No66s

Page 1

‫‪Cultural,Social and Artistic Weekly/‬‬ ‫‪No66/June 10, 2013‬‬

‫سال دوم‪ ،‬شماره شصت وششم ‪ 10،‬جون‪2013‬‬ ‫)‪KDN:PP 177(032190‬‬

‫عروســي‬

‫عجيــب‬

‫يهودي‌ها !‬ ‫ص‪4‬‬

‫المبورگینی ‪،Egoista‬‬ ‫آخریــن هنرنمایــی‬ ‫المبورگینی‬ ‫ص‪7‬‬

‫زلزله در مالزی‬

‫دستگیری یک زن به‬ ‫دلیل توهین به سلطان‬ ‫درفیسبوک‬ ‫ص‪5‬‬

‫شــایعه بیمــاری «خرم‬ ‫ســلطان» بــه واقعیت‬ ‫پیوست‬ ‫ص‪9‬‬

‫درگیری بین میانماری‌ها در کواالالمپور‬ ‫این روزها پایتخت مالزی با مشکل جدیدی دست و پنجه‬ ‫نرم می‌کند و آن هم کشیده شدن خشونت‌های میانمار به‬ ‫این شهر است ‪....‬‬ ‫ادامه در صفحه‪5‬‬ ‫فروش ‪33‬میلیــون دالری یک فرش نفبس‬ ‫ایرانی در نیویورک‬ ‫یک تخت فرش گران‌بها و کم‌نظیر ایرانی که بخشی‬ ‫از مجموعه ویلیام کالرک بود‪ ،‬پانزدهم خرداد‪ ،‬در حراج‬ ‫ساتبی در نیویورک به بهای ‪ ۳۳‬میلیون و ‪ ۷۰۰‬هزار‬ ‫دالر به فروش رسید‪...‬‬ ‫ادامه در صفحه ‪4‬‬

‫از کاهش قیمت خودرو در ایران که خبری نشد‪،‬‬ ‫اما اینجا و در مالزی نخست وزیر این کشور‬ ‫متعهد شده است تا بهای خودرو را کاهش دهد‪...‬‬ ‫ادامه در صفحه ‪5‬‬

‫افتتاح حساب بانکی جهت شرکت ها بدون نیاز به ویزا و معرف‬ ‫حل مشکل اتمام ویزا (اور استی) در کمتر از دو هفته بصورت قانونی‬

‫هفته گذشــته زلزلــه بخش‌هایی از مالــزی را لرزاند‪ .‬این‬ ‫زمین‌لرزه در جزیره بورنئو که دو ایالت صباح و ساراواک در‬ ‫آن واقع شده‌‌اند روی داد‪...‬‬ ‫ادامه در صفحه ‪5‬‬

‫دختر مایکل جکسون خودکشی کرد‬ ‫پاریس روز چهارشنبه با شماره اضطراری مشاوره‬ ‫خودکشی تماس گرفت و مشاور مربوطه با پلیس تماس‬ ‫گرفت و پلیس به منزل جکسون ها در کاالبازاس‬ ‫کالیفرنیا رفت‪...‬‬ ‫ادامه در صفحه‪9‬‬



‫سالم‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت و ششم ‪ 10 ،‬جون ‪2013‬‬

‫فهرســـــــــــــــــــــــــــــــت‪:‬‬

‫‪3‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری آراد‬ ‫سال دوم‪ ،‬شماره شصت و ششم ‪ 10 ،‬جون ‪2013‬‬

‫زیر نظر شورای سردبیری‬ ‫امور بازرگانی‪ :‬آراد‬

‫اخبار‬

‫‪4‬‬

‫مالزی‬

‫‪5‬‬

‫ورزش و سالمت‬

‫‪6‬‬

‫علم و تکنولوژی‬

‫‪7‬‬

‫حوادث‬

‫‪8‬‬

‫‪َ014 71 81 91 7‬‬

‫موسیقی و سینما‬

‫‪9‬‬

‫تلفن دفتر‪:‬‬

‫داستان‬

‫‪10‬‬

‫سرگرمی‬

‫‪11‬‬

‫طراحی‪ :‬آراد گرافیک‬ ‫پخش‪Best Delivery :‬‬ ‫مترجم‪ :‬بهاره قراگوزلو‬ ‫شماره مجوز‪:‬‬

‫)‪KDN:PP 177(032190‬‬

‫امور بازرگانی‪:‬‬ ‫‪aradmagazine@yahoo.com‬‬ ‫‪03 2333 8949‬‬

‫فکس‪:‬‬ ‫‪03 2333 8899‬‬

‫آدرس‪:‬‬ ‫‪E-8-6, Megan Avenue1, Behind Bank‬‬ ‫‪Of Chaina, Jalan Ampang 50450‬‬

‫* هفته نامه آراد مسئولیتی در قبال صحت آگهی ها ندارد *‬


‫‪4‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت وششم ‪10،‬جون ‪2013‬‬

‫اخبار‬

‫فروش ‪33‬میلیون دالری یک فرش نفبس ایرانی‬ ‫در نیویورک‬ ‫یک تخت فرش گران‌بها و کم‌نظیر ایرانی که بخشی‬ ‫از مجموعه ویلیام کالرک بود‪ ،‬پانزدهم خرداد‪ ،‬در حراج‬ ‫ساتبی در نیویورک به بهای ‪ ۳۳‬میلیون و ‪ ۷۰۰‬هزار دالر‬ ‫به فروش رسید‪.‬‬ ‫بهای این فرش گران‌بها سه برابر بیشتر از آخرین بهایی‬ ‫بود که در یک حراجی برای یک فرش ایرانی پرداخت‬ ‫شده است‪ .‬در نتیجه چنین قیمتی یک رکورد تاریخی‬ ‫برای یکی فرش به شمار می‌رود‪.‬‬ ‫نام خریدار این فرش که با تماس تلفنی در حراجی‬ ‫شرکت داشت عنوان نشده است‪.‬‬ ‫خبر راه یافتن این فرش به حراجی‪ ،‬پیشتر هم منتشر شده‬ ‫بود؛ فرشی که از اواسط سده هفدهم میالدی می‌آید‪،‬‬ ‫اندازه آن حدود سه متر در دو متر است و گفته شده بود‬ ‫که قیمت اولیه حراج آن حدود یک میلیون و دویست‬ ‫هزار دالر در هر متر مربع است‪ .‬با این حساب بهای‬ ‫پرداخت شده برای این فرش تقریبا پنج برابر پیشتر از‬ ‫پیشبینی‌های اولیه است‪.‬‬ ‫این فرش دستباف که الیاف آن به رنگ‌های قرمز‪ ،‬آبی‬ ‫و سبز هستند در اوایل قرن بیستم توسط یک سرمایه‬ ‫دار آمریکایی خریداری شد و پس از مرگ وی در سال‬ ‫‪ ۱۹۲۵‬به یک موزه اهدا شده بود‪ .‬از آن زمان این فرش‬ ‫به طور مستمر در موزه «کورکوران» در شهر واشنیگتن‬ ‫در معرض نمایش بوده است‪.‬‬ ‫رکورد پیشین برای یک فرش ایرانی به سال ‪۲۰۱۰‬‬ ‫میالدی باز می‌گردد؛ در آن زمان یک تخت فرش به‬ ‫بهای ‪ ۹‬میلیون و ‪ ۶۰۰‬هزار دالر در حراجی کریستی‬ ‫به فروش رفت‪ .‬آن فرش هم مانند فرشی که در ساتبی‬

‫فروخته شده‪ ،‬یک فرش طرح «کرمان» با برگ‌هایی به‬ ‫نقش دال‌بری بود‪.‬‬

‫به ارزش نگاه دوست را هنگامی پی می بری که در بند دشمن و بدسگاالن باشی ‪ .‬اُرد بزرگ‬

‫ریزش ساختمان در فیالدلفیا‬ ‫به نقل از شبکه تلویزیونی «راشاتودی» نوشت‪ :‬سقوط یک‬ ‫ساختمان چهار طبقه در مرکز شهر «فیالدلفیا» واقع در ایالت‬ ‫«پنسیلوانیا» آمریکا‪ ،‬منجر به گرفتار شدن ‪ 8‬تا ‪ 10‬نفر زیر‬ ‫آوار شد‪ .‬جستجوی بازماندگان این حادثه همچنان ادامه دارد‪.‬‬ ‫بر اساس اعالم مقامات مربوطه‪ ،‬ده ها نفر از امدادگران و آتش‬ ‫نشانان در صحنه حادثه حاضر شده اند و در تالش برای پیدا‬ ‫کردن افراد حبس شده زیر آوار هستند‪.‬‬ ‫گزارش ها از انتقال ‪ 5‬مصدوم این حادثه به بیمارستان خبر می‬ ‫دهند‪ .‬هنوز علت دقیق سقوط این ساختمان مشخص نشده‬ ‫است‪ .‬این حادثه ساعت ‪ 10:45‬دقیقه صبح به وقت محلی‬ ‫چهارشنبه گذشته اتفاق افتاد و گفته می شود که ساختمانی‬ ‫که ویران شده‪ ،‬تحت عملیات بازسازی قرار داشته است‪.‬‬ ‫عروسي عجيب يهودي‌ها !‬ ‫طي يكي از مهم‌ترين ازدواج‌ها در يك خانواده بزرگ يهودي‪،‬‬ ‫در تمام طول شب‪ ،‬هيچكس نبايد چهره عروس را ببيند‪.‬‬


