬از سوی دیگر از آنجا‬ ‫که دولت کانادا در چند سال گذشته برای جبران کسری بودجه‪،‬‬ ‫کاهش‌های زیادی در هزینه‌های سفارتخانه‌ها و دفاتر صدور ویزا‬ ‫انجام داده (مشخصا تعطیلی تعدادی از این دفاتر از جمله در تهران)‬ ‫بعید اســت که حاضر باشد به این ســادگی با درخواست افزایش‬ ‫حقوق موافقت کند‪.‬‬ ‫البته وقوع چنین چانه‌زنی‌ها و اعتصاباتی در کانادا کامال طبیعی و‬ ‫عادی‌ســت و گاه ممکن است تا چند هفته و حتی چند ماه طول‬ ‫بکشد اما در این مورد که به وجهه بین‌المللی دولت بستگی دارد‬ ‫شرایط متفاوت است‪ .‬پیش از این دولت محافظه‌کار به دلیل داشتن‬ ‫اکثریــت در پارلمان در مورد اعتصابات مهمی چون اعتصاب در‬ ‫پست کانادا و خط هوایی کانادا ‪ Air Canada‬از طریق الزامات‬ ‫قانونی‪ ،‬اعتصاب‌کنندگان را مجبور به بازگشت به سر کار و انجام‬ ‫توافق با کارفرما کرده بود اما باید دید در شرایطی که دولت به دلیل‬ ‫بحران عمیق پدید آمده در دفتر نخست‌وزیری به‌شدت تحت فشار‬ ‫و دارای اشــتغال ذهنی اســت و عمال وزرای کلیدی آن از جمله‬ ‫جیسن کنی هم متفرق شده‌اند چه عکس‌العملی در این مورد که‬ ‫فعال از اهمیت و اولویت باالیی برای شهروندان کانادایی برخوردار‬ ‫نیست نشان خواهد داد‪ .‬‬ ‫یادآوری‪ :‬این نکات در نیمه ماه جون مطرح شده است‪.‬‬

‫هیات مدیره اتحادیه‬ ‫ادعــا دارد کــه رقم‬ ‫پرداختی به افســران‬ ‫مهاجرت و سایر اعضا‬ ‫این اتحادیه در مقایسه‬ ‫بــا دیگر شــاغلین در‬ ‫دفاتر صدور ویزا بسیار‬ ‫کمتر است‬

‫البالی اخبار‬

‫‪July-August 2013 . No13 31‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫برای آنان که امکان سرمایه‌گذاری دارند‬

‫ایجاد یک فرصت ویژه محدود‬ ‫برای دریافت اقامت کانادا‬

‫از مدت‌ها پیش بســیاری از برنامه‌های تجاری کانادا با‬ ‫محدودیت تعداد پذیرش مواجه هستند‪ .‬بسیاری از افراد‬ ‫با وجود تمایل به اقدام از روش‌های ســرمایه‌گذاری و‬ ‫تجاری برای دریافت اقامت کانادا به ناچار به برنامه‌های‬ ‫موازی دیگر کشــورها مانند آمریــکا رو آورده‌اند و‬ ‫از این جهت برنامه ‪ EB5‬آمریکا از رونقی بی‌ســابقه‬ ‫برخوردار شده است‪ .‬بعضی برنامه‌های دیگر کشورها‬ ‫مانند ‪ EB5‬اگر چه برنامه‌های خوب و مناسبی هستند‬ ‫اما به دریافت ویزای اقامت کانادا منتهی نمی‌شوند‪.‬‬ ‫خوشبختانه برای کسانی‌که هدف خود را کانادا تعریف‬ ‫کرده‌اند بازگشایی برنامه سرمایه‌گذاری کبک هرچند‬ ‫به صورت خیلی محدود می‌تواند یک فرصت بی‌نظیر‬ ‫باشد‪.‬‬

‫کبک از اول آگوست‬ ‫پرونده جدید سرمایه‌گذاری می‌پذیرد‬ ‫جزییات بازگشایی برنامه سرمایه‌گذاری کبک‬

‫همانگونــه کــه پیــش از این بــه صورت گــذرا در‬ ‫وبسایت‌های کنپارس و گروه رســانه‌ای پرنیان اعالم‬ ‫شده بود برنامه مهاجرتی کبک از روش سرمایه‌گذاری‬ ‫از اول آگوست پرونده جدید می‌پذیرد‪ .‬شرایط اقدام‬ ‫در این برنامه تغییر نکرده است و برای اقدام‪ ،‬متقاضی‬ ‫باید حداقل دو سال در ‪ ۵‬سال گذشته سابقه مدیریت و‬ ‫یا مالکیت بیزنس داشته باشد و دارایی‌اش معادل حداقل‬ ‫یک میلیون و ششــصد هزار دالر کانادا بر اساس نرخ‬ ‫رسمی ارز در ایران باشد (مالک برای اداره مهاجرت‬ ‫کبک نرخ اعالم شده در ســایت ‪www.oanda.‬‬ ‫‪ com‬اســت)‪ .‬این دارایــی باید قابــل ارزیابی بوده‬ ‫و می‌تواند ملک؛ پول نقد و یا ســهام در شــرکت و یا‬ ‫بیزنس معین باشد‪.‬‬ ‫متقاضــی در صورت قبولی باید مبلــغ ‪ ۸۰۰‬هزار دالر‬ ‫برای ‪ ۵‬ســال سپرده‌گذاری انفعالی کند به این معنا که‬ ‫سودی بابت این رقم دریافت نخواهد کرد‪ .‬این امکان‬ ‫البالی اخبار‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪32‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫هم هست که متقاضی برای سپرده‌گذاری‪ ‬با پرداخت‬ ‫‪ ۱۸۰‬هزار دالر کانادا ‪ ‬از تسهیالت بانکی استفاده کند‪.‬‬ ‫به تعبیر دیگر به جای ‪ ۸۰۰‬هزار دالر ســرمایه‌ذاری ‪۵‬‬ ‫ساله انفعالی‪ ۱۸۰ ،‬هزار دالر غیر قابل برگشت پرداخت‬ ‫می‌کند‪ .‬‬ ‫شرایط اقدام برای این برنامه تغییر نکرده است جز اینکه‬ ‫هزینه قانونی اقدام افزایش یافته اســت و کبک هزینه‬ ‫بیشتری برای بررسی پرونده درخواست می‌کند‪.‬‬ ‫این برنامه از اول آگوست با ظرفیت تنها ‪ ۲۰۰۰‬پرونده‬ ‫باز است اما نکته بسیار مهم این است که متقاضیان چینی‬ ‫مدتهاست منتظر بازگشایی برنامه بوده‌اند و پرونده‌ها را‬ ‫آماده اقدام دارند و بعید اســت بیش از یک هفته برای‬ ‫تکمیل ‪ ۲۰۰۰‬پرونده فرصت باشد‪.‬‬ ‫خبــر خوش اینکه ایــن بار مســوولین اداره مهاجرت‬ ‫کمی هوشــمندانه عمل کرده‌اند و افراد را در شرایط‬

‫مساوی قرار داده‌اند به این تعبیر که پرونده‌ها باید تک‬ ‫تک به دفتر اداره مهاجرت در مونترآل پست شوند و‬ ‫افراد نمی‌توانند از طریق پیک و یا مراجعه حضوری و‬ ‫یا ارسال یک جعبه حاوی دهها پرونده اقدام کنند‪ .‬از‬ ‫ســوی دیگر این بسته‌ا باید حتما روز اول آگوست یا‬ ‫بعد از آن برسد و نه قبل از این تاریخ بنابراین این شانس‬ ‫برای همه پرونده‌های آماده به صورت مســاوی فراهم‬ ‫است‪.‬‬ ‫نکتــه کلیــدی اینکــه با توجه بــه مطالب بــاال اگر‬ ‫فــردی قصد اقــدام داشــته باشــد باید ســریعتر به‬ ‫دفاتر کنپــارس مراجعه کنــد تا پرونــده‌اش تا قبل‬ ‫از پایــان ماه جوالی آماده ارســال شــود‪ .‬کنپارس‬ ‫تنها به شــرط تامین مدارک تا قبــل از نیمه جوالی‬ ‫بــا مراجعین قرارداد خواهد بســت تــا اطمینان یابد‬ ‫امکان ارســال به موقــع پرونده آنان وجــود دارد‪.‬‬

n a iT rg

d e t e k Tic enTs Ev

3 1 0 2 2 8 1

July1

TO N O R TO

,C

Only 10% of Tirgan Shows are Ticketed

A ANAD

Tirgan Opening Ceremony Arash the Archer An Operatic Narration

Premier

Symphony Orchestra, Video Projection

Thursday July 18 at 8:00 PM Westjet Stage

ts

Ticke

$25

Hamed Nikpay Saturday July 20 at 5:30 PM Sunday July 21 at 3:30 PM Enwave Theatre

ts

ticke

$30 $40

Love Stories of the Shahnameh Shahrokh Moshkin Ghalam & Gordafarid Friday July 19 at 8:00 PM Saturday July 20 at 4:00 PM Sunday July 21 at 5:00 PM Fleck Dance Theatre

Sepideh Raissadat

Huri

Friday July 19 at 8:30 PM Saturday July 20 at 8:30 PM

Flamenco Dance & Music by Delara Tiv

Enwave Theatre

ts

ticke

$30 $40

ts

ticke

$30 $40

Premier

Saturday July 20 at 8:00 PM Sunday July 21 at 2:00 PM Fleck Dance Theatre

ts

ticke

$30 $40

‫درخشش روح امیدوار ایرانی در تیرگان‬

‫درباره بزرگ‌ترین گردهمایی فرهنگی ایرانیان خارج کشور‬

‫نشاط تهرانی‬

‫‪Neshat Tehrani‬‬

‫افسانه تیرگان در ایران باستان‬

‫آرش را که می‌شناســید‪ .‬همان‌که تیر بر کمان نهاد و‬ ‫جان بر کف و چله را که برکشید تیر او از کوه رویان‬ ‫تا اقصای خراسان پرتاب شد‪ .‬داستان از این قرار است‬ ‫که میان ایران و توران ســال‌ها جنگ و ستیز بود‪ ،‬در‬ ‫نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»‪ ،‬شاه ایران‪ ،‬سپاه ایران‬ ‫شکست سختی می‌خورد‪ .‬این رویداد در روز نخست‬ ‫تیر روی می‌دهد‪ .‬ســپاه ایران در مازنــدران به تنگنا‬ ‫می‌‌افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می‌آیند‬ ‫و برای آن‌که مرز دو کشــور مشخص شود و ستیز از‬ ‫میان برخیزد می‌پذیرند که از مازندران تیری به جانب‬ ‫خاور پرتاب کنند‪ .‬هر جا تیر فرو آمد همان جا مرز دو‬ ‫کشور باشد و هیچ‌یک از دو کشور از آن فراتر نروند‪.‬‬ ‫تیرگان‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪34‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫تا در این گفتگو بودند ســپندارمذ (ایزدبانوی زمین)‬ ‫پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند و به آرش‬ ‫گفت تا کمان بــردارد و تیری به جانب خاور پرتاب‬ ‫کند‪ .‬آرش دانســت که پهنای کشور ایران به نیروی‬ ‫بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود‬ ‫را در این راه بگذارد‪.‬‬ ‫او بازوان خود را به شــاه و سپاهیان نشان داد و گفت‬ ‫ببینید من تندرستم و کژی‌ای در وجودم نیست‪ ،‬ولی‬ ‫می‌‌دانم چون تیــر را از کمان رها کنم همه نیرویم با‬ ‫تیر از بدن بیرون خواهد آمد‪ .‬آنگاه آرش تیر و کمان‬ ‫را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی‬ ‫خداداد تیر را رها کرد و خود بی‌جان بر زمین افتاد‪.‬‬ ‫هرمز‪ ،‬خدای بزرگ‪ ،‬به فرشته باد (وایو) فرمان داد تا‬

‫تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد‪ .‬تیر از بامداد‬ ‫تا نیمروز در آســمان می‌رفت و از کوه و در و دشت‬ ‫می‌گذشــت تا در کنار رود «جیهــون» بر تنه درخت‬ ‫گردویی که بزرگ‌تر از آن در گیتی نبود؛ نشســت‪.‬‬ ‫آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد‬ ‫آن جشن گرفتند ‪.‬‬ ‫گویا این جشن که در تیر روز از تیرماه یعنی سیزدهم‬ ‫تیر برگزار می‌شده يكي از شادترين جشن‌های كهن‬ ‫ايرانی بوده اســت‪ .‬در روزهای جشن مراسمی مانند‬ ‫آب‌پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو‪ ،‬فال‬ ‫کوزه‪ ،‬و دســتبند تیر و باد (دســتبندی هفت رنگ از‬ ‫هفت ریسمان که به دست می‌‌بندند و به باد می‌‌سپرند تا‬ ‫آرزوهایشان را برآورده سازد) برگزار می‌شده است‪.‬‬

‫از طرفی درگذشته تیرگان روز بزرگداشت نویسندگان‬ ‫و هنرمندان نیز بوده اســت‪ .‬خالصه این که این سنت‬ ‫زیبای دیرین بهانه‌ای شده است تا در سال‌های اخیر و‬ ‫در همین برهه زمانی یک رویداد فرهنگی هنری بزرگ‬ ‫در شهر تورنتو اتفاق بیافتد‪.‬‬ ‫جشنواره تیرگان در تورنتو‬

‫جشنواره تیرگان‪ ،‬به تعبیری بزرگترین جشنواره ایرانیان‬ ‫در خــارج از وطن‪ ،‬بازتابی از هنــر و فرهنگ ایران از‬ ‫راه برگــزاری یک برنامه فرهنگی و هنری چهار روزه‬ ‫است که هر دو سال یک بار در شهر تورنتو کانادا که‬ ‫ســرآمد همه شــهرهای جهان در پذیرش گوناگونی‬ ‫فرهنگ‌هاســت برگزار می‌شــود‪ .‬تیــرگان هنرمندان‬ ‫ایرانی را ازهمه تبارهای گوناگون و درهمه رشته‌های‬ ‫گوناگون هنری مانند موســیقی‪ ،‬رقص‪ ،‬تئاتر‪ ،‬سینما‪،‬‬ ‫ادبیات‪ ،‬و هنرهای تجسمی در درون و بیرون مرزهای‬

‫کانادا به این جشنواره فرا می‌خواند تا مانند نمایشگاهی هنر هنرمندانی‬

‫را که فرهنگ وهنر شــکوهمند ایــران زمین را پاس‬ ‫می‌دارند بنمایش بگذارد‪ .‬هنگام برگزارى اين جشنواره‬ ‫خوراكى‌ها‪ ،‬هنرهاى دســتى گوناگون ايرانى بدست‬ ‫فروشنده دکه‌ها در دسترس است‪ .‬این جشنواره چهار‬ ‫روزه کم کم به یک رویداد خوش‌آیند‪ ،‬آموزشــی و‬ ‫ســرگرم کننده برای موج گســترده‌ای از تماشاچیان‬ ‫تبدیل شده است‪.‬‬ ‫جرقه‌های اولیه این گردهمایی بزرگ از سال ‪ 2006‬و‬ ‫با برگزاری برنامه «زیر گنبد کبود» شکل گرفت‪ .‬این‬ ‫جشنواره سه‌روزه که در ایام نوروز برپا شد مورد توجه‬ ‫بســیار قرار گرفت و بیــش از ‪ 15000‬نفر از آن دیدن‬ ‫کردند‪ .‬در این برنامه مجموعه‌ای از آئین‌های نوروزی‬ ‫و برنامه‌های متنوع هنری و فرهنگی ایران برای رده‌های‬ ‫مختلف سنی ارائه شد و هنر بیش از صد هنرمند ایرانی‬ ‫در زمینه‌های رقص‪ ،‬موســیقی‌‪ ،‬تئاتر‪ ،‬سینما و هنرهای‬ ‫تجسمی به نمایش گذاشته شد‪،‬‬ ‫اســتقبال بسیار خوب از «زیر گنبد کبود» برپاکنندگان را برآن داشت‬

‫انتظار می‌رود دســت کم یک‌صد و پنجاه‬ ‫هزار نفر که چیــزی حدود ‪ 80‬درصد آنها‬

‫را ایرانیان مقیم امریکای شــمالی تشکیل‬ ‫می‌دهند از جشنواره امسال دیدن کنند‬

‫تا چنین جشــنواره‌ای را در تابستان برگزار کنند ازاین‬ ‫رو بود که در ســال ‪ ،۲۰۰۸‬جشــنواره تیرگان‪ ،‬که در‬ ‫ن بــار گوناگونی و‬ ‫شــمارگان اولین بــود‪ ،‬برای دومی ‌‬ ‫ی را به نمایش گذاشت؛ این‬ ‫شکوه فرهنگ و هنر ایران ‌‬ ‫برنامه با همراهی هنرمندان برجسته ایرانی در رده جهانی‬ ‫مانند استاد محمدرضا لطفی‌‪ ،‬سعید شنبه‌زاده و شاهرخ‬ ‫مشــکین قلم در هاربرفرانت ســنتر‪ ،‬مکان مشــهوری‬ ‫در کنار دریاچه انتاریو که میعادگاه فرهنگ‌دوســتان‬ ‫تورنتوســت‪ ،‬با حضور جمع کثیری از ایرانیان برگزار‬ ‫شد‪.‬‬ ‫پس از برگزاری موفقت‌آمیز تیرگان در سال ‪ 2008‬برپا‬ ‫کنندگان این جشنواره تصمیم گرفتند تا در سال ‪2011‬‬ ‫نیز جشــنواره تیرگان در روزهای ‪ ۲۱‬تا ‪ ۲۴‬جوالی در‬ ‫هاربرفرانت سنتر برگزار کنند‪ .‬جشنواره تیرگان ‪۲۰۱۱‬‬ ‫با زمینه یا تم «جاودانگی» بیش از ‪ ۱۰۰‬هنرمند برجسته را‬ ‫در همه رشته‌های هنری و فرهنگی دربرگرفت که هر‬ ‫یک به گونه یکتای خود «چشم‌اندازی از جاودانگی»‬ ‫را به نمایش گذاشتند‪.‬‬ ‫ایــن برنامه با اتکا بــه همیاری بیــش از ‪ ۳۰۰‬داوطلب‬ ‫گوشه‌هایی از فرهنگ و هنر ایران را طی یک جشنواره‬ ‫چهار روزه به معرض دید عموم گذاشت‪.‬‬

‫تیرگان‬

‫‪July-August 2013 . No13 35‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫‪‬همچنین کیوسک‌های ویژه‌ای برای عرضه و فروش‬ ‫خوراکی‌ها‪ ،‬صنایع دستی و فراورده‌های فرهنگی ایرانی‬ ‫درنظر گرفته شد ‌ه بود‪.‬‬ ‫حضور عباس معروفی به عنوان سرپرست جشنواره تابستانی تیرگان بار دیگر از ‪ 18‬تا ‪ 21‬جوالی‬ ‫مسابقه داستان کوتاه‪ ،‬خود از اعتبار باالی ‪ 2013‬بــه قلب تورنتو و مکان ثابتش باز می‌گردد تا با‬ ‫گردهم آوردن هنرمندان ایرانی از سراسر دنیا‪ ،‬جلوه‌گر‬ ‫این بخش مسابقه‌ای حکایت دارد‬ ‫تنوع فرهنگ و هنر ایران‌زمین باشــد‪ .‬این جشــنواره‬ ‫فرصتی مغتنم است برای تجربه گوشه‌ای از زیبایی‌های‬ ‫بی‌شمار فرهنگ و هنر ایران در هنرهای مختلف‪ ،‬سنتی‬ ‫و مــدرن‪ ،‬فــردی و گروهی‪ ،‬خاص و عــام‪ ،‬مفرح و‬ ‫متفکرانه‪ ،‬برای مخاطبانی از سنین کودکی تا پیرسرانی‬ ‫جوان‌دل‪.‬‬ ‫یکی دیگر از اهداف این جشــنواره بزرگ و مردمی‬ ‫شناســاندن ایرانیــان موفق به منظور الگوســازی برای‬ ‫ایرانیان مهاجر اســت‪ .‬گفتنی‌ســت که به دنبال همین‬ ‫نظریه مدیریت افتخاری جشنواره امسال به عهده خانم‬ ‫انوشه انصاری یکی از چهره‌های موفق و خبرساز جهان‬ ‫– اولین زن ایرانی که به فضا رفت‪ -‬گذاشته شده است‪.‬‬ ‫یادآوری می‌‌شــود که مدیریت افتخاری دوره پیشین‬ ‫را دکتر رضــا مریدی اولین نماینده ایرانی‌تبار مجلس‬ ‫در امریکای شــمالی که امســال این عنوان را به اولین‬ ‫ایرانی‌تبار عضو هیات دولت (استانی) ارتقا داد به عهده‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫امــا مهرداد آرین نــژاد دبیر اجرایی جشــنواره درباره‬ ‫موضوع یا تم امسال «امید» می‌گوید‪« :‬موضوع تیرگان‬ ‫‪ ،2013‬الهــام گرفته از اســطوره آرش‪ ،‬کماندار ایران‬ ‫باســتان اســت که در راه پرتاب تیری بــرای برقراری‬ ‫صلح‪ ،‬امید و کامیابی همــگان‪ ،‬جان خود را فدا کرد‪.‬‬ ‫اسطوره آرش محدود به زمان نیست و بیش از هزاران‬ ‫سال است که کودکان به داستان آن گوش فرا داده و‬ ‫تیرگان‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪36‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫بعدها آن را به کودکان خــود انتقال داده‌اند‪ .‬به عنوان‬ ‫نمادی از جزئی فناناپذیر در ما و جمیع امیدها و آرزوها‬ ‫و رویاهای‪ ،‬ما اسطوره آرش همواره الهام‌بخش بسیاری‬ ‫از آفرینش‌های هنری و ادبی بوده و خواهد بود‪».‬‬ ‫مهرداد آرین نژاد‪ ،‬متولد ‪ 1964‬در تهران‪ ،‬مدیر اجرایی‬ ‫جشن‌های تیرگان‪ ،‬زیر گنبد کبود‪ ،‬یکی بود یکی نبود‬ ‫در تورنتو کانادا‪ ،‬و عضو هیات مدیره بنیاد پریا در کنار‬ ‫تیمی یکپارچه و منســجم که در آن افرادی چون نیما‬ ‫احمدی‪ ،‬مدیر بخش بازاریابی (همه دوره‌ها) و بهروز‬ ‫آموزگار‪ ،‬مدیر روابط عمومی (دو دوره) از قدیمی‌ها‬ ‫و بابک پیامی (مدیر هنری) و علی احساســی (سردبیر‬ ‫نشریه تیرگان) از نیروهای تازه‌نفس محسوب می‌شوند‬ ‫و ده‌هــا عالقه‌مند دیگر برای برگــزاری موفقیت‌آمیز‬ ‫برنامه‌ای دیگر لحظه‌شماری می‌کنند‪ .‬و البته چشم امید‬ ‫آنها بیــش از همه به صدها نیروی داوطلب پرانگیزه و‬ ‫انرژی اســت که تعدادی از آنها ماه‌ها و اغلب آنها در‬ ‫روزهای جشن همراهان جشنواره خواهند بود‪.‬‬ ‫انتظار می‌رود دست کم یک‌صد و پنجاه هزار نفر که‬ ‫چیزی حدود ‪ 80‬درصد آنها را ایرانیان مقیم امریکای‬ ‫شمالی تشکیل می‌دهند از جشنواره امسال دیدن کنند‪.‬‬ ‫برنامه‌های جشنواره‬

‫تیــرگان ‪ 2013‬منتخبی از ‪ 70‬برنامه هنری فرهنگی‬ ‫شامل‪ :‬موسیقی‪ ،‬رقص‪ ،‬تئاتر‪ ،‬سینما‪ ،‬شعر و داستان‬ ‫و هنرهای تجســمی را ارائه می‌‌کند‪ .‬عالوه بر این‪،‬‬ ‫کارگاه‌ها‪ ،‬فعالیت‌های گروهی و گالری‌های نمایشی‬ ‫ارائه خواهند شد که همه و همه برای گروهای سنی‬ ‫پیر و جوان خوشایند است و آموزنده‪.‬‬ ‫رضا مقدس و ســتاره دل‌زنده به ترتیب گردانندگی‬ ‫بخشهای موسیقی و سینما‪/‬تئاتر را برعهده دارند‪ .‬رضا‬ ‫مقدس حدود دوسالی اســت که در تورنتو اقامت‬ ‫دارد‪ .‬او که نوازند‌ه پیانو و سینتی‌ســایز است‪ ،‬بیش‬ ‫از همه در زمین ‌ه صدابرداری استودیویی و کنسرت‬ ‫فعالیت داشت و از بنانیگذاران استودیو بم‌آهنگ در‬ ‫تهران بود که یکی از فعال‌ترین اســتودیوهای ایران‬

‫عکس‪ :‬پیام غفاری‬

‫محسوب می‌شد‪ .‬گروه‌های میرا‪ ،‬راز شب و رومی از‬ ‫جمله گروه‌هایی بودند که رضا مقدس در ایران با آنها‬ ‫در تهیه آلبوم یا اجرای برنامه همکاری داشت‪ .‬ستاره‬ ‫دل‌زنده فارغ‌التحصیل رشته طراحی لباس و صحنه‬ ‫از دانشــگاه آزاد تهران است و در سال‌های اخیر با‬ ‫کارگردانان و طراحان معروفی همکاری داشته است‪.‬‬ ‫روز پنج‌شنبه ‪ 18‬جوالی جشنواره با سخنرانی انوشه‬ ‫انصاری بازگشایی خواهد شد و تا چهار روز یعنی‬ ‫تا یک‌شــنبه ‪ 21‬جوالی ادامه خواهد یافت‪ .‬در این‬ ‫روزها بازدید کنندگان ضمن تماشــای برنامه‌های‬

‫مختلــف فرهنگی از بخش‌های جانبی جشــنواره‬ ‫مانند بازارچه ایرانی‪ ،‬رستوران‌ها و چایخانه سنتی و‬ ‫برنامه‌های مخصوص کودکان بهره خواهند برد‪ .‬جمعه‬ ‫و شنبه شب نیز قرار است دی جی رادیو جوان وحید‬ ‫طباطبایی لحظاتی پر از شور وهیجان برای شرکت‬ ‫کنندگان جشنواره خلق کند‪.‬‬ ‫در این جشنواره مسابقه‌هایی مانند مسابقه عکاسی‪،‬‬ ‫مسابقه داستان کوتاه و مسابقه طراحی گرافیکی مجله‬ ‫همه با موضوع امید برپا خواهد شد و از میان شرکت‬ ‫کنندگانی که آثار خود را به جشنواره فرستاده‌اند سه‬

‫«زنان بــدون مردان»‪ ،‬اقتباســی‬

‫از رمان تحسین‌شــده شــهرنوش‬ ‫پارســی‌پور که شیر نقره جشنواره‬ ‫ونیز را نصیب شیرین‬ ‫نشــاط کرد به روی‬ ‫پــرده خواهد رفت‬

‫عکس‪ :‬رضا وزیری‬ ‫عکس‪ :‬پگاه رحیمیان‬

‫نفر جایزه خواهند گرفت‪ .‬در طول جشــنواره آثار‬ ‫شرکت کنندگان در این مسابقه‌ها در قالب گالری و‬ ‫یا نمایشگاه در معرض دید عموم قرار داده می‌شود‪.‬‬ ‫همچنین حضور عباس معروفی به عنوان سرپرست‬ ‫مسابقه داستان کوتاه‪ ،‬خود از اعتبار باالی این بخش‬ ‫مسابقه‌ای حکایت دارد‪.‬‬ ‫موسیقی و باز هم موسیقی‬

‫در بخش موســیقی گروه‌های مختلف با سبک‌های‬ ‫متنوع از ســنتی گرفته تا رپ و راک برنامه خواهند‬ ‫داشت‪ .‬این جشنواره فرصتی است تا گروه‌های جوان‬ ‫نیز هنر خود را به نمایش بگذارند‪ .‬گروه‌هایی مانند‬ ‫گروه عجم کهدر اوایل ‪ ٢٠١٠‬میالدی در لندن شکل‬ ‫گرفت‪ .‬موسیقی این گروه ریشه عمیقی در موسیقی‬ ‫بومی ایرانــی دارد و از جنبه‌های گوناگون می‌‌توان‬ ‫آن را موســیقی تلفیقی ایرانی نامید‪ .‬عالوه بر آوای‬ ‫موسیقی سنتی که الهام‌بخش نوای این گروه است‪،‬‬ ‫عناصــری از رقص و حرکت در اجراهای زنده این‬ ‫گروه گنجانده شده است‪.‬‬ ‫محسن نامجو نیز در این جشــنواره برنامه دارد‪ .‬او‬ ‫موسیقی‌دان‪ ،‬شاعر‪ ،‬خواننده و نوازنده سه‌تار ایرانی‬ ‫مقیم کالیفرنیا است‪ .‬نامجو یک هنرمند الهامی است‪.‬‬ ‫کالم او و موسیقی‌اش سرشار از احساسات است و‬ ‫با روح جوانان امروز همکالم‪ ،‬به گونه‌ای که موسیقی‬ ‫کالسیک و مدرن را با هم یکپارچه کرده است‪.‬‬ ‫از دیگر هنرمندانی که در این جشنواره برنامه خواهند‬ ‫داشت می‌توان به بانوی نام‌آشنای موسیقی سنتی ایران‬ ‫سپییده رئیس‌سادات اشــاره کرد‪ .‬خواننده‌ای که از‬ ‫همان نخستین سال‌های کودکی شوق و شور درونی‪،‬‬ ‫او را به آموزش و تعلیم موسیقی سوق داد و پنج‌ساله‬ ‫بود که بعد از تشــویق و دلگرمی‌های فرود گرگین‬ ‫پور‪ ،‬به طور جدی شیفته این آوا و نوای اصیل شد‪.‬‬ ‫نه‌ســاله بود که برای درک و دریافت ردیف آوازی‬ ‫محمود کریمی به محضر شــاگردی پریسا مشغول‬ ‫شــد و هم‌زمان از رهنمون‌هــا و راهنمایی‌های ‪‬‬ ‫تیرگان‬

‫‪July-August 2013 . No13 37‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫‪‬جواد لشــکری و میــاد کیائی نیز‬ ‫بهره‌مند گشــت‪ .‬وی سلفژ غربی را نزد‬ ‫ایرج برخوردار و نواختن سه‌تار را نزد ارشد‬

‫طهماسبی و مسعود شعاری آغاز کرد و در ادامه مسیر‬ ‫خود شانزده‌ساله بود که آشنایی و درک محضر پرویز‬ ‫مشکاتیان‪ ،‬دریچه تازه‌ای از موسیقی این سرزمین را‬ ‫به رویش گشود‪ .‬او به همراه کیا طبسیان و گروهش‬ ‫در دو نوبت برنامه خواهدداشت‪.‬‬ ‫از بخش‌های بسیار جالب و دیدنی جشنواره برنامه‬ ‫عاشقانه‌های شاهنامه است که توسط شاهرخ مشکین‬ ‫قلم رقصنــده‪ ،‬رقص‌نگار و بازیگر گردآفرید‪ ،‬نقال‪،‬‬ ‫هنرمند و پژوهشگر میراث معنوی و کارین گنزالس‬ ‫به اجرا درمی‌آید‪ .‬شــاهرخ مشکین قلم‪ ،‬نامی است‬ ‫که برای اکثر عالقمندان به رقص آشناست‪ .‬او شیفته‌‬ ‫ادبیات حماســی و داستان‌ها و روایت‌های عاشقانه‬ ‫اســت و برای نشــان دادن این شــیفتگی و انتقال‬ ‫حس‌هایش‪ ،‬از هنر رقص یاری می‌گیرد و به کمک‬ ‫الفبای تن‪ ،‬پیچیدگی تنانگی با حسی روان و شیرین‬

‫برای مخاطبانش تفسیر و تاویل می‌کند‪.‬‬ ‫گروه نیمه‌ها هم از گروه‌های جوانی است که با سبک‬ ‫پاپ و راک قطعه‌هایی را اجرا خواهد کرد‪ .‬این گروه‬ ‫متشکل از چهار هنرمند ایرانی است که از سال ‪2009‬‬ ‫فعالیت خود را در تورنتو آغاز کردند و اولین آلبوم‬ ‫آنها با نام «کوک» در ‪ 2010‬وارد بازار شد‪.‬‬ ‫از دیگــر برنامه‌هــای بخش موســیقی می‌توان به‬ ‫رقص‌های ترکی‪ ،‬کردی‪ ،‬گیلکی و باله ایرانی اشاره‬ ‫کرد که توســط هنرمندان سرشــناس در روزهای‬ ‫مختلف اجرا می‌شود‪.‬‬ ‫شاید برایتان جالب باشد که بدانید در جشنواره امسال‬ ‫ندا و امیرحسین از چهره‌های برتر آکادمی موسیقی‬ ‫گوگوش هم در روز آخر جشــنواره برنامه کوتاهی‬ ‫خواهند داشت‪.‬‬ ‫هنرهای دیگر‬

‫در کنار موسیقی‪ ،‬بخش فیلم و تئاتر جز بخش‌های‬ ‫پرطرفدار جشنواره تیرگان است‪ .‬در این دو قسمت‪،‬‬ ‫نه تنها فیلم‌های کارگردانان ایرانی به نمایش درمی‌آیند‬ ‫عکس‪ :‬پگاه رحیمیان‬

‫یکی از جاذبه‌های ویژه جشنواره تیرگان‬ ‫جشنواره غذاهای ایرانی است که توسط‬ ‫خانم نجمیه باتمانقلیچ‪ ،‬سرآشپز سرشناس‬ ‫ایرانی با شهرت جهانی اجرا می‌شود‬

‫تیرگان‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪38‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫و تئاترهای ایرانی به روی صحنه می‌روند‪ ،‬بلکه سعی‬ ‫بر این بوده که با دعوت از کارگردان‌ها و هنرپیشه‌ها‪،‬‬ ‫و نیز برگزاری کارگاه‌های آموزشی به عالقمندان این‬ ‫امکان داد شود که رابطه‌ای عمیق‌تر و آشنایی بیشتر با‬ ‫سینما و تئاتر ایران پیدا کنند‪.‬‬ ‫در این بخش مهمانان جشنواره می‌توانند به تماشای‬ ‫مجموعه فیلم کوتاه شــیرین نشــاط بنشینند‪ .‬این‬ ‫مجموعه شامل ‪ 7‬فیلم کوتاه حدود ‪ 10‬دقیقه‌ای است‬ ‫و نشانگر ابعاد اجتماعی‪ ،‬سیاسی و روانی تجربیات‬ ‫زنان در جوامع معاصر است‪.‬‬ ‫از این هنرمند مشهورترین اثرش «زنان بدون مردان»‪،‬‬ ‫اقتباسی از رمان تحسین‌شده شهرنوش پارسی‌پور که‬ ‫شیر نقره جشنواره ونیز را نصیب نشاط کرد به روی‬ ‫پرده خواهد رفت‪ .‬بعد از فیلم جلسه پرسش و پاسخ‬ ‫با حضور کارگردان برگزار می‌شود‪.‬‬ ‫در بخش هنرهای تجسمی نیز عالقمندان می‌توانند‬ ‫از نمایشگاه گروهی از هنرمندان هنرهای تجسمی‬ ‫به عنوان «فضای سوم» دیدن کنند‪ .‬دبیر اجرایی این‬ ‫نمایشگاه ساناز مزینانی اســت‪ .‬فضای سوم همان‬ ‫«امید» اســت که حاصل تلفیق «حقیقت» و «تخیل»‬ ‫اســت‪ .‬از دیگــر برنامه‌های این بخش نمایشــگاه‬ ‫هنرهای تجســمی با موضوع امید است‪ .‬این بخش‬ ‫در همه روزهای جشنواره و به صورت رایگان برپا‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫برنامه‌های کودکان‬

‫هم‌چون دوره‌های گذشــته برنامه‌هــای فراوان و‬ ‫جذابی برای کودکان ایرانی تدارک دیده شده تا آنها‬ ‫با خاطره‌ای خوش و دســتی پر جشــنواره را ترک‬ ‫کنند و در عین حال فرصتی هم برای نفس‌کشــیدن‬ ‫والدین فراهم آید! یکی از برنامه‌های جالبی که برای‬ ‫کودکان تدارک دیده شده است خیمه‌‌شب‌بازی است‪.‬‬ ‫عروســک‌گردان این برنامه ویدا قهرمانی است که‬ ‫تجربه زیادی در طرح و اجرای برنامه‌ها و نمایش‌های‬ ‫کودکان دارد و هنرنمایی‌اش وی را به یک پای ثابت‬

‫جشــنواره تیرگان مبدل کرده اســت‪ .‬او قرار است همچنین دکتر فریبــرز مختاری به معرفی تازه‌ترین‬ ‫برنامه‌ای شاد و پرتحرک برای بینندگان جوان خود کتاب خود «در سایه شیر» خواهد پرداخت‪ .‬این کتاب‬ ‫روایت فداکاری و رشادت‌های یک دیپلمات ایرانی‬ ‫اجرا کند‪.‬‬ ‫از دیگر برنامه‌های کودکان انیمیشن (پویانمایی) «هزار در زمان جنگ جهانی دوم است‪.‬‬ ‫و یک شب» است که مجموعه‌ای است از قصه‌های‬ ‫شهرزاد و پس از برنامه نیز جلسه پرسش و پاسخ با ارتباط فرهنگی از راه دل!‬ ‫حضور کارگردان برگزار می‌شود‪ .‬برنامه‌های دیگری یکی از موثرترین تولیدات فرهنگی هر ملتی غذاهای‬ ‫مثل نقاشی صورت‪ ،‬قصه‌خوانی‪ ،‬بازی‌های ایرانی و آن است پس عجیب نیست که بازدیدکننگان جشنواره‬ ‫فرصت‌های زیادی برای چشیدن دست‌پخت آشپزان‬ ‫نقاشی نیز برای کودکان درنظر گرفته شده‌است‪.‬‬ ‫ایرانی داشته باشند اما امسال جشنواره توانسته کاری‬ ‫که در نوبت قبلی به انجام نرسید را عملی کند‪ .‬یکی‬ ‫بخش ادبی‬ ‫در بخش ادبی نیز برنامه‌هــای جالبی تدارک دیده از جاذبه‌های ویژه جشنواره تیرگان جشنواره غذاهای‬ ‫شده‌‌است‪ .‬یکی از این برنامه‌ها داستان‌خوانی توسط ایرانی است که توسط خانم نجمیه باتمانقلیچ‪ ،‬سرآشپز‬ ‫منیــرو روانی‌پور برنده جایزه بهترین کتاب ســال سرشناس ایرانی با شهرت جهانی اجرا می‌شود‪ .‬در‬ ‫هوشنگ گلشیری است‪ .‬نویسنده‌ای که آثارش جهانی این برنامه شــما فرصت می‌یابید با فوت و فن‌های‬ ‫سرشار از وه ‌م و آكند‌ه از زيبايي‌های نوشتاری است‪ .‬ظریف پخت غذاهای ایرانی آشنا شوید‪.‬‬ ‫او در این برنامه قرار است فصلی از کتاب جدیدش مراسم پایانی جشــنواره تیرگان در روز یکشنبه با‬ ‫حضور هنرمندان و برگزارکنندگان جشنواره برگزار‬ ‫«فرشته روی زمین» را برای عالقمندان بخواند‪.‬‬ ‫در این بخش ســهیل پارســا نویســنده‪ ،‬آموزگار‪ ،‬خواهد شد‪.‬‬ ‫کارگردان و هنرمند سرشناس ایرانی کارگاه منطق‌الطیر تیر رها شــده از کمــان آرش از دل تاریخ و در میانه‬ ‫عطار را برگزار خواهد کرد‪ .‬این برنامه با نقش‌آفرینی جغرافیا به تورنتوی ‪ 2013‬رسیده تا مرزهای فرهنگی‬ ‫ایران را وســعتی بیشتر ببخشد‪ .‬تیرگان چون همیشه‬ ‫هنرجویان بنیاد پریا اجرا می‌شود‪.‬‬ ‫منتظر شماست و برای دیدتان لحظه‌شماری می‌کند‪ .‬‬ ‫ ‬ ‫تیرگان‬

‫‪July-August 2013 . No13 39‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫برخی نکات مهم درباره تیرگان‬ ‫زمان‪ :‬پنج‌شنبه ‪ 18‬تا یک‌شنبه ‪ 21‬جوالی ‪2013‬‬ ‫مکان‪ :‬هاربرفرانت سنتر‬ ‫تعداد برنامه‌ها‪ :‬بیش از ‪70‬‬ ‫تعداد برنامه‌های رایگان‪ :‬بیش از ‪ 80‬درصد‬ ‫برآورد تعداد شرکت‌کنندگان‪ :‬حدود ‪ 150‬هزار نفر‬ ‫تعداد هنرمندان همکار‪ :‬بیش از ‪ 150‬نفر‬ ‫تعداد داوطلبان همکار‪ :‬بیش از ‪ 300‬نفر‬

‫انوشه انصاری‬

‫ریاست افتخاری تیرگان ‪2013‬‬

‫مــدرک کارشناســی الکترونیک‬ ‫دانشگاه جورج میسون‪ ،‬کارشناسی‬ ‫ارشد از دانشگاه جورج واشنگتن‪ ،‬از‬ ‫کارآفرینان برتر‪ ،‬اولین زن گردشگر‬ ‫فضانورد‬

‫تعدادی از برجسته‌ترین برنامه‌ها‬ ‫آشپزی ایرانی‪ -‬نجمیه باتمانقلیچ‬ ‫اجرای رقص «عاشقانه‌های شاهنامه»‪ -‬شاهرخ‬ ‫مشکین قلم‬ ‫کنسرت موسیقی سنتی‪ -‬سپیده رییس‌سادات‬ ‫موسیقی تلفیقی‪ -‬گروه عجم‬ ‫نمایش فیلم «زنان بــدون مردان» با حضور‬ ‫کارگردان‪-‬شیرین نشاط‬

‫مهرداد آرین‌نژاد‬

‫دبیر (مدیر اجرایی‪)CEO/‬‬ ‫جشنوارهتیرگان‬

‫مدرک کارشناسی کامپیوتر دانشگاه مشهد‪،‬‬ ‫کارشناس ارشد از دانشگاه تورنتو‪ ،‬مدیر‬ ‫پروژه در ‪ ،IBM‬دبیر جشنواره تیرگان از‬ ‫آغاز تا کنون‬

