Tableau No. 4

Page 1


‫‪2‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬




‫ٔ‬ ‫جامعه من و تو‬ ‫قوطی کنسرو‬ ‫آکادمی یا عکدمی؟ مس��اله این نیس��ت! یعنی که مس��الهٔ من و تو این نیست‪ .‬مساله‌ من و تو این‬ ‫است‪ ،‬یا باید این باشد‪ ،‬که من و تو‪ ،‬و من و تو‌های دیگر‪ ،‬چگونه شبکه‌ای مثل «من و تو» می‌سازند‬ ‫و پروبال می‌دهند‪ .‬می‌توانیم به خودمان ببالیم که من و تو توانس��تیم ش��بکه‌ای تلویزیونی را که‬ ‫در خارج از کش��ور برنامه می‌س��ازد و پخش می‌کند به جایی برس��انیم که اس‌ام اس‌هایش دارد به‬ ‫پای برنامهٔ نود می‌رس��د‪ .‬نه فقط در جهان رس��انه‌ای می‌توانیم بگوییم نوش جانشان یا حتی نوش‬ ‫جامنان‪ ،‬که در جهان اجتامعی هم می‌توانیم از همین مخترص توافق برای دیدن یک برنامه خوشحال‬ ‫باشیم‪ ،‬آن هم در زمانه‌ای که کمرت چیزی توجه عد ٔه زیادی از ما را به شکل مشرتک جلب می‌کند و‬ ‫به توافقی نسبی می‌رساند‪.‬‬ ‫جالب‌تر اما‪ ،‬این‌که همین جمع ش��دن ما در حول و حوش یک برنامه ‪ -‬که نشانی ظاهری از توافق‬ ‫دارد ‪ -‬نش��ان داد ما در همین جمع ش��دن‌هامان هم چقدر اختالف که نداریم‪ .‬و باز دملان خوش‬ ‫بود اگر فقط به اختالف می‌گذش��ت‪ .‬اما اختالفات وقتی ناموس��ی ش��د‪ ،‬وقتی به ارمیا و امیرحسین‬ ‫رسید‪ ،‬وقتی پای تعصب‌های قومی رابه میان آورد‪ ،‬هنگامی که بساط همیشه حارض توطئه بینی را‬ ‫پهن کرد‪ ،‬و به لشکرکش��ی‌های فیس بوکی انجامید‪ ،‬دوباره فیل ما را یاد هندوس��تان وطنی انداخت‬ ‫که همه آماد ٔه ش��اخ و ش��انه کشیدن برای چیزهایی هس��تیم که ت ِه ته‌اش انگار ارزش شاخ و شانه‬ ‫کشیدن ندارد‪ ،‬حاال می‌خواهد سپر به سپر شدن ماشین‌هامان باشد در خیابان یا دست به یقه شدن‬ ‫کامنتهامان در پای صفحهٔ برنامه‪.‬‬ ‫ش��اید همین بود که من و توهایی هم پا به میدان گذاش��تند که فکر می‌کردند و می‌کنند که ما چه‬ ‫چیزهای مبتذلی می‌بینیم و می‌پس��ندیم‪ ،‬رس چه چیزهای بی‌خاصیتی دعوا می‌کنیم‪ ،‬که چه راحت‬ ‫رسمان را گرم می‌کنند‪ ،‬که این راهی اس��ت برای رسگرم کردن خالیق و گم کردن رد هزاران مش��کل‬ ‫اساسی در‌های و هوهایی برای هیچ‪.‬‬ ‫هر چه بود و هر چه هس��ت و هر چه خواهد بود‪ ،‬این گونه رویداد‌ها بار دیگر در قوطی کنرسو‬ ‫جامع��هٔ ایران��ی را باز کرد و هیواله��ای درون قوطی را دوباره نش��امنان داد‪ ،‬هیوالهایی که منتظر‬ ‫کمرتین بهانه برای بیدار ش��دن هستند‪ .‬این هیوال‌ها را ش��اید نتوانیم به خوابی ابدی بفرستیم‪ ،‬اما‬ ‫شاید با فهمیدنشان بتوانیم رام و آرام کنیم‪.‬‬ ‫بگذریم‪ .‬آنچه در این مجموعه برای ش�ما گرد آورده‌ایم تالش��ی اس��ت در این جهت؛ تالش��ی برای‬ ‫فهمیدن جنبه‌های متفاوتی از مس��اله که ش��اید به ما کمک کند به جای خواباندن پاشنهٔ کفش‌های‬ ‫مجازی‪ ،‬باد رگ‌های به تعصب برآمد ٔه گردمنان را حقیقتاَ بخوابانیم و کمی بیشرت هم دیگر را تحمل‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪5‬‬


‫متامی حقوق تصاویر اس��تفاده ش��ده در این ش�ماره تابلو از‬ ‫آکادم��ی موس��یقی گوگ��وش‪ ،‬محف��وظ و متعلق به ش��بکه‬ ‫تلویزیون مرجان است‪.‬‬ ‫عکاس ها از‪ :‬سعید جودت‬ ‫‪6‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫مسئولین ش��بکه من و تو درخواست مصاحبه با مجله‬ ‫تابلو درباره برنامه آکادمی موسیقی گوگوش را رد کردند‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪7‬‬


‫تعداد کل رشکت کنندگان‪ :‬نامعلوم‬ ‫تعداد قبول شدگان مرحله اول‪ ۱۴ :‬نفر‬ ‫هفته اول ‪ ۱۴‬هرنجو انتخاب شدند‪:‬‬ ‫ش��هرزاد ‪ ۲۶‬س��اله‪ ،‬متولد تهران‪ .‬آریا ‪ ۲۸‬س��اله‪ ،‬متول��د تهران‪ .‬هلن‪ ۲۰ ،‬س��اله‪ ،‬متولد‬ ‫فردریکستاد نروژ‪ .‬ادرین‪ ۲۳ ،‬ساله‪ ،‬متولد تهران و ساکن لندن انگلستان‪ .‬روشنا‪ ۲۰ ،‬ساله‪،‬‬ ‫متولد و س��اکن اس��تکهلم سوئد‪ .‬امیر حسین‪ ۲۶ ،‬س��اله‪ ،‬متولد تهران و ساکن نروژ‪ .‬امیر‬ ‫بهمن‪ ۲۲ ،‬س��اله‪ ،‬متولد چهار محال و بختیاری و س��اکن بن اآملان‪ .‬دلسا‪ ۱۸ ،‬ساله‪ ،‬متولد‬ ‫بیرمنگهام انگلس��تان‪ .‬ارمیا‪ ۳۱ ،‬ساله‪ ،‬متولد خمین و ساکن آملان‪ .‬مجید‪ ۲۰ ،‬ساله‪ ،‬متولد‬ ‫دوبی و ساکن اسکاتلند‪ .‬ندا‪ ۲۳ ،‬ساله‪ ،‬متولد کاسل آملان و ساکن آملان‬

‫‪8‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫هفته ششم‬ ‫‪ ۴‬هرنجو با انتخاب اساتید کنار گذاشته شدند‪:‬‬ ‫کیان‪ ،‬شاهین‪ ،‬اریا و شهرزاد‬ ‫هفته هفتم‬ ‫روشنا و احسان با رای مردم حذف شدند‪.‬‬ ‫هفته هشتم‬ ‫هلن و ادرین با رای مردم حذف شدند‬ ‫هفته نهم‬ ‫دلسا حذف شد‬ ‫هفته دهم‬ ‫امیر بهمن فرد حذف شد‬ ‫هفته یازدهم‬ ‫امیر حسین حذف شد‬ ‫هفته دوازدهم‬ ‫با رای م��ردم ارمیا نفر اول‪ ،‬مجید دوم و ندا به‬ ‫عنوان نفر سوم انتخاب شدند‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪9‬‬


‫‪10‬‬

‫پرده اول‬ ‫«مارال» از ورودیهای ‪ ۸۲‬دانشگاه عالمه است و‬ ‫معتقد اس��ت‪« :‬ما یکی از آخرین نسل‌های ورودی‬ ‫دوره اصالح��ات در دانش��گاههای بزرگ هس��تیم‪.‬‬ ‫دورانی که دانشگاه زنده بود‪ ،‬دانشجو محور برنامه‬ ‫ریزی بود و فعالیت صنفی دانش��جویان مشتاق به‬ ‫رسمیت شناخته شده بود» وقتی از آن دوره حرف‬ ‫می‌زند‪ ،‬می‌ش��ود ردپای دلگیری را در حرف‌هایش‬ ‫دید‪« :‬واقعا قابل مقایس��ه با االن نیس��ت‪ .‬من آن‬ ‫روز‌ها بیشرت با بچه‌های دانشکده اجتامعی دانشگاه‬ ‫تهران مرتبط بودم‪ .‬دانش��گاهی زنده و رسش��ار از‬ ‫انرژی‪ ،‬که همین ش��وق هم در دانش��گاه خودمان‬ ‫بود» او که االن دانش��جوی ارش��د دانشگاه عالمه‬ ‫است وهمین بهاری که از راه می‌رسد‪ ،‬از پایان نامه‬ ‫خود دفاع می‌کند معتقد است که آکادمی از‌‌‌ هامن‬

‫ضبط می‌کند و ش��ب می‌آورد خوابگاه می‌بینیم‪».‬‬ ‫برای او جالب اس��ت که مخاطبان آکادمی همه جا‬ ‫هستند و این بار آکادمی برخالف دوره‌های قبل به‬ ‫برنامه‌ای خانوادگی تبدیل ش��ده که همه با هم آن‬ ‫را می‌بینند «رسی قبل تعداد کمی از خانواده‌هایی‬ ‫که می‌ش��ناختم پیگیر آکادمی بودند‪ ،‬ولی این بار‬ ‫می��زان گس�تردگی مخاطبان برنامه ب��رای خود من‬ ‫ه��م جالب ب��ود» او در مورد تناقض��ات این رسی‬ ‫از برنام��ه می‌گوی��د «من واکنش‌ه��ای فیس بوکی‬ ‫را می‌دی��دم و برایم جالب بود آنقدر که پوش��ش‬ ‫ارمیا برای مخاطب ایرانی خارج از کش��ور مس��ئله‬ ‫برانگیز است برای ایرانیان داخل کشور نیست‪ .‬در‬ ‫اطرافیان خودم همه بیشرت درگیر اجرای هرنجویان‬ ‫بودند و جال��ب آنکه اجرای هرنجوی��ان لهجه دار‬ ‫ب��رای آن‌ه��ا جذاب‌تر ب��ود» ولی پوش��ش ارمیا از‬

‫رسی اول در جامعه مخاطب پیگیر داش��ت ولی تا‬ ‫این حد گسرتده نبود‪ .‬به گفته مارال‪« :‬مخاطبین این‬ ‫مجموعه در رسی‌های پیشین بیشرت بچه‌هایی بود‬ ‫ک��ه عالقه واقعی آن‌ها موس��یقی بود و یا ماهواره‬ ‫بین حرف��ه‌ای بودند و جالب آنکه خانواده‌ها کمرت‬ ‫درگیر این برنامه می‌ش��دند و بیشرت برنامه‌ای بود‬ ‫که جوان��ان آن را می‌دیدند و به تنهایی! مثال رسی‬ ‫قبل ک��ه در فینال «آوا و مه��ران» بودند‪ ،‬من تنها‬ ‫دوقس��مت آخر درگیر برنامه شدم‪ ،‬آن هم بواسطه‬ ‫دوستی که خانه مجردی داشت و یک ماهواره بین‬ ‫حرفه‌ای بود»‪.‬‬ ‫«آکادم��ی گوگ��وش» راه خ��ود را ب��ه آرامی در‬ ‫خانه‌های مردم پیدا کرد و این شاید نشان دهد که‬ ‫جامعه روز به روز از صدا وسیامی ملی بیشرت فاصله‬ ‫می‌گی��رد‪ .‬وقت��ی از «مارال» می‌پرس��م دور جدید‬ ‫آکادم��ی را چ��ه جوری می‌بیند ب��ا خنده می‌گوید‬ ‫«س��وده‪ ،‬یکی از هم کالس��ی‌هایم‪ ،‬هر قس��مت را‬

‫نظر او بر روی بخش��ی از مخاطبان خوابگاه تاثیر‬ ‫گذاش��ت «زینب یکی از بچه‌های خوابگاه ست که‬ ‫دوست دارد مریم صدایش بزنیم! وقتی برای اولین‬ ‫بار آکادمی را دید برایش ارمیا تازه و سئوال برانگیز‬ ‫بود‪ .‬زین��ب بعد از این رسی آکادمی موس��یقی را‬ ‫جدی‌تر گرفته و جالب این اس��ت که معتقد است‬ ‫آخوند‌ها از اس�لام چیزی منی‌دانند و این چیزی که‬ ‫تا به حال بعنوان رشع به آن عمل می‌کردم بیش�تر‬ ‫او را بی‌اعتقاد کرده است»‪.‬‬ ‫***‬ ‫واقعیت این است که محدودیت‌های اجتامعی و‬ ‫الگویی که جمهوری اس�لامی برای اداره کش��ور به‬ ‫دنبال آن اس��ت به گونه‌ای در جامعه چند دستگی‬ ‫بوج��ود آورده که هر پدیده تازه و نویی به رسعت‬ ‫بحث برانگیز می‌شود‪ .‬ظاهر «ارمیا» برای بسیاری‬ ‫از خانواده‌ه��ای مذهبی جالب و قابل بحث بود و‬ ‫توانایی‌های تازه‌ای را به زنان مذهبی یادآوری کرد‪.‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫زنانی که زیر بار س��نت مردساالر مجبور بودند به‬ ‫پوششی خاص تن بدهند و قرار بود که این پوشش‬ ‫در ایران بعد از انق�لاب برای زن مصونیت بیآورد‪،‬‬ ‫ح��اال نه تنها مانع نیس��ت‪ ،‬بلکه با‌‌‌ هامن پوش��ش‬ ‫می‌توان به رفتارهایی متفاوت روی آورد‪ .‬پوش��ش‬ ‫امیا شاید به بحرانی در نظام اسالمی تبدیل شود‪.‬‬ ‫پرده دوم‬ ‫«امی��د» اه��ل ش�مال و دانش آموخت��ه فیزیک‬ ‫دانشگاه اصفهان در سالهای بحرانی دوره اصالحات‬ ‫اس��ت‪ .‬او ورودی ‪ ۷۷‬دانش��گاه اصفه��ان ب��وده و‬ ‫معتقد است «ما‬ ‫عجیب ‌تر ی��ن‬ ‫دور ٔه دانشجویی‬ ‫را بع��د از دوره‬ ‫انقالب فرهنگی‬ ‫در ای��ران تجربه‬ ‫کردی��م‪ .‬م��ا از‬ ‫دبیرس��تانی وارد‬ ‫دانش��گاه شدیم‬ ‫ک��ه امورتربیتی‬ ‫ح��رف اول را‬ ‫در آن م��ی‌زد و‬ ‫حت��ی پوش��یدن‬ ‫ش��لوار ل��ی نیز‬ ‫امری قبیح و تابو‬ ‫ب��ود‪ .‬نس��لی که‬ ‫برای س��اده‌ترین‬ ‫عاش��قانه‌ها ب��ه‬ ‫بد‌تری��ن ش��کل‬ ‫از س��وی خانواده‌ه��ای مذهبی و مدرس��ه تحقیر‬ ‫می‌شد‪».‬‬ ‫او حاص��ل پیون��دی جالب و ایدئولوژیک اس��ت‪،‬‬ ‫خانواده پدری او گرایش به سوی سازمان مجاهدین‬ ‫خلق داش��تند و خان��واده م��ادری از مذهبی‌های‬ ‫حکومتی که این روز‌ها هر کدام سفیر و یا دیپلامت‬ ‫هس��تند‪ .‬وقتی از آکادمی برایم حرف می‌زند بهرت‬ ‫می‌ش��ود میزان نفوذ و گس�ترش ای��ن برنامه را در‬

‫بین خانواده‌هایی مذهبی و سیاس��ی فهمید‪ .‬امید‬ ‫می‌گوی��د «هدی دخرت دایی من هم در خانواده‌ای‬ ‫مذهبی بزرگ ش��ده‪ .‬پدرش دیپلامت ایران در یکی‬ ‫از کشورهای عربی اس��ت‪ .‬ارمیا خیلی شبیه هدی‬ ‫اس��ت و همیش��ه بحث م��ن در خانه ب��ا خواهرم‬ ‫نازی این بود که چقدر این دو ش��بیه هم هس��تند‬ ‫تا اینکه در دید و بازدید عید آن‌ها را دیدیم‪ .‬خیلی‬ ‫اتفاق��ی بحث آکادم��ی در این محف��ل خانوادگی‬ ‫پیش آمد و جالب این بود که خانواده دایی جان از‬ ‫پیگیر‌ترین مخاطبان بودند و اس��م همه هرنجویان‬ ‫را بهرت از خواهر من که معروف به عش��ق آکادمی‬ ‫بود می‌دانستند‪.‬‬ ‫وقتی ب��ه هدی‬ ‫گفت��م‪« :‬دق��ت‬ ‫ک��ردی قیافه تو‬ ‫و ارمی��ا چق��در‬ ‫به��م نزدی��ک‬ ‫اس��ت» با خنده‬ ‫گف��ت‪« :‬آره این‬ ‫را هم��ه خانواده‬ ‫م��ادری ه��م به‬ ‫م��ن می‌گویند»‬ ‫و جالب‌ت��ر آنکه‬ ‫خان��واده مادری‬ ‫ه��دی‪ ،‬زن دایی‬ ‫عزیز را می‌گویم‪،‬‬ ‫از پاه��ای ثابت‬ ‫مراسم حکومتی‬ ‫هستند»‪.‬‬ ‫بخ��ش ج��ذاب‬ ‫ن��گاه امید و خانواده‌اش ای��ن بود که از نظر آن‌ها‬ ‫ارمیا هیچ خالف رشعی انجام نداده و حتی جسارت‬ ‫او را هم تحس��ین می‌کردن��د‪« .‬امید» که به تازگی‬ ‫ازدواج کرده و خانواده همرسش اصلیتی جویباری‬ ‫دارند از دید و بازدید‌های خانوادگی در ش��ب عید‬ ‫نی��ز حرفهایی دارد‪« :‬محمد‪ ،‬ب��رادر زنم در یکی از‬ ‫ارگانه��ای دولتی مش��غول به کار اس��ت و یکی از‬ ‫وظایف او این اس��ت که ه��ر برنامه را ضبط و در‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪11‬‬


‫چند نسخه تکثیر و به دست همکاران زنی برساند‬ ‫ک��ه به دلیل موقعیت ش��غلی منی‌توانن��د ماهواره‬ ‫داشته باشند ولی شیفته این برنامه هستند‪ .‬گفتنی‬ ‫است که در ش��هرهای کوچک به دلیل محدودیت‬ ‫رواب��ط اجتامعی‪ ،‬قدرت نظارت نیروهای حکومتی‬ ‫بر روی کارمندان دولتی بسیار زیاد است و نیروهای‬ ‫حراستی ادارات سعی می‌کنند کوچک‌ترین تخلفی‬

‫از نظر برخی نیرو‌های حکومتی‪،‬‬ ‫خانواده‌های آن‌ها می‌توانند در خلوت‬ ‫هر جور که متایل دارند زندگی کنند‬ ‫ولی باید ظاهر را حفظ کرده و مراقب‬ ‫هنجار شکنی خود باشند‬ ‫را ب��ا قاطعیت جواب دهند‪ .‬حفظ ظاهر و رعایت‬ ‫ارزش‌ه��ای منادی��ن جمهوری اس�لامی از نظر این‬ ‫نیرو‌ها بس��یار جدی ست و نباید تابویی در ظاهر‬ ‫شکس��ته ش��ود‪ .‬از نظر این نیرو‌ه��ا خانواده‌های‬ ‫حکومت��ی می‌توانند در خلوت ه��ر جور که متایل‬ ‫دارن��د زندگی کنند ولی باید ظاهر را حفظ کرده و‬ ‫مراقب هنجار شکنی خود باشند‪.‬‬ ‫***‬ ‫ایران امروز‪ ،‬ایرانی س��ت ک��ه در آن تناقض‌ها به‬ ‫همزیستی مس��املت آمیز رسیده‌اند‪ .‬مدت هاست‬ ‫که حاکمیت به س��ویی می‌رود و مردم به س��ویی‬ ‫دیگ��ر! به تازگی س��ایت تابناک مطلب��ی در مورد‬ ‫برنامه «آکادمی موس��یقی گوگ��وش» منترش کرده‬ ‫ک��ه نظرات خوانندگان��ش از اصل مطلب جذاب‌تر‬ ‫اس��ت‪ .‬در متام این نظرات می‌توان فهمید که رفتار‬ ‫ارمی��ا چگونه طیفی از جامعه ایرانی را به واقعیت‬ ‫متناقض اما حقیقیشان نزدیک کرده است‪.‬‬ ‫پرده سوم‬ ‫«احم��د» رانن��ده خطی یک��ی از خطهای جنوب‬ ‫شهر تهران است و سیستم کوچکی در ماشین خود‬ ‫‪12‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫دارد ک��ه با آن فیلم می‌بیند‪ .‬یک روز بعد از پخش‬ ‫برنام��ه آکادمی خیل��ی اتفاقی گذرم به ایس��تگاه‬ ‫او افت��اد‪ .‬هم��راه چن��د نف��ر از راننده‌های خطی‬ ‫برنامه‌های ش��ب قب��ل را می‌دیدند و بحث جالبی‬ ‫در م��ورد رشکت کننده‌ها می‌انش��ان درگرفته بود‪.‬‬ ‫احمد با ارصار می‌خواس��ت اثب��ات کند که ارمیا از‬ ‫همه بهرت اس��ت و حق اوس��ت که اول بش��ود‪ .‬او‬ ‫معتقد بود ک��ه ارمیا دارای حجب و حیایی س��ت‬ ‫که ب��ه دل می‌نش��یند و ارزش اول ش��دن را دارد‪.‬‬ ‫جالب اینجاست که در میان خانواده‌های مذهبی‪،‬‬ ‫ول��ی غیرحکومتی‪ ،‬ارمیا ارج و قرب بیش�تری دارد‪.‬‬ ‫این خانواده‌ها که گرایش��ات مذهبی از نوع عرفی‬ ‫دارند‪ ،‬در اجرای ارمی��ا هیچ خالف رشع و یا رفتار‬ ‫اروتیک منی‌بینند و به راحتی او را می‌پذیرند‪.‬‬ ‫احم��د می‌گفت که از نظر م��ادرش ارمیا مناد یک‬ ‫دخرت موفق مذهبی اس��ت که هیچ جلف بازی در‬ ‫اج��را و رفتارش دیده منی‌ش��ود‪ .‬او حت��ی از احمد‬ ‫خواسته بود تا به ارمیا رای دهد‪.‬‬ ‫***‬ ‫واقعیت این اس��ت تا قبل از آکادمی بخش��ی از‬ ‫م��ردم کامال طبیعی انتخابش��ان را ک��رده بودند و‬ ‫دیگر تلویزی��ون ایران را منی‌دیدن��د‪ .‬این بخش از‬ ‫متاشاچیان موضع مشخصی نس��بت به برنامه‌های‬ ‫ایران داش��تند و تکلیفش��ان معلوم ب��ود‪ ،‬ولی تب‬ ‫«آکادمی گوگوش» نکته تازه‌ای در ریزش مخاطبان‬ ‫س��یامی جمهوری اسالمی را نشان داد‪ .‬اینک چهره‬ ‫بخش��ی از بینندگان ثابت سیامی ملی آشکار شده‬ ‫که در مواجه با جذابیت آکادمی موسیقی گوگوش‪،‬‬ ‫برنامه ماه��واره را انتخاب می‌کنند‪ .‬بعبارتی ریزش‬ ‫جدید از میان مخاطبان پیگیر تلویزیون است و این‬ ‫نش��ان می‌دهد که به آرامی همین اندک مخاطب‬ ‫فعال سیامی ج‪ .‬ا نیز حداقل به مخاطبی دومنظوره‬ ‫تبدیل ش��ده‌اند‪ .‬مخاطبانی که در مدت نه چندان‬ ‫طوالنی به س��ئوال‌های ریش��ه‌ای از خ��ود و آنچه‬ ‫درگیرش هستند می‌رسند و تغییرات ایجاد شده در‬ ‫سبک زیستی آن‌ها همین پایگاه کوچک اجتامعی‬ ‫حاکمیت را به امری بی‌اثر در معادالت کالن تبدیل‬ ‫می‌کند‪.‬‬


‫توکا فرزند منوچهر نیستانی شاعر درگذشته و برادر مانا نیستانی کاریکاتوریست است‪ .‬وی‬ ‫در سال ‪ ۱۳۶۶‬از دانشگاه علم و صنعت ایران در رشت ٔه معامری فارغ‌التحصیل شده‌است‪ .‬او‬ ‫فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ‪ ۱۳۵۸‬با هفته‌نامه «کتاب جمعه» به رسدبیری احمد شاملو‬ ‫آغاز کرد‪ .‬توکا س��ابق ٔه همکاری با بیش از ‪ ۵۰‬نرشیه را در کارنامه‌اش دارد و تابه‌حال ‪ ۲‬بار‬ ‫به‌عنوان بهرتین کارتونیس��ت در جش��نوار ٔه مطبوعات ایران انتخاب شده‌است‪ .‬توکا در سال‬ ‫‪ ۱۳۸۹‬از ایران رفت و در تورنتو‪ ،‬کانادا سکنی گزید‪ .‬توکا قرار است با « تابلو» همراه باشد‬ ‫و در هر شامره یکی از کارهای خودش را روی این تابلو نصب کند‪ .‬این بار توکا در ویدیویی‬ ‫که ساخته یکی از کارتون هایش را اینگونه رشح می دهد‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪13‬‬


‫از‌‌‌‌ ه�مان اولین روزهای��ی که ارمیا ب��ه آکادمی‬ ‫موسیقی گوگوش راه پیدا کرد‪ ،‬آکادمی‬ ‫برای کس��انی که می‌خواستند بدانند‬ ‫رسنوش��ت ی��ک زن با حج��اب چه‬ ‫می‌ش��ود‪ ،‬جذاب ش��د‪ .‬ارمیا‪ ،‬منونه‬ ‫زنی بود که جمهوری اس�لامی سال‬ ‫هاست تالش می‌کند در ایران پرورش‬ ‫ده��د‪ ،‬او مادری ب��ا حجاب و متین‬ ‫است‪ .‬بلند منی‌خندد‪ ،‬ورزش منی‌کند‬ ‫و منی‌رقصد‪ .‬کنار مرد‌ها منی‌نش��یند‪ ،‬با‬ ‫نامحرم دست منی‌دهد و از همه‬ ‫مهم‌تر لباس‌هایش به‬ ‫ش��دت پوشیده‌اند‪،‬‬ ‫ح��اال ش��اید کمی‬ ‫از گردن��ش دی��ده‬ ‫ش��ود یا مو‌هایش‬ ‫ریخته باش��د روی‬ ‫پیش��انیش‪ ،‬ام��ا‬ ‫وقتی کنار دخرتکانی‬ ‫می‌نش��یند ک��ه هیچ‬ ‫محدودیتی در برقراری‬ ‫ارتب��اط ب��ا «نامح��رم»‬ ‫ندارند و هر چه بخواهند‬ ‫می‌پوش��ند و ه��ر وقت‬ ‫بخواهند‪ ،‬مردان رقیبشان‬ ‫را در آغ��وش می‌گیرند‪،‬‬ ‫ارمی��ا تبدی��ل ب��ه یک‬ ‫‪14‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫قدیس��ه می‌ش��ود‪ .‬قدیسه‌ای که رس��یدن به سبک‬ ‫زندگی او می‌تواند الگوی بسیاری از دخرتان‬ ‫و زنانی باش��د که در خ��اک ایران زندگی‬ ‫می‌کنند‪ .‬زنی زیبا‪ ،‬ساکن «رسزمین‌های‬ ‫آزاد» که با مردی خارجی اما مسلامن‬ ‫ازدواج ک��رده‪ ،‬به اعتقادات��ش پایبند‬ ‫اس��ت و او یک مادر است‪ .‬مادری که‬ ‫از دو فرزن��دش با مهربانی یاد می‌کند‬ ‫و دلش برایش��ان تنگ می‌شود‪ .‬با همه‬ ‫این‌ها اما‪ ،‬ارمیا آواز می‌خواند‪.‬‬ ‫ارمیا آواز می‌خواند و اصال مهم نیست‬ ‫که صدایش خوب اس��ت یا‬ ‫بد‪ ،‬نفسش تاب ترانه‌ها‬ ‫را دارد ی��ا ن��ه‪ ،‬گام و‬ ‫ریتم بلد است یا نه‪،‬‬ ‫ارمیا‪ ،‬قدیسه‌ای که‬ ‫میلیون‌ها ایرانی‬ ‫هر چهارش��نبه‬ ‫و جمع��ه به‬ ‫متا ش��ا یش‬ ‫می‌نشستند‪،‬‬ ‫می‌خوان��د‪.‬‬ ‫کم��ی ه��م‬ ‫دست‌هایش‬ ‫را حرک��ت‬ ‫می‌ده��د‪ ،‬گاهی‬ ‫هم ب��ه دوربین لبخند‬


‫می‌زن��د و به قول برخی عش��وه می‌آید‪ ،‬اما همین‬ ‫ارمیا حجاب هم دارد‪.‬‬ ‫اینجاس��ت که ارمیا ب��ه تهدیدی ب��رای جمهوری‬ ‫اس�لامی تبدیل می‌شود‪ .‬زنی که همه قواعد جاری‬ ‫در ای��ن م��رز و ب��وم را رعایت می‌کن��د جز یکی‪،‬‬ ‫خوان��دن‪ .‬ارمیا تهدی��دی برای جمهوری اس�لامی‬ ‫اس��ت زیرا ه��زاران و بلک��ه میلیون‌ه��ا ایرانی‌ای‬ ‫ک��ه او را تش��ویق می‌کنند‪ ،‬ب��ه او رای می‌دهند و‬

‫ارمیا آواز می‌خواند و اصال مهم نیست‬ ‫که صدایش خوب است یا بد‪ ،‬نفسش‬ ‫تاب ترانه‌ها را دارد یا نه‪ ،‬گام و ریتم‬ ‫بلد است یا نه‪ ،‬ارمیا‪ ،‬قدیسه‌ای که‬ ‫میلیون‌ها ایرانی هر چهارشنبه و جمعه‬ ‫به متاشایش می‌نشستند‪ ،‬می‌خواند‪.‬‬ ‫برای��ش کامنت می‌گذارند‪ ،‬نش��ان می‌دهند که هر‬ ‫کدام قابلیت تبدیل شدن به ارمیا را دارند‪ ،‬اطاعت‬ ‫همه قوانین تخطی از تنها یکی از قواعد جمهوری‬ ‫اسالمی‪.‬‬ ‫آرای میلیونی آکادمی موسیقی گوگوش شاید برای‬ ‫جمهوری اسالمی چیزی کمرت از اعرتاضات میلیونی‬ ‫مردم به نتایج انتخابات نداش��ت‪ .‬آنجا نیز همه به‬ ‫قوانین جمهوری اسالمی احرتام گذشتند‪ ،‬آرایشان را‬ ‫درصندوق‌های رای ریختن��د و در انت‌ها تنها یک‬ ‫پرسش داشتند‪ ،‬رای ما کجاست؟‬ ‫آرای میلیونی ارمی��ا و دیگر دخرتان و پرسانی که‬ ‫در ای��ن آکادمی رشکت کردند‪ ،‬خاط��ره اعرتاضات‬ ‫مردم��ی را برای جمهوری اس�لامی زن��ده کرد‪ .‬یک‬ ‫بار دیگر‪ ،‬آنهم کمرت از س��ه ماه مانده به انتخابات‬ ‫ریاست جمهوری‪ ،‬ایرانیان کنار هم ایستادند‪ ،‬از سد‬ ‫تلفن‌های کنرتل ش��ده گذشتند و برای رای دادن به‬ ‫ارمیا پول خرج کردند‪ .‬هرچند س��ود این متاس‌های‬

