Volume 1 - Issue 2 - April 2015 - www.kheradmand.ca - Tel: (416) 676.9.676
77
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
77Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
76
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
76Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
75
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
75Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
چشم پزشکی و عینک
چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک
تعمیرگاه اتومبیل
تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل
74
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
74Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
خـدمات بیـمه خـدمات بیمه -خـدمات بیمه -خـدمات بیمه -خـدمات بیمه -خـدمات بیمه -خـدمات بیمه
عکاسی و فیلمبرداری
عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری
73
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
73Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
خدمات ارزی
خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی
72
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
72Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
حسابداری حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری
71
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
71Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
آرایشگاه و سالن زیبایی آرایشگاه و سالن زیبایی -آرایشگاه و سالن زیبایی -آرایشگاه و سالن زیبایی -آرایشگاه و
آژانس مسافرتی آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی
70
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
70Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
69
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
69Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
68
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
68Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
آیا فکر می کنید شما هم بیش از اندازه درگیر شبکه های اجتماعی شده اید و شبانه روزتان با این سایت ها سپری می شود؟ اختصاص می دهد ،بیشــتر خــود را در معرض اضطــراب و احســاس تنهایی قرار مــی دهد. ایــن مســئله تاکنون بــه صورت علمــی تایید شــده اســت که اعتیــاد کاربــران به شــبکه هــای اجتماعی مــی توانــد روی ویژگی های شــخصیتی آنها تاثیر بگــذارد و به همین دلیل اســت که روانشناســان می گویند شبکه های اجتماعــی بیش از آنچه تصور می شــود ،روی بخش روانــی افراد تاثیر مــی گذارند. بــرای دوری از آنچــه بــا عنوان «افســردگی شــبکه اجتماعی» یاد مــی شــود ،کارشناســان بــه همه عالقمندان به این فضاها پیشــنهاد میدهنــد که به صــورت کلی خود را با کســانی کــه در شــبکه های اجتماعی حضور ندارند ،مقایســه کننــد .همچنیــن توجــه داشــته باشــید که سیســتم های ارتباطی آنالین هرگــز نمی تواننــد مزایای ارتبــاط چهره بــه چهره را شــامل شــوند و بــه همیــن دلیل اســت که یکــی از دالیل حضــور بیش از اندازه در شــبکه های اجتماعی کاهش اعتماد به نفس شــناخته میشــود.
اجتماعــی اختصــاص مــی دهند و بــرای این افراد حضور در شــبکه های اجتماعی نســبت به غــذا خــوردن ،رانندگــی کــردن ،میهمانی رفتن ،اســتعمال دخانیات و ...لذت بیشــتری داشــته است. ایــن بررســی همچنین نشــان داده اســت نوجوانان زیر 12ســال که به صورت مســتمر در شــبکه های اجتماعی حضور دارند نسبت بــه همســاالن خود کــه در این فضــا صفحه
اختصاصــی در اختیــار نگرفته اند بیشــتر با انــواع مــواد مخدر و نوشــیدنی هــای الکلی آشــنا می شــوند که تمــام این اتفاقــات می توانــد زمینه اختــاالت روانی را بــرای آنها به همــراه بیاورد. دکتــر چارلز ســوفی ،مدیر خدمــات روانی در ســازمان رفــاه عمومــی لــس آنجلس نیز در ادامــه ایــن توضیحات مــی گوید ،اهمیت تاثیرات شــبکه های اجتماعی بر بهداشــت و ســرامت روان بیشتر از اهمیت ژنتیک بررسی می شــود و در مطالعات علمی مشخص شده اســت که شــبکه های اجتماعی بیــش از هر عامــل دیگر مــی توانند روی مشــترکان خود اثرگذار باشند. اگرچــه تعــداد معتــادان بــه شــبکه های اجتماعــی بســیار اندک اســت و مراکــز ارائه خدمــات روانــی هنوز ایــن مســئله را جدی نگرفتــه اند امــا کارشناســان با بررســی های جدیــد ایــن مســئله را هشــدار داده اند که
تهدید سالمت روانی دکتــر کری الگــر ،مدیر انجمن روانشناســی کــودک در آمریــکا مــی گویــد« :اگــر از این ابزار در حالت تعادل اســتفاده شــود ،شــبکه اجتماعــی مــی تواند وســیله کارآمــدی برای برقــراری ارتبــاط میــان جوانان باشــد .با این وجود بــا اطمینان کامل مــی گویم که حضور بیش از حد در اینترنت و ســاتفاده نامناســب از شــبکه های اجتماعی مــی تواند یک تهدید جدی برای ســامت روانی محســوب شــود و آثــار روانــی منفی بر جا بگــذارد». و در بررســی های جدیــدی که مرکز CASA Columbiaانجــام داده ،حضــور داشــته و به ایــن نتیجــه رســیده کــه بیــش از 70درصد جوانان 12تا 17ســال به طور معمول بخشی از هــر روز خــود را به حضور در شــبکه های 67ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
خطر افســردگی شــبکه اجتماعــی در کمین اســت و این اتفــاق می توانــد تهدیدی جدی بــرای همه کاربران محســوب شــود. چرخــه ابتــا به ایــن بیمــاری زمانــی آغاز میشــود که کاربر زمــان زیادی از شــبانه روز را بــه حضور در شــبکه اجتماعــی اختصاص میدهــد ،دیگر فعالیت های خــود را به مرور زمــان کنــار مــی گــذارد؛ اتفاقاتــی از جمله فعالیــت بدنی و مالقات با دوســتان کمتر در او دیــده مــی ود و کم کــم زمینه بــرای گســترش افســردگی فراهم مــی آید. در حقیقت مشــخص شده است که افزایش میزان حضور در شــکبه هــای اجتماعی بــا کاهش حضور در محافــل اجتماعی و احســاس تنهایی رابطه مســتقیم دارد .دکتر اســتفانی میهــاالس ،مدیــر مرکز روانشناسی در دانشــگاه UCLA بــا انجــام آخریــن مطالعــه خود اعــام کرده اســت که اگــر موارد زیــر در یــک فرد دیده شــود ،می توان گفت که او در آســتانه ابتال به افسردگی شــبکه های اجتماعی به ســر مــی برد. * شــخص ترجیح مــی دهد زمان بیشــتری در خانــه حضــور داشــته باشــد و تمایلی به تعامــات اجتماعی و مالقات هــای حضوری ندارد. * فــرد قربانی افکار خود می شــود و بین او و دنیای بیــرون از او هماهنگی کمتری وجود دارد. * تمایل بیشــتری برای گفتگوهــای اینترنتی بــا افــرادی که تفکر منفــی دارنــد ایجاد می شــود و حضور افراد مثبت تر با ســبک زندگی ســالم و مســیر هدفمند در اطراف او کمرنگ میشود. دکتــر میهاالس اعتقاد دارد که این نشــانه ها بسیار خطرناک اســت و اگر در شخصی دیده شــود ،باید هر چه ســریع تر او را به پزشــک روانشــناس نشــان داد و مراحل درمانی را آغاز کرد.
67Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
خطر ابتال به افسردگی شبکه اجتماعی در دنیــای امروزی که شــبکه های اجتماعی آخریــن اخبار و اطالعات را منتشــر می کنند، مــا را در جریان آگهی هــای کاریابی یا اخراج کارمنــدان در شــرکت هــای بزرگ قــرار می دهنــد .گزارش های مربوط بــه مرگ و زندگی را در اختیارمــان می گذارنــد و به جز برقراری ارتبــاط با دیگران هر نیاز اطالعاتی که داشــته باشیم را پاســخ می گویند. دور از ذهــن بــه نظــر نمی رســد کــه روز بــه روز بر محبوبیــت این پلتفرم هــا افزوده شــود .ســایت هایی از جمله فیس بــوک ،به مشــترکان خــود کمک می کنند با دوســتان و اعضای خانــواده در هر نقطه از کره خاکی که قرار گرفته اند ارتباط داشــته باشــند و همین قابلیــت هــا باعــث می شــود تــا در جریان حضور در شــبکه های اجتماعی ،احساســات مثبــت و منفی مــا نیز برانگیخته شــود. کاربــران به هنــگام حضور در شــبکه های اجتماعــی به صــورت ناخــودآگاه خــود را با دوســتان شــان مقایســه می کنند یا از اینکه کســی درخواســت دوســتی آنها را در شــبکه های اجتماعی نمی پذیرد ناراحت می شــوند و البتــه تمــام ایــن اتفاقات ســاده باعث می شــود تا احساســات ما با فضای مجازی بیشتر گــره بخورد. بــه همین دلیل اســت که برخــی از کاربران امــروزی بــه نوعــی اختــال موســوم بــه «افسردگی شــبکه های اجتماعی» مبتال شده انــد تا بیماری آنها در ارتباط با نحوه اســتفاده از ایــن پلتفرم ها توصیف شــود.
