عکس از حسن رسبخشیان
2
در زمانهای که این همه سایت و مجلهی آنالین و آفالین بازار فضای مجازی را اشباع کرده از خود میپرسیم چه نیازی به انتشار یکی دیگر است و چرا باید شام را به زحمت بیندازیم وقتی میدانیم با رسعت پائین اینرتنت در ایران مخاطب ما برای خواندن ایمیل شخصیاش هم مشکل دارد چه برسد به ورق زدن مجلهای که پیداست مسئلهدار خواهد بود چون برای میدان دادن به جوانان و شنیدن صدای آنها و مترین تحمل س�لایق مختلف منترش میش��ود ...و به این پاسخ رس��یدیم که شورای رسدبیری تابلو تجربههای مشابهی با شام در مواجهه با محدودیتهای موجود بر رس راه زندگی اجتامعی و حق سخن گفنت دارد و هامن نقاط اشرتاک تابلو را متامیز خواهد کرد ...پس دست به کار شدیم... انتشار اولین پیششامره نشان داد که در حدس خود برخطا نبودهایم ،بیشرت خوانندگان جوان ما نام و محتوای مجله را پسندیده بودند…. حاال که تابلوی خود را جایی در این بازار ش��لوغ مجازی هوا کردهایم میخواهیم با ش�ما از هر دری که بش��ود بر آن تابلویی نصب کرد وارد گفتگو و س��خن ش��ویم .تابلو قرار نیست مونولوگی باشد که تکرار میشود ،تابلو قرار است یک دیالوگ پایدار باشد ،بشنود و شنیده شود .پس جایی برای خودتان در تابل��و در نظ��ر بگیرید و فراموش نکنید در هر کوی و برزنی و هر جایی تابلویی هس��ت تا بگوید ما آمدیم! مشتاق شنیدن نظراتتان هستیم ...با امید به آینده شورای رسدبیری مجله تابلو
در قل��ب بزرگترین می��دان ش��هری در خاورمیانه ،در وس��عتی در ح��دود ۱۵هزار مرت مربع برجی روی دوپای خ��ود ایس��تاده اس��ت ک��ه روزگاری ش��هیاد صدای��ش میکردن��د و این روزها آزادی! شهیاد به دستور فرح پهلوی در سال ۱۳۴۹و برای جشنهای دوهزار پانص��د س��اله س��اخته ش��د .مهندس این طرح حس��ین امان��ت برج را طراح��ی کرد و س��پس مهندس ای��رج حقیقی و گ��روه مهندس��ان آن را ط��ی ۲۴ت��ا ۳۰ماه ساختند .حسین امانت دلی��ل واگ��ذاری ای��ن پروژه به خود را برنده ش��دن طرحش در مس��ابقهای میداند که برای طراحی این برج برگزار ش��ده بود .امان��ت جوان ۲۴ س��اله که تازه از دانشکده هرنهای زیبای دانش��گاه تهران فارغ التحصیل شده بود ب��ر پایه طرحه��ای دوران هخامنش��ی و ساس��انی و معامری بعد از اس�لام شهیاد را طراح��ی کرد تا منادی باش��د برای کالن ش��هری چون تهران .تصویر شهیاد پس از س��اخت روی ۲۰تومانیهای دوران پهلوی نق��ش بس��ت و در بس��یاری از منادها و 6
ش��هیاد تغییر ن��ام داده ب��ا هوی��ت جدی��د خود، ش��اهد بس��یاری از وقایع ۳۳س��اله گذشته در ایران ب��وده اس��ت .از جش��ن و پایکوب��ی م��ردم ب��رای پیروزی انقالب تا پایکوبی طرف��داران اس��تقالل و پیروزی در حوالی خود ،از راهپیامییه��ای ۲۲بهمن تا تظاه��رات م��ردم بعد از انتخابات س��ال .۱۳۸۸ ش��هیاد یا آزادی هر نامی ک��ه ب��ر او بگذاری��د این روزها به شدت در معرض آس��یب و تخریب است و اگر همتی نش��ود و برای مرمت او اقدام��ی نکنند آس��یبها ج��دی خواهد بود .این تخریبها حسین امان��ت را که ای��ن روزها س��اکن کاناداس��ت نگران ساخته اس��ت .او در مصاحبه اختصاصی که با مجله تابلو داش��ت بیش�تر در مورد ساخت این برج و رشایط فعلیاش سخن میگوید.
تصاویر شهری و ملی استفاده شد .امانت جوان هرگز فکر منیکرد که ش��هیادی که روزگاری او س��اخته ب��ود شناس��نامه او، ایران ،تهران و بس��یاری از وقایع تاریخی و سیاس��ی ش��ود .هنوز چندی از حضور محمد رضا شاه پهلوی در محوطه شهیاد نگذشته بود که زنگهای انقالب به صدا مجل��ه تابلو :چی ش��د که ش�ما قبول در آمدن��د و آیت الله خمینی در مس��یر کردید این برج را طراحی کنید و بسازید؟ بازگش��ت از پاریس در شهیاد با استقبال میلیون��ی م��ردم روب��رو ش��د و زودتر از امان��ت :من چن��د ماهی ب��ود که فارغ بس��یاری از اماکن تاریخ��ی و ملی نامش التحصی��ل دانش��کده بودم ک��ه فراخوان تغییر کرد و به میدان آزادی معروف شد .این مس��ابقه را دیدم .مسابقهای بود در
روزنامه اطالع��ات .تصمیم گرفتم طرحی دوس��ت دارم و فرهنگی که دوست دارم بکش��م و هیچ وقت فکر منیکردم منجر همه یک ج��وری در این س��اختامن گره به این جریانات شود .میخواستم تحصیل میخورد. خود را در خارج از کشور ادامه دهم .این طرح برنده ش��د و مدتی طول کشید تا ما مجل��ه تابلو :معم��وال بناهایی به این قرارداد بستیم و کار را جدی گرفتیم .بعد ش��کل که برای کش��وری حالت سمبلیک از یک سال قرار داد را بستند و ساختامن پی��دا میکنن��د در چ��ه رشایط��ی بای��د در ظرف مدت ۳۰ماه ساخته شد. نگهداری شوند؟ و برای چند سال تخمین زده میش��ود که این مناد حفظ شود و پا مجله تابلو :جناب آقای امانت شام آن موقع چند سالتان بود؟ امان��ت :م��ن آن موقع ۲۴سال سن داشتم .تازه از دانش��کده خارج شده بودم .بنده فق��ط نبودم که ۲۴س��امل ب��ود .جناب آقای مهندس حبیبی هم ۲۵س��اله بودند .ایش��ان مهن��دس س��اختامن این بنا بودند .آق��ای حقیقی تحصیل کرده دانش��کده فنی دانشگاه تهران بودند و من دانش��گاه هرنهای زیب��ا .اینها همه نش��ان میده��د آنروزه��ا ایران چه قابلیتهایی داشت. مجله تابلو :چه تاثیری س��اخنت این من��اد به این زیبایی در ادامه کار شام داشته است؟
برجا مباند؟ امانت :م��ا االن تکنولوژی ت��ازه داریم
امان��ت :خب البته ای��ن یک نقطه مهم مراجعه برای بنده بوده .باقی کارهایی که تکنولوژی عجیب غریبی در این انجام دادم اغلبش��ان با این شناسنامه مرا مام��ور کردند .یعنی دیدند که ما این کار بنا به کار نرفته .این بنا بنای ساده را کردیم و جرات کردیم این کار را بکنیم ایست .همه مصالح محلی است و بقی��ه کارها را هم به ما دادند .مهمترین همه کارگرها هم محلی بودند که این تاثیرش اما متاس من با مردم ایران اس��ت بنا را ساختند و همه مهندسان ایرانی و اینکه ه��ر دو به این مراجعه میکنیم .بودند تنها مهندس محاسباتش یک مردم��ی که من دوس��ت دارم و ملتی که رشکت انگلیسی بود.
یعنی بنت و دانش ساختامن که این بنا هم با آن دانش س��اخته ش��ده اس��ت .س��اختامنهای قدیم��ی مث��ل تخت جمش��ید (تخ��ت جمش��ید را ه��م اگ��ر منیس��وزاندند و کمی مراقبش بودن��د و ب��ه عم��د خراب��ش منیکردند) خیلی خوب میماند .پارتنون ه��م اگر در آت��ن منفج��ر منیکردند رس جایشان ایس��تاده بود. به ای��ن ترتیب ش��هیاد میتواند تا ۵۰۰سال رس جای خودش باش��د اگر به عم��د خرابش نکنند. ای��ن اتفاقات��ی اخی��را افت��اده روی نادان��ی و یا سو استفاده تعمیری ش��ده اس��ت که بجای تعمی��ر تخریبش کردند و آن تعمی��ر نتیجه این خرابیها شده .بنا البته متی��زکاری و مواظب��ت میخواه��د ولی طوری نیست که تعمیر اساسی هر چند وقت یک مرتبه بخواه��د .اگ��ر مطالبی باش��د در خص��وص مشکالت س��اختامن به نس��بت خود ساختامن جزی��ی اس��ت .بنابراین این بنا میتواند سالها بر رس جای خودش بایس��تد .چهل س��ال اس��ت که هیچ خربی نب��وده حاال ناگهان پنج س��ال پیش برای تعمیر کف محوطه اقدام کردند که به همه ساختامن صدمه زدند .با بلدوزر س��نگ را برداش��تهاند و خب با این کار قیرگونی را خراب کردهاند. چی��زی که م��ن خیلی نگرانش هس��تم س��نگهای این بناس��ت که بینشان باید انعطاف داش��ته باش��د .منیش��ود مانند آجر آن را بند کش��ی کرد .میشکند .این س��نگها بزرگند و انبساط و انقباضشان 7
زیاد اس��ت .باید بینش��ان ماستیک قابل انعطاف باش��د .بین این درزها را سیامن خاکس�تری کردند چیزی که در قبل سفید و کرم بوده .شاید به عمد شاید به اشتباه هر چه بوده این کارها انجام شده و من خیل��ی خیلی نگرانم ب��رای اینکه با رسما تهران این سیامنها یخ میزند و سنگها را میتراکن��د و منج��ر به ت��رک خوردن س��نگهای بزرگ میش��ود .این سنگها منحرصبه فرد هستند .سنگ ۵/۴مرت طول در ۷۰/۱ارتف��اع را در کم�تر س��اختامنی دیده میشود.
دس��ت میزدند .اینها درزه��ا را خالی کردن��د و جایش س��یامن گذاش��تند .من باره��ا در مصاحبههایم گفتم که این کار درست نیست و ساختامن را با سیامن پر نکنید.
امان��ت :بله ه�مان ماس��تیکی که بین س��نگهای بنا هس��ت ما ب��ا مطالعه و توجه بین بنا گذاشتیم .تکنولوژی عجیب غریب��ی در این بنا ب��ه کار نرفته .این بنا بنای س��اده ایس��ت .همه مصالح محلی اس��ت و همه کارگرها ه��م محلی بودند مجله تابلو :در س��ی و اندی سالی که که این بنا را س��اختند و همه مهندس��ان بعد از انقالب میگذرد آیا برای حفاظت ایرانی بودند تنها مهندس محاسباتش یک از بنا با شام متاسی گرفتهاند؟ رشکت انگلیس��ی بود .ای��ن بنا با مطالعه کافی س��اخته شده است .نباید به این بنا امانت :نه! مدیران بن��ا گاهی برای من
مجله تابل��و :این س��نگها را از کج��ا آوردهاند؟ امانت :از جوشقان قال��ی آورده ش��ده که جایی اس��ت بین اصفهان و کاشان که معدن این س��نگها از آن اس��تاد قن�بر رحیم��ی ب��ود ک��ه شخصی بود بسیار با گذشت و فداکار و با همت و معادن مهم سنگهای ایران را او اس��تخراج کرده بود. م��ردی بود بس��یار جوامنرد که با او هم بعد از انقالب زندان ب��ود و با او بس��یار بدرفتاری ش��د .خدایش بیامرزد .من از او رستان را باال کنید و به طرف پرسیدم حد س��نگ چقدر است .گفت تو آینده! مطمنئ هستیم به یک چقدر میخواهی ما هامن قدر میآوریم فقط باید اج��ازه عبور کامیونهای من را شکوهی خواهیم رسید .شکی ندارد این موضوع .با این استعدادی که از روی پلهای وزارت راه بگیری.
