Negah magazine -Issue One - Feb 2013

Page 1

‫‪1‬‬

‫• بالي‬

‫وود‬ ‫د‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫كوور‬

‫•م‬

‫لكه‬ ‫ج‬ ‫ن‬ ‫ا‬ ‫ي‬ ‫ت‬ ‫‪Negah Magazine • Volume One‬‬ ‫‪February 2013‬‬

‫• گزارش تصويرى از‬ ‫‪Grouse Mountain‬‬ ‫• مرگ یک شورشى جوان‬

‫• آرميدن در خاك غريب‬

‫‪Photo By: Mohammad Fazlali‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫• ونكوور از نگاه معمارى‬

‫• نامه چارلى چاپلين به‬

‫دخترش ‪ :‬افسانه يا واقعيت‬

‫• ماراتن ‪ ٢٤‬ساعت فيلم ديدن‬ ‫در ونكوور‬


‫‪2‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫نگاه اول‬

‫اولين شماره مجله نگاه پيش روى شماست ‪.‬‬ ‫شما خواننده گرامى شايد در ابتدا و با ديدن‬ ‫اين مجله با خود گفته ايد ‪:‬‬ ‫" ‪ ‬يك مجله فارسى زبان ديگر و مگر اين شهر‬ ‫به چند نشريه نياز دارد؟"‬ ‫با ‪ ‬پيش آگاهي ‪ ‬از اين ذهنيت ‪ ‬و براى پرهيز‬ ‫از تكرار و ضمن ارج نهادن به كار ارزشمند‬ ‫ساير نشريات ‪ ،‬تالش شده است مجله اى‬ ‫متفاوت از نظر ظاهرى و محتوايى ‪ ‬عرضه‬ ‫شود و در محدوده ‪ ‬كار رسانه اى خود ‪ ‬بر‬ ‫امورى متمركز شويم ‪ ‬كه شايد ساير نشريات‬ ‫كمتر به آنها پرداخته باشند‪ .‬‬

‫رسانه اى ‪ ‬فارسى زبانان در جغرافياى محل‬ ‫سكونت فعلى شان در نظر گرفته شده است‪.‬‬ ‫ در طراحى و صفحه بندى نيز شيوه متفاوتى‬‫مبناى كار قرار گرفته است‪.‬‬ ‫ عكس نقش پر رنگى در مجله دارد وعكسهاى‬‫اوريژينال ‪ ‬گروه عكاسى مجله زينت بخش هر‬ ‫شماره ‪ ‬نشريه خواهند بود‪ .‬عكسهاى بيشتر‬ ‫مرتبط با ‪ ‬هر مطلب ‪ ، ‬به همراه ويديو تهيه‬ ‫شده را در وب سايت نشريه مى توانيد تماشا‬ ‫كنيد‪ .‬در واقع ‪ ‬اين يك مجله تصويرى خواهد‬ ‫بود‪.‬تركيبى از نوشتار‪ ،‬عكس و فيلم‪.‬‬ ‫ در توزيع مجله نيز راهكارهاى نوينى مد‬‫نظر است و تالش می شود ‪ ‬مجله مستقيم ‪ ‬به‬ ‫دست مخاطبين خود برسد‪.‬‬

‫‪ ‬ويژگيهاى خاصى ‪ ‬به شرح زير براى اين‬ ‫مجله در نظر گرفته شده است ‪:‬‬ ‫ مجموعه مطالب ‪ ‬اين نشريه به تمامى توليد بدون شك نظرها ‪ ‬و پيشنهادهاى ‪ ‬شما در‬‫و فرآورده ‪ ‬فكرى ‪ ‬نويسندگان مجله ‪ ‬است ‪ .‬بهبود كيفيت مجله راهگشا خواهند بود‪.‬‬ ‫ ونكوور قلب تپنده نشريه است و مطالب‬‫محمد فضلعلى‬ ‫مجله در ارتباط با اين شهر است ‪ .‬نيازهاى‬

‫سردبير ‪ ..........................‬محمد فضلعلى‪ ‬‬ ‫طراح ‪ ...........................‬افشين سبوكى‪ ‬‬ ‫آگهى‬

‫‪................................‬مژگان بابايی‬

‫روابط عمومى ‪-‬گزارش ‪..........‬على نيك عزم‬ ‫عكس ‪.................................‬محمد فضلعلى‬ ‫حميد پيمبرنيا‬ ‫‪ ‬زير نظر شوراى نويسندگان‪ ‬‬

‫فهرست‬ ‫‪ ‬‬

‫‪Negah Magazine‬‬

‫‪ ‬نويسنده ‪ ‬‬

‫‪ ‬موضوع ‪ ‬‬ ‫نگاه اول ‪ ‬‬ ‫‪ ‬در ونكوور ‪ ‬‬ ‫در حاشيه اخبار‪ :‬فرجام ‪ ١٠٠‬سگ سورتمه كش‪ ‬‬

‫‪ ‬صفحه ‪ ‬‬

‫‪A Magazine for Vancouver‬‬

‫‪ ‬محمد فضلعلى ‪ ‬‬

‫‪3‬‬

‫‪Farsi Language Communities‬‬

‫‪ ‬بخش خبر ‪ ‬نگاه‬

‫‪4‬‬

‫‪Editor in Chief :.. Mohammad Fazlali‬‬

‫بخش گزارش نگاه‬

‫‪6‬‬

‫سينما ‪ :‬فيلم بينوايان ‪ ‬‬

‫‪ ‬بخش ادبيات و هنر نگاه‬

‫‪7‬‬

‫ادبيات ‪ :‬آگاتا كريستى ‪ ‬‬

‫بخش ادبيات و هنر نگاه‪ ‬‬

‫‪8‬‬

‫ونكوور از نگاه معمارى ‪ :‬هتل اروپا ‪ ‬‬

‫‪ ‬بخش گزارش نگاه‪ ‬‬

‫‪10‬‬

‫بخش عكاسى نگاه‬

‫‪12‬‬

‫نگاه در نگاه‪ :‬گزارش تصويرى ‪ Grouse Mountain‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫مژگان بابايى‬ ‫موسيقى ‪ :‬به ياد همايون خرم ‪ ‬‬

‫‪Designer : .............. Afshin Sabouki‬‬ ‫‪Advertisement : ........ Mojgan Babaei‬‬ ‫‪Public Relations : .... ........Ali Nikazm‬‬ ‫‪Photo : ............... Mohammad Fazlali‬‬ ‫‪Hamid Payombarnia‬‬

‫‪14‬‬

‫‪Phone : 604 782 6796‬‬

‫نوعی نگاه ‪ :‬مرگ یک شورشى جوان ‪ ‬‬

‫على نيك عزم ‪ ‬‬

‫‪15‬‬

‫از نگاهى ديگر ‪ :‬آرميده در خاك غريب ‪ ‬‬

‫بخش گزارش نگاه‬

‫‪Email: negahmagazine@vancouverfarsitv.com‬‬

‫‪17‬‬

‫‪Website : vancouverfarsitv.com‬‬

‫بخش ادبيات و هنر نگاه‬

‫‪18‬‬

‫شعر ‪ :‬نگاه كن ‪ ...‬‬

‫‪ ‬فروغ فرخزاد‬

‫هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب اين‬

‫‪19‬‬

‫نگاه دوم ‪ :‬نامه چاپلين به دخترش ‪ -‬افسانه يا واقعيت‬

‫محمد فضلعلى‬

‫نشريه ‪ ‬منوط به كسب مجوز كتبى ‪ ‬از مجله‬

‫‪20‬‬

‫نگاه مى باشد‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫کتاب‬

‫اين مجله هيچگونه مسئوليتى در برابر آگهى‬ ‫هاى چاپ شده ندارد‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫در ونکوور‬

‫ماراتن ‪ ٢٤‬ساعت فيلم ديدن‬ ‫بخش خبر ‪ ‬نگاه‬

‫سينما تك ونكوور به مناسبت چهلمين سالگرد فعاليتش‬ ‫برنامه جالب و منحصر بفردى را تدارك ديده با نام ‪:‬‬ ‫ماراتن ‪ ٢٤‬ساعته فيلم ديدن ‪ ‬‬ ‫‪24Hour Movie Marathon‬‬ ‫‪ ١٠‬صبح ‪ ١٦‬فوريه تا ‪ ١٠‬صبح ‪ ١٧‬فوريه‪ ،‬زمان برگزارى‬ ‫اين ماراتن براى فيلم دوستان اعالم شده است‪ .‬البته‬ ‫اين ماراتن ضيافتى براى چشم هاست و شما مى توانيد‬ ‫بى دغدغه ‪ ،‬چشمها و روح و روان خود را به يك‪ ‬مهمانى‬ ‫تصويرى ببريد‪.‬‬ ‫شبى را كامل در سينما بمانيد و مجموعه اى از‬ ‫فيلمهاى مختلف از نوآر گرفته تا ترسناك واز كمدى‬ ‫تا مستند را تماشا كنيد‪ .‬البته برخالف ماراتن هاى‬ ‫سخت ورزشى ‪ ،‬شما فعاليت خاصى نداريد وفقط روى‬ ‫صندلى سينما لم مى دهيد و ‪ 24‬ساعت فيلم تماشا‬ ‫مى كنيد‪.‬‬ ‫آوردن ‪ ‬مسواك و بيژاما و همچنين بالش و پتو نيز به‬ ‫شدت توصيه شده است ‪.‬تصور كنيد با بيژاما و بالش و‬ ‫پتو در سينما بنشينيد و ‪ ٢٤ ‬ساعت فيلم ببينيد‪ .‬‬ ‫قيمت بليط آن ‪ ٤٠‬دالر است كه حتما حكمت اين‬ ‫قيمت گذارى نيز به عدد ‪ ‬چهلمين سالگرد تاسيس اين‬ ‫سينماتك مرتبط است‪.‬‬ ‫آدرس سينما تك ‪:‬‬ ‫‪1131 Howe Street Vancouver‬‬

