2
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
ٔ جامعه من و تو قوطی کنسرو آکادمی یا عکدمی؟ مس��اله این نیس��ت! یعنی که مس��الهٔ من و تو این نیست .مساله من و تو این است ،یا باید این باشد ،که من و تو ،و من و توهای دیگر ،چگونه شبکهای مثل «من و تو» میسازند و پروبال میدهند .میتوانیم به خودمان ببالیم که من و تو توانس��تیم ش��بکهای تلویزیونی را که در خارج از کش��ور برنامه میس��ازد و پخش میکند به جایی برس��انیم که اسام اسهایش دارد به پای برنامهٔ نود میرس��د .نه فقط در جهان رس��انهای میتوانیم بگوییم نوش جانشان یا حتی نوش جامنان ،که در جهان اجتامعی هم میتوانیم از همین مخترص توافق برای دیدن یک برنامه خوشحال باشیم ،آن هم در زمانهای که کمرت چیزی توجه عد ٔه زیادی از ما را به شکل مشرتک جلب میکند و به توافقی نسبی میرساند. جالبتر اما ،اینکه همین جمع ش��دن ما در حول و حوش یک برنامه -که نشانی ظاهری از توافق دارد -نش��ان داد ما در همین جمع ش��دنهامان هم چقدر اختالف که نداریم .و باز دملان خوش بود اگر فقط به اختالف میگذش��ت .اما اختالفات وقتی ناموس��ی ش��د ،وقتی به ارمیا و امیرحسین رسید ،وقتی پای تعصبهای قومی رابه میان آورد ،هنگامی که بساط همیشه حارض توطئه بینی را پهن کرد ،و به لشکرکش��یهای فیس بوکی انجامید ،دوباره فیل ما را یاد هندوس��تان وطنی انداخت که همه آماد ٔه ش��اخ و ش��انه کشیدن برای چیزهایی هس��تیم که ت ِه تهاش انگار ارزش شاخ و شانه کشیدن ندارد ،حاال میخواهد سپر به سپر شدن ماشینهامان باشد در خیابان یا دست به یقه شدن کامنتهامان در پای صفحهٔ برنامه. ش��اید همین بود که من و توهایی هم پا به میدان گذاش��تند که فکر میکردند و میکنند که ما چه چیزهای مبتذلی میبینیم و میپس��ندیم ،رس چه چیزهای بیخاصیتی دعوا میکنیم ،که چه راحت رسمان را گرم میکنند ،که این راهی اس��ت برای رسگرم کردن خالیق و گم کردن رد هزاران مش��کل اساسی درهای و هوهایی برای هیچ. هر چه بود و هر چه هس��ت و هر چه خواهد بود ،این گونه رویدادها بار دیگر در قوطی کنرسو جامع��هٔ ایران��ی را باز کرد و هیواله��ای درون قوطی را دوباره نش��امنان داد ،هیوالهایی که منتظر کمرتین بهانه برای بیدار ش��دن هستند .این هیوالها را ش��اید نتوانیم به خوابی ابدی بفرستیم ،اما شاید با فهمیدنشان بتوانیم رام و آرام کنیم. بگذریم .آنچه در این مجموعه برای ش�ما گرد آوردهایم تالش��ی اس��ت در این جهت؛ تالش��ی برای فهمیدن جنبههای متفاوتی از مس��اله که ش��اید به ما کمک کند به جای خواباندن پاشنهٔ کفشهای مجازی ،باد رگهای به تعصب برآمد ٔه گردمنان را حقیقتاَ بخوابانیم و کمی بیشرت هم دیگر را تحمل کنیم. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
5
متامی حقوق تصاویر اس��تفاده ش��ده در این ش�ماره تابلو از آکادم��ی موس��یقی گوگ��وش ،محف��وظ و متعلق به ش��بکه تلویزیون مرجان است. عکاس ها از :سعید جودت 6
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
مسئولین ش��بکه من و تو درخواست مصاحبه با مجله تابلو درباره برنامه آکادمی موسیقی گوگوش را رد کردند. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
7
تعداد کل رشکت کنندگان :نامعلوم تعداد قبول شدگان مرحله اول ۱۴ :نفر هفته اول ۱۴هرنجو انتخاب شدند: ش��هرزاد ۲۶س��اله ،متولد تهران .آریا ۲۸س��اله ،متول��د تهران .هلن ۲۰ ،س��اله ،متولد فردریکستاد نروژ .ادرین ۲۳ ،ساله ،متولد تهران و ساکن لندن انگلستان .روشنا ۲۰ ،ساله، متولد و س��اکن اس��تکهلم سوئد .امیر حسین ۲۶ ،س��اله ،متولد تهران و ساکن نروژ .امیر بهمن ۲۲ ،س��اله ،متولد چهار محال و بختیاری و س��اکن بن اآملان .دلسا ۱۸ ،ساله ،متولد بیرمنگهام انگلس��تان .ارمیا ۳۱ ،ساله ،متولد خمین و ساکن آملان .مجید ۲۰ ،ساله ،متولد دوبی و ساکن اسکاتلند .ندا ۲۳ ،ساله ،متولد کاسل آملان و ساکن آملان
8
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
هفته ششم ۴هرنجو با انتخاب اساتید کنار گذاشته شدند: کیان ،شاهین ،اریا و شهرزاد هفته هفتم روشنا و احسان با رای مردم حذف شدند. هفته هشتم هلن و ادرین با رای مردم حذف شدند هفته نهم دلسا حذف شد هفته دهم امیر بهمن فرد حذف شد هفته یازدهم امیر حسین حذف شد هفته دوازدهم با رای م��ردم ارمیا نفر اول ،مجید دوم و ندا به عنوان نفر سوم انتخاب شدند
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
9
10
پرده اول «مارال» از ورودیهای ۸۲دانشگاه عالمه است و معتقد اس��ت« :ما یکی از آخرین نسلهای ورودی دوره اصالح��ات در دانش��گاههای بزرگ هس��تیم. دورانی که دانشگاه زنده بود ،دانشجو محور برنامه ریزی بود و فعالیت صنفی دانش��جویان مشتاق به رسمیت شناخته شده بود» وقتی از آن دوره حرف میزند ،میش��ود ردپای دلگیری را در حرفهایش دید« :واقعا قابل مقایس��ه با االن نیس��ت .من آن روزها بیشرت با بچههای دانشکده اجتامعی دانشگاه تهران مرتبط بودم .دانش��گاهی زنده و رسش��ار از انرژی ،که همین ش��وق هم در دانش��گاه خودمان بود» او که االن دانش��جوی ارش��د دانشگاه عالمه است وهمین بهاری که از راه میرسد ،از پایان نامه خود دفاع میکند معتقد است که آکادمی از هامن
ضبط میکند و ش��ب میآورد خوابگاه میبینیم». برای او جالب اس��ت که مخاطبان آکادمی همه جا هستند و این بار آکادمی برخالف دورههای قبل به برنامهای خانوادگی تبدیل ش��ده که همه با هم آن را میبینند «رسی قبل تعداد کمی از خانوادههایی که میش��ناختم پیگیر آکادمی بودند ،ولی این بار می��زان گس�تردگی مخاطبان برنامه ب��رای خود من ه��م جالب ب��ود» او در مورد تناقض��ات این رسی از برنام��ه میگوی��د «من واکنشه��ای فیس بوکی را میدی��دم و برایم جالب بود آنقدر که پوش��ش ارمیا برای مخاطب ایرانی خارج از کش��ور مس��ئله برانگیز است برای ایرانیان داخل کشور نیست .در اطرافیان خودم همه بیشرت درگیر اجرای هرنجویان بودند و جال��ب آنکه اجرای هرنجوی��ان لهجه دار ب��رای آنه��ا جذابتر ب��ود» ولی پوش��ش ارمیا از
رسی اول در جامعه مخاطب پیگیر داش��ت ولی تا این حد گسرتده نبود .به گفته مارال« :مخاطبین این مجموعه در رسیهای پیشین بیشرت بچههایی بود ک��ه عالقه واقعی آنها موس��یقی بود و یا ماهواره بین حرف��های بودند و جالب آنکه خانوادهها کمرت درگیر این برنامه میش��دند و بیشرت برنامهای بود که جوان��ان آن را میدیدند و به تنهایی! مثال رسی قبل ک��ه در فینال «آوا و مه��ران» بودند ،من تنها دوقس��مت آخر درگیر برنامه شدم ،آن هم بواسطه دوستی که خانه مجردی داشت و یک ماهواره بین حرفهای بود». «آکادم��ی گوگ��وش» راه خ��ود را ب��ه آرامی در خانههای مردم پیدا کرد و این شاید نشان دهد که جامعه روز به روز از صدا وسیامی ملی بیشرت فاصله میگی��رد .وقت��ی از «مارال» میپرس��م دور جدید آکادم��ی را چ��ه جوری میبیند ب��ا خنده میگوید «س��وده ،یکی از هم کالس��یهایم ،هر قس��مت را
نظر او بر روی بخش��ی از مخاطبان خوابگاه تاثیر گذاش��ت «زینب یکی از بچههای خوابگاه ست که دوست دارد مریم صدایش بزنیم! وقتی برای اولین بار آکادمی را دید برایش ارمیا تازه و سئوال برانگیز بود .زین��ب بعد از این رسی آکادمی موس��یقی را جدیتر گرفته و جالب این اس��ت که معتقد است آخوندها از اس�لام چیزی منیدانند و این چیزی که تا به حال بعنوان رشع به آن عمل میکردم بیش�تر او را بیاعتقاد کرده است». *** واقعیت این است که محدودیتهای اجتامعی و الگویی که جمهوری اس�لامی برای اداره کش��ور به دنبال آن اس��ت به گونهای در جامعه چند دستگی بوج��ود آورده که هر پدیده تازه و نویی به رسعت بحث برانگیز میشود .ظاهر «ارمیا» برای بسیاری از خانوادهه��ای مذهبی جالب و قابل بحث بود و تواناییهای تازهای را به زنان مذهبی یادآوری کرد.
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
زنانی که زیر بار س��نت مردساالر مجبور بودند به پوششی خاص تن بدهند و قرار بود که این پوشش در ایران بعد از انق�لاب برای زن مصونیت بیآورد، ح��اال نه تنها مانع نیس��ت ،بلکه با هامن پوش��ش میتوان به رفتارهایی متفاوت روی آورد .پوش��ش امیا شاید به بحرانی در نظام اسالمی تبدیل شود. پرده دوم «امی��د» اه��ل ش�مال و دانش آموخت��ه فیزیک دانشگاه اصفهان در سالهای بحرانی دوره اصالحات اس��ت .او ورودی ۷۷دانش��گاه اصفه��ان ب��وده و معتقد است «ما عجیب تر ی��ن دور ٔه دانشجویی را بع��د از دوره انقالب فرهنگی در ای��ران تجربه کردی��م .م��ا از دبیرس��تانی وارد دانش��گاه شدیم ک��ه امورتربیتی ح��رف اول را در آن م��یزد و حت��ی پوش��یدن ش��لوار ل��ی نیز امری قبیح و تابو ب��ود .نس��لی که برای س��ادهترین عاش��قانهها ب��ه بدتری��ن ش��کل از س��وی خانوادهه��ای مذهبی و مدرس��ه تحقیر میشد». او حاص��ل پیون��دی جالب و ایدئولوژیک اس��ت، خانواده پدری او گرایش به سوی سازمان مجاهدین خلق داش��تند و خان��واده م��ادری از مذهبیهای حکومتی که این روزها هر کدام سفیر و یا دیپلامت هس��تند .وقتی از آکادمی برایم حرف میزند بهرت میش��ود میزان نفوذ و گس�ترش ای��ن برنامه را در
بین خانوادههایی مذهبی و سیاس��ی فهمید .امید میگوی��د «هدی دخرت دایی من هم در خانوادهای مذهبی بزرگ ش��ده .پدرش دیپلامت ایران در یکی از کشورهای عربی اس��ت .ارمیا خیلی شبیه هدی اس��ت و همیش��ه بحث م��ن در خانه ب��ا خواهرم نازی این بود که چقدر این دو ش��بیه هم هس��تند تا اینکه در دید و بازدید عید آنها را دیدیم .خیلی اتفاق��ی بحث آکادم��ی در این محف��ل خانوادگی پیش آمد و جالب این بود که خانواده دایی جان از پیگیرترین مخاطبان بودند و اس��م همه هرنجویان را بهرت از خواهر من که معروف به عش��ق آکادمی بود میدانستند. وقتی ب��ه هدی گفت��م« :دق��ت ک��ردی قیافه تو و ارمی��ا چق��در به��م نزدی��ک اس��ت» با خنده گف��ت« :آره این را هم��ه خانواده م��ادری ه��م به م��ن میگویند» و جالبت��ر آنکه خان��واده مادری ه��دی ،زن دایی عزیز را میگویم، از پاه��ای ثابت مراسم حکومتی هستند». بخ��ش ج��ذاب ن��گاه امید و خانوادهاش ای��ن بود که از نظر آنها ارمیا هیچ خالف رشعی انجام نداده و حتی جسارت او را هم تحس��ین میکردن��د« .امید» که به تازگی ازدواج کرده و خانواده همرسش اصلیتی جویباری دارند از دید و بازدیدهای خانوادگی در ش��ب عید نی��ز حرفهایی دارد« :محمد ،ب��رادر زنم در یکی از ارگانه��ای دولتی مش��غول به کار اس��ت و یکی از وظایف او این اس��ت که ه��ر برنامه را ضبط و در شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
11
چند نسخه تکثیر و به دست همکاران زنی برساند ک��ه به دلیل موقعیت ش��غلی منیتوانن��د ماهواره داشته باشند ولی شیفته این برنامه هستند .گفتنی است که در ش��هرهای کوچک به دلیل محدودیت رواب��ط اجتامعی ،قدرت نظارت نیروهای حکومتی بر روی کارمندان دولتی بسیار زیاد است و نیروهای حراستی ادارات سعی میکنند کوچکترین تخلفی
از نظر برخی نیروهای حکومتی، خانوادههای آنها میتوانند در خلوت هر جور که متایل دارند زندگی کنند ولی باید ظاهر را حفظ کرده و مراقب هنجار شکنی خود باشند را ب��ا قاطعیت جواب دهند .حفظ ظاهر و رعایت ارزشه��ای منادی��ن جمهوری اس�لامی از نظر این نیروها بس��یار جدی ست و نباید تابویی در ظاهر شکس��ته ش��ود .از نظر این نیروه��ا خانوادههای حکومت��ی میتوانند در خلوت ه��ر جور که متایل دارن��د زندگی کنند ولی باید ظاهر را حفظ کرده و مراقب هنجار شکنی خود باشند. *** ایران امروز ،ایرانی س��ت ک��ه در آن تناقضها به همزیستی مس��املت آمیز رسیدهاند .مدت هاست که حاکمیت به س��ویی میرود و مردم به س��ویی دیگ��ر! به تازگی س��ایت تابناک مطلب��ی در مورد برنامه «آکادمی موس��یقی گوگ��وش» منترش کرده ک��ه نظرات خوانندگان��ش از اصل مطلب جذابتر اس��ت .در متام این نظرات میتوان فهمید که رفتار ارمی��ا چگونه طیفی از جامعه ایرانی را به واقعیت متناقض اما حقیقیشان نزدیک کرده است. پرده سوم «احم��د» رانن��ده خطی یک��ی از خطهای جنوب شهر تهران است و سیستم کوچکی در ماشین خود 12
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
دارد ک��ه با آن فیلم میبیند .یک روز بعد از پخش برنام��ه آکادمی خیل��ی اتفاقی گذرم به ایس��تگاه او افت��اد .هم��راه چن��د نف��ر از رانندههای خطی برنامههای ش��ب قب��ل را میدیدند و بحث جالبی در م��ورد رشکت کنندهها میانش��ان درگرفته بود. احمد با ارصار میخواس��ت اثب��ات کند که ارمیا از همه بهرت اس��ت و حق اوس��ت که اول بش��ود .او معتقد بود ک��ه ارمیا دارای حجب و حیایی س��ت که ب��ه دل مینش��یند و ارزش اول ش��دن را دارد. جالب اینجاست که در میان خانوادههای مذهبی، ول��ی غیرحکومتی ،ارمیا ارج و قرب بیش�تری دارد. این خانوادهها که گرایش��ات مذهبی از نوع عرفی دارند ،در اجرای ارمی��ا هیچ خالف رشع و یا رفتار اروتیک منیبینند و به راحتی او را میپذیرند. احم��د میگفت که از نظر م��ادرش ارمیا مناد یک دخرت موفق مذهبی اس��ت که هیچ جلف بازی در اج��را و رفتارش دیده منیش��ود .او حت��ی از احمد خواسته بود تا به ارمیا رای دهد. *** واقعیت این اس��ت تا قبل از آکادمی بخش��ی از م��ردم کامال طبیعی انتخابش��ان را ک��رده بودند و دیگر تلویزی��ون ایران را منیدیدن��د .این بخش از متاشاچیان موضع مشخصی نس��بت به برنامههای ایران داش��تند و تکلیفش��ان معلوم ب��ود ،ولی تب «آکادمی گوگوش» نکته تازهای در ریزش مخاطبان س��یامی جمهوری اسالمی را نشان داد .اینک چهره بخش��ی از بینندگان ثابت سیامی ملی آشکار شده که در مواجه با جذابیت آکادمی موسیقی گوگوش، برنامه ماه��واره را انتخاب میکنند .بعبارتی ریزش جدید از میان مخاطبان پیگیر تلویزیون است و این نش��ان میدهد که به آرامی همین اندک مخاطب فعال سیامی ج .ا نیز حداقل به مخاطبی دومنظوره تبدیل ش��دهاند .مخاطبانی که در مدت نه چندان طوالنی به س��ئوالهای ریش��های از خ��ود و آنچه درگیرش هستند میرسند و تغییرات ایجاد شده در سبک زیستی آنها همین پایگاه کوچک اجتامعی حاکمیت را به امری بیاثر در معادالت کالن تبدیل میکند.
