Negah Magazine Issue 5

Page 1

‫ي‬

‫كي بر‬

‫مه‬

‫اجرت‬

‫ا‬ ‫ى همه؟‬

‫‪5‬‬

‫‪Negah Magazine . Volume One‬‬ ‫‪Issue 5 . July 2013 $ 4.99‬‬

‫سرگذشت ‪ ‬يك موفقيت ‪ ...‬‬

‫گفتگوى ‪ ‬نگاه با "كريم رحمتى "بنيانگذار‬ ‫كافى شاپ هاى زنجيره اى ‪ Waves Coffee‬كانادا‬ ‫مجله نگاه فراتر از يك نشريه ى متداول چاپى‬ ‫ ويديو و مجموعه عكسهاى ‪ ‬ضميمه‬ ‫هر مطلب را مستقيم در خود مجله ببينيد‬

‫روز و روزگارى ‪ ...‬سانسور ‪...‬‬

‫"نگاهى به تاريخچه سانسور فيلم هاى‬ ‫سينمايى در بريتيش كلمبيا"‬

‫‪Negah Photo by : Hamid Payombarnia‬‬

‫گفت و گوى نگاه با " ناديا رحيم " يكى از‬ ‫بنيانگذاران"‪" World Partnership Walk‬‬ ‫گفت و گو ى نگاه با" محمد رحمانيان" ‪ ‬پيرامون‬ ‫جدیدترین نمایش اش در ونکوور‬ ‫كليساى ‪ St. James‬ساختمان بتونى‬ ‫منحصر بفرد و زيگورات مانند ونكوور‬ ‫‪ Vancouver North Shore‬از دیدگاه‬ ‫روانشناسی محیط نگر‬ ‫‪Negah - July 2013‬‬


‫‪Classified‬‬

‫آگهی‬

‫ارسال مطمئن و سریع پول‬ ‫به تمامی نقاط دنیا‬ ‫با همراهی شعبه و نمایندگی های ‬ ‫تهران(با مجوز رسمی بانک مرکزی)‬ ‫تورنتو وآسیای شرقی‬ ‫‪32‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫‪dargahiexchange@gmail.com‬‬


‫نگاه اول‬ ‫مجله نگاه فراتر از يك نشريه ى متداول چاپى‪ ‬‬ ‫ويديو و مجموعه عكسهاى ‪ ‬ضميمه هر مطلب را مستقيم در خود مجله ببينيد‬

‫فهرست‬

‫موضوع ‪ ‬‬

‫در اين شماره در گزارش " برخوانى نمايش آرش دو عكس با عالمت‬ ‫‪ Layar‬مشخص شده اند كه دو ويديو از تمرين گروه بازيگران‬ ‫نمايش ‪ ‬در آنها قابل مشاهده است ‪ .‬در صفحه سينما‪ ،‬تريلر فيلم‬ ‫مردى از پوالد ( سوپرمن )را مى توان تماشا كرد ‪ .‬در صفحه مو‬ ‫سيقى ‪ ،‬ويديويى از تار نوازى ‪ ‬زنده ياد جليل شهناز قرار داده ايم ‪.‬‬ ‫در صفحه كتاب نيز ويديويى از مهران دادبه ديده مى شود‪ .‬همچنين‬ ‫در آگهى تلويزيون پرواز در صفحه ‪ 33‬مجله ‪ ،‬ويديو كليپى در‬ ‫معرفى آن تلويزيون را مى بينيد‪ .‬در آگهى موسسه زبان شكوه در‬ ‫آخرين صفحه مجله نيز‪ ،‬ويديويى در ارتباط با موضوع آن آگهى‬ ‫را مى توان نگاه كرد‪ .‬بدين ترتيب صاحبان مشاغل مى توانند با‬ ‫اين امكان جديد اطالعات جانبى زيادى را در قالب يك مجموعه‬ ‫عكس و يا ويديو ضميمه ى ‪ ‬آگهى چاپى خود در مجله ى نگاه‬ ‫كرده ‪ ‬و به طور مستقيم و زنده با مردم در ارتباط باشند‪.‬‬

‫‪How to view interactive print of Negah Magazine:‬‬ ‫‪Download the Layar app to your smartphone.‬‬ ‫‪Scan the photo as instructed .The video will appear‬‬ ‫‪Enjoy....‬‬ ‫محمد فضلعلى‬

‫‪Negah Magazine . Volume One‬‬ ‫‪Issue 5 . July 2013 $ 4.99‬‬

‫مه‬

‫اجرت‬

‫سرگذشت‪ ‬يك‪ ‬موفقيت‪ ... ‬‬

‫گفتگوى‪ ‬نگاه‪ ‬با‪" ‬كريم‪ ‬رحمتى‪" ‬بنيانگذار‬ ‫‪ ‬كافى‪ ‬شاپ‪ ‬هاى‪ ‬زنجيره‪ ‬اى‪ Waves Coffee ‬كانادا‬ ‫مجله‪ ‬نگاه فراتر‪ ‬از‪ ‬يك‪ ‬نشريه‪ ‬ى‪ ‬متداول‪ ‬چاپى‪ ‬‬ ‫‪ ‬ويديو‪ ‬و‪ ‬مجموعه‪ ‬عكسهاى‪ ‬ضميمه‪ ‬‬ ‫هر‪ ‬مطلب‪ ‬را‪ ‬مستقيم‪ ‬در‪ ‬خود‪ ‬مجله‪ ‬ببينيد‬

‫روز‪ ‬و‪ ‬روزگارى‪ ... ‬سانسور‪... ‬‬

‫"نگاهى‪ ‬به‪ ‬تاريخچه‪ ‬سانسور‪ ‬فيلم‪ ‬هاى‪ ‬‬ ‫سينمايى‪ ‬در‪ ‬بريتيش‪ ‬كلمبيا"‬ ‫گفت‪ ‬و‪ ‬گوى‪ ‬نگاه‪ ‬با‪ " ‬ناديا‪ ‬رحيم‪ " ‬يكى‪ ‬از‪ ‬‬ ‫بنيانگذاران"‪ " World Partnership Walk‬‬ ‫گفت‪ ‬و‪ ‬گو‪ ‬ى‪ ‬نگاه‪ ‬با"‪ ‬محمد‪ ‬رحمانيان"‪ ‬پيرامون‪ ‬‬ ‫جديدترين‪ ‬نمايش‪ ‬اش‪ ‬در‪ ‬ونكوور‬ ‫كليساى‪ St. James ‬ساختمان‪ ‬بتونى‪ ‬‬ ‫منحصر‪ ‬بفرد‪ ‬و‪ ‬زيگورات‪ ‬مانند‪ ‬ونكوور‬ ‫‪ Vancouver North Shore‬از‪ ‬ديدگاه‪ ‬‬ ‫روانشناسى‪ ‬محيط‪ ‬نگر‬ ‫‪Negah - July 2013‬‬

‫سردبير ‪ ..........................‬محمد فضلعلى‪ ‬‬ ‫طراح ‪ ...........................‬افشين سبوكى‪ ‬‬ ‫آگهى ‪................................‬مژگان بابايی‬ ‫عكس ‪.................................‬محمد فضلعلى‬ ‫ حميد پيمبرنيا‬

‫نويسنده ‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫نگاه اول ‪ -‬سرمقاله ‪ ‬‬

‫در ونكوور و كانادا ‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫زندگى ‪ -‬سالمتى ‪ ‬‬ ‫ونكوور از نگاه معمارى ‪ ‬‬

‫چهره ها ‪ ‬‬ ‫نگاه علمى ‪ ‬‬

‫نگاه روانشناسى ‪ ‬‬

‫صفحه‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬محمد فضلعلى ‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫بخش خبر ‪ ‬‬

‫بخش خبر ‪ ‬‬

‫‪ ‬بخش گزارش ‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬

‫كتاب ‪ ‬‬

‫‪٣‬‬

‫‪٤‬‬

‫‪٨‬‬

‫‪١٠‬‬

‫محمد فضلعلى ‪١٢ ‬‬

‫دكتر مهرداد كشميرى ‪١٤ ‬‬

‫دكتر مهرداد متين راد ‪١٦ ‬‬ ‫بخش ادبيات و هنر‪ ‬‬

‫نگاه در نگاه ‪ -‬گزارش تصويرى ‪ ‬محمد فضلعلى ‪ ‬‬

‫‪ ٢٠‬‬

‫ادبيات ‪ -‬داستان كوتاه ‪ ‬‬

‫سينما ‪ -‬سوپر من ‪ ‬‬

‫‪ ‬بخش ادبيات و هنر ‪ ‬‬

‫‪ ٢٨‬‬

‫از نگاهى ديگر‪-‬گفت و گو ‪ ‬‬

‫بخش گزارش ‪ ‬‬

‫‪٣٢ ‬‬

‫يكى از ميان شما ‪ -‬معرفى هنرمند‬

‫‪ ‬بخش ادبيات و هنر ‪ ‬‬

‫موسيقى ‪ -‬جليل شهناز ‪ ‬‬

‫نوعى نگاه ‪ -‬يوسف كارش‬

‫نگاه دوم ‪ -‬سانسور ‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪١٨‬‬

‫داود مرز آرا ‪ ‬‬

‫گزارش ‪ -‬نمايش آرش ‪ ‬‬

‫‪3‬‬

‫‪5‬‬

‫‪Negah Photo by : Hamid Payombarnia‬‬

‫با شماره ى پنجم مجله ‪ ‬در خدمت‬ ‫شماييم‪ .‬از ‪ ٢٤‬صفحه شماره ى‬ ‫اول ‪ ‬به ‪ ٤٠ ‬صفحه ‪ ‬رسيديم و همچنان نيز‬ ‫بنا داريم با ‪ ‬مطالب و عكسهاى اختصاصى و‬ ‫اوريژينال مجله را عرضه كنيم ‪ .‬‬ ‫از اين شماره و همگام با تعدادى از نشريات انگليسى زبان ونكوور‬ ‫و براى اولين بار در ميان نشريات فارسى زبان ‪ ،‬امكان جديدى‬ ‫را به نگاه اضافه‪ ‬كرده ايم و آن جان بخشيدن به مجله با اضافه‬ ‫كردن امكانات ديجبتال تصويرى و ويديويى به مطالب و آگهى ها‬ ‫است ‪ .‬يك امكان جديد كه شما خواننده ى گرامى مى توانيد عالوه‬ ‫بر خواندن مقاله ها ‪ ‬و يا ديدن آگهى ها ‪ ،‬عكسها و ويديوهاى‬ ‫مرتبط با آنها را نيز همزمان ‪ ‬ببينيد‪ .‬رويكردمجله ى ‪ ‬نگاه در‬ ‫استفاده از تكنولوژى ‪ ‬نو كه به منزله ى انقالبى در كار نشريات‬ ‫چاپى است ‪ ، ‬اين امكان را فراهم مى كند تا متفاوت از نشريه‬ ‫هاى متداول و سنتى چاپى در خدمت خوانندگان و همچنين‬ ‫آگهى دهندگان باشيم ‪ .‬كافى است اپليكيشنى (‪)application‬‬ ‫به نام ‪ Layar‬را ‪ ‬كه رايگان است از ‪ app store‬در تلفن هوشمند‬ ‫و يا در ‪ ‬آى پد خود نصب كنيد‪ .‬بعد ‪ ‬از نصب ‪،‬آن را باز كرده و‬ ‫عكسى كه در مجله با عالمت ‪ Layar ‬مشخص شده رابا آن‬ ‫اسكن ‪ ‬كنيد‪ .‬همزمان ويديو ويا ‪ ‬عكسهاى مرتبط با آن تصوير‪،‬‬ ‫در تلفن ويا آى پد شما ظاهر شده و مى توانيد آنها را تماشا كنيد‪ .‬‬

‫يكي‪ ‬برا‬

‫ى‪ ‬همه؟‬

‫‪ ‬محمد فضلعلى ‪ ‬‬

‫‪ ٢٣ ‬‬

‫بخش ادبيات و هنر ‪ ‬‬

‫‪ ‬بخش ادبيات و هنر ‪ ‬‬ ‫بخش ادبيات و هنر ‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪٢٤ ‬‬

‫‪٣٠ ‬‬ ‫‪٣٤‬‬

‫‪٣٦‬‬

‫‪٣٧‬‬

‫‪ ‬زير نظر شوراى نويسندگان‪ ‬‬

‫‪Negah Magazine‬‬ ‫‪A Magazine for Vancouver Persian‬‬ ‫‪& Farsi Language Communities‬‬ ‫‪Editor in Chief :.. Mohammad Fazlali‬‬ ‫‪Magazine layout & Art design:‬‬ ‫‪Afshin Sabouki - Mohammad Fazlali‬‬ ‫ ‪Advertisement : ........ Mojgan Babaei‬‬ ‫‪Photo : ............... Mohammad Fazlali‬‬ ‫ ‪ Hamid Payombarnia‬‬

‫‪Phone : 604 782 6796‬‬

‫‪Email: negahmagazine@vancouverfarsitv.com‬‬ ‫‪ Website : vancouverfarsitv.com‬‬

‫ماهنامه نگاه ‪ ،‬نيمه اول هر ماه منتشر مى شود‪.‬‬

‫هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب اين‬ ‫نشريه ‪ ‬منوط به كسب مجوز كتبى ‪ ‬از مجله‬ ‫نگاه مى باشد‪.‬‬ ‫اين مجله هيچگونه مسئوليتى در برابر آگهى‬ ‫هاى چاپ شده ندارد‪.‬‬ ‫مجله نگاه عالوه بر ارسال مستقيم براى‬ ‫خوانندگان و مشتركين ‪ ،‬در مراكز فرهنگى‬ ‫و هنرى ‪ ،‬كتابخانه ها و كتابفروشى ها و‪...‬‬ ‫نيز توزيع مى گردد‬

‫‪Negah - July 2013‬‬

‫‪3‬‬


‫در ونکوور‬

‫نگاه ‪ -‬بخش خبر‬

‫دزدان در كمين وسايل‬ ‫الكترونيك مسافران در ونكوور‬ ‫‪ ٧٠٠ ‬مورد دزدى موبايل‪ ،‬تبلت‬ ‫و لپ تاپ در مترو ونكوور در‬ ‫ايستگاهاى اتوبوس و ‪SkyTrain‬‬ ‫در سال جارى گزارش شده است‬

‫برخالف كاهش ميزان جرم در سطح كانادا‪،‬‬ ‫سرقت وسايل الكترونيك در ونكوور بزرگ‬ ‫جهش صعودى يافته است ‪ .‬ايستگاههاى‬ ‫اتوبوس و ‪ SkyTrain‬جذاب ترين كمينگاه براى‬ ‫دزدى وسايل الكترونيك همراه مسافران مى‬ ‫باشد‪ .‬معموال اين وسايل سرقتى به بهاى اندكى‬ ‫‪،‬آنالين به فروش مى رسند‪.‬در مقايسه با مدت‬ ‫مشابه در سال گذشته ‪ ،‬ميزان سرقت ‪ ‬اين‬ ‫وسايل‪ ٣١‬درصد افزايش يافته است ‪ .‬اين‬ ‫دزدى ها به شيوه هاى مختلفى انجام مى شوند‪.‬‬ ‫قاپيدن از دست مردم درست قبل از بسته‬ ‫شدن درهاى ترن يكى از اين روشهاست‪ .‬در‬ ‫اين حالت با حركت ترن ‪ ،‬قربانى مال از دست‬ ‫داده‪ ،‬امكان تعقيب دزد را ندارد‪ .‬در مواردى‬ ‫با پرسيدن ساعت و يا آدرس حواس ‪ ‬فرد را‬ ‫پرت كرده و وسيله الكترونيكش را سرقت مى‬ ‫كنند‪ .‬دزدى با تهديد استفاده از سالح و چاقو‬ ‫نيز گزارش شده است‪ .‬شيوه ديگر دزدى كامال‬ ‫مودبانه و با كمال احترام ‪ ‬صورت مى گيرد‪.‬‬ ‫درخواست موبايل براى يك مكالمه كوتاه و پس‬ ‫از گرفتن آن ‪ ،‬به سرعت از محل دور شدن ‪...‬‬ ‫البته شايد بتوان با ندادن تلفن از اين شيوه‬ ‫دزدى جلوگيرى كرد‪.‬‬

‫قرص هاى پيشگيرى از باردارى ‪،‬‬ ‫عامل مرگ ‪ ٢٤‬زن كانادايى‬

‫‪ ‬از سال ‪ ٢٠٠٧‬دست كم ‪ ٢٤‬زن كه مصرف كننده‬ ‫نوع خاصى از قرص هاى پيشگيرى از باردارى‬ ‫بوده اند جان خود را از دست داده اند‪ .‬اين قرصها با‬ ‫نام هاى ‪ Yaz ‬و ‪ Yasmin‬عرضه مى شوند‪ .‬بر اساس‬ ‫گزارش اداره ‪ Health Canada‬از زمان عرضه اين‬ ‫قرص ها‪ ١٥ ،‬نفر بر اثر استفاده از قرص ‪ Yasmin‬و‬ ‫‪ ٩‬نفر به خاطر مصرف قرص ‪ Yaz‬از دنيا رفته اند‪.‬‬ ‫عوارض جانبى اين قرص ها ‪ ‬ايجاد‪ ‬‬ ‫لخته خون ( ‪ ) blood clots‬است كه گفته مى شود‬ ‫عامل اصلى اين مرگ و ميرها بوده است ‪ .‬بدنيست‬ ‫بدانيد كه ‪ ٨‬نفر از اين درگذشتگان زير ‪ ٢٠‬سال سن‬ ‫داشته كه دو نفر از آنها نيز‪ ١٤‬ساله بوده اند‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫ونكوور تاكنون در تاريخ خود ميزبان‬ ‫دو رويداد مهم و بزرگ بين المللى‬ ‫بوده است ‪ Expo 1986 .‬و المپيك‬ ‫زمستانى ‪ . ٢٠١٠‬اگرچه برگزارى‬ ‫اين دو رويداد ‪ ‬و خصوصا دومى با‬ ‫انتقاد هاى زيادى روبرو شد كه آيا‬ ‫هزينه كردن براى چنين رويدادهايى‬ ‫ثمره الزم را براى ونكوور و بريتيش‬ ‫كلمبيا در بر داشته است ؟ اما در‬ ‫رويكردى ديگر‪ ،‬عده اى معتقدند‬ ‫‪ ،‬برگزارى چنين رويدادهاى بزرگ‬ ‫و بين المللى ‪ ‬براى به نمايش‬ ‫گذاشتن چهره ونكوور در مقابل‬ ‫ديدگان جهانيان ‪ ،‬هر ‪ ٢٥‬سال‬ ‫يكبار الزم است ‪ .‬به اين خاطر از‬ ‫سياستمداران مى پرسند‪ " :‬رويداد‬ ‫بزرگ بعدى ونكوور چيست ؟"‬

‫در انتظار رويداد بزرگ بعدى ونكوور‬ ‫با به خاطره پيوستن المپيك زمستانى ‪ ،٢٠١٠‬عده اى ‪ ‬در انتظار‬ ‫برنامه ريزى براى اجراى رويدادى مشابه ‪ ‬در ونكوور مى باشند‬

‫‪ ‬در جستجوى كار ‪ ،‬پيش به سوى‬ ‫شمال و غرب ‪ ‬كانادا‪ ‬‬

‫بر اساس ‪ ‬آخرين آمارى كه اواخر ماه ژوئن ‪ ٢٠١٣‬اداره‬ ‫آمار كانادا منتشر كرد ‪ ،‬استانهاى آلبرتا و يوكان باالترين‬ ‫نرخ اشتغال را در سرتاسر كانادا دارند‪ .‬اين نرخ ‪ ١٠‬درصد‬ ‫باالتر از متوسط نرخ اشتغال ملى مى باشد‪ .‬حركت‬ ‫جستجوگران ‪ ‬شغل از سمت شرق (كبك و انتاريو) به طرف‬ ‫شمال ( ‪ Nunavut‬و ‪ ) Yukon‬و غرب ( ‪ )Alberta‬تغيير‬ ‫يافته است ‪ .‬البته ‪ ‬بريتيش كلمبيا به عنوان غربى ترين‬ ‫استان كانادا مقصد اين مهاجرت درون كشورى نمى باشد‪.‬‬

‫تولد نوزاد در پاركينگ مركز خريدى در ريچموند‬ ‫دو مأمور انتظامات اين مركز كه مجرد نيز هستند به كمك مادر در حال زايمان شتافتند‪.‬‬ ‫زنى در مركز خريد ‪ Aberdeen centre‬در ريچموند فرزند پسر خود را به دنيا آورد‪.‬در اوايل ماه جون ‪٢٠١٣‬‬ ‫مامورين انتظامات ( ‪ )security Guards‬اين مجموعه صداى فرياد و جيغ زنى را كه در انتظار زايمان نوزاد خود بود‬ ‫مى شنوند‪ .‬در پاركينك شلوغ اين مركز تجارى دو نفر از اين ماموران به كمك زن مى شتابند‪ .‬زن به همراه خواهرش‬ ‫بود‪ .‬با ‪ ٩١١‬تماس گرفته مى شود‪ .‬يكی از ماموران در غياب شوهر زن ‪ ،‬با گرفتن دست زن از نظر روحى او را آماده‬ ‫وضع حمل مى كند و ديگرى عمال نقش ماما‬ ‫رابه عهده گرفته و در بيرون آمدن و تولد بچه‪،‬‬ ‫زن را يارى مى دهد‪ .‬نيروهاى كمك اورژانس نيز‬ ‫همزمان با تولد نوزاد به محل حادثه رسيده ‪ ‬و‬ ‫مادر و نوزاد را به بيمارستان ريچموند منتقل‬ ‫مى كنند‪ .‬فروشگاههاى مختلف اين مركز‬ ‫خريد ‪ ،‬هدايايى را براى اين مادر و فرزند تدارك‬ ‫ديده اند‪ .‬يك فروشگاه ‪ ١٠٠‬دالر بن خريد ‪ ،‬و‬ ‫رستورانى قرار است صدمين روز تولد كودك را‬ ‫رايگان جشن بگيرد‪ .‬در فرهنگ چينى ها جشن‬ ‫گرفتن صدمين روز تولد كودك يك سنت مهم‬ ‫و ريشه دار است ‪ .‬يك كيك فروشى نيز اعالم‬ ‫كرده كه كيك تولد نوزاد را تا هيجده سالگى اش‬ ‫رايگان خواهد داد‪.‬‬