‫تلفن��ی به طور خالص به جیب جمهوری اس�لامی‬ ‫رف��ت‪ ،‬اما ترس آن‌ها را کم نکرد‪ .‬برای رای دادن به‬ ‫ارمیا بیش از ش��ش میلیون نفر از کنرتل تلفن‌های‬ ‫متاسشان نرتسیدند‪.‬‬ ‫همین‌ها کافی است تا ارمیا را به سازمان مجاهدین‬ ‫خلق وصل کنند‪ ،‬رس��انه‌ها درای��ران او را اورینب‬ ‫ن��ام گذاش��تند و هم�سرش را وابس��ته مجاهدین‬ ‫خلق دانستند‪ .‬ش��اید برای جمهوری اسالمی‪ ،‬خطر‬ ‫همرس مس��لامن شده ارمیا از مجاهدین خلق کمرت‬ ‫نباشد‪ ،‬مرد مسلامنی که به حجاب همرسش احرتام‬ ‫می‌گذارد و می‌گوید‪« :‬می‌ش��ود هم حجاب داشت‬ ‫و هم ترانه خواند‪ ».‬حاال جمهوری اس�لامی جواب‬ ‫ده‌ها ه��زار دخرتی را که از ای��ن پس می‌خواهند‬ ‫حجاب داش��ته باش��ند و ترانه بخوانند چه بدهد؟‬ ‫در کش��وری که تعداد کنرست‌های لغو مجوز شده‬ ‫از تعداد کنرست‌های اجرا ش��ده بیش�تر است‪ ،‬در‬ ‫کشوری که بعد از ‪ ۳۴‬سال تنها یک گروه موسیقی‬ ‫زنان مجوز کار گرفته‪ ،‬مس��ئوالن جمهوری اسالمی‬ ‫به دخرتانی که به قوانین او احرتام می‌گذارند و اما‪،‬‬ ‫فق��ط از یکی از حقوقش��ان منی‌گذرند‪ ،‬چه جوابی‬ ‫بدهند؟‬ ‫رس��انه‌های وابس��ته به حکومت همه دس��ت به‬ ‫دس��ت همه می‌دهند‪ ،‬پش��ت صحنه‌های آکادمی‬ ‫را منت�شر می‌کنند که ارمیا دس��ت پرسی را گرفته‪،‬‬ ‫تصاویر لب خوانی آن‌ها را نشان می‌دهند که ارمیا‬ ‫از امیر می‌خواهد دس��تش را نگیرد‪ ،‬لباس تنگ اما‬ ‫پوشیده‌اش را بهانه می‌کنند‪ ،‬قر و غمزه و ترانه‌هایش‬ ‫تو‌گو‌هایش را‬ ‫را بهان��ه می‌کنن��د‪ ،‬فیلم‌ه��ای گف ‌‬ ‫بی‌هیچ ابایی در وب س��ایت‌های جمهوری اسالمی‬ ‫به منایش چند باره می‌گذارند فقط برای اینکه بت‬ ‫ارمیا را برای جوانان ایرانی بشکنند‪.‬‬ ‫ب��ا این حال هنوز و با گذش��ت بیش از دو هفته‬ ‫از انتخاب برنده آکادمی گوگوش تب آرمیا درمیان‬ ‫جوانان ایرانی باالست و باید دید آیا ارمیا در بسرت‬ ‫جامعه ایرانی باز تولید خواهد شد یا خیر؟‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪15‬‬


‫در آخرین روزهای اسفند ‪ ،۹۱‬در فیسبوک و سایر‬ ‫ش��بکه‌های اجتامعی یا خرب از هفت سین‌هایی از‬ ‫هر گوش��ه دنیا ب��ود یا خرب از زندانیان سیاس��ی و‬ ‫البته آکادمی گوگوش ش��بکه م��ن و تو! از آنجا که‬ ‫م��ا ایرانی‌ها ذهن تحلیل‌گری داریم و در مورد هر‬ ‫چیزی و هر کس��ی تحلیل وی��ژه خود را داریم‪ ،‬راه‬ ‫نیاف�تن امیر حس��ین به فینال و برنده ش��دن ارمیا‬ ‫در س��ومین دوره مس��ابقه آکادمی گوگوش هم به‬ ‫موضوع داغ روز تبدیل شد‪.‬‬ ‫تنها س��ه س��ال پس از آغ��از‪ ،‬آکادمی موس��یقی‬ ‫گوگوش که بناس��ت مثل برنامه‌های مش��ابهش در‬ ‫سایر کشور‌ها‪ ،‬اوقاتی رسگرم کننده برای متاشاچیان‬ ‫مهی��ا کند و در کنارش اس��تعدادهای خوانندگی را‬ ‫هم کشف کند‪ ،‬به یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های‬ ‫تلویزیونی فارس��ی زبان تبدیل شده است‪ .‬حضور‬ ‫خانم گوگوش هم به عن��وان مادرخوانده‪ ،‬مربی و‬

‫‪16‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫داور آکادمی‪ ،‬آن هم بعد از سال‌ها سکوت در این‬ ‫محبوبیت بی‌تأثیر نیس��ت‪ .‬آکادمی گوگوش عالوه‬ ‫ب��ر اینکه چهره‌ها و صداهایی تازه معرفی می‌کند‪،‬‬ ‫معرف س��بک زندگی عده‌ای از جوانان دیاسپورای‬ ‫ایرانی ه��م هس��ت؛ جوانانی که یا خودش��ان در‬ ‫فرآین��د مهاجرت خان��واده رشی��ک بوده‌اند یا در‬ ‫خانواده‌هایی مهاجر به دنیا آمده‌اند و به موسیقی‬ ‫ایرانی و فارسی خواندن عالقه دارند‪.‬‬ ‫برنده این دوره آکادمی ارمیا بود‪ .‬زنی ‪ ۳۱‬ساله که‬ ‫چند س��الی است با مردی آملانی ازدواج کرده است‬ ‫و صاحب فرزندی هم هس��ت و – از همه مهم‌تر!‬ ‫ در متام مراحل مسابقه با نوعی از حجاب اسالمی‬‫ظاهر ش��د‪ .‬برنده ش��دن او به عنوان تنها کسی که‬ ‫رورسی بر رس داشت هم اعرتاضات و هم موجی از‬ ‫حامیت‌ از او بر انگیخ��ت‪ .‬نکته اصلی مورد بحث‬ ‫این دو گروه‪ ،‬رورسی و پوش��ش ارمیا بود‪ .‬خیلی‌ها‬


‫او را با ترازوی اس�لام س��نجیدند و گفتند مسلامن‬ ‫نیستی و شنیدن صدایت حرام است‪ .‬گروهی او را‬ ‫مناینده زن ایرانی دانستند که سنت و مدرنیته را با‬ ‫هم دارد‪ .‬عده‌ای گفتند او عضو سازمان مجاهدین‬ ‫خلق اس��ت! خیلی‌ها هم او را زنی موفق دانستند‬ ‫که هم در تش��کیل خان��واده موفق بوده و هم در‬ ‫آوازخوانی‪ .‬خالصه فشار بر ارمیا چنان زیاد بود که‬ ‫صفحه فیسبوکش هدف انواع توهین‌ها و هم انواع‬ ‫تشویق‌ها قرار گرفت‪ .‬ارمیا بار‌ها گفت و نشان داد‬ ‫که آواز خواندن و حجاب داش�تن برای او تناقضی‬ ‫ندارند‪ .‬او موضعش را در مورد برداش��تش از اسالم‬ ‫با استناد به روش��نفکری مذهبی چون عبدالکریم‬ ‫رسوش مش��خص ک��رد و در حوزه سیاس��ی خود را‬ ‫مستقل از هر جریان و گروه سیاسی معرفی کرد‪.‬‬ ‫تنه��ا موض��وع داغ دور س��وم مس��ابقه آکادمی‬ ‫گوگ��وش ام��ا برنده ش��دن ارمی��ا نب��ود‪ .‬تنها چند‬ ‫هفته قب��ل از اعالم برنده نهای��ی‪ ،‬صفحه «کمپین‬ ‫تجاوز گروهی به امیرحس��ین آکادمی گوگوش» در‬ ‫فیس��بوک ساخته ش��د‪ .‬کمپینی که در توضیحاتش‬ ‫آمده بود‪« :‬ما با دموکراس��ی مخالف نیس��تیم!! با‬ ‫همجنسگرایان هم همینطور!! مشکل نداشنت جنبه‬ ‫و جوگیری یه آدم مجهول��ه!» این توضیح توجیهی‬ ‫اس��ت برای هر اهانتی به بهانه دموکراس��ی و رفع‬ ‫اتهام همجنسگراستیزیش��ان‪ .‬پست‌ها و کامنتهایی‬ ‫که در ای��ن صفحه می‌دیدیم‪ ،‬ی��ا اعرتاضی بود به‬ ‫لباس پوشیدن و گوش��واره بر گوش کردن و آرایش‬ ‫احتامل��ی امیرحس��ین ی��ا توهین ب��ه او به همین‬ ‫دالیل‪ .‬نقطه مش�ترک همه این حمالت به او ‪ -‬که‬ ‫بنا بود در قالب یک «تجاوز گروهی» صورت پذیرد‬ ‫ اس��تفاده از هر آنچه در رفتار و گفتار و پوش��ش‬‫امیرحس��ین زنانه تلقی می‌شد‪ ،‬برای تحقیرش بود!‬ ‫این رفتارهای خشن‪ ،‬همه یادآور کلیشه‌های جاری‬ ‫رفتاره��ای زن س��تیزی اس��ت که م��ردی را که در‬ ‫چارچوب استانداردهای «مردانه» منی‌گنجد‪« ،‬زن»‬ ‫می‌خوانند‪ .‬این خشونت‌ها به آنجا رسید که روزی‬ ‫امیرحس��ین مقابل دوربین دس��تاملی به صورتش‬ ‫کش��ید که ثابت ش��ود ‪ -‬یا ثابت کند ‪ -‬آرایش��ی بر‬ ‫چهره ن��دارد‪ .‬این حرف و حدیث‌ه��ا حتی بعد از‬ ‫خروج این رشکت کننده از مسابقه هم ادامه دارد‪.‬‬ ‫حجاب اجباری‪ ،‬همجنسگراستیزی و حبس صدای‬ ‫زنان خواننده برای ما نسل بعد از انقالب آشناست‪،‬‬

‫چ��را که این‌ها اصول اصل��ی حکومت کنونی ایران‬ ‫هستند‪ .‬اما وقتی پای حکومتی که آزادی را محدود‬ ‫می‌کند در میان نیست‪ ،‬ما چه می‌کنیم؟ ما مردمی‬ ‫که از سبک و سیاق این حکومت زیاد هم خوشامن‬ ‫منی‌آی��د‪ ،‬در برابر حجاب ارمیا و گرایش جنس��ی و‬ ‫چهره امیرحس��ین چه می‌کنیم؟ ج��ز زخم زبان و‬ ‫توهین‌هایی ستمگرانه به آن‌ها که شبیه ما نیستند‬ ‫و شبیه ما فکر منی‌کنند؟‬ ‫واقعیت امروز ما تلخ است‪ ،‬خیلی تلخ‪ .‬ما ستمگر‬ ‫ش��ده‌ایم‪ ،‬همچون حکومتامن‪ .‬ما یاد گرفته‌ایم هر‬ ‫حجابی را‪ ،‬حجابی سیاس��ی ببینی��م که انتخاب در‬ ‫آن معنی و مفهومی ندارد‪ .‬یعنی هر زن ایرانی که‬ ‫حجاب را انتخاب کرده باش��د‪ ،‬جز پرچم جمهوری‬ ‫اس�لامی نیس��ت‪ .‬اس�لام را تنها و تنها آن اسالمی‬ ‫می‌بینیم که حکومت ایران ابزار خود کرده اس��ت‪.‬‬ ‫یاد گرفته‌ای��م همجنس��گرایان را اقلیتی کوچک و‬ ‫ناپیدا بدانیم که احتامال «در ایران وجود ندارند!» و‬ ‫یا بر خالف آنچه سازمان بهداشت جهانی می‌گوید‪،‬‬ ‫بیامرانی هس��تند ک��ه باید درمان ش��وند‪ .‬خواهی‬ ‫نخواه��ی یاد گرفته‌ایم انواع و اقس��ام توهین‌های‬ ‫ری��ز و درش��ت را نثار کس��انی بکنیم ک��ه مثل ما‬ ‫نیس��تند و این درش��تی را به آنجا برسانیم که برای‬ ‫تجاوز گروهی‪ ،‬خش��ونتی چنین س��همگین‪ ،‬کمپین‬ ‫تشکیل دهیم‪.‬‬ ‫ما که هستیم؟ جز انس��ان‌هایی متمدن با سابقه‬ ‫درخش��ان فرهنگی و علمی‪ ،‬با پرسپولیس و حافظ‬ ‫و س��عدی و‪ ...‬که بعد از س��ال‌ها و نسل‌ها زندگی‬ ‫با سیاستمداران و حکومت‌هایی مستبد و ستمگر‪،‬‬ ‫خ��ود ب��ه مردمان��ی س��تمگر تبدیل ش��ده‌ایم‪ .‬نه‬ ‫امیرحس��ین را می‌پذیری��م‪ ،‬نه حج��اب ارمیا را‪ ،‬نه‬ ‫برهنگی گلشیفته را‪ ،‬نه لباس لیال حامتی را و نه‪...‬‬ ‫م��ا ی��اد نگرفته‌ایم بحث و گفتگ��وی برابر‪ ،‬یعنی‬ ‫هامنقدر که گوینده‌ایم‪ ،‬شنونده هم باشیم‪ .‬بپذیریم‬ ‫که این همه آموزش و پرورش و سیاست و رسانه‌ها‪،‬‬ ‫باالخره کار خودشان را کرده‌اند و خواهی نخواهی‪،‬‬ ‫م��ا را به بیامری دیگر س��تیزی مبتال کرده‌اند‪ .‬کاش‬ ‫بپذیریم خشونت و س��تمگری جز تفرقه و جدایی‬ ‫بین ما حاصلی ندارد و از صد‌ها ش��کنجه و زندان‬ ‫آسیب زننده‌تر است‪.‬‬ ‫آری‪ ،‬ما ستمگریم و خود اولین قربانی‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪17‬‬


‫با پایان دور ٔه س��وم مس��ابق ٔه خوانندگی آکادمی گوگوش این سوال اذهان را به خود مشغول داشته که چرا‬ ‫یک خوانند ٔه محجبه رای باالی متاش��اگران یک ش��بک ٔه ماهواره‌ای فارسی زبان را جلب کرده و در مسابقه تا‬ ‫انتها باقی مانده است؟ مگر مخاطبان این برنامه اکرثا دخرتانی نیستند که می‌خواهند در دنیای آزاد بیکینی‬ ‫و مینی ژوپ و تاپ (پیرهن‌هایی بدون آستین و باالتنه) بپوشند و مانتو‌ها و مقتنعه‌ها و چادرهای سیاه را‬ ‫به دور بریزند؟ آیا این مقبولیت ناش��ی از صدای خوب وی اس��ت‪ ،‬یا جنجال‌هایی که پیرامونش شکل گرفته‬ ‫است؟ یا شاید این برنامه است که توانسته افراد مذهبی را در داخل و خارج تا آن حد به خود جلب کند که‬ ‫مذهبی‌ها با رای خود ارمیا را در میدان نگاه داشته باشند؟ آیا برگزار کنندگان مسابقه می‌خواهند وی را در‬ ‫برنامه نگاه دارند تا با اتکا بر مس��اله دار بودن بس��یاری از افراد نسل جوان با حجاب اجباری یا ناهمخوانی‬ ‫حجاب‪/‬آوازخوانی بر تعداد متاشاگرانشان افزوده شود (نظری ٔه توطئه)؟‬ ‫‪18‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫پدید ٔه اجتامعی ارمیا‬ ‫اینکه یک هرنجوی محجب ٔه ایرانی‪ -‬آملانی به ستار ٔه‬ ‫یکی از ش��بکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان (تحت‬ ‫پارازیت حکومتی که حج��اب اجباری از بنیادهای‬ ‫آن اس��ت) تبدیل ش��ود پدید ٔه نوظهوری است که‬ ‫به خرب س��ازی و عامه پسند ش��دن برنام ٔه آکادمی‬ ‫گوگ��وش ی��اری کرده اس��ت‪ .‬بی‌حجاب��ی و خوش‬ ‫پوش��ی مجریان‪ ،‬س��تارگان و چهره‌های شاخص زن‬ ‫در تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارس��ی زبان (غیر از‬ ‫چند زن فعال سیاس��ی اصالح طل��ب و مهاجر که‬ ‫گهگاه در ش��بکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای ظاهر‬ ‫می‌ش��وند) در دو ده ٔه گذش��ته همیش��ه یکی از‬ ‫وج��وه متایز ج��دی آن‌ها با ش��بکه‌های تلویزیونی‬ ‫دولتی جمهوری اسالمی بوده است‪.‬‬ ‫پدید ٔه ارمیا باالخص در برنامه‌ای که از اس��اس در‬ ‫تقابل با فرهنگ رس��می جمهوری اسالمی است با‬ ‫ای��ن وجه متایز بازی می‌کن��د‪ .‬ارمیا نه تنها محجبه‬ ‫اس��ت بلکه م��ردان نامحرم را بغل نی��ز منی‌کند یا‬ ‫دس��ت منی‌دهد ام��ا در برابر میلیون‌ه��ا نفر آواز‬ ‫می‌خوان��د‪ .‬این امر گرچه در س��اختار حقوقی یک‬ ‫جامع ٔه آزاد حق اوست اما چنین رفتاری در ساختار‬ ‫ذهنی اک�ثر بینندگان برنام��ه در داخل و منتقدان‬ ‫جمهوری اس�لامی در خ��ارج و نیز س��بک زندگی‬ ‫رسمی در داخل کشور سازگار منی‌مناید‪.‬‬ ‫بیش از پنج دهه‌ است که روحانیت و روشنفکران‬ ‫دینی از جامعه خواس��ته‌اند با دستورات رشیعت‪،‬‬ ‫گزینش��ی رفتار نکنن��د و اکنون س��تاره‌ای بر روی‬ ‫صحنه اس��ت که چنین می‌کن��د‪ .‬در حالی که رفتار‬ ‫گزینش��ی با رشیعت علی رغم گس�تردگی این امر‬ ‫در جامعه به یک گفت�مان غالب در میان ایرانیان‬ ‫تبدیل نشده است‪ .‬همین موضوع بینندگان برنامه‬ ‫را تش��ویق می‌کند که برنامه را تا به انت‌ها دنبال‬ ‫کنن��د و ببینند در‌‌‌نهایت آیا به دلیل محجبه بودن‬ ‫تبعیض مثبت یا منفی به نفع ارمیا صورت می‌گیرد‬ ‫ی��ا خیر و آیا بینندگان ب��ه دلیل محجبه بودن ارمیا‬ ‫او را علی رغم اجراهای خوب حذف می‌کنند یا نه‪.‬‬ ‫پدید ٔه حجاب ارمیا وقت��ی به عرص ٔه عمومی وارد‬ ‫می‌ش��ود بس��یار ش��بیه به مس��ئل ٔه همجنسگرایی‬

‫برخ��ی خوانن��دگان در برنام ٔه «بت��وار ٔه امریکایی»‬ ‫(برنام��ه‌ای ک��ه آکادم��ی گوگ��وش ت�لاش می‌کند‬ ‫نس��خ ٔه ایرانی آن باشد) اس��ت‪« .‬بتوار ٔه امریکایی»‬ ‫برنام��ه‌ای با ده‌ها میلیون بینن��ده و مخاطبانی که‬ ‫بیشرت خانواده‌ها هس��تند همیشه از معرفی شدن‬ ‫گرایش جنس��یتی مسابقه دهندگان ابا داشته است‬ ‫(به دالیل حرفه‌ای) اما این امر مانع از ش��ایعات یا‬ ‫جلب و دفع آرا بواس��ط ٔه گرایش جنسی هرنجویان‬ ‫نش��ده است‪ .‬جالب است که ش��ایعات مربوط به‬ ‫همجنس��گرا بودن امیر حسین یکی دیگر از رشکت‬ ‫کنندگان برنام��ه و کارزاره��ای اینرتنتی حامیت یا‬ ‫طرد وی بسیار شبیه به همین موضوع در مسابق ٔه‬ ‫«بتوار ٔه امریکایی» بوده است‪.‬‬ ‫همجنسگرا هراسی و زن ستیزی معموال دست در‬ ‫دس��ت در عرص ٔه عمومی جوامع ظاهر می‌شوند با‬ ‫این تفاوت که در برخی جوامع امکان مقابل ٔه قانونی‬ ‫و نظ��ری با آن‌ه��ا وج��ود دارد و در برخی جوامع‬ ‫چنین نیست‪ .‬گام گذاشنت در مرزهای دوگانگی‌های‬ ‫مردانگی و زنانگی هامنند گام گذاشنت در مرزهای‬ ‫دوگانگی‌های ایدئولوژیک عرفگرایی و اسالمگرایی‬

‫ارمیا‌ها را باید در شوی «رنگارنگ» یا‬ ‫به عنوان یکی از خربخوانان تلویزیون‬ ‫دولتی یا مهامندار هواپیام یا وزیر‬ ‫دهه پنجاه می‌داشتیم تا‬ ‫و وکیل در ٔ‬ ‫همه‬ ‫مذهبی‌های ایدئولوژیک یک باره ٔ‬ ‫بی‌حجابان را از تلویزیون دولتی و‬ ‫دستگاه‌های دولتی بیرون نریزند‬

‫به جذابی��ت برنامه‌های تلویزیونی و س��ینامیی و‬ ‫دیگر آثار ادبی و هرنی یاری رسانده است‪.‬‬ ‫حجاب سنتی‪ ،‬حجاب غیرتی یا حجاب دولتی؟‬ ‫این پرسش از آغاز برای بینندگان آکادمی گوگوش‬ ‫مط��رح بود ک��ه آیا حجاب و نامح��رم گریزی ارمیا‬ ‫هامنن��د حج��اب و نامحرم گریزی م��ادران و مادر‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪19‬‬


‫بزرگ‌ه��ای برخ��ی از ما حج��اب و نامحرم گریزی‬ ‫سنتی است یا شبیه بسیاری از دخرتان ازدواج کرده‬ ‫با مردان اقتدارگرای س��نتی‪ /‬مکتب��ی (با «غیرت»)‬ ‫از فش��ار شوهر نشات می‌گیرد یا حجاب و نامحرم‬ ‫گریزی ایدئولوژیک تحمیل ش��ده از س��وی دولت‬ ‫جمهوری اس�لامی با تنبیه��ات خیابانی یا امتیازات‬ ‫و رانت‌های دولتی است (در خارج کشور تنبیهات‬ ‫خیابانی نیست اما رانت‌های دولتی هست)‪.‬‬ ‫آن‌ها که این پرس��ش را جدی گرفتند تالش کردند‬ ‫در زندگ��ی ارمیا در دنیای مج��ازی و واقعی کند و‬ ‫کاو کنند ت��ا ببینند آیا وی از ی��ک خانواد ٔه اصالح‬ ‫طلب مذهبی‪ ،‬مجاهدین خلق یا وابست ٔه اقتصادی‬ ‫دول��ت احمدی‌نژاد در خارج اس��ت (س��ه گروهی‬ ‫که ب��ا انگیزه‌ه��ای اس�لامگرایانه یا وامن��ود کردن‬ ‫به اس�لامگرایی هنوز س��بک زندگ��ی حکومتی در‬ ‫جمهوری اس�لامی یا رشیعت ایدئولوژیک شده را‬ ‫رعای��ت می‌کنند) یا نه‪ .‬اما احتامل دیگر آن اس��ت‬ ‫که حجاب یک زن هامنند بی‌حجابی وی یا انتخاب‬ ‫نوع لباس وی مبتنی بر یک انتخاب ش��خصی باشد‬ ‫و ن��ه یک همراهی ایدئولوژی��ک یا تبعیت از یک‬ ‫س��نت یا مرد خانواده‪ .‬مش��کل اینجاس��ت که در‬ ‫غیاب قدرت انتخ��اب فردی و تضمین رشایط برای‬ ‫آزادی‌های فردی منی‌ت��وان دقیقا حجاب و نامحرم‬ ‫گری��زی اف��راد را حت��ی در جوام��ع آزاد حجاب و‬ ‫نامحرم گریزی اختیاری دانست چون در این جوامع‬ ‫نیز ممکن اس��ت فشار خانواده بر زنان (دخرتان و‬ ‫همرسان) وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫چرا این همه رس و صدا؟‬ ‫رس و صدای حضور یک دخرت محجبه در مسابق ٔه‬ ‫خوانندگی (درس��ت هامنند برهنگی دخرت دیگری‬ ‫در براب��ر دوربین) تنها در جوامع و گروه‌هایی اوج‬ ‫می‌گی��رد که درص��د قابل توجه��ی از آن‌ها عادت‬ ‫داشته یا دارند‬ ‫‪ )۱‬مدام دیگران را مورد داوری اخالقی و ارزش��ی‬ ‫قرار دهند‪ ،‬حتی در مورد اموری که رضری به کسی‬ ‫منی‌زنند یا حقی از کسی ضایع منی‌کنند؛‬ ‫‪ )۲‬ب��دن و لب��اس زن را (هر چه باش��د‪ ،‬از عریان‬ ‫‪20‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫تا کامال پوش��یده‪ ،‬از عرض ٔه آن ب��ر روی اتومبیل تا‬ ‫جلس�� ٔه خواس��تگاری‪ ،‬و از برقع و مانتو و چادر تا‬ ‫بیکینی و مینی ژوپ و تاپ) نه متعلق به خود وی‬ ‫بلکه کاالیی اجتامعی در بازار سیاست و اقتصاد و‬ ‫مذهب تلقی کنند؛ و‬ ‫‪ )۳‬شکلی از منودهای بدن و لباس زن (مثل چادر‬ ‫سیاه یا مقتنعه تیره رنگ) را به مناد سلطه و رسکوب‬ ‫یا اشکال دیگری (مثل مینی ژوپ یا تاپ) را به مناد‬ ‫تحقیر و تخفیف (جهت فحاش��ی و توهین) تبدیل‬

‫کنند‪.‬‬ ‫تاخیر فرهنگی‬ ‫پدید ٔه ارمیا ب��ا چند دهه تاخیر به عرص ٔه فرهنگ‬ ‫و ه�نر ایرانی پا گذاش��ته اس��ت‪ .‬اگ��ر ارمیا‌ها در‬ ‫موسیقی و س��ینام و تلویزیون ایران بدون فشار از‬ ‫باال و تبعیض س��تاره می‌ش��دند (نه در نقش کسی‬ ‫دیگ��ر بلکه در زندگی واقعی) ش��اید این ش��کاف‬


‫پر ناش��دنی با حجاب‪/‬بی حجاب و ده‌ها ش��کاف‬ ‫فرهنگ��ی و اجتامع��ی دیگر در دهه‌های س��ی تا‬ ‫پنجاه خورشیدی ایران و بعد از آن با احرتام به حق‬ ‫پوش��ش (بدون انگیزه یابی) و دیگر حقوق بنیادی‬ ‫آدمیان اندکی التیام می‌یافت‪.‬‬ ‫ارمیا‌ه��ا را باید در ش��وی «رنگارنگ» یا به عنوان‬ ‫یکی از خربخوان��ان تلویزیون دولت��ی یا مهامندار‬ ‫هواپیام یا وزیر و وکیل در ده ٔه پنجاه می‌داشتیم تا‬ ‫مذهبی‌های ایدئولوژیک یک باره هم ٔه بی‌حجابان‬

‫را از تلویزیون دولتی و دس��تگاه‌های دولتی بیرون‬ ‫نریزن��د و به انتخ��اب مجری یا مهامن��دار یا وزیر‬ ‫و وکی��ل در با حجاب یا بی‌حج��اب بودنش احرتام‬ ‫بگذارن��د‪ .‬اتفاقا آکادم��ی گوگوش ب��ه عنوان یک‬ ‫برنام ٔه عامه پسند نقط ٔه رشوع خوبی برای تصحیح‬ ‫آن اشتباه تاریخی است‪ .‬حضور زنان محجب ٔه اصالح‬ ‫طلب یا مجاهدین خلق که به انتخاب خود محجبه‬ ‫هس��تند در تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی زبان‬

‫نیز این ایده را تقویت می‌کند که باید به حجاب و‬ ‫بی‌حجابی زنان اگر انتخاب خود آنان باش��د احرتام‬ ‫گذاشت‪.‬‬ ‫عرف و مقتضیات آن‬ ‫پس از امواج هولناک تضاد ایدئولوژیک و سیاسی‬ ‫در خانواده‌ها در ده ٔه شصت و کشته شدن برادر و‬ ‫خواهر توس��ط برادر و خواهر هم خون‪ ،‬به تدریج‬ ‫اعضای خانواده یاد گرفتن��د علی رغم تفاوت‌ها با‬ ‫هم کن��ار بیایند‪ .‬ام��روز در درون محیط خانواده‬ ‫بی‌حج��اب و با حجاب‪ ،‬هم جنس گرا و دگر جنس‬ ‫گ��را‪ ،‬حکومتی و غی��ر حکومتی‪ ،‬و نو مس��یحی و‬ ‫مس��لامن در کنار هم بیش از گذشته می‌نشینند و‬ ‫غذا می‌خورند یا ن��وروز را گرامی می‌دارند‪ .‬اما در‬ ‫فضاهای عمومی حکومت اسالمگرا مانع این فرایند‬ ‫التیام یابی و تکرث در عین جمع ش��دن در کنار هم‬ ‫است‪ .‬اگر قوای قاهر ٔه اسالمگرایی بگذارند جامع ٔه‬ ‫ایران ای��ن ظرفیت را دارد که زن��ان ایرانی هم در‬ ‫سواحل شامل و جنوب کشور با بیکینی به دریا و با‬ ‫تاپ به پارک بروند و هم با چادر و مانتو و مقنع ٔه‬ ‫اختیاری به دانشگاه و تلویزیون و مجلس‪.‬‬ ‫البت��ه اک�ثر اف��راد در جامع��ه‌ای ع��ادی و بدون‬ ‫حاکمی��ت روان پریش‌ها عرف و مقتضیات هر یک‬ ‫از عرصه‌های عمومی را رعایت می‌کنند‪ :‬عرف کنار‬ ‫دری��ا البته جدا س��ازی زن و ش��وهر و زدن به آب‬ ‫ب��ا چادر و چاقچول نیس��ت‌‌‌ هامن طور که کس��ی‬ ‫در برنام�� ٔه تلویزیونی با بیکین��ی و روبنده حارض‬ ‫منی‌ش��ود‪ .‬اگر به لباس رشکت کنن��دگان در برنام ٔه‬ ‫«بتوار ٔه امریکایی» نگاه کنید در جامعه‌ای که افراد‬ ‫آزادن��د هر چه می‌خواهند بپوش��ند ع��رف اقتضا‬ ‫می‌کن��د که رشکت کنندگان لباس مهامنی و ش��ب‬ ‫بپوش��ند‪ .‬دخرتان رشکت کننده در آکادمی گوگوش‬ ‫نی��ز همین عرف را با هم ٔه تکرثش رعایت کرده‌اند‪.‬‬ ‫اگر رسانه‌های فارس��ی زبان خارج کشور بخواهند‬ ‫در ح��وز ٔه فرهنگ عامه بر خالف مس��یر توس��ع ٔه‬ ‫نفرت و دش��منی در نهاد‌ها و رسانه‌های جمهوری‬ ‫اسالمی حرکت کنند مسیر آکادمی گوگوش مسیری‬ ‫بهداشتی است‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪21‬‬