توکا فرزند منوچهر نیستانی شاعر درگذشته و برادر مانا نیستانی کاریکاتوریست است .وی در سال ۱۳۶۶از دانشگاه علم و صنعت ایران در رشت ٔه معامری فارغالتحصیل شدهاست .او فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۵۸با هفتهنامه «کتاب جمعه» به رسدبیری احمد شاملو آغاز کرد .توکا س��ابق ٔه همکاری با بیش از ۵۰نرشیه را در کارنامهاش دارد و تابهحال ۲بار بهعنوان بهرتین کارتونیس��ت در جش��نوار ٔه مطبوعات ایران انتخاب شدهاست .توکا در سال ۱۳۸۹از ایران رفت و در تورنتو ،کانادا سکنی گزید .توکا قرار است با « تابلو» همراه باشد و در هر شامره یکی از کارهای خودش را روی این تابلو نصب کند .این بار توکا در ویدیویی که ساخته یکی از کارتون هایش را اینگونه رشح می دهد. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
13
از ه�مان اولین روزهای��ی که ارمیا ب��ه آکادمی موسیقی گوگوش راه پیدا کرد ،آکادمی برای کس��انی که میخواستند بدانند رسنوش��ت ی��ک زن با حج��اب چه میش��ود ،جذاب ش��د .ارمیا ،منونه زنی بود که جمهوری اس�لامی سال هاست تالش میکند در ایران پرورش ده��د ،او مادری ب��ا حجاب و متین است .بلند منیخندد ،ورزش منیکند و منیرقصد .کنار مردها منینش��یند ،با نامحرم دست منیدهد و از همه مهمتر لباسهایش به ش��دت پوشیدهاند، ح��اال ش��اید کمی از گردن��ش دی��ده ش��ود یا موهایش ریخته باش��د روی پیش��انیش ،ام��ا وقتی کنار دخرتکانی مینش��یند ک��ه هیچ محدودیتی در برقراری ارتب��اط ب��ا «نامح��رم» ندارند و هر چه بخواهند میپوش��ند و ه��ر وقت بخواهند ،مردان رقیبشان را در آغ��وش میگیرند، ارمی��ا تبدی��ل ب��ه یک 14
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
قدیس��ه میش��ود .قدیسهای که رس��یدن به سبک زندگی او میتواند الگوی بسیاری از دخرتان و زنانی باش��د که در خ��اک ایران زندگی میکنند .زنی زیبا ،ساکن «رسزمینهای آزاد» که با مردی خارجی اما مسلامن ازدواج ک��رده ،به اعتقادات��ش پایبند اس��ت و او یک مادر است .مادری که از دو فرزن��دش با مهربانی یاد میکند و دلش برایش��ان تنگ میشود .با همه اینها اما ،ارمیا آواز میخواند. ارمیا آواز میخواند و اصال مهم نیست که صدایش خوب اس��ت یا بد ،نفسش تاب ترانهها را دارد ی��ا ن��ه ،گام و ریتم بلد است یا نه، ارمیا ،قدیسهای که میلیونها ایرانی هر چهارش��نبه و جمع��ه به متا ش��ا یش مینشستند، میخوان��د. کم��ی ه��م دستهایش را حرک��ت میده��د ،گاهی هم ب��ه دوربین لبخند
میزن��د و به قول برخی عش��وه میآید ،اما همین ارمیا حجاب هم دارد. اینجاس��ت که ارمیا ب��ه تهدیدی ب��رای جمهوری اس�لامی تبدیل میشود .زنی که همه قواعد جاری در ای��ن م��رز و ب��وم را رعایت میکن��د جز یکی، خوان��دن .ارمیا تهدی��دی برای جمهوری اس�لامی اس��ت زیرا ه��زاران و بلک��ه میلیونه��ا ایرانیای ک��ه او را تش��ویق میکنند ،ب��ه او رای میدهند و
ارمیا آواز میخواند و اصال مهم نیست که صدایش خوب است یا بد ،نفسش تاب ترانهها را دارد یا نه ،گام و ریتم بلد است یا نه ،ارمیا ،قدیسهای که میلیونها ایرانی هر چهارشنبه و جمعه به متاشایش مینشستند ،میخواند. برای��ش کامنت میگذارند ،نش��ان میدهند که هر کدام قابلیت تبدیل شدن به ارمیا را دارند ،اطاعت همه قوانین تخطی از تنها یکی از قواعد جمهوری اسالمی. آرای میلیونی آکادمی موسیقی گوگوش شاید برای جمهوری اسالمی چیزی کمرت از اعرتاضات میلیونی مردم به نتایج انتخابات نداش��ت .آنجا نیز همه به قوانین جمهوری اسالمی احرتام گذشتند ،آرایشان را درصندوقهای رای ریختن��د و در انتها تنها یک پرسش داشتند ،رای ما کجاست؟ آرای میلیونی ارمی��ا و دیگر دخرتان و پرسانی که در ای��ن آکادمی رشکت کردند ،خاط��ره اعرتاضات مردم��ی را برای جمهوری اس�لامی زن��ده کرد .یک بار دیگر ،آنهم کمرت از س��ه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ،ایرانیان کنار هم ایستادند ،از سد تلفنهای کنرتل ش��ده گذشتند و برای رای دادن به ارمیا پول خرج کردند .هرچند س��ود این متاسهای
تلفن��ی به طور خالص به جیب جمهوری اس�لامی رف��ت ،اما ترس آنها را کم نکرد .برای رای دادن به ارمیا بیش از ش��ش میلیون نفر از کنرتل تلفنهای متاسشان نرتسیدند. همینها کافی است تا ارمیا را به سازمان مجاهدین خلق وصل کنند ،رس��انهها درای��ران او را اورینب ن��ام گذاش��تند و هم�سرش را وابس��ته مجاهدین خلق دانستند .ش��اید برای جمهوری اسالمی ،خطر همرس مس��لامن شده ارمیا از مجاهدین خلق کمرت نباشد ،مرد مسلامنی که به حجاب همرسش احرتام میگذارد و میگوید« :میش��ود هم حجاب داشت و هم ترانه خواند ».حاال جمهوری اس�لامی جواب دهها ه��زار دخرتی را که از ای��ن پس میخواهند حجاب داش��ته باش��ند و ترانه بخوانند چه بدهد؟ در کش��وری که تعداد کنرستهای لغو مجوز شده از تعداد کنرستهای اجرا ش��ده بیش�تر است ،در کشوری که بعد از ۳۴سال تنها یک گروه موسیقی زنان مجوز کار گرفته ،مس��ئوالن جمهوری اسالمی به دخرتانی که به قوانین او احرتام میگذارند و اما، فق��ط از یکی از حقوقش��ان منیگذرند ،چه جوابی بدهند؟ رس��انههای وابس��ته به حکومت همه دس��ت به دس��ت همه میدهند ،پش��ت صحنههای آکادمی را منت�شر میکنند که ارمیا دس��ت پرسی را گرفته، تصاویر لب خوانی آنها را نشان میدهند که ارمیا از امیر میخواهد دس��تش را نگیرد ،لباس تنگ اما پوشیدهاش را بهانه میکنند ،قر و غمزه و ترانههایش توگوهایش را را بهان��ه میکنن��د ،فیلمه��ای گف بیهیچ ابایی در وب س��ایتهای جمهوری اسالمی به منایش چند باره میگذارند فقط برای اینکه بت ارمیا را برای جوانان ایرانی بشکنند. ب��ا این حال هنوز و با گذش��ت بیش از دو هفته از انتخاب برنده آکادمی گوگوش تب آرمیا درمیان جوانان ایرانی باالست و باید دید آیا ارمیا در بسرت جامعه ایرانی باز تولید خواهد شد یا خیر؟ شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
15
در آخرین روزهای اسفند ،۹۱در فیسبوک و سایر ش��بکههای اجتامعی یا خرب از هفت سینهایی از هر گوش��ه دنیا ب��ود یا خرب از زندانیان سیاس��ی و البته آکادمی گوگوش ش��بکه م��ن و تو! از آنجا که م��ا ایرانیها ذهن تحلیلگری داریم و در مورد هر چیزی و هر کس��ی تحلیل وی��ژه خود را داریم ،راه نیاف�تن امیر حس��ین به فینال و برنده ش��دن ارمیا در س��ومین دوره مس��ابقه آکادمی گوگوش هم به موضوع داغ روز تبدیل شد. تنها س��ه س��ال پس از آغ��از ،آکادمی موس��یقی گوگوش که بناس��ت مثل برنامههای مش��ابهش در سایر کشورها ،اوقاتی رسگرم کننده برای متاشاچیان مهی��ا کند و در کنارش اس��تعدادهای خوانندگی را هم کشف کند ،به یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیونی فارس��ی زبان تبدیل شده است .حضور خانم گوگوش هم به عن��وان مادرخوانده ،مربی و
16
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
داور آکادمی ،آن هم بعد از سالها سکوت در این محبوبیت بیتأثیر نیس��ت .آکادمی گوگوش عالوه ب��ر اینکه چهرهها و صداهایی تازه معرفی میکند، معرف س��بک زندگی عدهای از جوانان دیاسپورای ایرانی ه��م هس��ت؛ جوانانی که یا خودش��ان در فرآین��د مهاجرت خان��واده رشی��ک بودهاند یا در خانوادههایی مهاجر به دنیا آمدهاند و به موسیقی ایرانی و فارسی خواندن عالقه دارند. برنده این دوره آکادمی ارمیا بود .زنی ۳۱ساله که چند س��الی است با مردی آملانی ازدواج کرده است و صاحب فرزندی هم هس��ت و – از همه مهمتر! در متام مراحل مسابقه با نوعی از حجاب اسالمیظاهر ش��د .برنده ش��دن او به عنوان تنها کسی که رورسی بر رس داشت هم اعرتاضات و هم موجی از حامیت از او بر انگیخ��ت .نکته اصلی مورد بحث این دو گروه ،رورسی و پوش��ش ارمیا بود .خیلیها
او را با ترازوی اس�لام س��نجیدند و گفتند مسلامن نیستی و شنیدن صدایت حرام است .گروهی او را مناینده زن ایرانی دانستند که سنت و مدرنیته را با هم دارد .عدهای گفتند او عضو سازمان مجاهدین خلق اس��ت! خیلیها هم او را زنی موفق دانستند که هم در تش��کیل خان��واده موفق بوده و هم در آوازخوانی .خالصه فشار بر ارمیا چنان زیاد بود که صفحه فیسبوکش هدف انواع توهینها و هم انواع تشویقها قرار گرفت .ارمیا بارها گفت و نشان داد که آواز خواندن و حجاب داش�تن برای او تناقضی ندارند .او موضعش را در مورد برداش��تش از اسالم با استناد به روش��نفکری مذهبی چون عبدالکریم رسوش مش��خص ک��رد و در حوزه سیاس��ی خود را مستقل از هر جریان و گروه سیاسی معرفی کرد. تنه��ا موض��وع داغ دور س��وم مس��ابقه آکادمی گوگ��وش ام��ا برنده ش��دن ارمی��ا نب��ود .تنها چند هفته قب��ل از اعالم برنده نهای��ی ،صفحه «کمپین تجاوز گروهی به امیرحس��ین آکادمی گوگوش» در فیس��بوک ساخته ش��د .کمپینی که در توضیحاتش آمده بود« :ما با دموکراس��ی مخالف نیس��تیم!! با همجنسگرایان هم همینطور!! مشکل نداشنت جنبه و جوگیری یه آدم مجهول��ه!» این توضیح توجیهی اس��ت برای هر اهانتی به بهانه دموکراس��ی و رفع اتهام همجنسگراستیزیش��ان .پستها و کامنتهایی که در ای��ن صفحه میدیدیم ،ی��ا اعرتاضی بود به لباس پوشیدن و گوش��واره بر گوش کردن و آرایش احتامل��ی امیرحس��ین ی��ا توهین ب��ه او به همین دالیل .نقطه مش�ترک همه این حمالت به او -که بنا بود در قالب یک «تجاوز گروهی» صورت پذیرد اس��تفاده از هر آنچه در رفتار و گفتار و پوش��شامیرحس��ین زنانه تلقی میشد ،برای تحقیرش بود! این رفتارهای خشن ،همه یادآور کلیشههای جاری رفتاره��ای زن س��تیزی اس��ت که م��ردی را که در چارچوب استانداردهای «مردانه» منیگنجد« ،زن» میخوانند .این خشونتها به آنجا رسید که روزی امیرحس��ین مقابل دوربین دس��تاملی به صورتش کش��ید که ثابت ش��ود -یا ثابت کند -آرایش��ی بر چهره ن��دارد .این حرف و حدیثه��ا حتی بعد از خروج این رشکت کننده از مسابقه هم ادامه دارد. حجاب اجباری ،همجنسگراستیزی و حبس صدای زنان خواننده برای ما نسل بعد از انقالب آشناست،
چ��را که اینها اصول اصل��ی حکومت کنونی ایران هستند .اما وقتی پای حکومتی که آزادی را محدود میکند در میان نیست ،ما چه میکنیم؟ ما مردمی که از سبک و سیاق این حکومت زیاد هم خوشامن منیآی��د ،در برابر حجاب ارمیا و گرایش جنس��ی و چهره امیرحس��ین چه میکنیم؟ ج��ز زخم زبان و توهینهایی ستمگرانه به آنها که شبیه ما نیستند و شبیه ما فکر منیکنند؟ واقعیت امروز ما تلخ است ،خیلی تلخ .ما ستمگر ش��دهایم ،همچون حکومتامن .ما یاد گرفتهایم هر حجابی را ،حجابی سیاس��ی ببینی��م که انتخاب در آن معنی و مفهومی ندارد .یعنی هر زن ایرانی که حجاب را انتخاب کرده باش��د ،جز پرچم جمهوری اس�لامی نیس��ت .اس�لام را تنها و تنها آن اسالمی میبینیم که حکومت ایران ابزار خود کرده اس��ت. یاد گرفتهای��م همجنس��گرایان را اقلیتی کوچک و ناپیدا بدانیم که احتامال «در ایران وجود ندارند!» و یا بر خالف آنچه سازمان بهداشت جهانی میگوید، بیامرانی هس��تند ک��ه باید درمان ش��وند .خواهی نخواه��ی یاد گرفتهایم انواع و اقس��ام توهینهای ری��ز و درش��ت را نثار کس��انی بکنیم ک��ه مثل ما نیس��تند و این درش��تی را به آنجا برسانیم که برای تجاوز گروهی ،خش��ونتی چنین س��همگین ،کمپین تشکیل دهیم. ما که هستیم؟ جز انس��انهایی متمدن با سابقه درخش��ان فرهنگی و علمی ،با پرسپولیس و حافظ و س��عدی و ...که بعد از س��الها و نسلها زندگی با سیاستمداران و حکومتهایی مستبد و ستمگر، خ��ود ب��ه مردمان��ی س��تمگر تبدیل ش��دهایم .نه امیرحس��ین را میپذیری��م ،نه حج��اب ارمیا را ،نه برهنگی گلشیفته را ،نه لباس لیال حامتی را و نه... م��ا ی��اد نگرفتهایم بحث و گفتگ��وی برابر ،یعنی هامنقدر که گویندهایم ،شنونده هم باشیم .بپذیریم که این همه آموزش و پرورش و سیاست و رسانهها، باالخره کار خودشان را کردهاند و خواهی نخواهی، م��ا را به بیامری دیگر س��تیزی مبتال کردهاند .کاش بپذیریم خشونت و س��تمگری جز تفرقه و جدایی بین ما حاصلی ندارد و از صدها ش��کنجه و زندان آسیب زنندهتر است. آری ،ما ستمگریم و خود اولین قربانی. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
17
با پایان دور ٔه س��وم مس��ابق ٔه خوانندگی آکادمی گوگوش این سوال اذهان را به خود مشغول داشته که چرا یک خوانند ٔه محجبه رای باالی متاش��اگران یک ش��بک ٔه ماهوارهای فارسی زبان را جلب کرده و در مسابقه تا انتها باقی مانده است؟ مگر مخاطبان این برنامه اکرثا دخرتانی نیستند که میخواهند در دنیای آزاد بیکینی و مینی ژوپ و تاپ (پیرهنهایی بدون آستین و باالتنه) بپوشند و مانتوها و مقتنعهها و چادرهای سیاه را به دور بریزند؟ آیا این مقبولیت ناش��ی از صدای خوب وی اس��ت ،یا جنجالهایی که پیرامونش شکل گرفته است؟ یا شاید این برنامه است که توانسته افراد مذهبی را در داخل و خارج تا آن حد به خود جلب کند که مذهبیها با رای خود ارمیا را در میدان نگاه داشته باشند؟ آیا برگزار کنندگان مسابقه میخواهند وی را در برنامه نگاه دارند تا با اتکا بر مس��اله دار بودن بس��یاری از افراد نسل جوان با حجاب اجباری یا ناهمخوانی حجاب/آوازخوانی بر تعداد متاشاگرانشان افزوده شود (نظری ٔه توطئه)؟ 18
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
پدید ٔه اجتامعی ارمیا اینکه یک هرنجوی محجب ٔه ایرانی -آملانی به ستار ٔه یکی از ش��بکههای ماهوارهای فارسی زبان (تحت پارازیت حکومتی که حج��اب اجباری از بنیادهای آن اس��ت) تبدیل ش��ود پدید ٔه نوظهوری است که به خرب س��ازی و عامه پسند ش��دن برنام ٔه آکادمی گوگ��وش ی��اری کرده اس��ت .بیحجاب��ی و خوش پوش��ی مجریان ،س��تارگان و چهرههای شاخص زن در تلویزیونهای ماهوارهای فارس��ی زبان (غیر از چند زن فعال سیاس��ی اصالح طل��ب و مهاجر که گهگاه در ش��بکههای تلویزیونی ماهوارهای ظاهر میش��وند) در دو ده ٔه گذش��ته همیش��ه یکی از وج��وه متایز ج��دی آنها با ش��بکههای تلویزیونی دولتی جمهوری اسالمی بوده است. پدید ٔه ارمیا باالخص در برنامهای که از اس��اس در تقابل با فرهنگ رس��می جمهوری اسالمی است با ای��ن وجه متایز بازی میکن��د .ارمیا نه تنها محجبه اس��ت بلکه م��ردان نامحرم را بغل نی��ز منیکند یا دس��ت منیدهد ام��ا در برابر میلیونه��ا نفر آواز میخوان��د .این امر گرچه در س��اختار حقوقی یک جامع ٔه آزاد حق اوست اما چنین رفتاری در ساختار ذهنی اک�ثر بینندگان برنام��ه در داخل و منتقدان جمهوری اس�لامی در خ��ارج و نیز س��بک زندگی رسمی در داخل کشور سازگار منیمناید. بیش از پنج دهه است که روحانیت و روشنفکران دینی از جامعه خواس��تهاند با دستورات رشیعت، گزینش��ی رفتار نکنن��د و اکنون س��تارهای بر روی صحنه اس��ت که چنین میکن��د .در حالی که رفتار گزینش��ی با رشیعت علی رغم گس�تردگی این امر در جامعه به یک گفت�مان غالب در میان ایرانیان تبدیل نشده است .همین موضوع بینندگان برنامه را تش��ویق میکند که برنامه را تا به انتها دنبال کنن��د و ببینند درنهایت آیا به دلیل محجبه بودن تبعیض مثبت یا منفی به نفع ارمیا صورت میگیرد ی��ا خیر و آیا بینندگان ب��ه دلیل محجبه بودن ارمیا او را علی رغم اجراهای خوب حذف میکنند یا نه. پدید ٔه حجاب ارمیا وقت��ی به عرص ٔه عمومی وارد میش��ود بس��یار ش��بیه به مس��ئل ٔه همجنسگرایی
برخ��ی خوانن��دگان در برنام ٔه «بت��وار ٔه امریکایی» (برنام��های ک��ه آکادم��ی گوگ��وش ت�لاش میکند نس��خ ٔه ایرانی آن باشد) اس��ت« .بتوار ٔه امریکایی» برنام��های با دهها میلیون بینن��ده و مخاطبانی که بیشرت خانوادهها هس��تند همیشه از معرفی شدن گرایش جنس��یتی مسابقه دهندگان ابا داشته است (به دالیل حرفهای) اما این امر مانع از ش��ایعات یا جلب و دفع آرا بواس��ط ٔه گرایش جنسی هرنجویان نش��ده است .جالب است که ش��ایعات مربوط به همجنس��گرا بودن امیر حسین یکی دیگر از رشکت کنندگان برنام��ه و کارزاره��ای اینرتنتی حامیت یا طرد وی بسیار شبیه به همین موضوع در مسابق ٔه «بتوار ٔه امریکایی» بوده است. همجنسگرا هراسی و زن ستیزی معموال دست در دس��ت در عرص ٔه عمومی جوامع ظاهر میشوند با این تفاوت که در برخی جوامع امکان مقابل ٔه قانونی و نظ��ری با آنه��ا وج��ود دارد و در برخی جوامع چنین نیست .گام گذاشنت در مرزهای دوگانگیهای مردانگی و زنانگی هامنند گام گذاشنت در مرزهای دوگانگیهای ایدئولوژیک عرفگرایی و اسالمگرایی
ارمیاها را باید در شوی «رنگارنگ» یا به عنوان یکی از خربخوانان تلویزیون دولتی یا مهامندار هواپیام یا وزیر دهه پنجاه میداشتیم تا و وکیل در ٔ همه مذهبیهای ایدئولوژیک یک باره ٔ بیحجابان را از تلویزیون دولتی و دستگاههای دولتی بیرون نریزند
به جذابی��ت برنامههای تلویزیونی و س��ینامیی و دیگر آثار ادبی و هرنی یاری رسانده است. حجاب سنتی ،حجاب غیرتی یا حجاب دولتی؟ این پرسش از آغاز برای بینندگان آکادمی گوگوش مط��رح بود ک��ه آیا حجاب و نامح��رم گریزی ارمیا هامنن��د حج��اب و نامحرم گریزی م��ادران و مادر شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
19
بزرگه��ای برخ��ی از ما حج��اب و نامحرم گریزی سنتی است یا شبیه بسیاری از دخرتان ازدواج کرده با مردان اقتدارگرای س��نتی /مکتب��ی (با «غیرت») از فش��ار شوهر نشات میگیرد یا حجاب و نامحرم گریزی ایدئولوژیک تحمیل ش��ده از س��وی دولت جمهوری اس�لامی با تنبیه��ات خیابانی یا امتیازات و رانتهای دولتی است (در خارج کشور تنبیهات خیابانی نیست اما رانتهای دولتی هست). آنها که این پرس��ش را جدی گرفتند تالش کردند در زندگ��ی ارمیا در دنیای مج��ازی و واقعی کند و کاو کنند ت��ا ببینند آیا وی از ی��ک خانواد ٔه اصالح طلب مذهبی ،مجاهدین خلق یا وابست ٔه اقتصادی دول��ت احمدینژاد در خارج اس��ت (س��ه گروهی که ب��ا انگیزهه��ای اس�لامگرایانه یا وامن��ود کردن به اس�لامگرایی هنوز س��بک زندگ��ی حکومتی در جمهوری اس�لامی یا رشیعت ایدئولوژیک شده را رعای��ت میکنند) یا نه .اما احتامل دیگر آن اس��ت که حجاب یک زن هامنند بیحجابی وی یا انتخاب نوع لباس وی مبتنی بر یک انتخاب ش��خصی باشد و ن��ه یک همراهی ایدئولوژی��ک یا تبعیت از یک س��نت یا مرد خانواده .مش��کل اینجاس��ت که در غیاب قدرت انتخ��اب فردی و تضمین رشایط برای آزادیهای فردی منیت��وان دقیقا حجاب و نامحرم گری��زی اف��راد را حت��ی در جوام��ع آزاد حجاب و نامحرم گریزی اختیاری دانست چون در این جوامع نیز ممکن اس��ت فشار خانواده بر زنان (دخرتان و همرسان) وجود داشته باشد. چرا این همه رس و صدا؟ رس و صدای حضور یک دخرت محجبه در مسابق ٔه خوانندگی (درس��ت هامنند برهنگی دخرت دیگری در براب��ر دوربین) تنها در جوامع و گروههایی اوج میگی��رد که درص��د قابل توجه��ی از آنها عادت داشته یا دارند )۱مدام دیگران را مورد داوری اخالقی و ارزش��ی قرار دهند ،حتی در مورد اموری که رضری به کسی منیزنند یا حقی از کسی ضایع منیکنند؛ )۲ب��دن و لب��اس زن را (هر چه باش��د ،از عریان 20
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
تا کامال پوش��یده ،از عرض ٔه آن ب��ر روی اتومبیل تا جلس�� ٔه خواس��تگاری ،و از برقع و مانتو و چادر تا بیکینی و مینی ژوپ و تاپ) نه متعلق به خود وی بلکه کاالیی اجتامعی در بازار سیاست و اقتصاد و مذهب تلقی کنند؛ و )۳شکلی از منودهای بدن و لباس زن (مثل چادر سیاه یا مقتنعه تیره رنگ) را به مناد سلطه و رسکوب یا اشکال دیگری (مثل مینی ژوپ یا تاپ) را به مناد تحقیر و تخفیف (جهت فحاش��ی و توهین) تبدیل
کنند. تاخیر فرهنگی پدید ٔه ارمیا ب��ا چند دهه تاخیر به عرص ٔه فرهنگ و ه�نر ایرانی پا گذاش��ته اس��ت .اگ��ر ارمیاها در موسیقی و س��ینام و تلویزیون ایران بدون فشار از باال و تبعیض س��تاره میش��دند (نه در نقش کسی دیگ��ر بلکه در زندگی واقعی) ش��اید این ش��کاف
پر ناش��دنی با حجاب/بی حجاب و دهها ش��کاف فرهنگ��ی و اجتامع��ی دیگر در دهههای س��ی تا پنجاه خورشیدی ایران و بعد از آن با احرتام به حق پوش��ش (بدون انگیزه یابی) و دیگر حقوق بنیادی آدمیان اندکی التیام مییافت. ارمیاه��ا را باید در ش��وی «رنگارنگ» یا به عنوان یکی از خربخوان��ان تلویزیون دولت��ی یا مهامندار هواپیام یا وزیر و وکیل در ده ٔه پنجاه میداشتیم تا مذهبیهای ایدئولوژیک یک باره هم ٔه بیحجابان
