Volume 2 - Issue 19 - Sep/Oct 2016 www.kheradmand.ca - Tel: (416) 676-9-676
82 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند82
دفتر مهاجرت و وکالت دفتر مهاجرت و وکالت -دفتر مهاجرت و وکالت -دفتر مهاجرت و وکالت
عکاسی و فیلمبرداری عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری
8۱ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
81 Kheradmand
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
8۰ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
80 Kheradmand
مشاور امالک
مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک
۷۹ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
79 Kheradmand
مشاور امالک
مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک
۷8ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
78 Kheradmand
مشاور امالک
مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک -مشاور امالک
۷۷ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
77 Kheradmand
دندانپزشکی دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی
رستوران و فروشگاه
رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه
۷۶ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
76 Kheradmand
خدمات ساختمانی
خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی
۷5ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
75 Kheradmand
خدمات ارزی
خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی
رسانه ها رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها
۷۴ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
74 Kheradmand
حسابداری
حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری
چشم پزشکی و عینک چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک
۷3ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
73 Kheradmand
بیمه وسرمایه گذاری
بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری
آژانس مسافرتی آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی
۷2ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
72 Kheradmand
آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی -آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی -آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی
آ مـو ز شـگا ه آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه
۷۱ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
71 Kheradmand
بقیه از صفحه ۱۷
دو سند تاریخی نشانی از ﻗدرت یﮏ گربه در دربار! بــد نیســت بــا آوردن متن دو نامــه از زنان ناصرالدین شــاه بــه او زمانی که در فرنــگ بوده اســت متوجه اهمیــت این گربه برای شــاه قاجار شــویم .در واقــع هنگامی که شــاه بــه فرنگ رفته بــود ،در غیاب او ،زنهای حــرم با تر و خشــک کردن ببری خان سعی میکردند خودشــان را در دل ناصرالدینشــاه جــا کننــد .یکی از زنــان حرم بــه ناصرالدین شــاه در نامــهای اینطــور بــرای او از ببــری خــان نوشــته اســت« :تصــدق وجود مبارکت شــوم! از احــواالت کمینه بخواهیــد بعــد از لطــف خداونــد و از تصــدق فرق همایون الحمدلله ســامت هســتم و از گرمای تهران جــان در بردم. قبله عالم مرخص فرموده بروم اقدســیه، بعد فکر کــردم مبادا مــردم درباره بنده حــرف کــم زیــادی بزننــد باعــث تلف آبروی من باشــد ،ترک اقدســیه را کردم، گرمــا را خــوردم ،الحمدللــه گرمــا هــم تمام شــد ،حــاال شــب و روز خــودم را نمیدانم ،از شــوق ذوقی کــه دارم قبله عالم تشــریف فرما میشــود .ان شاءالله روزی باشــد به ســامت موکب همایون تشــریف فرما شــود ،به زیارت خاک پای همایون مشــرف شــوم .زمین را ســجده نمایــم .شــکرانه خداونــد را بجــا آورم. عرض دیگــر قبله عالــم نمیداند کمینه امســال چقدر غصه درباره ببری خوردم، یک روز دســتش باد کرد ،نشســتم گریه کــردم ،دوا درمــان کردم خوب شــد .یک دفعه دیگــر یک دانه دندانــش افتاد باز گریــه کــردم .دیگر روز که میشــد ببری خان بغلم بود ،هرگوشــه خنــک بود او را میبــردم ،مبادا گرما صدمــه بخورد ،حاال خوب چاق شــده اســت. ان شــاءالله مراجعــت فرمودید باز هم ببری خان ســر شــما را گــرم میکند هر گاه بخواهیــد بدانیــد در چکار هســتم، عکســخانه را درســت میکنم ،ببری خان که دندان افتاده اســت ،پیش من اســت، ان شــاءالله از در دولت که وارد شدید… دنــدان افتــاده روی شــانه مــن اســت. (نشــانهای از ارادت و احتــرام) خاک پای مبارک را میبوســم .دیگــر آرزویی ندارم و یک ســرداری پیشــکش ارسال خدمت شــد .چون عادت موران است ران ملخی نــزد ســلیمان برنــد ،ان شــاءالله قبــول میفرماییــد .فیــل غوز را فرســتادم قبله عالــم احوالپرســی بکند تعریــف نماید، قــدری خنــده بکنیــد ،جــواب عریضه را التفــات فرماییــد .ذوق نمایــم .باقــی عمرکــم طویل عدوکــم دلیل». ۷۰ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
تلﮕراف «امینه اﻗدس» به ﺷاه در فرنﮓ در جــای دیگری تلگراف «امینه اقدس» به ناصرالدین شــاه که در فرنگ بوده اســت باز نشــان از اهمیت و توجه زنــان دربار به این گربه بــرای جلب توجه شــاه را میدهد با این محتــوا« :از التفات حضرت اقدس شــهریاری روحنا فداه الحمدللــه احوالم بســیار خوب اســت، از تشــریف آوردن قبله عالــم جان رفته دوبــاره به تــن آمد و از این خوشــحالی ســاعتی هــزار مرتبــه شــکرانه خــدا را بجا مــیآورم .عکــس قبله عالم رســید، قســمت شــد ،عکــس علــی حــده که مرحمت فرموده بودیــد در روی صندلی در میان حیاط گذاشــتم ،خانمها عصرها میآینــد زیــارت میکننــد .ببــری خان عرض بندگــی میرســاند .صبح تا شــام مشغول درســت کردن عکســخانه خانه قبله عالم هســتم ».امینــه اقدس. تﺄســف دﺧتــر پــدری تاجدار از ﺷــیوه زندگــی و حکومتــﺶ دختــر ناصرالدین شــاه تاج الســلطنه کــه از نزدیــک شــاهد ایــن داســتانها بوده اســت زمانــی کــه در خاطراتش از این گربــه روایــت میکند با تأســف از پــدرش و کارهایــش یــاد میکنــد و در آخــر اینطــور مینویســد« :مثــ ًا اگــر این پــدر تاجدار من خــود را وقف عالم انســانیت و ترقــی ملت خــود و معارف و صنایــع مینمــود ،چقــدر بهتــر بود تا اینکه مشــغول یــک حیوانــی؟ و اگر آن قــدر زنهــا را دوســت نمیداشــت و آلــوده به لذایــذ دنیوی نشــده ،تمام ســاعات عمر مشــغول سیاست مملکت و ترویــج زراعــت و فاحــت میشــد، چقــدر امروز به حــال ما مفیــد بود؟ و در عــوض اینکــه مــن در ایــن تاریخ از گربه او مجبور شــده صحبت مینمایم، از رعیتپــروری ،معــارف طلبی ،کارهای عمــده ســلطنتی مینوشــتم چقــدر با افتخــار بــود و اگر میتوانســتم او را در عوض بدبخت ،خوشــبخت بنــگارم .چه میزان در این ســاعت قلبم مســرور بود. افســوس ای معلم عزیز من (شخصی که تاج الســلطنه برای او خاطراتش را نوشته اســت) کــه در آن عصــر و زمــان تمام غــرق غفلت بــوده و بویی از انســانیت بــه مشامشــان نرســیده و بــه قــدری آلــوده بــه رذایل و بدیهــا بودند که در قرنها خرابــی به یادگار گذاشــتهاند که اصاحپذیر نیســت». مﺠله ایران بانو Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
70 Kheradmand
69 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۶۹
68 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۶8
67 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۶۷
66 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۶۶
بایســتی عنوان می کــردم ،نیاز به اســتراحت دارم و مــی خواهم در مورد دادگاهی کــه در پیش دارم خــودم را آماده کنم .اما او همیــن حاال بود که به من بخاطر روحیــه ام گفت: " آفرین " حرفم را عوض کردم. " می خواســتم در مــورد ماقاتم با آقای هاردینگ بــا شــما صحبت کنــم .نمی دانســتم کــه خودش تمــاس می گیرد .دلم می خواهد که شــما در همه ی کم و کیف مســئله من باشــید. یکبــار دیگــر بخاطــر همــه محبــت هایتــان سپاســگزارم" . " حاال دادگاه کی هســت؟ آقــای هاردینگ وقتش را نگفــت؟ من هم یادم رفت به پرســم" . " نه ،ایشــان به من هم چیــزی نگفت .گمان می کنم که هنوز وقتی تعیین نشــده اســت" . " خودم از او ســوال می کنم .موافقی شــام بیائی خانه ما .فردا تعطیل اســت ،اگرکاری خاصی نداری بیا گپی بزنیم" . " بــاور مــی کنید نمــی دانســتم امــروز جمعه اســت؟ چون تصمیم داشــتم و البته هنوز هم دارم و خیلی هم مشــتاقم که امشــب را به اتفاق خانم به مــن افتخار بدهید شــام را در خدمتتان باشــم. مخالفــت نکنید چون می خواهم شــام را به اتفاق در رســتوران " مونتانــاس " بخوریــم تــا شــما هم ببینید که ماجرای من از کجا شــروع شــده است"... " حتمــن خوشــحال هم می شــویم .گمــان هم نمــی کنم کــه خانمم مخالفتی داشــته باشــد. امیــر! مــی توانی همان گوشــه دنج آن شــب را رزرو کنی ،تا بیشــتر در حال و هوای شــام آغاز گر، قرار بگیریم " " کوشــش می کنم ،چــون آنجا را خیلــی زود می گیرنــد .ببینم اســتاد ،مگر خانمتان هــم از ماجرای من مطلع اســت؟ " " کــم و بیــش چیز هائی بــه او گفتــه ام .نگران نبــاش چندین بــار تا حــاال به من گفته اســت که تو را مثل پســرمان دوســت دارد " . آدرس را برایش نوشتم و خدا حافظی کردم.
این ســوال ها برای چیســت؟ " " نظــر خاصــی ندارم ،فقــط می خواســتم بدانم حــاال کــه می گوئیــد نامــزدش هســتید از حال و روزش بــا خبر هســتید ؟ " داشــت نگرانــم می کــرد .انــگار از چیــزی خبر داشــته باشــد و دارد زیــر زبانــم را می کشــد. در صــدا و حرکاتــش آمادگــی روزی را کــه مــی خواســت فارســی یاد بگیرد و حتمــن در کاس من باشــد ،دیده نمی شــد .بیشتر داشــت محاکمه ام مــی کرد. برای نزدیکی بیشــتر و ســر در آوردن ،با مایمت گفتم: " مثل اینکه باید بنشینم" . و نشستم. " اگر ممکن است به قهوه ای مهمانم کنید" . در حرکاتش ماطفت همیشــگی دیده نمی شد. به هــر دلیل عوض شــده بــود .هر چنــد من این چرخش هــا را کــه معمولن بی دلیل هم هســت می شناســم ،ولــی در مورد ســوزان و آن رفتار های دوســتانه و گاه ســخت پــر از مهــری را که نشــان داده بــود ،این چرخــش همراه با ســوال هائی که متعــارف نبود ،گمانــم را به تردید کشــانده بود " ...فکــر مــی کنم اگر آقــای جفرســون از اتاقش بیرون بیاید و ببیند شــما پــس از خداحافظی اینجا نشســته و دارید قهوه می خورید ،صورت خوشــی نداشته باشد.؟ " ســوزانی نبود که قبلن خودش را نشــان داده بود. شــده بود صفحــه ای که آن ورش گذاشــته شــده باشــد .بهتر دیدم تا بیشــتر سبک نشــده ام بروم. " می بخشــید خانم ســوزان یادم آمد کــه قراری دارم ،دارد دیر می شــود" و ســریعتر از اینکــه فرصت کند بیشــتر بــازی را ادامــه بدهــد زدم بیرون. در ایــن فکر بــودن که این چگونه رفتــاری بود؟ چــرا این همــه اصــرار داشــت کــه از روابط من و کارولیــن ســر در آورد.؟ معلــوم بــود که بخاطر خــودش نیســت .اگر بــود با طنــزی ،عشــوه ای، پشــت چشــمی و در کمترینش لبخندی همراهش مــی کرد. او چیــزی از کارولین می دانســت ،کــه من نمی دانســتم .داشــت زمینــه چینــی مــی کــرد .نمی توانســت اطاعاتی باشــد که با فالگوش ایســتادن پشــت در آقای جفرســون به هنگام صحبت با من و یــا ارتباط های تلفنی کســب کرده باشــد. کاش از او پرســیده بــودم .زمینــه هــم مســاعد پرســش بــود ،اما نمــی دام چرا حضور ذهنــم را از دســت داده بودم. شــاید یه جورائی متوجه شــده است که کارولین خیلــی از مــن دل خور اســت و در دادگاه با عنوان اینکــه مــن نامزدش نیســتم ،مــی خواهــد عذابم بدهــد ،و او می خواســت پیشــا پیــش متوجه ام کرده باشــد.
" خانم سوزان ،ممنون برای همه چیز " " آقای ســبحانی ،ســئوالی داشــتم مــی توانم به پرسم؟ " " بله ،چرا نه " " آقای سبحانی! مشــکلتان با خانم اسمیت هنوز حل نشــده است ؟ " " من مشــکلی با خانم اســمیت نداشــتم .مدتی دنبــال کارهــای شــخصی و مســائل پــس از فوت پــدرش بــوده ،ولی حاال که حل شــده بــرای هفته آینده می آیــد "... " و شــما در تمام این مــدت دوری ،با او در تماس بوده ای و از حال و روزش خبر داشــتی؟ " " خانم ســوزان ،می بخشــید می توانم به پرســم ۶5ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
ولی دیگر از این حرف ها گذشته بود. توانســتم همان گوشــه را در رســتوران رزرو کنم. ولــی از وقتی که جواب مثبت گرفتــه ام نمی دانم چرا دلشــوره دارم .احساســم بر افروختــه و نا آرام اســت .با اینکه خودم پیشهاد این رســتوران را داده بــودم ،اما نه گمــان ،که دلم می خواســت خانم و آقای جفرســون ســوپرایزم کنند و با کارولین بیایند. نمــی دانــم عاقــه خفته ای داشــت بیــدار می شــد یا چوب گناهی بــود که مرتکب شــده بودم، داشــت چون مضرابی در دســت نوازنده ای ناشی تار هــای درونم را مــی نواخت. بجــای آمــاده شــدن و بــرای اســتقبال از مهمان هایم زود تر به رســتوران رفتن ،داشــتم دور خودم مــی چرخیدم. رو بــروی تلویزیون خاموش روی مبل نشســتم و بــه پرده کنــار نرفته پنجــره ای که باز نبــود خیره شــدم ،و هر لحظــه ی آن شــب اول را که کارولین آتش را بــر افروخت مــرور کردم. تلفن که زنگ زد بی هوا تکان خوردم. " امیــر جان ،فضولی کــرده ام و تا ،نگوئی که می بخشــی نمی گویم چکار کرده ام"... " اختیار دارید آقای جفرســون ،هــر کار کرده اید صاحــب اختیار هســتید برای من افتخار اســت که شــما تا این حد مرا به خودتــان نزدیک می بینید " چه ســرعت تصــوری دارد ذهن انســان ،تا قبل از شــروع صحبت مجدد آقای جفرســون ،من دنیائی را گشــت زدم ،و نمــی دانــم با همه انتظــاری که داشــتم چرا دلم نمی خواســت صحبــت کارولین مطرح شود. " برای آشــنائی بیشــتر و خودمانی شــدن شــما دوتــا ،از آقــای هاردینــگ هم از طــرف تو دعوت کــرده ام کــه امشــب را با ما باشــد" . " از ایــن بهتر نمی شــود ،کار بســیار خوشــحال کننده ایســت .ولی با خانم ایشــان می شــویم پنج نفــر و گوشــه دنــج کذائی کــه موفق بــه رزروش شــده ام ،بیــش از چهار نفــر جا نــدارد .اجازه می دهیــد میــز بزرگتری را ترتیــب بدهم؟ " " نــه امیر جان همان میز چهار نفره کافی اســت آن گوشــه را از دســت نــده ،مگر نمــی دانی آقای هاردینگ هنوز ازدواج نکرده اســت" . خانم زیبائی آقای هاردینگ را ســر میز من آورد. زودتر آمده بود. " چــه جای بــا حالی اســت ،اما چــرا از این همه فضــا در این گوشــه کوچولو؟ " گذاشتم به عهده آقای جفرسون. " آقای جفرســون گوشــه دنجی را خواســته بود تا راحــت تر و بی ســرو صدا تر صحبــت کنیم" . " موافقــم! ایــن دور هم بــودن ها بیشــتر برای حرف زدن اســت ،فقط شــام تنها هدف نیســت " ادامه دارد...
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
65 Kheradmand
به منشــی او گفتم نامزد کارولین هســتم .که البته هنــوز هــم ایشــان را ندیــده ام ،به هــر حال هر وقت بفرمانید در خدمت هســتم .ممنونم از قبول وکالتم" . بایــد ترتیبی بدهم کــه اگر آقای جــان مارتین او را بــه هر شــکل به دادگاه اولیه کشــاند ،من نروم. وکیلــم کــه اختیار تــام دارد برود کافی اســت ،این طوری بهتر اســت .حتا اگر کارولین از من شــکایت کند .چــون در حقیقت او ســت که نمــی خواهد مــرا ببیند .بدون شــک هــم از کارکنان رســتوران " مانتاناس " و هم از طریق منشــی و شــاید از آقای مارتیــن فهمیده اســت که من دنبال پیــدا کردنش بوده ام ولی او کمترین عکس العملی نشــان نداد. در اینصــورت دیگــر روبرو شــدن نــدارد .کارولین برای من تمام شــده اســت. ولــی اعتــراف می کنم کــه بدم نمی آیــد یکبار دیگــر او را ببینــم و اگــر فرصــت پیش آمــد از او بخاطر بر خورد ناشایســتم پس از آن شــب ،پوزش بخواهم...ولــی من حتا نمی دانــم او در کجای این جهــان پهناور زندگی می کند.؟ شــاید آقای مارتین چون وکیل امور اوســت بداند که کجاست .بهترین را همین فشــار وکیلم آقای هاردینگ اســت برای احضار او به این رســیدگی اولیه قبــل از دادگاه. اما اگر نیایــد که احتمالش زیاد اســت ،مارتین از خر شــیطان پیاده می شــود .و اگر بیاید ،من موفق به دیدارش می شوم. "...آقای ســبحانی! نمــی دانم ،شــاید خبر خوبی نباشــد .امــروز بــه مــن اطــاع دادنــد کــه خانم اســمیت موافقت کــرده در دادگاه شــرکت کند" . " چرا شاید خبر خوبی نباشد؟ " " چــون اگــر او در دادگاه اعام کند کــه نامزد تو نبــوده و نیســت ،گمان مــی کنم کارمــان را کمی مشــکل می کنــد ،البته بیشــتر موقعی کــه آقای مارتین بعنــوان وکیل او ،موضــوع لطمه به حثیت را عنــوان کنــد .در ایــن رابطه تو چیــزی داری که قبــل از موعد مــرا در جریان بگــذاری؟ " " ولــی آقــای هاردینــگ ،تعجــب می کنیــد اگر بگویم ،نمــی دانم چرا از آمــدن کارولین به دادگاه خوشــحالم .حتــا اگــر منجــر بــه محکومیت من بشود"... " نــه ،تعجب نمی کنــم ،چون بهر تعبیــر دیدار است....آقای ســبحانی ،فرصت کردید ،لطفن امروز یــا تا آخر هفته ســری به دفتر مــن بیائید" .
خاطــره تبدیلش می کنــم .اما هر بار بنحوی ســر بلند می کند .راســت اســت می گویند آتش عشق حتا خاکســترش هم همیشــه گرم است .بخصوص اگر نتواند مرز را بشــکند و به ســوی نفــرت برود. ایــن جای گزینی نفــرت بر اریکه عشــق کار تاش و تصــور نیســت .دالیلی مــی خواهد کــه ،ذره ای از آن را نــه تنهــا در کارولیــن ،حتــا در خودم هم نمــی بینم .نمی دانم چرا یاد و خاطره او همیشــه طراوت ذهنی خاصــی برایم دارد. مــی خواهد بــه دادگاه بیایــد که چه نقشــی را بــازی کند؟ می آیــد که مرا محکوم کند؟ یا شــاید در فکــر تافی اســت .؟ ولــی گمان نمــی برم که بخواهــد انتقــام بگیــرد .آن وجــود آرام ،که هر گز طغیان را نشــان نمی دهد ،هر گز چشــم بر همه روابــط و حرف هــا و محبت هانمی بنــدد ،ندیدم حتا وقتــی دقتم را از او بر می داشــتم حرف زبری بگویــد .در چشــمانش همیشــه موج مهــر را می دیــدم .در حالیکــه من بــا دیوانگی که کــردم به احتمال به اعصاب او خیلی فشــار آورده ام .اعتراف مــی کنم که بایــد از امکان پیش آمــده در دادگاه اســتفاده کند و به چشــم مردم بیگانه ام! بکشد. حوصلــه تدریــس نداشــتم .معلمــی عــاوه بر دانــش و آگاهی ،شــوق می خواهــد و حوصله که من مدتی اســت نــدارم .درحالیکه دلیل شــهرت و محبوبیتم ،رفتار و خلق و خویم بوده اســت چیزی کــه حــاال از آن ها فاصلــه گرفته ام. به دفترآقای جفرســون تلفن کــردم بگویم که اگر می شــود ،تــا اتمــام این ماجــرا به مــن مرخصی بدهد. ســوزان پرســو جو را شــروع کرد .خانــم خوب و مهربانی اســت اما تو ی هر کاری خــودش را وارد می کنــد ...و کنجکاوی! " آقــای جفرســون روی خط اســت ،نمــی توانم مزاحمش بشــوم" . " اگر ممکن اســت پیغامم را به ایشــان برســانید. بــرای مدتــی می خواهــم بــه مرخصی بــروم ،از همین امــروز"... " آقای ســبحانی ،آقای جفرسون دارد در مورد شما بــا آقای هاردینــگ صحبت می کنــد ،کمی تحمل کنید بــا خودش در مــورد مرخصــی صحبت کنید بهتر اســت ،و متوجه بشــوید که در مورد شما چه می گفتنــد ...حاال چی شــده که باز مــی خواهید غیبت داشــته باشید"... یــک ریز حرف می زد ،فرصــت تمرکز را ازم گرفته بود .احســاس می کــردم دارد فضولی می کند. " چشــم خانم ســوزان تا نیمساعت دیگر مجددن مزاحم می شــوم" . " نه ،قطع نکنید ،مکالمه دارد تمام می شود"... نمی خواســتم بی توجه بــه او ،تلفن را قطع کنم، هرچه باشــد او ســکرتر رئیس اســت و مــن با این وضع ناپایــدارم حتمن به او نیاز خواهم داشــت. " باشه پشت خط می مانم"...
ایــن فکر آشــوب زده مــن گویا قرار نیســت آرام بگیــرد .هر طرفــش که مــی روم داســتان دیگری ســر بــر مــی دارد...در اینکه هنوز وقتی ســری به قلبــم می زنم ،عاقه به کارولیــن را می یابم ،تردید نیســت .داشــتم یا تصور می کــردم کــه دارم از او دور مــی شــوم ،و دارم بــا تلقین و تــاش ،به یک ۶۴ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
" اقــای ســبحانی! بنظــر من اگــر مــی توانی بیا اینجــا شــخصن او را ببینی بهتر اســت " پیشنهاد بدی نبود " تــا کمتر از نیمســاعت دیگر دفتر شــما خواهم بود " " چنــد لحظه صبرکن ،این آقای جفرســون اســت که مرا احضار کــرده"... " ....گفــت تلفنــی تو را وصل کنم مــی خواهد با تــو حرف بزند .بــا اجــازه ات گفتم کــه در راهی و داری می آئی اینجا .خوشــحال شــد .منتظریم"... " آقــای هاردینــگ می گفت خانم اســمیت قبول کــرده که برای شــهادت بیایــد دادگاه ،کمی نگران بود که وکیل او پس از شــهادت اینکه شما نامزدش نبوده اید ،ســخت بگیرد"... " جنــاب جفرســون مــن واقعــن شــرمنده ام که مشــکات مــن دارد می ریزد به دامان شــما .و این چیزی اســت که مرا ســخت می آزارد .می دانم که شــما بیش از انتظارم به من بخصــوص در این مورد محبــت دارید و کمک می کنیــد ولی بگذار بگویم که دارم خجالت می کشــم"... " امیــر توهم پیش که بیاید کلی ســخنرانی...این حــرف ها چیه؟ من تــو را و صداقتت را و عاقه ات را به کار که تحت هر شــرایطی آن را با شوق انجام مــی دهی دوســت دارم .از این مســائل در زندگی هــر کس پیــش می آید .خــودت را ســرزنش نکن. برایــم جالب بــود که آقای هاردینــگ می گفت تو نارحــت نیســتی ،حتا گفتــه ای که خوشــحال هم هســتی .واقعن اینطور است؟ " " بله آقای جفرســون ،شــما خوب مــی دانید که من زمانی او را خیلی دوســت داشــتم ،و به ازاء آن واکنش عجوالنه که نمی خواهــم دیگر در موردش حــرف بزنم کلی هــم تاش کــردم کــه او را بیابم ولی موفق نشــدم و بقیه ماجــرا ،ولی حقیقت این اســت که خیلــی دلم مــی خواهد یکبــار دیگر او را ببینم و اگر فرصت شــد از او پوزش بخواهم .برایم فرق نمــی کند که ایــن دیــدار در کجا و چه شــرایطی باشــد .حاال کــه دارد می آیــد دادگاه خوشــحالم، بگــذار علیه من شــهادت بدهــد ،بــه او حق می دهــم چــون در واقــع ما بــا هــم نامزد نبــوده و نیســتیم ،خب چنین ادعای بی پایه ای جریمه هم دارد .مــن بــرای هر تنبیهی آمــاده ام" . " آقــای ســبحانی واقعن " بــراوو -آفرین " ،خیلی بیشــتر ازت خوشــم آمد .منهــم در دادگاه خواهم بود و اگر بشــود کنار تو هم خواهم نشســت .ولی مطمئن بــاش که آقــای هاردینــگ ،کارش را خوب می داند او وکیــل ورزیده ایســت....اما گویا با من کار داشــتی چون وقتی که از ســوزان خواستم با تو صحبــت کند ،گفت که در راه اینجا هســتی .با من کاری داری؟ " نتوانســتم خودم را راضی کنم که مرخصی بگیرم.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
64 Kheradmand
روز موضــوع دیگــری برایم پیش مــی آید " " امیر بنشــین تــا من چند تمــاس تلفنی میگیرم، قهــوه ای بخور و اســتراحت کن " و متاسفانه اولین تلفنش به سوزان بود: " ســوزان ترتیب قهــوه ای را برای آقای ســبحانی بده " وقتی کــه قهــوه را آورد ،آقای جفرســون هنوز با تلفن مشــغول بود. " مــن کــه خواســتم برایتــان قهــوه بیــاورم ،راه ندادیــد .خوش بــه حال آقای جفرســون که حرفش ایــن همه بــرو دارد" . ایــن چه جور حرف زدنی اســت؟ چــه خودمانی. بایــد بدانم دنباله آن " ولی "...که با ســر رســیدن آقای جفرســون بــی ادامه ماند ،چه بوده اســت. در اینکه زیباســت و خوش پــوش و کاردان حرفی نیســت .ولــی این هــا چه ربطــی به مــن دارد .و در اینکه بهر حال منشــی رئیس اســت و همیشــه هم زمینــه ماقات مرا با او روبراه کرده اســت نیز، شــکی نیســت .حتا وقتی پس از غیبت کذا ،پیدایم شــد به گرمی از من اســتقبال کــرد و هر وقت هم در دفتر جفرســون بودم مانع شــده اســت که حتا تلفنی کســی مزاحم بشــود .که البته جای سپاس و قدر دانی دارد و بایــد اعتراف کنم که من بخاطــر حواس پرتی بــه موقع ســپاس بجا نیــاورده ام .امــا نمی دانم حــاال با من چــکار دارد؟ چــرا می خواهد فارســی یــاد بگیــرد و آن هم نه بخاطر یاد گیــری یک زبان بلکــه به قول خــودش بــرای اینکه ســر کاس من باشــد .نمی دانــم .و این نمــی دانم ها ،چــه دارد زیاد می شــود؟ باید قبل از توســعه بیشــتر ،جلوی آتش را بگیرم. تصور مــن ،با توجه بــه همه عملکرد ها نشــانگر افروخته شــدن اســت .و من حــال و حوصله اش را نــدارم .فرصت شــد همین امــروز صحبت خواهم کرد.
تفاوت باشــم و خودم را کنار بکشــم ...ضمن اینکه تذکر الزم را دادم" " متشکرم آقای جفرسون " " گفــت دارم احضاریه ای برای آقای ســبحانی می فرســتم ،ولی الزم اســت قبــل از هر اقــدام قانونی او را ببینم" . " بنظــر می رســد کــه لحــن اش زبــری تهدید را داشــته است؟ " "بله همینطور بود " " جناب جفرســون هم از مزاحمتی که برای شــما ایجاد شــده پوزش می خواهــم و هم"... مانع شد حرفم را تمام کنم. " بــه او گفتم که شــما باید احضاریــه را به آدرس قانونی ایشــان که خانه اش اســت ارسال دارید .چرا مســائل خصوصــی او را بــا من مطرح مــی کنید؟ اینکه خــود خاف قانون اســت .ضمنــن خواهش می کنم ،در رابطه با مســائل شــخصی و خصوصی همــه آنهائی که اینجا کار می کنند مزاحم نشــوید. شــما آنطور که می گوئید وکیل دعاوی هســتید و قوانیــن را خوب می شناســید .و او با گفتن برایش بد خواهد شــد مکالمــه را قطع کرد. من هم بــا فاصله موضــوع را با یکــی از وکای دانشگاه در میان گذاشــتم ،و در حد امکان او را در جریان قرار دادم .فرصت کردی همین امروز ســری به او بزن ،منتظرت اســت " " رئیــس با کدامیــک از وکای دانشــگاه در مورد من صحبــت کردید ؟ " " با آقای امیل هاردینگ .این هم تلفنش"... در حــال تشــکر و خــدا حافظی بــودم که ضمن تکان دادن دســتم که در دســتش بود بسیار قاطع گفت : " امیــر خواهش می کنم محکم بــاش ،من از این خود گــم کرده ها بدم مــی آید" . ســوزان خانم ،می توانم خواهــش کنم دفتر آقای امیل هاردینگ را برایم بگیــری ؟ کاری فوری دارم. نگاه ســوزانش را بــه صورتم دوخــت و با حالت خاصی گفت: " چشم آقای سبحانی .موضوعی پیش آمده؟ " " بله ،گویا قرار است اعدامم کنند " و خندیدم.