‫باليوود در ونكوور‬ ‫باليوود‪ ‬يا هاليوود كداميك برای اقتصاد‬ ‫‪ ‬بریتيش كلمبيا مناسب ترند؟‬ ‫فيلمهاى هندى از ديرباز تماشاگران خاص خود‬ ‫را در ايران داشته و در گذشته دو سينماى‬ ‫تهران به نام هاى هماى و حافظ به طور دائم‬ ‫فقط فيلم هندى نمايش مى دادند ‪ .‬پس از‬ ‫انقالب كه ديگر فيلمهاى هندى به خاطر‬ ‫صحنه هاى رقص و آواز ديگر امكان نمايش در‬ ‫سينماها را نداشتند ‪ ،‬اين فيلمهاى ويديويى‬ ‫بودند كه مهمان خانه ‪ ‬عالقمندان سينماى هند‬ ‫مى شدند و سينماى رويا پرداز هندى همچنان‬ ‫‪4‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫تماشاگران ايرانى را به دنبال خود مى كشيد‪ .‬سوپر‬ ‫استار هاى اين سينما در دوره هاى مختلفآن از راج‬ ‫كاپور و دليپ كمار تا آميتا پاچان و شاهرخ خان‬ ‫براى تماشگران ايرانى نام آشنا بوده اند‪.‬باليوود‬ ‫سينماى هند به همراه هاليوود آمريكا‪،‬دو قطب اصلى‬ ‫سينماى سرگرمى ساز جهان هستند ‪.‬حال ‪ ‬جادوى‬ ‫سينماى هند به ونكوور رسيده وقرار است باليوود‬ ‫مهمان ونكوور باشد و البته اين خبر در دل‬ ‫خود اخبار حاشيه اى ‪ ‬نيز دارد و آن" رويارويى‬ ‫باليوود و هاليوود در ونكوور است"‪ .‬ونكوور‬ ‫ميزبان ‪ The Times of India Film Awards‬‬ ‫در آوريل ‪ ٢٠١٣‬خواهد بود‪.‬اين جشنواره سه روزه ‪ ‬‬ ‫از تاريخ ‪ ٤‬تا ‪ ٦‬آوريل در نقاط مختلف ‪ ‬مترو‬ ‫ونكووربرگزار مى شود و شامل اجراى موسيقى‬ ‫و نمايش فيلمهاى سينماى هند در سينماهاى‬ ‫سرتاسر‪ ‬بريتيش كلمبيا خواهد بود‪ .‬و تعدادى از‬

‫شاخص ترين و معروف ترين ستارگان سينماى‬ ‫هند به ونكوور مى آيند‪ .‬ستارگانى هم چون ‪:‬‬ ‫شاهرخ خان‪ ،‬ران بير كاپور پرييانكا چوپرا و‬ ‫چيترانگادا سينگ كه قدم بر روى فرش قرمز‬ ‫مراسم اصلي در روز ششم آوريل در محل ‪BC‬‬ ‫‪ Place‬خواهند گذاشت‪.‬‬ ‫دولت بريتيش كلمبيا از جيب ماليات دهندگان‬ ‫برگزار كننده اين جشنواره است ‪ .‬دولت ‪BC‬‬ ‫مبلغ ‪ ٩.٥‬ميليون دالر صرف برگزارى اين‬ ‫جشنواره مى كند و ‪ ١.٥‬ميليون دالر ديگر نيز‬ ‫براى‪ ‬برگزارى همايش تجارى هند همزمان به‬ ‫اين جشنواره ‪ ‬اختصاص يافته است ‪.‬‬ ‫تماشاگر روزانه‪ The Times of India ‬در‬ ‫حدود ‪ ٩٠‬ميليون نفر است ‪ ‬ودر طول برگزارى‬ ‫جشنواره‪،‬آنها با تماشاگران خود در باره بريتيش‬ ‫كلمبيا صحبت خواهند كرد‪.‬‬


‫در ونکوور‬ ‫كريستى كالرك ‪ ‬در مصاحبه اى اظهار‬ ‫داشت ‪ ‬كه "اين فرصتى استثنايى است كه ما‬ ‫بتوانيم ‪ BC‬را عرضه و به نمايش بگذاريم"‪ .‬بنابر‬ ‫تخمين وى اين رويداد ‪ ١٣‬تا ‪ ١٨‬ميليون دالر‬ ‫عايدى نصيب اقتصاد ‪ BC‬خواهد كرد‪.‬كالرك‬ ‫هم چنين گفت‪ " :‬قسمتى از اين برنامه ‪ ‬شامل‬ ‫فيلمبردارى يكى از توليدات سينمايى باليوود‬ ‫در بريتيش كلمبيا خواهد بود‪.‬‬ ‫البته اين اقدام دولت بريتيش كلمبيا در‬ ‫ميزبانى اين رويداد سينمايى هند مورد انتقاد‬ ‫قرار گرفته است ‪.‬اين رويداد قرار است ‪ ‬چند‬

‫هفته قبل ار انتخابات استانى ماه مى برگزار‬ ‫شود و به همين خاطر انگيزه اصلى دولت‬ ‫خانم كالرك از ميزبانى آن ‪ ‬زير عالمت سوال‬ ‫بزرگى قرار دارد‪ .‬منتقدين مى گويند كه اين‬ ‫اقدام دولت بريتيش كلمبيا ترفندى سياسى‬ ‫براى جلب آراى رأى دهندگان هندى االصل‬ ‫در‪ ‬انتخابات ماه مى امسال مى باشد‪ ،.‬اقدام‬ ‫مشابه اى كه در سال گذشته با همين انگيزه‬ ‫توسط دولت ليبرال انتاريو سازماندهى شد و‬ ‫عليرغم صرف هزينه به مرحله اجرا در نيامد‪.‬‬ ‫ميزبانى از سينماى هند در حالى صورت مى‬ ‫گيرد كه ونكووربه خاطر ماليات باال در حال از‬

‫دست دادن بازار فيلمسازى آمريكاى شمالى‬ ‫است و ديگر فيلمسازان آمريكايى كمتر تمايل‬ ‫دارند كه فيلمهاى خود را در ونكوور به جلوى‬ ‫دوربين ببرند‪ .‬عنوان ‪Hollywood North‬‬ ‫ونكوور در حال رنگ باختن است و دولت خانم‬ ‫كريستى كالرك هيچگونه همراهى براى كم‬ ‫كردن اين ماليات از خود نشان نداده است‪.‬‬ ‫در رويارويى باليوود و هاليوود در عرصه اقتصاد‬ ‫ونكوور ‪ ،‬ظاهرا سياستمداران به خاطر منافع‬ ‫سياسى خود ‪ ،‬باليوود را ترجيح داده اند‪.‬‬

‫نخستين فيلم سينمايى‬ ‫محمد رحمانيان در ونكوور‬ ‫تصوير بردارى شد‬ ‫محمد رحمانيان نمايشنامه نويس ‪ ‬و‬ ‫كارگردان تاتر ‪،‬فيلمبردارى ‪ ‬نخستين فيلم‬ ‫سينمايى خود را به پايان برد‪ .‬وى ‪ ‬چند‬ ‫سالى است كه ‪ ‬به همراه همسرش مهتاب‬ ‫نصير پور بازيگر تلويزيون و سينما به ونكوور‬ ‫مهاجرت كرده است‪ .‬نمايش هفت ترانه‬ ‫قديمى به نويسندگى و كارگردانى وى در‬ ‫بهار ‪ ٢٠١٢‬در ونكوور به صحنه رفت‪.‬‬ ‫كنسل ‪ Cancel‬نام ‪ ‬اولين فيلم سينمايى‬ ‫رحمانيان است كه به بازيگرى مهتاب‬ ‫نصيرپور از ‪ ٢٠‬نوامبر تا ‪ ٢٠‬دسامبر ‪٢٠١٢‬در‬ ‫ونكوور توسط فرهاد صبا فيلمبردارى شد‪.‬‬ ‫فرهاد صبا فيلمبردار برجسته سينماى‬ ‫ايران نيز ساكن ونكوور‪ ‬مى باشد‪.‬‬ ‫نكته قابل ذكر در مورد اين فيلم آن است‬ ‫كه "جعفر پناهى" كارگردان مشهور از‬ ‫تهران واز طريق اسكايپ ‪ ‬در حركتى‬ ‫سمبليك ‪ ‬آغاز فيلمبردارى را كليد زد ‪:‬‬ ‫" به اميد اينكه كار خوبى بشه‪ ...‬صدا بره‪...‬‬ ‫استاد صبا لطفا دوربين ‪"...action ....‬‬ ‫محمد رحمانيان در خصوص اين حركت‬ ‫‪5‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫خود چنين مى گويد‪ :‬من هميشه به بركت بركت فيلم اول محمد رحمانيان مي گردد‪.‬‬ ‫اعتقاد داشتم متل گندم كه بركت زمين در انتظار نمايش اين فيلم بلند سينمايى‬ ‫است‪ ،‬مثل نان كه بركت سفره هاى ماست و توليد شهر ونكوور خواهيم بود‪.‬‬ ‫مثل مادران كه بركت خانه هاى ما هستند‪.‬‬ ‫وقتى داشتم اولين فيلم ‪ ‬بلند سينمايى‬ ‫خود را كليد مى زدم به اين فكر كردم‬ ‫كه بركت اين فيلم چه مى تواند باشد؟‬ ‫و همزمان فكر كردم به سينماگرى كه بسيار‬ ‫دوستش دارم ‪ ،‬هم به عنوان يك سينماگر و‬ ‫هم به عنوان يك انسان و اگر افتخار بدهد و‬ ‫فرمان شروع فيلم سينمايى را او براى من‬ ‫انجام دهد ‪ ،‬من را يك عمر مرهون محبت‬ ‫خودش خواهد كرد‪.‬و به اين ترتيب جعفر‬ ‫پناهى ‪ ‬با صدور فرمان شروع فيلمبردارى‪،‬‬


‫در حاشیه اخبار‬

‫فرجام ‪ ١٠٠‬سگ سورتمه كش‬ ‫بخش گزارش نگاه‬ ‫‪ ‬براى شما كه در ونكوور زندگى مى كنيد به خوبى‬ ‫به جايگاه خاصى كه سگها در اينجا دارند آشنا‬ ‫هستيد‪ .‬سگها جزيى از زندگى مردم هستند‪ .‬و آن‬ ‫قدر كه صاحبان سگها براى سگهاى خود ‪ ‬وقت‬ ‫مى گذارند شايد براى بچه هايشان نمى گذارند‪.‬‬ ‫سگها ‪ day care‬دارند و در جاى ‪ ,‬جاى ونكوور‬

‫اعالم راى دادگاه فردى در دادگاه عالى ‪ ‬بريتيش‬ ‫كلمبيا ‪ ‬برگزار شد كه ‪ ١٠٠‬و يا به روايتى ‪٥٤‬‬ ‫سگ سورتمه كش را در سال ‪ ٢٠١٠‬به قتل‬ ‫رسانده بود‪.‬درست شنيديد در بهشتى كه سگها‬ ‫زندگى مى كنند شنيدن چنين خبرى بهت آور‬ ‫است‪ .‬اين خبر ونكوور و كانادا را دچار شوك كرد‪:‬‬