‫ابله همیشه دنبال ابله بزرگتر می گردد که او را تحسین کند ‪ .‬بوالو‬

‫زلزله در مالزی‬

‫هفته گذشته زلزله بخش‌هایی از مالزی را لرزاند‪.‬‬ ‫به نقل از خبرگزاری برناما‪ ،‬مرکز زمین‌شناسی مالزی‬ ‫اعالم کرد که در ساعت ‪ 3:23‬صبح روز گذشته‬ ‫زمین‌لرزه‌ای به قدرت ‪ 4.9‬ریشتر بخش‌هایی از شرق‬ ‫مالزی را لرزاند‪.‬‬ ‫این زمین‌لرزه در جزیره بورنئو که دو ایالت صباح و‬ ‫ساراواک در آن واقع شده‌‌اند روی داد و گفته شده است‬ ‫اصالح و پوزش خبر‬ ‫رایزنی علمی ایران در مالزی در خبرنامه شماره ‪148‬‬ ‫خود در مطلبی تحت عنوان موفقیت یکی از دانشجویان‬ ‫ایرانی از انتخاب آقای اکبر بادپا به عنوان دانشجوی برتر‬ ‫خارجی دانشگاه یو‌کی‌ام و اعطای لوح تقدیر به وی خبر‬ ‫داده بود که در وب‌سایت گروه توریست و هفته نامه آراد‬ ‫منتشر شد‪.‬‬ ‫رایزنی علمی در خبرنامه جدید خود در مطلب تحت‬

‫مالزی‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت و ششم ‪ 10 ،‬جون ‪2013‬‬

‫‪5‬‬

‫دســتگیری یک زن به دلیل توهین به سلطان گذاری هرگونه مطلب تهدید کننده امنیت ملی‬ ‫در فضای مجازی هشدار داد‪.‬‬ ‫در فیسبوک‬

‫یک زن مالزیایی به دلیل توهین به سلطان این‬ ‫کشور در فیسبوک دستگیر شد‪.‬‬ ‫به گزارش توریست مالزی و به نقل از روزنامه‬ ‫استار‪ ،‬یک سخنگوی کمیسیون چندرسانه‌ای و‬ ‫ارتباطات مالزی (‪ )MCMC‬گفت که این زن‬ ‫توسط ماموران این کمیسیون و با همکاری‬ ‫دپارتمان جرایم تجاری پلیس منطقه بوکیت‬ ‫امان دستگیر شده است‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪ :‬ما موفق شدیم تا این فرد را‬ ‫ردیابی کرده و دستگیر کنیم‪ .‬وی متهم است که‬ ‫در شبکه اجتماعی فیسبوک به تانکو عبدالحلیم‬ ‫معظم شاه‪ ،‬سلطان مالزی توهین کرده است‪.‬‬ ‫دستگیری این زن در حالی صورت می‌گیرد که‬ ‫که کانون آن در ‪ 31‬کیلومتری شمال غرب اندونزی و‬ ‫پلیس مالزی عنوان کرده است که شش سازمان‬ ‫‪ 118‬کیلومتری جنوب غربی ایالت صباح بوده است‪.‬‬ ‫مرد م‌ نهاد در خصوص توهین این زن به سلطان‬ ‫یک سخنگوی دپارتمان آتشنشانی و امداد مالزی در این‬ ‫مالزی به پلیس شکایت کرده بودند‪.‬‬ ‫خصوص گفت‪ :‬تماس‌های زیادی از سوی مردم در پی‬ ‫پلیس همچنین به مردم در خصوص اشتراک‬ ‫این زمین‌لرزه دریافت کردیم اما خوشبختانه هنوز هیچ‬ ‫خصوص گفت‪ :‬این دستگیری‌ها پس از آن صورت می‌گیرد‬ ‫گزارشی از حوادث متاثر از این زمین لرزه به ما نرسیده درگیری بین میانماری‌ها در کواالالمپور‬ ‫که پلیس مالزی در فاصله ‪ 30‬می تا ‪ 4‬ژوئن گزارش‌هایی از‬ ‫است‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬توریست این روزها پایتخت مالزی با مشکل جدیدی دست و پنجه‬ ‫چندین مورد درگیری بین شهروندان میانماری در کواالالمپور‬ ‫نرم می‌کند و آن هم کشیده شدن خشونت‌های میانمار به‬ ‫و چند بخش سالنگور دریافت کرده است‪.‬‬ ‫عنوان اصالح و پو َزش عنوان کرده است‪:‬‬ ‫این شهر است‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪ :‬این افراد توسط پلیس و با همکاری‬ ‫به اطالع کلیه خوانندگان محترم می‌رساند در خبر مربوط‬ ‫به گزارش توریست مالزی و به نقل از روزنامه استار‪ ،‬تداوم‬ ‫اداره مهاجرت و کمیسیون پناهندگان سازمان ملل‬ ‫به موفقیت آقای بادپا در شماره قبل ضمن پوزش از‬ ‫خشونت‌ها بین مسلمانان و بودایی‌ها در میانمار باعث شده‬ ‫(‪ )UNHCR‬دستگیر شده‌‌اند تا اسناد هویتی و‬ ‫خوانندگان محترم هفته نامه‪ ،‬عنوان موفقیت ایشان‬ ‫است تا شهروندان میانماری ساکن مالزی به ویژه کواالالمپور‬ ‫اقدامتی آنها مورد بررسی قرار بگیرد‪.‬‬ ‫دانشجوی برتر فعال فرهنگی در خوابگاه‬ ‫نیز مشکالتی ایجاد کنند‪.‬‬ ‫وی گفت‪ :‬در جریان این درگیری‌ها تا کنون دو شهروند‬ ‫صحیح می‌باشد که بدین صورت اصالح می‌شود‪.‬‬ ‫در این راستا و در جهت کاهش تنش‌ها مذهبی پلیس مالزی‬ ‫میانماری کشته شده و دو نفر دیگر در شرایط جسمی‬ ‫بدیهی است که هفته نامه آراد و گروه توریست تنها‬ ‫اقدام به دستگیری بیش از هزار شهروند میانماری کرده است‪.‬‬ ‫وخیمی قرار دارند‪.‬‬ ‫منتشر کننده این خبر از مرجع رایزنی علمی بوده است‪.‬‬ ‫داتوک امر سینگ‪ ،‬معاون رییس پلیس کواالالمپور در این‬


‫‪6‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت وششم ‪10،‬جون ‪2013‬‬

‫ورزشوسالمت‬

‫خداداد عزیزی و کریم باقری به ملی پوشان پیوستند‬ ‫وزیر ورزش و جوانان به همراه کریم باقری و خداداد‬ ‫عزیزی به دوحه آمدند و در بدو ورود مورد استقبال‬ ‫مسئوالن فدراسیون و سفیر ایران در قطر قرار گرفتند‬ ‫محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان به همراه مسلم‬ ‫رمضان پور مدیرکل حراست و جعفری ملک مدیر‬ ‫بین الملل وزارت ورزش و جوانان به همراه خداداد‬ ‫عزیزی و کریم باقری ‪ 2‬تن از پیشکسوتان فوتبال‬ ‫ایران بامداد امروز وارد فرودگاه دوحه شدند و در بدو‬ ‫ورود مورد استقبال علی کفاشیان رئیس و مهدی‬ ‫محمد نبی دبیرکل فدراسیون و محمدجواد آسایش‬ ‫سفیر ایران در قطر قرار گرفتند‪.‬‬

‫تنها با از خودگذشتگی برای دیگر آدمیان می توان جاودانه شد ‪ .‬اُرد بزرگ‬

‫آیا میوه ها چاق می کنند؟‬ ‫میوه ها سرشار از مواد قندی هستند و به همین دلیل‬ ‫است که ورزشکاران برای کسب انرژی بیشتر میوه می‬ ‫خورند و افرادی که قند خونشان پایین می آید‪ ،‬برای باال‬ ‫بردن قند خون به مصرف میوه ها روی می آورند‪.‬‬ ‫میوه ها حاوی مقادیر بسیاری کربوهیدرات هستند‪.‬‬ ‫هرگز کربوهیدرات را به تنهایی نخورید‪ ،‬چرا که در اصل‬ ‫همه آن قند است‪ ،‬وقتی فقط کربوهیدرات مصرف کنید‪،‬‬ ‫قند خون به یکباره باال می رود و این باعث می شود که‬ ‫لوزالعمده انسولین ترشح کند چرا که فکر می کند باید‬ ‫این قند اضافی در خون را مهار سازد‪ ،‬انسولین به طور‬ ‫طبیعی قندها را به چربی تبدیل می کند تا در زمانی‬ ‫دیگر از آنها استفاده کند‪ .‬از آنجایی که انسولین بیش از‬ ‫نفخ معده و درمان آن‬ ‫مصرف غذاهای چرب‪ ،‬تخلیه معده را به تأخیر انداخته و ایجاد‬ ‫نفخ می کنند‪ .‬همچنین نفــــخ می تواند به علت نشانگان‬ ‫روده تحریک پذیر باشد (که در آن انقباضات روده ای نامنظم‬ ‫می شود)‪ ،‬علت دیگر نفخ ممکن است تند غذا خوردن باشد‪،‬‬ ‫همچنین می تواند نشانه برخی بیماری ها مانند آپاندیسیت و‬ ‫یا سنگ کیسه صفرا باشد‪ .‬یبوست نیز ایجاد نفخ می کند‪ .‬نفخ‬ ‫بیشتر در زنان به علت تغییر در سطح هورمون ها و افزایش‬ ‫احتباس آب و نمک در بافت های بدن‪ ،‬پیش قاعدگی بروز‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫درمان های تغذیه ای نفخ‪:‬‬ ‫‪ -1‬چنانچه نفخ به علت سوء هضم و نارسایی لوزالمعده باشد‪،‬‬ ‫مصرف مکمل آنزیم‌های لوزالمعده مفید است‪.‬‬ ‫‪ -2‬چنانچه علت سوء هضم الکتوز و فروکتوز باشد باید‬ ‫غذاهای حاوی این قندها از رژیم غذایی حذف و یا از مکمل‬ ‫آنزیم های گوارشی استفاده شود‪.‬‬