مرجع رسمی روانپزشکان و کارشناسان حوزه ســامت روانی در آمریکا نیــز توضیح داده که راهنمای تشــخیص دقیق این بیماری هنوز به دست نیامده اســت و البته برخی مطالعات و آمارهــا این اختالالت روانــی را تایید می کند. اگرچه افســردگی شبکه های اجتماعی هنوز مشــروعیت علمی ندارد ،اما تفاوت رفتارهای اجتماعــی در افــرادی کــه بــه صــورت دائم خــود را درگیر فیس بوک ،توییتــرLinkedIn، ، MySpaceو ...کــرده انــد ،بــه وضــوح دیده مــی شــود .برخی محققــان در بررســی های جدید خــود به این نتیجه رســیده اند که بین افســردگی و میزان اســتفاده از اینترنت رابطه مســتقیم وجود دارد و البته در مطالعات دیگر آمارهای متفاوت به دســت آمده اســت. کارشناســان هنوز به درســتی متوجه نشده انــد که شــبه هــای اجتماعی چگونــه باعث بــروز افســردگی می شــوند و چــه نکاتی در ســایت هایــی از این دســت وجــود دارد که افــرادی بــا زمینــه های افســردگی را بیشــتر تهدیــد مــی کند .بــا همــه ایــن توضیحات، کارشناســان حوزه بهداشت و ســامت روانی بــا اطیمنــان کامل بــه این نتیجه رســیده اند کــه کــودکان و نوجوانان بیش از دیگر اقشــار جامعه از شــبکه هــای اجتماعی و رســانه ای تاثیــر می پذیرنــد و این در حالی بوده اســت که افســردگی مذکور در زنان بیشــتر از مردان دیــده مــی شــود .امــا باید بــه این مســئله اعتراف کرد که شــبکه هــای اجتماعی مزایای فراوانــی را هم بــه همراه مــی آورند.
حضور بیش از حد مجاز آیا فکــر می کنید شــما هم بیــش از اندازه درگیر شــبکه های اجتماعی شده اید و شبانه روزتان با این ســایت ها ســپری می شود؟ در نخستین گام باید این ســوال را از خود بپرسید که چرا از یک شــبکه اجتماعی اســتفاده می کنید و حضــور در آن تا چه اندازه حس مثبت به شــما انتقال می دهد. اینکــه شــما بررســی صفحه شــخصی خود
افسردگیمجازی افســردگی شــبکه های اجتماعی اصطالحی اســت که ایــن روزهــا در جومع غربــی مورد اســتفاده قرار می گیرد و البته پزشــکان هنوز موفق نشــده اند که یک تعریــف دقیق برای آن ارائه دهنــد و معیارهایی را به کار گیرند تا مشــخص شــود این نوع افســردگی چه زمان و با چه شــدت و ضعفــی در کاربــران ایجاد می شود. 66ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
در فیــس بــوک را به تلفنی کــه در حال زنگ خوردن اســت ترجیح دهید ،الیک شــدن تان در فیــس بوک برایتان اهمیت داشــته باشــد، میــزان توییت شــدن مطلبی کــه روی توییتر قرار داده باشــید ذهن شــما را به خود درگیر کند یــا تعداد کســانی کــه در توییتر صفحه شــما را دنبال مــی کنند به یک مســئله مهم تبدیل شــود ،می تواند نشان از ورود به فرآیند درگیری های ذهنی و افســردگی های ناشی از حضور در شــبکه های اجتماعی باشــد. ایــن مثال هــای کوچک نشــان مــی دهند که شــبکه اجتماعی تا چــه اندازه مــی تواند بر اخــاق و حاالت روحی شــما تاثیر بگذارد. حتــی در برخی بررســی ها مشــخص شــده اســت کــه این قبیــل پلتفــرم ها مــی توانند به نحــوه زندگــی مبتالیان بر افســردگی هم تاثیــر بگذارند و زمینه های بیمــاری را در آنها تشدید کنند. ایــن مســئله در مطالعات علمی بــه اثبات رســیده اســت که اعتماد به نفس پایین ،افکار منفــی ،اضطــراب هــای اجتماعــی و تقویت زمینه های افســردگی با حضــور بیش از اندازه در شــبکه های اجتماعی گســترش می یابد و کاربــر را بیش از پیش درگیــر می کند. مخفی کردن احساســات و شــاد نشان دادن پشــت دیوار شیشه ای رایانه از جمله اتفاقاتی اســت که کاربــران به دنبال حضور در شــکبه هــای اجتماعــی انجام مــی دهنــد و همین اتفــاق باعث می شــود تــا آنها بیشــتر درگیر اختالالت روانی شــوند. پزشــکان توصیــه مــی کنند بــرای آنکــه از ایــن اختــاالت و مشــکالت روانــی در امان باشــیم بهتــر اســت بــرای حضور در شــبکه هــای اجتماعــی مانند دیگر اتفاقــات زندگی، تعــادل را رعایت کنیم .حضور بیــش از اندازه در صفحه شخصی و بررســی اخبار و اتفاقات تکراری در این فضا نتایج خوشــایندی ندارد و می توانــد برای مــا زنگ خطر باشــد. محققان می گویند که هــر کاربری که زمان بیشــتری را به حضور در شبکه های اجتماعی
66Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
بچههای اعماق
در شهر بیخیابان میبالند در شبک ه مورگی پسکوچه و ُبنبست آغشت ه دود ِ کوره و قاچاق و زردزخم قاب ِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست بچههای اعماق بچههای اعماق باتالق تقدیر ِ بیترحم در پیش و دشنام پدران خسته در ُپشت نفرین ِ مادران ِ بیحوصله در گوش و هیچ از امید و فردا در مشت بچههای اعماق بچههای اعماق بر جنگل ِ بیبهار میشکفند بر درختان ِ بیریشه میوه میآرند بچههای اعماق بچههای اعماق با حنجره خونین میخوانند و از پا درآمدنا درفشی بلند به کف دارند کاو ههای اعماق کاو ههای اعماق احمد شاملو یکــی از مهم ترین عوامــل انحرافات فــردی و اجتماعی فقر اســت .همچنین بیشــتر محرومیــت ها و بــر آورده نشــدن تمایالت كــه موجــب عــدم اطمینــان اجتماعی میشــود ناشــی از همین مشکل اســت .بنابراین نمی توان ایــن پدیــده را نادیده گرفــت .فقر باعث بروز مشــکالتی چون کمبود غذا ،نداشــتن لباس ،نداشــتن سالمت جسمی و روحــی که خود عامل اصلی بزهکاری اســت ،می شــود. فقــر باعث پنــاه بردن بــه اعتیاد مــی شــود .اعتیاد با ســرنگ هــای آلــوده و مصرف شــده دســت به دســت، بیماریهایی همچون ایدز را گســترش مــی دهد و باعث بیمــاری جامعه میشــود .فقر بسترســاز جــرم و جنایت اســت و اغلب آنها به واسطه«نداشــتن» حادث می شوند. فقــر باعث نابــودی فردایی میشــود که امروز چشــم به آن دوختــه ایم. کودکــی که باید به جــای کودکی کردن و بــازی به دنبال لقمــه نانــی در خیابــان های بی رحــم امروز پرســه بزند نــه امــروزی دارد و نــه فردایی خواهد داشــت .خواســته و ناخواســته درگیــر آلودگیهایی خواهد شــد که شــرمم می آیــد درباره کودکان از آنها بنویســم .ایــن بچه ها به جــای خوابیدن بــر رختخوابی گرم و نــرم و دیدن رویاهای رنگی و شــیرین ،بسترشــان پله های خانه ماست .فکرش را بکنیــد کودکی را در خانه هایمان روی چشــم هایمان نگه میداریــم و حاضر نیســتیم خاری به پایش بنشــیند خدای ناکــرده روزی آواره خیابــان هــا شــود .بی آنکــه مادری
65
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