را از تلویزیون دولتی و دس��تگاههای دولتی بیرون نریزن��د و به انتخ��اب مجری یا مهامن��دار یا وزیر و وکی��ل در با حجاب یا بیحج��اب بودنش احرتام بگذارن��د .اتفاقا آکادم��ی گوگوش ب��ه عنوان یک برنام ٔه عامه پسند نقط ٔه رشوع خوبی برای تصحیح آن اشتباه تاریخی است .حضور زنان محجب ٔه اصالح طلب یا مجاهدین خلق که به انتخاب خود محجبه هس��تند در تلویزیونهای ماهوارهای فارسی زبان
نیز این ایده را تقویت میکند که باید به حجاب و بیحجابی زنان اگر انتخاب خود آنان باش��د احرتام گذاشت. عرف و مقتضیات آن پس از امواج هولناک تضاد ایدئولوژیک و سیاسی در خانوادهها در ده ٔه شصت و کشته شدن برادر و خواهر توس��ط برادر و خواهر هم خون ،به تدریج اعضای خانواده یاد گرفتن��د علی رغم تفاوتها با هم کن��ار بیایند .ام��روز در درون محیط خانواده بیحج��اب و با حجاب ،هم جنس گرا و دگر جنس گ��را ،حکومتی و غی��ر حکومتی ،و نو مس��یحی و مس��لامن در کنار هم بیش از گذشته مینشینند و غذا میخورند یا ن��وروز را گرامی میدارند .اما در فضاهای عمومی حکومت اسالمگرا مانع این فرایند التیام یابی و تکرث در عین جمع ش��دن در کنار هم است .اگر قوای قاهر ٔه اسالمگرایی بگذارند جامع ٔه ایران ای��ن ظرفیت را دارد که زن��ان ایرانی هم در سواحل شامل و جنوب کشور با بیکینی به دریا و با تاپ به پارک بروند و هم با چادر و مانتو و مقنع ٔه اختیاری به دانشگاه و تلویزیون و مجلس. البت��ه اک�ثر اف��راد در جامع��های ع��ادی و بدون حاکمی��ت روان پریشها عرف و مقتضیات هر یک از عرصههای عمومی را رعایت میکنند :عرف کنار دری��ا البته جدا س��ازی زن و ش��وهر و زدن به آب ب��ا چادر و چاقچول نیس��ت هامن طور که کس��ی در برنام�� ٔه تلویزیونی با بیکین��ی و روبنده حارض منیش��ود .اگر به لباس رشکت کنن��دگان در برنام ٔه «بتوار ٔه امریکایی» نگاه کنید در جامعهای که افراد آزادن��د هر چه میخواهند بپوش��ند ع��رف اقتضا میکن��د که رشکت کنندگان لباس مهامنی و ش��ب بپوش��ند .دخرتان رشکت کننده در آکادمی گوگوش نی��ز همین عرف را با هم ٔه تکرثش رعایت کردهاند. اگر رسانههای فارس��ی زبان خارج کشور بخواهند در ح��وز ٔه فرهنگ عامه بر خالف مس��یر توس��ع ٔه نفرت و دش��منی در نهادها و رسانههای جمهوری اسالمی حرکت کنند مسیر آکادمی گوگوش مسیری بهداشتی است. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
21
22
عکس ها از :رضاشاه کبیر
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
23
از اولی��ن لحظهای که ارمی��ا بر روی صحنه آمد تا تران��های را در مقابل خانم گوگوش -خوانندهای که حدود ۲۰س��ال از خواندن و به روی صحنه آمدن به خاطر زندگی در کش��وری ک��ه حکومت آن یک حکومت مذهبی است ،محروم شده بود -بخواند، هامن زمانی که ارمیا چشم در چشم خانم گوگوش میخواند ،با خود گفتم :این خوانندهای که پس از سالها خواندن و حتی بزرگ شدن بر روی صحنه، طع��م محرومی��ت از خواندن را چش��یده ،حاال به چه فکر میکن��د؟ او در دل به ارمیا چه میگوید؟ 24
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
آیا لبخندهای او به ارمیا از دل اس��ت ،یا به ظاهر میخندد و در دلش غوغای دیگری است؟ البته من پاسخ هیچ یک از این سوالها را منیدانم ول��ی همین قدر میدانم ک��ه به روی صحنه آمدن ارمی��ا به مانند زلزل��های بود ک��ه بنیانهای فکری جمع کثیری را به لرزه درآورد! این جمع کثیر الزاما اف��راد مذهبی نبودند بلکه غی��ر مذهبیها هم به اندازه مذهبیون س��نتی به تکاپو افتاده بودند تا از کلیشههای خود دفاع کنند! پیش از ای��ن وقتی اولین خوانندهه��ای زن پا به
صحنه گذاش��تند ،جامعه مذهبی ای��ران این عمل آنه��ا را نپذیرفت و فقط برخی از جوانان و فرنگ رفت��گان بودند که از این حضور اس��تقبال کردند تا آنک��ه آرام آرام خواندن زن��ان از یک عمل ممنوعه ب��ه امری عادی تبدیل ش��د .البته این حق از طرف جامعه سنتی -مذهبی فقط و فقط برای زنانی به رسمیت شناخته شد که در نحله زنانی قرار داشتند که بیاعتنا به س��نتهای جامعه خ��ود بودند ،نه همه گرایش��ات فک��ری زنان .ولی رفت��ه رفته ،این خود رویهای ش��د ثابت و غیر قابل تغییراز س��وی مذهبیون و غی��ر مذهبیون ،بدان معنی که حضور زنان ،زمانی در برخی رش��تههای هرنی به رسمیت ش��ناخته میش��د که در قالب نرمها و کلیشههای تعیین ش��ده قرار میگرفتند .مدیران و گردانندگان این عرصهه��ای هرنی با لح��اظ همین مفروضات ورود زن��ان محجبه به بس��یاری از این عرصهها را ممنوع میدانس��تند .ب��ه عنوان مث��ال در قبل از انق�لاب آیا هرنپیش��گی زنان محجب��ه امکان پذیر ب��ود؟ آیا زنان محجبه میتوانس��تند برنامهای اجرا کنند و یا در اجرای یک منایش رشکت داشته باشند؟ در بس��یاری از رشتههای ورزشی فعالیت کنند؟ در نتیجه زنان محجبه ،ممنوعیت خود نوشتهای برای ورود ب��ه برخ��ی از حوزههای هرنی و ورزش��ی را برای خود قائل ش��دند و داوطلبانه به این تبعیض تن دادند و آن را بخش��ی از پایبندی به آموزههای مذهبی تلقی کردند. ام��ا در دو دهه اخیر زنان در ای��ران با یک خانه تکان��ی فکری و ب��ا تردید به هم��ه نقشهایی که تا کن��ون در خان��واده و جامعه ایف��ا کردهاند ،به نقشهای جدی��د و جایگاههای نو اندیش��یدند و نی��ز به راههای میان بر .ای��ن تردید و خانه تکانی در نقشها ،ش��امل همه گروهها ،اقش��ار ،طبقات، گرایشات فکری و ایدئولوژیک مختلف آنان شد. در چنین رشایطی اس��ت که ارمیا با وجود داشنت دو فرزند و در س��ی و یک س��الگی ،ی��ک باره در مقابل خانم گوگوش میایس��تد و میخواند ،بدون آنکه دغدغه تن دادن به کلیشههای رایج در ایران را داشته باشد .زمانی که پشت صحنه تست صدای ارمیا در ش��بکه من و تو پخش میشود ،ارمیا شال س��بزی ب��ر رس دارد و نیمی از موهای��ش به مانند بس��یاری از زن��ان ایرانی بیرون از آن ش��ال س��بز ق��رار دارد و زمان��ی که در مس��ابقه در کنار دیگر
رقبای��ش قرار دارد حتی تار موی��ی هم از او دیده منیشود و در چنین رشایطی میخواند و میخواند و خان��م گوگوش و دیگر داوران مس��ابقه نیز او را سخاومتندانه مورد تشویق قرار میدهند. اما نتیجه نهایی این مس��ابقه با قضاوت مردم به پایان میرس��د .ارمیا که از نگاه مذهبیون س��نتی، کلیش��ه ابا و اجدادی مذموم بودن ش��نیدن صدای زنان را خط بطالن کش��یده ،آن ه��م از منظر یک ف��رد مذهبی ،مورد حمله قرار میگیرد ولی او با پا فش��اری هم بر خواندن و هم بر حجاب خود ،این پیام را به جامعه متعصب ایرانی منتقل میکند که با داش�تن حجاب هم میتوان رس از یک مس��ابقه پ��ر رس و صدا درآورد .رای مردم هم بطور نس��بی نش��ان دهنده این اس��ت که جامعه مذهبی ایران هنوز بدنبال حجابهای درونی و ش��خصیتهای عفیفان��ه (با تلقی جوامع رشقی از این مفاهیم) از زنان است. انتخاب ارمیا از س��وی مردم بیانگر این نکته مهم اس��ت که جامعه مذهبی ایران این بار با روشهای اصالحی و نه انقالبی بدنبال پس زدن کلیش��هها و باورهای خ��ود در خصوص زن��ان و نیز آموزههای دینی است. انتخاب ارمیا ب��ا آرای میلیونی متاش��اگران ایرانی نش��ان دهنده این اس��ت که نظر مسلامنان مطلق اندی��ش از مطلق گرایی در خص��وص احکام دینی خصوصا در مورد زنان ،به نگرش��های نس��بیتر در بس��یاری از موضوعات و حتی تابوها در حال دگر دیسی است. نکته پایانی این نوش��تار با تاکید بر این نکته مهم اس��ت که جامعه ایران ،جامعهای اس��ت متکرث که شامل گرایشات فکری متنوعی است .کسانی که از حض��ور و نیز حامیت جمع کثیری از موافقان ارمیا دچ��ار حیرت ش��دند ،آنان افرادی هس��تند که این تکرثو تنوع را منیخواهند ببینند .رویارویی مردم با دیکتات��وری حکومت مذهبی را به مثابه رویارویی با مذهب تلقی میکنند و خواهان آن هس��تند که پایان دین��داری را در جامعه ایران اعالم کنند و در چنین رشایطی ،بخاطر نداش�تن ش��ناخت دقیق از چند و چون فرهنگی در ایران دچار شوک ،بحران و عدم مدارا با چنین پدیدهای میشوند .اما شاید این ش��وک فرهنگی زمینهای شود برای مطالعه و دقت بیشرت در تحلیل و قضاوت فضای فرهنگی ایران. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
25
واقعی��ت این اس��ت ک��ه ارمیا را منیت��وان اولین زن خوانن��ده محجب��ه ایرانی دانس��ت ،پیش از او ارکیده حاجی وندی ،خواننده زن ایرانی توانس��ته ب��ود همراه ب��ا گروهش بر روی صحن��ه برود و با داشنت حجاب اسالمی و نیز مجوز جمهوری اسالمی ترانه بخوان��د .با این همه ارمی��ا را میتوان اولین زنی دانس��ت که فارغ از محدودیتهای جمهوری اس�لامی ،حجاب را انتخاب ک��رده و البته بر روی صحنه رفته و ترانه خوانده است. توگوهایی که در حاشیه ارمیا در گف اجراهای��ش در اکادمی موس��یقی گوگوش انج��ام داد گفت که فوق لیسانس فلس��فهاش را از دانشگاه ته��ران گرفت��ه و هم�سرش مردی آملانی اما مس��لامن اس��ت .ب��ه گفته او بنا بر توصیه
همرسش در آکادمی موسیقی گوگوش رشکت کرده زیرا همرس مس��لامنش اعتقاد داشته که «میشود هم حجاب داشت و هم ترانه خواند». اما آیا میش��ود هم حجاب داش��ت و هم ترانه خواند؟ پاس��خ برخی از مراجع شیعه به این پرسش مثبت اس��ت .آیت الله منتظری در جلد سوم استفتائات خود در پاس��خ به این س��وال ک��ه خواندن زن چه حکم��ی دارد؟ همخوانی زنان با مردان چط��ور؟ ش��نیدن همخوانی چط��ور؟ پاس��خ داده اس��ت :اگ��ر غن��اء و مهی��ج نباش��د ومفس��دهای ب��ر آن مرتتب نش��ود ح��رام نیس��ت. « ( منب��ع :
استفتائات ،۳ص)۱۴۵ آی��ت الل��ه صانعی نیز در پاس��خ به س��والی در سایت خود که اس��تامع غنا چه حکمى دارد و چه غنایى حرام اس��ت؟ نوشته است«:به نظر اینجانب تبع��اً لبعض األعالم من الفقهاء (قدس رسه) حرمت موسیقى و غنا ،حرمت محتوایى است و هر صوت و غنا و موسیقى اى که در آن ترویج ىب بند و بارى و ىب عفتى باش��د حرام اس��ت(».منبع :سایت آیت الله صانعی) با اینکه نظرات مخالفی در مورد حرمت خوانندگی زنان در میان علامی شیعه جاری است امادرجمهوری اسالمی از اولین سالهای پس از انقالب ،خوانندگان زن بط��ور اخص اجازه پیدا نکردن��د که بخوانند و تنها در محافل زنانه این اجازه به آنها داده ش��د. حتی در خصوص مس��ابقات قرآن و اذان هم زنان اج��ازه پیدا نکردن��د که با حضور م��ردان بخوانند. احمد صدری جامعهش��ناس و استاد دانشگاه لیک فارست در امریکادر پاسخ به این سوال که آیا منع زنان از خواندن ،منعی حکومتی است یا یک حکم فقهی با پیشنیه تاریخی مبتنی بر سیره نبوی و امئه ش��یعه میگوید« :بدیهی است که استخراج احکام رشع از متون اصلی و س��یره ب��زرگان دین با توجه ب��ه رشایط اجت�ماع در زمانه��ای مختلف صورت میگیرد .همین احکام رشعی مجتهدین امروز مانند جواز موسیقی و شطرنج و خوردن ماهی قزل آال و پوشاندن موی رس (به فتوای آقای قابل) و خواندن زن (ب��ه فتوای آق��ای کدیور) صد س��ال قبل قابل تص��ور هم نبودند .البته س��یالن این قوانین رشعی بعلت باز بودن باب اجتهاد در ش��یعه بیش از اهل تسنن دیده میشود». اما محمد جواد اکربین ،دین پژوه س��اکن فرانسه از اس��اس مخالف نگاه دینشناسانه به خوانندگى زنان است و آن را مسالهای جامعهشناختی میداند و میگوی��د« :بررىس زمین��ه و زمانه ى منت مقدس مسلامنان ،نشان مى دهد که یکى از اولویت هاى اس�لام ،حفظ حرم��ت و امنی��ت زن در جامعه اى اس��ت ک��ه در آن زن حتى جنس دوم هم نیس��ت بلکه جنس اضاىف اس��ت ،جامعه اى که زایش دخرت را ننگ مى داند و خود را به هرگونه ترصف در تن و جان و حق او مجاز مى داند.
حاال بیش از یک هزاره از آن زمینه و زمانه گذشته و ما مى بینیم به تناس��ب رشد فرهنگ هر جامعه اى ،فقیهان چه شیعه چه س ّنى ،منت را متفاوت مى فهمند .زن مسلامن در لبنان آزادى هایى را سازگار با دیندارى مى داند که مثال زن مسلامن افغان آنها را حرام مى شناس��د؛ ش��یعه و سنىش��ان هم فرقى ندارد ،این اس��ت که مى گویم ب��ه این مقوله باید نگاهى جامعهشناسانه داشت نه دینشناسانه». اکربین معتقد اس��ت که یک دیندار حق دارد اگر گزاره اى متناس��ب با جامعه ى زمان نزول وحى در ق��رآن آم��ده ،از حکم فراتر ب��رود و به حکمت آن بیندیش��د و منت را در زمین��ه و زمانه خود بفهمد. وی میگوید« :در سال هاى نخست انقالب هم که ش�ما به آن اشاره کردید مشکل از آنجا آغاز شد که با حذف حلقه نخستین دینداران عاقىل که مؤسس جمهورى اسالمى بودند کساىن حاکم شدند که منى خواس��تند اس�لام را در ترازوى امروز بفهمند بلکه مى خواس��تند تاریخ را به عقب برگردانند و جامعه امروز را در ترازوى یک تاریخ دور و س��پرى ش��ده بس��نجند و البته واکنش منفى جامعه به این باور عبث را هم امروز دارند مى بینند». در می��ان نظ��رات متفاوت علامی ش��یعه به نظر میرسد که تنها آیت الله سیستانی است که حرمت غنا را با تاکید بیش�تری یاد آور شده است آنجا که در پاس��خ به این سوال که آیا گوش دادن به صداى خوانندگ��ى زن در حاىل که محتواى آن اصال فاس��د نیست مثال اشعار مولوى و یا حافظ ویا ...که کامال از نظر فس��اد در امان هستند و فقط خواننده آن زن است اشکاىل دارد؟ پاس��خ داده است« :اگر با تلذذ شهوى باشد حرام اس��ت و اگر بدون آن و آهنگ همراه آن مناس��ب مجالس عیاىش و خوش��گذراىن باش��د باز هم حرام است». اما پرس��ش اینجاس��ت ک��ه معیار س��نجش لذت شهوانی چیس��ت؟ از کجا میتوان صدا و شعری را ش��هوت برانگیز اعالم کرد و صدا و شعری دیگر را خیر؟ محمد ج��واد اکربین این ای��راد را به فتاوای صادر ش��ده وارد میداند و میگوی��د« :فتواها در این باره گرفتار همین ابهامند؛ یکى از منضبطترین و دقیقترین فتواها را در این باره مرحوم آیت الله شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
27
منتظرى داش��تند .ایش��ان غنا را در شکل موسیقى و اجراى آن منى دانس��ت بلکه حرمت را در محتوا جستجو مى کرد و بر این باور بود که گوش سپردن به محتواى مح ّرک ،براى فرد دیندار مجاز نیس��ت، اینجاست که مى توان گفت محتوا دیگر ربطى به نوع موسیقى و خواننده آن اعم از زن و مرد ندارد، تنها مى توان پرس��ید محتواى محرک چیس��ت؟ و پاسخاش مى تواند محتوا و متنى باشد که انضباط جنىس جامعه را بر ه��م بزند چون قدر متیقّن در متون دینى ،تأکی��د بر انضباط جنىس اس��ت ک��ه تش��خیصاش هم با ف��رد دیندار اس��ت؛ براى همی��ن ه��م
حکو م��ت نبای��د و من��ى توان��د در ای��ن زمینه دخالت کند و تش��خیىص فردى را به قانوىن جربى تبدیل کند». ارمیا ،محجبه یا ساختار شکن؟ ب��ا اینک��ه آرای میلیون��ی ارمیا در برنام��ه نهایی آکادمی موسیقی گوگوش حیرت برانگیز بود اما آن گون��ه که از واکنشهای فض��ای مجازی بر میآید، کسانی هم بودند که علی رغم اینکه شادمانی خود را از محجبه بودن او پنهان منیکردند ،نوع رفتار و حرکات او را مخالف ش��ئونات اسالمی میدانستند و او را به واس��طه حرکاتش در حین اجرای ترانهها تقبیح میکردند .محم��د جواد اکربین میگوید که 28
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
تعابیر مختلف فقهی در تطبیق رفتار ارمیا با قوانین اس�لامی وج��ود دارد« :مثال مرحوم اس��تاد عالمه فضل الله (مرجع ش��یعیان لبنان) یک فقیه س��نتى از مکتب نجف بود و دس��تگاه استنباط فقهىاش از معیاره��اى س��نتى خارج نبود ام��ا خوانندگى و آرایش زن را مجاز مى دانس��ت؛ مستندش هم آیه ٣٢از سوره احزاب بود که مضمونش این است« :از تلطیف و عشوه ى صدا بپرهیزید تا صاحبان دلهاى بیامر در ش�ما طمع نکنند» عالم��ه فضل الله مى گفت از علت وارده در آیه پیداست که ص��دا و آرای��ش اگر راه ه��اى تجاوز و تع�� ّدى و طمع را
هموار کن��د مح��دود و ممن��وع مى ش��ود؛ خوب حاال اگر چارچوب هاى حقوق��ى و فرهنگى جامعه به ش��عور و انضباطى رس��یده که دیگر این نگراىنه��ا جایى ندارد آن آیه ه��م دیگر دامنه و فراگیرى س��ابق را ندارد .نتیجه مى گیرم که حتى بنا بر دس��تگاه اس�لام فقهى هم منى توان تجربه ارمیا را غیردینى دانس��ت چه رسد به یافته هاى روشنفکرى دینى». احمد صدری اما واکنشهای متفاوت نس��بت به حج��اب ارمیا و حرکات او را ب��ه عنوان یک معیار تغییر ارزشهای اجتامعی بررسی میکند و میگوید: «طرفداران جامعه مدرن رواداری با دگر اندیشان و دگر باشان را میپسندند و بنظر میرسد که جامعه
م��ا نیز به این س��و حرکت میکند .البت��ه ارمیا به علت همین قالب ش��کنی از سوی دو گروه جزمی (یعنی دینداران و دین س��تیزان دگامتیست) مورد حمله قرار گرفت .اما نکته جالب اینجاست که در آنجامعه آماری (متاشاکنندگان ماهواره و طرفداران برنام��ه خانم گوگوش که تعدادش��ان کم هم نبود) ارمی��ا با اکرثیت قابل مالحظهای پیروز ش��د .یعنی چه؟ یعنی اکرثیت آن گروه با حجاب داش�تن یک خانم خواننده مش��کلی نداش��تهاند! گفته میشود که بعضی تنها به این جهت که او حجاب داشته به او رای دادهاند .بسیار خوب .در این صورت مساله جالبتر میش��ود چون آنها اصالَ به قالب شکنی او رای دادهان��د نه به صدایش! در هر حال به نظر میرس��د قوالب دگم رفتاری دیندار و بیدین برای اکرثیت اینجامعه آماری قداستی نداشته است». این جامعهش��ناس ناهمگنی اعتق��ادات و احیاناً تناقض بین عمل و رفتار را منحرص به ارمیا منیداند و میگوی��د« :تناقض��ات مخصوص��اَ در رشای��ط گذار اجتامع��ی به وفور و در همه س��طوح دیده میش��ود .زندگی اغلب ما مشحون از تناقضهاست. ولی البته تناقض هر کس��ی به چشم خودش قابل اغامض میآید .کم نیستند افرادی که ظاهرا َ ادعای الئیس��یته میکنن��د ام��ا در اعامل خود به ش��دت وابس��ته سنتها هس��تند و برعکس ،بسیارند دین ورزانی که از بسیاری جهات ارزشهای مدرن غربی را پذیرفتهاند .خالصه خوبست به جای اینکه قاضی و واعظ و محتس��ب تناقضات دیگران شویم از این س��خن حرضت عیس��ی پند بگیریم« :آنگونه نباش که خس��ی کوچک را در چشم همس��ایهات ببینی ولی تیر سقف را در چشم خود نادیده بیانگاری». برخ��ی هم اینگونه تلفیقها را ب��ه تحقیر «پیتزای قرمه س��بزی» نامیدهاند .بسیارخوب .راه بر کسی بس��ته نیست .سنتیها قرمه سبزی نوش جان کنند و مدرنها پیتزا به دندان بکش��ند .اما پیتزای قرمه س��بزی خ��وران را هم باید به حال خود گذاش��ت. خالصه اگر میخواهیم مدرن باش��یم باید در مورد نحوه زندگی دیگران ولو اینکه باب طبع ما نباش��د کمی آسانتر بگیریم». ب��ا اینکه پدی��ده ارمیا برای اولین ب��ار در جامعه ایرانیان فارس��ی زبان مطرح ش��ده اما سایر جوامع
اس�لامی مدت هاس��ت که مواردی ش��بیه به او را تجری��ه کردهان��د .از تزکیه تا هند زنان مس��لامنی هس��تند ک��ه با حفظ حجاب اس�لامی خ��ود ترانه میخوانن��د ،کن�سرت میدهن��د و میرقصند .اگر ارمیا ،فتح بابی ب��رای حضور زنان خواننده محجبه فارس��ی زبان باش��د ،دین با این حرکت جدید چه برخوردی خواهد کرد؟ محمد جواد اکربین پاس��خ میدهد« :اگر قرآن را م�تن دین بدانیم بس��تگى دارد که این منت دس��ت کدام خواننده بیفتد؛ قرآن در س��وره إرساء آیه ٨٢ مى گوی��د :همین منت مى تواند ش��فا و رحمت و مهر تولید کند اگر دس��ت خواننده ى مؤمن بیفتد و مى تواند خس��ارت و رضر تولید کند اگر دس��ت ظ��امل بیفتد .جالب اس��ت که این آی��ه ایامن را در برابر ظلم قرار داده نه در برابر کفر؛ پس بهرت است بپرس��یم دینداران و به طور مشخص کدام دسته از دینداران با این مقوله چگونه برخورد خواهند کرد؟ اینجاس��ت که فکر میکنم تجربه ارمی��ا از تجربه حجاب زنان در ابتداى انقالب جدا نیست». اکربین میافزاید« :دی��ن در یک روند تاریخى به ای��ن صورت درآمده و نوعى طالبانیس��م در فضاى نظرى و عمىل بسیارى از مسلامنان جهان سنگینى م��ى کند؛ تاری��خ را آدمیان با تجربه هاىش��ان مى س��ازند ،مى توان به تعبیر ش�ما فتح باب کرد و با ارصار و تک��رار بر همین تجربهها تاریخ جدیدى را در دیندارى گش��ود ،تجربه ارمیا را در کنار تجربه خانم «توکل کرمان» در یمن که برنده جایزه صلح نوبل ش��ده بسنجید ،بحث هاى عمیقى که بعد از بهار عرىب در جهان اسالم مطرح شده و محصوالت روشنفکرى دینى را بخوانید تا ببینید افق این تاریخ تازه به روشنى پیداست». محمد ج��واد اکربین ،این گونه کالمش را به پایان میرس��اند« :البته دوست دارم همین جا بگویم که تجربه ش��جاعانه ارمیا بدون رفتار معلامنه آکادمى به سامان منى رسید ،آکادمى گوگوش متام کینهها و کنایهها را در کنار ارمیا تحمل کرد تا جامعه بتواند در بسرت همین مدرسه ،نه تنها موسیقى بلکه آزادى و اخالق و مدارا و شکیبایى را نیز مترین کند».
