عش
ق در ن گ ا ه ا ول
ن
وستال ژ ی ن ا مه
ديدار و گ ف ت گو با كارتون ي س ت ،ن برجسته اير قاش ، ط ر ا ح ا نى ساكن كان و مجس ا مه ساز دا :
ا ح م د سخا
ورز
6 Negah Magazine . Volume One Issue 6 . November 2013
Design by : Afshin Sabouki
زمان ى ك ه فرو ش م ش در ب روب ر ا ي ت ي ت ا ل كلى ش كلمبي ا م م ن وع بود زنگ خ ط ر انجم ن ح ا مى ك در ودكان و نكوور مرگ ك ا ر ت و نيس ت ب كانادا ر ي ج ى س n ت ه erso t e P Roy ونك و و ر : ب ا يدها و ن ب ا ي دها... رفتا ر ش ن ا سى م ا ، ا ي ر ا نيان و نكوور نيمه ت ا ر ي ك يك ب ا ز ي گ رم حبوب Negah - November 2013
صـرافی حافظ
Hafez Enterprises
بهترین خدمات ارزی با کم ترین نرخ تبدیل ارز ،در کوتاه ترین زمان، و با تضمین رضایت کامل شما
Phone: 604.984.4445 604.984.4448
نگاه نوامبر 2013
Fax:
info@hafezfx.com www.hafezfx.com
1446 Lonsdale Ave. North Vancouver, BC. V7M 2J1
نگاه اول
نگاه اول 3 ...................................... در ونكوور 4 .................................. در كانادا8 .................................... در حاشيه خبر10 .......................... در بريتيش كلمبيا12 ..................... چهره ها 13 .................................. يادمان16 ....................................... ونكوور -نهران 18 ......................... جهان 20........................................ از نگاهى ديگر 22......................... نگاه در نگاه 24 ............................ گفت و گو26 ............................... ادبيات28 ..................................... گزارش ويژه30 ........................... سينما 32 ....................................... موسيقى34 ................................... نوعى نگاه36 ................................ نگاه 38 ......................................... خانه40 ....................................... زندگى -سالمتى 44 ................... غذا 45 .......................................... نگاه دوم The Seeker 46 .................................اثر احمد سخاورز_ صفحه های 14 ،13و 15
عش
ق در نگ
اه اول دي دار و گ كارتون فتگو با يست، برجسته ا نقاش ،طراح يرا نى ساكن كان و مجس مه ساز ادا :
نوس تالژی نا
مه
احمد
5
سخاورز
Negah Magazine . Volume One Issue 6 . November 2013
Design by : Afshin Sabouki
ز مانى كه در ب فروش مشروبا ري تيش كلمبيا م ت الكلى من زن وع بود گ خطر انجمن حامى ك در ودكان ونكوور مر كان گ كارتو اد نيست ب ايى tersonرجسته e Roy P ونك ر: وو بايد ها و نبا يدها... رفت ارشناس ى ما، اي رانيان ني ونكوور مه تاري ك يك بازيگر محبوب Negah - November 2013
طرح روی جلد :احمد سخاورز اثر افشین سبوکی
سردبير ..........................محمد فضلعلى طراح ...........................افشين سبوكى عكس .................................محمد فضلعلى حميد پيمبرنيا زير نظر شوراى نويسندگان
Negah Magazine A Magazine for Vancouver Persian & Farsi Language Communities Editor in Chief :.. Mohammad Fazlali Magazine layout & Art design:
نگاه اول
Afshin Sabouki - Mohammad Fazlali
مجله شماره ششم " نگاه " با تغييراتى در پيش روى شماست .دو تغيير اساسى در مجله صورت گرفته :بزرگتر شدن اندازه آن و چاپ رنگى تمام صفحات مجله. سعى شده همچنان مطالب اوريژينال و با حال و هواى ونكوورعرضه شود و مجله نيز هرچه بيشتر تصويرى باشد .از شماره پنجم امكان اينتراكتيو بودن را به مجله اضافه كرديم و در اين شماره اكثر مطالب با عكسهاى اضافه تر و ويديو همراه است .شما خواننده گرامى فقط كافى است ابتدا در تلفن هوشمند و يا آى پد خود اپليكيشن رايگان Layarرا نصب كنيد .سپس با باز كردن اين اپليكيشن عكسهايى را كه با عالمت Layarمشخص شده ،اسكن كرده و ويديو و عكسهاى ضميمه مطلب را ببينيد. خوشحال مى شويم ،شنونده نظرات شما در باره " نگاه" باشيم ،با ما تماس بگيريد. محمد فضلعلى
20
26
28
Advertisement : ........ Mojgan Babaei Photo : ............... Mohammad Fazlali Hamid Payombarnia
Phone : 604 782 6796 Email: negahmagazine@vancouverfarsitv.com Website : vancouverfarsitv.com
ماهنامه نگاه ،نيمه اول هر ماه منتشر مى شود.
هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب اين نشريه منوط به كسب مجوز كتبى از مجله نگاه مى باشد. اين مجله هيچگونه مسئوليتى در برابر آگهى هاى چاپ شده ندارد. مجله نگاه عالوه بر ارسال مستقيم براى خوانندگان و مشتركين ،در مراكز فرهنگى و هنرى ،كتابخانه ها و كتابفروشى ها و فروشگاههای ایرانی و... در سرتا سر مترو ونکوور توزيع مى گردد
3
3 Negah - November 2013
در ونکوور
پمپ بنزين متروكه ،باغ ميوه ى شهر ونكوور
ونكوورميزبان بزرگترين باغ ميوه ى درون شهرى
بچه دزدى دوستانه ...
زنى هنگام ترك مهمانى شبانه ،نوزاد دوستش را ربود
اين هم از جمله وقايع عجيبى است كه در ماه جوالى ٢٠١٣در مترو ونكوور رخ داده بود .زنى با كودك چهار ماهه اش به همراه دوستى ،يك مهمانى شبانه را ترك مى كنند .مادر كالسكه كودك را مى راند و زن ديگر كودك را بغل كرده بود .هنگاميكه آسانسور ساختمان باز شد ،زن با نوزاد به درون آن رفت و قبل از آنكه مادر كودك بتواند وارد شود ،درهاى آسا نسور بسته شد .مادر نوزاد وقتى به سرسراى ساختمان رسيد اثرى از آن دو نديد .با كمك گرفتن از مأمورين ترن هوايى نزديك ساختمان ،
زن به همراه كودك رديابى شدند .زن دستگير شد. سارا زن ٣٤ساله دليل كارش را چنين عنوان كرد " :دوست داشتم بچه را به خانه ام ببرم تا با من زندگى كند " .وى با اتهام بچه دزدى روبرو است .پليس مى گويد :جاى نگرانى نيست .اين حادثه اى نبوده كه بچه اى را در غفلت والدين بربايند .آنها همديگر را به خوبى مى شناختند". نكته عجيب ماجرا نيز همين بچه دزدى از آشنا است.
احتمال تجديد نظر در قانون ممنوعيت مصرف مشروبات الكلى در ساحلهاى ونكوور
براى كسانى كه تازه از ايران به ونكوور آمده اند ،شايد دانستن اينكه مصرف مشروبات الكلى در ساحلهاى ونكوور ممنوع است ،عجيب به نظر برسد .ساحل هاى ونكوور محيط هاى خانوادگى محسوب مى شوند و براى حفاظت مردم از بدمستى ها و مزاحمت هاى احتمالى كال مصرف مشروبهاى الكلى دراين مكانها ممنوع است . افرادى كه قصد نوشيدن دارند معموال متوسل به پنهان كارى مى شوند .البته مأموران پليس نيز معموال چشم خود را بر اين قانون شكنى مى بندند .مگر اينكه شكايتى را دريافت كنند و يا مصرف با تظاهرات علنى آشكار همراه باشد.دولت بريتيش كلمبيا قرار است در سال آينده ،اين قانون را در دستور كار خود قرار دهد و احتمال دارد ممنوعيت مصرف مشروبات الكلى در ساحلهاى ونكوور برداشته شود Dundarave beach West Vancouver Photo : Mohammad Fazlali
پليس ونكوور در پى يافتن اجناس دزدى در يكشنبه بازار شهر 4
نگاه نوامبر 2013
پمپ بنزينى در تقاطع خيابانهاى Mainو Terminalتبديل به باغ ميوه اى شده است . ساكنين East Vancouver در چند سال آينده چند قلم ميوه ى مورد نبازشان را مى توانند مستقيما از اين باغ تهيه كنند .ايده اين كار از آن SOLEfoods Urban farmاست و يكى از مديران اين شركت در اين باره مى گويد " :وقتى ايده ى احداث اين باغ ميوه ى شهرى را مطرح كردم ، همه طورى نگاه كردند انگار كه ديوانه شده ام ".شهردارى ونكوور از اين طرح استقبال كرد و آن را گامى جهت مقابله با تغييرات آب و هوايى دانست .زمين متروكه ى پمپ بنزين ساليانه به قيمت ١دالر به شركت مجرى طرح اجاره داده شد وهمچنين ٥٠،٠٠٠ دالر كمك مالى نيز به اين طرح پرداخت شد ٤٠٠ .نهال ميوه در جعبه هاى قابل حمل كاشته شده است .كاشت اين نهال ها در اين جعبه ها كه باالتر از سطح زمين قرار گرفته اند دو خاصيت دارد ،در درجه اول ميوه ها و گلها در معرض آلودگى هاى احتمالى زمينى كه قبال پمپ بنزين بوده قرار نمى گيرند و همچنين چنانچه شهردارى ونكوور زمانى به زمين اين باغ نياز پيدا كند ،درختان را به راحتى مى توان به محل ديگرى انتقال داد .نهال ميوه هايى همچون ليمو ،گالبى ,خرمالو ،انجير و بعضى ميوه هاى مناطق گرمسيرى در اين طرح استفاده شده است .اين نهال ها در نهايت ،٢٠ ،٢٥ ١٥فوت ارتفاع خواهند داشت .بر طبق پيش بينى ها چنان همه چيز طبق برنامه ريزى پيش برود بين سه تا پنج سال آينده ،هر درخت بين ١٠٠تا ٢٠٠كيلو گرم ميوه خواهد داد كه ساليانه ٢٠٠،٠٠٠تا ٤٠٠،٠٠٠دالر درآمد ناخالص آن مى باشد.اين باغ شهرى در ٦جوالى ٢٠١٣با حضور شهردار ونكوور آخرين نهال هايش كاشته شد.
يكشنبه ها در Downtown Vancouver Eastside در خيابان Carrallبازارى برپا مى شود و ساكنين اين محل ،اجناس مختلفى را براى فروش عرضه مى كنند .اين بازار سه سال است كه توسط شوراى اين محله و با مجوز شهردارى ونكوور برگزار مى گردد .اما پليس گزارشهايى دريافت كرده كه در اين يكشنبه بازار اجناس دزدى به فروش مى رسد .پليس همچنين اعالم كرده كه آمار دزدى و كش رفتن ( )shopliftingاجناس از فروشگاههاى محل در حول و حوش زمان برگزارى بازار افزايش يافته است. پليس اجناس فروشى اين يكشنبه بازار را زير نظر گرفته است .از خريداران نيز در خواست شده ،چنانچه اجناس مشكوك ،براى فروش به آنها عرضه شود ،موضوع را به پليس اطالع دهند.
آنچه بايد در باره پرونده پزشكى خود بدانيد آيا تابحال به اين فكر كرده ايد كه سابقه پزشكى شما نزد پزشك خانواده تا چه مدتي نگهدارى مى شود؟ شايد تصور شود محتويات پرونده پزشكى افراد هميشه نزد پزشك نگهدارى مى گردد ،اما چنين نيست و سوابق قديمى تر بيماران حفظ نمى شود.در بريتيش كلمبيا پزشكان موظف بوده اند سابقه پزشكى بيماران را تا هفت سال بعد از آخرين ويزيت و يا هفت سال پس از سن بلوغ ( ١٩سالگى ) حفظ كنند .از اول جون ٢٠١٣كالج پزشكان و جراحان بريتيش كلمبيا اين هفت سال را به ١٩سال افزايش داده است . سوابق پزشكى بيماران متعلق به خود آنها نيست . پزشك و يا مركز پزشكى مالك اين سوابق است . این سوابق شامل گزارش هاى جراحى ،نتيجه آزمايشهاى پزشكى و يادداشتها و نامه هاى مشورتى كلينيك و پزشكان مى گردد . دليل اصلى از بين بردن سوابق پزشكى ،فضاى زيادى است كه پرونده هاى كاغذى پزشكى بيماران اشغال مى كنند .البته با استفاده روزافزون از آرشيو سازى الكترونيك سوابق پزشكى بيماران ،مشكل اشغال فيزيكى در حال حل شدن است
در ونکوور
عشق در نگاه اول آشنايى و ازدواج در يك اتوبوس شهرى ونكوور
ونكوور ميزبان برگزارى كنفرانس TED اين كنفرانس چهار روزه بعد از سى سال ميزبانى كاليفرنيا، قرار است در ٢٠١٤و ٢٠١٥در ونكوور برگزار شود نگاه - كنفرانس مشهور و قدرتمند TEDدر سالهاى ٢٠١٤و ٢٠١٥ در ونكوور بركزار خواهد شد .در سى سال گذشته اين كنفرانس در كاليفرنيا برگزار مى گرديده و در سال آينده ونكوور در Convention Centreميزبان آن خواهد بود .اين كنفرانس با محوريت تكنولوژى ،سرگرمى و طراحى برگزار مى گردد TED .كوتاه شده Technology, Entertainmentو Designمى باشد .در اين كنفرانس چهار روزه ٤٨سخنران حضور داشته و هركدام به مدت ١٨دقيقه در مقابل تماشاگران در باره موضوع انتخابى خود صحبت مى كنند .هزينه شركت در اين كنفرانس ٨٠٠٠ دالر مى باشد ،درست خوانديد هشت هزار دالر وروديه اين كنفرانس است .گزيده اى از اين سخنرانيها به صورت آنالين نيز پس از پايان كنفرانس پخش خواهد شد .اين ويديوها از سال ٢٠٠٧در اينترنت عرضه شده و تاكنون نزديك به يك ميليارد بار ديده شده اند .اين كنفرانس نامش مترادف با انديشه هاى پيشرو ،ايده هاى تازه و روشنگر مى باشد. . شمارى از دانشمندان ،محققين و افراد دانشگاهى اميدوارند با آمدن كنفرانس به ونكوور تغييرى ديگرى را نيز شاهد باشند و سخنرانان زن بيشترى در كنفرانس صحبت كنند و ويديوهاى بيشترى نيز از آنها در اختيار مردم قرار داده شود .ويديوها در يوتيوب و وب سايت كنفرانس TED.comقرار داده مى شود .
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديو يكى از سخنرانيهاى اين كنفرانس را در موبايل و يا آى پد خود ببينيد.
در روز هاى اوليه ماه آگوست ٢٠١٣عكس بوسه زن و مرد جوانى در وسط يك اتوبوس شهرى ونكوور در روزنامه هاى شهر منتشر شد .در دستان زن دسته گلى قرار داشت .عكس جذابى بود و بوسه نيز عاشقانه و سرشار از شور و زندگى بود .البته اين روزها كه به بهانه هاى مختلف عكس بوسه هم جنس گراها در نشريات ونكوور منتشر مى شود ،ديدن اين عكس ،حال و هوا و مفهومى ديگر داشت . ١٨آوريل ٢٠١٢در اتوبوس شهرى شماره ٣ونكوور ،نگاه زن و مردى با هم تالقى پيدا مى كند .آن دو دور از هم نشسته ،اما به يكديگر خيره شده اند.زن متولد آلمان و مرد اهل يكى از استانهاى Prairieكانادا .مرد معموال سوار اتوبوس نمى شود اما آن روز براى آن كه زودتر به سركارش برسد به ناچار سوار اتوبوس شده بود .زن اما آن روز اگر ندويده بود اين اتوبوس را از دست داده بود.پس از پياده شدن مسافرى در خيابان دوازدهم ،صندلى كنار زن خالى مى شود .مرد فرصت مى يابد كنار زن بنشيند .آن دو شروع به گفتگو با هم مى كنند. صحبت شان زياد به درازا نمى كشد .چند ايستگاه بعد ،زن كه Ninaنام دارد از اتوبوس پياده مى شود .آن دو شماره تلفنى به همديگر نمى دهند اما مرد كه Jarredنام دارد در ميان صحبتهايش به Ninaمى گويد كه حوالى كجا كار مى كند .عشق در نگاه اول تعبير اين مالقات در اتوبوس بود. نينا با تشويق دوستانش ،تصميم مى گيرد "جرد " را پيدا كند .بعد از يافتن يكديگر اولين قرارشان ٢٢ساعت طول مى كشد .بعد اين جرقه عشق در نگاه اول ،به قول و قرار ازدواج مى رسد .محل ازدواج را در اتوبوسى كه بار اول همديگر را ديده بودند .در نظر مى گيرند .موضوع را با مسئولين Translinkمطرح مى كنند .براى آنان اين درخواست نادر و عجيب بود .با در نظرگرفتن اين موضوع كه مگر چند نفر در اتوبوس با يكديگر آشنا مى شوند كه اين آشنايى به ازدواج نيز منجر شود ،اتوبوس در ٦آگوست ٢٠١٣به محل پيوند اين زوج تبديل مى شود .از مهمانان اين مراسم اتوبوسى نيز بليطى دريافت نگرديد .ماجراى آشنايى اين زوج بى شباهت به فيلم Serendipityنيست .زن و مرد داستان پس از آشنايى با يكديگر ،بدون آن كه نام همديگر را بدانند از هم جدا مى شوند .قبل از جدايى ،مرد شماره تلفنش را بر روى اسكناس پنج دالرى و زن بر روى كتابى مى نويسد و به هم مى گويند كه اگر آن دو قسمت هم باشند اسكناس و يا كتاب به دستشان خواهد رسيد .البته بعد از رويدادهاى مختلف ،سرانجام آن دو همديگر را مى يابند. با اسكن عكس در اپليكيشن Layarعكسهاى بيشترى از اين ازدواج اتوبوسى ،ويديو گزارش "نگار مجتهدى "براى شبكه CBCو قسمتهايى از فيلم Serendipityرا ببينيد.
ممنوعيت نصب آگهى هاى نامتعارف Science Worldروى اتوبوسهاى ونكوور در شماره چهارم مجله نگاه ،خبر برگزارى نمايشگاه science of sexualityدر science world چاپ شده بود .البته اين نمايشگاه در هنگام برگزارى بدون حاشيه نيز نبود .آگهى هاى science world معموال بر روى اتوبوس هاى شهرى ونكوور نصب مى شوند .اما اين با ر به دليل موضوع نمابشگاه و سوژه مطرح شده در آگهى ها ،از پذيرش و نصب آنها در اتوبوسها خوددارى شد .خبر اين تحريم ،بازتاب جهانى يافت و از آمريكا تا فرانسه واز هند تا استراليا اين خبر پخش شد .البته مسئولين نمايشگاه با توجه به پخش جهانى خبر ،به اين ممنوعيت اعتراضى هم نداشتند چون باعث شد مردم ساير كشورها نيز نام science world را بشنوند.
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarمى توانيد اين تبليغ هاى جنجالى را ببينيد.
5
5 Negah - November 2013
در ونکوور
زنگ خطر انجمن حامى كودكان در ونكوور
لباسهاى سكسى هالووين ،آينده كودكان و نوجوانان را به مخاطره مى كشاند. Sexy costumes come under fire
نگاه -بخش گزارش
لووين و رسم لباس هاى ها عجيب و غريب پوشيدن و مهمانى هالووين برگزار كردن در بين ايرانيان ونكوور نيزمتداول شده است .هالووين مترادف با ترس و مرگ و گورستان است .فيلم هاى ساخته شده با موضوع هالووين نيز در دايره ژانر وحشت جاى مى گيرند .لباس هايى كه در فروشگاههاى ونكوور براى هالووين عرضه مى شوند ،اما طيف گسترده اى از لباسها را شامل مى شوند كه الزاما ترسناك هم نيستند و بيشتر مناسب مراسم بالماسكه هستند تا هالووين . به خاطر رقص و جشن هالووين كه در مدارس برگزار مى شود ،دانش آموزان نيز در پى تهيه لباس ويژه اين مراسم هستند .اما نوعى از لباسها كه در سالهاى اخير براى نوجوانان و كودكان عرضه مى شود با اعتراض هايى روبرو شده است .امسال يك گروه حامى حقوق كودكان در ونكوور هشدار داد كه روند ترس آور لبا سها ى سكسى كه براى
6
نگاه نوامبر 2013
نوجوانان و كودكان در هالووين عرضه مى شود نامناسب و به نظر كارشناسان زيان آور نيز هستند. مدير اجرايى "" Children of the Street Society خانم Diane Sowdenمى گويد : " عرضه سكسى نوجوانان و كودكان مورد قبول نيست و هالووين نمى تواند بهانه اى براى اين كار باشد " .اين انجمن در زمينه برنامه هاى آموزشى براى مبارزه با سواستفاده جنسى از كودكان و نوجوانان فعاليت مى كند " .ما بايستى براى نوجوانان محدوديت هايى بگذاريم و مطمئن شويم كه خود نوجوانان متوجه اين موضوع هستند كه پوشيدن لباسهاى نامناسب و سكسى ،آنها را در معرض ريسك و خطر قرار مى دهد.ما خصوصا به دنبال آن هستيم كه خود نوجوانان و كودكان در مقابل اين نوع لباسها واكنش منفى نشان داده و و بگويند " نه " ما اين لباسها را نمى پوشيم". انجمن ياد شده
خصوصا نگران آن نوع لباسهايى است كه مرتبط با بازار كارگران جنسى است . اين انجمن امسال در نامه اى به مدارس بريتيش كلمبيا در اين زمينه چنين هشدار داده بود ":لباسهايى كه به مناسبت هالووين براى نوجوانان و كودكان در فروشگاهها عرضه مى شوند به نحو چشمگيرى به سمت لباسهاى سكسى و مفاهيم سكسى چرخش پيدا كرده اند .لباسهايى همچون s e x y ' : ' teacher's pet ''prisoner of love و ' pimp and ho ' حاوى پيام هاى براى نامناسبى نوجوانان است و آنان را طعمه هايى براى سو استفاده هاى جنسى و شبكه هاى قاچاق انسان قرار مى
دهد .در مدارس قوانينى براى نحوه لباس پوشيدن وجود دارد و تفاوتى نمى كند كه زمان هالووين و يا هرزمان ديگرى باشد. هيچ ارتباطى بين هالووين و پوشاندن لباسهاى سكسى بر تن كودكان وجود ندارد ". Shimi دكتر Kang
روانپزشك كودكان ونوجوانان نيز مى گويد": پوشاندن لباسهاى سكسى بر تن افراد كم سن و سال عواقبى جدى به دنبال داردو سالمت روانى ،فيزيكى ،احساسى و اجتماعى آنها را به خطر مى اندازد ".هر ساله رقم چشمگيرى ،كاناداييان صرف خريد لباسهاى هالووين مى كنند.در سال ٢٠٠٧اين رقم ١/ ٥ميليارد دالر برآورد شده بود . هر سال لباسهاى هالووين و دامن ها كوتاه و كوتاهتر مى شوند و تأكيد زيادى بر روى سكس در نوع لباسهاى كودكانه هالووين مى شود .هالووين در باره سكس نيست و منطقى به نظر نمى رسد كه والدين كودكان خود را به بهانه هالووين مثال با لباس خرگوشهاى playboyروانه خيابان ها و يا مدرسه ها كنند .البته پسرها نيز از اين موضوع در امان نيستند ،ظاهرا آنها نيز مى توانند در نقش pimpظاهر شده و وسائل مرتبط با اين حرفه را به لباس هالووين خود اضافه كنند.
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديو و عكس ببينيد. Dr. Shimi Kang holds up a Halloween costume for young girls in Vancouver.
آگهی
مجله نگاه فراتر از يك نشريه متداول چاپى ويديو و عكسهاى ضميمه هر مطلب را مستقيم در خود مجله ببينيد.