‫در ونکوور‬

‫‪ ‬نگاه _ بخش خبر‬

‫‪ ‬با بررسى زمان زلزله هاى رخ داده در سواحل جنوبى‬ ‫بريتيش كلمبيا و ونكوور ‪ ‬از ‪ ١١٠٠٠‬سال پيش ‪ ،‬هر‬ ‫لحظه امكان وقوع زلزله وجود دارد‪ .‬آخرين زلزله اى‬ ‫كه سواحل جنوبى بريتيش كلمبيا را لرزاند در شب‬ ‫سرد زمستانى ‪ ٢٦‬ژانويه سال ‪ ١٧٠٠‬رخ داد‪ .‬محققين‬ ‫با بررسى ‪ ‬اليه هاى زمين و رسوبات موجود اعالم‬ ‫كرده اند منطقه اى كه از شمال جزاير ونكوور تا شمال‬ ‫كاليفرنيا امتداد دارد ‪ ،‬در ‪ ١١٠٠٠‬سال گذشته ‪ ٢٢‬زلزله‬ ‫بزرگ را تجربه كرده و اكنون زمان وقوع زلزله بيست و‬ ‫سوم فرا رسيده است ‪ .‬مسئول اين تحقيقات اعالم كرده‬ ‫بررسى برداشتن دو پل روگذردر شهر ونكوور‪ ‬‬ ‫كه " بررسى ها نشان مى دهد كه زلزله ها هر ‪ ٥٠٠‬تا‬ ‫‪ ١٠٠٠‬سال رخ مى دهد‪ .‬آخرين زلزله ‪ ٣١٣‬سال پيش‬ ‫اتفاق افتاد‪ .‬اين بدان معنا است كه بايستى در انتظار‬ ‫در پى تصميم شوراى شهر ونكوور در تصويب‬ ‫آمدن يك زلزله بزرگ باشيم ‪ .‬زمان آن مى تواند همين‬ ‫بودجه اى براى بررسى برداشتن پلهاى روگذر‬ ‫فردا و يا در طى ‪ ٧٠٠‬سال آينده باشد‪.‬بهرحال احتمال‬ ‫‪،‬‬ ‫‪) ‬‬ ‫( ‪Georgia and Dunsmuir Viaducts‬‬ ‫وقوع اين زلزله در طول دوره زندگى ما وجود دارد و‬ ‫روبرو‬ ‫موضوع با موافقت و مخالفت شهروندان‬ ‫قطعا در زمانى در اين منطقه اى كه زندگى مى كنيم ‪،‬‬ ‫مى‬ ‫درستى‬ ‫شده است ‪ .‬عده اى آن را تصميم‬ ‫رخ خواهد داد‪".‬‬ ‫‪.‬‬ ‫كند‬ ‫مى‬ ‫گيرى‬ ‫دانند كه از دوپارگى شهر جلو‬ ‫محققين با خارج كردن رسوبات كف دريا در سواحل‬ ‫كه‬ ‫دانند‬ ‫مى‬ ‫نادرستى‬ ‫عده اى نيز آن را تصميم‬ ‫غربى ‪ Vancouver Island‬و با استفاده از ‪radiocarbon‬‬ ‫اين‬ ‫‪.‬‬ ‫است‬ ‫شده‬ ‫آن‬ ‫صرف‬ ‫بودجه و وقت بى جهت‬ ‫زمان وقوع زلزله هاى بزرگ در اين منطقه را تعيين‬ ‫اند‪.‬‬ ‫گرديده‬ ‫نصب‬ ‫پلها در دهه ‪١٩٧٠‬‬ ‫كرده اند‪.‬‬

‫‪ ‬سواحل بريتيش كلمبيا در انتظار‬ ‫وقوع زلزله بزرگ‬

‫مردودين امتحان شهروندى كانادا مى توانند دوباره شانس خود را بيازمايند‬

‫"تو چاقى ‪ .‬زشتى ‪ .‬زندگى‬ ‫بى ارزشى دارى كه بهتره با‬ ‫خودكشى ‪ ،‬خودت را خالص كنى"‬ ‫اين كلماتى است كه به دخترى ‪ ١٣‬ساله‬ ‫ساكن برنابى در شبكه اجتماعى ‪ ask.fm‬گفته‬ ‫شد‪ .‬اين وب سايت كه از كشور لتونى هدايت‬ ‫مى شود ‪ ،‬به كاربران اجازه مى دهد كه به طور‬ ‫ناشناس كامنت بگذارندو به همين خاطر محل‬ ‫ايده آلى براى قلدرها است ( ‪ .)bullies‬برخالف‬ ‫فيس بوك كاربران از نظر ايمنى كنترلى بر روى‬ ‫آن ندارند ‪ . ‬كليه پروفايل ها عمومى است و همه‬ ‫مى توانند آنها را ببينند ‪ .‬مادرى كه دخترش‬ ‫تشويق به خودكشى شده بود موضوع را به پليس‬ ‫اطالع مى دهد‪ .‬دخترپس از ديدن اين پيام‬ ‫هاى تشويق به خودكشى ‪ ،‬دچارپريشان حالى ‪،‬‬ ‫بى خوابى و افسردگى مى شود تا در نهايت موضوع‬ ‫را با مادرش در ميان مى گذارد‪ .‬پيش از اين نيز‬ ‫دخترى از نورث ونكوور با همين مشكل در اين‬ ‫وب سايت روبرو شده بود كه براى درمان افسردگى‬ ‫دربيمارستان بسترى شده بود‪ .‬‬

‫‪5‬‬

‫دولت فدرال اعالم كرد كه از اين پس كسانى كه در امتحان‬ ‫شهروندى (‪ )Citizenship‬نمره قبولى نگرفته اند ‪ ،‬چنانچه‬ ‫ساير شرايط الزم را داشته باشند نياز به حضور در مقابل‬ ‫قاضى نداشته و مى توانند آزمون شهروندى را تكرار كنند‪.‬‬ ‫اين مصوبه شامل كسانى كه در حال حاضر در ‪ ‬انتظار‬ ‫ديدار قاضى هستند نيز مى شود ‪ .‬بر طبق سيستم قبلى‪،‬‬ ‫كسانى كه نمى توانستند در امتحان شهروندى قبول شوند‬ ‫‪ ،‬قاضى ‪ ‬مى بايستى در باره سر نوشت آنها تصميم گيرى‬ ‫مى كرد و شركت دوباره در امتحان بستگى به نظر قاضى داشت ‪ .‬كمبود قاضى و زمان طوالنى انتظار براى مالقات‬ ‫قاضى از داليل اصلى اتخاذ چنين تصميمى مى باشد‪ .‬همچنين بر اساس مصوبه جديد ‪ ،‬افرادى كه به طور خانوادگى‬ ‫در خواست شهروندى كرده اند‪ ،‬در صورت عدم قبولى يكى از اعضا ‪ ،‬ديگر افراد خانواده كه امتحان را با موفقيت‬ ‫گذارانده اند‪ ،‬مى توانند شهروندى كانادا را كسب كنند‪.‬‬

‫دستگيرى قاضى ‪ ‬دادگاه شهروندى كانادا براى تقلب در آزمون شهروندى‬ ‫يك قاضى شهروندى ( ‪ ) Citizen Judge‬كانادا به نام ‪ Philip Gaynor‬به خاطر دادن سوالهاى ‪ ‬امتحان شهروندى‬ ‫به دو وكيل مهاجرت در تورنتوتوسط پليس دستگير شد‪ .‬وى از سال ‪ ٢٠٠٦‬تا سال گذشته در اين سمت مشغول به‬ ‫كار بوده است ‪ .‬اين قاضى ‪ ٧٠‬ساله كه سالها نيز داوطلبانه با پليس همكارى مى كرده ‪ ،‬به ‪ ‬جرائم خيانت در امانت‬ ‫‪ ،‬تقلب و دزدى باالى ‪ ٥٠٠٠‬دالر متهم شده است ‪ .‬اين موضوع همچنين در حال بررسى است كه آيا كسى از اين‬ ‫طريق توانسته شهروندى كانادا را بدست بياورد؟‬ ‫بر طبق گفته مسئولين اداره مهاجرت‪" ،‬شهروندى كانادا قابل فروش نمى باشد‪.‬كاناداييها سخاوتمند و پذيراى تازه‬ ‫واردين هستند اما بهيچ وجه نمى توانند كسانى را تحمل كنند كه با دروغ و تقلب قصد بدست آوردن شهروندى‬ ‫كانادا را دارند‪".‬‬

‫‪Negah - July 2013‬‬

‫‪5‬‬


‫در ونکوور‬ ‫در یک نگاه‬

Statue in front of Vancouver police Museum East Cordova street Downtown Vancouver

Granville Street Downtown Vancouver Summer 2013

Negah Photos - Mohammad Fazlali

2013 ‫نگاه جوالی‬

6


Classified

7

Negah - July 2013

‫آگهی‬

7


‫زندگی ‪ -‬سالمتی‬

‫چگونگى ‪ ‬پخش سلولهاى سرطانى در بدن‬ ‫نگاه _ ‪ ‬دانشمندان كانادايى با كشف نحوه گسترش‬ ‫سلولهاى ‪ ‬سرطانى در بدن بيمار ‪ ‬موفقيت چشمگيرى‬ ‫كسب كرده اند‪ .‬اين كشف با مطالعه بر روى گلبولهاى سفيد‬ ‫خون كه معموال با اين بيمارى ‪ ‬مقابله مى كنند بدست‬ ‫آمده است ‪ .‬قدم هاى اوليه ى اين كشف زمانى آغاز شد كه‬ ‫جراحان متوجه ى پديده ى عجيبى شدند‪ .‬در بيمارانى كه‬ ‫به خاطر پيشرفت سلولهاى سرطانى تحت عمل جراحى قرار‬ ‫مى گرفتند سرطان خيلى زودتر از تصور جراحان مجددا به‬ ‫بدن بيماران باز مى گشت‪ .‬محققينى از "دانشگاه مك گيل‬ ‫مونترال" و "دانشگاه كالگرى " كشف كردند كه گلبولهاى‬ ‫سفيد كه ‪ ‬براى مبارزه با عفونت يك شبكه چسبنده از ‪DNA‬‬ ‫تشكيل مى دهند ‪ ‬تا سلولهاى سرطانى را به دام ‪ ‬اندازند‪،‬‬ ‫به جاى از بين بردن اين سلولهاى سرطانى ‪( ‬مشابه عملى‬ ‫كه با باكتربها مى كنند) ‪ ،‬برعكس باعث هرچه قوى تر‬ ‫شدن آنها مى شوند‪ .‬بدين ترتيب ‪ ‬احتمال حمله سلول هاى‬ ‫سرطانى به ‪ ‬كبد‪ ،‬شش ها وساير اعضاى بدن ‪ ‬بيشتر مى‬ ‫شود‪. .‬دكتر ‪ Lorenzo Ferri‬استاد دانشگاه مك گيل مى‬ ‫گويد‪ ":‬اين تغييراتى است كه ما فكر مى كنيم سبب پخش‬ ‫شدن سلولهاى سرطانى در بدن مى ‪ ‬گردد‪ ".‬شبكه ‪DNA‬‬ ‫تشكيل شده ‪ ‬را‪ ‬پروتئين خاصى در برمى گيرد و با آزاد‬ ‫كردن آنزيمى ‪ ،‬باكتربها را جذب و آنها را از بين مى برد‪،‬‬ ‫اما اين پروتئين به جاى از بين بردن سلولهاى ‪ ‬سرطانى ‪،‬‬ ‫آنها را فعال كرده و سبب پخش شدن آنها در بدن بيمار مى‬ ‫شود‪ .‬دانشمندان كانادايى در پى يافتن چرايى اين فرآيند‬ ‫معكوس مى باشند‪.‬‬ ‫‪ ‬اين يافته درهاى جديدى را براى استفاده از داروهاى‬

‫نتیجه يك تحقيق جديد در كانادا‪ ‬‬

‫جوانانى كه الكل ومارى جوآنا مصرف‬ ‫مى كنتد بيشتر در معرض صدمات مغزى هستند‬ ‫نگاه ‪ -‬الكل و مواد مخدر فراتر از آنچه معموال مردم‬ ‫تصور مى كنند مى توانند سبب صدمه مغزى در جوانان‬ ‫شود‪ .‬يك مطالعه جديد نشان مى دهد‪ ،‬جوانانى كه‬ ‫پيوسته مواد مخدر و يا الكل مصرف مى كنند تا پنج‬ ‫مرتبه بيشتر از جوانانى كه مصرف كننده اين مواد‬ ‫نيستند در معرض آسيب ‪ ‬مغزى‬ ‫( ‪ )traumatic brain injury‬مى باشند كه معموال‬ ‫ويتامين ‪ D‬و تاثيرات مختلف آن‪ ‬‬ ‫تاثير مصرف ويتامين ‪ D‬در كاهش مدت زمان‬ ‫الزم براى بهبودى پس از عمل جراحى‪ ‬‬ ‫نگاه ‪ -‬پيش از ‪ ١٠٠‬سال است كه مى دانيم ويتامين‬ ‫‪ D‬براى حفظ سالمتى استخوانها بسيار مهم است ‪ .‬اما‬ ‫اخيرا شواهدى نشان مى دهد كه ويتامين ‪ D‬براى ساير‬ ‫عضوهاى بدن مانند قلب‪ ،‬ششها و سيستم ايمنى بدن‬ ‫نيز مهم است ‪ .‬معموال پس از عمل جراحى ‪ ،‬همه ى‬ ‫اين اعضا در وضعيت نامناسبى قرار مى گيرند‪ .‬تحقيق‬

‫‪8‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫كشف جديد دانشمندان كانادايى‬

‫)‪Dr. Lorenzo Ferri, of the Research Institute of the McGill University Health Centre (left‬‬ ‫‪and Dr. Johatna Cools-Lartigue, a PhD student at McGill University‬‬

‫موجود در بازار براى مسدود كردن يا پاره كردن شبكه ى‬ ‫مورد اشاره كه سبب پخش شدن سلولهاى سرطانى مى‬ ‫شوند را مى گشايد‪ .‬‬

‫در سال جارى پيش بينى مى شود ‪ ١٨٧،٠٠٠‬كانادايى با‬ ‫سرطان پيشرفته روبرو خواهند شد و ‪ ٧٥٠٠٠‬نفر بر اثر‬ ‫سرطان هاى مختلف ‪ ‬خواهند مرد‪ .‬‬

‫سبب مى شود اين جوانان براى دست كم ‪ ٥‬دقيقه‬ ‫بيهوش شوند و يا شبى را در بيمارستان سپرى كنند‪.‬‬ ‫اين مطالعه بر روى ‪ ٩،٠٠٠‬دانش آموز دبيرستانى در‬ ‫انتاريو انجام شد و از هر پنج نفرسوال شونده ‪ ،‬يك نفر‬ ‫تاييد كرد كه زمانى در زندگيشان به خاطر مصرف الكل‬ ‫و يا مواد مخدردچار صدمه مغزى شده اند‪ .‬‬ ‫در كانادا‪ ،‬نيمى از همه جراحاتى كه باعث مرگ ويا‬ ‫معلوليت جوانان مى شود ناشى از صدمات مغزى است ‪.‬‬ ‫الكل و مارى جوآنا سبب خواب آلودگى شده و‬ ‫ادراك جوانان را كاهش مى دهد‪ .‬تاكنون ‪ ‬برآوردآمار‬ ‫جراحتهاى مغزى بيشتر بر اساس گزارشهاى ثبت شده‬ ‫ى بيمارستانى بود‪ ،‬اما اين تحقيق جديد روشن ساخته‬

‫كه بسيارى از جراحات مغزى در آمارهاى رسمى ذكر‬ ‫نمى شوند چون جوانان اين موارد را به والدين ‪ ‬خود‬ ‫اعالم نمى كنند‪.‬‬

‫جديدى در‬ ‫‪Children's Hospital of Eastern Ontario Research‬‬ ‫اتاوا ‪ ‬نشان مى دهد چنانچه ميزان ويتامين‬ ‫‪ D‬دربدن ‪ ‬كودكانى كه نياز به عمل جراحى دارند‬ ‫ناكافى باشد ‪ ،‬مدت زمان ‪ ‬برگشت آنان به وضعيت عادى‬ ‫و بازيافتن سالمتى طوالنى تر خواهد بود و ممكن است‬ ‫بسته به نوع جراحى از چند روز تا چندين ماه طول‬ ‫بكشد‪ .‬در اين تحقيق تأكيد شده ‪ ،‬كودكانى كه به دليل‬ ‫بيماريهاى قلبى مادرزادى نياز به عمل جراحى دارند ‪،‬‬ ‫چنانچه ميزان ويتامين ‪ D‬يدنشان قبل از جراحى ‪ ‬در‬ ‫حد متعادل باشد ‪ ،‬باعث مى شود كه ‪ ‬این ميزان‬

‫ويتامين ‪ D‬نيز پس‬ ‫از جراحى ‪ ‬حفظ‬ ‫شده ‪ ‬و زمان‬ ‫بازيافت ‪ ‬سالمتى‬ ‫شان بسيار سريعتر‬ ‫شود ودر نتيجه قادر‬ ‫خواهند بود ‪ ‬زودتر‬ ‫بيمارستان را ترك‬ ‫كنند‪.‬‬


9

Negah - July 2013

9


‫ونکوور از نگاه معماری‬

‫‪St James' Anglican Church‬‬ ‫نگاه ‪ -‬بخش گزارش‬

‫ساختمان ‪ ‬بتونى منحصر بفرد و اسرارآميز‪ ‬‬ ‫بناى ‪ ‬زيگورات مانند ‪ ‬ونكوور‬

‫اولين كليساى ‪St. James‬‬ ‫ونكوور‪ ‬در ‪ waterfront‬به سال‬ ‫‪ ١٨٨١‬ساخته شد كه در آتش‬ ‫سوزى بزرگ ‪ ١٨٨٦‬ونكوور از بين‬ ‫رفت ‪ .‬در سال ‪ ١٨٨٨‬كليساى‬ ‫ديگرى به جاى كليساى سوخته‬ ‫شده ‪ ‬در خيابان ‪ Cordova‬بنا‬ ‫شد و تا پنجاه سال بعد نيز در‬ ‫همين ‪ ‬محل باقى ماند‪ ،‬تا اينكه‬ ‫در سال ‪ ١٩٣٧‬ساختمان كنونى‬ ‫با طرحى ‪ ‬جذاب ‪ ‬به جاى آن در‬ ‫همان محل ( شماره ‪ ٣٠٣‬خيابان‬

‫‪10‬‬

‫‪ ) East Cordova‬در داون تاون ونكوور ساخته شد‪.‬‬ ‫‪ Adrian Scott‬از رهروان سبك معمارى لندن‬ ‫( انگلستان ) طراح اصلى اين ساختمان ‪ ‬منحصر‬ ‫بفرد بتونى ‪ ‬با ظاهر عجيبش مى‬ ‫باشد‪ .‬ساختمانى با برجى هشت‬ ‫طراح بنا‬ ‫وجهى با ارتفاع ‪ ٣٧‬متر از پياده‬ ‫‪ Adrian Gilbert Scott‬طراحى‬ ‫رو و ديوارهاى ‪ ‬ضخيم كه براساس‬ ‫كليساى ‪St. James Anglican ‬‬ ‫تركيبى ‪ ‬از سبكهاى معمارى‬ ‫را نمونه مدرن ‪ Gothic‬قرن‬ ‫‪ Art Deco ,Neo-Gothic‬و‬ ‫چهاردهم ناميد‪ .‬البته ‪ ‬وى در هنگام‬ ‫‪ Byzantine Revival‬ساخته شده‬ ‫اجراى طرحش و ساخت كليسا در‬ ‫است ‪ .‬ديوارها بتونى و سقف آن‬ ‫ونكوور حضور نداشت ‪ .‬‬ ‫سنگى است ‪ .‬ساختمان ‪ ‬مانند يك‬ ‫بناى زيگورات سر برافراشته است ‪.‬‬ ‫اين كليسا يكى از بزرگترين‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫مجموعه ناقوس هاى كليسايى ونكوور رادارد‬ ‫كه ‪ ‬مشتمل بر ‪ ٨‬ناقوس بسيار بزرگ است ‪ ‬كه بدون‬ ‫توقف از سال ‪ ١٩٣٨‬روزانه ‪ ٣‬بار به صدا درمى آيد‪.‬‬ ‫در زمان ساخت اين كليسا طراح آن ‪ Scott‬مشغول‬ ‫طراحى كليساى ‪ Saints Cathedral‬قاهره براساس‬ ‫سبك آرت دكو شرقى بود‪ .‬براى آشنايى بيشتر با سبك‬ ‫آرت دكو مى توانيد به صفحه ‪ 27 ‬شماره ‪ ٤‬مجله‬ ‫نگاه مراجعه كنيد‪ .‬نور از ميان پنجره هايى كه به‬ ‫سبك ‪ Gothic‬ساخته شده به درون بنا فيلتره مى شود‪.‬‬ ‫طراح بنا ‪ Adrian Gilbert Scott‬طراحى‪ ‬كليساى‬ ‫‪ St. James Anglican ‬را نمونه مدرن ‪ Gothic‬قرن‬ ‫چهاردهم ناميد‪.‬‬ ‫البته ‪ ‬وى در هنگام اجراى طرحش و ساخت كليسا در‬ ‫ونكوور حضور نداشت ‪ .‬‬


‫ونکوور از نگاه معماری‬

‫‪Photos: Mohammad Fazlali‬‬

‫اين كليسا يكى از بزرگترين‬ ‫مجموعه ناقوس هاى كليسايى‬ ‫ونكوور رادارد كه ‪ ‬مشتمل بر ‪٨‬‬ ‫ناقوس بسيار بزرگ است ‪ ‬كه بدون‬ ‫توقف از سال ‪ ١٩٣٨‬روزانه ‪ ٣‬بار‬ ‫به‪ ‬صدا درمى آيد‪.‬‬