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
29
«امیرحس��ین» یکی از رشکت کنن��دگان «آکادمی موسیقی گوگوش» بود که حضورش در این مسابقه تبدیل به یک چالش بزرگ ش��د؛ چالش��ی که با راه افتادن ی��ک کمپین فیس بوکی ب��ا عنوان «کمپین تجاوز گروه��ی به امیرحس��ین آکادمی گوگوش»، هویت او را مورد خشونت قرار داد. اما چه چیزی «امیرحسین» را تبدیل به این چالش کرد؟ این پرسش��ی اس��ت که برای یافنت پاسخ آن، بای��د به بطن فرهنگ کنون��ی جامعه ایرانی رفت. جامع��های که هن��وز در گیر گذار به دموکراس��ی است و هنوز با مفاهیمی چون «جامعه مردساالر» و تقس��یم بنیادین «همه چیز» به دو قطب ،سیاه و س��فید /زنانه و مردانه /زش��ت و زیبا /تاریک و روشن ،دست و پنجه نرم میکند. یکی از مهمترین مس��ائلی که باید در کشورهایی در حال گذر به دموکراس��ی مورد توجه قرار گیرد، همی��ن مس��ئله آزادی بی��ان و تعریف درس��ت از دموکراس��ی است .اما آیا این آزادی بیان و تعریف درس��ت آن در چه نوع دموکراسی به بهرتین شکل ممکن ب��روز مییابد؟ و آیا در یک نظام سیاس��ی که به «دموکراسی اکرثیت» ختم میشود میتوان انتظار احرتام به آزادی اندیشه و بیان را داشت؟ «ای��ران» ،کش��وری اس��ت که ی��ک انقالب سیاس��ی را در نیم قرن اخیر از رس گذرانده اس��ت .انقالبی که به ظاهر به «دموکراسی اکرثیت» ختم ش��د .نوعی از دموکراسی که خ��ود نیز از اش��کاالت اساس��ی و بنیادین حوز ٔه دموکراسی محسوب میشود؛ نظامی 30
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
ک��ه «اکرثیت» (توده) در آن به تدریج قدرت را در دس��ت میگیرد و «اقلیت» را به حاشیه برده وگاه اقدام به حذف آن میکند. نوع��ی از دموکراس��ی ک��ه خ��ود ب��ه دیکتاتوری تبدیل ش��ده اس��ت و این دیکتاتوری ن��ه تنها در عرصه سیاس��ی که در هم��ه حوزهها چون تعریف ارزشه��ا ،هنجاره��ا و قوانین نانوش��ته اجتامعی بروز یافته اس��ت .دیکتاتوری که حتی اگر فشارها و محدودیته��ا از قوانین مدنی حذف ش��ود باز هم پتانس��یل ایجاد محدودیتهای بیشامر ،برای اقلیتها را خواهد داشت. در این م��ورد برای مثال میتوان به دیدگاه ارزش گذاری ش��ده قرش سنتی (اکرثیت) جامعه در مورد «حجاب ،و نوع پوش��ش زنان» اشاره کرد که خارج از محدودیتهای تعبیه ش��ده در قانون ،به شکل گس�تردهای بر انتخاب آزادانه زن��ان در مورد نوع پوشششان ،فش��ارهای اجتامعی خاص خود را وارد میکند. این محدودیتها و فش��ارهای اجتامعی ،تنها به مسائل «زنان» ختم منیشود؛ بلکه حجم گسرتدهای از مفاهیم��ی چ��ون «همجنسگرایی»« ،دوس��تی دخرت و پرس»« ،س��کس پیش از ازدواج» و «احرتام ب��ه س��لیقههای مختلف در انتخاب لب��اس» را نیز در ب��ر میگیرد .جامعهای که نه تنها احرتامی برای انتخاب آزادانه نوع پوشش زنان قائل نیست که به سلیقه و طرز پوشش و نوع پیرایش برخی از مردها هم وقعی منینهد و کسانی را که تا حدی پوششی متفاوت دارند ،مورد متسخر قرار میدهد. «امیر حسین» ،رشکت کننده در برنامه تلویزیونی «آکادمی موس��یقی گوگوش» که از ش��بکه «من و تو» پخش ش��د؛ یکی از کس��انی بود ک��ه به علت داشنت پوشش��ی تا حدودی متفاوت ،در شبکههای اجتامعی ،مورد اهانت و متسخر قرار گرفت. نام «امیرحس��ین» بع��د از واکن��ش وی به ضبط ویدی��وی یک��ی از آهنگهای «فره��اد مهراد» رس زبانه��ا افتاد؛ ب��ا ادامه برنامه آکادمی موس��یقی
گوگ��وش حساس��یتها روی او گس�ترش یافت .به گونهای که پس از چند هفته ،در ش��بک ٔه اجتامعی فیسب��وک ،صفحهای به نام «کمپین تجاوز گروهی ب��ه امیرحس��ین آکادم��ی گوگوش» ش��کل گرفت. صفحهای که ش��عار خود را ،احرتام به «دموکراسی و همجنسگرای��ی» ذکر کرده بود ولی با این حال، اعض��ای آن به خاطر متفاوت بودن «امیرحس��ین» در انتخاب لباس و شکل ظاهری ،او را مورد متسخر قرار دادند و شوخیهایی با مضامین جنسی در آن صورت گرفت. اما چه چیزی باعث رخ دادن چنین اتفاقاتی شد؟ این پرسشی اس��ت که برای یافنت پاسخ آن ،نیاز به بازشناسی دوباره فرهنگ جامعه کنونی ایران ِامروز داریم که مبانی جامعهشناختی این بررسی در حد و قواره این یادداش��ت منیگنج��د .اما آنچه که در ای��ن مورد به اختصار میتوان گفت این اس��ت که درباره این واکنشها و توهینها به رس��م معمول منیش��ود تنها نظام حاکم بر ایران را مقرص دانست و مس��ئولیت کمبودها و رخداد ِچنین واکنشهای ضد فرهنگی را بر عهده نگرفت و فرافکنی کرد. از آنجا که این توهینها و واکنشهای اهانت بار، چهر ٔه رس��می خود را در شبکههای اجتامعی بروز داده است ،میتواند تا حد بسیاری حقیقت را عریان نشان بدهد .زیرا از طرفی ،میتوان گفت که بیشرت کاربران فیسبوک ایران��ی به دلیل محدودیتهای حکومت��ی در زمینه سانس��ور رس��انههای مجازی، جزو طبقه متوس��ط ش��هری هس��تند و برای یافنت زمینهه��ای ب��روز چنی��ن واکنشهایی دیگ��ر تنها حکومت و سیستم حاکم را منیتوان مقرص دانست که در کنار آن باید بخش مهمی از توجه را به آنچه در بطن فرهنگ جامع ٔه ایرانی در حال وقوع است مبذول داش��ت .زیرا وقتی اکرثیت جامعه متوسط ش��هری درگیر بحثهایی از این دس��ت میشوند دیگر منیتوان از عموم مردم انتظار داش��ت که به عقاید اقلیتها به خصوص در زمینه دین و مذهب احرتام بگذارند. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
31
بر این اس��اس میتوان گف��ت آنچه که در جامعه ای��ران امروز هن��وز ش��اهد آن هس��تیم روابط و پدیدههای بین «مردها» و «زنها» است .دیدگاهی که نسبت به «زنان» وجود دارد و تفکری که جامعه را ب��ه دو گ��روه «م��رد» و «زن» تقس��یم میکند. تفکری که از نهاد یک جامعه «مردس��االر» نشات میگی��رد و متامی ارزش گذاریها را بر روی همین مح��ور صورت میده��د .جامعهای که گ��روه اول (م��ردان) را با حسه��ا و پدیدههایی مردانه مانند «غیرت ،صدای کلفت ،زور زیاد ،خش��م ،زورگویی، نوع آلت تناس��لی و فاعل بودن در رفتار جنسی»، پذیرفت��ه و بازتعریف میکند و گ��روه دوم (زنان) را با حسها و پدیدههای زنانه مانند «احساس��اتی بودن ،لطاف��ت ،عادات ماهیانه و مفعول بودن در رابطه جنسی» ،باز میشناساند .فرهنگی که هنوز در ح��ال تنزیل «زن» با تعریف ارزش��هایی مبتنی ب��ر دیدگاهی «مردانه» اس��ت و بر همین اس��اس «مردها» را واالتر از «زنان» دانس��ته و هر چه که به خصوصیات «مردانه» نزدیک باش��د مورد احرتام و بالعکس آن مورد متسخر و اهانت قرار میگیرد. «امیرحس��ین» نیز دقیق��اً به عل��ت همین نوع تقس��یمبندی ،قربانی و مورد تحقیر و اهانت واقع ش��د .فرهنگی که بر اساس تقس��یمبندی مردانه و زنانهاش« ،مرد» ب��ودن را دارای ویژگیهای خاص ظاهری تعریف کرده و «امیرحس��ین» که به دلیل تف��اوت ظاه��ری با دس��ت ٔه اول این تقس��یم بندی (مردانه) مقامی کمرت از سایر «مردها» پیدا میکند ودرنهایت مورد متسخر و اهانت قرار میگیرد. فرهنگی که نیاز دارد تا به شایس��تگی مورد تامل هم��گان قرار گیرد و خود را در بوته نقد قرار دهد تا بتواند ریش��ههای غی��ر انس��انیاش را بزداید و تعریفی درس��ت از «انس��ان» را ف��ارغ از هر گونه تقسیم بندی قدرت مابانه ارائه دهد. بیش��ک در آن روز اس��ت که «امیرحس��ین»ها، «زنان» و دیگر «اقلیته��ا» میتوانند آزادانه نوع پوشش خود را انتخاب کنند. 32
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
33
یادداشتی برای ارمیا از زنی محجبه که حجابش را برداشت مادرم میگفت« :اگر انقالب نشده بود و شئونات دینی و اس�لامی رعایت منیشد مطمنئ باش پدرت اجازه منیداد که ادامه تحصیل بدهی و به دانشگاه بروی .ای��ن انقالب هر بدی داش��ت این خوبی را برای امثال تو داشت که وارد جامعه بشوید و درس بخوانید». سالها تجربه چادر رس کردن و پوشاندن موهای رسم جل��وی نامحرم در حالی که دمل میخواس��ت رسخوش��انه موهایم را به طالیی آفتاب بسپارم مرا باالخره وادار کرد که قدم به قدم با حجاب خداحافظی کنم و این بازی برخالف قاعده کم هزینه نداش��ت .اما بعدها خواهرانم گفتند که تو جاده صاف کن ما ش��دی و بعد از تو ما آزادتر زندگی کردیم. دو س��ال اول دانشگاه با چادر وارد دانشگاه تهران ش��دم .یادم هست ک��ه هر بار که در کنار دوس��تانم که هی��چ کدام چ��ادری نبودند مینشستم احس��اس خجالت میک��ردم .چ��ادری را که به رس داش��تم ن��ه از روی اعتقاد ک��ه از روی اجبار انتخ��اب کرده ب��ودم و همین باعث میش��د از حم��ل ه��ر روزه این پارچه س��یاه بر رسم احساس رشم داش��ته باش��م. وقت��ی بع��د از دوس��ال ا زد وا ج ک��ردم و همرس م م��ر ا 34
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
مختار گذاش��ت که هر جور دوست دارم بپوشم و زندگی کنم باز نتوانستم تا مدتها از این حس سیاه فرار کنم .از «قضاوت» میترسیدم .همیشه و همه جا ش��نیده بودم که به بچههایی که ظاهرشان در س��الهای اولیه دانشگاه عوض میشد برچسبهای مختلف میزدند« :تازه به دوران رس��یده»« ،تهران ندیده»« ،جو گیر»« ،فاحشه» و... منیدانس��تم روزی ک��ه چ��ادر را از رس ب��ردارم اس��تادهایم ،همکالسیام رضا که در حال ترجمه کتاب��ی از هابرم��اس ب��ود ،دوس��تانم و حت��ی آبدارچی دانشکده به من به چه چشمی نگاه خواهند کرد .چنان خجالت میکش��یدم که حتی از فکر کردن به این س��وژه هم فرار میکردم. با وجود آنکه تقریبا در مهامنیهایی که ب��ا هم�سرم میرفت��م حجاب درس��تی نداشتم و ش��الی رها به رس میک��ردم اما هن��وز دو جا حج��اب کامل داش��تم :خانه پدری و دانش��گاه .صبحها پیش از آنکه راه پله خانه را تا خیاب��ان و خیابان را تا دانش��گاه تهران بپیامی��م ،چ��ادر س��یاه ت��ا ش��ده روی می��ز ات��و دچار تهوعام میکرد. تا اینکه ی��ک ش��ب ب��ا
همرسم به رستورانی رفته بودم و شال سفید زیبایی به رس داش��تم با آرایش��ی مالیم ،چن��د نفر از هم دانشکدهایهایم مرا دیدند .رساپا رسخ شدم و رسم سوت میکشید .دوست نداشتم بیشرت در رستوران مبان��م و از هم�سرم خواس��تم زودتر از رس��توران برویم .آن ش��ب در برابر س��والهای مدام همرسم فقط اش��ک ریختم .او معتقد بود من باید تکلیف خودم را روش��ن کنم و از این بازی که فقط خودم را آزار میدهد دست بردارم .او معتقد بود یا رومی روم ی��ا زنگی زنگ! و در برابر مت��ام توجیهات من فقط میگفت« :خودت باش». صبح روز بعد وقتی با رسعت پلههای دانشگاه را باال میرفتم پاشنه کفشم به درز چادرم گیر کرد و نه تنها چادر که مقنعه هم از رسم کش��یده ش��د و من بیحجاب وسط تاالر دانشکده مضحکه پرسانی شدم که بلند بلند میخندیدند و متلک میگفتند؛ متلکهایی بعضا رکیک و تلخ که چادرم را نش��انه گرفته بودند .هیچکدام از آنها اما منیدانستند که من هی��چ اعتقادی به آن چادر ندارم .ش��ب وقتی داستان را برای همرسم تعریف کردم تنها یک پاسخ شنیدم« :چادر را بردار» متام ش��ب نخوابیدم .صب��ح از می��ان مانتوهایم بلندترین و گشادترین را انتخاب کردم .یک رورسی بزرگ سیاه هم انتخاب کردم .هیچ آرایشی نداشتم. حس میکردم برای مبارزه میروم نه برای درس. آن روز و چند روز بعد از آن همه دانشکده برایم شده بودند دو چشم .چش��مهای خیره ،پرسشگر، متس��خر کنان ،بیرحم .هیچ چش��می ام��ا بیاعتنا نبود. اول در برابر دوس��تانم خواس��تم دلیل��ی بیاورم. گرم��ای هوا ،عدم اعتق��ادم به چ��ادر و ریا کاری، خواس��ت هم�سرم .اما در برابر هم��ه این جمالت پاس��خی یکس��ان میش��نیدم .پاس��خی که بعدها در می��ان پچ پچ دوس��تانم چیز دیگ��ری بود .همه میگفتند خوب کاری کردی .هر جور دوست داری زندگی کن .به کسی چه ربط دارد و از این قصهها. اما پش��ت رس حرفهایی از جنس دیگر رد و بدل ش��ده بود و حت��ی ماجرا تا طالق م��ن ،ارتباطم با مردی دیگر و خواس��ت او مبنی بر بیحجابی من پی��ش رفت .بعضی متلک میانداختند که در چادر خوشگلتر بودم و سکسیتر .بعضی میگفتند پرده
ب��ر انداختهام .بعضی فق��ط پوزخند میزدند .رضا حتی نگاهم هم منیکرد! ظاهرا ارمیا هم دانشکدهای من بوده .درست در هامن س��الها که من آنج��ا درس میخواندم .فکر میکن��م او هم یکی از دخرتان محجبه دانش��کده ادبیات بوده .با هامن داس��تان س��الهای اصالحات و مقاومته��ا و پذیرشه��ا ،بچههای��ی از بط��ن خانوادههای سنتی و مذهبی ،با پیشینهای انقالبی که ب��ه همه آن آرمانها و اصول پش��ت پا زدند و راهی دیگر گزیدند. وقت��ی او را ب��ا حجابی نیم بند و ب��ه قول مادرم «الک��ی» روی صحن��ه برنامه «آکادم��ی گوگوش» دیدم ،اول خوش��حال ش��دم که یک زن محجبه بر خالف همه باورها و سنتهای دست و پا گیر این جسارت را داش��ته که بیاید و آواز بخواند آنهم در چنین برنامهای .بعد یادم خودم افتادم وقتی مادرم باالخره مرا بیچادر دید .او که زنی مذهبی اس��ت هیچ وقت ش��ال مرا ،آرایشم را و مانتوهای تنگام را حجاب منیدانس��ت و معتقد بود من بیحجابم حتی اگ��ر موهایم را پوش��اندهام .میگفت اینها همهاش بازی است .وقتی اینقدر تنگ میپوشی به این حجاب منیگویند .ارمیا عش��وه و غمزه داشت، گلوی باز داش��ت ،لباس تنگ داشت .اگر مادرم این برنامه را میدید حتام میگفت خودش را مس��خره کرده یا خدا را؟ از این فکر درگیر فکر دیگری شدم .آیا ارمیا واقعا ب��ه این تکه پارچه اعتقاد دارد یا فقط حفظ ظاهر اس��ت؟ آیا جنگیدن و نه گفنت به خانواده و س��نن و ...آنهم در آملان و با ش��وهری آملانی اما مسلامن، این قدر سخت است که او حارض نشده و یا توانش را نداشته که رورسی را از رس بردارد؟ آی��ا ارمیا از حجابش برای توجه دیگران اس��تفاده ک��رده؟ آیا؟ آیا؟ آیا ...وقت��ی در جدال با همه این فکرها و قضاوتها بودم یاد خودم افتادم .سالها قب��ل روزی ک��ه برای اولی��ن بار بدون چ��ادر وارد دانشکده شدم و با بیرحمی قضاوتم کردند .تلخی قضاوتی که تا همین حاال با من اس��ت .همه جدال من بر رس داش�تن یا نداش�تن چادر را تنها از منظر یک تغییر میدیدند و بس .آنها اما منیدانس��تند پشت این اتفاق چقدر ماجرا ،تنش ،بغض ،دوراهی و تحقیر نهفته است. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
35
آکادمی موس��یقی گوگوش هرچقدر هم که جنجال برانگیز باش��د ،شبکه من و تو هرچقدر ه��م که برای بهرت ش��دن این ش��وی تلویزیون��ی هزینه کن��د ،ب��از ه��م کمرت کس��ی مخالف این اس��ت که آکادم��ی اعتبارش را از گوگوش میگیرد ،خوانندهای که روی صحنهها بزرگ ش��د و همه پدرها و مادرها خاطرهای از او را به یاد دارند. پ��ای صحبته��ای ابراهی��م نبوی، روزنام��ه ن��گار و طنزنوی��س س��اکن بلژیک نشس��تیم تا او برایامن بگوید که چرا گوگوش پدیده موس��یقی پاپ ایران است.
