Kheradmand Magazine - Issue #58

Page 1



82 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 82 


‫مهاجرت‬ ‫و‬ ‫وکالت‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫عکاسی‬ ‫و فیلمبرداری‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

81 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 81 


‫وام مسکن‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫رسانه ها‬

80 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 80 


‫مشاورامالک‬

‫‪To advertise here‬‬ ‫‪Call: (416) 676-9-676‬‬

‫تعمیرگاه‬ ‫اتومبیل‬

‫‪  79 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪79 Kheradmand‬‬


‫مشاورامالک‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

78 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 78 


‫مشاورامالک‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

77 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 77 


‫مشاورامالک‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

76 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 76 


‫خدمات برای‬ ‫منزل شما‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫تعمیرگاه‬ ‫اتومبیل‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

75 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 75 


‫حسابداری‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

74 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 74 


‫دندانپزشکی‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫روان‌درمانی‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫گوناگون‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

73 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 73 


‫بیمه و‬ ‫سرمایه گذاری‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫بازرسی‬ ‫ساختمان‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

72 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 72 


‫آرایشگاه‬ ‫و لیزر‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫آژانس‬ ‫مسافرتی‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

71 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 71 


‫خدمات ارزی‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

‫آموزشگاه ها‬

To advertise here Call: (416) 676-9-676

70 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 70 


‫نشست و برخاست‌های دوره‌ای و بروبیا؟‬ ‫من ندارم‪ ،‬منزوی‌ام‪.‬‬

‫مث انزوایی که اوکتاویو پاز میگه‪ ،‬که الزمه خالقیته؟‬

‫کار تازه؟‬

‫تازگی یــه فیلمی که بــا آقای مهرجویــی کار می‌کردم‬ ‫تموم شــد (المینور)‪.‬‬

‫در خاطر نمی‌مونه‪ .‬درد جامعه اســت مســائل جامعه‬ ‫اســت همچنین (تئاتــر ســگی در خرمن‌جا) مســائل‬ ‫روستا بود‪.‬‬

‫یه بابابزرگی‪.‬‬

‫گاو هم که؟‬

‫زیــاد حــال ســر و کلــه زدن و صحبــت کــردن ندارم نقش‌تون؟‬

‫به‌خصــوص االن هــم که پیر شــدم خیلــی بی‌حوصله‬ ‫شــدم زود حوصله‌ام‬ ‫سر میره‪.‬‬

‫اگر درد جامعه نباشه؟‬

‫کتاب نخوونده دارین؟‬ ‫استاد! ِ‬ ‫بسیار‪.‬‬

‫زمانــی به جام‌جــم فرمودین بهترین ســریال‬ ‫کتابــی کــه اخیــرا خووندیــن و خیلــی لذت‬ ‫هزاردســتانه و سربداران؟‬ ‫اون موقــع گفتــم‪( .‬بســیار می‌خنــدد و بــا همــان د ا شت ؟‬

‫مسائل روستا بود که موند‪.‬‬

‫این ویژگی که کاری توی ذهن می‌مونه؟‬

‫خالقیت کننده‪ ،‬بازیگــر و کارگردان‬ ‫البتــه هنرمنــدی و‬ ‫ِ‬ ‫و‪ ...‬همــه این‌ها خیلــی موثرن‪.‬‬

‫کتابی کــه اخیرا خوونــدم همینه که آقــای مهرجویی در راســتای همین ســخنان دوست دارین شما‬ ‫ُگلخند‌هــا می‌افزایــد‪):‬‬ ‫آخــه االن ممکنــه یــه کار‌هــای دیگــه‌ای هــم کرده بهم داد یه رمان خیلی قشــنگیه!(برمی‌خیزد بخشــی از رو چه جــوری یاد بکنن؟‬ ‫باشــیم! ولی خب بهترین و اینــا‪ ...‬نمی‌خوام بگم‪ ،‬آخه‬ ‫بهترین‌گفتن‪ ،‬درســت نیســت‪.‬‬

‫شــما با کدوم یک از ُرل‌هایــی که بازی کردین‬ ‫احساس همذات‌پنداری داشتین و نداشتین؟‬

‫مــن بــا بســیاری از این شــخصیت‌ها نزدیــک نبودم‪.‬‬ ‫مثال شــخصیت قاضی شــارع که بازی کــردم اصال هیچ‬ ‫ارتباطی بــا روحیه خودم نداشــت‪.‬‬

‫شــخصیتی که به شــما تا حــدودی نزدیک‌تر‬ ‫می‌نمود؟‬ ‫اون [رولی که به من]نزدیک‌تر بود هالو بود‪.‬‬

‫فضای اتــاق پذیرایــی‪ ،‬کتابخانه اســت‪ .‬زمزمه می‌کند‪:‬‬ ‫اســم قشــنگی هــم داره! در ایــن فاصله‪ ،‬اســتاد مثل‬ ‫طولِ مصاحبه‪ ،‬پرانرژی با صدای رســا می‌گوید‪):‬داشــتم‬ ‫دوبــاره صدســال‌تنهایــی (مارکــز) رو می‌خووندم این‬ ‫ترجمه جدیدشــه‪ .‬ترجمه کاوه میرعباســی‪ .‬کتاب آقای‬ ‫مهرجویی اسمش هســت برزخ ژوری‪(.‬تصوف و عرفان‬ ‫دکتر اســتعالمی را بــر مــی‌دارد و می‌افزاید‪):‬اینم توی‬ ‫برنامــه‌ام بود [بــرای مطالعه‪ ،‬همچنیــن تذکره‌االولیای‬ ‫چــاپ جدیــد آقــای شــفیعی کدکنی]ایــن رو دکتــر‬ ‫اســتعالمی تصحیح کرد خیلــی پیــش؛ و االن دراومده‪.‬‬ ‫چقدر زحمت کشــیده و یــه تصحیح دوبــاره کرده یه‬ ‫کار خیلی اساســیه‪ .‬خیلی درخشــانه‪.‬‬

‫اتفاقــا تــوی گفت‌وگــوی ‪ ۱۸‬ســال پیــش با وقتی دوســتداران‪ ،‬توی خیابون و‪ ...‬دورتون رو‬ ‫جام‌جــم (‪ )۱۳۸۰/۵/۳۱‬همیــن رو عنــوان می‌گیرن‪ ،‬خســته‌تون نم ‌یکنه؟‬ ‫کردیــن‪ .‬اون شــخصیت رو مــن خــودم پیدا خیلــی نــه‪ .‬یــه ســام علیــک و احوالپرســی می‌کنن‪.‬‬ ‫و خلــق کــردم‪ .‬آیــا هنــوز هــم ســایه هالو اشــکالی هم نــداره‪ .‬چــه اشــکالی داره‪.‬‬ ‫پیداســت؟‬ ‫اون شــخصیتی اســت که االن دیگه نیست و فقط توی دوست دارین که؟‬ ‫همون فیلم ثبت شــده حاال دیگه همچیــن آدمی پیدا‬ ‫نمی‌کنین؛ توی هیچ جــای ایران‪.‬‬

‫آره‪.‬‬

‫آخــه تاثیر داشــتین بــه عالوه خاطــره خوب‬ ‫دغدغــه شــخصی و تئاتری‌تــون االنــه بــرای ما رقــم زدین‪.‬‬ ‫آره اینــا به حســاب‪ ،‬یه دوره‌ای بوده و گذشــته و ردش‬ ‫فی‌المجلــس چیــه؟‬

‫همین که هســتم نه بیشــتر نــه غلوآمیز نــه هرچی‪.‬‬ ‫همین که هســتم‪.‬‬

‫بزرگان ما تاکید داشــتن و دغدغه که نام نیک‬ ‫ازشون بجا بمونه؟‬ ‫نام نیک رو با انسانیت و خوبی میشه گذاشت‪.‬‬

‫مــا در وهله نخســت برای چی اصــوال زندگی‬ ‫می‌کنیم؟‬

‫بــرای ایــن که کمکــی بکنیــم کاری بکنیــم کمکی به‬ ‫جامعــه بکنیم‪ ...‬همینــه دیگه‪.‬‬

‫تظاهر در کمک‪ ،‬خودنمایی؟‬

‫این به زور نمیشه با ریا نمیشه‪ .‬باید واقعی باشه‪.‬‬

‫دربــاره عاقبــت بخیــری و بــه دســت‌آوردن‬ ‫رضایــت از خویشــتن؟‬

‫خیــام همــه این‌هــا رو گفته دیگــه (با شــکفتگی و‬ ‫ُگلخنــد می‌گویــد) این‌هــا همه بــر باد میشــه تموم‬ ‫میشــه میــره‪ .‬ولی یــک یــاد می‌مونه‪.‬‬ ‫که اون یاد مهمه!‬ ‫بله‪ .‬همین که شــما در جامعــه‌ات و کار خودت چقدر‬ ‫تاثیــر گذار بــودی چه تاثیر داشــتی این‌ها همه مهمه‪.‬‬ ‫(استاد با همان گشاده‌رویی و خنده مهربانانه‪):‬‬ ‫خسته شدم دیگه تمومش کن (باخنده)‪.‬‬

‫تئاتر خیلی برام دشــوار شــده این که بلند شــم هرروز‬ ‫برم توی شــهر و‪ ...‬دیگــه توانش رو ندارم‪.‬‬

‫توی یاد‌هــا مونده‪.‬‬

‫بــدم نمیــاد‪ .‬اگر کار‌هــای کوچیکی باشــه کــه از من‬ ‫بربیــاد و به مــن بخوره و مناســب حال و روزم باشــه‬ ‫انجــام میدم‪.‬‬

‫سگی در خرمن‌جا‪.‬‬

‫جمله یادگاری‪ .‬ولم کــن بابا‪ ...‬خنده‪.‬‬

‫بله!‬

‫سن ختام؟‬ ‫پس اون شعر خیام برای ُح ِ‬

‫درباره فیلم چطور؟‬

‫پس هنر شما بازنشستگی نمی‌شناسه؟‬

‫بــرای این که هنوز شــوق کار دارم هنوز دوســت دارم‪،‬‬ ‫چون مــن به این کار وابســتم دیگه‪.‬‬

‫ویژگی جسمی‌تون اجازه میده؟‬

‫از لحاظ جســمی به طور قطع فرســودگی دارم و توان‬ ‫آنچنانــی نــدارم‪ ،‬ولی مع ذلک زور خــودم رو می‌زنم و‬ ‫تــا جایی که بتونــم کار می‌کنم‪.‬‬

‫‪  69 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫اســتاد ســخنی‪ ،‬جملــه ای‪ ،‬بــه یــادگار‬ ‫مثــل نمایشــی که آقــای جوانمــرد کارگردانی نمی‌فر ما ییــن ؟‬ ‫(با همــون مهربونی و صفا‪ ،‬با روی خنــدان) من ندارم‬ ‫کــرده بود؟‬ ‫بعضی‌هــا مــن رو می‌بینن‪ ،‬اوه! مال ‪ ۴۵‬ســال پیشــه!‬ ‫هنــوز آدم‌هایی که سنشــون قــد می‌ده مــن رو توی‬ ‫خیابــون می‌بینــن‪ ،‬از اون کار یــاد می‌کنــن خیلــی‬ ‫عجیبه‌ها !‬ ‫با اســتاد جوانمرد گفتگو می‌کردم چندبار به مناســبت‬ ‫ازش یاد کردند‪.‬‬ ‫آره! تاثیــری که یک کار مناســب و درســت و باورپذیر‬ ‫بر درد جامعــه میــذاره‪ ...‬درد جامعه خیلی مهمه‪.‬‬

‫یــک چنــد ز کودکــی به اســتاد شــدیم‪ /‬یــک چند ز‬ ‫اســتادی خود شــاد شــدیم‬ ‫پایان ســخن شنو که ما را چه رســید‪ /‬از خاک برآمدیم‬ ‫و بر باد شدیم‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪69 Kheradmand‬‬


‫اهل بازنشستگی نیستم‬

‫| گفت‌وگوی خواندنی با علی نصیریان‬

‫روزنامــه جام‌جــم‪ :‬بــرای دیدار و احوالپرســی خدمت چی خالقیت رو شکوفا می‌کنه؟‬

‫اســتاد رســیدیم‪ .‬قرارمان گفت‌وگوی دامنه‌دار نبود‪ ،‬اما‬ ‫بســی محبت کردند و مهرانه مــا را نواختند با گرم‌دلی‬ ‫و گرم‌ســخنی‪ .‬پیشــکش‪ ،‬کتابی نثارافشــانِ این اســتاد‬ ‫فرهیختــه شــد که جام‌جــم نشــر کــرده؛ دوره فعال ‪۴‬‬ ‫جلــدی بــوق اشــغال که گفــت و گوی ‪ ۱۸‬ســال پیش‬ ‫اســتاد بــا آن فضای دوســتانه بــر ِغنــای آن مجموعه‬ ‫افزوده اســت‪.‬‬ ‫از نکته‌هــای جالبی کــه حاال با مقایســه این گفتگو با‬ ‫آن مصاحبــه به دســت می‌آیــد‪ ،‬یکیش مربوط اســت‬ ‫بــه ایــن فــراز از حرف‌های اســتاد؛ وقتی این پرســش‬ ‫طــرح شــد که نســبت به ســه ســال پیش چــه فرقی‬ ‫کرده؟ و نصیریان با اشــاره بــه خورخه لوییس بورخس‬ ‫گفــت‪« :‬بورخــس در کتــاب هزارتو‌هــا کــه االن دارم‬ ‫می‌خوونمــش نوشــته‪ :‬حرفــی رو که ســال ‪ ۱۹۴۵‬زده‪،‬‬ ‫شــدیدا تکذیب می‌کنه‪ .‬من هم شــاید بخوام سه سال‬ ‫پیشــم رو تکذیــب کنم یــا اصال همین حاالیــم را!»‬

‫اآلن در ایــن جایگاه از ســ ِر داوری به گذشــته‬ ‫که نــگاه می‌کنین؟‬ ‫فکر می‌کنم راهی رو که رفتم راه درستی بوده‪.‬‬

‫فشا ‌رهایمحیط؟‬

‫هیچ‌کــس به مــن چیزی رو تحمیــل نکرد کــه این رو‬ ‫بخــوون‪ ،‬اون کار رو بکن‪.‬‬

‫تاثیرش؟‬

‫بــرای همیــن مــن هم بــه بچه‌هــام تحمیل نکــردم‪.‬‬ ‫آزادشــون گذاشــتم که خودشــون هر چی خواســتن‪...‬‬

‫ممارســت و کارکــردن و فکــر کــردن و تحلیــل کردن‪،‬‬ ‫این‌هــا تــوان میــاره اون خالقیــت درونی انســانی رو‬ ‫می‌پرورونــه‪.‬‬

‫اســتاد این روز‌ها (توی حرفه شــما) دست‌کم‬ ‫گرفته میشه؟‬ ‫کار و تمرین خیلی مهمه‪ ،‬ولی خیلی! دســت‌کم گرفته‬

‫‪  68 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫مثــا در کار مــا فرض کنیــد آقــای تقوایی بر اســاس‬ ‫رمان «داشــتن نداشتن» ارنســت همینگوی سناریویی‬ ‫نوشــته کــه شــما نمی‌تونیــن بــاور کنیــن ارتباطی با‬ ‫رمان همینگــوی داره‪ .‬ابدا‪ .‬این قدر خــوب از اون قصه‬ ‫بهره‌بــرداری کــرده و انطبــاق داده با شــخصیت‌های‬ ‫ایرانی‪.‬‬

‫کــردن مکبث در‬ ‫میشــه؛ بنابراین تمرین و ممارســت خیلــی خیلی توی مث کوروســوا و بوم ‌یژاپنی‬ ‫ِ‬ ‫سریر خون؟‬ ‫کار مهمه و باید بهش توجه بشــه‪.‬‬ ‫بعضی‌هــا فکر می‌کنن ما کــه حاال فالنــه‪ ...‬بلدیم‪ ...‬یا‬ ‫یــاد گرفتیم یا فالن‪ ...‬این نیســت‪ .‬به نظــرم تمرین به‬ ‫مــا یاد میده کــه اون متریال‪ ،‬اون مایــه‪ ،‬اون حس‪ ،‬اون‬ ‫نقطه خالقــه رو جوری که می‌خوایم بــه وجود بیاریم‪،‬‬ ‫پرورش بدیم و شــکوفا و ارائه کنیم‪.‬‬

‫این یعنی خالقیت‪.‬‬

‫تذکر به خوانندگان این گفتگو؟‬

‫این‌هــا چیزهاییــه کــه بــه نظــرم رســید و چیز‌هایی‬ ‫نیســت که من بگــم؛ گفته شــده‪ .‬کار مــن هیچ‌وقت‬ ‫تدریــس نبــوده و بلد هم نیســتم و صالحیتش رو هم‬ ‫نداره‪.‬‬

‫این روش‌های مثال متد یا سیســتم استانیسالوســکی و‬ ‫خالقیت الهامی و احساســی و اینا؟‬ ‫درســت! اما حتی خو ِد استانیسالوســکی هم آخر ســر‬ ‫میگــه‪ :‬همه این‌ها که من گفتم درســت کــه تمرین با‬ ‫خود‪ ،‬با جمــع‪ ،‬تمرکز‪ ،‬تخیل‪ ،‬مبانی و فــان و بهمان‪...‬‬

‫نمی‌تونم به چیزی اشاره کنم برام سخته‪.‬‬

‫اما آخر سر میگه؟‬

‫واقعا‪ .‬چرا آخه؟‬

‫به طبیعت خالقه خودتون رجوع کنین‪.‬‬

‫از کارهاتــون کــه بــرای خودتــون هــم پُر از‬ ‫خاطره اســت؟‌‬ ‫چون هرکدومش برام دنیایی خاطره و یاد بوده‪.‬‬

‫غصه‌ام می‌گیره اســتاد که اون کار‌های تئاتری‬ ‫یعنی؟‬ ‫اون چیزی که در درون شماســت و یــک اورژینالیته یا تون در دسترس نیست!‬

‫مابــ ‌هاِزا نداره! هنــر این جوره‪.‬‬

‫مث‬ ‫بــزرگان یگانــه خودمون کــه مابه‌ازای‬ ‫الــی از‬ ‫کشف خالقیت و پرورش دادنش؟‬ ‫ِ‬ ‫خالقیــت یــک جوشــش درونــی انســانیه یــه مقدار بیرونــی نداره؟‬

‫فرهنگ و آشــنایی بــا حرفه کمک می‌کنــه در کار هنر‬ ‫و آمــوزش دیدن‪.‬‬

‫مثالی از کار خودتون؟‬

‫حافظ بیشــتر مضامینــش از دیگران اســت‪ ،‬ولی بیانی‬ ‫که حافظ داره بســیار منحصر به‌فرده و ما‌بــه‌ازا نداره‪.‬‬

‫آخه اون موقع ویدئو و این چیز‌ها نبود‪.‬‬

‫ویژگیهمیشگی؟‬

‫مــن خیلی آدم چیزی ام یعنــی خیلی مردم‌گریزم خیلی‬ ‫اهــل دوســت و رفیــق و‪ ...‬نیســتم‪ .‬با خودم هســتم‬ ‫بیشــتر‪ .‬با فکر خــودم با خلــوت خودم‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪68 Kheradmand‬‬


67 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 67 


66 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 66 


‫رفتار درمانی شــناختی یا همــان ‪ CBT‬می‌تواند کمک‬ ‫زیــادی در ایــن زمینه بکند‪.‬‬

‫استفاده از ‪ CBT‬برای ریشه یابی تعلل ورزی‬

‫رفتــار درمانی شــناختی کــه نوعی تعلیم مغز اســت‪،‬‬ ‫می‌توانــد به افــراد ‪ ADHD‬کمک کند عالئــم خود را‬ ‫کاهــش داده و ســطح عملکرد خود را بــاال ببرند‪.‬‬ ‫هــدف ‪ CBT‬بــه عنــوان درمانــی بــرای ‪ ADHD‬تا‬ ‫حــدودی مبتنــی بــر تغییــر دریافت منفی اســت که‬ ‫‪‌ADHD‬هــا معمــوال نســبت بــه خودشــان دارند و‬ ‫نتیجه‌ی زندگی بــا ‪ ADHD‬در میان دنیایی از آدم‌های‬ ‫عادی اســت‪.‬‬ ‫رفتــار درمانی شــناختی به فــرد تکنیک‌هــای غلبه بر‬ ‫هیجانــات منفی و ابــزار کنترل این هیجانــات را ارائه‬ ‫می‌دهــد و الگو‌های رفتــاری را کــه در این تکنیک‌ها‬ ‫اختالل ایجــاد می‌کننــد‪ ،‬تجزیه و تحلیــل می‌نماید‪.‬‬

‫تعلل ورزی در درون مغز ‪ADHD‬‬

‫تفــاوت اصلــی میــان کار‌هــای جزئی و کــم اهمیت‬ ‫کــه ‪‌ADHD‬هــا آن‌هــا را انتخاب می‌کننــد و کار‌های‬ ‫مهم‌تــر کــه آن‌ها را بــه تاخیــر می‌اندازند چیســت؟‬ ‫جنبــه‌ی فیزیکی‪ :‬اغلب‪ ،‬کاری که الویــت کمتری دارد‪،‬‬ ‫فیزیکــی بــوده و نســبت بــه کاری که مهم‌تر اســت‬ ‫کمتر جنبه‌ی ادراکــی دارد‪ .‬در مثالی کــه در باال زدیم‪،‬‬ ‫پرداختن به کار‌های باغبانی از نظر درک و فهم نســبت‬ ‫به آمــاده کردن قبض‌های مالیاتــی‪ ،‬خیلی کمتر چالش‬ ‫برانگیز اســت و ذهن را کمتــر درگیر می‌کند‪ .‬این یکی‬ ‫از علت‌هایــی اســت که چــرا بیشــتر ‪‌ADHD‬ها در‬ ‫مواجهه بــا کار‌های نوشــتنی انتخاب می‌کننــد که به‬ ‫جای اینکه بنویســند‪ ،‬بخوانند‪.‬‬ ‫الگو‌های آشــناتر‪ :‬افراد ‪ ADHD‬نســبت بــه کار‌هایی‬ ‫که دستورالعمل آشــناتری دارند تمایل بیشتری دارند تا‬ ‫کار‌هایی کــه قبال انجام‌شــان نداده‌اند و ذهن‌شــان را‬ ‫بــه این طریق به چالش می‌کشــاند‪ .‬مثــا راه انداختن‬ ‫ماشــین لباسشــویی که می‌توانــد به صــورت خودکار‬ ‫انجام شــود خیلی ساده‌تر اســت تا نوشتن یک صفحه‬ ‫تحقیق تاریخی!‬ ‫چارچــوب زمانــی‪ :‬کار‌هایــی که ‪‌ADHD‬هــا انتخاب‬ ‫می‌کننــد انجام‌شــان دهند معمــوال چارچــوب زمانی‬ ‫مشــخص‌تر و قابــل پیش بینی‌تــری دارنــد و در مورد‬ ‫اینکه چقــدر وقت می‌برنــد‪ ،‬تردید کمی وجــود دارد‪.‬‬ ‫مثال پاک کردن ایمیل‌های اســپم شــاید فقط ‪ ۱۰‬دقیقه‬ ‫زمــان ببرد‪ ،‬امــا در مورد آماده کــردن خالصه‌ی تحقیق‬ ‫نمی‌توان همیــن را گفت‪.‬‬ ‫رونــد کار‪ :‬کار‌هــای جزئی‌تری کــه ‪‌ADHD‬ها‬ ‫انتخاب‌شــان می‌کننــد اغلب مشــخص‬ ‫هســتند کــه چطــور شــروع‬ ‫می‌شــوند‪ ،‬اواســط کار‬ ‫چگونــه اســت و‬

‫‪  65 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫چگونــه بایــد آن را تمــام کــرد‪.‬‬ ‫مثال باغبانی با چیدن علف‌های هرز شــروع می‌شــود‪،‬‬ ‫زیرورو کردن خاک و احتماال کاشــتن و آبیاری کار‌هایی‬ ‫هســتند که به ترتیب انجام می‌شــوند‪ .‬امــا کاری مانند‬ ‫مطالعــه بــرای امتحــان فاینــال‪ ،‬ممکن اســت الگوی‬ ‫مشــخصی نداشــته باشــد و مجبــور شــوید جزوه‌ها‬ ‫و مطالــب را زیــرورو کنید‪ ،‬بــه دنبال جــواب بگردید‪،‬‬ ‫دوبــاره بخوانیــد و ‪ ....‬ضمنا معلوم نیســت چقدر الزم‬ ‫اســت وقت صرف ایــن کار کنید‪.‬‬ ‫اگــر خودتــان یــک ‪ ADHD‬هســتید و از تعلــل‬ ‫ورزی‌های‌تــان خســته شــده‌اید‬ ‫اگــر شــما خودتان یــک ‪ ADHD‬هســتید و می‌دانید‬ ‫که چقدر بیشــتر از دیگران تعلــل می‌کنید پس تجربه‬ ‫کرده‌ایــد کــه ایــن رفتــار و عــادت چقــدر در روابط‬ ‫شــخصی‌تان و یا در محل کارتان مشــکل ایجاد می‌کند‪.‬‬ ‫وقتــی نمی‌توانیــد کاری را بــه موقــع انجــام بدهید‪،‬‬ ‫دیگــران آن را نشــانه‌ای از بی‌احترامی‪ ،‬تنبلی و ناکارآمد‬ ‫بــودن تلقــی می‌کننــد‪ .‬همانطــور که گفتیــم «تعلل‬ ‫ورزی»‌هــای ‪‌ADHD‬هــا در واقع یــک زمینه‌ی ذهنی‬ ‫اســت و بــرای همیــن تکنیک‌هــای رفتاری شــناختی‬ ‫می‌تواننــد بــه ترک ایــن عادت کمــک کنند‪.‬‬

‫اول یک کار جالب انجام دهید‬

‫خیلــی از افرادی که اختالل بیــش فعالی – کم توجهی‬ ‫دارنــد‪ ،‬اگــر ابتدا یــک کار دوســت داشــتنی و جالب‬ ‫انجام بدهنــد‪ ،‬زمینه‌ای فراهم می‌کننــد تا حس و حال‬ ‫انجــام کار‌های کمتــر جالب را برای خــود فراهم کنند‪.‬‬ ‫هــر فعالیت انگیزه بخشــی کــه از آن لــذت می‌برید‬ ‫می‌توانــد این فایده را برای‌تان داشــته باشــد‪.‬‬ ‫شــاید یک دست شــطرنج در کامپیوترتان یا رقصیدن با‬ ‫موزیــک دلخواه‌تــان و یا یــک دوش آب گرم‬ ‫شــما را بــرای انجــام کاری که‬ ‫آن را ســخت می‌پندارید‬ ‫آمــاده کنــد‪ .‬البتــه‬ ‫فراموش نکنید که از‬ ‫قبل یــک مدت زمان‬ ‫محدود بــرای انجام‬ ‫ایــن کار مفــرح در‬ ‫نظــر بگیریــد‪ .‬مثال‬ ‫تایمــر موبایل‌تــان‬ ‫را روی ‪ ۲۰‬دقیقــه‬ ‫تنظیــم کنید‪.‬‬

‫محیط کاری خوبی برای خود فراهم کنید‬

‫افــرادی کــه ‪ ADHD‬دارنــد اغلــب در محیط‌هــای‬ ‫غیرمعمول‌تــر‪ ،‬خالق‌ترنــد! مثال شــاید به جــای اینکه‬ ‫گــوش بند بگذارید تا در ســکوت کارتان را انجام دهید‪،‬‬ ‫متوجه شــوید که بــا گوش دادن به موســیقی با صدای‬ ‫بلنــد‪ ،‬بهتــر می‌توانید به کارتان برســید‪.‬‬ ‫یــا مثال اگر می‌دانید که تحت فشــار بهتر کار می‌کنید‪،‬‬ ‫می‌توانیــد برای خــود یک ضرب االجــل تعیین کنید تا‬ ‫طــی مدت مشــخصی پروژه‌تــان را به پایان برســانید‪.‬‬ ‫ضمنا اگر داروی ‪ ADHD‬مصرف می‌کنید‪ ،‬بهتر اســت‬ ‫جوری برنامه‌تــان را تنظیم کنید که کار‌های ســخت‌تر‬ ‫را زمان‌هایــی انجام دهید که عالئم‌تــان کامال خاموش‬ ‫هستند‪.‬‬

‫خودتان را سرزنش نکنید‬

‫چیز‌هایــی کــه ما بــه خودمــان در مورد انجــام کاری‬ ‫می‌گوییــم و پیــش خودمــان زمزمــه می‌کنیــم‪ ،‬تاثیر‬ ‫بزرگــی بــر نحــوه‌ی انجــام آن کار دارد‪ .‬از گفتگو‌های‬ ‫منفــی با خودتــان خــودداری کنید و پیام‌هــا مثبت و‬ ‫واقــع گرایانه بــرای خودتان بفرســتید‪.‬‬ ‫بــه جــای اینکه بگوییــد‪« :‬مــن هرگــز نمی‌توانم این‬ ‫کار را انجــام بدهــم‪ ،‬دیگــر خیلی دیر شــده اســت»‬ ‫بگویید‪« :‬شــاید نتوانــم این کار را امــروز تمام کنم‪ ،‬اما‬ ‫می‌توانــم در عــرض ‪ ۳۰‬دقیقه‪ ،‬دو قــدم اول این کار را‬ ‫بــردارم»‪ .‬پیامی که شــما برای انجــام کاری به خودتان‬ ‫ارســال می‌کنید می‌تواند بازدارنــده‌ای قدرتمند در برابر‬ ‫تعلل‌هــای آینده‌تان باشــد‪.‬‬

‫فقط انجامش دهید‬

‫فقط شــروع کنید‪ ،‬حتی اگر خوب شــروع نشــود‪ .‬این‬ ‫طور بهتــر می‌توانید ادامه‌اش دهیــد و اصالحش کنید‪.‬‬ ‫این بــار کــه از انجام کاری خــودداری کردیــد‪ ،‬اولین‬ ‫قدم‌تــان را هر طــوری که شــده بردارید‪.‬‬

‫یکی یکی قدم بردارید‬

‫کار‌هــای بــزرگ را بــه چنــد قســمت‬ ‫تقســیم کنید‪ .‬قدم‌هــای کوچک‌تر برای‬ ‫شــروع راحت‌ترنــد و ترس کمتــری ایجاد‬ ‫می‌کنند‪ .‬هر بــار روی یک قدم متمرکز‬ ‫شــوید و همزمان چند هدف یا مرحله‬ ‫را دنبــال نکنیــد‪ .‬هــر وقــت مرحله‌ای‬ ‫انجام شــد‪ ،‬ســراغ مرحله‌ی بعدی بروید‪.‬‬ ‫مطمئن باشــید قبل از اینکه خودتان متوجه‬ ‫شــوید‪ ،‬کار‌ها را انجــام داده‌اید‪.‬‬ ‫منبع‪additudemag :‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪65 Kheradmand‬‬


‫نوجوان ‪ADHD‬کیست و در ذهن او چه می‌گذرد؟‬ ‫هدی بانکی‬ ‫پســران نوجوان در مدرســه با موانعی روبرو هســتند‪:‬‬ ‫آن‌هــا اغلــب در کالس درس بیقــرار و ناآرام‌انــد و‬ ‫مهارت‌هــای کالمی‌شــان عقب‌تر از دختــران نوجوانی‬ ‫اســت که ‪ ADHD‬دارنــد (یا دخترانی کــه این اختالل‬ ‫را ندارنــد)‪ .‬پســران نوجــوان ‪ ADHD‬با اینکه بیشــتر‬ ‫از دختــران نوجــوان ‪ ADHD‬به کمک‌هــای آکادمیک‬ ‫از جانــب پــدر و مــادر و معلمین خــود نیــاز دارند‪،‬‬ ‫امــا خیلی کمتــر این مســئله را می‌پذیرنــد‪ ،‬زیرا حس‬ ‫اســتقالل طلبی‌شان بیشــتر است‪.‬‬ ‫پســران نوجــوان ‪ ADHD‬بدترین دشــمن خودشــان‬ ‫هســتند‪ ،‬زیرا از کمک خواســتن ســرباز می‌زنند‪ .‬شما‬ ‫چگونــه می‌توانید بــه پســر نوجوان‌تان کمــک کنید‪،‬‬ ‫توانمندی‌هایش را بشناســد‪ ،‬مســئولیت بپذیــرد و در‬ ‫تحصیالتش موفق باشــد؟‬

‫‪ ADHD‬در پسران نوجوان چگونه است؟‬

‫پســران نوجوان در مدرســه با موانعی روبرو هســتند‪:‬‬ ‫آن‌هــا اغلــب در کالس درس بیقــرار و ناآرام‌انــد و‬ ‫مهارت‌هــای کالمی‌شــان عقب‌تر از دختــران نوجوانی‬ ‫اســت که ‪ ADHD‬دارنــد (یا دخترانی کــه این اختالل‬ ‫را ندارند)‪.‬‬ ‫پســران نوجــوان ‪ ADHD‬بــا اینکه بیشــتر از دختران‬ ‫نوجــوان ‪ ADHD‬به کمک‌هــای آکادمیــک از جانب‬ ‫پــدر و مــادر و معلمیــن خود نیــاز دارنــد‪ ،‬اما خیلی‬ ‫کمتر ایــن مســئله را می‌پذیرنــد‪ ،‬زیرا حس اســتقالل‬ ‫طلبی‌شان بیشتر است‪ .‬پســران نوجوان ‪ ADHD‬انکار‬ ‫می‌کنند کــه به کمک نیاز دارند و در عوض شعارشــان‬ ‫این اســت کــه‪« :‬می‌خواهم همــه‌اش را خــودم انجام‬ ‫بدهم!»‪.‬‬ ‫در ایــن مطلب توصیه‌هایــی داریم که به شــما اجازه‬ ‫می‌دهنــد بدون اینکــه فرزند نوجــوان ‪ ADHD‬تان را‬ ‫عصبانــی و ناراحت کنیــد‪ ،‬به او کمک کنیــد‪ ،‬و ضمنا‬ ‫اگــر خودتان یک ‪ ADHD‬هســتید‪ ،‬تکنیک‌هایی را یاد‬ ‫بگیرید که در کار و زندگی کمتر دچار مشــکل شــوید‪.‬‬

‫توانمندی‌هایش را پیدا کنید‬

‫بــه دنبال فعالیت‌هایی بگردید که پســر نوجوان شــما‬ ‫در آن‌هــا خــوب عمــل می‌کنــد و به آن‌هــا عالقه‌مند‬ ‫قدرت ورزش‪،‬‬ ‫است‪ .‬به گفته‌ی روانشناسان و پزشــکان‪ِ ،‬‬ ‫هنــر و موســیقی در رفــع مشــکالت دقــت و تمرکز‬ ‫بچه‌هــای بیش فعــال شــگفت انگیز اســت‪ .‬فعالیت‬ ‫مــورد عالقه پســر نوجوان‌تــان را بیابید تــا در آن‌ها به‬ ‫موفقیت‌هایی دســت پیدا کند‪ .‬با تشــویق و تحســین‬ ‫دســت آوردهایش‪ ،‬موانعــی را که اجــازه نمی‌دهند از‬ ‫شــما کمک بخواهد برداشــته خواهند شــد‪.‬‬ ‫اگر فرزند نوجوان شــما خوب گیتــار می‌زند می‌توانید‬ ‫‪  64 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫بــه او بگویید‪« :‬تو خیلــی خوب گیتار می‌زنــی و باید‬ ‫ایــن هنــرت را ادامــه بدهــی‪ .‬فکــر می‌کنــی چطور‬ ‫می‌توانیــم همین توانایــی و قدرت تــو را در چیز‌های‬ ‫دیگــری ماننــد ریاضی یا علــوم هم بــه کار ببریم؟»‪.‬‬

‫الگو‌های خوب را شما برایش پیدا کنید‬

‫شــاید پســر نوجوان ‪ ADHD‬شــما به زبان نیاورد‪ ،‬اما‬ ‫خیلــی از این بچه‌ها به شــدت عقیــده دارند که هرگز‬ ‫نمی‌تواننــد در ایــن دنیای ُپر از رقابت‪ ،‬موفق شــوند‪.‬‬ ‫اگــر فرزندتــان را با افــراد موفقی کــه ‪ ADHD‬دارند‬ ‫آشــنا کنیــد می‌توانیــد تــرس او را بــه آرامــش و امید‬ ‫تبدیــل نماییــد‪ .‬برای پیــدا کــردن نمونه‌هــای موفق‬ ‫‪ ADHD‬نیازی نیســت به درد ســر بیفتیــد‪ .‬می‌توانید‬ ‫از مشــاورانی کــه در این زمینه فعال و مطلع هســتند‬ ‫کمــک بخواهیــد یا خودتــان منابع را جســتجو کنید‪.‬‬

‫در روند پیشرفت فرزندتان صبور باشید‬

‫پســر‌های نوجــوان در مدرســه بــا حجــم زیــادی از‬ ‫مطالــب و تکالیف روبرو هســتند‪ ،‬اما خیلــی از آن‌ها‬ ‫مهارت کافی برای برنامه ریزی درســت جهت رســیدگی‬ ‫بــه دروس خــود را ندارند‪ .‬پســر‌های ‪ ADHD‬معموال‬ ‫در مهارت‌هــای عملکردی و اجرایی از همســاالن خود‬ ‫عقب‌تــر و ضعیف‌ترند‪ .‬یعنی نمی‌تواننــد برنامه ریزی‬ ‫کننــد‪ ،‬الویت بندی کنند و کارهای‌شــان را سروســامان‬ ‫بدهند‪.‬‬ ‫فرهنــگ غالــب بــر بیشــتر جوامع بــه پســر‌ها القاء‬ ‫می‌کنــد که باید مســتقل‌تر از دختر‌ها باشــند‪ ،‬اما اگر‬ ‫دچار مشــکالتی در مهارت‌های عملکردی خود باشــند‪،‬‬ ‫آمادگــی کافی برای مســتقل شــدن نخواهند داشــت؛‬ ‫بنابرایــن به ســختی می‌توانند به آن اندازه از اســتقالل‬ ‫که نیاز دارند برســند‪.‬‬ ‫کارشناســان توصیــه می‌کنند پدر و مادر‌هــا باید صبور‬ ‫باشــند‪ .‬پســر‌های ‪ ADHD‬اغلــب در ســن ‪ ۱۵‬یــا ‪۱۶‬‬ ‫ســالگی کــم کــم شــروع می‌کنند کــه تا حــدودی به‬ ‫اســتقالل در کار‌های خود برســند‪ .‬در ایــن زمان آن‌ها‬ ‫عــادت می‌کننــد که از پــس امور خــود بربیایند‪.‬‬ ‫خیلی از پســربچه‌های ‪ ADHD‬در سال‌های دبیرستان‬ ‫بــه تکنیک‌های موثری دســت پیدا می‌کننــد‪ ،‬مثال یاد‬ ‫می‌گیرنــد که تکالیــف خود را به دســته‌های کوچک‌تر‬ ‫و قابــل اجراتــر تقســیم کننــد‪ .‬والدین بایــد به خاطر‬ ‫داشــته باشــند کــه الزم نیســت فرزندشــان در پایان‬ ‫دبیرســتان در هر چیزی تبحر داشــته باشــد‪.‬‬

‫اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد‬

‫شــما به عنــوان پدر و مــادر بایــد به فرزنــد نوجوان‬ ‫خــود اجازه بدهید داخــل و خارج از مدرســه‪ ،‬خودش‬ ‫تصمیم‌هــای مربــوط به خــودش را بگیرد‪.‬‬ ‫در ســال‌های ابتدایی و راهنمایی‪ ،‬فعالیت‌های آموزشی‬

‫برای بچه‌ها انتخاب شــده و برنامه ریزی شــده هستند‬ ‫و مــدارس بــرای بچه‌ها تصمیم می‌گیرنــد‪ .‬برای همین‬ ‫وقتــی آن‌هــا به دبیرســتان می‌رســند شــاید از جهت‬ ‫آکادمیــک‪ ،‬خــوب و مقبــول باشــند‪ ،‬امــا مهارت‌های‬ ‫اجتماعی و فــردی چندانی کســب نکرده‌اند‪.‬‬ ‫والدیــن بایــد بــه بچه‌هــا ایــن فرصــت را بدهند که‬ ‫مهارت تصمیــم گیری خود را محک بزننــد و گاهی بد‬ ‫تصمیم گیــری کنند‪ ،‬پیامــد آن را تجربه کــرده و درس‬ ‫بگیرنــد‪ .‬پســر‌های ‪ ADHD‬با اشــتباه کــردن‪ ،‬خیلی‬ ‫بیشــتر از بقیه عبــرت می‌گیرند‪.‬‬

‫چرا مغز ‪ ADHD‬هــا‪ ،‬کار‌های کم اهمیت‌تر‬ ‫را انتخاب می‌کند؟‬

‫افــراد بزرگســالی کــه ‪ ADHD‬دارنــد‪ ،‬در مواجهه با‬ ‫لیســتی از کار‌هــای مهم و پیچیــده‌ای که بایــد انجام‬ ‫بدهند‪ ،‬اغلب ســراغ آیتم‌های ســاده‌تر می‌روند‪ ،‬یعنی‬ ‫کار‌هایــی که وقت آن‌هــا را می‌گیرد‪ ،‬امــا مفید و مهم‬ ‫نیســت‪ .‬این عادت ‪‌ADHD‬هــا که با «تعلــل ورزی»‬ ‫و «فردافکنــی» همــراه اســت‪ ،‬بــا رویکرد‌هــای رفتار‬ ‫درمانــی شــناختی (‪ )CBT‬کــه بــه افراد یــاد می‌دهد‬ ‫چگونــه کار‌هــا را الویت بنــدی کنند‪ ،‬تا حــدود زیادی‬ ‫قابل درمان اســت‪.‬‬

‫«تعلل ورزی» و نقش آن در ‪ADHD‬‬

‫به نظر می‌رســد افراد ‪ ADHD‬همیشــه سرشان شلوغ‬ ‫اســت‪ ،‬اما انــگار هرگــز پیشــرفتی در هدف‌های مهم‬ ‫زندگی ندارند‪ .‬این مشــکل ریشه در تعلل ورزی مزمنی‬ ‫دارد کــه فرد می‌داند چــه کاری باید انجــام بدهد‪ ،‬اما‬ ‫آن کار را انجــام نمی‌دهــد یــا نمی‌تواند انجــام بدهد‪،‬‬ ‫بنابرایــن بــا کار‌هــای خوشــایندتر‪ ،‬اما کــم اهمیت‌تر‬ ‫خودش را ســرگرم می‌کند‪.‬‬ ‫مثــا یــک فــرد بزرگســال ‪ ADHD‬می‌داند کــه برای‬ ‫پرداخــت یــک قبــض مالیاتی بایــد زودتر اقــدام کند‪،‬‬ ‫چــون فرصتــی کــه دارد رو به پایــان اســت‪ ،‬اما تعلل‬ ‫می‌کنــد و مشــغول باغبانــی می‌شــود کــه اصــا کار‬ ‫ضروری نیســت! یا مثــا ســراغ روزنامه‌ها مــی‌رود تا‬ ‫خبر‌هــا را بخواند و مطلع بماند‪ .‬شــاید این کار خوبی‬ ‫باشــد‪ ،‬امــا از جهت شــاخص الویت بندی‌ها‪ ،‬ارزشــی‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫افــرادی کــه دچار اختــال بیش فعالی – کــم توجهی‬ ‫هســتند معمــوال در انجام کار‌هــای روزمــره‌ی خود با‬ ‫ســختی‌هایی روبرو هســتند و همه‌ی این‌هــا زمینه را‬ ‫برای تعلــل ورزی فراهــم می‌کند‪.‬‬ ‫واقعــا چــرا کار‌هایی کــه اهمیتی ندارند و یــا حداقل‪،‬‬ ‫وقت‌شــان االن نیســت در نظــر ‪‌ADHD‬هــا ناگهان‬ ‫جذاب می‌شــوند و مهــم و ضروری جلــوه می‌کنند؟ و‬ ‫آیــا می‌تــوان یک ذهــن ‪ ADHD‬را آمــوزش داد که از‬ ‫ایــن وقــت تلف کردن‌هــا و تعلل‌هــا رها شــود؟ بله‪،‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪64 Kheradmand‬‬


63 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 63 


62 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 62 


‫اقدام به خرید شــاهکار‌ها و آثار اولیه‌ی هنر کوبیســم‪،‬‬ ‫به‌منظــور تشــکیل مهم‌تریــن کلکســیون هنــری این‬ ‫مکتب در قالب یک مجموعــه‌ی کام ًال خصوصی‪ ،‬کرده‬ ‫اســت‪ .‬الودر که از همان ســنین نوجوانی در مدرســه‬ ‫عاشــق سبک کوبیســم بود‪ ،‬قول داد تا کلکسیون خود‪،‬‬ ‫شــامل بیــش از ‪ ۸۰‬اثر هنری همــراه با آثــار جدید‪ ،‬را‬ ‫وقــف موزه‌ی هنــر متروپولیتن کند‪.‬‬ ‫ایــن موزه در ســال‌های ‪ ۲۰۱۴‬و ‪ ۲۰۱۵‬یک نمایشــگاه‬ ‫بزرگ با عنوان «کوبیســم‪ :‬کلکســیون لئونارد اِی الودر»‬ ‫برگــزار کــرد کــه در آن آثــار نقاشــی‪ ،‬کالژ‪ ،‬طراحی و‬ ‫مجسمه‌ســازی ‪ ۴‬هنرمند برجســته‌ی ســبک کوبیسم‬ ‫یعنــی ژرژ بــراک‪ ،‬خــوان گریــس‪ ،‬فرنــان لــژه و پابلو‬ ‫پیکاســو به نمایــش درآمد‪.‬‬ ‫وقتی‌که از الودر ســؤال شــد که چــرا تصمیم به وقف‬ ‫ایــن کلکســیون عظیم به مــوزه‌ی متروپولیتــن گرفته‬ ‫اســت‪ ،‬او در پاسخ گفت‪« :‬من می‌خواســتم تا این آثار‬ ‫را بــه یک مــوزه انتقال دهم و بــاور دارم که این موزه‪،‬‬ ‫موزه‌ی متروپولیتــن خواهد بود‪».‬‬

‫سونیا و رابرت دلونی و کوبیسم ارفیک‬

‫ســونیا و رابــرت دلونی بــه خاطر خلــق روابطی میان‬ ‫رنگ‌هــا و فرم‌هــا و وجــود هم‌زمــان واقع‌گرایی‌های‬ ‫چندگانه در آثار خود مشــهور هســتند‪ .‬آن‌ها نام سبک‬ ‫خــود را تقــارن گرایی گذاشــتند‪ .‬منتقد هنــری‪ ،‬گایوم‬ ‫آپولینــر‪ ،‬نــام این ســبک جدیــد را کوبیســم ُارفیک یا‬ ‫ُارفیسم (‪ )Orphism‬گذاشت‪ .‬نقاشی سونیا از نوازندگان‬ ‫موســیقی فالمنکو یکی از نمونه‌های این ســبک است‪.‬‬

‫‪  61 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫ســونیا معتقد اســت‪« :‬اگرچه او از یک زبانِ مشــابه با‬ ‫اشــکال موجود در نقاشی هنرمندان کوبیست استفاده‬ ‫کرده اســت‪ ،‬اما او از نظر اهداف فکری هیچ شــباهتی‬ ‫بــا آن‌هــا نــدارد‪ .‬فرم‌هــا و اشــکال او تنهــا رگ‌هایی‬ ‫بــرای رنــگ بوده‌اند‪ .‬اگــر فرم‌های او حالت هندســی‬ ‫داشــته‌اند‪ ،‬تنها به این خاطر اســت که ایــن المان‌های‬ ‫ســاده و قابل‌مدیریــت‪ ،‬بــرای توزیــع رنگ‌هایــی که‬ ‫روابط آن‌ها موضوع واقعی جســت‌وجوی ما را شــکل‬ ‫می‌دهنــد‪ ،‬مناســب بوده‌اند‪».‬‬

‫مهم‌ترین آثار هنرمندان سبک کوبیسم‬

‫در ادامــه به برخــی از مهم‌ترین آثار مکتب کوبیســم‬ ‫خواهیــم پرداخــت و ایده‌هــای اصلی ایــن جنبش و‬ ‫دســتاورد‌های بــزرگ هــر هنرمنــد در ایــن ســبک را‬ ‫بررســی خواهیم کرد‪.‬‬

‫دوشیزگان آوینیون و گرنیکا‪ ،‬اثر پابلو پیکاسو‬

‫دوشــیزگان آوینیون حتــی برای نزدیک‌ترین دوســتان‬ ‫هنرمنــد وی نیز از نظر محتــوا و تجربه‌ی تفصیلی آن‬ ‫حیرت‌انگیــز بود‪ .‬موضوع زنــان برهنه در ایــن اثر در‬ ‫نــوع خود چیــز عجیبی نبــود‪ ،‬اما درواقع پیکاســو در‬ ‫نقاشــی خود زنــان فاحشــه‌ای را با ژســت‌هایی کام ًال‬ ‫جنســی به تصویر کشــید که موضوعی کام ًال تازه بود‪.‬‬ ‫تمایــات جنســی جســورانه‌ی آن‌هــا از تأثیرپذیــری‬ ‫پیکاســو از هنــر غیــر غربــی می‌آمد کــه کامــ ًا در‬ ‫چهــره‌ی آن ‪ ۳‬زن مشــهود بــود‪ .‬چهره‌ی ایــن زنان که‬ ‫شــبیه به نقاب ترســیم شــده اســت‪ ،‬به ایــن موضوع‬

