Negah Magazine -Issue 3 - April 2013

Page 1

‫‪٣‬‬ ‫‪Negah Magazine . Volume One‬‬ ‫‪Issue 3 . April 20,2013‬‬

‫خالقيت ‪،‬هنر و زيبايى با طعم ايرانى‬ ‫ﮔفﺘﮕوى مﺠله نﮕاﻩ با ﺣﻤيﺪ ﺳليﻤيان ‪،‬‬ ‫انﺘﺨاﺏ شﺪﻩ به ﻋنوان بهﺘرين ‪Chef‬‬ ‫مﺘرو ونكوور در ﺳال ‪٢٠١٣‬‬ ‫باريكﺘرين ﺳاخﺘﻤان ﺗﺠارى جهان واقﻊ در‬ ‫ونكوور در آﺳﺘانه ﺻﺪ ﺳاﻟﮕى‬

‫نﮕاهى به پﺪيﺪﻩ ‪ Shoefitti‬در ونكوور‬

‫قصه‬

‫ى زمين‬

‫فيلم در فيلم ‪ :‬ﻋينيت بﺨشيﺪن به يﻚ نﻘﺶ‬

‫ﺳينﻤايى در زنﺪﮔى واقعى‬

‫پيرامون جشنهاى نوروزى در ونكوور‬

‫ﭼرا ﺳي‬

‫ﺐ افﺘاد‬

‫‪Negah - April 20,2013‬‬

‫‪Negah Magazine Photo by :‬‬ ‫‪Hamid Payombarnia‬‬

‫كفشهايم كو ‪...‬‬


St Alcuin College Bringing a Liberal Arts Education to the North Shore

Kindergarten to Grade 12

Highly personalized

Hands-on learning

Community partnerships

Small class sizes

Reasonable tuition

University preparatory

info@stalcuincollege.com 1044 St. Georges Ave., North Vancouver

www.stalcuincollege.com 2013 ‫آوریل‬ 20 ‫نگاه‬ 604-360-8656


‫نگاه اول‬

‫مجله همچون دو شماره گذشته با مطالب‬

‫طور اختصاصى مطالب مختلف مرتبط با آشپزى‬

‫و عكسهاى اوريژينال و با محوريت ونكوور‬

‫را براى مجله خواهد نوشت ‪ .‬حميد سليميان‬

‫عرضه گرديده است‪ .‬خوشبختانه در همين‬

‫در معتبرترين مجالت كانادا مقاله مى نويسد ‪.‬‬

‫مدت كوتاه ‪ ،‬دوستان جديدى به جمع‬

‫وبالگ روزنامه ‪ Vancouver Sun‬نيز از جمله‬

‫نويسندگان مجله اضافه شده اند‪.‬از جمله آقاى‬

‫رسانه هايى است كه وى در آن ستون ثابت‬

‫ايرانى‬

‫آشپزى داشته است ‪.‬در صفحه شعر مجله نيز‬

‫مقيم ونكوور كه مقاله اى از ايشان به نام‬

‫دو شعر از خانم روجا چمنكار شاعر مقيم ونكوور‬

‫دكتر‬

‫مهرداد‬

‫كشميرى‬

‫دانشمند‬

‫" چرا سيب افتاد" در صفحه ‪٢٠‬‬ ‫بخش‬

‫چاپ‬

‫علمى‬

‫شده‬

‫در‬

‫مى توانيد بخوانيد‪.‬‬

‫"روز‬

‫زمين"‬

‫محمد فضلعلى‬

‫باريكترين ساختمان تجارى جهان واقع در‬ ‫ونكوور در آستانه صد سالگى‬ ‫كفشهايم كو ‪...‬‬ ‫نگاهى به پديده ‪ Shoefitti‬در ونكوور‬ ‫فيلم در فيلم ‪ :‬عينيت بخشيدن به يك نقش‬ ‫سينمايى در زندگى واقعى‬

‫قصه‬

‫پيرامون جشنهاى نوروزى در ونكوور‬

‫ى زمين‬

‫چرا سي‬

‫ب افتاد‬

‫حميد‬

‫سردبير ‪..........................‬‬

‫مﺤﻤد فﻀلﻌلى‬

‫ﻃراﺡ ‪...........................‬‬

‫افﺸين سﺒوكى‬

‫آﮔﻬى‬

‫سليميان ‪ Chef‬برجسته ايرانى كه گفت و گوى‬

‫‪................................‬مﮋﮔان بابايﯽ‬

‫ﻋكﺲ ‪.................................‬مﺤﻤد فﻀلﻌلى‬

‫انجام شده با وى در صفحه هاى ‪ ١٢‬تا ‪ ١٤‬اين‬

‫ﺣﻤيد ﭘيﻤﺒرنيا‬ ‫زير نﻈر شوراﻯ نويسندﮔان‬

‫ﻓهرسﺖ‬ ‫ﻣﻮﺿﻮﻉ‬

‫گفتگوى مجله نگاه با حميد سليميان ‪ ،‬انتخاب‬ ‫شده به عنوان بهترين ‪ Chef‬مترو ونكوور در‬ ‫سال ‪٢٠١٣‬‬

‫‪Negah - April 20,2013‬‬

‫نيز در صفحه ادبيات‪ ،‬قصه اى به مناسبت‬ ‫مى‬

‫خالقيت ‪،‬هنر و زيبايى با طعم ايرانى‬

‫است‪.‬‬

‫از آقاى داود مرزآرا داستان نويس مقيم ونكوور‬ ‫خوانيد‪ .‬آقاى‬

‫‪Negah Magazine . Volume One‬‬ ‫‪Issue 3 . April 20,2013‬‬

‫‪Negah Magazine Photo by :‬‬ ‫‪Hamid Payombarnia‬‬

‫سومين شماره مجله نگاه را در پيش روداريد‪.‬‬

‫شماره مجله چاپ شده است ‪ ،‬از شماره آينده به‬

‫‪3‬‬

‫‪Negah Magazine‬‬ ‫نﻮيﺴﻨدﻩ‬

‫صﻔﺤه‬

‫‪A Magazine for Vancouver Persian‬‬ ‫‪& Farsi Language Communities‬‬ ‫‪Editor in Chief :.. Mohammad Fazlali‬‬

‫نگاﻩ ﺍﻭﻝ‬

‫ﻣﺤمد ﻓﻀﻠﻌﻠى‬

‫در ﻭنكﻮﻭر‬

‫نگاﻩ ‪ -‬بﺨﺶ خﺒر‬

‫‪٥- ٤‬‬

‫در ﺣاﺷﻴه ﺍخﺒار‬

‫نگاﻩ ‪ -‬بﺨﺶ ﮔﺰﺍرﺵ‬

‫‪٧-٦‬‬

‫‪Advertisement : ........ Mojgan Babaei‬‬

‫ﺍدبﻴاﺕ‬

‫بﺨﺶ ﺍدبﻴاﺕ ﻭ ﻫﻨر‬

‫‪٨‬‬

‫‪Photo : ............... Mohammad Fazlali‬‬

‫ﻣﻮسﻴﻘﯽ‬

‫دﺍﻭد ﻣرﺯ آرﺍ‬

‫‪٩‬‬

‫‪Hamid Payombarnia‬‬

‫ﻭنكﻮﻭر ﺍﺯ نگاﻩ ﻣﻌمارى‬

‫نگاﻩ ‪ -‬بﺨﺶ ﮔﺰﺍرﺵ‬

‫ﭼهرﻩ ﻫا‬

‫ﻣﺤمد ﻓﻀﻠﻌﻠى‬

‫‪١٤ - ١٣ - ١٢‬‬

‫نگاﻩ در نگاﻩ‬

‫ﻣﺤمد ﻓﻀﻠﻌﻠى‬

‫‪١٧ - ١٦‬‬

‫نﻮﻋﯽ نگاﻩ‬

‫ﻣﮋﮔان بابايﯽ‬

‫‪١٩‬‬

‫نگاﻩ ﻋﻠمﯽ‬

‫دﻛتر ﻣهردﺍد ﻛﺸمﻴرى‬

‫‪٢٠‬‬

‫ﺷﻌر‬

‫رﻭجا ﭼمﻨكار‬

‫‪٢١‬‬

‫سﻴﻨما‬

‫بﺨﺶ ﺍدبﻴاﺕ ﻭ ﻫﻨر‬

‫‪٢٣ - ٢٢‬‬

‫ﺍﺯ نگاﻫﯽ ديگر‬

‫بﺨﺶ ﮔﺰﺍرﺵ‬

‫‪٢٥ - ٢٤‬‬

‫ﮐتاﺏ‬

‫بﺨﺶ ﺍدبﻴاﺕ ﻭ ﻫﻨر‬

‫نگاﻩ دﻭﻡ‬

‫بﺨﺶ ﮔﺰﺍرﺵ‬

‫‪٣‬‬

‫‪Magazine layout & Art design:‬‬ ‫‪Afshin Sabouki - Mohammad Fazlali‬‬

‫‪١١ - ١٠‬‬

‫‪Phone : 604 782 6796‬‬

‫‪Email: negahmagazine@vancouverfarsitv.com‬‬ ‫‪Website : vancouverfarsitv.com‬‬

‫ماهنامﻪ نگاه ‪ ،‬نيمﻪ دوﻡ هر ماه منتشر می شود‪.‬‬

‫هرگونه برداشت و نقل قول از مطالب اين‬ ‫نشريه منوﻁ به كسب مجوز كتبى از مجله‬ ‫نگاه مى باشد‪.‬‬ ‫اين مجله هيچگونه مسﺌوليتى در برابر آگهى‬ ‫هاى چاپ شده ندارد‪.‬‬

‫‪٢٦‬‬

‫مجله نگاه عالوه بر ارسال مستقيم براى‬

‫‪٢٨ - ٢٩‬‬

‫خوانندگان و مشتركين ‪ ،‬در مراكز فرهنگى‬ ‫و هنرى ‪ ،‬كتابخانه ها و كتابفروشى ها و‪...‬‬ ‫نيز توزيع مى گردد‬

‫‪3‬‬

‫‪Negah - April 20,2013‬‬

‫‪3‬‬


‫در ونکوور‬

‫‪Negah Photo -Mohammad Fazlali‬‬ ‫‪Negah Photo - Vancouver‬‬

‫مقايسه قيمت بنزين‪ ‬‬ ‫ونكوور و سياتل‬

‫‪ ‬نگاه _ بخش خبر‬

‫‪ ‬قبل ازافزايش قيمت جهانى نفت خام‪ ،‬قيمت‬ ‫هر ليتربنزين درونكووركمتراز ‪ ٨٠‬سنت بود‬ ‫و بعدازافزايش قيمت نفت خام‪ ،‬قيمت بنزين‬ ‫در حدود هر ليتر‪ ١٤٠‬سنت ثابت مانده است‬ ‫و خيال پايين آمدن هم ندارد حتى اگر قيمت‬ ‫جهانى نفت هم پايين آمده باشد‪.‬‬ ‫به قيمت هرليتربنزين از يك شركت در ونكوورو‬ ‫سياتل توجه كنيد‪ .‬قيمت هرليتربنزين در‬ ‫ونكووردرحدود‪٤٠‬سنت گرانتراست‪.‬يعنى براى‬ ‫پركردن هر باك بنزين‪٦٠‬ليترى ‪ ،‬ونكووريها ‪٢٤‬‬ ‫دالر بيشتر ازساكنين آن طرف مرز پرداخت مى‬ ‫كنند ‪ .‬حساب كنيد هراتومبيل درطول يك سال‬ ‫چقدر اضافه پرداخت بابت بنزين دارد و بعد آن‬ ‫رادر تعداد كل اتومبيلهاى متروونكوور ضرب‬ ‫كنيد ‪ ،‬رقم حاصله چند صفر خواهد داشت؟‬ ‫الزم به ذكر است در آمريكا قيمت بنزين بر‬ ‫اساس گالن چهار ليترى محاسبه مى گردد‪.‬‬

‫آينده ساختمان مركزى پست ونكوور‬ ‫در هاله اى از ابهام‬ ‫‪ ‬نگاه _ بخش خبر‬ ‫ساختمان مركزى پست كانادا در داون‬ ‫تاون ونكوور در سال ‪ ١٩٥٨‬ساخته شده و‬ ‫يك بلوك كامل را در قسمت شمالى خيابان‬ ‫‪ West Georgia‬در بر گرفته است‪ .‬اين ساختمان يكى‬ ‫از آخرين و همچنين برجسته ترين بناى بازمانده از سبك‬ ‫معمارى بعد از جنگ جهانى دوم در ونكوور است‪ .‬قرار‬ ‫است پست كانادا از سال ‪ ٢٠١٤‬از اين محل به ساختمان‬ ‫مدرن و بزرگى در نزديكى فرودگاه ونكوور منتقل‬ ‫شود و به همين خاطر محل فعلى در معرض فروش‬ ‫گذاشته شده بود‪ .‬اين ساختمان در ژانويه ‪ ٢٠١٣‬به‬ ‫‪British Columbia investment Management Corporation‬‬

‫‪Negah Photo - Seattle‬‬

‫‪4‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫فروخته شد‪ .‬از همان زمان‪ ،‬وضعيت آينده اين بنا ‪،‬‬ ‫نگرانى هايى در سازمان ميراث فرهنگى ونكوور‬ ‫(‪ )Heritage Vancouver ‬و ساير عالقمندان به بافت‬ ‫معمارى قديم ونكوور ايجاد كرده است‪ .‬ونكوورى كه در‬ ‫حال ناپديد شدن است‪ ،‬دل مشغولى خيلى از متفكرين‬ ‫و هنرمندان ونكوورى است‪ Heritage Vancouver .‬در‬ ‫حال برگزارى نشستهايى با نمايندگان مختلف طيف هاى‬ ‫فكرى شهر است كه در باره آينده اين ساختمان چاره‬ ‫انديشى شود‪.‬‬