‫پارك اختصاصى پياده روى دارند‪.‬‬ ‫گروههاى حمايت از حقوق سگها هم كه‬ ‫بسيار فعال هستند‪ .‬خوب پس از اين مقدمه ‪،‬‬ ‫بى مناسبت نيست به موضوعى كه در دو سال‬ ‫گذشته ونكوور و كانادا را بهت زده كرد اشاره اى‬ ‫شود‪.‬‬ ‫در اواسط ماه نوامبر ‪ ٢٠١٢‬جلسه نهايى و " ‪ ‬كشتار ‪ ١٠٠‬سگ سورتمه كش در ويستلر"‬ ‫شركت ‪Whistler Outdoor Adventure‬‬ ‫بعد از المپيك زمستانى ‪ ٢٠١٠‬به بهانه كم شدن‬ ‫مشتريانش ‪ ،‬و اينكه از نظر مالى توان نگهدارى‬ ‫همه سگهاى سورتمه كشش را ندارد به يكى از‬ ‫كارمندان خود دستور مى دهد كه حدود ‪١٠٠‬‬ ‫قالده سگ سالم را بكشد‪.‬‬ ‫سگها در طى دو روز در آوريل ‪٢٠١٠‬‬ ‫توسط‪Robert Fawcett ‬كشته شدند‪.‬‬ ‫وى به سمت سگها شليك كرد و يا گلوى آنها را‬ ‫بريد و بعد در يگ گور دسته جمعى آنها را دفن‬ ‫كرد‪ .‬او بعد از قتل سگها دچار كابوس شبانه و‬ ‫حمالت ترس آور و افسردگى شديد شد‪.‬‬ ‫‪ ٩‬ماه بعد اين كشتار برمال گرديد‪.‬هزينه تحقيقات‬ ‫و نبش قبر براى بيرون كشيدن اجساد در حدود‬ ‫‪ ٢٢٥٠٠٠‬دالر گرديد‪.‬‬ ‫تيم اجرايى استخدام شده براى اين كار داراى‬ ‫تجربه كارى بر روى گورهاى دسته جمعى در‬ ‫رواندا ‪ ،‬افغانستان و عراق بودند‪.‬‬ ‫خبر غير منتظره بود و جامعه در شوك فرو رفت ‪.‬‬ ‫صفحه فيس بوكى با حدود ‪ ٤٤٥٠٠‬عضو نيز‬ ‫براى ممنوعيت‪ Outdoor adventure ‬در ‪ BC‬به‬ ‫راه افتاد‪.‬‬ ‫بعد از هزينه هاى بسيار و جلسات متعدد دادگاه ‪،‬‬ ‫در نهايت در نوامبر ‪ ٢٠١٢‬دادگاه حكم خود را صادر‬ ‫كرد‪،‬‬ ‫اما برخالف انتظار گروه هاى حامى حيوانات و‬ ‫افكار عمومى ‪ ،‬فرد قاتل به زندان نرفت و فقط‬ ‫به ‪ ٥٠٠٠‬دالر جريمه و تحت نظر بودن و كار‬ ‫اجتماعى محكوم شد‪ .‬‬ ‫اين هم از جمله خبرهاى عجيب و غريبى بود كه‬ ‫در ونكوور كسى انتظار شنيدنش را ندارد‪.‬‬ ‫‪Magazine Photo‬‬

‫‪6‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫سینما‬

‫فیلم بینوایان‬ ‫‪Les Miserables‬‬

‫بخش ادبيات و هنر نگاه‬ ‫در اين صفحه قصد داريم كه فيلمهاى روى‬ ‫پرده سينماهاى ونكوور را به شما معرفى‬ ‫كنيم ‪.‬‬ ‫فيلم بينوايان براساس رمان برجسته ويكتور‬ ‫هوگو نويسنده معروف فرانسوى قرن نوزدهم‬ ‫ساخته شده است ‪ .‬داستان شرح زندگى ژان‬ ‫والژان است كه به خاطر دزديدن يك قرص‬ ‫نان ‪ ١٩‬سال زندان را تحمل مى كند و پس‬ ‫از آزادى مشروط ديگر به زندان بر نمى گردد‬ ‫و تحت تعقيب ‪ ‬بى امان ژاور بازرس پليس‬ ‫قرار مى گيرد‪ .‬‬ ‫فيلم محصول ‪ ٢٠١٢‬انگلستان است و‬ ‫كارگردان آن ‪ Tom Hooper‬است‪.‬‬ ‫اين فيلم در اصل براساس نمايش‬ ‫موزيكال صحنه اى بينوايان اثر ‪ Boublil‬و‬ ‫‪ Schonberg‬ساخته شده است‪.‬‬ ‫اين نمايش موزيكال بينوايان از ‪١٩٨٥‬‬ ‫به طور بى وفقه بر روى صحنه رفته و‬ ‫تاكنون بيشتر از ‪ ٦٠‬ميليون نفر در ‪٤٢‬‬ ‫كشور اين نمايش موزيكال را ديده اند و‬ ‫اكنون در بيست و هفتمين سالگرد ش ‪،‬‬ ‫اين فيلم اقتباسى از این نمايش مى باشد‪.‬‬ ‫بازيگران فيلم ‪ Hugh JackMan :‬در نقش‬ ‫ژان والژان ‪ Russell Crow ،‬در نقش ژاور و‬ ‫‪ Anne Hathaway‬در نقش فانتين و بازيگر‬ ‫نقش كوزت ‪ Amanda Seyfried‬مى باشد‪.‬‬ ‫بر اساس اين رمان فيلمهاى بسيارى ساخته‬ ‫شده است در سالهاى ‪ ١٩٠٩‬و ‪ ١٩٢٥‬دو فيلم‬ ‫صامت از اولين فيلمهايى بودند كه اين رمان‬ ‫را به فيلم برگرداندند‪ .‬در سالهاى ‪،١٩٣٤‬‬ ‫‪7‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫پوستر فیلم بینوایان‬

‫‪،١٩٧٨ ،١٩٥٨ ،١٩٥٢ ،١٩٤٨ ،١٩٣٥‬‬ ‫‪ ١٩٩٨ ،١٩٩٥ ،١٩٨٢‬نيز فيلمهاى ديگرى‬ ‫بر مبناى اين رمان ساخته شدند‪ .‬فيلم ‪١٩٨٢‬‬ ‫ساخته روبر حسين است كه پدرش امين الله‬ ‫حسین آهنگساز ايرانى موزيك متن فيلم را‬ ‫ساخته است‪ .‬‬ ‫فيلم كانديداى دريافت ‪ ٤‬جايزه گلدن گلوب‬ ‫از جمله براى بهترين فيلم ‪ ،‬بهترين بازيگر‬ ‫نقش اول مرد و بهترين بازيگر نقش دوم ‪ ‬زن‬

‫است‪ .‬‬ ‫ديدن اين فيلم به عالقمندان هنر سينما‬ ‫توصيه مي گردد‪.‬‬ ‫فيلم در سينماهاى مختلف ونكوور بزرگ‬ ‫به روى پرده رفته است از جمله در نورث‬ ‫ونكوور‪ .‬برنابى ‪ ،‬ونكوور‪ ،‬ريچموند‪ ،‬نيووست‬ ‫مينستر‪،‬كوكيتالم‪ ،‬سورى‪ ،‬وايت راك‪،‬‬ ‫پيت ميدو و لنگلى‪.‬‬


‫ادبيات‬

‫‪North Vancouver City Library – Magazine Photo‬‬

‫ملكه جنايت‬ ‫بخش ادبيات و هنر نگاه‬ ‫دوازدهم ژانوبه امسال سى وششمين سالگرد‬ ‫درگذشت آگاتا كريستى نويسنده سرشناس‬ ‫انگليسى بود ‪ .‬وى متولد ‪ ١٥‬سپتامبر ‪١٨٩٠‬‬ ‫و در ‪ ١٢‬ژانوبه ‪ ١٩٧٦‬در سن هشتاد و پنج‬ ‫سالگى در گذشت‪.‬آگاتا نويسنده داستانهاى‬ ‫جنايى ‪ ‬و ادبيات كارآگاهى ‪ ‬بود ‪ ،‬اگرچه‬ ‫داستانهاى عاشقانه نيز در كارنامه كارى خود‬ ‫دارد‪ .‬وى به واسطه آثار جنايى خود به ملكه‬ ‫جنايت ‪ Queen of Crime‬معروف است ‪ .‬آگاتا‬ ‫كريستى ‪ ٦٦‬رمان خلق كرده كه بيشتر آنها بر‬ ‫اساس ماجراهاى كارآگاه هركول پوآرو و خانم‬ ‫‪8‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫مارپل مى باشد‪ .‬دو شخصيت دوست داشتنى‬ ‫خلق شده ‪ ‬كه ‪ ‬فيلمهاى بسيارى براساس‬ ‫داستانهاى آنها ساخته شده و بسيارى از‬ ‫ايرانيان با نام آگاتا كريستى از طريق اين‬ ‫فيلمها آشنا شده اند تا خواندن مستقيم‬ ‫كتابهاى وى‪.‬البته زندگى در ونكوور اين مجال‬ ‫را فراهم كرده تا دوستداران كتاب ‪ ‬در صورت‬ ‫عالقمندى كتابهاى آگاتا كريستى را بتوانند‬ ‫به زبان انگليسى از كتابخانه ‪ ‬محل زندگى‬ ‫خود گرفته و به مطالعه آن بپردازند‪ .‬اگرچه‬ ‫ژانر پليسى ‪ ‬و جنايى به نظر نمى رسد در‬

‫بين جامعه ادبى ‪ ‬ايرانيان ‪ ‬از ارزش بااليى‬ ‫برخوردار باشد‪.‬‬ ‫ازكتابهاى آگاتا كريستى تاكنون در حدود‬ ‫چهار ميليارد نسخه به فروش رفته است و‬ ‫مجموعه آثار او جزو پرفروشترين كتابهاى‬ ‫چاپ شده در جهان بوده است‪ .‬‬ ‫نمايش نامه اى از او به نام تله موش ركوردار‬ ‫تداوم بيشترين اجراى صحنه اى را دارا مى‬ ‫باشد‪ .‬اين نمايش اولين بار در ‪ ٢٥‬نوامبر‬ ‫‪ ١٩٥٢‬در تئاتر آمباسادور لندن به روى‬ ‫صحنه رفت و تا كنون با وجود ‪ ٢٥٠٠٠‬اجرا‪،‬‬


