2
دی ۱۳۹۲
نگاه سردبیر؛ در نیمهی تاریک آسمان در کهکشان نه چندان پرستارهی مطبوعات ایران ،رسانههایى که به طور اختصاصی به مسائل زنان بپردازند پرشمار نیستند .در این خیل کمشماران نیز اما و اگر و شاید و باید همیشه و همواره بوده است .سؤال اینجا است غرض که چه لزومى دارد مردانه -زنانه کردن رسانه؟ این که خود نقض ِ برابر دیدن است! جواب را مىشود در همان اما و اگرها جست .غذاى رسانه چیزى است که در بطن جامعه مهم است یا به تشخیص و ترفند رسانه مهم جلوه مىکند. اما سؤال باال را با سؤالی دیگر جواب مىدهم :چرا در تاریخ رسانههاى ما، بسیار است سوژههای مهمى که جا مانده است از قافلهی قلم؟ سوژههایى دربارهی زنان که به زندگى ،سرنوشت ،حق ،حس ،تن ،فکر ،شغل ،و هرچیزى که صرف جنسیت مىتواند آن را بیرون دایرهی «اهمیت خبرى» قرار بدهد ،مربوط میشوند .در این خیل زنانگى ،تنانگى جاى ویژه دارد. حاال فرصتى دست داده است در «تابلوى زنان» براى ما که بیندیشیم در این آسمان نه چندان پرستاره .چگونه مىشود نه چون ستارگان ماندگار کوچک و بزرگ ،که چون شهابسنگى گذرا ،نگاه را حتا براى لحظهاى – شماره اى – به مسیرى بکشانیم که از دید «تابلوى زنان» ،و به گمان ما براى بسیارى از مردم« ،مهم» است ولى همواره نصیبش بخش تاریک این آسمان بوده است. گپها و بحثها و نظرهاى ما در تحریریه ما را به این نتیجه رساند که ،به سرایى ،بهتر است بر یک یا دو موضوع متمرکز شویم .سوژهها جاى پراکنده ُ زیر و رو شد و بر سر موضوع «تابو» به توافق رسیدیم که موضوع شمارهی یکم ویژهنامهی دوخواهران «تابلو» شده است. از این رو است که ،بخشى از سوژههاى این مجله که روبهروى شما است از پنجرههاى مختلفى به «تابوی زنان» نگریسته است :از پنجرههای هنر، ادبیات ،بهداشت ،رسانه ،سینما ،طنز ،خشونت ،ساختارهاى اجتماعى، مذهب ،ورزش و . ...و البته سوژههاى مرتبطى نیز خارج از این چهارچوب وجود داشته که به فراخور اهمیت و امکان به سراغشان رفتهایم: موضوعاتى چون زمامداران زن دنیاى معاصر ،برنامه و برنامههاى دولتیان براى زنان در دورههاى مختلف و . ... امیدمان این بوده است که این دو ویژهنامهی «تابلوى زنان» آغازى باشد براى ناگفتههایى که مىتواند نگاه و قلم ما را متوجه نیمهی کمتر گفتهشده و کمتر خواندهشدهی آسمان مطبوعات کند. چنین باد!
28
36
100
53
126
4
دی ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
5
واژهی تابو در زبان فارسی از اصطالح Taboo در زبانهای اروپایی وام گرفته شده است .اما خود «تابو» برگرفته از Tapuاست ،اصطالحی که ساکنان جزایر پولینزی در اقیانوس آرام به کار میبردهاند .این اصطالح از قرن ۱۸میالدی وارد زبان انگلیسی شد ،اما در جامعههای پیشامدرن پیشینهای قدیمتر با سرمنشایی مبهم دارد. معنای کلی این واژه تا حدی پیچیده اما بسیار نزدیک است به صفتهایی چون ممنوع ،قدغن، یا نامجاز.
6
دی ۱۳۹۲
تابوه�ا متعدد و متن�وعان�د؛ در فرهنگه�ای مختلف
نامهای متفاوت دارند و از نظ�ر اهمیت در یک مرتبه قرار نمیگیرند .به رغم این تنوع ،همهی تابوها اشاره دارند به
ش�یء ،مکان ،رخداد ،عمل یا چیزهایی از این دست که از
امری مقدس و صاحب حرمت حکایت میکنند یا از امری
که حرام به حس�اب میآید و یا لعنشده یا نجس است .گاه یک ش�یء خاص حرم�ت مییابد ،مانند دستنوش�تهای
که مقدس محس�وب میش�ود و دس�ت زدن ب�ه آن برای هرکس�ی یا بدون رعایت تشریفاتی معین قدغن است؛ گاه یک م�کان جنبهی تابوی�ی پیدا میکند ،مث�ل کعبه برای
مس�لمانان که به این اعتب�ار ورود به آن برای هرکس�ی یا بدون مراعات یک سلس�له تش�ریفات غیرمجاز محسوب میش�ود؛ گاه ی�ک رخداد مانن�د قاعدگی ماهان�هی زنان حرمتی خ�اص پدید م�یآورد؛ وگاه یک عمل مش�خص
مثل برقراری رابطهی جنس�ی با محارم حرام به حس�اب میآید.
معنای مرکزی تابوها را در میان اقوام ابتدایی میشود در
«منع» خالصه کرد .به این ترتیب ،تابو را میتوان مرتبط با مفهوم ممنوعیت دانس�ت .اما هر منع و ممنوعیتی تابو نیست .تابو از آن دست ممنوعیتهایی است که اگر کسی
آن را نادی�ده بگی�رد و یا زیر پ�ا بگذارد مجازات میش�ود،
مجازاتی نسبت ًا ش�دید که حتا میتواند به طرد و اخراج فرد تابوشکن از قبیله یا گروه منجر شود.
در میان اق�وام ابتدایی ،تابوها با نظم�ی کیهانی ارتباط
دارند .گویی دس�تی از عالم غیب آمده اس�ت و بر سینهی
چیزهایی زده ،برخی را از اس�اس مقدس و پاک و صاحب حرمت ک�رده ،و برخی را نامقدس و ناپاک ،و بلکه نجس. پیدا اس�ت که با ای�ن اوصاف ،تابو مفهمومی اس�ت اگر نه دینی ،دست کم مرتبط با دین و مذهب.
با آن که واژهی «تاب�و» از فرهنگ اقوام بدوی برگرفته
شد ،وجود تابوها ،گیرم با نامهایی دیگر ،به قرن هجدهم میالدی و پی�ش از آن یا ب�ه جزایر دورافت�ادهی اقیانوس
آرام اختصاص ندارد .درس�ت اس�ت که تابوهای کهن گاه از جامع�های رخ�ت بربس�تهاند اما ،به ج�ای آن رفتگان،
معنای مرکزی تابوها را در میان اقوام ابتدایی میشود در «منع» خالصه کرد .به این ترتیب ،تابو را میتوان مرتبط با مفهوم ممنوعیت دانست .اما هر منع و ممنوعیتی تابو نیست تابوهای�ی جدید رخت خود را بر بند جامعه پهن کردهاند .از این رو ،هنوز هم در بس�یاری از جامعهها چیزهایی هست
از جنس منع و ممنوعیت شدید ،ممنوعیتهایی که نادیده گرفت�ن و زیر پا گذاشتنش�ان با مجازات اجتماعی نس�بت ًا
س�نگین همراه اس�ت و حتا میتواند به طرد ف�رد از گروه اجتماعی متعلق به آن منجر ش�ود .با وج�ود بقا یا حدوث
تابوه�ا در روزگار م�ا ،بای�د گفت تنها س�ه عنص�ر اصلی از
میان عناصری که مفهوم تابوی پیش�ینیان را میس�اخت برای پس�ینیان به صورت مش�ترک بر جای مانده اس�ت:
ممنوعیت ،مجازات ،و طرد.
بین تاب�و و کارک�رد و نتایجش در جامعهه�ای ابتدایی و
جامعههای مدرن تفاوتهایی وجود دارد .در جامعههای ب�دوی ،نیرویی ماورای�ی منبع خلق تابوها ب�ود و تابوها با انتس�اب به آن نیرو میگرفتن�د .در جامعههای مدرن ،در بیش�تر موارد ای�ن خود جامعه اس�ت که به ج�ای آن منبع
ماورای�ی نشس�ته و چ�ون خداون�دگاری اعضای�ش را به
رعایت تابوه�ا و پرهیز از تابوش�کنی میخواند .گاه برای
موج�ه جل�وه دادن تابوه�ای قدیمی حتا از عل�م جدید نیز کمک گرفته میشود .مث ً ال برخی مسلمانان سعی کردهاند برای حرمت آشکار بودن موی زنان دالیلی در میان آورند
از این دس�ت که مث ً ال س�اطع ش�دن اش�عههایی خاص در
ِ سکس�ولوژیک موی زنان ،یا پیامدهای روانش�ناختی یا بیحجاب�ی ،پوش�اندن مو را الزام میکند .روش�ن اس�ت
در جامعههایی ک�ه مذهبیتر اند هنوز هم انتس�اب تابوها
ب�ه خداوند و مق�ررات دینی پابرج�ا و نیرومندت�ر از نیاز به توجیه�ات علمی اس�ت .هرچه هس�ت ،به کم�ک دین یا
علم ،تابوها قرار است ما را بترسانند تا آنها را نشکنیم.
تابوها ،قدیمی باشند یا جدید ،در میان اقوام بدوی خلق دی ۱۳۹۲
7
حسین قاضیان جامعهشناس ،و پژوهشگر در دانشگاه سیراکیوز نیویورک است .او در نظرسنجی و حوزه ی جامعه شناسی سیاسی ،جنسیت و فرهنگ تخصص دارد
با وجود بقا یا حدوث تابوها در روزگار ما، باید گفت تنها سه عنصر اصلی از میان عناصری که مفهوم تابوی پیشینیان را میساخت برای پسینیان به صورت مشترک بر جای مانده است :ممنوعیت، مجازات ،و طرد
8
جنبهای جنس�یتی دارن�د .یعنی تابوها هم زنان�ه و مردانه دارند .نه فقط ب�ه این معنی که تابوهایی فق�ط ناظر اند به
زن�ان و تابوهایی فقط ناظر به م�ردان .بلکه زنانگاه خود
منش�أ تابو هستند ،یعنی بدنش�ان و جانی که در بدنشان جریان دارد مستعد حرمت و ممنوعیت و در نتیجه مجازات است ،از خونی که از میان بدنشان جاری میشود تا جانی که آمادگی وافر دارد برای پذیرش حلول ش�یطان .مهمتر
این که ،چون هر امر جنس�یتی ناگزیر به موضوع رابطهی
شده باش�ند یا به دس�ت مردمان روزگار مدرن ،دستساز
قدرت می�ان زنان و م�ردان ربطی دارد ،تابوه�ای زنانه و
مخلوقات ترسناک فاصله میگیرند و از یاد میبرند که این
نگران نظم پاس�دارن خ�ود زنان و م�ردان .و چون تابوها ِ ِ
چیزهایی نیس�تند غریب و اس�رارآمیز ،که رازی پنهان در
– بیش یا کم – پدرساالرانه اس�ت ،یعنی حکایت از برتری
خود ایش�ان به آنها عطا کردهاند برخوردار باش�ند .آنها
زنان را پررنگتر ترسیم میکنند.
پاشنه آشنای دیرین بچرخد.
ترساندن از تخطی .با این همه ،داستانی که در گوش زنان
و انسانس�اختهاند .اما با گذش�ت زمان ،انس�انها از این
مردان�ه هم عم ً ال قدرتی نامس�اوی دارن�د ،همانطور که
هیوالهای ترس�اننده به دست خودش�ان ساخته شدهاند،
اجتماعیاند ،و نظ�م اجتماعی معمول در اغلب جامعهها
پس و پش�ت داش�ته باش�ند ،که از نیرویی م�اورای آنچه
مردان دارد ،تابوها نیز مرزهای اطراف جس�م و جان بدن
پاسداران نظم کهن جامعهاند و میخواهند امور بر همان
زنانه یا مردانه ،داس�تان تابوها ی�ک فرجام بیش ندارد:
تابوه�ا نیز مث�ل بس�یاری از چیزه�ای جه�ان زندگی،
روایت شده است اغلب ترسانندهتر است و پر آبچشمتر.
دی ۱۳۹۲
اگرچه فمینیسم برای بسیاری از افراد مفهوم خوشایندی نیست ،واقعیت آن است که فمینیستها کسانی هستند که هرروز در سراسر جهان در شرایط مختلف و گاهی بسیار ن هستند و معمو ً ال در ابتدای صف مبارزات سخت در حال تالش برای بهبود وضعیت زنا برابریخواهانه قرار دارند .فارغ از آن که آنها را دوست داشته باشیم و یا نداشته باشیم ،نمیتوانیم به سادگی از کنار اقدامات آنها بگذریم و آنها را نادیده بگیریم. آنچه که در زیر میآید بخشی از تالش این زنان در گوشه و کنار دنیا است. نکش�ید .در س�ال 2013البته مالله دیگر تریبونی فراتر از
وبالگ�ش در دس�ت دارد :او میتواند در مجمع س�ازمان
ملل و در س�طح جهانی ب�ه دفاع از ح�ق تحصیل دختران
سرزمینش و دیگر زنان بپردازد.
معروفترین نوجوان جهان
ش�اید همانطور ک�ه «دویچهوله» ،ص�دای آلمان ،در
در ژانوی�هی 2013اعالم کرد ،مالله یوس�فزای را بتوان
معروفتری�ن نوجوان جه�ان نامید .ماللهی 16س�اله، که توس�ط نیروهای طالبان در اکتبر 2012مورد سوءقصد قرار گرفت ،به یکی از چهرهه�ای بینالمللی حقوق زنان
در س�ال 2013تبدیل ش�د .او قبل از حادث�هی تیراندازی در وبالگش به زبان اردو از حق تحصیل زنان مینوش�ت،
و با ای�ن که بارها تهدید ش�ده بود از درس خواندن دس�ت
اعتراض با بدن
یک گروه فمنیستی اوکراینی نیز در سال 2013توانستند
توجه رس�انهها را در س�طح بینالمللی به خود جلب کنند. در م�ارس 2013ن�ام گروه «فمن» بر س�ر زبانه�ا افتاد،
دی ۱۳۹۲
9
وقت�ی این زن�ان اوکراینی اعتراضات خود علیه خش�ونت
علیه زنان ،روس�پیگری ،و قاچاق زن�ان را با باالتنههای عریان بیان کردند .فمن این اعتراضات را حتا به جلس�ات مس�ئوالن بلندپای�هی کش�ورهای اروپایی توس�عه داد و
اعضایش در برابر مقامات سیاس�ی ،در حالی که شعارهای فمنیستی بر روی بدنهایش�ان نوشته بودند ،ظاهر شدند. نام فم�ن البت�ه در خاورمیانه همراه ش�د ب�ا حمایت آنها
از امین�ه ،یک نوجوان تونس�ی ک�ه به تبعی�ت از این گروه به قوانین تبعیض آمیز در کش�ورهای مس�لمان با نوش�تن
شعارهایی بر روی بدنش اعتراض کرد .البته حمایت فمن از امینه اعتراض بس�یاری از زنان مس�لمان را در سراس�ر
جهان به همراه داشت.
بیش�ترین تع�داد در ط�ول تاری�خ 133س�الهی ای�ن نهاد
دولتی.
مجازاتهای شدیدتر برای متجاوزان در هند
در آنس�وی ک�رهی زمی�ن نی�ز ،زن�ان توانس�تند
دس�تاوردهای حقوقیش�ان را توس�عه دهن�د .در مارس
،2013فع�االن زن هن�دی موف�ق ش�دند پارلم�ان و دادگاه عالی این کش�ور را مجبور کنند که قوانین س�فت و
س�ختتری در خصوص تجاوز جنس�ی در هند وضع کند.
تجاوز گروهی به یک دختر دانش�جوی هندی در دهلینو در واپس�ین روزهاى سال گذش�ته ،که منجر به مرگ وی
شد ،واکنش شدید فعاالن زن هندی و جامعهی جهانی را
به همراه داشت .در نتیجهی این اعتراضات ،قانون جدید
دولت مجازاتهای س�ختی برای تجاوز ،مزاحمتهای خیابانی ،و اسیدپاشی در نظر گرفت .این قانون همچنین
س�ن رابطهی جنس�ی با رضای�ت دو طرف را به 18س�ال
افزایش داد.
نخستین سناتور همجنسگرای آمریکایی
در آمری�کا نی�ز ،زن�ان آمریکای�ی توانس�تند در س�طح
سیاس�ی دس�تاوردهایی داشته باش�ند .از ژانویهی 2013 زن�ان سیاس�تمدار مطرح�ی ک�ه در نتیج�هی انتخابات
اکتبر س�ال 2012به قدرت رس�یده بودند وارد مجلس سنا
و نماین�دگان آمریکا ش�دند .در این میان ،ب�رای اولین بار
ی�ک زن همجنسگ�رای آمریکایی به نمایندگ�ی از ایالت ویسکانس�ین ب�ر روی صندلیه�ای س�نا نشس�ت و ،در نتیجهی این انتخابات ،یکی دیگر از باالترین سمتهای
سیاس�ی ایالت نیوهمپشایر به زنان س�پرده شد .موفقیت زنان بس�یاری در این دوره از انتخابات آمریکا ،تعداد زنان را در س�نای آمریکا در س�ال 2013به 20نفر رساند ،یعنی
10
دی ۱۳۹۲
پنجاه سالگی «رازهای زنانه»
بس�یاری از دس�تاوردهای زن�ان ش�اید ب�دون کم�ک
نوش�تههای تأثیرگ�ذار فع�االن فمینیس�تی امکانپذی�ر نب�ود .در فوری�هی ،2013برخ�ی از فمینیس�تها پنجاه سالگی انتش�ار یکی از اینگونه آثار را جشن گرفتند :کتاب
رازهای زنانه ،نوش�تهی بتی فریدان ،که ب�رای اولین بار
در س�ال 1962منتش�ر ش�ده بود .فریدان در این کتاب از اس�تیصال زنان تحصیلکردهی خانهدار میگفت ،زنانی
که به گفتهی او «مس�تأصل بودن�د ،و فکر میکردند هیچ استقالل و شخصیت مستقلی ندارند ».این کتاب فریدان در اصل ش�وکی بود ب�ه جامعهای که زنان خانهدار را ش�اد
و خوش�بخت نش�ان میداد و آنها را همچون کس�انی به تصویر میکشید که دغدغهای جز خدمت به خانه و همسر
و فرزندانش�ان ندارن�د .کت�اب فری�دان مورد ای�ن انتقاد ق�رار گرف�ت که فقط ب�ه زنان طبقهی متوس�ط ب�ه باالی
سفیدپوس�ت آمریکا میپردازد ،ولی موفق ش�د موج دوم
فمینیسم در غرب را بنیانگذاری کند.
مشکالت زنان فمینیست آفریقایی -آمریکایی
البت�ه ای�ن ب�دان معن�ی نیس�ت که زن�ان سیاهپوس�ت
آمریکایی دربارهی فمینیسم در آمریکا نظر مشابهی دارند. در تابس�تان ،2013ی�ک فعال زن سیاهپوس�ت آمریکایی
کارزاری در ش�بکههای اجتماع�ی راه انداخت تا به آنچه او انحصارگرای�ی زن�ان فمنیس�ت سفیدپوس�ت مینامید اعتراض کن�د .به دنبال فراخوانی به دعوت میکی کندل،
زن�ان آفریقای�ی -آمریکای�ی از تجربههایش�ان از تبعیض
گفتند و این که چگونه از جریان اصلی فمینیس�م و جنبش حقوق زنان کنار گذاش�ته ش�دهاند .این زنان از مشکالت
خ�اص زنان فمینیس�ت آفریقایی -آمریکای�ی صحبت به
میان آوردن�د ،از نابرابریها در اش�تغال گرفت�ه تا بیمهی درمانی .این البته اولین بار نبود که زنان سیاهپوست به این خاطر از فعاالن زن سفیدپوس�ت انتقاد میکردند .در میان
معروفتری�ن فمینیس�تهای سیاهپوس�ت ک�ه از دههی
80میالدی در این مورد به اعتراض پرداختند ،میتوان از بل هوکز نام برد ک�ه از وی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین
فعاالن فمینیسم موج سوم یاد میشود.
مبارزه با آزار جنسی در مصر
جهانی�ان رس�ید که یک خبرن�گار زن آمریکای�ی حاضر در
میدان تحریر از اتفاق هولناکی که برایش افتاده بود سخن گفت .این خبر باعث ش�د که زنان مص�ری نیز اعتراضات خ�ود را در این خصوص علنیتر کنند .در س�ال ،2013در
مصر بسیاری از فعاالن زن به کارزاری پیوستند که هدفش مبارزه با آزار و اذیت جنس�ی زن�ان در کوچه و خیابان بود،
ام�ری که آنق�در روزمره ش�ده ک�ه بس�یاری آن را عادی
میپندارن�د .در یک�ی از ای�ن اقدام�ات ،گروه�ی از زنان مصری شبکهای را به راه انداختند که از طریق آن به زنانی که قربانی خشونت و آزار جنسی در خیابان میشوند کمک
کنند .همچنین وبس�ایتی به نام «نقش�هی آزار» طراحی کردهاند تا به وس�یلهی آن بتوانند آمار و ارقام آزار جنس�ی
در محلهها و مناطق مختلف ش�هر قاه�ره را جمعآوری و
اطالعرس�انی کنند .این وبسایت به همراه کارزار «مبارزه با آزار جنسی» امیدوار اس�ت بتواند آزارهای جنسی علیه زنان را کاهش دهد.
قطعنامهای برای حمایت از فعاالن حقوق زنان
زن�ان مصری نیز ب�ه گونهی دیگری در راه حقوقش�ان
مبارزه با خش�ونت علیه زنان ،از س�وی دیگر ،موضوع
حضورش�ان در اعتراضات علیه دول�ت و حکومت مصر بر
مذاک�رات ،در اوایل دس�امبر 2013فع�االن حقوق زنان
مب�ارزه میکنن�د .ن�ام آنه�ا در چند س�ال اخیر ب�ه دلیل س�ر زبانها افتاد ،زنانی که در میدان تحری�ر در کنار دیگر هموطنانش�ان خواس�تار تغیی�ر بودند ول�ی در عین حال به خاطر زن ب�ودن از آزار و اذیت جنس�ی مردان هموطن در ام�ان نبودن�د .آزار و اذی�ت زنان مصر وقت�ی به گوش
جلس�ات متع�ددی در س�ازمان مل�ل ب�ود .بع�د از ماهه�ا توانس�تند ،ب�ا حمای�ت کش�ور ن�روژ ،قطعنام�های را در
مجمع س�ازمان ملل به تصویب برس�انند که بر اس�اس آن
کش�ورها خش�ونت علیه فعاالن زنان را محکوم کنند .این
قطعنامه از کش�ورها میخواهد که قوانین�ی را اتخاذ کنند که به موجب آن فعاالن زن بتوانند آزادانه به سازمانهای دی ۱۳۹۲
11
نظرس�نجی را نادرس�ت خواندند و به قوانین پیش�رو این
کشور در خصوص حقوق زنان ،که به باور آنها از بسیاری از کشورهای مسلمان مترقیتر است ،اشاره کردهاند.
بینالمللی مانند س�ازمان ملل دسترس�ی داش�ته باش�ند. البته کشورهایی مثل ایران ،چین ،واتیکان و برخی دیگر
از کش�ورهای محافظ�هکار مس�لمان با عب�ارت «همهی َاش�کال خش�ونت» موافق�ت نکردند و در آخ�ر ،به اصرار کش�ورهای مذک�ور ،دولت ن�روژ موافقت ک�رد این جمله را ک�ه[« :ای�ن قطعنام�ه ] قوی ًا همهی َاش�کال خش�ونت
البت�ه همهی نابرابریهای قانون�ی و اجتماعی محدود
نمیتوانند] با اس�تناد به هرگونه رس�م ،سنت ،و یا مذهب
کش�ورهایی یاف�ت که اعتق�ادات مذهبی را پای�های برای
حذف کند.
میتوان به ایرلند اش�اره کرد که ت�ازه در ژوئن 2013برای
علی�ه زن�ان و فع�االن زن را محک�وم میکند و [کش�ورها
ب�ه زنان خاورمیانه نمیش�ود و در قلب اروپ�ا هم میتوان
از زیر انجام این مس�ئولیت ش�انه خالی کنند» از این س�ند
نق�ض برخ�ی از حق�وق زن�ان میکنن�د .به عن�وان مثال
سرانهی خشونت علیه زنان در کشورهای اسالمی
اولی�ن ب�ار قانون س�قط جنی�ن مح�دود خ�ود را تصویب کرد .س�قط جنین بنا به قانون اساس�ی ایرلند ،کش�وری با اکثریت کاتولیک ،ممنوع است ولی قانون حمایتی دوران
ش�اید به دلی�ل همی�ن سیاس�تهای محافظهکارانه در
بارداری به پزش�کان اجازه میداد که در ش�رایط خاص به
مؤسس�هی رویت�رز وضع زن�ان ای�ن کش�ورها نامطلوب
مذهبی حاضر به انجام آن نبودند .ولی یک تراژدی باعث
دربارهی وضعیت زنان در کش�ورهای عربی منتش�ر شد،
دولت ایرلند زیر فشار جهانی صورت گرفت که پس از مرگ
نامیده ش�د .این نظرس�نجی البته با اعت�راض فعاالن زن
مس�ئولین بیمارس�تانی در دوبلین به دالیل منع قانونی و
و اذیت خیابانی وجود دارد و ناقصس�ازی جنس�ی فراگیر
وی یک هفته بعد بر اثر ابتال به مسمومیت خونی ناشی از
بدتر از زنان عربس�تانی بدانیم ،جایی ک�ه زنان نمیتوانند
به دس�ت آوردن این حق مبارزه میکردند این اقدام دولت
برخی از کش�ورهای اسلامی اس�ت که ،در نظرس�نجی
س�قط جنین مبادرت کنند ،و بسیاری از پزشکان به دالیل
گزارش شد .بر اساس این نظرسنجی ،که در نوامبر 2013
ش�د که دولت در این سیاس�ت تجدید نظر کن�د .این اقدام
کش�ور مصر بدترین کش�ور عربی در خصوص حقوق زنان
س�اویتا هاالپان�اوار هن�دی -ایرلندی ایجاد ش�د ،وقتی
روبهرو شد .فعاالن زن مصری گفتند درست است که آزار
مذهبی از س�قط جنین وی خ�ودداری کردن�د و در نتیجه
اس�ت ،ولی این منصفانه نیس�ت که وضع زنان در مصر را
بارداری درگذش�ت .فعاالن زن ایرلندی که س�الها برای
ب�دون اج�ازهی همسرانش�ان از خان�ه خارج ش�وند و یا
را مثبت ارزیابی میکنند ولی میگویند کافی نیست.
رانندگ�ی کنند .فعاالن زن تونس�ی نی�ز روش تحقیق این
12
تصویب قانون سقط جنین در ایرلند
دی ۱۳۹۲
چند زن را تصور کنید که دور هم نشستهاند و با هم از مسائل خصوصیشان حرف میزنند. رفته رفته ،صدای زنها آهسته میشود ،تا آنجا که بعضی کلمهها به سختی شنیده میشوند. آنوقت باید گوش تیز کنی ،باید ساکت باشی ،تا کلمههای ممنوع را بشنوی .کافی است زن باشی تا این تجربهی مشترک را پشت سر گذاشته باشی ،تجربهای که از ترس مهیبی خبر میدهد: این ترس که مبادا گوش نامحرم ،همراه واژههای «درد» و «زخم» و «خونریزی» ،واژههایی مثل «واژن»« ،رحم»« ،پستان» و دیگر کلمات مرتبط با اعضای جنسی را از دهانمان بشنود. تابوی س�خن گفت�ن از بیماریهای زن�ان چنان عمیق و گس�ترده اس�ت که نه تنها در س�طح جامعه که در حضور پزش�ک زنان و زایمان ه�م میتوان آن را مش�اهده کرد:
وقت�ی که بیم�ار خجال�ت میکش�د از دردهای�ش بگوید، وقتی ک�ه دختری از مراجعه به دکتر س�ر باز میزند ،وقتی که پزش�ک اخ�م میکن�د ،وقتی ک�ه نس�خه را پنهانی به دکتر داروس�از میدهی ،و دهها مورد دیگر که همه و همه دنیایی زیرزمینی ساختهاند ،دنیایی سرشار از خط قرمزها، ممنوعیتها ،و ش�رمهایی که «بیدلیل�ی» منطقیترین دلیلشان است. هی�چ حکم�ی وج�ود ن�دارد که س�خن گفت�ن دربارهی بیم�اری زن�ان را تابو اعالم کن�د ،اما کافی اس�ت نگاهی دقیقت�ر ب�ه اطرافم�ان بیندازیم تا ب�ه عم�ق فاجعه پی ببری�م ،فاجع�های که ب�ه اعتق�اد فاطمه زینالی ،پزش�ک زنان و زایمان ،ب�ه دلیل «نبود آموزش در ایران» ش�کل گرفته اس�ت .او ،که س�ابقهی کار در ایران و نروژ را دارد، این تاب�و را در ارتباط با بیماریهای�ی میداند که از طریق روابط جنس�ی منتقل میش�وند و زنها خجالت میکشند دربارهی آنها صحبت کنند. دی ۱۳۹۲
13
آموزشهای جنس�ی در ای�ران در قالب واح�د «تنظیم خانواده» در دانش�گاهها و کالسهای «مشاورهی پیش از ادواج» اج�را میش�وند ،دورههایی که ب�ه گفتهی این متخصص زنان« ،بسیار دیرهنگام اند و موجب میشوند زنان راههای جلوگی�ری از بیماریها و نحوهی برخورد با آن را ندانند ».این مس�ئله اما در نروژ رنگ دیگری دارد و آموزش از سن کم و در مدرسه شروع میشود. س�اغر رضایی ،روانشناس در ایران و نروژ ،هم بر نبود آموزش در زمینهی مس�ائل جنس�ی در ایران تأکید میکند و معتقد اس�ت« :آم�وزش در مدارس پیش�رفت کرده ،اما خیلی مانده تا به سطح مطلوب برسیم». کدام بیماری؟ کدام تابو؟ فاطم�ه زینال�ی عفون�ت را ش�ایعترین مش�کلی عنوان میکن�د که زنه�ا به خاط�ر آن به پزش�ک زن�ان مراجعه میکنن�د ،ام�ا ب�ه اعتق�اد او س�خن گفت�ن از برخ�ی بیماریهای عفون�ی همچون اچآیوی ،زگیل تناس�لی (ویروس اچپیوی) ،سفلیس ،و به طور کلی بیماریهایی که ارتباط مس�تقیمی با رابطهی جنس�ی دارن�د ،در میان زنهای ایرانی تابو است. زگیل تناس�لی از طریق رابطهی جنسی منتقل میشود و برخی از انواع آن نقش مهمی در ش�کلگیری س�رطان دهان�هی رح�م دارند ،س�رطانی که ب�ه گفت�هی مقامات بهداش�تی ایران در حال رشد است و دومین سرطان شایع زن�ان در ایران محس�وب میش�ود؛ از طرف دیگ�ر ،بنا بر منابع اعالمش�ده ،اغل�ب زنانی که به این س�رطان مبتال میشوند قربانی رفتارهای جنسی همسرانشان هستند. س�اغر رضایی ه�م مهر تأییدی ب�ر این آم�ار میزند و بر ارتباط این مس�ئله با شرکای جنس�ی متعدد تأکید میکند. به گفت�هی این روانش�ناس ،اغلب زنانی ک�ه به کلینیک مراجعه میکنند و از زگیل تناس�لی رنج میبرند پیشینهی پزش�کی س�المی دارند؛ در ای�ن صورت ،ای�ن احتمال به شکل جدی مطرح میشود که همسران آنها رابطههایی خارج از رابطهی زناشویی داشتهاند. ب�ه ب�اور رضای�ی« ،بیماریهای�ی مث�ل اچپ�یوی و س�وزاک در ایران زیاد ش�ده است که این مس�ئله رابطهی مس�تقیمی با ش�رکای متعدد جنس�ی دارد؛ ام�ا این پدیده در ن�روژ آنچنان فراوان نیس�ت ».او همچنین با تکیه بر آمار غیررسمی هشدار میدهد« :اطالعات دربارهی این بیماریها خیلی پایین اس�ت و صحبت ک�ردن در این باره
14
دی ۱۳۹۲
دخترانی که پیش از ازدواج رابطهی جنسی برقرار میکنند ،به دلیل ناآگاهی، با مشکالتی همچون حاملگی ناخواسته و عفونتهای جنسی دست و پنجه نرم میکنند و با این حال از مراجعه به پزشک زنان نیز سر باز میزنند هم برای بیمار راحت نیس�ت ،چون مشخص میشود که او یا همسرش شریکهای جنسی متعدد داشتهاند». دکت�ر زینالی ه�م یادآور میش�ود که ،بیم�اران وقتی به پزش�کان مراجعه میکنند که بیم�اری عفونی آنها خیلی جدی و حاد ش�ده اس�ت ،چون این آگاه�ی در میان زنان وج�ود ندارد که در مراحل اولیه س�راغ درم�ان بروند .این موض�وع در طبق�ات پایین جامعه ش�دت بیش�تری دارد. همین رفتار اس�ت ک�ه آمار س�رطانهایی چون س�رطان دهانهی رحم را باال برده است .در بعضی مناطق و بعضی طبقهه�ای اجتماع�ی ،زنها تا س�الها به پزش�ک زنان مراجع�ه نمیکنن�د و وقتی مراجع�ه میکنند ک�ه کار از کار گذشته است. واژینیس�م ی�ا انقب�اض عضلات تناس�لی از دیگ�ر بیماریهایی اس�ت که س�خن گفت�ن از آنها تابو اس�ت، مرض�ی که ن�ام آن به گ�وش خیلیها نخورده و اس�می از آن در ایران برده نمیش�ود .حتا بس�یاری آن را بیماری به حس�اب نمیآورند .واژینیس�م موجب میش�ود که زنها هن�گام نزدیک�ی درد داش�ته باش�ند و ب�ه همی�ن دلیل به ارضای جنسی نرسند. فاطم�ه زینال�ی ،ک�ه ای�ن بیم�اری را در ایران «بس�یار ش�ایع» ارزیابی میکند ،میگوید« :خیل�ی از خانمها این مش�کل را دارند ،اما وقتی به این مشکل پی برده میشود که بیمار برای مش�کل دیگری مراجعه ک�رده و ،در جریان معاینه ،این بیماری هم تشخیص داده میشود .بعضی از زنها متوجه دردی میش�وند که هنگام نزدیکی دارند اما خجالت میکش�ند دربارهی آن ح�رف بزنند ،و بعضی هم فکر میکنند این یک مسئلهی عادی است». ایدز هم از دیگر بیماریهایی است که خط قرمز پررنگی دور آن کش�یده شده اس�ت ،مرضی که زنها را در معرض قض�اوت جامع�ه قرار میده�د ،به وی�ژه به ای�ن دلیل که در س�الهای اخی�ر انتق�ال آن از طریق رابطهی جنس�ی
دی ۱۳۹۲
15
نی�ز افزای�ش یافته اس�ت :موجی ک�ه به گفت�هی محمود نبوی ،مع�اون مرکز مدیریت بیماریهای واگیر در وزارت بهداش�ت ،ش�یوع آن در میان مردان ۹۰درصد و در میان زنان ۱۰درصد اس�ت؛ این آمار آش�کارا نش�ان میدهد که احتمال و خطر س�رایت بیم�اری از مردان به زنان بس�یار بیشتر است.
16
دی ۱۳۹۲
از بیماریهای ش�ایع یا کمی�اب ک�ه بگذریم، زنان ایران با مش�کالت دیگری هم دستوپنجه نرم میکنند ،مشکالتی ک�ه ممک�ن اس�ت علن� ًا مط�رح نش�وند ،ام�ا ب�ه دالی�ل گوناگ�ون همچ�ون ممنوعی�ت قانون�ی ی�ا س�نت و فرهن�گ جامع�ه گاهی ش�کل بحرانی ب�ه خود میگیرند .س�قط جنین اختی�اری از جملهی این موارد اس�ت ،مسئلهای که فاطم�ه زینالی هم به فاطمه زینالی ،عکس :جواد منتظری آن اش�اره و تأکید میکند بیم�اران زی�ادی را دیده ک�ه ب�ه خاط�ر حاملگی ناخواسته ،بدون تجویز دکت�ر ،دارو مص�رف کردهاند تا جنین را سقط کنند ،اما ب�ه خونریزی زی�اد افتادهاند و روانهی بیمارستان شدهاند. ب�ه گفت�هی او ،ای�ن افراد حت�ا در اورژانس و بیمارس�تان هم ب�ه این موضوع اشاره نمیکنند و س�قط جنی�ن تنه�ا ب�ا معاینه مشخص میشود و درس�ت در همی�ن نقط�هی سرنوشتس�از ساغر رضایی است که موضوع اعتماد میان پزشک و بیمار مطرح میش�ود ،اعتمادی که به نظر میرسد در جامعهی ایران فراموش شده باشد. مشکل با درمان تیمی حل میشود چ�ارهی کار ام�ا در کج�ا اس�ت؟ دکت�ر زینال�ی در ای�ن رابط�ه «درمان تیمی» را مثال میزن�د و میگوید در نروژ
زگیل تناسلی از طریق رابطهی جنسی منتقل میشود و برخی از انواع آن نقش مهمی در شکلگیری سرطان دهانهی رحم دارند ،سرطانی که به گفتهی مقامات بهداشتی ایران در حال رشد است متخصص�ان زنان بای�د روابط تنگاتنگی با روانپزش�کان داش�ته باشند و پزش�کان وقتی احس�اس میکنند مشکل ریش�هی روان�ی ه�م دارد ف�ور ًا ب�ه روانپزش�ک ارج�اع میدهن�د ،ام�ا در ای�ران خیل�ی از متخصص�ان زن�ان به خودشان اجازه میدهند قضاوت کنند. برخ�ورد س�رد و همراه با قض�اوت متخصص�ان زنان با بیمارانش�ان موجب میش�ود که بیمار با پزشکش راحت نباش�د .ش�اهد مثال ای�ن ماجرا ن�گاه برخی پزش�کان به بیمارانی اس�ت ک�ه از اچآیوی مثب�ت رن�ج میبرند .به گفت�هی دکت�ر زینال�ی ،برخی پزش�کان زن�ان در ایران به نصیح�ت روی میآورند و بیمار خ�ود را قضاوت میکنند و در مقابلش جبهه میگیرن�د .به باور او« ،همین رفتارها و قضاوتها موجب میش�ود که خانمها نتوانند دربارهی بیماریهایش�ان صحبت کنن�د ،چون از ای�ن که قضاوت شوند میترسند». از طرف دیگر ،س�اغر رضایی از نبود آموزش گالیه دارد و تأکید میکند که ،نبود یا آموزش اش�تباه گاهی مشکالت دیگری را هم رق�م میزند و ترس�ی غیرمنطقی در جامعه ایجاد میکند .او «هش�دارهای نامناسب دربارهی ایدز» را مث�ال میزن�د که ،در کن�ار نبود آموزش ،ه�راس از این بیماری را به یک مشکل روانی بدل میکند. عملکرد رس�انهها در این ب�اره هم جای س�ؤال دارد و، همان ط�ور که رضایی اش�اره میکن�د ،در دام�ن زدن به باورهای اش�تباه بیتأثیر نیس�ت .او میگوید« :رسانهها تصویر نادرس�تی از بیماریهای خاص مث�ل اچآیوی و س�فلیس ارائه کردهاند و همین موجب ش�ده وقتی فردی به ابتالی خود مش�کوک میش�ود آن را پنهان کند ،و این باع�ث میش�ود روند معیوب�ی رواج یابد و ای�ن بیماری به آدمهای دیگر منتقل شود». به باور زینالی ،این موضوع ارتباط بس�یار مس�تقیمی با قضاوت پزشکان و جامعه دارد« .وقتی یک پزشک بیمار را درک نمیکند چطور میتوان از جامعه انتظار داش�ت که بیم�ار را درک کند؟ کار پزش�ک قضاوت نیس�ت ،همهی
دانشجویان پزش�کی در ترم اول دانشگاه با این نکته آشنا میشوند». به گفتهی این متخصص زنان ،ش�کل برخورد پزشکان ب�ا بیماران ت�ا حدی تأثیرگذار اس�ت ک�ه میتوان�د مانع از مراجعهی دخت�ران به مطبهای متخصص زنان ش�ود. دختران�ی ک�ه پی�ش از ازدواج رابط�هی جنس�ی برق�رار میکنند ،به دلیل ناآگاهی ،با مشکالتی همچون حاملگی ناخواسته و عفونتهای جنسی دست و پنجه نرم میکنند و با این حال از مراجعه به پزشک زنان نیز سر باز میزنند. نمونهی دیگری که میتوان به آن اش�اره کرد مسئلهی خودارضای�ی اس�ت ک�ه گاه�ی ب�ه اختلال روان�ی بدل میشود ،موضوعی که س�اغر رضایی مثال میزند و تأکید میکن�د افراد از صحبت ک�ردن درب�ارهی خودارضایی ابا دارن�د و از انج�ام آن احس�اس گناه میکنن�د ،در حالی که خودارضای�ی ،تا وقتی به ش�کل عادت در نیام�ده ،از نظر علم جدید مش�کل به شمار نمیآید ،اما در ایران آن را گناه و حتا موجب ابتال به امراض میدانند ،موضوعی که ریشه در باورهای مذهبی و سنت دارد. به گفت�هی این روانش�ناس ،واکنش مذهبی و س�نتی پزش�ک به س�خنان بیمار موجب میش�ود که بیمار دیگر درب�ارهی مش�کل خ�ود صحب�ت نکن�د .عالوه ب�ر این، کس�انی هم هس�تند که ،با دیدن چنین برخوردی از سوی پزش�کان ،از درم�ان ناامید میش�وند و فک�ر میکنند که همهی پزش�کان همین گونه هس�تند و دیگر برای درمان به پزش�ک مراجعه نمیکنند ،که این فاجعهآفرین اس�ت و میتواند یک زندگی را از بین ببرد. همان جمع دوس�تانه را تص�ور کنید .کدامی�ک از آنها در مط�ب ی�ک پزش�ک متخص�ص زنان ب�ا صراح�ت از عفونت و زگیل تناس�لیاش س�خن خواهد گفت؟ اعتماد به پزش�ک یکی از اصول اولیه در جوامع پیش�رفته است: افراد آموزش میبینند تا با پزشکان صادق باشند .از طرف دیگ�ر ،پزش�کان نیز ،بنا ب�ر آموزشهایی که از نخس�تین واحدهای دانش�گاهی خود میبینن�د ،میدانند که اجازه ندارن�د بیمار را قضاوت کنند .اما در کش�ور م�ا آیا زنها به راحتی میتوانند با پزش�کان از بیماریهای جنس�ی خود ح�رف بزنن�د؟ یا به خاط�ر حفظآب�رو ،آبرویی ک�ه جامعه تعریفش میکند ،در نهایت به پس�توهای تنهاییشان پناه میبرند؟ پس�توهایی که تنها با مورد بح�ث قرار گرفتن در جامعه ،و همچنین آموزش جدی ،پرده از آنها برداش�ته خواهد شد. دی ۱۳۹۲
17
برای بعضی از زنها اولین مراجعه به پزشک متخصص زنان تجربهی ترسناکی است ،اما حقیقت این است که چنین موضوعی اولین قدم یک زن به سوی دنیای بزرگسالی محسوب میشود .این موضوع محدود به جامعهی ما نیست :امی شاو و شانن ریدگوی ،در مقالهای که به تازگی در وبسایت فمینیسم روزمره منتشر شده ،به وجود این مشکل در جامعهی آمریکا اشاره کردهاند .متن زیر خالصهای از این مقاله است. متأسفانه زنان جامعهی آمریکا یاد گرفتهاند که واژنشان
را چیز ش�رمآوری تص�ور کنن�د و تنها زمانی درب�ارهی آن
صحبت میکنند که «مناس�ب» باش�د؛ زمان بچه به دنیا آوردن از جمل�هی این ش�رایط «مناس�ب» اس�ت .تداوم
18
دی ۱۳۹۲
س�کوت و خجالت همان چیزی اس�ت که ترس ش�دید از
«مراجعه به پزش�ک زنان» را افزای�ش میدهد .در واقع، نتایج یک بررس�ی ک�ه روی ۷۹زن ۱۸تا ۷۱س�اله انجام
شده نشان میدهد که دو س�وم آنها هنگام رفتن به اتاق
معاینه مضطرب و ناراحت بودهاند.
به هرح�ال ،ب�رای آن که ح�س زنانگ�ی حقیقیمان را
بپذیریم و مسئولیت سلامتمان را بر عهده بگیریم ،باید از لکهی ننگ ش�رمندگی ،که واژن و اعضای جنسیمان را احاطه کرده ،دور شویم و تا حد امکان آگاه و رها باشیم.
به همین منظور ،در نظر داری�م آنچه را که باید از مراجعه به متخصص زنان انتظار داش�ت با شما در میان بگذاریم.
در این صورت ،تا حد امکان از سالمت اعضای جنسیتان آگاه میشوید و به موقعیت خودتان اشراف پیدا میکنید.
به یاد داشته باشید که آزمایشهای مربوط به عفونت مقاربتی ربطی به ارزشگذاری و قضاوت دربارهی شخصیت شما ندارد؛ به دوگانهی درونی باکره /فاحشه گوش ندهید! انجام آزمایشها نشان میدهد که خودتان را مسئول سالمتیتان میدانید و نگران شریکهای جنسیتان در گذشته، حال ،و آینده هستید
ک�ه خودت�ان را مس�ئول سلامتیتان میدانی�د و نگران
ش�ریکهای جنسیتان در گذش�ته ،حال ،و آینده هستید و اگ�ر فکر میکنید ب�ا وجود رابطههای مک�رر به هیچیک از عفونته�ای مقاربتی دچار نش�دهاید ،گواهی مکتوبی خواهید داشت که این موضوع را اثبات میکند.
اتاق معاینه با همهی ابزارهای ترسناکش همان بخشی
اس�ت که اغلب زن�ان ،هن�گام مراجعه به پزش�ک ،از آن
ه�راس دارند .یکی از بهترین درمانه�ا برای این هراس این است که با پرستارها و پزش�کها صادق باشید .اگر به
آنها بگویید که اولین تجربهی ش�ما است ،آنها شرایط
در طول معاینه ،ممکن است سؤالهایی دربارهی تعداد
ش�ما را کام ً ال میفهمند و به گونهای رفتار میکنند که شما
دارد ک�ه الزم باش�د تع�داد دفعات�ی را که نزدیکی جنس�ی
در این اتاق از شما خواسته میشود که همهی لباسها،
ش�ریکهای جنسی شما مطرح ش�ود .همچنین احتمال
راحت باشید.
داش�تهاید بگویی�د ،و درب�ارهی تاری�خ نزدیک�ی و آخرین
حت�ا لباس زیرت�ان ،را از تن بی�رون بیاورید .بع�د از آن که
عادت ماهانهتان هم سؤال میشود.
لباسهات�ان را در آوردید ،دکتر وارد میش�ود و معاینهتان میکن�د .اگ�ر از نظ�ر جنس�ی فعال باش�ید ،س�ؤالهایی
لطف ًا صادق باش�ید! بسیاری از دوستان خود ما هم بارها
درب�ارهی روشهای پیش�گیری از ب�ارداری و دورههای
چ�ون از بازگوی�ی چنین موضوعی ش�رمگین میش�دند
این که آیا دورهها مرتب هس�تند؟ آخرین دوره چه تاریخی
درونی باکره /فاحش�ه اس�ت موضوع مثال بارز دوگانگی ِ
دوب�اره باید تأکی�د کنیم :صحب�ت کردن درب�ارهی این
نداش�تهای کوتهفکر هس�تی ،و اگر بیش�تر از دو ش�ریک
نیس�ت که از بیان س�ابقهی جنس�یتان خجالت بکش�ید
قض�اوت نیس�ت و الزم اس�ت م�ا ه�م از قض�اوت کردن
دفعاتی که نزدیکی بدون کاندوم داش�تهاید دروغ بگویید.
ممکن اس�ت بگویی�د« :این موض�وع ربطی ب�ه آنها
در صورت�ی ک�ه همچنان مضطرب هس�تید ،پیش�نهاد
پزش�کان و پرس�تاران ربط دارد .آنها بر اساس تجربهی
میان بگذارید ،چون به ش�ما کمک میکن�د از نگرانی رها
مربوط به مقاربت جنسی الزم است.
حرف زدن با پزش�کتان کلید ایجاد اعتم�اد متقابل میان
دربارهی تعداد ش�ریکهای جنسیش�ان دروغ گفتهاند،
عادت ماهانهتان پرس�یده خواهد ش�د ،س�ؤالهایی مثل
و اعت�راف درب�ارهی آن خجالتزدهش�ان میک�رد .ای�ن
بوده ،و چه مدت طول کشیده است؟
که از زمان تولد با ما همراه بوده اس�ت« .اگر هیچ شریکی
موارد س�خت اس�ت ،اما کلینیک بیماریهای زنان جایی
داش�تهای هرزه و شهوتپرست ای ».وظیفهی پزشکان
و تعداد ش�رکای جنس�یتان را ک�م کنید یا درب�ارهی تعداد
خودمان دست برداریم.
چنین مسائلی در آنجا کام ً ال محرمانه میمانند.
ندارد!» اما حقیقت این اس�ت که سلامت جنسی شما به
میکنیم این موضوع را با دوس�تان و اعض�ای خانواده در
ش�ما متوجه خواهند ش�د که کدام معاینه ی�ا آزمایشهای
ش�وید .به خاطر داش�ته باش�ید که آزادانه و رک و راس�ت
به یاد داش�ته باش�ید که آزمایشهای مربوط به عفونت
ش�ما اس�ت .و مهمت�ر از همه ،به ش�ما کم�ک میکند از
مقاربت�ی ربط�ی ب�ه ارزشگ�ذاری و قض�اوت درب�ارهی ش�خصیت ش�ما ن�دارد؛ ب�ه دوگان�هی درون�ی باک�ره /
فاحش�ه گوش ندهی�د! انج�ام آزمایشها نش�ان میدهد
سلامت اعضای جنس�ی و وضعیت رابطهی جنسیتان
اطمینان خاطر پیدا کنید.
دی ۱۳۹۲
19
20
گف�ت« :لباس�ت رو در بی�ار و روی تخ�ت دراز
جواب�م نبود .آن نگاه و آن خش�ونت ج�اری در صدایش،
بک�ش ».از راه�روی باریکی گذش�تم و به ات�اق تاریک و
حرفی ب�رای گفت�ن باقی نگذاش�ته بود .ب�رای لحظهای
کوچک�ی رس�یدم با تختی در گوش�هی دی�وار .لباسهایم
س�کوتی ترس�ناک اتاق را فرا گرفت ،اما این سکوت هم با
را یک�ی یکی از تنم کندم و روی تخت دراز کش�یدم .اولین
صدای او شکس�ت که اتاق دیگری را نشان میداد و از من
بار ب�ود که روی چنین تختی میخوابیدم .س�ردرگم بودم
میخواس�ت که برای معاینه به آنجا بروم .اگر راه داشت،
پاهایم را کجا بگذارم .چند لحظه بیش�تر نگذش�ته بود که
قی�د معاینه را م�یزدم و از آن اتاق ،که دس�ت کمی از اتاق
دکتر آمد .دستکشها را دستش کرد و چراغ باالی تخت را
بازجویی نداش�ت ،فرار میکردم و به خیل عظیم آدمها در
روش�ن .پاهایم را به سمت خودش کشید و روی لنگرهای
خیاب�ان پناه میب�ردم ،اما نه چیزی گفتم و ن�ه از اتاق زدم
کنار تخت گذاشت تا تنم بیشتر از همیشه باز شود .خودم
بی�رون .از روی صندل�ی بلند ش�دم و با تنی که احس�اس
را از باال تصور میکردم و بیشتر منقبض میشدم که واژنم
میکردم هزاران کیلو س�نگینتر ش�ده ،به سمت اتاقی که
میلهی س�ردی را لمس کرد ،میلهای که با فشارهای دست
نشان داده بود رفتم.
خانم دکتر بیشتر و بیشتر در تنم فرو میرفت .درد داشت.
نگاه دکت�ر روی تنم س�نگینی میکرد .ب�ه واژنم زل زده
وارد مطب دکتر که ش�ده بودم ،منش�ی را که دیده بودم
ب�ود و همهچی�زش را بررس�ی میک�رد .اولین ب�ار بود که
و دفترچهی تأمین اجتماعی را که روی میز گذاش�ته بودم،
جل�وی زنی پاهایم را از هم باز کرده بودم تا همهی درونم را
ذهن�م فقط درگیر این موضوع بود که راس�تش را بگویم یا
نشانش دهم .خجالت میکشیدم و دعا میکردم که هرچه
نه .منش�ی چیزی نپرس�ید ،اما همین که وارد اتاق شدم و
زودت�ر تمام ش�ود .هرچه من معذب بودم ،او خونس�رد و
خانم دکتر پرس�ید« :ازدواج کردی؟» همهی درگیریهای
بیتف�اوت کارش را انج�ام میداد و گهگداری س�ؤالهایی
این چند وقت را کنار گذاش�تم و گفتم« :نه ،اما با دوس�تم
هم از من میپرسید .احساس میکردم ساعتها است که
رابطه داش�تم و حاال ترشحم زیاد شده و خارش و سوزش
توی این اتاق ،روی این تخ�ت و در مقابل این زن ،زندانی
هم دارم ».در هول و والی راس�ت و دروغ بودم که س�رش
ش�دهام .زمان متوقف ش�ده بود و مغزم با سرعت هرچه
را بلن�د کرد ،توی چش�مانم زل زد و گف�ت« :مطمئن ای با
بیش�تر فکرهای جورواجور را میریخت توی سرم .عجب
تو ازدواج میکنه؟» نگاهش خیلی س�نگین بود .نگاهم را
غلطی کردم راس�تش را گفتم! چرا باید ب�ه این زن اعتماد
دزدیدم و سرم را پایین انداختم .نفسم بنده آمده بود و در
میکردم و حقیقت را میگفتم؟ صداقت کیلویی چند ،وقتی
و دیوار اتاق هرچه بیش�تر به تنم فش�ار میآوردند .همین
پزش�ک تحصیلکردهاش همچنان سکس را با ازدواج معنا
ک�ه آمدم بگویم چه فرق�ی میکند ،مجال ن�داد و با لحنی
میکند؟ مثل فردای روزی شده بودم که اولین بار با دوستم
خشن گفت« :اشتباه کردی ،دختر! طرف میذاره و میره.
خوابیدم .ت�رس و نگرانی همهی وجودم را فرا گرفته بود:
برات یک تس�ت بارداری هم مینویسم .آزمایشگاه همین
ت�رس از حامله ش�دن ،ت�رس از لو رفتن ،و ه�زار اما و اگر
نزدیکیها س�ت .جواب رو هم نیمس�اعته میده ».منتظر
دیگر ،که تنهاییم را توی صورتم میکوبید.
دی ۱۳۹۲
در هیچجای قوانین جاری در ایران درج نشده که
زنان تا چه ساعتی از شب میتوانند بیرون خانه بمانند ،ولی این باور که ریشه در عرف ایرانی
دارد ،در سراسر ایران ،اعم از جوامع شهری و
روستایی ،بسیاری از زنان را مجبور میکند پیش از غروب آفتاب در خانه حاضر شوند .البته این روزها پایبندی به این عرف در کالنشهرهای ایران اهمیت کمتری دارد.