نوش��تند اما به صورت رس��می باید کسی کنرتل داشته باشد .مسئولیت این بنا صد بار عوض ش��ده .یک وقت دست میراث فرهنگ��ی بود بعد در اختیار بنیاد رودکی ق��رار گرفت .من که خرب ندارم و دورادور ایرانیها دارند با سابقه و منابعی میشنوم .اندکی دست ش��هرداری بود و مجله تابلو :آی��ا تکنولوژی پیرشفتهای که هست… یک وقتهایی زمستان بعد در دس��ت ارش��اد .مدام صاحب کار است .به زودی ان شالله بهار عوض شده و این بنا در حقیقت مثل یک که در این بنا به کار رفته اس��ت که مانع میشود! بچه یتیم میماند. از نفوذ آب شود؟
8
گذش��ته از هم��ه این حرفه��ا اینها میخواه��د .باید یک کار اساس��ی انجام بای��د با آقای مهن��دس حقیقی که این بنا دهند. را س��اخته اس��ت و خودش هنوز هم در کار هس��ت و بهرتین منبع مراجعه است مجله تابلو :آخرین بار شام برج آزادی مش��ورت کنند و او را تصمیم گیرنده این را کی یادتان هست که دیدید؟ مس��اله کنند که چه کس��ی حق دارد به آنجا دس��ت بزند و چط��ور آنجا را تعمیر امانت :چند ماه قبل از انقالب. کند .ایش��ان خیلی هم ناراحت هستند و ۴سال پیش در س��ه روزنامه اعالم کردند مجل��ه تابل��و :بع��د از انق�لاب امکان که این تعمیر نیست تخریب است .هیچ برگشت برایتان وجود نداشته؟ کس حرف ایشان را گوش نداده و اینهمه
هزینه شده است.
امانت :امکان بوده .صالح نبوده.
مجله تابلو :آیا میشود مانع از تخریب مجل��ه تابل��و :االن ک��ه به ب��رج نگاه این بنا شد؟ میکنید کار خودت��ان را چگونه ارزیابی میکنید؟ امان��ت :بل��ه البت��ه کاری ن��دارد فقط باید ب��ا دقت و توجه ای��ن کار را دوباره امانت :من فقط نگرانشم که اینو خراب انج��ام دهند .ای��ن تکنول��وژی عجیب و نکنن��د .این بنا هم ب��رای خودش باالخره غریبی منیخواهد .تنها یک توجه س��اده تاری��خ زندگ��ی دارد .همه ام��وری که بر
این بنا میگ��ذرد مثل یک آینه نش��ان میده��د ک��ه در ایران چه میگ��ذرد .همین که بجای تعمیر این بنا را زدهاند و خراب کردند منایان گر وضع اجتامعی مملکت است .روی در و دیوار بنا به ش��کل ش��دید نوشتند و بعد ب��ا تانک رفتند و روی س��قف موزه ایس��تادند .این مثل یک بچه میماند که در خانواده بیپدر و مادر مانده و کسی به فکرش نیست. پی��ام ای��ن بنا این اس��ت ک��ه فرهنگ عمیق��ی در آن مملک��ت ب��وده و هس��ت و ب��رای جوان��ان مانن��د یک خزان��ه عظیم��ی اس��ت که بتوانند از آن اس��تفاده کنن��د. ش��کی نیس��ت ک��ه مشکالتی که هست ح��ل میش��ود و آینده ایران آیندهای درخش��ان اس��ت. وب��رای ای��ن بچ��ه فرصتی اس��ت که از این فرهن��گ عمیق این آینده درخش��ان را درس��ت کنند .به نظ��رم ش��هیاد ه��م همی��ن را میگوید. میگوی��د ش�ما پایه درتاری��خ عمیق و فرهن��گ عمیق دارید. اما رستان را باال کنی��د و به طرف آینده! مطمنئ هس��تیم به یک شکوهی خواهیم رس��ید .ش��کی ندارد این موضوع .با این اس��تعدادی که ایرانیها دارند با س��ابقه و منابعی که هس��ت… ی��ک وقتهایی زمستان اس��ت .به زودی ان ش��الله بهار میشود!
9
س��ه روز پیش بود که خان��وم جون که مادر مادرم باش��ن ،تلفن زدن گفنت میان خونه م��ا .و خانوم جون آم��دن .نه فکر کنید اینجوری که یه پیرزن میادها ،اصال. قبال از اینکه صدای زنگ خونه بلند بش��ه ص��دای خانوم جون از ت��وی کوچه اومد که داش��ت با قرب��ان صدقه دس��توراتی ص��ادر میک��رد .این ه��م از تواناییهای خانوم جان اس��ت که یه جوری دس��تور میدهد که نه تنها به کس��ی برمنی خورد بلکه از غریبه تا آش��نا با دل و جان انجام میدهند .زن��گ در خانه زده ش��ده .در باز ش��د و ص��دای خانوم ج��ان جلوتر از خودش��ان آمد که« :ماشاالله بهت پرسم، ماش��االله ،همین طبقه اول برب توی خونه بذار وس��ط اتاق ».و میز ب��ود که آمد و کارتن بود که پشت رس آن آمد. خانوم جان آمده بود که بعد از س��الها وس��ایل ش��ب یلدا را به ما بسپارد .بدون هیچ گلهای به مادر گفت که دیگر کسی منانده اس��ت تا برای��ش مجمع بچینم .تو مان��دهای و ای��ن عزی��ز دل .دیگه نوبت شامس��ت که ش��ب یلدا به پا کنید .یک روز ماند بود تا ش��ب یلدا و خانوم جان خرب از دل من و مادر نداش��ت که ما هم از او بیکستر ش��ده بودیم .ما هم کسی رو نداشتیم که دعوت کنیم .من که نواده او ب��ودم هیچ فامیل مادری در این خاک نداش��تم و از فامیل پدر هم سالها بود که خربی نب��ود .عکس دس��ته جمعی با دوستام که به گوشه آینه چسبانده بودم عین ذکر مصیبت .درس��ت ۱۱نفر بودیم جلوی یه عامرت تاریخی .از سمت راست که میش��مردم -۱ .مالزی -۲ ،آمریکا-۳ ، 10
لندن -۴ ،قهر -۵ ،ش��وهروبچه -۶ ،کانادا، -۷افرسدگ��ی مطلق -۸ ،تهران -۹ ،کانادا، -۱۰من -۱۱ ،کانادا. وسایل شب یلدای خانوم جان که البته هزار تا کاربرد دیگه هم داشت ،توی هال مانده بود بالتکلیف .چند س��الی بود که یلدای دس��ته جمعی ندیده بودم .کس��ی دعومتان نکرده بود ،ما هم که کس��ی رو دعوت نکرده بودیم .هرسال همه خالهها و داییه��ا زنگ میزدند و میپرس��یدند چ��ه میکنید و ما ه��م میگفتیم هیچ و واقع��ا هیچ .و آنها همه به ش��دت یلدا میگرفتند. خانوم جون هم عینک به چشم به دقت س�ماور ذغالی رو زی��رورو میکرد ببینه هنوز سامله یا نه .فردا شب یلدا بود و من وقت زیادی نداشتم .حتی اگر هیچ کسی هم نبود باید این بساط رو به پا میکردم. یک س��اعتی گذش��ته بود و جایگاه شب یلدا آماده بود ،اما مهامنی در میان نبود.
زنگ زدیم به چند نفر .یکی از قبل جایی دعوت داشت .ش��هره جون دوست مادر که گوش��ی رو برنداش��ته زد زیر گریه که صاحبخان��ه جوابش کرده بود و روزگارش س��یاه ش��ده بود .تنها دوست من شیفت شب باید میرفت رسکار .پرسخاله مادر با زنش دعواش شده بود و اعصاب مهامنی نداش��ت .دوس��ت قدیمی پدر راهشون خیل��ی دور بود و حوصله ترافیک ش��ب یلدا رو نداشنت وعذرخواهی کردن .براد ِر خانوم جون که دایی مادر باشن گفنت که بچه هاش��ون حتام دعوتش��ون میکنن و باید برن خونه بچه هاشون .همکار من که چند ماهی بود با زنش از شهرستان آمده بودند ته��ران بهانهای آوردند و دعوت را رد کردند .خانوم جون راست میگفت که مردم حق دارند که دعوت را رد میکنند، بنده خداها فکر میکنند حتام باید جربان
کنن��د و آنها هم مهامنی بدهند و حتام سختشان است با این گرانی .خانوم جون اما آنچنان به دیدن میزکرس��ی و ظرف و ظروف به یاد خاطرات قدیم افتاده بودند ک��ه تصمیم گرفتند بروی��م خرید و حتی اگر شده سه نفری ش��ب یلدایی شاهانه بگیریم .البته هر س��ه میدانس��تیم شب یلدای س��ه تایی آن هم در شهر خو ِد آدم اصال هم ش��اهانه نیس��ت .بیشرت دردآور است تا شاهانه .اما خرید شب یلدا واقعا برای هر س��ه نفر ما مثل سفر به رسزمین عجایب بود هم از ش��دت ذوق کاری که س��الها بود نکرده بودیم و هم از شدت گرانی به رسگیجه افتاده بودیم. سامور ذغالی روی یه میز کوچیک گوشه هال آماده بود و ردیف استکانهای کمر باریک خانوم جون هم زیرش چیده شده بود .به رس��م قدیم به ان��دازه یک عامله مهمون .روی میز ت��وی مجمع یک عامله ظرفهای کوچیک و ب��زرگ نقره و مس و بارفنت پر از آجیل و میوه و ش��یرینی و انار دون کرده .ما س��ه نفر زیر کرس��ی و هیچک��س دیگری هم نب��ود .با این همه ت��دارک من خیل��ی از تنهاییمون ناراحت ب��ودم و دمل میخواس��ت خان��وم ج��ون
دورش شلوغ باشه. صدای زنگ در آمد .نه در حیاط که در خانه .حاج خانوم تنها همس��ایه خانه دو طبقه ما که همکف مینشست پشت در بود .یک سبد خرمالو تو بغلش بود .بچه هاش جمع بودن خون��ه پرس بزرگش که طبقه چهارم یک س��اختامن بی آسانسور خانه داش��ت و او هم که پ��ا درد امانش رو بری��ده ب��ود نه که نخواه��د برود که نتوانس��ته بود ب��رود .حاال ب��ا خرمالوها آمده بود که ش��ب یلدا با ما باشد .صدای
خانوم جان آمده بود که بعد از سالها وسایل شب یلدا را به ما بسپارد .بدون هیچ گله ای به مادر گفت که دیگر کسی منانده است تا برایش مجمع بچینم .تو مانده ای و این عزیز دل .دیگه نوبت شامست که شب یلدا به پا کنید. زنگ در آمد .زیبا تنها دوست من شیفت ش��ب را پیچان��ده ب��ود و ما را ب��ه قول خودش با یک بغل نرگس س��ورپریز کرد. ص��دای زنگ در آمد .هم��کار غریب من در تهران ،آنچنان احس��اس غریبی در این ش��هر نامهربان دلش را به درد آورده بود
عکس ها از هوتن سالمت