‫حفظ نماى بيرونى ساختمان در صورت خراب كردن آن‪،‬‬ ‫يكى از مواردى است كه به آن فكرمى شود‪ ،‬اما عده اى مى‬ ‫گويند كه ‪ ‬اين بنا به خاطرنمونه بودنش از نظر طراحى‬ ‫و نوع معمارى اش مهم است و ‪ ‬كل ساختمان بايد حفظ‬ ‫شود‪ .‬البته وجود رازهايى همچون تونل عظيمى كه اين‬ ‫ساختمان را به ‪Waterfront‬وصل مى كرده بر اهميت اين‬ ‫ساختمان‪ ‬مى افزايد‪ .‬ساختمان مركزى پست كانادا توسط‬ ‫‪ McCarter Nairne & Partner ‬طراحى شده و ساخت آن‬ ‫پنج سال طول كشيده است ‪ .‬پس از افتتاح در سال ‪١٩٥٨‬‬ ‫به عنوان مدرنترين و بزرگترين ساختمان ونكوور شناخته‬ ‫مى شد ‪ ،‬فقط ساختمان ترمينال فرودگاه از آن‬ ‫بزرگتر بود‪ .‬آسانسورها و ستون ها ى آن به شكلى‬ ‫طراحى شده بود كه كاميونها بتوانند بين طبقات تردد‬ ‫كنند‪ .‬تسمه نقاله زيرزمينى كه اين اداره پست را به‬ ‫‪ Waterfront‬وصل مى كرد ‪٢٤٠٠‬فوت درازا داشت‬ ‫‪ .‬با جايگزين شدن حمل هوايی به جاى راه آهن ‪،‬‬ ‫اين تونل به حال خود رها شد‪ .‬باند طراحى شده‬ ‫هلى كوپتر بر بام آن نيز به علت غير اقتصادى بودن حمل با‬ ‫هلى كوپتر هيچگاه استفاده نشد‪.‬‬


‫در ونکوور‬

‫‪Negah Photo -Hamid Payombarnia‬‬

‫بازگشت دوباره ‪PST‬‬ ‫‪ ‬نگاه _ بخش خبر‬

‫از اول آوريل ‪ HST ٢٠١٣‬بعد از نزديك به سه‬ ‫سال از دور خارج شد و مجددا ‪ ‬ماليات هفت‬ ‫درصدى ‪(Provincial Sales Tax) PST‬‬ ‫‪ ‬همراه با ماليات پنج درصدى فدرال‬ ‫‪GST ( Goods and Services Taxes) ‬‬ ‫حاكم گرديد‪ .‬ماليات فروش ‪ ‬كاالها بر اساس‬ ‫اين سيستم در مقايسه با ‪HST‬ممكن است‬ ‫باال تر و يا پايين تر بيايد ‪ ‬و يا تغييرى نكند كه‬ ‫اين بستگى دارد كه چه نوع مالياتى به كاالهاى‬ ‫خريداري شده تعلق می گيرد‪ .‬در ليست زير به‬ ‫مواردى از تغييرات اشاره مى شود‪:‬‬ ‫كاهش‪:‬‬ ‫كاالها و خدماتى كه قبال شامل ‪ ١٢‬درصد ‪HST‬‬ ‫بود و اكنون فقط شامل ‪ ٥‬درصد ‪ GST‬گرديده‬ ‫و ‪ PST‬به آنها تعلق نمى گيرد‪.‬‬ ‫ غذاهاى آماده ‪ ‬و رستورانها‬‫ كرايه تاكسى ‪ ،‬‬‫ سفرهاى داخلى با هواپيما‪ ،‬قطار و اتوبوس‪ ‬‬‫بليط براى اسكى ‪ ، ‬موزه ها ‪ ،‬كنسرت هاى‬ ‫موسيقى ‪ ،‬سينماها ‪ ،‬تاتر ها و مسابقات ورزشى‬ ‫ خدمات مختلف از قبيل كميسيون هاى خريد‬‫و فروش امالك ‪-‬ماساژ تراپى ‪ -‬آموزش بدن سازى‬ ‫ آرايشگاه ها ‪ -‬مانيكور و پديكور‪ -‬حسابدارى‬‫ انواع تعميرات و خدمات مرتبط با امالك مانند‬‫لوله كشى‪ ،‬چمن زنى و ‪...‬‬ ‫بدون تغيير ‪:‬‬ ‫وسايط نقليه عمومى مانند اتوبوس ‪ ،‬ترن هوايى‬ ‫ وسايل و غذاى ‪ ‬حيوانات خانگى ‪ -‬دارو‪ ،‬عينك و‬‫لنز با نسخه پزشك ‪-‬‬ ‫افزايش ‪:‬‬ ‫نوشيدنيهاى الكلى كه شامل ‪ ١٢‬درصد ‪HST‬‬ ‫بودند ‪ ٣،‬درصد افزايش ماليات خواهند داشت‬ ‫كه شامل پنج درصد ‪ GST‬و ده درصد ‪PST‬‬ ‫خواهد بود‪.‬‬

‫‪5‬‬

‫‪Drawing by Camellia Fazlali - Kindergarten - Chartwell School‬‬

‫سى و ششمين فستيوال بين المللى‬ ‫كودكان ونكوور‬ ‫‪ ‬نگاه _ بخش خبر‬ ‫|‬

‫(‪Vancouver international Children's Festival‬‬ ‫از ‪ ٢٧‬مى تا دوم جون ‪ ٢٠١٣‬در ‪ Granville Island‬ونكوور‬ ‫برگزار مى گردد و يكى از بزرگترين فستيوالهاى كودكان در‬ ‫كانادا است كه از سال ‪ ١٩٧٨‬هر ساله برگزار مى گردد‪ .‬با برنامه‬ ‫هاى سرگرم كننده و آموزشى خود پذيراى بيش از يك ميليون‬ ‫بازديد كننده است ‪ .‬اين جشنواره عالوه بر بچه ها ‪ ‬براى ‪ ‬‬ ‫بزرگترها هم جذابيت خاص خود را دارد ‪ .‬‬

‫‪Negah - April 20,2013‬‬

‫‪5‬‬


‫در حاشیه اخبار‬

‫بخش گزارش نگاه‬

‫‪Negah Photo taken from Video footage‬‬

‫ضربه مشت پليس ونكوور‬

‫بر صورت مرد دوچرخه سوار‬ ‫‪ ‬نگاه _ بخش گزارش‬ ‫پخش يك ‪ ‬فيلم ‪ ‬درفيس بوك و يوتيوب سر و صداى‬ ‫زيادى به پا كرده است‪ .‬در اين ويديو كه در داون‬ ‫تاون ونكوور گرفته شده ‪ ،‬افسر پليس ونكوور در حين‬ ‫دستگيرى و دست بند زدن به فردى با مشت به صورت‬ ‫او مى كوبد‪.‬نام پليس لباس شخصى ‪ Ismail Bhabha‬و‬ ‫فرد دستگير شده ‪ " ‬انديشه اخوان " ‪ ‬نام دارد‪ .‬انديشه‬ ‫در تاريخ ‪ ٢٦‬مارس ‪ ٢٠١٣‬حوالى ساعت ‪ ١٠:٣٠‬شب ‪،‬‬ ‫پس از ترك خانه دوستش با دوچرخه و البته بدون كاله‬ ‫ايمنى ‪ ‬به سمت خانه اش‪ ‬در ‪ Yaletown‬حركت مى‬ ‫كند‪ .‬درتقاطع خيابانهاى ‪ Beatty‬و ‪ Smithe‬توسط يك‬ ‫ماشين پليس مخفى با دو سرنشين متوقف مى شود‪.‬‬ ‫پليسها مدعى مى شوند كه وى چند چهار راه باالتر‬ ‫چراغ قرمز را بدون ايستادن رد كرده و بايستى جريمه‬ ‫شود‪.‬انديشه اخوان به آنها مى گويد محلى كه به آن‬ ‫اشاره مى كنند يك سه راهى وفاقد چراغ راهنمايى بوده‬ ‫است ‪ .‬با باال گرفتن بحث ‪ ،‬آن دو افسر پليس تصميم‬

‫‪6‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫مى گيرند به وى دست بند زدن ‪ ‬بزنند‪ .‬اخوان كه از‬ ‫تصميم پليس جا خورده اعتراض كنان مى پرسد؟‬ ‫" براى چه اين كار را مى كنيد؟" و در عين حال به‬ ‫سمت افسر پليسى كه در حال دست بند زدن به وى‬ ‫بود بر مى گردد كه آن پليس با مشت به صورت وى‬ ‫مى كوبد‪.‬‬ ‫اين صحنه توسط يكى از دوستان اخوان فيلمبردارى‬ ‫مى شود‪ Mike Schwatz .‬با اتومبيل در حال گذر‬ ‫بود كه با ديدن صحنه توقف مى كند و با آيفون از‬ ‫صحنه فيلمبردارى مى كند‪ .‬اخوان پس از اينكه به‬ ‫دست هايش دست بند زده مى شود ‪ ،‬هاج و واج از‬ ‫وضعيت پيش آمده ‪ ،‬از افسر پليس سوال مى كند‬ ‫كه چرا مشتى حواله صورت وى كرده است ؟ افسر‬ ‫پليس بعدا مدعى شد كه اخوان در مقابل دستگيريش‬ ‫مقاومت كرده بود‪.‬‬ ‫انديشه اخوان يك ساعت بعد با در دست داشتن يك‬

‫جريمه ‪١٧٥‬دالرى ‪ ،‬به خاطر گذشتن از چراغ قرمز‬ ‫آزاد مى گردد‪ .‬اخوان در صدد گرفتن وكيل است كه‬ ‫موضوع را پى گيرى كند ‪ .‬وى معترضانه مى گويد كه‬ ‫اگر خالفى مرتكب شده باشد بايستي پليس فقط وى‬ ‫را جريمه مى كرد نه اينكه با وى برخورد فيزيكی کنند‬ ‫و با مشت ‪ ‬به صورتش كوبيده شود‪ .‬با پخش فيلم در‬ ‫شبكه هاى اجتماعى و واكنش كاربران‪ ،‬پليس ونكوور‬ ‫تحقيقاتى را براى بررسی نوع رفتار افسر ‪ ‬پليس با‬ ‫انديشه اخوان آغاز كرده است ‪.‬‬ ‫‪ ‬پليس وست ونكوور كه وظيفه تحقيق در باره‬ ‫سواستفاده مأموران پليس از قدرتشان را در مترو‬ ‫ونكوور بعهده دارد‪ ،‬نيز در حال بررسى موضوع است‪،‬‬ ‫در صورت اثبات نامناسب بودن برخورد پليس در آن‬ ‫صحنه‪ ،‬با وى برخورد قانونى خواهد شد‪.‬‬


‫در حاشیه اخبار‬

‫بخش ادبيات و هنر نگاه‬

‫‪Negah Magazine Photo‬‬

‫پول شويى و آدم ربايى‬ ‫‪ ‬نگاه _ بخش گزارش‬ ‫طرح پول شويى و آدم ربايى ماجراى پيچيده اى است‬ ‫كه مناسب سناريو نويسى براى ساخت يك فيلم سينمايى‬ ‫است‪ .‬هسته مركزى اين كار با زنى به نام "نازفر" گره‬ ‫خورده است ‪ .‬در اكتبر ‪ ٢٠١١‬نازفربه فردى به نام‬ ‫سليمان ‪ ٤٤٠،٠٠٠‬دالر مى دهد تا آن را از طريق يكى‬ ‫از دوستانش از ونكوور به آمريكا انتقال دهد‪ .‬كار انتقال‬ ‫طى برنامه رمان بندى انجام نمى گردد‪ .‬نازفر از سليمان‬ ‫برگرداندن پول را درخواست مى كند‪ .‬در ‪ ١٣‬اكتبر‬ ‫‪٢٠١١‬سليمان براى دريافت پول به دوستش مراجعه و‬ ‫‪ ٢٦٤،٠٠٠‬دالر آن را دريافت مى كند ‪.‬‬ ‫پول را در يك تاكسى كذاشته و خود با اتومبيل ديگرى‬ ‫به دنبال تاكسى روان مى شود‪ .‬در بين راه ‪،‬پليس تاكسى‬ ‫را متوقف و پول را توقيف مى كند‪.‬نازفر ماجراى توقيف‬ ‫پول را باور نمى كندو از سليمان مى خواهد كه كل مبلغ‬ ‫‪ ٤٤٠،٠٠٠‬دالر را يكجا بايستى به وى برگرداند‪.‬در طول‬ ‫هفته بعدش سليمان تالش مى كند تا با يافتن مدركى‬ ‫به نازفر ثابت كند كه پليس پول را توقيف كرده است‪.‬‬

‫‪7‬‬

‫نازفر با وى قرار مالقاتى در رستوران ‪ Tap House‬خيابان‬ ‫"دنمن" داون تاون ونكوور مى گذارد‪.‬در حين گفتگو بين‬ ‫نازفر و سليمان ‪ ،‬دو مرد به آنها نزديك شده و گفتگو را‬ ‫قطع مى كنند‪ .‬يكى از آنها از سليمان مى خواهد كه به‬ ‫دفتر وى بيايد‪ .‬در حين سوار شدن به اتومبيل دو مرد‬ ‫ديگر نيز به آنها مى پيوندد‪.‬سليمان همراه با چها مرد‬ ‫رباينده عازم محلی در ريچموند مى شود‪ .‬در آنجا وى را‬ ‫می بندند و تهديد به شكنجه و مرگ مى شود‪ .‬اسلحه‬ ‫اى بر روى پيشانى اش گذاشته شده و تهديد می شود‬ ‫چنانچه پولها را پس ندهد انگشتهايش را قطع خواهند‬ ‫كرد‪ .‬سليمان شب را در آنجا گذرانده و فرداى آن روز‬ ‫با قول برگرداندن پول كافى و همچنين كوكايين كه‬ ‫درخواست مالى ربايندگانش را تامين كند ‪،‬آزاد مى شود‪.‬‬ ‫شش مرد غير ايرانى در اين آدم ربايى مشاركت داشته‬ ‫كه طبق اظهارات دادستان توسط نازفر اجير شده بودند‪.‬‬ ‫پليس پنج نفر از آنها را دستگير مى كند و متعاقب آن‬ ‫نفر ششم و نازفر خود را به پليس تسليم مى كنند‪.‬گفته‬

‫مى شود بعضى از افراد دستگير شده مرتبط با گروههاى‬ ‫‪ Red Scorpions‬و ‪Independent Soldier Gangs‬‬ ‫مى باشند‪.‬سليمان نيز درحال گذراندن محكوميت طوالنى‬ ‫مدت خود در زندانى در آمريكا به جرم قاچاق مواد مخدر‬ ‫مى باشد‪ .‬محاكمه نازفر و شش مرد به جرم آدم ربايى‬ ‫آغاز شده و به مدت ‪ ١٠‬هفته ادامه خواهد داشت ‪ .‬در‬ ‫جلسه دوم دادگاه در ماه مارس ‪ ، ٢٠١٣‬سليمان از طريق‬ ‫ويديو كنفرانس و از زندان به اداى توضيحات پرداخت‪.‬‬ ‫در خبرها اشاره اى به منشا پول و علت پول شويى نشده‬ ‫است‪.‬‬