‫‪22‬‬

‫عکس ها از‪ :‬رضاشاه کبیر‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪23‬‬


‫از اولی��ن لحظه‌ای که ارمی��ا بر روی صحنه آمد تا‬ ‫تران��ه‌ای را در مقابل خانم گوگوش‪ -‬خواننده‌ای که‬ ‫حدود ‪ ۲۰‬س��ال از خواندن و به روی صحنه آمدن‬ ‫به خاطر زندگی در کش��وری ک��ه حکومت آن یک‬ ‫حکومت مذهبی است‪ ،‬محروم شده بود‪ -‬بخواند‪‌‌‌،‬‬ ‫هامن زمانی که ارمیا چشم در چشم خانم گوگوش‬ ‫می‌خواند‪ ،‬با خود گفتم‪ :‬این خواننده‌ای که پس از‬ ‫سال‌ها خواندن و حتی بزرگ شدن بر روی صحنه‪،‬‬ ‫طع��م محرومی��ت از خواندن را چش��یده‪ ،‬حاال به‬ ‫چه فکر می‌کن��د؟ او در دل به ارمیا چه می‌گوید؟‬ ‫‪24‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫آیا لبخندهای او به ارمیا از دل اس��ت‪ ،‬یا به ظاهر‬ ‫می‌خندد و در دلش غوغای دیگری است؟‬ ‫البته من پاسخ هیچ یک از این سوال‌ها را منی‌دانم‬ ‫ول��ی همین قدر می‌دانم ک��ه به روی صحنه آمدن‬ ‫ارمی��ا به مانند زلزل��ه‌ای بود ک��ه بنیان‌های فکری‬ ‫جمع کثیری را به لرزه درآورد! این جمع کثیر الزاما‬ ‫اف��راد مذهبی نبودند بلکه غی��ر مذهبی‌ها هم به‬ ‫اندازه مذهبیون س��نتی به تکاپو افتاده بودند تا از‬ ‫کلیشه‌های خود دفاع کنند!‬ ‫پیش از ای��ن وقتی اولین خواننده‌ه��ای زن پا به‬


‫صحنه گذاش��تند‪ ،‬جامعه مذهبی ای��ران این عمل‬ ‫آن‌ه��ا را نپذیرفت و فقط برخی از جوانان و فرنگ‬ ‫رفت��گان بودند که از این حضور اس��تقبال کردند تا‬ ‫آنک��ه آرام آرام خواندن زن��ان از یک عمل ممنوعه‬ ‫ب��ه امری عادی تبدیل ش��د‪ .‬البته این حق از طرف‬ ‫جامعه سنتی ‪ -‬مذهبی فقط و فقط برای زنانی به‬ ‫رسمیت شناخته شد که در نحله زنانی قرار داشتند‬ ‫که بی‌اعتنا به س��نت‌های جامعه خ��ود بودند‪ ،‬نه‬ ‫همه گرایش��ات فک��ری زنان‪ .‬ولی رفت��ه رفته‪ ،‬این‬ ‫خود رویه‌ای ش��د ثابت و غیر قابل تغییراز س��وی‬ ‫مذهبیون و غی��ر مذهبیون‪ ،‬بدان معنی که حضور‬ ‫زنان‪ ،‬زمانی در برخی رش��ته‌های هرنی به رسمیت‬ ‫ش��ناخته می‌ش��د که در قالب نرم‌ها و کلیشه‌های‬ ‫تعیین ش��ده قرار می‌گرفتند‪ .‬مدیران و گردانندگان‬ ‫این عرصه‌ه��ای هرنی با لح��اظ همین مفروضات‬ ‫ورود زن��ان محجبه به بس��یاری از این عرصه‌ها را‬ ‫ممنوع می‌دانس��تند‪ .‬ب��ه عنوان مث��ال در قبل از‬ ‫انق�لاب آیا هرنپیش��گی زنان محجب��ه امکان پذیر‬ ‫ب��ود؟ آیا زنان محجبه می‌توانس��تند برنامه‌ای اجرا‬ ‫کنند و یا در اجرای یک منایش رشکت داشته باشند؟‬ ‫در بس��یاری از رشته‌های ورزشی فعالیت کنند؟ در‬ ‫نتیجه زنان محجبه‪ ،‬ممنوعیت خود نوشته‌ای برای‬ ‫ورود ب��ه برخ��ی از حوزه‌های هرنی و ورزش��ی را‬ ‫برای خود قائل ش��دند و داوطلبانه به این تبعیض‬ ‫تن دادند و آن را بخش��ی از پایبندی به آموزه‌های‬ ‫مذهبی تلقی کردند‪.‬‬ ‫ام��ا در دو دهه اخیر زنان در ای��ران با یک خانه‬ ‫تکان��ی فکری و ب��ا تردید به هم��ه نقش‌هایی که‬ ‫تا کن��ون در خان��واده و جامعه ایف��ا کرده‌اند‪ ،‬به‬ ‫نقش‌های جدی��د و جایگاه‌های نو اندیش��یدند و‬ ‫نی��ز به راه‌های میان بر‪ .‬ای��ن تردید و خانه تکانی‬ ‫در نقش‌ها‪ ،‬ش��امل همه گروه‌ها‪ ،‬اقش��ار‪ ،‬طبقات‪،‬‬ ‫گرایشات فکری و ایدئولوژیک مختلف آنان شد‪.‬‬ ‫در چنین رشایطی اس��ت که ارمیا با وجود داشنت‬ ‫دو فرزند و در س��ی و یک س��الگی‪ ،‬ی��ک باره در‬ ‫مقابل خانم گوگوش می‌ایس��تد و می‌خواند‪ ،‬بدون‬ ‫آنکه دغدغه تن دادن به کلیشه‌های رایج در ایران‬ ‫را داشته باشد‪ .‬زمانی که پشت صحنه تست صدای‬ ‫ارمیا در ش��بکه من و تو پخش می‌شود‪ ،‬ارمیا شال‬ ‫س��بزی ب��ر رس دارد و نیمی از مو‌های��ش به مانند‬ ‫بس��یاری از زن��ان ایرانی بیرون از آن ش��ال س��بز‬ ‫ق��رار دارد و زمان��ی که در مس��ابقه در کنار دیگر‬

‫رقبای��ش قرار دارد حتی تار موی��ی هم از او دیده‬ ‫منی‌شود و در چنین رشایطی می‌خواند و می‌خواند‬ ‫و خان��م گوگوش و دیگر داوران مس��ابقه نیز او را‬ ‫سخاومتندانه مورد تشویق قرار می‌دهند‪.‬‬ ‫اما نتیجه نهایی این مس��ابقه با قضاوت مردم به‬ ‫پایان می‌رس��د‪ .‬ارمیا که از نگاه مذهبیون س��نتی‪،‬‬ ‫کلیش��ه ابا و اجدادی مذموم بودن ش��نیدن صدای‬ ‫زنان را خط بطالن کش��یده‪ ،‬آن ه��م از منظر یک‬ ‫ف��رد مذهبی‪ ،‬مورد حمله قرار می‌گیرد ولی او با پا‬ ‫فش��اری هم بر خواندن و هم بر حجاب خود‪ ،‬این‬ ‫پیام را به جامعه متعصب ایرانی منتقل می‌کند که‬ ‫با داش�تن حجاب هم می‌توان رس از یک مس��ابقه‬ ‫پ��ر رس و صدا درآورد‪ .‬رای مردم هم بطور نس��بی‬ ‫نش��ان دهنده این اس��ت که جامعه مذهبی ایران‬ ‫هنوز بدنبال حجاب‌های درونی و ش��خصیت‌های‬ ‫عفیفان��ه (با تلقی جوامع رشقی از این مفاهیم) از‬ ‫زنان است‪.‬‬ ‫انتخاب ارمیا از س��وی مردم بیانگر این نکته مهم‬ ‫اس��ت که جامعه مذهبی ایران این بار با روش‌های‬ ‫اصالحی و نه انقالبی بدنبال پس زدن کلیش��ه‌ها و‬ ‫باورهای خ��ود در خصوص زن��ان و نیز آموزه‌های‬ ‫دینی است‪.‬‬ ‫انتخاب ارمیا ب��ا آرای میلیونی متاش��اگران ایرانی‬ ‫نش��ان دهنده این اس��ت که نظر مسلامنان مطلق‬ ‫اندی��ش از مطلق گرایی در خص��وص احکام دینی‬ ‫خصوصا در مورد زنان‪ ،‬به نگرش��های نس��بی‌تر در‬ ‫بس��یاری از موضوعات و حتی تابو‌ها در حال دگر‬ ‫دیسی است‪.‬‬ ‫نکته پایانی این نوش��تار با تاکید بر این نکته مهم‬ ‫اس��ت که جامعه ایران‪ ،‬جامعه‌ای اس��ت متکرث که‬ ‫شامل گرایشات فکری متنوعی است‪ .‬کسانی که از‬ ‫حض��ور و نیز حامیت جمع کثیری از موافقان ارمیا‬ ‫دچ��ار حیرت ش��دند‪ ،‬آنان افرادی هس��تند که این‬ ‫تکرثو تنوع را منی‌خواهند ببینند‪ .‬رویارویی مردم با‬ ‫دیکتات��وری حکومت مذهبی را به مثابه رویارویی‬ ‫با مذهب تلقی می‌کنند و خواهان آن هس��تند که‬ ‫پایان دین��داری را در جامعه ایران اعالم کنند و در‬ ‫چنین رشایطی‪ ،‬بخاطر نداش�تن ش��ناخت دقیق از‬ ‫چند و چون فرهنگی در ایران دچار شوک‪ ،‬بحران و‬ ‫عدم مدارا با چنین پدیده‌ای می‌شوند‪ .‬اما شاید این‬ ‫ش��وک فرهنگی زمینه‌ای شود برای مطالعه و دقت‬ ‫بیشرت در تحلیل و قضاوت فضای فرهنگی ایران‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪25‬‬


‫واقعی��ت این اس��ت ک��ه ارمیا را منی‌ت��وان اولین‬ ‫زن خوانن��ده محجب��ه ایرانی دانس��ت‪ ،‬پیش از او‬ ‫ارکیده حاجی وندی‪ ،‬خواننده زن ایرانی توانس��ته‬ ‫ب��ود همراه ب��ا گروهش بر روی صحن��ه برود و با‬ ‫داشنت حجاب اسالمی و نیز مجوز جمهوری اسالمی‬ ‫ترانه بخوان��د‪ .‬با این همه ارمی��ا را می‌توان اولین‬ ‫زنی دانس��ت که فارغ از محدودیت‌های جمهوری‬ ‫اس�لامی‪ ،‬حجاب را انتخاب ک��رده و البته بر روی‬ ‫صحنه رفته و ترانه خوانده است‪.‬‬ ‫تو‌گوهایی که در حاشیه‬ ‫ارمیا در گف ‌‬ ‫اجرا‌های��ش در اکادمی موس��یقی‬ ‫گوگوش انج��ام داد گفت که فوق‬ ‫لیسانس فلس��فه‌اش را از دانشگاه‬ ‫ته��ران گرفت��ه و هم�سرش مردی‬ ‫آملانی اما مس��لامن‬ ‫اس��ت‪ .‬ب��ه‬ ‫گفته او بنا‬ ‫بر توصیه‬

‫همرسش در آکادمی موسیقی گوگوش رشکت کرده‬ ‫زیرا همرس مس��لامنش اعتقاد داشته که «می‌شود‬ ‫هم حجاب داشت و هم ترانه خواند‪».‬‬ ‫اما آیا می‌ش��ود هم حجاب داش��ت و هم ترانه‬ ‫خواند؟‬ ‫پاس��خ برخی از مراجع شیعه به این پرسش مثبت‬ ‫اس��ت‪ .‬آیت الله منتظری در جلد سوم استفتائات‬ ‫خود در پاس��خ به این س��وال ک��ه خواندن زن‬ ‫چه حکم��ی دارد؟ همخوانی زنان با مردان‬ ‫چط��ور؟ ش��نیدن همخوانی‬ ‫چط��ور؟ پاس��خ داده‬ ‫اس��ت‪ :‬اگ��ر غن��اء‬ ‫و مهی��ج نباش��د‬ ‫ومفس��ده‌ای ب��ر‬ ‫آن مرتتب نش��ود‬ ‫ح��رام نیس��ت‪.‬‬ ‫« ( منب��ع ‪:‬‬


‫استفتائات‪ ،۳‬ص‪)۱۴۵‬‬ ‫آی��ت الل��ه صانعی نیز در پاس��خ به س��والی در‬ ‫سایت خود که اس��تامع غنا چه حکمى دارد و چه‬ ‫غنایى حرام اس��ت؟ نوشته است‪«:‬به نظر اینجانب‬ ‫تبع��اً لبعض األعالم من الفقهاء (قدس رسه) حرمت‬ ‫موسیقى و غنا‪ ،‬حرمت محتوایى است و هر صوت‬ ‫و غنا و موسیقى اى که در آن ترویج ىب بند و بارى‬ ‫و ىب عفتى باش��د حرام اس��ت‪(».‬منبع‪ :‬سایت آیت‬ ‫الله صانعی)‬ ‫با اینکه نظرات مخالفی در مورد حرمت خوانندگی‬ ‫زنان در میان علامی شیعه جاری است امادرجمهوری‬ ‫اسالمی از اولین سالهای پس از انقالب‪ ،‬خوانندگان‬ ‫زن بط��ور اخص اجازه پیدا نکردن��د که بخوانند و‬ ‫تنها در محافل زنانه این اجازه به آن‌ها داده ش��د‪.‬‬ ‫حتی در خصوص مس��ابقات قرآن و اذان هم زنان‬ ‫اج��ازه پیدا نکردن��د که با حضور م��ردان بخوانند‪.‬‬ ‫احمد صدری جامعه‌ش��ناس و استاد دانشگاه لیک‬ ‫فارست در امریکادر پاسخ به این سوال که آیا منع‬ ‫زنان از خواندن‪ ،‬منعی حکومتی است یا یک حکم‬ ‫فقهی با پیشنیه تاریخی مبتنی بر سیره نبوی و امئه‬ ‫ش��یعه می‌گوید‪« :‬بدیهی است که استخراج احکام‬ ‫رشع از متون اصلی و س��یره ب��زرگان دین با توجه‬ ‫ب��ه رشایط اجت�ماع در زمان‌ه��ای مختلف صورت‬ ‫می‌گیرد‪ .‬همین احکام رشعی مجتهدین امروز مانند‬ ‫جواز موسیقی و شطرنج و خوردن ماهی قزل آال و‬ ‫پوشاندن موی رس (به فتوای آقای قابل)‌ و خواندن‬ ‫زن (ب��ه فتوای آق��ای کدیور)‌ صد س��ال قبل قابل‬ ‫تص��ور هم نبودند‪ .‬البته س��یالن این قوانین رشعی‬ ‫بعلت باز بودن باب اجتهاد در ش��یعه بیش از اهل‬ ‫تسنن دیده می‌شود‪».‬‬ ‫اما محمد جواد اکربین‪ ،‬دین پژوه س��اکن فرانسه‬ ‫از اس��اس مخالف نگاه دین‌شناسانه به خوانندگى‬ ‫زنان است و آن را مساله‌ای جامعه‌شناختی می‌داند‬ ‫و می‌گوی��د‪« :‬بررىس زمین��ه و زمانه ى منت مقدس‬ ‫مسلامنان‪ ،‬نشان مى دهد که یکى از اولویت هاى‬ ‫اس�لام‪ ،‬حفظ حرم��ت و امنی��ت زن در جامعه اى‬ ‫اس��ت ک��ه در آن زن حتى جنس دوم هم نیس��ت‬ ‫بلکه جنس اضاىف اس��ت‪ ،‬جامعه اى که زایش دخرت‬ ‫را ننگ مى داند و خود را به هرگونه ترصف در تن‬ ‫و جان و حق او مجاز مى داند‪.‬‬

‫حاال بیش از یک هزاره از آن زمینه و زمانه گذشته‬ ‫و ما مى بینیم به تناس��ب رشد فرهنگ هر جامعه‬ ‫اى‪ ،‬فقیهان چه شیعه چه س ّنى‪ ،‬منت را متفاوت مى‬ ‫فه‌مند‪ .‬زن مسلامن در لبنان آزادى هایى را سازگار‬ ‫با دیندارى مى داند که مثال زن مسلامن افغان آن‌ها‬ ‫را حرام مى شناس��د؛ ش��یعه و سنىش��ان هم فرقى‬ ‫ندارد‪ ،‬این اس��ت که مى گویم ب��ه این مقوله باید‬ ‫نگاهى جامعه‌شناسانه داشت نه دین‌شناسانه‪».‬‬ ‫اکربین معتقد اس��ت که یک دیندار حق دارد اگر‬ ‫گزاره اى متناس��ب با جامعه ى زمان نزول وحى در‬ ‫ق��رآن آم��ده‪ ،‬از حکم فرا‌تر ب��رود و به حکمت آن‬ ‫بیندیش��د و منت را در زمین��ه و زمانه خود بفهمد‪.‬‬ ‫وی می‌گوید‪« :‬در سال هاى نخست انقالب هم که‬ ‫ش�ما به آن اشاره کردید مشکل از آنجا آغاز شد که‬ ‫با حذف حلقه نخستین دینداران عاقىل که مؤسس‬ ‫جمهورى اسالمى بودند کساىن حاکم شدند که منى‬ ‫خواس��تند اس�لام را در ترازوى امروز بفه‌مند بلکه‬ ‫مى خواس��تند تاریخ را به عقب برگردانند و جامعه‬ ‫امروز را در ترازوى یک تاریخ دور و س��پرى ش��ده‬ ‫بس��نجند و البته واکنش منفى جامعه به این باور‬ ‫عبث را هم امروز دارند مى بینند‪».‬‬ ‫در می��ان نظ��رات متفاوت علامی ش��یعه به نظر‬ ‫می‌رسد که تنها آیت الله سیستانی است که حرمت‬ ‫غنا را با تاکید بیش�تری یاد آور شده است آنجا که‬ ‫در پاس��خ به این سوال که آیا گوش دادن به صداى‬ ‫خوانندگ��ى زن در حاىل که محتواى آن اصال فاس��د‬ ‫نیست مثال اشعار مولوى و یا حافظ ویا‪ ...‬که کامال‬ ‫از نظر فس��اد در امان هستند و فقط خواننده آن‬ ‫زن است اشکاىل دارد؟‬ ‫پاس��خ داده است‪« :‬اگر با تلذذ شهوى باشد حرام‬ ‫اس��ت و اگر بدون آن و آهنگ همراه آن مناس��ب‬ ‫مجالس عیاىش و خوش��گذراىن باش��د باز هم حرام‬ ‫است‪».‬‬ ‫اما پرس��ش اینجاس��ت ک��ه معیار س��نجش لذت‬ ‫شهوانی چیس��ت؟ از کجا می‌توان صدا و شعری را‬ ‫ش��هوت برانگیز اعالم کرد و صدا و شعری دیگر را‬ ‫خیر؟ محمد ج��واد اکربین این ای��راد را به فتاوای‬ ‫صادر ش��ده وارد می‌داند و می‌گوی��د‪« :‬فتوا‌ها در‬ ‫این باره گرفتار همین ابهامند؛ یکى از منضبط‌ترین‬ ‫و دقیق‌ترین فتوا‌ها را در این باره مرحوم آیت الله‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪27‬‬


‫منتظرى داش��تند‪ .‬ایش��ان غنا را در شکل موسیقى‬ ‫و اجراى آن منى دانس��ت بلکه حرمت را در محتوا‬ ‫جستجو مى کرد و بر این باور بود که گوش سپردن‬ ‫به محتواى مح ّرک‪ ،‬براى فرد دیندار مجاز نیس��ت‪،‬‬ ‫اینجاست که مى توان گفت محتوا دیگر ربطى به‬ ‫نوع موسیقى و خواننده آن اعم از زن و مرد ندارد‪،‬‬ ‫تنها مى توان پرس��ید محتواى محرک چیس��ت؟ و‬ ‫پاسخ‌اش مى تواند محتوا و متنى باشد که انضباط‬ ‫جنىس جامعه را بر ه��م بزند چون قدر متیقّن در‬ ‫متون دینى‪ ،‬تأکی��د بر انضباط جنىس‬ ‫اس��ت ک��ه تش��خیص‌اش‬ ‫هم با ف��رد دیندار‬ ‫اس��ت؛ براى‬ ‫همی��ن‬ ‫ه��م‬

‫حکو م��ت‬ ‫نبای��د و من��ى‬ ‫توان��د در ای��ن زمینه‬ ‫دخالت کند و تش��خیىص فردى‬ ‫را به قانوىن جربى تبدیل کند‪».‬‬ ‫ارمیا‪ ،‬محجبه یا ساختار شکن؟‬ ‫ب��ا اینک��ه آرای میلیون��ی ارمیا در برنام��ه نهایی‬ ‫آکادمی موسیقی گوگوش حیرت برانگیز بود اما آن‬ ‫گون��ه که از واکنش‌های فض��ای مجازی بر می‌آید‪،‬‬ ‫کسانی هم بودند که علی رغم اینکه شادمانی خود‬ ‫را از محجبه بودن او پنهان منی‌کردند‪ ،‬نوع رفتار و‬ ‫حرکات او را مخالف ش��ئونات اسالمی می‌دانستند‬ ‫و او را به واس��طه حرکاتش در حین اجرای ترانه‌ها‬ ‫تقبیح می‌کردند‪ .‬محم��د جواد اکربین می‌گوید که‬ ‫‪28‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫تعابیر مختلف فقهی در تطبیق رفتار ارمیا با قوانین‬ ‫اس�لامی وج��ود دارد‪« :‬مثال مرحوم اس��تاد عالمه‬ ‫فضل الله (مرجع ش��یعیان لبنان) یک فقیه س��نتى‬ ‫از مکتب نجف بود و دس��تگاه استنباط فقهى‌اش‬ ‫از معیاره��اى س��نتى خارج نبود ام��ا خوانندگى و‬ ‫آرایش زن را مجاز مى دانس��ت؛ مستندش هم آیه‬ ‫‪ ٣٢‬از سوره احزاب بود که مضمونش این است‪« :‬از‬ ‫تلطیف و عشوه ى صدا بپرهیزید تا صاحبان دلهاى‬ ‫بیامر در ش�ما طمع نکنند» عالم��ه فضل الله مى‬ ‫گفت از علت وارده در آیه پیداست‬ ‫که ص��دا و آرای��ش اگر‬ ‫راه ه��اى تجاوز‬ ‫و تع�� ّدى و‬ ‫طمع را‬

‫هموار‬ ‫کن��د‬ ‫مح��دود و‬ ‫ممن��وع مى ش��ود؛‬ ‫خوب حاال اگر چارچوب هاى‬ ‫حقوق��ى و فرهنگى جامعه به ش��عور و انضباطى‬ ‫رس��یده که دیگر این نگراىن‌ه��ا جایى ندارد آن آیه‬ ‫ه��م دیگر دامنه و فراگیرى س��ابق را ندارد‪ .‬نتیجه‬ ‫مى گیرم که حتى بنا بر دس��تگاه اس�لام فقهى هم‬ ‫منى توان تجربه ارمیا را غیردینى دانس��ت چه رسد‬ ‫به یافته هاى روشنفکرى دینى‪».‬‬ ‫احمد صدری اما واکنش‌های متفاوت نس��بت به‬ ‫حج��اب ارمیا و حرکات او را ب��ه عنوان یک معیار‬ ‫تغییر ارزشهای اجتامعی بررسی می‌کند و می‌گوید‪:‬‬ ‫«طرفداران جامعه مدرن رواداری با دگر اندیشان و‬ ‫دگر باشان را می‌پسندند و بنظر می‌رسد که جامعه‬


‫م��ا نیز به این س��و حرکت می‌کند‪ .‬البت��ه ارمیا به‬ ‫علت همین قالب ش��کنی از سوی دو گروه جزمی‬ ‫(یعنی دینداران و دین س��تیزان دگامتیست) مورد‬ ‫حمله قرار گرفت‪ .‬اما نکته جالب اینجاست که در‬ ‫آنجامعه آماری (متاشاکنندگان ماهواره و طرفداران‬ ‫برنام��ه خانم گوگوش که تعدادش��ان کم هم نبود)‌‬ ‫ارمی��ا با اکرثیت قابل مالحظه‌ای پیروز ش��د‪ .‬یعنی‬ ‫چه؟‌ یعنی اکرثیت آن گروه با حجاب داش�تن یک‬ ‫خانم خواننده مش��کلی نداش��ته‌اند! گفته می‌شود‬ ‫که بعضی تنها به این جهت که او حجاب داشته به‬ ‫او رای داده‌اند‪ .‬بسیار خوب‪ .‬در این صورت مساله‬ ‫جالب‌تر می‌ش��ود چون آن‌ها اصالَ به قالب شکنی‬ ‫او رای داده‌ان��د نه به صدایش! در هر حال به نظر‬ ‫می‌رس��د قوالب دگم رفتاری دیندار و بی‌دین برای‬ ‫اکرثیت اینجامعه آماری قداستی نداشته است‪».‬‬ ‫این جامعه‌ش��ناس ناهمگنی اعتق��ادات و احیاناً‬ ‫تناقض بین عمل و رفتار را منحرص به ارمیا منی‌داند‬ ‫و می‌گوی��د‪« :‬تناقض��ات مخصوص��ا‌َ در رشای��ط‬ ‫گذار اجتامع��ی به وفور و در همه س��طوح دیده‬ ‫می‌ش��ود‪ .‬زندگی اغلب ما مشحون از تناقضهاست‪.‬‬ ‫ولی البته تناقض هر کس��ی به چشم خودش قابل‬ ‫اغامض می‌آید‪ .‬کم نیستند افرادی که ظاهر‌ا َ ادعای‬ ‫الئیس��یته می‌کنن��د ام��ا در اعامل خود به ش��دت‬ ‫وابس��ته سنت‌ها هس��تند و برعکس‪ ،‬بسیارند دین‬ ‫ورزانی که از بسیاری جهات ارزشهای مدرن غربی‬ ‫را پذیرفته‌اند‪ .‬خالصه خوبست به جای اینکه قاضی‬ ‫و واعظ و محتس��ب تناقضات دیگران شویم از این‬ ‫س��خن حرضت عیس��ی پند بگیریم‪« ‌:‬آنگونه نباش‬ ‫که خس��ی کوچک را در چشم همس��ایه‌ات ببینی‬ ‫ولی تیر سقف را در چشم خود نادیده بیانگاری‪».‬‬ ‫برخ��ی هم اینگونه تلفیق‌ها را ب��ه تحقیر «پیتزای‬ ‫قرمه س��بزی» نامیده‌اند‪ .‬بسیارخوب‪ .‬راه بر کسی‬ ‫بس��ته نیست‪ .‬سنتی‌ها قرمه سبزی نوش جان کنند‬ ‫و مدرن‌ها پیتزا به دندان بکش��ند‪ .‬اما پیتزای قرمه‬ ‫س��بزی خ��وران را هم باید به حال خود گذاش��ت‪.‬‬ ‫خالصه اگر می‌خواهیم مدرن باش��یم باید در مورد‬ ‫نحوه زندگی دیگران ولو اینکه باب طبع ما نباش��د‬ ‫کمی آسان‌تر بگیریم‪».‬‬ ‫ب��ا اینکه پدی��ده ارمیا برای اولین ب��ار در جامعه‬ ‫ایرانیان فارس��ی زبان مطرح ش��ده اما سایر جوامع‬

‫اس�لامی مدت هاس��ت که مواردی ش��بیه به او را‬ ‫تجری��ه کرده‌ان��د‪ .‬از تزکیه تا هند زنان مس��لامنی‬ ‫هس��تند ک��ه با حفظ حجاب اس�لامی خ��ود ترانه‬ ‫می‌خوانن��د‪ ،‬کن�سرت می‌دهن��د و می‌رقصند‪ .‬اگر‬ ‫ارمیا‪ ،‬فتح بابی ب��رای حضور زنان خواننده محجبه‬ ‫فارس��ی زبان باش��د‪ ،‬دین با این حرکت جدید چه‬ ‫برخوردی خواهد کرد؟‬ ‫محمد جواد اکربین پاس��خ می‌دهد‪« :‬اگر قرآن را‬ ‫م�تن دین بدانیم بس��تگى دارد که این منت دس��ت‬ ‫کدام خواننده بیفتد؛ قرآن در س��وره إرساء آیه ‪٨٢‬‬ ‫مى گوی��د‪ :‬همین منت مى تواند ش��فا و رحمت و‬ ‫مهر تولید کند اگر دس��ت خواننده ى مؤمن بیفتد‬ ‫و مى تواند خس��ارت و رضر تولید کند اگر دس��ت‬ ‫ظ��امل بیفتد‪ .‬جالب اس��ت که این آی��ه ایامن را در‬ ‫برابر ظلم قرار داده نه در برابر کفر؛ پس بهرت است‬ ‫بپرس��یم دینداران و به طور مشخص کدام دسته از‬ ‫دینداران با این مقوله چگونه برخورد خواهند کرد؟‬ ‫اینجاس��ت که فکر می‌کنم تجربه ارمی��ا از تجربه‬ ‫حجاب زنان در ابتداى انقالب جدا نیست‪».‬‬ ‫اکربین می‌افزاید‪« :‬دی��ن در یک روند تاریخى به‬ ‫ای��ن صورت درآمده و نوعى طالبانیس��م در فضاى‬ ‫نظرى و عمىل بسیارى از مسلامنان جهان سنگینى‬ ‫م��ى کند؛ تاری��خ را آدمیان با تجربه هاىش��ان مى‬ ‫س��ازند‪ ،‬مى توان به تعبیر ش�ما فتح باب کرد و با‬ ‫ارصار و تک��رار بر همین تجربه‌ها تاریخ جدیدى را‬ ‫در دیندارى گش��ود‪ ،‬تجربه ارمیا را در کنار تجربه‬ ‫خانم «توکل کرمان» در یمن که برنده جایزه صلح‬ ‫نوبل ش��ده بسنجید‪ ،‬بحث هاى عمیقى که بعد از‬ ‫بهار عرىب در جهان اسالم مطرح شده و محصوالت‬ ‫روشنفکرى دینى را بخوانید تا ببینید افق این تاریخ‬ ‫تازه به روشنى پیداست‪».‬‬ ‫محمد ج��واد اکربین‪ ،‬این گونه کالمش را به پایان‬ ‫می‌رس��اند‪« :‬البته دوست دارم همین جا بگویم که‬ ‫تجربه ش��جاعانه ارمیا بدون رفتار معلامنه آکادمى‬ ‫به سامان منى رسید‪ ،‬آکادمى گوگوش متام کینه‌ها و‬ ‫کنایه‌ها را در کنار ارمیا تحمل کرد تا جامعه بتواند‬ ‫در بسرت همین مدرسه‪ ،‬نه تنها موسیقى بلکه آزادى‬ ‫و اخالق و مدارا و شکیبایى را نیز مترین کند‪».‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪29‬‬