‫ادبيات‬ ‫همچنان نمايش آن ادامه داررد‪ .‬‬ ‫داستان «ترين هاى » آگاتا هنوز خاتمه‬ ‫نيافته است‪.‬رمان « و بعد هيچ كسى نماند»‬ ‫يا «‪»And Then There Were None‬‬ ‫يا « ‪ » Ten Little Niggers‬پرفروش ترين‬ ‫رمان آگاتا گريستى است كه تاكنون ‪١٠٠‬‬ ‫ميليون نسخه از آن به فروش رفته است‬ ‫و ‪ ‬پرفروش ترين كتاب ژانر جنايى در دنياى‬ ‫كتاب به شمار مى رود و همچنين جزو يكى‬ ‫از پرفروش ترين كتابها در سطح جهان بوده‬ ‫است‪ .‬در باره اين كتاب در بخش انتهايى اين‬ ‫مطلب دوباره سخن خواهيم گفت‪.‬‬ ‫آگاتا كريستى مى گفت كه هرگز نمى دانست‬ ‫كه طرح يك رمان جديد چگونه به ذهنش‬ ‫مى رسيد ‪ «:‬طرح داستان در لحظات غريبى‬ ‫به من الهام مى شد‪ ،.‬زمانيكه در خيابانى در‬ ‫حال پياده روى بودم ‪ ،‬يا در حال امتحان‬ ‫كردن كالهى در فروشگاهى ‪ ...‬ناگهان يك ايده‬ ‫درخشان به ذهنم مى رسيد»‬ ‫منبع الهام كريستى از محيط اطرافش كه مى‬ ‫شناخت نشأت مى گرفت‪.‬او به همه آدمهاى‬ ‫دورو برش با دقت توجه مى كرد او راچنين‬ ‫توصيف كرده اند كه بيشتر از آنكه سخن‬ ‫بگويد گوش مى داد و بيشتر مى ديد تا خود‬ ‫ديده شود‪ .‬يك نظاره گر ساكت بود‪ .‬توصيف‬ ‫وى از دهكده ‪،‬سياست ‪ ،‬رقابت ها و دشمنى‬ ‫هاى محلى و حسادتهاى خانوادگى به طرز‬ ‫درد آورى كامال درست بود‪.‬‬ ‫در داستانهايش ‪،‬چيدمان اجتماعى او‪،‬‬ ‫شخصيت پردازى ‪ ‬و گفتگو نويسى اش كامال‬ ‫حساب شده و بر اساس نمونه هاى واقعى بود‪.‬‬ ‫او ايده ها و طرح هاى داستانهايى كه به‬ ‫ذهنش مى رسيد را در دفترچه هاى متعددى‬ ‫مى نوشت‪ .‬اودر ابتدا وقت بسيارى صرف مى رسيد و يا داستان ديگرش ‪ ‬با خواندن يك‬ ‫كرد و بر روى جزييات و نشانه ها مى اندیشيد مقاله در روزنامه اى در باره مرگى مشكوك در‬ ‫و بعد شروع به نوشتن مى كرد‪.‬نزديكانش مى فرانسه‪ ‬شكل گرفت‪.‬‬ ‫گويند‪ « :‬هرگز او را در حال نوشتن نمى ديديد در سطور باال اشاره به ‪ ‬رمان پرفروش‪ ‬‬ ‫و مانند ديگر نويسندگان كه براى نوشتن به «‪»And Then There Were None‬‬ ‫خلوت خود پناه مى برند عمل نمى كرد‪.‬اغلب آگاتا كريستى شد‪ .‬اين رمان داستان ‪ ١٠‬نفر‬ ‫اتفاقات روزمره و مشاهدات وى جرقه يك طرح است كه به يك مهمانى در جزيره اى دعوت‬ ‫مى شوند و یكى پس از ديگرى كشته مى‬ ‫جديد را در ذهنش مى زدند‪ .‬‬ ‫به عنوان مثال يكى از داستانهاى وى از يك شوند ‪ ،‬از روى اين رمان فيلمهاى متعددى‬ ‫گفتگوى ساده در يك چايخانه به ذهنش ساخته شده است ‪.‬اولين اقتباس سينمايى‬ ‫از اين رمان در سال ‪ ١٩٤٥‬بود و فيلم دوم‬ ‫‪9‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫‪Photo by : Walter Bird‬‬

‫در سال ‪ ١٩٦٥ ‬ساخته شد‪ .‬در اين فيلم يك‬ ‫اقامتگاه كوهستانى جايگزين جزيره دورافتاده‬ ‫شده بود‪ .‬در سومين اقتباس سينمايى كه‬ ‫اولين فيلم رنگى نيز از اين رمان است ‪،‬‬ ‫ماجراهاى فيلم در اقامتگاهى در دل صحرا‬ ‫مى گذرد‪ .‬جالب است بدانيد صحراى محل‬ ‫وقوع ماجرا در ايران است ‪ .‬فيلم در ايران‬ ‫ساخته شده ‪ ‬و لوكيشن اقامتگاه در واقع هتل‬ ‫بسيار زيباى عباسى اصفهان است كه در آن‬ ‫زمان هتل شاه عباس نام داشت ‪ .‬كل نماهاى‬ ‫داخلى در ‪ ‬اين هتل ‪ ‬فيلمبردارى شده است ‪.‬‬


‫ونکوور از نگاه معماری‬

‫‪Magazine Photo : Mohammad Fazlali‬‬

‫بخش گزارش نگاه‬ ‫قطعا همه ما در ونكوور بزرگ از كنار‬ ‫ساختمانى رد شده ايم و مدتى خيره ‪ ،‬خيره‬ ‫به آن نگاه كرده و دوست داشته ايم اسم آن‬ ‫بنا‪ ،‬سال ساختش ‪ ،‬تاريخچه و با نام طراحش‬ ‫را بدانيم‪ ،‬اما شايد به هر دليلى پاسخ سوال‬ ‫هايمان را نيافته ايم‪.‬‬ ‫در اين مجموعه مقاالت سعى خواهد شد كه‬ ‫در گوشه و كنار ونكوور بزرگ هر بنايى كه‬ ‫قدمت داردو يا داراى طراحى خاصى است ‪،‬‬ ‫چه جديد و چه قديمى را شناسايى كرده و‬ ‫اطالعات الزم را در مورد بنا بيان كنيم‪ .‬‬ ‫اين مجموعه مطالب در باره معمارى ونكوور‬ ‫بزرگ است ‪ ،‬به همه شهرها و محله هاى آن‬ ‫‪10‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫هتل اروپا‬ ‫گذر خواهيم كرد و ونكوور را از نگاه معمارى‬ ‫به نظاره مى نشينيم‪.‬‬ ‫با ما باشيد و هم سفر تور ما ‪ ،‬تا در تونل زمان‬ ‫كنكاشى هم در تاريخ ونكوور داشته باشيم‪،‬‬ ‫از آغاز پايه گذارى آن در سال ‪ ١٨٨٦‬با ورود‬ ‫قطار سرتاسرى شرق به غرب كانادا تا نقش‬ ‫ميزبانى ونكوور در رويدادهاى جهانى سالهاى‬ ‫اخير همچون اكسپو ‪ ٨٦‬و المپيك زمستانى‬ ‫‪ ٢٠١٠‬كه تاثير مستقيمى در تنوع معمارى‬ ‫اين شهر داشته است‪.‬‬ ‫ساختمانهاى قديمى شهر كه جزو ميراث‬ ‫فرهنگى شهر هستند بيانگر وضعيت اقتصادى‬ ‫و اجتماعى ونكوور و نوع‬

‫معمارى آن در دوران هاى زمانى خويش‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫ساختمانهاى مدرن ونكوور نيز بازگو كننده‬ ‫روند طراحى و معمارئ معاصر در اين شهر‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫چه شما ساكن قديمى ونكوور باشيد و يا تازه‬ ‫اين شهر را براى زندگى برگزيده ايد ‪ ،‬خواندن‬ ‫اين مجموعه مطالب نوع نگاه شما را به ونكوور‬ ‫تغيير خواهد داد‪.‬‬


‫ونکوور از نگاه معماری‬

‫‪Magazine Photo : Mohammad Fazlali‬‬

‫‪Magazine Photo : Mohammad Fazlali‬‬

‫‪ Hotel Europe‬در محدوده ى ‪Gastown‬‬ ‫در داون تاون ونكوور در شماره ‪ ٤٣‬خيابان‬ ‫پاول قرار دارد‪ .‬اين بنا در سال ‪ ١٩٠٩‬ساخته‬ ‫شده توسط ‪ Parr & Fee‬و در سال ‪١٩٨٣‬‬ ‫توسط ‪ Adolphe Fee‬بازسازى گرديده است‪.‬‬ ‫اين هتل به مانند يك كشتى در اين چهار‬ ‫راه پهلو گرفته است ‪ .‬اين بناى مثلثى شكل‬ ‫شش طبقه به سفارش مالك آن آنجلو كالرى‬ ‫كه ‪ ‬زاده ايتاليا بود ‪ ،‬ساخته شد كه نامش‬ ‫‪11‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫در باالى ورودى ساختمان همچنان ديده مى‬ ‫شود‪.‬‬ ‫اين اولين بنايى است كه در ونكوور و‬ ‫همچنين ‪ ‬در كانادا براى ساختش از بتون‬ ‫مسلح استفاده شده است ‪.‬‬ ‫جزو اولين هتل هاى مقاوم به آتش در غرب‬ ‫كانادااست‪.‬سازندگانش از سين سيناتى اوهايو‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫اين ساختمان ‪ ٦‬سال بعد از ساخت اولين‬