با نصب اپليكيشن
در تلفن هوشمند و يا آيپدتان و اسكن عكسهاى مطالب مختلف مجله با اين اپليكيشن ،مى توانيد ويديو و عكسهاى ضميمه را نيز تماشا كنيد:
پمپ بنزين متروكه عشق در نگاه اول ،كنفرانس TEDو آگهى هاى نامتعارف زنگ خطر انجمن حامى كودكان پستچى بعد از بيش از پنجاه سال ،ماشين غول آسا و برابرى طلبى گفتگو با احمد سخاورز رونمايى از جديدترين كتاب ٣٦سال پيش ونكوور بايدها و نبايدها وحشت جنگ ،از زاغه هاى هند ،ترمز آقاى نخست وزير سينما موسيقى نگاه دوم آگهى آگهى
7
صفحه ٤ صفحه ٥ صفحه ٦ صفحه8 صفحه ١٠ صفحه ١٣ صفحه ١٨ صفحه ٢0 صفحه ٢2 صفحه ٢٤ صفحه ٣٣ صفحه ٣٤ صفحه 46 صفحه 47 صفحه آخر
Scan With
7 Negah - November 2013
در کانادا
نگاه
پستچى شايد در آينده به ندرت در بزند...
تكنولوژى هاى جديد ،ديگر با سرويس خانه به خانه پست كانادا ديگر لوكس به نظر مى رسد و كم شدن و يا قطع آن اجتناب ناپذير خواهد بود. نگاه -منظره آشنايى كه هر روزه در ونكوور و مقابل خانه ها و آپارتمانها مشاهده مى شود ،حضور ماموران پست كانادا است كه با كوله بار نامه ها و بسته هاى پستى ، خانه به خانه و آپارتمان به آپارتمان در حركت هستند .معموال نيز هر چهار فصل سال شلوارك كوتاه به پا دارند نوع هوا نيز تفاوتى نمى كند،آفتاب و باران و برف تاثيرى بر پوشيدن شلوارك كوتاه ندارد . اكرچه ظاهرا شلوارك جزو لباس فرم پست كانادا محسوب مى شود اما پوشيدن آن به ميل خود پسنچى هاست كه در آن احساس راحتى بيشتر مى كنند .در ابتداى سال ٢٠١٣ براى حفاظت و سالمتى، پستچى ها از پوشيدن شلوارك در زمستان منع شدند كه اين ممنوعيت با مخالفت
خانه به خانه پستى در آينده نزديك از دور شديد آنها روبرو شد. در گذشته ،خانواده ها با شوق منتظر خارج و به تاريخ بپيوندد .البته پست كانادا پستجى ها بودند تا نامه يا كارت تبريك از مدتها است epost را به عنوان جايگزين عزيزى كه در دوردستها زندگى مى كرد به الكترونيك به جاى پست سنتى و مرسوم دستشان برسد .اما اين روزها با پيشرفت فعلى عرضه كرده است .در حال حاضر راههاى همه شركتهاى خدماتى و بانكها سرويس و تكنو لو ژ ى پ اينترنتى دسترسى به صورت حساب را براى مختلف س ت ك ا ن ا مشتريان خود راه اندازى ادا ا ر تبا طى ،ست حضو ر جايگ epostرا ب مدتها كرده اند .براى دسترسى ه زين به آنها ،شخص بايد به وب عنوان الكترو ن ي ر و ز ا نه پس ك ت ، ب س ه ن ت سايتهاى مختلف مراجعه و پستچى ى جاى و مر ها ى عرض س ه و م ك اسم رمزهاى مختلفى را نيز ر ف د ه على در epostاست . به خاطر داشته باشد .در epost عم عمال صندوق پست خانه شما از خانه شما از ال صندو ق پ س ت حال حالت فيزيكى به ديجيتال تبديل ديجيتال تبدي ت فيز ي ك ى ب ه شده و تمامى صورت حسابها و لم ى شود. مكاتبات شركتهاى سرويس دهنده در آنجا قرار مى گيرد و فرد به راحتى كا نا د ا يى و يكجا به همه آنها دسترسى خواهد ديگر شوقى بر نمى انگيزد. داست . با وجود ايميل ،تكست ،پرداخت هاى الكترونيك بانكى ،اسكنر و ...پست كانادا با اسكن عكس در اپليكيشن Layar و خدمات فعلى اش از رده خارج و قديمى ويديويى در باره epostدر موبايل يا آى پد به نظر مى رسند .دور نيست كه سرويس خود ببينيد.
نوستالژى نامه
نامه كه روزگارى خود زندگى بود ،سند بود، اعتبار داشت ،نوستالژى شد. 1
-نامه ،درام سينما
فريدون جيرانى
يك لحظه فيلمهاى دهه 50امريكا را در ذهن مرور كنيد .نامه و نقش آن را به ياد بياوريد كه چه بار سنگينى از درام را در فيلمهاى اين دهه بر دوش مى كشيد .سنگام را به ياد مى آورم از سينماى هند كه نامه موتور درام اين فيلم بود .تمام و كمال. همه ارتباطها و عشقها و جدايى ها در رد و بدل كردن اين نامه ها حكايت شد .سوندار عاشق راداست ،رادا عاشق كوپال. سوندار به جنگ رفت و از اينجا نامه بود كه قصه را شكل داد. باز به ياد ميآورم نقش نامه را در پرستوها به النه برمى گردند، ساخته مجيد محسنى .نامهاى كه از روستاى فقيرى با مشتى از خاك ايران راهى پاريس شد .پيرمرد كه فرزندش را به هزار بدبختى فرستاده بود درس بخواند و دكتر روستايشان شود با يك نامه بازگرداند .و باز به ياد مى آورم فيلمي را كه يك نامه آغازگرش بود .نامه خواهر قيصر كه مى گفت چرا خودش را كشت ،فيلمى ساخت كه سينماى ايران را تكان داد ...نامه ها تمام شدند. .......................................... 2 -دلبستگى عزيز
نگار اسكندرفر
هنوز دلبسته كاغذ و نامه هاى كاغذيم .هنوز نامه مى گيرم و نامه مى نويسم و نگذاشتم (جز وقتى كه چاره اى نبود) حرفهايم در دره عميق پست الكترونيك بيفتد .قصه عالقه ام به نامه ،به نامه نگارى با اطرافيانم و حتى به خودم قصه تازه اى نيست. نامه ها در يك دوره طوالنى از زندگى ام كمكم ميكردند تا جور ديگرى به اتفاقها نگاه كنم .هر روزى كه روز بدم بود ،براي خودم نامه مى نوشتم ،توى پاكت مى گذاشتم ،تمبر مى زدم و به آدرس خودم مى فرستادم .چهار روز بعد پستچى نامه ام را مى آورد و حاال كه حالم عوض شده بود ،يك مخاطب بودم براي قضاوت درباره يك اتفاق كه از سر كسى گذشته ... .نامه نوشتن هنوز برايم شيرين است ،هنوز پاى صندوق پست رفتن را دوست دارم .براى خودم و حتى براى كسانى كه هزار بار گفته اند ايميل بده باز هم نامه مى نويسم .نامه دلبستگى عزيز من است. ................................................................... 3 -تامل نگارى
هوشنگ ماهرويان
از زمانى كه فرستادن صدا با تلفن گران بود و در دسترس همه هم نبود سالها گذشته .آن سالها اگر ميگفتند چند سال بعد مى نشينى در خانه ات و با كسى در آن سوى جهان با سرعت زياد و هزينه كم ،با صدا و تصويرت ارتباط مى گيرى باورمان نمى شد .اين همه مشقت فقط براى ارتباط دو نفر با هم نبود .كتاب مى خوانديم در قطع جيبى ،قطور و فونتى كه با ذره بين مي شد ديدش .كتاب مى نوشتيم و براي پيدا كردن يك نقل قول بايد هزاران صفحه را ورق مى زديم .آن زمان هم تصور نمى كرديم با سرچ چند كليدواژه همه آنچه مى خواهيم پيش چشممان قرار مى گيرد .اين اتفاقها افتاد ،اما ...همه اينها را به دست آورديم اما تامل نگارى را از دست داديم .نامه مكتوب فكر مى خواست ،چت و ايميل يا محاوره است يا رفتن سر اصل مطلب .در 30سال گذشته فقط دو نامه مكتوب از پستچى گرفتم و هيچ نامه مكتوبى نفرستادم .اين انقالب تكنولوژيك ،نسل نامه هايى كه «سند» مى شدند را هم ور انداخت.
8
نگاه نوامبر 2013
در کانادا آيا زمان فيلتر كردن سايتهاى
پورن
وگرافى
در كانادا فرا رسيده؟
بعد از طرح دولت انگليس براى فيلتر كردن سايتهاى پورنوگرافى ،اين موضوع در كانادا نيز در مركز توجه قرارگرفت
نگاه -
يافته هاى جديد يك محقق : در دهه ،١٩٤٠دولت كانادا ازكودكان گرسنه بومى كانادا در آزمايشات پزشكى استفاده مى كرد نگاه - كه مى نويسم ،سخت آنچه ترين چيزى است كه تابحال نوشته ام" ،اين را Ian Mosby مى گويد كه جزييات واقعه اى را آشكار كرده كه كمتر كسى در باره آن شنيده و شايد زشت ترين وجه سياست دولت كانادا در برخورد با بوميان كانادا دردهه ١٩٤٠ميالدى باشد. Mosbyكه در دانشگاه Guelphبر روى تاريخ غذا در كانادا تمركز دارد ،در تحقيقى در باره روند توسعه سياستهاى سالمتى و بهداشتى كانادا با موضوع عجيبى مواجه مى شود .وى وقتى به منابعى بر مى خورد كه اين نوع مطالعات را بر روى سرخ پوستان كانادا نشان مى دهد به نظرش عادى جلوه نمى كند و به دنبال آن مى رود تا دريابد واقعيت چه بوده است .با دستيابى به مدارك دولتى ،او پى مى برد كه يك سرى آزمايش هاى طوالنى دولتى در سرتاسر كانادا انجام مى شده كه در حدود ١٣٠٠نفر مردم بومى كانادا را كه اكثريت آنها كودكان بوده را شامل مى شده است . ماحرا از ١٩٤٢آغاز شد زمانى كه محققين دولتى از تعدادى از اقامتگاههاى دور افتاده بوميان در شمال مانيتوبا بازديد كردند. آنها با مردمى گرسنه روبرو شدند ،بى رونقى فروش پوست حيوانات كه منبع اصلى درآمد آنان به حساب مى آمد و
9
همچنين كاهش كمك هاى دولتى دو عامل كودك گرسنه بومى در شش مدرسه ايجاد سو تغذيه و گرسنگى در ميان آنان ( ) Indian Residentialدر بريتيش بود .بازديد كنندگان با مردمى بى روحيه كلمبيا ،انتاريو ،نوا اسكوشا و آلبرتا آزمايشها روبروشدند و آنان را با چنين كلماتى انجام شد .در يك مدرسه ،كودكان به دو توصيف كردند " :تنبل و بى انگيزه ،سست دسته تقسيم شده بودند كه به يك دسته و راحت طلب ،عاقبت نيانديش،ساكن و بى مكمل هاى ويتامين ،آهن و يد داده و حركت" .اين محققين دولتى بى توجه به به ديگرى داده نشده بود .در مدرسه ديگر علت اصلى وضعيت وخيم سرخ پوستان كه براى سنجش تاثير ميزان ويتامين B1ابتدا ناشى از گرسنگى حاد بود ،خصوصيات بر مقدار آن را كم كرده و بعد باال مى بردند. شمرده را عادى تلقى كرده و به ويژگى يك نوع آرد تقويت شده كه بر اساس قانون هاى متداول و ارثى در ميان بوميان كانادا غير مجاز شناخته شده و هيچكس حق فروش آن را در كانادا نداشت ،در مدرسه نسبت دادند. به جاى توصيه به دولت كانادا براى افزايش ديگرى به اين كودكان داده شد .چون كمكهاى حمايتى ،اين محققين به اين بايستى نتايج آزمايشها به دقت سنجيده نتيجه رسيدند كه آن مردم گرسنه ،نيازمند مى شد ،به يكى از اين مدارس هيچگونه كمك و منزوى بهترين وسيله براى انجام و مكمل غذايى و يا ويتامينى داده نشده بود . سنجش تئوريهاى مختلف پزشكى مرتبط بسيارى از سرويس هاى دنداپزشكى در مدارس مشمول اين طرح در آن دوره با داروها و رژيم هاى غذايى هستند. در دهه ،١٩٤٠در خصوص نياز بشر به زمانى ارايه نمى شد سالمت دندان ها و ويتامينها پرسشهاى بسيارى مطرح بود استفاده از خمير دندان وسيله سنجشى و اين بوميان دچار سو تغذيه ،وسيله اى مهمى براى دانشمندان است و اين محققين نمى خواستند كه حفظ سالمتى براى آزمايش تئوريهاى مختلف دندان اين كودكان نتايج آزمايشهاى شدند .اولين آزمايش در سال آنها را با مشكلى مواجهه ١٩٤٢بر روى ٣٠٠نفر انجام اي ن م ح كند . ق ق شد .به ١٢٥نفر اين گروه ك ي مكمل هاى ويتامين داده و ه آن مر ن به Mosby ا ي من دم ن ن مى گويد شد و آنها را از بقيه جدا و س زوى بهت گرسنه ،تيجه ر ن س نگاه داشتند .در آن مرت جش تئ رين وس نيازمند يدند ا مر و ز ه ي ب و ل ك ر ه ي م ب ه ك انجام چنين زمان اين محققين هستن ط ا دارو اى م برا ى ا ن خ د. ها و رژي تلف پز جام آ ز ما يشها يى برآورد كرده بودند ش م ك ه اى غ ى بسيار نفرت انگيز كه بوميان با ذ ايى است و احتماال در كمتر از ١٥٠٠ همان زمان نيز از نظر كالرى در روز ارزش هاى انسانى ، گذران زندگى مى كنند .به انجام چنين آزمايشهايى طور معمول افراد بالغ سالم حداقل به مورد تأييد نبوده است . ٢٠٠٠كالرى نياز دارند Mosby .مى گويد كه اين محققين به خوبى مى دانستند كه گفته مى شود دولت فدرال كانادا اين دادن ابن مكمل هاى ويتامين مشكلى از ديدن اين يافته هاى اخير شوكه شده از سو تغذيه بوميان حل نمى كند .در واقع است .در سال ٢٠٠٨بود كه استفان هارپر اين متخصصين علوم تغذيه مايل بودند كه از دانش آموزان سابق مدارس مخصوص تئوريهاى خود را به بوته آزمايش بگذارند بوميان ( ) Indian Residential Schools از طرف همه كاناداييها يك عذر خواهى و اين مردم گرسنه و دچار سو تغذيه ، يك آزمايشگاه انسانى آماده براى آنها تاريخى كرد .وى تأكيد كرده بود كه آن محسوب مى شدند .در سال ١٩٤٧دوره زمانى صدمات بسيارى به بار آورده و انجام اين آزمايشها در سطح استانهاى هيچ جايگاهى در كانادا ندارد . ديگر كانادا نيز اجرا شد .بر روى ١٠٠٠
نخست وزيرانگليس ديويد كامرون از سرويس دهندگان اينترنت درخواست كرده كه سايت هاى پورنوگرافى را فيلتر كنند .بر اساس اين طرح كه قرار است تا آخر سال ٢٠١٣به مرحله اجرا درآيد ،اين سايتها به طور خودكار مسدود خواهند شد و كاربرانى كه عالقمند به بازديد اين سايتهاهستند مى توانند از سرويس دهنده اينترنت درخواست كنند كه دسترسى آنها را امكان پذير سازند .اين طرح براى حفاظت كودكان در مقابل محتويات اين سايتها پيشنهاد شده است. نماينده محافظه كار پارلمان كانادا از مانيتوبا به نام Joy Smithضمن ستايش از اين اقدام مى گويد كه قصد دارد از هارپر نخست وزير كانادا بخواهد با نگاهى به طرح همتاى انگليسى اش ،مشابه آن را در كانادا اجرا كند .اسميت پيش از اين درارايه قوانين سخت گيرانه در خصوص قاچاق انسانها و سواستفاده از كودكان موفق عمل كرده است . وى مى گويد " :به طرحى مشابه مى انديشم كه فقط افراد بالغى كه عالقمند ديدن سايتهاى پورنوگرافى هستند قادر باشند با در خواست از سرويس دهنده اينترنت خود ،دسترسى به اين وب سايتها داشته باشند.بهرحال اگر كسى عالقمند به ديدن پورنوگرافى است ،امكان دسترسى را دارد كه البته اين عالقمندى براى من قابل درك نيست ،اما چون در جهان آزاد زندگى مى كنيم- مردم خود در باره آنچه دوست دارند انجام دهند قاعدتا تصميم مى گيرند . آنچه من مى خواهم انجام دهم حفاظت ازكودكان است .فيلتر كردن اين سايتها نه تنها كمك مى كند كه با پورنوگرافى از كودكان مقابله شود بلكه معصوميت كودكان را نيز محافظت مى كند ".اشاره وى به تحقيقاتى است كه نشان مى دهد تماشاى پورنوگرافى چه تاثيراتى بر توسعه سيستم عصبى كودكان دارد.اما Tom Copelandرئيس انجمن سرويس دهندگان اينترنت كانادا نظر ديگرى دارد .وى مى گويد " :زمانه عوض شده است ،اما عده اى از والدين با حس نوستالژى مى خواهند به عصر معصوميت كودكان بر گردند .اينكه بتوان كودكان را در مقابل همه محتويات نامناسب اينترنت محافظت كرد عمال شدنى نمى باشد .نسل جديدى دردنياى متفاوتى دارد رشد مى كند .از نظر فنى فيلتر كردن همه سايتهايى با مضامين پورنوگرافى نيز كار مشكلى است '". اين بحث در كانون بحث در فيس بوك و توييتر نيزبوده و عده اى فيلتر كردن پورنوگرافى را نوعى سانسور تلقى كرده و دخالت در زندگى خصوصى مردم مى دانند .و سوال مى كنند كه آيا دولت ليست افرادى را كه عالقمند به ديدن پورنوگرافى باشند را زير نظر خواهد داشت؟ كامرون در پاسخ مى گويد " :ليستى وجود نخواهد داشت .اتهام سانسور نيز خنده دار است .هدف از فيلتر كردن ،سانسور پورنوگرافى نيست بلكه مسدودكردن دسترسى كودكان به اين گونه سايتها است". عده اى ديگر نيز در موافقت با اين طرح مى گويند " :اينترنت بايستى به عنوان يك پلتفرم خانوادگى شناخته شودو عالقمندان به ديدن سايتهاى پورنوگرافى مى توانند راسا از سرويس دهنده اينترنتى خود بخواهند اين سايتها برايشان فيلتر نشود.والدين بسيارى هستند كه هيچ نظارتى بر كودكان خود هنگام كار با كامپيوتر ندارند .كودكان حس كنجكاوى دارند و نمى توان بى هيچ كنترلى آنها را با كامپيوتر تنها گذاشت و اميدوار بوداتفاق خاصى نخواهد افتاد".
9 Negah - November 2013
درحاشیه خبر
بعد از بيش از پنجاه سال ...
ابهام هاى حل نشده پيرامون ناپديد شدن زنى در بريتيش كلمييا كه در Yukonپيدا شد
ماشين غول آسا و آغاز احداث تونل در زير شهر سياتل "برتا "بزرگترين ماشين احداث تونل جهان ،كار خود را با سوراخ كردن زمين در زير داون تاون سياتل آغاز كرد.
نگاه -بخش خبر پس از سألها برنامه ريزى و ماهها كار ،بزرگترين ماشين تونل كنى جهان در اواخر جوالى ٢٠١٣با سوراخ كردن زمين آغاز به كار كرد .قرار است مسير جديد چند بانده اى براى بزرگراه ٩٩در زير ساختمانهاى داون تاون سياتل احداث شود .اين تونل از زير ٢٠٠ساختمان عبور خواهد كرد .ماشين تونل كنى مورد استفاده Berthaنام دارد و مديران اجرايى كار به عملكرد اين ماشين اعتماد دارند .كاركنان اين پروژه لرزش هاى احتمالى را زير نظر داشته و آمادگى حفظ و نگهدارى فونداسيونهاى ساختمانها را دارند و ظاهرا خطرى ساختمانها را تهديد نمى كند . " برتا" ٩٨متر طول و ٦٤٠٠ تن وزن دارد. نتيجه كار اين ماشين ،تونلى به قطر ١٨متر خواهد بود .اين ماشين عظيم ٨٠ميليون دالرى ،قسمتى از پروژه ١/٣ميلياردى است كه براى جايگزينى اين تونل زيرزمينى به جاى پل روگذر Alaskanطراحى شده است .اين پل كه در سال ١٩٥٣ساخته شده ،روزانه محل عبور ١١٠،٠٠٠اتومبيل است .علت جايگزينى اين پل ،پيش بينى سقوط آن بر اثر زلزله مى باشد . " برتا" در ژاپن ساخته شده و در آوريل ٢٠١٣ به صورت ٤١قطعه جداگانه و با كشتى وارد سياتل شد و در محلى در شهر سياتل مونتاژ
شد .طول اين تونل ٢/٣كيلومتر مى باشد و مدت زمان احداث آن ١٤ماه خواهد بود. انتظار مى رود در اواخر سال ٢٠١٥اين بزرگراه ٤بانده به روى اتومبيلها گشوده شود .البته
استفاده از اين تونل همراه با پرداخت عوارض خواهد بود.
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديو در باره برتا ببينيد.
برابرى طلبى و باال تنه عريان زنان در ونكوور غافلگيرى شهردار Clownaاز لخت شدن خبرنگار زن نگاه -بخش خبر بيشتر به داستانهاى فيلم ها اين خبر شبيه است تا يك واقعيت .زنى به نام Lucy Johnsonكه پنجاه و دو سال پيش به سال ١٩٦١در surreyناپديد شده بود ،در جوالى ٢٠١٣زنده در Yukon پيدا شد.اخيرا RCMPاطالعات شخصى افرادى راكه از گم شدنشان سالها مى گذشت و عمال پرونده شان به تاريخ پيوسته بود ،انتشار داد .نام و مشخصات Lucy Johnsonنيز در ميان آنها بود. دختر Johnsonبا استفاده از اين اطالعات در يوكان (كه زمانى مادرش در آنجا زندگى مى كرد) خبر ناپديد شدن وى را در روزنامه اى آگهى كرد .زنى در يوكان آگهى را مى بيند واز ديدن عكس مادرش در آن تعجب مى كند .زن در واقع دختر Lucy Johnsonاز ازدواجى است كه پس از ناپديد شدنش كرده بود .تماس اين زن با خواهر ناتنى اش خبر زنده بودن Johnsonرا گواهى مى دهد .جانسون اكنون ٧٧ساله است و با نام ديگرى زندگى مى كند .وى در سال ١٩٦١ ناپديد شد اما شوهر وى " ماروين جانسون " خبر ناپديد شدن وى را در سال ١٩٦٥به پليس اعالم كرد .اين فاصله زمانى پيش آمده در اعالم خبر ،شوهر را در مظان اتهام قتل قرار داد .پليس درجستجوى يافتن جسد ،خانه آنها را وجب به وجب كاويد .ماروين دراواخر دهه ١٩٩٠از دنيا رفت .خانواده ماروين پس از پيدا شدن لوسى جانسون ،از پليس خواسته اند كه پرونده وى را ببندد .علت ناپديد شدن زن و اينكه در اين پنجاه سال چه مى كرده و در كدام شهر زندگى مى كرده، اعالم نشده است .دو خواهر از پيدا كردن هم خوشحالند اما مادرشان راه دشوارى براى توضيح گذشته خود براى آنها دارد .
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarيك ويديو ببينيد.