در هیچجای قوانین جاری در ایران درج نشده که زنان تا چه ساعتی از ش�ب میتوانند بیرون خانه بمانند ،ولی این باور که ریش�ه در عرف ایرانی دارد ،در سراسر ایران ،اعم از جوامع ش�هری و روس�تایی ،بس�یاری از زنان را مجبور میکند پیش از غ�روب آفتاب در خانه حاضر ش�وند .البته ای�ن روزها پایبندی به این عرف در کالنش�هرهای ایران اهمیت کمتری دارد. تابوهای�ی را ک�ه موج�ب تحدی�د آزادی زن�ان در ایران میشود باید از جنبههای مختلف بررسی کرد .یکی از این جنبهها نشانهشناسی اس�طورهای است .به عنوان نمونه دی ۱۳۹۲
21
میتوان به تابوی تاریکی برای زنان ایرانی اشاره کرد .در اقلیم ایران ،غروب آفتاب در زمس�تان حدود س�اعت ۷۱ روی میده�د و در تابس�تان حدود س�اعت ،۰۲اما آنچه مالک و مهم اس�ت حضور زنان در خانهها پیش از غروب آفتاب است نه مدت زمان بیرون ماندن آنها. پس با کمی دقت متوجه خواهیم شد که ،آنچه در عرف ایرانی اهمیت دارد «تاریکی» اس�ت .این تاریکی اس�ت که محدود میکند .در واق�ع تابوی تاریکی یکی از عوامل مه�م محدودیت اجتماعی زن ایرانی اس�ت که این روزها ش�دت و حدت آن در شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها و حاشیهها متفاوت است. با ورود صنعت نو به ایران و توس�عهی شهرنش�ینی ،به ویژه در دورهی پهلوی اول ،بسیاری از تابوهای بازدارنده از س�وی بعضی از زنان ایرانی شکسته شد و خیلی از آنها به دلی�ل نوع ش�غل و حتا تحصیلش�ان ع�ادت کردند که خالف بس�یاری دیگر ش�ب دیرتر به خانه برگردند .همین موض�وع عواقبی ب�رای اکثر آنه�ا به ب�ار آورد و به لحاظ روحی و روانی آسیب دیدند ،زیرا این زنان از سوی کسانی که نمیتوانس�تند تص�ور کنند زن�ان ایرانی بع�د از غروب آفتاب به خانه برگردند هرزه و هرجایی خوانده شدند. نگاه به تاریخ و فرهنگ رایج گذش�ته نش�ان میدهد زن همنشین ش�مع و چراغ بوده و توصیف زن و عشق هم در ش�عر شاعران با شمع و ش�ب و تاریکی همراه است .انگار مردان ایرانی زنان را فقط در تاریکی میتوانس�تند تصرف کنند .البته به اقتضای زمانه و ش�رایط اقتصادی ،این امر طبیعی بود .در جوامع کش�اورزی و پیشهوری ،زنان بیش از این که مادر و همس�ر تصور شوند یک نیروی کار رایگان محسوب میشدند که ،بدون دریافت مزدی ،سختترین کاره�ا را انج�ام میدادن�د و در پای�ان کار و آغ�از ش�ب ،با افروخت�ن چراغی و گذاش�تن آن روی طاقچه ،به تصرف شوهرانش�ان در میآمدند .گویی زنان در تاریکی بیش�تر دیده میشدند تا در روشنایی! یکی از این تاریکیها در اسطورهی «خواب عروس» یا «مرگ عروس» به روش�نی قابل درک است :عروسی که برای بافتن فرش جهیزیهاش ،شب و روز تالش میکند تا پیش از مراس�م ،بافتن آن را به پایان برساند .بافتن فرش دقیق ًا در س�حرگاه روز عروس�یاش به پایان میرس�د ،اما وقتی میخواهند او را لباس عروس بپوش�انند و بزک کنند میبینن�د به خوابی عمی�ق فرو رفته اس�ت و نمیتواند در مراس�م خود حاضر شود و عروسی خود را ببیند .در بعضی
22
دی ۱۳۹۲
در جوامع کشاورزی و پیشهوری ،زنان بیش از این که مادر و همسر تصور شوند یک نیروی کار رایگان محسوب میشدند که ،بدون دریافت مزدی ،سختترین کارها را انجام میدادند و در پایان کار و آغاز شب ،با افروختن چراغی و گذاشتن آن روی طاقچه ،به تصرف شوهرانشان در میآمدند
از روایتها هم عروس میمیرد. اس�طورهی خواب عروس در واقع نقل زندگی دخترانی اس�ت که ج�ز تاریک�ی و خ�واب ،مأمن�ی برای آس�ودگی نداش�تند و زمانی که باید میوهی عش�ق را میچیدند بیدار
نبودن�د .زن ایران�ی ان�گار هرگ�ز نمیتوانس�ت از چلهی تاریکی رهایی یابد. این افس�انه در اغلب شهرهای کویری – که بافتن فرش در آنها رواج دارد – مانند سمنان ،یزد ،کرمان ،اصفهان، قم و کاشان با روایتهای مختلف نقل زبانها بوده است. در اکثر این ش�هرها زن�ان مجبور بودند با برق�ع یا نقاب در اماکن عمومی ظاهر ش�وند که این پدید ه نیز برای محدود کردن زنان بوده است ،زیرا مردم عقیده داشتند دختری یا زنی پاک و نجیب است که رنگ آفتاب ندیده باشد. به هر حال ،هنر فرشبافی در نگاه هر ایرانی عالیترین نوع صنایع دس�تی اس�ت ،اما باید دانس�ت در هر دورهای که این هنر عالیتر اجرا میش�د ،آزادی عم�ل زنان کمتر میش�د .در واقع ،هنر فرشبافی محصول پستونش�ینی زن ایرانی اس�ت ،زنی که از تاریکی سحرگاهان تا تاریکی شامگاهان ،به دور از چشم اغیار ،طبیعتی را تصویر میکرد که هرگ�ز نمیدید .در اکثر دورهها در اغلب نقاط ایران ،به غیر از گیلان و مازندران ،فرشبافی مت�داول بود .رایج نبودن این هنر در این دو اس�تان هم ناشی از این است که زنان ش�مالی ،به ویژه گیالنیها ،از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند ،زیرا نوع زندگی و ش�رایط اقتصادی زنان روس�تایی را وادار میک�رد محصوالت تولی�دی خود را در بازاره�ای هفتگی به فروش برس�انند .بازارگ�ردی آنها سبب میش�د که هرگز پستونشین نشوند .در ضمن ،زنان ش�مالی هیچگاه برای حض�ور یافتن در اماک�ن عمومی از برقع و چادر استفاده نمیکردند و حجابشان با لباسهای
محلی تأمین میشد. البته باید توجه داشت که ،قیاس ایران عصر فئودالیسم با ایران پس از فئودالیسم امری غیرعلمی است ،زیرا این دو دارای دو جه�ان متفاوت هس�تند .بر همین اس�اس، گاهی میش�ود نمونههای�ی از آزادی عمل زن�ان در عصر فئودال�ی مش�اهده کرد که هی�چگاه زنان بع�د از این عصر نتوانستند به آن دست یابند ،نمونههایی که نشان میدهد همهج�ای تاریخ ای�ران در رابطه ب�ا زنان ،تاریک و س�یاه نبوده است .به عنوان مثال میتوان گفت ،در دههی اول ماه محرم ،شوری جمعی در میان شیعیان به راه میافتد و اکثر مردم اعم از زن و مرد و پیر و جوان در این مقطع زمانی
نظ�ام اقتص�ادی ه�ر جامع�های پای�هی اصل�ی تش�کیالت فرهنگی آن جامعه است .اگر در هریک از جوامع بشری موضوعی حرام یا حالل باشد بیشک این پرهیزها و دوری جس�تنها برای نظام اقتصادی آن جامعه بهصرفه است، اما بای�د به این موضوع توجه کرد که ن�وع اقتصاد حاکم بر هر جامعه دلیلی بر مثبت یا منفی بودن و کارآمد یا نا کارآمد بودن آن نوع سیستم اقتصادی نیست. از گذش�تههای دور در جوام�ع عش�ایری ،که ب�ر پایهی دامداری س�نتی و آیینی اس�توار بود ،زنان در کنار مردان، هن�گام کوچ س�وار چارپایان میش�دند و از ک�وه و کمرها میگذش�تند ت�ا ییالق و قشلاق کنند .بر همین اس�اس، چابکس�واری برای دختران و زنان عشایر ایرانی ،به ویژه کرده�ا و بختیاریه�ا ،امری عادی و مرس�وم ب�ود .اما در همان عصر در جوامع ش�هری این کار برای زنان و دختران امری غیرممکن بود ،مگر در مواردی خاص که برای س�فر س�وار کجاوههایی میشدند که شترها حمل میکردند ،آن هم به عنوان مسافر ،نه سوارکار .شرایط زندگی عشایری و حفاظ�ت از م�ال و اموالی که به طور دائ�م در طبیعت رها بودند از زن عشایر یک نگهبان و حتا جنگجو میساخت. زن�ان عش�ایر ،عالوه ب�ر بچ�هداری و ش�وهرداری و حتا دام�داری ،از کودکی تیراندازی را فرا میگرفتند و در مواقع ض�روری میجنگیدن�د .گاه هم به علت م�رگ رئیس ایل، هدایت و رهبری ایل را بر عهده میگرفتند – مانند جیران،
به خلس�های فرو میروند که برایش�ان بس�یار شعفانگیز اس�ت .در ای�ن مدت همهی زن�ان و دخترانی ک�ه پیش از طلوع آفتاب میبایس�ت در خانه حضور میداش�تند بعد از غروب آفتاب و صرف ش�ام با دوس�تان و دیگ�ر همراهان زن و گاه بدون مرد راهی کوچهها و خیابانها میش�وند تا دس�تههای عزادار را تماش�ا کنند .این تناقض در فرهنگ ایرانی نش�ان میده�د آزادی زنان ایرانی بای�د از جنس و فرهنگ ایرانی باشد نه غیر ،و نکتهی در خور توجه اینجا اس�ت که در دنیای بعد از فئودالیسم ایرانی ،هیچ پدیدهی جمعیای نتوانس�ته مانند مح�رم تابوی تاریک�ی را برای زنان ایرانی بشکند. مادر آغا محمدخان قاجار ،که پس از مرگ حسنخان ،ایل قاجار را رهبری میکرد. زن عشایر به اندازهی مرد عشایر نقش دارد و مانند زنان ش�هرهای کویری ،بیصدا و خاموش ،به زندگی روزمرهی خ�ود ادامه نمیده�د .رویارویی ب�ا م�ردان از او موجودی س�اخته که میتواند صدایش را به گوش دیگران برساند. در اغل�ب ترانههای بوم�ی ایرانی ،همیش�ه نامهای زنان مورد خطاب شاعر و ترانهس�را قرار میگیرد؛ این در حالی اس�ت که در ترانههای بختیاری و لری و حتا دیگر عش�ایر، ای�ن مردان هس�تند که م�ورد خطاب ق�رار میگیرن�د و از محبت و عشق به آنها سخن گفته میشود ،مانند ترانهی «بلال» که زنی ای�ن ترانه را ب�رای محبوب خود س�روده است .در فرهنگ شهری ایرانی ،این موارد کمتر به چشم میخورد و زن شهری سعی نمیکند مانند زن عشایر دیده شود .با تغییر شیوهی زندگی ایرانی در عصر حاضر و ورود انواع خودروها به شهرهای مختلف کشور ،کم کم این فضا برای زن شهری باز ش�د تا بتواند سوار مرکب عصر جدید
ش�ود و آن را هدایت کند .در ادامه هم نیاز زندگی امروز زن ایرانی باعث ش�د تا با شکس�تن بس�یاری از تابوها بتواند حتا به عنوان رانندهی تاکسی در خیابانها ،پابهپای مردان غریب�ه ،برای امرار معاش تالش کن�د – امری که حاال برای زن�ان عش�ایری و حتی روس�تایی محال اس�ت .حاال این زنان عش�ایر هستند که هنگام جابهجایی و کوچ ،به عنوان مسافر ،سوار کامیونها و دیگر خودروها میشوند ،اما باز هنگام ییالق و قشلاق ترانههای�ی را میخوانند که ممکن اس�ت مردان به عنوان سمبل عش�ق در آنها مورد خطاب ق�رار گرفته باش�ند ،در حالی ک�ه هنوز زن ش�هری ایرانی نتوانسته نام مرد محبوب خود را در ترانهای جاودانه سازد. دی ۱۳۹۲
23
آن روز دختر نوجوان کتابی را البهالی کتابهای درسیاش قایم کرده بود« :آموزش مسائل زناشویی» .مسئوالن مدرسه متوجه میشوند. کتاب را از او میگیرند .با او مثل یک متهم برخورد میکنند .او را سرزنش میکنند .کاری میکنند شدید ًا احساس گناه کند .پدر و مادرش را فرا میخوانند .انگار او ناخواسته وارد منطقهای ممنوع شده بود .انگار ندانسته «تابو»یی را شکسته بود .و چند روز بعد ،خبر این بود :دانش آموزی در مهاباد خودکشی کرد. در قلمرو بس�یاری از تابوها ،چنین تابلویی نصب نشده:
ه�م دارد ،در جاهای�ی مثل کردس�تان یا بلوچس�تان کم و
آنها را دید و صدایش�ان را ش�نید که منفجر ش�ده باشند.
س�الها پی�ش ب�ود .در یک�ی از محلهه�ای مهاب�اد،
«خطر مرگ!» تابوها مینهایی اند که تنها زمانی میتوان آس�یبهای ناش�ی از ای�ن انفج�ار متفاوت اس�ت :گاهی
مرگ ،گاهی طرد ،و گاهی انزوا .فشار روحی هم چاشنی
همهی آنها است.
همس�ایهها چند روز متوال�ی بوی عجیبی به مشامش�ان
میخ�ورد .ردش را میگیرند .منش�أ آن ب�و را در خانهای کوچک پی�دا میکنند .وقتی در را به س�ختی باز میکنند،
برخ�ی تابوها برای همهی زنان «مش�ترک» هس�تند،
با صحن�هی تراژیکی مواجه میش�وند :رزی�ک و ریبوار،
میس�ازند .اگر «دوچرخهسواری» یا «قدم زدن شبانه در
هردو لباس س�فید به تن کرده بودند .س�فرهای پهن کرده
ام�ا برخی از مناطق و قلمروه�ا تابوهای خاص خود را هم خیابان» برای زنان ایران نوعی تابوی عمومی به حساب
میآی�د ،ازدواج با یک فرد غیرهمزب�ان ،که مذهبی دیگر
24
بیش امکان تبدیل شدن به یک تابو را دارد.
دی ۱۳۹۲
زن و ش�وهری ج�وان ،دس�ت ب�ه خودکش�ی زده بودند. بودند و با مصرف قرص به زندگیش�ان پایان داده بودند.
همس�ایهها از دی�دن جس�دهای بادکردهی آن دو ش�وکه
باید اعتراف کرد که ،قدرت و کارکرد تابوها و هزینهی شکستن آنها در مکانها و شرایط مختلف متفاوت است .در بعضی مناطق جنوبی ایران برداشتن روبنده برای زنان ممکن است یک تابو به حساب بیاید .در بعضی مناطق عربنشین ایران، فشارها بر زنان برای ازدواج اجباری شدیدتر است
ازدواجی که از همان آغاز پر از چالش بود« .وقتی موضوع را ب�ا خانوادهام در میان گذاش�تم ،پ�درم قاطعانه مخالفت کرد و گفت :ش�ما با هم اختلاف فرهنگی دارید .از لحاظ
مذهب�ی و زبان�ی با ه�م تف�اوت دارید .ت�و اگر با آن پس�ر ازدواج کن�ی ،از خانوادهات فاصله میگیری .به ش�هری
دیگر میروی .م�ردم میگویند تو دخترت را به دانش�گاه فارس شیعه ازدواج کرد». فرستادی اما او درنهایت با یک ِ
اما آیا مش�کل فقط مخالفت پدر بود؟ «مشکل فقط پدرم نبود .نزدیکان و آشنایان خانوادهی ما هم به این مخالفت
دامن میزدند .آنها به پدرم هش�دار میدادند که ازدواج
میش�وند .خبر خودکش�ی و سرنوش�ت ای�ن دو جوان در
با ی�ک غریبه ک�ه زبان و فرهن�گ و مذهب دیگ�ری دارد
رزی�ک دختری مس�یحی ب�ود و ریب�وار از خان�وادهای
مخالف�ت میکرد ،تح�ت تأثی�ر مخالفته�ای پیرامون،
سرتاسر شهر پیچید.
مس�لمان .رزیک در ۶۱س�الگی عاش�ق ریبوار شده بود، ریبواری که سن و س�الی نداشت .آنها تصمیم به ازدواج
گرفتن�د ،ام�ا ب�ا واکن�ش ش�دید خانوادههایش�ان مواجه ش�دند .خانوادهی ریب�وار ،حتا با این ک�ه رزیک قبول کرد تغییر دی�ن بدهد ،راضی به ای�ن ازدواج نبودند .میگفتند مسیحی است ،سن و سالش کم اس�ت .پدر و مادر رزیک
هم به ش�دت مخالفت کردند .اما در نهایت رزیک و ریبوار
خودشان تصمیم به زندگی مشترک گرفتند .از همان لحظه آن دو جوان طرد ش�دند و بدون حمایت خانوادههایش�ان
خان�هی کوچکی اجاره کردند .رزیک مدتی در یک بوتیک کار میک�رد و ریب�وار هم مدتی نقشهکش�ی میکرد ،اما به زودی هردو بیکار ش�دند .دیگر نه منبع درآمدی داش�تند و نه بدون حمایت خانوادههایش�ان ام�کان گذران زندگی
داشتند و ش�اید ترکیبی از طرد و فقر بود که در نهایت آنها را به فکر خودکش�ی انداخت .این بار خانوادههایشان تنها کاری که توانس�تند بکنن�د این بود که جنازههایش�ان را در
کنار هم دفن کنند.
فرجامی نخواهد داش�ت .و پدرم عالوه بر این که خودش موضعش س�فت و سختتر هم میش�د و همین کار من را
سختتر میکرد».
ش�بنم در نهای�ت ،موض�ع خ�ود را تحمی�ل میکن�د.
تابوی خانواده و نزدیکانش را میش�کند .او با پس�ر مورد
عالقهاش ازدواج میکند و س�الها با او زندگی میکنند. اما بع�د از چند س�ال زندگی مش�ترک در ته�ران ،عاقبت از همس�رش طالق میگی�رد .طالقی ک�ه در امتداد یک
تاب�وی شکستهش�ده صورت گرف�ت میرفت تا ب�ار دیگر ترکشهای آن مین منفجرش�ده را به اط�راف پرتاب کند. «اولین چالشم این بود که جرأت نمیکردم موضوع طالق
را با خانوادهام در میان بگذارم .خانوادهای که به سختی با ازدواجم کنار آمده بودند چطور میتوانستند با طالقم کنار
بیایند؟ زمینهسازی برای اطالع دادن طالقم به اندازهی زمینهسازی برای ازدواجم سخت بود .این بار هم با رنج و سختی بسیار توانستم خانوادهام را متقاعد کنم .اما چالش بعدی این بود که تا سالها نمیخواستم به شهرم برگردم.
تحمل ش�نیدن س�رزنشهای اطرافیانم را در آن ش�رایط
اما «تابوش�کنی» همیش�ه تا این حد تراژیک نیس�ت.
بحرانی نداش�تم .ش�ش س�ال تنها در تهران زندگی و کار
باشد .گاهی هزینهها کمتر است .شبنم دختری کرد است
س�ال طول کش�ید تا جرأت ای�ن را پیدا کردم ک�ه دوباره به
همیشه قرار نیست «ایستگاه آخر» مرگ باشد ،خودکشی که ۱۱سال پیش در دانشگاه با یک پسر فارس شیعه مذهب آش�نا میش�ود .مدتی بعد تصمی�م ب�ه ازدواج میگیرند،
ک�ردم .معمو ً ال پدر و مادرم به من س�ر میزدند .اما ش�ش
شهرم برگردم و در جمع آشنایان و نزدیکانم ظاهر شوم».
باید اعتراف ک�رد که ،قدرت و کارک�رد تابوها و هزینهی دی ۱۳۹۲
25
شکستن آنها در مکانها و شرایط مختلف متفاوت است.
نمىتوانى همهی س�نتهاى ایل اجدادىات را با خودت
ممکن اس�ت یک تابو به حس�اب بیای�د .در بعضی مناطق
باعث ش�ود که من از س�نتهاى خانوادگى رو برگردانم،
در بعضی مناطق جنوبی ایران برداشتن روبنده برای زنان
عربنش�ین ایران ،فش�ارها بر زنان برای ازدواج اجباری ش�دیدتر اس�ت و خانوادهها ب�ه راحتی به «ح�ق انتخاب
همسر» برای دخترانش�ان تن نمیدهند .در سیستان و بلوچس�تان درس خواندن دختران و زن�ان کم و بیش تابو محس�وب میش�ود .گاهى مهاجرت ،س�فر ،و ارتباطات
میتواند کلیش�هها و سنتها را بش�کند یا ضعیف کند .اما همیشه اینطور نیس�ت .صبورا دختر ایلچى ترکمن بود. درس خواند .دانش�گاه رفت .پرس�تار ش�د .عاش�ق شد.
یکى از همخوابگاهىهاى دوران دانش�گاهش مىگوید:
«صب�ورا خودش به خودش نهیب م�ىزد .دلش مىگفت ب�رو ،عقل�ش مىگفت ک�ه ترکمن بای�د با ترکم�ن ازدواج کن�د .هرچ�ه مىگفتیم این فکره�ا مال امروز نیس�ت ،تو
26
عکس :صمد قربان زاده
دی ۱۳۹۲
حف�ظ کنى ،ب�از مىگفت ش�ما نمىفهمید ،اگ�ر تحصیل کار ب�راى دخت�ران دیگر ترکمن س�خت مىش�ود :من به دانشگاه نیامدهام که سنتهاى خانوادهام را بشکنم».
سنتها و عادتها گاهى مثل رشتههاى به هم تنیدهاى
مردم ی�ک منطقه و یک اقلی�م را به هم پیون�د مىدهند.
اما درهمتنیدگى هرچقدر بیش�تر باش�د ،کنترل اجتماعى نیز ش�دیدتر اس�ت و رهایى از آن گاه ناممکن .جاى جاى
ای�ران ب�ا اقلیمه�ا ،فرهنگه�ا ،س�نتها ،و آیینهایش
داس�تانهایى دارد از رزیکه�ا ،ش�بنمها و صبوراه�ا: داس�تان زنانى که قربانى قوانین نانوشتهی سنتهایشان
ش�دند یا ،به عکس ،عرف را شکس�تند و نام خود را برای دختران ایل ،دختران سنتها و آیینها ،از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب این خاک ،افسانه کردند.
بس�یاری از محدودیتهای�ی ک�ه ما برای زنان عصر قاجار و دوران قبل آن متصور هس�تیم چندان واقعیت ندارند ،زیرا اس�ناد و نش�انههایی وجود دارند که خالف این تصور را ثابت میکنند .به عنوان نمونه ،زنان در اغلب نقاط ایران با لباسهای محلی در بیرون از خانه ظاهر میش�دند و چندان نیازی به روبنده و مقنعه نداش�تند ،به غیر از زنان جنوب که در خانه هم از روبنده و برقع استفاده میکردند اما برای زنان ش�هرهای تهران ،اصفهان ،قم و دیگر شهرهای بزرگ ،استفاده از چادر و مقنعه امری واجب به حس�اب میآمد .روبندهای هم که در اواخر دورهی قاجار رایج ش�د به دس�تور عبدالحمید ،آخرین پادشاه عثمانی، مربوط میشد ،آن هم به بهانهی انتشار یک عکس. یک عکاس انگلیس�ی از یک زن عثمانی در یک گورستان عکس�ی میگیرد و آن را منتش�ر میکند .ب�ه همین دلیل، عبدالحمی�د دس�تور میدهد ک�ه برای حف�ظ حرمت زنان روبنده استفاده شود ،و استفاده از آن در سراسر کشورهای اسلامی رواج مییاب�د .این موض�وع نش�ان میدهد که بس�یاری از محدودیتهای رایج امروزی را جوامع شهری در رویارویی با تمدن جدید اعمال کردند. در اکث�ر نقاش�یها و مینیاتوره�ای به جا مان�ده از عهد تیموری تا عهد قاجار ،این موضوع آشکار میشود که زنانی هم بودند که به ش�غلهای مطربی ،رقص ،و س�اقیگری اشتغال داشتند ،کاری که امروزه غیر قابل باور و غیرعملی به نظر میرسد. در داس�تانهای ه�زار و یک ش�ب میخوانیم ک�ه زنان متع�ددی ب�رای تهی�هی اس�باب منزل ب�ه خ�ارج از خانه میروند و با مردان غریبه حشر و نشر دارند؛ گاه آنها را به منزل خود دعوت کرده و با آنها نزدیکی و به شوهران خود خیانت میکنند؛ در این قصهها آمده اس�ت که آنها شراب هم میخورند. کتابهایی مثل الفیه و شلفیه هم ،با قصههای عاشقانهی پرحرارت و نقاش�یهای هرزهنگارانه ،از طرفداران بسیار زی�ادی برخ�وردار بودند .نویس�ندگان و ش�اعران بزرگی
چ�ون عبی�د زاکانی ،خاقانی ش�روانی ،س�عدی و مولوی هم از بی�ان روابط زنان و حرفهای عاش�قانه و سکس�ی هی�چ ابایی ندارند ک�ه این امر مبین عادی ب�ودن بیان این موضوعات اس�ت ،موضوعاتی که در عص�ر جدید ،در هر ژانری ،تبدیل به تابو ش�دهاند ،تابوهایی که ریش�ه در یک نظام ایدوئولوژیک مبتنی بر محدود کردن روابط آزاد ،اعم از اقتصادی ،اجتماعی و مالکیتی دارد. ب�ه صراح�ت میت�وان گف�ت بس�یاری از اصطالحات، کلمات ،ش�عرها ،قصهها و ...که به روابط ش�خصی زنان مربوط میشدند ،در عصر جدید و پس از رواج اندیشههای چپ سیاس�ی و اقتصادی سانسور ش�دند ،اما از آنجا که این سانسورها از آبش�خورهای غیردولتی و غیرحکومتی اعم�ال میش�د ،خط قرم�زی در حوزهی ادبیات ش�فاهی و رس�می ایران به وجود آورد که ام�روزه تبدیل به یک تابو ش�ده ،تابویی که مولد آن مرده ،اما خودش همچنان زنده است و حکم میراند. دی ۱۳۹۲
27
شادى قدیریان متولد ١٣٥٣در تهران است و فارغالتحصیل رشتهی عکاسى در مقطع کارشناسى از دانشگاه آزاد تهران .او ،عالوه بر عکاسى ،مدیریت سایت فانوس را هم به عهده دارد. ٢٢نمایشگاه اختصاصى از آثار قدیریان ،در فاصلهی سالهاى ١٣٧٨تا ،١٣٩٢در گالریهاى مختلف ایرانى و خارج از ایران برگزار شده است .او همچنین از سال ٧٦تا ٩٢در ١٦نمایشگاه گروهى در کنار هنرمندان دیگر شرکت کرده است. «شاهپرک خانوم» عنوان آخرین مجموعهی شادى قدیریان است که نخستین بار در گالرى «راه ابریشم» تهران نمایش داده شد و اینک در ویژهنامهی «تابلوى زنان» نمایش داده مىشود .در توضیح این مجموعه عکس ،او ترجیح مىدهد خالصهای از نمایشنامهی شاهپرک خانوم نوشتهی بیژن مفید را پیوست کند: «شاهپرک خانوم ،در پی وعدهای که با آفتاب دارد در جستوجوی راه خروج و رسیدن به نور ،در تار عنکبوت گرفتار میشود .عنکبوت ،که با دیدن زیبایی و ظرافت شاهپرک خانوم دلش به رحم آمده است ،با شاهپرک خانوم قرار میگذارد تا یکی از حشرات داخل انباری تاریک را برایش بیاورد و در تارهای تنیدهاش گرفتار کند تا راه خروج و رسیدن به نور را نشانش دهد .شاهپرک ،رهاشده از تار ،در این سوی و آن سوی انباری تاریک میگردد و به هریک از حشرات ،از سوسک و ملخ و مگس و ،...ماجرا را میگوید .اما هربار ،بعد از شنیدن درد دل آن حشرات ،دلش میسوزد و در نهایت دست خالی با بالهای خراشیده و تن رنجور نزد عنکبوت باز میگردد و خود را در تار میاندازد تا غذای او شود .عنکبوت ،که از ماجرا خبر دارد ،دستهای شاهپرک خانوم را از تارهای چسبندهاش رها میکند و راه خروج را به او نشان میدهد تا به وعدهی دیدارش با آفتاب برسد .شاهپرک خانوم مهربان ،قبل از اینکه از آن انباری تیره و متروک و کثیف خارج شود ،حشرات را فرا میخواند تا آنها نیز در این آزادی و از این دیدار سهمی داشته باشند ،اما هیچ پاسخی نمیشنود .عنکبوت میگوید این حشرات الیق رهایی نیستند وگرنه پیش از این رفته بودند .شاهپرک خانوم ،مأیوس از رفتار حشرات دیگر ،بالهای خستهاش را باز میکند و به سمت نور میرود».
28
دی ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
29
30
دی ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
31
32
دی ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
33
34
دی ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
35
اثر بهرام دبیری
گزافه نیست اگر بگوییم بخش قابل تأملی از میراث به جای مانده از تاریخ هنر جهان ،به ویژه در غرب ،بر نودیسم و به گونهای ستایش اندام زنانه استوار بوده و هست .از هنر آتنی - هلنیستی تا هنر رمی و سپس تحوالت هنر در جهان مسیحی و عصر رنسانس تا هنر تولیدشده در نخستین سدههای مدرنیسم و نهایت ًا مدرنیسم متأخر و حتا هنر پسامدرن ،مواجههی ِ تحسینآمیز با تن زنانه را میشود آشکارا در بخشهای مهمی از تاریخ هنر دید ،اگرچه هربار با نقطهی عزیمتی متفاوت در رویکردهای فلسفی و نظری .اما آنچه که پایدار است همین جوهرهی ستایش از تن انسان است در معنای عام آن و البته اندام زنانه در بخش مهمی از رویکردهایش: چه آنگاه که تن صرف ًا باززایندهی مفهوم لذت است و چه در موقعیت آشکارگی تن در مصداق عالیترین و کاملترین پدیدار آفرینش.
36
دی ۱۳۹۲
نود ،برهنگ�ی و بیپردگی تن ،اما در تاری�خ هنر ایرانی
داس�تانی دیگ�ر دارد :تاریخ�ی مس�تقل و زاد و رودی دیگرگون در تولید و ارائه و تبدیل آن به تابو .روش�ن است که در این مقاله نه قصد قیاس و نه مجال آن فراهم اس�ت
ام�ا ،تاریخ هنر ای�ران – برخالف نمون�هی غربیاش – به
دالیل بس�یار ،قاب�ل صورتبندی و شناس�ایی در همهی زوایایش نیس�ت؛ با این حال ،با همان اسنادی که به جای
مانده ش�اید بتوان حضور جسم و تن انس�انی و به ویژه تن زنانه را در طول تاریخیاش ردیابی کرد.
هنره�ای تجس�می در ای�ران را ش�اید بت�وان ب�ه نقش
برجس�تههای به جای مانده از آغاز تم�دن در فالت ایران ه�م بازگرداند ،اما در واقع از دورهی اش�کانیان اس�ت که
هنر ایرانی با پیوس�تگی مفهومی و درونی آن ،و به معنای
آنچه که اکنون میتوان از آن تعریفی منس�جم ارائه داد، قابل بررسی میشود.
از عصر اش�کانی ت�ا دوران قاجار (پیش از مدرنیس�م در
هنرهای تجس�می ای�ران) را ش�اید بتوان به س�ه دورهی اصلی تقسیم کرد .اول قرن اول میالدی تا قرن سیزدهم
(هفتم هج�ری) ،دوم س�الهای پایانی قرن س�یزدهم تا اواخ�ر ق�رن هفده میلادی (هفتم ت�ا یازده�م هجری)،
و س�وم اواخر قرن هفده ت�ا اواخر ق�رن نوزدهم میالدی (یازدهم تا سیزدهم هجری).
در دورهی اول ،ت�ا پی�ش از هج�وم اع�راب ،هنرهای
تجسمی بیشتر در قالب سنگنگارهها و نقش برجستهها و
سپس ،از دوران اسالمی به بعد ،در نقوش و تصاویر نسخ
فارس�ی به جای مانده و مصورسازی برخی نسخ شاهنامه به دس�ت ما رسیده اس�ت .از این دوره ،اس�ناد چندانی از توجه هنرمند ایرانی به تصویرس�ازی از اندام زنانه یا اندام
برهنهی زنانه در دست نیست.
از دوران صفویه و زندیه تا عصر قاجار ،آثار پراکندهی دیگری در دست است که نشان میدهد همواره برهنهنگاری اندام زنانه بخشی از نمایش مهارتهای هنرمندان دربار بوده است؛ اگرچه اغلب ،به دلیل محدودیتهای اجتماعی و تابوهای موجود احتما ً ال ،بی امضایی و نشانی از خالق اثر ی اس�ت در موزهی هنر بروکلین نگاهداری میش�ود ،اثر
از دورهی دوم ،ک�ه مت�رادف اس�ت ب�ا حض�ور مغوالن
با نگارگری ناش�ناس که دیدار خس�رو از ش�یرین – درحال
ش�کوفایی هنرهای تجسمی ،و آنچه که به غلط مینیاتور
نمونهی خ�ود از معدود آثار به جای مان�ده از دوران زندیه
در فلات ای�ران و س�پس عصر صف�وی ،ام�ا همزمان با و در اصل «نگارگری» به آن میگویند ،تصاویری پراکنده پوش زنانه به جای مانده اس�ت. از رویک�رد به اندام بیتن ِ
آن محمد مهمتری�ن آثار از این دس�ت را بیش�ک بای�د از ِ قاس�م تبری�زی ( ۰۴۰۱-۵۶۹ق) دانس�ت ،نگارگر نامدار
روزگار مکتب اصفهان ،پیرو سبک محمدی هروی و هم ِ رضا عباسی (دیگر نگارگران برجسته در همین مکتب).
آبتنی – را تصویر کرده اس�ت .این نقاش�ی ک�ه ،در نوع و
اس�ت ،نش�انی از تأثیرپذیری نقاش�ان این دوره از س�نت نگارگری صفوی و تلفیق آن با سبکهای اروپایی است.
ب�ا عب�ور از زندیه و در عه�د قاجار ،به دلیل ثبات نس�بی
دربار ،س�فرهای ش�اهان ب�ه فرنگ ،و حضور گس�تردهتر مظاه�ر غ�رب در ای�ران ،توج�ه ب�ه هنره�ای تزئین�ی، نگارگ�ری ،تابلوس�ازی ،و از ای�ن قبیل در دربار ش�اهان
قاجار افزون میشود .روایت شده که ،دیوارهای اندرونی
محم�د قاس�م تبریزی ،هنرمن�د مهم دربار ش�اه عباس اول ،نگارگ�ری بود که آث�ارش – احتما ً ال به میل و پس�ند
و حرمسرای ش�اهان قاجار اغلب با تصاویر برهنهی زنان
متمرک�ز بودهاند .آث�اری چ�ون «زیباروی س�رخپوش»
در دس�ت نیس�ت اما تابلوها و نگارگریهایی که از آن ایام
شاه – بیش از هرچیز بر زنان زیباروی و عشاق خوشاندام ( ۲۰۰۱ق) و «مغازل�هی ش�اه عب�اس ب�ا س�اقی در زی�ر درخ�ت» ( ۲۳۰۱ق) از آثار مهم او هس�تند .اما اثری که از
محمد قاس�م به جای مانده ،و اکنون ب�ا نام «هوسبازی عاش�قان برهنه» در موزهی هاروارد نگهداری میش�ود، از مهمترین آثاری اس�ت که نش�ان میده�د «نودیتی» و «نودیسم» اگرچه در حاش�یه و پنهان اما در میان نقاشان ایرانی عصر صفوی رواج داش�ته اس�ت :آثاری که مجال
ب�روز بیرون�ی نمییافت�ه و تنه�ا به قص�د اندرونی ش�اه یا درباریان متنفذ ترسیم میشدهاند.
تزئین میشده است .سند درخوری از این گونه گزارشها به جای مانده نش�ان از تمایل و گرایش و حتا تبحر نقاشان
درباری – به خواست شاه و حرمنشینان – برای ترسیم تن زنان دارد.
یک�ی از نمونهه�ای قابل تأم�ل اثری اس�ت بازمانده از
دوران محمد شاه ،تصویری که گفته میشود از اندام یکی
از زنان شاه ترسیم و سپس بر دیوارهای داخلی حرمسرای محمد شاه آویخته شده :زنی با نیمتنهی برهنه ،نیمتاجی
بر س�ر ،و دستانی به س�نت آن روزگار حنابسته – زنی که از عکسهای س�یاه و س�فید به جای مانده از س�وگلیهای
از دوران صفوی�ه و زندیه تا عصر قاج�ار ،آثار پراکندهی
درب�ار ناصری ،با اندامهای فرب�ه و ابروان ضخیم و موی
برهنهن�گاری اندام زنانه بخش�ی از نمای�ش مهارتهای
از رنگهای گ�رم و با مهارتی وی�ژه در قلمگیری و ترکیب
دیگ�ری در دس�ت اس�ت ک�ه نش�ان میده�د هم�واره
پشت لب ،فاصلهای بسیار دارد .نقاش اثرش را با استفاده دلنش�ینی از نقاش�ی اروپای�ی و س�بکهای نگارگ�ری
هنرمن�دان درب�ار ب�وده اس�ت؛ اگرچ�ه اغلب ،ب�ه دلیل محدودیتهای اجتماعی و تابوهای موجود احتما ً ال ،بی
صفوی�ه و عص�ر زندیه خل�ق کرده اس�ت .نق�اش این اثر
ان�دام عریان زنان از دوران زندیه ب�ه جای مانده ،و اکنون
پترزبورگ نگاهداری میشود.
امضایی و نش�انی از خالق اثر .یکی از آثاری که با موضوع
ناشناس است و خود تابلو اکنون در موزهی هرمیتاژ سنت
دی ۱۳۹۲
37
اما ،ش�گفت آن که با انقلاب مش�روطیت و پس از آن
س�قوط قاجاریه ،ترس�یم ان�دام برهنهی زن�ان از فضای
«هنره�ای تجس�می ج�دی» ای�ران ب�ه کل�ی رخ�ت بر میبندد .از افتتاح «مدرسهی صنایع مستظرفه» به دست محمد غفاری (کمالالملک) به این س�و ،با آن که نقاش�ی
ای�ران بهتدری�ج ب�ه تأس�ی از آموزهه�ای کمالالملک از
ادامهی سنتهای نگارگری ایرانی تن زد و به ناتورالیسم آموختهش�ده از غ�رب روی آورد ،هیچ نق�اش معتبری را
نمیت�وان یافت که تن زنانه را به اب�ژهی قابل تأملی برای آثارش تبدیل کرده باش�د (یا دس�تکم ،اگ�ر نمونهای هم
بوده ،چنین اثری را به عموم عرضه کرده باشد).
افتت�اح «دانش�کدهی هنرهای زیبا» ب�ه مدیریت آندره
گ�دار – معم�ار فرانس�وی – در س�ال ۸۲۳۱خورش�یدی، موجی خیزان از رویکرد به هنر مدرن غرب را در پی داشت:
از شیفتگی به رئالیس�تهای روس تا امپرسیونیستهای فرانسوی از سزان تا ون گوگ و ،کمی بعدتر ،از کوبیسم تا اکسپرسیونیس�م .اما آنچه که هرگز به هنرهای تجسمی ایران راه نیاف�ت ابژهی تن زنانه چ�ه در مفهوم تکنیکی و ِ شگفت تجربهای که خود چه در اس�تتیک هنر بود .فقدان ِ بزرگ هنرهای تجسمی ایران بایدش دانست. از غایبان
جلی�ل ضیاپور که در س�ال ۶۲۳۱خورش�یدی با س�ری
پرش�ور از پاریس بازگش�ت ،و انجمن «خ�روس جنگی»
و نگارخان�هی آپادان�ا را راه انداخ�ت ت�ا هنر م�درن ایران را بیاغ�ازد ،خود با س�بک متمایل به کوبیس�ماش ،زنانی از مناطق روس�تایی ایران و س�رتاپا پوش�یده در حجاب را
موض�وع آثارش ک�رد؛ دیگ�ران نیز ب�ه همین س�یاق .در
ده�هی چهل خورش�یدی ک�ه جامعهی ایران به س�رعت ب�ه س�وی گش�ایشهایی در حوزهه�ای مدن�ی و پذیرش هنجاره�ای جه�ان غ�رب در زندگ�ی ف�ردی و اجتماعی گام ب�ر میداش�ت ،و به تب�ع آن هنرهای تجس�می ایران آوانگاردترین تجربهی ممک�ن و معاصر جهان غرب را به
یاری بازگشتگان پرشور دانش�کدههای هنر پاریس و رم و نیویورک از سر میگذراند ،چطور؟
پاس�خ آن است که هیچ .هیچ نش�انی از فیگور برهنهی
زنان�ه (و حتا اندام عری�ان مردانه) در انبوه آث�ار و تجربهها
و نمونهه�ای ب�ه ج�ای مان�ده از آن س�الها نمیت�وان
یاف�ت .تن زنان�ه در هنرهای تجس�می ایران هم�واره در قامت تابویی صلب و س�نگین باق�ی ماند که حریمش را در
ح�وزهی عمومی نمیتوان شکس�ت .فرقی نمیکند :چه در حکومت الئیک ش�اهی و چ�ه در حاکمیت دینی پس از
38
دی ۱۳۹۲
اثر بهمن محصص
اثر مارکو گریگوریان
به ،نظر میرسد آنچه که در همهی این ِ سکوت پس از قاجار در قلمرو دورههای فیگور عریان زنانه ،باعث پرهیز نقاشی مدرن و یا نگارگری ایران از شکستن این خطوط ممنوع میشده ،بیش و پیش از هر عامل بازدارندهای ،نه حاکمیتهای سیاسی بلکه نظارتهای غیررسمی و چشم نظارهگر اجتماعی بوده است انقالب.
ب�ا این حال ،بر اس�اس آنچه ک�ه هنر معاص�ر ایران در
نزدیک به هفتاد س�ال حیاتش «عرض�ه» کرده ،میتوان
یکی دو عبور گذری و ناپایدار را مستثنا کرد .در این میان، بهرام دبیری اس�تثنایی اس�ت در فضای تجس�می ایران. دیگر نقاش�ان مدرنیس�ت ایرانی ،چه آنان که زن موضوع
اصلی آثارش�ان ب�وده (ناصر اویس�ی ،ص�ادق تبریزی ،و )...و چ�ه آنان که ه�رازگاه فیگور زنانه را ت�ا حدود زیادی
دس�تمایه کردهان�د (کام�ران کاتوزیان ،طلیع�ه کامران، ً مثلا در مجموعهی قاس�م حاج�یزاده ،کام�ران دیب�ا،
«م�ن آبب�از ماهری هس�تم» در گال�ری س�یحون ،و یا مارک�و گریگوریان ،آن ه�م در یک مورد و ب�ه اغماض در
مجموعهی سیزده بخشی «آش�وویتس» اش که یکسره داستانی دیگر دارد) همگی همواره ،و گویی در یک توافق
ناگفتهی جمعی ،از ترسیم و تمرین و مداقه و ارائهی اندام زنانه در حوزهی عمومی ،حتا فراتر از تابوهای اجتماعی،
پرهیز کردهاند.
اما بهرام دبیری ،از دههی چهل خورش�یدی که کارش
را آغ�از کرد ت�ا هماکنون ،همواره طرح ان�دام عریان زنانه بخش�ی از آث�ارش بوده اس�ت ،آث�اری که با س�بکی منتج
از کوبیس�م برهنگ�ی زنان�ه را اب�ژه میکند .البت�ه دبیری نی�ز ب�ا رنگهایی ن�رم و چش�منواز ،ب�ا زرده�ا و آبیها و بنفشهای�ش ،ب�ی آن ک�ه جزئی�ات را تصویر کن�د ،زنان
برهن�هاش را در فضای�ی مهآلود و مبهم و ش�اعرانه پنهان میس�ازد .در واقع باید گفت ،دبی�ری در چنین وضعیتی، راههای�ی میجوید ت�ا بتواند دلمش�غولیاش را به روایت
خودش ،بیآن که تابوی اجتماعی «تن برهنه» گریبانش
را بگیرد ،ادامه دهد.
ب�ا این همه ب�ه ،نظر میرس�د آنچه ک�ه در همهی این ِ س�کوت پس از قاج�ار در قلمرو فیگ�ور عریان دورهه�ای زنانه ،باعث پرهیز نقاش�ی م�درن و یا نگارگ�ری ایران از دی ۱۳۹۲
39
است.
اگ�ر آث�اری ه�م از قرنه�ا پی�ش از
نگارگران ایرانی به جای مانده ،در ظل
حمای�ت ش�اهی و صاحبجاه�ی و ب�ه قصد اندرونی و پردهپوش�ی ترسیم شده اس�ت .و از آن لحظ�ه که هنر تجس�می
ای�ران ،ب�ه لط�ف چرخ�ش روزگار و
الزام�ات جهان م�درن از حرمس�راها و درباره�ا به در آمد ،س�یطرهی س�نت و
س�نگینی نگاه جامعهای ک�ه هنرهایش را من�زه از پیک�رهی عریان زن�ان (و حتا
م�ردان) میخواس�ته – یا دس�تکم در
ظاهر میخواسته – سبب شده است که هنرمند ایرانی ،به رغم عقاید و تمایالت
و ضرورتهای ناگزیر حرفهاش ،با دور زدنی آشکار ،این بخش مهم از تجربهی
هنر جهان را از دوران اساطیری تاکنون نادیده بینگارد.
یک�ی از نقاش�ان سرش�ناس معاصر،
غالمحس�ین نام�ی ،در گفتوگوی�ی ش�خصی که با او داش�تم به یاد میآورد
ک�ه ،در س�الهای دانش�جوییاش در ده�هی چهل خورش�یدی و اوج هجوم مدرنیسم و آوانگاردیسم به عرصههای هنر معاصر ایران ،حت�ا چهرهی مهمی
چ�ون هوش�نگ س�یحون در مق�ام اثر رضا عباسی
تن زنانه در هنرهای تجسمی ایران همواره در قامت تابویی صلب و سنگین باقی ماند که حریمش را در حوزهی عمومی نمیتوان شکست .فرقی نمیکند :چه در حکومت الئیک شاهی و چه در حاکمیت دینی پس از انقالب
ته�ران» (بزرگتری�ن و اصلیتری�ن
مرک�ز آموزش هن�ر مدرن در کش�ور) ،ب�ه ش�دت در برابر تقاضای دانش�جویان پس�ر و دختر برای اس�تفاده از مدل
زن در کارگاههای آموزش نقاش�ی این دانش�کده مقاومت میکرده اس�ت؛ ب�ه جز یک بار ک�ه به گفتهی آق�ای نامی تجربهای بوده ک�ه مضحک و ناکام از آب در آمده اس�ت.
البته ،این نقاش مدرنیست در ادامه میگوید« :میدانی! ب�ا این ح�ال ،اگر س�یحون ه�م موافقت میک�رد ،اص ً ال کس�ی ،مدلی ،زنی را که حاضر به نشس�تن یا برهنه شدن
شکس�تن این خط�وط ممنوع میش�ده ،بی�ش و پیش از
در برابر چش�م پنجاه -شصت دانشجوی قلم مو به دست
نظارتهای غیررس�می و چش�م نظارهگ�ر اجتماعی بوده
روزمرهترین و اولیهترین الزام درس�ی دانش�کدههای هنر
ه�ر عام�ل بازدارندهای ،ن�ه حاکمیتهای سیاس�ی بلکه
40
رئی�س «دانش�کدهی هنره�ای زیبای
دی ۱۳۹۲
شود نمیش�د یافت» – محرومیت از تجربهای معمول که
در همهی دنیا است.
دی ۱۳۹۲
41
فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند ،عکس :بابک برزویه
در سینمای گلخانهای و مطلق ًا دولتی دههی شصت ،که فیلمها با نظارت تمام کمال وزارت ارشاد ساخته و اکران میشد ،فرصتی برای تابوشکنی و ورود به حوزههای ممنوع عرفی و اجتماعی وجود نداشت .در دورانی که فیلمسازی مانند رسول صدرعاملی مجبور بود برای به تصویر کشیدن رابطهای عاشقانه میان یک دختر و پسر( ،بنا به توصیهی مدیران دولتی) آنها را در قصهاش تبدیل به دو شخصیت نابینا کند تا فیلم مشهور و تحسینشدهی «گلهای داوودی» ساخته شود ،فیلمسازان یا به خود اجازهی پرداختن به حیطههای تابوشده را نمیدادند و یا اجازهی این کار به آنها داده نمیشد.
42
دی ۱۳۹۲
در س�الهای پایانی دههی شصت و س�الهای آغازین
ده�هی هفتاد ،خط قرمزها تا حدودی کمرنگتر ش�دند و فیلمس�ازان اجازهی ورود به برخی حوزهها را پیدا کردند. اما مهمترین تابوش�کنیها در س�ینمای ای�ران در دوران اصالح�ات و بع�د از روی کار آمدن دول�ت محمد خاتمی
انج�ام گرف�ت؛ اگرچ�ه ای�ن دوران ه�م محدودیتهای خاص خود را به همراه داش�ت و در همان سالها ،به طور
مثال ،جعفر پناهی نتوانس�ت فیلمهایش را اکران کند و به
فیلمسازی ممنوع تبدیل شد.
در این نوشته سعی شده به ده فیلم سینمای بعد از انقالب
ایران ک�ه برای اولین ب�ار در آنها به برخ�ی ممنوعیتها
و یا تابوهای زنانه پرداخته ش�ده اش�اره ش�ود .این لیست
میتوانست گستردهتر باشد و فیلمهای دیگری را نیز مانند
اجتماع�ی در ایران اس�ت ک�ه بعدتر توس�ط س�ینماگران
زن در جایگاه�ی مدیریت�ی و باالتر از همس�رش)« ،آب و
میانس�ال و پس�ر جوان ،در آغاز دههی هشتاد ،فریدون
«همسر» (ساختهی مهدی فخیمزاده ،با موضوع حضور آتش» (س�اختهی فریدون جیرانی ،ب�ا محوریت یک زن تنفروش) و یا «دعوت» (س�اختهی ابراهیم حاتمیکیا،
با موضوع سقط جنین) شامل شود ،فیلمهایی که در آنها به برخی تابوها اش�اره ش�ده ،اما این ممنوعیته�ا لزوم ًا برای اولین بار در آنها مطرح نشده است.
یک -نوبت عاشقی ( – ۱۳۶۹محسن مخملباف)
دیگ�ری ادام�ه پی�دا میکن�د .درب�ارهی رابط�هی زن
جیرانی هم با فیلم «ش�ام آخر» شکل دیگری را به تصویر
میکشد که البته بار تجاری آن بیشتر از نگاه موشکافانهی
اجتماعیاش ارزیابی میشود.
سه -دایره ( –۱۳۷۸جعفر پناهی)
جعفر پناهی در فیلم توقیفشدهی «دایره» برای اولین
ب�ار به زنان بزه�کار و زندانی میپ�ردازد و تصویری تلخ و
یک�ی از جس�ورترین و تابوش�کنانهترین فیلمه�ای
گزنده از ش�رایط زنان در جامعهی ایران ارائه میکند .زن
محدودیته�ا س�اخت که هیچک�س فک�رش را نمیکرد:
جامعه او را تحمل نمیکند .زنان فیلم پناهی در تسلس�لی
تاری�خ س�ینمای ای�ران را کس�ی در دوران ممنوعیتها و
مبارز زمان ش�اه و فیلمس�از انقالبی محس�ن مخملباف، ِ اوای�ل دههی ش�صت ب�ا ش�عارهای سیاس�ی و انقالبی
مش�هورش در باب همهچیز و همهک�س ،در یک چرخش و تح�ول ناگهان�ی در زمینهی فک�ری و هن�ری ،دو فیلم متفاوت «نوبت عاش�قی» و «شبهای زایندهرود» را در
س�ال ۱۳۶۹روانهی جش�نوارهی فجر کرد .در س�ینمای آن س�الها حتا تصویر کردن عشق میان زن و مرد (اگرچه
زن و ش�وهر هم بودند) تابو ب�ود ،اما مخملباف بهیکباره
پا را فراتر گذاشت و عشق و رابطهی یک زن متأهل خارج از چارچ�وب ازدواج را موضوع فیلم خود کرد .ش�خصیت
گزل ،زن داس�تان «نوبت عاشقی» در سه اپیزود مختلف
فیلم ،با این که ازدواج کرده ،عاش�ق مرد دیگری میشود گرفت�ن همهی تابوهای س�نگین موجود و فیل�م با نادیده ِ
در اط�راف زن ش�وهردار ،حاالت مختلف ی�ک رابطهی س�هضلعی را به تصوی�ر میکش�د .مخملب�اف در «نوبت عاش�قی» قراردادی به نام ازدواج را به چالش میکش�د و این فیلم هیچگاه اجازهی نمایش در ایران را پیدا نمیکند. دو -نرگس ( – ۱۳۷۰رخشان بنی اعتماد)
زندان�ی ،در بی�رون از زندان نیز ،همچنان در بند اس�ت و
دایرهوار گرفت�ار آمدهاند و ،اگرچه از زندان آزاد ش�دهاند، در زندانی بزرگتر در جامعهی بیرون همچنان در بند اند.
پناه�ی در فیلمش از فحش�ا هم س�خن میگوی�د و به نقد
رفتار مردساالرانه در جامعهی ایران میپردازد .چند سال بع�د از این فیلم ،منیژه حکمت هم در فیلم «زندان زنان» به موض�وع زنان زندانی میپردازد و ابعاد گس�تردهتری از
این مسئله را به تصویر میکشد.
چهار -نیمهی پنهان ( – ۱۳۷۹تهمینه میالنی)
تهمین�ه میالن�ی در فیل�م «دو زن» ه�م اش�ارهای به
فعالیتهای سیاسی دختران دانشجو داشت ،اما در فیلم بعدیاش «نیمهی پنهان» این مس�ئله به سوژهی اصلی تبدیل ش�د و کل ماج�را را در بر گرف�ت« .نیمهی پنهان»
داس�تان زنی محک�وم به اعدام اس�ت که در گذش�ته و در سالهای اوایل انقالب جذب گروههای سیاسی میشود
و ب�ه فعالیت میپردازد .در «نیم�هی پنهان» برای اولین بار زنی که فعالیت سیاس�ی میکند به عنوان کاراکتر اصلی قصه در س�ینمای ایران حضور مییابد و دورهی خاصی از تاریخ ایران پیرامون کاراکتر او به تصویر کش�یده میشود.
س�اختن رخش�ان بنیاعتماد ،در آغاز دههی هفتاد و با ِ فیلم «نرگ�س» ،تصویر کلیش�های را ک�ه از رابطهی زن
جای خود را به ملودرامی عاش�قانه میدهد ،صرف نشان
و رابط�های غیرمتعارف را میان زنی میانس�ال و پس�ری
باعث مطرح ش�دن مباحثی میش�ود که حت�ا بعدتر هم در
و م�رد در س�ینمای دههی ش�صت وجود دارد میش�کند جوان به تماشاگر نش�ان میدهد .در این فیلم برای اولین ب�ار زن بزهکار ،با ش�مایلی ک�ه از نرگس یه ی�اد داریم ،در
س�ینمای بع�د از انقالب حض�ور مییاب�د و حت�ا قهرمان
داس�تان میش�ود« .نرگس» آغازگر ش�کلی از سینمای
اگرچه هرچه فیلم جلوتر میرود ،بس�تر سیاس�ی داستان دادن زن�ی در قام�ت یک فعال ج�دی و هوادار سیاس�ت
سینمای ایران نمونهای از آن به چشم نمیخورد. پنج -قطعهی ناتمام ( – ۱۳۷۹مازیار میری)
مازیار میری در اولین فیلم بلند س�ینمایی اش به س�راغ دی ۱۳۹۲
43
آیینه های روبرو زندان زنان
نوبت عاشقی
موضوع�ی ممن�وع در جامع�هی ای�ران م�یرود و ،برای
زیرینش ب�ه نقد جامعه و نی�ز حکومتی میپ�ردازد که آواز
اولین بار در سینمای بعد از انقالب ،ماجرای خوانندگی و
آوازخوانی زنان را به تصویر میکش�د« .قطعهی ناتمام» داستان جوانی اس�ت که برای جمعآوری موسیقی محلی
زنان خراس�انی راهی زادگاهش میش�ود و ب�ه دنبال زنی میگردد که به جرم خواندن و خوانندگی در زندان اس�ت. می�ری در فیلمش علاوه بر این که گوش�هی چش�می به
موس�یقی فراموشش�دهی نواحی ایران دارد ،ممنوعیت آوازخوان�ی زنان را نیز ب�ه چالش میکش�د و در الیههای
44
دی ۱۳۹۲
خواندن زنان را قبیح و تابو میداند و ممنوع میکند.