‫اشــاره دارد کــه تمایالت جنســی آن‌ها نه‌تن‌هــا تند و‬ ‫تیــز‪ ،‬بلکه بدوی اســت‪.‬‬ ‫وقتی‌کــه این نقاشــی در ســال ‪ ۱۹۱۶‬در معــرض دید‬ ‫عمــوم قرار گرفت‪ ،‬از نظر بســیاری غیراخالقی توصیف‬ ‫شــد‪ .‬براک یکی از معدود هنرمندانی بود که در ســال‬ ‫‪ ۱۹۰۷‬و زمــان خلق این نقاشــی‪ ،‬به بررســی دقیق این‬ ‫اثــر پرداخــت و همین امر نیز موجب همــکاری وی با‬ ‫پیکاســو در سال‌های بعد شــد‪ .‬ازآنجایی‌که این نقاشی‬ ‫برخــی از ویژگی‌هــای مکتــب کوبیســم را در خــود‬ ‫پیش‌بینی کــرده بــود‪ ،‬امــروزه از دوشــیزگان آوینیون‬ ‫به‌عنــوان یک نقاشــی ماقبل کوبیســتی یاد می‌شــود‪.‬‬ ‫دوشــیزگان آوینیون یک نقاشــی رنگ‌روغن اســت که‬ ‫در موزه‌ی هنــر مدرن نیویورک قــرار دارد‪.‬‬ ‫هنــری پیکاســو‪ ،‬گرنیــکا‪ ،‬یقینــا‬ ‫مشــهورترین اثــر‬ ‫ِ‬ ‫قدرتمند‌ترین بیانیه‌ی سیاســی پیکاسو به‌شمار می‌رود‬ ‫کــه به‌عنــوان واکنشــی فــوری بــه عمل وحشــیانه‌ی‬ ‫نازی‌هــا و بمبــاران شــهرک گرنیکا در منطقه باســک‬ ‫در طــول جنــگ داخلــی اســپانیا اشــاره دارد‪ .‬گرنیکا‬ ‫ترســیم‌کننده‌ی تراژدی‌هــای جنــگ و درد و رنجــی‬ ‫اســت که جنگ بر مــردم عــادی و غیرنظامیان تحمیل‬ ‫می‌کنــد‪ .‬این اثر مشــهور از جایگاه ویــژه‌ای برخوردار‬ ‫اســت و آ ‌نرا یادمــان تراژدی‌های جنگ‪ ،‬نماد ضدجنگ‬ ‫و تجســم صلــح می‌دانند‪.‬‬ ‫پــس از اتمــام این اثــر‪ ،‬گرنیــکا از طریق یــک تور در‬ ‫سراســر دنیا به نمایش درآمد و مورد تحســین همگان‬ ‫قــرار گرفت‪ .‬این تور باعث شــد جنگ داخلی اســپانیا‬ ‫مــورد توجه جهانیان قــرار گیرد‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪61 Kheradmand‬‬


‫کوبیسم چیست و نقاشی کوبیسم از کجا نشأت گرفته است؟‬

‫کوبیســم یکی از ســبک‌های مطرح نقاشی در صدسال‬ ‫اخیر اســت‪ .‬در این ســبک موضوعات نقاشی در قالب‬ ‫اشــکال هندسی شکسته و نامشــخص ترسیم می‌شوند‬ ‫و اغلب عمــق چندانی ندارند‪.‬‬ ‫ســبک نقاشــی کوبیســم از زمــان پیدایــش خــود در‬ ‫بیــش از ‪ ۱۰۰‬ســال پیــش‪ ،‬همــواره به‌عنــوان یکی از‬ ‫مشــهورترین و شــگفت‌انگیزترین مکاتب هنری تلقی‬ ‫شــده اســت‪ .‬کوبیســم ارتباط تنگاتنگی بــا هنرمندان‬ ‫برجســته‌ای‪ ،‬چون پابلو پیکاســو دارد‪ .‬فردی که با نگاه‬ ‫متفاوت خــود به موضوعــات روزمــره‪ ،‬در برابر تاریخ‬ ‫هنــر ایســتاد‪ .‬به نقل از وب‌ســایت ایوار کوبیســم که‬ ‫در آن اشــکال شکســته و ترکیبــات درهم‌وبرهم دیده‬ ‫می‌شــود‪ ،‬تصاویــر تلویحــی و تمثیلی یافت شــده در‬ ‫دیگــر ژانر‌هــای هنر را کنار گذاشــته و به‌ســوی انتزاع‬ ‫مطلــق گام برمــی‌دارد‪ .‬ایــن جنبــه‪ ،‬همراه بــا تکامل‬ ‫منحصربه‌فــرد و تأثیر پایدار آن‪ ،‬کوبیســم را به یکی از‬ ‫شناخته‌شــده‌ترین اشــکال هنر در قرن بیســتم تبدیل‬ ‫کــرده اســت‪ .‬در درجه‌ی اول‪ ،‬کوبیســم یــک نقطه‌ی‬ ‫تحول برجســته در تمام مراحل تکامل هنر مدرنیســت‬ ‫اســت‪ .‬ایــن ســبک به‌عنــوان هموارکننــده‌ی انتــزاع‬ ‫مطلــق که هنــر غربی را برای ‪ ۵۰‬ســال بعــدی احاطه‬ ‫کرد‪ ،‬شــناخته می‌شــود‪ .‬کوبیســم الهام بخشــی برای‬ ‫مکاتب آینــده نظیــر آینده‌گرایی‪ ،‬دادا‪ ،‬ســاخت‌گرایی‬ ‫و سورئالیســم بود‪ .‬تأثیر کوبیســم همچنین در حوزه‌ی‬ ‫ادبیــات نیز احســاس می‌شــد؛ به‌خصوص که می‌شــد‬ ‫ایــن نفــوذ را در آثار گرتورد اســتاین‪ ،‬جیمــز جویس و‬ ‫ویلیام فاکنــر‪ ،‬فردی که اصــول زبان انتزاعــی‪ ،‬تکرار و‬ ‫اســتفاده از راویــان چندگانه را بنا نهــاد‪ ،‬دید‪ .‬به‌عالوه‪،‬‬ ‫اوینســکی نوازنده نیز از کوبیسم در ساخت‬ ‫ایگور استر‬ ‫ِ‬ ‫آثــار خود الهــام گرفت‪.‬‬

‫تاریخچهکوبیسم‬

‫این واژه به‌طور گســترده در ارتباط با گستره‌ی وسیعی‬

‫‪  60 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫از هن ِر خلق‌شــده در پاریس (در محله‌هــای مونمارتر‪،‬‬ ‫مونپارنــاس و پوتو) در دهه‌هــای ‪ ۱۹۱۰‬و ‪ ۱۹۲۰‬به کار‬ ‫گرفته شد‪.‬‬ ‫مکتب کوبیســم از ســوی پابلــو پیکاســو و ژرژ براک‬ ‫پایه‌گذاری شــد و سپس هنرمندانی‪ ،‬چون ژان متزینگر‪،‬‬ ‫آلبرت گ ِلــز‪ ،‬رابرت دلونی‪ ،‬آنری لــو فوکون ِیر‪ ،‬فرناند لِژه‬ ‫و خــوان گریــس را با خود همــراه کرد‪.‬‬ ‫آخرین آثار پل ســزان که نمایشــی از اشــکال سه‌بعدی‬ ‫هســتند نیز عمدتاً تحت تأثیر مکتب کوبیســم نقاشی‬ ‫کســل‪ ،‬منتقــد هنری فرانســوی‪ ،‬پس‬ ‫شــده‌اند‪ .‬لویی ُو ِ‬ ‫از تماشــای نقاشــی‌های کشیده‌شده توســط براک‪ ،‬به‬ ‫تقلیــد از ســزان‪ ،‬در ســال ‪ ۱۹۰۸‬در دهکده‌ی لِســتَک‬ ‫(‪ ،)L’Estaque‬واژه‌ی کوبیســم را ابــداع کــرد‪ .‬نقاشــی‬ ‫«پُلِ لســتَک» یکی از آن ســری کار‌ها اســت‪ُ .‬وکســل‬ ‫این اشــکال هندســی در آثار کام ًال انتزاعی را «اشــکال‬ ‫مکعبــی» یا کیوبــز (‪ )cubes‬نامید‪.‬‬ ‫موضوع یک نقاشــی در آثار کوبیســت تا ســال ‪،۱۹۱۰‬‬ ‫معموالً قابل‌تشخیص بود‪ .‬در دوران «کوبیسم تحلیلی»‬ ‫یــا ِهر ِمتیــک‪ ،‬بیــن ســال‌های ‪ ۱۹۱۰‬تــا ‪ ،۱۹۱۲‬بود که‬ ‫پیکاســو و بــراک آثار خــود را به حــدی انتزاعی کردند‬ ‫کــه آن‌ها بــه تنها یک ســری از ســطوح روی‌هم‌افتاده‬ ‫و اشــکالی عمدتــاً با رنگ‌هــای قهوه‌ای‪ ،‬خاکســتری یا‬ ‫ســیا ِه تک‌رنگ تبدیل شــدند‪.‬‬ ‫نقاشــان کوبیســت این مفهوم موروثی که هنر باید از‬ ‫طبیعت کپی‌برداری شــود یــا اینکه هنرمنــدان باید از‬ ‫روش‌های قدیمی پرســپکتیو‪ ،‬مدل‌ســازی و کوته‌نمایی‬ ‫اســتفاده کنند را نپذیرفتند‪ .‬آن‌ها پرســپکتیو یا نقاشی‬ ‫ســه‌بعدی و مدل‌ســازی ســنتی را به‌منظــور تأکید بر‬ ‫دوبعــدی بودن تصویر‪ ،‬کنار گذاشــتند‪.‬‬ ‫این هنرمندان اشــیاء درون نقاشــی را ُخرد کردند و به‬ ‫اشــکال هندســی تقلیل دادند و ســپس دوباره آن‌ها را‬ ‫در یــک فضای کم‌عمق و برجســته‌مانند ردیف کردند‪.‬‬ ‫آن‌هــا همچنین از نقاط برتــری چندگانه و متضاد بهره‬

‫بردند‪.‬‬ ‫هنرمنــدان این ســبک بــا اعمــال چنیــن روش‌هایی‪،‬‬ ‫«عمق‌نمایــی» ســنتی در نقاشــی را نابــود کردنــد و‬ ‫به‌طور افراطی شــیوه‌ای که ما به جهــان نگاه می‌کنیم‬ ‫را تغییــر دادند‪.‬‬ ‫برخــاف پیکاســو و بــراک که آثــار کوبیســتی آن‌ها‬ ‫عمــ ًا تک‌رنگ بودنــد‪ ،‬خوان گریس به خاطر کشــیدن‬ ‫نقاشــی‌هایی بــا ترکیبــات رنگی روشــن‪ ،‬جســورانه و‬ ‫جدیــد‪ ،‬به شــیوه‌ی دوســتش آنــری ماتیس‪ ،‬شــهرت‬ ‫داشــت‪ .‬او بــه ســبک کوبیســم تحلیلــی‪ ،‬واژه‌ای که‬ ‫خــود آن را ابــداع کــرده بود‪ ،‬نقاشــی می‌کــرد‪ .‬گریس‬ ‫پس از ســال ‪ ۱۹۱۳‬به‌ســوی سبک کوبیســم ترکیبی‪ ،‬با‬ ‫اســتفاده‌ی گســترده از هنــر ترکیب رنگ‌هــا (کالژ) یا‬ ‫چســب کاغــذی رفت‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫شایان ذکر است که پیکاســو و براک نیز کال ِژ کوبیستی‬ ‫را به‌عنــوان یک شــیوه‌ی مدرن و بســیار مهــم در این‬ ‫ســبک هنری پایه‌گذاری کردند‪ .‬ریشــه‌های کالژ ممکن‬ ‫اســت به صد‌ها ســال قبــل بازگــردد‪ ،‬اما ایــن تکنیک‬ ‫یــک بازگشــت دراماتیــک به‌عنــوان هنری مــدرن از‬ ‫ســوی این هنرمندان را رقــم زد‪ .‬آن‌ها از اجزای عمده‌ی‬ ‫فرهنــگ عامه در نقاشــی‌های خود اســتفاده کردند و‬ ‫تغییــر بزرگــی در تعریف هنر به وجــود آوردند‪.‬‬ ‫دیگــر هنرمنــد مکتب کوبیســم‪ ،‬فرنان لژه اســت‪ .‬در‬ ‫ســال ‪ ،۱۹۱۱‬انجمن ســالون ِدزان ِدپانــدان (‪Salon des‬‬ ‫‪ )Indépendants‬نقاشــان کوبیســت را گــرد هم جمع‬ ‫کــرد‪ .‬لژه‪ ،‬همــراه با متزینگــر‪ ،‬آلبرت گلــز‪ ،‬فوکونیر و‬ ‫رابرت دلونی مســئول ارائه‌ی ســبک کوبیســم به مردم‬ ‫در قالب یک گروه سازمان‌دهی‌شــده‪ ،‬بــرای اولین بار‪،‬‬ ‫شدند‪.‬‬

‫کلکسیون هنری لئونارد‌ای الودر‬

‫لئونــارد‌ای الودر (‪ ،)Leonard A. Lauder‬نیکــوکار و‬ ‫میلیاردر حوزه‌ی لوازم آرایشــی‪ ،‬در طول ‪ ۴۰‬ســال اخیر‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪60 Kheradmand‬‬


‫وقتی در ســال ‪ ۱۹۹۸‬یعنی در ‪ ۴۴‬ســالگی هم برای بار‬ ‫دوم ازدواج کــرد‪ ،‬احتماالً فکر کرد که برای مادر شــدن‪،‬‬ ‫کمی دیر شــده اســت‪ .‬مرکل البته نامــادری دو فرزند‬ ‫همســر فعلی خود است‪.‬‬

‫شیخ َحسینه واجد‪ ،‬نخست‌وزیر بنگالدش‬

‫‪ ۱۰‬سال اســت که نخســت‌وزیر بنگالدش است‪ .‬او که‬ ‫بزرگ‌تریــن فرزند شــیخ ُمجیب‌الرحمــن بنیانگذار این‬ ‫کشــور جنوب شرقی آسیا است از ســال ‪ ۱۹۹۶‬تا ‪۲۰۰۱‬‬ ‫به‌عنــوان نخســت‌وزیر در این کشــور فعالیــت کرده‬ ‫و رکــورد طوالنی‌تریــن دوره نخســت‌وزیری در تاریخ‬ ‫بنــگالدش را در کارنامه دارد‪.‬‬ ‫خانم حســینه از ســال ‪ ۱۹۸۱‬یعنی شش ســال پس از‬ ‫مرگ پدرش وارد سیاســت شــد و رهبــری حزب عوامی‬ ‫لیــگ در بنگالدش را به‌عهده گرفت‪ .‬در همین ســمت‬ ‫او تــا به حال دو دوره ریاســت اپوزیســیون را به عهده‬ ‫دارد و برای چهار دوره هم نخســت‌وزیر شــده اســت‬ ‫که البتــه دو دوره پایانــی آن‪ ،‬در نتیجه انتخابات‌هایی‬ ‫بــوده که نتیجــه آن مــورد انتقــاد احــزاب مخالف و‬ ‫برخــی ناظــران بین‌المللی قرار گرفته اســت‪.‬‬ ‫حســینه در لیســت ‪ ۱۰۰‬زن تأثیرگذار جهان در ســال‬ ‫‪ ،۲۰۱۸‬رده بیست‌وششــم را به خود اختصــاص داده و‬ ‫یکــی از قدرتمندترین رهبران جهان به‌حســاب می‌آید‪.‬‬ ‫او از ســال ‪ ۱۹۶۸‬تا ‪ ۲۰۰۹‬همســر وازد میاح‪ ،‬دانشــمند‬ ‫اتمــی بــوده و از او دو فرزند دارد‪.‬‬

‫ارنا سلبرگ‪ ،‬نخست‌وزیر نروژ‬

‫‪ ۵۸‬ســال دارد و از ســال ‪ ۲۰۱۳‬به‌عنــوان دومیــن‬ ‫نخســت‌وزیر نــروژ در تاریــخ ایــن کشــور مشــغول‬ ‫فعالیت است‪ .‬در دوره‌های ‪ ۱۹۷۹-۱۹۸۳‬و ‪۱۹۸۷-۱۹۸۹‬‬ ‫عضو شــورای شــهر برگن بــود و از ســال ‪ ۱۹۸۹‬یکی از‬ ‫اعضای اســتورتینگ‪ ،‬پارلمان نروژ شده اســت‪ .‬او برای‬ ‫دوره‌ای رهبــر انجمــن زنان حــزب محافظــه‌کار بوده‬ ‫اســت و از ســال ‪ ۲۰۰۱‬تا ‪ ۲۰۰۵‬وزیــر "دولت محلی و‬ ‫توســعه‌ای منطقه‌ای" می‌شــود‪.‬‬

‫‪  59 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫در اواخــر ایــن دوره یعنــی از ســال ‪ ،۲۰۰۴‬او رهبــر‬ ‫اپوزیســیون می‌شــود و با پیــروزی در انتخابات ‪۲۰۱۳‬‬ ‫پــس از گروهارلــم بروندالند‪ ،‬دومین نخســت‌وزیر زن‬ ‫نــروژ نام می‌گیــرد‪ .‬ســولبرگ در برگن نروژ زاده شــد‪.‬‬ ‫وقتی ‪ ۱۶‬ســال داشــت در مدرســه مشــکل داشت و‬ ‫تشــخیص دادند مشــکل خوانش‌پریشــی دارد‪.‬‬ ‫با این وجــود در کالس دانش‌آموز فعالی بود‪ .‬در ســال‬ ‫‪ ۱۹۸۶‬از دانشــگاه برگن در رشــته جامعه‌شناسی‪ ،‬علوم‬ ‫سیاســی‪ ،‬آمــار و اقتصاد کارشناســی ارشــد گرفت‪ .‬در‬ ‫‪ ۱۹۹۶‬با یک تاجــر و از اعضای قبلی حزب محافظه‌کار‬ ‫به‌نام ســیندر فینــس (‪ )Sindre Finnes‬ازدواج کرد و از‬ ‫او دو بچه دارد‪.‬‬

‫کولیندا کیتاروویچ؛ رئیس جمهور کرواسی‬

‫خانم کیتاروویچ ‪ ۵۱‬ســاله‪ ،‬از فوریه ســال ‪ ۲۰۱۵‬رئیس‬ ‫جمهور کشــور جمهوری کرواســی اســت‪ .‬او اولین زن‬ ‫و جوان‌ترین کســی اســت که پس از اولیــن انتخابات‬ ‫چنــد حزبی بــه این مقــام در کرواســی دســت یافته‬ ‫است‪.‬‬ ‫او که در دانشــگاه زاگرب‪ ،‬آکادمــی دیپلماتیک وین و‬ ‫دانشــگاه جرج واشــنگتن تحصیل کرده و مدرک دکترا‬ ‫از دانشــگاه زاگرب دارد؛ روند سیاســی خود را از ســال‬ ‫‪ ۲۰۰۳‬به‌عنــوان وزیر امور اروپا در کرواســی آغاز کرده‬ ‫اســت‪ .‬او از ســال ‪ ۲۰۰۵‬تا ‪ ۲۰۰۸‬وزیر امــور خارجه و‬ ‫اولیــن وزیــر اروپا به‌طور هم‌زمــان بود‪.‬‬ ‫کیتاروویــچ همچنیــن از ســال ‪ ۲۰۰۸‬تا ‪ ۲۰۱۱‬ســفیر‬ ‫کرواســی در آمریکا و از ‪ ۲۰۱۱‬تــا ‪ ۲۰۱۴‬معاون دبیرکل‬ ‫ناتــو بــود‪ .‬او هنــوز هــم باالتریــن مقام رســمی زن‬ ‫اســت که در ســاختار اداری ناتو خدمت کرده اســت‪.‬‬ ‫کیتاروویــچ در ســال ‪ ۱۹۹۶‬ازدواج کــرد و دو فرزنــد با‬ ‫نام‌هــای کاترینا و لــوکا دارد‪.‬‬ ‫ســفر او در ســال ‪ ۱۳۹۶‬بــه ایران حاشیه‌ســاز بود چرا‬ ‫که یک‌ســری عکــس در فضای مجازی منتشــر شــده‬ ‫و او را با پوششــی نامناســب در ساحل نشــان می‌داد‪.‬‬ ‫البته بعد‌ها مشــخص شــد کــه این عکس‌هــا‪ ،‬متعلق‬ ‫به او نیســت و کوکو آوستین‪ ،‬مدل آمریکایی را نمایش‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫بــا این‌حــال آن تصاویــر و البتــه اســتقبال گــرم او از‬ ‫بازیکنان کرواســی در پایان مســابقه فینال جام جهانی‬ ‫اخیــر که البتــه بازی را باختــه بودنــد؛ او را به یکی از‬ ‫مشــهورترین سیاســتمداران زن جهان در ایــران تبدیل‬ ‫کرده اســت‪.‬‬

‫آنا برنابیچ‪ ،‬نخست‌وزیر صربستان‬

‫‪ ۴۴‬ســال دارد و از تابســتان ســال ‪ ۲۰۱۷‬به‌عنــوان‬ ‫نخست‌وزیر صربســتان مشــغول به فعالیت است‪ .‬او‬ ‫نخســتین زنی اســت که در این کشــور به این ســمت‬ ‫می‌رســد‪ .‬خانم برنابیچ‪ ،‬در دانشگاه‪ ،‬در رشته مدیریت‬ ‫بازرگانــی درس خوانده و قبل از ورود به سیاســت برای‬ ‫چندیــن و چند نهــاد بین‌المللی فعالیت کــرده بود‪.‬‬ ‫او از ‪ ۱۱‬آگوســت ‪ ۲۰۱۶‬میــادی‪ ،‬وزیــر اداره امــور‬ ‫عمومــی و حکومت محلی صربســتان بوده اســت‪ .‬او‬ ‫در ســال ‪ ۲۰۱۸‬توســط نشــریه فوربز به‌عنــوان نود و‬ ‫یکمیــن زن تأثیرگــذار در جهان و بیســت و یکمین زن‬ ‫در حــوزه رهبــران سیاســی انتخاب شــده اســت‪ .‬این‬ ‫خانم البته نخســتین زن در صربستان و پنجمین رئیس‬ ‫دولــت در جهان اســت که خود را به طور آشــکارا یک‬ ‫همجنســگرا معرفی کرده اســت‪.‬‬ ‫یکــی از تاریک‌تریــن نقــاط دوره نخســت‌وزیری او‬ ‫مربــوط به یک مصاحبه در ســال ‪ ۲۰۱۸‬با یک رســانه‬ ‫آلمانی اســت کــه او در آن‪ ،‬قتل عام سربرنیتســا که در‬ ‫آن صرب‌هــا‪ ،‬مســلمانان را به‌طــور دلخراشــی به قتل‬ ‫رســاندند را انکار کرد‪ .‬این انکار حتی توســط کمیسیون‬ ‫اروپا نیز محکوم شــد‪.‬‬

‫جاســیندا کیــت لــورل آردرن؛ نخســت‌وزیر‬ ‫نیو ز یلند‬

‫این خانم ‪ ۳۹‬ســاله‪ ،‬دو ســال اســت که نخست‌وزیری‬ ‫نیوزیلنــد را به عهــده دارد و جوان‌ترین نخســت‌وزیر‬ ‫ایــن کشــور از ســال ‪ ۱۸۵۶‬اســت و همچنیــن لقــب‬ ‫جوان‌تریــن زنی که توانســته در ‪ ۳۷‬ســالگی ریاســت‬ ‫دولــت یک کشــور را به عهده بگیرد را نیــز در کارنامه‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫او تقریبــا از همــان زمان‪ ،‬رهبــر حزب کارگــر در این‬ ‫کشــور نیز اســت‪ .‬او اولین بــار در انتخابات سراســری‬ ‫‪ ۲۰۰۸‬به‌عنــوان نماینده‌ای فهرســتی وارد پارلمان شــد‬ ‫(نماینــده‌ای که شــخصاً در حــوزه انتخابیــه‌اش پیروز‬ ‫نشــده ولی بر اساس فهرســت حزب وارد پارلمان شده‬ ‫است)‪.‬‬ ‫او از ‪ ۸‬مــارس ‪ ۲۰۱۷‬نمایندگــی حــوزه انتخابیه مونت‬ ‫آلبــرت در پارلمــان را برعهــده دارد‪ .‬آردن‪ ،‬فعالیــت‬ ‫سیاســی خود را در ســال ‪ ۲۰۰۱‬و در دفتر نخست‌وزیر‬ ‫نیوزیلنــد آغاز کرد و بعد از آن هم در بریتانیا‪ ،‬مشــاور‬ ‫تونی بلــر‪ ،‬نخســت‌وزیر بریتانیا شــد‪ .‬او یک هم‌خانه‬ ‫دارد و بعــد از بی‌نظیر بوتو دومین رئیس دولتی اســت‬ ‫کــه در طول دوره ریاســت خود‪ ،‬بچه‌دار می‌شــود‪.‬‬ ‫روزنامه هفت صبح‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪59 Kheradmand‬‬


‫هشت زن قدرتمند که رئیس دولت کشورشان هستند‬ ‫مصطفی آران‬ ‫بلژیک برای نخســتین بار‪ ،‬یک زن را در مقام ریاســت‬ ‫دولــت یــا همــان نخســت‌وزیری خــود دیــد‪ .‬همین‬ ‫موضــوع بهانه‌ای شــد تا بــه زندگــی او و هفت رئیس‬ ‫دولــت دیگــر بپردازیــم که در سراســر جهــان و البته‬ ‫بیشــتر در اروپا‪ ،‬به‌عنوان رئیس دولت‪ ،‬نخســت‌وزیر یا‬ ‫رئیس جمهور مشــغول فعالیت هســتند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫طبیعی اســت کــه در این فهرســت‪ ،‬صرفا بــه افرادی‬ ‫پرداختیم که در حال حاضــر در دفتر کار خود به‌عنوان‬ ‫رئیــس دولت حضور دارند وگرنه جهــان‪ ،‬به‌خصوص در‬ ‫تاریــخ معاصر خــود‪ ،‬کم رئیــس دولت خانم نداشــته‬ ‫است‪.‬‬

‫جهــان‪ ،‬بــرای اولیــن بــار در ‪ ۲۱‬جــوالی ‪ ۱۹۶۰‬یعنی‬ ‫حدوداً ‪ ۷۰‬ســال پیش‪ ،‬برای نخســتین بار یــک زن را در‬ ‫دفتر نخســت‌وزیری دید‪ .‬آن زن ســیریماو بندارانایکه‬ ‫نام داشــت کــه بــه مــدت ‪ ۴‬ســال و ‪ ۲۴۹‬روز‪ ،‬رئیس‬ ‫دولت ســریالنکا بود‪.‬‬ ‫ایــن خانــم البته به راحتــی به این مرحله از سیاســت‬ ‫رســیده بود چرا که شــوهرش از نخســت‌وزیران قبلی‬ ‫ســریالنکابود کــه از ســال ‪ ۱۹۵۶‬تــا زمان تــرورش به‬ ‫دســت یک راهب بودایی در ســال ‪ ۱۹۵۹‬در این سمت‬ ‫کار کرد‪.‬‬ ‫در واقــع ایــن خانــم بالفاصلــه بعــد از شــوهر خود‬ ‫نخســت‌وزیر و موفق شــد بــرای ســه دوره از ‪ ۱۹۶۰‬تا‬ ‫‪ ،۱۹۶۵‬از ‪ ۱۹۷۰‬تا ‪ ۱۹۷۷‬و ا ز ‪ ۱۹۹۴‬تا ‪ ۲۰۰۰‬نخست‌وزیر‬ ‫ســریالنکا شــود‪ .‬او در ســال ‪ ۲۰۰۰‬فوت کرد‪ ،‬اما حتی‬ ‫دخترش نیــز از این مزایــای خانوادگی اســتفاده کرد و‬ ‫رئیس جمهوراین کشــور آســیای شرقی شد‪.‬‬ ‫از آن زمــان تاکنــون جهان کــم به خود رئیــس دولت‬ ‫زن ندیــده اســت و در خاطــره جمعــی ما نیــز دوره‬ ‫حکمرانــی افــرادی مثل ایندیــرا گانــدی‪ ،‬بی‌نظیر بوتو‬ ‫و مــارگارت تاچــر باقی مانده اســت‪ .‬این نوشــته‪ ،‬اما‬ ‫تالشی اســت برای بررســی زندگی شــخصی و سیاسی‬ ‫هشــت نخســت‌وزیر و رئیس جمهور فعلی در جهان‪.‬‬ ‫‪  58 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫مته فردریکسن‪ ،‬نخست‌وزیر دانمارک‬

‫خانــم فردریکســن از تابســتان امســال به‌عنــوان‬ ‫نخســت‌وزیر دانمــارک انتخاب شــده اســت‪ .‬او با ‪۴۱‬‬ ‫ســال ســن‪ ،‬جوان‌تریــن رئیس دولــت در این کشــور‬ ‫اســت‪ .‬او در ســا ل ‪ ۱۹۷۷‬در خانــواده‌ای معمولــی‬ ‫بــا پــدری حروفچیــن و مادری معلــم متولد شــده و‬ ‫تحصیالت خود را در دانشــگاه آلبورگا دانمارک در علوم‬ ‫اداری و اجتماعــی بــه پایان رســانده اســت‪.‬‬ ‫فردریکســن از ســال ‪ ۲۰۰۱‬یعنی از ‪ ۲۴‬ســالگی به‌طور‬ ‫جدی وارد سیاســت شــده اســت و نخســتین سمتش‬ ‫عضویــت در فلکتیــن‪ ،‬پارلمــان دانمــارک به‌عنــوان‬ ‫منتخــب اســتان کپنهاگ بوده اســت‪.‬‬ ‫بــا این‌حــال ارتقــای او در ســمت‌های عالــی دولتــی‬ ‫مربوط به ‪ ۱۰‬ســال بعد اســت کــه او توانســت ابتدا‬ ‫وزارت کار و ســپس وزارت دادگســتری دانمارک را اداره‬ ‫کنــد و پــس از دوره‌ای فعالیــت به‌عنــوان رهبر حزب‬ ‫سوســیال دموکــرات و البتــه رهبر اپوزیســیون دولت‪،‬‬ ‫نهایتــاً در ژوئــن ســال ‪ ۲۰۱۹‬به‌عنــوان نخســت‌وزیر‬ ‫دانمارک معرفی شــود‪.‬‬ ‫خانــم فردریکســن‪ ،‬از ســال ‪ ۲۰۰۳‬تــا ‪ ۲۰۱۴‬بــا آقایی‬ ‫به‌نــام اریک هــر‪ ،‬ازدواج کــرده بــود و از او دو فرزند‬ ‫دارد‪ ،‬امــا حاال با بازیگــری دانمارکی به‌نــام بوتنگبرگ‬ ‫ه ‌مخانه اســت‪.‬‬

‫سوفی ویلمز‪ ،‬نخست‌وزیر بلژیک‬

‫ســوفی ویلمــز در ژانویه ‪ ۱۹۷۵‬متولد شــده اســت و‬ ‫‪ ۴۴‬ســال ســن دارد‪ .‬او فارغ‌التحصیــل رشــته ارتباطات‬ ‫کاربــردی‪ ،‬تبلیغات و بازاریابی در بروکســل اســت‪ .‬او‬ ‫همچنیــن دارای یک مــدرک در حــوزه مدیریت مالی‬

‫اســت‪ .‬ســوفی ویلمز نخســت‌وزیر جدیــد بلژیک در‬ ‫ســال ‪ ۲۰۰۰‬میالدی با عضویت در شورای شهر اوکل در‬ ‫جنوب بروکســل‪ ،‬وارد دنیای سیاســت شــد‪.‬‬ ‫مســئولیت‌های او تا ســال ‪ ۲۰۱۵‬در سطح محلی باقی‬ ‫مانــد ولــی این را هــم باید گفــت که پــس از تکمیل‬ ‫تحصیالتــش به‌عنوان مدیــر مالی در پــروژه‌ای مربوط‬ ‫بــه همکاری‌هــای بین‌المللی و گســترش اتحادیه اروپا‬ ‫در کمیســیون اروپا مشغول به کار شــد‪ .‬سوفی ویلمز‬ ‫پیش از آنکه در ســال ‪ ۲۰۱۵‬به‌عنوان وزیر بودجه‪ ،‬وارد‬ ‫دولت شــود‪ ،‬در ســال ‪ ۲۰۱۴‬عضو پارلمان بلژیک بود‪.‬‬ ‫او همیــن چنــد روز پیــش به‌عنــوان نخســتین رئیس‬ ‫دولــت زن در بلژیــک منتخــب شــد‪ .‬او بــا یــک مرد‬ ‫اســترالیایی به‌نــام کریســتوفر اســتون ازدواج کرده و‬ ‫چهار فرزنــد دارد‪ .‬البته این را هــم باید گفت که خانم‬ ‫ویلمــز در حالــی روز شــنبه ‪ ۲۶‬اکتبر از ســوی کمیته‬ ‫وزارتی برای این ســمت تعیین شــد که اکثریت پارلمان‬ ‫را در اختیــار نــدارد و از این روســت که تــاو گفته در‬ ‫دولت موقــت فرصت زیادی برای انجــام کاری ندارد و‬ ‫درخواســت کــرده که هر چه ســریع‌تر دولــت ائتالفی‬ ‫تشکیل شود‪.‬‬

‫آنگال مرکل‪ ،‬صدر اعظم آلمان‬

‫مــرکل که در میــان طرفــداران خود به موتــی یا مادر‬ ‫معــروف اســت ‪ ۶۵‬ســال ســن دارد و از ســال ‪۲۰۰۵‬‬ ‫تاکنــون یعنی به‌مدت ‪ ۱۴‬ســال‪ ،‬صدراعظم آلمان بوده‬ ‫اســت‪ .‬البته او گفته در ســال ‪ ۲۰۲۱‬دیگر برای کســب‬ ‫عنــوان صدراعظمی کاندیدا نخواهد شــد‪.‬‬ ‫او که دکترای شــیمی دارد و ظاهراً در دوران دانشــگاه‬ ‫درســش را هم خوب می‌خوانده‪ ،‬کار خــود را به‌عنوان‬ ‫نماینده مجلس از ســال ‪ ۱۹۹۱‬آغاز کرده اســت‪ .‬در دو‬ ‫دوره بین ســال‌های ‪ ۱۹۹۱‬تا ‪ ۱۹۹۸‬دو وزارتخانه را اداره‬ ‫کــرده و بعد از آن در ســمت‌های حزبی فعالیت کرده‬ ‫تا اینکه به صدارت اعظمی در آلمان رســیده اســت‪.‬‬ ‫خانم مــرکل‪ ،‬صدراعظــم آلمان کــه تا به‌حــال دو بار‬ ‫هــم ازدواج کرده‪ ،‬اساســاً فرزندی از خــود ندارد‪ .‬مرکل‬ ‫از ازدواج اول خود که در ســال ‪ ۱۹۷۷‬و در ‪ ۲۳‬ســالگی‬ ‫انجــام داد و پنج ســال به‌طول انجامید بچــه‌ای ندارد و‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪58 Kheradmand‬‬


57 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 57 


56 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 56 


‫هندی اســت كه گاهی با هنرمنــدی و د نهایت ظرافت‬ ‫حكاكی شــده است‪).‬‬ ‫در خــارج از دیــوار محوطه مســجد جامــع در طرف‬ ‫راســت منــار قدیمی خرابی دیده مي‌شــود كــه با آجر‬ ‫بنا شــده اســت و در بدنــه آن موزاییك بســیار زیبا و‬ ‫جالب توجهی نمایان اســت كــه از آجرهــای نازك یك‬ ‫رنــگ تركیب یافته و با ســاختمان قدیمــی كه به رنگ‬ ‫مس اســت هم آهنگی دارد‪ .‬حضــور این مناره به دلیل‬ ‫اســت كه این مسجد ســلجوقی بر روی خرابه بنایی از‬ ‫آثار غزنویان ســاخته شــده و شــاه طهماســب هم آنرا‬ ‫تعمیر كرده اســت‪.‬‬ ‫‪ 24‬ژویه‪ -‬از وقتی كه وارد ســاوه شــده‌ایم عباسقلیخان‬ ‫كامــ ًا ســرگرم كار شــده و تفتیش‌هایــی مي‌كنــد‪ .‬از‬ ‫عملیات او من به فكر دوره شــاهان هخامنشــی افتادم‬ ‫كه با مســافرت من بــرای تحقیق ابنیه و آثــار تاریخی‬ ‫آنهــا مناســبتی دارد‪ .‬اگر قرون عدیده‌ای گذشــته و اگر‬ ‫دوران عظمــت و اقتــدار ایــران باســتانی كامــا رو به‬ ‫انحطــاط گــذارده و صورت افســانه ماننــدی به خود‬ ‫گرفته اســت‪ .‬هنوز‬ ‫ترتیب اداری كشــور‬ ‫ایــران شــباهتی به‬ ‫زمــان قدیــم دارد‪.‬‬ ‫ســرتیپ را مي‌توان‬ ‫بــا مفتشــینی‬ ‫مقایســه كــرد كــه‬ ‫از طــرف شــاه بــه‬ ‫ســاتراپي‌های كشور‬ ‫پهنــاور داریــوش‬ ‫مي‌رفتنــد تــا اعمال‬ ‫و رفتــار فرمانروایان‬ ‫را از نزدیــك دیــده‬ ‫و بــه شــاه گــزارش‬ ‫دهنــد‪ .‬در آن‬ ‫زمــان بازرســانی‬ ‫بــه نــام چشــم و‬ ‫گــوش شــاه همــه‬ ‫ســاله بــه ممالــك‬ ‫تابعــه مي‌رفتنــد و‬ ‫بــه عرایــض مــردم‬ ‫و شــكایاتی كــه نســبت به ســاتراپ داشــتند با دقت‬ ‫رســیدگی مي‌كردند و از دبیرانی كه به امر شــاه مامور‬ ‫نظــارت بر امــور جاریــه بودنــد تحقیقاتی بــه عمل‬ ‫مي‌آوردنــد و از اوضــاع كشــور كامــ ًا آگاهــی حاصل‬ ‫مي‌كردنــد و نتیجــه را به دربــار شاهنشــاهان گزارش‬ ‫مي‌دادنــد‪.‬‬ ‫وضع ســاتراپی ســاوه به نظر من چندان رضایت بخش‬ ‫نیســت و چنیــن به نظــر مي‌آید كــه بارون اتریشــی‬ ‫بر حســب ضــرورت یا جاه طلبــی خــود را به زحمت‬ ‫انداخته اســت‪ .‬ایجاد رفــرم مالیاتی در كشــوری مانند‬ ‫ایــران كــه در آن دسیســه و تزویر به حد وفــور وجود‬ ‫دارد كاریســت بس مشــكل‪ .‬مخصوصاً برای كســی كه‬ ‫بــا اخالق و عادات اهالی آشــنایی ندارند و بعالوه كافر‬ ‫هم اســت‪ .‬مســلماً بارون را بایــد آدم مجنونی به نظر‬ ‫آورد كــه با این همه مشــكالت چنین ماموریتی را قبول‬ ‫‪  55 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫كرده اســت زیــرا كه هر قــدر هم تخصــص و مهارت‬ ‫داشــته باشــد نمي‌تواند در مقابل موانع زیاد شخصیت‬ ‫و لیاقتــی بروز دهد و بطــور كلی ایجار رفــرم مالی از‬ ‫عهده او خارج اســت‪.‬‬ ‫از طرفــی هم دخالــت روحانیان در امــور مالی انجام‬ ‫وظیفــه یك حاكم عیســوی را با اشــكاالت مواجه كنند‪.‬‬ ‫از بدو ورود بارون به ســاوه مالهــا از تماس با او پرهیز‬ ‫كرده‌انــد زیــرا كه او را نجــس و كافر مي‌داننــد و برای‬ ‫اینكه از شــر او خالص شــوند دســته دســته به مالقات‬ ‫ســرتیپ مي‌شــتابند و ســاعات طوالنــی بــا او خلوت‬ ‫مي‌كننــد و به شــكایت مي‌پردازند‪ .‬با ایــن حال معلوم‬ ‫اســت كه هرگــز بارون بــه انجــام مقاصد خــود نائل‬ ‫نخواهد شــد‪ .‬مســلمانان خیر اندیش قبل از مرگ غالباً‬ ‫یك ثلــث از امــاك و دارایــی خود را وقف مســجد و‬ ‫مدرســه و یا اعمــال خیریه دیگر از قبیــل روضه‌خوانی‬ ‫و اطعام مســكین مي‌كنند‪.‬‬ ‫واقــف حق دارد كه تولیت امالك موقوفــه را به اوالد و‬ ‫یا اقوام نزدیك خود بدهد و تولیت را نســل اندر نســل‬

‫در اعقــاب خــود باقی گــذارد‪ .‬یك قســمت از عایدات‬ ‫موقوفــه اختصــاص به متولــی دارد كه بــه عنوان حق‬ ‫نظــارت و تولیت بــر مــي‌دارد و آزاد اســت كه صرف‬ ‫احتیاجــات خــود نماید و یا بــه مصرف اعمــال خیره‬ ‫نمایــد‪ .‬با ایــن ترتیب هر كــس مي‌تواند تمــام دارایی‬ ‫خود یا قســمتی از آن را برای همیشــه در اختیار اوالد و‬ ‫اعقاب خــود بگذارد زیرا كه شــاه و حــكام نمي‌توانند‬ ‫در ملــك وقــف دخالت كنند و امــوال و امالك موقوفه‬ ‫تحت نظــارت روحانیــون قــرار مي‌گیرد و از دســتبرد‬ ‫محفوظ مي‌شــود‪.‬‬ ‫بــه موجــب قوانیــن اســامی اداره امــاك موقوفــه‬ ‫بایــد كامــا منظم باشــد و متولیــان هم بایــد مطابق‬ ‫وصیت‌نامــه واقــف عمــل نماینــد و عایــدات وقف‬ ‫را با ســایر عایــدات مخلــوط ننماینــد‪ .‬در وقف نامه‬ ‫هــم نمي‌توانند تغییــری داده و عایــدات را به مصرف‬

‫دیگری غیر از آنچه واقف تعیین نموده برســاند‪ .‬هرگاه‬ ‫متولــی بــر خــاف وقف نامــه عمــل كنــد و در مال‬ ‫وقف تصرفات غیر مشــروعی بنمایــد از تولیت معزول‬ ‫مي‌شــود و بر حســب وصیت واقف دیگری به جای او‬ ‫منصــوب مي‌گردد‪.‬‬ ‫امــاك موقوفــه قابل انتقال نیســت و فقط اشــخاص‬ ‫معیــن از عایــدات آن حق تمتــع دارند‪ .‬ملــك وقف را‬ ‫نمي‌تــوان تبدیــل به ملك دیگــری كرد مگر با شــرایط‬ ‫خاصــی‪ .‬به طــوری كه مــن اســتنباط كــردم دو ثلث‬ ‫عایــدات موقوفــه صرف اعمــال خیریه و ثلــث دیگر‬ ‫صــرف معاش طالب علــوم مذهبی مي‌شــود و باید در‬ ‫اختیار علما باشــد و هــرگاه عایدات زیادتــر از مخارج‬ ‫معین باشــد متولی مجاز اســت كه از این مــازاد ملك‬ ‫دیگــری خریــده و به موجب وصیــت واقف وقف كند‬ ‫و ممكــن اســت این امــاك فرعی با اجــازه مجتهدین‬ ‫قابل انتقال باشــد‪.‬‬ ‫هــرگاه ملك موقوفه‌ای مجهول التولیه باشــد در اختیار‬ ‫روحانیــون وقت قرار مي‌گیــرد‪ ،‬غالباً بــرای تصرف این‬ ‫امــاك در میــان‬ ‫مالهــا كشــمكش و‬ ‫نزاع تولیــد مي‌گردد‬ ‫و باالخــره حكــم‬ ‫مجتهدیــن و حكــم‬ ‫شــاه تكلیــف آنــرا‬ ‫معیــن مي‌كنــد و‬ ‫بــه نــزاع خاتمــه‬ ‫مي‌دهــد‪.‬‬ ‫در چنیــن مواقــع‬ ‫است كه مالها برای‬ ‫تصــرف موقوفــه‌ای‬ ‫كــه بــه حــكام و‬ ‫اشــخاص متنفــذ‬ ‫متوســل مي‌گردنــد‬ ‫و در غیــر این موقع‬ ‫همیشــه از حــكام‬ ‫دوری مي‌كننــد‪.‬‬ ‫اكنون مالهای ساوه‬ ‫و مالهــای اصفهان‬ ‫راجــع به یــك ملك‬ ‫وقفــی كه عایدات سرشــاری دارد كشــمكش دارند‪ .‬اگر‬ ‫چه مــن نمي‌توانــم در محاكمــات حضوری ســرتیپ‬ ‫حاضر شــوم ولــی از دور ناظــر وقایع هســتم زیرا كه‬ ‫پــاره‌ای از آنها چون دانســته‌اند كه ما در نزد ســرتیپ‬ ‫احترامــی داریم از مالقات ما چنــدان پرهیزی ندارند و‬ ‫مــا را واســطه كار خود قــرار مي‌دهند‪.‬‬

‫ فصل دهم‬

‫ســد ســاوه‪ -‬رتیل‌ها‪ -‬مباشــرین ایرانــی‪ -‬ورود به آوه‪-‬‬ ‫مالقات با یك خانم‪ -‬مســافرت در بیابــان‪ -‬ورود به قم‪-‬‬ ‫دور نمای شــهر قم‪ -‬نقشــه اندرون حكومتــی‪ -‬حاكم‬ ‫شــهر قم‪ -‬مقبره حضرت فاطمه‪ -‬مقبره شــیوخ‪ -‬نغمه‬ ‫بلبل‌ها‬ ‫دامه دارد‪...‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪55 Kheradmand‬‬


‫ق‬ ‫سمت دوم‬

‫‪ ‬ایران‬ ‫كلده و شوش‬ ‫قســمت هایــی از کتــاب «ایــران‪ ،‬کلــده و شــوش»‬ ‫کــه شــامل خاطــرات خواندنــی «مــادام دیوالفــؤا»‬ ‫(‪ )Dieulafoy‬در مــدت حضــورش در ســاوه و آوه‬ ‫در دهــه ‪ 1880‬میــادی (نزدیــک به ‪ 120‬ســال پیش)‬ ‫است‪.‬‬ ‫تألیف ‪ ‬مادام ژان دیوالفؤا‬ ‫شوالیه لژیون دونور‪ ،‬افسر اكادمی‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫شادروان علی محمد فره فروشی (مترجم همایون)‬ ‫‪ ‬‬ ‫ســرتیپ پــس از آنكه بیــش از‬ ‫یــك ســاعت در اینجا نشســت‬ ‫و تشــریفات احتــرام آمیــز را‬ ‫دید بلند شــد و اســب خــود را‬ ‫طلبیــد و گفــت مــا نمي‌توانیم‬ ‫در این‌جــا منــزل كنیم زیــرا كه‬ ‫عمــارت دارالحكومــه كوچــك‬ ‫اســت و گنجایــش مــا را ندارد‬ ‫ولــی معلــوم بــود كــه قصدش‬ ‫ایــن بود كــه در محــل آزادتری‬ ‫منــزل كند تــا بتواند بــا فراغت‬ ‫خاطــر نایــب الحكومــه محلی‬ ‫و اشــخاص ناراضی و مفتشینی‬ ‫را كــه مامور رفتــار حاكم یعنی‬ ‫بارون اتریشــی هســتند مالقات‬ ‫كنــد‪ .‬ماهــم بدنبال فراشــان به‬ ‫راه افتادیــم از قبرســتانی عبــور‬ ‫كردیم و به خانه ویرانی وارد شــدیم كه فراشــان سكنه‬ ‫آن را بضــرب چمــاق از آنجــا بیــرون كــرده بودند‪ .‬در‬ ‫اینجــا من در انتخاب اتاق ســرگردان شــدم زیرا بعضی‬ ‫در ســمت جنوب واقع شــده و ممكن بود با بستن در‬ ‫كامــا تاریك شــوند و برخی هــم كه آفتــاب‌رو بودند‬ ‫بند و بســتی نداشــتند و روشــنایی آفتاب خیره كننده‬ ‫و گرمــا هم تحمــل ناپذیر بــود بعــاوه مگس‌ها هم‬ ‫به اندازه شــمارش شــن‌های پراكنده حیاط‪ ،‬در اتاق‌ها‬ ‫جمع شــده بودنــد‪ .‬باالخره از ناچــاری اطاقی را كه یك‬ ‫در داشــت اختیار كــردم و به نوكران گفتــم كه گلیم و‬ ‫لحــاف را به زمیــن اندازند و پس از آنكه پرده پشــمی‬ ‫‪  54 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫ســیاهی را كــه در تهران تهیه كرده بــودم در مقابل در‬ ‫آویختــم دراز كشــیدم تا اســتراحتی كنم‪.‬‬ ‫طولی نكشــید كــه احســاس كــردم گرفتار كابوســی‬ ‫شــده‌ام زیرا كه حشــرات زیــادی را دیدم كــه در كف‬ ‫اتــاق در گردش هســتند و پــاره‌ای از آنها هــم از روی‬ ‫صــورت مــن عبــور مي‌كننــد‪ .‬در ایــن فكر بــودم كه‬ ‫ایــن ســیل حشــره از كجا بــه اتــاق راه یافته اســت‪.‬‬ ‫عنكبوت‌هایی كه بدنشــان به درشــتی یــك دانه باقال‬

‫بــا چنگال‌هــای دراز فــوج‬ ‫مانند از دیوارها سرازیر شــده و روی زمین مي‌دویدند‪.‬‬ ‫ناگهان بدنم ســخت بــه خارش افتاد‪ .‬از وحشــت بلند‬ ‫شــده و نشســتم و دیــدم تمــام بدنــم از ســاس‌های‬ ‫متعفن پوشــیده شــده اســت‪ .‬فوراً از جای برخاسته و‬ ‫بــه طرف در دویــدم و پــرده‌ای را كه با امیــدواری در‬ ‫مقابل آن آویخته بودم برداشــتم‪ .‬همین كه روشــنایی‬ ‫در اتــاق تابیــد عنكبوت‌هــای زشــت و بــد تركیب و‬ ‫ســاس‌های متعفن فــرار كردند و در ســوراخ‌های دیوار‬ ‫گلی پنهان شــدند‪ .‬كمی بعد دوباره دراز كشــیدم ولی‬ ‫بــاز روی آســایش و اســتراحت ندیــدم زیرا كــه افواج‬ ‫زنبور و مگس ســنگرهای دشــمنان پیشــین را اشــغال‬