‫اندازه ترشح شده و دیگر قند به اندازه کافی وجود ندارد‬ ‫که به مغز برسد تا فعالیت های مغز درست انجام شود‪،‬‬ ‫شما احساس خستگی و کالفگی می کنید و چاق تر می‬ ‫شوید‪ ،‬بنابراین اگر می خواهید از کربوهیدرات استفاده‬ ‫کنید حتم ًا در کنار آن پروتئین بخورید تا آزاد کردن قند‬ ‫در خون کندتر صورت گیرد‪.‬‬ ‫‪ - 3‬مصرف غذاهای حاوی فیبر باید محدود گردد‪.‬‬ ‫‪ -4‬غذا به آرامی و آهستگی صرف شود‪.‬‬ ‫‪ -5‬قدم زدن پس از صرف غذا حرکات روده ها را تحریک می کند‪.‬‬ ‫‪ -6‬مصرف اندکی مایعات اسیدی همچون آب لیموترش و‬ ‫یا سرکه همراه با غذا باعث تحریک ترشح اسید هیدروکلریک‬ ‫و آنزیم های گوارشی می شود‪.‬‬ ‫‪ -7‬مصرف ماست‪ ،‬زیره سبز‪ ،‬زیره سیاه و زردچوبه‪ ،‬گاز روده‬ ‫ها و نفخ را کاهش می دهد‪.‬‬ ‫‪ -8‬برای کاهش نفخ لوبیای پخته‪ ،‬لوبیا را ‪ 24‬ساعت درون‬ ‫آب بخیسانید و سپس آب پز کنید‪ ،‬اما این کار مواد مغذی‬ ‫دیگر محلول در آب را نیز از بین می برد‪.‬‬ ‫‪ -9‬مصرف آنتی اسیدها باد گلو را افزایش داده و نفخ را رفع می کند‪.‬‬ ‫‪-10‬نعناع‪ ،‬آویشن‪ ،‬فلفل فرنگی شیرین‪ ،‬ریحان‪ ،‬دارچین‪،‬‬ ‫زنجبیل و لیموترش باعث تسهیل عمل دفع گازهای روده‬ ‫می شوند و ضد نفخ هستند‬ ‫‪-11‬به جای مصرف سه وعده غذایی سنگین در روز از شش‬ ‫وعده غذایی سبک استفاده کنید‪.‬‬


‫برای شب پیری در روز جوانی باید چراغی تهیه کرد ‪ .‬بلو تارک‬

‫علموتکنولژی‬

‫ساخت روباتي که فکر انسان را مي خواند!‬ ‫اين فناوري بي سي آي يا رابط رايانه اي مغزي خوانده مي‬ ‫شود‪ .‬کاربر کالهي به سر مي کند که به يکسري حسگر‬ ‫مجهز است‪ .‬به اين ترتيب کاربر مثال با فکر کردن به اينکه‬ ‫يک شيء از جايي به جاي ديگر برده شود‪ ،‬روبات را وامي دارد‬ ‫اين کار را انجام دهد‪.‬‬ ‫به گفته محققان گرچه اين فناوري هنوز در مراحل اوليه خود‬ ‫است‪ ،‬هدف نهايي اين است که انسان قادر باشد يک روبات را‬ ‫کامال مانند اعضاي بدن خود کنترل کند‪.‬اين فقط يک روبات‬ ‫است که شما داريد آن را از فاصله دور کنترل مي کنيد‪ .‬اما‬ ‫سطح ارتباط بين انسان و روبات بايد به گونه اي باشد که شما‬ ‫حس کنيد روبات بخشي از بدن شما است‪.‬‬ ‫در تجربه اخير اين گروه فرانسوي‪-‬ژاپني يک نمايشگر رايانه‬ ‫مقابل کاربر قرار دارد که نشان مي دهد دوربيني که روي‬ ‫روبات نصب شده‪ ،‬چه مي بيند‪.‬‬ ‫در اين آزمايش دوربين مي تواند بطري هايي با اندازه هاي‬ ‫مختلف را ببيند که با فرکانس هاي متفاوتي چشمک مي‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت و ششم ‪ 10 ،‬جون ‪2013‬‬

‫المبورگینــی ‪ ،Egoista‬آخریــن هنرنمایــی‬ ‫المبورگینی‬

‫همراه با پنجاهمین سال تاسیس غول سوپر ماشین‬ ‫های دنیا المبورگینی این کمپانی ماشینی تحت‬ ‫عنوان المبورگینی ‪ Egoista‬معرفی نموده است‪.‬‬ ‫ماشین استثانیی دیگر از المبورگینی که تنها یک نمونه‬ ‫از آن در دنیا ساخته خواهد شد‪ .‬معنی لغت ‪Egoista‬‬ ‫به زبان انگلیسی خود خواه است که با توجه به اینکه‬ ‫فقط یک نمونه از آن در دنیا ساخته خواهد شد معنی اش‬ ‫انطباق دارد‪ .‬بدنه المبوگینی ‪ Egoista‬از فیبر کربن‬ ‫و آلومینیوم است که تا حد قابل توجهی از وزن این‬ ‫زنند‪.‬وقتي کاربر بر يک شي خاص تمرکز مي کند‪ ،‬حسگرها ماشین می کاهد‪ .‬المبورگینی هنوز مشخصات عملکردی‬ ‫فعاليت مغز را با توجه به فرکانس متفاوت هر يک از آنها‪ Egoista ،‬را اعالم ننموده است‪.‬‬ ‫درک مي کند و روبات به شيء مي رسد و آن را در مي گيرد‪.‬‬ ‫براي اينکه روبات به قدم زدن وادار شود‪ ،‬فلش هاي چشمک‬ ‫زن روي نمايشگر ظاهر مي شوند و حسگرها شناسايي مي‬ ‫کنند که کاربر روي کدام فلش تمرکز کرده است‪.‬‬

‫ساخت سنسور های زیر پوستی فوق حساس گردید‪ .‬حسگر این وسیله کمک می کند شما از وضعیت‬ ‫جریان خونتان آگاه گردید و به کمک آن از حمله تان قلبی‬ ‫دانشمندانی از آزمایشگاه ‪ EPFL‬در سویس سیستم محتمل پیش از این که روی بدهد آگاه شوید‪ .‬این وسیله‬ ‫هوشمندی ساخته اند که از سیستم بی سیم برخوردار است پیش از این بر روی حیوانات مورد آزمون قرار گرفته است و‬ ‫و زیر پوست قرار می گیرد و در واقع یک ایمپلمنت است‪ .‬محققینامیدوارندبزودیبتوانندآنرابررویبیماران بکارگیرند‪.‬‬ ‫ایمپلمنت وسیله ای است حاوی یک هورمون که با قرار دادن‬ ‫آن در بدن( معمو ًال زیر پوست) بتدریج هورمون آزاد می کند ‪.‬‬ ‫این وسیله می تواند بر کلسترول‪،‬سطح قند خون و نیز تاثیر‬ ‫درمان ها پزشکی همچون مانند شیمی درمانی با استفاده‬ ‫از سنسورها حساسش بررسی کند‪ .‬سنسورهای این وسیله‬ ‫حساس است و از طریق ماتریسی در گوشی هوشمندتان یا‬ ‫سایر وسایل هوشمندتان می توانید از وضعیت بدنی تان آگاه‬

‫‪7‬‬


‫‪8‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت وششم ‪10،‬جون ‪2013‬‬

‫حوادث‬

‫قتل با ضربات سنگ‪ ،‬پايان رابطه نامشروع مردجوان‬

‫کارآگاهان پليس آگاهي يزد مرد جواني که با ضربات‬ ‫سنگ‪ ،‬پسري را که با خواهرش در ارتباط بود‪ ،‬به قتل‬ ‫رساند‪ ،‬دستگير کردند‪.‬‬ ‫در نوزدهم فروردين سال جاري مرد ميانسالي با حضور‬ ‫در پليس آگاهي يزد عنوان داشت که برادرزن ‪ 20‬ساله‬ ‫اش به نام اسماعيل براي خريد از منزل خارج شده‪ ،‬اما‬ ‫تاکنون و پس از گذشت دو روز بازنگشته است‪.‬‬ ‫با ثبت اظهارات اين مرد‪ ،‬تحقيقات کارآگاهان براي يافتن‬ ‫سرنخي از سرنوشت اين پسر ‪20‬ساله آغاز شد و آنان در‬ ‫بررسي هاي اوليه دريافتند که اين فرد به حسن رفتار‬ ‫شهره و مشکل خاصي نيز با فردي ندارد‪.‬‬ ‫در حالي که تحقيقات کارآگاهان براي يافتن سرنوشت‬ ‫اسماعيل ادامه داشت‪ ،‬آنان در بررسي ها دريافتند که‬ ‫اسماعيل در لحظات آخر با دو برادربه نام هاي نجيب اهلل‬