‫ساختمان بلند بتونى در دنيا ساخته شده است ‪.‬‬ ‫‪ ‬معمارى اين بنا يادآور ‪ Flatiron Building‬در‬ ‫خيابان پنجم نيويورك است‪.‬‬ ‫اين ساختمان كه در گذشته هتل بوده است‬ ‫‪ ،‬در حال حاضر به عنوان مجموعه مسكونى‬ ‫براى افراد كم در آمد استفاده مى شود‪.‬‬ ‫اين ساختمان يكى از لوكيشن هاى‬ ‫فيلم ‪ The Changelling ‬محصول‬ ‫‪ ١٩٨٠‬بوده است‪ .‬فيلمى در ژانر وحشت‬ ‫و با بازيگرى جرج سى اسكات كه حتما‬ ‫فيلم دوستان بازى او را در فيلم دكتر استرنج‬ ‫الو ساخته استانلى كوبريك به خاطر دارند‪ .‬‬ ‫در ‪ ‬فيلم از ابن هتل به عنوان ساختمانى‬ ‫تحت عنوان ‪ Historical Society‬در شهر‬ ‫سياتل استفاده شده است ‪ ،.‬اما تابلوى هتل در‬ ‫قسمت راست نماى ساختمان در قسمتى از‬ ‫فيلم ديده مى شود بعضى صحنه ها در تراس‬ ‫ديدنى واقع ‪ ‬در بام اين هتل فيلمبردارى شده‬ ‫است ‪.‬‬ ‫‪Hotel Europe‬‬ ‫‪43 Powell Street‬‬ ‫‪Parr & Fee Architect 1909‬‬ ‫‪Adolph Fee Architect & associate‬‬ ‫‪1983‬‬


‫نگاه در نگاه‬

Grouse Mountain

‫از‬ ‫گزارش تصويرى‬

Photos by : Mohammad Fazlali

2013 ‫نگاه فوریه‬

12


‫نگاه در نگاه‬

‫‪13‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫موسیقی‬ ‫به ياد همايون خرم‬

‫در اوج آسمان‬ ‫مژگان بابايى‬ ‫در تابستان ‪ ٢٠١٢‬خبر كنسرت همايون خرم‬ ‫با محمد اصفهانى در ونكوور از جمله خبرهاى‬ ‫داغ دوستداران موسيقى بود‪.‬‬ ‫آهنگ هاى ماندگار و ارزشمندى همچون ‪:‬‬ ‫تو اى پرى كجايى ‪ ،‬رسواى زمانه منم‪،‬امشب‬ ‫در سرشورى دارم‪ ،‬ساغرم شكست اى‬ ‫ساقى‪،‬اشك من هويدا شد‪ ،‬افسانه شيرين‪،‬پيك‬ ‫سحرى و دهها آهنگ خاطره انگيز ديگر‬ ‫همه ساخته هاى همايون خرم هستند ‪.‬‬ ‫و حاال قرار بود وى در سن ‪ ٨٣‬سالگى به‬ ‫ونكوور بيايد و با ويلن خود زمزمه ساز شور‬ ‫و دلدادگى در شهرباشد‪.‬اما دريغا كه در‬ ‫ميان اين همه كنسرت ايرانى ‪ ‬كه هر سال‬ ‫در ونكوور برگزار مى شود چرا فقط بايستى‬ ‫خبر لغو اين كنسرت شنيده شود‪ .‬پيدا بود كه‬ ‫فرصتى است كه ديگر به دست نخواهد آمد‬ ‫و اكنون ‪ ‬خبر سفر ابدى همايون خرم ‪ ‬را مى‬ ‫شنويم‪.‬متولد‪ ١٣٠٩‬در بوشهر ‪ ،‬در گذشته در‬ ‫‪ ٢٨‬دى ‪ ١٣٩١‬در تهران‪.‬‬ ‫امشب در سر شورى دارم‬ ‫امشب در دل نورى دارم‬ ‫امشب در اوج آسمانم‬ ‫همايون خرم از جمله موسيقيدانهايى بود‬ ‫كه همه كارهايش شنيدنى است ‪ .‬آهنگهايى‬ ‫سرشار از احساس و اثر گذارو با تكنيك‪.‬‬ ‫آهنگهاى وى‪ ‬مورد پسند خاص و عام بود ‪.‬‬ ‫ترانه هايش بر زبان ها جارى وحتى نسل‬ ‫جوان امروز نيز مشتاقانه ملوديهاى وى را‬ ‫زمزمه مى كنند‪.‬‬ ‫"ديشب تو خواب وقت سحر‬ ‫شهزاده اى زرين كمر‪ ‬‬ ‫نشسته رواسب سفيد‬ ‫مى اومد از كوه و كمر‪ ‬‬ ‫مى رفت و آتش به دلم مى زد نگاهش"‬ ‫‪14‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫‪Photo by : Kourosh Javan‬‬

‫اين ترانه به نام اصلى "چه رويايى" كه در‬ ‫سالهاى اخير جزو ترانه هاى محبوب ايرانيان‬ ‫شده نيز از ساخته هاى همايون خرم است‪ .‬اين‬ ‫ترانه شايد جزو ترانه هايى باشد كه بيشترين‬ ‫اشتراك گذارى را در صفحه اجتماعى فيس‬ ‫بوك ‪ ‬بين ابرانيان داشته است‪.‬‬ ‫اين آهنگ در سال ‪ ١٣٤٠‬توسط همايون خرم‬ ‫در دستگاه همايون ‪ ‬ساخته شد ‪ .‬شعر ترانه از‬ ‫بيژن ترقى و براى اولين بار توسط ياسمين‬ ‫اجرا شد‪ .‬در سال ‪ ١٣٤٦‬عهديه براى فيلم‬

‫داالهو اين ترانه را بازخوانى كرد ودر سالهاى‬ ‫اخير نيز اين ترانه توسط افراد مختلف خوانده‬ ‫شده است‪ .‬‬ ‫ياد همايون خرم گرامى باد و بى گمان در‬ ‫خاطره جمعى همه شنوندگان و زمزمه‬ ‫كنندگان آهنكهايش او به زندگى اش ‪ ‬ادامه‬ ‫مى دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬‬


‫نوعی نگاه‬

‫مرگ يك شورشى جوان‬

‫مردى كه آگاهانه ‪ ‬نخواست استيو جابز و يا مارك زوكرمن باشد‬ ‫على نيك عزم‬ ‫فعاالن تاثير گذار در عرصه آزادى كاربرى‬ ‫اينترنت و حمايت از دسترسى يكسان به‬ ‫اطالعات اينترنت براى همه مردم بود‪ .‬سوارتز‬ ‫از مخالفين سرسخت تصويب" قانون پى‬ ‫گرد دانلود كنندگان غيرقانونى از اينترنت"‬ ‫‪ Stop Online Piracy Act -SOPA‬در‬ ‫آمريكا بود و متعاقب عدم تصويب اين قانون ‪،‬‬ ‫سوارتز سخنرانى با عنوان چگونه ما ‪SOPA‬‬ ‫را متوقف كرديم در ‪ ٢١‬مى ‪ ٢٠١٢‬ايراد كرد ‪:‬‬ ‫" ما در اين نبرد پيروز شديم چونكه هر كسى‬ ‫خود قهرمان داستان خود بود‪ .‬هر كسى وظيفه‬ ‫خود دانست كه اين آزادى اينترنتى را حفظ‬ ‫كند"‪ .‬اشاره وى به رشته اعتراضاتى بود كه‬ ‫عليه اين اليحه توسط تعداد بسيارى از وب‬ ‫سايتها سازمان داده شد‪ ،‬كه به نام بزرگترين‬ ‫كارزار تاريخ اينترنت شناخته مى شود و در آن‬ ‫بيش از ‪ ١١٥،٠٠٠‬وب سايت ‪ ‬براى اعتراض‪،‬‬ ‫شكل ظاهرى خود را تغيير دادند‪.‬‬

‫افرادى هستند كه در تاريخ به نماد شورش‬ ‫و عصيان تبديل شده اند‪ ،‬حاال با دليل و يا‬ ‫بدون دليل ‪ .‬جيمز دين بازيگر آمريكايى‪ ،‬يكى‬ ‫از اين نمادهاست كه با بازى در چند فيلم‬ ‫وبعد مرگى زود هنگام ‪،‬جوان شورشى سينما‬ ‫لقب گرفت و البته نام يكى از فيلم هايش‬ ‫نيز‪" ‬شورش بدون دليل " نام دارد‪ .‬چگوارا‬ ‫انقالبى آمريكای التين نيز از ديگر نماد هاى‬ ‫قابل اشاره ‪ ‬مى باشدكه بى نياز از توصيف‬ ‫است‪ .‬‬ ‫ظاهرا دنياى مجازى نيز نماد شورشى خود‬ ‫را مى طلبيد كه با مرگ تراژيك ديگرى ‪ ،‬اين‬ ‫نماد شكل گرفته است ‪.‬‬ ‫آرن سوارتز‪ ٢٦ Aaron Swartz ‬ساله ‪ ،‬برنامه‬ ‫نويس كامپيوتر‪ ،‬نويسنده ‪ ،‬فعال سياسى‬ ‫و اينترنتى ‪ ‬نماد جديدى است كه در ‪١١‬‬ ‫ژانويه ‪ ٢٠١٣‬جسد وى در حالى كه به دار‬ ‫آويخته شده بود در آپارتمان محل‪ ‬زندگى اش‬ ‫يافت شد‪ .‬گفته مى شود كه وى خودكشى‬ ‫كرده ‪ ‬اما هيچ يادداشتى از وى در خصوص در سال ‪ ٢٠٠٨‬سوارتز در حدود ‪ ٢٠‬درصد‬ ‫از اسناد دادگاه فدرال ايالت متحده را دانلود‬ ‫خودكشى پيدا نشده است‪.‬‬ ‫آرن با تالش هايش در زمينه اينترنت به وبه طور مجانى در اختيار عموم قرار داد‪.‬‬ ‫يك چهره جهانى بدل شده بود ‪ .‬وى يكى از هزينه دانلود هر صفحه از اين اسناد در سايت‬ ‫‪15‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫اصلى ‪ ٨‬سنت بود‪.‬وى همچنين در همان سال‬ ‫بيش از ‪ ١٨‬ميليون اسناد از كتابخانه دادگاه‬ ‫تجديد نظر آمريكا را دانلود و منتشر كرد‪.‬در‬ ‫اواخر سال ‪ ٢٠١٠‬و اوايل سال ‪ ٢٠١١‬سوارتز‬ ‫در حدود ‪ ٤‬ميليون از مجموعه مقاالت يك‬ ‫ژورنال آكادميك را منتشر كرد‪ .‬در سال ‪٢٠١١‬‬ ‫نيويورك تايمز در خبرى در باره وى نوشت ‪:‬‬ ‫" يك محقق برجسته هاروارد كه در عين حال‬ ‫يك قهرمان اينترنتى نيز مى باشد به اتهام هك‬ ‫كردن كامپيوتر در بوستون دستگير شد‪ .‬اتهام‬ ‫آرن دانلود مقاله هايى ‪ ‬است كه وى اعتقاد‬ ‫دارد بايستى مجانى در اختيار همه باشد‪.‬‬ ‫متعاقب دستگيرى سوارتز به جرم دسترسى‬ ‫غير قانونى به اطالعات يك كامپيوتر حفاظت‬ ‫شده ‪ ،‬تفهيم اتهام شد‪ .‬و تا زمان مرگ درگير‬ ‫پرونده قضايى مرتبط با آن بود‪.‬‬ ‫خانواده سوارتز پس از مرگش يك وب سايت به‬ ‫يادش پايه گذارى كردند وبا انتشار نوشته اى‬ ‫در آن اشاره كردند كه ‪ " :‬آرن مهارت ‪ ‬تكنيكال‬ ‫و برنامه نويسى ‪ ‬حيرت انگيزش را صرف ثروت‬ ‫اندوزى شخصى نكرد بلكه از آن در جهت اينكه‬ ‫اينترنت و جهان محلى عادالنه تر و بهتر ى‬ ‫باشند استفاده كرد‪.‬‬ ‫آرن از افسر دگى رنج مى برد اما پدرش مى‬ ‫گويد به خاطر پرونده سازى هاى قضايى عليه‬ ‫وى عمال او توسط دولت كشته شده است‪.‬‬ ‫مرگ وى تبديل به خبر اول رسانه هاى معتبر‬ ‫دنيا شد‪ .‬بيزينس ويك ‪ Bussiness Week‬در‬ ‫مطلبى با عنوان " چرا نبايد سوارتز را از ياد برد "‬ ‫نوشت‪ " :‬سوارتز يك آنارشيست نبود ‪ .‬او معتقد‬ ‫بود كه از قوانين كپى رايت سو استفاده مى‬ ‫شود و ‪ ‬با آن منابعى كه بايستى به طور قانونى‬ ‫در اختيار همه باشد ‪ ‬را محدود ساخته اند‪.‬‬ ‫دشوار است كه منطق او را به خطا بدانيم و‬ ‫بايستى مردى را تحسين كنيم كه به جاى‬ ‫آنكه بدل به خدايى كوچك در پهنه وب شود ‪،‬‬ ‫مشتاقانه در مقابل حكم دادگاه سينه سپر‬ ‫كرد تا حقيقتى را اثبات كند‪ .‬‬ ‫جهان ‪ ‬بى هيچ مشكلى ‪ ‬استيو جابز و مارك‬ ‫زوكرمن را به خاطر خواهد داشت اما آرن‬ ‫سوارتز نيز بايستى به خاطر بماند‪ ،‬افرادى‬ ‫همچون او كه ساختن امپراطوريهاى خود را‬ ‫ممكن ساختند‪.‬‬