‫‪Negah - April 20,2013‬‬

‫‪7‬‬


‫ادبيات‬ ‫‪ ٢٢‬آوريل روز جهانى زمين است ‪ .‬روز انديشيدن به‬ ‫مادر زمين و در فكر زمين پاك بودن ‪ ...‬قصه زير به‬ ‫همين مناسبت نوشته شده است ‪.‬‬

‫‪Davood Marzara and Lions Mountain Negah Photo -Mohammad Fazlali‬‬

‫داوود مرزآرا‬

‫قصه ی زمین‬

‫در زمان های خيلی خيلی دورآنوقت ها که ما نبوديم‪،‬‬ ‫خورشيد وماه با هم ازدواج کردند وستارگان از آنان‬ ‫بوجود آمدند‪.‬اين دو درصلح وصفا بودند تا خورشيد زن‬ ‫تازه ای گرفت‪ ،‬از آن وقت بود که ماه خشمگين شد‬ ‫وازشوهرش دوری گزيـد‪ .‬زميـن تنهـا بـود‪ ،‬کسی هم بـه‬ ‫خواستگاريـش نمی آمد وداشت کم کم به يک پيردختر‬ ‫تبديل می شد‪ .‬تصميم گرفت هرطورشده خورشيد را به‬ ‫همسريش درآورد‪ .‬برايش اقيانوس ها ساخت تا خورشيد‬ ‫در آن آب تنی کند ‪ .‬کوه ها ودرختان بلند را بوجود‬ ‫آورد تا دورازچشم ماه بتواند با خورشيد تنها باشد‪.‬‬ ‫خورشيـد وزمين هم بچه هـای زيادی درسـت کردنـد‬ ‫کـه مـا باشيـم‪ .‬ازهمـان روزاول همســران خورشيـد‬ ‫با هم نساختند وبه جان هم افتادند‪ .‬اين لکه هائی را که‬ ‫توی صورت ماه می بينيد جای چنگولهای زمين است ‪.‬‬ ‫اين زخم ها از بـس عميق بودند هنوز جايشان باقيست‪.‬‬ ‫بخاطر همين است که نور ماه کمتر از خورشيد است‪.‬‬ ‫زمين وماه چشم ديدن يکديگررا ندارند هنگامی که‬ ‫ماه در می اید خورشید خودش را به خواب میزند ‪.‬این‬ ‫نزاع ها باعث شد تا خورشید هم از دست انها خسته‬ ‫شود وآنها را ازهم دورسازد ماه و بچه هايش را که ستاره‬ ‫ها باشند فرستاد پيش پدرماه که آسمان باشد و زمين‬ ‫و بچه هايش را که ما باشيم فرستاد همين جائی که‬ ‫هستيم‪ .‬خودش هم قهر کرد ورفت يک جای دورتر‪ .‬از‬ ‫آن وقت بود که ما بچه ها يتيم شديم ‪ .‬به همين خاطـر‬ ‫است که ما هيچـوقت شاد نيستيـم وهميشه احساس‬

‫‪8‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫تنهائی می کنيم و تا آنجا که هر وقت دلمان تنگ می‬ ‫شود سراغ ستاره خودمان را می گيريم‪ .‬ستاره هـا هم‬ ‫دلشـان برای ما تنگ می شود‪ .‬هروقت دلشان می گيرد‬ ‫می زنند زيرگريه‪ .‬آنقدر گريه می کنند تا اشک هايشان‬ ‫مثل باران به ما برسد‪ .‬خورشيد بسيارخونگـرم است‪.‬‬ ‫خيلی با سخـاوت است‪ .‬هرروزصبح به بچه هايش نگاه‬ ‫می کند که صبحانه چه می خورند ‪ .‬نگران ماست و تا‬ ‫آنجا که بتواند ابرهائی را که آسمان در جلو صورتش‬ ‫می کشد پس می زند تا به بچه هايش لبخند بزند ‪.‬‬ ‫شايد هم می خواهد به زمين بگويد‪ ،‬هنوز دوستش‬ ‫دارد ‪ .‬گاهی هم سربه سر زمين می گذارد‪ ،‬می رود‬ ‫پشت ابرها و با او قايم باشک بازی می کند ‪.‬‬ ‫آسمان‪ ،‬پدرماه از اينکه خورشيد‪ ،‬دخترش را تنها‬ ‫گذاشت ورفت از او دل خونی دارد‪ .‬هنگام غروب می‬ ‫توانيم دل پرخون آسمان را ببينيم ‪ .‬گاهی به قدری‬ ‫ناراحت می شود که رعد و برقش‪ ،‬زمين‪ ،‬هووی‬ ‫دخترش را به لرزه می اندازد‪ .‬اما خورشيد صبورانه‬ ‫پدر ماه را به آرامش می خواند و با رنگين کمانش‬ ‫دستمال رنگينی پهن می کند تا او را به صلح و آشتی‬ ‫دعوت کند‪ .‬زمين هنوز که هنوز است چشم ديدن ماه‬ ‫را ندارد‪ .‬بچه هايش را خواب می کند تا کمتراو را‬ ‫ببينند‪ .‬زمين هروقت هالل ماه را می بيند که خميده‬ ‫شده است خوشحال می شود‪ ،‬خوشحال می شود‬ ‫که ماه ازجوانی به پيری رسيده است‪ .‬اما ماه که‬ ‫گوئی فکر زمين را خوانده است با رخ نمودن تمام‬

‫چهره اش در شب چهارده به هووی خود می فهماند‬ ‫که هنوز جوان است‪ .‬خورشيـد هر روز با نگـرانی شاهد‬ ‫کشمکش های ماست‪ ،‬ما را نظاره می کند که چگونه‬ ‫همديگر را از بين می بريم و چگونه با سالح و بی سالح‬ ‫به جان هم افتاده ايم او چندی قبل ديد که ما چگونه‬ ‫در هيروشيما مادرمان را به آتش کشيديم و پاره ای‬ ‫از تنش را سوزانديم‪ .‬اوهرروز شاهد است که ما چگونه‬ ‫جنگلهای زمين را آتش می زنيم و با چه قساوتی دل‬ ‫و روده اش را بصـورت نفت و گـاز بيرون می کشيـم ‪.‬‬ ‫او با لبخنـدی تمسخـرگـونه به ما می گويد چگونه‬ ‫است که مادرمان هنوز نمرده است و ما اين چنين‬ ‫برسردارو ندارش يکديگر را می کشيم و ارث و ميراثش‬ ‫را اين چنين نامنصفانه به تاراج می بريم‪ .‬زمين اين‬ ‫مادر مهربان و سخی دامن پر از نعمتش را گسترده‬ ‫است تا فرزندانش در کنارهم در پرتو گرمی پدر‬ ‫رنجيده خاطرزندگی کنند اما گوئی ما فرزندان‪،‬‬ ‫چشمانمان را بسته ايم و گوش هايمان را گرفته ايم‪.‬‬ ‫ما که سرگرم ساختن اسباب بازيهای اتمی هستيم به‬ ‫چيزی که فکر نمی کنيم نابودی مادراست‪ .‬اوکه حتی‬ ‫ما را پس از مرگ از خود جدا نمی کند گهگاه از شدت‬ ‫وحشت ديوانگی ما‪ ،‬تنش به لرزه می افتد ‪ .‬مگر پاره‬ ‫شــدن اليه اوزن کار ما بچه ها نيست ؟‬ ‫می ترسم روزی خشم پدر ما را به آتش بکشد‪.‬‬


‫موسيقى‬

‫خرم آن نﻐﻤه كه مردم بﺴﭙارنﺪ به ياد‬ ‫نگاه ‪ -‬بخش ادبيات و هنر‬ ‫در خاطره جمعى ايرانيان‪ ،‬برنامه هاى موسيقى كه‬ ‫تحت عنوان " گلها "پيش از انقالب از راديو پخش مى‬ ‫شد از جايگاه خاصى برخوردار است ‪ ،‬برنامه گلها از‬ ‫سال ‪١٣٣٥‬به همت داود پيرنيا وبا دعوت از جمعى از‬ ‫برجسته ترين اديبان‪ ،‬شاعران ‪ ،‬موسيقيدانان و‬ ‫خوانندگان آغاز به كار كرد ‪ .‬برنامه ى گل ها نقطه‬ ‫عطفى در تاريخ فرهنگ و ادب پارسى‬ ‫مى باشد كه شعر و موسيقى را در جايگاه‬ ‫وااليى قرار داد‪.‬‬ ‫برنامه هاى گل ها در طول دوره ‪ ٢٢‬ساله‬ ‫خود از تاريخ ‪ ١٣٣٥‬تا ‪ ١٣٥٧‬با نام هاى‬ ‫مختلفى چون گل هاى جاويدان ‪ ،‬گل‬ ‫هاى رنگارنگ ‪ ،‬برگ سبز ‪ ،‬يك شاخه گل‪،‬‬ ‫گل هاى صحرايى وگل هاى تازه توليدشد‪.‬‬ ‫پس از پيرنيا برنامه گلها در مقاطع مختلف‬ ‫به سرپرستى رهى معيرى‪،‬محمدميرنقيبى ‪،‬‬ ‫جهان بخش پازوكى و هوشنگ ابتهاج به‬ ‫كار خود ادامه داد‪ .‬استفاده از شعرهاى نو‬ ‫و كهن و دكلمه دلنشين آنها باعث اقبال‬ ‫عمومى به ديوان شاعران مختلف گرديد‪.‬‬ ‫اين گنجينه ارزشمند شعر و موسيقى به‬ ‫طور كامل در آرشيو راديو ى ايران قرار‬ ‫دارد اما امكان دستيابى عالقمندان به اين‬ ‫برنامه از طريق آرشيو راديو امكان پذير‬ ‫نبوده است ‪ .‬فعاليتهايى به طور پراكنده‬ ‫براى جمع آورى برنامه هاى گلها از سوى‬ ‫افراد مختلف انجام شده كه در مواردى‬ ‫انگيزه اصلى اين كار كسب درآ مد بوده‬ ‫است‪.‬ظاهرا ماايرانيان كه "هنر نزد مااست‬ ‫وبس"به دليل مشغله زياد‪،‬فرصت و يا همت‬ ‫جمع آورى و ساماندهى هنرخود را نداشته‬ ‫و اين مهم را نيز به خارجيان عالقمند به‬ ‫فرهنگ و هنرايران زمين واگذار كرده ايم‪.‬‬ ‫با تالش يك آمريكايى به نام جين لويسون‬ ‫سايتى اينترنتى به نام "گلها" ‪golha.co.uk‬‬ ‫راه اندازى شده كه بدون هيچ چشم داشت مالى ‪،‬آرشيو‬ ‫كاملى از برنامه گلها را در اختيار عالقمندان قرارداده‬ ‫است‪.‬‬ ‫جين به همراه همسرش لﺌونارد لويسون قبل از انقالب‬ ‫براى يادگيرى زبان و ادبيات فارسى به ايران رفتند‪.‬‬ ‫در دانشگاه شيراز به مدت شش سال در رشته زبان‬

‫‪9‬‬

‫و ادبيات فارسى مشغول به تحصيل بودند‪ .‬در شيراز‬ ‫با خانواده اى زندگى مى كردند و هر روز همراه با آنان به‬ ‫برنامه راديويى گلها گوش مى داد ند‪ .‬براى آنها اين برنامه‬ ‫ها به خاطر دكلمه اشعار و بعد خواندن همان شعرها با‬ ‫آواز‪ ،‬ابتدا وسيله اى براى يادگيرى زبان فارسي بود اما‬ ‫به تدريج عشق به موسيقى و شعر فارسى وجودشان را‬

‫وى آرشيو فراهم شده را عالوه بركتابخانه ملى بريتانيادر‬ ‫وب سايت گلها نيز قرار داده است ‪ .‬ويژگى اين سايت‬ ‫جنبه پژوهشى آن است‪ ،‬عالوه بر شنيدن موسيقى برنامه‬ ‫ها ‪،‬مى توان با امكان جستجوى پيشرفته به شرح حال‬ ‫زندگى شاعران‪ ،‬نوازندگان ‪ ،‬خوانندگان ‪ ،‬موسيقيدانان‬ ‫و همه افرادمرتبط در ساخت آن برنامه دسترسى‬

‫فرا گرفت و ديگر رهايشان نكرد‪ .‬جين لويسون از سال‬ ‫‪ ٢٠٠٥‬با پيشنهاد به بخش" موسيقى جهان كتابخانه‬ ‫ملى بريتانيا" براى آرشيو كردن برنامه گلها در آنجا ‪،‬‬ ‫تالش بى وقفه اى را براى جمع آورى اين برنامه ها آغاز‬ ‫نمود‪ .‬سفرهاى متعددى به ايران و ساير كشورها كرد تا‬ ‫از آرشيو خصوصى افراد اين برنامه ها را جمع آورى كند‪.‬‬

‫داشت ‪ .‬نت موسيقى ترانه ها نيز براى عالقمندان‬ ‫فراهم است ‪ .‬هر آنچه راكه الزم باشد مى توان در باره‬ ‫دست اندركاران ساخت اين برنامه ها در اين سايت يافت‪.‬‬

‫‪Negah - April 20,2013‬‬

‫‪9‬‬


‫ونکوور از نگاه معماری‬

‫‪Negah Magazine Photo : Mohammad Fazlali‬‬

‫‪Negah Magazine Photo -Mohammad Fazlali‬‬

‫‪Sam kee Building‬‬ ‫باريكترين ساختمان تجارى جهان در آستانه صد سالگى‬

‫‪ ‬نگاه _ بخش گزارش‬ ‫ودرخيابان‬ ‫ونكوور‬ ‫‪China‬‬ ‫‪town‬‬ ‫در‬ ‫‪ West Pender ‬ساختمانى ‪ ‬جلب نظر مى كند كه ‪ ‬از‬ ‫روبرو عادى به نظر مى رسد اما وقتى از پهلو به آن نگاه‬ ‫شود ساختمان عجيبى نمايان مى شود‪ . .‬ساختمانى‬ ‫يگانه با ‪ ٤‬فوت و ‪ ١١‬اينج عرض در قسمت پايين‬ ‫آن و ‪ ٦‬فوت و ‪ ٢‬اينچ عمق در قسمت باالى آن كه‬ ‫شامل پنجره هايى نيز مى شود ‪ ‬كه به سمت بيرون‬ ‫امتداد دارند‪ .‬بر اساس كتاب ركوردهاى جهانى گينس‬ ‫(‪ ) Guinness World Records‬اين ساختمان به‬ ‫عنوان باريكترين ساختمان تجارى جهان شناخته مى‬ ‫شود‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫اما چرا‪ ‬اين ساختمان با اين عرض كم ساخته شده‬ ‫است ؟ در سال ‪ Chang Toy ١٩٠٣‬مالك شركت‪ ‬تجارى‬ ‫موفق ‪ Sam Kee‬زمينى را در شماره ‪ ٨‬خيابان‬ ‫‪ West Pender‬خريدارى مى كند ‪ .‬اين زمين در طرح‬ ‫عريض كردن‪ ‬خيابان قرار مى گيرد‪ .‬شهردارى ونكوور‬ ‫قسمت اعظم زمين‪ ‬را تصاحب كرده و پولى نيز بابت‬ ‫آن به مالك زمين پرداخت نمى كند‪ Chang Toy.‬مالك‬ ‫زمين ‪ ،‬حركت شهردارى ونكوور را نوعى بى احترامى به‬ ‫جامعه چينى ‪ -‬كانادايى ونكوور دانسته و به عنوان اعتراض‬ ‫به اين تصميم تبعيض آميز مقامات شهرى ‪ ،‬تصميم‪ ‬مى‬ ‫گيرد در همان زمين باريك باقيمانده ‪،‬ساختمانى بنا كند ‪.‬‬