‫‪11‬‬

‫‪11 Negah - July 2013‬‬


‫چهره ها‬

‫سرگذشت ‪ ‬يك موفقيت ‪...‬‬

‫‪Negah Photo - Hamid Payombarnia‬‬

‫ديدار وگفتگوى مجله نگاه با "كريم رحمتى "بنيانگذار كافى شاپ هاى زنجيره اى ‪ Waves Coffee‬كانادا‬ ‫محمد فضلعلی‬

‫نوشيدن قهوه ‪ ‬در يك كافى شاپ براى ساكنين ونكوور‬ ‫و ساير نقاط كانادا يك سنت است ‪ .‬كسانى ‪ ‬هم كه‬ ‫فرصت نشستن در محل را ندارند با سفارش قهوه ‪،‬‬ ‫آن را در دست مى گيرند ‪ ‬و در حين رفتن به محل‬ ‫كار و يا قرار خود هرازگاهى از آن سر مى كشند‪ .‬نام‬ ‫هاى مطرح براى كافى شاپ هاى زنجيره اى محدود به‬ ‫چند نام است كه بزرگترينشان آمريكايى است با سابقه‬ ‫قديمى تر و تعداد شعبات خيلى بيشتر‪ .‬اما در ميان‬ ‫كافى شاپ هاى كانادايى ‪ ،‬نامى وجود دارد كه ‪ ‬با وجود‬ ‫نوپا بودن به سرعت در حال رشد است و رقيبى جدى‬ ‫براى آن‪ ‬كافى شاپ ‪ ‬آمريكايى به حساب مى آيد‪.‬‬ ‫كافى شاپ ‪ Waves Coffee‬موجى است كه از‬ ‫ونكوور برخاسته و كيفيت محصوالت و فضاى داخلى‬ ‫و دكوراسيون آن سبب جذب قهوه دوستان شده و به‬ ‫پاتوقى گرم و دلچسب تبديل شده است ‪ .‬اما شايد‬ ‫بسيارى ندانند كه مؤسس ‪ ،‬بنيانگذار و مالك اين كافى‬ ‫شاپ يك ايرانى مى باشد‪ " .‬كريم رحمتى" نامى است‬ ‫كه بايد به خاطر سپرد‪ .‬‬ ‫از شروع به‪ ‬كار ‪ Waves Coffee‬مِدت زمان زيادى‬ ‫نمى گذرد‪.‬روز سه شنبه هشتم نوامبر سال ‪ ٢٠٠٥‬كريم‬ ‫رحمتى اولين شعبه ‪ Waves Coffee‬را در ‪ ‬داون تاون‬

‫‪12‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫ونكوور در شماره ‪ West Hasting ٤٩٢‬و در تقاطع‬ ‫خيابان ‪ Richards‬افتتاح كرد‪ .‬به چند ماه نكشيد كه‬ ‫دومين شعبه آن نيز راه اندازى شد‪ .‬اكنون تعداد كل‬ ‫آنها به ‪ ٣٧‬شعبه افزايش يافته است ‪ .‬عالوه بر ونكوور‪،‬‬ ‫كالگرى و ادمونتون نيز شعباتى از اين كافى شاپ را دارند‬ ‫و درخواستهايى نيز از ساير شهرهاى كانادا و كشورهاى‬ ‫ديگر نيز براى تاسيس شعبه اى از اين فرانچايزشده‬ ‫است ‪ .‬كريم رحمتى را در دفتر كارش كه در يكى از‬ ‫شعبات اين كافى شاپ زنجيره اى قرار دارد مالقات‬ ‫مى كنيم ‪ .‬كريم كرد است و متولد شهر سقز با‬ ‫چشمان آبى رنگ و موهاى خرمايى ‪ ‬كه چهره اى‬ ‫تيپيك از هموطنان كرد را به نمايش مى گذارد ‪.‬‬ ‫كريم دو دهه اول زندگى را در ‪ ‬شهر سقزو درآن ‪ ‬‬ ‫طبيعت زيبا و يگانه اش سپرى كرد و پس از ازدواج و‬ ‫در دهه بيست زندگانى براى كار‪ ،‬اولين مهاجرت خود‬ ‫را آغاز مى ‪ ‬كند‪" .‬شهر اروميه " جايى است كه وى‬ ‫در آنجا به تراشكارى مشغول مى شود‪ .‬پس از ‪٧ ،٦‬‬ ‫سال كاردر آنجا تصميم به مهاجرت دوم مى گيرد‪.‬‬ ‫مقصد كانادا ‪ ،‬شهر وينيپگ ‪)Manitoba ,Winnipeg( ‬‬ ‫‪ ....‬وى در باره ورودش به كانادا مى گويد ‪:‬‬

‫" سال ‪ ١٩٩١‬بود كه وارد ‪ Winnipeg‬شديم ‪ .‬پس‬

‫اندازم صرف هزينه سفر شده بود و هنگام ورود‬ ‫به شهر فقط ‪ ٢٠‬دالر كانادايى در جيب داشتم‬ ‫‪ .‬در سالهاى اوليه ى ‪ ‬اقامت همه كار كردم ‪.‬‬ ‫ظرفشويى در رستورانها‪ ،‬دليورى پيتزا و‪ . ...‬با‬ ‫صرفه جويى در هزينه هاى زندگى ‪ ١٠،٠٠٠‬دالر‬ ‫پس انداز كردم ‪ .‬سال ‪ ١٩٩٦‬بود كه به فكر خريد‬ ‫يك بيزينس افتادم ‪.‬يكى از شعبه هاى فرانچايز‬ ‫‪ Robin's Donuts‬به خاطر مديريت ضعيفش ‪،‬‬ ‫فروش پايينى داشت و به قيمت ‪ ٥٥،٠٠٠‬دالر براى‬ ‫فروش عرضه شده بود‪ .‬براى گرفتن وام به بانك‬ ‫مراجعه كردم كه بانك به شرط گذاشتن ‪١٨٠٠٠‬‬ ‫دالر و بودن ‪ Co - Signer‬با دادن وام موافقت كرد‬ ‫‪ .‬به كمك دوستان ‪ ،‬كسرى مبلغ و ساير شرايط‬ ‫بانك فراهم شد و كافى شاپ را خريارى كردم ‪.‬‬ ‫مدت زمان باقيمانده از اجاره محل ‪ ٢‬سال بود و‬ ‫صاحب فرانچايز كه مالك محل نيز بود ‪ ،‬شرطش‬ ‫براى تمديد اجاره بعد از دو سال ‪ ،‬نحوه اداره و‬ ‫باال بردن فروش كافى شاپ بود‪ .‬من اين ريسك‬ ‫را پذيرفتم ‪ .‬ابتدا دستى به سر وگوش مغازه‬ ‫كشيدم كه سقف آن به خاطر كثرت سيگار كشى‬ ‫مشتريان سياه شده بود‪ .‬ديوارها را رنگ كردم ‪.‬‬


‫چهره ها‬ ‫تلويزيون ‪ ،‬مبل راحتى وشومينه داشته كه مردم وقتى‬ ‫از خانه نشينى خسته مى شوند اين كافى شاپ را‬ ‫براى نشستن انتخاب كنند وهمچنين محصوالتش‬ ‫نيز كيفيت بااليى داشته باشد‪.‬در سال ‪ ٢٠٠٥‬بود كه‬ ‫‪ Waves Coffee‬متولد مى شود‪ .‬‬ ‫از كريم در باره علت و چگونگى انتخاب‪ ‬نام ‪Waves ‬‬ ‫براى اين كافى شاپ پرسيدم وى گفت ‪:‬‬

‫" در انتخاب اين نام به چند نكته انديشيدم ‪.‬‬ ‫دوست داشتم نام ‪ ،‬نشانى از سواحل و‬ ‫آبهاى ‪ West coast‬داشته و به شكلى مفهوم‬ ‫‪ customer service‬بهتر در آن مستتر باشد و‬ ‫همچنين اشاره اى به سرويس ‪ wi -fi‬بشود كه به‬ ‫عنوان اولين كافى شاپ قصد ارائه رايگان آن را‬ ‫داشتم‪ .‬كتابى در باره محمد على كلى مى خواندم‬ ‫كه بعد از مسابقه با فورمن دستهايش را براى‬ ‫هوادارانش تكان مى داد‪ .‬همين حركت محمد‬ ‫على كلى و كلمه ‪ Wave‬كه در متن به كار رفته‬ ‫بود ‪ ،‬من را به فكر انداخت كه ‪ wave‬به بهترين‬ ‫وجهى هر سه مفهوم ‪ ‬را مى رساند‪ .‬امواج دريا‬ ‫‪ wi -fi ،‬و ‪ wave‬به مشتريان كه در بر گيرنده‬ ‫‪ customer service‬خوب مى باشد‪".‬‬ ‫او در ابتدا در انديشه راه اندازى فرانچايز نبود و تصميم‬ ‫داشت چهار‪ ،‬پنج كافى شاپ را براى خودش راه اندازى‬ ‫كند‪ .‬پس از شروع به كار شعبه اول ‪ ،‬با پيشنهاد فردى‬ ‫روبرو شد كه از فضا و نحوه كار و كيفيت آن خوشش‬ ‫آمده و پيشنهاد خريد شعبه ‪ ‬مشابه آن را كرد و كمتر‬ ‫از پنج ماه بعد در آوريل ‪ ٢٠٠٦‬دومين كافى شاپ‬ ‫شروع به كار كرد و بعد امواج ‪ Waves Coffee‬ونكوور‬ ‫را درنورد ديد‪.‬‬ ‫كريم در كار خود مبتكر است و همواره ‪ ‬ايده هاى ‪ ‬نو‬ ‫در سر دارد‪ .‬او مى داند كه كافى شاپ دفتر كار بسيارى‬ ‫از افراد است كه قرار هاى كارى خود را در آنجا برگزار‬ ‫مى كنند ‪ .‬به جاى آنكه براى اين افراد ايجاد محدوديت‬ ‫كند به كمكشان نيز شتافته است‪ .‬در شعبه ها ى‬ ‫جديد يك ‪ meeting room ‬مجزا تدارك ديده با ميز‬ ‫بزرگى در وسط آن ‪ " ...‬به اتاق كنفرانس خود در‬

‫‪ Waves Coffee‬خوش آمديد‪".‬‬

‫‪Negah Photo - Hamid Payombarnia‬‬

‫وبا بهبود نظافت و تميزى محل ‪ ،‬سرويس دهى‬ ‫بهتر به مشتريان و ارائه محصوالت با كيفيت‬ ‫بهتر كه تازگى و مانده نبودن شرط اصلى آن‬ ‫بود ‪ ،‬فروش را باال بردم ‪ .‬مديريت فرانچايز با‬ ‫ديدن تغييرات ‪ ،‬پيشنهاد ‪ ١٠ Lease‬ساله داد‬ ‫‪ ،‬اما من را نيز مجبور كرد كه محل را نوسازى‬ ‫كنم كه هزينه آن ‪ ٩٠،٠٠٠‬دالر برآورد شد يعنى‬ ‫نزديك به دو برابر قيمت خريد اوليه آن ‪ ‬بيزينس‪.‬‬ ‫چاره اى نبود‪ ،‬خوشبختانه بانك با بررسى سوابق‬ ‫پرداختهاى قبلى من و وضعيت فروش كافى شاپ‬ ‫با پرداخت وام موافقت كرد‪ .‬بعد از بازسازى محل‬

‫‪13‬‬

‫و گذشت هجده ماه پس از خريد اوليه ‪ ،‬بيزينس‬ ‫را ‪ ٢٥٠،٠٠٠‬دالر ‪ ‬فروختم ‪" .‬‬ ‫كريم رحمتى در مجموع ‪ ١٠‬شعبه مختلف از آن‬ ‫فرانچايز را كه وضعيت نامناسبى از نظر مديريت و‬ ‫فروش داشتند خريدارى و با بهبود شرايط ‪ ،‬آنها را با‬ ‫قيمت باالتر به فروش مى رساند‪ .‬در همان سالها نيز به‬ ‫عنوان يكى از موفق ترين مهاجران‪ ‬شهر ‪Winnipeg‬‬ ‫انتخاب مى شود‪ .‬در سال ‪ ٢٠٠٢‬به ونكوور مى آيد و به‬ ‫راه اندازى يك كافى شاپ ‪ ‬مى انديشد ‪ .‬محلى كه يگانه‬ ‫‪ ،‬منحصر بفرد ‪ ،‬راحت و گرم باشد و تحهيزاتى همچون‬

‫از كريم رحمتى پرسيدم ‪ ‬وقتى در سال ‪ ١٩٩١‬با ‪٢٠‬‬ ‫دالر در جيب وارد كانادا شد چنين روزى را پيش بينى‬ ‫مى كردى؟ در جواب گفت ‪:‬‬ ‫" حقيقتا نه‪ .‬وضعيت من مانند يك ورزشكارى‬

‫بود كه به طور جدى ورزش مى كند و احتمال‬ ‫دارد كارش گل كند و يا دانش آموزى كه درس‬ ‫مى خواند و ممكن است به مدارج باالى تحصيلى‬ ‫برسد ‪ .‬مهم تالش است ‪ .‬اگر در كار پشتكار باشد‬ ‫و ميل به موفقيت در وجود فرد باشد‪ ،‬شك نكنيد‬ ‫كه موفق خواهد شد‪ .‬پشتكار ‪ ،‬تالش ‪ ،‬خواستن‬ ‫بيشتر و به وضع موجود راضى نشدن رمزهاى‬ ‫موفقيت در هر كارى است ‪".‬‬

‫‪13 Negah - July 2013‬‬


‫نگاه علمی‬

‫يكى‬ ‫براى‬ ‫همه ؟‬ ‫نگاهى به‬ ‫علل ‪ ‬همكارى‪،‬‬ ‫نوعدوستى و‬ ‫فداكارى انسانها‬ ‫از ديدگاه علمى‬ ‫دكتر مهرداد كشميرى‬ ‫‪Photo - Mehrdad Keshmiri‬‬ ‫نه تعجب نكنيد‪ .‬هدف از اين نوشته نه يك بحث اجتماعى‬ ‫است و نه يك گفتار فلسفى‪ ،‬بلكه به مانند هميشه سخن از‬ ‫علم است و توضيح يكى از عميق ترين رفتارهاى اجتماعى‬ ‫انسان بر اساس مشاهدات و البته محاسبات علمى ! همان‬ ‫رفتارى كه باعث مى شود تا انسانها دست همديگر را‬ ‫بگيرند و به يارى هم نوع بشتايند در حاليكه ساده ترين‬ ‫قانون بقا " بكش تا زنده بمانى "‪ ‬خالف اين را انتظار دارد‪.‬‬ ‫قانون بقا و از آن مهمتر قوانين تكامل مى گويند كه اگر‬ ‫يك موجود زنده براى ادامه زندگى نياز به غذاى بيشتر‪،‬‬ ‫مكان وسيعتر و امنيت باالتر داشته باشد براى او راهى‬ ‫بهتر از گرفتن اين امكانات از هم نوع نيست ‪ ،‬پس چرا‬ ‫انسانها دست همديگر را مى گيرند‪ ،‬براى هم فداكارى‬ ‫كرده و حتى جان مى دهند؟‬ ‫بدون آنكه قصد ناديده گرفتن ارزش اخالق و انسانيت به‬ ‫مفهوم اجتماعى آن باشد‪ ،‬دانشمندان و رياضى دانان سعى‬ ‫در توضيح اين پديده از ديدگاه علمى دارند‪ .‬چرا انسانها در‬ ‫طول تاريخ ‪ ،‬حتى بسيار قبل از آنكه مفاهيمى چون قوم‬ ‫و طايفه و خاك و خون مطرح باشد‪ ،‬براى هم مى جنگيدند‬ ‫و از جان خود مى گذشتند بدون آنكه راه آسانتر يعنى‬ ‫فرار از خطر را برگزينند؟ اين خواسته ى انسانها براى‬ ‫همكارى هميشه بمانند يك اصل متضاد در مقابل قانون‬ ‫بقا و تكامل نظريه ى داروين قد علم كرده بود تا آنكه‬ ‫در سالهاى دهه ى ‪ ١٩٦٠‬دانشمندان دانشگاه آكسفورد‬ ‫با بكارگيرى اصول رياضى اين تضاد را اين چنين توضيح‬

‫‪14‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫دادند‪ :‬اينكه " من براى تو كارى را انجام مى دهم حتى هنوز اصل خودخواهى سر جاى خود باقيست ولى اين‬ ‫اگر به ضرر من باشد" موقعى شكل مى گيرد كه يك انسان نهايت همكارى سبب بقاى گروهى يك نسل مى شود‪.‬اگر‬ ‫خود را در درگيرى با دشمنانش برنده بداند چون بر او گروهى از افراد مجبور به زندگى با هم باشند‪ ،‬به عنوان‬ ‫مسلم است كه با فدا كردن خود‪ ،‬ژن خانواده‪ ‬و وابستگانش مثال به خاطر دسترسى به منابع غذايى بيشتر در نزديكى‬ ‫را نجات داده است ‪ .‬در سالهاى پس از بيان اين نظريه خود‪ ،‬همكارى يك گروه بزرگ‪ ،‬به هركدام از افراد آن گروه‬ ‫شانس بيشترى براى بقا مى دهد‪.‬‬ ‫‪ ،‬تالش دانشمندان در تعريف‪ ‬هم خونى‬ ‫قانون بقا و از آن مهمتر قوانين تكامل‬ ‫همين نظريه است كه توضيح مى‬ ‫( ‪ )kinship‬و فداكارى بر اساس آن بود‬ ‫مى گويند كه اگر يك موجود زنده‬ ‫دهد چرا يك فرد در موقع خطر به‬ ‫تا آنكه رياضى دانى از دانشگاه كمبريج‬ ‫براى ادامه زندگى نياز به غذاى بيشتر‪،‬‬ ‫كمك همسايه ى خود مى شتابد‬ ‫انگلستان به نام ‪ Martin Nowak‬نظريه ى‬ ‫مكان وسيعتر و امنيت باالتر داشته‬ ‫اگرچه هيچ رابطه ى خونى بين‬ ‫متفاوتى را در سال ‪ ٢٠١٠‬به دنيا عرضه‬ ‫باشد براى او راهى بهتر از گرفتن اين‬ ‫آنها وجود ندارد‪ Nowak .‬از اين‬ ‫كرد‪ ،‬نظريه اى كه تا به امروز طرفداران و‬ ‫امكانات از هم نوع نيست ‪ ،‬پس چرا‬ ‫هم فراتر رفته و توضيح مى دهد‬ ‫البته مخالفان بسيارى را به دور خود جمع‬ ‫انسانها دست همديگر را مى گيرند‪،‬‬ ‫كه اين سير تكامل نسل انسان‬ ‫كرده است ‪ .‬او اين نظريه را‪ " ‬ابر همكارى "‬ ‫براى هم فداكارى كرده و حتى جان‬ ‫از پيشرفت زبان و تكلم گرفته تا‬ ‫( ‪ )super cooperation‬ناميده است‪".‬ابر‬ ‫مى دهند؟‬ ‫فرم گرفتن عضو پيچيده اى مانند‬ ‫همكارى" نه تنها مفاهيم نظريه ى‬ ‫مغز‪ ،‬همه و همه ناشى از همين‬ ‫بنيادين تكامل ‪ ،‬ارائه شده توسط داروين‪،‬‬ ‫را شامل مى شود بلكه خصوصا بر اصل انتخاب طبيعى اصل همكارى است‪ .‬حتى پيشرفت و به دنبال آن پسرفت‬ ‫موجودات در چهارچوب روابط رياضى تأكيد مى كند‪ .‬بر گروههاى انسانى از به قدرت رسيدن و سپس شكست‬ ‫اساس توضيحات او‪ ،‬فداكارى موقعى پديدار مى شود امپراطوريها گرفته تا اوج گيرى و نزول شركتهاى بزرگ‬ ‫كه هر فرد ‪ ‬با گذشتن از خود‪ ،‬ژن فداكارى را به باقى همكى قابل پيش بينى و تفسير با اصول رياضى " ابر‬ ‫ماندگان منتقل مى كند تا پس از گذشت زمان ‪ ،‬گروههاى همكارى"‪ ‬مى باشند‪ .‬شكى نيست كه توضيح دادن پديده‬ ‫باقيمانده ‪ ( ‬و نه فقط گروه همان فرد) دست به دست هاى انسانى مانند همكارى و فداكارى براى هم نوع آن‬ ‫هم داده و جامعه اى را به وجود بياورند كه قوى تر است هم با استفاده از روابط رياضى مبحث پيچيده اى است كه‬ ‫و امكان بيشترى براى بقا دارد‪ .‬به عبارت ديگر اگرچه راهى طوالنى تا تكامل إن درپيش رو داريم ‪.‬‬


15 Negah - July 2013

15


‫نگاه روانشناسی‪ ‬‬

‫چه خلوت خوشى دارد اين گوشه ى قشنگ‬ ‫"‪ "Vancouver North Shore‬از دیدگاه روانشناسی محیط نگر‬