‫از نگاهی دیگر‬

‫‪Magazine Photo‬‬

‫آرميده در خاك غريب‬ ‫بخش گزارش نگاه‬ ‫يكى از مكان هاى مورد عالقه بعضى عكاسان پياده روى و دويدن استفاده مى كنند‪.‬‬ ‫براى عكاسى گورستان است ‪ . ‬گورستان يك‬ ‫فضا ى پر از رمز و راز دارد و يك فضاى ‪ ‬سورئال ‪ ‬در تهران هم ‪ ‬گورستان هايى قديمى در‬ ‫كه براى عكاسى بسيار مناسب است ‪ .‬گروه داخل شهر قرار دارند اما بر خالف ونكوور ديگر‬ ‫عكاسى مجله با نگاهى متفاوت تعدادی عكس محل دفن افراد تازه درگذشته نيستند‪ .‬يكى‬ ‫از يكى از گورستانهاى ونكوور گرفته است كه از اين گورستان ها ظهيرالدوله است‪ .‬در ‪ ‬دل‬ ‫شهر و بين خانه هاى مسكونى ‪ ،‬يك قبرستان‬ ‫ضميمه مطلب است ‪.‬‬ ‫پر از خاطره‪.‬‬ ‫همانطور كه مى دانيد همه گورستان هاى از ميدان تجريش وقتى به سمت دربند مى‬ ‫ونكوور در دل مناطق مسكونى قرار دارند‪،‬در رويد در كمركش خيابان توى كوچه اى سمت‬ ‫واقع جزيى از زندگى هستند ‪ ،‬يك جاى پرت و راست ‪ ،‬گورستان ظهيرالدوله قرار دارد ‪ .‬مثل‬ ‫دور افتاده نيستند ‪ .‬بعضى از گورستان ها عمال يك خانه تو انبوه خانه هاى آن محله ‪.‬‬ ‫محل عبور روزانه مردم ساكن در ‪ ‬همسايگى از بيرون هيچ نشانى از گورستان ندارد ‪ ،‬بايد‬ ‫گورستان ‪ ‬هستند و اهالى از گورستان براى در را بزنى تا شايد درآهنى قديمى و مشبك آن‬ ‫‪16‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫را ‪ ‬به رويت باز كنند و به درون بروى‪.‬‬ ‫وبعد توى گورستان به تاريخ و خاطره ها مى‬ ‫پيوندى‪ .......‬‬ ‫خيلى ها آنجا هستند از ايرج ميرزا تا رهى‬ ‫معيرى و فروغ فرخزاد‪....‬‬ ‫درويش خان ‪ ،‬ملك اشعراى بهار‪ ،‬قمر الملوك‬ ‫وزيرى ‪،‬روح الله خالقى‪ ،‬ابوالحسن صبا‪ .‬‬ ‫چقدر نام هاى آشنا آنجا ‪ ‬مى بينى و‬ ‫دلت مى خواهد همه سنگ قبرها را يكى‪،‬‬ ‫يكى ‪ ‬بخوانى‪....‬‬ ‫ظهير الدوله مثل قبرستان قديمى و تاريخى‬ ‫پرالشز پاريس است كه صادق هدايت نيز آنجا‬ ‫آرميده است‪.‬البته اين مشابه ايرانى آن در اثر‬ ‫بى توجهى رو به ويرانى است‪.‬‬


‫از نگاهی دیگر‬ ‫مثل اينكه توسن خاطرات ما را از ونكوور‬ ‫به تهران پرتاب كرد ‪ ،‬خوب برگرديم ‪ ‬به‬ ‫ونكوور ‪ .‬در ابتداى مطلب اشاره به عكاسى از‬ ‫گورستانها شد و‪ ‬گورستان ‪ Capilano View‬‬ ‫واقع در وست ونكوور مكان موردنظرى است‬ ‫كه براى عكاسى انتخاب شد ‪ .‬اين گورستان‬ ‫در مقايسه باقبرستان ‪Mountain View‬‬ ‫ونكوور ‪ ،‬گورستان بسيار ساده اى است و‬ ‫از سنگ قبرهاى گوناگون در آن خبرى‬ ‫نيست و جدابيت كمترى براى عكاسى دارد ‪،‬‬ ‫اما نكته اى كه در اين گورستان جلب توجه‬ ‫مى كند وجود انبوه گورهاى ايرانيان درگذشته‬ ‫در آن است ‪ .‬و در قسمتى از گورستان تعداد‬ ‫سنگ قبرهاى هموطنان از دنيا رفته كه در‬ ‫كنار يكديگر نيز قرار دارند آنقدر زياد است كه‬ ‫يك آن تصور مي كنى در قبرستانى در خاك‬ ‫وطن قرار دارى‪ .‬‬ ‫به جز استثناهايى تقريبا اكثرا سنگ قبرها به‬ ‫دو زبان فارسى و انگليسى نوشته شده است ‪.‬‬ ‫قطعه شعرى ويا ذكر نوشته اى خاص بر روى‬ ‫آنهابه زبان فارسى ‪ ‬از ويژگى هاى آنها است ‪.‬‬ ‫به عنوان مثال بر روى يكى از آنها نوشته شده‬ ‫‪ :‬مرا با خنده هايم ياد كنيد‪...‬‬ ‫نمى دانم آيا اين از دنيا رفتگان هواى اينكه‬ ‫در خاك وطن به خاك سپرده شوند رادر سر‬ ‫داشته اند يا خير؟ ‪ ‬‬

‫‪Magazine Photo‬‬

‫‪17‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫کتاب‬ ‫بخش ادبيات و هنر نگاه‬ ‫زندگى در ونكوور فرصت بسيار خوبى براى همه ما فراهم كرده كه به جديدترين كتابهايى كه به زبان انگيسى منتشر مى شوند دسترسى داشته‬ ‫باشيم ‪ .‬كتابها را مى توان از كتاب فروشى ها خريدارى كرد ويا در كتاب فروشيها خواند ‪ .‬به كتابخانه محله مان نيز مى توانيم مراجعه كنيم‬ ‫و از ميان جديدترين كتابهايشان ‪ ، ‬كتابى را انتخاب كنيم‪ .‬يعنى هيچ بهانه اى براى كتاب نخواندن وجود ندارد‪.‬‬ ‫در اين بخش ما به ‪ ‬معرفى كتابهايي كه تازه به بازار نشر عرضه شده اند مى پردازيم ‪ .‬كتابها بيشتر به زبان انگليسى خواهند بود كه در‬ ‫كتابفروشيهاى ونكوور قابل تهيه هستند‪ .‬كتابها ى چاپ شده به زبان فارسى نيز معرفى خواهند شد البته با اين پيش فرض كه يا نويسنده آن‬ ‫مقيم ونكوور باشد و يا كتاب در ونكوور چاپ شده باشد و در هر دو صورت امكان تهيه كتاب در ونكوور وجود داشته باشد‪ .‬در همين جا از شما‬ ‫خواننده گرامى تقاضا مى شود چنانچه كتابى ‪ ‬به زبان فارسى در ونكوور به بازار عرضه ‪ ‬كرده ايد با ما تماس بگيريد و نسخه اى از كتاب خود‬ ‫را براى معرفى در اين بخش براى ما ارسال نماييد‪.‬‬