"...امیــر امــروز ،آقــای جــان مارتین زنــگ زد .و گفت : چون نتوانســته تو را پیدا کند ،فکــر کرده از من کاری برایش ســاخته است .همانطور که می دانی وکیل خانم کارولین اســمیت است. از او پرســیدم چــه خدمتــی از من بر مــی آید؟ کمــی لحــن اش را تغییر داد ،و کمــی هم صدایش " جناب هاردینگ ،سبحانی هستم...؟ " را کلفــت کــرد ،که مــی دانی هــر دوی این اعمال " منتظرت هســتم آقای ســبحانی ،آقای جفرسون مــورد نفرت من اســت " برایــم توضیــح داده اند .اما الزم اســت خــودت را " خــب می گفتید که ،مســائل امیر به من مربوط ببینم ،امروز وقــت داری؟ " نیســت .درســت اســت که من رئیس دانشکده ای " بلــه اقــای هارینگ ،تا کمتر از یکســاعت دیگر هســتم کــه او در آنجا تــدرس می کنــد ،ولی من در دفترتان هســتم " به امور شــخصی همکارانم کاری نــدارم ،تا مزاحم شما نشود " " آقای سبحانی ،شــما با خانم کارولین اسمیت در " امیــر فکر مــی کردم تا حــاال متوجه شــده ای تماس هستید؟ " کــه بخصــوص در رابطه با مورد تــو ،نمی توانم بی " خیر " ۶3ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676
" پس چرا به ســکرتر آقــای مارتین گفتــه اید که نامزد ایشــام هستید؟ " " از نظر قانونی اشکالی دارد آقای هاردینگ؟ " " نــه ،من فعلــن می خواهــم بیشــتر در جریان باشــم .قبل از آمــدن شــما در مقام وکیــل تان با آقای مارتین صحبت کردم و پرســیدم دلیل ناراحتی شــما از آقای ســبحانی چیســت؟ آن هم در حدی که بــرای ایشــان تقاضای جلســه پبــش دادگاهی کــرده اید"... چه گفت ؟ " " اقای ســبحانی متاســفم ،بنظر می رســد ایشان بیشــترعاقمند به خانم کارولین اســمیت هستند تــا وکیــل او ،و از اینکه شــما خود را نامزد ایشــان معرفی کــرده اید کافه اســت" . " می بخشید ،چرا متاسفانه؟ " " آقــای جفرســون بــه مــن گفتند که شــما هم دلبســته ایشــان هســتید .گویا تا حدی که خود را نامــزد ایشــان معرفی مــی کنید " " بــودم ،و خیلی هــم برای یافتن او تــاش کردم. عــادت من این اســت کــه در رابطه بــا خانم ها تــا جائی پیش می روم که احســاس کنــم دو طرفه و بخصــوص محترمانه اســت .ما ایرانــی ها ضرب المثلــی داریم که مــی گوید: برای کسی تب کن که برایت بمیرد "" آفریــن ! بنظــر می رســد که که شــما خودتان مــی توانید مشــکلتان را حل کنید " " نه آقای هاردینگ ،بــرای حضور در دادگاه و حتا برای نشســت قبــل از آن و در حضــور یک قاضی، صــد در صد به همیاری و دانش شــما نیــاز دارم... چــون بهیچ وجه خوشــم نمی آید خــودم را درگیر مســائل فراموش شــده ببینم...ضمن اینکه مجددن خواهــش می کنــم ،اگر گفته باشــم نامزد ایشــان هســتم ،جرمــی را مرتکــب شــده ام؟ و آقای جان مارتین می توانند با اســتناد بــه آن برای من پرونده درست کنند؟ " " اگــر بتوانــد در جلســه پیــش از دادگاه ،خانــم اســمیت را بیاورد و او شــخصن بگوید که سبحانی نامــزد مــن نبوده و نیســت ،و با بیــان این مطلب به مــن تهمت زده اســت ،و بخصــوص اگر بگوید بخاطر این تهمــت ،من از نظر روحی آزرده شــده ام ،بله مــی تواند پرونده ای قابل ارجــاع به دادگاه بشود " " و اگــر نتواند او را به این نشســت بیــاورد ،و یا اگر آورد ،از من شــکایتی نداشــته باشــد چی؟ " " پرونده بسته می شود " " آن وقــت من می توانم از آقــای مارتین به جرم افترا شکایت کنم؟ " " خیلی کارها می شــود کرد .ولی آقای جفرســون گفت شــما ســخت دنبــال آرامــش هســتید .این مســائل بســیار پر درد ســر است" . " سپاســگزارم .بله من در حالیکــه نامزد او نبودم، بــرای اینکه بتوانم به دیدار آقــای جان مارتین بروم Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
63 Kheradmand
داستان پاورﻗی ماهنامه ﺧردمند
نوﺷته دکتر محمود صفریان
شام با کارولین
بخش ششم
داشــته باشــد باید برای یافتن این آرامش باشــد. فﺼلپنﺠم اتهام " بفرمائید! " " ســوزان " هستم....،آقای ســبحانی! مدتی است شــما را نمی بینیم .ســاعت های تدریس ات را کم کرده ای؟ قبلن بیشــتر بــه دفتر ما ســر می زدیــد .آنقدر نیامــده ایــد کــه امــروز آقای جفرســون بــه من ماموریــت داده اســت شــما را پیــدا کنم"... " ســام ســوزان خانم ،صبح بخیر ،چه سحر خیز، آن هم بــرای حضور در دفتر کار .مثــل اینکه آقای جفرســون خیلی به من لطف دارنــد ،چون من کم و بیــش در فواصلی کوتاه ایشــان را می بینم. اما شــما درســت می گوئید ،کمتر در دفتر مزاحم ایشــان می شــوم .بهر حال گم نشــده ام که شــما زحمــت پیدا کردنم را بکشــید .چشــم خدمت می رسم" . " امروز وقت دارید؟ " " بله ،چه ساعتی مناسب است؟ " " ساعت یازده خوبه ؟ " " صبح یا بعد از ظهر ؟ " " یازده شب چرا!؟ " " گفتم شاید دارید به شام دعوت می کنید" . " شــام هــم دعوت مــی کنیــم آقــای امیر...می بخشید"... " اشــکالی نــدارد بهــر حال مــن اول امیــرم بعد سبحانی " " یازده صبح منتظرت هستیم " . " می بینید که چه وقت شــناس هســتم؟ درست ســاعت یــازده اســت .بنظــر می رســد کــه آقای جفرســون نیستند"... " می بخشید آقای امیر... چــه خودمانی شــدم ،شــما هــم می توانیــد مرا ســوزی صدا کنید...تقصیر آقای جفرســون است که هــر وقت با شــما کار دارد به من مــی گوید تلفن امیــر را برایم بگیرید" . " نا راحت نشــوید ،همانطور کــه گفتم امیر برای من راحت تر اســت " " اقای ســبحانی ،پوزش می خواهم ،اشــتباه از من اســت .اقای جفرسون ســاعت دوازده می آیند ،در جلسه شــورای دانشــگاه هســتند .اجازه بدهید تا ایشــان بیایند قهوه ای برایتــان بیاورم؟ "
شــب تا دیر وقت خوابم نبرد .دلم می خواســت برای آخریــن بارتماســی تلفنی با کارولین داشــته باشــم تــا بهتر متوجه بشــوم کــه در چــه حال و هوائی اســت ،و مرا و کاری را کــه کرده ام ،چگونه ارزیابــی می کند ،و کل ماجــرا را کجای ذهنش جا داده اســت .و فرصتی می شــد تا مانــده حرف ها و نظــرم را به او بگویــم و بنحوی قال را بکنم .نمی خواســتم بــرای این مظــور گامی بــر دارم و خودم اقدامی بکنم .بیشــتر عاقه داشــتم یــک جورائی پیش بیاید. در حقیقــت دارم دنبال " من " خــودم می گردم. اگــر جســتجوئی هســت در زوایــای روان خــودم است. برای کارولین پس از آن شــب مــرده ام .هر مرگی هم پس از مدتی عادی می شــود ،و دیگر سنگینی انــدوه روز های اول را نــدارد .پول هم که به مقدار کافی دارد " .جان " وکیلی را هم توانســته جانشین " جــان " خلبــان بکند .در کل نبایســتی پریشــانی خاصی داشــته باشــد .این من هســتم که بایستی بــه " جای " ماندگار ســالک آشــنائی بــا او عادت کنــم .و بگذارم تا کاملن کهنه شــود .بهترینش هم هر چه بیشــتر مشــغول بودن اســت .و حاال دارم روی ایــن فکــر و عقیده بــه عنوان یــک راه حل، کار می کنم .اگر قرار اســت جســتجوئی هم ادامه ۶2ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
" نــه ،متشــکرم ،کاری در دبیرخانــه دارم بــرای ســاعت دوازده بــر مــی گــردم " " می خواســتم در این فاصله کمی با هم صحبت کنیم " مــی خواهد با مــن صحبت کند؟ چــه صحبتی؟ پــس آگاهانــه قرار را یک ســاعت زود تر گذاشــته است. " چه صحبتی؟ بفرمائید " " این همه رسمی؟ آدم می ترسد حرف بزند " " مــی نشــینم تا راحت باشــید .بفرمائید ســوزی خانم" . محســوس چهــره اش تغییر رنــگ داده بود .کمی دســتپاچه بنظر می رسید. " مــی خواســتم به پرســم کاس بــرای آنهائی که تــازه می خواهند فارســی یــاد بگیرنــد دارید؟ " " می خواهید فارسی یاد بگیرید؟ چرا؟ " " خــوب ایــن هم برای خــودش یک زبان اســت. فراگیری یــک زبان جدید که ایرادی نــدارد ،اینطور نیست؟ " " نــه تنهــا ایرادی نــدارد خیلی هم خوب اســت، اما چرا فارســی؟ مگــر " مانداریــن " را می دانید؟ آنطــور که پیدا ســت چینی ها دارنــد بدون جنگ دنیــا را می گیرند .کاال هایشــان که تــا حاال چنین پیش رفتی را داشــته اســت .بنظر من زبان دوم می تواند " ماندارین " باشــد ،نه فارســی" . " ولی آن را امیر درس نمی دهد"... " خــب آن را هــم حتمــن یک امیــر چینی درس مــی دهد" . " ولی"... " ســام آقای جفرسون .ایشــان هم آقای سبحانی که دنبالش می گشــتید " " خودم دارم می بینم خانم " کییت " " امیر بیا تو " حواســم کار نمی کرد .ســوزان چه می گفت؟ می خواهد فارســی یاد بگیرد چون امیــر آن را تدریس می کنــد؟ یعنــی خانم " ســوزان کییت " ســکرتر آقای جفرســون به مــن نظــر دارد؟ از ماجرای من و کارولیــن چیزی می داند؟ عجب گرفتاری اســت. " امیــر! توکــه بــاز اینجا نیســتی ،باز چه شــده، موضــوع جدیدی پیــش آمده که من نمــی دانم؟ " " نــه رئیس چیزی نیســت ،همین جــوری روبراه نیســتم .دنبال آرامش می گردم که نمــی دانم چرا هــر روز از من دور می شــود .خســتگی جســمی نــدارم که مرخصی و اســتراحت درســتش کند .هر
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
62 Kheradmand
61 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۶۱
ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻴﺪ! نیوﺷاﻻیقی هرکسی شــغلی دارد؛ یکی پزشک است و دیگری کارمنــد .نوع کار مهم نیســت ،مهم این اســت که انســان کار مــی کنــد و برای خــود درآمــدی دارد تا شــرافتمندانه زندگــی کند .بســیاری از ما خیلی راحــت در مــورد شــغل خود حــرف مــی زنیم و بعضی ها حتی شغلشــان می شــود مایه مباهات و فخرفروشیشــان .اما برخی از مشاغل نیز هســتند که نمی توان در مورد آنهــا حــرف زد .مثــا فــردی که جاســوس اســت نمــی تواند به دیگــران در مــورد شــغل خود چیــزی بگوید. برای آشــنایی با مشــاغلی که دربــاره آنها نمیتوان با کســی صحبت کرد ،با ما همراه باشــید. هیــچ کــس نمیتوانــد حتی بــه نزدیکترین فــرد به خود هــم بگوید که «شــغل من جاسوســی بــرای یــک دولــت بیگانه اســت». عکــس :ویلیبرانــت صدراعظم اســبق آلمان بــه همــراه همســر و پســرش .ســمت راست، گونتــر گیــوم دوســت دیرینــه و مشــاور ویلــی برانــت که جاســوس آلمان
شــغل واقعی همســر خود خبر نداشــت .هرچند ایــن یک فیلم اســت ،اما در دنیای واقعــی افرادی هســتند که در ازای دریافت پــول «ماموریت» قتل دیگران را برعهده میگیرند .این شــغلی اســت که در مــورد آن «ســکوت کامل“» حکمفرماســت. سخنرانینویس افــرادی هســتند کــه شــغل آنهــا نوشــتن بــرای ســخنرانی سیاستمداران است. کار آنها
نو شــتن ســخنرانیهای انتخاباتی و یا نوشتن سخنرانی برای مناسبتهای گوناگون است .هویت «ســخنرانینویسها» هیــچگاه اعــام نمیشــود و آنهــا هیــچگاه نمیتواننــد ادعا کننــد کــه ایــن ســخنان رئیــس جمهــور یا نخســت وزیــر را من برایش نوشــته ام.
شــرقی بود و افشــای هویت او باعــث کنارهگیری و ســقوط دولــت ویلــی برانت شــد. ﻗاتل حرفهای فیلم «خانــم و آقای اســمیت» یادتان هســت؟در فیلــم این زن و شــوهر هردو قاتــل حرفهای بودنــد ،اما هیــچ کــدام از آنها از ۶۰ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
شــغل آنهــا نوشــتن کتاب اســت ،اما نه به اســم خود، بلکه بــرای افراد مشــهوری همچون ســتارگان سینما، فوتبالیســتها و حتــی سیاســتمداران .ایــن نویســندگان ناشناس بــرای نوشــتن یــک کتاب اطاعــات اولیه را از «صاحــب کار» دریافــت میکننــد، کتــاب را مینویســند، تغییــرات و اصاحــات مــورد نظــر را وارد میکنند .پــس از دریافت دســتمزد و انتشــار کتاب ،نویســنده ناشناس نمیتوانــد ادعــا کنــد این کتــاب را او نوشــته ا ست .
حفظ اسرار شــغل یــک وکیل بــر همه آشــکار اســت ،اما او موظــف به حفظ اســرار موکل خود اســت و اجازه ندارد اســرار مــوکل خــود را فاش کند. پایاننامهنویس برایــش فرق نمیکند در چه رشتهدانشــگاهی ،او کارش پایاننامه نویســی اســت .پایان نامه نویسان در قبال دریافت پول برای دانشــجویان و یا افرادی که نیــاز به «مــدرک» دارنــد پایاننامه مینویســند .این افــراد هم در مقابل کار خــود و هم در مقابل کســی که کار را میخــرد ،باید ســکوت کند. مﺠری حکم اعدام ایــن شــغل را نیز بــه هیچکــس ،حتــی اعضای خانــواده نبایــد اعــام کرد. مشاورماﻟیاتی مشــاوران مالیاتــی از همه اســرار مالــی موکان خود باخبر هســتند ،امــا اجازه ندارنــد در مورد آن با کســی صحبــت کننــد« .اعتماد موکل» ســرمایه اصلی مشــاوران مالیاتی اســت. ﻏﺬاﺧور و مسافر حرفهای کســی از هویــت واقعــی آنهــا اطاعی نــدارد. بــه رســتوران میرونــد و غذا ســفارش میدهند یا شــب را در یک هتــل میگذرانند .آنهــا «آزمایش کننــدگان حرفــهای ولــی ناشــناس» هســتند کــه همهچیــز را بهطور نامحســوس ارزیابــی میکنند. گــزارش مثبــت و یا منفــی آنهــا از وضعیت غذا، ســرویس ،تمیزی و نظافت برای یک رســتوران و یا هتــل تعیین کننده اســت. پروژههایمخفی «محرمانــه ،خیلی محرمانه ،ســری ،کاما ســری» اینها چهار رده مکاتبات نظامی هســتند .بسیاری از طرحهــا و پروژههــای نظامــی مشــمول یکــی از ایــن ردهبندیهــا هســتند کــه تخطــی از آن با احکام ســنگین دادگاههــای نظامی همراه اســت. در بســیاری از پروژههــا کســانی کار میکننــد که اجــازه ندارنــد کوچکتریــن اطاعاتی از کارشــان را با دیگــران درمیــان بگذارند .ســخنگفتن برخی از آنهــا میتوانــد دنیا را بهــم بریزد.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
60 Kheradmand
امنیت می کــرد و از خود می پرســند (( :چرا حاال او می خواهد بیشــتر اوقات تنها باشــد)) . بچــه ها ممعمــوال به اتــاق خود می رونــد و در را مــی بندند ؛ چــون می خواهنــد در یک محیط آرام و بدون ســر و صدا به آرامش برســند .عده ای کتاب مــی خوانند ،به آهنگ هــای مختلف گوش می کنند ،نقاشــی می کشــند یا کارت بازی میکنند یــا بــا رایانه کار مــی کنند و یــا با دوســت خود ، تلفنــی صحبت می کننــد و به این ترتیــب با تنها مانــدن از فشــار عصبی و ســر و صــدای خواهر و برادر کوچکترشــان و سهیم شــدن در کارهای خانه دور می مانند. اکثــر اوقات بچه هــا می خواهند تنهــا بمانند تا از دســتورهای بزرگترها ایمن باشــند .بعد از سپری کردن یک روز ســخت با معلمان و مربیان متعدد ، پرســش ها و خواســته های والدین برایشان عذاب آور است. معمــوال در بعضــی از خانواده هــا ،وقتی کودک جلوی چشــم والدین خود باشد ،وظایف زیادی به او محول می شــود (( :حاال که به آشــپزخانه آمدی ،میشــود میز غــذا را آماده کنی )) (( ،ســارا را ببر بیــرون بــازی کنــد )) (( ،به من کمک کــن تا اتاق را مرتب کنیم )). بدیــن صــورت فرزندتان یاد می گیــرد که اگر در اتــاق خــودش بماند ،کمتــر به او امــر و نهی می شــود و مجبــور نیســت کار اضافی انجــام دهد و در اکثــر اوقــات ،دلیل ایــن که کودک خــودش را 5۹ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
از بقیــه جدا می کند ،این اســت کــه میخواهد از مشــکاتی که برایش پیــش آمده ،فــرار کند. ممکــن اســت در ارتباط با دوســتان یــا در درس هایش مشــکل دارد ،شــاید هــم بــرای دور بودن از اختــاف هــای خانوادگی ،تنهایــی را ترجیح می دهد. البتــه تنهایی موقتــا او را از مشــکات خاص می کند اما والدین باید در این نشــانه دقیق باشــند که آیا اثری از افســردگی مانند بی اشــتهایی ،پرخوابی ،انزواطلبــی ،ماتم گرفتن ،ناراحتی و خشــم در او دیده میشــود یا خیر؟ اگــر از این موضوع ناراحت هســتید که فرزندتان بیش از انــدازه تنهایی را ترجیح می دهــد ،درباره ی نگرانی خود بــا او حرف بزنید. ممکن اســت کــه او از روی عادت بــه اتاقش می رود ،امــکان دارد بــا دانســتن این که شــما نگران ایــن موضوع هســتید ،این تا وﻗتی که فرزندتان مدﺕ زمانی را در اتاﻕ به تنﻬایی ﺳر عادت خود را می کند ،به حریﻢ ﺧﺼوصی او احتراﻡ بگﺬارید و اﮔر صﻼﺡ تغییر دهد. دیدید با رفتن از ﺧانه و ایﺠاد ﺳﻜوﺕ به او کمﻚ کنید. شاید متوجه شــوید کــه او در مدرســه مشــکاتی دارد و یــا از انجــام دادن اگــر شــما بــه گونــه ای برنامــه ریــزی کنید که تکالیفــش در خانــه رنج می برد یــا اینکه حس می فرزندتان حریم خصوصی مناســبی داشــته باشــد کند زیر بار فشــار مســئولیت یا دعــوای خانوادگی ،طبیعی اســت کــه او هم قســمتی از وقت خود قــرار گرفته اســت. را بــرای هماهنگــی بــا اعضــای خانواده به شــما کوشــش کنید از فشــار روانی فرزندانتان بکاهید ،اختصاص خواهــد داد. به فرزندتــان بگویید که در انجام تکالیف مدرســه بــه او کمک مــی کنیــد ،در صورت لــزوم برایش معلم خصوصی بگیرید ،توقع کمتری از او داشــته باشــید و مرتــب او را تشــویق کرده و مــورد توجه قرار دهید. تــا وقتی کــه فرزندتان مدت زمانــی را در اتاق به تنهایی ســر می کند ،به حریــم خصوصی او احترام بگذاریــد و اگر صــاح دیدید بــا رفتــن از خانه و ایجاد ســکوت بــه او کمک کنید. از دیگــر افــراد خانــواده خانــواده خواهش کنید برای مــدت زمــان کوتاهــی از او دور بمانند و در شــبانه روز ،مدتــی و را به حال خــودش بگذارید. اگر بــا خواهر و بــرادرش در یک اتــاق زندگی می کننــد ،طــوری برنامه ریــزی کنید کــه او مدتی را تنهــا بماند یا بــه او اجازه دهیــد در اتاق دیگری با خودش تنها باشــد.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
59 Kheradmand
ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻮﺩﮐﺘﺎﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ وقتــی که کــودکان بزرگتر می شــوند ،عاقه ی آنها برای تنها ماندن بیشــتر میشــود .کودکان ده تا ســیزده ســاله گاهی اوقات دوســت دارند تنها بماننــد اما کــودکان دوازده ،ســیزده ســاله وقت بســیاری را در تنهایــی به ســر می برند. میخواهــم تنها باشــم .مــرا تنها بگــذار .وقتی که کودکان بزرگتر می شــوند ،عاقــه ی آنها برای تنها ماندن بیشــتر میشــود .کودکان ده تا سیزده ســاله گاهی اوقات دوســت دارند تنهــا بمانند اما کودکان دوازده ،ســیزده ســاله وقت بسیاری را در تنهایی به ســر می برند. ایــن دگرگونــی ،حاصل رشــد کردن و مســتقل بــودن آنها اســت ،ولی اکثر والدیــن این حالت را مشــکل ســاز می دانند (( :وقتی دختــرم تنها در اتاقش مــی ماند ،به نظرم کار درســتی نمی کند. او دوســت ندارد در کنار ما باشــد)) . والدیــن در خاطــرات خود ،فرزند خردسالشــان را مــی بیننــد که چطور عــادت داشــت همه جا دنبال آنها باشــد و چقدر دوســت داشت والدینش در کنارش باشــند و در کنار آنها احســاس شادی و
58ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
58 Kheradmand
57 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند5۷
56 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند5۶
قانون کار مشــاغل ســخت و زیانآور دیده شــده اســت چرا کارگــران کورهپزخانه که عمــر و جوانی خود را در این کار ســخت از دست میدهند ،نباید از ایــن قانــون بهرهمنــد نشــوند؟ وی با اشــاره به اینکــه ،کارگــران کورهپزخانهها بیش از 8ســاعت در روز کار میکننــد ،گفــت :بــا توجــه بــه اینکه دســتمزد آنها بر اســاس تولید روزانه است ،بنابراین کارگــران ســعی میکننــد تولیــد بیشــتری (ســاخت خشــت خــام) در روز داشــته باشــند تا بتوانند از دســتمزد باالتــری بهرهمند شــوند. دستمزد بر اساس توﻟید روزانه عباســی ادامــه داد :بهدلیــل افزایــش تولیــد و درآمــد بیشــتر، خانوارهــای کارگــران همگی با هم کار میکنند که بهرهوری بیشــتری داشــته باشــند و به همیــن دلیل کــودکان خانوارهــای ایــن کارگران از ســنین خردســالی بــه همــراه پــدران و مــادران خــود بــه کار در کورهپزخانهها مشــغول میشــوند .رئیس انجمن صنفــی کارگران کورهپزخانههــا تصریح کرد :در قانــون ،کار کودکان زیر ۱5ســال منع شده اســت اما در کورهپزخانهها از اجــرای قانــون کار خبری نیســت .بــه گفته این
مقام مســئول کارگری ،زنان در ایــن کورهپزخانهها کارهایی را بر عهده دارند که از توان جســمی آنها خارج است ،بســیاری از آنان کودکان خود را بر سر کورههای آجرپزی به دنیا میآورنــد .وی ادامه داد: مرخصــی زایمــان در کورهپزخانهها بــرای کارگران
زن ناآشناســت بهطــوری کــه آنها پــس از زایمان فرزندان خود را به گهواره میســپارند و به ســر کار بازمیگردند .عباســی گفت :فرزنــدان این کودکان بعــد از چند ســال در کنــار والدین خــود بیاعتنا بــه منع کار کودک به کار مشــغول میشــوند .این
55ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
مقام مســئول کارگــری از وزیر تعــاون ،کار و رفاه اجتماعی درخواســت کرد دیــداری از وضعیت کار در کورهپزخانههــا داشــته باشــد و از نزدیــک بــا مشــکات کارگران آنجــا که در شــرایط نامتعارفی بهســر میبرند آشــنا شــوند تا بتواننــد درخصوص آنهــا بهتر تصمیمگیــری کنند. محل توﻟد :کورهپزﺧانه رئیــس انجمــن صنفــی کارگران کورهپزخانههــا گفــت :وزیــر کار میتواند مســائلی نظیر مســتمری کارگران از کارافتــاده ،درمان ،بیمه، بازنشســتگی ،وضعیــت مســکن کارگــران این صنــف ،تحقق قانون کار بــرای ایــن کارگران و بســیاری از مســائل آنهــا را پیگیــری کند. وی تاکیــد کــرد :هماکنــون حدود 3۰هــزار کورهپزخانــه در کشــور فعال اســت و کارگران این واحدها که بهطور عام به شــکل خانوادگی در ایــن کارگاههــا کار میکننــد از ابتداییتریــن حقــوق اولیــه کار نیــز برخوردار نیســتند .عباســی بیان کرد :با توجه به لیست بیمه ناقصــی که بــرای کارگــران کورهپزخانههــا گزارش میشــود بخش وســیعی از آنان باید ۷۰الی 8۰سال کار کنند تا بازنشســته شــوند.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
55 Kheradmand
ﻣﺤﻞ ﺗﻮﻟﺪ :ﻛﻮﺭﻩﭘﺰﺧﺎﻧﻪ بســیاری از زنان کارگر کورههای آجرپزی ،کودکان خــود را بــر ســر ایــن کورهها بــه دنیــا میآورند و مرخصــی زایمــان هــم بــرای آنها ناآشناســت بهطــوری که پــس از زایمــان فرزندان خــود را به گهــواره میســپارند و بــه ســر کار بازمیگردنــد. شــاغان این بخش با وجود مشقتهای فراوان کار برای هر خشــت تنها ۲۷تومــان دریافت میکنند، نیمی از ســال بیمه ندارند و برای بازنشســته شدن ۱۸ساعﺖ کار روزانه در کنار کوره داغ کارشناســان بــازار کار میگوینــد :ســن کودکان ۷۰تا 8۰ســال بایــد کار کنند. 3۰هــزار کوره آجرپــزی ،گروهــی از محرومترین شــاغل در آجرپزی به ۶ســال نیز رســیده و اغلب کارگران کشــور را در خود جای داده اســت .شاغان کــودکان خانوادههایی که در این نوع کار اشــتغال ایــن بخش با وجود مشــقتهای فــراوان کار برای دارنــد ،مجبور میشــوند بــرای کمک بــه خانواده هر خشــت تنها ۲۷تومــان دریافت میکنند ،نیمی در امــرار معــاش ،در جریان آجرپزی نقش داشــته از ســال بیمه ندارند و برای بازنشســته شــدن ۷۰تا باشــند .بــه عبارتــی گروهــی از کــودکان مجبور 8۰ســال بایــد کار کنند .محرومیت باعث شــده تا میشــوند در ســنین پاییــن کار ســخت و زیانآور خانوادههــای این کارگــران محروم نیــز مجبور به آجرپــزی را تجربــه کننــد .یــک کارگــر آجرپــز اشــتغال دستهجمعی باشند و ســن کودکان کار در میگویــد :بــرای تحویــل روزانــه 3هزار خشــت این شــغل ســخت و زیانآور کاهش یافته اســت .یک خانوار ۴نفره مشــغول میشــوند کــه بتوانند مهر نوشــت؛ با وجود اهمیت بســیار زیاد موضوع 3۰هزارتومان درآمد داشــته باشــند کــه آن هم اگر اشــتغال و بیکاری در کشــور و حساسیت دولتها نتواننــد به قرارداد روزانه خــود عمل کنند ،از مبلغ به این مســاله؛ اما کارگرانی هســتند کــه با وجود درآمدشــان کســر خواهد شــد! البتــه مدتی پیش تحمــل مشــقتها و ســختیها در مراحــل انجام اعــام شــد دریافتی کارگــران شــاغل در این بخش کار ،اساســا کمتر دیــده میشــوند و کمتر صدایی برای هر یکهزار خشــت بــه ۲۷هزارتومان افزایش از آنهــا به گوش میرســد .هــزاران کارگر محروم یافته اســت .یکی از مســائل و دغدغههای کارگران 5۴ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676 امروز در نقاط مختلف کشــور ،روز خود را در کنار کورههــای داغ آجرپــزی میگذراننــد و در اغلــب موارد مجبور میشــوند روزانه بین ۱۰تا ۱8ساعت کار کنند .با وجود نقصها و مســائل در اشتغال به این نوع کار در ایران ،حضور چشــمگیر کودکان در کنار کورههــای آجرپــزی خودنمایی میکند.