‫«امیرحس��ین» یکی از رشکت کنن��دگان «آکادمی‬ ‫موسیقی گوگوش» بود که حضورش در این مسابقه‬ ‫تبدیل به یک چالش بزرگ ش��د؛ چالش��ی که با راه‌‬ ‫افتادن ی��ک کمپین فیس‌ بوکی ب��ا عنوان «کمپین‬ ‫تجاوز گروه��ی به امیرحس��ین آکادمی گوگوش»‪،‬‬ ‫هویت او را مورد خشونت قرار داد‪.‬‬ ‫اما چه چیزی «امیرحسین» را تبدیل به این چالش‬ ‫کرد؟ این پرسش��ی اس��ت که برای یافنت پاسخ آن‪،‬‬ ‫بای��د به بطن فرهنگ کنون��ی جامعه ایرانی رفت‪.‬‬ ‫جامع��ه‌ای که هن��وز در گیر گذار به دموکراس��ی‬ ‫است و هنوز با مفاهیمی چون «جامعه مردساالر»‬ ‫و تقس��یم بنیادین «همه چیز» به دو قطب‪ ،‬سیاه‬ ‫و س��فید‪ /‬زنانه و مردانه‪ /‬زش��ت و زیبا ‪ /‬تاریک و‬ ‫روشن‪ ،‬دست و پنجه نرم می‌کند‪.‬‬ ‫یکی از مهم‌ترین مس��ائلی که باید در کشورهایی‬ ‫در حال گذر به دموکراس��ی مورد توجه قرار گیرد‪،‬‬ ‫همی��ن مس��ئله آزادی بی��ان و تعریف درس��ت از‬ ‫دموکراس��ی است‪ .‬اما آیا این آزادی بیان و تعریف‬ ‫درس��ت آن در چه نوع دموکراسی به بهرتین شکل‬ ‫ممکن ب��روز می‌یابد؟ و آیا در یک نظام سیاس��ی‬ ‫که به «دموکراسی اکرثیت» ختم می‌شود می‌توان‬ ‫انتظار احرتام به آزادی اندیشه و بیان را داشت؟‬ ‫«ای��ران»‪ ،‬کش��وری اس��ت که ی��ک انقالب‬ ‫سیاس��ی را در نیم قرن اخیر از رس گذرانده‬ ‫اس��ت‪ .‬انقالبی که به ظاهر به «دموکراسی‬ ‫اکرثیت» ختم ش��د‪ .‬نوعی از دموکراسی که‬ ‫خ��ود نیز از اش��کاالت اساس��ی و بنیادین‬ ‫حوز ٔه دموکراسی محسوب می‌شود؛ نظامی‬ ‫‪30‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫ک��ه «اکرثیت» (توده) در آن به تدریج قدرت را در‬ ‫دس��ت می‌گیرد و «اقلیت» را به حاشیه برده و‌گاه‬ ‫اقدام به حذف آن می‌کند‪.‬‬ ‫نوع��ی از دموکراس��ی ک��ه خ��ود ب��ه دیکتاتوری‬ ‫تبدیل ش��ده اس��ت و این دیکتاتوری ن��ه تنها در‬ ‫عرصه سیاس��ی که در هم��ه حوزه‌ها چون تعریف‬ ‫ارزش‌ه��ا‪ ،‬هنجار‌ه��ا و قوانین نانوش��ته اجتامعی‬ ‫بروز یافته اس��ت‪ .‬دیکتاتوری که حتی اگر فشار‌ها‬ ‫و محدودیت‌ه��ا از قوانین مدنی حذف ش��ود باز‬ ‫هم پتانس��یل ایجاد محدودیت‌های بی‌شامر‪ ،‬برای‬ ‫اقلیت‌ها را خواهد داشت‪.‬‬ ‫در این م��ورد برای مثال می‌توان به دیدگاه ارزش‬ ‫گذاری ش��ده قرش سنتی (اکرثیت) جامعه در مورد‬ ‫«حجاب‪ ،‬و نوع پوش��ش زنان» اشاره کرد که خارج‬ ‫از محدودیت‌های تعبیه ش��ده در قانون‪ ،‬به شکل‬ ‫گس�ترده‌ای بر انتخاب آزادانه زن��ان در مورد نوع‬ ‫پوشششان‪ ،‬فش��ارهای اجتامعی خاص خود را وارد‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫این محدودیت‌ها و فش��ارهای اجتامعی‪ ،‬تنها به‬ ‫مسائل «زنان» ختم منی‌شود؛ بلکه حجم گسرتده‌ای‬ ‫از مفاهیم��ی چ��ون «هم‌جنس‌گرایی»‪« ،‬دوس��تی‬ ‫دخرت و پرس»‪« ،‬س��کس پیش از ازدواج» و «احرتام‬ ‫ب��ه س��لیقه‌های مختلف در انتخاب لب��اس» را نیز‬ ‫در ب��ر می‌گیرد‪ .‬جامعه‌ای که نه تنها احرتامی برای‬ ‫انتخاب آزادانه نوع پوشش زنان قائل نیست که به‬ ‫سلیقه و طرز پوشش و نوع پیرایش برخی از مرد‌ها‬ ‫هم وقعی منی‌نهد و کسانی را که تا حدی پوششی‬ ‫متفاوت دارند‪ ،‬مورد متسخر قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫«امیر حسین»‪ ،‬رشکت کننده در برنامه تلویزیونی‬ ‫«آکادمی موس��یقی گوگوش» که از ش��بکه «من و‬ ‫تو» پخش ش��د؛ یکی از کس��انی بود ک��ه به علت‬ ‫داشنت پوشش��ی تا حدودی متفاوت‪ ،‬در شبکه‌های‬ ‫اجتامعی‪ ،‬مورد اهانت و متسخر قرار گرفت‪.‬‬ ‫نام «امیرحس��ین» بع��د از واکن��ش وی به ضبط‬ ‫ویدی��وی یک��ی از آهنگ‌های «فره��اد مهراد» رس‬ ‫زبان‌ه��ا افتاد؛ ب��ا ادامه برنامه آکادمی موس��یقی‬

‫گوگ��وش حساس��یت‌ها روی او گس�ترش یافت‪ .‬به‬ ‫گونه‌ای که پس از چند هفته‪ ،‬در ش��بک ٔه اجتامعی‬ ‫فیس‌ب��وک‪ ،‬صفحه‌ای به نام «کمپین تجاوز گروهی‬ ‫ب��ه امیرحس��ین آکادم��ی گوگوش» ش��کل گرفت‪.‬‬ ‫صفحه‌ای که ش��عار خود را‪ ،‬احرتام به «دموکراسی‬ ‫و هم‌جنس‌گرای��ی» ذکر کرده بود ولی با این حال‪،‬‬ ‫اعض��ای آن به خاطر متفاوت بودن «امیرحس��ین»‬ ‫در انتخاب لباس و شکل ظاهری‪ ،‬او را مورد متسخر‬ ‫قرار دادند و شوخی‌هایی با مضامین جنسی در آن‬ ‫صورت گرفت‪.‬‬ ‫اما چه چیزی باعث رخ دادن چنین اتفاقاتی شد؟‬ ‫این پرسشی اس��ت که برای یافنت پاسخ آن‪ ،‬نیاز به‬ ‫باز‌شناسی دوباره فرهنگ جامعه کنونی ایران ِامروز‬ ‫داریم که مبانی جامعه‌شناختی این بررسی در حد‬ ‫و قواره این یادداش��ت منی‌گنج��د‪ .‬اما آنچه که در‬ ‫ای��ن مورد به اختصار می‌توان گفت این اس��ت که‬ ‫درباره این واکنش‌ها و توهین‌ها به رس��م معمول‬ ‫منی‌ش��ود تنها نظام حاکم بر ایران را مقرص دانست‬ ‫و مس��ئولیت کمبود‌ها و رخداد ِچنین واکنش‌های‬ ‫ضد فرهنگی را بر عهده نگرفت و فرافکنی کرد‪.‬‬ ‫از آنجا که این توهین‌ها و واکنش‌های اهانت بار‪،‬‬ ‫چهر ٔه رس��می خود را در شبکه‌های اجتامعی بروز‬ ‫داده است‪ ،‬می‌تواند تا حد بسیاری حقیقت را عریان‬ ‫نشان بدهد‪ .‬زیرا از طرفی‪ ،‬می‌توان گفت که بیشرت‬ ‫کاربران فیس‌بوک ایران��ی به دلیل محدودیت‌های‬ ‫حکومت��ی در زمینه سانس��ور رس��انه‌های مجازی‪،‬‬ ‫جزو طبقه متوس��ط ش��هری هس��تند و برای یافنت‬ ‫زمینه‌ه��ای ب��روز چنی��ن واکنش‌هایی دیگ��ر تنها‬ ‫حکومت و سیستم حاکم را منی‌توان مقرص دانست‬ ‫که در کنار آن باید بخش مهمی از توجه را به آنچه‬ ‫در بطن فرهنگ جامع ٔه ایرانی در حال وقوع است‬ ‫مبذول داش��ت‪ .‬زیرا وقتی اکرثیت جامعه متوسط‬ ‫ش��هری درگیر بحث‌هایی از این دس��ت می‌شوند‬ ‫دیگر منی‌توان از عموم مردم انتظار داش��ت که به‬ ‫عقاید اقلیت‌ها به خصوص در زمینه دین و مذهب‬ ‫احرتام بگذارند‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪31‬‬


‫بر این اس��اس می‌توان گف��ت آنچه که در جامعه‬ ‫ای��ران امروز هن��وز ش��اهد آن هس��تیم روابط و‬ ‫پدیده‌های بین «مرد‌ها» و «زن‌ها» است‪ .‬دیدگاهی‬ ‫که نسبت به «زنان» وجود دارد و تفکری که جامعه‬ ‫را ب��ه دو گ��روه «م��رد» و «زن» تقس��یم می‌کند‪.‬‬ ‫تفکری که از نهاد یک جامعه «مردس��االر» نشات‬ ‫می‌گی��رد و متامی ارزش گذاری‌ها را بر روی همین‬ ‫مح��ور صورت می‌ده��د‪ .‬جامعه‌ای که گ��روه اول‬ ‫(م��ردان) را با حس‌ه��ا و پدیده‌هایی مردانه مانند‬ ‫«غیرت‪ ،‬صدای کلفت‪ ،‬زور زیاد‪ ،‬خش��م‪ ،‬زورگویی‪،‬‬ ‫نوع آلت تناس��لی و فاعل بودن در رفتار جنسی»‪،‬‬ ‫پذیرفت��ه و بازتعریف می‌کند و گ��روه دوم (زنان)‬ ‫را با حس‌ها و پدیده‌های زنانه مانند «احساس��اتی‬ ‫بودن‪ ،‬لطاف��ت‪ ،‬عادات ماهیانه و مفعول بودن در‬ ‫رابطه جنسی»‪ ،‬باز می‌شناساند‪ .‬فرهنگی که هنوز‬ ‫در ح��ال تنزیل «زن» با تعریف ارزش��هایی مبتنی‬ ‫ب��ر دیدگاهی «مردانه» اس��ت و بر همین اس��اس‬ ‫«مرد‌ها» را واال‌تر از «زنان» دانس��ته و هر چه که‬ ‫به خصوصیات «مردانه» نزدیک باش��د مورد احرتام‬ ‫و بالعکس آن مورد متسخر و اهانت قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫«امیرحس��ین» نیز دقیق��اً به عل��ت همین نوع‬ ‫تقس��یم‌بندی‪ ،‬قربانی و مورد تحقیر و اهانت واقع‬ ‫ش��د‪ .‬فرهنگی که بر اساس تقس��یم‌بندی مردانه و‬ ‫زنانه‌اش‪« ،‬مرد» ب��ودن را دارای ویژگی‌های خاص‬ ‫ظاهری تعریف کرده و «امیرحس��ین» که به دلیل‬ ‫تف��اوت ظاه��ری با دس��ت ٔه اول این تقس��یم بندی‬ ‫(مردانه) مقامی کمرت از سایر «مرد‌ها» پیدا می‌کند‬ ‫ودر‌‌‌نهایت مورد متسخر و اهانت قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫فرهنگی که نیاز دارد تا به شایس��تگی مورد تامل‬ ‫هم��گان قرار گیرد و خود را در بوته نقد قرار دهد‬ ‫تا بتواند ریش��ه‌های غی��ر انس��انی‌اش را بزداید و‬ ‫تعریفی درس��ت از «انس��ان» را ف��ارغ از هر گونه‬ ‫تقسیم بندی قدرت مابانه ارائه دهد‪.‬‬ ‫بی‌ش��ک در آن روز اس��ت که «امیرحس��ین»‌ها‪،‬‬ ‫«زنان» و دیگر «اقلیت‌ه��ا» می‌توانند آزادانه نوع‬ ‫پوشش خود را انتخاب کنند‪.‬‬ ‫‪32‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪33‬‬


‫یادداشتی برای ارمیا‬ ‫از زنی محجبه که حجابش را برداشت‬ ‫مادرم می‌گفت‪« :‬اگر انقالب نشده بود و شئونات‬ ‫دینی و اس�لامی رعایت منی‌شد مطمنئ باش پدرت‬ ‫اجازه منی‌داد که ادامه تحصیل بدهی و به دانشگاه‬ ‫بروی‪ .‬ای��ن انقالب هر بدی داش��ت این خوبی را‬ ‫برای امثال تو داشت که وارد جامعه بشوید و درس‬ ‫بخوانید‪».‬‬ ‫سال‌ها تجربه چادر رس کردن و پوشاندن موهای‬ ‫رسم جل��وی نامحرم در حالی که دمل می‌خواس��ت‬ ‫رسخوش��انه مو‌هایم را به طالیی آفتاب بسپارم‬ ‫مرا باالخره وادار کرد که قدم به قدم با حجاب‬ ‫خداحافظی کنم و این بازی برخالف قاعده‬ ‫کم هزینه نداش��ت‪ .‬اما بعد‌ها خواهرانم‬ ‫گفتند که تو جاده صاف کن ما ش��دی و‬ ‫بعد از تو ما آزاد‌تر زندگی کردیم‪.‬‬ ‫دو س��ال اول دانشگاه با چادر وارد‬ ‫دانشگاه تهران ش��دم‪ .‬یادم هست‬ ‫ک��ه هر بار که در کنار دوس��تانم‬ ‫که هی��چ کدام چ��ادری نبودند‬ ‫می‌نشستم احس��اس خجالت‬ ‫می‌ک��ردم‪ .‬چ��ادری را که به‬ ‫رس داش��تم ن��ه از روی‬ ‫اعتقاد ک��ه از روی اجبار‬ ‫انتخ��اب کرده ب��ودم و‬ ‫همین باعث می‌ش��د‬ ‫از حم��ل ه��ر روزه‬ ‫این پارچه س��یاه بر‬ ‫رسم احساس رشم‬ ‫داش��ته باش��م‪.‬‬ ‫وقت��ی بع��د‬ ‫از دوس��ال‬ ‫ا زد وا ج‬ ‫ک��ردم و‬ ‫همرس م‬ ‫م��ر ا‬ ‫‪34‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫مختار گذاش��ت که هر جور دوست دارم بپوشم و‬ ‫زندگی کنم باز نتوانستم تا مدت‌ها از این حس سیاه‬ ‫فرار کنم‪ .‬از «قضاوت» می‌ترسیدم‪ .‬همیشه و همه‬ ‫جا ش��نیده بودم که به بچه‌هایی که ظاهرشان در‬ ‫س��الهای اولیه دانشگاه عوض می‌شد برچسب‌های‬ ‫مختلف می‌زدند‪« :‬تازه به دوران رس��یده»‪« ،‬تهران‬ ‫ندیده»‪« ،‬جو گیر»‪« ،‬فاحشه» و‪...‬‬ ‫منی‌دانس��تم روزی ک��ه چ��ادر را از رس ب��ر‌دارم‬ ‫اس��تاد‌هایم‪ ،‬همکالسی‌ام رضا که در حال ترجمه‬ ‫کتاب��ی از هابرم��اس ب��ود‪ ،‬دوس��تانم و حت��ی‬ ‫آبدارچی دانشکده به من به چه چشمی نگاه‬ ‫خواهند کرد‪ .‬چنان خجالت می‌کش��یدم که‬ ‫حتی از فکر کردن به این س��وژه هم فرار‬ ‫می‌کردم‪.‬‬ ‫با وجود آنکه تقریبا در مهامنی‌هایی‬ ‫که ب��ا هم�سرم می‌رفت��م حجاب‬ ‫درس��تی نداشتم و ش��الی‌‌‌ رها به‬ ‫رس می‌ک��ردم اما هن��وز دو جا‬ ‫حج��اب کامل داش��تم‪ :‬خانه‬ ‫پدری و دانش��گاه‪ .‬صبح‌ها‬ ‫پیش از آنکه راه پله خانه‬ ‫را تا خیاب��ان و خیابان‬ ‫را تا دانش��گاه تهران‬ ‫بپیامی��م‪ ،‬چ��ادر‬ ‫س��یاه ت��ا ش��ده‬ ‫روی می��ز ات��و‬ ‫دچار تهوع‌ام‬ ‫می‌کرد‪.‬‬ ‫تا اینکه‬ ‫ی��ک‬ ‫ش��ب‬ ‫ب��ا‬


‫همرسم به رستورانی رفته بودم و شال سفید زیبایی‬ ‫به رس داش��تم با آرایش��ی مالیم‪ ،‬چن��د نفر از هم‬ ‫دانشکده‌ای‌هایم مرا دیدند‪ .‬رساپا رسخ شدم و رسم‬ ‫سوت می‌کشید‪ .‬دوست نداشتم بیشرت در رستوران‬ ‫مبان��م و از هم�سرم خواس��تم زود‌تر از رس��توران‬ ‫برویم‪ .‬آن ش��ب در برابر س��وال‌های مدام همرسم‬ ‫فقط اش��ک ریختم‪ .‬او معتقد بود من باید تکلیف‬ ‫خودم را روش��ن کنم و از این بازی که فقط خودم‬ ‫را آزار می‌دهد دست بردارم‪ .‬او معتقد بود یا رومی‬ ‫روم ی��ا زنگی زنگ! و در برابر مت��ام توجیهات من‬ ‫فقط می‌گفت‪« :‬خودت باش‪».‬‬ ‫صبح روز بعد وقتی با رسعت پله‌های دانشگاه را‬ ‫باال می‌رفتم پاشنه کفشم به درز چادرم گیر کرد و‬ ‫نه تنها چادر که مقنعه هم از رسم کش��یده ش��د و‬ ‫من بی‌حجاب وسط تاالر دانشکده مضحکه پرسانی‬ ‫شدم که بلند بلند می‌خندیدند و متلک می‌گفتند؛‬ ‫متلک‌هایی بعضا رکیک و تلخ که چادرم را نش��انه‬ ‫گرفته بودند‪ .‬هیچکدام از آن‌ها اما منی‌دانستند که‬ ‫من هی��چ اعتقادی به آن چادر ندارم‪ .‬ش��ب وقتی‬ ‫داستان را برای همرسم تعریف کردم تنها یک پاسخ‬ ‫شنیدم‪« :‬چادر را بردار»‬ ‫متام ش��ب نخوابیدم‪ .‬صب��ح از می��ان مانتو‌هایم‬ ‫بلند‌ترین و گشاد‌ترین را انتخاب کردم‪ .‬یک رورسی‬ ‫بزرگ سیاه هم انتخاب کردم‪ .‬هیچ آرایشی نداشتم‪.‬‬ ‫حس می‌کردم برای مبارزه می‌روم نه برای درس‪.‬‬ ‫آن روز و چند روز بعد از آن همه دانشکده برایم‬ ‫شده بودند دو چشم‪ .‬چش��م‌های خیره‪ ،‬پرسشگر‪،‬‬ ‫متس��خر کنان‪ ،‬بی‌رحم‪ .‬هیچ چش��می ام��ا بی‌اعتنا‬ ‫نبود‪.‬‬ ‫اول در برابر دوس��تانم خواس��تم دلیل��ی بیاورم‪.‬‬ ‫گرم��ای هوا‪ ،‬عدم اعتق��ادم به چ��ادر و ریا کاری‪،‬‬ ‫خواس��ت هم�سرم‪ .‬اما در برابر هم��ه این جمالت‬ ‫پاس��خی یکس��ان می‌ش��نیدم‪ .‬پاس��خی که بعد‌ها‬ ‫در می��ان پچ پچ دوس��تانم چیز دیگ��ری بود‪ .‬همه‬ ‫می‌گفتند خوب کاری کردی‪ .‬هر جور دوست داری‬ ‫زندگی کن‪ .‬به کسی چه ربط دارد و از این قصه‌ها‪.‬‬ ‫اما پش��ت رس حرف‌هایی از جنس دیگر رد و بدل‬ ‫ش��ده بود و حت��ی ماجرا تا طالق م��ن‪ ،‬ارتباطم با‬ ‫مردی دیگر و خواس��ت او مبنی بر بی‌حجابی من‬ ‫پی��ش رفت‪ .‬بعضی متلک می‌انداختند که در چادر‬ ‫خوشگل‌تر بودم و سکسی‌تر‪ .‬بعضی می‌گفتند پرده‬

‫ب��ر انداخته‌ام‪ .‬بعضی فق��ط پوزخند می‌زدند‪ .‬رضا‬ ‫حتی نگاهم هم منی‌کرد!‬ ‫ظاهرا ارمیا هم دانشکده‌ای من بوده‪ .‬درست در‌‌‌‬ ‫هامن س��ال‌ها که من آنج��ا درس می‌خواندم‪ .‬فکر‬ ‫می‌کن��م او هم یکی از دخرتان محجبه دانش��کده‬ ‫ادبیات بوده‪ .‬با‌‌‌ هامن داس��تان س��الهای اصالحات‬ ‫و مقاومت‌ه��ا و پذیرش‌ه��ا‪ ،‬بچه‌های��ی از بط��ن‬ ‫خانواده‌های سنتی و مذهبی‪ ،‬با پیشینه‌ای انقالبی‬ ‫که ب��ه همه آن آرمان‌ها و اصول پش��ت پا زدند و‬ ‫راهی دیگر گزیدند‪.‬‬ ‫وقت��ی او را ب��ا حجابی نیم بند و ب��ه قول مادرم‬ ‫«الک��ی» روی صحن��ه برنامه «آکادم��ی گوگوش»‬ ‫دیدم‪ ،‬اول خوش��حال ش��دم که یک زن محجبه بر‬ ‫خالف همه باور‌ها و سنت‌های دست و پا گیر این‬ ‫جسارت را داش��ته که بیاید و آواز بخواند آنهم در‬ ‫چنین برنامه‌ای‪ .‬بعد یادم خودم افتادم وقتی مادرم‬ ‫باالخره مرا بی‌چادر دید‪ .‬او که زنی مذهبی اس��ت‬ ‫هیچ وقت ش��ال مرا‪ ،‬آرایشم را و مانتوهای تنگ‌ام‬ ‫را حجاب منی‌دانس��ت و معتقد بود من بی‌حجابم‬ ‫حتی اگ��ر مو‌هایم را پوش��انده‌ام‪ .‬می‌گفت این‌ها‬ ‫همه‌اش بازی است‪ .‬وقتی اینقدر تنگ می‌پوشی به‬ ‫این حجاب منی‌گویند‪ .‬ارمیا عش��وه و غمزه داشت‪،‬‬ ‫گلوی باز داش��ت‪ ،‬لباس تنگ داشت‪ .‬اگر مادرم این‬ ‫برنامه را می‌دید حتام می‌گفت خودش را مس��خره‬ ‫کرده یا خدا را؟‬ ‫از این فکر درگیر فکر دیگری شدم‪ .‬آیا ارمیا واقعا‬ ‫ب��ه این تکه پارچه اعتقاد دارد یا فقط حفظ ظاهر‬ ‫اس��ت؟ آیا جنگیدن و نه گفنت به خانواده و س��نن‬ ‫و‪ ...‬آنهم در آملان و با ش��وهری آملانی اما مسلامن‪،‬‬ ‫این قدر سخت است که او حارض نشده و یا توانش‬ ‫را نداشته که رورسی را از رس بردارد؟‬ ‫آی��ا ارمیا از حجابش برای توجه دیگران اس��تفاده‬ ‫ک��رده؟ آیا؟ آیا؟ آیا‪ ...‬وقت��ی در جدال با همه این‬ ‫فکر‌ها و قضاوت‌ها بودم یاد خودم افتادم‪ .‬سال‌ها‬ ‫قب��ل روزی ک��ه برای اولی��ن بار بدون چ��ادر وارد‬ ‫دانشکده شدم و با بی‌رحمی قضاوتم کردند‪ .‬تلخی‬ ‫قضاوتی که تا همین حاال با من اس��ت‪ .‬همه جدال‬ ‫من بر رس داش�تن یا نداش�تن چادر را تنها از منظر‬ ‫یک تغییر می‌دیدند و بس‪ .‬آن‌ها اما منی‌دانس��تند‬ ‫پشت این اتفاق چقدر ماجرا‪ ،‬تنش‪ ،‬بغض‪ ،‬دوراهی‬ ‫و تحقیر نهفته است‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪35‬‬


‫آکادمی موس��یقی گوگوش هرچقدر‬ ‫هم که جنجال برانگیز باش��د‪ ،‬شبکه‬ ‫من و تو هرچقدر ه��م که برای بهرت‬ ‫ش��دن این ش��وی تلویزیون��ی هزینه‬ ‫کن��د‪ ،‬ب��از ه��م کمرت کس��ی مخالف‬ ‫این اس��ت که آکادم��ی اعتبارش را از‬ ‫گوگوش می‌گیرد‪ ،‬خواننده‌ای که روی‬ ‫صحنه‌ها بزرگ ش��د و همه پدر‌ها و‬ ‫مادر‌ها خاطره‌ای از او را به یاد دارند‪.‬‬ ‫پ��ای صحبت‌ه��ای ابراهی��م نبوی‪،‬‬ ‫روزنام��ه ن��گار و طنزنوی��س س��اکن‬ ‫بلژیک نشس��تیم تا او برایامن بگوید‬ ‫که چرا گوگوش پدیده موس��یقی پاپ‬ ‫ایران است‪.‬‬


‫آقای نبوی‪ ،‬چرا گوگوش به پدیده موس��یقی پاپ‬ ‫ایران تبدیل شد؟‬ ‫این سوالی است که هر کسی که با موسیقی پاپ‬ ‫ایران ارتباط داش��ته باشد الزم است به طور جدی‬ ‫به آن فکر کند و پاسخ دهد‪.‬‬ ‫واقعیت این اس��ت که موس��یقی پاپ ایران روی‬ ‫شانه‌های چهار آدم منحرص بفرد سوار بوده است‪.‬‬ ‫اب��ی‪ ،‬داریوش‪ ،‬گوگ��وش و های��ده‪ .‬در بین این‌ها‬ ‫گوگوش یک خواننده منحرص به فرد است‪ ،‬او بسیار‬ ‫باهوش است‪ -‬تقریبا این موضوع مورد توافق متام‬ ‫تهیه کنندگانی است که با او کار کرده‌اند‪- .‬‬ ‫کمرت پی��ش آمده که برای یک اج��را دوبار مترین‬ ‫کن��د‪ ،‬در تلویزیون ایران قب��ل از انقالب در اجرای‬ ‫اول یا دومش کار ضبط می‌شده و بهرتین کار بوده‪.‬‬ ‫گوگوش اصال برای حضور تصویری خودش اس��تایل‬ ‫ویژه داشته‪.‬‬ ‫م��ا از خواننده پ��اپ صحبت می‌کنی��م‪ ،‬خواننده‬ ‫پاپ باید بلد باش��د چطور لباس بپوش��د‪ ،‬باید بلد‬ ‫باش��د چطور مو‌هایش را آرایش کند‪ ،‬باید بلد باشد‬ ‫چگونه رنگ بندی لباس��ش را جور کن��د‪‌،‬باید بلد‬ ‫باش��د چگونه عکس بگیرد‪ ،‬بایدبلد باش��د چگونه‬ ‫روی صحنه برقصد‪ ،‬باید بلد باشد چگونه میکروفن‬ ‫دس��تش بگیرد‪ ،‬باید بلد باش��د وقتی ترانه‌اش متام‬ ‫می‌شود با کسی که روبرو نشسته چه کند‪ .‬خواننده‬ ‫پاپ به نحوی بازیگر هم هست‪.‬‬ ‫حاال این س��وال پیش می‌آید که باالخره گوگوش‬ ‫بازیگر خوبی است یا خواننده پاپ خوبی؟‬ ‫در حقیقت موس��یقی با دو چیز پاپ شد‪ :‬یکی با‬ ‫آمپلی فایر یکی با میکروفون‪ .‬با آمپلی فایر ساز‌ها‬ ‫صدایش��ان پخش ش��د و پاپ وقتی بوجود آمد که‬ ‫هشت هزار نفر به آن گوش دادند‪ ،‬یا وارد تلویزیون‬ ‫ش��د یا رادیو‪ .‬در حقیقت میکروفن امتداد حنجره‬ ‫خواننده اس��ت و آمپلی فایر امتداد ساز است‪ .‬این‬ ‫دو موسیقی پاپ را بوجود می‌آورند‪ .‬خواننده باید‬ ‫این دو را بفهمد تا درس��ت کار کند‪ .‬و گوگوش آدم‬ ‫منحرص بفرد جامعه ایران در این زمینه بود‪.‬‬ ‫آخری��ن کنرستی که از گوگوش دیدم هش��ت ماه‬