‫و حسين ديده شده است که با کشف اين سرنخ‪ ،‬شناسايي‬ ‫هويت دقيق اين دو در دستور کار قرار گرفت و آنها با‬ ‫کسب دستور قاضي پرونده‪ ،‬راهي محل سکونت اين دو‬ ‫برادرشدند که در بررسي ها مشخص شد که نجيب اهلل و‬ ‫حسين از محل متواري شده اند‪.‬‬ ‫با فرار اين دو‪ ،‬ظن کارآگاهان مبني بر اين که آنان از راز‬ ‫قتل اسماعيل اطالع دادند‪ ،‬قوت گرفت و شناسايي محل‬ ‫اختفاي آنها در دستور کار ماموران پليس قرار گرفت‬ ‫که سرانجام نجيب اهلل در مخفي گاهش شناسايي و در‬ ‫عملياتي دستگير شد‪.‬‬ ‫با انتقال اين فرد به پليس آگاهي‪ ،‬وي در مواجهه با‬ ‫مستندات و ادله جرم‪ ،‬لب به اعتراف گشود و عنوان‬ ‫کرد که متوجه رابطه نامشروع اسماعيل با خواهرش‬ ‫شده و پس از طرح اين موضوع با حسين‪ ،‬تصميم به‬ ‫قتل وي گرفته اند‪.‬‬ ‫نجيب اهلل در اعترافات خود عنوان کرد که شب حادثه‬ ‫مقتول را با موتورسيکلت به اطراف روستاهاي دربيد‬ ‫کشانده و با ضربات سنگ به سر اسماعيل‪ ،‬وي را به قتل‬ ‫و جسدش را در همان بيابان رها کرده است‪.‬‬ ‫با ثبت اعترافات وي‪ ،‬کارآگاهان براي يافتن جسد‬ ‫اسماعيل راهي محل اعالمي شدند که جسد اسماعيل در‬ ‫حالي که غرق در خون بود و قسمتي از آرنج آن توسط‬ ‫حيوانات خورده شده بود‪ ،‬کشف شد که جسد براي تعيين‬ ‫علت تامه مرگ‪ ،‬به پزشکي قانوني تحويل داده شد‪.‬‬ ‫متهم به قتل به همراه پرونده متشکله و دستگيري ديگر‬ ‫متهم اين پرونده در اختيار مقام قضايي قرار گرفت‪.‬‬

‫حکمت درختی است که ریشۀ آن در قلب است و میوۀ آن در زبان ‪ .‬بطلمیوس‬

‫زن خوشتیپ ســارق خانه‌های ویالیی تهران‬ ‫دستگیر شد‬ ‫زن خوشتیبی که با زیر نظر گرفتن خانه‌های ویلیایی‬ ‫در موقیعتی مناسب با تخریب قفل درب‌ها وارد خانه‬ ‫شده و اموال منزل را به سرقت می‌برد‪ ،‬توسط پلیس‬ ‫تهران شناسایی و دستگیر شد‪.‬‬ ‫هفته گذشته یکی از تیم های عملیاتی این کالنتری‬ ‫در حال گشتزنی در محدوده خیابان “استاد حسن‬ ‫بنا” بود که به رفتارهای یک زن که مقابل منزلی‬ ‫ولیالیی در این محدوده در حال پرسه زنی بیهوده‬ ‫بود‪ ،‬مشکوک شده و برای بررسی موضوع وی را‬ ‫تحت نظر قرار دادند‪.‬‬ ‫دقایقی بعد این زن مشکوک پس از چندین بار که‬ ‫زنگ منزل مذکور را فشرد و مطمئن شد کسی در‬ ‫منزل نیست با وسیله ای آهنی که همراه داشت قفل‬ ‫منزل را تخریب کرده و وارد خانه شد‪.‬‬ ‫با انجام این کار‪ ،‬ماموران برای دستگیری این زن‬ ‫سارق وارد عمل شدند و بالفاصله وی را که قصد‬ ‫ورود به منزل داشت بازداشت کردند و این درست‬ ‫زمانی بود که این زن با تردید و تعجب از دستگیری‬ ‫خود سعی داشت با ارایه سخنانی واهی ماموران‬ ‫پلیس را مجاب کند که اینجا منزل خودش است و‬ ‫چون کلید ندارد به این روش وارد شده است‪.‬‬ ‫ماموران که با ادله این زن مجاب نشده بودند از‬ ‫وی در محل بازجویی کردند که چند وسیله مختص‬ ‫سرقت و تخریب توپی های قفل منازل از وی کشف‬ ‫شد و در ادامه مشخص شد این زن با یک خودرو در‬ ‫محل حاضر شده است و در حال حاضر خودروی وی‬ ‫چند متر آنسو تر متوقف شده است‪.‬‬ ‫با بازرسی از داخل خودروی متهم تعدادی اموال‬ ‫مسروقه از قبیل یک دستگاه مانیتور‪ ۵ ،‬عدد ساعت‬

‫پس از آن و در داخل شرکت با مریم آشنا و به تدریج به‬ ‫پسری که دختر مورد عالقه اش را به خاطر افشا نشدن رابطه عاشقانه با او کشت‬ ‫یکدیگر عالقه‌مند شدیم و این در حالی بود که در تمام این‬ ‫در ‪ 17‬اردیبهشت سال جاری فردی با مراجعه به کالنتری‬ ‫مدت من کوچکترین اشاره‌ای به ازدواج اول خود و داشتن‬ ‫‪ 127‬نارمک به مأموران اعالم کرد که خواهرش به نام مریم‬ ‫فرزند نکرده و موضوع را از مریم و دیگر اعضای شرکت‬ ‫‪ 25‬ساله از منزل خارج و تاکنون مراجعتی نداشته است‪.‬‬ ‫مخفی نگه داشته بودم‪.‬‬ ‫با دستور بازپرس اول دادسرای امور جنایی‪ ،‬پرونده جهت انجام‬ ‫متهم در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت‪ :‬چندی پیش‪،‬‬ ‫تحقیقات تخصصی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران‬ ‫همسر سابقم تصمیم به زندگی دوباره با من گرفت؛ من نیز‬ ‫بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫به واسطه اصرار بستگان و خانواده‌ها و بیشتر از همه به خاطر‬ ‫با آغاز رسیدگی به پرونده در اداره یازدهم پلیس آگاهی‪ ،‬برادر‬ ‫فرزندم تصمیم گرفتم تا مجدداً با او ازواج کنم؛ زمانیکه مریم‬ ‫فقدانی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت‪ :‬خواهرم حسابدار‬ ‫از موضوع اطالع پیدا کرد‪ ،‬درگیری ما دو نفر آغاز شد و مریم‬ ‫یک شرکت خصوصی در خیابان آزادی است و طبق روال‬ ‫تهدید کرد که موضوع درخواست ازدواج مرا به همسرم اطالع‬ ‫اعضای شرکت و دیگر اقدامات پلیسی اطمینان پیدا کردند‬ ‫هر روز‪ ،‬در ساعت ‪ 8:00‬صبح به قصد رفتن به شرکت از خانه‬ ‫خواهد داد و مانع از زندگی ما دو نفر خواهد شد‪.‬‬ ‫که فقدانی و مصطفی تا حدود دو ماه پیش ارتباط نزدیکی با‬ ‫خارج اما پس از آن مراجعتی به منزل نداشت؛ طی تماسی که‬ ‫ً متهم در خصوص روز جنایت نیز به کارآگاهان گفت‪ :‬در‬ ‫یکدیگر داشته اما به تدریج رابطه آن‌ها با یکدیگر سرد و نهایتا‬ ‫با شرکت داشتیم‪ ،‬به ما اعالم کردند که مریم تا ساعت ‪14:00‬‬ ‫روز ‪ 17‬اردیبهشت‪ ،‬مریم در حالیکه بسیار عصبانی بود سوار‬ ‫قطع شده است‪.‬‬ ‫در محل کارش حضور داشته و پس از آن به قصد گرفتن یک‬ ‫ماشین من شد و مجدداً تهدید کرد؛ با توجه به اینکه بسیار‬ ‫در ادامه تحقیقات و با توجه به تناقضات بدست آمده در‬ ‫فقره چک از شرکت خارج و به خیابان ولی عصر رفته است‪.‬‬ ‫اظهارات اولیه مصطفی‪ ،‬به دستور مقام قضایی در روز ‪28‬‬ ‫برادر فقدانی در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت‪ :‬تماس با‬ ‫اردیبهشت سال جاری‪ ،‬وی در محل شرکت دستگیر و جهت‬ ‫تلفن همراه خواهرم ادامه داشت تا اینکه در ساعت ‪،20:00‬‬ ‫انجام تحقیقات به اداره یازدهم منتقل شد‪.‬‬ ‫فرد ناشناسی تلفن همراه خواهرم را پاسخ داد و عنوان داشت‬ ‫همزمان با دستگیری مصطفی‪ ،‬کارآگاهان اطالع پیدا کردند‬ ‫که این تلفن همراه را در مقابل در غربی استادیوم آزادی پیدا‬ ‫که مصطفی پیش از این نیز یک بار ازدواج کرده و در حدود‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫دو سال پیش از همسر سابقش و با وجود داشتن پسری ‪10‬‬ ‫برادر فقدانی در ادامه به کارآگاهان گفت‪ :‬خواهرم طی دو‬ ‫ساله متارکه کرده است‪.‬‬ ‫سال گذشته با یکی از همکارانش به نام مصطفی آشنا شده‬ ‫در شرایطی که تمامی شواهد و دالیل به‌دست آمده نشان‬ ‫بود و حتی تا چندی قبل قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما‬ ‫از وقوع جنایت در پرونده داشت‪ ،‬کارآگاهان ضمن انجام‬ ‫به دلیلی که ما از آن بی اطالع هستیم‪ ،‬ناگهان مریم از ازدواج‬ ‫هماهنگی قضایی و در بازرسی از محل سکونت مصطفی‬ ‫با این شخص منصرف شد و به همین دلیل‪ ،‬از حدود دو ماه‬ ‫در شهر جدید پرند موفق به کشف تعدادی از وسایل شخصی‬ ‫گذشته این شخص اقدام به تهدید خواهرم می‌کرده است‪.‬‬ ‫متعلق به فقدانی شدند‪.‬‬ ‫با توجه به ادعای اعضای خانواده فقدانی مبنی بر تهدید‬ ‫با توجه به دالیل بدست آمده‪ ،‬مصطفی سرانجام در روز ‪6‬‬ ‫خواهرشان توسط مصطفی‪ ،‬کارآگاهان به تحقیق از محل‬ ‫خرداد لب به اعتراف گشود و در اعترافاتش به کارآگاهان‬ ‫همکاران فقدانی پرداختند؛ در شرایطی که مصطفی‬ ‫شرکت و‬ ‫ِ‬ ‫گفت‪ :‬چند سال پیش بود که به واسطه اختالفات خانوادگی و‬ ‫منکر هرگونه ارتباط نزدیک خود با فقدانی در خصوص‬ ‫با وجود داشتن فرزند‪ ،‬از همسرم متارکه کردم‪.‬‬ ‫تصمیمشان برای ازدواج شده بود‪ ،‬کارآگاهان در تحقیقات از‬