‫فرصت بازیابی ریشه‌ها‬ ‫در جشنواره تیرگان‬ ‫پونه وزیری‪ /‬برگردان نادیا غیوری‬

‫یادآوری‪ :‬نســخه اصلی این متن در بخش انگلیسی‬ ‫این شماره‪ ،‬در صفحات‪...‬منعکس شده است‪.‬‬ ‫کانادا به راستی سرزمین تنوع فرهنگی است‪ .‬این کشور‬ ‫با دارا بودن جمعیتی که هریک از ســرزمینی به آن پا‬ ‫نهاده‌اند‪ ،‬ایــن امکان را برای افراد فراهم می‌ســازد تا‬ ‫بتوانند ســنن فرهنگی و اعتقادات خود را به جا آورند‬ ‫و اصال عجیب نیست که می‌بینیم کانادایی‌های زیادی‬ ‫هم هستند که دوســت دارند در این مراسم و آیین‌ها‬ ‫حضور داشته باشند‪ .‬یکی از چیزهایی که کشور کانادا‬ ‫را منحصر به‌فرد و جذاب ساخته این است که در کانادا‬ ‫به‌رغم گونه‌گونی بارزی که در میان مردمانش به چشم‬ ‫می‌خورد‪ ،‬بیــش از هرجای دیگری حس همدلی در‬ ‫میان افراد وجود دارد به‌ویژه زمانی که صحبت از جشن‬ ‫و شــادی در میان باشــد‪ .‬در واقع یــک دور کوتاه در‬ ‫شهر تورنتو‪ ،‬خود می‌تواند یک تجربه فرهنگی باشد‪.‬‬ ‫کانادایی‌ها با وجود مناطقی چون ‪( Little Italy‬ایتالیای‬ ‫کوچک) و ‪( Greek Town‬شــهر یونانی) به سادگی‬ ‫می‌توانند تا حــدی طعم بودن در این فرهنگ‌ها را نیز‬ ‫مزمزهکنند‪.‬‬ ‫من بعد از شرکت در چندین اتفاق فرهنگی در تورنتو‬ ‫از جمله کارناوال کاریبین‌ها با نام ‪،Parade Caribana‬‬ ‫ی یا ‪Spanish‬‬ ‫‪ Taste of Danforth‬و فستیوال اسپانیای ‌‬ ‫‪ ،Festival‬از شنیدن خبر حضور جامعه ایرانی در میان‬ ‫این‌گونه اتفاقات فرهنگی در شــهر تورنتو بسیار بسیار‬ ‫خوشحال شدم‪ .‬جشنواره تیرگان جشن بزرگی است در‬ ‫پاسداشت هنر و فرهنگ ایرانی و یکی از فستیوال‌های‬ ‫تورنتو بود که سبب غرور من به عنوان یک ایرانی شد‪.‬‬ ‫دو ســال پیش به همراه والدین و یکی از دوستان غیر‬ ‫ایرانی‌ام در این جشن شرکت کردم که او هم درست‬ ‫به اندازه من از آنچه که آن‌جا اتفاق می‌افتاد لذت برد‪.‬‬ ‫من و دوستم این فرصت را یافتیم تا منطقه هاربرفرانت‬ ‫در مرکز شهر یا همان داون‌تاون را خوب بگردیم؛ جایی‬ ‫که با چراغ‌های پرنور‪ ،‬آثار زیبا‪ ،‬غذا و موسیقی به زیبایی‬ ‫تیرگان‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪42‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫آراسته شده بود و من توانستم او را با بخش‌های مختلف‬ ‫فرهنگ ایرانی‌مان‪ ،‬تا آنجا که می‌شناختم‌شــان‪ ،‬آشنا‬ ‫کنم‪ .‬این تجربه برای خود من هم بسیار مفید بود زیرا‬ ‫توانستم با جنبه‌های مختلف تاریخی و فرهنگی ایران‪،‬‬ ‫که از پیش با آنها آشنایی نداشتم‪ ،‬آشنا شوم‪ .‬تماشای‬ ‫مجموعه بزرگ و نفیس از آثار هنری و فرش‌های ایرانی‬ ‫که در آن‌جا به نمایش گذاشته شده بود بسیار باارزش و‬ ‫دیدنی بود؛ بگذریم از این‌که من در این جشنواره تقریبا‬ ‫موفق شدم با همه ایرانیانی که می‌شناختم هم مالقات‬ ‫کنم! جشنواره تیرگان بسیار موفق بود و دیدن این همه‬ ‫دوستان ایرانی که در حال بزرگداشت فرهنگ و هنر‬ ‫ایرانی بودند بســیار مایه خوش‌وقتی و شادی من شد؛‬ ‫به‌ویژه زمانی که همه حرف‌ها در مطبوعات در زمینه‬ ‫ایران به برنامه‌های دولت در خصوص انرژی هسته‌ای‬ ‫محدود شده و این موضوع در من ایرانی حسی از شرم‬ ‫و ناراحتی ایجــاد می‌کرد‪ .‬دیدن این همه ایرانی که به‬ ‫همراه دوســتان و خانواده‌اشان برای شــرکت در این‬ ‫جشنواره آمده بودند احساسات مرا برانگیخت و سبب‬ ‫شد تا حسی از دلتنگی برای ایران و مناسبات و اتفاقات‬ ‫فرهنگی در آن وجودم را در بربگیرد‪ .‬من که تنها فرزند‬ ‫خانوده‌ام هستم و بعد از تمام کردن کالس اول دبستان‬ ‫به کانادا آمدم‪ ،‬دیگر پس از آن هیچ‌وقت نتوانستم آن‬ ‫رابطه نزدیکی را که با اقوام و دوستان داشتم در این‌جا‬ ‫هم داشته باشم و این موضوع تنها به عمیق‌تر شدن خالء‬ ‫تنهایی‌‌ام انجامیــد‪ .‬دیدن آن همه ایرانی در تورنتو که‬ ‫مشغول فالوده خوردن بودند‪ ،‬به موسیقی ایرانی گوش‬ ‫می‌دادنــد و ایرانی می‌رقصیدند‪ ،‬مرا بیش از همیشــه‬ ‫دلتنگ خانواده و اقوامم در ایران کرد و غصه خوردم‬ ‫که چرا آنها اکنون اینجا در کنارم نیستند تا با هم در این‬ ‫جشنواره شرکت کنیم‪.‬‬ ‫از ســوی دیگر هم وقتــی آن‌همه افــراد غیرایرانی را‬ ‫می‌دیدم که همراه دوستان ایرانی یا غیرایرانی خود در‬

‫این جشن شــاد و صمیمی شرکت کرده‌اند بسیار خوشحال می‌شدم‪.‬‬

‫با دیدن دوســتان‪ ،‬دوســت‌دخترها و دوست‌پسرها و‬ ‫حتی همســران غیرایرانی برخی از ایرانیان حاضر در‬ ‫جشن می‌شــد دید که جامعه ایرانی ما با فرهنگ‌ها و‬ ‫ملیت‌های دیگر درآمیخته شــده و دیدن این موضوع‬ ‫در میان جمعیت برایم بسیار خوشایند بود‪ .‬در پایان آن‬ ‫روز هم یک غذای ایرانی بسیار خوشمزه خوردیم و با‬ ‫شکم‌هایی انباشته به سمت ماشینمان به راه افتادیم‪ .‬در‬ ‫ضمن دوســتم خیلی خوشحال بود که توانسته در این‬ ‫جشنواره چند حرکت رقص ایرانی هم یاد بگیرد‪.‬‬ ‫در مجموع تجربه شــرکت در جشنواره تیرگان از آن‬ ‫دست تجربیات خوشــایندی بود که من آن را به همه‬ ‫کانادایی‌ها توصیه می‌کنم؛ منهای این‌که ریشــه‌های‬ ‫ایرانی داشــته باشند یا نه‪ .‬واضح اســت که همزمان با‬ ‫بروز تغییرات در جمعیت ایرانی‪-‬کانادایی‌ها‪ ،‬می‌توان‬ ‫ی نیز شــاهد بود‪.‬‬ ‫تاثیر این تغییرات را در جامعه کانادای ‌‬ ‫داده‌های آماری نشــان می‌دهند کــه جمعیت ایرانیان‬ ‫کانــادا در حال افزایش اســت و اکنون زبان فارســی‬ ‫یکی از زبان‌های پرگویشــی است که در کانادا به آن‬ ‫تکلم می‌شــود‪ .‬دقیقا به دلیل این رشد و تاثیر فزاینده‬ ‫ی هم عمیقا پیشنهاد‬ ‫است که من به خانواده‌های کانادای ‌‬ ‫می‌کنم که با فرهنگ و پیشینه این قومیت آشناتر شوند‪.‬‬ ‫گرچه ایرانی‌ها ممکن است به دلیل برخی موضوعات‬ ‫گروه‌بندی‌های متمایزی داشته باشند اما اگر یک چیز‬ ‫باشــد که آنها را در کنار هم قرار دهد آن هم جشن و‬ ‫شادمانی است‪.‬‬ ‫حتــی اکنون که دو ســال از زمان برگــزاری تیرگان‬ ‫و حضــور من در آن جشــنواره می‌گذرد‪ ،‬خاطره آن‬ ‫جشــن هنوز برای من زنده و شیرین است و امیدوارم‬ ‫که امســال هم بتوانم یک‌بار دیگر در این جشــنواره‬ ‫شرکت کنم‪ .‬به نظرم این که من با پدر‪ ،‬مادر و دوست‬ ‫غیرایرانی‌ام در این جشــن شرکت کردم این فایده را‬ ‫ی ایرانی‌مان را‬ ‫برایم داشت که هم بتوانم وجوه فرهنگ ‌‬ ‫برای دوســتم شــرح دهم و هم خودم آنچه را درباره‬

‫تاریخ ایران نمی‌دانســتم از والدینم بیاموزم‪ .‬در ضمن‬ ‫جشــنواره تیرگان فرصت خوبی است تا از خالل آن‬ ‫کانادایی‌ها بتوانند میان دیدگاه خود نســبت به دولت‬ ‫ایران و نگاهشان نســبت به مردم ایران تفکیک قائل‬ ‫شوند زیرا آنچه مسلم اســت تفاوتی آشکار بین این‬ ‫دو وجود دارد‪ .‬ایرانی‌‪-‬کانادایی‌ها این‌جا بدون داشتن‬ ‫دغدغه و نگرانی از بابت نوع پوشــش‪ ،‬آرایش‪ ،‬رفتار‬ ‫و موسیقی توانستند به بزرگداشت ریشه‌های فرهنگی‬ ‫خود بپردازند‪ .‬در واقع در این جشنواره به خوبی می‌شد‬ ‫حســی از همدلی و یگانگی را در میان جامعه ایرانی‬ ‫مشــاهده کرد؛ جامعه‌ای که معموال ایراد وارد بر آن‬ ‫نداشتن همبستگی و روحیه شدید انتقاد کردن است‪ .‬به‬ ‫نظر می‌رسد که مردم اگر دولتی مسلط باالی سرشان‬ ‫نباشــد یا تحت تاثیر القائات مذهبی نباشند‪ ،‬می‌توانند‬ ‫برای مدتی کوتاه هم که شده افکار منفی و رقابت‌ها‬ ‫را کنار بگذارند تا فقط برای شادی محض در کنار هم‬

‫گردآیند‪.‬‬ ‫امیدوارم در جشــنواره امســال بتوانم آشنایی بیشتری‬ ‫بــا فرهنــگ و تاریخ ایــران پیدا کنــم و صمیمانه از‬ ‫خواننــدگان هم درخواســت می‌کنم که در جشــن‬ ‫امســال حضور پیدا کنند‪ .‬به عنوان یک کانادایی و از‬ ‫آن مهم‌تر به عنوان یک انســان‪ ،‬این وظیفه ماست که‬ ‫نگاهی باز و ذهنی پذیرا داشته باشیم تا به این ترتیب به‬ ‫فرو ریختن دیوارهای بلند تبعیض و نگاه‌های کلیشه‌ای‬ ‫کمک کنیم‪ .‬جشنواره تیرگان راهی بی‌نظیر برای ایجاد‬ ‫نگرشــی تازه در مورد ایران و ایرانیان اســت؛ نگاهی‬ ‫که با آنچه رســانه‌ها در مورد ایرانیان ترسیم می‌کنند‬ ‫به‌کلی تفــاوت دارد‪ .‬برای ایرانیان نیز تیرگان فرصت‬ ‫خوبی اســت برای بودن با دوستان‪ ،‬خانواده و عزیزان‬ ‫و نگاه دوباره به شــهر تورنتو از منظری کامال جدید‪.‬‬ ‫هرچه باشد بی‌خود نیست که به این شهر «تهرانتو» هم‬ ‫می‌گویند!‪‬‬

‫جشنواره تیرگان راهی بی‌نظیر‬

‫برای ایجاد نگرشی تازه در مورد‬ ‫ایران و ایرانیان است؛ نگاهی که‬ ‫با آنچه رسانه‌ها در مورد ایرانیان‬ ‫ترســیم می‌کنند به‌کلی تفاوت‬ ‫دارد‬

‫تیرگان‬

‫‪July-August 2013 . No13 43‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫موضوع ماه این شماره پرنیان‬

‫مهاجران و‬ ‫زندگی مشترک‬ ‫موضوع ماه‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫چند نکته حقوقی‬ ‫در مورد ازدواج‬ ‫در کانادا‬

‫پرسش‪ :‬از کجا می‌توانم در مورد ازدواج اطالعاتی به‬ ‫دست بیاورم؟‬ ‫پاسخ‪ :‬در کانادا برای این‌که بتوانید رسما ازدواج کنید‬ ‫باید ‪18‬سال سن داشته باشید‪ .‬ازدواج در سن کمتر از‬ ‫‪ 16‬سال نیز غیرقانونی است‪ .‬هر فرد ‪ 16‬یا ‪ 17‬ساله‬ ‫که بخواهد ازدواج کند (به غیر از بیوه‌ها یا افراد مطلقه‬ ‫اعم از مرد یا زن) می‌تواند با داشتن اجازه‌نامه مکتوب‬ ‫از جانب والدین خود به این کار اقدام کند‪.‬‬ ‫برای انجــام ازدواج قانونی در کانادا باید گواهینامه‬ ‫ازدواج دریافت کنید و مراسم ازدواج نیز باید توسط‬ ‫کسی اجرا شود که قانونا مجوز انجام این کار را داشته‬ ‫باشد‪ .‬اغلب وزرا‪ ،‬کشیشان‪ ،‬ربای‌ها و نیز قضات و‬ ‫قاضیان صلح دارای این مجوز هستند‪.‬‬ ‫ازدواجی که توسط قضات و یا قاضیان صلح به اجرا‬ ‫درمی‌آید باید در دفاتر قضایی آنها انجام شــود‪ .‬در‬ ‫ضمن حضور دو شــاهد بر اجرای این مراســم نیز‬ ‫ضروری اســت‪ .‬برای درخواست گواهی ازدواج‪ ،‬با‬ ‫اداره شهرداری منطقه خود تماس بگیرید‪ .‬اگر مراسم‬

‫ازدواج شما مراسمی مذهبی است‪ ،‬می‌توانید ازدواج‬ ‫خود را در کلیسا اعالن کنید‪ .‬برای کسب اطالعات‬ ‫بیشتر با روحانی کلیسای خود صحبت کنید‪.‬‬ ‫ازدواج مدنی می‌تواند توسط قاضی یا قاضی صلح‪،‬‬ ‫که دارای قدرت اعطای مجوز ازدواج باشــد‪ ،‬انجام‬ ‫شود‪ .‬ازدواج مذهبی نیز می‌تواند توسط کسی که از‬ ‫سوی آن نهاد مذهبی برای اجرای آن واجد صالحیت‬ ‫شناخته شده و نیز طبق قانون ازدواج در استان انتاریو‬ ‫برای این‌کار ثبت‌نام کرده‪ ،‬انجام گیرد‪.‬‬ ‫اگر شما یا همسر آینده‌اتان قبال طالق گرفته‌اید باید‬ ‫هر یک به هنگام ازدواج مدارک الزم برای اثبات این‬ ‫امر را‪ ،‬که معموال به شکل گواهی طالق یا طالقنامه‬ ‫بوده و از دادگاه محل وقوع طالق کســب می‌شود‪،‬‬ ‫ارائــه نمایید‪ .‬انجام آزمایش خون الزامی نیســت‪.‬‬ ‫گواهی ازدواج طی مدتی که شــما منتظر می‌مانید‬ ‫آماده شده و در اختیار شما قرار خواهد گرفت‪ .‬پس‬ ‫از آن باید حداقل سه روز صبر کنید تا بتوانید واقعا‬ ‫ازدواج کنید‪.‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫آنانی که می‌خواهند شــرایط و وضعیت مهاجرت‬ ‫را برای عالقه‌مند پریشــان‌احوال مایل به زندگی در‬ ‫سرزمینی دیگر وصف کنند معموال از دو تمثیل «تولد»‬ ‫و «ازدواج» بیش از بقیه استفاده می‌کنند‪ .‬تولد از این‬ ‫نظر که شروعی کامال جدید برای فرد در جهانی دیگر‬ ‫و ناشناخته است که معموال نیاز به کسب مهارت‌ها‬ ‫و توانایی‌های جدید و یافتن موقعیت و جایگاه خود‬ ‫است تمثیل مفیدی است که البته جنبه انتخابی‌بودن‬ ‫این تغییرات را به درســتی توصیف نمی‌کند‪ .‬امکان‬ ‫انتخاب در محل زندگی‪ ،‬الگــوی زندگی‪ ،‬آداب و‬ ‫رســوم زندگی –از جمله زندگی مشترک‪ -‬و حتی‬ ‫ملیــت جدید که تمایزی غیرقابل بیان با تولد کامال‬ ‫جبری و تحمیلی دارد‪.‬‬ ‫اما شــاید ازدواج برای توصیف وضعیت مهاجرت‪،‬‬ ‫تمثیل مناسب‌تر باشد‪ .‬هم ازدواج و هم مهاجرت هر‬ ‫دو قمارهای بزرگی در زندگی فرد هستند که امکان‬

‫شکست و از دست دادن همه‌چیز حتی اندوخته‌های‬ ‫پیش از این مرحله‪ ،‬در آنها باالست؛ هر دو با شکلی‬ ‫از شیدایی و شیفتگی آغاز می‌شوند که معموال پرده‌ای‬ ‫در برابر واقعیت‌ها و مخاطرات بعدی در برابر چشمان‬ ‫فرد می‌کشند و هر دو نیازمند پذیرش قربانی کردن‬ ‫بخشی از خواســته‌ها‪ ،‬عادات و داشته‌های گذشته‬ ‫هســتند؛ در عین اینکه هر دو ظرفیت بسیار باالیی‬ ‫برای فراهم آوردن فرصت شروعی مجدد برای عامل‬ ‫خود هستند که می‌تواند به جهش‌های بلندی منجر‬ ‫شود‪ .‬وجه تشبیه این دو پدیده بسی بیش از این است‬ ‫اما مجال ما محدود و موضوع ســخن چیزی دیگر‪.‬‬ ‫حال چه می‌شود اگر این دو قمار بزرگ زندگی فرد‬ ‫تقریبا هم‌زمان و یا یکی به بهانه دیگری شکل بگیرد؟‬ ‫این پرونده در همین صفحات نســبتا محدود خود‬ ‫می‌خواهد به برخی از زوایای موضوع انتخاب شریک‬ ‫زندگی برای مهاجران و تاثیر فرایند مهاجرت بر آن و‬

‫بالعکس بپردازد‪ .‬تالش شده تا به موضوعاتی کمتر بیان‬ ‫شده که مبتال‌به مهاجران جدیدتر یا نسل دومی‌هاست‬ ‫پرداخته شود و البته جای این بحث بسیار وسیع است‪.‬‬ ‫عمدا بررسی‌ها فقط به ازدواج محدود نشده چرا که‬ ‫آنچه از معنای واژه ازدواج به شــکل متعارف آن در‬ ‫ذهن می‌آید بسیار محدودتر از اشکال مختلف زندگی‬ ‫مشترک در زندگی روزمره در سرزمین جدید است‬ ‫که از هم‌بالینگی تا هم‌جنس‌خواهی را پوشش می‌دهد‪.‬‬ ‫در واقــع در اینجا فقط دری گشــوده‌ایم تا در آینده‬ ‫بتوانیم ابعاد مختلف این بحث را با جزییات بیشتری‬ ‫در تعامل با کارشناسان و متخصصان حوزه‌های مرتبط‬ ‫بررسی کنیم‪.‬‬ ‫امید که این مباحث به کار مهاجرانی که قصد یافتن‬ ‫شریکی برای زندگی هستند یا والدین نسل اولی که‬ ‫نگران ازدواج فرزندان‌شان در سرزمینی ناشناخته با‬ ‫قومیت‌ها و ملیت‌های مختلف است بیاید‪.‬‬

‫‪45‬‬

‫موضوع ماه‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫‪46‬‬

‫دکتر وحید طلوعی‬ ‫‪Vahid Tolooei‬‬

‫تاثیر تغییرات اجتماعی بر‬ ‫هم‌بالینی و دیگر صورت‌های زندگی مشترک‬ ‫ازدواج نیــز مانند هــر چیز دیگر کــه در زندگی‬ ‫انســانی می بینیم امری اجتماعی است‪ .‬در تعریفی‬ ‫ساده‪ ،‬ازدواج عبارت است از پیوند جنسی پذیرفتۀ‬ ‫اجتماعــی‪ .‬این پیونــد البته تولیدکننــدۀ نهادی با‬ ‫نام خانواده اســت که کارکردها و ساخت و بافتی‬ ‫اجتماعی دارد‪ .‬تاکید بر اجتماعــی بودن ازدواج و‬ ‫خانواده از آن روســت که بــه ذهن بیاوریم در این‬ ‫صورت‪ ،‬با تغییر اجتماع و دیگرگون شدن جنبه های‬ ‫فرهنگی‪ ،‬این مفاهیم هــم تغییر خواهند پذیرفت‪.‬‬ ‫این تغییرات اما بــه دو صورت هم زمان یا درزمان‬ ‫ممکن است واقع شوند‪ .‬تغییر درزمان همان است که‬ ‫می بینیم صورت های متفاوتی از پیوندهای جنسی‬

‫بین افرادی با هویت های جنسی متفاوت با گذر زمان‬ ‫از سوی جوامع پذیرفته می‌شوند‪ .‬ازدواج هم جنسان‬ ‫از آن جمله است که پذیرش آن به‌رغم همه موانع‬ ‫فرهنگی در حال گســترش است‪ .‬این امر جنبه ای‬ ‫زمان‌مند دارد‪ :‬ده سال بیشتر از پذیرش قانونی ازدواج‬ ‫هم جنسان در کانادا نمی گذرد و فرانسه امسال این‬ ‫صورت از ازدواج را قانونی دانست‪ .‬تغییر دیگر آن‬ ‫اســت که در یک زمان‪ ،‬ولی به واسطه تغییر محیط‬ ‫اجتماعی فرد صورت می گیرد که از آن جمله است‬ ‫وضع مهاجران در جامعۀ جدید‪ .‬این تغییر به عوامل‬ ‫بسیاری بستگی دارد که در تحقیقات جامعه شناختی‬ ‫بدانها پرداخته شــده اســت‪ .‬مث ً‬ ‫ال میزان تأثیری که‬

‫گذشته فرد بر او گذاشته است در عوض شدن منظر‬ ‫او نسبت به ازدواج هم اثرگذار است‪ ،‬همان گونه که‬ ‫موقعیت اجتماعی و طبقۀ اقتصادی فرد در این امر‬ ‫دخیل هستند‪.‬‬ ‫در میان صورت های بسیار متنوعی که از ازدواج و‬ ‫خانواده در دهه های پیش در جهان پیدا شده است‬ ‫و از آن میــان باید به ازدواج میان تهی که به معنای‬ ‫حضور فیزیکی دو نفر در کنار هم بدون پیوندهای‬ ‫جنسی و عاطفی است و در عرف به «طالق عاطفی»‬ ‫بیشتر معروف است و نیز ازدواج هم جنسان یاد کرد‪،‬‬ ‫صورتی نیز وجود دارد که ابتدا در اروپا پیدا شد ولی‬ ‫اکنون در خود ایران نیز به فراوانی یافت می شود و‬

‫بنا به مطالعات اجتماعی‪ ،‬وضعیت اقتصادی‪ ،‬میزان باالی‬ ‫طالق و نیز ترس از پیامدهای حقوقی مترتب بر ازدواج‬ ‫از جمله عوامل تأثیرگذار بر افزایش هم­بالینی­اند‬

‫طرفین هم‌بالین‪ ،‬از آنجا که تعهدی‬ ‫قانونی به هم ندارند‪ ،‬در این رابطه به‬ ‫دنبالبیشینگیشادمانی­اند‬

‫موضوع ماه‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫از آن به «هم بالینی» یاد می کنند‪.‬‬ ‫هم بالینی (‪ )cohabitation‬گونه ای ازدواج است‬ ‫که در آن دو نفر بــدون طی مراحل معمول قانونی‬ ‫یا عرفی‪/‬شــرعی که منجر به عقد قــرارداد ازدواج‬ ‫می شود‪ ،‬به زندگی مشترک اقدام می کنند‪ .‬این نوع‬ ‫ازدواج در ایران به واســطۀ آنکه با موازین دینی در‬ ‫تضاد قرار می گیرد هنوز چندان پســندیده دانسته‬ ‫نمی شــود‪ ،‬ولی معموالً در شهرهای بزرگی مانند‬ ‫تهران که کنترل مســتقیم بر فرد وجود ندارد و نیز‬ ‫در بین طبقه متوسط به باالی جامعه رو به گسترش‬ ‫است و اکنون به یکی از صورت های پذیرفتۀ زندگی‬ ‫مشترک تبدیل شده اســت؛ زندگی مشترکی که به‬ ‫سبب عوامل بسیاری شکل می گیرد‪ .‬بنا به مطالعات‬ ‫اجتماعی‪ ،‬وضعیت اقتصادی‪ ،‬میزان باالی طالق و نیز‬ ‫ترس از پیامدهای حقوقی مترتب بر ازدواج از جمله‬ ‫عوامل تأثیرگذار بر افزایش هم بالینی اند‪ .‬نکته بسیار‬ ‫مهم این است که طرفین هم‌بالین‪ ،‬از آنجا که تعهدی‬ ‫قانونی به هم ندارند‪ ،‬در این رابطه به دنبال بیشینگی‬ ‫شادمانی اند و اصوال کنار هم ماندن تا زمانی ادامه پیدا‬ ‫می کند که خوشحالی ناشی از این پیوند دوام داشته‬ ‫باشد‪ .‬این شکل ازدواج البته در جوامعی مانند کانادا –‬ ‫که به ‪ common law‬می شناسندش ‪ -‬ضابطه مند و‬ ‫قانونی شده است‪ .‬با این همه در ایران نیز این رابطه با‬ ‫خود تعهداتی را به همراه دارد و در آن‪ ،‬انتظار می رود‬ ‫که طرفین رابطه‪ ،‬هرچند از حیث مالی و اقتصادی و‬ ‫زندگی شــخصی و روابط اجتماعی از هم جدایند‪،‬‬ ‫ولی از حیث جنسی و عاطفی به هم وفادار باشند و‬ ‫با آنکه در ایران معموالً عمر این رابطه ها کوتاه است‪،‬‬ ‫برای افراد درگیر نوعی حس قداست به همراه دارد‬ ‫که با تصور عام از همخوابگی صرف تفاوت بسیار‬ ‫دارد؛ طرفین به دنبال نوعی رابطۀ احساسی مبتنی بر‬ ‫دستیابی به آرامش و امنیت اند‪ .‬گاه نیز این رابطه به‬ ‫ازدواج رسمی معمول می انجامد که در این صورت‬ ‫ایــن ازدواج صورتی از رابطۀ پیشــاازدواجی پیدا‬ ‫می کند‪ .‬اگر مسایل مبتالبه این رابطه در ایران بیشتر‬ ‫در حول و حوش نبود قانون و ضابطه می گردد‪ ،‬در‬

‫کانادا و کشــورهای مشابه بیشتر تبعات این ازدواج‬ ‫محل بررسی و دلواپسی است؛ تبعاتی مانند بچه های‬ ‫به‪-‬دنیاآمده در دورۀ هم بالینی و نیز تأثیر آن بر ازدواج‬ ‫عرفــی که خود تبعاتی از حیث جمعیتی و حقوقی‬ ‫تولید می کند‪.‬‬ ‫می بینیم که شــکل دیگری از ازدواج در طی تاریخ‬ ‫فرهنگی و اجتماعی ایران شکل گرفته است‪ .‬با این‬ ‫همه‪ ،‬این صورت‪ ،‬چنان که گفتیم‪ ،‬در ایران بســیار‬ ‫پنهان و منحصر به کالن شهرها و نیز طیف و طبقه ای‬ ‫خاص است و فراگیر نیست‪ ،‬هرچند رو به گسترش‬ ‫دانسته می شود‪ .‬در نظر آورید که روبه روشدن با این‬ ‫صورت جدید به صــورت هم زمان برای مهاجران‬ ‫ایرانی در فرهنگ جدیدی که بدان پای می گذارند‬ ‫نیز واقع می شــود‪ .‬در سرزمین جدید‪ ،‬البته زندگی‬ ‫هم بالینی قاعده مند است و بر همین اساس گاه برای‬ ‫مهاجران بسیار دلپذیر جلوه می کند‪.‬‬ ‫چنان که جامعه شناسان نشان داده اند‪ ،‬ورود به کانادا‬ ‫برای ایرانیان همراه با افزایش فردگرایی در بین آنان‬ ‫است‪ .‬گویا ایرانیان در سرزمین تازه یاد می گیرند که‬ ‫ارزش هــای فردی خود را ارج بنهند و از همین رو‬ ‫از برخی واقعیت های فرهنگی خود به سوی تصور‬ ‫ایدئالی که از آن داشته اند حرکت می کنند‪ .‬این امر‬ ‫حتی منجر به تغییر در ادراک فرد از هویت جنسی‬ ‫خود می شود و روابط جنسی و گرایشات او را نیز در‬ ‫بر می گیرد‪ .‬در غیاب اطالعات دقیق جامعه شناختی‬ ‫از اجتماع ایرانیان کانادا‪ ،‬با برداشت کلی از تحقیقات‬ ‫صورت گرفتــه می توان گفت نســل اول مهاجران‬ ‫ایرانی عمدت ًا بنا به شرایطی که می باید برای مهاجرت‬ ‫فراهم آورند در سنی به کانادا مهاجرت می کنند که بار‬ ‫گذشته به دوش خاطره ایشان بسیار سنگینی می کند‬ ‫و پذیرش تغییر برای ایشــان بسیار وابسته به همین‬ ‫بار خاطره فرهنگی است‪ .‬در مقابل‪ ،‬نسل دوم و نیز‬ ‫جوانانی که همراه با خانوادۀ خود به کانادا می آیند در‬ ‫برابر این صورت های دیگرگون هم سهل گیرانه تر‬ ‫برخورد می کنند و هم با آموزش و فرهنگ پذیری‬ ‫ناشی از درآمیختن با جامعۀ جدید فردگرایانه ترند و‬

‫از این رو‪ ،‬گرایش ایشان به هم بالینی به جای ازدواج‬ ‫عرفی در کانادا نیز بیشتر است‪.‬‬ ‫اگر بزرگساالن تنهای مهاجر برای هم بالینی باید بر‬ ‫خاطرۀ خویش غالب شوند‪ ،‬جوانان نسل دوم باید‬ ‫خانــوادۀ خویش را نیز برای این امــر آماده ببینند‪.‬‬ ‫این چالشــی است که خانوادۀ ایرانی مهاجر – که با‬ ‫باورهای فرهنگــی و اجتماعی ایرانی پیوند خورده‬ ‫اســت – با آن روبه روست‪ .‬از ســوی دیگر‪ ،‬الزم‬ ‫است بدانیم که حتی در کانادا هم به صرف هم بالینی‬ ‫حقوق و وظایف قانونی صورت نمی‪-‬بندند و برای‬ ‫آنها شــرایط دیگری نیز باید فراهم باشــد که از آن‬ ‫جمله است دوام و درستی این رابطه که برای اثبات‬ ‫آن یک سال زندگی شرط دانسته شده است‪ .‬برخی‬ ‫پیچیدگی های دیگر نیز در ایــن زمینه وجود دارد‬ ‫که بایســت بدان نیز توجه کرد‪ .‬از جمله آنکه رابطه‬ ‫هم بالینی می تواند در هنگامی واقع شود که فرد در‬ ‫دورۀ جدایی (‪ )separation‬به سر می برد و بنابراین‬ ‫از حیث قانونی هنوز در عقد ازدواج با دیگری است‪.‬‬ ‫این امر از این حیث اهمیت دارد که بازگشت زوج‬ ‫دیگر به رابطه – خواســته یا ناخواسته – پدیده ای‬ ‫است که منجر به تنش در هم بالینی می شود‪.‬‬ ‫نکته ای که نباید فراموش کرد هم بالینی پس از پایان‬ ‫دادن به ازدواج است‪ .‬هر چند هم بالینی در بین جوانان‬ ‫گاه حتی برای آشنایی با همسر عرفی آینده صورت‬ ‫می گیرد و فرد خود را برای تشــکیل خانواده آماده‬ ‫می کند‪ ،‬این امر گاه در بین زوج های ازهم جداشده‬ ‫نیز دیده می شود‪ .‬در این حالت‪ ،‬زوج با گذشتن از‬ ‫جبرهای ناشی از تعهدات قانونی بار دیگر به زندگی‬ ‫مشــترکی روی می آورند که مبنای آن شــادمانی و‬ ‫دریافت حس امنیت عاطفی است‪ ،‬آنچه که گاه در‬ ‫ازدواج های رسمی دیریاب یا نایاب می شود‪.‬‬ ‫به هر روی‪ ،‬در سرزمین تازه این صورت از ازدواج‬ ‫پذیرفته و معمول است و بنابراین باید هشیار بود و‬ ‫فارغ از اضطراب های ناشی از تعارضات فرهنگی‪،‬‬ ‫بــه جنبه های گوناگون درگیر شــدن در آن دقت‬ ‫کرد‪‬‬

‫‪47‬‬

‫کبک‪ ،‬سرزمین هم‌زیستی آزاد زوج‌ه ا‬

‫برگرفته از نشریه دووار‪ ،‬روزنامه فرانسه‌زبان روشنفکران کبک‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫موضوع ماه‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪48‬‬

‫عشــق؟ البته‪ ،‬ولی ازدواج نه! ایــن نتیجه آخرین‬ ‫بررسی‌های آماری است که نشان می‌دهد مردم کانادا‬ ‫و بخصوص کبکی‌ها هرروز بیش از پیش به زندگی‬ ‫مشترک بدون قرارداد روی می‌آورند‪ .‬در حال حاضر‬ ‫بیش از یک ســوم زوج‌های کبکــی بدون امضای‬ ‫قرارداد ازدواج با هم زندگی می‌کنند‪ .‬تعداد مردمی‬ ‫که به این ســبک زندگی خانوادگی روی می‌آورند‬ ‫مدام رو به افزایش اســت و در پنج ســال گذشته‬ ‫‪20‬درصد افزایش داشته است‪ .‬هم‌زیستی (هم‌بالینی)‌‬ ‫زوج‌ها اگرچه به شــکل‌های گوناگون اســت ولی‬ ‫همگی قالب خانواده را دارند و آمار خانواده هسته‌ای‬ ‫در کانادا رو به افزایش است‪.‬‬ ‫آخرین داده‌ها نشــان می‌دهد که بیش از ‪34‬درصد‬

‫میترا روشن‬

‫‪Mitra Roshan‬‬

‫از ده سال گذشته تا کنون تعداد‬ ‫پدرهایی که بــه تنهایی اقدام به‬ ‫نگهداری از فرزندانشان کرده‌‌اند‬

‫‪14.6‬درصد افزایش داشته است‬

‫زوج‌های کبکی بدون امضای هیچگونه قراردادی با‬ ‫هم عاشقانه زندگی می‌کنند‪ ،‬در حالی‌که در کل کانادا‬ ‫فقط سیزده درصد زوج‌ها ازدواج نکرده‌‌اند‪ .‬برعکس‬ ‫تعداد زوج‌های ازدواج کرده بخصوص در اســتان‬ ‫کبک کاهش دارد‪54 :‬درصــد در مقابل ‪68‬درصد‪.‬‬ ‫جالب اســت بدانید که حتی در سطح بین‌المللی‪،‬‬ ‫مقایسه اداره آمار کانادا نشان می‌دهد که میزان زندگی‬ ‫مشترک آزاد در کبک حتی باالتر ازکشورهایی مانند‬ ‫سوئد اســت‪ .‬در سوئد از هر چهار زوج فقط یکی‬ ‫(‪ 25‬درصد) زندگی مشترک بدون ازدواج را تجربه‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫اداره آمار کانادا همچنین در مارس گذشته دفترچه‌ای‬ ‫منتشــر کرده که نام آن را «تصویــر خانواده‌ها» در‬

‫تک‌والدین‪ ،‬چهار تای آنها توســط زنها اداره می‌شــد‪ .‬اما به نظر‬

‫می‌رسد که هرچه می‌گذرد بیشتر شاهد حضور پدرهای‬ ‫تنها هستیم‪ .‬از دهسال گذشته تا کنون تعداد پدرهایی‬ ‫که به تنهایی اقدام به نگهداری از فرزندانشان کرده‌‌اند‬ ‫‪14.6‬درصد افزایش داشته است‪.‬‬ ‫کلود ییل می‌گوید که اگرچه رشد باالی خانواده‌های‬ ‫تک‌والدین قابل توجه است اما در کنار آن زوج‌هایی‬ ‫هم هســتند که ترجیح می‌دهند بــا بچه‌هایی که از‬ ‫ازدواج‌های قبلی خود دارند زندگی عاشقانه جدیدی‬ ‫را شروع کنند‪ .‬این مدل جدید هم‌زیستی در بیست‬ ‫سال گذشته پنج برابر ازدواج رشد داشته است‪ .‬آن‬ ‫زمان ‪80‬درصد زوج‌هــا ازدواج کرده بودند و فقط‬ ‫‪7‬درصد با هم بدون قرارداد ازدواج زندگی می‌کردند‪.‬‬ ‫پدیده هم‌زیستی بدون امضای ازدواج رسمی فقط‬ ‫مختص جوان‌ها نیست بلکه شامل همه گروه‌های‬ ‫سنی می‌شــود‪ .‬در پنج سال گذشته آمار افراد چهل‬ ‫ســال به باالیی که تصمیم به هم‌زیستی آزاد بدون‬ ‫ازدواج گرفته‌‌اند افزایش قابل توجهی پیدا کرده است‬ ‫و در میان ‪ 60‬تا ‪ 64‬ساله‌ها به مرز ‪77.1‬درصد رسیده‬ ‫است‪.‬‬ ‫نه تنها شکل خانواده‌هایی کانادایی تغییر پیدا کرده‬ ‫بلکه‌‌اندازه آنها نیز آب رفته است و تعداد افرادی که‬ ‫تنها زندگی می‌کنند ‪11.8‬درصد افزایش داشته است‪.‬‬ ‫امروزه یک چهارم خانواده‌های کانادایی و یک سوم‬ ‫خانواده‌های کبکی تک‌نفره هستند! به تعداد زوج‌های‬ ‫بدون فرزند نیز ‪11.2‬درصد افزوده شده است‪.‬‬ ‫مرکز آمار کانادا حساب کرده است که ‪42.7‬درصد‬ ‫زوج‌های امروزی بدون بچه هستند‪ .‬همچنین افراد در‬ ‫مقایسه با گذشته دیرتر بچه‌دار می‌شوند و تمایل به‬ ‫داشتن فرزندان کمتری دارند‪ .‬اینها همه با دو دهه قبل‬ ‫بسیار متفاوت است‪ .‬امروزه به نسبت گذشته افراد‬ ‫بیشــتری تنها زندگی می‌کنند‪ .‬به زحمت ‪18‬درصد‬ ‫جوان‌های ‪ 24-20‬ســاله زندگی مشــترک را تجربه‬

‫جامعه موافق است‬

‫از نظر کلود ییل تمایل مردم کبک به زندگی مشترک‬ ‫بــدون ازدواج دالیل مختلــف دارد ‪« :‬اول از همه‬ ‫اینکه فشــار اجتماعی برای ازدواج وجود ندارد و‬ ‫زوج‌ها می‌توانند آزادانه برای خود تصمیم بگیرند‪.‬‬ ‫عالوه برآنکه این‌گونه هم‌زیستی باعث تداوم زندگی‬ ‫مشترک زوج‌های کبکی شده است‪ .‬زندگی مشترک‬ ‫آنها به نســبت ازدواج کرده‌ها‪ ،‬زمان بیشتری طول‬ ‫می‌کشد‪.‬‬ ‫اما چرا این‌قدر پرطرفدار اســت؟ جواب این سوال‬ ‫را باید در تاثیرات انقالب آرام کبک یافت و فاصله ‪49‬‬ ‫گرفتن جامعه از کلیسای کاتولیک‪ ،‬بی‌اهمیت شدن‬ ‫ســنت ازدواج رسمی و مفهوم برابری حقوق زن و‬ ‫مرد‪ .‬بنظر می‌رسد هم‌زیستی بدون ازدواج بهتر این‬ ‫منظور را برآورده می‌کنــد‪ .‬و باالخره یکی دیگر از‬ ‫دالیل مهم ازدواج نکردن زوج‌ها پرهیز از قوانین و‬ ‫پروسه طالق است‪».‬‬ ‫اگرچه خانم سلین لوبورده‪ ،‬جمعیت‌شناسی که برای‬ ‫دانشــگاه مک‌گیل کار می‌کند و مسئول تحقیقات‬ ‫اجتماعی اســت در مورد هم‌زیســتی آزاد عقیده‬ ‫دیگری دارد‪« :‬این نوع هم‌زیستی می‌تواند نتایج ناامید‬ ‫کننده‌ای برای یکی از طرفین به بار آورد‪ .‬مخصوصا‬ ‫اگر سالیان دراز طول کشیده باشد و بعد یک طرف‬ ‫بخواهــد همه دارایی یا لوازمش را با خود بردارد و‬ ‫ببرد‪ .‬مجسم کنید که یکی از طرفین بخواهد بعد از‬ ‫ده یا بیســت سال به رابطه‌اش پایان دهد و یا حتی‬ ‫فوت کند‪ .‬زوج او هیــچ اختیاری بر مال و حقوق‬ ‫مشترک نخواهد داشت و بهره‌ای نخواهد برد!» خانم‬ ‫لوبورده می‌گوید که افراد در هنگام زندگی مشترک‬ ‫باید پیش‌بینی کنند که هنگام جدایی چکار کنند و‬ ‫چه حقوقی می‌توانند داشته باشند‪ .‬زندگی عاشقانه‬ ‫بدون ازدواج هیچ اشــکالی نــدارد فقط اگر با یک‬ ‫قرارداد ســاده بین دوطرف‪ ،‬تکلیف اموال مشترک‬ ‫معلوم شود‪.‬‬ ‫موضوع ماه‬

‫وقوع تغییرات تقریبا در تمام خانواده‌های کانادایی‬ ‫قابل مشاهده است‪ .‬اگرچه هنوز اکثریت با زوج‌هایی‬ ‫است که ترجیح داده‌‌اند ازدواج کنند ولی روز به روز‬ ‫شــاهد باالرفتن آمار زوج‌های آزاد یا خانواده‌های‬ ‫تک‌والدیــن هســتیم‪ .‬معموال از هر پنــج خانواده‬

‫کننده‌ای بــرای یکی از‬ ‫طرفین به بار آورد‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫واکنش زنجیره‌ای‬