آقای نبوی ،چرا گوگوش به پدیده موس��یقی پاپ ایران تبدیل شد؟ این سوالی است که هر کسی که با موسیقی پاپ ایران ارتباط داش��ته باشد الزم است به طور جدی به آن فکر کند و پاسخ دهد. واقعیت این اس��ت که موس��یقی پاپ ایران روی شانههای چهار آدم منحرص بفرد سوار بوده است. اب��ی ،داریوش ،گوگ��وش و های��ده .در بین اینها گوگوش یک خواننده منحرص به فرد است ،او بسیار باهوش است -تقریبا این موضوع مورد توافق متام تهیه کنندگانی است که با او کار کردهاند- . کمرت پی��ش آمده که برای یک اج��را دوبار مترین کن��د ،در تلویزیون ایران قب��ل از انقالب در اجرای اول یا دومش کار ضبط میشده و بهرتین کار بوده. گوگوش اصال برای حضور تصویری خودش اس��تایل ویژه داشته. م��ا از خواننده پ��اپ صحبت میکنی��م ،خواننده پاپ باید بلد باش��د چطور لباس بپوش��د ،باید بلد باش��د چطور موهایش را آرایش کند ،باید بلد باشد چگونه رنگ بندی لباس��ش را جور کن��د،باید بلد باش��د چگونه عکس بگیرد ،بایدبلد باش��د چگونه روی صحنه برقصد ،باید بلد باشد چگونه میکروفن دس��تش بگیرد ،باید بلد باش��د وقتی ترانهاش متام میشود با کسی که روبرو نشسته چه کند .خواننده پاپ به نحوی بازیگر هم هست. حاال این س��وال پیش میآید که باالخره گوگوش بازیگر خوبی است یا خواننده پاپ خوبی؟ در حقیقت موس��یقی با دو چیز پاپ شد :یکی با آمپلی فایر یکی با میکروفون .با آمپلی فایر سازها صدایش��ان پخش ش��د و پاپ وقتی بوجود آمد که هشت هزار نفر به آن گوش دادند ،یا وارد تلویزیون ش��د یا رادیو .در حقیقت میکروفن امتداد حنجره خواننده اس��ت و آمپلی فایر امتداد ساز است .این دو موسیقی پاپ را بوجود میآورند .خواننده باید این دو را بفهمد تا درس��ت کار کند .و گوگوش آدم منحرص بفرد جامعه ایران در این زمینه بود. آخری��ن کنرستی که از گوگوش دیدم هش��ت ماه
پی��ش در ش��هر کلن ب��ود و او از لحظهای که روی صحن��ه آمد تا لحظهای که خارج ش��د کنرتل ۸۰۰۰ نفر را در دس��ت داشت .او دقیقا میدانست وقتی ترانهاش متام میشود چطور باید با مردم حرف بزند چط��ور باید جوک بگوید و از چه کس��ی قدردانی کند. آق��ای نب��وی ،گوگوش س��ال هاس��ت ک��ه روی صحنههای مختلف میخواند -جز بیس��ت س��الی که ب��ه اجبار از صحنه دور بود -آی��ا ترانههای او توانس��ته جایگاهی در موس��یقی پیدا کند یا فقط تواناییهای برصی و صدایش است که او را تبدیل به یک پدیده کرده؟ قبال هم گفتم که گوگوش بس��یار باهوش اس��ت. او در موجی که از س��الهای ۴۸-۴۷در موس��یقی پاپ ایرانی ایجاد ش��د -و البته آدمهای زیادی در آن نقش داش��تند -بخش بس��یار مهمی از بهرتین
فردی اعتقاد دارد باید رورسی به رس بگذارد ،به ما چه ربطی دارد؟ اعتقاد دارد آواز هم باید بخواند ،خب باز به ما چه ربطی دارد؟ حاال اینکه این آدم رورسی رسش میگذارد و آواز هم میخواند خب به کسی چه؟ ترانههای ایرانی را خواند .تحولی که در آن سالها رخ داد از دید من کمرت از ش��عر نو نیس��ت .ترانه رساییای که از س��الهای ۴۸-۴۷تا س��ال ۵۷-۵۶در ایران بوج��ود آمد ،کارهای بس��یار خوبی که ترانه رسایانی مثل ش��هریار قنربی رسودن��د و بخصوص کارهای گوگوش که ویژه و منحرص بفرد بودند. گوگوش روی چند اس��تایل خیلی خوب کار کرده است .به عنوان مثال او روی «باستا نوا» یک شیوه ترانه خوانی برزیلی مربوط به دهه شصت و هفتاد کار کرده است. گوگوش از س��ن ۱۷-۱۶س��الگی ک��ه روی صحنه شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
37
ق��رار گرفت موفق بود تا آخرین روزی که در ایران دیگ��ر کار کرد .او از لحظه اولی که از ایران بیرون آم��د روی صحنه رفت و ب��رای ۱۸۰۰۰نفر خواند و در متام س��النهای بزرگ دنی��ا برنامه اجرا کرد و همچنان موفق است.
ما کس��ی را داریم که از ایران چهار تا چیز میداند و یکی از آنها گوگوش اس��ت .او صدای گوگوش را به طور خاص گوش میدهد .صد تا س��ی دی دارد دو تا از آنها گوگوش است .اوخواننده پاپ مولف نیس��ت اما توانسته است همیش��ه خودش را نگه دارد.
غیر از هوش و ق��درت بازیگری ،چه ویژگیهای آقای نبوی آیا به نظر ش�ما گوگوش پس از خروج دیگری در موفقیت او دخیلند؟ از ایران ،هامن قدر موفق اس��ت که گوگوش پیش مس��ایل مختلفی در این موفقیت دخیل هستند. از انقالب؟ خوب ،گوگوش نه تنها در درک موس��یقی و ش��عر در کاره��ای و تران��ه ک��ه در اخی��رش ک��ه بعد مس��ایل سیاس��ی از خروج از کشور و اجتامع��ی آدم انجام داده کارهای بس��یار باهوش��ی کمی وجود دارند است .از آدمهایی ک��ه من دوس��ت اس��ت ک��ه دای��م داشته باشم .شاید کت��اب میخواند. ب��ه ای��ن دلیل که ب��ه ط��ور دای��م محیط پاپ حاکم در جری��ان هم��ه ب��ر آن ترانههای تحوالت اجتامعی قبل��ی اس��ت. و سیاس��ی کشور محی��ط پ��اپ در هس��ت و هی��چ لس آنجلس معنی وقت منیشود که منیده��د .محیط کار مطالع��هاش را کمرن��گ کن��د .س��ید ابراهیم نبوی ،متولد ۲۲آبان ۱۳۳۷آس��تارا در ش�مال غربی ایران ،پاپ یعن��ی تو در به ط��ور جدی و نویس��نده ،فعال سیاس��ی و طنزنویس اس��ت و تاکن��ون چندین کتاب در کش��وری زندگ��ی نه با ن��ام خودش حوزه های مختلف منترش کرده است .نبوی همچنین چند جایزه بین املللی میکن��ی ک��ه ۶۰ و داخلی به دست آورده و در حال حارض ساکن بروکسل بلژیک است. میلی��ون جمعیت در گفتگوه��ای دارد .رادیو وجود اینرتنت��ی حض��ور دارد ،س��ی دی فروش��ی وجود داش��ته باش��د .این دارد و دنبال میکند .ب��ه نظر من گوگوش یکی از محیط منیتواند تکرار ش��ود شام میتوانید کنرست برجس��تهترین هرنمندان حوزه موسیقی پاپ ایران در مت��ام دنیا بگذارید اما محی��ط پاپ این را الزاما اس��ت .من در آخرین متاس��ی که باگوگوش داشتم به ش�ما منیدهد .خیل��ی از آدمها بیرون ایران کار بش��دت از او خواس��تم بنش��یند و خاطرات��ش را خوب ارایه دادهاند اما آنها سیطرهش��ان به اندازه بنویسد یا کسی مثل مسعود بهنود بنشیند و اینها گوگوش نبوده است. را بنویس��د و متاس��ف میش��وم اگر این خاطرات گوگ��وش ویژگیای دارد که ش�ما در هیچ کس��ی نوش��ته نشود .گوگوش آدمی شناخته شده نه فقط منیتوانی��د پیدا کنی��د .خیل��ی از ایرانیها کلامتی در ایران که در منطقه ما ،افغانستان ،تاجیکستان، که از گوگوش در ذهنش��ان هس��ت پر طنینترین کشورهای عربی و بخصوص عراق است .در بلژیک 38
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
کلامتی اس��ت که شنیدهاند .یعنی گوگوش بیش از حاف��ظ،بیش از قرآن و بیش از همه چیز در ذهن جامع��ه ما مانده اس��ت .هیچ چی��زی وجود ندارد که از ش��عر گوگوش بیش�تر در ذهن جامعه مانده باشد .این خیلی مهم است که بخشی از آن ویژگی خواننده پاپ است و یک بخش آن ویژگی خواننده پاپ ماندگار است .در کشور ما خواننده پاپ نباید مباند اما به طور تاریخی این اتفاق در مورد دو سه نفر افتاده است. و ح��اال ،با همه ای��ن تعاریفی که کردی��د ،نظرت��ان در م��ورد آکادمی گوگوش چیست؟ در این مورد دمل منیآید که درمورد شخصیت گوگوش خوانن��ده پ��اپ را با کسی که در آن آکادم��ی داور ی��ا تهیه کننده اس��ت یکی کنم .اس��تار آکادم��ی چن��د موض��وع را در بر دارد ی��ک بخ��ش ماجرا این است که این ی��ک reality showاس��ت ،یک منایش واقع گرای تلویزیونی .در کار reallty show ش�ما با افکار عمومی بازی میکنید .مثال ده نفر را میآورید که در یک خانه زندگی میکنند .اینها با هم دعوا میکنند و هر هفته یکی بیرون میرود و آخر یک نفر برنده میشود صد هزار دالر .آکادمی جایی است که شام به آدمها آموزشهایی میدهد. ب��ه آنها میگوید چط��ور لباس بپوش��ند .چگونه ورزش کنند،چگونه رژیم بگیرند ،چگونه بخوانند. صبحها چه س��اعتی بیدار شوند .فضایی میسازیم
ک��ه این افراد را ب��ه هدف نهای��ی ،اینکه خواننده پاپ بش��وند ،نزدیک کنیم .و بع��د در هر دورهای از هر ۵۰نفر آدمی که وارد آکادمی میش��وند سه یا چهار نفرش��ان میش��وند ش��اخصهایی که وارد موس��یقی پاپ میشوند .نه الزاما آدمهایی که فکر کنیم صدایش��ان خوب اس��ت .مثال یک پرسی بود به نامگری گوری که در فرانس��ه تبدیل شد به یک ستاره عجیب غریب .طوری که وقتی رسطان گرفت و مرد جامعه فرانس��ه عزادار شد .یا مثال یک پرس چینی بود که در امریکا سی دیاش منترش شد و به فروش رسید چون از بس پ��ررو بود و ج��رات میکرد و بخواند مشهور شد. رامین بهنام که در کار موس��یقی راک هم هس��ت نوش��ته ب��ود که پدی��ده اس��تار آکادمی در صدد است که خواننده تولی��د کن��د .اما طرف دیگر قضیه این اس��ت که آیا استار آکادمی به معن��ای عموم��ی و ب��ه معن��ای ایران��یاش جای��ی در فرهنگ،سیاس��ت و هرن ما دارد؟ به نظر من این موضوع بخشی از آن «تب»است و در همه جای دنیا هم هس��ت .در فرانس��ه یکی از مس��ایلی که روشنفکران و موسیقیدانها دارند همین اس��تار آکادمیها است .این آکادمیها مانع تولید فرهنگی میشوند .این پدیده نشان میدهد ک��ه ایرانیها میتوانند بدتری��ن حرفها را به هم بزنند ،بد باش��ند از خودش��ان الکی تعریف کنند، شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
39
الکی به هم بد بگویند .این اصال چیز جالبی نیست. ش��اید کنرتل این ماجرا از دست گروه برگزار کننده من و تو بیرون رفت .یعنی کشیده شد به یک رسی دعواهای احمقانه لفظی افکار عمومی فارس��ی که ما عموما داریم .به نظرم اخالقیات خیلی بدی بعد از ای��ن ماجرا بروز کرد که اصال قابل فهم نیس��ت. تفکرنژاد پرستانه،تفکر غیر انسانی ،رفتارهای غیر رشافتمندانه .یک رسی آدمهای سیاسی هم افتادند دنبال اینکه «پدیده ارمیا به ما نش��ان میدهد که … .».به نظر من هیچ چیز را هم نش��ان منیدهد. هم��ه صبح دیدند چیزهایی در فیس بوک نوش��ته ش��ده ،آنه��ا هم نوش��تند .نتیج��ه گیریه��ای الکی ه��م از این منظر ایجاد ش��د .همه اینه��ا ناش��ی از نگاه پوپولیس��تی اس��ت .یادم��ان باش��د مثال وقتی کن�سرت مدون��ا هس��ت ۵۰نف��ر هم غش میکنند، طبیع��ی اس��ت، اگ��ر غ��ش نکند مس��الهای وجود دارد .طبیعی است که اگر کسی بیاید آنجا و پیراهناش را دربیاورد و لخت ش��ود همهاش جزو هامن شور جمعی است .حاال ما اگر بخواهیم چنین رفتاری را تفس��یر کنیم من درکش منیکنم .بنظرم شخصیت گوگوش جای مش��خصی است و اگر خودش هم از آنجا بیرون آمد مقرص خودش هس��ت ما باید یک یادداشت برایش بنویس��یم که «خانم گوگوش چرا بیخودی این کاره��ا را میکنی؟» کنرست خودت را برگ��زار کن .اگر آکادم��ی راه میاندازی هر کس که چیزی میخواند تاییدش نکن ،یک جا باید دعوا 40
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
کنی .یک جا باید بگویی این مزخرف است .یک جا باید بگویی این خوب است به این دلیل .اگر ایشان استاد است باید استادی خودش را نشان بدهد .اگر اس��تاد نیس��ت برای چی اینجا نشسته است .بنظر م��ن برنامههایی که در فرانس��ه ی��ا جاهای دیگر اساتید واکنش نشان دادهاند برای اینکه قرار است به آدمها چیزی یادداده شود .به نظر میرسد متام برنامه تحت تاثیر شخصیت گوگوش است. شام وقتی میگویید استار یعنی entertainment کار میکن��ی وقت��ی ه��م میگوی��ی academy هدفتات آموزش است .این دو تا نی توانند با هم سازگار باشند .شام وقتی قرار اس��ت آموزش بدهی یک رسی چیزه��ا را بای��د بگویی «نه» یک رسی چیزها را بگویی «آره» .اگر ت��و باید این آره و نه را بگویی دیگر معنی ندارد مردم ب��ه ت��و اسام اس بزنند .ت��و به چه کسی میگویی که اسام اس بزن��د؟ ب��رای مردمی که منیتوانند به لندن اسام اس بزنن��د؟ به کجا باید اسام اس بزنند؟ چه کس��ی نش��انه افکار عمومی است؟ خب میشود داس��تان رفراندم اینتر نتی .رفراندم که اینرتنتی منیشود؟ اگ��ر دوره اخی��ر آکادم��ی گوگ��وش را دنب��ال ک��رده باش��ید ،حتام به موضوع حج��اب ارمیا هم برخوردهاید .به نظر ش�ما چه عاملی باعث شد که زنی محجبه نفر اول آکادمی گوگوش شود؟ من جستجو نکردم .چون میدانستم که چاه ویلی
است که هر چه بروم و بخوانم باز هم باید مساله را دنب��ال کنم .با این حال به نظرم ما یک مش��کل جدی رس موضوع حجاب داریم و آن این است که عدهای به ما میگویند طرفدار حجاب اختیاریاند در حالیکه این حرف دروغ اس��ت .در خیلی موارد کس��انی که میگویند ما با حجاب اجباری مخالفیم اص��وال با حج��اب مخالفند .ب��ا هر ن��وع حجابی مخالفند ،فرقی منیکند با اختیار باش��د یا با اجبار. م��ن خودم بایک��ی از خانمهایی که از جنبش زنان هس��ت و االن بی��رون از کش��ور ب��ه رس میب��رد، صحبت میکردم .زمانی ک��ه کمیته جهانی املپیک اع�لام ک��رده بود که زنان با حجاب میتوانن��د در این مس��ابقات رشکت کنند ،م��ن معتقد بودم و هستم که این عمل خدمتی به زنان بود ،برای اینک��ه زن��ی از عربستان سعودی و ی��ا ام��ارات، ورزش میکند ،به آزادی و سالمتی و رشد اجتامعیاش کم��ک میش��ود. اما ای��ن خانم به م��ن گف��ت زنان نباید در مسابقات رشک��ت کنند .میگفتم چرا؟زن مس��لامن هم آدم است و در کش��وری زندگی میکند که تحت فشار اس��ت .حال اگ��ر این خان��م در یک مس��ابقه دو در لندن رشکت کند بهرت اس��ت ی��ا اینکه مباند در عربس��تان در خان��هاش و حرست بخ��ورد و نتواند ورزش کن��د؟ ای��ن خانم میگفت ک��ه ما یک رسی کمپینهایی داریم در کش��ور هلند که خانمهای با حجاب در آن رشکت میکنند و بعد از دو هفته به درکی از حجاب میرس��ند که بعد از آن حجابشان
را بر میدارند. گفتم مشکل ما که با این جامعت نیست .مشکل ما با کس��انی است که رورسی خود را بر منیدارند. م��ا باید با آنه��ا حرف بزنیم .ما بای��د به فکر این باش��یم که آنها در رشایط بهرتی قرار بگیرند .حاال اصال مگر قرار اس��ت که م��ا رورسی برداریم؟ اصال ای��ن تصور که ش�ما رورسی را از رس مردم بردارید، تصوری مخالف آزادی پوش��ش و آزادیهای فردی است. ف��ردی اعتق��اد دارد باید رورسی ب��ه رس بگذارد، به ما چ��ه ربطی دارد؟ اعتق��اد دارد آواز هم باید بخوان��د ،خب باز به ما چ��ه ربطی دارد؟ ح��اال اینکه ای��ن آدم رورسی رسش میگذارد و آواز هم میخواند خب به کسی چه؟ اکرث خوانندههای مط��رح چ��ون ا م کلث��و م ، نا نا مو س��کو ر ی آواز میخوانن��د، ن��ه ب��ازی درمی آورن��د ن��ه از این س��ینههای ف�نر دار دارن��د ون��ه لیل��ی گاگا ب��ازی در میآورن��د ،ما موسیقیش��ان را گ��وش میکنیم .من ب��ا این قرطی بازیها مخالف نیستم ،در جای خودش هم خوب اس��ت .اینکه ما بگوییم که کسی حجاب دارد و به همی��ن دلیل نباید به ای��ن آدم رای بدهیم این به هامن اندازه احمقانه اس��ت که بگوییم کس��ی که حج��اب دارد و آواز بخواند ،کمک به دموکراس��ی اس��ت .هیچ کدام از این دو موضوع به هم ربطی ندارند .اینکه ما در بس��یاری از رفتارهایامن دچار تعارضیم خود یک اشکال خاص است. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
41
عکس از :هوتن سالمت
42
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
عکس از :حسن رسبخشیان
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
43
کاستیهایآکادمیموسیقیگوگوش
اس��تودیویی بزرگ ،نوری آبی ،صدای دست زدن جمعیتی که به نظر چشمگیرند اما هرگز کامل دیده منیشود .این تصویر آغاز برنامهای پر حاشیه به نام اکادمی موس��یقی گوگوش است .جدا از نتیجه آرا، موافق��ان و مخالفان این برنامه ،میتوان از منظری دیگر نیز به نقد یکی از پر بینندهترین برنامههای تلویزیون��ی ماهوارهای نشس��ت و آن بحث فنی و کیفی است. فاصله زیاد شبکه من و تو را به لحاظ کیفی نسبت به دیگر ش��بکههای ماه��وارهای و وطنی منیتوان نادیده گرفت ،ش��بکههایی که برخی از آنها اسأم و برخی رس�مأ به صورت خصوصی اداره میشوند. 44
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
در کنار هم قرار گرفنت بودجه کافی ،آرش��یو غنی، اس��تودیو خوب ،امکانات مناسب ،عوامل حرفهای و مدیریت مجرب رسانهای ،برنامهای چشم نواز را در اختیار بیننده قرار میدهد که گوی سبقت را از دیگر رقیبان ربوده اس��ت ،با این همه منیتوان بر لغزشهایی چند در این میان چشم پوشید. گرچه صحنهپردازی در نگاه اول تداعی کننده یک مجموعه حرفهای اس��ت ،اما گاه��ی میزان رنگ و ن��ور پس زمینه آنقدر زیاد اس��ت که س��وژه اصلی (مجری یا رشکت کننده) در س��ایه آن قرار میگیرد و بینن��ده از همه کس��انی ک��ه روی صحنهاند تنها تصوی��ری محو با پس زمینهای به ش��دت پر نور را
مشاهده میکند ،نوری که نه در خدمت بهرت شدن تصویر است و نه کمکی به نشان دادن چهره افراد میکند. در دکور بزرگ اس��تودیو پلههایی تعبیه شده که معلوم نیس��ت ه��دف طراح از جای گ��زاری آنها چیست؟ پلهها نه آنقدر کوتاه و عریضند که بتوان ب��ه آس��انی از آنها گذش��ت و ن��ه آنقدربلند و با فاصلهاند ک��ه خواننده بتواند روی آنها به راحتی بنش��یند .اس��تفاده از پلههایی با این مش��خصات، ب��رای خوانندهه��ای غیرحرفهای ،ک��ه هنوز درگیر خواندن خود هستند و به صورت کامال مشخص به آنها میزانس��نی دیکته شده که :حرکت هم بکنید و گاه��ی از پلهها باال و پایی��ن بروید و گاهی در کناری بنشینید و لحظهای بعد بلند شوید ،نشان از کم دقتی در چیدمان کلیتی است که این بار اتفاقا در خدمت برنامه نیست! با اینکه به رخ کش��یدن میزان هزینه و مجموعه زیبای برصی بر بقیه پارامرتهای کار ارجحیت داشته و اینک��ه این کلیت چقدر در خدمت اجزا اس��ت، نادیده گرفته ش��ده اس��ت ،اما منیتوان از حرکات خوب دوربین ،س��ویچینگ و کارگردانی مناسب و تعدد دوربینها با دقت و وس��واس الزم در ش��کار متامی لحظات به آسانی گذشت. در بخش لباس نیز مشخص است آرشیوی غنی به تناسب س��ایز ورنگ و اندازه در خدمت مجموعه است .اما بیدقتی طراح لباس زمانی به رخ کشیده میشود که به تناسب لباس با شخصیت افراد توجه ش��ود و اینکه آیا لباس مناسب با قطعه موسیقایی که قرار است اجرا شود انتخاب شده یا نه؟ این پرس��ش نیز بیپاسخ میماند که آیا فقط باید به زیبایی لباس بس��نده کرد یا تناسب اندام شخص نیز با کلیت لباس در نظر گرفته ش��ده اس��ت؟ به عبارتی آیا انتخاب لباس به تناسب تصویر ارائه شده از اف��راد کمک میکند؟ به عنوان مث��ال در اقایان تصحیح عرض ش��انه ،افتادگی شانهها یا تعدیل قد با انتخاب درس��ت طرح و نقش لباس و یا در مورد