‫كردند و من از عقب نشــینی مهاجمین اولیه متاســف‬ ‫شــدم زیــرا كــه آزار اینان بیــش از آنان شــد‪ .‬عالوه بر‬ ‫این هوا هم بشــدت بــر گرمی افزود‪ .‬نظــری به میزان‬ ‫الحــراره انداختــم دیــدم درجه حرارت چهــل وچهار را‬ ‫نشــان مي‌دهد‪ .‬خالصه در این منزل ویران به شــكنجه‬ ‫و عذابــی مبتال شــدم كــه از نشــریح و توصیف كامل‬ ‫آن عاجزم‪.‬‬ ‫‪ 23‬ژویه‪ -‬امروز ســرتیپ ما را به دیدن شــهر ســرافراز‬ ‫فرمود‪ .‬شــهر ســاوه كرســی والیتی بوده كــه به چهار‬ ‫ناحیــه تقســیم مي‌شــده و دارای‬ ‫یكصــدو بیســت و هشــت‬ ‫قصبــه و قریــه بــوده اســت‬ ‫ولــی امــروز اغلــب آنهــا خراب‬ ‫و خالــی از ســكنه مانده اســت‪،‬‬ ‫در قســمت‌هایی كه به وســیله‬ ‫قنــات یــا رودخانــه مزدغــان‬ ‫مشــروب مي‌شــوند و زمین هم‬ ‫حاصل‌خیــز اســت پنبــه و برنج‬ ‫و گنــدم بســیار عالی بــه عمل‬ ‫مي‌آیــد كه بــه تهــران مي‌برند‪.‬‬ ‫با وجــود گرمــای شــدید اهالی‬ ‫ایــن خوشــبختی را دارنــد كه به‬ ‫امراض مســری مبتال نمي‌شــوند‪.‬‬ ‫تنهــا بنایــی كــه آبــادی قدیمی‬ ‫شــهر را به خاطر مي‌آورد مسجد‬ ‫جامــع اســت‪ .‬این مســجد چون‬ ‫از مركز شــهر دور مانــده متروك‬ ‫شــده و حتــی روز جمعــه هــم در آن نمــاز خوانده‬ ‫نمي‌شــود و اكنون پناه‌گاه گدایان و درویشــانی اســت‬ ‫كــه از شــهرهای دیگر بــه ســاوه مي‌آیند و در ســایه‬ ‫دیوارهــای ضخیــم آن به ســر مي‌برند‪.‬‬ ‫یكــی از این دراویش هیكل عجیبی داشــت و نمونه‌ای‬ ‫خاص بود‪ .‬پوســت بدنش مانند هندي‌ها زرد و موهای‬ ‫بلند ســرش مجعد و پریشــان و ســینه عریانش از زیر‬ ‫شــنل پاره پشــمی بیــرون افتــاده بود‪ .‬چمــاق كلفت‬ ‫پر گرهی در دســت داشــت و اثاثــه زندگانیش منحصر‬ ‫بود به یك كشــكول‪( .‬كشــكول پوســت یك نــوع میوه‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪54 Kheradmand‬‬


53 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 53 


‫بزنــم و در مورد آنها بپرســم‪ ،‬همســرت چه نقشــی در فعالیت‌های‬ ‫هنــری‌ات داره؟ چقــدر در ایــن مــورد همکاری‬ ‫می‌کنه؟ چقدر در کنارت و همراهت هســت و یا‬ ‫مانع و رادع هســت؟‬

‫بقیه از صفحه ‪17‬‬

‫از دیدگاه من‪ ،‬هنرمندان معموال درونگرا هســتند‬ ‫و بــه عبارتــی‪ ،‬کمی از جامعه دورند‪ ،‬شــما در کار‬ ‫هنری چه رمــز و رازی داری که توجه و محبوبیت‬ ‫مردمی پیدا کردی؟‬

‫خانــواده واالترین اولویت من در زندگیســت‪ ،‬همســرم به‬ ‫دلیل آنکه خودش هم از خانواده هنرمندان اســت همیشــه‬ ‫حامــی و در کنــار من بوده اســت و همچنین پســرانم که‬ ‫خودشان آشــنا به موسیقی و پیانو هســتند مشوق من می‬ ‫باشند‪.‬‬

‫مــن هیچگاه خــط و مرزی میان هنرمنــد و مردم نمی بینم‬ ‫تا آنجایی که به یاد دارم همیشــه در کنــار هوادارانم بوده‌ام‬ ‫و بــه مــوازات آنها حرکت کــرده‌ام‪ .‬همواره اعتقــادم بر این‬ ‫بوده که یک هنرمند باید ســبک و ســیاقی داشــته باشــد و‬ ‫پیرامــون آن جلو رود و مهمتر از همه‪ ،‬خودش باشــد‪.‬‬

‫آیــا آلبومی از کارهای قبلی تهیه شــده؟ و به فکر‬ ‫درســت کردن آلبومی با گروه جینگه هستی و آیا‬ ‫اصوال درســت کردن آلبــوم در این زمانه و با وجود‬ ‫دنیای مجازی مقرون به صرفه هســت؟‬

‫وقتی ذهنت خســته میشــه و حس تکرار پیدا می‬ ‫کنی‪ ،‬چــکار می کنی؟‬

‫همیشــه و در همه حال‪ ،‬موســیقی نجات دهنده من بوده‪،‬‬ ‫گاهی به ســراغ پیانو مــی روم و در تنهایــی آواز را با صدای‬ ‫بلند می خوانم‪.‬‬

‫اگــر یــه روزی این اجازه بــه بانوان در ایــران داده‬ ‫شــود کــه آواز بخوانندچقــدر عالقمنــدی بــرای‬ ‫گیالنیهــای داخــل ایــران برنامه اجــرا کنی؟‬

‫بله در ســال ‪ ۲۰۰۸‬آلبوم موفــق ((جاودانه های گیالن)) رابا‬ ‫همکاری آقــای امیر رهبر منتشــر کردیم و پــروژه جدیدی‬ ‫تحت عنــوان ((جاودانه های ملل)) در دســت تهیه اســت‬ ‫کــه حضور همــکاران تــازه‪ ،‬جلــوه ای ویژه به آثــار ما می‬ ‫بخشد‪.‬‬

‫خیلی خیلی‪ ،‬آن روز دیر و دور نیســت که همه ما در دشــت‌های ســبز پوشیده از‬

‫نســترن و پونه و اطلســی و پامچال‪ ،‬با دختــران گیالنی و دامن‌های چین دارشــان اگــه حرفی و پیامی برای طرفدارهــات داری و مایلی نکته ای را با آنها‬ ‫دســت در دســت هم و در کنار پســران یک صدا ترانه کاکوله را ســر بدهیم و در در میان بگذاری‪ ،‬االن وقتش هســت !‬

‫در یک کالم خیلی دوســتتون دارم و بار دیگر از تمام عزیزانی که مرا تنها نگذاشــتند‬ ‫ورزشــگاه انزلی می انزلی را بخوانیم‪.‬‬ ‫و همــه آنها که یاری رســانم در اجرای این برنامه بودند و ازشــما خانم مســروره و‬ ‫می دونم که عاشــق خانواده هســتی‪ ،‬می‌خوام یه گریز به این سرحد جناب ســهی و مجله فاخر و ارزشــمند خردمند نیز صمیمانه سپاسگزارم‪.‬‬

‫‪  52 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪52 Kheradmand‬‬


‫در ادامه ســینما چهارســو یکی از ســانس‌های نمایش‬ ‫خــود را به‌صــورت رایــگان در اختیارمــان گذاشــت‪.‬‬ ‫ایــده اصلی این اســت کــه ســالن‌های نمایش تفکیک‬ ‫نشــوند بلکــه آماده‌ســازی انجام شــود تــا نابینایان با‬ ‫همراهــی خانواده و دیگران به ســینما بیاینــد‪ .‬بعد از‬ ‫سرخپوســت‪ ،‬محســن امیریوســفی با فیلم آشغال‌های‬ ‫دوست‌داشــتنی به ما پیوســت‪.‬‬ ‫هنرمندانــی ماننــد امین تارخ و شــبنم مقدمی هم در‬ ‫روز افتتاح ســایت همراهمان شــدند‪ .‬احسان علیخانی‬ ‫هم در برنامه خود کمک کرد نابینایان شــهر‌های دیگر‬ ‫از برنامه‌های ما باخبر شــوند‪ .‬این کار اسپانســر ندارد و‬ ‫همه هنرمندانی که در آن شــرکت کرده‌اند‪ ،‬با احســاس‬ ‫و عالقه خود جلــو آمده‌اند‪.‬‬

‫صوتی شده تماشــا می‌کنند‪ .‬حتما در آینده برنامه‌های‬ ‫جدیدی هم برگزار خواهد شــد‪.‬‬ ‫مــن به‌عنــوان یــک بازیگــر‪ ،‬کاری بهتر از ایــن انجام‬ ‫نمی‌دهــم‪ ،‬چــون فکــر می‌کنــم به همین شــکل هم‬ ‫همه‌چیز خوب اســت‪ .‬هــدف ما این اســت که کتاب‪،‬‬ ‫تئاتر و فیلم‌هــا را صوتی کنیم تا نابینایــان هم بتوانند‬ ‫از آن‌ها اســتفاده کننــد‪ .‬کار آنقدر‌ها پیچیده و عجیب‬ ‫نیســت و اگر من هــم آن را متوقف کنــم‪ ،‬افراد دیگر‬ ‫آن را به ســرانجام خواهند رســاند‪.‬‬

‫هنــری‪ ،‬ورزشــی و فنــی نابینایان موفقی مشــغول به‬ ‫فعالیــت هســتند‪ .‬مواجهــه و رفت‌وآمــد بــا نابینایان‬ ‫باعث می‌شــود بیشــتر با زندگی آن‌ها آشنا شویم؛ مثال‬ ‫بعــد از تماشــای اجاره‌نشــین‌ها‪ ،‬به همــراه جمعی از‬ ‫دوســتان نابینا به کافــه رفتیم‪.‬‬ ‫آنجــا متوجه شــدم ناچارند بــرای انتخــاب از دیگری‬ ‫کمک بخواهند تا منو را برایشــان بخوانــد‪ .‬از آن روز به‬ ‫بعــد یکی از برنامه‌های ما در ســوینا‪ ،‬تالش برای اضافه‬ ‫کــردن خط بریل به منوی رســتوران‌ها و کافه‌هاســت‪.‬‬

‫در کشــور‌های مختلــف نابینایــان چطور به به‌نظــر شــما الزم اســت یــک بازیگــر وارد‬ ‫فعالیت‌هــای اجتماعــی اینچنینــی شــود؟‬ ‫تماشــای فیل ‌مها م ‌ینشــینند؟‬

‫قبــا در جریــان طرح‌هــای اینچنینی نبودم‪ .‬به شــکل هنــوز هم فکر می‌کنم کاری که انجــام داده‌ایم چندان‬ ‫تجربــی بــا راهنمایی دوســتان نابینا راه را پیــدا کردم؛ عجیــب و خــاص نیســت‪ .‬همــه افــراد دغدغه‌هایی‬ ‫از نابینایانــی که با ســوینا همراه شــدند چه مثــا همســر یکــی از دوســتانم کم‌بینــا بــود و از او از ایــن دســت دارند‪ ،‬نــه به‌عنــوان یک بازیگــر بلکه‬ ‫بازخــوردی گرفتید؟‬ ‫پرســیدم چطور بــرای فیلم دیدن کمــک می‌گیرد؟ من به‌عنوان یک شــهروند‪ .‬گاهی ما ســراغ فعالیتی مرتبط‬ ‫نابینایــان اســتقبالی غیرقابل‌پیش‌بینــی داشــتند و از ایــن تجربه‌ها اســتفاده کــردم و بعد‌ها که بیشــتر با آن دغدغــه می‌رویم‪ .‬نمی‌خواهم ایــن کار را در حد‬ ‫به‌شــدت پیگیــر کار‌هــا‬ ‫یک کنــش اجتماعــی بــزرگ کنم‪.‬‬ ‫هســتند و در فضــای مجازی‬ ‫ایــن فعالیت‌ها همان حــوزه کاری‬ ‫ارتباط مســتمری بــا فعالیت‬ ‫خودم اســت‪ ،‬مثال تا به حال اجرای‬ ‫ســوینا دارنــد‪ .‬ضمــن اینکه‬ ‫ویــژه هنرمنــدان داشــتیم و حــاال‬ ‫این فعالیت‌ها همان حوزه کاری خودم است‪،‬‬ ‫بخــش بزرگــی از کار را خــود‬ ‫اجــرای ویژه نابینایــان‪ .‬این یک کار‬ ‫نابینایــان برعهــده گرفته‌اند‪ .‬مثال تا به حال اجرای ویژه هنرمندان داشتیم و حاال فرهنگی اســت و برای خــودم هم‬ ‫پیام‌هــای زیــادی از نابینایان‬ ‫جذابیت دارد‪.‬‬ ‫ســاکن شهرســتان‌ها داشتیم‬ ‫اجرای ویژه نابینایان‪.‬‬ ‫ســوینا چه تغییری در روحیه‬ ‫کــه می‌خواســتند در جریــان‬ ‫و حال خودتــان ایجاد کرد؟‬ ‫اتفاقات سوینا قرار بگیرند؛ به‬ ‫ایــن پــروژه بــرای مــن آنقدر‌هــا‬ ‫همیــن دلیل تصمیــم گرفتیم‬ ‫رادیــو اینترنتــی را در کنــار ســایت راه‌انــدازی کنیم‪ .‬جســت‌وجو کــردم فهمیــدم در پکن یک نفــر هر‌ماه احساســاتی نیســت کــه بخواهــم بگویم تغییــری در‬ ‫رادیــوی اینترنتی که ســردبیر آن هم یکــی از نابینایان تعــدادی نابینــا را دور هم جمع و فیلم‌ها را برایشــان زندگــی‌ام ایجــاد کرده اســت‪ .‬ایــن یــک کار حرفه‌ای‬ ‫اســت نه فعالیت خیریه یــا کمک به نابینایــان‪ .‬گامی‬ ‫گروه اســت‪ ،‬بــه ما کمک کرد پخش سراســری داشــته حیــن نمایش تعریــف می‌کند‪.‬‬ ‫باشــیم‪ .‬ســایت هــم طــوری طراحی شــده کــه برای در کشــور‌های پیشــرفته هم امکانات ســخت‌افزاری و فرهنگــی برداشــته شــده کــه مــن در مســیر آن قرار‬ ‫نابینایان کامال قابل‌اســتفاده باشــد‪ .‬همــه این اتفاقات فنی وجــود دارد کــه نابینایان بتوانند توضیحــات را با گرفتــه‌ام و در نهایت به من کمک کرد بیشــتر مطالعه‬ ‫باعث شــد ارتباطی قوی بین ســوینا و نابینایان شــکل هدفون بشــنوند‪ .‬بــرای من اجرای یــک برنامه جمعی‪ ،‬کنم‪ ،‬با هنرمندان بیشــتری در ارتباط باشــم و نســبت‬ ‫کنــار هم بودن و تبــادل حس خوب و شــادی اهمیت به پیرامونم حســاس‌تر شــوم‪ .‬دوســتانی پیدا کردم که‬ ‫بگیرد‪.‬‬ ‫دربــاره جهــان دیگری با مــن حرف می‌زننــد‪ ،‬از خودم‬ ‫زیادی دارد‪.‬‬ ‫چــه نهاد‌هایی برای ادامه فعالیت ســوینا قدم‬ ‫باســوادتر هســتند و خیلی وقت‌ها از آن‌ها آموخته‌ام‪.‬‬ ‫پیش گذاشتند؟‬ ‫خودتــان تا به حــال در کارنامه بازیگری نقش واکنش خانواده‌تان به ایده راه‌اندازی سوینا چه بود؟‬ ‫کار مــا نهادی و انجمنی نیســت‪ .‬ســینما چهارســو و یک نابینا را بــازی کرده‌اید؟‬ ‫ســوینا برای خانواده‌ام مهم و ارزشــمند اســت و واقعا‬ ‫تــاالر وحدت به رایگان ســالن در اختیارمان گذاشــتند‪ ،‬خیلی ســال قبل نقش نابینایی را بازی کــردم‪ ،‬اما از یاد از آن حمایــت می‌کننــد‪ .‬در خانــه ما همیشــه حرف‬ ‫ســازندگان فیلم‌هــا و ســریال‌ها هزینــه‌ای دریافــت بــرده بودم‪ .‬قبال کتاب «پولینا چشــم و چراغ کوهپایه» سویناســت و در روز‌هــای اکران همه اعضــای خانواده‬ ‫نکردنــد‪ ،‬گویندگان هم ایــن کار را کامــا رایگان انجام را هــم بــرای کانون پــرورش فکــری کودکا ‌نو‌نوجوانان کنارم هســتند و کمکــم می‌کنند‪.‬‬ ‫صوتی کرده‌ام که درباره یک پســر نابیناســت‪ .‬آن زمان‬ ‫داده‌اند‪.‬‬ ‫مــن این کار را شــروع کرده‌ام‪ ،‬اما هر فــرد دیگری هم بــرای ایفــای نقــش بیشــتر از تماشــای فیلم‌ها کمک از اینکــه بازیگــری را انتخــاب کردیــد راضی‬ ‫می‌توانــد آن را انجام دهد‪ .‬برای کار ما نیروی انســانی گرفته بودم‪ ،‬چون آشــنایی نزدیکی با نابینایان نداشــتم‪ .‬هستید ؟‬ ‫و زمــان اهمیت دارد و به ســرمایه خاصی نیــاز ندارد‪ .‬قبل از ســوینا چه تصــوری از دنیای نابینایان داشــتید؟ من عشــق خاصــی به بازیگــری دارم و حــس می‌کنم‬ ‫خیلــی خوش‌شانســم کــه شــغلی دارم که هــر روز با‬ ‫کار‌هــای متنوعــی می‌تــوان انجــام داد و فقــط کافی آیــا این تصــور تغییر کرد؟‬ ‫از کودکــی نابینایــان در مدرســه‌های جداگانــه درس عالقــه آن را انجــام می‌دهم‪ .‬این کار ســختی‌های خود‬ ‫اســت افراد داوطلب وجود داشــته باشند‪.‬‬ ‫فکر نمی‌کنید الزم اســت ســازوکار مشــخص می‌خواننــد‪ .‬بعد از آن هم نابینایــان را کمتر در اجتماع را دارد‪ ،‬امــا تمــام آن برای من لذت اســت‪ .‬منظورم این‬ ‫و همیشــگی بــرای فعالیــت ســینمای ویژه می‌بینیــم و من شــخصا تصــور نمی‌کردم ایــن تعداد نیســت که دلگیر و عصبانی نمی‌شــوم یا استرس ندارم‪،‬‬ ‫نابینایان وجود داشــته باشــد؟‬ ‫هنرمنــد و متخصــص در میــان آن‌هــا فعالیــت کنند‪ .‬امــا در شــغلم به من خــوش می‌گذرد‪ .‬مــن از صبح تا‬ ‫حتما کم‌کــم این اتفاق می‌افتد‪ .‬اما دورهمی ما شــبیه حتــی در کافه‌هــا و رســتوران‌ها هــم کمتر بــا آن‌ها شــب در مســیری قدم‌برمی‌دارم که به آن عالقه دارم و‬ ‫به‌نظــرم این موهبت بزرگی اســت‪.‬‬ ‫به جلســه فیلم‌بینی و تئاتربینی اســت‪ .‬این نخســتین هم‌صحبــت می‌شــویم‪.‬‬ ‫‪----‬‬‫بار اســت که دوســتان نابینا با یکدیگر نمایشــی را که ســوینا باعــث شــد متوجه شــوم در همه رشــته‌های‬

‫‪  51 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪51 Kheradmand‬‬


‫نابینایان؛ مخاطبان گم‌شده سینما‬

‫گفت‌وگو با گالره عباسی‪ ،‬مؤسس‬ ‫سینمای نابینایان در ایران‬

‫نیلوفرذوالفقاری‬

‫به‌وجود آمد؟‬

‫همیشــه دلم می‌خواســت برای کــودکان نابینــا کاری‬ ‫انجــام دهــم‪ ،‬آن هم بــرای کودکانــی که هنــوز وارد‬ ‫مدرســه و اجتماع نشــده‌اند‪ .‬ایده اولیه من قصه‌گویی‬ ‫و به‌خصــوص شــاهنامه‌خوانی بــود‪ .‬طرحــی را هم تا‬ ‫نیمه جلو بردم که شــاهنامه‌خوانی بــرای کودکان نابینا‬ ‫بــود‪ ،‬اما چنــدان به نتیجه نرســید‪ .‬آن زمان شــناخت‬ ‫چندانــی از نابینایان و دنیای آن‌ها نداشــتم‪.‬‬ ‫بعد از مدتی یکی از دوســتان نابینایــم در رادیو با من‬ ‫تماس گرفت و پیشــنهاد اجرای رادیویی داد‪ .‬از آنجا که‬ ‫همیشــه این دغدغه را داشــتم‪ ،‬برایم جالب بود که این‬ ‫پیشنهاد را بپذیرم‪.‬‬ ‫وقتــی وارد جمــع نابینایان مشــغول در رادیو شــدم و‬ ‫دیدم که مرا می‌شناســند‪ ،‬کارهایم را دنبــال کرده‌اند و‬ ‫درباره ســریال‌های شــهرزاد و کیمیا از من می‌پرســند‪،‬‬ ‫خیلــی تحت‌تأثیــر قرار‌گرفتم؛ چرا که اتفاقــا با نگاهی‬ ‫ریزبیــن و دقیــق دربــاره کار حــرف می‌زدنــد و نقد‬ ‫می‌کردند‪.‬‬

‫سال‌هاســت بــه ســازندگان برنامه‌هــای تلویزیونــی برای تماشــای فیلم و سریال چه دشواری‌هایی‬ ‫یــا فیلم‌هــای ســینمایی توصیه می‌شــود بــرای اینکه داشتند؟‬

‫بینندگان کم‌شــنوا و ناشــنوا هم بتوانند به تماشای آثار‬ ‫آن‌هــا بنشــینند‪ ،‬از زیرنویس اســتفاده کنند‪.‬‬ ‫دیگــر بــرای همه مــا دیــدن تصویــر گوینــده‌ای که‬ ‫دیالوگ‌ها را به زبان اشــاره ترجمه می‌کند عادی شــده‬ ‫اســت‪ ،‬اما هیچ‌وقــت فکر کرده‌ایــد نابینایان عالقه‌مند‬ ‫به تئاتر‪ ،‬ســینما و تلویزیون برای استفاده از برنامه‌های‬ ‫موردعالقه‌شــان با چه دشــواری‌هایی روبه‌رو هستند؟‬ ‫گالره عباسی بازیگری اســت که به این سؤال فکر کرده‬ ‫و از آنجــا که ســال‌ها دغدغــه انجام کاری ویــژه برای‬ ‫نابینایــان در ذهنش بوده‪ ،‬تصمیم گرفتــه راهی برای از‬ ‫میان برداشــتن این دشــواری‌ها برای نابینایان پیشنهاد‬ ‫دهد‪ .‬طرفداران فیلم و ســریال‪ ،‬عباســی را با نقش لیال‬ ‫در شــیدایی و اکرم در ســریال پرمخاطب شهرزاد به یاد‬ ‫دارند‪ .‬حاال او پایه‌گذار ســوینا‪ ،‬ســینمای ویژه نابینایان‬ ‫شــده که این روز‌هــا فعالیتش را روزبه‌روز گســترده‌تر‬ ‫می‌کنــد‪ ،‬کتاب‌هــای صوتــی آمــاده می‌کنــد و بــرای‬ ‫نابینایــان رادیوی ویــژه راه می‌اندازد‪.‬‬ ‫ســومین دورهمی اعضای ســوینا هفته قبل با تماشای‬ ‫نمایــش «اشــک‌ها و لبخندهــا» در تاالر وحــدت برپا‬ ‫شــد‪ .‬با گالره عباســی درباره ســوینا‪ ،‬برنامه‌هایش برای‬ ‫ادامه ایــن راه و بازیگری گفتگــو کرده‌ایم‪.‬‬

‫از آن‌هــا پرســیدم چطور کار‌هــا را پیگیــری می‌کنند؟‬ ‫گفتنــد ما فیلــم و ســریال می‌بینیم‪ ،‬اما ســختی‌هایی‬ ‫ســر راهمــان وجــود دارد‪ .‬گفتنــد که ترجیحــا با یک‬ ‫همراه به تماشــای فیلم و ســریال می‌نشــینند‪ ،‬اما این‬ ‫موضوع در فضایی مثل ســینما دردسرســاز اســت؛ چرا‬ ‫کــه بقیه تماشــاگران ممکن اســت متوجه نشــوند که‬ ‫صدای حرف زدن برای چیســت یا حتــی اعتراض کنند‪.‬‬ ‫از طرف دیگــر خیلی از نابینایان تنهــا زندگی می‌کنند‬ ‫یــا همراهی ندارنــد که صحنه‌هــای فیلم را برایشــان‬ ‫توضیــح دهد‪ .‬بخش‌هایــی از فیلــم که دیالــوگ دارد‬ ‫برای نابینایان مشــکل ایجــاد نمی‌کند‪ ،‬امــا در بعضی‬ ‫ســکانس‌ها که اتفاقــا تأثیرگذار هم هســتند‪ ،‬دیالوگی‬ ‫وجود ندارد؛ مثال در ســریال شــهرزاد‪ ،‬سکانســی وجود‬ ‫داشــت که مــن در نقش اکــرم‪ ،‬بــا دلهره بــه کاراکتر‬ ‫عمه‌خانم که پشــت پنجره نشســته نزدیک می‌شــوم‪.‬‬ ‫ســکانس بعدی با صحنه مرگ عمه شــروع می‌شــود و‬ ‫اگر کســی نباشد که این ســکانس کلیدی را برای بیننده‬ ‫نابینــا تعریف کنــد‪ ،‬او قصــه را از دســت خواهد داد‪.‬‬ ‫به تعریف کــردن صحنه‌های بی‌دیالــوگ‪ ،‬صوتی کردن‬ ‫فیلــم می‌گوییم که راهی برای راحت شــدن تماشــای‬ ‫فیلم و ســریال برای نابینایان است‪.‬‬

‫دغدغــه انجام کار برای نابینایان از کجا برایتان اولیــن فیلمــی که تصمیــم گرفتید به شــکل‬

‫‪  50 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫صوتــی نمایــش دهید کــدام بود؟‬

‫اولیــن فیلم‪ ،‬اجاره‌نشــین‌ها بــود که خودم بــه همراه‬ ‫یک دوســت نابینا بــرای صوتی کــردن آن رفتم و حین‬ ‫کار مــدام از او می‌پرســیدم توضیحاتم درســت و کافی‬ ‫هســت یا نه؟ در رادیو نمایشــنامه‌های اینچنینی زیاد‬ ‫اجرا شــده‪ ،‬اما در ســینما‪ ،‬این نخســتین بــاری بود که‬ ‫فیلمی صوتی می‌شــد‪.‬‬ ‫بــرای انتخاب فیلم‪ ،‬دنبــال فیلمی بودم کــه در تاریخ‬ ‫ســینما فیلــم مهمــی باشــد‪ .‬ضمــن اینکــه به‌عنوان‬ ‫نخســتین تجربــه‪ ،‬دوســت داشــتم فیلمی کــه خودم‬ ‫دوســت دارم و البتــه فیلمــی که خشــن و بدون‌قصه‬ ‫نیســت انتخاب کنم‪ .‬انتخاب فیلم‌هــای در حال اکران‬ ‫هــم به‌دلیــل قانــون کپ ‌یرایت ممکــن نبــود؛ چرا که‬ ‫نمی‌توانســتیم فیلــم را به اســتودیو ببریم‪.‬‬

‫پس این دغدغه شــخصی شــما بود که باعث‬ ‫شد ســوینا شکل بگیرد؟‬

‫فقط دغدغه شــخصی نبود‪ .‬به واسطه دوستان نابینایی‬ ‫کــه در این مســیر پیدا کــردم و حمایت‌هــای آنها‪ ،‬به‬ ‫ادامه این راه تشــویق شــدم‪ .‬روزی که اجاره‌نشین‌ها را‬ ‫با هم تماشــا کردیم با خــودم گفتم چرا نبایــد این راه‬ ‫ادامه پیدا کند وقتی اینقدر همه مشــتاق و همراهند؟‬ ‫نابینایان زیادی در آن جمــع‪ ،‬اهل ادب‪ ،‬فرهنگ و هنر‬ ‫بودنــد و به ســینما عالقه داشــتند‪ .‬من هــم به‌عنوان‬ ‫ســینماگری که بــه حرفــه‌ام عالقــه دارم‪ ،‬کاری دور از‬ ‫شــغلم انجام نمی‌دهم‪ .‬به‌نظرم رســید ســینما تا امروز‬ ‫مخاطب گم‌شــده‌ای داشــته که با این ســختی فیلم‌ها‬ ‫را دنبال می‌کنند‪ ،‬پس چرا ســینماگران خودشــان نباید‬ ‫وارد این مســیر شوند؟‬

‫واکنــش همکارانتان در ســینما و تلویزیون به‬ ‫فعالیت‌های ســوینا چه بود؟‬

‫خوشبختانه ســینماگران زیادی در این راه همراه شدند‪.‬‬ ‫مهــران مدیــری کــه از ابتــدای کار هم با او مشــورت‬ ‫می‌کردم‪ ،‬با مهربانی ســریال هیوال را در اختیارمان قرار‬ ‫داد‪ .‬ایــن اتفاق خوبــی بود‪ ،‬چون بســیاری از نابینایان‬ ‫بعد از نمایش اجاره‌نشــین‌ها‪ ،‬درخواست داشتند سراغ‬ ‫فیلم‌ها و ســریال‌های روز برویم‪.‬‬ ‫به‌طــور طبیعی دوســت دارند در جریــان اتفاقات تازه‬ ‫ســینما و تلویزیــون قرار‌بگیرنــد‪ .‬نیما رئیســی در کار‬ ‫ســخت صوتی کردن این ســریال داوطلب شــد‪ .‬بعد از‬ ‫آن نیما جاویدی کارگردان فیلم سرخپوســت در این راه‬ ‫با ما همراه شــد و حبیــب رضایی صوتی کــردن کار را‬ ‫برعهده گرفت‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪50 Kheradmand‬‬


‫اتهامــش را نادیده گرفته اســت‪ .‬برای اینکــه ببینیم آیا‬ ‫یــک معیــا ِر اثبات جرم‪ ،‬موجه اســت یا نــه‪ ،‬نباید تنها‬ ‫نگران آســیب هایی باشــیم که متوجه محکومیت یک‬ ‫فرد بی گناه اســت‪ ،‬بلکه می بایســت بــه آن ده فردی‬ ‫که به اشــتباه تبرئه شــده اند هم توجه کنیــم‪ .‬این به‬ ‫آن معنا اســت که توجیه معیار اثبــات می باید تبعات‬ ‫آسیب های تبرئه اشــتباه را بر قربانیان اولیه و قربانیان‬ ‫بعــدی این جنایتکاران و جامعــه در نظر بگیرد‪.‬‬ ‫در مورد تجاوز جنســی‪ ،‬این آســیب ها شدت بیشتری‬ ‫دارند‪ .‬قربانی در جریان دادرســی به طرز وحشــتناکی‬ ‫رنــج می برد و اغلــب در بازگویی جزئیــات آن جنایت‬ ‫آزار مــی بینــد‪ .‬وقتی که مجــرم تبرئه می شــود تمام‬ ‫رنج هایی که شــاکی در طول این مدت کشــیده است‬ ‫بــی نتیجــه باقی می مانــد و بدتــر اینکه بــه او انگ‬ ‫دروغگویــی زده می شــود و به خاطر ایــن اتفاق دچار‬ ‫آســیب های روانی می شود‪ .‬‬ ‫تبرئــه اشــتباه باعث می شــود کــه قربانیــان بعدی و‬ ‫کســانی که دوستاشــان دارند آسیب بیشــتری را تحمل‬ ‫کننــد‪ .‬در واقــع برخی معتقدند که آســیب های روانی‬ ‫ناشــی از تجاوزات جنسی بیشــتر از آسیب های روانی‬ ‫ای اســت که ســربازان جنگی تحمل می کنند‪ .‬‬ ‫عالوه بــر این متجاوزان جنســی احتماال این کارشــان‬ ‫را بارهــا تکــرار کــرده انــد‪ .‬در یک پژوهــش از هر ده‬ ‫نفــری که جنایت خشــونت آمیز خود را گــزارش کرده‬ ‫انــد تنهــا یک نفــر متجاوز جنســی بــوده اســت‪ .‬به‬ ‫ایــن ترتیــب توضیح عقالنی بالک اســتون بــا توجه به‬ ‫خشــونت های جنســی به این معنی خواهــد بود که‬

‫‪  49 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫بهتر اســت ‪ 100‬آسیب تجاوز جنســی داشته باشیم اما‬ ‫یک محکومیت اشتباه نداشــته باشیم‪ .‬نتیجه ای که به‬ ‫هیــچ وجه قابل قبول نیســت‪.‬‬ ‫کســانی که چنین عقایــدی دارند‪ ،‬معمــوال توجهی به‬ ‫آســیب های اجتماعی حاصــل از تبرئه اشــتباه ندارند‪.‬‬ ‫یکــی از ایــن آســیب ها این اســت کــه تبرئه اشــتباه‬ ‫باعــث یــک چرخه معیــوب می شــود‪ :‬وقتی شــانس‬ ‫محکــوم کردن یک مجرم پایین باشــد‪ ،‬احتمــال گزارش‬ ‫تجاوزهــای جنســی هم کاهــش پیدا می کنــد‪ .‬گزارش‬ ‫کمتر تجاوزهای جنســی بــه نوبه خــود باعث کاهش‬ ‫محکومیــت مجرمــان می شــود و این چرخــه همین‬ ‫طــور ادامــه پیــدا می کنــد‪ .‬با توجــه به ایــن چرخه‬ ‫عجیب نیســت که بــر اســاس برآوردها در انگلســتان‬ ‫بیــن ‪ 75‬تــا ‪ 95‬درصــد از تجاوزات جنســی هیچ وقت‬ ‫حتــی گــزارش هم نمی شــوند‪ .‬آنهایی هم کــه گزارش‬ ‫می شــوند اغلب به دلیــل اینکه احتمــال محکومیت‬ ‫بسیار کم است‪ ،‬از ســوی دادگاه مورد بررسی و تحقیق‬ ‫قرار نمــی گیرند‪.‬‬ ‫چرخــه معیوب از یک نظر دیگر هم تاثیر گذار اســت‪:‬‬ ‫تبرئــه اشــتباه عقاید نادرســت عمومی دربــاره تجاوز‬ ‫جنســی را تقویــت می کنــد‪ .‬وقتی یک مرد بر اســاس‬ ‫معیــار شــک منطقی بی گناه شــناخته می شــود‪ ،‬این‬ ‫موضوع به اشــتباه این احســاس را به وجــود می آورد‬ ‫کــه او در حقیقت بــی گناه بوده و شــاکی دروغ گفته‬ ‫اســت‪ .‬بنابراین تعداد زیــادی از این تبرئه ها عقاید بی‬ ‫اســاس مردم درباره تجاوز جنســی مبنی بر این که زن‬ ‫هــا کینه جو هســتند و غالبــا در مورد رابطه جنســی‬

‫توافقــی دروغ می گویند را تشــدید و ‪ ‬تقویت می کند‪.‬‬ ‫ایــن عقایــد به نوبــه خود بر نگــرش اجتماعــی‪ ،‬نگاه‬ ‫تبعیــض آمیز قضــات و هیات منصفه تاثیــر می گذارد‬ ‫و منجــر به کاهش احتمال محکومیــت این جنایت ها‬ ‫در آینده می شــود‪.‬‬ ‫همانطــور کــه مــی بینیــد سیســتم قانونی بــه نحو‬ ‫ناعادالنه ای به ســود کسانی اســت که مرتکب جنایت‬ ‫جنســی می شــوند‪ .‬به بیان بهتر یک معیار ضعیف تر‬ ‫اثبات به وســیله کاهــش دادن احتمال تبرئه نادرســت‬ ‫می تواند این آســیب ها را کاهش دهد‪ .‬شــک منطقی‬ ‫بی مورد اســت اما چــه معیار بهتری وجــود دارد؟‬ ‫از میــان معیارهایی که معمــوال در قانون به کار گرفته‬ ‫می شــود‪ ،‬تنها معیار «برتری مــدرک» که بر یک مبنای‬ ‫مســتحکم بنا شده اســت‪ ،‬برای تصمیم گیری در موارد‬ ‫خشــونت جنســی مورد اســتفاده قرار می گیــرد‪ ،‬هر‬ ‫چنــد ایــن معیــار تنهــا در دادگاه های حقوقــی بکار‬ ‫مــی رود‪ .‬درواقع بــا توجه به احتمال زیــاد تبرئه های‬ ‫اشــتباه‪ ،‬دادگاه هــای حقوقــی به نحــو روز افزونی در‬ ‫حال تبدیل شــدن به اولین پناهگاه برای زنانی هســتند‬ ‫کــه قربانی خشــونت های جنســی در ایــاالت متحده‬ ‫شــده اند‪ .‬این معیار به جای درخواســت حذف شــک‬ ‫معقــول‪ ،‬بــه قضاوت در خصــوص مواردی مــی پردازد‬ ‫کــه در آن موارد‪ ،‬مدرک باعث می شــود قاضی به باور‬ ‫قوی تری برســد‪ .‬اگر زن شــاکی مدارک قــوی تری ارائه‬ ‫کنــد تا قاضــی را مجاب کنــد که رابطه جنســی اش با‬ ‫رضایــت نبــوده‪ ،‬همین مــدارک برای صــدور حکم به‬ ‫نفع او کفایــت می کند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪49 Kheradmand‬‬


‫چالش حقوقی اثبات "تجاوز جنسی"‬ ‫وقتی ارائه "مدرک موثق" مسئله می‌شود‬

‫از میــان معیارهایی که معمــوال در قانون به کار گرفته‬ ‫می شــود‪ ،‬تنها معیار «برتری مــدرک» که بر یک مبنای‬ ‫مســتحکم بنا شده اســت‪ ،‬برای تصمیم گیری در موارد‬ ‫خشــونت جنســی مورد اســتفاده قرار می گیــرد‪ ،‬هر‬ ‫چنــد ایــن معیــار تنهــا در دادگاه های حقوقــی بکار‬ ‫مــی رود‪ .‬درواقع بــا توجه به احتمال زیــاد تبرئه های‬ ‫اشــتباه‪ ،‬دادگاه هــای حقوقــی به نحــو روز افزونی در‬ ‫حال تبدیل شــدن به اولین پناهگاه برای زنانی هســتند‬ ‫کــه قربانی خشــونت های جنســی در ایــاالت متحده‬ ‫شــده اند‪ .‬این معیار به جای درخواســت حذف شــک‬ ‫معقــول‪ ،‬بــه قضاوت در خصــوص مواردی مــی پردازد‬ ‫کــه در آن موارد‪ ،‬مدرک باعث می شــود قاضی به باور‬ ‫قوی تری برســد‪ .‬اگر زن شــاکی مدارک قــوی تری ارائه‬ ‫کنــد تا قاضــی را مجاب کنــد که رابطه جنســی اش با‬ ‫رضایــت نبــوده‪ ،‬همین مــدارک برای صــدور حکم به‬ ‫نفع او کفایــت می کند‪.‬‬ ‫تعداد کســانی که بــه جرم تجاوز جنســی محکوم می‬ ‫شــوند به طرز وحشــتناکی کم اســت‪ ،‬این تعــداد در‬ ‫حدی اســت که حتی در کشــورهای توســعه یافته ای‬ ‫نظیــر انگلســتان‪ ،‬تنهــا ‪ 6‬درصد کســانی کــه ادعا می‬ ‫کننــد مورد تجاوز جنســی قــرار گرفته انــد موفق می‬ ‫شــوند که ادعــای خــود را در دادگاه ثابــت کنند‪ ،‬این‬ ‫میزان در مقایســه با ‪ ‬جنایت های خشــونت آمیز دیگر‬ ‫بســیار کمتر اســت‪ .‬جولیا بیندل یکی از نویســندگان‬ ‫روزنامــه گاردین به طعنــه می گویــد ‪«:‬احتماال تجاوز‬ ‫در آینده قانونی بشــود‪».‬‬ ‫به گــزارش فرادید به نقــل از ایان‪ ،‬تعــداد کم این نوع‬ ‫محکومیت دالیل زیــادی دارد‪ .‬یکی از این دالیل‪ ،‬معیا ِر‬ ‫مــدرک «موثق»ی اســت کــه در پرونده هــای جنایی‬ ‫‪  48 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫بــکار گرفته می شــود‪ .‬طبق این معیــار هیات منصفه‬ ‫نباید هیچ شــک منطقی و معقولی درباره مجرم بودن‬ ‫محکوم داشــته باشد‪ .‬هر شــک و تردیدی که بر اساس‬ ‫حدس و گمان باشــد باید کنار گذاشــته شود‪.‬‬ ‫متاســفانه این معیار باعث کاهش میــزان محکومیت‬ ‫در موارد تجاوز جنســی می شــود چرا کــه اغلب نمی‬ ‫تــوان تجــاوز جنســی را به لحــاظ فیزیکــی از رابطه‬ ‫جنســی توافقی تشــخیص داد‪ .‬این به آن معناست که‬ ‫قضاوت باید فقط بر اســاس مدرک موثق انجام شــود‪.‬‬ ‫در وضعیتی کــه هرکدام از طرفیــن روایت قانع کننده‬ ‫ای از ماجــرا را بیــان می کنند‪ ،‬هر کــدام از این روایت‬ ‫ها مــی تواند موجــب تردید درباره دیگری بشــود‪.‬‬ ‫این معیــار‪ ،‬بــه دلیل گســتردگی عقاید تبعــض آمیز‪،‬‬ ‫کلیشــه ای و نادرســت دربــاره تجــاوز و قربانیــان و‬ ‫عامــان آن‪ ،‬به درســتی بــکار گرفته نمی شــود‪ .‬عامه‬ ‫مردم قربانیــان را مذمت و با عامــان تجاوز همدردی‬ ‫مــی کنند‪ .‬عموم مــردم اعتقاد دارند که زنــان‪ ،‬به دلیل‬ ‫حســادت‪ ،‬انتقــام یا لج بازی پس از یک رابطه جنســی‬ ‫توافقــی‪ ،‬بــه ناحــق ادعا می کننــد که به آنهــا تجاوز‬ ‫جنســی صورت گرفته اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬میرانــدا فیکــر‪ ،‬یکی از نظریــه پردازان فمنیســت در‬ ‫دانشگاه شــفیلد بر همین اســاس مفهوم «بی عدالت‬ ‫مبتنی بر مدرک موثق» را مطرح کرده اســت‪ .‬او معتقد‬ ‫اســت که این نوع بــی عدالتی‪ ،‬یک تمایل روشــمند و‬ ‫موذیانــه به بــی اعتبار کردن شــهادت زنــان به نحوی‬ ‫ناعادالنه و اغلب ناخواســته اســت‪ .‬بی عدالتی مبتنی‬ ‫بــر مدرک موثق در کنار عقایــد عامه مردم در خصوص‬ ‫تجاوز موجب می شــوند کــه قضــات دادگاه و هیات‬ ‫منصفه‪ ،‬این شــک و تردیدهای غیر منطقی را‪ ،‬منطقی‬ ‫در نظــر بگیرند‪ .‬ایــن موضوع می توانــد حتی قضات‬

‫دادگاه را تحــت تاثیر پیــش پا افتاده ترین کلیشــه ها‬ ‫درباره رفتار جنســی زنــان قرار بدهد‪ .‬‬ ‫یکــی از راه حل های این مســئله پیچیده‪ ،‬پیشــگیری‬ ‫جدی تر از خشونت جنســی علیه زنان در کنار افزایش‬ ‫ســطح آگاهــی مــردم در مــورد تبعیض هــای عمیق‬ ‫اجتماعــی اســت‪ .‬با ایــن حال بایــد بررســی کنیم که‬ ‫اساســا چــه چیــزی باعــث می شــود که معیار شــک‬ ‫منطقی‪ ،‬موجه باشــد و اینکه آیا این معیار به درســتی‬ ‫در مــورد تجاوز جنســی به کار گرفته شــده اســت یا‬ ‫نــه‪ .‬در قــرن هجدهم حقــوق دانی به نام ِســر ویلیام‬ ‫بــاک اســتون‪ ،‬در مــورد عقالنیتــی که در پــس معیار‬ ‫شــک منطقــی وجــود دارد‪ ،‬توضیحی داد که مشــهور‬ ‫شــد‪ .‬بالک اســتون معتقد بود‪ « :‬بهتر اســت ‪ 10‬مجرم‬ ‫قســر در برونــد امــا یک بی گنــاه به ناحــق محاکمه‬ ‫نشــود‪ ».‬به نظر می رســد که ما شــهودا این توضیح را‬ ‫رنج به ناحق محکوم شــدن آنقدر شــدید‬ ‫می پذیریم‪ِ :‬‬ ‫اســت که معیار قانونی مدرک موثق مــی باید احتمال‬ ‫وقــوع آن را به شــدت کاهش دهد‪ .‬‬ ‫بــرای کســانی که بــه ناحق محکــوم می شــوند این‬ ‫آســیب ها می تواند بســیار شدید باشــد‪ .‬آسیب هایی‬ ‫از قبیــل آزار و اذیــت‪ ،‬از بیــن رفتن روابط‪ ،‬خشــونت‬ ‫هــای در داخل زنــدان‪ ،‬از دســت دادن درآمد و افزایش‬ ‫احتمال شــرکت در جرم و مشــکل تر شــدن پیدا کردن‬ ‫شــغل پــس از آزادی از زنــدان‪ .‬وقتی با این مشــکالت‬ ‫مواجــه مــی شــویم به نظــر می رســد بــرای کاهش‬ ‫احتمــال تحمیــل چنین آســیب هایی به یــک فرد بی‬ ‫گناه‪ ،‬وضع یک معیار شــدید نظیر معیار شــک منطقی‬ ‫موجه باشد‪.‬‬ ‫ولــی ایــن نتیجه گیری خیلی ســریع انجام شــده و به‬ ‫همین خاطر آســیب های تبرئه اشــتباه یــک مجرم از‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪48 Kheradmand‬‬


‫هریت‬ ‫عنوان اصلی‪Harriet :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۱ :‬نوامبر‬

‫بــاز هم یــک فیلــم ســینمایی دیگــر دربــاره دوران‬ ‫برده‌داری آمریکا و زندگی ســخت سیاهپوستان؛ فیلمی‬ ‫که با معیار‌های اســکار هماهنگ اســت‪ .‬داستان فیلم‪،‬‬ ‫دربــاره زنــی به‌نــام «هریــت تابمن» اســت بــا بازی‬ ‫«ســینتیا اریوو» که برنده جایزه تونی نیز شــده است‪.‬‬ ‫هریــت‪ ،‬زنی برده‌ای سیاهپوســت اســت کــه زندگی‬ ‫ســختی را پشت‌ســر می‌گذارد‪ ،‬امــا باالخره بــه آزادی‬ ‫دســت پیدا می‌کند‪ .‬اگــر این فیلم برنده جایزه اســکار‬ ‫شود‪ ،‬فهرســت چهار جایزه اصلی ســینمایی‌اش‪ ،‬اسکار‬ ‫و امــی و تونــی و گیلد‪ ،‬تکمیل می‌شــود‪.‬‬

‫از آخریــن بــاری کــه در هالیــوود‪ ،‬فیلم ســینمایی‬ ‫بزرگی درباره مســابقات اتومبی ‌لرانی ســاخته شده‪،‬‬ ‫ســال‌های زیــادی می‌گــذرد (البته به‌جز ســینمایی‬ ‫دنباله‌دار ابرقهرمانی «ســریع و خشــن»)‪.‬‬ ‫اکنون پس از ســال‌ها‪ ،‬فیلم ســینمایی فــورد دربرابر‬ ‫فراری‪ ۲۴ ،‬ســاعت از مســابقه معروف اتومبی ‌لرانی‬ ‫‪ Le Mans‬در ســال ‪ ۱۹۶۶‬را بــه نمایــش می‌گــذارد‬ ‫کــه در آن‪« ،‬کارول شــلبی» و «کن مایلــز»‪ ،‬نماینده‬ ‫کمپانــی فورد هســتند و اتومبیلی خــاص را طراحی‬ ‫می‌کننــد تا بتوانند کمپانی فراری را شکســت دهند‪.‬‬ ‫این فیلم با بازی «کریســتین بیــل» و «مت دیمون»‪،‬‬ ‫یکی از بزرگترین شــانس‌های اســکار است و انتظار‬

‫می‌رود که فروش بســیار زیادی نیز داشــته باشــد‬

‫یک روز زیبا در محله‬ ‫عنوان اصلــی‪It’s a Beautiful Day in the :‬‬ ‫‪Neighborhood‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۲۲ :‬نوامبر‬

‫مرد ایرلندی‬ ‫عنوان اصلی‪The Irishman :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۱ :‬نوامبر‬

‫«رابــرت دنیرو»‪« ،‬آل پاچینو» و «جو پشــی» در فیلمی‬ ‫بــه کارگردانی «مارتین اسکورســیزی»؟ آیا یک بار دیگر‬ ‫بــه دهــه ‪ ۹۰‬آمریــکا ســفر کرده‌ایم؟ فیلم ســینمایی‬ ‫«مــرد ایرلندی» دیرتر از ســایر فیلم‌هایی کــه از آن‌ها‬ ‫نــام بردیم‪ ،‬اکران می‌شــود‪ ،‬امــا این فیلم نیــز یکی از‬ ‫بزرگترین شــانس‌های اســکار اســت که البته با حضور‬ ‫نام‌هــای به ایــن بزرگی در مقــام کارگــردان و بازیگر‪،‬‬ ‫اصــا هم چیز عجیبی نیســت‪.‬‬ ‫داســتان فیلــم دربــاره زندگــی فرانک شــیرن اســت؛‬ ‫گانگســتری کــه زندگی گذشــته خود را مــرور می‌کند‪.‬‬ ‫گویــا او در ناپدیــد شــدن یکــی از اعضــای بزرگترین‬ ‫خانــواده گانگســتر تاریخ آمریکا نقش داشــته اســت‪.‬‬

‫فورد دربرابر فراری‬ ‫عنوان اصلی‪Ford V Ferrari :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۱۵ :‬نوامبر‬

‫‪  47 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫فیلم ســینمایی «یــک روز زیبــا در محله» بــا بازی‬ ‫بازیگــر افســانه‌ای هالیــوود‪« ،‬تــام هنکــس»‪ ،‬یکی‬ ‫از امید‌هــای اســکار اســت‪ .‬تــام هنکــس در ایــن‬ ‫فیلــم‪ ،‬نقش آقــای فــرد راجــرز دوست‌داشــتنی را‬ ‫بــازی می‌کند‪.‬مجری کــودک تلویزیونی کــه بخاطر‬ ‫رفتار‌هــای شــاد و پرشروشــور خود معروف اســت‬ ‫(گویا شــبیه به عمو پورنــگ خودمان اســت)‪ .‬آقای‬ ‫راجــرز بــه روزنامه‌نــگاری به‌نام «متیــو ریز» کمک‬ ‫می‌کنــد تــا شــخصیت خــود را کــه جامعه بــه او‬ ‫بدگمــان اســت‪ ،‬ازنو بررســی کند‪.‬‬