‫ایــن نــوع هم‌زیســتی‬ ‫می‌توانــد نتایــج ناامید‬

‫کرده‌‌اند و این تعداد ‪10‬درصد کمتر از بیســت سال‬ ‫قبل اســت همچنین فقط ‪48‬درصد ‪ 29-25‬ساله‌ها‬ ‫امروزه با هم زندگی می‌کنند در حالی‌که این تعداد‬ ‫قبال درصد‪ 62.5‬بود‪.‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫کانادا گذاشته است و نشان می‌دهد که امروز مفهوم‬ ‫خانواده متنوع و چند چهره شــده است‪ .‬جمعیت‬ ‫کانادا بخصوص در مناطق حاشیه‌ای شهرهای بزرگ‬ ‫بخاطر ورود مهاجران رو به افزایش اســت‪ .‬و البته‬ ‫کشور با یک انفجار جمعیت سالمند روبروست‪.‬‬ ‫آقای کلود ییل تحلیل‌گر اداره آمار کانادا می‌گوید ما‬ ‫اکنون با اشکال دیگری از خانواده روبرو هستیم‪ .‬در‬ ‫دوران کشــاورزی خانواده گسترده را داشتیم و بعد‬ ‫در دوران صنعتی به خانواده هسته‌ای رسیدیم‪ .‬اکنون‬ ‫دوران مدرن است و خانواده دیگر شامل یک زن و‬ ‫شوهر و فرزندان مشترک نیست بلکه ممکن است‬ ‫هرکدام از زوج‌هــا از زندگی‌های قبلی خود دارای‬ ‫یک یا چند فرزند باشند‪ ،‬خانواده خود را بازسازی‬ ‫کرده باشــد یا زوج‌ها هم‌جنس باشــند‪ ،‬یا خانواده‬ ‫تک‌والدین باشــد و پدر و مادر هریک به تنهایی با‬ ‫فرزند یا فرزندان خود زندگی کنند‪ .‬در نتیجه می‌بینیم‬ ‫که اکنون واحد خانواده اگر چه هنوز همان تعریف‬ ‫قدیمی را شامل می‌شود ولی صور جدیدی به خود‬ ‫گرفته اســت‪ .‬ولی در مقابل نکته جالب اینجاست‬ ‫که ما امروز دوباره شــاهد شکوفایی واحد خانواده‬ ‫هســتیم در حالی‌که می‌دانیم در سال‌های ‪ 1960‬تا‬ ‫‪ 70‬میالدی جوانان به زندگی مجرد تمایل بیشتری‬ ‫نشــان می‌دادند‪ .‬خانم اولین الپی‌یر استاد دانشگاه‬ ‫مونترال می‌گوید که امروزه افراد مراحل مختلفی را‬ ‫در زندگــی تجربه می‌کنند و در هر مرحله‪ ،‬ترکیب‬ ‫خانوادگی مخصوص خود را می‌سازند‪ .‬افراد خانواده‬ ‫نه فقط مانند گذشته فامیلی با رشته‌های خونی هستند‬ ‫بلکه ممکن است از گروه دوستان یا همکاران نزدیک‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫همچنین برای اولین بار در طول تاریخ بیشتر از نیمی‬ ‫از جمعیت بالغ بیشتر از پانزده سال ازدواج نکرده‌‌اند‬ ‫(‪51.5‬درصــد)‪ .‬این غیر از تعداد افراد جداشــده‪،‬‬ ‫طالق‌گرفته یا بیوه اســت‪ .‬برعکــس تعداد ازدواج‬ ‫کرده‌ها کمتر از بیســت ســال پیش است‪ .‬آن زمان‬ ‫‪60‬درصد مردم بالــغ ازدواج کرده بودند‪ .‬االن فقط‬ ‫‪48.5‬درصد زوج‌ها رسما به یکدیگر پیوند خورده‌‌اند‪.‬‬

‫پیوند قبل یا بعد از مهاجرت‪:‬‬

‫کدام موفق‌تر؟ کدام مفیدتر؟‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫موضوع ماه‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫انسیهغفوریان‬

‫‪Ensieh Ghafourian‬‬

‫ازدواج یکی از مهم‌ترین اتفاقات در زندگی هر فرد اســت‪ .‬حال اگر این امر با مرحله پرچالش و جدیدی‬ ‫به اسم مهاجرت نیز همراه شود‪ ،‬بسیار بحث برانگیزتر می‌شود‪ .‬این‌که زمان مهاجرت به کانادا یا هر کشور‬ ‫دیگری‪ ،‬مجرد باشیم بهتر است یا متاهل؟ امکان بروز چه مشکالتی در هـــر دو حالت وجود دارد؟ کدام‬ ‫مفیدتر؟ کدام موفق‌تر؟‬ ‫ازدواج‪ ،‬یعنی برداشتن باری که برای آن به نیروی دو نفر نیاز است‪ .‬یعنی تکمیل پازل نیمه‌کاره‌ای که فقط‬ ‫با حضور یک همراه و همســر کامل می‌شود‪ .‬حال اگر به مســئولیت‌های زندگی متاهلی‪ ،‬مساله دوری و‬ ‫جداافتادگی از خانواده‪ ،‬دشــواری‌های برقراری ارتباط با یک زبان بیگانه‪ ،‬چالش‌های یافتن کار مناسب و‬ ‫رویارویی با فرهنگ‌های جدید و‪ ...‬اضافه شود‪ ،‬وجود یک همسر و شریک در زندگی بیش از پیش ارزشمند‬ ‫می‌شود؛ البته همسر و شریک خوب و همراه!‬ ‫به سراغ چند تن از دوستان مجرد و متاهل رفتیم و از تجربیات آنها در این خصوص‪ ،‬مطلع شدیم‪ .‬و این‌هم‬ ‫حاصل این گفتگوها‪.‬‬

‫‪50‬‬ ‫ازدواج‪ ،‬مانعی برای ادامه تحصیل؟‬

‫حامد‪ ،‬سی و پنج ساله و مجرد است‪ .‬در تمام طول‬ ‫مصاحبه به آرامی ســخن می‌گوید و سعی می‌کند‬ ‫احســاس واقعی‌اش را در این خصوص بیان کند‪.‬‬ ‫مدت شــش ماه است که در کانادا زندگی می‌کند و‬ ‫در ایران مدرس دانشگاه در رشته روان‌شناسی بوده‌‬ ‫است‪.‬‬ ‫چرا مجرد مهاجرت کردید؟ آیا به دوستانتان توصیه‬ ‫می‌کنید مجردی مهاجرت کنند؟‬ ‫برای ادامه تحصیل درمقطع دکترا به کانادا مهاجرت‬ ‫کردم‪ .‬چون هدفم درس خواندن و بازگشت به ایران‬ ‫می‌کردم با ازدواج و‬ ‫اســت‪ ،‬بنا براین تصور‬ ‫قـبول تعهدات و مسئولیت‌های ناشی از آن به سختی‬ ‫به این هدفم برسم‪ .‬با توجه به این‌که پس از ازدواج و‬ ‫مخصوصا مهاجرت‪ ،‬هزینه‌های زیادی برای زندگی‬ ‫دو نفر الزم اســت‪ ،‬لذا تصمیم گرفتم مجرد بمانم و‬ ‫مهاجرت کنم‪ .‬با این حال‪ ،‬اکنون که در کانادا هستم‪،‬‬ ‫به این نتیجه رسیده‌ام که بهتر بود متاهلی مهاجرت‬ ‫می‌کردم‪ .‬ازدواج ومهاجرت پــس از آن‪ ،‬خللی در‬ ‫ادامه تحصیل به وجود نمی‌آورد اگر انتخاب همسر‪،‬‬ ‫به‌درستی انجام شود‪.‬‬ ‫فشارهای روانی و فیزیکی ازجمله تنهایی‪ ،‬نداشتن‬

‫همدم‪ ،‬همدل و هم‌زبان‪ ،‬نداشــتن کســی به عنوان‬ ‫پشتوانه روحی و انگیزه‌دهنده در تمام مراحل تطبیق‬ ‫خود با محیط جدید‪ ،‬انجــام دادن کارهای منزل به‬ ‫تنهایی و‪ ...‬واقعا ســخت است‪ .‬من به همه دوستان‬ ‫مجردی که قصد مهاجرت به کانادا را دارند و این‌جا‬ ‫مانند من و خیلی ازافراد دیگر‪ ،‬هیچ فامیل و آشنایی‬ ‫ندارند‪ ،‬توصیه می‌کنم به شرایط زندگی مجردی در‬ ‫جایی که خیلی از خانواده دور هستند و هیچ کسی‬ ‫کنارشان نیست بیشتر فکر کنند و بعد با آگاهی کامل‬ ‫از نتیجه آن مهاجرت کنند‪.‬‬ ‫شــرایط زندگی زمانی که در ایران هستید و مجرد‪،‬‬ ‫با خارج از آن‪ ،‬در کانادا یا هر کشــور دیگر‪ ،‬بسیار‬ ‫متفاوت است‪ .‬چون در کشــور خودشان‪ ،‬خانواده‪،‬‬ ‫دوســتان‪ ،‬همکاران و عزیزان هستند و مردم به زبان‬ ‫آنهــا حرف می‌زنند و در نتیجــه معنای واقعی تنها‬ ‫زندگی کردن را درک نمی‌کنند‪.‬‬ ‫ازدواج‪ ،‬پلی به سوی کانادا‬

‫متاسفانه برای برخی از افراد‪ ،‬ازدواج با فردی که در‬ ‫کانادا و یا هر کشور خارجی دیگری زندگی می‌کند‪،‬‬ ‫یکی از بهترین شانس‌های زندگی است که ممکن‬ ‫است فقط یک‌بار در خانه آنها را بزند‪.‬‬

‫خانم میترا‪ ،‬سی‌ساله‪ ،‬کارشناس ارشد ادبیات فرانسه‪،‬‬ ‫یکی از افرادی اســت که در ایــران‪ ،‬پس از قبولی‬ ‫در مصاحبه‪ ،‬شــریک زندگی‌اش را انتخاب کرده و‬ ‫مدت چهار سال است که زندگی مشترک خوبی با‬ ‫همســرش دارد و دو سال است که در کانادا زندگی‬ ‫می‌کند‪.‬‬

‫موضوع ماه‬

‫خوب نشان دهند‪ .‬با این حال‪ ،‬خوشبختانه از یک نظر‬ ‫و متاسفانه از نظر دیگر‪ ،‬طوالنی شدن زمان مهاجرت‪،‬‬ ‫انتظار پس از قبولی جهت گرفتن ویزا‪ ،‬زمان مناسبی‬ ‫است برای شناخت فرد مقابل‪ .‬درهمین دوران انتظار‪،‬‬ ‫اگر با همســرم دچار اختالف نظر زیادی می‌شدم‪،‬‬ ‫قطعا نه تنها مهاجرت نمی‌کردیم بلکه ازدواجمان هم‬ ‫به سرانجامی نمی‌رسید‪ .‬حرف من این است که لطفا‪،‬‬ ‫با خودتان روراست باشید و کج‌خلقی‌های همسرتان‬ ‫را به خاطر بد بودن شرایط فرهنگی و اقتصادی و‪...‬‬ ‫ایران‪ ،‬توجیه نکنید‪ .‬این شرایط به مراتب در کانادا‪ ،‬برای‬ ‫ما مهاجران تازه‌وارد‪ ،‬بدتر خواهد بود‪ .‬این حقیقت که‬ ‫با مدرک ایران در کانادا کاری پیدا نمی‌کنید یا این‌که‬ ‫به سختی پیدا می‌کنید‪ ،‬مشکل‌ساز خواهد شد و شاید‬ ‫همسر شما با هر سطح تحصیالتی که دارد‪ ،‬مجبور‬ ‫بشود دوباره یک لیسانس یا حتی فوق دیپلم از این‌جا‬ ‫بگیرد‪ ،‬و این‪ ،‬نیازمند صبر و همدلی با یکدیگر است‪.‬‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫خانم میترا‪ ،‬با توجه به این‌که شــما بعد از قبولی در‬ ‫مصاحبه سفارت و اطمینان از انجام پروسه مهاجرت‬ ‫ازدواج کردید‪ ،‬آیا دلیل ازدواج همسرتان با خود را‪،‬‬ ‫داشــتن امتیاز مهاجرت به کانادا نمی‌دانستید؟ آیا از‬ ‫این‌که متاهلی مهاجرت کردید‪ ،‬راضی هستید؟‬ ‫خیلی ممنون از این‌که سوالتان را این‌قدر صریح بیان‬ ‫کردید‪ .‬زمانی که تصمیم گرفتم ازدواج کنم‪ ،‬با خیلی‬ ‫از دوستانی که به صورت مجردی و متاهلی مهاجرت‬ ‫کرده بودند‪ ،‬مشــورت کردم‪ .‬عده‌ای از آنها‪ ،‬بیشتر‪،‬‬ ‫مجردهایی که در کانادا بودند‪ ،‬تشویقم کردند ازدواج‬ ‫کنم و با همســرم به کانــادا بیایم‪ ،‬چرا که طعم تلخ‬ ‫تنهایی‪ ،‬دلتنگی و دوری از خانواده را چشیده بودند‪.‬‬ ‫عده‌ای دیگر بر این باور بودند که با فردی ازدواج کنم‬ ‫که خودش نیز یا در کانادا زندگی می‌کند یا این‌که در‬ ‫پروســه مهاجرت به کانادا قرار دارد تا مطمئن شوم‬ ‫که ازدواج برای او‪ ،‬تنها پلی به ســوی کانادا نیست‬ ‫مخصوصا این‌که وی پس از انجام مصاحبه به پرونده‬ ‫اضافه می‌شود و بی‌دغدغه و استرس‪ ،‬مجوز ورود به‬ ‫کانادا را دریافت می‌کند‪.‬‬ ‫دوســتان متاهلم در کانادا‪ ،‬همان افرادی که زندگی‬ ‫مشترکشــان پس از مهاجرت‪ ،‬دستخوش تغییرات‬ ‫ناگواری شده است‪ ،‬اصرار داشتند که اگر قصد دارم‬ ‫حتمــا در ایران ازدواج کنم و با همســرم مهاجرت‬ ‫کنــم‪ ،‬تا زمانی که شــناخت کافی از هــم نداریم‪،‬‬ ‫مهاجرت نکنیم و اگر هم دچار مشکالتی در زندگی‬ ‫مشترک هستیم از جمله شکاک بودن‪ ،‬بی‌قید و بند‬ ‫بودن همسر‪ ،‬راحتی بیش از حد در روابط با جنس‬ ‫مخالف‪ ،‬بی‌مسئولیت بودن همسر‪ ،‬بیش از حد وابسته‬ ‫بودن وی به خانواده‌اش و‪ ...‬قید مهاجرت را کال بزنیم‬ ‫و همان‌جا زندگی کنیم‪.‬‬ ‫ازدواج‪ ،‬خودش به تنهایی داستانی دارد و مهاجرت‬ ‫داستانی دیگر‪ .‬برای هرکدام از این مراحل باید شرایط‬ ‫خاص خودش را داشت تا این‌که نه از ازدواج پشیمان‬ ‫شد و نه از مهاجرت‪.‬‬ ‫خوشبختانه زمانی که با همســرم آشنا شدم‪ ،‬اعالم‬ ‫کردم که شاید برای ادامه تحصیل‪ ،‬مجبور باشیم به‬ ‫خارج از ایران‪ ،‬مثال کانادا مهاجرت کنیم‪ .‬نظر ایشان‬ ‫را در مورد زندگی خارج ازکشــور پرسیدم‪ .‬هرچند‬

‫که همه عزیزانی که قصد ازدواج دارند‪ ،‬سعی می‌کنند خودشان را‬

‫تاثیر عشق و تفاهم در مهاجرت موفـق‬

‫تجربه‌ای اززندگی دوستان مجرد یا متاهل خود دارید‬ ‫که مثال از این‌که متاهل یا مجرد مهاجرت کرده‌اند‪،‬‬ ‫پشیمان شده باشند؟‬ ‫جواب را می‌توانم با یک جمله از فرانکلین‪ ،‬نویسنده‬ ‫ودانشمند آمریکایی‪ ،‬شروع کنم‪« :‬ازدواج‪ ‬مثل شهر‬ ‫محاصره شده است‪ :‬کسانی که داخل شهرند سعی‬ ‫دارند از آن خارج شــوند و آنها که خارج هستند‬ ‫کوششدارندکهداخلشوند‪».‬متاسفانهزمانیکهدر‪‬‬

‫‪51‬‬

‫بــا خودتان روراســت باشــید و‬

‫کج‌خلقی‌های همسرتان را به خاطر‬ ‫بد بودن شرایط فرهنگی و اقتصادی‬ ‫و‪ ...‬ایران‪ ،‬توجیه نکنید‬

‫‪‬ایران هستیم‪ ،‬جامعه نگاه خیلی بدی نسبت به طالق‬

‫موضوع ماه‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫‪52‬‬

‫دارد‪ .‬عالوه بر این‌که بعد از طالق‪ ،‬زنان از جانب دولت‬ ‫مورد حمایت قرار نمی‌گیرند وخانواده‌ها‪ ،‬دوستان و‬ ‫همه و همه تالش می‌کنند زوج‌ها را به‌رغم نداشتن‬ ‫تفاهم‪ ،‬به زور کنارهم نگه دارند و با دادن وعده‌های‬ ‫گوناگون از قبیل‪« :‬دعوا نمک زندگی است» یا «یک‬ ‫بچه بیارید‪ ،‬زندگی‌تون گرم می‌شه» و ‪...‬مانع از هم‬ ‫پاشیده شدن کانون سرد خانواده آنها شوند‪ .‬غافل از‬ ‫این‌که وقتی همین زوج‪ ،‬به هر دلیلی (تحصیل‪ ،‬کار‪،‬‬ ‫کالس گذاشتن برای دوستان‪ ،‬همرنگ جماعت شدن‬ ‫و‪ ،)...‬به کشــوری همچون کانادا مهاجرت می‌کنند‪،‬‬ ‫متوجــه آزادی‌ها وحقوق خود می‌شــوند و لذا به‬ ‫راحتی جدا از هم زندگی می‌کنند‪ .‬پس لطفا اگر در‬ ‫زندگی مشــترکی که در ایران دارید‪ ،‬عشق و تفاهم‬ ‫جایی ندارد‪ ،‬مطمئن باشــید که مهاجرت و به قول‬ ‫بعضی‌ها تغییر آب و هوا و شــرایط جامعه‪ ،‬نه تنها‬ ‫روابطتان را با هم بهتر نمی‌کند که همه‌چیز بدتر هم‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫انتخاب آگاهانه‬

‫حســین‪ ،‬مجرد‪ ،‬سی وسه‌ساله و مهندس برق است‬ ‫و مدت یکســال است که به کانادا مهاجرت کرده و‬ ‫هم اکنون مشغول تقویت زبان و انجام کار پاره‌وقت‬ ‫صندوق‌داری است‪.‬‬ ‫چــرا درایران ازدواج نکردیــد و مجردی مهاجرت‬ ‫کردید؟ بهتر نبود متاهل می‌شدید و به همراه همسرتان‬ ‫مشکالت مهاجرت را تحمل می‌کردید؟‬ ‫سوال بسیار خوب ومهمی پرسیدید‪ .‬چه کسی هست‬ ‫که از ازدواج کردن و در آمدن از تنهایی بدش بیاید؟‬ ‫تا زمانی که در ایران بودم‪ ،‬فقط فکر کار کردن و پول‬ ‫درآوردن بودم‪ ،‬البته اگر پولی پیدا می‌شــد‪ .‬تا این‌که‬ ‫تصمیم گرفتم برای زندگی بهتر و شاید تحصیالت‬ ‫بیشتر به کانادا مهاجرت کـــنم‪ .‬پروسه مهاجرت را‬ ‫با موفقیت گذراندم و دیگــر زمان انتظار برای ویزا‬ ‫بود‪ .‬بــرای همین خانواده‪ ،‬عزیزان‪ ،‬آشــنایان‪ ،‬همه‬ ‫وهمه آســتین باال زدند تا دختر مناسبی را برای من‬ ‫پیدا کنند‪ .‬خودم هم خیلی تالش کردم فرد مناسبی‬ ‫پیدا کنم که خوب‪ ،‬نشــد‪ .‬به خواستگاری دخترانی‬ ‫رفتم که متاسفانه بعد از این‌که می‌فهمیدند قصد آمدن‬ ‫به کانادا را دارم‪ ،‬بدون این‌که حداقل تظاهر کنند که‬ ‫می‌خواهند زمان بیشــتری برای شناخت همدیگر‬ ‫داشته باشــیم‪ ،‬جواب مثبت خود را اعالم می‌کردند‬ ‫واظهــار می‌کردند که با هم تفاهم داریم‪ .‬حتی برای‬ ‫یکی از این دخترخانم‌ها‪ ،‬البته منظورم همه نیست‪،‬‬ ‫بیماری من هم مهم نبود‪ .‬به دروغ به ایشان گفتم که‬

‫من بیماری خاصی دارم که در بعضی مواقع فراموش تلفن‪ ،‬چت و ایمیل انجام شود‪ ،‬در اغلب موارد نتیجه‬ ‫می‌کنم کجا هستم و کســی را به خاطر نمی‌آورم‪ .‬ایشان در قابل قبولی به دنبال نمی‌آورد‪ .‬چه بسا آقا‬ ‫کمال ناباوری گفتند که مشکلی نیست و به من عالقه دارند‬ ‫یا خانمی که در کانــادا زندگی می‌کند‪ ،‬به دروغ‬ ‫و احســاس می‌کنند که من مرد زندگی‌اشان هستم‪.‬‬ ‫حرف‌هایی زده باشد که مثال من در این‌جا فالن چیز‬ ‫خیلی تعجب کردم به خاطر این‌که ما تنها یک هفته‬ ‫را دارم و فــان قدر حقوق دارم و دوســتانم چنین‬ ‫بود با هم آشنا شــده بودیم و از قبل هیچ شناختی‬ ‫هستند و چنان‪ ،‬و متاسفانه همه این دروغ‌ها‪ ،‬زمانی‬ ‫از هم نداشــتیم‪ .‬به من گفت که خیلی دوست دارد‬ ‫فاش شود که عروس‌خانم در بیشتر مواقع‪ ،‬یا آقا داماد‪،‬‬ ‫مثل دخترعمویش‪ ،‬که در مالزی زندگی می‌کند‪ ،‬به‬ ‫پس از انتظار طوالنی برای گرفتن ویزا و دیدن یار‪،‬‬ ‫خارج برود و به دیگران پز بدهد‪ .‬واقعا نمی‌دانستم‬ ‫در کانادا متوجه دروغ‌های همسر بشود و دیگر هیچ‪.‬‬ ‫چه جوابی به ایشــان بدهم‪ .‬وقتی به ایشان گفتم که‬ ‫در آخرمی‌تــوان گفــت‪« :‬ازدواج مجموعــه‌ای از‬ ‫رفتن من قطعی نیســت و به احتمال زیاد در مرحله‬ ‫مزه‌هاست؛ هم تلخی و شــوری دارد‪ ،‬هم تندی و‬ ‫مدیکال پرونده من بسته می‌شود‪ ،‬نظرش نسبت به‬ ‫ترشی و هم شــیرینی و بی‌مزگی»(ولتر)‪ .‬امیدوارم‬ ‫من عوض شد و آن‌جا بود که بیماری من برایش مهم‬ ‫همه دوســتان‪ ،‬پس از مهاجرت نیز‪ ،‬زندگی آرامی‬ ‫شد‪ .‬شاید باورتان نشود اگر بگویم که به خواستگاری‬ ‫در کنار عزیزانشــان داشته باشند و به همراه شریک‬ ‫چند نفر رفتم و چقدر هزینه گل و شیرینی دادم (با‬ ‫زندگی خود‪ ،‬با صبر و تحمل و تالش‪ ،‬بر مشکالت‬ ‫خنده)‪ .‬دخترخانــم متین و خوبی از جانب یکی از‬ ‫مهاجرت غلبه کنند‪.‬‬ ‫دوستان معرفی شد‪ ،‬به خواستگاری وی رفتیم‪ .‬پدر‬ ‫یادآوری‪ :‬به احترام حفظ حریم خصوصی افراد‪ ،‬از‬ ‫خانواده بعد از این‌که متوجه شد قصد مهاجرت به‬ ‫کانادا را دارم‪ ،‬بالفاصله مخالفت کرد و خواستگاری اسامی مستعار استفاده شده است‪ .‬‬ ‫بی‌نتیجه تمام شد‪ .‬برخی ازخانواده‌ها هم که ایرادهای‬ ‫بسیاری می‌گرفتند که خوب‪ ،‬شاید حق داشتند‪ ،‬این‬ ‫که تکلیف کارم در کانادا مشخص نیست و نکند به‬ ‫دخترشان سخت بگذرد و‪ ....‬این شد که دیگر مجرد‬ ‫مهاجرت کردم و در این‌جا‪ ،‬دنبال یک فرد مناســب به من گفت که خیلی دوست دارد‬ ‫می‌گردم‪ .‬فردی که انتخابش خود من باشد نه کانادا مثل دخترعمویــش‪ ،‬که در مالزی‬ ‫بودنــم‪ ،‬چرا که خودش نیز در کانادا زندگی می‌کند زندگی می‌کند‪ ،‬به خارج برود و به‬ ‫و تا حدی با مشکالت و تغییرات پس از مهاجرت‬ ‫آشنایی دارد‪ .‬البته امیدوارم چنین شخصی را پیدا کنم دیگران پز بدهد‬ ‫به خاطــر این‌که فرهنگ و قوانین جدید و متفاوت‬ ‫زندگی مشــترک در این‌جا و همچنین الگوبرداری‬ ‫از زندگی کانادایی‌ها‪ ،‬معنای اصلی ازدواج را از بین‬ ‫برده و بیشتر عزیزان تمایل به زندگی مشترک بدون‬ ‫ازدواج رســمی دارند تا هر زمان که دوست داشته‬ ‫باشند‪ ،‬خود را از قید و بند مسئولیت خالص کنند‪.‬‬ ‫طبق بررســی‌های انجام شده‪ ،‬تعداد قابل توجهی از‬ ‫دانشجویانی که برای ادامه تحصیل به کانادا مهاجرت‬ ‫کرده‌اند (ویزای دانشجویی) با افرادی ازدواج می‌کنند‬ ‫که خانواده آنها در ایران برایشان در نظر گرفته‌اند‪ .‬این‬ ‫امر دو مشــکل به همراه می‌آورد‪ :‬مساله اول این‌که‬ ‫شاید دخترخانم یا آقاپسر مورد نظر فقط و فقط به‬ ‫خاطر کانادا‪ ،‬تصمیم به ازدواج گرفته باشــد‪ .‬دراین‬ ‫نوع ازدواج‪ ،‬فرد بعــد از ورود به کانادا و یادگیری‬ ‫زبان و شــناخت محیط و حقوق خود درخواست‬ ‫طالق می‌کند‪ ،‬چه به صورت رسمی چه غیر رسمی‪.‬‬ ‫مشکل دوم این است که شناختی که از راه اینترنت‪،‬‬

‫آیا می‌خواهید با فردی با فرهنگ و مذهب متفاوت ازدواج کنید؟‬

‫معرفی استراتژی‌های موثر در‬ ‫ازدواج‌های بین‌فرهنگی‬

‫استفانی توله و ویکتور هریس‪ -‬دانشگاه فلوریدا‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫موضوع ماه‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪54‬‬

‫برگردان‪ :‬ساقی مطهری‬ ‫‪Saghi Motahari‬‬

‫ریســک طالق در ازدواج‬

‫اول در صورتی که شوهر به‬ ‫صورت مداوم و بیشتر از زن‬

‫در مراسم مذهبی شرکت‬ ‫نماید افزایش می‌یابد‬

‫در حالی‌که ازدواج با فردی از فرهنگ و دین متفاوت می‌تواند‬ ‫چالش‌های خاصی را به همراه داشته باشد‪ ،‬در عین حال می‌تواند‬ ‫فرصت‌های زیبا و پرباری برای رشد و پیشرفت محسوب شود‪.‬‬ ‫پاول سویینی‪ ،‬نویسنده‪ ،‬در جایی اینطور نگاشته است‪« :‬سالگرد‬ ‫ازدواج تجلیلی اســت از عشق‪ ،‬اعتماد‪ ،‬مشارکت‪ ،‬بردباری و‬ ‫سرســختی‪ .‬تغییرات پی در پی برای تک تک سال‌هایی که‬

‫پشت سر گذاشته می‌شود‪».‬‬ ‫زوج‌ها در عین اینکه سال به سال شیوه باهم زندگی کردن را‬ ‫یاد می‌گیرند بایــد در موارد زیادی نیز خود را تعدیل نمایند‪.‬‬ ‫زمانی‌که این تغییرات شــامل بحث و گفتگوهای فرهنگی و‬ ‫مذهبی می‌شود‪ ،‬ابعاد جدید دیگری نیز به پروسه سعی و تالش‬ ‫آنها جهت تحکیم روابط زناشویی‌شان اضافه می‌گردد‪.‬‬

‫اطالعات مفید‬

‫تحقیقات نشــان می‌دهند که زوج‌هایی که از نظر‬ ‫اعتقادی بیشتر شبیه و اصطالحا از جنس هم هستند‪،‬‬ ‫به طور کلی از ازدواج‌شــان راضی‌تر می‌باشند‪ .‬در‬ ‫حقیقت‪ ،‬یافته‌های علمی نشان می‌دهد که نرخ طالق‬ ‫در بیــن زوج‌های هم‌مذهــب و عموما مذهبی‌تر‪،‬‬ ‫پایین‌تر اســت‪ .‬بنابراین پیش‌بینی می‌شود به همان‬ ‫میزان که زوج‌هــا از اعتقادات مذهبی متفاوت‌تری‬ ‫برخوردار باشــند به همان میــزان دچار تضادها و‬ ‫مشکالت بیشتری شده و به احتمال زیاد رابطه‌شان‬ ‫به طالق بیانجامد‪ .‬بسیار جالب است که حتی بین‬ ‫زوج‌های خیلی مذهبی ولی با اعتقادات دینی متفاوت‪،‬‬ ‫ناسازگاری بیشتری وجود دارد‪ .‬عموم ًا دینداری و‬ ‫تعصبات مذهبی به عنوان شاخصی برای پیش‌بینی‬ ‫میزان رضایتمندی در زوج‌ها بکار گرفته می‌شــود‪.‬‬ ‫به‌عنوان مثال حضور مشــترک در مراســم مذهبی‬

‫موضوع ماه‬

‫در انتخاب شــریک زندگی‪ ،‬ارزش‌هــا‪ ،‬اعتقادات و‬ ‫دیگر عوامل فرهنگی و مذهبی در یک پروسه مرحله‬

‫تفاوت‌ها و شباهت‌های مذهبی و تاثیر‬ ‫آنها بر یک رابطه زناشویی شاد و موفق‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫انتخاب شریک مناسب‬

‫«محرک‪ ،‬ارزش‌هــا‪ ،‬نقش‌ها» ارزیابی می‌شــوند‪ .‬در‬ ‫مرحله محرک‪ ،‬زوج‌ها جذب یکدیگر می‌شوند و در‬ ‫مرحله ارزش‌ها‪ ،‬زوج‌ها ارزش‌ها و اعتقادات یکدیگر‬ ‫را که شامل ســنت‌های مذهبی و فرهنگی می‌شود را‬ ‫مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند‪ .‬برای اینکه به این‬ ‫ترتیب مشخص می‌شود که آیا آنها شبیه هم هستند یا‬ ‫از هم متفاوتنــد‪ .‬در مرحله نهایی ایفای نقش‪ ،‬زوج‌ها‬ ‫چگونگــی انجام و اجرای نقش‌هــای مختلف (مانند‬ ‫تربیت فرزندان‪ ،‬تقسیم کارهای روزمره‪ ،‬نقش نان‌آور‬ ‫خانوار و ‪ )...‬را در رابطه‌شــان تعییــن نموده و اینکه تا‬ ‫چه حد اجرای این نقش‌ها به تداوم رابطه‌شان کمک‬ ‫خواهد کرد‪ .‬بنابراین زوج‌ها در این سه مرحله مختلف‬ ‫با فیلتر کــردن افرادی که معیارهــای متفاوتی با آنها‬ ‫دارند‪ ،‬شریک زندگی مطابق با معیارهای خود را تعیین‬ ‫می‌نمایند‪.‬‬ ‫در نظر گرفتــن مدل ‪ SVR‬زمانی که بــه ارزش‌های‬ ‫فرهنگی و مذهبی خود فکر می‌کنید ضروریســت‪ .‬به‬ ‫این فکر کنید که چگونه می‌توان چالش‌های موجود‬ ‫در رابطه‌تان تبدیــل به نقاط قوت کرده و از تفاوت‌ها‬ ‫جهت بهتر کردن رابطه‌تان اســتفاده نمائید‪ ،‬به طوری‬ ‫که هر طرف با توجه به قابلیت‌های خود مسئولیت‌ها و‬ ‫نقش‌های مختلفی را در زندگی به عهده بگیرد‪.‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫امروزه در کشــور آمریکا‪ ،‬بیشــتر مردم بــا افرادی از‬ ‫مذاهب و نژادهای متفــاوت از خود ازدواج می‌کنند‪.‬‬ ‫بر اســاس تحقیقات مرکــز ‪ PEW‬در زمینه مذهب و‬ ‫زندگــی اجتماعــی (‪Pew Forum on Religion‬‬ ‫‪ ،)& Public Life‬قریــب به ‪37‬درصد آمریکایی‌ها‪،‬‬ ‫بــا فردی با اعتقــادات دینی متفاوت از خــود ازدواج‬ ‫کرده‌انــد‪ .‬به‌عالوه‪ ،‬سرشــماری ســال ‪ 2010‬ایاالت‬ ‫متحده حاکی از آن اســت که ‪10‬درصد آمریکایی‌ها‬ ‫حتی با افرادی با ملیت و نــژاد دیگر ازدواج کرده‌اند‪.‬‬ ‫پژوهشــگران چندین تفسیر محتمل بر این روند رو به‬ ‫رشــد ارائه داده و معتقد هستند که وجود شرایط زیر‪،‬‬ ‫باعث می‌شود زوج‌ها به احتمال خیلی زیاد به ازدواج با‬ ‫افرادی از ادیان دیگر روی آورند‪:‬‬ ‫چنانچه مستقل از خانواده‌های‌شان بوده و یا خیلی‬ ‫تعلق خاطر به اعتقادات مذهبی خانواده خود نداشته‪،‬‬ ‫تجربه طالق داشــته و یا به دنبال تعادل بیشتری در‬ ‫تقسیم مسئولیت‌های خانوار باشند؛‬ ‫وجود مهاجران از کشــورها و مذاهب مختلف که‬ ‫باعث شناخت بیشتر آمریکایی‌ها از دیگر فرهنگ‌ها‬ ‫و پذیرش بیشتر آنها شده است‪.‬‬ ‫ازدواج بین زوج‌هایی از نژادهای مختلف نیز به دالیل‬ ‫زیر محتمل‌تر به نظر می‌رسد‪:‬‬ ‫آنها از اشتراکات زیادی از قبیل گرایش‌های مذهبی‪،‬‬ ‫سطح تحصیالت و یا جهان‌بینی برخوردارند؛‬ ‫مرزهای نژادی به دلیل اینکه هر دو مهاجرند تقریبا‬ ‫وجود ندارد‪ ،‬موانعی مثل تکلم به زبان انگلیســی و‬ ‫یا بومی بودن در آن کشور وجود نداشته و بنابراین‬ ‫ازدواج بین افراد از نژادهای متفاوت (بجز آمریکایی)‬ ‫با احتمال بیشتری روبروست؛‬ ‫در نســل ســوم مهاجران به بعد‪ ،‬احساس قرابت‬ ‫بیشتری با زبان و فرهنگ محل سکونت خود وجود‬ ‫دارد‪ .‬در حالی‌که ازدواج‌های نژادهای مختلف برای‬ ‫مهاجــران و اقلیت‌های قومــی از این جهت که به‬ ‫فرهنگ حاکم بر جامعه می‌پیوندند ســودمند بوده‪،‬‬ ‫ولی آنها ممکن است هویت اصلی‌شان را از دست‬ ‫بدهند‪.‬‬

‫به مرحله به نــام( ‪SVR (Stimulus-Values-Roles‬‬

‫برای زوج‌های با مذهب یکسان رضایتمندی خیلی‬ ‫بیشتری را به دنبال داشته و سازگاری بین آنها را نیز‬ ‫افزایش می‌دهد‪ .‬در خصوص تفاوت‌های جنسیتی‬ ‫در صورتی که شــوهر در مراســم مذهبی بیشتری‬ ‫شرکت کند احتمال جر و بحث‌های زناشویی کمتر‬ ‫و همانطور که گفته شــد میزان ســازگاری را باال‬ ‫می‌برد که این هم در ازدواج اول و هم ازدواج‌های‬ ‫بعدی صادق است‪ .‬برای زنان‪ ،‬در ازدواج دومشان‬ ‫اما میــزان مذهبی بودن تاثیری در سازگاری‌شــان‬ ‫در زندگی زناشــویی نخواهد داشت‪ .‬در حقیقت‬ ‫اعتقادات مذهبی هم برای مردان و هم برای زنان در‬ ‫ازدواج‌های دوم‌شان شاخصی قوی جهت پیش‌بینی‬ ‫سازگاری در زندگی زناشویی نمی‌باشد‪.‬‬ ‫مطالعات نشــان می‌دهد ریسک طالق در ازدواج اول‬ ‫در صورتی که شــوهر به صورت مداوم و بیشتر از زن‬ ‫در مراســم مذهبی شرکت نماید افزایش می‌یابد‪ .‬البته‬ ‫تئوری‌ها بر این اســتناد دارند کــه حضور هر دو زن و‬ ‫شوهر با هم در کلیســا باعث تقویت روابط زناشویی‬ ‫می‌شــود‪ .‬عالوه بر حضورمشترک در مراسم مذهبی‪،‬‬ ‫انجــام فرایض دینی در خانه به صورت مشــترک نیز ‪55‬‬ ‫میــزان رضایتمندی از زندگی زناشــویی را حتی بین‬ ‫زوج‌هایباحداقلتفاوت‌هایعقیدتیافزایشمی‌دهد‪.‬‬ ‫در مجموع از این یافته‌ها این طور به نظر می‌رسد که هر‬ ‫چه میزان مشــترکات مذهبی و رفتاری در یک زوج‬ ‫باالتر باشــد روابط زناشویی‌شان نیز شادتر خواهد بود‬ ‫و اشــتراکات مذهبی به رضایتمندی بیشتری در آنها‬ ‫یانجامد‪.‬‬ ‫م‌‬ ‫تفاوت‌ها و شباهت‌های نژادی و تاثیر‬ ‫آنها بر رابطه زناشویی شاد و موفق‬

‫زوج‌هــای از نژادهای مختلف بیــش از اینکه به‬ ‫تفاوت‌های قومی و نژادی توجه نمایند‪ ،‬در ابتدای‬ ‫رابطه به تفاوت‌های فرهنگی و چگونگی کنار آمدن با‬ ‫آنها توجه دارند‪ .‬البته در دو مورد زیر استثناء نیز وجود‬ ‫دارد‪ .‬یکی در مراحل بسیار اولیه ارتباط که دو طرف‬ ‫مجذوب یکدیگر شده و به پارامترهای تعیین کننده‬ ‫توجه نمی‌نمایند و مورد دوم در خصوص افرادی‬ ‫که به نوعی قب ً‬ ‫ال تجربــه برخورد با تبعیض نژادی‬ ‫را داشته‌اند‪ .‬گرچه روابط زناشویی در زوج‌هایی با‬ ‫نژادهــای مختلف چالش‌هایی به دنبال دارد اما این‬ ‫مشــکالت و چالش‌ها قطعا قابل حل هستند‪ .‬‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫موضوع ماه‬

‫‪ ‬البتــه باید در نظر داشــت در مــواردی که‬ ‫خانواده‌هــا و یا جامعه به هر صورتی با این ازدواج‬ ‫مخالف باشند‪ ،‬فشــار ناشی از عدم موافقت آنها بر‬ ‫روی روابط زناشــویی تاثیر جدی گذاشته و آن را‬ ‫به شــدت پرتنش می‌نماید‪ .‬بررسی مطالعاتی ما در‬ ‫خصوص تنش موجود در ازدواج‌های بین زوج‌های‬ ‫با فرهنگ‌ها و نژادهای مختلف نشان دهنده این است‬ ‫که پنج مورد زیر از موارد اصلی بروز استرس و تنش‬ ‫بین زوجین می‌باشند‪:‬‬ ‫تفاوته‌ای عمده فرهنگی و جهان‌بینی متفاوت‪،‬‬ ‫واکنش‌های اجتماعی (از طرف خانواده و یا جامعه)‬ ‫و تفاوت‌های فردی (ارزش‌ها و اعتقادات به رسم و‬ ‫رسومی خاص)‪،‬‬ ‫شیوه ارتباط با دیگران‪،‬‬ ‫اعتقادات قومی و مذهبی‪،‬‬ ‫عدم توافق بر تفاوت‌ها و عدم بهره‌گیری از شباهت‌ها؛‬ ‫به‌عــاوه در بعضی از موارد‪ ،‬اختالفات موجود بین‬ ‫این زوج‌ها می‌تواند ناشــی از اختالف بر سر بزرگ‬ ‫کردن بچه‪ ،‬وقت‌شناسی‪ ،‬انتظارات زن از همسرش‬ ‫و برعکس و حتــی خانواده‌ها باشــد که می‌تواند‬ ‫‪ 56‬اولویت‌هــای زوجین را تغییر داده و بر زندگی آنها‬ ‫سایه افکند‪.‬‬ ‫توجه به ایــن نکته نیز ضروری اســت که تمامی‬ ‫ازدواج‌های بین‌نژادی تنش‌زا نبوده و منجر به طالق‬ ‫نمی‌شود‪ ،‬اما در عین حال تحقیقات نشان می‌دهد که‬ ‫‪13‬درصد این ازدواج‌ها نسبت به ازدواج‌های بین افراد‬ ‫با نژاد و قومیت یکسان احتماال به جدایی انجامیده و‬ ‫از ثبات کمتر و ریسک باالتری برخوردار است‪ .‬در‬ ‫کشور آمریکا و در بین سفیدپوستان افراد کمتری به‬ ‫این نوع ازدواج‌ها تن داده و زنانی که به این ترتیب‬ ‫ازدواج کرده‌اند استرس بیشتری را گزارش داده‌اند‪.‬‬ ‫تنش در بین افراد هیسپانیک (آمریکایی‪-‬اسپانیایی)‬ ‫نیز وقتی با فردی غیر هیسپانیک ازدواج کرده‌اند دو‬ ‫برابر گزارش شده است‪.‬‬ ‫البته جالب توجه است که طبق مطالعات انجام شده‬ ‫در صورت بهبــود وضعیت اقتصادی زوجین‪ ،‬نرخ‬ ‫اضطــراب در زنان کاهش می‌یابد‪ .‬ازدواج بین زنان‬ ‫سفیدپوست و مردان سیاه‌پوست نیز از کمترین ثبات‬ ‫در جامعه آمریکا برخوردار است‪ .‬ازدواج بین اقوام‬ ‫آسیایی نیز کم‌تنش گزارش شده است که این احتماال‬ ‫به این دلیل است که آنها در جامعه آمریکایی بهتر از‬