‫دکتر مهرداد متین راد – روانشناس‪ ،‬استاديار دانشگاه‬ ‫یافته های روانشناسی محیط نگر نشان می دهد که استوایی‪ ،‬فصلها تفاوت چندانی با هم ندارند و استخراج منابع‬ ‫شخصیت و حاالت ذهنی و عاطفی مردم یک منطقه در طول سال آسان است‪ .‬این نوع آب و هوا‪ ،‬گرایش به تسلیم‬ ‫تا حد زیادی توسط طبیعت و نوع محیطی که در آن شدن‪ ،‬دست برداشتن و پذیرفتن شرایط را تقویت میکند و‬ ‫زندگی میکنند تحت تاثیر قرار میگیرد‪ .‬از میان مهمترین رویکرد به محیط‪ ،‬همراه با ترس و خرافات است‪ .‬آن چه یک‬ ‫عوامل تاثیر گذار می توان جمعیت ‪،‬آب و هوا ‪،‬زیبایی تازه وارد به نورث شور تجربه می کند هوای نسبتا معتدل همراه‬ ‫محیط ‪ ،‬توجه به طبیعت در شهر سازی ‪ ،‬آلودگی ‪،‬و با زیبائی چشمگیر آن است که تلفیقی از زندگی مدرن شهری‬ ‫سرو صدا را ‪ ‬نام برد ‪ .‬برای نمونه در زمینه آب و هوا با کمترین مضرات شهر نشینی از یک سو ‪ ‬و نزدیکی بسیار‬ ‫یافته های روانشناسی محیط نگر نشان داد اند که آب و زیاد به طبیعتی جذاب و دلربا از سوی دیگر است که میل به‬ ‫هوای معتدل‪ ،‬مردمی با خلق و خوی خالص و معتدل بار بر پا کردن خیمه ی ‪ ‬زندگی در ‪ ‬این شهر را تقویت می کند‪.‬‬ ‫میآورد‪ .‬ویژگی این نوع خلق و خو‪ ،‬آگاهی از خود و رابطه یک شهروند چه نسبت به محیط پیرامون خود هوشیار باشد‬ ‫با محیط است‪ .‬زندگی این افراد در هماهنگی با محیط یا به علت مشغله های متعدد یا دالیل شخصی توجه کمتری‬ ‫است و بینشی که نسبت به نقش محیط در بهبود زندگی به این محیط ‪ ‬معتدل و زیبا داشته ‪ ‬باشد ‪ ،‬به درجات از‬ ‫موهبت های آن‬ ‫دارد‪ ،‬باعث احساس‬ ‫بر خوردار است‪.‬اما‬ ‫نیاز به حفظ محیط‬ ‫چگونه؟!‬ ‫طبیعی میگردد‪ .‬ویژگی‬ ‫خلق و رفتار انسان‬ ‫خلق و خوی معتدل‪ ،‬یافته های روانشناسی محیط نگر نشان‬ ‫چه بخواهد و چه‬ ‫کل گرایی‪ ،‬شهودی‬ ‫بودن و متوازن بودن می دهد که شخصیت و حاالت ذهنی و‬ ‫نخواهد تحت تاثیر‬ ‫عواملی چون باد و‬ ‫است‪ .‬در صورتی که عاطفی مردم یک منطقه تا حد زیادی‬ ‫باران ‪ ،‬نور آفتاب‬ ‫سرد یا گرم بودن توسط طبیعت و نوع محیطی که در آن‬ ‫و گرما و رطوبت‬ ‫محیط انسانهایی با‬ ‫ویژگی های متفاوت زندگی میکنند تحت تاثیر قرار میگیرد‪ .‬از‬ ‫و عواملی از این‬ ‫را بار می آورد‪ .‬آب میان مهمترین عوامل تاثیر گذار می توان‬ ‫‪ ‬است‪.‬این‬ ‫دست‬ ‫پوشیدن‬ ‫عوامل‬ ‫و هوای سرد مردم جمعیت ‪،‬آب و هوا ‪،‬زیبایی محیط ‪ ،‬توجه‬ ‫لباس ‪ ،‬تفریحات‬ ‫را فعال و‬ ‫سختکوش به طبیعت در شهر سازی ‪ ،‬آلودگی و سرو‬ ‫خارج از منزل و‬ ‫میکند‪ .‬احتمال انجماد‪،‬‬ ‫باعث ایجاد حس صدا را نام برد‪.‬‬ ‫رفت و آمد در سطح‬ ‫شهر به عنوان عوامل‬ ‫ناامنی میشود و در یک‬ ‫بیرونی‪ ،‬و فیزیولوژی‬ ‫محیط سرد‪ ،‬فرد باید به‬ ‫طور مداوم کار کند تا بدنش را گرم نگاه دارد‪ .‬مردمی که و حاالت خلقی انسان را به عنوان حاالت درونی متاثر می‬ ‫در نواحی سردسیر زندگی میکنند باید برای زندگیشان از سازد که این به نوبه خود بر روابط اجتماعی انسانها تاثیر‬ ‫قبل برنامه ریزی کنند‪ ،‬غذا و وسایل گرمایی ذخیره کنند می گذارد‪.‬تحقیقات نشان داده اندکه ‪ ‬میان احساسات‬ ‫و لباسها و کفشهای مناسب برای زمستان فراهم سازند‪ .‬و رفتار اجتماعی ‪ ‬انسانها در روزهای خنک و پرنسیم و‬ ‫محیط نامساعد و دشوار‪ ،‬مردم را پرخاشگر و جسور میکند‪ .‬روزهای گرم تفاوتهای عمده ای وجود دارد‪.‬دمای هوای‬ ‫مردم این گونه محیطها ‪ ‬آدمهایی عملگرا بار میآیند حدود ‪ 16-22‬درجه سانتیگراد سبب می شود انسانها‬ ‫و رویکرد آنان به محیط‪ ،‬تجاوزگرانه‪ ،‬رقابت جویانه یا خوش خلق تر باشند ‪ ،‬بیشتر نسبت به یکدیگر گذشت‬ ‫بهره بردارانه است‪ .‬گفته میشود که علم و فناوری‪ ،‬نتیجه کنند و استرس کمتری داشته باشند در حالی که گرم تر‬ ‫این نوع رویکرد به محیط است‪ .‬در نقطه مقابل‪ ،‬مردمی شدن هوا سبب استرس بیشتر و پرخاشگری انسانها و کم‬ ‫که در آب و هوای گرم زندگی میکنند‪ ،‬معموالً آدمهایی گذشتی در روابط بین فردی می شود‪.‬شاید بتوان خلق‬ ‫غیرفعال و کم توجه اند‪ .‬ویژگی این نوع خلق و خو‪ ،‬تنبلی آرام و نه چندان پرشور در روابط بین فردی اما متعادل‬ ‫و سستی است‪ .‬کار کردن در مکانهای بسیار گرم‪ ،‬به خاطر مردم نورث شور را در مقایسه با رفتار های هیجانی‬ ‫عرق کردن و زود خسته شدن‪ ،‬ناخوشایند است‪ .‬در مناطق و ‪ ‬پرخاشگرانه ساکن شهر های گرم و البته شلوغ را به‬

‫‪16‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫‪Negah Photo‬‬ ‫این موضوع نسبت داد‪.‬‬ ‫عامل مهم دیگر ‪ ‬محیط ‪ ‬زیبا و غیر ساختگی و نزدیک‬ ‫به طبیعت این ناحیه است‪ .‬شاید شنیده باشید که آبی‬ ‫رنگ آرامش و سبز رنگ سرزندگی و خوشدلی است ‪ .‬آبی‬ ‫آسمان ‪ ،‬سبزی درختان و کو هها ی پوشیده از درخت‬ ‫‪ ،‬چشم انداز و سیع و فاقد ساختمانهای بلند متراکم ‪،‬‬ ‫آسمان گنبدی همه و همه القا کننده آرامش اند‪ .‬چشم‬ ‫انداز اقیانوس و تلفیق آن با آسمان گنبدی در افق دور‬ ‫دست و صدای جریان آب در رودخانه های مجاور برخی‬ ‫مناطق این ناحیه انسان را هیپنوتیزم کرده و به حالت‬ ‫خلسه می برد ‪ .‬نیاکان اغلب ملل همیشه از این طبیعت‬ ‫و زیبایی آرامش یافته اند و احتماال ‪ ‬پیام درونی آرامش‬ ‫و شادی نهفته در رنگهای سبز و آبی نیروی خود را از‬ ‫این قدمت یا به قول کارل گوستاو یونگ ‪،‬کهن الگو‪ ،‬می‬ ‫گیرد‪.‬ساکنان نورث شور می توانند اکنون نیز آرامشی‬ ‫تقریبا مشابه را تجربه کنند‪ .‬عالوه بر این ها تراکم‬ ‫مناسب جمعیت‪ ،‬فقدان آلودگی هوا و سرو صدا بر لطف‬ ‫این مجموعه می افزاید‪.‬شهر دلگیری حاشیه نشینی را‬ ‫نداشته و بسیار نزدیک به مرکز شهر می باشدومحله های‬ ‫متعدد ‪ ‬هر کدام با هویت خود به گونه ای با این طبیعت‬ ‫یکپارچه شده اند‪ .‬امکان ورزش در سطح شهر و جاذبه ای‬ ‫گوناگون طبیعی نیز لطف آن را دو چندان کرده اند‪ .‬شاید‬ ‫به دلیل این امتیازات بتوانیم توقع خود را تعدیل کرده و‬ ‫با فصول ابری و بارش باران به دیده اغماض بنگریم‪ .‬البته‬ ‫الزم به ذکر است که مقابله با این شرایط نیز راهکار های‬ ‫خود را دارد‪ .‬خالصه این که زندگی در این شهر به زندگی‬ ‫در شهرهای پر ازدحام ‪،‬پر سر و صدا ‪ ،‬آلوده‪ ،‬نازیبا و فاقد‬ ‫المانهای طبیعی‪ ،‬و پر تردد و پر برخورد که مدیریت‬ ‫ارتباط با انسانهای شتابزده ‪ ،‬عصبی و مضطرب را نیز می‬ ‫طلبد؛ بسیار برتری دارد و به داشتن یک زندگی سالم‬ ‫‪،‬شاداب و کم استرس کمک شایانی می نماید‪.‬‬


Classified

17 Negah - July 2013

‫آگهی‬

17


‫کتاب‬

‫چگونه يك فروشنده درجه يك باشيم‬

‫نگاه ‪ -‬بخش ادبیات و هنر‬ ‫بريتيش كلمبيا و ونكوور نامشان با ‪ ‬كارهاى‬ ‫خدماتى پيوند خورده است ‪ .‬در مشاغل خدماتى‬ ‫نيزتوانايى ‪ ‬فروش حرف اول را مى زند ‪ .‬كتابها و‬ ‫دوره هاى مختلفى براى آموزش نحوه فروش در‬ ‫ونكوور وجود دارد‪ .‬كتاب " چگونه يك فروشنده‬ ‫درجه يك باشيم "‬ ‫‪How to become a super salesman‬‬ ‫یكى از اين منابع مى باشد كه به زيان انگليسى نوشته‬ ‫شده است ‪ .‬نويسنده كتاب ‪ ،‬فروش را به مثابه يك بازى‬ ‫عرضه مى كند كه قوانينى دارد و بازيگرانى ‪ ...‬و فروشنده‬ ‫بايد قوانين اين بازى را بياموزد ‪ .‬فروشنده بايد بداند‬ ‫كه چرا خريداران كااليى را خريدارى مى كنند و بداند‬ ‫چگونه به مشتريان نزديك شود و يا قرار مالقات با آنها‬ ‫بگذارد ‪ .‬نحوه شناخت مشترى و چگونگى ارتباط برقرار‬ ‫كردن با او از جمله مباحث ديگر كتاب است ‪.‬‬ ‫فروشنده خوب بايد مثبت انديش باشد و نويسنده در‬ ‫باره چرايى و منشا اين مثبت انديشى توضيح مى دهد‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫اداره كردن يك موقعيت دشوار و منفى كه تأثير روانى‬ ‫بد بر فروشنده براى تماسهاى بعديش نداشته باشد از‬ ‫ديگر مباحث اين كتاب است ‪ .‬نويسنده به همه جزييات‬ ‫اشاره مى كند از قبيل ‪ :‬طرز لباس پوشيدن ‪ ،‬نحوه‬ ‫معرفى خود‪ ،‬نوع بيزينس كارت ‪ ،‬نحوه مواجهه درست‬ ‫با مشترى در گفتگوى رودررو و ‪ ...‬جذابيت كتاب در آن‬ ‫است كه بر اساس واقعيتهاى عينى و روزمره نوشته شده‬ ‫و كتابى كاربردى است و قدم به قدم شيوه فروش را‬ ‫شرح مى دهد ‪ .‬به خواننده مى آموزد كه چگونه بر همه‬ ‫دغدغه هاى ذهنى و تكنيكى خود فائق آيد‪ .‬در نهايت‬ ‫چگونه بتواند فروش را نهايى كرده و چگونه خدمات پس‬ ‫از فروش رانيز به خريدار عرضه كند‪.‬‬ ‫در باره نويسنده ‪:‬‬ ‫همانطور كه قبال گفته شد كتاب به زبان انگليسى است‬ ‫اما نام يك نويسنده ايرانى بر پيشانى كتاب نوشته شده‬ ‫است ‪.‬‬ ‫" مهران دادبه " نويسنده آن است كه اين كتاب را‬ ‫دردانشگاه كاپيالنو (‪ )Capilano University‬نيز‬

‫‪How to become a‬‬ ‫‪super salesman‬‬

‫تدريس مى كند ‪ .‬چهره و نام دادبه‪ ،‬به عنوان مشاور‬ ‫امالك ( ‪ ) Realtor‬براى جامعه ‪ ‬ايرانى آشنا است ‪.‬‬ ‫براى ما جالب بود كه وى عالوه بر مشاور امالك بودن ‪،‬‬ ‫كتاب نيز نوشته و در دانشگاه نيز تدريس مى كند‪ .‬قرار‬ ‫گفتگويى گذاشتيم تا با وى بيشتر آشنا شويم ‪.‬‬ ‫مهران دادبه متولد تهران است ‪ .‬ديپلم دبيرستانش را‬ ‫در ايران گرفته و بعد براى ادامه تحصيل به آمريكا رفته‬ ‫است ‪ .‬وى در رشته ‪ Business administration‬تحصيل‬ ‫كرده و پس از پايان تحصيالت دانشگاهى به ايران بر مى‬ ‫گردد‪ .‬مهران دادبه به طور حرفه اى ورزش سواركارى‬ ‫را نيز انجام داده ‪ ‬و پيش از انقالب دو مقام نيز كسب‬ ‫كرده است نفر اول مسابقات كشورى وكسب ‪ ‬مدال برنز‬ ‫مسابقات سواركارى بين المللي ذوب آهن در اصفهان با‬ ‫حضور قهرمانان المپيك از كشورهاى فرانسه و شوروى‬ ‫و‪ ...‬از ديگر عنوانهاى كسب شده ى داديه مى باشد‪.‬‬ ‫پس از انقالب و در سال ‪ ١٩٧٩‬دادبه ‪ ،‬به كانادا مهاجرت‬ ‫مى كند ‪ .‬كل زمان درخواست وى براى مهاجرت ‪ ١٥‬روز‬ ‫طول مى كشد و وى ونكوور را براى زندگى بر مى گزيند‪.‬‬


‫کتاب‬ ‫در بدو ورود به ونكوور در ارتباط با دانشگاه بريتيش‬ ‫كلمبيا قرار مى گيرد و در مجموعه سخنرانيهايى كه در‬ ‫شعبه داون تاون آن دانشگاه برگزار مى شد ‪ ،‬وى نيز به‬ ‫عنوان يكى از سخنرانان در باره خاورميانه صحبت مى‬ ‫كند كه بسيار از آن استقبال مى شود‪ .‬اين سخنرانيها‬ ‫سبب مى شود‪ ‬كه ‪ Abbostford Rotary Club‬از‬ ‫وى به عنوان "سخنران سال" دعوت كند‪ .‬در آنجا از‬ ‫مديران شركت هاى بزرگ كه در سخنرانيش ‪ ‬حاضر‬ ‫بودند سه پيشنهاد كار دريافت مى كند‪ .‬وى كار در‪ ‬‬ ‫‪ Bank of BC‬رامى پذيرد ‪ ،‬بانكى كه بعدها توسط‬ ‫‪ HSBC‬خريدارى مى شود‪.‬بعد در شركت هاى مختلف‬ ‫ديگرى مشغول مى شود كه با شيوه هاى منحصر‬ ‫بفردش‪ ،‬فروش آن شركتها را آنچنان زياد مى كند‬ ‫كه شگفتى مديران ‪ ‬شرگتها را بر مى انگيزد و همزمان‬ ‫نيز شركت خود را در زمينه بازرگانى جهانى فلزات راه‬ ‫اندازى مى كند‪ .‬كتاب مورد بحث ما ثمره اين فعليتهاى‬ ‫عملى دادبه است كه براى كمك و باال بردن دانش‬ ‫عالقمندان به فن فروش نوشته مى شود‪.‬‬ ‫بعدها به پيشنهاد پدرش ‪ ‬كار مشاوره امالك را نيز به‬ ‫فعاليتهايش اضافه مى كند و از سال ‪ ١٩٩٠‬در اين‬ ‫رشته ‪ ‬آغاز به كار مى كند‪ .‬وى تجربه هاى كارى‬ ‫گذشته خود را سرمايه اى مى داند كه بسيار به وى‬ ‫كمك كرد تا بتواند سرويس ويژه اى به مشتريانش بدهد‬ ‫‪.‬برخوردارى از دانش عميق تجارى ‪ ،‬آشنايى ‪ ‬با فن‬ ‫قرارداد نويسى و تسلط به نحوه‪ ‬مذاكره ( ‪) negotiate‬‬ ‫و صداقت را از اصولى مى داند كه در ‪ ٢٢‬سال گذشته‬ ‫به كار وى ويژگى خاصى بخشيده است‪.‬‬ ‫مهران دادبه يك اختراع ثبت شده نيز به نام ‪pill‬‬ ‫‪ catcher‬دارد‪ .‬وى حدود بيست و پنج سال پيش اين‬ ‫محصول را به بازار عرضه كرده و در سال ‪ ٢٠٠٨‬نيز‬ ‫نسخه تكامل يافته آن را طراحى كرده است ‪ .‬اين‬ ‫محصول در داروخانه هاى ‪ London drugs‬به فروش‬ ‫مى رسد كه براى آشنايى بيشتربا آن مى توان به‬ ‫وب سايت ‪ www.pillcatcher.com‬مراجعه كرد ‪.‬‬ ‫دادبه در هنگام گذراندن تحصيالت دانشگاهى خود در‬ ‫آمريكا ‪ ،‬ورزش دفاعى ‪ " ‬آى كيدو" ‪ Aikido ‬را نيز‬ ‫آموخته و مدتى ‪ ‬نيز براى تكميل آموزشهاى خود در‬ ‫ژاپن ‪ ‬بوده و در يادگيرى اين ورزش ‪ ‬به درجه اى مى‬ ‫رسد كه صالحيت آموزش آن را نيز به دست مى آورد‪.‬‬ ‫وى در ونكوور به آموزش اين ورزش‪ ‬و ‪ meditation‬نيز‬ ‫اشتغال داشته است ‪ .‬وى در اين باره چنين مى گويد‪:‬‬

‫" در هنگام تدريس ‪ ،‬قسمتى كه همواره بر آن‬ ‫تأكيد دارم رابطه مغز و بدن است و ارتباط انرژى‬ ‫ما و انرژى طبيعت ونحوه برقرار كردن رابطه ميان‬ ‫اين دو‪ .‬تصور كنيد جلوى اقيانوس مى ايستيد و‬ ‫مقدارى آب از آن بر داشته و مى گوييد كه اين‬ ‫آب مال من است ‪ .‬در چشم ما اين آب متعلق به‬ ‫ما ‪ ،‬اما در چشم اقيانوس بزرگ‪ ،‬اين قسمتى ازآب‬ ‫اقيانوس است در دست ما‪ .‬زندگى و انرژى ما هم‬ ‫همينطور است ‪ .‬مى گوييم زندگى من و يا جان‬ ‫من ‪ .‬از نظر ما زندگى ماست ولى از نظر طبيعت ‪،‬‬ ‫قسمتى از انرژى طبيعت در ما مى باشد‪ .‬حاال اگر‬ ‫آبى كه از اقيانوس برداشته ايم ‪ ،‬همينطور نگه‬ ‫داريم ‪ ،‬بعد از مدتى اين آب بو گرفته و خراب‬

‫‪19‬‬

‫‪Mehran Dadbeh .......... Negah Photo...‬‬

‫مى شود‪ .‬براى اينكه اين آب تازه بماند‪ ،‬بايستى‬ ‫به درون اقيانوس برگردد تا جريان داشته باشد‪.‬‬ ‫انرژى در بدن ما نيز همينطور است و بايد ياد‬ ‫بگيريم اين انرژى با طبيعت در تماس باشد‪،‬‬ ‫مثل آشپزخانه اى كه از بوى غذا سرشار است‬ ‫و با باز كردن پنجره‪ ،‬هواى محيط آشپزخانه را‬ ‫عوض مى كنيم ‪ ،‬انرژى ما نيز بايستى در جريان‬ ‫باشد و عوض شود‪ .‬بايد نحوه گردش و ارتباط‬

‫انرژي درونى مان با طبيعت را ياد بگيريم تا‬ ‫حالت سالمتى و سرخوشى را در وجودمان پايدار‬ ‫كنيم ‪.‬همانطور كه بدن را با تمرينات مختلف‬ ‫قوى مى كنيم ‪ ،‬از قوى كردن مغزنيز با تمرينات‬ ‫خاص ‪ ‬غفلت نبايد كرد‪".‬‬ ‫خواندن كتاب به عالقمندان يادگيرى فنون فروش و‬ ‫بازاريابى توصيه مى شود‪.‬‬

‫‪19 Negah - July 2013‬‬


‫نگاه در نگاه‬

ArtSpot students Piano Recital St Laurence Anglican Church-Coquitlam June 21, 2013

Photos: Mohammad Fazlali.