شش-منترانه۱۵سالدارم(–۱۳۸۰رسولصدرعاملی)
رس�ول صدرعاملی که ب�ا فیلم «دختری ب�ا کفشهای
کتانی» مس�ائل و مش�کالت دختران نوج�وان را روایت
کرده بود و ،ب�ا محور قرار دادن داس�تان دختری فراری، به آسیبشناس�ی عشق و ارتباط با جنس مخالف در سنین
نوجوانی پرداخته بود ،در فیلم بعدیاش «من ترانه »...
س�ینماهای ایران اکران ش�ود ،اما همزمانی تاریخ اکران
کش�ید .در ای�ن فیلم ترانهی ۱۵س�اله عالوه ب�ر این که با
وق�ت ،درب�ارهی آزادی حض�ور زن�ان در اس�تادیومها و
چند ق�دم جلوتر رف�ت و ممنوعهای دیگ�ری را به تصویر خواندن صیغهی محرمیت به عقد پسری جوان در میآید
و از او حامله میشود ،پس از امتناع پسر از ازدواج دائم ،با اصرار و ایستادگی فرزندش را در نوجوانی به دنیا میآورد.
در ادامه ،او میخواهد با وجود س�رزنشهای اطرافیان،
فرزند بدون شناسنامهاش را که پدرش حاضر به پذیرفتن و قبول مسئولیتش نیست ،به تنهایی بزرگ کند« .من ترانه
،»...با فیلمنامهی درخشان و تابوستیز کامبوزیا پرتوی،
داس�تان دختران نوجوانی اس�ت که به یکب�اره تبدیل به زنانی کوچک میشوند و در معرض قضاوت و محاکمهی
جامعه قرار میگیرند.
هفت -روزی که زن شدم ( –۱۳۸۰مرضیه مشکینی)
فیلم ب�ا اظهار نظر محمود احمدین�ژاد ،رئیسجمهوری
مخالف�ت برخی مراج�ع در پی آن ،باعث ش�د تا پروندهی این فیلم که تابوی حضور زنان در اس�تادیومها را پشت سر گذاشته بود برای همیشه بسته شود.
نه -آیینههای روبهرو ( – ۱۳۹۰نگار آذربایجانی)
در فیلم «آیینههای روبهرو» برای اولین بار در سینمای
ای�ران ب�ه موض�وع تغیی�ر جنس�یت پرداخت�ه میش�ود و فیلمس�از در نخس�تین س�اختهاش پا به حیط�های ممنوع در جامع�هی ایران�ی میگ�ذارد .فیلم داس�تان دختری را روایت میکند که با جنس�یت خود در تعارض اس�ت و خود
را به دنی�ای مردانه متعلق میداند .ای�ن دختر میخواهد برای انجام عمل تغییر جنسیت به خارج از ایران سفر کند،
«روزی که زن شدم» اولین ساختهی مرضیه مشکینی
اما خان�واده و اطرافیانش مخالف این کار هس�تند و پدر او
ش�د .این فیلم در سه اپیزود به مسائل و مشکالت زنان در
در فیل�م «آیینههای روبهرو» س�عی میکند که تا حدودی
با فیلمنامهای از محس�ن مخملباف در سال ۱۳۸۰ساخته سنین مختلف ،از هنگام بلوغ تا سالخوردگی ،میپرداخت
و تقابل جامعهی س�نتی با هویت مستقل زنانه را به چالش میکش�ید .مرضیه مش�کینی در فیلم «روزی »...برای اولین بار بحث بلوغ دخترانه و رس�یدن به س�ن تکلیف در
جامعهی ایران را به تصویر کشید و در اپیزود اول فیلمش، «ح�وا» ،به ماج�رای کودک�ی پرداخت ک�ه در روز تولد ۹
معتقد اس�ت که باید با پس�رعمهاش ازدواج کند .فیلمساز مش�کالت و مصائب دگرباشان جنس�ی در ایران را نشان دهد ،چالشهای آنها با عرف و شرع را به تصویر بکشد،
و مخاط�ب را با زوای�ای پنهان هویت دوگانهی جنس�ی و
جنسیتی در جامعهی امروزی ایران آشنا کند.
سالگیاش باید پا به دنیایی بسیار متفاوت با آنچه تا دیروز
ده -هی�س دختره�ا فری�اد نمیزنن�د ( – ۱۳۹۱پوران
کند و دیگر حق بازی با پسران همسن و سالش را ندارد.
پوران درخش�نده در آخرین فیلمش برای اولین بار یکی
تجرب�ه کرده بگذارد :او باید از ظهر این روز حجاب بر س�ر
هشت -آفساید ( – ۱۳۸۴جعفر پناهی)
درخشنده)
از مهمتری�ن تابوهای جامعهی ایران�ی (و حتا غیرایرانی)
را در یک فیلم س�ینمایی به تصویر کشید و مسئلهی تجاوز به ک�ودکان و دخت�ران خردس�ال را محور قص�هاش قرار
«آفس�اید» یکی دیگر از فیلمهای توقیفش�دهی جعفر
داد .درخش�نده ک�ه در فیلمه�ای قبل�یاش هم ب�ه دیگر
ورزشی میپردازد .فیلم ساختاری مستند -داستانی دارد
ناگفته و حساسیتبرانگیز در سینمای ایران را با یک درام
پناهی اس�ت که به موضوع حضور زنان در اس�تادیومهای
و بخ�ش عم�دهی آن در روز ب�ازی انتخابی ج�ام جهانی ۲۰۰۶می�ان تیمهای ای�ران و بحرین فیلمبرداری ش�ده است .فیلم داستان چند دختر است که با ظاهری پسرپوش
قصد رفتن به اس�تادیوم آزادی و تماشای فوتبال را دارند،
اما نی�روی انتظامی مانع حضور آنها میش�ود .این فیلم
قرار ب�ود در زمان برگزاری جام جهانی در س�ال ۱۳۸۵در
آس�یبهای اجتماع�ی پرداخته ب�ود ،این ب�ار موضوعی دادگاه�ی در ه�م آمیخت و فیلم�ی تماشاگرپس�ند و البته تابوش�کن را روانهی س�ینما کرد .اگرچه بخش دراماتیک
فیل�م درخش�نده در مقایس�ه با بخ�ش جامعهش�ناختی و
آسیبشناس�انهی آن پررنگتر بود ،صرف مطرح ش�دن چنین موضوعی برای اولین بار در سینمای ایران جسارت و تابوشکنیای قابل ستایش به نظر میرسد. دی ۱۳۹۲
45
46
خدیجه مقدم در ایران به «کارآفرین نمونه» شهرت داشت و «فعال محیط زیست» .اولین بار او را زمانی دیدم که آشپزخانهای در جنوب شهر تهران راه انداخته بود و داده بود دست زنان خانهداری که تنها کاری که خوب بلد بودند آشپزی بود .دستی هم بر آتش «جنبش زنان» داشت و پرکار بود و مشغول.
«ای�ن بچهه�ا تنهاین�د ،هیچک�س را ندارن�د ».یکتن�ه میخواست برای همهشان مادری کند. این بار خدیجه مقدم ،در گفتوگو با «تابلوی زنان» ،از خودش و زندگی ش�خصیاش میگوید ،از اشکهایی که در خفا ریخت�ه و فریادهایی که حاال بر زب�ان دارد .خدیجه مقدم ،از خودش میگوید ،از پس�ر همجنسگرایش ،و از دشواریهای مادری کردن برای او.
ح�اال ام�ا ،نقش�ی دیگر ه�م ب�ه فعالیتهای�ش اضافه شده اس�ت .مهمانان جش�ن تولدی در کرمانشاه به اتهام همجنسگرایی بازداشت شدند ،و او یک لحظه تلفنش را زمین نگذاشت؛ با هر رسانهی خبری و هر روزنامهنگاری که میش�ناخت تم�اس میگرف�ت تا خب�ر در می�ان انبوه خبرهای سیاس�ی از چش�مها دور نماند .م�دام میگفت:
خان�م مقدم ،چه زمانی با این واقعیت مواجه ش�دید که پسرتان همجنسگرا است؟ وقتی یاور دانش�جو بود ،خودش فهمید که تفاوتهایی با پس�رهای دیگ�ر دارد .البت�ه همان موقع ک�ه بچه بود، من متوجه تفاوتهای یاور با پس�رهای دیگر ش�ده بودم، نه تف�اوت فیزیکی بلکه تفاوت احساس�ی .حس میکردم
دی ۱۳۹۲
خیلی بچهی لطیفی است .مث ً ال بازیهایی را که پسرهای دیگر میکردند دوست نداش�ت ،معاشرتهایش متفاوت ب�ود .و کم�ی بعدت�ر کتابهای�ی میخوان�د ت�ا بدن�ش را بشناسد .آن زمان متوجه شدم که خودش هم دچار بحران هویت جنسی اس�ت و طبیعی است که کنجکاوتر شدم .با دوس�تدخترش هم قط�ع رابطه کرد .خ�ودش هم خیلی تالش داش�ت که مثل بقیه باش�د ولی چون مثل بقیه نبود طبیعت ًا تالشهایش هم موفقیتآمیز نبود.
«اساس ًا اقلیتها زندگی سختی دارند، اقلیتهای جنسی زندگی سختتری .ولی این که خودش چرا مثل پسرهای دیگر نیست مرا آنقدر غصه نداد» کوچک اس�ت و پس�رم در این جامعهی کوچک نمیتواند دوس�تی پیدا کند ک�ه از نظر فرهنگی مثل خودش باش�د. آنه�ا گروهی بودن�د که تنه�ا معیار دوستیش�ان گرایش جنس�ی آنه�ا ب�ود .خب ،ب�رای م�ن ناراحتکنن�ده بود ک�ه دایرهی دوس�تان جدی�دش مثل قب�ل نیس�تند .البته نمیخواه�م ارزشگ�ذاری کن�م ،ولی به هر حال س�طح زندگی و خانوادگی افراد با هم فرق دارد.
یعنی چه که «مثل دیگران نبود»؟ پس�ربچهها بیش�تر بازیه�ای پس�رانه مث�ل فوتب�ال، کش�تی ،و بوک�س را دوس�ت دارن�د ،و او در دوران بچگیاش با آنها بازی نمیک�رد .اوایل فکر میکردم به تقلی�د از خواهر بزرگت�رش بازیهای دختران�ه میکند. بعدتر ،وقتی کتاب موج س�وم الوین تافل�ر را میخواندم، به موضوعی برخوردم که مطلب�ی بود با این مضمون که، اگر کرهی زمین جایی برای زندگی انس�انها نداشته باشه چ�ه باید بکنیم؟ کج�ا را باید برای زندگ�ی انتخاب کنیم؟ یک بار که با پس�رم و پسرخالهی همسنش در سفر بودیم، از آنه�ا س�ؤال کردم ک�ه اگر ک�رهی زمین آنقدر ش�لوغ ش�د که دیگر جایی ب�رای زندگی نبود ،دوس�ت دارید کجا زندگی کنیم؟ پسرخالهاش بالفاصله گفت که دوست دارد برود در س�تارهها و جنگ س�تارگان راه بین�دازد .ولی یاور گفت« :دوس�ت دارم به قع�ر اقیانوس ب�روم و با ماهیها و جان�داران و گیاه�ان دریایی زندگی کن�م و زندگی آرامی داش�ته باشم ».منظورم این اس�ت که با پسرهای همسن و س�ال خ�ودش تف�اوت زی�ادی داش�ت .کتابهایی هم ک�ه برای خواندن انتخاب میکرد با همس�ن و س�الهای خ�ودش متفاوت ب�ود .وقتی بزرگتر ش�د گاهی ب�ا او در ای�ن زمینه صحبت میکردم .بعد مدت�ی ،با در نظر گرفتن رفتارهای�ش و همینطور دوس�تانی که انتخ�اب میکرد، متوجه ش�دم که حدس من درست بوده و پسر من یک مرد همجنسگرا است.
از اولی�ن ب�اری بگویی�د که به عن�وان یک م�ادر و فرزند نشستید و از گرایش جنسیاش حرف زدید؟ آن زمان یاور چند ساله بود؟ فک�ر میکنم ح�دود ًا ۲۰س�اله ب�ود .به او گفت�م« :من ت�و را همینگونه که هس�تی دوس�ت دارم و به ت�و احترام میگ�ذارم .برای من مس�ئلهی جنس�یتت مهم نیس�ت. ب�رای من فقط مهم این اس�ت که دوس�تانت چه کس�انی هستند و چقدر برای داشتن زندگی بهتر تالش میکنی». میدانید ،تعدادی از دوستانی که اطرافش بودند گرایش به مواد مخدر داشتند ،و من از دیدنشان رنج میبردم .البته اکثر آنها به دلیل افس�ردگی ناش�ی از طرد شدن از سوی جامعه به س�راغ مواد مخ�در یا الکل میرفتند .متأس�فانه بیشترش�ان درسش�ان را هم نیمهکاره میگذاشتند .پسر من رتبهی خیلی خوبی در کنکور سراس�ری داشت و پسر درسخوانی بود .ولی وقتی درس�ش را ول میکرد و دائم با ای�ن بچهها بود ،من رن�ج میبردم .روزی ب�ه او گفتم: «من نگران گرایش جنس�ی تو نیس�تم ،نگران�ی من این اس�ت که تو بین این دوس�تانت با مش�کالتی از این قبیل غرق شوی».
دوستانش چه ویژگیای داشتند که در به قطعیت رسیدن شما اینقدر تاثیر گذاشتند؟ ب�ه هر حال پس�رهایی که ای�ن ویژگی را دارن�د به لحاظ ط�رز لب�اس پوش�یدن ،رس�یدگی ب�ه بدنش�ان ،و حت�ا آرایش کردنش�ان ب�ا بقیه متف�اوت اند .ب�رای من خیلی ناراحتکنن�ده ب�ود ک�ه میدیدم جامع�هی اینه�ا خیلی
خان�م مقدم ،ش�ما خیلی راح�ت میگویید ک�ه گفتهاید گرایش جنسی پس�رتان برایتان مهم نیست .ولی قاعدت ًا ش�ما هم در همان جامعهی ایران رش�د کردهاید و با همان فرهنگها و س�نتهای ایرانی کنار آمدهاید و سالها آنجا بودهای�د .ما هم�ه میدانیم که ،ن�وع ن�گاه و تلقی بخش عم�دهای از م�ردم ایران به گونهای نیس�ت ک�ه به راحتی دی ۱۳۹۲
47
بخواهند با گرایش جنس�ی فرزندش�ان به این راحتی کنار بیایند .در ایران بسیاری از مادران به محض پسردار شدن به آینده ،به عروسش�ان ،و به نوههایش�ان فکر میکنند. ش�ما به هیچکدام از اینها فکر نمیکردید که به این راحتی به او گفتید که نگران گرایش جنسیاش نیستید؟ خب ،راس�تش به این راحتی هم نب�ود .من خیلی غصه خ�وردم ،به خاط�ر این که میدانس�تم زندگی س�ختی در پی�ش خواه�د داش�ت .اساس� ًا اقلیته�ا زندگی س�ختی دارند ،اقلیتهای جنسی زندگی سختتری .ولی این که خودش چرا مثل پس�رهای دیگر نیس�ت مرا آنقدر غصه نداد .چون آنقدر س�ختی کشیدهام و آنقدر فراز و نشیب داش�تهام که وقتی اتفاقی در زندگیم میافت�اد به این فکر میک�ردم که مگر من چه فرقی با بقی�ه دارم؟ چرا من نه؟ البت�ه من خیلی مطالع�ه کردم .مث ً ال مجل�هی «چراغ» را به صورت اینترنتی آبونمان ش�ده بودم .با توجه به حاالت روحیاش ،جستوجو میکردم و مطالبی را برای آشنایی بیشتر با او میخواندم .وقتی فهمیدم بیش از ده درصد هر جامعهای را اقلیتهای جنس�ی تشکیل میدهند ،با خود گفتم چرا من نه؟ چرا پسر من نه؟ اص ً ال به پسرم به چشم یک بیمار نگاه نکردم.
48
دی ۱۳۹۲
عکس :جواد منتظری
ب�ا این ح�ال ،میدانس�تم که پس�رم در ایران ب�ا زندگی دش�واری روبهرو خواهد بود .منتظر بودم که درسش تمام ش�ود و او را از ایران خارج کنم .مش�خص است به همین راحت�ی ک�ه اآلن صحبت میکن�م نبود .روزها ب�رای این ماجرا اش�ک ریختم .حتا برای لباس پوشیدنش در داخل خانه مشکل داشتیم ،چرا که به لباسهای رنگی و روشن تمایل داشت .من خودم س�عی میکردم در سفرها برایش با توجه ب�ه عالقمندیهای�ش لباس بخرم ول�ی از طرف خان�وادهی خودم مورد انتق�اد و اعتراض ق�رار میگرفتم که یاور به اندازهی کافی لباس دخترانه میپوش�د ،چرا تو بیش�تر ترغیبش میکنی؟ من میگفتم چه اشکالی دارد، ای�ن لباس خوش�حالش میکن�د؛ مگر لباس دختر و پس�ر دارد؟ من روی خودم در ای�ن باره کار میکردم و البته یاور هم ب�ا آبونه کردن م�ن در مجلههای مختل�ف در این باره دانش مرا باالتر میبرد. واکنش همسرتان به این موضوع چه بود؟ همس�رم خیل�ی مقاوم�ت ک�رد( .میخن�دد ).وقتی به آن دوران فک�ر میکن�م ،ب�ه خ�ودم میگویم ک�ه چه آدم پوستکلفتی بودهام ،چون که باید یکتنه جلوی همسرم
«باید یکتنه جلوی همسرم و دخترم میایستادم ،جلوی خانوادهام میایستادم که کسی نگاه چپ به پسرم نکند ،نگاه تحقیرآمیز به او نداشته باشد .مث ً ال او دوست داشت گوشواره داشته باشد ،که آن دوره متداول نبود .برای کوچکترین مسئلهای باید کلی انرژی صرف میکردم»
و دخترم میایس�تادم ،جل�وی خانوادهام میایس�تادم که کسی نگاه چپ به پسرم نکند ،نگاه تحقیرآمیز به او نداشته باش�د .مث ً ال او دوست داشت گوشواره داشته باشد ،که آن دوره متداول نبود .برای کوچکترین مس�ئلهای باید کلی انرژی صرف میکردم. همسر ش�ما فرد تحصیلکردهای است ،و قاعدت ًا باید به لحاظ علمی هم با این مسئله کنار بیاید؛ پس چرا همچنان مشکل داشت؟ فکر میکنم مواجهه با این مسئله برای مردان سختتر است .اگر دخترش�ان گرایش به دختر داش�ته باشد ،یعنی تمایالت پس�رانه داش�ته باشد ،ش�اید برای یک مرد قابل تحملت�ر باش�د .وقتی مس�ئلهی مردانگی ب�رای مردان خدشهدار میش�ود هضم کردنش سخت اس�ت .تا مدتی من و پس�رم این مس�ئله را از همس�رم پنهان میکردیم .تا این که بینمان مش�کلی پیش آمد و پس�رم خانه را به قهر ترک ک�رد .آن زم�ان برای اولی�ن بار با همس�رم صحبت کردم و او را پیش روانپزش�ک پس�رمان بردم .پیش از آن خودم دیدارهای زیادی با روانپزش�ک داش�تم و او برای من توضیح داده بود که ریش�هی ماجرا چیس�ت و این یک مد نیست. فکر میکنم همس�رم در ابتدا برداش�تهای اینچنینی داش�ت که مقاومت میک�رد و با خودش میگف�ت که این یک حس واقعی نیست و پس�رمان اشتباه میکند .یا شاید دوستانش سبب میشوند او اینطور فکر کند و این مسئله ب�ه او القا میش�ود .ب�رای همین میخواس�ت ی�اور را از دوستانش دور کند تا شاید به روزهای قبل برگردد .طبیعی ب�ود که نمیتوانس�ت تحمل کن�د .ولی وقتی مش�کالت بزرگتری بین پسر و همس�رم پیش آمد (که دوست ندارم دربارهاش صحبت کنم) ،با همس�رم صحبت کردم و گفتم
همین است که هست ،و باید این مسئله را بپذیریم .بعد از صحبت با روانپزشک ،ظاهر ًا به سختی با این مسئله کنار آمد ،ولی همین ماجرا او را بیمار کرد و روزهای س�ختی را گذراند. همس�رم ت�ا مدته�ا نمیتوانس�ت رابط�هی خ�وب و س�المی با یاور داشته باش�د .اما وقتی از ایران خارج شدیم بهتر توانس�ت این قضیه را تحمل کند .یک سال است که همس�رم از ایران خارج ش�ده؛ در این مدت س�عی کردهام ای�ن دو را دوباره با هم آش�نا کنم و تابوی ذهنی همس�رم را بش�کنم ،به او بفهمان�م که وقتی میپذیرد که پس�رش همجنسگ�را اس�ت پ�س بای�د بپذیرد ک�ه پس�رش پارتنر داشته باش�د .خوش�بختانه پارتنر پسرم انس�ان شایسته و باشخصیتی است .اولین بار که میخواستم پارتنر پسرم را به خانه دعوت کنم یاور میگفت که میترسد و نمیخواهد ک�ه این تقابل ص�ورت بگی�رد .ولی من گفتم ک�ه باألخره بای�د از یک جایی ش�روع کنیم ،و اگ�ر میگوییم که بعضی هوموفوبیا دارن�د ،از همجنسخواهان ه�راس دارند ،ما باید ای�ن ه�راس را از خودم�ان دور کنیم .پس ایش�ان را بدون پس�رم برای ناهار به خانه دعوت کردم .خوشبختانه همدیگر را پذیرفتیم و این رفتوآمد ادامه پیدا کرد. اتفاق ًا همین هفتهی گذش�ته به منزل پس�رم و پارتنرش رفت�ه بودی�م .در راه بازگش�ت صحبت میکردی�م که چرا در ای�ران اج�ازه نمیدهند که همجنسگراه�ا زندگی آزاد و س�المی داش�ته باش�ند؟ چرا که وقتی آزاد باش�ند ،حق انتخاب دارند و میتوانند رفیقی مناسب خودشان انتخاب کنند و به بالندگی برس�ند .اکنون این دو باعث افتخار من هستند چون بسیار با احترام و سالم و پویا در کنار یکدیگر زندگی میکنند. تلقی من این اس�ت که وقتی میگویید که با خارج شدن پسرتان از ایران ،همسرتان این ماجرا را پذیرفت ،بخشی از پذیرش به خاطر عوض ش�دن فضای اجتماعی اس�ت. جامعه است که میتواند فرد یا گروهی را تحقیر و سرزنش کند. دقیق ًا ،به موضوع درستی اشاره کردید .من فکر میکنم نود درصد این مقاومت بهخاطر جامعه بود .به هر حال ،پدر و مادر فرزندانش�ان را با بچههای دیگر مقایس�ه میکنند و این مس�ئله در جامعهی ایرانی به اش�تباه باعث خجالت میش�ود ،ب�رای این که ای�ن موضوع در جامعهی س�نتی ایرانی یک مس�ئلهی غیرعادی است .من در مورد همسر دی ۱۳۹۲
49
خودم میگویم که ،رفتار او بیش�تر ب�ه خاطر عکسالعمل اطرافیان بود .یعنی اگر م�ا در جامعهی آزاد و آرام و بدون تنشهای اجتماعی بودیم ،ش�اید ش�رایط ف�رق میکرد. حاال مس�ئلهی قانون که هیچ حقی ب�رای همجنسگراها قائل نیس�ت ،آنه�ا را انکار میکن�د ،و حتا حک�م اعدام برای آنان صادر میکند یک ط�رف ،از طرف دیگر جامعه ه�م آنه�ا را نمیپذیرد و این مش�کل بزرگی اس�ت که به درگیریهای درون خانوادهها هم دامن میزند. آیا هیچوقت پس�ر ش�ما به خاط�ر همجنسگرا بودنش بازداش�ت ش�د؟ آیا ش�ما از این که دس�تگاه قضایی او را دس�تگیر کند و احکامی ش�دید علیهاش ص�ادر کند هراس نداشتید؟ مس�لم ًا ما همیش�ه این وحش�ت را داش�تیم .من خیلی چیزها را از همسرم پنهان میکردم .وقتی یاور میخواست ب�ه مهمانی برود ،من این وحش�ت را داش�تم ک�ه اگر او را در مهمانی دس�تگیر کنند چه کنم؟ زمانی ک�ه جدای از ما زندگی میکرد هم از رفتوآمدهای دوستانش باخبر بودم و همیشه نگران بودم که مبادا همسایههایشان مهمانیها را گزارش کنند و یا در دانشگاه به خاطر این موضوع توبیخ ش�ود .من همیش�ه نگران بودم ،آنقدر که بع�د از ازدواج دخترم سعی کردم او را قانع کنم که بیاید و با ما زندگی کند و خوشبختانه این اتفاق افتاد و تا حدی از شدت نگرانیهای ما کاسته شد. بازگشتش به خانه مشکلی ایجاد نکرد؟ خب ،ش�رایط این بار خیلی عوض ش�ده ب�ود .آن زمان دیگ�ر حت�ا دوس�تانش ه�م راحتتر ب�ه خان�ه میآمدند. یکی از دوس�تانش از شهرس�تان کوچکی آم�ده بود و حتا ناخنهایش حنا داشت .از خانهشان فرار کرده بود و بسیار ناامی�د بود .من خیلی با او صحبت کردم و به او گفتم که تو تنها کس�ی نیستی که این مش�کل را داری .یا مث ً ال پسری بود که داییاش به او تجاوز کرده بود و مادرش او را از خانه بیرون ک�رده بود .او ماهه�ا در خانهی ما مان�د و من مانند یاور با او رفتار میکردم و حتا بابت این مسئله اخم همسرم را هم تحمل میکردم .این پس�ر به ش�دت نیاز عاطفی به حضور مادرش داش�ت ،طوری که بعدازظهر جمعهای در ای�ن فکر بودیم که چه کنیم؛ او پیش�نهاد داد که به س�ینما برویم و فیلم میم مثل مادر را ببینیم و کمی گریه کنیم.
50
دی ۱۳۹۲
«ما اگر جامعهی دگرباشان جنسی را به رسمیت بشناسیم ،میبینیم که در این جامعه همهی گروههای اجتماعی حضور دارند ،اما متأسفانه تلقی عمومی در ایران این است که آنها تعهد اجتماعی و اخالقی ندارند » ب�ه غی�ر از حلق�هی اصل�ی خانواد ه (ش�ما ،همس�ر ،و دخترتان) ،حلقهی بعدی خانواده چگونه با پس�رتان رفتار میکردن�د؟ پدربزرگ ،مادرب�زرگ ،خاله ،عم�ه ،دایی … آنها یاور را پذیرفتند یا قبل از این که ماجرا بین آنان مطرح شود او از ایران خارج شد؟ طبیعت ًا تعدادی از آنان میدانس�تند ولی من هرگز اجازه ندادم هیچکس راجع به این موضوع صحبتی بکند ،چون با شناختی که داش�تم میدانس�تم که مثبت نخواهد بود. ولی اکثر آنان نمیدانس�تند و هنوز ه�م نمیدانند .اولین بار که این موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم در دوران اوج درگیریهای سیاس�ی خ�ودم بود؛ فک�ر میکردم که بای�د یک نف�ر از نزدیکانم از ای�ن ماجرا مطلع باش�د تا اگر برای من مش�کلی پیش آمد یا زندانی ش�دم ،کس�ی باشد ت�ا از ی�اور حمایت کن�د .داس�تان همجنسگرایی ی�اور را ک�ه برایش تعری�ف میکردم ،تمام مدت س�اکت ب�ود و به من ن�گاه میکرد و درنهایت گفت« :چه خوب که پس�ر تو این مش�کل را دارد! واقع ًا نمیدانم اگر یاور پس�ر من بود، عکسالعمل من چ�ه بود؛ آیا میتوانس�تم با این موضوع کنار بیایم یا نه؟» با همهی اینها ،یاور چنان از س�وی جامعهی اطرافش زیر فش�ار ب�ود که حتا ی�ک بار تصمی�م ب�ه ازدواج گرفت. نمیتوانی�د باور کنید ک�ه وقتی من به همس�رم این خبر را دادم ،چطور چش�مانش از خوش�حالی میدرخش�ید .اما در نهای�ت ،من ب�ا آن دختر نازنین (که او ه�م برای فرار از فش�ار جامعهی اطرافش تن به ای�ن ازدواج میداد) حرف زدم ،ب�ا یاور ح�رف زدم ،و به آنها گفتم ک�ه گیرم ازدواج کنید ،بچهدار هم بشوید :خودتان میدانید که خوشبخت نخواهید بود ،ش�ما فق�ط با سرنوش�ت بچههات�ان بازی میکنید .ما حتا دس�تهگل عروس را ه�م خریده بودیم اما خوش�بختانه پیش از این که کار به مراس�م رس�می ازدواج بکشد ،آنها نظرشان را تغییر دادند و از ازدواج گذشتند.
آیا فردی که قرار بود با یاور ازدواج کند ،در جریان تمایالت جنسی او بود؟ بله ،میدانس�ت .اما او هم مش�کالتی داش�ت ،او هم ب�ه دنبال یک س�رپناه آرام و بیدردس�ر بود .البت�ه یاور را هم دوس�ت داش�ت ،با این که میدانس�ت که یاور همسر مناسبی برای او نخواهد بود. پس�ران همجنسگرا در ایران به شدت در معرض تجاوز جنس�ی قرار دارند .آی�ا هیچوقت برای امنیت ی�اور از این منظر نگران شدید؟ در ایران ،بچهی آدم چه پس�ر باش�د و چ�ه دختر ،پدر و مادر نگران تجاوز جنس�ی هس�تند ،گرچه فک�ر میکنم با توجه به فرهن�گ خانواده و اطرافیان ما پس�رم هیچوقت مورد تهدی�د قرار نگرفت .البته من بهش�دت نگران بودم که او در س�طح جامعه مورد سوءاس�تفاده ق�رار گیرد .من فک�ر میکنم این آگاهی باید توس�ط مادر ب�ه فرزند منتقل ش�ود تا بتواند خودش هم از خودش محافظت کند ،چون این قشر خیلی در معرض سوءاستفاده هستند. ش�ما به لح�اظ اجتماعی فرد شناختهش�دهای هس�تید
و فعالیته�ای اجتماع�ی ش�ما بس�یار گس�ترده اس�ت، مخصوص� ًا در م�ورد جنبشهای محیط زیس�تی و جنبش زنان .آیا هیچوقت به همکارانتان گفتید که مادر یک پس�ر همجنسگرا هستید؟ بای�د اعتراف کنم که از آنان هم وحش�ت داش�تم .به هر ح�ال ،در جامع�هی ایران�ی همجنسگرا بودن ی�ک تابو اس�ت و شکستن آن کار س�ادهای نیس�ت .من هیچوقت ض�رورت اعالم کردن این موض�وع را حس نکردم .تعداد انگشتش�ماری از دوس�تان نزدیکم متوجه ش�ده بودند، ولی م�ن خودم تنها توانس�تم با یکی دو نف�ر در این زمینه صحب�ت کنم .متوجه ش�ده بودم که تع�دادی از بچههای جنبش زن�ان گرایش جنس�ی متفاوت�ی دارند ول�ی به هر حال این مس�ئله اینق�در تابو بود و هنوز هس�ت که حرف زدن درب�ارهاش ج�رأت میخواه�د .خود م�ن در یکی از مصاحبههایم ،به عنوان کسی که طرفدار برابری جنسیتی به مفهوم کامل آن اس�ت ،از همجنسگراها حمایت کرده بودم ،و در یکی از بازجوییهایم از من پرس�یده ش�د که تو چرا از همجنسبازها حمایت میکنی؟ من جواب دادم که حمایت من از همجنسگراها است نه همجنسبازها ،من مدافع حقوق بش�ر هستم :آنها هم بش�ر اند و نباید فرقی دی ۱۳۹۲
51
«نود درصد این مقاومت بهخاطر جامعه بود .به هر حال ،پدر و مادر فرزندانشان را با بچههای دیگر مقایسه میکنند و این مسئله در جامعهی ایرانی به اشتباه باعث خجالت میشود»... بین آنها و باقی انسانها قائل شد. پسر شما این ش�انس را داش�ت که از ایران خارج شود و ،ب�ه دلیل نبودن در فضای فرهنگی ایران ،رابطهی خوبی را ب�ا خانواده و پدرش داش�ته باش�د و از امنی�ت روحی و ش�غلی برخوردار باشد .فکر میکنید اگر شما این امکان را نداشتید که از ایران خارج ش�وید چه سرنوشتی در انتظار
پسرتان بود؟ طبیعت� ًا زندگ�ی خیل�ی س�ختی در انتظ�ارش ب�ود. همجنسگراه�ای زیادی در ای�ران زندگ�ی میکنند ولی خودش�ان را آش�کار نمیکنند .تعدادی از آنها مشاغل و تخصصه�ای مهمی هم دارند ولی گرایش جنس�ی خود را بی�ان نمیکنند و با مش�قت زیاد خ�ود را پنهان میکنند. ب�اش�ناختی که م�ن از پس�رم دارم ،او نمیتوانس�ت خود را پنه�ان کند و ب�ه همین دلیل ب�ا زندگی س�ختی روبهرو میشد.
خانم مقدم ،این اولین بار اس�ت که ش�ما به عنوان مادر یک همجنسگرا مصاحبه میکنید .چرا؟ چه ش�د که شما دس�ت از پنهانکاریای که در این زمینه در ایران عمومیت دارد ،برداشتید؟ من تلاش میکنم این تابو را بش�کنم .بگذارید برایتان بگویم که پس�ری همجنسگرا به نام سورنا ،فقط به خاطر اختالف�ی که ب�ا پدرش داش�ت ،چند ماه پیش خودکش�ی ک�رد .من برای تع�دادی از دوس�تانم در ایران نوش�تم که این پس�ر مانند دیگران حق زندگی داش�ت و فقط بهخاطر گرایش جنس�یاش خودش را کش�ت .من از دوستانم که فعاالن جامعهی مدنی بودند خواهش کردم که این بچهها را تنه�ا نگذارند .یک عده برای خاکس�پاری به بهش�ت زه�را رفتن�د .یک ع�ده برای مراس�م ب�ه مس�جد رفتند. م�ن دوس�تانم را تحس�ین میکنم ک�ه این بچهه�ا را تنها نمیگذارند .دوس�تانم که به مراس�م رفته بودند میگفتند
52
دی ۱۳۹۲
ک�ه هم�هی حاض�ران بچههای همس�ن و س�ال متوفی بودن�د .حتا پ�درش و ب�زرگان فامی�ل هم در این مراس�م ش�رکت نکرده بودند .فکر کنید که یک عده جوان ،بدون پش�توانه ،با س�طح آگاهی ک�م ،که حمایته�ای جامعه و حمایتهای قانونی را ندارند ،چگونه ممکن است زندگی سختی نداشته باشند؟ من فکر میکنم حاال دیگر باید این تابو را بش�کنیم .من از فع�االن جامعهی مدنی میخواهم که این بچهها را تنها نگذارند .از آنها حمایت کنند .با خانوادههای آنان ارتباط برقرار کنند .چندی پیش ،یکی دیگر از این بچهها کش�ته ش�ده بود .همس�ایگان و دوس�تانش جرأت نمیکردند به مراس�مش بروند چرا که خانواده سنتیاش فکر میکردند که دوس�تانش باعث تغییر سرنوش�ت فرزندشان شدهاند. میدانم که خیلی س�خت اس�ت ولی این وظیفهای است که بر عهدهی فعاالن و برابریخواهان اس�ت .آنها باید کار فرهنگ�ی کنند ،با خانوادهها ارتباط برقرار کنند ،و آنان را آگاه کنند که فرزندش�ان بیمار نیس�ت ،منحرف جنس�ی نیس�ت ،یکی از افراد طبیعی این جامعه است مثل همهی جوامع بشری. ما اگر جامعهی دگرباش�ان جنس�ی (الجیبیتی) را به رس�میت بشناس�یم ،میبینیم ک�ه در این جامع�ه همهی گروهه�ای اجتماعی حض�ور دارن�د ،اما متأس�فانه تلقی عموم�ی در ای�ران این اس�ت که آنه�ا تعه�د اجتماعی و اخالق�ی ندارن�د و یا ب�ه مواد مخ�در معت�اد اند و ی�ا از راه تنفروش�ی کس�ب درآمد میکنن�د ،در حالی ک�ه اینطور نیس�ت .در جامع�هی ای�ران ،ب�ه دلی�ل محدودیتهای اجتماع�ی و قانون�یای ک�ه برای ای�ن گروه وج�ود دارد، همهی اعضای آن دیده نمیشوند .تنها کسانی در معرض قضاوت عمومی جامعه قرار دارند که از خانه رانده شدهاند یا به اجبار تغییر جنس�یت دادهاند .جامعه ب�ه این افراد بها نمیدهد ،و به همین دلیل بیش�تر آنها در یافتن کار ناکام میمانند و به کارگران جنس�ی تبدیل میشوند ،و البته در جامعه انگش�تنما میشوند .در حالی که اگر ما این جامعه را به رسمیت بشناسیم ،میبینیم که متخصصان بسیاری رشتهها در میان آنها به چشم میخورند. این اولین بار اس�ت که من با هویت واقعی خودم در این زمینه مصاحبه میکنم ت�ا از این طریق از فعاالن جامعهی مدن�ی و برابریخواه�ان جنس�یتی بخواه�م که ب�ه این مسئله بها بدهند.
شیوا ٣٠سالش بود که در اسلوی نروژ متولد شد .او که ٣٠ سال از عمرش را در هیبت یک مرد و در ایران گذرانده بود ،حاال سه سالی می شود که قدم در مسیر زن شدن گذاشته است. اما قضاوت ها و نگاه های تمسخرآمیز مهاجرها حتی در این کشور آزاد هم هیچوقت دست از سرش بر نداشته است. شاید به همین دلیل است که عضویت در خانواده منسجم ال جی بی تی ها در نروژ توانسته او را سر پا نگهدارد. شیوا می گوید که وقتی در ایران بوده هیچ وقت مامن و پناهگاهی نداشته است .از طرف خانواده و جامعه طرد شده و مورد قضاوت و تمسخر قرار گرفته است و مجبور بوده خود را از گزند آزارهای کالمی و رفتاری اعضای خانواده و جامعه و همچنین گاهی از آزارهای جنسی عده ای محافظت کند. او روزهای سخت این وطن جدید را دارد پشت سر می گذارد. دیگر در کمپ پناهجوها زندگی نمی کند تا مجبور باشد از خود در برابر متلک ها و قضاوت های دیگران محافظت کند .او حاال دارای مدارک نروژی شده و کمی به آرامش رسیده است. دی ۱۳۹۲
53
تصویر سمیرا ابراهیم در دستان معترض مصری
انتخاب کردن «ده زن تابوشکن در جهان اسالم» کار آسانی نیست .اولین مشکل تعریف کردن «جهان اسالم» است و این که در چنین «جهانی» تابوشکنی به چه معنا است .جواب دادن به این سؤاالت خودش میتواند موضوع یک مقالهی مستقل باشد ولی سعی من در این نوشته این است که تعریفی ارائه کنم که هم ساده باشد و هم بتواند هدف این نوشته را برآورده کند. جه�ان اسلام را ش�اید بت�وان عبارت�ی دانس�ت برای دستهبندی راحتتر مجموعهای از انسانها که مهمترین وجه مشترکش�ان زندگی در جغرافیایی است که دینی به نام اسلام نقش بزرگی در ش�کلگیری هوی�ت فرهنگی آن داش�ته اس�ت .از آنجای�ی که بیش�تر این کش�ورها در
54
دی ۱۳۹۲
منطق�هی خاورمیان�ه واقع ش�دهاند ،در م�واردی جهان اسالم با خاورمیانه مترادف شده است. همچنی�ن ،منظ�ور از زن�ان تابوش�کن زنانی اس�ت که موفق ش�دهاند چارچوبهای محدودکنندهای را که فقط به دلیل زن بودنش�ان و به اس�م فرهن�گ و دین بر آنها تحمیل ش�ده بشکنند ،زنانی که عملش�ان ،نگاهشان ،و یا کالمش�ان خطوط قرمز فرهنگ�ی ،دینی ،و یا اجتماعی را به چالش کش�یده است و جامعه را آمادهی پذیرفتن نگاه جدیدی به مسائل مرتبط با زنان کردهاست. افراد این لیس�ت همگی ش�هروندان کش�ورهای عربی هس�تند ک�ه در دوران معاصر زندگی میکنند .این نوش�ته هدف�ش ارزشگذاری عمل این زنان نیس�ت بلکه بیش�تر تأثیرگ�ذاری اقدامات آن�ان (چه مثبت چه منف�ی) مد نظر بودهاس�ت .مطمئن ًا نامهای بسیار دیگری میتوانست در
این لیست قرار بگیرد ولی ب�ه دلی�ل مح�دود بودن فضا و زمان ب�ه این نامها بسنده شد. آنچه ک�ه در رس�انهها به «به�ار عربی» معروف ش�د تصوی�ر متفاوت�ی از زنان عرب را به مخاطبان غرب�ی نش�ان داد .در ای�ن تصاویر ،بس�یاری از کلیش�ههای رایج از زنانی منفع�ل ک�ه قربانی مطلق نظ�ام دین�ی پدرس�االر هس�تند به چالش کشیده ش�د و دنیا زنان راسخی را دید که همت گمارد ه بودند به تغییر .یکی از این زنان سمیرا ابراهیم بود زنی که مجلهی «تایمز» نام او را در س�ال ۲۰۱۱ب�ه عنوان یک�ی از تأثیرگذارتری�ن اف�راد جه�ان ثب�ت کرد. ب�رای س�میرا ابراهی�م – فعال اسالمگرای مصری – عب�ارت «ش�خصی سیاس�ی اس�ت» در اوج حرکت آزادیطلبانهی مصریان معن�ا پیدا ک�رد .در روزی از روزهای م�ارس ،۲۰۱۱وقتی در میدان تحریر به تحصن نشس�ته بود ،به همراه چند زن دیگر مورد ضرب و ش�تم س�ربازان ارتش مصر قرار گرفت و دس�تگیر ش�د ،و در زندان او را مجبور به دادن «تس�ت ب�کارت» کردن�د :روال�ی مت�داول در زندانه�ای مص�ر که بس�یاری دیگر از زنان نی�ز پیش از س�میرا تجربه کرده بودند .بهانهی دولت مصر این ب�ود که این زنان «نتوانند ادعا کنند که توسط س�ربازان مورد تجاوز قرار گرفتهاند». در اص�ل ،ب�ه خصوصیترین حری�م این زنان تجاوز ش�د برای حفظ نام س�ربازان مصری .تفاوت سمیرا آن بود که س�اکت ننشست و به اعتراض برخاس�ت .تست بکارت به ی�ک بحث ملی و بینالمللی تبدیل ش�د که در نتیجهی آن ارتش مصر مجبور ش�د که انجام این تست را متوقف کند و سمیرا ابراهیم توانست «شخصی» را سیاسی کند در اوج
غادة السلمان ،که در ۱۹۴۲در سوریه زاده شد ،از این که از آزادی و یا عشق و یا احساس و نیازهای جنسی زنان بگوید و بسراید ابایی نداشت .شعرش توسط بسیاری از همعصرانش ستایش شد و در زمرهی شاعران معروف عرب قرار گرفت روزهای انقالب. در همان سال ،مانا الشریف ،زن عربستانی ،به گونهای دیگ�ری تبعیض جنس�یتی را به چالش کش�ید .او با ش�عار «حق م�ن ،کرامت م�ن» فراخوانی برای ح�ق رانندگی زنان در کشورش به راه انداخت .مانا پشت فرمان اتومبیل نشست و ،با به اشتراک گذاشتن ویدیویی بر روی وبسایت
یوتیوب ،کارزارش را جهانی کرد .این جسارت ،برای مانا الش�ریف ،حکم نه روز زندان را به دنبال داش�ت .او تنبیه ش�د ولی جرأت ک�رده ب�ود تابویی را بش�کند ک�ه خیلی از هموطنانش نتوانسته بودند به آن حتا بیندیشند. گاهی البت�ه زنان ،به اقدامات بس�یار هنجارش�کنانهتر ب�رای رس�اندن صدایش�ان روی میآورن�د ،اقداماتی که میتواند جامعهش�ان را در ش�وک عظیمی فرو ببرد .علیاء المه�دی یکی از ای�ن زنان ب�ود .این زن ج�وان مصری، در س�ال ،۲۰۱۱در وبالگ�ش مجموعه عکس�ی از خود به ص�ورت عریان منتش�ر ک�رد .او که دانش�جوی دانش�گاه آمریکای�ی قاه�ره ب�ود خ�ود را «س�کوالر ،لیب�رال ،و فمینیس�ت» نامید .او این واژهه�ا در اوج جنبش مدنی و اعتراضات سیاس�ی در مصر ادا میک�رد ،زمانی که اخوان المس�لمین در حال پیروزی بود و این واژگان را در ادبیات سیاس�یش چندان نمیپس�ندید .علیاء توانس�ت بحثی را به فضای عمومی کشورهای اسلامی وارد کند که تا قبل از آن ب�ا این صراحت بیان نش�ده بود :ح�ق کنترل زنان بر بدنشان .شیوهای که برگزید بسیاری را خوش نیامد ولی او مصرانه از اقدامش دفاع کرد ،با وجود همهی تهدیدها. او ترجیح میدهد آزاد زندگی کند تا با ترس. البت�ه هبة قط�ب ،هموط�ن علیاء ،به ش�یوهی بس�یار متف�اوت از تابوه�ا س�خن میگوی�د .ب�ه ب�اور او بای�د در چارچوب قوانین اسلامی از حقوق جنس�ی سخن گفت. هبة قطب ،سکسولوژیست محجبهی مصری ،از حقوق جنس�ی زن�ان در اسلام س�خن میگوی�د و در برنام�هی دی ۱۳۹۲
55
امینه ودود
تلویزیونی�ش ب�ه س�ؤاالت زوجه�ا در خص�وص رواب�ط جنسیش�ان پاس�خ میدهد :اولین برنامه از ن�وع خود در تلویزیون مصر .او میگوید سعی میکند مشکالت جنسی زن و شوهرها را در چارچوب آموزههای دینی حل کند .به عقیدهی هبة ،اسلام دینی اس�ت که حق لذت جنسی را برای زنان به رس�میت شناخته و زنان و همسرانشان باید از این حقوق آگاه باش�ند .وی س�عی دارد که این آگاهی را در جامع�هی مصر که ،صحبت کردن از س�کس در آن تابو است ،گسترش دهد. ولی در آنس�وی کرهی زمین ،زنان مس�لمانی دیگری هس�تند که برابری زن و مرد را در حیطههای متفاوت و به روشهای دیگ�ری دنبال میکنند .امین�ه ودود ،که با نام مری تیزلی در یک خانوادهی مسیحی به دنیا آمد ،در سال ۱۹۷۲به اسلام گروید .او در دانش�گاه میشیگان و بعدتر در دانش�گاه آمریکایی قاهره علوم قرآن�ی خوانده و بر این اعتقاد اس�ت که روح اسلام به برابری زن و مرد باور دارد و این تفس�یرهای مردانه از قرآن و حدیث و سنت است که ب�ه ایجاد قوانی�ن تبعیضآمیز علیه زنان انجامیده اس�ت. او را یک�ی از نظریهپردازان فمینیس�م اسلامی میدانند که معتقد اس�ت میتوان از منابع اصلی دین ،مانند قرآن،
56
دی ۱۳۹۲
تفس�یر فمینیس�تی و برابریخواهانهتری داش�ت .امینه اولین زن مسلمانی بود که در مسجدی در آفریقای جنوبی خطب�هی نماز جمع�ه را قرائت ک�رد و امامت نم�ازی را به عهده گرفت که زنان و مردان نمازگزارش شانه به شانهی یکدیگ�ر به اقام�هی آن برخاس�تند ،اقدامی ک�ه تا پیش از آن جهان اسلام ش�اهدش نبود .امینه ،در راه برابری جنس�یتی ،یکی از سنتیترین مراسم مذهبی مسلمانان را با تفسیری فمینیستی از اسالم به چالش کشید. برخ�ی از برابریخواهان مس�لمان البته کم�ی از امینه ودود فرات�ر رفتن�د و حقوق مدن�ی گرایشه�ای مختلف جنسی را در بین مس�لمانان خواستار شدند .ارشاد مانجی را ش�اید بتوان یک چهرهی جنجالی و البته پیشرو در دفاع از حقوق اقلیتهای جنس�ی دانس�ت .او که در اوگاندا به دنیا آمد و در کانادا بزرگ ش�د ب�ه خاطر انتقاداتش از آنچه اسالم س�نتی مینامد معروف اس�ت .او که علن ًا دربارهی گرایش جنس�یش س�خن میگوید ،در کتابش ب�ه نام اهلل، آزادی ،و عش�ق (که در مالزی س�روصدای بسیاری به راه انداخت و سرانجام ممنوع شد) از مسلمانان ،به خصوص جوانان ،میخواهد باورهای س�نتی اسالمی را به چالش بکش�ند و راهی برای از بین بردن رسومی مانند قتلهای ناموسی و تبعیضهای جنسی و جنسیتی باز کنند .مانجی را بس�یاری زنی شجاع که به مبارزه با سنت برخاسته است ب�ه تصویر میکش�ند و برخ�ی به دلی�ل هدف ق�رار دادن مسلمانان و جوامع مسلمان او را «اسالمهراس» خطاب میکنن�د ،صفت�ی که ای�ن روزها بس�یاری از زن�ان منتقد پدرساالری دینی در جوامع مسلمان توسط مخالفانشان به آن ملقب میشوند. زنان س�کوالر اگ�ر نقش بیش�تری از زنان مس�لمان در ب�ه چالش کش�یدن فرهن�گ پدرس�االر جوامع اسلامی نداش�ته باشند ،بیش�ک نقش کمتری ندارند .از جملهی آنان اس�ت نوال الس�عداوی ،فمینیست مش�هور سکوالر و چپگ�رای مصری .ش�اید بس�یاری از ایرانی�ان او را به واس�طهی کتاب�ش که ب�ه فارس�ی تحت عن�وان چهرهی عری�ان زن ع�رب (نوشتهش�ده در س�ال )۱۹۷۲منتش�ر ش�ده بشناس�ند .الس�عداوی ،در مقدمهی ای�ن ترجمه، زنان انقالبی ایران را به دلیل شجاعتش�ان میس�تاید. کت�اب بازگوی�ی خاطرات نوال اس�ت از س�الها طبابتش در روس�تاهای مصر ،و حقایق هولناک�ی را بیان میکند از خشونت خانوادگی ،زندگی جنسی ،و تبعیضات فرهنگی. ن�وال الس�عداوی از اولین فع�االن زن مصری اس�ت که
امینه اولین زن مسلمانی بود که در مسجدی در آفریقای جنوبی خطبهی نماز جمعه را قرائت کرد و امامت نمازی را به عهده گرفت که زنان و مردان نمازگزارش شانه به شانهی یکدیگر به اقامهی آن برخاستند روایتهای ناقصسازی جنسی دختران و زنان در مصر را به رشتهی تحریر درمیآورد (عملی که در جریان آن عضو جنسی دختران برداشته میشود) .مجموعه فعالیتهای او در ای�ن زمین�ه توانس�ت در غیرقانونی ش�دن این عمل در مص�ر نقش مهمی ب�ازی کند .نوال میگوی�د« :آنها میگویند تو زن خطرناکی هستی .من حقیقت را میگویم
و حقیقت خطرناک است». «این جامعهی ما اس�ت .م�ا نمیتوانیم پنهان ش�ویم. م�ا بای�د از تاریکتری�ن داالنها رد ش�ویم تا به روش�نایی برس�یم .اگر از داالنهای تابوها و س�رکوبها رد نش�ویم و دربارهی آنها س�خن نگوییم ،هیچوقت روشنایی خود را ب�ه م�ا نمینمایاند … م�ن میخواهم با آنه�ا به جدال برخیزم ».این نوش�تهی حنان الش�یخ اس�ت ،نویس�نده و روزنامهن�گار لبنان�ی و از پیش�روان فمینیس�م در جهان عرب .او در نوش�تههایش ب�ه صورت علنی نقش س�نتی زنان در جوامع مس�لمان و عرب را به زیر س�ؤال میبرد و از شکس�تن تابوها میگوید .او که در یک خانوادهی شیعه مذهب در بیروت به دنیا آمده است ،مفاهیمی مثل عفت، فرمانبری ،و روابط خانوادگی پذیرفتهش�ده در جامعه را به چالش میکشد .حنان در نوش�تههایش از معیارهای رایج اخالق جنسی و روابط جنسی که جامعه از زنان توقع دارد صراحت ًا و یا تلویح ًا انتقاد میکند .به همین دلیل بس�یاری از کتابهایش در کش�ورهای حوزهی خلیجفارس ممنوع ش�ده اس�ت .او نوش�تن و گفتن از تابوها را راهی به سوی رهایی میداند و به قول خودش سر سازش با آنها ندارد. امل باشا فعال حقوق بشر و حقوق زنان در یمن است که او نیز به س�ازش با تبعیضها و سرکوبها اعتقاد ندارد .او ی به شدت مذهبی از معدود زنان یمنی است که در جامعها و سنتی در انظار عمومی بدون حجاب حاضر میشود .در کش�وری با کارنامهای نگرانکننده در مورد وضعیت زنان و همراه با رش�د س�ریع اسلامگرایی ،فعالیته�ای امل
علیه نقض گستردهی حقوق بشر و در جهت روشن کردن افکار عمومی (با وجود حمالتی که به محیط کارش ش�ده اس�ت) همچنان ادامه دارد و بسیار پیش�روانه است .امل به شیوهای دیگر در انتظار روشنایی در پایان داالن است. السمان است که به نظرم و اما آخرین فرد این لیست غادة ّ پربیراه نمیرس�د اگر او را با فروغ فرخزاد مقایس�ه کنیم، ش�اعری که آنچه را ک�ه جامعه برای زنان تابو میش�مرد با کلمات در قالب ش�عر میش�کند و وی�ران میکند .غادة الس�لمان ،ک�ه در ۱۹۴۲در س�وریه زاده ش�د ،از این که از آزادی و ی�ا عش�ق و ی�ا احس�اس و نیازهای جنس�ی زنان بگوید و بس�راید ابایی نداشت .ش�عرش توسط بسیاری از همعصرانش س�تایش ش�د و در زمرهی ش�اعران معروف عرب قرار گرفت ،اگرچه عجیب نیس�ت جامعه چنین زنی را ب�ا لغات «نجیب» و یا «متین» به یاد نیاورد :صفاتی که زنان در همهی اعصار س�عی در حفظ آن داشتند و همواره ترسیدهاند که غیر از آن خطاب شوند .شاید به همین دلیل است امثال غادة و فروغ بسیار تعدادشان کم است و وقتی که میآیند و میس�رایند چنان تابوشکنی میکنند که شاید تا چندین نس�ل بع�د از آنها آث�ارش را بتوان ح�س کرد و دربارهاش سخن گفت. دی ۱۳۹۲
57