داشــته باشــد که به آغوشش کشــد ،بی آنکه پدری داشته باشــد که در برابــر رفتار و پرخاش دیگــران از او دفاع کند. حــاال چه انتظاری مــی توانیم ازفردای این کودک داشــته باشــیم ،وقتی امروز هیچ در کف اوســت؟! این کــودکان نمی توانند تحصیل کنند .فرهنگ آنها هیچ رشــد رو به جلویی نخواهد داشــت .آنها اغلــب برای رفع نیــاز خود حتی باید مایحتاجشــان را از خانــواده و خواهر و بــرادر خود بدزدنــد .آنجا خانواده مفهــوم عمومی خود را از دســت داده اســت ،خانــواده ای که اولیــن پایه گذار شــخصیت و ارزشها ومعیارهای فكری اســت ،خانواده ای كه نقش مهمی در تعیین سرنوشــت و خطمشــی زندگی آینــده فــرد دارد و در عیــن حــال كه كوچكتریــن واحد اجتماعــی اســت از بزرگتریــن منابع ثروت اســت و به عنــوان یك نیروی ملی شــناخته می شــود كــه بزرگترین مقامها را در جامعه بشــری دارد . چنانچــه كــودك از خانــواده محبت ببینــد و به محبت بزرگترها اطمینان داشــته باشد به محیط پیرامونش اعتماد كامل خواهد داشــت در غیر اینصــورت همه چیز برای او ناراحتكننده و خطرناك خواهــد بود و موجبات اضطراب او را فراهــم خواهد كرد. تربیــت هیچ معنایی آنجــا که نیاز وجــود دارد ،نخواهد داشت. علی روستایی
65Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
فاجعهبارترین اشتباههای مترجمها 64
انســانها در سراســر جهان به زبانهای مختلف صحبت میکننــد ،بنابرایــن بروز مشــکل در برقــراری ارتباط میان آنهــا امری اجتنابناپذیر اســت؛ در این میــان ترجمه به عنوان تنها واســطه برقرای ارتباط زبانی میان ملل مختلف نقشــی حیاتی دارد اما گاه اشــتباههای بــه ظاهر کوچک مترجمــان میتوانــد پیامدهــای فاجعهبــاری بــه همراه داشته باشد. از توانایــی صحبت به دو زبان تــا توانایی ترجمه صحیح و دقیــق بیــن آن دو زبــان راه درازی اســت که همین امر موجب بــروز بزرگترین اشــتباههای ترجمهیــی در طول قرنهای متمادی شــده است؛ اشــتباهههایی که میتواند روابــط میان ملل گوناگون را تیــره و تار کند ،موجب ایجاد نظریههای بیاســاس علمی شــود و یا در بدترین شکل به کشته شــدن هزاران نفر بیانجامد. در ادامــه نگاهی داریم بــه بزرگتریــن و تاثیرگذارترین اشــتباههایی کــه مترجمهــا مرتکــب شــدهاند: * هنگامــی که جنــگ ســرد در اوج خود بــود« ،نیکیتا خروشــچف» رهبر شــوروی ســابق یک ســخنرانی جنجالی در ســفارت لهســتان در مســکو انجــام داد .او در نطق خــود بــه برشــمردن مزایای کمونیســم در مقابــل ســرمایهداری پرداخــت و در انتهــا گفــت «مــا شــما را دفــن خواهیم کــرد». برای آمریکا و روســیه که در آســتانه جنگ اتمــی بودند ایــن اظهارنظر بــه منزله آغاز جنگــی وهمناک بــود .امــا در واقع منظور «خروشــچف»» از ایــن عبــارت آن بود که «ما بیشتر از شــما زندگــی خواهیم کرد»؛ ایــن یــک ضربالمثــل معــروف در میان روسهاســت که توسط مترجمها به اشتباه به گــوش همتایــان آمریکای ی رســیده بود. آمریــکا پس از این ســخنرانی باور کرده بود کــه رهبر شــوروی در پی نابــودی آنهاســت و روابط دو کشــور به تیــره و تارترین شــکل ممکن خود رســید. * کارتــر رییسجمهــور وقــت آمریکا نیز در ســال ۱۹۷۷ در اولیــن نشســت خبــری تاریــخ آمریکا در یک کشــور کمونیســتی و در حالــی کــه دو کشــور آمریکا و روســیه کامــا درگیر جنــگ ســرد بودند در ســخنرانی خــود در لهســتان عنوان کرد «امروز صبح آمریــکا را ترک کردم» که به اشــتباه توســط مترجمی ضعیف اینگونه ترجمه شــد که «امــروز صبح آمریــکا را رها کرده و هرگــز بازنخواهم گشــت»! این ترجمه اشــتباه نیز در زمان خود جنجالها و مشــکالت زیادی بــرای این چهره سیاســی ایجــاد کرد. * از ســوی دیگــر ،مقامهــای برخی از دولتها به ســوء اســتفاده از تفاوتهای زبانی در جهت رســیدن به مقاصد
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
خود متهم هســتند .پیمــان کتبی «وایتانگی» ســال 1840 بیــن بریتانیا و 500رییس قبیله در نیوزیلند از این دســت اســت که برداشــتهای گوناگــون از این پیمان بــه زبان انگلیســی و زبان مائــوری موجب بروز اختالف شــدیدی میــان دو طرف شــد و کار به جایی رســید که طرف مقابل بریتانیــا بــا برپایــی تظاهرات ایــن پیمــان را کالهبرداری سیاسی خواند. در نســخه انگلیســی حق حاکمیت کامــل آن نواحی به انگلیس واگذار شــده است ولی در نســخه به زبان محلی فقــط حکومــت و دولــت واگذار شــده بود نــه تمامیت ارضی! * «جیوانــی ویرجینیــو» ستارهشــناس ایتالیایی در ســال 1877و در تــاش برای ایجاد نقشــهای از مریخ عنوان کرد که شــیارهایی بر روی این ســیاره مشــاهده کرده است که در فرآینــد ترجمــه از ایتالیایی به انگلیســی ،این شــیارها به اشــتباه کانال (آبی) تعبیر شــد و موجب ایجــاد نظریــهای شــد که ایــن کانالهــا را موجودات زنده و هوشــمند بر روی ســیاره مریــخ ایجــاد کردهانــد« .پارســیوال لوول» ستارهشــناس آمریکایی نیز که متقاعد شــده بــود مشــاهدههای همتــای ایتالیایی خود کانالهــای آبی اســت بین ســالهای 1894 تــا 1895صدهــا نمونه دیگر از این شــیارها را کشــف کــرد و طی دو دهه بعــد از آن به انتشــار ســه کتاب همراه با تصاویری اقدام کرد که گمــان میکرد ســازههایی مصنوعی ســاخته موجوات مریخــی بــرای انتقال آب اســت .حتی یــک نویســنده بر اســاس این مشــاهدات کتــاب دیگــری درباره ســاکنان هوشــمند مریخ منتشــر کرد و این موضوع دســتمایه چندین فیلم و رمان در عالم سینما و ادبیات نیز شــد. * امــا فاجعهبارتریــن اشــتباه ترجمهیــی مربوط بــه تنها بمباران اتمــی در تاریخ بشــریت تاکنون اســت .در ســال 1945و در جریــان جنــگ جهانــی دوم، مقامهــای آمریکایی از دولت ژاپن خواســتند که تســلیم شــود و در غیــر این صــورت آنهــا را نابــود خواهد کرد. در آن زمــان «ســوزوکی» رییسجمهــور وقــت ژاپن در پاســخ به این درخواســت از عبارت " "mokusatsuاستفاده کــرد به معنی «نظری ندارم و مشــغول فکر کــردن درباره آن هســتم» .امــا مترجمــان یکــی دیگــر از معانــی این عبــارت به مفهوم معنــای «نادیده گرفتن بــا تحقیر» را به «ترومــن» رییسجمهور وقــت آمریکا انتقــال دادند و در نهایت شــرایط وخیمتر شــد و ســرانجام بمباران اتمی دو شــهر هیروشــیما و ناکازاکی بیش از 220هزار نفر کشــته بر جای گذاشــت تــا بزرگترین فاجعه بشــری روی دهد.
64Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
63
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
63Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
62
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
62Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
علینقی وزیری ،درویش خان و مادرش ،پوراندخت ســرحددار ،موســس نخســتین دبیرســتان ملی دختران و اولین زن دیپلمه در کرمانشاه بود. کیخســرو از کودکــی موســیقی را با ســاز تار شــروع کرد و نــزد پدر کتاب های هنرســتان موســیقی ،آثار وزیری و ردیف موســیقی ســنتی ایــران را فراگرفــت .شــعر و ادبیات کهن فارســی را از مــادر آموخت و محضر بزرگانی چون کیوان ســمیعی و بهزاد کرمانشــاهی را درک نمود. کیخســرو پورناظری در ســال 1359گروه تنبور شــمس را بنیان نهاد که ایــن کار ،راهی نویــن را برای نگاه به گروه نوازی موســیقی تنبور پیش اهل موســیقی نهاد.