2013 ‫نگاه جوالی‬

20


‫نگاه در نگاه‬ ‫گزارش تصويرى‬ Canada Day Vancouver - July 01, 2013 Photos : Mohammad Fazlali

21 Negah - July 2013

21


‫‪Classified‬‬

‫آگهی‬

‫صـرافی حافظ‬

‫‪Hafez Enterprises‬‬

‫بهترین خدمات ارزی‬ ‫با کم ترین نرخ تبدیل ارز‪ ،‬در کوتاه ترین زمان‪،‬‬ ‫و با تضمین رضایت کامل شما‬

‫‪Phone: 604.984.4445‬‬ ‫‪604.984.4448‬‬

‫‪Fax:‬‬

‫‪info@hafezfx.com‬‬ ‫‪www.hafezfx.com‬‬

‫‪1446 Lonsdale Ave.‬‬ ‫‪North Vancouver, BC. V7M 2J1‬‬

‫‪22‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬


‫ادبيات‬

‫مهاجرت‬ ‫داوود مرزآرا‬ ‫چندی است که با یک دنیا سرگردانی آمده ایم به‬ ‫ونکوور‪ .‬هرچه پول داشتیم دو دستی تقدیم قاچاقچی ها‬ ‫کردیم تا زود تر به سرزمین رویاهایمان برسیم‪ .‬هنگام‬ ‫ورود کسی به استقبالمان نیامد‪ .‬تنها دوستمان هم آنروز‬ ‫خواب مانده بود‪ .‬پکر و دلخور جلوی محوطه ی فرودگاه‬ ‫ایستادیم ‪ .‬اما به خودمان دلداری می دادیم که افسردگی‬ ‫ما به اندازه ی افسردگی محمد رضا شاه به هنگام خروج‬ ‫از ایران نیست‪ .‬روز های اول برای خانم و بچه ها –‬ ‫همکاران ودوستان زیاد نامه مینوشتیم– کاری نداشتیم‪ .‬‬ ‫تمام ماه منتظر میماندیم تا ببینیم چند نفر بما سالم‬ ‫رسانده اند‪ .‬به هر جا مراجعه میکردیم می گفتند باید‬ ‫تجربه ی کانادائی داشته باشیم ‪ .‬اما چون کسی پیدا‬ ‫نمیشد تا ما را استخدام کند تجربه ی کانادائی هم پیدا‬ ‫نمیکردیم‪ .‬باالخره خانمی که شما باشید ‪ ،‬آقائی که ما‬ ‫باشیم به کمک همان دوستمان که مارا جلوی فرودگاه‬ ‫قال گذاشته بود در پیتزا فروشی یکی از هم وطنان‬ ‫بصورت " ‪ " Cash‬مشغول کار شدیم‪.‬‬ ‫‪ ‬شب ها که برای توزیع پیتزا به در خانه ها میرویم متوجه‬ ‫شده ایم که در اینجا سگ ها و گربه ها از اعضای اصلی‬ ‫خانواده اند‪ .‬و ارج و قرب زیادی دارند‪ .‬تنها وسیله ی‬ ‫معاشمان هوندای قبراق و سر پائی است که شانس‬ ‫آوردیم مهری خانم آنرا بما فروخت‪ .‬مهری خانم صاحب‬ ‫خانه ام کسی است که اطاقی در زیر زمین خانه اش‬

‫‪23‬‬

‫به سفارش دوستمان بما اجاره داد‪ .‬بد جوری ماشین‬ ‫و لباس و تختخواب مان بوی پیتزا گرفته اند‪ .‬اما‬ ‫دلخوشی مان اینست که داریم تجربه ی کانادائی پیدا‬ ‫می کنیم و چون تا دیر وقت کار می کنیم تا نزدیکی‬ ‫های ظهرمی خوابیم ‪ .‬مدتهاست که طلوع آفتاب را‬ ‫ندیده ایم‪ .‬یادش بخیر زمانی که به اداره می رفتیم‬ ‫وصبح زود با طلوع خورشید اززیر پشه بند بیرون‬ ‫می امدیم ‪ .‬سپس خمیازه ای می کشیدیم و کمی هم‬ ‫نرمش چاشنی اش می کردیم‪ .‬پیدا کردن آدرس در‬ ‫تاریکی شب‪ ،‬در محله های خواب آلود‪ ،‬برای رساندن‬ ‫پیتزا‪ ،‬امانمان را بریده است‪ .‬بعد از پیدا کردن آدرس‬ ‫تازه با پارس سگها روبرو می شویم‪ .‬به دالیلی که قادر‬ ‫نیستیم توضیح بدهیم بطور مادرزادی یک نوع جاذبه ی‬ ‫سگ در ما هست‪ .‬بهمین خاطر نمی خواهیم به سگها‬ ‫نزدیک شویم‪ .‬آنها با نیروی عجیبی بسمت ما جذب‬ ‫می شوند‪ .‬دمشان را تکان می دهند‪ ،‬لیسمان می زنند‪،‬‬ ‫آب دهانشان را روی کفش ها یمان می ریزند ‪ ،‬مارا بو‬ ‫می کنند ‪ .‬بدون آنکه دعوتشان کنیم می پرند روی‬ ‫ما و پنجولمان می کشند‪ .‬وکلی هم واغ واغ می کنند‪.‬‬ ‫در حالی که ما سرمان توی کار خودمان است ‪ .‬زیاد‬ ‫نا شکری نمی کنیم ‪ .‬باالخره هر کاری سختی های‬ ‫خودش را دارد‪.‬‬ ‫شبهائی که کار و بار پیتزا فروشی کساد است ما زودتر‬

‫به خانه برمی گردیم‪ .‬مهری خانم چون تنهاست خیلی‬ ‫خوشحال میشود ‪ .‬بچه اش را میخواباند و سری به ما‬ ‫میزند ‪ .‬پنجره ها ی زیر زمین را کامال باز می کند و‬ ‫مشغول درست کردن سیگاری میشود که کمی‪ ‬ماری‬ ‫جوانا به آن اضافه کرده است‪ .‬محض اطالع عرض می‬ ‫کنم ‪ ،‬ماری جوانا همان علف خودمان است‪ .‬میگوید‬ ‫حالمان راجا می اورد‪.‬ابتدا خودش چند پک عمیق میزند‬ ‫وسپس آنرا به ما میدهد با این سفارش که دودش را‬ ‫بیرون ندهیم تا نشئه گی مان بیشتر شود‪ .‬مهری خانم‬ ‫میگوید کشیدن این سیگارها برای کم سوئی چشم‬ ‫بسیار مفیداست‪ .‬مهری خانم بعد از سیگار از هر حرف ما‬ ‫قاه قاه می خند د و چون خنده واگیر دارد ما هم بیشتر‬ ‫از ایشان می خندیم‪ .‬مهری خانم از بوی پیتزا خیلی‬ ‫خوشش می اید ‪ .‬همانطور که ریسه می رود خودش‬ ‫را می اندازد روی تخت ما که کامال با بوی پیتزا در‬ ‫آمیخته است‪.‬‬ ‫اکنون که داریم شرح حالمان را برایتان می نویسیم‬ ‫در اداره ی پلیس هستیم ‪ .‬این پنجمین باریست که ما‬ ‫رابه اینجا آورده اند‪ .‬این بار بخاطر بلند کردن یک بسته‬ ‫باطری نا قابل ‪ .‬از شما چه پنهان از ما انگشت نگاری‬ ‫کردند‪ ،‬عکس گرفتند ‪ ،‬آنهم سه تا‪ .‬منتظریم که پلیس‬ ‫روزی را تعیین کند تا به دادگاه برویم‪ .‬نباید مهری خانم‬ ‫مثل دفعات قبل بوئی ببرد‪ .‬‬

‫‪23 Negah - July 2013‬‬


‫گزارش‬

‫محمد فضلعلى‬

‫‪Negah Photo - Mohammad Fazlali‬‬

‫"نگاهى ‪ ‬نو و معاصر به يك اثر اسطوره اى"‬

‫گفت و گوى نگاه با محمد رحمانيان‪ ‬پيرامون ‪ ‬اجراى "برخوانى نمايش آرش" در ونكوور‬ ‫محمد فضلعلی‬ ‫‪" ‬برخوانى نمايش ‪ ‬آرش "نوشته بهرام بيضايى جديدترين‬ ‫كار گروه نمايشى ونك ونكوور مى باشد ‪ ،‬كارگردان آن محمد‬ ‫رحمانيان و ‪ ٢٠‬نفر از جمله مهتاب نصير پور درآن بازى ‪ ‬دارند‪.‬‬ ‫قبل از اجراى اين نمايش در سالن ‪ Kay Meek‬وست ونكوور‬ ‫( ‪ ١٢‬تا ‪ ١٤‬جوالى ‪ )٢٠١٣ ‬فرصتى دست داد تا ‪ ‬سر تمرين‬ ‫اين گروه حضور يابيم ‪ .‬ساعت ‪ ٦‬بعد از ظهر ‪ ٢٩‬ژوئن ‪ ،‬خانه اى‬ ‫در وست ونكوور ‪ ،‬محل ديدار ما با اين گروه پر انرژى و جوان‬ ‫بود‪ .‬هنوز آقاى رحمانيان نيامده بود‪ ،‬اعضاى گروه بر روى زمين‬ ‫نشسته و حلقه اى را تشكيل داده ‪ ‬و زير نظر ‪ ‬مهتاب نصيرپور‬ ‫مشغول دورخوانى نمايش بودند‪ .‬با آمدن محمد رحمانيان ‪،‬‬ ‫گروه با تعويض لباس ‪ ،‬آماده تمرين نمايش زير نظر ايشان شد‪.‬‬ ‫در فرصت پيش آمده هنگام آماده شدن بازيگران ‪ ،‬گفتكوى‬ ‫كوتاهى با رحمانيان انجام داديم كه مى خوانيد‪:‬‬

‫ آقاى رحمانيان در باره متن ‪" ‬برخوانى نمايش آرش"‬‫براى خوانندگان مجله نگاه توضيحى مى فرماييد‪،‬‬

‫ متنى كه براى اجرا در دست گرفتيم اثر آقاى‬‫بهرام بيضايى است ‪ .‬اولين چاپ اين اثر به نام"‬ ‫آرش يا برخوانى آرش" در سال ‪ ١٣٣٧‬مى باشد‪،‬‬ ‫زمانى كه بيضايى ‪ ٢٠‬ساله‪ ‬بوده است‪ .‬البته دست‬

‫‪24‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫نوشته اوليه مربوط به سال ‪ ١٣٣٤‬است‪ ،‬يعنى آقاى‬ ‫بيضايى آن را در ‪ ١٧‬سالگى نوشته است‪ .‬از سال‬ ‫‪ ١٣٣٧‬و تاكنون بارها اين نمايش چاپ و همچنين‬ ‫اجرا شده است ‪ .‬نمايش به گونه اى نوشته شده كه‬ ‫مى توان با يك بازيگر و يا با بازيگران زيادى آن را‬ ‫به روى صحنه برد‪ .‬چون در اصل روايت برخوانى‬ ‫است و برخوانى واژه اى است كه آقاى بيضايى در‬ ‫برابر كلمه ى نقالى استفاده مى كند كه با شيوه ها‬ ‫و شگردهاى نقالى اجرا مى شود‪.‬‬ ‫‪ -‬اجراى شما داراى جه ويژگيهايى است ؟‬

‫در اجراى ما‪ ،‬نگاه تازه ترى به اثر شده ‪ ،‬اين متن اين‬ ‫پتانسيل را دارد كه به شكل هاى مختلف اجرا شود‪.‬‬ ‫تلفيقى شده با نمايش‪ " ‬مارا‪-‬ساد اثر‪ ‬پيتر وايز‬ ‫‪ )Marat / Sade - Peter Weiss ( ‬البته اين تلفيق‬ ‫بيشتر در زمينه ى اجرا است نه در زمينه ى متن‪.‬‬ ‫‪ -‬آيا متن اجراى شما وفادار به متن اصلى است؟‬

‫ بله ‪ ،‬شايد در حد سه تا چهارجمله كم يا اضافه‬‫شده كه موضوع را كمى معاصرتر كرده است ‪ .‬ولى‬

‫‪ ٩٩ / ٥‬درصد متن همانى است كه آقاى بيضايى‬ ‫نوشته است ‪.‬‬ ‫‪-‬علت ‪ ‬تلفيق نمايش مارا ‪ -‬ساد با اين اثر چه مى باشد؟‬

‫ ما در واقع مى خواستيم يك اثر اسطوره اى را با‬‫يك واقعه مدرن كه در تهران معاصر اتفاق افتاده‬ ‫تلفيق كنيم‪ .‬در نيمه شب ‪ ٢٦‬دى ماه ‪ ،١٣٩١‬لودرها‬ ‫بيمارستان روانى آزادى را تخريب كردند واين در‬ ‫حالى بود كه هنوز اين آسايشگاه تخليه نشده بودو‬ ‫شبانه تعداد زيادى از بيماران روانى و كاركنان آنجا‬ ‫را به خيابانها ريختند‪ .‬تصوير وحشت زده ى بيماران‬ ‫روانى كه نيمه هاى شب‪ ،‬در كوچه هاى اطراف‪ ،‬شب‬ ‫را به صبح رسانده بودند با تصوير هميشگى من از‬ ‫" آرش" بهرام بيضايى پيوند خورد‪ .‬نمايشى كه‬ ‫مفاهيم تازه ‪ ‬اى از " وطن" و "مرز" را به ادبيات‬ ‫نمايشى معاصر ما هديه داد‪ .‬و اين اتفاق تخريب‬ ‫بيمارستان ‪، ‬امكانى به من داد كه متن "پيتر‬ ‫وايز ‪ ‬مارا‪ -‬ساد" را با نمايشنامه بيضايى تلفيق كنم‬ ‫و اميدوارم ماحصلش نتيجه ى خوبى داشته باشد‪.‬‬


‫گزارش‬ ‫آيا بهرام بيضايى خودشان اين نمايشنامه را به صحنه‬‫برده اند؟‬

‫ خير اما توسط افراد مختلفى اجرا شده است‪ .‬من‬‫نيز براى اولين بار است كه متنى ‪ ‬از آقاى بيضايى‬ ‫را براى اجرا انتخاب كرده ام‪.‬‬

‫در باره ماجراى تخريب بيمارستان روانى و تركيب‬‫آرش بيضايى و مارا‪ -‬ساد پيتر وايز و در واقع نام طوالنى‬ ‫نمايش ‪ ‬صحبت كرديد ‪ .‬اما لطفا توضيح دهيد چطور‬ ‫شد " برخوانى نمايش آرش" را براى كار در ونكوور‬ ‫برگزيديد؟‬

‫ من همه ى نمايشنامه هاى آقاى بيضايى را دوست‬‫دارم ‪ .‬اما چطور شد به اين متن رسيدم ؟ بازيگرانى‬ ‫كه در اين نمايش بازى مى كنند‪ ،‬هنرجويان‬ ‫كارگاه بازيگرى خانم مهتاب نصيرپور هستندكه‬ ‫در حال گذراندن ترم پايانى شان هستند كه اين‬ ‫ترم تكيه بر عنصر بيان دارد‪ .‬من سعى كردم يك‬ ‫متن آركاييك را انتخاب كنم كه اين بچه ها بتوانند‬ ‫شكلهاى مختلف بيان را در آن پيدا كنند‪ .‬طبيعتا‬ ‫بايد سراغ آثار كالسيك مى رفتم مثال آنتيگون‪،‬‬ ‫مكبث‪ ،‬هملت‪ ،‬اوديپ شهريار و ‪ . ...‬خوشبختانه امااجراى ‪ ‬آقاى قطب الدين صادقى حدود ‪١٤ ،١٣‬‬ ‫نويسنده اى داريم مثل آقاى بيضايى كه ‪ ‬اين بازيگر داشت كه در اجراى ما تعداد بازيگران به‬ ‫زبان ‪ ،‬اين نگاه و اين‪ ‬شيوه ى برخورد با زبان را‬ ‫‪ ٢٠‬نفر رسيده است‪ .‬در واقع‬ ‫در كارهايشان دارند‪ .‬در واقع‬ ‫شخصيت هاى اثر توسط‬ ‫نيمى از كارهاى آقاى بيضايى با ما در واقع مى خواستيم يك اثر اسطوره‬ ‫اى را با يك واقعه مدرن كه در تهران بازيگران مختلف بازى مى‬ ‫زبان آركاييك و فاخر نوشته شده معاصر اتفاق افتاده تلفيق كنيم‪ .‬در ‪ ٢٦‬شود‪.‬‬ ‫است كه اين امكان را مى دهد دى ماه ‪ ،١٣٩١‬بيمارستان روانى آزادى ‪ -‬چه مدت روى نمايش كار‬ ‫و براى اين منظورما نيز خيلى را تخريب كردند و شبانه تعداد زيادى كرده ايد؟‪ ‬‬ ‫خوب بود‪ .‬دليل ديگر انتخاب " از بيماران روانى و كاركنان آنجا را به ‪ -‬حدود ‪ ٢‬ماه ‪ ‬و مشكل ما در‬ ‫آرش " آن بود كه تعداد بازيگران خيابانها ريختند و اين اتفاق ‪،‬امكانى به اين ‪ ٢‬ماه يافتن سالن براى‬ ‫در آن سيال است كه از يك من داد كه متن "پيتر وايز مارا‪ -‬ساد" تمرين بوده است ‪ .‬به خاطر‬ ‫بازيگر تا ‪ ١٠٠‬بازيگر مى تواند در را با نمايشنامه بيضايى تلفيق كنم‪.‬‬ ‫تعداد زياد بازيگران ما بايد‬ ‫آن شركت داشته باشد‪ .‬در ايران‬ ‫در جاهاى بزرگ تمرين كنيم‬ ‫خيلى ها اين كار را اجرا كرده اند‬ ‫كه چون در ونكوور برنامه‬ ‫داشت‬ ‫انفرادى‬ ‫اجراى‬ ‫مثال خانم سپيده نظرى پور‬ ‫هاى سالن ها ساليانه تنظيم مى شود‪ ،‬ما در يافتن‬

‫‪Negah Photo - Hamid Payombarnia‬‬

‫سالنهاى ‪ ‬تمرين دچار مشكل شديم ‪ .‬تعدادى از‬ ‫تمرين هايمان را در ‪Scotia Bank Dance Theatre‬‬ ‫انجام داديم ‪ Centennial Theatre .‬و سالن هاى‬ ‫ديگر هم بودند‪ .‬امروز از روزهايى است كه سالن‬ ‫تمرين در اختيار نداشتيم و دوستان لطف كردند و‬ ‫اين محل را در اختيار ما گذاشتند‪.‬‬

‫چطور شد كه سالن كوچك ‪ Kay Meek‬وست ونكوور را‬ ‫براى اجرا انتخاب كرديد كه به خاطر كوچك بودن سالن‬ ‫سه شب متوالى نمايش به اجرا در مى آيد؟‬

‫ من به دنبال سالنى بامختصات ‪ Black Box ‬بودم‬‫مشابه سالن هاى كارگاهى مثل سالن چهارسوى‬ ‫تئاتر شهر در تهران و يا تاالر مولوى دانشگاه‬ ‫تهران ‪ .‬مى خواستم تماشاگر به بازيگر مشرف‬ ‫باشد و در واقع بازيگر و تماشاگر خيلى به يكديگر‬ ‫نزديك باشند‬

‫‪Negah Photo - Hamid Payombarnia‬‬

‫‪25‬‬

‫‪25 Negah - July 2013‬‬


‫گزارش‬

‫قاب صحنه ى ايتاليايى به درد اين كار نمى‬ ‫خورد‪ ،‬تجربه كارگاهى خيلى با تجربه تئاتر‬ ‫كالسيك ‪ ،‬هم خوانى ندارد‪.‬بيشتر به تجربه ى‬ ‫كارگاهى نمايش ايرانى مثل شبيه خوانى شباهت‬

‫دارد تا مثال تئاتر چخوف يا استريند برگ‪.‬‬ ‫قراردادها و موقعيت هايش فرق مى كند‪ ،‬پس‬ ‫بايد در چنين سالنى اجرا شود ‪ .‬اين نمايش اگر‬ ‫در سالن هاى ديگرى اجرا شود نابود مى گردد‪،‬‬

‫‪Negah Photo - Hamid Payombarnia‬‬

‫تبديل به يك قاب مى شود كه مردم از توى قاب‬ ‫دارند صحنه را مى بينند كه غلط است ‪.‬در اين‬ ‫نمايش بايستى ‪ ‬يك مشاركت دائمى بين تماشاگر‬ ‫و بازيگر ‪ ‬برقرار شود‪.‬‬

‫ آيا نمايش را در شهرهاى ديگرى نيز اجرا مى كنيد؟‬‫‪ -‬به خاطر تعداد زياد بازيگر و هزينه هاى باال‬

‫فكرنمى كنم ‪ .‬بدون اسپانسر اجراى اين نمايش‬ ‫در ‪ ‬شهرهاى ديگر امكان پذير نمى باشد‪ .‬‬

‫در باره افسانه آرش و سه روايت از آن‬ ‫در زمان پادشاهى منوچهر ‪ ،‬در نبرد بين ايران و توران‬ ‫‪ ،‬افراسياب پادشاه توران ايران را شكست داده و لشگر‬ ‫ايران زمين را محاصره مى كند‪ .‬منوچهر پادشاه ايران‬ ‫درخواست صلح مى كند و افراسياب براى تحقير ايرانيان‬ ‫با قرار دادن شرطى پيشنهاد صلح را مى پذيرد‪ .‬آنها از‬ ‫ايرانيان مى خواهند يكى از قهرمانان كمانگيرشان را‬ ‫انتخاب كنند تا با انداختن تيرى مرز جديد بين ايران‬ ‫و توران را تعيين كند‪ .‬مرز جايى قرار مى گرفت كه تير‬ ‫فرود مى آمد‪ ،‬اگرچه در آن زمان سرزمين ايران بسيار‬ ‫پهناور بود‪ .‬آرش كمانگير قهرمان ايرانى از كوه البرز‬ ‫باال رفت تا از آنجا تيرى بياندازد‪ .‬تير از كمان رها شد‬ ‫و ‪ ‬از پگاه صبح تا تاريكى شامگاه ‪ ‬راهى طوالنى را در‬ ‫نورد ديد تا در كنار رودخانه جيحون به زمين نشست ‪.‬‬ ‫آرش جان خود را بر سر اين پرتاپ نهاد‪.‬‬

‫‪26‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬


‫گزارش‬ ‫تسليم ندارد‪ .‬در ارتش ايران همه آرش را به جاسوسى‬ ‫و خيانت به كشور متهم مى كنتد‪ .‬آرش ‪ ‬با بار‬ ‫مسئوليتى اين چنين سنگين بر دوش‪ ،‬خود را ‪ ‬برابر‬ ‫هجوم هم وطنان ‪ ‬تنها مى يابد‪ .‬آرش نااميدانه و با‬ ‫قلبى سرشار از نفرت از كوه البرز باال مى رود‪ .‬تيرى مى‬ ‫اندازد كه از بام تا شام راه مى پيمايد ودر كنار جيحون‬ ‫به خاك مى افتد ‪ .‬وآنجا مرز ايران و توران مى شود ‪ .‬از‬ ‫آن پس ديگر كسى نشانى از آرش نمى يابد‪.‬‬ ‫در نمايش گروه ونك ‪ ،‬متن بيضايى با "مارا‪ -‬ساد پيتر‬ ‫وايز" تلفيق مى يابد‪ .‬نمايشگران ‪ ١٢‬زن و ‪ ٤‬مرد‬ ‫هستند كه ساكنين بيمارستان روانى نيمه ويران آزادى‬ ‫هستند ‪ .‬نقش آرش را زنى كه ‪ MS‬دارد ‪ ‬بازى مى‬ ‫كند‪.‬زنى بر روى صندلى چرخدار كه ناتوان از انجام‬ ‫هر كارى است ‪ ،‬اما بر مى خيزد و تير را از كمان رها‬ ‫مى كند‪...‬‬