‫بمب خبری‬ ‫عنوان اصلی‪Bombshell :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۲۰ :‬دسامبر‬

‫فیلمــی ســینمایی دربــاره «راجــر ایلز» کــه هنوز‬ ‫اکــران نشــده‪ ،‬اما به‌نظــر می‌رســد که قرار اســت‬ ‫همچــون نامــش ســروصدا کنــد‪ .‬بازیگــران بزرگی‬ ‫همچــون «چارلیز تــرون»‪« ،‬مارگو رابــی» و «نیکول‬ ‫کیدمــن»‪ ،‬نقش‌های اصلــی فیلم را بــازی می‌کنند‪.‬‬ ‫فیلم ســینمایی بمب خبری درباره رسوایی‌های اخیر‬ ‫مدیــر معروف تلویزیونــی آمریکایی اســت که زنان‬ ‫زیــادی ادعــا کرده‌اند که راجر به آن‌ها تعرض جنســی‬ ‫کرده اســت‪ .‬در این فلیم نیز داســتان ســه قربانی این‬ ‫مدیــر تلویزیونــی روایت می‌شــود که ســعی دارند تا‬ ‫عدالــت را دربــاره این فرد اجــرا کنند‪.‬‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪47 Kheradmand‬‬


‫بزرگترین شانس‌های اسکار بهترین فیلم ‪۲۰۲۰‬‬ ‫کم‌کــم به یکــی از هیجان‌انگیزتریــن رویداد‌های ســینمایی دنیا نزدیک می‌شــویم؛‬ ‫مراسم اسکار‪.‬‬ ‫شــاید اســکار چند ســالی اســت که دیگر مانند سابق نیســت و بســیاری از جوایز‬ ‫براســاس معیار‌هــای فرامتنی و فراســینمایی و گاهی سیاســی‪ ،‬بین شــرکت‌کنندگان‬ ‫تقســیم می‌شــود‪ ،‬اما ازآنجا که این مراسم در سطحی بسیار گســترده برگزار می‌شود‬ ‫و رقبایــش ازلحــاظ جهانی بودن به پایش نمی‌رســند‪ ،‬هنوز هم هیجان‌انگیز اســت‪.‬‬ ‫در ایــن مطلــب‪ ،‬فیلم‌هایــی را بــه شــما معرفــی می‌کنیم کــه از دید منتقــدان و‬ ‫فیلمباز‌هــا از بزرگترین شــانس‌های اســکار بهترین فیلم ‪ ۲۰۲۰‬هســتند‪ .‬با ما همراه‬ ‫باشید‪.‬‬

‫جوکر‬ ‫عنوان اصلی‪Joker :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۴ :‬اکتبر‬

‫داو ‌نتون ابی‬ ‫عنوان اصلی‪Downton Abbey :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۲۰ :‬سپتامبر‬

‫جوکر‪ ،‬یکی از شــخصیت‌هایی است که امســال نیز مانند چند سال دیگر‪ ،‬سالن‌های‬ ‫ســینمایی را به تســخیر خود درآورده اســت‪ .‬به‌نظر می‌رســد کــه خوآکین فینیکس‬ ‫تصمیم دارد یک جایزه اســکار نیز به فهرســت جوایزش اضافه کنــد؛ آن هم با اجرای‬ ‫متفاوتی از شــخصیت یکی از مهمترین ابرشــرور‌های تاریخ سینمایی هالیوود‪.‬‬ ‫هرچند که شــخصیت جوکر بار‌ها بــرای بازیگران و کارگردان‌هایــش جوایز متعددی‬ ‫بــه ارمغــان آورده‪ ،‬امــا منتقــدان و فیلمباز‌ها ادعا می‌کننــد که این جوکر با ســایر‬ ‫جوکر‌ها متفاوت اســت‪.‬‬

‫چند ســال پیش‪ ،‬ســریالی به همین نام در شــبکه بریتانیایی بی‌بی‌ســی پخش شــد‬ ‫و تعداد زیادی جوایز امی را از آن خود کرد‪ .‬امســال‪ ،‬نســخه ســینمایی این ســریال‬ ‫و اکــران شــده و یکــی از امید‌هــای اســکار‬ ‫نیز ســاخته‬ ‫به‌شــمار می‌آیــد‪.‬‬ ‫درواقــع ایــن فیلــم ســینمایی‪،‬‬ ‫پایانی اســت برای رویداد‌های‬ ‫چنــد فصــل ســریال کــه‬ ‫تاکنــون پخش شــده اســت‪.‬‬ ‫سال‌هاســت که در هر مراسم‬ ‫اســکار‪ ،‬یــک فیلم ســینمایی‬ ‫انگلیســی حضــور دارد‪ ،‬امــا‬ ‫شــاید هیچکــدام از ایــن‬ ‫فیلم‌هــا‪ ،‬به این انــدازه ازپیش‬ ‫طرفــدار نداشــتند‪.‬‬

‫فانوس دریایی‬ ‫عنوان اصلی‪The Lighthouse :‬‬ ‫تاریخ اکران‪ ۱۸ :‬اکتبر‬

‫تریلر فیلم ســینمایی «فانوس دریایــی»‪ ،‬این تصور را در ذهــن بیننده ایجاد می‌کند‬ ‫کــه قرار اســت فیلمی متفــاوت ببیند‪ .‬گویا داســتان فیلم دربــاره دو نگهبان فانوس‬ ‫دریایــی با بــازی «رابرت پتینســون» و «ویلیام دفوئه» اســت که بخاطــر زندگی در‬ ‫جزیره‌ای دورافتاده‪ ،‬ســامت عقلشــان به‌خطر افتاده اســت‪.‬‬ ‫شــاید داســتان فیلــم به‌نظر ســاده بیاید‪ ،‬امــا بــازی دو بازیگر به‌گونه‌ای اســت که‬ ‫تــا مدت‌هــا نمی‌توانیــد دربــاره آن فکــر نکنید‪ .‬ایــن فیلم نیــز یکــی از بزرگترین‬ ‫شانس‌های اســکار امســال است‪.‬‬ ‫‪  46 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪46 Kheradmand‬‬






‫م ‪‎‬ی‌کند‪ ،‬وسوســه می‌شــود و برای دیدار منیژه به توران‬ ‫مــی‌رود‪ .‬در این مســیر منیژه هــم او را می‌بیند و به او‬ ‫پیش او می‌فرســتد‪ .‬این دو نفر‬ ‫دل می‌بــازد و دایه‌اش را ِ‬ ‫امــا بــرای ازدواج با یکدیگر مانعی به بزرگی افراســیاب‬ ‫دارنــد که به شــدت مخالــف این ازدواج اســت و بیژن‬

‫شــکل ناشــناس از ایران بــه روم برود‪ .‬در همــان زمان‬ ‫قیصــر روم طبق رســمی قدیمــی‪ ،‬مجلســی را ترتیب‬ ‫می‌دهــد تا دختــر بزرگش‪ ،‬کتایــون از میــان حاضران‪،‬‬ ‫همســر آینده‌اش را انتخاب کند امــا کتایون پیش از این‬ ‫مجلس‪ ،‬خــواب می‌بیند کــه در مجلس پــدرش جوانی‬

‫را بی‌رحمانــه به چــاه می‌انــدازد تا بمیــرد‪ .‬در نهایت‬ ‫بیژن به دســت رســتم نجات می یابد و با منیژه ازدواج‬ ‫می‌کند‪.‬‬

‫نامدار و اصیل تنها در گوشــه‌ای نشســته که شایســته‬ ‫ازدواج با اوســت‪ .‬از قضــا در روز برپایی مجلس‪ ،‬خواب‬ ‫کتایون تعبیر می‌شــود‪ .‬او گشتاســب را در گوشه‌ای تنها‬ ‫پیــدا می‌کند و دســته گلش را به نشــانه انتخــاب به او‬ ‫می‌دهــد‪ .‬بــه این ترتیب پــدر و مادر اســفندیار با هم‬ ‫ازدواج می‌کننــد‪.‬‬

‫ازدواج به سبک رومی‬

‫تخت‬ ‫گشتاســب جــوان وقتــی از رســیدن بــه تــاج و ِ‬ ‫ِ‬ ‫پدرش‪ ،‬لهراســب ناامید می‌شــود‪ ،‬تصمیــم می‌گیرد به‬

‫‪  41 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫بقیه در صفحه ‪41‬‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪41 Kheradmand‬‬


‫‪ 6‬قلق «خواستگاری موفق» در شاهنامه‬

‫زال و رودابه و گشتاسب و کتایون‬ ‫چگونه به هم رسیدند؟‬ ‫درســت اســت که شــاهنامه فردوســی بزرگ ترین اثر‬ ‫حماســی جهان اســت اما در دلِ همین اثر حماسی هم‬ ‫می‌تــوان رگه‌هایــی از عشــق و دلدادگی را پیــدا کرد‪.‬‬ ‫هر کــدام از پهلوانان و نــام‌آوران بزرگ شــاهنامه‪ ،‬اگر‬ ‫چه در میدان رزم همیشــه پشــت حریــف را به خاک‬ ‫می‌مالنــد اما در میدانِ عاشــقی‪ ،‬مغلــوب و مجبور به‬ ‫تسلیم هســتند‪ .‬فردوســی در کنا ِر دالوری و جنگاوری‬ ‫پهلوانان‪ ،‬بــه زیبایی ماجرای عاشــقی‪ ،‬خواســتگاری و‬ ‫ازدواجشــان را هم تصویر کرده اســت که از میان آن‌ها‪،‬‬ ‫شــرح شــش ماجرا را می‌خوانید‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫خواستگاری ‪ 3‬پسر فریدون‬

‫وقتی ســه پســر فریدون‪ ،‬یعنی ســلم‪ ،‬تــور و ایرج به‬ ‫ســن ازدواج رسیدند‪ ،‬پدرشــان تصمیم گرفت برای آن‌ها‬ ‫همســرانی شایســته انتخاب کند‪ .‬برای همین شخصی‬ ‫به نــام جندل را مأمــور پیدا کردنِ گزینه‌های مناســب‬ ‫کــرد‪ .‬جنــدل هم با بررســی‌هایش متوجه شــد ســرو‪،‬‬ ‫پادشــاه یمــن ســه دختــر بــه نام‌هــای آرزو‪ ،‬آزاده و‬ ‫ســهی دارد که برای پســرهای فریدون مناسب هستند‪.‬‬ ‫فریــدون از ایــن پیشــنهاد خوشــش آمد و پســرانش‬ ‫را بــرای خواســتگاری بــه یمن فرســتاد‪ .‬وقتی پســران‬

‫‪  40 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫فریدون بــرای خواســتگاری به دربار شــاه یمن رفتند‪،‬‬ ‫ابتــدا بــا دو آزمون عجیب پدر زنِ آینده مواجه شــدند‬ ‫رخت‬ ‫و بعــد که با موفقیــت از امتحان بیــرون آمدند‪ِ ،‬‬ ‫دامــادی به تــن کردند!‬

‫می‌کنــد تــا او را از پــدرش خواســتگاری کنــد‪ .‬شــاه‬ ‫هامــاوران هم که از طرفی می‌بیند خواســتگار دخترش‬ ‫شــاه ایــران اســت و از طرفی دختــرش هــم مایل به‬ ‫ایــن وصلت اســت‪ ،‬موافقت می‌کنــد و ســودابه را با‬ ‫جهیزیــه‌ای شــاهانه به دربــار کیکاووس می‌فرســتد‪.‬‬

‫داســتان ازدواج زال و رودابه‪ ،‬پدر و مادر رســتم اســت‪.‬‬ ‫زال وصــف زیبایی رودابه‪ ،‬دختر شــاه کابــل را از زبان‬ ‫یکــی از بــزرگان لشــکر می‌شــنود و ندیــده عاشــق‬ ‫می‌شــود امــا وقتی قضیــه را با پــدرش ســام در میان‬ ‫می‌گــذارد‪ ،‬با مخالفت شــدید او مواجه می‌شــود‪ .‬کار‬ ‫به جایی می‌رســد که ســام شــخصاً راهی کابل می‌شود‬ ‫تــا پســرش را منصرف کند امــا تدبیر ســیندخت‪ ،‬مادر‬ ‫رودابه‪ ،‬ســام را نــرم می‌کند و بــا گفت‌وگویی طوالنی‬ ‫او را کمــی تا قســمتی راضی بــه ایــن ازدواج می‌کند‪.‬‬ ‫در نهایــت ستاره‌شناســان بــه منوچهر‪ ،‬شــاه ایــران از‬ ‫عاقبت خــوش این ازدواج خبر می‌دهنــد و وصلت زال‬ ‫و رودابــه ســر می‌گیرد‪.‬‬

‫در یکــی از روزهایــی که رســتم برای شــکار به حوالی‬ ‫تــوران رفته بــود‪ ،‬بعد از ناهــار خوابش می‌بــرد و در‬ ‫نتیجــه رخش بــه وســیله دو تورانی دزدیده می‌شــود‪.‬‬ ‫وقتی رســتم از خواب بیدار می‌شــود‪ ،‬متوجه گم شدن‬ ‫رخــش می‌شــود‪ .‬او به دنبال رد پای رخش از ســمنگان‬ ‫ســر درمی‌آورد و از شــاه آن‌جا تقاضــای کمک می‌کند‪.‬‬ ‫وقتی پای رســتم به دربار شــاه ســمنگان باز می‌شود و‬ ‫تهمینه را می‌بیند‪ ،‬یک دل نه‪ ،‬صد دل عاشــق می‌شــود‬ ‫و او را از پدرش خواســتگاری می‌کند‪ .‬شاه سمنگان هم‬ ‫مگر در برابر رســتم چاره‌ای جــز موافقت دارد؟‬

‫چالش مادر زن و پدر شوهر!‬ ‫یکی از پرچالش‌تریــن ماجراهای ازدواج در شــاهنامه‪ ،‬رستم‌ها هم عاشق می‌شوند‬

‫خواستگاری و جهیزیه ای شاهانه‬

‫کیــکاووس‪ ،‬شــاه ایران وصــف زیبایی ســودابه‪ ،‬دختر‬ ‫شــاه هامــاوران را می‌شــنود و تصمیم بــه ازدواج با او‬ ‫اهــی هاماوران‬ ‫می‌گیــرد‪ .‬بــرای همین فرســتاده‌ای را ر ِ‬

‫چاشنی چاه!‬ ‫خواستگاری با‬ ‫ِ‬

‫بیژن یکی دیگر از دلدادگان مشــهور شــاهنامه اســت‪.‬‬ ‫او بــه همراه گرگیــن میالد برای از بین بــردن گرازهایی‬ ‫کــه به مزارع مــردم حمله کرده بودند‪ ،‬راهی می‌شــود‬ ‫و بعــد از انجــام مأموریت با صحبت‌هایــی که گرگین‬ ‫دربــاره زیبایی یکــی از دختران افراســیاب به نام منیژه‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪40 Kheradmand‬‬


‫از هنرمندان و دوســتان شــنیده‌ایم‬ ‫که در ســاخت ساز نیز تبحر ویژه‌ای‬ ‫دارید‪ ،‬لطفــا توضیح دهید‪.‬‬

‫چکیده فعالیت‌های هنری‬ ‫ایرج حقدوست‪:‬‬

‫‪ ۳۰‬ســالی می‌شــود که به ســاختن سازهای‬ ‫تنبــور‪ ،‬ســه‌تار‪ ،‬تار مشــغولم و این ســازها‬ ‫را کــه ســال‌ها روی الگوهــای ســاخت آن‬ ‫کارشــده‪ ،‬مخصــوص هنردوســتان و اهــل‬ ‫ســازی خودم‬ ‫موســیقی و عرفان‪ ،‬درک ارگاه‬ ‫ِ‬ ‫‪ ،‬واقــع در کــرج با ُمهــر ســماع در اختیار‬ ‫عزیــزان عالقه‌منــد قــرار می‌گیــرد و ایــن‬ ‫ســازه‌ها را می‌تــوان در دســت اســتادن‬ ‫موســیقی نیز دید‪.‬‬

‫چرا این ســاز در طــول تاریخ افت و‬ ‫خیز زیادی داشــته و حتی نتوانسته‬ ‫جایگاه شایســته خود را بیابد؟‬

‫موســیقی ایرانی را می‌توان به چند دســته‬ ‫تقســیم کــرد کــه ما بــه ‪ ۲‬قســمت اصلی‬ ‫آن «دســتگاهی و مقامی»‌اشــاده کوتاهــی‬ ‫می‌کنیم‪ .‬موسیقی دســتگاهی اختصاص به‬ ‫دربــار داشــته و اکثــر نوازنده‌های آن تــا اواخر دوره‌ی‬ ‫قاجــار در خدمــت دربــار بودنــد و مجالس شــاهان‬ ‫را رونــق می‌بخشــیدند‪ .‬امام موســیقی مقامــی که به‬ ‫عنــوان موســیقی نواحی نیز شــهرت دارد بــه صورت‬ ‫پراکنــده در موقعیت‌های جغرافیایی مختلف مخاطب‬ ‫داشــته و کارکــرد آن صرفا مربوط به مجالس شــادی و‬ ‫بزم نبوده‪.‬‬ ‫بــه علت شــرایط خــاص اجتماعی‌‪ ،‬این ســاز توســط‬ ‫افراد خاصی نواخته می‌شــده و چون این ســاز مقامی‬ ‫و متعلــق بــه منطقه‌ای خاص اســت کمتــر معرفی و‬ ‫دربــاره‌ی آن تبلیــغ شده‌اســت‪ .‬ولــی خوشــبختانه از‬

‫ســال ‪ ۱۳۴۲‬شمســی به بعد با حضور اســتادان بزرگ‬ ‫توانســته جایگاه خــود را به دســت آورد‪.‬‬

‫در پایــان اگر پیــام خاصی بــرای هنرمندان و‬ ‫هنردوســتان دارید بفرمایید؟‬

‫هنــر نمایانگــر فرهنــگ یــک جامعــه می‌باشــد که‬ ‫هنرمندان عهده‌دار آن می‌باشــند و بایســتی هنرمندان‬ ‫در شــرایط ســخت زندگی با پشــتکار و همــدل بودن‬ ‫بــا یکدیگــر بتوانند آثار مانــدگاری را از خــود به جای‬ ‫بگذارند‪.‬‬

‫‪۱‬ـ تاسیس موسسه آموزشگاه موسیقی سماع‬ ‫‪۲‬ـ نوازندگی تار و تارباس در دانشــگاه کشــاورزی‬ ‫کرج ‪ -‬ســال ‪۱۳۶۸‬‬ ‫‪۳‬ـ تنبورنــوازی در گــروه باباطاهــر به سرپرســتی‬ ‫و خوانندگــی ســیدخلیل عالی‌نــژاد در گردهمایی‬ ‫جهانــی صدا و ســیما ‪ -‬ســال ‪۱۳۷۴‬‬ ‫‪۴‬ـ نوازندگــی تنبــور و ســه تــار در همایش بزرگ‬ ‫اجــاس منا در ســها ‪ -‬ســال ‪۱۳۸۱‬‬ ‫‪۵‬ـ نوازندگی تنبور و آواز در دانشــگاه عالمه تهران‬ ‫ سال ‪۱۳۸۲‬‬‫‪۶‬ـ نوازندگــی تنبــور در گروه باباطاهــر و تک‌نواز‬ ‫گــروه به همراه آواز اســتاد امیر حیاطــی در تاالر‬ ‫ارســباران ‪ -‬سال ‪۱۳۸۴‬‬ ‫‪۷‬ـ نوازندگــی تنبور و ســه تار در دانشــگاه تهران‬ ‫ سال ‪۱۳۸۴‬‬‫‪۸‬ـ نوازندگــی تنبــور در ششــمین جشــنواره‬ ‫بین‌المللــی فیلــم و عکــس ایــران ‪ -‬ســال ‪۱۳۸۹‬‬ ‫‪۹‬ـ در بخــش تکنوازی تار و ســه‌تار در موســیقی‬ ‫متن ســریال گوهر کمال در تلویزیون ‪ -‬سال ‪۱۳۷۸‬‬ ‫‪۱۰‬ـ نوازندگــی تنبور در آلب ‌وم‌های آیین مســتان و‬ ‫زمزمــه قلندری به سرپرســتی و خوانندگی اســتاد‬ ‫عالی‌نژاد‬

‫اجراهای خارج از کشور‪:‬‬

‫‪۱‬ـ درفستیوال سوئد در سال ‪ ۲۰۰۷‬و ‪ ۲۰۱۰‬میالدی‬ ‫‪۲‬ـ اجراهایی در کشــورهای ســوئد و نروژ ـ آلمان‬ ‫و هلند و ترکیه‪.‬‬ ‫‪ -۳‬اجرای نوامبر ‪ ۲۰۱۹‬در تورنتو کانادا‬

‫جایزه ‪ ‬بهترین مستند رسانه های قومی‬ ‫کانادا به عارف محمدی رسید‬

‫چهل و یکمین مراســم ســاالنه اهدای جوایز انجمن رســانه هــای قومی کانادا طی یــک برنامه ویژه‪ ‬روز‬ ‫جمعــه ‪ 15‬نوامبــر در هتل یورک دیل با حضور چهره های سیاســی‪ ،‬فرهنگی‪ ‬و فعــاالن اجتماعی‪ ‬برگزار‬ ‫شــد‪ .‬در این مراســم که با ‪ ‬اهدای جوایز در رشــته های مختلف همراه بود ‪،‬جایزه بهترین فیلم مســتند‬ ‫رســانه هــای قومی کانــادا به عــارف محمدی ‪ ‬کارگــردان و تهیــه کننده فیلــم آواز خدا اهدا شــد‪ .‬این‬ ‫دومیــن بــار اســت که عارف محمــدی موفق به کســب این جایــزه میشــود‪ .‬در ســال ‪ 2014‬نیز عارف‬ ‫محمــدی ‪ ‬بــرای فیلم مســتند بازمانــده ای از ماگادان ایــن جایزه را ‪ ‬از انجمن رســانه هــای قومی کانادا‬ ‫دریافت دریافت کرد‪ .‬جایزه بهترین مســتند ‪ ‬توســط‪ ‬خانم هیزل مک‪ ‬کالیون‪ 98 ‬ســاله و شهردار سابق‬ ‫می ســی ســاگا به عارف محمدی اهدا شد‪ .‬‬ ‫آواز خــدا جســتجویی اســت در ریشــه های تقدس تنبــور در بین مردم کرد آیین یارســان یــا اهل حق‪ .‬‬ ‫این مســتند دومین تولید ســینمایی گروه هنری موج نو‪ ‬پــس از بازمانده‪ ‬ای از مــاگادان به تهیه کنندگی‬ ‫عارف محمدی می باشــد‪.‬‬ ‫عــارف محمــدی از چهــره های با ســابقه فرهنگــی و هنری شــهر تورنتو اســت که عالوه بــر مدیریت‬ ‫گروه‪ ‬هنری موج نو بیش از ‪ 18‬ســال اســت که در این شــهر با عنوان مستندســاز‪ ‬و تهیه کننده تلویزیون‬ ‫و فیلم های مســتند فعالیت دارد‪ .‬‬ ‫‪  39 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪39 Kheradmand‬‬


‫تنبور یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین سازهای ایرانی‌ست‬ ‫گفتگویماهنامهخردمند‬ ‫با ایرج حقدوست‬

‫ایرانی‌ســت که در ســرزمین‌های گوناگون مشرق زمین متمایز کند؟‬

‫( افغانســتان‪ ،‬پاکســتان‪ ،‬هندوســتان‪ ،‬عــراق و ترکیه و‬ ‫…) بــه نام‌های پانــدور‌‪ ،‬فاندور‪ ،‬تن‌پــوال‪ ،‬بزق و تمیره‬ ‫شــناخته شده‌اســت‪ .‬از البــه‌الی متــون کهــن تاریخ و‬ ‫ادب فارســی پیداســت که عمر این ســاز بــه بیش‌از ‪۶‬‬ ‫هزارســال می‌رسد‪ .‬در گذشــته هرجا که افتخاراتشان را‬ ‫بر ســنگ‌ها به صورت حجــاری به ثبت می‌رســاندند‪،‬‬

‫بله‪ ،‬نوازنده می‌تواند بر اســاس مقامــات کهن تنبور با‬ ‫رعایت ســبک و ســنت در بیان ویژه تنبــور و به کمک‬ ‫قریحــه‌ی ذاتی و ذوق خــود می‌تواند درفضای بیکرانی‬ ‫از الحن و نفمات زیبا و با اصالت نوآوری داشــته باشــد‬ ‫و صاحب شــیوه‌ای درنوازندگی باشد‪.‬‬

‫ماه گذشته ایرج حقدوســت‪ ،‬یکی از اساتید تنبورنوازی‬ ‫ایران میهمان شــهرمان تورنتو بود‪ .‬کنسرت تنبور نوازی‬ ‫ایرج حقدوســت یکشــنبه دهم نوامبر ‪ ۲۰۱۹‬در تورنتو‬ ‫شــما که خود ُکرد هســتید به چه‬ ‫بــا موفقیت برگزار شــد‪ .‬این کنســرت با‬ ‫زبان‌هایــی ســروده و خوانده‌اید؟‬ ‫استقبال بســیار خوب مشتاقان و تدارکات‬ ‫ردیف‌های موسیقی را در محضر زنده‌یاد‬ ‫من به هــر دو زبان فارســی و کردی آثار‬ ‫بدون نقص دســت انــدرکاران برگزاری‌اش‬ ‫متعددی دارم‪.‬‬ ‫توانســت شــب خوبی با هنر و موسیقی‬ ‫ارزشــمند باســتانی ایران را برای شــرکت استاد محمدرضالطفی و استاد داریوش طالیی‬ ‫کنندگان به ارمغــان بیاورد‪.‬‬ ‫فراگرفتم و با دیوان و دف نیز آشنایی دارم‪.‬‬ ‫آیا شــما به جز تنبور ســاز دیگری‬ ‫در فاصلــه کوتاه اقامت ایرج حقدوســت‬ ‫هــم می‌نوازید؟‬ ‫در تورنتو‪ ،‬گفتگوی کوتاهی با وی داشــته‬ ‫تــار و ســه تــار را ‪ ۳۰‬ســالی هســت که‬ ‫ایم که در اینجــا آن را میخوانید‪.‬‬ ‫تنبــور نیــز بــه جلــوه‌ای برازنده بــه صخره‌هــا نقش می‌نــوازم‪ .‬ردیف‌های موســیقی را در محضــر زنده‌یاد‬ ‫***‬ ‫قبــل از هر چیزی برای خواننــدگان ما بگویید می‌بست ‪.‬‬ ‫اســتاد محمدرضالطفــی و اســتاد داریــوش طالیــی‬ ‫ایرج گردکانی (حق‌دوســت) کیست؟‬ ‫فراگرفتــم و بــا دیــوان و دف نیز آشــنایی دارم‪.‬‬ ‫با ســام و عرض ادب خدمت مخاطبان عزیز و سردبیر شما چگونه با این ساز عرفانی آشنا شدید؟‬ ‫ماهنامــه‌ی خردمند که وقایع هنری را در شــهر تورنتو از آنجــا که نواختن ســاز تنبــور در بیــن مردمان اهل آیــا از اولیــن حضور خــود در تورنتــو راضی‬ ‫حق (یارســان) رایج بوده‌اســت‪ ،‬بنده نیز به واســطه‌ی هستید ؟‬ ‫به بهتریــن نحو به اطالع مردم می‌رســاند‪.‬‬ ‫ایرج گردکانی کارشــناس موســیقی و مدیر آموزشــگاه انس و الفتی که از دوران کودکی با این ســاز داشــته‌ام‪ ،‬بلــه‪ .‬از هموطنــان ایرانــی و عزیــزان کانادایــی مقیم‬ ‫موسیقی ســماع واقع در کرج هستم‪ .‬نام «حق‌دوست» تنبورنــوازی را به تشــویق پدر و مادر خــود در محضر شــهر تورنتاو ســپاس‌گذارم و قــدردان لطف و محبت‬ ‫یادگاری‌ســت از زنده‌یاد اســتاد ســید خلیــل عالی‌نژاد اســتادانی چون زنده‌یاد اســتاد ســیدخلیل عالی‌نژاد و آنان نســبت بــه موســیقی ایرانی و عرفانی هســتم و‬ ‫کــه برای مــا در ارتباط با یکی از اجراهای موســیقی به زنده‌یــاد اســتاد امیــر حیاتــی و بعضی از مقــام دانان بر خــود واجــب می‌دانــم از عزیزانی کــه در برگزاری‬ ‫این کنســرت زحمات فراوانی کشــیده‌اند‪« :‬سرکارخانم‬ ‫گوران به صــورت تخصصی دنبــال نمودم‪.‬‬ ‫یادگار گذاشتند‪.‬‬ ‫شیرین تســبیحی‪ ،‬و آقایان سروری‪ ،‬شاهین افشار‪ ،‬علی‬ ‫کمی در مورد تنبور و اینکه در کدام کشــورها آیــا یک تنبورنــواز می‌توانــد با اتــکا به ذوق اورنگی‪ ،‬خانم بنی هاشــمی و ســردبیر محترم ماهنامه‬ ‫شناخته شده‌است برایمان توضیح دهید؟‬ ‫و قــدرت آفرینش و نوآوری خویش ســبکی را خردمنــد‪ ،‬آقای محمد ســهی» کمال تشــکر را داشــته‬ ‫تنبــور یکــی از قدیمی‌تریــن و اصیل‌تریــن ســازهای بنیان نهــد که بتواند آ ‌‬ ‫نرا از ســایر تنبورنوازان باشم‪.‬‬ ‫‪  38 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪38 Kheradmand‬‬


‫مرداد‪ :‬حسود و متظاهر‬

‫مردادی‌ها افراد متظاهری هســتند که دوســت دارند‬ ‫تمام نگاه‌ها را به ســمت خودشــان جلب کنند‪ .‬آن‌ها‬ ‫از ایــن که دیگران بــه آن‌ها توجه یا دقــت نکنند‪ ،‬به‬ ‫شــدت دلگیر می‌شــوند طوری که ســاعت‌ها به علت‬ ‫آن می‌اندیشــند‪ .‬نــه تنها تظاهر بلکه حســادت نیز از‬ ‫دیگــر ویژگی‌های بد آنهاســت‪ .‬اگر دوســتان‪ ،‬خانواده‬ ‫یا اطرافیــان مردادی‌ها به دیگران بیــش از آن‌ها توجه‬ ‫کنند‪ ،‬ممکن اســت که حتی شــاهد گریه آن‌ها باشند‪.‬‬ ‫البته این گریه شــاید از روی ناراحتی باشــد‪ ،‬اما بیشتر‬ ‫برای جلب توجه‪ ،‬احســاس ناامنی و بی پناهی اســت‪.‬‬

‫نوشــیدن یک فنجان قهوه نخواهند بــود‪ .‬آذری‌ها تن‬ ‫به احساســات خــود نمی‌دهنــد و دوســت دارند که‬ ‫به دنبال راهی برای پیشــرفت و حرکت باشــند‪ .‬آن‌ها‬ ‫عاشق مســافرت هستند‪ ،‬اما دوســت ندارند که خیلی‬ ‫در مــورد آن برنامــه ریزی کنند‪ .‬از یک جا نشســتن و‬ ‫فکر کــردن‪ ،‬بیزارند‪ .‬آنچه برایشــان اهمیــت دارد تنها‬ ‫حرکــت کردن به ســمت جلوســت کــه البتــه گاهی‬ ‫عواقبــی را به دنبال دارد‪ .‬پیشــنهاد ما به شــم آذری‌ها‬ ‫این اســت که به دلیل روحیــه ماجراجویانه باالیی که‬ ‫داریــد‪ ،‬قبل از جواب مثبــت دادن به هر ماجراجویی‪،‬‬ ‫خــوب خطر‌هــای آن را در نظر بگیرید‪.‬‬

‫شهریور‪ :‬منتقد و سخت گیر‬

‫شــهریوری‌ها افراد کمال گرایی هســتند که دســت از دی‪ :‬محافظه کار و سردمزاج‬

‫تــاش بــر نمی‌دارنــد‪ .‬آن‌ها نــه تنها برای خــود بلکه‬ ‫برای دیگــران هم بهترین‌هــا را می‌خواهند‪ .‬دوســت‬ ‫دارنــد کــه جهانــی بهتــر بســازند و به همیــن دلیل‬ ‫همیشــه مســئولیت‌های زیادی روی دوش شان است‪.‬‬ ‫از اشتباه به شــدت فراری هستند و در صورت مرتکب‬ ‫شدن آن‪ ،‬خودشــان را مدام ســرزنش می‌کنند‪ .‬توصیه‬ ‫مــا به آن‌ها این اســت که در صورت اشــتباه کردن‪ ،‬به‬ ‫جــای غصه خوردن و نقد منفــی‪ ،‬از آن به عنوان راهی‬ ‫برای رشــد و پیشــرفت استفاده کنند‪.‬‬

‫مهر‪ :‬مقید و دودل‬

‫متولدیــن ماه مهر همیشــه بین دو راهــی گیر افتاده‬ ‫انــد‪ .‬در این شــرایط‪ ،‬نه تنها خود بلکه دیگــران را نیز‬ ‫درگیر می‌کنند‪ .‬فرقی نمی‌کنــد تصمیمی که می‌گیرند‬ ‫کوچــک اســت یــا بــزرگ‪ ،‬در زمــان تصمیــم گیــری‬ ‫نمی‌تواننــد ذهن شــان را خالــی کنند‪ .‬آن‌هــا ترجیح‬ ‫می‌دهنــد که دیگران بــه جای آن‌ها تصمیــم بگیرند‪،‬‬ ‫زیرا از استرســی که باید تحمل کننــد نیز بیزارند‪ .‬آن‌ها‬ ‫دوســت دارند که دنیا همیشــه روی تعادل باشــد به‬ ‫همین دلیل تا شــرایط ذره‌ای تغییــر می‌کند و قوانین‬ ‫طبق مرادشــان نیســت‪ ،‬گیــج و دودل می‌شــوند‪ .‬اما‬ ‫برای پیشــرفت گاهــی باید انعطالف پذیری بیشــتری‬ ‫به خــرج داد‪.‬‬

‫آبان‪ :‬دمدمی مزاج و خسیس‬

‫هیچکــس در خساســت به پــای آبانی‌ها نمی‌رســد‪.‬‬ ‫آن‌ها نــه تنها هنگام پول خرج کردن عقب می‌کشــند‬ ‫بلکــه به شــدت هم دمدمی مــزاج انــد‪ .‬بدین معنی‬ ‫که شــما در مدت زمــان کوتاهی رفتار‌هــای مختلف‬ ‫و عجیــب و غریبــی را از آن‌ها می‌بینید کــه این رفتار‬ ‫می‌توانــد حســابی اطرافیــان را آزرده کنــد یــا حتی‬ ‫موجب ســوتفاهم شــود‪ .‬به همین دلیل متولدین آبان‬ ‫باید بیشــتر مراقب رفتارهایشــان باشــند‪ ،‬در غیر این‬ ‫صــورت در مدت زمان کمی تمام دوســتان شــان را از‬ ‫دســت خواهند داد‪.‬‬

‫آذر‪ :‬بی تفاوت و پرمخاطره‬

‫آذری‌هــا دوســت ندارنــد که اخبــار ناراحــت کننده‪،‬‬ ‫جزییات یک رابطــه عاطفی یا دردودل‌های عاشــقانه‬ ‫دیگران را بشــنوند‪ .‬به همین دلیــل همراه خوبی برای‬

‫‪  37 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫متولدیــن دی افراد ســردمزاجی هســتند‪ ،‬امــا این بی‬ ‫تفاوتی نشــانه بــی اهمیت بودن آن‌ها نیســت‪ .‬بلکه‬ ‫برعکــس‪ ،‬آن‌هــا اهمیت زیــادی برای اطرافیان شــان‬ ‫قائــل اند‪ ،‬اما ترجیح می‌دهند که احساســات شــان را‬ ‫کنترل کننــد‪ .‬به اعتقاد آن‌ها هر چــه رفتار بی تفاوت‬ ‫تری داشته باشــی‪ ،‬در زندگی موفق تری‪ .‬مطمئنا آن‌ها‬ ‫زمــان زیــادی را صرف خودشناســی خود کــرده اند تا‬ ‫به این نتیجه رســیدند‪ ،‬اما این نتیجه همیشــه کارساز‬ ‫نیســت‪ .‬آیا زندگی بدون احســاس ممکن اســت؟ اگر‬ ‫چــه دنبال کردن هــدف اهمیت دارد‪ ،‬امــا خندیدن و‬ ‫گریه کردن اســت که مــا را از ربات‌ها جدا می‌ســازد‪.‬‬

‫بهمن‪ :‬دمدمی مزاج و بی ثبات‬

‫بهمنی‌هــا هر لحظه مشــغول یک کارنــد‪ ،‬نمی‌توانند‬ ‫یــک جا بند شــوند‪ .‬به عنــوان مثال ایده‌هــای زیادی‬ ‫برای شــروع مکالمه دارند‪ ،‬امــا پس از دقایقی صحبت‬ ‫تمــام آن‌هــا را نیمه تمــام رهــا می‌کنند و به ســراغ‬ ‫موضــوع بعــدی می‌روند‪ .‬آن‌هــا کمک به دیگــران را‬ ‫دوســت دارند‪ ،‬اما ناگهان در اواســط راهی که در پیش‬ ‫گرفتــه اند‪ ،‬جــا می‌زنند‪ ،‬بــه این دلیل که به ســادگی‬ ‫ذهن شــان آشــفته می‌شــود و دچار گیجی می‌شوند‪.‬‬ ‫اگر یک بهمنی هســتید و گاهی از هدف تان متوقف‬ ‫شــدید‪ ،‬نگران نشــوید‪ ،‬طبیعی اســت‪ ،‬اما یادتان باشد‬ ‫کــه تنها با ســخت کوشــی و پافشــاری اســت که به‬ ‫اهــداف متــن خواهیــد رســید‪ .‬هیچگاه مســیری که‬ ‫روزی آغــاز کردیــد را فراموش نکنید‪.‬‬

‫اسفند‪ :‬احساساتی و عاشق پیشه‬

‫اســفندی‌ها افرادی هســتند که از ظاهر عبور می‌کنند‬ ‫و در عمــق غــرق می‌شــوند‪ .‬آن‌هــا در هــر چیــزی‬ ‫نشــانه‌ای می‌یابنــد‪ ،‬اما گاهی عکــس العمل‌های الزم‬ ‫را دریافــت نمی‌کننــد‪ .‬آن‌هــا درد و رنج‌هــای دیگران‬ ‫را درک می‌کننــد‪ ،‬امــا از این که نمی‌تواننــد آن را بیان‬ ‫کننــد و کار مفیــدی انجــام دهند‪ ،‬به شــدت ناراحت‬ ‫می‌شــوند و غصه می‌خورنــد‪ .‬برای یــک زندگی بهتر‪،‬‬ ‫متولدیــن این مــاه باید توجه بیشــتری به خودشــان‬ ‫کننــد‪ ،‬در غیــر این صــورت روزی می‌رســد که زندگی‬ ‫خودشــان را فدای دیگران کرده انــد‪ .‬منبع‪thetalko :‬‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪37 Kheradmand‬‬


‫مطلبی تفریحی برای ایام تعطیل شما!‬

‫بزرگ‌ترین ضعف متولدین ماه‌های مختلف‬ ‫مواجــه شــدن بــا ضعف‌هــا و قبــول کردن شــان کار‬ ‫ســاده‌ای نیســت‪ .‬اگر بخواهیــم صادقانــه بگوییم‪ ،‬ما‬ ‫چشــمان مــان را روی ضعف‌هــای خــود می‌بندیم در‬ ‫صورتی که بهتر اســت نــگاه نقادانه تری بــه خودمان‬ ‫داشــته و پــس از شناســایی ضعــف هایمــان‪ ،‬در پی‬ ‫برطــرف کــردن آن‌ها باشــیم‪ .‬بــا آگاهــی از ضعف‌ها‬ ‫نقــاط قــوت مان را تقویــت خواهیم کــرد و فرد کامل‬ ‫تــری هم برای خود و هم بــرای اطرافیان و جامعه مان‬ ‫خواهیم شــد‪.‬‬ ‫هــر فــردی ضعف‌هایی دارد کــه تا حــدودی می‌توان‬ ‫آن‌هــا را از مــاه تولــد شناســایی کــرد‪ .‬در این مطلب‬ ‫مــا بارزتریــن نقاط ضعــف افــراد را با توجــه به ماه‬ ‫تولدشــان برایتــان آورده ایم‪ .‬اگر دوســت دارید بدانید‬ ‫که ضعف‌های شــما چیســت‪ ،‬بــا ما همراه باشــید‪.‬‬

‫فروردین‪ :‬رئیس بازی و تندمزاج‬

‫فروردینی‌ها در مقایســه با بقیه ماه‌های ســال‪ ،‬افرادی‬ ‫مســتقل و فعــال هســتند که بــه تنهایــی از پس هر‬ ‫مشــکلی بــر می‌آینــد‪ .‬آن‌ها دوســت دارنــد مدیریت‬ ‫امور را به دســت بگیرند‪ ،‬به همین دلیــل در جایی که‬ ‫مدیر نیســتند‪ ،‬ناامید و دلســرد خواهند شد‪ .‬اگر چه به‬ ‫شــدت مهربان اند‪ ،‬اما وای به روزی که عصبانی شــوند‪.‬‬ ‫آن‌هــا زبان تنــدی دارند و ممکن اســت کــه در عرض‬ ‫چنــد ثانیه از کــوره در رونــد و همه چیــز را فراموش‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫دوســت دارند که به ســرعت تمام کارهایشــان را پیش‬ ‫‪  36 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫ببرنــد و اگــر امور طبــق برنامــه آن‌ها پیش نــرود‪ ،‬با‬ ‫زبان تندشــان بــر دیگران می‌توپند‪ .‬بــه همین دلیل به‬ ‫فروردینی‌ها پیشــنهاد می‌شــود که در این شرایط قبل‬ ‫از هــر گونــه اقدامــی اول آبی به صورت شــان بزنند و‬ ‫چند نفس عمیق بکشــند‪ ،‬ســپس عمل کنند‪.‬‬

‫اردیبهشت‪ :‬سمج و لجباز‬

‫اردیبهشــتی‌ها افــراد به شــدت لجبازی هســتند‪ .‬اگر‬ ‫تصمیمــی بگیرنــد‪ ،‬هیچ چیــز و هیچ کــس نمی‌تواند‬ ‫مانــع از آن شــود‪ .‬آن‌هــا تــا رســیدن به هدف شــان‬ ‫دســت از تالش بــر نمی‌دارنــد‪ ،‬حتی اگر به ضررشــان‬ ‫تمام شــود یا مطمئن باشــند راهی که می‌روند اشــتباه‬ ‫اســت‪ .‬آن‌هــا عقاید خاص خــود را دارند کــه تغییر آن‬ ‫تقریبــا غیر ممکن اســت‪.‬‬ ‫در مکالمه‌هــای آن‌هــا «مــن» زیاد می‌شــنوید به این‬ ‫علت کــه عقاید خودشــان را بیش از هــر چیز دیگری‬ ‫قبــول دارند‪ .‬پیشــنهاد ما به اردیبهشــتی‌ها این اســت‬ ‫که گاهی دســت از لجبازی بردارند‪ .‬سرســختی همیشه‬ ‫خــوب نیســت‪ ،‬گاهی باید رهــا کرد تــا اتفاقات خوب‬ ‫بعــدی رخ دهد‪.‬‬

‫خرداد‪ :‬دو شخصیته و شایعه ساز‬

‫تقریبــا همــه می‌داننــد کــه خردادی‌هــا افــرادی دو‬ ‫شــخصیته هســتند‪ ،‬اما این موضــوع برای آن‌هــا آزار‬ ‫دهنده نیســت‪ .‬همه ما دو جنبه ســیاه و سفید داریم‬ ‫کــه طبیعی اســت‪ ،‬اما این بــرای خردادی‌ها شــدیدتر‬

‫اســت‪ .‬یک زمان عاشــق یــک نفر هســتند و لحظه‌ای‬ ‫بعد از او فرار می‌کنند‪ .‬بدترین قســمت این اســت که‬ ‫آن‌هــا تکلیف شــان را با خود و رابطــه‌ای که با دیگران‬ ‫داریــد‪ ،‬نمی‌دانند‪.‬‬ ‫نــه تنهــا دو شــخصیته بلکــه شــایعه پراکنــی نیز از‬ ‫دیگــر خصوصیات نامطلــوب متولدین این ماه اســت‪.‬‬ ‫آن‌ها در محیط کار‪ ،‬محیط‌های دوســتانه و ‪ ...‬ســاکت‬ ‫نمی‌نشــینند و مدام در حال شــایعه پراکنی هســتند‪.‬‬ ‫بهتریــن درس برایشــان این اســت که گاهی ســکوت‬ ‫کنند ‪.‬‬

‫تیر‪ :‬بدبین و احساساتی‬

‫بدی متولدین تیر این اســت که مثبت اندیش نیســتند‪.‬‬ ‫آن‌هــا از کاه کــوه می‌ســازند و غرق افکار منفی شــان‬ ‫می‌شــوند تا حــدی که اعصــاب خود و اطرافیان شــان‬ ‫را خــورد می‌کننــد‪ .‬اگــر احســاس کنند که چیزی ســر‬ ‫جایش نیســت‪ ،‬حتی اگر غیر این باشــد‪ ،‬باور نمی‌کنند‬ ‫و به افــکار منفی خود ادامــه می‌دهند‪.‬‬ ‫آن‌هــا افراد احساســاتی هســتند و گاهــی آنقدر غرق‬ ‫احساســات شــان می‌شــوند که دیگــر هیچ چیــزی را‬ ‫نمی‌بیننــد‪ .‬ایــن رفتار‌هــا تنهــا وقــت آن‌هــا را تلف‬ ‫می‌کنــد‪ ،‬بــی آنکــه فایده‌ای برایشــان داشــته باشــد؛‬ ‫بنابرایــن پیشــنهاد ما بــه تیری‌هــا این اســت که دید‬ ‫مثبــت تری به زندگی داشــته باشــند و از لحظه لحظه‬ ‫زندگی شــان نهایــت لــذت را ببرند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪36 Kheradmand‬‬


‫پرمخاطبــی که او در ســاخت تعــدادی از آثار بســیار‬ ‫شــنیده شــده این ســال‌های موســیقی ایران به خرج‬ ‫داده‪ ،‬گســترش پیــدا کــرد تــا یکــی از مفصل‌تریــن‬ ‫گفتگو‌های مطبوعاتی این ســال‌های سهراب پورناظری‬ ‫را ســبب شــود‪.‬‬

‫از ارکســتر‌های کشــور ترکیــه خواهد بــود‪ .‬در ضمن‬ ‫در ایــن کار از تک‌نوازان برجســته حــوزه تمدنی ایران‬ ‫مانند کشــور‌های افغانســتان امروز‪ ،‬تاجیکستان امروز‬ ‫و لبنــان امروز بهــره خواهیم برد‪.‬‬

‫و موســیقی آن به‌صورت یک تصنیف یکپارچه اســت‪.‬‬

‫یکــی از مؤلفه‌های آثار شــما توجه به شــعر‬ ‫در موســیقی اســت‪ .‬قاعدتــاً ایــن نکتــه بــا‬ ‫زادگاه شــما که مهد شــعر و موســیقی است‬ ‫با توجه به ســابقه شــما در موســیقی عرفانی بی‌ربط نبوده اســت‪ .‬پیوند شــعر و موسیقی‬ ‫موســیقی تیتراژ «مست عشــق» اولین تجربه از نحــوه اســتفاده این نوع موســیقی در این چقدر برای شــما اهمیت دارد و نســبت به آن‬ ‫احســاس مســئولیت می‌کنید؟‬ ‫همکاری شــما با آقای حســن فتحی کارگردان کار بگویید؟‬ ‫این فیلم سینمایی اســت؛ در ابتدا بگویید این ســال‌ها در کنــار پــدرم و در گروه موســیقی ایشــان شــعر فــارغ از اینکــه درحرفــه‌ام کاربــرد دارد‪ ،‬همدم‬ ‫همکاری چطور شــکل گرفت؟‬ ‫که «شــمس» نــام دارد ســاز نواختــه‌ام‪ .‬البتــه افرادی روزگارم و بخــش مهمی از زندگی‌ام بوده اســت‪ .‬بخش‬