آجرپــزی ،فصلی بودن این شــغل اســت .آنها تنها در ماههــای گــرم ســال میتواننــد در ایــن حوزه فعالیت داشــته باشند و در نیمه ســرد سال امکان اشــتغال به کار آجرپزی وجود ندارد و یا دســتکم کار در ایــن بخش بهصــورت نیمهتعطیل درمیآید. ایــن مســاله باعــث میشــود تــا افــراد نتوانند از بیمــه کامل نیــز برخوردار باشــند و بیشــتر آنها نیمی از ســال را بیمه و نیمی را بدون بیمه ســپری میکنند .غامرضا عباســی در اینباره معتقد اســت: داشــتن کارت شناســایی میتواند ســوابق کارگران کورهپزخانههــا را حفظ کند و پــس از هر وقفهای کــه کارگــران دوبــاره در شــغل خود فعال شــوند، ســوابق بیمهای آنها ادامــه یابد. ۶ماه بیمه؛ ۶ماه بیکار وی بــا اشــاره بــه اینکــه ،اغلــب کارگــران کورهپزخانههــا تنها نیمــی از ســال را کار میکنند بیــان کرد :دولت میتواند بــا پرداخت نیمی از حق بیمه ســاالنه کارگران ایــن صنف ،گام ارزشــمندی جهــت افزایش ســوابق بیمــهای کارگران بــردارد تا کارگــران زحمتکش این صنف با داشــتن ۲۰ســال ســابقه کار به دلیل سخت و زیانآوربودن شغلشان بازنشســته شــوند .رئیــس انجمن صنفــی کارگران کورهپزخانههــا تاکیــد کرد :بــا توجه بــه اینکه در Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
54 Kheradmand
ُمهرهای بزرگ انگ مانند ،بشــکل گوشــکوب دیدیم که حتماً بدرد «هوشنگ» }هوشــنگ دانشــور ،برادر همســر جال که بــه صنعت چاپ عاقه داشــت{ خواهــد خــورد .از اولیها هم ســی -چهلتائی بــود ،ظریف و روی ســنگهای رنگین. جــال در ادامه گزارش خود مینویســد :هنر عهــد اســامی را بافاصله پــس از مصر ،یعنی در آخریــن اطــاق مــوزه مصــری در یک گنجه خاصــه کــرده بودنــد و آنهم فقط بــه عرضه داشــت دویستتائی تیله شکســتﮥ لعابدار و کاشیکاریشــده قناعت کرده بودند .نمیشــود گفــت که عمــدی درین قســمت بــکار نرفته بــود .در مرکــز مســیحیت وقتــی بخواهند از اســام ذکری کننــد ،ناچار بایــد در کوچکترین اطــاق قســمت مصــری و آنهم فقــط در یک گنجــه و آنهم فقط تیله شکســتهها را بگذارند، نــه از قالیها ،نــه از پارچهها ،نه از شیشــهها، نــه از برنزها ،نه از مینیاتورها .چرا ،در قســمت کتابخانــه در ضمــن ســایر کتــب خطــی کــه همهاش البته تورات و انجیل بود ،ســه نســخﮥ فارسی و دو -سه نســخﮥ عربی وجودداشت ،با مینیاتور و جالب .دســت کمــی از آنهای دیگر نداشــت .و آن ســه نســخه فارسی ،ســه دیوان شــعر بود که نفهمیــدم از کههــا بود. عﻈمﺖ کارها آدم را میگرفﺖ نه اصاﻟﺖ آنها جــال در بخشــی دیگــر از این گــزارش مینویســد :طاق سیســتین ،یعنی مراحــل مختلــف خلقت و نیــز روز قیامت را و دیگــر تابلوها را البتــه از دور و آن فاصلــهای کــه ما و همــه بودیم، درســت نمیشــد دید ،یعنی جزئیات امــر از چشــم پوشیده میماند و باین طریــق ،آنچه در نظــر اول آدم را میگرفت ،عظمت کارهــا بــود ،نــه اصالــت آنها ،وگرنه یــک کراو ّاجــو ( (Crava ggi o { Caravaggo ۱5۷۱ (-۱۶۱۰ میــادی) یکــی از هنرمندان ایتالیایی شــاخص در سبک باروک{ بنظر من، خیلی بهتر اســت تا این همــه آب و تابــی که بجناب ایشــان و طاقشــان میدهند .و راســتش ،اغلب نقاشــیهای درودیــوار آنجا مــرا یاد شــمایلهای خودمــان میانداخت ،بــا ظرافتی اندکی بیشــتر و اغراقــی اندکــی کمتــر .امــا در قســمت Pinacotecaآنجــا ،اعنی مجموعــﮥ نقاشــیهایش که از قرن ۱۱-۱۰شــروع میشــد و به قــرن ۱۷ختم 53ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
میشــد -در حــدود -۱۶5۰اکثریــت با کارهای مســیحی بــود ،حق هم همین اســت ،مــوزۀ واتیکان اســت .اغلــب کارهــای نقاشهایــی که دربــارۀ کتب مذهبی و قصــص آن کاری کردهانــد ،رافائیل و کراواجــو و چندتائی دیگر جالــب بودند .بقیه همان شــمایلهای خودمان .قسمت جواهرات را هــم کــه مــا ندیدیم. در ادامــه ایــن گــزارش میخوانیــم :امــا مومیائیها کــه حتی از گربه و ســگ و عقاب مقــدس هم بود .مــن تا بحال خیــال میکردم اق ًا چیزی شــبیه بﺂنچــه در تاالرهای تشــریح میبینیــم ،از جســد باقــی میمانــد ،ولــی برعکــس ،چیزی که از جســد باقــی مانده بود، بیشــتر شــبیه بود به ذغــال نیم ســوختهای از جســد که در آن فقط قســمتهای استخوانی مثــل دندان و ناخــن و موها ســالم مانده بود و هنوز میشــد همیــن اســامی را بﺂنها اطاق کــرد .یــک جــا هــم دل و رودۀ یک جســد را درآورده بودنــد پاییــن پایش ریختــه بودند. تعمدی که ﻏرب دارد و ﺷرق ندارد جــال در جمعبنــدی بازدیــد خــود از موزه واتیــکان مینویســند :تــا اینجــا هرچــه فکر میکنــم ،میبینــم بــاز هــم همــان شــرق با تمــدن آرام و خالــی از جــوش و خروشــش ،با مجســمههای راست ایســتاده یا آرام نشسته و خالــی از پز و افادهاش و با مشــغلﮥ مرگی که ســراپای آنرا گرفتــه ،نه این غرب هیاهوگــر با ژســتهای مصنوعــی و رنگارنــگ و پرنقش و نگارش .مســئلهای که شرق را مشغول کــرده ،ابدیــت و عظمــت آن و غرقــه شــدن در آن بــوده اســت و خــود را بصورتــی بوصال آن رساندن و قسمتی از خلود را دریافتن ،و غرب درســت بعکــس، گرچــه نتیجــﮥ هر دو یکــی اســت، ولــی گویا شــرق عمد بسیار کمتری در قضیــه دارد و غرب متعمد است کــه خلــق هنــر میکنــد و بخــود میبالــد و اســم میگــذارد و امضا میکنــد و افتخــار و مباهات و وســیلﮥ ارتــزاق ،اما هنوز کســی نمیداند که مهنــدس اهرام کی بــوده اســت ،یا معابــد هندی یا هرجــای دیگر شــرق ،یا مارپیچ قدیــم بابل. روی ایــن مطلــب باید فکر کــرد ،چون هنوز هــم که هنوز اســت ،دنیا دچار همیــن دوگانگی اســت. Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
53 Kheradmand
ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺟﻼﻝ ﺁﻝﺍﺣﻤﺪ ﺍﺯ ﻣﻮﺯﻩ ﻭﺍﺗﻴﻜﺎﻥ حمیدنورﺷمسی برای نخســتین بار گزارش جــال آلاحمــد از بازدید از موزه واتیکان منتشــر میشــود؛ گزارشــی که طــی آن آلاحمــد از دوگانگی میان هنر شــرق و غرب ســخن میگوید. هجدم شــهریورماه و مصــادف با چهل وهفتیمن ســالمرگ جــال آلاحمد، نویســنده ،روزنامهنــگار و منتقد ادبی سرشــناس ایــران بود. ایــن یادداشــت از مجموعــه نفیس دستنوشــتههای روزانه جــال آلاحمد انتخــاب و بــرای انتشــار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده شــده اســت. الزم بــه یادآوری اســت در جریان واگــذاری منزل مســکونی زندهیادان جال آلاحمد و ســیمین دانشور ،این یادداشــتها پس از بیش از چهار دهه ،کشف و در حال حاضــر در اختیار خانواده آلاحمد قرار گرفته اســت. جالل بسیار اهل سفر بود محمد حســین دانایــی خواهرزاده جــال درباره متن این یادداشــت که برای نخســتین بار منتشــر میشــود بــه خبرگــزاری مهر میگویــد :زندهیــاد جال آلاحمــد خیلــی اهل ســفر بود .قبــل از ســفر ابدیاش کــه در ۱8شــهریور ۱3۴8آغازشــد ،تقریبــاً تمــام ایران را دیــده بود ،حتــی گاهی پیــاده و ِده به ِده و قهوهخانــه بــه قهوهخانــه .ســفرهای خارجی هــم زیاد داشــت ،هم به اروپــا و امریکا و هم به روســیه که در آن روزها «پشــت پــرده آهنین» نامیده میشــد .او به ســفر حج هم رفت و حاصلش ســفرنامهای شــد به نام «خسی در میقات». دانایــی افــزود :روی هــم رفته ،یکــی از مهمتریــن نوشــتههای باقیمانده از 52ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
آلاحمــد ،همین سفرنامههاســت .کتاب «ســفر فرنگ» هم یکی از آنهاســت که البته شــرح ســفر او به اروپاست در ســال ۱3۴۱شمسی ،ولی او سفر دیگری هم به اروپا داشــت در ســال ۱33۶همراه با همســرش ،ســیمین دانشور. وی دربــاره گــزارش بازدیــد از مــوزه واتیکان که برای نخســتین بار منتشــر میشــود هم توضیــح داد :این بازدید مربوط به اولین ســفر ســفر آلاحمد به اروپاســت کــه از روز ۱۰تیر ۱33۶شمســی با پرواز ایرفرانس به بغداد شــروع شــده و پس از دیدن شــهرهای بیــروت ،رم ،پاریــس ،زوریخ و ویــن در ۴مهر ۱33۶به پایان رســیده اســت. دانایی ادامه داد :طبق یادداشــتهای آلاحمد ،او و همســرش برای این سفر ۱۷هــزار تومان پول تهیه دیده بودند ،از طریق گرو گذاشــتن فرش و نقرهآالت در بانــک رهنی و اجارهدادن خانه شــمیران و پیشخورکردن حقوقهایشــان و مقداری هم قرض و قوله از فامیل و دوســتان. آنﭽه جالل از موزه واتیکان دید و ﺛﺒﺖ کرد جــال آل احمــد گــزارش بازدید از مــوزه واتیــکان را اینگونه شــروع میکند (رســم الخط متن ،مطابق با اصل دستنوشــته زندهیاد آل احمد اســت) :صبح رفتیــم مــوزۀ واتیکان .اطمینان ندارم که توانســته باشــیم همــهاش را بگردیم. ۹:3۰رفتیــم و یــک بیرون آمدیم .راســتش اینکه ســمت روم و یونانش چندان چنگــی بدل نمیزد و قســمت مصری آن هم از بس تاریک بود و بد اکســپوزه شــده بــود ،آدم را بیاد امامزادههــای خودمان میانداخت .در همین قســمت، جالبترینش ُمهرهای اســامی بود که پشــت آنها را اغلب بصورت سوسکهای مختلــف درآورده بودنــد و رویــش نقــش و نوشــتههایش بــود۲۴ .تائی هم Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
52 Kheradmand
51 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند5۱
50 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند5۰
اذهــان عمومی قرار دارد .اگر شــما از هر لحظه زندگــی او یک عکس بگیرید، عکس کنونی با عکس پیشــین تفاوت خواهد داشــت اما حقیقت آن اســت که «همــه ما بســیار بیش از آنچه به نظر می رســیم ،پیچیده هســتیم». معــاون دیریــن کلینتون و محرم اســرار او می گوید« :نگاه شــما هم بســیار تعیین کننده اســت .بر اســاس نحوه نگرش شما اســت که یک چیز را می بینید و چیــز دیگــری را نمی بینید ».هویت کلینتون ممکن اســت ترکیبی از تصاویر و چهــره هــای مختلف او باشــد .شــما به امید آنکــه به چهره حقیقــی او پی ببریــد ،این تصاویــر را یکی پس از دیگری به نظاره می نشــینید اما نتیجه امر، گیج شــدن بیش از پیش شــما اســت .هیچ گاه نمی توانید دو تصویر یکسان از کلینتون پیدا کنید. موضــوع دیگری کــه بر وخامــت اوضاع افــزوده اســت ،زمینــه ظهــور کلینتون و مســئولیت های مختلفی اســت کــه او بر عهده داشــته است. او به عنوان یکی از نــوادگان فرماندهان حاضــر در جنگ های صلیبی شــناخته می شــود و نقش هایی مانند بانوی اول کشور، دیپلمات و وزیــر امور خارجه ،عضو کمیته امنیــت ملــی مجلــس ســنا ،عضــو بنیان خیریــه کلینتــون و ...را برعهــده داشــته اســت کــه هــر کــدام از آنها شــیوه های رفتــاری مختلفی را طلب می کرده اســت اما مهم تــر از همه ،افزایــش بی اعتمادی و شــناخت ناچیز مردم از شخصیت اصلی او است. شــاید به همیــن دلیل اســت که وظیفه اصلــی او از اکنــون تــا مــاه نوامبــر کــه انتخابــات برگــزار مــی شــود ،ایجــاد یک تصویــر واحــد و یکپارچــه از خود اســت که مــردم بتوانند آن را باور کــرده و به آن اطمینــان کنند. مﺼلحﺖاندیشی هویــت چیزی نیســت که فقط بــه دنبال آشکارســازی آ« باشــیم بلکه زاویه نــگاه ما و برداشــت مــا هم تغییر دهنده نتیجه این جســتجو اســت .در حال حاضــر و در مرحله نهایــی انتخابات ریاســت جمهوری ،آن تصویــر نهایی که کلینتون دوســت دارد ببینیم ،یک فرد عملگرا اســت که مــی تواند باعث پیش رفتــن کارها شــود .او همچنین مــی خواهد او را به عنوان فــردی باور کنیم که در مواقــع لــزوم می تواند اصــول بازی را تغییــر دهد و حتــی در صورت نیاز یک سازشــکار باشد. ایــن تفاوت در شــیوه بازی هم یکی از مســائلی اســت که بیــش از پیش بر پیچیدگی های شــخصیتی او افزوده اســت .زمانی که بیل کلینتــون اداره ایاالت متحده را برعهده داشــت و در برنامه بیمه و مراقبت های پزشــکی شکســت خورد ،بانوی اول وقت کشــور ،به دفاع از اســتراتژی شــوهرش پرداخت. محافظــه کاری دلیــل هیــاری بــرای این جبهــه گیری بــود .آنها بــه طور همزمان و برای آنکه موقعیت خود را در کشــور و نظام سیاســی کشــور خود تقویت کنند ،شــروع به پیگیــری پروژه هایی کردند کــه از نگاه کنگره مخالف آنها بســیار مثبت بودند. برخــی از این پروژه ها البته بســیار موفقیت آمیز بودنــد و تبدیل به منابعی بــرای غرور ملی آمریکا شــدند .یکــی از آنها برنامه بیمه ســامت کودکان بود کــه در حــال حاضــر هم 8میلیــون نفر را زیر پوشــش خــود دارد .هیاری که در ســال ۲۰۰۰هم به دنبال کســب یک کرســی خالی نیویورک در مجلس سنا ۴۹ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
بود ،این رویکــرد را ادامه داد. او بــا وجود آنکه تبدیل به یک شــخصیت جهانی شــده بود ،ســرش را پایین انداخــت و وقتــش را صرف انجام امور کوچکی کرد کــه (به دلیل مقبولیت در بین رفقا و رقبا) می توانســتند جایگاه او را تقویت کنند .او از کرســی خالی و وسوســه کننده کمیته روابط خارجی سنا چشم پوشــی کرد تا بتواند جایگاهی در پنل نیروهای مســلح به دست آورد. او در جایــگاه جدیــد خود توانســت با قــدرت و اراده اش تفرقه شــهروندان نیویــورک را از بیــن برده و صاحیت خود را برای مدیریت مســائل امنیت ملی ثابــت کند .او همچنین توانســت راهی بــرای احیای کشــاورزی در حال مرگ مناطق شــمالی ایالت نیویــورک پیدا کند. کلینتون صنعت رستوران داری ،نیویورک را بــا زمین های کشــاورزی و مــزارع این ایــاالت ارتبــاط داد .به وســیله این اتصال، عــاوه بــر آن کــه رســتوران دارهــا مــی توانســتند مواد اولیه خــود را با کیفیت و قیمت مشــابه با محصوالت وارداتی تامین کننــد .کشــاورزی ناحیه هم حفظ شــد. در همیــن زمان ،مزرعه داران را تشــویق کرد تــا در محصوالت خــود بازنگری کنند و به کشــت ســبزی هــا و صیفــی جاتی بپردازند که بازار آینده مشــتریان رستوران هــا تقاضا می کردند؛ ضمن آنکه بســیاری از محصــوالت جدیــد صرفــه اقتصــادی بیشــتری بــرای کشــاورزان بــه همــراه داشــتند .او از طریق یک واسطه ،مسئوالن بــاغ وحش «برونکــس» را متقاعــد کرد تا یک خــط تولید ســس تنــد راه انداخته و فلفــل های رشــد کرده در حوالــی این باغ وحــش را به اســتفاده تجاری برســانند. در آن دوران ،تجــارت الکترونیک در حال گســترش بود اما کســب و کارهای کوچک مناطــق روســتایی و دور افتــاده نیویورک فاقد زیرســاخت هــا و تجهیزات ســخت افــزاری الزم برای حرکــت در جهت جریــان بازار بودند .کلینتون به فکر راه چاره افتاد و توانســت شــرکت هیولت پــاکارد ( )HPرا قانــع کنــد که با ارائه لــپ تاپ به مالکان کســب و کارهایکوچــک حومــه ایالت ســلطنتی آمریــکا ،زمینه فــروش اینترنتــی کفش های پوســت گوزن و قاب هــای ماهیگیــری را فراهم کنند. وضعیــت سیاســت هــای او در دوران وزارت امور خارجه هم مشــابه بود .او در دوران اداره این وزارتخانه ،ســفرهای مختلفی به گوشــه و کنار جهان تدارک دیــد و از طریق دیدارهای چهره به چهره تاش کرد تا وجهه خدشــه دار شــده آمریکا را بهبود ببخشــد .کمک های او به مردم فقیر بســیاری از کشــورها که از اجــاق هــای گاز تا وام های جزیی را دربر می گرفت ،باعث شــد تا موفقیت های او برجســتگی بیشتری پیدا کنند. دســتاوردهای او شــاید نتوانســت رابطه پوتیــن را با آمریکا بهبود بخشــد تــا ثبــات را به لیبــی هدیه کند امــا حضور بانــوی آمریکایی در یک روســتای دور افتــاده آفریقــا و فراهم کردن امــکان حیات کودکان برای مــادر آنها ،برای اذهان عمومی کشــورش اهمیت بســیاری داشــت. یکی از مشــاوران و دوســتان قدیمــی هیاری کلینتون می گویــد« :به عنوان یکــی از وکای کلینتــون باید بگویــم که او در به دســت آوردن نتایج بســیار عملگــرا اســت ».نیرا تانســن عنــوان می کنــد« :معیــار تصمیم گیــری های کلینتــون آن اســت که چگونه می توان نتیجــه ای عینی بــرای زندگی مردم به همراه داشــت؟» Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
49 Kheradmand
هیالری مرموز ،زنی که هیچ کس او را نمی شناسد ِ ترجمه مهدی نیکوئی مرحله نخســت انتخابــات ریاســت جمهــوری ۲۰۱۶باالخره به پایان رســید تــا مســیر انتخابــات عمومی نمایان شــود .با ایــن حال همانطور کــه هیاری کلینتــون ماه گذشــته و در ضیافت ناهار دوســتانه در واشــنگتن عنــوان کرد، هنوز راه بســیاری تا پایان خط باقی مانده و کارهای بســیاری برای انجام دادن وجود دارد. بــا وجــود تاریخ و تجربه ای که کلینتون پشــت ســر دارد و آرایــی که به نفع او مایل شــده انــد ،وزیر امور خارجه پیشــین آمریــکا و بانوی اول ســابق این کشــور از مشــکاتی نام می بــرد که در دهه های گذشــته همواره بــا او بوده انــد« :بســیاری از مردم در نظرســنجی ها عنــوان کرده اند که نمــی توانند به مــن اطمینان کنند .تمایلــی ندارم که این موضوع را بشــنوم و بارها در این باره فکــر کرده ام که چرا باید مردم چنین احساســی داشــته باشــند». کلینتــون ادامه داد« :شــما نمــی توانید به مــردم بگویید که به شــما اعتماد کننــد بلکــه بایــد این اعتماد را به دســت بیاورید ».درســت اســت که شــاید هیــاری کلینتون هنوز هم نتوانســته دلیل اعتماد نکردن مــردم را درک کند اما این موضوع تا حد بســیاری روشــن اســت؛ مردم نمی توانند به کســی اعتماد کنند کــه او را به خوبی نمی شناســند. در طــول ســالیان طوالنی ،هر گفتــه او ،هر ایما و اشــاره اش و هر مدل موی او زیــر ذره بین قرار گرفته اســت و بــا این وجود هنوز هم شــخصیت او برای بســیاری از رأی دهندگان ،مرموز و ناشناخته اســت .هنوز میلیون ها آمریکایی این سیاســتمدار باتجربه را به خوبی نمی شناســند و در تضادهای شــخصیتی او گرفتار شــده اند. او که به عنوان یکی از طایه داران حقوق زنان ،کار خود را در اجتماع شــروع کــرد ،تنهــا به این دلیل از ناســا خواســت فضانورد شــود که با سیاســت های «ضد زن» آنها مقابله کند .زمانی که یک اســتاد دانشــگاه در دانشــکده قانون دانشــگاه هــاروارد عنوان کرد که این دانشــکده نیــاز به زنان بیشــتری ندارد، تبدیل به یک ســتاره در دانشــگاه ییــل (رقیب اصلی هاروارد) شــد. هفتــه نامه صدا :او پــس از ازدواج ،مدتــی نام خانوادگی خــود را حفظ کرد (و حاضــر به تغییــر و قبول کردن نام خانوادگی شــوهرش نمی شــد) .هیاری همچنین در اکثر دوران کاری خود درآمدی بیشــتر از شــوهرش به دســت آورد و در نهایــت همواره این ایده را به تمســخر گرفت که مــی تواند یک زن خانه دار و مــادر همراه برای فرزندانش باشــد. جنش های فمینیســتی وعده داده انــد که چنین آزادی هایــی باعث افزایش تــوان یــک زن برای ایجاد هویت هایی قدرتمند می شــود اما هنــوز این وعده برای کلینتون به طور کامل محقق نشــده اســت .هنوز هم هویــت او در حال تغییــر و دگرگونی اســت و به اندازه ۴۰ســال قبــل و زمانی کــه در انظار ملی قرار گرفت ،مبهم اســت. مقبولیــت او نوســانات زیــادی داشــته و در زمــان خدمت او به کشــور اوج گرفــت و در دوران رقابــت هــای انتخاباتی کاهش یافت .ســخنرانی نکردن او، وجود نداشــتن کتابی از خاطراتــش ،فقدان مصاحبه یا تبلیغاتــی فراگیر باعث شــده اســت که اذهان عمومــی در مورد او تردید داشــته باشــند .همراهان و هوادارانــش تــاش کــرده اند تا او را بــرای جامعه خود تعریــف کنند؛ هر چند خــودش از انجام ایــن امر یا بازتعریــف هویتش ناتوان مانده اســت. معاون بیل کلینتون و رییس ســتاد کارکنان کاخ سفید دوران ریاست جمهوری او ،میــان وروبر خاطره لیموزین ســواری خود با بانــوی اول ایاالت متحده را به یــاد مــی آورد؛ اتفاقی که مربوط به ۲دهه پیش اســت .هیــاری ،روی صندلی چرم ماشــین لم داده و شــروع به کنکاش دســته ای از برگه ها کرد .این وظیفه ۴8ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
هر روز او بود که به بررســی تحلیل های ناامیدکننده شــخصیت های جهانی و غیرچاپلــوس بپردازد؛ وظیفه ای که هیچ لذتی برای او به همره نداشــت .وروبر می گوید« :من آن زن را دوســت نداشتم». به نظر می رســد کــه در این ۲دهه اوضــاع تغییر زیادی نکرده اســت .حتی با وجود آنکه زندگی او فراز و نشــیب فراوانی داشــته و از کاخ ســفید و مجلس ســنا و کابینه و دولت و در نهایت به مرحله نهایی انتخابات ریاســت جمهوری رسیده است. روانشناســان هنوز هم متوجه انگیــزه ها و دالیل رفتارهای او نمی شــوند و منتقدان هم همچنان به اظهارنظر درباره شــخصیت او مشــغول هستند .شاید از نگاهی بتوان مســیر شــغلی و فعالیت های او را روشــن و سرراست متصور شــد .یک زندگی سرشــار از سیاســت های واقع گرایانه کــه در خدمت اهداف آرمــان گرایانــه ای مانند عدالــت و ایجاد فرصــت های اجتماعی بــرای زنان و کودکان قرار دارد. شــاید از نگاه خود او و زمانی که از داخل به مســئله بنگریم ،اســتانداردهای مشــخص و بی طرفانه و دســتاوردهای او بــا هر فرد حرفــه ای دیگری در یک ســطح قرار داشــته باشــد .با این حال از دید دیگــر و به ویژه اگــر از بیرون به مســیر حرکت او نگاه کنید ،قطعــات مختلفی از پــازل کاری او وجود دارند که در کنار یکدیگر قــرار نمی گیرند. او قهرمان مادران شــاغل اســت که با بانکداران وال اســتریت معاشرت دارد. او یک «ورشکســته مرده» (کلمات خود کلینتون) اســت که همزمان با خدمت عمومــی خود در واشــنگتن و نیویــورک ،خانه های اعیانی خریــداری می کند. او یــک مدیر اجرایی چندکاره و با صاحیت اســت که «به شــدت بی احتیاط» (لغــات رییــس )FBIبوده و از سیســتم ایمیل محافظت نشــده اســتفاده می کــرد .او الگوی فمینیســم اســت و در عین حــال از یک شــوهر خائن حمایت می کند. سندرزمنتقدکلینتون در مرحله نخســت رقابت ها بود که ســناتور برنی ســندرز ،برخــاف انتظار رقبــا ،کلینتــون را به باد انتقــاد گرفت و هویــت مبهم و متناقض او را آشــکار کــرد« :کلینتون آن چیزی نیســت که ادعــا می کند .او ادعا مــی کند که حامی ســتمدیده ها است اما اوقاتش را با ســتمگرهای بزرگ می گذراند .او می گوید کــه اشــتغال زایی خواهد کرد اما از تجارت آزاد دفــاع می کند .او از عمل گرایی و پیــش بــردن کارها ســخن می گوید امــا واقعا چه تفاوتی بین عمــل گرایی و باندبازی یا فســاد وجود دارد؟» این انتقادها را شــخصی نســبت به کلینتون مطرح می کند که هویت خودش ماننــد کارتن تلویزیونی ،روشــن و واضح اســت .هیاری رودهــام کلینتون ،به گفته یکی از مشــاوران خودش مشــهورترین زنی اســت که هیچ کــس او را به درســتی نمی شناسد. اگــر قرار اســت برای تصورات اشــتباه درباره انســان ها ،خود آنهــا را مقصر بدانیــم ،پس کلینتون هم بدون اشــتباه نبوده اســت .او هیــچ گاه کاری انجام نداده که بتوان به ســادگی او را شــناخت .اقدامات و رفتارهای روشــن و واضح او در برابــر رفتارهای محافظه کارانه اش بســیار محدود بوده اســت. راجــر کلینتــون ،بــرادر ناتنی هیــاری ،تنها اندکــی پس از پیوســتن به قبیله کلینتون عنوان کرد« :بر ســر میز شــام ،مــرغ بریان و پوره ســیب زمینی بود». او همچنیــن خانــواده جنوبی خــود را با یک «دیــوار بتنی» مقایســه کرد .به عقیده وروبر ،مشــکل کلینتون ناشــی از شــخصیت ذاتی انســان ها است .هر کــدام از مــا چندین بعد شــخصیتی داریم اما کلینتــون زیر ذره بیــن بی رحم Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
48 Kheradmand
صــادق چوبــک ،عــادل فردوســی پور و جمشــید مشــایخی بســنده مــی کنیــم. امــا اگــر از تاریخچــه دبیرســتان بخواهیــد باید گفت که ،زمین دبیرســتان در ســال ۱۲۹2خریداری و از ســال ۱۲۹۷بــه مدت ۱۲ســال ،دو ســاختمان در آن ســاخته شد که ســال ۱3۰3ساختمان مرکزی توســط مارکوف ،معمار مشــهور لهســتانی االصل روســی به پایان رســید .ســال ۱3۰8هم دبیرســتان بــه دوره ۱5ســاله ( ) A-Bبــا ۹۰۰دانــش آموز به کالج تبدیل شــد و در ســال ۱3۱2ســاختمان شــبانه روزی و یــک درمانــگاه بــه مجموعه اضافه شــد که این دو ســاختمان بعداً تخریب شــدن و بنــای دیگــری به شیوه ی مبلغین مسحیت و میسونرهای مذهبی آمریکا اداره شــد .اما در نهایت در ســال ،۱3۱۹ایــن مرکــز توســط دولــت از آمریکایی هــا خریــداری و بــه جهت تاســیس کالــج دانشــگاه تهــران ،اداره مدرســه بــر عهده مدیــران ایرانــی قرار گرفت . دبیرســتان البرز با معماری تلفیقی ،سنتی و اسامی که داره ،امــروزه به عنوان یکی از دبیرســتان های خوش نام و درخشــان در عرصــه های علمــی و فرهنگی شــناخته
شــده .فضای ســبز فــوق العــاده زیبــا ،معماری چشمگیر و فضای بزرگ دبیرستان البرز باعث شده تو خیابون اتقاب بدرخشــه و حســابی خودنمایی کنه .محمدعلی مجتهدی ،یکی از مدیرهای ســابق دبیرســتان درباره انتخاب دانشآموزان در گذشــته گفتــه اســت " :از نمره بیســت شــروع میکردند، میآمدنــد پاییــن تــا شــانزده ،ظرفیــت کــه تمام میشــد .بقیه پا میشــدند و میرفتنــد .این عمل را مــن انجــام میدادم کــه اینها بفهمنــد که اینجا
۴۷ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
تبعیــض و اســتثنایی نیســت .بعد هم ســفارش از هــر مقامی میآمــد ،از دربار گرفته تــا جای دیگر، گوشــم به ایــن حرفها بدهــکار نبود .با اســتثنا کســی را نمیپذیرفتم " .البته امــروز هم وضعیت بــه همیــن شــکله و تنهــا راه ورود به دبیرســتان بزرگان ،قبولی در آزمون ورودی و معدل باالســت. آدرس :تهران ،خیابــان انقــاب اســامی ،روبروی پل کالــج ،خیابان البــرز ،پاک ۱
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
47 Kheradmand
ﻗدیمی ترین مدرسه تهران! دوســت دارین دبیرســتان البرز کــه قدیمی ترین و معتبرترین دبیرســتان تهران هســتش رو بیشــتر بشناسین؟! اینکــه کجاســت؟ توســط کی ســاخته شــده! یا اینکه قبــا برای چه کارهایی اســتفاده میشــده؟ پس بــا همگردی همراه باشــین تا اطاعاتتون در مورد این مدرســه زیبا تکمیل بشــه. دبیرســتان مانــدگار البــرز کــه بــه کالج آمریکایــی هــا
قدیمی شــهر شــناخته شــده ،از دبیرســتان هــای ِ تهرانِ که جزء نخســتین نمادهای آموزشــی جدید در ایــران هم هست.این دبیرســتان به خاطر نمای که درســت پشت رشــته کــوه البــرز قــرار گرفتــه، ســا ختما نش شــده .بنای البــرز نامیده هــم از ا صلیــش آ ثــا ر نخســتین
۴۶ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
نیــکای مارکــف ،معمار تفلســیی که آثــار به یاد موندنیــه زیادی در ایــران داره .تنها دیــدن ورودی مدرســه و فضــای سرســبز اون کافیــه تــا متوجه بشــین این دبیرســتان با تمام مدارســی کــه تا به حــال دیدین متفاوتــه ،چه از نظر معمــاری و چه از نظــر پذیــرش و افــرادی کــه در اینجــا تحصیل کــردن .هر چند که میشــه لیســت بلنــد و باالیی از افراد سرشــناس و مشــهور فارغ التحصیل شــده از دبیرستان رو نوشت اما بــه نام افــرادی مثل همایــون خرم،
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
46 Kheradmand
ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺟﺪﻯ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﺷقایﻖ عرفی نﮋاد مدرســه هیچوقت جای مناســبی برای مطالعه کتابهای غیردرسی نبوده است و اصــوالً بســیاری از معلمــان و پدرومادرها معتقدند که خوانــدن کتاب ،غیر از کتابهــای درســی باعث عقب ماندگی از درس و مشــق میشــود و چه درس و مشــقی کــه معمــوالً بعد از تمام شــدنی دوره مدرســه جز آن قســمتی که بــه درد خواندنی و نوشــتن مــی خورد باقــی را باید در پس و پشــت ذهنش بایگانــی کــرد با ایــن همه اما ما کشــوری هنردوســت و ادبپرور هســتیم اما همــه بــی اعتنا بــه کتــاب و کتابخوانــی آن قدر کــه در یک جامعه هشــتاد میلیونــی تیراژ کتابها چیزی حدود ۱۰۰۰نســخه اســت .با ایــن حال هنوز هم هنــر نزد ایرانیان اســت و ما ملتــی ادب پروریــم! و البته الکتاب. ســهم ما از ادبیات در مدرســه تا همین ۱5ســال پیش چند حکایت از گلستان ســعدی بود و چند داستان از کلیله و دمنه و مرزباننامه عنصرالمعالی کیکاوس بــن وشــمگیر و اگر بــود در کنارش یکــی دو متن معاصر که آنها هم داســتان نبودند و شــاید چند شــعر از قدما و معاصرین که حفظ کردنشــان واجب بود. کمتــر معلم ادبیاتــی هم چیزی بیشــتر از حفظ کردن همین شــعرها و لغت – معنیهــا را انتظار داشــت و اصــ ًا پیش نمیﺂمد که کتابی غیردرســی در کاس معرفی شــود تا بیشــتر بخوانیــم و وای به روزی که ســر کاس بــا کتابی روی زانوهایمان دســتگیر میشــدیم ،کاس ادبیات ،انشــاء هم تکلیفش معلوم بود. موضوعــی پای تختــه و جمله هایی تکــراری در دفترچه ی انشــاء که بر همه واضح و مبرهن اســت و … «ابوتراب خســروی» معتقد اســت مدرســه و معلم نقش مهمی در آشــنایی کــودکان و نوجوانــان با ادبیات و کتابخــوان کردن آنها دارد .امــا آن چه به نظر او مهمتر اســت وارد شــدن ادبیات معاصر در کتابهای درســی مدرســه است تا بچه ها با آنچه او «روح زمانه» مینامد آشــنا شــوند .و این خیلی بدیهی اســت که اگر ادبیات در مدارس و دانشــگاهها به شــکل درســت تدریس نشــود رشد پیدا نمیکند .یکی از مشــکات مــا در ارتباط با ادبیات در مــدارس ،عدم توجه مدیــران آموزشــی ســطح کان ما بــه ادبیات معاصر اســت .در نتیجــه ی این بیتوجهی جامعه ی ما با ادبیات معاصر آشــنا نیســت و شــاید اندکی ،اشــعار و متــون کهــن را بشناســد .در صورتی که باید آثار نویســنده هــای معاصر در سیســتم آموزشــی ما وارد شــود تا بچه ها با فضای زمانه خودشــان آشنا شوند. این همان کاری اســت که در کشــورهایی مثل فرانســه و انگلیس انجام میشود و بخش مهم از ادبیات معاصرشــان را در کتابهای ادبیــات مدارس وارد کرده اند و بچه ها را با آثار مث ًا «ســلین» یا «ربگرییه» آشــنا میکنند و همین تشــویق میکند آنهــا را به مطالعه ولــی اینجا بچههای ما اگر مجبور شــوند که بخوانند فقط از حافظ و ســعدی و … میخواننــد .البتــه نه این شــعرا ،ریشــه هــای ادبیات ما هســتند و باید کارهایشــان را خواند اما این که تنها آثار همین شــعرا و نویسندگان در کتابهای درســی بیاید خوب نیســت .به نظر من خاء بزرگی بین مضامین درســی وجود دارد .اگــر ایــن خاء بــا آثار معاصرین از مشــروطه به این طرف برطرف شــود تأثیر بســیار زیادی در ایجاد عاقهی دانشــﺂموزان به مطالعه خواهد داشــت». متأســفانه کتابخانه های مــدارس ما هم مکمل همین جریان هســتند .یعنی ۴3ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
در ایــن کتابخانــه ها بچه هــا کتابهایی که با ســلیقه و روحیه شــان ســازگار باشــد پیدا نمیکننــد .بنابراین رغبتی هم بــه رفتن به کتابخانه ی مدرســه پیدا نمیکنند». «پرویــن علیپور» نویســنده و مترجم کتاب کودک و نوجوان که ســالها تجربه ی تدریــس ادبیــات را دارد میگویــد« :ما درباره ی کتــاب و اهمیت کتابخوانی زیــاد صحبت میکنیم .اما واقعیت این اســت که هنوز بــه اهمیت آن پی نبرده ایــم .وقتی صحبــت از آمار پایین کتابخوانی میشــود اولین دلیلــی که میﺂورند این اســت کــه کتاب گران اســت ،در صورتی کــه همین آدمهایی کــه حرف از گرانــی کتــاب میزنند ،برای این که بچه شــان مدرســه بهتری بــرود ده میلیون تومــان هزینه میکنند .ولی حاضر نیســتند چند هزار تومــان خرج خرید کتاب کنند .اگر کاســی باشــد که 5میلیــون تومان بگیرد و ضریب هوشــی کودک را 5شــماره باال ببــرد ،خیلی از پــدر و مادرها حاضرند ایــن کار را بکنند .غافل از این که با هزینه ای بســیار بســیار کمتر از آن و با خرید کتاب برای کودکانشــان میتواننــد درک و فهم و قوهی تشــخیص آنهــا را به مراتب باالتــر ببرند .پدر و مادرهــا اگر بداننــد بچه هایی که کتاب میخواننــد درس را هم بهتر می فهمند و دیگر نیازی به کاســهای کنکور ندارند با اشــتیاق برایشــان کتاب میخرند». «خواندن کتاب فرصتی اســت برای یادگیری .از جملــه یادگرفتن کنترل و مهار عواطــف .یکی از بهترین فایده های کتاب داســتان ،مدیریت هیجان و عواطف اســت کــه حاال با نــام «هوش هیجانی» از آن اســم برده میشــود که هیچ چیز نیســت جز کنترل احساســات .بچه هایی که کتاب میخوانند احساساتشــان را کنترل شــده تر بروز میدهند». اما تأســف بیشــتر این جاســت کــه در اثر کم توجهــی به ادبیــات و مهارت خوانــدن بچه هــا ،دانش آموزان ،حتی در ســالهای پایانی دبیرســتان نمیتوانند درســت از روی یــک متن بخوانند .یک کتاب خیلی ســاده را بــه کاس بیاورید و از بچــه ها بخواهید یک نفرشــان از روی کتاب بخواند .ببینید چند نفرشــان حاضرنــد بخوانند ،یا چند نفرشــان درســت میخوانند .در مورد درســهای دیگر هم همینطور اســت .اگر بچه ها بتوانند درســت از روی متن تاریخ یا جغرافیا و … بخواننــد آن را راحــت میفهمند و حفظ میکنند». به عقیــده من «معلمها میتوانند ســرکاس یک کتاب یا بخشــی از یک کتاب را بخواننــد و راجــع به آن صحبت کننــد و از بچه ها بخواهند تــا درباره آنچه شــنیده انــد صحبت کنند .الزم نیســت 5۰دقیقه کاس را بــه این کار اختصاص دهیــم .کافی اســت 5دقیقه برای کتابخوانــی در کاس وقت بگذاریم. Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
43 Kheradmand
اشتباه لپی! دﻗﺖ در تﺼاویر ﺛﺒﺖ ﺷــده از ﻟحﻈات دریافﺖ مدال دیﮕر ورزﺷــکاران ایرانی، نشــان میداد کــه درج عﺒارت ﺧلیــﺞ فــارس روی ﻟﺒاس هایشــان ممنوعیتی نداﺷــته و به عﺒارت بهتر ،سیاسی تفسیر نشده اســﺖ .همان گونه که درج نام پهنه آبی وســیﻊ ﺷــمال کشــورمان ،یعنی دریای ﺧزر روی ﻟﺒاس ملی پوﺷــان پاراﻟمﭙیکی ،حاﺷــیه ای به دنﺒال نداﺷــته و به سانســور منﺠر نشده اسﺖ.
ورزش را دلیل این سانســور دانســتند تا این گونه به نظر برســد که تیم ورزشی ما ،برای دوری جســتن از حاشــیه های احتمالــی تن به این سانســور دادهاند، ولــی زمان زیادی طول نکشــید که این حدس و گمان مردود شــد. دقــت در تصاویــر ثبت شــده از لحظات دریافت مــدال دیگر ورزشــکاران ایرانی ،نشــان میداد که درج عبارت خلیج فارس روی لباس هایشان ممنوعیتی
درســت چند دقیقه پس از رکوردشــکنی های جانانه «ســیامند رحمان» ،وزنه بــردار پارالمپیکی کشــورمان ،تصویری در فضــای مجازی میان کاربــران ایرانی دســت به دســت میشــد که بســیار عجیب بود؛ سانســور نام «خلیج فارس» روی لبــاس و ویلچر ایــن قهرمان ایرانی! به گزارش «تابناک» ،این موضوع هنگامی آشــکار شــد که مخاطبان پر شــمار تلویزیونــی رقابــت وزنه بــردار قدرتمند پارالمپیکی کشــورمان ،چشــم انتظار لحظــه اهدای جوایز بودند که دریافتند بخشــی از نقشــه کشــورمان که روی لباس ورزشــی وی طراحی شــده ،با چسب پوشانده شده اســت؛ درست جایی کــه باید عبــارت «خلیج فــارس» به زبــان انگلیســی ،پهنه آبی وســیع جنوب غربــی کشــورمان را معرفی میکرد. ایــن در حالی بود که دقت در تصاویر ارســالی از دهکــده بازی ها در برزیل نشــان مــیداد ،این اتفاق روی ویلچر ســیامند رحمان نیز تکرار شــده اســت. سانســور نام خلیج فارس که با توجه به شــیطنت های وســیع کشورهای عربی در ســال های اخیــر در این خصوص ،بســیار آزاردهنده به نظر میرســید و از این رو بازتاب وســیعی میان کاربران ایرانی در شــبکه های اجتماعی داشــت. با انتشــار این تصاویر ،نخست برخی شائبه سیاســی تفسیر شدن درج نام این پهنه آبی روی لباس ورزشــکاران را مطرح کردند و مغایرت شــعارهای سیاسی با
نداشــته و به عبارت بهتر ،سیاســی تفســیر نشــده اســت .همان گونه که درج نام پهنه آبی وســیع شــمال کشــورمان ،یعنی دریــای خزر (به زبان انگلیســی )Caspian Seaروی لباس ملی پوشــان پارالمپیکی حاشــیه ای به دنبال نداشته و به سانســور روی لباس ســیامند رحمان منجر نشــده است. بدین ترتیب مشــخص شــد ،اشــکال جای دیگری اســت و اینجا بود که گاف بــزرگ مســئوالن تدارکات البســه ملی پوشــان پارالمپیکی جلوه گر شــد؛ درج عبــارت Persainبــه جای Persianدر عبارت خلیج فــارس که همه چیز را زیر ســﺆال برده بود؛ رویــدادی که میتوان «افتضاح» خواندش و از آشــکار شــدن آن در نیمه راه مســابقات پارالمپیک ،شــگفت زده شد.این را تصاویر منتشره از ورزشــکاران کشورمان روی ســکوهای پارالمپیک و گاه حین رقابت با رقبایشان نشــان میدهــد که در اغلبشــان این عبارت مخــدوش به ثبت رســیده و برای همیشــه جاودانه شــده اســت .با این توضیح که یکی دو تن از ورزشــکارانمان پیــش از ســیامند و مربیانــش به این اشــکال پی برده و با چســباندن چســب همرنگ ،به نوعــی جبران مافات کــرده بودند. اما این ماجرا روی ناخوش دیگری هم دارد و آن اینکه بیندیشــیم چه کســی و بــا چه نیتی تصمیم گرفته نــام خلیج فارس روی لباس ملی پوشــان پارالمپیکی درج شــود و ایــن اقدام برایــش چقدر مهم و جدی بوده اســت؟ پرسشــی که تأمــل در آن ثابت خواهد کرد ،این اتفاق نه نتیجه یک کار حســاب شــده ،که ماحصل اقدامی شــعاری بوده و بس. مثل آن دســته شــعارهایی که مســئوالن برای خودنمایــی میدهند و نمونه هــای فراوانــی از آن را بــه یاد میآوریم؛ شــعاری کــه این بار بــا درج عبارتی اشــتباه به جای خلیج فارس خود را نشــان داد و به چشــم هیچ کســی نیامد و از آن تلــخ تــر ،تــا این لحظــه منجر به ارائــه توضیحی در خصــوص آن هم نشــده؛ انگار نه انگار که باید مســبب شــکل گیــری این افتضاح را شناســایی و دســت کــم توبیخش کرد تا درس عبرتی باشــد برای کســانی که میخواهند بر احساســات عمومی مردم ســوار شــده و یــک موضوع ملــی را این گونه به حاشیه ســنجاق کنند!