‫‪Negah Photo - Mohammad Fazlali‬‬

‫در برداشت بيضايى از اين ‪ ‬افسانه‪ ،‬آرش قهرمان‬ ‫كمانگير نيست بلكه يك سواركار است‪ .‬او چون زبان‬ ‫تورانيان را مى داند پيغام بر ايرانيان مى شود و پيغام‬ ‫براى ارتش توران مى برد‪.‬افراسياب براى تمسخر و‬ ‫تحقير بيشتر ايرانيان به آرش دستور مى دهد به عنوان‬ ‫كماندار ايرانيان تير را بياندازد و آرش چاره اى جز‬

‫در باره بيمارستان روانپزشكى " آزادى"‬ ‫اين بيمارستان از نام آشناترين بيمارستانهاى خصوصى‬ ‫تهران است كه در سال ‪ ١٣٦٤‬و به همت و سرپرستى‬ ‫" دكتر حسين فوده" در غرب تهران تأسيس شد‪ .‬اين‬ ‫بيمارستان در ميان بيمارستان هاى خصوصى به داليل‬ ‫مختلف از جمله تعرفه مناسبش يكى از گزينه هاى در‬ ‫دسترس براى بسيارى از بيماران قشر متوسط جامعه و‬ ‫خانواده بيماران مزمن روانى بود‪ .‬‬ ‫اين بيمارستان‪ .‬در شب ‪ ٢٦‬دى ماه ‪ ١٣٩١‬به وسيله‬ ‫شهردارى تهران و به بهانه ى احداث و تكميل پل‬ ‫روگذر بزرگراه هاى جناح و شيخ فضل الله تخريب‬ ‫شد‪ ،‬بيمارهاى ‪ ‬اين بيمارستان كه عده اى از آنها‬ ‫از مجروحين جنگ بودند و تعدادى نيز خانواده ى‬ ‫حمايتگرى نداشتند بى سرپناه شدند‪...‬‬

‫در باره مارا‪ -‬ساد و نويسنده ى آن ‪ ‬‬ ‫پيتر وايز ‪ )Peter Ulrich Weiss ( ١٩١٦-١٩٨٢‬نويسنده‪،‬‬ ‫نقاش‪ ،‬گرافيست و فيلمساز تجربى آلمانى بود كه‬ ‫مشهورترين اثر وى مارا‪ -‬ساد مى باشد‪ .‬پيتر بروك در‬ ‫سال ‪ ١٩٦٧‬فيلمى بر مبناى اين اثر و به همين نام‬ ‫ساخته است ‪.‬نام دو قسمتى اين اثر وامدار دو شخصيت‬ ‫فرانسوى دوران انقالب كبير فرانسه مى باشد‪:‬‬ ‫‪ Jean - Paul Marat‬فيزيكدان ‪ ،‬نظريه پرداز سياسى و‬ ‫ژورناليست كه در سال ‪ ١٧٩٣‬ترور شد ‪.‬‬ ‫‪ )١٧٤٠-١٨١٤( Marquis de Sade‬آريستوكرات‬ ‫‪ ،‬نويسنده ‪ ،‬فيلسوف و ‪ ‬سياستمدار كه ‪ ٣٢‬سال از‬ ‫زندگيش درزندانهاى مختلف و يك بيمارستان ‪ ‬روانى‬ ‫سپرى شد‪ .‬وى به خاطر رفتارهاى جنسى نامتعارفش‬ ‫شهرت دارد و كلمه ساديسم از نام وى ريشه گرفته است‪.‬‬ ‫مارا‪ -‬ساد نمايش در نمايش است كه در بيمارستان‬ ‫روانى ‪ Charenton‬مى گذرد ‪ .‬نمايشى به كارگردانى‬ ‫‪ Sade‬و با بازيگرى بيماران كه به ماجراى ‪ ‬ترور ‪Marat‬‬ ‫مى پردازد‪ .‬پرستاران و سرپرستان بيمارستان نيز گاه‬ ‫گاهى براى استقرار نظم در نمايش دخالت مى كنند‪.‬‬

‫‪Negah Photo - Hamid Payombarnia‬‬

‫‪27‬‬

‫‪27 Negah - July 2013‬‬


‫سینما‬

‫‪Man of Steel‬‬ ‫پرواز دوباره سوپرمن بر‬ ‫پرده نقره اى رنگ سينما‬

‫نگاه ‪ -‬بخش ادبیات و هنر‬ ‫اين يك پرنده است ‪ ...‬يك هواپيما ست ‪...‬نه اين‬ ‫سوپر من است ! اما صبر كنيد پس چرا لباسش‬ ‫فرق كرده ؟‬ ‫اين سوالى است كه پس از ديدن‪ ‬فيلم ‪،‬هواداران‬ ‫متعصب و پروپاقرص كتابهاى كميك استريپ و فيلم‬ ‫هاى اكشن از خود مى پرسند‪ .‬خيلى از اين هواداران‬ ‫ترجيح مى دهند سوپرمن را با همان لباسى كه از‬ ‫سال ‪ ١٩٣٨‬ظاهر شده ‪ ،‬ببينند‪ .‬كارگردان فيلم‬ ‫‪ Zack Snyder‬بعد از ديدن ‪ ١٥٠٠‬طرح مختلف‬ ‫از لباس ‪ ،‬سرانجام به لباس كنونى رسيده ‪ ،‬البته‬ ‫شنل قرمز رنگ در لباس به همان شكل سابق‬ ‫حفظ شده ‪ ‬است ‪.‬نسخه جديد سوپرمن با نام‪ ‬مرد‬ ‫پوالدين ‪ ‬از ‪ ١٤‬جون به نمايش در آمده است ‪ .‬‬ ‫سوپرمن ‪ ‬شخصيت خيالى و ابر قهرمان آمريكايى‬ ‫كه در‪ .‬سال ‪ ١٩٣٣ ‬توسط دو دانش آموز دبيرستانى‬ ‫ساكن در كليولند‪ ،‬اوهايو خلق شد‪ .‬در سال ‪١٩٣٨‬‬ ‫براى اولين بار در كتابهاى كميك چاپ شد‪ .‬و به‬ ‫تدريج پاى سوپرمن به نمايشهاى راديويى‪ ،‬سريالهاى‬ ‫تلويزيونى ‪ ،‬فيلمهاى سينمايى و كميك استريپ‬ ‫روزنامه ها و بازى هاى كامپيوترى باز شد‪ .‬سوپرمن‬ ‫معموال لباسى آبى رنگ با شنلى قرمز رنگ به تن‬ ‫دارد‪.‬يك حفاظى به رنگ قرمز و زرد با نشان ‪ S‬نيز بر‬ ‫روى سينه اش خودنمايى مى كند‪.‬كه البته لباس آبى‬ ‫رنگ در فيلم اخير دچار تغيير رنگ و شكل ظاهرى‬ ‫شده است ‪ .‬سوپرمن متولد سياره اى به‪ ‬نام ‪Krypton‬‬ ‫است كه در نوزادى و پيش از انهدام سياره توسط پدر‬ ‫دانشمندش به كره زمين فرستاده مى شود‪ .‬زن و مرد‬

‫‪28‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫كشاورزى در كانزاس او را يافته و بزرگش مى كنند‪ .‬دونكته است ‪ .‬اولين نكته فيلمبردارى اين فيلم است‬ ‫و بعد او متوجه قدرت غير معمول خود شده و از كه فيلمبردار ايرانى " امير مكرى " تصوير بردارى‬ ‫فيلم را انجام داده است ‪.‬‬ ‫آن براى در جهت خير مردم‬ ‫و نكته دوم آن است كه‬ ‫استفاده مى كند‪ .‬سوپرمن‬ ‫اما نكته جذاب اين فيلم براى‬ ‫قسمتهاى مختلفى از‬ ‫در شهر خيالى متروپليس‬ ‫ايرانيان ونكوور در دونكته است ‪.‬‬ ‫فيلم در ونكوورو بريتيش‬ ‫در آمريكا زندگى مى كند‪.‬‬ ‫اولين نكته فيلمبردارى اين فيلم است‬ ‫كلمبيا ‪ ‬فيلمبردارى شده‬ ‫اولين حضور سوپرمن در فيلم‬ ‫كه فيلمبردار ايرانى" امير مكرى "‬ ‫است ‪ .‬امير مكرى متولد‬ ‫به سال ‪ ١٩٤٨‬بر مى گردد‪.‬‬ ‫‪ ١٩٥٦‬در ايران كه در‬ ‫در سالهاى ‪،١٩٧٨ ،١٩٥١‬‬ ‫تصوير بردارى فيلم را انجام داده‬ ‫سال ‪ ١٩٧٧‬به آمريكا‬ ‫‪،١٩٨٧ ،١٩٨٣ ،١٩٨٠‬‬ ‫است ‪ .‬و نكته دوم آن است كه كه‬ ‫مهاجرت كرده است ‪.‬وى‬ ‫‪ ٢٠٠٦‬فيلمهاى ديگرى از‬ ‫قسمتهاى مختلفى از فيلم در ونكوورو‬ ‫از سال ‪ ١٩٨٥‬در عرصه‬ ‫ماجراهاى سوپرمن ساخته‬ ‫بريتيش كلمبيا فيلمبردارى شده‬ ‫فيلمبردارى فعاليت دارد‬ ‫شده است‪.‬مرد پوالدين‬ ‫است ‪ .‬‬ ‫و پيش از مرد پوالدين ‪، ‬‬ ‫جديدترين سوپرمن است كه‬ ‫فيلمبردارى‬ ‫مدير‬ ‫رجعتى به داستان اوليه ى‬ ‫‪Transformers‬‬ ‫فيلم‬ ‫سوپرمن دارد‪ .‬كارگردان فيلم‪ ‬‬ ‫‪ Zack Snyder‬است كه كارگردان فيلم ‪ ٣٠٠‬محصول ‪ ٢٠١١‬نيز بوده است ‪ .‬براى آشنايى‬ ‫بوده و در فيلم ‪ ٣٠٠‬شماره ‪ ٢‬كه در سال بيشتر با او مى توان به وب سايت‪ ‬شخصى اش‬ ‫كرد‪.‬‬ ‫مراجعه‬ ‫‪www.amirmokri.net‬‬ ‫‪ ٢٠١٤‬به نمايش در مى آيد نيز به عنوان تهيه‬ ‫كننده و نويسنده حضور دارد‪ .‬تهيه كننده فيلم‬ ‫‪ Christopher Nolan‬كارگردان "سه گا نه بت من " فصل آغازين عمليات نجات فيلم كه سوپرمن به‬ ‫مى باشد‪.‬ايفاگر نقش سوپرمن نيز بازيگرانگليسى تماشاگران معرفى مى شود در نورث ونكوور فيلميردارى‬ ‫‪ Henry Cavill‬است كه البته انگليسى بودن و لهجه شده است ‪ .‬سياره ‪ krypton‬و نماهاى ماوراى كره‬ ‫اش با اعتراض عده اى ازسينه چاكان آمريكايى زمين در استوديوهاى ماموت برنابى ساخته ‪ ‬شده‬ ‫سوپرمن روبرو شده است ‪ ‬موسيقى متن فيلم اند‪.‬صحنه هاى زمستانى كه در آالسكا مى گذرد در‬ ‫نيز‪ ‬كارآهنگساز مشهور ‪ ‬آلمانى ‪ Hans Zimmer‬است ‪ Nanimo‬فيلمبردارى شده اند‪ .‬از لوكيشن هاى ‪ ‬ديگر‬ ‫كه براى سه گانه ى " بت من" كريستوفر نوالن نيز به ‪ Seymour Mountain‬و ‪Cassidy Inn Pub‬‬ ‫در ‪ Nanaimo‬مى توان اشاره كرد‪.‬‬ ‫آهنگ سازى كرده است ‪ .‬‬ ‫اما نكته جذاب اين فيلم براى ايرانيان ونكوور در‬


Classified

29 Negah - July 2013

‫آگهی‬

29


‫موسیقی‬

‫مرگ شهناز موسيقى ايران‪ ...‬شور "شهناز" از نفس افتاد‪...‬‬ ‫به ياد خداوندگار تارجليل شهناز‪ ،‬چكيده موسيقى ايرانى و شخصيتى تكرار نشدنى‬

‫فرصتى براى انطباق با سليقه و روح جمعى ايرانى به دست‬ ‫نگاه ‪ -‬بخش ادبیات و هنر‬ ‫آورده بود‪.‬به اين ترتيب نوعى زيبايى شناسى عمومى كه‬ ‫آخرين بازمانده ها از نسل غولها و شخصيت هاى تكرار عاملى براى ‪ ‬پيوند همه ى سليقه ها و فهم ملى از موسيقى‬ ‫نشدنى موسيقى ايران زمين يكى پس از ديگرى از ميان كالسيك ايران بود‪ ،‬در سبك شهناز به وجود آمد و او را بدل‬ ‫ما ‪ ‬مى روند ‪ .‬در ‪ ٢٦‬خرداد ماه امسال نيز جليل شهناز به نماينده فرهنگ ايرانى ‪ ‬در موسيقى‪ ‬كالسيك كرد‪ .‬ساز‬ ‫نوازنده افسانه اى و چيره دست تار به سفر ابدى رفت ‪ .‬جليل شهناز در اوج تسلط و محبوبيت راديو و در طول نيم‬ ‫جليل شهناز در كنار تار نوازان برجسته اى همچون آقا قرن‪ ،‬صداى غالب و يگانه تار ايران بوده است ‪ .‬به همين‬ ‫حسينقلى خان فراهانى و فرزندانش عبالحسين خان و على دليل است كه تار شهناز به سازى كه گوياى بخشى از‬ ‫اكبرخان شهنازى ‪ ، ‬درويش خان ‪ ،‬مرتضى خان نى داوود هويت ملى ايران بود بدل شد‪.‬او بى آنكه در محدوده قلمرو‬ ‫و كلنل على نقى وزيرى قرار مى گيرد‪.‬‬ ‫مكتبهاى اين موسيقى اسير بماند و يا صرفا سليقه ى يك‬ ‫وى در خانواده اى رشد و نمو يافت كه همه موسيقيدانان گروه خاص اجتماعى را انعكاس دهد‪ ،‬معرف‪ ‬اوج زيبايى‬ ‫شاخص مكتب اصفهان بودند ‪ .‬و به گفته ى خودش ‪:‬‬ ‫شناسى فرهنگ ايرانى در موسيقى كالسيك شد‪ .‬تنوع‬ ‫" در متن موسيقى به دنيا آمدم و پدرى داشتم كه زندگى حيرت آور تكنيك هاى دست چپ شهناز‪ ،‬همچون اشاره ها‪،‬‬ ‫اش را وقف موسيقى كرده ‪ ،‬ساز در دستش رام و رهوار‪ ،‬تكيه ها‪ ،‬كنده كارى ها‪ ،‬و ويبراسيون ها از ويژگى هاى كار‬ ‫با بيشتر آالت موسيقى آشنا و دو نواختن سه تار و سنتور او به شمار مى رفت ‪ .‬دست راست او نيز با تنوع در مضراب‬ ‫صاحب سبك بود‪".‬‬ ‫ها اعم از ريزهاى بسيار قوى و دراب هاى شفاف‪ ،‬تغيير‬ ‫جليل شهناز از دوازده سالگى‪ ،‬آموختن همزمان تار و تنبك زاويه مضراب با سيم‪ ،‬توسعه " مضراب خور" و ويبراسيون‬ ‫را نزد دو برادر بزرگترش ‪ ،‬حسين و على آغاز كرد و در هاى ‪ ‬ناشى از فشار خرك‪ ،‬ساز شهناز را از نظر تكنيكى بسيار‬ ‫همان سنين چنان چيره دست شد كه در چهارده سالگى حائز اهميت و به طور كلى منحصر به فرد كرده است ‪ .‬اما‬ ‫در كنسرتى در چهار باغ اصفهان ‪ ،‬به عنوان نوازنده تنبك‪ ،‬آنچه ساز شهناز را تكرار ناپذير مى كند درك عميق از‬ ‫همنواز على اكبر خان شهنازى و تاج اصفهانى شد كه از زيبايى شناسى موسيقى كالسيك ايران و ريشه او در تاريخ‬ ‫نام آورترين هاى موسيقى‬ ‫كهن اين موسيقى است ‪ .‬به‬ ‫ايران بودند‪ .‬جليل شهناز در‬ ‫اين خاطر مى توان گفت ساز‬ ‫باره اين كنسرت گفته است ‪":‬‬ ‫شهناز در تداوم منطقى تكامل‬ ‫هنوز نگاه حاج على اكبر خان‬ ‫موسيقى كالسيك ايران و نقطه‬ ‫را به خاطر دارم ‪ .‬با تعجب به استاد شهناز‪ ،‬گنجينه اى از نغمه ها‬ ‫اوجى در تاريخ تار نوازى اين‬ ‫من نگاه مى كرد و از اينكه در ى هر دستگاه و آواز در دل داشت و موسيقى بوده است ‪ .‬جليل‬ ‫آن سن و سال مى توانستم آنها را چنان به شيوه خودش روايت شهناز نماينده تمام عيار‬ ‫با ايشان همراهى كنم شگفت مى كرد كه گويى در حال قصه گفتن موسيقى كالسيك ايران بود و‬ ‫زده بود و مدام مرا تشويق مى است ‪ .‬محتواى نوازندگيش چنان مانند سندى است كه اهميت‬ ‫كرد‪".‬‬ ‫يك فرهنگ را نشان مى دهد‪.‬‬ ‫برخوردارى از آموزه هاى اين ارزشمند و پر مطلب بود كه به دل‬ ‫جليل شهناز به معناى‬ ‫مكتب و حضور در محافل مى نشست ‪.‬‬ ‫واقعى ‪ ،‬بداهه نوازى بى‬ ‫موسيقيدانان قديم آن ‪ ،‬نحوه‬ ‫همتا بود‪.‬در بداهه نوازيش‬ ‫نگرش بنيادى و اصول زيبايى‬ ‫هيچ كدام از جمالت اجرايى‬ ‫شناسى مو سيقى وساز شهناز‬ ‫اش شبيه به هم نبود ‪ ،‬بداهه‬ ‫را شكل مى دهد‪.‬با تكيه به اين پشتوانه وى متصل به مكتب نوازى خالق بود‪ .‬هر بار كه مى نواخت‪ ،‬آواى تازه اى از‬ ‫موسيقى تهران و خاندان فراهانى مى شودو از عبدالحسين ساز او شنيده مى شد‪ .‬در لحظه مثل آبشار مى تراويد ‪ ‬و‬ ‫شهنازى‪ ،‬فرزند حسينقلى خان فراهانى درس تار مى گيرد‪ .‬هر آنچه را مى خواست به زيباترين شكل بيان مى كرد‪.‬‬ ‫همراهى لطافت و مالحت با قدرت تكنيك ‪ ،‬ويژگى اى ملودى ساز قهارى بـودو چهار مضراب هاى او به شدت‬ ‫بود كه از ديد جليل شهناز‪ ،‬نوازندگى عبدالحسين خان قابليت بسط داشتند‪ .‬وى خالق ناب ترين ملودى هاى‬ ‫شهنازى را بى بديل كرده بود‪ ،‬يعنى همان ويژگيهايى موسيقى ايرانى بود‪ .‬ذهنيت ملودى پرداز و ريتم شناس‬ ‫كه خودش در نوازندگى تار به كمال رساند‪ .‬بيان شخصى شهناز به او اجازه مى داد كه در لحظه به خلق قطعاتى‬ ‫شهنازى كه با سبك هاى رايج تار نوازى آن دوران تفاوت پيچيده ( هم از حيث ريتم و هم از نظر هارمونى) در قالب‬ ‫داشت‪ ،‬شهناز جوان را نيز ترغيب به جستجو براى بيان چهار مضراب بپردازد‪ .‬چهار مضراب هايش غيرقابل پيش‬ ‫شخصى خود در تار مى كند‪ ،‬بيانى كه حاال از يك سو در بينى بودند‪.‬يعنى با شنيدن ملودى پايه و موتيف اوليه اصال‬ ‫مكتب اصفهان صيقل خورده و پرورش يافته و از سوى نمى توان حدس زد كه بند بعدى يا ادامه قطعه به كجا‬ ‫ديگر‪ ،‬با اجراى برنامه در راديوى تازه تأسيس (‪ ، )١٣١٩‬خواهد رسيد و او استاد غافلگير كردن شنونده بود‪.‬وى به‬

‫‪30‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫‪Illustration: Bozorgmehr Hosseinpour‬‬