‫پی��ش در ش��هر کلن ب��ود و او از لحظه‌ای که روی‬ ‫صحن��ه آمد تا لحظه‌ای که خارج ش��د کنرتل ‪۸۰۰۰‬‬ ‫نفر را در دس��ت داشت‪ .‬او دقیقا می‌دانست وقتی‬ ‫ترانه‌اش متام می‌شود چطور باید با مردم حرف بزند‬ ‫چط��ور باید جوک بگوید و از چه کس��ی قدردانی‬ ‫کند‪.‬‬ ‫آق��ای نب��وی‪ ،‬گوگوش س��ال هاس��ت ک��ه روی‬ ‫صحنه‌های مختلف می‌خواند‪ -‬جز بیس��ت س��الی‬ ‫که ب��ه اجبار از صحنه دور بود‪ -‬آی��ا ترانه‌های او‬ ‫توانس��ته جایگاهی در موس��یقی پیدا کند یا فقط‬ ‫توانایی‌های برصی و صدایش است که او را تبدیل‬ ‫به یک پدیده کرده؟‬ ‫قبال هم گفتم که گوگوش بس��یار باهوش اس��ت‪.‬‬ ‫او در موجی که از س��ال‌های ‪ ۴۸-۴۷‬در موس��یقی‬ ‫پاپ ایرانی ایجاد ش��د ‪ -‬و البته آدم‌های زیادی در‬ ‫آن نقش داش��تند ‪ -‬بخش بس��یار مهمی از بهرتین‬

‫فردی اعتقاد دارد باید رورسی به رس‬ ‫بگذارد‪ ،‬به ما چه ربطی دارد؟ اعتقاد‬ ‫دارد آواز هم باید بخواند‪ ،‬خب باز‬ ‫به ما چه ربطی دارد؟ حاال اینکه این‬ ‫آدم رورسی رسش می‌گذارد و آواز هم‬ ‫می‌خواند خب به کسی چه؟‬ ‫ترانه‌های ایرانی را خواند‪ .‬تحولی که در آن سال‌ها‬ ‫رخ داد از دید من کمرت از ش��عر نو نیس��ت‪ .‬ترانه‬ ‫رسایی‌ای که از س��الهای ‪ ۴۸-۴۷‬تا س��ال ‪ ۵۷-۵۶‬در‬ ‫ایران بوج��ود آمد‪ ،‬کارهای بس��یار خوبی که ترانه‬ ‫رسایانی مثل ش��هریار قنربی رسودن��د و بخصوص‬ ‫کارهای گوگوش که ویژه و منحرص بفرد بودند‪.‬‬ ‫گوگوش روی چند اس��تایل خیلی خوب کار کرده‬ ‫است‪ .‬به عنوان مثال او روی «باستا نوا» یک شیوه‬ ‫ترانه خوانی برزیلی مربوط به دهه شصت و هفتاد‬ ‫کار کرده است‪.‬‬ ‫گوگوش از س��ن ‪ ۱۷-۱۶‬س��الگی ک��ه روی صحنه‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪37‬‬


‫ق��رار گرفت موفق بود تا آخرین روزی که در ایران‬ ‫دیگ��ر کار کرد‪ .‬او از لحظه اولی که از ایران بیرون‬ ‫آم��د روی صحنه رفت و ب��رای ‪ ۱۸۰۰۰‬نفر خواند‬ ‫و در متام س��الن‌های بزرگ دنی��ا برنامه اجرا کرد و‬ ‫همچنان موفق است‪.‬‬

‫ما کس��ی را داریم که از ایران چهار تا چیز می‌داند‬ ‫و یکی از آن‌ها گوگوش اس��ت‪ .‬او صدای گوگوش را‬ ‫به طور خاص گوش می‌دهد‪ .‬صد تا س��ی دی دارد‬ ‫دو تا از آن‌ها گوگوش است‪ .‬اوخواننده پاپ مولف‬ ‫نیس��ت اما توانسته است همیش��ه خودش را نگه‬ ‫دارد‪.‬‬

‫غیر از هوش و ق��درت بازیگری‪ ،‬چه ویژگی‌های‬ ‫آقای نبوی آیا به نظر ش�ما گوگوش پس از خروج‬ ‫دیگری در موفقیت او دخیلند؟‬ ‫از ایران‪ ‌‌،‬هامن قدر موفق اس��ت که گوگوش پیش‬ ‫مس��ایل مختلفی در این موفقیت دخیل هستند‪.‬‬ ‫از انقالب؟‬ ‫خوب‪ ،‬گوگوش نه تنها در درک موس��یقی و ش��عر‬ ‫در کاره��ای‬ ‫و تران��ه ک��ه در‬ ‫اخی��رش ک��ه بعد‬ ‫مس��ایل سیاس��ی‬ ‫از خروج از کشور‬ ‫و اجتامع��ی آدم‬ ‫انجام داده کارهای‬ ‫بس��یار باهوش��ی‬ ‫کمی وجود دارند‬ ‫است‪ .‬از آدم‌هایی‬ ‫ک��ه من دوس��ت‬ ‫اس��ت ک��ه دای��م‬ ‫داشته باشم‪ .‬شاید‬ ‫کت��اب می‌خواند‪.‬‬ ‫ب��ه ای��ن دلیل که‬ ‫ب��ه ط��ور دای��م‬ ‫محیط پاپ حاکم‬ ‫در جری��ان هم��ه‬ ‫ب��ر آن ترانه‌های‬ ‫تحوالت اجتامعی‬ ‫قبل��ی اس��ت‪.‬‬ ‫و سیاس��ی کشور‬ ‫محی��ط پ��اپ در‬ ‫هس��ت و هی��چ‬ ‫لس آنجلس معنی‬ ‫وقت منی‌شود که‬ ‫منی‌ده��د‪ .‬محیط‬ ‫کار مطالع��ه‌اش‬ ‫را کمرن��گ کن��د‪ .‬س��ید ابراهیم نبوی‪ ،‬متولد ‪ ۲۲‬آبان ‪ ۱۳۳۷‬آس��تارا در ش�مال غربی ایران‪ ،‬پاپ یعن��ی تو در‬ ‫به ط��ور جدی و نویس��نده‪ ،‬فعال سیاس��ی و طنزنویس اس��ت و تاکن��ون چندین کتاب در کش��وری زندگ��ی‬ ‫نه با ن��ام خودش حوزه های مختلف منترش کرده است‪ .‬نبوی همچنین چند جایزه بین‬ ‫ املللی می‌کن��ی ک��ه ‪۶۰‬‬ ‫و داخلی به دست آورده و در حال حارض ساکن بروکسل بلژیک است‪.‬‬ ‫میلی��ون جمعیت‬ ‫در گفتگوه��ای‬ ‫دارد‪ .‬رادیو وجود‬ ‫اینرتنت��ی حض��ور‬ ‫دارد‪ ،‬س��ی دی فروش��ی وجود داش��ته باش��د‪ .‬این‬ ‫دارد و دنبال می‌کند‪ .‬ب��ه نظر من گوگوش یکی از‬ ‫محیط منی‌تواند تکرار ش��ود شام می‌توانید کنرست‬ ‫برجس��ته‌ترین هرنمندان حوزه موسیقی پاپ ایران‬ ‫در مت��ام دنیا بگذارید اما محی��ط پاپ این را الزاما‬ ‫اس��ت‪ .‬من در آخرین متاس��ی که باگوگوش داشتم‬ ‫به ش�ما منی‌دهد‪ .‬خیل��ی از آدم‌ها بیرون ایران کار‬ ‫بش��دت از او خواس��تم بنش��یند و خاطرات��ش را‬ ‫خوب ارایه داده‌اند اما آن‌ها سیطره‌ش��ان به اندازه‬ ‫بنویسد یا کسی مثل مسعود بهنود بنشیند و این‌ها‬ ‫گوگوش نبوده است‪.‬‬ ‫را بنویس��د و متاس��ف می‌ش��وم اگر این خاطرات‬ ‫گوگ��وش ویژگی‌ای دارد که ش�ما در هیچ کس��ی‬ ‫نوش��ته نشود‪ .‬گوگوش آدمی شناخته شده نه فقط‬ ‫منی‌توانی��د پیدا کنی��د‪ .‬خیل��ی از ایرانی‌ها کلامتی‬ ‫در ایران که در منطقه ما‪ ،‬افغانستان‪ ،‬تاجیکستان‪،‬‬ ‫که از گوگوش در ذهنش��ان هس��ت پر طنین‌ترین‬ ‫کشورهای عربی و بخصوص عراق است‪ .‬در بلژیک‬ ‫‪38‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫کلامتی اس��ت که شنیده‌اند‪ .‬یعنی گوگوش بیش از‬ ‫حاف��ظ‪‌،‬بیش از قرآن و بیش از همه چیز در ذهن‬ ‫جامع��ه ما مانده اس��ت‪ .‬هیچ چی��زی وجود ندارد‬ ‫که از ش��عر گوگوش بیش�تر در ذهن جامعه مانده‬ ‫باشد‪ .‬این خیلی مهم است که بخشی از آن ویژگی‬ ‫خواننده پاپ است و یک بخش آن ویژگی خواننده‬ ‫پاپ ماندگار است‪ .‬در کشور ما خواننده پاپ نباید‬ ‫مباند اما به طور تاریخی این اتفاق در مورد دو سه‬ ‫نفر افتاده است‪.‬‬ ‫و ح��اال‪ ،‬با همه‬ ‫ای��ن تعاریفی که‬ ‫کردی��د‪ ،‬نظرت��ان‬ ‫در م��ورد آکادمی‬ ‫گوگوش چیست؟‬ ‫در این مورد دمل‬ ‫منی‌آید که درمورد‬ ‫شخصیت گوگوش‬ ‫خوانن��ده پ��اپ را‬ ‫با کسی که در آن‬ ‫آکادم��ی داور ی��ا‬ ‫تهیه کننده اس��ت‬ ‫یکی کنم‪ .‬اس��تار‬ ‫آکادم��ی چن��د‬ ‫موض��وع را در بر‬ ‫دارد ی��ک بخ��ش‬ ‫ماجرا این است که‬ ‫این ی��ک ‪reality‬‬ ‫‪ show‬اس��ت‪ ،‬یک‬ ‫منایش واقع گرای تلویزیونی‪ .‬در کار ‪reallty show‬‬ ‫ش�ما با افکار عمومی بازی می‌کنید‪ .‬مثال ده نفر را‬ ‫می‌آورید که در یک خانه زندگی می‌کنند‪ .‬این‌ها با‬ ‫هم دعوا می‌کنند و هر هفته یکی بیرون می‌رود و‬ ‫آخر یک نفر برنده می‌شود صد هزار دالر‪ .‬آکادمی‬ ‫جایی است که شام به آدم‌ها آموزش‌هایی می‌دهد‪.‬‬ ‫ب��ه آن‌ها می‌گوید چط��ور لباس بپوش��ند‪ .‬چگونه‬ ‫ورزش کنند‪‌،‬چگونه رژیم بگیرند‪ ،‬چگونه بخوانند‪.‬‬ ‫صبح‌ها چه س��اعتی بیدار شوند‪ .‬فضایی می‌سازیم‬

‫ک��ه این افراد را ب��ه هدف نهای��ی‪ ،‬اینکه خواننده‬ ‫پاپ بش��وند‪ ،‬نزدیک کنیم‪ .‬و بع��د در هر دوره‌ای‬ ‫از هر ‪ ۵۰‬نفر آدمی که وارد آکادمی می‌ش��وند سه‬ ‫یا چهار نفرش��ان می‌ش��وند ش��اخص‌هایی که وارد‬ ‫موس��یقی پاپ می‌شوند‪ .‬نه الزاما آدم‌هایی که فکر‬ ‫کنیم صدایش��ان خوب اس��ت‪ .‬مثال یک پرسی بود‬ ‫به نام‌گری گوری که در فرانس��ه تبدیل شد به یک‬ ‫ستاره عجیب غریب‪ .‬طوری که وقتی رسطان گرفت‬ ‫و مرد جامعه فرانس��ه عزادار شد‪ .‬یا مثال یک پرس‬ ‫چینی بود که در امریکا سی دی‌اش منترش شد و به‬ ‫فروش رسید چون‬ ‫از بس پ��ررو بود‬ ‫و ج��رات می‌کرد‬ ‫و بخواند مشهور‬ ‫شد‪.‬‬ ‫رامین بهنام که‬ ‫در کار موس��یقی‬ ‫راک هم هس��ت‬ ‫نوش��ته ب��ود که‬ ‫پدی��ده اس��تار‬ ‫آکادمی در صدد‬ ‫است که خواننده‬ ‫تولی��د کن��د‪ .‬اما‬ ‫طرف دیگر قضیه‬ ‫این اس��ت که آیا‬ ‫استار آکادمی به‬ ‫معن��ای عموم��ی‬ ‫و ب��ه معن��ای‬ ‫ایران��ی‌اش جای��ی در فرهنگ‪‌،‬سیاس��ت و هرن ما‬ ‫دارد؟‬ ‫به نظر من این موضوع بخشی از آن «‌تب»‌است‬ ‫و در همه جای دنیا هم هس��ت‪ .‬در فرانس��ه یکی‬ ‫از مس��ایلی که روشنفکران و موسیقی‌دان‌ها دارند‬ ‫همین اس��تار آکادمی‌ها است‪ .‬این آکادمی‌ها مانع‬ ‫تولید فرهنگی می‌شوند‪ .‬این پدیده نشان می‌دهد‬ ‫ک��ه ایرانی‌ها می‌توانند بد‌تری��ن حرف‌ها را به هم‬ ‫بزنند‪ ،‬بد باش��ند از خودش��ان الکی تعریف کنند‪‌،‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪39‬‬


‫الکی به هم بد بگویند‪ .‬این اصال چیز جالبی نیست‪.‬‬ ‫ش��اید کنرتل این ماجرا از دست گروه برگزار کننده‬ ‫من و تو بیرون رفت‪ .‬یعنی کشیده شد به یک رسی‬ ‫دعواهای احمقانه لفظی افکار عمومی فارس��ی که‬ ‫ما عموما داریم‪ .‬به نظرم اخالقیات خیلی بدی بعد‬ ‫از ای��ن ماجرا بروز کرد که اصال قابل فهم نیس��ت‪.‬‬ ‫تفکر‌نژاد پرستانه‪‌،‬تفکر غیر انسانی‪ ،‬رفتارهای غیر‬ ‫رشافتمندانه‪ .‬یک رسی آدم‌های سیاسی هم افتادند‬ ‫دنبال اینکه «پدیده ارمیا به ما نش��ان می‌دهد که‬ ‫…‪ .».‬به نظر من هیچ چیز را هم نش��ان منی‌دهد‪.‬‬ ‫هم��ه صبح دیدند چیزهایی در فیس بوک نوش��ته‬ ‫ش��ده‪ ،‬آن‌ه��ا هم‬ ‫نوش��تند‪ .‬نتیج��ه‬ ‫گیری‌ه��ای الکی‬ ‫ه��م از این منظر‬ ‫ایجاد ش��د‪ .‬همه‬ ‫این‌ه��ا ناش��ی از‬ ‫نگاه پوپولیس��تی‬ ‫اس��ت‪ .‬یادم��ان‬ ‫باش��د مثال وقتی‬ ‫کن�سرت مدون��ا‬ ‫هس��ت ‪ ۵۰‬نف��ر‬ ‫هم غش می‌کنند‪،‬‬ ‫طبیع��ی اس��ت‪،‬‬ ‫اگ��ر غ��ش نکند‬ ‫مس��اله‌ای وجود‬ ‫دارد‪ .‬طبیعی است‬ ‫که اگر کسی بیاید‬ ‫آنجا و پیراهن‌اش‬ ‫را دربیاورد و لخت ش��ود همه‌اش جزو‌‌ هامن شور‬ ‫جمعی است‪ .‬حاال ما اگر بخواهیم چنین رفتاری را‬ ‫تفس��یر کنیم من درکش منی‌کنم‪ .‬بنظرم شخصیت‬ ‫گوگوش جای مش��خصی است و اگر خودش هم از‬ ‫آنجا بیرون آمد مقرص خودش هس��ت ما باید یک‬ ‫یادداشت برایش بنویس��یم که «‌خانم گوگوش چرا‬ ‫بی‌خودی این کار‌ه��ا را می‌کنی؟» کنرست خودت‬ ‫را برگ��زار کن‪ .‬اگر آکادم��ی راه می‌اندازی هر کس‬ ‫که چیزی می‌خواند تاییدش نکن‪ ،‬یک جا باید دعوا‬ ‫‪40‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫کنی‪ .‬یک جا باید بگویی این مزخرف است‪ .‬یک جا‬ ‫باید بگویی این خوب است به این دلیل‪ .‬اگر ایشان‬ ‫استاد است باید استادی خودش را نشان بدهد‪ .‬اگر‬ ‫اس��تاد نیس��ت برای چی اینجا نشسته است‪ .‬بنظر‬ ‫م��ن برنامه‌هایی که در فرانس��ه ی��ا جاهای دیگر‬ ‫اساتید واکنش نشان داده‌اند برای اینکه قرار است‬ ‫به آدم‌ها چیزی یادداده شود‪ .‬به نظر می‌رسد متام‬ ‫برنامه تحت تاثیر شخصیت گوگوش است‪.‬‬ ‫شام وقتی می‌گویید استار یعنی ‪entertainment‬‬ ‫کار می‌کن��ی وقت��ی ه��م می‌گوی��ی ‪academy‬‬ ‫هدفت‌ات آموزش است‪ .‬این دو تا نی توانند با هم‬ ‫سازگار باشند‪ .‬شام‬ ‫وقتی قرار اس��ت‬ ‫آموزش بدهی یک‬ ‫رسی چیز‌ه��ا را‬ ‫بای��د بگویی «‌نه»‬ ‫‌یک رسی چیز‌ها را‬ ‫بگویی «‌آره»‪ .‬اگر‬ ‫ت��و باید این آره و‬ ‫نه را بگویی دیگر‬ ‫معنی ندارد مردم‬ ‫ب��ه ت��و اس‌ام اس‬ ‫بزنند‪ .‬ت��و به چه‬ ‫کسی می‌گویی که‬ ‫اس‌ام اس بزن��د؟‬ ‫ب��رای مردمی که‬ ‫منی‌توانند به لندن‬ ‫اس‌ام اس بزنن��د؟‬ ‫به کجا باید اس‌ام‬ ‫اس بزنند؟ چه کس��ی نش��انه افکار عمومی است؟‬ ‫خب می‌شود داس��تان رفراندم این‌تر نتی‪ .‬رفراندم‬ ‫که اینرتنتی منی‌شود؟‬ ‫اگ��ر دوره اخی��ر آکادم��ی گوگ��وش را دنب��ال‬ ‫ک��رده باش��ید‪ ،‬حتام به موضوع حج��اب ارمیا هم‬ ‫برخورده‌اید‪ .‬به نظر ش�ما چه عاملی باعث شد که‬ ‫زنی محجبه نفر اول آکادمی گوگوش شود؟‬ ‫من جستجو نکردم‪ .‬چون می‌دانستم که چاه ویلی‬


‫است که هر چه بروم و بخوانم باز هم باید مساله‬ ‫را دنب��ال کنم‪ .‬با این حال به نظرم ما یک مش��کل‬ ‫جدی رس موضوع حجاب داریم و آن این است که‬ ‫عده‌ای به ما می‌گویند طرفدار حجاب اختیاری‌اند‬ ‫در حالیکه این حرف دروغ اس��ت‪ .‬در خیلی موارد‬ ‫کس��انی که می‌گویند ما با حجاب اجباری مخالفیم‬ ‫اص��وال با حج��اب مخالفند‪ .‬ب��ا هر ن��وع حجابی‬ ‫مخالفند‪ ،‬فرقی منی‌کند با اختیار باش��د یا با اجبار‪.‬‬ ‫م��ن خودم بایک��ی از خانم‌هایی که از جنبش زنان‬ ‫هس��ت و االن بی��رون از کش��ور ب��ه رس می‌ب��رد‪،‬‬ ‫صحبت می‌کردم‪ .‬زمانی ک��ه کمیته جهانی املپیک‬ ‫اع�لام ک��رده بود‬ ‫که زنان با حجاب‬ ‫می‌توانن��د در این‬ ‫مس��ابقات رشکت‬ ‫کنند‪ ،‬م��ن معتقد‬ ‫بودم و هستم که‬ ‫این عمل خدمتی‬ ‫به زنان بود‪ ،‬برای‬ ‫اینک��ه زن��ی از‬ ‫عربستان سعودی‬ ‫و ی��ا ام��ارات‪،‬‬ ‫ورزش می‌کند‪ ،‬به‬ ‫آزادی و سالمتی و‬ ‫رشد اجتامعی‌اش‬ ‫کم��ک می‌ش��ود‪.‬‬ ‫اما ای��ن خانم به‬ ‫م��ن گف��ت زنان‬ ‫نباید در مسابقات‬ ‫رشک��ت کنند‪ .‬می‌گفتم چرا؟‌زن مس��لامن هم آدم‬ ‫است و در کش��وری زندگی می‌کند که تحت فشار‬ ‫اس��ت‪ .‬حال اگ��ر این خان��م در یک مس��ابقه دو‬ ‫در لندن رشکت کند بهرت اس��ت ی��ا اینکه مباند در‬ ‫عربس��تان در خان��ه‌اش و حرست بخ��ورد و نتواند‬ ‫ورزش کن��د؟ ای��ن خانم می‌گفت ک��ه ما یک رسی‬ ‫کمپین‌هایی داریم در کش��ور هلند که خانم‌های با‬ ‫حجاب در آن رشکت می‌کنند و بعد از دو هفته به‬ ‫درکی از حجاب می‌رس��ند که بعد از آن حجابشان‬

‫را بر می‌دارند‪.‬‬ ‫گفتم مشکل ما که با این جامعت نیست‪ .‬مشکل‬ ‫ما با کس��انی است که رورسی خود را بر منی‌دارند‪.‬‬ ‫م��ا باید با آن‌ه��ا حرف بزنیم‪ .‬ما بای��د به فکر این‬ ‫باش��یم که آن‌ها در رشایط بهرتی قرار بگیرند‪ .‬حاال‬ ‫اصال مگر قرار اس��ت که م��ا رورسی برداریم؟ اصال‬ ‫ای��ن تصور که ش�ما رورسی را از رس مردم بردارید‪،‬‬ ‫تصوری مخالف آزادی پوش��ش و آزادی‌های فردی‬ ‫است‪.‬‬ ‫ف��ردی اعتق��اد دارد باید رورسی ب��ه رس بگذارد‪،‬‬ ‫به ما چ��ه ربطی دارد؟ اعتق��اد دارد آواز هم باید‬ ‫بخوان��د‪ ،‬خب باز‬ ‫به ما چ��ه ربطی‬ ‫دارد؟ ح��اال اینکه‬ ‫ای��ن آدم رورسی‬ ‫رسش می‌گذارد و‬ ‫آواز هم می‌خواند‬ ‫خب به کسی چه؟‬ ‫اکرث خواننده‌های‬ ‫مط��رح چ��ون‬ ‫‌ا م   کلث��و م ‪،‬‬ ‫نا نا مو س��کو ر ی‬ ‫آواز می‌خوانن��د‪،‬‬ ‫ن��ه ب��ازی درمی‬ ‫آورن��د ن��ه از این‬ ‫س��ینه‌های ف�نر‬ ‫دار دارن��د ون��ه‬ ‫لیل��ی گاگا ب��ازی‬ ‫در می‌آورن��د‪ ،‬ما‬ ‫موسیقیش��ان را گ��وش می‌کنیم‪ .‬من ب��ا این قرطی‬ ‫بازی‌ها مخالف نیستم‪ ،‬در جای خودش هم خوب‬ ‫اس��ت‪ .‬اینکه ما بگوییم که کسی حجاب دارد و به‬ ‫همی��ن دلیل نباید به ای��ن آدم رای بدهیم این به‌‌‬ ‫هامن اندازه احمقانه اس��ت که بگوییم کس��ی که‬ ‫حج��اب دارد و آواز بخواند‪ ،‬کمک به دموکراس��ی‬ ‫اس��ت‪ .‬هیچ کدام از این دو موضوع به هم ربطی‬ ‫ندارند‪ .‬اینکه ما در بس��یاری از رفتار‌هایامن دچار‬ ‫تعارضیم خود یک اشکال خاص است‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪41‬‬


‫عکس از‪ :‬هوتن سالمت‬

‫‪42‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫عکس از‪ :‬حسن رسبخشیان‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪43‬‬


‫کاستی‌هایآکادمیموسیقیگوگوش‬

‫اس��تودیویی بزرگ‪ ،‬نوری آبی‪ ،‬صدای دست زدن‬ ‫جمعیتی که به نظر چشمگیرند اما هرگز کامل دیده‬ ‫منی‌شود‪ .‬این تصویر آغاز برنامه‌ای پر حاشیه به نام‬ ‫اکادمی موس��یقی گوگوش است‪ .‬جدا از نتیجه آرا‪،‬‬ ‫موافق��ان و مخالفان این برنامه‪ ،‬می‌توان از منظری‬ ‫دیگر نیز به نقد یکی از پر بیننده‌ترین برنامه‌های‬ ‫تلویزیون��ی ماهواره‌ای نشس��ت و آن بحث فنی و‬ ‫کیفی است‪.‬‬ ‫فاصله زیاد شبکه من و تو را به لحاظ کیفی نسبت‬ ‫به دیگر ش��بکه‌های ماه��واره‌ای و وطنی منی‌توان‬ ‫نادیده گرفت‪ ،‬ش��بکه‌هایی که برخی از آن‌ها اسأم‬ ‫و برخی رس�مأ به صورت خصوصی اداره می‌شوند‪.‬‬ ‫‪44‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫در کنار هم قرار گرفنت بودجه کافی‪ ،‬آرش��یو غنی‪،‬‬ ‫اس��تودیو خوب‪ ،‬امکانات مناسب‪ ،‬عوامل حرفه‌ای‬ ‫و مدیریت مجرب رسانه‌ای‪ ،‬برنامه‌‌ای چشم نواز را‬ ‫در اختیار بیننده قرار می‌دهد که گوی سبقت را از‬ ‫دیگر رقیبان ربوده اس��ت‪ ،‬با این همه منی‌توان بر‬ ‫لغزش‌هایی چند در این میان چشم پوشید‪.‬‬ ‫گرچه صحنه‌پردازی در نگاه اول تداعی کننده یک‬ ‫مجموعه حرفه‌ای اس��ت‪ ،‬اما گاه��ی میزان رنگ و‬ ‫ن��ور پس زمینه آنقدر زیاد اس��ت که س��وژه اصلی‬ ‫(مجری یا رشکت کننده) در س��ایه آن قرار می‌گیرد‬ ‫و بینن��ده از همه کس��انی ک��ه روی صحنه‌اند تنها‬ ‫تصوی��ری محو با پس زمینه‌ای به ش��دت پر نور را‬


‫مشاهده می‌کند‪ ،‬نوری که نه در خدمت بهرت شدن‬ ‫تصویر است و نه کمکی به نشان دادن چهره افراد‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫در دکور بزرگ اس��تودیو پله‌هایی تعبیه شده که‬ ‫معلوم نیس��ت ه��دف طراح از جای گ��زاری آن‌ها‬ ‫چیست؟ پله‌ها نه آنقدر کوتاه و عریضند که بتوان‬ ‫ب��ه آس��انی از آن‌ها گذش��ت و ن��ه آنقدربلند و با‬ ‫فاصله‌اند ک��ه خواننده بتواند روی آن‌ها به راحتی‬ ‫بنش��یند‪ .‬اس��تفاده از پله‌هایی با این مش��خصات‪،‬‬ ‫ب��رای خواننده‌ه��ای غیرحرفه‌ای‪ ،‬ک��ه هنوز درگیر‬ ‫خواندن خود هستند و به صورت کامال مشخص به‬ ‫آن‌ها میزانس��نی دیکته شده که‪ :‬حرکت هم بکنید‬ ‫و گاه��ی از پله‌ها باال و پایی��ن بروید و گاهی در‬ ‫کناری بنشینید و لحظه‌ای بعد بلند شوید‪ ،‬نشان از‬ ‫کم دقتی در چیدمان کلیتی است که این بار اتفاقا‬ ‫در خدمت برنامه نیست!‬ ‫با اینکه به رخ کش��یدن میزان هزینه و مجموعه‬ ‫زیبای برصی بر بقیه پارامرتهای کار ارجحیت داشته‬ ‫و اینک��ه این کلیت چقدر در خدمت اجزا اس��ت‪،‬‬ ‫نادیده گرفته ش��ده اس��ت‪ ،‬اما منی‌توان از حرکات‬ ‫خوب دوربین‪ ،‬س��ویچینگ و کارگردانی مناسب و‬ ‫تعدد دوربین‌ها با دقت و وس��واس الزم در ش��کار‬ ‫متامی لحظات به آسانی گذشت‪.‬‬ ‫در بخش لباس نیز مشخص است آرشیوی غنی به‬ ‫تناسب س��ایز ورنگ و اندازه در خدمت مجموعه‬ ‫است‪ .‬اما بی‌دقتی طراح لباس زمانی به رخ کشیده‬ ‫می‌شود که به تناسب لباس با شخصیت افراد توجه‬ ‫ش��ود و اینکه آیا لباس مناسب با قطعه‌ موسیقایی‬ ‫که قرار است اجرا شود انتخاب شده یا نه؟‬ ‫این پرس��ش نیز بی‌پاسخ می‌ماند که آیا فقط باید‬ ‫به زیبایی لباس بس��نده کرد یا تناسب اندام شخص‬ ‫نیز با کلیت لباس در نظر گرفته ش��ده اس��ت؟ به‬ ‫عبارتی آیا انتخاب لباس به تناسب تصویر ارائه شده‬ ‫از اف��راد کمک می‌کند؟ به عنوان مث��ال در اقایان‬ ‫تصحیح عرض ش��انه‪ ،‬افتادگی شانه‌ها یا تعدیل قد‬ ‫با انتخاب درس��ت طرح و نقش لباس و یا در مورد‬