10
نگاه نوامبر 2013
نگاه -در اواخر ماه آگوست ٢٠١٣كه دو كشور عربى سوريه و مصر در خون و آتش فرو رفته بودند و عكسهاى كودكان جان از دست داده در حمله شيميايى سوريه در صفحات اول روزنامه ها و سايت هاى خبرى ديده مى شد و در پنجاهمين سالگرد سخنرانى معروف و برابرى خواهانه مارتين لوتركينگ ...من رويايى دارم ...در اجتماع چند صد هزار نفرى سياه پوستان آمريكايى سال ١٩٦٣ در واشنگتن ،بريتيش كلمبيا و شهر ونكوور شاهد نوعى مبارزه برابرى خواهانه اما از نوعى ديگر بود والبته كامال متفاوت با آنچه در سطر هاى باال به آنها اشاره شد .مبارزه اى براى آن كه زنها نيز
بتوانند همانند مردان با سينه هاى عريان و با باال تنه كامال برهنه در معابر عمومى ظاهر شوند! اولين شوك خبرى در Kelownaبوقوع پيوست .يك خانم وبالگ نويس براى انجام مصاحبه اى نزد شهردار " كلونا" مى رود .موضوع مصاحبه در باره حق زنان در ظاهر شدن با پستانهاى برهنه در شهر بود .زن مصاحبه كننده پس از پايان پرسش ،ميكرو فون را به دست شهردار داده وباال تنه خود را عريان مى سازد. زن در مقابل سوال شهردار كه از اين حركت غافلگير شده ،علت لخت شدنش را گرماى هوا ذكر مى كند. مصاحبه در همان حال ادامه پيدا مى كند .شهردار مى گويد از نظر قانون منعى براى ظاهر شدن زنها با
پستانهاى برهنه در فضاهاى شهرى وجود ندارد اما انجام اين كار حواس مردم را پرت مى كند .زن نيز در انتهاى مصاحبه به شهردار مى گويد كه نرمه گوش او نيز باعث حواس پرتى ديگران مى شود .با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديو اين گفتگو را در موبابل يا آى پد خود ببينيد .همچنين در روز ٢٥آگوست ٢٠١٣نيز در داون تاون ونكوور و خيابان رابسون چند زن با پستانهاى عريان از ابتداى خيابان دنمن تا آرت گالرى راهپيمايى كردند .يكى از شعارهاى اين زنان چنين بود Free your breasts, free " : ”your mindآنان برهنگى را متفاوت از رفتارهاى جنسى مى دانستند و خواهان اين حق براى زنان بودند كه بتوانند با باال تنه لخت در انظار عمومى ظاهر شوند .شعارهاى ديگر آنان از اين قرار بود : Women's breasts are family friendly ... ... Nudity isn't sexual رهگذران كه از حضور زنان برهنه و مردان همراهشان جاخورده بودند تند و تند با موبايل ،تبلت ،آى پد و دوربين هاى خود در حال عكس گرفتن بودند. خيابان رابسون عمال نظمش به هم خورده بود. وقتى زنها بر روى پله هاى آرت گالرى ژست گرفتند، صدها دوربين بر روى آنها زوم شده بود .هم زمان با ونكوور در ٤٤شهر ديگر نيز زنان برهنه درحمايت از حركتى به نام go topless در خيابان ها ظاهر شدند .
عكسهايى از اين راهپيمايى ،به همراه فيلمى را مى توانيد با اسكن عكس در اپليكيشن Layarدر موبايل خود ببينيد.
Negah - November 2013
در بریتیش کلمبیا يافتن الكل غير مجازواردساختمان ،خانه و يا اتومبيل هاى مردم بشود. دوم ،اگر در ملك شخصى الكل غير قانونى يافت مى شد در دادگاه اين پيش داورى بوجود مى آمد كه مالك آن ملك در كار فروش غير قانونى نوشيدنيهاى الكلى است ،حتى اگر روح آن فرد از آن الكل كشف شده ، بى اطالع بوده و مثال متعلق به كارمند يا فرزند آن فرد بوده باشد. سوم ،بر اساس اين قانون ،چنانچه فردى به اتهام الكل غير قانونى به دادگاه مى رفت. آن فرد متهم بود كه بايستى بيگناهى خود را ثابت مى كرد ،نه اينكه دادسنان در ابتدا جرم او را اثبات كند. پايان ممنوعيت بريتيش كلمبيايى ها در رفراندوم اكتبر ١٩٢٠با نسبت ٢به يك رأى به برداشتن ممنوعيت الكل دادند .البته سالنها و بارهاى قبل از تحريم سال ١٩١٧مجددا بازگشايى نشدند .در حقيقت در رفراندوم ،مردم به يكى از دو گزينه بايد رأى مى دادند: ممنوعيت كامل و يا كنترل سفت و سخت دولت بر صنعت توليد نوشيدنى هاى الكلى و مردم به دومى رأى داده بودند كه عمال دست دولت را در كنترل الكل كامال باز گذاشته بود .در قانون جديد فقط فروشگاههاى دولتى توشيدنى الكلى مى فروختند .اين فروشگاهها فقط روزانه ٨ساعت كار مى كردند و از ساعت ٨شب به بعد نيز تعطيل مقدمه :دولت ليبرال بريتيش كلمبيا در حال بررسى برداشتن ممنوعيت مصرف مشروبات الكلى در پاركهاى عمومى و ساحلهاى درياست .ممنوعيتى كه ريشه در گذشته دارد. بودند .مردم براى خريد الكل نياز به دريافت در سالهاى اوليه تشكيل بريتيش كلمبيا مصرف مشروبات الكلى هيچ ممنوعيتى نداشت و حتى تنها منبع درآمد خزانه دولت از آن بود .اما بعد زمانه ديگرى شد و دولت نوشيدن مجوز از دولت بودند .هزينه صدور آن ساليانه مشروبات الكلى را ممنوع كرد.به همين مناسبت بخش گزارش مجله ،نگاهى به وضعيت پر فراز و نشيب مصرف الكل در ونكوور و بريتيش كلمبيا دارد. ٥دالر بود ( اين رقم براير با متوسط دريافتى روزانه بود) .البته اين مجوز پس از بررسى هايى كه براى درمان مشكل بيماران ،مصرف الكلى پذيرايى كند .متخلفين به ٦تا ١٢هويت اخالقى و شخصيتى افراد صادر مى كسب اين مجوز را نيز نداشتند . نگاه -بخش گزارش شد .هنگام مراجعه به مشروب فروشى هاى الكل تجويز شده ،صادر گرديده بود .پزشكى ماه زندان قطعى محكوم مى شدند . قرن نوزدهم نوشيدن مشروبات دولتى ،مجوز بايد ارايه مى شد و پس از فقط براى يك ماه ٤١٠٠نسخه دريافت در الكلى تفريح رايجى در بريتيش ممنوعيت فروش نوشيدنيهاى الكلى خريد هر بطرى ،مهرى نيز به مجوز زده الكل صادر كرده بود .صف هاى طوالنى نياز مادر نوآورى ... كلمبيا بود.در دوران تب مى شد.نوشيدن هرگونه نوشيدنى الكلى در استخراج طال در ١٣ Yaleسالن در سال ١٩١٧مردم بريتيش كلمبيا در بيماران مصلحتى نسخه به دست در مقابل و بار وجود داشت كه به فاصله ٥٠مترى يك رفراندوم به ممنوعيت فروش و مصرف فروشگاههاى مشروب فروشى تشكيل شده قانون ممنوعيت الكل ،نوشيدنيهايى فضاى عمومى شهرها ممنوع بود .رستورانها از يكديگر قرار داشتند .ويكتوريا در سال مشروبات الكلى رأى "آرى "دادند و قانون بود كه طول آنها تا ٤٠٠متر نيز گزارش را الكلى مى دانست كه بيشتر از ، ١.٢٥و پيك نيك خانواده ها در پاركها نيز شامل به اين ممنوعيت بودند.البته اين رفع ممنوعيت و درصد الكل داشته باشد منع فروش الكل در بريتيش كلمبيا به اجرا شده است . ١٨٦٤كه شهر فقط پنج افسر شامل بوميان ( )First Nationنشد درآمد .الكل فقط براى مصارف هزينه اجراى اين قانون ساليانه فقط براى توليدكنندگان نوشابه پليس داشت ١٤٩ ،سالن با وضع وممنوعيت ،شهر ونكوور ١٠٠،٠٠٠دالر هزينه در بر ها اجازه داده شد بود پزشكى مجوز سرو مشروبات الكلى شده در سال صنعتى داشت.دولت مشروب هاى غير قانونى كه آبجوهاى با درصد قانون م داشت.نيووست مينستر در سا م ن ل و ع ي ومراسم مصادره شده را با دريافت پول به پزشكان ،كمتر از ١.٢٥درصد سب ت نو ١٩١٧م ١٨٥٤تا ب ايجاد ب شيدنيه در سال ١٨٨٨ازاى در يك رفراند ردم بر ا ي ت ي ى ا ش ل س د كلى ١٩٦٢ادامه كلمبيا ها ى و وم ب داروخانه ها ،دامپزشكان ،كشيشان ،توليد كنند .قابل يستم قضايى عتهايى هر سيزده نفرشهروند مصرف مشروب ه ممنوع ي ت نيز در يافت .در سال كه است تصور پزشكى مجوز كه اشخاصى و توليدكنندگان هبى مذ ف ب ش ر د، ريت وش ساكن درشهر ،يك سالن "داد ات ال يش كل در در ١٩٤٨به زنى فر و خته مصرف الكل داشتند مى فروخت . مجوز دار داشت .در بر ند و قانون من كلى رأ ى " آ اين آبجوى كم اجازه داد جه اول ،پلي مبيا نيز ر يتي ع فر Regent در ى مى شد. waterfrontونكووردر فقط ش كلمبيا به اج وش الك الكل در سرتاسر يافتن ال گاه مى توان س بدو ل ن د ر ب را Hotelونكوور به سال ١٨٨٨تعداد ٤٥ومرا راى مصارف پ درآمد .الكل پز شكا ن ،آزادى نوشيدن الكل در چهار ديوارى بريتيش كلمبيا ،خانه كل غير مجاز ست ب راى دليل شباهت وى بيت محبو شخصى خانه نه خا و ر ا د ز و و ا ي سالن قرار داشت. ردسا سم هاى مذهب شكى ، ا اتومبي ص ل ن ع ه ت ختمان به بوميان مشروب داشت. زيادى ، داران ا ى ى ى ف م ر ، تا سال ١٩٠٠ ر و د خ فروخته نشد .او ته مى شد د ا مپز شكا ن اگرچه فروش الكل ممنوع بود ،اما مردم در آن دوران م بشود ١٠٠٠محل براى جزو بوميان بريتيش همچنين بريتيش كلمبيا هنوز مى توانستند در خانه ممنوعيت ، و فروش مشروبات الكلى كلمبيا نبود .در مقابل همچنين نوشيدنيهايى با بيما ر ا نى شخصى خود مشروب الكلى دست ساز و وجود داشت كه همه ٢٤ساعته و هر هفت اعتراضش ،مقامات با نسخه و تجويز يا از هر طريق ديگرى بدست آورده بودند طعم وانيل ،پرتغال ،ليمو ،و ساير ميوه ها با روز هفته باز بودند. بر اساس قانونى مصوب در دهه پزشك حق خريد الكل را از فروشندگان را بنوشند .اما فقط در خانه و يا آپارتمان ميزان الكل ١.٢٥درصد نيز فروش زيادى دولتى گفتند كه شباهت چهره وى به ١٨٥٠فروش نوشيدنى هاى الكلى به بوميان تعيين شده از طرف دولت را داشتند .البته شخصى .نوشيدن مشروب هرجاى ديگر ،داشت .البته اين محبوبيت نزديك بود به بوميان سبب آن بوده و براى حل مشكل وى پيشنهاد دادند كه بهتر است يك گواهى ممنوعيت آنها نيز منجر شود. ممنوع شده بود .اين قانون تا سال ١٩٦٢اين ممنوعيت ،كسب و كار پزشكان را رونق حتى درخانه دوست ، همچنان حكم فرما بود .البته طبيعى بخشيد .آنها با دريافت ٢دالر ( برابر ٢٥جريمه اى بين ٥٠تا ١٠٠دالر ( ٨٣٠تا قانون ممنوعيت نوشيدنيهاى الكلى سبب رسمى مبنى بر غير بومى بودن هميشه است كه به بوميان بريتيش كلمبيا نيز اجازه دالر امروزى ) نسخه دريافت الكل را براى ١٦٦٠دالر به ارزش امروز) و بين ٣٥روز ايجاد بدعتهايى نيز در سيستم قضايى همراه خود داشته باشد فروش نوشيدنى هاى الكلى داده نمى شد مردم صادر مى كردند .در سال ١٩١٩فقط تا ٦٠روز نيز زندانى داشت .به اين ترتيب بريتيش كلمبيا نيز شد ،در درجه اول ، و كاناداييهاى آسيايى تبار نيز صالحيت در ونكوور ١٨١،٣٥٠عدد از چنين نسخه كسى حق نداشت از مهمانانش با مشروب پليس بدون اجازه دادگاه مى توانست براى
تاريخچه پر فراز و نشيب مصرف مشروبات الكلى در بريتيش كلمبيا زمانى که فروش مشروبات الكلى دربريتيش كلمبيا ممنوع بود
12
نگاه نوامبر 2013
چهر ه ها
گفتگو با احمد سخاورز
کاریکاتوریست ،نقاش و مجسمه ساز برجسته ایرانی ساکن تورنتو
نگاه _ افشین سبوکی
در اواخر ماه اکتبر در سفری که به تورنتو داشتم توسط دوست گرامی ،نیک آهنگ کوثر ،فرصت مالقات و گفتگو با مردی برایم فراهم شد که درکودکی و نوجوانی کپی کردن از کارهای کاریکاتور چهره اش اولین گام ها برای شروع کارهای من در زمینه کاریکاتور چهره بودند استادی که وقتی از نزدیک مالقاتش کردم متوجه شدم که شخصیتش نیز به مانند کیفیت آثارش دوست داشتنی است. احمد سخاورز كاريكاتوريست ،طراح ،گرافيست ،نقاش و مجسمه ساز در كنار كامبيزدرم بخش،اردشيرمحصص و غالمعلى لطيفى نامش به عنوان يكى از پيشروان و استادان كاريكاتور ايران مطرح است .نسل كنونى كاريكاتوريست و كارتونيست اغلب تحت تأثير و با كپى كردن كارهاى اين بزرگان آغاز به يادگيرى اين هنر كرده اند .احمد سخاورز را كله شق ترين كاريكاتوريست ايرانى لقب داده اند با قلمى تيز و آشتى ناپذير .آشنايى وى با كاريكاتور از طريق "مجله توفيق" بود ،ابتدا شروع به كپى كردن كاريكاتورهاى اين مجله كرد و بعد تصميم گرفت كه كارهاى كپى شده رابه مسئولين توفيق نشان دهد.و اين آغاز همكارى سخاورز با توفيق و ورود وى به دنياى كاريكاتور بود .وى با توفيق به مدت يكسال همكارى داشت و بعد همكارى با مجله اطالعات هفتگى ،كه از طريق آن مجله به روزنامه اطالعات رفت .در روزنامه اطالعات داراى ستون ثابت روزانه اى به نام " از نگاه سخاورز" شد كه كاريكاتورهاى خود را بر اساس موضوعات روز در اين ستون عرضه مى كرد.امضا معروف سخاورز طرح يك كالغ بود كه در پاى اين كاريكاتورها ديده مى شد. جنبه جدى كاريكاتور يراى سخاورز همواره اهميت زيادى داشته اشت .وى در كشيدن كاريكاتور چهره بسيار چيره دست است و معموال در كشيدن كاريكاتور چهره از ذهنيت خود استفاده مى كند و برداشت شخصى اش را با كمترين خط عرضه كرده تا بتواند به شخصيت فرد در كاريكاتور نزديك شود .وى هيچگاه نقاشى و كاريكاتور را از هم جدا نكرده است و در ايران نيز در كنار كاريكاتور، نقاشى نيز مى كرد .با توجه به عرضه عمومى كارهايش در زمينه كاريكاتور ،در ايران بيشتر او را به نام كاريكاتوريست مى شناخته اند .با زندگى در كانادا وى بيشتر به نقاشى كردن روى آورد .اهميت به طبيعت و محيط زيست در محيط زندگى جديد سخاورز در كانادا ،انگيزه اى شد تا سخاورز به طور جدى به آفرينش كارهايى در زمينه حيات وحش و طبيعت بپردازد.كارهاى مختلف نقاشى وى توسط عالقمندان آثار هنرى خريدارى و نسخه هاى چاپى آنها به صورت تقويم و كارت پستال به بازار كانادا و آمريكا عرضه شده اند .نقاشى دو غاز قطبى وى به نام Morning Light : Ross' Geese :برنده اول مسابقه حيات وحش در كانادا گرديد و در سال ١٩٩٤به صورت تمبر در كانادا چاپ گرديد .وى براى ترسيم بهتر نقاشى هاى حيات وحش خود ،از روى عكسهايى كه مى گرفت به مدل سازى و ساخت مجسمه هاى آنها مى پرداخت .اين كار سبب شد تا به مجسمه سازى به عنوان يك هنر مستقل عالقمند شود، وى دوره كامل فنى قالب ريزى و مجسمه سازى را گذارنده و در كنار كاريكاتور ونقاشى ،مجسمه سازى نيز مى كند.
_ استاد سخاورز ،خیلی متشکرم که دعوت مجله نگاه را برای گفتگو پذیرفتید به عنوان یک کاریکاتوریست و یک هنرمند پیشکسوت کارهای شما بر بسیاری از هنرمندان و هنرجویان از جمله خود من الهام بخش شروع فعالیت هنری بوده .می توانم بپرسیم خود شما زمانی که شروع کردید تحت تآثیر چه هنرمندان داخلی یا خارجی بودید و کآل در زمان شما چه آثاری بر
13
کاریکاتور ایران تاثیر گذار بودند؟ _ عرض کنم که من از کودکی نقاشی و طراحی می کردم که الزامآ کاریکاتور نبودند اما شخصآ آشنایی اولیه من با هنر کاریکاتور از طریق نشریه "توفیق" بود و "حاجی بابا" که منتشر می شد و در خانه در دسترس بود و دیدن کاریکاتور در این مجالت باعث گرایش من به هنر کاریکاتور گردید .البته آن موقع نمی دانستم کاریکاتورهایی که در "توفیق" چاپ می شود اثر کیست چون اکثرآ سبک و شکل آنها خیلی بیکدیگر نزدیک
بود .این گرایش و شوق باعث شد که من شروع کنم به طراحی و کپی بعضی از آنها تا جایی که در زمانی حس کردم کارهایم در حدی است که قابل عرضه هست ،پس با مجله توفیق تماس گرفتم و ظروع به همکاری با آنها کردم.گرچه همکاری من با توفیق بیش از یکسال نبود اما آن همکاری بر کارهای من تاثیر قابل توجهی گذاشت تا زمانی که تجربیات مستقل و سبک شخصی ام را بعدا دنبال کردم. از دیگر کارهایی که اصوآل من را به کشیدن طراحی عالقمند کرد دیدن مجالت کامیک بود که در آن زمان تنها تفریح من بود .بیاد می آورم که روزهای آخر هفته پدرم من را میبرد خیابان الله زار ،اول یک فیلم سینمایی می دیدیم و به هنگام برگشت از سینما در خیابان نادری پدر برایم 3_2 مجله کامیک میخرید .دیدن این مجالت شوق طراحی را در من بیشتر کرد .یکی از هنرمندان خارجی که کارهایش را همیشه دنبال می کردم و حتما شما هم با کارهایش در مجله" "MADآشنایی دارید هنرمندی بود بنام Mort Drucker که دیدن کارهایش عمال الگوی اولیه من در طراحی جزئیات چهره و اجزاء دیگر بود .بعد از همکاری بیشتر من با نشریات مختلف از جمله اطالعات باعث ارتباط و آشنایی بیشتر من با آثار و نشریات خارجی از جمله Herald Tribuneو دیدن کارهای کارتونیست های مطبوعاتی دیگر جون هربرت بالک Herbert Blockکه از کارتونیستهای قدیمی بود .بهر حال دیدن این آثار بر نگرش من به کاریکاتور تآثیر
کاریکاتور چهره ایرج میرزا
با اسكن عكس در اپليكيشن ، Layarويديو مصاحبه افشين سبوكى با احمد سخاورز را ببينيد.
فروان داشت .البته مثل بقیه هنرمندان ،من همیشه دنبال آن بودم که سبک شخصی خودم را داشته باشم.امروز البته ،بعد از 50 _ 40سال کار در این زمینه به این نتیجه رسید ه ام که بهترین راه برای
رسیدن به سبک شخصی این است که اصآل به آن فکر نکنیم و با ایجاد آثار فراوان بتدریج سبک شخصی هنرمند شکل می گیرد شبیه به همان چیزی که در هنر خوشنویسی اتفاق می افتد.
کاریکاتور چهره صادق هدایت
13 Negah - November 2013
چهره ها
_ در روند کاری شما سبک و شیوه های متفاوتی از کاریکاتور گرفته تا نقاشی و مجسمه سازی می بینیم، دلیل این تنوع تکنیکی و استفاده از مدیاهای مختلف در آثار شما چیست؟ اوال بگویم که این کار اجتناب ناپذیر بوده و ضمن داشتن جنبه های مثبت چندان هم چیز خوبی نیست بخاطر اینکه ادامه یک راه و تمرکز بر روی آن هدف طبیعتآ انسان را زودتر به نتیجه می رساند .من همیشه نحوه کارم اینگونه بوده که کار کردن برایم جنبه یادگیری و آموزش داشته چه در طراحی چه در نقاشی و غیره. قبال در ایران نقاشی می کردم ولی نه بعنوان یک حرفه اما وقتی اینجا آمدم و طبیعتآ باسدهای متعدد برای ورود به بازار کار کارتون و کاریکاتور برخورد کردم استفاده از نقاشی بعنوان هنری که از دست من ساخته بود یک امتیاز بود برای ورود به جامعه هنری کانادا .درین زمان گرایش من به یادگیری باعث شد که خیلی زود فاصله تکنیکی خودم را در برابر هنرمندان حرفه ای فعال در اینجا تشخیص دهم و با تالش شبانه روزی بتوانم سطح کارم را به حدی برسانم که بتوانم کارهایم را قابل عرضه کنم ،این از اولین فعالیت های من بود .در مورد تنوع آثار ،درست است که ما می توانیم کارهای هنری در قالب های مختلفی تقسیم بندی کنیم مثل مجسمه ، که برخوردی 3بعدی است یا نقاشی و یا طراحی .اما بجز کاریکاتور که جنبه روزنامه نگاریش آنرا از بقیه جدا می کند، تمامی این ها بنظر من بنوعی با هم مرتبط هستند یعنی خط اصلی خلق آنها از هم جدا نیست و عمال متاثر بودن هنرمند از محیط یا از سوژه اتفاقی است که در همه آنها مشترک هست .حال ممکن است که یک هنرمند فقط از یک مدیا استفاده کند اما من این امکان را داشتم که بتوانم از مدیا های مختلف استفاده کنم و تجربه کنم تا بتوانم از نظر تکنیکی خودم را ارتقا
14
نگاه نوامبر 2013
دهم. اما کار مجسمه سازی بر اثر یک ارتباط طبیعی و غیر مترقبه در کنار نقاشی اضافه شد .من در آن زمان از ترکیب تصاویر منابع متعددی برای نقاشی استفاده می کردم و استفاده از ماکت های کوچک سه بعدی راه حلی بود برای مشکل هماهمنگی منبع نور در آنها .این گونه ساخت مجسمه هم به کارهای من اضافه شد .من معتقدم برای کسی که بتواند درست طراحی کند ساخت مجسمه نیز امری طبیعی است. بعد از برخورد با بعد سوم ،چنان از این تجربه هیجان زده شدم که با پیگیری آن سر از یک کالج هنری در تورنتو درآوردم و دوره های مجسمه سازی و قالب گیری حرفه ای را در آنجا گذراندم .ولی جالب اینجاست که بعد از این همه تجربه اآلن نقاشی های من دوباره به کاریکاتورهایم برمی گردند در واقع آن چیزی که برای من انگیزه بخش هست طراحی هایی هستند که به شکل کاریکاتور انجام داده ام و از آنها برای شکل دادن به نقاشی ها و مجسمه هایم الهام می گیرم .و وقتی سیر تداوم همه این تجارب را در نطر بگیریم نقطه مشترکی در همه آنها وجود دارد و در اصل چندان با هم متفاوت نیستند. _بعنوان یک هنرمند مهاجر مشکالت مهاجرت را برای هنرمندان ایرانی چگونه می بینید و چه توصیه ای دارید برای هنرمندانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند؟ _ مشکل عمده ای که برای تمام کسانی که از مملکت مهاجرت می کنند می تواند اتفاق بیفتد این است که مهاجر کامآل هویتش را از دست بدهد و این برای یک عده باعث افسردگی و عدم فعالیت می شود .ظرف سالهایی که اینجا بوده ام این را زیاد از هنرمندان شنیده ام و این اتفاق برای خود من هم در اوائل اتفاق افتاد.