‫در سال ‪ ١٩١٣‬ساختمانى براى شركت ‪Sam kee ‬‬ ‫ساخته مى شود‪.‬‬ ‫از طبقه اول به عنوان دفاتر تجارى و فروشگاه استفاده‬ ‫مى شده و ‪ ‬طبقه دوم كاربرى مسكونى داشته است‪.‬‬ ‫در زيرزمين آن ‪ ‬نيز كه در زير پياده رو امتداد دارد‬ ‫توالت عمومى قرار داشته كه اولين سرويس از اين نوع‬ ‫در ونكوور بوده كه مجهز به آب گرم بوده است ‪ .‬شايعاتى‬ ‫نيز در خصوص وجود يك تونل در زير اين ساختمان‬ ‫وجود داشته‪ ‬كه ‪ Chinatown‬را به ‪ Gastown‬وصل‪ ‬‬ ‫مى كرده كه البته واقعيت نداشته است ‪.‬‬


‫ونکوور از نگاه معماری‬ ‫در يكصد سال گذشته شركتها و فروشگاهاى مختلفى‬ ‫در اين محل فعاليت كرده اند‪.‬در سال ‪ ١٩٩٦‬شركت‬ ‫آرشيتكتى كه بر روى طرحهاى حفظ بافت هاى‬ ‫اصلى معمارى ‪ Gastown‬و ‪ Chinatowm ‬كار‬ ‫مى كرد‪ ،‬اين ساختمان را خريدارى كرد و مطابق وضعيت‬ ‫اوليه‪ ،‬آن را باز سازى كرد‪ .‬مالك فعلى اين ساختمان‬ ‫‪ Jack Chow‬است كه آن را در سال ‪ ١٩٨٦‬خريدارى‬ ‫كرد ‪ .‬او ساختمان را ترميم و به همين خاطر شهردارى‬ ‫ونكوور ماليات ساليانه ملك او را افزايش داد ‪.‬‬ ‫‪ Jack Chow‬كه او هم مانند مالك اوليه ساختمان‬ ‫‪ Chang Toy‬ستيزنده است با تصميم شهردارى‬ ‫مخالفت كرد‪.‬شهردارى نيز براى مقابله بيشتر با وى ‪،‬‬ ‫پنجره هاى بيرون آمده از ساختمان را مشمول ماليات‬ ‫جديدى كرد‪ Chow .‬همچنان به مبارزه ادامه داد تا‬ ‫اينكه سرانجام در سال ‪ ١٩٨٨‬اعضاى شوراى شهر همه‬ ‫ماليات هاى وضع شده را لغو كردند‪.‬‬

‫‪Woodward's Redevelopment ‬‬ ‫‪151 West Hastings Street‬‬ ‫‪108-128 West Cordova Street‬‬ ‫‪Various architects 1903-71‬‬ ‫‪Henriquez Partners Architects 2010‬‬

‫‪Sam Kee Building‬‬ ‫‪8 West Pender Street‬‬ ‫‪Bryan & Gillam 1913‬‬ ‫‪Birmingham & Wood 1966‬‬ ‫‪Soren Rasmussen 1986‬‬

‫" ‪Negah Photos‬‬ ‫‪By: Mohammad Fazlali‬‬

‫‪11‬‬

‫‪11 Negah - April 20,2013‬‬


‫چهره ها‬

‫‪Negah Photo -Hamid Payombarnia‬‬

‫خالقيت ‪ ،‬هنر و زيبايى با طعم ايرانى‬ ‫گفتگوى مجله نگاه با حميد سليميان ‪ ،‬انتخاب شده به عنوان بهترين ‪ Chef‬مترو ونكوور در سال ‪ ٢٠١٣‬‬

‫محمد فضلعلی‬ ‫روي جلد مجله هفتگى‪ The Georgia Straight ‬به‬ ‫تاريخ ‪ ١٤‬آوريل ‪ ٢٠١٣‬مزين به عكس جوانى در لباس‬ ‫سرآشپزى بود و خبر از انتخاب صاحب عكس به عنوان‬ ‫بهترين ‪ Chef‬مترو ونكوور در سال ‪ ٢٠١٣‬مى داد‪.‬‬ ‫حميد سليميان جوان ايرانى ‪ ‬با لبخند شيرينى كه بر‬ ‫لب داشت در عكس خودنمايى مى كرد‪ .‬اين خبر از‬ ‫آن خبرهايى بود كه به سادگى نمى شد از كنارش‬ ‫گذشت ‪ .‬به سرعت مجله را ورق زدم تا به عكس‬ ‫ديگرى از حميد رسيدم و شرح انتخاب وى به عنوان‬ ‫بهترين سرآشپز مترو ونكوور‪ .‬بعد حستجوى نام وى در‬ ‫اينترنت و خواندن مطالب مختلفى كه در باره وى وجود‬ ‫داشت و دريافتم كه حميد سليميان ‪ ،‬فرد نام آشنايى‬ ‫در صنعت آشپزى ونكوور‪ ،‬بريتيش كلمبيا ‪ ،‬كانادا‬

‫‪12‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫و جهان است ‪ .‬با يافتن شماره تلفنش با وى تماس‬ ‫گرفتم و حميد عليرغم حجم كارزيادى كه به عنوان‬ ‫‪ Executive Chef ‬هتل ‪ Metropolitan‬در داون تاون‬ ‫ونكوور دارد‪ ،‬دعوت به گفت وگو را پذيرفت ‪ .‬در روز‬ ‫قرار همراه با همكارم دكترحميد پيمبرنيا براى گفتكو‬ ‫و عكاسى از وى عازم محل كارش شديم ‪.‬‬ ‫حميد سليميان متولد تهران مى باشد ‪ .‬پدرش‬ ‫درزمينه توليد مواد غذايى فعاليت داشت و داراى‬ ‫مزارع مختلف كشاورزى و دامدارى بود و به توليد مواد‬ ‫غذايى مختلف از قبيل برنج ‪ ،‬نارنج ‪ ،‬شير ‪ ،‬تخم مرغ‬ ‫و مرغ‪ ‬گوشتى ‪ ‬اشتغال داشت ‪ .‬حميد در كنار درس‬ ‫خواندن ‪،‬سير و سفرى هر روزه به مزارع پدر داشت ‪ ‬كه‬

‫اين ‪ ‬زمينه ساز آشنايى وى با صنعت غذايى شد‪.‬‬ ‫در سن چهارده سالگى با خانواده به كانادا مهاجرت‬ ‫كرد ‪ .‬دبيرستان را در تورنتو گذراند و ‪ ١٩‬ساله بود كه‬ ‫خانواده به ونكوور نقل مكان كرد‪ .‬در ونكوور ‪ ‬بود كه‬ ‫تصميم گرفت به كالس آشپزى برود‪:‬‬

‫" در ‪ Vancouver Community College‬ثبت نام‬ ‫كردم ‪ ،‬البته خيال آشپز شدن نداشتم ‪ ،‬آشپزى را‬ ‫دوست داشتم اما اصال به آشپزى به عنوان حرفه نگاه‬ ‫نمى كردم‪ .‬فقط براى اينكه پدر و مادرم را ساكت‬ ‫كنم كه مثال به مدرسه مى روم ‪ .‬در همان دو هفته‬ ‫اول خورشتى درست كردم كه خيلی خوشمزه از كار‬ ‫در آمد و قضيه برايم جدى ‪ ‬شد‪ .‬دلم مى خواست‬ ‫بيشتر ‪ ‬وبيشتر ياد بگيرم ‪.‬‬


‫چهره ها‬ ‫همان روزهاى اول ريزومه به دست براى يافتن كار به رستوران ها و هتل ها مراجعه مى كردم كه البته چون مدرك‬ ‫نگرفته بودم ‪ ،‬كسى من را جدى نمى گرفت‪ .‬در ماه چهارم آموزش بودم كه ازهتل ‪ Sutton Place‬ونكوور كه‬ ‫يك سر آشپز آلماني داشت با مدرسه تماس گرفتند و خواستند ‪ ٨‬نفر از هنرجوهاى آشپزى را براى كمك ‪،‬‬ ‫چند روزى به هتل بفرستند‪ .‬در اين موارد معموال ‪ ‬هنرجوهايى كه در ماه يازدهم و دوازدهم آموزش‬ ‫بودند شانس حضور داشتند‪ .‬از اين موضوع كه خبردارشدم از معلم ها درخواست كردم كه چون شوق‬ ‫يادگيرى دارم ‪ ‬من را نيز بفرستند‪ .‬خوشبختانه با درخواستم موافقت شد و من نيز همراه ‪ ‬آن هفت‬ ‫نفر به هتل رفتم ‪ .‬پس از پايان كار ‪ ،‬آن سر آشپز آلمانى فقط به من پيشنهاد كار در هتل را داد‪.‬‬ ‫من كارآموزى مدرسه را نيز زير نظر آن مرد آلمانى گذراندم ‪ ،‬بعد از اتمام مدرسه‪ ،‬به كار در آنجا‬ ‫ادامه دادم روزى ‪ ١٦‬ساعت كار مى كردم و عشق مى كردم و از آن آلمانى‪ ،‬آشپزى ياد مى گرفتم‪.‬‬ ‫از سال ‪ ١٩٩٧‬تا سال ‪ ٢٠٠١‬در ‪ Sutton Place Hotel‬كار كردم و بعد به رستوران ‪Diva at Met‬‬ ‫در هتل متروپليتن در داون تاون ونكوور رفتم و تا سال ‪ ٢٠٠٧‬آنجا بودم ‪ .‬بعد به هتلى جديددرشهر‬ ‫ويكتوريا كه در حال راه اندازى بود‪ ،‬رفتم ‪ .‬سمت من سرآشپز دوم بود ‪ ،‬جايى كه ‪ ٨٠‬نفر آشپز‬ ‫مشغول به كار بودند‪ .‬در سال ‪ ٢٠١٠‬و زمان بازيهاى المپيك زمستانى به ريچموند رفتم تا رستوران‬ ‫تازه تاسيس ‪ Western hotel‬را براى المپيك راه اندازى كنم‪.‬كه در آن جا نيز تا سال ‪ ٢٠١١‬بودم كه‬ ‫البته در آنجا جايزه بهترين رستوران را نيز دريافت كرديم ‪ .‬در همان سال ‪ ٢٠١١‬مدير هتل متروپليتن‬ ‫(‪ )Metropolitan‬با من تماس گرفت و گفت كه آيا قصد ندارم به خانه برگردم ومن مجددا به محلى‬ ‫كه قبال ‪ ٧‬سال در آن كار كرده بودم برگشتم و به عنوان ‪ Executive Chef‬مشغول به كار شدم ‪".‬‬ ‫حميد در مسابقات جهانى و المپيك ‪ ‬آشپزى به عنوان عضو تيم ‪ BC‬و كانادا ‪ ‬ويا مربى تيم‬ ‫بارها شركت كرده و مقام هايى نيز كسب كرده از جمله ‪:‬‬ ‫‪ ٢٠٠٢‬مسابقات جهانى لوگزامبورگ نفر اول طال‬‫ ‪ ٢٠٠٣‬شيكاگو نفر اول‬‫ ‪ ٢٠٠٤‬مسابقات جهانى ‪ ‬به عنوان عضو تيم بريتيش كلمبيا و با‬‫شركت ‪ ٥٤‬تيم ‪ :‬نفر اول ‪ ‬و كسب مدال طال‬ ‫در مسابقات جهانى نوامبر ‪ ٢٠١٣‬سوئيس ‪ ‬به‬ ‫عنوان كاپيتان تيم كانادا شركت خواهد كرد‪.‬‬ ‫حميد سليميان آشپزى را با سبك‬ ‫‪ French Classic‬آغاز كرده و بعد در‬ ‫كنار آموزشهاى مختلف ‪ ،‬به طور‬ ‫جدى به مطالعه و تحقيق در باره‬ ‫علم آشپزى نيز پرداخته تا به‬ ‫سبك خاص خود در آشپزى‬ ‫رسيده است ‪ .‬خالقيت ‪،‬‬ ‫هنر و زيبايى از ويژگى‬ ‫هاى سبك شخصى وى‬ ‫است ‪ .‬اما جامعه ايرانى‬ ‫ونكوور بايد به داشتن‬ ‫حميد به خود ببالد‪.‬‬ ‫كسب عنوان بهترين‬ ‫‪ Chef‬مترو ونكوور ‪،‬‬ ‫در شهرى كه از در و‬ ‫ديوارش رستوران مى بارد‬ ‫كار كمى نيست ‪ ،‬كسب‬ ‫عنوانهاى مختلف جهانى‬ ‫نيز بر اهميت وى مى افزايد‪،‬‬ ‫اما مهمترين نكته اى كه من در‬ ‫حميد سليميان ديدم خودباورى وى‬ ‫و عشق او به ايران و سنت ها و ميراث‬ ‫فرهنگى آن است ‪ .‬فردى كه در باالترين‬ ‫سطح ودر بهترين رستورانهاى بريتيش كلمبيا‬ ‫آشپزى كرده ‪ ،‬وقتى صحبت از غذاهاى ايرانى مى‬ ‫شود عاشقانه از بهتر بودن آن غذا ها مى گويد آنهم در‬ ‫مصاحبه با مطرح ترين رسانه ها ى ونكوور ‪.‬‬