‫دیگر اقلیت‌ها حل شده‌اند؛ در واقع ازدواجی که در‬ ‫آن حداقل یک طرف آسیایی باشد عموم ًا از ازدواج‬ ‫بین سفیدپوستان باثبات‌تر است‪.‬‬ ‫تحقیقــی انجام شــده در خصــوص ازدواج بین‬ ‫سفیدپوســتان و هندی‌هــا و تفاوت‌هــای بالقوه‬ ‫فرهنگی‌شان نشان می‌دهد که خانواده‌های این زوج‌ها‬ ‫در خصوص تفاوت‌های فرهنگی حســاس بوده و‬ ‫نگرانی‌های‌شان از آینده فرزندان‌شان را به راحتی به‬ ‫زبان می‌آورند‪ .‬آنها از ابراز نگرانی‌‌شان از تفاوت‌های‬ ‫موجود در رســم و رسومات و ارزش‌ها و همچنین‬ ‫ارتباط نسل‌های بعدی فرزندانشان با خود‪ ،‬واهمه‌ای‬ ‫ندارند‪ .‬در ایــن خانواده‌ها ازدواج با فردی از نژاد و‬ ‫فرهنگ متفاوت خالف عرف بوده و نشــان‌دهنده‬ ‫ازدست‌رفتن هویت و میراث فرهنگی‌‌شان است و در‬ ‫خانواده‌های هندی مهاجر در آمریکا‪ ،‬انتخاب همسر‬ ‫می‌بایست با دقت انجام شده و وضعیت اجتماعی‪،‬‬ ‫درآمدی‪ ،‬ســطح تحصیالت و شغل طرف مقابل به‬ ‫عنوان متغیرهای کلیدی در نظر گرفته شود‪ .‬بنابر این‬ ‫در صورتی که شخص مقابل از فاکتورهای گفته شده‬ ‫برخوردار باشــد به معنای این است که ارج و قرب‬ ‫خانواده حفظ شده است‪.‬‬ ‫این خانواده‌ها به شدت نگران تصویر اجتماعی خود‬ ‫در جامعه امریکایی بوده و همین باعث می‌شود که‬ ‫زوج‌های هندی‪-‬سفیدپوســت به راحتی با جامعه‬ ‫ارتباط برقرار نکنند‪.‬‬ ‫طبیعی‌ست زوج‌هایی که توان غلبه بر این چالش‌ها را‬ ‫داشته باشند راحت‌تر می‌توانند با تمرکز بر شباهت‌ها‪،‬‬ ‫موفق به تبدیل تفاوت‌های‌شان به نقاط قوت شده و‬ ‫روابطه‌‌شــان را عمیق‌تر و غنی‌تر نمایند‪ .‬این روابط‬ ‫قوی‌تر می‌شــوند اگر چنانچه بیــن زوجین اعتماد‬ ‫وجود داشته و یکدیگر را در عین تفاوت‌ها حمایت‬ ‫نمایند‪.‬‬ ‫پذیرش و قبول کــردن فرهنگ طرف مقابل گرچه‬ ‫آسان نبوده و طرفین را نسبت به تفاوت‌هایشان بسیار‬ ‫حساس می‌نماید‪ ،‬اما در عین حال جهان‌بینی‌‌شان را‬ ‫وســیع می‌نماید‪ .‬در مجموع باید گفت ازدواج‌های‬ ‫بین‌فرهنگی و بین‌قومی با استرس و تنش در سطوح‬ ‫مختلف همراه بوده و این پیچیدگی‌ها تنها با گفتگو و‬ ‫بحث‌های سازنده دقیق‪ ،‬قابل حل می‌باشد‪.‬‬

‫عوامل دیگر در موفقیت‌های زندگی مشترک‬

‫عوامل عمــده دیگری نیز عمومــا در ازدواج‌های‬ ‫موفقیت‌آمیز موثر می‌باشند که عبارتند از‪ :‬سن طرفین‬ ‫در زمان ازدواج‪ ،‬ســطح تحصیالت‪ ،‬تجارب قبل از‬ ‫ازدواج (تجربه زندگی مشــترک‪ ،‬داشــتن فرزند از‬ ‫زندگی قبلی‪ ،‬داشــتن تجربه طــاق در خانواده)‪،‬‬ ‫مهارت‌های ارتباطی و پارامترهای شخصیتی‪.‬‬ ‫تحقیقات نشان می‌دهد که ‪48‬درصد ازدواج‌هایی که‬ ‫در آن زن در ازدواج قبلی‌اش در سن زیر ‪ 18‬سال بوده‬ ‫باشد در ده سال اول منجر به جدایی می‌گردد که البته‬ ‫این نرخ در مورد خانم‌هایی که در ازدواج قبلی‌‌شان‬ ‫باالی ‪ 25‬ســال بوده‌اند به ‪25‬درصد کاهش می‌یابد‪.‬‬ ‫ضمنا داشتن بچه و یا تجربه زندگی با شخصی دیگر‬ ‫نیز خطر طالق را افزایش می‌دهد؛ همچنین درآمد و‬ ‫سطح تحصیل باالتر در زمان ازدواج رابطه مستقیم با‬ ‫دوام زندگی زناشویی دارد‪.‬‬ ‫نکات مهم کاربردی‬

‫بر اســاس مطالعات انجام شــده میزان نقاط قوت‬ ‫ازدواج‌های بین‌فرهنگی نیز قابل ارزیابی بوده و به این‬ ‫بستگی دارد که به چه اندازه زوجین قادر به مدیریت‬ ‫روابط زناشویی خود می‌باشند و بر اساس ارزش‌ها‬ ‫و همینطور در نظر گرفتــن تفاوت‌های موجود به‬ ‫یکی از روش‌های زیر تقسیم می‌شوند‪ .‬به طور کلی‬ ‫چهار شیوه در روابط زناشویی این افراد با توجه به‬ ‫ارزش‌ها و تفاوت‌های بین‌‌شــان وجود دارد‪ :‬یکی‬ ‫شدن‪ ،‬هم‌زیستی مســالمت‌آمیز‪ ،‬سازش یک‌طرفه‪،‬‬ ‫مشکالت حل نشده‪.‬‬ ‫زوج‌هایــی کــه ســه شــیوه اول را در زندگــی‬ ‫زناشویی‌‌شــان برگزینند عموما خوشحال و راضی‬ ‫می‌باشند‪ ،‬در صورتی‌که شیوه چهارم معموال منجر‬ ‫به درگیری و تمرکز بر روی تفاوت‌ها بین زوجین‬ ‫می‌گردد‪ .‬زوج‌هایی که با یکدیگر یکی شــده‌اند به‬ ‫فرهنگ‌های یکدیگر احترام گذاشته‪ ،‬آنها را پذیرفته‬ ‫و با یکدیگر جشــن می‌گیرند‪ .‬به این ترتیب رسم‬ ‫و رســومات طرف مقابل را همانطور که هســت‬ ‫پذیرفته‌اند‪ .‬زوجینی نیز که هم‌زیستی مسالمت‌آمیز را‬ ‫انتخاب می‌کنند هر کدام راه‌های پیروی از فرهنگ و‬ ‫رسوم خود را به‌طور جداگانه در پیش گرفته و ضمنا‬ ‫تفاوت‌های موجود را به‌صورتی مثبت و جذاب و با‬ ‫دیده احترام می‌نگرند‪ .‬در میان زوج‌هایی که یکی از‬

‫زوج‌هایی که با یکدیگر یکی شده‌اند به فرهنگ‌های یکدیگر‬ ‫احترام گذاشته‪ ،‬آنها را پذیرفته و با یکدیگر جشن می‌گیرند‬

‫آنها به صورتی یک‌طرفه با دیگری سازش نموده‌اند‬

‫نیز شخص سازش‌کار از سر الزام و البته در نهایت‪ ،‬از روی رضایت‬ ‫خود را شبیه مدل فرهنگی طرف مقابل می‌نماید‪.‬‬

‫در مقابل‪ ،‬ازدواج‌های با مشــکالت حل نشده دائما‬ ‫تضاد و جر و بحث را تجربه کرده و هنوز نمی‌دانند که‬ ‫چطور تفاوت‌هایشان را مدیریت نمایند‪ .‬اگرچه به نظر‬ ‫می‌رسد که زوج‌های درگیر در مورد چهارم بیشترین‬ ‫چالش‌ها را در خصوص تفاوت‌های فرهنگی‪ ،‬نژادی‬ ‫و مذهبی تجربه می‌کنند‪ ،‬اما در عین حال هر کدام از‬ ‫این چهار شــیوه روابط می‌تواند موجب یادگیری و‬ ‫آموزش استراتژی‌های مدیریت تفاوت‪ ،‬سیستم‌های‬ ‫اعتقادی‪ ،‬تضادها و همچنین استرس گردد‪.‬‬

‫اســتراتژی‌های زیر جهــت کمک بــه زوجین با‬

‫مدیریت تضاد و تنش‬

‫اجرای اســتراتژی‌های زیر که مبتنی بر نقاط قوت‬ ‫می‌باشــند‪ ،‬باعث از بین رفتن و یا کاهش شــدت‬ ‫تضادهــا و تنش‌های موجود بیــن زوج‌های چند‬ ‫فرهنگی می‌شود‪:‬‬

‫نتیجه‌گیری‬

‫در عیــن اینکه ازدواج با فــردی از فرهنگ و مذهبی‬ ‫متفاوتممکناستچالش‌هاییمنحصربه‌فردبههمراه‬ ‫داشته باشــد‪ ،‬در عین حال می‌تواند فرصتی مناسب‬ ‫برای رشــد و بالندگی در زندگی طرفین فراهم آورد‪.‬‬ ‫شــما نیز چنانچه در نظر دارید که ازدواج با فردی‬ ‫متفاوت از فرهنگ خانوادگی خود را تجربه کنید‪ ،‬بهتر‬ ‫است با ایجاد یک لیست از برخی استراتژی‌های ویژه‬ ‫و مفید که قادر به قدرت بخشیدن به زندگی و پیوند‬ ‫زناشویی‌تان می‌باشند‪ ،‬برای اجرایی شدن آنها تالش‬ ‫کنید‪ .‬بهتر است این لیســت را بر روی در یخچال‬ ‫و یــا هر نقطه‌ای از منزل که هر دوی شــما به طور‬ ‫منظم و روزانه آنرا می‌بینید‪ ،‬قرار دهید‪ .‬شما می‌توانید‬ ‫با گذاشــتن عالمت «‪ »+‬در کنار آن تکنیک‌هایی که‬ ‫قادر به انجام و پیاده‌سازی‌شــان شده‌اید و همچنین‬ ‫با گذاشــتن عالمت «‪ »-‬در کنار آنهایی که موفق به‬ ‫انجام‌‌شان نشــده‌اید‪ ،‬میزان موفقیت خود را بررسی‬ ‫نمایید‪ .‬بدیهی است در صورتی‌که این روش را کافی‬ ‫و مفید ندانســتید بهتر اســت با یک مشاور معتمد‬ ‫تماس بگیرید‪ .‬‬

‫موضوع ماه‬

‫مدیریت تفاوت سیستم‌های اعتقادی‬

‫سیستم‌های اعتقادی متفاوت پیشنهاد می‌شود‪:‬‬ ‫مهارت‌های ارتباطی‪:‬مهارت‌هایارتباطیازمهم‌ترین‬ ‫وظایفی است که زوجین برای ایجاد زندگی موفق در‬ ‫صورت وجود تفاوت‌های اعتقادی‪ ،‬داشته و مطالعات‬ ‫نشان می‌دهد که برخورداری از این مهارت‌ها تنش‬ ‫بین زوجین را کم می‌نماید؛‬ ‫احتــرام و تحمل تفاوت‌های طــرف مقابل‪ :‬این‬ ‫استراتژی برای این طراحی شــده است که افراد با‬ ‫اعتقادات متفاوت را کنار یکدیگر نگه داشته و با درک‬ ‫متقابل و پذیرش هویت طرف مقابل نشان دهند که‬ ‫عشق بر همه چیز مقدم است؛‬ ‫انعطاف‌پذیری در ایجاد ارتباط بین دو سیســتم‬ ‫اعتقــادی متفاوت و در عین حال به رســمیت‬ ‫شناختن هر یک از آنها‪ :‬در این استراتژی بر روی‬ ‫نقاط مشترک اعتقادات طرف مقابل تکیه کرده و با‬ ‫مذاکره و اجازه انجام مراســم دینی طرف مقابل به‬ ‫وی‪ ،‬مرزهای اعتقادی را مشخص و مشترکات را با‬ ‫یکدیگر جشن گرفت؛‬ ‫ایجاد رسم و رســومات و سمبل‌هایی جدید از‬ ‫تلفیق سیستم‌های اعتقادی طرفین؛‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫چهار استراتژی اولیه که می‌توان از آنها برای مدیریت‬ ‫تفاوت‌هــای موجود در ازدواج‌هــای بین فرهنگی‬ ‫استفاده نمود عبارتند از‪:‬‬ ‫«ما» ایجاد کنید‪ :‬روابطی دوستانه بر اساس مشترکات‬ ‫فرهنگی و اهداف مشترک با همسر خود برقرار و با‬ ‫تعهد به یکدیگر امور را با همدیگر پیش ببرید؛‬ ‫تفاوت‌ها را چهارچوب‌بندی نمایید‪ :‬با احترام به‬ ‫تفاوت‌ها‪ ،‬آنها را جشــن گرفته و یادگیری آنها را‬ ‫ارزش بدانید؛‬ ‫احساسات را حفظ نمایید؛‬ ‫روابطی تعریف شــده با خانواده و جامعه برقرار‬ ‫نمایید‪ :‬روابط خانوادگی خود را مرزبندی نموده و‬ ‫به خانواده و جامعه خود فرصت پذیرش همسرتان‬ ‫را بدهید‪.‬‬

‫سفیدپوستان باثبات‌تر است‬

‫انعطاف‌پذیری در مورد نقش هر یک از شرکای‬ ‫زندگی‪ :‬زوج‌ها می‌بایســت در مورد سطح توقعات‬ ‫خود در خصوص انجام کارهای منزل که در بعضی‬ ‫از فرهنگ‌ها بر عهده زن خانواده می‌باشد با یکدیگر‬ ‫صحبت و گفتگو نمایند‪ ،‬تا مشــخص گردد که در‬ ‫هر یک از این امور‪ ،‬مسئولیت هر یک چه چیزهایی‬ ‫است؛‬ ‫شوخ‌طبعی در مورد تفاوت‌های فرهنگی‪ :‬معموال‬ ‫خنــده و ایجاد موقعیت‌های خنــده‌دار به صورت‬ ‫بالقوه موجب خاموش شدن آتش شرایط استرس‌زا‬ ‫می‌شود؛‬ ‫به رسمیت شناختن شباهت‌های اعتقادی‪ ،‬ارزش‌ها‬ ‫و رسم و رسومات‪ :‬در این استراتژی زوجین به روی‬ ‫شباهت‌ها و نقاط مشــترک یکدیگر در روابط‌‌شان‬ ‫تاکیدمی‌نمایند؛‬ ‫ایجاد چارچوب‌های هویتی و فرهنگی برای همسر؛‬ ‫قدردانی از ارزش‌هــا در فرهنگ طرف مقابل و‬ ‫احترام به نقاط قوت آنها‪.‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫مدیریت تفاوت‬

‫ازدواجی که در آن حداقل یک طرف‬ ‫آسیایی باشــد عموم ًا از ازدواج بین‬

‫‪57‬‬

‫حرکتی جدید‬ ‫در سنتی قدیمی‪:‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫موضوع ماه‬

‫دوستی و ازدواج‬ ‫با ایرانی‌ها‬ ‫در کانادا‬ ‫پونه وزیری‪/‬برگردان نادیا غیوری‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪58‬‬

‫نگاه یک ایرانی نســل دوم به موضــوع ازدواج و‬ ‫تصورات والدین نسل اولی به یک ازدواج موفق‬ ‫ن در‬ ‫قرار مالقات گذاشــتن‪ ،‬ازدواج و ارتباط داشت ‌‬ ‫همــه فرهنگ‌ها وجود دارد و مهم نیســت که این‬

‫گ تابو باشــند‪ .‬اصال‬ ‫امور تا چه حد در یک فرهن ‌‬ ‫نباید جای تعجبی باشد که میل انسانی ما برای یافتن‬ ‫کسی که بیشتر از همه با او احساس نزدیکی داشته‬ ‫باشیم و بتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم سبب‌شود تا‬ ‫از همان آغاز دوران دبیرستان به دنبال یافتن چنین‬ ‫فردی باشیم‪ .‬گرچه بزرگ شدن در کانادا برای من‬ ‫موضوعی را روشن کرده بود که به نظر می‌رسد یک‬ ‫پدیده فرهنگی تازه در میان کامیونیتی ایرانی باشد‪ .‬به‬ ‫نظر می‌رسد بعضی از ما نسل دومی‌های ایرانی که در‬ ‫جامعه غربی کانادایی زندگی می‌کنیم‪ ،‬همچنان برخی‬ ‫از ارزش‌های خانوادگی قدیمی‌شده والدینمان و یا‬ ‫باورهای خانوادگی‌مان را با خود همراه داریم‪ .‬واقعا‬ ‫نمی‌دانم وقتی والدینمان تصمیم به مهاجرت گرفتند‬ ‫در مورد موضوعی مثل ارتباط‌های آینده ما هم فکر‬ ‫کردنــد یا نه اما یک چیز را خوب می‌دانم و آن هم‬ ‫این اســت که اغلب والدین ایرانی ترجیح می‌دهند‬ ‫که فرزندشان با جوان دیگری از یک خانواده ایرانی‬ ‫وصلت کند‪ .‬مــادر خود من در این مورد می‌گوید‪:‬‬ ‫«من حرف دلم رو فقط به فارسی می‌تونم بگم‪ ».‬و‬ ‫همین نکته دقیقا نشان می‌دهد که او دوست دارد من‬ ‫با یک مرد ایرانی معاشرت کنم‪ .‬من البته در این مورد‬ ‫احساس او را درک می‌کنم و تالشم بر همدلی است؛‬ ‫مهاجرت از آن دســت مواردی است که صرف‌نظر‬ ‫از مدت زمانی کــه از وقوع آن می‌گذرد‪ ،‬همچنان‬ ‫بر زندگی فرد مهاجر تاثیر خود را خواهد داشــت‬ ‫و من هــم در اعماق وجودم مــی دانم که او فقط‬

‫عشق و ارتباط دو پدیده پیچیده هستند و ارتباط برقرار کردن با یک نفر‬

‫می‌تواند به دالیل متعددی‪ -‬به‌جز اشتراک در تبار‪ -‬اتفاق بیفتد‬

‫خود همراه داریم‬

‫موضوع ماه‬

‫از ارزش‌هــای خانوادگی‬ ‫قدیمی‌شده والدینمان و یا‬ ‫باورهای خانوادگی‌مان را با‬

‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫بعضی از ما نسل دومی‌های‬ ‫ایرانــی ‪ ،...‬همچنان برخی‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫خیرم را می‌خواهد و بهترین‌ها را برایم آرزو می‌کند‪ .‬این را‬ ‫گفتم چون می‌دانم در بسیاری از خانواده‌های دیگر ایرانی‬ ‫هم درســت همین وضعیت وجود دارد؛ همه ایرانیانی که‬ ‫تصمیم به مهاجرت به سرزمینی جدید گرفته‌اند به شدت‬ ‫نگران و مراقب فرزندان خود هســتند‪ .‬مشکل این‌جاست‬ ‫که بسیاری از این والدین به دلیل خواستن بهترین‌ها برای‬ ‫فرزندانشان گاهی ناخواسته و با ایجاد مشکل برای آنها در‬ ‫مســیر یافتن فرد مناسب برای زندگی‪ ،‬مانع از رسیدنشان‬ ‫به شادی می‌شوند‪ .‬البته یکسان بودن فرهنگ‌ها و عادات‬ ‫به‌ویژه اشتراک در تبار ایرانی می‌تواند تاثیر زیادی در ارتباط‬ ‫بین دو فرد داشته باشد اما مشکل از زمانی شروع می‌شود‬ ‫که والدین ایرانی فکر می‌کنند موضوع به همین‌جا محدود‬ ‫می‌شود و گســتره وسیع تفاوت‌ها با یکسان بودن زبان و‬ ‫فرهنــگ رنگ می‌بازد‪ .‬آنها چون می‌خواهند که بتوانند به‬ ‫زبان خودشان حرف دلشان را به همراه و شریک زندگی‬ ‫فرزندشــان بزنند‪ ،‬یک موضوع مهم را فراموش می‌کنند و‬ ‫آن هم این اســت که پیش از هر چیز باید بین فرزندشان‬ ‫و همراهی که برگزیده است امکان برقراری ارتباط وجود‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫وقتی در سرزمینی بزرگ می‌شوی که در آن تنوع قومی کامال‬ ‫رایج است‪ ،‬به نظرت غیرمعقول می‌آید اگر ببینی کسانی از‬ ‫فرزندان خود انتظار دارند که فقط با افرادی از یک کامیونیتی‬ ‫مشــخص ارتباط برقرار کنند‪ .‬عشــق و ارتباط دو پدیده‬ ‫پیچیده هستند و ارتباط برقرار کردن با یک نفر می‌تواند به‬ ‫دالیل متعددی‪ -‬به‌جز اشتراک در تبار‪ -‬اتفاق بیفتد‪ .‬من از‬ ‫تجربیات شخصی خودم و دوستانم دریافته‌ام که تنها زمانی‬ ‫ایرانی بودن فرد مقابل تاثیری را که والدینمان انتظار دارند‬ ‫در رابطه ما خواهد داشــت که او هم تقریبا همزمان با ما‬ ‫به کانادا مهاجرت کرده باشد‪ .‬به نظر می‌رسد که تفاوت‌ها‬ ‫در ایــن دوره زمانی‪ ،‬از مثال اتمــام کالس اول در ایران تا‬ ‫کالس پنجم‪ ،‬تاثیر مهمی در ارتباط برقرار کردن موفق افراد‬ ‫با یکدیگر دارد‪ .‬در دوازده سالی که در کانادا زندگی کرده‌ام‪،‬‬ ‫خیلی آرام به شــکلی از یک زن نزدیک شده‌ام که دقیقا به‬ ‫آنچه در ایران به عنوان زن اســتاندارد پذیرفته اســت و یا‬ ‫زنان با فرهنگ غربی در کانادا‪ ،‬شبیه نیستم‪ .‬من با این لهجه‬ ‫ف زدنم غلبه کرده‪،‬‬ ‫انگلیســی‌ام که مشخصا بر فارسی حر ‌‬ ‫برای زنان در ایران غریبه و خارجی‌ام و برای اغلب مردان‬ ‫سفیدپوست کانادایی هم غالبا یک زن عجیب یا به عبارتی‬ ‫اگزوتیک (غریبه) محسوب می‌شوم‪ .‬گویی هیچ یک از این‬ ‫دو فرهنگ مرا به معتبر ‪ authentic‬نمی‌شناسند‪ ،‬چیزی که‬ ‫من به دلیل آن توانســته‌ام با ایرانیانی که از کودکی به کانادا‬ ‫مهاجــرت کرده‌اند خیلی خوب ارتباط برقرار کنم‪ .‬اگرچه‬ ‫ترجیح مادرم این اســت که من با یک مرد ایرانی ازدواج‬ ‫کنم‪ ،‬اما خــود والدینم هم این را خوب می‌دانند که چنین‬

‫توقعی غیرمنطقی است و می‌تواند مضراتی هم داشته باشد‪.‬‬ ‫من فرد مستقل و بااراده‌ای هستم؛ گاهی هم می‌توانم خیلی‬ ‫عصبانی باشم و همه این صفات از جمله مواردی هستند‬ ‫که در فرهنگ ایرانی چندان برای یک زن پسندیده نیستند‬ ‫و در عیــن حال هم آن‌طور که ایرانی‌ها یک زن غربی یا به‬ ‫ت لهجه یک‬ ‫اصالح سفیدپوست را تصور می‌کنند‪ ،‬صراح ‌‬ ‫زن غربی را ندارم‪ .‬به نظر می‌رسد که برای نسل ما شخصیت‬ ‫افراد از هر چیزی مهم‌تر باشد‪ .‬قطعا داشتن فرهنگ‪ ،‬مذهب‪،‬‬ ‫عادات و خانواده‌های مشــترک می‌توانــد در برقراری هر‬ ‫رابطه‌ای بسیار تاثیرگذار باشند‪ ،‬اما برای نسل ما که دنیایی از‬ ‫افراد و فرهنگ‌های متفاوت را تجربه کرده‪ ،‬جستجو برای‬ ‫پیدا کردن «نیمه دیگر» فقط به درون دایره فرهنگ خودی‬ ‫محدود نمی‌شــود‪ .‬به عنوان یک ایرانی‪-‬کانادایی هیچ‌گاه‬ ‫نتوانسته‌ام به هیچ عنوان مانع از تجربه فرهنگ‌های دیگری‬ ‫شوم که با آنها برخورد داشته‌ام و همین اتفاق برای دیگرانی‬ ‫که ایرانی نیستند اما جذب فرهنگ ایرانی شده‌اند هم افتاده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به نظر می‌رسد که اگر همه ما تالش کنیم‪ ،‬هرچند اندک‬ ‫و تعارف و احساس امنیتی را که سبب می‌شود تا فقط‬ ‫بخواهیم در درون جامعــه ایرانی به دنبال همراه خود‬ ‫باشیم را کنار بگذاریم‪ ،‬می‌توانیم فضایی ایجاد کنیم که‬ ‫بسیار بازتر و پذیراتر است و به ما این امکان را می‌دهد‬ ‫که ارتباط‌های صادقانه‌تری داشته باشیم‪ .‬در حال حاضر‬ ‫به نظر می‌رســد که هنوز هم ازدواج کردن با کسی که‬ ‫هم‌نژاد ما نیست چندان مقبول نباشد و احتماال به همین‬ ‫دلیل هم هســت که تقریبا عادی است که ببینیم خیلی‬ ‫از مردان ایرانی که با زنانی غیرایرانی دوســتی و ارتباط‬ ‫داشته‌اند‌در نهایت با زنی ایرانی ازدواج کنند‪ .‬دوستی با‬ ‫یک ایرانی معموال باید به پیشــنهاد ازدواج ختم شود و‬ ‫در نهایت هم سبب می‌شود تا خانواده و فرزندان قبل از‬ ‫فرارسیدن زمان مناسب در آن رابطه‪ ،‬درگیر فشار برای‬ ‫ازدواج شــوند‪ .‬در سیســتم تربیتی ما ایرانی‌ها‪ ،‬ازدواج‬ ‫به عنوان هدف نهایی عشــق معرفی شده و همین باور‬ ‫می‌تواند انگیزه شکل‌گیری بسیاری از دوستی‌ها باشد‪.‬‬ ‫اگــر هم والدین و هم فرزندان با ذهنی باز با موضوعی‬ ‫که گفتم برخورد کنند و سعی نکنند تا همسر ایده‌آل‌شان‬ ‫ش تعیین‌شــده‌ای که ذهنشــان با‬ ‫را در قالب‌های از پی ‌‬ ‫آنها رشــد کرده بگنجانند‪ ،‬ما می‌توانیم در دوستی‌ها و‬ ‫رابطه‌هایمان پیش‌تر رفته و لحظات خوشی داشته باشیم‪.‬‬ ‫با تالش برای کاستن از ناهماهنگی‌های موجود بین دو‬ ‫نسل و رسیدن به زمینه‌های مشترک برای دوست داشتن‪،‬‬ ‫می‌توانیم مبنای محکم و پرقدرتی ایجاد کنیم که برای‬ ‫ورود به یک رابطه عاشــقانه بیش از هرچیز دیگر به آن‬ ‫نیاز است‪ .‬‬

‫‪59‬‬

‫متن‌های برگزیده مسابقه هفت سین‬

‫پیشتر در صفحات ‪ 22‬تا ‪ 24‬نشــریه گزارش برگزاری چهارمین دوره‬ ‫مسابقه هفت سین کنپارس و اسامی برندگان آن به اطالع شما رسید‪ .‬در‬ ‫اینجا متون برگزیده بخش ادبی مسابقه منعکس شده است‪.‬‬

‫علی فاطمی(رتبه اول) با متن‬ ‫«لمیده روی شمع‌دانی»‬

‫اینجا‪ ،‬کنار سفره هفت سینی که من نشسته‌ام‪ ،‬صدای تیک تاک ساعت است که خبر‬ ‫مرگ ثانیه‌ها را می‌دهد‪ ،‬خبر مرگ ثانیه‌ها‪ ،‬دقیقه‌ها‪ ،‬ســاعت‌ها و سال‌هایی که بی تو‬ ‫می‌گذرند و آنچه در آینه برای من باقی می‌ماند‪ ،‬زنیســت که پیر می‌شود‪ .‬اینجا درون‬ ‫ِ‬ ‫کوچک طبقه نمی‌دانم چندم‪ ،‬زنیست که روزها را درون تراسی می‌گذراند که‬ ‫آپارتمان‬ ‫نظرگاهی دارد به شلوغی شهر‪ ،‬به ازدحام رفت و آمد ماشین‌ها و صدای بوق‪ .‬نظرگاهی‬ ‫دارد به وســعت شتابزدگی عابران پیاده‌ای که سراسیمه از کنار هم گذشتنشان‪ ،‬عادتی‬ ‫است به اندازه تمام روزهایشان‪.‬‬ ‫تو نیســتی و باز باید کنار هفت سینِ سب ِز رنگ‌باخته دیگری منتظر تمام شدن سالی‪،‬‬ ‫و شــروع شدن سالی دیگر باشم‪ .‬تمام شدن سالی که تمامش دلتنگی تو بود و شروع‬ ‫ســالی که قرار اســت بی تو بگذرد‪ .‬بی تو بگذرد و تو بی‌خبری از غربت من در این‬ ‫شهر‪ ،‬میان انبوه آدم‌های درخود فرورفته‪ ،‬آدم‌هایی از جنس هیچ که از آوازه خنده‌های‬ ‫تو بی‌خبرند‪ .‬بی‌خبر از مردی که میراث ایل آنقدر در چشم‌هایش نمایان بود که هرگز‬ ‫کسی به حساب مردم این شهر نمی‌گذاردش‪.‬‬ ‫نه نمی‌توانم‪ ،‬نمی‌توانم از یاد ببرم سنگینی شانه‌هایت را و هیبت قدم‌های راهگشایت را‬ ‫که آن اندازه مغرور بودند و دلنشین‪ .‬اصال مگر می‌شود‪ ،‬مگر می‌شود از یاد برد تن مردی‬ ‫را که عطر کرفس کوهی و چویل‪ ،‬یادگار همیشگی ایلش بود؟ میراثی که از پستان‌های‬ ‫مادری چون بی بی مریم بختیاری ریشه دوانده بود تا در تو خالصه شود عزیز‪ .‬اینجا‬ ‫کنار سفره هفت سینی که من نشسته‌ام و تو نیستی‪ ،‬سبزه نای رنگ دادن ندارد‪ ،‬ماهی‬ ‫قرمز توی تنگ بی‌حوصله میان مشتی آب معلق است؛ معلق مانده انگار و خیره شده‬ ‫به قاب عکس تو که لمیده روی شــمع‌دانی و پر است از خنده‌هایی که بی‌وقفه مسیر‬ ‫لب‌های تو را پیموده‌اند‪ .‬قاب عکســی که انگار عاجز مانده از تحمل به‌دوش کشیدن‬ ‫معصومانه عکس درون قاب‪.‬‬ ‫حاال من‪ ،‬همین منی که روزها امانش را بریده‪ ،‬کنار این ســفره نشسته‌ام تا شاید یکی‬ ‫دیگر از سال‌های نبودنت‪ ،‬زودتر تمام شود‪ .‬زودتر تمام شود و بگذرد و عکس تو درون‬ ‫قاب روبروی تنگ ماهی هر سال کهنه‌تر شود و شاید سال‌ها بعد‪ ،‬عکس‌هایمان کنار هم‬ ‫چیده شوند‪ ،‬درون قابی به وسعت خیال من‪.‬‬ ‫اینجا‪ ،‬کنار سفره هفت سینی که من نشسته‌ام‪ ،‬سالی تمام می‌شود و سالی شروع‪ .‬صدای‬ ‫ساز تحویل سال که از رادیو پخش می‌شود‪ ،‬ماهی درون تنگ چرخی می‌زند‪ ،‬صدای‬ ‫شادی همسایه بلند می‌شود‪ ،‬و تو هنوز درون قاب‌عکس می‌خندی‪.‬‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪60‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫مهوش انصاری‌زاده(رتبه دوم) با متن «آینه»‬

‫ِ‬ ‫سمت قفسه ظرف‌های نقره‌ای‪ .‬طرح سفره هفت سین را توی‬ ‫رفت‬ ‫ذهنش ریخته بود‪ .‬سفره سبزی که حاال باید ظرف‌هایی را انتخاب‬ ‫ِ‬ ‫سماق توی‬ ‫می‌کرد تا ترکیب رنگش را زیباتر کند‪ .‬آرام جلو رفت‪،‬‬ ‫جام‌های شیشه‌ای و ســیرهای توی سینی مسی و تخم مرغ‌های‬ ‫تزئین شده با اکلیل‌های نقره‌ای را نگاه کرد‪ ،‬هر کدام را برمی‌داشت‬ ‫و روی تور سب ِز سفره تصورشان می‌کرد‪.‬‬ ‫شــنید‪ ،‬صدای مادری سی و چندســاله را‪ ،‬که با دخترش پچ پچ‬ ‫می‌کرد؛‬ ‫ مجید شلوار می‌خواد‪ ،‬محسن هم که دیگه کفش‌هاش پاره شده‪،‬‬‫اما تو عاقلی عزیزم‪ ،‬روسری برات می‌گیرم ولی هفت سین‪ ،‬بذار‬ ‫همون وسایل سفره پارسال رو استفاده کنیم‪.‬‬ ‫دختر نوجوان با نیمه بغضی توی گلویش گفت‪:‬‬ ‫کــدوم وســایل؟ همــون کاســه‌های ســفالی کــه‬‫ده ســاله پرشــان می‌کنــی و میــذاری ســر ســفره؟‬ ‫ چه اشکالی داره؟ اون ظرف‌ها خیلی قشنگند‪.‬‬‫ قشنگ‌ترین چیزا هم اگه اینقد ازشون استفاده کنی تکراری میشن‬‫مامان‪.‬‬ ‫بی آنکه به مادر و دختر نگاه کند‪ ،‬خودش را به نزدیک‌ترین قفسه‬ ‫کنارِ آنها رساند‪ ،‬دست کشید روی سبزه‌ها‪ ،‬و بعد با نوک انگشت‬ ‫به تنگ‌های ماهی کوبید‪.‬‬ ‫ می دونم اما دیگه نمیتونم به داداشات وعده بعد از عید رو بدم‪.‬‬‫اگه وسایل هفت سین بخریم‪ ،‬پول کفش یا شلوار رو دیگه باید از‬ ‫رو پو ِل آجیل بردارم‪ ،‬اما بدون آجیل چه جوری آبروداری کنیم؟‬ ‫ خوب برای من روسری نخر‪ .‬اما هفت سین حتما باید بخریم‪.‬‬‫دیگر رسیده بود به قفسه شمع‌ها و آینه‌ها‪ .‬خودش را توی یکی از‬ ‫آینه‌ها دید‪ .‬چند لحظه ایستاد و نگاه کرد‪ .‬رویش را برگرداند‪ .‬مادر و‬ ‫دختر توی فروشگاه نبودند و فروشنده‪ ،‬دم در با یکی از دوستانش‬ ‫حرف می‌زد‪.‬‬

‫امیر برجانه(رتبه سوم)‬

‫ایـــران و هجـــرت و هجـــران و هجـــر یـــار‬ ‫نـــوروز و ســـال نـــو و عهدهـــای بی‌شـــمار‬ ‫ی ــک ع ــده ت ــرک وط ــن ک ــرده در فرن ــگ‬ ‫دلتنـــگ خانـــواده و دوســـتان و یـــار غـــار‬ ‫یــک عــده مانــده در وطــن و پای هفت ســین‬ ‫دل داده در گـــروی خـــاک ایـــن دیـــار‬ ‫ی ــک دس ــته دگ ــر ک ــه فق ــط فک ــر رفتنن ــد‬ ‫امســـال نـــه فقـــط‪ ،‬صـــد ســـال آزگار!‬ ‫دکت ــر مهن ــدس و وکی ــل و پرس ــتار و آش ــپز‬ ‫در رفتننـــد از در و دیـــوار و هـــر شـــیار!‬ ‫هــر کــس بــه هر عقیــده و هــر مســلک و مکان‬ ‫در ه ــر کج ــای بی ــرق هس ــتی ش ــده س ــوار‬ ‫تنهـــا ســـامتی و دلخوشـــی بـــس اســـت‬ ‫ایـــن اســـت رمـــز جاودانگـــی بـــه روزگار‬ ‫ب ــا پ ــول و م ــال ک ــه خوش ــبخت می‌ش ــود؟‬ ‫تــا هســت بــه دل رنجــش و غم‌هــای بی‌شــمار‬ ‫تحوی ــل س ــال‪ ،‬ماه ــی س ــرخ‪ ،‬هف ــت س ــین‬ ‫خنــدان لــب و تن‌هــا ســامت و یــار در کنار‬ ‫**********************‬ ‫ایـــن قســـمت جـــزو مســـابقه نیســـت و‬ ‫خطــاب بــه کنپــارس ســراییده شــده اســت!‬ ‫کنپ ــارس ب ــه ع ــکاس آی‌پ ــد می‌ده ــد ول ــی‬ ‫مـــا شـــاعران نصیبمـــان شـــاهنامه و خیـــار‬ ‫شـــاعر مگـــر کـــه دل از اپـــل بریـــد؟‬ ‫شــهنامه را بگیــر و یــه آی‌پــد بجــاش بیــار‪‬‬

‫فایزه احیایی(رتبه چهارم)‬

‫وسایلم رو مرتب کردم که توی چمدون بذارم و راهی سفر شم‪...‬‬ ‫مامان میگه امسال اولین سالیه که تو موقع تحویل سال نیستی و من همونطور که دارم کمدم‬ ‫رو مرتب می‌کنم با خودم فکر می‌کنم که هفت سین خونه ما همیشه یک «سین» کم داشت‪.‬‬ ‫از ‪ 17‬سال پیش وقتی که من ‪ 8‬سالم بود!‬ ‫وقتی که بابا برای بار اول دیگه نبود تا هفت سینمون کامل باشه‬ ‫که بخنده و بگه اگه یه جین بچه دیگه تو خونه داشــتیم و اسمشــونو با «ســین» شروع‬ ‫می‌کردیم کامل کامل می‌شــدیم! و بعد همه مونو ببوسه و عیدی ما رو بده‪ .‬عیدی «سینا»‬ ‫رو پیش از همه چون بدجوری عزیزکرده‌اش بود و عیدی «ســحر» رو که بچه اول بود و‬ ‫عیدی من همیشه معترض رو آخر از همه! دلم تنگ شده برای غرغرهای بچگونه‌ام و ناز‬ ‫و نوازش‌های اون‪.‬‬ ‫آخرین ســال بودنش یه ســفره ترمه که جهاز مامان بود رو انداخته بودیم روی زمین و‬ ‫شــمعدون‌های عقد مامان رو هم گذاشــته بودیم توش‪ .‬من خیلی ذوق زده بودم و تخم‬ ‫مرغ رنگی‌ها رو با پوســت پیاز قرمــز رنگ می‌کردم و ایــن هیجان‌انگیزترین کار دنیا‬ ‫بود! اون ســال سفره هفت ســین ما خیلی مفصل بود! ساناز بود! ســحر بود! سینا بود!‬ ‫سه‌شــنبه بود! سکوت محض بود‪ ،‬ســرطان هم بود و کنارش «صبرهای» مامان که فقط‬ ‫صدای ســین می‌داد‪ .‬ســینی که گوش لحظه‌هامونو پر می‌کرد و به برکت این صبر‌های‬ ‫تموم نشــدنی تونســتیم باشــیم و زیاد باشــیم برای هم‪ .‬آغوش باشــیم برای هم‪...‬‬ ‫امسال که پا به بیست و پنج سالگی گذاشتم کمتر دلم میخواد درگیر آیین‌ها باشم‪ .‬کمتر دلم‬ ‫می‌خواد نمایش‌ها رو تماشا کنم و بیشتر دلم میخواد به معنای واقعی صدای «سین» وجودم‬ ‫برکتی باشه برای آدم‌هایی که شاید بتونم با ذره‌ای از مهر خودم بهشون ببخشم! دلم میخواد‬ ‫دوست‌تر باشم! یارتر باشم و همراه‌تر برای همه آدم‌هایی که در مسیر من قرار می‌گیرند‪ .‬و‬ ‫تا جایی که می‌تونم تالش کنم که «بار» نباشم و آرزو دارم که هفت سین همه انسان‌های‬ ‫روی زمین پر از سین سالمتی باشه‪ .‬دوستتون دارم‪ .‬‬

‫عباسعلی باقری(رتبه پنجم)‬

‫سرما را دیدم گریزان! پرسیدم‪ :‬به کجا چنین شتابان؟‬ ‫گفت‪ :‬شکوفه‌ای دیده‌ام‪ ،‬نوشکفته‌ای‪ ،‬سبزینه برگی دیدم‬ ‫در رویای سبز خوش غوطه‌ور‪ ،‬مست بود از آواز بهار‪.‬‬ ‫گفتم‪ :‬بمان‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬هر جا که طراوت و شــادابی اســت‪ ،‬هر کجا که‬ ‫غنچه‌ها امید را بارور کرده‌اند و گلستان می‌شود این زمین‬ ‫خوابیده در سرما‪ ،‬دیگر جای ماندن نیست و نوروز می‌آید‬ ‫و از نو‪ ،‬روزی دیگر و آغــازی دوباره می‌یابد‪ .‬زندگی و‬ ‫نغمه‌های مرغان عاشــق در خروش آبشاران‪ ،‬در زمین در‬ ‫آسمان در ابر و همه در باد و باران مژده سبز بودن را فریاد‬ ‫می‌کنند‪« .‬زنده‌باد بهار»‪‬‬ ‫فرهنگ و ادب‬

‫‪July-August 2013 . No13 61‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫تیرگان!‬ ‫باغچه را فراموش نکنیم‬ ‫دکتر مرتضی قمشه‌ای‬

‫در داســتان‌های چینی آمده اســت که یک شاگردی‬ ‫خیلی دلــش می‌خواســت از درس یکی از اســتادان‬ ‫بزرگ بودایی استفاده کند‪ .‬سال‌ها می‌آمد و می‌رفت و‬ ‫آن استاد درسی به او نمی‌داد تا آنکه یک روز در ابتدای‬ ‫تابستان استاد مشغول باغبانی بود و شاگرد بر او وارد شد‪.‬‬ ‫استاد او را پیش خواند و گفت اگر می‌خواهی درسی‬ ‫بگیری بیا نزدیک و نگاه کن‪ .‬آنگاه استاد بوته گلی را‬ ‫با خاک‌های اطرافش از یک گلدان بیرون آورد و در‬ ‫باغچه نشا کرد و بعد علف‌های هرزه را از خاک باغچه‬ ‫بیرون کشید و به بوته آب داد و بعد به شاگرد گفت این‬ ‫درس امروزت بود‪.‬‬ ‫شاگرد که چند سال در اشتیاق یک درس سوخته بود‬ ‫پیام استاد را زیرکانه گرفت و تشکر کرد و با خوشحالی‬ ‫به دنبال کار خود رفت‪.‬‬ ‫ما در انتقال و نگهداری دانش پدران و مادران‌مان این‬ ‫ظرافــت را به خرج ندادیم و به همیــن خاطر در دوره‬ ‫مدرنیته‪ ،‬ادبیات کالسیک ما بصورت یک گیاه خشگ‬ ‫به نسل جدید منتقل شد و نتوانست به رشد خود ادامه‬ ‫دهد‪ .‬ولی خوشبختانه ارتباط ما هنوز با باغچه قدیمی‬ ‫قطع نشده‪ .‬هنوز می‌توان یک نشای درست انجام داد و‬ ‫علف‌های هرز را از باغچه دور کرد‪.‬‬ ‫یکی از گل‌های زیبای ادبیات ما عشــق است‪ .‬اما نهال‬ ‫عشق باید از فرهنگ حافظ و نظامی و موالنا به فرهنگ‬ ‫زمان ما منتقل شود و بعد از انتقال باید این گل را آب‬ ‫داد و علف‌های هرز را از کنارش دور کرد‪.‬‬ ‫غم و اندوه بی‌مورد از آن علف‌های هرز است که وارد‬ ‫باغچه شعر و ترانه‌های عاشقانه امروز ما شده است‪ .‬البته‬ ‫وقتی با موضوع غم در ادبیات مواجه می‌شویم باید دقت‬ ‫کرد که هر غمی علف هرزه نیست‪ .‬بسیاری از غم‌ها در‬ ‫ادبیات و فرهنگ ما جنبه ســازنده دارند‪ .‬آنچه باید از‬ ‫باغچه ادبیات بیرون رود غم بیهوده و ویرانگر است‪ .‬غم‬