که رودربایس��تی را کنار گذاشته و هم�سر خجالتیش ی��ک عامله نان پنج��رهای پخته و به خانه ما آم��ده بودند تا ج��ای خالی پدر و مادرش��ان را کنار م��ا پر کنند. صدای زنگ در آمد .شهره جون با چشمهای ورم کرده از گریه ،بینی رسخ از رسما ،لواشک خانگی آورده بود برای شب یلدای ما .رسیده و نرسیده ،جلوی غریبه و آش��نا به خانوم ج��ون گفت که پرسش از وقت��ی زن گرفته فقط با خانواده زنش رفت و آمد میکنه .شوهرش هم از ترس طلبکاره��ا رفته دهات خ��ودش رو گم و گ��ور کرده .اون هم که عادت داره به هر سال خانه به دوش��ی ،تصمیم گرفته بیاد اینجا که اگر هم خواس��ت گریه کنه تنها نباشه .صدای زنگ در آمد .پرسخاله مادر بود ب��ا هر چهارتا پ�سرش .هنوز با زنش قهربود اما زن��ش از طریق پرس کوچکش بهش پیغام رسونده بوده که میخواد بره خانوم جون رو ببینه و قهر آمده بودند. بس��اط یلدای��ی خانوم جون بهانه ش��د ت��ا ما دوباره خان��ه رو پرکنیم از آنچه که س��الها بود فراموش کرده بودیم .از قدم خوش مهامن ،از عطر نرگس. قبل از خواب خانوم جون پیش��انی من را بوس��ید و گفت بس��اط یلدای��م رو به تو میس��پرم ،زنده نگهش��ون دار ،ازشون اس��تفاد کن ،ش��اد زندگی ک��ن .و من دمل نیوم��د به خان��وم جان بگوی��م که برای رفنت به دانش��گاهی در ینگ��ه دنیا فقط دو ت��ا چم��دون میتونم با خ��ودم بربم که حتی جای لباس ه��ام رو هم نداره و م��ادر هم باید این خونه رو بفروش��ه که خرج دانش��گاه من در بی��اد و توی خونه جدیدش جای میزکرس��ی نخواهد بود .نه من جای بس��اط یلدای خان��وم جون رو داشتم و نه مادر. 11
نس��ل بیخیال ،نس��ل فرار از مسئولیت ،نس��ل بیتفاوت و... خیلی صفته��ای ناخوش��ایند دیگ��ر معموال نصی��ب بچههای جوان امروزی میشود .اما انگار همه اینه��ا توصیف مناس��ب ی��ا به�تر بگویم کاملی نیس��ت. مث�لا همی��ن زلزل�� ٔه آذربایجان یک مثال نقض اس��ت بر این قضاوتها. وقتی صدا و س��یام دو روز س��کوت کرد، حت��ی ترجی��ح داد برنامهه��ای طنزش را ه��م قلم نگیرد ،همی��ن دخرت و پرسهای بیمس��ئولیت و بیتف��اوت بودند که در صفهای بلند اهدای خون منتظر بودند تا نوبتشان بشود و برای کمک به زلزله زدهه��ا خ��ون بدهند .همینه��ا که پای
اما باکش��ان نبود .مثل قرق��ی این طرف و آن ط��رف میرفتند و ب��رای هر کمکی داوطلب بودن��د .اینجا و آنجا خواندهاید حکای��ت رسبازی را که بچه یکی از هامن ش��هرهای زلزله زده ب��ود و به جای رفنت به ش��هر خودش علی رغم ارصار فرمانده ترجیح داده بود در یک روستا برای کمک مباند؟ از این بچهها کم نبودند البته. اتف��اق جال��ب دیگری که همین نس��ل ظاه��را بیتف��اوت ام��ا متف��اوت انجام داد ،س��ازماندهی فعالیته��ا بود .خیلی ش��نیدهایم ک��ه ایرانیه��ا آدم کاره��ای
تقس��یم همین کمکها در میان آس��یب دیدگان بود .با بعضیهایش��ان که حرف م��یزدی ،میگفتند در زلزل��ه بم هم به عنوان امدادگر داوطلب جضور داشتهاند. آن روزه��ا کم�تر از ۱۸سالش��ان بوده و امروز که کم�تر از یک دهه از آن روزها میگذشت طوری راجع به امدادرسانی و تجربههایشان حرف میزدند ،انگار که با آدم جا افتادهای طرف حس��اب هس��تی. چند نفری هم خودشان از قربانیان زلزل ٔه ب��م بودند و ح��اال خودش��ان را برسعت رس��انده بودند آذربایجان ،چون احساس درد مش�ترک داش��تند با مردم زلزله زده. آنه��ا گاهی گیج و مبه��وت میماندند، ش��اید ناخودآگاه حضور در آنجا تصاویر مصیبت خودشان را در ذهنشان بازسازی
دس��ته جمعی نیس��تند یا مثال اگر دو تا ایرانی برای انجام کاری ائتالف کنند ،اول همدیگر را دور میزنند! انگار قصه فرق داش��ت این بار .آنها به ط��ور جداگانه و از ش��هرهای مختلف س��تادهایی برای کمک تش��کیل داده بودند .مترین خوبی بود برای انجام یک کار منس��جم تیمی و البت��ه خیرخواهانه .آنها به طور معمول کمکها را در ش��هری که مبدا بود جمع میکردند و با انواع خودروهای سنگین
میکرد. البته طبق معمول انگار آن باال باالییها از ای��ن همدلیها دل خوش��ی ندارد .نه اینکه مخالف حضور جوانان باش��ند ،نه! دوس��ت دارند همه چیز کامال با اطالع و در اختی��ار آنها باش��د .این بالی طبیعی هم ک��ه تبدیل ب��ه فرصتی ب��رای مترین کار تیم��ی و تقویت حس نوع دوس��تی ش��ده بود ،با یک نگاه بیامرگونه به بالی بزرگرتی تبدیل ش��د .آقایان آن قدر هول ش��دند که گفتند گروهی ب��ا پخش مواد غذایی تاریخ مرصف گذش��ته میان زلزله زدگان تبلیغ وهابیت میکردند! و عجبا از منطق محکم و استوار این ادعا! ب��ه نظ��ر میرس��د ک��ه اینه��ا هم��ه نشانههایی است برای اینکه رفتارشناسی و درک این نسل نیاز به پژوهش و مطالعه عمی��ق و دقیق تری دارد .تنه��ا اگر مثل نسل گذشته منیخورند ،منیپوشند یا فکر منیکنند ،دلیل بر بیمس��ئولیتی نیست، آنه��ا به ای��ن راحتیها کوت��اه منیآیند، آنها معرتضند و البته خیلی مسئول!
اینرتنت و فیس��بوک به خی��ال بعضیها عمرش��ان را به بطالت میگذرانند ،کاری کردند کارستان! چطوری؟ از طریق همین اینرتن��ت و فیس بوک هم را خرب کردند و جلدی رفتند ب��ه پایگاههای انتقال خون. در ه�مان فیسبوکش��ان توفان��ی به راه انداختن��د تا باالخره س��یامی ملی مجبور ش��د اخب��ار مربوط ب��ه زلزله را پوش��ش دهد .آنه��ا آنالین عک��س میگرفتند و آپلود میکردن��د ،بعد هامنها صفحه به صفحه همخوان میش��د .خیلیها دیگر کاری به اعالم رادیو و تلویزیون نداشتند، ای��ن بچهها بودن��د که از مناط��ق زلزله خیلی شنیدهایم که ایرانیها آدم زده آنالی��ن مینوش��تند در همین لحظه کارهای دسته جمعی نیستند یا مثال چ��ه چیزهایی نی��از فوری مردم اس��ت. در ه�مان روزهایی ک��ه آذربایجان هنوز اگر دو تا ایرانی برای انجام کاری میلرزی��د ،هن��وز هر لحظ��ه ممکن بود ائتالف کنند ،اول همدیگر را دور فاجع��های تکرار ش��ود ،تازه ای��ن فاجعه میزنند! انگار قصه فرق داشت. میتوانست مبراتب از خود مصیبت اصلی ویران کنندهتر باشد ،چون حاال دیگر هر و س��بک ب��ه آذربایجان میفرس��تادند. دیوار نیمه فروریختهای میتوانست چند چن��د نفری ه��م از تیمش��ان در مناطق نف��ر دیگر را به کام مرگ بکش��اند .آنها زلزله زده مس��تقر بودند که کار اصلیشان
عکس ها از خلیل پاشا
« م��ا ک��ه ش��طرنج ب��از نيس��تيم».... «نقشی رو به آس�مان» « ،کاريکارتوری ب��رای کتابخوان��ی» « ،يک دش��ت پر از شقايق» «،دريچه ای که باغ گشوده می شود» و بس��یار تابلوی خالق ديگر ،اما نه در منايشگاه و نه بر روی بوم و روی ديوار که بر روی تی رشت. ۴۱هرنمند شاخص کشور اين بار برای بوم ،يک تی رشت سفيد يا مشکی سايز ۳۸تا ۴۰آستني کوتاه انتخاب کرده اند تا طرح های خود را در اين روزهای پايانی پايي��ز ب��ر قامت نگارخانه تابستان خان��ه هرنمندان بپوشانند و آن را «لب��اس هرن» نام نه��اده ان��د .تی رشت هاي��ی ک��ه ه��ر ک��دام از ما ممکن اس��ت در هر جايی از خانه تا لباس کار به تن کني��م .تی رشت هايی ک��ه بر تن هر کس��ی باشد نش��انه جوانی و روح زنده اوست. اي��ن روزها هر کس��ی با چسب مخص��وص و يک پريترن و رنگ می تواند هر طرحی از چه��ره خودش ي��ا تبليغ رشکتش را روی ت��ی رشت س��فيد يا مشکی اش بيان��دازد. 14
يکی تصوير هرنمند دوس��ت داشتنی اش را روی پرياه��ن م��ی ان��دازد يکی عکس سیاس��تمداری و برخی هم عکسی از یک یا چند شهید را .هامن تی رشت هايی که گاهی لباس کار است و گاهی لباس تبليغ
کاال و گاه��ی هم تبلي��غ اعتقادات هر فرد است. سابقه طراحی هرنی برروی تی رشت در جهان پديده نوينی نيست .در ايران ني��ز برای نخس��تني بار در چند س��ال گذش��ته با آث��اری هرنمندان��ی با مارک «نيام نی» آغاز شد .نيام بهنود ،هرنمند جوان��ی بود که با خالقي��ت طرح های متفاوتی را روی تی رشت انداخت .اين ط��رح ها در ابتدا نوش��ته هايی با خط نستعليق بود و کم کم تبديل به نقاشی خط شد .البته اوبعدها ط��رح های خود را که شبيه آن به رسعت در ميان تی رشت فروشی ها و روی شال ها کپی می شد با تصاويری از روزنام��ه ه��ای دوره های مختلف تاريخ معارص را به روی تی رشت های خود انداخت. ب��ه گفت��ه برگزار کنن��دگان ،ای��ن منایش��گاه هي��چ کارکردی (تجاری و تولی��د انبوه) ندارد و تنه��ا يک فرصت و امکان اس��ت که هرنمن��دان به جای طراحی و نقاش��ی برروی بوم ،برروی ت��ی رشت نقاش��ی کنن��د و ت��ی رشت هاي��ی ک��ه دراين منايشگاه به منايش عکس ها از فتو یادگار
گذاشته می شوند ،تک نسخه ای است. برنام��ه ري��زی اي��ن منايش��گاه از مرداد ماه ۱۳۹۱آغاز ش��د و و به جه��ت بدس��ت آوردن يک شکل واحد و انجام متام��ی آثار بر روی يک جن��س و يک ان��دازه ، تع��داد يکصد تی رشت دوخته و آماده ش��د و بني حدود پنجاه هرنمند و ه��ر کدام دو عدد در رنگهای س��فيد و سياه به انتخاب خود هرنمند توزيع شد. در بروش��ور اي��ن منايش��گاه آمده است«: در اي��ن منايش��گاه هرنمن��دان نق��اش، گرافيس��ت ،تصويرگر و صنايع دستی آثار هرنی خود را ب��ه جای بوم يا کاغ��ذ بر روی تی رشت اج��را کردن��د .هدف از اي��ن منايش��گاه ايج��اد نگاهی نو به مقوله تی رشت ب��وده که بس��ته ب��ه س��ليقه و ه��دف هرنمن��د برخ��ی آنرا به شکل پوش��اک طراحی کردند و برخی ديگر تی رشت را دارای هويت و شخصيت خاص کرده و از ماهيت پوش��اک آن گذشته به خلق اثر پرداختند». در ادام��ه آمده اس��ت« :يک��ی ديگر از اه��داف اي��ن منايش��گاه ايج��اد تکاپو و فرصت کشف تازه جنس جديد به عنوان بسرت خلق اثر هرنی بود .از ديگر اهداف فراهم آوردن طرح های نو و بديع به روی لباس آن هم توسط هرنمندان ايرانی بود ،