«طهمــورث پورناظری» از نســل جدیدهای خاندان اســت که هنرش را در آلبــوم «نه فرشــته ام ،نه شــیطان» به رخ کشــید .ســهراب دیگر فرزنــد کیخســرو پورناظری نیــز با نوازندگی تار ،تنبور ،ســه تــار و دف آشــنایی داشــته و از ســال 1374در ارائــه کارهای هنری خــود با گروه شــمس همکاری دارد .وی فارغ التحصیل هنرستان موسیقی سوره است و نواختن کمانچه را نزد اردشــیر کامکار آموزش دیده اســت .او ســبک بســیار زیبــا و نوینی بــرای نواختــن دارد و روحی جدید به موســیقی ایرانی مخصوصا ســاز تنبور بخشــیده است. از جملــه آثار سرشــناس پورناظری می توان به آلبــوم رنگ های تعالی اشــاره کرد کــه او به همــراه طهمــورث پورناظری و اســتاد محمدرضا شــجریان اجرا کرده اســت .از او اخیرا آلبوم موســیقی متن فیلم آرایش غلیظ در ســبک موســیقی تلفیقی (راک) و با آواز محمدرضا شــجریان منتشــر شــده است .ســرعت او در نوازندگی ســاز ،مثل زدنی است. تو بخوان جان جانان دهه پنجاه شمســی آواز ایرانــی چهره جدیدی را معرفــی کرد .مردی از دیــار خراســان کــه آمده بــود تــا آواز ایرانــی را میــدان داری کند. استادمحمدرضا شــجریان که امروز یکی از تاثیرگذارترین افراد در عرصه آواز ایرانی اســت ،آواز ایرانی را با حضورش رنگ و روی دیگری بخشــید. زاده مهرمــاه 1319کــه از دوران کودکی آواز می خواند پس از مهاجرات به تهران و آشــنایی با اســاتید تراز اول آن زمان با احمد عبادی آشــنا شد و از ســال 1346در کالس اســماعیل مهرتاش شرکت کرد. خســرو آواز ایــران ،بــه دلیل نوع صدا و ســبک مخصــوص به خود و تصنیــف های ملــی میهنی که اجرا کرده و انتشــار آلبــوم های مردمی شــناخته می شود و شهرتی در ســطح جهانی دارد به طوری که وب گاه 61ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
آسیاسوســایتی وی را پــرآوازه ترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانــی و روزنامــه «ونکوور ســان» او را یکــی از مهــم تریــن هنرمنــدان موســیقی جهــان توصیف کرده اســت. از دیگــر دالیــل سرشناســی محمدرضــا شــجریان ،مــی تــوان به فهرســت شــاگردان او که خوانندگان سرشناســی چون ایرج بســطامی ،شهرام ناظری ،حســام الدین سراج و پســرش همایــون شــجریان در این فهرســت قــرار دارند ،اشــاره کرد. محمدرضا شــجریان شــیوه های آوازی اقبال الســلطان ،تاج اصفهانی، میرزا ظلی ،ادیب خوانســاری ،حســین قوامی و غالمحسین بنان را روی صفحــات و نوارهــا به دقت دنبال کــرد .اجرای زنده راســت پنجگاه در ســال 1354در جشــن هنر شــیراز به همراه محمدرضالطفــی و ناصر فرهنــگ فــر ،که بعدهــا در یک آلبوم موســیقی با همین نام منتشــر شد ،بســیار مورد استقبال واقع شد .محمدرضا شــجریان عالوه بر همه توضیحــات بــاال از یک نظر دیگر هم خاص اســت. او پــدر یکی از موفق ترین و شــناخته شــده ترین خوانندگان نســل جوان موســیقی ایرانی یعنی همایون شجریان اســت .در آخرین تجربه موفق فرزند خســرو آواز ایران ،موســیقی ایرانی با آلبوم «نه فرشــته ام نه شــیطان» بعد از ســال ها دوباره بــه خانه های مــردم رفت .آخرین بازی که شــاهد زمزمه کــردن آواز خوانندگان موســیقی ایرانی در خانه هــای مردم بودیم به ســال های تفــوق «ایرج» و «گلپا» بــر می گردد.
دیگران
مرحــوم محمدرضا لطفــی و فرزندش امید ،زنده یاد پرویز مشــکاتیان و فرزنــدش آیین ،فرهاد فخرالدینی و فرزندش فرزاد ،مســعود شــعاری و فرزندش ســینا شــعاری هم از دیگر پدران و پســران موســیقی ایران هســتند که نباید از آوردن نامشــان در این گزارش غفلت می شد .مجال کــم بود و نوبت به توضیح در مورد ســایرین نرســید..  61Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
وزنه موسیقی ایران او یکــی از پرافتخارتین موزیســین هــای حال حاضر موســیقی ایران اســت .حســین علیــزاده که فرزندانــش صبا و نیمــا نیز امــروز در کار هنر هســتند .تا به امروز ســه بــار نامزد جایــزه معتبر گرمی (اســکار موســیقی) شده اســت .این نوازنده و آهنگساز موســیقی ایرانی که کار فراگیری موســیقی را در محضر اســتاد هوشــنگ ظریف آغاز کرد یکی از پیشــروترین نوازندگان ســاز در موســیقی ایرانی به حســاب می آید. او پس از تحصیل در هنرســتان موســیقی به دانشــکده هنرهای زیبای دانشــگاه تهران رفت و هم زمان در مرکز حفظ و اشــاعه موســیقی به یادگیــری و اجرای کنســرت پرداخت.
او نزد هوشــنگ ظریف ،حبیــب الله صالحی ،محمــود کریمی ،علی اکبر شــهنازی ،داریوش صفوت ،نورعلی برومند ،ســعید هرمزی ،یوسف فروتن و عبدالله دوامی موســیقی آموخته اســت .علیزاده ســال 1347 عضو ارکســتر رودکی بود .دو کنستر او در جشــن هنر شیراز آغاز راه او بــه عنوان یکــی از وزنه های موســیقی ایراین بود. او بــا عضویــت در کانون چاووش همراه با دیگر اســتادان موســیقی ایــران از جملــه محمدرضا لطفی و پرویز مشــکاتیان آثــار جاودانه ای در موســیقی ایــران به نــام مجموعه آلبوم هــای چاووش اجــرا کرد و نیز با آموزش به هنرجویان موســیقی تاثیر مهمی در تربیت موســیقی دانــان و نوازندگان پس از انقالب گذاشــت .علیزاده در اوایل دهه هفتاد ریاســت هنرستان موسیقی را بر عهده داشــت .علیزاده تا سال 1384با محمدرضا شــجریان در قالــب گروهی چهارنفره همــراه با کیهان کلهر و همایون شــجریان به برگزاری کنســرت و اجرای برنامه در کشــورهای مختلف مشــغول بود .حســین علیزاده دارای دو فرزند به نام های صبا (نوازنــده کمانچــه) و نیما (نوازنده رباب و تار) اســت که هم اکنون در گــروه هم آوایــان زیر نظر علیــزاده فعالیت دارند. فرزند نابغه آواز بودن دو نفــر بعــدی که الزامــا در هر لیســتی در مــورد پدران و پســران موســیقی ایران بالشــک باید یادی از آن ها کرد ،حســین خواجه امیری (ایرج) و پســرش احســان خواجه امیری هســتند .ایرج از خواننده های صاحب ســبک ایران اســت و صدایش از معدود صداهایی شــش دانگ به حســاب می آیــد .صدایی که توانایــی اجرای هرچــه را بیش از حد انتظــار دارد .محمدرضا شــجریان دربــاره وی می گوید« :صــدای ایراج 60ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
در تاریــخ آوازخوانــی ما یک متر و معیار اســت و هرکــس بخواهد در باالتریــن حد حنجره صدایــی را مثال بزند می گوید صدا شــبیه صدای ایرج است». صــدای ایــرج با ویژگی هایــی که آن را بــه عنوان و جایــگاه «صدای معیــار» در هنــر خوانندگی ما نزدیــک می کند ،یکــی از نزدیک ترین صداها به ذات آواز (موســیقی) ایرانی است .در میان خوانندگانی که از ابتدای ورود پدیده ضبط موســیقی به ایران صدایشــان به گوش رسیده، شــاید فقط قمرالملوک وزیــری در زیبایی و کمال و «رســا» بودنش در هنری به نام آواز ،با ایرج قابل مقایســه باشــد .بارزترین نکته در شــیوه صداســازی و صدادهی ایرج، آن اســت که از تمام امکانات بالقــوه حنجره اش ســود می بــرد و آن را به فعل تبدیل می کند .بهتریــن الگو ،برای یافتن توانایی های حنجره و کشــف صدای شــخصی به ویــژه در نزد هــر هنرجویی که فیزیک و بافــت انــدام هــای صوتی اش بــه ایــرج نزدیک باشــد محســوب می شود. احســاس خواجــه امیــری فرزنــد اســتاد کم نظیــر آواز ایرانی اســت .بــه دلیل متولد شــدن در خانواده هنرمند از ســن 5ســالگی موســیقی را شــروع کرد. احســان از هفت ،هشــت ســالگی کم کم به کالس های سنتور و ویلن رفــت .پیانــو را از خواهــرش الیکا یاد گرفت .