‫‪I 'm Your Man : The Life Of‬‬ ‫‪Leonard Cohen‬‬ ‫زندگى نامه يكى از اسرار آميز ترين و دوست‬ ‫داشتنى ترين خوانندگان هم عصر ما‪.‬‬ ‫تور جهانى اخير ‪ ‬لئونارد كوهن نشان داد كه او‬ ‫هم چنان محبوب نسل هاى مختلف در سرتاسر‬ ‫جهان است‪ .‬اين زندگى نامه دقيق وى همان‬ ‫چيزى است كه هواداران وى انتظارش را مى‬ ‫كشيدند‪ .‬نويسنده و ژورناليست سيلوى سايمونز‬ ‫با ‪ ١٠٠‬شخصيت مختلف در زندگى خصوصى و‬ ‫كارى وى مصاحبه كرده است از زن هاى زندگيش‬ ‫تا دوستان نزديكش از كودكى تا بزرگسالى‪ ،‬از‬ ‫تهيه كننده كارهاى موسيقيايى ‪ ‬اش تا افرادى‬ ‫كه ‪ ‬بر زندگى او تاثير داشته اند‪.‬نويسنده در باره‬ ‫زندگى خصوصى پر سر وصدايش با خود كوهن به‬ ‫گفتگو نشسته است ‪.‬اين كتاب تصويرى جديد از‬ ‫كوهن ارائه مى دهد ‪ .‬از جمله كتابهايى است كه‬ ‫پيرامون آن بسيار صحبت خواهد شد‪.‬‬ ‫‪18‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫‪The Twilight War : The Secret‬‬ ‫‪History of America's Thirty -Year‬‬ ‫‪Conflict with Iran‬‬ ‫يك تاريخ دان كهنه كار دولت‬ ‫آمريكا با امكان دسترسى به اسناد‬ ‫كليدى هيت حاكمه آمريكا نتيجه‬ ‫تحقيقات ‪ ‬ده ساله خود را در اين‬ ‫كتاب ارايه مى دهد‪.‬‬

‫‪Paris : A Love Story‬‬

‫اين كتاب نقبى به خاطرات هر كسى مى‬ ‫زند كه در پاريس عاشق شده و يا عاشق‬ ‫پاريس بوده است‪ .‬مخاطبش هر كسى است‬ ‫كه حرمان عشقى را كشيده باشد‪.‬نويسنده و‬ ‫ژورناليست ‪ Kati Marton‬داستان عشق و‬ ‫حرمان را روايت مى كند و پاريس مركز ثقل‬ ‫اين داستان عاشقانه است ‪.‬‬


‫شعر‬

‫نگاه کن‪...‬‬ ‫نگاه كن كه غم درون ديده ام‬ ‫چگونه قطره قطره آب مي شود‬ ‫چگونه سايه سياه سركشم‬ ‫اسير دست آفتاب مي شود‬ ‫نگاه كن‬ ‫تمام هستيم خراب مي شود‬ ‫شراره ايي مرا به كام مي كشد‬ ‫مرا به اوج مي برد‬ ‫مرا به دام مي كشد‬ ‫نگاه كن‬ ‫تمام آسمان من‬ ‫پر از شهاب مي شود‬ ‫تو آمدي ز دورها و دورها‬ ‫ز سرزمين عطرها و نورها‬ ‫نشانده ايي مرا كنون به زورقي‬ ‫ز عاجها ز ابرها‪ ،‬بلورها‬ ‫مرا ببر اميد دلنواز من‬ ‫ببر به شهر شعرها و شورها‬ ‫‪19‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫به راه پر ستاره مي كشانيم‬ ‫فراتر از ستاره مي نشانيم‬ ‫نگاه كن‬ ‫من از ستاره سوختم‬ ‫لبالب از ستارگان تب شدم‬ ‫چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل‬ ‫ستاره چين بركه هاي شب شدم‬ ‫چه دور بود پيش از اين‪ ،‬زمين ما‬ ‫به اين كبود غرفه هاي آسمان‬ ‫كنون به گوش من دوباره مي رسد‬ ‫صداي تو‬ ‫صداي بال برفي فرشتگان‬ ‫نگاه كن كه من كجا رسيده ام‬ ‫به كهكشان به بيكران به جاودان‬ ‫كنون كه آمديم تا به اوجها‬ ‫مرا بشوي با شراب موجها‬ ‫مرا بپيچ در حرير بوسه ات‬ ‫مرا بخواه در شبان ديرپا‬

‫مرا دگر رها مكن‬ ‫مرا از اين ستاره ها جدا مكن‬ ‫نگاه كن كه موم شب به راه ما‬ ‫چگونه قطره قطره آب مى شود‬ ‫صراحي سياه ديدگان من‬ ‫به الى الى گرم تو‬ ‫لبالب از شراب خواب مي شود‬ ‫به روي گاهواره هاي شعر من‬ ‫نگاه كن‬ ‫تو مي دمي و آفتاب مي شود‬

‫فروغ فرخزاد‬


‫نگاه دوم‬ ‫هیچ چیز و هیچکس دیگر در این جهان‬ ‫نیست که شایسته آن باشد که دختری‬ ‫ناخن پایش را به خاطر او عریان کند ‪.‬‬ ‫برهنگی ‪ ،‬بیماری عصر ماست ‪ ،‬و من‬ ‫پیرمردم و شاید که حرفهای خنده دار می‬ ‫زنم ‪.‬اما به گمان من ‪ ،‬تن عریان تو باید‬ ‫مال کسی باشد که روح عریانش را دوست‬ ‫می داری ‪.‬بد نیست اگر اندیشه تو در این‬ ‫باره مال ده سال پیش باشد ‪ .‬مال دوران‬ ‫پوشیدگی ‪ .‬نترس ‪ ،‬این ده سال ترا پیر‬ ‫ترنخواهد كرد‪"...‬‬

‫‪ ‬نامه چارلى چاپلين به دخترش‪:‬‬

‫افسانه يا واقعيت‬ ‫‪ ‬محمد فضلعلى‬

‫‪"...‬شنيده ام نقش تو در نمايش پر نور و پر‬ ‫شکوه نقش آن شاهدخت ايرانی است که‬ ‫اسير خان تاتار شده است‪ .‬شاهزاده خانم‬ ‫باش و برقص‪ .‬ستاره باش و بدرخش ‪.‬اما‬ ‫اگر قهقهه تحسين آميز تماشاگران و عطر‬ ‫‪20‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫مستی گلهايی که برايت فرستاده اند تو را‬ ‫فرصت هشياری داد در گوشه ای بنشين‪،‬‬ ‫نامه ام را بخوان و به صدای پدرت گوش فرا‬ ‫دار ‪ .‬من پدر تو هستم‪ ،‬ژرالدين من چارلی‬ ‫چاپلين هستم ‪ .‬وقتی بچه بودی شبهای دراز‬ ‫به بالينت نشستم و برايت قصه ها گفتم ‪.‬‬ ‫قصه زيبای خفته در جنگل ‪ ،‬قصه اژدهای‬ ‫بيدار در صحرا‪ ،‬خواب که به چشمان پيرم‬ ‫می آمد‪ ،‬طعنه اش می زدم و می گفتمش‬ ‫برو "‪".......‬به روی صحنه ‪ ،‬جز تکه ای حریر‬ ‫نازک ‪ ،‬چیزی بدن ترا نمی پوشاند ‪ .‬به خاطر‬ ‫هنر می توان لخت و عریان به روی صحنه‬ ‫رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت ‪ .‬اما‬

‫آنچه خوانديد قسمتهايى از نامه ‪ ‬پرشورى‬ ‫است كه گفته مى شود چارلى چاپلين به‬ ‫دخترش نوشته است ‪.‬‬ ‫خوب شايد شما از ديدن ‪ ‬عنوان اين‬ ‫مقاله ‪ ‬تعجب كرده باشيد ‪ ،‬نامه اى كه ‪ ‬در‬ ‫بين ايرانيان به اسطوره مى ماند و در طول‬ ‫چند دهه گذشته بارها و بارها در نشريات‬ ‫مختلف داخل ايران و سايتهاى مختلف‬ ‫منتشر شده و ‪ ‬در همين ونكوور نيز در‬ ‫طى سالهاى اخير چندين بار اين نامه پر‬ ‫احساس ‪ ‬پدرى به دخترش در مجالت‬ ‫فارسى زبان چاپ ‪ ‬شده است ‪.‬‬ ‫اما چرا افسانه ؟ شايدعده اى از شما ‪ ‬بپرسيد‬ ‫مگر اين نامه واقعيت ندارد كه لفظ افسانه‬ ‫به كار برده شده ؟ ‪ ‬و يا چطور مقاله اى كه‬ ‫بارها و بارها چاپ شده ‪ ،‬اينچنين ‪ ‬به زير‬ ‫عالمت سوال رفته است ؟‬ ‫خوب در نگاه اول ‪ ‬شايد حق با شما باشد‬ ‫يك جستجوى اينرنتى ما را با انبوه منابع‬ ‫فارسى زبان مواجه مى كند كه اين نامه را‬ ‫باز نشر داده اند و آيا اين انبوه منابع دليلى‬ ‫بر درستى اين نامه نيست ؟‬ ‫با وجود ‪ ‬انبوه منابع فارسى زبانى كه اين‬ ‫نامه ای را منتشر كرده اند كه مجالت ‪ ‬فارسى‬ ‫زبان همين ونكوور را نيز شامل مى شود ‪،‬‬ ‫اين نامه جعلى است و واقعيت ندارد‪ .‬اين‬ ‫چگونه نامه اى است كه چارلى چاپلين به‬ ‫دخترش نوشته ‪ ‬ولى رد آن را فقط در منابع‬ ‫فارسى زبان مى توان يافت ؟ آيا اصل اين‬ ‫نامه توسط چارلى چاپلين به زبان شيرين‬ ‫فارسى نوشته شده ‪ ‬؟ و آيا دخترش نيز با‬ ‫زبان فارسى آشنا بوده است؟‬


‫نگاه دوم‬ ‫شروع مى شود ‪ ":‬آن را نوار کردند ‪ ،‬در‬ ‫مراسم مختلف دکلمه اش میکردند ‪ ،‬در‬ ‫رادیو و تلویزیون صد بار آن را خواندند‬ ‫‪ ،‬جلوی دانشگاه آن را میفروختند ‪ ،‬هر‬ ‫چقدر که ما فریاد کشیدیم آقا جان این‬ ‫نامه را چاپلین ننوشته کسی گوش نکرد ‪.‬‬ ‫بدتر آنکه به زبان ترکی استانبولی ‪ ،‬آلمانی‬ ‫و انگلیسی هم منتشر شد ‪.‬‬ ‫حتی در چند جلسه که خودم نیز حضور‬ ‫داشتم باز این نامه را خواندند و وقتی‬ ‫گفتم این نامه جعلی است و زاییده تخیل‬ ‫من ‪ ،‬ریشخندم کردند که چه می گویی ؟‬ ‫ما نسخه انگلیسی اش را هم دیده ایم !!!! "‬