باشد که آثار خلق شده توسط هرنمندان داخلی را بر روی لباس های خود به جای تقليد و کپی گرفنت از آثار خارجی داشته باشيم ». ح��اال حاصل اي��ن پنج م��اه حضور ۴۱ هرنمند اس��ت که می توانيد از طرح های ف��رزاد اديبی تا مينياتوره��ای گيزال وارگا س��ينايی تا طرح ه��ای فرح ابوالقاس��م
ببينيد. هرنمند ا ن��ی ک��ه در اي��ن منا يش��گا ه آثارش��ان ب��ه مناي��ش در آمده اس��ت عبارتند از «:فرح ابوالقاسم ،فرزاد اديبی ،فريب��ا افالطون، اوني��ش ام�ين اله��ی، س�يروس آقاخانی ،رضا بانگيز ،فاطمه بهرامی، مهناز پس��يخانی ،سمريا پهلوانی ،هادی جاملی، جمش��يد حقيق��ت ش��ناس ،آرزو حي��دری، محس��ن داي��ی نب��ی، ش��هناز زهت��اب ،گيزال وارگا س��ينايی ،ج�لال شباهنگی ،بهزاد شفق، دل�بر ش��هباز ،به��زاد شيشه گران ،قباد شيوا، رض��وان ص��ادق زاده، رحم��ن طائف��ی اقدم، کيوان عس��گری ،س��يد محم��د فاطمی ،صادق ف��رج تربيزی ،س��يامک فرخجس��ته ،پدي��ده فرزان ،الهام فرس��ادنيا، فل��ورا في��ض بخ��ش، نيلوف��ر ق��ادری ن��ژاد، محمدرضا قربانی اقدم، فرزانه قريش��ی ،ماتيسا کازرونی ،ژيال کامياب، نعم��ت الله ای ،طاهره محب��ی تابان مونس محم��ودی ،هاميون موس��وی ،احمد م�يرزازاده ،مين��ا نادری جواد نوبهار ،احمد وکيلی ،رضا هدايت». اين منايش��گاه ۲۰آذرماه برپا شده و تا ۲۹ادامه دارد .قيمت پايه لباس های هرن اين منايشگاه ۲۰۰هزار تومان است. 15
گاه انتخاب عنوان برای منت ب��ه قدری ذه��ن نویس��نده را درگی��ر میکن��د ک��ه ش��اید خ��ود م�تن چنی��ن نکن��د. جس��ارت ،خشونت، شورش ،هرنخیابانی، موس��یقی هی��پ هاپ ،آنارشیسم و... لغات��ی هس��تند که در برخ��ورد ب��ا آثار بوری��س بی��ژن صابری در ذهنم گش��ت میزنند. بوریس بی��ژن صابری ،ط��راح لباس ۳۵ س��ال ٔه آملانی -ایرانی ،متولد مونیخ آملان و ساکن بارس��لونای اسپانیاست ،عالقه و استعدادش در طراحی لباس را از نوجوانی
با ایجاد تغییر در لباسهایش و س��اخت اکسس��وار چرمی مح��ک زد .همزمان به تحصیل در رش��ت ٔه طراحی مد پرداخت و در س��ال ۲۰۰۶از دانشگاه بارسلونا فارغ التحصیل شد .از سال ۲۰۰۷با ثبت برند «بوری��س بی��ژن صابری» به ط��ور جدی و حرف��های وارد عرص��ه مد و لباس ش��د
و دی��ری نگذش��ت ک��ه به هفت ٔه فش��ن پاریس دعوت ش��د تا آثارش در سالنام ٔه این فستیوال منترش شود. صاب��ری بیش�ترین تاثی��ر را از خیاب��ان، فرهن��گ هیپ هاپ وگاه جنبشه��ای مدنی میگیرد .باری جامع ٔه آث��ار صابری به آنارشیس��م متایل بیشرتی دارد و درگیر قواع��د و قوانین سیس��تامتیک غالب بر جامعه نیس��ت .جالب اینکه در کنار این ه��رج و مرج ک��ه در برشه��ا و قوارهها دیده میشود بوریس به نوعی ظرافت در اجرا ش��هره است .ظرافتی در جزییات که
در دوختها و تکه دوزیها چشم نوازی میکن��د و در هر برخورد ب��رای صاحب لباس بخش��ی پنهان و کشف نشده باقی میگذارد. بی ش��ک ش��هرت بوریس در قوارههای جذاب و راحتی که به تن مشرتی میکند ناش��ی از تحقیق��ات و مطالعات تکمیلی طراح در زمین ٔه آناتومی انس��ان اس��ت ،تا آنج��ا که طراح به لباس ب��ه عنوان زرهی برای حفظ تن مینگرد. جس��ارت بوریس در کار و اس��تقبالش از اتفاقات ن��و ،در کنار عالقهاش به علم ش��یمی و ترکیب مواد ،طراح را به سمت دنیای جدیدی از مواد س��وق داده است، موادی کهگاه به قدری خاص و نامتعارف هستند که میتوان آن را به عنوان امضای ط��راح قلمداد کرد .ای��ن آزمون و خطاها در کن��ار عالق ٔه خ��اص بوریس به چرم در س��ال ۲۰۱۰به ابداع نوعی چرم شیشهای منحرص به فرد ختم شد که طراح از آن در مجموعهای با نام خون بهره برد. ش��اید بارزترین فرم س��اختار ش��کن و اعرتاضی را بتوان در مجموع ٔه سال ۲۰۱۱ صابری جس��ت ،آنج��ا که با اس��تفاده از خ��ون حیوانات ب��ه رنگ آمی��زی چرم و پارچ ٔه آثارش پرداخت.گاه فرمها و مرتیال مرصفی بوریس به قدری از قواعد فاصله می گیرن��د که لب��اس از ماهیت مرصفی خود خارج شده و به اثری تجسمی تبدیل میش��ود و در گالریها و کلکسیونهای شخصی جای میگیرد. ب��ا نگاهی کلی ب��ه آثار بوری��س بیژن صاب��ری و ف��رم ارای��ه آث��ار و چیدم��ان منایش��گاههایش میتوان گف��ت بوریس هرنمن��دی پیرشوس��ت ک��ه ب��ا جامعه و خیابان رفاقتی دیرینه دارد.
عکس ها از وبسایت بوریس بیژن صابری
17
رقص عربی ،رقص ش��کم یا رقص بالی رقصی اس��ت که در اکرث کشورهای خاورمیانه و خصوصا عربی رواج دارد و زن��ان بیش�ترین طرف��داران این رقص هس��تند .اصطالح رقص بالی ترجمه ایس��ت از کلمه فرانسوی «دنس دو ولته» که در دوران ویکتوریا رواج داشته و رقصی است که متامی قسمتهای بدن در آن حرکت میکند .این رقص بس��ته به منطقه و کشورهای جهان متفاوت است و در هر کشوری به شیوهای آن را میرقصند. در ای��ن ویدی��و خانم بهناز ،مربی آموزش رقص در مالزی در خصوص این رقص ،دالیل عالقه مردم به این رقص و رقص در کشور ایران و مالزی صحبت میکند. 18
چند سال پیش وقتی بلوتوث وارد بازار موبایل شد ،خیلی همه گیر شد .مثال توی مرتو ،در هیاهوی اون همه شلوغی صدای رد و بدل ش��دن انواع و اقس��ام بلوتوث توجه همه را به خ��ود جلب میکرد .اما انگار بلوتوث فق��ط یک مد زودگذر بود و دوباره اسام اس رو اومد .فرهنگستان زبان فارس��ی هم که معموال عالج واقعه را پ��س از وقوع میکن��ه ،کلمه پیامک را رو به جای اسام اس پیشنهاد کرد که جز گاهی در مکاملات رس��می و اداری جایی بین مردم پی��دا نکرد .البت��ه بگذریم که این کلمه حتی وارد نوحهها و مرثیههای آن چنان��ی هم ش��د .ط��رف ب��رای امام حسین خوند: ه��ر ش��ب ب��ه ش�ما من ت��ک میزنم، اگ��ه ج��واب ن��دی پیامک میزنم! « گاه��ی می��زان اسام اسهای مناس��بتی دیوونه کننده س��ت، طب��ق آم��ار مث�لا عی��د فط��ر همین امس��ال طی ۳۶س��اعت ۸۰۰میلی��ون اسام اس توس��ط مشرتکان همراه اول ارسال شده، ت��ازه ایرانس��لیها ت��وی همین م��دت روی اون��ا رو کم کردند و بیش�تر از ۹۰۰میلی��ون اسام اس ب��ه همدیگ��ه زدند! همه اینا نشون میده که توی این س��الها اسام اس واس��ه خودش شده یه رسانه .نکته جالبتر اینه که حتی خیلی از رشکتها ،فروش��گاهها و حتی ادارات دولت��ی هم تبلیغات یا م��وارد مهم رو با اسام اس به مشرتیاش��ون اطالع رس��انی میکنند .مدیر کل روابط عمومی رشکت مخاب��رات آم��ار عجیبی رو اع�لام کرده: ۲۰میلی��ون پیامک تبلیغات��ی یا به طور کلی عمومی در روز ارس��ال میشه! این
هم یه جورایی یعن��ی روزنامه و رادیو و تلویزیون کشک. بعضی کارشناس��ا میگ��ن وقتی فضای اجتامعی سیاسی یه مملکت بسته ست، روی آوردن ب��ه ای��ن نوع ابزاره��ا زیاد میش��ه .یه جورایی انگار قب�لا رو در و دیوار چیز مینوش�تن ،ح��اال که مدرنش اوم��ده خوب چ��را ازش اس��تفاده نکنن. روحی��ه طنزپرداز ایرون��ی رو هم اگه به ای��ن ماجرا اضافه کنی نتیجه ش میش��ه وضعیتی که عرض شد .رس انتخابات سال ۸۸ب��رای مدتی اسام اسها قطع ش��دن و بع��د از اون هم برای مه��ار اعرتاضات خیلی ش��نیده میش��د که مثال اطالعات
بعضی��ا رو ب��ه خاطر اسام اس هاش��ون دستگیر کرده .اما آیا این حجم اسام اس رو از نظر محتوا میش��ه دسته بندی کرد یا نه؟ شاید جالب باش��ه اول چند تا از اون با حاالش رو با هم بخونیم: » در زم��ان بنی امی��ه عبیدالله بن زیاد نزد لشکریان رفت و گفت آیا شام همگی اهل «ش��ام» هس��تید؟ ناگه��ان جنتی از میان جمعی��ت فریاد زد :پ نه پ ،رژیم گرفتیم و فقط ساالد میخوریم! « » نظر به تصمیم مدبرانه مسوالن نظام
در خص��وص افزای��ش جمعیت کشور سال ۹۲از هم کنون سال «تخم ری��زی ملی و جفت گیری رشعی» نام گذاری شد! « » ان��گار داروخانهه��ا ه��م فهمیدن ما تو این مملکت مدام در ح��ال ج��ر خوردن هس��تیم، آخ��ه هر وقت میرم دارو بگیرم بقیشو چسب زخم میدن « » ره�بر ما آن طفل ۱۳س��الهای س��ت که سوزن برداش��ته ،یواشکی کاندومهای پدرش را س��وراخ میکند ،تا ب��ا آرمانهای والیی تجدید پیامن کند « گاهی هم شعرهای ش��اعران طنزپرداز تبدیل ب��ه اسام اس میشه: » آن شنیدس��تی که قذافی شبی گفت ب��ا صدام در کنج لحد میهامن داریم ،خیز آماده شو میرسد این روزها بشار اسد« جز اسام اسهای که کال هدفش��ون رسگرمی یا خندوندن مخاطبه ،بیش�تر اونا ب��ا مس��ائل روز جامعه همخونی دارن��د ،از تصمیامت دول��ت گرفته تا سن جنتی و مش��کالت اقتصادی و.... مثال همین موضوع نوسانات نرخ ارز، اسام اسهاش رو نگرفتین؟ بفرمایین: » دعای هفته :پروردگارا! گناهانم را به ریال و کارهای نیکم را به دالر محاس��به بفرما! « » رئیس کل بان��ک مرکزی اعالم کرد :ما دیگر ارزی نداریم ،شام امری ندارید! « تا حاال یه تحقیق دانش��گاهی درست و درمون درباره این موضوع شده یا نه ،اما فکر میکنم بچههایی که رشتههای علوم اجتامع��ی و ارتباطات میخون��ن ،یا این نوش��ته ،همین االن یه موضوع به روز و ناب واسه پایاننامه شون پیدا کردن ;) 19