‫راستى بزرگ ترين نغمه پرداز موسيقى ايرانى كه در هر‬ ‫مضرابش هزاران رمز و راز نهفته بود‪ .‬شهناز بسيار شيرين‬ ‫ساز مى زد و شيوه نوازندگى او‪،‬هم مورد پسند مردم عامى‬ ‫و هم ‪ ‬موزيسين ها بود‪.‬به مفهوم واقعى كلمه‪ ،‬شفافيت و‬ ‫زاللى را مى شد از صداى ساز او حس كرد‪ .‬موسيقى ايرانى‬ ‫از روزگاران قديم به ما رسيده ‪ ‬و استاد شهناز‪ ،‬گنجينه‬ ‫اى از نغمه ها ى هر دستگاه و آواز در دل داشت و آنها را‬ ‫چنان به شيوه خودش روايت مى كرد كه گويى در حال‬ ‫قصه گفتن است ‪ .‬محتواى نوازندگيش چنان ارزشمند و‬ ‫پر مطلب بود كه به دل مى نشست ‪.‬تمام كارهاى او زيبا و‬ ‫ماندگار و به ياد ماندنى و جزو آثار ارزشمند موسيقى ايرانى‬ ‫است ‪ .‬او شيوه خاصى در نوازندگى تار داشت كه تأثير گذار‬ ‫بر نوازندگان نسل هاى بعدى بود‪ .‬و همه نوازندگان تار از‬ ‫او تأثير پذيرفته اند و در كارهايشان سعى مى كنند از ريزه‬ ‫كارى ها‪ ،‬پيچ و خم ها‪ ،‬ملوديها و شگردهاى او استفاده‬ ‫كنند‪.‬وى به راستى چهره تابناك تاريخ هنرى ايران تا ابد‬ ‫خواهد بود‪ .‬با ساز شهناز جان هر شنونده اى شادمان مى‬ ‫شدچرا كه خود او سرچشمه معرفت و پاكى بود‪ .‬جليل‬ ‫شهناز انگار از ازل براى همين موسيقى ‪ ‬و براى تعريف‬ ‫آسمانى سلطان سازها ( تار) خلق شده بود‪ .‬بدون ترديد‬ ‫جالل نغمه و جليل جان و جهان صاحبدالن براى همه‬ ‫سال ها در دل ها ماندكار خواهد ماند‪.‬‬ ‫يادش گرامى باد‪.‬‬ ‫اول خرداد ‪ ١٣٠٠‬اصفهان‪ ‬‬ ‫‪ ٢٧‬خرداد ‪ ١٣٩٢ ‬تهران‪ ‬‬ ‫منابع ‪ :‬‬ ‫با نگاهى به نوشته هاى محمد رضا شجريان ‪،‬شهرام ناظرى‪،‬‬ ‫محسن شهرنازدار‪،‬هوشنگ ظريف ‪ ،‬حسام الدين سراج ‪ ،‬على‬ ‫مسعودى نيا‪ ،‬ناصر مسعودى ‪ ،‬فرهاد فخرالدينى ‪ ،‬داريوش‬ ‫پيرنياكان ‪ ‬شاهرخ تويسركانى و مهرداد فرهمند ‪ ‬در باره‬ ‫جليل شهناز‬


Classified

‫آگهی‬

St Alcuin College Bringing a Liberal Arts Education to the North Shore

Large Format Posters

Cornerstone Printing Full Service Print Shop located at SFU (Simon Fraser University) Burnaby

604.568.3929

Business 100 B&W Cards 100 Color

8930 University High St,

Post Cards 4x6 ( c a r d s t o c k )

Burnaby BC V5A 4Y6

one business day

banner stand 24” x 60”

100 Color From

(80 lb gloss)

24” x 78”

100 Color From

one business day

Black & White

Sandwich board

Copies (+500-same original)

24” x 36”

$180 Highly personalized

Hands-on learning

Community partnerships

Small class sizes

Reasonable tuition

University preparatory

info@stalcuincollege.com 1044 St. Georges Ave., North Vancouver

HOME��COUTURE Galleria of Fine Furniture

www.stalcuincollege.com 604-360-8656

posters can be replaced anytime needed

Full Color / B&W Digital Printing - Laser Copies Business Cards, Flyers / Brochures Post Cards, Greeting Cards / Invitations Poster Printing - Large Format Posters Signs / Banners / Sandwich Boards NCR Forms / Invoices, Presentation Folders Menus, Newsletters, Letterheads, Envelopes Custom Made Calendars, Transparencies / Overheads Binding, Labels, , Faxing, Scanning, Lamination Word Processing / Typesetting, Graphic / Website Design Photo Editing, CD Burning, Stamps

$18 $25

$35

Flyer 8.5 x 11

$100 $120

/sq ft

one business day

info@printcornerstone.com www.printcornerstone.com

Kindergarten to Grade 12

$2.99 From

Color

Copies

$45

3

18

(+100-same original)

Black & White

Prints (+500-double sided)

Color

Prints (+10)

5

25

Elegant, Luxury, Art & Beauty with variety collections of fine furniture

ROLF BENZ

The largest furniture brands showroom

in Canada

The first Rolf-Benz Gallery in Canada “Made in Germany” in Home couture 1311 United Boulevard Coquitlam, BC V3K 6V3 www.homecouture.ca

31 Negah - July 2013

31


‫از نگاهی دیگر‬

‫بزرگترين‬ ‫‪Fund Raising‬‬ ‫كانادا‪ ‬‬ ‫‪ ‬گفت و گو مجله نگاه با " ناديا رحيم"‬ ‫يكى از بنيانگذاران و مسئولين اين‬ ‫حركت انسان دوستانه‪ ‬‬ ‫‪From Right Nadia Rahim and Yasamin Nouri‬‬

‫نگاه _ بخش گزارش‬ ‫سال ‪... ١٩٨٥‬ونكوور ‪ ...‬پانزده زن پايه گذار‬ ‫حركتى نوين مى شوند تا رفاه و آرامشى كه‬ ‫پس از مهاجرت از آسيا و آفريقا در كانادا بدست‬ ‫آورده اند را با مردمان كشورى كه از آن آمده‬ ‫بودند وهمچنين ‪ ‬ديگر نقاط محروم جهان‬ ‫تقسيم كنند‪ .‬يك راه پيمايى نمادين به منظور‬ ‫جمع آورى كمك مالى و براى پايان بخشيدن‬ ‫به فقر جهانى تدلرك ديده شد ‪ ١٠٠٠ .‬نفر به‬ ‫اين راه پيمايى پيوستند و ‪ ٥٥٠٠٠‬دالر جمع‬ ‫آورى شد ‪ .‬و اين هسته اوليه و كوچك شكل‬ ‫گرفته در ونكوور حاميانى نيز از شهرهاى ديگر‬ ‫كانادا يافت و به تدريج ‪ ٩‬شهر ديگر نيز به‬ ‫اين حركت پيوستند ‪.‬هر ساله اين راهپيمايى‬ ‫نمادين در اين ده شهر درفاصله رمانى ‪ ‬اواخر‬ ‫ماه مى و اوايل ماه جون در اين ده شهر برگزار‬ ‫مى گردد‪ .‬‬ ‫اين حركت ‪ World Partnership Walk‬نام‬ ‫گرفته است و تبديل به بزرگترين جنبش جمع‬ ‫آورى كمك مالى (‪) fund raising‬كانادا شده‬ ‫است ‪ .‬محل برگزارى اين راه پيمايى درونكوور‬ ‫استانلى پارك است ‪ ‬و امسال نيز استانلى پارك در‬ ‫روز يكشنبه ‪ ٢٦‬مى شاهد اين راه پيمايى بود‪.‬‬ ‫"ناديا رحيم " از مسئولين اين حركت در‬ ‫ونكوور است و يكى از ‪ ١٥‬زنى است كه در‬ ‫سال ‪ ١٩٨٥‬پايه گذار اين راه پيمايى نمادين‬ ‫شدند‪ .‬با وى به گفتگو مى نشينيم تا جزييات‬ ‫بيشترى از كارشان بشنويم‪ .‬ناديا رحيم در سال‬ ‫‪ ١٩٧١‬ميالدى از تانزانيا به كانادا مهاجرت‬ ‫كرده است ‪ .‬ویژگى پلوراليزم ‪ ،‬صلح طلبى و‬ ‫فرصت هاى موجود در كانادا سبب مى شود‬ ‫‪32‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫‪Negah Photo‬‬

‫كانادا به عنوان خانه وى محسوب شود ‪ .‬وى‬ ‫زمانى كه از شروع حركت گروه خود مى گويد‬ ‫برقى از شادمانى در چشمانش مى درخشد ‪:‬‬

‫" ساليانه در حدود ‪ ٧‬ميليون دالر كمك‬ ‫مالى جمع آورى مى شود ‪ ‬كه ‪ ‬سهم‬ ‫ونكوور در اين مشاركت مالى در حدود ‪٢‬‬ ‫ميليون دالر است ‪ .‬اين بزرگ ترين ‪Fund‬‬ ‫‪ raising‬كانادا است‪ .‬پولهاى جمع آورى‬ ‫شده بدون كسر حتى يك سنت آن ‪ ،‬به طور‬ ‫كامل در اختيار‪ " ‬بنياد آقا خان كانادا"‬ ‫گذاشته مى شود‪ .‬بنياد آقاخان ‪ ‬تشكلى‬ ‫است كه وابسته به "آقاخان امام و رهبر‬ ‫اسماعيليان جهان" ‪ ‬مى باشد‪ .‬بنياد‬ ‫آقاخان در كشورهاى فقير و توسعه نيافته‬ ‫پروژه هاى مختلفى را راسا اجرا مى كند‪.‬‬ ‫پروژه ها در چهار شكل مختلف ‪ ‬انجام‬ ‫مى شوند‪ :‬تامين غذا‪، ) food security ( ‬‬ ‫آموزش (‪. ) education‬بهداشت و سالمت‬ ‫( ‪ )health‬و كمك به راه اندازى كسب‬ ‫و كار شخصی ( ‪" ) entrepreneur‬‬

‫در اين گفتگو ياسمن نورى ‪ ‬نيزهمراه با‬ ‫ناديا ‪ ‬شركت داشت‪ .‬وى دختر جوان ايرانى‬ ‫فعال و پرانرژى است كه به طور داوطلبانه با‬ ‫اين بنياد همكارى مى كند و حتى در اجراى‬ ‫يكى از پروژه ها در تاجيكستان به مدت هشت‬ ‫ماه مشاركت عملى داشته و قرار است ‪ ‬در‬ ‫آينده نزديك نيزدر يكى ديگر از پروژه ها در‬ ‫آفريقا شركت كند‪ .‬وى در تكميل صحبتهاى‬ ‫ناديا مى گويد‪:‬‬

‫" ‪ ‬بنياد آقا خان در مناطق محروم جهان‬

‫با كمك دولتهاى محلى ‪ ‬پروژه ها را اجرا‬ ‫مى كند ‪.‬پولى به دولت و يا سازمانى‬ ‫پرداخت نمى كند‪ .‬در اجراى پروژه ها‬ ‫آموزش حرف اصلى را مى زند‪ .‬بنياد براى‬ ‫مبارزه با گرسنگى و تامين غذا به كسى‬ ‫ماهى نمى دهد بلكه ماهيگيرى ياد مى‬ ‫دهد ‪ .‬به كشاورزان و دامداران مناطق‬ ‫محروم مى آموزد كه چگونه غداى خود‬ ‫را توليد كنند و نحوه غلبه بر مشكالت‬ ‫گوناگون را به آنها آموزش مى دهد تا‬ ‫بتوانند به طور مستقل امور خود را اداره‬ ‫كنند ‪ .‬مدرسه ‪ ‬و بيمارستان مى سازد‬ ‫تا نيازهاى آموزشى و بهداشتى مردم‬ ‫مناطق محروم و فقير به طور ريشه اى‬ ‫برطرف شود‪ .‬بورسيه تحصيلى در بهترين‬ ‫دانشگاهاى جهان به دانش آموزان آن‬ ‫مناطق اختصاص مى دهد به شرطى‬ ‫كه ‪ ‬پس از پايان تحصيل به محل زندگى‬ ‫خود بر گردند و آموخته هاى خود را در‬ ‫اختيار مردم قرار دهند‪".‬‬

‫حركت آن ‪ ١٥‬زن ‪ ‬كه به ساحل امن كانادا پناه‬ ‫آورده ‪ ‬اما مردم فقير و درمانده ى كشورهايى كه‬ ‫از آنجا آمده بودند را فراموش نكردند اين چنين‬ ‫به بار نشسته است ‪ .‬عمده كمك هاى مالى به‬ ‫اين حركت انسان دوستانه نيز توسط ‪ ‬خود‬ ‫اسماعيليان اهدا مى شود ‪ .‬رسمى نيكو كه مى‬ ‫تواند الگوى هر جامعه اى در ونكوور بزرگ باشد ‪.‬‬ ‫راستى جاى چنين حركت هايى كه مى تواند ‪ ‬اهداف‬ ‫متفاوتى را نيز دنبال كند ‪ ،‬در جامعه ايرانى ونكوور‬ ‫با اينهمه پتانسيل مالى ‪ ‬خالى نيست ؟‬


Classified

33 Negah - July 2013

‫آگهی‬

33


‫نوعی نگاه‬ ‫نگاه ‪ -‬بخش ادبیات و هنر‬

‫كانادا ترتيبى داده بود كه پس از سخنرانى‬ ‫چرچيل در پارلمان ‪" ،‬يوسف كارش" از وى‬ ‫عكاسى كند‪ .‬اين موضوع از قبل با چرچيل‬ ‫هماهنك ‪ ‬نشده بود ‪ .‬وى غرولند كنان‬ ‫سيگارى روشن كرد و معترض كه چرا از‬ ‫قبل ‪ ‬موضوع عكاسى به اطالعش نرسيده‬ ‫بود‪ .‬يوسف از چرچيل درخواست كرد كه‬ ‫سيگار را كنار بگذارد‪ .‬چرچيل از اين كار‬ ‫امتناع كرد‪" .‬كارش" كه در آن زمان ‪٣٣‬‬ ‫سال سن داشت ‪ ،‬به آن مرد بزرگ نزديك شد‬ ‫و گفت ‪ " :‬من را ببخشيد حضرت آقا " و به‬ ‫آرامى سيگار را از ميان لبهاى ‪ ‬وى‬ ‫بيرون آورد‪.‬در همان زمان كه‬ ‫چرچيل با غيض و عصبانيت به‬ ‫دوربين مى نگريست ‪ ،‬يوسف كارش‬ ‫" عكس را گرفت‪ .‬‬ ‫پرتره چرچيل ‪ ،‬يوسف را مشهور‬ ‫كرد‪.‬نورى كه جزييات چهره‬ ‫چرچيل را برجسته كرده بود به‬ ‫خوبى خصوصات شخصيتى چرچيل‬ ‫همچون " قدرت ‪ ،‬توانايى و هوش‬ ‫"او را نمايان ساخته بود‪.‬يوسف‪ ‬مى‬ ‫دانست كه كارش عالى بوده اما نمى‬ ‫دانست چگونه برايش مشترى پيدا‬ ‫كند‪ " .‬كارش" سرانجام توانست‬ ‫عكس را به مجله " اليف " بفروشد‪.‬‬ ‫عكس ابتدا در صفحات ميانى مجله‬ ‫و بعد در سال ‪ ١٩٤٥‬بر روى جلد‬ ‫مجله "اليف" ظاهر شد‪ .‬يوسف ‪١٠٠‬‬ ‫دالر بابت عكس ‪،‬از آن مجله دريافت‬ ‫كرد‪ .‬‬ ‫در طول دوران كاريش ‪ ،‬يوسف‬ ‫بيشتر از ده كتاب منتشر كرد‪ .‬در‬ ‫سال ‪" ١٩٨٩‬گالرى ملى كانادا "‬ ‫مجموعه بزرگى از كارهاى وى را‬ ‫به نمايش گذاشت ‪ .‬او دو بار جايزه‬ ‫" ‪ " order of Canada‬را براى‬ ‫"‪" Lifetime achievement‬‬ ‫دريافت كرد‪ .‬او همچنين تنها‬ ‫كانادايى است كه نامش در‬ ‫فهرست ‪ ١٠٠‬فرد برجسته قرن ‪ ‬در‬ ‫‪ who's who‬بين المللى انتشار‬ ‫يافته است‪.‬‬ ‫يوسف كارش در سال ‪ ٢٠٠٢‬در سن‬ ‫‪ ٩٣‬سالگى در بوستون درگذشت ‪.‬‬

‫سياستمداران ‪ ،‬هنرمندان ‪ ،‬ورزشكاران و ديگر‬ ‫شخصيت هاى مشهور جهانى معموال با يك‬ ‫تك عكس ‪ ‬به ياد آورده مى شوند‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال ارنستو چه گوارا انقالبى آرژانتينى با تك‬ ‫عكسى از عكاس كوبايى‪ Alberto Korda ‬پيرامون زندگى يوسف كارش‪ ‬عكاس مشهور كانادايى‬ ‫شناخته مى شود و يا با شنيدن نام مرلين مونرو‬ ‫عكس مشهورى به ذهن مى آيد كه سر صحنه‬ ‫فيلمبردارى يكى از فيلمهايش از وى گرفته شد‬ ‫به او آموخت كه ‪ ‬چگونه با در نظر گرفتن " نور ‪ ،‬سايه‬ ‫‪ .‬شايد پرتره هاى مشهورى از چهره هاى شناخته شده‬ ‫روشن و فرم " ‪ ‬به موضوعات نگاه كند ‪ .‬در سال ‪١٩٣٢‬‬ ‫جهانى ديده باشيد كه با نام آن افراد‬ ‫گره خورده باشد‪،‬اما نام عكاسهاى‬ ‫آنها را ندانيد‪ .‬عكس هاى مشهورى‬ ‫از وينستون چرچيل ‪ ،‬ارنست‬ ‫همينگوى ‪ ،‬آلبرت انيشتين‪ ،‬همفرى‬ ‫بوگارت ‪ ،‬فيدل كاسترو‪ ،‬جان كندى‪،‬‬ ‫ادرى هيپورن ‪ ،‬نلسون ماندال ‪ ،‬كالرك‬ ‫گيبل‪ ،‬آلفرد هيچكاك‪ ،‬بريژيت باردو ‪،‬‬ ‫جواهر لعل نهرو ‪ ،‬مادر ترسا ‪ ،‬محمد‬ ‫على كلى ‪ ،‬پايلو پيكاسو ‪ ،‬انسل‬ ‫آدامز‪ ،‬هنرى مور و ‪ ...‬از جمله ى‬ ‫اين عكسها مى توانند باشند‪ .‬همه ى‬ ‫اين عكسها در يك نكته اشتراك دارند‬ ‫و آن نام عكاس آنهاست ‪" .‬يوسف‬ ‫كارش" "‪" Yousuf Karsh‬عكاس‬ ‫كانادايى نامى است كه در پيشانى‬ ‫همه ى اين عكسها مى نشيند‪ .‬او به‬ ‫عنوان يكى از بزرگترين عكاسهاى‬ ‫پرتره در جهان شناخته مى شود‬ ‫كه در طى بيش از ‪ ٦٠‬سال فعاليت‬ ‫حرفه اى ‪ ،‬در حدود ‪ ١٥٠٠٠‬پرتره‬ ‫از شخصيتهاى مشهور جهاني گرفت‬ ‫كه در ميانشان سياستمداران ‪،‬‬ ‫دانشمندان ‪،‬هنرمندان ‪،‬موسيقيدان‬ ‫ها ‪ ،‬نويسندگان و ‪ ...‬به چشم مى‬ ‫خورند‪.‬‬ ‫يوسف در سال ‪ ١٩٠٧‬در ماردين‬ ‫( ‪ )Mardin‬بخش ارمنى نشين‬ ‫كشور تركيه متولد شد‪.‬با توجه به‬ ‫مشكالتى كه ارامنه در آن روزگاران‬ ‫در تركيه با آن روبرو بودند ‪ ،‬والدين‬ ‫يوسف براى دور كردنش از آن‬ ‫شرايط ‪ ،‬وى را به كانادا فرستادند‪.‬‬ ‫در سال ‪ ،١٩٢٤‬يوسف شانزده ‪ ‬ساله‬ ‫به تنهايى وارد كانادا شد و عمويش‬ ‫" درون هر زن و مردى رازى‬ ‫"جورج نقاش"‪)George Nakashe ( ‬‬ ‫پنهان است ‪ ،‬و به عنوان‬ ‫كه مغازه عكاسى در كبك داشت‬ ‫يوسف به كانادا بازگشت و در اتاوا استوديو عكاسى خود‬ ‫يك عكاس وظيفه من است كه اگر بتوانم آن‬ ‫سرپرستى اش را به عهده گرفت ‪ .‬يوسف در آنجا به‬ ‫را باز كرد‪ .‬آشنايى اش با سياست مداران كانادايى سبب‬ ‫راز را آشكار كنم ‪ .‬و اگر موفق شوم اين مهم‬ ‫مدرسه رفت و همزمان در مغازه عكاسى عمويش نيز‬ ‫شد تا به عكاسى از چهره هاى مشهور بپردازد‪.‬‬ ‫در كسرى از ثانيه اتفاق مى افتد‪ :‬با ژستى‬ ‫به كار پرداخت و او نيز در عوض به يوسف عكاسى‬ ‫نقطه عطف عكاسى وى در ‪ ٣٠‬دسامبر ‪ ١٩٤١‬رقم‬ ‫ناخودآگاه ‪ ،‬درخشش چشم ‪ ،‬و يا برداشتن‬ ‫آموخت‪ .‬جورج كه استعداد برادر زاده اش را در عكاسى‬ ‫خورد ‪ .‬روزى كه براى عكاسى از "وينستون چرچيل"‬ ‫كوتاه مدت نقابى كه همه انسانها براى پنهان‬ ‫مشاهده كرد او رابراى آموزش بيشتر ‪ ‬به بوستون نزد‬ ‫نخست وزير وقت بريتانيا به پارلمان رفت ‪ .‬نخست وزير‬ ‫ساختندرونشانازديگرانبهچهرهمىزنند‪ ".‬‬ ‫‪ John Garo‬كه عكاس پرتره بود فرستاد‪" .‬جان گارو "‬

‫عكاس چهره ها و راز ها ‪...‬‬

‫‪34‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬


‫‪Classified‬‬

‫آگهی‬

‫استودیو کالغ سفید تقدیم می کند‪:‬‬ ‫ساخت انیمیشن‪،‬‬ ‫موزیک کلیپ (سینمایی و تبلیغاتی)‬ ‫و گرافیک تصویری‬

‫کالس های آموزشی‬

‫کاریکاتور چهره‬ ‫کارتون مطبوعاتی‬ ‫با همکاری خانه فرهنگ و هنر ایران‬

‫()‪Persian(Culture(and(Art(Institute((PERCAI‬‬ ‫&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&‪Units&10&&&11*1583&Pemberton&Ave,&North&Vancouver,&BC,&V7P&2S4‬‬

‫&&&&&&&&&&&‪www.&percai&.com&&&&&&&&&&&778.889.4820&&&&&&&&&&info&@&percai&.com‬‬