بهترین راه این است که نگاه رو به گذشته و عقب را هرچه زودتر بتوان کم کرد و به آینده و رو به جلو فکر کرد و تالش بر این که به محیط جدید و مسائل سیاسی و اجتماعی آن بیشتر آشنا شد تا هنرمند بتواند موفق شود .واقعیت این است که همه ما هنرمندان متاثر از محیطی هستیم که در آن زندگی می کنیم و مشکل زمانی بوجود می آید که بخواهیم محیطی که در گذشته زندگی کرده ایم را به محیطی که آمده ایم با خود منتقل کنیم و این مسئله ایجاد می کند زیرا جامعه جدید با فرهنگ و گذشته ما آشنایی ندارد و ارتباطی برقرار نمی شود .بهتر این هست که زبان مشترکی را پیدا کنیم که که در آن از چاشنی فرهنگی خود _از هر جا که آمده ایم _ استفاده کنیم و به شیوه بیانی برسیم که برای مخاطب جامعه جدید ملموس باشد . _آقای سخاورز تعریف شما از هنر کاریکاتور چیست و ارتباط کاریکاتور چهره را با کارتون سیاسی چگونه می بینید؟ _ کاریکاتور می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد مثال صرفا هنری باشد یا برای سرگرمی و یا بصورت سورئال خلق شود .تجربه من بیشتر با نوع کاریکاتور مطبوعاتی بوده است .بنظر من بطور کلی هنر کاریکاتور در مجالت تفاوتی با یک مقاله در روزنامه ندارد و همانطور که در یک مقاله از نوشته استفاده می شو در یک کاریکاتور با استفاده از خطوط و طر ح ها می توان به اندازه یک مقاله تاثیر گذاشت. درمورد رابطه کاریکاتور چهره با کارتون ادیتوریال ،هنرمندی که می خواهد کارتون ادیتوریال انجام دهد باید توانایی طراحی کاریکاتور چهره را داشته و این از ضروریات یک کارتون هست .کاریکاتور ادیتوریال گاهنگا ر ی است از رویدادهای
چهره ها
Juggler
از راست :احمد سخاورز -افشین سبوکی -فائز علیدوستی سیاسی و تاریخ یک مملکت .فضای خفقان امروز حاکم بر ایران این امکان را ازکارتونیست ایرانی گرفته است .از اینرو حضور و موفقیت های کارتونیست های ایرانی درنما یشگاه های بین المللی بیشتر آشکار است تا صحنه رویداد ها و تحوالت سیاسی روز در مملکت .موفقیت های این عزیزان در صحنه جهانی سبب افتخار برای همه ماست ولی جای خالی کارتون ادیتوریال را که نمایشگر رویدادهای امروز در مملکت است متاسفانه نمیشود ندیده گرفت _ با توجه به رشد تکنولوژی و گسترش ارتباطات که امروزه باعث ترکیب رسانه های مختلف تصویری_ صوتی شده، بنظر شما ترکیب چند رسانه ای چه تاثیری بر کاربرد کاریکاتور و کارتون دارد؟ من هیچ مسئله ای با ترکیب امکانات و مدیا های جدید ندارم. هر وسیله یا ابزاری که بتواند به گسترش و کاربرد هنرکمک کند مفید است .مثال تا چند وقت پیش تمام کارها با مداد و کاغذ و قلم گیری با مرکب آماده می شدو به چاپخانه فرستاده می شد. ولی اآلن با سافت ور هایی که بوجود آمده این امکان بوجود آمده که بتوانیم از این تکنولوژی به صورتی استفاده کنیم که بسیاری از مشکالت سابق را بسادگی حل کنیم.ا ستفاده از صدا و تصویرو حرکت هم بنظر من در همین راستا هست و من هیچ مسئله ای با استفاده از تکنولوژی مدرن ندارم و شخصآ از ان استقبال می کنم کما اینکه همیشه سعی کرده ام از تکنولويی جدید در خلق آثارم استفاده کنم .بنظر من این سافت ور ها و ابزار جدید همه وسیله هستند و این آرتیست است که آنها را کنترل می کند. _سئوال آخر ،آیا شما اخبار کاریکاتور داخل ایران را دنبال می کنید و نظر شما در مورد نسل جدید کاریکاتوریست های ایرانی چیست؟ _ من 33سال است که از ایران خارج شده ام و امکان ارتباطی مانند حال حاضردر آن زمان و جود نداشت ،بنابراین تا مدتها من
15
نمی دانستم بعد از آمدن من چه تحوالتی در هنر ایران صورت گرفته .بعد از گسترش رسانه های مختلف از طریق اینترنت، وبسایت ها و وبالگ ها توانستم با اخبار داخل ایران بیشتر آشنایی پیدا کنم .آن چیزی که من می بینم با توجه با این که کآل برد نهایی کاریکاتور در محیط آزاد و با بیان آزاد صورت می گیرد ،با توجه به محدودیت آزادی بیان که متاسفانه در مملکت ما هم وجود دارد کارهای بسیار خوبی صورت می گیرد .این محدودیت البته همیشه هم چیز بدی نبوده چون کاریکاتوریست ها را واداشته تا راههای جدیدی برای ابراز بیان پیدا کنند .وجود آثار افرادی چون اردشیر محصص و ایجاد کارهایی جدید و خارج از قواعد معمول مثل کارتون های مجله توفیق ازاین نمونه است. اآل ن هم آنطور که من از آثار کاریکاتوریست های جوان ایرانی می بینم از نظر تکنیکی و محتوای البته غیر سیاسی _ به دالیلی که خوب می دانیم_ پیشرفت های غیر قابل باوری انجام شده است و من بسیار جذب دیدن این آثار می شوم و لذت می برم از دیدن توانایی تکنیکی و شور و عالقه آنان _از جمله کاریکاتورهای چهره شما. _ در اینجا می خواهم دردرجه اول از طرف خودم که بعنوان یک کاریکاتوریست با دیدن کارهای شما اولین انگیزه ها برای شروع کار در این زمینه برایم ایجاد شد و خیلی خوشحالم که این شانس را داشتم که با شما مالقات و گفتگو کنم و همچنین از طرف سردبیری مجله نگاه از شما تشکر می کنم که امکان این گفتگو را فراهم کردید تا با چاپ آن نسل ایرانی عالقمند به کاریکاتور در خارج از کشوربتوانند از تجربیات شما استفاده کنند. _ خیلی متشکرم ،برای من هم بسیار جای افتخار و خوشحالی است که بدانم فراموش نشده ام و بعد از این همه سال اگر نقش کوچکی در رشد کاریکاتور ایران داشته ام در نظر گرفته می شود .خوشحالم که این قضیه از دیدگاه هنرمندان فعال مورد توجه هست.
15 15 Negah - November 2013
یادمان
"براى آنچه فكر مى كنم كه درست است مى جنگم و سالحم قلم و مركب است"
مرگ كارتونيست برجسته كانادايىRoy Peterson نگاه - كارتونى كه Roy Peterson آخرین براى روزنامه " ونكوور سان " كشيد ،اولين كارتونى بود كه آن روزنامه از چاپش خوددارى كرد .سال ٢٠٠٩بود و عليرغم اينكه پيترسون يكى از با نفوذ ترين و تأثير گذارترين كارتونيست آمريكاى شمالى به حساب مى آمد ،ونكوور سان براى كم كردن هزينه هاى خود به كار وى به عنوان سردبير بخش كارتون روزنامه خاتمه بخشيد .بعد از دهها سال كشيدن كارتون هاى بسيارى در نقد شخصيتهاى سياسى و صاحبان بنگاههاى اقتصادى بزرگ ،اين بار " روى پيترسون"طرحى در باره روزنامه اى كه از سال ١٩٦٢در آن كار كرده بود كشيد .در اين كارتون او خود را در قالب پيرمردى ترسيم كرد كه روزنامه اى در دست دارد كه چنين تيترى در صفحه اول آن به چشم مى خورد : " روزنامه ،سردبير بخش كارتون خود را اخراج كرد ".و پيرمرد نزديك است در چاله اى بيفتد .اين كارتون در ونكوورسان چاپ نشد اما در همان سال جايزه اى از طرف انجمن آمريكايى سردبيران بخش كارتون دريافت كرد. در طول دوره كاريش " پيترسون" هفت بار جايزه National Newspaper awards را دريافت كرد و در سال ١٩٩٤نيز عنوان
16
نگاه نوامبر 2013
Order of Canadaرا دريافت كرد. پيترسون ٧٧ساله در ٣٠سپتامبر ٢٠١٣بر اثر حمله قلبى در ونكوور در گذشت .همسر وى در سال ٢٠٠٣ا زدنيا رفته بود .در هنگام دريافت عنوان Officer of the Order of Canada در سال ، ٢٠٠٤پيراهنى برتن كرد كه عكس همسرش بر آن بود ،وى در اين باره به فرزندانش گفت: " زمانيكه فرماندار كل كانادا " آدريان كالر كسون" مدال را به گردنم آويخت ، مادرتان اولين نفرى بود كه آن را ديد". اولين كار پيترسون در سال ١٩٦٢در ونكوورسان چاپ شد كه همكارى وى با اين روزنامه نزديك به پنج دهه ادامه داشت .سى سال نيزكارتونهايش به طور مرتب در مجله Maclean'sچاپ مى شد .كارهاى وى از سايه پردازى خاصى برخوردار و پر از جزييات بود. وى ١٤سپتامبر
١٩٣٦در وينيپگ متولد شد ،دبيرستان خود را در ونكوور تمام كرد و بعد براى ادامه تحصيل به Vancouver School of Art رفت . فرزندان پيترسون مى گويند كه "كارتون براى پدرمان مقوله اى جدى و حساس بود .سه برادر او در جنگ جهانى دوم
شركت داشته و و دو نفرشان هنگام سقوط هواپيماهايشان كشته شده بودند .او مصمم بود كه از طريق كارتونهايش سخن بگويد .گزينش سوژه هايى كه بتوان برايشان جنگيد ،انتخاب شخصيتهايى همچون ريچارد نيكسون ، جرج دبليو بوش ،استفان هارپر و
والديمير پوتين براى كشيدن كارتونهايش از چنين بينشى برمى خواست .بانكداران بزرگ كه ثبات اقتصادى جهان را برهم مى زنند نيز از ديگر سوژه هاى كارتون هاى وى بودند ".او به فرزندانش گفته بود: " من براى آنچه كه فكر مى كنم درست است با قلم و مركب مى جنگم " . روى پيترسون به همراه سردبير كارتون تورنتو استار Duncan Macpherson كه او نيز اخيراً درگذشته وسردبير كارتون Montreal Gazetteبه نام Terry Moshe بهترين سردبيران كارتون كانادا محسوب شده اند. روى پيترسون استاد و آموزش دهنده بسيارى از كارتونيست هاى جوان بود. او هنر كشيدن كارتون را به آنها نمى آموخت ،بلكه تمركز او وسعت بخشيدن به جنبه هاى فكرى آنان بود تا بتوانند موضوعات عادى را از نقطه نظر خاص ترى به تصوير كشند. او به معناى واقعى خالق و اوريژينال بود.
با اسكن تصوير باالى اين صفحه در اپليكيشن Layarنمونه هاى بيشترى از كارهاى وى را ببينيد.
Negah - November 2013
ونکوور _ تهران
تهران
اجراى دو نمايش اجرا شده در ونكوور ،در تهران رحمانيان نمايشنامه نويس و كارگردان تتاتر دو محمد نمايش خود را پس از اجرا در ونكوور در تهران نیز به صحنه برد .رحمانيان به همراه همسرش مهتاب نصيرپور چند سالى است كه مقيم ونكوور شده اند .در خانه فرهنگ و هنر ايران در نورث ونكوور كالسهاى آموزشى تئاتر برگزار مى كند و با هنرجويان اين كالسها ،گروه تئاتر ونك را تشكيل داده و نمايشهاى مختلفى را نيز در ونكوور به صحنه برده اند .آخرين كار رحمانيان در ونكوور برخوانى نمايش آرش بود كه در جوالى ٢٠١٣اجرا شد .گفتگوى مجله نگاه به همراه عكسهاى تمرين اين نمايش در شماره پنج مجله چاپ شده است .اخيرا رحمانيان سفرى به ايران داشته و دو كارى را كه براى اولين بار در ونكوور اجرا شده اند رادر تهران به صحنه برده است .به نظر مى رسد اين اولين بار است كه كارى هنرى ابتدا در خارج از ايران اجرا شده و بعد در ايران به نمايش گذاشته شده است و اين اولين به نام ونكوور ثبت گرديده است .رحمانيان در تهران ابتدا نمايش شب سال نو را با حضور ٤٠٠تماشاگر باز خوانى كرد .اجراى صحنه اى ابن نمايش نوروز امسال در سالن سنتينيل نورث ونكوور براى اولين بار به صحنه رفته بود .موسيقى -نمايش " ترانه هاى قديمى " دومين كار ونكوورى رحمانيان بود كه در تهران براى عالقمندان به روى صحنه رفت .اين نمايش در سال گذشته در ونكوور اجرا شده بود .در اجراى تهران ، بازيگرانى كه در اجراى ونكوور بازى كرده بودند حضور نداشته و رحمانيان از گروه بازيكران هميشگى اش در تهران استفاده كرده بود .البته الزم به ذكر است اين موسيقى -نمايش با نام ديگرى " اينجا تهران است"و اجراى متفاوتى قبل از ونكوور فقط براى يك شب در تهران اجرا شده بود .
پس از
ونكوور
Mohammad Rahmanian - Photo: Hamid Payombarnia
رونمايى از جديدترين كتاب پرويز تناولى مجسمه ساز برجسته ساكن ونكوور در تهران تناولى مجسمه ساز برجسته ايرانى از دهه ١٩٨٠ميالدى پرویز در ونكوور زندگى مى كند .اخيراً يكى از كارهاى وى در نمايشگاه " سفر " در museum of anthropology ونكوور به نمايش گذاشته شده بود كه اثر به نمايش گذاشته شده اش وهمچنين حضور و زندگيش در ونكوور مورد توجه رسانه هاى انگليسى زبان شهر قرار گرفته بود .گزارشى از اين نمايشگاه به همراه نقطه نظرات تناولى در باره مجسمه ارائه شده آش در آن نمايشگاه درشماره ٤مجله نگاه چاپ گرديده است. در مهرماه جارى از جديد ترين كتاب تناولى در تهران طى مراسمى و با حضور وى رونمايى شد .در اين مراسم كتاب «تاريخ مجسمه سازى در ايران؛ از فرهاد كوهكن تا على اكبر حجار» ماحصل 10سال تحقيق پرويز تناولي كه توسط «چاپ و نشر نظر» در 182صفحه رنگى به زيور طبع آراسته شده است ،رونمايى شد 54 .مجسمه كوچك از چهار مجموعه بسيار معروف (هيچ ،عشاق ،شاعر و پرنده) اين هنرمند صاحب سبك براى يك ماه در گالرى ماه مهر تهران به نمايش درآمد.تناولى ضمن تأكيد بر اينكه مجسمه سازى در ايران صاحب پيشينه اى قدرتمند است در باره كتاب خود چنين مى گويد: "اين روند با شكوه را در اين كتاب رصد كرده ام و با تالشى مستمر توانسته ام مستندات و تصاوير جامعى از اين آثار هنري را از موزه ها و مجموعه هاى معتبر سراسر دنيا در اين كتاب گرد هم آورم". وى افزود" :فرهاد كوهكن را مبدا مجسمه سازى ايران ميدانم و با وجود داستانهاى عشقی كه درباره او در عصر خسرو پرويز ميگويند، ديده ام منابع معتبر بسيارى از مجسمه هاى طاق بستان را به او
18
نگاه نوامبر 2013
نسبت داده اند .مجسمه سازى در ايران قبل از اسالم بسيار غنى بود و بعد از اسالم نيز در دوره هايى مثل سامانيان ،غزنويان ،سلجوقيان شاهد آثار درخشان اين هنر هستيم .متاسفانه نام هنرمندان اين دوره روشن نيست زيرا مجسمه سازى آنها جنبه كاربردى داشت و اكنون نمونه هاى آن در موزه هاى دنيا پراكنده است .اما اين كتاب ثابت مى كند ايرانيان هميشه مجسمه را زنده نگاه داشته اند و حتى آن را در عهد صفويه بنيادى پيگيري كردند و در عهد قاجارى در دوره هاي فتحعليشاه و ناصرالدين شاه به نمونه هاي شاخصى رسيدند كه «علي اكبر حجار» كه بخش پايانى اين كتاب است به عنوان يك مجسمه ساز مبدع مطرح ميشود؛ علي اكبر حجار را بايد كمال الملك اين عرصه دانست" .
parviz Tanavoli - scan this picture in Layar application in your smart phone or ipad and see a documentary film about Parviz Tanavoli
Negah - November 2013
جهان
باراك اوباما :
36سال پيش ،اين اتفاق مى توانست براى من بيافتد... پيرامون حادثه قتل جوان سياهپوست آمريكايى و حكم صادره
نگاه - از ٢٦فوريه ٢٠١٢آغاز ماجرا شد .جوان ١٧ساله ساهپوستى به نام Travon ديدن براى Martin پدرش به سانفورد فلوريدا مى رود .فرد داوطلبى مسلحى به نام George Zimmermanكه در حفاظت آن محله شركت داشت ،با ٩١١تماس مى گيرد و از حضور فرد مشكوكى خبر مى دهد .دقايقى بعد صداى تيرى در فضا مى پيچد و مارتين در خون خود مى غلتد ".زيمرمن" علت تيراندازى و قتل را دفاع از خود بيان مى كند .در گزارش پليس ذكر مى شود كه از بينى و پشت سر تيرانداز خون جارى بوده است .فرداى روز حادثه ،پدر مارتين پس از گزارش گم شدن پسرش ،جسد اورا شناسايى مى كند .دوست دختر ١٦ ساله مارتين مى گويد": هنگام تيراندازى وى در حال صحبت تلفنى با من بود ...كه مى شنود فردى به مارتين مى گويد كه آنجا چه كار مى كند؟ مارتين در جواب ،با لحنى معترض مى گويد براى چه او را تعقيب مى كند ؟ آن دختر ادامه مى دهد كه نزاع كالمى بين آن دو باال مى گيرد و ناگهان تلفن قطع مى گردد. بعد از كشمكش هاى فراوان بر سر اين پرونده قتل ،سرانجام در ١٣جوالى ، ٢٠١٣شش زن عضو هيئت منصفه دادگاه " جرج زيمر من " را از اتهام قتل مارتين بى گناه تشخيص مى دهند. حكمى كه اعتراضات و تظاهرات دنباله دارى را بوجود آورده است و آن را نشانى از بى عدالتى و نژاد پرستى به شمار آورده اند.
20
نگاه نوامبر 2013
گفته هاى باراك اوباما پس از صدور حكم ، در عين حال كه مردم را به آرامش و پذيرش حكم دادگاه دعوت مى كرد در عين حال نقبى به گذشته زد و از تبعيض نژادى گسترده حاكم بر آمريكا گفت " : فرد كشته شده مى توانست پسر من باشد و همچنين 36 سال پيش ، اين اتفاق مى توانست براى من بيافتد.آمريكايى آفريقايى تبارهاى معدودى وجود دارند كه تجربه
زير نظر بودن هنگام خريد ر د
فروشگاهاى بزرگ را نداشته باشند كه خود من را نيز مى شامل شود. .اكثر
سياهپوست ها از جمله من تجربه بسته شدن درها را هنگامى كه در خيابانى قدم مى زدند دارند .يا زمانى كه سوار آسانسورى مى شدند ،اضطراب زنى را شاهد يودند كه با ديدن آنها كيف خود را محكم در بغل گرفته و نفسش را تا زمان خروج درسينه حبس مى كرد. تجربه هايى كه اكثريت سياه پوستان آمريكايى داشته اند" . به نظر مى رسد سخنان اوباما تاييدى بر كشته شدن بى دليل و همراه با سوظن جوان سياه پوست بوده است .پسرى ١٧ساله در حالى كه سرخوشانه با دوست دخترش تلفنى در حال صحبت بود، در مسير خانه پدرش قربانى يك سو تفاهم و نگاه بدبينانه شده است .چنين به نظر مى رسد مثالهاى اوباما همچنان در آمريكا در باز حال ليد تو . است
و يد يو سخنا ن با ر ا ك اوباما را با اسكن عكس در ا پليكيشن Layarدر موبايل خود ببينيد.
جهان
وحشت جنگ و گريز چهل ساله به جنگل
پيدا شدن مرد ويتنامى كه در ميانه جنگ ويتنام با فرزند يكساله اش به جنگل پناه برده بود.
از زاغه هاى هند تا پيش خدمتى دركاخ باكينگهام با پايان ويزاى كار ،دربانى كه خبر رسان تولد نوزاد سلطنتى بود به هند باز گشت.
نگاه -بخش خبر
نگاه بعد از گذشت چند دهه از جنگ ويتنام ،دوباره نام آن در رسانه ها ظاهر شد .پيدا شدن پدر و پسر ى كه وحشت جنگ ،آنان را به زندگى در جنگل كشانده ،خبرى بود كه در ماه آگوست ٢٠١٣منتشر شد .در اواسط جنگ ويتنام ،بعد از آنكه بمبي خانه اش را ويران و زن و دو پسرش نيز كشته شدند ،پدر داغ ديده و به جان آمده ،كودك يك ساله اش را برداشت و به سو ى جنگل فرار كرد ٤٠ .سال تمام دور از غوغاى شهرى در آنجا در دل جنگلى وحشى زيستند .در اين مدت هيچ تالشى براى ارتباط با دنياى خارج نگرفتند .اهالى محلى به طور تصادفى آن دو را در جنگل مى بينندو به پليس اطالع مى دهند .پليس پدر و پسر را در آن جنگل دور افتاده پيدا مى كند .آنها در كلبه دست ساز كه باالتر از سطح زمين قرار داشته ،زندگى مى كردند .پدر ٨٢ساله كه بيمار بوده به بيمارستان منتقل شد .پسر نيز ٤١سال سن دارد كه از ديدن مردم و فضاى خارج از جنگل گيج و مبهوت به نظر مى رسيد. آنها زبان محلى ها را نمى دانند و با زبان اشاره ارتباط.برقرار مى كنند .برادرزاده مرد كه در محل حضور يافته به خبرنگاران گفت :عمويم بيشتر حرفهايى كه به او گفته مى شود را نمى فهمدو از خوردن غذا و نوشيدن آب خوددارى مى كند.وى همچنين گفت " :من از سالها پيش ،خبر ناپديد شدن عمويم را شنيده بودم ،اما انتظار نداشتم او را زنده ببينم . عكسهاى منتشره از تطبيق زندگى آنها با شرايط جنگل مى دهد .چاقوى دست ساز ،ساخت لباس از پوست درختان و ظروف از بامبو پاره ا ى از وسايل زندگى آنها بوده است .پدر و پسر از رژيم غذايى روزانه اى استفاده مى كردند كه شامل :ريشه نشاسته مانند يك درخت ،ذرت ،و برگهاى وحشى بوده است .آنها همچنين كشاورزى نيز مى كردند .البته مصرف تنباكو را نيز فراموش نكرده بودند . با اسكن عكس در اپليكيشن Layarفيلمى از يافته شدن اين پدر وپسر وييتنامى در موبايل و يا آى پد خود ببينيد.
21
در ٢٢جوالى ٢٠١٣مهمترين خبر رسانه هاى كانادا ،تولد نوزاد سلطنتى دربارانگليس بود .در اعالم خبر تولد نوزاد طبق سنت كاخ باكينگهام ،از يكى از دربانان كاخ كه بر سر پست خود باشند كمك مى گيرند .به طور اتفاقى قرعه به نام "بدر عظيم "افتاد و وى كمك كرد تا خبر اين تولد اعالم شود .تصوير وى در روزنامه ها و تلويزيونهاى سرتاسر جهان پخش شد .اما چند روز بعدش ،وى مجبور شد به دليل اتمام ويزاى كارى اش ،كاخ باكينگهام را ترك و به هند باز گردد.