«بسرتم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن آویز سان دگری» فرق��ی منیکند که امیرهوش��نگ ابتهاج س��میعی گیالنی ۶اسفند ۱۳۰۶در رشت به دنیا آمده باشد یا زمانی دیگر در جای دیگ��ری .مهم این اس��ت ک��ه او از زبان احساس من و تو شعر گفته و بسیاری از آنها در حافظه تاریخیامن ماندگار است. شاید برای خیلیها اینکه هوشنگ ابتهاج (س��ایه) مدت��ی مدیر کل رشک��ت دولتی س��یامن تهران ب��وده ،تعجب آور باش��د. میدانس��تید تصنیف «توای پری کجایی» ک��ه در زندگ��ی خیلی از ماه��ا از خاطره سازترینها بوده نیز از سایه است؟ س��ایه ،روزی از کانون نویسندگان ایران به همراه چند ش��اعر و نویس��نده دیگر اخراج شد .ابتهاج در سال ۱۳۵۸زمانی که 20
چهرههای شاخصی چون احمد شاملو، غالمحسین ساعدی و اسامعیل خویی عضو هیئت دبیران کان��ون بودند ،در کن��ار همه اعضای تودهای و چند تن دیگر مثل سیاوش کرسای��ی اخ��راج شد .با وجود اینکه به گفت ٔه دوستانش او هرگز ت��ودهای نبوده ،دلیل اخراج او داشنت ارتباط با حزب ت��وده بوده است. میگویند شاملو و ابته��اج چن��دان دل خوش��ی از ه��م نداش��تهاند، عکس از حسن رسبخشیان حال ای��ن اختالف به تفاوت دیدگاهش��ان به حوزه ش��عر بر میگردد یا سیاس��ت یا هیچ کدام اینها، خ��دا میداند! ام��ا دکرت مرتض��ی کاخی ک��ه دوس��ت ه��ر دو آنها ب��ود در این باره میگوید« :وقتی ش��املو را میبردند از بیامرس��تان که دفن کنن��د من پهلوی شفیعی و سایه ایستاده بودم .سایه خیلی غمگین بود .جنازه ش��املو که رد میشد، س��ایه بلندبلند گریه میکرد .بس��یار آدم عاطفی اس��ت .حت��ی از او س��وال کردم ک��ه چرا چی��زی درباره ش��املو نگفتی یا یادی بکنی .گفت اصال نتوانس��تم ش��عر بگویم .خیلی دوس��تش داش��تم و خیلی هم ناراحت ش��دم ولی نتوانستم شعری بگویم که مناسب حامل باشد». در کنار شعر و شاعری ،یکی از کارهای ماندگار ابتهاج روایتی اس��ت که از دیوان حافظ داش��ته ،او در س��ال ۱۳۷۲آن را با عن��وان «حافظ به روایت س��ایه» منترش
کرد ک��ه حاصل س��الها حافظ پژوهی اوست. ابته��اج در س��الهای ۱۳۵۰ت��ا ۱۳۵۶رسپرس��ت برنامه معروف «گله��ا» در رادی��و ایران ب��ود .اتفاقا به خاطر پر و بال دادن به موس��یقی سنتی در ای��ن برنام��ه برخ��ی ب��ه وی انتق��اد میکنند .اما او پس از برخورد ارتش شاه با انقالبیون در ۱۷ش��هریور ۵۷به همراه محمدرض��ا لطفی ،محدرضا ش��جریان و حسین علیزاده به نشانه اعرتاض از رادیو استعفا کرد. میگویند س��ایه نوآورتری��ن که نرسای شعر فارسی اس��ت و کالسیکترین شاعر نوپ��رداز .او را حتی حافظ ش��عر معارص هم میدانند .دکرت غالمحس��ین یوس��فی میگوی��د« :در غ��زل فارس��ی مع��ارص، شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) در شامر آثار خ��وب و خواندنی اس��ت .مضامین گیرا و دلکش ،تش��بیهات و اس��تعارات و صور خی��ال بدیع ،زب��ان روان و موزون و خوشترکی��ب و هامهن��گ ب��ا غ��زل، از ویژگیه��ای ش��عر اوس��ت و نیز رنگ اجتامعی ظریف آن یادآور ش��یو ٔه دلپذیر حافظ است». فرق��ی منیکند که امیرهوش��نگ ابتهاج س��میعی گیالنی ۶اسفند ۱۳۰۶در رشت به دنیا آمده باشد یا زمانی دیگر در جای دیگ��ری .مهم این اس��ت ک��ه او از زبان احساس من و تو شعر گفته و بسیاری از آنها در حافظه تاریخیامن ماندگار است. شاید برای خیلیها اینکه هوشنگ ابتهاج (س��ایه) مدت��ی مدیر کل رشک��ت دولتی س��یامن تهران ب��وده ،تعجب آور باش��د. میدانستید تصنیف «توای پری کجایی» که در زندگ��ی خیلی از ماه��ا از خاطره سازترینها بوده نیز از سایه است؟ س��ایه ،روزی از کانون نویسندگان ایران به همراه چند ش��اعر و نویس��نده دیگر اخراج ش��د .ابتهاج در سال ۱۳۵۸زمانی که چهرههای شاخصی چون احمد شاملو، غالمحسین س��اعدی و اس�ماعیل خویی عضو هیئت دبیران کانون بودند ،در کنار همه اعضای تودهای و چند تن دیگر مثل
سیاوش کرسایی اخراج شد .با وجود اینکه به گفت ٔه دوستانش او هرگز تودهای نبوده، دلیل اخراج او داشنت ارتباط با حزب توده بوده است. میگویند ش��املو و ابته��اج چندان دل خوش��ی از ه��م نداش��تهاند ،ح��ال این اخت�لاف به تفاوت دیدگاهش��ان به حوزه ش��عر بر میگردد یا سیاست یا هیچ کدام اینه��ا ،خ��دا میداند! اما دک�تر مرتضی کاخی که دوست هر دو آنها بود در این باره میگوید« :وقتی ش��املو را میبردند از بیامرس��تان ک��ه دفن کنن��د من پهلوی شفیعی و سایه ایستاده بودم .سایه خیلی غمگین بود .جنازه ش��املو که رد میشد، س��ایه بلندبلند گریه میکرد .بس��یار آدم عاطفی اس��ت .حتی از او سوال کردم که چرا چیزی درباره ش��املو نگفتی یا یادی بکنی .گفت اصال نتوانس��تم شعر بگویم. خیل��ی دوس��تش داش��تم و خیل��ی هم ناراحت شدم ولی نتوانستم شعری بگویم که مناسب حامل باشد». در کنار شعر و شاعری ،یکی از کارهای ماندگار ابتهاج روایتی اس��ت که از دیوان حافظ داش��ته ،او در س��ال ۱۳۷۲آن را با عن��وان «حافظ به روایت س��ایه» منترش کرد ک��ه حاصل س��الها حاف��ظ پژوهی اوست. ابته��اج در س��الهای ۱۳۵۰ت��ا ۱۳۵۶
رسپرس��ت برنام��ه مع��روف «گلها» در رادی��و ایران بود .اتفاقا به خاطر پر و بال دادن به موس��یقی س��نتی در این برنامه برخی به وی انتق��اد میکنند .اما او پس از برخورد ارتش ش��اه با انقالبیون در ۱۷ ش��هریور ۵۷به همراه محمدرضا لطفی، محدرضا ش��جریان و حس��ین علیزاده به نشانه اعرتاض از رادیو استعفا کرد. شاید برای خیلیها اینکه هوشنگ ابتهاج (سایه) مدتی مدیر کل رشکت دولتی سیامن تهران بوده ،تعجب آور باشد .میدانستید تصنیف «توای پری کجایی» که در زندگی خیلی از ماها از خاطره سازترینها بوده نیز از سایه است؟
ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتامعی ظریف آن یادآور شیو ٔه دلپذیر حافظ است». هرچن��د پ��س از ظه��ور ش��عر نیامی��ی او در این زمینه نیز طبع آزمایی کرد ام��ا همچنان غزلرسا باقی ماند .از مجم .عه شعرهای او میتوان به نخس��تین نغمهها، رساب ،س��یاه مشق ،ش��بگیر ،زمین ،چند ب��رگ از یل��دا ،یادنام��ه (ترجم��ه ش��عر تومانیان شاعر ارمنی ،با همکاری نادرپور، گالوس��ت خاننس و روبن) ،تا صبح شب یلدا ،یادگار خون رسو ،و تاس��یان اش��اره کرد. خان��ه او که در منازل س��ازمانی رشکت سیامن بود در سال ۱۳۸۷از سوی سازمان می��راث فرهنگ��ی با نام «خان��ه ارغوان» ب��ه ثبت رس��یده اس��ت .گوی��ا دلیل این نامگ��ذاری درخت ارغوانی اس��ت که در حیاط این خانه اس��ت و خود ابتهاج هم یکی از شعرهای معروفش را برای همین درخت رسوده است: «ارغوان شاخ ٔه هم خون جدا ماند ٔه من»
میگویند س��ایه نوآورتری��ن که نرسای شعر فارسی اس��ت و کالسیکترین شاعر نوپ��رداز .او را حتی حافظ ش��عر معارص هم میدانند .دکرت غالمحس��ین یوس��فی میگوی��د« :در غ��زل فارس��ی مع��ارص، شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) در شامر آثار خ��وب و خواندنی اس��ت .مضامین گیرا و دلکش ،تش��بیهات و اس��تعارات و او اما از س��ال ۱۹۸۷میالدی در ش��هر ص��ور خیال بدی��ع ،زب��ان روان و موزون کل��ن آملان زندگی میکن��د و از ارغوان و و خوشترکی��ب و هامهن��گ ب��ا غزل ،از خاکش جدا افتاده مانده است. عکس از حسن رسبخشیان
21
توکا فرزند منوچهر نیستانی شاعر درگذشته و برادر مانا نیستانی کاریکاتوریست اس��ت .وی در س��ال ۱۳۶۶از دانش��گاه علم و صنعت ایران در رش��ت ٔه معامری فارغالتحصیل شدهاس��ت .او فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۵۸با هفتهنامه «کتاب جمعه» به رسدبیری احمد شاملو آغاز کرد .توکا سابق ٔه همکاری با بیش از ۵۰نرشیه را در کارنامهاش دارد و تابهحال ۲بار بهعنوان بهرتین کارتونیست در جش��نوار ٔه مطبوعات ایران انتخاب شدهاس��ت .توکا در س��ال ۱۳۸۹از ایران رفت و در تورنتو ،کانادا سکنی گزید. توکا قرار است با « تابلو» همراه باشد و در هر شامره یکی از کارهای خودش را روی این تابلو نصب کند .این بار توکا در ویدیویی که ساخته یکی از کارتون هایش را اینگونه رشح می دهد.