‫«مســت عشــق» فرصت مغتنمی بود برای همکاری با که کار‌هــای ما را دنبــال می‌کنند‪ ،‬می‌دانند خاســتگاه مهمــی از نگاه من به جهــان اطراف بر اســاس همین‬ ‫آقــای فتحی؛ در یک محصول مشــترک از ایران و ترکیه موســیقی‌مان عرفانــی اســت و با اشــعار مولــوی گره اشــعار شــکل گرفته است‪ .‬تجربه بشــری در شعر‌های‬ ‫با حضور هنرمندان برجســته ایرانــی و البته هنرمندان خــورده اســت؛ بنابراین بخــش زیــادی از فعالیت من ما ظهــور پیدا می‌کند و طبیعتاً بر جهان انســان ایرانی‬ ‫مطرح ترکیه‌ای‪ .‬خیلی خوشــحالم که‬ ‫نیز اثــر می‌گذارد‪.‬‬ ‫ســاخت موســیقی این کار بر عهده‬ ‫‪ ‬البتــه ایــن اتفــاق مختــص امروز‬ ‫مــن خواهد بود‪.‬‬ ‫و دیــروز نیســت و در طــول تاریخ‬ ‫جریان داشــته اســت‪ .‬به‌عنوان مثال‬ ‫آن‌طــور کــه در خبر‌هــا اعالم‬ ‫در شــاهنامه فردوســی با چکیده‌ای‬ ‫شــده همایــون شــجریان‬ ‫از تجربیات بشــر در خاستگاه تمدن‬ ‫به‌عنوان خواننــده اثر انتخاب‬ ‫جهان مواجهیــم؛ بنابرایــن بار دیگر‬ ‫شده اســت‪ .‬این همکاری قرار‬ ‫تأکیــد می‌کنم جایــگاه شــعر برای‬ ‫اســت چطــور پیش بــرود؟‬ ‫مــن در مقایســه با دیگــر هنر‌های‬ ‫طبیعتــاً براســاس توانایــی منحصــر‬ ‫ایــران متفاوت اســت‪ .‬بــه این دلیل‬ ‫بــه فرد همایــون شــجریان و تجربه‬ ‫کــه در دیگــر هنر‌ها نســخ مکتوب‬ ‫موفقی که با هم داشــته‌ایم در زمان‬ ‫و قابل قبولی که بــه لحاظ فرهنگی‬ ‫ســاخت آثار باکالم به صــدای او فکر‬ ‫و اجتماعــی مــا را بــه دوران طالیی‬ ‫می‌کنم؛ البته ســاخت موســیقی این‬ ‫ســرزمینمان متصل کند‪ ،‬کمتر یافت‬ ‫فیلم از طــرف همایون جــان به من‬ ‫می‌شود ‪.‬‬ ‫پیشنهاد شــد و با توجه به سابقه کار‬ ‫‪ ‬البته بخشی از متون اساطیری ایران‬ ‫و ارادت هــر دوی ما به مقام شــمس خلق هنر موسیقی در سرزمین ما با مشکل مواجه است هنوز در دســترس اســت‪ ،‬اما هیچ یک‬ ‫تبریزی و حضــرت مولوی‪ ،‬پیام معنوی‬ ‫از آن‌هــا برای انســان امروز بــه اندازه‬ ‫و البته این معضل در حوزه شعر هم دیده می‌شود‬ ‫این حضــور بــرای هردوی‌مان بســیار‬ ‫اشعار شــعرای بزرگ تأثیرگذار نیستند‪.‬‬ ‫ارزشــمند است‪.‬‬ ‫بــه همین دلیل بــرای موســیقیدانان‪،‬‬ ‫هنرمنــدان و بخصوص فارســی‌زبانان‬ ‫موضــوع این فیلم برهــه‌ای از زندگــی موالنا در این مســیر بوده اســت‪ .‬بــا توجه به ایــن تجربیات یک اتفاق یا شــانس بزرگ محســوب می‌شــود‪.‬‬ ‫جالل‌الدیــن بلخی و شــمس تبریزی اســت و قبلــی‌ام‪ ،‬فکر می‌کنم زمینه کافی بــرای جوالن دادن در ‪ ‬امــا از آن غافلیــم و آنچنــان کــه بایــد از این گنجینه‬ ‫قطعــاً به موســیقی ویــژه‌ای برای خلــق این این شــاخه از موســیقی وجود داشــته باشد‪.‬‬ ‫گران‌بهــا کــه رایــگان در اختیارمــان قــرار دارد بهــره‬ ‫حال و هوا نیاز اســت‪ .‬برای ســاخت موسیقی‬ ‫نمی‌بریــم‪ .‬اگــر کســی می‌خواهد بــه جهان انســان‬ ‫ایــن کار از چــه معیار‌هــا و ســازبندی‌هایی در ســاخت این اثر از موســیقی مقامی کردی ایرانــی راه پیــدا کنــد و به نوعــی خود را انســان آگاه‬ ‫هم اســتفاده می‌شود؟‬ ‫اســتفاده خواهید کرد؟‬ ‫ایرانــی بداند باید در اهتمام به یادگیری گنجینه ادبیات‬ ‫ســازبندی این کار بر اساس موسیقی «صوفی» تعریف در موســیقی قائل به دســته‌بندی و گروه‌بندی نیستم‪ .‬فارســی فروگذاری نکند‪ .‬اگر دانشــگاهی برای یادگیری‬ ‫شــده اســت؛ بنابرایــن از ســاز‌هایی که در موســیقی از نــگاه من موســیقی همه اقــوام کشــور‪ ،‬از کردی و فرهنگ ســرزمین‌مان ایران وجود داشــته باشد‪ ،‬همین‬ ‫عرفانــی و حــوزه تمدنــی ایران بــه کار مــی‌رود بهره لــری گرفته تــا آذری‪ ،‬زیر ســایه موســیقی ایرانی قرار ادبیات فارســی است‪.‬‬ ‫خواهیــم بــرد‪ .‬البته براســاس فضای فیلــم و فیلمنامه می‌گیرنــد‪ .‬در مورد ایــن کار هم باید بگویم بخشــی‬ ‫نوشــته شــده‪ ،‬بخش‌هایــی از داســتان نیــز فضــای از آن‪ ،‬روایــت موســیقایی مناطق مختلف ایران اســت اشــعار مورد اســتفاده‌تان را خودتــان انتخاب‬ ‫غیرعرفانی را دنبال می‌کند؛ و در این بخش از موســیقی و بخشــی دیگــر مربــوط بــه موســیقی خانقاه‌ها یا می‌کنید ؟‬ ‫و ســاز‌های دیگــری هــم اســتفاده خواهیم کــرد که موســیقی‌هایی که در مجالس سماع و در قونیه استفاه در کارم خط‌کشــی چندانی وجود ندارد‪ .‬بســیار اتفاق‬ ‫می‌شــوند‪ .‬همچنین از سازبندی موســیقی‌هایی که در افتــاده دوســتان شــعری را به من معرفــی کرده‌اند که‬ ‫برگرفته از موســیقی ارکســترال غربی اســت‪.‬‬ ‫زمــان مولــوی وجود داشــته و تا بــه امروز بــه حیات معیار‌هــای زیبایی شناســانه یک شــعر مناســب برای‬ ‫ســاخت اثری با‌کالم را داشــته و از کار روی آن بســیار‬ ‫ضبط ایــن اثــر در چــه کشــور‌هایی صورت خــود ادامه داده اســت اســتفاده خواهم کرد‪.‬‬ ‫خواهد گرفت و ارکســتر غربی مد نظرتان چه‬ ‫اســتقبال کرده‌ام‪ .‬به‌نظرم یک اتفاق هیجان‌انگیزاست‪.‬‬ ‫ارکستری است؟‬ ‫عنوان‌بنــدی پایانــی این فیلــم اثری بــا کالم امــا غالبــاً انتخــاب اشــعار کارهایــم را خــودم انجام‬ ‫بخــش عمده ضبــط این اثر در کشــور ترکیــه صورت خواهــد بود؟‬ ‫می‌دهم‪.‬‬ ‫می‌گیــرد‪ .‬به احتمــال زیاد ارکســتر غربی‌مان هم یکی بله؛ ســکانس پایانی با تیتراژ آخر پیونــد خواهد خورد ‪ ‬‬ ‫‪  35 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪35 Kheradmand‬‬


‫سهراب پورناظری؛ آهنگساز نوگرای موسیقی سنتی‬ ‫نداسیجانی‬ ‫من زاده زمان خود هستم و قرارنیست همان‬ ‫کاری را که پدرم پیش‌تر انجام داد‪ ،‬عین به عین‬ ‫به جامعه تحویل بدهم‪ .‬من به هنر زنده اعتقاد‬ ‫دارم و بر این باورم که هنر باید پویا باشد‪.‬‬ ‫برخــی از اســتادان و اهالی موســیقی معتقدند ذائقه‬ ‫موســیقایی امروزجامعه دســتخوش تغییر شده است؛‬ ‫چه این تغییر را در مســیری پیش رونده ببینیم‪ ،‬چه در‬ ‫راه سطحی‌نگری‪ ،‬به‌هرشکل موســیقی امروز آن چیزی‬ ‫نیســت که چنددهه پیش‌تر بود‪ .‬شــاید نخ ارتباطی آن‬ ‫گذشــته و این حال را بتوان در پــدران و فرزندان حوزه‬ ‫موسیقی ســراغ گرفت‪.‬‬ ‫‪ ‬مردانی میــراث دار کــه وظیفه خود دانســته‌اند هنر‬ ‫متعالی‌شــان را به‌صــورت موروثــی به فرزنــدان خود‬ ‫منتقــل کنند تــا این میــراث گرانبها همچنان نســل به‬ ‫نســل مانا بماند‪ .‬چهره‌هایی‪ ،‬چون کیخسرو پورناظری‪،‬‬ ‫محمدرضا شــجریان‪ ،‬محمدرضا لطفی‪ ،‬شــهرام ناظری‪،‬‬ ‫پرویــز مشــکاتیان‪ ،‬حســین علیــزاده و دیگرانــی کــه‬ ‫تالش‌شــان در ایــن انتقال میراث به ظهــور چهره‌هایی‪،‬‬ ‫چون تهمورس و ســهراب پورناظری‪ ،‬همایون شــجریان‪،‬‬ ‫امید لطفی‪ ،‬حافظ ناظری‪ ،‬آیین مشــکاتیان‪ ،‬صبا و نیما‬ ‫علیزاده و چندین و چند ســتاره دیگر آســمان موسیقی‬ ‫امروز ایران ختم شــده اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬امــا دربــاره اینکه فرزنــدان چقدر در مســیر پدر گام‬ ‫برداشــته‌اند و راه را درســت پیمــوده انــد و موفــق‬ ‫بوده‌انــد یــا نــه‪ ،‬تاریخ قضــاوت خواهــد کرد‪.‬‬ ‫ســهراب پورناظــری یکی ازهمیــن نوگرایان موســیقی‬ ‫اســت؛ آهنگســاز و نوازنده تنبــورو کمانچــه‪ .‬اومانند‬ ‫پدرش اســتاد کیخســرو پورناظــری درخانــواده‌ای اهل‬ ‫موســیقی متولد شــده و رهرو راه پدراســت؛ پدری که‬ ‫تحولی نویــن در تنبور ایجاد کرد و ســاز گوشه‌نشــین‬ ‫خانقاه‌هــا را بــه محافل عمومــی آورد‪ .‬حال ســهراب‬ ‫داعیه‌ای دیگر در ســر دارد؛ او معتقد اســت‪« :‬من زاده‬ ‫زمان خود هســتم و قرارنیســت همان کاری را که پدرم‬ ‫پیش‌تــر انجــام داد‪ ،‬عین بــه عین به جامعــه تحویل‬ ‫بدهــم‪ .‬من به هنر زنــده اعتقاد دارم و بــر این باورم‬ ‫که هنــر باید پویا باشــد‪».‬‬ ‫عالقه‌مندی ســهراب به موســیقی بــه دوران کودکی‬ ‫او برمی‌گــردد و درهمــان ســنین کم‪ ،‬عزمــش را جزم‬ ‫کــرد تا موســیقی ردیف و دســتگاهی ایران را با ســاز‬ ‫تنبــور بیاموزد و بعــد از آن‪ ،‬آرام‌آرام‪ ،‬به گروه شــمس‬ ‫ملحــق شــد‪ .‬گروهی کــه مؤســس آن پدرش اســت و‬ ‫آثارمانــدگاری‪ ،‬چون «صدای ســخن عشــق»‪« ،‬مطرب‬ ‫مهتــاب رو» و «افســانه تنبــور» با صــدای خوانندگان‬ ‫برجســته ایران در این گروه ضبط و اجرا شــده اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬ســهراب پورناظــری درایــن ســال‌ها تــاش کــرد بــا‬ ‫‪  34 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫حفــظ نغمه‌هــای اصیــل موســیقی ایرانــی‪ ،‬ابداعات‬ ‫و اندیشــه‌های خــود را درنواختــن تنبور پیــاده کند و‬ ‫ایــن نــگاه نوگرایانه بر آن بــود که موســیقی ایرانی را‬ ‫همنشــین موســیقی غربی کنــد و تنبور را کنــار گیتار‬ ‫بگــذارد تا با ایــن تلفیق موســیقایی‪ ،‬صدای این ســاز‬ ‫گوشه‌نشــین را بــه گــوش دنیا برســاند‪.‬‬ ‫‪ ‬این‪ ،‬امــا پایان ماجرا نبــود؛ نگاه متفاوت ســهراب به‬ ‫موســیقی امروز و جامعــه یا همانی که پیشــتر ذائقه‬ ‫موســیقایی نام نهادیم‪ ،‬درآلبوم‌هایــش و درهمکاری با‬ ‫همایون شــجریان آشــکار می‌شــود‪ .‬اگرچه دراین باب‬ ‫نســبت بــه نوع آثــار و نگاه ایــن دو هنرمنــد نظرات‬ ‫متفاوتــی وجود داشــت و برخــی از اهالی موســیقی‬ ‫بــر این عقیــده بودند کــه همایون و ســهراب در هنر‬ ‫موروثی خــود ساختارشــکنی کرده‌اند‪.‬‬ ‫‪ ‬او در همیــن گفتگو می‌گوید‪« :‬چرا همایون شــجریان‬ ‫بایــد قــدم به قــدم مســیر هنــری اســتاد محمدرضا‬ ‫شــجریان را دنبال کند؟ اگر اینگونه اســت پیشتر استاد‬ ‫شجریان این مســیر را به بهترین شکل و در زمانه خود‬ ‫رفتــه و چه فایــده‌ای خواهد داشــت چرا کــه این کار‬ ‫تنها تکرارمکررات اســت‪».‬‬ ‫این گفتگو بــه بهانه خبر همکاری‬ ‫دوبــاره همایــون شــجریان‬ ‫و ســهراب پورناظــری‬ ‫در فیلــم ســینمایی‬ ‫«مســت عشق» که‬ ‫داســتان شــمس‬ ‫و موالناســت‬ ‫ا نجــا م‬ ‫گرفــت؛ با‬ ‫ا یــن‬ ‫حا ل ‪،‬‬

‫بهانــه در طــول گفتگــو‬ ‫کنــار رفــت و‬ ‫صحبت‌مــان بــا‬ ‫ایــن آهنگســاز‬ ‫جــو ا ن‬ ‫و خو ش‌آ تیــه‬ ‫امروزموســیقی‬ ‫ایــران درمــورد‬ ‫فعا لیت‌هــا ی‬ ‫هنری‌اش‪ ،‬تلفیق‬ ‫شــعر بــا‬ ‫موســیقی و‬ ‫اید ه‌هــای‬ ‫جالــب و‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪34 Kheradmand‬‬


‫فریدون شــهبازیان که در دهه‌هــای قبل به اتفاق علی‬ ‫معلم دامغانی شورای موسیقی را در صداوسیما تشکیل‬ ‫داد و در مرکز موســیقی این رســانه نظارت بر موسیقی‬ ‫پــاپ را به عهــده داشــت‪ ،‬در گفتگو با خبرنــگار ایلنا‬ ‫درباره علــل اســتعفایش از رهبری ارکســتر ملی ایران‬ ‫توضیــح داد و از وضعیت فعلی موســیقی پاپ گفت‪.‬‬ ‫‪ ‬شــهبازیان با اشــاره به اینکه وضعیت فعلی ارکســتر‬ ‫ملی ایران به او ارتباطی ندارد‪ ،‬درباره دالیل اســتعفایش‬ ‫از رهبــری ارکســتر ملــی ایــران گفت‪ :‬من بازنشســته‬ ‫صداوســیما بــودم و نمی‌توانســتند به مــن بگویند تو‬ ‫بازنشســته‌ای و باید یک سوم حقوق بگیری‪ .‬از آنجا که‬ ‫نمی‌توانســتند این را به من بگویند‪ ،‬مســئول ذیربط را‬ ‫وادار کردند نامه‌ای بنویســد مبنی بر اینکه این شــخص‬ ‫نمی‌تواند فعالیت کند‪ ،‬زیرا بازنشســته اســت؛ اینگونه‬ ‫بود که شــروع کردنــد به نامه‌نگاری بــا بخش حقوقی‬ ‫نهاد ریاســت جمهوری و بخش پرســنلی وزارت ارشاد‪.‬‬ ‫وی افــزود‪ :‬در نهایــت نامــه‌ای نوشــته شــد‪ ،‬مبنی بر‬ ‫اینکه مــن بازنشســته هســتم درحالیکه مشــخصات‬ ‫مــن در آن نامه قید نشــده بــود‪ .‬در آن نامه ننوشــته‬ ‫بودنــد که من بــه عنــوان پاره‌وقت با بنیــاد رودکی و‬ ‫ارکســتر ملی همکاری می‌کنــم و اصــا آن قانونی که‬ ‫می‌گویند شــامل حال من نمی‌شــود! در نهایت بر ضد‬ ‫من دسیســه کردند که من نیز اســتعفا دادم و ســمت‬ ‫رهبــری ارکســتر ملی را رهــا کردم‪ .‬حال نیز خودشــان‬ ‫به اصــل موضوع پی برده‌انــد و می‌خواهند روال قبلی‬ ‫ادامه پیــدا کند‪.‬‬ ‫رهبر ســابق ارکستر ملی ایران درباره نحوه فعالیت این‬

‫‪  33 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫ارکســتر در مقطعی کــه رهبری آن را به عهده داشــت‬ ‫نیز گفــت‪ :‬می‌توانم بگویم طی ســه ســال حضورم در‬ ‫ارکســتر ملــی به عنوان رهبر جای ســالی یــک اجرا به‬ ‫طــور کم و بیش هر مــاه اجرا داشــتیم‪ .‬یعنی در طول‬ ‫ســه ســال نزدیک به صد اجرا داشــته‌ایم‪.‬‬ ‫شــهبازیان در پاســخ به این ســوال که ارکســتر‌های ما‬ ‫به لحاظ وجود سولیســت‌ها چه وضعیتــی دارند و چرا‬ ‫بــه طــور کم و بیــش در ایــن بخش با کاســتی مواجه‬ ‫هســتیم‪ ،‬گفت‪ :‬چه کســی گفته ما با کمبود سولیست‬ ‫مواجــه هســتیم‪ .‬مــن چنین نظــری نــدارم و می‌توان‬ ‫گفت همیشــه تکنواز داشته‌ایم‪ .‬‬ ‫وی دربــاره همکار ‌ی ارکســتر ملی با سولیســت‌ها در‬ ‫زمــان رهبری‌اش در این ارکســتر گفــت‪ :‬در آن مقطع‪،‬‬ ‫تک‌نــواز پیانــوی مــا آقــای پویــان آزاده بــود‪ .‬تکنواز‬ ‫ســنتورمان نیز یکی از نوازندگان ارکســتر بود و ارسالن‬ ‫کامــکار نیــز تک‌نــواز ویلــون بــود‪ .‬خانمی هــم بود‬ ‫کــه اســمش را بــه یــاد نــدارم و در ارکســترمان ویلن‬ ‫می‌نواخت‪ .‬به طور کلی تکنوازان بســیاری داشــتیم که‬ ‫هنوز هــم فعالند و من نیــز با آنها همــکاری کرده‌ام‪.‬‬ ‫‪ ‬شــهبازیان کــه در دهــه هفتــاد بــا حضــور در مرکز‬ ‫موســیقی صداوســیما‪ ،‬نســبت به گزینــش و انتخاب‬ ‫خواننــدگان پاپ وســواس بســیاری به خرج مــی‌داد و‬ ‫تالشــش این بود ســطح کیفی موســیقی پــاپ را ارتقا‬ ‫دهد‪ ،‬درباره نحوه فعالیت فعلی این تشــکل در رســانه‬ ‫ملی گفت‪ :‬مرکز موســیقی صداوســیما حــال فعالیتی‬ ‫نــدارد و اگــر غیــر از این اســت‪ ،‬من از رونــد فعالیت‬

‫آن بی‌خبــرم‪ .‬البتــه عوامل و مســئوالن ایــن بخش اگر‬ ‫هــم بخواهنــد‪ ،‬نمی‌تواننــد کار موثری انجــام دهند؛‬ ‫زیــرا افرادی که بــه عنــوان مدیر منصوب شــده‌اند و‬ ‫می‌شــوند‪ ،‬موزیســین نیســتند تا بدانند چه می‌کنند‪.‬‬ ‫وی دربــاره کــم و کیــف فعالیــت مرکــز موســیقی‬ ‫صداوســیما‪ ،‬طی زمان حضــورش در این رســانه گفت‪:‬‬ ‫در مقطعــی کــه مدیریت به عهــده من بود‪ ،‬شــرایط‬ ‫بــا حــال حاضر تفــاوت داشــت‪ .‬در آن زمان مــن آزاد‬ ‫بــودم و اختیار داشــتم و جــرات نمی‌کردند بــا من و‬ ‫فعالیت‌هایــم در مرکز موســیقی صداوســیما مخالفت‬ ‫کنند‪ .‬متاســفانه در حــال حاضر چنین رویــه‌ای وجود‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫رهبــر ســابق ارکســتر ملــی دربــاره وضعیــت فعلی‬ ‫موســیقی و گونه پاپ نیز اذعان داشــت‪ :‬متاسفانه طی‬ ‫این ســال‌ها روند موســیقی شکل و شــمایل دیگری به‬ ‫خــود گرفته اســت‪ .‬زمانی که آقای محمدرضــا گلزار به‬ ‫خودش اجازه می‌دهد در کنســرتش روی صحنه برود و‬ ‫ویلــن بنوازد‪ ،‬آواز بخواند و پیانــو و گیتار بزند انتظاری‬ ‫بیش از این نمی‌توان داشــت‪ .‬زمانــی که مهران مدیری‬ ‫خوانندگی می‌کند و کنســرت می‌دهد وضعیت همین‬ ‫می‌شــود کــه می‌بینید‪ .‬ایــن اوضــاع چگونه درســت‬ ‫خواهد شد؟‬ ‫فریــدون شــهبازیان در پایــان گفــت‪ :‬بــه نظــرم این‬ ‫وضعیت هیچ‌گاه درســت نمی‌شــود و اگر قرار اســت‬ ‫چنیــن اتفاقی بیفتد اوضــاع باید به هم بریــزد که این‬ ‫نیز شــدنی نیست‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪33 Kheradmand‬‬


‫علیه من دسیسه کردند‪ ،‬من هم استعفا دادم!‬

‫فریدونشهبازیان‪:‬‬ ‫وقتی محمدرضا گلزار ویلن می‌زند‬ ‫و مهران مدیری می‌خواند‪ ،‬وضعیت‬ ‫همینم ‌یشود‬

‫رهبر ســابق ارکســتر ملی ایران درباره علل استعفایش‬ ‫از ایــن ســمت‌‪ ،‬می‌گویــد‪ :‬نامه‌ای نوشــته شــد‪ ،‬مبنی‬ ‫بر اینکه من بازنشســته هســتم درحالیکه مشــخصات‬ ‫مــن در آن نامه قید نشــده بــود‪ .‬در آن نامه ننوشــته‬ ‫بودنــد که من بــه عنــوان پاره‌وقت با بنیــاد رودکی و‬ ‫ارکســتر ملی همکاری می‌کنــم و اصــا آن قانونی که‬ ‫می‌گویند شــامل حال من نمی‌شــود! در نهایت بر ضد‬ ‫من دسیســه کردند که من نیز اســتعفا دادم و ســمت‬ ‫رهبری ارکســتر ملــی را رها کــردم‪ .‬حاال خودشــان به‬ ‫اصــل موضوع پــی برده‌انــد و می‌خواهنــد روال قبلی‬ ‫ادامه پیــدا کند‪.‬‬ ‫به گــزارش خبرنــگار ایلنــا‪ ،‬ارکســتر ملی ایــران یکی‬ ‫از تشــکل‌های موســیقی محــور اســت کــه از زمــان‬ ‫تاســیس‌اش یعنی از ســال ‪ 1377‬تاکنون مســیر پر فراز‬ ‫و نشــیبی را پیمــوده و همواره با حاشــیه‌هایی مواجه‬ ‫بــوده و در مقاطعــی منجل یا تعطیل شــده اســت‪.‬‬ ‫ارکســتر ملی طی این ســال‌ها چند رهبر داشته است‪.‬‬ ‫فرهاد فخرالدینی از ســال ‪ 1377‬تا ‪ 1388‬رهبر ارکســتر‬ ‫ملــی بــود و از پــس از یک دهــه همکاری از ســمت‬ ‫خــود اســتعفا داد‪ .‬او بعدهــا دربــاره علل ایــن اتفاق‬ ‫گفــت‪« :‬من نمی‌دانم کــه ماجراهای آن زمــان اتفاقی‬ ‫بــود یا عمدی امــا در کل من موافق نبــودم که در روز‬ ‫انتخابات ارکســتر موســیقی ملی اجرا داشــته باشد و‬ ‫از مســئوالن خواســتم که این تاریخ را تغییــر دهند و‬ ‫بــه بعد موکول کننــد‪ .‬آنها هــم متاســفانه تاریخ اجرا‬

‫‪  32 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫را بــرای یک هفته بعــد از انتخابات تعییــن کردند که‬ ‫از هــر نظر فضــا برای اجرا نامناســب‌تر بــود‪ .‬من هم‬ ‫آدمــی نبــوده و نیســتم که اجــازه دهــم از وجود من‬ ‫اســتفاده ابزاری کنند‪».‬‬ ‫پــس از کناره‌گیــری فرهــاد فخرالدینی‪ ،‬ارکســتر ملی‬ ‫ایران در تیرماه ســال ‪ 1388‬از ســوی دفتر موســیقی به‬ ‫بنیــاد رودکی واگذار شــد و بردیا کیارس از ســال ‪1389‬‬ ‫تــا ‪ 1391‬رهبــری آن را بــه عهده گرفت‪ .‬ارکســتر ملی‬ ‫پس از ســال ‪ 1391‬تا ســال ‪ 1394‬از فعالیــت بازماند و‬ ‫به نوعی منحل شــد‪.‬‬ ‫در خردادمــاه ســال ‪ ۱۳۹۴‬بــود کــه بــا برگــزاری یک‬ ‫کنســرت در حضور مدیران سیاســی و فرهنگی؛ سکان‬ ‫هدایــت این ارکســتر تحت حمایت دولــت مجددا به‬ ‫فرهــاد فخرالدینی ســپرده شــد‪ .‬فخرالدینــی به مدت‬ ‫یک ســال رهبری ارکســتر را به عهده داشت و در سال‬ ‫‪ 1395‬رهبری ارکســتر به فریدون شهبازیان سپرده شد‪.‬‬ ‫عمر رهبری ارکســتر ملی توسط شــهبازیان تنها ‪ 3‬سال‬ ‫بود و او اوایل ســال ‪ 1398‬از ســمت خــود کناره‌گیری‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫مدیرعامــل وقــت بنیــاد فرهنگــی هنــری رودکــی‬ ‫دربــاره دالیــل کناره‌گیری شــهبازیان گفــت‪« :‬موضوع‬ ‫خداحافظی اســتاد شــهبازیان از ارکســتر ملی ایران به‬ ‫عنــوان رهبــر دائم اســفند ماه ســال گذشــته (‪)۱۳۹۷‬‬ ‫بــا در نظر گرفتن قانــون منع حضور بازنشســتگان در‬

‫مشــاغل دائمی صورت پذیرفت چراکه استاد شهبازیان‬ ‫از هنرمندان بازنشســته ســازمان صداوسیما هستند و‬ ‫به دلیل اینکه شــغل رهبری ارکســتر در بنیــاد رودکی‬ ‫شــغل دائم بوده و بخــش حقوق و دســتمزدهای این‬ ‫حــوزه از بودجه‌هــای دولتی صرف می‌شــود‪ ،‬بنابراین‬ ‫مــا نمی‌توانســتیم در خدمت ایشــان به عنــوان رهبر‬ ‫دائم باشــیم‪ .‬به همین جهت اســتاد شــهبازیان از آغاز‬ ‫ســال جــاری به عنــوان مشــاور بخش موســیقی کنار‬ ‫ما هســتند‪ .‬حتی در برخی از کنســرت‌های شهرســتان‬ ‫ارکســتر ملــی نیز به عنــوان رهبر مهمــان حضور پیدا‬ ‫کردند کــه برای مــا باعث افتخــار بود‪».‬‬ ‫پــس از ایــن اظهارات‪ ،‬تنهــا پس از گذشــت چند روز‪،‬‬ ‫فریدون شــهبازیان از همکاری خود بــا بنیاد رودکی به‬ ‫عنوان مشــاور نیز اســتعفا داد‪ ،‬امــا از آن زمان تاکنون‬ ‫درباره علل وقوع اتفاقــات مذکور توضیحات زیادی به‬ ‫رســانه‌ها ارائه نکرده است‪.‬‬ ‫ارکســتر ملــی ایــران پــس از کناره‌گیــری فریــدون‬ ‫شــهبازیان و حضور مهــدی افضلی به‌جــای علی اکبر‬ ‫صفی‌پــور در ســمت مدیر عامل بنیــاد فرهنگی هنری‬ ‫رودکی‪ ،‬رهبری ثابت نداشــته و نادر مشــایخی‪ ،‬سهراب‬ ‫کاشــف‪ ،‬نصیر حیدریــان و نــادر مرتضی‌پــور رهبران‬ ‫آن بوده‌انــد‪ .‬البتــه صفی‌پــور پیش‌تر گفته بــود‪ ،‬طبق‬ ‫برنامه‌ریزی‌هایــی که از آغاز ســال جدید صورت گرفته‬ ‫تــا انتخاب رهبر ثابــت‪ ،‬اجراهای ماهانه ارکســتر ملی‬ ‫هر مــاه یک رهبــر میهمان خواهد داشــت‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪32 Kheradmand‬‬


31 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 31 


‫هشدار پلیس درباره روش جدید کالهبرداری تلفنی در کانادا‬ ‫از ماه‌هــا پیــش خبرهایــی در مــورد روش هــای‬ ‫کالهبــرداران تلفنــی در مناطــق مختلف کانــادا در‬ ‫رســانه‌ها منتشــر می‌شــود‪ .‬یکــی از معمول‌تریــن‬ ‫روش‌هــای کالهبــرداری تلفنــی تاکنــون تمــاس با‬ ‫شــماره‌های شــخصی افراد و معرفی خــود به‌عنوان‬ ‫مأمــور اداره مالیــات کانــادا و اخطــار در مــورد‬ ‫پرونده‌های تخلفات مالــی و تعقیب قانونی افراد از‬ ‫ســوی مراجع قضایی بوده که همچنــان ادامه دارد‪.‬‬ ‫تمــاس گیرنــدگان بــا ترســاندن افــراد از آن‌هــا‬ ‫می‌خواهنــد که بالفاصله با شــماره‌ای که از پشــت‬ ‫خط تلفن داده شــده تماس بگیرند و در باره شرایط‬ ‫مالــی خود توضیــح دهند‪ .‬آن گــروه از افــرادی که‬ ‫چنیــن تماس‌های تلفنی غیر واقعــی را باور کرده‌اند‬ ‫ضمــن تماس بــا شــماره‌ای کــه دریافــت کرده‌اند‬ ‫اطالعــات بســیار مهم شــخصی خــود را در اختیار‬ ‫کالهبــرداران قــرار داده و در روزهــای بعــد متوجه‬ ‫می‌شــوند کــه فریــب خورده‌اند‪.‬‬ ‫کالهبــرداران تلفنــی فقط به ایــن روش اکتفا نکرده‬ ‫وهــر روز روش تــازه‌ای برای فریب افــراد ابداع و از‬ ‫آن سوء اســتفاده می‌کنند‪.‬‬ ‫کارآگاهــان واحــد جرائم مالی پلیــس منطقه یورک‬ ‫در شــمال شــهر تورنتو‪ ،‬بــه شــهروندان این منطقه‬ ‫هشــدار داده‌انــد کــه مراقــب شــیوه جدیــدی از‬ ‫کالهبــرداری تکنولوژیک که توســط مجرمین انجام‬ ‫می‌شــود باشند‪.‬‬ ‫در روز ششــم نوامبــر ‪ ،۲۰۱۹‬پلیــس منطقــه یورک‬ ‫گــزارش یک کالهبــرداری را دریافت کــرد که طی آن‬ ‫مظنونیــن با یک خانــم تماس تلفنی برقــرار کرده و‬ ‫‪  30 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫به او گفته‌اند که قربانی ســرقت اطالعات شــخصی‬ ‫شــده اســت‪ .‬در این تمــاس تلفنی به فــرد قربانی‬ ‫توصیــه شــده بود که بــرای تاییــد این موضــوع با‬ ‫پلیس منطقه یورک تماس تلفنــی بگیرد‪ .‬فرد قربانی‬ ‫بــا تلفن خود با شــماره تلفنی که بــه ظاهر متعلق‬ ‫بــه پلیس بــوده تماس می‌گیرد و بــاور می‌کند که با‬ ‫یک مامــور پلیس در حال گفتگو اســت‪.‬‬ ‫در طــی تحقیقاتــی کــه توســط کارآگاهــان پلیس‬ ‫صورت گرفته‪ ،‬مشــخص شــده اســت کــه مظنونین‬ ‫از یــک تکنولــوژی جدیــدی اســتفاده کرده‌انــد که‬ ‫خــط تلفنی قربانــی را به شــماره تلفن مــورد نظر‬ ‫خــود وصل کــرده بودنــد‪ .‬این در صورتی اســت که‬ ‫ارتبــاط فرد قربانــی به ظاهر قطع شــده بــود‪ ،‬اما‬ ‫تماس اولیــه از طریق تکنولوژی جدیــد همچنان با‬ ‫مظنونیــن برقرار بوده و تماس فرد قربانی با شــماره‬ ‫پلیــس‪ ،‬مجــدداً به شــماره مظنونین وصل شــده و‬ ‫به تصــور خود بــا مامــوران واقعــی پلیس صحبت‬ ‫می‌کــرده اســت‪ .‬فــرد قربانــی در طول ایــن تماس‬ ‫اطالعات شــخصی خــود را به مظنونین پشــت خط‬ ‫تلفــن ارائــه داده و به همین دلیل مقــدار زیادی از‬ ‫پــول خود را از دســت داده اســت‪.‬‬ ‫پلیــس منطقه یــورک به تمــام اهالی ایــن منطقه‬ ‫هشــدار داده اســت تا به شــدت مراقب تماس‌های‬ ‫تلفنــی و آنالین خود باشــند و تحت هیچ شــرایطی‬ ‫اطالعات شــخصی خود را از طریــق ایمیل و یا تلفن‬ ‫بــه فرد دیگــری ندهند‪ .‬طبــق اعالم پلیــس‪ ،‬اگر به‬ ‫هر تماسی مشکوک شــدید‪ ،‬از ادامه صحبت و ارائه‬ ‫اطالعات شــخصی و مالی خود‪ ،‬خــودداری کنید‪.‬‬

‫شــما درخواســت ارائه اطالعات شــخصی و مالی از‬ ‫طریــق تلفن و ایمیــل را نخواهند داشــت‪ .‬اگر پس‬ ‫از دریافــت چنین تماس‌هایــی می‌خواهید با پلیس‬ ‫تمــاس بگیرید تــا از صحت تمــاس اطمینان حاصل‬ ‫کنید‪ ،‬با تاخیر چند دقیقــه‌ای این کار را انجام دهید‪،‬‬ ‫چون بر اســاس تحقیقات پلیس ثابت شــده اســت‬ ‫که این تکنولوژی ســرقت تلفنــی دارای محدودیت‬ ‫زمانی کوتاه مدت اســت و پس از چند دقیقه تاخیر‪،‬‬ ‫ارتباط شــما با سیســتم مظنونین قطع خواهد شــد‪.‬‬ ‫برای تماس بــا پلیس‪ ،‬بانک و یا هر ســازمان مرتبط‬ ‫دیگری که از طرف آن‌ها با شــما تماس گرفته شــده‬ ‫اســت ســعی کنید از یک خــط تلفن متفــاوت و یا‬ ‫بــا حضــور در دفتر پلیــس‪ ،‬بانک و یا ســازمان ارائه‬ ‫دهنــده خدمات مرتبط در محــل زندگی خود تماس‬ ‫بگیرید‪.‬‬ ‫اگر قربانی کالهبرداری شــده‌اید و یا پــول خود را از‬ ‫این طریق از دســت داده‌اید‪ ،‬ســریعاً با واحد مبارزه‬ ‫بــا جرایم مالــی در پلیــس منطقه یــورک از طریق‬ ‫آنالیــن با مراجعه به وب ســایت‪:‬‬ ‫‪https://www.yrp.ca/en/online-reporting/‬‬ ‫‪ Report-a-Crime.asp‬و یا با شــماره تلفن ‪–۵۴۲۳ :‬‬ ‫‪ ۱–۸۶۶–۸۷۶‬داخلــی ‪ ۶۶۲۷‬تمــاس بگیرید‪.‬‬ ‫افــرادی کــه در نقــاط دیگر کانــادا از طریــق این‬ ‫تماس‌هــای تلفنــی مشــکوک دچــار خســارت‌های‬ ‫مالــی شــده‌اند باید بــا پلیــس محل اقامــت خود‬ ‫تمــاس بگیرند‪.‬‬

‫تمــام فروشــگاه‌ها و ســازمان‌های معتبــر ایــن‬ ‫نگرانــی شــما را درک می‌کنند و به همیــن دلیل از‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪30 Kheradmand‬‬


‫رونق بازار مسکن بریتیش کلمبیا‬ ‫بــه گــزارش کندین پــرس‪ ،‬گزارش تازه منتشــر شــده‬ ‫در روز دوشــنبه توسط (ســنترال وان کردیت یونیون)‬ ‫می‌گویــد‪ ،‬پس از یــک دوره رکود‪ ،‬فروش مســکن در‬ ‫اســتان بریتیــش کلمبیــا ســریعتر از پیش‌بینی‌ها در‬ ‫حال افزایش اســت‪ ،‬اما این بازگشــت به اندازه التهاب‬ ‫فروش مســکن در دو ســال پیش نیســت‪.‬‬ ‫برایــان یو‪ ،‬اقتصــاددان و معاون ســنترال وان کردیت‬ ‫یونیــون گفته اســت‪ ،‬کاهش قیمت خانه‌ها‪ ،‬ســقوط‬ ‫نرخ بهره وام‌های مســکن‪ ،‬افزایش جمعیــت و تداوم‬ ‫رشــد اقتصادی از دالیل بازگشــت خریــداران به بازار‬ ‫مســکن‪ ،‬بخصوص در شــهر ونکوور بوده اســت‪.‬‬ ‫وی در یک مصاحبه گفته اســت‪ « :‬میزان تقاضای کلی‬ ‫یــا بازار فروش مســکن بــه طور چشــمگیری افزایش‬ ‫یافته اســت و آنچه که اکنون شــاهد آن هستیم ثبات‬ ‫قیمت‌هــا و مقــداری ســاختمان ســازی رو به رشــد‬ ‫اســت‪ ،‬در حالــی که بازار مســکن در حــال حاضر در‬ ‫ســطح اســتان در حال انقباض است‪».‬‬ ‫آقای یو گفته اســت‪« :‬اما بازگشت به ســطح بازار در‬ ‫ســال ‪ ،۲۰۱۷‬جایــی که فروش مســکن نزدیک به ‪۱۰۰‬‬ ‫هــزار واحد بــود را پیش‌بینی نمی‌کنیم‪».‬‬ ‫به گفته برایــان یو‪« :‬فروش کلی همچنــان پایین‌تر از‬ ‫اواخر ســال ‪ ۲۰۱۷‬و آغاز ســال ‪ ۲۰۱۸‬است‪ ،‬اما کاهش‬

‫نرخ بهره وام مســکن را شــاهد بوده‌ایم‪ .‬اکنون شــما‬ ‫می‌توانیــد وامی بــه مدت پنج ســاله در حــدود ‪۲٫۵‬‬ ‫درصد دریافت کنید‪ ،‬در حالی که ســال گذشــته کمی‬ ‫بیش از ســه درصد بایــد می‌پرداختید‪».‬‬ ‫او اضافــه کرده اســت‪ ،‬متوســط ارزش یــک خانه در‬ ‫بریتیش کلمبیا در ســال ‪ ،۲۰۱۹‬حــدود ‪ ۲٫۴‬درصد افت‬ ‫کــرده و به ‪ ۵۲۲‬هزار دالر رســیده اســت‪ ،‬امــا انتظار‬ ‫مــی‌رود ارزش همان خانه در ســال آینده ‪ ۳٫۸‬درصد‪ ،‬و‬ ‫در ســال ‪ ۲۰۲۱‬چهــار درصد دیگــر افزایش یابد‪.‬‬ ‫آقای یو گفته اســت‪« :‬متوســط قیمت یــک خانه در‬ ‫شــهر ونکوور از سال گذشــته حدود ‪ ۱۰‬درصد کاهش‬ ‫داشــته اســت و در حال حاضر حــدود ‪ ۶۹۰‬هزار دالر‬ ‫اســت‪ .‬در منطقه ویکتوریا قیمت متوســط خانه ‪۶۰۰‬‬ ‫هــزار دالر اســت‪ .‬انتظار مــی‌رود که اجــاره بها برای‬ ‫مســتأجرانی که بــه دنبال خانه‌های جدید هســتند تا‬ ‫‪ ۴٫۵‬درصــد افزایش یابد»‪.‬‬

‫ونکــوور در همین بازه زمانی در ســال جاری نســبت‬ ‫به ســال ‪ ،۲۰۱۸‬حدود ‪ ۲۱٫۵‬درصد کاهش نشــان داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫آقــای یــو می‌گویــد‪ ،‬در ماه‌هــای پیــش رو‪ ،‬شــاهد‬ ‫بازســازی مجدد بازار مســکن خواهیم بود‪ ،‬اما افزایش‬ ‫چندان زیــادی را انتظــار نداریم‪.‬‬ ‫وی در پایــان یــادآور شــده اســت‪« :‬بــه نظــر مــن‬ ‫مشــکالت و ضعف زیادی در این زمینــه وجود ندارد‪.‬‬ ‫همانطور که شــاهد جریــان ورودی مهاجــران به این‬ ‫اســتان‪ ،‬افزایش تعــداد جمعیت و بازار کار ســخت و‬ ‫بســته هســتیم‪ ،‬همگی این عوامل بــرای ارایه برخی‬ ‫از محرک‌هــا بــرای بــازار می‌توانند کافی باشــند‪ .‬این‬ ‫افزایش به ســطح پیشــین خــود بر نخواهد گشــت‪،‬‬ ‫قیمت‌هــا در حــال‬ ‫امــا از دیــدگاه مــا‬ ‫هستند » ‪.‬‬ ‫افزایــش مجــدد‬

‫گزارش مالی ســه ماهــه اخیر دولــت بریتیش کلمبیا‬ ‫که در ماه ســپتامبر منتشــر شــد‪ ،‬اعالم کرده است که‬ ‫فروش مســکن از ماه ژانویه تا ژوئیه ‪ ۲۰۱۹‬نســبت به‬ ‫دوره مشــابه در ســال ‪ ،۲۰۱۸‬بیش از ‪ ۱۶‬درصد کاهش‬ ‫داشته است‪.‬‬ ‫در همین گزارش آمده اســت‪ ،‬فروش مســکن در شهر‬

‫مسمومیتهمکارانتوسطتکنیسیناورژانس‬ ‫یــک تکنیســین فوریت‌های پزشــکی که در شــرکت‬ ‫خدمات اورژانس اتاوا در شــهر گتینو در اســتان کبک‬ ‫کار می‌کرد‪ ،‬به دلیل اینکه عمــداً تعدادی از همکاران‬ ‫خــود را در یــک مهمانــی در هتلی در همین شــهر‬ ‫مســموم کرده بود‪ ،‬از کار معلق شــد‪.‬‬

‫مهمانی حــدود ‪ ۳۰۰‬نفر از جملــه چندین مقام عالی‬ ‫رتبه شــرکت کرده بودند‪.‬‬ ‫آقای لوســکه گفت‪« :‬این حادثه در شــنبه شب اتفاق‬ ‫افتــاد‪ .‬دوشــنبه صبــح مــا از آن مطلــع شــدیم و به‬ ‫ســرعت اقدامات خــود را آغــاز کردیم‪».‬‬

‫مدیــر شــرکت خدمــات اورژانس اتــاوا‪ُ ،‬پل لِ ِوســکه‪،‬‬ ‫بــه شــبکه خبری ســی بی ســی کانادا گفــت که این‬ ‫کارمند‪ ،‬عمداً ماده ناشــناخته‌ای را در نوشــیدنی‌های‬ ‫همــکاران خــود ریخته و باعث مســت شــدن آن‌ها‬ ‫شــده بود‪.‬‬

‫پل لوســکه مدیر شــرکت خدمات اورژانس گفت که‬ ‫این شــرکت‪ ،‬پس از اینکه مطلع شــد که تعــدادی از‬ ‫تکنیســین‌های خود عالمت‌های مشــابه یکدیگر را در‬ ‫شــب مهمانی از خود نشــان داده‌اند‪ ،‬تحقیقات خود‬ ‫را در ایــن زمینــه شــروع کــرد‪ .‬مدیریت این شــرکت‬ ‫دقیقاً مشــخص نکرده اســت که چند نفــر از کارکنان‬ ‫این شــرکت دچار این مســمومیت شــده‌اند‪ ،‬اما گفته‬ ‫اســت که بیــن دو تا ‪ ۹‬نفــر بوده‌اند‪.‬‬

‫این اتفاق در روز شــانزدهم نوامبــر در هتل هیلتون‬ ‫لَک لِمی در شــهر گتینو در اســتان کبک کانادا‪ ،‬محلی‬ ‫که این شــرکت جشــن ســی‌امین سال شــروع به کار‬ ‫خــود را برگــزار کرده بود بــه وقوع پیوســت‪ .‬در این‬ ‫‪  29 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫کارکنــان‪ ،‬از آن‌ها مراقبت شــد‪ .‬تا روز دوشــنبه صبح‬ ‫نمی‌دانســتیم کــه ایــن تعــداد از کارکنان مــا دارای‬ ‫عالیم یکســان هســتند‪».‬‬ ‫آندره ایســت‪ ،‬سخنگوی پلیس شــهر گتینو در گفتگو‬ ‫با رادیو کانادا تایید کرده اســت کــه این نیرو در حال‬ ‫بررســی و تحقیق بر روی حادثه روز شــانزدهم نوامبر‬ ‫در هتــل لَک لِمی اســت‪ ،‬اما از ارایه جزییات بیشــتر‬ ‫در این مورد خــودداری کرد‪.‬‬ ‫شــرکت خدمــات اورژانــس اتــاوا نیــز‪ ،‬یک شــرکت‬ ‫متخصص بــرای انجام تحقیقات داخلــی را به خدمت‬ ‫گرفته اســت‪.‬‬ ‫کارمنــد متخلــف تــا زمان تکمیــل تحقیقــات از کار‬ ‫خود تعلیق شــده امــا همچنان حقــوق وی پرداخت‬ ‫می‌شــود‪.‬‬

‫وی گفــت‪ « :‬در آن شــب‪ ،‬توســط دوســتان خــود‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪29 Kheradmand‬‬


‫اخبار و گزارش‌های مختلف مرتبط با زندگی ایرانیان در کانادا‬ ‫با همکاری سایت پرشین میرور ‪www.PersianMirror.ca -‬‬

‫اشتغال کانادایی‌ها در بازار کار موقت‬ ‫یــک نظــر ســنجی‬ ‫جدیــد در کانــادا بــه‬ ‫ایــن نتیجــه رســیده‬ ‫اســت کــه میلیون‌ها‬ ‫کانادایــی در حــال‬ ‫اشــتغال در یک «بازار‬ ‫کار موقــت» هســتند‬ ‫و کشــور بــه دو گروه‬ ‫تقســیم شــده اســت‬ ‫کــه عده‌ای می‌گوینــد این امر خوب اســت و عده‌ای‬ ‫دیگــر می‌گوینــد بــد اســت‪.‬‬ ‫این اطالعات که توسط مؤسســه آنگس رید (‪Angus‬‬ ‫‪ )Reid Institute‬در روز سه‌شــنبه منتشر شده است‪،‬‬ ‫نشــان می‌دهد که تقریباً یک پنجم مــردم کانادا (‪۱۷‬‬ ‫درصــد) در حال حاضــر از طریق شــغل‌های موقت‬ ‫کســب درآمــد می‌کننــد‪ ،‬در حالی که همیــن تعداد‬ ‫از پاســخ دهنــدگان گفته‌انــد کــه آنها در طــول پنج‬ ‫ســال گذشــته دارای شــغل‌های بی‌ثبات و نامطمئن‬ ‫بوده‌انــد ولــی در حال حاضــر در چنین شــغلی کار‬ ‫نمی‌کنند‪.‬‬ ‫بر اســاس گــزارش ایــن مؤسســه‪ ،‬این بــه معنی آن‬ ‫اســت که بیش از یک سوم افراد شــاغل کانادایی (‪۳۴‬‬ ‫درصــد) پیش از ایــن در بازار کار موقت مشــغول به‬ ‫کار بوده‌اند‪.‬‬ ‫ایــن تحقیــق می‌گوید از هر ســه نفــر کانادایی‪ ،‬دو‬ ‫نفر هرگز در شــغل‌های نامطمئــن کار نکرده‌اند‪ ،‬اما‬ ‫به زودی این آمار تغییر خواهد کــرد‪ .‬اداره آمار کانادا‬ ‫در مــاه ِمی گذشــته گزارش داده بود‪ ،‬تعداد شــاغالن‬ ‫موقــت در کانادا از ســال ‪ ۱۹۹۸‬تا ‪ ،۲۰۱۸‬پنجاه درصد‬ ‫افزایش یافته اســت‪.‬‬ ‫دولــت فدرال چندین ســال اســت که دربــاره آنچه‬ ‫«آشــفتگی شــغلی» نامیده می‌شــود هشــدار داده‬ ‫اســت‪ ،‬بــه طوریکه در قرن بیســت و یکم شــغل‌ها‬ ‫دگرگــون و ناپدیــد می‌شــوند‪ .‬در همین حــال یکی‬ ‫از بنگاه‌هــای کاریابــی بــر ایــن عقیــده اســت که‬ ‫شــغل‌های غیر ســنتی در دهه‌های پیــش رو به یک‬ ‫رویــه معمــول تبدیل خواهند شــد‪ ،‬کــه از آن جمله‬ ‫می‌توان شــغل‌های قــراردادی و یا خویــش فرمایی را‬ ‫‪  28 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫نــام برد‪.‬‬ ‫مؤسســه آنگس رید اعــام کرده اســت متداول‌ترین‬ ‫شــغل برای این قبیــل افراد‪ ،‬برنام ‌ه نویســی کامپیوتر‬ ‫و طراحــی گرافیــک بــه صــورت آزاد و فریلنس‪ ،‬در‬ ‫کنــار کارهــای فنــی‪ ،‬پرســتاری و مراقبــت از بچه‌ها‬ ‫می‌باشــد‪ .‬تعدادی دیگر از شــغل‌های موقتی شامل‪:‬‬ ‫رانندگی‪ ،‬فروش‪ ،‬نقاشــی ســاختمان‪ ،‬چمن زنی‪،‬بیرون‬ ‫بــردن ســگ‌ها و کار اداری در منزل می‌باشــند‪.‬‬ ‫نتایج این تحقیق نشــان می‌دهد که‪ ،‬دو سوم شرکت‬ ‫کنندگان در این نظرســنجی درباره عدم وجود مزایای‬ ‫کاری در ایــن مشــاغل اظهار نگرانــی کرده‌اند و بیش‬ ‫از نیمــی از آنهــا (‪ ۵۵‬درصــد) درباره کمبــود قوانین‬ ‫برای حفاظت از شــاغلین در بخش موقت بازار کار و‬ ‫کارگران قراردادی نگــران بوده‌اند‪.‬‬ ‫علیرغــم ایــن نگرانی‌هــا‪ ،‬هــر دو گــروه جوانــان و‬ ‫بزرگســاالن کانادایی در حال کار در چنین شــغل‌های‬ ‫ناپایــدار و بی ثبات هســتند‪ .‬از هــر ‪ ۱۰‬نفر کانادایی‬ ‫بین ســنین ‪ ۱۸‬الی ‪ ۳۴‬ســال‪ ،‬چهار نفر گفته‌اند که در‬ ‫شــغل‌های موقتی کار کرده‌اند و یک چهــارم از افراد‬ ‫باالی ‪ ۵۵‬ســال نیــز گفته‌اند که چنین شــغل‌هایی را‬ ‫انجام داده‌اند‪.‬‬ ‫همه افــراد این دگرگونی اقتصادی را منفی نمی‌دانند‪.‬‬ ‫بر اســاس همین نظرســنجی‪ ،‬ســه چهارم کانادایی‌ها‬ ‫اعــام کرده‌انــد که در ایــن گونه شــغل‌های موقتی‪،‬‬ ‫نوعــی درآمدزایــی اضافــه را می‌بیننــد‪ ،‬و ‪ ۳۹‬درصد‬ ‫از پاســخ دهنــدگان نیــز اعــام کرده‌اند کــه اینگونه‬ ‫مشــاغل به برقــراری تعــادل میــان زندگــی کاری و‬ ‫شــخصی افراد کمــک می‌کند‪.‬‬