‫مچی‪ ،‬یک دستگاه لب تاب‪ ،‬یک دستگاه دوربین‬ ‫عکاسی و یک دستگاه دوربین فیلمبرداری کشف شد‬ ‫که در بررسی های انجام شده این متهم به مسروقه‬ ‫بودن آنها اعتراف کرده و برای تحقیقات بیشتر به‬ ‫کالنتری منتقل شد‪.‬‬ ‫با هماهنگی های انجام شده از سوی ماموران مالک‬ ‫ساختمان مذکور شناسایی شده و به کالنتری دعوت‬ ‫شد و متعاقبا از سارق شکایت کرده و متهم در‬ ‫بازجویی های انجام شده خود را “ریحانه” معرفی‬ ‫کرده و به سرقت از منازل شهروندان با روش توپی‬ ‫زنی اعتراف کرد‪.‬‬ ‫کالنتر ‪ ۱۰۲‬پاسداران سرهنگ اقبال امانی با اعالم‬ ‫این خبر به باشگاه خبرنگاران؛ گفت‪ ”:‬متهم پس از‬ ‫اعتراف به جرایم خود و اقرار به چندین فقره سرقت‬ ‫به این شیوه برای تحقیقات بیشتر به پایگاه چهارم‬ ‫پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد‪.‬‬

‫ترسیده و نگران بودم‪ ،‬نمی‌دانم چگونه شد که در یک لحظه‬ ‫کنترل خود را از دست داده و با شال نخی مشکی رنگی که‬ ‫در داخل خودرو بود‪ ،‬مقتوله را خفه و نهایت ًا جسدش را در فاز‬ ‫‪ 6‬شهر جدید پرند و در داخل گودال لوله آب که حفر شده بود‬ ‫‪ ،‬انداخته و خاک کردم‪.‬‬ ‫سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده‪ ،‬معاون مبارزه با جرایم جنایی‬ ‫پلیس آگاهی تهران بزرگ‪ ،‬در ادامه اعالم این خبر گفت‪ :‬با‬ ‫توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت‪ ،‬جسد مقتوله‬ ‫در شهر جدید پرند کشف و به دستور مقام قضایی به پزشکی‬ ‫قانونی انتقال داده شد‪.‬‬ ‫همچنین در ادامه رسیدگی به پرونده‪ ،‬پرونده با موضوع قتل‬ ‫عمد در دستور کار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و متهم‬ ‫نیز با قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان ویژه قتل پلیس‬ ‫آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است‪.‬‬

‫استخدام‬

‫به یک استاد کار جهت ساخت و نصب در و‬ ‫پنجره آلومنیومی و یک استاد کار سرامیک کار‬ ‫نیازمندیم‬

‫تلفن تماس‪0176554704 :‬‬


‫از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند ‪ .‬فردوسی خردمند‬

‫موسیقیوسینما‬

‫شایعه بیماری «خرم سلطان» به واقعیت پیوست‬ ‫مریم اوزرلی بازیگر نقش خرم سلطان در سریال جنجالی‬ ‫حریم سلطان به دلیل بیماری روحی این سریال را رها کرده‬ ‫و به آلمان رفته است‪.‬‬ ‫العربیه نوشت‪ ،‬این مطلب را دوست اوزرلی طی مصاحبه ای‬ ‫بیان کرده و در مورد شایعاتی که درباره وی در رسانه های‬ ‫ترکیه منتشر شده‪ ،‬گفته است‪“ :‬آنچه که در مورد مریم نوشته‬ ‫و گفته می شود‪ ،‬به دور از انسانیت است‪ .‬مریم دختری پول‬ ‫دوست نیست و واقعا بیمار می باشد‪ .‬او سه ماه است که در‬ ‫سر سریال نیز ازهوش می رود و به همه هم گفته است که‬ ‫وضعیت روحی و روانی خوبی ندارد‪”.‬‬ ‫به گفته پزشکان معالج اوزرلی‪ ،‬وی در حالت روانی شخصی‬ ‫که یک سال در زندان بوده است و یا کسی که از جنگ‬ ‫برگشته است‪ ،‬می باشد‪.‬‬ ‫همچنین ” مریم به دکترش گفته است که ‪ ۵‬روز را سر‬ ‫سریال بوده‪ ،‬یک روز از تعطیالتش را برای فیلمهای تبلیغاتی‬ ‫و مصاحبه ها و یک روز دیگرش را نیز برای حفظ کردن‬ ‫سناریو و نقشش در سریال صرف می کرد و در نهایت نیز‬ ‫خسته شد‪”.‬‬ ‫واکنشهای شدیدی مواجه شده بود‪ .‬رجب طیب اردوغان‪،‬‬ ‫تهیه کننده سریال حریم سلطان نیز گفته است که دو گزینه نخست وزیر ترکیه به شدت از این سریال انتقاد کرده و آن را‬ ‫پیش رو داریم‪ ،‬یا مریم بازخواهد گشت‪ ،‬و یا سریال را یک تحریف تاریخ ترکیه و مغایر با ارزشهای این کشور خوانده بود‪.‬‬ ‫هفته قبل از موعد تمام خواهم کرد‪.‬‬ ‫عالوه بر نمایندگان اسالم‌گرای وابسته به “حزب عدالت و‬ ‫سناریست ها‪ ،‬از هم اکنون تصمیم گرفته اند تا بازیگری توسعه” بسیاری از نیروهای ملی‌گرا نیز با پخش این سریال‬ ‫دیگری برای دوران سالخوردگی خرم سلطان بیابند‪ .‬گفته مخالف بودند‪،‬و گفته بودند که این سریال تصویری مخدوش‬ ‫میشود‪ ،‬این نقش را‪ ،‬واحیده گوردوم بازی خواهد کرد‪.‬‬ ‫از سلطان عثمانی ارائه داده است‪.‬‬ ‫پخش سریال حریم سلطان در ترکیه سال گذشته با‬

‫رمان هم سایه ی من‬ ‫(قسمت اول)‬

‫طرفاي ده صبح بود كه با صداي زنگ ساعت گوشيم از‬ ‫خواب پاشدم يك كش و قوسي به بدنم دادم و زنگ و‬ ‫قطع كردم ديدم ‪ 12‬تا ‪ sms‬دارم يك نگاه به عكس‬ ‫خودم و محمد كه روي پاتختي بود انداختم پيش خودم‬ ‫گفتم حتما باز ديشب دلش برام تنگ شده آخه از بعد‬ ‫از نامزديمون هر وقت دلتنگ ميشد شبا كه ميخوابيدم‬ ‫واسم از دلتنگياشو آيندمون مينوشت و ‪ sms‬میداد تا‬ ‫بقول خودش هر وقت صبح پاشدم با خوندنشون انرژي‬ ‫بگيرم‪..‬با ذوق اولين ‪ sms‬رو خوندم يهو تمام تنم يخ‬ ‫كرد دلم گواه بد ميداد هر ‪ sms‬رو كه باز ميكردم قلبم‬ ‫كند و كند تر ميزد آب دهنم خشك شده بود حتي صدام‬ ‫در نميود ‪ ..‬بغض چنگ انداخته بود به گلوم‪..‬‬ ‫محمد گفته بود به داليلي منو نميخواد ‪ ..‬گفته بود‬ ‫ناراحت نشم ‪ ..‬گفته بود من آرزوي هر پسريم و اشكال از‬ ‫اونه و اونه كه لياقته منو نداره ‪...‬دلم ميخواست گريه كنم‬ ‫ولي جون گريه كردنم نداشتم سريع دكمه ي ‪ call‬رو‬ ‫زدم و صدايي كه تو گوشم پيچيد انگار ناقوس مرگم بود‬ ‫‪ ...‬شماره ي مشترك مورد نظر در شبكه موجود نميباشد‬ ‫‪ ..‬حالم غير قابل توصيف بود‪..‬منو محمد كه يه زماني‬