22
کافهای بود که هنوزم هس��ت ،فقط ما دیگ��ر آن وری منیرویم .آن موقعها هم قسطی میرفتیم .آن قدر آنجا میماندیم تا چشم که باز میکردیم شب ِ شب شده بود ...از هامن ش��بهایی که اسرتس دیر ش��دن ما را تا جلوی در خانه میکش��ت و زن��ده میک��رد و بع��د ب��ه در ورودی هال خانه نرس��یده مترک��ز میکردیم روی دروغ��ی جدید :ترافیک ،خفت گیر ،طرح ترافیک! دروغها هم که تکراری میش��د میمیکامن را تغییر میدادیم :یک روز با یک خرب مثال خوش یک روز دپرس و ناالن یک روز بیخی��ال ...در میرفتیم خالصه از زی��ر اخ��م و تخ��م خانوادههایامن... آن روزها که مس��ئله فقط دیر ش��دن یا نشدن بودِ ، اسرتس «حاال یه ربع دیگه هم میشینیم» خیلی بیشرت از بیخیالی حاال میچسبید. خالص��ه آن ق��در ه��ر روزم��ان را آنجا
سیگارش -هامن بهمن کوچک همیشگی – را از کیف اس��تتارش در میآورد و میکش��ید ...میکش��یدیم (ای��ن یک اعرتاف نیس��ت) .و بع د هامن طور که س��یگارها را منظ��م در زی��ر س��یگاری میچیدیم حافظ میخواندیم. حاملان خوب نب��ود آن روزها. هیچ چی��ز هم بر وف��ق مراد منیچرخی��د .خانههای�مان پر بود از جیغ و داد .من مریضی العالج گرفته ب��ودم که هنوزم العالج اس��ت ،اما منیدانم چرا دیگ��ر درد ن��دارد؛ او بییار و یاور ش��ده بود .من هم مدتی ب��ود که س��ینگل میپلکیدم و ب��ا چه فضاحت��ی! در خانه به او ب��رای همه چی��ز حتی غذا خوردنش گیر میدادند که به گامنم حاال ه��م میدهند اما عکس از صفحه فیس بوک کافه لوتان منیدانم که چرا دیگر خربی از میگذراندی��م که ش��بیه خانه ش��ده بود برای�مان .برای من و «زا» .آن قدر ش��بیه نالههای ش��بگربش نیست ...دو خل وضع خانه ش��ده ب��ود که کم��ک میکردیم به ناراحت احوال خورده بودیم به پست هم کافه منهای��ش ،آن قدر کمک میکردیم و هی این بدبختیها را شارژ میکردیم. به کاف��ه منهایش که کاف��ه من آنجا به حافظ و بغضهامان که متام میشد کافه شلوغتر شده بود :مردی که همیشه تنها میآمد و سیگار میکشید و مینوشت و ما هم با هم حرف میزدیم هم با به همه چپ چ��پ نگاه میکرد ،یک بار در با دیوار ،با حافظ با کافه منها ،روی تخته سیاه کافه چیزی از وودی آلن مشرتیها ،حتی با آینهٔ دستشویی ،نوشت که از کل جمله شورت سفید را به اصال همین حرفها کار را خراب یاد دارم .حتی مطمنئ نیس��تم که س��فید بوده. کرد .دوستی میگفت صمیمیت نیام نامی میآمد و با دوستانش کل کل بیش از حد آدمها را دور میکند. همین حرفها بود که ما را هر روز روشنفکری را درست مثل مسابقه کشتی کچ لفظی ب��ه راه میانداخت .چند زوج صمیمیتر میکرد. همیش��گی هم میآمدن��د و جیک جیک میکردند و میرفتند. حساب میآمدیم. ساعت دو قرارمان بود .قرار من و «زا» .در این حین ما بعد از حافظ خوانی وارد او زودتر از س��ه منیآمد .وقتی میرسید مرحله دوم کافه نش��ینی خود میشدیم یعنی اتللو .ی��ک بازی بیخود اما جذاب 23
که من هیچ چی��ز از عقبهاش منیدانم و در ب��ا دی��وار ،با حاف��ظ با کاف��ه منها، مش�تریها ،حتی با آین ٔه دستشویی ،اصال همین طور «زا». من آدمهای کافه را به سه دسته تقسیم همین حرفها کار را خراب کرد .دوستی کرده بودم .دس��ته اول :چای خورها ،این میگف��ت صمیمیت بیش از حد آدمها را افراد هیچ عالقهای به چای نداش��تند اما کافه نشین بودند و از بد روزگار بیپول .حافظ و بغضهامان که متام میشد دس��ته دوم :همه چی خورها ،این دسته کافه شلوغتر شده بود :مردی که به هیچ وجه کافه نشین نبودند ،اما جایی همیشه تنها میآمد و سیگار میکشید به جز کافه برای جی��ک جیک و امثالهم و مینوشت و به همه چپ چپ نگاه هم نداشتند پس هر بار دست به تجرب ٔه میکرد ،یک بار روی تخته سیاه کافه جدی��دی در باب ش��کم میزدند .دس��ته چیزی از وودی آلن نوشت که از کل س��وم :قهوه تلخ خورها ،کافه نش��ینانی جمله شورت سفید را به یاد دارم .حتی که کمی غرب زدگی دارند یا کمی عش��ق مطمنئ نیستم که سفید بوده. خفنتر دیده شدن .یک دسته فرعی هم وجود داش��ت که ش��خص خودم که جزو دور میکن��د .همین حرفها بود که ما را دست ٔه اول هم هس��تم در این گروه جای هر روز صمیمیتر میکرد. میگی��رم به ن��ام :هامن همیش��گی! این یک روز حوصله نداشتم – واقعا نداشتم گروه در مقابل سوال چی میل دارید تنها – آن روز با «زا» از جمعه بازار میرفتیم کافه .دوتایی! حال من هم با بارانی شدن یک جواب دارند :هامن همیشگی!!! م��ا ه��م با هم ح��رف میزدی��م هم با هوا خرابتر میش��د« .زا» سه چهار سال 24
از م��ن بزرگتر ب��ود .گاهی ب��زرگ تری میک��رد .آن روز هم ا ز هامن روزها بود من بیحوصله! رسیدیم .نشستیم «همان همیشگی»مان را خواستیم و سیگاری هم گذاشت گوش ٔه لبش رشوع کرد تا اسمم را صدا کند و باقی قصه ...« :فـ»... وسط حرفش دویدم که« :امروز کشش ندارم .از االن میدون��م حق با توئه ولی منیخوام امروز گوش بدم .خب؟» اخم��ش در هم رفت .بع��د با ارصار باز رشوع ک��رد و من ه��م باز حرف��ش را با منیخواهم و بگذار برای بعد و ولش کن و بی��ا بازی کنیم میبری��دم تا بیمقدمه گفت «تلخه ،یا گوش کن یا برو» ... کیفم را برداشتم پول «هامن همیشگی» را گذاشتم و با عصبانیت گفتم «میرم»... بلند که ش��دم با لحن رسدی گفت «اگه رفتی دیگه بر نگرد» ... من هم دیگر بر نگشتم. به همین سادگی.
تفاوت های الیه های ش��هری رو میشه در ی��ک چرخش چند س��اعته در یکی از بیامرس��تان ها ،حالجی ک��رد .درب رشقی بیامرس��تان ومردمی که بیقفه میرن تو و می��ان بیرون .نگهبان دم در وقت منیکنه چایی که ریخت��ه رو بخوره بس که همه ازش آدرس میپرسن .آسفالت کف حیاط هم از هزار جا وصله ش��ده و پر از چاله چوله است. این سه راهی قب��ل از اولی��ن تقاط��ع داخ��ل حی��اط بیامرستان تابلویی هست که دست راست رو نش��ون میده و نوش��ته :اهدای اعضا! یک خط پائین ترش دست چپ رو نشون م��یده و نوش��ته بخش رسطانشناس��ی. نه چپ و نه راس��ت ،من مس��تقیم ادامه میدم .از کن��ار بانک داخلی بیامرس��تان که میگذرم ص��دای گریه میاد .زنی رس به دیوار گذاش��ته و از ش��دت گریه متام بدنش تکون میخ��وره .زن دیگری بدون اینکه کاری از دس��تش بربیاد دور و برش میچرخ��ه و ه��ی میگه ،جور میش��ه، جور میش��ه ،خدا بزرگه .دستم رو بیشرت در جی��ب پالتوم ف��رو میکنم و بارسعت ب��ه راهم ادامه میدم .چه��ره همه گرفته است .چه اون هایی که در صف دستگاه خودپ��رداز بانک هس��تند ،چه اون هایی ک��ه روی جدولهای کنار راه های داخلی حیاط نشس��تهاند و چه آن هایی که روی صندلیها لقمه نانی به دهان میگذارند. خیلی هایش��ان از شهرس��تان برای مداوا آمدهاند. ام��ا مباند آن قس��مت ش��ب ب��ه صبح کردن در بیامرس��تان؛همین مسافران که عالوه بر نگرانی بی�ماری گرفتار بیپولی هم هس��تند ،آن طرف خیابان بیامرستان، در پی��اده رو در پناه دی��وار بلندی چادر
زندهان��د و ش��ب را میگذرانند .س��عی میکنم ب��ه ص��ورت آدمها ن��گاه نکنم، دمل میگیرد .س��اختامنی که من کار دارم ته بیامرس��تان اس��ت .از کن��ار داروخانه بیامرس��تان که رد میش��وم صف آدمها دمل را بیش�تر آش��وب میکند .قرصهایم رو ب��ه امتام اس��ت و چند روزیس��ت از داروخانهای ب��ه داروخانه بعدی میروم وفقط با جواب «موجود نیس��ت» مواجه میش��وم .فکر میکنم ای��ن داروخانه را هم امتحان کنم .از در اتوماتیک که پا تو میگذارم ه��وای گرفته و گرم داخل ،رسم را به دوران میاندازد .رسگردان به چندین باجه روبرو نگاه میکنم که باالی هرکدام چیزی نوشته اس��ت .یک جا نوشته «تک نس��خه» .اینهامن داروهایی اس��ت که فقط با هزار تاییدیه از هزار جا به دست بیامران میرس��د .توی صف تک نس��خه میایستم و بعد هامن جواب همیشگی. مرد پشت پیشخوان که انگار خودش هم از این همه نه گفنت به مردم خسته شده و به بانی و باعثش لعنت میفرس��تد که او را چش��م در چشم این مردم قرار داده است .وقتی میبیند که سکوت کرده و از جلوی پیشخوان تکان منیخورم ،انگار که نش��نیدهام او چه گفته ،آهسته میگوید: «برو بازار آزاد». منتظر جواب درتالش��ی بیمثر به دنب��ال بخش MRI می��روم .اینقدر فل��ش روی تابل��و بود و اینق��در راهرو به این هال ختم میش��ود و هر راهرویی خودش انگار به چند جای دیگه میرس��د که گیج میش��وم .کسی پش��ت میز اطالعات نیس��ت ،پشت میز پذیرش هم همۀ صندلیها خالی اس��ت. ته راهرو چند نفر روپوش سفید دور هم جمع اند .نوبت میگیرم و مینش��ینم تا
صدایم کنند. ش�ماره من رو ص��دا میکنن و مدارک میخوان. م��ن فق��ط ی��ه دس��تور پزش��ک دس��تمه .ازم میخوان که برم از چند تا چیز کپی بیارم. تش��کیل پرون��ده دادم، منتظ��رم ک��ه از صندوق