‫دالیــل بــ ‌ی شــماری‬ ‫وجــود دارد کــه چرا‬ ‫مــردم کانــادا بــه‬ ‫اینگونه مشــاغل روی‬ ‫می‌آورنــد‪ ،‬اما به نظر‬ ‫می‌رســد مهمتریــن‬ ‫دلیل آنها پول باشــد‪.‬‬ ‫بــر اســاس گــزارش‬ ‫مؤسســه آگنس رید‪،‬‬ ‫درآمد ســاالنه خانوادگی این دســته از افــراد کمتر از‬ ‫‪ ۵۰‬هزار دالر در ســال اســت‪ ،‬و آنها بــا نگرانی‌هایی‬ ‫درباره امنیت شــغلی و توانایی بــرای ایجاد یک دوره‬ ‫بازنشســتگی آســوده فاصلــه زیــادی دارنــد‪.‬‬ ‫اداره آمــار کانــادا گــزارش داده اســت کــه اســتان‌‬ ‫نیوفاندلند‪ ،‬در ســال ‪ ،۲۰۱۸‬با ‪ ۲۳‬درصد بیشترین آمار‬ ‫کارگــران موقتــی را در کانادا به خــود اختصاص داده‬ ‫اســت‪ .‬استان‌های آلبرتا‪ ،‬ساســکاچوان‪ ،‬انتاریو و کبک‬ ‫همگــی در ســطح ‪ ۱۳‬درصد قرار داشــته‌اند‪.‬‬ ‫گزارشــی از بانــک کانادا در اوایل ســال جاری نشــان‬ ‫داده اســت کــه ‪ ۸۲‬درصد از کارکنان در مشــاغل بی‬ ‫ثبــات و موقتی‪ ،‬این شــغل را به عنوان شــغل اصلی‬ ‫و یــا منبع درآمــد اضافی انجــام داده‌انــد‪ .‬و به نظر‬ ‫می‌رســد که در میان جوانان از گســتردگی بیشــتری‬ ‫برخــوردار اســت‪ .‬گــزارش بانک مرکــزی کانــادا نیز‬ ‫نشــان می‌دهد کــه ‪ ۵۸‬درصد از مردم کانــادا که بین‬ ‫ســنین ‪ ۱۸‬تا ‪ ۲۴‬ســال قرار دارند‪ ،‬به دنبال شــغل‌های‬ ‫موقتــی می‌رونــد کــه تقریبــاً دو برابر میــزان آن در‬ ‫مجموع جمعیت کانــادا (‪ ۳۰‬درصد) اســت‪.‬‬ ‫بــرای افرادی که در شــغل‌های موقتــی کار می‌کنند‬ ‫تاثیرات جانبی نیز وجــود دارد‪ ،‬به ویژه برای متولدین‬ ‫هزاره یــا میلنیالز‪ .‬در یک تحقیــق جداگانه‌ای که در‬ ‫ســال ‪ ۲۰۱۸‬انجام گرفتــه بود به این نتیجه رســیدند‬ ‫کــه از هــر ‪ ۱۰‬نفــر متولد هزاره‪ ،‬ســه نفر بــه دلیل‬ ‫وضعیت شــغلی خــود دچــار افســردگی و اضطراب‬ ‫شده بودند‪.‬‬ ‫ایــن تحقیــق در پایان یادآور شــده اســت که به هر‬ ‫حال‪ ،‬اگــر می‌خواهید که بــه اهداف خــود در پایان‬ ‫ســال ‪ ۲۰۱۹‬برســید‪ ،‬کار کــردن به هر‬ ‫شــکلی بهتر از کار نکردن اســت‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪28 Kheradmand‬‬


‫دارنــد‪ ،‬از مشــکالت اجتماعی گرفته تا مشــکالت اقتصــادی که باید بــه آنها پرداخته‬ ‫شود‪.‬‬

‫بنزین در صدراعتراض مردم‬

‫مهســا قوی‌قلــب ‪/‬میدان منیریــه یکی از شــلوغ‌ترین میدان‌های پایتخت اســت که‬ ‫تقریبــاً در مرکز شــهر قرار دارد‪ .‬از هر قشــر شــهروندی در آن تــردد می‌کند‪ ،‬هرچند‬ ‫که بیشــتر بــه بورس ورزشــی فروش‌ها معروف اســت امــا به‌خاطــر مرکزیت محل‬ ‫رفت‌وآمــد جمعیت زیادی از مردم اســت‪ .‬برای پیدا کردن ســؤالم که اگر شــهروندان‬ ‫جای خبرنگاران رســانه‌ها بودند بیشــتر به چه ســوژه‌ای می‌پرداختند بــه این میدان‬ ‫پرتردد تهران ســری زدم‪ .‬کســری نظری‪ 31 ،‬ســاله که مهندس عمران اســت در حوالی‬ ‫میــدان منیریــه با اشــاره به بیکاری و ســخت پیدا شــدن کار برای جوانان پیشــنهاد‬ ‫می‌کنــد کــه بهتر اســت روزنامه‌ها بیشــتر به ایــن مســأله بپردازنــد‪ .‬وی می‌گوید‪:‬‬ ‫«رســانه‌ها بایــد بدون در نظر گرفتن مســائل جناحــی‪ ،‬واقعیت‌ها را بــه گوش مردم‬ ‫برســانند و هرخبری که شــامل آمار و عدد و رقم اســت باید بدرستی و خیلی شفاف‬ ‫در اختیــار مــردم قرار داده شــود‪ ،‬چون بســیاری از افــراد همین کدها و ارقــام را در‬ ‫مشــاغل و امور کاری خود مدنظر قرار می‌دهند و از آنها اســتفاده می‌کنند‪ ».‬مرضیه‬ ‫محمدی هم که زنی ‪ 48‬ســاله اســت در پاسخ به این ســؤال که این روزها بهتر است‬ ‫رســانه‌ها بیشتر به چه ســوژه‌هایی بپردازند‪ ،‬می‌گوید‪« :‬ســوژه مهم این روزها بنزین‬ ‫اســت‪ ،‬مردم باید توجیه می‌شــدند‪ ،‬اما متأســفانه به هیچ عنوان این کار انجام نشــد‪.‬‬ ‫مــن وجــه حمایت معیشــتی را هم گرفتم‪ ،‬اما مســأله اینجاســت که ایــن پول هیچ‬ ‫دردی از مــن و بقیــه مــردم دوا نمی‌کند‪ .‬من خــودم تنها زندگی می‌کنــم ولی چهار‬ ‫فرزنــد دارم کــه ازدواج کرده‌انــد و به خانه‌ام رفت‌وآمد دارند؛ با مبلــغ ‪ 50‬هزار تومان‬ ‫کــدام بــاری از روی دوشــم برداشــته می‌شــود؟ باید بنزین ارزان شــود تــا از کابوس‬ ‫گرانی بقیه اجناس هم رها شــویم‪ .‬همین چند روزه خیلی از اجناس گران شــده‌اند و‬ ‫مطمئناً گرانی‌های بیشــتری در راه اســت و قطعاً این رقم‌هــای ناچیز حمایتی دولت‬ ‫نمی‌تواند چاره‌ســاز باشــد و کوچک‌ترین مشــکلی را حل کند‪ ».‬ســه جوان فروشنده‬ ‫در حوالــی میــدان منیریه که لوازم ورزشــی‌فروش بودند‪ ،‬همگــی متفق‌القول قطعی‬

‫‪  27 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫اینترنت را مهم‌ترین مســأله ایــن روزها می‌دانند و می‌گویند‪« :‬بیشــتر کارهای مغازه‬ ‫را بــا اینترنــت انجــام می‌دادیم‪ .‬فــروش اینترنتی که بــه کل از دســت رفت و خیلی‬ ‫باعــث ضرر شــد‪ .‬ما کانال هــم برای فــروش اجناس داشــتیم‪ ،‬حتی بــا ارگان‌ها هم‬ ‫اینترنتــی ارتباط داشــتیم و جنس می‌فروختیــم؛ به خاطر قطعی اینترنــت فروش به‬ ‫اندازه غیرقابل باوری کم شــده‪ ،‬بهتر اســت روی این سوژه بیشــتر از بقیه کار کنید‪».‬‬ ‫بــه زن و مردی می‌رســم کــه در حال صحبت با یک موتورســوار هســتند‪ ،‬زن و مرد‬ ‫هیچ‌کــدام روزنامه‌خوان نیســتند و ک ًال هیچ پیشــنهادی برای انتخاب ســوژه ندارند‪.‬‬ ‫اصــ ًا حتی تمایلی برای حــرف زدن هم ندارنــد‪ ،‬اما موتورسیکلت‌ســوار می‌گوید که‬ ‫بهتر اســت بیشــتر اخبار و گزارش‌های ورزشی بنویسیم و معتقد اســت که در اخبار‬ ‫ورزشــی کمتر دروغ‌پردازی می‌شــود‪ ،‬حتی اگر هم چیزی خالف واقعیت گفته شــود‪،‬‬ ‫بــه ضــرر مردم تمام نخواهد شــد‪ .‬او در ادامــه می‌افزاید‪« :‬خیلی از مســائل اصلی و‬ ‫واقعیت‌هــا در مطبوعات و رســانه‌ها بازتــاب پیدا نمی‌کند و متأســفانه وقتی خبری‬ ‫غیرواقعی منتشــر می‌شــود‪ ،‬مردم بیشــتر آســیب می‌بینند‪ ».‬مینا مرادی ‪ 21‬ســاله و‬ ‫دانشــجو هــم می‌گوید‪« :‬همان‌طور کــه از راهپیمایی‌ها در جهــت حمایت از دولت‬ ‫اطالع‌رســانی می‌شــود‪ ،‬در برابر باید صدای معترضان هم ب ‌ه گوش برســد و اعتراضات‬ ‫هم پوشــش خبری درســت داده شــوند‪ .‬مث ًال همیــن شــلوغی‌ها و اعتراضاتی که با‬ ‫محوریت گرانی توســط بخشــی از مردم صــورت گرفت‪ ،‬آن‌گونه که باید نشــان داده‬ ‫نشــد‪ ».‬علی که پســری ‪ 18‬ساله است‪ ،‬مســأله گرانی بنزین را اصلی‌ترین و مهم‌ترین‬ ‫ســوژه ایــن روزها می‌داند و می‌گوید که بهتر اســت در این خصوص روشــنگری‌های‬ ‫بیشــتری شــود‪ .‬مهرداد‪ ‬امینی کارمند ‪ 44‬ســاله‪ ‬در این باره‪ ‬می‌گویــد‪« :‬بازتاب پیدا‬ ‫کــردن یا نکردن مســائل در رســانه‌ها هیچ مشــکلی را حــل نمی‌کند و مــردم دیگر‬ ‫عادت کرده‌اند که هر از چندگاهی با مســائل و مشــکالت جدید دســت و پنجه نرم‬ ‫کننــد‪ ،‬مشــکالتی که هیچ‌وقــت هم حل نمی‌شــود‪ ،‬فقط مردم مجبور می‌شــوند که‬ ‫بــه آنها عــادت کنند‪ ».‬خانمی ‪ 70‬ســاله هــم که دبیر بازنشســته آمــوزش و پرورش‬ ‫اســت‪ ،‬می‌گوید هر کســی در خط خودش باشــد‪ ،‬دعواهای جناحی و حاشیه‌ســازی‬ ‫بایــد کام ًال دور ریخته شــود تا مــردم بتوانند در فضایــی امن و به دور از حاشــیه از‬ ‫مســائل جامعه باخبر شوند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪27 Kheradmand‬‬


‫اینکه مشکالتشان مشــابه است‪.‬‬ ‫المیرا خرازی‪ ،‬زن خانه دار ‪ 54‬ســاله‌ای‌ اســت که برای‬ ‫خریــد دارو‪ ،‬گذرش به میــدان ونک افتاده‪ ،‬خانه‌شــان‬ ‫خیابــان شــیراز در همــان حوالــی اســت‪ .‬شــوهرش‬ ‫مغازه‌دار اســت و حال و روز کاسبی‌اش چندان تعریفی‬ ‫نــدارد‪ .‬نــه خــودش و نــه خانــواده‌اش اهــل خواندن‬ ‫روزنامه نیســتند‪.‬می گوید حیف وقتی کــه بگذاریم و‬ ‫ایــن مطالب را بخوانیــم‪ ،‬مگر کســی االن روزنامه هم‬ ‫می‌خوانــد؟ اگر روزنامه تأثیری داشــت کــه دولت این‬ ‫کارهــا را نمی‌کرد‪ .‬اما اگر قرار باشــد‪ ،‬مطلبی بنویســم‬ ‫و خطابــش هم به دولت باشــد‪ ،‬می‌گویــم خودتان را‬ ‫جــای مردم بگذارید‪ ،‬ببینید مردم چه دردی می‌کشــند‪،‬‬ ‫از آن باال نمی‌شــود‪ ،‬حــال مردم را درک کــرد‪ .‬البته اگر‬ ‫بگذارنــد ایــن مطالب چاپ شــود‪ ،‬بعیــد می‌دانم! ما‬ ‫می‌خواهیم زندگــی کنیم‪ ،‬نه اینکه فقط زنده باشــیم‪.‬‬ ‫پســرم ســال‌ها درس خوانــده و مهندس شــده‪ ،‬اما با ‪5‬‬ ‫میلیون حقــوق هم نمی‌توانــد ازدواج کنــد‪ ،‬مقصرش‬ ‫کیســت؟» همین‌ها را می‌نوشــتم‪ ،‬مگر شماها خودتان‬ ‫درد مــردم را نمی‌دانیــد؟! روح‌الله کعبــ ‌یزاده‪ ،‬کارمند‬ ‫یکــی از بانک‌هــای خصوصــی‪،‬‬ ‫‪ 42‬ســاله اســت و خانــه‌اش در‬ ‫خیابان مینی‌ســیتی است‪« :‬حتماً‬ ‫در صفحه یــک مقاله‌ای انتقادی‬ ‫دربــاره عملکرد مســئوالن برای‬ ‫افزایــش نرخ کاالها می‌نوشــتم‪.‬‬ ‫دغدغــه ما فقط بنزین نیســت‪.‬‬ ‫خــودروی شــخصی را می‌توان با‬ ‫اتوبــوس و متــرو جایگزین کرد‪،‬‬ ‫امــا در واقعیت برخــاف گفته‬ ‫مســئوالن‪ ،‬همه اجناس در بازار‬ ‫چنــد برابر شــده اســت‪ .‬هفته‬ ‫پیش یک شــانه تخم مــرغ را ‪17‬‬ ‫هزار تومــان خریدم‪ ،‬امــا دیروز‬ ‫‪ 21‬هــزار تومان شــده بود‪ .‬خب‬ ‫چــرا؟ هم دروغ شــنیده‌ایم‪ ،‬هــم وعــده داده‌اند‪ ،‬هم‬ ‫قدرت نظارت نداشــته‌اند و هم مدیریتشــان زیر سؤال‬ ‫اســت‪ .‬ایــن ‪ 4‬آیتم می‌توانــد ‪ 4‬صفحه روزنامه باشــد‪،‬‬ ‫اما شــما ببینیــد کدامشــان به ایــن مــوارد تخصصی‬ ‫پرداخته‌انــد‪ .‬مــن اتفاقــاً به کارشــما عالقه‌منــدم‪ ،‬اما‬ ‫در شــرایطی که حتی وزیر اختیاردار کارش نیســت‪ ،‬از‬ ‫روزنامــه نگار و خبرنگار چه انتظار اســت! در خیلی از‬ ‫کشورهای پیشــرفته رســانه‌ها‪ ،‬آزادند تا به نفع احزاب‬ ‫یا مــردم قلم بزنند‪ ،‬امــا بعید می‌دانم شــما این آزادی‬ ‫را داشــته باشــید‪ .‬کریم محمــدی راد‪ ،‬راننده تاکســی‬ ‫خطی‌هــای ونــک بــه میرداماد اســت‪ .‬می‌گویــد اگر‬ ‫جای شــما بــودم به جــای اینکــه بــه راننده‌ها فحش‬ ‫بدهــم و مــدام زیر بار انتقاد بگیرمشــان‪ ،‬می‌نوشــتم‬ ‫که نــرخ بنزین‪ ،‬چقــدر مســافرها را کم کــرده و حاال‬ ‫خــرج و دخــل مــا بهــم نمی‌خــورد‪ .‬درآمد مــن حتی‬ ‫اجازه نمی‌دهد قســط‌هایم را بدهم‪ .‬آیا کســی به این‬ ‫موضــوع فکــر می‌کند؟ اگــر قرار باشــد حرفی خطاب‬ ‫به سیاســتمداران بنویســم‪ ،‬می‌گویم تکلیــف مردم را‬ ‫مشــخص کنید‪ ،‬یا زنگــی زنگ یا رومــی روم‪.‬‬ ‫‪  26 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫میرعمــاد کلهــر‪ ،‬راننده اتوبوس شــرکت واحد اســت‪.‬‬ ‫مــی گویــد ایــن روزهــا به قــدری تعــداد مســافران‬ ‫اتوبــوس زیاد شــده که مجبور اســت در چند شــیفت‬ ‫بی‌وقفــه کار کند‪ .‬حرفش خطاب به مســئوالن اســت‪:‬‬ ‫«باالخــره این یارانه ســوخت را به چه کســی دادید‪ ،‬از‬ ‫هر کســی می‌پرســیم که نگرفته اســت؟» فقط همین‬ ‫را می‌نوشــتم‪ .‬رؤیا ســیمچی‪ ،‬کارمند یک اداره دولتی‬ ‫اســت‪« :‬آنقدر شــرایط ما ســخت شــده که کســی به‬ ‫چیــز دیگــری فکــر نمی‌کنــد‪ .‬علی‌رغم اینکــه گفتند‬ ‫نرخ‌هــا را کنترل می‌کنیم‪ ،‬اما اتفاقــی نیفتاد‪ .‬من فقط‬ ‫درباره وضعیت ســخت اقتصادی مردم می‌نوشــتم‪ ».‬او‬ ‫می‌گویــد اگر جای ســردبیر شــما بــودم‪ ،‬در مطلبی با‬ ‫تیر درشــت می‌نوشــتم که دلیل منطقی ایــن گرانی‌ها‬ ‫را بگوییــد؟ اگــر قــدرت داشــتم کــه بدون سانســور‬ ‫بنویســم‪ ،‬مطلبی درباره همه پرسی می‌نوشتم و اینکه‬ ‫از مــردم بپرســند تا چــه انــدازه طرفدار ایــن تصمیم‬ ‫دولــت بودنــد؟ و البتــه می‌نوشــتم که مخالفــان این‬ ‫تصمیــم بیاینــد و در یک نقطه از شــهر آرام راه بروند‪.‬‬ ‫بــدون خشــونت و خســارت! امیررضا اصغری‪ ،‬اســتاد‬

‫دانشــگاه بازنشســته و ‪ 64‬ســاله اســت‪ .‬او می‌گوید‪:‬‬ ‫«اگر ســردبیر روزنامــه دولتی ایران بــودم‪ ،‬اول از همه‬ ‫موضوع بنزین را از ســوی کارشناسان خبره و متخصص‬ ‫به بحث می‌گذاشــتم‪».‬‬

‫به مشکالت اقتصادی بیشتر بپردازید‬

‫پرســتو رفیعــی ‪/‬خانم کریمــی خود را معلــم معرفی‬ ‫می‌کنــد و در پاســخ بــه این ســؤال که اگــر خبرنگار‬ ‫بود بیشــتر به چه ســوژه‌هایی می‌پرداخــت‪ ،‬می‌گوید‪:‬‬ ‫بشــدت نگران وضعیت شــاگردانم هســتم‪ .‬متأسفانه‬ ‫بیشــتر شــاگردان مــن در کالس تمرکز ندارنــد‪ .‬وقتی‬ ‫برای حل مشکالتشــان موشــکافی و ســاعت‌ها با آنها‬ ‫صحبت کــردم متوجه شــدم کــه خانواده اغلــب آنها‬ ‫دچار مشــکالت معیشتی هستند‪ .‬مشــکالت اقتصادی‬ ‫خانواده‌ها روحیــه بچه‌ها را تخریــب می‌کند‪ .‬من اگر‬ ‫خبرنگار بودم دوســت داشتم در مورد مسائل اقتصادی‬ ‫بنویسم‪ ،‬آنقدر بنویســم تا شاید روزی خبر‌های خوشی‬ ‫در ایــن زمینه بشــنوم و بتوانــم برای مــردم تیتر بزنم‬ ‫که مشــکالت اقتصادی‌شــان تمام شــده اســت‪ .‬آقای‬

‫وحیــدی مردی حدود ‪ 60‬تا ‪ 65‬ســاله به‌نظر می‌رســد‪،‬‬ ‫او خــود را بی‌رغبت نســبت به روزنامه و اخبار نشــان‬ ‫می‌دهــد و می‌گویــد‪ :‬من به خبر عالقــه‌ای ندارم چون‬ ‫فکــر می‌کنم بیشــتر اخباری کــه اعالم می‌شــود دروغ‬ ‫اســت بجز خبرهــای ورزشــی‪ .‬او ادامــه می‌دهد‪ :‬من‬ ‫عالقــه‌ای به نوشــتن خبر یا خوانــدن آن نــدارم چون‬ ‫مســئوالن کار خودشــان را می‌کنند و مــا هم فکر‌های‬ ‫دیگری می‌کنیــم‪ .‬صحبت‌هایی را می‌شــنویم که هیچ‬ ‫وقت بــه نتیجه نمی‌رســد و جــز وعده وعیــد چیزی‬ ‫نیســت‪ .‬خانم مهدوی‪ 37‬ســاله و خانــه‌دار اما نظری‬ ‫دیگــر دارد‪ ،‬او معتقد اســت که بایــد واقعیت‌ها را به‬ ‫مردم نشــان داد هرچقدر هم که ســخت باشــد‪ .‬خانم‬ ‫مهــدوی می‌گوید‪ :‬من اگر خبرنگار بــودم واقعیت‌ها را‬ ‫می‌نوشــتم تا مردم آگاه شوند و بتوانند بهترین تصمیم‬ ‫را بگیرنــد و درســت‌ترین اقدام را انجــام دهند‪ .‬مردی‬ ‫که چهل‌وچند ســاله بــه نظر می‌رســد‪ ،‬می‌گوید‪ :‬هیچ‬ ‫اعتمــادی به رســانه‌ها ندارد و حاضر نیســت کالمی با‬ ‫خبرنگاران صحبت کند‪ .‬پســرجوانی که کوله‌پشــتی به‬ ‫دوش دارد‪ ،‬جزوه‌هایــش را در دســتش جابه‌جا می‌کند‬ ‫و می‌گوید‪:‬دوست ندارم به‌هیچ‬ ‫وجه با شــما دروغگوها صحبت‬ ‫کنم‪ ،‬شــما چه وقت واقعیت‌ها‬ ‫را نوشــته‌اید‪ ،‬شــما فقــط آنچه‬ ‫را کــه برایتان ســودمند اســت‬ ‫یا آنچــه را کــه به شــما دیکته‬ ‫شده اســت‪ ،‬می‌نویسید‪ .‬خانمی‬ ‫میانســال هــم می‌گویــد‪ :‬در‬ ‫حــال حاضــر دوســت داشــتم‬ ‫گزارش‌هــای اقتصادی بنویســم‪.‬‬ ‫متأسفانه درد مردم ما که بیشتر‬ ‫در طبقــه متوســط و محــروم‬ ‫قــرار گرفته‌انــد و بــه ســختی‬ ‫امــرار معــاش می‌کنند مســائل‬ ‫اقتصادی اســت‪ .‬بهبودی مردی‬ ‫‪ 42‬تا ‪ 45‬ســاله دوســت دارد از مشکالت مردم بنویسد‪،‬‬ ‫او می‌گوید‪ :‬وضعیت اقتصادی و مشــکالت معیشــتی‬ ‫بیشــترین دغدغه مردم در ماه‌های اخیر اســت‪ .‬اینکه‬ ‫مــردم در چه حــال و هوایی هســتند و چگونه زندگی‬ ‫خــود را می‌گذرانند موضوع مهمی اســت کــه باید به‬ ‫آن توجــه شــود‪ .‬هیچ کس نمی‌دانــد در زندگی دیگری‬ ‫چــه می‌گــذرد و او با چه مشــکالتی مواجه اســت‪ ،‬اما‬ ‫همــه مــا می‌دانیم کــه مشــکالت اقتصادی مــردم را‬ ‫تحت فشــار گذاشــته اســت‪ .‬یک خبرنگار بایــد برای‬ ‫مــردم کار کنــد‪ ،‬در میــان آنها باشــد‪ ،‬بــا آنها صحبت‬ ‫کنــد و از مشکالتشــان بنویســد‪ .‬من هم اگــر در این‬ ‫شــغل قرار می‌گرفتم حتماً همیــن کار را می‌کردم و از‬ ‫معیشــت قشــر متوســط و ضعیف جامعه می‌نوشتم‪.‬‬ ‫البتــه من در این ســن و ســال و وضعیــت زندگی این‬ ‫مســائل را از دید خــود مطرح می‌کنم‪ .‬اصغر رســتمی‬ ‫ســی و پنج ســاله‪ ‬خود را عالقه‌مند به نوشتن در مورد‬ ‫مســائل اجتماعی و مشــکالت جوانــان معرفی می‌کند‬ ‫و می‌گویــد‪ :‬بایــد در حــال وهــوای جوان‌ها باشــی تا‬ ‫بدانــی بر آنهــا چه می‌گــذرد‪ .‬آنهــا مشــکالت زیادی‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪26 Kheradmand‬‬


‫خبــری شــبکه‌های اجتماعــی دنبــال می‌کنــد‪ .‬از او‬ ‫می‌پرســم در طول چند روزی کــه اینترنت قطع بوده‬ ‫اخبــار را چطور پیگیری کرده اســت؟‬ ‫‪ 2 -3‬روز اول روزنامــه خریــدم و ک ًال ناامیــد شــدم‪.‬‬‫روزنامه‌هــا از مــردم چیــز زیادی ننوشــته بــودن و‬ ‫بیشــتر گزارش‌شــون تحلیلــی بــود‪ .‬مــن و خیلی از‬ ‫کســانی رو کــه می‌شناســم بــرای اطــاع از اخبــار‬ ‫ماهــواره می‌دیدیــم‪.‬‬ ‫ انتظــار شــما از روزنامه‌ها در این مــدت چه بود؟‪ ‬‬‫مــردم در روزهــای ناآرامــی به‌دنبال گــوش کردن و‬ ‫خونــدن صحبــت کارشــناس‌ها نیســتن‪ ،‬می‌خــوان‬ ‫بدونــن چــه اتفاقــی افتــاده و چــرا‪ .‬هیچ کــدوم از‬ ‫روزنامه‌هایــی که من همــون چنــد روز خوندم یک‬ ‫خبرنگار به مناطق درگیری و تجمعات نفرســتاده بود‬ ‫تو‌گو‬ ‫کــه از وضعیت بنویســه یــا با معترض‌هــا گف ‌‬ ‫کنــه ببینیم اصــ ًا اینا چــه می‌خواهند و حرف‌شــان‬ ‫چیســت‪ .‬روزنامه‌هــا طــوری نوشــتن کــه بــه قول‬ ‫معــروف گربه شاخشــون نزنــه‪ .‬یکــی از راننده‌های‬ ‫تاکسی تجریش‪ -‬ســیدخندان که می‌خواهد اسمی از‬ ‫او در این گزارش برده نشــود دربــاره روزهای ناآرامی‬ ‫و قطعی اینترنت این چنین می‌گویــد‪« :‬مردم االن به‬ ‫تلویزیــون و رادیــو و روزنامه اعتماد نــدارن‪ ،‬به این‬ ‫خاطر کــه حقیقت رو نمیگــن‪ .‬بریــد از دکه‌ها آمار‬ ‫بگیریــد که روزهایی که اینترنت نبــود چقدر روزنامه‬ ‫فروختــن‪ .‬باور کنید بیشــتر نشــده که کمتر شــده‪.‬‬ ‫مــردم یا ماهواره می‌دیــدن یا از ما که اینــور و اونور‬ ‫شــهر رفت و آمــد می‌کنیم اطالعــات می‌گرفتن‪ .‬این‬ ‫حق مردمه که از وضعیت کشورشــون باخبر باشــن‪.‬‬ ‫قرار نیســت کــه مردم با دونســتن حقیقت شــورش‬ ‫کنن‪ .‬وقتــی اطالعات رو از مــردم دریغ می‌کنن اونها‬ ‫راه دیگــه‌ای بــرای به‌دســت آوردن اخبار به‌دســت‬ ‫میارن‪ .‬به‌نظر من رســانه‌ها اعتبار خودشــون رو بین‬ ‫مردم دارن از دســت میدن‪».‬‬ ‫ســعید محســنی فروشــنده قطعات رایان ‌ه می‌گوید‪:‬‬ ‫«چند ســاعت بعــد که ســهمیه‌بندی اتفــاق افتاد و‬ ‫برخی از شــهرها شــلوغ شد گفته‌های مســئوالن در‬ ‫روزنامه منتشــر شــد که اجــازه هیچ گرانــی نمیدن‬ ‫ولــی طــی ‪ 2 -3‬روز قیمت‌هــا بــاال رفــت از جمله‬ ‫ارز‪ .‬در همیــن چنــد روز قطعاتــی کــه وارد می‌کنم‬ ‫افزایــش ‪ 10‬تا ‪ 20‬درصدی داشــت و این تناقض‪ ،‬مردم‬ ‫رو نســبت به رســانه‌ها و مســئوالن کام ًال بی‌اعتماد‬ ‫کــرده‪ .‬همیــن بی‌اعتمــادی باعث شــده کــه برخی‬ ‫از مردم چشــم و گوش‌شــون بــه رســانه‌های اونوری‬ ‫باشــه کــه تصاویــر و تحلیل هاشــون رو ســاعت به‬ ‫ســاعت مخابره می‌کردند‪ .‬البته تحلیل‌ها و خبرهایی‬ ‫که پخــش می‌کردند بیشــتر ما را نگــران و مضطرب‬ ‫می‌کــرد‪ .‬وقتــی روزنامه‌هــای خودمــون چیــزی از‬ ‫واقعیت نمی‌نویســند مردم خبرها رو از شــبکه‌های‬ ‫اجتماعی دریافــت می‌کنند البته چــون اینترنت هم‬ ‫قطــع بود تنها جایی کــه اخبار اعتراض‌هــای مردمی‬ ‫و آینده اقتصاد کشــور را پوشــش می‌داد شــبکه‌های‬ ‫ماهواره‌ای بود اینم بگم که هر چی بیشــتر خبرها رو‬ ‫گوش می‌دادیم بیشــتر ناامید و دلســرد می‌شــدیم‪».‬‬ ‫‪  25 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫مگر خودتان درد مردم را نمی‌دانید‬

‫حمیــده امینی‌فــرد‪ /‬در ضلع شــمالی میــدان ونک‬ ‫در کنــار ایســتگاه بزرگ تاکســی‌ها‪ ،‬رامیــن احمدی‬ ‫ایســتاده‪ 38 ،‬ســاله اســت‪ ‬می‌گویــد درآمــدش بد‬ ‫نیســت‪ ،‬اما هرچقــدر هم کــه به اصطــاح خودش‬ ‫پــول پــارو کنــد‪ ،‬در ایــن شــرایط دشــوار اقتصادی‬ ‫نمی‌تواند ســری تکان دهد‪ .‬وقتی از او می‌پرســم اگر‬ ‫جــای مدیران روزنامه بود در این شــرایط بیشــتر به‬ ‫انتشــار چه مطالبی می‌پرداخت‪ ،‬خنــده‌اش می‌گیرد‪ .‬‬ ‫بــه هیچ وجــه دلــش نمی‌خواهد جای یکــی از«ما»‬ ‫باشــد‪ .‬خــودش می‌گویــد که ‪ 10‬ســال اســت اص ًال‬ ‫چشــمش به یک خط روزنامه هم نیفتــاده و ترجیح‬ ‫می‌دهــد‪ ،‬در ایــن وانفســای زندگــی‪ ،‬ســرش به‌کار‬ ‫خودش باشــد‪ .‬رامین نه اهل روزنامه خواندن اســت‬ ‫و نــه حتی عالقــه‌ای به‌دنبال کردن شــبکه‌های آن‌ور‬ ‫آبــی دارد‪ .‬اطالعاتــش را از کانال‌های مجازی می‌گیرد‪.‬‬ ‫امــا با اصــرار مــن می‌گوید که اگــر قرار باشــد تیتر‬ ‫خوبــی بــرای حــال بــد ایــن روزهــای مــردم بزند‪،‬‬ ‫افزایــش چنــد برابری حقوق‌هــا همزمان بــا افزایش‬ ‫چنــد برابری کاالهاســت‪« :.‬اگر حقوق‌ها زیاد شــود‪،‬‬ ‫همه چیز درســت می‌شــود‪ .‬ماهــم می‌خواهیم مثل‬ ‫کشــورهای اروپایی زندگــی کنیم‪ ،‬به ما هــم ‪20-15‬‬ ‫میلیون حقوق بدهند‪ ،‬بنزیــن را لیتری ‪ 10‬هزار تومن‬ ‫کنند‪ ».‬به رامین می‌گویم وقتی ‪ 10‬ســال اســت حتی‬ ‫چشــمش به یک ورق روزنامه نیفتاده‪ ،‬چطور درباره‬ ‫محتوای آن قضــاوت می‌کند‪ ،‬می‌گوید«وقتی رســانه‬ ‫ملــی مــدام اخبار درســتی نمی‌دهــد‪ ،‬انتظارتــان از‬ ‫روزنامه‌ها چیســت‪ ،‬اگر یک کارگــر ‪ 15‬میلیون تومان‬ ‫بگیــرد‪ ،‬با افزایش نرخ‌ها مشــکلی نــدارد‪ ،‬اما کارگری‬ ‫کــه ‪ 2‬میلیــون حقــوق می‌گیــرد‪ ،‬کجای ایــن صدا و‬ ‫ســیما حرفش شــنیده می‌شود؟!»‬ ‫‪ ‬علیرضــا رحیمی کارگر یــک تولیدی درحــال حاضر‬ ‫مســتأجر است‪ .‬او حدود ‪ 70‬درصد حقوق ماهیانه‌اش‬ ‫را خــرج اجــاره خانــه می‌کنــد‪ .‬وقتــی از او ســؤال‬ ‫می‌پرســم برخالف رامین عصبانی می‌شــود و شــروع‬ ‫می‌کنــد با صــدای بلند‪ ،‬حــرف زدن‪« :‬من مثل شــما‬ ‫شــرافتم را خرج اخبار نادرســت و جانبــداری از این‬ ‫مســئول و آن مســئول نمی‌کنــم‪ .‬وقتــی روزنامه‌ها‬ ‫مســتقل نیســتند‪ ،‬چطور می‌شــود انتظار داشت که‬ ‫حقیقت را بگویند‪ .‬در گذشــته روزنامه‌ها‪ ،‬تصمیمات‬ ‫غلــط دولتهــا را اصــاح می‌کردند‪ ،‬اما حــاال با وجود‬ ‫آنکه خودشــان هم حــال و روز خوبــی ندارند‪ ،‬چون‬ ‫وابســته‌اند‪ ،‬از آنها حمایت می‌کنند‪ .‬البته تقصیر آنها‬ ‫نیســت‪ ،‬پول که نداشــته باشــی برای ادامــه حیاتت‬ ‫ناچــار بــه مجیز‌گویــی می‌شــوی!» مینا رســت ‌مزاده‬ ‫دانشــجو و ‪ 28‬ســاله اســت‪ .‬می‌گویم خودت را جای‬ ‫ســردبیر یکی از روزنامه‌ها بگذار‪ ،‬بــرای این روزهای‬ ‫مــردم چه تیتــری خواهــی زد؛« بــا مردم روراســت‬ ‫باشــید» مینا می‌گوید کــه تمام صفحــات روزنامه را‬ ‫به مشکالت معیشــتی مردم اختصاص می‌دادم‪ ،‬چون‬ ‫همــه مشــکل دارند‪ ،‬در هــر طبقه‌ای که باشــند‪ ،‬اما‬ ‫باز ناله می‌کنند و از شرایط‌شــان راضی نیســتند‪ .‬اما‬ ‫متأســفانه دغدغــه روزنامه‌هــا از مردم جداســت‪ ،‬با‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪25 Kheradmand‬‬


‫اگر شما روزنامه داشتید چه می‌نوشتید؟‬

‫گزارشی از بررسی نحوه خبررسانی از‬ ‫اوضاع ایران در جریان ناآرامی‌های اخیر‬ ‫ایــن روزهــا همچنــان فضــای عمومی کشــور بعد از‬ ‫اجرای طرح مدیریت ســوخت شــاهد نقــد و نظرهای‬ ‫گروه‌هــای مرجــع ماننــد سیاســیون‪ ،‬دانشــگاهیان‪،‬‬ ‫نمایندگان مجلس‪ ،‬جامعه شناســان ‪،‬نمایندگان صنوف‬ ‫و ســازمان‌های مــردم نهــاد‪ ‬و‪ ‬تجزیــه و تحلیل‌های‬ ‫مــردم دربــاره مســائل و چالش‌های پیش آمده ناشــی‬ ‫از اصالح قیمت بنزین اســت‪ .‬در ایــن میان مطبوعات‬ ‫و رســانه‌ها نیــز در توجــه و پرداختن بــه مطالبات و‬ ‫انتظــارات مــردم و انتقــال و انعکاس آن به مســئوالن‬ ‫کشــور نقش مهمــی برعهــده دارند‪ .‬به همیــن دلیل‬ ‫در ســطح شــهر تهران به میان مــردم رفتیــم و از آنها‬ ‫پرســیدیم که اگر شــما جــای روزنامه‌نــگاران بودید به‬ ‫چــه مســائل و ســوژه‌هایی می‌پرداختید؟‬

‫گالیه ها و مطالبات مردم را بنویسند‬

‫فریبا خــان احمدی ‪/‬هوا آلود ‌ه اســت ولــی رفت‌وآمد‬ ‫در تجریش مثل همیشــه؛ چند روزی بیشتر نیست که‬ ‫از ناآرامی‌هــای تهران و شــهرهای دیگر گذشــته و حاال‬ ‫همــه چیز عادی شــده اســت‪ .‬اینترنــت موبایل‌ها کم‬ ‫و بیــش وصل شــده و بیشــتر رهگذران سرشــان توی‬ ‫گوشــی اســت‪ .‬هنوز هم آدم‌هایی را می‌شود پیدا کرد‬ ‫کــه جلوی دکه روزنامه فروشــی بایســتند و نگاهی به‬ ‫‪  24 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫تیتــر روزنامه‌ها بیندازند‪ .‬مرد ســن و ســال‌داری به‌نام‬ ‫عیســی محمدی که غــرق تیترها شــده‪ ‬در ایــن باره‬ ‫می‌گویــد‪« :‬کــم و بیــش می‌خونم‪ .‬ماهایی که ســن و‬ ‫سالی ازمون گذشــته و بلد نیستیم با موبایل و اینترنت‬ ‫کار کنیــم هنــوز مثل گذشــته ســرمون تــوی روزنامه‬ ‫هاست‪».‬‬ ‫ تــوی ایــن چند روز شــلوغی‌های کشــور اخبــار رو‬‫از روزنامه‌هــا دنبــال می‌کردیــن؟ بلــه ولــی خیلی از‬ ‫روزنامه‌هــا معمــوالً چیــز زیــادی ننوشــتن‪ .‬در حــد‬ ‫اشــاره بــود و اگر بخــوام راســتش رو بگــم از خوندن‬ ‫روزنامه‌هــای مختلــف کلــی دلســرد شــدم‪ .‬این همه‬ ‫روزنامــه و خبرنــگار داریم ولی یکیشــون هــم نرفته‬ ‫بــودن بــا معترض‌هــا صحبــت کنن یــا از ایــن همه‬ ‫خرابــی کــه به بــار آوردن گــزارش تهیــه کنن‪.‬‬ ‫ انتظــار شــما از روزنامه‌هــا در این مــدت چی بود؟‬‫حقیقــت رو بنویســین‪ .‬مردم از مطبوعات جز شــنیده‬ ‫شــدن صداشــون و نوشــتن واقعیت انتظــار دیگه‌ای‬ ‫نــدارن‪ .‬چیــزی که تــوی جامعه هســت بــا چیزی که‬ ‫تــوی روزنامه‌ها نوشــته میشــه خیلی فــرق داره‪.‬‬ ‫زن ‪ 37‬ســاله‌ای به‌نام مهناز کــه فارغ‌التحصیل معماری‬ ‫و کارمنــد شــرکت دولتی اســت جلوی مغــازه حراجی‬ ‫کفش فروشــی ایســتاده و با نظــر پیرمرد بازنشســته‬ ‫موافق اســت‪ ،‬او هم از عملکــرد روزنامه‌ها در روزهای‬ ‫ناآرامی‌هــا و قطعی اینترنــت ناراضی و گالیــه دارد و‬ ‫معتقد اســت مســائل مردم برای مســئوالن روزنامه‌ها‬

‫مهم نیست‪.‬‬ ‫«مــن چنــد ســالی میشــه روزنامــه نمی‌خونــم‪ .‬از‬ ‫شــبکه‌های اجتماعی اســتفاده می‌کنم‪ .‬تــوی ‪ 10‬روزی‬ ‫که اینترنــت قطع بود هــر روز روزنامــه می‌خریدم تا‬ ‫ببینم چی نوشــتن درباره اتفاقــات ولی به جرأت میگم‬ ‫خیلــی از روزنامه‌ها چیزخاصی ننوشــته بــودن و اص ًال‬ ‫گالیه‌هــای مردم رو پوشــش نداده بودن‪ .‬خــب با این‬ ‫وضعیــت انتظار زیــادی هــم دارند که مــردم روزنامه‬ ‫بخــرن و بخونن‪ .‬روزنامه‌هــا از اتفاقــات اون چند روز‬ ‫ننوشــتن و مردم پای رســانه‌های اونور آبی نشســتن‪».‬‬ ‫چند دانشــجوی دختر کوله پشــتی به دوش انداخته‌‌اند‬ ‫و بــه ســوی جنوب خیابان شــریعتی می‌رونــد‪ .‬از آنها‬ ‫می‌پرســم در چنــد روز گذشــته روزنامــه خوانده‌اند‪.‬‬ ‫زیــر خنده می‌زنند به نشــانه خیر‪ .‬یکــی از آنها که پر‬ ‫انرژی‌تر از بقیه دوســتانش به نظر می‌رســد‪ ،‬می‌گوید‪:‬‬ ‫«نســل ما نســل اینترنت و موبایله خانم نــه روزنامه و‬ ‫تلویزیون‪ .‬هم نســلی‌های من بــه زور کتاب می‌خونن‬ ‫چــه برســه بــه روزنامه کــه ک ًال کارشــون سانســور و‬ ‫واقعیت ننوشــتنه چرا که می‌ترســن بازداشــت بشــن‬ ‫یا روزنامشــون رو توقیف کنن‪ ».‬مریم اکبری ‪ 28‬ســاله‬ ‫خانــه دار اســت‪ .‬بــرای خرید بــه بازار میــوه تجریش‬ ‫آمــده‪ .‬او هــم مثــل خیلــی از کســانی که می‌پرســم‬ ‫روزنامــه می‌خوانــد یا نــه‪ ،‬جوابــش منفی اســت‪ .‬او‬ ‫عنــوان می‌کند روزی دســت کم چند ســاعتی ســرش‬ ‫تــوی موبایل اســت و اخبــار مختلــف را از کانال‌های‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪24 Kheradmand‬‬


‫عناصر ساختگی و کلیشه‌ای مانند الواطی و چاقوکشی‪،‬‬ ‫بســیار موفق اســت‪ .‬به جرأت می‌تــوان گفت که هیچ‬ ‫فیلمــی با ایــن دقت و مهــارت فضای واقعــی زندگی‬ ‫مردم عــادی را تصویر نکرده بود‪ .‬به ویژه نکته‌ســنجی‬ ‫و باریک‌بینی دوربیــن در ثبت جزئیات‪ ،‬از همان اولین‬ ‫پالن فیلم در قبرســتان‪ ،‬سخت دلنشین است‪.‬‬ ‫فیلمســاز نشــان می‌دهد کــه از جامعــه و تیپ‌های‬ ‫اجتماعی شــناختی درســت و عمیــق دارد‪ .‬مراســم و‬ ‫ســنت‌های رایــج‪ ،‬عادت‌هــا و خلقیــات مــردم عادی‬ ‫را بــه خوبــی می‌شناســد‪ .‬خصلت‌هــای پســندیده و‬ ‫روحیــات نیک آن‌ها را صمیمانه می‌ســتاید و در مقابل‬ ‫ســنت‌های پوســیده و زشــت و جاهالنه را زیر شــاق‬ ‫نقــد و تمســخر می‌گیرد‪.‬‬ ‫درشــکه‌چی داستان عشــقی نامتعارف را به ساده‌ترین‬ ‫زبــان ســینمایی روایــت می‌کنــد‪ .‬فضایی‬ ‫آشــنا و مأنوس می‌ســازد و در میان مشتی‬ ‫شــخصیت‌های زنــده و جاندار‪ ،‬مناســباتی‬ ‫واقعــی برقرار می‌کنــد‪ .‬در فیلم زن و مردی‬ ‫میانســال الفتی دیرین داشــته‪ ،‬امــا از هم‬ ‫جــدا افتاده‌اند‪ .‬اکنون که همســران خود را‬ ‫از دســت داده‌اند‪ ،‬دیگر بر ســر عشق آن‌ها‬ ‫مانعــی نیســت و مایل به ازدواج هســتند‪.‬‬ ‫اما غیرت مردانه و تعصبات ناموســی مانع‬ ‫از پیوند آنهاســت‪ .‬تنها پس از ســختی‌های‬ ‫فــراوان و برخورد‌هــای تلــخ اســت که این‬ ‫مانع از ســر راه برداشــته می‌شود‪.‬‬ ‫دومین فیلم ســینمایی کریمی به نام محلل‬ ‫در نقــد و نکوهــش اعتقــادات دیریــن و‬ ‫عادت‌های کهنه‌ی جامعۀ ســنت‌زده سخت‬ ‫بی‌بــاک بود و به فیلمــی جنجال‌انگیز بدل‬ ‫شد ‪.‬‬ ‫در فیلــم شــوهری بــازاری در بگومگویی‬ ‫خانوادگــی‪ ،‬در عصبانیــت از خــود بــه در‬ ‫می‌شــود و همســر خــود را ســه طالقــه‬ ‫می‌کند‪ ،‬اما به زودی پشــیمان می‌شــود‪ .‬بنا‬ ‫به فقه اســامی یا برداشــتی که در داستان‬ ‫از آن ارائــه می‌شــود‪ ،‬ایــن مــرد دیگر حق‬ ‫رجــوع نــدارد و تنها بــه شــرطی می‌تواند‬ ‫دوبــاره با زن خود زناشــویی کند‪ ،‬که مردی‬ ‫دیگــر به نــام محلل با او همبســتر شــود‪.‬‬ ‫مــرد در تنگنایی دردنــاک قرار می‌گیــرد‪ :‬از‬ ‫ســویی نمی‌تواند احــکام شــرع را نادیده بگیــرد و از‬ ‫ســوی دیگر حاضر نیســت به همبســتری همسر خود‬ ‫با مــردی بیگانه رضایــت دهد‪.‬‬ ‫فیلــم ســینمایی محلل کــه به یکــی از داســتان‌های‬ ‫کوتاه صادق هدایت گوشه‌چشــمی داشــته‪ ،‬مزاحمت‬ ‫باور‌های ســنتی و به ویژه ناســازگاری آن‌ها را با دنیای‬ ‫امــروز به خوبی نشــان می‌دهد‪ .‬نمایــش فیلم واکنش‬ ‫تنــد محافل دینــی را به دنبال داشــت کــه به توقیف‬ ‫فیلــم انجامیــد و پــس از انقالب بــرای ســازنده‌ی آن‬ ‫گرفتاری به بــار آورد‪.‬‬ ‫نصــرت کریمــی پــس از تولیــد دو فیلــم یادشــده از‬ ‫ســینمای دلخــواه خــود دور شــد‪ .‬می‌تــوان گفت که‬ ‫موانــع فرهنگــی و فشــار‌های سیاســی او را از ادامــه‬