‫‪Negah Photo -Hamid Payombarnia‬‬

‫‪13‬‬

‫‪13 Negah - April 20,2013‬‬


‫چهره ها‬ ‫از او در اين باره پرسيديم ‪:‬‬ ‫" دو سال پيش به اين فكر كردم كه غذا هاى ايرانى‬ ‫بسيار خوشمزه و متنوع هستند ولى به چشم‬ ‫غير ايرانى ها‪ ،‬غذاى ايرانى فقط چلو كباب است و‬ ‫بعد تصميم گرفتم غذاهاى ايرانى را به منوى غذاى‬ ‫رستوران هتل اضافه كنم ‪ .‬نزديك به ‪ ٤٠‬نوع غذاى ايرانى‬ ‫را انتخاب و در منو گذاشتم ‪.‬البته ‪ ‬نه به اسم ايرانى ‪.‬‬ ‫مثال يكى از غذا ها ‪ ‬همان كوكو سبزى خودمان است ‪ ‬يا‬ ‫ميرزا قاسمى كه ظهرها سرو مى شود‪.‬‬ ‫هم در پيش غذاها وهم در غذاهاى اصلى ‪ ،‬غذاهاى‬ ‫ايرانى وجود دارد ‪ .‬يكي از غذاهاى ‪ ‬اصلى مورد عالقه‬ ‫مشتريان رستوران‪ ،‬فسنجان است ‪ .‬البته اكثر غذاها با‬ ‫تغييرات ظاهرى در مقايسه با غذاى اصلى ايرانى عرضه‬ ‫مى شود ولى مواد تشكيل دهنده غذا همان موادغذاى‬ ‫اصلى ‪ ‬است و مزه همان مزه غذاى ايرانى است ‪.‬‬ ‫آش رشته از جمله غذا هايى است كه بدون هيج تغيير‬ ‫ظاهرى عرضه مى گردد‪".‬‬

‫بدنيست به نام هاى موجود در منوى غداى رستوران‬ ‫محل كار وى نيز اشاره شود‪:‬‬ ‫‪gheimeh , koofteh , halva .‬‬ ‫‪zeytoon parvardeh ,‬‬ ‫‪ash reshteh‬‬ ‫البته توجه كنيد كه اين منوى يك رستوران ايرانى نيست ‪،‬‬ ‫مالك اين رستوران هم‪ ،‬ايرانى نمى باشد ‪ .‬رستورانى در يك‬ ‫هتل معتبر در قلب داون تاون ونكوور كه ففط يك سرآشپز‬ ‫ايرانى خالق ‪ ،‬با دانش و هنرمند دارد كه به ايران و غذاهاى‬ ‫ايرانى عشق مى ورزد و اين نوع غذاها را عليرغم ميل مديريت‬ ‫رستوران و هتل در برنامه غذايى آنجا قرار داده است ‪ .‬‬

‫‪Negah Photo‬‬

‫بدنيست به نام هاى موجود در منوى غذاى رستوران‬

‫‪Negah Photo -Hamid Payombarnia‬‬

‫‪14‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬


‫‪Classified‬‬

‫آگهى‬

‫‪Tel: 604.313.8411‬‬

‫!‪HOME ... WHERE YOUR STORY BEGINS‬‬ ‫‪THE‬‬

‫‪SHEIKHY‬‬

‫‪TEAM‬‬

‫‪604.638.0770‬‬

‫‪Rose‬‬

‫‪Nima‬‬

‫‪Hooman‬‬

‫‪SHEIKHY.COM‬‬

‫‪NIMA SHEIKHY‬‬

‫‪Personal Real Estate Corporation‬‬

‫‪604.317.6090‬‬

‫‪ROSE SHEIKHY‬‬

‫‪604.616.9009‬‬

‫‪HOOMAN SHEIKHY‬‬

‫‪Personal Real Estate Corporation‬‬

‫شرکت ساختمانی با بیش از ده سال سابقه کار در ونکوور بزرگ‬

‫‪604.773.4080‬‬

‫‪EMRISE‬‬ ‫‪ConstructionÊLtd.‬‬

‫* مشاوره رایگان جهت انتخاب زمین و پروژه ساختمانی‬

‫* ارائه خدمات مهندسی جهت تهیه نقشه های معماری و مهندسی مورد نیازشهرداری‬

‫* پیگیری و اخذ پروانه ساختمان‬

‫* مدیریت پروژه و اجرای ساختمان مورد نظر شما‬

‫* مشاوره و انتقال تجربه ساخت به صاحبان زمین که شخصأ عالقه به مدیریت ساخت منزل خود دارند‬

‫‪TEL: (604) 218.4185‬‬ ‫‪FAX: (604) 921.4436‬‬

‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪TEL: (604) 218-4185‬‬ ‫‪Email:‬‬ ‫‪info@Emrise.ca‬‬ ‫‪FAX: (604) 921-4436‬‬ ‫‪WEB: www.Emrise.ca‬‬ ‫‪Email: Saeed@Emrise.ca‬‬

‫‪Supernal Arts.com‬‬

‫مدرسه هنرهای زیبای‬ ‫پشتوانۀ ما سال ها تجربۀ استادان دانشگاههای هنر می باشد‪.‬‬ ‫ ‬

‫§رشته های کارگاهی‪:‬‬

‫ ‬

‫§نقاشی (رنگ روغن‪ ،‬آبرنگ‪ ،‬اکریلیک)‬

‫ ‬

‫§مجسمه سازی‬

‫ ‬

‫§تصویر سازی‬

‫ ‬

‫§کالسهای تئوری‪:‬‬

‫ ‬

‫§مبانی هنر‬

‫ ‬

‫§تاریخ هنر(جهان و ایران)‬

‫ ‬

‫§فلسفه هنر‬

‫ ‬

‫§آموزش مفاهیم در نقاشی کودکان‬

‫ ‬

‫§تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی‬

‫ ‬

‫§دیجیتال آرت‬

‫ ‬

‫§گرافیک(طراحی پوستر‪ ،‬بسته بندی‪ ،‬طراحی لوگو‪ ،‬آرم)‬

‫ ‬

‫§طراحی (اندام انسان‪ ،‬طبیعت بیجان‪ ،‬طراحی ذهنی‪ ،‬بعالوه تکنیک های مختلف طراحی‪،‬از قبیل اتچینگ )‬

‫در ضمن پنج شنبه اول هر ماه از ساعت ‪ ۴‬تا ‪ ۶‬بعدازظهر کارگاههای نقد و‬

‫کالس ها به دو صورت ترمی و آزاد برگزار می شود‪.‬‬

‫(به دلیل محدودیت جا‪ ،‬با تعیین وقت قبلی حضور برای عموم آزاد است)‬

‫استفاده نمایند پس از پایان دوره دیپلم مدرسه اهدا خواهد شد‪.‬‬

‫بررسی آثار هنری برپا می باشد‬

‫‪15‬‬

‫آموزش هنر‪،‬هنر است‪.‬‬

‫‪http://www.supernalarts.com‬‬

‫‪info@supernalarts.com‬‬ ‫‪100 East, 3rd Street‬‬ ‫‪North Vancouver‬‬ ‫‪BC V7L 1E6‬‬

‫به آن دسته از دانشجویانی که به صورت ترمی از کالس ها‬

‫‪15 Negah - April 20,2013‬‬


‫نگاه در نگاه‬

‫‪ Skagit Valley Tulip Festival‬‬ ‫ضيافتى براى چشمها‬

‫از اول تا ‪ ٣٠‬آوريل هر سال‬ ‫از اين فستيوال رنكارنگ ‪ ‬در‬ ‫‪ Mount Vernon‬ايالت‬ ‫واشنگتن امريكا مى توان‬ ‫آن‬ ‫فاصله‬ ‫بازديدكرد‪.‬‬ ‫تا ‪ ‬ونكوور ‪) Peace Arch( ‬‬ ‫‪ ٨٦‬كيلومتر است‪.‬‬ ‫‪16‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬


‫نگاه در نگاه‬

Photographer : Mohammad Fazlali

17 Negah - April 20,2013

17


‫‪I‬‬

‫‪PERC A‬‬

‫‪Persia‬‬ ‫‪and A n Culture‬‬ ‫‪rt Inst‬‬ ‫‪itute‬‬ ‫ی و ادﺑﯽ‬ ‫رن‬ ‫ﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ‪ ،‬ﻫ ﺪ ﻓﺮجﭘﻮری‬ ‫ﯾﻠﻦ | ﺳﻌﯿ‬ ‫ﺎی آﻣﻮزﺷ‬ ‫ﻧﭽﻪ ـ و‬ ‫ﺮﭘﻮر‬ ‫ﻫ‬

‫ﻫـرناﯾـﺮان‬ ‫ﻫــﻨﮓ و‬ ‫ﺮ‬ ‫ﻓ‬ ‫ﻪ‬ ‫ﺧـﺎﻧ اری ﮐﻼس‬ ‫ﺮﮐﺰ ﺑﺮﮔﺰ‬

‫‪،‬‬

‫‪mahdiyar 778 . 389 . 1545‬‬

‫‪r‬‬ ‫‪i.com‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫ﮐام‬ ‫ﻬﺘﺎب ﻧﺼﯿ‬ ‫ﻣ‬ ‫ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ‬ ‫ﺑﺎزﯾﮕﺮی | دﻻرام ﺧﯿﺎم‬ ‫ﯽ | ﻣﺤﻤﺪ‬ ‫ﻣ‬ ‫رﺣامﻧﯿﺎن‬ ‫ﭘﯿﺎﻧﻮ |‬ ‫ﺴ‬ ‫ﯾ‬ ‫ﻮ‬ ‫ﻧ‬ ‫ﮔﺎه داﺳﺘﺎن‬ ‫نت | ﻣﺤﻤﺪ‬ ‫ﺿﺎ آﺗﺸﺰاد‬ ‫ﻫﺮه وﻧﺪی‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫ﺷ‬ ‫| ﻣﺤﻤﺪر‬ ‫ﮐﺎرﮔﺎه ﻧﻮ‬ ‫ﺻﺎدق ز‬ ‫ﮓ‬ ‫ﮔﺎه ﺗﺌﺎﺗﺮ و‬ ‫ﻪ ﺧﻮاﻧﯽ |‬ ‫ﻘﺎﺷﯽ آﺑﺮﻧ‬ ‫ﻣﯿﻦ ﻫرنی‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫ﻣ‬ ‫ﻧ‬ ‫ﺎ‬ ‫ﺳﯽ ـ ﺷﺎﻫﻨ‬ ‫دف | ﻫﺎ‬ ‫ﯽ‬ ‫ﺘ‬ ‫ﮐ‬ ‫ا‬ ‫ﺰ‬ ‫ز | ﭘﺮوﯾﺰ ﻧ‬ ‫زﺑﺎن ﭘﺎر‬ ‫ﺗﻨﺒﮏ ـ‬ ‫ﻌﯿﺪ زرﮔﺮی‬ ‫آوا‬ ‫ﯽ‬ ‫ﺎردﺋﻮن | ﺳ‬ ‫ﻣ‬ ‫ز‬ ‫ر‬ ‫ﯽ‬ ‫ی‬ ‫ﺪ‬ ‫ﻠ‬ ‫ﻋ‬ ‫ﺳﺎﯾﻨﺎ ﺧﺎﻟ‬ ‫آﮐ‬ ‫ر ـ ﺳﻪﺗﺎر|‬ ‫رﺿﺎ ﺟﺪﯾﺪ‬ ‫ی‬ ‫|‬ ‫ﺪ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ن‬ ‫ﻟ‬ ‫ﺎ‬ ‫ﯿﻘﯽ ﮐﻮدﮐﺎ‬ ‫| ﻧﺎدر ﺧ‬ ‫ﯽ | ﺣﻤﯿﺪ‬ ‫ﮔﯿﺘﺎر‬ ‫ﺘﻮر ـ ﻣﻮﺳ‬ ‫ﻃﺮاﺣ‬ ‫ﺳﯿﻨﺎ اﺗﺤﺎد‬ ‫ﺳﻨ‬ ‫ﯽ‬ ‫د ﻻﻟﻪدﺷﺘ‬ ‫ﮐامﻧﭽﻪ |‬ ‫ی‬ ‫د‬ ‫ﺎ‬ ‫ﺠ‬ ‫ﺳ‬ ‫ﺑﻂ | ﻋﻠﯽ‬ ‫ﯽ | ﻓﺮﻫﺎ‬ ‫ﻣﻮﺳﯽ ﭘﻮر‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﯽ‬ ‫ﺷ‬ ‫ﮐ‬ ‫ﻫﯿﺐ ـ ﻧﻘﺎ‬ ‫ﺸﯿﻦ ﺳﺒﻮ‬ ‫ن | ﻣﮋﮔﺎن‬ ‫ﯿﺎﺗﻮر ـ ﺗﺬ‬ ‫ﺸﻦ | اﻓ‬ ‫ﺷﯽ ﮐﻮدﮐﺎ‬ ‫ﮏ ﺗﱪاﯾﯽ‬ ‫ﻣﯿﻨ‬ ‫ﯿ‬ ‫ﺎ‬ ‫ﻤ‬ ‫ﻘ‬ ‫ﯿ‬ ‫ﻧ‬ ‫ادﺑﯽ | ﺑﺎﺑ‬ ‫ﮐﺎرﺗﻮن ـ اﻧ‬ ‫ﯽ‬ ‫ﺎه ﺗﺮﺟﻤﻪ‬ ‫آذر ﺗﻔﻀﻠ‬ ‫ﺎرﯾﮑﺎﺗﻮر ـ‬ ‫د ﮐﺮﯾامﯾﯽ‬ ‫ﮔ‬ ‫ر‬ ‫|‬ ‫ﮐ‬ ‫ﺎ‬ ‫ی ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ‬ ‫ﮐ‬ ‫| ﻣﺴﻌﻮ‬ ‫ﻠﻔﮋ ـ ﺗﺌﻮر‬ ‫ﻮﺷﻨﻮﯾﺴﯽ‬ ‫ﯿﻦ اژدری‬ ‫ﺳ‬ ‫ﺧ‬ ‫ﻮت | ﯾﺎﺳ‬ ‫ﻧﯽ ‪ -‬ﻓﻠ‬ ‫ﺟﺎ ﭼﻤﻨﮑﺎر‬ ‫ﺷﻌﺮ | رو‬ ‫و اﻧﻔﺮادی‬ ‫ﮐﺎرﮔﺎه‬ ‫ﯽ‬ ‫ﮓ‬ ‫‪Units 1‬‬ ‫ﻫ‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨ‬ ‫ﻫﺎی ﮔﺮو‬ ‫‪0‬‬ ‫ﮐﻼس‬ ‫ﯽ‬ ‫‪w w w & 11-1583 P‬‬ ‫ﯿﻨﺎﻣﻪ رﺳﻤ‬ ‫‪.perc‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪m‬‬ ‫‪b‬‬ ‫‪erton A‬‬ ‫ﻋﻄﺎء ﮔﻮاﻫ‬ ‫‪ai.com‬‬ ‫‪ve, N. V‬‬ ‫ﺑﺎ ا‬ ‫‪ancouv‬‬ ‫@‪info‬‬ ‫‪f a ce b‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪perca‬‬

‫‪ook .c‬‬

‫‪778 .‬‬ ‫‪RCAI‬‬ ‫‪889 .‬‬ ‫‪1 . 85‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5 . 5 P 820‬‬ ‫‪ERC A‬‬ ‫‪I‬‬ ‫‪om/PE‬‬


‫نوعی نگاه‬

‫فيلم در فيلم‬

‫عينيت بخشيدن به يك نقش سينمايى‬ ‫در زندگى واقعى‬

‫مژگان بابایی‬

‫از مرگ اسطوره موسيقى پاپ و راك اندرول ‪،‬‬ ‫الويس پريسلى (‪ )Elvis Presley‬بيشتر از ‪ ٣٥‬سال‬ ‫مى گذرد ولى همچنان نشانه هاى وى به چشم‬ ‫مى خورد ‪ .‬وقتى در ونكوور به خريد مى رويد ‪ ،‬گاهگاهى‬ ‫‪ CD‬هاى مختلف وى ‪ ‬را مى بينيد كه مثال در‬ ‫‪ Walmart‬براى فروش عرضه شده اند ويا در شبكه‬ ‫هاى تلويزيونى فيلمى مستند در باره زندگى وى‬ ‫مشاهده مى كنيد‪ .‬در يكى از اين فيلمها كه اخيرا از‬ ‫شبكه ‪ HBO‬ونكوور پخش شد ‪ ،‬از يك مادر روحانى‬ ‫محجبه ى ‪ ٧٥‬ساله در باره خاطره ‪ ‬بوسيدن الويس‬ ‫پريسلى سوال شد‪ .‬موضوع جالبى بود ‪،‬آن‬ ‫زن سالخورده در لباس روحانى چه سنخيتى‬ ‫با‪ ‬الويس پريسلى داشت ‪ ‬و در كجا همديگر را‬ ‫بوسيده بودند؟‬ ‫نام زن ‪ Mother Dolores Hart‬بود‪ .‬وى‬ ‫متولد‪ ١٩٣٨‬در شيكاگو و راهبه‪ ‬كليساى‬ ‫‪ Roman Catholic‬است‪.‬‬ ‫اين مادر روحانى با خاطره ى بوسيدن‪ ‬الويس‬ ‫پريسلى ‪،‬تنها راهبه اى است كه عضو صاحب‬ ‫راى آكادمى جايزه اسكار است ‪.‬‬ ‫با يك فالش بك به سال ‪ ١٩٥٧‬بر مى گرديم ‪..‬‬ ‫الويس پريسلى ‪ ‬در فيلم ‪ Loving You‬در‬ ‫حال بوسيدن دختر زيباروى همبازيش ديده‬ ‫مى شود‪ .‬اين اولين بوسه الويس پريسلى در‬ ‫فيلم هايش است كه هنوز بعد از گذشت ‪ ٥٣‬سال از‬ ‫آن در باره اش پرسش مى شود ‪ .‬اين مادر روحانى‬ ‫سالخورده همان دختر زيباروى هم بازى الويس‬

‫‪19‬‬

‫پريسلى در آن فيلم است ‪.‬‬ ‫‪ Dolores Hart ‬بازيگر هاليوود در سن ‪ ١٩‬سالگى وارد‬ ‫دنياى بازيگرى شد و اولين نقشش نيز در همان فيلم‬ ‫با‪ ‬الويس پريسلى بود ‪ .‬وى يك بار ديگر نيز با‪ ‬الويس در‬ ‫فيلم ‪ King Creole‬هم بازى شد‪.‬‬ ‫در مدت پنج سال ‪،‬وى ‪ ١٠‬فيلم بازى كرد و عالوه بر‬ ‫الويس پريسلى‪ ،‬نقش مقابل مونتگمرى كليفت‪،‬‬ ‫جرج هاميلتون ‪ ،‬استفان بويد و‪ ‬رابرت واگنررا نيز بازى‬ ‫كرد‪.‬‬ ‫ستاره سينماى روياپردازآن سالهاى هاليوود كجا و‬

‫لباس راهبگى كجا ؟ شايد با خود بگوييد حتما وى بعد‬ ‫از كنارگذاشته شدن از دنياى زرق و برق هاليوود ودر‬ ‫ميانسالى به كسوت خواهران روحانى در آمده است ‪.‬‬

‫در واقع وى براى بازيگر شدن آفريده شده بود و يك‬ ‫در يك ميليون تصور راهبه شدن به ذهنش راه نداشت‪.‬‬ ‫ماجرا از بازى در يك فيلم شروع شد ‪ :‬سال ‪، ١٩٦٠‬‬ ‫شهر رم در ايتاليا و بازى در فيلم مذهبى‬ ‫‪ . Francis of Assisi‬اين فيلم در باره‪ ‬زندگى‬ ‫‪ St. Francis of Assisi ‬در قرن سيزدهم ميالدى‬ ‫است ‪ .‬وى پسر يك تاجر پارچه ثروتمند بود كه زندگى‬ ‫راحت و پرزرق وبرق خود را رها و زندگى خود را وقف‬ ‫خدايش مى كند‪.‬‬ ‫‪ Dolores Hart‬نقش ‪ Clare‬را بازى كرد‪ .‬زنى اشرافى‬ ‫كه‪ ‬همراه ‪ St. Francis‬شده و خانواده خود را‬ ‫ترك و به كسوت راهبه ها در مى آيد‪ .‬به نظر مى‬ ‫رسد خاطره بازى در اين‪ ‬فيلم ‪ Dolores‬را رها‬ ‫نمى كند‪ .‬وى بعد از اين فيلم تا سال ‪،١٩٦٣‬‬ ‫در چهار فيلم ديگر نيز بازى كرد و نامزد‬ ‫دريافت جايزه گلدن گلوب نيز شد‪.‬‬ ‫دخترى كه براى بازيگرى آفريده شده بود‬ ‫و يك در يك ميليون تصور راهبه شدن را‬ ‫نداشت ‪ ،‬يكباره به همه شكوه و جالل زندگى‬ ‫بازيگريش پشت كرد ‪ .‬لباس بازيگرى را ازتن‬ ‫جداكرد ودر سن ‪ ٢٤‬سالگى ودر اوج شهرت به‬ ‫كسوت راهبه ها در آمد ‪،‬به نقش خود در فيلم‬ ‫‪ Francis of Assisi‬واقعيتى عينى بخشيد و‬ ‫‪ Saint Clare of Assisi‬را به دنياى معاصر‬ ‫آورد‪ .‬نوعى فيلم در فيلم‪ ،‬يا زندگى در فيلم و يا فيلم‬ ‫در زندگى و يا هر تعبير ديگرى كه مى توان براى آن‬ ‫قائل شد‪.‬‬

‫‪19 Negah - April 20,2013‬‬


‫نگاه علمى‬ ‫از اين شماره "دكتر مهرداد كشميرى" دانشمند ايرانى مقيم ونكوور كه در شماره دوم مجله گفتگوى كوتاهى با او داشتيم‪ ،‬موضوعات و تازه هاى علمى‬ ‫را به زبان ساده و با "نگاه نو " و نكته بينش براى مجله نگاه به طور اختصاصى مى نويسد‬

‫دكتر مﻬرداد كشميری‬

‫ﭼرا ﺳيﺐ‬

‫شايد انصاف نباشد كه سمبل شناخت و درك مهمترين‬ ‫و موثرترين نيروى موجود در كل كائنات ‪ ،‬نيروى‬ ‫گرانش )جاذبه) را با افتادن يك سيب از درخت ‪،‬همان‬ ‫درختى كه نيوتن پايش نشسته بود مثال بزنيم‪ .‬بحث‬ ‫پيرامون گرانش از زمانهايى قبل از نيوتن راه خود را در‬ ‫نوشتارهاى علمى باز كرد و همچنان تا به اين روزگار‬ ‫ادامه دارد‪.‬توضيح نيرويى كه تمامى اجرام موجود در‬ ‫جهان شناخته شده را در كنار هم نگهداشته ‪،‬محتاج‬ ‫سالها و بلكه قرنها تعمق و تسلط به دانشهايى چون‬ ‫رياضيات و فيزيك بوده و تنها مختص به يك يا دو‬ ‫دانشمند نمى شود‪.‬‬ ‫آرى‪ ،‬بر همگان آشكار است كه نه تنها سيب كه هر‬ ‫به‬ ‫جسمى وقتى از ارتفاعى رها مى شو د‬ ‫سمت زمين جذب شده و برسطح آن‬ ‫فرود‬ ‫مى آيد‪ .‬اين مشاهده اى است كه‬ ‫از هزاران سال پيش هر‬ ‫مو جو د ى‬

‫ا‬ ‫ف‬ ‫ﺘا‬

‫د؟‬

‫بر روى كره زمين نظاره گر آن بوده‬ ‫است ‪ .‬نيوتن تنها يكى از نخبگان تاريخ‬ ‫علم است كه سعي در توضيح اين پديده كرد‬ ‫تا آن را با واژه هاى رياضى قابل توصيف سازد‪...‬‬ ‫تالشى كه تا روزگار انيشتن و هم اكنون ادامه دارد‪.‬‬ ‫به راستى كه اين ملموس ترين نيروى طبيعى‬ ‫) از ميان چهار نيروى طبيعى شناخته شده )هنوز هم‬ ‫اسرارآميزترين آنها به شمارمى رود چرا كه به راحتى‬ ‫قابل توصيف نيست‪ .‬اين را مى دانيم كه جرم ) ‪)mass‬‬ ‫عامل اصلى وجود نيروى گرانش است ولى يكى از‬ ‫بزرگترين مشكالتى كه در راه توضيح نيروى گرانش‬ ‫وجود دارد اين است كه اصال جرم چيست ؟ چه چيزى‬ ‫باعث مى شود كه يك جسم "جرم" و يا به عبارت ديگر‬ ‫"وزن " داشته باشد؟‬ ‫اگر هر جسمى در دنيا را كوچك و كوچكتر كنيم تا به‬ ‫ريزترين ذره " زير‪ -‬اتمى " )‪) Sub - atomic‬‬ ‫آن برسيم باز هم نمى دانيم كه آن ذره‬ ‫ى بسيار ريز چرا داراى جرم است‬ ‫‪.‬اگر جواب اين پرسش را بدانيم‬ ‫مثل آن است كه تمام كائنات‬ ‫را در مقياسى جديد توضيح‬ ‫داده ايم و جهان را بهتر‬ ‫شناخته ايم ‪ .‬بى جهت‬ ‫نيست كه به اين‬ ‫كوچكترين ذره اى‬ ‫كه مي تواند جرم‬ ‫را توضيح دهد لقب‬ ‫‪ "god‬را‬ ‫"‪god particle‬‬ ‫داده اند‪ ،‬واژه اى كه‬ ‫اين روزها به طور‬ ‫پيوسته در جرايد و‬ ‫وب سايتهاى خبرى از‬ ‫آن استفاده مى شود‪.‬‬ ‫روايت است كه دانشمندانى‬ ‫كه از سختيهاى موجود در راه‬ ‫شناخت‬

‫اين ذره آگاه بوده اند در گفتارهايشان به‬ ‫شوخى از عبارت " ‪"god - damn particle‬‬ ‫استفاده مى كردند كه بعدها به "‪"god particle‬‬ ‫تغيير پيدا كرد‪ .‬اين واژه امروزه بيشتر توسط اهل‬ ‫مذهب و روزنامه نگاران استفاده مى شود‪ ،‬حتى در‬ ‫رمانهاى علمى مانند " ‪ "Angels and Demons‬نوشته‬ ‫"‪ " Dan Brown‬از اين لغت كه به اشتباه مترادف‬ ‫با ضد ماده " ‪ "anti -mater‬دانسته شده ‪،‬به طور‬ ‫مكرر استفاده شده كه البته ارتباﻁ درستى نيست ‪.‬‬ ‫وجود " ‪ "god particle‬يا به عبارت علمى تر‬ ‫" ‪ "Higgs Boson Particle‬براى اولين بار حدود ‪٥٠‬‬ ‫سال پيش توسط دانشمند انگليسى ‪Peter Higgs‬‬ ‫پيش بينى و توضيح داده شده بود‪ .‬الزم به ذكر است‬ ‫كه ‪ Higgs‬تنها كاشف اين ذره نبوده و تعداد ديگرى‬ ‫از دانشمندان فيزيك كمابيش همزمان با او وجود اين‬ ‫پديده را پيش بينى كرده بودند ولى همچنان از اين ذره‬ ‫تحت عنوان ‪ Higgs‬ياد مى شود‪.‬‬ ‫انتشار خبر جنجال برانگيز كشف ذره اى كه خواصش با‬ ‫خواص ذره ‪ Higgs‬مشابه است ‪،‬در ماه جوالى ‪، ٢٠١٢‬‬ ‫مانند انفجارى عظيم در دنياى فيزيك بود‪.‬‬ ‫تاييد نهايى خبر باال توسط سازمان تحقيقات هسته اى‬ ‫اروپا )‪ )CERN‬زمان زيادى الزم نداشت ‪ .‬حدود دو ماه‬ ‫پيش دانشمندان شاغل در شتاب دهنده ى ‪ ١٠‬بيليون‬ ‫دالرى ‪ LHC‬نزديك به مرز فرانسه و سويس به طور رسمى‬ ‫اعالم كردند كه به احتمال بسيار زياد ذره ى كشف شده‬ ‫چيزى نيست جز همان ذره ى پيش بينى شده ‪.Higgs‬‬ ‫اكتشاف اين ذره بسيار مهم بود‪ ،‬نه تنها به خاطر آنكه‬ ‫توضيح مى داد كه چرا ذرات زير‪ -‬اتمى داراى جرم‬ ‫هستند بلكه اثباتى بود بر ارزشى بدون مرز‪ ،‬تالشى‬ ‫دسته جمعى جهت شناخت يك پديده ى علمى در‬ ‫سطح بين المللى ‪،‬اكتشافى كه صدها و هزاران دانشمند‬ ‫از سراسر جهان ‪،‬تالش در تحقق آن داشتند‪ .‬قدم بعدى‬ ‫در اين راه معطوف به شناخت بيشتر از خواص اين ذره‬ ‫خواهد بود‪ .‬مشكل آن است كه براى خلق تنها يك‬ ‫ذره ‪ Higgs Boson‬به حدود يك تريليون‬ ‫(هزار بيليون ) برخورد پروتون ‪ -‬پروتون نياز است ‪،‬‬ ‫آزمايشى كه تنها با پشتوانه چنين تشكيالت عظيم‬ ‫امكان پذير بوده و هست ‪.‬‬ ‫‪Photo by Mehrdad Keshmiri‬‬