‫همه ي دوستامون خوشبخت ترين زوج ميدونستن‪.‬حقش‬ ‫نبود اينجوري بشه اونم درست وقتي كه با هزار مصيبت‬ ‫رضايت خونوادهمون جلب كرديم و نامزد شديم‪...‬اين‬ ‫حقم نبود ‪ ..‬احساس كردم تمام اتاق دور سرم ميچرخه‬ ‫‪ ..‬حتي جون نداشتم مامان يا كتي رو صدا كنم‪....‬يه آن‬ ‫فقط از جام بلند شدم و ديگه چيزي نفهميدم‪...‬‬ ‫فصل يك ‪:‬‬ ‫تقريبا ‪ 4‬ماهي از اون صبح كذايي ميگذره ‪ ..‬اون روز‬ ‫صبح مامان به هواي اينكه بيدارم كنه مياد توي اتاقم‬ ‫و و ميبينه وسط اتاق بيهوش افتادم و هر كاري ميكنه‬ ‫بهوش نميام خالصه با كمك كتي خواهرم دوباره منو‬ ‫رو تخت ميكشونن و زنگ ميزنن اورژانس و پزشك‬ ‫اورژانس بالفاصله با تشخيص شوك شديد روحي منو‬ ‫منتقل ميكنه به بخش اعصاب يكي از بيمارستان هاي‬ ‫مطرح شهر با پيشنهاد بابا با محمد تماس ميگيرن كه‬ ‫هم در جريانش بگذارن هم اينكه شايد دليل بيهوش‬ ‫شدن من رو بدونه كه اونام دقيقا با همون چيزي كه‬ ‫من مواجه شدم مواجه ميشن يعني خط از شبكه خارج‬ ‫شده ي محمد ‪ .‬اين وسط فقط كتي به ذهنش ميرسه‬ ‫كه شايد توي ‪ sms‬هاي گوشي يا كامپيوترم چيزي پيدا‬ ‫شه كه كليد اين معما باشه و دليل اين شوك روشن بشه‬ ‫كه با ‪sms‬‬ ‫هاي محمد مواجه ميشه و تقريبا همه چيز براشون روشن‬ ‫ميشه بعدها فهميدم توي مدت بيهوشيه من پدرم به هر‬ ‫دري ميزنه تا ردي از محمد و خونوادش پيدا كنه ‪ ..‬دم‬ ‫خونشون ميره كه همسايشون ميگه سه روز پيش بدون‬ ‫گذاشتن آدرس يا شماره تلفن از اينجا نقل مكان كردن‪.‬‬ ‫‪.‬به نمايشگاه ماشين عموش ميره كه نوچه هاي عموش‬ ‫باباي نازنينمو از مغازه بيرون ميكنن خالصه دليل رفتن‬ ‫ناگهاني محمد براي من و تك تك اعضاي خونوادم يه‬ ‫معما ميشه ‪ ...‬منم كه تقريبا بعد از دو هفته از بيهوشي‬ ‫در اومدم با حال زارم با تك تك دوستاش تماس گرفتم‬ ‫و متاسفانه هيچكس هيچ خبري از اون نداشت ‪..‬انگار‬ ‫محمد يه قطره آب بود و توي زمين فرو رفته بود‪...‬‬ ‫از اون روزا هر چي بگم كم گفتم ‪ ...‬از همه درد آورتر‬ ‫بي خبري بود ‪ ..‬اينكه دليل رفتن يه عزيز رو ندوني‪...‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت و ششم ‪ 10 ،‬جون ‪2013‬‬

‫‪9‬‬

‫دختر مایکل جکسون خودکشی کرد‬ ‫پاریس روز چهارشنبه با شماره اضطراری مشاوره‬ ‫خودکشی تماس گرفت و مشاور مربوطه با پلیس تماس‬ ‫گرفت و پلیس به منزل جکسون ها در کاالبازاس‬ ‫کالیفرنیا رفت‪.‬‬ ‫پری ساندرز‪ ،‬وکیل جکسون ها‪ ،‬صبح چهارشنبه گفت‪:‬‬ ‫«شما هر کسی که باشید در سن ‪ 15‬سالگی بسیار حساس‬ ‫هستید‪ .‬به خصوص اگر یکی از نزدیکان خود را از دست‬ ‫داده باشید‪ ،‬همه چیز برایتان سخت می شود‪ .‬پاریس‬ ‫از لحاظ جسمی حالش خوب است و مراقبت پزشکی‬ ‫مناسبی دریافت می کند‪ .‬لطف ًا به حریم خصوصی او و‬ ‫خانواده اش احترام بگذارید‪».‬‬ ‫پاریس و مادربزرگش‪ ،‬کاترین جکسون‪ ،‬و برادرانش‪،‬‬ ‫پرینس و بالنکت‪ ،‬از ‪ AEG Live‬بخاطر دست داشتن‬ ‫در مرگ مایکل جکسون در سال ‪ 2009‬بخاطر اوردوز‬ ‫دوبار بطور جداگانه توسط وکالی‪ AEG‬مورد‬ ‫مواد مخدر‪ ،‬شکایت کرده اند‪.‬‬ ‫بازجویی قرار گرفتند‪.‬‬ ‫پاریس و پرینس در دادگاه لوس آنجلس به عنوان شاهد‬ ‫بویل می گوید‪« :‬در منگنه قرار دادن یک بچه بخاطر از‬ ‫نام برده شده اند‪ .‬کوین بویل‪ ،‬وکیل مدافع جکسون ها‬ ‫دست دادن پدرش فشار زیادی به او می آورد‪ .‬از پاریس‬ ‫در مورد پاریس گفته است که پاریس خودش تصمیم‬ ‫جکسون سواالت خصوصی و جزئیاتی در مورد پدرش و‬ ‫می گیرد که شهادت بدهد یا خیر‪ ،‬ولی ‪AEG‬‬ ‫مرگ او پرسیده شده است و این شرایط برای او بسیار‬ ‫‪ Live‬نامه احضاریه برای او فرستاده و او را شاهد‬ ‫سخت بوده است‪».‬‬ ‫کلیدی نامیده است‪.‬‬ ‫پاریس چهار سال پیش در پایان مراسم یادبود عمومی‬ ‫بویل می گوید‪« :‬خانواده جکسون و وکالی جکسون‬ ‫پدرش با حرف هایش میلیون ها نفر را به گریه انداخت‪.‬‬ ‫ها در مورد این پرونده هیچ فشاری به پاریس نمی‬ ‫او گفت‪« :‬از وقتی به دنیا اومدم‪ ،‬بابا بهترین پدری بوده‬ ‫آورند‪ .‬این‪ AEG‬است که در این مورد به پاریس‬ ‫که می تونید تصورش رو بکنید‪ .‬و فقط میخوام بگم که‬ ‫فشار می آورد‪».‬‬ ‫خیلی دوستش دارم‪».‬‬ ‫پاریس و پرینس قبل از شروع دادگاه در ماه آوریل‪،‬‬ ‫چندين دفعه بهش ‪ E-mail‬زدم كه ال اقل بگه چرا‬ ‫چي شده و ‪...‬نامردي بود فاصله ي بين خوشبختي و بد‬ ‫بختيت فقط يه ‪ sms‬باشه‪..‬محمد جوري رفت انگار از‬ ‫اول اصال نبوده ‪..‬ولي خدارو شكر از اونجايي كه آدم قوي‬ ‫و خودداري بودم تا حدودي تونستم كنار بيام ولي حرف‬ ‫حديث هاي آدما گاهي بد جور دلمو ميسوزوند ‪ ...‬اينكه‬ ‫خالم آروم به مامانم بگه نكنه عيب و ايراد از كيانا بوده و‬ ‫من ناخواسته بشنوم ‪ ..‬اينكه دوستام با يه حالت دلسوزي‬ ‫همراه با هزارتا شك و ترديد نگام كنن‪ ..‬خالصه ‪ ..‬دو ماه‬ ‫ديگه به همين منوال گذشت و توي اون روزها تنها خبر‬ ‫خوبي كه تونست تا حدودي حال و هواي منو عوض كنه‬ ‫‪..‬خبر قبوليم تو مقطع فوق ليسانس معماري توي يكي‬ ‫از بهترين دانشگاههاي تهران بود ‪ ..‬با اينكه ليسانسم رو‬ ‫هم توي بهترين دانشگاه شهرمون شيراز گرفته بودم ولي‬ ‫تهران هميشه برام يه آرزو بود ‪..‬بعد از اون هم به فاصله‬ ‫ي دو روز ‪ E-mail‬اي از محمد دريافت كردم كه بكل‬ ‫آب پاكي رو رو دستم ريخت و همه چي برام روشن شد‬ ‫يه ايميل دون متن كه فقط عكساي عروسي اون با دختر‬ ‫همون عمويي كه پدر منو از در مغازش بيرون كرد بود‪..‬‬ ‫بعد از ديدن اونا دوروز خودمو توي اتاق حبس كردم و‬ ‫توي اون دوروز براي اولين بار توي مدت گريستم از ته‬ ‫دل بعدشم با اراده تمام وسايل و عكسها و چيزايي كه از‬ ‫محمد داشتم و توي يه گون ريختم و دادم دست بابا تا‬ ‫از بين ببرتشون اونجور كه خودش صالح ميدونه‪..‬محمد‬ ‫ديگه تموم شد و خوشحال بودم كه هنوز بينمون اتفاقي‬ ‫نيوفتاده شايد قسمت اين چنين بود و شايد بقول مامان‬ ‫بزرگم صالح من در اين بود و يه آزمايش الهي بود‪..‬بهر‬ ‫حال تمام اينها مقدمه اي بود براي چيزي كه قرار بود از‬ ‫اين به بعد اتفاق بيفته و زندگيه منو دستخوش تغييراته‬ ‫بزرگي كنه‪..‬‬ ‫فصل دوم ‪:‬‬ ‫جلوي آينه وايساده بودم و داشتم به صورتم نگاه ميكردم‬ ‫‪ ..‬چقدر توي اين چند ماه الغر شده بودم زير چشمام گود‬ ‫افتاده بود به موهام كه عين يه چادر مشكي دورمو گرفته‬ ‫بود نگاهي انداختم هيچوقت از سر شونم بلند تر نشده‬ ‫بودن و االن تقريبا تا وسطاي شونم رسيده بود ‪ ..‬بنظرم‬