‫از همه ‪ ‬خوانندگان عزيز مقيم ونكوور‬ ‫كه اين مطلب را مى خوانند ‪ ‬در خواست‬ ‫مى شود به زبان انگليسى نامه چارلى‬ ‫چاپلين به دخترش را در گوگل و يا هر‬ ‫موتور جستجو ى ديگرى ‪ ‬جستجو كنند ‪،‬‬ ‫خواهيد يافت كه هيچ نشانى از اين نامه‬ ‫در منابع انگليسى زبان وجود ندارد‪ .‬اين‬ ‫نامه قاعدتا بايستى از زبان انگليسى ‪ ‬به‬ ‫فارسى ترجمه شده باشد ولى چرا هيچ‬ ‫دسترسى به نسخه انگليسى آن نيست و‬ ‫چرا اين نامه در هيچ منبع غير فارسى‬ ‫زبان انتشار نيافته است‪.‬‬ ‫اما واقعا نويسنده اصلى اين نامه كيست ؟‪ ‬‬ ‫يك ايرانى با ذوق ‪ .‬فرج الله صبا نویسنده‬ ‫و روزنامه نگار قديمى و پيشكسوت‪ .‬از ‪ ‬اين نامه غير واقعى ‪ ‬در مقدمه چند كتاب‬ ‫زبان خود وى ماجراى چگونه نوشته شدن هم منتشر شده و به آن استناد مى شود و حتى‬ ‫در كتاب " حقوق زن در اسالم " به اين‬ ‫اين نامه را بخوانيد‪:‬‬ ‫نامه اشاره شده است ‪ .‬همچنين اين نامه با‬ ‫‪ " ‬سی و چند سال پیش در مجله عنوان " برهنگى بيمارى عصر ماست " در‬ ‫روشنفکر تصمیم گرفتیم به تقلید يك نمايشگاه به عنوان يكى از مستندات‬ ‫فرنگی ها ما هم ستونی راه بیندازیم زشتى برهنگى به نمايش عمومى در آمد‪.‬‬ ‫که در آن نوشته های فانتزی به چاپ سردبير مجله فيلم ‪ ‬چاپ تهران هوشنگ‬ ‫برسد ‪ .‬به هر حال می خواستیم طبع گلمكانى از جمله كسانى بود كه به شدت‬ ‫آزمایی کنیم ‪ .‬این شد که در ستونی ‪ ،‬پى گير اين نامه غير واقعى منسوب به‬ ‫هر هفته ‪ ،‬نامه هایی فانتزی به چاپ چارلى چاپلين بود و هر بارى كه اين‬ ‫می رسید ‪ .‬آن باال هم سرکلیشه فانتزی نامه در جايى مطرح و يا چاپ مى شد‬ ‫تکلیف همه چیز را روشن میکرد ‪ .‬بعد در مجله فيلم ‪ ،‬غير واقعى بودن آن را‬ ‫از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون يادآورى مى كرد ‪ ،‬اما كو گوش شنوا ‪ .‬كار‬ ‫تکراری شده ‪ .‬یک روز غروب به بچه ها به جايى رسيد كه در يكى از جشنواره‬ ‫گفتم مطالب چرا اینقدر تکراری اند ؟ هاى فيلم فجر كه پسر چارلى چاپلين‬ ‫گفتند ‪ :‬اگر زرنگی خودت بنویس ! خب مهمان جشنواره بود ‪ ،‬هوشنگ گلمكانى‪.‬‬ ‫‪ ،‬ما هم سردبیر بودیم ‪ .‬به رگ غیرتمان نامه منسوب به چاپلين را به پسرش نشان‬ ‫برخورد و قبول کردیم ‪ .‬رفتم توی اتاق داد و نظر وى را در آن خصوص جويا شد‪.‬‬ ‫سردبیری و حیران و معطل مانده بودم وى خنديد و گفت كه پدر ما نه وقت‬ ‫چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به داشت و نه اهل چنين نامه نگاريهايى با‬ ‫مجله ای که روی میزم بود و در آن عکس فرزندانش بود‪.‬‬ ‫چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود ظاهرا اين نامه همچنان به حيات خود در‬ ‫‪ .‬همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه رسانه هاى فارسى زبان ‪ ‬ادامه مى دهد‪.‬‬ ‫ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم ‪ .‬از تصور ‪ ‬مى كنم بايستى خود چاپلين از‬ ‫آن طرف صفحه بند هم مدام فشار می گور ‪ ‬برخيزد و نوشتن اين نامه را انكار‬ ‫آورد که زود باش باید صفحه ها را ببندیم كند البته اگر گفته هاى وى در هياهوى‬ ‫‪ .‬آخر سر هم این عجله کار دستش داد سينه چاكان اين نامه به گوش كسى‬ ‫و کلمه "فانتزی" از باالی ستون افتاد ‪ .‬برسد‪.‬‬

‫همین شد باعث گرفتاری من طی این‬ ‫همه سال ‪" .‬‬ ‫بعد از چاپ این نامه است که مصیبت‬

‫‪21‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫آگهی‬

‫استودیو کالغ سفید تقدیم می کند‪:‬‬ ‫ساخت انیمیشن‪،‬‬ ‫موزیک کلیپ (سینمایی و تبلیغاتی)‬ ‫و گرافیک تصویری‬

‫کالس های آموزشی‬

‫کاریکاتور چهره‬ ‫کارتون مطبوعاتی‬ ‫با همکاری خانه فرهنگ و هنر ایران‬

‫()‪Persian(Culture(and(Art(Institute((PERCAI‬‬ ‫&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&‪Units&10&&&11*1583&Pemberton&Ave,&North&Vancouver,&BC,&V7P&2S4‬‬

‫&&&&&&&&&&&‪www.&percai&.com&&&&&&&&&&&778.889.4820&&&&&&&&&&info&@&percai&.com‬‬

‫&‬

‫با مدیریت‬ ‫افشین سبوکی‬ ‫کاریکاتوریست‪ ،‬انیماتور‪ ،‬تصویرگر‬ ‫_ برنده جوایز متعدد از مسابقات بین المللی‬ ‫تصویرسازی و کاریکاتور‬ ‫_ داور ‪ 2‬دوره دوساالنه بین المللی کاریکاتور تهران‬ ‫_ عضو هیئت علمی «خانه کاریکاتور ایران»‬ ‫عالقمندان جهت ثبت نام در کالسها می توانند با شماره تلفن های‪ 778.889.4820 :‬یا ‪:‬‬ ‫‪ 778.898.4575‬تماس بگیرند‪.‬‬

‫‪22‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


‫آگهی‬

‫‪Tel: 604.313.8411‬‬

‫عظيم ابرهام‬

‫مشاور شما در امور مالى و سرمايه گذارى‪ ‬‬

‫ ‪ RESP‬سرمايه گذارى براى تحصيل فرزندان شما‬‫‪Work : 604 579 0133‬‬ ‫ ‪ Guarantee income for life‬درآمد تضمينى براى تمام عمر ‪Cell : 604 374 0677‬‬‫‪Fax : 1 888 607 8850‬‬ ‫ ‪ Life insurance‬بيمه عمر‬‫‪Suite 202- 5460 152 Street, Surrey , BC V3S 5J9‬‬

‫‪EMRISE‬از ده سال سابقه کار در ونکوور بزرگ‬ ‫شرکت ساختمانی با بیش‬ ‫‪ConstructionÊLtd.‬‬

‫‪EMRISE‬‬ ‫‪ConstructionÊLtd.‬‬

‫* مشاوره رایگان جهت انتخاب زمین و پروژه ساختمانی‬

‫* ارائه خدمات مهندسی جهت تهیه نقشه های معماری و مهندسی مورد نیازشهرداری‬

‫* پیگیری و اخذ پروانه ساختمان‬

‫* مدیریت پروژه و اجرای ساختمان مورد نظر شما‬

‫* مشاوره و انتقال تجربه ساخت به صاحبان زمین که شخصأ عالقه به مدیریت ساخت منزل خود دارند‬ ‫‪TEL: (604) 218-4185‬‬ ‫‪FAX: (604) 921-4436‬‬

‫ ‬

‫§رشته های کارگاهی‪:‬‬

‫ ‬ ‫ ‬

‫§مجسمه سازی‬

‫ ‬

‫§تصویر سازی‬

‫ ‬

‫§کالسهای تئوری‪:‬‬

‫ ‬

‫§مبانی هنر‬

‫ ‬

‫§تاریخ هنر(جهان و ایران)‬

‫ ‬

‫§فلسفه هنر‬

‫ ‬

‫§آموزش مفاهیم در نقاشی کودکان‬

‫ ‬

‫§تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی‬

‫ ‬

‫§دیجیتال آرت‬

‫ ‬

‫§گرافیک(طراحی پوستر‪ ،‬بسته بندی‪ ،‬طراحی لوگو‪ ،‬آرم)‬

‫ ‬

‫§طراحی (اندام انسان‪ ،‬طبیعت بیجان‪ ،‬طراحی ذهنی‪ ،‬بعالوه تکنیک های مختلف طراحی‪،‬از قبیل اتچینگ )‬

‫در ضمن پنج شنبه اول هر ماه از ساعت ‪ ۴‬تا ‪ ۶‬بعدازظهر کارگاههای نقد و‬

‫کالس ها به دو صورت ترمی و آزاد برگزار می شود‪.‬‬

‫(به دلیل محدودیت جا‪ ،‬با تعیین وقت قبلی حضور برای عموم آزاد است)‬

‫استفاده نمایند پس از پایان دوره دیپلم مدرسه اهدا خواهد شد‪.‬‬

‫بررسی آثار هنری برپا می باشد‬

‫‪23‬‬

‫نگاه فوریه ‪2013‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪TEL: (604) 218-4185‬‬ ‫‪Email:‬‬ ‫‪info@Emrise.ca‬‬ ‫‪FAX: (604) 921-4436‬‬

‫‪Supernal Arts.com‬‬

‫مدرسه هنرهای زیبای‬ ‫§نقاشی (رنگ روغن‪ ،‬آبرنگ‪ ،‬اکریلیک)‬

‫‪FAX: (604) 921.4436‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪Email: Saeed@Emrise.ca‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪Email: Saeed@Emrise.ca‬‬

‫پشتوانۀ ما سال ها تجربۀ استادان دانشگاههای هنر می باشد‪.‬‬

‫‪TEL: (604) 218.4185‬‬

‫به آن دسته از دانشجویانی که به صورت ترمی از کالس ها‬

‫آموزش هنر‪،‬هنر است‪.‬‬

‫‪http://www.supernalarts.com‬‬

‫‪info@supernalarts.com‬‬ ‫‪100 East, 3rd Street‬‬ ‫‪North Vancouver‬‬ ‫‪BC V7L 1E6‬‬


‫نگاه فوریه ‪2013‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.