خانمها ،پنه��ان کردن خصوصیات منفی بارز اندام آنها به گونهای که توجه بیننده را از اجرا منحرف نکند ،به کلی نادیده گرفته شد. در ای��ن می��ان حت��ی تالشه��ای امیر حس��ین و ارمیا برای اعامل س��لیقه ش��خصی هم گاهی ناکام میمان��د ،از جمله لباسهای بلند ارمیا کهگاه برای باال و پایین رفنت از پلهها با مش��کالتی همراه بود و ی��ا کتهای چهار خانهای که قد امیر حس��ین را کوتاهتر نشان میداد. اما مش��کالت تنها به خوانندههای جوان آکادمی محدود منیش��د ،بلکه ترکیب پوشش��ی نامناس��ب مثلث اصلی اکادمی-آقایان خلعتربی و س��عیدی و خانم گوگ��وش -گاهی حتی مای��ه رسزنش و مزاح خود آنها هم قرار میگرفت. انعکاسهای ش��دید نور ب��رای لباسهای براق و اس��تفاده از گردن آویزهایی که با اس��تانداردهای معمول تلویزیونی فاصله زیاد داش��تند؛ نه تنها به پرزرق و ب��رق کردن تصاویر منجر منیش��د ،بلکه ارزش آنها را تا تزئیناتی بیفایده کاهش میداد. پوش��ش رس خانم گوگوش اعم از کاله گیس و رس پوش نی��زگاه چنان بدون دقت انتخاب ش��ده بود که هیچ منودی از وس��واسهای شخصی ایشان در آن دیده منیش��د .پوش��ش خانم گوگوش این اصل را یادآوری میکرد که «فقط پوش��ش غیر معمول، نشان دهنده هرنمند متفاوت بودن نیست». در سومین دوره آکادمی موسیقی گوگوش انتظار میرفت ک��ه نه تنها نکات مثب��ت دورههای قبلی حفظ ش��ود بلکه نقاط ضعف آن برنامهها برطرف ش��ود اما در این دوره برخالف دورههای پیش��ین، اس��تفاده از تصاویر زنده حضور متاشاگر به صورت همزم��ان و تکیه ب��ر عکس العمله��ای آنان برای حامی��ت از رشکت کنندگان به نس��بت س��الهای گذش��ته بس��یار کمرت ش��ده بود و گاهی حتی این ش��ائبه وجود داش��ت که تنها از افکتهای صوتی برای القای حضور متاش��اگر در اس��تودیو استفاده میشود. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
45
شیوه داوری در هر رقابتی ،چه هرنی و چه ورزشی و حت��ی سیاس��ی ،اهمیتی اساس��ی در نوع نگرش مخاطبان و کسانی دارد که با حساسیت و سامجت آن موض��وع را تعقیب میکنند .داوری در آکادمی موس��یقی گوگوش و نیز مکانیزمی که برای داوری صدای افراد انتخاب شده است ،از این مسئله جدا نیست و به نظر میرس��د بخشی از اعرتاضاتی که به نوع انتخاب فرد برگزیده در آکادمی موس��یقی گوگوش انجامیده ،به همین مکانیزم بازگردد. تجربه و س��ابقه علمی و حرفهای داوران یکی از مهمترین ارکان در داوری اس��ت .ب��ه اعتقاد اهل موس��یقی اگر یک موزیس��ین باتجربه و باس��ابقه،
ب��ه تاثیر بر آرای آنها بینجامد و از این منظر رای آنها نباید مالکی برای نتیجه نهایی باشد. در مقابل این دیدگاه گروهی از اهالی موس��یقی معتقدند ،موزیس��ین حرفهای قاعدت��ا کارش را از عالئ��ق ش��خصیاش تفکی��ک میکن��د و کمرت فرد باتجرب��های میآی��د حیثیت و اعتب��ار کاریاش را خرج یک رقابت و یا حتی یک فرد ناشناس کند .به همین دلیل بهرت اس��ت اهل موسیقی یا هامن سه تنی که در جلوی صحنه نشسته و بر کار خوانندگان نظارت میکنند رایشان در جریان رقابتها در کنار رای مخاطبان بر روند کلی داوری تاثیرگذار باش��د، به تعبیر دقیقتر با اضافه ش��دن رای این س��ه تن،
درباره مکانیزم داوری در آکادمی موسیقی گوگوش ش��ناخته شده و خوش��نام در جمع اهل موسیقی، در حوزهای به داوری بپردازد ،به دلیل اعتامدی که افکار عمومی (چه شنوندگان و بینندگان و چه دیگر اهالی موسیقی) به آن فرد دارند ،طبیعی است که دیدگاه او را مورد پذیرش قرار میدهند .در چرخه داوری رقابت آکادمی گوگوش به نظر میرسد ،سه اهل موس��یقی که به نظاره کارها مشغولند ،تقریبا دخالتی در این امر ندارند و مکانیزم انتخاب بیشرت در دستان مخاطبان و نرم افزارهای اینرتنتی است. برخی از اهالی موس��یقی معتقدن��د این دخالت نداش�تن ،حس��نش بر عیبش غلبه دارد ،چرا که هر س��ه داور ،به خصوص در مرحلهای که ۱۴نفر وارد گود اصلی ماجرا میش��وند ،ب��ه دلیل روابط کاری زیادی که در مترین��ات و آموزشها با هرنجویان و رشکت کنندگان پیدا میکنند ،عمال نوعی دوس��تی د رکارش��ان ش��کل میگیرد که میتواند درنهایت 46
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
مکانیزمی تلفیقی از رای سه داور با رای مخاطبان، فرد برنده را تعیین کند. این س��ه تن البته به ش��کل غیرمستقیم بر داوری مخاطب��ان تاثیرگزارن��د ،ب��ه این نحو ک��ه در پایان اجرای هر خواننده ،با پرس��ش مجری درباره اینکه نظرش��ان درباره کیفیت خوانندگی چیست؟ اظهار نظر میکنن��د .این اظه��ار نظر از جهات��ی تعیین کننده و حتی تثبیت کننده نظر کس��انی است که خ��ارج از مس��ائلی چ��ون قبیله و قوم��ی گرایی و دوس��ت و فامیل ب��ازی میخواهند رای دهند .اگر چه آماری از نوع و طبقه رای دهندگان در دس��ت نیست ،اما میتوان حدس زد ،عمده رای دهندگان هیچ ش��ناخت قبلی از خوانن��دگان ندارند و بدون پیش زمینه ذهنی به داوری و درنهایت رای دادن میپردازن��د .این گروه عمدتا ش��نوندگان آماتور تا حرفهای موس��یقی را شامل میش��وند ،شنوندگانی
که امکان دارد گوش تربیت ش��دهای داشته باشند و البت��ه در ناخودآگاه داوری درس��تی را هم انجام دهند .داوری مبتن��ی بر مالکهای علمی (رس نت خواندن ،از ریتم نینداخنت ،اجرای روان و راحت و بیاس�ترس در صحنه ،تلفظ مناسب شعر و انتقال حس موس��یقایی قطعه و )....تنها از یک موزیسین ب��ر میآید ،اما یک گوش تجربی آش��نا به نغامت، میتوان��د برخی از این نکات را در ناخودآگاه خود دریاب��د و به نوع��ی داوری در ذهنش نس��بت به
مراحل با زدن یک برچس��ب غیرموسیقایی او را به کناری نهادند) س��عی کرده در متامی نظراتش این مس��ئله را تکرار کن��د که از دید او ه��ر ۱۴نفری که به مرحله نهایی آمدهان��د ،بالقوه این امکان را دارند که اول ش��وند .اما هم او ،به رغم آنکه سعی و اهتامم��ی جدی رصف میکند تا داوری اصلیاش را درب��اره اف��راد واجراها پنهان کن��د ،درنهایت با ظرافتهایی حرف��های دیدگاه خود را به مخاطبان انتقال میدهد و سبب میشود تا خیل عظیمی از
قوت و ضعف یک اجرا برس��د .اینجاس��ت که نظر یک اهل موس��یقی میتواند به او مدد برساند تا از ش��ک و تردید رهایی یاب��د و رای نهایی خود را به سبد خواننده بریزد. نگاه��ی به اظه��ار نظر هر س��ه اهل موس��یقی آکادم��ی گوگ��وش (خان��م گوگ��وش ،خلعت�بری و سعیدی) ،نشان میدهد عمده نظرات آنها همراه با نگاهی خوش��بینانه به اجراها و بیشرت مشوقانه اس��ت ،چنانکه آق��ای خلعتربی (که ش��اید از نظر اعتبار علمی موسیقایی ،رس وگردنی از دو تن دیگر باالتر است و حتی زمانی برای رهربی دامئی ارکسرت سمفونیک تهران هم نامزد شده بود که در آخرین
مخاطبانی که در تردید قرار دارند ،بر اساس همین دو س��ه کلمهای که میش��نوند ،در رایش��ان دچار تردید ش��وند و حتی جهت رای را تغییر دهند .این نکت��ه راه��م اضافه کنم که نظر خان��م گوگوش به دلیل کاریزمایی که در نزد مخاطبان دارد ،میتواند بسیاری از مالکها را در هم نوردد و تغییر دهد. به اعتقاد برخی از اهالی موس��یقی این گونه ،این سه تن ضمن آنکه مسئولیتهای داوری را بر دوش خود حس منیکنند ،اما در عمل نظر و دیدگاه خود را به ش��کلی ظریف به مخاطب انتقال میدهند و در انتخاب او سهمی جدی ایفا میکنند. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
47
پنج زاویه از آکادمی گوگوش پخ��ش رسی س��وم برنام��ه پرطرفدار و جنجال��ی «آکادمی موس��یقی گوگوش» از تلویزیون من و تو ،روز دوم فروردین به پایان رس��ید و درنهایت ارمیا عنوان اول این برنامه را به دس��ت آورد .یادداش��ت حارض نگاهی از پنج زاویه به این ش��وی تلویزیونی است.
۱مدرسان :شهرت از راه میرسد ش��خصیت اصلی این برنامه تلویزیونی هامنطور ک��ه از نامش بر میآید ،گوگوش اس��ت .در جریان برنامه از او به عنوان «ستاره آکادمی» یاد میشود که به نظر میرس��د ترکیب اغراق آمیزی نیس��ت. گوگوش با پشتوانه چهل سال کار خوانندگی و اجرا، اعتبار این برنامه اس��ت و شاید اگر نام و حضور او نبود ،این برنام��ه هیچگاه به موفقیتی که در حال حارض دارد منیرس��ید .ام��ا در تقابل با گوگوش دو مدرس دیگر برنامه پیش از رشکت در آن برای بینندگان دیگر ایرانی کامال ناش��ناخته بودند. هوم��ن خلعت�بری در اتری��ش درس مو س��یقی خوان��ده و رهرب
ارکسرتهای مجلس��ی و کوچک است .چندی پیش تلویزیون من و تو در یک برنامه مستند به بخشی از زندگ��ی او ب��ه عنوان رهرب ارکس�تر پرداخت که در ی��ک فس��تیوال محلی رشکت ک��رده بود .من با کمی جس��تجو در اینرتنت به جز لینکهای مرتبط ب��ا برنام��ه آکادمی گوگوش ،چیز دن��دان گیری در فستیوالها ،اپراها یا س��النهای موسیقی خارجی درب��اره او نیافتم .وب س��ایت خلعتربی نیز تنها از یک صفحه «به زودی» تشکیل شده و اطالعاتی به مخاطب منیدهد. بابک سعیدی دیگر مدرس برنامه
هم مانند خلعتربی نامی ناش��ناخته برای مخاطبان موس��یقی بود .متام چیزی ک��ه در رسی اول برنامه درباره س��وابق س��عیدی گفته ش��د عبارت بود از نقش��ش به عنوان نوازنده گیتار در گروه «نارصیا» به خوانندگی و آهنگسازی نارص عبدللهی .سعیدی در بریتانیا درس موسیقی خوانده و پس از آکادمی گوگوش چند تک آهنگ ساخته است ،از جمله سه آهنگ برای آلبوم جدید گوگوش .او یک بار در یک برنامه مستند که به ضبط یک آهنگ برای گوگوش میپرداخ��ت گفت ک��ه پیش از آکادم��ی گوگوش بیش�تر با خوانندگان آماتور و ج��وان کار میکرده است. نکته جالب اینجاس��ت که پ��س از رشوع آکادمی گوگوش یکباره شهرت هامنطور که رشکت کنندگان را در بر گرفت به رساغ این دو نفر هم آمد و آنان ره صد ساله را یک شبه طی کردند.
۲شایعات :خاله زنکی ،دایی مردکی از خواص اصل��ی برنامههای تلویزیونی پرطرفدار در بین مخاطبان ایرانی س��اخته ش��دن ش��ایعات مفص��ل و گاهی ه��م عجیب و غری��ب درباره آن اس��ت و آکادمی مو س��یقی گوگ��و ش نیز از این قا ع��د ه د و ر مناند.
در مدت پخش س��ه رسی این برنامه از سال ۲۰۱۰ تا االن مخاطبان برنامه دس��ت از ساخت شایعات مختل��ف پیرامون آن برنداش��تهاند .این ش��ایعات البته خط مش��خصی ندارند و مت��ام ابعاد برنامه را در برمی گیرند .از جمله از مهمترین این ش��ایعات میتوان به ارتباط فامیلی رشکت کنندگان و برندگان دورههای قبل با دس��ت اندرکاران اش��اره کرد .در دوره اول برنامه گفته میش��د ک��ه رسوش تهرانی پیروز مسابقه با هومن خلعتربی نسبت خانوادگی دارد .گفته میش��د که دلیل این ش��ایعه این بوده که هر دو موهایش��ان را از ته میزدند .همینطور در دور دوم ش��ایعه ش��ده بود که مه��ران آتش با بابک س��عیدی فامیل اس��ت .دلیل این شایعه هم ش��باهت چهره این دو نفر بود .از دیگر ش��ایعات دوروب��ر برنامه آکادمی گوگوش میتوان به ازدواج گوگوش و هومن خلعتربی اش��اره ک��رد که در تنها واکنش رس��می ب��ه آن هومن خلعت�بری اعالم کرد که این حرف ،دروغ س��یزده بوده است .یکی دیگر از ش��ایعاتی ک��ه چند بار تکذیب ش��د این بود که اجراهای زنده برنامه در واقع زنده نیست و ترانهها از قبل ضبط ش��دهاند .همینطور ش��ایعه شده که ارمیا پیروز دور س��وم آکادمی به یکی از گروههای ش��ناخته شده اپوزیسیون خارج از کشور وابستگی تش��کیالتی دارد .به نظر میرس��د بیشرت این حرف و حدیثها حرفه��ای دایی مردکی و خاله زنکی باشند هامنطور که از قدیم گفتهاند «در دروازه رو میشه بست اما دهن مردمو نه!»
۳رشکت کنندگان قبلی :ستارهای متولد نشد رشکت کنندگان آکادم��ی گوگوش در کمرت از یک ماه به شهرتی دس��ت پیدا میکنند که خوانندگان دیگر باید س��الها برای رس��یدن به آن تالش کنند. آنها به رسعت تبدیل به س��تارگانی میشوند که میلیونها نفر طرفدارش��ان هس��تند. اما نکته اینجاس��ت ک��ه رشکت کنندگان
دورهه��ای قبل پس از خ��روج از برنامه هیچکدام س��تاره باقی مناندند .حتی بسیاری از آنها فعالیت خاص��ی در ح��وزه موس��یقی ندارن��د .از میان ۱۸ رشک��ت کنن��ده دور اول و دوم آکادمی گوگوش به ج��ز مهران آتش (برن��ده دور دوم) و ارغوان (دور اول) که پی��ش از رشکت در آکادمی فعالیت جدی موسیقی داشتند ،از بقیه رشکت کنندگان به جز آوا (دور دوم) فعالیت چش��مگیری دیده نشده است. آوا امس��ال موفق شد یک آلبوم منترش کند .رسوش تهرانی برنده دوره اول برنامه تاکنون دو تک ترانه منترش کرده که چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. همینطور از ارس�لان (دور اول) یک ویدئو منترش شده و امیر (دور اول) نیز یکی دوبار در تلویزیون من و تو خرب از انتش��ار آلبومش داده که هنوز در دسرتس نیست. کرسی فینالیست دور اول آکادمی در حال حارض از مجری��ان و تهیه کنن��دگان برنامه من و تو پالس تلویزیون من و تو است و رسوش تهرانی نیز در من و تو تهیه کنندگی میکند .او چندی پیش با سالومه سیدنیا مجری برنامه «سالی تالک» و «پشت صحنه آکادمی گوگوش» ازدواج کرد ،ازدواجی که به شایعه سازان کمک شایانی کرد. همینطور پس از پایان برنامه انتقادهایی از جانب رشکت کنندگان به روند برنامه ش��ده اس��ت .فروغ که از فینالیس��تهای دور اول بود چندی پیش در صفحه فیس بوکش برگزار کنندگان را متهم کرد که ب��ه پیرشفت رشکت کنن��دگان اهمیتی منیدهند و به صورت تلویحی از مش��خص بودن برنده برنامه پیش از رشوع مس��ابقات خ�بر داد و همینطور آوا در گفتوگوی��ی ب��ا ص��دای آمریکا ای��ن برنامه را یک ش��وی تلویزیونی نامید ک��ه تنها به فکر جذب مخاطب است.
۴شبکههای اجتامعی :عکدمی یا آکادمی؟ آکادم��ی گوگ��وش نی��ز مانند متام��ی پدیدههای 50
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
پرطرف��دار دیگر در ش��بکههای اجتامعی حضوری چش��مگیر دارد .صفح��ه فی��س بوکی ای��ن برنامه ت��ا حاال بی��ش از ۶۶۰هزار فن دارد که مش��تاقانه درب��اره برنام��ه نظر میدهند .همینط��ور در کنار صفحه رسمی و صفحات غیر رسمی درباره برنامه، تعدادی صفحه دیگر هم در فیس بوک در مخالفت با آن شکل گرفته است .رشکت کنندگان برنامه نیز برای خودشان فن پیج دارند. در شبکههای اجتامعی دیگر نیز آکادمی گوگوش طرفدار دارد .در توییرت میتوان با هشتگ #آکادمی اخبار آن را دنبال کرد و البته در کنار آن توییرتبازها از هش��تگ #عکدمی برای دس��ت انداخنت برنامه استفاده میکنند .این طرز نوشنت عکدمی انتقادی اس��ت به ش��یوه خاص تلفظ کلمه آکادمی توسط برخی از دس��ت اندرکاران و رشکت کنندگان برنامه ک��ه تالش میکنند با لهجه انگلیس��ی آن را به زبان بیاورند.
۵گرافیک و صحنه آرایی: تقلید خوب ش��بکه تلویزی��ون
من و تو از ابتدا براس��اس ایدههای گرافیکی خاص در فض��ای تلویزیونه��ای فارس��ی ،ت�لاش میکرد متفاوت بودن خود را به رخ مخاطب بکش��د .این ش��بکه ب��ا بها دادن ب��ه مخاطب و با اس��تفاده از تیم خالقی متش��کل از طراح��ان عمدتا غیر ایرانی موف��ق ش��د اس��تانداردهای جدی��دی را در میان تلویزیونهای فارس��ی به دست دهد .در این میان دق��ت و وس��واس در س��اخت لوگوه��ای متفاوت برای برنامهها و همینطور تیرتاژهای فارس��ی برای برنامهه��ای خری��داری ش��ده مانند مس��تندها و رسیالها و همینطور ساخت انیمیشنها و موشن گرافیکهای جذاب ،س��ابقه خوبی از من و تو در اس��تانداردهای برصی به جا گذاش��ته است .تیرتاژ خالقان��ه برنام��ه «بفرمایید ش��ام» و ی��ا مجموعه ولههای نوروزی س��ال ۱۳۹۰از جمل��ه منونههای موفق این تیم طراحی هستند. م��ن و ت��و ب��رای طراحی مواد برصی آکادمی گوگوش ام��ا بی��ش از ه��ر برنام��ه دیگری به دام کلیشهها افتاده است .تقریبا متام ارکان تصویری این برنام��ه منونههایی از روشه��ای امتح��ان
پس داده گرافیک و طراحی صحنه هس��تند که در کنار هم چیده شدهاند .استفاده از رنگ طالیی برای لوگ��و یا طراحی صحنه پ��ر زرق و برق با رنگهای درخش��ان ،صحنه آرایی به سبک برنامههای مشابه در تلویزیونه��ای دیگ��ر و ...نش��انههای دیگری از این کلیش��هپردازی است .البته ش��اید دلیل این کلیش��هپردازی این باش��د که دکوره��ای برنامه به صورت استیجاری تهیه میش��وند و کارهای اصلی مانند طراحی نور ،صحنه و کارگردانی تلویزیونی به وسیله رشکتهایی خارج از مجموعه تلویزیون من و تو تامین میش��وند .اس��تودیویی که این دکورها در آن نصب میش��وند در اوقات دیگر خالی شده و ب��ا دکورهای کوچک متنوع ب��ه برنامههای دیگر روتین شبکه من و تو اختصاص داده میشود. منونه دکورها و گرافیک آکادمی گوگوش را میتوان در بس��یاری از برنامههای دیگر تلویزیونی اروپایی و آمریکایی دید که در نسبتهایی بزرگ و کوچک اجرا ش��دهاند .از جمله در مراس��م اهدای جوایزی مانند اس��کار و یا مس��ابقاتی مانند دخرت شایسته. یورووی��ژن هم منونهای از برنامههای موس��یقی با گرافیکی تقریبا مش��ابه اس��ت ،هرچن��د که ابعاد برنامههای گفته ش��ده بس��یار بزرگت��ر ازآکادمی گوگوش است و کیفیت تکنولوژیهای به کار رفته قابل مقایسه با این شوی تلویزیونی کوچک نیست، اما منطق برصی و گرافیکی این شوها تقریبا مشابه اس��ت .هدف اصلی این سبک نورپردازی و صحنه آرایی قرار دادن س��تارهها در یک فضای رسشار از نور و رنگ اس��ت ،فضایی که میکوشد به مخاطب توه��م «مجلل» بودن بده��د .از این نظر گرافیک، صحن��ه آرای��ی و نورپ��ردازی آکادم��ی گوگوش را میتوان تقلیدی خ��وب از برنامههای معروفتری دانست که در شبکههای مختلف تلویزیونی غربی به کرات دیده شده است.