‫بيشتر بهم ميومد ‪ ..‬با خودم زمزمه كردم كيانا؟ به خودت‬ ‫بيا ‪ ..‬قوي باش دختر ‪ ..‬خدا بزرگه ‪ ..‬با اين حرف توي دلم‬ ‫يه نسيم خنكي پيچيد ‪ ...‬رفتم سمت دستشويي و وضو‬ ‫گرفتم از دستشويي كه اومدم بيرون كتي در و باز كرد‪.‬‬ ‫خنديد گفت ‪ :‬وضو گرفتي واسه ي نماز؟‬ ‫به نشانه ي بله آروم سرمو تكون دادم‪..‬‬ ‫گفت ‪ :‬باشه كيانا جوني بعد نمازت برو باال توي اتاق بابا‬ ‫‪ ,‬كارت داره ‪...‬فكر كنم واسه آبجي جوني خوشگلم نقشه‬ ‫ها كشيده ‪ ..‬آروم بغلش كردم ‪ ..‬زير گوشش گفتم به‬ ‫خوشگليه تو كه نيستم جغله ‪..‬هنوز ‪ 20‬سالت نشده پاشنه‬ ‫ي خونرو از جا كندن اين خاطر خواهات ‪...‬‬ ‫محكم تر بغلم كرد و گفت ‪ :‬وااااي كيانا دلم براي‬ ‫شيطنتات شده قده يه عدس‪...‬‬ ‫چشمام يهو غمگين شد و آروم نگامو دزديدم‪..‬گفتم ‪ :‬بهم‬ ‫وقت بده كتي ‪..‬خودم ميشم قول مردونه‪..‬‬ ‫آروم گفت ‪:‬بهت ايمان دارم كيانا ‪ ...‬بهپعد بلند گفت ‪:‬‬ ‫اهوي سفارش مارم پيش اوس كريم بكنا ميگن دعاي‬ ‫آبجي بزرگا ميگيره ‪ .‬با لحن خودش گفتم ‪ :‬ما مخلص‬ ‫شماييم‪..‬‬ ‫از در كه داشت ميرفت بيرون يه نگاه بهش انداختم‬ ‫‪ ..‬چقدر واسم عزيز بود با اينكه سه سالي تفاوت سن‬ ‫داشتيم ولي همه ي جيك و پوكمون يكي بود ندار ‪..‬ندار‬ ‫بوديم ‪..‬و بر خالف باطن يكي مون دوتا ظاهر كامال‬ ‫متضاد داشتيم ‪ ...‬من قدم به زور ‪ 160‬سانت ميشد هيكل‬ ‫ظريفي داشتم و موهاي مشكي با پوست سبزه كه از‬ ‫خانواده ي مادريم ارث داشتم با گونه ي برجسته ولباي‬ ‫قلبي شكل كه زينت بخششون يه چال گونه كنار لپ‬ ‫چپم بود و هر وقت ميخنديدم خودنمايي ميكرد و ابرو و‬ ‫چشم مشكيه تيله اي كه از بابام به ارث برده ام و به قول‬ ‫مامان نوشين‪ :‬هر وقت بهم خيره ميشي ياد نگاه هاي‬ ‫محسن ميفتم ‪....‬بر خالف من ‪,‬كتي قد بلند و درشت با‬ ‫پوست سفيد و موهاي خرمايي روشن كه تا دم كمرش‬ ‫بود ‪...‬‬ ‫(ادامه داستان را در شامره بعدی آراد دنبال کنید)‬


‫‪10‬‬

‫هفته نامه فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬هنری‪ /‬سال دوم‪ ،‬شماره شصت وششم ‪10،‬جون ‪2013‬‬

‫تست روانشناسی‬

‫‪ )۱‬چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟‬ ‫الف)صبح‪ ،‬ب) عصر و غروب‪ ،‬ج ) شب‬ ‫‪ )۲‬معمو ًال چگونه راه مى روید؟‬ ‫ً‬ ‫الف) نسبت ًا سریع‪ ،‬با قدم‏هاى بلند‪ ،‬ب) نسبتا سریع‪ ،‬با قدم‏هاى کوتاه‬ ‫ولى تند و پشت سر هم ج ) آهسته‏تر‪ ،‬با سرى صاف روبرو د ) آهسته‬ ‫و سربه زیر ه) خیلى آهسته‬ ‫‪ )۳‬وقتى با دیگران صحبت مى‏کنید؛‬ ‫الف ) مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید‪ ،‬ب) دست‏ها را در‬ ‫هم قالب مى کنید‪ ،‬ج ) یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید‪،‬‬ ‫د ) دست به شخصى که با او صحبت مى‏کنید‪ ،‬مى زنید‪ ،‬و ه) با‬ ‫گوش خود بازى مى کنید‪ ،‬به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان‬ ‫را صاف مى‏کنید‪.‬‬ ‫‪ )۴‬وقتى آرام هستید‪ ،‬چگونه مى نشینید؟‬ ‫الف) زانوها خم و پاها تقریب ًا کنار هم‪ ،‬ب) چهارزانو‪ ،‬ج ) پاى صاف و‬ ‫دراز به بیرون‪ ،‬د ) یک پا زیر دیگرى خم‬ ‫‪ )۵‬وقتى چیزى واقع ًا براى شما جالب است‪ ،‬چگونه واکنش نشان‬ ‫مى دهید؟‬ ‫الف ) خنده اى بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده‪ ،‬ب )‬ ‫خنده‪ ،‬اما نه بلند‪ ،‬ج ) با پوزخند کوچک‪ ،‬د ) لبخند بزرگ‪ ،‬ه) لبخند‬ ‫کوچک‬ ‫‪ )۶‬وقتى وارد یک میهمانى یا جمع مى شوید؛‬ ‫الف ) با صداى بلند سالم و حرکتى که همه متوجه شما شوند‪ ،‬وارد‬ ‫مى شوید‪ ،‬ب ) با صداى آرامتر سالم مى کنید و سریع به دنبال‬ ‫شخصى که مى شناسید‪ ،‬مى گردید‪ ،‬ج ) در حد امکان آرام وارد‬ ‫مى‏شوید‪ ،‬سعى مى‏کنید به نظر سایرین نیایید‬ ‫‪ )۷‬سخت مشغول کارى هستید‪ ،‬بر آن تمرکز دارید‪ ،‬اما ناگهان دلیلى‬ ‫یا شخصى آن را قطع مى‏کند؛‬ ‫الف ) از وقفه ایجاد شده راضى هستید و از آن استقبال مى کنید‬ ‫ب ) بسختى ناراحت مى شوید‪ ،‬ج) حالتى بینابین این ‪ ۲‬حالت ایجاد‬ ‫مى شود‪،‬‬ ‫‪ )۸‬کدامیک از مجموعه رنگ‏هاى زیر را بیشتر دوست دارید؟‬

‫عکس از همهجا!‬ ‫خانم سیما مشیر سلیمی‬ ‫اولیــن زن میلیونر ایرانی‬ ‫که برنده بلیط بخت آزمایی‬ ‫به مبلغ ‪ ۱.۲‬میلیون تومان‬ ‫معادل ‪ ۱۸۰‬هزار دالر آن‬ ‫زمان ‪ ۱۹۷۵‬شد‪.‬‬