در ســن یازده ســالگی به طــور جدی با آکوســتیک کــردن اتاقش تصمیم به ســاخت موســیقی گرفــت .کار حرفــه ای خــود را با آهنگســازی برای مجموعه مســتند، که موســیقی بی کالم بــود آغاز کرد .مطــرح تریــن کارش در آن دوران آهنگســازی آلبومی به نام«خاطرات زندگی» بــرای پدرش بود .فقط می خواســت آهنگســاز شــود و ورود خود به عرصه خوانندگی یک شوخی می دانســت. در ســن 17ســالگی آلبــوم «مــن و بابــا» را روانــه بازار کــرد که کار مشــترک او و پدرش اســتاد ایرج بــود که خود او موفقیــت این آلبوم را تــا حــد زیادی مدیون حضور پدر می داند .در 19ســالگی به پیشــنهاد قاســم جعفری برای ساخت موسیقی ســریال غریبانه انتخاب شد .ترانه «هرچــی آرزوی خوبه »...بســیار مورد اســتقبال قرار گرفت .ســال 84 آلبــوم «برای اولین بــار» را روانه بازار کرد .در مهرماه 86آلبوم ســومش «ســام آخر» را روانه بازار کرد .اولین کنســرت او در ســال 84در کیش برگزار شــد .تاکنون کنســرت هــای موفقی در شــهرهای مختلف ایران برگزار کرده اســت. هنر پورناظری ها نــام فامیــل پورناظــری به گوش همــه دوســتداران موســیقی ایرانی آشناست .پدر (کیخســرو) پایه گذار گروه موسیقی شمس و از برجسته تریــن نوازنــدگان و آهنگســازان موســیقی نواحــی ایران اســت .پدر پورناظــری (پرویز پورناظری) ،معروف به حاجی خان از شــاگردان کلنل 60Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
آواز ایرانــی ،ســه تــار هم می نواخــت .وی از ســبک قدما و خواننــدگان آن دیار به خصوص «شــیخ داوودی» خواننــده بــزرگ آن زمــان بهــره گرفته و نیز داشــته هایــش را در اختیار فرزندش گذاشــت. یکــی از دالیــل اصلــی کــه ناظــری را در جایــگاه کنونــی قــرار داده و مطالعه آثــارش را بــرای جوانان موســیقی ایرانی به امــری ضروری مبــدل کرده، آشــنایی بی چون و چــرای او با شــعر و ادبیات فارســی است. بــه نظر ناظری شــیوه قالب در مواجهه خوانندگان با شــعر شــاعران متفــاوت ارائه آن شــاعار با بیانی تغزلی اســت. بدعــت امــا در خانــواده ناظری محــدود به فعالیت های پدر نشــد. حافــظ ناظری فرزند شــوالیه آواز ایران که پســر اســتاد برجســته آواز ایرانی اســت از سه ســالگی موســیقی را آغاز کرد .حافظ ناظری درباره خود می گوید« :دوران کاری موســیقی من از ســن 9ســالگی آغاز شد زمانی که پدرم (شــهرام ناظری) را در اجراهای موســیقی سنتی ایران در آســیا و اروپا همراهی می کردم .در ماه مارس ســال ( 2001اســفندماه )1379در شــهر نیویــورک کنســرتی برگزار کردیم کــه زندگی مرا تغییر داد. پویایــی کار گــروه مــا در منتقدان و حضــار غوغایی بــه راه انداخت کــه بــه علت کیفــت و نوآوریش به یک ســطح جدیــدی از الهامات و ارتباطــات موســیقیایی منجر شــد .در این مرحله بود که متوجه شــدم چــه کار بایــد کنم و برای باقی عمــر هنری ام چه مســیری پیش گیرم. ســپس به ایــران آمدم و تصمیم گرفتم که برای تحصیل موســیقی غرب به آمریــکا برگردم. او در جدیدتریــن تجربــه خود آلبومــی با نام بعد یازدهم را از ســوی کمپانی سونی روانه بازار موســیقی کرد .در این آلبوم ستارگان موسیقی جهان و برندگان 35جایزه جهانی موســیقی حافــظ ناظری را همراهی کــرده انــد .آلبوم او بعــد از انتشــار این آلبــوم بارها در صــدر جدول فــروش هفتگی آلبــوم های محبوب جهان قــرار گرفت.
یک پدر و زحماتی که به بار نشست از نظر تاریخی دومین خانواده ای که باید در این لیســت قرار بگیرند، پدر و پســران خانواده روحانی اند .رضا روحانی هنرمند شــناخته شــده ایرانــی (پدر ایــن خانواده) بــا عالقه فراوانی که به موســیقی داشــت پســرانش را در همین مســیر قرار داد .رضا روحانی مهندس کشــاورزی، در اســتان گیــان بــود کــه در کار نواختن ویلون و ســرودن شــعر نیز تجربیــات زیــادی داشــت .او از لحظه تولــد «انوشــیروان» ،او را تحت مراقبت خود قرار داد و هر وقت که ســاز را به دســت می گرفت آهن مالیــم و مشــهور «الالیی» را بــرای او در کنار گهــواره اش می نواخت. درواقــع می تــوان گفت کــه روحانی از زمان شــیرخوارگی گوشــش با 59ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
نوای موســیقی آشنا شد. انوشــیروان روحانی ،در ســن 7ســالگی با راهنمایی های پدر ،با خط «نت» آشــنا می شــود و در همین اوقات وارد هنرســتان موسیقی شده و جــواد معروفی اســتاد پیانوی ایــران ،تعلیم وی را بــر عهده می گیرد. انوشــیروان از این تاریخ بــه بعد مدارج ترقی را به ســرعت طی نموده و با آشــنایی کــه پدر وی با آقای عباس شــاپوری داشــت بــه رادیو راه یافت .در ارکســتر شــاپوری برنامه هایی اجرا می کند .در اولین جلســه ای کــه «انوش کوچولــو» را جهت اجــرای برنامه به رادیــو می برند به علــت کوچکی و کوتاهی قــد و قامتش ،آقای صبحی مهتدی ایشــان را به روی صندلی گذاشــته تا ســازش به میکروفن نزدیک شــود.
انوشــیروان روحانی از ســن یازده ســالگی عضو روزمزد رادیو می شود و در ســن هجده ســالگی در کنســرواتور پاریس مشــغول تحصیل و از ایــن مرکز فــارغ التحصیل می گــردد .اولین آهنگی که می ســازد و در رادیــو اجرا می شــود «اســرار ســاز» نام داشــت که پوران مــی خواند. انوشــیروان روحانی بیش از 25سال نداشــت که عضو شورای موسیقی رادیو می شــود و تا آخرین ســالی که در آن ســازمان فعالیت داشــت، این ســمت را عهده دار بــود .او از اولین برنامه «گل هــا» با این برنامه همکاری فراوان داشــت .رهبری ارکســتر شــماره 8به عهده او بود. انوشــیروان روحانی یکی از آهنگســازان خوب معاصر اســت که بیش از دویســت آهنــگ متنوع و جالب ســاخت که اکثر آن هــا از معروف تریــن آهنگ های زمــان خود بــود .روحانی در آهنگســازی ویژه فیلم و ســینما نیز دارای آثــار معروف و ارزنده ای می باشــد .از میان آهنگ های انوشــیروان روحانی ،مردم بیشــتر به آهنگ «ســلطان قلب ها» و «گل ســنگ» و «تولد مبارک» عالقمندند. مهندس روحانی ،برای فرزندان دیگر خود اردشــیر ،شــهداد ،شــهریار روحانــی نیز عالوه بر پدری مهربان و دلســوز ،معلمی ســخت گیر نیز بــود .بــه طوری که زحماتــش به ثمر رســید .این فرزندان نیــز هرکدام در موســیقی پیشــرفت شــایان توجهی نموده اند .اردشــیر معلم پیانو اســت که یکی از آهنگ هایش آرم برنامه ســام صبح به خیر رادیو می باشد .شهداد آهنگســاز و رهبر ارکستر سمفونیک های متعددی است. بیشــتر آهنگ های انوشــیروان روحانی را وی تنظیم کرده است .شهداد روحانــی ،رئیس و رهبر ارکســتر ســمفونی COATلــس آنجلس بوده اســت .عالوه بر آن ،او رهبری بســیاری از ارکسترهای سمفونی معتبر را به طــور مهمان بر عهده داشــت. 59Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
پسر کو ندارد نشان از پدر پسرانی که در موسیقی راه پدر را ادامه دادند همیشــه بوده و هســت ،نمی شــود کتمان کرد که هر پســری ،تحت تاثیر اولین قهرمان زندگی خود یعنی پدرش نباشــد و دوســت نداشــته باشــد راهش را ادامه بدهد. رضــا نامجو در مجله آهنگ ایده آل مینوســد :در هر شــاخه ای هم این ماجرا بوده و هســت .از فوتبال و «حجــازی» ها و «پروین» هایش بگیر تا ســینما با «ارجمند» ها و «شــریفی» ها و «فرهــادی» ها .حاال این قضیه در موســیقی هم هســت .البته پررنگ تــر و تاثیرگذارتر و از همــه مهم تر اینکه کمتر به این موضوع پرداخته شــده اســت .در این مطلب همه پدر و پســرهای موسیقی کشــور و آنهایی که با هم رابطه نزدیکی دارند را مــرور کرده ایم.