‫خانم‌ها‪ ،‬پنه��ان کردن خصوصیات منفی بارز اندام‬ ‫آن‌ها به گونه‌ای که توجه بیننده را از اجرا منحرف‬ ‫نکند‪ ،‬به کلی نادیده گرفته شد‪.‬‬ ‫در ای��ن می��ان حت��ی تالش‌ه��ای امیر حس��ین و‬ ‫ارمیا برای اعامل س��لیقه ش��خصی هم گاهی ناکام‬ ‫می‌مان��د‪ ،‬از جمله لباس‌های بلند ارمیا که‌گاه برای‬ ‫باال و پایین رفنت از پله‌ها با مش��کالتی همراه بود‬ ‫و ی��ا کت‌های چهار خانه‌ای که قد امیر حس��ین را‬ ‫کوتاه‌تر نشان می‌داد‪.‬‬ ‫اما مش��کالت تنها به خواننده‌های جوان آکادمی‬ ‫محدود منی‌ش��د‪ ،‬بلکه ترکیب پوشش��ی نا‌مناس��ب‬ ‫مثلث اصلی اکادمی‪-‬آقایان خلعتربی و س��عیدی و‬ ‫خانم گوگ��وش‪ -‬گاهی حتی مای��ه رسزنش و مزاح‬ ‫خود آن‌ها هم قرار می‌گرفت‪.‬‬ ‫انعکاس‌های ش��دید نور ب��رای لباس‌های براق و‬ ‫اس��تفاده از گردن آویزهایی که با اس��تانداردهای‬ ‫معمول تلویزیونی فاصله زیاد داش��تند؛ نه تنها به‬ ‫پرزرق و ب��رق کردن تصاویر منجر منی‌ش��د‪ ،‬بلکه‬ ‫ارزش آن‌ها را تا تزئیناتی بی‌فایده کاهش می‌داد‪.‬‬ ‫پوش��ش رس خانم گوگوش اعم از کاله گیس و رس‬ ‫پوش نی��ز‌گاه چنان بدون دقت انتخاب ش��ده بود‬ ‫که هیچ منودی از وس��واس‌های شخصی ایشان در‬ ‫آن دیده منی‌ش��د‪ .‬پوش��ش خانم گوگوش این اصل‬ ‫را یادآوری می‌کرد که «فقط پوش��ش غیر معمول‪،‬‬ ‫نشان دهنده هرنمند متفاوت بودن نیست‪».‬‬ ‫در سومین دوره آکادمی موسیقی گوگوش انتظار‬ ‫می‌رفت ک��ه نه تنها نکات مثب��ت دوره‌های قبلی‬ ‫حفظ ش��ود بلکه نقاط ضعف آن برنامه‌ها برطرف‬ ‫ش��ود اما در این دوره برخالف دوره‌های پیش��ین‪،‬‬ ‫اس��تفاده از تصاویر زنده حضور متاشاگر به صورت‬ ‫همزم��ان و تکیه ب��ر عکس العمل‌ه��ای آنان برای‬ ‫حامی��ت از رشکت کنندگان به نس��بت س��ال‌های‬ ‫گذش��ته بس��یار کمرت ش��ده بود و گاهی حتی این‬ ‫ش��ائبه وجود داش��ت که تنها از افکت‌های صوتی‬ ‫برای القای حضور متاش��اگر در اس��تودیو استفاده‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪45‬‬


‫شیوه داوری در هر رقابتی‪ ،‬چه هرنی و چه ورزشی‬ ‫و حت��ی سیاس��ی‪ ،‬اهمیتی اساس��ی در نوع نگرش‬ ‫مخاطبان و کسانی دارد که با حساسیت و سامجت‬ ‫آن موض��وع را تعقیب می‌کنند‪ .‬داوری در آکادمی‬ ‫موس��یقی گوگوش و نیز مکانیزمی که برای داوری‬ ‫صدای افراد انتخاب شده است‪ ،‬از این مسئله جدا‬ ‫نیست و به نظر می‌رس��د بخشی از اعرتاضاتی که‬ ‫به نوع انتخاب فرد برگزیده در آکادمی موس��یقی‬ ‫گوگوش انجامیده‪ ،‬به همین مکانیزم بازگردد‪.‬‬ ‫تجربه و س��ابقه علمی و حرفه‌ای داوران یکی از‬ ‫مهم‌ترین ارکان در داوری اس��ت‪ .‬ب��ه اعتقاد اهل‬ ‫موس��یقی اگر یک موزیس��ین باتجربه و باس��ابقه‪،‬‬

‫ب��ه تاثیر بر آرای آن‌ها بینجامد و از این منظر رای‬ ‫آن‌ها نباید مالکی برای نتیجه نهایی باشد‪.‬‬ ‫در مقابل این دیدگاه گروهی از اهالی موس��یقی‬ ‫معتقدند‪ ،‬موزیس��ین حرفه‌ای قاعدت��ا کارش را از‬ ‫عالئ��ق ش��خصی‌اش تفکی��ک می‌کن��د و کمرت فرد‬ ‫باتجرب��ه‌ای می‌آی��د حیثیت و اعتب��ار کاری‌اش را‬ ‫خرج یک رقابت و یا حتی یک فرد نا‌شناس کند‪ .‬به‬ ‫همین دلیل بهرت اس��ت اهل موسیقی یا‌‌‌ هامن سه‬ ‫تنی که در جلوی صحنه نشسته و بر کار خوانندگان‬ ‫نظارت می‌کنند رایشان در جریان رقابت‌ها در کنار‬ ‫رای مخاطبان بر روند کلی داوری تاثیرگذار باش��د‪،‬‬ ‫به تعبیر دقیق‌تر با اضافه ش��دن رای این س��ه تن‪،‬‬

‫درباره مکانیزم داوری در آکادمی موسیقی گوگوش‬ ‫ش��ناخته شده و خوش��نام در جمع اهل موسیقی‪،‬‬ ‫در حوزه‌ای به داوری بپردازد‪ ،‬به دلیل اعتامدی که‬ ‫افکار عمومی (چه شنوندگان و بینندگان و چه دیگر‬ ‫اهالی موسیقی) به آن فرد دارند‪ ،‬طبیعی است که‬ ‫دیدگاه او را مورد پذیرش قرار می‌دهند‪ .‬در چرخه‬ ‫داوری رقابت آکادمی گوگوش به نظر می‌رسد‪ ،‬سه‬ ‫اهل موس��یقی که به نظاره کار‌ها مشغولند‪ ،‬تقریبا‬ ‫دخالتی در این امر ندارند و مکانیزم انتخاب بیشرت‬ ‫در دستان مخاطبان و نرم افزارهای اینرتنتی است‪.‬‬ ‫برخی از اهالی موس��یقی معتقدن��د این دخالت‬ ‫نداش�تن‪ ،‬حس��نش بر عیبش غلبه دارد‪ ،‬چرا که هر‬ ‫س��ه داور‪ ،‬به خصوص در مرحله‌ای که ‪ ۱۴‬نفر وارد‬ ‫گود اصلی ماجرا می‌ش��وند‪ ،‬ب��ه دلیل روابط کاری‬ ‫زیادی که در مترین��ات و آموزش‌ها با هرنجویان و‬ ‫رشکت کنندگان پیدا می‌کنند‪ ،‬عمال نوعی دوس��تی‬ ‫د رکارش��ان ش��کل می‌گیرد که می‌تواند در‌‌‌نهایت‬ ‫‪46‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫مکانیزمی تلفیقی از رای سه داور با رای مخاطبان‪،‬‬ ‫فرد برنده را تعیین کند‪.‬‬ ‫این س��ه تن البته به ش��کل غیرمستقیم بر داوری‬ ‫مخاطب��ان تاثیرگزارن��د‪ ،‬ب��ه این نحو ک��ه در پایان‬ ‫اجرای هر خواننده‪ ،‬با پرس��ش مجری درباره اینکه‬ ‫نظرش��ان درباره کیفیت خوانندگی چیست؟ اظهار‬ ‫نظر می‌کنن��د‪ .‬این اظه��ار نظر از جهات��ی تعیین‬ ‫کننده و حتی تثبیت کننده نظر کس��انی است که‬ ‫خ��ارج از مس��ائلی چ��ون قبیله و قوم��ی گرایی و‬ ‫دوس��ت و فامیل ب��ازی می‌خواهند رای دهند‪ .‬اگر‬ ‫چه آماری از نوع و طبقه رای دهندگان در دس��ت‬ ‫نیست‪ ،‬اما می‌توان حدس زد‪ ،‬عمده رای دهندگان‬ ‫هیچ ش��ناخت قبلی از خوانن��دگان ندارند و بدون‬ ‫پیش زمینه ذهنی به داوری و در‌‌‌نهایت رای دادن‬ ‫می‌پردازن��د‪ .‬این گروه عمدتا ش��نوندگان آماتور تا‬ ‫حرفه‌ای موس��یقی را شامل می‌ش��وند‪ ،‬شنوندگانی‬


‫که امکان دارد گوش تربیت ش��ده‌ای داشته باشند‬ ‫و البت��ه در ناخودآگاه داوری درس��تی را هم انجام‬ ‫دهند‪ .‬داوری مبتن��ی بر مالک‌های علمی (رس نت‬ ‫خواندن‪ ،‬از ریتم نینداخنت‪ ،‬اجرای روان و راحت و‬ ‫بی‌اس�ترس در صحنه‪ ،‬تلفظ مناسب شعر و انتقال‬ ‫حس موس��یقایی قطعه و‪ )....‬تنها از یک موزیسین‬ ‫ب��ر می‌آید‪ ،‬اما یک گوش تجربی آش��نا به نغامت‪،‬‬ ‫می‌توان��د برخی از این نکات را در ناخودآگاه خود‬ ‫دریاب��د و به نوع��ی داوری در ذهنش نس��بت به‬

‫مراحل با زدن یک برچس��ب غیرموسیقایی او را به‬ ‫کناری نهادند) س��عی کرده در متامی نظراتش این‬ ‫مس��ئله را تکرار کن��د که از دید او ه��ر ‪ ۱۴‬نفری‬ ‫که به مرحله نهایی آمده‌ان��د‪ ،‬بالقوه این امکان را‬ ‫دارند که اول ش��وند‪ .‬اما هم او‪ ،‬به رغم آنکه سعی‬ ‫و اهتامم��ی جدی رصف می‌کند تا داوری اصلی‌اش‬ ‫را درب��اره اف��راد واجرا‌ها پنهان کن��د‪ ،‬در‌‌‌نهایت با‬ ‫ظرافت‌هایی حرف��ه‌ای دیدگاه خود را به مخاطبان‬ ‫انتقال می‌دهد و سبب می‌شود تا خیل عظیمی از‬

‫قوت و ضعف یک اجرا برس��د‪ .‬اینجاس��ت که نظر‬ ‫یک اهل موس��یقی می‌تواند به او مدد برساند تا از‬ ‫ش��ک و تردید رهایی یاب��د و رای نهایی خود را به‬ ‫سبد خواننده بریزد‪.‬‬ ‫نگاه��ی به اظه��ار نظر هر س��ه اهل موس��یقی‬ ‫آکادم��ی گوگ��وش (خان��م گوگ��وش‪ ،‬خلعت�بری و‬ ‫سعیدی)‪ ،‬نشان می‌دهد عمده نظرات آن‌ها همراه‬ ‫با نگاهی خوش��بینانه به اجرا‌ها و بیشرت مشوقانه‬ ‫اس��ت‪ ،‬چنانکه آق��ای خلعتربی (که ش��اید از نظر‬ ‫اعتبار علمی موسیقایی‪ ،‬رس وگردنی از دو تن دیگر‬ ‫باال‌تر است و حتی زمانی برای رهربی دامئی ارکسرت‬ ‫سمفونیک تهران هم نامزد شده بود که در آخرین‬

‫مخاطبانی که در تردید قرار دارند‪ ،‬بر اساس همین‬ ‫دو س��ه کلمه‌ای که می‌ش��نوند‪ ،‬در رایش��ان دچار‬ ‫تردید ش��وند و حتی جهت رای را تغییر دهند‪ .‬این‬ ‫نکت��ه راه��م اضافه کنم که نظر خان��م گوگوش به‬ ‫دلیل کاریزمایی که در نزد مخاطبان دارد‪ ،‬می‌تواند‬ ‫بسیاری از مالک‌ها را در هم نوردد و تغییر دهد‪.‬‬ ‫به اعتقاد برخی از اهالی موس��یقی این گونه‪ ،‬این‬ ‫سه تن ضمن آنکه مسئولیت‌های داوری را بر دوش‬ ‫خود حس منی‌کنند‪ ،‬اما در عمل نظر و دیدگاه خود‬ ‫را به ش��کلی ظریف به مخاطب انتقال می‌دهند و‬ ‫در انتخاب او سهمی جدی ایفا می‌کنند‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪47‬‬


‫پنج زاویه از آکادمی گوگوش‬ ‫پخ��ش رسی س��وم برنام��ه پرطرفدار و جنجال��ی «آکادمی موس��یقی گوگوش» از‬ ‫تلویزیون من و تو‪ ،‬روز دوم فروردین به پایان رس��ید و در‌‌‌‌نهایت ارمیا عنوان اول‬ ‫این برنامه را به دس��ت آورد‪ .‬یادداش��ت حارض نگاهی از پنج زاویه به این ش��وی‬ ‫تلویزیونی است‪.‬‬

‫‪ ۱‬مدرسان‪ :‬شهرت از راه می‌رسد‬ ‫ش��خصیت اصلی این برنامه تلویزیونی هامنطور‬ ‫ک��ه از نامش بر می‌آید‪ ،‬گوگوش اس��ت‪ .‬در جریان‬ ‫برنامه از او به عنوان «ستاره آکادمی» یاد می‌شود‬ ‫که به نظر می‌رس��د ترکیب اغراق آمیزی نیس��ت‪.‬‬ ‫گوگوش با پشتوانه چهل سال کار خوانندگی و اجرا‪،‬‬ ‫اعتبار این برنامه اس��ت و شاید اگر نام و حضور او‬ ‫نبود‪ ،‬این برنام��ه هیچگاه به موفقیتی که در حال‬ ‫حارض دارد منی‌رس��ید‪ .‬ام��ا در تقابل با گوگوش دو‬ ‫مدرس دیگر برنامه پیش از رشکت‬ ‫در آن برای بینندگان دیگر‬ ‫ایرانی کامال ناش��ناخته‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫هوم��ن خلعت�بری‬ ‫در اتری��ش درس‬ ‫مو س��یقی‬ ‫خوان��ده‬ ‫و رهرب‬

‫ارکسرتهای مجلس��ی و کوچک است‪ .‬چندی پیش‬ ‫تلویزیون من و تو در یک برنامه مستند به بخشی‬ ‫از زندگ��ی او ب��ه عنوان رهرب ارکس�تر پرداخت که‬ ‫در ی��ک فس��تیوال محلی رشکت ک��رده بود‪ .‬من با‬ ‫کمی جس��تجو در اینرتنت به جز لینک‌های مرتبط‬ ‫ب��ا برنام��ه آکادمی گوگوش‪ ،‬چیز دن��دان گیری در‬ ‫فستیوال‌ها‪ ،‬اپرا‌ها یا س��الن‌های موسیقی خارجی‬ ‫درب��اره او نیافتم‪ .‬وب س��ایت خلعتربی نیز تنها از‬ ‫یک صفحه «به زودی» تشکیل شده و اطالعاتی به‬ ‫مخاطب منی‌دهد‪.‬‬ ‫بابک سعیدی دیگر مدرس برنامه‬


‫هم مانند خلعتربی نامی ناش��ناخته برای مخاطبان‬ ‫موس��یقی بود‪ .‬متام چیزی ک��ه در رسی اول برنامه‬ ‫درباره س��وابق س��عیدی گفته ش��د عبارت بود از‬ ‫نقش��ش به عنوان نوازنده گیتار در گروه «نارصیا»‬ ‫به خوانندگی و آهنگسازی نارص عبدللهی‪ .‬سعیدی‬ ‫در بریتانیا درس موسیقی خوانده و پس از آکادمی‬ ‫گوگوش چند تک آهنگ ساخته است‪ ،‬از جمله سه‬ ‫آهنگ برای آلبوم جدید گوگوش‪ .‬او یک بار در یک‬ ‫برنامه مستند که به ضبط یک آهنگ برای گوگوش‬ ‫می‌پرداخ��ت گفت ک��ه پیش از آکادم��ی گوگوش‬ ‫بیش�تر با خوانندگان آماتور و ج��وان کار می‌کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫نکته جالب اینجاس��ت که پ��س از رشوع آکادمی‬ ‫گوگوش یکباره شهرت هامنطور که رشکت کنندگان‬ ‫را در بر گرفت به رساغ این دو نفر هم آمد و آنان‬ ‫ره صد ساله را یک شبه طی کردند‪.‬‬

‫‪ ۲‬شایعات‪ :‬خاله زنکی‪ ،‬دایی مردکی‬ ‫از خواص اصل��ی برنامه‌های تلویزیونی پرطرفدار‬ ‫در بین مخاطبان ایرانی س��اخته ش��دن ش��ایعات‬ ‫مفص��ل و گاهی ه��م عجیب و غری��ب درباره آن‬ ‫اس��ت و آکادمی‬ ‫مو س��یقی‬ ‫گوگ��و ش‬ ‫نیز از این‬ ‫قا ع��د ه‬ ‫د و ر‬ ‫مناند‪.‬‬

‫در مدت پخش س��ه رسی این برنامه از سال ‪۲۰۱۰‬‬ ‫تا االن مخاطبان برنامه دس��ت از ساخت شایعات‬ ‫مختل��ف پیرامون آن برنداش��ته‌اند‪ .‬این ش��ایعات‬ ‫البته خط مش��خصی ندارند و مت��ام ابعاد برنامه را‬ ‫در برمی گیرند‪ .‬از جمله از مهم‌ترین این ش��ایعات‬ ‫می‌توان به ارتباط فامیلی رشکت کنندگان و برندگان‬ ‫دوره‌های قبل با دس��ت اندرکاران اش��اره کرد‪ .‬در‬ ‫دوره اول برنامه گفته می‌ش��د ک��ه رسوش تهرانی‬ ‫پیروز مسابقه با هومن خلعتربی نسبت خانوادگی‬ ‫دارد‪ .‬گفته می‌ش��د که دلیل این ش��ایعه این بوده‬ ‫که هر دو مو‌هایش��ان را از ته می‌زدند‪ .‬همینطور‬ ‫در دور دوم ش��ایعه ش��ده بود که مه��ران آتش با‬ ‫بابک س��عیدی فامیل اس��ت‪ .‬دلیل این شایعه هم‬ ‫ش��باهت چهره این دو نفر بود‪ .‬از دیگر ش��ایعات‬ ‫دوروب��ر برنامه آکادمی گوگوش می‌توان به ازدواج‬ ‫گوگوش و هومن خلعتربی اش��اره ک��رد که در تنها‬ ‫واکنش رس��می ب��ه آن هومن خلعت�بری اعالم کرد‬ ‫که این حرف‪ ،‬دروغ س��یزده بوده است‪ .‬یکی دیگر‬ ‫از ش��ایعاتی ک��ه چند بار تکذیب ش��د این بود که‬ ‫اجراهای زنده برنامه در واقع زنده نیست و ترانه‌ها‬ ‫از قبل ضبط ش��ده‌اند‪ .‬همینطور ش��ایعه شده که‬ ‫ارمیا پیروز دور س��وم آکادمی به یکی از گروه‌های‬ ‫ش��ناخته شده اپوزیسیون خارج از کشور وابستگی‬ ‫تش��کیالتی دارد‪ .‬به نظر می‌رس��د بیشرت این حرف‬ ‫و حدیث‌ها حرف‌ه��ای دایی مردکی و خاله زنکی‬ ‫باشند هامنطور که از قدیم گفته‌اند «در دروازه رو‬ ‫می‌شه بست اما دهن مردمو نه!»‬

‫‪ ۳‬رشکت کنندگان قبلی‪ :‬ستاره‌ای متولد نشد‬ ‫رشکت کنندگان آکادم��ی گوگوش در کمرت از یک‬ ‫ماه به شهرتی دس��ت پیدا می‌کنند که خوانندگان‬ ‫دیگر باید س��ال‌ها برای رس��یدن به آن تالش کنند‪.‬‬ ‫آن‌ها به رسعت تبدیل به س��تارگانی می‌شوند‬ ‫که میلیون‌ها نفر طرفدارش��ان هس��تند‪.‬‬ ‫اما نکته اینجاس��ت ک��ه رشکت کنندگان‬


‫دوره‌ه��ای قبل پس از خ��روج از برنامه هیچکدام‬ ‫س��تاره باقی مناندند‪ .‬حتی بسیاری از آن‌ها فعالیت‬ ‫خاص��ی در ح��وزه موس��یقی ندارن��د‪ .‬از میان ‪۱۸‬‬ ‫رشک��ت کنن��ده دور اول و دوم آکادمی گوگوش به‬ ‫ج��ز مهران آتش (برن��ده دور دوم) و ارغوان (دور‬ ‫اول) که پی��ش از رشکت در آکادمی فعالیت جدی‬ ‫موسیقی داشتند‪ ،‬از بقیه رشکت کنندگان به جز آوا‬ ‫(دور دوم) فعالیت چش��مگیری دیده نشده است‪.‬‬ ‫آوا امس��ال موفق شد یک آلبوم منترش کند‪ .‬رسوش‬ ‫تهرانی برنده دوره اول برنامه تاکنون دو تک ترانه‬ ‫منترش کرده که چندان مورد توجه قرار نگرفته‌اند‪.‬‬ ‫همینطور از ارس�لان (دور اول) یک ویدئو منترش‬ ‫شده و امیر (دور اول) نیز یکی دوبار در تلویزیون‬ ‫من و تو خرب از انتش��ار آلبومش داده که هنوز در‬ ‫دسرتس نیست‪.‬‬ ‫کرسی فینالیست دور اول آکادمی در حال حارض‬ ‫از مجری��ان و تهیه کنن��دگان برنامه من و تو پالس‬ ‫تلویزیون من و تو است و رسوش تهرانی نیز در من‬ ‫و تو تهیه کنندگی می‌کند‪ .‬او چندی پیش با سالومه‬ ‫سیدنیا مجری برنامه «سالی تالک» و «پشت صحنه‬ ‫آکادمی گوگوش» ازدواج کرد‪ ،‬ازدواجی که به شایعه‬ ‫سازان کمک شایانی کرد‪.‬‬ ‫همینطور پس از پایان برنامه انتقادهایی از جانب‬ ‫رشکت کنندگان به روند برنامه ش��ده اس��ت‪ .‬فروغ‬ ‫که از فینالیس��ت‌های دور اول بود چندی پیش در‬ ‫صفحه فیس بوکش برگزار کنندگان را متهم کرد که‬ ‫ب��ه پیرشفت رشکت کنن��دگان اهمیتی منی‌دهند و‬ ‫به صورت تلویحی از مش��خص بودن برنده برنامه‬ ‫پیش از رشوع مس��ابقات خ�بر داد و همینطور آوا‬ ‫در گفت‌و‌گوی��ی ب��ا ص��دای آمریکا ای��ن برنامه را‬ ‫یک ش��وی تلویزیونی نامید ک��ه تنها به فکر جذب‬ ‫مخاطب است‪.‬‬

‫‪ ۴‬شبکه‌های اجتامعی‪ :‬عکدمی یا آکادمی؟‬ ‫آکادم��ی گوگ��وش نی��ز مانند متام��ی پدیده‌های‬ ‫‪50‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫پرطرف��دار دیگر در ش��بکه‌های اجتامعی حضوری‬ ‫چش��مگیر دارد‪ .‬صفح��ه فی��س بوکی ای��ن برنامه‬ ‫ت��ا حاال بی��ش از ‪ ۶۶۰‬هزار فن دارد که مش��تاقانه‬ ‫درب��اره برنام��ه نظر می‌دهند‪ .‬همینط��ور در کنار‬ ‫صفحه رسمی و صفحات غیر رسمی درباره برنامه‪،‬‬ ‫تعدادی صفحه دیگر هم در فیس بوک در مخالفت‬ ‫با آن شکل گرفته است‪ .‬رشکت کنندگان برنامه نیز‬ ‫برای خودشان فن پیج دارند‪.‬‬ ‫در شبکه‌های اجتامعی دیگر نیز آکادمی گوگوش‬ ‫طرفدار دارد‪ .‬در توییرت می‌توان با هشتگ ‪#‬آکادمی‬ ‫اخبار آن را دنبال کرد و البته در کنار آن توییرتباز‌ها‬ ‫از هش��تگ ‪#‬عکدمی برای دس��ت انداخنت برنامه‬ ‫استفاده می‌کنند‪ .‬این طرز نوشنت عکدمی انتقادی‬ ‫اس��ت به ش��یوه خاص تلفظ کلمه آکادمی توسط‬ ‫برخی از دس��ت اندرکاران و رشکت کنندگان برنامه‬ ‫ک��ه تالش می‌کنند با لهجه انگلیس��ی آن را به زبان‬ ‫بیاورند‪.‬‬

‫‪ ۵‬گرافیک و‬ ‫صحنه آرایی‪:‬‬ ‫تقلید خوب‬ ‫ش��بکه‬ ‫تلویزی��ون‬


‫من و تو از ابتدا براس��اس ایده‌های گرافیکی خاص‬ ‫در فض��ای تلویزیون‌ه��ای فارس��ی‪ ،‬ت�لاش می‌کرد‬ ‫متفاوت بودن خود را به رخ مخاطب بکش��د‪ .‬این‬ ‫ش��بکه ب��ا بها دادن ب��ه مخاطب و با اس��تفاده از‬ ‫تیم خالقی متش��کل از طراح��ان عمدتا غیر ایرانی‬ ‫موف��ق ش��د اس��تانداردهای جدی��دی را در میان‬ ‫تلویزیون‌های فارس��ی به دست دهد‪ .‬در این میان‬ ‫دق��ت و وس��واس در س��اخت لوگوه��ای متفاوت‬ ‫برای برنامه‌ها و همینطور تیرتاژهای فارس��ی برای‬ ‫برنامه‌ه��ای خری��داری ش��ده مانند مس��تند‌ها و‬ ‫رسیال‌ها و همینطور ساخت انیمیشن‌ها و موشن‬ ‫گرافیک‌های جذاب‪ ،‬س��ابقه خوبی از من و تو در‬ ‫اس��تانداردهای برصی به جا گذاش��ته است‪ .‬تیرتاژ‬ ‫خالقان��ه برنام��ه «بفرمایید ش��ام» و ی��ا مجموعه‬ ‫وله‌های نوروزی س��ال ‪ ۱۳۹۰‬از جمل��ه منونه‌های‬ ‫موفق این تیم طراحی هستند‪.‬‬ ‫م��ن و ت��و ب��رای‬ ‫طراحی مواد برصی‬ ‫آکادمی گوگوش‬ ‫ام��ا بی��ش از‬ ‫ه��ر برنام��ه‬ ‫دیگری به دام‬ ‫کلیشه‌ها افتاده‬ ‫است‪ .‬تقریبا متام‬ ‫ارکان تصویری این‬ ‫برنام��ه منونه‌هایی‬ ‫از روش‌ه��ای‬ ‫امتح��ان‬

‫پس داده گرافیک و طراحی صحنه هس��تند که در‬ ‫کنار هم چیده شده‌اند‪ .‬استفاده از رنگ طالیی برای‬ ‫لوگ��و یا طراحی صحنه پ��ر زرق و برق با رنگ‌های‬ ‫درخش��ان‪ ،‬صحنه آرایی به سبک برنامه‌های مشابه‬ ‫در تلویزیون‌ه��ای دیگ��ر و‪ ...‬نش��انه‌های دیگری‬ ‫از این کلیش��ه‌پردازی است‪ .‬البته ش��اید دلیل این‬ ‫کلیش��ه‌پردازی این باش��د که دکوره��ای برنامه به‬ ‫صورت استیجاری تهیه می‌ش��وند و کارهای اصلی‬ ‫مانند طراحی نور‪ ،‬صحنه و کارگردانی تلویزیونی به‬ ‫وسیله رشکت‌هایی خارج از مجموعه تلویزیون من‬ ‫و تو تامین می‌ش��وند‪ .‬اس��تودیویی که این دکور‌ها‬ ‫در آن نصب می‌ش��وند در اوقات دیگر خالی شده‬ ‫و ب��ا دکورهای کوچک متنوع ب��ه برنامه‌های دیگر‬ ‫روتین شبکه من و تو اختصاص داده می‌شود‪.‬‬ ‫منونه دکور‌ها و گرافیک آکادمی گوگوش را می‌توان‬ ‫در بس��یاری از برنامه‌های دیگر تلویزیونی اروپایی‬ ‫و آمریکایی دید که در نسبت‌هایی بزرگ و کوچک‬ ‫اجرا ش��ده‌اند‪ .‬از جمله در مراس��م اهدای جوایزی‬ ‫مانند اس��کار و یا مس��ابقاتی مانند دخرت شایسته‪.‬‬ ‫یورووی��ژن هم منونه‌ای از برنامه‌های موس��یقی با‬ ‫گرافیکی تقریبا مش��ابه اس��ت‪ ،‬هرچن��د که ابعاد‬ ‫برنامه‌های گفته ش��ده بس��یار بزرگ‌ت��ر ازآکادمی‬ ‫گوگوش است و کیفیت تکنولوژی‌های به کار رفته‬ ‫قابل مقایسه با این شوی تلویزیونی کوچک نیست‪،‬‬ ‫اما منطق برصی و گرافیکی این شو‌ها تقریبا مشابه‬ ‫اس��ت‪ .‬هدف اصلی این سبک نور‌پردازی و صحنه‬ ‫آرایی قرار دادن س��تاره‌ها در یک فضای رسشار از‬ ‫نور و رنگ اس��ت‪ ،‬فضایی که می‌کوشد به مخاطب‬ ‫توه��م «مجلل» بودن بده��د‪ .‬از این نظر گرافیک‪،‬‬ ‫صحن��ه آرای��ی و نور‌پ��ردازی آکادم��ی گوگوش را‬ ‫می‌توان تقلیدی خ��وب از برنامه‌های معروف‌تری‬ ‫دانست که در شبکه‌های مختلف تلویزیونی غربی‬ ‫به کرات دیده شده است‪.‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪51‬‬


‫بررسی نمونه هاى مشابه آکادمى‬

‫درس��ت ‪ ۱۲‬س��ال پیش بود که پاپ آیدل بر روی‬ ‫تلوزیون‌ه��ای بینندگان انگلیس��ی نقش بس��ت و‬ ‫روح��ی تازه به کالب��د مس��ابقات تلوزیونی دمید‪.‬‬ ‫برنامه پاپ آیدل نتوانس��ت در انگلیس به حیاتش‬ ‫ادامه دهد و پس از دو فصل جای خود را به برنامه‬ ‫معروف انگلیس��ی اکس فکتور داد اما ساختار این‬ ‫برنامه برجای ماند و باع��ث تولد رسی برنامه‌های‬ ‫معروف آیدل در متام جهان ش��د‪ .‬در میان متام این‬ ‫آیدل‌ها یک آیدل با بقیه فرق داشت و به موفقیتی‬ ‫فرامنطقه‌ای رسید و آن امریکن آیدل بود‪.‬‬ ‫امریکن آیدل در سال ‪ ۲۰۰۲‬درست یک سال پس‬ ‫از اولین فصل پاپ آیدل انگلیسی رشوع به کار کرد‬ ‫و به چنان توفیقی دس��ت یافت که تا امروز از این‬ ‫‪52‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫برنامه به عنوان موفق‌ترین برنامه تلوزیونی آمریکا‬ ‫یاد می‌کنند‪ .‬کافی اس��ت ب��رای درک این موفقیت‬ ‫نگاهی ب��ه آمار بینندگان ای��ن مجموعه تلوزیونی‬ ‫بیاندازیم‪ .‬تنها قس��مت پایانی این برنامه می‌تواند‬ ‫بیش�تر از ‪ ۲۰‬میلیون بیننده آمریکایی را هر س��ال‬ ‫در برابر تلویزیون‌هایش��ان بنشاند‪ .‬آیدل حتی در‬ ‫بد‌ترین ش��ب‌هایش باز هم توانسته با ‪ ۱۱‬میلیون‬ ‫متاشاگر پربیننده‌ترین برنامه شبانه باشد‪.‬‬ ‫این موفقیت عظیم باعث شده تا هر سال هزاران‬ ‫جوان ‪ ۱۵‬تا ‪ ۲۸‬ساله آمریکایی در شهرهای مخلتف‬ ‫آمریکا جمع ش��وند تا شانس خود را برای ورود به‬ ‫این برنامه امتحان کنند اما وارد شدن به این برنامه‬ ‫کار آسانی نیست و به قول معروف نیاز به شکسنت‬