صدام کنن. کارم ک��ه متوم میش��ود مس��ئول بخش میگوید بشین اگر نظر پزشک منیخواهی جوابت رو بدم بربی .نشستم. بریم داروخونه مس��ئول پذیرش که دخرت جوانی اس��ت به پیرمردی که جلوش ایستاده ،میگه برو داروها رو از داروخونه بگیر بیار تا کارش رو انجام بدن .پیرمرد آدرس داروخونه رو میپرس��ه و راه می افته .چند دقیقه بعد دوباره برمی گردد .تا نزدیک باجه پذیرش میرود ام��ا باز از راهی ک��ه آمده برمی گردد .چن��د دقیقه بعد دوب��اره میآید. دخرت از پش��ت میز پذیرش بلندمی شود و به ط��رف پیرمرد میرود و میپرس��د، پدرجان گرفتی؟ پیرمرد با خجالت پاس��خ میده��د ،پیدا نک��ردم .دخ�تر میگوید: «حتام اش��تباهی ش��ده ای��ن دارو خیلی معمولیه داروخانه همیشه داره ».پیرمرد باز هم با خجالت میگوید ،داروخانه رو پیدا نکردم. دخرت با ت��کان رس چیزی ب��ه همکارش میفهامن��د و گوش��ه آس��تین پیرم��رد را میگیرد و باخ��ود میبرد .از مدت زمانی که طول میکش��د میفهمم حتام پیرمرد را ت��ا داروخانه برده و صرب کرده که برش گردونه. دخ�تری به موازات س��مت راس��ت من نشس��ته که پ�سری جوان رس ب��ر پای او ب��ه خ��واب عمیقی ف��رو رفت��ه .پرس قد بلندی داره و حدود شش صندلی را برای خوابیدن اش��غال ک��رده .دخرت هم هامن طور که با زن بغل دس��تیش حرف میزد، عاشقانه رس پرس را نوازش میکنه. ج��واب را میگی��رم .از بیامرس��تان که بیرون میآیم ،لبخند میزنم. اینجا شهر من است .تهران. 25
1
آیا تلفن اندروید شام نیاز به آنتی ویروس دارد؟
2
اندروید وجود بدافزارها را بررسی میکند
برنامههای موجود در فروش��گاه Google Playاسکن امنیتی میشوند: گوگل در فروش��گاه اپلیکیشنهای اندروید که به گوگل پلی مشهور است، از یک سیس��تم امنیتی هوش��مند به نام Bouncerاس��تفاده میکند .این سیس��تم به صورت خودکار هر اپلیکیش��ن را که وارد فروشگاه گوگل پلی شود ،اسکن میکند .بررسیهای سیستم Bouncerبه صورت مقایسهای با س��ایر بدافزارها و جاسوسافزارهای شناخته شده انجام میشوند .در واقع اپلیکیش��نها در یک محیط ش��بیه سازی ش��ده اجرا میشوند و رفتارهای آنها مورد بررسی قرار میگیرند .پس از آن رفتارهایی که آن اپلیکیشن از خود نش��ان میدهد با رفتار اپلیکیش��نهای مخرب مقایسه میشود و در صورت تش��ابه زیاد این رفتارها ،یک عالمت موسوم به «پرچم قرمز (Red »)Flagبه آن داده خواهد شد .همچنین اکانتهای برنامه نویسان بررسی بیش�تری خواهد ش��د تا از فعالیت افرادی که س��ابقه نوشنت اپلیکیشنها مخرب دارند جلوگیری به عمل آید.
3
با گذش��ت زمان و پیرشفتهتر ش��دن دس��تگاههای هم��راه مثل گوش��یها و یا تبلتها پ��ای بدافزارها به این دس��تگاهها نیز باز ش��ده و در این میان سهم اخب��ار آلودگی دس��تگاههای مبتنی ب��ر اندروید در رس��انهها بسیار بیش�تر از بقیه سیستمعاملهاست. این البته میتواند بهخاطر محبوبیت بیش�تر آن هم باش��د که باعث ترغیب بدافزارنویس��ان برای هدف گرفنت کاربران این جامعه نرمافزاری ش��ده باشد ولی دلیل اصلی آزادیهای بیش�تری اس��ت ک��ه اندروید به کارب��ران خود میده��د .مثال در سیس��تم عامل اندروید میتوانید از هرجایی اپلیکیش��ن مورد نظر خود را نص��ب کنید .ولی برای دس��تگاههای مبتنی بر iOSمث��ل آی فول و آی پ��د ،منیتوانید همچین کاری بکنید و اپلیکیش��نهای مورد نظر خود را باید فق��ط از فروش��گاه اپل دریافت و نص��ب کنید .این ها باعث میش��ود که بسیاری از کاربران اندروید از خود بپرسند که آیا دستگاهشان نیاز به آنتی ویروس دارد؟
پاکسازی اپلیکیشنهای مخرب از راه دور
اگر بعد از مدتی یکی از اپلیکیش��نهای موجود در فروش��گاه گوگل پلی به عنوان بدافزار ش��ناخته شود و شام هم قبال آن را نصب کرده باش��ید ،گوگل میتواند با اس��تفاده از قابلیت Remote Uninstallآن اپلیکیش��ن را از گوشی یا تبلت شام حذف کند .بنابراین نصب اپلیکیشنها از طریق فروشگاه گوگل پلی میتواند امنیت شام را تا میزان بسیار باالیی افزایش دهد. اندروید نسخه ۲/۴میتواند اپلیکیشنهای نصب شده از جاهای دیگر را اسکن کند :این هم یکی دیگر از قابلیتهای امنیتی اندروید اس��ت که البته در نس��خههای باالی این سیس��تم عامل به کار گرفته ش��ده .یعنی دستگاههای مجهز به آخرین نس��خههای اندروید اپلیکیش��نهایی که از بیرون فروشگاه گوگل نصب میشوند را هم از نظر امنیتی اسکن میکنند تا مطنئ باشند که سامل هستند.
26
4
سطوح دسرتسی اپلیکیشنها:
سیس��تم سندباکس��ینگ Sandboxingو مدیریت س��طوح دسرتس��ی اندروی��د باع��ث میش��ود ک��ه اپلیکیش��نها نتوانن��د به صورت مت��ام وقت در پس زمینه سیس��تم قرار گرفت��ه و هر کاری که دلش��ان خواس��ت انجام دهند .مثال اپلیکیش��نها منیتوانند کلیدهای زده ش��ده توسط ش�ما را ذخیره کرده و یا به اطالعات محافظت ش��ده دسرتس��ی حاصل کنند. اطالعاتی نظیر اطالعات حساب بانکی شام که توسط اپلیکیشن بانکی موجود در دستگاه اندرویدتان مورد استفاده قرار میگیرد ،جزو دسته اطالعات حفاظت شده اس��ت .همچنین متام اپلیکیشنهای باید متامی دسرتسیهای مورد نیاز خود را به صورت واضح برای کاربر تعریف کنند.
5
بدافزارها از کجا میآیند؟ مطالع��ات آزمایش��گاه امنیتی مک آفی نش��ان میدهد ک��ه بیش از ۶۰ درصد بدافزارهای اندروید متعلق به خانوادهای از بدافزارها به نام Fake Installerهس��تند .در واق��ع بدافزارهای این خانواده خ��ود را به عنوان اپلیکیش��نهای قانون��ی و بیخطر معرفی میکنن��د و همین مورد باعث میش��ود که کاربران ب��ه آنها اعتامد کنن��د .این کار ش��باهت زیادی به تروجانه��ای وین��دوزی دارند که با ظاهر یک برنام��ه بیخطر کاربران را فریب داده و پس از ورود به سیستم عملیات مخرب خود را آغاز میکنند. اینگونه اپلیکیش��نهای مخرب ممکن اس��ت در صفحات وبی باش��ند که ادعا میکنند که س��ایت رس��می یا غیر رسمی مربوط به آنها هستند و یا فروش��گاههای غیر رس��می اندروید .پس همیشه مراقب دریافت و نصب اپلیکیشنها از جاهای دیگری غیر از گوگل پلی باشید.
مطلب باال ترجمه و خالصه ای بود از اینجا (کلیک کنید)
6
پاسخ به س��وال اصلی :آیا اندروید نیازی به آنتی ویروس دارد؟
اگ��ر از گوگل پلی برای نصب اپلیکیش��نهای مورد نیازتان استفاده میکنید ،امنیت تا حد باالیی تضمین خواهد ش��د .مورد بعدی توجه به س��طوح دسرتسی هر اپلیکیش��ن در هنگام نصب آن است .برای مثال، یک ب��ازی اندروی��دی نیازی به دسرتس��ی به بخش SMSندارد .همین مورد میتواند باعث شود تا شام به آن اپلیکیشن ش��ک کنید .پس اپلیکیشنهایی که دسرتسیهای غیر معقولی را درخواست میکنند ،در اکرث موارد مخرب هستند. اگ��ر موارد باال را رعایت میکنی��د ،نیازی به نصب آنتی ویروس ندارید .اما اگر اپلیکیشنهای خود را از سایتها و فروشگاههای غیر رسمی نصب میکنید، بهرت است یک آنتی ویروس روی دستگاه خود نصب کنید .چون پتانسیل آلوده شدن به بدافزارها باال می رود .البته همه سایتها و فروشگاههای غیر رسمی اندروید نیز ناامن نیس��ت .مثال نصب اپلیکیش��نها از فروش��گاه Amazonمش��کل خاصی ن��دارد .و یا نصب اپلیکیشن Swypeاز وبسایت رسمی خودش. اما بهرت اس��ت از سایتهای مشکوک و بینام نشان اقدام به نصب اپلیکیشن نکنید. اگر قصد دارید که یک آنتی ویروس روی دس��تگاه خ��ود نص��ب کنید ،آنت��ی وی��روس Avast Mobile Security for Androidاز گزینه های مناسب است که عالوه بر قابلیتها فراوان و قدرت تشخیص باال، رایگان نیز هست. 27
روی تختخ��واب خ��ود دراز کشیدهاید و در حال مطالع��ه کتابی روی تبلت خود (مثل آی پد) هستید. تنه��ا هدفتان این اس��ت که برس��ید به فصلهای بعدی کت��اب الکرتونیکی خ��ود ولی با خواندن هر جمله احس��اس میکنید چش�مانتان سنگینتر و س��نگینتر میش��ود تا اینکه تبلت خود را کنار میگذارید و برای ده بیست ثانیه چشامنتان را میبندید .بالفاصله احس��اس خس��تگی چش�مانتان برطرف میش��ود ولی چرا؟ آیا احساس خوابآلودگی داش��تید؟ علت فش��ار غیر طبیعی که به چش�مانتان وارد میش��ود در دس��تگاهی نهفته است که از آن برای خواندن استفاده کتاب استفاده میکنید! شام احتامال دس��تگاهی دارید که برای کار با اینرتنت بس��یار مناسب است .روی آن نرمافزاره��ای مختلف نصب میکنید، فیل��م میبینی��د و به موس��یقی گوش میکنید و با آن به کلی از امور روزانه خ��ود رس��یدگی میکنی��د .ولی اگر تص��ور میکنید که دس��تگاه مناس��بی برای خواندن کتاب هم هس��ت ادامه مطل��ب را بخوانید که به چ��ه دالیلی اینطور نیست:
28
دس��تگاههایی ک��ه ب��ه ط��ور اختصاصی برای خواندن کتاب ساخته میشوند (مثل Kindle یا )Nookفناوری است که در صفحه منایش این دستگاههای کتابخوان ( )E-readersبه کار میرود. «جوه��ر ف��نآوری الکرتونیکی» یا هامن E-Ink تجرب��ه خوان��دن کتاب های که ب��ا جوه��ر الکرتونیکی به منایش درمیآیند بس��یار شبیه به خواندن کتاب هایی اس��ت صفحه منایش که روی کاغذ چاپ ش��دهاند. تقریبا هم��ه لپتاپه��ا و تبلت ها از یعنی رصفنظ��ر از اینکه برای چه مدتی فن��اوری «ن��ور پس زمینه» ب��رای صفحه قصد مطالعه داش��ته باش��ید ،هیچ فشار منایش خود اس��تفاده میکنن��د که منجر اضافهای به چشم وارد منیشود. به هامن فش��اری روی چش�مان میشود که برای مثال اگر در طول روز پشت میز طول عمر باتری کامپیوتر دفرت خود بنشینید و چشامنتان ط��ول عمر باتری به تنهایی دلیلی کافی را با مانیتور بدوزید. اس��ت ب��رای اس��تفاده از کتابخوانها تف��اوت کلی��دی بی��ن تبلته��ا و ب��ه ج��ای تبل��ت. کتابخ��وان های��ی مانند نوک یا کیندل، با یک بار شارژ و اگر از آن ب��رای ارتب��اط اینرتنت��ی اس��تفاده نکنی��د ،نزدی��ک به دوماه شارژ خواهند داشت .تبلتها اما ش��ارژ را کم�تر نگه م��ی دارن��د و در بهرتی��ن حالت ،پس از ۱۰ساعت نیاز به شارژ دارند.