موسیقی ایران مدیون این پدر است
اولیــن هنرمنــدی کــه باید در لیســت پیــش رو از او یاد کرد حســن کامــکار اســت .پرتــاش ُکرد که بــا تمام ســختی ها و مشــقات پیش رویش راه موســیقی را پیش گرفت و ماندگارترین گروه موســیقی ایرانی را که متشــکل از فرزندانش بود تشــکیل داد .حســن کامکار در ســال 1302در ســنندج بــه دنیــا آمد .عشــق و عالقه اش به موســیقی مثال زدنــی بود .این عالقه تا آن حد در او ریشــه دوانــده بود که به خاطرش 58
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
وارد ارتش شــد ،آخر در آن ســال ها تنها جایی که می شــد به واســطه آن با موســیقی ارتبــاط برقرار کــرد ارتش بود. آشــنایی پدر خانواده کامکارها باســازهای موســیقی ایرانی و ویلن که در 17ســالگی اتفاق افتاد مســیر تــازه ای را پیش روی او و موزیســین هــای بعد از او قــرار داد .عالقه کامکار به موســیقی تا بــه آن حد بود که بســیاری از ســازهای ایرانی از جمله ســنتور ،تار ،سه تار و کمانچه را بــدون اســتاد فراگرفت .کامکار با وجود تمام مشــکالتی که بر ســر راه داشــت توانست موسیقی ایرانی خصوصا موســیقی کردستان را متحول کند .حســن کامــکار عالقه زیادی به حضــور فرزندانــش در این عرصه داشــت .بنابرایــن با توجــه به عالقــه آن ها به ســازهای ایرانــی برای هرکــدام از آن ها یک ســاز انتخاب کرد. هوشــنگ ،بیژن ،پشنگ ،ارســان ،قشــنگ ،اردوان ،اردشــیر و ارژنگ امروز در عرصه موســیقی ایرانی نوازندگان و آهنگســازان شناخته شده ای هســتند .پس از آنکه فرزندان کامکار به آمادگی نســبی برای نواختن موســیقی دســت پیدا کردند ،اولین ارکســتر ایــن خانواده در ســال 44 تشــکیل شــد .از آن ســال تاکنون گروه «کامــکار» مهم تریــن خانواده موســیقی در ایــران اســت .گروهی که همــه نوازنده هایــش جزیی از خانــواده هســتند و تاثیر شــگفت انگیزی را هم بر موســیقی کشــور داشــته و دارند.
یک شوالیه هنرمندان بعدی که نامشــان باید در این لیســت باشد شهرام و حافظ ناظری هســتند .پدر (شــهرام ناظری) از تاثیرگذارترین چهــره های آواز ایرانــی در 4دهه اخیر اســت .او با حضورش در عرصه موســیقی ایرانی موســیقی مقامی را وارد بدنه اصلی موســیقی که تا پیــش از این صرفا خود را پایبند ردیف دســتگاهی می دانســت ،کرد. حماســه و عشــق را در هــم آمیخــت و طرحی نــو درانداخــت .این هنرمند کرمانشــاهی در خانواده ای ُکردزبان و آشــنا با موسیقی و شعر بــه دنیا آمد .وی صدای دل نشــینش را از پدر و مــادر خویش به یادگار دارد .از دوران خردســالی توســط مادرش با شــعر و آواز آشنا شد؛ پدرش نیــز صدای لطیفی داشــت .ضمن آشــنایی با گوشــه هــا و ردیف های 58Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
57
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
57Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
56
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
56Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
رویداد قــرار گیرد. چشــمان دختر کوچولــو حــاال در انتظار کمک دســتانی اســت که جای احساس ســرد مادرش را بگیــرد .او هماکنــون تا مشــخص شــدن پرونده مــرگ پــدرش تحت مراقبــت عمــو و زنعمویش قــرار دارد .به گفته ســوپروایزر بیمارســتان مدنی، دختــر کوچولــو اگــر تنها یــک ســاعت دیرتر به بیمارســتان منتقل میشــد ،به خاطر ســوءتغذیه دوام نمیآورد. «زهره ندافــی» روانشــناس و مشــاور خانواده، اعتیــاد به مواد مخــدر و در نهایت بیــکاری را دو عامل مهم تنشهــای اخالقی در خانــواده نام برد و گفــت :خــود اعتیاد نیز نــه تنها شــخص را در برونرفتهــای اجتماعــی دچار اختــال میکند، بلکه خانــواده را هم تحت تأثیر این مســأله قرار میدهد. وی افــزود :کجخلقــی ،خشــونت و خونســردی در مواجهــه با مســائل زندگی از جملــه رفتارهای فــرد معتــاد به مواد مخدر اســت .قبــل از ازدواج دختــران و پســران باید حتماً با شــناخت و کمک گرفتن از کارشناســان یا افراد باتجربه امر ازدواج را انجام دهنــد تا در نهایت با تشــکیل یک خانواده مســتحکم ،زمینه آینده درخشان برای فرزندانشان را ایجاد کنند. وی از والدین خواســت هیچوقــت فرزندان خود را مجبــور به ازدواج با شــخصی که آنهــا مایل به زندگــی بــا هم نیســتند ،نکننــد .عشــق و عالقه عاقالنه یکــی از شــاخههای مهــم ازدواج ایدهآل محســوب م یشود. تفاهم الزمــه یک زندگی موفــق در بین زوجین به شــمار مــیرود که باید بــه آن توجه کرد. اگــر زن و شــوهر بعــد از ازدواج مشــکالتی با هــم دارنــد ،نبایــد به ایــن موضوع فکــر کرد که بــا آوردن فرزند حتماً مشکالتشــان حل میشــود. درســت اســت کــه فرزنــد باعــث گرمتر شــدن زندگــی میشــود ،امــا بــه هیچوجــه مشــکالت اساســی زن و شــوهر که بــا هم اختــاف دارند را حــل نمیکند ،در چنین وضعیتــی تولد فرزند تنها باعث گریبانگیر شــدن آن فرزند با مشــکالت پدر و مادرش میشــود.