۴2ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
42 Kheradmand
بقیه از صفحه ۲۶
آبی،امكانــات غواصــی و قایقهای كف شیشــهای كــه گردشــكران از آن بــرای تماشــای دنیــای شــگفتانگیز آبزیــان زیبای خلیج فارس اســتفاده میكننــد ،در خــود جــای دادهاســت .جــدای از مدرســههای غواصــی ورزشهــای آبــی دیگری در كیــش وجــود دارند كــه مــورد توجه گردشــگران هســتند .بهتریــن نقطه بــرای ورزشهــای آبی در كیش مجموعه اســكله تفریحی كیش اســت كه در مجــاورت چند مجموعه تفریحــی دیگر قرار گرفته است. در تمامیكلوبهــای دریایــی و اســكله تفریحی كیــش ورزشهای آبــی و تفریحــی همچون جت اســكی ،چترهــای پاراســل ،بانانا و شــاتل ،اســكی روی آب ،باگــی ،فــای بــورد و اســكوتر دریایی و قایق ســواری بــا قایقهای بادبانــی و تندرو عرضه
میشــود كه نــرخ آنهــا از ۱۲هــزار تــا ۱۰۰هزار تومان اســت.
روی یــخ تا رفتن به اعمــاق آبهای نیلگون خلیج فــارس و همنشــینی با آبزیان متنوع ایــن جزیره و تماشــای مرجانهای رنگارنگ ،همــه و همه برای گردشــگران فراهم است. امكاناتجزیره بــه غیــر ازمراكز تفریحی كه به آنها اشــاره شــد، مجموعههــای ورزشــی بســیاری نیــز در كیــش راهانــدازی شــده كه خدمــات ســواركاری ،تنیس، تیراندازی با كمان ،اســكیت و اســكواش ،فوتبال و ورزشهــای رزمیرا بــه گردشــگران و عاقهمندان عرضــه میكنند .به شــنا هم كه عاقهمند باشــید عاوه بر اســتفاده از خدمات اســتخرهای شــنا در جزیره میتوانید ســری به مراكز تفكیكشــده شــنا آقایــان و بانوان بزنیــد و در دریــای نیلگون خلیج فارس شــنا كنید.
سامانه حمل و نقل كرایــه تاكســی در كیش همچنان گران اســت،اما تاكســیهای زرد رنگ خطــی در ایــن جزیره نرخ معقولتری دارنــد .نرخ مینی بــوس در این جزیره كمترین نرخ كرایه اســت و برای رفتن به مسیرهای مختلف بــا مینیبوسهــای جزیره تنهــا پرداخت ۹۰۰تومان كافی اســت .موسسات زیادی در جزیره كیش وجــود دارنــد كــه میتوانید بــا مراجعه به آنهــا به اجــاره روزانه خــودرو اقدام كنید.
جشنوارهها جزیــره كیــش مركــز برپایــی جشــنوارههای گوناگونی اســت .از جشــنوارههای موسیقی گرفته تــا جشــنوارههای خریــد و جشــنوارههای ویــژه هــر فصــل ،در این جزیــره برنامــه ریــزی و اجرا میشــوند .بدین ترتیب بسته ســفر به كیش كامل و هیجانانگیــز خواهد بــود .میتوانیــد روزها در آبهــای خلیــج فــارس و مراكز تفریحی ســاحلی بــه تفریــح بپردازید و عصر هنگام با گشــتوگذار اﻗامﺖ در � ۶هتل در پاســاژهای ایــن جزیــره محصــوالت متنوعــی ســفر به كیش البته چندان ارزان هم نیســت،اما نرخ اقامــت در این جزیره جنوبی ایران كهامكانات خریــداری كنید. كیــش دیگر تنها به پارك مشــهور دلفینها و باغ گردشــگری و تفریــح در آن به وفور فراهم اســت، پرندگان مشهور نیســت و اینك به نقطهای متمركز نســبت به ســفرهای خارجــی قابل توجه اســت. از تمامیامكانــات گردشــگری ایــران در جنــوب جزیــره كیــش از آن جزیرههای جنوبی اســت كه كشــور تبدیل شــده است .از پیســتهای اسكیت توســعه آن برپایه صنعت گردشــگری شكل گرفت ۴۱ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676
و بــه تدریــج تبدیــل به نقطــه تمركز تاسیســات گردشگری شد. ایــن جزیرهامــا بــرای گردشــگران عاقهمنــد بــه خریــد نیز نقطــه خوبی بــرای پاســاژگردی و خریدهــای مختلــف اســت .جــدای از آن كیــش بــرای عاقهمندان به خــودرو نیــز از آن جهت كه جزیرهای آزاد محســوب میشــود ،نقطه مناســبی بــرای دیدن جدیدترین خودروهای عرضه شــده در بازارهای جهانی اســت كه به تعداد زیــاد وارد این جزیره شــده اند .جزیره كیش در مســاحتی حدود ۹۰كیلومتــر مربــع دارای بیــش از ۶۰هتــل یك تا پنج ســتاره اســت كــه میتواند در هر فصل ســال اقامتــگاه خوبی برای گردشــگران باشــد. نرخ ســفر به كیــش با تورهــای گردشــگری نیز حــدود ۴۰۰هــزار تومان بــرای پنــج روز اقامت در هتلهای این جزیره در فصل تابســتان تعیین شده كه البته ممكن اســت براساس ســلیقه گردشگرانی كــه عاقه به ســفر با تورهــای گردشــگری به این جزیــره دارنــد ،اندكــی كم یا زیــاد شــود .در هر حال ،پیشــنهاد ما ســفر با تورهای گردشــگری به ایــن جزیره زیبا و لذت بــردن از تمامیجاذبههای گردشــگری مروارید خلیج فارس اســت. پاركهایساحلی پاركهای ســاحلی در كیــش فراوان وجــود دارد و به تناســب میل و عاقه بازدیدكننــدگان میزبان گردشــگران اســت .پاركهــای ســاحلی مرجــان، میرمهنا ،ســیمرغ ،مــرد ماهیگیر و پارك شــهر این جزیره با وســعت زیاد میزبان گردشــگران اســت وامكانــات خوبــی برای چند ســاعت اســتراحت در كنــار آرامــش دریــای جنوبــی ایــران دارد .اگر بــه محیط زیســت ایــران عاقــه دارید تماشــای الكپشــتهای دریایــی در دهانه غربــی جزیره را از دســت ندهید .میتوانید حتی به محله ســفین هم بروید و از تماشــای باغ بهشــت كه نخلستانی تاریخی اســت بهره مند شــوید. تابستانهای ﺧشك و زمستانهای بهاری کیش جزیرهای گرم و خشــک است و آب و هوای بیابانــی دارد .بنابرایــن تابســتانهای آن طوالنی و گرم و زمســتانها بــا آب و هوای مطبــوع و مایم اســت .كیش جزیرهای كم باران و خشــك اســت و بــه همین دلیــل حتــی در دوره باســتان نیز مردم جزیــره نیاز به حفر قنات داشــتند .بــا این حال در فصــل زمســتان در برخی روزها رگبارهــای پراكنده منجر به جاری شــدن ســیاب در جزیره میشــود. در تابســتان گاه میــزان رطوبت و شــرجی هوا در جزیــره بــه صد درصــد نیــز میرســد ،در این ماه دمــای هوا بــه بیــش از 3۴درجه و شــرجی آن به ۶8درجــه میرســد .بنابراین بهترین زمان ســفر به جزیــره کیش ماههــای دی تا فروردین هســتند كه Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
41 Kheradmand
«تکﺜیر مقاومﺖ» مﻦ ترانه ۱۵سال دارم ،ساﺧته رسول صدر عاملی شــخصیت ترانــه ،اســتعاره ای از مقاومــت برای تکثیــر خو ِد مقاوم اســت،. مقاومــت در برابــر گفتمان غالبی که امثــال او را خلع اراده مــی کند .ترانه با وجــود وضعیت پرتاطم و بحرانی (ترک همســر الابالی و باردار بودن) ســعی دارد خود را گســترش دهد (حاضر به ســقط جنین نمی شــود) ،تکثیر شــود و این مقاومت را به جســمیت درآورد. اهمیــت ایــن فیلم در ســیر تطور ســیمای زن در ســینما و هــم چنین آثار دیگــر صدر عاملی ،اهمیتی غیرقابل انکار اســت .ترانه گفتمان غالب را مجاب مــی کنــد به مقاومــت او احترام بگــذارد و رای به تکثیر هویت شــکل گرفته اش بدهنــد .تفاوت فریــب خوردگــی زن در این فیلم با آن فریبــی که زن در ســینمای دهه ۴۰و 5۰می خورد ،حرکت به ســمت خودآگاهی بعد از فریب و شکســت اســت ،حرکت به ســوی تقابــل با گفتمانــی کــه از او نقش های کلیشــه ای می خواهد.
شکســت می خورد. «بازنمایی نقوش» نرگس و زیرپوسﺖ ﺷهر ساﺧته رﺧشان بنی اعتماد در فیلم «نرگس» ،دو شــخصیت معرفی می شــود؛ یکی نرگــس و دیگر آفاق. نگــرش نرگس به ازدواج به مثابه راه فراری اســت از وضعیت موجود ،وضعیتی که شــخصیت آفاق تجســم قربانی آن اســت؛ به نوعی آینه تمام نمای حال و آینده وضعیتی تحت ســیطره گفتمان پدرساالر. بنــی اعتماد با وجــود این که گفتمــان قالب را بــه نمایش در مــی آورد ،اما مرد تصویر شــده در این فیلم ،شــکل اســطوره ای همه چیزدان و توانا و نجات دهنــده را نــدارد ،بلکه مردی اســت دچار مشــکات عــادی زندگــی روزمره، انســانی در شــمایل واقعی آن ،نه اسطوره ای. در «زیــر پوســت شــهر» نیــز رویارویی زنــان با گفتمــان قالــب جامعه را شــاهدیم ،گفتمانی که از آنان انتظارات کلیشــه ای دارد .زن طبقه پایین در اثر شــرایط طبقاتی ،کتک می خورد ،گریه می کند و حقیر می شــود( .شــخصیت حمیــده از شــوهرش کتک می خــورد و به خانــه طوبا می آید ،امــا در آن جا نیــز جایی بــرای او نیســت ).اما بــرون رفت از وضعیــت آســیب زا به دلیل شــرایط طبقاتــی و فقر خانــواده ،محکوم به شکســت اســت و او مجبور به بازگشــت به وضعیت پیشــین می شــود و بــه اصطاح باید کوتــاه بیاید. «زیر پوســت شــهر» هر چند کــه تصویری کــه از زن ارائه مــی دهد ،متاثر از تصاویر ســنتی اســت ،اما تاش کــرده تصویری ضمنــی از زن آرمانی مدنظر خــود ارائه دهــد و جایــگاه زن را در تقابــل طبقاتی به تصویر بکشــد و هم چنــان که کنــش بازنمایی را به اجــرا در مــی آورد ،تاثیری روی القــای معنا و نقــش های نو بر مخاطب داشــته باشــد. ۴۰ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
«انفﺼال از کلیشه» ،به همیﻦ سادگی ،ساﺧته رﺿا میرکریمی «به همین ســادگی» ،به ســادگی حرکت به ســوی دگردیســی یــک زن را به تصویــر می کشــد .میرکریمی با نمایــش جزییات این تحول رو بــه وقوع را به تصویر می کشــد ،تحولی درونی از یک زن در دگردیســی از کلیشه مادربودگی بــه نقــش جدیدی که هیچ گونــه تعریف مشــخصی از آن ندارد ،زیــرا که در گفتمان غالب حل شــده اســت ،در گفتمانی که از او بزرگ منشــی و انکار و چشــم پوشــی را طلب می شــکند که همچون مــادری مهربــان از بی تفاوتی همســر نســبت به او بگذرد و به زیســت خود در کلیشــه مورد انتظار دامه دهــد .او همــواره مادر اســت ،مادری ســیراب کننده و آموزنــده و محافظت کننــده .او به نوعی دچار یک انفصال حل نشــده اســت ،انفصــال مادربودگی یا همســربودگی ،انفصالی که به دلیل حل شــدگی در کلیشــه هــای از آن بی خبــر اســت و حال لحظه تعلیــق گون میان آگاهــی به عمل درآمــده و انکار و ادامه شــرایط فعلی اســت .تعلیقی میــان آن چه از او تا بــه حال انتظار می رفتــه و آن چه در جهت آگاهی به دســت آمده اش اســت. همــان گونه که به اجمال ذکر آن رفت ،تصویر زن در ســینمای ایران حرکتش را با انفعال کامل آغاز کرده اســت و حال در میانه این مســیر اســت .تصویری که بیش از پیش در ســینمای فعلی به چشــم می خورد ،مســئله مند شدن زن ایرانی در روایاتی اســت که ســینما آن را به تصویر می کشــد .حال یک زن می توانــد دروغ بگوید ،دزدی بکند ،انتقام بگیرد ،کینه جو باشــد ،ولــی الزاما قرار نیســت او را در دســته بندی منســوخ و کلیشــه ای «خوب و بد» قرار دهیم. او التقاطــی از رفتارهــای مطلوب و نامطلوب اســت ،همچــون آدمیانی که در زیســت جهانمان با آنان رو به رو هســتیم.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
40 Kheradmand
بیﻀایی ﺳﻌی در ﺁن نداﺷته اﺳت تا تﺼویری
اﺳﻄورﻩ ای و ﻏیرﻗابﻞ باور )در فیﻠﻢ باﺷو( اراﺋه بدهد ،بﻠﻜه نایی را در مﻘاﻡ ﺷﺨﺼیتی به مﺜابه ﻋنﺼر مﻘاوﻡ در برابر ﮔﻔتمان حاکﻢ به تﺼویر
کﺸیدﻩ اﺳت که ﺳﻌی در ﺳاﺧت اﺳتﻘﻼل اﻗتﺼادی و فﻜری و ...دارد.
میــل دارد خود را ببیند ،مربوط می شــود .تاکمن معتقد اســت اگر موضوعی بــه این صورت متجلی نشــود« ،فنای نمادین» صورت می گیرد :محکوم شــدن و ناچیــز به حســاب آمدن یا عــدم حضور که بــه معنی فنای نمادین اســت. بنابرایــن در عمــل این فرایند کلــی به معنای این اســت که مــردان و زنان در رســانه های جمعی به صورتی بازنمایی شــده اند که با نقش های کلیشــه ای فرهنگی که در جهت بازســازی نقش های جنســیتی ســنتی بــه کار می روند، ســازگاری دارنــد .معموال مردان به صورت انســان هایی مســلط ،فعال ،مهاجم و مقتــدر بــه تصویر کشــیده می شــوند و نقش هــای متنوع و مهمــی را که موفقیــت در آن ها مســتلزم مهارت حرفــه ای ،کفایت ،منطق و قدرت اســت، ایفــا مــی کننــد .در مقابل زنــان معموال تابــع ،منفعل ،تســلیم و کم اهمیت 3۹ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
هســتند و در مشاغل فرعی و کســل کننده ای که جنسیتشــان ،عواطفشان و عدم پیچیدگی شــان به آن ها تحمیل کرده اســت ،ظاهر می شــوند .می توان اســتدالل کرد آن چــه به این فیلم اهمیــت می دهد ،تاش بــرای مقاومت در برابر این تصاویر کلیشــه ای القا شــده است. «در جســﺖ و جــوی ﺿمیــر ﻏایﺐ ﺧود» ســه گانه «بانو ،ســارا ،ﻟیــال» و پری ســاﺧته داریوش مهرجویی آن چــه در نگاه مهرجویی برجســتگی زیادی دارد ،توجــه او به زن و خوانش جهــان پیرامون از منظر آنان اســت .مهرجویی ســعی دارد تا ادراکی عاشــقانه از زن ارائــه دهد و به زیســت جهان او نزدیک شــود تا نگاه ســیال و طیبعت گرایانه اش را به تصویر بکشــد.زنِ ترسیم شــده در آثار مهرجویی ،سعی دارد از گفتمــان هــای حاکم بر جامعه بگریــزد ،هر چند که ناموفق باشــد، در ایــن چهــار فیلم زنــان موقعیتی پرتاطم بــه لحاظ اخــاق دارند ،واکنش هــای آنان نیــز عموما احساســی و درونی اســت .هرچند که گفتمــان حاکم ســعی در شکســت دادن آنان دارد ،ولی جسارت در انتخاب هایشان احتماال از نگاه مخاطب ،انتخابی درســت تلقی شــود. زنان در آثار مهرجویی در موقعیت عشــق از ســوی نگاه فایــده باور حاکم، محکــوم به شکســت انــد .مهرجویی به الیه هــای وجودی زنــان و در عمقی از دغدغه های هســتی شناســانه آنان ســیر می کنــد .در ادبیــات مکتوب و غیرمکتــوب متاخــر و متقــدم ما معموال ســاحت هــای عرفانی منســوب به مــردان اســت ،ولی مهرجویی تاش کرده اســت از زیســت جهان زنــان به آن نگاهی بیندازد. این اســتدالل بی راه نیســت کــه انتخاب نام یــک زن برای ایــن فیلم ها را تمرکــزی روی مفهوم خــود و هویت بدانیم .به خصوص اوج این گم گشــتگی و جســت و جــوی هویــت را در فیلم «پری» شــاهدیم .پری به کتــاب ها ،به عرفان و ســلوک اســامی سرک می کشــد ،از آیین ذن به بودا می پرد و هویت گــم شــده یا ســاخت نشــده اش را در میان آن ها جســت و جو مــی کند .او اســتعاره ای اســت از هویت های چهل تکــه زمانه خود .تکــه ای از بودا ،تکه ای از مســیحیت و تکه ای از عرفان شــرقی و... زن در آثــار مهرجویــی به دنبــال ضمیر غایب خــودش اســت ،اویی که می تواند مســتقل از گفتمان قالب و کلیشــه ای زمانه ،ســاخته شــود .او مدام به دنبال غربت ســازی از دیگری اســت .هر چند که در بســیاری از این تاش ها Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
39 Kheradmand
ﺳﻴﻤﺎﻯ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺷﺶ ﺩﻫﻪ ﺳﻴﻨﻤﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻥ
ویژگــی هایی چــون تحصیات دانشــگاهی ،مهارت هــای فردی مــدرن (رانندگی ،آشــنایی با کامیپیوتــر و ،)...اعتقــادات رایج در عصر مدرن (مراجعه به معیارهای قانونی هنگام بروز مشــکات فــردی و خانوادگی) بــوده و اغلب روابط اجتماعی گســترده ای در بیــرون از خانه دارنــد .این معیارها را می تــوان در فیلم های «ســگ کشــی»« ،دو زن»« ،قرمــز»« ،آب و آتش» و ...مشــاهده کرد. برای نمونه ،در ســال ۱3۷۷فیلــم «دو زن» میانی به روی پرده مــی رود و ســپس با ادامه این روند و طــرح موضوعاتی همچون عشــق زمین ،فمینیســم ،کلوزآپ از هنرپیشــه های زن ،دختران فراری ،روابــط چندزنی و ازدواج موقــت و ...تصویری متفاوت از زن با فیلم های دوره قبل ارائه می شــود؛ به نوعی ســینمای این دوره ،ســعی در بازتاب هر چه بهتر شــرایط موجود و تاثیرگذاری و در جهــت القــای موضوعاتی نو به جامعه قدم بــر می دارد.
مسعودریاحی ﺷمایل زن در سینمای ایران دستخوش تﻐییرات بسیاری بوده اسﺖ. تﻐییری که حرکﺖ ﺧود را آرام آﻏاز کرده و حال با سرعتی بیشتر در حال وﻗوع اسﺖ و سعی در به تﺼویر کشیدن ابعاد دیﮕر زیسﺖ جهان زن ایرانی را دارد. هفتــه نامه چلچــراغ -ســینمایی کــه در ابتدا بــه زن به مثابه ناموســی منفعــل نــگاه مــی کرد کــه وجــودش کارکــردی برای کشــمکش میــان مــردان و تصاحبش در مقــام یک ابژه بــود .نه آن کــه اکنون چنین نگاهی نباشــد ،بلکه گفتمان غالــب در آغاز این ســینما چنیــن بوده اســت و حال با امــکان بــروز صداها و نــگاه های متعدد ،گفتمــان هایی در باربر گفتمان غالب ســنتی پدیــد آمــده انــد .در رویکرد نظری بازتــاب اعتقاد بر این اســت کــه هنر حاوی اطاعاتی درباره جامعه اســت .رویکــرد بازتاب بر این فرضیه اســتوار اســت که هنــر آینه جامعه اســت و با تمرکز بــر نگاه جامعه شــناختی به هنــر ،به مطالعه و آموختــن درباره جامعه می پــردازد. رویکــرد بازتاب برای بررســی میزان انطباق پیام های رســانه ای (فیلــم ،تلویزیــون و )...با آن چه در واقعیــت اجتماعی می گذرد، اســت و معتقد اســت آن چه هنر و دیگر رســانه ها نمایش می دهد ،بازتابی از شــرایط اجتماعی اســت .هم چنین بر این اعتقاد اســت که رســانه ها در نقش مولــد فرهنگ تــوده ای ارزش های مســلط در جامعه را در ســطح فرهنگ بازتاب می دهند. بازنمایی تصویر زنان در ســینما در یــک برهه زمانی به خصوص دســتخوش یک تغییــر بزرگ بوده اســت ،بی راه نیســت که این برهــه را قبــل و بعد از ســال ۱3۷۶بدانیم .در بیشــتر فیلم های بعــد از ســال ،۷۶برعکــس فیلم هــای دوره گذشــته ،زنان بیش از پیــش دارای نقــش اول انــد .زنان فیلم هــای ایــن دوره دارای
38ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
در یــﮏ نــﮕاه کلی و به اجمال مــی توان تطور ســیمای زن را از ابتدای ســینمای ایران تــا امروز ،ﭼنیﻦ دســته بندی کرد: دهــه :۴۰فریب خــورده ،دهه :5۰عشــوه گر ،فریبــا ،منحرف، دهــه :۶۰فــداکار ،زن بانجابت ،دهه :۷۰دارای شــغل ،حرکت به ســمت تحصیل ،دهه :8۰حرکت به ســمت اســتقال ،گســترش روابــط ،دهه :۹۰دارای مســئله شــدن ،عصبانیت رو بــه بیرون، مخالفت با ســنت. عاوه بر تقســیم بنــدی مختصر و کلی ذکر شــده ،یادداشــت حاضــر ســعی در آن دارد تــا نگاه کوتاهی داشــته باشــد به چند فیلــم ســینمایی تاثیرگــذار که در تطــور و فرایند تغییــر نگاه ها به جنســیت زن ،در ســینمای ایران دارای اهمیت بــوده اند .الزم به ذکر اســت کــه انتخاب این فیلــم ها به معنای آن نیســت که صرفــا ایــن فیلم هــا دارای اهمیت بــوده اند .و ایــن انتخاب ها عاری از تاثیر خودآگاه و ناخودآگاه نگارنده نیســت .چه بســا که فیلم هــای دیگری نیــز می توانســتند در این یادداشــت حضور داشــته باشــند .انعقاد نطفه حرکت از انفعال به کنــش ری زن را مــی تــوان در برخی فیلــم های دهــه ۶۰نیز جســت و جو کرد، برای مثال: «نقطه آﻏاز» باﺷو ﻏریﺒه ای کوﭼﮏ ،ساﺧته بهرام بیﻀایی علت انتخاب این فیلم ،هم به دلیل زمان ســاخت و انتشــار آن اســت و هــم به دلیل تفــاوت های بــارزی که با اتمســفر غالب ســینمای آن روزها دارد .در «باشــو غریبــه ای کوچک» ،نطفه ای منعقد می شــود مبنی بر مقاومت و کلید خوردن فرایند ســاخت هویت مستقل. نایی شــخصیت زن اصلی این فیلم ،در نبود شــوهرش ،از مزرعه اش بــه تنهایی حراســت مــی کند و به طــور ناگهانی ،با پســرک جنگ زده ای آشــنا می شــود که به او پناه آورده اســت و با وجود مخالفت های شــوهرش ،به خواســت خود تحقق بخشــیده و با خوداتکایی ،باشــو را نزد خود نگــه می دارد. بیضایی ســعی در آن نداشــته اســت تا تصویری اســطوره ای و غیرقابــل بــاور ارائــه بدهد ،بلکه نایــی را در مقام شــخصیتی به مثابــه عنصر مقــاوم در برابر گفتمــان حاکم به تصویر کشــیده اســت که سعی در ســاخت اســتقال اقتصادی و فکری و ...دارد. براســاس فرضیــه بازتاب ،رســانه های جمعــی ارزش های حاکم در یــک جامعــه را منعکس می کنند .ایــن ارزش ها نه به اجتماع واقعــی ،بلکه به «بازتولیــد نمادین» اجتماع ،یعنــی به نحوی که
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
38 Kheradmand
کنوانسیون های ملی حزب ها پــس از پایان رقابت های مرحله مقدماتی ،هر کدام از حزب ها کنوانســیونی ملــی برگــزار می کند .در این کنوانســیون ها حــزب ها نامزدهایشــان را که از طریــق آرای رای دهنــدگان حزب یا دلگیــت ها (که تکلیف شــان در پرایمری و کا ِکس ها مشــخص شــده) انتخاب شــده اند ،به صورت رســمی معرفی می کننــد .در این کنوانســیون ،نامزدها «همــراه انتخاباتی»شــان را هم به صورت رســمی معرفی می نماینــد .این همراه انتخاباتــی ،درواقع نامــزد معاون اولی رییــس جمهور خواهدبــود .از آن جا که معمــوال نامزد حزب پیــش از برگزاری کنوانســیون مشــخص می شــود ،این مراســم بیشــتر به ســمت تجلیل از فرد انتخاب شــده ،بیــان دیدگاه های سیاســی حــزب و ترغیــب رای دهندگان به حمایــت از نامزد مورد نظــر تمایل دارد.
ایالت هــا ،و منطقه کلمبیا ،به انتخاب کنندگان یا الکترهای موردنظرشــان رای مــی دهند تا آن ها رییــس جمهور آمریــکا را انتخاب کنند. • شــهروند متولــد آمریــکا ( :)Natural Born Citizenکســی کــه به عنوان شــهروند آمریکا متولد شــده باشد .شــامل کســانی که در خاک ایاالت متحده بــه دنیــا آمده باشــند ،بچه هــای شــهروندان ایاالت متحــده که در خــارج از ایــن کشــور بــه دنیا می آینــد یا بچه هایــی که خــارج از آمریکا بــه دنیا می آینــد ،ولی یکی از والدین آن ها شــهروند آمریکاســت • .انتخابــات مقدماتی ( :)Primaryانتخاباتــی که در آن رای دهندگان نامزدهای مورد نظرشــان را برای انتخابــات آینده بر می گزینند .نامزدهای برنده رای نماینــدگان ( )Delegatesرا در کنوانســیون ملی حزب خواهندداشــت و آرای این نمایندگان نامزد آن حزب برای ریاســت جمهوری را مشــخص خواهدکرد.
انتخاباتعمومی بعد از کنوانســیون ها دور نهایی تبلیغات آغاز می شــود و نامزدهای ریاست جمهــوری در مجموعــه ای از ســفرهای انتخاباتــی و گفت و گوهــا و مناظره هــای رادیویی و تلویزیونــی به رقابت با هــم می پردازند .رقابتــی که میلیون هــا دالر بــرای هر کــدام از نامزدها هزینــه دارد .انتخابات ریاســت جمهوری آمریــکا همــواره در اولین دوشــنبه بعد از اولین یکشــنبه ماه نوامبر (امســال هشــتم نوامبر ،برابر با ۱8آبان) برگزار می شــود .رای دهنــدگان ،عما ،به طور مســتقیم در انتخاب رییس جمهور نقــش ندارند ،بلکه «انتخــاب کنندگان» یا «الکترها» را انتخاب می کنند .این انتخاب کنندگان هســتند که با رای شــان در «مجمــع انتخاب کننــدگان» رییس جمهور بعدی آمریکا را مشــخص می کنند. هر ایالت تعداد مشــخصی انتخاب کننده دارد که این تعــداد با اندازه و تعداد ســاکنان آن ایالت متناســب اســت .هر ایالتی هم قانون ها و سنت های خاص خــودش را بــرای انتخاب ایــن «الکترها» دارد و براســاس آن عمــل می کند .به همین دلیل اســت که انتخابات ریاســت جمهوری آمریکا انتخاباتی یک دست و همگن در سراســر ایالت های تشــکیل دهنده این کشور نیســت .تقریبا در تمــام ایالت ها ،برنــده آرای مردمی ،تمام آرای انتخاب کننــدگان آن ایالت را به خودش اختصــاص می دهد .به خاطر همین نظام انتخاباتــی ،این امکان وجود دارد کــه نامــزدی بدون آن کــه رای اکثریت مردم را به دســت بیــاورد ،به کاخ ســفید راه یابــد .در رقابت انتخابــات ســال )۱3۷۹( ۲۰۰۰همین وضعیت بین جــورج دبلیو بــوش ( )George W Bushو ال گور ( )Al Goreپیش آمد و بوش بدون آن که رای اکثریت مردم را داشــته باشــد ،روانه کاخ ســفید شد.
درباره «انتخاب کنندگان» بیشتر بدانیم مجمع انتخــاب کنندگان یا همان «کالج الکترال» هیئتی اســت که اعضای آن براســاس قانون اساســی ایاالت متحده ،از طرف ایالت هــای آمریکا انتخاب می شــوند و کارش تعیین رییس جمهور و معاون رییس جمهوری بعدی این کشــور اســت .تعــداد آرای الکترال هر ایالــت در این مجمع عبارت اســت از مجموع تعــداد نمایندگان آن ایالت در مجلس نمایندگان و تعداد ســناتورهای آن ایالت همچنین طبق اصاحیه بیســت و سوم قانون اساســی آمریکا ،سه رای الکترال هــم بــرای منطقه کلمبیا (یا همان واشــنگتن ،دی.ســی ).در نظر گرفته شــده اســت (شهروندان این منطقه تا ســال )۱33۹( ۱۹۶۰و تصویب اصاحیه بیست و ســوم ،از شرکت در انتخابات ریاســت جمهوری محروم بودند!). در حــال حاضر مجلــس نمایندگان آمریکا ،در مجمــوع ۴35نماینده دارد .هر ایالــت هــم ،بدون توجه بــه کوچکی یا بزرگــی آن ایالت ،دو نفر ســناتور دارد (که در مجموع می شــود ۱۰۰ســناتور) .بنابراین در مجموع انتخاب کنندگان، 583رای وجــود دارد کــه رییس جمهور بعدی باید اکثریت این آرا (دســت کم ۲۷۰رای) را بــه دســت بیــاورد تا بــه کاخ ســفید راه یابد .به جــز ایالت های «میــن» ( )Mainو «نبراســکا» (که هر کدام ســه رای الکترال دارنــد) ،در تمام ایالــت های دیگــر ،آرای الکترال معموال با روش «همه بــرای برنده» تعیین می شــود .یعنی تمام آرای الکترال هر ایالت به نامزدی می رســد کــه بتواند در آن ایالت رای مردم بیشــتری به دســت بیاورد. در حــال حاضر گرچه رای دهندگان در برگه هــای رای خود نام رییس جمهور و معــاون رییس جمهور مورد نظرشــان را هــم انتخاب می کننــد ،اما عما به گروهــی از انتخــاب کننــدگان ( )Electorsرای مــی دهند که بعــدا در مجمع انتخــاب کننــدگان حاضر خواهندشــد و رای الکتــرال آن ایالــت را به صندوق خواهندریخــت .هرچند ایــن انتخاب کنندگان در اکثر موارد متعهد می شــوند تــا به شــخص خاصی (که اکثریت رای مــردم را آورده) رای بدهنــد ،اما مواردی هم وجود داشــته اســت که کســانی در اعتراض به برخی سیاست های حزبی یــا نامزدهــای انتخاباتــی ،در روز رای گیــری حاضر نشــده اند یا بــه نامزدی رقیــب رای داده انــد .یکــی از نمونــه های اخیر ایــن مورد به انتخابات ســال )۱3۶۷( ۱۹88بــر می گردد که «مــارگارت لیــچ) ( ،)Margarette Leachالکتر ویرجینیــای غربی از حزب دموکرات ،در اعتراض به ســنت رای شــماری «همه بــرای برنده» ،رای الکتــرال خود را بــه نامزد اصلی حزب دموکــرات نداد. اگر کســی نتواند اکثریت آرای الکترال را کســب کند ،آن وقت انتخاب رییس جمهــور بــه عهده مجلــس نمایندگان گذاشــته می شــود .در ایــن مرحله هر ایالــت یک رای (بــدون در نظر گرفتن تفــاوت جمعیت و وســعت ایالت ها) خواهدداشــت .تاکنــون تنهــا یک بــار پیش آمده کــه انتخاب رییــس جمهور آمریکا در مجلس نمایندگان انجام شــود که در ســال )۱۲۰3( ۱82۴بوده است. در آن ســال« ،جان آدامز» که نســبت به رقیبش ۱5رای الکترال کمتر داشــت، توســط مجلس نمایندگان به عنوان دهمین رییس جمهور آمریکا انتخاب شــد. اگــر کنگره هــم نتواند تکلیف رییس جمهور بعدی آمریکا را مشــخص کند ،آن وقت مجلس ســنا معاون رییــس جمهور را به طور خــودکار انتخاب می کند.