شماری مهاجران حبشی در آستانهی مسجد پیامبر گرد میآمدند و مینواختند .پیامبر عایشه حبشیان نوازنده را تماشا کند. را صدا میزد تا ِ گاهی پیامبر عایشه را به دوش میگرفت تا بهتر بتواند حبشیانی را ببیند که مینواختند و میرقصیدند .برای پیامبر مهم بود که میل به سرگرمی دختر جوانی چون عایشه را برآورد. گاهی ُع َمر مانع نوازندگی و رقصندگی حبشیان میشد .پیامبر او را دور میکرد و حبشیان را امان میداد که به کار خود ادامه دهند .داستانهایی از این دست را صحیح بخاری و صحیح مسلم – دو مجموعهی اصلی حدیث – آوردهاند. تاریخن�گاران اسلامی در ه�ر دورهای ب�ه ش�کلی روایته�ای مرب�وط حیات جنس�ی و روابط م�رد و زن در دوران پیامب�ر را بی�ان کردهان�د .هرچ�ه ب�ه دوران جدید نزدیکتر میش�ویم روایتها زنستیزانهتر است .بخاری (صحیح) ،ابن حبیب بغدادی (کتاب المحبر) ،و ابن س�عد (کتاب الطبقات) از نوعی زندگی جنسی در آن دوران گزارش میدهن�د که ت�ا اندازهای ناس�ازگار ب�ا نظام پدرس�االری
58
دی ۱۳۹۲
است ،در حالی که تاریخنگاران متأخر منکر هر جنبهای از ازدواج یا زندگی زنانه هس�تند که به زن استقالل در تعیین سرنوش�ت میدهد .روشن اس�ت که بازنمایی واقعیت در روایتها آنقدر مهم نیس�ت که خ�ود آنها .یعنی اهمیت دارد بدانیم چقدر این روایتها درس�ت ان�د ،اما مهمتر از آن واقعیت خود این روایتها در دوران روایتگران است. این ک�ه تاریخنگارانی ب�زرگ این گزارشه�ا را میآوردند نش�انهی پذیرفتنی بودن این گزارشه�ا در ذهن فردی و ذهنیت جمعی آن دوران است. پی�ش از ادامهی س�خن ،هش�دار درب�ارهی مغالطهی تاریخی «زمانپریش�ی» ضروری است« .زمانپریشی» مغالط�های اس�ت ک�ه اصح�اب ایدئولوژیه�ا (چ�ه ایدئولوژیهای اسالمی چه ایدئولوژیهای اسالمستیز) ب�دان دچ�ار میش�وند :س�نجیدن دوران قدی�م و ارزشداوری دربارهی رویدادها و زندگیها و انس�انها بر پای�هی معیارهای نظری یا اخالق�ی دوران معاصر .برای نمونه ،هم کسانی که میخواهند حکومت پیامبر در مدینه را دموکراتیک توصیف کنند گرفتار «زمانپریشی» اند هم آنها که میخواهند آن را ضددموکراتیک بخوانند .بدین
خدیجه دختر خویلد ،چهلسالهای ثروتمند از قبیلهی پیامبر ،قریش ،بود که دوبار پیشتر ازدواج کرده بود .خدیجه پس از قراردادی بازرگانی با پیامبر ،برای آن که همراه کاروان او به سفر رود ،به او اعتماد کرد و به محمدی که پیش از آن هرگز ازدواج نکرده بود پیشنهاد ازدواج داد س�ان ،وقتی بحث دربارهی زندگی جنس�ی پیامبر اس�ت میبینیم برخی پیامبر را به دلیل ازدواج با دخترکی کمسن و س�ال دچار «انحراف جنسی» میدانند .آنها بر تفاوت ن پیامبر با زمانهی معیارهای اخالق�ی و اجتماعی در دورا مدرن چشم میپوشند. در نمایشنامهی رومئ�و و ژولیت ،لیدی کپولت به دختر خود ،ژولیت دوازد ه ساله ،میگوید به ازدواج فکر کند چون دخترانی جوانت�ر از او در ورونا ،دخترانی از خانوادههایی محترم ،در چنین سن و سالی ،نه تنها ازدواج کرده که مادر فرزندانی ش�دهاند ،و خود او نیز ژولی�ت را پیش از دوازده س�الگی به دنیا آورده اس�ت .شکس�پیر در اواخر س�دهی شانزدهم و اوایل س�دهی هفدهم میزیست .آیا شکسپیر را ،ک�ه در چن�ان دورانی از چنین رس�می در اروپا س�خن میگوید ،میت�وان با معیاره�ای امروزی دچ�ار انحراف جنسی کودکخواهی (پدوفیلیا) دانست؟ *** ِ محم�د پیامب�ر ح�دود بن�ا ب�ر گزارشه�ای مش�هور، ش�صت و دو س�ال زیس�ت و دو گونه ازدواج کرد :ازدواج تکهمس�ری ب�ا زن�ی قدرتمن�د ک�ه ش�خصیتی پرنیرو و کشش داشت و سلطان سرنوشت خویش بود .همچنین، ازدواج چندهمس�ری با زنانی گوناگون در قوت شخصیت و زیبایی .محمد نخست در بیست و پنج سالگی با خدیجه پیمان زناشویی بست که بیست و پنج سال تداوم یافت و با درگذش�ت خدیجه پایان گرفت .پس از آن ،زندگی جنسی تازهای را آغازید و طی دوازده س�ال ب�ا دوازده زن ازدواج کرد ،مقدمات ازدواج با سه زن را فراهم کرد که ازدواج سر نگرف�ت و پیش�نهاد چندین زن را رد کرد که به او پیش�نهاد ازدواج یا «هبه» (هدیه) ک�ردن خود را داده بودند .برخی
تاریخن�گاران نوش�تهاند با زنانی نیز ازدواج ک�رد که با آنان هرگز همبستر نشد. خدیجه دختر خویلد ،چهلس�الهای ثروتمند از قبیلهی پیامب�ر ،قری�ش ،بود ک�ه دوبار پیش�تر ازدواج ک�رده بود. خدیج�ه پ�س از ق�راردادی بازرگانی ب�ا پیامب�ر ،برای آن که هم�راه کاروان او به س�فر رود ،ب�ه او اعتم�اد کرد و به محمدی که پی�ش از آن هرگز ازدواج نکرده بود پیش�نهاد ازدواج داد .تم�ام فرزندان محمد (چهار دختر و دو پس�ر) – به جز ابراهیم ،فرزند ماریهی قبطیه که در خردس�الی در گذشت – از خدیجه بودند. از میان کس�انی که پیش�نهاد هبه کردن خود را به محمد داده بودند یکی ُا ّم شریک بود که پیامبر نپذیرفت؛ دیگری لیلی بنت الخطیم بود که پیامبر پیشنهادش را پذیرفت ولی قبیلهاش رأی او را زدند و استدالل کردند که محمد همسر مناس�بی نیس�ت چون زنان بس�یار دارد و ممکن است آن زنان مجال را بر همسر تازه تنگ کنند. زن�ان محمد در ش�مایل ظاه�ری از جمل�ه در فربهی یا داشتن اندامی تراش�یده نیز با هم تفاوت بسیار داشتهاند. همهی زنانی که با پیامبر بودند از واقعیت چندهمس�ری او خرسند نبودند .س�وده از زنانی بود که از تعلق خاطر پیامبر به زنان دیگ�رش ،به ویژه زن زیبا و جوانی چون عایش�ه، در رنج بود .س�وده فربه و س�الدارتر از بس�یاری زنان دیگر پیامب�ر بود .پیامبر از طرز راهرفتن او خندهاش میگرفت و او نیز خندهی پیامبر را دوست داشت .یک بار میخواست به خاطر عایش�ه پیامبر را ترک کند اما سرانجام رضایت داد که نوبت ش�بهای خود را به عایشه دهد .سوده به پیامبر گفت «آن چیزی را که زنان میخواهند من نمیخواهم» (ابن حجر ،االصابة ،جلد هشتم ،ص.)۱۱۷ . «هبه» مانند طالق مراس�می نداشت ،شیوهای بود که حدود ی�ک قرن پس از پیامبر برافت�اد .برخی گفتهاند پس از پیامبر ممنوع ش�د .بنابراین ،پیامبر واپس�ین مرد عربی بود ک�ه زنان خود را ب�ه او هبه میکردند .محمد بن س�عد بن منیع زهری ،تاریخنگار نامدار س�دهی س�وم هجری، در جلد هش�تم کت�اب الطبقات فصل�ی دارد دربارهی زنانی که خود را به پیامبر «هب�ه» کردند («ذکر من َخ َطب النبی یتم نکاحه و من وهبت نفس�ها من النساء من النس�اء فلم ّ لرس�ول اهلل» :ابن س�عد ،کتاب الطبقات الکبری ،تحقیق الدکت�ور عل�ی محمد عم�ر ،القاه�رة ،مکتب�ة الخانجی، ،۲۰۰۱الجزء العاشر ،صص.)۱۵۵-۱۴۵ . در بیتکلفی و بیآدابی هبه ،داس�تانی که ابن س�عد در دی ۱۳۹۲
59
پیامبر زندوست بود ولی هیچ خشونت و زمختی مردانه و میل به چیرگی فاتحانه بر زن در رفتارش گزارش نشده است .فاطمه مرنیسی میگوید پیامبر در برابر زنان شخصیتی نرم و شکننده داشت و از این رو شکنندگی مردانه در برابر زن را خوب میشناخت و از بر مال کردنش پروایی نداشت همی�ن فصل ،درب�ارهی لیلی دخت�ر خطی�م آورده (ص. )۱۴۵گویا است .پیامبر نشسته و پشت به آفتاب داده بود. لیلی آمد و دس�ت بر ش�انهاش گذاش�ت .محمد گفت این کیست؟ گفت منام ،لیلی دختر خطیم؛ آمدهام خود را به ت�و واگذارم .با من ازدواج کن .پیامبر گفت باش�د .لیلی به میان قومش بازگشت و گفت پیامبر با من ازدواج میکند. قومش به او گفتند کار بدی اس�ت؛ چ�ون تو زنی غیرتمند ای و پیامبر زنان چندی دارد و تو تاب نخواهی آورد :برو و حرفت را پس بگیر .لیلی پیش پیامبر رفت و حرفش را پس گرفت .به نظر میرسد این که زنی برای برقراری رابطهی جنسی با مردی پیشقدم ش�ود رسمی جاری بوده است. حت�ا قوم زن ه�م قدرت نداش�تند او را از ای�ن کار باز دارند و آنچن�ان که در داس�تان لیلی آم�ده به او نظر مش�ورتی میدادهاند ،نه دستور. کش�ش جنس�ی پیامبر به زن�ان در روایته�ای تاریخی کهنتر آش�کارتر بیان ش�ده اس�ت .در توجیه ازدواجهای پرش�مار پیامبر ،متلکمان و تاریخنگاران متأخر اسلامی نق�ش عش�ق و گیرای�ی جنس�ی را کمرنگ میکنن�د و در عوض میگویند انگی�زهی اصلی این ازدواجها سیاس�ی صفیه دینی بوده اس�ت .ازدواج او با زنی یهودی به نامّ دختر ُحیی احتما ً ال فاقد انگیزههایی سیاس�ی -دینی بود صفیه نقش اصلی را در ای�ن میان بازی میکرد. و زیبای�ی ّ صفی�ه دخت�ر جوانی ب�ود که در عی�ن حال دو ب�ار پیشتر ّ ازدواج ک�رده بود .زنی ب�ود غنیمت جنگ .وقت�ی پیامبر به او پیش�نهاد ازدواج داد از او پرس�ید« :آیا در دلت میلی به من داری؟» گفت« :میل به تو داش�تم وقتی مش�رک ب�ودم .حال که مس�لمانام معلوم اس�ت که ب�ه تو میل آن دارم ».روش�ن اس�ت ک�ه غنیمتهای جنگ�ی از ِ همهی مس�لمانان است ،ولی پیامبر صفیه را به طور
60
دی ۱۳۹۲
خاص پسندید. جویرة بنت حارث دختر بیس�ت سالهی زیبایی که رشک عایش�ه را ب�ر میانگیخ�ت نیز پیامب�ر را مفت�ون جذابیت خود ک�رد .ریحانه دختر زی�د ،از قبیلهای یهودی و اس�یر جنگی بود و از زنان بس�یار زیبا .انگیزهای سیاسی در این میان نبود .زینب دختر جحش زن دیگری بود که نخس�ت همس�ر زید ب�ن حارث�ه ،فرزندخواندهی پیامب�ر ،بود ولی وقتی پیامبر او را نیمهبرهنه در خانهاش دید مهرش به دل افت�اد .آیهای در قرآن به او اج�ازه داد با زینب ازدواج کند، زینب جوان و فریبا همیش�ه به پس از جدایی زینب از زید. ِ خ�ود میبالید که با زنان دیگر تف�اوت دارد چون پیامبر آن زنان را از پدران و برادران خواس�تگاری کرده ،ولی زینب به رخصت خدا همس�ر محمد ش�ده اس�ت .قانون مربوط ب�ه فرزندخوانده و تمایز او از فرزن�د را فقیهان از این آیه استخراج میکنند. داستان دلبستگی محمد به ماریهی قبطیه نیز پرآوازه است .روزی که نوبت صفیه بود ،پیامبر در خان�هی او با ماریه خفت .حفصه همس�ر دیگر پیامبر سرزده آمد و دید .پیامبر گفت اگر آنچه را دیده به کس�ی نگوید دیگر به ماری�ه دس�ت نخواه�د زد .ولی حفض�ه خبر را به گ�وش دیگران رس�اند و در نتیج�ه پیامب�ر نیز دوباره با ماریه رابطه برقرار ک�رد .ابراهی�م ،زادهی ماریه ،تنه�ا فرزندی اس�ت که پیامبر از زنی جز خدیجه د ا ش�ت
(کتابهای تاریخی قدیم مانند تاریخ طبری ،س�یرهی ابن هشام ،االصابة فی تمییز الصحابة از ابن حجر عسقالنی، االس�تیعاب فی معرفة االصح�اب از ابی عمر یوس�ف بن عبدالبر و الطبقات ابن سعد دربارهی عبداهلل بن محمد بن ّ ماریه نوشتهاند). پیامب�ر زندوس�ت ب�ود ولی هی�چ خش�ونت و زمختی مردانه و میل به چیرگی فاتحانه بر زن در رفتارش گزارش نشده اس�ت .فاطمه مرنیسی میگوید پیامبر در برابر زنان ش�خصیتی نرم و ش�کننده داش�ت و از این رو شکنندگی مردانه در برابر زن را خوب میشناخت و از بر مال کردنش پروایی نداش�ت .داس�تان عش�ق او به عایش�ه بسی گویا اس�ت؛ زنی که وقتی پیامبر درگذشت هنوز هجده سالش نش�ده بود .تاریخنگاران سن عایش�ه در وقت ازدواج را از شش سال تا نه سال و به ندرت باالتر یاد کردهاند اما همه از زیبایی و برازندگیاش گفتهاند و نیز عش�ق پرش�ور پیامبر به او. قرآن مردان را دس�تور میداد به عدالت میان زنانش�ان رفتار کنند؛ ولی پیامبر همیش�ه در ای�ن کار کامی�اب نب�ود .در قص�هی ماریه نتوانست خویش�تنداری کند .عشقش به همس�رانش یکس�ان نبود .برخی مانن�د عایش�ه را بی�ش از دیگران دوست میداشت. خان�هی محم�د کن�ار مس�جدش ب�ود .گفتهاند تنه�ا م�کان مقدس�ی در تاری�خ ک�ه ب�ه ات�اق خ�واب راه داشت ،مسجد پیامب�ر ب�ود. خا ن�ها ش پر غو غا بود و
بیپیرای�ه .زنان�ش هرچن�د برخ�ی از زیبای�ی مثالزدن�ی بهرهمند بودند ،معمولی به شمار میرفتند و بی هیچ هاله و هوایی از قدس�یت و عصمت .با هم جدال میکردند ،به هم رشک میبردند ،به پیامبر طعنه میزدند. در بس�یاری روایتها از س�ختگیریهای عمر دربارهی دسترس�ی مس�لمانان به زنان پیامبر آمده است .میگویند عمر از پیامبر میخواست زنانش را از مردان جدا نگاه دارد تا حرمتش پاس داش�ته ش�ود .آیات حجاب دربارهی زنان پیامبر بیان ش�د .قرآن زنان پیامبر را «م�ادر مؤمنان» ( ُا ّم المؤمنی�ن) خواند که مس�لمانان حق ندارن�د پس از مرگ محمد ب�ا آنها ازدواج کنند .هیچیک از زنان پیامبر پس از او ازدواج نکردند .مسلمانان این امر را برای حفظ احترام و غرور پیامبر الزم میدانستند. زن�ان محمد انس�انهایی معمولی بودن�د ،ولی از آنجا ک�ه نزدیکترین و بیش�ترین رابطه را با پیامبر داش�تند ،در چشم مس�لمانان احترام و جایگاهی ویژه یافتند به شکلی ک�ه آرام آرام از زنانی مث�ل دیگران به الگویی بدل ش�دند که باید از آن پیروی کرد؛ رفتار و گفتارش�ان «سنت» شد. چنین جایگاهی را زنان محمد به تدریج و طی چند سده در فقه و تفس�یر و کالم اسالمی یافتند .به ویژه حکم حجاب مفسران که در قرآن برای زنان پیامبر آمده بود ،به دس�ت ّ و فقیه�ان ب�ه هم�هی زن�ان تعمی�م یاف�ت؛ زن�ان پیامبر نمونههای برتر «زن مسلمان» شدند. «پوشاندن تن زن» رس�می بود که پیامبر به جا میآورد تا زن خ�ود را از زنان دیگ�ر به ویژه از کنی�زان متمایز کند؛ صفی�ه را از جنگ به کنیزی میآورد، همان طور که وقتی ّ س�راپای او را پوش�اند و دیگران دریافتند ک�ه او دیگر کنیز نیس�ت .پوش�اندن بدن زن رس�می ش�د برای احت�رام و نش�انهی اش�رافیت و تعلق زن به جایگاه�ی فراتر از زنان عادی. برخلاف تصور بس�یاری از معاصران م�ا ،تعدد زوجات رس�م رایج�ی در مک�هی روزگار پیامب�ر نبود .ج�ز برخی اش�راف قریش و ثقیف ،بیش�تر مردان یک همسر داشتند و ش�ماری ان�دک دو زن .ابوس�فیان و همس�رش هن�د، ابولهب ،ابوجهلَ ،ح َکم بن هشام مخزومی و نیز عکرمه نمونههایی از مردان تکهمس�ر اند که میشناسیم .خود پیامبر در مکه یک زن داش�ت :خدیجه .ب�ه احتمال زیاد، پیامبر در مدینه چندهمسری برگزید. حرم پیامبر بزرگ بود و زنان با هم داس�تانها داش�تند؛ از رقابت بر س�ر عشق مشترک تا دسیس�هچینی و حرف و دی ۱۳۹۲
61
زینب دختر جحش زن دیگری بود که نخست همسر زید بن حارثه، فرزندخواندهی پیامبر ،بود ولی وقتی پیامبر او را نیمهبرهنه در خانهاش دید مهرش به دل افتاد .آیهای در قرآن به او اجازه داد با زینب ازدواج کند حدیث بر س�ر تقس�یم غذا و لب�اس و مهربانیها با یکدیگر و «خواهر» خوان�دن همدیگر .اما چرا پیامبر چنین امتیاز انحصاری بزرگی داش�ت که زنان بسیار داشته باشد و میل جنس�یش هرجا کرانهای یافت لنگر اندازد؟ تاریخنگاران مس�لمان متأخر مانند عق�اد و بنت الش�اطئ دلیل این امر را «کم�ال بدنی» پیامبر دانس�تهاند .با ارض�ای غریزهی جنس�ی ،پیامبر نش�ان میدهد ک�ه در ویژگیهای اندامی کامل و س�الم اس�ت و در نتیجه میتواند رسالت معنوی را که ابالغ پیام االهی به دیگران اس�ت به خوبی و در کمال امانت و درس�تی انجام دهد .به سخن دیگر ،تاریخنگاران متأخر ،پیامبر را انسانی فرا مینمایند که رفتارها و زندگیش دور از غریزهی جنسی ش�کل گرفته بود و سراسر تن او در خدمت کار پیامبریش بوده اس�ت ولی به طور ناسازهواری ارضای غریزهی جنس�ی را به توانای�ی در انجام وظیفهی
62
دی ۱۳۹۲
پیامب�ری پیون�د میزنن�د .در این تفس�یر ،زن�ان پیامبر از معش�وقان او ب�ه م�ادران مؤمنان بدل میش�ود ت�ا چنین تفسیری االهیاتی از زندگی پیامبر مشروعیت یابد.
————————
برای آگاهی بیش�تر از زندگی جنس�ی و زنان پیامبر بنگرید به مقالهی باربارا فرهیر استواسر در دایرة المعارف قرآن:
Barbara Freyer Stowasser, « Wives of the Prophet » in
Encyclopedia of Qu’ran, edited by Jane Dammen McAuliffe, Leiden, Brill, 2006, Vol. 5, pp.506-521
همچنی�ن به کتاب فاطمه مرنیس�ی با عنوان م�اورای حجاب :پویایی
رابطهی زنانه -مردانه در جامعهی اسالمی که نخست در سال ۱۹۷۵
به زبان انگلیس�ی چاپ ش�د و س�پس با ح�ذف پ�ارهای پاراگرافها و عبارتها به عربی برگردانده شد:
Fatima Mernissi, Beyond the Veil, Male-Female Dynamics in
Muslim Society, London, Saqi Book, 2003, pp.51-58
نسخهی ناقص عربی:
فاطمة المرنیس�ی ،م�اوراء الحج�اب ،الجنس کهندس�ة اجتماعیة،
بیروت ،المرکز الثقافی العربی ،الطبعة الرابعة۲۰۰۵ ،
و نیز بنگرید به این کتاب :عائش�ه عبدالرحمن (بنت الش�اطئ) ،نساء
النبی ،بیروت ،دارالکتاب العربی۱۹۷۹ ، ّ
اینج�ا ،ح�اال ،ب�ا خی�ال راح�ت میبینم پیک�رهی آن
خودنمای�یاش ب�ود ،چون ب�ا آن قف�ل و بندهای�ی که به
بیشه ،به زور جامه بر تنش میپوشاندیم و بیشتر از همه من
حتم ًا دیده بود .تودرتو با روحاالطلس و س�اتین پوش�انده
دوشیزهی شیرینعقل را ،که بارها کنار چشمه و حاشیهی میکوشیدم .با کمترین ستایشی از اندامش ،از جا میپرید و با ش�تابی حیرتآور جامه بر ت�ن میدرید .چه پرش�باهت اس�ت به نق�ش برجس�تهاش بر این
دیوار.
تا از زلفش کسی تعریف میکرد ،صورت را برهنه
ک�رده بود .تفاوت�ی نداش�ت تعریفکننده زن باش�د یا مرد و کودک .ت�ا از خال لبش میگفتی،
یقهی توری را میگشود تا گردنش را نشان دهد .مردها زیبایی گردن�ش را میس�تودند
ت�ا او چ�اک گریب�ان را نمای�ان کن�د و هلهل�ه
میش�د وقتی لیموهای
آب�دارش را میدیدی�م .تا اینج�ا را مردان تاب
میآوردن�د ام�ا
تنبان�ش زده بودند ،محال بود ما چی�زی را ببینیم که دایه
ب�ودش از ن�گاه حریص دیگ�ران ب�ا گرههایی ب�ر اطراف
ران؛ که میدانست دوش�یزهی بیپروا چه میلی به نشان دادن ُبس�تان دلگشایش دارد؟ ش�اید به طمع دیدن آن بس�تان پشت س�اتین بود که راضی شدم بیش�هی کنار رود و مزرعهی ذرت و س�ه رأس اسب ش�خمزنی و پنجاه گوس�فند و پن�ج گاو را ب�ا او معاوض�ه کن�م ،اگ�ر چه پ�در دندانگردش در آخری�ن مرحل�ه
س�ی خ�روس الری
و ماکیانه�ای الزم
را بدان کابی�ن افزود به اضاف�هی عم�ارت طی�ور،
خر و سه�ا
دختران حکایت
مث�ل
میکردند نافش را بای�د ببین�ی
ک�ه چ�اه نق�ره اس�ت.
البت�ه
نشان دادن ناف
آخری�ن
64
مرحل�هی
دی ۱۳۹۲
ک�ه
ش�ازدهها با
از
ناز میآمدند پلهه�ا
و
میرفتن�د بر
ایوانها و در
هرجا بر ماکیانهای
بیشمار میپریدند و به هنگام کیفوری –وقت و بیوقت –
همه نقش کهربایی برجس�ته بر پوس�توار دی�وار ،که عین
ناحیه حرام میکردند .عاش�ق بودم و اص�رار کردم اضافه
هنری مییابید؛ ام�ا از دور ،رهگذر اتفاقی فقط آن را یک
بر بلندا صال در میدادند و خواب را به چشم مردم تنبل آن ش�ود آن عم�ارت و خروسهای جنگی به علاوهی دو تا نره طاووس که تقریب ًا پیر شده بودند.
کندهکاری یک مینیاتورس�از روی چوب گردو است ،لذت دی�وار رنگپریده میبین�د با فروریختگی رن�گ از آن .آن
فروریختگیها فضای تهی بین نقش برجس�تهها اس�ت،
پدربزرگ روزی پرسید« :میارزید؟» ندانستم سرانهی
جایی که باید جانوران و گلها و ابرها و صخرهها از فضای
سکوت کردم طوری که نداند در آن معامله مغبون بودهام.
رفت�ار جادویی اف�راد خاندان م�ا از دور به چش�م نمیآید.
عم�ارت و خروسها را میگوید یا عش�رت ب�ا عروس را. پ�س از آن بیآبرویی که در اولین مهمانی رس�می اتفاق
افتاد ،س�عی کردم نگذارم احدی در حضورش حتا از ناخن انگشتانش حرف بزند .پس از ناهار بود که کودکی خیرهسر
–حتم� ًا به اغوای یکی از بزرگتره�ای ناتو – بیمالحظه از ن�اف او تعری�ف کرد .در یک چش�م به ه�م زدن بزرگ و
کوچ�ک خاندان حاض�ر در مجلس دیدند آنچ�ه را که من بابت آن همه مخارج مستحق بودم که به تنهایی شاهدش
باشم.
خالی بی�رون بزنند ،اما فرصت ظه�ور نیافتهاند .جزئیات کس�ی متوجه حرکت آن همه زن و مرد و کودک به س�وی در انتهای دیوار نمیش�ود ،دری که از س�حر ب�از بود و هر
نیمشب به روی دیوار و رهگذران کنار آن بسته میشد.
از نزدیکت�ر ،چن�دان به نظ�ر نمیآید آن گ�روه عظیم
ک�ه در فواص�ل دی�وار ب�ه دس�تههای س�ه -چهارنفری
تقس�یم ش�دهاند میل ورود ب�ه باغ را داش�ته باش�ند .صد نف�ری میش�وند .پی�ران جایی تکی�ه داده به عص�ا با هم
صحب�ت میکنند ،ک�ودکان ش�وخی و ب�ازی مینمایند،
عادت�ش دادم که پیراهنهای بلند بپوش�د ب�ا دگمهها و
دخت�ران و زنان در کار پچپچه و نج�وای اند .حتا میتوان
جای�ی در کمرک�ش کار جل�وی حرکت انگش�تان فرزش را
ش�کلهای واقعگرا تش�خیص داد ک�ه درک بیننده را بین
بندهای فراوان که در اثنای باز کردن بیاختیارش ،بتوان گرفت .البته خیاط به سفارش من زیرجامههای چسبانکی برایش تعبیه کرده بود که به آس�انی از تنش جدا نمیش�د.
پارهای شبها خود مرا نیز ساعتی گیجوگم میکرد.
صحنههای�ی چون کش�تی گرفتن جوانان برهن�ه را در آن خفتوخیز و نوعی ورزش باستانی مردد میدارند .کسانی روی دیوار نشسته یا لمیدهاند .بعضی در شکار اند و برخی
در رختخ�واب اند .بعضی در جامههاش�ان پنهان ،بعضی
این نقش برجستهی او است با چندتن از دخترعموهایش
از آن برهنهاند .اش�خاصی پنهانی به کاری مش�غول اند و
نقش و نگار ،که خاندان من یکایک در آن همه سال ،از در
چنان ک�ه پیدا اس�ت نمیخواهند از س�وی عاب�ران دیده
که رو به سوی باغ نسترن دارند ،کندهکاریشده بر دیوار پر انتهایی ،به درون باغ نسترن رفتهاند اال من.
پشتشان به ما است و حرکت دست و پاشان در هم شده،
ش�وند .افرادی خالف آنه�ا میخواهند ب�ه تمامی دیده
نق�ل اس�ت ک�ه احم�د [خضروی�هی بلخ�ی] گف�ت:
ش�وند از سوی تحس�ینکنندگان اندام یا شیفتهی حرف و
عل�ف میخوردن�د ».یک�ی گف�ت« :خواج�ه ،ت�و کج�ا
بیاختیارش�ان را به ط�رف در انتهایی متوجه میش�وی،
«جمل�هی خل�ق را دی�دم که چ�ون گاو و خر از ی�ک آخور بودی؟» گفت« :من نیز با ایش�ان ب�ودم .اما فرق آن بود که ایش�ان میخوردند و میخندیدند و بر هم میجستند و میندانس�تند .و من میخوردم و میگریستم و سر بر زانو نهاده بودم و میدانستم».
جلوتر ،متوجه عظمت و زیبایی آن باغ میش�وید و از آن
حدیثش�ان .کمی که از دی�وار فاصله میگی�ری ،حرکت چیزی که شاید خودشان متوجه آن نیستند.
من بی�ن آنها نیس�تم ،یعنی هن�وز بین آنها نیس�تم.
نگاه میکنم به آنها که هریک در وضعیتی چنان مطلوب قرار گرفته که تندیس�گر را به ش�کار بهترین حالت خویش وادارد .گوی�ی هریک جدا به تندیس�گر س�فارش کردهاند
دی ۱۳۹۲
65
باز کند و ببینید و آن را حفظ کند و دست کس�ی به آن نرس�د بهتر از آن است که
آن را بپوش�اند و ب�ه آن دس�ت بیابن�د.
ایش�ان با زنا س�ر و کار ندارند و هرکس ک�ه مرتکب ای�ن کار بش�ود او را دونیم
میکنن�د ،بدین قس�م که ش�اخههای درخت را نزدیک کرده او را به ش�اخهها میبندند و آن را رها میکنند و شخصی
که به آنها بس�ته ش�ده اس�ت دونیمه میشود».
مادرم در تصویر جاندارش باوقارتر از
همیشه به نظر میآید ،که تندیسگر هم ناگزیر بوده آن را با تمامی زوایا مجس�م
کند .وقاری س�خاوتمندانه داش�ته در
برابر ش�ویش ،که امری طبیعی اس�ت وقت�ی پ�در از حجل�ه پ�ا بی�رون نهاده ب�وده ،ن�ور اللهه�ا گش�ادهتنی او را
س�خاوتمندانه از الی در نیمهباز عیان جواد مجابی ،عکس :جواد منتظری
که اینگونه بس�از مرا ،که او به دس�توری س�اخته اس�ت. ش�ک ندارم بانوی ش�یرینعقل من گفته مرا در پوشش�ی از آزرم و فرزانگی بس�از .با ش�وق و ذوق میخواس�ت نزد
من فرزانه جلوه کند و بانویی آزرمگین باش�د در نظر همه. ای�ن آرزو را بارها به گریه پیش من اعتراف کرده بود .پیش تندیس�گر هم البد گریه کرده .این آخریها کاری جز گریه
نمیدانست شایس�تهی فرزانگی نداشتهاش .خودنمایی
بیشتر به جسم مربوط میشود تا روح .چرا خوشتر داریم که با موهوم دمخور باشیم؟
یک روز نزد یکی از مردان ایش�ان نشس�تیم .همسرش
نیز نزد م�ا بود .او در حال�ی که با ما صحب�ت میکرد پیش روی م�ا فرج خ�ود را باز کرد و خارش داد .م�ا روی خود را
پوشاندیم و گفتیم« :استغفراهلل ».آنگاه شوهرش خندید
و به ترجمان گفت« :به ایش�ان بگویید او آن را پیش ش�ما
66
دی ۱۳۹۲
ک�رده ب�ود ب�ه چش�م حری�ص جوانان خان�دان ک�ه توش�های بیندوزن�د به�ر
ش�بهای خود .بعده�ا همین مای�هی وق�ار را از محرم و
نامحرم پنهان نکرد .تا آنجا که ش�نیده بودم برای آن سه مرد –که یکی از آنها پدرم بود – سنگ تمام گذاشت.
پس�رعمویش پی�ش از ش�ویش و همزمان ب�ا او و بعد از
ش�ویش از وق�ار و تمکین بان�و بهرهمندب�وده و چندان در مراتب وصل کوش�یده اس�ت که آن پرندهی مردارخوار که
ف�راز میدانهای جنگ پ�رواز میکند پدر را ب�ا خود برده و از ش�رم قلتبانی رهانده بود .بعدها پسر عم گرامی کسی را
در کمین عش�رت انحصاری خود یافت که از او در شناخت
زنان موقر چابکتر بود .این آدم ماجراجویی بود قلتش�ن، از آنها ک�ه مزدور جنگی میش�وند در ارتشها و در زمان
صل�ح اندوختههایی را که بابت نفلهک�ردن آدمها در بانک نهادهاند با گشادهدستی خرج میکنند.
خانهی بغلی را ک�ه عین منزل و باغ ما ب�ود خریده بود و
نیس�ت .خاصه ک�ه او پس�رعمویش را در اختیار داش�ته و
آن قلتشن س�از میزده ناکوک و گاهی هم آواز میخوانده
به همس�ایهای قلدر و عشرتپرس�ت نداش�ته است .پیدا
ش�ده بود مج�اور و از جیک و بک بیوهی همس�ایه باخبر.
خ�ارج ،اما ن�ه خودش ب�ه ای�ن فضاحت مهاج�م اهمیت م�یداده نه ش�نوندگان اجب�اری .این اطوار برای کس�ی
که بخواه�د توجه دیگ�ران را به زنده دلی خ�ود جلب کند ضروری است.
بدنام�ی ای�ن رابط�ه او را کفای�ت میکرده اس�ت و نیازی
اس�ت که لغزخوانان با توس�ل به بعضی قصههای مشهور این ماجرا را ش�کل خیالی بخش�یدهاند .جایگزین ش�دن آن مزدور به جای پس�ر عموی تنهلش میتواند یک تغییر ذائق�ه باش�د و ب�س .اما روایت س�وم ن�ه فقط ب�ه عنوان
کمتر وقاری اس�ت که خود را براب�ر زندهدلی نبازد .پس
واقعیت اعتباری ندارد بلکه ازجهت قصهسازی نیز نوعی
را برهنه در آبدان س�یمانی .س�ه روایت ش�نیده ش�ده اما
احتماال آن قلتشن مزدور ،به دلیل همسایگی و اشراف
آنه�ا یکدیگ�ر را دیدند .یکی از پش�ت پنج�ره ،دیگری به دقت مش�خص نمیکند چهکس�ی در آب�دان بوده و کی
پشت پنجره؟ هرکس به طرفداری از یکی ترجیح میدهد دیگ�ری را اغواکنن�ده بدان�د .دو روای�ت از زبان کس�انی اس�ت که دل خوش�ی از عفت مادر نداش�ته و سبکسرانه
ب�ر عصمت او خرده میگرفتهاند .آنان او را وس�ط ظهر به
عمد عری�ان در آبدان نمایش میدهند .اینان آبتنیهای عاش�قانهی قدیم�ی را ب�ر واقعی�ات ام�روزی رجح�ان میدهند.
ولنگاری در خلق آن دیده میشود.
نظر به حی�اط دیگ�ر و بهرهیابی از دهن لق همس�ایگان،
ماجرای بانوی با وقار و فاسق نابهکار را باتمامی جزئیاتش میدانسته و چه بسا ش�اهد روابطی بوده است .بنابراین، یک جیغ خفیف او ً ال به گوش کس�ی آن هم تا وسط حوض
پر ش�لپ و ش�لوپ نمیرس�د .ثانی ًا ،به فرض محال که آن جیغ خفیف را ش�نیده و آن را دعوتی آشکار پنداشته باشد؛
مرد فرصت داش�ته که برود تنبان پایش کند و با حولهای از نردبان باال نرود که هر آن احتمال واشدن گرهش میرود.
روایتی دیگ�ر آن جنگجوی ناب�هکار را برهنهتر از آنچه
بعد آن مش�ت زدن ب�ر گردن پس�ر عم تا حدی س�اختگی
در دیدرس بانوی عفیفی که پش�ت پنج�رهی توری کمین
حیثیت بربادرفتهی بانو شده ،دل خوشی هم از آن مردک
در آینهی ق�دی حمامش به نظر میآم�ده ،خیس و تلیس گرفته بوده قرار میدهد .شنیدن جیغی خفیف از آن سوی پرده جنگجوی برهنه را هش�یار ک�رده و او را حولهپوش از
نردبان پرازیده به دیوار به حیاط مجاور رهنمون میگردد.
پس�ر عم که در حیاط ب�ه آبیاری گلهای خودرو مش�غول بوده از گرمپ ناگهانی و دیدن آن هیوالی سفیدپوش یکه
میخورد .فاسق پیش�ین حیرتش آنقدرها دوام نمیآورد چون با مش�تی محکم بر گردنش دو سه ساعتی بیهوش
میشود .بعد هم این پیام رویارو را از مزدور زورگو دریافت آن من شد ،زو مکن یاد!» میکند که« :شیرین ِ
به نظ�ر میرس�د .راوی دروغزن عالوه ب�ر آن که مدعی موزمار نداشته اس�ت که او را در صحنهای ساختگی چون
آب دادن گله�ای خ�ودرو – ک�ه جنبهی نمادین جنس�ی دارد – به کتک خوردن محکوم میکند .احتس�اب ساعات
بیهوشی معادل آنچه برای عمل موازی وقت الزم است به ش�دت س�اختگی اس�ت .عالوه بر اینها ،کدام بانوی آزرمگی�ن و پایبند به ش�أن زنانه اس�ت ک�ه در برابر هجوم
نیمهبرهنهی مزدوری فاسد ،آن هم وقت ظهر ،مقاومت ن�ورزد و اگر ت�اب پایداری نداش�ت ب�ه فریادی اس�تمداد نجوید؟ اینها ارکان روایت را بیاعتبار میکند.
پیدا است این هر س�ه روایت با بدخیالی و تهمت آغشته
اما در ای�ن واقعیت نیز نمیتوان تردید کرد که پس�رعمو
با دروغ برابر دانس�ت .در دو روایت اول آبتنی تابس�تانی
برداش�ت که او را همهی عمر از معاشرت نزدیکتر با زنان
ش�ده و واقعیت در آن چندان ناچیز است که میتوان آن را ً اصلا ب�ه معن�ای بیبندوب�اری و مردبارگی زن�ی عفیف
چند ماه بعد در یک دعوای خونین با آن قلتش�ن ،جراحتی محروم کرد.
دی ۱۳۹۲
67
غادة السمان ،شاعر نوپرداز سوری ،مینویسد« :در خانهی زن شرقی /الفبا میمیرد /در قربانگاه روزمرگیهای حقیر ».شاید اگر، به جای عبدالحسین فرزاد ،زنی شعر غادة السمان را به فارسی گردانده بود در مییافتیم که در ذهن زن شرقی بر الفبا چه میگذرد ،بر زبان .اما اگر زنی این شعر را ترجمه نکرده است ،زن شاعری هست که لباس فارسی را بر اندام زمخت این مفهوم پوشانده باشد« :و ای ترنم دلگیر چرخ خیاطی /و ای جدال روز و شب فرشها و جاروها». چندی پس از درگذش�ت فروغ فرخزاد،
نصرت رحمانی از پشت میزی بلند شد که
برای مش�تاقان شعر فروغ در بزرگداشت
او س�خنرانی کرده بود .سخنرانی نصرت چه�ار کلمه ب�ود« :فروغ غد ب�ود ،غد». کس�ی پایین پلهها گفته ب�ود« :همین؟» نصرت جواب داده بود« :خواستم بگویم
خیلی مرد بود )1( ».وقتی جدال زن شاعر
ش�رقی با زبان شعر – که مردان در ۱۵قرن آنرا ورز دادهان�د – ب�ه اس�تقالل ادبی او منجر میش�ود تازه مرد ش�ده است .زبان پدری اینگونه انتقام میگیرد .در زمانهی ف�روغ ،عب�ور از زبان پ�دری تابو اس�ت،
«تابویی به تمامی زبانی» ،و فروغ همهی اعتبار ادبی خود را از شکس�تن این تابو به
زبان دست آورده اس�ت .وگرنه در خانهی ِ زن شاعر شرقی ،الفبا مرده بود. تابوهای به تمامی زبانی آیا واقع� ًا چیزی ب�ه نام تابوه�ای زبانی
وجود دارد؟ قطع� ًا وجود دارد ،اما معمو ً ال تعری�ف درس�تی از آن ارائ�ه نمیش�ود: «تابوی زبانی در واقع یکی از انواع تابوی
68
دی ۱۳۹۲
اجتماعی اس�ت که به ممنوعیته�ا در رفتار زبانی اطالق
میگ�ردد» (ش�یدا اعتض�ادی -فاطمه س�ادات علمدار،
تحلی�ل جامعهش�ناختی زبان مخف�ی) .اما بر اس�اس این تعریف ،تابوی زبانی به تمامی زبانی نیس�ت ،بلکه از انواع تابوهای اجتماعی اس�ت .کاربس�ت زبان ب�ه عنوان یک مه�ارت اجتماعی تعریف میش�ود و آنطور که به صورت
عام میش�ود برداش�ت کرد تابوهای زبان�ی از انواع نمود بیان�ی تابوها اس�ت .آنچ�ه معمو ً ال ب�ه عن�وان تابوهای زبانی ش�ناخته میش�ود در بیان س�ینمایی نیز تابو است.
ط�رح تصویری آن در نقاش�ی نی�ز تابو اس�ت .در مباحث اقتصادی ،پزش�کی ،روانشناس�ی نیز تابو است .خاص
زبان نیست ،بلکه از آنجا که در فرهنگ و جامعه مفهومی
ممنوع وجود دارد ،بیان آن مفهوم با تمام ابزارهای بیانی
و در هم�هی َاش�کال آن تاب�و اس�ت .وقتی قرار اس�ت از تابوهای زبانی در ش�عر س�خن بگوییم باید بتوانیم آنرا از
تابوهای اجتماع�یای که به زب�ان راه مییابند و از طریق
زبان بر «نب�ود» و ممنوعیت خود تأکی�د میکنند تفکیک کنیم .وگرنه درب�ارهی فرهنگ و اجتماع س�خن گفتهایم و ن�ه خصوص ًا دربارهی زبان ش�عر و درب�ارهی تابوهای به تمامی زبانی.
زبان�ی تابوه�ای اجتماع�ی از تفکی�کنک�ردن نم�ود ِ
تابوه�ای زبانی باعث ش�ده اس�ت که تلاش برخی زنان
شاعر – که به ویژه در سه دههی اخیر برای غلبه بر تابوهای
غیرزبان�ی از طریق زبان تلاش کردهاند – به تابوش�کنی در زبان ش�عر تعبیر ش�ود .تلاش چش�مگیر و جدی زنان
شاعر در شکستن تابوهای جنسیتی از «خالفآمد عادت کام طلبیدن» اس�ت ،یعنی اگرچه این تابوها از مناس�بات
اجتماع�ی به زبان رخن�ه کردهاند ،میتوان ب�ا رخنهدادن زبانی تابوگریز به مناسبات اجتماعی راه تغییر این مناسبات
را هموار کرد.
در بزم او گر میروی مردانه شو ،مردانه شو
ش�عر فارس�ی زن�ان ،از دههی هفتاد شمس�ی ب�ه طور
مش�خص و فراگیری به س�مت طرح تابوه�ای اجتماعی رف�ت ،اما عبور از تابوهای زبانی زنانه را با احتیاط در پیش
گرفت .تابوهای زبانی زنان در ش�عر ب�ه معنای عبور از آن
چیزی اس�ت ک�ه بی�رون از مش�خصههای زبان�ی زنان و سنت ش�عری آنها قرار دارد .از این جهت فروغ فرخزاد،
تالش چشمگیر و جدی زنان شاعر در شکستن تابوهای جنسیتی از «خالفآمد عادت کام طلبیدن» است ،یعنی اگرچه این تابوها از مناسبات اجتماعی به زبان رخنه کردهاند ،میتوان با رخنهدادن زبانی تابوگریز به مناسبات اجتماعی راه تغییر این مناسبات را هموار کرد به عنوان شاعری که برای نخس�تینبار زنانه شعر نوشت و ب�ا بهکارگیری ظرفیتهای زنان�هی زبانش علیه ادبیات
مردانه سرود ،اهمیت پیدا میکند .پیش از او نمیتوان به راحتی ش�عر زنان را از شعر مردان تفکیک کرد ،مگر آنکه
نام شاعر به شعر سنجاق شده باشد .در آن صورت هم تازه تفکیک ش�اعر مرد اس�ت از ش�اعر زن ،و نه شعر مردان از شعر زنان .اما از شعر فروغ صدای زنانه به گوش میرسد. گوی�ی با هر حرفی که روی کاغد مینوش�ته بلن�د بلند آواز
میخوان�ده اس�ت ،آوازی که زنانه اس�ت و هن�وز البته به زبان تمام دس�تگاههای موس�یقی وفادار .در طول تاریخِ ، هر جنس�یتی بن�ا بر موقعیتهای زیس�تی خ�ود منطقهی حیات خود را از نظر زبانی توس�عه داده اس�ت و همین امر زب�ان زنانه و زب�ان مردانه را پدید آورده اس�ت ،اما زنان به
زبان خود را کنار میگذاش�تند محض ورود به دنیای ش�عر ِ و زب�ان مردانه را تقلید میکردند .گوی�ی زبان مردانه زبان رس�می و قانونی ش�عر اس�ت .فروغ فرخزاد به عنوان زن
راوی -مؤلف در ش�عر خود ظهور کرد و این تابوشکنی در
حوزهی زبان اتفاق افتاد.
اما همچنان تابوهای زبانی در ش�عر زنان وجود داش�ت
ِ ش�صت زن�ان ،با زبانی رس�می، /دارد .در ش�عر ده�هی
س�اختارمند و دیکتهش�ده از رس�انههای رس�می مواج�ه هس�تیم .گوی�ی نتایج تحقی�ق گس�تردهای ک�ه جامعه-
زبانش�ناس انگلیس�ی ،پیت�ر ترودگی�ل ،در جغرافی�ای
انگلیس�یزبان اروپا و کارب�ران زبانهای اس�کاندیناوی انج�ام داده ب�رای ما فارس�یزبانان نیز معتبر اس�ت« :در
هردو زبان ،مردها گرایش بیش�تری به زب�ان گفتار و زبان
کوچ�ه دارند ،در حالیکه زنها بیش�تر به زبان رس�انهها، لهجههای رسمی ،و ادبیات نوشتاری روزنامهها در گفتار دی ۱۳۹۲
69
شعر گراناز موسوی در تثبیت شعر زنان، در جریان شعری دههی هفتاد ،به عنوان یک مؤلفهی غیر قابل چشمپوشی اهمیت زیادی دارد .همچنین صراحت او در بیان خشونتی که بر زنان میرود پیش از او کمتر سابقه داشت .همین عامل باعث شده بود که کپیهای خط خطی روی شب در آن سالها دست به دست شود خود متعهد هس�تند .زنها به قواعد دستوری زبان بیشتر از مرده�ا التزام دارند .آنها در کارب�رد زبان محافظهکارتر
اند .جمالتش�ان کوتاهتر اس�ت و کمت�ر از تتابع اضافات
استفاده میکنند )2( ».این سنت زبان شعر زنان ،با وجود
سنتش�کنی آنها در مفاهیم و گرایش به نوش�تن از خود -زن ،در ش�عر زنان پس از فروغ مش�هود اس�ت .از آنجا
اس�ت که در دههی هفتاد – وقتی موج شکس�تن تابوهای
دستوری زبان در شعر بلند میشود – زنها ضمن جسارت کردن در طرح تابوهای اجتماعی در شعرشان ،با احتیاط و
تردید به مرزهای زبان نزدیک میشوند« .زنها در کاربرد
زب�ان از مردها مرددتر ان�د ،حداقل به این دلی�ل که هنوز
جایگاه اجتماعی متزلزلتری نس�بت به مردان دارند .این خطرناک اس�ت که آنها زبان�ی را به کار گیرن�د که در یک
جامعه ،حس طبقات پایینتر اجتماعی را منتقل میکند»
(پیت�ر ترودگی�ل) .ب�ا این ح�ال آنه�ا در ط�رح تابوهای اجتماعی پیشتاز اند.
کسی از کارزار «نه به زبان رسمی» خبر ندارد
«حت�ا تمام ابره�ای جهان را به ت�ن کنم /ب�از ردایی به
دوش�م میافکنند /تا برهنه نباشم /اینجا نیمهی تاریک
ماه است».
در شعر «حرفهای روپوش سرمهای» گراناز موسوی،
از چهرههای ش�اخص ش�عر زنان در ده�هی هفتاد ،زبان زنانه از انگیزهها و شکستن تابوهای زنانه به هیجان آمده
است ،اما به سنت زبانی متعهد میماند.
«آنک�هپ�رده را میکش�د /نمیداند /همیش�ه صدای
کس�ی که آن س�وی خط ایس�تاده /فردا میرس�د /بگذار
70
دی ۱۳۹۲
هرچ�ه میخواهند /چفت در را ببندند /امش�ب از نیمهی
تاری�ک ماه میآی�م /و تمام پردهه�ا و رداه�ا را /تکه تکه خواه�م کرد /بگذار برای بادبادک و ش�بتاب هم /اتاقی
حوالی جهن�م اجاره کنند /من خواه�م رفت /میخواهم پیراهنم را به آفتاب بدهم».
گراناز موس�وی در این ش�عر ،و در بیش�تر شعرهای خط
خط�ی روی ش�ب و پابرهنه تا صبح که از نمونههای ش�عر دههی هفتاد اس�ت ،رداه�ا و پردههایی را ک�ه زن ایرانی را محص�ور کرده اس�ت تک�ه تکه میکن�د ،اما آت�ش او با
پردهه�ای زبان�ی در نمیگیرد .ش�عر او اگرچه سرش�ار از تصویرها و بیان زنانه اس�ت ،ساخت دس�توری زبان را نیز
حفظ میکند .شکس�تن این تابوی زبانی پنهان س�ختتر اس�ت ،تابویی که نه کارزاری برای لغو آن شکل میگیرد و نه در گفتمانهای زنانه اسباب برآشفتن است.
ش�عر گران�از موس�وی در تثبیت ش�عر زن�ان ،در جریان
ش�عری دههی هفتاد ،ب�ه عنوان یک مؤلف�هی غیر قابل
چشمپوش�ی اهمیت زی�ادی دارد .همچنی�ن صراحت او در بیان خش�ونتی که بر زنان میرود پیش از او کمتر سابقه
داش�ت .همین عام�ل باعث ش�ده بود ک�ه کپیهای خط
خطی روی ش�ب در آن سالها دس�ت به دست شود .شعر
او مح�ل بروز بخش�ی از زنانگی تابوش�ده در بیرون ش�عر بود ،اما کمتر به تابوهای زبانی درون ش�عر توجه میکرد.
او ب�رای ادای این مفاهیم نه ب�ه برتریجویی زبانی روی آورده ب�ود و نه عصی�ان او مرزهای پاکی�زهی زبان مؤدب
ش�عر زنان را تهدید کرده بود .در برابر صراحت سطرهایی چون:
«کوچ�ه س�هم پس�رها اس�ت /س�هم م�ا در ادام�هی
صفهای خستگی /کوچه را به انتها میرساند» یا «کیفم
را بگردید ،چه فایده؟ /ته جیبم آهی پنهان است که مدام ش�نیده :ایس�ت! /ولم کنید! /اص ً ال با بوتههای تمش�ک میخوابم و از رو نمیروم» س�طرهای درخش�انی در شعر او از زبان�ی در آینده خبر میدهد ،مثل« :دیش�ب نیمی از صورتم خدا را صدا کرد و عینکم /آسمان را اشتباهی رفت
... /گاهی آن قدر دیر میشود /که بادبادک از تو میگریزد
و مرد میش�وی /پوس�تکنده بگویم / :عروس�کی روی زندگیم بگذار».
این بندها نش�ان میدهد که گونهای از ش�عرهای زنان
که ظرافته�ای زبانی زنان را به ب�ازی خواهد گرفت و به
گراناز موسوی
کشف خشونتی زنانه در زبان نایل خواهد شد در راه است،
به تکههایی از ش�عر فرزانه م�رادی و حمیدرضا صفری
قربانی جراحیهای زبانی شود. زیبایی ِ
«داری تم�ام میش�وی ت�وی توال�ت و اس�تفراغ چند
هرچند در مس�یر ای�ن تجربههای خطرناک ممکن اس�ت
جنسیت شعر شما تا اطالع ثانوی در دسترس نیست
نگاه کنید:
روزهات /داری ل�ول میکن�ی و َد َوران میش�وی ت�وی رقص صوفیانهی کس�خالنهات /داری مگس میشوی
در س�الهای اخی�ر ،برخ�ورد ش�اعران زن با زبان س�ه
همینطور میچرخی ت�وی خیابانها /و با باقی مگسها
تابوشکنیهای اجتماعیش�ان ،کمتر یا بیشتر مجال بروز
فراز آس�مان /ت�ف میکنی ب�ه روی ص�ورت کارمندان /
نم�ود اصل�ی دارد .هرچند ای�ن نمودها ،به نس�بت ابعاد در رس�انههای رس�می پیدا کردهاند .گروهی از ش�اعران
جوانتر تابوشکنی در حوزهی زبان شعر را تا فرای مرزهای نفی زبان جنس�یتی پی�ش بردهاند .ش�عر آنها بیش�تر در
شبکههای اجتماعی ،وبالگها ،و فضای مجازی منتشر
میش�ود .تالش آگاهانه برای حذف زب�ان مردانه /زنانه در ش�عر با ادعای وفاداری به ش�عریت ش�عر البته آزمون و
خطایی است که بیش�تر متکی بر تئوریهای ادبی است. نمون�هی این نوع تلاش را میتوان در ش�عرهایی دید که
ش�اعری زن به صورت مش�ترک با ش�اعری مرد س�روده اس�ت .هرچند اثر انگش�ت زبان زنانه در این شعرها وجود
دارد ،برتری زبان مردانه بیشتر از زبانی خنثاشده به چشم
میخورد.
مس�ابقه میده�ی /همینط�ور ب�ال میزن�ی بیوقفه بر تف میکنی ب�ه روی صورت همهی مدی�ران الیق /عق
میزنی به ش�کل و قیافهی دختران زیبا /دونژوانهای ش�یکپوش ون�ک ب�ه ب�اال /برگ�رد ب�ه م�ادرت بگ�و به پستانهاش برگردد /برگرد ش�بیه روسپی جوانی بده باال پاه�ات را /و خمیازه بک�ش بیخیال /به م�ادرت بگو که
دوس�تانت دیگر سری ندارند /بیس�ر اعدام شدهاند انگار /ب�ه مادرم گفتم /اینها را که ش�نید طوری برگش�ت /که دستم را بریدم و الی انگشتهام گریه کاشتم».
زبان�ی زنان به س�مت زبان ی�ک رویک�رد دیگر حرک�ت ِ
مردان�ه اس�ت .در ش�عر بس�یاری از زن�ان میت�وان این
مش�خصه را دید .آنها راه شکس�تن تابوهای زبانی را در
ش�بیهش�دن به زبان مردانه و حذف تف�اوت زبانی به نفع دی ۱۳۹۲
71
/با موهایم مش�کی ،زیرا /خاکم مش�کی ،زی�را /ایوانم،
مشکی »...
زبان در شعر پگاه احمدی زبانی زنانه و زنده است .زبانی
اس�ت که از شکستن سنتهای زبانی در عین حفظ هویت
خود به هیجان آمده اس�ت .در ش�عر او تاریخ زنان هست،
اما س�نت زنانه در روایت این تاریخ قلب میشود تا آنطور ک�ه او میخواهد ب�ه بیان ض�د واقعی واقعی�ت نزدیکتر
باشد:
«پشت / ،نیش�ابور ِ پاره میریزد /نور آنقدر میچرخد،
میتابد ،میپژمرد ک�ه میریزد /و من آنقدر عاش�ق این
ماهوت کهنهام /که نمیدانم با این دس�تهای جوان چه کار کنم /با این هوای رفته تا ته حوض /با این پوش�یه /که زمان گمشده در ساعتی که گوشههای رضاش�اه میرود / ِ الالیی مرا خوانده است /هر صبح ،کر/ ، هرش�ب ،الل / ِ باالی کرکره رفته است!»