55
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
55Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
۴روز زندگی دختر ۳ساله با جنازه پدرش دختــرک دیگر نــای گریه هم نداشــت ،چهار روز در کنــار جنازه توجوی دســتان مهربانانه بود ،ای کاش در باز میشد پدر در جســ و مــادر او را در آغــوش میگرفت… دختر کوچولو ۳ســال بیشــتر ندارد ،تشــنه و گرســنه به چشمان جســد پدری خیره شده بود که هر لحظــه رنگ و بویش عوض میشــد و او را میترســاند. روزنامــه ایران نوشــت :در خانه خاموش دختــرک آنقدر گریه کرد کــه نیمهجــان در گوشــهای افتاد ،انگار سرنوشــت دختــر کوچولو بــوی عید نمــیداد ،پشــت دیوارهای ایــن خانه همــه در تکاپوی نــوروز بودنــد و دختر کوچولو با مرگ دســت و پنجه نــرم میکرد. انــگار همین دیــروز بود که مــادر ،دختــرک را در آغوش میگرفت و موهایــش را نوازش میکرد و حاال…باور کردنش ســخت اســت و بغض به گلوها مینشــاند! ســحرگاه آخرین جمعه سال گذشــته اهالی خردمدشت با مراجعه بــه کالنتری ۴۱کــرج ادعــا کردند بــوی مشــمئزکنندهای از خانه یکی از همسایههایشــان به مشــام میرســد .در پی ایــن گزارش، مأمــوران پلیس خــود را به خانه مرموز رســاندند و با شکســتن در خانه بــه داخل آن نفــوذ کردند. ســرهنگ «سیدحســین ســیدحقیقی» فرمانده پلیس کرج گفت: مأموران بــا حضور در خانه با جنازه پدر ۳۴ســاله و پیکر نیمهجان دختربچه ســه ســاله روبهرو شــدند .دختر کوچولوی ســه ساله که نزدیــک بــه چهــار روز بــدون آب و غذا با جســد پــدرش در خانه حبس شــده بود ،بــا کمک بموقع مردم و پلیــس از کام مرگ نجات یافت .تیم ویژهای از کارآگاهان دایره جنایی با بررســی بیشــتر برای کشــف علت مرگ مرد ۳۴ســاله در محل حادثه حاضر شــدند. یکــی از کارآگاهــان کالنتری ۴۱خرمدشــت علت مــرگ عباس را مصــرف بیــش از انــدازه مواد مخــدر اعالم کــرد ،اگرچــه هنوز به صــورت رســمی مرگ مشــکوک این مرد از ســوی پزشــکی قانونی اعالم نشــده اســت .در بررسی تیم پلیسی مشخص شد ۲۰روز پیش از کشــف جســد پدر خانواده ،مادر دختر بچه بــه دلیل اختالفاتی کــه بــا وی داشــته ،خانه را تــرک کرده و دختر ســه ســالهاش را با پدرش تنها گذاشــته است.
توگو با مادر دختربچه گف
مادر دختر بچه حرفهایی باورنکردنی میزند .مشــخص نیســت در چه شــرایط روحــی و روانی قرار دارد که مهر مــادری را فراموش 54
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
ببخشی د ا گ ر ا ی ن ن وشته خیل ی تلخ است
کرده و اصرار دارد که دخترش را سرپرســتی نکند… ٭ چند سال داری؟ ۳۰سال. ٭ چند وقت است که ازدواج کردهای؟ ۷سال. ٭ چرا خانه را ترک کردی؟ به دلیل اختالفاتی که با شوهرم داشتم. ٭ علت اختالفت چه بود؟ بیکاری و اعتیاد. ٭ چند مدت است که دخترت را ندیدهای؟ یک ماه. ٭ شغل همسرت قب ًال چه بود؟ او کارگر فصلی بود ،شغل خاصی نداشت. ٭ شوهرت چند وقت بود که اعتیاد داشت؟ از ابتدای ازدواجمان. ٭ چرا از همان ابتدا تصمیم به جدا شدن نگرفتی؟ پدر و مادرم مانع شدند. ٭ دلتنگ دخترت نشده بودی؟ نه ،اص ًال دلتنگش نبودم. ٭ تکلیف دخترت چه میشود ،او با چه کسی زندگی میکند؟ من دخترم را نمیخواهم و برایم مهم نیست چه میشود! ٭ چه چیز باعث شد با عباس ازدواج کنی؟ به اجبار پدر و مادرم. ٭ چرا آینده دخترت برایت مهم نیســت؟ مســائل مالی یا مســأله چیز دیگری است؟ من خسته شدم ،میخواهم تنها باشم. ٭ آیا خســته شــدن باعث میشــود مهر و محبت مــادری را هم از دست بدهی؟ بله ،من دیگر هیچ مهری در دلم ندارم. بنــا بر این گــزارش ،این واقعیت تلخ و شــوکبرانگیز احساســات ســرد مــادر به دختر کوچولو جای ســؤال را در ذهــن ایجاد میکند کــه چرا بایــد آینده این دختــرک گرفتار رفتــار خام پــدر و مادری شــود که برای زندگی مســالمتآمیز هیچ طرحی نداشته و صاحب فرزنــدی میشــوند کــه زندگی او هــم در آینده تحتالشــعاع این 54Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
شــد .روزی کــه یکــی از چهرههای بــزرگ و کاریزماتیــک کلمبیا خورخــه گایتــانJorge ، ، Eliécer Gaitánترور شــد و از آن روز رســما دوره ی وحشتناک خشونت در کلمبیا آغاز شد و تا حدود چهل ســال خشــونت بــه موضوع رایجــی در ادبیــات کلمبیا تبدیــل گردید .به طبع آثــار مارکز نیزاز آن گروه مســتثنی نبود. از جمله”کســی به ســرهنگ نامه نمینویسد “( )۱۹۵۸و ” ســاعت شــوم “(. )۱۹۶۲ ایده ی سومین تســلیم زمانی به ذهن مارکز خطــور کــرد کــه در مدرســه – Zipaquirá زیپاکیرا ،مشــغول تحصیل بــود .در آن زمان او داســتان دختری را نوشــته بود که به پروانه تبدیل میشــد و این دوگانگی او را آزار میداد. در همــان وقــت معلــم او بعــد از خوانــدن داســتان ،یک نســخه از کتابی که در آن زمان بسیار ســخت در کلمبیا یافت میشد ،یعنی” مســخ” اثر فرانتس کافکا بــه او داد و مطاله ی ایــن کتاب بــود که ذهــن مارکز را بــرای این داســتان آماده کرد. این اثر ،داســتان مرد جوانی اســت که ظاهرا مرده اســت ،اما تحت یــک درمان قــرار دارد که بــه او این امــکان را میدهــد تا همچنان
53
مثــل یک فــرد عادی بــه زندگی ادامــه دهد. بدیهی اســت ،چون مرده است ،روح در جسم او نیســت .در کوتاه مدت ،مرد پیرتر میشــود ولی در واقع مرده اســت. داســتان بــا مــرد جوانــی آغاز میشــود که دچار درد شــدیدی در جمجمهاش است .دردی که میگویــد او در “مرگ اول” خود احســاس کرده و پزشــکان بیماریاش را غیر قابل درمان تشــخیص داده و او درگذشته بود .فورا مادرش را در جریــان میگذارنــد کــه قــرار اســت به زودی درمانــی را برای او آغاز کنند که ادامه ی عملکردهای ارگانیــک را در او تضمین کند. در واقــع ،درمــان قبل از اطالع مــادرش آغاز شــده بود .ازیــن رو جســد هنوز زنــده بود، امــا فاقــد روح .روح پســر قادر به ســفر پس از مــرگ نبــود ،زیرا هنوز بدن زنــده بود ،روح در دنیــای فیزیکی به دام افتــاده ،اما خارج از بــدن خود ،ماننــد آنچه که در ســفر کیهانی رخ میدهــد ،تنها و بدون بازگشــت. در همیــن حــال ،مــادر شــاهد رشــد بدن پســرش با گذشــت زمــان اســت .در نهایت، وقتی به ســن ۲۵ســالگی رســید ،رشــد بدن متوقف شــد .مانند آنچه معمــوال برای همه
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
اتفــاق میافتــد ،این توقــف مادر را بســیار افســرده کــرد .چــرا که بــدن عالئم مــرگ را نشــان م یداد. طــی این ۲۵ســال ،روح و جســم در تابوتی یکســان بــه دام افتاده بودند ،تماشــای آنچه کــه در اطــراف رخ میداد و او قــادر به هیچ واکنشــی نبود .ســرانجام روزی فرا رســید که بدن از خــود بوی تند تعفــن متصاعد کرد.به طوری کــه روح نتیجه گرفت کــه درمان تمام شــده و زمان تجزیه شــدن و آخرین تســلیم فــرا رســیده اســت و این بــار با تمــام وجود خواســتار این تســلیم شد… ترجمه وگردآوری :سودابه اسماعیلیان
53Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
چگونه یک نویسنده شدم؟
مارکز و دردسرهای نویسنده شدن
52