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
51
بررسی نمونه هاى مشابه آکادمى
درس��ت ۱۲س��ال پیش بود که پاپ آیدل بر روی تلوزیونه��ای بینندگان انگلیس��ی نقش بس��ت و روح��ی تازه به کالب��د مس��ابقات تلوزیونی دمید. برنامه پاپ آیدل نتوانس��ت در انگلیس به حیاتش ادامه دهد و پس از دو فصل جای خود را به برنامه معروف انگلیس��ی اکس فکتور داد اما ساختار این برنامه برجای ماند و باع��ث تولد رسی برنامههای معروف آیدل در متام جهان ش��د .در میان متام این آیدلها یک آیدل با بقیه فرق داشت و به موفقیتی فرامنطقهای رسید و آن امریکن آیدل بود. امریکن آیدل در سال ۲۰۰۲درست یک سال پس از اولین فصل پاپ آیدل انگلیسی رشوع به کار کرد و به چنان توفیقی دس��ت یافت که تا امروز از این 52
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
برنامه به عنوان موفقترین برنامه تلوزیونی آمریکا یاد میکنند .کافی اس��ت ب��رای درک این موفقیت نگاهی ب��ه آمار بینندگان ای��ن مجموعه تلوزیونی بیاندازیم .تنها قس��مت پایانی این برنامه میتواند بیش�تر از ۲۰میلیون بیننده آمریکایی را هر س��ال در برابر تلویزیونهایش��ان بنشاند .آیدل حتی در بدترین ش��بهایش باز هم توانسته با ۱۱میلیون متاشاگر پربینندهترین برنامه شبانه باشد. این موفقیت عظیم باعث شده تا هر سال هزاران جوان ۱۵تا ۲۸ساله آمریکایی در شهرهای مخلتف آمریکا جمع ش��وند تا شانس خود را برای ورود به این برنامه امتحان کنند اما وارد شدن به این برنامه کار آسانی نیست و به قول معروف نیاز به شکسنت
شاخ غول دارد .رشکت کنندگان امریکن آیدل برای حض��ور در برنامه باید از س��ه مرحله داوری عبور کنند تا اج��ازه حضور در این برنام��ه را بیابند .در مرحل��ه اول هم��ه داوطلبان در ورزش��گاه یا تاالر بزرگی جمع میشوند و برای داورانی که بر خالف تصور ،داوران اصلی نیس��تند برنامه اجرا میکنند. اگر این داوران گمنام رشکت کننده را قبول کنند ،او به بخش دیگری از هامن ورزش��گاه میرود تا برای تهیه کنن��دگان برنامه بخوانند .اگر رشکت کننده از نظر تهیه کنندگان ارزش تلوزیونی داش��ته باشد و
جکس��ون تهیه کننده و نوازنده آمریکایی ،سایمون کاول یکی از قطبه��ای رسگرمی انگلیس و پائوال عبدل س��وپر اس��تار آمریکایی .بعد از فصل هشتم عب��دل و بع��د از آن کاول از برنامه جدا ش��دند تا تغیراتی در سیس��تم داوری ایجاد ش��ود .پس از آن ورود اف��راد جدیدی مانند ال��ن دی جرنس ،جنیفر لوپ��ز ،ماریا ک��ری ،نیکی میناج و حت��ی خواننده اصلی اروسمیث استیون تایلر وارد کار شدند .البته این تغییرات به مذاق مخاطبان برنامه خوش نیامد و پ��س از تغیی��ر در ترکیب اصل��ی داوران تعداد
بتوان��د بینندگان را جذب کند او به س��مت داوران اصلی راهنامیی میش��ود ت��ا در برابر دوربینهای تلوزیون��ی برای ب��ار آخر آهنگی را اج��را کند .در همین پروس��ه ممکن است بسیار افرادی که دارای اس��تعداد هستند حذف شوند چون با خواستههای تهیه کننده برنامه مطابقت نداش��تهاند ،یا از سوی دیگر افرادی که هیچ اس��تعدادی ندارند به جلوی دوربی��ن بروند چون باعث جذب مخاطب بیش�تر میشوند. داوران اصلی این برنامه را همیش��ه افراد بس��یار ش��ناخته ش��ده و معت�بر در صنعت موس��یقی و رسگرمی تش��کیل میدهند .امریکن آیدل تا انتهای فصل هش��تم س��ه داور ثابت داش��ت شامل رندی
بینندگان کاهش چش��مگیری داشت تا جایی که در فصل دوازدهم ب��ا ورود نیکی میناج و ماریا کری تعداد بینندگان برنامه ب��ه پایینترین حد خود در چند سال گذشته رسید. پ��س از عبور از س��د ای��ن داوران گ��ردن کلفت متقاضی��ان موفق به گرف�تن بلیطهای طالیی خود میشوند .این بلیطهای طالیی که کم از بلیطهای مع��روف ویلی ون��کا ندارند مجوز ورود مس��ابقه دهندگان به مرحله بعدی و رفنت به هالیوود است. در مرحل��ه هالی��وود متام رشکت کنن��دگان باید به ص��ورت گروهی و فردی به اجرا بپردازند تا بتوانند ب��ه مرحله بعد که ه�مان الس وگاس اس��ت وارد بش��وند .در الس وگاس ابتدا خوانندگان تقسیم به شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
53
گروههای مختلف میشوند و بر اساس آهنگهای انتخاب شده توسط داوران به اجرا میپردازند پس از آن هر فرد باید دوباره به صورت تکی آهنگی را بخواند تا ش��اید بتواند نظر داوران را جلب کند .تا پای��ان این مرحله و انتخاب نفرات اصلی که تعداد آنها بی��ن ۲۴تا ۳۶نفر اس��ت بینندگان حق رای دادن ندارند و متام انتخابها توس��ط داوران انجام میگیرد. در مرحله نیم��ه نهایی افراد رشکت کننده دوباره در گروههای مختلف تقس��یم میش��وند .هر شب اف��راد یک گروه به اجرا میپردازن��د تا در آخر ۱۰ نف��ر نهایی مش��خص گردند .در این مرحله اس��ت که بینندگان نیز به عنوان داور به مس��ابقه اضافه میش��وند و این رقابت نفس گیر را داغتر از پیش میکنند .بینندگان حق دارند تا دو س��اعت بعد از برنام��ه در مراحل ابتدایی و چهار س��اعت بعد از برنام��ه در بخش نهایی ب��ه خوانندگان مورد عالقه خ��ود با تلف��ن ،پیامک ی��ا اینرتن��ت رای بدهند تا محبوبترینها در برنامه باقی مبانند. متاسفانه این سیس��تم رای گیری با متام مزایایش خالی از اش��کال نبوده و تقریبا هر س��ال زیر آماج حمله منتقدین قرار گرفته اس��ت .اولین مش��کلی ک��ه در این سیس��تم وجود دارد ،ع��دم محدودیت در تعداد دفعات رای دادن اس��ت برای همین یک فرد میتواند تنها با فش��ار دادن دکمه تکرار شامره گی��ری تلفن خ��ود یا با دس��ت کاری خطوط تلفن هزاران بار به یک فرد رای دهد هامنطور که بارها در فصلهای مختلف این اتفاق به وقوع پیوس��ته اس��ت .از طرف دیگر به دلیل باال بودن تعداد رای دهندگان احتامل وجود بس��ته شدن خطوط وجود دارد برای مثال در فصل دوم نزدیک به ۲۳۰میلیون رای به دلیل اشکال خطوط تلفنی تلف شدند. اما بزرگترین مش��کل این نوع سیس��تم انتخاب محبوبترین فرد است نه با استعدادترین فرد! این مش��کل از زمانی به چشم آمد که جنیفر هادسون، فانتازیا بارینو و التویا الندن ()LaToya London س��ه زن خوانن��ده سیاهپوس��ت در فصل س��وم از مسابقه کنار گذاشته شدند و به جای آنها افرادی که به اعرتاف داوران مسابقه استعداد بسیار پایین تری داش��تند در مس��ابقه باقی ماندند .این اتفاق 54
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
باع��ث ایج��اد طوفانی در مطبوع��ات در رابطه با نژادپرست بودن رای دهندگان شد و قضیه تا جایی ب��اال گرفت که التون ج��ان انزجار خ��ود را از این برنامه اعالم کرد و امریکن آیدل را نژادپرست نامید. عالوه برنژاد ،جنسیت و ظاهر نیز در انتخاب افراد بسیار موثر اس��ت .در چهار فصل اخیر این برنامه تلوزیونی همه برندگان بدون اس��تثنا پرسان سفید پوس��تی بودند که ع�لاوه بر صورت زیب��ا توانایی نواخنت گیتار را نیز داش��تهاند یا در فصل دهم متام ۵نفر ابتدایی که در مرحله آخر از مسابقات حذف شدند زن بودند ،این موضوع نیز از چشم منتقدین
دور مناند و باعث ش��د آنها مسابقه را به تبعیض متهم کنند البته دلیل این تبعیض بر کسی پوشیده نیس��ت ،هامنطور که تهیه کننده برنامه در رابطه ب��ا انتخابهای فصلهای گذش��ته گف��ت« :اینکه بینندگان برنامههای واقع گرا اکرث زنان س��ن باال و دخرتان نوجوان هستند بر همه آشکار است و این یعنی اکرث رایهایی که کس��ب میکنیم به س��مت پرسان جوان خوش تیپ ک��ه افراد مورد عالقه این گروه از بینندگان هستند مایل است». موضوع تبعیض بیش�تر از اینک��ه منتقدان را آزار دهد باعث نگرانی تهیه کنندگان ش��ده است چون با از دس��ت دادن گروهه��ای مختل��ف بینندگان، رشکته��ای تبلیغات��ی که گروههای هدفش��ان در
گذش��ته متاش��اگران امریکن آی��دل بودهاند عالقه کمرتی برای بس�تن ق��رار داد با این برنامه نش��ان دادهاند و باعث کاهش درآمد و س��ودآوری برنامه شدهاند. ام��ا از دخرتان نوجوان و خراب��کاران تلفنی ،بدتر هم وج��ود دارد و آن حامیت همگانی از بازندگان اس��ت .بر اس��اس تحقیق��ات میدانی انجام ش��ده بینن��دگان عالقه خاص��ی به دی��دن موفقیت افراد بازن��ده و خراب کردن افراد برن��ده دارند .آنها از هیچ تالشی دست برمنیدارند تا فرد ضعیفتر پیروز شود به عنوان مثال میتوان به سنجای مالکار یکی
از رشکت کنندگان فصل شش��م اشاره کرد .سنجای مالکار یکی از افراد کم استعداد امریکن آیدل بود. مخالف��ت داوران با او تا آنج��ا پیش رفت که کاول تهدید کرد اگر مالکار در برنامه مباند ،او در برنامه نخواهد ماند .با متام این اوصاف س��نجای توانست با رای بیشامر مردم تا هفت نفر اول مسابقه پیش رود. ب��ا متام این کمیها و کاس��تیها باز هم در میان ۱۰نف��ری که به مرحل��ه پایانی میرس��ند افراد با اس��تعدادی وجود دارند که باعث اعتبار بخشیدن به امریکن آیدل میش��وند .ای��ن ده نفر نهایی به مدت ۱۲هفته با هم برای به دست آوردن شهرت و پول ب��ه رقابت میپردازند .ب��رای هر هفته یک
موضوع مانند مایکل جکس��ون ،پاپ یا آهنگهای یک س��ال مشخص انتخاب میشود و خواننده پس از مترین به اجرا میپردازد .افراد همچنان بر اساس کمرتین میزان رای کس��ب شده از مسابقات حذف میش��وند ولی این بار داوران توانایی جلوگیری از حذف یکی از افراد را برای یک بار دارند .البته این قدرت داوران همیش��ه کارس��از نیست و حتی اگر یک رشکت کننده هفته را با کمک داوران جان سامل به در بربد هفتههای بعدی به دلیل عدم محبوبیت حذف خواهد شد .درنهایت این سفر پرماجرا تنها دو نفر باقی میمانند که باید در سالن هفت هزار نفری نوکیای لس آنجلس برای آخرین بار هر آنچه در چنت��ه دارن��د رو کنند تا بتوانند ب��ه عنوان نفر اول ،برنده قرار داد میلیونی با رشکتهای موسیقی شوند .البته افراد بازنده هم چیزی کمرت از نفر اول گیرش��ان منیآید و در بعضی مواقع حتی موفقتر هم عمل میکنند برای مثال آدام ملربت سوپراستار موس��یقی پاپ با اینکه تنها موفق به کس��ب مقام دوم ش��ده ب��ود اما توانس��ت حتی به�تر از برنده اصلی مس��ابقه کریس الن عمل کن��د و به یکی از معروفترین افراد موسیقی روز آمریکا تبدیل شود. اما آیا همه برن��دگان امریکن آیدل تبدیل به یک سوپراس��تار جهانی میش��وند؟ جواب خیر اس��ت. درست است که افراد با رشکت در مسابقه مشهور میش��وند و پول فراوانی به دست میآورند اما در بعضی از مواقع این شهرت همیشگی نیست و تنها بعد از مدت کوتاه��ی این افراد از یادها میروند. ل��ی دوایز برنده فص��ل نهم آیدلز منون��ه بارز این مس��ئله است ش��هرت او با چنان رسعتی افول کرد که کمپانیهایی که با او قرار داد چندساله داشتند اقدام به فس��خ توافقنامههایش��ان کردند و او را با آلبوم آخرش تنها گذاشتند. امریک��ن آیدل خ��وب یا بد ،س��کوی پرتابی برای بسیاری از استعدادهای جوانی بوده که بدون این برنامه حت�ما گمنام میماندند .ای��ن برنامه موفق ش��د تا ب��ه جوانان آم��وزش دهد که اگ��ر آنها به استعدادهای خود تکیه کنند و با پشتکار به دنبال عالیق خود بروند حتام راهی برای موفق شدن پیدا خواهند کرد. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
55
اس��کار هش��تاد و پنجم به آخر رسید و میشل اوباما از کاخ س��فید ،ن��ام «آرگو» را به عن��وان بهرتین فیلم س��ال اعالم ک��رد تا بن افل��ک ،جورج کلونی و س��ایر دس��ت اندرکاران بر روی صحنهی سالن کداک بروند و پیروزیش��ان را جشن بگیرند .اعالم این نتیجه ظاهرا ً ش��گفتی و رنجش گروهی از هموطن��ان ما را در پی داش��ته .با گش��تی در فضای مجازی فارس��ی زبان ،به جم�لات فراوانی از این دس��ت برخواهی��د خورد که جایزهی امس��ال سیاس��ی ،غرض ورزانه ،ناعادالنه بود
56
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
ی��ا اینکه «آرگو» اساس��اً در حد جایزهی اس��کار نبود. مسئولین فرهنگی نظام هم طبعاً این جایزه را نتیجهی توطئهی «دشمن» دانستند .چندی قبل جواد شمقدری معاونت س��ینامیی وزارت فرهنگ و ارش��اد اس�لامی، اسکار «جدایی نادر از س��یمین» را نتیجهی البیگری خود اعالم کرده بود .خیلیها پرس��یدند که امسال چه بر رس قدرت البیگری بیمثال ایشان آمد که نتوانست جلوی توطئهی دش��من را بگیرد؟ ریشخندی همگانی نصیب گفتهی آقای شمقدری شد
و در ویرتین رنگارنگ اظهارنظرهای فکاهی مقامات دولتی جا گرفت. رنجش مخاطبان ایران��ی را درک میکنم .به هرحال فیل��م ،ایرانی افتخارآفرین را ب��ه منایش منیگذارد ،ا ّما آیا اعطای جایزهی اس��کار به «آرگو» اتّفاقی نامنتظره و ش��گفتی مراس��م بود؟ به اعتقاد من خیر .در واقع ش��گفتی اصلی زمان��ی رخ داد که بن افل��ک را نامزد کارگردانی نکردند ،نه زمانی که اسکار را بابت بهرتین فیلم سال باالی دست برد .آیا «آرگو» در حد جایزهی اسکار نبود؟ به نظر من بود. اشتباه نکنید ،با اینکه «آرگو» را -با همهی ضعفها و اغراقهایش -دوس��ت دارم ،کیفی��ت برتر را عامل قابل انتظار بودن جایزهاش منیدانم .بیش��ک مراسم اسکار ،باش��کوهترین و پربینندهترین منایش سینامیی زندهی دنیا اس��ت ،ا ّما بزرگی ابعاد این منایش داللت بر اس��تانداردهای هرنی باالی جایزهاش ندارد و چنین ادعایی هم در کار نیس��ت .مروری گ��ذرا بر برندگان پیش��ین اسکار بهرتین فیلم ،در دو سه دههی اخیر یا حتّی قبلتر ،نشان میدهد که با درجات کیفی متفاوت از خیلی خوب تا ضعیف و متوسط ،ویژگیهای کامبیش ثابتی داشتهاند که میشود فهرست کرد: اغل��ب برندهه��ا ،اقب��ال عمومیداش��ته و در گیش��ه موف��ق بودهاند. عام پس��ندی و تجاری بودن را هیچگاه مذموم و فحش ندانس��تهام ،فقط سعی دارم توضی��ح بدهم چ��را کمرت خربی از امث��ال «جارم��وش» و «هارتلی» و «وس اندرس��ن» و «مالیک» جزو برندگان نهایی اس��ت .اس��کار ،یک جور تجلیل از تولیدات مقبول عام و موفّق سال است. برندهها ،معم��والً پر زرق و برق و پرآب و رنگان��د ،البتّه هر س��ال یکی دو فیلم مس��تقل و جمع جورتر مثل «هیوالهای جنوب وحشی» نامزد میشوند و بازار رقابت را گرمتر میکنن��د ،ا ّما به ندرت جایزهی اصلی را میبرند. -رسگرم��ی را ب��ا مس��ائل
ج ّدیتر گ��ره زدهان��د.گاه این پیوند ،هوش��مندانه و عمیقت��ر ب��وده («آپارمت��ان» بیلی وایلدر« ،س��کوت ب ّرهه��ا»ی جاناتان دمی« ،پدر خوانده» کاپوال) ،خیلی وقتها سطحی و آبکی. بیش�تر اوقات ،تالش برای احیای یک ژانر بودهاند.(«رقصنده ب��ا گرگها» و «نابخش��وده» ،مردهی ژانر وسرتن را از قرب بیرون کشیدند ،عطر و پودری به رس و رویش زدند« ،گالدیاتور» ژانر محبوب دههی شصت، یعنی شمشیر و سندل را از انبار عتیقهها بیرون کشید و الی زرورق جلوهه��ای ویژهی کامپیوتری پیچید) یا ادای دین و احرتام به یک ژانر یا نوعی از فیلمس��ازی و یا اصالً خود هالیوود .مثل فیلم «آرتیست» (سینامی صامت)« ،ش��یکاگو» (س��ینامی موزی��کال)« ،میلیونر زاغه نشین» (تلفیق بالیوود و فیلم اجتامعی) معموالً از لحاظ نگاه سیاس��ی -اجتامعی میانهرو،از لحاظ اخالقی محافظهکار ،خش��ونت گریز و رقیق بودهان��د .بی��ن دو فیلم «تص��ادف» و «کوهس��تان بروکب��ک» ترجیح با انساندوس��تی قالب��ی و بیرضر «تصادف» اس��ت تا عشق تابوش��کن دو کابوی مذکّر ،یا در رقابت تارانتینوی خشن و خالف عرف و اخالق با هر فیلم دیگر ،آن فیلم دیگر طبعاً برندهی نهایی است. معم��والً ستایش��گر فردگرای��ی وقهرمان س��ازیاند .حتّی وقایع سیاسی اجتامع��ی ب��ا ابع��اد عظی��م را ب��ه مبارزهی شخصی یک یا دو نفر تقلیل میدهند («مهلکه ،»Hurt Locker «تایتانیک»« ،رقصنده با گرگها»، «فهرست شیندلر» و خیلیهای دیگر). هی��چ کدامی��ک از ای��ن ویژگیهای��ی ک��ه ب��ر ش��مردم بد و مذموم نیس��ت ،فق��ط گویای ی��ک نوع س��لیقه است که کامبی��ش در ای��ن چند دهه بر جوایز اسکار حاکم بوده.
گفتار ا ّول فیلم اش��اره میکند .در هامن گفتار نگاهی به اینها جوزدگیهای معمول سیاس��ی اجتامعی و منفی و حتّی اغراقآمیز نس��بت به ش��اه ایران و کل فرهنگی متناس��ب با حال و ه��وای روز را نیز اضافه تاریخ سلطنت دارد و انقالب را امری ناگزیر میبیند. کنی��د .اعضای آکادمی اس��کار ،به هر ح��ال آدماند و طبعاً ایران انقالب زده و دس��تخوش خشونت را جای طبیعی است گاهی تحت تاثیر وقایع سیاسی اجتامعی، خوش��ایندی ،خصوصاً برای چند کارمند فراری سفارت فیلمهایی به چشمش��ان مهم بیاید که ممکن اس��ت نش��ان منیدهد ،یا وسط ماجرای گروگانگیری دوربین چهار صباح بعد از خاطر همه پاک شوند. را سمت بخشهای متم ّدن و افتخارآفرین رسزمینامن نگاه��ی به «آرگ��و» بیندازیم .مت��ام ویژگیهای باال منیچرخاند ،ا ّما فراموش نکنیم ترفند قهرمان داس��تان را دارد .در روزگاری ک��ه ایران بابت مس��الهی امتی و و گروه��ش برای برخ��ورد با وضعی��ت مخاطرهآمیز، جریانات سیاسی دیگر در بورس است ،حکایتی مرتبط راه حل نظامی و خش��ونتبار نیس��ت (مقایسه کنید به ای��ران را تصویر کرده که تاثیرات��ش در ناخودآگاه ب��ا نگاه کاترین بیگلو در «س��ی دقیق��ه پس از نیمه جمع��ی آمریکاییه��ا مان��ده اس��ت .ای��ن واقعهی ش��ب» که چطور ش��کنجه تروریس��تها راتر و متیز سیاس��ی وتاریخی را با رویکردی کام�لاً رسگرم کننده توجی��ه میکند) .در طول فیلم ،خون از دماغ کس��ی و متاشاگرپس��ند به تصویر کش��یده (اگ��ر ما به دالیل منیچکد« .سینام» برگ برندهی مندز و کلید گشایش ش��خصی -ناموسی رسمان درد گرفته باشد آمار فروش قفل جریانات فیلم اس��ت .احت�ماالً در اصل پروژهی جهان��ی فیلم نش��ان میدهد که رس بقیه گرم ش��ده آرگو ،ماجرای فرار چندان اهمیتی نداش��ته ،سازندگان اس��ت) .کل جریان گروگانگیری در س��فارت امریکا و فیل��م آگاهانه پ��ر رنگش کردهاند و ت��ا حد مولفهای فرار شش کارمند از طریق سفارت کانادا را به مبارزهی اصلی ارتقایش دادهاند .از اینجا میرس��یم به ویژگی ش��خصی قهرمان تنها و خستهاش -مندز -تبدیل کرده اسکارپس��ند دیگر فیلم؛ س��تایش س��ینام و خصوصاً ک��ه مثلگری کوپ��ر در فیلم سیس��تم فیلمس��ازی هالیوودی با متام خوب و بدها، «نیمروز» همه به او پشت اغراقها و کاستیهایش. کردهاند ا ّما از رو منیرود، برای خیلی از ما که باکالسیم و از برگامن گیوهاش را باال میکش��د و فلینی و تارکوفس��کی پایینتر منیآییم، و تنه��ا ،ب��رای نجات «هالی��وود» و «فیلم هالی��وودی» حکم ش��ش کارمند فراری ناس��زا را دارد ،ا ّما این سیس��تمی اس��ت دس��ت به کار ک��ه از دلش امثال ف��ورد و هیچکاک و بیلی میشود .برخالف وایلدر واسکورسیزی و اسپیلربگ و کورتیز و تحلیلهای جوگیر کورمن و فولر درآمده و الهام بخش نس��ل ک��ه «آرگ��و» را آم��اده جدی��د کارگردانان س��ینامی امری��کا بوده س��ازی اذهان برای حمله اس��ت .تع ّجبی ندارد که بن افلک بر به ایران قلم��داد کردهاند، خالف گرایشهای کالس فیل��م ،دید سیاس��ی باالی ما نس��بت مالیم و رقیقی ب��ه هالی��وود دارد .ب��ه و فیل��م نقش منفی هالی��وودی آمریکا در دید منفی کو د ت��ا ی م ا ن ا ن ی ست نداش��ته بیست و س��اکن پا انی متولد س ا ل ۲ ۵ ۳ ر ۱ ی ، ک س ا رتو اس� باشد یا هش��ت بین املللی کس��ب �ت .وی تاکنون چ نیست و ر و زن ا م ه ن گ ا ن ک ب ر د ر ه ی ا د ی ز ه ن ب ر ا ان های فارسی و همینطور چن جایزه معترب دا نی حتّی مرداد در د و خل م ف یو رانسه منترش کرده اجموعه کم ک ا س رت ی پ ست.