معرفی رسمی رییسجمهور اگــر انتخابات و رای گیــری مجمع انتخاب کنندگان شــرایط الزم برای انتخاب رییــس جمهور را تامین کند ،فرد برنده فرایند تشــکیل کابینه را آغاز خواهدکرد و دســتور کار سیاســی کامل تر و دقیق تــری آماده می کنــد .در همین مدت، رییــس جمهــور قبلی رفته رفته آماده می شــود تا کاخ ســفید را ترک کند. طبق قانون اساســی ایاالت متحده ،رییس جمهور منتخب روز بیســتم ژانویه ســال بعد از انتخابات (در مورد انتخابات امســال ،اول بهمن )۱3۹5رسما کارش را آغــاز می کند. تعریف ها و اصطالح ها • انجمــن حزبی یا کا ِکس ( :)Caucusجلســه ای بــا حضور نمایندگان محلی یک حزب سیاســی برای انتخاب نمایندگان کنوانســیون ملی حزب .یک انجمن حزبی در واقع مقدمه ای اســت برای یــک انتخابات مقدماتی. • نماینــده یا دلگیــت ( :)Delegateشــخصی که اجازه یافته اســت به عنوان نماینــده منتخب یکی از کنفرانس هــای حزب ،دیگــران را نمایندگی کند .این شــخص درواقــع نماینده گروهی خاص اســت و از طرف آن هــا رای می دهد. • انتخاب کننده یا الکتور ( :)Electorیکی از اعضای مجمع انتخاب کنندگان. • مجمــع انتخاب کننــدگان ( :)Electoral Collegeرای دهنــدگان هرکدام از 3۷ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
37 Kheradmand
ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟ حسیﻦرحمانی
مجله همشــهری دانســتنیها :مســیر رســیدن به کاخ ســفید (و فرماندهــی کل قــوای آمریکا) طوالنی ،پردســت انــداز و پرپیچ و غم اســت و انتخــاب رییــس جمهوری بعــدی آمریــکا ،به هیچ وجه کار ســاده ای نبوده و نیست .شاید بســیاری از رای دهندگان ایــن کشــور ،قبل از روز برگــزاری انتخاب عمومــی ،فقط یکی دو هفته بــرای انتخابــات و برگزیدن نامــزد مورد عاقــه خود وقت صــرف کنند ،اما تاش برای رســیدن به صندلی ریاســت جمهوری معموال چندین ســال بــه برنامه ریــزی ،تامین هزینه و محاســبه فعــال نیاز دارد .اما اگر کنجکاویم کــه از فرایند پیچیده انتخابات آمریــکا ســر در بیاوریم ،از کجا باید آغاز کنیــم؟ تفاوت رای گیری در «انجمــن هــای حزبــی» و «انتخابــات مقدماتی» چیســت؟ «نماینــدگان» ( )Delegatesیا «انتخاب کننــدگان» ( )Electorsچه کســانی هســتند و رای آن ها چه تاثیری در انتخاب رییس جمهور دارد؟ اگــر می خواهید با نظام پیچیــده و عجیب انتخابات آمریکا آشــنا شــوید ،از جای خود تکان نخورید و به خواندن ادامه دهید. بــرای درک بهتر نظام انتخاباتی آمریکا ،پیــش از هر چیز باید به دو نکتــه توجه کنیــم :اول این که مردم آمریــکا ،در عمل ،به طور مســتقیم به نامزدهای ریاســت جمهوری رای نمی دهند ،هرچند نام نامزدها در برگه های رای نوشــته می شــود .در حقیقت نظام انتخاباتــی ایــن کشــور نظامی اســت موســوم به «الکتــرال» که در آن رای دهنــدگان هــر کــدام از ایالت ها فهرســتی از انتخاب کننــدگان یــا «الکترهــا» را انتخــاب مــی کننــد و در نهایت این انتخاب کنندگان هســتند که تکلیف رییــس جمهور بعدی آمریکا را مشــخص می کننــد .دوم این کــه انتخابات ریاســت جمهوری آمریــکا از دو مرحله کلی تشــکیل می شــود :مرحلــه مقدماتی و مرحلــه عمومــی .در مرحله مقدماتــی حزب های اصلــی آمریکا نامزد مورد نظرشــان را برای شــرکت در انتخابات ریاست جمهوری از طریــق انتخابــات مقدماتی مشــخص مــی کننــد و در مرحله عمومــی ،نامزدهای ریاســت جمهــوری با یکدیگر بــه رقابت می پردازنــد و پــس از روز انتخابــات عمومی ،رییس جمهــور آمریکا مشــخص می شــود .البته ایــن امکان هــم وجــود دارد که برخی نامزدها به صورت مســتقل در انتخابات شــرکت کننــد که در آن صــورت حمایت احزاب بزرگ (دموکرات هــا و جمهوری خواهان) را نخواهندداشــت و بــرای تامین هزینه های مالــی و جمع آوری آرا ،بایــد به فکر منابعی دیگر باشــند. مرحلهمقدماتی دو حــزب اصلــی ایــاالت متحــده -حــزب هــای دموکــرات و
3۶ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
جمهوری خواه -نامزد رســمی خودشــان را از طریــق رقابتی درون حزبــی انتخــاب می کنند که به صــورت جداگانه در هــر کدام از مناطــق ایاالت متحده برگزار می شــود .این مرحلــه از ماه فوریه (بهمــن) آغــاز می شــود و پنج ماه طــول می کشــد .ایالت های آیووا ( )Iowaو نیوهمپشــر ( ،)New Hampshireبه شکل سنتی، ایالت هایی هســتند که در ســال برگزاری انتخابــات این فرایند را آغــاز می کننــد و انتخابات ایالت هــای دیگر در پــی می آید. بــرای درک بهتر این مرحلــه ،توجه به این نکته ضروری اســت که هر ایالت و منطقه ای از آمریکا ،قانون ها و ســنت های خاص خــودش را دارد و انتخابــات این مرحله را به شــیوه خاص خودش برگــزار می کند .بــا این حال یک نکته وجــود دارد که رقابت های مقدماتی در گوشــه و کنار آمریکا را به هم گــره می زدند :در این مرحله ،رقابت بر ســر به دســت آوردن رای نمایندگان هر کدام از ایالت ها یا دلگیت ها ( )Delegatesاســت. نامــزد جمهوری خواهان بایــد حداقل ۱۲3۷دلگیت به دســت بیــاورد تا به نامزدی حزب برســد و نامزد دموکرات هــا ،هم با به دســت آوردن ۲383دلگیــت می تواند بــه مرحله بعد برود. روش های متفاوت برای رای گیری همــان طور کــه اشــاره کردیم ،هــر کــدام از ایالت هــا روش خاصــی بــرای رای گیــری در مرحله مقدماتــی دارد .امــا به طور کلــی مــی توان ایــن رای گیــری ها را به دو دســته تقســیم کرد: روش انتخابــات مقدماتی یا پرایمری ( )Primaryو روش اجاســی یا کا ِکــس (.)Caucus در روش پرایمــری مــردم رای دهنــده ســاکن ایالــت ،از طریق صنــدوق رای ،از میــان نامزدهــای درون حــزب ،یک نفــر را برای نامزدی ریاســت جمهــوری انتخاب می کنند .امــا در روش کا ِکس، اعضای حزب در همایــش هایی در روزی معین ،در نقاط مختلف ایالــت گــرد هم می آینــد و با بحــث و گفت و گــو و رای گیری علنــی ،نامزد موردنظرشــان را معرفی می کننــد و دلگیت های آن ایالــت را به حســاب نامزد مورد نظر می نویســند. تــا اواخر قــرن نوزدهم حزب هــای آمریکا در بیشــتر ایالت ها از روش اجاســی یــا کاکس برای انتخاب نامزد حزب اســتفاده می کردنــد ،اما به خاطر انتقادهای ســاکنان ایالت ها از این سیســتم، رفتــه رفتــه ایالت ها به انتخابــات پرایمری روی آوردنــد .در حال حاضــر ۴۰ایالت آمریــکا از روش پرایمری و فقط ۱۰ایالت از روش کا ِکــس برای تعییــن تکلیف رای نمایندگان (دلگیت ها) اســتفاده می کنند.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
36 Kheradmand
بــه نظــر من ،انســان معاصــر خیلی خــوب می توانــد با حافظ ارتبــاط برقرار کند .با ترســیم ویژه ای کــه حافــظ از شــخصت خــاص زنــد ارائه می دهد ،انســان معاصر که گرفتار مشــکات گوناگون زیســت فردی و جمعــی ،اضطراب ها و تشــویش هــا و ...اســت؛ مــی تواند بــه آرامش برســد و با ارتبــاط برقــرار کردن با این شــخصیت ،بیشــتر به «مــن» خود بپردازد و به معنــای زندگی توجه کند. حافظ به شــدت به معنای زندگی و معنا یافتن و معنا دادن بــه آن توجه دارد .از یک طرف معناهای زندگی را کشــف می کنــد و از طرفی هم به حیات و زندگــی معنا می دهــد .بنابراین انســان معاصر هــم به راحتی مــی تواند با دیــوان او ارتباط برقرار کند و به آرامش برســد. آنچــه نزد حافــظ وجود دارد ،به نظــر من ،اخاق بســیار پاکیزه و کمــال گرایانه اســت؛ چیزی که در تــوان هــر کســی وجــود دارد و چنــدان آرمانی و دســت نیافتنی نیســت .حافظ هیچ نقطه ضعف اخاقی در دیوان خود ندارد .البته این شــاعر بزرگ برخی مواقــع از ســوی برخی فاســفه و منتقدان متهم شــده که ولنگاری و خوش باشی را به معنای منفی آن ترویــج می کند. تردیــدی وجود نــدارد که ایــن افــراد ،در صورت مطالعــه و درک کلیات حافظ ،مــی توانند دریابند که چنین نیســت .دیــوان حافظ اثری اســت که نه تنهــا در آن مفاهیم زیبایی مانند عشــق (زمینی و عرفانی) و مســائل دقیق اخاقی به تصویر کشیده شــده ،بلکه حتی در خوانشــی دقیق می بینیم که آینه عصر خودش اســت؛ آینه ای کــه از طریق آن، حافظ بــه زیبایی دقیــق ترین اندیشــه های خود را در برخــورد بــا نمادهای حاکم دینی و سیاســی و اخاقــی بیــان مــی کنــد و مواضعی مــی گیرد کــه برای انســان معاصر هم قابل سرمشــق گرفتن اســت .به نظر من ،حافظ همیشــه معاصر است و اگر کســی دیوان او را همواره در کنار خود داشــته باشــد ،به راحتی می توانــد در آن ،خودش را ببیند و اصــاح کنــد و ارتقا دهد. در نهایــت باید گفت ،حافظ این قابلیــت را دارد که در بســیاری از مشــکات جامعه و نوع و شیوه زیســت افراد و آنچه علمای اخاق ،روان شناســان، جامعه شناســان و حتــی دولتمردان در مــورد آنها صحبــت می کنند ،به انســان معاصــر کمک کند.
عــادی قــادر بــه خواندن متنی نیســت کــه هزار ســال پیش در زادگاهش نوشــته شــده اســت چرا کــه دیگر کســی زبان ساکســونی ،فرانکــی میانه، سرخپوســتی یا روســی کهن را نمی دانــد اما مردم ایــران به ســادگی با اشــعار فردوســی و رودکی و عنصــری و اســدی ارتباط برقرار مــی کنند و اغلب دســت کم چند بیتــی از اینهــا را هــم در حافظه دارنــد ،در حالی که ایــن متون بیش از هزار ســال پیــش پدید آمــده اند. در میان شــاعران و معناســازان حوزه تمدن ایران، شــاید هیچ کس بــه زیبایی حافظ این پیوســتگی و تــداوم تاریخــی را نشــان ندهد .اشــعاری که از حافــظ به یــادگار مانــده نســبتا اندک اســت اما همیــن حدود به قــدری با تجربه زیســتی ایرانیان امروزیــن گــره خــورده کــه حتی بــی ســوادان و نافرهیختــه ترین ایرانیان هم اگر در گوشــه و کنار حافظه خود جســتجو کنند،دســت کــم ده ،دوازه بیتی از ســخن لسان الغیب را در آن خواهند یافت. همچنــان نیــز همــگان مشــتاقند گاه و بیگاه با دیــوان خواجه فــال بگیرند و آن را بــه همراه قرآن بر سر ســفره هفت سین عید نوروزشــان بگذارند. روانــی و زیبایی ســخن حافظ به راســتی معجزه آســا و چنان اســت که برای ایرانیان خوانا و دلپذیر باقــی مانــده و نقدهای اجتماعــی و اخاقی تند و تیــز و رندانــه اش -کــه بیــش از هر چیز ســلوک ریاکارانــه و زهد دروغ آمیــز را مورد حمله قرار می دهــد -جاندار اســت و هــم حــرف دل مردمان را بازگــو می کنــد و هم قابل فهم و روان و آشــنا می نماید .گذشــته از پیوســتگی زبــان و فرهنگ -که پنــج هزاره تمدن مکتــوب و دو و نیم هزاره دولت مســتقر و یــک و نیم هزاره ســیطره زبان پارســی دری را شــامل مــی شــود -یکی دیگر از شــگفتی های دیگر تمدن ایران ،دغدغه خاطر اندیشــمندان و رهبــران فکــری آن برای تعریــف و تبلیغ مفهوم «انســان کامل» اســت .در همه تمدن ها و فرهنگ هــا مفهومــی از انســان کامــل وجــود دارد که در اصــل ،غایــت اخاقی و آرمــان های انســانی را در آنهــا بــه تصویر مــی کشــد .تصویر انســان کامل اغلــب در قالب پهلوانان و قهرمانان و نامدارانی در دل روایت های اســاطیری یــا تاریخی گنجانده و از نســلی به نســل دیگر منتقل می شــود. جوامعــی که تمدنــی پیچیــده و بنیــاد معنایی اســتوار و غنــی دارند ،ایــن مفهــوم را در دل نظام هــای فلســفی ،انگاره هــای علمــی و روایت های دینــی یــا عرفانــی رمزگذاری مــی کنند. ایــران زمین کهن ترین جریان پیوســته از تعریف «انســان کامل» را دارد و تصویرهایی که ســه هزاره پیش ،از انســان کامل در این تمدن ســاخته شــده (مانند جمشــید و ســیاوش و کیخســرو) هم عنان بــا تصویرهایی دیرآینــد و نوتر همچنــان به بقای خــود ادامــه مــی دهند .طبیعی اســت کــه کهن ترین ایــن تصاویر ماهیتــی اســاطیری دارند و در
دو راز ماندگاری حافظ شــروین وکیلی ،جامعه شــناس :یکی از شــگفتی های تمدن ایران ،پیوســتگی و تداوم آن اســت .در شــرایطی که تقریبا همه کشــورهای دنیا پیشــینه ای کمتر از هزار ســال دارنــد ،خاطره تاریخی مردم ایران زمین به ســادگی دو ،ســه هــزاره را دربر می گیرد. در کشــورهای قدرتمنــد دنیــا (مثل انگلســتان، فرانســه ،آمریکا ،روســیه و )...کســی از میان مردم 35ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
قالــب شــخصیت هایی داســتانی مثــل فریدون و گشتاسپ و رســتم بازنموده شــده اند .اما اهمیت تمدن ایرانی در آن اســت که تصویرهای فلسفی و پیکربنــدی های دقیق و انتزاعــی از این مفهوم نیز خیلی زود در متون نمایان شــده اســت. در واقــع ،کهــن ترین متنــی که تصویــری دقیق و انتزاعــی و غیراســاطیری از انســان کامــل را به دســت می دهد و ساختی فلســفی و عقانی دارد، «گاهان» یا ســرودهای زرتشــت اســت که بیش از ســه هزار ســال قدمت دارد. در ایــن زمینــه اســت کــه بایــد ســتون فقرات معناهــای نهفتــه در آثــار بزرگانی ماننــد موالنا و ســهروردی و ســعدی و حافظ را فهم کــرد چرا که هــر یک از ایــن اندیشــمندان تصویری از انســان کامــل را پــرورده و بیــان کرده اند؛ تصویــری که با بســتر تمدنی ما و مفاهیم پیشــین پیوستگی و در هــم تنیدگی دارد و در عین حال تکرار آن نیســت. ایــن تصویــر ،از زوایایــی نو بــه پرســش از غایت انســان می نگرد و بــا این همه ،خرد پیشــینیان و دیــدگاه نیــاکان را فرو نمــی گذارد. در ایــن بســتر هــم حافظ چهــره ای درخشــان اســت .او بــا معرفی شــخصیتی بــه نام رنــد ،بن مایــه ها و انــگاره هایی مانند قلنــدر و خراباتی را کــه پیــش تر هــم در آثار عارفــان ایرانــی با دقت توصیــف شــده بود ،یــک قدم جلــو بــرد و به آن جلوه ای اجتماعی و تندی و تیزی انقابی بخشــید. مخاطبــان امروزین حافظ نه تنها از اشــعار او لذت مــی برند و اعجاز ایجاز و بازی های شــگفت خیال را در بیــت هــای غزلیاتش مــی خوانند ،کــه با آن نقــد اجتماعــی و با این تصویر از انســان کامل نیز ارتبــاط برقرار مــی کنند.این که تصویری از انســان کامل از هفتصد ســال پیش تا امروز چنین اســتوار و محکم دوام آورده باشــد و همچنان منشــأ الهام باشــد ،بســیار جالب اســت و از حقیقتی تکاملی حکایت می کنــد .گویا حافظ چیزی مهم و بنیادین را در ســاخت شــخصیت مردمان و سرشت جوامع انســانی دریافته و آن را به استادانه ترین صورت در زبانی بســیار زیبا و شــیوا بیان کرده اســت. از این رو اســت که او را لســان الغیب می نامیده انــد و هنوز هم ،پــس از گذر هفت قرن که از عمر بیشــتر فرهنــگ ها و کشــورهای جهان افــزون تر اســت ،آن را با اشــتیاقی مثل روزگار زندگی خودش مــی خوانند و حفظ می کنند و سرمشــق قرار می دهنــد .خاصه آن کــه حافظ را امــروز باید خواند، چنان که همگان می خواننــد و باید از آن آموخت، چنان که خردمنــدان از او می آموزند. خواندنش زیبایی زبان پارســی و پیوستگی دیرینه فرهنــگ و تمــدن ایرانی را به همگان گوشــزد می کند و اندیشــیدن درباره هســته مرکزی ســخن او که انســان کامل اســت ،پاســخی ارجمند و آزموده برای پرســش «چگونه بودن» و «چگونه شــدن» را بــه خواص پیشــنهاد می کند.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
35 Kheradmand
ﭼﺮﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 700ﺳﺎﻝ ،ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﻣﻰ ﮔﺮﺩﻳﻢ؟ مسعود ﺷاه حسینی نظــام اندیشــه حافــظ جغرافیــا نمی شناســد و شیفتگانش در غرب و شــرق عالم و در تمام اعصار پراکنده انــد .روزی گوته آلمانــی عظمت حافظ را بــه رخ جهانیان می کشــد و یــک روز دیگر تاگور هندی. هفته نامه کرگــدن ،ضیمه روزنامــه اعتماد* :رند عالــم ســوزی که شــاید در تمــام عمرش یــک بار هم از شــیراز خارج نشــده باشــد ،شــعرش جهان را درنوردیــده اســت .نظام اندیشــه حافظ جغرافیا نمی شناســد و شــیفتگانش در غرب و شــرق عالم و در تمام اعصــار پراکنده انــد .روزی گوته آلمانی عظمت حافــظ را به رخ جهانیان می کشــد و یک روز دیگر تاگــور هندی. ایــن مســئله نشــانگر این اســت کــه حافظ در چارچــوب زمــان و مــکان نمــی گنجــد و الاقل تا امروز فراتر از این دو اســت .بیســتم مهــر ماه روز بزرگداشــت حافظ بــود و به همین مناســبت این پرســش را مطــرح کردیــم که چــرا انســان معاصر هنــوز می تواند بــا حافظ ارتباط برقــرار کند؟ یک اســتاد فلســفه و یک جامعه شــناس به این پرسش ما پاســخ دادند.
او کســی است که اندیشــه ها و احساس ویژه ای را از طریق شــعر خود عرضــه می کند. حافــظ ،بی هیچ تردیدی ،از لحاظ جوهر شــعری و شــاعری ،حداقل بــرای مــا ایرانیان یگانــه و بی نظیر اســت .از این منظر می توان گفت اشــعار او الگوی کاملی اســت برای کســانی کــه می خواهند با شــعر ارتباط برقرار کننــد و آن را به مثابه هنری ویــژه مورد توجه قــرار دهند. از ســوی دیگــر ،حافــظ محتــوای ویــژه ای را با غــزل هــای زیبــای خود عرضــه می کند کــه البته اگر دقت کنیم ،این محتوا از شــکل شــعری چندان جــدا نیســت .او قالــب ویژه غــزل را کــه انتخاب مــی کنــد ،در خدمت محتــوای ویژه اســت و این محتــوای ویژه چنیــن قالبــی را می پذیــرد؛ یعنی مکمل یکدیگر هســتند. در چنین موقعیتی ،حافظ چهــره ای را از خود به نمایــش می گذارد که مراجعــه کنندگان به دیوانش او را بــه عنــوان لســان الغیب می شناســند؛ یعنی حافــظ قابلیت گره گشــایی و ارائه نظــر در مورد همــه آن چیزهایــی را دارد کــه یــک انســان با آن روبرو می شــود .اگــر نخواهیم معنای فوق طبیعی برای اشــعار لســان الغیــب در نظــر بگیریم ،می توان گفــت حافظ ،به عنوان شــاعری کــه به طور مشــخص تجــارب دقیق خــود را همراه با بینشــی حاصل شــده از تأمل فوق العاده در مورد مســائل گوناگــون انســان بیان می کنــد ،این شــعرها را به عنــوان آیینــه ای تمام نمــا در برابر ما مــی گذارد. بســیار شــنیده ام که می گویند هر فردی می تواند به شــکلی با حافظ ارتباط برقرار کنــد و خودش یا آنچــه را در پی آن اســت ،در غزلیــات حافظ ببیند.
نسﺒﺖ انسان معاصر و حافظ موســی اکرمی ،اســتاد فلســفه و مترجم :حافظ شــاعر همــه زمــان هاســت .حافــظ زمانــه نمی شناســد و اینطــور نیســت کــه فکر کنیم انســان معاصر چگونه مــی تواند با آن ارتبــاط برقرار کند. همان طور که انســان های عصر خــود حافظ با او ارتبــاط برقرار می کردند و انســان هــای دوره های بعد نیــز ،آیندگان هــم همین طــور خواهند بود. ایــن حرف کلی اســت و اگــر بخواهــم دقیق تر عــاوه بر ایــن ،حافظ اندیشــه های ویــژه ای را صحبت کنــم ،باید بگویــم که حافــظ را در درجه عرضه می کند که شــاید یکــی از مهمترین آنها ،در اول به عنوان شــاعر می شناســیم و در درجه دوم ،حوزه انســان شناســی است .حافظ انســان شناس 3۴ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676
فــوق العاده بزرگــی اســت .کمتر شــاعری را می توان مثال زد که زوایای وجودی انســان را شــناخته هست انســان و هم آنچه را انسان باید باشــد .هم ِ بشــود و انتظاراتــی که از انســان وجــود دارد ،به خوبی درک کرده اســت. انســانِ حافظ کسی اســت که به شدت به عشق ورزیــدن توصیــه می شــود؛ عشــقی کــه حاصل هستی اســت .او می گوید کســی که عشق نورزد، نقــش مقصود را از کارگاه هســتی درنیافته اســت. عشــقی کــه حافظ می گویــد هم زمینی اســت و هم آســمانی -عرفانــی .حافظ ترکیبی بســیار زیبا و شــاعرانه از ایــن دو عرضــه مــی کند کــه واقعا بــی نظیر اســت ،به طوری کــه تمایز قائل شــدن میان عشــق عرفانی و زمینی در شعرهای او دشوار اســت .حافظ چنان توانمند اســت که این دو نوع عشــق را کامــا در اثر خود در هم آمیخته اســت. او همانطور که انســان شــناس اســت و هست و بایــد انســان را هم بیان مــی کند و همگــی را در مدار عشــق قرار مــی دهد ،یک انســان تیپیکال و ویــژه را عرضه می کند و می شناســاند که خودش عنوان «رنــد» را برای او انتخاب کرده اســت .رند و رندی حافــظ در ادبیات ایران و جهــان کم نظیر یا بی نظیر اســت. حافــظ به طــور کامل بــه این جهــان و آن جهان توجــه دارد .او مخالــف زهد ریایــی ،فرصت طلبی به معنــای منفــی آن ،سوءاســتفاده از دیــن ،آزار رســاندن به دیگران و ...اســت .حافظ کسی است کــه به دیگران امید می دهد و افراد ســختگیر را به هر شــکلی تمسخر می کند .شــخصیتی که حافظ در دیوانــش آن را معرفــی مــی کند ،بــرای ما یک انســان نمونه اســت؛ کســی اســت که نه آسمانی کامل اســت و نــه زمینی کامل؛ بلکــه در ایامی که روی زمیــن زندگــی مــی کنــد میــان دو ُبعد خود پیونــد و تعادل برقــرار می کند. Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
34 Kheradmand
طرحهای ســنتی مثل گلستان ،بوستان ،جام ،مرجان و ...هنــوز هم طرفداران خاص خــود را دارد حتی آنهــا که از ترمه زیاد ســر در نمیآورنــد ،اصالت و قدمــت این طرحها را تشــخیص میدهند. در قدیــم ترمهها در دو یــا در نهایت چهار رنگ
می گویید؟ ترمــه زیباتریــن پارچــه و زیباترین هنری اســت کــه تاکنون دیدهام .ترمه تلفیقی از ســنت ،زیبایی، رنگ ،شــادی و اصالت اســت. از اینکه برخی همکارانش بافتههای پاســتیکی و
اســت که دوباره اندکی رونق گرفتــه اما امیدواریم برای کسب ســود بیشــتر ،خودمان تیشه به ریشه ایــن هنــر اصیــل نزنیــم و کاری نکنیم کــه مردم دیگر نتواننــد ترمه اصل و بقیه پارچههــا را از هم تشــخیص دهند .آقای حســینی امیدوار است ،ترمه
بافته میشــد امــا اکنــون در یک پارچــه میتوان ۱۱رنــگ اســتفاده کرد ضمــن اینکه یــک طرح را میتوانیــم در ۴۰رنــگ ببافیم.
بدلــی هندی و چینــی را به مــردم غالب میکنند، دلخور اســت و میگوید :اگر بــه ترمهبافی و رونق آن عاقمندیم نباید آدرس اشــتباه به مردم بدهیم، بایــد هنر اصــل و پارچه اصیــل را به دوســتداران ترمــه معرفی کنیــم .میگویــد :ترمه چند ســالی
روزی آنقــدر رونق پیدا کند کــه همه همکارانش کــه روزی بــه خاطر غم نــان ،کارگاههــای خود را تعطیل و دســتان هنرمند خود را مشــغول حرفهای دیگــر کردند ،دوبــاره به این عرصه بــاز گردند. ﺧﺒرگزاریمهر
اگــر بخواهید ترمه را به کســی معرفــی کنید ،ﭼه
33ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
33 Kheradmand
ﻫﻨﺮﻫﺎﻯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺍﻳﺮﺍﻥ
ﭘﺎﺭﭼﻪ ﮔﺮﺍﻥﺑﻬﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺍﺯ ﻋﻴﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
این پارچه ارزشــمند را بیشــتر کرده است. آنچــه امــروز هنرمنــدان و فعــاالن هنر ترمه را مــیآزارد ،ورود پارچههای بدلی هندی و چینــی به جای ترمه اســت. در ایــن گفتوگــو ،یکــی از فعاالن ترمهبافی اســتان یزد که ترمههای او اکنــون بــه یکــی از برندهــای ایــن هنر اصیــل تبدیــل شــده ،به بیان کــم و کیــف ایــن هنــر اصیــل در گذشــته میپــردازد. حســین حســینی که ید طوالیــی در بافت ترمه دارد ،در کارگاه خــود تقریبــا همه ابــزار ترمهبافی قدیمــی و جدیــد را در کنار هــم دارد و کارگاهش میتواند به ســهم خــود موزهای از هنــر ترمهبافی باشد. بــا ذوق و عاقــه ابــزار کار ترمهبافــی از قدیــم تاکنون را یکییکی نشــانمان میدهــد و برای هر کــدام از آنهــا توضیحــات تخصصــی دارد که البته چندان از آن ســر در نمــیآورم اما او چنان با لهجه شــیرین یزدی از نحــوه ترمهبافــی در قدیم حرف میزنــد کــه معلوم اســت دلــش برای گذشــتهها تنگ شده. گرچــه گفتوگو را خیلی تخصصی و حرفهای آغاز کرد و همانند اســتادی که میخواهد به شــاگردش آموزش ترمهبافــی همه ریزهکاریهــای نقش زدن ترمه در قدیم را تشــریح کــرد اما گفتوگوی اصلی ما از قدمت ترمه آغاز شــد.
یــزدـ نــام ترمــه بــا یــزد عجیــن شــده و ایــن هنــر اصیــل ا ز صنایــع دســتی محبــوب یــزد اســت هنــری که هنرمندان خوش ذوقش از صدها ســال پیش در آن اســتخوان خرد کردهاند و امروز حاصــل تاش آنها، خوشنامــی ترمــه یــزد اســت. ترمــه یکــی از زیباترین پارچههای بافت دســت بشــر اســت و زیبایــی از ســر و روی ایــن پارچه گرانبهــای فاخر میبارد ،هنری که شــش دانگ آن بــه نام یزد اســت. و گرچــه چینیهــا و هندیهــا تــاش کردهاند تا بافتههــای تقلبی خود را به جــای ترمه غالب کنند اما ایــن هنر هنوز به عنوان یکی از صنایع دســتی ارزشــمند یزد میدرخشد. بــازار ترمــه در ســه دهــه پیــش کســاد شــد تا جاییکــه اغلب هنرمندان این رشــته ،شــغل خود را تغییــر دادنــد و به مشــاغل دیگــر روی آوردند اما از حدود هفت ،هشــت ســال پیــش ،این پارچه گرانبهــا دوباره توانســت جــای خــود را در میان صنایع دســتی اســتان یزد باز کرده و نظر اهل ذوق و هنــر را به خــود جلب کند. امــروز هــر جــا صحبــت از چیدمــان ســنتی و اینکــه میگوینــد ترمه ﺷــﺶ دانﮕﺶ به نــام یزد فضاهــای ســنتی در قالبهــای مختلف بــه میان اســﺖ ،واﻗعیﺖ دارد؟ میآیــد ،ترمــه حتمــا پــای ثابــت اســت و گرچه در گذشــتههای دور یعنی حدود 5۰۰ســال پیش، کاربرد آن نســبت به گذشــته تغییر کرده اما امروز آنطــور که از پــدران و پدربزرگهای ما ســینه به در ســفرههای هفتســین ،ســفره عقــد ،تزئینات ســینه نقل شــده ،ترمه را در کشمیر هم میبافتند خانههــا و ...میتــوان ردپای این پارچه ارزشــمند اما االن ۲۰۰ســالی اســت که ترمه فقط در ایران و فقط در یزد تولید میشــود. را دید. آنچه از هنر ترمهبافی منســوخ شــده ،روشهای اگر پارچههایی که در برخی اســتانهای همجوار بافت قدیمی اســت اما در این مــورد خاص ،تغییر یزد یا کشــورهایی مثل هند و چین تولید میشــود ایــن روشها هنرمندان آن را خرســند و مشــتریان که در واقع پاســتیک اســت و هیچ ربطی به هنر 32ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676
ترمهبافــی نــدارد را نادیــده بگیریم ،بلــه میتوان گفت که شــش دانــگ ترمهبافی به نام یزد اســت. با لبخندی که نشــان از یــادآوری خاطرات قدیمی دارد میگوید: تا 5۰ســال پیش ترمه به طور کامل با دســت کار میشــد و دو تا کارگر اگر روزی هشــت ساعت به طــور کامــل کار میکردند با هم میتوانســتند ۲5 تا 3۰ســانت ترمه ببافند.
ترمهبافی ﭼطور ماﺷــینی ﺷــد؟ از ماﺷــینی ﺷدن ترمهبافــی دﻟخورید؟ حدود ۴5ســال پیش ،شــخصی به نام حاج خلیل خجســته دســتگاه جدید ترمهبافی را وارد یزد کرد و کمکم هر ســال دســتگاههای پیشــرفتهتری وارد شــد تا اینکــه اکنون ترمــه را با دســتگاههای تمام اتوماتیــک با کامپیوتــر اما اصالت ترمــه یزد همان اصالت است. بافتن ترمه ابریشــمی قدیمی اگرچه کار دشواری بود و درآمد چندانی نداشــت ،امــا زحمتهای آن هم شــیرین بود و پولش برکت داشــت. اکنون ســرعت بافت ترمه بیشــتر از هشت برابر شــده و نقشهــا و طرحهــا و رنگها بســیار زیبا شــده اما اغلــب قدیمیکارهای ترمهبافی ،عشــق دیگری بــه ترمهبافی دســتی دارند. آن موقعهــا هــر ترمهبافــی نقــش جدیــدی به ذهنــش میرســید ،آن را در دفتری ثبــت میکرد و همــه کار ترمهبافــی ما با شــماره بــود ،بعدها که پیشــرفت کردیم ،قالبهــای چوبی را بــرای طرح انداختــن روی ترمــه ســوراخ میکردیــم و کمکم پیشــرفت در کار بــاال گرفت. اکنــون هــم گاهــی ترمهبافــی دســتی انجــام میدهم حتــی نقشــههای بــزرگ آن را نیز خودم تهیــه میکنــم .یــک نقشــه دو متر در یــک متر نشــانم میدهد و میگوید :این نقشــه وقتی بافته شــود تبدیــل میشــود به یــک پارچه با طــول ۱۲ ســانتیمتر و عــرض ۲۰ســانتیمتر. ﻃرحهــای ســنتی ترمهبافــی هنــوز هــم کاربرد دارند؟ طرحهــای ترمهبافی خیلی زیبا و متنوع شــده اما Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
32 Kheradmand
دیده ام ،آرایشــش را طــوری انتخاب کرده اســت که اســتخوان بنــدی گونــه هایش بیشتر دیده شــود .گرتا هیچ موقع عطر را فراموش نمیکرد و برای ســامت پوســتش هــم از ماسک شــکر ،آب و آب لیمــو اســتفاده میکرد.
بــه گونــه ای آرایــش کنند که آرایششــان معلــوم نباشــد .کاترین هپ بــورن هیچ موقع آرایش غلیظی نداشــت .برای همین اســت که ظاهرش بســیار شــبیه به آرایش هایی اســت که امروزه اســتفاده میشود، البته به جــز موهایش.
ویویﻦ ﻟی ویوین از همان کودکی دوســت داشــت بازیگر شــود و در سن ۲۶ســالگی باالخره به آرزوی خــود رســید .او در “فیلم بر باد رفتــه“ جایــزهی بهتریــن نقــش اول زن را دریافــت کــرد .راز زیبایــی ویویــن لی در این اســت که میدانســت چگونه موهای خــود را آرایــش دهــد .از همــه مهــم تر پوســت زیبــای ویوین اســت .ویوین هیچ موقــع از پــودر پن کک اســتفاده نمیکرد و از ماســک های پوستی دســتی استفاده میکــرده اســت .توجه به جزییــات ظاهر از جملــه رنگ ناخــن ها و مــدل موهای ویویــن لــی از حملــه راز هــای زیبایی او است.
مرﻟیﻦمونرو مرلیــن مونــرو نمــاد زیبایی دهــهی 5۰ میــادی اســت .در این دهه بلوزهــای راه راه و دامن های تنگ ،در میان زنان بســیار مد شــده بود .ظرافت زنانه و موهای بلود مرلیــن او را بســیار جذاب نشــان میداد. ظاهــر جــذاب و زیبــای مونرو بیشــتر از لبــاس هایــی کــه میپوشــید به چشــم میآمــد .بــرای همیــن اســت که بعــد از گذشت 5۰ســال از مرگش حاال هم مکس فاکتور از عکس او بــرای روی محصوالتش اســتفاده میکند.