‫‪20‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬


‫شعر‬

‫دو شعر از روجا چمنكار‬ ‫همیشه دری باز به در به دری بودم‬ ‫رفتن را بیشتر از آمدن دوست داشتم‪ ‬‬ ‫صدای تو تنها سرزمین واقعی ام بود‬ ‫کلمات را در آغوشت پنهان می کنم ‪ ‬‬ ‫از این به بعد ‪ ‬‬ ‫همه می توانند شعر هایی از مرا‪ ‬‬ ‫در تو بخوانند‪ .‬‬

‫"فالش فوروارد"‬ ‫با تو شبی‬ ‫در آینده ای نه چندان دور‬ ‫زندگی نکرده باشم و‬ ‫تو گریه هایم را بغل نکرده باشی‬ ‫نه انتظار کشیده باشی‬ ‫در انتهای جهانی گرد‬ ‫جنون تلخ جهان مرا‬ ‫گمم نکرده ای که پیدایم نکرده باشی‬ ‫نه سایه نه سکوت نه ساعت‬ ‫نه صندلی خالی و فنجان نشسته ای‬ ‫نه پایه های سست و شکسته ای‬ ‫نه چشمانت را بسته باشی و‬ ‫مرا به یاد آورده باشی‬ ‫نه نبضم را از پایه های میز تکانده باشی‬ ‫دستم را گرفته باشی‬ ‫بیرون زده باشیم از شعر‬ ‫شب‬ ‫بوق ممتد باران‬ ‫خنده ‪ ‬الو ‪ ‬صدا‬ ‫نباخته ای که نبرده باشی‬ ‫نه خیابانی که با من قدم زده باشی‬ ‫نه کافه ای که روبرویم نشسته باشی‬ ‫نه غروبی‬ ‫نه بارانی‬ ‫نبوده ای که نباشی‬ ‫نرفته ای که نیامده باشی‬

‫روجا چمنكاركارگاه شعرى در ونكوور‬ ‫برگزار مى كند‪ .‬عالقمندان مى توانند به‬ ‫خانه فرهنگ و هنر ايران مراجعه كنند‪.‬‬

‫‪21‬‬

‫‪21 Negah - April 20,2013‬‬


‫سینما‬

‫‪Kavousi with Black glasses on directing Scene‬‬

‫مرگ دو منتقد برجسته و ‪ ‬تاثير گذار سينما در ايران و آمريكا‬ ‫نگاه _ بخش هنر و ادبیات‬

‫دكتر هوشنگ كاووسى منتقد قديمى سينما و‬ ‫‪ Roger Ebert‬آمريكايى منتقد سرشناس سينما به‬ ‫فاصله چند روز از دنيا رفتند‪ .‬‬ ‫راجرز ايبرت روزنامه نگار ‪ ،‬منتقد سينما و فيلمنامه‬ ‫نويس متولد ‪ ١٩٤٢‬كه در سن هفتاد سالگى در چهارم‬ ‫آوريل ‪ ٢٠١٣‬درگذشت‪ .‬او از سال ‪ ١٩٦٧‬تا زمان‬ ‫مرگش براى ‪ Times-Chicago Sun‬نقد فيلم‪ ‬مى‬ ‫نوشت ‪.‬وى اولين منتقد فيلم بود كه جايزه‪ ‬پوليتزر را‬ ‫به خاطر نقد نويسي دريافت كرد‪.‬از سال ‪ ٢٠١٠‬مرور او‬ ‫بر فيلمها‪ ،‬همزمان در ‪ ٢٠٠‬روزنامه در آمريكا و ساير‬ ‫كشورها منتشر مى شد‪ .‬او‪ ‬را شناخته شده ترين ‪، ‬‬ ‫تاثيرگذارترين ‪ ،‬برجسته ترين ‪ ،‬قدرتمندترين و مسلط‬ ‫ترين نقد نويس سينما در آمريكا دانسته اند‪.‬‬ ‫چند روز قبل از مرگ راجرايبرت ‪ ،‬دكتر هوشنك‬ ‫كاوسى‪ ‬منتقد قديمى سينما و ابداع كننده تركيب فيلم‬ ‫فارسى و ازسينمايى نويسان نسل اول‪ ،‬درنخستين‬ ‫روزهاى سال نو در دوم فروردين ‪١٣٩٢‬در تهران‬ ‫درگذشته بود‪ .‬وى متولد ‪ ١٣٠١‬بود كه در سال ‪١٣٢٥‬‬ ‫پس از گرفتن ديپلم براى ادامه تحصيل به فرانسه رفت ‪.‬‬ ‫او رشته حقوق را برگزيده بود اما عشق به سينما سبب‬ ‫شد تا تحصيل در حقوق را رها كرده و در انستيتو‬ ‫مطالعات عالى سينما "ايدك" ثبت نام كند‪ .‬وى پس از‬ ‫اخذ مدرك فوق ليسانس در رشته كارگردانى ‪ ،‬مدرك‬ ‫دكتراى خود را از دانشگاه معتبر سوربن در رشته‬ ‫ادبيات دراما تيك گرفت ‪.‬پس از بازگشت به ايران چند‬ ‫فيلم ناموفق از نظر فروش ساخت و بعد عمده تالش‬

‫خود را معطوف به نقد فيلم كرد‪ .‬وى ساختار سينماى‬ ‫ايران را نادرست مى دانست و با نقد فيلم هاى ايرانى‬ ‫‪ ،‬خطاهاى آنها را نشان مى داد‪ .‬وى واضع اصطالح‬ ‫فيلمفارسى است و منظور او جريانى بود كه ظاهرا فيلم‬ ‫مى ساخت و در آن به زبان فارسى هم صحبت مى‬ ‫شد اما سينما نبود و با واقعيت جامعه ايرانى آن روز‬ ‫فرسنگها فاصله داشت ‪ .‬وى اين واژه ابداعى را سرهم‬ ‫مى نوشت به صورت يك كلمه مركب ‪ ،‬از زبان خود او‬ ‫در اين باره بخوانيد ‪:‬‬ ‫" اصوال مركب نويسى هميشه معناى ثالثى را به وجود‬ ‫مى آورد‪ .‬مثال وقتى مى گوييم گالب ‪ ، ‬اين كلمه هم‬ ‫گل است و هم آب ‪ .‬اما جدا نمى نويسيم چون مى شود‬ ‫گل آب ‪ .‬پس اين تركيب يك معناى ثالث است كه هم‬ ‫گل است و هم آب ولى در عين حال نه گل است و نه‬ ‫آب ‪ .‬فيلمفارسى هم چنين تركيبى است ‪ :‬فيلمفارسى‬ ‫هم فيلم بود و هم فارسى اما درعين حال نه فيلم بود و‬ ‫نه فارسى ‪ .‬آن فيلم ها نه فرم داشتند‪ ،‬نه ساختار و نه‬ ‫قصه ‪ .‬اين سينما از ايرانى بودن تنها اين را داشت كه‬ ‫فيلم هايش زير آسمان ايران تهيه شده اند‪".‬‬ ‫وى سازندگان فيلم هاى فارسى را فاقد شعور‪ ،‬دانش‬ ‫و آگاهى سينمايى مى دانست‪ .‬دكتر كاووسى با پايه‬ ‫گذارى "سينه كلوپ ايران "و نمايش فيلم ‪ ،‬به فيلم‬ ‫دوستان ايرانى‪ ‬جريان ها و مكاتب سينماى جهان را‬ ‫معرفى كرد‪ .‬او مخالف سرسخت ابتذال در سينماى‬ ‫ايران بود‪ .‬كاووسى بعد از ‪ ‬انقالب در مجله فيلم‬ ‫درتهران به نوشتن ادامه داد و نوشته هايش مملواز‬

‫خاطرات وى از شخصيتهاى سينمايى ‪ ،‬جريانهاى فيلم‬ ‫سازى و موضوعات مختلف سينمايى جهان بود ‪.‬‬

‫‪Roger Ebert‬‬

‫‪22‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬


‫سينما‬

‫‪we‬‬ ‫‪rfu‬‬ ‫‪l‬‬ ‫‪d Po‬‬

‫روﻯ پرده ﺳينماهاﻯ ونکوور‬

‫نگاه _ بخش هنر و ادبيات‬

‫‪rea‬‬ ‫‪t an‬‬

‫ديسنى‬ ‫در همان‬ ‫هه‬ ‫د‬ ‫سى قصد‬ ‫ساختن فيلم‬ ‫‪The Wizard‬‬ ‫‪ of Oz‬را داشت‬ ‫كه با فروش‬ ‫امتياز ساخت فيلم‬ ‫به متروگلدن ماير ‪،‬‬ ‫ناكام ماند‪.‬‬ ‫فيلم در سينماهاى‬ ‫مترو‬ ‫مختلف‬ ‫نمايش‬ ‫ونكووردرحال‬ ‫است‪.‬‬

‫‪he G‬‬

‫‪23‬‬

‫والت‬

‫‪Oz T‬‬

‫بازسازى فيلم هاى قديمي و خاطره انگيز‬ ‫و به فيلم برگرداندن داستانها ‪ ،‬رمانها و‬ ‫كميك استريﭗ ها از فرمولهاى هميشه‬ ‫جواب داده و پولساز سينماى آمريكا مى‬ ‫باشد‪ .‬اين بار كمپانى والت ديسنى به سراغ‬ ‫فيلم مشهور و كالسيك ‪The Wizard of Oz‬‬ ‫رفته ‪ ،‬فيلمى كه مطمﺌنا همه گروههاى سنى‬ ‫خاطره اى از آن دارند‪ .‬فيلم اوليه محصول ‪١٩٣٩‬‬ ‫و ساخته ويكتور فلمينگ مى باشد كه همچنان از‬ ‫شبكه هاى تلويزيونى پخش مى شود و حتى اخيرا‬ ‫نيز دانش آموزان كودكستانى مدارس مختلف ونكوور‬ ‫را به تماشاى اين فيلم در يكى از سالن هاى نمايش‬ ‫داون تاون ونكوور برده اند كه البته شايد بى ارتباﻁ با‬ ‫تبليغات براى نسخه ‪ ٢٠١٣‬اين فيلم نباشد‪.‬‬ ‫فيلم ساخته شده در سال ‪ ١٩٣٩‬و همين فيلم اخير‪،‬‬ ‫هر دو بر اساس مجموعه داستانهايى به نام‬ ‫نوشته‬ ‫‪Oz‬‬ ‫‪series‬‬ ‫‪) ١٨٥٦-١٩١٩( L. Frank Baum‬ساخته شده اند‪.‬‬ ‫وى بين سالهاى ‪ ١٩٠٠‬تا هنگام مرگ در مجموع ‪١٤‬‬ ‫داستان مصور بر اساس سرزمين خيالى ‪ Oz‬نوشت‪ .‬مى‬ ‫توان دنياى خيالى سحر و جادوى او را از جهاتى پيش‬ ‫قراول مجموعه داستانهاى هرى پاتر دانست‪.‬‬ ‫فيلم ‪ ٢٠١٣‬به نام ‪ Oz The Great and Powerful‬به‬ ‫كارگردانى ‪ Sam Raimi‬خالق سه گانه ‪Spiderman‬‬ ‫ساخته شده و موضوع اين فيلم بر اساس داستان‬ ‫ديگرى از مجموعه ‪ Oz‬است ودرتيزرفيلم نيزبه آن‬ ‫اشاره شده ‪ " :‬سرزمينى كه مى شناسيد ولى داستانى‬ ‫كه نمى دا نيد ‪".‬‬ ‫كارگردان هنرى فيلم ‪ Robert Stromberg‬است كه‬ ‫درفيلمهايى همچون ‪ Avatar‬و ‪Alice in Wonderland‬‬ ‫كار كرده است‪.‬فيلم در جاهايى به شكلى نيز به فيلم‬ ‫ساخته شده در سال ‪ ١٩٣٩‬اداى دينى كرده ‪ ،‬به عنوان‬ ‫مثال سكانس آغازين سياه و سفيد است كه با ورود‬ ‫شخصيتها به شهر ‪ Oz‬تصاوير رنگى مى شود‪ .‬شركت‬

‫‪23 Negah - April 20,2013‬‬


‫از نگاهی دیگر‬

‫كفشهايم كو‬

‫نگاه _ بخش گزارش‬

‫نگاهى به پديده ‪ Shoefitti‬در ونكوور‬

‫كفشهاى آويزان از كابلهاى برق در خيابانهاى ونكوور‬ ‫از مناظرى است كه توجه هر رهگذرى را به خود‬ ‫جلب ‪ ‬مى كنند ‪ .‬موضوع جالبى ‪ ‬هم براى عكاسان‬ ‫است كه عكسها ى جذابى از زواياى مختلف از اين‬ ‫كفشهاى معلق بگيرند كه ‪ ‬از طريق بندهاى ‪ ‬به هم‬ ‫گره خورده شان از كابل هاى برق و يا سيمهاى تلفن‬ ‫آويزان شده اند ‪.‬بخش عكاسى مجله نگاه نيز عكسهايى‬ ‫از اين كفشها گرفته كه در اين صفحه مى ‪ ‬بينيد ‪ .‬اما‬ ‫چه مفهومى در پشت اين كار وجود دارد ؟ و آيا اصال‬ ‫دليل خاصى براى آويزان كردن كفشها وجود دارد ؟‪ ‬‬ ‫اصطالحى كه در زبان عاميانه انگليسى براى اين‬ ‫حركت وجود دارد كلمه ‪ Shoefiti‬است كه مركب از دو‬ ‫كلمه "‪ "shoe‬و "‪ "graffiti‬است كه براى توصيف اين‬