‫شاخ غول دارد‪ .‬رشکت کنندگان امریکن آیدل برای‬ ‫حض��ور در برنامه باید از س��ه مرحله داوری عبور‬ ‫کنند تا اج��ازه حضور در این برنام��ه را بیابند‪ .‬در‬ ‫مرحل��ه اول هم��ه داوطلبان در ورزش��گاه یا تاالر‬ ‫بزرگی جمع می‌شوند و برای داورانی که بر خالف‬ ‫تصور‪ ،‬داوران اصلی نیس��تند برنامه اجرا می‌کنند‪.‬‬ ‫اگر این داوران گمنام رشکت کننده را قبول کنند‪ ،‬او‬ ‫به بخش دیگری از‌‌‌ هامن ورزش��گاه می‌رود تا برای‬ ‫تهیه کنن��دگان برنامه بخوانند‪ .‬اگر رشکت کننده از‬ ‫نظر تهیه کنندگان ارزش تلوزیونی داش��ته باشد و‬

‫جکس��ون تهیه کننده و نوازنده آمریکایی‪ ،‬سایمون‬ ‫کاول یکی از قطب‌ه��ای رسگرمی انگلیس و پائوال‬ ‫عبدل س��وپر اس��تار آمریکایی‪ .‬بعد از فصل هشتم‬ ‫عب��دل و بع��د از آن کاول از برنامه جدا ش��دند تا‬ ‫تغیراتی در سیس��تم داوری ایجاد ش��ود‪ .‬پس از آن‬ ‫ورود اف��راد جدیدی مانند ال��ن دی جرنس‪ ،‬جنیفر‬ ‫لوپ��ز‪ ،‬ماریا ک��ری‪ ،‬نیکی می‌ناج و حت��ی خواننده‬ ‫اصلی اروسمیث استیون تایلر وارد کار شدند‪ .‬البته‬ ‫این تغییرات به مذاق مخاطبان برنامه خوش نیامد‬ ‫و پ��س از تغیی��ر در ترکیب اصل��ی داوران تعداد‬

‫بتوان��د بینندگان را جذب کند او به س��مت داوران‬ ‫اصلی راهنامیی می‌ش��ود ت��ا در برابر دوربین‌های‬ ‫تلوزیون��ی برای ب��ار آخر آهنگی را اج��را کند‪ .‬در‬ ‫همین پروس��ه ممکن است بسیار افرادی که دارای‬ ‫اس��تعداد هستند حذف شوند چون با خواسته‌های‬ ‫تهیه کننده برنامه مطابقت نداش��ته‌اند‪ ،‬یا از سوی‬ ‫دیگر افرادی که هیچ اس��تعدادی ندارند به جلوی‬ ‫دوربی��ن بروند چون باعث جذب مخاطب بیش�تر‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫داوران اصلی این برنامه را همیش��ه افراد بس��یار‬ ‫ش��ناخته ش��ده و معت�بر در صنعت موس��یقی و‬ ‫رسگرمی تش��کیل می‌دهند‪ .‬امریکن آیدل تا انتهای‬ ‫فصل هش��تم س��ه داور ثابت داش��ت شامل رندی‬

‫بینندگان کاهش چش��مگیری داشت تا جایی که در‬ ‫فصل دوازدهم ب��ا ورود نیکی می‌ناج و ماریا کری‬ ‫تعداد بینندگان برنامه ب��ه پایین‌ترین حد خود در‬ ‫چند سال گذشته رسید‪.‬‬ ‫پ��س از عبور از س��د ای��ن داوران گ��ردن کلفت‬ ‫متقاضی��ان موفق به گرف�تن بلیط‌های طالیی خود‬ ‫می‌شوند‪ .‬این بلیط‌های طالیی که کم از بلیط‌های‬ ‫مع��روف ویلی ون��کا ندارند مجوز ورود مس��ابقه‬ ‫دهندگان به مرحله بعدی و رفنت به هالیوود است‪.‬‬ ‫در مرحل��ه هالی��وود متام رشکت کنن��دگان باید به‬ ‫ص��ورت گروهی و فردی به اجرا بپردازند تا بتوانند‬ ‫ب��ه مرحله بعد که‌‌‌ ه�مان الس وگاس اس��ت وارد‬ ‫بش��وند‪ .‬در الس وگاس ابتدا خوانندگان تقسیم به‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪53‬‬


‫گروه‌های مختلف می‌شوند و بر اساس آهنگ‌های‬ ‫انتخاب شده توسط داوران به اجرا می‌پردازند پس‬ ‫از آن هر فرد باید دوباره به صورت تکی آهنگی را‬ ‫بخواند تا ش��اید بتواند نظر داوران را جلب کند‪ .‬تا‬ ‫پای��ان این مرحله و انتخاب نفرات اصلی که تعداد‬ ‫آن‌ها بی��ن ‪ ۲۴‬تا ‪ ۳۶‬نفر اس��ت بینندگان حق رای‬ ‫دادن ندارند و متام انتخاب‌ها توس��ط داوران انجام‬ ‫می‌گیرد‪.‬‬ ‫در مرحله نیم��ه نهایی افراد رشکت کننده دوباره‬ ‫در گروه‌های مختلف تقس��یم می‌ش��وند‪ .‬هر شب‬ ‫اف��راد یک گروه به اجرا می‌پردازن��د تا در آخر ‪۱۰‬‬ ‫نف��ر نهایی مش��خص گردند‪ .‬در این مرحله اس��ت‬ ‫که بینندگان نیز به عنوان داور به مس��ابقه اضافه‬ ‫می‌ش��وند و این رقابت نفس گیر را داغ‌تر از پیش‬ ‫می‌کنند‪ .‬بینندگان حق دارند تا دو س��اعت بعد از‬ ‫برنام��ه در مراحل ابتدایی و چهار س��اعت بعد از‬ ‫برنام��ه در بخش نهایی ب��ه خوانندگان مورد عالقه‬ ‫خ��ود با تلف��ن‪ ،‬پیامک ی��ا اینرتن��ت رای بدهند تا‬ ‫محبوب‌ترین‌ها در برنامه باقی مبانند‪.‬‬ ‫متاسفانه این سیس��تم رای گیری با متام مزایایش‬ ‫خالی از اش��کال نبوده و تقریبا هر س��ال زیر آماج‬ ‫حمله منتقدین قرار گرفته اس��ت‪ .‬اولین مش��کلی‬ ‫ک��ه در این سیس��تم وجود دارد‪ ،‬ع��دم محدودیت‬ ‫در تعداد دفعات رای دادن اس��ت برای همین یک‬ ‫فرد می‌تواند تنها با فش��ار دادن دکمه تکرار شامره‬ ‫گی��ری تلفن خ��ود یا با دس��ت کاری خطوط تلفن‬ ‫هزاران بار به یک فرد رای دهد هامنطور که بار‌ها‬ ‫در فصل‌های مختلف این اتفاق به وقوع پیوس��ته‬ ‫اس��ت‪ .‬از طرف دیگر به دلیل باال بودن تعداد رای‬ ‫دهندگان احتامل وجود بس��ته شدن خطوط وجود‬ ‫دارد برای مثال در فصل دوم نزدیک به ‪ ۲۳۰‬میلیون‬ ‫رای به دلیل اشکال خطوط تلفنی تلف شدند‪.‬‬ ‫اما بزرگ‌ترین مش��کل این نوع سیس��تم انتخاب‬ ‫محبوب‌ترین فرد است نه با استعداد‌ترین فرد! این‬ ‫مش��کل از زمانی به چشم آمد که جنیفر هادسون‪،‬‬ ‫فانتازیا بارینو و التویا الندن (‪)LaToya London‬‬ ‫س��ه زن خوانن��ده سیاهپوس��ت در فصل س��وم از‬ ‫مسابقه کنار گذاشته شدند و به جای آن‌ها افرادی‬ ‫که به اعرتاف داوران مسابقه استعداد بسیار پایین‬ ‫تری داش��تند در مس��ابقه باقی ماندند‪ .‬این اتفاق‬ ‫‪54‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫باع��ث ایج��اد طوفانی در مطبوع��ات در رابطه با‬ ‫نژادپرست بودن رای دهندگان شد و قضیه تا جایی‬ ‫ب��اال گرفت که التون ج��ان انزجار خ��ود را از این‬ ‫برنامه اعالم کرد و امریکن آیدل را نژادپرست نامید‪.‬‬ ‫عالوه بر‌نژاد‪ ،‬جنسیت و ظاهر نیز در انتخاب افراد‬ ‫بسیار موثر اس��ت‪ .‬در چهار فصل اخیر این برنامه‬ ‫تلوزیونی همه برندگان بدون اس��تثنا پرسان سفید‬ ‫پوس��تی بودند که ع�لاوه بر صورت زیب��ا توانایی‬ ‫نواخنت گیتار را نیز داش��ته‌اند یا در فصل دهم متام‬ ‫‪ ۵‬نفر ابتدایی که در مرحله آخر از مسابقات حذف‬ ‫شدند زن بودند‪ ،‬این موضوع نیز از چشم منتقدین‬

‫دور مناند و باعث ش��د آن‌ها مسابقه را به تبعیض‬ ‫متهم کنند البته دلیل این تبعیض بر کسی پوشیده‬ ‫نیس��ت‪ ،‬هامنطور که تهیه کننده برنامه در رابطه‬ ‫ب��ا انتخاب‌های فصل‌های گذش��ته گف��ت‪« :‬اینکه‬ ‫بینندگان برنامه‌های واقع گرا اکرث زنان س��ن باال و‬ ‫دخرتان نوجوان هستند بر همه آشکار است و این‬ ‫یعنی اکرث رای‌هایی که کس��ب می‌کنیم به س��مت‬ ‫پرسان جوان خوش تیپ ک��ه افراد مورد عالقه این‬ ‫گروه از بینندگان هستند مایل است‪».‬‬ ‫موضوع تبعیض بیش�تر از اینک��ه منتقدان را آزار‬ ‫دهد باعث نگرانی تهیه کنندگان ش��ده است چون‬ ‫با از دس��ت دادن گروه‌ه��ای مختل��ف بینندگان‪،‬‬ ‫رشکت‌ه��ای تبلیغات��ی که گروه‌های هدفش��ان در‬


‫گذش��ته متاش��اگران امریکن آی��دل بوده‌اند عالقه‬ ‫کمرتی برای بس�تن ق��رار داد با این برنامه نش��ان‬ ‫داده‌اند و باعث کاهش درآمد و س��ودآوری برنامه‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫ام��ا از دخرتان نوجوان و خراب��کاران تلفنی‪ ،‬بد‌تر‬ ‫هم وج��ود دارد و آن حامیت همگانی از بازندگان‬ ‫اس��ت‪ .‬بر اس��اس تحقیق��ات میدانی انجام ش��ده‬ ‫بینن��دگان عالقه خاص��ی به دی��دن موفقیت افراد‬ ‫بازن��ده و خراب کردن افراد برن��ده دارند‪ .‬آن‌ها از‬ ‫هیچ تالشی دست برمنیدارند تا فرد ضعیف‌تر پیروز‬ ‫شود به عنوان مثال می‌توان به سنجای مالکار یکی‬

‫از رشکت کنندگان فصل شش��م اشاره کرد‪ .‬سنجای‬ ‫مالکار یکی از افراد کم استعداد امریکن آیدل بود‪.‬‬ ‫مخالف��ت داوران با او تا آنج��ا پیش رفت که کاول‬ ‫تهدید کرد اگر مالکار در برنامه مباند‪ ،‬او در برنامه‬ ‫نخواهد ماند‪ .‬با متام این اوصاف س��نجای توانست‬ ‫با رای بیشامر مردم تا هفت نفر اول مسابقه پیش‬ ‫رود‪.‬‬ ‫ب��ا متام این کمی‌ها و کاس��تی‌ها باز هم در میان‬ ‫‪ ۱۰‬نف��ری که به مرحل��ه پایانی می‌رس��ند افراد با‬ ‫اس��تعدادی وجود دارند که باعث اعتبار بخشیدن‬ ‫به امریکن آیدل می‌ش��وند‪ .‬ای��ن ده نفر نهایی به‬ ‫مدت ‪ ۱۲‬هفته با هم برای به دست آوردن شهرت‬ ‫و پول ب��ه رقابت می‌پردازند‪ .‬ب��رای هر هفته یک‬

‫موضوع مانند مایکل جکس��ون‪ ،‬پاپ یا آهنگ‌های‬ ‫یک س��ال مشخص انتخاب می‌شود و خواننده پس‬ ‫از مترین به اجرا می‌پردازد‪ .‬افراد همچنان بر اساس‬ ‫کمرتین میزان رای کس��ب شده از مسابقات حذف‬ ‫می‌ش��وند ولی این بار داوران توانایی جلوگیری از‬ ‫حذف یکی از افراد را برای یک بار دارند‪ .‬البته این‬ ‫قدرت داوران همیش��ه کارس��از نیست و حتی اگر‬ ‫یک رشکت کننده هفته را با کمک داوران جان سامل‬ ‫به در بربد هفته‌های بعدی به دلیل عدم محبوبیت‬ ‫حذف خواهد شد‪ .‬در‌‌‌نهایت این سفر پرماجرا تنها‬ ‫دو نفر باقی می‌مانند که باید در سالن هفت هزار‬ ‫نفری نوکیای لس آنجلس برای آخرین بار هر آنچه‬ ‫در چنت��ه دارن��د رو کنند تا بتوانند ب��ه عنوان نفر‬ ‫اول‪ ،‬برنده قرار داد میلیونی با رشکت‌های موسیقی‬ ‫شوند‪ .‬البته افراد بازنده هم چیزی کمرت از نفر اول‬ ‫گیرش��ان منی‌آید و در بعضی مواقع حتی موفق‌تر‬ ‫هم عمل می‌کنند برای مثال آدام ملربت سوپراستار‬ ‫موس��یقی پاپ با اینکه تنها موفق به کس��ب مقام‬ ‫دوم ش��ده ب��ود اما توانس��ت حتی به�تر از برنده‬ ‫اصلی مس��ابقه کریس الن عمل کن��د و به یکی از‬ ‫معروف‌ترین افراد موسیقی روز آمریکا تبدیل شود‪.‬‬ ‫اما آیا همه برن��دگان امریکن آیدل تبدیل به یک‬ ‫سوپراس��تار جهانی می‌ش��وند؟ جواب خیر اس��ت‪.‬‬ ‫درست است که افراد با رشکت در مسابقه مشهور‬ ‫می‌ش��وند و پول فراوانی به دست می‌آورند اما در‬ ‫بعضی از مواقع این شهرت همیشگی نیست و تنها‬ ‫بعد از مدت کوتاه��ی این افراد از یاد‌ها می‌روند‪.‬‬ ‫ل��ی دوایز برنده فص��ل نهم آیدلز منون��ه بارز این‬ ‫مس��ئله است ش��هرت او با چنان رسعتی افول کرد‬ ‫که کمپانی‌هایی که با او قرار داد چندساله داشتند‬ ‫اقدام به فس��خ توافقنامه‌هایش��ان کردند و او را با‬ ‫آلبوم آخرش تنها گذاشتند‪.‬‬ ‫امریک��ن آیدل خ��وب یا بد‪ ،‬س��کوی پرتابی برای‬ ‫بسیاری از استعداد‌های جوانی بوده که بدون این‬ ‫برنامه حت�ما گمنام می‌ماندند‪ .‬ای��ن برنامه موفق‬ ‫ش��د تا ب��ه جوانان آم��وزش دهد که اگ��ر آن‌ها به‬ ‫استعداد‌های خود تکیه کنند و با پشتکار به دنبال‬ ‫عالیق خود بروند حتام راهی برای موفق شدن پیدا‬ ‫خواهند کرد‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪55‬‬


‫اس��کار هش��تاد و پنجم به آخر رسید و میشل اوباما‬ ‫از کاخ س��فید‪ ،‬ن��ام «آرگو» را به عن��وان بهرتین فیلم‬ ‫س��ال اعالم ک��رد تا بن افل��ک‪ ،‬جورج کلونی و س��ایر‬ ‫دس��ت اندرکاران بر روی صحنه‌ی سالن کداک بروند‬ ‫و پیروزیش��ان را جشن بگیرند‪ .‬اعالم این نتیجه ظاهرا ً‬ ‫ش��گفتی و رنجش گروهی از هموطن��ان ما را در پی‬ ‫داش��ته‪ .‬با گش��تی در فضای مجازی فارس��ی زبان‪ ،‬به‬ ‫جم�لات فراوانی از این دس��ت برخواهی��د خورد که‬ ‫جایزه‌ی امس��ال سیاس��ی‪ ،‬غرض ورزانه‪ ،‬ناعادالنه بود‬

‫‪56‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫ی��ا اینکه «آرگو» اساس��اً در حد جایزه‌ی اس��کار نبود‪.‬‬ ‫مسئولین فرهنگی نظام هم طبعاً این جایزه را نتیجه‌ی‬ ‫توطئه‌ی «دشمن» دانستند‪ .‬چندی قبل جواد شمقدری‬ ‫معاونت س��ینامیی وزارت فرهنگ و ارش��اد اس�لامی‪،‬‬ ‫اسکار «جدایی نادر از س��یمین» را نتیجه‌ی البی‌گری‬ ‫خود اعالم کرده بود‪ .‬خیلی‌ها پرس��یدند که امسال چه‬ ‫بر رس قدرت البی‌گری بی‌مثال ایشان آمد که نتوانست‬ ‫جلوی توطئه‌ی دش��من را بگیرد؟ ریشخندی همگانی‬ ‫نصیب گفته‌ی آقای شمقدری شد‬


‫و در ویرتین رنگارنگ اظهارنظرهای فکاهی مقامات‬ ‫دولتی جا گرفت‪.‬‬ ‫رنجش مخاطبان ایران��ی را درک می‌کنم‪ .‬به هرحال‬ ‫فیل��م‪ ،‬ایرانی افتخارآفرین را ب��ه منایش منی‌گذارد‪ ،‬ا ّما‬ ‫آیا اعطای جایزه‌ی اس��کار به «آرگو» اتّفاقی نامنتظره‬ ‫و ش��گفتی مراس��م بود؟ به اعتقاد من خیر‪ .‬در واقع‬ ‫ش��گفتی اصلی زمان��ی رخ داد که بن افل��ک را نامزد‬ ‫کارگردانی نکردند‪ ،‬نه زمانی که اسکار را بابت بهرتین‬ ‫فیلم سال باالی دست برد‪ .‬آیا «آرگو» در حد جایزه‌ی‬ ‫اسکار نبود؟ به نظر من بود‪.‬‬ ‫اشتباه نکنید‪ ،‬با اینکه «آرگو» را ‪ -‬با همه‌ی ضعف‌ها‬ ‫و اغراق‌هایش‪ -‬دوس��ت دارم‪ ،‬کیفی��ت بر‌تر را عامل‬ ‫قابل انتظار بودن جایزه‌اش منی‌دانم‪ .‬بی‌ش��ک مراسم‬ ‫اسکار‪ ،‬باش��کوه‌ترین و پربیننده‌ترین منایش سینامیی‬ ‫زنده‌ی دنیا اس��ت‪ ،‬ا ّما بزرگی ابعاد این منایش داللت‬ ‫بر اس��تانداردهای هرنی باالی جایزه‌اش ندارد و چنین‬ ‫ادعایی هم در کار نیس��ت‪ .‬مروری گ��ذرا بر برندگان‬ ‫پیش��ین اسکار بهرتین فیلم‪ ،‬در دو سه دهه‌ی اخیر یا‬ ‫حتّی قبل‌تر‪ ،‬نشان می‌دهد که با درجات‬ ‫کیفی متفاوت از خیلی خوب تا ضعیف‬ ‫و متوسط‪ ،‬ویژگی‌های کامبیش ثابتی‬ ‫داشته‌اند که می‌شود فهرست کرد‪:‬‬ ‫ اغل��ب برنده‌ه��ا‪ ،‬اقب��ال عمومی‬‫داش��ته و در گیش��ه موف��ق بوده‌اند‪.‬‬ ‫عام پس��ندی و تجاری بودن را هیچگاه‬ ‫مذموم و فحش ندانس��ته‌ام‪ ،‬فقط سعی‬ ‫دارم توضی��ح بدهم چ��را کمرت خربی از‬ ‫امث��ال «جارم��وش» و «هارتلی» و «وس‬ ‫اندرس��ن» و «مالیک» جزو برندگان نهایی‬ ‫اس��ت‪ .‬اس��کار‪ ،‬یک جور تجلیل از تولیدات‬ ‫مقبول عام و موفّق سال است‪.‬‬ ‫ برنده‌ها‪ ،‬معم��والً پر زرق و برق و پر‬‫آب و رنگ‌ان��د‪ ‌،‬البتّه هر س��ال یکی‬ ‫دو فیلم مس��تقل و جمع جور‌تر‬ ‫مثل «هیوالهای جنوب وحشی»‬ ‫نامزد می‌شوند و بازار رقابت را‬ ‫گرم‌تر می‌کنن��د‪ ،‬ا ّما به ندرت‬ ‫جایزه‌ی اصلی را می‌برند‪.‬‬ ‫‪ -‬رسگرم��ی را ب��ا مس��ائل‬

‫ج ّدی‌تر گ��ره زده‌ان��د‪‌.‬گاه این پیوند‪ ،‬هوش��مندانه و‬ ‫عمیق‌ت��ر ب��وده («آپارمت��ان» بیلی وایلدر‪« ،‬س��کوت‬ ‫ب ّره‌ه��ا»ی جاناتان دمی‪« ،‬پدر خوانده» کاپوال)‪ ،‬خیلی‬ ‫وقت‌ها سطحی و آبکی‪.‬‬ ‫ بیش�تر اوقات‪ ،‬تالش برای احیای یک ژانر بوده‌اند‪.‬‬‫(«رقصنده ب��ا گرگ‌ها» و «نابخش��وده»‪ ،‬مرده‌ی ژانر‬ ‫وسرتن را از قرب بیرون کشیدند‪ ،‬عطر و پودری به رس و‬ ‫رویش زدند‪« ،‬گالدیاتور» ژانر محبوب دهه‌ی شصت‪،‬‬ ‫یعنی شمشیر و سندل را از انبار عتیقه‌ها بیرون کشید‬ ‫و الی زرورق جلوه‌ه��ای ویژه‌ی کامپیوتری پیچید) یا‬ ‫ادای دین و احرتام به یک ژانر یا نوعی از فیلمس��ازی‬ ‫و یا اصالً خود هالیوود‪ .‬مثل فیلم «آرتیست» (سینامی‬ ‫صامت)‪« ،‬ش��یکاگو» (س��ینامی موزی��کال)‪« ،‬میلیونر‬ ‫زاغه نشین» (تلفیق بالیوود و فیلم اجتامعی)‬ ‫ معموالً از لحاظ نگاه سیاس��ی‪ -‬اجتامعی میانه‌رو‪،‬‬‫از لحاظ اخالقی محافظه‌کار‪ ،‬خش��ونت گریز و رقیق‬ ‫بوده‌ان��د‪ .‬بی��ن دو فیلم «تص��ادف» و «کوهس��تان‬ ‫بروکب��ک» ترجیح با انساندوس��تی قالب��ی و بی‌رضر‬ ‫«تصادف» اس��ت تا عشق تابوش��کن دو کابوی‬ ‫مذکّر‪ ،‬یا در رقابت تارانتینوی خشن و خالف‬ ‫عرف و اخالق با هر فیلم دیگر‪ ،‬آن فیلم‬ ‫دیگر طبعاً برنده‌ی نهایی است‪.‬‬ ‫ معم��والً ستایش��گر فردگرای��ی و‬‫قهرمان س��ازی‌اند‪ .‬حتّی وقایع سیاسی‬ ‫اجتامع��ی ب��ا ابع��اد عظی��م را ب��ه‬ ‫مبارزه‌ی شخصی یک یا دو نفر تقلیل‬ ‫می‌دهند («مهلکه ‪،»Hurt Locker‬‬ ‫«تایتانیک»‪« ،‬رقصنده با گرگ‌ها»‪،‬‬ ‫«فهرست شیندلر» و خیلی‌های‬ ‫دیگر)‪.‬‬ ‫هی��چ کدامی��ک از ای��ن‬ ‫ویژگی‌های��ی ک��ه ب��ر‬ ‫ش��مردم بد و مذموم‬ ‫نیس��ت‪ ،‬فق��ط‬ ‫گویای ی��ک نوع‬ ‫س��لیقه است که‬ ‫کامبی��ش در ای��ن‬ ‫چند دهه بر جوایز‬ ‫اسکار حاکم بوده‪.‬‬


‫گفتار ا ّول فیلم اش��اره می‌کند‪ .‬در‌‌ هامن گفتار نگاهی‬ ‫به این‌ها جوزدگی‌های معمول سیاس��ی اجتامعی و‬ ‫منفی و حتّی اغراق‌آمیز نس��بت به ش��اه ایران و کل‬ ‫فرهنگی متناس��ب با حال و ه��وای روز را نیز اضافه‬ ‫تاریخ سلطنت دارد و انقالب را امری ناگزیر می‌بیند‪.‬‬ ‫کنی��د‪ .‬اعضای آکادمی اس��کار‪ ،‬به هر ح��ال آدم‌اند و‬ ‫طبعاً ایران انقالب زده و دس��تخوش خشونت را جای‬ ‫طبیعی است گاهی تحت تاثیر وقایع سیاسی اجتامعی‪‌،‬‬ ‫خوش��ایندی‪ ،‬خصوصاً برای چند کارمند فراری سفارت‬ ‫فیلم‌هایی به چشمش��ان مهم بیاید که ممکن اس��ت‬ ‫نش��ان منی‌دهد‪ ،‬یا وسط ماجرای گروگانگیری دوربین‬ ‫چهار صباح بعد از خاطر همه پاک شوند‪.‬‬ ‫را سمت بخش‌های متم ّدن و افتخارآفرین رسزمینامن‬ ‫نگاه��ی به «آرگ��و» بیندازیم‪ .‬مت��ام ویژگی‌های باال‬ ‫منی‌چرخاند‪ ،‬ا ّما فراموش نکنیم ترفند قهرمان داس��تان‬ ‫را دارد‪ .‬در روزگاری ک��ه ایران بابت مس��اله‌ی امتی و‬ ‫و گروه��ش برای برخ��ورد با وضعی��ت مخاطره‌آمیز‪،‬‬ ‫جریانات سیاسی دیگر در بورس است‪ ،‬حکایتی مرتبط‬ ‫راه حل نظامی و خش��ونت‌بار نیس��ت (مقایسه کنید‬ ‫به ای��ران را تصویر کرده که تاثیرات��ش در ناخودآگاه‬ ‫ب��ا نگاه کا‌ترین بیگلو در «س��ی دقیق��ه پس از نیمه‬ ‫جمع��ی آمریکایی‌ه��ا مان��ده اس��ت‪ .‬ای��ن واقعه‌ی‬ ‫ش��ب» که چطور ش��کنجه تروریس��ت‌ها را‌تر و متیز‬ ‫سیاس��ی وتاریخی را با رویکردی کام�لاً رسگرم کننده‬ ‫توجی��ه می‌کند)‪ .‬در طول فیلم‪ ،‬خون از دماغ کس��ی‬ ‫و متاشاگرپس��ند به تصویر کش��یده (اگ��ر ما به دالیل‬ ‫منی‌چکد‪« .‬سینام» برگ برنده‌ی مندز و کلید گشایش‬ ‫ش��خصی‪ -‬ناموسی رسمان درد گرفته باشد آمار فروش‬ ‫قفل جریانات فیلم اس��ت‪ .‬احت�ماالً در اصل پروژه‌ی‬ ‫جهان��ی فیلم نش��ان می‌دهد که رس بقیه گرم ش��ده‬ ‫آرگو‪ ،‬ماجرای فرار چندان اهمیتی نداش��ته‪ ،‬سازندگان‬ ‫اس��ت)‪ .‬کل جریان گروگانگیری در س��فارت امریکا و‬ ‫فیل��م آگاهانه پ��ر رنگش کرده‌اند و ت��ا حد مولفه‌ای‬ ‫فرار شش کارمند از طریق سفارت کانادا را به مبارزه‌ی‬ ‫اصلی ارتقایش داده‌اند‪ .‬از اینجا می‌رس��یم به ویژگی‬ ‫ش��خصی قهرمان تنها و خسته‌اش‪ -‬مندز‪ -‬تبدیل کرده‬ ‫اسکارپس��ند دیگر فیلم؛ س��تایش س��ینام و خصوصاً‬ ‫ک��ه مثل‌گری کوپ��ر در فیلم‬ ‫سیس��تم فیلمس��ازی هالیوودی با متام خوب و بد‌ها‪،‬‬ ‫«نیمروز» همه به او پشت‬ ‫اغراق‌ها و کاستی‌هایش‪.‬‬ ‫کرده‌اند ا ّما از رو منی‌رود‪،‬‬ ‫برای خیلی از ما که باکالسیم و از برگامن‬ ‫گیوه‌اش را باال می‌کش��د‬ ‫و فلینی و تارکوفس��کی پایین‌تر منی‌آییم‪،‬‬ ‫و تن‌ه��ا‪ ،‬ب��رای نجات‬ ‫«هالی��وود» و «فیلم هالی��وودی» حکم‬ ‫ش��ش کارمند فراری‬ ‫ناس��زا را دارد‪ ،‬ا ّما این سیس��تمی اس��ت‬ ‫دس��ت به کار‬ ‫ک��ه از دلش امثال ف��ورد و هیچکاک و بیلی‬ ‫می‌شود‪ .‬برخالف‬ ‫وایلدر واسکورسیزی و اسپیلربگ و کورتیز و‬ ‫تحلیل‌های جوگیر‬ ‫کورمن و فولر درآمده و الهام بخش نس��ل‬ ‫ک��ه «آرگ��و» را آم��اده‬ ‫جدی��د کارگردانان س��ینامی امری��کا بوده‬ ‫س��ازی اذهان برای حمله‬ ‫اس��ت‪ .‬تع ّجبی ندارد که بن افلک بر‬ ‫به ایران قلم��داد کرده‌اند‪،‬‬ ‫خالف گرایش‌های کالس‬ ‫فیل��م‪ ،‬دید سیاس��ی‬ ‫باالی ما نس��بت‬ ‫مالیم و رقیقی‬ ‫ب��ه هالی��وود‬ ‫دارد‪ .‬ب��ه‬ ‫و فیل��م‬ ‫نقش منفی‬ ‫هالی��وودی‬ ‫آمریکا در‬ ‫دید منفی‬ ‫کو د ت��ا ی‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ست‬ ‫نداش��ته‬ ‫بیست و‬ ‫س��اکن پا انی متولد‬ ‫س‬ ‫ا‬ ‫ل‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫ر‬ ‫‪۱‬‬ ‫ی‬ ‫‪،‬‬ ‫ک‬ ‫س‬ ‫ا‬ ‫رتو‬ ‫اس�‬ ‫باشد یا‬ ‫هش��ت‬ ‫بین املللی کس��ب �ت‪ .‬وی تاکنون چ نیست و ر‬ ‫و‬ ‫زن‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ ‬ ‫ن‬ ‫گ‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ک‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ر‬ ‫ه‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫ی‬ ‫ز‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ان های فارسی و همینطور چن جایزه معترب دا نی حتّی‬ ‫مرداد در‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫خل‬ ‫م‬ ‫ف‬ ‫یو‬ ‫رانسه منترش کرده اجموعه کم‬ ‫ک‬ ‫ا‬ ‫س‬ ‫رت‬ ‫ی‬ ‫پ‬ ‫ست‪.‬‬