� – ۱۹۳گرتا گاربا
فرح فاوسﺖ این بازیگر اهل تگــزاس یکی از زیباترین بازیگــران دهــهی ۷۰میادی اســت .فرح فاوســت را با لوازم آرایشی مارک Fabergé میشناســیم .این لوازم آرایشــی برای اولین بــار محصوالتــی را عرضــه کرد کــه افراد برنــزه میتوانســند از آن اســتفاده کننــد. بدون انکه ســفیدی مصنوعی روی چهرهی ان ها بنشیند.
کاتریﻦ هﭗ بورن در ســال ۱۹3۰کاتریــن جنبشــی را با نام “ چهــره بــدون ارایش “ شــروع کــرد .این جنبــش به ایــن معنی بــود که زنــان باید
چهره جذاب ویوین لی در سال ۱۹۴۰
3۱ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
_ ۱۹۷۰فرح فاوست
مدونا مدونا زمانی درخشــید کــه خوانندگان و بازیگــران هالیوودی در یــک مد نا هنجار گیــر افتــاده بودنــد .میتوانــم بگویم او مرلیــن مونــروی دیگــری را در ســال های دهــه ۷۰به وجــود آورد .موهای فر زیبا به همراه لــب های قرمز مدونا هر چشــمی را به خــود جذب میکــرد .در حال حاضر هم مدونا یکــی از زیباترین و خوش لباس تریــن خواننده های آمریکایی اســت. بیانسه بیانســه یکــی از زیباتریــن زنانی اســت کــه اعتماد به نفس و شــهامتی کــه دارد، زیبایــی اش را دو برابــر میکنــد .قــوس زیبــای صورت او بســیار متناســب بوده و از چهره هایی اســت که هر نوع آرایشــی به آن میآید .البته چون بیانســه پوســتی برنــزه دارد بیشــتر ترجیــح میدهــد تا از آرایــش های قهــوه ای و طبیعی اســتفاده کنــد .نگاه طبیعی او بــر زیبایی چهره اش اضافــه میکند.
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
31 Kheradmand
٧ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻛﻪ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ مهسامﺠد
کاترین هــپ بورن “ ظاهــر بــدون آرایش“ در سال ۱۹3۰
مدونا _ ۱۹8۰ – ۱۹5۰ زیبایی مســحور کننــدهی مرلین مو نــرو
_ ۲۰۰۰بیانسه
3۰ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
در طــول تاریــخ افرادی بــوده اند کــه زیبایی زنــان را بیشــتر از همه به تصویر کشــیده اند و مفاهیم زیبایی را تغییر داده اند .شــاید این نظر من باشــد اما دوست داشتم بیشــتر در موردشان ینویســم .فکر میکنم این ۷ســتارهی مشهور را بشناســید و با من هم عقیده باشــید. گرتا گاربو گرتــا گاربو یکــی از بازیگران مشــهور هالیوود کاســیک اســت .حتی گفتــه میشــود باالتر از چارلی چاپلیــن و به عنوان بهتریــن بازیگر فیلم های صامت معرفی شــده اســت .گرتا چشــمان زیبایی داشــت و نگاهش بســیار جــذاب و گیرا بــود .فکــر میکنم نــگاه او هر مــردی را جذب خــود میکند .او در زمان خــودش و هنگامی که صنعــت لــوازم آرایش به تازگی ظهــور کرده بود، میدانســت کــه چگونه بایــد خــود را بیاراید و لباس بپوشــد .در تمام تصاویری که از گرتا گاریو
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
30 Kheradmand
آلمانــی مــچ فکتــوری کــه پخشکننــده آثــار کارگردانهــای مطرحــی چــون جیــم جارموش و آکی کوریســماکی اســت ،حقوق پخــش و فروش بینالمللی "اژدها وارد میشــود" را در اختیار دارد. "چهارشــنبه ۱۹اردیبهشت" جلیلوند سال گذشته در بخش مســابقه افقهــای جشــنواره فیلم ونیز حضور داشــت" .ناهید" پناهنده سال گذشته یکی از فیلمهــای بخــش نوعی نگاه جشــنواره کن بود و جایزه "آینده روشــن" این بخــش را دریافت کرد. "النتوری" درمیشــیان هم ســال گذشته در بخش پانوراما جشــنواره فیلم برلین نمایش داده شــد. "ابــد و یک روز" به کارگردانی ســعید روســتایی و " ایســتاده در غبار" به کارگردانی محمدحســین مهدویان ،دو برنده اصلی جشــنواره فیلم فجر سال گذشــته هم هرچند حضور جشنوارهای برجستهای ندارند ،امــا میتوانند از گزینههای ســینمای ایران بــرای بخش فیلم خارجیزبان باشــند. امید اســت مســئوالن ســینمایی کشــور درباره این رخــداد مهم ســینمایی فرصتســوزی نکرده و هرچــه زودتــر و بــا فراغ بــال و آرامــش خاطر بــه دور از هــر گونه نــگاه جناحــی بهترین فیلم ســینمای ایران را به عنوان نمایندهای شایســته به اســکار ۲۰۱۷معرفــی کنند. نﮕاهــی بــه تاریﺦ حﻀور ایــران در بخﺶ اســکار ﺧارجیزبــان بخش غیر انگلیســیزبان یا خارجیزبــان جوایز اســکار تقریباً از دوره بیســت و نهم آن به شــکل جــدی پای ثابت این مراســم شــد .تا پیــش از این دوره در برخــی از ســالها و طبق شــرایطی خاص فیلمهــای غیــر انگلیســی بــرای حضــور در این مراســم انتخاب میشدند. ســینمای ایران نیز در طی این سالها نمایندگانی برای حضور در مراســم اســکار داشــته است .برای نخســتینبار وزارت فرهنگ و هنر وقت در ســال ۱35۶فیلم "دایره مینا" ســاخته داریوش مهرجویی را بــه اســکار معرفی کــرد و پــس از آن فیلم "باد صبا" ســاخته آلبــر الموریس بــه عنــوان نماینده ایران در ســال ۱35۷راهی آکادمی اســکار شــد. پــس از آن ســینمای ایــران بــه مدت ۱۶ســال نماینــدهای به اســکار معرفی نکرد تا ســال ۱3۷3 کــه فیلم "زیــر درختــان زیتــون" ســاخته عباس کیارســتمی معرفی شــد. در طــی ایــن ســالها نیــز فیلمهــای مختلفی از جنــس و ژانــر مختلــف بــه عنــوان نمایندگان ســینمای ایران به اسکار معرفی شــدند .بیشترین ســابقه را مجید مجیــدی دارد که از ســال ۱3۷۷با فیلــم "بچههــای آســمان" در این مراســم حضور یافــت و در همان ســال یعنی ســال ۱۹۹۹میادی موفق شــد جزو پنج نامزد نهایــی بخش فیلمهای غیرانگلیســی زبــان قرار بگیــرد .پــس از آن "رنگ خدا" در " ،۱3۷8باران" در " ،۱38۰آواز گنجشکها" ۲۹ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
بیﺸترین ﺳابﻘه را مﺠید مﺠیدی دارد که از ﺳال 1377 با فیﻠﻢ بﭽههای ﺁﺳمان در این مراﺳﻢ حﻀور یافت و در همان ﺳال یﻌنی ﺳال 1999 میﻼدی موفﻖ ﺷد جﺰو ﭘنﺞ نامﺰد نﻬایی بﺨﺶ فیﻠﻢهای ﻏیرانگﻠیسی زبان ﻗرار بگیرد.
در ۱38۷و "محمــد رســول اللــه" در ،۱3۹۴دیگر فیلمهــای مجیدی بودنــد که به عنــوان نماینده ســینمای ایران بــه آکادمی معرفی شــدند. عــاوه بــر فیلمهــای مجیــدی ،در این ســالها رســول صدرعاملــی در ســال ۱38۱با "مــن ترانه ۱5ســال دارم" ،پرویز شــهبازی در ســال ۱382با "نفــس عمیق" ،رضــا میرکریمی در ســال ۱38۴با "خیلــی دور خیلی نزدیــک" ،کامپوزیــا پرتوی در ســال ۱385با "کافــه ترانزیت" ،رســول ماقلیپور در ســال ۱38۶با "میم مثل مــادر" ،اصغر فرهادی در ســال ۱388با "درباره الــی" و مهدی نادری در ســال ۱38۹با "بدرود بغــداد" ،نماینــده ایران در بخــش فیلم خارجیزبان بودند .فرهــادی در ۱3۹۰ با "جدایی نادر از ســیمین" طلســم سینمای ایران را شکســت و برنده جایزه اســکار این بخش شــد. پس از آن قرار شــد در ســال " ۱3۹۱یه حبه قند" رضــا میرکریمی نماینــده ایران باشــد که به علت تحریم اســکار از ســوی ایــران این فیلــم معرفی نشــد .در ســال " ۱3۹2گذشــته" اصغر فرهادی و در ســال " ۱3۹3امــروز" رضا میرکریمــی به عنوان نمایندگان ســینمای ایران به اســکار معرفی شدند. Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
29 Kheradmand
ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﮔﺎﻥ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﻜﺎﺭ
۲8ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
در حالــی که کمتــر از یک ماه دیگر باید نماینده ایــران برای حضور در بخش فیلــم خارجیزبان هشــتاد و نهمیــن دوره جوایز اســکار معرفی شــود ،هنوز هیئــت انتخــاب برای این امر تشــکیل نشــده و این در حالی اســت که تاکنــون حدود ۲۰کشــور نمایندگان خود را برای شــرکت در این بخش بــه آکادمی علوم و هنرهای ســینمایی معرفی کردهاند و کشــورهای دیگــری هم فهرســت اولیه فیلمهــای منتخب خود بــرای حضور در اســکار آماده کردهاند. بــه گزارش هنرآنایــن ،طبق قوانیــن آکادمی اســکار ،فیلمهایی که از ۹مهر ( ۹۴اول اکتبر )۲۰۱5تا ۹مهرماه 3۰( ۹5ســپتامبر )۲۰۱۶در کشــور مبــداء اکران شــدهاند ،میتواننــد به عنــوان نماینده کشورشــان در جوایز امســال حضور داشته باشند. همچنیــن ۱۲مهرماه (ســوم اکتبر )۲۰۱۶آخرین مهلت تحویل نســخهای از فیلمهــا به دفتــر آکادمی برای حضــور در بخش خارجیزبان اســت. رأیگیــری برای انتخاب نامزدهای اســکار فیلــم خارجیزبــان در دو مرحله انجــام میشــود .ابتدا ۹فیلم به فهرســت کوتاه راه پیدا میکننــد و در نهایت پنج فیلــم به عنوان نامزدهای نهایی معرفی میشــوند که اســامی آنها پنجم بهمــن ( ۲۴ژانویه )۲۰۱۷همراه نامزدهای دیگر بخشهای جوایز اســکار اعام خواهد شــد .برندگان جوایز اســکار هم بامداد دوشنبه ۹اســفند به وقت ایران ( ۲۶فوریــه) در مراســمی در دالبی تیهتر در لس آنجلس معرفی میشــوند. توجــه به ایــن موضوع ضروری اســت که فیلمهایــی امکان دیده شــدن در بخــش فیلــم خارجیزبــان را دارند که داســتان آنهــا قابلیت جهانی شــدن را دارد .ضمن اینکه حضور در جشــنوارههای بینالمللی و از آن مهمتر ،داشــتن پخشکننده قوی ،شــانس راهیابــی فیلمها به بخش اســکار خارجیزبان را بیشــتر میکند. بــا در نظر گرفتــن این موارد ،در میان لیســت فیلمهای اکران شــده در یک ســال اخیر میتوان به "فروشــنده" بــه کارگردانی اصغر فرهــادی" ،اژدهــا وارد میشــود" بــه کارگردانی مانــی حقیقی، "چهارشــنبه ۱۹اردیبهشــت" بــه کارگردانــی وحیــد جلیلوند، "ناهیــد" به کارگردانــی آیدا پناهنده و "النتــوری" به کارگردانی رضا درمیشــیان اشــاره کرد. "فروشــنده" در جشنواره فیلم کن امسال جوایز بهترین فیلنامه و بهتریــن بازیگر مرد (شــهاب حســینی) را برد و بــه زودی در بخش نمایشهای ویژه جشــنواره تورنتو هــم روی پرده میرود. تورنتــو دیرباز نقطه شــروع فصل جوایز ســینمایی و آشــنایی با رقبای احتمالی اســکار بوده اســت .فیلم جدید فرهــادی در این فاصلــه در چنــد جشــنواره ســینمایی دیگر هم حضور داشــته است. شــرکت ممنتو فیلمز در پاریس حــق پخش و فروش بینالمللی "فروشــنده" را در اختیــار دارد .ایــن شــرکت در کــن حق پخش "فروشــنده" را بــه آمــازون و کوهــن میدیــا گــروپ فروخت و بــرای پخش در دیگر کشــورها هم دههــا قــرارداد دیگر امضاء کرد .گذشــته از ایــن ،فرهادی نامی آشــنا برای اعضــای آکادمی اســت .او بــا "جدایی نادر از ســیمین" برنده جایزه اســکار فیلم خارجیزبــان شــد و پیــش از ایــن چند فیلــم دیگــرش هم به نمایندگــی از ایران در اســکار رقابت کرده اســت. "اژدها وارد میشــود" حقیقی ســال گذشــته یکی از فیلمهای بخــش مســابقه بینالملل جشــنواره فیلــم برلین بود .شــرکت Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
28 Kheradmand
27 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۲۷
جزیره کیش نگین «خلیج فارس» یك بسته تفریحی كشتییونانی تماشــای کشــتی یونانــی در غــروب ســاحل از دیگــر جاذبههــای گردشــگری شــناخته شــده در جزیــره كیش اســت .این كشــتی اگرچــه تاریخی نیســت ،ولی چنان تصاویر زیبایــی از غروب كیش خلــق كرده كه بــه تدریج بــه محلی بــرای تجمع گردشــگران تبدیل شــد .ســال ۱3۴5بود كه بومیان جزیره كیش ناگهان با كشــتی بزرگی مواجه شــدند كــه در نزدیكی روســتای باغو به گل نشســته بود. گفتهمیشــود كه شاید این كشــتی به دلیل مهآلود بــودن هوا و نبــود فانوس دریایی در ســاحل كیش به گل نشســته باشــد .این كشــتی در ســال ۱322 درســت هنگامیكه ایران درگیر كودتــا بود در بندر گاســكوی اسكاتلند ســاخته شــد و هنگامیكه به گل نشســت در اختیار یونانیها بود و از آن جهت آن را كشــتی یونانی لقــب دادهاند. برای بازدید از این كشــتی مســئوالن مناطق آزاد كیش اقدام به احداث پارك ســاحلی كشــتی یونانی به مســاحت ۶۰هزار متر مربــع و ایجاد آمفیتئاتر، كافه تریــا ،رســتوران ایرانــی و لبنانــی ،غرفههای فــروش تنقــات ،ایســتگاههای كرایــه اســكیت، دوچرخــه و فــروش محصوالت ورزشــی در محیط پیرامــون به گل نشســتن كشــتی یونانــی كردند و بدیــن ترتیــب جاذبــهای جدیــد برای گردشــگران ایجاد شــد. ورزشهای آبی كیش از ســالها پیش مركز ورزشهــای آبی ایران نیــز بــود .غواصی مهمتریــن شــاخه از ورزشهای آبی اســت كــه از ســالها پیــش در كیــش دایر و حتی مدارس آموزشــی نیز برای آن راهاندازی شــد. شــگفتیهای زیر آب در جزیره كیش بــه اندازهای اســت كــه گردشــگران در آرزوی غواصــی در این جزیــره در فصول مختلف ســال به كیــش میروند تا دنیای شــفاف زیــر آب و مرجانهــای رنگارنگ و آبزیــان شــگفتانگیز ایــن جزیــره را از نزدیــك مشــاهده كنند و لــذت ببرند. اسكلهتفریحی اسكله تفریحی مجموعهای است كهامكانات تفریحــی از قبیــل جــت اســكی ،قایقهــای پدالــی (بــا ظرفیــت چهارنفــر) ،قایقهــای ماهیگیــری ،قایقهای پارویی ،ســه چرخههای Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
بقیه در صفحه 41
كیــش مهمترین جزیره گردشــگری و تجاری ایران اســت كه ســاالنه گردشــگران بســیاری از داخل و خــارج ایــران را به خود جــذب میكنــد .در دوره هخامنشــیها کیش بــه مركــز صیــد مروارید در منطقه بینالنهرین و حتی هندوســتان تبدیل شــد. وجود مروارید موجب شــد كه این جزیره باســتانی در عهد هخامنشــیها میزبان كشتیهای تجاری و بازرگانان شــود .یونانیها در وصــف كیش بیش از دیگر ســیاحان نوشته اند... وب ســایت همشــهری شــش و هفــت -محمد باریكانــی :كیــش مهمتریــن جزیره گردشــگری و تجاری ایران است كه ســاالنه گردشگران بسیاری از داخــل و خــارج ایران را به خود جــذب میكند .در ساحل نقرهای و هوای پاك دوره هخامنشــیها کیش به مركز صید مروارید در كیــش را مروارید خلیج فــارس خواندهاند .این نام منطقه بینالنهرین و حتی هندوســتان تبدیل شــد .تنها یك شــعار برای این جزیــره زیبای جنوبی ایران وجود مروارید موجب شد كه این جزیره باستانی نیســت .كیش را از آن جهــت مروارید خلیج فارس در عهد هخامنشــیها میزبان كشتیهای تجاری و نامیدهاند كه شــنهای ســواحل این جزیره جنوبی بازرگانان شــود .یونانیهــا در وصف كیش بیش از بــا مرجانهای دریایی در هم آمیخت و در سراســر دیگر ســیاحان نوشــته اند .یكی از آنهــا نیارخوس كرانههای ایــن جزیره در تابش خورشــید همچون دریاســاالر یونانــی بــود كــه در ســال 325قبل از نگین شــروع به درخشــیدن كرد .آب و هوای كیش میاد مســیح به فرمان اســکندر مقدونی مامور به در چهارفصــل ایران مختص به این جزیره اســت ،به ســفرهای اكتشافی شــد تا جهانگشــایی اسكندر را گونهای در طول ســال ســاحل نقرهای و آسمان آبی تكمیل كند .او در خصوص ســفر اكتشــافی خود در و آفتاب درخشــانش در آبهای نیلــی رنگ خلیج دریــای عمان و خلیج فــارس در قــرن چهارم پیش فــارس هوای پــاک و آرامش منحصر به فــردی را بر از میاد ،نوشــته اســت كه به جزیره كیش رســید .این جزیره حاكم كرده اســت. جزیــره كیش با برخورداری از پیشــینه باســتانی آریــان یكــی دیگــر از تاریخ نویسهــای یونانی اســت كه نام كامتینا را برای كیش انتخــاب كرد .او شــگفتیهای طبیعــی خــاص خــود را نیــز دارد. معتقد بــود ،هنگامیكه نیارخوس مامور ســفرهای ســواحل مرجانــی و آبهــای شــفاف ایــن جزیره اكتشــافی اســكندر مقدونی بــه كیش رســید ،این چنــان فضایــی ایجــاد كرده كــه هر گردشــگری را جزیــره زیبــا و تاریخــی بــه دو الهــه یونانــی به شــیفته بازدیــد از آن میكنــد .در وصــف پاكی و نامهــای ونوس و مرکور اختصاص داشــت .اهمیت تمیــزی این جزیــره همین بــس كه آبهــای این جزیــره كیــش در طول تاریــخ به انــدازهای بود كه جزیــره همچون شیشــه ،زیباییهــا و مرجانهای حتــی دردورهای از تاریخ ایــران ،حاكم خلیج فارس كف دریــا را تــا دوردســتها نمایان میكنــد .در در عصــر اتابــكان فارس ایــن جزیره را ســكونتگاه وصــف دیدنیهــای پرشــمار جزیــره كیــش باید اصلی خــود قــرار داد .در عصر مغــوالن نیز كیش به پارك ســاحلى مرجان ،اســکله تفریحــی و پارك اهمیــت تجــاری خــود را در كنــار بغداد ،شــیراز ،دلفینهــا اشــاره كرد. بــاغ پرندگان كیــش نیــز در نوع خــود بینظیر بحریــن و هندوســتان حفظ كرد. برپا ماندن شــهر باســتانی حریره كیش در همان اســت و گونههای بســیار از پرندگان جهان در این دوران ،شــاهدی بر این مدعاست .اهمیت مروارید پــارك كه ســقف آن بــا تورهــای نامرئی پوشــانده كیــش چنان بود كــه این پدیــده طبیعــی برگردن شــده اســت ،زیســت میكننــد .اگرعاقهمنــد به همســرامپراتور چیــن آویخته شــد و ماركوپولو در رانندگی باشــید جاده كرانه فرصت خوبــی را برای خاطرات ســفر خــود با مشــاهده ایــن گردنبند از گشــت و گذار بــه دور این جزیــره مرجانی فراهم ارمغــان كیش ســخن گفت .آرامش كیــش از همان كرده اســت .حتــی اگرهم عاقــهای بــه راندن در عهــد باســتان پابرجــا مانــد تــا آنكــه پرتغالیها جادههای خلوت كیش را نداشــته باشــید میتوانید كشــتیهای جنگــی خــود را بــه طمع در دســت بــا دوچرخــه در پیســت مخصــوص 5۱كیلومتری گرفتــن بازارهای هندوســتان ،عربســتان و ایران به دوچرخــه ســواری كیش برانیــد و از هــوای پاك و ۲۶ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676 اقیانــوس هند فرســتادند و به كیش رســیدند. آنهــا تا زمــان حكومــت صفویه نیــز در كیش ماندنــد .با بیــرون راندن پرتغالیها توســط دلیران جنــوب ایران ،كیــش به حیــات بومیخــود ادامه داد تــا آنكه در ســال ۱3۷۱این جزیــره نام مروارید خلیج فــارس را بــه خود گرفــت از ۲۰ســال پیش تاكنون كیش پرشــتاب در مســیر جذب گردشــگر حركــت كرد تــا اینكه بــه مقصد منحصــر به فرد گردشــگری در مناطق آزاد ایران بدل شد و توانست در كنار اصفهان و شــیراز پرچم گردشــگری ایران را باال نــگاه دارد.
ســكوت و زیبایــی آن بهرهمند شــوید.
26 Kheradmand
دیگر کسی به موریانه های فرهنگی که از درون در حال از بین بردن اصالت ما هستند توجه نمی کند یــک دهه با مشــکات اجتماعی کــه از آن حاصل شــد رو بــه زوال و نابودی کشــیده بشــود .دیگر امــروز هیپــی بــودن افتخــاری برای یــک جامعه تلقــی نمیشــود ،زیرا جامعــه متوجه آســیبی که آن فرهنــگ به افــراد آن وارد کرده بود شــد و آنرا تغییــر داد .یــا بعنوان مثالــی دیگر ،رقــص فوت- لوز نشــانگر شــوک فرهنگی اســت --تحول و گذر از اصول محافظه کارانه و ســنت گرایانه باپتیســت هــای مســیحی بــه ســبک آزاد اندیشــی و آزادی خواهی لیبرالیسم کــه شــکل و فرم آن نیــز امــروز بســیار متفــاوت شــده اســت .این دو مثــال نشــان دهند ٔه آن اســت کــه چگونــه فرهنــگ هــای جدیــد در زمــان هــای گوناگــون وارد جامعــه می شــوند و تاثیــر مثبــت و یا منفی خــود را مــی گذارنــد و ســپس عبــور میکنند و جــای خود را بــه فرهنگی جدید بــه دلقــک بازی جیب هــای خود را پر پــول کرده تــر مــی دهند. انــد ،که البتــه این نشــان از هوش سرشــار آنها و برخــی از دوســتان وبــاگ نویس بر ایــن عقیده توقع بســیار کــم مردم مــا در این زمینه را نشــان هســتند که رقص بابــا کرم در زمان خــودش نوعی می دهد. ســاختار شــکنی بوده از تضــادی کــه در فرهنگ اصــوال ،برخی از ما ایرانی ها دوســت داریم همه کاه مخملــی بین مرد و زن وجود داشــته اســت .چیــز را کش بدهیــم .مردم مــا ،با وجــود حافظ ٔه بــا توجه به اینکــه فرهنگ کاه مخملــی هیچ گاه تاریخــی کوتاه مدت ،از خاقیت «ســنت ســازی» فرهنــگ غالب در کشــور ما نبوده ،لــذا این مقدار قوی برخورد دار هســتند .بــه عبارتی دیگر ،با زمان توجــه به آن و اینکــه بخواهیم برای مبــارزه با آن حرکت نمیکنیم و در یــک برهه از تاریخ خودمان به هنر متوسل شــویم ،واقعا ســوال برانگیز است .را ثابــت و ایســتا نگه مــی داریم .ایــن توقف در امــا نکت ٔه حائز اهمیت در اینجاســت که جامع ٔه ما ،تاریــخ جزعقــب ماندگی ثمره ای نخواهد داشــت مخصوصا جامع ٔه ایرانیان خارج از کشــور ،از رخداد و حــواس و تمرکز را به مســائل بی اهمیت ســوق ها و مســائلی که در گذشــته برای ما اتفاق افتاده خواهــد داد و نــه تنها مــا را از فرهنــگ و اصالت عبور نمــی کنند ،بلکــه آن را بصورت یک ســنت ،خــود ،بلکه از موضوعات انســانی نیز دور میکند. عــادت ،و حتا وســواس فکری به فرهنــگ و روش دیگر کســی به موریانه های فرهنگــی که از درون زندگــی خود اضافــه می کنند. در حــال از بیــن بــردن اصالــت ما هســتند توجه بســیاری از مــا خاقیــت باالیی در زمین ٔه ســنت نمی کنــد .دیگر کســی بــه روش برخورد بســیار ســازی داریم .به هر موضوعی که اندک شــادمانی ســطحی ،از یــک لبخنــد زدن به دیگــری گرفته تا بــرای ما حاصل کند بی آنکه ریشــه ،کارکرد ،و زمان جویای احوال همسایه شــدن ،توجه ای ندارد .ولی آن را بشناســیم چنــگ میزنیــم .ایــن موضوع نه تــا دلمان بخواهــد ازموضوعات سیاســی و رنگ و ۲5ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676 تنهــا در رقص ،بلکــه در هنر خنداندن مــا ایرانیان نیز مشهود اســت .میگویند خنداندن ایرانیان کار بســیاری دشــواری اســت ،در صورتی که خندیدن برای کســی مشــکل اســت که تفکر نقادانه داشته باشــد نه اینکه بــه هر دلقــک بازی در ســینما و تلویزیــون بخندد ،چیزی که متاســفانه در فرهنگ کمــدی مــا روز به روز بیشــتر می شــود .معروف تریــن و "با نمــک ترین" کمدین های ما با توســل
شــکل پرچم حــرف میزنیــم .از باور هــای دینی گوناگون مردم صحبت میکنیم و بدنبال برداشــتن مرز های جهانی هســتیم ،در صورتــی که هنوز در مرز های شــخصی و پوســید ٔه خود مانــده ایم. بایــد به جلــو رفت و اصــول بهتــری را جایگزین ســنت های پوســیده کــرد .رقص جاهلــی بابا کرم نیــز یکــی از آن اصول پوســیده اســت .رقصی که در واقــع فرهنگ عــرق خوری ،چاقــو ضامن دار، پنجــه بوکــس ،و بــاج گیــری را تا بــه امــروز زنده نگــه داشــته اســت .فرهنگی کــه تحــت لقای مــرام و لوطــی گــری مملــ ّو از بــی اخاقی های فراوانــی اســت. ســرگرم کــردن مردم بــا این نوع رقــص مــی تواند برای آنها بســیار جذاب باشد .اما اســتفاده از رقص های زیبای محلی ایــران عزیزمــان در برنامــه هــای گوناگون نیز بســیار جــذاب و مفیــد خواهد بود. رقص هــای محلی که رابطه مســتقیم بــا فرهنگ اصیــل ایــران دارد .رقــص هــای محلی مــا تاریخ، فرهنگ ،احساســات ،و تمــام موضوعات طبیعی و انســانی مربوط به ایران و ایرانــی را به نمایش می گذارنــد و مــا را با حــال و احوال خویــش در حین شــادمانی و حرکت ناشــی از رقص آشــنا می کنند. رقص کردی ،لری ،مازندرانی ،خراســانی ،سیســتانی و اینگونــه رقــص ها می توانند رابط ٔه بســیار قوی و ملــی بیــن ایرانیــان ،مخصوصــا ایرانیــان خارج از کشــور برقــرار کند و بــا وجود دوری از کشــور به صــورت موضعی از بیــن برند ٔه تنهایــی آنها در غربت شــود .همچنین ،بــا جایگزین کــردن رقص هــای زیبــای محلــی کشــورمان با رقص هــای بی اســاس و بــی اصالت ،از جملــه «رقص بابــا کرم»، در برنامــه هــای فرهنگــی در خارج از کشــور می توانیــم تنوع فرهنگی در درون کشــورمان را به رخ مدعیــان «تنوع گرایــی فرهنگی» در کانــادا و هر جــای دنیا بکشــیم. Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
25 Kheradmand
بابا کرم ،موریانه فرهنگی ایرانیان تورنتو فرﺷید رﺷیدی فر وبالگ آزادی درون
بــا رقص بابا کرم آشــنا هســتیم .در میهمانی ها، جشــن تولد ها و مراســم عروسی همیشــه اجرای ایــن رقــص را از دختــر و پســر هــای جــوان می بینیم .از فســتیوال های بین المللــی و برنامه های فرهنگی دانشــگاه های خــارج از کشــور گرفته تا خیابــان هــای تورنتــو و رایزنی هــای فرهنگی در کشــورهای گوناگون ،همیشــه یک حسی به ما می گویــد که باید این نبوغ منکوب شــده را در صحنه های جهانــی جبرانش کنیــم .آخر کجــای جهالت افتخــار دارد که باید در معــرض دید همگان قرارش داد؟
آن» مجبور شــد کتابی ۱۰۰صفحــه ای در رابطه با عشــق بین رومئو و ژولیت بنویســد در صورتی که بابــا کرم را فقط در همــان چند خطی که خواندید میتــوان ادای مطلــب کرد ،کــه این هم بــه نوب ٔه خود قدرت انتقال و بســط مطلــب در کوتاه ترین فــرم را در ادبیــات بابــا کرمی ما نشــان می دهد. این دو داســتان نمونــ ٔه اوج تخیل پــردازی عرفانی (عشــق) و اگزیستانسیالیســتی (آب نبــات دادن بــه بچه های یتیــم ) بر خــی از مــا ایرانیان ا ســت کــه در فرهنگ مــا نیز جا ی
فقــط بــا چنــد دقیقــه تحقیــق در اینترنت می توانیــد به چند منبــع تاریخی در رابطــه با هویت بابا کرم دســت پیــدا کنید .در مجموع دو داســتان متفاوت از بابا کرم روایت شــده اســت .توجه کنید کــه «فرقه گرایــی» به بابا کرم هم ســرایت کرده و شــکی نیست که تا چند ســال دیگر بابا کرم تبدیل بــه «بابا کرمیســم» بشــود و گروه هــای مختلف مدعــی طرح ریزی هــای اولی ٔه آن ایده شــوند و بر ســر گردش و گرایش کمر به ســمت راست یا چپ بین روشــن فکــران اختاف نظر حاصل شــود و در نتیجــه تلفات جانی نیز به همراه داشــته باشــد. در داســتان اول ،کــرم کریمی (همان بابــا کرم) را از الت هــا و جاهــل هــای قدیم ،کــه اتفاقا لوطی مســلک و با مــرام نیز بوده ،نــام برده انــد .او در هنــگام عبــور از کوچه هــای محل بــه بچه های یتیــم و فقیر آب نبــات میداده و بــه همین علت بچه ها او را دوســت می داشــتند و او را «بابا کرم» صــدا مــی زدند ،و او نیــز در جواب با اســتفاده از دســتمالی که بر گردن و کاهی که بر ســر داشــته شــروع به رقصیدن می کــرده .در داســتان دوم ،او را عاشــقی دلباخته خطــاب کرده اند کــه در خانه ای کار مــی کــرده که وقتی خانم آن خانه به ســفر مــی رود بابــا کارم از غــم دوری او مــی میــرد .در واقــع بابا کرم در داســتان دوم مظهر عشــق بوده- چیــزی شــبیه به رومئــو و ژولیت اثر شکســپیر.تنهــا تفاوتــش این بــوده که شکســپیر بــه علت عــدم قابلیــت «ادای مطلب در کوتاه ترین شــکل ۲۴ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
گرفته .داســتان هایی که نه ریشــه هنری دارند نه ارزش فرهنگــی. اصــوال هنر با فرهنگ ســازی همراه اســت ،و یا نشــان دهند ٔه یک فرهنگ خــاص در زمان خاصی اســت .بعنــوان مثال رقــص هیپی هــا در ده ٔه ۶۰ یــا رقــص فوت-لوز در دهــ ٔه 8۰انــواع رقص هایی هســتند کــه بیانگــر فرهنگی خــاص در زمانی خاص هســتند .دیگر در ســال ۲۰۱۶میــادی شــاهد چنین رقص و حتــا فرهنگی ،کــه آن رقص ها بطور ســمبولیک بیانگــر آنها بودند ،نیســتیم. جنبش هیپی هــا جنبشــی بــود بــر ضــد قدرتــی کــه بیشــتر از طــرف خانــواده ها و ســپس هیأت حاکمــه بــر جوانان تحمیــل کــرده بود. باورهــای آنهــا از قبیــل شــاد بــودن، و بــی توجهــی بــه اصول تعریف شــد ٔه اجتماعی ،در نتیجه باعــث شــد که کمتــر از
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
24 Kheradmand
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﺵ ســاعاتی از آخر شــب را در خیابان هــای پایتخت می گذرانیــم ،می گویند ،مهم اســت و گرنه فقط چند ســاعت مهمانش هســتم ،به من چه ربطی دارد قیمت هایشــان متفاوت اســت ،اول گمانمان این بود که تنشان قیمت اجناس آن مــرد زن دارد یــا ندارد ،پیر اســت یا جوان ،دوســتش خواهم داشــت یا نه، را مــی گوینــد اما انــگار قیمت بود کــه با هم فــرق داشــت ،اتحادیه خاصی تمامی این مســائل زمانی مهم اســت که آن آدم بخواهد برای همیشه برای من هــم نــدارد ،هر کســی خودش قیمت مــی دهد .میــدان مادر مقصــد اولمان بمانــد کــه نمی ماند .مــژده بر خاف ظاهر بســیار مهربانش بــه قول خودش بود ،راهی آنجا شــدیم ،انگار کاســبی های آخر شــب هم ســرقفلی دارند ،اگر هنوز مثل دوســتانش کارکشــته نشــده و هنوز هم مثل برخی از دوستانش از یک خانم بیش از ۱۰دقیقه در محلی بایســتد مقصود این اســت که روســپی شــغلش زده نشــده تا آن را ترک کند .برای مژده همبســتری بــا هر فردی مهم اســت و به دنبال مشــتری می گردد ،شــاید تذکر هم بدهند چرا اینجا ایستاده نیســت او فقط پولش را می خواهد و بس.او در پاســخ به این ســوال که تا به ای!یــک خودروی خارجی توقف می کند ،زن با شــتاب به ســمت خودرو می حال شــده از تو اســتفاده کنند و پول هم ندهند ،گفت :اوایــل کارم چون زیاد رود ،چنــد کلمــه ای صحبت و به وارد نبودم چندیــن بار برایم پیش آرامــی در صندلی جلــو جای می ﻓﻘﻂ ﭘﻮﻟﺶ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ آمده حتــی یکبار تا ســرحد مرگ گیرد و به سمت مقصد نامعلومی از ۲پســر نوجوان پــس از برآورده حرکت مــی کنند…. ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻬﻤﺎﻧﺶ ﻫﺴﺘﻢ ،ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺭﺑﻄﻰ ﺩﺍﺭﺩ کردن نیازشــان کتک هــم خوردم. به بزرگراه اشــرفی اصفهانی می مژده عاقه ای به صحبت راجع به ﺟﻮﺍﻥ، ﻳﺎ ﺍﺳﺖ ﭘﻴﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻳﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﻥ رســیم ،پاســاژی معــروف در این خانــواده اش ندارد و می گوید :اگر به بزرگراه قرار دارد که درســت رو آن ها مرا دوســت داشتند خواسته ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻧﻪ، ﻳﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﻭﺳﺘﺶ روی آن کنار بزرگــراه پاتوق زنانی هــای مــرا بــرآورده مــی کردند تا اســت که با تاریکی هــوا برای کار ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ من مجبور نشــوم تن بــه این کار کــردن بــه خیابــان می آینــد ،نام بدهم ،گاهی اوقات دوســت دارم ﻣﺎﻧﺪ. ﻧﻤﻰ ﻛﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﻯ یکــی از آن ها مژده اســت ،مژده برایشــان بیــش از انــدازه ای کــه فقط ۱۹ســال دارد امــا چهره اش گفتــه ام درآمد دارم پول بفرســتم، بــا آن همــه آرایــش و پروتز های اما با خود می گویم شــاید شــک گوناگون به ســان 35ســاله هاســت و برای کار بــه تهران آمده امــا پردرآمد تر کننــد ،همــان اندازه ای که ماه به ماه می فرســتم کافیســت. از ایــن کار پیــدا نکرده ،به قول خــودش هر جا کار کنی نظر ســو ،به تو دارند مژده می گوید اگر کار درســت و حســابی بود ،هیچــگاه درگیر این کار نمی چه بهتر که خودت دســت به کار شــوی که ســرت کاه نــرود و خیالت راحت شــدم ،هنوز به مرز انزجار از شــغلم نرسیدم فکر کنم 5ســال دیگر جا داشته باشــد کــه اجباری در کار نیســت و با رضایــت کامل تن به ایــن کار می دهی .باشــم برای تن فروشــی ،اما ترس بعــد از آن اذیتم می کند. از مژده می پرســم نام شــغلت چیســت؟ بدون درنگ می گوید تن فروشی…. مــژده از درآمد های شــبانه اش می گوید و اینکه در هفته یک شــب را کاما مــژده به ازدواج هم فکر مــی کند ،گفتم اگر ازدواج کنی گذشــته ات تاثیری تعطیــل مــی کند چون به اســتراحت نیاز دارد.یک ســال و اندی اســت که تن در رفتار همســرت داشته باشد ،در جواب گفت :شــاید با فردی ازدواج کنم که فروشــی مــی کند ،می گویــد پولش برکت نــدارد امــا درآمد خوبــی دارد ،اگر از گذشــته ام هیــچ نداند چون مــرد ایرانی به دنبال نجابت اســت و هر چقدر مشــتری باشــد تا شــبی 5۰۰هزار تومان را کاســبم ،اما اگر نباشــد باید به ۱۰۰هم روشــنفکر باشــد و اروپایی فکر کند ،نمی تواند با تن فروشــی همســرش هــزار تومــان قانع بایم.پرســیدم اذیت نمی شــوی آدم های جــور واجور و در حتی قبــل از ازدواج کنار بیاید. ســن های مختلــف ،اما هم صحبت ما اینگونه پاســخ داد :فقــط پولش برایم منبع :وباگ bonakdaran.blogspot.com ۲۲ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 22 Kheradmand Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
هــم بایــد در همین چارچوب نگریســت. رضاشــاه از همان آغاز حکمرانی خود ،به سرکوب وجــه اندیشــگی و طرد و حــذف روشــنفکران و اندیشمندان مســتقل و منتقد پرداخت .درواقع او مدرنیزاسيون را منهای مدرنیته پیش برد؛ در ایران از مشــروطه به بعد ،در وجه غالب ،نوسازی اقتصادی و اجتماعــی ،بــدون نونگری و مدرنیتــه پیش رفته اســت .شــگفتا این موضــوع در زمان پهلــوی دوم هــم تکرار شــد .میگوینــد حــوادث در تاریخ دو بار تکرار میشــوند ،بــار اول بهصــورت تراژیک و بــار دوم بهصورت کمدي! محمدرضاشــاه نیز پس از کودتای ســال ٣٢و ســرکوب جنبش ملیشــدن نفــت ،برای تثبیــت موقعیت خود در ســال ١٣٤١ دســت به نوســازی اقتصــادی و اجتماعی نســبتا گســتردهای زد ،امــا چــون پدر خود بیمشــارکت روشــنفکران و اندیشــمندان .و بازهــم توســعه آمرانه و مدرنیزاســیون بیمدرنیتــه اســتمرار یافت .درواقع نوسازی، بینونگــری همچنــان تداوم داشــت. «صمــد» کودکــی را در چنیــن تبوتابــی گذرانــد .او در کودکــی جنبــش آذربایجــان بــه رهبری پیشــهوری و ســرکوب و کشــتار آن زمــان را و ســپس کودتــای ٢٨مــرداد ٣٢و بگیروببندهــا را بهچشــم دیــده و رنج ایــن ناکامــی و حرمان را بــه جــان چشــیده بــود .تأثیــر عمیــق ایــن رویدادها را مســتقیم و غیرمســتقیم هم در مقالههــا و هم داســتانهایش میتــوان يافت .اما بیانصافــی و حتی غیرعلمی اســت که آثــار او را به ســطح بیانيههای سیاســی یا آثاری ایدئولوژیک فــرو بکاهیــم و ارزش ادبی و نقش تاریخــی او را در نــگاه بــه کــودک و درک کمابیش درســتش از اهمیــت دوران کودکــی و ادبیات کــودک ،نادیده انگاریم .این ســتمی اســت کــه بر وی از دو ســو صورت گرفته اســت؛ گاه از چــپ ،بهنام همدلی و همفکری بــا او ،همچون نقد منوچهــر هزارخانی، که داســتان زیبا و گیــرای «ماهی ســیاه کوچولو» را تــا حد مانیفســت جنبش چریکی پاییــن آورد و جنبه کودکانگی و ادبی آن را یکسره نادیده گرفت؛ و گاه از آن طــرف نگرشــی کــه صمــد را بهعنوان فــردی کافر و مرتــد اعام کرد .نمونــه آن نقدهای رضــا رهگذر اســت. بــاری ،نگاهی بــه اســتقبال گســترده از «ماهی ســیاه کوچولو» ،پس از گذشــت حدود نيمقرن (و
البته دیگــر آثار وی) و برگزیدهشــدن ترجمه اخیر انگلیسی ماهی ســیاه کوچولو بهعنوان بهترین اثر خارجی ادبیات کودک در انگلســتان ،فارغ از بحث و جدلهــای سیاســی ،خــود بهترین گــواه ارزش ادبی کار صمد اســت. بهگمــان مــن ادبیــات کــودک در ســه قلمــرو بههمپیوســته شــکل گرفته و بالیده اســت ،نهاد، نظریــه و خلــق ادبــی؛ و صمد در هر ســه قلمرو فعــال و تأثیرگذار بوده اســت:
کــرده اســت .ناگفته نگــذارم که ایــن اواخر رابطه بســیار خوبی بین صمــد و خانم میرهــادی ایجاد شــده بود و حتی در گفتوشــنودی انتقادی صمد پذیرفتــه بود که ترویج کینــه ،بهویژه بین بچهها یا بچهها نســبت به نامادری درســت نبوده؛ افسوس کــه عمر کوتاه صمد این پیوند را گسســت .شــاید کمتر کســی بداند که نقد صمــد درباره چندوچون کودک» شــعر کودک ،پیش از تألیف کتاب «شــعر ِ محمود کیانوش نگاشــته شــده است.