‫سرگرمی‬

‫الف) قرمز یا نارنجى‪ ،‬ب) سیاه‪ ،‬ج) زرد یا آبى کمرنگ‪،‬د) سبز‬ ‫ه) آبى تیره یا ارغوانى‪ ،‬و) سفید‪،‬ز) قهوه اى‪ ،‬خاکسترى‪ ،‬بنفش‬ ‫‪ )۹‬وقتى در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از‬ ‫خواب‪ ،‬در چه حالتى دراز مى کشید؟‬ ‫الف) به پشت‪ ،‬ب) روى شکم (دمر)‪ ،‬ج) به پهلو و کمى خم و دایره‬ ‫اى‪ ،‬د) سر بر روى یک دست‪ ،‬ه) سر زیر پتو یا مالفه‬ ‫‪ )۱۰‬آیا شما غالب ًا خواب مى بینید که‪:‬‬ ‫الف) از جایى مى افتید‪ ،.‬ب) مشغول جنگ و دعوا هستید‪.‬‬ ‫ج) به دنبال کسى یا چیزى هستید‪ ،.‬د) پرواز مى کنید یا در آب‬ ‫غوطه ورید‪ ،.‬ه) اص ً‬ ‫ال خواب نمى بینید‪ ،.‬و) معمو ًال خواب‏هاى خوش‬ ‫مىبینید‪.‬‬ ‫نتیجه‪:‬‬ ‫سؤال اول‪ :‬الف(‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۶‬امتیاز) سؤال دوم‪ :‬الف‬ ‫(‪۶‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۷‬امتیاز)‪ ،‬د (‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬ه (‪ ۱‬امتیاز) سؤال‬ ‫سوم‪ :‬الف (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۵‬امتیاز)‪ ،‬د (‪ ۷‬امتیاز)‪ ،‬ه (‪۶‬‬ ‫امتیاز) سؤال چهارم‪ :‬الف (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۶‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬د (‪۱‬‬ ‫امتیاز) سؤال پنجم‪ :‬الف (‪ ۶‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۳‬امتیاز)‪ ،‬د (‪۵‬‬ ‫امتیاز)‪ ،‬ه (‪ ۲‬ا متیاز) سؤال ششم‪ :‬الف (‪ ۶‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪۲‬‬ ‫امتیاز) سؤال هفتم‪ :‬الف (‪ ۶‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۴‬امتیاز) سؤال‬ ‫هشتم‪ :‬الف (‪ ۶‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۷‬امتیاز)‪ ،‬ج (‪۵‬امتیاز)‪ ،‬د (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ه (‪۳‬‬ ‫امتیاز) و (‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬ز (‪ ۱‬امتیاز) سؤال نهم‪ :‬الف (‪ ۷‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪ ۶‬امتیاز)‪،‬‬ ‫ج (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬د (‪ ۲‬امتیاز)‪ ،‬ه (‪ ۱‬امتیاز) سؤال دهم‪ :‬الف (‪ ۴‬امتیاز)‪ ،‬ب (‪۲‬‬ ‫امتیاز)‪ ،‬ج (‪ ۳‬امتیاز)‪ ،‬د (‪ ۵‬امتیاز)‪ ،‬ه (‪ ۶‬امتیاز)‪ ،‬ز (‪ ۱‬امتیاز)‬ ‫جواب تست‪:‬‬ ‫*اگر امتیاز شما باالى ‪ ۶۰‬است‪ :‬دیگران در ارتباط و رفتار با شما‬ ‫شدیداً مراقب و هوشیار هستند آنها شما را مغرور‪ ،‬خودمحور و بى‬ ‫نهایت سلطه جو مى دانند‪ ،‬گرچه شما را تحسین مى کنند و به ظاهر‬ ‫مى گویندکاش من جاى تو بودم!! اما معمو ًال به شما اعتماد ندارند و‬ ‫نسبت به ایجاد رابطه اى عمیق و دوستانه بى میل و فرارى هستند‪.‬‬ ‫* اگر از ‪ ۵۱‬تا ‪ ۶۰‬امتیاز دارید‪ :‬بدانید دوستان شما را تحریک پذیر‬ ‫مى دانند‪ ،‬بدون فکر عمل مى کنیدو سریع از موضوعات ناخوشایند‬ ‫برآشفته مى شوید ‪ ،‬عالقه مند به رهبرى جمع و تصمیم گیری‏هاى‬

‫اندرز جوان باید کوتاه ‪ ،‬تازه و داستان وار باشد ‪ .‬اُرد بزرگ‬

‫سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمى آیند!) دیگران شما‬ ‫را جسور و اهل مخاطره مى دانند‪ .‬کسى که همه چیز را تجربه و‬ ‫امتحان مى کند‪ ،‬از ماجراجویى لذت مى‏برد و در مجموع به دلیل‬ ‫ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما‪ ،‬از همراهى تان لذت‬ ‫مى برند‪.‬‬ ‫* اگر از ‪ ۴۱‬تا ‪ ۵۰‬امتیاز به دست آوردید‪ :‬به خود امیدوار باشید ‪،‬‬ ‫دیگران شما را بانشاط‪ ،‬سرزنده‪ ،‬سرگرم کننده و جالب و جذاب مى‬ ‫بینند‪ .‬شما دائم ًا مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتارى خوبى‬ ‫بهره مند هستید‪ .‬فردى مهربان‪ ،‬مالحظه کار و فهمیده به نظر مى‬ ‫رسید‪ .‬قادر هستید به موقع باعث شادى و خوشى دوستانتان شوید‬ ‫و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم کنید و در همان شرایط و در‬ ‫صورت لزوم بهترین کمک بر اعضاى گروه هستید‪.‬‬ ‫* اگر ‪ ۳۱‬تا ‪ ۴۰‬امتیاز نصیب شما شد‪ :‬بدانید در نظر سایرین معقول‪،‬‬ ‫هوشیار‪ ،‬دقیق ‪ ،‬مالحظه کار و اهل عمل هستید‪ .‬همه مى دانند‬ ‫شما باهوش و با استعداد هستید اما مهمتر از همه فروتن و متواضع‬ ‫هستید‪ .‬به سرعت و سادگى با دیگران باب دوستى را باز نمى کنید‪.‬‬ ‫اما اگر با کسى دوست شوید صادق‪ ،‬باوفا و وظیفه شناس هستید‪.‬‬ ‫اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را‬ ‫دارید گرچه سخت دوست مى شوید اما سخت تر دوستى ها را‬ ‫رهامىکنید‪.‬‬ ‫* از ‪ ۲۱‬تا ‪ ۳۰‬امتیاز‪ :‬در نظر سایرین فردى زحمت کش هستید‬ ‫اما متأسفانه گاهى اوقات ایرادگیر هستید‪ .‬شما بسیار بسیار محتاط‬ ‫و بى نهایت مالحظه کار به نظر مى رسید‪ .‬زحمتکشى که در کمال‬ ‫آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش مى کشد‬ ‫و بدون فکر و براساس تحریک لحظه اى و آنى هرگز نظر نمى‬ ‫دهد‪ .‬دیگران مى دانند شما همیشه تمام جوانب کارها را مى سنجید‬ ‫و سپس تصمیم مى گیرید‪.‬‬ ‫* و اگر کمتر از ‪ ۲۱‬امتیاز داشتید‪ :‬دیگران شما را خجالتى‪ ،‬عصبى‬ ‫و آدمى شکاک و دودل مى دانند شخصى که همیشه سایرین به‬ ‫عوض او فکر مى کنند‪ ،‬برایش تصمیم مى گیرند و از او مراقبت‬ ‫مى کنند‪ .‬کسى که اص ً‬ ‫ال تمایل به درگیرشدن در کارهاى گروهى و‬ ‫ارتباط با افراد دیگر را ندارد‪.‬‬

‫افقي‬ ‫‪ -1‬چادر کشتي – شرط بستن ‪ -2‬مخزن کاال – کالبد ‪ -3‬ثروتمند – از سنگ‏هاي قيمتي –‬ ‫عدد منفي ‪ -4‬نوعي يقه – زد و بند – درون دهان ‪ -5‬ضمير جمع – ساحل دريا – جانوري با‬ ‫پوست قيمتي ‪ -6‬پي در پي – شهري در هندوستان ‪ -7‬طرد و دفع – رهبر سياسي ‪ -8‬تخت‬ ‫و سرير – از ورزش‏هاي رزمي ‪ -9‬سوار کار – وطن ما – ابر غليظ ‪ -10‬موجود افسانه‏اي‬ ‫– گياهي خودرو – ماشين ارتشي قديم ‪ -11‬گندم – برادر کمبوجيه – پايدار ‪ -12‬شتر مرغ‬ ‫امريکائي – تاج و ديهيم ‪ -13‬غرغر کردن – از هنرهاي زيباي ترسيمي‬ ‫عمودي‬ ‫‪ -1‬لوز – تنگه اي در درياي سياه ‪ -2‬ساکت – مجاني ‪ -3‬دوا – لباس کشباف – چوب‬ ‫خوشبو ‪ -4‬ساختمان ‪ -‬ستارگان – زشتي ‪ -5‬الفباني اباداني – سرود و نغمه – سالم ‪ -6‬متکا‬ ‫– از پادشاهان اشکاني ‪ -7‬مرد خداشناس – اکسير ‪ -8‬اثر شاتوبريان فرانسوي – شهري در‬ ‫قبرس ‪ -9‬اميدوار – راه کج – سست و بي حس ‪ -10‬کوهي در امريکاي جنوبي – توسري‬ ‫خور چکش – رغبت ‪ -11‬سر به انگليسي – فرمانروائي – مسابقه اتومبيل راني ‪ -12‬نمک‬ ‫نشناس – اشاره تاکيد به نزديک ‪ -13‬رفراندوم – خيمه بزرگ صحرائي‪.‬‬

‫‪1‬‬

‫کاریکاتور!‬

‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬

‫‪9‬‬

‫‪10‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪13‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪5 4‬‬

‫‪6‬‬

‫‪7‬‬

‫‪8‬‬

‫‪13 12 11 10 9‬‬



0


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.