‫&‬

‫با مدیریت‬ ‫افشین سبوکی‬ ‫کاریکاتوریست‪ ،‬انیماتور‪ ،‬تصویرگر‬ ‫_ برنده جوایز متعدد از مسابقات بین المللی‬ ‫تصویرسازی و کاریکاتور‬ ‫_ داور ‪ 2‬دوره دوساالنه بین المللی کاریکاتور تهران‬ ‫_ عضو هیئت علمی «خانه کاریکاتور ایران»‬ ‫عالقمندان جهت ثبت نام در کالسها می توانند با شماره تلفن های‪ 778.889.4820 :‬یا ‪:‬‬ ‫‪ 778.898.4575‬تماس بگیرند‪.‬‬

‫ﻁﺭﺍﺣﯽ ﻧﻘﺎ ﺷﯽ‬

‫ﭘﻳﺎ ﻧﻭ‬

‫ﮔﻳﺗﺎ ﺭ‬

‫ﺁﻭﺍﺯ ﻭﻳﻭﻟﻥ‬

‫‪2224B Clarke Street‬‬ ‫‪Port Moody, B.C.‬‬

‫‪35‬‬

‫‪35 Negah - July 2013‬‬


‫یکی از میان شما‬ ‫مى شود‪ .‬پروانه درودگررا تنها استاد ‪ ‬خود نمى داند‬ ‫بلكه دوست مهربانى نيز برايش بوده كه شوق ‪ ‬هنر‬ ‫آموزى را در دلش شعله ور ساخته است ‪.‬‬ ‫نير ميرانى متولد اروميه است اما به واسطه شغل پدر‬ ‫" همه جاى ايران ‪ ‬سراى او" ‪ ‬بوده ‪ ،‬مشهد ‪ ،‬كرمان ‪،‬‬ ‫زاهدان ‪ ،‬اصفهان و ‪ ...‬كوتاه يا بلند زمانى‪ ،‬اين شهر ها‬ ‫محل زندگيش بوده است ‪ .‬مى گويد ‪ " :‬از كودكى‬

‫عاشق موسيقى بودم و كشش و عالقه خاصى به‬ ‫آن داشتم ‪ .‬راديوى آبى رنگ كوچكى در تاقچه‬ ‫ى يكى از اتاق هاى خانه مان قرار داشت و من‬ ‫هر روز مسحور نواهاى موسيقى ‪ ‬خارج شده از‬ ‫آن بودم تااينكه يك روز بر روى يك صندلى رفتم‬ ‫تا راديو را لمس كنم كه از دستم رها شد و درجا‬ ‫شكست‪ .‬در آن زمان شش ساله بودم "‪.‬‬

‫وى هيچكاه نتوانست در كودكى موسيقى بياموزد‪.‬‬ ‫نقاشى را به طور خود آموز فرا گرفت و با رنگ و روغن‬ ‫و آبرنگ تابلوهاي بسيارى كشيد‪ .‬مدتى نيز به فراگيري‬ ‫هنر خوشنويسى پرداخت‪ .‬در ونكوور بود كه سرانجام‬ ‫عالوه بر مجسمه سازى به عشق دوران كودكى اش‬ ‫موسيقى نيز روى آورد وبه مدت ‪ ٣‬سال نزد رهام‬ ‫بهمنش ‪ ‬نواختن پيانو را آموخت ‪.‬موسيقى را مايه الهام‬ ‫خود مى داند و هنگام ساخت مجسمه ‪ ،‬گوش دادن به‬

‫در پى هنر ‪...‬‬

‫خانه به خانه در به در‪ ،‬کوچه به کوچه کو به کو‬ ‫معرفى يك بانوى هنرمند ونكوورى‬ ‫‪Negah Photo‬‬ ‫نگاه ‪ -‬بخش ادبيات و هنر‬ ‫در ميان هموطنانى كه در ونكوور زندگى مى كنند افراد‬ ‫زيادى وجود دارند كه هنر جزيى از زندگى آنها ست ‪.‬‬ ‫نواختن يك ساز ‪ ،‬داشتن آواز و صداى خوش ‪ ،‬سرودن‬ ‫شعر و نوشتن داستان ‪ ،‬گرفتن عكسهاى هنرى و‬ ‫ماندگار و آفرينش كارهاى تجسمى مختلف از جمله اين‬ ‫فعاليتهاى هنرى است ‪.‬معموال اين هنرمندان عاشق‪،‬‬ ‫هنر خود را در جمع افراد خانواده و يا دوستانشان‬ ‫عرضه مى كنند ‪ .‬به دنبال چاپ كارهايشان ‪ ،‬برگزارى‬ ‫نمايشگاه و يا فروش آثارخود نيستند‪ .‬براى دل خود به‬ ‫هنر مى پردازند‪ .‬‬ ‫بانو" نير ميرانى غيور " يكى از اين هنرمندان گمنام‬ ‫است كه در كنار مسئوليتهاى زندگى ‪،‬با پرداختن‬

‫‪36‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫به هنر به زندگيش رنگ و بويى ديگر داده است ‪.‬‬ ‫هنرمندى خود ساخته ‪ ‬كه شوق هنر آموزى از همان‬ ‫كودكى همراه وى بوده است ‪ .‬نقاشى ‪ ،‬خوشنويسى ‪،‬‬ ‫مجسمه سازى‪ ،‬سرودن شعر و نواختن پيانو از جمله‬ ‫فعاليتهاى هنرى ايشان است ‪.‬‬ ‫‪...‬به ياد مى آورد يك روز سرد زمستانى را كه درپى‬ ‫مهاجرت از ايران وارد شهر اتاوا شده بود‪ .‬محيط‬ ‫سرد و ناآشناى شهر غم غريبى به دلش ريخته بود‪.‬‬ ‫دوست داشت احساسش را در آن محيط به شكلى‬ ‫بيان كند اما نقاشى را كه سالها در ايران مونسش بود‬ ‫را وسيله مناسبى نمى ديد‪ .‬احتياج به مديوم هنرى‬ ‫ديگرى داشت و ‪ ‬گمشده ى خود را در مجسمه سازى‬ ‫يافت‪ .‬آمدن به ونكوور و آشنايى اتفاقى با پروانه‬ ‫رودگر زمينه ساز پرداختن جديش به مجسمه سازى‬

‫‪Negah Photo‬‬ ‫موسيقى به خالقيتش پروبال مى دهد‪ .‬هنر جزيى از‬ ‫زندگى روزمره اوست ‪ .‬شعر نيز مى سرايد كه شعر زير‬ ‫يكى ‪ ‬از ساخته هايش است كه به تأثير موسيقى در‬ ‫آفرينش كارهايش اشاره دارد‪:‬‬ ‫‪I left my blue eyes & heart in a GOLDEN‬‬ ‫‪Blue HOUSE , during a few moments which‬‬ ‫‪I was there. That space was full of the voice‬‬ ‫‪of my LOVE in a sonority of PIANO, where I‬‬ ‫‪Was able to create all my dreams in a shape of‬‬ ‫‪sculpture which it was full of the voice of Piano‬‬


‫نگاه دوم‬

‫روز و روزگارى ‪...‬‬ ‫سانسور ‪...‬‬

‫"نگاهى به تاريخچه سانسور‬ ‫فيلم هاى سينمايى در بريتيش كلمبيا"‬ ‫سانسور ‪ ‬جدا از انگيزه هاى سياسى ‪،‬معموال به بهانه حفظ اخالق عمومى صورت مى گيرد‪ .‬اما آنچه به نظر عده اى ممكن است مبتذل به نظر برسد در ديدگاه عده اى‬ ‫ديگر ممكن است‪ ‬گنجينه اى ارزشمند به حساب آيد‪.‬اگرچه در قسمتهايى از جهان ‪ ،‬هنوز تيغ سانسور حاكم است اما در بسيارى از كشورها‪ ،‬سانسور به گذشته تعلق‬ ‫دارد و همچون خاطره اى دور به نظر مى رسد ‪ .‬فيلم ايتاليايى سينما پاراديزو به خوبى وضعيت سانسور فيلمها را در ايتالياى دهه هاى پيش نشان مى دهد ‪ .‬در اين‬ ‫مطلب تاريخچه سانسور فيلم ها در بريتيش كلمبيا بررسى مى شود و اينكه قوانين وضع شده سانسور ‪ ‬در گذشته براى حفاظت ساكنين بريتيش كلمبيااز آنچه مغاير‬ ‫با اخالق عمومى پنداشته مى شد تا كجا ها پيش مى رفتند‪.‬‬ ‫نگاه ‪ -‬بخش ادبيات و هنر‬ ‫تصور كنيد كه به سال ‪ ١٩٤٨‬برگشته و مى خواهيد‬ ‫فيلم " آبوت و كاستلو فرانكشتين را مالقات مى كنند "‬ ‫( ‪) Abbot and Castello Meet Frankenstein‬‬ ‫را تماشا كنيد و يا باز عقربه زمان را به عقب تر برده و‬ ‫به سال ‪ ١٩١٥‬و قصد داريد فيلمى از چارلى چاپلين به‬ ‫نام‪ " ‬بيرون رفتن شبانه "(‪ ) His Night Out‬راببينيد‪.‬‬ ‫اما شانسى براى ديدن ‪ ‬اين فيلم ها را نداريد زيرا‬ ‫در بريتيش كلمبيا هر دو اين فيلم ها ‪ ‬اجازه نمايش‬ ‫نداشته اند‪.‬‬ ‫سيستم قانون گذارى استان در سال هاى ‪١٩١٣‬و ‪١٩١٤‬‬ ‫قانون نمايش فيلم هاى سينمايى را وضع كرد‪ .‬اداره‬ ‫سانسور تشكيل و به مدير و همكارانش اين اجازه داده شد‬ ‫كه همه فيلمها را بازبينى كرده و از نمايش فيلمهايى كه‬ ‫حاوى صحنه هاى غير اخالقى ‪ ،‬خشونت آميز‪ ،‬رفتارهاى‬ ‫خالف عرف اجتماعى‪ ،‬يا نمايش دهنده بى وفايى و‬ ‫روابط خيانت آميز همسران و يا حاوى ‪ ‬موضوعاتى‬ ‫باشند كه خطرى براى نظم و اخالق اجتماعى محسوب‬ ‫و سبب مسموم شدن ذهن كودكان شوند‪ ،‬جلوگيرى‬ ‫كنند‪ .‬قانون ‪ ‬سانسور وضع شده ‪ ،‬بدون هيچ تغييرى تا‬ ‫سال ‪ ١٩٧٠‬باقى ماند ‪ ،‬تا اينكه در آن سال‪ ،‬سيستم‬ ‫جديد درجه بندى فيلمهاى سينمايى جايگزين قانون‬ ‫سانسور قبلى شد‪.‬‬ ‫يكى از اولين ‪ ‬فيلمهايى كه قربانى سانسور شد‪ ،‬فيلم‬ ‫‪ Clutches of Gangsters‬محصول ‪ ١٩١٤‬بود‪ .‬علت‬ ‫توقيف آن نمايش غير ضرورى پرچم آمريكا و وجود‬ ‫بيش از حد ‪ ‬اعمال مجرمانه و خالف قانون در آن بود‪.‬‬ ‫فيلم ديگرى كه در آن زمان از نمايشش جلوگيرى شد‬ ‫فيلم " ‪ " The Baby‬بود‪ .‬فيلم به خاطر اينكه حاوى‬ ‫‪ ٩‬صحنه سيگار كشيدن ‪ ‬زنها بود از نمايش باز ماند‪.‬در‬ ‫سال ‪ ١٩٢٠‬فيلم ‪ River's End‬نيز فرصت نمايش پيدا‬ ‫نكرد ‪ ،‬زيرا به نظر مى رسيد كه تصويرى ناخوشايند‬

‫‪37‬‬

‫از پليس ‪ RCMP‬ارايه كرده بود‪ .‬در سال ‪ ١٩٢٥‬فيلم‬ ‫معروف و كالسيك سرگئى آيزنشتاين به نام‪ ‬رزمناو‬ ‫پوتيمكن ( ‪ )Battleship Potemkin‬به خاطرتبليغ‬ ‫كمونيسم ‪ ‬توقيف و از نمايش در سينماهاى بريتيش‬ ‫كلمبيا محروم شد‪ .‬‬ ‫فيلمهاى رمانتيك و عاشقانه چنانچه ارزش هاى ‪ ‬سنتى‬ ‫را رعايت نمى كردند با مشكل نمايش روبرو مى شدند‪.‬‬ ‫به عنوان مثال يكى از فيلم هاى ‪ ‬اوليه همفرى بوگارت‬ ‫به نام ‪ Body and Soul‬محصول ‪ ١٩٣١‬به خاطر‬ ‫بى قيدى اخالقى و نمايش روابط آزاد مشابه آنچه در‬ ‫شوروى سوسياليستى رواج داشت توقيف گرديد‪ .‬فيلم‬ ‫‪ ١٩٣٣‬عاشقانه تراژيك با بازى اسپنسر تريسى ‪ ‬به نام‬ ‫"قلعه مرد " ( ‪ )Man's Castle‬نيز به تيغ سانسور دچار‬ ‫و بريتيش كلمبيايى ها موفق به ديدن آن نشدند‪ .‬علت‬ ‫توقيف اين فيلم تأثير مخرب آن بر روى جوانان بود كه‬ ‫تجربه كافى نداشته و فيلم مى توانست الگوى رفتارى‬ ‫نامناسبى براى آنها باشد‪.‬‬ ‫فيلمهاى ترسناك نيز از قربانيان ديگر اداره‬ ‫سانسور ‪ ‬بودند‪.‬فيلم كالسيك ‪ ١٩٣١‬به‪ ‬نام دراكوال‬ ‫( ‪ )Dracula‬با بازى‪ Bella Lugosi ‬به خاطر ترس آور‬ ‫بودن رنگ پرده سينما را نديد‪ .‬فيلم ‪The Ape Man‬‬ ‫محصول ‪ ١٩٤٣‬نيز به سينماها راه نيافت ‪.‬مسئولين‬ ‫سانسور‪ ،‬فيلم را به راستى ترسناك مى دانستند و اعالم‬ ‫كردند كه در طول زمان جنگ جهانى دوم به هيچ فيلم‬ ‫ترسناكى اجازه نمايش نمى دهند‪.‬‬ ‫يكى ديگراز داليل عدم نمايش فيلم ها به خاطر تم‬ ‫مذهبى آنها بود‪ .‬فيلم رمانتيك ‪ 1917‬سيسيل ب‬ ‫دوميل به نام ‪ The Woman God Forgot‬فقط به‬ ‫خاطر عنوانش در ليست ممنوعه قرار گرفت و از نمايش‬ ‫جا ماند‪ " ... (.‬مگر مى شود خدا كسى را فراموش كند‬ ‫" ‪ )...‬سياست بين المللى و به زير سوال بردن مقامات‬ ‫كشورى نيز مى توانست مانع نمايش فيلمى شود‪.‬فيلم‪ ‬‬

‫‪ ) ١٩٣٨( Adventure in Sahara‬به هر دو دليل ذكر‬ ‫شده دچار ممنوعيت شد‪.‬به تصوير كشيدن بدبينانه‬ ‫وضعيت لژيون هاى خارجى فرانسوى و همچنين‬ ‫احتمال به چالش كشيده شدن مقامات كشورو قوانين‬ ‫از داليل محروميت نمايش فيلم ذكر شده بود‪ .‬‬ ‫فيلمهاى انيميشن والت ديسنى نيز از تيغ سانسور در‬ ‫امان نبودند ‪ .‬دو فيلم ميكى موس به نام هاى‬ ‫‪ Mickey's Follies‬و ‪ The Skeleton Dance‬هر دو‬ ‫محصول ‪ ١٩٢٩‬به خاطر خشونت موجود در آنها رنگ‬ ‫پرده سينما را به خود نديدند‪.‬‬ ‫در سال ‪ ١٩٣١‬اداره سانسور بريتيش كلمبيا به ‪٧٤‬‬ ‫فيلم اجازه نمايش نداد كه يك ركورد تاريخى محسوب‬ ‫مى شود‪ .‬اما تا دهه ‪ ١٩٥٠‬و ‪١٩٦٠‬به طور ميانگين‬ ‫ساليانه ‪ ‬فقط يك يا دو فيلم اجازه نمايش نمى گرفتند‪.‬‬ ‫تيغ سانسور در مواقعى با خارج كردن صحنه هايى به‬ ‫فيلم اجازه نمايش مى داد‪ .‬فيلم ‪ Sunnyside ‬محصول‬ ‫‪ ١٩٢٩‬زمانى مجوز نمايش دريافت كرد كه صحنه اى‬ ‫از فيلم كه مجله ‪ birth control‬در آن نمايش داده مى‬ ‫شد از فيلم حذف گرديد‪ .‬‬ ‫فيلم ‪ She couldn't say No‬محصول ‪ ١٩٣٠‬اجازه‬ ‫نمايش را زمانى دريافت كرد كه صحنه ‪ ‬چند ثانيه اى‬ ‫دست در بينى كردن دخترى از فيلم حذف گرديد‪.‬‬ ‫در مواردى نيز ‪ ‬فيلم با تغيير نام اجازه نمايش گرفته‬ ‫بود‪ .‬ممنوعيت نمايش فيلمى در بريتيش كلمبيا‬ ‫به معناى عدم نمايش آن در ساير نقاط كانادا نبود‪.‬‬ ‫به عنوان مثال اداره سانسور بريتيش كلمبيا به فيلم‬ ‫روسى ‪ Diary of a Nazi‬به خاطر بيم از تبليغ مرام‬ ‫كمونيستى اجازه نمايش نداد در حاليكه مسئولين‬ ‫سانسور انتاريو چنين نگرانى نداشته و فيلم در آنجا به‬ ‫نمايش در آمد‪.‬‬

‫‪37 Negah - July 2013‬‬


‫آگهی‬

‫‪Classified‬‬

‫‪Tel: 604.313.8411‬‬

‫!‪HOME ... WHERE YOUR STORY BEGINS‬‬ ‫‪THE‬‬

‫‪SHEIKHY‬‬

‫‪TEAM‬‬

‫‪604.638.0770‬‬

‫‪Rose‬‬

‫‪Nima‬‬

‫‪Hooman‬‬

‫‪SHEIKHY.COM‬‬

‫‪NIMA SHEIKHY‬‬

‫‪Personal Real Estate Corporation‬‬

‫‪604.317.6090‬‬

‫‪ROSE SHEIKHY‬‬

‫‪604.616.9009‬‬

‫‪Personal Real Estate Corporation‬‬

‫‪EMRISE‬از ده سال سابقه کار در ونکوور بزرگ‬ ‫شرکت ساختمانی با بیش‬ ‫‪ConstructionÊLtd.‬‬

‫‪HOOMAN SHEIKHY‬‬

‫‪604.773.4080‬‬

‫‪EMRISE‬‬ ‫‪ConstructionÊLtd.‬‬

‫* مشاوره رایگان جهت انتخاب زمین و پروژه ساختمانی‬

‫* ارائه خدمات مهندسی جهت تهیه نقشه های معماری و مهندسی مورد نیازشهرداری‬

‫* پیگیری و اخذ پروانه ساختمان‬

‫* مدیریت پروژه و اجرای ساختمان مورد نظر شما‬

‫* مشاوره و انتقال تجربه ساخت به صاحبان زمین که شخصأ عالقه به مدیریت ساخت منزل خود دارند‬ ‫‪TEL: (604) 218-4185‬‬ ‫‪FAX: (604) 921-4436‬‬

‫ ‬

‫§رشته های کارگاهی‪:‬‬

‫ ‬ ‫ ‬

‫§مجسمه سازی‬

‫ ‬

‫§تصویر سازی‬

‫ ‬

‫§کالسهای تئوری‪:‬‬

‫ ‬

‫§مبانی هنر‬

‫ ‬

‫§تاریخ هنر(جهان و ایران)‬

‫ ‬

‫§فلسفه هنر‬

‫ ‬

‫§آموزش مفاهیم در نقاشی کودکان‬

‫ ‬

‫§تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی‬

‫ ‬

‫§دیجیتال آرت‬

‫ ‬

‫§گرافیک(طراحی پوستر‪ ،‬بسته بندی‪ ،‬طراحی لوگو‪ ،‬آرم)‬

‫ ‬

‫§طراحی (اندام انسان‪ ،‬طبیعت بیجان‪ ،‬طراحی ذهنی‪ ،‬بعالوه تکنیک های مختلف طراحی‪،‬از قبیل اتچینگ )‬

‫در ضمن پنج شنبه اول هر ماه از ساعت ‪ ۴‬تا ‪ ۶‬بعدازظهر کارگاههای نقد و‬

‫کالس ها به دو صورت ترمی و آزاد برگزار می شود‪.‬‬

‫(به دلیل محدودیت جا‪ ،‬با تعیین وقت قبلی حضور برای عموم آزاد است)‬

‫استفاده نمایند پس از پایان دوره دیپلم مدرسه اهدا خواهد شد‪.‬‬

‫بررسی آثار هنری برپا می باشد‬

‫‪38‬‬

‫نگاه جوالی ‪2013‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪TEL: (604) 218-4185‬‬ ‫‪Email:‬‬ ‫‪info@Emrise.ca‬‬ ‫‪FAX: (604) 921-4436‬‬

‫‪Supernal Arts.com‬‬

‫مدرسه هنرهای زیبای‬ ‫§نقاشی (رنگ روغن‪ ،‬آبرنگ‪ ،‬اکریلیک)‬

‫‪FAX: (604) 921.4436‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪Email: Saeed@Emrise.ca‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪Email: Saeed@Emrise.ca‬‬

‫پشتوانۀ ما سال ها تجربۀ استادان دانشگاههای هنر می باشد‪.‬‬

‫‪TEL: (604) 218.4185‬‬

‫به آن دسته از دانشجویانی که به صورت ترمی از کالس ها‬

‫آموزش هنر‪،‬هنر است‪.‬‬

‫‪http://www.supernalarts.com‬‬

‫‪info@supernalarts.com‬‬ ‫‪100 East, 3rd Street‬‬ ‫‪North Vancouver‬‬ ‫‪BC V7L 1E6‬‬


Classified

39 Negah - July 2013

‫آگهی‬

39


‫نگاه جوالی ‪2013‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.