-١صمــد در عیــن اینکــه بــا عشــق و عاقــه آمــوزگاری در روســتا را برگزیــد ،از همتایــان خود نگرشــی شــهریتر -بهمفهــوم گســترده آن -و انتقادیتر به نهــادی چون آموزشوپــرورش دوران خود داشــت؛ نقد ریشــهای او به آمــوزشو پرورش ایســتا و غیرخــاق پــس از نیمقرن همچنــان در
-٣صمــد از پیشــگامانی اســت که بــه اهمیت افســانهها و ادبیات فولکلوریک بــرای کودکان پی بــرد و به همراه بهروز دهقانی دســت به گردآوری افســانهها زد .پیــش از او صبحی و انجویشــیرازی ایــن کار را کــرده بودند اما پیشــگام همــه اینها از حیــث نظری ،صادق هدایت بود .در آثار داســتانی صمــد نيــز رد تأثیــر افســانهها را میتــوان ديد.
بســیاری از جنبههــا جاری و ســاری اســت .کافی اســت کتــاب «کنــدوکاوی در مســائل تربیتی» را بازخوانــی کنیــم .تدوین کتابی دیگر بــرای آموزش زبــان ترکــی بــه کــودکان ترکزبــان بیانگــر نگاه پیشــرو او در آن زمان اســت .ضرورتی که با وجود تصریح آن در قانون اساســی هنوز در دســتور روز باقی مانده اســت؛ - ٢صمد یکی از اولین کســانی اســت که در عین درک ضرورت آموزش رســمی و عمومی به اهمیت نقش مســتقل ادبیات کــودک و کارکــرد خاقه آن پی برد و کوشــید مبنای نظری برای آن تدوین کند. با وجــود نقدهای جــدی که بر نظریــات وی وارد اســت ،ازجمله نــگاه مکانیکی به تضــاد و مبارزه طبقاتــی در قلمرو ادبیات كودك .تــوران میرهادی چنــد بــار در گفتوگوهــای شــخصی اهمیــت نقــد صمــد را بــر شــعر یمینیشــریف ،بهعنوان نقطهعطفی در نقد شــعر کودک ،به مــن یادآوری
۲۱ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
- ٤صمــد از نویســندگانی است که در ژانرهــای گوناگــون داســتان واقعگــرا، فانتــزی و ترکیبــی دســت بــه آفرینــش اثر بــرای کــودکان زده اســت .شــاید بشــود دامنــه تأثیــر و جایگاه «ماهی ســیاه کوچولو» را در ادبیــات کودک با «بــوف کــور» هدایت در ادبیــات داســتانی بزرگســال مقایسه كرد. باری ،او کوشــید نونگــری و تفکر انتقــادی مدرن را در ادبیــات کودک ترویج و تثبیــت کند .درواقع صمــد با انتقــاد از عقل ابــزاری – بــه گفته حمید عنایــت «عقــل صناعی» -و توســعه آمرانــه مورد حکومت پهلــوي بهمراتــب پا فراتــر نهاد و نظــر ِ عقانیــت انتقادی را جایگزین کــرد .اگر بخواهم از هابرماس مدد بگیــرم ،او کنش ارتباطی را جایگزین کنــش راهبــردی و یکســویه کــرد. با وجود دریغ ازدســترفتن زودهنــگام او ،بخت بــا صمد یار بــود که دهــه ٤٠دو نهــاد تأثیرگذار ادبیــات کــودک؛ شــورای کتــاب کــودک و کانون پــرورش فکــری کودکانونوجوانــان شــکل گرفتند و کتــاب «ماهی ســیاه کوچولو» در کانون منتشــر شــد و تأثیــری ملــی -بینالمللــی برجا گذاشــت. هنوز کــودکان و ادبیات کودک ایــران با انبوهی از مشــکاتی که او طرح کــرد ،درگیرنــد و ما بهگفته شاملو «دوره میکنیم شــب را و روز را و هنوز را!»
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
21 Kheradmand
ﺻﻤﺪ ﺑﻬﺮﻧﮕﻰ ﺩﺭ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷهرام اﻗﺒال زاده
«همه ما ماهی سیاه کوﭼوﻟو هستیم». توران میرهادی شــاید ایــن ســخن فرهنگبانــوی ایران ،تــوران میرهادی پارادوکســکال بهنظر برســد؛ بانویی را که تمام عمــر بــه کار گروهی و فعالیــت فرهنگی و مدنی بــا بهرهگیری از خرد جمعی مشــغول بوده، بــا ماهی ســیاه کوچول ِو تــکرو چه کار؟ روزنامه شــرق :بهنظر میرســد ســرآغاز مدرنیته برمیگــردد بــه تتبعــات و یا جســتارهای میشــل مونتنــی کــه مینوشــت« ،مــن وقتــی از خــودم مینویســم از انســان نوعی ســخن میگويــم ».یا من اندیشــنده دکارت که در پی شــک علمی خود میگویــد« ،میاندیشــم پس هســتم ».آیا اهمیت این ســخنان تنهــا منحصر به برجســتهكردن ذهن فــردی در عالمــي انتزاعــي بهعنوان فاعل شناســا است؟ کانــت هــم در مقالــه «روشــنگری چیســت؟» روشــنگری را بــه بلوغ عقلــی گره میزنــد ،یعنی انســانی کــه مســتقل میاندیشــد و در بیــان اندیشــهاش دلیر اســت .آیــا منظور از این ســخن فــرد منفــک از جامعــه و جهــان اســت؟ آشــکار اســت کــه کانــت هــم از انســان نوعــی ســخن میگویــد کــه میخواهــد بیاتکا به هيــچ مرجع خارجــی بــا عقل نقــاد خــود از زیر بــار صغارت خارج شــود .این ســوژه اندیشــنده یا عقل نقاد در اندیشــه هگل و مارکس به عقــل تاریخی کلنگر و
دیالکتیکی بدل ميشــود .هرچند برای یکی تاریخ محمل تحقق ايــده مطلق و بــرای دیگری حاصل کار و تــاش جمعــی یــا پراتیک اجتماعی اســت. شــگفتا که «ماهی کوچولو»ی صمد محل تاقی این تنوع و تشــتت آرای ظاهری است .مهم نیست کــه صمد در آن دوره و سنوســال چقدر فلســفه یــا تاریــخ خوانــده ،مهم این اســت که انباشــت آگاهی او در شــهودی هنری در شخصیت داستانی او بهصــورت جهشــی در «ماهی ســیاه کوچولو» نمود پیــدا میکند .شــخصیتی کنجکاو کــه ابتدا شــک میکند و با ذهن پرسشــگر خــود و برخورد نقادانــه میخواهد ببیند آخر جویبار کجاســت؟ و وقتی با پاســخهای همیشگی و کلیشــهای روبهرو میشــود ،بــه تعبیر و تفســیر ســخنان بزرگترها بســنده نمیکنــد و جســورانه دســت بــه عمل میزنــد و مرجعیت آنهــا را به چالش میکشــد و نفــی ميكند. اکنــون و اینجــا مجال تفســیر یا تفصیل بیشــتر ایــن داســتان چندالیه نيســت؛ که هم پرســشها و کنجکاویهــای کودکان را برای شــناخت پیرامون خود در بــر میگیرد و هم بزرگســاالنی که بهقول پوپر جهان برایشــان سراســر پرســش و مســئله و تاش پیوســته برای حل مســئله اســت .با این نگاه کوتاه و شــتابزده شــاید توانسته باشــم تا حدی دو ســویه بهظاهــر متناقض برداشــتی تکروانــه را با نــگاه نهــادی و جمعگرایانــه جمع و رفــع تعارض من من «ماهی ســیاه کوچولو» همان ِ کنم .درواقع ِ نوعــی یا «ما»ی توران میرهادی اســت .البته وقتی از نــوع نگاه انتقادی و مســئلهمحور صمد ســخن میگویــم ،بایــد تصریــح کنم کــه گفتمــان او با عقانیت انتقادی پوپــر تفاوتهایی دارد .شــاید بتــوان گفــت
۲۰ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
وجه مشــترک همه اندیشــمندان یادشده با صمد، بهرهگیــری از عقانیــت انتقادی اســت .نگاهی که صمــد خاقانــه از آن در چارچوب ادبیــات کودک بهــره گرفت .برای روشنشــدن این امر بهتر اســت به پیشــینه صمد بپردازيم. نطفههای اندیشــه انتقادی در ایران در مشروطه منعقد میشــود کــه از رهاوردهــای آن غرس نهال ادبیات کودک اســت ،امــا تحول و تکامــل ادبیات کــودک نیز نمیتواند بیتأثیــر از تحوالت اجتماعی و سیاسی باشــد .با کودتای رضاخان میرپنج انقاب مشــروطه ناکام میماند ،اما بهگفتــه نظریهپردازی «ضدانقــاب پیروز خود مجری بخشــی از وصایــای انقاب ميشــود ».به ســخنی دیگر رضاشــاه با سرکوب مشــروطیت ،وجه مدرنیزاسیون و زیرساختی یا نوســازی اقتصادی و نیازهای مربوط به توسعه صنعتی را در اولویــت قــرار میدهــد و وجــه اندیشــگی و نونگــری را به حاشــیه ميراند .روشــن است که یکی از نیازهای توســعه اقتصادی و صنعتیکــردن جامعــه ،آموزش انســانهای باســواد در ســطوح مختلف اســت که هــم کادر فنی و هــم اداری موردنیاز را تربیت و تأمین کند. عمومیکردن آمــوزش کودکان و حتی تأســیس دانشــگاه تهران را
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
20 Kheradmand
سرگذشــت کودکانی را بیــان میکند که به خاطر وضع نابســامان ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻭ ﺟﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ ،ﻭﻟﻰ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ زندگــی خانواده مجبور بودند در ســنین کودکــی به قالیبافخانهها برونــد و در بدترین شــرایط به کار بپردازند .در مورد نوشــتن این ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻻﻏﺮ ﻭ ﻻﻏﺮﺗﺮ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ داســتان میگوید« :برای نوشتن این داســتان ماهها به کرمان رفتم ﻛﻢﻛﻢ ﻟﻐﺎﺕ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ. و در کنار بافندگان قالی نشســتم تا احســاس آنها را به خوبی درک کنم» .درک و لمس آنچه که مینویســد از خصوصیات نویسندگی کرمانــی اســت که در تمام داســتانهای او میتوان احســاس کرد. ۱3۴۹یــا ۱35۰اولین کتاب داســتان وی «معصومه» حاوی چند قصه متفاوت و مرادی کرمانی از جمله نویســندگانی است که سینما بر او بسیار کتــاب دیگری به نام «من غزال ترســیدهای هســتم» به چاپ رســیدند. تأثیر گذار بوده اســت این عاقه مندی بر فرم نوشــتن این نویســنده مشــهود در ســال ۱353داســتان «قصههای مجید» را نوشــت ،داســتان پسر نوجوانی اســت .مرادی تأثیر ســینما بر آثارش را در تدوین نوشــته هایش همچون یک کــه همــراه با «بی بی» پیــر زن مهربان ،زندگی میکند .همیــن قصهها ،جایزه ســینماگر می داند« :اول دیوانهوار مینویســم و ســپس مثل یک تدوینگر به مخصوص «کتاب برگزیده ســال »۱3۶۴را نصیب وی ســاخت. ســراغ نوشــتههایم میروم .این اســت که اغلب نوشــتههایم چیز زیادی برای از ویژگی های مهم آثار مرادی کرمانی نثر فارســی روان و شــفاف آن اســت .حذف کردن ندارند و این چیزی اســت که من از ســینما آموختم. مــرادی بســیار خوانــدن را دلیل دســتیابی با این نثــر روان می دانــد« :خیلی البته ناگفته نماند که معتقدم بســیاری از چیزها مثل کلوزآپ (نمای نزدیک)، خواندهام و خیلی تأثیر گرفتهام .هم از پیشــینیان و هم از آثاری مثل تنگســیر النگ شــات (نمــای بزرگ یا دور) ،فلش بک (بازگشــت به گذشــته) ،فلش فور صادق چوبک و عصیان ابراهیم گلســتان و آثار بســیار دیگری .مسئله ی اصلی وارد و… از ادبیــات بــه ســینما راه یافتــه ،ولی حــاال نوبت ادبیات اســت که تســلط به واژه و روی از ســینما بیامــوزد و کاغــذ آوردن فکــر یکــی از مهمتریــن اســت .اثــری مثــل این آموختهها نشــان قصههــای مجیــد که دادن به جای تعریف تاکنــون ۲8بار تجدید کردن اســت. چــاپ شــده اســت نکتــﮥ مهــم بعدی موفقیتــش را تا حدی ایــن اســت کــه هر وامدار زبانش اســت... چیزی در داستان ذکر زبان فارســی شیرین میشــود بایــد جایی و جــذاب اســت ،ولی بــه کار بیایــد وگرنــه متاســفانه بــه مــرور ذکر آن بیهوده اســت. زمــان در حــال الغــر عائم و نشــانههایی و الغرتر شــدن اســت که مــن برای هر کدام و مــا کمکــم لغــات از شــخصیتهای عامیانــه را از دســت قصههایم مــی گذارم میدهیــم .مثــ ًا در از ایــن قانــون پیروی گذشــته بــرای مفهوم میکننــد .مثــ ًا حتی کادو چندیــن واژه نقص عضو شخصیت داشــتیم که هریک بر زن داســتان تــه خیار ً نــوع خاصــی از کادو که اصطاحا میشــلد داللــت میکــرد مثل: هــم بــا دلیــل صورت ســوغات ،منزلنویی ،تحفه ،چشمروشــنی ،ســرراهی ،رهآورد و… حاال همه را گرفته اســت .خاصه اینکه نمیخواهم فقط انشــاء قشــنگی بنویســم و شاید حــذف کردهایم و فقــط میگوییم کادو .یعنــی در هر جملهای اولیــن واژهای بــه همیــن دلیل هــم کارهایم برای ســینما مناســب هســتند». کــه به ذهنمان میرســد را میگذاریم .این مســئله به ترجمههــای ما هم راه آثــار مرادی کرمانی بیــش از هر نویســنده ی ایرانی مورد اقبــال بین المللی پیدا کــرده و نتیجــه را همه شــاهدیم. قرار گرفته اســت آثــار او به زبان های انگلیســی ،فرانســوی ،آلمانی ،هلندی، جمعبنــدی ســخنم این میشــود که اگــر زبان داســتانهایم روان و ســلیس عربی و چینی ...ترجمه شــده اســت .او جایزه های بیــن المللی متعددی برده اســت از اینروســت که از ذهن و گوشــم اســتفاده ی بهینه کرده و از ادبیات و عضو پیوســته ی فرهنگســتان زبان فارسی است. برتریﻦ ها عامیانــه هم بهره بردهام .فرهنگ شــفاهی بــرای باال بردن گنجینــه ی واژگان بســیار مهم اســت .من در کودکــی در بازار و کتابفروشــی کار کــردهام؛ بنایی کردهام و پای صحبت و داســتانهای پدربزرگم نشستهام کــه مثــل نقالهــا حــرف مــیزد و از همــﮥ اینهــا اثر ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1353ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ »ﻗﺼﻪﻫﺎﻯ ﻣﺠﻴﺪ« ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺖ، گرفتهام .تســلط بر زبان و واژههای آن امر مهمی اســت». ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭘﺴﺮ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ »ﺑﻰ ﺑﻰ« ﭘﻴﺮ ﺯﻥ «بچههــای قالیبافخانــه» اولیــن اثــری بود کــه مرادی به خاطــر آن جایزه گرفــت .در ســال ۱35۹جایزه نقدی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ،ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ .ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺼﻪﻫﺎ ،ﺟﺎﻳﺰﻩ ﻣﺨﺼﻮﺹ شــورای کتاب کــودک و جایزه جهانی اندرســن در ســال »ﻛﺘﺎﺏ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﺳﺎﻝ «1364ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﻭﻯ ﺳﺎﺧﺖ. ۱۹8۶را نوشــتن این داســتان نصیب او کرد .این داســتان ۱۹ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 19 Kheradmand Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
ﻫﻮﺷﻨﮓ ﻣﺮﺍﺩﻯ ﻛﺮﻣﺎﻧﻰ؛ ﺧﺎﻟﻖ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﺎﻧﺪﻧﻰ محمودرﺿاحائری هوشــنگ مرادی کرمانــی زاده روســتایی در کرمان جز معدود نویســندگانی اســت که آثارش از اقبــال عمومی برخوردار اســت. هوشــنگ مرادی کرمانــی زاده روســتایی در کرمان جز معدود نویســندگانی اســت که آثارش از اقبال عمومی برخوردار اســت .اقتباس های موفق سینمایی و تلویزیونــی از آثــار او شــهرت او را پــرآوازه تر کرده اند .ســریال «قصه های مجید» موجب شــد اهمیت این نویســنده را بیشــتر درک کنیم. در دوره ای که تیراژ کتاب به ۱۰۰۰نســخه و کمتر از آن رســیده کتاب های مــرادی کرمانی از چاپ متعدد برخوردارند .تا امســال زندگی نامه خود نوشــت او «شــما که غریبه نیســتید» در عرض ۱۱ســال به چاپ بیست و سوم رسیده است.هوشــنگ مرادی کرمانی در ســال ۱323در روســتای سیرچ از توابع بخش شــهداد اســتان کرمان متولد شــد .تــا کاس پنجــم ابتدایی در آن روســتا درس خوانــد و همــراه پدربزرگ و مادربزرگــش زندگی کرد .مــادرش از دنیا رفته بود و پــدرش دچــار نوعــی ناراحتی روانی-عصبی شــده بود و قادر بــه مراقبت از فرزندش نبود .از همان ســنین کودکی به خواندن عاقه خاص داشــت و عموی جوانــش که معلم روســتا بــود در این عاقــه بیتاثیر نبود .پــس از تحصیات ابتدایــی به کرمان رفت و تا ۱5ســالگی در آنجــا زندگی کرد. مــرادی روی آوردنش به نویســندگی را این گونه روایت کرده اســت« :من در روســتایی در توابع کرمــان به دنیا آمدم .شــاید رؤیاها و تنهاییهــای کودکی، ۱8ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
زندگی ســخت و ناســازگاریهای روزگار همه دســت به دســت هــم داد تا از من نویســنده بســازد .زمانی که فقط چند ماه داشــتم مادر جوانم را از دســت دادم .پــس از مدتی هــم پدرم که کارمند ژاندارمری بــود بهعلت بیماری روانی اخــراج شــد .خواهر و برادری هم نداشــتم؛ این شــد که من و پــدر بیمارم در منزل پدربزرگ و مادربزرگــم زندگی کردیم. کودکــی من در محیطی ناشــاد ،بــا فقر و پــر از تنشهای خانوادگی ســپری شــد .بــه اصطــاح روی دســت پدربــزرگ و مادربزرگــی که خودشــان هم با هــم یــک دنیا اختاف داشــتند مانده بــودم .اغلــب تنها بودم ،چــون بیماری پــدرم موجب میشــد کودکان روســتا مــن یا او را ریشــخند کننــد .ولی ذهن قصهپردازی داشــتم .خاطرم هســت که سقف حمام روســتایمان گچبریهایی داشــت که بعضــی جاهایش ریخته بود .مــن در ذهنم آنها را شــکل خرس و گــرگ و الکپشــت میدیدم و با این شــخصیتها بــرای کودکان روســتا قصه می بافتم!» پــس از مهاجرت به تهران دوره دانشــکده هنرهای دراماتیک را در این شــهر گذراند و در همین مدت در رشــته ترجمه زبان انگلیســی نیز لیســانس گرفت. از ســال ۱33۹در کرمــان و همکاری با رادیو محلی کرمان نویســندگی را آغاز کرد ،و در ســال ۱3۴۷با چاپ داســتان در مطبوعات فعالیت مطبوعاتی را آغاز کرد. اولیــن داســتان وی بــه نام «کوچــه ما خوشــبختها» در مجله خوشــه (به ســردبیری ادبی شاملو) منتشــر شــد که حال و هوای طنز آلود داشت .در سال Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
18 Kheradmand
و معــدوم و دیگــر از عالم ارواح رجعتش مشــکل .پس این بچه (بــرادر امینه اقــدس) کــه با گربه همباز و مأنوس بــوده ،طرف التفات شــاهانه واقع و جای گربــه را پیش حضرت ســلطان میگیرد و ملقب به «ملیجک» میشــود .همان احترامات و رســومات گربه ،بالمضــاف درباره آن طفل اجرا میشــود». «بﺒری ﺧان» به دنﺒال موش سوگلی دربار «انیس اﻟدوﻟه»! اعتمادالســلطنه هم (از نزدیکان ناصرالدین شاه) در قسمتی از خاطرات خود به ماجرای گم شــدن ببری خان و عصبانیت ناصرالدین شــاه اشــاره کرده است که بســیار خواندنی اســت« :به دربخانه (دربار) که رســیدم خاطــر همایون را پریشــان دیدم ،جرأت ســﺆال نداشتم ،نوک ســبیل قبله عالم میلرزید ،نگاهی بــه چاکــر فرمودند از خوف میــل به مبال کــردم چیزی نمانده بود رعشــه بر من مســتولی شــود ،قبله عالــم فرمودند ببری خــان از صبح گم شــده و تمام قشــون را برای یافتن ببری خان بســیج فرمودهاند .قبله عالم چند ســیخ کباب کــه میــل فرمودند قــدری اخمهای مبــارک باز شــد ،دل یافته (جــرأت یافتم) عرض کردم ســواری تشــریف ببرید بد نیســت ،فرمودند بدون ببــری خان چه فایــده؟ دیدم درســت میفرمایند ،ناگاه از حــرم خبر آوردند که ببــری خان از پی موش ســوگلی «انیس الدوله» وارد حرم شــده و چون موش را نیافته غضب کرده صورت خواجه باشــی را چنگول کشــیده یک چشــم خواجه را از کاســه بیرون کشــیده اســت ،قبله عالم خیلی مشــعوف (خوشحال) شــدند فرمودند ســرباز داخــل حرم بریــزد هر طور اســت مــوش را یافته خدمت ببــری خان بیاورنــد ،هرچه خانم به ســروصورت خود کوبیدند و غــش و ضعف فرمودند، مفیــد نیفتاد ،معلوم نیســت که ســرباز در حرمخانه مبارکه چه بیرســمیها بکند ،عاقبت انیسالدوله خانم هزار تومان پیشــکش برای قبله عالم فرســتادند که شــاه از تقصیر و خون موش ایشان بگذرند و ســرباز داخل حرمخانه مبارکه نفرســتند ،شــاه پول را قبــول فرمودند امــا بازهم بــه داخل حرمخانه ســرباز فرســتادند و نزدیــک مغرب بود کــه بنده به خانــه مراجعت کردم».