برگشت به شهر كلكته كه خانواده ٩نفره اش در زاغه اى و در دو اتاق زندگى مى كنند .وى در كلكته در مدرسه اى كه توسط اسكاتلنديها اداره مى شد تحصيل كرد و بعد با بورسيه مدرسه براى ادامه تحصيل به اسكاتلند رفت .بعد از پايان تحصيل در ژوئن ، ٢٠١١وى به عنوان پيشخدمت دربان در كاخ باكينگهام استخدام شد واز فوريه ٢٠١٢كار خود را در آنجا آغاز كرد .وى در مصاحبه اى گفت " :اگر من به آن مدرسه در كلكته نمى رفتم ،االن در اين كاخ نبوده و در يكى از خيابانهاى كلكته مشغول كار بودم " . خانواده عظيم زمانى متوجه حضورپسر شان در مراسم رسمى اعالم تولد نوزاد سلطنتى شدند
كه خبر را در روزنامه اى خواندند .بعد از آن بود كه عظيم در يك تماس تلفنى به خانواده اش گفت كه مشاركت در آن مراسم برايش لحظات افتخار آميزى بوده است .بهرحال عظيم با خاطره اى از كاخ باكينگهام به كلكته و زندگى در بيغوله هاى آنجا بازگشت .
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديويى از آن مراسم و گزارشى از بازگشت عظيم به هند را در موبايل و يا آى پد خود ببينيد.
ترمز آقاى نخست وزير جلوى مسافران تاكسى نخست وزير نروژ در لباس راننده تاكسى در خيابانهاى اسلو
ترمز آقاى نخست وزير جلوى مسافران تاكسى نخست وزير نروژ در لباس راننده تاكسى در خيابانهاى اسلو
نگاه تصور كنيد در يكى از خيابانهاى ونكوور منتظر تاكسى هستيد .يك تاكسى مقابل شما توقف مى كند .سوار مى شويد .آدرس را گفته و به مناظر بيرون خيره مى شويد .راننده سر صحبت را با شما باز مى كند و شما درحين گفتگو ،چهره راننده را در آينه مى بينيد .چقدر چهره راننده برايتان آشنا است .با خودتان فكر مى كنيد كه اين راننده را قبال كجا ديده ايد؟ ذهنتان به هزار جا مى رود و ناگهان ...آهان ...و رو به راننده كرده و مى گوييد: " شما چقدر شبيه استفان هارپر نخست وزير
كانادا هستيد؟" راننده با خنده شيطنت آميزى در آينه به شما خيره مى شود و مى گويد":درسته ،چون خودش هستم ".صحنه جالب و جذ ابى به نظر مى رسد .اين اتفاقى است كه در شهر اسلو پايتخت نروژ افتاد .عده اى از مسافران سوار يك تاكسى شدند كه نخست وزير نروژ به طور ناشناس و در نقش يك راننده ،آن را مى راند .يك دوربين مخفى نيز در اتومبيل كار گذاشته شده بود كه سخنان و واكنش هاى مسافران را ضبط مى كرد. اين قسمتى از كارزار انتخاباتى آقاى نخست وزير قبل از انتخابات پارلمانى نهم سپتامبر ٢٠١٣بود. نخست وزير نروژ Jens Stoltenbergرهبر حزب
حاكم كارگر در باره اين كار خود مى گويد كه به دنبال آن بوده كه بداند مردم واقعا چگونه فكر مى كنند وبه نظرش تاكسى محلى است كه مردم به راحتى ذهنيت خود را به زبان مى آورند . البته جابجايى مسافران رايگان بود و آقاى نخست وزير در لباس راننده تاكسى پولى از مسافران دريافت نكرد .
با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديويى از رانندگى آقاى نخست وزير و واكنشها و صحبت هاى جالب مسافران تاكسى را در موبايل يا آى پد خود ببينيد.
21 Negah - November 2013
از نگاهی دیگر
ونكوور
...بايدها و نبايدها...
سه خبرمتفاوت اما در مضمون مشترك
Sauder school of Business in UBC Scan photo with Layar application to view a video
صفحه حوادث روزنامه هاى آنالين ايران را مرور مى كنيد از شنيدن اخبار گوناگون و تاسف بار شوكه مى شويد . خبرهاى قتل و جنايت ،تجاوز جنسى ، دختران فرارى ،سن پايين روسپى گرى، كالهبرداريهاى مختلف ،دزدى ،اعتياد، فراوانى مواد مخدر و ...سرتيتر صفحه هاى حوادث را تشكيل مى دهند .دچار نگرانى مى شويد و بعد با به ياد آوردن محل فعلى زندگيتان كه ونكوور است نفسى به راحتى مى كشيد با خود مى گوييد " :خوشبختانه از اين خبرها اينجا نيست و اصال من به خاطر امنيت خاطر،رنج مهاجرت را به جان خريدم تا فرزندانم در محيط سالم و امنى بزرگ شوند". خوب در نگاه اول حق با شماست ،اما اگر به همان دقتى كه اخبار ايران را دنبال مى كنيد خبرهاى ونكوور را نيز پى گير شويد، شايد دچار نگرانى شويد و احساس كنيد فرزندانتان نيز در اين شهر نياز به مراقبت دارند،خصوصا اگر دختر نوجوان و يا جوانى داريد دچار نوعى دلشوره هم بشويد . جند خبر منتشر شده در رسانه هاى ونكوور را مرور مى كنيم :
وقتی
در جوالى ٢٠١٣پليس ونكوور پوسترى
22
نگاه نوامبر 2013
را در دستشويى ها ى مردانه بارها و نايت كلوب هاى ونكوور خصوصا آنها كه در خيابان گرانويل هستند با مضمون زير نصب كرده بود: Just because she is drunk does not mean she wants to f**k علت نصب چنين پوسترى ناشى از آن بود كه پليس با موارد مختلف تجاوز جنسى به دختران و زنانى كه به دليل استفاده از مشروبات الكلى از حالت عادى خارج شده بودند مواجه بود.با نصب اين پوستر پليس در صدد هشدار به مردان نيزبود كه انجام سكس بدون رضايت در حكم تجاوز جنسى محسوب شده و جرم مى باشد. اما خبر دوم نه در بار و كلوب هاى شبانه ، كه در يك محيط آموزشى اتفاق افتاده است :دانشگاه بريتيش كلمبيا و Sauder School of Businessآن .در سپتامبر ٢٠١٣و پس از شروع سال تحصيلى جديد ،در برنامه اى كه براى دانشجويان جديد تدارك ديده شده بود شعارى شنيده شد و دانشجويان جديد ترغيب شدند كه آن را تكرار كنند.در اين شعار سكس با دختران جوان و كم سن وسال و بدون رضايت شان مجاز و بدون اشكال دانسته شده است .شعار چنين بود:
Y-O-U-N-G at UBC we like ‘em young, Y is for your sister, O is for oh so tight, U is for under age, N is ,for no consent, G is for go to jail البته اين شعار سالهاست در مراسم مشابه اى در دانشگاه هاليفاكس شنيده مى شود .پس از انتشار خبر ،دانشگاه بريتيش كلمبيا زير فشار انتقاد افكار عمومى قرار گرفته است .با اسكن عكس در اپليكيشن Layarويديويى در اين خصوص در موبايل يا آى پد خود ببينيد. خبر سوم كه در اواخر سپتامبر ٢٠١٣ منتشر شد مربوط به آغاز محاكمه يك مرد ونكوورى بود كه گرداننده يك باند روسپى گرى با استفاده از ١١دختر جوان ١٤تا ١٩ ساله بود .وى با دخترانى كه در دبيرستان داراى مشكل درسى بوده ،معتاد ،بى خانمان يا مستعد فرار از خانه بودند تماس گرفته و با وعده زندگى مجلل در داون تاون ونكوور آنها را به كارگرفته و پس از سواستفاده جنسى ،آنها را در ازاى دريافت وجه در اختيار ديگر مردان قرار مى داده است.البته ظاهرا از درآمد كسب شده ، سهم زيادى نصيب دختران نمى شده و در عوض آن مرد انواع مواد مخدر و مشروبات الكلى را در اختيار آنها مى گذاشته است. نكته اى كه بيشتر جلب نظر مى كند نام
اينمرد است كه رضا معظمى نام دارد كه با توجه به نامش به نظر مى رسد ايرانى باشد وى ٢٩ساله است .رضا متهم به ٣٥رشته جرم هاى جنايى مختلف شده است.در يكى از جلسات دادگاه يكى از اين دختران در شرح زندگى خود گفت كه در ١٢سالگى شروع به مصرف مواد مخدر كرده و در سن ١٣سالگى براى اولين بار خودفروشى كرده است ،نكته اى كه در خالل اين دادگاه مورد توجه قرار كرفته ، روى آورى دختران كم سن وسال و جوان در ونكوور به روسپيگرى براى بقا مى باشد.
با مرور سه خبر باال كه تقريبا مضمون مشتركى دارند .به نظر مى رسد خانواده هاى ايرانى بيشتر بايد مراقب فرزندان خود باشند .فرزند شما مى تواند طعمه ،قربانى و يا قربانى گيرنده يكى از خبرهاى ياد شده باال باشد.
Classified
آگهی
Tel: 604.313.8411
!HOME ... WHERE YOUR STORY BEGINS THE
SHEIKHY
TEAM
604.638.0770
Rose
Nima
Hooman
SHEIKHY.COM
NIMA SHEIKHY
Personal Real Estate Corporation
604.317.6090
ROSE SHEIKHY
HOOMAN SHEIKHY
Personal Real Estate Corporation
604.616.9009
604.773.4080
EMRISEاز ده سال سابقه کار در ونکوور بزرگ شرکت ساختمانی با بیش ConstructionÊLtd.
EMRISE ConstructionÊLtd.
* مشاوره رایگان جهت انتخاب زمین و پروژه ساختمانی
* ارائه خدمات مهندسی جهت تهیه نقشه های معماری و مهندسی مورد نیازشهرداری * پیگیری و اخذ پروانه ساختمان
* مدیریت پروژه و اجرای ساختمان مورد نظر شما
* مشاوره و انتقال تجربه ساخت به صاحبان زمین که شخصأ عالقه به مدیریت ساخت منزل خود دارند TEL: (604) 218-4185 FAX: (604) 921-4436
§رشته های کارگاهی:
§مجسمه سازی
§تصویر سازی
23
§کالسهای تئوری:
§مبانی هنر
§تاریخ هنر(جهان و ایران)
§فلسفه هنر
§آموزش مفاهیم در نقاشی کودکان
§تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی
§دیجیتال آرت
§گرافیک(طراحی پوستر ،بسته بندی ،طراحی لوگو ،آرم)
§طراحی (اندام انسان ،طبیعت بیجان ،طراحی ذهنی ،بعالوه تکنیک های مختلف طراحی،از قبیل اتچینگ )
در ضمن پنج شنبه اول هر ماه از ساعت ۴تا ۶بعدازظهر کارگاههای نقد و
کالس ها به دو صورت ترمی و آزاد برگزار می شود.
(به دلیل محدودیت جا ،با تعیین وقت قبلی حضور برای عموم آزاد است)
استفاده نمایند پس از پایان دوره دیپلم مدرسه اهدا خواهد شد.
بررسی آثار هنری برپا می باشد
WEB: www.Emrise.ca TEL: (604) 218-4185 Email: info@Emrise.ca FAX: (604) 921-4436
Supernal Arts.com
مدرسه هنرهای زیبای §نقاشی (رنگ روغن ،آبرنگ ،اکریلیک)
FAX: (604) 921.4436
WEB: www.Emrise.ca Email: Saeed@Emrise.ca
WEB: www.Emrise.ca Email: Saeed@Emrise.ca
پشتوانۀ ما سال ها تجربۀ استادان دانشگاههای هنر می باشد.
TEL: (604) 218.4185
آموزش هنر،هنر است.
http://www.supernalarts.com
info@supernalarts.com 100 East, 3rd Street North Vancouver BC V7L 1E6
به آن دسته از دانشجویانی که به صورت ترمی از کالس ها
23 Negah - November 2013
نگاه در نگاه
Fall In Vancouver
Photos : Mohammad Fazlali
2013 نگاه نوامبر
24
نگاه در نگاه
Beautiful & Colorful
25 Negah - November 2013
25
گفت و گو نگاه -گفت وگويى صريح وچالشى با افراد مختلف در ونكوور در زمينه كارى و تخصصى شان موضوع صفحه گفت و گوى مجله است .گفت و گوى اين شماره با مهران دادبه و پيرامون حرفه كارى وى كه " مشاور امالك " ( )Realtorمى باشد انجام شده است.
گفت و گو با مهران دادبه در باره نقش و وظايف يك Realtor دادبه با توجه به آقای دسترسى كه اين روزها خريداران امالك به فايل هاى موجود از طريق MLSدارند ،آيا نيازى هست كه خريدار مشاور امالك داشته باشد و يا در انتخاب مشاور خود دقت كند؟ درست است كه اين روزها اطالعات خانه هاى فروشى در دسترس همه است اما يك مشاور با اطالعاتى كه دارد از اتالف وقت خريدار جلوگيرى مى كند و تنها خانه هايى را نشان مى دهد كه احساس مى كند با شرائط اعالم شده خريدار تطابق بيشترى دارد .حال آنكه خريدارى كه مشاور ندارد مجبور است تمام خانه هايى را كه اطالعاتش را بدست آورده بازديد كند كه مستلزم صرف وقت زيادى است. با توجه به اينكه خريداران بابت استفاده از خدمات مشاورين امالك وجهى نمى پردازند ،به راحتى مى توانند از يك مشاور در خريد خود بهره بگيرند و عدم استفاده منطقى به نظر نمى رسد .قطعا يك مشاور امالك كاردان و با تجربه سرويس بهترى را ارائه مى دهد. وظايف يك مشاور امالك چيست؟
26
نگاه نوامبر 2013
در بريتيش كلمبيا براى حفاظت حقوق خريداران و فروشندگان امالك ،قوانين مدون شده بسيارى وجود دارد كه با مراجعه به آنان ،افراد مى توانند با حقوق خود بيشتر آشنا شده و در زمينه وظائف مشاورين امالك نيز اطالعاتى كسب كنند. عالوه بر انتخاب ملك مناسب براى خريدار ، يك مشاور با تجربه ،با اطالعاتى كه از سابفه ملك مورد نظر ،وضعيت محلى و بازار دارد در مواردى مى تواند هنگام مذاكره ، ملك را با قيمت پايين ترى خريدارى كند . مذاكره كردن در هنگام پيشنهاد قيمت براى حفظ حقوق خريدار و يا فروشنده ملك ،از مهم ترين وظايف يك مشاور امالك است و هرچقدر مشاور اطالعات به روزترى از جنبه هاى مختلف كار خود داشته باشد بهتر مى تواند مذاكره كرده و منافع خريدار يا فروشنده را حفظ كند. در مواردى نيز پس از بازديد ملك و حتى زمانى كه خريدار نيز خانه را پسنديده ، مشاور به داليلى ممكن است تشخيص دهد كه خريد به نفع خريدار نيست و به او پيشنهاد كند كه از خريد آن ملك صرف نظر كند .در هر صورت Realtorموظف است هر نكته اى كه در باره ملكى كه قرار است خريدارى شود وجود دارد به اطالع خريدار برساند.
وظايف مشاورين امالك از نظر قانون كامال مشخص است و اين طور نيست كه مشاور هر كارى كه دلش خواست انجام دهد .اگر پس از خريد ،خريدار احساس كند كه ملك مشكلى دارد كه تقصير مشاور بوده ،مى تواند از آن فرد شكايت كند و او بايستى جوابگوى عملكرد خود در دادگاه باشد. آنچه كه منافع خريدار يا فروشنده را حفاظت مى كند مشاور امالك نيست ،بلكه قوانينى است كه مشاور را ملزم مى كند كه وظايفش را به خوبى انجام دهد ،زيرا اگر وظايفش را به درستى انجام ندهد ،برايش دردسر آفرين خواهد بود ديده مى شود كه بعضى از مشاورينامالك در تبليغات خود از كلمه honestyو صداقت براى توصيف خود استفاده مى كنند .با توجه به صحبتهاى شما كه وظايف مشاورين از نظر قانون كامال مشخص است ،اين صداقت ادعايى به چه معنا است ؟ شايد با توجه به حساسيتهاى جامعه ايرانى ،مشاورين احساس كنند كه با بكار بردن كلمه صداقت بهتر بتوانند خود را توصيف كنند و اعتماد مشتريان را براى كار جلب كنند .قوانينى كه ناظر بر وظايف مشاورين امالك هستند عمال به آنها اجازه
انجام كار خالفى را نمى دهد ،اما در هر كارى انجام ندادن كار و مسئوليتى و ندادن اطالعات درست و بجا مى تواند مصاديق dishonestyو عدم صداقت نيز تعبير شوند .شايد از طرف ديگر منظور از بكار بردن اين كلمه آن است كه بگويند دقيقا مقيد به انجام وظايفى كه قانون مشخص كرده ،هستند .
مشاورين خود را موظف مى دانند چنانچه چنين اطالعات و سابقه اى در خصوص ملكى وجود داشته باشد آن را به خريدار بگويند. در پايان اگر نكته اى به نظرتانمى رسد بفرماييد.
گذشته تاريك يك خانه يا ملك ازمواردى كه دانستنش براى عده اى از خريداران مهم است اما به نظر مى رسد قانون در باره آن ساكت است و شايد جزو وظايف يك مشاور امالك نباشد كه به خريدار بگويد كه مثال در اين خانه قتلى صورت گرفته و يا كار خالفى ، زمانى در آن انجام مى شده است .ممكن است خريدار پس از خريد از آن موارد آگاهى پيدا كند و از خريد خود پشيمان شود .در اين باره نظرتان چيست؟
موضوعى كه گاهى در مشتريان ايرانى ديده مى شود كار كردن هم زمان با چند مشاور امالك است كه روشى است كه منطقى نيست و در نهايت شايد به زيانشان نيز باشد ،چون مشاورين آنها را جدى نمى گيرند و شايد در مواردى سرويس مناسبى هم دريافت نكنند .از طرفى در هر صنف و حرفه اى ممكن است افرادى پيدا شوند كه وظيفه خود را به درستى انجام ندهند ، يك پليس ،پزشك ،وكيل و يا يك مشاور امالك ممكن است مرتكب تخلفى شوند. خوشبختانه همان طور كه قبال اشاره كردم قوانين ناظربر Real estate در بريتيش كلمبيا قوانين محكمى است كه يا اجازه تخلفى را نمى دهند و يا در صورت رخداد ، امكان پى گيرى و برخورد با متخلف به سادگى امكان پذير مى باشد.
اين موضوع در ساليان پيش وهنگام آغاز كار من در ٢٢سال پيش نيز مطرح بود و با خريداران چينى كه اعتقادات و آداب خاصى داشتند شروع شد .مثال دوست نداشتند در خانه اى كه قصد خريدش راداشتند كسى مرده باشد .در قانون در اين خصوص تصريحى نيست ولى
Negah - November 2013
ادبیات ادبيات
در سن هشتاد و دو سالگى Alice Munro به عنوان اولين نويسنده كانادايى ،برنده جايزه نوبل ادبيات گرديد
نوبل ادبيات به داستانهاى كوتاه رسيد
نگاه - اولين بار در تاريخ ،جايزه نوبل ادبيات نصيب يك برای كانادايى گرديد .آليس مونرو يكى از نويسندگان شناخته شده جهانى در اكتبر ٢٠١٣نامش به عنوان برنده نوبل ادبيات اعالم گرديد.آليس درهمين سال و پس از انتشار جديدترين داستانش به نام " زندگى عزيز" " "Dear Lifeاعالم كرد كه اين آخرين كار وى بوده و خود را از نوشتن بازنشسته كرد .وى پس از برنده شدن گفت ": انتظار برنده شدن نداشتم و برايم غير منتظره بود .بسيار خوشحال وسپاسگذار هستم .شادمانى من بيشتر از آن جهت است كه اين جايزه باعث خوشنودى كاناداييهاى بسيارى خواهد شد .و اين جايزه سبب مى شود توجه بيشترى به نويسندگان كانادايى شود .زمانى كه من شروع به نوشتن كردم ،جمع كوچكى از نويسندگان كانادايى وجود داشت و دنيا نيز توجه چندانى به اين جمع نداشت . .اما در حال حاضر آثار نويسندگان كانادايى سرتاسر جهان خوانده مى شود ،از آنها تقدير شده و با احترام از آنان ياد مى شود .همچنين اميدوارم اين جايزه موقعيت بهتر و تثبيت شده ترى براى داستان كوتاه به ارمغان بياورد. آليس مونرو نويسنده داستان هاى كوتاه است و به عنوان استاد اين سبك نوشتن شناخته مى شود .آليس مونرو در حال حاضر در ويكتوريا زندگى مى كند . مونرو سيزدهمين زن برنده جايزه نوبل ادبيات محسوب مى شود. Saul Bellowيكى از برندگان پيشين نوبل ادبيات در سال .١٩٧٣نيز متولد شهر كبك كانادا بود ،اما در جوانى به آمريكا رفت و خود را نوبسنده اى آمريكايى و نه كانادايى معرفى كرد. آليس مونرو يكى از غولهاى ادبيات كانادا محسوب مى شود .وى در سال ١٩٣١در Winghamانتاريو متولد شد.پدرش مرغدارى داشت و مادرش معلم مدرسه بود. وى بزرگ شده روستاست و از سن ١٤سالگى مى دانست كه نويسنده خواهد شد .وى اولين داستان خود را به نام " ابعاد يك سايه" Dimensions of a shadowرا در ١٩٥٠منتشر كرد .در آن زمان در دانشگاه " انتاريو غربى تحصيل مى كرد جايى كه با اولين همسر و پدر سه فرزندش آشنا شد .اما وى اولين مجموعه داستانش را خيلى دير و در سن ٣٧سالگى منتشر كرد.بر اساس يكى از داستان هاى وى به نام " خرسى كه از كوه آمد " فيلمى با بازى Sarah Polleyبازيگر كانادايى ,با نام Away from herساخته شده است. از آليس مونرو تاكنون ١٤مجموعه داستان كوتاه منتشر شده است . مونرو بعد از برنده شدن جايزه نوبل گفت كه احتمال دارد در تصميم قبلى اش مبنى بر بازنشستگى تجديد نظر كند.