در ش�عر پ�گاه احم�دی ،به عن�وان یک�ی از نمونههای
ش�عر تابوگری�ز ،عب�ور از تابوه�ای زب�ان زنانه ن�ه عبور از زب�ان زنانه بلک�ه گرفتن آن و ب�رقانداختنش اس�ت .راه
پگاه احمدی ،عکس :حمید جانی پور
زب�ان مردانه میجوین�د .آنها از شخصینویس�ی فاصله میگیرن�د ت�ا نه تنه�ا در زب�ان ،مردان�ه بنویس�ند بلکه در بهکارگی�ری مفاهی�م نیز مردان�ه رفتار کنند .این دس�ته از زنان ش�اعر ،ب�ه تمامی تس�لیم ایدئالهای زبان�ی مردانه
ش�دهاند (در اینباره نگاه کنید به گفتوگوی من با ش�یوا ارسطویی در همین شماره).
برابری زبانی ،توانمند س�اختن زبان در زایایی رس�یدن به ِ
از طریق بازی با س�اختار و س�نت زبانی اس�ت .مطالعهی
تحوالت ش�عر زنان در س�الهای اخیر نش�ان میدهد که زنان خواهان تغییر مناسبات زبان هستند ،و این که زنها
چهطور میخواهند خود را از طریق زبان معرفی کنند تأثیر مهمی بر تغییر زبان ش�عر به نفع آنها دارد .این استراتژی
به زوال استیالی زبان پدری در شعر فارسی منجر خواهد
شد.
بیان ضد واقعی واقعیت ()3
رویکرد سوم شاعران زن ،غلبه بر تابوهای زبانی با تأکید
بر زنانگی زبان اس�ت .تالشه�ای زبانی پگاه احمدی در این مورد جالب توجه اس�ت .س�طر اول این بخش از شعر
او را مقایسه کنید با این سطر از شعر فروغ فرخزاد« :و کور
ش�وم اگر دروغ بگویم» تا تفاوت زبان در عین زنانگیاش خود را به رخ بکشد:
« ...زی�را من از کن�ارهی س�ینیها میری�زم اگر دروغ
بگویم /زیرا من /مثلث�م را در خون ،پرت کردهام /دریا از
ایوانم تا زیتون میآید /زیرا حاال ،همهچیز از حاال نزدیک
اس�ت /و من /که تمام سلس�لهام تاریک ش�د / ،تاریخم!
72
دی ۱۳۹۲
———————— منابع
1نص�رت رحمانی ،طرح تاریخ ش�فاهی ادبیات معاصر، نش�ر ثال�ث ،1388 ،مه�دی اورن�د (گفتوگ�و با س�عید وزیری)
2نتایج این تحقیق از س�وی شورای زبان نروژی منتشر
شده است .اینجا
« 3میبینی که ش�عر / ،دیگر برای من ضرورت نیست، /جوری بیان ضدواقعی واقعیت اس�ت» ،پگاه احمدی،
شعر «آسانسور».
عکس :جواد منتظری دی ۱۳۹۲
73
گفت و گو با فاطمه شمس سیطرهی تابوهای زبانی اند ،و عبور از این تابوها را بدون خالقی�ت ادبی فاقد ارزش هنری توصی�ف میکند .با این
ح�ال ،از نظ�ر او بروز خالقی�ت ادبی در عب�ور از تابوهای زبانی هزینهبر اس�ت« .بابت شکستن تابوها در شعر البته
در ی�ک دورهای بای�د ب�ه اطرافیان�م پاس�خگو میبودم.
بابتش کم هم قضاوت نش�دهام ،ول�ی جایی که مهم بوده
فاطمه شمس ،متولد ،۱۳۶۲دانشجوی مقطع دکترا در رشتهی ایرانشناسی در دانشگاه آکسفورد است .او ۴سال گذشته را بیرون از ایران گذرانده است اما ساده نیست که بگوییم از تابوهای ایرانی نیز بیرون جسته است ۸۸ .دفتر شعرهای فاطمه شمس است که چندی پیش بیرون از ایران منتشر شد.
74
دی ۱۳۹۲
تابوها را بشکنم حتم ًا این کار را کردهام».
وقت�ی از او دربارهی تأثی�ر تصویر امر ش�اعرانه در ذهن
جامع�هی ایرانی ب�ر ش�کلگیری تابوهای مزاح�م زبانی برای ش�اعران فارسی میپرسم ،میگوید« :تا حدودی با این تأثیرگ�ذاری موافق ام ولی نه کام ً ال .در همین ادبیات
معاصر ما کسانی بودهاند که تابوهای زبانی را خیلی قبل از
او به خطکشیهای جنسیتی
در زب�ان اعتق�ادی ن�دارد و در پاسخ به پرس�شهای ما سعی میکن�د از س�لطهای فرات�ر در زب�ان س�خن بگوی�د« :من با
این دوگانهی “زبان مردانه” و “زبان زنانه” مخالف ام؛ چون
فکر میکنم با خطکش�یهای
جنس�یتی در حیط�هی زب�ان، ناخ�ودآگاه داری�م ب�ه خل�ق تابوه�ای جدید مردان�ه /زنانه
دس�ت میزنیم .به جای زبان مردان�ه ،ترجی�ح میده�م از
عنوان “زبان مس�لط” استفاده زب�ان مس�لط مردان�ه و کن�م. ِ زنان�ه ن�دارد ،بلکه وس�یلهی
انتق�ال مفاهی�م وابس�ته ب�ه
قدرت مسلط است .مخالفان،
منتق�دان ،و قربانیان این زبان مس�لط هم زنان هس�تند و هم
م�ردان .به یک معنا هر ش�اعر ی�ا نویس�ندهای ممکن اس�ت
تحت تأثیر این زبان مسلط دست به خلق آثاری بزند ،یا به آن معترض و منتقد باشد .تا جایی که خاطرم هست شعری
نوشته بودم در چهارده پانزده سالگی که اولین شعرم بود. قصیدهای بود ک�ه به پدرم تقدیم کرده ب�ودم و مضمونش
مذهبی بود .ش�اید اآلن بع�د از حدود پانزده س�ال بتوانم بگویم که آن شعر تحت تأثیر زبان مسلط و غالب بود .ولی
این تأثیرپذیری دورهی بس�یار کوتاهی بود .آشنایی من با
شعر اخوان و فروغ در همان س�الها باعث شد که قصیده را برای همیش�ه کنار بگذارم .شاید بشود گفت از بین تمام
قالبهای ش�عری ،قصیده ب�ه تعبیر ش�ما “مردانهترین”
غالب بوده است».
او معتق�د اس�ت زن�ان و م�ردان ب�ه ی�ک ان�دازه تحت
«من با این دوگانهی "زبان مردانه" و "زبان زنانه" مخالف ام؛ چون فکر میکنم با خطکشیهای جنسیتی در حیطهی زبان، ناخودآگاه داریم به خلق تابوهای جدید مردانه /زنانه دست میزنیم .به جای زبان مردانه ،ترجیح میدهم از عنوان "زبان زبان مسلط مردانه و مسلط" استفاده کنمِ . زنانه ندارد ،بلکه وسیلهی انتقال مفاهیم وابسته به قدرت مسلط است». این که ما به فکر این حرفها بیفتیم شکستهاند .نمونهی
بارزش هم ایرج میرزا اس�ت در شعر و البته صادق هدایت در نثر و داستاننویسی .به نظرم تصویر شاعرانگی را قبل از هرچیز خود ش�اعران اند که میس�ازند و نه جامعه .این
تفکیک مهمی اس�ت ،به این دلیل که اگر شاعر را صدای زمان�هی خ�ودش یا یک�ی از صداه�ای زمان�هی خودش
بدانی�م آنوقت باید به این هم قائل باش�یم که ،ش�اعران قدرت تغییر ساختارهای زبانی و استعاری را دارند .این که
گفت�م تا حدودی موافق ام به این دلیل بود که در بس�یاری
مواقع ،بحث تابوی زبانی در میان نیس�ت ،بلکه تابوهای
سیاس�ی ،دینی ،و قدس�ی وجود دارند که شکستنش�ان
کار یک ش�ب و دو ش�ب نیس�ت و زبان اس�تعاری و کنایی شاعرانه هم اینطور وقتها به کمک شاعر میآید».
زندگی بیرون مرزهای ایران ش�اید باعث ش�ده است او
کمتر با تابوهای زبانی درگیر باش�د .ش�اید به قول خودش
کمت�ر از آنها که در مرزهای جغرافیای�ی ایران با تابوهای زبان�ی میس�تیزند« .اآلن که ب�ه دور و برم ن�گاه میکنم
میبینم کس�انی که داخل ایران هس�تند بیش�تر س�عی در شکس�تن تابوهای زبانی و اس�تفاده از زبان آوانگارد دارند
تا ش�اعران خ�ارج از ایران؛ ش�اید به این دلیل ک�ه از زبان به عنوان اب�زار مب�ارزه و مقاومت اجتماعی هم اس�تفاده
میکنن�د و ب�رای همی�ن اس�ت ک�ه آگاهانهت�ر دس�ت به شکستن تابوهای زبانی میزنند».
دی ۱۳۹۲
75
گفت و گو با سپیده جدیری روان خ�ود وفادار «زنی ک�ه در نوش�تن ،به زبان ت�ن و ِ
میمان�د – که به اصطلاح ،زبان زنان�ه مینامیماش – از
جامع�هی زنان س�نتی فاصله گرفت�ه و آن که تح�ت تأثیر ِ عرف “مس�لط” یا بهتر اس�ت بگوییم “مردان�هی” جامعه و ادبی�ات ،زبان ش�عریش را از ه�ر نوع زنانگ�ی میزداید
روان خود «زنی که در نوشتن ،به زبان تن و ِ وفادار میماند – که به اصطالح ،زبان زنانه مینامیماش – از جامعهی زنان سنتی فاصله ِ عرف "مسلط" یا بهتر گرفته و آن که تحت تأثیر است بگوییم "مردانهی" جامعه و ادبیات ،زبان شعریش را از هر نوع زنانگی میزداید تا شعرش مقبولتر افتد ،به سنتهای محدودکننده وفادارتر بوده است».
76
دی ۱۳۹۲
ت�ا ش�عرش مقبولتر افت�د ،ب�ه س�نتهای محدودکننده وفادارتر بوده است».
س�پیده جدیری با این جمالت به اس�تقبال سؤالهای
من میآید .او ش�اعر و مترجم اس�ت .نخستین مجموعه
ش�عر او خواب دختر دوزیست در س�ال ۱۳۷۹منتشر شد. صورت�ی مایل به خون من پس از آن ،مجموعه ش�عرهای ِ
و دختر خوبی که ش�اعر اس�ت را در ایران و به آغوش دراز
ن�ی را بی�رون از ای�ران منتش�ر کرد .او چندین دفتر شعر ترجمه
و مجموع�ه داس�تان نی�ز در کارنامهی خود دارد.
جدیری معتقد است تابوهای
زبان�ی در جامع�هی مردس�االر
زنان را بیش�تر مح�دود میکند ام�ا م�ردان را نی�ز از مزاحمت تابوهای زبانی در وقت سرودن
بینصی�ب نمیدان�د« .ب�ه هر ح�ال ،تحقیقی ه�م در این باره
انج�ام ن�دادهام و نمیتوان�م
ب�ه ط�ور مس�تند و ب�ا قاطعیت حرف�ی بزنم ،اما مس�لم ًا به این
ک�ه م�ردان ه�م مانند زن�ان از تابوه�ای زبانی رنج میکش�ند
و ب�ه واس�طهی آنه�ا در خلق اثرش�ان محدود میش�وند باور دارم».
س�پیده جدی�ری ش�عرش را
ب�ه تمامی محص�ول ناخودآگاه
میدان�د ،ناخودآگاه�ی که تابو
س�رش نمیش�ود« .خودآگاه و در نتیجه ،فک�ر کردن در س�رودن من هیچ نقش�ی ندارد .ناخودآگاه هم که معمو ً ال
گوش�ش به ای�ن حرفه�ا بدهکار نیس�ت! این اس�ت که مینویس�م آنچه را که نباید بنویسم! ...یادم میآید یک ب�ار کاری از خ�ودم را روی فیس�بوک گذاش�ته بودم .یک
آقای همکالس�ی دوران دانشگاهم آمد و به قولی گیر سه پیچ داد که منظورت از “ش�کاف س�یاهم” در فالن س�طر
چیست و هرچقدر اصرار کردم که شعر را توضیح نمیدهند
و هرچه برداشت شما باشد همان است ،قانع نشد که نشد. فکر میکنم دوس�ت داشت از زبان خودم بشنود که تابویی را شکس�تهام و به عرف اهمیت ندادهام .چند ساعت بعد،
مادرم هم که ش�عر را دیده بود ،در تماس تلفنیاش با من،
جدیری خودش و شعرش را بیسانسور می خواهد« .اگر کسی مرا ،مث ً ال در جلسات
شعرخوانی یا در کتابهایم ،سانسور نکند خودم خودم را سانسور نمیکنم .آنچه را که دوست داشته باشم میخوانم ،آنچه را که دوست داشته باشم منتشر میکنم».
گفت که این س�طر را بهتر بود در ش�عرت نم�یآوردی...
ب�ه هر حال ،فک�ر نکردن ب�ه تابوها در حین س�رودن این
تبع�ات را ه�م دارد .اما تبعات�ش واقع ًا برایم مهم نیس�ت.
من معتقد ام که اروتیس�م بخش مهمی از ش�عر ،ادبیات، و هنر را تش�کیل میدهد .مگر کیشلوفسکی مث ً ال در فیلم آبی صحنههای اروتیک پایانی را سانسور میکند که توقع
دارند ما در ش�عر به چنین حذف و سانسوری دست بزنیم،
آن ه�م چ�ون زن ای�م؟ این ه�م آن کاری ک�ه دربارهاش آغاز روز ب�ر همهچیز میریزد /مثل انگش�تهای گفت�مِ :
ِ باریک س�یمانی /در ش�کاف س�یاهم /دراز میشود /ای
آس�مان بیرنگ آبیرن�گ /با غصهه�ای افروختهام چه خواه�م کرد؟ /آغاز روز /بر همهچیز /آبی بلند میش�ود/
و میریزد».
او که حاال چندس�الی میش�ود بی�رون از ای�ران زندگی
میکن�د راه غلب�ه بر تابوه�ای زبان�ی را نزدیک ش�دن به زب�ان مردانه و ب�ه کارگرفتن اصطالح�ات کوچه و خیابان
نمیداند« .در آثاری که یک زن دس�ت به خلق آن میزند به کار بردن زبان زنانه (به آن معنایی که در پاس�خ به سؤال اول گفت�م) بی�ش از بهکارگی�ری زبان مردانه تابوش�کنی
محس�وب میش�ود ».جدی�ری خ�ودش و ش�عرش را بیسانس�ور می خواهد« .اگر کس�ی مرا ،مث ً ال در جلسات
ش�عرخوانی یا در کتابهایم ،سانس�ور نکن�د خودم خودم
را سانس�ور نمیکن�م .آنچه را که دوس�ت داش�ته باش�م میخوان�م ،آنچ�ه را ک�ه دوس�ت داش�ته باش�م منتش�ر
میکنم».
دی ۱۳۹۲
77
عکس :آرش عاشورینیا
78
دی ۱۳۹۲
شیوا ارسطویی ( -۱۳۴۰تهران) شاعر ،نویسنده و مترجم است .پیشنهادهای او در شعر فارسی با انتشار مجموعه شعر «گم» سر از کتابفروشیها در آورد .او در رمان و داستان هم با استقبال مخاطب فارسی روبهرو شده است .مجموعه ن «آفتاب مهتاب» او در سال 1382جایزهی داستا ادبی گلشیری و جایزهی داستان یلدا را برایش به ارمغان آورد .او مدرس دورههای داستاننویسی نیز هست« .آمده بودم با دخترم چای بخورم» عنوان مجموعه داستان دیگری از او است .او همچنین چندین رمان نوشته که آخرین آنها «خوف» به تازگی در تهران منتشر شده است. ارسطویی پس از مجموعه شعر «گم» مجموعه شعر «بیا تمامش کنیم» را منتشر کرده است. سالها است موضوع زبان و غلبه بر تابوهای آن ،بهویژه برای زنها ،با موقعیت اجتماعی آنها گره خورد ه اس�ت. آیا شما به عنوان یک شاعر زن تالشی خودآگاهیا ناخودآگاه در به کار بس�تن «زبان مردانه» در ش�عر برای ایجاد تمایز با جامعهی زنان س�نتیتر داش�تهاید ،یا تالشمیکنید به «زبان زنانه» به عنوان ابراز هویت زنانه وفادار بمانید؟ اخیر ًا در فیس�بوک مواجه ش�دم با متنی که نالیدهبود از مردانهش�دن زبان زنه�ای امروز ،از اینک�ه چرا امروزه زنها حتا در تابوش�کنی زبان زی�ادهروی را به حد وقاحت رس�اندهاند؛ بهاین معنی ک�ه زبان طنز زنان�ه گرایش پیدا کرده به جنبش ش�وخیهای وقیح مردانه .با نویس�ندهی آن مت�ن در فیسب�وک موافق ام .بهاین نتیجه رس�یدهام که خودم ه�م گاه�ی در محاورههای�م ،در گفتوگوهای خصوصی با دوس�تان نزدیکم ،وقت ش�وخی همین جرم
را مرتکبمیش�وم .ش�اید به دلی�ل جذابیتی ک�ه ترکیب متناقض صدا و لحن زنانه با خش�ونت شوخیهای مردانه ایج�ادمیکند .ول�ی آن جذابی�ت پارودی�ک در الیههای ج�دی زب�ان زنانه ج�ا نمیافتد .تنه�ا اتفاقی ک�ه میافتد این اس�ت که لحظههای غافلگیرکنن�ده در زبان به وجود میآید .مخاطب لحظهای غافلگیرمیشود و اصل ماجرا به فراموشی س�پردهمیش�ود .وقتی خوب دقتمیکنی در ش�وخیهای وقی�ح مردانهی�ا حتا ناس�زاهای وقیحی ک�ه مردها ب�ه کار میبرن�د،میبینی کهاغل�ب آن کلمات بر ضد زنه�ا به کار گرفته ش�ده و عجیب اس�ت که زنها خودش�ان از ای�ن الفاظی اس�تفادهمیکنند ک�ه در نهایت
میش�ود علیه خودشان .ش�اید اتفاقی کهافتاده این باشد ک�ه زبان و فرهن�گ مردانه دارد غالبمیش�ود بر همهی طنازیهای زبان زنانه .آدم فک�رش را کهمیکندمیبیند زنه�ای امروز چه رودس�تی خوردهاند ،ب�ا وجود همهی ادعاهایی که در شعارهای نوینشان دارند ،به جای دست یافتن بهیک زبان مس�تقل ،تحت سلطهی زبان و گویش مردانه قرار گرفتهاند ،گویش�ی که گاه با کلماتش گوش زن را کتکمیزند .چه سادهانگارانه است اگر بپذیریم که با به کار گرفتن آن نوع از خشونت زبان مردانه به ساختارشکنی یا تابوشکنی پرداختهایم .در جنجالهای فمینیسم جهان س�ومی،اول ب�ه قدرت زب�ان مرده�ا اعت�راضمیکنند ولی در ادامه خودش�ان آن اعت�راض را به مضحکه تبدیل میکنن�د و در نهایت همان زبانی را ب�ه کارمیگیرند که به آن اعت�راض کردهان�د .فاجع�هی یکسانس�ازی لح�ن و صدای زنانه با لحن و صدای مردانه فقط محصول نوعی رقاب�ت کودکانه اس�ت .به نظر م�ن ،وقتی در زب�ان زنانه تابوش�کنی اتف�اقمیافتد ک�ه مؤلف زن هرچه بیش�تر در به کار گرفتن اس�تعدادهای زبان و گویش زنانه پافش�اری کند و آن را هرچه بیش�تر به رخ آن لحن خش�نی بکشد که گ�وش را ّارهمیکند .زبان زنها اعتم�اد به نفس خود را از دس�ت دادهاس�ت ،زیرا همیش�هاز طرف مقاب�ل محکوم ش�ده به سانتیمانتالیسم و رمانتیسیس�م ،زیرا آن سلطهی حاکم این صدا را این گونه پس�ندیده اس�ت .عجیب است که زنهای امروز به محض آن کهمیخواهند به فشار این سلطه واکنش نشان بدهند از حلقومشان صدای مردها را درمیآورن�د .ولی به نظر من در ذات زبان زنانه خش�ونت وجود ن�دارد .ی�ک عالماس�تعداد وجود دارد ب�رای خلق طنزهای زبانی و طنازیه�ای غافلگیرکننده .وقتی رمان برای بوسهای در بوداپس�ت رامینوشتم به بخشی از این نوع اس�تعدادها در زبان زنانه پی بردم و تالش کردم آن را به کار بگیرم.
پس واقع ًا عبور از تابوهای زبان زنانه ،که این روزها برای بس�یاری از زنان ش�اعر فارس�ی دغدغه ای حساس شده است ،چیس�ت؟ شاعرانی مثل ساقی قهرمان که کارشان به عنوان تابوش�کنی از زبان زنانه طرح میش�ود عم ً ال در جه�ت نزدیکتر کردن زب�ان زنانه به زب�ان مردانه حرکت کردهاند؟ اس�م کاری ک�ه س�اقی قهرم�ان در ش�عرهایش ک�رده میتواند عقدهگش�ایی در زبان باش�د ولی ابد ًا نمیشود به دی ۱۳۹۲
79
عکس :آرش عاشورینیا
آن تابوش�کنی گفت .با آن ک�ه در بس�یاری از بخشهای ش�عرهایش به نوعی ساختارش�کنی در زبان ب�ه نفع زبان زنانه دس�ت یافتهاس�ت ،آنجا که زبانش افسارگس�یخته میشود و به رکیکنویس�یمیافتد دارد خودش را تسلیم وقاحتهای زب�ان مردانهمیکند .وقتی در ش�عرش آرزو میکن�د ک�ه کاش پی�ش از به قتل رس�یدن فالن ش�اعر، در قتله�ای زنجی�رهای ،ب�ا او خوابی�ده ب�ود ب�ه نوعی تابوش�کنی در ذهنیت زنانه دست میزند )1( ،اما آنجا که از لفاظیهای رکیکی که همیشه علیه زنان به کارمیرفته اس�تفادهمیکند زبانش را دودس�تی تقدیم سلطهی زبان حاکممیکند و بازی رامیبازد. آیا فکر میکنی�د تابوهای زبانی در فارس�ی برای مردان و زن�ان متفاوت اس�ت ،یا تابوهای زبانی حاکم بر فارس�ی مردان و زنان را در خلق ادبیات و سرودن شعر به یک اندازه محدود میکند؟ ش�اید اتفاق�ی ک� ه افت�ادهاین باش�د که زب�ان م�ا در آثار ادبی مج�از ،بی�ش از حد الزم زبان مؤدبی ش�ده اس�ت. در مورد مؤلفه�ای زن این زبان م�ؤدب لغزیده به طرف سانتیمانتالیس�م .ش�اید آن آث�اری که مج�وز نمیگیرند و
80
دی ۱۳۹۲
خوانده نمیش�وند تفاوت تابوهای زبانی را بیش�تر بتوانند آش�کار کنند .ما چهمیدانیم؟ از کجا بدانی�م در آثاری که منتظر مجوز ماندهاند تالش�ی شدهاس�ت برای شکستن تابوهای زبانی یا نه. فض�ای توتالیت�ر حاک�م ب�ر وزارت ارش�اد محص�والت یکسانش�ده ص�ادرمیکن�د و م�ا هرگ�ز نمیفهمی�م در الیهه�ای پنهان زبان فارس�ی چه معج�زهای در حال رخ دادن اس�ت .خط قرمزهای موجود ام�کان بالندگی را در زبان از بین برده اس�ت .در نتیجه ما با یک مشکل جدیتر س�ر و کار داریم و آن مرگ زبان اس�ت در متنهای مجاز. ام�ا زبان پیش از وارد ش�دن ب ه اثری ادبی ی�ا اثری هنری در حال بالنده ش�دن است .باید بچس�بیم ب ه آن نوع زبانی که پیش از ش�عر یا پیش از داس�تان در مس�یر بالندگیاش تغییر ش�کل دادهاما اج�ازهی ورود به متنه�ای جدی را پیدا نمیکن�د؛ یعنی مدام در حال مردن اس�ت .آن تابوی حاکم بر زبان فارس�ی در ش�رایط کنون�ی از جایی دیگر آب میخورد .ولی بس�یار عجیب است که مث ً ال نویسندههای زن بسیار ش�اخص و خوبی که توانستهاند از این فضا قسر در بروند ،افتخ�ار کنند به زبان و لحن مردانهش�ان و فقط وقت�ی بتوانند زبان زنان�ه را به کار بگیرند که فیلش�ان یاد هندوس�تان خالهزنکهای قج�ری را بکن�د ،در غیر این ص�ورت پافش�اری کنن�د ب�ر مضامی�ن و درونمایهه�ای زب�ان مردانه ب�رای آن که به زبانش�ان اعتبار ببخش�ند. مؤلفه�ای زن با این ش�یوه فقط دارند صورت مس�أله را حذفمیکنند .میزنند زیر زنانگی خودش�ان و یک پا مرد میشوند ولی با زبانی مخنث .خیلی که هنر بکنند بردهی خشونت زبان مردانهمیشوند .نمیگردند دنبال خشونتی که ممکن است در لحن و صدای خودشان به وجود بیاید. خودش�ان به زبان خودش�ان تج�اوزمیکنن�د در حالی که تجاوز فینفس�ه عملی زنانه نیس�ت .آن ن�وع تجاوزی که ِ گ�وش زنها را پاره بکارت با به کار گرفت�ن کلماتی رکیک ِ کردهاس�تمیتواند واکنشی ایجاد کند که فقط در اجرای سانتیمانتالیسم زبانی زنانه میس�ر است.میماند این کهاز ِ زبان تابوشکنی بش�ود .بهاین معنی که ذهنیت زبان زنانه از نزدیک شدن به مضامین عینی و ممنوع نهراسد و لحن خود را در این زمینه پیدا کند. وقتی ب�ه مفهوم یا تصویری که به زبان کش�یدن آن تابو اس�ت فکر می کنید ،آیا به این پرس�ش که «این را چگونه باید س�رود» اهمیت می دهید؟ اگر از طرح تابوهای زبانی
فضای توتالیتر حاکم بر وزارت ارشاد محصوالت یکسانشده صادرمیکند و ما هرگز نمیفهمیم در الیههای پنهان زبان فارسی چه معجزهای در حال رخ دادن است .خط قرمزهای موجود امکان بالندگی را در زبان از بین برد ه است م�ی گریزید چ�ه راهی برای ط�رح تصویره�ای تابو برمی گزینید؟ چند تا کت�اب در وزارت ارش�اد دارم ک�ه ماندهاند منتظر مج�وز .متنهایی هس�تند ک�ه در آنها روی بس�یاری از گوش�ههای پنهانمان دهی زبان زنانه کار کردهام .از تغزل زنانهی زبان کار کشیدهام .رمان برای بوسهای در بوداپست سرتاس�ر خط�اب به یک مرد نوش�ته ش�دهاس�ت .مردی ک�ه راوی او را ،با وج�ود همهی اتفاقات تاری�خ مردانهی دور و برش ،عاش�قانه دوس�ت دارد و تالشمیکند که از تم�ام تغزل و طن�ازی و قدرته�ای آشکارنش�دهی زبان زنان ه اس�تفاده کند تا صدای خاموشماندهی خودش را به گوشهای س�نگین مردش برس�اند .به نظرم زبان بسیار بازیگوش از آب در آمدهاما وزارت ارش�اد این بازیگوش�ی در زب�ان را تحریککنن�ده دانس�تهاس�ت؛ در حال�ی ک�ه زبان در ای�ن اثر مدام از اروتیس�م انتزاع�یمیگریزد و به دلربای�یمیپ�ردازد .به نظر م�ن ،آن زبان دلربا بیش�تر از آن ک�ه تحریککننده باش�د تلاش کرده که هوش�مندانه باش�د .به همین دلیل تأثی�ر خود را ب�ر روی ذهن ممیزی گذاش�ته اس�ت .ذهنیت مردانهی حاکم بر ممیزی ما باید آس�تانهی تحملش را باالت�ر ببرد تا دلربایی زب�ان زنها را در آثارش�ان بربتابد .مشکل اصلی همین است .ما چگونه س�رودن را ی�اد گرفتهایم اما ممی�زی چگون�ه برتابیدن را نیاموختهاست .زیرا در بس�یاری از آثاری که این روزها به نام تابوشکنی مطرحمیش�وند دلربایی زبان زنانه قربانی رقابت با خش�ونت زبان مردانه ش�ده است و انواع و اقسام سوءتفاهمها را در تابوشکنی به وجود آوردهاست. این دلربایی زبان زنانه موضوع جالبی اس�ت؛ چطور این کار را م�ی کنید؟ چطور م�ی توان هم به زب�ان زنانه وفادار ماند و هم از تابوهایی که در این زبان آمیخته و با آن عجین شده عبور کرد؟
آن چی�زی که زب�ان را به وجدمیآورد انگیزهای اس�ت که برای برانگیختن زبان ضروری اس�ت .در تاریخ تئوری ادب�ی و عل�م زبانشناس�ی هیچ توصی�های ب�رای به کار گرفتن زبان زنانه نیست ،اما ش�عرهای آنا آخماتوا مملو از توصیههای تازهاست .مارگریت دوراس مداممینویسد و در نوشتنش مدام فرارویمیکند از نوشتن خودش و این ف�راروی از زب�ان را توصیهمیکند؛ ویرجینی�ا وولف مدام در حال شکس�تن تابوهای زبانی است .ولی تئوریسینها زب�ان آنه�ا را همردیف زب�ان آث�ار مرده�امیدانند .من میگ�ردم دنبال انگیزههای ش�خصی خودم ب�رای به کار انداختن زبان خاص خودم .از حضور زن به عنوان راوی- مؤلف در زبان اس�تقبالمیکنم .راویهایم را وامیدارم به دنبال ش�خصیترین و خصوصیترین انگیزههایش�ان بگردند. اتفاقا تحقیقات زبان -جامعهشناسان هم نشان میدهد ک�ه این ظرفی�ت در زبان زنان هس�ت .این ک�ه زبان زنان بیش�تر از نظر واژگان ،ساختار ،و لحن شخصیگرا و زبان مردان جامعهگرا است. شخصینویس�ی رویکردی پسامدرنیس�تی پیدا کرده و این امکان را به مؤلف زن دادهاس�ت که زب�ان باز کند .در این نوع رویکرد حساس�یتهای زبان زنانه آشکارمیشود و تفاوت بنیادی�ن آن را با لحن مردانه ب�ارزمیکند .وقتی مردیمیگویدمیترس�م – البتهاگر ج�رأت بکند و بگوید کهمیترس�د – با آن لحن حق به جانب مردانهاش ،اس�م ترسش رامیگذارد «بیترسی» )2( ،ولی اگر زنی بترسد، جیغمیکشد ومیگوید« :خوف!» ()3 ———————— 1
ح�اال دس�تهایم ش�اید آدم باش�ند /یا ای�ن بافتگی
موهایم /اما من آدم نیستم /گردی پستانم آدم نیست ،این الی پاهایم که اص ً ال آدم نیس�ت /صدا؟ نه ،صدایم هم آدم نیست / لبهایم ش�اید /گاهی توی س�ینهام آن چیزی که میتپد ،شاید
/اما من آدم نیس�تم /همین محمد مختاری که تکه تکه شد که من خودم دیدم آن کبودی خراش�یده دور گلویش را گفتم حیف
حیف /گفت�م دیدی م�رد و نخوابید با من /آدم نمیش�وم /اما
ش�اید این خاصیت من باش�د /بگیرم این آدمها را توی آغوشم بگی�رم بگوی�م بیا گ�رم میش�وی /و بگویم آه این ش�اعر عزیز
ی�ک بار در من تپی�ده /نه آدم نیس�تم آدم نمیش�وم /حاال بیار کتابهایش را( .ساقی قهرمان)
2
3
محمدرضا کاتب ،بیترسی ،نشر ثالث1392 ، شیوا ارسطویی ،خوف ،نشر روزنه1392 ، دی ۱۳۹۲
81
دادگاه خانواده
رأی اعتماد
لیال کردبچه
بهاره رضايی
پشت پارتیشن پناه گرفتی از امروز
و جنگ ما
جهنم زیر پایت است
از همينجا آغاز شد.
از امروز که هر لحظه هزار بار
موضع من
سینههایت را میان تنت گم میکنی
مشخص بود؛
و شیرت در تمام قوطیهای جهان خشک میشود
خارج از تو میخواندم.
بغض میکن�ی و دود تمام اجاقهای کور دنیا به چش�مت
اولين بار
میرود
ملودیهای صلح را
روی شکمت دست میکشی
روي سو ال سیهای تن تو
و َترکهای حاملگی
رديف خوانده بودم
جای پنجههای ببری عقیم میشود
تو
که هرشب
همهی قفلها را
دشتهای گرسنه را به خانه میآورد
روي لبهای من
و ناخنهای پس از معاشقهاش را سیر میلیسید
امتحان کردی ... نه!
از امروز
کمين نمیکنم
جهنم زیر پایت است
جبهه نمیگيرم
از امروز
فقط میخواهم
که بهشت ،قطرهقطره در چشمهایت آب میرود
روی رديف تن تو
آب میرود
خارج بخوانم
آب میرود روز دیگری اشتباه نگیری. و یاد میگیری هیچ فردایی را با ِ
82
دی ۱۳۹۲
بيا مذاکره کنيم!
زن -گرگ – کرکس -ببر رزا جمالی
زعفران را در بوتهی سینههایم؟ مارها که بر اندامهایم لیس میکشند را چه؟ من قطبنمای این دریا بودم در آن عصر مفرغی و بر ستونی از الحمراء گل سرخی آویخته است ،گیاهی که من ام همان عقربی ش�ده بود که در پیکر پوشالیام پیچیده است
زنجیرها و مارها را میبینی بر شانههایم؟ و دیده بودی النههای عقابان را در دو چشم کور تاریکم؟ کبوترانی را که شبیه تاج بر سرم النه کردهاند را دیدهای؟ و کالغه�ا را ک�ه ب�ر زمرده�ا و الماس تن�م نشس�تهاند را دیدهای؟ ای�ن تخ�ت مرمر را دی�دهای تو ک�ه در طالی س�رخ انگار مذاب شده است و آن س�نگ قیمتی را که تا بیست و یک متر در چشمانم که همان مردمکان تو است نفوذ کردهاند را دیدهای؟ الغر ش�هر سوخته را و دیدهای که بر این س�نگ ،برههای ِ در سرزمینی عاریتی و شهری چاهار دروازه شیر دادهام
و با الشخوران برهنه عشقبازی کرده ام ،دیدهای تو؟ و با تمام ش�ور حیاتیام با گرگها خوابیدهام ،دیدهای این را؟ و دیدی ک�ه چنگالهای تیزش�ان را با تعظیم ناش�یانهای بوسیدم
و النه کرده است ،دیده بودی آن را. همان که خانه کرده است در درختی و در مکعب کوچکم و چنگ زده بودی بر ساقههای آسمانم که پیچیده بودی در من و پوشانده است روزم را که ساده است و سیاه هم�ان روباهی اس�ت که در اینج�ا به گل نشس�ته بود در انتظار ببری که من ام همان سنگ و صخره ام که به مرجانهای ته دریا پیوسته بودم َو پوسیده در ریگها ُو مردابها ی تنت
همان ریسمان ام که انگار به آسمان دوختی تو ...
دیده بودی تو عصاره ی کاسنی را که به عطر سدر آمیخته؟ دیده بودی این علف وحشی را و جلبکهای خودرو را؟ الشخورها را دیده بودی در طالی سرخام؟ ک�ه چش�مهایم را میجویدن�د در حالی که بر س�نگ مرمر نشسته بودم و شبیه کوبش دارکوبی زمان را اعالم میکردم
ببر تمام بدل شدم. و به زن -گرگ – کرکس ِ -
و یا کاش به ساعت جغد در نیمههای شب تکرار میشدم.
پیکر پوشالیام،
و این زمین چه کرده است با من؟
که از کاه و ماهوت و کاغذ و زرورق پر شده است.
و این جلبک وحشی؟ که این ببر؛ ...
دیده بودی تو بادگیرهای سوخته را و باغ چای را و گلهای دی ۱۳۹۲
83
يک ُبرش ليال کوه
بهاره رضايی
دنبال سطل آشغال میگشتم حتا رفتم جلوی مين! جايی که عرب ِنی انداخت ... حاال
من مارکوپولو نبودم اما ديوار چين روى دستهای من مانده بود ِونيز
با سينما آزادی بيان! ِ د ِسر؟!نه! چيزی نمیخورم.
وطنم نبود اما بیبندر شده بودم. هيچ کشتیای لنگرش را ... درست همینجا بود؛ در لنگرود بود؛ «را ْه ُپشته»
سد میساختند من مادر نشده بودم اما تو گوشهی چادرم را گرفتی و توی ذهنم ِهى بمب گذاشتى؛ از همان بمبهاى ساعتى که هيچوقت دستت نکردى و من برای دفاع از خودم پشت يک تراکتور هستهاى جبهه گرفتم نه! اشتباه نشود جنگی در کار نيست من فقط براى زبالههای اتمی
84
-يک ُبرش ليال کوه
دی ۱۳۹۲
این اشتباه شیطانی ...
دو شعر از سپیده جدیری
روجا چمنکار 1 بیا بیندازم از ستون صدا فقط روزنامهها میخوانند تناسلی زمینام که من تنها عضو ِ تنهاترین با تمام شرایط
و خندههایم را البته میشود این اشتباه شیطانی را
بلند کرد و شنید تا روی دستهایی از زمین
روی هفت نقطه از تنم بپاش
بلندتر از ستون ام و فکر میتواند بیندازدم
هفت مهره روی سیاهچالهام بگذار
بیا بیا از ستون از هوا
هفت قلم آرایش توی صورتم بریز
فقط روزنامهها میدانند
بگذار در من تکان بخورد مهرهای نامفهوم
تناسلی زمینام. که من تنها عضو ِ
جابهجا شود بیتابم کند چالم کند از چاله به چاه
٢
چقدر جلو آمدهای ،شیطان ککمکی!
کنار يک شلوار راه میروم
زیبای ریگهای سیاه و سفید! دریا پرتگاه آخر من است
من از او ُبلوزتر ام
تر ام؟ خيس ام؟ نمیدانم!
ناخنهای بلند
چرا به راه نمیروم؟! ...
کوچههای بلند
– کنار بزن!
خردهریزهای خاطره
(توی تو عق تپق میزند
همهچیز را با موهایم چیدهام
چرا؟! )... تپق قرمزتر است يا من؟
یادت نرود
من تر است يا قرمز؟ ...
سی اردیبهشت ،شب
– به آب بزن!
زیر آبسنگهای مرجانی
آب خدا قسم که شنا نمیکنم به ِ
با چکمههای قرمز میآیم.
با کسی که فقط يک شلوار است! دی ۱۳۹۲
85
تابوها را در یک معنا قدیمیترین مجموعه قوانین بشری هم دانستهاند؛ در این «قدیمیترین» شاید حس و مفهوم «ابتداییترین» هم پنهان باشد .اینگونه نگاه کردن به تابوها ،خواهی نخواهی ،پای «زمان» را هم به میدان میکشد. ساز آدمیزاد در این مفهوم ،تابوهای دست ِ در گذر زمان است که شکل گرفتهاند ،از فیلتر سالیان عبور کردهاند ،عمر جهان بر آنها گذشته و اغلب کهنسال و «زماندیده» اند.
86
دی ۱۳۹۲
زم�ان ام�ا در تابوهایی که اط�راف «زن» س�اخته و پرداخته
ش�ده گویی ک�ه «حملهور»تر عم�ل کرده باش�د ،م�دام در کار ساماندهی دوبارهی تابوها هم بوده و دنبالهدار و توقفناپذیر،
الیه الیه ،الیههای تازه بر این تابوها اضافه کرده اس�ت .ش�اید
هربرت مارکوزه ،فیلس�وف آلمانی ،از همین زاویه است که هر
تاریخ ثبتش�دهی بش�ر تا امروز را الزام ًا سلطهی س�لطهای در ِ پدرساالری میداند.
ام�ا آی�ا تابوه�ا ،و مش�خص ًا تابوهای مرتب�ط با زن�ان ،همه
جه�ان پی�ش از ما هس�تند؟ آی�ا زنان همزم�ان که س�از دست ِ ِ
تابوهایی را کشتهاند و از روی جنازهشان هم گذشتهاند ،آبستن
ِ هدف تابوها تابوهایی تازه نبودهاند؟ میشود گفت که زنان تنها بودهاند یا بهتر است بگوییم زنان در جریان مبارزهی طوالنی و
دامنهدارش�ان با انواع تابوها – خودآگاه ی�ا ناخودآگاه – تابوهای تازهای هم تولید کردهاند ،یا حتا به دقت و ظرافتی که یک جفت
جوراب زمستانی را میشود بافت تابوهایی را آفریدهاند؟ (توجه
داش�ته باش�ید که در آفرینش ،برخالف تولی�د ،عنصر لذت هم حضور دارد).
ممکن اس�ت اینها پرس�شهای ناراحتکنن�ده و مزاحمی
به نظر برس�ند ،مخصوص ًا اگر یک فمینیست باشید و بخواهید نوش�تهی یک فمینیس�ت دیگر را بخوانید .اما این نوش�ته قرار
است دقیق ًا همین پرس�شهای مزاحم و ناراحتکننده را دنبال و بررسی کند.
تابوهای جدید کمخطرتر از تابوهای قدیمی نیستند
خانم عباسقلیزاده میگوید« :گروههایی که برای مبارزه با تابوها پیشقدم میشوند اغلب تابوهایی هم در درون خودشان تولید میکنند .مث ً ال فرمی و شکلی از فمینیسم و فعالیتهای مربوط به آن در جنبش زنان ایرانی برای برابری تعریف شده که گاه اتفاق ًا خیلی هم کلیشه ب ه نظر میرسد ،ولی اگر کسی بخواهد این کلیشه شدن را نشان بدهد یا با آن مخالفت کند "غریبه"اش میکنند». برای برابری تعریف ش�ده که گاه اتفاق ًا خیلی هم کلیش�ه به نظر میرسد ،ولی اگر کسی بخواهد این کلیشه شدن را نشان بدهد
وقتی از فمینیسم ایرانی حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
ی�ا با آن مخالفت کند "غریبه"اش میکنند .این چیزی اس�ت که
یکپارچ�ه در کار نیس�ت .مدافعان ایرانی حق�وق و برابری زنان
حس�ین قاضیان ب�ه بحث م�ا میپیوندد ،جامعهشناس�ی که
مرکزی جمع میش�وند ،ن�ه همه مثل هم اند و ن�ه همه نعل به
در حقیقت یکی از پایههای اولیهی س�اخته ش�دن تابو اس�ت:
هر حال چیزهایی به هم میچس�باند و کنار ه�م نگاه میدارد،
اس�ت« :مفهوم تابو در گذش�ته با زندگی قبیل�های و زندگی در
میکنند ،و چیزهایی که تولید میکنند.
طبیع�ت یا قبیلهه�ای دیگر .در ای�ن معنا ،اگر ش�ما از قبیلهتان
روش�ن اس�ت ک�ه ی�ک کل بههمپیوس�ته و مطلق ًا یکدس�ت و
من اسمش را گذاشتهام غریبهسازی».
هم ،مثل همهی گروهها و جمعیتهایی که گرد یک هس�تهی
میگوی�د چیزی که با عنوان «غریبهس�ازی» از آن یاد میکنیم
نعل مثل هم فکر و رفتار میکنند .این جمع نامتش�کل را اما به
مس�تقیم گ�ذر از تابوه�ا بوده «ط�رد» ک�ه همیش�ه نتیج�هی ِ
چیزهای�ی که با آن مب�ارزه میکنند ،چیزهایی که ستایشش�ان
کالنگروهها ارتباط داش�ته .بی�رون از قبیله چی�زی نبوده جز
محبوبه عباس�قلیزاده از فعاالن فمینیستی است که سالها
حذف میش�دید ی�ا باید به طبیع�ت بیحفاظ پن�اه میبردید و یا
و همراه�ی ک�رده؛ او میگوی�د« :ب�دون س�اختن جم�ع ،حتا
وجه کار س�ادهای نبوده است .چرا که شما عضوی از یک قبیله
جمعها را میس�ازیم چون به آنها نیاز داریم ولی از سوی دیگر
قبیله "بش�وید" .این یک صفت منتس�ب اس�ت ن�ه یک صفت
و محدود میش�ود .انگار قرار بر این اس�ت که هم�ه آن تصویر
از زندگی گروهی ما هم گروههای دیگری هس�تند ولی فرمول
داش�ته باش�ی ،در حقیقت مثل این اس�ت که داری خودت را از
ً مثلا الزم نیس�ت از بدو تول�د روزنامهنگار پیش�ین نیاز ندارد.
اس�ت ب�ا گروهه�ای مختل�ف جنب�ش زن�ان ایران�ی همکاری
باز ب�ه قبیلهای دیگر میپیوس�تید ک�ه این دومی البت�ه به هیچ
جمعه�ای متناق�ض و ناهمگ�ون ،نمیش�ود کار ک�رد .ما این
"هس�تید" و این به آن معنا اس�ت که نمیتوانی�د عضوی از یک
در همین جمعها و گروههای فعال ،فردگردایی به شدت کنترل
مکتس�ب .در جهان امروز هم ما زندگی گروهی داریم و بیرون
کلی ساختهش�ده از جهان اط�راف را بپذیرند و اگ�ر تو مخالفتی
پذی�رش عضویت در ای�ن گروهها ف�رق کرده و دیگ�ر به عنصر
گروه خارج میکنی».
بوده باش�ید؛ شما روزنامهنگاری را کسب میکنید و بعد به گروه
خانم عباسقلیزاده از «غریبهسازی» میگوید« :گروههایی
روزنامهنگاران میپیوندید .بنابراین ما با جهانی روبهرو هستیم
هم در درون خودش�ان تولی�د میکنند .مث ً ال فرمی و ش�کلی از
لحاظ کارکردی سست شده .یعنی شما ممکن است از یک گروه
که ب�رای مبارزه ب�ا تابوها پیشقدم میش�وند اغل�ب تابوهایی
که مجازات "طرد" در تابوهایش اگرچه همچنان وجود دارد ،به
فمینیس�م و فعالیتهای مربوط ب�ه آن در جنبش زن�ان ایرانی
حذف شوید اما میتوانید بروید عضو گروه دیگری بشوید». دی ۱۳۹۲
87
خانم عباس�قلیزاده اما همچنان احس�اس غریبگی میکند.
خودش میگوید همیش�ه در جمع فمینیس�تها این احساس را داش�ته .دالیلش را ش�اید بتوان در کلیشههای فکریای از این
دس�ت دنبال کرد که« :دینب�اوران کمتر میتوانند فمینیس�ت هم باش�ند ».از زبان محبوبه عباس�قلیزاده بش�نویم که از راه
ندادن به تعدد و تکثر رهیافتها میگوید« :من در این پروژهی غریبهس�ازی در جنبش زنان بسیار رنج بردهام .مث ً ال همیشه در
جنبش زنان به دلیل اینکه روزگاری چادر سر میکردهام غریبه انگاش�ته ش�دهام .یا مث ً ال به خاط�ر این که با بعض�ی زنان که به
حکومت نزدیک بودهاند دوستی داشتهام همیشه وضع همین ب�وده .این یک تابو جدی میان زنان فمینیس�ت ایرانی اس�ت.
انگار نمیتوانند تفاوتهای موجود را بپذیرید .انگار کتابچهای تدوین شده و فمینیسم را فقط باید از روی آن دنبال کرد».
خانم عباسقلیزاده میپرس�د« :فرض کنید کسی بگوید من
فمینیست هس�تم اما فاطمهی زهرا را هم خیلی دوست دارم و
زن نامگذاریش�ده با اس�م فاطمهی زهرا را دلم میخواهد روز ِ هم جشن بگیرم؛ فکر میکنید کسی اص ً ال جرأت میکند چنین چیزی را به زبان بیاورد؟ به نظرتان فمینیستی هست که جرأت
محبوبه عباسقلی زاده
سوده راد
کند و بگوید این تابوهای محکم و جدی که ساختهاید به همان خطرناکی است که تابوهای پیشین بودهاند و هستند؟» گروه فشار
س�وده راد از فعاالن جنبش زنان اس�ت ،از آن گروه که اتفاق ًا
ت زی�ادی هم در قبال زنس�تیزی و سکس�یم نش�ان حساس�ی میدهن�د .خانم راد میگوید ب�ا اینکه با این مقولهها مش�کل بنی�ادی دارد ،ب�ا چیزهای�ی ه�م که مثل دس�تمال بس�تن دور چشم هس�تند و مانع از درست دیدن میش�وند موافق نیست.
او میگوید« :این هم یک نوع محدودیتس�ازی جدید اس�ت. مث ً ال من که فمینیس�ت هس�تم درگیر این محدودیت میش�وم
ک�ه به م�ن میگوین�د مگر تو فمینیس�ت نیس�تی ،پ�س چرا در صفح�هی اینس�تاگرامت عکس غذا میگ�ذاری؟ یعن�ی ما از یک س�ری محدودیتها حرکت میکنیم به س�وی یک س�ری
دیگ�ر از محدودیته�ا .تابوهایی را از بین میبری�م و حاال تازه باید بیاییم تابوه�ای دیگری را از بین ببریم .این جنس از تابوها هم چیزهایی هس�تند که به صورت تصاعدی عمیق میش�وند و فک�ر میکنم هرقدر که راجع به آنه�ا صحبت نکنیم عمیق و
عمیقتر خواهند شد».
با سوده راد باز میگردیم به موضوعی که حاال این روزها کمی
88
دی ۱۳۹۲
سوده راد« :ما از یک سری محدودیتها حرکت میکنیم به سوی یک سری دیگر از محدودیتها .تابوهایی را از بین میبریم و حاال تازه باید بیاییم تابوهای دیگری را از بین ببریم .این جنس از تابوها هم چیزهایی هستند که به صورت تصاعدی عمیق میشوند و فکر میکنم هرقدر ع به آنها صحبت نکنیم عمیق و که راج عمیقتر خواهند شد». آرامتر شده و کمتر واکنشبرانگیز است ،سطح واکنشها هم با عبور زمان بهشکلی جدی و معنادار اغلب تغییر میکند .اینجا س�خن از ترانهی مناقش�هبرانگیز «پریود» اس�ت که ش�اهین نجفی ،خوانند هی آن ،را یک بار دیگر بر س�ر زبانها انداخت و
س�وار موج تازهای کرد .برخورد اولیهی بیش�تر زنان و مدافعان حقوق زنان با این ترانه خش�م و نفرت و نقد و حتا دش�نام و بد و
ب�یراه بود .همان موقع ه�م کمتر زن یا مدافع حق�وق زنانی را
میش�د پیدا کرد که باور داشته باشد شاهین نجفی با حرف زدن از «پریود» و طرح موضوع عوارض روحی و عصبی آن به زنان توهی�ن نکرده اس�ت .گوی�ی که تنها ح�رف زدن در ای�ن زمینه
کافی بود تا توهین و ادبیات سکسیس�تی به زعم گروه بزرگی از مدافعان حقوق زنان شکل بگیرد.
روای�ت س�وده راد در این می�ان جالب و روش�نگر اس�ت« :
راس�تش این است که من اص ً ال این ترانه را نشنیده بودم .وقتی
دوس�تان دیگر این ترانه را به اشتراک گذاشتند و نت نوشتند که ضدزن و توهینآمیز اس�ت من خیلی عصبانی ش�دم و احساس میکردم حتا از گوشم دارد حرارت میزند بیرون .با همین حس و طبق عادت همیش�گی شروع کردم چیزی دربارهاش بنویسم
و آن موقع بود که تازه ترانه را هم شنیدم و بعد از خودم پرسیدم:
خب این اآلن دقیق ًا کدام جمله اس�ت که زنان را اذیت میکند؟ فق�ط همین که "تو هم که ه�ر دفعه به ما میرس�ی پریود ای"؟
و بع�د ح�س کردم این فق�ط یک اعتراض اس�ت ب�ه رفتارهای
عمومی این جامعه و عصبانیتهای�ش و اص ً ال موضوع فقط به زنان مربوط نیست».
با این حال ،س�وده راد اگرچه ش�خص ًا در برخ�ورد معرفتی و
ش�ناختی با موضوع به س�طح متفاوتی از برداش�ت دس�ت پیدا
کرد ،همچن�ان از «ت�رس» در برابر گروه بزرگت�ری میگوید ک�ه برخورد عاطف�ی با موض�وع را در اولویت ق�رار داده بودند، گروهی که خودش میگوید« :دوس�ت ندارم این طور فکر کنم
که مثل گروه فشار عمل میکنند».
آی�ا میت�وان گف�ت ک�ه مدافع�ان ایران�ی حق�وق زن�ان و
فمینیس�تهای ایرانی ،دس�ت کم در فضای مجازی ،به گروه فش�ار تبدیل ش�دهاند یا به س�بک و س�یاق گش�تهای ارش�اد یکس�ره در حال امر به معروف و نهی از منکر هستند ،معروف و
منکرهای تازهای که چه بسا از دل مبارزه با معروف و منکرهای پیشین بیرون آمده باشند؟ سوده راد میگوید« :این که بگوییم گروه فش�ار ،با توجه به خشونتی که به هر حال گروه فشار دارد،
کمی اغراقآمیز اس�ت و این قابل مقایسه نیست با فعالیتهایی ک�ه فمینیس�تها میکنن�د و س�عی میکنن�د مث ً ال در پس�ت یا کامنتش�ان دیگران را متقاعد کنند که ادبیات جنس�یتی به کار نبرند».
اما همیش�ه ه�م «متقاعد ک�ردن» فرایند خوش�ایند و آرامی
نیس�ت که با گفتوگ�و و «کامنت» ب�ه پایان برس�د .در همین
فضای مجازی زیاد دیدهایم که پست یا کامنتی که خانم راد از آن یاد میکند اتفاق ًا رو به س�وی خش�ونت دارد ،خشونتی که الزام ًا
فیزیکی نیس�ت بلکه میتواند ب�ا کلمه و حتا به ش�کل مجازی
اعمال ش�ود .با این حال س�وده راد معتقد است چنین سبکی از
«متقاعد کردن» بیش از آن که رفتاری باشد سازماندهیشده و جمعی از سوی فعاالن حقوق برابر ،رفتاری است فردی. مذهب تازه و مجازات کافران
«آنچ�ه ب�ه عن�وان تابو میشناس�یم هر س�ه ویژگ�ی منع،
مج�ازات ،و ط�رد را با ه�م در خ�ود دارد و در گذش�ته عالوه بر
اینها ب�ا عنصر ماورایی یا ماورای طبیعی هم نس�بت داش�ته. گوی�ی نظمی کیهانی نس�بت به اش�یا و ی�ا مکانه�ا و رخدادها
وجود داش�ته که تخطی از آن افراد را مش�مول مجازات و طرد
میکرده است».
حس�ین قاضیان ،ب�ا این مقدم�ه ،تابوه�ای جهان گذش�ته
را ب�ا تابوهای�ی که ام�روز س�اخته میش�وند مقایس�ه میکند: «افس�ونزدایی از عالم ،که به دورهی مدرن مربوط اس�ت ،به ما کمک میکند تا بتوانی�م از عنصر ماورای طبیعی عبور کنیم. ب�ه این معنی که م�ا امروز بیقدر و ارزش ش�دن عنصر ماورای
طبیع�ی و – تا ح�د زیادی – جایگزین ش�دن علم به ج�ای آن را میبینیم و میپذیریم .اما بخشی که هنوز با شدت با آن روبهرو دی ۱۳۹۲
89
هستیم در حقیقت "منع" است .به دلیل این که "منع" در حقیقت بخشی از سازوکار معمول اجتماع است».