۱۷ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
روایﺖ دیﮕر از مرگ حیوان عزیزکرده ﺷاه ﻗاجار البتــه در برخــی از روایتهــا آمده اســت کــه روزی ببــری خان بــه همراه شــاه برای شــکار راهی جاجرود میشــود و بیماری ســختی میگیــرد تا اینکه کالســکهران با هشــت اســب از دربار او را به دارالخافــه برمیگرداند تا بلکه آب و هوای تهران باعث بهبودیاش شــود که نمیشــود و وی تلف میشــود و بــدن ببری خــان را با پارچهای ابریشــمی پیچانده و در باغ دفــن میکنند و تا ۱۰روز نیز کســی جرأت نداشــته که خبر مرگ وی را به شــاه برســاند که پس از آن خــودش گویا متوجه میشــود. بقیه در صفحه �۷
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
17 Kheradmand
«ببریخان» رﻗیﺐ زنان حرمسرا زهره ﺷریفی
روایﺖ تاج اﻟسلطنه دﺧتر ناصراﻟدیﻦ ﺷاه از گربهای که زنان حرمسرا را پیﺶ ﺷاه عزیز میکرد «حاال الزم اســت شــرحی از این گربه عزیز… به شــما بنویســم .این سلطان مقتــدری که ما او را خوشــبختترین مردمــان عصر خودش میدانیــم .اگر به نظــر انصاف نگاه کنیــم ،فوقالعاده بدبخت بوده اســت .این ســلطان مقتدر مقهــور ،بواســطه ماحظه زنهــا (عدم ایجاد حســادت بین آنهــا) ،این حیوان را طــرف عشــق و محبــت قــرار داده ،او را بــر تمــام خانواده خــودش ممتاز میســازد ».دختــر ناصرالدین شــاه ،تاجالســلطنه در خاطرات خــود از گربهای روایــت میکند که همــدم و عزیزکرده پــدر تاجدارش بوده اســت .گربهای که محبــت کردن بــه آن به نظر شــاه ،باعــث اختاف بیــن زنهای حرمســرا به جهت حســادت از عشــق بیشــتر ناصرالدین شــاه به یکی از آنها ،نمیشــده اســت! شــاه ناصری در طــول زندگی و حکومــت طوالنیاش به قولــی 85زن داشــت و یک گربــه ملوس به نــام «ببریخــان» .گربهای کــه از نامش معلوم میشــود چقدر مورد توجه شــاه بوده اســت .این ببری خان بســیار مقرب شاه بود .ببری اســم یک گربه آالپلنگی بود که شــاه از زیادی دوســت داشــتن ،او را ببر میدید .در روایتی داســتان عشــق و عاقه ناصرالدین شــاه به این گربه به بیماری شــاه و درمــان آن برمیگردد. بستﻦ در و آﻏازی برای زندگی اﺷرافی گربه! در کتــاب «یادداشــتهایی از زندگانــی خصوصی ناصرالدینشــاه» نوشــته دوســتعلی خــان معیرالممالک در اینباره اینطور آمده اســت که شــاه را تبی ســخت عارض شــد و روزی چند در بستر بیماری و ناتوانی بخوابید .گربه مزبور کــه تازه بچــه آورده بــود روز بعد بــه اقتضای طبیعــت به تغییر مــکان آنها پرداخــت .هنگامی که یکــی از بچههایش را بــه دندان گرفته و از کنار بســتر میگذشــت «زبیــده خانم ملقب به امینه اقــدس» یکی از زنان شــاه ،به درون اتــاق آمــد و در را کــه گربه از همان به درون آمده بود از پشــت خود بســت. گربه همین که راه بیرون شــدن را بســته دید چند دور گرد بســتر شــاه گشت و در پای شــاه ســرگردان ایســتاد .زبیده خانم از مشــاهده این حال رو به شاه کــرده گفــت :قربان امشــب عرق خواهیــد کرد و تــب خواهد بریــد .از قضا صبحگاه تب شــاه قطع شــد و پس از آن ببری خان مقامی بلنــد یافت و دارای تشــک اطلس و پرســتار و خوراک مخصوص شد! مستخدم و پرستار در ﺧدمﺖ «بﺒری ﺧان» تاج الســلطنه درباره این گربه و شــکل و شــمایلش اینطور نوشته است…« : عکس ایــن گربه را من در تمام عمارت ســلطنتی دیدهام .گربــهای براق ابلقی (ســیاه و سفید) با چشمهای قشــنگ و ملوس .این گربه زینت داده میشد به انواع و اقســام چیزهــای نفیس قیمتی و پرورش داده میشــد با غذاهای خیلی عالی و مثل یک نفر انســان ،مســتخدم و مواجبگیر و مواظبکننده داشــت. از جمله همین «امینه اقــدس» دده گربه بود». گفتﻦ عرایﺾ با توسل به یﮏ گربه! ماجرای این گربه خوششــانس تنها به دوســت داشــته شــدن از طرف شــاه ۱۶ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
ختم نشــد ،کار به جایی رســید که کم کم رقیب زنهای شــاه شــد و واسطهای بــرای گفتن و رفع مشــکات و عرایض درباریــان! زمانی که درباریان و کســان دیگــر مــورد غضب خود شــاه قــرار میگرفتنــد متوســل به «ملیجــک» (در قســمتهای بعدی به این شــخص اشــاره خواهد شد) میشــدند تا از مرگ و غضب شــاه نجات یابند اما زمانی رســید که میزان شــکایات زیاد شد و شاکیان مجبور شــدند به ببری خان متوســل شوند. کاﻏﺬ ﺷاکیان به دور گردن یﮏ حیوان! حســین لعل نویســنده کتاب «ملیجک عزیزدردانه شــاه شــهید» مینویسد: «غیــر از ملیجــک ،ابزار دیگری نیز دســتاویز شــاکیان و عریضه نگاران شــد از جملــه کــه ببری خان ،گربه قشــنگ و براق قبلــه عالم بود .وقتــی درباریان و زنان حرم خواســتهای را داشــتند روی کاغذی مینوشــتند و به گردن ببری خان میآویختند». عزل و نﺼﺐها با وساﻃﺖ «بﺒری ﺧان» ناصرالدیــن شــاه هم هــر وقت عریضــه را به گــردن ببری خــان میدید باز میکــرد و میخوانــد و حاجت شــاکی را بــرآورده میکرد و اگر کســی خلعت و انعامــی میخواســت فــورا مــیداد .بر این حســب ،چه عــزل و نصبهایی توســط این عریضه پذیرفته میشــد و چه بســیار محکومین به مــرگ با وجود ایــن گربه نجــات پیدا میکردنــد و گاهی هــم زیر تیغ جــاد میرفتند. از اینرو مورخان و حتی نزدیکان شــاه بر این اعتقاد اســتوارند که شــاه نقش عاشــق گربــه را بازی میکــرد .حتی زمانــی که شــاه وارد حرم میشــد و اذن جلــوس میکرد گربــه هم به دنبال شــاه وارد میشــد و اگــر روی دامان یکی از زنان مینشســت ،آن زن به خود بســیار افتخار میکرد و خوشــوقت میشد که شــاید شــاه به خاطر گربــه به او نظــر و توجهی کند. انﺠام تمام تشریفات درباری تمامــی تشــریفات درباری در حق این حیوان اجرا میشــده اســت و بســتر حریر و اطلس برایش فراهم شــده بود .ناصرالدین شــاه در شــرایطی که مردم گــروه گروه از بیماری و فقر و بیچارگی میمردند و قدرتهای خارجی یکســره درحــال دزدیدن بخشهــای خاک ما بودهاند .شــاه در این میانه از شــاه بودن فقط آســایش خودش را میشــناخته و بس و در همه این مقاطع شــاه مشغول گربــه بازی یــا بازیهای دیگر بوده و کاری به این امور نداشــته اســت. هووها و سر به نیسﺖ کردن «بﺒریﺧان»! تاجالســلطنه دربــاره عاقبــت این گربــه اینطور نوشــته اســت…« :پس از اینکــه عزت و ســعادت این گربه بیچاره به ســرحد کمال میرســد ،خانمها که شــوهرعزیز خود را همیشــه مشــغول به او میبینند ،به واسطه رشک و رقابت به وســایلی که مخصوص به زنهاســت متوســل و با پولهــای گزافی که خرج میکننــد گربــه بدبخت را دزدیده و در چاه عمیقی ســرنگون میســازند و این یک دلخوشــی را هم از پــدر تاجدار بیچاره من منــع مینمایند». «ملیﺠﮏ» به جای یﮏ گربه! او در ادامــه تعریــف میکنــد« :بــه هــر جهت پــس از مفقود شــدن گربه، حضرت ســلطان کمال ســختی را میکند ،لیکن نتیجه نمیگیــرد .گربه مفقود Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
16 Kheradmand
داشت. نحــوه كار گــروه هنــري 3۶۰ Cultural Interchange :بســيار خاص اســت و پرداختــي كــه با نگــرش از زاويــه اي ديگر و نويــن به زندگــي و آثار هنري هنرمندان برجســته ايران دارند باعث شــده اســت هميشــه بيننده را با تجربه جديــد ديگــري مواجه كنند .كســاني كه در هــر دو برنامه فوق العاده (ســال گذشــته و امســال) ايــن گروه حضور داشــته انــد ميدانند كه هــر لحظه بايد شــاهد يك ســورپرايز تصويــري يا موســيقايي ديگر باشــند و اين خــود براي جذابيــت برنامه هــاي اين گــروه ارزش افزوده ايجــاد مينمايد. در برنامــه امســال ميتوان از حضــور گروه ُكر كــودكان به عنــوان نمايندگان نســل آينده مهاجرت به عنوان يكي از ســورپرايزهاي متعدد برنامه بزرگداشت فرهــاد مهراد نام برد ،كار بســيار زيبا و خاقانه اي كه وقتي با زمزمه اين شــعر همراه شــد ،شوق و شعف در ســالن حكمفرما كرد: اي كاش آدمي وطنش را همچون بنفشه ها ميشد با خود ببرد هركجا كه خواست... گلهاي بنفشــه مهاجران ايرانــي در انتهاي برنامه فــوق العــاده خــود گلهــاي بنفشــه خــود را به حاضــران در ســالن اهــدا كردند. امير رهبر (تنظيم و بازنويســي موسيقي -پيانو) ،گلــرخ امينيــان (راوي) ،ســامان شــاهي (رهبــر اركســتر) ،بهروز جهانبگلو (آواز) ،مهــران امينيان (آواز) ،شــهاب برادران (آواز) ،ماني رضوي (پيانو)، بيــژن ســپنجي (ويولن) ،كاظــم مــﺆذن و هالينا بدنــار (تانگو) ،كامــران امينيان (جلــوه هاي ويژه و اســايد شــو) ،نازنين رهبر (نمايش ســايه ها)، ســياوش صدر(مدير صحنه) به همــراه بيش از ده ها هنرمنــد نوازنده و گــروه كر (كه نامشــان در
۱5ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
بروشــور كار ذكر شــده اســت) ،با حضور عارف محمدي برنامه اي اســتثنايي را رقــم زدنــد؛ همچنين روابط عمومي پــروژه به عهده كتايــون فتاحيان بوده اســت ،اما رهبــري امير رهبر در تنظيم و بازنويســي و هدايــت اين اثر هنري باعث شــد ايــن همه زيبايي نوشــته شــده بــر روي كاغــذ ،به قلــب و روح بينندگان رســوخ كــرده و در تاريخ هنر اين ســرزمين ثبت شــود. ليســت افرادي كه به شــكل گيــري اين واقعه هنري كمك كــرده اند همچون ليســت هنرمندانش طوالني اســت و از همه آنها در شــب اجراي برنامه تقدير و تشــكر به عمل آمد. اگــر بخواهیم زیﺒایی هنری ایﻦ اجرای ﭼشــمﮕیر را در ﭼند کلمه ﺧالصه کنیم، باید بﮕویم: رقص واژگان ،پرواز نتهاي موســيقي در يك ســالن اجرا ،دیدن شــور و عشــق حضــور در يك برنامه هنري همزمان در وجود يك كودك چهار پنج ســاله و يك ميانســال ،نگاهی زیبا و از جنســی دیگر بــه زندگي و آثار هنــري يك هنرمند مردمی که درنهایت حس افتخــار را در وجود تک تک حاضران در ســالن به جای گذاشــت. بــا همه شــادي و شــعفي كــه در حيــن اجراي ايــن برنامه داشــتم ،امــا به هنــگام پخش كليپ "لطفعليخــان" نتوانســتم جلــوي غلطيدن اشــك كه معموال اول از چشــم راســتم شــروع ميشود را بگيــرم .کلیپــی زیبا که تا آنشــب ندیــده بودم و فرهاد مهراد را با لحنی خســته و سراســر دردآلود در حــال خواندن این شــعر تصویــر میکرد: بازم صداي ني مي آد آواز پي در پي مي آد لطفعلي خان ام كي مي آد؟... لطفعلي خان ام... كي مي آد؟
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
15 Kheradmand
جمعه اي سرشار از حرف تازه! محمدسهی گــروه هنــري گــزار فرهنگــي ٣٦٠در روز جمعــه ١٩آگوســت دوميــن برنامه از ســري يــادواره هاي بزرگان موســيقي مــا كه به بررســي زندگي و آثار فرهاد مهراد اختصاص داشــت را بــا زيبايي و لطافت هرچه تمامتر درمحدوده تورنتــوي بــزرگ و در مركز هنري ريچموندهيــل برگزار کــرد .براي فرهــاد مهــراد ،هنرمنــد فقيــد مردمــي ،روز جمعه ١٩آگوســت ســال ٢٠١٦جزو هفته خاكستري بــه حســاب نخواهــد آمــد چرا كه مملــو بــود از حرفهــاي تازه كــه قبــا گفته نشــده بود .ســه خواننــده قدرتمند و ٢گــروه ُكر و يك اركســتر بــزرگ بــا رهبر و يــك راوي بــا صــداي جادويي و رقص تانگــوي حيرت آور و برنامه اي اســتثنايي و خاق و عشــق و بيريائي و تواضــع در وجود همه هنرمنــدان و دســت انــدركاران يك آفرينــش هنري بــر روي يك صحنه . البتــه هــر كســي كــه ســال گذشــته در برنامــه بزرگداشــت پــري زنگنــه شــركت داشــته و زيبايي كار و همچنين اســتاندارد باال و ارزشــهای هنــری این گروه غيرانتفاعــي هنري (گزار فرهنگي )٣٦٠را ديده بود ميدانســت كه در برنامه اي ديگر از يادواره هاي بزرگان موســيقي ما كه اين بار به بررســي زندگي و آثار فرهاد مهراد اختصــاص دارد ،بار ديگر شــاهد هنرنمايــي هنرمندان بــزرگ ولي بــي ادعاي شــهر تورنتــو خواهد بــود .هنرمنــدان عزيــزي كه به خوبي موســيقي را ميشناســند و در كنــار علم و آگاهي گســترده شــان در زمينه موســيقي و آواز، از ذوق سرشــاري نيــز بهــره مند هســتند كه بيننده را سرمست از هنرنمايي شان خواهند نمود .در ۱۴ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
مورد تاریخچه ،چرایی و همچنین چگونگــی کار این به معنای کامل کلمه “هنرمنان" شــهرمان بزودی گفتگوی مفصلی بــا آنها خواهیم داشت. برنامــه يادبــود فرهــاد مهــراد عــاوه بــر غنــاي موســيقايي، مملو از جلــوه هــاي هنرمندانه و مبتكرانــه تصويري نيــز بود .از همــان ابتــدا كه عــارف محمدي فيلمشناس و كارشناس سينما اهل تورنتو بيان كرد كه" :آثار ســاليان اول كار فرهــاد فقــط بــه اجراي موســيقيهاي فيلم محدود ميشد ولي اوليــن بار صــداي فرهاد در دوبــاژ فيلــم بانوي زيبــاي من (بــا هنرمنــدي ادري هپبــورن و برنــده ٧جايــزه اســكار) و فقط بــراي اجــراي چند خط شــعر به نــام "اگه يه جو شــانس داشــتم" از زبــان يكــي از بازيگــران فيلم شنيده شده اســت ".ميتوانستيم حدس بزنيم كــه در زندگي هنري فرهاد حرفهاي ناگفته و ناشــنيده بســياري وجــود دارد كــه برگزار کننــدگان بــراي ثبــت در تاريــخ فراهــم آورده اند. بازنويسي موسيقي و اجراي آثار فرهاد كار طاقت فرســا و بســيار حرفــه اي بــود كه اميــر رهبر به خوبي توانســته بود توانايي خود در علم و هنر موســيقي را به كار گرفتــه و قدرت تحقــق روياها را به شــنوندگان اهدا كند .قطعات پرشــمار و زیبایی کــه امیر رهبر بــدون در اختیــار داشــتن نتهای اوریژینــال و تنهــا بــا گــوش فرا دادن بــه آنهــا توانســته بــود برای ارکســتر بــزرگ و ســازهای متفاوت بازنویســی کند ،و زیبا و هنرمندانه بازنویســی کند. ســهيل پارســا ،شــهره آغداشلو و ســليمان واثقــي تنــي چند از هنرمندان واالي حاضر در ســالن اجــرا بودند .همچنيــن دكتر رضا مريــدي نيــز در ســالن حضــور Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
14 Kheradmand
بــه او داده و رشــیدی در آن بازی کرده. داود رشــیدی در فیلم «فــرار از تله» نقش مکمل بهــروز وثوقی را بازی کرد .رشــیدی می گوید اصا بهــروز وثوقی بــوده که خیالــش را راحــت کرده: «در اولیــن روز کارم تفاوت زیاد ســینما با تئاتر تو ذوقــم زد و تصمیــم گرفتم ادامه ندهــم اما همان شــب صحبت های بهــروز تاثیر مثبتــی در ذهنم گذاشت». امــا بــازی او با بــازی تئاتــری ها متفــاوت بود: او اغــراق های متــداول بازیگران تئاتــر آن زمان را نداشــت و ســاده و راحت بازی می کرد .چهره اش خــاص بود و شــیطنت در آن موج مــی زد بنابراین هیچ کس نمی توانســت بفهمد در ســر او چه می گذرد .رشــیدی معموال حالتی خبیثانه به نقش می داد ،در عیــن حال آن را دوســت داشــتنی می کرد. بــرای همیــن هم او وجه تــازه ای از بــازی تئاتری هــا را در ســینما نشــان داد .بعد از «فــرار از تله» او در «گــذر اکبر» (محمدعلی زرنــدی)« ،رهایی» (رضــا عامه زاده)« ،خروس» (شــاپور قریب) و «جهنــم +من» (محمدعلی فردیــن) بازی کرد و در هیچ کدام نقــش اصلی را برعهده نگرفت و با ســتاره هــای آن روزگار ،از بیک ایمانوردی تــا فردیــن همبازی شــد .مهم تریــن فیلم این دوران؛ «کندو»ســت ســاخته فریدون ُگلهُ .گله کــه پیش از آن فیلم «دشــنه» را بــا بازی بهروز وثوقــی و برای مهدی مصیبی ،صاحب «ســییرا فیلم» ســاخته بــود و از روابط بســیار نزدیک بهــروز وثوقی با مهــدی مصیبی خبر داشــت می داســت که آن دو دنبال چــه نوع تولیداتی هســتند .او قصــه «کندو» را برایشــان تعریف کــرد و موافقــت آن ها را برای تهیــه فیلمی از روی آن ،بــه کارگردانی خودش ،به دســت آورد. ایــده اصلی «کنــدو» از یک فیلــم آمریکایی به نــام «شــناگر» (بــه کارگردانی فرانک پــری) با آنهــا در کانون یک گــروه خیلی موفــق بودند که بازی برت لنکســتر گرفته شــده بودُ .گله شخصیت کارهــای کــودک می کردند در ســطح کشــور .آنها هــای فیلمش را از میان بی هویــت ترین ،درمانده یــک مرتبه بــا کانون اختــاف پیدا کردنــد و گروه تریــن ،آواره تریــن و بازنــده تریــن قشــر جامعه متاشــی شــد .آن زمــان من آنهــا را بــه تلویزیون انتخاب کرد و دو شــخصیت آن ،آقاحســینی و ابی ،دعوت کرد و دوباره منســجم کــردم .بعد این گروه دربدرهایی بودند که ســینمای ایــران آنها را تصویر تعــدادی کارهای ضبــط تلویزیونی کردنــد ».این کرده بــود .رشــیدی بازیگر نقش آقاحســینی بود؛ روند تــا پیروزی انقاب ادامه داشــت .آن زمان بود شــخصیتی زمخــت که گاهــی خــوش جنس هم کــه همه چیز تغییر کرد .زمــان مدیریت فخرالدین بــود! لحــن دوگانه رشــیدی این جا بیــش از همه انــوار در تلویزیــون بود که به داود رشــیدی گفتند فیلــم ها دیده شــد .این آخرین فیلم رشــیدی قبل اســتعفا بدهد یا تقاضای بازنشســتگی کند .او هم پذیرفت و قرار شــد تا تعیین حقوق بازنشســته ها از انقــاب بود. در تلویزیون ﭼه کرد؟ منتظر بماند .امــا کمی بعد ،ســال ،5۹در روزنامه راستش ما بیشــتر داود رشیدی را با سریال هایش ها نوشــتند که رشــیدی پاک ســازی شــده است. بــه یاد می آوریم .با «هزاردســتان»« ،گل پامچال» ،بعدهــا بــه او گفتنــد کــه واژه پاک ســازی را پاک «عطــر گل یــاس» یا «آوای فاختــه» .اما صبر کنید ،مــی کنیم و به جای آن می نویســیم اخراج شــد تا هنــوز خیلی مانده تا به بازی های او برســیم .داود بتواند در جای دیگری اســتخدام شــود .حتی به او رشیدی در ســال ،۱352بعد از اســتعفای مجدد از گفتنــد می تواند بــه دیوان عدالت اداری شــکایت اداره تئاتــر ،بــه دعوت رضــا قطبی بــه تلویزیون کند ،شــاید برگردد بــه تلویزیون .اما رشــیدی هیچ رفــت و مدیر گروه نمایش ها و ســرگرمی های آن کدام از این کارهــا را نکرد. ۱3ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676 جا شــد .در دوره او بود که شــورایی برای بررســی ســناریوها و ایــده ها شــکل گرفت .در این شــورا جال ســتاری ،علــی نصیریــان ،ایرج پزشــک زاد، اسماعیل شــنگله و...عضو بودند. محضول حضور او ســریال های «تلخ و شــیرین»، «طاق»« ،مــراد برقی»« ،مرد اول»« ،داســتان های مثنــوی»« ،ســلطان صاحبقــران» و «دایــی جــان ناپلئــون» اســت .در دوران مدیریــت اوســت که قراداد سریال «راه ابریشــم» بسته شد؛ سریالی که بعدهــا نامش بــه «هزاردســتان» تغییر کرد. جالــب این جاســت کــه او در هیچ کــدام از این ســریال ها بازی نکرد .مثا نقش اســدالله میرزا در «دایی جان ناپلئون» به او پیشــنهاد شــد اما او این نقش را بازی نکرد .به جای آن حواســش پیش تئاتر بود .مثــا به یاد می آورد کــه« :گروهی بود که در کانــون پرورش فکــری کودکان کارهــای کودک می کردند؛ سوســن فرخ نیــا ،بهرام شــاه محمدلو ،رضا بابــک ،مرضیه برومند و چندین نفــر دیگر بودند...
بعــد اخــراج او بود که ســعید پورصمیمــی ،رضا بابک ،راضیه برومند ،اســماعیل شــنگله و ...را هم اخــراج کردنــد و بهــرام شــاه محمدلــو و مرضیه برومنــد هم بــه گروه هــای دیگر فرســتادند .یک ســال ســخت گذشــت تا او بار دیگــر کارش را به عنــوان بازیگــر آغاز کند .اگــر چه او همــان اوایل انقاب نمایشــی را کار کرده بود به اســم «پوســت یک میوه روی درخت خشــکیده» نوشــته ویکتور هاییم. بعد از انقالب ﭼه ﺷد؟ داود رشــیدی یــک ســال بعــد اخراجــش در 5 فیلم ســینمایی بازی کــرده اســت« :کرکس ها می میرند» (جمشــید حیدری)« ،طلوع انفجار» (پرویز نــوری)« ،اعدامــی» (محمدباقر خســروی)« ،آقای هیروگلیــف» (غامعلی عرفــان) و «شــمر» (اکبر صادقــی) .جالــب این جاســت که او حــاال نقش اصلی فیلم ها می شــود .شــاید یک دلیــل آن نبود ســتاره های دوره قبل بود ،شــاید هم اعتمادی بود کــه به چهره های فرهنگی تر می شــد .به هــر حال او از آن زمان بازی در ســینما را جدی تر دنبال مــی کند .همراه با آن بــازی در نقش مفتش شــش انگشــتی را هم می پذیرد .تولید سریال «هزاردســتان» که در دوره او بودجه اش مشــخص شــده بود در همان ســال آغــاز می شود. خــودش در گفــت و گــو (با مجله ســروش) گفته اســت که علــی حاتمی او را بــرای نقش خــان مظفر انتخــاب کرده بود اما نقش شــش انگشــتی برای او جذاب تر بــود .گفتیم که ،او عاشــق نقــش هایی بــود که تشــخیص خوبی یــا بــدی اش به ایــن راحتی ها ممکــن نبود و اگرچه «شــش انگشــتی» یک بدمن تمام عیار بود اما رشــیدی او را به یکــی از جذاب ترین چهره ها بــدل کرد. رشــیدی در آن ســال هــا فیلم هــای دیگری هم بــازی کــرد کــه مشــهورترین هایــش «رهایــی»، «هیوالی درون»« ،کمال الملک»« ،شــیات»« ،خانه عنکبــوت» و «گل هــای داودی» بــود .نقش هایی متفــاوت در فیلــم هایی که از ملــودرام تا تاریخی و حادثــه ای را شــامل مــی شــد .اما رشــیدی بعد از دو فیلــم «تاتــوره» و «بی بی چلچلــه» (هر دو ســاخته کیومرث پوراحمد) در ســینما ممنوع الکار شــد .چرا؟ هیچ کــس دلیلش را نمی دانــد .اما می شــود حدس زد که در دوران بی عاقگی به ســتاره هــا ،حضور مــداوم یک چهره حتــی در نقش های غیراصلی ،بــرای مدیران وقت ســینما نگران کننده بــود .دلیــل نگرانــی غیرقابل فهم اســت امــا این اتفاقی بود که افتاد و رشــیدی ۱۰ســال توانســت فیلــم بازی کند .جالب این جاســت کــه تلویزیون، همــان ارگانــی کــه او را اخراج کــرده بــود ،به او وفادارتــر بود و مانع بازی او در ســریال ها نشــد. Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
13 Kheradmand
سنگی بر گوری کریمنیکونﻈر آدم هــا روی کاﻏﺬ یا روی ســنﮓ مزارﺷــان در دو نقطــه تعریف مــی ﺷــوند :روز توﻟــد /روز مرگ. امــا فاصله ایﻦ دو نقطــه پُر اســﺖ از حادﺛه ها و اتفاﻗات عﺠیﺐ و ﻏریﺐ .پر اســﺖ از ﺷکســﺖ ها و پیــروزی ها .امیدها و ناامیدی هــا .آدم با نقطه اول کارش را ﺷــروع می کند اما وﻗتی به نقطه دوم می رســد کس دیﮕری اســﺖ .نه فقــﻂ ﭼون بزرگ ﺷــده ،که آدمی به ﺧواســﺖ ﺧــودش و جﺒر زمانه عوض می ﺷــود و رنــﮓ و بوی دیﮕــری می گیرد. ﭼهره آوانﮕارد مشهور در تﺌاتر داود رشــیدی هیــچ وقــت کارش را در تئاتــر رها نکــرد .نکتــه این جاســت که تــا آخریــن روزهای حضــورش روی صحنه هم نوآور بــود .مثا او اولین مســئول نمایان ،آن کسانی که می خواهند از پشت کســی بود که متنــی از یاســمینا رضــا را در ایران مزهای شــیک و پیک تئاتــر بومی ما را رهبری کنند اجــرا کرد .نمایش «هنــر» او با بــازی فرهاد آییش چه پاســخی ذخیــره کرده انــد؟ اگر بپرســیم« :آیا و ســعید پورصمیمی در تهران اجرا شــد و یاسمینا تئاتر می خواهد ارزشــی در حــد یک مینیاتور ارائه رضــا را به تماشــاگران ایــران معرفی کرد. کنــد؟» که حســن کچل حتــی مینیاتور هــم نبود. هفتــه نامه صــدا :او در ســال ۱3۴۷نمایش های آخــر هنــوز آبی کــه بر گــور «دیکتــه» ریخته ای «ســیزیف و مرگ» اثر روبر مرل ،و «باجه» نوشــته خشــک نشــده اســت ...من آن غنای اندیشه را در ژان تاردیو و «همســفر» نوشــته کامران قدیمی را ملغمه کارهایت ندیده ام که ســهل است یک نوع کارگردانــی کــرد که هر ســه هــم بــرای تلویزیون ریا و سرســام و هرهــری مذهبی دیــده ام ...زمانه کانال ۲ضبط شــد .همین طــور نمایش «یک نوکر هــم این بی تباری را پســند می کنــد ،که اگر نمی و دو اربــاب» اثر گولدونــی و ترجمه بهرام بیضایی کرد ،حســن کچل با ســام و صلوات به صحنه نمی و داود رشــیدی هم به وســیله او کارگردانی شــد و رفــت ».ایــن متن بعدها به وســیله علــی حاتمی بــا همکاری هنرمنــدان اداره برنامه هــای تئاتر در فیلم شــد .اما کار تئاتری رشــیدی تمام نشــد. شهرستان های رشت ،ســاری ،مشهد و زاهدان روی یﮏ فﺼل دیﮕر صحنه رفت. شــاید مهــم ترین اتفــاق ،اجرای «حســن کچل» ســال ۱3۴۹رشــیدی نمایش «وای بــر مغلوب»، نوشــته علی حاتمــی در فروردین ماه ســال ۱3۴8نوشــته ســاعدی را کارگردانی کرد و در همان سال بــود کــه در تــاالر ۲5شــهریور روی صحنــه رفت نمایش دیگری از او به اســم «پروازبنــدان» را اجرا و از طــرف تماشــاگران بســیار مــورد توجــه قرار کرد .ایــن نمایش در ایام جشــن فرهنگ و هنر در گرفــت .بازیگــران ایــن نمایــش پرویز فنــی زاده ،شهرســتان های تبریز ،ارومیه ،ســنندج ،کرمانشاه، عصمت صفوی ،مهین شــهابی ،یدالله شــیراندامی ،مایــر و همدان نیز روی صحنه رفــت و کارگردانی حمید طاعتــی ،اصغر سمســارزاده ،فرخنده باور و آن را در اجراهای جشن فرهننگ و هنر محمدعلی فریــدون نــوری بودند .اما این نمایــش را خیلی ها جعفــری به عهده داشــت .بعدها با اشــتغال داود رشــیدی در شــورای نمایش تلویزیونی ،گروه تئاتر نپسندیدند. مثــا اکبــر رادی ،در نقــدی تنــد و تیز نوشــت :امــروز بــه تدریج با گــروه اجرایــی تلویزیون ملی « ...ســاعتی اســت که از خیابان بهشــت بازگشته ایران ادغام شــد و فعالیت های تلویزیونی و صحنه ام ،منــگ منــگ ...ایــن اســت آن همــه تعهدات ای را کنــار هم ادامــه داد .در این روزگار رشــیدی، شــرافتمندانه ای که آقایان به خود بســته بودند؟ ...عضو هیئت انتخاب دانشجویان دانشکده هنرهای ۱۲ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : 2016 - Tel: 416-676-9676
دراماتیک و اســتاد همین دانشــکده هم شد. ﭼطور وارد سینما ﺷد؟ اولین فیلمــش «تجاوز» ســاخته حمید مصداقی اســت که نقــش اول را بــر عهده داشــت اما اصا دیــده نشــد .فیلمــی کــه فیلمنامــه اش را بهزاد فراهانی نوشــته بود و داســتانی روســتایی داشت. بعداز آن نوبت ســاخته ای از ســعید مطلبی است؛ نویســنده و کارگــردان فیلمفارســی کــه در زمــان خودش پــرکار ،مشــهور و البته خبره بود .او ســال ۱35۰فیلمی به نام «میعادگاه خشــم» ســاخت که در آن نقــش های اصلــی را محمدعلی فردین ،ایرج قــادری و داود رشــیدی بازی می کردند .می شــود گفت که رشــیدی برخاف ســایر تئاتــری ها (مثل انتظامــی ،نصیریان یا فنــی زاده) با یک فیلم هنری وارد ســینما نشــد؛ او با یک فیلم تجاری کارش را در ســینما شــروع کرد و بعد هم کم و بیش همین راه را ادامه داد. خودش گفته اســت که فریــدون رهنما برای بازی در فیلم «ســیاوش در تخت جمشید» به او پیشنهاد داد امــا او درگیــر یک پروژه دیگر بود و نتوانســت در آن فیلــم بازی کند .شــانس بود؟ شــاید ،به هر حال او با یک فیلم عامه پســند وارد ســینما شــد. کمــی بعد هــم در فیلم «فــرار از تله» بــازی کرد کــه البته ایــن یکی خوش ســاخت بود و داســتان جذابــی داشــت .در یک گفت و گــو تعریف کرده اســت که جال مقــدم روزی به خانــه اش آمده و گفته می خواهم یک فیلم با تو بســازم؛ ســناریو را Monthly - Issue 19 - Sep/Oct
12 Kheradmand
ماهنامهﺧردمند اجتماعی -فرهنگی -هنری
پانزدهم هر ماه منتشر می ﺷود
ﺑﻮﺭﻭﻛﺮﺍﺳﻲ ،ﺑﻼﻱ ﺟﺎﻥ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺩﺍﺭﻱ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ
ناشر :انتشارات خردمند -تورنتو سردبیر :محمد ُسهی امور داخلی و اداری :حامد خ ّرم بخت تایپ :مریم ُسهی روز ٦ســپتامبر ،زماني كه مدارس بازگشــايي گرديد ،مشــخص شــد كه به دليل كمبود راننده ،تعداد بســيار طراحی و صفحه آرایی :انتشارات خردمند زيــادي اتوبوس مدرســه در شــهر تورنتو ،قادر به ســرويس دهي نيســتند و صدها بچه و والديــن آنها بايد با تشکر از :آرزو وفـا -مسروره بنیهاشمی- روزها در ســردرگمي و اغتشــاش بســر ببرند تا باالخره شــركتهاي طرف قرارداد براي تامين اتوبوس هاي مورد دکتر محمود صفریان -فرشید رشیدی فر -تینا پورلطفی -احد حبیب نیا -رضا میرفخرایی و همه نياز چاره اي بيانديشند. کسانی که در این شماره ما را یار و یاور بودند. نكتــه جالب و عجيب اين نابســاماني اين بود كه هر كدام از مقصرين اين كمبــود (اعم از مقامات آموزش و پرورش ،اتحاديه اتوبوســهاي مدرسه و شــركتهاي خصوصي طرف قرارداد) همه و همه اعام ميكردند مدت ﺧردمند در ویرایﺶ و اصالح مطاﻟﺐ ارساﻟی اﺧتیار هــا قبل اين كمبود نيروي انســاني را به اطاع يكديگر رســانده انــد اما در نهايت اين "كــي بود كي بود من دارد .نﻈرات نویسندگان مقاﻻت ،اﻟزاماً بیانﮕر دیدگاه نبــودم" راه بــه جايي نبــرد و اين كودكان و والدين ســرگردان آنها بودند كه چوب اين پيچ و خم بوروكراســي ماهنامه ﺧردمند نیسﺖ .مسﺌوﻟیﺖ ﻗیمتها ،سرویسها را خوردند. و کلیه مطاﻟﺐ درج ﺷده در آگهی ها به عهده البته مســئولين آموزش و پرورش تورنتو از طريق تاكســي ،اوبر و اســتخدام شــركتهاي ديگر ســعي بســيار صاحﺐ آگهی اسﺖ. نمودند تا اين مشــكل به خوبي و خوشــي رفع و رجوع شــود كه خود باعث بروز هزينه هاي زيادي شــده و خواهد شد. در مطلــب ديگــري كــه بــاز هم به مــدارس تورنتو مربــوط بــود خواندم به دليــل گرماي بيــش از حد و غيرقابــل باور امســال در تورنتو ،دانش آموزان به دليل فقدان كولر در مــدارس دچار گرمازدگي و ناراحتيهايي بــراي ادامــه دادن حضــور خود در مدارس شــدند .تا جايي كه معلــم يكي از مدارس با صــرف پانصد دالر از جيــب خــود يك دســتگاه كولر براي كاس خــود خريداري كرد تا خودش و بچه ها در آســايش باشــند اما به دليل مســايل ايمني در مورد برق كشــي و وجود همان قوانين متعددی كه بايد حتما از طريق بوروكراســي انجــام بپذيرنــد ،موفق به اســتفاده از اين كولر نشــد .اين معلم بــه خبرنگاران گفته بود كه مطمئن اســت چنانچه والدين ميدانســتند كاســهاي مدرســه چه وضعيتي دارند ،محــال بوده كه اجازه بدهند فرزندشــان بــه مدرســه برود .مشــکل مدارس انتاریو مشــکل زودگذر و موقت گرم بودن هوا نیســت ،خیلــی از مدارس انتاریو در مورد وســایل حرارتی مشــکل دارند .اصوال رقــم کل تعمیرات الزم برای مدارس اســتان انتاریو بالغ روی جلد بر ۱5بیلیون دالر اســت. سیمای زن در ﺷﺶ دهه سینمای ایران نظامهــاي اداري در سراســر جهــان كم و بيش دچار اين مشــكل هســتند. صفحه ۳۸ اينگونه نظامها بر اســاس كاغذ و رد و بدل كردن كاغذ براي انتقال دســتورات متفــاوت بنيانگزاري شــده اند كه با تعداد جمعيت كنونــي و زماني كه بايد صــرف صــدور اين كاغذهــا و انتقــال آنها بــه مرحله بعدي صرف ميشــود، Tel: 416-676-9-676نميتواند جوابگوي نياز و ســرعت جهان امروز باشــد. Fax: 1-888-676-9677تمامي كشــورها انتقال سيســتمهاي قديميتر به كامپيوتر را آغاز كرده اند و info@kheradmand.caبايــد تــا گذر كامل از كاغذ بــه فايل كامپيوتر كه زمان كمــي هم نخواهد بود www.kheradmand.ca منتظــر ماند بلكــه كارهاي اداري قــدري راحتتر ،ســريعتر و در زمان منطقي 8131 Yonge Street, Suite 207 Thornhill, Ontario L3T 2C6انجام پذيرد. ۱۱ماهنامه خردمند -شماره - ۱۹سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۶تلفن۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ :
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
11 Kheradmand
10 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۱۰
9 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۹
8 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند8
7 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۷
4 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۴
2 Kheradmand
Monthly - Issue 19 - Sep/Oct 2016 - Tel: 416-676-9676
۴۱۶ - ۶۷۶ - ۹۶۷۶ : تلفن-۲۰۱۶ اکتبر/ سپتامبر- ۱۹ شماره- ماهنامه خردمند۲