28
نگاه نوامبر 2013
ادبیات
آليس در سرزمين نوابغ ممنونيم جناب نوبل كه داستان كوتاه را هم ديدى
شيــوا مقانلـو بگوييم نوبل اين سالها به اندازه چه سابق مهم يا دهان پركن يا مخاطب جذب كن نيست و چه بگوييم نوبل همچنان معتبرترين نام در جهان جايزه هاست ،به هر حال از نوبلى ميگوييم كه از بين بخشهاي مختلفش دو بخش ادبيات و صلح براى عامه مردم قابل فهم تر و دنبال كردنى ترند .فيزيك، شيمى ،پزشكى و اقتصاد رشته هاى علمى ترسناكى اند كه گرچه ماحصل تحقيقاتشان تاثيرات شديد و مستقيمى روى زندگى دارد اما مردم ،خود را در ارزيابى آنها صاحبنظر نمى دانند و بى حرف و حديث نتايج را مى پذيرند .در مقايسه با ادبيات، كشف يك واكسن تازه تاثير مهمتر و كشف يك راهكار اقتصادى تاثير ماندگارترى ر وى زندگى جمعى دارد اما فقط در رشته ادبيات (و بعد از آن هم صلح) است كه ما هم ،آزادانه قضاوتهاى خودمان را دخيل مى كنيم .بايد هم دخيل كرد چون جنگ و صلح را همه جهان با پوست و گوشتشان تجربه كرده اند :چه واقعيتش را ،چه رمانش را .و دقيقا اهميت ادبيات همين جا آشكار مى شود؛ اينجايى كه در عين سكوت چنان در زندگى مردم عادى تنيده شده كه آن را به حق و اشتياق جايزه خود مى دانند و درباره اش نظر مى دهند .نسبت به انتخابهاى ادبى سالهاى اخير ،انتخاب امسال برايم دلنشينتر است ،اگرچه من نويسنده و خواننده هم هنوز نامهايى دارم كه به نظرم بيشتر مستحق اين جايزه اند. اين دلنشينى نه به خاطر زن بودن خانم مونرو (مالك كار هنرى خوب جنسيت نيست) بلكه به خاطر ديده و مهم تلقى شدن «داستان كوتاه» از نگاه يك هيات داورى ممتاز جهانى است :پاسخى بر 29
اين بدفهمى كه نويسنده حتما بايد رمان نويس باشد و اعتبار قلم از حجم و كميت نوشته ها بيايد.تحليل داستانهاى فروتن مونرو ،جهان روزمرگى هاى زنهاى تنهايش و گرما و سرماى روابطى كه فقط در سياه و سفيد كلمه ها جارى ميشود و در هيچ اقتباس سينمايى درنمى آيند ،بحث ديگرى مى طلبد .فعال فقط اينكه :ممنونيم جناب نوبل كه داستان كوتاه را هم ديدى. از فروشندگى كتاب تا نويسندگى مونرو زمانى به فروش كتاب به آلیس مردم مشغول بود ،تداوم بودن در اين كسب و كار او را به اين باور رساند كه مى تواند داستان هاى خود را به خوبى بنويسد .همسر سابق آليس ،جيم مونرو در يادآورى خاطراتش از برنده جايزه نوبل ادبيات مى گويد: "ماكتاب فروشى خود را در سال ١٩٦٣ در ويكتوريا راه اندازى كرديم و آليس به راستى مصمم بود كه در اين حرفه موفق شود ،اما وى كار فروش كتاب را در نهايت رها كرد و به نوشتن مشغول شد. حال آليس مونرو به عنوان استاد داستانهاى كوتاه معاصر ،صد و دهمين برنده نوبل ادبيات شده است .جيم مونرو هنوز كتاب فروشى كه با آليس راه انداخته بودند را دارد .اين كتاب فروشى ٥٠ساله در داون تاون ويكتوريا واقع است .پس از برنده شدن آليس ،جيم مونرو ٨٤ساله در حاليكه در كنار كتابهاى او ايستاده به ياد مى آورد : " روزى كه در حال كار در كتاب فروشى بوديم ،آليس گفت'،من بهتر از اين نويسندگانى كه كتابهايشان را مى فروشيم ، مى توانم بنويسم '،بعد از آن بود كه او كار در كتاب فروشى را رها كرد ،در خانه ماند و شروع به نوشتن كرد". جيم مونرو مى گويد ":قدرت خالقه نويسندگى آليس در خلق داستان هايى
خوددارى ژان پل سارتر از دريافت جايزه نوبل ادبيات ١٩٦٤
است كه به شدت قابل باور هستند و شخصيتهاى داستانهاى وى خيلى حقيقى هستند .او مشاهده گر خوبى است و همچنين يك گفتگو نويس توانمند .در يك داستان كوتاه ،نويسنده بايستى به سرعت بتواند شخصيتهاى داستان را بپروراند و با مهارت معرفى كند و او داراى چنين توانايى است ".جيم مونرو پس از اعالم نام آليس مونرو به عنوان برنده جايزه نوبل ادبيات ،ويترين جلويى كتاب فروشى را با نام آليس مونرو و كتابهايش تزيين كرده است .آخرين كتاب وى " " Dear Life نيز براى خريد در معرض ديد مى باشد. مراجعين نيز مى توانند تبريك خود به آليس مونرو را در دفترى بنويسند كه به همين منظور در كتاب فروشى قرار داده شده است ......................................................... . مجموعه داستانهاى كوتاه منتشر شده :Alice Munro 1. Dance of the Happy Shades – 1968 (winner of the 1968 Governor General's )Award for Fiction 2. Lives of Girls and Women – 1971 3. Something I've Been Meaning to Tell You – 1974 4. Who Do You Think You Are? – 1978 (winner of the 1978 Governor General's Award for Fiction; also published as The )Beggar Maid 5. The Moons of Jupiter – 1982 (nominated )for a Governor General's Award 6. The Progress of Love – 1986 (winner of the 1986 Governor General's Award for )Fiction 7. Friend of My Youth – 1990 (winner of )the Trillium Book Award 8. Open Secrets – 1994 (nominated for a )Governor General's Award 9.The Love of a Good Woman – 1998 )(winner of the 1998 Giller Prize 10. Hateship, Friendship, Courtship, Loveship, Marriage – 2001 (republished )as Away From Her 11. Runaway – 2004 (winner of the 2004 Giller Prize) 12.The View from Castle Rock – 2006 13. Too Much Happiness – 2009 14. Dear Life – 2012
نوبل ادبيات سال ١٩٦٤به ژان پل سارتر رمان نويس ،نمايش نامه نويس ،فيلسوف واگزستانسياليست فرانسوى تعلق گرفت .پس از اعالم نامش به عنوان برنده ،در ٢٢اكتبر ١٩٦٤سارتر با خبرنگاران در مقابل آپارتمان محل زندگى معشوقه اش " سيمون بوآر " در پاريس گفتگو كرد ":يك نويسنده بايستى از وابستگى به هر مؤسسه اى بپرهيزد ،حتى اگر به شكل افتخارآميز دريافت چنين جايزه اى باشد". البته يك هفته قبل از اعالم نام برنده نوبل ادبيات ،وى نامه اى به آن مؤسسه فرستاده و در خواست كرده بود نامش از ليست نامزدان دريافت جايزه حذف شود .اما ظاهرا هيچ كس آن نامه را نخوانده بود.
29 Negah - November 2013
گزارش ویژه
بهاى واقعى يك T- shirt
A Dead young man in Rana Plaza
براى تأمين نياز هاى بازار مد كشورهاى غربى با لباسهاى شيك و ارزان قيمت ،صنعت پوشاك غرب ،شبكه جهانى را با كارگران بسيار ،بسيار ارزان طراحى كرده كه حادثه هاى مرگبار در آن محيط هاى كارى امرى است كه غالبا اتفاق مى افتد نگاه را نجات دهيد .التماس مى ما كنم .مى خواهم زنده بمانم. من ٢بچه خردسال دارم . اين صداى مردى بود كه از ميان ويرانه هاى ساختمانى فروريخته كمك مى طلبيد .كمى آن طرف تر صداى زنى به گوش مى رسيد كه ناله كنان در خواست كمك داشت ":يكى به داد من برسد...خدايا ،خدايا ،من خيلى تالش كردم كه اين ستون را از روى پايم بردارم ولى نشد .تو را به خدا ،بياييد پايم را قطع كنيد و من را از اينجا بيرون بكشيد .فقط مى خواهم زنده بمانم٢٤ . آوريل ٢٠١٣ساختمانى هشت طبقه به نام Rana Plazaدر حومه شهر داكا پايتخت بنگالدش فرو ريخت .در اين ساختمان چندين كارخانه دوخت لباس ،بانك ،آپارتمان مسكونى و فروشگاه بود .روز قبل از حادثه ،ترك هايى در ساختمان مشاهده شد و دستور تخليه ساختمان داده شد .مديران كارخانه هاى دوخت لباس به تخليه ساختمان توجهى نكرده و از كارگران خواستند فرداى آن روز به سر كار خودحاضر شوند.
فاجعه اى در راه بود...
گويى زلزله اى رخ داده بود ،ساختمان به يكباره فرو ريخت ١،١٢٩ .نفر در اين حادثه كشته شدند و ساختمان گور آنها شد .در حدود ٢٥١٥نفر از زير آوار زنده بيرون كشيده شد.اين حادثه بدترين اتفاق در نوع خود در سى سال گذشته بود .اين كارخانه هاى لباس دوزى كه اين چنين كارگرانش جان خود را از دست داده و يا دچار معلوليت شدند ،كارخانه هايى بودند كه لباسهاى برندهاى معروف را توليد مى كردند .محيط هاى كارى غير استاندارد وناامن و پرداخت كمترين ميزان دستمزد مشخصه اين كارخانجات هستند.
30
نگاه نوامبر 2013
در اوايل دهه ١٩٩٠ميالدى ،بازار توليد چين با ميليون ها كارگر ارزان قيمت به روى غرب گشوده شد .توليد ،حتى با احتساب هزينه حمل و ساير هزينه ها تنها شامل قسمتى ازدستمزد ى بود كه در غرب پرداخت مى شد.عمده پوشاكى كه امروزه مردم در جهان غرب مى پوشند نقطه شروعش از جنوب و مركز آسيا و خصوصا از مزارع پنبه كشور چين مى باشد .به تدريج با باال رفتن هزينه ها در چين ،شركتهاى توليد كننده پوشاك غربى با حفظ چين به سمت كشورهاى ارزانترى مانند ويتنام ،كامبوج و سرى النكا رفتندو ارزانترين كشور در اين ميان بنگالدش بود .بنگالدش سومين صادر كننده پوشاك در جهان پس از چين و ايتاليا مى باشد .در ٥٠٠٠كارخانه توليد پوشاك اين كشور ٦/٣ميليون نفر كار مى كنند .شرايط كارى در اين بازار ٢٠ميليارد دالرى به خاطر فساد دولتى ،كمبود كار و بى تفاوتى اين صنعت ،ظالمانه است .حداقل دستمزد كارگران شاغل در اين صنعت كمترين ميزان در سطح جهان است ٣٨ :دالر در ماه . اما در اين ميان واسطه ها نقش مهمى دارند انتخاب كارخانه ها و ارتباط برقرار كردن بين آنها و شركت هاى غربى به عهده آنها است كه پس از عقد قرداد از هر طرف ٥درصد كميسيون دريافت مى كنند.شاخص ترين واسطه و دالل جهانى صنعت پوشاك مردى ونكوورى است به نام : " ."Bruce Rockowitz او مدير إجرايى شركت Li & Fungاست كه بزرگ ترين دالل جهانى اين صنعت مى باشدRockowitz . در سال ١٩٧٩از ونكوور به هنگ كنگ رفت .شركت خود را تأسيس كرد و بعد شركت Li & Fungشركتش را خريدارى و از او خواستند مديريت شركت را به عهده بگيرد. از آن به بعد Rockowitzشبكه شركت را
Bruce Rockowitz and his pop star wife in wedding ceremony
گسترش داد و امروزه با ١٥٠٠٠كارخانه در سرتاسر آسيا كار مى كند.اين فرد ٥٣ساله ميلياردراخيرا با يك خواننده پاپ محلى ازدواج كرده است .شبكه Rockowitzدر ارتباط مستقيم با Walmart,Tommy Hilfiger. Hudson’s Bayو همچنين Loblawsو Joe Freshكانادايى مى باشدRockowitz. در خصوص كارش مى گويد " :شركت ها و برندهاى بزرگ پوشاك ،تمركز شان بر روى افتتاح فروشگاهها ،بازاريابى و طراحى محصوالتشان است .تمركز ما اما بر روى زنجيره تهيه و توليد از جنبه هاى مختلف منبع يابى ،حمل و نقل و كليه فرآيندهاى توليد است .ما كارهايى را انجام مى دهيم كه مشتريان غربى ما مايل به انجامش نيستند. بنابر اين آنها مى توانندبا راحتى خيال روى توسعه كارشان تمركز كنند.
از برندهاى كانادايى شركتى كه نامش با حادثه مرگبار شد مطرح بنگالدش " Joe Fresh" از زير مجموعه هاى شركت Loblawsمى باشد .ماهها پس از ويرانى ساختمان ،هنوز لباسهاى رنگارنگ با ليبل Joe Freshدر البالى آوار بجا مانده به چشم مى خورد .بسيارى از كشته شدگان ،آن روز در Rana Plazaدر حال توليد محصوالت اين برند بودند .آخرين محموله اى كه قبل از حادثه به مقصد آمريكاى شمالى ارسال شد ٧٢٥ ،كارتن و در ساعت ٢٢:٣٠روز ٢٢آوريل بودLoblaw. مالك Joe Freshارتباط مستقيم با كارخانجاتى كه در Rana Plazaمحصوالتش را توليد مى كردند .نداشت .سفارشاتى كه در نهايت در آنجا توليد مى شد از طريق حداقل يك دالل هماهنگ
مى شد .بشير احمد مدير كارخانه در Rana Plazaمى گويد ":ما پنج ،شش سال براى Loblawپوشاك هايش را توليد مى كرديمJoe. ٥٠ Freshدرصد توليد ما و در حدود ٥٠٠٠٠ عدد لباس راماهيانه شامل مى شد .مواقعى ،كل خط توليد ما به آنها اختصاص داشت " .اما در روز حادثه سخنگوى Loblawsمدعى بود كه فقط قسمت كوچكى از محصوالتشان آنجا توليد مى شد .همچنين محصوالت پوشاك برند ''George وال مارت كانادا نيز در كارخانجات واقع در اين ساختمان توليد مى شده است. اين ويرانى مرگبار Rana Plazaموضوعى را در مركز توجه قرار داده كه براى توليد ارزانتر محصوالت چه بهاى گزاف و تاسف بارى براى آنها صرف مى شود؟و چقدرفروشگاههاى زنجيره اى بزرگ غربى در مقابل اين شبكه تأمين محصوالت خود احساس مسئوليت مى كنند؟
Negah - November 2013
سینما
در تقديس عشق و زندگى نگاهى به فيلم "پيش ازنيمه شب
نگاه - امسال ،فيلم " پيش از نيمه تابستان شب " " Before Midnightدر سينما هاى ونكوور به نمايش درآمد .اين فيلم آخرين فصل از سه گانه عاشقانه اى به كارگردانى Richard linklaterبود .دو فيلم قبلى با نامهاى "پيش از طلوع" " "Before Sunrise و "پيش از غروب" " " Before Sunsetبه ترتيب در سالهاى ١٩٩٥و ٢٠٠٤ساخته شده اند .دو بازيگر اصلى اين سه گانه Ethan Hawkو Julie Delpyهستند .نويسندگان هر سه قسمت اين درام عاشقانه كارگردان فيلم به همراه اين دو بازيگر بوده اند.احتماال 18سال قبل هيچ كدام از سه نفر اصلى فيلم «پيش از طلوع» گمان نمى كردند فيلمى كه در حال ساختن آن هستند چند سال بعد به يك «كالت» تمامعيار تبديل شود و قلب بسيارى از سينمادوستان را به تسخير خود درآورد.زوج عاشق فيلم با تماشاگرانشان رشد
در قطار وين و به خاطر دعواى زناشويى يك زوج آلمانى در تابستان 1995آغاز شد. مشاجره اى كه منجر به اين شد كه سلين (با بازى ژولى دلپى ) صندلياش را تغيير دهد و به طور كامال اتفاقي كنار جسى (با بازى ايتان هوك) بنشيند و مالل سفر با قطار اين دو را به گفتوگو باهم ترغيب كرد .گفتوگويى بسيار عجيب و تاثيرگذار در زندگي هر دو و در عين حال بى نهايت ساده و روزمره كه تا سالها بعد و تا امروز ادامه پيدا كرده و شايد هنوز هم ادامه داشته باشد و نتيجه اين گفتوگوها تبديل شده به يكى از مهمترين و دوستداشتنى ترين سهگانههاى سينمايى تاريخ و نيز يكى از بهترين عاشقانههاى تاريخ سينما .سهگانه سينمايى ريچارد لينك ليتر، كارگردان سينماى مستقل امريكا كه به نام «پيش از » ...مشهور شده با فاصله زمانى ٩ ساله ساخته و اكران شد و در طول اين ١٨ سال بسيارى از عالقهمندان به سينما را با خود همراه كرد .فيلمى منحصربه فرد با
اين مدت مشغول نگارش رمانى بر اساس اتفاقات آن شب عجيب بوده كه شايد بتواند از طريق شهرت و سروصداى ناشى از رمانش سلين را دوباره پيدا كند و «پيش از غروب» روايتي است از مالقات حدودا يك ساعته اين دو در پاريس .در اين فاصله جسى ازدواج كرده و پسرى 5ساله دارد و سلين نيز با يك عكاس /خبرنگار نامزد شده و اينبار مصايبى از اين دست مى خواهد اين دو را از هم جدا كند كه فيلم با استفاده از تكنيك پايان باز از نمايش اين واقعيت تلخ و محتوم طفره مى رود .اما در فيلم سوم «پيش از نيمه شب» ماجرا به يكباره از اينجا آغاز مى شود كه جسى و سلين با يكديگر ازدواج كردهاند و دو دختر دوقلو دارند و ما اين دو را به عنوان زن و شوهرى با گذشته اى محو و نامعلوم مى بينيم .درواقع در «پيش از نيمهشب» مخاطب براي نخستين بار ميتواند شاهد مالل و عادى شدن رابطه جسى و سلين باشد و احتماال شاهد لحظاتى كه نسبت به
كردند ،پير شدند و حتى تغيير كردند .اما جوهر فيلم اول همچنان حفظ شده است .در اين صفحه سه مطلب درباره اين سه گانه مى خوانيد اگر فيلمها را نديده ايد توصيه مى شود DVDاين سه فيلم را ببينيد.
ايد ه اى ويژه و روايتى متمايز كه از آغاز آشنايى عجيب و غريب يك زوج تا حداقل 18سال از زندگيشان را با بسيارى فراز و نشيبها و با نگاهى كمينهگرا و در عين حال واقعگرا و شايد حاد واقعگرا ( )Hyperrealismروايت مى كند .در فيلم اول اين زوج را در يك شبانهروز از زندگى شان مى بينيم .بيستوچهار ساعتى كه به پرسه در شهرى غريب و گپ و گفت از همهچيز و هيچ چيز مى گذرد و درنهايت ،پيش از طلوع صبح فردا ،زمان جدايى اين دو از هم فرا ميرسد و فيلم نيز پايان مى يابد .اما در همان آغاز فيلم دوم متوجه مى شويم كه آن روز به هيچوجه در ذهن سلين و جسى پايان نگرفته و اتفاقا جزييات گفتوگوها و مسيرها ى ناآشنايى كه بى هدف پيموده مى شده در تمام اين 9سال خوشايندترين درگيرى ذهنى شان بوده ،تا جايى كه جسى در طول
آنچه كه در دو فيلم قبلى ديديم ،آنچنان ناب و خالص نيستند اما در عين حال با همان بداهگى و اغلب شاعرانگى پيشين مى گذرند و از آنجا كه روزها و شبهاى بسيارى را با هم گذراندهاند ،برخالف دو فيلم اول كه با زل زدن به صورت هم در پى كشف حسى خاص و واكنشى نو در چهره هم بودند ،اينبار هر دو تمام اين جزييات را به خوبى ميشناسند و روزمرگى و عادى شدن در اثر همين مالل و ّ و با گذر زمان موضوع فيلم سوم قرار گرفته است .در ابتداى سهگانه «پيش از »...ما با دو شخصيت سروكار داريم .يك پسر 23ساله امريكايى كه الاقل در فيلم اول با رفتارى كودكانه تصوير شده به نام جسى و سلين، دختري 23ساله ،فرانسوي ،نسبتا روشنفكر با دغدغههاي فمينيستى و سياسى اما نهچندان عميق .نكته اينجاست كه اگرچه بسيارى از اين ويژگيهاى شخصيتى در دو فيلم بعدى
تغيير كرده و براي نمونه هر دو با توجه به گذر زمان و باالرفتن سنشان (در فيلم دوم 32سالگى و در سومى41سالگي) در رويارويي با مسائل مختلف پختهتر رفتار مى كنند ،اما برخى ويژگى هاى كليدى شخصيتى از جمله مليتشان قطعا ثابت مانده و اين ويژگيها چنان در ساختار كلى فيلم و فيلمنامه موثرند كه اگر اندكى دگرگون شوند ،ديگر با فيلمى به ظرافت و پختگى سهگانه «پيش از »...روبهرو نيستيم .به طور كل اين سهگانه را ميتوان آثاري درباره شيرينى و لذت دردآلود فراق و دلزدگي ناشى از وصال دانست .نگاه لينك ليتر به عشق ،انسانى در عين اينكه در فرم و ساختار بسيار متعهد و گرتهبردارى شده از واقعيت زندگى است ،در فحوا و درونمايهاش نگاهي است عرفاني به عشق انساني .لينك ليتر اوج عشق انساني را پنهان در جزييات و لحظات مى بيند و هر«آن» را عميقا درك كرده و ستايش مى كند و از مخاطب نيز مى خواهد براي درك زيبايى فيلمش به جزييات رفتار و لحن كالم و لحظات ناب و خاص فيلم دقت كند .در واقع سهگانه «پيش از » ...كه سراسر ديالوگ است و گفتوگو، فيلمي است درباره «آن»! لحظه اى كوتاه كه بالفاصله پس از سپرى شدن مى ميرد و اينجاست كه «سينما» با جادوى جاودانگى اش عرض اندام كرده و به بنيادى ترين و گوهرى ترين ويژگى اش اعتاليافته و صرفا با ثبت لحظه ،زندگي را جاودانه و ابدى مى سازد. 2
با اسكن عكس در اپليكيشن ، Layarتريلر فيلم و همچنين گفت و گو با كارگردان و بازيگران آن را ببينيد. 1
درباره سهگانه «پيش از » ...با نگاهي به «پيش از نيمهشب»
عليرضا كيانمهر
در فيلم سوم زندگي اين زوج را وقتي به وصال هم رسيدهاند ،نمايش مى دهد و نشان مى دهد چگونه مالل زندگى زناشويى و عادى شدن رابطه اى عاشقانه ،عشق را كمرنگ و از نفس افتاده ساخته و آن را تهديد مى كند. همهچيز از «پيش از طلوع» يك صبح اروپايى
32
نگاه نوامبر 2013
گريزى نيست
مسعود كمايى
فيلم تماشاگر را با حقايق ناخوشايندى روبهرو ميكند .فيلم درباره مسائلي همچون عشق ،زندگى كنار هم ،نقش پدرى يا مادرى ،جوانى از دست رفته، هدف زندگى ،آرزوهاي بزرگ هر فرد، روزهاي ميانسالى و ...روند افشاگرانه اى دارد .البته چنين روندى از همان قسمت اول تريلوژى آغاز شده بود ولي در «پيش از نيمه شب» سرانجام ِ رابطه سلين و جسي و نقاط تاريكتر زندگى آنهاست كه روايت مى شود. پيش از نيمه شب (مانند دو قسمت قبلى تريلوژى ) قرار نيست به واقعيت زندگى نزديك شود بلكه قرار است خود واقعيت را عين به عين اجرا كند .دقيقا اينجاست كه «برداشت بلند» و «گفتوگوى بى وقفه» كاركرد منطقى دارند و مخاطب را در موقعيت تجربه مستقيم فراز و فرود احساسات و افكار شخصيتها قرار مى دهند .دو شخصيت فيلم درباره «همهچيز» حرف مى زنند و در بطن همين حرفهاست كه اعترافات صادقانه يا پنهانكارى زيركانهشان را درك مى كنيم. هراس آور بودن چنين فيلمى از آن دست نيست كه اگر از خيانت يكى از طرفين،
پرده برداشته شود ما مخاطبان دچار حس بدى نسبت به خيانتكار شويم .هراس چنين فيلمى به خاطر خود زندگى است كه در عرض لحظات آن ،لحظه اتهام به خيانت ،هم ِ ديگر گفتوگوهاى دونفره آنهاست و اين ،نه شبيه افشاي يك نكته پنهان در ملودرامى قدرتمند و تاثيرگذار و نه شبيه روابط عاشقانه تصوير شده در سينماي هنرى است .اما تجربه منحصربهفرد اين تريلوژى و بهويژه «پيش از نيمه شب»،آن است كه مى گذارد براى ساعتى خود زندگى را ببينيم .ببينيم كه چگونه سرنوشتى ميتواند در انتظار روياهاى امروز ما باشد .روياهايى كه عجيب و بلندپروازانه نيست :روياى زندگى است و بس. پس از تماشاي فيلم هراس داريم از اينكه ما هم در آينده «دچار» چنين پرسشهاى بنيادينى شويم :سرانجام يك رابطه دوستى يا همسرى چگونه است؟ آيا هيچ گريزى از اين پرسشها نيست؟ فيلم تماما دارد بخشي از پرسشهاى انسان امروز را مطرح مى كند. قضاوت درباره رابطه سلين و جسى همان قدر دشوار است كه فهم ما از روابط زندگى روزمره مان. زيبايى و مرگ در سهگانه 3 پيش از «طلوع»« ،غروب» و «نيمهشب»
آريامن احمدى
جسى و سلين سعى دارند پس از ١٨سال كه هويت و اصالت پيدا كردهاند به فكر اين باشند كه چهكار كنند تا چيزى نو و تازه در رابطهشان كشف كنند يا چيزى نو و تازه به روزمرگى » برسند. آن بيفزايند تا به «غير ّ و اين راز زيستن در بى زمانى ،بى مكانى و در زمان ،امكان زيستن يا «در لحظه» است. و آيا جسى و سلين به آن دست يافتهاند؟ اين همان چيزي است كه نويسنده /كارگردان به آن تاكيد مى ورزد؛ به تعبير ديگر «در لحظه» زيستن ،همان اوج مكاشفهآميز عشق در نوعي حس حضور هميشگى «در خاطر» است؛ درك خود را از خويشتن خود تعريفكردن است؛ و اين همان قدرت كشف «من ديگرى » و «من خويشتن» «در لحظه» است كه سلين و جسى در جستوجوى آن هستند براى اصالتبخشيدن به «رابطه»شان؛ جستوجويى كه سلين و جسى از فيلم اول تا فيلم سوم براي بسط و تكامل عشق بر مبناى يك نوع رابط ه ديالكتيكى بر آن صحه مى گذارند .شايد بتوان اين «در لحظه»بودن و زيستن «در لحظه» را در شعر «غريبه» شارل بودلر بهتر يافت: «پس به چه عشق مى ورزى غريبه كوچك؟ ق مى ورزم ...ابرهايى كه به ابرها عش مى گذرند ...آن باال ...آن باال ...ابرهاى شگفتانگيز!»