‫باید مقدمه باشد برای شادی نه اینکه خودش را در مقابل‬ ‫شادی عرضه کند‪ .‬از اقسام غم سازنده غم‌خواری برای‬ ‫بینوایان است‪ .‬انسانی که غم انسان دیگری را می‌خورد‬ ‫در صدد کمک بر می‌آید و در نتیجه غمش ســازنده‬ ‫است‪ .‬ادبیات ما از این نوع غم بسیار صحبت می‌کند‪ .‬از‬ ‫جمله این شعر سعدی که‪:‬‬ ‫تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند‬ ‫آدمی‬ ‫ولی غم‌هایی هســت که ضرورت ندارد‪ .‬ما ضرورت‬ ‫ندارد که هر گاه از عشق صحبت می‌کنیم گریه و زاری‬ ‫کنیم‪ .‬ما نباید عشــق فرهاد و خودکشــی ابلهانه‌اش را‬ ‫تمجید کنیم‪ .‬عشق باید با معرفت و درایت همراه باشد‬ ‫نه با سادگی و بی‌دانشی‪ .‬ما عشق را به باغچه فرهنگی‬ ‫زمان‌مان منتقل کرده‌ایم ولــی خاک‌های اطرافش را‬ ‫منتقل نکرده‌ایم و علف‌های هرز را نیز از کنارش دور‬ ‫نکرده‌ایم‪.‬‬ ‫عشــقی که امروز باید تمجید شود عشق زال به رودابه‬ ‫اســت که فردوســی آ ‌ن را با ظرافت در شاهنامه شرح‬ ‫کرده است‪ .‬در این داستان زال خردمندانه با مشکالت‬ ‫عشــق روبرو می‌شود و هر گاه اشتباهی می‌کند خیلی‬ ‫ســریع آنرا جبران می‌کند‪ .‬از جمله زال در می‌یابد که‬ ‫سفیران و دالالن عشق ممکن است کار را مشکل بکنند‪.‬‬ ‫در نتیجه خودش ابتکار عمل را به دست می‌گیرد و پای‬ ‫پیاده خود را به پایین قلعه‌ای می‌رســاند که رودابه در‬ ‫آن زندگی می‌کنــد و خود با رودابه صحبت می‌کند‬ ‫و رودابه زلف زیبایش را برای دستگیری زال از باالی‬ ‫قلعه به زیر می‌اندازد‪.‬‬ ‫‫کمندی گشاد او ز سرو بلند‬ ‫که بر مشک زانسان نپیچد کمند‬ ‫و سپس به زال می‌گوید‪:‬‬ ‫بگیر این سر گیسو از یک سویم‬ ‫ز بهر تو باشد همی گیسویم‬

‫در دوره مدرنیته‪ ،‬ادبیات کالسیک‬ ‫ما بصورت یک گیاه خشگ به نسل‬ ‫جدید منتقل شد و نتوانست به رشد‬ ‫خود ادامه دهد‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪62‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫بدان پروریدم من این تار را‬ ‫که تا دستگیری کند یار را‬ ‫فرهاد اگر درایت و معرفت زال را داشت به خبر‬ ‫نادرست خبرســازان توجه نمی‌کرد و خودش‬ ‫برای کسب خبر به سراغ شیرین می‌رفت‪.‬‬ ‫همین‌طور اگر درایت بیشــتری داشــت از ابتدا‬ ‫سفره دلش را پیش خســرو باز نمی‌کرد و به او‬ ‫نمی‌گفت که برای شیرین حاضرم جان فدا کنم‪.‬‬ ‫فرهاد باید خسرو را می‌شناخت و به او می‌فهماند‬ ‫که حاضرم برای رســیدن به شــیرین با دشمنان‬ ‫عشقبجنگم‪.‬‬ ‫نظامی عشــق فرهاد را تمجید نمی‌کند بلکه به‬ ‫عنوان یک واقعیت تلــخ بیان می‌کند و آنرا در‬ ‫غالب یک عشق نافرجام شرح می‌دهد تا عاشقان‬ ‫دیگــر از آن پند بگیرند و راه فرهــاد را نروند‪.‬‬ ‫عشق‌هایی را که نظامی تمجید می‌کند عشق‌های‬ ‫هفت گنبد است به ویژه داستان گنبد سرخ که‬ ‫در آن جوان عاشــق قبل از آنکه خود را تسلیم‬ ‫خطرات عشق کند به سراغ خردمندی می‌رود و‬ ‫از او معرفت عشق را می‌آموزد؛‬ ‫چاره‌سازی به هر طرف می‌جست‬ ‫تا از او بند سخت گردد سست‬ ‫تا خبر یافت از خردمندی‬ ‫دیوبندیفرشته‌پیوندی‬ ‫از سر فرخی و فیروزی‬ ‫کرد از آن خضر دانش‌آموزی‬ ‫جــوان وقتی راه و چــاه را از خردمند آموخت‪،‬‬ ‫تمام طلسم‌هایی را که در راه معشوق بود باطل‬ ‫کرد و خود را مانند زال به قصر معشــوق رساند‬ ‫و در آنجا نیز سواالت دختر را خردمندانه پاسخ‬ ‫گفت و عشقش به وصال و شادی انجامید‪.‬‬ ‫این داســتان زیبای نظامی را پوچینی از فرهنگ‬ ‫ایرانی بســیار اســتادانه به فرهنگ مدرن غرب‬ ‫منتقــل و در قالــب اپرای زیبــای «توراندخت»‬ ‫عرضه کــرده اســت‪ .‬در اپــرای «توراندخت»‬ ‫عاشــق (که شــاه‌زاده جوان و خردمندیست) تا‬ ‫آخرین لحضــه نام خودش را فــاش نمی‌کند‪.‬‬ ‫یعنی برخالف فرهاد تا به وصال نرســیده است‬ ‫دستش را رونمی‌کند‪ .‬فرهاد شاید این درس اول‬

‫را خوانده بود که عاشــق باید صادق باشد ولی‬ ‫درس دوم را نگرفته بود که صداقت با معشــوق‬ ‫باید داشت نه با رقیب‪.‬‬ ‫در داســتان «خســرو و شــیرین» شخصیتی که‬ ‫معرفتش از همه کمتر اســت خود خسرو است‪.‬‬ ‫شــیرین و فرهــاد معرفت بیشــتری دارند‪ .‬ولی‬ ‫معرفت آن‌ها نیز کامل نیست‪ .‬خسرو که عشق را‬ ‫اصال نمی‌شناسد وقتی فرهاد عاشق را می‌بیند از‬ ‫او نمی‌پرسد که تو خودت کیستی بلکه می‌پرسد‬ ‫کــه تو از کجایی (یعنی بــه غلط به دنبال علت‬ ‫عشق می‌گردد)‪ .‬ولی فرهاد که آشنایی بیشتری‬ ‫با عشق دارد خســرو را متوجه سوال نادرستش‬ ‫می‌کند و به خسرو می‌فهماند که علت و سرزمین‬ ‫عشق همان آشنایی و دوستی است؛‬ ‫نخستین بار گفتش از کجایی‬ ‫بگفت از دار ملک آشنایی‬ ‫خسرو در ســوال دوم زیرکانه می‌خواهد نقاط‬ ‫ضعف فرهاد را شناســایی کند و می‌پرســد که‬ ‫در سرزمین آشنایی (که تو از آنجا هستی) مردم‬ ‫کارشان چیســت (یعنی تو کارت چیست)‪ .‬در‬ ‫اینجــا فرهاد که او نیز معرفتش از عشــق کامل‬ ‫نیست جواب غلط می‌دهد و می‌گوید که کار‬ ‫من اندوه و غم خریدن و جان دادن است‬ ‫بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند‬ ‫بگفت انده خرند و جان فروشند‬ ‫خســرو شصتش خبردار می‌شــود که فرهاد‬ ‫به دنبال غم اســت نه به دنبال عشــق‪ .‬بنا بر‬ ‫این ســرش را به کوه‌کنی مشغول می‌کند (به‬ ‫اصطالح می‌فرســتدش دنبال نخودسیاه) و با‬ ‫خود می‌گوید که اگر فرهاد از عشــق به دنبال‬ ‫غم و مرگ است پس لیاقت وصال شیرین را‬ ‫ندارد و سزاوار است که نسیبش همان اندوه و‬ ‫خودآزاری باشد‪.‬‬ ‫در ادیبات کالسیک ما خاک اطراف نهال عشق‪،‬‬ ‫معرفت اســت ولی متاســفانه در دوره مدرنیته‬ ‫عشــق‪ ،‬بدون خاک اطرافش به فرهنگ جدید‬ ‫منتقل شــده است‪ .‬جای آن دارد که نسل پویای‬ ‫دوره پســت مدرن عشق را مجددا ً با ظرافت آن‬ ‫استاد بودایی به باغچه امروز باز آورد‪.‬‬

‫این داستان زیبای نظامی‬ ‫را پوچینــی از فرهنــگ‬

‫ایرانی بسیار اســتادانه به‬ ‫فرهنگ مدرن غرب منتقل‬ ‫و در قالــب اپرای زیبای‬ ‫«توراندخــت» عرضــه‬ ‫کرده است‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫‪63‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫هم‌چنان که پیشــتر در‬ ‫وبســایت‌های گروه رســانه‌ای پرنیان‬ ‫اعالم کرده و در شــماره ‪ 12‬نشریه پرنیان کانادا‬ ‫هم منعکس شد‪ ،‬این نشریه در نظر دارد برای تشویق‬ ‫ایرانیان در سراسر جهان به تولید مطالب و قطعات ادبی به‬ ‫زبان پارسی‪ ،‬در بخش «فرهنگ و ادب» نشریه اقدام به انتشار‬ ‫قطعات ادبی و قصه‌های کوتاه مخاطبان نماید‪ .‬اگر شــما آثار‬ ‫قلمی دارید کــه می‌خواهید آنها را با خانواده بزرگ مخاطبان‬ ‫نشریه در میان بگذارید این فرصت خوبی برای ذوق‌ورزی و‬ ‫درفشانی است‪ [ .‬برای آگاهی با جزییات این صفحه را ببینید‪].‬‬ ‫یا دآوری‪ :‬مطالب این صفحات از فصل «فرهنگ و ادب»‬ ‫نشــریه‪ ،‬متن‌های تولید مخاطبان است و لزوما‬ ‫منعکسکنندهدیدگاه‌هایپرنیاننیست‪.‬‬

‫خنده پشت‬ ‫سیم‌های خاردار‬ ‫قصه کوتاه از سعیدرضا خساره‬

‫‪ saeedreza.khesareh@gmail.com‬‬

‫هنوز نمی‌دونستم کار درستی انجام میدم یا نه ولی باورم‬ ‫این بود که خورشــید واسه نشــون دادن خودش به یه‬ ‫سپیده صبحی هم نیاز داره‪ .‬با این باور راهی جاده‌های‬ ‫غربت شده بودم‪ .‬در جاده کاری نداشتم جز اینکه شبها‬ ‫عشق‌بازی ماه و ستاره رو نگاه کنم و روزها خودسوزی‬ ‫خورشید رو‪ .‬جمشید کسی که می‌خواست منو از مرز‬ ‫رد کنه بهم می‌گفت‪« :‬اونجا به هیچی اعتماد نکن حتی‬ ‫به شناسنامه آدما»‪ .‬ولی این حرف زیاد واسم ترس‌آور‬ ‫نبود چون میدونستم تو روزگاری زندگی می‌کنم که‬ ‫زندگی آدما پر شده از حرفا و کارای گارانتی شده‪.‬‬ ‫حدود ســاعت هشت و نیم شــب بود که به استانبول‬ ‫رسیدیم جمشید بهم گفت‪« :‬ســعید! ‪ 2‬شب استانبول‬ ‫می‌مونیم بعد حرکت می‌کنیم واسه تورنتو‪ ».‬منم گفتم‬ ‫باشه‪.‬‬ ‫یکی از دوســتاش منتظر ما بود با چهره‌ای که بیشتر به‬ ‫آدم بدای فیلمایی که نگاه کرده بودم میخورد‪ .‬جواب‬ ‫سالمشو با بی‌میلی دادم اونم زیاد اهمیت نداد و خودش‬ ‫و به بی‌توجهی زد‪ .‬این صحنه منو یاد یکی از دوســتام‬ ‫فرهنگ و ادب‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪64‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫تو سال دوم دانشگاه انداخت؛ یه جوون با اراده به اسم‬ ‫کوروش‪ .‬اون موقع خیلی خودمو تو دانشگاه می‌گرفتم‪.‬‬ ‫یه روز کوروش بهم گفت‪:‬‬ ‫ تا حاال با آب سرد تو سرمای زمستون دوش گرفتی؟‬‫ نه‬‫ تا حاال جای ســیلی جناب سرهنگ تو سربازی رو‬‫صورتت سنگینی کرده؟‬ ‫ نه‬‫ تا حاال تو حیاط یخ‌زده پادگان با پای برهنه دویدی؟‬‫‪- ‬نه‬ ‫وقتی نه گفتنای مکرر منو دید یه نگاه بهم انداخت و با‬ ‫اون صدای پر از غرورش گفت‪:‬‬ ‫پس خودتو اینقدر تحویل نگیر و کری نخون‪.‬‬ ‫جوابی دیگه واسه این حرفش نداشتم‪ .‬واقعا که راست‬ ‫میگــن روزای رفته مثل یه موج بزرگ دریاســت که‬ ‫وقتی به ساحل میرسه دیگه بر نمیگرده و در عوض یه‬ ‫موج دیگه جاشو میگیره‪ .‬بگذریم‪.‬‬ ‫وقتی وارد خونه غدیر دوست جمشید شدیم یه آه از ته‬

‫دلم کشیدم‪ .‬اصال خونه‌شو الیق خودم نمی‌دیدم‪ .‬واقعا‬ ‫چرا تو کشــور خودم نه مدرک فوق لیسانس‪ ،‬نه هنر‬ ‫ترانه‌سراییم دیگه تا دو دهه قبل ارزش نداشت و باعش‬ ‫شــده بود واسه نشون دادن خودم به کشوری که مردم‬ ‫و کوچه‌هاشو فقط تو فیلما و عکسا دیده بودم پا بزارم؟‬ ‫دیگه از دو شبی که تو خونه غدیر بودیم و از لحظه‌های‬ ‫پر از دود سیگار و مشروب و زن‌های تن‌فروش جمشید‬ ‫و غدیر نمی‌نویسم چون حوصله‌تونو سر میبره‪.‬‬ ‫تو راه سفر به کانادا فقط فکرم به آینده نادیده‌ای بود که‬ ‫به امیدش دل از خانواده‌ام و خاطره‌های خوش بچگیم‬ ‫و دختری که دوستش داشتم کشیده بودم‪.‬‬ ‫اوالی پاییــز بود‪ .‬موقعــی که برگای زرد‪ ،‬ســنگینی‬ ‫خودشــونو به شــاخه درختا تحمیل می‌کــردن و این‬ ‫غرورشون باعث می‌شــد به زمین بیافتند و موقعی که‬ ‫می‌رفت مهرگان دیگه‌ای رقم بخوره‪.‬‬ ‫دو هفته‌ای طول کشید تا تونستم با رقم حدود ده هزار‬ ‫دالر خودمو به کانادا برسونم‪ .‬جمشید کنار یه کیوسک‬ ‫تلفن ساعت ‪ 9:25‬شب بود که باهام خداحافظی کرد‪ .‬از‬

‫کیوسک تلفن شماره سیاوش رو گرفتم‪ .‬سیاوش یکی‬ ‫از دوستای دوران دانشگاه بود که بعد از گرفتن لیسانس‬ ‫دیگه خودشو زجر نداد و به کمک مالی باباش به کانادا‬ ‫اومد‪.‬‬ ‫گوشی رو برداشت و تا گفتم سالم فورا صدامو شناخت‪.‬‬ ‫با تعجب گفت‪« :‬سعید تو اینجا چه کار می‌کنی؟»‬ ‫با خنــده جوابشــو دادم‪« :‬خوب پیش میــاد دیگه! تو‬ ‫لیسانســتو گرفتی و اومدی اینجــا‪ ،‬منم به خیال خودم‬ ‫گفتم فوق لیسانسمو میگیرم واسه بهتری و نمیدونستم‬ ‫فرقی نداره مدرک چی باشه‪ ،‬باالخره ارزش نداره‪».‬‬ ‫کمی پشت تلفن از خاطرات دوران دانشگاه گفتیم و‬ ‫کمی چاشنی «یادش بخیر» به غذای خاطراتمون اضافه‬ ‫کردیم‪ .‬سیاوش تو دانشگاه همیشه کنار من می‌نشست‪.‬‬ ‫هنوز هم اینطور که می‌گفت مجرد بود‪ .‬فکرش اینه که‬ ‫آدم باید تو رگای زندگی خودش خون خوشــبختی‬ ‫جریان داشــته باشــه تا بتونه از این خون خوشبختی به‬ ‫رگای زندگی یکی دیگه هم تزریق کنه‪.‬‬ ‫بــه خونه‌ش دعوتم کرد‪ .‬یه خونه تمیز و خوب ‪ 2‬اتاقه‬

‫داشــت‪ .‬گفت چمدونامو تو یکی از دو اتاق بزارم‪ .‬یه‬ ‫نیم ساعت استراحت کردم بعد سیاوش گفت‪« :‬پاشو‬ ‫یه دوش با حرارت بگیر لباساتم عوض کن بریم بیرون‬ ‫غذا بخوریم‪».‬‬ ‫گفتم‪« :‬این وقت شب؟ بابا ساعت ‪ 11:10‬دقیقه شبه؛»‬ ‫گفت‪« :‬نترس جای بدی نمی‌ریم چون جای من و تو‬ ‫اونجور جاها نیست‪ ».‬از این حرفش خیلی خوشم اومد‪.‬‬ ‫به یه رستوران رفتیم که پیاده ‪ 15‬دقیقه با خونه‌ش فاصله‬ ‫داشت‪ .‬اون شب فهمیدم که اینطور هم که بعضیا میگن‬ ‫نه از بی‌احساسی تو هموطنای غربت‌نشین خبری بود نه‬ ‫از بی‌بند و باری تو رستورانها‪ .‬البته من فقط اون شب یه‬ ‫رستوران رو دیدم نه همه رو؛ پس درباره بقیه قضاوت‬ ‫نمی‌کنم‪ .‬تو حرفا و کارای سیاوش یه احساس اهمیت‬ ‫دوستی چند سال پیش حس می‌شد به گرمای خورشید‬ ‫جنوبی که ســال‌ها زیر اشعه‌هاش زندگی کرده بودم‪.‬‬ ‫اصــا رنگــی از دروغ و ریا تو وجود ســیاوش دیده‬ ‫نمی‌شد‪.‬‬ ‫با صدای ســیاوش که با شوخی می‌گفت‪« :‬بابا پادشاه‬ ‫هشتم هم تو خواب به سلطنت رسد‪ .‬نمی‌خوای بیدار‬ ‫شــی از خواب؟» بیدار شدم‪ .‬ســفره صبحانه رو روی‬ ‫زمین پهن کرده بود با کره حیوانی و مربای آلبالویی که‬ ‫می‌گفت مادرش فرستاده بود‪ .‬اصال سر سفره ایرانیش‬ ‫خبری از فرهنگ غریب نبود‪ .‬انگار صبح زود از مغازه‬ ‫نون بربری تورنتو هم گرفته بود‪ .‬شاید باورتو نشه ولی‬ ‫واقعا حس کردم تو خونه خودمون هستم و این سفره‪،‬‬ ‫سفره‌ایه که مادرم هر صبح برای خودم و سه خواهرم‬ ‫می‌انداخت‪.‬‬ ‫وقتی صبحانه رو خوردیم ســیاوش گفت‪« :‬بیا رو مبل‬ ‫بشین می‌خوام باهات حرف بزنم‪».‬‬

‫گفتم‪« :‬تو زحمت صبحانه رو کشــیدی پس بزار من‬ ‫سفره رو جمع کنم و بیام‪ ».‬گفت باشه‪.‬‬ ‫بعد از ‪ 5‬دقیقه اومدم رو مبل تک نفره کنار ســیاوش‬ ‫نشستم‪ .‬چند لحظه چشماشو بست و باز کرد و گفت‪:‬‬ ‫ بایــد دیگه بــه فکر یه امروز و فردای خوب واســه‬‫خودت باشی منم تا جایی که بتونم کمکت می‌کنم‪.‬‬ ‫ با مدرک فوق لیســانس هنر چه کاری واسم پیدا‬‫می‌شه؟‬ ‫ترانه هم که میگی‪.‬‬‫ آره اونم خوبشو‪.‬‬‫یه پوزخند زد و گفت‪:‬‬ ‫ انگار کارا داره درست میشه؛‬‫ منظورت چیه؟‬‫ یکی از آشناهامون اینجا یه شرکت موسیقی داره‬‫که خواننده‌های خوبی باهاش کار میکنن‪.‬‬ ‫ خوب؟‬‫ خوب دیوونه! میشه از ترانه‌های تو برای آهنگاشون‬‫استفاده کرد‪.‬‬ ‫دیدم بد نمیگه‪.‬‬ ‫ هر گلی زدی سر خودت زدی‪.‬‬‫ تو کاریت نباشه‪ .‬راستی اگه میخوای کانادا وایسی‬‫باید اقامت بگیری‪.‬‬ ‫ چطوری؟‬‫ حاال تا موقع اقامت درست میشه فعال تا با پرویز‬‫(آشناشــون که شرکت موسیقی داره) حرف بزنم تا‬ ‫بعد‪.‬‬ ‫شنیده بودم متداول‌ترین راه گرفتن اقامت ازدواجه‪.‬‬ ‫یکم تو راه گرفتن اقامت مونده بودم و باز مردمک ‪‬‬ ‫فرهنگ و ادب‬

‫‪July-August 2013 . No13 65‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫‪ ‬چشمای امروزمو به تابلوی بینایی فردا دوخته‬ ‫بودم و به خودم می‌گفتم همه چی درســت میشه‪.‬‬ ‫ســیاوش با پرویز صحبت کرد‪ .‬چند تا از ترانه‌هامو‬ ‫برای نشون دادن همرام برده بودم‪ .‬پرویز گفت‪:‬‬ ‫ اینا رو خودت گفتی؟‬‫ آره؛‬‫ عالیه! پس خیلی میشه روت حساب باز کرد‪.‬‬‫وقتی صحبتامون تموم شــد دعوتمون کرد به سر‬ ‫ضبط یکی از خواننده‌ها که خودم روزگاری خیلی‬ ‫دلم می‌خواســت فقط کنارش یه عکس یادگاری‬ ‫بگیرم ولی حاال میدونستم که طی چند مدت دیگه‬ ‫ترانه‌هایی که تو موزیکاش استفاده میکنه از کارهای‬ ‫منه‪ .‬خیلی خوشحال بودم که به این نتیجه رسیده بودم‬ ‫که بیخودی دست از همه چیز نکشیدم و راهی غربت‬ ‫نشده بودم‪ .‬در ایران که بودم می‌خواستم ترانه‌هامو به‬ ‫صورت یه مجموعه به بازار بدم اما سه باری که واسه‬ ‫مجوز اقدام کردم مجوز ندادن‪ .‬رفتم واســه بازی تو‬ ‫چند تا فیلم تست بدم ولی کارگردان‌های فیلم فقط‬ ‫میگفتن بخند و گریه کن‪ .‬منم دلم میخواست جلوی‬ ‫دوربین که میرم خودم باشه و یا اگه هم خودم نباشم‬ ‫یه شخصیت دوست داشتنی بهم بدن نه هر کسی و‪.‬‬ ‫البته توقع منم یکم زیاد بود‪ ،‬می‌دونستم‪.‬‬ ‫بعد از اجرا و ضبط آهنگها در استودیو باز با سیاوش‬ ‫رفتیم به رستورانی که دیشب رفته بودیم‪ .‬نیم ساعتی‬ ‫بود که پشــت یه میز سه نفره نشســته بودیم ولی‬ ‫خودمم نمیدونستم چرا میز سه نفره؟ از سر خستگی‬ ‫یه دستی روی صورتم کشیدم که یه دفعه صدای یه‬ ‫دختر نظرمو به خودش جلب کرد‪.‬‬ ‫ سالم سیاوش‪.‬‬‫ سالم پانته‌آ جون حالت چطوره؟ (با کمی اشتیاق)‬‫ مثل حال گل نیلوفر که همیشه توی مردابه‪.‬‬‫‪ -‬به دلم موند یه بار تو حرفای امیدوار کننده بزنی‪.‬‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪66‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫باز چته مگه؟‬ ‫ هیچی ولش کن‪ .‬انگار امشب مهمون داری؟‬‫ اوه آره یه دوســته از دوران خوش گذشــته‪ .‬تو‬‫دانشگاه با هم همرشته و همکالس بودیم و همیشه‬ ‫کنار همدیگه می‌نشستیم‪.‬‬ ‫ پس تبریک میگم حتما اون لحظه خیلی واست‬‫جذابیت داشته که بعد از چند سال دیدیش‪ ،‬مگه نه؟‬ ‫ همینطوره که میگی؛‬‫ خوب دوستت نمیخواد خودشو معرفی کنه؟‬‫دستامو رو میز گذاشتم و گفتم‪:‬‬ ‫ ســعید‪ 26 .‬بار تا حاال پاییزو دیدم‪ .‬فوق لیسانس‬‫رشته هنر‪ .‬ترانه‌سرا‪ .‬فکر کنم کافی باشه‪.‬‬ ‫ خیلی جالبه‪ ،‬تا حاال کسی خودشو اینطوری برام‬‫معرفی نکرده بود‪.‬‬ ‫ خوب تو زندگی آدما همیشه یه بار اولی هست‪.‬‬‫یه نگاه بهم انداخت و گفت‪:‬‬ ‫ قشنگ حرف میزنی‪.‬‬‫ بازی با سرنوشت و بلد نیستم ولی بازی با واژه‌ها‬‫رو خوب بلدم‪.‬‬ ‫اینطوری که از خودش می‌گفت دانشجوی سال آخر‬ ‫پزشــکی بود‪ .‬سنش با من یکی بود و تو خانواده‌ای‬ ‫بزرگ شده بود با وضع مالی خوب و فقط یه برادر‬ ‫داره‪.‬‬ ‫ازش پرســیدم چطوری با ســیاوش آشنا شدی که‬ ‫سیاوش وسط حرفامو پرید و گفت‪:‬‬ ‫ تو کتابخونه به طور خیلی اتفاقی‪.‬‬‫ کتابخونه؟‬‫اون موقع بود که تازه یادم اومد از سیاوش نپرسیدم‬ ‫شغلش چیه؟‬ ‫ مسئول یه کتابفروشی هستم‪.‬‬‫ چرا پس دیروز تا حاال بهم نگفتی؟‬‫‪ -‬مگه تو سوال کردی که من جوابتو بدم؟‬

‫با حالت شوخی گفتم دستیار نمیخوای تو کتابخونه‬ ‫که سیاوش با لحنی کامال جدی گفت‪:‬‬ ‫ اگه بیای که عالی میشــه‪ .‬راستش حدود یک ماه‬‫و نیمه که آگهی هم دادم ولی هر کســی میاد میگه‬ ‫حقوقش کمه منم میگم همینه که هست‪.‬‬ ‫ اگه من بیام چی؟ باز حقوق همینه که هست؟‬‫ اگه راضی باشی بیای دو برابر بهت میدم چون تو‬‫فرق داری‪.‬‬ ‫ پس از حاال استخدامم؟‬‫ از فردا با هم میریم‪.‬‬‫ ممنونم دوســت عزیز واقعا کی میگه محبت تو‬‫دالی غربت‌نشین پیدا نمیشه؟‬ ‫ اونایی که این حرفا رو میزنن اول محبتشــونو به‬‫خودشون ثابت کنن بعد این حرفا رو بزنن‪.‬‬ ‫پانته‌آ داشت به حرفامون گوش میداد‪ .‬گفت‪:‬‬ ‫ خوب پس قصد موندن داری‪ .‬اقامتت رو چی کار‬‫می‌کنی؟‬ ‫ راســتش فعال نمیدونم باید به فکر یه نفر واسه‬‫ازدواج مجدد و گرفتن اقامت باشم (با خنده)‬ ‫ حتما بهش فکر کن‪.‬‬‫یک ساعتی بود که به خونه رسیده بودیم‪.‬‬ ‫ میگم سیاوش این دختره پانته‌آ چرا وقتی که اومد‬‫اینقدر پکر بود؟‬ ‫ این بنده خدا هم با ازدواج کردنش‪.‬‬‫ چطور؟‬‫ تهران که بوده با یه نفر آشنا میشه‪ .‬بعد از شش ماه‬‫که پنهونی با هم رابطه داشتن پانته‌آ بهش میگه باید‬ ‫بیاد خواستگاریش‪ .‬اونم قبول می‌کنه و بعد از چند‬ ‫جلسه خواستگاری پدر و مادر پانته‌آ با ازدواجشون‬ ‫موافقطمیکنن‪.‬‬ ‫پانته‌آ میخواسته واسه ادامه تحصیلش بیاد کانادا پسره‬ ‫هــم قبول میکنه‪ .‬بعد از چند ماه که تورنتو بودن یه‬

‫دفه پسره با چند هزار دالری که ازش کش رفته بوده‬ ‫غیبش میزنه‪.‬‬ ‫ بیچاره پس حق داشته از این دنیا بد بگه‪.‬‬‫ چی بگم واال‪ .‬یک سالی از نظر روحیه داغون بوده‬‫و االنه که یکم حالش بهتر شده‪.‬‬ ‫صبح بود که با هم به کتابخونه رفتیم‪ .‬کتابخونه تقریبا‬ ‫بزرگــی بود‪ .‬خیلی از کتابا رو که مدتها دنبالشــون‬ ‫میگشتم تو کتابخونه‌ش داشت‪.‬‬ ‫باز هم یکی از درهای دالون امیدم باز شــده بود‪ .‬یه‬ ‫هفته‌ای مثل ثانیه‌های ساعت اومد و رفت‪ .‬طی این یه‬ ‫هفته خیلی به کتابخونه سیاوش عادت کردم‪ .‬کار تو‬ ‫کتابخونه رو دوست داشتم‪ .‬پرویز هم ‪ 1500‬دالری‬ ‫برای پنج تا از ترانه‌هام بهم داد‪ .‬دیگه همه چیز درست‬ ‫شده بود فقط مونده بود اقامت‪.‬‬ ‫ میدونی سعید‪ ،‬من یه فکری واسه گرفتن اقامتت‬‫کردم که خیلی فکر خوبیه به نظرم‪.‬‬ ‫ چه فکری آقای جیمز باند‬‫ بیا با پانتــه‌آ ازدواج کن و از طریق ازدواج با اون‬‫اقامتت رو بگیر‪.‬‬ ‫ حالت خوب نیست انگار؟ ببینم نکنه تب داشته‬‫باشی؟ یا داری شوخی می‌کنی؟‬ ‫ نه اتفاقا کامال حالم خوبه کامال؛ در صحت سالمت‬‫عقل و جسمم‪ .‬اصال هم شوخی نمی‌کنم‪.‬‬ ‫ بابا اون بیچاره از ازدواج قبلیش هنوز داره میناله‬‫من بیامو بهش بگم بیا با من ازدواج کن که از طریق‬ ‫ازدواج‬ ‫باهات اقامتمو بگیرم؟‬ ‫ خیالت راحت من باهاش حرف می‌زنم‪.‬‬‫ هر جور راحتی ولی اگه محکم زد تو گوشــت‬‫دیگه به من مربوط نیست‪.‬‬ ‫ کاریت نباشه اگه علی شتر سواره میدونه شترشو‬‫از کدوم راه میونبر ببره‪.‬‬ ‫سیاوش رفت که با پانته‌آ حرف بزنه منم تو کتابخونه‬ ‫موندم‪ .‬بعد از دو ساعت و نیم بود که پانته‌آ رو همراه‬ ‫سیاوش دیدم که دارن میان طرف من‪ .‬پانته‌آ تا رسید‬ ‫گفت‪« :‬باشه قبول می‌کنم‪».‬‬ ‫خودمو به اون راه زدم و گفتم‪:‬‬ ‫‪ -‬جونم؟ چی رو قبول می‌کنی پانته‌آ خانم؟‬

‫ میدونی سعید من واسه هر کسی کمکی از دستم‬‫بر بیاد دریغ نمی‌کنم‪.‬‬ ‫ ممنون ولی تو‪...‬‬‫ ولی من چی؟ حتما میخوای بگی واســه ازدواج‬‫قبلیم متاســفی؟ ممنون ولی یاد گرفتم اگه تو بازی‬ ‫ورق برگه آس رفت میشه با برگه شاه بازی کرد‪.‬‬ ‫ نمیدونم راستش چی بگم‪.‬‬‫ســیاوش‪« :‬بابا جون تو که نمیخوای باهاش زندگی‬ ‫کنی‪ .‬یه ازدواج قواله‌ایه فقط واسه کمک به خودت‪».‬‬ ‫قبول کردم‪ .‬دو روز بعد بود که با هم ازدواج کردیم‬ ‫و بعد اقدام کردیم واسه گرفتن اقامت من؛ تونستم‬ ‫باالخره پاســپورت کانادایی بگیرم‪ .‬طی این مدت‬ ‫چندین بار از پانته‌آ تشــکر کــردم ولی هر دفعه با‬ ‫خونسردی می‌گفت‪ :‬کاری نکردم‪.‬‬ ‫سه ماه گذشته بود‪ .‬هنوز پانته‌آ رو طالق نداده بودم‪.‬‬ ‫تو کتابخونه هم حسابی جا افتاده بودم‪ .‬پرویز هم چند‬ ‫هزار دالری واسه چند تا از ترانه‌هام بهم داد‪ .‬انگار فقط‬ ‫منتظر ترانه‌های من بوده‪ .‬تونستم یه خونه یه خوابه‬ ‫واسه خودم اجاره کنم‪ .‬بعد از مدتها به خانوادم زنگ‬ ‫زدم‪ .‬خیلی نگران من بودن بعد از کلی احوالپرســی‬ ‫خبری بهم دادن که از شــنیدنش شوکه شدم‪ .‬سارا‬ ‫دختری که با هم هزار قول و قرار بسته بودیم و قسم‬ ‫خورده بود منتظرم بمونه درســت چند هفته بعد از‬ ‫اومدن من ازدواج کرده بود‪ .‬معنی احساس و عشق‬ ‫رو هم تو عصر جدید فهمیدم‪.‬‬ ‫روزا و شبا مثل حس ترانه گفتن میومدن و میرفتن‪.‬‬ ‫چند مدت یه بار با پانته‌آ قرار میزاشتیم و همدیگه رو‬ ‫می‌دیدیم‪ .‬واقعا دختر خیلی خوب و باشعوری بود‪.‬‬ ‫برخالف حرفهایی که پشــت سر خیلی از دخترای‬ ‫غربت‌نشین میزدن‪ ،‬پانته‌آ خیلی خوب تونسته بود از‬ ‫پس همه چی بربیاد‪.‬‬ ‫بهار داشت سر می‌رسید‪ .‬شــکوفه‌های نسترن هم‬ ‫داشتن کم کم به گالی قشــنگ و خوش‌بو تبدیل‬ ‫میشــدن‪ .‬با پانته‌آ قرار گذاشتیم برای طالق گرفتن؛‬ ‫جلوی در محضر رســیدیم‪ .‬اصال دلم نمی‌خواست‬ ‫وارد بشم‪ .‬یه دفعه بود که نمیدونم چطور شد گفتم‪:‬‬ ‫ طالقت نمیدم‪ .‬دوست دارم پانته‌آ‪.‬‬‫‪ -‬راســتش و بخوای منم تورو دوست دارم سعید‪.‬‬

‫چون اگه دوست نداشتم راحت چشمای احساسمو‬ ‫به روی کمک به دیگران میبســتم و اون پیشنهاد و‬ ‫قبول نمیکردم‪ .‬جریان دختری که دوستش داشتی و‬ ‫از سیاوش شنیدم واقعا متاسفم‪.‬‬ ‫ دیگه اصال حرف اونو نزن هر چی بود تموم شد‪.‬‬‫از این به بعد به فکر زندگیمون باید باشیم‪.‬‬ ‫ خوشحالم سعید‪.‬‬‫از سیاوش هم شنیدم که اونم مثل من میخواد وارد‬ ‫مرغدونی بشه‪ .‬خیلی خوشحال شدم وقتی این خبر‬ ‫و ازش شنیدم‪.‬‬ ‫ میدونی سیاوش‪ ،‬گفتنش فایده نداره و از پسش‬‫بر نمیام ولی امیــدوارم بتونم زحمتاتو جبران کنم‪.‬‬ ‫امیدوارم خوشبخت بشی‪.‬‬ ‫ ممنونم سعید جون‪ .‬زحمتی نبود‪ .‬ناسالمتی ما با‬‫هم دوستیم‪ .‬دوستی که نباید فقط به حرف باشه‪.‬‬ ‫زندگی من و پانته‌آ روز به روز داشــت بهتر میشد‪.‬‬ ‫کارم تو کتابخونه حســابی باال گرفته بود و تونسته‬ ‫بودم با چند تا از شرکتهای موسیقی دیگه آشنا بشم‪.‬‬ ‫االن که دارین پایان داســتان رو میخونین حدود یه‬ ‫هفته‌ایه که از سیاوش مرخصی گرفتم و تونستیم با‬ ‫پانته‌آ‬ ‫خودمونو به ترکیه برســونیم‪ .‬برای وداء با کشور و‬ ‫خاطره‌هامون ســیمهای خاردار مرز ایران رو لمس‬ ‫می‌کنیم و با ناراحتی می‌خندیم‪ .‬خنده به حال کسایی‬ ‫که معنی زندگی رو تو گذشتن بیهوده امروز و اومدن‬ ‫بی تدبیر فردا میدنن‪ .‬به حال کســایی که تو استخر‬ ‫پول شنا میکنن و حرفشون اینه که آزارشون به هیچ‬ ‫کسی نرسیده‪.‬‬ ‫یاد اون ضرب‌المثل قدیمی بخیر که یکی می‌گفت‪:‬‬ ‫گنجشکهای سقا بی آزارند؛ یکی جواب میداد پس‬ ‫بهتره از کرمهای کنار جوی بپرسی‪.‬‬ ‫یه نصیحت برای کسانی که این داستان رو میخونند‪:‬‬ ‫«بــرای زندگی باید اول قانون زنــده بودن رو از بر‬ ‫باشید وگرنه تو دادگاه زندگی جلوی حرفای دادستان‬ ‫سرنوشت کم میارید و محکوم میشید به مرگ‪».‬‬ ‫یادآوری پرنیان‪ :‬برای رعایت شــیوه روایت و نثر‬ ‫نویســنده‪ ،‬از ویرایش کلی متن و تغییر رسم‌الخط‬ ‫نوشته اجتناب شده است‪.‬‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫‪67‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫ازخود تا خدا‬ ‫چند قطعه کوتاه از رضوان رحیمی‬ ‫‪rozanehnoor@gmail.com‬‬

‫قطعه «با چشــمان بســته» در‬ ‫شماره گذشته متعلق به آقای‬ ‫مهدی حسنیان بود که از ایشان‬ ‫پوزشمی‌طلبیم‪.‬‬

‫فاصله‬

‫سعیدرضاخساره‬ ‫‪saeedreza.khesareh@gmail.com‬‬

‫فرهنگ و ادب‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪68‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫خودشناسی‬ ‫وقتی که با هم ­ه وجود در آینه رخنه می­کنم و مثل یک‬ ‫قاب می‌شوم؛ به آن خیره می‌شوم؛ یک تصویر بی‌روح‬ ‫که با هم ­ه احساس و تعجب به من نگاه می‌کند‪ .‬در شروع‬ ‫آشناییم با او پلک می­زنم‪ .‬گویا می‌خواهم واکنش او را‬ ‫محک بزنم‪ ،‬او نیز به من پلک می‌زند گویی عالقه‌مند‬ ‫ادام ­ه همراهی با من است‪ .‬لبخند می‌زنم و او نیز‪ ....‬اخم‬ ‫می‌کنم‪ ،‬جدی می‌شوم او نیز چنان که من!‬ ‫شک کرده­ام آیا ممکن اســت در این دنیای بی‌وفا‬ ‫این‌گونه با مــن همراهی و همدلی کند بر آنم باز او‬ ‫را بــه آزمونی تازه درک کنم‪ .‬انگشــتم را به نشــان‬ ‫تهدید باال می‌آورم‪ ،‬او نیز چون من انگشــتش را باال‬ ‫می‌آورد‪.‬‬ ‫تازه دارم به نتیجه می‌رسم جهان انعکاس خود من است‪.‬‬ ‫اگر خشمگینم با خشــم رودروی من قرار می‌گیرد و‬ ‫اگر می‌خندم‪ ،‬خندان بر من ظاهر می­شــود‪ .‬با این همه‬ ‫خوشحالم با این غریبه آشنا شده‌ام‪.‬‬ ‫مناجاتدوستانه‬ ‫قص ­ه آدم‌ها‪ ،‬قص ­ه همیشگی یکی بود یکی نبوده‪ .‬قصه­‬ ‫توست که همیشگی اســت و هماره یکی هست‪ .‬اون‬ ‫یکی که بود می­شه تو قصه‌های آدم‌ها‪ ،‬هنوز هم نابوده‪،‬‬ ‫ما تصورمی‌کنیم که بودنی اســت‪ ...‬ما خیال داریم که‬ ‫باورش کنیم‪.‬‬ ‫بدت نیاید خدایا مثل جنس چینی در بساط همه هستی‪.‬‬ ‫هم ­ه نامردان‪ ،‬هم ­ه دروغ‌پردازان ادعای تو را دارند‪ .‬حتی‬ ‫چوپان­های مدرن برای اثبات آمدن گرگ به تو سوگند‬ ‫می‌خورند‪ .‬این گونه است که من میان کوچه‌های پیچ‬ ‫در پیچ و پر تشویش از حیرت و بُهت نمی‌دانم از کدام‬ ‫سو ادامه دهم‪ .‬اصال نمی‌دانم متوقف بمانم‪ ،‬بهتر است یا‬

‫چقــد گشــتن تــو ایــن وانفســا دلگیــره‬ ‫بــدون تــو یــه مــرده‌ی نفــس دارم‬ ‫تــو ایــن آلونــک از بــس خــون دل خــوردم‬ ‫تــو کــه باشــی بــرای ذهــن مغشوشــم‬ ‫هــر روز و بــه امیــد تــو می‌بینــم‬ ‫دوریتــو ازم کمتــر و کمتــر کــن‬ ‫از ایــن همــه دلواپســی مزمــن‬ ‫نمی‌دونــم چــرا حتمــا از ایــن عشــقه‬ ‫از قســمت ایــن جدایــی دورم کــن‬ ‫پروانــه‌ی ابریشــم ایــن احســاس‬