به گفتهی این جامعهشناس ،این قانون نانوشتهی هر عدهای
اس�ت که با هم ی�ک جا زندگ�ی میکنن�د ،تب�ادالت اجتماعی
دارند ،و مجموع�های از قواعد را برای رفتار و روابط میان خود و محیط اطرافش�ان برقرار میکنند ،قواعدی که ما اسمشان را میگذاری�م «هنج�ار» .حس�ین قاضی�ان ادام�ه میده�د: «بخش�ی از ای�ن هنجارها همیش�ه عب�ارت از کارهایی اس�ت
که "ممنوع" اس�ت" ،نادرس�ت" اس�ت و یا "نباید" انجام شود».
میبینیم ک�ه ممنوعیات و منعها در جه�ان امروز هم همچنان وج�ود دارد و همچن�ان تولید میش�ود ولی نس�بت به گذش�ته
تفاوتهایی هم دارد :از جمله این که ،انس�ان امروز «جامعه» را ب�ه جای «امر ماورایی» گذاش�ته اس�ت ،جامع�های که خود
از جوامع کوچک و بزرگ بس�یار تشکیل ش�ده که هریک باید و
نبایدهای کوچک و بزرگ خود را دارند .آیا جامعهی زنان مدافع برابری هم در حال نشس�تن بر صندلی «امر ماورایی» است؟
آیا ام�ر مقدسانگاشتهش�ده و بیچونوچرایی چون کتاب خدا یا مذهب رس�می در حال ش�کل گرفتن اس�ت که هرگونه نقد و پرسش و حتا شوخی را «کفر» و «الحاد» میشناسد و مجازات
میکند؟
ش�یوه ای این کار را بکنند که به ضرر اهدافش�ان تمام ش�ود.
یعنی آن قدر موضوع را تابویی کنند که کس�ی دیگر جرأت حرف زدن در ای�ن زمینهه�ا را پیدا نکن�د و در نتیجه موض�وع به ضد
خودش تبدیل ش�ود .بنابراین مدافعان حق�وق زنان به نظر من
حتم� ًا به بررس�یهایی نیاز دارند که ببینند چگونه ممکن اس�ت در عی�ن حال که جل�وی رفت�ار یا عمل ی�ا بیان سکسیس�تی را
میگیریم ،هرچیز بیربطی را هم به سکسیم منسوب نکنیم».
«مد ش�دن» :ای�ن پدیدهی اجتماعیای اس�ت که حس�ین
قاضی�ان را هم مثل بس�یاری از ناظران اجتماع�ی دیگر نگران
حسین قاضیان پاس�خ میدهد« :از یک زاویه با این موضوع
میکند« .متأس�فانه به دلی�ل غلبهی فضای "غوغای�ی" و یا به
ت�ازهای از تابوها کش�یده اما این چیزی اس�ت ک�ه در میان یک
زبان غیرسکسیستی و امثال آن اهمیت میدهد ،این مقوالت
موافق ام که ،در مبحث دف�اع از حقوق زنان ،کار به تولید گروه س�ری خردهفرهنگها جریان دارد .به این مفهوم که در سطح
عموم�ی جامعه اینطور نیس�ت ،به این دلیل که در آن س�طح،
آدمها اص ً ال با فمینیس�م و حساسیتهایش آش�نایی ندارند .در س�طح عمومی جامعه هنوز برای مثال همان زبان جنسیتزده یا ض�دزن ب�ه کار گرفته می ش�ود و نه مخاطب کک�ش میگزد
و ن�ه خود کس�ی که ای�ن ادبیات را ب�ه کار میبرد ممکن اس�ت لب�ش را بگ�زد .این دس�ت ارزشها بیش�تر در بی�ن گروههایی
از م�ردم اهمیت پی�دا کرده ک�ه ارزشهای م�درن اجتماعی را
پذیرفتهاند».
دلیل ارزشهای مدرن اجتماعی که بهدرستی به حقوق برابر و گاه تبدیل به یک "مد اجتماعی" هم شدهاند». به حساسیت فمینیستها خرده نگیرید
محسن فرشیدی از فمینیستهای فعالی است که صفحهی
«براب�ری زن و م�رد» در فیس�بوک را نی�ز اداره میکن�د .او از
کار دش�وار فمینیس�تها برای تغی�ر جهان میگوی�د« :اعمال
خش�ونت مردان نس�بت به زنان و زیر س�لطه ق�رار دادن آنها در تمام تاریخ س�ابقه داش�ته و بیش از یک ق�رن از تالشهای سازماندهیش�ده و پیوس�تهی زنان برای پایان بخش�یدن به
زمانی دولت جمهوری اسلامی ایران کلمهی «س�وزن» را
ای�ن س�لطهی مردس�االرانه میگذرد .زن�ان تلاش فراوانی
«زن» ،در هر بافت و ساختار و مفهومی ،موضوعی است که به
تبعیضآمی�ز روبهرو هس�تند و از طرف دیگر ب�ا قوانین ضدزن
ب�ه خاطر وج�ود «زن» در آن فیلتر کرده ب�ود .آیا صرف حضور فعاالن حقوق زنان مربوط میش�ود؟ حسین قاضیان از مرزی
ن اس�ت: میگوید که بس�یار متغیر و هنوز در حال س�اخته ش�د «ممکن اس�ت اتفاق ًا کس�انی که دارند این مرزها را میسازند به
90
حسین قاضیان« :آنچه به عنوان تابو میشناسیم هر سه ویژگی منع ،مجازات، و طرد را با هم در خود دارد و در گذشته عالوه بر اینها با عنصر ماورایی یا ماورای طبیعی هم نسبت داشته .گویی نظمی کیهانی نسبت به اشیا و یا مکانها و رخدادها وجود داشته که تخطی از آن افراد را مشمول مجازات و طرد میکرده است».
دی ۱۳۹۲
کردهاند اما از یک طرف با س�اختاری زنستیز و قوانین مکتوب
نانوشته .از یک طرف باید مقابل حاکمیت و نهادهای مردساالر
و قانونگذارانش�ان ایس�تادگی کنن�د و ب�رای برچیده ش�دن قوانی�ن تبعیضآمیز تلاش کنند و در آن روی س�که هم عرف
کاور ترانه پریود کار مشترک شاهین نجفی و محسن نامجو ،اثر :مانا نیستانی
های اجتماعی و سنت های قدیمی اند که ،اگر نگوییم همگی،
اهداف فمینیس�تها میکند ی�ا نه ،میگوی�د« :چطور ممکن
تأثیر تخریبی بیش�تری داش�تهاند .بنابراین زنان برای نهادینه
حساسیت دیگران خرده بگیرید؟» او میگوید« :طبق قوانین
اغلبشان ضدزن هستند و چه بسا حتا گاه از قوانین نوشتهشده
کردن برابری اص ً ال کار سادهای پیش رو ندارند».
اس�ت فمینیس�ت باش�ید و ای�ن اصل مه�م را نقض ک�رده و به آن واحد در دو مکان اولیهی فیزیک ،یک انس�ان نمیتواند در ِ
آقای فرشیدی از تجربهای میگوید که اغلب زنان در فضای
باش�د .آیا ش�خصی میتوان�د به ترانههای سرتاس�ر ب�ا ادبیات
یک فعال فمینیست اگر در یک حزب برای یک هدف مشخص
خ�ودش را فمینیس�ت معرفی میکند؟ آیا میت�وان همزمان از
کار و جامع�ه آن را احس�اس و تجربه کردهان�د« :در نظر بگیرید سیاسی حضور داش�ته باشد ،در گروهی که قرار دارد مدام مورد بمب�اران ادبیات جنس�یتی قرار میگیرد ،نه از س�وی نهادهای
قدرت و یا افراطیون ،بلکه از س�وی همحزبیها و همسنگران
روشنفکرش ،چه آگاهانه و چه ناخوآگاهانه .این روند کموبیش
در مورد همهی گروهها صدق میکند و این چیزی است که باید با آن مبارزه کرد».
جنس�یتزده گوش فرا دهد و غ�رق لذت ش�ود ،در صورتی که دو موض�وع کام ً ال متناق�ض و رودروی هم لذت ب�رد؟ اولین و ش�اید از مهمترین قدمها در جهت رفع تبعیض ،ش�ناخت زبان
جنس�یتزده و بیتفاوت نب�ودن در مقابل آن اس�ت ،درک این تبعیض این ساختار مردساالر از کجا و به موضوع که ریشههای ِ چه ش�کل وارد تار و پود زندگیمان شده است .بر کسی پوشیده نیس�ت که کلیش�هها به تبعیضها دامن میزنن�د .پس اگر خود
محس�ن فرش�یدی تأکی�د میکن�د ک�ه یک�ی از اصولیترین
را فمینیس�ت معرف�ی میکنیم بای�د علیه این کلیش�هها موضع
جنسی است .آقای فرش�یدی اما در رویارویی با این پرسش که
همین حساسیتها و دقت در جزئیات است ،چه این در ادبیات
شاخصههای فمینیسم ایجاد حساسیت در مورد ادبیات و رفتار آیا تن�دروی و زی�ادهروی و «مدگرایی» هم کمکی به پیش�برد
داش�ته باش�یم و اساس� ًا هدف و تالش بزرگ فمینیس�م ایجاد روزمرهی جامعه ،مثل صحبتها در خانه ،مدرس�ه ،دانشگاه، دی ۱۳۹۲
91
محیطهای کاری و سریالهای تلویزیونی باشد ،چه در ادبیات
روشنفکران و مسئوالن جامعه». به اندیشیدن خطر مکن!
نان مانده و بیات روی باورهای جدید مثل نان تازه که به جای ِ
میز بگذارید ،گاه جه�ان را دلپذیرتر کردهاند ام�ا گاه هم با نظام کنترلگرای ناالزمی که بنا نهادهاند و ،با حمله به مسیر زندگی،
دلزدگی و کجفهم�ی و گریز از مقصود به دنب�ال آوردهاند .گاه در مس�یر طوالنی مبارزه با تابوها ،بر سر نشانهها و قرادادهایی
تواف�ق کردهایم که بعده�ا قراردادی بودنش�ان را به کلی از یاد
بردهای�م .گفتهایم اینط�ور یا آنطور حرف زدن ،ب�ا این چیز یا
آن چیز ش�وخی کردن ،یا اینگونه یا آنگونه بودن تداعیکننده و نش�انهی «سکس�یم» یا ضدیت با زنان و خوارش�ماری آنها اس�ت ،و بعده�ا یادم�ان رفت�ه که ق�رار نب�وده «سکس�یم» را
دس�تمان بگیریم و دنب�ال مصداقهایش ،زندگی بنیبش�ر را روی نقشهی فمینیسم بیاوریم .بعدها یادمان رفته که نشانهها
به ای�ن ترتیب از معنای خود تهی و ناس�الم میش�وند و ممکن است ما را هم دچار «نشانهپریشی» کنند.
پیش�نهادی روالن ب�ارت به موض�وع نگاه اگ�ر از پنج�رهی ِ
کنی�م ،تنه�ا نش�انههایی س�المان�د که ق�راردادی ب�ودن خود را پنه�ان نمیکنن�د و نمیکوش�ند ت�ا خ�ود را عی�ن طبیعت جا
م و سلامت اند؟ آیا ارزش بزنند .نش�انههای ما تا چه حد س�ال نشانههامان را با بررسیهای دوباره و چندباره میسنجیم؟
س�وده راد میگوید« :ما حت�ا به این ترتی�ب مخاطب و گروه
هدف خودمان را از دس�ت میدهیم و نخواهیم توانست فکر و
نیروی همفکر تازه جذب کنیم .ما میگوییم این ترانهی شاهین نجفی را دوس�ت نداش�ته باش چ�ون فمینیس�تها دربارهاش
اینطور فکر میکنند و غیر از این باش�د فمینیس�م نیست .این یعنی ممنوعیت فکر کردن».
آیا فمینیس�م به این ترتیب وجهی «ایمان�ی» پیدا میکند که
صرف ًا باید به آن باور و تعهد داشت؟ آیا فمینیسم با وضع قوانینی
کل�ی از مدافع�ان و پیشبرندگان�ش رفع مس�ئولیت ش�خصی میکند؟ آیا از آنها میخواهد «به اندیشیدن خطر نکنند»؟
س�وده راد از ترسهایش میگوی�د ،از اینکه تابوهای تازهی
زنان برابریخواه شاید سرانجام «یک دیکتاتوری تازه بسازند،
دیکتاتوری فمینیسم ».او میگوید« :کاش فمینیسم پیامبری نداشته باشد».
92
دی ۱۳۹۲
پیشنهادی روالن بارت اگر از پنجرهی ِ به موضوع نگاه کنیم ،تنها نشانههایی سالماند که قراردادی بودن خود را پنهان نمیکنند و نمیکوشند تا خود را عین طبیعت جا بزنند .نشانههای ما تا چه حد ت اند؟ آیا ارزش نشانههامان م و سالم سال را با بررسیهای دوباره و چندباره میسنجیم؟ «راستش به تخممرغهاش نیاز داریم»
معل�وم نیس�ت ک�ه آی�ا اساس� ًا میت�وان ب�دون اس�تفاده از
«مدل»ه�ا فکر کرد ی�ا نه؟ نظریههایی هس�تند ک�ه میگویند ن�ه؛ میگویند این مدلها هس�تند ک�ه روش و ن�وع فکر کردن م�ا را از پی�ش تعیین کردهاند .بر این اس�اس و ب�ا وجود همهی تعارضهای درونی که جمعی نامتش�کل مث�ل مدافعان ایرانی
حقوق زنان میتوانند داش�ته باشند ،ش�اید باید دیدگاه محبوبه عباس�قلیزاده ،فعال حقوق زنان ،را با دقت بیش�تری بررس�ی ک�رد .او میگوید« :با همهی اینها ،تابوه�ا خیلی هم بیخود
و بیجهت س�اخته نمیشوند ».میگوید تابوهای جدید کارکرد داشتهاند که س�اخته شدهاند« :این تابوها از همان اول شاید به
این دلیل س�اخته میش�وند که نیاز به یک هوی�ت جمعی وجود دارد .در حقیقت ما داریم با هم یک جمع تش�کیل میدهیم و با تأیید یکدیگر در واقع داریم خودمان را تأیید میکنیم .منظورم
این اس�ت که اگ�ر م�ا در جمعهای خودم�ان تابوه�ا را بازتولید میکنیم علتش شاید این است که این جمع است که به ما هویت میدهد و ش�اید هم علتش این اس�ت که م�ا عموم ًا دچار ضعف هویت فردی هستیم».
ال�وی س�ینگر در پای�ان آن�ی ه�ال ،ش�اهکار وودی آل�ن،
قص�هی کوتاهی تعریف میکن�د .او از مردی ح�رف میزند که
به روانپزش�ک مراجعه ک�رده و میگوید برادرش دیوانه ش�ده چون فک�ر میکند مرغ اس�ت .روانپزش�ک طبیعت ًا میپرس�د ک�ه چرا برادرش را ب�رای معاینه و درمان به مط�ب او نیاورده؟
م�رد میگوی�د« :دوس�ت دارم ای�ن کار را بکنم اما راس�تش به تخممرغهاش نیاز داریم».
دوراهی دش�واری اس�ت :ما به تابوه�ا نیاز داریم ی�ا با آنها
مبارزه میکنیم؟
«نوشتن حمام نيست که مردانه /زنانهاش کنيم ».اين باور من بعد از سالها روزنامهنگارى بود .از ديد من – زن روزنامهنگارى – که باور نداشتم تحريريههاى ما عرصهی تاختوتاز زبان مردانه ،نگاه مردانه ،و انتخابهاى مردانه اند، برخى از وبالگهاى زنانى که در نوشتارشان بىمحابا از همهی مرزهاى عرفى و رسمى عبور مىکردند تا مدتها جدى نبود .اما کم کم ،اتفاقهایی دائم ما را به همين نوشتههاى «ناجدى» مىکشاند .و آنوقت بود که بايد از خودمان مىپرسيديم :چه چيزى جدى است؟ و که امر جدى را تعيين مىکند؟ «سيبيل طال» يکى از اين اتفاقها بود :وبالگنويسى
که خوب مىنوش�ت و خوب تحليل مىکرد ،اما در نوشتن ب�ه حفظ بکارت�ى که عرف جامع�ه انتظار داش�ت اهميتى نم�ىداد .و فقط او نبود که اينگونه بود .بس�يارى از زنان
وبالگنويس قدم به قدم از روى س�يم خاردارهاى زبان، که عرف مطبوعاتى به ويژه بعد از انقالب اسلامى به دور رس�انههاى داخلى کش�يده بود ،پريدند .ما پريدن آنها را
ِ پاىبند ميخ طويلهی قوانين تماشا مىکرديم ،اما همچنان نوش�ته و نانوش�تهی مطبوعات بوديم .اين بندها فقط به زب�ان مربوط نمىش�د ،بلکه ن�گاه ما و س�وژههاى ما هم
نگاهها و سوژههايى باحجاب بودهاند.
و البته اين موضوع فقط ش�امل رسانهها نبوده است .در
ادبيات هم قلمها تا آثاری مثل همسايههاى احمد محمود
آمده و بعد پش�ت ديوارهايى که مجوز نش�ر وزارت ارش�اد در دورهه�اى مختلف صادر ک�رده اردو زدهان�د؛ يعنى که بخشى از اين داستان به دست ما نوشته نشد.
اما اتفاقى که پش�ت اردوگاه اسالمى شدن يک انقالب
رخ داد اي�ن بود ک�ه زبانمان پااليش ش�د از هر توصيف و واژهاى که «بد»« ،زش�ت»« ،جنس�ى»« ،بىتربيتى»
يا حتا غيرضرورى توصيف مىشد .نتيجه اين که ،حجاب فقط روى س�ر ما اجبارى نبوده است؛ روى نوشتههايمان هم حجاب کش�يده ش�د .ما به اين حجاب عادت کرديم و
بخش�ى از طبيعت نوش�تن ما ش�د .يادم هس�ت که روزى براى گزارشى سراغ يک پزشک زنان رفتم .او به من گفت ک�ه بخش عمدهاى از طالقهاى زنان به دليل اين اس�ت
که آس�تانهی تحريک جنس�ى زنان باالتر از مردان است و اين موضوع براى زنانى که مردانشان با آنها بدون لذت دی ۱۳۹۲
93
جنس�ى آميزش مىکنند به م�رور س�ردمزاجى مىآورد و
يا فقهى .يعنى کس�انى که دربارهی ب�دن زن يا زن واقعى
مىگذارد ...
مىزدند يا فقيه و از منظر دينى ،و اين دو طيف هم معمو ً ال
روابط جنسىش�ان روى روابط عاطف�ى و خانوادگى تأثير تا مدتها ذهنم درگير اي�ن بود که چطور از اين موضوع
گزارشى بنويس�م که در آن نه کلمهی ارگاس�م به کار رفته
باش�د ،نه آس�تانهی تحريک ،نه لم�س تحريکآميز ،نه لذت جنس�ى و . ...اين همان شير بی يال و دم و اشکمى
است که بعدها آن را به نام خودش خواندم :روزنامهنگارى زنانه .نه به اين معنى که نوشتن از تنانگى همهی نيازهاى
ح�رف مىزدند يا دکتر بودند و بايد از منظر پزش�کى حرف
م�ردان بودند .يعنى ش�ما «ص�داى زن» ي�ا «صداهاى زنانه» نداشتيد!
آي�ا اين فضا در وبالگس�تان و ج�و د
زنانگى اس�ت ،بلکه به اين معنى که اين حجاب اجبارى، من زن ،تصويرى دروغين نش�ان مىدهد که من -زن از ِ نيست.
ب�ا نازل�ى ،نويس�ندهی «س�يبيل طلا» ،در ي�ک روز
زمستانى از دو سوى سرزمينهاى شمالى (کانادا -نروژ)
از طریق اسکايپ گفتوگو کردم.
نازلى ،تو چقدر مخاطب رسانههاى ايران هستى؟
خيل�ى زي�اد ،ب�ه خاط�ر کارم و البته عالق�هام و يک
زمانى ب�راى تمرين زبان فارس�ى .وقتى هم ک�ه به ايران
مىرفت�م ،خ�ودش واقع� ًا تمرينى ب�ود براى اي�ن که هم شناخت بيش�ترى از جامعه پيدا کنم هم فارسى را بهتر یاد
بگیرم.
تو ايران به دنيا نيامدهاى؟
ن�ه ،و اي�ران ب�زرگ نش�دهام .ول�ى ه�م در کل دوران
مدرسه فارس�ى خواندهام و هم تا زمان ديپلم هر سال بايد ب�ه ايران مىرفتم و درسهايم با درسهای مدرس�ههاى
ايران تطبيق داده مىشد.
عموم�ى مخاطب�ان اس�ت .چون به ه�ر حال،
به نظرت رس�انههاى رس�مى ب�ه وي�ژه مطبوعات (چه
تفاوت وبالگس�تان با رسانه در همين شخصى بودن آنها
آنالين و چه غيرآنالين) چه تصويرى از زن ارائه مىدهند؟
اس�ت .اما در قبال اين «حق انتخ�اب» ،برخورد چه بود؟ مث ً ال يادم اس�ت تو يک ب�ار در مورد موهاى بدنت نوش�ته
زن رسانههاى ايران هميشه يک قدم دورتر به نظر منِ ،
از ِ خود واقعى زن نش�ان داده مىش�ود .در رسانههايى که نس�ل من (بعد از انقلاب) با آنها روبهرو بوده ،هميش�ه ي�ک اتوريته يا فيلتر بي�ن تصوير زن و خ�ود زن ،يا تن زن
وجود داش�ته .اين اتوريته /فيلتر معمو ً ال يا پزش�کى بوده
94
نداش�ت؟ منظورم فضاى
دی ۱۳۹۲
بودى که بدون اصالح کردن رفته بودى استخر ...واکنش مخاطب به اين «حق انتخاب» چگونه بود؟
مهمترين و شديدترين برخوردها اتفاق ًا از طرف مخاطب
نبود ،بلکه از طرف وبالگنويسان مردى بود که با نوشتن
ما مشکل داشتند.
ديگر دائم ايراد دستورى و انشايى مىگرفت .اما مسئلهی
-چه مشکلى؟
بود .ما اين رس�م را به هم زده بوديم .منظورم از ما زنان و
اصلى حفظ چيزى بود که از نظر آنها «رسم حرف زدن»
آنها به هرچيزى که در خ�ارج از «چارچوب» انتخابى
خودشان نوشته مىش�د گير مىدادند .با حضور زنانى که حرفهاى خودش�ان را مىزدند ،از بدنشان ،از نيازهاى جنسىش�ان ،از روابط خصوصىش�ان ،که اتفاق� ًا خيلى
هم عمومى بود ،مش�کل داش�تند .آنها براى خودشان
دخترانى اس�ت که با اسم خودشان ،يا حتا بدون اسم ولى
با مش�خصاتى که قابل ش�ناخت بود ،از مقررات نانوش�ته
تبعيت نمىکردند.
ت�و دارى در مورد دو اي�راد و انتقاد ح�رف مىزنى؛ يکى ايراد به محتوا اس�ت و خارج از مح�دودهی ادب اجتماعى حرف زدن ،و ديگرى در مورد درستنويسى.
بله ،چ�ون هردو وجهش وجود داش�ت .اين که کس�ى
ب�ا ادبي�ات عاميانه و س�اده بنويس�د و قواعد دس�تورى را
آنچنان که بايد رعايت نکند براى برخى يک بحران بود.
مىگفتن�د اينها دارند براى زبان فارس�ى مش�کل ايجاد مىکنند .يادم اس�ت عليرضا دوس�تدار آن موقع تحقيقى انج�ام داد ک�ه مجموع�هاى از ديالوگه�ا ب�ود در م�ورد «ابتذال در زبان فارس�ى» .ابتذال ه�م اينگونه تعريف شده بود که ،مث ً ال در مورد روابط زناشويى اگر متنى
فاخرانه در حوزهی سياست نوشته شود مطلبی قابل
اعتنا است ،و هرچيزى خارج از اين محدودهی جدى،
مبتذل و البته بىاهميت اس�ت .مث ً ال اگر کس�ى دربارهی همان موضوع مینوش�ت «ن�وک س�ينهام درد مىکند و حامل�ه ام» ،ي�ا از دردس�رهاى بدن زنانه ي�ا موهبتهاى بدن زنانه و تجربههاى خصوصىاش مینوش�ت ،اينها
همه خارج از دايرهی تعريفش�ده قرار داشتند و در نتيجه مبتذل بودند.
فکر کنم منظورت از خصوصى ،ش�خصى اس�ت .پس وظيف�هی
کنت�رل
وبالگس�تان را قائ�ل بودند و اين
وس�ط يک چي�زى «ناجور» ب�ود .مث ً ال
فک�ر میکردند جاى حرف زدن از عادت ماهانه،
مش�کالت فيزيولوژيک زنان ،خودارضايى ،يا تمايالت
جنسى «اينجا» نيست .دليل هم اين بود که اين مسائل خصوص�ى هس�تند و چرا م�ا آنه�ا را ب�ه وادى عمومى
مىکش�انيم .يکى مىگفت اين رس�م ادب نيس�ت .يکى
به نظر تو در انتش�ار يک مطل�ب که مخاطب عمومى دارد، مرزی بين امر شخصى و امر عمومى وجود ندارد .درست میگویم؟
من مىگويم اين تفکيک وادىهای شخصى و عمومى
يک تفکيک سياس�ى اس�ت .چه کس�ى تعيين مىکند چه
چيزى عمومى و چه چيزى ش�خصى است؟ هيچ مبناى علمى و نظريهپردازانهاى هم پشتش نبود جز اقتدار عرف فرهنگى.
دی ۱۳۹۲
95
هر نظرى يا هر عرفى بايد مبناى نظريهپردازانه داش�ته باشد؟
نه ،منظورم دقيق ًا همين اس�ت که مبن�اى انتقادها نظر
و س�ليقهی ش�خصى ب�ود نه بررس�ى س�اختارى ک�ه حتا
باشند. و آي�ا اي�ن قض�اوت و به ق�ول ت�و اعت�راض نگهبانان هنجاره�اى اجتماعى فق�ط در دني�اى اينترنت ب�ود يا به
قابل بحث باش�د .کل مس�ئله اين بود که ع�رف فرهنگى
زندگى واقعى هم کشيده مىشد؟
گفته ش�ود .منظورم از س�اختار اين اس�ت که ،مسئله اين
باالى وبالگم نوش�ته ش�ده بود و طبيعت ًا بخش عمدهاى
مرا ط�ورى تربيت کرده که چيزهايى را نش�نوم ،پس نبايد نيس�ت که مث ً ال اين نوشته به خاطر محتواى جنسى براى
کودکان ض�رر دارد ،يا مث ً ال فالن نوش�ته حقوق اقليتها
را زير پا گذاش�ته؛ نه اين حرفها نبود ،بحث قراردادهاى
اين دو قابل تفکيک نبودند .اس�م واقعى من از روز اول
از اي�ن تأثي�ر در دني�اى واقع�ى ب�ود .از دعوت نش�دن به مهمانیه�ا بگير تا احس�اس خط�ر آدمه�ا از حضور تو ک�ه مىتواند من�زوىات کند .يعن�ى کار به
اجتماع�ى و عرف�ى بود .حرف م�ن اين بود که چه کس�ى
قضاوت ختم نمىش�ود ،بلک�ه به راحتى
اي�ن بايد و نبايده�ا را تعيين کرده و چرا هم�ه بايد تابع يک
حکم صادر مىش�ود و ت�و مجازات
سليقهی حاکم به اسم عرف باشند.
نتيجهی اين خارج شدن از دايرهی زبانى عرف چه بود؟ منظ�ورم در تجربهی خودت و در همان محدودهی فضاى مجازى است.
م�ن اوايل مىخواس�تم زب�ان فارس�یام را تقويت کنم
ک�ه وبالگ مىنوش�تم .اما کم کم تأثير وبلاگ در زندگى ش�خصیام تغيي�ر ک�رد .ش�رايط من ب�ه گونهاى ب�ود که
از ط�رف خان�واده و جامع�ه دور و ب�رم زیر فش�ار ب�ودم تا
رابطهی خصوصیام را با مردى ک�ه با او زندگى مىکردم در چارچ�وب قرارداده�اى اجتماع�ى قرار بده�م .آنها
مىخواس�تند ب�ه هر ترتيب�ى به م�ن قبوالنند ک�ه تنها راه
ادامهی اين رابطه ازدواج است .از نظر من اينطور نبود؛ ب�راى همين به ش�دت در تنگنا ق�رار گرفته ب�ودم و از اين فشار خش�مگين بودم .نمىخواستم به آن تن بدهم و اين
مىشوى.
خشم را در وبالگم خالى مىکردم .اين خشم قابل ديدن و ش�نيدن بود در نوش�تههاى من و گاهى ش�ما صداى
جيغ مرا مىشنيديد از البهالى متنها.
نتيجهی اين فرافکنى در وبالگ چه بود؟
شخصى هم ،که به نوعى علت اين خشم و نتايج آن بود، اثر گذاشت؟
آن رابطه دوام نيافت .ولى جالب اس�ت که اتفاق ًا همان
وقتى تو از مس�ائل ش�خصى مىنويس�ى ،قراردادهاى
همس�ر غيررس�مى هم با نوش�تن من مش�کل داش�ت و
مأموران مقاومت و اعتراض مىکنند .هر کار فراهنجارى ِ ِ س�اکت آن هنجار را بيدار مىکند .اين آدمها الزام ًا عجيب
من زن�ان و م�ردان وبالگنوي�س زيادى مىشناس�م که
اجتماعى س�اکت نمىنش�ينند .مأموران عرف اجتماعى
و غريب هم نيس�تند؛ حت�ا مخاطب عادى ه�م مىتوانند
96
اگ�ر ايرادى ن�دارد بگ�و ،آيا ب�ر هم�ان رابطهی
دی ۱۳۹۲
يکى از ش�رطهاى ادامهی رابطهی ما ننوش�تن من بود.
همسرانشان يا پارتنرهایش�ان برايشان شرط «ننويس» گذاش�تند .ب�ه ويژه اگ�ر دربارهی خودش�ان ،بدنش�ان،
حسشان ،يا تجربههايشان مىنوشتند.
پيش از آن ،من واقع ًا نمىدانس�تم ک�ه در جامعهی ايرانى
طنز – دس�ت ک�م طنز مکت�وب – ي�ک مس�ئلهی مردانه
تو احتما ً ال خوانندهی وبالگهاى انگليس�ى هم بودهاى،
اس�ت .به ويژه طنز زنان حق ندارد جنس�ى باشد« .جوک
و زندگى مىکن�ى .آيا اين «تنانهنويس�ى» يا همين جدال
من هم بيش�تر مطالبم به طنز بود .حتا مسائل جدى را در
چون زبان اصلى جامعهاى اس�ت که در آن بزرگ ش�دهاى حوزهی ش�خصى و عمومى در وبالگنويس�ى انگليس�ى زبانها هم وجود دارد؟
م�ن هرگ�ز آن خش�م و آن موج�ى را ک�ه ب�ه خصوص
در نوش�تههای دخت�ران ايران�ى وج�ود داش�ت در
وبالگهاى انگليس�ى ندي�دم .البته م�ا دربارهی يک جريان ح�رف مىزنيم ،نه مش�خص ًا يک
وبالگ يا تعدادى .آن موج را من هرگز بین
بىتربيتى» کار مردها است و زن حق ندارد آن را بنويسد. قالب جدى نمىنوش�تم .خالصه اين که ،جوک جنسى را مرد اگر بنويس�د بامزه اس�ت ولى اگر زن بنويسد خواندنى
نيست ،بىنمک است.
آيا خوانندههاي�ت هم با اين منتقدان�ى که مىگويى خودشان بخش�ى از وبالگس�تان بودند همنظر بودند؟ منظورم اين اس�ت که اين نگاه انتق�ادى روى تعداد خوانندههاى تو به نسبت ديگران تأثير داشت؟
م�ن به هر حال روزى ٥هزار ت�ا ٧هزار خواننده
داش�تم .مطمئن ام که کسى مثل نيکآهنگ کوثر،
که او هم بس�يارى از مطالبش به طنز بود ،خيلى بيش�تر
از من خواننده داش�ت .اما مس�ئله اص ً ال تع�داد مخاطب نبود .مس�ئله اين بود ک�ه يک ع�ده آدم در دنياى مجازى
مىخواس�تند تو را تحت کنترل داش�ته باش�ند .اگر خارج از اي�ن کنترل بودى ،مىخواس�تند به روى ت�و بياورند که
به نظرش�ان تو جندهی ش�هر اى ،و تو را اينطور قضاوت
يا مج�ازات کنند .ب�راى اين موضوع ه�م دنياى مجازى و واقع�ى نداش�ت .از اطالع�ات ش�خصى ت�و ،زندگ�ى
خصوصیت ،دانشت و هرچيزى استفاده مىکردند.
اگ�ر لزبين يا گى بودى تهديد به افش�اگرى مىش�دى.
دائ�م بحث «بگم ،بگم» بود .يعنى در واقع اگر تو خودت انگليس�ىزبانها نديدم .ش�ايد
ب�راى اي�ن ک�ه ني�ازش وج�ود نداش�ت .آن
در م�ورد خودت ،بدنت ،جنس�يتت ،روابطت و نيازهايت مىنوش�تى ايراد داش�ت .اما اگ�ر همانه�ا را آنها درب�ارهی تو مىنوش�تند ،خ�وب بود .چ�را؟ چون
عصبانيت�ى که در احساس�ات م�ا و در گفتههاى م�ا بود در
مس�ئله نوشتن نيست .مسئله اين اس�ت که چه کسى مى
بنويسند ،حساسيتى مثل حساس�یت جامعهی مخاطبان
مىکنى ،اما آنها قضاوت و تنبيه مىکنند .يعنى به نوعى
آنها وجود نداش�ت .اگر هم در مورد روابط شخصىشان ما ايجاد نمىکند .نوشتههاى ما يک نوع دردنويسى بود.
نويسد و چرا .چون وقتى تو مى نويسى ،توصيف يا توجيه بح�ث حق مالکيت بر بدن اس�ت .من بر ب�دن خودم حق
حاال جالب اينجا است که من بسيارى مواقع اين درد را
ن�دارم ک�ه از آن بنويس�م .اما آنه�ا براى خودش�ان حق
اص ً ال به اين س�مت رفت که انگار دقيق� ًا وارد محدودهی
بح�ث اخالق نيچه اس�ت که ،بىاخالقى يعنى اس�تعمار
در قالب طنز مىنوش�تم .اما بعد از مدتى ديدم اعتراضها
ممنوعه ش�دهام« :مگر زن قرار اس�ت طنز بنويسد؟» تا
نوش�تن دربارهی بدن م�ن را قائل بودن�د .در واقع همان
ح�ق ديگ�رى و اخالق به رس�ميت ش�ناختن آن اس�ت. دی ۱۳۹۲
97
درگيرى عمومى ما هم ب�ا اخالق بود .تا تو بخواهى ثابت
قابلقب�ول عقبمانده مىداند و او را با اين واژه بيش�تر از
جنجالبرانگيز بود.
ادبيات و اين رفتار با مدرنيته س�ازگارى ندارد .او مىگفت
کنى اين حق من است نه تو ،زمان مىبرد و اوايلش خيلى
اين که توصيف کند ،تحقير مىکند .از نظر آقاى جامى اين
«نمیت�وان با زب�ان کلثوم نن�های از هيچ مفه�وم مدرنی
بگ�ذار ب�ه نوش�تههايت برگردي�م .آي�ا ايراد مس�تقيم
حرف زد ».البته من نمىدانس�تم کدام مدرنيته مد نظر او
خارج از هنجارهاى نوش�تارى بودند) اين بود که چرا زنانه
مورد سکس حرف مىزد و محصول فکرى توليد مىکرد.
منتقدان تو (يا کس�انى مثل تو که انتش�اردهندهی مطالبى مى نويسيد؟ يا چرا نادرست مى نويسيد؟ مى توانى مثال بزنى از انتقادها تا از کلىگويى دور بشويم؟
اس�ت .چون مدرنيت�هی قرن نوزدهم که صبح تا ش�ب در اما روى ديگر انتق�اد اين بود که اين حرفها علمى و ادبى
نيس�ت و مث ً ال چرا از زب�ان براى بي�ان روزمرگى خودمان
مشخصترين مثال دعواهاى من و مهدى جامى بود .از
اس�تفاده مىکنيم .در حالى ک�ه اص ً ال من ب�ا تئورىهايى
کلثوم ننه يا عقايدالنساء کتابى است که آقاجمال خراسانى
کار داش�تم؟ من مس�ائل خودم را دنبال مىکردم ،زندگى
نظر آقاى جامى نوشتههاى من ادبيات کلثوم ننهاى بود. [يا اصفهانى] نوش�ته دربارهی آداب و رسوم زنان عامى، زنان�ى که ب�ا ه�م رواب�ط خواهرخواندگى دارند ،س�بزى
پاک مى کنند و ...خالصه دنيايش�ان بهروز نش�ده .نگاه
مردس�االرانهاى که زن را خارج از چارچوب تعريفش�ده و
98
عکس :آن وو
دی ۱۳۹۲
که ابزار فکرى م�ا را به زندگى واقعىمان پيوند نمىزد چه خودم را .زندگى من همانها بود.
ام�ا باألخ�ره م�ا ه�م ناچ�ار ش�ديم ب�راى اي�ن ک�ه کم
نياوري�م و اقتدار خودمان را نش�ان بدهيم ،ب�ا همان بيان تئوريک جوابش�ان را بدهيم .مث ً ال نويس�ندهی وبالگ
«فرنگوپولي�س» در همي�ن ب�اره نوش�ت ک�ه« :م�ردان
مطلق�ه ،زندگى خانوادگى ناموفق ،دوس�ت پس�ر عوض
خود به نوش�تن ادبیاتی چون «تأدیب النسوان» پرداختند
بين�دازد ،نمىپذيرن�د و زنه�ا ه�م از اين قاعده مس�تثنا
«مدرن» دورهی مش�روطه نیز ب�رای تثبیت مدرن بودن و زبان زنانی چون بیبیخانم استرآبادی را هرزه ،ناپاک، و شایس�تهی حمامهای زنانه دانس�تند .یعن�ی زن ایرانی برای مدرن شدن و ورود به حیطهی عمومی ،باید از زبان فاقد «ادب» پرهیز میکرد تا بتواند در کنار همس�ر خود به زنی مدرن تبدیل ش�ود ،فنون خان�هداری بیاموزد و فرزند (بخوانید پس�ر) هایی که ادا و اطوار دختران�ه ندارند به بار
بیاورد تا سربازهای وطن شوند و دخترهایی که مادر بودن را یاد بگیرن�د .به قول نجم آبادی ،زن م�درن ایرانی زنی
ش�د با حجاب درونی ،بینی�از از حج�اب بیرونی! زبانش پاکسازی شد و رفتارش تأدیب».
کردن ،و هرچيزى که هس�تهی خان�واده مدرن را به خطر نيس�تند .ما تنها کس�انى بودي�م در آن زمان ک�ه دربارهی
دگرباشان جنسی مىنوشتيم .خانوادهی هستهاى مدرن (که اتفاق ًا الگوى اروپايى خانواده اس�ت که در کشور ما هم
رواج يافته) با نوش�تههايى ک�ه به روابط متفاوت جنس�ى
مىپرداخت به خطر مىافتاد .در اين تفکر خانواده مقدس است .ما قداست اين خانواده را به خطر مىانداختيم.
برخ�ورد خان�وادهات چط�ور ب�ود؟ ب�ه ه�ر ح�ال ،ت�و ش�خصىترين مس�ائل زندگی�ت را در عرص�هی عمومى مىنوشتى .آيا خانوادهات موافق اين نوشتهها بودند؟
پدرم هميش�ه عصبانى بود از نوش�تههاى من .هميشه
اي�ن بحثه�اى وبالگ�ى ب�ه جايى ه�م رس�يد؟ يعنى
هم يک کلمه جواب داشت« :ننويس!» فاميل هم دست
بحثها که جدى و تئوريک ش�د ،ما ه�م به ناچار جدى
فاميل دور هم، خانم همسر فالن مىگذاش�تند .حتا عمه ِ ِ
بلد نيس�تيد بنويس�يد .من از قول يک تئوريسين جنسيت
دريافت مىکرد و نظرش را مىداد .تنها کس�ى که هميشه
توانستيد به تفاهمى هم در دنياى زبانى مجازى برسيد؟
گرفته ش�ديم .البته جدى از اين نظر که اين بار گفتند ش�ما
به اس�م سام ديالنى نوش�تم که ،زبان حوزهاى است که تا وقتى بيان نش�ده قابل لمس نيس�ت .نبايد بترس�ى و بايد
بيانش کنى .در زبانى که جنس�يت و س�کس هميش�ه تابو بوده ،تا اين مس�ائل بيان نش�ود ،محتوا توليد نمىش�ود.
البته بگويم همين مه�دى جامى بعدها خودش خيلى هم به امثال ما و گسترش اين بحثها کمک کرد.
آي�ا انتقادها هميش�ه از س�وى م�ردان بود ي�ا زنها هم اعتراض و انتقاد مىکردند؟
به دس�ت نوش�تههايم را براى هم مىفرستادند و به بحث
که مث ً ال دسترسى به اينترنت نداشت ،داستان را پاى تلفن توجيه�ى براى کار من و نوش�تههايم داش�ت و خودش را
راضى مىکرد که اي�ن کار قهرمانانهای اس�ت که احتما ً ال فقط من توانس�تهام انجامش بدهم مادرم بود .اين روزها که يا با اس�م مس�تعار مىنويس�م يا کتاب مىنويسم خيلى
باعث افتخار خانواده ام.
مىخواهم با نوش�تهی طنزى از تو گپمان را تمام کنم، طنزى که در مورد حجاب نوشته بودى.
در دورهی اول احمدىنژاد يک مس�ابقه گذاشته بودند
نه زنها هم بودند .بعضیها دلس�وزانه و نصيحتگرانه
با محور اصولگراي�ى فرهنگى دربارهی حجاب و عفاف.
و خودش هم وبالگ داش�ت ،نظرش اين بود که نوع بيان
نمىدادن�د بدون اس�م و ش�مارهی شناس�نامهی پدرم در
ً مثلا ليال مورى ،که آن موقع در ايران بود نظر مىدادند.
ما مشکل دارد و اين راديکال کردن فضا روى جنبش زنان در ايران تأثير منفى مىگذارد .برداش�ت بعضیها هم اين
بود که نوش�تههاى ما تقليل دادن مس�ائل زنان به مسائل جنس�ى اس�ت .بعضى ديگر معتقد بودند که بنياد خانواده
خيلى مهم اس�ت و ما داريم آن را به خط�ر مىاندازيم .به
ه�ر حال ،مردم نوش�تههاى ما را مثل زندگ�ى طبيعى زن
من مىخواس�تم در اين مسابقه ش�رکت کنم .به من اجازه مس�ابقه ش�رکت کنم (اص ً ال تو خودت آدم نيس�تى ،برو با بزرگترت بيا) .مسابقه را آقاى شمقدرى راه انداخته بود. برخوردش�ان خیلی برایم برخورنده بود .براى همين یک متن نوشتم و از نوک سرم تا پايين بدنم را برايشان توصيف
کردم .بعد هم متن را در وبالگم منتشر کردم.
دی ۱۳۹۲
99
«هرکس یک زندگی دارد ،فقط یکی .هیچکس حق ندارد زندگی دیگری را تباه کند ».اینها را فاطمهگل در یکی از آخرین سکانسهای سریال هشتاد قسمتی «گناه فاطمهگل چیست؟» میگوید ،سریالی که به موضوع تجاوز و مبارزهی یک زن برای برگشتن به زندگی عادی و به مجازاترساندن متجاوزان میپردازد؛ با توجه به آمار بییندههای این سریال در ترکیه ،میتوان به اهمیت آن در شکستن تابوی حرفزدن از تجاوز و نقش رسانه در آگاهکردن مردم نسبت به عواقب سکوت در برابر این شکل از خشونت پی برد.
100
دی ۱۳۹۲
بنا ب�ه یک آم�ار ۱۸ ،میلی�ون و ۴۵۰هزار ت�ن در ترکیه
این س�ریال را از طریق یک کان�ال تلویزیونی دیدهاند)۱( . در س�ایت یوتیوب هم هر قس�مت آن بین ۵۰۰هزار تا یک
میلیون بیننده داشته است.
داس�تان فاطمهگل ریش�ه در واقعیت دارد ،ام�ا خود او
نه :دو نفر نشس�تهاند و با الهام گرفتن از واقعیتها سناریو را نوش�تهاند .با این حال ،در این گزارش قرار اس�ت س�ه داس�تان واقعی از سه کشور مختلف روایت شود .نرگس و
ناری�ن و نورا ،از ایران و ترکیه و نروژ ،در دورهای از زندگی
مورد تج�اوز ق�رار گرفتهاند ،س�کوت کردهان�د ،و پس از مدتی تصمیم گرفتهاند سکوتش�ان را بش�کنند .داستان زندگی این سه ،که امروزه در جامعهی خود از زنان موفق
محس�وب میش�وند ،ش�باهتها و تفاوتهای�ی دارد.
داس�تانها بر اس�اس گفتوگوهایی ب�ا این اف�راد تنظیم شده اس�ت و هر سه در دههی س�وم زندگی خود هستند.
اس�مهای نرگس و نارین مستعار است و نورا با اسم و رسم
خود روبهروی دوربین نشسته و داستان زندگیش را روایت کرده است (البته این به آن معنا نیست که در جامعهی نروژ
همهی آس�یبدیدگان از تجاوز و آزار جنس�ی مش�کلی با دوربینها ندارند).
نرگس ،روزنامهنگار ،شهری در ایران
س�الها خ�ودم را در خ�واب ،در جم�ع خان�واده ،بی�ن
دوس�تان ،در مدرسه و خیابان ،برهنه میدیدم .میگویند وقت�ی فک�ر میکنی گناه�کاری و از بر مال ش�دن یک راز میترس�ی ،در خواب خ�ودت را برهنه میبینی .ش�بها گری�ه میک�ردم و در دورهی نوجوان�ی ،هروق�ت ع�ادت
ماهانهام عق�ب میافتاد ،فکر میکردم خ�دا مرا مجازات کرده و حامله شدهام .در دوران کودکی و زمانی که همسن و س�االن من از رابطهی جنس�ی چیزی نمیدانستند من دو سال از س�وی یک مرد مورد آزار جنسی قرار گرفتم و از
ف زدن دربارهی سوی او تهدید میشدم که در صورت حر این موضوع سر و کارم به پلیس و زندان میافتد.
در دورهی دبیرس�تان ،چن�د کتاب و فیل�م به من کمک
کرد تا بفهمم گناهی نداش�تهام .قربانیان موضوع را با پدر
و مادر خود مطرح میکردند؛ پیش روانش�ناس و مش�اور
میرفتن�د و خ�ود را گناهکار نمیدانس�تند .کت�اب پیکار با تبعیض جنس�یتی با ترجم�هی محمدجعف�ر پوینده خیلی
«هیچوقت به روانشناس و مشاور مراجعه نکردم ،چون فکر میکردم اینها هم در یک جامعهی بسته ذهن بستهای دارند و نمیتوانند مرا درک کنند .وقتی وارد زندگی حرفهای شدم تصمیم گرفتم این موضوع را نادیده بگیرم». کم�ک کرد تا بفهم�م به عنوان یک زن چ�ه حق و حقوقی
دارم .وقتی وارد دانش�گاه ش�دم تصمیم گرفتم راز سر به
مه�ر زندگیم را ب�ا صمیمیترین دوس�تم در میان بگذارم. واکنش او ناراحتی و همدردی بود .تا ۲۰سالگی به سختی
میتوانستم با پس�رها ارتباط برقرار کنم و بعد ،زمانی که با پسری دوست ش�دم و بین ما ارتباط عاطفی عمیق برقرار
ش�د ،موضوع را به او گفت�م و واکنش خوب�ی ندیدم .این
واکنش مرا دلس�رد کرد و باعث شد بیشتر سکوت کنم .در کل ،موضوع را به چند دوس�ت صمیمی گفتم و واکنشها
بیشتر دلس�وزی بود ،و هیچکدام راهکاری برای کمک به
من نداش�تند .حتا بعضیها میگفتند تو بیجهت مس�ئله را ب�رای خودت ب�زرگ میکنی .ی�ک بار بین م�ن و یکی
از دوس�تانم ،که خیلی خ�وب مرا درک میکن�د ،درگیری
لفظی پیشآمد و او هم به کودکی من اشاره کرد و مشکلم را ب�ه رخ�م کش�ید .هیچوق�ت به روانش�ناس و مش�اور
مراجع�ه نکردم ،چ�ون فکر میک�ردم اینها ه�م در یک جامعهی بسته ذهن بس�تهای دارند و نمیتوانند مرا درک کنند .وقتی وارد زندگی حرفهای ش�دم تصمیم گرفتم این موضوع را نادیده بگیرم.
س�الها گذش�ت تا اینک�ه دو اتف�اق باعث ش�د بفهمم
پس ذهنم به قوت خ�ود باقیمانده این موضوع هن�وز در ِ و عذاب�م میده�د .من در حوزهی مس�ائل زن�ان فعالیت
میکردم و یکی از این فعالیتها س�خنرانی در یک کارگاه دربارهی تجاوز بود .تصمیم گرفتم اتفاقی را که برای خودم
افت�اده بود بازگ�و کنم و گفتم ک�ه این اتفاق برای دوس�ت من افتاده؛ بازگو کردنش خیلی س�خت ب�ود .آن روز و آن
لحظهها ،دستهای یخزده و لرزانم به من نشان دادند که این مسئله هنوز برای خودم حل نشده است .اتفاق دوم با پر کردن یک ف�رم نظرخواهی افتاد .نظرخواهی دربارهی
تأثی�رات تجاوز بر ذهن فرد آس�یبدیده بود.ف�رم را که پر دی ۱۳۹۲
101
ک�ردم ،به عمق فاجعه در درون خودم پیبردم و اضطراب و استرس به همان ش�دت قبل بازگشت .بیشتر شبها به
خودکش�ی فکر میکردم .برای چندمینبار تصمیم گرفتم به خ�ودم کمک کنم .به روانپزش�ک مراجع�ه کردم ،اما نتوانستم دربارهی کودکیام حرف بزنم ،و نتیجهاش چند قرص بود که کمکی نکرد.
س�رانجام تصمی�م گرفتم ماجرای�م را بنویس�م .متن را
که مینوش�تم گری�ه میکردم .برای انتش�ار نوش�تهام اما و اگره�ای زی�ادی داش�تم .در نهایت در فض�ای مجازی
منتش�رش ک�ردم .تا چند س�اعت به ه�مریخته ب�ودم اما بعد احس�اس کردم از حالت قربان�ی در آمدهام .حرفزدن
درب�ارهی ای�ن موض�وع در یک ش�بکهی اجتماع�ی گام بزرگی برای من بود ،یک پیروزی بود ،و این احس�اس را به م�ن داد که مرحلهی مهمی را در راه حل بحران پش�ت
سر گذاش�تهام .پیغامهای خصوصی زیادی دریافت کردم
از ط�رف کس�انی ک�ه در مراحل�ی از زندگ�ی م�ورد تجاوز یا سوءاس�تفادهی جنس�ی ق�رار گرفت�ه بودن�د .در همان
محیط مجازی با دوس�تی که به خاطر همین مشکل پیش
روانش�ناس رفته بود آشنا ش�دم و با هم از مشکالتمان حرف زدیم.
میگوین�د آخری�ن مرحله ب�رای حلکردن ای�ن بحران
روبهروش�دن با متجاوز است ،اما من نمیتوانم با آن مرد روبهرو ش�وم .با مادر و پ�درم درب�ارهی آن اتفاق صحبت نکردم و همین موضوع باعث ش�د نسبت به آنها همیشه خش�مگین باش�م .پدر و مادرم آن مرد را دوست داشتند و
به نظرش�ان آدم محترمی ب�ود .فکر میکنم اگ�ر به آنها بگویم ،میشکنند .من آدم موفقی هستم اما شاد نیستم.
غم عمیق�ی از کودکی در وج�ود من مانده که ش�اید تا آخر عمر هم همراهم بماند.
نارین ،فعال سیاسی ،آنکارا
در خان�هی دیگران خودم را راحتتر احس�اس میکنم،
چ�ون در خانهی خ�ودم و روی تخت خودم ب�ه من تجاوز ش�د .حاضر نب�ودم پیش مش�اور یا روانش�ناس بروم .در درونم پذیرفته بودم که یک فاجعه را از س�ر گذراندهام ،اما
احساس میکردم این من نبودم ،یکی دیگر بوده .بخشی از م�ن تالش میکرد بخ�ش دیگرم را قانع کن�د که به من
تجاوز شده اس�ت .از بدنم چندشم میش�د و میخواستم
102
دی ۱۳۹۲
در نروژ ،آمارها بسیار دقیقتر و صریحتر از ایران و ترکیه محاسبه میشود .مفهوم تجاوز به عنف با کشور ما و کشور همسایه متفاوت است .تجاوز در رابطهی زناشویی و روابط خارج از ازدواج سهم قابل توجهی در آمار تجاوز به عنف دارد خودکشی کنم.
اول از هم�ه با دوستپس�رم حرف زدم .چ�ون از وقتی
رابطهی عاش�قانهام با او شروع ش�د متوجه وخامت حالم ش�دم .به او که گفتم راحت ش�دم ،اما بعد احس�اس کردم دروغ گفت�هام و اص ً ال چنی�ن چیزی اتفاق نیفتاده اس�ت. یک روز ،وقتی داش�تم برای دختری که دوس�ت صمیمی
من بود ماجرا را تعریف میکردم ،فهمیدم که خودم به این
راحتیه�ا نمیتوانم بحران را حل کن�م و هنوز به این باور نرس�یدهام که به من تجاوز شده ،چون بعد از این که ماجرا را تعریف کردم ،پرس�یدم« :تو چه اس�می روی این اتفاق میگ�ذاری؟» ح�اال فکر میکن�م وقتی تلاش میکنی بفهمی آی�ا مورد تجاوز قرار گرفتهای یا نه ،ش�ک نکن که قرار گرفتهای ،وگرنه این ش�ک و تردیدها برایت به وجود
نمیآمد.
بع�د از آن ،ب�رای چند دوس�ت دیگ�ر هم تعری�ف کردم
ک�ه عدهای گفتند ای�ن چیزها پیش میآید و مهم نیس�ت.
ای�ن واکنشها مرا بیش�تر آزار میداد .به م�ادر و خواهرم نتوانستم موضوع را بگویم ،چون هم اذیت میشدند و هم
اعتمادشان را به انس�انها از دست میدادند .آزادیهای من هم محدودتر میشد .خیلی تنها بودم و فکر کردم فقط
جلسات مشاوره با روانشناس میتواند به من کمک کند. به نظرم هرکس�ی که تجربهی مرا دارد باید به روانشناس مراجعه کند .به پیش�نهاد مش�اورم کتابهایی خواندم که
درب�ارهی متجاوز ،فرد مورد تج�اوز ،و اطرافیان صحبت
میک�رد و بع�د از خواندن کتابه�ا فهمیدم دوس�تان من دقیق ًا هم�ان کاری را کردند ک�ه متجاوزان انتظ�ار دارند، یعن�ی س�کوت کردند .ب�ه همین خاط�ر هم ی�ک قربانی نس�بت به اطرافیان کینه دارد ،اما چون به کمک و محبت
نیاز دارد به همانها عشق هم میورزد.
امروز رابطهی خوبی با دوستپسرم دارم .او در بدترین
نمایی از سریال تلویزیونی «گناه فاطمه گل چیست؟»
ش�رایط کنار م�ن بود ،ام�ا گاهی ک�ه دعوایمان میش�ود
میتوانم از پس ای�ن ماجرا بر بیایم .تا پی�ش از آن ماجرا،
میکند .ش�اید هم اش�تباه میکن�م .م�ن در درون خودم
ه�رروز بدتر و بدتر میش�دم .تازه داش�تم میفهمیدم چه
حس میکنم او هم از آس�یبی که من دیدهام سوءاس�تفاده دنب�ال یک نقص میگردم؛ خ�ودم را ناتوان حس میکنم و از همهچیز بیش از اندازه میترس�م .وقتی یک مرد به تو
تجاوز میکند همهی ش�خصیت تو و اعتماد به نفست را از درونت بیرون میکش�د و تو یک انس�ان خالی از همهچیز میش�وی ،اما من چرا باید مدام بترسم؟ چرا باید فکر کنم همهی انس�انها شبیه او هستند؟چرا ش�بها نخوابم؟
چرا به این ش�کنجه ادامه بده�م؟ آدم میتواند بحران را پشت س�ر بگذارد و بهبود پیدا کند .فقط باید با خودت کنار
بیای�ی و این کنار آمدن با خود س�ختترین کار دنیا اس�ت.