سینما
33 Negah - November 2013
33
موسیقی
چهل سالگى گروه Kronosو اجراى برنامه در ونكوور
نگاه - چهار نفره Kronos گروه Quartetدر چهلمين سالگرد تأسيس خود در ونكوور به اجراى برنامه پرداخت .اين گروه ١٩اكتبر ٢٠١٣در Chan Centre for Artsدانشگاه بريتيش كلمبيا به روى صحنه رفت . گروه چهار نفره سازهاى زهى Kronos در سال ١٩٧٣توسط ويولونيست David Harringtonبوجود آمد .در همه اين سالها نام گروه با نو آورى در موسيقى كالسيك همراه بوده است. تاكنون Kronos بيشتر از ٧٥٠قطعه اورژينال كه اختصاصا براى اين گروه ساخته شده را اجرا كرده است .اين گروه هميشه به دنبال نو آورى و به تعبيرى ماجراجويى در اجرا موسيقيايى خود بوده است .هسته اصلى گروه David Harrington وJohn Sherba ويولن و Hank Duffبا ساز ويوال بوده است .نفر چهارم گروه دو بار تغيير كرده كه از ماه ژوئن٢٠١٣
34
نگاه نوامبر 2013
Sunny Yangنفر چهارم گروه و نوازند ًه ساز ويولن سل مى باشد.گروه ٤٠ آلبوم استوديويى به بازار موسيقى عرضه كرده و اجراهاى جهانى متعددى داشته است .اين گروه شايد مشهورترين گروه در زمينه موسيقى كالسيك مدرن معاصر يا" موسيقى جديد")" New Music"( به حساب مى آيد .تاكنون ١/٥ميليون از كارهاى آنان به فروش رفته و جايزه هاى مختلفى از جمله Grammy Awardرا دريافت كرده است .در گفتگويى Harringtonمى گويد " :از سن ١٢سالگى مصمم بودم كه موسيقى دان شوم و جهان مى بايستى با اين موضوع خو مى گرفت .در دبيرستان در Seattle Youth Symphony نوازندگى مى كردم ،جاييكه دور و برم پر از موسيقيدانهاى هم سن وسال و يا بزرگتر از من بود و صحبتهاى ما در باره موسيقيدانهايى نظير Bartokو Ivesبود .يك چهارراه باالتر از دبيرستان يك مغازه صفحه فروشى بود ،اوقاتى را كه بايستى درس مى خواندم ،در اين مغازه مشغول گوش دادن به موسيقى
بودم .چقدر خوش شانس بودم كه در آن زمان به اين منبع غنى موسيقى دسترسى داشتم.هنگام شروع به كار گروه ،ما به دنبال اجراى آن نوع موسيقى بوديم كه هيچ كس قبل از آن نشنيده بود و ما مى خواستيم موسيقى مان به گوش همه برسد " .چهل سال بعد ،هنوز گروه مى كوشد همچنان نوآور و پيشرو باشد و راههاى جديدى را جستجو كند Harrington.در ادامه مى گويد ":يادگيرى چيزهاى جديد بسيار جذاب است و فكر مى كنم عالقمندان كارهاى ما نيز چنين احساس مشابه اى دارند .اكنون مى بينم كه تصميمم در ١٢سالگى از سر يك حس مسئوليت بود .يكى از مسئوليتهاى ماموسيقيدانها، تجربه كردن است تا به مردم امكان تازه كردن توانشان را بدهيم تا با انگيزه بيشتر با مشكالت زندگى روبرو شده و بر آنها غلبه كنند". گروه Kronosدر زمينه موسيقى تلفيقى وملل كارهاى زيادى آرائه كرده است .آسياى مركزى و موسيقى و موسيقيدانهاى آنجا مورد توجه گروه
بوده است .فرنگيس عليزاده آهنگساز آذربايجانى از اوايل دهه ١٩٩٠قطعاتى را براى Kronosساخته است .آهنگساز ازبك ،Dmitri Yanov- Yanovsky خوانندگان پدر و دختر آذربايجانى قاسموف از ديگر هنرمندانى بودند كه با گروه كار كرده اند .در نوامبر٢٠١١ ونكوور و سالن Chan Centre for Arts شاهد يكى ديگر از موسيقي هاى تلفيقى
Kronosبود .نوازنده رباب " همايون سخى" هنرمند افغانى برنامه اى به نام " رنگين كمان" را با اين گروه اجرا كرد .موسيقى اجرا شده ساخته همايون سخى بود كه در جاهايى دست گروه را براى بداهه نوازى باز مى گذاشت .
با اسكن عكس در اپليكيشن Layar ويديويى از اجراى مشترك Kronosو همايون سخى را ببينيد.
David Harrington (second from right) of the Kronos Quartet and Homayun Sakhi (right) have combined their respective ensembles in a project. Scan this photo to view a video
Negah - November 2013
نوعی نگاه
رفتارشناسى ما ،ايرانيان ونكوور سخنى پيرامون رفتارهاى اجتماعى ايرانيان با يكديگر در ونكوور
در زير پوست شهر
نگاه - ترديد همه ما بارها بدون و بارها اين جمالت را از هموطنان ايرانى در ونكوور شنيده و يا شايد خودمان نيز از جمله گويندگان آن بوده ايم : "راستش من زياد با ايرانى ها ارتباطى ندارم و سعى مى كنم از ايرانى جماعت دورى كنم ". معموال پس از بيان اين حكم كلى ،تعدادى از رفتارهاى ناپسند ايرانى ها پشت سرهم رديف مى شوند و گوينده با اظهار تاسف از اين رفتارها ،خود را تافته جدا بافته اى قلمداد مى كند كه از بد حادثه "ايرانى "نام گرفته است . خوب اين ايرانى هايى كه همه مصرند از آنها دورى كنند به راستى چه كسانى هستند و داراى چه ويژگى هايى مى باشند؟ شايد در جواب اين پرسش ، همه در ذهن مان نمونه هايى از اين ايرانيان كژ رفتار براى ارائه كردن آماده كنيم .اما بدنيست با خودمان رو راست باشيم آيا ما خودمان به شكل هاى مختلف همان رفتار هاى مورد انتقادمان را انجام نمى دهيم ؟ زمانى كه در ايران زندگى مى بودند و قضيه شان فرق درخت دوستی كرديم همين جداسازى هاى طرح از علیرضا پاکدل رفتارى به شكل ديگرى باز توليد مى شد .به عنوان مثال آقا يا خانمى كه مى كرد. تازه از فرنگ برگشته بود هنگام رانندگى در شهر براى ساير سرنشينان ظاهرا در اين سر دنيا و اتومبيل از عقب ماندگى فرهنگى ايرانيان در قياس با غربيان سخن مى در ونكوور كه من آن را "آخر دنيا " مى نامم ،در به همان پاشنه مى چرخد گفت ...از تميزى شهرهاى آنها و قضيه همه ما با ديگران فرق مى كند و حق داريم كه هيچ كس در خيابانها زباله بدون ترديد همه ما بارها و بارها اين هرآنچه را كه منتقدش هستيم ،بى هيچ آزرمى خودمان نمى ريزد و هنگام رانندگى، جمالت را از هموطنان ايرانى در ونكوور نيز انجام دهيم . همه مقررات را رعايت مى كنند شنيده و يا شايد خودمان نيز از جمله من در اينجا قصد ندارم اشاره اى كنم به خصايلى كه و ...اما بعد ...هم زمان شيشه گويندگان آن بوده ايم " :راستش من زياد با ايرانى ها ارتباطى ندارم و سعى ما به ديگر هم وطنان خود نسبت مى دهيم .فقط بد اتومبيل را پايين مى كشيد و مى كنم از ايرانى جماعت دورى كنم ". نيست در اين سياهه رفتارى دقت كنيم ...آيا جاى پاى پوست موزى را كه در حال معموال پس از بيان اين حكم كلى ،تعدادى خود را در آنجا نمى بينيم ؟ آيا به راستى تالش كرده خوردنش بود ،به خيابان پرتاب از رفتارهاى ناپسند ايرانى ها پشت سرهم رديف مى شوند و گوينده با اظهار تاسف ايم خودمان مرتكب رفتارى كه منتقدش هستيم نشويم . كرده و در همان حال چراغ از اين رفتارها ،خود را تافته جدا بافته اى اميد است سوظن ها ،كينه ورزى ها و رقابت هاى قرمز چهارراه را نيز رد مى قلمداد مى كند كه از بد حادثه "ايرانى "نام ناسالم ،جاى خود را به دوستى ،مهربانى ،همكارى گرفته است . كرد .البته اين حركتها اگر از و همدلى دهد . ديگران سر مى زد قابل بخشش نبود ،اما خوب ايشان دنيا ديده
36
نگاه نوامبر 2013
هشدار به سبك ايرانى... نگاه -
در
اواخراكتبر ٢٠١٣در محل پخش مجالت فارسى زبان در فروشگاههاى ايرانى ،شب نامه اى نيز به چشم مى خورد .اين شب نامه كه نام نويسنده اى بر روى آن وجود نداشت با كلمات درشت " توجه ،توجه "در پى جلب نظر ايرانيانى كه مجالت فارسى زبان را از آن محلها بر مى داشتند بود. بر روى كاغذى به اندازه A4نام افرادى ،درشت نوشته شده و به آنها لقب " كاله بردار ،دروغگو و دزد " داده شده بود .در اين شب نامه هشدار مى داد كه مردم و به خصوص تازه واردين به ونكوور فريب اين افراد را نخورند كه غفلت موجب پشيمانى خواهد شد . البته نويسنده ،و يا نويسندگان ناشناس شب نامه ،موضوع را كلى مطرح كرده وبه تجربه شخصى خويش در آن خصوص اشاره اى نكرده بودند .جمله پايانى اين شب نامه نيز چنين بود: " اگر به دادگاه ونكوور مراجعه كنيد متوجه ميشيد كه اين افراد چقدر با ديگران مشكل دارند .با مطلع كردن نزديكان از وقوع اين گونه اتفاقات جلوگيرى كنيد " . معموال تاكنون در كنار مجالت فارسى زبان ،آگهى هاى مختلف بازرگانى گذاشته مى شد كه ظاهرا بايستى اين گونه شب نامه هاى نوظهور را نيز به آن ليست اضافه كرد . با يكى از افرادى كه نامشان در اين شب نامه ذكر شده بود تماس گرفتيم .وى ظاهراً نويسنده و يا نويسندگان متن را مى شناخت و گفت ":موضوع يك باج گيرى است " .البته از جزييات موضوع صحبتى نشد ،اهميتى هم نداشت .موضوع اين يادداشت هم كندو كاو در پيرامون ادعاهاى طرفين نيست . اما اين شب نامه از معضلى حكايت مى كند كه در جامعه ايرانيان ونكوور وجود دارد.
Negah - November 2013
نگاه منابع شناختى عاطفى و اجتماعى را طلب مى كند .موقعيت ميانسالى و رابطه آن با مرگ را اوحدى در شعر زير به خوبى تصوير كرده است:
عقل آمد عاشقا خود را بپوش!
چند باشى به اين و آن نگران پند گير از گذشتن دگران واعظت مرگ همنشينان بس اوستادت فراق اينان بس پدرت مرد و باخبر نشدى مادرت رفت و ديده ور نشدى داغ فرزند و هجر همساالن همه ديدى نمى شوى ناالن اين دل و جان آهنين كه توراست نتوان كرد جز به آتش راست
روياى مرا نديدي؟ شيوا مقانلو
پ
سا م د ر ن ي سم
د
ر ش ع ر موالن
ا
محمود معتقدى
موالنا
يكي از جدى ترين چهره هاى شعر ايران و جهان است كه عالوه بر اينكه در چشم انداز شعر ايران جايگاه بلندى دارد در فضاى شعر جهان هم مورد توجه بسيار بوده است چراكه موالنا فضاى جهانى را در منظر شعرى اش تصوير كرده و به نمايش مى گذارد .نگرش فرا واقعگرايانه اى كه در غزليات موالنا جارى است ،ما را به چشم انداز پسامدرنيسم نزديك و نزديكتر مى كند و اين فضا را در كمتر شاعرى از شاعران ايرانى مى شود ديد .فضاي پر وسعت در شعر موالنا به جايى مى رسد كه زبان را به شكلى كه مى خواهد و مى داند به بازى مى گيرد .شعر موالنا مخاطب را هم به فضاهاى واقعى نزديك ميكند و هم با المان پارادوكسيكالى كه در شعرش موج مى زند ،ما را به جهانى تازه مى برد .غزليات موالنا در فضاي پسامدرن مى گذرد ،فضايى كه هم آشناست وهم سيال و هم با نگرشى فراواقعى با جهان گفت وگو مى كند و نتيجه اى از بيان خودش آنچنان كه الزم است به دست نمى دهد و مخاطب را به گونه ای در برابر نوعي عدم قطعيت در معنا و فرم رها ميكند تا خواننده ،فضاهای خالى متنش را سپيدخوانى كند .موالنا با يك جور نشانه گذارى در شعرهايش دريافت شعر را به مخاطب و جهان ذهنى اش وا مى گذارد .خواننده شعر موالنا در جهان شعرى او غرق مى شود و به شكلى از دريافت با تحليل شخصى اش مى رسد .همين شناورى در متن و عدم قطعيت معنا در شعر موالنا ،شعر او را به عرصه هاى پسامدرنيسمى نزديك مى كند. موالنا در مثنوى هم با زبانى برگرفته از قصه ها و اندرزها به معقوالت نزديك مى شود و در غزلياتش كه منتسب به شمس است حكايت ديگري از شوريدگى و رقص در فضايى سيال و لغزنده را به تصوير مى كشد؛ فضايى كه كمتر شاعرى در جهان مى تواند پا به پاي او در اين مسير قدم بزند .موالنا اگرچه مزارش در ايران نيست اما دل و زبانش در آن جاست . بسيارى درصدد هستند كه اين شاعر بزرگ را جزو سرمايه هاى فرهنگي خودشان بدانند و اين هشدارى است به ايرانيان كه در تثبيت جايگاه اين شاعر هرچه بيشتر بكوشند تا به جهان ثابت شود كه موالنا و شعرش متعلق به سرزمين ايران است .شايسته است كه زادروز موالنا را ايرانيان جشن بگيرند و در فضاى لغزان شعرش به گفتوگو بنشينند و درباره شعرش به نوعى تعامل و تاويل متن برسند تا همگان بدانند كه موالنا در شعر فارسى چه قله بلندى است .
38
نگاه نوامبر 2013
مر گ و مي
انسالى
دكتر غالمحسين معتمدى در ميانه تولد و مرگ جايگاهى است كه در آن مى توان به زیستن درك واقعى زندگى نزديك شد .نقطه اى كه چشم انداز آن مانند كودكى و سالمندى فقط آينده يا تنها گذشته نيست بلكه با فاصله اى مناسب به هر دو نظر دارد .دورنماى تناهى حيات و اشراف بر آن وجهى از پختگى و بلوغ بزرگسالى محسوب مى شود كه برقرارى ارتباط ژرفترى با جهان را ميسر مى سازد .پختگى و از آن مهمتر خردمندى هر معنايی داشته باشد در رابطه اى سامان يافته با مرگ و زندگى در دو سطح شناختى و احساسى شكل مى گيرد و كسب اين مرتبه تنها در ميانسالى امكانپذير است. ميانسال در دنياى امروزه در وضعيتى متناقض به سر مى برد .او به علت افزايش ميانگين عمر بيشتر و طوالنى تر از گذشته با والدين ،پدربزرگ ،مادربزرگ و حتى جد زنده خود روبه رو است و در عين حال شانس بيشترى دارد كه نوه، نتيجه و حتى نبيره خود را ببيند .طبيعى است چنين گستره اى از پيوندهاى عاطفى در حالى كه در وجه انگيزشى منابع روانى مناسبى را در دسترس فرد قرار مى دهد از لحاظ فشار روحى و اجتماعى پيامدهاى خاص خود را داراست. ضمنا معنى ديگر اين تحوالت آن است كه برخالف گذشته فرد ميانسال داغديدگى را كمتر تجربه كرده و با مفهوم و تجربه ماتم كمتر آشناست .اين در حالي است كه آمار مرگ و مير در ميانسالى رو به فزونى مى گذارد .وقوع مرگ در دهه های ٤٠و ٥٠نسبت به دهه قبلى دو برابر مى شود .مسلما رويارويى با اين واقعيتها احساس ايمنى فرد را به چالش مى كشد و فرد بايد در ديدگاهى كه نسبت به زندگى و مرگ داشته تجديد نظر و رويكردى سالم ،سازنده و انطباقى را اتخاذ كند زيرا تكيه بر شيوه هاى دفاعى شكننده قبلى ديگر ممكن نيست. نخستين مشكلى كه روى ميدهد غم از دست دادن روزگار جوانى و درك سپرى شدن آن است .بى ترديد نيروى اصلى تشكيل دهنده بحران ميانسالى از درك مرگ و پايان پذيرى و فقدان جوانى منشأ مى گيرد .اين بحران مشخصات چندى دارد كه در يكى از مهمترين آنها ميانسال با سماجت به جوانى مى چسبد و در آرزوي تداوم كاذب آن به جوان نمايى و جوان ادايى روى ميآورد. در حالت مخالف آن ميانسال فقدان جوانى را با نبود زندگى و پايان كار يكسان مى پندارد ،خود را در سرازيرى مى بيند و در حقيقت به مرگ از نوع شبه روانى آن تن مى دهد .در ميانسالى فرد با فقدانهايى روبهرو مى شود كه هر يك به نوعى مرگ را نشانه گذارى مى كند و در حقيقت مرگ جزيى ()partial death محسوب مى شود .تغييرات جسمانى و روانى مانند از دست دادن زيبايى در زن و زوال نيروي فيزيكى در مرد از مقوله مرگهاى جزيى است كه به هويت فرد دست اندازى و لزوم تجديد سازمان آن را مطرح مى كند .بنابراين مى بينيم كه روى هم رفته ميانسالى دوره اى است كه طى آن نوعى مرگ تكاملى تجربه مى شود كه تصوير مرگ و ميرايى را واقعى تر و ملموس تر ميسازد و بسيج
من كه يادم نيست ,تو يادت مى آيد اولين باري كه خواب ديدى و فهميدى چيزي كه ديده اى اسمش خواب است، كى بود؟ اولين باري كه از وسط يك قصه ديگر برگشتى ميان بدن واقعى خودت و ديدى اين دو قصه با هم فرق مى كنند؟ داستان اولين خوابت را براي كى تعريف كردى ،مادرت ،مادربزرگت، دوستت يا آب روان؟ قصه اش ترسناك بود و از بيدار شدنت ذوق كردى ،ياجذاب بود و دلت سوخت كه نصفه هاي راه به تخت تكراريت برگشتهاى ؟ تو هم خوابهاى سريالي مى بينى كه داستان نيمكاره امشب را فردا ادامه بدهى؟ خوابهايت رنگى است يا طبق آمار به اكثريت سياه و سفيدبينها تعلق دارى؟ خب ،فيلمهاي سياه و سفيد هميشه سحرآميزتر و غمگينترند و تشخص روشنفكرانهترى هم دارند ,اما توى خواب كه كسى فكر اين كالسها نيست ،فقط دلت مى خواهد... راستى ،توى خواب دلت چى مى خواهد؟ تو هم دلت مى خواهد بخوايى تا كسي را كه به واقعيتش دسترسى ندارى آنجا ببينى؟ چند نفرى هستند كه دلم مى خواست زنده بودند و با سوالهايم سرشان هوار مى شدم .يكى شان فرويد است كه حتما مينشستم جلويش تا كوتاه بيايد كه تمام روياها تفالههاي زشت و زيباى خودآگاه و ناخودآگاه رها يا سركوبشده ما نيستند .مى خواستم در نظرياتش جايى هم براي سرزمين ناشناخته اى بگذارد كه پاى ناخودآگاه هم به آن نرسيده؛ سرزميني به كل بى دليل كه گاهى درهايش را روى چشمهاى بسته خسته ام باز مى كند تا بى ترس تحليلهاى روانكاوانه ،كمى در آن خوش باشم .بخيل كه نيستى آقاي فرويد، كل آن چند ساعتى كه توى خوابم ماجراجويى مى كنم ،تنها برابر چند ثانيه از اين يكى دنيا – دنياى واقعيت -است كه با حركت تند كره چشمها و تغيير ضربان قلب رسميت مى يابد .فقط چند ثانيه از 24ساعتى كه واقعيات سمج روزمره با تمام شناخت نيمبندم از خودم و اجتماعم روبهرويم مى ايستند .بيا و از خير تفسير علمى آن چند ثانيه بگذر .كاش مى شد من آن دنياى دومى را ببينم كه تو در خواب و پشت لرزش پلكهايت مخفى مى كنى؛ يا تو مى توانستى واقعيت خوابهاى مرا تجربه كنى ،آن وقت قضاوتهاي بيداريمان هم فرق مى كرد .وقتهايى كه وسطهاى خوابم بى دليل مى پرم و تنها همين يادم مى آيد كه خوابى ديدهام كه يادم نمى آيد ،سبكى شادمانه لحظه حال را تجربه مى كنم :زمان خيلى كوتاهى كه نه گذشته پردغدغهاى هست و نه آينده نامعلومى .فقط وسط آن لحظه هستم تا به تاريكى خيره شوم .ميگويند اينجور وقتها كه زندگى واقعى براي يك لحظه مى ايستد ،آدم دارد در جايى ديگر ،در روياى كسى ديگر ،به زندگى ادامه مى دهد ،طورى كه نيازى به وجودش در زندگى خودش نيست .با اين حساب ،من هم بارها با دلتنگي تو را از زندگيت بيرون كشيده و به وسط داستان خوابم احضار كردهام؛ آنقدر كه ديگر جاى دنياهاى اول و دوم ،و واقعيت و رويا قاطى شدهاند. واقعيت؟ واقعيت اين است كه مى خواهم تو رويايي باشي كه در بيدارى سراغم مى آيد ،تا كسى كه باعث بيدارى روياهايم مى شود.