‫ادامه دهم‪ .‬افسوس بیراهه‌ها بیش­تر از شاهراه است‪.‬‬ ‫آدمک‌های سرگردان‬ ‫هر صبح به خیال عشق تازه پلک باز می‌کنم و به امید‬ ‫تماشــای نور تازه‪ ،‬نگاهم را شــروع می‌کنم‪ .‬نگاه من‬ ‫شروع می‌شــود اما نه با آن خیال نه با آن امید‪ ،‬بلکه با‬ ‫آدمک‌هایی که در آرزوی درک این خیال و امیدند؛‬ ‫آدمک­هایی که مثل نقاشــی کــودکان مه ِدکودک بر‬ ‫دیوار هســتی‪ ،‬آویزانند بی آن که به شــکل انیمیشن‬ ‫درآیند و حرکت کنند و صداگذاری شوند‪.‬‬ ‫آویــزان نه مثل تصویــر بلکه آویــزان از بی­آرزویی و‬ ‫روزمرگی‪ .‬چندتایی نیستند که نگاهم را به آنها قرض‬ ‫داده­ام تا خیال کنند تماشایشــان می‌کنم اما تا به خود‬ ‫می­جنبم متوجه می‌شــوم به من قالب شــده‌اند؛ به من‬ ‫آویزانند‪...‬‬ ‫تکلیف چیست؟ بهترین کار کدام است؟‬ ‫آدمک آویــزان صدا می‌زند‪ :‬هر چــه می­گویم عمل‬ ‫کن‪ .‬باید چنین و چنان باشی‪ .‬خدایا این بود بهای یک‬ ‫نگاه! تماشا نیز آزمون من است؟ راستی این صداها از‬ ‫چیست!؟ دارم کالفه می‌شوم‪ .‬هنوز هم ­ه زمانی که برای‬ ‫تو می­نوشتم و به خیال تازه‪ ،‬قلم را تکیه­گاه انگشت­های‬ ‫سرگردانم می­کردم تا به هم آیند و مجموع شوند‪ ،‬تمام‬ ‫مدتی کــه در ذهنم آینده را به جــان می‌دوختم و در‬ ‫اندیش ­ه پاره شدن از گذشته بودم‪.‬‬ ‫آدمک حرف می‌زد و حرف می‌زند‪....‬و صد افسوس‬ ‫که حرف خواهد زد‪ .‬من با این همه تناقض چه کنم؟‬ ‫کــدام یک از مــا حقیقت داریم؟ اصــ ً‬ ‫ا آیا حقیقتی‬ ‫هست؟‬ ‫رضوان رحیمی خود را دارای مدرک دکترای ادبیات‬‫حماسی از دانشگاه شیراز معرفی کرده‌اند‪.‬‬

‫میخوام هر جوری هســت پیدات کنم اینبار‬ ‫بیــا بــا عشــق تــو بریــزه ایــن دیــوار‬ ‫دلــم از دلخوشــی هــر لحظــه دور میشــه‬ ‫تماشــایی‌ترین خاطــره جــور میشــه‬ ‫تصویــر نگاتــو تــو چشــام بنــداز‬ ‫رویاییــه بــا تــو صحنــه‌ی پــرواز‬ ‫از پرســه‌ی بی‌موقــع‌ی شــب ســیرم‬ ‫بــا عــذاب ایــن فاصلــه درگیــرم‬ ‫دنیــا بــی تــو یــه زنــدون بی‌میلــه‌س‬ ‫تــا وقتــی نباشــی تــوی ایــن پیلــه‌س‪‬‬

‫عــوارض و منافــع تابعیــت مضاعــف‬ ‫بـــرای اشـــخاص دوتابعیتـــی‬ ‫دکتر عبدالرسول دیانی‬ ‫‪Abdolrasoul Dayyani‬‬

‫مطلب حقوقی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪70‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫تابعیت پیوندی است که وابستگی فردی از افراد انسانی را به دولتی خاص توجیه می‌‌کند و بر مبنای آن دولت مزبور را به حمایت‬ ‫از تبعه خود مکلف داشته و برای تبعه هم حق برخورداری از حمایت ایجاد می‌شود‪ .‬همان طوری که افراد بی‌تابعیت نباید وجود‬ ‫داشته باشند تابعیت مضاعف هم امری خالف قاعده است و همان‌طور که شماره‌های گذشته نشریه پرنیان (شماره ‪ 8‬و ‪ )9‬بیان‬ ‫کردیم مشکالتی را به‌وجود می‌آورد که در این مجال به بیان مشکالت آن می‌پردازیم‪.‬‬ ‫تابعیت مضاعف به معنای جمع شدن دو تابعیت یا بیشتر در شخص می‌باشد‪ .‬یعنی شخص در عین حال که تابع دولتی هست‪،‬‬ ‫دولت دیگر نیز وی را تابع خود بداند‪ .‬تابعیت مضاعف ممکن است مشکالتی را برای شخص چندتابعیتی پدید آورد‪ .‬برای همین‬ ‫منظور کشورهایی که به صراحت تابعیت مضاعف را برای شهروندان خود منع نکرده‌اند‪ ،‬در مقام حل مشکال ت ایجاد شده به‬ ‫ارائه پاسخ‌هایی پرداخته‌اند که اجماالً اشاره می‌کنیم‪.‬‬

‫در نظریه مســاوات هرگاه خواهان‪ ،‬تابعيت هر دو كشور (خواهان و‬ ‫خوانده) را داشته باشــد‪ ،‬دعوا قابل رسيدگی نيست چون حقوق دو‬

‫دولت مساوی است و هيچ‌يک از دولت‌ها قدرت تحميل قوانين خود‬ ‫را برای استيفای حق ندارد‬

‫فصل اول‪ :‬نظریه‌های وارده در باب حل مشــکل‬ ‫تابعیت مضاعف‬

‫برای حل مشکل تابعیت مضاعف نظریه‌های مختلفی‬ ‫ارائه شده كه در بين آن ها دو نظریه «عدم مسئوليت»‬ ‫و «تابعيت موثر» از اهميت خاصی برخوردار است‪.‬‬ ‫به عبارت ديگر‪ ،‬برخي از صاحب‌نظران عقيده دارند‬ ‫به علت تســاوی حاكميت دولت‌هــا‪ ،‬هيچ دولتي‬ ‫حق ندارد فــردی را در مقابل دولت متبوع او مورد‬ ‫حمايت سياســی قرار دهد و برعكس برخی ديگر‬ ‫بر اين عقيده‌اند كــه قاعده حقوق بين‌الملل در اين‬ ‫خصوص «دكترين مؤثر يا غالب» است كه طبق آن‬ ‫بايســتی تابعيت دولتی را كه فرد ذی‌‌نفع پيوندهای‬ ‫نزديک‌تری با آن دارد‪ ،‬ترجيح داده شود‪.‬‬ ‫باید گفــت مهم‌ترين نقطه عطــف در اين زمينه‪‌،‬‬ ‫كنوانسيون ‪ 1930‬الهه (در خصوص مسائل مربوط‬ ‫به تعارض قوانين تابعيت) به شمار می‌رود که ابتدا‬ ‫رويه بين‌المللی قبل از كنوانسيون ‪ 1930‬الهه و سپس‬ ‫تحول رويه بين‌المللی بعد از كنوانسيون را بررسی‬ ‫خواهيم نمود‪.‬‬ ‫الف) رویه قضایی بین‌المللی قبل از سال ‪1930‬‬

‫در رويه قضايی تا ســال ‪ 1930‬چهار روند عمده به‬ ‫چشم می‌خورد كه عبارتند از‪ :‬نظریه مساوات‪ ،‬نظریه‬ ‫ترجيح تابعيت كشور اقامتگاه تبعه مضاعف‪ ،‬نظریه‬ ‫تابعيت مؤثر‪ ،‬نظریه ترجيح تابعيت كشور تابع که هر‬ ‫کدام را به اختصار توضیح می‌دهیم‪.‬‬ ‫در نظریه مســاوات هرگاه خواهان‪ ،‬تابعيت هر دو‬ ‫كشور (خواهان و خوانده) را داشته باشد‪ ،‬دعوا قابل‬ ‫رسيدگی نيست چون حقوق دو دولت مساوی است‬ ‫و هيچ‌يک از دولت‌ها قدرت تحميل قوانين خود را‬ ‫برای اســتيفای حق ندارد و رابطه بين يک دولت و‬ ‫اتباعش از امور مربوط به صالحيت داخلی است و‬ ‫هيچ دولتی حق مداخله در آن را ندارد‪ .‬آقای «ورژيل»‬ ‫حقوقــدان نامدار هلنــدی در آراء خود به دكترين‬ ‫مساوات استناد نموده و از آن طرفداری كرده است‪.‬‬ ‫نظریه ترجيح تابعيت كشور اقامتگاه تبعه مضاعف‬ ‫که از نظام‌های ملی تعارض قوانين تاثیر پذیرفته است‬

‫یکی دیگر از نظریه‌های وارده در بابا حل مشکالت‬ ‫تابعیت مضاعف است‪ .‬قواعد ملی تعارض قوانین در‬ ‫اكثر نظام‌های حقوقی در مواجهه با مســائل مربوط‬ ‫به احوال شــخصيه و يا اجرای قانون ملی شخص‪،‬‬ ‫اقامتگاه را به عنوان ضابطه اصلی و يا ضابطه‌ای فرعی‬ ‫در نظر می‌گيرند و در مورد تبعه مضاعف‪ ،‬تابعيت‬ ‫كشور اقامتگاه را مرجع می‌شمارند‪.‬‬ ‫هر چند نظریه تابعيت مؤثر به بعد از سال ‪ 1930‬بر‬ ‫می‌گردد ولی قبل از این سال نیز نظریه فوق با پس‬ ‫زدن نظریه مساوات در رويه‌های ديوان دائمی داوری‬ ‫وجود داشت ولی اســتدالل وزينی در پشتوانه این‬ ‫نظریه ارائه نمی‌شد‪ .‬مهم‌ترين قضيه در اين خصوص‬ ‫اختالف بين پرو و ايتاليا‪ ،‬در ســال ‪ 1912‬در مورد‬ ‫پرونده کانه وارو می‌باشــد كه اين پرونده راجع به‬ ‫دعوايی بود كه دولت ايتاليا از طرف برادران كانه وارو‬ ‫عليه دولت پرو اقامه كرد‪ .‬رافائل يكی از اين سه برادر‬ ‫طبــق اصل خون تبعه ايتاليا و طبق اصل خاک تبعه‬ ‫پرو محسوب می‌شد‪ .‬وقتی دعوی در ديوان دائمی‬ ‫داوری مطرح شــد‪ ،‬ديوان با توجه به اين كه رافائل‬ ‫در موارد مختلف مانند نامزدی در انتخابات مجلس‬ ‫سنای پرو‪ ،‬شركت در مبارزات انتخاباتی‪ ،‬قبول سمت‬ ‫سركنسولی هلند و ‪ ...‬همانند يک تبعه پرو رفتار نموده‬ ‫است‪ ،‬اعالم داشت كه در چنين شرايط صرف نظر از‬ ‫وضعيت تابعيتی وی در ايتاليا‪ ،‬دولت پرو حق دارد او‬ ‫را تبعه خود شناخته و دعوای او را به عنوان خواهان‬ ‫ايتاليايی رد نمايد‪.‬‬ ‫نظریه ترجيح تابعيت كشور تابع که در برخی آرای‬ ‫صادره توسط ديوان‌های مختلط داوری كه در پايان‬ ‫جنــگ جهانی اول به موجــب عهدنامه‌های صلح‬ ‫تشكيل گرديده بود دیده می‌شود‪ ،‬در مورد تابعيت‬ ‫مضاعف همواره ارجحيت به تابعيت دولت خواهان‬ ‫داده می‌شــد‪ .‬اين دعاوی از ســوی اتباع مضاعف‬ ‫كشورهای خواهان و خوانده و از جانب دولت‌های‬ ‫فاتح عليه دولت‌های مغلوب اقامه گرديده بود‪ .‬البته‬ ‫اين دسته از پرونده‌ها منحصربه‌فرد بوده و نه به‌عنوان‬ ‫رويه قضايی در ديگر محاكم بين‌المللی قابل استناد‬

‫بود و نه در تشخيص قاعده عرفی مربوط به تابعيت‬ ‫مضاعف به كار می‌آيد‪.‬‬ ‫بنابراين‪ ،‬رويه قضايی قبل از ‪ 1930‬از انسجام به دور‬ ‫بوده و در برخی آراء به نظریه مســاوات و تساوی‬ ‫حاكميت دولت‌ها و برخی ديگر به ضابطه اقامتگاه‬ ‫اســتناد شده است‪ .‬اما واقعيت اين است كه در همه‬ ‫آنها نهايت ًا گرايشی به سوی دكترين تابعيت موثر يا‬ ‫غالب به چشــم می‌خورد‪ .‬هر چنــد رويه دولت‌ها‬ ‫عموم ًا پيــروی از دكترين مســاوات يا اصل عدم‬ ‫مسئوليت بوده است‪.‬‬ ‫ب) رويه قضايی بين‌المللی بعد از سال ‪1930‬‬

‫انعقاد كنوانسيون ‪ 1930‬الهه (در باب پاره‌ای مسائل‬ ‫مربوط به تعارض قوانين تابعيت) تأثير به‌سزايی در‬ ‫رويه قضايی بين‌المللی به جای گذاشت و مهم‌ترين‬ ‫نقطــه عطف در تاريخ تحــوالت قوانين مربوط به‬ ‫تعارض تابعيت به شــمار می‌رود‪ .‬بنابراين با توجه‬ ‫به كنوانســيون ‪ 1930‬الهه به رويــه قضايی بعد از‬ ‫كنوانسيون ‪ 1930‬می‌پردازيم‪.‬‬ ‫رويه قضايی بین‌المللی از ســال ‪ 1930‬تا ‪1955‬؛ در‬ ‫كليه آراء صادره بین‌المللی‪ ،‬راجع به تابعيت مضاعف‬ ‫از اصل مندرج در ماده ‪ 4‬كنوانســيون الهه پيروی‬ ‫شده و دليل ساده اين امر انطباق كنوانسيون با حقوق‬ ‫بین‌المللی عرفی بوده اســت‪ .‬بجاست در اين جا به‬ ‫ذكر قضيه‌ای اكتفا شــود‪ .‬در پرونده معروف «سالم»‬ ‫كه دعوای آن توسط آمریکا عليه مصر اقامه گرديده‪،‬‬ ‫ديوان داوری نخست تابعيت آمريكايی آقای سالم را‬ ‫محرز دانست و سپس به بررسی ادعای مصر مبنی بر‬ ‫اين كه وی تبعه مصر نيز محسوب می‌شود و به دليل‬ ‫داشتن عالئق نزديک‌تر با آن كشور تابعيت مصری‬ ‫وی بايد غالب شــناخته شود‪ ،‬استدالل مصر در اين‬ ‫خصوص به ايــن صورت بود‪ :‬در مــوارد تابعيت‬ ‫مضاعف به نظر نماينده مصر قاضی بین‌المللی بايد‬ ‫تعيين كند كدام يک از تابعيت‌های خواهان با توجه‬ ‫به شرايط زندگی وی تابعيت موثر به شمار می‌رود‪.‬‬ ‫در ايــن پرونده تابعيت مصری خواهان بايد مرجح‬ ‫شناخته شود‪ .‬زيرا مشاراليه به طور عمده در مصر ‪‬‬ ‫مطلب حقوقی‬

‫‪July-August 2013 . No13 71‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫رويه كشورهای سوسياليســتی بر اين مبنا است كه‬ ‫قوانين داخلی اين‌گونه كشورها امكان برخورداری‬ ‫از تابعيت مضاعف را از افراد سلب می‌نمايد‬

‫‪ ‬زندگي كرده‌‪ ،‬عالئق اجتماعی و اقتصادی وی در‬ ‫اين كشور بوده و در آن جا برخی سمت‌های دولتی‬ ‫را نيز پذيرفته است‪.‬‬ ‫ديوان داوری اين نظر را اساســ ًا مردود دانســت و‬ ‫اظهــار نمود كه اصل به اصطــاح تابعيت موثر در‬ ‫حقوق بين‌الملل به قدر كافي جا نيفتاده است و در‬ ‫عوض رويه عملی دولت‌ها مويد آن است كه صرف‬ ‫برخــورداری فرد از تابعيت هر دو دولت خواهان و‬ ‫خوانده برای مردود شناختن دعوی كافی است‪.‬‬ ‫در نتيجه‪ ،‬برای رد دعوی فقط كافی بود دولت مصر‬ ‫ثابت نمايد كه آقای سالم طبق قوانين مصر از تابعيت‬ ‫آن كشــور برخوردار است و چون داليل و مدارک‬ ‫چنين تابعيتی ارائه نگرديد‪ ،‬لذا دعوی آمريكا مسموع‬ ‫واقع شد‪.‬‬ ‫رويه قضايی بین‌المللی از سال ‪ 1955‬تاكنون؛ بررسی‬ ‫رويه قضايی بین‌المللی‪ ،‬از اين جهت مهم می‌باشد كه‬ ‫روشن می‌سازد آيا دولت‌ها در روابط بین‌المللی از‬ ‫اصل تابعيت موثر يا غالب پيروی نموده‌اند يا از اصل‬ ‫تساوی حاكميت دولت‌ها و عدم مسئوليت آنها‪.‬‬ ‫بدين منظور بايد خاطر نشان ساخت كه كشورهای‬ ‫غربیبهاستثنایاياالتمتحدهآمريكایعنیكشورهايی‬ ‫مانند‪ :‬انگليس‪ ،‬فرانسه‪ ،‬هلند‪ ،‬آلمان‪ ،‬سوئيس و‪ ...‬از‬ ‫اين اصل حمايت می‌كردند كه در مورد مسئله تابعيت‬ ‫مضاعف هيچ دولتــی نمی‌تواند اتباع خويش را در‬ ‫مقابل دولت ديگری كه اشخاص مزبور تبعه آن نيز‬ ‫محسوب می‌شوند‪ ،‬مورد حمايت سياسی و كنسولی‬ ‫قرار دهد‪ .‬رويه كشورهای سوسياليستی بر اين مبنا‬ ‫اســت كه قوانين داخلی اين‌گونه كشــورها امكان‬ ‫برخورداری از تابعيت مضاعف را از افراد ســلب‬ ‫می‌نمايد و تصريح شده كه افراد در صحنه بین‌المللی‬ ‫فقط از يک تابعيت برخوردارنــد‪ .‬اما رويه اياالت‬ ‫متحده آمريكا از سال ‪ 1957‬كام ً‬ ‫ال منحصربه‌فرد بوده‬ ‫و همواره مدافع اين اصل بوده است كه‪ :‬هيچ دولتی‬ ‫ملزم نيســت دعوايی را كه دولت ديگری از جانب‬ ‫فردی كه تابعيت هر دوی آن‌ها را دارد‪ ،‬عليه آن اقامه‬ ‫كند‪ ،‬بپذيــرد‪ ،‬مگر آن‌كه چنين فردی عاليق موثر و‬ ‫نزديک‌تری با دولت خواهان داشته باشد‪.‬‬

‫مطلب حقوقی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪72‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫فصل دوم‪ :‬عوارض ناشی‬ ‫از تابعیت دوم برای افراد تابع‬

‫امــروزه با گســترش فراگیر فنــاوری اطالعات و‬ ‫پیشرفت خارق‌العاده تكنولوژی‌های ارتباطی و تاثیر‬ ‫آن در گزینش و جذب ســازمان‌یافته مغزها و منابع‬ ‫انسانی متخصص مورد نیاز كشورهای توسعه‌یافته‪،‬‬ ‫ازدیاد شــكاف اقتصادی و تكنولوژیك‪ ،‬عدم تعادل‬ ‫جمعیتی كشورها‪ ،‬اشــتیاق مهاجرت به كشورهای‬ ‫ثروتمند كه معموالً با وجود روند نقصان جمعیت به‬ ‫پذیرش كنترل شده نیروی كار می‌پردازند‪ ،‬در حالی‬ ‫كه علی‌االصول در بحث تابعیت‪ ،‬هیچ فردی نبایستی‬ ‫بیش از یك تابعیت داشــته باشد‪ ،‬ولی اكنون بنا به‬ ‫ضرورت اصطالحات جدیدی در مباحث حقوقی‬ ‫نظیر شناسایی تابعیت مضاعف و تابعیت موثر (در‬ ‫دعاوی حقوقی) مورد طرح قرار گرفته‌اند‪.‬‬ ‫میزان و نرخ رشــد جمعیت‪ ،‬درجه توسعه‌یافتگی‪،‬‬ ‫وســعت خاك و منابع طبیعــی‪ ،‬مالحظات امنیتی‬ ‫و منطقــه‌ای و بطور كلی مالحظــات منافع ملی و‬ ‫مشكالت دوتابعیتی‌ها مثال عدم امكان انجام تعهدات‬ ‫میهنی مثل خدمت سربازی برای دو كشور‪ ،‬نگرش‬ ‫كشورها به مقوله تابعیت مضاعف را براساس منافع‬ ‫هریك متفاوت می‌نماید‪.‬‬ ‫امروزه تابعیت به ویژه مســاله دوتابعیتی‌ها به یک‬ ‫معضل ملی و بین‌المللی تبدیل شــده زیرا در قرون‬ ‫اخیر به‌خاطر رشــد تکنولوژی ارتباطی و وسایل‬ ‫حمل و نقل عمومی فاصله بین کشورهای دوردست‬ ‫کاهش یافته و مساله تابعیت به شکل جدی‌تر مطرح‬ ‫شده هرچند هنوز دولت‌ها به نتیجه واحدی درباره‬ ‫تابعیت نرسیده‌اند و در جایی که پدیده دوتابعیتی یا‬ ‫چندتابعیتی پیش می‌آید مشــکل در شکل حادتری‬ ‫بروز پیدا می‌کند‪ .‬البتــه در این مورد اتفاق‌نظر بین‬ ‫دولت‌ها وجود دارد که همانطور که هیچ‌کس نباید‬ ‫ت (آپاترید) باشد‪ ،‬باید از دو یا چندتابعیتی‬ ‫بدون تابعی ‌‬ ‫شدن افراد نیز جلوگیری به‌عمل آید‪ .‬اگرچه بهره‌مندی‬ ‫از مزایای تابعیت دو کشور جذاب است و می‌تواند‬ ‫انگیزه‌ای برای تابعیت دوگانه باشد‪ ،‬اما مشکل افراد‬

‫بدون تابعیت این اســت که از حمایت سیاســی و‬ ‫حقوقی کشورها و دولت‌ها بی‌نصیب خواهند بود و‬ ‫گاهی قربانی اختالف دولت‌ها می‌شوند‪ .‬به‌طور کلی‬ ‫داشتن چند تابعیت نیز غیرطبیعی است زیرا عادالنه‬ ‫نیســت که یک نفر از مزایای چند تابعیت بهره‌مند‬ ‫شــود‪ .‬لذا نظام‌های سیاســی و حقوقی دنیا تالش‬ ‫می‌کنند از گسترش تابعیت مضاعف جلوگیری کنند؛‬ ‫چه‪ ،‬تابعیت واحد باعث مشخص‌شدن تکلیف افراد‬ ‫در داخل نظام سیاسی و روابط بین‌الملل شده و فرد‬ ‫از حمایت مستمر و بی‌قید و شرط دولت متبوعش‬ ‫برخوردار خواهد شــد ولــی در تابعیت مضاعف‬ ‫این‌گونه افراد دارای وضعیت ثابت و متعادل نیستند‪،‬‬ ‫و چه بسا منافع این‌گونه اشخاص قربانی رقابت‌های‬ ‫سیاسی و اختالفات بین‌المللی شود‪.‬‬ ‫در عمل هم همواره شاهد مسائل عدیده‌ای هستیم‪.‬‬ ‫این نــوع افراد برخالف مزایای ظاهری باید مالیات‬ ‫مضاعف بپردازنــد و خدمت نظام وظیفه مضاعف‬ ‫انجام دهند‪ .‬در دسامبر ‪ ۲۰۱۱‬در خبرها آمده بود که‪:‬‬ ‫«کرزای کارمندان دوتابعیتی دولتش را متهم به توسعه‬ ‫فساد اداری کرد» و ‪ ۲۸‬ژوئن ‪ ۲۰۱۲‬فهیم یکی دیگر از‬ ‫مقامات افغان گفت‪ :‬افراد دوتابعیتی به درد افغانستان‬ ‫نمی‌خورند و نمی‌توانند به این کشور خدمت کنند‪.‬‬ ‫در ایران نیز بارها افراد دوتابعیتی به جاسوسی متهم‬ ‫شــده‌اند به گونه‌ای که دولت آمریکا نسبت به سفر‬ ‫ایرانیان دارای تابعیت دوگانه به این کشور هشدار داد‪.‬‬ ‫در سطح مدیریتی نیز دوتابعیتی بودن یکی از موانع‬ ‫تصدی سمت‌هاســت چنانکه ‪ ۵۵‬نفر از نمایندگان‬ ‫مجلس شورای اســامی ایران در جلسه علنی ‪۲۸‬‬ ‫دی ‪ ۱۳۹۰‬طرح دوفوریتی درباره محدودیت شغلی‬ ‫افراد دوتابعیتی را مطرح کردند که برای تصویب‌شدن‬ ‫حدنصاب الزم را کســب نکــرد‪ .‬همچنین برخی‬ ‫ی شدند‪.‬‬ ‫نمایندگان خواستار برکناری مدیران دوتابعیت ‌‬ ‫طــرح مذکور و اظهار نظرهای مورد اشــاره در پی‬ ‫فرار یــک مقام بانکی (خاوری) که تابعیت کانادا را‬ ‫هم داشــت و به اتهام اختالس تحت تعقیب قرار‬ ‫گرفته بود ارائه شــد‪ .‬از آن مهم‌تر در ایران بیش از ‪۲۰۰‬‬

‫هزار کودک دوتابعیتی دغدغه شناسنامه‌دارشدن دارند چنانکه نایب‬ ‫رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با اشاره به ازدواج زنان‬

‫ایرانی با مردان خارجی‪ ،‬از دغدغه شناسنامه‌دارشدن‬ ‫بیش از ‪ ۲۰۰‬هزار کــودک حاصل از این ازدواج‌ها‬ ‫خبر داد و گفت‪ :‬به دلیل قانون موجود در کشــور‬ ‫درباره اخذ شناسنامه به نام پدر‪ ،‬فرزندان حاصل از‬ ‫ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی تا مدت زیادی‬ ‫از ابتدای تولد قادر به اخذ شناسنامه نبوده و پس از‬ ‫شناسنامه‌دار شدن نیز تا سن ‪ ۱۸‬سالگی و تا زمانی‬ ‫که خود فرد درباره تابعیتش اظهارنظر کند این مساله‬ ‫اعتبار دارد‪ .‬وی چند عامل را توجیهی منطقی برای‬ ‫شناسنامه‌دار شدن این فرزندان دوتابعیتی دانست و‬ ‫افزود‪ :‬مهمترین آنها‪ ،‬ایرانی‌بودن مادر‪ ،‬متولدشدن این‬ ‫کــودکان در خاک ایران و ‪ ۱۸‬ســال زندگی و انس‬ ‫گرفتن با فرهنگ جامعه ایران اســت‪ .‬وی تصریح‬ ‫کرد‪ :‬شرایط سختی که برای شناسنامه‌دارشدن ایرانیان‬ ‫دوتابعیتی در جامعه وجود دارد باعث شده در حالی‬ ‫که دغدغه ســایر جوانان تحصیل و اشتغال است‪،‬‬ ‫دغدغه حــدود ‪ ۲۰۰‬هزار کــودک دوتابعیتی‪ ،‬اخذ‬ ‫شناسنامهباشد‪.‬‬ ‫از تکالیف افراد در مقابل دولت متبوع خود خدمت‬ ‫نظام وظیفه و پرداخت مالیات‪ ،‬مهم‌ترین آنها می‌باشد‬ ‫چرا که هر دو تکلیف به افراد باز می‌گردد‪.‬‬ ‫خدمت نظام وظیفه تکلیفی است که قوانین کشورهای‬ ‫دنیا آن را برای جوانان خود در ســن خاصی مقرر‬ ‫می‌دارند که به منظور آمادگی آنها برای مواقع جنگ‬ ‫می‌باشــد‪ .‬طبیعتا زمانی افراد می‌توانند خدمت نظام‬ ‫وظیفه انجام دهند که وابستگی معنوی و عقیدتی به‬ ‫مرزهای خود داشته باشند و انجام دوباره این تکلیف‬ ‫مقابل دو کشور ناعادالنه می‌باشد‪ .‬برای مثال هرگاه‬ ‫یک خانواده ایرانی به آمریکا عزیمت نماید و در آن‬ ‫جا اقامت نمایند چنانچه از آن خانواده فرزندی در‬ ‫خاک آمریکا بوجود بیاید آن فرزند در قانون آمریکا‬ ‫که در این زمینه سیســتم خــاک را اعمال می‌نماید‬ ‫آمریکایی و در نظر قانون ایران‪ ،‬ایرانی است و ممکن‬ ‫است این فرد را مکلف به انجام خدمت سربازی در‬ ‫دو دولت کند و چنانچه وی از این وظیفه سرپیچی‬ ‫کند‪ ،‬بــه عنوان فراری از خدمت تحت تعقیب قرار‬ ‫گرفته محاکمه و مجازات خواهد شد‪ .‬چنین وضع‬

‫ناگواری پس از خاتمه جنگ (‪ )1871-1870‬فرانسه‬ ‫و آلمان برای عــده‌ای از اهالی ایالت‌های آلزاس و‬ ‫لورن که در اثر این جنــگ از خاک اصلی منتزع و‬ ‫به خاک آلمان ملحق شــده بود پیدا شــد و تا سال‬ ‫‪ 1914‬ادامه داشت‪ .‬توضیح اینکه بین دولت آلمان و‬ ‫فرانسه اختالف نظری راجع به تفسیر ماده ‪ 2‬معاهده‬ ‫فرانکفورت نســبت به کسانی که در نواحی آلزاس‬ ‫و لورن اقامت داشتند به‌وقوع پیوست‪ .‬دولت آلمان‬ ‫صرف اقامت اشخاص در آن نواحی در تاریخ انعقاد‬ ‫معاهده مذکور را کافی برای تحقق تابعیت آلمانی آنها‬ ‫می‌دانست و حال آنکه محاکم فرانسه به این تفسیر‬ ‫راضی نبودند و در نتیجه این اشخاص دارای تابعیت‬ ‫مضاعف شــده در مقابل هــر دو دولت موظف به‬ ‫انجام تعهدات نظامی می‌شدند اما چون نمی‌توانستند‬ ‫تعهدات خود را انجام دهند در یکی از آن دو کشور‬ ‫فراری از خدمت شناخته می‌شوند‪.‬‬ ‫از دیگر مشکالت تابعیت مضاعف پرداخت مالیات‬ ‫و عوارض اســت که فرد را در مقابل دولت مکلف‬ ‫به پرداخت می‌نماید چه بسا مشکالت جدی برای‬ ‫فــرد به همراه بیاورد که به دلیل ناتوانی در پرداخت‬ ‫و تحمیل مالیات‌های ســنگین به او همانند خدمت‬

‫نظام وظیفه مجرم و تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد؛‬ ‫قوانینی در همین راستا به تصویب رسیده اما کافی‬ ‫نمی‌باشد‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪...‬‬ ‫برای طرح پرســش‌های خــود می‌توانید به آدرس‬ ‫‪ adn64@yahoo.com‬بــرای دکتر دیانی ایمیل‬ ‫بزنید‪ .‬همچنین با مشاهده وبسایت ایشان به آدرس‬ ‫‪ www.dayani-lawyer.ir‬با ســایر آثار قلمی وی‬ ‫آشنا شوید‪.‬‬

‫از تکالیف افراد در مقابل دولت متبوع خود‬

‫خدمت نظام وظیفــه و پرداخت مالیات‪،‬‬ ‫مهم‌ترین آنها می‌باشد چرا که هر دو تکلیف‬ ‫به افراد باز می‌گردد‬

‫مطلب حقوقی‬

‫‪July-August 2013 . No13 73‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫فکر می‌کنید هر آنچه برای اداره شرکت الزم‬ ‫است در اختیار دارید؟‬ ‫در مقــاالت قبلی در مــورد چگونگی ثبت و‬ ‫راه‌اندازی یک شرکت و چگونگی جمع‌آوری‬ ‫سرمایه برای آن شرکت صحبت کردیم‪ .‬در این‬ ‫نوشــتار می‌خواهیم ببینیم آیا شما فاکتورهای‬ ‫الزم برای بقای یک شــرکت‪ ،‬الزم برای اداره‬ ‫یک شرکت‪ ،‬الزم برای رسیدن به اهداف یک‬ ‫شــرکت و الزم برای ثبات یک شرکت را در‬ ‫اختیار دارید‪.‬‬

‫برای رســیدن به هدف مجبور شوید گاهی به‬ ‫عقب برگردید و راه را عوض کنید ولی باید به‬ ‫طور صد در صد و شفاف هدف مشخصی را در‬ ‫نظر داشته باشید‪ .‬باید بتوانید تصویر واضحی از‬ ‫آنچه می‌خواهید انجام دهید و از آنچه می‌خواهید‬ ‫باشید در ذهن داشــته باشید‪ .‬اگر نتوانید بطور‬ ‫واضح ببینید که ‪ 5‬یا ‪ 10‬سال از حاال مشغول به‬ ‫چه کاری هستید‪ ،‬یک اشکالی در کار وجود دارد‪.‬‬ ‫مصمم بودن‬

‫هفت قانون اداره‬ ‫موفق یک شرکت‬

‫بهنام راد‬ ‫‪Ben Rad‬‬

‫یک سری ویژگی برای صاحب‬ ‫یک شــرکت وجود دارد تا بتوانــد از داخل‬ ‫طوفان‌ها‪ ،‬زمان‌های دشــواری‪ ،‬نبــرد با رقبا‪،‬‬ ‫به انتها رســیدن نقدینگی‪ ،‬گذراندن اوضاع بد‬ ‫اقتصادی و تحت فشــار قرار گرفتن از طرف‬ ‫شرکا‪ ،‬سربلند بیرون بیاید‪ .‬حقیقت این است که‬ ‫«زمان خوش» برای اداره یک شرکت به‌ندرت‬ ‫اتفاق می‌افتد و شما همیشه باید آماده و جلوتر‬ ‫از رقبا حرکت کنید‪ .‬قانون جنگل در این بازار‬ ‫حکم‌فرماست‪« :‬یا بخور یا خورده می‌شوید‪».‬‬ ‫البته فراموش نکنید که همه ما به‌نوعی در حال‬ ‫اداره یک شرکت هســتیم؛ چه برای خود کار‬ ‫می‌کنیم‪ ،‬چه کارمند یک شرکت دیگر هستیم و‬ ‫چه حتی در حال بزرگ کردن بچه‌ها در خانه‌مان‬ ‫باشــیم‪ .‬پس نکاتی که در اینجا مطرح می‌شود‬ ‫می‌توانــد در زندگی روزمره هم بکارمان بیاید‪.‬‬ ‫شفافیت در ایده و هدف‬

‫اداره یک شرکت مانند رفتن به قله کوه است‪.‬‬ ‫باید بدانید که در چه جهتی حرکت می‌کنید و‬ ‫هرگز نباید چشم از قله بردارید‪ .‬باید بدانید که‬ ‫برای چه در حال مبارزه هستید‪ ،‬به چه اهدافی‬ ‫می‌خواهید برســید و چه کارهایی می‌خواهید‬ ‫انجام دهید‪ .‬باید بطور شــفاف هدف را ببینید‪،‬‬ ‫چگونه به هدف رســیدن در مرحله دوم قرار‬ ‫دارد که اســتراتژی خود را دارد‪ .‬ممکن است‬

‫توصیه های کاربردی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪74‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫آیا به خاطر می‌آورید آخرین باری که واقعا به‬ ‫یک چیزی نیاز داشتید یا واقعا می‌خواستید یک‬ ‫کاری انجام دهید‪ ،‬اصال استراحت نکردید‪ ،‬از‬ ‫همه موانع گذشتید‪ ،‬همه جور اعتراضاتی را به‬ ‫دل نگرفتید‪ ،‬هزار بار «نه» شنیدن را بهانه رها‬ ‫کردن کار و تا آخر ادامه دادید‪ .‬حداقل یک بار‬ ‫در زندگی یک چنین اتفاقی برای‌تان افتاده یا‬ ‫نه؟ برای اداره یک شرکت باید بیشتر از آنچه‬ ‫که فکر می‌کنید سرسخت باشید؛ باید یک‌دنده‬ ‫و لجباز‪ ،‬جنگجو و اهل رقابت باشید‪.‬‬ ‫اما منظــور من از لجبازی‪ ،‬رفتــار احمقانه‪،‬‬ ‫کورکورانه ریســک کردن و باختن همه چیز‬ ‫نیســت‪ .‬همچنین منظور مــن داخل رینگ‬ ‫ت هیکل‌تر‬ ‫مبارزه با رقبای سنگین‌تر و درش ‌‬ ‫شــدن و یک کتک حســابی خــوردن هم‬ ‫نیســت‪ .‬اداره یک شرکت مثل بازی شطرنج‬ ‫است‪ .‬باید ریســک‌پذیر باشی ولی حساب‬ ‫شــده ریســک کنی‪ .‬باید آن‌قدر عاقل باشی‬ ‫که گاهی شکســت را بپذیری‪ ،‬چند قدم به‬ ‫عقب‌بــرداری‪ ،‬انرژی و پــول ذخیره کنی و‬ ‫دوباره وارد مبارزه شوی‪ .‬جالب ایجاست که‬ ‫هرچه بیشتر شکست بخوری‪ ،‬بهتر می‌شوی‬ ‫چرا که دیگر از شکســت خوردن هراســی‬ ‫نداری و حتی دیگر آن را شکست نخواهی‬ ‫دانست بلکه درسی می‌دانی که باید بیاموزی‬ ‫تا تکرارش نکنی‪.‬‬

‫بدانید که واقعا چه بلد هستید و چه چیز می‌دانید‬

‫این خیلی بدیهی به نظر می‌رسد اما هنوز کم‬ ‫نیستند کســانی‌که فراموش می‌کنند باید واقعا‬ ‫کاری را کــه ادعا می‌کنند بلد باشــند‪ .‬اگر در‬ ‫رشته خود صاحب دانش نیستید‪ ،‬اگر در رشته‬ ‫خود یک متخصص نیستید‪ ،‬اگر در رشته خود‬ ‫نمی‌دانید که چطور کار را به‌درستی جمع کنید‪،‬‬ ‫بهتر است که برگردید هر کجا که قبال بوده‌اید‪،‬‬ ‫واقعا دانش الزم را کسب کنید و دوباره به نقطه‬ ‫فعلی بازگردید‪.‬‬ ‫امــا اگر واقعا می‌دانید کــه چه کار می‌کنید و‬ ‫واقعا دانش و اطالعات الزم را دارید‪ ،‬باید یاد‬ ‫بگیرید چگونه خود را از رقبا متفاوت‌تر کنید‬ ‫و یک برتری محسوسی نسبت به رقبا به‌وجود‬ ‫آورید‪ .‬باید سرویسی ارائه کنید که یا رقبا ارائه‬ ‫نمی‌دهند و یا اینکــه آنها باید زحمت زیادی‬ ‫بکشند تا آن را به خوبی شما عرضه کنند و در‬ ‫آن زمان شما یک سرویس بهتر معرفی خواهید‬ ‫کرد تا همیشه جلوتر از رقبا باشید‪.‬‬ ‫فراموش نکنید که تنها‪ ،‬دانستن آنچه می‌دانید‬ ‫مهم نیست بلکه باید بدانید که چه چیزهایی‬ ‫را هــم نمی‌دانیــد‪ .‬در آخر فرامــوش نکنید‬ ‫اگر چیزی را نمی‌دانید حتما به مشــتری و یا‬ ‫مراجعه‌کنندگان خود بگویید‪ .‬چرا که دیر یا زود‬ ‫خودشان متوجه می‌شوند‪.‬‬ ‫مشتریان خود را بشناسید‬

‫ما همه در کل می‌دانیم که مشتریان ما چه افرادی‬ ‫هستند اما موفقیت شما در گرو زیر ذره‌بین قرار‬ ‫دادن مشتریان‌تان است‪ .‬اگر شما فکر می‌کنید‬ ‫که این موضوع برای‌تان اهمیتی ندارد و به هر‬ ‫کس که از راه برسد خدمات ارائه می‌دهید در‬ ‫مسیر غلطی حرکت می‌کنید‪.‬‬ ‫باید از خود سوال کنید‪« :‬مشتری واقعی من چه‬ ‫کسی اســت؟ چه مشاغلی در چه اندازه‌ای به‬ ‫سرویس من نیاز دارند؟ مشتریانم دنبال کیفیت‬ ‫هستند یا کمیت؟ آنها چه تیپ افرادی هستند؟‬ ‫چه عادات و اخالقی دارند؟ چه عالیقی دارند؟‬ ‫برای تفریح چه کارهایی انجام می‌دهند؟ با چه‬ ‫افراد دیگری برای کار یا فعالیت ارتباط دارند؟‬ ‫در کدام سمینارها یا گردهمایی‌ها می‌توانم آنها‬ ‫را ببینم و غیره‪».‬‬ ‫اگر بتوانید شــخصیت‪ ،‬عــادات و اخالقیات‬ ‫مشتریان خود را درســت تشخیص دهید تا‬ ‫مادامی‌که سرویس و خدمات مناسبی برای آنها‬ ‫داشته باشید‪ ،‬موفق خواهید بود‪.‬‬

‫فرمانده و راهنما باشید‬

‫ریاست آن نیست که بر سر همه فریاد بزنید و همه‬ ‫را دنبال کنید تا بتوانید کارها را به‌درستی انجام دهید‪.‬‬ ‫ریاست یعنی برقراری ارتباط با دیگران‪ ،‬گوش سپردن‬ ‫به نقدها‪ ،‬نظرات و درد دل دیگران‪ ،‬باالبردن انرژی در‬ ‫دیگران و تحت تاثیر قرار دادن آنها با اخالق درست‬ ‫و دانش زیاد‪ .‬یک فرمانده واقعی نیاز به ســمت و‬ ‫عنوان ندارد‪ ،‬دارای اعتماد به‌نفس باالست‪ ،‬دیگران را‬ ‫به‌خاطر شکست‌های خود سرزنش نمی‌کند‪ ،‬امروز‬ ‫شکســت را می‌پذیرد و دوباره فردا به داخل رینگ‬ ‫برمی‌گردد تا مبارزه بعدی را ببرد‪.‬‬

‫هنوز کم نیستند کسانی‌که‬ ‫فراموش می‌کنند باید واقعا کاری‬ ‫را که ادعا می‌کنند بلد باشند‬ ‫مدیریت سرمایه‬

‫مهم نیست که چه سیستمی را اداره می‌کنید ولی باید‬ ‫همیشه پول نقد در جیب داشته باشید‪ .‬سعی کنید حتما‬

‫برای یک ســال فعالیت شرکت‌تان پول ذخیره داشته‬ ‫باشید‪ .‬بدین ترتیب اگر اوضاع اقتصادی عوض شود‬ ‫یا برنامه‌ها و تصمیمات شما به‌نتیجه نرسید حداقل‬ ‫شرکت را از دست نخواهید داد‪ .‬باید همیشه پروژه‌های‬ ‫کوتاه‌مدت و بلندمدت داشــته باشــید؛ پروژه‌های‬ ‫کوتاه‌مدت ســرمایه الزم بــرای پرداخت هزینه‌های‬ ‫روزمره شرکت را فراهم می‌کنند و فرصت می‌دهند تا‬ ‫بر روی پروژه‌های بزرگ‌تر کار و فکر کنید تا بتوانید‬ ‫پول و ســرمایه بیشتری برای شــرکت فراهم کنید‪.‬‬ ‫باید دنبال تهیه محصول یا سرویسی باشید که یا با‬ ‫قیمت پاییــن‪ ،‬عموم مردم را هدف قرار دهد و یا با‬ ‫قیمت باال قشــر خاصی را جذب کند و به نظر من‬ ‫انتخاب دوم بسیار عاقالنه‌تر است‪ .‬فراموش نکنید که‬ ‫مدیریت سرمایه یعنی پول بیشتر درآوردن و کاهش‬ ‫هزینه‌های اضافی‪.‬‬ ‫سرمایه‌گذاری در افزایش دانش خود‬

‫مــا هر روز هزارهــا ایده به ذهن‌مان می‌رســد‪.‬‬ ‫بعضــی فوق‌العاده‌اند و بعضی بدردنخور؛ بعضی‬ ‫هم ارزش دنبال کــردن دارند‪ .‬یک ایده می‌تواند‬ ‫شــما را پول‌دار کند اگر بتوانید آن را به‌درســتی‬