‫‪  23 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫راهش باز داشــتند‪ .‬از آن پــس او گاه در مقام کارگردان‬ ‫و بیشــتر در نقش بازیگر در فیلم‌هایی شــرکت کرد که‬ ‫بیشــتر به گیشــه توجه داشــتند و کمدی بی‌مایه را به‬ ‫طعــن و طنــز کوبنده ترجیــح می‌دادند‪.‬‬ ‫این هنرمند پس از انقالب دوران ســختی گذراند و چند‬ ‫ســالی با هول و وحشت به ســر برد‪ .‬تیره‌اندیشانی که‬ ‫پیــش از انقالب به هنر او آســیب زده‪ ،‬امــا به خودش‬ ‫دســت نیافته بودنــد‪ ،‬پــس از انقالب به فکــر جبران‬ ‫مافات افتادنــد‪ .‬کریمی مدتی به زندان افتاد و ســپس‬ ‫از کار هنری منع شــد‪.‬‬ ‫کریمــی در ســال‌های پــس از انقــاب خالقیت هنری‬ ‫خود را در رشــته‌های دیگری مانند پیکرســازی و گریم‬ ‫عرضــه کــرد‪ .‬او همچنیــن در آموزشــگاه‌های هنــری‬ ‫بــه تدریــس پرداخت‪ ،‬تجربــه و دانش هنــری خود را‬

‫در اختیــار جوانان قــرار داد و در کالس‌هــای خود نیز‬ ‫همواره بر اهمیت رویکرد اجتماعی ســینما تأکید کرد‪.‬‬

‫توضیحی درباره سینمای اجتماعی‬

‫ناتوانــی در بازآفرینــی فضای واقعی جامعــه در طول‬ ‫ســالیان از ضعف‌هــای اصلــی و کمبود‌هــای جــدی‬ ‫سینمای ایران بوده اســت‪ .‬برخی از پیشگامان سینمای‬ ‫ایــران مانند فــرخ غفــاری و ابراهیم گلســتان در این‬ ‫عرصــه تالش‌هایــی انجــام دادنــد‪ ،‬امــا هم بــه علت‬ ‫سانســور و هم به دلیــل عقب‌ماندگی فرهنگی جامعه‬ ‫ایــن تالش‌ها چنــدان موفــق نبودند‪.‬‬ ‫کتــاب تاریــخ اجتماعی ســینمای ایــران پردامنه‌ترین‬ ‫پژوهشــی اســت کــه تــا امــروز به زبــان انگلیســی‬

‫درباره‌ی ســینمای ایران منتشــر شــده‪ .‬این کتاب چهار‬ ‫جلدی روند رشــد ســینمای ایران را در بســتر تحوالت‬ ‫اجتماعــی و سیاســی بررســی می‌کند‪.‬‬ ‫ســینمای اجتماعی‪ ،‬که شاید بتوان آن را بارزترین شاخه‬ ‫سینمایی دانســت‪ ،‬در جهان ســنتی تناور دارد‪ .‬در این‬ ‫ســینما فرد یا قهرمان در محیط جامعه در شــبکه‌ای از‬ ‫مناســبات اجتماعی قرار می‌گیرد و بــا دیگران روابطی‬ ‫آشــکار و پنهــان برقرار می‌کند‪ .‬این ســینما شــخصیت‬ ‫فرد را نه در عالیق شــخصی‪ ،‬خصایص فردی یا مســائل‬ ‫روانی‪ ،‬بلکه بیشــتر در پیوند با گــروه‪ ،‬طبقه یا جمعی‬ ‫بزرگ مطالعــه و تحلیل می‌کند‪.‬‬ ‫مهمتریــن نمونــه‌ای که از ســینمای اجتماعی به ذهن‬ ‫می‌آید‪ ،‬ســینمای ایتالیاســت که با مکتب نئورئالیســم‬ ‫در دهه‌هــای ‪ ۱۹۴۰‬و ‪ ۱۹۵۰‬ده‌هــا فیلــم اجتماعــی‬ ‫ارزنــده ارائــه کــرد‪ .‬ایــن فیلم‌ها نــه تنها‬ ‫واقعیــات جامعه را بازتــاب می‌دادند‪ ،‬بلکه‬ ‫در بیــان خواســته‌های اجتماعی و ســمت‬ ‫و ســو دادن بــه حرکت مــردم نقش مهمی‬ ‫ایفــا کردند‪ .‬معضالتی ماننــد فقر و بیکاری‪،‬‬ ‫جهل و خرافات‪ ،‬ســتم بر زنان و کودکان در‬ ‫فیلم‌های بیشــماری منعکس شــد و وجدان‬ ‫جامعــه را تکان داد‪.‬‬ ‫بــه دالیــل تاریخــی و فرهنگــی‪ ،‬از جمله‬ ‫پاییــن بــودن فرهنــگ ســینمایی و ضعف‬ ‫دموکراســی‪ ،‬ســنت ســینمای اجتماعــی‬ ‫در کشــور‌های خاورزمیــن رشــد مناســبی‬ ‫نداشــت‪ .‬در هند و مصر که بنیاد سینمایی‬ ‫استوارتری داشــتند‪ ،‬توده مردم به فیلم‌های‬ ‫بی‌مایه و ســطحی راغب بودنــد‪ ،‬اما حتی‬ ‫در ایــن دو کشــور نیز ســینمای اجتماعی‬ ‫موقعیتی بهتــر از ایران داشــت‪.‬‬ ‫در هنــد انبــوه فیلم‌هــای ســطحی بــا‬ ‫صحنه‌هــای پرســازوآواز و بــزن بزنهــای‬ ‫ساختگی تولید می‌شــد‪ ،‬اما در کنار کارخانه‬ ‫عظیم رؤیافروشــی بالیوود‪ ،‬فیلمسازانی هم‬ ‫بودنــد که بــه مایه‌هــای اجتماعــی توجه‬ ‫داشــتند‪ .‬ســاتیا جیــت رای‪ ،‬مرینال ســن‪،‬‬ ‫ریتویــک غاتــک و ســینماگران دیگــر به‬ ‫ســینمای اجتماعــی هند رونق بخشــیدند‪.‬‬ ‫در مصر نیز فیلم‌ها بیشــتر به واریته و شو‬ ‫شــبیه بودند تا به آثار ســینمایی‪ .‬اما در این‬ ‫کشــور نیز ســینماگرانی مانند صالح ابوسیف و یوسف‬ ‫شــاهین به واقعیــات تلخ نظر داشــتند و در افشــای‬ ‫نابســامانی‌های جامعه آثار مهمــی خلق کردند‪.‬‬ ‫در ایران اما‪ ،‬ســینمای اجتماعی هرگز به درســتی قوام‬ ‫نگرفــت‪ .‬فیلم‌های معــروف به موج نو نیز نتوانســتند‬ ‫در برابــر هجوم فیلم‌هــای تقلیدی و تکــراری پایداری‬ ‫کننــد و جریانی فعال پدیــد آورند‪.‬‬ ‫در ســال‌های پس از انقالب و از نیمــه دهه ‪ ۱۳۶۰‬بود‬ ‫کــه ســینمای اجتماعی ایــران به معنــای واقعی کلمه‬ ‫زاده شــد‪ .‬در ایران امروز فیلمســازانی مانند رخشــان‬ ‫بنی‌اعتمــاد‪ ،‬پوران درخشــنده‪ ،‬اصغر فرهــادی‪ ،‬جعفر‬ ‫پناهی و کمــال تبریزی ایــن جریان را بــارور کرده‌اند‪.‬‬ ‫منبع‪dw :‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪23 Kheradmand‬‬


‫نصرت کریمی؛ معمار سینمای اجتماعی ایران‬ ‫نصرت کریمی با کارگردانی دو فیلم «درشکه‌چی» و «محلل» نقش مهمی در پیشرفت سینمای‬ ‫اجتماعی ایران ایفا کرد‪ .‬این هنرمند پس از تحمل یک دوره بیماری‪ ،‬زندگی را بدرود گفت‪.‬‬ ‫نصــرت کریمی با کارگردانی دو فیلم «درشــکه‌چی» و‬ ‫«محلل» نقش مهمی در پیشــرفت ســینمای اجتماعی‬ ‫ایــران ایفا کــرد‪ .‬این هنرمنــد پس از تحمــل یک دوره‬ ‫بیماری‪ ،‬زندگــی را بدرود گفت‪.‬‬ ‫نصرت کریمی در ســال ‪ ۱۳۰۳‬در تهران متولد شــد‪ .‬کار‬ ‫هنــری را در جوانی با پیوســتن به گروه عبدالحســین‬ ‫نوشــین آغاز کــرد‪ .‬در دهه ‪ ۱۳۲۰‬نوشــین با تشــکیل‬ ‫یک اکیپ تئاتری با شــرکت جوانان بااســتعداد‬ ‫و اجــرای نمایــش در تئاتر‌هــای فردوســی و‬ ‫ســعدی‪ ،‬می‌کوشــید بــرای تئاتر مــدرن ایران‬ ‫پایه‌هایــی اســتوار بســازد‪ .‬کودتــای ‪ ۲۸‬مرداد‬ ‫‪ ۱۳۳۲‬بــه ایــن تالش‌ها پایــان داد‪.‬‬ ‫نصــرت کریمی که به عنــوان گریمور و بازیگر‬ ‫بــا گروه نوشــین همکاری داشــت و دین خود‬ ‫را بــه اســتاد در کتابی در بزرگداشــت او ثبت‬ ‫کرده اســت‪ ،‬در ســال ‪ ۱۳۳۱‬بــرای تحصیل در‬ ‫رشــته ســینما به اروپا رفــت‪ .‬او پــس از چند‬ ‫ســال آمــوزش و تجربه‌انــدوزی در ایتالیــا و‬ ‫چکســلواکی (ســابق) به ســال ‪ ۱۳۴۳‬به ایران‬ ‫برگشت‪.‬‬ ‫کریمــی در عرصه‌هــا و رشــته‌های گوناگون‪،‬‬ ‫از نویســندگی و بازیگــری و طراحــی و گریم‬ ‫برای ســینما و تئاتر‪ ،‬تولید فیلم‌های انیمیشــن‬ ‫و نمایش‌های عروســکی کار‌های زیــادی ارائه‬ ‫داده اســت‪ .‬پس از انقالب‪ ،‬که به خاطر پیشینه‬ ‫و رفتار غیر اســامی از فعالیت هنری باز ماند‪،‬‬ ‫بــه تدریــس روی آورد و بــه کار‌هایی متفرقه‬ ‫ماننــد پیکرتراشــی و پــرورش گل پرداخت‪ ،‬که‬ ‫همچنان بــا ذوق هنری او نزدیکــی دارند‪.‬‬ ‫کریمــی در هر رشــته‌ای کار کــرده‪ ،‬هم ذوق‬ ‫و قریحــه‌ای بــاال نشــان داده و هــم دانش و‬ ‫الزامــات فنی هــر هنر را به صــورت ماهرانه و‬ ‫تخصصی به اجرا در آورده اســت‪ .‬در برخی از رشــته‌ها‬ ‫مانند فیلم‌های عروســکی و نقاشی متحرک (انیمیشن‬ ‫یــا کارتون) یکی از بارزترین‌ها بوده اســت؛ اما اهمیت‬ ‫او پیش از هر چیز به خاطر دو فیلم ســینمایی اوست‪.‬‬ ‫بر کرانه‌ی موج نو‬ ‫جریانی مشــهور به مــوج نو که در ســال ‪ ۱۳۴۸‬حال و‬ ‫هوایــی تازه وارد ســینمای ایران کرد‪ ،‬بــرای هنرمندانی‬ ‫کــه حرفی گفتنی و طبعی هنرمندانه داشــتند‪ ،‬فرصتی‬ ‫نســبتا مناســب فراهم کرد‪ .‬این جریان پیش از هر چیز‬ ‫‪  22 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫نفی ســینمای ســطحی‪ ،‬بی‌مایه و آسان‌پسند و در یک‬ ‫کلمه مبتذل بــود که بیگانه از واقعیــات جامعه ایران‪،‬‬ ‫بــا الگوبــرداری ارزان و تقلید خــام از فیلم‌های موفق‬ ‫خارجــی‪ ،‬به ویــژه فیلم‌هــای هندی و مصری‪ ،‬شــکل‬ ‫گرفته بود‪.‬‬ ‫در دوره‌ای کــه فضای بازتری بــرای نوجویی پدید آمده‬ ‫بود و با پشــتیبانی تماشــاگرانی که خســته و دلزده از‬

‫فیلم‌هــای بی‌مایــه و ســینمای آبگوشــتی فیلم‌هــای‬ ‫بهتــری می‌خواســتند‪ ،‬نصــرت کریمی بــه فاصله چند‬ ‫مــاه در ســال ‪ ۱۳۵۰‬دو فیلم برجســته عرضــه کرد که‬ ‫ســنگ بنایی برای ســینمای اجتماعی ایران شــد‪.‬‬ ‫پیــش از آن در ایــران صد‌ها فیلم تولید شــده بود که‬ ‫فضای شــهر و روستای ایران را نشان می‌دادند و داستان‬ ‫آن‌هــا در جامعه ایران می‌گذشــت‪ ،‬اما ایــن فیلم‌ها با‬ ‫واقعیات جامعه هیچ ربطی نداشــتند‪ ،‬جــز این که در‬ ‫آن‌ها مردم به زبان فارســی ســخن می‌گفتند‪ .‬اصطالح‬

‫فیلمفارســی نامــی وهن‌آمیز و البته مناســب برای این‬ ‫گونــه محصوالت بود‪.‬‬ ‫پیش از نصرت کریمی تمام داروندار سینمای اجتماعی‬ ‫ایران در چند فیلم خالصه شــده بود‪ ،‬از جمله‪ :‬شــوهر‬ ‫آهوخانــم به کارگردانی داوود مالپــور‪ ،‬آرامش درحضور‬ ‫دیگــران بــه کارگردانی ناصــر تقوائی‪ ،‬دو فیلــم گاو و‬ ‫آقــای هالو به کارگردانــی داریوش مهرجویی‪.‬‬ ‫بــا دو فیلــم اول نصرت کریمــی بود که‬ ‫ســینمای اجتماعی ایران بــه طور واقعی‬ ‫مطرح شــد و ســخنگویی توانا پیدا کرد‪.‬‬ ‫ایــن کارگــردان بهتر و ماهرتــر و قوی‌تر‬ ‫از هــر ســینماگر پیش از خــود‪ ،‬دوربین‬ ‫را بــه میان مــردم برد‪ .‬نــگاه او‪ ،‬نه مانند‬ ‫ســینمای بــازاری بی‌ریشــه و قالبی بود‬ ‫و نــه مثل ســینماگران موج نو‪ ،‬شــیک و‬ ‫از باال‪ .‬فیلمســاز مــردم فرودســت را به‬ ‫خوبی می‌شــناخت‪ ،‬با اعتماد به نفســی‬ ‫درخــور بــه آن‌هــا نزدیک می‌شــد و به‬ ‫راحتــی با آن‌ها می‌جوشــید‪.‬‬ ‫ســینمای نصــرت کریمــی بــا وضــع‬ ‫موجــود مخالف اســت؛ بــه ناروایی‌ها و‬ ‫نابرابری‌هــای اجتماعی معترض اســت‪.‬‬ ‫او تحول‌طلــب و ســتیزنده اســت‪ ،‬امــا‬ ‫دیــدگاه او خودپســندانه و تفرعن‌آمیــز‬ ‫نیســت‪ ،‬تعهد اجتماعــی او بی‌هیاهو و‬ ‫فروتنانه اســت‪ .‬شــاید به ایــن علت بود‬ ‫که ســینمای او روشــنفکران را‪ ،‬که در آن‬ ‫ســال‌ها خشــم و خروش می‌خواســتند‪،‬‬ ‫خشــنود نکرد‪ .‬قدر او امروز بهتر شناخته‬ ‫می‌شــود‪.‬‬ ‫مزیت مهم ســینمای کریمی جنبه شاد و‬ ‫ســرگرم‌کننده‌ی آن است‪ .‬نقد اجتماعی او‬ ‫همیشه در بســتر طنز و تمســخر روان می‌شود‪ .‬فیلم‬ ‫او تماشــاگران ســاده را بــه راحتی جــذب می‌کند و به‬ ‫دلشــان می‌نشیند؛ هرچند که چه بســا در فیلم عادات‬ ‫و باور‌های خود آنهاســت که زیر شــدیدترین ضربه‌ها‬ ‫قرار می‌گیرد‪.‬‬

‫حمله به سنت‌های کهنه‬

‫اولین فیلم ســینمایی نصرت کریمی به نام درشکه‌چی‬ ‫در خلــق حــال و هوای جنوب شــهر‪ ،‬بدون توســل به‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪22 Kheradmand‬‬


21 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 21 


‫گوهر وارطانیان؛ جاسوس افسانه‌ای شوروی در ایران‬ ‫وارطانیــان ‪ ۲۵‬ژانویه ســال ‪ ۱۹۲۶‬به دنیا آمد و در اوایل‬ ‫دهــه ‪ ۱۹۳۰‬به همراه خانواده راهی ایران شــد‪ .‬وی در‬ ‫ســن ‪ ۱۶‬ســالگی به گروه ضد فاشیسم شوروی پیوست‬ ‫و با همســر آینــده خود یعنــی گئــورگ وارطانیان که‬ ‫ســرهنگ اتحاد جماهیر شــوروی بود آشنا شد‪.‬‬ ‫براســاس گــزارش رســانه‌های روســیه او بــه همــراه‬ ‫شــوهرش فعالیت‌هــای اطالعاتی گســترده‌ای در ایران‬ ‫در شــرایط دشــوار داشــت‪ .‬در ســال ‪ ،۱۹۵۱‬گوهر به‬ ‫همراه شــوهرش به شــوروی بازگشــت و تحت عنوان‬ ‫مســتعار آنیتا و هانری به زندگی خــود ادامه داد‪ .‬وی و‬ ‫همســرش پس از ‪ ۳۰‬سال کار سرانجام بازنشسته شدند‪.‬‬ ‫ایــن نیروی اطالعاتی شــوروی پیش از مــرگ گفته بود‬ ‫«ســلیا ســاندیس» نوه وینســتون چرچیل نخست‌وزیر‬ ‫پیشــین بریتانیا به خاطر نجــات جــان پدربزرگش در‬ ‫زمــان برگزاری کنفرانــس تهران در ســال ‪ ۱۹۴۳‬میالدی‬ ‫در مســکو به دیدن او رفت و شــخصاً از او و ســرویس‬ ‫اطالعاتی شــوروی برای نجات جان پدربزرگش تشــکر‬ ‫کــرد‪ .‬عملیــات پــرش بلنــد نقشــه‌ای بــود کــه گفته‬ ‫می‌شــود آلمان بــرای ترور همزمــان ژوزف اســتالین‪،‬‬ ‫وینســتون چرچیــل و فرانکلین روزولــت در کنفرانس‬ ‫‪ ۱۹۴۳‬تهــران در جریــان جنگ جهانی دوم داشــت که‬ ‫پیــش از اجرا کشــف و متوقف شــد‪.‬‬ ‫قرار بود رهبری این عملیات در دســت ســرهنگ دوم‬ ‫اس‌اس‪ ،‬اتــو اسکورتســنی باشــد‪ ،‬اما جاسوســان اتحاد‬ ‫شــوروی به رهبری وارطانیان‪ ،‬نقشــه را پیــش از اجرای‬ ‫آن کشــف کردند و مأموریت هیچ گاه به نتیجه نرسید‪.‬‬ ‫رســانه‌های روســیه همــواره بــه ترویــج این نقشــه‬ ‫‪  20 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫تــرور در فیلم‌هــا و داســتان‌ها می‌پردازنــد‪ .‬در مقابل‬ ‫رســانه‌های غربــی مدعــی هســتند که نقشــه هرگز‬ ‫وجود خارجی نداشــته و در واقع بخشــی از کارزار ضد‬ ‫اطالعاتی ســرویس اطالعات شوروی معروف به کاگ‌ب‬ ‫بوده اســت‪.‬‬

‫روایت روس‌ها از این داستان‬

‫روس‌هــا می‌گوینــد‪ :‬گئــورک وارطانیان که پســر یک‬ ‫افســر امنیتــی شــوروی فعال در ایــران بــود در قالب‬ ‫صاحــب یک قنــادی فعالیــت می‌کرده اســت‪.‬‬ ‫او در ماه فوریه ســال ‪ ۱۹۴۰‬گروهی از عوامل اطالعاتی‬ ‫شــوروی را گردهــم آورد و بــا ایــوان آقایانــس افســر‬ ‫اطالعاتی شــوروی مقیــم تهران ارتباط داشــت‪.‬‬ ‫گئورک وارطانیان ‪ ۱۹‬ســاله با نام مســتعار امیر رهبری‬ ‫گروهی را برعهــده گرفت که اعضــای آن را افراد رانده‬ ‫شــده از شــوروی در ســال ‪ ۱۹۳۷‬اعــم از آشــوری‌ها‪،‬‬ ‫ارمنی‌ها و لزگی‌ها تشــکیل می‌دادنــد و گئورک در این‬ ‫گروه با گوهر همســر آینده خود آشــنا شــد‪.‬‬ ‫گئــورک یــک بار هم توســط پلیــس ایران لــو رفت و‬ ‫پــس از بازداشــت دو نفر از مخالفان خــود را با عنوان‬ ‫اینکه جاســوس شــوروی هســتند لو داد و سه ماه هم‬ ‫در بازداشــت بســر برد‪ .‬گــروه وارطانیــان در مجموع‬ ‫‪ ۴۰۰‬عامــل آلمــان در بیــن ایرانیــان را کشــف کرد و‬ ‫بســیاری از آن‌ها پس از اشــغال ایران توســط متفقین‬ ‫به شــوروی منتقل شدند‪ .‬کاگ‌ب شــوروی مدتی پیش‬ ‫از برگــزاری کنفرانس تهران در ســال ‪ ۱۹۴۳‬از یک عامل‬ ‫اطالعاتی خــود در جنگل‌های اوکراین بــه نام «نیکالی‬

‫کوزنتســف» تلگرامی دریافت کرد کــه آلمان قصد دارد‬ ‫در هنــگام برگزاری کنفرانس تهــران عملیات خرابکاری‬ ‫اجــرا کنــد‪ .‬هدف این گــروه آلمانی هالکت یــا ربودن‬ ‫ژوزف اســتالین‪ ،‬وینســتون چرچیل و فرانکلین روزولت‬ ‫رهبران وقت شــوروی‪ ،‬انگلیــس و آمریکا بود‪.‬‬ ‫آلمان‌هــا بــرای ایــن منظــور گــروه اطالعاتــی را در‬ ‫منطقــه دریاچــه قم واقــع در ‪ ۷۰‬کیلومتری شــهر قم‬ ‫پیــاده کردند و ایــن افراد با لباس‌هــای محلی از جمله‬ ‫روحانی مســلمان و مجهز به ســاح و بی‌سیم به سوی‬ ‫تهران حرکــت کردند‪.‬‬ ‫آن‌هــا پــس از ‪ ۱۰‬روز بــه تهــران رســیدند و از آنجا با‬ ‫کامیون وارد شــهر شــدند‪ .‬خانه تیمی آن‌ها در یکی از‬ ‫خیابان‌هــای مرکزی تهران در نزدیکی ســفارت انگلیس‬ ‫و شــوروی قرار داشــت‪ .‬گروه آلمان‌هــا از آنجا با برلین‬ ‫تماس گرفتند تا مقدمات اســتقرار گروه اصلی خرابکار‬ ‫به رهبری اتو اسکورتســنی افســر ارشــد اطالعاتی این‬ ‫کشــور را فراهم کنند‪.‬‬ ‫گــروه کاگ‌ب به رهبری گئــورک وارطانیــان به همراه‬ ‫عوامل جاسوســی ام‪ .‬آی ‪ ۶-‬انگلیــس اطالعات آلمان‌ها‬ ‫را دریافــت کــرده و پس از جســتجوی طوالنی و یافتن‬ ‫بی‌ســیم آلمان‌هــا همه افــراد ایــن گروه را دســتگیر‬ ‫کردنــد‪ .‬گئــورک وارطانیــان و افــراد گروهــش در این‬ ‫عملیــات با لبــاس مبدل و بــه عنوان فروشــنده میوه‬ ‫اقدام می‌کردند و با دســتگیری عوامل اطالعاتی آلمان‪،‬‬ ‫برلین از اعزام گروه اصلی به رهبری اسکورتســنی برای‬ ‫اجــرای عملیات خرابــکاری علیه رهبران شــرکت‌کننده‬ ‫در کنفرانــس تهــران صرف‌نظر کرد‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪20 Kheradmand‬‬


‫وی با اشــاره بــه اعتراضی که مردم نســبت به افزایش‬ ‫قیمــت بنزین دارند‪ ،‬گفت‪ :‬اســتنباط عموم جامعه این‬ ‫اســت‪ ،‬زمانیکه حقــوق آن‌ها ثابت اســت‪ ،‬چگونه باید‬ ‫هــر لیتر بنزین را به قیمت فــوب خلیج فارس پرداخت‬ ‫کنــد‪ ،‬چنین مواردی باعث می‌شــود که فاصله مردم‬ ‫و دولت هر روز بیشــتر از گذشــته شــود‪ ،‬بنابراین‬ ‫همان‌طــور کــه عــرض کردم یکــی از شــکاف‌های‬ ‫خطرناکــی کــه در جامعه وجــود دارد‪ ،‬بی اعتمادی‬ ‫مردم بــه دولت و اقدامات آن اســت کــه می‌تواند‬ ‫منجــر به آن شــود که مشــارکت در انتخابات پیش‬ ‫روی مجلــس با کاهش همراه شــود‪.‬‬ ‫قرایی مقدم مســتولی شــدن ناامیدی و یــاس را در‬ ‫جامعــه از دیگر مشــکالت امروز برشــمرد و گفت‪:‬‬ ‫ایــن ناامیــدی مردم نســبت بــه تغییــر وضعیت‬ ‫موجــود نگــران کننــده اســت ومی‌توانــد خــود‬ ‫تبدیــل به یک شــکاف عمیــق دیگر در کنار ســایر‬ ‫شــکاف‌ها شــود‪ ،‬بنابراین باید دولــت در برخی از‬ ‫سیاســت‌گذاری‌های خــود تجدیــد نظر کــرده و با‬ ‫ارائــه راهکار‌های درســت‪ ،‬مســیر اصــاح و ترمیم‬ ‫روابــط خــود با مــردم را در پیــش گیرد‪.‬‬

‫پول‌پاشــی از ســوی دولت در ســطح جامعه هشــدار‬ ‫داده‌بودنــد‪ ،‬امــا اینبار دولت بــاز هم به جــای اینکه‬ ‫یارانه‌هــا را در جــای درســتی مصرف کنــد‪ ،‬آن‌ها را به‬ ‫صــورت نقد به دســت مــردم می‌دهد‪.‬‬

‫ایجــاد امیــد‪ ،‬راه حل برون رفــت از وضعیت‬ ‫فعلی است‬

‫وی افزود‪ :‬اگر شــما از افراد کم درآمد بپرســید که شما‬ ‫از بین اشــتغال یکی فرزندان خود یا دریافت ‪ ۲۰۰‬هزار‬ ‫تومان یارانه نقــدی به صورت ماهانه کــدام را انتخاب‬ ‫می‌کنیــد‪ ،‬قدر مســلم اشــتغال را انتخــاب می‌کند‪ ،‬در‬ ‫این رابطــه دادن پول به مردم خیلــی راحت‌تر از ایجاد‬ ‫اشــتغال پایدار برای مردم است‪.‬‬

‫این اســتاد دانشــگاه راه حــل برون رفت از مشــکالت‬ ‫فعلــی را کاهش فشــار‌های اقتصادی به مــردم و امید‬ ‫به آینده دانســت و گفــت‪ :‬بســیاری از صاحب‌نظران‬ ‫اقتصــادی بار‌هــا طــی ســال‌های مختلف نســبت به‬

‫‪  19 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫ایــن جامعه شــناس تصریح کــرد‪ :‬اگر اقتصــاد کارکرد‬ ‫درســتی داشــته باشــد‪ ،‬در زمانیکه رونق وجود دارد و‬ ‫شــغل برای افــراد ایجاد می‌شــود‪ ،‬بــرای همه فرصت‬ ‫اســت که بتوانند در جامعه پیشــرفت کننــد و عدالت‬ ‫متوازن‌تــری در دسترســی بــه منابــع و امکانات به‬ ‫وجــود می‌آیــد‪ ،‬در چنین شــرایطی اســت که فرد‬ ‫احســاس می‌کنــد می‌تواند پیشــرفت کنــد و طبعا‬ ‫نیــز به آینده امیــدوار خواهد بود‪ ،‬امــا امروز مردم‬ ‫احســاس می‌کنند‪ ،‬فشــار بــرای آن‌ها اســت و عده‌‬ ‫قلیلــی به تمامــی فرصت‌هــا‪ ،‬امکانــات و رانت‌ها‬ ‫دسترســی دارند و زمانیکه مردم نتیجه این دسترسی‬ ‫را در قالــب دادگاه‌هــای فســاد اقتصــادی هر روزه‬ ‫و در ابعــاد بســیار گســترده‌ای مشــاهده می‌کنند‪،‬‬ ‫نســبت به وجود این فرصت برابر برای همه شــک‬ ‫می‌کننــد و امید خود را نســبت بــه هرگونه تغییرو‬ ‫تحــول از دســت می‌دهند‪.‬‬ ‫قرایــی مقــدم اذعان داشــت‪ :‬با توجه به شــرایطی‬ ‫کــه از لحــاظ وجود شــکاف‌های اجتماعــی وجود‬ ‫دارد‪ ،‬دولــت بایــد ســعی کنــد این شــکاف‌ها را با‬ ‫توجــه به کار‌های کــه می‌تواند انجــام دهد کاهش‬ ‫دهــد‪ ،‬نه اینکه بــا اقداماتی که از قبل کارشناســان‬ ‫نســبت به اجرای آن هشــدار داده‌اند و عواقب ســوء‬ ‫آن را گوشــزد کرده‌انــد‪ ،‬دقیقا همــان کار را انجام دهد‪،‬‬ ‫امــا به نظر می‌رســد حداقل اکنــون چنیــن اراده‌ای از‬ ‫ســوی دولت وجــود نــدارد و این شــکاف‌هایی که به‬ ‫آن‌ها اشــاره شــد روز به روز گســترده می‌شــود و این‬ ‫کار رابــرای اصالح ســخت می‌کند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪19 Kheradmand‬‬


‫اعتراضات آبان ماه و شکاف‌های جامعه ایران‬

‫یک جامعه شناس معتقد اســت‪،‬در حال حاضر فاصله‬ ‫و تضــاد طبقاتی بزرگ‌ترین شــکافی اســت که در‬ ‫جامعــه ایران وجود دارد‪ ،‬اما متاســفانه به جای‬ ‫اینکه مســئوالن با اتخاذ تدابیری درست‪ ،‬این‬ ‫شــکاف را پــر کــرده و ترمیم کنند‪ ،‬شــاهد‬ ‫آن هســتیم روز بــه روز بــه عمیــق ایــن‬ ‫فاصله‌های اجتماعی ایجاد شــده‪ ،‬افزوده‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫بعــد از اعتراضــات بنزینــی‪ ،‬برخــی‬ ‫از جامعه‌شناســان معتقدنــد دوبــاره‬ ‫شــکاف‌هایی که در ســطح جامعــه بوده‬ ‫عیان شــده و زخم باز کــرده‪ ،‬حال در چنین‬ ‫شــرایطی این ســوال مطرح می‌شــود که اوال‬ ‫ایــن شــکاف‌ها تا چــه میزان عمیق هســتند و‬ ‫برای کم‌کــردن این فاصلــه چه اقداماتــی باید در‬ ‫دســتور کار دولــت و مســئوالن قــرار بگیرد‪.‬‬ ‫به گــزارش فــرارو‪ ،‬بســیاری از جامعه‌شناســان اعتقاد‬ ‫دارنــد ایــن روز‌ها آســتانه تحمل مردم بســیار کاهش‬ ‫یافتــه و با توجه به مشــکالت اقتصادی و فشــار‌هایی‬ ‫کــه به مردم طی دو ســال گذشــته وارد شــده‪ ،‬این امر‬ ‫شــکاف‌های اجتماعــی را نمایان‌تــر از گذشــته کــرده‬ ‫اســت‪ ،‬حال باید دید این شــکاف‌ها چیســتند و در اثر‬ ‫چه کار‌هــا و اقداماتــی به وجــود آمده‌اند‪.‬‬

‫فاصله طبقاتــی بزرگ‌ترین شــکاف اجتماعی‬ ‫جامعه ایران اســت‬ ‫امان‌الله قرایی مقدم اســتاد دانشــگاه و جامعه شناس‬ ‫در گفتگــو با فــرارو با اشــاره به اینکــه افزایش قیمت‬ ‫بنزین دوبــاره بهانه‌ای شــد تا شــکاف‌های موجود در‬

‫‪  18 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫نما یــا ن‬ ‫جا معــه‬ ‫داشــت‪ :‬در حــال‬ ‫شــود‪ ،‬اظهــار‬ ‫حاضر فاصله و تضاد طبقاتی بزرگ‌ترین شــکافی است‬ ‫که در جامعــه ایران وجود دارد‪ ،‬اما متاســفانه به جای‬ ‫اینکه مســئوالن با اتخاذ تدابیری درســت‪ ،‬این شــکاف‬ ‫را پــر کــرده و ترمیم کنند‪ ،‬شــاهد آن هســتیم روز به‬ ‫روز بــه عمــق این فاصله‌هــای اجتماعی ایجاد شــده‪،‬‬ ‫افــزوده می‌شــود‪.‬‬ ‫وی بــا تاکیــد بر اینکــه طی ســال‌های اخیر حاشــیه‬ ‫نشــینی با افزایش روبرو بوده اســت‪ ،‬گفت‪ :‬متاســفانه‬ ‫مشــکالت اقتصــادی کــه ناشــی از تحریم‌ها و ســوء‬ ‫مدیریت‌های داخلی اســت‪ ،‬موجب آن شــده تا قدرت‬

‫خریــد مردم به شــدت کاهش پیدا کــرده و در مقابل‬ ‫آن قیمت‌هــا در همه کاال‌ها و خدمات و همچنین‬ ‫اجاره‌بهــا با رشــد سرســام آوری همراه باشــد‪،‬‬ ‫در چنیــن وضعیتی مــردم به دنبال اســکان‬ ‫ارزان‌تــری می‌گردنــد‪ ،‬به تبع آن نیز قشــر‬ ‫فرودســت جامعه که در مکان فقیرنشین‬ ‫زندگــی می‌کردنــد‪ ،‬در چنیــن شــرایطی‬ ‫چاره‌ای جزء حاشــیه نشــینی ندارند‪.‬‬ ‫قرایــی مقــدم بــا تاکید بــر اینکــه فقر‪،‬‬ ‫بیــکاری و فســاد اقتصــادی از جملــه‬ ‫شــکاف‌هایی اســت که در جامعــه ایران‬ ‫وجــود دارد‪ ،‬بیان داشــت‪ :‬در حــال حاضر‬ ‫اعتماد عمومی نســبت به دولــت و عملکرد‬ ‫آن خدشــه دار شــده که این خود نیــز از دیگر‬ ‫شــکاف‌هایی اســت که در جامعه ایجاد شده‪ ،‬این‬ ‫در حالیســت که دولت باید اعتماد گذشته را به مردم‬ ‫برگردانــد‪ ،‬امــا به نظر می‌رســد با روندی کــه در پیش‬ ‫گرفته بعید اســت ایــن موضــوع رخ دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫خودآگاهی باعث شــده مردم نسبت به وضع‬ ‫موجود معترض باشند‬

‫ایــن جامعــه شــناس خودآگاهــی جامعــه را یکی از‬ ‫مــواردی دانســت که باعث می‌شــود آن‌ها نســبت به‬ ‫وضعیتــی که در آن قرار دارند‪ ،‬معترض باشــند و اضافه‬ ‫کرد‪ :‬بــا وجــود شــبکه‌های اجتماعی دیگــر اطالعات‬ ‫در لحظه منتشــر می‌شــود و این موضوع باعث شــده‬ ‫مردم نســبت به همه اموری که در اطــراف آن‌ها روی‬ ‫می‌دهد‪ ،‬آگاه باشــند‪ ،‬بنابراین در چنین شــرایطی باید‬ ‫دولت دســت بــه اقدامات اصالحــی بزند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪18 Kheradmand‬‬


‫در یادهــا هم یکی دیگر از نشــانه هــای موفق بودن‬ ‫آن است‪.‬‬

‫متنوع و گوناگون‪.‬‬

‫دوســت دارید در مــورد کار هنریتــان‪ ،‬مردم‬ ‫آیا شــما در کارهای هنریتان به شــکلی خود چــه بدانند؟‬ ‫را محــدود کــرده و دوســت داریــد در قالب هر کار هنری زمانی ارزشــمند اســت که حــاوی پیام‬ ‫موســیقی گیالن بمانید و یا مســیرهای تازه و خــاص به بیننده و شــنونده باشــد‪ .‬اگر مــن به عنوان‬ ‫متنوعی را امتحــان و تجربه کنید؟‬ ‫یک هنرمند قادر باشــم آن پیام ویژه را به دوســتدارانم‬

‫گیالن ســبز و انزلی دلفریب زادگاه من اســت و عشق‬ ‫و بازگشــت به ریشــه همچنان در من جاریســت‪ ،‬اما‬ ‫محدود کردن موســیقی به یک زبــان و گویش و ریتم‬ ‫خاص‪ ،‬در دنیایی که تبادل افکار و ایده ســهل و آســان‬ ‫مــی نماید و دنیایی که به یــک دهکده جهانی تبدیل‬ ‫شــده‪ ،‬قدری نامانوس و بدور از واقعیت اســت که در‬ ‫پیله بمانی‪ ،‬با توجه به حفظ ســبک خاص و ارزشــهای‬ ‫موســیقی فولکلور‪ ،‬می توان فراتر رفــت و می توان با‬ ‫دیدی بازتر به دنیای موســیقی نگریســت‪ .‬اعتقاد من‬ ‫بر این اســت کــه در دنیای‬ ‫کنونــی‪ ،‬همــان گونــه که‬ ‫می‌توان با کار ارزشــمندی‬ ‫اثرگــذار بــود‪ ،‬تاثیرپذیری‬ ‫از موســیقی جهانی را نیز‬ ‫نمی‌توان نادیــده گرفت‪.‬‬

‫آهنگهــا و ترانــه های‬ ‫شــما بیشــتر پیرامون‬ ‫چــه موضوعاتــی دور‬ ‫می‌زننــد؟‬

‫اساســا موســیقی گیــان‬ ‫حــول محــور عشــق و‬ ‫طبیعت و صفــای مردمان‬ ‫صــاف و زالل گیــان دور‬ ‫می زنــه‪ ،‬همــان گونه که‬ ‫دامــن چیــن دار دختــران‬ ‫شــمالی و رقصنــده هــای‬ ‫زیبا‪ ،‬الهام گرفته از طیف رنگین کمان طبیعت اســت‪،‬‬ ‫امــا گاه بــه گاه بنا به تم ملــودی‪ ،‬اشــعار و نوع اجرا‬ ‫ممکنه جنبه حماســی و یا تاریخــی نیز به خود بگیره‪،‬‬ ‫بــرای نمونه زمانی کــه ترانه (( می انزلی ))بر اســاس‬ ‫آهنــگ ســیولیتولیندو را ســرودم‪ ،‬حس بازگشــت به‬ ‫وطــن و زادگاه با ترکیبی از حس زیبایی طبیعت انزلی‬ ‫ادغام شــده اســت‪.‬‬

‫شــما با زبانهای دیگر هم می توانید بخوانید‪،‬‬ ‫آیا تا به حــال با هنرمندان و خوانندگان دیگر‬ ‫ملیت‌ها هــم کار کرده‌اید؟‬ ‫از نوجوانــی تا کنون‪ ،‬چه در ایــران و چه در کانادا‪ ،‬من‬ ‫همیشــه در کنار ارامنه که سوابق عمیقی در موسیقی‬ ‫مــا دارند بــوده ام و لذت در موســیقی بــا وجود آنها‬ ‫برایم مضاعف شــده‪ ،‬با خانم اناهیت از ارمنستان‪ ،‬که‬ ‫مــدرس و همخوان و مربی پیانو مــن بودند‪ ،‬اجراهای‬ ‫متعددی داشــتم و به واسطه کار در ‪YMCA‬و محیط‬ ‫کامــا چنــد ملیتی‪ ،‬با هنرمندان مختلف آشــنا شــدم‬ ‫و گروهی را تشــکیل دادیــم با ارایه و اجــرای کارهای‬

‫‪  17 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫برســانم آنگاه توانســته‌ام ارتباطم را با هوادارانم برقرار‬ ‫و حفــظ کنــم و هــم بــا رســاندن صــدا و پیامم به‬ ‫دوردســت تریــن نقطه ها‪ ،‬رســالت هنری خــود را به‬ ‫عنــوان یــک هنرمند ارج بگــذارم‪ .‬بهتریــن لحظه من‬ ‫زمانیســت کــه مردم بــا صدا و نــوع کار مــن ارتباط‬ ‫قشــنگی ایجاد مــی کننــد و احساساتشــان را به من‬ ‫می‌رسانند‪.‬‬

‫توقــع یــک خواننــده از طرفدارانــش چــی‬ ‫هســت؟‬ ‫انتظار مــن از طرفدارانم‬ ‫دقیقا همان چیزیست که‬ ‫از آنهــا تا کنــون دریافت‬ ‫داشــته ام و آن همانــا‬ ‫دریافــت مهر و عشــق و‬ ‫احترامی ست که پیوسته‬ ‫از آنها می‌گیرم و در همه‬ ‫حــال بــه آنهــا منعکس‬ ‫می‌کنم‪ ،‬انســان‌هایی که‬ ‫به موســیقی با اصالت و‬ ‫به زمان و تالشــهای پیگیر‬ ‫مــن احتــرام می‌گذارند و‬ ‫با گذاشــتن پیــام و حفظ‬ ‫ارتبــاط از طــرق مختلف‬ ‫بــه من عشــق‪ ،‬انــرژی و‬ ‫نیــرو می‌بخشــند برایــم‬ ‫بسیار ارزشــمند هستند‪.‬‬

‫قالب هر آهنگی باید تاثیر گذار باشــد‪ ،‬کدام‬ ‫آهنگت رو اینگونه یافتی؟‬ ‫تا آنجایی که یادم هســت من در هر اجرا و کنســرتی‪،‬‬ ‫کارم را بــا اثــر ماندگار (( جمعــه بــازار )) از زنده یاد‬ ‫عاشــورپور که واالترین الگوی مــن در کارنامه هنریم‬ ‫هســتند‪ ،‬شــروع کــرده ام‪ .‬ایــن ترانه نه تنهــا به من‬ ‫انــرژی‪ ،‬تــوان‪ ،‬حرکت و جــرات می دهــد‪ ،‬بلکه تاثیر‬ ‫گذاری بســیاری بر روی شنونده و بیننده از هر طیفی‬ ‫ســنی دارد‪ .‬این کار آنچنــان تاثیرگذار اســت که حتی‬ ‫اگــر مفهوم آنرا بــه گیلکی نگیری‪ ،‬یقینا تــو را با خود‬ ‫بــه آنجا یی مــی بره که بایــد ببره‪.‬‬ ‫امــا یکــی از کارهــای تاثیــر گــذار دیگــر مــن ترانه‬ ‫((همکالســی)) از سروده‌های شــهرام دفاعی از گیالن‬ ‫اســت که حــال و هــوای این ترانــه با تمامــی فضای‬ ‫دوران مدرســه آنچنان بر من تاثیر گذاشت که بر روی‬ ‫ملودی‪ ،‬بــا برگردان آن به فارســی‪ ،‬هم ســرودم و هم‬ ‫خواندم و پس از انتشــار آن تعدادی از همکالسی‌هایم‬ ‫را دوباره پیــدا کردم‪.‬‬ ‫بقیه در صفحه ‪52‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪17 Kheradmand‬‬


‫شیال نهرور‪ ،‬صدای سبز گیالن در تورنتو‬ ‫مسروره بنی هاشمی‬ ‫‪masrooreh@gmail.com‬‬

‫اول دســامبر ‪۲۰۱۹‬در شــهر تورنتو و در جامعه ایرانی‬ ‫مقیــم این شــهر‪ ،‬در محل مــوزه با شــکوه آقاخان که‬ ‫بــا معماری خــاص و ویژه خود چشــم‌ها و توجه ها را‬ ‫به خود جلب می کند‪ ،‬کنســرتی برگزار شــد‪ .‬در حالی‬ ‫که ریزش برف ســنگین از شــب پیشــین شــروع شده‬ ‫بود و همچنان ادامه داشــت و رفت و آمد در شــهر با‬ ‫مشــکل بسیار روبه رو شــده و در واقع مختل شده بود‬ ‫و مرتبــا اعالم می شــد که فقــط در مواقــع ضروری‬ ‫از خانــه بیــرون بیاییــد ‪ -‬روزی کــه بیــش از صــد‬ ‫تصــادف به دلیل عــدم کنترل راننده بر ماشــین و‬ ‫ترمــز‪ ،‬روی داده و ســبب برخــورد و تصادف‌های‬ ‫زنجیره ای شــده بــود‪ ،‬امــا در موزه آقاخان شــر‬ ‫وشــور و برو و بیایــی برای ارائه یک کنســرت که‬ ‫بــا برنامه‌ریزی‌های قبلــی قرار بر برگزاری داشــت‬ ‫بــه آگاهی ایرانیان رســیده بود‪ ،‬ناگفته نماند شــاید‬ ‫کمــی هم دل‌هــای برگزارکنندگان می لرزیــد و نگران‬ ‫بودنــد که مبــادا وضعیت بــارش برف ســنگین‪ ،‬خلل‬ ‫و اشــکالی در آمــدن و‬ ‫حضور دوســتداران این‬ ‫برنامــه به وجــود آورد‬ ‫ولــی بــا نزدیک شــدن‬ ‫عقربه ها به ســاعت ‪۷‬‬ ‫نشــان می‌داد که عشق‬ ‫بــه میهــن و آواهــای‬ ‫آشــنای بومــی و محلی‬ ‫میهــن‪ ،‬و عالقمندی به‬ ‫خواننــده محبــوب آن‪،‬‬ ‫مــردم را بدون ترس از برف و تصــادف به موزه آقاخان‬ ‫کشــاند و ســالن پر شــد از عاشــقان ایران و گیالن‪.‬‬ ‫افتتــاح برنامــه به عهده من (مســروره بنی‌هاشــمی)‬ ‫بود و پس از آن بانو ســحر شــفیعی و ســپس خواننده‬ ‫خــوش صدای گیــان مقیــم تورنتو خانم شــیال نهرور‬ ‫همراه با ارکســترجینگه بند(آرش رفعتی‪ ،‬بهرام آقاخان‪،‬‬ ‫علی اورنگی‪،‬حســین سلیمانی‪ ،‬سلجوک ســونا) همراه‬ ‫با رقصنــده جوان و زیبــا (رها) و دو همخوان (ســحر‬ ‫مروســتی و پرنیان پورقاضی) برنامه ای جالب و جذاب‬ ‫ارائه دادند‪.‬‬ ‫بــه بهانــه برگزاری این کنســرت گپ و گویــی با خانم‬ ‫شــیال نهرور انجــام دادیم ‪،‬ایشــان زاده گیالن اســت و‬ ‫تحصیالتشــان در رشــته زبان و ادبیات انگلیســی و آوا‬ ‫شناســی مــی باشــد ‪ .‬اصــول و مبانی موســیقی را نزد‬ ‫اســتاد آهانجانیان فرا گرفت پــس از مهاجرت به کانادا‬ ‫‪  16 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫بــه فراگیــری تکنیکهای تــک خوانی و کــر خوانی هم‬ ‫پرداخــت‪ ،‬فنــون و صنایــع شــعری را زیر نظر اســتاد‬ ‫کابلــی آموخــت‪ ،‬او عالوه بر اجــرای ترانه های گیلکی‬ ‫و فارســی به زبان‌های انگلیســی‪ ،‬روســی‪ ،‬اسپانیایی و‬ ‫عربی می خوانــد‪ ،‬مصاحبه و اجراهای زنــده در کانال‬ ‫بــی بی ســی‪ ،‬تلویزیون محلــی ناحیه یــورک‪ ،‬محافل‬ ‫هنــری‪ ،‬علمــی و فرهنگــی ایرانــی و غیــر ایرانی نیز‬ ‫داشته است‪.‬‬

‫متمرکز است‪.‬‬

‫گفتــه بودیــد که (جینگــه) به معنــای چنگ‬ ‫اســت و می دانیم که چنگ یکــی از ابزارهای‬ ‫موســیقی کهــن و باســتانی ایــران زمین می‬ ‫باشد‪ ،‬با این حســاب فکر نمی کنید جای یک‬ ‫چنــگ نــواز در گروه جینگه خالی هســت؟‬ ‫جینگــه اساســا یــک واژه گیلکی هســت کــه معادل‬ ‫فارســی آن چنــگ مــی باشــد و در کلیــت به فــرد یا‬ ‫افــرادی اطالق می شــود که چنگ یا ســاز مــی نوازند‪.‬‬ ‫از ان جایی که (جینگه بند ) به موســیقی ورای مرزها‬ ‫اعتقاد دارد و از تم موســیقی متنوع با سازبندیهای‬ ‫گوناگون بهــره می گیرد‪ ،‬حضور هر گونه ســازی‬ ‫که چنگــی به دل بزند و شــادی آفرین باشــد‪،‬‬ ‫اجتناب ناپذیر اســت به خصوص ساز دلنشین‬ ‫چنگ کــه از دیر باز در قالب موســیقی کهن‬ ‫در کنــار اشــعار کالســیک تاریــخ مــا نقش‬ ‫موثری داشــته اســت‪ ،‬با توصیه و بینش دقیق‬ ‫و با تشــکر از پیشــنهاد درســت وبه جای شما‪،‬‬ ‫بایــد که در پی یک چنگ نواز باشــیم و حضور‬ ‫یــک چنگ نواز حرفــه ای در اجراهــای بعدی ما‬ ‫قطعــی خواهد بود‪.‬‬

‫به عقیده شــما به‬ ‫عنوان یک هنرمند‬ ‫خواننده‪ ،‬چه وقت‬ ‫مــی توانیم بگوییم‬ ‫کــه کنســرتی‬ ‫موفقیت آمیز بوده‬ ‫ا ست ؟‬