‫ادای دین کند و ساختار فیلم خود را با‌‌ هامن اغراق‬ ‫و قهرمان‌ب��ازی فیلمنام��ه‌ی فانتزی که بهانه نقش��ه‬ ‫فرار اس��ت بسازد و آنطور آرتیستی به آخرش برساند‪.‬‬ ‫آخری��ن صحنه‌ی فیلم چکیده‌ی مطلب اس��ت‪ .‬مندز‪،‬‬ ‫قاب اس��توری بورد «آرگو» را به آرشیو مرکز اطّالعات‬ ‫تحوی��ل منی‌ده��د‪ ،‬می‌گذاردش در قفس��ه‌ی اس��باب‬ ‫بازی‌های پرسش‪ ،‬کنار عروس��ک‌های فیلم‌های فانتزی‬ ‫و خیال‌انگی��ز هالیوود از جنس «جنگ س��تارگان» و‬ ‫«س��یّاره میمون‌ها»‪ .‬آرگو فیلمی است در ستایش این‬ ‫جنس س��ینام‪ .‬این تلفیق سیاس��ت و سینام‪ ،‬ج ّدیت و‬ ‫رسگرمی‪ ،‬ش��اید ما را خوش نیاید ا ّما خوراک خوشایند‬ ‫اعضای آکادمی اسکار است‪.‬‬ ‫آیا جایزه‌ی اس��کار آرگو سیاس��ی و سفارشی بوده؟‬ ‫شاید بش��ود گفت آکادمی اس��کار تحت تاثیر وقایع‬ ‫روز جوگیر شده‪ ،‬ا ّما کسی با قطعیت منی‌تواند بگوید‬ ‫اس��کار بهرتین فیلم را فرمایش��ی داده‌اند‪ ،‬چرا که اگر‬ ‫سفارش��ی هم در کار بوده‪ ،‬دس��ت ک��م خالف جهت‬ ‫بازخورد فیل��م نزد مردم و منتقدین نب��وده‪ ،‬که تابلو‬ ‫و اس��باب آبروریزی باش��د‪ .‬نگاهی به فهرست جوایز‬

‫را شامل می‌ش��ود‪ .‬اتّفاقاً زحامت گروه پشت پرده در‬ ‫اس��کار نتیجه‌ی کمرتی داشته که نتوانسته‌اند خود بن‬ ‫افل��ک را نامزد بهرتی��ن کارگردانی کنند و از خجالتش‬ ‫کام��ل درآیند‪« .‬آرگو» همزمان در س��ایت آی‪‌.‬ام‪ .‬دی‪.‬‬ ‫بی‌از طرف کاربران هش��ت امتیاز از ده و در س��ایت‬ ‫رات��ن تومیت��و نود و ش��ش درصد امتیاز را به دس��ت‬ ‫آورده‪ ،‬که بس��یار باال اس��ت‪ .‬منتق��دان مطرحی مثل‬ ‫راجر ای�برت‪ ‌،‬جیمز برادینلی‪ ،‬مای��کل فیلیپس‪‌،‬اوون‬ ‫گیلربمن‪ ،‬کنت توران و تاد مک کارتی بر فیلم نقدهای‬ ‫مثبت وستایش آمیز نوشته‌اند‪ .‬آیا این بدین معناست‬ ‫که «آرگو» عالی یا حتّی خوب است و روی حرف این‬ ‫منتقدین و امتیازات منی‌ش��ود حرف زد؟ مسلّامً خیر‪،‬‬ ‫این طور نیس��ت‪ .‬نگارنده‌ی این سطور خودش خیلی‬ ‫از فیلم‌های محبوب سایت‌ها‪ ،‬منتقدین و جشنواره‌ها‬ ‫را دوس��ت ندارد ا ّما دس��ت کم می‌شود نتیجه گرفت‬ ‫که موفّقیت «آرگو» در اسکار چیز غریبی نبوده‪ ،‬مگر‬ ‫اینکه معتقد باش��یم س��ازمان س��یا متام این سایت‌ها‪،‬‬ ‫جش��نواره‌ها‪ ،‬کاربران و منتقدان را هم خریده است‪.‬‬ ‫اش��کالی ندارد‪ ،‬این هم نظری است‪ .‬ا ّما یادمان باشد‬

‫«آرگو» بیندازید‪ .‬ببینید که اگر کاخ س��فید و سازمان‬ ‫سیا پشت پرده بوده‌اند چه کار سخت و همه جانبه‌ای‬ ‫داش��ته‌اند! چرا که این فهرست از س��زار فرانسوی تا‬ ‫بفتای انگلس��تان و گل��دن گالب و خیلی جوایز دیگر‬

‫که دیگ��ر اظهار نظر آقای ش��مقدری و ادعای قدرت‬ ‫البی‌گری‌اش را ریشخند نکنیم‪ .‬آن هم ممکن است‪.‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪59‬‬


‫روزانه هزاران موجود فضایی از خود می‌پرسند‪:‬‬ ‫اگه امروز به زمین حمله نکنم چی کار کنم؟ به‬ ‫آن موج��ودات فضایی بگویید دلیلی برای حمله‬ ‫به زمین وجود ندارد چون جواب معامیش��ان در‬ ‫دست ماست!‬

‫چی گوش کنم؟‬ ‫چی بازی کنم؟‬ ‫او (‪ )O‬دیمین رایس‬

‫خواننده قدیمی ژونیپر و یکی از بنیان گذاران این‬ ‫گروه پس از چند س��ال دوری از دنیای موسیقی با‬ ‫آلبوم او در سال ‪ ۲۰۰۲‬به دنیای موسیقی بازگشت‬ ‫و توانس��ت با این آلبوم به ش��هرتی جهانی برسد‪.‬‬ ‫فضای آلبوم آرام و سبک آن نزدیک به سبک فولک‬ ‫و آکوستیک راک است که با اشعار رمانتیک و اندکی‬ ‫فانتزی رایس دقایقی جادویی را برای ش��نونده به‬ ‫ارمغان می‌اورد‪ .‬آلبوم موسیقی او می‌تواند انتخاب‬ ‫خوبی برای طرفداران ایندی راک باشد‪.‬‬

‫چی بخونم؟‬

‫عقاید یک دلقک‪ ،‬هایرنیش بل‬

‫عقاید یک دلقک داس��تان مردی به نام ش��نیر را‬ ‫روایت می‌کند که همرسش او را ترک کرده و همین‬ ‫باعث افرسدگی او می‌ش��ود‪ .‬با نگاه اول شاید فکر‬ ‫کنید که با یک داستان غم انگیز و پر از درد مواجه‬ ‫هس��تید ولی طنز ظریفی ک��ه هایرنیش بل در این‬ ‫کتاب به کار برده اس��ت این س��فر مالیخولیایی و‬ ‫س��یاه را برای خواننده قابل تحم��ل و لذت بخش‬ ‫می‌کند‪ .‬بل با این کتاب توانسته نگاهی موشکافانه‬ ‫ب��ه آملان پس از جنگ جهان��ی بیاندازد و با زیرکی‬ ‫متام و در ال به الی س��خنان ش��نیر موضوعات مهم‬ ‫آملان آن زمان مانند ازدواج‪ ،‬دین و روابط اجتامعی‬ ‫را نقد کند‪ .‬کتاب در سال ‪ ۱۹۶۳‬میالدی نوشته شده‬ ‫اس��ت و از آن زمان توانس��ته به یکی از کتاب‌های‬ ‫مهم ادبیات جهان تبدیل شود‪.‬‬ ‫‪60‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫قلمرو پادشاه دیوانه (‪)realm of mad god‬‬

‫یک بازی آنالی��ن نقش آفرینی عال��ی برای بازی‬ ‫خورهایی که رسعت اینرتنتشان مانع از این می‌شود‬ ‫ک��ه آن‌ها لذت بازی آنالی��ن را تجربه کنند‪ .‬قلمرو‬ ‫پادشاه دیوانه با حجم پایین و گرافیک ساده باعث‬ ‫ش��ده اس��ت تا هر بازیکنی با هر نوع کامپیوتری‬ ‫توانایی امکان تجربه این بازی را داشته باشد‪ .‬شام‬ ‫در این بازی با انتخاب یک ش��خصیت خیالی مانند‬ ‫ی��ک جادوگر یا ی��ک تیرانداز به مبارزه با پادش��اه‬ ‫دیوان��ه در دنیایی پر از خطر می‌پردازید‪ ،‬اما ش�ما‬ ‫موف��ق نخواهید ش��د که این غ��ول خطرناک را به‬ ‫تنهایی شکس��ت دهید پس باید ب��ا بازیکنان دیگر‬ ‫در نق��اط دیگر جهان هم پیامن ش��وید و با ایجاد‬ ‫گروه‌ه��ای چند ده نفری ب��رای از بین بردن پلیدی‬ ‫در ای��ن دنیای جادویی ت�لاش کنید‪ .‬در ضمن الزم‬ ‫نیس��ت که نگران پرداخنت ح��ق عضویت برای این‬ ‫بازی باش��ید چون این بازی مجانی و از متام نقاط‬ ‫دنیا قابل دسرتس است‪ .‬اگر شام هم مانند ما عاشق‬ ‫بازی‌ه��ای نقش آفرینی هس��تید می‌توانید مطمنئ‬ ‫باش��ید این بازی یک تجربه عالی برای شام خواهد‬ ‫بود‪.‬‬


‫چی ببینم؟‬ ‫برای آنهایی که هوس دیدن یک شاهکار سینامیی‬ ‫کردند!‬

‫گمشده در ترجمه‪)lost in translation( ،‬‬ ‫‪۲۰۰۳‬‬ ‫آیا همیش��ه دلتان می‌خواس��ته سوفیا کاپوال را به‬ ‫خاطر بازی در پدرخوانده سه بر یک صندلی ببندید‬ ‫و مانع از بازی او در هیچ فیلم دیگری شوید؟ خب‬ ‫ما هم همین حس را داش��تیم تا اینکه گمشده در‬ ‫ترجم��ه را دیدیم‪ .‬در واقع اگ��ر او قول بدهد یک‬ ‫گمشده در ترجمه دیگر هم بسازد می‌تواند حداقل‬ ‫‪ ۴‬پدرخوانده س��ه دیگر را هم خراب کند انقدر که‬ ‫این فیلم خوب است‪ .‬کارگردانی عالی‪ ،‬سوفیا کاپوال‬ ‫یک طرف‪ ،‬بازی خیره کننده بیل ماری‪ ،‬طرف دیگر‬ ‫باعث می‌ش��ود این فیلم جزئی از لیس��ت بهرتین‬ ‫فیلم‌های تاریخ س��ینامی راجر ایربت باش��د‪ ،‬حتام‬ ‫هم می‌دانید اگر یک فیلم جز لیس��ت راجر ایربت‬ ‫باش��د دیدنش اجباری ست! راستی فیلم اسکارلت‬ ‫جوهانسون هم دارد دیگر چه می‌خواهید؟‬

‫ب��رای آنهای��ی که دلش��ان ی��ک مقدار وحش��ت‬ ‫می‌خواهد!‬

‫کلب��ه‌ای در جن��گل‪cabin in the woods ،‬‬ ‫‪۲۰۱۲‬‬

‫یک گروه از دخرتان و پرسان جوان برای مسافرت‬ ‫به کلبه‌ای در جنگل‌های خارج از شهر می‌روند اما‬ ‫در کلبه اتفاق‌هایی می‌افتد که زندگی آن‌ها را برای‬ ‫همیش��ه عوض خواهد کرد‪ .‬چ��ی؟ همه فیلم‌های‬ ‫ترس��ناک این روز‌ها همین خط داستانی را دارند؟‬ ‫نه اش��تباه می‌کنید یعنی اولش را راست می‌گویید‬ ‫ولی می‌توانیم به شام قول بدهیم این فیلم یکی از‬ ‫بکر‌ترین ایده‌هایی را دارد که تا به حال در س��ینام‬ ‫دیده‌ای��د‪ .‬درو گدارد کارگردان کلب��ه‌ای در جنگل‬ ‫با کم��ک فیلمنامه جاس وی��دون کارگردان پرآوازه‬ ‫منتقمین (‪ )avengers‬توانس��ته به مخلوط عالی از‬ ‫خنده و وحشت دست یابد که دل هر فیلم بازی را‬ ‫به دست می‌آورد‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪61‬‬


‫روز دوازده فروردین ‪ ۱۳۹۲‬یک رشکت لبنیاتی ایران «بس��تنی‬ ‫‪ ۵‬تنی» را برای رکورد ش��کنی در حض��ور بیش از ده هزار نفر‬ ‫در تله کابین توچال تهران رو منایی کرد‪ .‬اما نحوه توزیع آن در‬ ‫میان مردم همچنین عدم وجود وسیله نقلیه کافی برای ایاب و‬ ‫ذهاب آن‌ها مشکالت و نارضایتی‌هایی را بهمراه داشت‪ .‬ویدیو‬ ‫اختصاصی تابلو از این مراسم را ببینید‪.‬‬

‫‪62‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫یک فیلم‬

‫می‌گویند خرب تلخ را حتی عسل هم شیرین منی‌کند‪،‬‬ ‫اما این بار عسل‪ ،‬عسل بدیعی‪ ،‬توانست بر تلخی خرب‬ ‫مرگ��ش غلبه کند‪ ،‬با اه��دای اعضای او هفت تن جان‬ ‫دوب��اره گرفتند‪ ،‬از صب��ح روز ‪ ۱۵‬فروردین‪ ،‬قلبش در‬ ‫بدنی تپید و ریه‌هایش نفس را به تنی دیگر هدیه کرد‪،‬‬ ‫کلیه‌هایش‪ ،‬قرنیه چشامنش‪ ،‬کبد و لوزاملعده‌اش‪ ،‬ناجی جان‌هایی شدند که روزگاری سخت را می‌گذرانند‪.‬‬ ‫عس��ل بدیع��ی زن جوانی که روز ‪ ۱۲‬فروردین جان به جان آفرین تس��لیم ک��رد‪ ،‬بازیگری بود که از‌‌ هامن‬ ‫ابتدای ورود به جهان هرن‪ ،‬دغدغه‌ای دیگر داشت‪« :‬بودن یا نبودن»‬ ‫معبد‬ ‫«کیانوش عیاری» را با جزئی نگری در س��ینام باید ش��ناخت‪ .‬او که همیش��ه با لفظ «معبد سینام» از این‬ ‫هرن یاد می‌کند‪ ،‬از معدود فیلمسازان است که در این عرصه صاحب سبک و امضای ویژه است‪ .‬آثار دیدنی‬ ‫او همیش��ه با محوریت یک «قهرمان» ب��ود‪« ،‬قهرمان» ی که دغدغه‌هایش برگرفته از آش��نا‌ترین تجربیات‬ ‫روزمر ٔه ما می‌توانست باشد‪« .‬عیاری» در اصل استاد تبدیل ساده‌ترین لحظات روزمره و زندگی‪ ،‬به ناب‌ترین‬ ‫آثار دراماتیک اس��ت‪ .‬او همیشه اسیر لحظه‌هایی ست که از نگاه‬ ‫بس��یاری یا دیده منی‌ش��ود‪ ،‬ی��ا در آن جدیتی وج��ود ندارد!‬ ‫دوربین او سعی می‌کند مزاحم نباشد و تا حد امکان تالش‬ ‫دارد مخاطب را با رویای روایت ش��د ٔه بر پرده به نوعی‬ ‫همذات پنداری و یگانگی برساند‪.‬‬ ‫الهه سینامی ایران‬ ‫«دخ�تری از اقلیت‌های مذهبی ک��ه متقاضی پیوند‬ ‫قلب اس��ت س��عی دارد خانواده‌ای که پرسشان مرگ‬ ‫مغزی شده را متقاعد به اهداء کند» و‪....‬‬ ‫«ب��ودن یا نب��ودن» را به نوعی می‌ت��وان آغاز راهی‬ ‫دانس��ت که «عیاری» بعد‌ه��ا در آن به پختگی و تکامل‬ ‫رس��ید‪ .‬او ب��رای بازیگر نقش اول ای��ن کار ترجیح داد از‬ ‫هرنپیشه‌ای تازه کار و کشف نشده استفاده کند‪ .‬نتیجه این‬ ‫جستجوگری معرفی بازیگری شد که هم به روایتی سینامیی‬ ‫انگار نقش برای قامتش دوخته ش��ده بود و هم سینامی ایران‬ ‫را صاحب استعداد تازه‌ای کرد‪.‬‬ ‫«بودن یا نبودن» جزء اولین آثاری ست که مسئله پیوند اعضاء را در‬ ‫س��ینامی ایران مطرح می‌کند‪ .‬قابلیت چنین سوژه‌ای این توانایی را دارد‬ ‫که به دام س��انتی مانتالیسم ویرانگری افتاده و کار را به سطحی‌ترین شکل‬ ‫ممکن برس��اند! ولی «عیاری» با هوش��یاری ذاتی خود مانع از سقوط اثرش‬ ‫به این ورطه می‌شود‪ .‬هوش��مندانه‌ترین تصمیم او تکیه نکردن به بازیگران‬ ‫موجود در سینامی آن روز ایران بود‪ .‬او در ابتدا تصمیم گرفت بازیگر نقش‬ ‫را خود کش��ف و خلق کند‪« -‬عس��ل بدیعی» بعد‌ها نتوانس��ت هیچ وقت‬ ‫فرا‌تر از آنچه را با «عیاری» تجربه کرد‪ ،‬تجربه کند‪« .-‬عیاری» معتقد اس��ت‬ ‫«عسل بدیعی» بازیگری بود که غم و درد پنهان شده در نقش را به خوبی‬ ‫می‌توانس��ت به مخاطب منتقل کند وجالب آنکه «عسل بدیعی» با اهدای‬ ‫اعضای بدن خود نش��ان داد که «الهه سینام» انتخاب درستی داشته است‪.‬‬ ‫انتخاب��ی ک��ه بعد از مرگش در نقش فرش��ته نجات ظاهر ش��د و برخالف‬ ‫نقش��ی که بازی کرد‪ ،‬ب��ا اهدائ اعضای بدن خ��ود‪ ،‬زندگی‌های دیگری را‬ ‫ممکن کرد‪.‬‬ ‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪63‬‬


‫یک کتاب‬

‫در روزهای ممیزی و حساسیت اداره کتاب ارشاد!‬ ‫یک��ی از کتابهای��ی که ب��ه دفع��ات و در تیراژ باال‬ ‫تجدید چاپ ش��د‪ ،‬کتاب «زندگی نامه استیوجابز»‬ ‫اس��ت‪ ،‬زندگی مردی که فهم م��ا را از دنیا دگرگون‬ ‫ک��رد‪ .‬کت��اب در اصل به معرفی س��نتی در دنیای‬ ‫جدید می‌پردازد که مناد آن آمریکاس��ت‪ .‬رسزمینی‬ ‫ک��ه س��اکنانش آزادی را بی��ش از ه��ر چی��ز پاس‬ ‫می‌دارند و برای حف��ظ آن حارض به فدا کردن هر‬ ‫چیز به ظاهر عزیزی هستند‪« .‬استیو جابز» قهرمان‬ ‫ای��ن کتاب منادی از یک روی��ای آمریکایی امروزی‬ ‫است‪ .‬رویایی که در آن هیچ حد متوقف کننده‌ای‬ ‫برای رسیدن به خواس��ته‌های بلند پروازانه نیست‪،‬‬ ‫و همه در راه رسیدن به پیروزی تو را یاری و تایید‬ ‫می‌کنند‪.‬‬ ‫کتاب��ی ک��ه زندگینامه نوی��س مع��روف «وال‌تر‬ ‫ایساکس��ون» از زندگی «اس��تیو جابز» می‌نویس��د‬ ‫در اصل به س��فارش خود «جابز» اس��ت‪ .‬او وقتی‬ ‫متوجه می‌ش��ود که رسطان��ش رسیع‌تر از آنچه که‬ ‫فکر می‌کردند رش��د کرده و دیگر امکان زندگی به‬ ‫‪64‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫ش��کلی که آرزویش را داش��ت‪ ،‬ندارد‪،‬‬ ‫از «ایساکس��ون» دع��وت می‌کند که‬ ‫بیوگرافی او را بنویسد‪ .‬مولف در‌‌‌ هامن‬ ‫مقدم��ه کتاب تعجب خ��ود را از این‬ ‫پیش��نهاد می‌نویسد‪ ،‬می‌گوید‪« :‬استیو‬ ‫همیشه مراقب زندگی خصوصی خود‬ ‫بود و هیچ وقت اجازه منی‌داد کس��ی‬ ‫از خربنگاران به این بخش نزدیک شود‬ ‫ولی پیش��نهاد ناگهانیش مرا متعجب‬ ‫کرد‪».‬‬ ‫مول��ف که بعد‌ه��ا دلی��ل واقعی را‬ ‫می‌فهمد‪ ،‬معتقد اس��ت‪« :‬او به نوعی‬ ‫خود را از نسل انسانهای موفق روزگار‬ ‫خوی��ش می‌دی��د و می‌خواس��ت که‬ ‫با نوش��ته ش��دن زندگی ش به نوعی‬ ‫مان��دگاری همیش��گی برس��د»‪ .‬ای��ن‬ ‫کت��اب حاصل بی��ش از چهل گفتگوی‬ ‫تلفن��ی و حضوری مولف ب��ا «جابز»‬ ‫است‪ ،‬مولفی که به گفته «جابز» هرن‬ ‫واقعیش خوب حرف کشیدن از مردم‬ ‫اس��ت‪ .‬در طول مصاحب��ه بین مولف‬ ‫و «اس��تیو» رابطه عاطفی قوی برقرار‬ ‫می‌ش��ود و همین به «جابز» نوعی اطمینان خاطر‬ ‫می‌دهد که خود را نزد نویس��نده‌‌‌ رها کند و از هر‬ ‫چ��ه که دل تنگش می‌خواه��د‪ ،‬بگوید‪ .‬او صادقانه‬ ‫از خطا‌هایش در گذش��ته می‌گوید و از اینکه ابراز‬ ‫پشیامنی کند ترسی ندارد‪.‬‬ ‫همرسش نیز از نویس��نده می‌خواهد که «جابز»‬ ‫واقع��ی را به مخاطب معرفی کن��د‪« ،‬جابز» ی که‬ ‫هم باه��وش و موفق بود و هم زندگی به ش��دت‬ ‫آش��فته‌ای را تجربه کرد‪ .‬نویسنده هیچ وقت سعی‬ ‫نکرده «جابز» را یک انس��ان کامل و منون ٔه تقلیدی‬ ‫معرفی کند‪ ،‬او فقط سعی دارد به ما یادآوری کند‪،‬‬ ‫این کتاب رسگذش��ت کس��ی اس��ت که تصور ما از‬ ‫تکنول��وژی را دگرگون کرد و دنیای امروز ما مدیون‬ ‫رویاپردازه��ای دیروز اوس��ت‪ ،‬رویاپردازی‌هایی که‬ ‫اج��ازه داده درک تازه‌ای از خالقی��ت و تکنولوژی‬ ‫داشته باشیم‪.‬‬ ‫این کت��اب را با ترجمه نارص دادگس�تر می‌توانید‬ ‫مجانی دانلود کنید و از خواندنش لذت بربید‪.‬‬


‫موسیقی‬

‫موسیقی را منی‌توان از زندگی روزمره مردم حذف کرد‪ .‬شام از زمانی که سوار‬ ‫ماشین شخصی یا عمومی می‌شوید دوست دارید صدایی آرامش بخش لحظ ٔه‬ ‫شام را دلنشین‌تر کند و در چنین رشایطی مخاطب ایرانی ترجیح می‌دهد این‬ ‫صدای آشنای خواننده‌ای وطنی باشد‪ .‬همین بازار داغ داخلی موجب شده که‬ ‫بازار موس��یقی در ایران به اندازه کافی متنوع و جذاب بوده و برای هر مخاطبی آنچه دوس��ت دارد وجود‬ ‫داشته باشد‪ .‬برای بررسی تازه‌های موسیقی در ایران سعی می‌کنیم در هر شامره آخرین آثار تولید شده رابا‬ ‫شناسنامه هرنی اثر به شام معرفی کنیم‪.‬‬

‫استادان بزرگ عودنوازی‬

‫مجموعه‌ای که توس��ط ن�شر «ماهو» ر برای عالقمن��دان و پیگیران‬ ‫موسیقی سنتی در دو سی‪ .‬دی عرضه شده است‪ .‬در مقدمه جلد این‬ ‫آلب��وم آمده‪ :‬به دلیل کرثت تعداد و ش��یوه‌های اجرای آثار نوازندگان‬ ‫عود به معرفی اجراهایی بس��نده کردیم که جزء برجس��تگان این ساز‬ ‫هستند‪ .‬کشورهایی نظیر ترکیه‪ ،‬عراق‪ ،‬سوریه‪ ،‬مرص‪ ،‬تونس‪ ،‬الجزایر از‬ ‫کش��ورهای معرفی شده در آلبوم بوده که از نظر تکنیک نوازندگی و‬ ‫محتوای موسیقایی تاثیر بیشرتی گذاشته‌اند‪.‬‬

‫ریشه در خاک‬

‫کاری به آهنگسازی «مسیح تحویلداری» وخوانندگی «پوریا خواص»‬ ‫که برگرفته از اشعار ملی‪-‬میهنی «فریدون مشیری» ست‪ .‬عرضه کننده‬ ‫این مجموعه «راوی آذرکیمیا» ست‪.‬‬

‫قصه آفاق‬

‫توس��ط ن�شر «باربد» با ص��دای «س��بحان مهدی‌پ��ور» و تارنوازی‬ ‫«محمدامین اکربپور» به بازار عرضه ش��ده است‪ .‬اشعار استفاده شده‬ ‫از شعرایی نظیر ابتهاج‪ ،‬باباطاهر و عارف قزوینی ست‪.‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪65‬‬


‫نفست روی تصویر چش�مات می‌ماسه و مشامت رو پر می‌کنه از‬ ‫ب��وی داغ ریه هات‪ .‬می‌تونی نفس‌هات رو با گوش‌هات بش�ماری‪.‬‬ ‫گوش‌هات خش ِ‬ ‫خش بودنت رو بلند‌تر از همیش��ه می‌شنون‪ .‬رسده‪،‬‬ ‫اما گرمته‪ .‬به جای پیچ پی ِچ ِ‬ ‫تنگ ریه‌هات از پاهات نفس می‌‌کش��ی‬ ‫و هر بار خس��ته‌تر‪ ،‬وزن��ت رو روی گودیِ ک��م طاقت کمرت حس‬ ‫می‌کنی‌‪ .‬کج و کج‌تر ش��دن ش��یب زندگیت همراه ب��ا تصویر مبهم‬ ‫چراغ‌ها‪ .‬س��کوت تو گوش��ت سوت می‌کش��ه‪ .‬ثانیه‌ها کش بسنت به‬ ‫لحظه هات‪ ،‬زندگی رو خلوت‌تر از همیش��ه می‌کنی‌‪ .‬انگار یکی‌داره‬ ‫ش�ماره می‌زنه تک تک این ثانیه‌ها رو‪ .‬دنیای کوچیکت باالی رست‬ ‫گ��ره خورده‪ .‬پاهات به هر چیزی جز نشس�تن فک��ر می‌کنند‪ .‬فایده‬ ‫بودن دس��ت‌هات رو منی‌فهمی‪ .‬بودنت از عمر بودنت کم می‌کنه‪،‬‬ ‫منی‌دون��ی منتظری یا انتظار به رس اومده‪ .‬حضور روش��نِ متحرک و‬ ‫نقطه ش��کل آدم‌ها یاد بازی‌های بچگی‌می نداز ِدت‪ ،‬اما چه سود که‬ ‫پنجره‌ی نگاهت تنگ‌تر از اونیه که بتونی‌تا مقصد دنبالشون بری‪.‬‬ ‫کل ش��هر رو گش��ته‌ای‪ .‬نور‬ ‫ق��دم از ق��دم که ب��ر م��ی‌داری انگار ّ‬ ‫چراغ‌ها‪ ،‬مثل کربیتی نیم س��وخته گرمت که منی‌کند هیچ‪ ،‬تنها ترِت‬ ‫می‌کن��ه‪ .‬اما امید گرم��ت می‌کنه‪ ،‬اونقدر گرم که حت��ی یاد گرما از‬ ‫ذهنت پاک می‌ش��ه‪ .‬معنای نفس عمیق یادت رفته‪ .‬نفس نفس رس‬ ‫می‌کنی‌تهامنده‌ی بودنت را‪ .‬انگار کمربندت رو به اشتباه بستی دور‬ ‫گردنت و هر روز الغر‌تر می‌شی‌‪ ،‬توو تنهایی‌منتظری‪ ،‬شاید متوم بشه‬ ‫شایدم رشوع شده‪ ،‬کی‌می دونه؟ به اندازه نفس بکش‪.‬‬ ‫م��ن محمد مه��دی زابلی (مه��دی زابلی) عکاس س��ابق مجموعه‬ ‫همش��هری متولد ‪ ۳۱‬می‌‪ ۱۹۸۳‬در تهران و در حال حارض در کش��ور‬ ‫مالزی س��اکن هس��تم‪ .‬در تاریخ ‪ ۲۰‬جون ‪ ۲۰۰۹‬یعنی درس��ت پس‬ ‫از انتخابات ریاس��ت جمهوری ایران بازداش��ت و پ��س از گذراندن‬ ‫حدود یک ماه حبس و شکنجه از زندان اوین آزاد شدم‪ .‬این تصاویر‬ ‫حاص��ل دغدغه‌های ذهنی من اس��ت که در طول دوران بازداش��ت‬ ‫و درگیری‌های پس از آن پر رنگ‌تر ش��د و نتیجه آن پروژه عکاس��ی‬ ‫حارض است که ثبت تصاویر آن حدود ‪ ۵‬ماه در سال ‪ ۲۰۱۰‬به طول‬ ‫انجامید‪ .‬این عکس‌ها از میان حدود ‪ ۱۰۰‬فریم انتخاب شده است‪.‬‬ ‫‪66‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪67‬‬


‫‪68‬‬

‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬


‫شامره چهارم‪ ،‬فروردین ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪69‬‬


‫هفتگی‪ ،‬شامره مخصوص زمستان ‪۵۲‬‬ ‫شامره مجله‬ ‫عکس از روی جلد‬ ‫اطالعات‪۱۳۹۲‬‬ ‫چهارم‪ ،‬فروردین‬ ‫‪70‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.