‫اجــرا کنید‪ .‬اما اگــر ندانید چطور یــک ایده را‬ ‫پــرورش دهید‪ ،‬چطور ایده‌ها را فیلتر کنید و تنها‬ ‫عملی‌ترین‌ها را انتخاب کنید‪ ،‬چطور یک ایده را‬ ‫به بازار عرضه کنید‪ ،‬چطور یک ایده را بفروشید‪،‬‬ ‫چطور یک ایده را عملیاتی کنید و‪ ...‬آن ایده هیچ‬ ‫ارزشی نخواهد داشت‪.‬‬ ‫در رشته‌ای که فعالیت می‌کنید مشترک چندین مجله‬ ‫معتبر شــوید‪ 4-3 ،‬کتاب در ماه بخوانید‪ ،‬مقاالت‬ ‫آنالین را بخوانید و دنبال کنید‪ ،‬به کتاب‌های صوتی‬ ‫گوش کنید‪ ،‬دانش خود را با ســرمایه‌گذاری وقت‬ ‫و پول‌تــان افزایش دهید‪ .‬بعد از مدتی خواهید دید‬ ‫که کســب تمام این اطالعات چقــدر در دانش و‬ ‫عملکردتان تاثیر خواهد گذاشــت‪ .‬این مورد را از‬ ‫من به عنوان یک مســیر تجربه‌شده و موفقیت‌آمیز‬ ‫بپذیرید‪.‬‬ ‫در انتهــا فراموش نکنید که چیزی ب ‌ه نام «شــانس»‬ ‫وجود ندارد‪ .‬آینده شــما و شــانس شما در دستان‬ ‫خودتان قرار دارد‪ .‬هر چه امروز به‌درســتی بکارید‪،‬‬ ‫فردا با سود بسیار زیاد درو خواهید کرد‪.‬‬ ‫‪Real Estate Investor,‬‬

‫‪Behnam.rad@sigmarealty.ca‬‬

‫توصیه های کاربردی‬

‫‪July-August 2013 . No13 75‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫استفاده از پس‌انداز‬ ‫دورانبازنشستگی‬ ‫جهت خرید خانه‬

‫محمد علی شاکرمی‬ ‫‪Ali Shakarami‬‬

‫توصیه های کاربردی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪76‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫برنامه دولتی موســوم به «برنامه خریــداران خانه» محترم قرار گیرد‪.‬‬ ‫(‪ )Home Buyers’ Plan‬توسط سازمان مالیات کانادا‬ ‫(‪ )Canada Revenue Agency‬و در جهت کمک به شرایط الزم برای استفاده از برنامه ‪ HBP‬چیست؟‬ ‫آن دسته از خریدارن خانه که دارای حساب پس‌انداز ‪ ‬فرد متقاضی می‌بایســت نسبت به عقد قرارداد‬ ‫بازنشستگی ثبت شــده (‪ Registered Retirement‬خرید ملک مورد نظر و البته واجد شــرایط اقدام‬ ‫‪ )Saving Plan‬می‌باشند‪ ،‬طراحی گردیده است‪ .‬این کرده باشــد‪ .‬الزم به توضیح است که ملک واجد‬ ‫برنامه به خریداران اجازه می‌دهد در صورت خرید شرایط در این برنامه باید اوال واقع در کشور کانادا‬ ‫خانه برای خود و یا یکی از وابستگان دارای معلولیت باشد (ساخته شــده و یا در حال ساخت)‪ ،‬و ثانیا‬ ‫جســمی‪ ،‬اقدام به برداشت مبلغی تا سقف ‪ 25000‬یکی از انواع آپارتمــان دارای مالکیت خصوصی‬ ‫دالر از محل حساب پس‌انداز بازنشستگی ‪( RRSP‬کاندومینیوم)‪ ،‬تاون‌هاوس‪ ،‬خانه حیاط دار مستقل‬ ‫خود (البته در صورت وجود) نموده و آن را جهت و یا حتی در زمره خانه‌های پیش‌ساخته قابل حمل‬ ‫پرداخت خرید منزل هزینه نمایند‪ .‬بدیهی است که باشد؛‬ ‫این مبلغ می‌بایست طی شرایطی که ذکر خواهد شد ‪ ‬خانه مورد معامله می‌بایست محل اصلی زندگی‬ ‫به حساب ذکر شده باز پرداخته شود تا دوباره و در فرد متقاضی بوده و او در کمتر از یکســال از زمان‬ ‫خرید در آن ساکن شود‪.‬‬ ‫زمان بازنشستگی قابل استفاده باشد‪.‬‬ ‫برای آن دسته از مخاطبان که با مفهوم ‪ RRSP‬آشنایی ‪ ‬خریدار در صورت داشتن مالکیت خانه‌ای دیگر‬ ‫ندارند یادآوری می‌شــود که ‪ RRSP‬نوعی حساب در زمان خرید این ملک‪ ،‬مطلقا واجد شــرایط برای‬ ‫بانکی یا اعتباری است که برای پس‌انداز سرمایه‌ها برنامه ‪ HBP‬نبوده و فقــط زمانی می‌تواند از محل‬ ‫یا دارایی‌های خاصی بســته به آنچــه قانون معین حساب ‪ RRSP‬خود برای پیش‌پرداخت خرید ملک‬ ‫کرده بکار می‌رود‪ .‬مبنای گشــایش این نوع حساب استفاده نماید که این مبلغ صرف خرید اولین خانه‬ ‫که می‌توان به اشکال گوناگونی اعم از حساب‌های دوران زندگی‌اش گردد؛‬ ‫سرمایه‌گذاری‪ ،GIC ،‬سبد سهام ‪ Mutual Funds‬و ‪ ‬فــرد متقاضی نمی‌تواند در زمان برداشــت‪ ،‬به‬ ‫نظایر اینها باشد این است که افراد می‌توانند متناسب حساب بازنشستگی خود بابت برداشت‌های قبلی‬ ‫با حجم درآمدهای ســاالنه خود‪ ،‬برای سال بعد در بدهکار باشد‪ .‬به عبارتی وی می‌بایست بدهی‌های‬ ‫این حساب سرمایه‌گذاری کنند و از مزایای آن که از معوقه به حســاب ‪ RRSP‬خــود را تا قبل از اول‬ ‫جمله کاهش رقم مالیات بر درآمد ساالنه (به جهت ژانویه ســال خرید خانه پرداخت و تصفیه کرده‬ ‫اینکه مبلغ ســرمایه‌گذاری در این حســاب از رقم باشد‪.‬‬ ‫درآمد ســاالنه آنها کسر شده و بدین ترتیب مالیات‬ ‫کمتری بــه درآمد آنها تعلق می‌گیرد) و عدم نیاز به شرایط و نحوه برداشت پول از حساب ‪ RRSP‬به‬ ‫پرداخت مالیات بر ســود درآمدهای این حســاب چه صورت خواهد بود؟‬ ‫است بهره ببرند‪ .‬اما میزان سرمایه‌گذاری ممکن در ‪ ‬مالکیــت خانه مورد نظر در زمان برداشــت پول‬ ‫هر ســال بر اساس درآمد ساالنه و حداکثر تا سقف نباید بیشتر از ‪ 30‬روز قبل از تاریخ برداشت باشد و‬ ‫مشخصی است‪ .‬البته اگر کسی بخواهد زودتر از زمان می‌بایست حداکثر در کمتر از یک ماه قبل از برداشت‪،‬‬ ‫بازنشســتگی دارایی‌های این حساب را وصول کند منزل خریداری شده باشد؛‬ ‫باید حداکثر مالیات ممکن را پرداخت کند مگر در دو ‪ ‬فرد متقاضی در زمان برداشت باید مقیم (مستقر‬ ‫حالت که یکی از آنها همین استفاده از برنامه خرید در) کشور کانادا باشد‪ .‬در بیشتر موارد داشتن کارت‬ ‫اقامت کشور کانادا به خودی خود کافی نبوده و ارائه‬ ‫خانه است‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که برداشت مبلغ مذکور از حساب مدارک تکمیلی جهت اثبات زندگی در کشور الزم‬ ‫پس‌انداز ‪ RRSP‬بــرای پیش‌پرداخت خرید خانه خواهد بود؛‬ ‫دارای شرایطی است که فقط در صورت تحقق آنها ‪ ‬مالکیت خانه مورد معامله فقط می‌تواند متعلق به‬ ‫فرد صاحب حساب ‪ RRSP‬و برداشت کننده از این‬ ‫سپرده مزبور قابل برداشت خواهد بود‪.‬‬ ‫در این نوشــتار سعی شده اســت که با پاسخ به حساب باشد‪ .‬البته همانطور که ذکر شد فرد متقاضی‬ ‫ســئواالت زیر‪ ،‬ویژگی‌ها و مزایــای برنامه دولتی مجاز به اخذ مالکیت برای یکی از بســتگان دارای‬ ‫‪ HBP‬بصورت ساده و عملی در دسترس خوانندگان معلولیت جسمی خود نیز می‌باشد‪.‬‬

‫چگونگی تصفیه بدهی به حســاب ‪ RRSP‬و زمان‬ ‫بازپرداخت؟‬

‫‪ ‬زمان بازپرداخت و تصفیه کل مبلغ برداشت شده از‬ ‫حسلب ‪ RRSP‬جهت خرید خانه طبق قانون حداکثر‬ ‫‪ 15‬سال بوده و در واقع یک پانزدهم کل بدهی باید‬ ‫در هر سال تصفیه گردد‪ .‬الزم به ذکر است که طبق‬ ‫این برنامه‪ ،‬ســال اول بعد از برداشت بعنوان دوران‬ ‫تنفس برای خریدار در نظر گرفته شده و بازپرداخت‬ ‫از سال دوم باید انجام گیرد‪ .‬بدین ترتیب فشار ناشی‬ ‫از خرید خانه در ســال اول از روی خریدار برداشته‬ ‫خواهد شد؛‬ ‫‪ ‬کلیه پرداخت‌های ســالیانه به حســاب ‪RRSP‬‬ ‫(اعم از بازپرداخت بدهی و یا پس‌انداز) می‌بایست‬ ‫در قسمت ‪ 245‬و ‪ 246‬ضمیمه ‪ 7‬برگه‌های مالیاتی‬ ‫ساالنه (‪ )Tax Return‬که معموال تا قبل از شروع ماه‬ ‫آوریل هر سال به اداره درآمد کانادا (‪ )CRA‬ارسال‬ ‫می‌گردد‪ ،‬ذکر شود (این کار توسط حسابداران خبره‬ ‫که افراد می‌توانند بــرای تکمیل فرم‌های مالیاتی از‬ ‫مشاوره آنها بهره ببرند انجام می‌شود‪ ).‬بدیهی است‬ ‫که اداره مالیات کانادا نیز متعاقبا صورتحساب ‪HBP‬‬ ‫فرد را بهمراه نامه ارزیابی مالیاتی آن سال برای وی‬

‫ارســال می‌نماید‪ .‬این صورتحساب شامل مبلغ کل برداشت شده‪،‬‬

‫پرداخت‌های انجام شده‪ ،‬میزان بدهی جاری فرد به‬ ‫حساب ‪ RRSP‬و همچنین مبالغ قابل پرداخت سال‬ ‫آینده برای هر دو بخش بدهــی و بخش پس‌انداز‬ ‫می‌باشد؛‬ ‫‪ ‬شــرایط خــاص در خصــوص بازپرداخت نیز‬ ‫عبارتند از‪ :‬فوت فرد متقاضی قبل از اتمام ‪ 15‬ســال‬ ‫دوره بازپرداخت‪ ،‬رسیدن به سن ‪ 71‬سال و نهایتا از‬ ‫دست دادن شرایط اقامت در کشور برای مهاجرین‬ ‫که بــرای اطالعات بیشــتر‪ ،‬مراجعه به وبســایت‬ ‫‪ www.cra-arc.gc.ca‬پیشــنهاد می‌گــردد‪.‬‬ ‫در خاتمه به آن دسته از افراد شاغل در کانادا که در‬ ‫میان‌مدت و یا بلندمــدت قصد خرید خانه در این‬ ‫کشور را دارند توصیه می‌گردد که با گشایش حساب‬ ‫پس‌انداز بازنشســتگی ‪ RRSP‬که در واقع حساب‬ ‫پس‌اندازی تکمیلی و مازاد بر صندوق بازنشستگی‬ ‫موســوم به ‪ CPP‬می‌باشد‪ ،‬ضمن ســرمایه‌گذاری‬ ‫برای آســایش دوران بازنشستگی‪ ،‬نسبت به ایجاد‬ ‫اندوخته‌ای قابل استفاده برای خرید اولین خانه خود‬ ‫اقدام نموده و از برنامه دولتــی ‪ HBP‬بهره‌برداری‬ ‫نمایند‪.‬‬

‫خانه مورد معامله می‌بایست محل‬ ‫اصلی زندگی فرد متقاضی بوده‬ ‫و او در کمتر از یکســال از زمان‬ ‫خرید در آن ساکن شود‬

‫توصیه های کاربردی‬

‫‪77‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬ ‫‪July-August 2013 . No13‬‬

‫یک سال و دو عید‬ ‫پونه وزیری‬

‫‪Pouneh Vaziri‬‬

‫فصل بهــار برای همه آدم‌ها فصل ویژه‌ای اســت؛‬ ‫پرندگان می‌خوانند‪ ،‬برف‌ها آب می‌شوند و یک‌بار‬ ‫دیگــر روزها طوالنی و طوالنی‌تر می‌شــوند‪ .‬بهار‬ ‫به‌ویژه برای ایرانیان زمان خاصی است به‌خصوص‬ ‫این‌که به یادشان می‌آورد که زمان خانه‌تکانی و خرید‬ ‫عید و مهیا شدن برای مراسم نوروز فرا رسیده است‪.‬‬ ‫اما اگر شما ساکن کشــور دیگری باشید که قبل از‬ ‫همه اینها در آن‪ ،‬رسیدن سال نو را جشن گرفته‌اند آن‬ ‫وقت چه؟ بزرگ شــدن در کانادا می‌تواند به شدت‬ ‫بر میزان اهمیت این جشن بزرگ ایرانی در نزد افراد‬ ‫تاثیر داشته باشد‪.‬‬ ‫توصیه های کاربردی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪78‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫بزرگداشت نوروز به‬ ‫عنوان یک کانادایی‬

‫برگردان نادیا غیوری‬

‫خــود من‪ ،‬که تنها فرزند خانــواده بوده و در هفت‬ ‫ســالگی به کانادا آمده‌ام‪ ،‬تا زمانی که بزرگ نشــدم‬ ‫نتوانستم بفهمم که چرا این روز تا این حد برای پدر‬ ‫و مادرم اهمیت دارد و آنها عاشقانه دوستش دارند‪.‬‬ ‫در واقع من که در سیستم آموزشی این‌جا‪ ،‬که اصوال‬ ‫ترم‌های تحصیلی در آن بر مبنای تعطیالت کریسمس‬ ‫و سال نو تنظیم می‌شوند‪ ،‬بزرگ شده بودم و عالقه‬ ‫زیاد افراد به کریســمس و سانتا کالوز را می‌دیدم‪،‬‬ ‫نمی‌توانســتم موضوع نوروز را به خوبی درک کنم‪.‬‬ ‫البته والدین من هم خیلی خوب به این اشتیاق من‬ ‫پاسخ دادند و ما هم در زمان کریسمس خانه‌امان را‬

‫تزیین کردیم و مثل بقیه درخت کریسمس گذاشتیم‪.‬‬ ‫با فرا رســیدن ماه مارچ شور و هیجان زیادی مادرم‬ ‫را فرامی‌گرفت و از من می‌خواست تا مدتی طوالنی‬ ‫در کنارش باشم تا به اقوام و آشنایان در ایران زنگ‬ ‫بزنیم و تبریک عید بگوییم و به او در چیدن ســفره‬ ‫هفت‌سین کمک کنم‪ .‬برای کســی که تازه مراسم‬ ‫کریسمس را برپا کرده بود و سال نو را جشن گرفته‬ ‫بود‪ ،‬این مراسم کم‌کم حالت آزاردهنده‌ای پیدا می‌کرد‬ ‫به‌خصوص که گاهی هم این روز با برخی حوادث‬ ‫مهم از جمله امتحانات مدرسه همزمان می‌شد‪.‬‬ ‫امــا برای پدر و مادر من عید و نوروز معنایی کامال‬

‫دلیل این‌که در گذشته‪ ،‬من چندان عالقه‌ای به نوروز‬ ‫نداشتم این بود که بچه‌های ایرانی زیاد دیگری در‬

‫اطرافم نبودند تا بتوانم به هنگام برپایی یک مهمانی‬ ‫خانوادگی با آنها بازی و شادی کنم‬

‫متفاوت داشــت‪ .‬عید یادآور زمانــی بود که باید با‬ ‫خانواده صرف می‌شد و جشنی بود در بزرگداشت‬ ‫زیستن و زندگی‪ .‬آنها هر سال به گذشته‌اشان نظری‬ ‫می‌انداختنــد و همه آن روزهای خوبــی را که در‬ ‫ایام نوروز با خانواده و دوستانشــان داشــتند به یاد‬ ‫می‌آوردند‪ .‬در عین حال از این‌که می‌توانستند جشن‬ ‫نوروز را در کانادا برگزار کنند هم بسیار خوشحال‬ ‫بودند‪ .‬حاال که بزرگ‌تر شده‌ام از این که می‌توانم در‬ ‫این شادمانی و عشــق پدر و مادرم به نوروز و عید‬ ‫همراه آنها باشم خوشحالم و به خود می‌بالم‪ .‬انگار‬ ‫همزمان با بزرگ شدن‪ ،‬این الزام را نیز در خود حس‬ ‫کرده‌ام که باید ریشه‌هایم را هم بهتر بشناسم‪ .‬گرچه‬ ‫من هنوز هم زمان کریسمس را دوست دارم اما دیگر‬ ‫می‌توانم آن‌گونه که بایسته است شادی عید نوروز را‬ ‫درک کنم و واقعا در جشن و بزرگداشت آن تالش‬ ‫کنم زیرا حاال خــوب آن را می‌فهمم و می‌دانم که‬ ‫نوروز چه معنایی دارد‪.‬‬ ‫آن عده از دوستانم که وقتی به کانادا آمده‌اند همسن‬ ‫من بوده‌اند اما خواهر یا برادرهایی بســیار بزرگ‌تر‬ ‫از خود دارند‪ ،‬این شــانس را داشته‌اند که این سنت‬ ‫خیلی زودتر از من برایشان اهمیت پیدا کند‪ .‬داشتن‬ ‫خواهــر و برادرهای بزرگ به معنــای این بوده که‬ ‫آنها نه فقط نوروز را از دید والدینشــان زمانی برای‬ ‫شادی می‌دیده‌اند بلکه این روز در چشم برادران و‬ ‫خواهرانشــان هم روزی برای شادی و جشن بوده‬ ‫است و هیچ وقت بین دو جشن کریسمس و نوروز‬ ‫در خانه آنها اختالط نشده است‪ .‬مشاهده این تفاوت‬ ‫در میان خانواده‌های مختلــف و میزان عالقه ما به‬ ‫نوروز این سوال را در ذهن من ایجاد کرده که آینده‬

‫این سنت معروف ایرانی چه خواهد بود؟ آیا ما هم‬ ‫نوروز را با همان عالقه‌ای که والدینمان‌آن را برگزار‬ ‫می‌کردند جشــن خواهیم گرفت؟ بــا وجود غلبه‬ ‫کریسمس و اهمیت باالیی که در کانادا برای مراسم‬ ‫سال نو در نظر گرفته می‌شود‌‪ ،‬خیلی هم سخت نیست‬ ‫که ببینیم در آینده این سنت ایرانی کم‌کم اهمیت خود‬ ‫را از دست بدهد‪ .‬اما یک چیز را هم خوب می‌دانیم‬ ‫و آن این اســت که سنت‌های ایرانی توان باالیی در‬ ‫ماندن و حفظ و بقای خود دارند و هر فرصتی برای‬ ‫شادی و برگزاری مهمانی چیزی نیست که به راحتی‬ ‫در فرهنگ ما نادیده گرفته و کنار گذاشــته شود‪ .‬به‬ ‫عنوان یک مهاجر نسل دومی خیلی از والدین خود‬ ‫سپاسگزارم که جشن کریسمس را تا این حد خوب‬ ‫به خانه‌امان راه دادند و به من این فرصت را دادند تا‬ ‫همراه با همه دوستان‪ ،‬معلمان و همکالسانم در این‬ ‫شادی سهیم باشم‪ .‬و البته بیش از آن سپاسگزارشان‬ ‫هســتم که فرصت برگزاری هر دو جشن را به من‬ ‫دادند و به این ترتیب من توانسته‌ام هر دوی آنها را‬ ‫دوست داشته باشم‪ .‬انگار در خانه من کریسمس و‬ ‫عید هر دو بخشی از یک تصویر بزرگ‌تر هستند‪ :‬این‬ ‫مفهوم که ما باید برای بزرگداشت خانواده‪ ،‬عشق و‬ ‫یک سال دیگر با هم بودن شادمانی کنیم‪.‬‬ ‫برای کســانی که در فکر مهاجرت به کانادا هستند‪،‬‬ ‫مهم‌ترین توصیه من در مورد این مراسم ایرانی این‬ ‫است که سعی کنند تا حد امکان با دید باز به قضیه‬ ‫نگاه کنند‪ .‬تعطیالت برای این هستند تا شادی‌آفرین‬ ‫باشــند و به نظرم دلیل این‌که در گذشته‪ ،‬من چندان‬ ‫عالقه‌ای به نوروز نداشتم این بود که بچه‌های ایرانی‬ ‫زیــاد دیگری در اطرافم نبودند تــا بتوانم به هنگام‬

‫برپایی یک مهمانی خانوادگی با آنها بازی و شادی‬ ‫کنم‪ .‬اکنون بزرگ شــدن و ارتبــاط دوباره یافتن با‬ ‫ریشه‌هایم سبب شده تا بتوانم در شادی این مراسم‬ ‫فرخنده با دوســتان ایرانی و بستگانم سهیم باشم؛‬ ‫دوستانی که بسیاری از آنها هم مثل من در این کشور‬ ‫بزرگ شده‌اند‪ .‬حاال دیگر بسیار مشتاقم تا بتوانم در‬ ‫هنگام بزرگداشــت نوروز و شادی آن به اقوامم در‬ ‫ایران بپیوندم و همین‌طور در ســاعاتی که مادرم در‬ ‫کنار میز سفره هفت‌سین مشغول عکس‌گرفتن است‬ ‫همراه او باشم‪.‬‬ ‫در واقــع عید نوروز در کانــادا یک امتیاز دیگر هم‬ ‫دارد و آن هم همراهی معمول آن با زمان آب شدن‬ ‫برف‌هاســت؛ پدیده‌ای که در کانادا همواره از آن به‬ ‫ی و خوشی تعبیر‬ ‫عنوان نشان ‌ه فرا رسیدن زمان شاد ‌‬ ‫می‌شــود‪ .‬با همه این احواالت‪ ،‬من برای این رسم‬ ‫دیرینــه و زیبای ایرانی روزهــای خوب و آینده‌ای‬ ‫روشن آرزو می‌کنم‪.‬‬ ‫سال‌های سال سرکوب و فشار نتوانسته تاریخ و فرهنگ‬ ‫ما را از سرزندگی و جوهره‌اش خالی کند پس ادغام و‬ ‫اختالط با یک فرهنگ باز و پذیرا از کشــوری جهان‬ ‫اولی نباید مشکل مهمی برای ما ایجاد کند‪ .‬شکی نیست‬ ‫که پای‌بندی به سنت‌ها در افراد مختلف ممکن است‬ ‫شــدت و ضعف داشته باشد اما عید نوروز در کلیت‬ ‫خود خواهد توانست زنده و پایدار بماند‪ .‬من خود به‬ ‫عنوان یک ایرانی‪-‬کانادایی نسل دومی در آرزوی روزی‬ ‫هستم که بتوانم جشن نوروز را در کنار فرزندانم برگزار‬ ‫کنم و در کنار میز سفره هفت‌سین خودم عکس‌های‬ ‫زیادی بگیرم‪ .‬امیدوارم تا آن موقع همه هفت «سین» را‬ ‫خوب به یاد داشته باشم‪ .‬‬ ‫توصیه های کاربردی‬

‫‪July-August 2013 . No13 79‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫دلبستگی‪:‬چگونگیوانواع‬

‫لیال سرحدی‬

‫‪Leila Sarhaddi‬‬

‫در شماره گذشته (پرنیان ‪ ،12‬صفحه ‪ )71‬در قسمت‬ ‫اول این نوشــتار‪ ،‬به این‌که «دلبســتگی چیســت»‬ ‫پرداختیم‪ .‬در این قســمت چگونگی‌‪ ‬و انواع آن را‬ ‫شرح و بسط می‌دهیم‪.‬‬ ‫همان‌طور که در قســمت قبل توضیح دادیم رفتار‬ ‫والدین و دلبســتگی آنها به کودک و رفتار کودک با‬ ‫ی دارد که با مرور زمان‬ ‫والدین ریشه عمیق زیســت ‌‬ ‫و در اثر تکامل انســان به صورت یک نظام رفتاری‬ ‫در آمده است‪ .‬اما عواملی مانند ارتباطات اجتماعی‪،‬‬ ‫تجربه‌های فردی از قبیل تجربه‌های دوران کودکی و‬ ‫ی و تجربه‌ها و روابط قبل و بعد از ازدواج و‬ ‫نوجوان ‌‬ ‫هم‌چنین تجربه‌های با فرزندان قبلی‪ ‬همه از عوامل‬ ‫تاثیرگذار در این رابطه هســتند‪ .‬اما برای درک بهتر‬ ‫موضوع دلبستگی بهتر است به ذکر و توضیح انواع‬ ‫آن بپردازیم‪.‬‬ ‫دلبستگی به چهار مورد زیر تقسیم می‌شود ‪:‬‬ ‫ ارتباط و دلبستگی امن و محکم‬‫ ارتباط و دلبستگی اجتنابی ‪avoidant‬‬‫ ارتبــاط و دلبســتگی دمدمــی و دوجنبــه‌ای‬‫‪ambivalent‬‬ ‫ ارتباط و دلبستگی بی‌نظم‬‫ارتباط و دلبستگی امن و محکم‬

‫ی از قوی‌ترین انواع ارتباط اســت‪.‬‬ ‫ایــن ارتباط یک ‌‬ ‫در این مدل کودک احســاس می‌کند که می‌تواند به‬ ‫والدینش وابسته باشد و آنها برای حمایت از او در‬ ‫موقع نیاز حضور خواهند داشــت و او نیز می‌داند‬ ‫که چه توقعی از والدینش داشته باشد‪ .‬مشخصات‬ ‫کودکانی که در این نوع رابطه هســتند به شرح زیر‬ ‫است ‪:‬‬ ‫ آنها می‌توانند از والدین خود جدا شوند؛‬‫ هنگام ترس به جستجوی آسایش خود از طریق‬‫والدین‌شان می‌گردند؛‬ ‫ با برگشــت والدین‌شان احساس مثبتی را از خود‬‫نشان می‌دهند؛‬ ‫ والدین‌شان را به غریبه ترجیح می‌دهند‪.‬‬‫بنا براین رابطه‌ای با دلبستگی امن به رشد احساسی‌‪ ،‬‬ ‫توصیه های کاربردی‬

‫‪July-August 2013 . No13 81‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫شخص محسوب نمی‌شــود اما می‌تواند در کیفیت‬ ‫رشــد و ارتباطات اجتماعــی وی در آینده اختالل‬ ‫به‌وجود آورد‪ .‬بنابر این با حضور فاکتورهایی دیگر‬ ‫این نوع رابطه می‌تواند سبب ایجاد اختالل عملکرد‬ ‫در کودک شــود‪ .‬از جمله این اختالل‌ها می‌توان به‬ ‫اختالل در اعتمادبه‌نفس‪ ،‬رشد عقلی‪ ،‬سالمت فیزیکی‌‬ ‫ی و ارتباطات اجتماعی اشاره کرد‪.‬‬ ‫و روان ‌‬

‫معطوف می‌سازد‪ .‬بنابراین به نظر می‌آید که موضوع‬ ‫جدایی روی او کمتر اثر می‌گذارد! در بازگشت مادر‪،‬‬ ‫ی وجود دارد و‬ ‫در او حالتــی از اجتناب برای نزدیک ‌‬ ‫کودکی کــه در یک رابطه و‬ ‫ی الزمی را که‬ ‫از آن‌جایی که می‌داند دلداری و تسل ‌‬ ‫به آن احتیاج دارد دریافــت نمی‌کند توجه خود را‬ ‫دلبســتگی امن با شخصی‌که‬ ‫ی که دچار اســترس جدایی‬ ‫به بازی می‌دهد‪ .‬و زمان ‌‬ ‫مســول رشــد او بوده است‬ ‫از مادر بشــود دریافت دلداری الزم را در غریبه‌ها‬ ‫بــزرگ شــده در آینــده‬ ‫جســتجو می‌کند‪ .‬پس در این نــوع رابطه‪ ،‬کودکان‬ ‫شخصی‌خودمختار خواهد بود‬ ‫افرادی مستقل به‌نظر می‌آیند که متاسفانه به صورت دلبستگی بی‌نظم‬ ‫غیر قابل باوری‪ ‬تمام نشانه‌ها و شاخص‌های استرس این نوع دلبســتگی مخلوطی از اضطــراب‪ ،‬تردید‬ ‫و نگرانی را با خود بــه همراه دارد‪ .‬کودکانی که در‬ ‫‪‬فکریواجتماعیکودکباکیفیتیباالکمکمی‌کند؛ بیولوژیکی را دارند‪.‬‬ ‫این نوع شــرایط ارتباطی قرار دارند هنگام تجدید‬ ‫که از جمله این کیفیت‌ها می‌توان به اعتمادبه‌نفس‪،‬‬ ‫دیدار با مادرشان به شکل متوالی رفتارهای متضادی‬ ‫ی و شایستگی ارتباط و دلبستگی دمدمی و دوجنبه‌ای‬ ‫احساس شایستگی شــخصی‌‪ ،‬یکدل ‌‬ ‫اجتماعی اشاره کرد‪ .‬کیفیت‌های اشاره شده از جمله این نوع دلبستگی همراه با اضطراب و تردید است‪ .‬مثل مقاومت و اجتناب را از خود نشــان می‌دهند و‬ ‫ی مختلف‪ ،‬فقدان‬ ‫ی آتشین از فرزند وجود‪ ‬این دو نوع رفتار احساســ ‌‬ ‫فاکتور‌هایی هســتند که جزو فاکتورهای حمایت و مادران این کودکان گاهی با عشق ‌‬ ‫ی محسوب خود نگهداری می‌کنند و گاهی به دلیل مشــکالت استراتژی‪ ‬مشخص رفتاری را در کودک نشان می‌دهد‬ ‫حفاظت شخص در برابر آسیب‌های روان ‌‬ ‫می‌شوند‪ .‬کودکی که در یک رابطه و دلبستگی امن با عاطفی خود و یا دیگر مشکالت با او به سردی رفتار که در واقع همان ظهور بی‌نظمی در ارتباط است‪ .‬در‬ ‫ی که مسول رشد او بوده بزرگ شده‪ ،‬در آینده می‌کنند و از خود بی‌‌توجهی نشان می‌دهند‪ .‬در این این مدل گاهی ممکن است کودکان بعد از ‪ ۶‬سالگی‬ ‫شخص ‌‬ ‫ی که‬ ‫ی خودمختار خواهد بود و ارتباطات اجتماعی مدل هنگامی که کودک خود را در خطر می‌بیند و یا نقش والدین را به عهده بگیرند‪ ‬و به عنوان کس ‌‬ ‫شخص ‌‬ ‫ی برای او پیش می‌آید نمی‌داند که چه پاسخی مراقب آنهاست رفتار کنند‪ .‬مادران این کودکان گاهی‬ ‫مشکل ‌‬ ‫رضایت‌بخشی را خواهد داشت‪.‬‬ ‫ی که کودک در آن رشــد می‌کند به را به نیاز خود از طرف والدین دریافت خواهد کرد‪ .‬رفتاری همراه با سراســیمگی که موجب ترسیدن‬ ‫زمانی‌‌که محیط ‌‬ ‫ی را برمی‌گزیند که بتواند احتیاجات کودک می‌شود را از خود نشان می‌دهند‪ .‬آنها گاهی‬ ‫ی مناسب پاسخ‌گوی نیاز دلبستگی کودک نیست پس او روشــ ‌‬ ‫روش ‌‬ ‫ی و رفتاری دریافت با کودک خود بدرفتاری می‌کنند و یا رفتاری می‌کنند‬ ‫اما از او به نوعی در این محیط محافظت می‌شــود‪ ،‬خود را از تمام جهات احساســ ‌‬ ‫ی برای سازگاری خود کند و به دلیل دریافت نکردن نیازهای خود و ترسی‌ که باعث گیجی کودک می‌شود‪ .‬در اغلب موارد دیده‬ ‫آن‌وقت کودک به توسعه روش ‌‬ ‫با محیط می‌‌پردازد‪ .‬این روش توافقی‪ ،‬ترازی است که در او به‌وجود می‌آید وابستگی زیادی به والدین شده که این کودکان مورد خشونت قرار گرفته‌اند‪.‬‬ ‫بیــن آن چیزی که او به آن احتیاج دارد و آن چیزی به‌خصــوص مادر پیدا می‌کند‪ ‬کــه این خود باعث در این رابطه ‪ ۳‬عامل مهم در تحکیم دلبستگی مادر‬ ‫ی را دارند که به شرح زیر‬ ‫کــه والدین می‌توانند به او ارائه دهند که به این نوع بروز مشکالتی می‌شود‪ .‬به‌عنوان مثال این نوع رابطه با فرزندش نقش اساســ ‌‬ ‫دلبستگی‪ ،‬دلبستگی ناامن گفته می‌شود و حداقل ‪ 35‬به ظرفیت کودک برای کشف جهان اطراف صدمه می‌باشند ‪:‬‬ ‫ حضور دائمی مادر در جوار کودک‪،‬‬‫درصد از موارد‪ ‬که شــامل سه نوع دیگر دلبستگی می‌زند‪.‬‬ ‫همچنین مشــاهده شــده که این کودکان در هنگام ‪ -‬توجه پیوسته به ندای کودک‪،‬‬ ‫است را در برمی‌گیرد‪.‬‬ ‫ی و اندوه می‌شوند‪ - .‬پیوسته بودن نقش مادر‪،‬‬ ‫جدایی از مادر دچار پریشان‌حال ‌‬ ‫در ایــن جدایی آنها مخلوطی از احســاس اتصال‪ ،‬ترکیب این ‪ ۳‬عمل موجب دلبستگی ویژ‌ها‌ی به مادر‬ ‫دلبستگی اجتنابی‬ ‫این نوع دلبستگی همراه با اضطراب‪ ،‬نگرانی و اجتناب عصبانیت و عدم پذیرش مادرشان را تجربه می‌کنند‪ .‬می‌شود که توأم با امنیت خاطر است‪.‬‬ ‫ی انواع دلبستگی پرداختیم خوب‬ ‫اســت‪ .‬مادران این کودکان معموال توجه الزم را به بنابراین این کودکان رفتاری اندوهناک و پریشان را‪ ،‬حال که به برســ ‌‬ ‫ی کودکان به جدایی‬ ‫ی می‌کنند که مراقبت که از یک‌طرف مربوط به رفتارهای این مدل دلبستگی اســت که بدانیم‪ ‬به طور عموم ‌‬ ‫کودکان خود ندارند و اغلب سع ‌‬ ‫از او را به کس دیگری بسپارند‪ .‬به دالیلی این‌گونه می‌باشد و از طرف دیگر جزو نشانه‌های رنج روانی‌ از مادر چه واکنشی می‌توانند نشان می‌دهند‪ .‬بر طبق‬ ‫ی یکی‌ نظر جان بالبی کودکان در سه مرحله به جدایی‌شان‬ ‫مادران عالقه چندانی به نگهــداری از کودک خود آنها است‪ ،‬از خود بروز می‌دهند‪ .‬این رنج روان ‌‬ ‫ندارند‪ .‬در این ارتباط کودک می‌داند که وابستگی او از نشانه‌های بیولوژیکی حضور دائمی اندوه در وجود از مادر واکنش نشان می‌دهند‪.‬‬ ‫به والدین احساس نیاز او را برآورده نخواهد کرد بنا شخص است که حتی با حضور دائمی مادرش نیز در ‪ -1‬اعتراض و گریه زاری کودک در هنگام ترک مادر؛‬ ‫‪ -2‬ناامیدی‪ ،‬این مرحله هنگامی اســت که کودک‬ ‫برایــن می‌‌آموزد که خودش باید از خودش مراقبت او باقی می‌ماند‪.‬‬ ‫ی را برمی‌گزیند این عدم امنیت در رابطــه به صورت انطباقی باقی‌ دیگر از تالش خود ناامید شده است و با افسردگی به‬ ‫کند‪ .‬در این نوع ارتباط‪ ‬کودک روش ‌‬ ‫ی می‌ماند‬ ‫ی خیره می‌شود و در اضطراب آن باق ‌‬ ‫ی که رفتار کودک بر اســاس نقطه‌ا ‌‬ ‫ی و رفتاری‪ ،‬احتیاجات خواهد ماند‪ .‬بدین معن ‌‬ ‫که از تمام جهات احساســ ‌‬ ‫ی بر سرش آماده؛‬ ‫خود را برای دلبستگی به والدین کاهش دهد‪ .‬او از عکس‌العمل و رفتــار مادر برای به‌دســت آوردن که چه بدبختی بزرگ ‌‬ ‫ی مطلوب‪ ،‬تغییر خواهد کرد‪ .‬البته عدم امنیت ‪ -3‬گسستن‪ ،‬در این مرحله به نظر می‌رسد که کودک‬ ‫ارتباط با والدین اجتنــاب می‌کند و به رابطه با آنها نزدیک ‌‬ ‫توجــه نمی‌کند و بالعکس توجه خــود را به بازی در رابطــه‪ ،‬به خودی خود یک عامل خطرناک برای مادر را فراموش کرده اســت‪ .‬این در حالی است که‬ ‫توصیه های کاربردی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪82‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫ی او‪.‬‬ ‫این آرامش نقابی است بر طوفان درون ‌‬ ‫در صورتی‌کــه این جدایی کوتاه‌مدت باشــد‪ ،‬کودک‬ ‫به محض دیدن مادر شــادمانی می‌کنــد و این جدایی‬ ‫ی چندانی در او نخواهد‬ ‫کوتاه‌مدت و گه‌گاه تاثیــر منف ‌‬ ‫داشت‪ .‬اما اگر این جدایی درازمدت باشد (مثل طالق) و‬ ‫یا به‌طور منظم تکرار شود مثل رفتن هر روزهٔ کودک به‬ ‫مهد کودک و یا کار کردن دائمی مادر خارج از منزل‪ ،‬در‬ ‫آن صورت تبعاتی را برای کودک خواهد داشت‪.‬‬ ‫در صورتی که جدایی مادر از کودک در هفته بیشــتر از‬ ‫‪ ۲۰‬ســاعت باشد در آن صورت احتمال وابستگی توام‬ ‫با امنیت کاهش می‌یابد و در عوض وابســتگی توام با‬ ‫اضطراب افزایش پیدا می‌کند‪ .‬اضطراب جدایی کودک از‬ ‫ی بماند و در رفتار‬ ‫مادر می‌تواند همیشه در درون فرد باق ‌‬ ‫اجتماعی او در بزرگسالی تاثیر بگذارد‪ .‬گسستن روابط‬ ‫اجتماعی در بزرگسالی نیز بی‌‌شباهت به جدایی فرزند‬ ‫از مادر نیست‪.‬‬ ‫در انتها ضروری است‪ ‬که به عنوان پدر و مادری مهربان‬ ‫فرق بین دلبســتگی با وابستگی را نیز بدانیم و همچنان‬ ‫محبت خود را از فرزندانمان دریغ نکنیم‪.‬‬

‫همچنان حضور خواهد داشــت‪ .‬اما دلبستگی با کودک‬ ‫به معنای لوس و ننر بارآوردن او نیســت‪ ‬و این امر به‬ ‫عوامل دیگری نظیر عدم تعادل والدین و مشکالت بین‬ ‫ی از موارد رفتاری که در این رابطه‬ ‫آنها برمی‌گــردد‪ .‬یک ‌‬ ‫بسیار اهمیت دارد قاطع رفتار کردن پدر و مادر همراه با مهربانی است‪.‬‬

‫قاطع بودن از مواردی است که به کودک می‌آموزد حد‬ ‫و مرزش کجاست و مهربانی احساس امنیتی را که به آن‬ ‫نیاز دارد در اختیارش قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫بنابراین شــدت بار عاطفی مربوط به این دلبستگی جدا‬ ‫از ســن فرد و نحو‌ه مناسبات موجود بین افراد از مواردی‬ ‫است که با بهزیستی روان ‌‬ ‫ی شخص رابطه مستقیم دارد‪ .‬‬

‫فرق بین دلبستگی و وابستگی‬

‫ی از وظایف‬ ‫فراهم کردن پایگاهی امن برای کودکان یک ‌‬ ‫ی پدر و مادر است‪ .‬پدر و مادر موظفند که شرایط‬ ‫اساس ‌‬ ‫ی را با یک دلبســتگی امن برای‬ ‫ی و روان ‌‬ ‫الزم محیطــ ‌‬ ‫فرزندان خود فراهم آورند‪ .‬این پایگاه به عنوان پناهگاهی‬ ‫برای اطمینان کودک و نوجوان در هنگام بروز مشکالت‬ ‫ی پناه ببرد که‬ ‫عمل می‌کند‪ .‬او می‌داند که می‌تواند به جای ‌‬ ‫او را با آغوش گرم می‌پذیرند؛ مکانی که از او محافظت‬ ‫ی تغذیه‬ ‫ی و روان ‌‬ ‫می‌شود و غذایی که او را از نظر فیزیک ‌‬ ‫ی که والدینش برای کمک به او همیشــه و‬ ‫می‌کند‪ .‬جای ‌‬ ‫در هر شرایطی حضور دارند و او را حمایت می‌کنند و‬ ‫ترس‪ ،‬اضطراب و نگرانی روبه‌رو شدن با سوانح فراموش‬ ‫می‌شــود‪ .‬اما افرادی هستند که این دلبستگی را با لوس‬ ‫کردن مترادف می‌دانند و معتقدند که این دلبســتگی با‬ ‫گذشت زمان و رشد کودک باید از بین برود‪ ،‬درحالی‌که‬ ‫این افراد فرق بین دلبســتگی و وابستگی را نمی‌دانند و‬ ‫آنچه مورد نظرشان است وابستگی است نه دلبستگی‪.‬‬ ‫از آن‌جایی که ما انســان‌ها به محبت نیاز داریم و بدون‬ ‫ی از‬ ‫ی کنیم می‌‌توانیم بگوییم که یک ‌‬ ‫آن نمی‌توانیم زندگ ‌‬ ‫خصوصیات دلبستگی وجود آن در تمام مراحل زندگی‌‬ ‫ی برای شخص پیش بیاید‬ ‫است و در مواردی که مشکل ‌‬ ‫بر شدت آن افزوده می‌شود‪ .‬اما وابستگی از ضرورت‌های‬ ‫ابتدای ســنین کودکی است که بدون آن کودک در ابتدا‬ ‫نمی‌تواند به حیات خود ادامه بدهد و در یک رابطه سالم‬ ‫ی دلبستگی‬ ‫با رشد کودک این وابستگی از بین می‌رود ول ‌‬ ‫توصیه های کاربردی‬

‫‪July-August 2013 . No13 83‬‬ ‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫خاطرات مهاجرت‪ :‬قسمت بیست و دوم‬