()٢
نورا ،دانشجو ،اسلو اول نفهمیدم واقع ًا چه اتفاق�ی برایم افتاده؛ این چیزی
بود که فقط از اخبار ش�نیده بودم ی�ا در تلویزیون دیده بودم
و اتف�اقافتادنش برای خ�ودم خیل�ی دور از ذهن بود .به همی�ن دلیل ه�م وقتی ماج�را را ب�رای دوس�تانم تعریف
میک�ردم ،به آنها گفتم همهچیز درس�ت میش�ود و من
همیش�ه خودم از پس مش�کالتم ب�ر آمده ب�ودم ،اما حاال اتفاق�ی برایم افت�اده و نمیتوانس�تم از پس آن ب�ر بیایم. تنهایی قادر نبودم به خودم کمک کنم.
س�رانجام توانس�تم موضوع را با پ�در و م�ادرم در میان
بگذارم .آنها گفتند ما بای�د کاری برای تو بکنیم ،نه فقط ب�ه خاطر تو که به خاطر خانواده .پدرم اولین کس�ی بود که
با مؤسسهی «دیکسی» ( )٣تماس گرفت و دربارهی نوع کمکه�ای آنها پرس�ید .م�دت زیادی از تجاوز گذش�ته بود و م�ن کام ً ال به قهقرا رفته بودم .پدرم مس�تأصل بود.
در هم�ان زم�ان ،از دوستپس�رم اولتیمات�وم گرفتم .او گف�ت اگر میخواه�ی رابطهی ما درس�ت ادام�ه پیدا کند
باید بتوانی این مش�کلت را حل کن�ی .با خودم کنار آمدم و ب�ه مرکز مش�اوره زنگ زدم و از آنها کمک خواس�تم .آن لحظ�ه را دقیق ًا به خاط�ر دارم .به محض تم�اس گرفتن، توانس�تم قرار مالقات بگی�رم .توی قطار بودم و داش�تم
گریه میکردم.
در مؤسس�ه اتفاقی را که برایم افت�اده بود توضیح دادم و
بعد که بیرون آمدم ،در مسیر خانه ،به فکر فرو رفته بودم،
دی ۱۳۹۲
103
اما نمیدانس�تم به چ�ه فکر میکنم .جلس�هی دوم برای ح�رف زدن با روانش�ناس برنامهریزی ش�ده ب�ود؛ به او
دربارهی مش�کل من توضیح داده بودند .بعد روند کاهش دردهایم ش�روع ش�د و کارها راحتتر و راحتتر میش�د و
روزه�ا دوباره حس و ح�ال پیدا میکردند .از جلس�ههای
مش�اوره که بیرون میآمدم لبخند به لب داش�تم و مشتاق
ش�رکت در جلس�هی بعدی بودم .دوباره دوش�نبه داشت شروع خوب یک هفته میشد.
از آمارهای پنهان تا آمارهای بیپرده
رس�یدن به آمار قابل اتکا در حوزهی تجاوز در کش�ور ما تقریب ًا از محاالت اس�ت .یک خبرنگار ح�وادث میگوید:
«آم�ار در ای�ن خص�وص کام ً ال محرمانه اس�ت و منتش�ر
نمیش�ود ».ب�ه اعتق�اد او آماره�ای اعالمش�ده نی�ز به
پروندهه�ای تشکیلش�ده مربوط اس�ت و نمیتواند منبع قابل اتکایی باش�د ،چرا که بس�یاری از تجاوزها از س�وی
مح�ارم اس�ت و در نتیج�ه ش�کایتی ص�ورت نمیگی�رد.
م�ن باید تصمی�م میگرفتم ک�ه آیا میخواهم درس�م را
«ش�عبههایی که به تجاوز به صورت تخصصی رس�یدگی
بگ�ذارم .از ط�رف مدرس�ه حمای�ت ش�دم و برنامهریزی
یک ان�د؛ بنابراین میتوان وخامت اوض�اع آمار تجاوز در
ادامه بدهم یا نه .تصمیم گرفتم معلمها را در جریان ماجرا مناس�بی برای من ش�د تا بتوان�م دوباره به ش�رایط عادی برگردم .هن�وز همهچیز خیلی خوب نب�ود ،اما من دوباره به مدرس�ه برگش�ته بودم .باید تالش میک�ردم که بتوانم
درست بخوابم .اوضاع خیلی بهتر از چیزی پیش میرفت ک�ه فکرش را ک�رده ب�ودم و پ�س از مدت�ی در درسهایم پیش�رفت ک�ردم .فکر میک�ردم خ�ودم در تنهای�ی باید با
مش�کالتم کنار بیایم و کس�ی نمیتواند به من کمک کند، اما مشاوران مؤسسه توانستند به من کمک کنند)4( .
میکنند نس�بت به ش�عبههای قتل در دادگاه کیفری دو به ایران را حدس زد».
اما با این حال ،گاه در این مورد آمارهایی ارائه میشود.
ب�ه عنوان مث�ال ،برطب�ق یک آمار اعالمش�ده از س�وی
س�ردار احمدیمقدم ،فرماندهی نی�روی انتظامی۹۰۰ ،
پرونده با موضوع تجاوز به عنف در س�ال ۹۰ثبت شده که از ای�ن تعداد ۴۰درصد مربوط به زنان اس�ت؛ ( )5یعنی به
عبارت�ی ٣٦٠زن در س�ال .۹۰احم�دی مقدم ای�ن آمار را
دقیق ندانس�ته و بالفاصله افزوده اس�ت« :تع�دادی نیز به دلیل حف�ظ آبرو [پرون�ده] ثبت نمیکنند ».س�رهنگ
ه�ادی مصطفایی ،معاون مب�ارزه با جرائ�م جنایی پلیس
104
دی ۱۳۹۲
«پدر و مادرم آن مرد را دوست داشتند و به نظرشان آدم محترمی بود .فکر میکنم اگر به آنها بگویم ،میشکنند .من آدم موفقی هستم اما شاد نیستم .غم عمیقی از کودکی در وجود من مانده که شاید تا آخر عمر هم همراهم بماند» آگاه�ی ،نیز از افزای�ش ۱.۲درصدی آمار تج�اوز به عنف در ۹ماههی نخست س�ال ۹۱نسبت به سال ۹۰خبر داده
۹ماههی نخس�ت سال ۹۰در اس�ت )6( .از آنجا که آمار دست نیس�ت ،نمیتوان تشخیص داد که از اول فروردین زن آسیبدیده از تجاوز تشکیل پرونده تا آخر آذر ،۹۱چند ِ
دادهاند .مصطفایی مهر امسال نیز در یک گفتوگو اعالم کرده اس�ت« :از مجم�وع جرمهایی ک�ه در پلیس آگاهی
گناه فاطمهگل – که در یک روس�تا از س�وی سه مرد مورد تج�اوز قرار گرف�ت – این بود ک�ه فکر کرد گناهکار اس�ت و
ِ سکوت سرشار از ناگفتههایش سکوت کرد .اگرچه روزی را شکست و سخن گفت .تالشها و مبارزههای فاطمهگل زیر س�ایهی حمایت خانواده ،دلگرمی چند دوس�ت ،یک
وکیل دلسوز ،یک روانش�ناس و یک روزنامهنگار جسور نتیج�ه داد و ،در آخری�ن جلس�هی دادگاه ،متج�اوزان و
همدستانش�ان به یک تا ۲۱س�ال حبس محکوم شدند. فاطمهگل از دادگاه که خارج ش�د صحن�های عجیب دید.
صدها زن و مرد ،با پالکاردهایی در دس�ت ،جلوی دادگاه
جمع ش�ده بودن�د :ب�رای قدردان�ی از پای�داری او ،برای تش�ویق دیگر آسیبدیدگان از تجاوز به شکستن سکوت،
و ب�رای اعت�راض به خش�ونت علی�ه زنان .ای�ن جملهها
را میش�د روی برخ�ی پالکارده�ا خواند« :تج�اوز :گناه انسانیت» و «در برابر تجاوز سکوت نمیکنیم».
رس�یدگی میش�ود ،فقط حدود ١.١درص�د آنها مربوط به جرائم جنایی اس�ت و س�هم پروندههای تج�اوز در بین
مجموع پروندهها ٠.٢٣درصد اس�ت ،یعن�ی کمتر از ٠.5
درصد .پس وقتی میگوییم نرخ تجاوز در ایران ٠.٨است یعن�ی از هر یک میلیون نفر هش�ت نفر در طول یک س�ال قربانی جرم تجاوز شدند)٧( ».
رس�یدن به آمار تجاوز در ترکیه س�ادهتر از ایران اس�ت.
برطبق آماری که مورد اس�تناد س�ازمان مل�ل قرار گرفته،
در سال ۱۶۱ ،۲۰۱۱زن و در س�ال ۱۵۰ ،۲۰۱۲زن در این کشور مورد تجاوز قرار گرفتهاند)٨( .
در ن�روژ ،آماره�ا بس�یار دقیقت�ر و صریحت�ر از ایران و
ترکیه محاس�به میش�ود .مفهوم تجاوز به عنف با کش�ور ما و کش�ور همس�ایه متف�اوت اس�ت .تج�اوز در رابطهی زناش�ویی و روابط خ�ارج از ازدواج (به این معن�ا که زن در
ی�ک موقعیت ،ب�ا وجود بیمیل�ی ،به رابطهی جنس�ی با
همسر یا ش�ریک زندگیش مجبور شده اس�ت) سهم قابل توجهی در آمار تجاوز به عنف دارد .تعداد آسیبدیدگان از
تجاوز ،در گروههای سنی مختلف و در دو گروه زن و مرد،
دس�تهبندی میشود و در سایت مرکز آمار این کشور به دید
عموم میرسد)٩( .
واقع ًا گناه فاطمهگل چه بود؟
سازندگان سریال دست به دست هم دادند تا بگویند تنها
————————
1منبع
2داستان بر اساس این گفتوگو تنظیم شده است.
3دیکس�ی DIXI /عنوان مؤسس�های اس�ت که در نروژ به منظور کمکرس�انی به آس�یبدیدگان از تج�اوز و آزار
جنسی تأسیس شده است.س�ایت این مؤسسه ،به هشت زب�ان ،راهکارهایی ب�ه تجاوزش�دگان و اطرافی�ان آنها
ارائه میدهد .دیکسی آسیبدیدگان از تجاوز را ،با هدف صحبت کردن از مشکالت و بحرانهایشان دور هم جمع میکند و از جمله خدماتش میتوان به ارائهی مشاورههای
درمان�ی ،حقوق�ی ،و قانونی ب�ه آس�یبدیدگان و ارائهی مشاوره به خانواده و ش�رکای جنسی آسیبدیدگان اشاره کرد .تمامی خدمات مؤسسه نیز رایگان ارائه میشود.
4داستان بر اساس این گفتوگو تنظیم شده است. 5منبع
6منبع 7منبع
8این جا و این جا
9سایت مرکز آمار نروژ دی ۱۳۹۲
105
یک روانش�ناس ،ک�ه هم س�ابقهی کار در ای�ران دارد و هم س�ابقهی کار در اروپ�ا ،مذهب و س�نت را مهمترین دالیل سکوت آسیبدیدگان از تجاوز در ایران و خاورمیانه میداند« .در این کش�ورها حرفزدن از مس�ائل جنسی، ب�ه دلیل یک س�ری آموزهها که ریش�ه در س�نت و مذهب دارد ،تاب�و اس�ت و ب�ه همین دلی�ل هم آس�یبدیدههای افغان میگوین�د تا زمانیکه در افغانس�تان بودهاند جرأت ح�رف زدن نداش�تهاند .البت�ه در ای�ران و در ش�هرهای بزرگ ،خانوادههایی هس�تند که به مح�ض اطالعیافتن از وضعی�ت بحرانی یک�ی از اعض�ای خان�واده ،که مورد
106
دی ۱۳۹۲
تج�اوز قرار گرفته ،به روانش�ناس مراجع�ه میکنند ،اما این موضوع هنوز جا نیفتاده اس�ت .در ش�هرهای کوچک اوض�اع بس�یار بحران�ی اس�ت .خیلیها به روانش�ناس اعتم�اد نمیکنن�د و از ای�ن وحش�ت دارند ک�ه رفتن پیش روانشناس و مش�اور باعث بر س�ر زبان افتادن اسمشان ش�ود .من مراجعهکنندهای داش�تم که دخت�رش را از یک روس�تا در اطراف کرج پیش من میآورد و هر بار ساعتها در مس�یر رفتوآم�د بودن�د .م�ادر آن دختر وقت�ی به این نتیجه رس�یده بود که برای او وقت مشاوره بگیرد که دختر اقدام به خودکشی کرده بود». اکرم احمدی�ان درب�ارهی تفاوت واکن�ش خانوادههای ایران�ی و غربی در قبال موضوع تج�اوز میگوید« :خیلی از خانوادهه�ا فرزن�دان خود را ب�ه خاط�ر عوارضی چون ش�بادراری ،ترس از تاریک�ی و غریبهه�ا ،لکنت زبان، نداش�تن کنت�رل ادرار و … پی�ش م�ا میآورن�د و وقت�ی مش�خص میش�ود که ب�ه کودک تجاوز ش�ده و مس�ئله با خان�واده مطرح م�ی ش�ود ،نمیپذیرند و ان�کار میکنند.
خانوادههای غربی راحتتر میپذیرند و این به خاطر آموزشهایی است که دیدهاند .در ایران ،خیلی از آسیبدیدهها خودشان را مقصر میدانند ،چون نگاه خانواده و جامعه این است که حتم ًا تو ایرادی داشتی که به تو تجاوز شد .مث ً ال لباس و رفتار مناسب نداشتی .بنابراین فرد آسیبدیده سکوت میکند تا طرد نشود ،و به همین راحتی صورت مسئله پاک میشود این موضوع ان�رژی زیادی از روانش�ناس میگیرد .اول خانواده بای�د بپذیرد تا بعد بتوان مراحل مش�اوره و درمان
را پ�ی گرف�ت .خانوادههای غرب�ی راحتت�ر میپذیرند و این به خاط�ر آموزشهایی اس�ت که دیدهان�د .در ایران، خیلی از آسیبدیدهها خودش�ان را مقصر میدانند ،چون نگاه خانواده و جامعه این اس�ت که حتم ًا تو ایرادی داشتی که به تو تجاوز ش�د .مث ً ال لباس و رفتار مناس�ب نداشتی. بنابراین فرد آسیبدیده سکوت میکند تا طرد نشود ،و به همین راحتی صورت مس�ئله پاک میش�ود .اما در غرب، آس�یبدیده خودش را مقصر نمیدان�د و موضوع را خیلی س�ریعتر و راحتتر با خان�وادهاش مطرح میکند و س�راغ پزشک و مشاور میرود .آسیبدیدهی ایرانی معمو ً ال خود را گناهکار میداند و میپرس�د چرا باید برای من این اتفاق میافتاد؛ در حال�یکه مراجعهکنندهی غرب�ی ،متجاوز را گن�اهکار میداند و میگوید او آدم کثیف�ی بود که با من این کار را ک�رد .در ای�ران ،آس�یبدیده ن�زد مش�اور میآید که خودش را ببخشد». این روانش�ناس نقطهی اش�تراک تمام�ی زنانی را که مورد تجاوز ق�رار گرفتهاند ،چه از خاورمیان�ه چه از اروپا، افس�ردگیهای ش�دید میدان�د و معتق�د اس�ت می�زان افس�ردگی ب�ه رابط�هی آس�یبدیده ب�ا متجاوز بس�تگی دارد .افس�ردگی در کس�ی که از تجاوز خانگی آسیب دیده شدیدتر از کسی است که از سوی ناشناس مورد تجاوز قرار گرفته اس�ت« .من ی�ک مراجعهکنندهی عراقی داش�تم که ،در ش�رایط جنگی ،از طرف س�ه مرد دزدیده شده و از س�وی هر س�ه مورد تجاوز قرار گرفته ب�ود .او راحتتر از کس�ی که در ش�رایط ع�ادی و از طرف برادرش م�ورد آزار
جنس�ی قرار گرفته ب�ود با موض�وع کنار آمده ب�ود .اولین جمل�های که در جلس�هی مش�اوره گف�ت این ب�ود که من آمدهام چون میخواهم یک زندگی عادی داش�ته باش�م. در واقع ،او آس�یبدیدهی تجاوز در ش�رایط بحرانی بود. حل بحران ب�رای او راحتتر از یک آس�یبدیدهی تجاوز خانگی در ش�رایط عادی اس�ت ».بیش�تر مراجعان اکرم احمدی�ان ،از ای�ران ،خاورمیانه ،یا کش�ورهای اروپایی، آسیبدیدگان تجاوز خانگی بودهاند .به اعتقاد او ،در میان آسیبدیدگان ،متأهلها از بیمیلی جنسی رنج میبرند و مجردها از بیاعتمادی؛ و فکر خودکشی نقطهی اشتراک همهی آنها است. او آم�وزش درب�ارهی مس�ائل جنس�ی را عام�ل مهمی در پیش�گیری از تج�اوز ی�ا کم�ک ب�ه ح�ل بحرانه�ای ف�رد آس�یبدیده میدان�د« .در غ�رب آم�وزش دربارهی اندامهای جنسی از مهد کودک آغاز میشود .این شناخت معم�و ً ال از طری�ق کتابه�ای مص�ور ص�ورت میگیرد. ک�ودک آناتومی بدن خود را میشناس�د و حریم خصوصی برای او تعریف میشود .به او میگویند کسی حق ندارد به اندامهای جنسی تو دس�ت بزند .به کودکان آموزش داده میش�ود که پ�س از توالت رفتن خودش�ان را تمیز کنند ،و مربی هم ح�ق ندارد به اندامهای جنس�ی بچهها دس�ت بزند .این آموزشها در کش�ور ما نیست و در مهد کودکها ای�ن مس�ائل رعای�ت نمیش�ود .در غ�رب روی غریزهی جنسی نوجوانان و جوانان س�رپوش گذاشته نمیشود و، در عوض ،رابطهی درس�ت جنس�ی به نوجوانان آموزش داده میشود .مث ً ال ،در دبیرستانها و دانشگاهها ،کاندوم رای�گان در دس�ترس اس�ت و نوجوانان و جوانان ش�کل درس�ت برق�راری رابطهی جنس�ی را میدانن�د .روی در و دی�وار راهروه�ای مدارس ،ش�مارهی تماس و نش�انی روانشناسها و مشاوران به چشم میخورد و از نوجوانان خواس�ته میشود به خاطر مش�کالت جنسی خود با آنها تم�اس بگیرند ،در حالیکه در دبیرس�تانهای ایران فقط ش�مارهی تماس مش�اوران ش�غلی و تحصیل�ی در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد .در جامعهی ما مسائل جنسی را کثی�ف و س�خیف نش�ان دادهان�د .از طرفی آمار نش�ان میدهد که س�ن رابطهی جنسی در کشور ما به 14سالگی رس�یده اس�ت .با توجه به نب�ود آموزش و بار س�نگینی که مس�ائل جنسی در جامعهی ما دارد ،این یک فاجعه است. نبود همین آموزشها و س�رکوب شدید غریزهی جنسی از مهمترین دالیل تجاوز و آزار جنسی اند». دی ۱۳۹۲
107
نرگس در ایران تصمیم گرفت به تنهایی ،و بدون کمک گرفتن از کسی ،بحرانهای ناشی از تجاوز را حل کند .در عوض ،نارین در ترکیه و نورا در نروژ به مراکز مشاوره مراجعه کردند و از آنها کمک گرفتند .در نروژ کمک به اینگونه آسیبدیدگان از وظایف مؤسسهی «دیکسی» است .در ادامه ،گفتوگوی کوتاه «تابلوی زنان» آرنتزن ،از مشاوران این مؤسسه ،را با لیسا ِ میخوانید: آس�یبدیدگان از تجاوز چط�ور میتوانند به خودش�ان کمک کنند؟
108
یا خشونتهای جنسی است .این افراد راه مطمئنی برای
مطرح ک�ردن موضوع ب�ا پلیس هس�تند ،البته اگر کس�ی بخواهد اق�دام کن�د .در مراحل بعدی ،صحب�ت کردن با مددکار ضرورت دارد .کسی که مورد تجاوز قرار گرفته باید
بداند وقتی انس�ان دچار ضربهی روحی میش�ود ،بسیار
احتمال دارد که نیازهای حیاتی جسمش را فراموش کند؛
اما او باید خوب بخوابد ،آرامش داشته باشد ،و به اندازهی کافی غذا بخورد تا انرژی الزم برای پرداختن به موضوع و
حل کردن بحران را داشته باشد.
خانواده و جامعه چطور میتوانند به آسیبدیدگان کمک کنند؟
آس�یبدیدگان بای�د ب�ه س�رعت کم�ک بگیرن�د و این
اگر کسی را میشناسید که مورد تجاوز واقع شده خودتان
س�ریع میتوان�د ع�وارض درازم�دت تج�اوز را کاه�ش
است که بپرسید چه نیازهایی دارد .برخی برای پیدا کردن
پلیس ،اورژانس ،یا مؤسس�اتی که با هدف کمک به آنها
حال�ی که عدهای دیگ�ر به آغوش و کلم�ات آرامشبخش
برای کم�ک گرفتن و مط�رح کردن موضوع دیر نیس�ت.
درب�ارهی اتفاقی که برای�ش افتاده حرف بزن�د .بنابراین،
آس�یبدیده و خانوادهاش به چه کمکهایی نیاز دارند .به
به ش�کل دیگری هم ب�ه او کمک کنید ،به این ش�کل که
تجاوز اتف�اق افتاده ،گرفتن کمک اورژانس�ی و پزش�کی
کاری انجام دهد .شاید دوست داش�ته باشد بیرون برود،
هس�تند که وظیفهشان رسیدگی به آسیبدیدگان از تجاوز
باید بدانید که به جای دائم نشس�تن و فکر کردن دربارهی
بسیار مهم اس�ت .تجربه به ما نش�ان داده که کمکهای
میتوانید پش�تیبان خوبی برای او باش�ید .بهترین کار این
دهد .آس�یبدیدگان یا اطرافیانش�ان باید خیلی س�ریع با
پزشک یا گرفتن مشاورهی درمانی نیاز به کمک دارند ،در
ایجاد ش�ده تماس بگیرند .البته باید بدانن�د که هیچوقت
و همدردی نی�از دارند .آس�یبدیده معمو ً ال مایل نیس�ت
مؤسس�های مثل دیکس�ی میتوان�د تش�خیص دهد فرد
نبای�د در این مورد زیر فش�ار ق�رار بگیرد .ش�ما میتوانید
عنوان مث�ال ،در مرحلهی حاد ،بالفاصل�ه پس از این که
کنارش بمانید و از او بپرس�ید در این لحظه دوست دارد چه
عاقالنهتری�ن کار اس�ت .در اورژانسه�ای نروژ کس�انی
پیادهروی کند ،و کارهایی از این قبیل .هم ش�ما و هم او،
دی ۱۳۹۲
اگر کسی را میشناسید که مورد تجاوز واقع شده خودتان میتوانید پشتیبان خوبی برای او باشید .بهترین کار این است که بپرسید چه نیازهایی دارد. برخی برای پیدا کردن پزشک یا گرفتن مشاورهی درمانی نیاز به کمک دارند ،در حالی که عدهای دیگر به آغوش و کلمات آرامشبخش و همدردی نیاز دارند اتفاقی که افتاده میتوان کارهای دیگری انجام داد.
جامعه هم در برابر کس�انی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند
مس�ئول اس�ت .مردم باید اطالعات خود را در این زمینه افزایش دهند تا بتوانند به شکل درست و مؤثر کمک کنند.
ً مثلا یک ن�روژی باید بداند کس�ی که در این کش�ور مورد تج�اوز قرار میگی�رد حق داش�تن وکیل رای�گان را دارد.
م�ردم باید بدانن�د که هنگام برخ�ورد با یک آس�یبدیده،
ه�م از پلی�س میتوانن�د کمک بگیرن�د و هم از پزش�ک.
همچنی�ن ،میتوانند پرس�شهای ف�رد آس�یبدیده را با
وکیل در می�ان بگذارند ،تا فرد بهتر بتوان�د تصمیم بگیرد که ب�ه پلیس ش�کایت کند یا نه .ای�ن را هم بای�د بدانند که
آس�یبدیده ،اگر به ه�ر دلیلی نخواهد مس�تقیم ًا به پلیس
مراجعه کند ،میتواند از طریق مؤسس�اتی چون دیکس�ی در مورد شکایت قانونی مشاوره بگیرد.
در نروژ مردم چگونه ،در چه س�ن و موقعیتی ،دربارهی مسائل مربوط به تجاوز آگاه میشوند و آموزش میبینند؟
در برخی مدارس نروژ آموزشهای مستمری در این باره
وج�ود دارد ،اما برخی دیگر کمتر ب�ه حرف زدن یا آموزش
دادن درب�ارهی این موضوع میپردازن�د ،در حالی که این
قبیل آموزشها باید اجباری باشد .فکر میکنم مردم نروژ بیشتر از طریق رسانهها و گزارشهای تصویری یا مکتوب در این باره کس�ب اطالع میکنند و آم�وزش میبینند .به تازگی هم کارزاری برای مبارزه با تجاوز و خشونت جنسی راه افتاده که امیدوارم بتواند در جلوگیری از وقوع تجاوز یا
کاهش آمار آن مؤثر باشد.
دی ۱۳۹۲
109
آیا تا به حال به شما تجاوز شده است؟ نه این که غریبهها
شدهاید« .برقراری هرگونه رابطهی جنسی با زن که بدون
تنها مانده باش�ید ،همینج�ا ،در خانهتان ،ات�اق خواب و
مقالهی پیش رو ،نویسندگان به بررسی تجاوز در رابطهی
ب�ه ش�ما حمله کرده باش�ند ،ن�ه این ک�ه در محل�ی ناامن حت�ا روی تختخوابت�ان ،ش�بهنگام ،زمان�ی که فکر میکردی�د با آرامش در کنار همس�رتان به خ�واب خواهید رفت ،با خواس�تههای شاید نامتعارف همس�رتان روبهرو
شدهاید و ش�اید مقاومتی کوچک ،حوصلهی شوهرتان را سر برده و . ...واقعیت این است که شما مورد تجاوز واقع
110
دی ۱۳۹۲
رضایت او صورت گیرد تجاوز جنسی نامیده میشود ».در زناشویی به عنوان خشونت خانگی پرداختهاند.
تجاوز در رابطهی زناش�ویی ،که امروزه یک مس�ئلهی
جدی اجتماعی و مش�کلی در حوزهی بهداشت عمومی و روانی اس�ت ،تا چند س�ال پیش تنها در برخی از کشورها،
و به ش�کل بس�یار محدود ،مورد بحث بود و ن�ه تنها جرم
ش�ناخته نمیش�د بلک�ه کس�ی عن�وان تج�اوز نی�ز به آن نمیداد.
در ط�ول تاری�خ ،مردان�ی که به همس�ران خ�ود تجاوز
میکردهاند از مج�ازات قانونی معاف بودهاند .بر اس�اس نظر قاضی ارشد انگلیسی در قرن هفدهم میالدی ،آقای
ویلیام هیل ،ش�وهر را نمیتوان به دلیل تجاوز به همس�ر قانونی خ�ود مجرم ش�ناخت؛ چرا ک�ه بر اس�اس قرارداد ازدواج و رضایت ش�خصی ،زن تمام ًا خود را تسلیم شوهر
میکند .این نظر ویلیام هیل که به عنوان «دکترین هیل»
ش�ناخته ش�ده اس�ت به صورت رس�می در نظ�ام قضایی انگلیس و کشورهای مستعمرهی آن و همچنین در شمال آمری�کا به اجرا گذاش�ته میش�د .پیش�تر ش�خصی به نام
بالک استون نظریهای ارائه داده بود که بر اساس آن ،زن
جزئی از اموال ش�وهر در طول دورهی ق�رارداد ازدواج به
شمار میرفت .بر اس�اس این نظریه ،شوهر مجرم نیست و میتواند هرگونه دخل و تصرفی در اموال شخصی خود داشته باشد .اش�خاص به دلیل تصرف و تجاوز و یا آسیب
رساندن به مال خود مجرم شناخته نمیشوند.
مفه�وم تج�اوز در رابطهی زناش�ویی ح�دود ًا ت�ا زمان
«جنبش زنان برای تغییر در نظام قضایی» درس�ال 1970
به صورت جدی مطرح نشده بود .به همت فعاالن جنبش زنان در آمریکا و به خصوص به کوش�ش خانمی به نام الرا
ایکس ،ب�رای اولینبار در س�ال 1979در ایالت کالیفرنیا مردی به جرم تجاوز به همس�رش مجرم ش�ناخته شد .در
حال حاضر ،قانون «منع تجاوز در رابطهی زناشویی» در
آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی به رسمیت شناخته
میشود .به رس�میت ش�ناختن این قانون توسط دولت و نظام قضایی در این کش�ورها سبب شده است که دولتها
ب�ه ص�ورت جدیتر مش�کالت و مس�ائل مرب�وط به این ح�وزه را در نظر بگیرند و بودجههایی به تحقیقات علمی و
آکادمیک در این زمینه اختصاص داده شود.
نظریههای معطوف به فمینیسم ،ساختارگرایی ،و نقش
جنس�ی در اجتماعی شدن افراد ،س�ه نظریهی پیشرویی
هس�تند که در بس�یاری از تحقیقات علم�ی و آکادمیک در
مورد بررس�ی تج�اوز در رابطهی زناش�ویی ب�ه کار گرفته میش�وند .محققان و دانش�وران فمینیس�م معتقد اند که تج�اوز در رابطهی زناش�ویی ب�ه عنوان ش�کلی از کنترل
و س�لطهجویی از س�وی م�ردان علی�ه زنان ب�ه کار گرفته
بسیاری از زنان ،از ترس پیامدهای مقاومت در مقابل آزار جنسی همسر یا شریک جنسیشان ،به رابطهی جنسی ناخواسته و اجباری تن میدهند .آنها از واکنش منفی شریک جنسی یا همسر میترسند میشود .ساختارگرایان اجتماعی تأکید میکنند که تجاوز در رابطهی زناش�ویی بازتابی از تمایل مردان به س�لطه بر
زن�ان و حفظ قدرت سنتیش�ان ب�رای محافظ�ت از خود
است و نیز محافظت از آنچه که مالکش هستند.
نظریهپ�ردازان نقش جنس�ی در اجتماعی ش�دن افراد
بر این ب�اور اند که ،تجاوز در رابطهی زناش�ویی از اتخاذ و قب�ول کردن اعتقادات س�نتی اغراقآمیز نس�بت به نقش
جنسی نش�أت میگیرد .بر اس�اس این نظریه ،نقشهای س�نتی جنس�ی ب�ه م�ردان میآم�وزد ک�ه نقش جنس�ی قدرتمند ،غالب و تهاجمی داشته باشند و برعکس به زنان
نقش منفعل و مطیع آموزش داده میشود.
دستهبندی تجاوزهای جنسی آزار جنسی غیرفیزیکی
این نوع آزار جنس�ی اغل�ب از نوع پرخاش�گری زبانی و
روانی اس�ت که در دو ش�کل اساس�ی «اجبار اجتماعی و
هنجاری» و «اجبار بر اس�اس رابطهی بین افراد /ارباب
و بن�ده» تحمیل میش�ود .اجب�ار اجتماع�ی و هنجاری رایجترین شیوه است .در این نوع از آزار جنسی ،وظیفهی زن بر اساس شوهرداری و تکالیف زناشویی استوار است.
وظیفه و مس�ئولیت اصلی زن ارضای میل جنس�ی شوهر
است ،حتا اگر عمل جنسی بر خالف میل و تمنای درونی زن باشد.
در نوع دوم ،شوهر با اس�تفاده از منابع و امکانات مادی
یا قدرت خود ،همس�ر را به پیروی و اجابت خواس�تههای جنسی خود وادار میکند؛ مث ً ال در ازای پرداخت پول ،زن را وادار به عمل جنس�ی ناخواس�ته میکند ،حتا اگر عمل
جنس�ی بر خلاف میل زن و نیز هم�راه ب�ا آزار و تحقیر او
باشد.
دی ۱۳۹۲
111
تهدید یا اجبار جنسی
بس�یاری از زنان ،از ترس پیامده�ای مقاومت در مقابل
آزار جنس�ی همس�ر یا ش�ریک جنسیش�ان ،به رابطهی جنسی ناخواس�ته و اجباری تن میدهند .آنها از واکنش منفی شریک جنسی یا همسر میترسند .این واکنشهای
منفی اغل�ب با پرخاش�گری کالم�ی و روانی ی�ا درگیری و خش�ونت فیزیکی همراه اس�ت .این مقوله خود به س�ه بخش تقسیم میشود: ضرب و جرح
تجاوز همراه با ضرب و جرح که با خش�ونتهای کالمی
و فیزیکی همراه است
تجاوز فیزیکی با زور
ای�ن نوع تجاوز ناش�ی از اختالف مس�تمر بر س�ر نوع و
شیوهی عمل جنس�ی اس�ت .در این نوع تجاوز ،متجاوز از نی�روی فیزیکی خود تا حدی اس�تفاده میکند که بتواند
عمل جنسی مورد نظر خود را انجام دهد. تجاوز سادیستی و عقدهای
این نوع تجاوز اغلب با فعالیتهای جنس�ی غیرمعمول
همراه اس�ت؛ اقدامات منحرفانه که ب�ا وارد کردن درد به قربان�ی همراه اس�ت .این نوع از تجاوز اغل�ب نه به خاطر
کنترل همسر یا شریک جنسی که بیشتر به منظور تحریک شدن و برانگیختگی جنسی صورت میگیرد.
تحقیق�ات متع�ددی برای بررس�ی ع�وارض ناش�ی از
خشونتهای جس�می و جنس�ی که زنان از طرف شریک زندگیش�ان متحمل میش�وند انجام ش�ده اس�ت .نتایج
حاصلش�ده در اغلب موارد حاکی از آن است که خشونت جس�می و نیز خش�ونت و آزار جنس�ی عوارض جس�می و روحی بیش�ماری به بار م�یآورد .اما زنانی که خش�ونت
و آزار جنس�ی را تجرب�ه کردهان�د بیش�تر از زنان�ی که فقط
خشونت جسمی را تجربه کردهاند در معرض ناراحتیهای روانی و فیزیکی قرار دارند. اثرات روانی
افس�ردگی یک�ی از عوارض روان�ی تج�اوز در رابطهی
زناشویی اس�ت .قربانیان دچار مش�کالت متعدد از جمله
افس�ردگی حاد ،اختالالت عصبی پس از حادثه ،ترس از
اجتماع ،و اختالل در عملکرد جنسی میشوند .همچنین قربانیان از مشکالتی مانند سرزنش کردن و مقصر دانستن
112
دی ۱۳۹۲
تجاوز در رابطهی زناشویی ،که امروزه یک مسئلهی جدی اجتماعی و مشکلی در حوزهی بهداشت عمومی و روانی است، تا چند سال پیش تنها در برخی از کشورها، و به شکل بسیار محدود ،مورد بحث بود و نه تنها جرم شناخته نمیشد بلکه کسی عنوان تجاوز نیز به آن نمیداد
خود ،اعتماد بس�یار پایین به خود و بدن خود ،عزت نفس
پایین ،احساسات منفی نسبت به مردان و رابطهی جنسی رنج میبرند .موارد متعدد در تحقیقات نشان میدهد که، زنانی که خش�ونت جنسی از سوی ش�ریک جنسیشان را
تجرب�ه کردهان�د اعتماد به نف�س کمتری نس�بت به زنانی دارند که تنها خشونت فیزیکی را تجربه کردهاند .مطالعات
دیگری نش�ان میدهد که ،تجاوز در رابطهی زناشویی به
میزان قابل توجهی با افزایش ت�رس و هراس در قربانیان همراه است.
اثرات فیزیکی
زنان�ی ک�ه قربان�ی تج�اوز جنس�ی از س�وی همس�ر یا
دوستپس�ر خود ش�دهاند خش�ونت جنس�ی حادت�ری را نسبت به زنانی تجربه کردهاند که مورد تجاوز افراد بیگانه یا ناآش�نا قرار گرفتهاند .تفاوت در میزان خشونت فیزیکی
و نوع آسیب اس�ت .قربانیان نوع اول خشونت در معرض آس�یبهای فیزیکی بیشتری هس�تند و نیز آس�یب نسبت ًا بیش�تری به بافتهای حساس جنسیشان وارد میشود.
نش�انههای بیش�تری از دریدگ�ی ،پارگ�ی ،س�اییدگی،
خ�راش ،لطمه و آزردگیهای پوس�تی در ای�ن افراد دیده میشود.
طیف وس�یعی از مشکالت جس�می مانند درد شکمی،
دردهای ش�ایع مربوط ب�ه بیماریهای زنان�ه ،درد لگن، خونریزی واژن و ترش�حات مربوط�ه ،مقاربت دردناک، سقط جنین ،عفونت مثانه ،دفع دردناک ادرار ،خونریزی
مقع�دی و بیماریهای ش�ایع روده در این اف�راد گزارش ش�ده اس�ت .آنها در مع�رض بیماریهای مزم�ن مانند
سرطان دهانهی رحم و امراض مقاربتی نیز هستند .خطر خودکشی و قربانی قتل شدن نیز در این افراد بیشتر است.
عکس :صمد قربان زاده
دی ۱۳۹۲
113
همین چند وقت پیش و همزمان با روز جهانی «منع خشونت علیه زنان» ،از نتیجهی یک تحقیق ملی که در ایران انجام شده است، معلوم شد ۶۶.۳درصد از زنان ایرانی از ابتدای زندگی درگیر خشونت هستند که از این میان خشونت نسبت به ۱۰.۵درصد آنها بسیار شدید بوده است .در این تحقیقات ۵۳ ،درصد از زنان خشونت را در یک سال اول ازدواج تجربه کردهاند .تکاندهنده است ،نه از این رو که از زنان خشونتدیده خبر میدهد ،بلکه تعداد زیاد ِ بیشتر به این دلیل که انگار قصه و روایت این خشونت و آزار آنقدرها طنینانداز نمیشود.
کوتاه آن ک�ه ،بیش از نیم�ی از زنهای ایران�ی با انواع
خشونت دست و پنجه نرم میکنند اما ،چه تعداد از اینها دربارهی این خشونت با کس�ی حرف میزنند؟ اساس ًا این
قربانیان آزار خانگی ،تمایل�ی به حرف زدن دارند؟ آیا این خش�ونت جای�ی در کالم یا رفتار این زنان بیان میش�ود تا
ثبت شود و به بحث گذاشته شود؟ آیا این زنان حرف میزنند؟
«آیا این زنان حرف میزنند؟» سؤال را در یک صفحهی
فیس�بوکی با زنانی به اش�تراک گذاش�تم که برای تشویق یکدیگ�ر به رژیم غذایی و کاه�ش وزن دور هم جمع ش�دهاند .زنانی که پاسخ سؤال من را دادند اغلب از طبقهی متوس�ط شهری و تحصیلک�رده بودن�د. آی�ا ح�رف زدن از خش�و نت
114
دی ۱۳۹۲
آس�ان اس�ت؟ آیا حرف زدن از خش�ونت میتواند «تابو» محسوب شود؟
هیل�دا گف�ت« :فک�ر میکنم ب�رای زن�ان ایرانی حرف
زدن از خش�ونت کالمی آسانتر از س�ایر انواع خشونتها
باشد .زنها دلش�ان نمیخواهد دربارهی خشونتهای
جسمی ،از جمله کتک خوردن یا خشونت جنسی ،با کسی حرف بزنند .پذی�رش جامعه در مورد بعضی مس�ائل کمتر
اس�ت .مث ً ال اگر خانمی از آزار جنس�ی صحبت کند ،اغلب اینطور قضاوت میش�ود که خودش حرکت جلفی انجام
«فکر میکنم برای زنان ایرانی حرف زدن از خشونت کالمی آسانتر از سایر انواع خشونتها باشد .زنها دلشان نمیخواهد دربارهی خشونتهای جسمی، از جمله کتک خوردن یا خشونت جنسی ،با کسی حرف بزنند .پذیرش جامعه در مورد بعضی مسائل کمتر است».
داده .خشونتهای جنسی ک ً ال در همهجای دنیا ،به دلیل
«دوست داش�تن» توجیه میکنند .زنهای دیگر در برابر
میشود».
همین است؛ سیاست داشته باش؛ برو خدا را شکر کن که
حساس�یت موضوع�ی و ش�رم همراهش ،کمت�ر گزارش آنا گفت« :شاید حرفم تکراری باشد اما ،گاهی چیزهایی
زنی ک�ه اعتراض میکن�د ،اغلب میگوین�د :طبیعت مرد
دوستت دارد».
را زنها بیس�ر و صدا تحمل میکنن�د و دربارهاش حرف
آن�ا دوباره نوش�ت« :زنی را میشناس�م که وقتی س�وم
نمیتوانی فکرش را بکنی در برابر بدیهیترین حقوقشان
در همان ماه اول ازدواج ،ش�وهرش شیوهی جنسی مورد
هیچ حرف�ی نمیزنند ،حت�ا در خصوصیترین پچ پچهای
برخالف خواس�ت زن به او تحمیل میکن�د .زن تا همین
حدی�ث گف�ت« :ی�ک ع�ده از زنه�ا ه�م هس�تند که
و مت�داول نیس�ت .او در تمام�ی ای�ن س�الها در این باره
بیافتد و ،وقت�ی اتفاق میافتد ،به خاطر حفظ غرورش�ان
ناآگاهیها و ش�رم ،یک عمر گول خورده و عذاب کش�یده
متوس�ط و روش�نفکر ،این عده را زی�اد دی�دهام .در مورد
ساناز نوش�ت« :وقتی خیلیها هنوز مصادیق خشونت
ک�ه اغلب تا حد زیادی این خش�ونتها را میپذیرند .یعنی
خصوص در مورد مس�ائل جنسی که همینجوری هم تابو
در مورد خش�ونتهای فیزیکی در جمعه�ای زنانه خیلی
سرکوب و ترس و خشم و خشونتش!»
جنس�ی را خیلی به ن�درت مطرح میکنند ،چرا که اساس� ًا
میتوانند خودشان را با سختترین شرایط تطبیق دهند و
نمیزنن�د ک�ه مصداق خش�ونت اس�ت .زنهای�ی که حتا
راهنمای�ی بودی�م ازدواج کرد .اآلن دختر دانش�جو دارد.
مثل ش�أن ،احترام ،و حریم سکوت میکنند و در موردش
عالقهی خود را به عنوان یک ش�یوهی عادی و متداول و
زنانه».
اواخر نمیدانس�ته خواستهی جنسی ش�وهرش همهگیر
هیچوقت فکر نمیکنند چنین اتفاقهایی برای خودش�ان
حتا از پزشک زنان خود نپرس�یده بود .به دلیل تمامی این
با کس�ی در موردش حرف نمیزنند .بین زنهای طبقهی
بود».
زنهای�ی از قش�ر ضعیفتر و س�نتیتر هم اینطور اس�ت
را نمیشناسند ،چه انتظاری هست که مطرحش کنند؟ به
اعتقاد دارند که طبیعت مرد همین است .این گروه معمو ً ال
محس�وب میش�ود؛ نه از لذتش حرف زده میشود ،نه از
خصوص�ی ممکن اس�ت ح�رف بزنند اما ،خش�ونتهای
و ویکتوری�ا گفت« :عادت میکنند .نمیدانم چرا زنها
ش�ناخت خوب�ی از ای�ن مبح�ث ندارن�د ،همینط�ور از خودش�ان و نیازهایش�ان .حرف زدن دربارهی این موارد را ه�م عیب میدانن�د .اما خش�ونتهای روانی و کالمی
مهجورترین و ناشناختهترین انواع خشونت است .بارها و بارها دیدهام که زنهای اطرافم در مورد َاش�کال مختلف
غی�رت و تعصب صحب�ت میکنن�د و آن را تح�ت عنوان
عادت کنند».
هیس ،این زنها فریاد نمیزنند!
نرگ�س را کتکخ�ورده و آش و الش در گوش�هی ی�ک
«خانهی امن» پیدا نکردم .او دوست مادرم است .او هم
دی ۱۳۹۲
115
سارا صباغیان ،وکیل پایه یک دادگستری میگوید« :من به عنوان وکیل دادگستری تاکنون مراجعهکنندگان زیادی داشتهام که برای طالق به دفترم آمدهاند ولی علت طالق را ،که بیشتر مربوط به خشونت از طرف همسرانشان بوده ،یا بازگو نکردهاند یا پس از جلب اعتمادشان به صورت مختصر گفتهاند». یک زن اس�ت ش�بیه اغلب زنان دیگر که از چه�ره و رفتار
ع�ادیاش نمیت�وان حدس زد چه زندگیای پش�ت س�ر گذاشته است .این روزها در کش�ور آلمان زندگی میکند،
و دست تنها یک پایش در خانه و یک پایش در بیمارستان، مش�غول مداوای دخترش اس�ت .با نرگس چت کردم و از
او خواس�تم از زندگی خانوادگیاش و تجربهی خش�ونت خانگی بگوی�د .او در توضی�ح رابطهاش با ش�وهرش ،از
عدمصداق�ت او ،از آس�یبی ک�ه از ش�نیدن دروغه�ای او متحمل میشد ،و ناتوانیاش از اثبات این دروغها گفت. برایم تعریف کرد که چطور دختر یازده س�الهاش در یکی از
دعوا و مرافعهها ،به دلیل شوک عصبی ،دچار دیابت شد:
«دو س�ال پیش ،ش�وهرم ِ بعد یک جر و بح�ث طوالنی، وقتی هرچه دم دس�تش بود شکس�ت ،رفت آش�پزخانه و با یک کارد بزرگ برگش�ت که مث ً ال بزند خودش را بکش�د. بچ�هام از ت�رس زبان�ش بند آم�ده ب�ود .هم�ان موقع به
ش�وهرم گفتم دیگر نمیتوانم ادامه بدهم ،جدا میشوم. پنجش�نبه ب�ود .منتظر بودم روز ش�نبه بیای�د .آن دو روز، دی�دم بچ�هام دائم ی�ا میخوابد ی�ا میرود دستش�ویی.
ش�نبه صب�ح ،بیحال ب�ود که فرس�تادماش مدرس�ه .دو ساعت بعد از مدرسه زنگ زدند بیا ببرش ،حالش بد شده.
ب�ردماش دکتر ،فهمیدم پانکراس�ش طی دو روز گذش�ته بر اثر ش�وک از کار افتاده و دیگر انس�ولین ترشح نمیکند.
اآلن یک م�اه و خردهای اس�ت که در آلمان ام .بیس�ت و یک روزش را در بیمارس�تان بودم .هرچه آزمایش کردند، گفتن�د هب�چ دلیل علمی ب�رای دیابت�ش پی�دا نمیکنیم؛
116
دی ۱۳۹۲
فقط ریش�هی عصب�ی دارد ».نرگ�س باره�ا ،در میانهی گفتوگ�و ،میخواس�ت ح�رف زدن از رابطه و گذش�ته را متوقف کند .آس�یب روانی نرگس قدرت حرف زدن را از او سلب میکرد .برای هیچ مصاحبهکنندهای آسان نیست از
مصاحبهشوندهی آس�یبدیده بخواهد دقیق و با جزئیات از دردش «حرف بزند ».نرگ�س ،برای مرور رنجی که در
زندگی خانوادگیاش متحمل ش�ده بود آنقدرها آمادگی نداش�ت .ش�اید بعضی دردها برای آن ک�ه خودآگاهانه به چالش کشیده شوند ،زیاده بزرگ و تحملناشدنی اند.
با جاس�مین هم از راه دور چت کردم ،کس�ی که در تمام
مدت زندگی زناش�وییاش کتک خورده بود .بعد از هشت
س�ال زندگی خانوادگی ،یک جای س�الم در بدنش نماند. تمام اس�تخوانهای بدنش شکس�ته و بارها ب�ا ویلچر به بیمارستان رسانده ش�د .جاسمین شانزده سال است که از
ش�وهرش جدا شده اس�ت .در تمامی این ش�انزده سال از
آدمهای شنوندهی قصهاش این سؤال را شنیده که چطور توانسته تحمل کند .جاس�مین میگوید برای مادرش هم
تعریف «زن» همین بود .مادر جاسمین فکر میکرد اگر او
کمتر آرایش کند ،یا لباسهای ش�یک نپوشد ،با شوهرش
کمت�ر ب�ه مش�کل ب�ر میخ�ورد .بی�وهی آرایشکردهی
شیکپوش کس�ی نبود که مادر جاس�مین منتظر پذیرایی از او باش�د .جاس�مین ،برای زن خوب ش�دن ،باید شبیه
مادر سنتیاش لباس میپوش�ید و میخورد و میخوابید. و در نهایت این که ،مادر جاس�مین میخواس�ت جاسمین
به خاطر خودش و دخترش به زندگی زناش�وییاش ادامه
دهد .او دس�ت آخر طاقت نیاورد و به ق�ول خودش یاغی ش�د و کوالک کرد و طالق گرفت ،اما دختر جاس�مین این روزه�ا راه م�ادرش را ادام�ه میدهد و از دوستپس�رش
کتک میخورد .برای جاس�مین ،تا س�الها رنج کش�یدن تعریف «جنس�یت» ب�ود ،تعریفی که از م�ادرش یاد گرفته
بود ،تعریفی که دختر جاس�مین این روزها با کتک خوردن
یاد میگیرد.
«میم» ه�م ی�ک زن دیگر ش�بیه تمامی زنه�ای این
حوال�ی ،زنهایی که تا حرف نزدهاند معلوم نمیش�ود چه قصهه�ای تلخ�ی ب�رای گفتن دارن�د .در هجده س�الگی
ب�ه ق�ول خ�ودش ی�ک عق�د احمقانه ک�رده بود .بی�وه بود و در ازدواج بع�دیاش زبان�ش
جل�وی ش�وهرش کوت�اه ب�ود.
جدای از این ،کسی حرفهای می�م را ب�اور نمیک�رد .ش�وهر میم ش�وخ و طن�از ب�ود و آدمها ب�اور نمیکردن�د بتواند ب�ا لگد
شکم زنش را نش�انه برود .میم نمیخواس�ت خان�وادهاش را
نگ�ران کن�د .ب�ه همی�ن خاطر
چیزی نمیگف�ت .در چتی که با
هم داشتیم به من گفت که اتفاق ًا از همان «طن�ز» تلخ و زهرآمیز
کالم ش�وهرش متنف�ر ب�وده؛ ب�ا هم�ان گفت�ار طنزآمی�ز آزار
میکش�یده و ش�کنجه میشده اس�ت .میم از رابطهی جنس�ی بدش با ش�وهرش نمیتوانست با دیگ�ران ح�رف بزن�د .جایی که خش�ونت و شرم و سکس در
ه�م میآمیخت ،ح�رف زدن از رنجه�ا و گرفتاریها دش�وارتر
میشد .شوهر میم بارها تهدید کرده ب�ود که از ناتوانی جنس�ی او ب�ا دیگ�ران حرف نزن�د .میم
جز در دادگاه که مجبور ش�ده بود حقیقت را بگوید ،به کس دیگری حرفی نزده بود.
و «ه» ب�رای ادام�ه دادن�ش ب�ه زندگی زناش�ویی چند
دلیل داش�ت :یک زن مثل همهی زنهای دیگر که برای ادامه دادن اغلب دالیلی ش�بیه هم دارند .از اس�م طالق
بدش میآمد ،از زن مطلقه ش�دن وحشت داشت و از این
ک�ه خانوادهاش حمایت�ش نکنند .کتک میخ�ورد و برای ماهها در خانه حبس میشد .با شوهر بیمار و بدبین زندگی میکرد ،چ�ون از پدرش هم میترس�ید .پدرش فرهنگی ب�ود ول�ی او جرأت نداش�ت و ن�دارد توی صورت�ش نگاه
کند .در خانهی دربس�ته میماند و ش�وهرش به مأموریت میرفت .بیمار ش�د ،تش�نج ک�رد ،و تا ش�وهرش خودش را برای باز کردن قفل در از یک ش�هر دیگر برس�اند ،غش ک�رد و بیهوش ش�د و تا مدته�ا نمیتوانس�ت چهرهی
آش�نایان را شناس�ایی کن�د .باألخ�ره از زندگی زناش�ویی بیرون آمد و مدتها ش�وکدرمانی ش�د ت�ا فراموش کند.
ب�رای او در زندگ�ی خانوادگیاش حرف زدن آس�ان نبود
چون میترس�ید و مصلحت نمیدانس�ت .حاال هم حرف زدن برایش آسان نیست چون شوکدرمانی حافظهاش را از بین برده و چیزی جز خاطرات پراکنده در ذهنش نمانده دی ۱۳۹۲
117
حدیث گفت« :یک عده از زنها هم هستند که هیچوقت فکر نمیکنند چنین اتفاقهایی برای خودشان بیافتد و ،وقتی اتفاق میافتد ،به خاطر حفظ غرورشان با کسی در موردش حرف نمیزنند .بین زنهای طبقهی متوسط و روشنفکر ،این عده را زیاد دیدهام». است.
«معم�و ً ال زنان خش�ونتدیده من�زوی میش�وند و کمتر تمایلی ب�ه ح�رف زدن دارند .من س�عی میکن�م معمو ً ال جوی ایجاد کنم که موکلم احساس آرامش کند ،و کامل به
حرفهایش گوش میکنم ت�ا از خالل حرفهایش بتوانم
مصادیق خش�ونت را پیدا کنم .همچنی�ن زمانی که برای
مش�اورهدادن به زن�ان ب�زهکار و بزهدیده به زن�دان اوین میرفتم ،س�عیام این بود که برایشان توضیح بدهم بیان کامل حقیقت چقدر میتواند کمک کند و باعث نجاتشان
ش�ود ».س�ارا دلی�ل این س�کوت را ت�رس از همس�ران،
وقتی از «حرف نزدن» میگوییم ،از چه حرف میزنیم؟
س�ارا صباغیان ،وکی�ل پایه یک دادگس�تری میگوید:
«من به عنوان وکیل دادگستری تاکنون مراجعهکنندگان زیادی داش�تهام ک�ه برای طالق ب�ه دفت�رم آمدهاند ولی عل�ت طلاق را ،که بیش�تر مرب�وط به خش�ونت از طرف
همسرانش�ان ب�وده ،ی�ا بازگ�و نکردهاند یا پ�س از جلب
118
اعتمادش�ان به صورت مختصر گفتهاند ».سارا میگوید:
دی ۱۳۹۲
آب�روداری ،ناآگاه�ی از حق�وق خود ،ش�رم ،بیاطالعی
از قوانی�ن حمایت�ی ،کاس�تیهای قانون�ی ،و بیتوجهی
سازمانها و نهادهای حمایتی و نظایر آن میداند.
فریبا داوودی مهاجر ،فعال حقوق زنان و مسئول سایت
«خانهی امن» ،میگوید همهی زنها س�کوت نمیکنند و همه به ی�ک دلیل س�کوت نمیکنند .دلیل س�کوت به
نظر فریبا بیقدرتی است؛ زن سکوت میکند چون قدرت
ندارد .و قدرتی که بر خواس�ت و ارادهی زن مس�لط است ناش�ی از ی�ک ارادهی تاریخ�ی مقتدران�ه و نهادینهش�ده اس�ت :خش�ونت سیس�تماتیک .زن س�کوت میکن�د
چون میترس�د .چرا؟ به خاطر آبرو ،نداش�تن اس�تقالل اقتصادی ،منزلت اجتماعی ،از قضاوت فرهنگ مسلط، به دلیل نداش�تن تحصیالت و کار میترسد .فریبا در انتها
ب�ه نکتهای اش�اره میکند ک�ه چالشبرانگی�ز و پراهمیت
است« :این حرف زدن نیس�ت که مشکل را حل میکند؛
وقتی خشونت مهندسیش�ده و با برنامهریزی است ،تنها یک گفتمان عمومی ضدخشونت است که میتواند تبدیل
به حرکتی مفید در این راستا شود».