Negah - November 2013
خانه به اين فكر كرده ايد ،خانه اى كه پسنديده و در حال خريد آن هستيد ممكن است محل وقوع يك قتل و يا صحنه خودكشى فردى بوده و يا در آن ،اعمال مجرمانه وخالف قانون انجام مى شده است ؟ اگر دانستن پاسخ اين سوالها برايتان اهميت دارد بايستى خودتان همت كرده و به دنبال اين اطالعات بگرديد .قانون و مقررات فروشندگان و مشاورين امالك را موظف كرده تا مشكالت فيزيكى و ساختارى ساختمان را كه در معرض ديد نيست به خريدار اطالع دهند .اما در خصوص گذشته تاريك ملك و اطالع رسانى در اين خصوص قانون ساكت است . اين موضوع اخيرا و پس از اجاره رفتن آپارتمانى در مونترال كه محل وقوع قتل و قطعه قطعه كردن جسد بوده مورد توجه قرار گرفته است ؟مشخص نيست كه آيا مستاجر جديد از گذشته تاريك اين محل اطالع داشته است ؟ مدير اين مجموعه ساختمانى صراحتاگفته كه قاعدتا در باره چنين سوابقى اطالع رسانى عمومى نمى كنند.به نظر مى رسد بايستى در قوانين و مقررات حاكم بر خريد و فروش امالك ،بندى نيز به اين موضوع اختصاص يابد .بهرحال عده اى از خريداران بواسطه فرهنگ و رسوم خود ممكن است در خانه هايى كه داغ ننگى را بر پيشانى
آيا
گذشته تاريك .... خريداران خانه به گذشته تاريك ملك نيز توجه كنند
دارند احساس آرامش نكنند . در حال حاضر و به خاطر سكوت مقررات در اين خصوص ، خريداران به چند طريق مى توانند كسب اطالعات كنند .آدرس محل را در اينترنت جستجو كرده ،شايد به خبرى در اين خصوص دست يابند ..از همسايه هاى آن محله پرس وجو كنند باالخره همسايه اى پيدا مى شود كه سير تا پياز اخبار ملك را به گوش پرسش كننده برساند.راه سوم آنست كه مستقيم از فروشنده سوال شود كه آيا درملك عرضه شده براى فروش ،قتل و يا خودكشى رخ نداده است ؟ اين سؤالها مى تواند جزو پيشنهاد ارايه شده براى خريد باشد تا فروشنده موظف شود به طور كتبى پاسخ دهد.البته عالوه بر موضوع قتل و يا خودكشى ،استفاده از محل براى كارهاى خالف قانون ،پخش مواد مخدر و يا شايعاتى در باره رفت و آمد ارواح مى تواند موضوع تحقيق و بررسى خريداران با توجه به حساسيت شخصى شان باشد. اخيرا پرونده اى در انتاريو به دادگاه ارجاع شده است .خريدار خانه اى اطالع مى يابد در ملك خريدارى شده ،سالها پيش دو قتل اتفاق افتاده ،است .وى از فروشنده و مشاورامالك وى و شركتى كه قرارداد فروش را انجام داده ،شكايت كرده است
پرداخت بدهى وام مسكن ،تا دهه هفتاد زندگى همراه كاناداييهاى بسيارى است
نتیجه
يك بررسى نشان مى دهد كه ٧٢درصد سوال شوندگان انتطار داشتند تا سن ٦٥سالگى ،بدهى وام مسكن شان پايان پذيرد ٣٣ .درصد ديگر كه ٥٥سال سن داشتند حداقل ١٦سال ديگر بايستى اقساط وام مسكن خود را پرداخت كنند.معموال انتظار مى رود تا ٦٥سالگى كه سن بازنشستگى است افراد ديگر بابت خانه خود بدهى بانكى نداشته باشند .اما در واقعيت چنين اتفاقى رخ نمى دهد .بهرحال سنى كه افراد خانه مى خرند عامل تعيين كننده اى است .هر چه سن خريدار خانه پايين تر باشد قاعدتا قبل از رسيدن به سن بازنشستگى از پرداخت وام مسكن خالص شده و مالك كامل خانه خود خواهد بود
سايه شهر ارواح بر داون تاون ونكوور ١٥ درصد آپارتمانهاى منطقه خالى و يا بدون سكنه مى باشند
هسته
مركزى داون تاون ونكوور به خاطر خالى بودن آپارتمانها و يا داشتن مالكين خارجى كه در ونكوور اقامت ندارند ،بى شباهت به شهر ارواح نيست .آپارتمانهاى بدون سكنه، كسب و كارهاى تعطيل شده و ساكنينى كه ابدا احساس بودن در يك محله زنده را ندارند دليل ايحاد اين حس مى باشد.به جز منطقه ، West Endدر حدود ١٥درصد و يا ٥،٧١٠ واحد آپارتمانى در داون تاون ونكوور خالى هستند .اين آمار شامل آپارتمانهاى بسيار شيك و مجلل شهر خصوصا درمنطقه Coal Harbour نيز مى شود .در اين محله از هر چهار آپارتمان ، يكى خالى است و يا مالكين شان در آنها سكونت ندارند. در ريشه يابى اين موضوع سه عامل را مى توان در نظر گرفت :خريد آپارتمانها توسط سرمايه گذاران و يا خارجى هايى كه از آپارتمانها در سفر تابستانى به ونكوور استفاده مى كنند. باال بودن نرخ اجاره در ونكوور و باالخره آپارتمانهايى كه فروش نرفته اند .فرو شگاهاى محلى و شركت هاى كوچك خصوصا در منطقه Coal Harbourبه خاطر خلوتى محل و نداشتن مشترى ،تعطيل و يا در آستانه توقف فعاليت خود قرار دارند .
Coal Harbour Photo: Mohammad Fazlali
40
نگاه نوامبر 2013
Negah - November 2013
41
Classified
آگهی
استودیو کالغ سفید تقدیم می کند: ساخت انیمیشن،
St Alcuin College
کالس های آموزشی
موزیک کلیپ (سینمایی و تبلیغاتی) و گرافیک تصویری
Bringing a Liberal Arts Education to the North Shore
کاریکاتور چهره کارتون مطبوعاتی
Kindergarten to Grade 12
با همکاری خانه فرهنگ و هنر ایران
()Persian(Culture(and(Art(Institute((PERCAI &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&Units&10&&&11*1583&Pemberton&Ave,&North&Vancouver,&BC,&V7P&2S4
&&&&&&&&&&&www.&percai&.com&&&&&&&&&&&778.889.4820&&&&&&&&&&info&@&percai&.com
&
با مدیریت افشین سبوکی
کاریکاتوریست ،انیماتور ،تصویرگر _ برنده جوایز متعدد از مسابقات بین المللی تصویرسازی و کاریکاتور
_ داور 2دوره دوساالنه بین المللی کاریکاتور تهران _ عضو هیئت علمی «خانه کاریکاتور ایران» عالقمندان جهت ثبت نام در کالسها می توانند با شماره تلفن های 778.889.4820 :یا : 778.898.4575تماس بگیرند.
ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻫـﻨﺮ ﺍﯾـﺮﺍﻥ
ﻣﺮﮐﺰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭی ﮐﻼﺱ ﻫﺎی ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ،ﻫﻨﺮی ﻭ ﺍﺩﺑﯽ
،
ﮐﻤﺎﻧﭽﻪ ـ و�ﻠﻦ :ﺳﻌ�ﺪ ﻓﺮج ﭘﻮری ﮐﺎرﮔﺎه داﺳﺘﺎن ﻧﻮ�ﺴﯽ :ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺑﺎز�ﮕﺮی :ﻣﻬﺘﺎب ﻧﺼ�ﺮﭘﻮر ﮐﺎرﮔﺎه ﺗﺌﺎﺗﺮ و ﮐﺎرﮔﺎه ﻧﻮﺷﱳ :ﻣﺤﻤﺪ رﺣﻤﺎﻧ�ﺎن ﭘ�ﺎﻧﻮ :دﻻرام ﺧ�ﺎم ﻧﻘﺎﺷﯽ آﺑﺮﻧﮓ :ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ آﺗﺸﺰاد آواز :ﭘﺮو�ﺰ ﻧﺰاﮐﺘﯽ ﺗﻨﺒﮏ ـ دف :ﻫﺎﻣ�ﻦ ﻫﻨﺮی ﺳﻨﺘﻮر ـ ﻣﻮﺳ�ﻘﯽ ﮐﻮدﮐﺎن :ﺳﺎ�ﻨﺎ ﺧﺎﻟﺪی ﺗﺎر ـ ﺳﻪﺗﺎر :ﻋﻠﯽ رزﻣﯽ ﻧﯽ ـ ﻓﻠﻮت� :ﺎﺳ�ﻦ اژدری ﺑﺮﺑﻂ :ﻋﻠﯽ ﺳﺠﺎدی ﻃﺮاﺣﯽ :ﺣﻤ�ﺪرﺿﺎ ﺟﺪ�ﺪ آﮐﺎردﺋﻮن :ﺳﻌ�ﺪ زرﮔﺮی ﮔ�ﺘﺎر :ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺮازی ﺳﻠﻔﮋ :آذر ﺗﻔﻀﻠﯽ ﮐﺎر�ﮑﺎﺗﻮر ـ ﮐﺎرﺗﻮن ـ اﻧ�ﻤ�ﺸﻦ :اﻓﺸ�ﻦ ﺳﺒﻮﮐﯽ ﺧﻮﺷﻨﻮ�ﺴﯽ :ﻣﺴﻌﻮد ﮐﺮ�ﻤﺎ�ﯽ ﻣ�ﻨ�ﺎﺗﻮر ـ ﺗﺬﻫ�ﺐ ـ ﻧﻘﺎﺷﯽ :ﻓﺮﻫﺎد ﻻﻟﻪدﺷﺘﯽ
Hands-on learning
Highly personalized
Small class sizes
Community partnerships
University preparatory
Reasonable tuition
info@stalcuincollege.com 1044 St. Georges Ave., North Vancouver
www.stalcuincollege.com 604-360-8656
Elegant, Luxury, Art & Beauty with variety collections of fine furniture
HOME��COUTURE Galleria of Fine Furniture
ROLF BENZ
ﮐﻼﺱﻫﺎیﺟﺪﯾﺪ
آﻣﻮزش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﮐﺎرﺑﺮدی ﮔﺮاﻓ�ﮏ :ﻧ�ﻨﺎ ﺻﺎﻟﺢ ﭘﻮر ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺧﻼق ﺑﺮای ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن :ﺷ�ﻤﺎ دﻫﻘﺎن ﮐﺎرﮔﺎه ﻓ�ﻠﻢ ﺳﺎزی :ﺳﻮران ﻣﺮدوﺧﯽ
ﮐﻼﺱ ﻫﺎی ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻭ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩی
The largest furniture brands showroom
ﺑﺎ ﺍﻋﻄﺎﺀ ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﺭﺳﻤﯽ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ
in Canada
1181 West 16th Street (@ Pemberton Ave) North Vancouver www.percai.com info@percai.com facebook.com/PERCAI
778 . 889 . 4820
ﺑﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ
42
نگاه نوامبر 2013
The first Rolf-Benz Gallery in Canada “Made in Germany” in Home couture 1311 United Boulevard Coquitlam, BC V3K 6V3 www.homecouture.ca
Negah - November 2013
43
زندگی ،سالمتی نگاه - مردم از اهميت داشتن ٨ اکثر ساعت خواب در هر ٢٤ساعت زندگى روزانه خود آگاهى ندارند .داشتن خواب كافى عالوه بر نقش آن در سرحال بودن افراد. مزاياى بى شمارى نيز از نظر سالمتى دارد .در اينجا به ٨دليل مهم كه اهميت داشتن ٨ساعت خواب شبانه را آشكار مى سازد اشاره مى شود: .١كاهش افسردگى و اضطراب .البته خواب بيشتر از ٩ساعت تأثير منفى دارد و افسردگى و اضطراب را افزايش مى دهد. .٢ميزان قند خون بهتركنترل مى شود.رعايت درست ميزان خواب روزانه احتمال دچارشدن به ديابت را كم مى كند . .٣حافظه و شناخت را افزايش مى دهد. خواب روزانه مناسب ،عامل اصلى براى فعاليتهاى روزانه بهتر مى باشد. .٤حال عمومى افراد را بهبود مى بخشد. هر كسى پس از يك خواب مناسب شبانه ، احساس بهترى خواهد داشت. .٥ميزان هورمون تستسترون را متعادل مى سازد .اگر به دنبال تركيب بهتر و
كاركرد مناسبى براى بدن خود هستيد، زودتر به رختخواب برويد. .٦ميزان توليد هورمون رشد را افزايش مى دهد .هورمون ضد پيرى يا GH ( anti - aging hormone( با خواب كافى به طور طبيعى افزايش مى يابد. .٧احتمال دچار شدن به بيمارى قلبى را كاهش مى دهد .اگر پزشك خانواده ميزان كلسترول شما را زير نظر دارد اما سوالى از ميزان خوابتان نمى پرسد ،عمال نقصى در كارش به چشم مى خورد. .٨زنانى كه كمتر مى خوابند احتمال دچار شدنشان به سرطان پستان بيشتر است .عادت خواب نامناسب معموال با سرطان پستان مرتبط مى باشد .اگر وقت نداريد ٨ساعت خواب شبانه داشته باشيد و اگر به مدت طوالنى كمتر از ٧ ساعت مى خوابيد ،بدانيد كه تأثيرى منفى بر سالمت شما خواهد داشت. عادت خواب نامناسب به مانند رژيم غذايى نامناسب دشمن سالمتى شما است .براى جلوگيرى از ابتال به يك بيمارى كشنده ،ورزش كنيد و يا به سادگى وضع عمومى جسمى خود را با يك خواب ٨ساعته شبانه تضمين كنيد.
٨دليل براى اهميت ٨ ساعت خواب شبانه جلوگيرى از افسردگى ،ديابت،كاركرد نامناسب بدن ،فراموشى،پيرى زودرس، بيمارى قلبى و سرطان پستان از مزاياى ٨ساعت خواب شبانه
خانه هاى خالى و سارقين چند نكته در حفاظت از خانه هنگام مسافرت
نگاه - مدانها آماده ،اتومبيل روشن و يا بليط ها در دست و آماده ايد كه عازم سفر شويد .در آخرين لحظه ها كه درگيرآماده كردن وسايل سفريد نكته اى كه شايد فراموش شود حفاظت درست از خانه در هنگام مسافرت است. خانه هاى خالى هدف جذابى براى سارقين هستند.اگر از قبل به چگونگى حفاظت از خانه بيانديشيد ،هنگام بازگشت به خانه با اتفاقات غير منتظره روبرو نخواهيد شد ،.رعايت چند نكته ساده سبب مى شود كه خانه از تيررس دزدان خارج شده و انگارى كه شما اصال خانه را ترك نكرده ايد : از اعالم سفر خود در شبكه هاى اجتماعى مانند فيس بوك وتوييتر خوددارى كنيد . كسى را در غيبت خود در خانه بگذاريد و يا از يكى ازهمسايه هاى مورد اعتماد خود بخواهيد كه بطور مرتب به خانه سر بزند .كليد خانه را به اين شخص بدهيد .از پنهان كردن كليد پرهيز كنيد . چراغهاى بعضى از قسمتهاى خانه را روشن بگذاريد. تلنبار شدن روزنامه و يا بسته هاى پستى در مقابل خانه روشنترين دليل براى خالى بودن خانه است .از يكى از دوستانتان و يا همسايگان خود بخواهيد هر چند وقت يكبار روزنامه ها و بسته هاى پستى را از جلوى خانه ويا صندوق پستى تان بردارند. به فكر نگهدارى چمن حياط خانه نيز باشيد.با توجه به فصلسال ،ترتيبى دهيد تا چمن حياط خانه كوتاه و همچنين آبيارى نيز شوند .
چ
با رعايت نكات ياد شده ،سفر خوبى را در پيش داشته و نگران امنيت خانه در غيبت خود نحواهيد بود .
44
نگاه نوامبر 2013
غذا
اسپاگتى با ليمو و روغن زيتون نگاه - در شرح مواد مورد نياز معادل انگليسى آنها نيز ذكر شده تا بتوان به راحتى در ونكوور آنها را تهيه كنيد.
مواد الزم :
١پوند اسپاگتى( )Spaghetti or Linguine Salt ٣عدد ليمو ( )Lemon ١ /٤پيمانه روغن زيتون به همراهمقدارى اضافه براى هنگام سرو extra ( )virgin olive oil ١ /٤پيمانه خامه ( ) heavy cream ١اونس يا ١/ ٢پيمانه پنير رنده شدهپارمزان( finely grated Parmesan )cheese مقدارى در حد يك مشت كوچك ازسبزيهاى تازه و خرد شده ريحان ويا شاهى ( fresh basil or arugula , )shredded
45
دستور پخت : اسپاگتى را در آبى كه به اندازه الزم به آن نمك اضافه كرده ايد ،بپزيد.از قابلمه اى بزرك استفاده كنيد تا بتوانيداز همين قابلمه براى بخش هاى ديگر اين آشپزى استفاده كنيد .در اين صورت ظرف هاى كمترى براى شستن خواهيد داشت) . در زمانى كه اسپاگتى در حال پخت است ،شروع به گرفتن آب ليموها كنيد. ١/ ٣تا ١/ ٢پيمانه آب ليمو كافى مى باشد. بعد از پخته شدن اسپاگتى ،اسپاگتى را از آبى كه در آن پخته شده جدا كنيد،اما ١/٥پيمانه از اين آب را نگاه داريد. قابلمه را خشك كرده وسپس روغن زيتون را به همراه آب ليمو ،خامه و يك پيمانه از آبى را كه كنار گذاشته بوديد، درقابلمه ريخته و به مدت ٢دقيقه در حرارت باال بجوشانيد .بعد پاستا را به قابلمه برگردانده و با محتويات داخل آن كامال به هم بزنيد.سپس پنير رنده شده را با ١ /٤پيمانه آب ليمو به ظرف اضافه
كرده و به آرامى و با باال و پايين كردن مستمر ،پاستا و ساير مواد را مخلوط كنيد . در صورتى كه مايل باشيد مخلوط پاستا كمتر متراكم باشد مى توانيد ١ /٤پيمانه از آب باقيمانده را به قابلمه اضافه كنيد . به سرعت پاستا را بچشيد و اكر دوست داشتيد ما بقى آب ليمو را نيز در آن بريزيد .برگهاى خرد شده ريحان و يا شاهى را به همراه مقادير الزم نمك و فلفل به پاستا اضافه كرده و مخلوط نهايى را به هم بزنيد.
نكته آخر :
غذا آماده است ،توصيه مى شود به محض آماده شدن آن را ميل كنيد. فراموش نشود كه قبل از خورن يك مقدار روغن زيتون و پنير پارمزان بيشتر نيز به آن اضافه كنيد.
نوش جان...
45 Negah - July November 2013 2013
نگاه دوم
نيمه تاريك يك بازيگر محبوب و ... آن روى سكه ونكوور در حاشيه مرگ ناگهانى بازيگر جوان در ونكوور براثر مصرف باال ى الكل و هرويين
محمد فضلعلى در داون تاون ونكوور به سمت شرق حركت كنيم چهره كرده كه همه شهرهاى بزرك هرچقدر شهر روبه دگرگونى و زوال مى رود ،ساختمانهاى قديمى ،كانادا از جمله كالگرى ،مرگ مخروبه و متروكه زيادى به چشم مى خورد و مردمانى كه بر اثر استعمال زياد هرويين وجود دسته دسته در آن منطقه تجمع كرده اند ،بى خانمانى و داردو همين آوريل ٢٠١٣بود كه ١٦ اعتياد به الكل و مواد مخدر وجه مشترك اكثر آنهاست .چهره هايى كه در كيلوگرم هرويين در كالگرى كشف عبن جوانى ،هيچ نشانى از شادابي و سالمت ندارند .با چشمانى خيره و شد كه براى ٨٠٠،٠٠٠بار استعمال دريده به عابران مى نگرند و با كوچكترين بهانه اى ممكن است به آنها كفايت مى كند. حمله ور شوند. اما همين روزنامه نگار در مطلب محله Downtown East Sideونكوورشايدازجمله بدنام ترين و فقيرترين ديگرى تلويحا گفته هاى ستون محله هاى كانادا محسوب شود كه مرگ ساكنينش بر اثر الكل و مواد نويس آلبرتايى را تاييد كرده و مخدر بسيار عادى به نظر مى رسد . نوشته بود آيا زمان پاكسازى در ١٣جوالى ٢٠١٣خبر مرگ ناگهانى جوان بازيگر سريال تلويزيونى Downtown Eastsideفرا نرسيده Gleeبه نام Cory Monteith در رسانه ها منتشر شد .جسد وى در است ؟ وى تاكيد كرده كه چندين اتاقش در هتل پنج ستاره اى در ونكوور كشف شد .علت مرگ ،مصرف بلوك اين محله عمال يكى از باالى الكل و هرويين اعالم شد ( .با اسكن عكس وى در اپليكيشن Layarبزرگترين بازارهاى عرضه مواد مخدر در تلفن هوشمند خود ،ويديويى از قسمتهايى از بازى او را در سريال در سطح جهان است .مواد مخدر و تلويزيونى Gleeببينيد) . اموال دزدى آزاد انه در ان فروخته و چهره اين جوان نشانى از اعتياد نداشت ،شاداب ،سرحال وبى خانمان مصرف مى شوند. نيز نبود ،به جاى شرق داون تاون در غرب آن و در يك هتل پنج ستاره اما Cory Monteithاز جمله بازيگرانى اقامت داشت ،اما به همان دليلى مرد كه ساكنين بى نام و نشان قسمت بود كه هر كجا وارد مى شد فرياد جيغ شرقى داون تاون ونكوور،خاموش به بستر مرگ فرو مى روند :اعتياد به و هلهلهه تين ايجرها و خصوصا دخترها الكل و مواد مخدر . به آسمان بلند مى شد و همه براى گرفتن Cory متولد ١٩٨٢در كالگرى ، عكس و امضا يادگارى اما بيشترعمر خود را در ويكتوريا و صف مى كشيدند .در ونكوور سپرى كرد.در جزييات زندگيش پاييز سال ٢٠١١در آمده است كه از سيزده سالگى به صحنه فيلمبردارى يكى بازيگرى با چنين محبوبيتى اما نيمه تاريكى كشيدن مواد مخدرو نوشيدن مشروبات از كارهايش كه عده زيادى داشت كه ناشى از اسارتش در چنگال اهريمن الكلى روى آورد .شايد اگر به موسيقى از نوجوانان و جوانان منتظر اعتياد بود.به نظر مى رسد مرگ وى فرصت و بازيگرى در فيلم ها نپرداخته بود، گرفتن عكس با وى بودند. خوبى هم براى شهر ونكوور و هم والدين فراهم يكى از همين خانه بدوشان معتاد شرق استفان هارپر نخست وزير كانادا كرده كه بى پرده پوشى به مشكل اعتياد در داون تاون ونكوور بود كه ديدنشان نيز كه در آنجا حاضر بود از ونكوور و ميان جوانان بپردازند و سرنوشت ترحم و وحشت را همزمان در بيننده Coryدرخواست عكس يادگارى جوان محبوب زنده ديروز را به پيش چشم بر مى انگيزند .اگرچه در اوج شهرت ، كرد و عكسى با وى گرفت .يكى جوانان زنده امروز بياورند. نوع مرگش او را با خاكستر نشين هاى از افسران پليس محافظ هارپر نيز محله Eastside ونكوور پيوند داد. با وى عكسى گرفت تا براى دخترش اما در اين ميان عده اى ونكوور را قاتل كه از هواداران سينه چاك وى بود ،ببرد . او دانستند به اين دليل كه فقط ونكوور بازيگرى با چنين محبوبيتى اما نيمه تاريكى است كه به اين راحتى در آن مواد مخدر داشت كه ناشى از اسارتش در چنگال اهريمن يافت مى شود و حتى محلى به نام Insight را براى كشيدن آزاد اعتياد بود.به نظر مى رسد مرگ وى فرصت خوبى هم براى شهر ونكوور انه هرويين به معتادان اختصاص داده اند .آتش اين حمالت را ستون و هم والدين فراهم كرده كه بى پرده پوشى به مشكل اعتياد در ونكوور نويس روزنامه كالگرى هرالد به نام Licia Corbella روشن كرد .و ميان جوانان بپردازند و سرنوشت جوان محبوب زنده ديروز را به پيش آليته حمله او بيشتر متوجه Insight بود مركز منحصر بفردى در چشم جوانان زنده امروز بياورند. آمريكاى شمالى كه به طور رسمى در اختيار معتادان قرار داده شده است ( با اسكن عكس ويديويى در باره اين مركز ببينيد). حمالت وى بى پاسخ نماند و رسانه هاى ونكوور نيز پاسخ وى را دادند كه اگر به راستى Cory در Insight هرويين مصرف كرده بود ،برخالف نظر وى ،االن زنده بود .روزنامه نگارى در پاسخ او گفت :به نظر مى رسد Liciaدر يك روياى سورآليستى زندگى مى كند كه تصور مى كند هرويين فقط در Downtown Eastsideونكوور پيدا مى شود .فراموش
46
نگاه نوامبر 2013
Daneshmand Magazine
Classified
Persian, Weekly
www.Daneshmand.Ca
Issue 367 Vol. 8, Friday, Nov. 08 2013
56
مهران دادبه
آگهی
مشاور قابل اعتماد شما
خبره و مجرب برای مذاکرات خرید و فروش امالک مسکونی و تجاری
Photographer : Mohammad Fazlali
47 Negah - November 2013
22
سال تجربه
604.926.7717
47
Did you know? According to go2, the provincial tourism human resources organization, British Columbia will have a tourism industry labour shortage of 100,000 jobs by 2020.
A career in tourism and hospitality is at your fingertips! Visit: www.studytourisminbc.ca One-stop shopping for:
“
“
College and university information Job and volunteer postings Programs database search News and events Career planning Scholarships
This is a perfect career for a person who is outgoing, likes meeting new people, and likes to travel around the world! - Danny Lidder, Douglas College Hospitality Diploma graduate, now Executive Meeting Manager at the Fairmont Hotel Vancouver
www.studytourisminbc.ca
2013 نگاه نوامبر