‫اندکی درباره حمل و نقل عمومی در جزیره مونترال‬

‫نیکا کیا‬

‫در باب جیغ قرمز اسکنر مترو‬ ‫تا همین چند وقت قبل فکر می‌کردم در زمینه کارت‬ ‫مترو خیلی گیجوالنه و بیگدار برخورد می‌کرده بودم‬ ‫(ماضی بعید اســتمراری‪ :‬یعنی در گذشته دور به طور‬ ‫مســتمر عملی انجام میشــده!)‪ ‬تا اینکه اخیرا یکی از‬ ‫دوستان که ‪ ٨-٧‬سالی هست اینجاست همین اشتبهاتو‬ ‫مرتکب شــد و جالبش اینه که تو یه جمع کانادایی‪-‬‬ ‫ایرانی از اشــتباهاتش می‌گفت و یکــی دو تا از اهالی‬ ‫مونترال هم اعتراف کــردن که از بعضی از این قضایا‬ ‫اطالع نداشتن! اینا همش یعنی «من» گیج نبودم‪ ،‬زمین‬ ‫کج بود!‬ ‫روز اول از جلوی گیشــه مترو رد شدیم‪ .‬آقای‪ ‬روزبه‬ ‫توضیح دادن که میتونیــم کارت مترو بگیریم و یک‬ ‫‌روزه‪ ،‬ســه‌روزه‪ ،‬یه‪ ‬هفته یا یک ماهه شــارژش کنیم‪.‬‬ ‫یادمه تا چندین روز همه کارهام مرکز شهر بود بنابراین‬ ‫همه جا پیاده می‌رفتم‪ .‬تا اینکه بنا شد با پریوش که قبال‬ ‫هم ذکر خیرش بود بریم دنبال وسایل فریت شده‪.‬‬ ‫‪ ‬کارت خالی بدون شــارژ مترو (‪ ٦ )opus‬دالره که‬ ‫‪ ٤‬ســال اعتبار داره‪ .‬اینجانب روز ‪٥‬شــنبه‪ ،‬کارت مترو‬ ‫گرفتم و برای یک هفته شــارژش کــردم‪ .‬بنده خدا‪،‬‬ ‫مسؤول گیشــه ‪ ٢٠٠‬بار‪ ‬پرسید‪« :‬برای یک هفته؟» من‬ ‫هم حســاب کتاب کردم که تا هفته دیگه خیلی کار‬ ‫خارج از مرکز دارم و میصرفه که یک هفته‌ای کارتمو‬ ‫شــارژ کنم!‪ ‬منم ‪ ٢٠٠‬بار گفتم‪« ،‬آره‪ ،‬خیلی کار دارم‪،‬‬ ‫توصیه های کاربردی‬

‫تیر و مرداد ‪ .1392‬شماره ‪13‬‬

‫‪84‬‬

‫‪parnianmagazine.com‬‬

‫الزم میشه!»‬ ‫یه سفر مترویی داشتم و بعدش باید سوار اتوبوس سریع‬ ‫وسیر فرودگاه میشدم‪ .‬دوستمون کارتشو اسکن کرد و‬ ‫من ‪ ٧‬دالر جیرینگ جیرینگ پول دادم (اتوبوسها فقط‬ ‫ســکه قبول میکنن)‪ .‬هیچ پدر آمرزیده‌ای بهم نگفت‬ ‫پس اون کارت که تو دستته واسه چیه؟!‪ ‬بله‪ ،‬هیشکی!‬ ‫نشستیم و دیدم همه کارت اسکن میکنن‪ .‬طی‪ ‬پرس و‬ ‫جو از بغل دستیم‪ ،‬متوجه شدم که کارت مترو و اتوبوس‬ ‫یکیه!دوستمون‪-‬پریوشجان‪-‬فرمودن‪،‬میدونستنفقط‬ ‫الزم ندیدن جلومو موقع پول دادن بگیرن‪ .‬بله!‬ ‫‪ ‬دوشنبه صبح کله‌سحر‪ ،‬هرچی کارت مترومو اسکن‬ ‫می‌کردم جیغ قرمز ســر میداد (چراغش‪ ‬قرمزمیشه‪ ‬با‬ ‫یه‪ ‬صدای آبروبری!)‪ .‬رفتم ســراغ مســوول گیشــه‪،‬‬ ‫گفت‪« :‬بله خانوم‪ ،‬کارتت خالیه!» بهش گفتم‪« :‬نباید‬ ‫اینطور باشــه‪ ،‬من برای یک هفته شارژ کرده بودم‪».‬‬ ‫فرمودن‪ ،‬خوب االن دوشنبه‌ست‪« .‬نه‪ ،‬من ‪٥‬شنبه برای‬ ‫یک هفته شارژ کردم»‪« ،‬خوب االن دوشنبه‌ست!» با‬ ‫یــه تقویم جیبی بهم‪ ‬توضیح داد قضیــه از چه قراره!‬ ‫کارتــی که یک هفته شــارژ می‌کنیم یکشنبه‌شــب‬ ‫ساعت ‪ ١٢‬منقضی میشــه! بعدها به دنبال یه اشتباه از‬ ‫طریق یکی از همکاران ایشــون متوجه شدم کارتی‬ ‫که ســه‌روزه شــارژ می‌کنیم‪ ،‬مهم نیســت چه موقع‬ ‫از روز شــارژ کرده باشــیم پس‌فردا شب ساعت ‪١٢‬‬ ‫منقضی میشه‪ .‬فقط کارتی که یه روزه شارژ می‌کنیم‬

‫‪‌۲۴‬ساعته شارژ کردیم‪ .‬مهم نیست چه روزی از ماه‪،‬‬ ‫کارتمونو یک ماهه شــارژ کنیم‪ ،‬اولین روز ماه بعد‬ ‫ساعت ‪ ١٢‬نیمه‌شب‪ ‬منقضی میشه ( توضیح‪ :‬روز اول‬ ‫هر ماه‪ ،‬ملت میتونن همچنان از کارت ماه قبل‪ ‬استفاده‬ ‫کنــن بنابراین از روز دوم ماه‪ ،‬جیغ قرمز میشــنوین)‪.‬‬ ‫بطور خالصه سیستم سیندرالییه!‬ ‫عده‌ای هم کارتشــونو سالیانه شارژ میکنن‪ .‬در کل هر‬ ‫چقدر برای مــدت طوالنی‌تری شــارژ کنین‪ ،‬براتون‬ ‫به‌صرفه‌تــره! یه چند تا نکته جالب دیگه هم هســت‪.‬‬ ‫مثال توی ســایت حمل و نقل عمومــی (‪ )stm‬برای‬ ‫خانواده‌ها و گهگاه برای بعضی از مکان‌ها و مناسبت‌ها‬ ‫تخفیف‌هــای جالبی پیدا میشــه‪ .‬در ضمــن‪ ،‬بچه‌ها و‬ ‫دانشجوها و سالمندان هم کمی تا قسمتی‪ ،‬کمتر پول‬ ‫میــدن! یه چیز دیگــه اینکه یک عالمــه از مغازه‌ها و‬ ‫فروشگاه‌ها هم کارت مترو شارژ میکنن و الزم نیست‬ ‫هر بار نلک و تلک تا مترو برین تا کارت شارژ کنین!‬ ‫شــما میتونین به تعداد ســفرهایی که دارین هم بلیط‬ ‫بگیرین (حتی بدون اینکه کارت ‪ opus‬داشته باشین)‬ ‫البته اگر فکر میکنین به‌صرفه‌تره‪ .‬که اینو هم اگه‪۱۰‬تایی‬ ‫بگیرین کمی تا قسمتی ارزونتره‪ ...‬جالب اینجاست که‬ ‫اگر برای رسیدن به جایی ‪ ۴-۳‬تا خط اتوبوس و مترو‬ ‫باید عوض کنین‪ ،‬بدونین که ‪ ۴-۳‬تا بلیط الزم نیســت‬ ‫مصرف کنین‪ .‬اگر کارتتونو شارژ کردین که اسکنر از‬ ‫شارژتون ‪ ۴-۳‬بار کم نمیکنه و اگه بلیط جدا خریدین‪،‬‬ ‫بدونین که یک دونه بلیط از مبدا تا مقصد کافیه و تا ‪۲‬‬ ‫ساعت به شرطها و شروطها میتونین از اون بلیط استفاده‬ ‫کنین‪.‬‬ ‫همه‌جا توصیه میشــه‪ ،‬من هم پیشنهاد می‌کنم کارت‬ ‫متروتونو شخصی (‪ )personalize‬کنین! سالمندان‬ ‫و دانشجوها پشت کارتشون اطالعاتشون نوشته میشه‬ ‫و کارتشــون عکس‌دار میشه‪ .‬و مابقی فقط تو سیستم‬ ‫ثبت میشن‪ .‬واسه مواقعی که کارتتون گم یا ربوده میشه‬ ‫خیلی خوبه‪ ،‬چون کارت قبلی رو میشه سوزوند و فقط‬ ‫بــا پرداخت پول کارت خــام‪ ،‬همه اعتبار کارت قبلیه‬ ‫ریخته میشه تو این جدیده‪...‬‬ ‫اون اولــی که اومدم هر ســفر ‪ ٢.٢٥‬دالر بود و کارت‬ ‫ماهیانه ‪ ٧٠‬دالر‪ .‬هر سال حدود ‪ ٢‬دالر به ماهیانه اضافه‬ ‫میشه و حدود ‪ ٢٥‬سنت هم به یک عدد بلیت‪ .‬ولی همه‬ ‫قیمتها و قوانین ممکنه عوض شه‪...‬‬

and find his personality and character, then it doesn’t matter in what business you are in; as long as you have a service or product to offer to that customer, you will be successful.

Be a Leader Leadership is no longer about having a Type A personality who pushes and hammers and barks at everybody to get the job done.

Leaders know how to connect to others, know how to listen properly, to seek

running, you have to bleed cash; you have got to have cash in your pocket all the time.

Make sure you always have enough reserve for months to come so you don’t dry out quickly if your plans don’t pan out -- then you need to take on projects whose turnover is quick, so that you can pay for other expenses while you are working on your bigger plans and projects.

In my opinion, you must come up with services or products that can create passive income for you, such as yearly

to filter it, how to weed out the bad ones, how to market an idea, how to sell an idea, how to execute an idea, then that idea of yours is worth nothing.

Subscribe to a few good magazines in your field, read three or four books a month in your field, join networking groups or mastermind groups; listen to audio books in your car; increase your knowledge by investing time and money.

You will be amazed by how much you will learn, and by how much those little

Even if you know what you are doing, you have to learn to differentiate yourself from the competition

feedback, to boost energy in others, to have people-skills, who can create relationships, can capture others through strong ethics and strong presence; real leaders have no title, need no title, and are confident on their own and well-grounded, who don’t blame their failures on others, but accept defeat, and come back into the ring the next day to fight again, even if they have lost the last fight.

Manage your money wisely No matter what type of business you are

memberships that members pay up front, or online training courses.

Managing money is both about making more and cutting extra expenses.

Invest in yourself We all come up with many ideas in a day; some of them are brilliant, whereas some of them are garbage, but you can’t stop them so why not use them?

An idea brings you success or makes you rich if you can put it into action, but if you don’t know how to organize it, how

bits of information from everywhere will come together and help you in growing your business: trust me on this.

Don’t forget that there is no such a thing as luck out there. You create your own luck. Be the master of your own fate, and be the captain of your own soul. Reminder: Persian version is available in page74 Behnam Rad is a small business owner & Real Estate Investor; behnam.rad@sigmarealty.ca Small Business

15 parnianmagazine.com 13 ‫ شماره‬.1392 ‫تیر و مرداد‬

Do you think you have what is needed to run a company?

In previous articles I have talked about how to start your own business and how to raise money to get the business off the ground so that you can reach your goals and desires.

Today, we want to see if you have what is needed to survive, what is needed to run a company, what is needed to stay in the business, what is needed not to let go of your dreams, and is needed to beat all the odds.

There are certain attributes and characteristics which are necessary for a business owner to survive through the storms, hard times, competitions, recessions, shortages of money, and hammering by shareholders. Truth be told, having a good time in running a business is very rare: you must be on your toes all the time and ready; you must be ahead of the competition all of the time.

It is a jungle out there, one in which you either eat or are eaten.

Clarify your vision Running a business is like climbing a mountain to the top.

You have to know where you are heading.

You have to see the top all the time and keep an eye on it.

You have to know what it is that you are fighting for, what it is that you want to reach, what it is that you want to accomplish.

How to get there comes next, a matter of strategy and planning.

There will be uncertainties, and unknowns.

You may have to retreat a little bit to find another way to go back up to the top, but if you can’t make up your mind on what is that you want, if you can’t imagine the picture in your head, if you can’t clearly see yourself five years from now doing what it is that you want, then we have a problem.

Be full of determination When was the last time that you really really wanted something, when you didn’t Small Business

14 parnianmagazine.com July-August 2013 . No13

rest till you got it, when you passed all the road blocks, jumped over all the fences, took crap from everybody, got pushed around by bullies, heard NO a hundred times, but you didn’t give up, didn’t give in, and didn’t let go?.

Is this you? Have you done something like that already?

In running a business, you’ve got to be tenacious beyond belief.

You’ve got to be stubborn; you’ve got to be persistent.

You’ve got to be competitive and willing to fight.

But I don’t mean being stubborn and stupid, I don’t mean taking risks and gambling everything blindly, I don’t mean being a fighter and going against heavier and a bigger opponents and getting the Hell beaten out of you.

You have got to be a chess player; you have got to love taking risks and actions, byt these have to be calculated.

You have got to be wise enough to accept failure sometimes to save your energy, save your money, re-group, and get back on track; the fact is, the more you fail, the better you get, because you won’t be afraid of losing any more -- you won’t even call these failures anymore, you will call them lessons; lessons to be learned, yet not to be repeated.

Know what you are doing As obvious as it may be, still, some miss the point that you must know your stuff very well.

If you are not knowledgeable in your field, if you are not an expert in your field, if you don’t know how to get things done in your field, then you had better go back to where you were and learn your stuff and come back later.

Even if you know what you are doing, you have to learn to differentiate yourself from the competition; you have to create a competitive advantage; you have to offer something that competitors either can’t do or have to sweat a lot to catch up with you; even when they do, you must use your creative mind to offer a new service

to your customers.

Don’t forget -- besides knowing what you know, you must know what you don’t know.

The bottom line is that if you don’t know something, you must admit it to your customer, as your customer will otherwise, sooner or later, realize this himself.

Get to know your customer While we all have a general idea of who our customer is, your success relies on

7 Rules for Successfully Running a Company Behnam Rad

narrowing down your customer.

If you are saying that you don’t care and that you serve whoever knocks on your door, then you are on the wrong path.

You have got to ask yourself who your typical customer is, what size of business he is running, what he is looking for (High Quality or Low Price), what he looks like, what his habits are, what he does and doesn’t like, what he does after work for fun, with whom he is doing business, where can you meet him, and so on.

If you look at your customer as a person

dating outside of the race, which could stand as the reason why it has become somewhat normal to see an Iranian man, who has dated a lot of non-Iranian women, eventually marry an Iranian woman. Dating other Iranians seem to be equated with having an end-driven proposal thus bringing the pressures of marriage, children and family into the dating picture before the appropriate time.

We have been raised to view marriage as the ultimate end goal of love and this belief can evidently motivate and shape relationships. If both parents and their children keep an open mind when it comes to this subject rather than looking for the ideal spouse to fit the cookie-cutter image that we have grown to imagine, we might be able to move towards a more accepting and happy time in our relationships.

By working to reduce the dissonance between the two generations and meeting on a mutual loving ground, we can help to provide a strong and vital foundation that is much needed when entering a romantic relationship.  Reminder: Translated version is available in page58

...many parents may unintentionally end up blocking their children’s path to happiness in finding the right person

2nd Generation

13 parnianmagazine.com 13 ‫ شماره‬.1392 ‫تیر و مرداد‬

A New Spin on Old Traditions: Dating Iranians in Canada

Pouneh Vaziri

Dating, marriage and relationships are inherent within each and every culture, no matter how taboo the subject may be.

With our inner human desires to seek those who we feel close and connected to, it should not come as a surprise to see budding relationships beginning to form starting as early as high-school. Growing up in Canada has revealed to me however, what appears to be a new cross-culture phenomenon in the Persian community.

As Iranians living and growing up in a Westernized Canadian society, it seems that our second generation of Iranians have retained some of our parents’ old fashioned family values while modifying certain family beliefs. I wonder whether or not our parents ever pondered about our future relationships when they made their decisions to immigrate to Canada, but regardless of whether they considered it or not, one thing is very clear: most Persian parents would prefer their children to marry into other Iranian families. From the words of my own mother: “I can only say what’s truly in my heart in Farsi”, thus explaining her grounds on why she would prefer me to date an Iranian man. I empathize with her; immigration appears to be one of those things that continue to have profound effects regardless of how much time has gone by, and I know that deep down she just wants the best for me.

I say all this because I know the same goes for most families out there as well; after making a decision to pack and move to an all new land, I think it’s safe to say that other Iranian immigrants care gravely for their children as well. The problem arises from the fact that in wanting the best for their children, many parents may 2nd Generation

12 parnianmagazine.com July-August 2013 . No13

unintentionally end up blocking their children’s path to happiness in finding the right person. Of course, sharing ethnicity and culture, especially one of Iranian descent, can have large impacts in a relationship between two people. The problem arises from the fact that many parents believe that the vast majority of differences will stop there. In wanting to speak their hearts’ language to their children’s partner, they neglect to see that the most important communication that needs to exist is the one between their child and his/her chosen partner.

Growing up in a land of diversity, it is unreasonable to expect ones’ children to only relate to members of a specific community. Relationships and love are complicated, and relating to someone can stem from far more many things than mere shared descent. From my own personal experiences as well as my friends’, the only times when being Iranian has had the effects that our parents have desired has been in times when the other person also immigrated to Canada around the same time as us. It seems that differences in this period of time, from merely finishing grade one in Iran or up to grade five, can have significant effects on whether or not individuals bond or relate. In the twelve years that I have lived in Canada, I’ve slowly grown into a particular niche of women who do not completely or satisfactorily fit the standards of Iranian women in Iran, or the Westernized ones of Canadian women in Canada. I am foreign to Iranians in Iran, with an English accent that subtly clouds my Farsi speaking, all the while living as

an Iranian in Canada who is often viewed as “exotic” to the typical Caucasian male.

It seems that neither culture can view me as authentic, which is why I’ve personally always connected best with other Iranians who immigrated from an early age.

Although my mother would personally prefer for me to marry an Iranian man, it is nevertheless apparent in my family that such an expectation is unreasonable and detrimental. I am independent and selfmotivated; I can be aggressive at times, a quality that is undoubtedly labelled as unladylike in Persian culture, and yet I am not the free spoken and solitary white woman archetype that is often imagined by Iranians. It seems that for our generation, it really will come down to personality. Similar cultures, religions, hobbies and families will certainly influence how a relationship develops, just as in any relationship, but for our generation that is experiencing a world of different cultures and people, it will no longer be about finding your “other half” within your own culture. As an IranianCanadian, I can’t help but be drawn into the various cultures that I constantly experience, and the same goes for others who are not Iranian but are drawn to Iranian people and culture.

It seems that if we all tried to, even slightly, tether away at the architecture of ta’arof and public scrutiny that we have built towards the idea of dating within Persian culture, we could create an environment that is more open and accepting thus allowing us to have more honest relationships. For now, it seems that there is still a stigma attached to

Society Changes and Cohabitation

Different Kinds of Mother-Child Attachment

Vahid Tolooei, PhD

The influence of society changes on cohabitation and other forms of partnership Marriage, like other things in human life, has a social aspect. In its simple definition, marriage is a sexual relationship accepted by a society. This relationship results in a social institution called family, which has social functions and structure. The emphasis on the social aspect of marriage and family brings one thing to mind: that these functions will change with any change in the society or in its cultural aspects. However, these changes can occur both simultaneously and in time.

Changes in time are the ones we see when different forms of sexual bonds between people with different sexual identities are accepted by societies gradually, as time goes by. For example, homosexual marriage is being increasingly accepted despite all its cultural obstacles. These changes have a temporal aspect: homosexual marriage has been legally accepted in Canada for almost ten years, while France only declared it legal this year. Another kind of change is the one made over a period of time, but due to changes in the social context of the individual. The situation of immigrants in a new society is one example of this kind of change. This change depends on many factors discussed in sociological research. For instance, the influence on him of an individual’s past also affects his viewpoints towards marriage, just as his social position and economic class are effective in this regard.  Read the full article in Persian in Page26

Heili Sarhadi

Tying the Knot, Before or After Immigration?

Which one is more successful?

Which one is more beneficial?

Ensieh Ghafourian

Marriage is one of the most important events in our lives. However, if it is accompanied by a new and challenging process, namely immigration, it will be very controversial. Is it better to be single or married when we emigrate to a foreign country like Canada? Which problems are likely to happen in either case? Which one is more beneficial? Which one is more successful?

Marriage can be considered as the lifting of a weight, one for which the forces of two people are required. It is like solving an unfinished puzzle, one which can be completed only with the help of a partner or spouse. Thus, if marital and family responsibilities coincide with home sickness, speaking in a foreign language, having difficulty in finding a job and encountering new cultures, then having a good partner and spouse in life becomes more valuable than before.

We shall talk about a number of single and married people and learn about their experiences in this regard.  Read the full article in Persian in Page 50

As discussed in the last part of this article, the way parents treat their children, their attachment to their children, and the way children treat their parents have deep vital causes, which are turned into a behavioral system as time goes by and as humans evolve. However, social factors, individual experience, the experiences gained during childhood and youth, the pre- and post-marriage experiences and relationships, and the ones gained through interacting with their previous children are among the more influential factors in this regard. Indeed, in order to better understand this issue, we had best talk about its different kinds. It can be placed into four categories: secure attachment and connection avoidant attachment and connection ambivalent attachment and connection disorganized attachment and connection  Read the full article in Persian in Page81

Snapshots

11 parnianmagazine.com 13 ‫ شماره‬.1392 ‫تیر و مرداد‬

Women or Men,

Which Are More Successful?

Vahid Namazi, PhD

Harper, Scandals and Punishment Ali Sharifian

The Canadian media has long been giving a lot of news, reports, and analyses about a never-ending series of events related to a scandal involving Stephen Harper and the conservative government.

Harper was appointed as the leader of the conservative party in 2003.

Next, in 2004, when the party became the official opposition to the then Liberal government after getting some seats in the Canadian parliament, he strongly criticized the Liberals’ wrongdoings, corruption, and financial scandals. In 2006, when the conservative party led by Harper participated in the electoral campaigns, confronting its main rival, the Liberals, he managed to receive a lot of votes, through promising an accountable government and transparency in running the country.

Yet what the prime minister has done from 2004-2005 till now amounts to him being head of an administration that has experienced similar issues astonishingly contradicting what he had been claiming.  Read the full article in Persian in Page13

Snapshots

July-August 2013 . No13 10 parnianmagazine.com

Iranian women or Iranian men, which are more successful in the host country?

Research conducted about how immigrants integrate into their host country indicate the many problems they encounter and show that these problems can have different forms and levels based on the economic and social characteristics of the host country. Besides national and international characteristics effective in this process, the personal characteristics of the immigrant, including his/her gender, are also effective in this regard. While many studies admit that male immigrants are relatively more successful than female ones, some others indicate the opposite. This issue and the reasons behind it can be investigated from different viewpoints. The results of university research conducted by the author on a number of Iranian immigrants residing in Montreal supports this point and analyzes some of its reasons. This article briefly looks at the results of a study of a feminist tendency, one conducted in Sweden on a number of Iranian immigrants residing there.  Read the full article in Persian in Page18

The Side Effects of Dual Citizenship

Abdul-Rasoul Dayyani, PhD, attorney and university assistant professor in Iran

Dual citizenship means that someone has two or more citizenships, i.e., he is the subject of one country, yet at the same time, another country considers him as its subject. Dual citizenship or dual nationality may cause some problems for the subject. These problems include the issue of having to pay taxes twice and having to do military service twice. Moreover, it may cause some conflicts between the two corresponding countries over political support for the person. It may not only disrupt the relations between the two countries, but also cause some problems because the rights and duties of the subject are not clear.

When we talk about citizenship, the most important thing is the relationship between the individual and the government. A person who has two or more citizenships cannot fulfill his duties regarding two or more countries. Countries that do not explicitly inhibit dual citizenship for their subjects have thus tried to solve the problem, answering some questions in this regard. Here, we are going to take a look at these answers.

Chapter 1: theories about the solutions for the problems of dual citizenship Several theories have been presented for solving the problem of dual citizenship, two of which are especially important, namely the theories of “lack of liability”, and “effective citizenship”. In other words, some experts believe that because the governments are equal in terms of the right to rule, no government has the right to politically support an individual against his underlying government.

Conversely, some others believe that the regulation effective in international law in this regard is the “effective or dominant doctrine”, in line with which the citizenship of the government the individual has closer connections to is preferred.

It should be noted that the turning point in this regard is the 1930 Hague Convention (regarding issues related to the conflict of citizenship laws).

We shall discuss international procedures effective before the Convention and then changes in this procedure after the Convention.  Read the full article in Persian in Page 70

Even two years after the festival, the memory has stayed close and dearly to me and I look forward to once again taking part in the celebration this year.

I think attending the festival with my parents and a non-Iranian friend was particularly influential in my experience as I was able to take part in both helping to teach my friend about our culture as well as learning about our history from my parents. Tirgan Festival is also a nice way to help Canadians separate their views towards the government of Iran from the actual people of Iran as there is an evident dissonance between the two entities.

Free and far from repression, IranianCanadians are able to celebrate their ethnic roots without worries about becoming prosecuted for their attires, music and behaviour. In fact, it was extremely interesting to see, and to feel, such a sense of togetherness and unity as the Iranian community has often been criticized for its strong criticism and disunity within itself. It seems that without a dominant government or religious influence, the people can temporarily set aside negative thoughts and competitiveness in order to come together and merely be happy.

I look forward to learning more about Persian culture and history in this year’s festival and sincerely encourage readers to participate in the event as well. It is our duty as Canadians, and more importantly as human beings, to be open and understanding and to help break down the walls of stereotyping and racial discriminations. Tirgan Festival is a fantastic way to acquire a new view on Iranian people and Iran; a view that is separate from the one portrayed by the media. For Iranians, Tirgan is a great reason to get together with friends, family and loved-ones in order to see Toronto in a whole new light. After all, the “Tehranto” jokes haven’t stemmed from nothing! Reminder: Translated version is available in page40

Tirgan Festival

9 parnianmagazine.com 13 ‫ شماره‬.1392 ‫تیر و مرداد‬

Searching for our Roots in Tirgan Festival

‫پونه وزیری‬

Pouneh Vaziri

Canada is truly a land of multiculturalism.

With a large and diverse population and the opportunity to practise and celebrate ones’ cultures and beliefs, it is no surprise to see so many Canadians eager to take part in various cultural events. One of the amazing things that make Canada special and unique is the fact that despite the evident diversity that is unmistakably displayed amongst its population, there nevertheless exists a strong sense of unity between the Canadian people – especially when it comes to celebrating.

In fact, a quick drive through Toronto can be a cultural experience within itself; with areas such as Little Italy and Greek Town, Canadians are able to derive a little taste and experience from each culture.

After attending many of Toronto’s events, including the Toronto Caribbean Carnival Parade Caribana, Taste of the Danforth, and the Spanish Festival, I was more than delighted to hear that the Iranian community is also a participant in Toronto’s festival life. The Tirgan Festival is a large celebration of Iranian arts and culture and was one Torontonian festival that made me exceptionally proud of my Iranian roots. I had the pleasure of

Tirgan Festival

July-August 2013 . No13 8 parnianmagazine.com

attending this event two years ago along with my parents and a non-Iranian friend, which largely contributed to all the fun that I had that day.

made me miss my distant family that much more, and I could not help but to feel sad that they could not be there to celebrate the festival with me.

My friend and I had a chance to explore the downtown Harbourfront Centre area which was decked out with bright lights, fashion pieces, food and music, and I was able to familiarize her with all the parts of our culture that I knew about.

The experience itself was also extremely enlightening as there were many aspects of our Persian history and culture that I did not know about. The large array of arts and delicate Persian rugs and carpets on display were truly a sight to see, not to mention the fact that we probably ran into every single Persian person that I had previously met! The festival was a true success and seeing so many fellow Iranians celebrating the culture and essence of being Iranian was particularly refreshing to see, especially during times when our Iranian government dominated the news with talks of its nuclear program thus causing some feelings of discomfort or shame. Seeing so many Iranians celebrating the festival with their friends and family evoked many feelings for me and I could not help but to feel nostalgic about certain events. After leaving Iran shortly after completing the first grade, I was never again able to establish the same close relationship that I had with my cousins and family members which consequently left a certain void for me that was only deepened by the fact that I am an only-child. Seeing Toronto filled with so many Iranians eating things like Faloodeh, listening to music and dancing

From a different perspective, it was also extremely joyous to see so many non-Iranians taking part in the warm and live celebration with their nonIranian as well as Iranian friends. From friends, to boyfriends and girlfriends, and husbands and wives, it’s clear that our Iranian-Canadian population is clearly intermingling with other cultures and backgrounds, and it was nice to see this ultimately reflected back in the crowds of people as well. We finished our day off with some authentic and delicious Persian food and started heading back to the car with our tummies full; my friend was particularly happy to leave the festival with some newfound Persian dance skills as well. All in all, it was an experience that I would highly recommend for all Canadians regardless of whether they possess Persian ethnicity or not.

It is clear that as the Iranian-Canadian population changes, this change will then become reflected back in the Canadian population. Statistical analysis reveals that the Iranian population in Canada is growing and Farsi is quickly becoming one of the top languages spoken in Canada today. Because of this strong influence in Canada, I would most definitely encourage and urge other Canadians to familiarize themselves with the culture behind the race. Iranians may be divided on various topics but if there is one thing that we know how to come together to do, it would be celebrating.

These sanctions are the most comprehensive and crippling international sanctions that have ever been adopted; It is absolutely legitimate to expect the international community to be very much concerned about the development of nuclear weapons in Iran; Because of our experience with all previous sanctions, we all expect as a general rule when countries do adopt sanctions that these be smart and considered sanctions; These sanctions are the products of international policy-making not only of the Canadian government; however, I think these sanctions in Canada are neither smart, nor considered, nor realistic, for that matter, and I am very concerned about collateral damage; These are very broad, sweeping, and vague because they are political instruments that permit banks or any other institution to make their own interpretation of these; It is absolutely clear to me that in the bank, there is no system in place for deciding which bank accounts should be shut down and which ones not; The question becomes how one deals with this issue; to compare between challenging the bank or the legislation, I think the second one is more effective because challenging banks is time consuming; they never clearly explain to us why they have closed our accounts. It gets worse with the ombudsman process, as its decision-makers are usually former bankers, who rarely pronounce against banks; finally, because the legislation is so vague, banks always have an excuse for defence. In addition, there is no finality to this and the process should run for each person individually.

Another way is actually dealing with the root cause, which is the sanctions legislation adopted by the government. There are solid legal grounds for challenging the legislation; specifically, these regulations are very vague and they invite arbitrary decision-making both by government officials and by bank officials, or, indeed, by anyone else.

Many experts have argued that it violates the charter because it discriminates on the basis of national origin, not fiercely, obviously, but it would single out Canadians of Iranian origin. (Section 7, 15 and 27 would be violated by this legislation for different reasons.)

As a reminder, the charter only applies to the government, so individuals and financial

institutions can’t be challenged by the charter.

Full benefits for those corrupt, total damage for ordinary people Professor Leuprecht made two points in two different languages. First, in English, he discussed sanctions in general in international law: International law is a difficult area but the whole issue of sanctions is one of the most difficult issues within it; When I look at the history of sanctions, unfortunately in most cases, I find that they hit weak and vulnerable people and affect fundamental human rights of local populations (Iraq), made corrupt people tremendously wealthy (former Yugoslavia), and help dictator regimes rule longer (Cuba); The UN committee on economic social and cultural rights has said about sanctions that “they often cause significant disruption in the distribution of food, pharmaceuticals and sanitation supplies, jeopardize the quality of food and the availability of clean drinking water, severely interfere with the functioning of basic health and education systems, and undermine the right to work.”

In the second part of his speech, in French, Dr. Leuprecht focused on the effects of the sanctions on the lives of Iranian-Canadian citizens as a local issue: When talking about human rights, the issue of helping our fellow men arises; we should begin from our own society.

As for internationally-imposed sanctions against Iran, it seems, there is a competition over intensifying measures against Iran, whereby countries seem to wants to outdo each other in this regard. But the law of sanctions has many ambiguities.

According to the Statement of the Human Rights Court, laws and regulations should be clear, easy to understand, accessible, and without any ambiguities; their results and effects should be predictable. I think that these criteria are not met in the case of the sanctions imposed by Canada.

These sanctions are neither smart, nor considered, nor realistic, for that matter, and I am very concerned about collateral damage

Q & A and discussions After the panelists’ speech, Paknezhad asked the audience to bring up their questions and opinions. Mr. Shahrooz Mahmoudian, Mr. Pourshafiey’s lawyer, explained a case he had filed in favor of his client against TD Bank and discussed the disagreements among judges in giving their decisions about the case; he finally called class action lawsuit one of the proper ways to confront this matter, one which needs the consistent support of the members of the Iranian Community.

Someone said that the reason behind TD Bank’s behaviour probably was the concern to prevent transferring illegal assets and money-laundering by some persons with experience of corruption in the Iranian community, persons who had have financial ties to the Iranian regime. In an attempt to answer him, Mr. Ehsassi said that different people immigrate to Canada, among whom there are different kinds of people, but that the bank is not obliged to -- and cannot -distinguish between ordinary people and wrongdoers, and that it is the government’s and the Immigration and Citizenship Ministry’s responsibilities to do so.

Answering a point brought up by someone from the audience, Professor Luprecht said that he could not answer the difficult question of what the real goals of passing these sanctions might be, but that he could answer the question of what stupid sanctions are and safely say that this sanction against Iranian-Canadian citizens was one of the stupidest ones.

Mr. Pourshafiey, who was present at the meeting, described the situation he has had in Canada after 40 years of making endeavors and working in this country, and emphasized that the bank had not given any explanation about the reasons behind closing his accounts. He pointed out that if we did not respond to what TD Bank has done today, the same thing that happened to the Japanese would happen to Iranians.

Criticizing three Persian magazines published in Montreal for not attending the meeting, he said that “he fights today so that in the future, his children who were born in Canada will not have a similar problem, just because their parents were born in Iran.”  Reminder: the Persian version is available in page 16 Report

7 13 ‫ شماره‬.1392 ‫تیر و مرداد‬ parnianmagazine.com

A Vague and Irrational Legislation that Hurts the Innocent a report about the panel held by the Iranian community of Montreal regarding unjust behaviour of TD Bank Majid Bastami / Ensieh Ghafoorian

Several months have passed since a large number of Canadian Iranians’ bank accounts, including mortgages, have been controversially forced to close by TD Bank; a legal case has even been opened by one of the residents of Montreal against this decision; however, the wounds caused by this event have not been healed yet and there are very many Canadian citizens still suffering from this. This is the main reason why some active members of the CanadianIranian community in Montreal and Toronto gathered together on June 3rd to understand more thoroughly what is happing and how it can be stopped.

The event including a speech panel followed by Q&A and a group discussion was hosted and coordinated by Ali R Paknezhad. The panelists were Dr. Peter Leuprecht, Professor of International Law, former Dean of McGill University Faculty of Law and former Deputy Secretary General of the Council of Europe; Vincent ValaĂŻ, international lawyer; and Ali Ehsassi, a lawyer practicing international law in Toronto.

At the beginning and after a brief introduction of the panelists, Mr. Paknezhad explained the necessity to hold such Report July-August 2013 . No13 6 parnianmagazine.com

meetings; it was emphasized that the main goal of this meeting was not to discuss if imposing sanctions against the Iranian regime was necessary or not or how these sanctions affect the behaviour of the Iranian government, but to discuss how it affects the lives of innocent Iranian-Canadians, for whom such decisions have led to severe disasters, and how the same may soon happen to the rest of the community members.

Then, the panelists expressed their opinions in this regard.

Interpretation of the law with its whole exceptions Giving a few examples of classic and modern Persian literature and talking about the importance of such values as dignity and freedom in Iranian culture, Vincent ValaĂŻ discussed the following: The sanctions announced by the Canadian government have had some exceptions from the beginning as well as in their amendments, including exceptions for humanitarian issues, charity institutions, and family relationships. When interpreting a law at the time of enforcement, one should take all aspects, including the corresponding

exceptions, into consideration; Despite the claims made by senior managers of the bank, there have been many instances of denial of access to bank cards without prior notice or warning, along with various threatening letters, bringing negative effects on dignity, character, and lives of Iranian-Canadians or permanent residents. Financial institutions should respect human rights, according to which everybody, no matter what his/her race, ethnicity, or nationality be, enjoys equal rights and legal support; The Canadian government has to make sure that these regulations not only comply with the Canadian Charter of Rights and Freedom, but also not lead to racial discrimination. It also has the responsibility to support political, economic, cultural, and social rights of its citizens as well as avoid actions like closing the bank accounts of Iranian-Canadians; For me as a lawyer, after reading the legislation completely, it is very difficult to infer or even to recommend from the sanctions legislation and exceptions and corresponding exemptions that a bank easily block some accounts without any explanation; I recommend that financial institutions, especially TD Bank, avoid making premature decisions and prejudgments about the sanctions and that they make sure that all aspects of the issue are clear both from the sides of customers and the government.

When talking about interpreting sanctions, we should also talk about exceptions and exemptions from them; I recommend that the government pay attention to the demands of its citizens and constantly investigate the effects of the sanctions on the lives of its Canadian citizens of Iranian origin, providing people, banks, and other institutions with informative brochures regarding these sanctions in order to prevent any wrong or upsetting interpretations. It also should take measures to minimize the effects of these sanctions on the lives of Canadian-Iranian citizens.

Neither smart nor considered sanctions Ali Ehsassi began his speech with a short history of intentional sanctions; he then continued mostly with possible legal ways to challenge the issue:

In its initial definition, marriage is nothing but a legalization of the passion and love that exist between couples. Sometimes, each of them is living in a different part of the world, yet a loving relationship has been formed between them anyway. In this case, immigration regulations come to help the lovers and allow them to lead their love life in a common land. In other words, one of them immigrates to the country where his/her love lives in order to live as a family. The dominant rule in this regard is that the host country paves the way for and respects this legitimate demand of the couples to be together and let them get together as soon as possible.

So far, this seems quite nice, quite humanitarian, but sometimes, couples have to wait a long time and face many obstacles in joining their spouses. What are the reasons for this?

illegal process and to help these fake couples. This process has turned into a business for some people who want to make a considerable amount of money quickly. A woman who had been living in Canada for many years came to me and asked me if it was possible to sponsor the third spouse.

Another subgroup of the second group does not even pay any money to achieve their goals, but they just leverage their art of coquetry. A little while ago, the Canadian press reproduced many stories about young African boys who tried to seduce those lonely Quebecois women who were desperately seeking husbands in social forums. These cunning young people, who could not immigrate legally, deceived those lonely women to marry them. The women, happy to have found a young and

Immigrating to Get Married or Getting Married to Immigrate?

Ali Mokhtari

manager@parnianmagazine.com

Since a larger number of people in Iran and many other countries decide to immigrate, yet immigration laws and regulations are becoming stricter and stricter every day, many people resort to shortcuts, even to cheating, to reach their goals. After exploiting asylum regulations, which are primarily intended for special cases and only for those whose lives are endangered in their home country, exploiting the immigration regulations for the spouses of the citizens of the host country is indeed prevalent. In other words, many people marry only for the sake of immigration and unlike the first group, try to find a person and to file a fake marriage in order to be admitted to the host country. On the other hand, there are some people who, for the sake of the money they thereby make, are willing to get involved in this

fresh husband, did anything to bring their beloved ones under the same roof and to start a happy life. But the young cads, upon arriving in Canada, left the women, only adding to their loneliness and disappointment.

These victims not only lost the money they had spent on the immigration of their spouses, but also returned heart¬broken from the airport, as the fake lovers left them as soon as they had arrived at the airport.

Laws and regulations of immigrantaccepting countries consider immigration for the sake of marriage legal, but marriage for the sake of immigration illegal and in some cases a crime. Indeed, the behavior of the second group has coloured the reputation of the first one and is actually an obstacle in the way of

immediate fulfillment of the legal request of real couples to be together, because, on one hand, governments have to spend a lot of time verifying the claims in order to make sure that the one who claims to be a spouse wanting to meet his/her spouse is telling the truth and is not cheating, and on the other hand, they have to pass some regulations to guarantee the efficiency of their future verifications.

As far as Canada is concerned, last year, following some complaints filed by such victims, the Immigration Ministry started to enforce stricter regulations.

On one hand, the processing duration for applications has been prolonged, because more accurate and stricter processing was required for these applications; factors like age differences, the length of relationships, and the extent to which the families were involved regarding the customs and traditions of the home country, were taken

Laws and regulations of immigrant accepting countries consider immigration for the sake of marriage legal, but marriage for the sake of immigration illegal and in some cases a crime closely into consideration; in some cases, spouses claiming to love each other are even invited for a (rather breathtaking) interview.

On the other hand, in order to make sure that fake spouses are not able to easily implement their plots, a law has been passed based on which couples married for less than two years cannot immediately gain permanent residence, their residence remaining conditional on the lasting of their marriage for at least two years. Also, many years ago, a five ¬year limitation was set for applicants wanting to sponsor a second spouse, a limitation still in place.

In short, if you intend to get permanent residence, fake marriage is not a legal means of doing so. It is alright to immigrate for the sake of marriage, but it's a mistake to get married for the sake of immigration.  Publishers Note

5 parnianmagazine.com 13 ‫ شماره‬.1392 ‫تیر و مرداد‬

A Magazine for Iranian Immigrants A Magazine for Iranian Immigrants

Volume 2, Number 5, July-August 2013 C$ 5

Page 8

Volume 2, Number 5, July-August, 2013

ISSN 2291-2940 (Print) ISSN 2291-2959 (Online) Publisher: Parnian Media Groups Inc. Manager: Ali Mokhtari manager@parscanada.com Editor-in-Chief: Majid Bastami editor@parnianmagazine.com Deputy Editor: Mostafa Mokhtari pr@parnianmagazine.com Director, Public Relations and HR:Leili Sarhadi leili@parnianmagazine.com Graphic and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, Maryam Moghimi Persian to English translator: Mahdi Fallah English editor: Mark Lee Contributors: Ali Akbari, Abdolrasoul Dayyani, Maryam Javaherian, Ensieh Ghafourian, Soha Ghandili, Nadia Ghayouri, Saghi Motahari ،Vahid Namazi, Yahya Natanzi, Ben Rad, Mitra Roshan, Farahnaz Samii, Ali Shakarami, Ali Sharifian, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860 Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8 Tel: 1 (514) 903-4726 Fax: 1 (514) 439-4726 Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Email: info@parnianmagazine.com Web site: www.parnianmagazine.com

Content

4 parnianmagazine.com July-August 2013 . No13

Page 11

Page 10

Publisher's Note 5 Immigrating to Get Married or Getting Married to Immigrate?

Report 6 A Vague and Irrational Legislation that Hurts the Innocent Tirgan Festival 8 Searching for our Roots in Tirgan Festival Snapshots 10 Harper, Scandals and Punishment 10 Women or Men, Which Are More Successful?

10 The Side Effects of Dual Citizenship 11 Society Changes and Cohabitation 11 Which one is more successful? Which one is more beneficial?

11 Different Kinds of Mother-Child Attachment 2nd Generation 12 A New Spin on Old Traditions: Dating Iranians in Canada Small Bussiness 14 7 Rules for Successfully Running a Company Page 14

A Magazine for Iranian Immigrants

Volume 2, Number 5, July-August 2013 C$ 5