در دل کوههای آتشفش��انی سهند در جنوب تربیز ،روس��تایی بنا شدهاست که تاریخ اح��داثاش به یورش مغولها در ق��رن هفتم هجری بر میگردد .مردمان روس��تاهای اط��راف برای در امان ب��ردن از هجوم مغولها به دل این کوهه��ا پناه بردند و پس از مدتی با کندن حفرههایی در دل کوه توانس��تند خانههایی بنا کنند .این روس��تا بعدها به روس��تای کندوان ش��هرت یافت .تنها مصالح س��اخت این خانهها تنها س��نگ است؛ سنگهایی که از حاصل گدازههای آتشفشانی هستند کندوان یکی از س��ه روس��تای صخرهای جهان اس��ت که برخالف دو منونه دیگرش در ترکیه و امریکا هنوز زنده و پا برجاست و انسانها در آن زندگی روزمره خود را دارند. ک تیز دیده میشود در نظر ا ّولی که ب ه روستا انداخته میشود یک رس ی مخروطهای نو که در س��طو ح غیر منظم آنها س��وراخهای ی وجود دارد .ای�� ن مخروطها ،در کنار هم بطور مرتاکم یا جداجدا ناگها ن از دامن کوه ی بلند رس برآورد ه و در رساشیب ی تند کوه به صورت پله پله باال رفتهاند .بلندی ای ن تپههای مخروط ی و هرمی ش��کل بیش از ۶۰ مرت میباشد .تشکیالت جنس طبقات رو ی آبرفت قدیمی واقع شده و رودخانه کندوان بیش از ۱۰مرت از آ ن را حفر کرده و پائین برده است. این روس��تا ۱۱۷خان��وار دارد که به دامداری و کش��اورزی در منطقه ییالقی س��هند مش��غولند .کشیدن لوله کش��ی آب و برق نشان از همزیستی جالب طبیعیت و زندگی این مردمان دارد. زیبایی ش��گفت آور ا ین روس��تا سبب شدهاست روس��تای کندوان به یکی از مناطق توریس��تی در ناحیه آذربایجان رشقی تبدیل شود و گردشگران بسیاری هر ساله به این روستا سفر میکنند. جاذبههای توریس��تی این روستا آب معدنی ۶هزارساله کندوان است که برای درمان بیامریهای کلیوی اس��تفاده میشود .هتل الله نیز یکی دیگر از جاذبههای این روستا است که سومین هتل صخرهای در جهان است .متامی خانهها و حاممها و آسیابهای این ش��هر جزو آثار دیدنی این روستاهس��تند که مردم این روستا سعی دارند به بهرتین شکلی آنها را حفاظت کرده و سعی میکنند روستای زیبای خود را به دیگران معرفی کنند. 29
هر روز میلیونها انسان در جستجوی جوابی برای سواالتی همچون چی گوش کنم؟ چی ببینم؟ چی بخونم؟ وقت خود را تلف میکنند و در اکرث اوقات به پاس��خی درخور منیرس��ند ولی شام خوانندگان عزیز این مجله الزم نیس��ت که نگران باش��ید چون ما وقت خود را برای ش�ما تلف کردهایم و به این سواالت مهم پاسخ دادهایم.
چی گوش کنیم؟ ملکه مرده ()the queen is dead اگر ش�ما آلرتنیتیو راک دوس��ت داری��د و میخواهید یک آلبوم خاص گوش کنید پس آلبوم ملکه مرده (the queen is )deadاثر گروه مستقل اسمیفز ( )smithsمیتواند انتخاب خیلی خوبی برای ش�ما باش��د .این آلبوم سال ۱۹۸۶میالدی منترش ش��د و آنقدر خوب بود که مجله موسیقی سلنت به عنوان یکی از بهرتین آلبومها ی هامن س��ال انتخابش کرد و در رابطه با این اثر نوش��ت« :ش��اید ما هرگز آلبومی به این خوبی در سبک ایندی راک را دیگر نشنویم» .
چی ببینیم؟ برای اونایی که دلشون هیجان میخواد: پایان شیفت ()end of watch س��ال ۲۰۱۲از نظر فیلم س��ال کم هیجانی بود ولی این فیلم در میان فیلمهای امس��ال یک استثناس��ت و ش�ما را روی صندلی هاتون خش��ک میکند .در کارنامه کارگردان، نویس��ندگی فیلمهای��ی همچون پادش��اهان خیابان و روز مترین دیده میش��ود پس میتوانید مطمنئ باش��ید که این کارگردان کارش را بلد اس��ت .این فیلم در مدت منایش در سینامها هم مورد استقبال متاشاگران قرار گرفته ،هم مورد اس��تقبال منتقدین .پس اگر دنبال یک فیلم پلیس��ی خوب هستید این فیلم را از دست ندهید. 30
برای اونایی که دلشون عشق و عاشقی میخواد: آپارمتان ()the apartment هیچی مثل یک فیلم عاش��قانه قدیمی منیش��ه و کی هست که عاش��ق تی��پ خانومهای ده��ه ۵۰و ۶۰میالدی نباش��ه؟ آپارمتان ش��اهکار بیلی وایلدر یه عاشقانه کوچک با احساسات واقعی ست و دی��د منتقدانهای ب��ه اوضاع اجتامعی زمان خ��ودش دارد .جک ملون آنقدر خوب اس��ت که بیاختیار با خندههایش شاد میشوید و با غمش ناراحت .اگه حتی این فیلم را دیدید مطمئنم با دوباره دیدنش به اندازه دفعه اول لذت خواهید برد.
برای اونایی که فقط میخوان بخندند: باکره ۴۰ساله ()the 40 year-old virgin یک کمدی عالی برای بزرگساالن و فیلمی که باعث شهرت جهانی استیو کارل ش��د .این فیلم اثر جود آپاتوو اس��ت و عالوه بر اینکه توانس��ت یک موفقیت تجاری باشد موفق به جذب منتقدین هم شد؛ تا آنجایی که راجر ایربت منتقد معروف به فیلم سه ستاره و نیم از چهار ستاره ممکن را داد .فیلم آنقدر خنده دار اس��ت که دلتون میخواهد کاش��کی خدا دو دهن به شام داده بود تا سیر سیر میخندیدید.
چی بخونیم؟ زندگی در پیش رو کتابه��ای زی��ادی از زب��ان پرسه��ای نوجوان نوشته شده است ولی این شاهکار رومن��گاری در میان آنها میدرخش��د .در خالصه داستان آمده :داستان زندگی پرسی چهارده س��اله اس��ت به ن��ام «محمد» که مومو خوانده میش��ود .مادر مومو فاحشه بوده ،و فاحش��هها در فرانسه حق پرورش فرزن��د خویش را ندارن��د ،مومو نزد «مادام ُرزا» زندگی میکند... فک��ر کنم همی��ن خالص��ه کوت��اه بتونه ه��ر کتابخوان��ی را به خودش ج��ذب کند. رومن��گاری موفق ش��د در س��ال ۱۹۸۶به خاط��ر این کتاب جایزه گنک��ور را برای بار دوم از آن خودش کند.
چی بازی کنیم؟ رشم آور (ی��ا بیلیاقت) ی��ا همچین چیزهایی ()dishonored آیا عاشق خنجر زدن به مردم از پشت هستید؟ آیا دوس��ت دارید به جهانی مس��افرت کنید که م��ردم ثرومتن��د فقرا را با غوله��ای آهنی بزرگ میکش��ند؟ پس این بازی برای شامس��ت .بازی دو م��اه قبل به بازار عرضه ش��د و از اون موقع توانست طرفدارهای پر و پا قرصی برای خودش ج��ور کند .عالوه بر جوایز متعددی که این بازی برده ،در لیست برترین بازیهای سال ۲۰۱۲خیلی از منتقدها هم قرار گرفته است .پس حتی اگه تا قبل از این طرفدار کش�تن افراد با جادو و چاقو نبودی��د فکر نکنم بتوانید در برابر این بازی رشم آور اما عالی مقاومت کنید. 31
عکس ها از رضا شاه کبیر
32
33
34
35
دیمی خود را ق نندگان مجله عکس٬های مختلف این ت وا ست در مجله تابلو که خ شامره و بر پایه موضوعا دوران پهلوی یا خانوادگی از ر دیروز نامه بخش�� تابلو در نظر دارد در ه و چند عکس ول مجله تابل د. برای آن ارسال میکنن در ش�ماره ا د. عکس ها را منترش کن ل شده است: برای ما ارسا اول و دوم هران در ین ت ��ی از متمول ��ت .در یک س عضای خانواده در حال تعمیر ا زندانش فر ا ه اط خانه خود ک ده ،برادرانش و ران و در حی وا ه ن عکس پدر خان این عکس در ت لوی اول د. دوران په ای ��اهده میش��و م��ی در ش الت قدی م ی از مح یک�� ه است. رفته شد گ
پ رس کوچکی که در ع ک س با ال م ش� �ا هده می کنی��د حال بزر گ ش �� د ه و د ر ک خ ن��ار پرس خاله ود این عکس یادگا ر ی ر ا گ ر فت ه ا س ت .عکس مرب��وط به اوای �� ل د و ر ا ن م ح م د اس رض��ا پهلوی ت .مکان عکس ک ام کا ن ت ه ر ا ن ا س ت. 36
اعض��ا ی ی ک ف ا م یل پ برای اس��تقبال از ر جمعیت مسا خارج وارد ایران م فری که از یش فرودگاه مهرآباد رف ده است به ته ، که مسافر از سفر ب منتظر اند رگر عکس جوان س��م دد .در این تر کوچولویی اس��ت است ،پرس ک�� اول مشاهده منودی ه در عکس د.
به هم��راه برادران و
��زرگ خاندان اصولی پدرب��زرگ و مادرب در هفتاد سال پیش. واهران و همرسانشان خ
37
38