فریبا داوودی مهاجر« :این حرف زدن نیست که مشکل را حل میکند؛ وقتی خشونت مهندسیشده و با برنامهریزی است ،تنها یک گفتمان عمومی ضدخشونت است که میتواند تبدیل به حرکتی مفید در این راستا شود». مارپیچ سکوت و حرف آخر
کار س�ختی نیس�ت که دلیل این ک�ه «این زنه�ا فریاد
نمیزنن�د» را ،با توجه به دیدگاهی ک�ه ویرجینیا وولف در
مهس�تی خاکپور مدی�ر اجرایی یک س�ازمان خدماتی -
آن خود مطرح کرده ،نداش�تن س�رمایهای بدانیم اتاقی از ِ
مختلف مش�اورهی رای�گان میدهند .مهس�تی به نقش
که خش�ونت دیدن را به زن خوب بودن نس�بت میدهد و
مهاجرتی در کانادا اس�ت که به زنان پناهنده از کشورهای فرهنگهای مختلف در این بحث اش�اره میکند و این که چقدر عوام�ل مختلفی چون مذهب ،تاریخ ،و تحصیالت در آگاه�ی زنان از انواع خش�ونت و نحوهی واکنشش�ان
به آن نقش دارد .مهس�تی به روند مش�اوره اشاره میکند ک�ه تا چه ان�دازه پیچیده اس�ت و چقدر باید اعتمادس�ازی
شود تا زنها بتوانند حرف بزنند .مهستی میگوید به طور متوسط حدود بیس�ت و چند بار ممکن است روند مشاوره دوب�اره از ابت�دا آغاز ش�ود تا زنه�ا بتوانند اعتم�اد کنند و به خش�ونت علی�ه خود اذعان کنن�د و حتا اگ�ر الزم بود به
خانههای امن بروند .موردی که مهس�تی در انتها اش�اره
میکن�د کاملکنندهی هم�هی بحثهای ای�ن گزارش تا اینجا است .بس�یاری از این زنان مهاجر یا پناهندهای که خش�ونت دیدهاند همین که با تعریف خش�ونت و انواع آن
آشنا میشوند ،مترصد این هستند که کالسهای مشاوره را ت�رک کنن�د و دیگ�ر برنگردن�د .آگاهی ،ح�رف زدن ،و
اذعان کردن ،ب�ه زن قدرت تصمیمگی�ری میدهد و این قدرت ناگهانی که باید منجر به تصمیم ش�ود ،زن ناآشنا با قدرت و تواناییهای فردی خود را میترساند .حرف زدن
میتواند اقرار آشکار به وجود شرایط ناسالم باشد ،و بعد از حرف زدن ،نوبت به تصمیمگرفتن و بلند ش�دن و حرکت کردن میرسد.
که این حرف زدن را ممکن میکند .نگاه کردن از زاویهای
پای تعریف زنانگی و جنس�یت و نس�بتش با فرهنگهای زنس�تیز مردس�االر را پیش میکش�د هم آس�ان اس�ت و
چن�دان نوآوران�ه و بدیع نیس�ت .ب�ا این حال ،ش�اید یک تئ�وری ارتباط�ی و نه جنس�یتی ،مارپیچ س�کوت ،بتواند
توصیفکنن�دهی ش�رایط جامعهای باش�د ک�ه حرف زدن از خش�ونت در آن جامع�ه «تابو» اس�ت .در ای�ن مارپیچ،
زن خوب زن ساکت اس�ت و مردها طبیعت ًا خشن هستند. دخالتی در کار نیست ،مخالفتی هم .همه سکوت میکنند
چ�ون هیچکس بلند اعت�راض نمیکن�د .اقلیت بیقدرت همیشه قربانی مارپیچ سکوت یا جهالت همهجانبه است. نتیجه این است که حتا پچپچهای زنانه هم در کار نیست و ش�صت و چند درصد زنان یک جامعه ،به صورت جمعی،
در چنبرهی سکوت و مارپیچ شرم و ترس گرفتار اند.
برای نوش�تن این گزارش و گفتوگوهای آن راه دوری
نرفتم .زنهایی که قصههایش�ان را نوشتم زنانی از همین
حوالی اند که به تدریج بر آسیب روانی و وحشت فائق آمده و توانستهاند در نهایت تصمیم بگیرند و طغیان کنند .اما به سطر اولیهی این گزارش برگردیم .چند درصد از این آمار،
هنوز و همچنان در آش�پزخانه و حم�ام و اتاق خواب کتک میخورند و سکوت میکنند؟
دی ۱۳۹۲
119
اگر هر زن ،هر ماه یک هفته پریود باشد و سن قاعدگی را ١٢سالگی تا 50سالگی در نظر بگیریم ،آنوقت میتوان گفت که هر زن بیش از هشت سال از عمرش را با این پدیده خواهد گذراند .اما گذر از این سالهای عمر چگونه میسر میشود ،وقتی بر اساس عادتهای عرفی، اعالم پریود بودن دور از ادب و خالف شئون به حساب میآید. بر مبنای آموزههای مذهبی ،زنی که پریود اس�ت ناپاک
و کثی�ف محس�وب ش�ده و ،به خاط�ر نب�ود آموزشهای
اصول�ی ،تالطمات روح�یاش درک نمیش�ود .حتا یک زندانی هم از حقوقی برخوردار اس�ت و پیش از آن هویتی
دارد که به رسمیت ش�ناخته میشود؛ زنان جامعهی ما اما بی آن که جرم و خطایی مرتکب ش�ده باشند ،سالیان قابل
توجهی از عمرشان را با احساس گناهی که جامعه به آنها تحمی�ل میکن�د میگذرانند ،جامعهای که مناس�باتش بر
بنیاد مذهب و سنت بنا شده است. اظهار نظرهای ریشهدار
«مس�ائل علمی که همهج�ا توضیحش هس�ت و دیگه
قلمفرس�ایی و کپ�یکاری ش�ما رو الزم ن�داره! مس�ائل
غیرعلمی و به قول ش�ما روحیش هم که خب چون تبدیل به عادت میش�ه دیگه از ارزش خبریش کم میش�ه! آخه اتفاقی رو که هر ماه میافته که دیگه الزم نیس�ت هر دفعه
گزارش کرد».
120
دی ۱۳۹۲
این اظه�ار نظر را از می�ان نظ�رات بازدیدکنندگان یک
گزارش رسانهای در مورد پریود کپی کرده و نگه داشتهام.
مطلب مربوط به س�ال 1390است و نظراتی از این دست
را به عن�وان نمون�های از واکنشهای مخاط�ب احتما ً ال جوان و احتم�ا ً ال تحصیلکردهی یک رس�انهی اینترنتی ثب�ت ک�ردهام .یکی دیگ�ر نوش�ته ب�ود« :از پریودمون با نزدیکترین افرادم�ون حرف نمیزنیم ،ب�ه همون دلیل
که جلوی نزدیکترین افرادمون دس�ت تو دماغمون نمی کنیم ،باسنمون رو نمیخارونیم ،و اگه مث ً ال یه روز پا شیم
ببینیم اس�هال ش�دیم ،به همهی همکارام�ون نمیگیم! واضحه یا بازم مثال بزنم؟»
هیچ بعید نیست فرد یا افرادی با خواندن همین گزارش
چنین واکنشهای ناخوش�ایندی نشان دهند ،همانطور که پری�ود ب�رای خیل�ی از زن�ان ایران�ی ی�ادآور خاطرات
ناخوشایندی اس�ت :از واکنشهای توهینآمیز اطرافیان گرفته تا اجبار به پردهپوش�ی و مشکالت روحی و جسمی فراوان .ام�ا این اظه�ار نظرها و واکنشها در کجا ریش�ه
دارد؟
نقش مذهب
پریود برای دختران ایرانی عموم ًا در دوران تحصیل ،در
دورهی راهنمایی ،اتفاق میافتد اما کوچکترین آموزشی در این م�ورد به دخت�ران دانشآموز داده نمیش�ود .تنها
اش�ارهای که ممکن اس�ت ص�ورت گیرد ،ارائ�هی تعالیم
دینی در این مورد است که خود به یکی از عوامل استرسزا
البته این نوع نگاه به پریود مختص
اسلام نیس�ت و در دینه�ای دیگر ه�م یافت میش�ود .الاق�ل در مورد ایرانیان ،که پیش از حضور اسلام و
مس�لمانان پیرو آیین زرتشتی بودند، وض�ع بهت�ر نبوده ک�ه هی�چ ،چیزی
ش�بیه فاجعه بوده اس�ت .در این دین باس�تانی ایرانزمی�ن ،ب�ه زن�ی ک�ه
در دورهی پری�ود ب�ود« ،دش�تان»
میگفتند .زن�ان در هن�گام قاعدگی از فعالیتهای روزانه نظیر آش�پزی، رف�توروب ،و تماس با آت�ش منع و در محل�ی ب�ه ن�ام دشتانس�تان ،دور
از س�ایرین ،نگ�هداری میش�دند.
آمیزش جنس�ی در زمان قاعدگی هم مجازات مرگ را به دنبال داشت.
ن�گاه نادرس�ت ب�ه پری�ود ویژهی
مذهبی خ�اص یا جامعهای خاص نیز
نیست و در غرب هم مسبوق به سابقه اس�ت .از جمل�ه دکت�ر ادگار برم�ن،
ج�راح مش�هور آمریکای�ی ،در س�ال
1970در اظهارات جنجالبرانگیزی گفت�ه اس�ت« :مجس�م کنید ک�ه اگر
س�رمایهای در بان�ک داش�ته باش�ید مریم محبی ،عکس از :سامان اقوامی
که تصادف� ًا در دورهی قاعدگی به س�ر میب�رد تحت تأثیر
و مخرب روحی تبدیل میش�ود ،چرا که در دین اسلام،
تغیی�رات هورمونی ،در م�ورد وام تصمی�م بگیرد .همین
حق ورود به مسجد یا لمس کلمات قرآن را ندارند.
نیس�تیم زنی در مسند قدرت قرار گیرد و تحت تأثیر شرایط
زن�ان در زمان پری�ود موجوداتی ناپاک تلقی میش�وند که در رسالههای دینی فقیهان شیعه هم به دوران قاعدگی
توجه ویژه ش�ده و احکامی دربارهی آن صادر شده است.
نقطهی اش�تراک همهی ای�ن احکام این اس�ت که زن در
122
مس�لم ًا نمیخواهی�د رئی�س بان�ک
قاع�ده ب�رای کاخ س�فید ه�م حکمفرما اس�ت؛ م�ا مایل بدنیاش تصمیمات عجیب برای همگان بگیرد». تابویی همسن تاریخ
دوران قاعدگ�ی نمیتواند نماز بخواند و یا این که رابطهی
دکت�ر مریم محب�ی ،رواندرمانگر و سکستراپیس�ت،
مذهبی�ون ،این باور رایج اس�ت که از جمل�ه دالیل صدور
حافظهی فرهنگی اکثر کشورهای دنیا میداند که قدمتی
زنان در بخشی از دوران زناشویی است.
قاعدگی در س�نت کهن ایرانی در برخی نواحی کش�ور ،نه
جنس�ی در این دوران حرام است .حتا در میان قشر سنتی
ح�رف زدن از قاعدگ�ی را از جمل�ه تابوهای ریش�هدار در
اجازهی تعدد زوجات برای مردان« ،بیاس�تفاده بودن»
ب�ه درازای عم�ر بش�ریت دارد .او میگوی�د« :پدی�دهی
دی ۱۳۹۲
با ش�ادباش و تهنیت به مناس�بت ورود از دنیای کودکی به
دنیای زنانگی و باروری بلکه با نواخته ش�دن س�یلی آبدار بر صورت دختر آغاز میش�ود (یک رسم معمول در برخی
نواحی برای یادآوری این نکته به دختر که بزرگ ش�دهای
و باید مراقب عفت خود باش�ی) .هراس و دلواپسیای که این دسته از دختران به دلیل دیدن خون در لباس زیرشان،
تجربهگر آن هس�تند به گوش مادر – به عنوان اولین منبع
امنیتی – رسانده میش�ود ،اما ضربهی سیلی مادر نه تنها از میزان این اضطراب نکاس�ته بلکه س�ؤال دیگری را در
ذه�ن دخترکها حک میکند که :چ�را؟ چه گناهی از من
سر زده که مستحق دریافت سیلی شدم؟»
محبی اضافه میکند« :آنچ�ه مادران در برخورد اولیه
ب�ا قاعدگی دختران انج�ام میدهند دقیق� ًا بازتولید همان
تجرب�های اس�ت که ب�ه نی�ت بختگش�ایی از م�ادر خود دریاف�ت کردهاند .حجم وس�یعی از زنانی که قاعدگی خود
را با س�یلی مادرانشان آغاز کردهاند ،خاطرهای نه چندان خوش را در طول زندگی یدک کش�یدهاند و این افشاسازی در اغلب جلس�ات مش�اورهای ب�ا هیجانی منف�ی و توأم با اشک بر زبان این دسته از زنان جاری میشود».
این رواندرمانگر تأکید میکند« :کمتر زنانی در جلسات
مشاورهای داشتهایم که از این سیکل ماهیانه به نیکی یاد کنند ».او از قاعدگی به عن�وان یکی از مهمترین حوادث زندگی ه�ر زن نام میبرد که زمان ،م�کان ،و جزئیات رخ دادن آن – به خصوص در مرتبهی اول – از ذهن بس�یاری
از زنها تا پایان عمر زدوده نمیشود. پریود در ترکیه و سوئد
دی ِلک یک دختر اهل ترکیه است که تجربهی او از پریود
تا حد زی�ادی به تجربهی دخت�ران ایرانی ش�باهت دارد، ام�ا به طور مش�خص از آموزشه�ای بیش�تری بهرهمند ش�ده اس�ت .او که دانش�جوی کارشناسی ارش�د اقتصاد
اس�ت ،درب�ارهی نح�وهی آم�وزش مس�ئلهی پری�ود در
مدارس ترکیه میگوید« :سال آخر دبستان ،در چند نوبت پس�رهای کالس را خ�ارج میکنند و ب�ه دخترها دربارهی دالیل علمی پریود ،بهداشت روانی و جسمی ،و نحوهی
اس�تفاده از نوار بهداش�تی توضیح میدهند ،اما در تمامی طول تحصیل ،پریود یک راز زنانه باقی میماند و صحبت
در این دین باستانی ایرانزمین ،به زنی که در دورهی پریود بود« ،دشتان» میگفتند. زنان در هنگام قاعدگی از فعالیتهای روزانه نظیر آشپزی ،رفتوروب ،و تماس با آتش منع و در محلی به نام دشتانستان، دور از سایرین ،نگهداری میشدند. آمیزش جنسی در زمان قاعدگی هم مجازات مرگ را به دنبال داشت کردن از آن میان دانشآموزان دختر و پس�ر رایج نیس�ت،
مگر در مقاطع باالتر و در رشتههای پزشکی».
او اولی�ن تجرب�هی قاعدگ�یاش را اینط�ور روای�ت
میکند« :من در س�ال اول دبیرس�تان پریود شدم .خوب یادم اس�ت که رفت�ار خان�واده به ط�ور کلی ب�ا من عوض
ش�د .به عبارتی ،خانواده به س�رعت مرا از دنیای کودکی وارد دنی�ای بزرگس�االن ک�رد .از آن به بع�د ،وقتی من
دوچرخهس�واری میکردم ،پدر و مادرم غر میزدند که تو دیگر بزرگ شدهای و نباید سوار دوچرخه بشوی».
دیلک دربارهی واکنش اعضای خانواده نسبت به پریود
ش�دنش میگوید« :هیچوقت نشده که به برادرانم بگویم م�ن پریود ام یا راجع ب�ه این موضوع با آنه�ا حرف بزنم، اما با پدرم مش�کل خاصی ن�دارم و گاهی ک�ه در خانه نوار بهداشتی نداشته باش�م به او میگویم برایم بخرد ».او در
ادام�ه توضیح میدهد« :تا حاال در محیط کار و دانش�گاه امتحان نکردهام ببینم اگر بگویم پریود ام با چه برخوردی مواجه میشوم .اگر نتوانم به دلیل پریود بودن سر کالس یا کار حاضر ش�وم میگویم مریض ام ».بنا بر مش�اهدات و تجربیات ش�خصی دیلک ،ح�رف زدن دربارهی پریود یا در جریان گذاش�تن مردان (به جز دوست نزدیک ،شریک جنسی ،همسر و پدر) در ترکیه متداول نیست.
اما مالی�ن ،تجربهای سراس�ر متف�اوت دارد .این دختر
29سالهی سوئدی دربارهی اولین آشناییاش با مسئلهی پری�ود میگوی�د« :در دوران مدرس�ه ،ی�ک روز م�ادران را دع�وت کردن�د و ب�ه آنها گفتن�د باید ب�ا دخترانتان در
خص�وص پریود ح�رف بزنید و بروش�ورهای آموزش�ی به دی ۱۳۹۲
123
«در دوران مدرسه ،یک روز مادران را دعوت کردند و به آنها گفتند باید با دخترانتان در خصوص پریود حرف بزنید و بروشورهای آموزشی به آنها داده شد. همان روز مادرم با من حرف زد .بعد از آن باز هم در مدرسه همهی مسائل مربوط به پریود را به ما آموزش دادند».
مجل�هی تابلو پریود را یک «تعبیر مگ�و» توصیف میکند
آنها داده ش�د .همان روز مادرم با من حرف زد .بعد از آن
زنان ،چیزی اس�ت که نباید یا نمیش�ود به راحتی ،بدون
آموزش دادند».
نیست که واژهی "پریود" جای تعبیرات دیگری مثل عادت
باز هم در مدرس�ه همهی مس�ائل مربوط به پریود را به ما به گفتهی مالین ،حرف زدن از پریود در کشور سوئد تابو
نیس�ت و به راحتی در جمعها مطرح میشود« .بارها شده
در جواب کس�انی که به مهمان�ی دعوتم کردهان�د گفتهام پریود ام و میخواهم اس�تراحت کن�م ».او با خنده اضافه
میکن�د« :البت�ه اینطور هم نیس�ت که هر م�اه و در این موع�د راه بیفتیم و ب�ه همه بگوییم ما پری�ود ایم .فقط اگر
کس�ی از دوس�تان یا همکاران س�ؤالی در ارتباط با همین
موضوع بپرس�د یا ناچار به گرفتن مرخصی باشیم در مورد پریود حرف میزنیم».
دوس�تان پنهان نگه دارند .هنوز تالطمات روحی دوران پریود از سوی همسران و دوستپسرهای بسیاری از زنان
به رسمیت شناخته نمیش�ود و ترس از خیانت مرد در این
دوران ،به دلیل عدم تمایل زن به سکس ،یک ترس رایج اس�ت؛ روی دیگر س�کهی این ترس هم اجبار زنان برای ارضای شرکای جنسیشان است.
دکت�ر حس�ین قاضی�ان ،جامعهش�ناس ،در گفتوگو با
و میگوید ،پریود «هنوز برای بس�یاری از مردم ،حتا خود شرم ،و یا بدون مجازات اجتماعی از آن حرف زد .بیدلیل ماهانه ،قاعدگی یا مانند آنها را گرفته است».
تلقی منفی نسبت به پریود و «ضعف» شمردن آن برای
زنان در روابط جنس�ی هم تأثیر منفی دارد .دکتر محبی در این مورد معتقد اس�ت« :با س�کس بهت�ر ،زندگی بهتری
خواهیم داش�ت .س�کس خوب حاصل یک ارتباط س�الم اس�ت که با اضطراب ،ذهنیتهای مکدر ،و آموزشهای
غلط به دس�ت نمیآید .از دس�ت دادن امکان یک سکس
س�الم همهی بهایی نیس�ت که زنان بابت پری�ود در چنین فضا و اجتماعی میپردازند .چگونه ممکن است زنی تمام
مالی�ن در ای�ن مورد ب�ا م�ردان خانوادهاش ه�م راحت
عمر محکوم به امری مذموم و ش�رمآلود باشد ،اما بتواند
ب�ا پدر و ب�رادرم اندکی بحث ک�ردهام ،و بعد از آرام ش�دن
شایسته از جامعه دریافت کند؟ آیا چنین فردی قادر خواهد
است« .بارها در مواقع پیاماس (سندرم پیش از قاعدگی) برایش�ان توضیح دادهام که کمی به خاطر پریود زیر فش�ار
هستم و آنها همیشه مرا درک کردهاند». چرا باید از پریود گفت و نوشت؟
در جامعه با سایرین به درستی رفتار کند و بازخوردی بهجا و بود یک ارتباط جنسی سالم و لذتبخش داشته باشد؟»
ش�اید هنوز باید مدته�ای مدیدی از پریود بنویس�یم و
بگوییم ،هرچند با واکنشهایی نامناس�ب مواجه ش�ویم.
شکس�تن تابویی چنین پرقدمت مس�لم ًا کمهزینه نیست،
با کمی جس�توجو در اینترنت ،میتوانی�د دهها روایت
اما این تالش میارزد به از میان بردن همهی آنچه که به
در دورهی قاعدگ�ی پی�دا کنید :زنانی که ج�رأت میکنند،
شرم سالیان س�ال خرید نوار بهداشتی و پنهان کردنش در ِ
ش�خصی از اولین تجربهی پریود یا بیان مش�کالت زنان با ذکر اس�م و یا بدون ن�ام ،تابوی پریود را بش�کنند .البته
ای�ن تابوش�کنی در فض�ای مجازی بس�یار گس�تردهتر از زندگی واقع�ی میلیونها زن ایرانی اس�ت .هنوز دختران بسیاری ،ترسیده و هراسان ،با اولین خونریزی قاعدگی
مواجه میش�وند و هر م�اه با رنج و زحمت س�عی میکنند
124
ای�ن موضوع را از پدر و برادر و ،حت�ا در مواردی ،خواهر و
دی ۱۳۹۲
دلیل پریود بر ما روا داشته میشود و ما سزاوارش نیستیم:
پالس�تیک س�یاه ،نجس خوان�دن دخترکان مدرس�های
که هر م�اه با ش�رم و اضطراب پری�ود را تجرب�ه میکنند، محبوس ش�دن در خانه و ترس از این که اطرافیان به این راز مگوی هر ماه�ه پی ببرند و ،از هم�ه مهمتر ،تثبیت و
باور جنس ضعیف بودن به زنان. تلقین ِ
دوم راهنمایی بودم که ،توی دستشویی خانهی
داییام ،اولین قطرهی خون را دیدم .قبلترش معلم دینی مدرسه
از پریود یا به قول خودش «حیض» و غسل و اینها گفته بود ،اما من آن لحظه فکر
خون پریود باشد .با نگرانی مادرم را صدا زدم .تا خون را نشانش دادم و خواستم نمیکردم آن خون ِ
بگویم نمیدانم این چیست ،ناغافل سیلی آهستهای به من زد .بعدش گفت« :این خون پریوده و تو دیگه بزرگ
شدی .این رو زدم که باحیا بمونی ،همین ».بعد هم نوار بهداشتیای را که از زن داییام گرفته و زیر پیراهنش
قایم کرده بود به من رساند .بعدتر دربارهی لزوم پیچیدن نوار بهداشتی در روزنامه و قایم کردنش از همه برایم گفت .یکبار هم سر اینکه چرا موقع بیرون آمدن از دستشویی دقت نکردهام که لکهی خونی از خودم به جا
نگذارم ،دعوای مفصلی با من کرد .یادم هست یک بار که نوار بهداشتی در خانه تمام شده بود و دیروقت هم
بود ،مادرم مجبورشد به پدرم بگوید از داروخانه نوار بهداشتی بخرد .پدرم غرولندکنان و ناراضیگفت« :صدبار گفتم اینطور چیزا رو یکدفعهای از داروخونه بخرین .هر ماه از بقال و چقال نوار بهداشتی نخرین ،آبروی
ما رو ببرین ».برادرم که دو سال از من بزرگتر بود هم هرگز نفهمید من چه زمانی پریود میشوم؛ حتا موقع
کتککاریها و دعواهای خواهر -برادری هم حق نداشتم بگویم پریود ام ،تا حداقل او کمی مراعات مرا بکند.
ف زدن دربارهی این موضوع برای من سخت است؛ حتا همین اآلن که دارم این ماجرا را تعریف میکنم معذب حر
ام .کاش ما زنها پریود نمیشدیم!
گفت« :خیلی خب ،بس کن! من حوصله ندارم .یه وقت دیگه صحبت کنیم».
سرد بود یا الاقل میخواست سرد باشد .هرچه اصرار کردم بیاید خانه ،قبول نکرد .بهانه
آورد که خودشان مهمان دارند و باید به مادرش کمک کند .روز بدی بود .فردایش هم همینطور شد .باز از با
همبودن طفره میرفت .دلم میخواست بیاید خانه ،کنار هم باشیم ،اما پایش را توی یک کفش کرده بود که
بگذاریم برای یک وقت دیگر .اوضاع کالفهکننده شده بود .روز سوم در مقابل اصرار من ،که میخواستم دلیل
این بیحوصلگیهایش را بفهمم ،گفت که پریود است .با شرمی آمیخته به عصبانیت هم گفت .بعد سکوت کرد
و در خودش فرو رفت .دستش را گرفتم .صورتش را نوازش کردم .رفتیم کافهای نشستیم و حرفهای معمولی زدیم .بعد رفتیم خانه و همهچیز مثل همیشه بود .طبیعی بود .عادی بود .حس کردم رد شرم و ناراحتی از روی
ن روز اول گفت که پریود است .ماه بعدترش حتا قبل از پریود گفت صورتش پاک شده است .ماه بعد خودش هما که عالئماش را حس میکند .پریود دیگر مشکلی محسوب نمیشد که بخواهد از من پنهانش کند .با این حال،
من سعی میکردم در روزهایی که پریود است بیشتر توجه نشان دهم .فکر میکردم این توجه مضاعف برایش خوشایند است و استرساش را کمتر میکند .ظاهر ًا اشتباه کرده بودم .یکبار با لحنی معذب گفت« :ببین! دلیلی
برای توجه زیادی نیست .مثل همیشه رفتار کن! عادی باش! من میخوام مثل همیشه باشی».
دی ۱۳۹۲
125
مارگارت تاچر
قدرت زنانه مردانه ندارد .هرکه به آن دست یابد آن او است .افسانهها و اسطورههای تمام ملل از ِ پر است از زنان مقتدری که حکومت میکردهاند. در آن زمانها که همهچیز طبیعی بود قدرت هم طبیعی کسب و اعمال میشد .زنان که در کشت و باروری و بارآوری بیشتر نقش داشتند قدرت بیشتری هم داشتند .زمانی هم که قدرت با دلیری و با ضرب شمشیر به چنگ میآمد زنان چیزی کم نمیآوردند. گژد َهم ،از پهلوانان گردآفری�د در شاهنامه دختر جنگاور َ
دژ سپید ،اس�ت که در زمان لشکرکشی س�هراب به ایران
در لباس مردانه به جنگ با س�هراب رف�ت .در میان نبرد،
126
دی ۱۳۹۲
چون س�هراب به زن بودن او آگاه ش�د ،گردآفرید تدبیری
کرد و توانس�ت با اندیشه از دست سهراب برهد .گردآفرید نماین�دهی هم�ان زنان دلی�ر و جن�گاور ایرانی اس�ت که
نمونهی آنان را در س�پاهیان هخامنش�ی و اشکانی و حتا ساسانی میبینیم.
یک زن دلیر دیگر سیندخت ،زن مهراب و مادر رودابه،
اس�ت .او وقت�ی ک�ه میفهمد س�ام به کابلس�تان لش�کر خواهد کشید ش�خص ًا برای دیدن او حرکت کرده ،میرود ت�ا او را از این لشکرکش�ی منصرف نماید .ای�ن اقدام یک
تدبیر هوش�مندانهی سیاسی اس�ت تا از قتل و خونریزی جلوگیری ش�ود و کاب�ل از خط�ر انهدام نج�ات یابد .یک زن ش�جاع و با درایت دیگر پوراندخت اس�ت که به قولی
بیست و پنجمین شاه از شاهان ساسانی و مدت پادشاهی
او تقریب� ًا یک س�ال و چهار م�اه بوده اس�ت .در ترجمهی تاریخ طبری بلعمی آمده است« :پس چون پوراندخت به
پادشاهی بنشست عدل و داد کرد و جور و ستم برگرفت». در شاهنامه هم آمده است:
یکی دختری بود پوران به نام /چو زن شاه شد کارها
گشت خام
که از تخم ساسان همان مانده بود /بسی دفتر خسروان
خوانده بود
بر آن تخت شاهیش بنشاندند /بزرگان بر او گوهر
افشاندند
او بسیار دادگر و عدالتگستر بوده است:
چنین گفت پس دخت پوران که من /نخواهم پراکندن
انجمن
کسی را که درویش باشد ز گنج /توانگر کنم تا نماند به رنج
مبادا به گیتی کسی مستمند /که از داد او بر من آید گزند ز کشور کنم دور بدخواه را /بر آیین شاهان کنم راه را
گذش�ته از این شخصیتهای اس�طورهای ،چهرههای
تاریخ�ی مانند ژان�دارک و زن�ان نامدار یا گمن�ام دیگر هم فراوان داریم ک�ه هنگام جنگ رخت نبرد به تن میکرده و
میرزمیدهاند .اما رزمیدن یک چیز اس�ت و درایت و تدبیر سیاس�ی برای حل ام�ور یک چی�ز دیگر .این ک�ه چگونه
س�ختی کارها خام و رام میش�وند ،یا آنطور که فردوسی
میگوید کارها با ش�اهی یا حکومت زنان «خام» و آسان و به وفق مراد میش�ود ،از جنبههای مختلف قابل بررس�ی است.
ب�ر طب�ق عقای�د مردس�االرانه و س�نن رای�ج ،زن�ان
ظرفی�ت الزم را ب�رای قض�اوت معقوالنه ندارن�د ،چون در ش�رایط دش�وار احساس�اتی عمل میکنن�د و به همین
دلی�ل فاق�د ملزوم�ات زم�امداری و رهبری ام�ور جامعه
اند .احساس�اتی ش�دن را ب�ه طبیعت ظریف زنانه نس�بت میدادند .انقالب صنعتی ،انقالب فرانسه و نهضتهای
مل�ی و ضداس�تعماری ،جنبشهای کارگ�ری و مبارزات آزادیخواهانهی زنان در متن تحوالت عظیم اقتصادی و
اجتماعی و رخداد دو جنگ جهانی بسیاری پیشداوریها را تغییر داده و ش�رایط ت�ازهای ایجاد کرده اس�ت .زنان از
کنج خانه و مطبخ به متن جامعه آمدهاند و در موارد زیادی مدیریت بخشهای مختلف آن را به دس�ت گرفته و حتا به رهبری کشور رسیدهاند.
حضور سیاسی زنان در صحنهی اجتماع به وظایف خانوادگی آنها لطمهی چندانی نمیزند .با این حال ،پارلمان نروژ در سال ١٩٨٩جلسات بعد از پنج عصر را تعطیل کرد تا نمایندگان به ادارهی امور خانه و خانواده هم برسند بر اس�اس بررس�یهای انجامشده ،با مش�ارکت بیشتر
زنان در ادارهی امور ،بخش تجارت سودآورتر شده است. دولتها با ازدیاد نمایندگان زن از یک سو و مشارکت زنان در رأیگیریه�ا بیش از پی�ش نمایندهی مردم هس�تند.
روی ه�م رفت�ه ،جوامع س�المتر و پیش�رفتهتر ش�ده و از خشونت کاسته ش�ده و ثبات و آرامش بیش�تر شده است.
زن�ان موت�ور مح�رک رش�د اقتص�اد جهانی هم به ش�مار
میرون�د .ش�یوهی خرج ک�ردن زن�ان با م�ردان متفاوت است .از جمله ،وقتی زنها پول بیشتری در اختیار دارند،
خورد و خوراک خانوادهها سالمتر میشود و فرزندانشان ش�رایط آموزش�ی بهتری دارن�د .زنان به س�رمایهگذاری ب�رای داش�تن منابع آب س�الم ،م�دارس بهت�ر و ارتقای
خدمات بهداشتی و درمانی نیز اهمیت بیشتری میدهند. خانم کریستین الگارد ،وزیر دارایی سابق فرانسه و رئیس
«صندوق بینالملل�ی پول» ،حضور زن�ان در مدیریت را
س�بب ایجاد تنوع میداند و بر این نظر اس�ت که این تنوع الزمهی زندگی و پیش�رفت اس�ت و هیچ لزومی ندارد که زنان از مردان تقلید کنند .خانم ریتا سویموس نیز ،که چند
س�ال وزیر خانواده و جوانان و ده س�ال ()١٩٩٨-١٩٨٨ رئی�س مجلس آلمان ب�ود ،میگوید« :زنان ب�رای ایجاد
تغییر به ق�درت نیاز دارند .بدون قدرت نمیش�ود وضع را
عوض و نابهسامانیها را بهسامان کرد».
نق�ش زن�ان در حف�ظ صل�ح در جه�ان ه�م انکارناپذیر
اس�ت .در ش�رایط نامتع�ادل و پرنوس�انی ک�ه نزدیک به
نیم�ی از توافقنامهه�ای صلح هنوز مرکب امضایش�ان
خش�ک نش�ده لغو میش�وند ٬حضور زنان ب�ه مذاکرات و توافقنامهها اعتبار بیش�تری میبخش�د .زنان پشت میز
مذاک�ره به پر ک�ردن فاصلهها و اختالف�ات گروهی کمک میکنند .آنها مسائل حاشیهای همچون امنیت غذایی یا دی ۱۳۹۲
127
خشونت جنس�ی در میانهی درگیریها را هم در مذاکرات مط�رح میکنند .ط�رح و حلوفصل این مس�ائل احتمال پایداری صلح در چنین مذاکراتی را افزایش میدهد.
حضور فعال زنان در میدان سیاس�ت مردس�االری را به
چالش میکش�د و به پیشرفت و توسعهی فرهنگ سیاسی و موزون ش�دن آن کم�ک میکند .حضور سیاس�ی زنان
در صحن�هی اجتماع به وظای�ف خانوادگی آنها لطمهی چندان�ی نمیزن�د .ب�ا این ح�ال ،پارلم�ان نروژ در س�ال
١٩٨٩جلس�ات بعد از پنج عصر را تعطیل کرد تا نمایندگان به ادارهی امور خانه و خانواده هم برسند.
زمامداری زن�ان نیز به صل�ح و ثبات و پیش�رفت کمک
میکند ،هرچند که همیشه چنین نکرده و استثناهایی هم
وجود دارد :به یاد آوریم س�یرماو باندارنایکه ،گلدا مایر ،و م�ارگارت تاچر را که به «بانوی آهنین» ش�هرت داش�ت.
س�یریماو باندارانایکه ،سیاس�تمدار س�ریالنکایی ،به عنوان نخس�تین زن نخستوزیر دنیا شناخته میشود .او
سه دوره ،از ۱۹۶۰تا ،۱۹۶۵از ۱۹۷۰تا ۱۹۷۷و از ۱۹۹۴ تا ،۲۰۰۰نخس�توزیر س�ریالنکا بود .او که سال 1976
سیرماو باندارنایکه
گلدا مایر
به ریاست «جنبش کش�ورهای غیرمتعهد» انتخاب شد و
مقبولی�ت بینالمللی یافت ٬در داخل س�ریالنکا به علت بحران اقتصادی به تدریج حمایت مردم را از دست داد و به فس�اد مالی هم متهم شد .او برای بستن صدای مخالفان
به سانس�ور شدید متوس�ل ش�د و روزنامهی پرتیراژ کشور
را ه�م دولتی کرد تا بلندگوی خودش باش�د و انتقاد نکند. گلدا مایر ،نخستوزیر اسرائیل ،نیز با جنگش با اعراب در
١٩٧٣در یادها مانده است.
مارگارت تاچر تنها نخس�توزیر زن تاریخ بریتانیا است.
او در سال ۱۹۷۹با ش�عار بهبود اوضاع اقتصادی از سوی
محافظهکاران نامزد ش�د و ب�ه نخس�توزیری بریتانیای کبیر رس�ید و تا س�ال ۱۹۹۰در این س�مت باقی ماند .تاچر
تنه�ا زن بریتانیایی اس�ت ک�ه تاکنون همزم�ان دارای دو پس�ت نخس�توزیری و ریاس�ت حزب محافظ�هکار بوده اس�ت .از نظر صالبت سیاس�ی ،وی را همتراز وینستون
چرچی�ل ،نخس�توزیر دههه�ای ۴۰و ۵۰بریتانی�ا، میدانند .حمایت او از ب�ازار آزاد ،کاهش خدمات دولتی،
و واگذاری سازمانهای دولتی به بخش خصوصی برخی
از سیاستهای مش�هوری بود که به «تاچریسم» معروف ش�ده اس�ت .پافش�اری ب�ر سیاس�تهای اقتدارگرایانه و
128
دی ۱۳۹۲
محافظهکاران�هی تاچ�ر ک�ه منتقدان بس�یاری داش�ت و مقابل�هی او ب�ا ق�درت گرفت�ن اتحادیهه�ای کارگری در بریتانیا او را به «بانوی آهنین» مشهور کرد. مشارکت سیاسی زنان
مشارکت سیاسی زنان آسان و یک شبه به دست نیامده؛
اروپای مدرن و آزاد امروز راه دراز و دش�واری را طی کرده است .تا همین چهارصد سال پیش اروپا دست سالطین و خوانین بود و نه تنها زنها که مردها هم حق رأی نداشتند
و چی�زی به اس�م انتخاب�ات به معن�ی ام�روزی آن وجود
در همسایگی ایران ،ابتدا ترکیه در سال ،١٩٣٠در پی اصالحات آتاتورک ،حق رأی زنان را به رسمیت شناخت .جنبشهای ملی استقاللطلبانه و ضداستعماری راهگشای مبارزات زنان در کشورهای خاورمیانه بود تا در مبارزهی طوالنی با تبعیض جنسیتی سنگر حق رأی را فتح نمایند
نداش�ت .نظام پارلمانی ک�ه در اواخر ق�رن هفدهم بعد از
س�نتی به کلیس�ا به احزاب و نهادهای دین�ی رأی بدهند.
توجه به طبقه و تعلق خانودگیش�ان ب�ه اعیان ،حق رأی اعطا نمود .تقریب ًا یک قرن بعد ،انقالب فرانس�ه ()١٧٨٩
و واجد حق رأی فرض شوند.
در راه اعط�ای ح�ق رأی به زن�ان فق�ط محافظهکاران
انتخاب داد ،اما این حق هنوز ش�امل زنان نمیشد .هنوز
آن زمانها نی�ز هرچند در حرف اظهار موافقت میکردند،
فراهم نب�ود .اولمپ دوگوژ ،زن مبارز فرانس�وی که یکی
اوایل قرن بیس�تم مانند سوس�یال دموکراتهای آلمانی
س�ال بعد از انقالب فرانس�ه و در کوران بگی�ر و ببندهای
مانعتراشیش�ان در راه اعط�ای ح�ق رأی ب�ه زن�ان بود.
آن ب�ر حقوق زن�ان تأکید ش�ده ب�ود .او اعالمیهی حقوق
سوس�یال دموکرات آلمان معتقد بود ک�ه ،هرچند زنان در
چیزی از حقوق زنان در بر نداشت ،در هفده بند تنظیم کرد
خانوادگی و دور ب�ودن از اجتماع ،احزاب دینی را انتخاب
او را به باد داد؛ او با گیوتین گردن زده شد.
احزاب مترقی متمایل خواهند ش�د .در آلمان در نخستین
انقالب 1688انگلستان ایجاد ش�د به بعضی از مردم ،با
وابستگی اقتصادی زنان هم مانع از آن میشد که مستقل
که آزادی و براب�ری محورهای اصلی آن بود به مردم حق
س�نگاندازی نمیکردن�د ،بلکه غالب نیروه�ای مترقی
ش�رایط برای ای�ن امر که ام�روزه بدیهی فرض میش�ود
در عم�ل مان�ع میتراش�یدند .الئیکه�ای فرانس�ه در
از نخستین فمینیس�تهای دنیا محس�وب میشود ٬چند
نگران رأی دادن زنها به اح�زاب دینی بودند و این دلیل
روبس�پیر یک اعالمیهی حقوق ش�هروندی نوشت که در
همان زمانها یک�ی از رهبران جن�اح اصالحطلب حزب
شهروندی خود را در مقابل حقوق شهروندی فرانسه ،که
ابتدای ورود به عرصهی انتخاب سیاس�ی ٬به علت تربیت
و خشم انقالبیون آن زمان را برانگیخت .این اعالمیه سر
میکنن�د ،در درازم�دت رفتارش�ان تغییر خواه�د کرد و به
در اوائ�ل قرن بیس�تم ،مب�ارزه برای ح�ق رأی زنان در
انتخابات بعد از جنگ جهانی اول ،برخالف س�ال ۱۹۱۲
برخی از کشورهای اروپایی مردان و زنان همزمان به حق
معین در آن شرکت داشتند ۴۰ ،میلیون شهروند ،از جمله
رس�یدن به برابری با مردان بود .مش�کل م�ردان هم این
قدرترسیدن نازیها در س�ال ۱۹۳۳حق انتخابشدن ً عملا از زنان گرفته ش�د ،و این حق دوب�اره پس از جنگ
اس�تدالل کرده بود که ،دلیل محرومیت زنان از حق رأی
اما قب�ل از اروپاییها ،دو مس�تعمرهی بریتانی�ا ،جزایر
بعضی احزاب سوس�یال دمکرت آن زمان نگران بودند که
نو در س�ال ،۱۸۹۳حق رأی زنان را به رسمیت شناختند.
سیاس�ی را به هم بزنند و به علت وابس�تگی و تعلق خاطر
استوارت میل در قرن نوزدهم ،زنان بریتانیایی کسب حق
عمل با تالش برای همگانی کردن حق رأی توأم شد و در
که تنه�ا ۱۴میلی�ون مرد وابس�ته به طبق�ات و گروههای
رأی رسیدند .مش�کل اصلی زنان رفع تبعیض جنسیتی و
۸۲درص�د زن�ان دارای حق رأی مش�ارکت کردن�د .با به
ب�ود که نمیخواس�تند انحصار خود را در عالم سیاس�ت از
دس�ت بدهند .یکی از روزنامههای آلمانی در س�ال ١٩٠٩
احیا شد.
بیعالقگی آنان به امر سیاست و بیتجربگی آنها است.
پی�ت کرن در جنوب اقیانوس آرام در س�ال ۱۸۳۸و زالند
زنها با وارد ش�دن به عرصهی انتخاب�ات تعادل متعارف
گذش�ته از کوش�شهای نظ�ری فالس�فهای چ�ون جان
دی ۱۳۹۲
129
رأی خود را از جمله مرهون جنبش مدافعان حق رأی زنان
هس�تند .در این زمین�ه به طور کلی ش�مال اروپا از ش�رق
قرن بیستم ،در راه احقاق حق رأی ،کارشان به درگیری با
تالش میش�ود تا با تخصیص س�همیهای معی�ن به زنان
در بریتانیا (س�افروجتها) هستند که در سالهای نخست پلیس و زندان هم کشید.
و جن�وب این قاره جلوتر اس�ت .در برخی از این کش�ورها تع�داد نمایندگان آنه�ا را افزایش دهند .ای�ن کار هرچند
اما در زمینهی حق رأی زنان ،کشورهای اسکاندیناوی
مثبت مینماید با اعتراض بعضی محافل زنان روبهرو شده
فنالند ش�مار نمایندگان زن چش�مگیر و نزدی�ک به تعداد
یک بار در سال ١٩٨٩والتر مومپر ،شهردار وقت برلین از
در ش�مال اروپا پیش�روتر از بقیه بودند و به ویژه در سوئد و نماین�دگان مرد اس�ت .زنان فنالند در س�ال ۱۹۰۶زودتر
از بقی�هی اروپا به حق رأی دس�ت یافتند .زن�ان در نروژ،
دانمارک و س�وئد به ترتیب در س�الهای ۱۹۱۵ ،۱۹۱۳و
۱۹۲۱و در روسیه در سال ۱۹۱٨به حق رأی رسیدند .سال
که س�همیهبندی را دور از ش�أن اجتماعی خود میدانند. حزب سوسیال دموکرات ،در اقدامی نمادین هشت تن از
اعضای کابینهی سیزده نفریاش را از میان زنان برگزید و شگفتی و تحسین بسیاری را برانگیخت.
بنا به بررس�ی روزنام�هی آلمانی زود دویچ�ه ،تنها پنج
١٩٢٠زنان در تمام ایاالت آمریکا صاحب حق رأی شدند و
کش�ور در جه�ان وجود دارند ک�ه پارلمانش�ان نمایندهی
شد.
ِ میکرونزی (یکی از س�ه اند ،عبارت اند از :ونزوال ،قطر،
هشت س�ال بعد از آن این حق ش�امل زنان بریتانیایی هم
زن ندارد .این کش�ورها که به جز یکی بقیه بس�یار کوچک
زن�ان تقریب ًا همهج�ا صاحب حق رأی فع�ال و غیرفعال
مجمعالجزای�ر ب�زرگ اقیان�وس آرام و از مناط�ق قارهی
زن�ان نماینده کمتر از م�ردان نماینده اس�ت .در انتخابات
جزی�رهای در اقیانوس آرام واقع در ۸۰۰کیلومتری ش�رق
(انتخاب ش�دن و انتخاب کردن) ش�دهاند ام�ا هنوز تعداد س�ال ۲۰۱۲مجلس فرانسه ۴۰درصد نامزدها زن بودند، آن زنان شد .در ولی تنها ۱۸درصد کرس�یهای مجلس از ِ بوندس�تاگ (مجلس فدرال آلمان) ۳۲درص�د نمایندگان
و در مجل�س ع�وام بریتانی�ا ۲۲درصد نماین�دگان از زنان
130
آنگال مرکل
دی ۱۳۹۲
اقیانوس�یه در غرب فیلیپین) ،جمهوری پاالئو (کش�وری
فیلیپین) ،جمهوری نائورو )کش�ور جزیرهای در منطقهی میکرون�زی قارهی اقیانوس�یه؛ نائ�ورو در اقیان�وس آرام جنوب�ی اس�ت و کوچکتری�ن جمه�وری دنیا محس�وب
میشود).
نقش زنان در حفظ صلح در جهان هم انکارناپذیر است .در شرایط نامتعادل و پرنوسانی که نزدیک به نیمی از توافقنامههای صلح هنوز مرکب امضایشان خشک نشده لغو میشوند٬ حضور زنان به مذاکرات و توافقنامهها اعتبار بیشتری میبخشد .زنان پشت میز مذاکره به پر کردن فاصلهها و اختالفات گروهی کمک میکنند عالقه یا بیعالقگی به سیاست
بیعالقگ�ی زنان به سیاس�ت فق�ط مربوط به گذش�ته
فمینیستها روی هم رفته میانهای با سیاست ندارند و در مبارزه برای رفع تبعیض از زنان به دیگر روشهای مبارزه
متوسل میشوند.
ب�ا وج�ود ای�ن بیعالقگی ه�ا و پ�ارهای اس�تداللها
و توجیه�ات در ای�ن ب�اره که زنان خودش�ان را دس�ت کم
میگیرن�د و در ام�ور دخال�ت نمیکنند ،اینج�ا و آنجا در
سراسر دنیا شاهد حضور فعال زنان در سیاست و دستیابی آنها به باالترین مدارج مدیریت و رهبری جوامع هستیم: در نروژ دول�ت محافظهکار به رهبری خانم ارنا س�ولبرگ ادارهی امور کش�ور را به دست گرفته؛ همزمان در شیلی تا همین چند ماه پیش س�ه زن رقابتهای ریاستجمهوری
را پی�ش میبردند که رقابت دوتای آنه�ا )ورونیکا باچلت
و ِاولین ماتئی( ب�ه دور دوم که پانزدهم م�اه مارس برگزار میشود کشیده است.
نیس�ت و در دنیای مدرن نیز آثارش دیده میشود .در سال
ماتئ�ی و باچل�ت از دوس�تان دوران کودک�ی بودهان�د
در همین زمینه انجام داد که نش�ان میداد عالقهی زنان
آنه�ا را از یکدیگر جدا ک�رد .پدران ه�ردو رقیب اصلی
همس�ن و همسوادشان بس�یار کمتر اس�ت66 .درصد از
نیروی هوایی ش�یلی بودند .در جری�ان کودتای نظامیان
سیاست نداشتهاند (این آمار در مورد مردان 34در صد بوده
آلبرت�و باچلت طرفدار آلن�ده بود و فرنان�دو ماتئی در صف
داش�تهاند 56 .درص�د از همین زنان عقیده داش�تهاند که
سالهای 2006تا 2010بهعنوان نخستین رئیسجمهور
با این حال ،نباید از نظر دور داش�ت که این بیعالقگی
شکنجه شده و سالها خارج از شیلی میزیسته و در آلمان
میش�ود و ب�ه زن یا مرد ب�ودن ربط ندارد .در کش�ورهای
انتخابات اصلی جانشین سباس�تین پینهرا ،رئیسجمهور
عالقهی چندانی به ش�رکت فعال یا غیرفعال در انتخابات
در آلمان نیز از چند ماه پیش ،آنگال مرکل برای بار دوم و
نهادهای دانش�گاهی ،مؤسس�ات فرهنگ�ی -هنری ،و
را به دس�ت گرفته اس�ت ،و همزمان زمام اتحادیهی اروپا نیز به خاطر نفوذ اقتصادی و سیاسی آلمان عم ً ال به دست
١٩٧٧مؤسس�هی تحقیقاتی «آلنسباخ» آلمان پژوهشی
ک�ه کودت�ای س�ال ۱۹۷۳ژن�رال پینوش�ه در ش�یلی راه
و دختران به مشارکت سیاسی نس�بت به مردان و جوانان
انتخابات ریاس�تجمهوری س�ال ۲۰۱۳از افسران ارشد
زنان م�ورد مطالعه عالقهی چندانی ی�ا هیچ عالقهای به
علی�ه س�الوادور آلن�ده ،رئيس جمه�ور منتخب ش�یلی،
اس�ت) .فقط ١٧درصد از زنان عالقهی شدید به سیاست
کودتاگران قرار داش�ت .ورونیکا باچلت سوسیالیست بین
مردان توانایی و قابلیتهای سیاسی بیشتری دارند.
زن ش�یلی در ق�درت ب�ود .او در زم�ان پینوش�ه زندانی و
تا اندازهای به دلزدگی مردم اروپا از سیاس�ت هم مربوط
ش�رقی پزش�کی خوانده اس�ت .او در صورت پیروزی در
ب�زرگ و دموک�رات اروپ�ا مانن�د آلم�ان و فرانس�ه م�ردم
میلیاردر محافظهکار این کشور ،خواهد شد.
از خود نش�ان نمیدهند .این به علت آن اس�ت که مراکز و
این بار با کسب آرای بسیار بیشتری رهبری دولت ائتالفی
دیگر نهادهای دموکراسی و امکانات ارتباطی گوناگون در دنیای مجازی آن قدر جاذبه دارند که جایی برای سیاست باق�ی نمیگذارن�د .رفاه اجتماع�ی نیز در ای�ن میان نقش بازی میکند و مردمی که غالب ًا دستش�ان به دهانش�ان
او است.
حق رأی زنان در کشورهای دارای ساختار سنتی
میرس�د رغبتی به تغییر وض�ع در خ�ود نمیبینند .گاهی
بع�د از جنگ جهان�ی دوم روند مش�ارکت دادن زنان در
احزاب سیاسی و سیاست به طور کلی میشود .در فرانسه
در س�ال ،۱۹۷۶یعنی بعد از س�قوط حکومت دیکتاتوری
فساد بعضی از سیاستمداران نیز سبب دلزدگی مردم از
امور سیاسی س�رعت گرفت .با این حال ،در کشور پرتغال
دی ۱۳۹۲
131
شد .نخستین بار در انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲شش زن به مجلس راه یافتند.
در همس�ایگی ایران ،ابتدا ترکیه در س�ال ،١٩٣٠در پی
اصالحات آتاتورک ،حق رأی زنان را به رسمیت شناخت.
جنبشه�ای مل�ی اس�تقاللطلبانه و ضداس�تعماری راهگش�ای مبارزات زنان در کش�ورهای خاورمیانه بود تا
در مبارزهی طوالنی با تبعیض جنس�یتی س�نگر حق رأی را فتح نمایند .روش�ن اس�ت که رابطه با اروپا و آش�نایی با افکار نو و ش�یوههای تازهی زندگی در این میان راهگش�ا
بود .با توجه به بیس�وادی و عقبماندگیهای اقتصادی
و فرهنگی ،دس�تیابی ب�ه این حق به معنای اس�تفاده از آن توس�ط همهی زنان نبود ،با این حال نقطهی شروعی برای بهتر کردن شرایط اجتماعی زنان محسوب میشد.
در حالی که زنان در س�ودان و الجزایر ،در شمال آفریقا،
در اوای�ل دههی هفتاد ب�ه حق رأی دس�ت یافتند ،برخی کش�ورهای عرب خلیج فارس که سیاست در آنها ساختار
س�نتی دارد ت�ازه در همی�ن چند س�ال گذش�ته ب�ه فکر به رس�میت ش�ناختن حق رأی زن�ان افتادهاند .ای�ن حق در
بحرین در سال 2002به رسمیت شناخته شد .یک سال بعد
ورونیکا باچلت
از بحرین ،عمان نیز حق رأی زنان را به رسمیت شناخت.
بر طبق عقاید مردساالرانه و سنن رایج، زنان ظرفیت الزم را برای قضاوت معقوالنه ندارند ،چون در شرایط دشوار احساساتی عمل میکنند و به همین دلیل فاقد ملزومات زمامداری و رهبری امور جامعه اند
این در حالی است که زنان در عربستان ،جایی که هنوز حتا
ساالزار ،به زنان حق رأی داده شد .در برخی از استانهای
سوئیس نیز این حق در سال ۱۹۷۱تصویب شد اما اجرای سراس�ری آن تا س�ال ۱۹۹۰طول کش�ید .به این ترتیب، وقتی حق رأی در کش�ورهای پیش�رفتهای مانند سوئیس
این همه طول کشیده نباید عجیب باشد که زنان در ایران، بعد از نخس�تین کوش�ش های برابریخواهانه در انقالب
مشروطه ،تازه در س�ال 1963در پی «انقالب سفید» به حق رأی دست یافتند .در ۱۲اسفند ۱۳۴۱دولت فرمان به رسمیت شناختن حق رأی زنان را صادر کرده و اعالم کرد
مادهی ۱۳قان�ون انتخابات که مانع حق رأی زنان بود لغو میشود و واژهی «مرد» از مادههای ۶و ۹حذف خواهد
132
دی ۱۳۹۲
کویت نیز در سال 2005به حق رأی زنان قانونیت بخشید.
ح�ق رانندگی ندارند ،حق رأی هم ندارند و قرار اس�ت دو سال دیگر ،یعنی سال ،2015به طور محدود در انتخابات شوراهای روستایی و شهری به زنان حق انتخاب بدهند. در افغانستان ،تقریب ًا همزمان با ایران ،زنان صاحب حق
رأی شدهاند اما به علت بافت سنتی جامعه و درگیریهای داخلی ،تازه در همین چند سال اخیر عم ً ال فرصت استفاده از آن را به طور محدود یافتهاند .در نتیجهی تحوالت بهار
عرب�ی ،در بعضی کش�ورهای منطقه نیروه�ای ارتجاعی
ق�وت گرفتهاند و ،با وضع محدودی�ت در زمینهی حجاب و حق تحصیل ،میکوش�ند مان�ع از ورود زن�ان به جامعه ش�وند؛ با این حال ،هنوز در هیچیک از این کش�ورها حق رأی زنان ک�ه با زحمت فراوان به دس�ت آمده ملغا نش�ده
است.
منابع:
اینجا و اینجا
دی ۱۳۹۲
133
134
دی ۱۳۹۲