‫‪24‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫حركت اسرارآميز و احتماال خطرناك استفاده مى شود ‪.‬‬ ‫منشأ پيدايش پرتاب كفشها و آويزان كردن آنها‬ ‫مشخص نيست ولى در پيرامون آن داليل ‪ ‬مختلفى‬ ‫ذكر مى شود از جمله ‪ :‬‬ ‫ افراد قلدر (‪ ) bullies‬براى اذيت قربانيان خود ‪،‬‬‫كفشهاى آنان را گرفته و به اين شكل به روى كابلها‬ ‫پرتاب مى كنند تا قربانى نگون بخت نتواند به كفشش‬ ‫دسترسى داشته باشد‪.‬‬ ‫ سربازانى كه دروه آموزشى را تمام كرده ويا خدمت‬‫خود را به پايان رسانده ‪ ،‬هنگام ‪ ‬مرخصى و يا برگشت‬ ‫به خانه كفشهايشان را ‪ ‬به عنوان يادگارى از كابلها‬ ‫آويزان مى كنند‪.‬‬ ‫‪ -‬به ‪ ‬دانش آموزان نيز ‪ ‬اشاره شده كه ممكن است در‬

‫آخرين روز مدرسه و يا بعد از پايان تحصيل ‪،‬كفشهاى‬ ‫كتانى خود را چنين آويزان كنند ‪.‬‬ ‫ گروههاى خالف كار (‪ ) gangs‬براى بزرگداشت‬‫همكار فوت شده خود چنين مى كنند‪.‬‬ ‫ فروشندگان مواد مخدر در هر محله اى براى اعالم‬‫حضور خود‪ ،‬كابلهاى برق را با كفشها اين چنين‬ ‫آذين بندى مى كنند‪.‬‬ ‫ اين كفشها آويزان مى شوند تا ‪ ‬هواپيماهايى كه در‬‫ارتفاع پايين پرواز مى كنند‪ ،‬دايره ديدشان ‪ ‬گسترش‬ ‫داده شود ‪.‬‬ ‫ پسرهايى هم كه اولين بار سكس را تجربه كرده اند‬‫براى اعالم عمومى آن به ديگران ‪ ‬راه آويزان كردن‬ ‫كفشها را انتخاب مى كنند‪.‬‬


‫از نگاهی دیگر‬

‫‪Negah Magazine Photos by Mohammad Fazlali‬‬

‫ ويا اصال بدون هيچ دليل خاصى ‪ ‬و فقط‬‫براى تفريح ممكن است ‪ ‬افراد كفشهاى‬ ‫خود را به سمت كابلها پرتاب كنند ‪.‬‬ ‫بعالوه عده اى هم ممكن است فكر كنند‬ ‫با يك جفت كفش كتانى پاره شده و رنگ و‬ ‫رو رفته چه كار مى توان كر د ؟ جز آنكه‬ ‫بندهاى آنها را به هم گره زده و به روى يكى‬ ‫از كابلهاى اطراف خانه شان پرتاب كنند‪ .‬بهر‬ ‫حال دليل خاص و شناخته شده اى براى‬ ‫اين كار وجود ندارد ‪ ‬شايد يك تزيين خيابانى‬ ‫است مثل كارى كه در كريسمس و هالووين‬ ‫مى شود و به تدريج به ‪ ‬شكل سنتى در آمده‬ ‫و ‪ ‬مردم اين عمل را انجام مى دهند چون مى‬ ‫بينند ديگران نيز چنين مى كنند‪.‬‬ ‫‪ ‬شايد شما خواننده اين مطلب نيز قبال چنين‬ ‫كرده ايد و ياشايد ‪ ‬بعد از خواندن به فكر اين‬ ‫كار بيافتيد ‪ .‬در هر صورت بد نيست آدرس‬ ‫محل را براى مجله ‪ ‬بفرستيد تا ما با گرفتن‬ ‫عكس آلبوم ‪ Shoefiti‬خود ‪ ‬را كاملتر كنيم ‪.‬‬

‫‪25‬‬

‫‪25 Negah - April 20,2013‬‬


‫کتاب‬ ‫روی پیشخوان کتابفروشی های ونکوور‬

‫خطى از باران‪ ‬‬

‫‪ ١٧‬داستان از ‪ ١٧‬نويسنده‬

‫‪Ellipses of Rain‬‬ ‫‪A Collection of Short Stories‬‬

‫نگاه _ بخش ادبيات و هنر‬ ‫خطى از باران كتابى است كه در ماه مارس ‪٢٠١٣‬‬ ‫در ونكوور به كوشش سيما غفارزاده زندى و‬ ‫فرامرز پورنوروز منتشر شده است‪.‬اين كتاب شامل ‪١٧‬‬ ‫داستان كوتاه از ‪ ١٧‬نويسنده است ‪ ،‬نويسندگان آن ‪:‬‬ ‫عبدالقادر بلوچ‪ ،‬فرامرز پورنوروز‪ ،‬داود مرزآرا‪ ،‬آذر‬ ‫تفضلى ‪،‬سيماغفارزاده زندى ‪،‬حسن افروزى ‪،‬‬ ‫سمانه تواليى ‪،‬آذركيانى ‪ ،‬بهاره حسين پور ‪،‬‬ ‫پرستو گرانمايه ‪،‬حسين رادبوى ‪ ،‬على رادبوى‪،‬‬ ‫اميد بهمن پور‪،‬فوزيه رجبى ‪،‬كتايون آران ‪،‬‬ ‫منوچهررضابيگى ‪ ‬و مهران اعظمى ‪.‬‬ ‫اين كتاب از دل يك ‪ ‬هسته دوستانه قصه نويسى ‪ ‬در‬

‫‪26‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫ونكوور متولد شده است ‪ .‬جمعى كه ابتدا با دونفر‬ ‫شكل گرفت كه با هم مى نشستند و داستانهايشان را‬ ‫براى ‪ ‬هم مى خواندند‪ .‬كم كم جمع دونفره به چهار‬ ‫نفر و در نهايت به ‪ ١٧‬نفر رسيد‪ .‬اين جمع مجموعه اى‬ ‫است از داستان نويسان با تجربه و همچنين كسانى‬ ‫كه اولين كار داستانى شان را در همين گروه ‪ ‬شروع‬ ‫كرده اند‪.‬‬ ‫اغلب داستانها برشى كوتاه از زندگى در غربت و‬ ‫مهاجرت است ‪ .‬در داستان "دردهاى بزرگ را تنهايى‬ ‫قورت مى دهيم " نوشته آذر تفضلى به تنهايى‬ ‫آدم هايى مى پردازد كه در مرگ عزيزانشان‪ ‬شانه اى‬ ‫درد آشنا براى سرروى آن گذاشتن و گريه كردن پيدا‬

‫نمى كنند‪.‬‬ ‫خطى از باران با چاپى خوب ‪ ،‬در ‪ ١٣٩‬صفحه منتشر‬ ‫شده است ‪ .‬طراحى زيباى روى جلد نيز كار نيوشا‬ ‫جندقى است‪.‬‬ ‫خواندن اين كتاب ‪ ‬به همه عالقمندان ادبيات‬ ‫داستانى ‪ ‬توصيه مى گردد‪.‬‬


27 Negah - April 20,2013

27


‫نگاه دوم‬

‫‪Photo By: Hamid Zargarzadeh‬‬

‫‪ ‬پيرامون جشنهاى نوروزى در ونكوور‬ ‫نگاه _ بخش گزارش‬ ‫امسال نيز مانند سال هاى گذشته برنامه هاى متعددى به‬ ‫مناسبت نوروز و سال نو توسط گروههاى مختلف تدارك‬ ‫ديده شده ‪ ‬و آگهى هاى دعوت مردم به شركت در آنها‬ ‫نيز در نشريات فارسى زبان و از جمله مجله نگاه منتشر‬ ‫شده بود‪ .‬بازارچه نوروزى بنیاد ايران و كانادا سر آغاز برنامه‬ ‫هاى نوروزى بود‪ .‬محمد رحمانيان ‪ ،‬نمايش سال نو را‬ ‫در سالن نمايش تاتر سنتينل به صحنه برد ‪.‬گروه رقص‬ ‫ملي پارس نيز به سرپرستى آزيتا صاحب جم نيز عالوه بر‬ ‫برگزارى برنامه نوروزى مستقل ‪ ‬با حضور فرامرز آصف ‪ ،‬در‬ ‫برنامه های مختلف نيز به هنرنمايى پرداخت ‪.‬‬ ‫‪ ‬برنامه هاى چهارشنبه سورى و سيزده بدر اتحاديه‬ ‫ايرانيان نيز مطابق سالهاى ‪ ‬گذشته برگزار شد‪ .‬ما‬ ‫بيداريم ‪ ‬توسط جمعي از ايرانيان ‪ ،‬جشن نوروزى بنياد‬

‫‪28‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬

‫خيريه ‪ ‬نور و بنیاد‪ ‬ايران و كانادا نيز از ديگر برنامه هاى‬ ‫نوروزى بود‪ Zooombox Entertainment .‬نيز جشن‬ ‫نوروزى خود را كه سبك و سياق متفاوتى دارد را نيز در‬ ‫دل شهر ونكوور ‪ ‬برگزار كرد‪ .‬رستورانهاى ايرانى ‪ ‬مانند‬ ‫پرسپوليس و ‪ ...‬نيز مقصد عده اي ديگر براى جشن‬ ‫و سرور سال نو بودند‪ .‬تلويزيون پرواز نيز برنامه ويژه‬ ‫نوروزى خود را مطابق سالهاى ‪ ‬گذشته تهيه و پخش‬ ‫كرد‪ .‬مجيد ماهيچى هر سال تالش كرده است ‪ ‬برنامه‬ ‫متفاوت و تازه اى را عرضه كند‪ .‬در مدارس شهر نيز‬ ‫خانواده هاى ايرانى سعى كرده بودند با تدارك برنامه‬ ‫هايى ‪،‬نوروز و سال نو را به غير ايرانيان معرفى كنند‪.‬‬ ‫نكته اى كه در پوستر اعالم اين برنامه ها به چشم‬ ‫مى خورد نگارش متفاوت كلمه نوروز به انگليسى بود‪.‬‬

‫‪ ... Nowrouz, Nowrooz , Norooz‬بعيد نيست‬ ‫مخاطب غير فارسی زبان در مواجهه با اين نگارش‬ ‫هاى متفاوت دچار سردرگمى شود ‪ .‬چند سال پيش‬ ‫نگارشی واحد براى كلمه نوروز به انگليسى پيشنهاد‬ ‫گرديد كه ظاهرا به فراموشی ‪ ‬سپرده شده است‪.‬‬


‫نگاه دوم‬

‫همچنين ‪ ‬به نظر مى رسد زمان آن رسيده است ‪ ‬كه عالوه بر‬ ‫برنامه هايى كه گروههاى مختلف براى اهداف شخصى ‪ ،‬گروهى‬ ‫و صنفى خود برگزار مي كنند جشنى به نام همه ايرانيان‬ ‫و براى همه ايرانيان و با شركت گسترده غير ايرانيان در‬ ‫ونكوور برگزار گردد‪ .‬ظرفيت هاى هنرى ‪ ،‬اجرايى و امكانات‬ ‫مالي موجود در جامعه ايرانى ونكوور به خوبى پتانسيل‬ ‫انجام چنين كارى را دارد تا ‪.‬برنامه اى غنى و وزين عرضه‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫اين برنامه مى تواند به عنوان جشن نوروز و سال نو ايرانيان‬ ‫ثبت شود و متعلق به هيچ گروه و سازمان و دسته خاصى‬ ‫نباشد تا بتواند از همه ظرفيتهاى موجود جامعه ايرانى‬ ‫ونكوور بزرگ براى اجراى آن بهره گيرد‪.‬‬ ‫پيش فرض براى برگزارى شايسته چنين جشنى آن است‬ ‫كه برگزاركنندگانش به دنبال نام و نان نباشند تا بتوانند‬ ‫اعتماد جامعه ايرانى ونكوور را به دست آورند‪ .‬‬ ‫نظر شما خواننده گرامی چيست ؟‪ ‬‬

‫‪Negah Photo -Mohammad Fazlali‬‬

‫‪Negah Photo -Mohammad Fazlali‬‬

‫‪29‬‬

‫‪Entertainment‬‬

‫‪Courtesy Photo : Zooombox‬‬

‫‪29 Negah - April 20,2013‬‬


‫‪Classified‬‬

‫آگهى‬

‫استودیو کالغ سفید تقدیم می کند‪:‬‬ ‫ساخت انیمیشن‪،‬‬ ‫موزیک کلیپ (سینمایی و تبلیغاتی)‬ ‫و گرافیک تصویری‬

‫کالس های آموزشی‬

‫کاریکاتور چهره‬ ‫کارتون مطبوعاتی‬ ‫با همکاری خانه فرهنگ و هنر ایران‬

‫)‪Persian(Culture(and(Art(Institute((PERCAI‬‬ ‫&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&‪Units&10&& 11*1583&Pemberton&Ave,&North&Vancouver,&BC,&V7P&2S4‬‬

‫&&&&&& &&‪www. percai .com&&&&&&&&&&&778.889.4820&&&&&&&&&&info @ percai .com‬‬

‫با مدیریت‬ ‫افشین سبوکی‬ ‫کاریکاتوریست‪ ،‬انیماتور‪ ،‬تصویرگر‬ ‫_ برنده جوایز متعدد از مسابقات بین المللی‬ ‫تصویرسازی و کاریکاتور‬ ‫_ داور ‪ 2‬دوره دوساالنه بین المللی کاریکاتور تهران‬ ‫_ عضو هیئت علمی «خانه کاریکاتور ایران»‬ ‫عالقمندان جهت ثبت نام در کالسها می توانند با شماره تلفن های‪ 778.889.4820 :‬یا ‪:‬‬ ‫‪ 778.898.4575‬تماس بگیرند‪.‬‬

‫ﻁﺭﺍﺣﯽ ﻧﻘﺎ ﺷﯽ‬

‫ﭘﻳﺎ ﻧﻭ‬

‫ﮔﻳﺗﺎ ﺭ‬

‫ﺁﻭﺍﺯ ﻭﻳﻭﻟﻥ‬

‫‪2224B Clarke Street‬‬ ‫‪Port Moody, B.C.‬‬

‫‪30‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬


Classified

31 Negah - April 20,2013

‫آگهى‬

31


‫‪Classified‬‬

‫آگهى‬

‫ارﺳال مطﻤﺌن و ﺳريﻊ پول‬ ‫به ﺗﻤامى نﻘاﻁ دنيا‬ ‫با هﻤراهى شعبه و نﻤاينﺪﮔى های‬ ‫ﺗهران)با مﺠوز رﺳﻤى بانﮏ مركﺰی(‬ ‫ﺗورنﺘو وآﺳيای شرقى‬ ‫‪32‬‬

‫نگاه ‪ 20‬آوریل ‪2013‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.