‫***‬

‫خوشــحالیم کــه شــاهد موفقیــت اولیــن‬ ‫برنامــه شــما با جینگه بنــد در اولیــن روز از‬ ‫دســامبربودیم کمــی از چگونگــی ثبت این‬ ‫گــروه بگید؟‬ ‫گــروه جینگه بند با این که مجموعــه ای از زبده ترین‬ ‫موزیســینها‪ ،‬اخیرا به طور رســمی به ثبت رسیده‪ ،‬ولی‬ ‫همــکاری با برخی از اعضا آن ســالیان متمادی اســت‬ ‫کــه همچنــان ادامه داشــته‪ ،‬جالــب این جاســت که‬ ‫اعضا ایــن گروه فقط موزیســین‌هایی نیســتند که بر‬ ‫روی ســن حضور دارنــد‪ ،‬بلکه حضور موثر همســران‬ ‫هنرمند آنهــا در رابطه با ضبــط و میکس صدا‪ ،‬تصویر‬ ‫بــرداری حرفــه ای و غیره نیــز ما را یاری می رســانند‪.‬‬ ‫ایــن گروه بیشــتر به یک خانواده بزرگ شــبیه اســت‬ ‫که با همکاری و یاری رســاندن روی اهداف موســیقی‬

‫زمانــی کــه در یکی از‬ ‫ســردترین و طوفانــی‬ ‫تریــن روزهای زمســتانی‪ ،‬همــراه با بــرف و کوالک و‬ ‫بــاران یخــی‪ ،‬با توجه بــه اعالم عدم ترک خانه توســط‬ ‫رســانه ها‪ ،‬ســالن برنامــه را مملــو از تماشــاچی می‬ ‫بینی‪ ،‬خود بزرگترین نشــان موفقیت کنســرت اســت‪.‬‬ ‫عــاوه بــر آن حمایتهای بی دریغ اسپانســرها‪ ،‬رســانه‬ ‫هــای گروهی اعــم از روزنامــه ها‪ ،‬مجــات‪ ،‬ماهنامه‪،‬‬ ‫رادیــو و تلویزیــون از ابتــدای اعالم کنســرت‪ ،‬همراه و‬ ‫هم صــدای من بودند‪ .‬بــا وجودی که از ابتــدای اعالم‬ ‫برنامــه کنســرت‪ ،‬ما با مشــکالت عدیــده ای از جمله‬ ‫اتفاقــات ناگــواری که در ایران به وقوع پیوســت رو به‬ ‫رو شــدیم‪ ،‬ولــی به محض اعالم برنامــه و در هفته اول‬ ‫بلیــت ها از طریق دوســتان و طرفداران موســیقی ما‪،‬‬ ‫بالفاصله خریداری شــد که جا دارد سپاســم را از طریق‬ ‫ماهنامه وزیــن خردمند به همگی آنها ابــاغ کنم و از‬ ‫همــه مهمتر تاثیر و شــعف و ماندگاری یک کنســرت‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪16 Kheradmand‬‬


‫این کمپین‌ها بیشــتر مربــوط به امور خیریــه‪ ،‬کمک به نیازمندان‪ ،‬گســترش صلح و‬ ‫دوســتی در جهان و ‪ ...‬اســت‪.‬‬

‫میس یونیورس ‪۲۰۱۹‬‬

‫امســال نیــز مراســم میس یونیــورس برگــزار شــد و نهایتا‬ ‫دختری به‌نام «زازبینی تونــزی» از آفریقای جنوبی‬ ‫که مدلی ‪ ۲۷‬ســاله اســت‪ ،‬تاج را از دســتان‬ ‫ملکــه زیبایی ســال قبل دریافــت کرد‪.‬‬ ‫این دختر‪ ،‬دومین دختر سیاهپوســتی‬ ‫اســت که به این مقام دســت پیدا‬ ‫می‌کنــد و البتــه ســومین دختــر‬ ‫از کشــور آفریقای جنوبــی‪ .‬باقی‬ ‫فینالیســت‌ها و برنــده اخــاق و‬ ‫بهتریــن لباس محلــی را نیز باهم‬ ‫در ادامــه مشــاهده می‌کنیــم‪ ،‬اما‬ ‫پیش از آن صحبت‌هــای ملکه زیبایی‬ ‫امســال را بخوانیم‪:‬‬ ‫«من در دنیایی بزرگ شــدم که زنان شــبیه به‬ ‫من (با رنگ پوســت مــن و مدل موهایــم) هیچگاه‬ ‫زیبــا به نظر نمی‌رســند‪ .‬من فکــر می‌کنم زمان این رســیده که‬ ‫ایــن رونــد متوقف شــود‪ .‬من دلــم می‌خواهد که کــودکان دنیا به من نــگاه کنند و‬ ‫چهــره‌ام را ببیننــد و انعکاس چهره خــود را در صورت من مشــاهده کنند»‪.‬‬ ‫هیئــت ژوری‪ ،‬زازبینــی را فردی قوی با زیبایی طبیعی دانســتند که زنان را تشــویق‬ ‫می‌کند تا خودشــان را آنگونه که هستند‪ ،‬دوســت بدارند‪ .‬زازبینی در طول مسابقات‪،‬‬ ‫مو‌هایــی کوتاه و با مدلی طبیعی داشــت کــه به گفته خودش «نمــادی از اعتقادش‬ ‫نســبت به حضور منصفانه در مســابقات» بود‪ .‬حتی لباس محلی او (مسابقه‪ ،‬بخش‬ ‫جذابــی به‌نام لباس محلی دارد) نشــان از اعتقاداتش داشــت‪ .‬زازبینــی از مردان اهل‬

‫‪  15 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫آفریقای جنوبی خواســته بود تا با نوشــتن نامه‌ای در گرامیداشــت سلبریتی‌های زن‬ ‫آفریقــای جنوبــی در حمایــت از کمپین «مرد بــرای زن» ثابت قدم باشــند‪ .‬این نامه‬ ‫برروی روبان‌های رنگی نوشــته شــد و از آن برروی لباس محلی زازبینی اســتفاده شد‬ ‫و نام آن را «موج عشــق» گذاشتند‪.‬‬ ‫زازبینی شــرکت در مســابقات را از ســال ‪ ۲۰۱۷‬شروع کرد‬ ‫و همــان ســال به‌عنــوان یکــی از ‪ ۲۶‬فینالیســت‬ ‫ملکه زیبایــی آفریقای جنوبی پذیرفته شــد‬ ‫و البتــه به جمــع ‪ ۱۲‬فینالیســت اصلی‬ ‫راه نیافــت‪ .‬او دوباره در ســال ‪۲۰۱۹‬‬ ‫به این مســابقات بازگشت و نهایتا‬ ‫به‌عنــوان ملکــه زیبایی کشــورش‬ ‫انتخــاب شــد و متعاقبــا نیــز‬ ‫به‌عنــوان یکی از شــرکت‌کنندگان‬ ‫مســابقه میــس یونیــورس بــه‬ ‫الس‌وگاس اعــزام شــد‪.‬‬ ‫جایــزه زازبینی به‌عنــوان ملکه زیبایی‬ ‫جهــان‪ ،‬پول نقد‪ ،‬یک ماشــین نــو و یک‬ ‫آپارتمــان مبله بــا تمام امکانات در شــهری در‬ ‫نزدیکی ژوهانســبورگ آفریقــای جنوبی بود‪.‬‬ ‫نفر دوم‪ -‬مدیسون آندرسن‪ ،‬مدل ‪ ۲۵‬ساله اهل پورتوریکو‬ ‫نفر سوم ‪ -‬سوفیا آراگون‪ ،‬مدل ‪ ۲۶‬ساله اهل مکزیک‬ ‫نفر چهارم ‪ -‬گابریال توفور‪ ،‬مدل و وکیل ‪ ۲۵‬ساله کلمبیایی‬ ‫نفر پنجم ‪ -‬جنیفر پاوینسودا‪ ،‬مدل و دی‌جی ‪ ۲۷‬ساله تایلندی‬ ‫برنده اخالق ‪ -‬اولگا بوالوا‪ ،‬مدل ‪ ۲۸‬ساله لهستانی‬ ‫برنده بهترین لباس محلی‪ -‬گازینی گانادوس‪ ،‬مدل ‪ ۲۵‬ساله فیلیپینی‬ ‫مجری مسابقه ‪ -‬استیو هاروی‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪15 Kheradmand‬‬


‫ملکه زیبایی جهان ‪ ۲۰۱۹‬را بیشتر بشناسید‬ ‫مراســم میــس یونیــورس ســال ‪۲۰۱۹‬‬ ‫برگزار شــد و برای ســومین بار دختری‬ ‫از آفریقــای جنوبــی‪ ،‬تــاج را بــر ســر‬ ‫گذاشــت که لقب دومین سیاهپوست‬ ‫برنده این مســابقات را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫باهــم در ایــن مطلب کمی بیشــتر با‬ ‫فینالیست‌های مســابقه و به‌طور کلی‬ ‫اهــداف و نحــوه برگزاری این مراســم‬ ‫و تفــاوت آن با مراســم میــس ورلد یا‬ ‫دختــر شایســته (‪ )Miss world‬آشــنا‬ ‫می‌شو یم ‪.‬‬ ‫برترین‌هــا‪ :‬مراســم میــس یونیــورس‬ ‫ســال ‪ ۲۰۱۹‬روز پیش برگزار شد و برای‬ ‫ســومین بار دختری از آفریقای جنوبی‪،‬‬ ‫تاج را بر ســر گذاشــت که لقب دومین‬ ‫سیاهپوســت برنــده این مســابقات را‬ ‫از آن خــود کــرد‪ .‬باهــم در این مطلب‬ ‫کمی بیشــتر با فینالیست‌های مسابقه‬ ‫و به‌طور کلی اهــداف و نحوه برگزاری‬ ‫ایــن مراســم و تفــاوت آن با مراســم‬ ‫میــس ورلــد یا دختر شایســته (‪ )Miss world‬آشــنا می‌شــویم‪ .‬با ما همراه باشــید‪.‬‬

‫مراسم میس یونیورس چیست؟‬

‫درکل ریشــه برگــزاری این نوع مســابقات به ســال ‪ ۱۹۲۶‬برمی‌گــردد‪ .‬آمریکا و البته‬ ‫اگــر بخواهیــم به‌طور خاصتــر بگوییم‪ ،‬ایالــت تگــزاس از طوفانی بزرگ‪ ،‬خســارتی‬ ‫وحشــتناک دیده بود و ســعی داشــت آن را جبران کند‪ .‬بهترین راهی که مســئوالن‬ ‫در آن زمان به ذهنشــان می‌رســید‪ ،‬جذب توریســت بود و برای حل این مســئله هم‬ ‫بــه برگزاری مســابقاتی فکر کردنــد که در آن دختــران زیبا از ایــاالت مختلف جمع‬ ‫می‌شــوند و بر ســر زیبایی خــود به رقابــت می‌پردازند‪.‬‬ ‫در ســال‌های اول برگــزاری‪ ،‬تنها معیار انتخــاب‪ ،‬زیبایی و اندام متناســب بود و یکی‬ ‫از مهمتریــن آیتم‌های آن پوشــیدن مایــو و راه رفتن در حضور داوران و تماشــاچیان‬ ‫بــود‪ .‬این مســابقه چندی بعد به‌دلیل مســائل مالی متوقف شــد‪ ،‬اما پــس از مدتی‬ ‫بــا نــام جدید میس آمریکا دوباره برگزار شــد‪ .‬از آن پس هرســاله صدا‌های اعتراضات‬ ‫از گوشــه و کنــار دنیا و به‌خصــوص آمریکا به‌گوش می‌رســد؛ مبنی براینکــه در این‬ ‫مســابقات از جذابیت جنســی زنان سوء اســتفاده شــده و زنان به‌نوعی ابزاری برای‬ ‫جذب ســرمایه و پــول درنظر گرفته‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫در یکــی از همیــن ســال‌ها یکی از‬ ‫شــرکت‌کنندگان از پوشــیدن مایــو‬ ‫ســرباز زد و همیــن امــر ســرآغاز‬ ‫دوشــاخه و بعد‌ها چندشــاخه شدن‬ ‫این مراســم شــد و کم‌کم مســیری‬ ‫ایجــاد شــد کــه درحــال حاضــر‬ ‫مشــاهده می‌کنیــد‪ :‬مراســم میس‬ ‫یونیــورس یــا ملکــه زیبایــی جهان‬ ‫کــه درواقــع ریشــه و خاســتگاهی‬ ‫آمریکایی دارد و در الس‌وگاس برگزار‬ ‫‪  14 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫می‌شــود و مراســم میس ورلد یا دختر‬ ‫شایســته جهان که بین‌المللی‌تر اســت‬ ‫و محــل برگزاری آن در لندن انگلســتان‬ ‫ا ست ‪.‬‬ ‫جــدا از ایــن مــورد‪ ،‬ایــن مســابقات‬ ‫تفــاوت چندان دیگــری باهــم ندارند‪.‬‬ ‫اکنون سال‌هاســت که معیــار انتخاب‬ ‫به‌صرت کلــی‪ ،‬عالوه بــر زیبایی چهره‬ ‫و انــدام متناســب‪ ،‬هوش و شــخصیت‬ ‫فــردی‪ ،‬فعالیــت اجتماعــی و خیریه‪،‬‬ ‫داشــتن اســتعداد کافی در یــک زمینه‬ ‫هنــری یــا ورزشــی و هــوش و دانش‬ ‫سیاسی نیز هســت‪ .‬در این مسابقه‪ ،‬از‬ ‫دختران پرســش‌های متعددی می‌شود؛‬ ‫از آن‌ها خواســته می‌شود که صحبت و‬ ‫به‌نوعی ســخنرانی کنند تــا قدرت بیان‬ ‫آن‌ها و قدرت نفوذ کالمشــان سنجیده‬ ‫شــود و در مراســم‪ ،‬ویدئو‌هایــی از‬ ‫فعالیت‌هــای اجتماعــی و خیریه‌ای که‬ ‫انجــام داده‌انــد‪ ،‬پخش می‌شــود‪.‬‬

‫چگونگی راهیابی به مراسم‬

‫هرســاله کشــور‌های متعــدد‪ ،‬این مراســم را برگــزار می‌کننــد و در نهایــت‪ ،‬یکی از‬ ‫دختــران را به‌عنــوان ملکه زیبایی آن کشــور انتخاب می‌کنند؛ ســپس بــرای ثبت‌نام‬ ‫او در مســابقات جهانــی اقدام کرده و درصــورت تایید هیئــت ژوری مربوطه‪ ،‬دختر‬ ‫موردنظر برای شــرکت در مســابقات بــه الس‌وگاس اعزام می‌شــود‪.‬‬ ‫جالــب اســت بدانید کــه دونالد ترامــپ تا پیــش از بدســت آوردن مقام ریاســت‬ ‫جمهــوری آمریکا یکی از ســرمایه‌گذاران و مدیران اصلی این مراســم بــود که پس از‬ ‫اظهارنظر‌هــای جنجالی‌اش درباره مردم مکزیک و مهاجران‪ ،‬ســهام خــود را فروخت‬ ‫و بــه گفته برخی به‌طور مســالمت‌آمیز از مدیریت و شــراکت کنار گذاشــته شــد‪.‬‬

‫نظرات شرکت‌کنندگان درباره برگزاری مسابقات‬

‫برخــاف اعتراضــات عــده‌ای از مردم و فعالیــن حقوق زنــان که برگــزاری این نوع‬ ‫مســابقات را خشــونت پنهان علیــه زنان و اســتفاده ابــزاری علیه آن‌هــا می‌دانند‪،‬‬ ‫شــرکت کننــدگان در ایــن مراســم‬ ‫معتقدند که انســان بایــد از زیبایی‬ ‫که خــدا در اختیارش قــرار داده‪ ،‬به‬ ‫نحــو احســن و درجهت زیبــا کردن‬ ‫دنیــا و کمک به نیازمندان اســتفاده‬ ‫کنــد‪ .‬یکــی از شــرایط شــرکت در‬ ‫این مســابقه‪ ،‬حضــور این افــراد در‬ ‫فعالیت‌هــای اجتماعــی اســت و‬ ‫عالوه بر آن‪ ،‬برندگان اصلی مســابقه‬ ‫بایــد به‌مــدت حداقل یک ســال در‬ ‫کمپین‌هایــی کــه ســازمان بانی این‬ ‫مراســم برگزار می‌کند‪ ،‬شرکت کنند؛‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪14 Kheradmand‬‬


‫باال به شــیوه متــد اکتینگ‪.‬‬

‫‪ .۴‬سارا‬

‫ســارا‪ :‬مــــن صالحیت تربیت بچه رو ندارم؟! راســت‬ ‫میگی مــن وظیفــه واجب‌تــری دارم…اول باید خودم‬ ‫رو تربیت کنم…واســه همینه کــه دارم ترکت می‌کنم!‬ ‫‪--‬‬‫ســال ‪ ۱۳۶۹‬مهرجویی فیلم «بانو» را ساخت که توقیف‬ ‫شــد‪ .‬دو ســال بعد از آن در ادامه ایده‌اش برای ساخت‬ ‫فیلم‌هایی زنانه با قهرمانان زن ســراغ نمایشنامه «خانه‬ ‫عروســک» هنریک ایبســن رفت و «ســارا» را در سال‬ ‫‪ ۱۳۷۱‬ســاخت‪ .‬فیلمی با بازی نیکی کریمی که برای او‬ ‫جایزه فســتیوال معتبر سن‌سباســتین را هم به ارمغان‬ ‫آورد‪ .‬ســارا زنی اســت که بــه دلیل بیماری شــوهر به‬ ‫شــدت محافظــه‌کار و اخالق‌گرایــش مجبور شــده از‬ ‫گشتاســب پول قرض بگیرد و به او ســفته بدهد‪ .‬حسام‬ ‫حالــش خوب شــده اما از جریان بی‌خبر اســت‪ .‬ســارا‬ ‫بــا خیاطــی در زیرزمیــن خانه و دوختن لبــاس عروس‬ ‫می‌خواهد پول گشتاســب را پس بدهد اما گشتاســب‬ ‫از او می‌خواهد یکی از اشــتباهات او را جلوی حســام‬ ‫الپوشــانی کند‪ .‬آن صحنه‌های مربــوط به دوختن لباس‬ ‫عــروس ســفید در زیرزمیــن تاریک درخشــان اســت‪.‬‬ ‫مهرجویی نهایت زیبایی‌شناســی را در ساخت این فیلم‬ ‫به خرج داده‪.‬‬

‫‪ .۵‬اجاره نشین‌ها‬

‫عباس آقا سوپرگوشــت‪ :‬اكبــر‪ ،‬بیا بپر بــرو دكون پیش‬ ‫عســگری‪ ،‬بهش بگو واسه ســی چهل نفر‪ ،‬چرخ كرده و‬ ‫راســته جور كنه‪ .‬خس مس‌شــو‪ ،‬رگ و ریشه‌شو قشنگ‬ ‫بگیــره صافــش كنه‪ .‬شیشــك آجری باشــه‌ها‪ .‬سوســه‬ ‫موســه بهت نده!‬ ‫‪--‬‬‫سال ‪ ۱۳۶۵‬داریوش مهرجویی یکی از بهترین فیلم‌های‬ ‫دهه شــصت و یکی از ماندگارتریــن کمدی‌های تاریخ‬ ‫ســینمای ایــران را می‌ســازد‪ .‬بــا هنرمنــدی عزت‌اللــه‬ ‫انتظامــی‪ ،‬اکبــر عبــدی‪ ،‬حســین سرشــار و حمیــده‬ ‫خیرآبــادی‪ .‬فیلــم هنــوز هم بامــزه اســت‪ .‬جلوه‌های‬ ‫ویــژه آن بــا توجه بــه امکانــات و بضاعــت آن دوران‬ ‫حیرت‌انگیــز از کار درآمــده‪ .‬صحنه خراب شــدن خانه‬ ‫را ببینیــد که چطور هنوز می‌تواند تماشــاگر را مبهوت‬ ‫کند‪ .‬مهرجویی اولین ســفره مفصــل‌اش را در این فیلم‬ ‫می‌انــدازد‪ .‬موتیف ســفره غذا که بعدتــر در فیلم‌های‬ ‫دیگــرش هم تکرار می‌شــود‪ .‬داســتان یک ســاختمان‬ ‫خراب کــه مباشــرش عباس آقا سوپرگوشــت اســت و‬ ‫حاضر نیســت بــرای تعمیر ســاختمان هزینــه کند‪ .‬با‬ ‫مســتاجرهایی از اقشــار اجتماعی و فرهنگی مختلف‬ ‫کــه می‌خواهنــد با عبــاس آقا مبــارزه کنند‪.‬‬

‫‪ .۶‬درخت گالبی‬

‫محمــود‪ :‬می‌خواســتم همــه کارهایــم را بکنم و ســ ِر‬ ‫فرصــت بــه دنبــال او بــروم‪ .‬می‌خواســتم اول دنیا را‬ ‫عــوض کنم‪،‬کتابهایم را بنویســم‪ ،‬اســم و َرســم به هم‬ ‫بزنــم‪ ،‬برنده شــوم و بعد با دســت‌های ُپــر به دنبالش‬ ‫بروم‪ .‬خبر نداشــتم که عشــق منتظــر آدم‌ها نمی‌ماند‬

‫‪  13 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫و خط بطالن می‌کشــد روی آنها که حســابگر و ترسو‬ ‫و جا ‌هطلب‌انــد!‬ ‫‪--‬‬‫یک فیلم شــاعرانه و بــاز هم مهرجویی یــک بازیگر‬ ‫دیگر بــه ســینمای ایــران معرفی می‌کند‪ :‬گلشــیفته‬ ‫فراهانــی‪ .‬اقتباســی از یکــی از داســتان‌های کتــاب‬ ‫«جایــی دیگر» گلــی ترقی‪ .‬فیلم محصول ســال ‪۱۳۷۶‬‬ ‫اســت‪ .‬داســتان مردی به نــام محمود کــه در کودکی‬ ‫عاشــق میم بــوده‪ .‬میــم دخترعمــه‌ای کــه محمود‬ ‫رهایــش کــرده و ســراغ فعالیت‌هــای سیاســی رفته‪.‬‬ ‫محمود حاال نویســنده شــده و برای نوشــتن کتاب به‬ ‫بــاغ خانوادگی پنــاه آورده امــا خاطرات بــه او هجوم‬ ‫می‌آورنــد‪ .‬آن تفکر خیــا ‌موار مهرجویی که به عشــق‬ ‫رای می‌دهــد اینجــا نمود پیــدا می‌کند‪.‬‬

‫‪ .۷‬مهمان مامان‬

‫دکتــر‪ :‬بله چه حــال خوشــی داره‪ .‬بهش می‌گــن‪NDE :‬‬ ‫یعنــی ‪ .Near death experience‬بــه به! خوش به حالش‪.‬‬ ‫‪--‬‬‫ســال ‪ ۱۳۸۲‬مهرجویی برمبنای داســتانی از هوشــنگ‬ ‫مــرادی کرمانــی داســتان خانــواده فقیــری را روایت‬ ‫می‌کنــد که ســرزده برایشــان مهمــان می‌آیــد‪ .‬مامان‬ ‫عفت (با بازی درخشــان گالب آدینه) می‌خواهد حفظ‬ ‫آبرو کند‪ .‬شــوهر بی‌خیالش (حســن پورشیرازی) همه‬ ‫مهمان‌نوازی‌اش را نشــان می‌دهد اما آن ریزه‌کاری‌های‬ ‫مهمــان‌داری که بــرای مامان عفت مهم اســت را درک‬ ‫نمی‌کند‪ .‬درنهایت همه همســایه‌ها دســت به دست‬ ‫هــم می‌دهند تا مامــان بتوانــد آبروداری کنــد‪ .‬فیلم‬ ‫مهرجویــی شــبیه یــک قطعه موســیقی بــزن بکوب‬ ‫شــاد اســت‪ .‬لحظه‌های حزن دارد امــا مهرجویی موقع‬ ‫ســاخت این فیلم ســرخوش اســت و این سرخوشی به‬ ‫تمــام لحظات فیلم تســری پیــدا می‌کنــد‪ .‬فیلمی که‬ ‫مخاطبش را به شــعف می‌آورد‪ .‬چند سکانس درخشان‬ ‫دارد از جمله وقتی نســرین مقانلو دارد از حال می‌رود‬ ‫اما مشغول دادن دســتورپخت میگوست‪.‬‬

‫‪ .۸‬سنتوری‬

‫علــی ســنتوری‪ :‬وقتــی از ایســتگاه مترو اومــدم باال‪،‬‬ ‫آســمون مثل همیشــه کدر و بدرنگ بــود‪ .‬توی هوا پر‬ ‫از دود بــود و من نمی‌دونســتم که ایــن آخرین باریه‬ ‫این هوای کثیــف رو‪ ،‬به ریه‌های ســوختم فرو می‌دم!‬ ‫‪--‬‬‫آخ از ســنتوری‪ .‬فیلمی که حرام شد‪ .‬فیلمی که دیدنش‬ ‫از ما عشــاق سینما دریغ شــد و چنان حسرتی به جان‬ ‫فیلمســاز انداخت که بعــد از آن دیگر هیــچ فیلم در‬ ‫خور توجهی نســاخت‪ .‬فرامرز فرازمند تهیه‌کننده فیلم‬ ‫دق کــرد و تنهــا کســی که بعد از «ســنتوری» ســتاره‬ ‫اقبالش همچنان درخشــان ماند محســن چاوشی بود‪.‬‬ ‫ســال ‪ ۱۳۸۵‬در جشــنواره فجر فقط یــک فیلم بود که‬ ‫می‌توانســت دل دوستداران ســینما را به دست بیاورد‪:‬‬ ‫ســنتوری‪ .‬فیلمــی کــه هیچ‌وقــت معلــوم نشــد چرا‬ ‫توقیف شــد به خصوص که چند ســال بعــد دی‌وی‌دی‬ ‫آن در شــبکه نمایــش خانگی منتشــر شــد‪ .‬وقتی هر‬ ‫کســی در خانــه‌اش یــک نســخه قاچاق «ســنتوری»‬

‫داشــت‪ .‬قصه علی ســنتوری داســتان آدم‌های شیدای‬ ‫عاشق‌پیشــه‌ای بود که تــوان مواجهه بــا واقعیت‌های‬ ‫زندگــی را ندارنــد‪ .‬قصــه آدم‌هایی که پای عشق‌شــان‬ ‫می‌ایســتند و تاوانــش را می‌دهنــد‪ .‬قصــه عشــق به‬ ‫موســیقی‪ .‬داســتان تــاوان دادن بــرای خــود بــودن و‬ ‫خــود مانــدن‪ .‬بهــرام رادان بهترین بــازی کارنامه‌اش را‬ ‫در «ســنتوری» دارد‪ .‬سکانس‌های کنســرت البته خوب‬ ‫کارگردانــی نشــده‌اند اما نکتــه فیلم روحی اســت که‬ ‫در آن وجــود دارد‪.‬‬

‫‪ .۹‬دایره مینا‬

‫ســال ‪ ۱۳۵۳‬مهرجویی بار دیگر با غالمحســین ساعدی‬ ‫همــکاری کرد و اولین فیلم رنگــی‌اش را جلوی دوربین‬ ‫بــرد‪ .‬فیلمــی که ســه ســال توقیــف بــود‪ .‬مهرجویی‬ ‫بــرای این فیلــم از ســتار‌ه روز آن زمان ســینمای ایران‬ ‫یعنی فــروزان برای فیلمش اســتفاده کــرد‪ .‬انتخاب او‬ ‫حاشــیه‌ها و جنجال‌های زیادی به دنبال داشــت‪ .‬فیلم‬ ‫به یکــی از موضوعات اجتماعی ترســناک روز آن زمان‬ ‫یعنــی فروختن خــون می‌پرداخت‪ .‬ســعید کنگرانی در‬ ‫نقش اصلی فیلم درخشــید‪ .‬قهرمانــی که تبدیل به ضد‬ ‫قهرمان شــد‪ .‬جوانک معصومــی که پلیدی شــهر او را‬ ‫بلعیــد و خــودش تبدیل به یکــی از آدم‌هایی شــد که‬ ‫خون دیگــران را می‌مکیدند‪.‬‬

‫‪ .۱۰‬پری‬

‫صفــا‪ :‬آدم باید بتونه پایین یه تپه دراز بکشــه‪ -‬با گلوی‬ ‫پــاره و خونــی کــه آروم آروم میره تا بمیــره‪ -‬و همین‬ ‫موقــع اگــه یــه دختــر زیبا یا یــه پیــرزن با یــه کوزه‬ ‫قشــنگ روی ســرش از کنارش بگذره باید بتونه خودشو‬ ‫رو یــه بازو بلنــد کنه ببینه که کوزه صحیح و ســالم به‬ ‫باالی تپه می‌رســه‪.‬‬ ‫‪--‬‬‫سال ‪ ۱۳۷۳‬مهرجویی از روی یکی از کتاب‌های سالینجر‬ ‫به نــام «فرنی و زویی» اقتباس ســینمایی می‌کند‪ .‬بعد‬ ‫از «ســارا» دومین همــکاری او با نیکی کریمی اســت‪.‬‬ ‫کتــاب را که بخوانید شــگفت‌زده می‌شــوید که چطور‬ ‫مهرجویــی توانســته آن را بومی کنــد‪ .‬مایه‌های عرفان‬ ‫شــرقی به آن اضافه کند و نتیجه‌اش فیلمی مثل «پری»‬ ‫شــود‪ .‬ریاضت کشــیدن فرنی و پری شبیه هم است اما‬ ‫پری انــگار از لحاظ فکری ســرگردان‌تر از فرنی اســت‪.‬‬ ‫فیلم بــه خوبی «ســارا» و «لیال» کارگردانی نشــده اما‬ ‫طبق معمول مهرجویی توانســته در فیلمش اتمسفری‬ ‫به وجــود بیاورد که گریبان مخاطــب را بگیرد‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪13 Kheradmand‬‬


‫به بهانه برگزاری شب داریوش مهرجویی در تورنتو‬

‫داریوش مهرجویی‪ ،‬خیام سینمای ایران‬ ‫نگاهی به ‪ ۱۰‬فیلم برتر مهرجویی‬ ‫صوفیا نصرالهی‬

‫داریوش مهرجویی فیلمســاز بزرگ ایرانــی که در دهه‬ ‫‪ ۴۰‬به همراه مســعود کیمیایی و ناصــر تقوایی جریان‬ ‫جدیــدی در بدنــه ســینمای ایران بــه وجــود آوردند‪،‬‬ ‫هفدهــم آذرمــاه ســال ‪ ۱۳۱۸‬در تهــران متولــد شــد‪.‬‬ ‫فیلم‌های داریــوش مهرجویی بخش مهمــی از بهترین‬ ‫فیلم‌هــای تاریخ ســینمای ایران هســتند‪.‬‬ ‫مهرجویی هم مثل بقیه هم‌ســن و ســاالنش که در آن‬ ‫دوره تفریح خاصی نداشــتند در دوره نوجوانی عاشــق‬ ‫ســینما شــد‪ .‬بعد از گرفتن دیپلم بــه کالیفرنیا رفت تا‬ ‫ســینما بخواند امــا بعد از مدتی ســینما را رهــا کرد و‬ ‫در دانشــگاه ‪ UCLA‬فلســفه خواند‪ .‬درس خواندن در‬ ‫‪ UCLA‬فرصتــی برایــش فراهم کرد تــا در کارگاه‌های‬ ‫اســاتید بــزرگ ســینما مثــل ژان رنــوار شــرکت کند‪.‬‬ ‫در حقیقــت مهرجویی بــازی گرفتن از بازیگــران را از‬ ‫کالس‌هــای درس رنــوار آموخت‪.‬‬ ‫جهان فلســفه بزرگتر بود و بیشــتر ارضایــش می‌کرد‪.‬‬ ‫بعد از اتمام تحصیل یک ســالی ســردبیر نشریه پاریس‬ ‫ریویــو در لس‌آنجلس بود و بعد به تهــران آمد و اولین‬ ‫فیلم «الماس ‪ »۳۳‬را در ســال ‪ ۱۳۴۶‬ساخت‪.‬‬ ‫بــه دلیــل آموختن فلســفه بــود یا هــر چیــز دیگر‪،‬‬ ‫مهرجویــی در فیلم‌هایــش یک‌جــور تفکــر تقدیــری‬ ‫سرخوشــانه دارد‪ .‬شبیه آنچه در اشــعار خیام می‌بینیم‪.‬‬ ‫در بهترین فیلم‌هایش تســلیمی از سمت قهرمان وجود‬ ‫دارد که در نهایت به نور و رســتگاری منتهی می‌شــود‪.‬‬ ‫بــه مناســبت تولــد مهرجویــی تصمیــم گرفتیــم بــا‬ ‫فیلم‌هــای او خاطره‌بــازی کنیم‪ .‬هر عشــق ســینمایی‬ ‫اگــر فهرســت ده فیلم برترش را بنویســد قطعــا اثری‬ ‫از داریــوش مهرجویــی در آن وجــود دارد‪ .‬ده فیلم زیر‬ ‫بدون ترتیب جــزو بهترین آثار مهرجویــی و مهم‌ترین‬ ‫فیلم‌های ســینمای ایران هســتند‪.‬‬

‫‪ .۱‬هامون‬

‫هامــون‪ :‬آقــای رئیس‪ ،‬ایــن خانــوم‪ ،‬این آقــا و فک و‬ ‫فامیالشــون دســت به دســت هم دادن که منــو نابود‬ ‫کنن‪ .‬پاســبان گذاشته ســر محل که منو دستگیر کنه…‬ ‫انــگار من جنایت کردم‪ .‬حاال هم باید نفقه‌شــو بدم…‬ ‫هــم خونه رو بدم‪ ،‬هــم مهریه رو بــدم… هم بچه‌مو‬ ‫بدم‪ ،‬هم شــرفمو بــدم‪ .‬چرا؟ چرا؟ مــن نمی‌تونم طالق‬ ‫بــدم… من نمی‌تونــم‪ .‬این زن‪ ،‬این زن ســهم منه‪ ،‬حق‬ ‫منه‪ ،‬عشــق منه…من طالق نمی‌دم‪.‬‬ ‫‪--‬‬‫اولیــن فیلم مهــم داریــوش مهرجویی بعــد از انقالب‬

‫‪  12 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۸‬آذر | دی ‪۹۸‬‬

‫که تاثیر عمیقی روی جامعه روشــنفکری دهه شــصت‬ ‫و طبقــه متوســط گذاشــت‪ .‬داســتان حمیــد هامون‬ ‫می‌توانســت یک قصــه عاشــقانه اجتماعی باشــد یا‬ ‫یک ملــودرام زناشــویی امــا آموخته‌های‬ ‫مهرجویی در رشــته فلســفه باعث شد با‬ ‫فیلمــی درباره شــک‌‪ ،‬تــاوان خــود بودن‪،‬‬ ‫ایمــان و مفاهیــم پیچیده دیگــری طرف‬ ‫باشــیم‪ .‬فیلمی کــه حال مذهــب عرفانی‬ ‫هــم بــه آن تزریق شــده بــود‪ .‬هامون در‬ ‫گیــر و دار ایمــان حضرت ابراهیم اســت‪.‬‬ ‫خــودش آنقــدر در زندگــی دچــار شــک‬ ‫شــده کــه بحران‌هــای متعددی را پشــت‬ ‫ســر می‌گــذارد و مهم‌تــر از همــه بحران‬ ‫در زندگــی زناشــویی‌اش‪ .‬ایــن وســط یک‬ ‫حبل‌المتیــن دارد‪ .‬رفیــق عــارف و عالــم‬ ‫بــه اســم علــی عابدینــی‪ .‬از آنهــا که به‬ ‫روســتاها می‌رود تا کنار اهالی روســتا کار‬ ‫کند‪ .‬چــرا فیلم مهم شــد؟ به‌خاطر اســم‬ ‫آوردن از کتاب‌هــای شــاملو و کیــرکگارد‬ ‫بــود؟ به‌خاطــر حــزن صــدای شــکیبایی‬ ‫وقتی مهشــید را صدا می‌کرد؟ به‌خاطر بازی درخشــان‬ ‫شــکیبایی کــه همیــن یــک نقــش کافــی بود تــا در‬ ‫ســینمای ایران ماندگار شــود؟ یــا به‌خاطــر اینکه هر‬ ‫کســی در زندگی دنبال یک علی عابدینی اســت‪ .‬اینجا‬ ‫شــلختگی کــه گاه و بــی‌گاه در کارگردانــی مهرجویی‬ ‫دیده می‌شــود چــون در ســکانس‌های کابــوس تنیده‬ ‫شــده در فرم جا می‌افتــد و درنهایت بــا فیلمی طرف‬ ‫هســتیم کــه بعــد از این همه ســال هنــوز طرفداران‬ ‫خــودش را دارد‪ :‬هامون‌بازهــا را‪.‬‬

‫‪ .۲‬لیال‬

‫لیال‪ :‬تــازه می‌بینم آدم چقدر می‌تونه یکی رو دوســت‬ ‫داشــته باشــه‪ .‬حاال می‌فهمم که عشــقم می‌تونه مثل‬ ‫یه موجود زنده رشــد کنه و بزرگ بشــه‪.‬‬ ‫‪--‬‬‫بهترین و اســتیلیزه‌ترین کارگردانی داریوش مهرجویی‬ ‫را در فیلــم «لیــا» می‌بینیم‪ .‬فیلمی که لیــا حاتمی را‬ ‫به ســینمای ایران هدیــه می‌دهد‪ .‬مهرجویــی فیلم را‬ ‫از روی رمــان مهناز انصاریــان اقتباس کــرده اما به آن‬ ‫عمق و پیچیدگی درخشــان بخشیده اســت‪ .‬زنانه‌ترین‬ ‫فیلم تاریخ ســینمای ایران است‪ .‬درک عمیق مهرجویی‬ ‫از پیچیدگی‌هــای احساســات زنانــه در جزییــات‬ ‫حیرت‌انگیــز اســت‪ .‬لیال حاتمی گزینــه بی‌نقصی برای‬ ‫ایفــای نقــش اســت‪ .‬در صــدا و چهره‌اش شــکنندگی‬ ‫وجــود دارد کــه کامــا برازنده نقــش لیالســت‪ .‬از آن‬ ‫فیلم‌هایــی اســت که هر چه بیشــتر بــه آن فکر کنید‬

‫الیه‌هــای جدیدی جلوی چشــم‌تان آشــکار می‌شــود‪.‬‬ ‫خیلی پیچیده‌تــر از زن نازایی که می‌خواهد شــوهرش‬ ‫ازدواج کنــد تا بچه داشــته باشــد‪« .‬لیــا» قصه تقدیر‪،‬‬

‫امتحــان عشــق‪ ،‬عظمت و وحشــت دوســت داشــتن‬ ‫توامان اســت‪ .‬فیلم محصول ‪ ۱۳۷۵‬اســت اما هنوز هم‬ ‫کارگردانی و میزانســن‌هایش به روز و تازه هســتند و با‬ ‫هر بار تماشــا کهنه نمی‌شــوند‪.‬‬

‫‪ .۳‬گاو‬

‫مــش حســن‪ :‬من مش حســن نیســتم‪ .‬مــن گاو مش‬ ‫حسنم !‬ ‫‪--‬‬‫فیلم جریان‌ســاز مهرجویــی پیش از انقــاب که یکی‬ ‫از بــه وجــود آورندگان موج نوی ســینمای ایــران بود‪.‬‬ ‫اولیــن فیلــم ایرانــی کــه بــه جشــنواره‌های خارجی‬ ‫راه پیــدا کــرد‪ .‬مهرجویی ســال ‪ ۱۳۴۸‬بعد از شکســت‬ ‫فیلم اکشــن «المــاس ‪ »۳۳‬با گروه تئاتری غالمحســین‬ ‫ســاعدی همراه شــد و ســراغ یکــی از داســتانک‌های‬ ‫کتــاب «عــزاداران بیل» ســاعدی رفت‪ .‬داســتان اهالی‬ ‫روســتایی که میان آنها مش حســن بابت داشــتن یک‬ ‫گاو متمول‌تــر از بقیــه اســت‪ .‬یکــی دو روزی که مش‬ ‫حســن در روســتا نیســت گاو می‌میرد و اهالی روستا‬ ‫نگران‌انــد که چطــور واقعیــت را بــه او بگویند‪ .‬حق‬ ‫هــم دارنــد‪ .‬چون مش حســن کــه نمی‌توانــد بپذیرد‬ ‫گاوش مــرده کم‌کــم در نقش گاو الینه می‌شــود‪ .‬یکی‬ ‫از جذاب‌تریــن فیلم‌هایــی که می‌شــد دربــاره مفهوم‬ ‫الیناســیون و تسخیر شدن ســاخت‪ .‬میزانسن‌های فیلم‬ ‫تئاتری اســت و بازی عزت‌الله انتظامــی در نقش مش‬ ‫حســن حیرت‌انگیز اســت‪ .‬نمونه‌ای از بازیگری ســطح‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪12 Kheradmand‬‬



‫ماهنامه اجتماعی‪ ،‬ف‬ ‫رهنگی‪ ،‬هنری خردمند‬ ‫ناشر‪ :‬انت‬ ‫شارات خردمند ‪ -‬تورنتو‬ ‫سردبیر‪ :‬محمد ُسهی‬ ‫امور داخلی و‬ ‫اداری‪ :‬حامد خ ّرم بخت‬ ‫تایپ‪ :‬مریم ُسهی‬ ‫طراحی و صفحه آر‬ ‫با ت‬ ‫ایی‪ :‬انتشارات خردمند‬ ‫شکر از‪ :‬مسروره بن ‌ی‬ ‫ها‬ ‫شم‬ ‫ی‬ ‫‬‫ر‬ ‫ضا‬ ‫می‬ ‫رف‬ ‫خ‬ ‫رایی‬ ‫کا‬ ‫ الهه شهبازی ‪ -‬فرهاد‬‫شانی کبیر ‪ -‬شیرین تس‬ ‫بی‬ ‫ح‬ ‫ی‬ ‫‬‫شا‬ ‫هی‬ ‫ن‬ ‫اف‬ ‫ش‬ ‫ار‬ ‫م‬‫حمد تاجدولتی و همه‬ ‫ک‬ ‫سانی که در این شماره‬ ‫ما را یار و یاور بودند‪.‬‬

‫‪National Ethnic‬‬

‫‪Press and Media‬‬ ‫‪ada‬‬ ‫‪Council of Can‬‬

‫‪er of‬‬ ‫‪d is a Memb‬‬ ‫‪Kheradman‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪an‬‬ ‫‪ss‬‬ ‫‪nic Pre‬‬ ‫‪National Eth‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪ad‬‬ ‫‪an‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪cil of‬‬ ‫‪Media Coun‬‬

‫ماهنامــه‬ ‫ارســالی خردمنــد در ویرایش و ا‬ ‫ص‬ ‫الح‬ ‫م‬ ‫طال‬ ‫ب‬ ‫ار‬ ‫سـ‬ ‫ـال‬ ‫ی‬ ‫بایـ‬ ‫طگیری شــده و به اختیــار دارد‪ .‬مقاالت‬ ‫شــوند‪ .‬ـد حتماً تایــپ و غل ‌‬ ‫آ‬ ‫در‬ ‫س‬ ‫نظ‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫می‬ ‫ت‬ ‫ل‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫وی‬ ‫ج‬ ‫له ارســال‬ ‫ســندگان مقاالت‪ ،‬الزامــاً‬ ‫ب‬ ‫یان‬ ‫نی‬ ‫گر‬ ‫د‬ ‫یــ‬ ‫دگ‬ ‫س‬ ‫اه‬ ‫ــئ‬ ‫ما‬ ‫ســت‪ .‬م ولیت قیمت‬ ‫ها‪،‬‬ ‫هنامه خردمند‬ ‫سـ‬ ‫ـر‬ ‫وی‬ ‫‌‬ ‫س‬ ‫ها‪،‬‬ ‫ن‬ ‫ح‬ ‫وه ارائه‬ ‫درج شــ‬ ‫ده در آگهــی ها بــه عهده صاحب آگهی ا خدمات و کلیه مطالب‬ ‫ســ‬ ‫ت‪.‬‬ ‫‪-676‬‬ ‫‪l: 416-676-9‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪T‬‬ ‫•‬ ‫‪3‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪2-82‬‬ ‫‪mand.ca‬‬ ‫‪• Tel: 647-93‬‬ ‫‪www.kherad‬‬ ‫•‬ ‫‪a‬‬ ‫‪.c‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪m‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪• info@khera‬‬ ‫‪207‬‬ ‫‪Street, Suite‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪g‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪o‬‬ ‫‪Y‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪• 8‬‬ ‫‪2C6‬‬ ‫‪ntario L3T‬‬ ‫‪Thornhill, O‬‬

‫شماره‬

‫‪ - ۵۸‬آذر‪/‬د‬

‫ی ‪- ۱۳۹۸‬دس‬

‫امبر ‪۲۰۱۹‬‬ ‫‪/‬ژانویه ‪۲۰۲۰‬‬

‫داریوش مه‬ ‫ملکه رجویی‪ ،‬خیام سینمای ای‬ ‫ر‬ ‫ان‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫زیبایی جه‬ ‫ ‪۱۲ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ان ‪ ۲۰۱۹‬را بیشتر بشناس‬ ‫ید‬ ‫‪. .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫شیال نهر‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۱۴ . . . . . . .‬‬ ‫اعت ور‪ ،‬صدای سبز گیالن در‬ ‫تو‬ ‫رنت‬ ‫و‪..‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫راضات آبان ماه و شکا‬ ‫‌‬ ‫ف‬ ‫ ‪۱۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ها‬ ‫ی‬ ‫ج‬ ‫ام‬ ‫عه‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ن ‪.‬‬ ‫ ‪. . . .‬‬ ‫گوهر‬ ‫وارطانیان؛ جاسوس افسانه‌ای شوروی در ایرا ‪۱۸ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ن ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫نصر‬ ‫ت کریمی؛ معمار سینمای اجتماعی ایران‪۲۰ . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪. . .‬‬ ‫اگر شما رو‬ ‫ ‪۲۲ . . . . . . . . .‬‬ ‫اخبار زنامه داشتید چه می‌نوش‬ ‫تی‬ ‫د؟‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫و گزار ‌‬ ‫شهای م‬ ‫ ‪۲۴ . . . . . . . . .‬‬ ‫ختلف مرتبط با زندگی‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫انی‬ ‫ان‬ ‫در‬ ‫ک‬ ‫انا‬ ‫دا‬ ‫ ‪.‬‬ ‫علیه من د‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۲۸ . . . . . .‬‬ ‫سهرا سیسه کردند‪ ،‬من هم اس‬ ‫تع‬ ‫فا‬ ‫دا‬ ‫دم‬ ‫! ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ب پورناظری؛‬ ‫ ‪۳۲ . . . . . . . . . .‬‬ ‫آهنگساز نوگرای موسیق‬ ‫ی‬ ‫س‬ ‫نت‬ ‫ی‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫بزر گترین ضع‬ ‫ ‪۳۴ . . . . . .‬‬ ‫ف متولدین ما ‌ههای م‬ ‫ختل‬ ‫ف ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫تنبور‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۳۶ . . . . . . . . .‬‬ ‫یکی از قدیمی‌ترین و ا‬ ‫صی‬ ‫ل‬ ‫‌ت‬ ‫ری‬ ‫ن‬ ‫س‬ ‫از‬ ‫ها‬ ‫ی‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫ان ‌یس‬ ‫‪ ۶‬قلق «خواس‬ ‫ت ‪۳۸ . . . . . . . . .‬‬ ‫تگاری موفق» در شاهن‬ ‫ام‬ ‫ه‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫در‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ضیافت واژه ها ‪ -‬صفحا‬ ‫ ‪۴۰ . . . . . . . . .‬‬ ‫ت‬ ‫ش‬ ‫عر‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . .‬‬ ‫بزرگترین شان ‌‬ ‫ ‪۴۴ . . . . . . . . . .‬‬ ‫سهای اسکار بهترین‬ ‫فی‬ ‫لم‬ ‫‪۲۰‬‬ ‫‪۲۰‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫چال‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۴۶ . . . . . . . . .‬‬ ‫ش حقوقی اثبات "تجاوز‬ ‫جن‬ ‫س‬ ‫ی”‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫نابینایان؛ مخا‬ ‫ ‪۴۸ . . . . . . . . . .‬‬ ‫طبان گ ‌مشده سینما ‪. .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ایران‪،‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۵۰ . . . . . . . . .‬‬ ‫کلده و شوش (قسمت‬ ‫دو‬ ‫م)‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫عکس های دیدن‬ ‫ ‪۵۴ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ی این ماه ‪. . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫هشت‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۵۶ . . . . . . . .‬‬ ‫زن قدرتمند که رئیس د‬ ‫ول‬ ‫ت‬ ‫ک‬ ‫شو‬ ‫رش‬ ‫ان‬ ‫ه‬ ‫س‬ ‫تن‬ ‫د‪.‬‬ ‫کوبی‬ ‫سم چیست و نقاشی کوبیسم از کجا نشأت گ ‪۵۸ . . . . . . . . . .‬‬ ‫رف‬ ‫ته‬ ‫لطفا‬ ‫اس‬ ‫زی‬ ‫ت؟ ‪۶۰ . . . . . . .‬‬ ‫اد جدی نگیرید ‪ -‬م‪ .‬شن‬ ‫بلی‬ ‫له‬ ‫‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫نوجوان ‪DHD‬‬ ‫ ‪۶۲ . . . . . . . . . .‬‬ ‫‪ A‬کیست و در ذهن او‬ ‫چه‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫‌گ‬ ‫ذر‬ ‫د؟‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫جدول ‪.‬‬ ‫ ‪۶۴ . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪. . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫اهل بازنشستگ‬ ‫ ‪۶۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫بازارچه ‪ -‬ی نیستم | گفت‌وگوی خ‬ ‫و‬ ‫ان‬ ‫دن‬ ‫ی‬ ‫با‬ ‫عل‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫صی‬ ‫ری‬ ‫دایرکتوری مص‬ ‫ان ‪۶8 . . . . . . .‬‬ ‫ور مشاغل‪. . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۷0 . . . .‬‬


9 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 9 


8 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 8 


7 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 7 


6 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 6 



4 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - # 58 -Dec 2019/Jan 2020 - Tel: 647-932-8283

۹۸ ‫ آذر | دی‬- ۵۸ ‫ شماره‬- ‫ سال پنجم‬- ‫ ماهنامه خردمند‬ 4 



2 Kheradmand

Monthly - Vol. 5 - #58-Jan/Feb 2019 - Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-1398 ‫دی \ بهمن‬- ۵۸ ‫شماره‬- ‫ ماهنامه خردمند‬2



Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.