ادای دین کند و ساختار فیلم خود را با هامن اغراق و قهرمانب��ازی فیلمنام��هی فانتزی که بهانه نقش��ه فرار اس��ت بسازد و آنطور آرتیستی به آخرش برساند. آخری��ن صحنهی فیلم چکیدهی مطلب اس��ت .مندز، قاب اس��توری بورد «آرگو» را به آرشیو مرکز اطّالعات تحوی��ل منیده��د ،میگذاردش در قفس��هی اس��باب بازیهای پرسش ،کنار عروس��کهای فیلمهای فانتزی و خیالانگی��ز هالیوود از جنس «جنگ س��تارگان» و «س��یّاره میمونها» .آرگو فیلمی است در ستایش این جنس س��ینام .این تلفیق سیاس��ت و سینام ،ج ّدیت و رسگرمی ،ش��اید ما را خوش نیاید ا ّما خوراک خوشایند اعضای آکادمی اسکار است. آیا جایزهی اس��کار آرگو سیاس��ی و سفارشی بوده؟ شاید بش��ود گفت آکادمی اس��کار تحت تاثیر وقایع روز جوگیر شده ،ا ّما کسی با قطعیت منیتواند بگوید اس��کار بهرتین فیلم را فرمایش��ی دادهاند ،چرا که اگر سفارش��ی هم در کار بوده ،دس��ت ک��م خالف جهت بازخورد فیل��م نزد مردم و منتقدین نب��وده ،که تابلو و اس��باب آبروریزی باش��د .نگاهی به فهرست جوایز
را شامل میش��ود .اتّفاقاً زحامت گروه پشت پرده در اس��کار نتیجهی کمرتی داشته که نتوانستهاند خود بن افل��ک را نامزد بهرتی��ن کارگردانی کنند و از خجالتش کام��ل درآیند« .آرگو» همزمان در س��ایت آی.ام .دی. بیاز طرف کاربران هش��ت امتیاز از ده و در س��ایت رات��ن تومیت��و نود و ش��ش درصد امتیاز را به دس��ت آورده ،که بس��یار باال اس��ت .منتق��دان مطرحی مثل راجر ای�برت ،جیمز برادینلی ،مای��کل فیلیپس،اوون گیلربمن ،کنت توران و تاد مک کارتی بر فیلم نقدهای مثبت وستایش آمیز نوشتهاند .آیا این بدین معناست که «آرگو» عالی یا حتّی خوب است و روی حرف این منتقدین و امتیازات منیش��ود حرف زد؟ مسلّامً خیر، این طور نیس��ت .نگارندهی این سطور خودش خیلی از فیلمهای محبوب سایتها ،منتقدین و جشنوارهها را دوس��ت ندارد ا ّما دس��ت کم میشود نتیجه گرفت که موفّقیت «آرگو» در اسکار چیز غریبی نبوده ،مگر اینکه معتقد باش��یم س��ازمان س��یا متام این سایتها، جش��نوارهها ،کاربران و منتقدان را هم خریده است. اش��کالی ندارد ،این هم نظری است .ا ّما یادمان باشد
«آرگو» بیندازید .ببینید که اگر کاخ س��فید و سازمان سیا پشت پرده بودهاند چه کار سخت و همه جانبهای داش��تهاند! چرا که این فهرست از س��زار فرانسوی تا بفتای انگلس��تان و گل��دن گالب و خیلی جوایز دیگر
که دیگ��ر اظهار نظر آقای ش��مقدری و ادعای قدرت البیگریاش را ریشخند نکنیم .آن هم ممکن است.
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
59
روزانه هزاران موجود فضایی از خود میپرسند: اگه امروز به زمین حمله نکنم چی کار کنم؟ به آن موج��ودات فضایی بگویید دلیلی برای حمله به زمین وجود ندارد چون جواب معامیش��ان در دست ماست!
چی گوش کنم؟ چی بازی کنم؟ او ( )Oدیمین رایس
خواننده قدیمی ژونیپر و یکی از بنیان گذاران این گروه پس از چند س��ال دوری از دنیای موسیقی با آلبوم او در سال ۲۰۰۲به دنیای موسیقی بازگشت و توانس��ت با این آلبوم به ش��هرتی جهانی برسد. فضای آلبوم آرام و سبک آن نزدیک به سبک فولک و آکوستیک راک است که با اشعار رمانتیک و اندکی فانتزی رایس دقایقی جادویی را برای ش��نونده به ارمغان میاورد .آلبوم موسیقی او میتواند انتخاب خوبی برای طرفداران ایندی راک باشد.
چی بخونم؟
عقاید یک دلقک ،هایرنیش بل
عقاید یک دلقک داس��تان مردی به نام ش��نیر را روایت میکند که همرسش او را ترک کرده و همین باعث افرسدگی او میش��ود .با نگاه اول شاید فکر کنید که با یک داستان غم انگیز و پر از درد مواجه هس��تید ولی طنز ظریفی ک��ه هایرنیش بل در این کتاب به کار برده اس��ت این س��فر مالیخولیایی و س��یاه را برای خواننده قابل تحم��ل و لذت بخش میکند .بل با این کتاب توانسته نگاهی موشکافانه ب��ه آملان پس از جنگ جهان��ی بیاندازد و با زیرکی متام و در ال به الی س��خنان ش��نیر موضوعات مهم آملان آن زمان مانند ازدواج ،دین و روابط اجتامعی را نقد کند .کتاب در سال ۱۹۶۳میالدی نوشته شده اس��ت و از آن زمان توانس��ته به یکی از کتابهای مهم ادبیات جهان تبدیل شود. 60
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
قلمرو پادشاه دیوانه ()realm of mad god
یک بازی آنالی��ن نقش آفرینی عال��ی برای بازی خورهایی که رسعت اینرتنتشان مانع از این میشود ک��ه آنها لذت بازی آنالی��ن را تجربه کنند .قلمرو پادشاه دیوانه با حجم پایین و گرافیک ساده باعث ش��ده اس��ت تا هر بازیکنی با هر نوع کامپیوتری توانایی امکان تجربه این بازی را داشته باشد .شام در این بازی با انتخاب یک ش��خصیت خیالی مانند ی��ک جادوگر یا ی��ک تیرانداز به مبارزه با پادش��اه دیوان��ه در دنیایی پر از خطر میپردازید ،اما ش�ما موف��ق نخواهید ش��د که این غ��ول خطرناک را به تنهایی شکس��ت دهید پس باید ب��ا بازیکنان دیگر در نق��اط دیگر جهان هم پیامن ش��وید و با ایجاد گروهه��ای چند ده نفری ب��رای از بین بردن پلیدی در ای��ن دنیای جادویی ت�لاش کنید .در ضمن الزم نیس��ت که نگران پرداخنت ح��ق عضویت برای این بازی باش��ید چون این بازی مجانی و از متام نقاط دنیا قابل دسرتس است .اگر شام هم مانند ما عاشق بازیه��ای نقش آفرینی هس��تید میتوانید مطمنئ باش��ید این بازی یک تجربه عالی برای شام خواهد بود.
چی ببینم؟ برای آنهایی که هوس دیدن یک شاهکار سینامیی کردند!
گمشده در ترجمه)lost in translation( ، ۲۰۰۳ آیا همیش��ه دلتان میخواس��ته سوفیا کاپوال را به خاطر بازی در پدرخوانده سه بر یک صندلی ببندید و مانع از بازی او در هیچ فیلم دیگری شوید؟ خب ما هم همین حس را داش��تیم تا اینکه گمشده در ترجم��ه را دیدیم .در واقع اگ��ر او قول بدهد یک گمشده در ترجمه دیگر هم بسازد میتواند حداقل ۴پدرخوانده س��ه دیگر را هم خراب کند انقدر که این فیلم خوب است .کارگردانی عالی ،سوفیا کاپوال یک طرف ،بازی خیره کننده بیل ماری ،طرف دیگر باعث میش��ود این فیلم جزئی از لیس��ت بهرتین فیلمهای تاریخ س��ینامی راجر ایربت باش��د ،حتام هم میدانید اگر یک فیلم جز لیس��ت راجر ایربت باش��د دیدنش اجباری ست! راستی فیلم اسکارلت جوهانسون هم دارد دیگر چه میخواهید؟
ب��رای آنهای��ی که دلش��ان ی��ک مقدار وحش��ت میخواهد!
کلب��های در جن��گلcabin in the woods ، ۲۰۱۲
یک گروه از دخرتان و پرسان جوان برای مسافرت به کلبهای در جنگلهای خارج از شهر میروند اما در کلبه اتفاقهایی میافتد که زندگی آنها را برای همیش��ه عوض خواهد کرد .چ��ی؟ همه فیلمهای ترس��ناک این روزها همین خط داستانی را دارند؟ نه اش��تباه میکنید یعنی اولش را راست میگویید ولی میتوانیم به شام قول بدهیم این فیلم یکی از بکرترین ایدههایی را دارد که تا به حال در س��ینام دیدهای��د .درو گدارد کارگردان کلب��های در جنگل با کم��ک فیلمنامه جاس وی��دون کارگردان پرآوازه منتقمین ( )avengersتوانس��ته به مخلوط عالی از خنده و وحشت دست یابد که دل هر فیلم بازی را به دست میآورد. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
61
روز دوازده فروردین ۱۳۹۲یک رشکت لبنیاتی ایران «بس��تنی ۵تنی» را برای رکورد ش��کنی در حض��ور بیش از ده هزار نفر در تله کابین توچال تهران رو منایی کرد .اما نحوه توزیع آن در میان مردم همچنین عدم وجود وسیله نقلیه کافی برای ایاب و ذهاب آنها مشکالت و نارضایتیهایی را بهمراه داشت .ویدیو اختصاصی تابلو از این مراسم را ببینید.
62
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
یک فیلم
میگویند خرب تلخ را حتی عسل هم شیرین منیکند، اما این بار عسل ،عسل بدیعی ،توانست بر تلخی خرب مرگ��ش غلبه کند ،با اه��دای اعضای او هفت تن جان دوب��اره گرفتند ،از صب��ح روز ۱۵فروردین ،قلبش در بدنی تپید و ریههایش نفس را به تنی دیگر هدیه کرد، کلیههایش ،قرنیه چشامنش ،کبد و لوزاملعدهاش ،ناجی جانهایی شدند که روزگاری سخت را میگذرانند. عس��ل بدیع��ی زن جوانی که روز ۱۲فروردین جان به جان آفرین تس��لیم ک��رد ،بازیگری بود که از هامن ابتدای ورود به جهان هرن ،دغدغهای دیگر داشت« :بودن یا نبودن» معبد «کیانوش عیاری» را با جزئی نگری در س��ینام باید ش��ناخت .او که همیش��ه با لفظ «معبد سینام» از این هرن یاد میکند ،از معدود فیلمسازان است که در این عرصه صاحب سبک و امضای ویژه است .آثار دیدنی او همیش��ه با محوریت یک «قهرمان» ب��ود« ،قهرمان» ی که دغدغههایش برگرفته از آش��ناترین تجربیات روزمر ٔه ما میتوانست باشد« .عیاری» در اصل استاد تبدیل سادهترین لحظات روزمره و زندگی ،به نابترین آثار دراماتیک اس��ت .او همیشه اسیر لحظههایی ست که از نگاه بس��یاری یا دیده منیش��ود ،ی��ا در آن جدیتی وج��ود ندارد! دوربین او سعی میکند مزاحم نباشد و تا حد امکان تالش دارد مخاطب را با رویای روایت ش��د ٔه بر پرده به نوعی همذات پنداری و یگانگی برساند. الهه سینامی ایران «دخ�تری از اقلیتهای مذهبی ک��ه متقاضی پیوند قلب اس��ت س��عی دارد خانوادهای که پرسشان مرگ مغزی شده را متقاعد به اهداء کند» و.... «ب��ودن یا نب��ودن» را به نوعی میت��وان آغاز راهی دانس��ت که «عیاری» بعده��ا در آن به پختگی و تکامل رس��ید .او ب��رای بازیگر نقش اول ای��ن کار ترجیح داد از هرنپیشهای تازه کار و کشف نشده استفاده کند .نتیجه این جستجوگری معرفی بازیگری شد که هم به روایتی سینامیی انگار نقش برای قامتش دوخته ش��ده بود و هم سینامی ایران را صاحب استعداد تازهای کرد. «بودن یا نبودن» جزء اولین آثاری ست که مسئله پیوند اعضاء را در س��ینامی ایران مطرح میکند .قابلیت چنین سوژهای این توانایی را دارد که به دام س��انتی مانتالیسم ویرانگری افتاده و کار را به سطحیترین شکل ممکن برس��اند! ولی «عیاری» با هوش��یاری ذاتی خود مانع از سقوط اثرش به این ورطه میشود .هوش��مندانهترین تصمیم او تکیه نکردن به بازیگران موجود در سینامی آن روز ایران بود .او در ابتدا تصمیم گرفت بازیگر نقش را خود کش��ف و خلق کند« -عس��ل بدیعی» بعدها نتوانس��ت هیچ وقت فراتر از آنچه را با «عیاری» تجربه کرد ،تجربه کند« .-عیاری» معتقد اس��ت «عسل بدیعی» بازیگری بود که غم و درد پنهان شده در نقش را به خوبی میتوانس��ت به مخاطب منتقل کند وجالب آنکه «عسل بدیعی» با اهدای اعضای بدن خود نش��ان داد که «الهه سینام» انتخاب درستی داشته است. انتخاب��ی ک��ه بعد از مرگش در نقش فرش��ته نجات ظاهر ش��د و برخالف نقش��ی که بازی کرد ،ب��ا اهدائ اعضای بدن خ��ود ،زندگیهای دیگری را ممکن کرد. شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
63
یک کتاب
در روزهای ممیزی و حساسیت اداره کتاب ارشاد! یک��ی از کتابهای��ی که ب��ه دفع��ات و در تیراژ باال تجدید چاپ ش��د ،کتاب «زندگی نامه استیوجابز» اس��ت ،زندگی مردی که فهم م��ا را از دنیا دگرگون ک��رد .کت��اب در اصل به معرفی س��نتی در دنیای جدید میپردازد که مناد آن آمریکاس��ت .رسزمینی ک��ه س��اکنانش آزادی را بی��ش از ه��ر چی��ز پاس میدارند و برای حف��ظ آن حارض به فدا کردن هر چیز به ظاهر عزیزی هستند« .استیو جابز» قهرمان ای��ن کتاب منادی از یک روی��ای آمریکایی امروزی است .رویایی که در آن هیچ حد متوقف کنندهای برای رسیدن به خواس��تههای بلند پروازانه نیست، و همه در راه رسیدن به پیروزی تو را یاری و تایید میکنند. کتاب��ی ک��ه زندگینامه نوی��س مع��روف «والتر ایساکس��ون» از زندگی «اس��تیو جابز» مینویس��د در اصل به س��فارش خود «جابز» اس��ت .او وقتی متوجه میش��ود که رسطان��ش رسیعتر از آنچه که فکر میکردند رش��د کرده و دیگر امکان زندگی به 64
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
ش��کلی که آرزویش را داش��ت ،ندارد، از «ایساکس��ون» دع��وت میکند که بیوگرافی او را بنویسد .مولف در هامن مقدم��ه کتاب تعجب خ��ود را از این پیش��نهاد مینویسد ،میگوید« :استیو همیشه مراقب زندگی خصوصی خود بود و هیچ وقت اجازه منیداد کس��ی از خربنگاران به این بخش نزدیک شود ولی پیش��نهاد ناگهانیش مرا متعجب کرد». مول��ف که بعده��ا دلی��ل واقعی را میفهمد ،معتقد اس��ت« :او به نوعی خود را از نسل انسانهای موفق روزگار خوی��ش میدی��د و میخواس��ت که با نوش��ته ش��دن زندگی ش به نوعی مان��دگاری همیش��گی برس��د» .ای��ن کت��اب حاصل بی��ش از چهل گفتگوی تلفن��ی و حضوری مولف ب��ا «جابز» است ،مولفی که به گفته «جابز» هرن واقعیش خوب حرف کشیدن از مردم اس��ت .در طول مصاحب��ه بین مولف و «اس��تیو» رابطه عاطفی قوی برقرار میش��ود و همین به «جابز» نوعی اطمینان خاطر میدهد که خود را نزد نویس��نده رها کند و از هر چ��ه که دل تنگش میخواه��د ،بگوید .او صادقانه از خطاهایش در گذش��ته میگوید و از اینکه ابراز پشیامنی کند ترسی ندارد. همرسش نیز از نویس��نده میخواهد که «جابز» واقع��ی را به مخاطب معرفی کن��د« ،جابز» ی که هم باه��وش و موفق بود و هم زندگی به ش��دت آش��فتهای را تجربه کرد .نویسنده هیچ وقت سعی نکرده «جابز» را یک انس��ان کامل و منون ٔه تقلیدی معرفی کند ،او فقط سعی دارد به ما یادآوری کند، این کتاب رسگذش��ت کس��ی اس��ت که تصور ما از تکنول��وژی را دگرگون کرد و دنیای امروز ما مدیون رویاپردازه��ای دیروز اوس��ت ،رویاپردازیهایی که اج��ازه داده درک تازهای از خالقی��ت و تکنولوژی داشته باشیم. این کت��اب را با ترجمه نارص دادگس�تر میتوانید مجانی دانلود کنید و از خواندنش لذت بربید.
موسیقی
موسیقی را منیتوان از زندگی روزمره مردم حذف کرد .شام از زمانی که سوار ماشین شخصی یا عمومی میشوید دوست دارید صدایی آرامش بخش لحظ ٔه شام را دلنشینتر کند و در چنین رشایطی مخاطب ایرانی ترجیح میدهد این صدای آشنای خوانندهای وطنی باشد .همین بازار داغ داخلی موجب شده که بازار موس��یقی در ایران به اندازه کافی متنوع و جذاب بوده و برای هر مخاطبی آنچه دوس��ت دارد وجود داشته باشد .برای بررسی تازههای موسیقی در ایران سعی میکنیم در هر شامره آخرین آثار تولید شده رابا شناسنامه هرنی اثر به شام معرفی کنیم.
استادان بزرگ عودنوازی
مجموعهای که توس��ط ن�شر «ماهو» ر برای عالقمن��دان و پیگیران موسیقی سنتی در دو سی .دی عرضه شده است .در مقدمه جلد این آلب��وم آمده :به دلیل کرثت تعداد و ش��یوههای اجرای آثار نوازندگان عود به معرفی اجراهایی بس��نده کردیم که جزء برجس��تگان این ساز هستند .کشورهایی نظیر ترکیه ،عراق ،سوریه ،مرص ،تونس ،الجزایر از کش��ورهای معرفی شده در آلبوم بوده که از نظر تکنیک نوازندگی و محتوای موسیقایی تاثیر بیشرتی گذاشتهاند.
ریشه در خاک
کاری به آهنگسازی «مسیح تحویلداری» وخوانندگی «پوریا خواص» که برگرفته از اشعار ملی-میهنی «فریدون مشیری» ست .عرضه کننده این مجموعه «راوی آذرکیمیا» ست.
قصه آفاق
توس��ط ن�شر «باربد» با ص��دای «س��بحان مهدیپ��ور» و تارنوازی «محمدامین اکربپور» به بازار عرضه ش��ده است .اشعار استفاده شده از شعرایی نظیر ابتهاج ،باباطاهر و عارف قزوینی ست.
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
65
نفست روی تصویر چش�مات میماسه و مشامت رو پر میکنه از ب��وی داغ ریه هات .میتونی نفسهات رو با گوشهات بش�ماری. گوشهات خش ِ خش بودنت رو بلندتر از همیش��ه میشنون .رسده، اما گرمته .به جای پیچ پی ِچ ِ تنگ ریههات از پاهات نفس میکش��ی و هر بار خس��تهتر ،وزن��ت رو روی گودیِ ک��م طاقت کمرت حس میکنی .کج و کجتر ش��دن ش��یب زندگیت همراه ب��ا تصویر مبهم چراغها .س��کوت تو گوش��ت سوت میکش��ه .ثانیهها کش بسنت به لحظه هات ،زندگی رو خلوتتر از همیش��ه میکنی .انگار یکیداره ش�ماره میزنه تک تک این ثانیهها رو .دنیای کوچیکت باالی رست گ��ره خورده .پاهات به هر چیزی جز نشس�تن فک��ر میکنند .فایده بودن دس��تهات رو منیفهمی .بودنت از عمر بودنت کم میکنه، منیدون��ی منتظری یا انتظار به رس اومده .حضور روش��نِ متحرک و نقطه ش��کل آدمها یاد بازیهای بچگیمی نداز ِدت ،اما چه سود که پنجرهی نگاهت تنگتر از اونیه که بتونیتا مقصد دنبالشون بری. کل ش��هر رو گش��تهای .نور ق��دم از ق��دم که ب��ر م��یداری انگار ّ چراغها ،مثل کربیتی نیم س��وخته گرمت که منیکند هیچ ،تنها ترِت میکن��ه .اما امید گرم��ت میکنه ،اونقدر گرم که حت��ی یاد گرما از ذهنت پاک میش��ه .معنای نفس عمیق یادت رفته .نفس نفس رس میکنیتهامندهی بودنت را .انگار کمربندت رو به اشتباه بستی دور گردنت و هر روز الغرتر میشی ،توو تنهاییمنتظری ،شاید متوم بشه شایدم رشوع شده ،کیمی دونه؟ به اندازه نفس بکش. م��ن محمد مه��دی زابلی (مه��دی زابلی) عکاس س��ابق مجموعه همش��هری متولد ۳۱می ۱۹۸۳در تهران و در حال حارض در کش��ور مالزی س��اکن هس��تم .در تاریخ ۲۰جون ۲۰۰۹یعنی درس��ت پس از انتخابات ریاس��ت جمهوری ایران بازداش��ت و پ��س از گذراندن حدود یک ماه حبس و شکنجه از زندان اوین آزاد شدم .این تصاویر حاص��ل دغدغههای ذهنی من اس��ت که در طول دوران بازداش��ت و درگیریهای پس از آن پر رنگتر ش��د و نتیجه آن پروژه عکاس��ی حارض است که ثبت تصاویر آن حدود ۵ماه در سال ۲۰۱۰به طول انجامید .این عکسها از میان حدود ۱۰۰فریم انتخاب شده است. 66
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
67
68
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
شامره چهارم ،فروردین ۱۳۹۲
69
هفتگی ،شامره مخصوص زمستان ۵۲ شامره مجله عکس از روی جلد اطالعات۱۳۹۲ چهارم ،فروردین 70