روزنامــه ی اســپکتا در یک روزنامه ی محلــی در کلمبیا ت اندکارانش اســت که همواره دید و نگاه تحلیل گر دســ آن را از ســایر مجالت و روزنامه های محلی مشابه متفاوت کــرده و مارکز کســی بود که این نگاه متفــاوت را دریافت و نخســتین داســتان خود را در ایــن روزنامه چــاپ کرده پس از چاپ این نخســتین داســتان،مارکز تقریبا به کار در این روزنامه مشــغول شــده است داســتان دیگر خود را در آن منتشــر کرد .مجله آزما مینویســد متن زیر ســخنرانی مارکزدر مراســم رســمی که این روزها بــرای قدردانی از او ترتیب داده بود: قبــل از هر چیــز من را به خاطر این که نشســته صحبت میکنــم ببخشــید اما حقیقت این اســت که اگر بایســتم احتمــال دارد از ترس بیفتم .من همیشــه تصــور میکردم ترســناکترین دقایق زندگیام آن ۵دقیقهای اســت که در هواپیمــا از مقابــلِ ۲۰تــا ۳۰نفــر عبور میکنــم .نه هم جمع ۲۰۰نفرهای از دوســتان! اکنــون در مقابل ِ خوشــبختانه آن چــه ،در ایــن لحظه برایــم رخ داده این اجــازه را به من میدهــد که در مورد آثارم ســخن بگویم. داشــتم به این فکر میکردم که نویســندگی را هم درست مثــلِ حضورم در این مکان به اجبار شــروع کــردم .اعتراف میکنــم که هــر کاری که ممکــن بود برای عــدم حضورم در این جلســه انجام دادم .خواســتم خــودم را به مریضی بزنــم ،بــه آرایشــگاه رفتم به این امید که آرایشــگر ســرم لباس رســمی را ببــرد .در آخــر بــه ذهنم رســید که بدون ِ (کت و شــلوار و کراوات) حاضر شــوم تا اجــازهی ورود به چنین جلســهی رسمیای به من داده نشــود ،ولی فراموش کــرده بودم که در ونزوئال هســتم .جایی کــه در هر مکان میشــود با لبــاس راحتی رفت. بــه هر تقدیر اکنون این جا هســتم .نمیدانــم که از کجا شــروع کنم .ولــی میتوانم برایتان بگویم کــه مثال چطور نوشــتن را شروع کردم. هیچوقــت بــه ذهنــم خطــور نکــرده بــود کــه روزی بتوانــم نویســنده شــوم ،تــا این کــه زمانی که دانشــجو بــودم“ ،ادواردو زاال ِمئــا ُبردا” ،مدیر بخــش ادبی روزنامهی ا لاِســ ِپکتادُر در بوگوتــا مطلبی را با ایــن مضمون به چاپ رساند“ :نســلِ جدی ِد نویســندهها چیزی برای ارائه ندارند و داستاننویســان و رماننویســان جدیــدی بــه چشــم نمیخورنــد ”.در نهایت بیــان کرد که به دلیــل این که در روزنامهاش تنها آثاری از نویســندگان سرشــناس و با تجربه چــاپ میشــود و از نویســندگان جــوان چیــزی به چاپ نمیرســد ،مورد ســرزنش قــرار گرفته اســت .در حالی که حقیقــت این اســت که نویســندگان جوان وجــود ندارند. بنابراین تصمیم گرفتم داســتانی بنویســم .البته نه فقط بســتن دهــانِ ادواردو کــه یکی از دوســتانم بــه خاطــ ِر ِ بــود یا بهتر اســت بگویــم که بعــد از آن ماجــرا یکی از بهترین دوســتانم شــد ،بلکــه به خاطر حس همبســتگی
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
با هم نســلهایم این کار را انجام دادم .نشســتم و شــروع به نوشــتن کردم و داســتان را برای روزنامهی ا لاِســ ِپکتادُر فرســتادم .ترس دوم ،یکشــنبه بعد بر من وارد شــد ،زمانی کــه روزنامــه را باز کــردم و دیدم داســتان من همــراه با یادداشــتی از ادواردو در یــک صفح ه یکامــل چاپ شــده اســت .ادوارد که متوجه اشــتباهش شــده بودنوشــته بود که”:بــا این داســتان نابغــهی ادبیات کلمبیا ظهــور کرد”. ایــن دفعــه واقعاً بیمار شــدم! بــه خودم گفتــم“ :توی پیــش ادواردو چــه دردســری افتــادم” حاال بــرای این کــه ِ بد به نظر نرســم چــه کار بایــد بکنم؟ جوابــش فقط این بود“ :نوشــتن را ادامه دهم” .همیشــه مشــکل پیدا کردن موضــوع پیش روی من بود .مجبــور بودم موضوعی را پیدا کنــم که بتوانم در موردش داســتان بنویســم. اکنــون بعد از چــاپ ۵کتاب با جــرات میتوانم بگویم که نویســندگی تنها حرفهای اســت که با تمرین بیشــتر، ســختتر میشود .ســهولت نوشــتن آن داســتانی که در یک بعد از ظهر آن را نوشــتم ،هرگز با زحمتی که نوشــتن یک صفحــه در حال حاضر بــرای من دارد ،قابل مقایســه نیســت .روش کار من کامال مطابق چیزی است که برایتان میگویــم .هیچوقت نمیدانم که چه قدر قادر به نوشــتن هســتم و چــه میخواهــم بنویســم .امیدوار هســتم که چیزی به ذهنم برســد و زمانی کــه ایدهای به ذهنم خطور میکند که تشــخیص میدهم برای نوشــتن مناسب است، حســابی در ذهنــم زیر و رویش میکنــم و اجازه میدهم کــه خوب رشــد کنــد .زمانــی که همــه ایــن مراحل طی شــدند (ممکن است ســالها طول بکشــد .مثل صد سال تنهایی که ۱۹ســال راجع به آن فکر کــردم) دوباره مرورش میکنم و بعد از آن شــروع به نوشــتن میکنم که در واقع بخش ســخت و خســته کننده کار از آن جا شروع میشود. چرا کــه لذت بخشترین قســمت داســتان تصــور کردن و پرورانــدن و ارزیابــی آن اســت .طوری که زمان نوشــتن دیگــر هیچ کــدام از آن جذابیتهــا را ندارد یــا الاقل برای من زیاد جالب نیســت. حکایت چاپ نخستین داستان “ســومین تســلیم” عنــوان اولین داســتان مشــهورترین نویســندهی کلمبیا و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات ()۱۹۸۲ گابریل گارســیا مارکزاســت .که در روزنام ه ال اسپکتادر ،در سال ۱۹۴۷منتشر شــد .یک سال بعد ،او کار روزنامهنگاری خــود را بــرای همــان روزنامــه آغازکــرد .اولین اثــر او که شــامل ۱۵داســتان کوتاه بود در همــان روزنامه در فاصله ســا لهای ۱۹۴۷تــا ۱۹۵۲به چاپ رســید .در ســال ۱۹۵۴ بعد از دو ســال دوری ،بنا به درخواســت سردبیر به عنوان گزارشــگر و منتقد ســینمایی دوباره در روزنامه مشغول به کار شــد .بعد از مدتی به عنوان نماینــده ی این روزنامه به پاریس منتقل شــد. این اثر تقریبا یک ســال قبــل از ۹آوریل ،۱۹۴۸نوشــته
52Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
این شهر با بندر اسالمی جده رقابت نمی کند بلکه میخواهد فعالیت های بازرگانی جبل علی در دوبی را جذب کند
اســتراتژیک می گویــد" :ما هم اکنــون چهار بار نقشــه مان را تغییر داده ایم .ممکن است این نقشــه بــه یک بازنگــری دیگر هــم نیاز داشــته باشد". احــداث یک شــهر عظیــم جدید کــه مردم را عمــا تشــویق به ســرمایه گــذاری کند ،به مشکالت و دردســرهای معمول بی ربط برای کســب جواز برخــورد کرده. دولــت ،اداره ای برای رســیدگی بــه امور هر چهــار کالن شــهر دایر کرده که تمــام جوازها، با سرعت بیشــتری در داخل کشور (عربستان ســعودی) توزیع خواهد شــد". در طراحــی ایــن شــهر ،عامل ســرعت برای آینــده در نظــر گرفته شــده .با توجــه به این که دو شــهر مذهبــی مکه و مدینه با شــبکه قطار ســریع الســیر به شــهر اقتصادی ملک عبداللــه وصل خواهند شــد ،انتظــار می رود زائرانــی که برای حج عمره بــه مکه می روند، هنگامــی که از مکــه عازم مدینه هســتند ،از شــهر جدید هم بازدیــد کنند. فهد الرشــید می گوید" :قرار اســت ایستگاه حرمیــن ،تا آخر ســال جاری افتتاح شــود .این ســرویس قطار خیلی چیزهــا را عوض خواهد کرد". طراح ایســتگاه قطار حرمین ،نورمن فوستر، معمــار بریتانیایــی اســت کــه آســمانخراش معــروف لنــدن موســوم بــه "گرکیــن" و نیز ساختمان "گنبد رایشــتاک" در برلین را طراحی کرده اســت. انتظــار مــی رود این ایســتگاه مدت ســفر از جــده را ۳۰دقیقــه کاهــش دهــد و زائران گردشــگر را بــا ویزاهــای زیارتی کــه مدتش تمدید شــده به این شــهر بیــاورد. و در حالــی کــه تعداد اتومبیل هــا در جده روز به روز بیشــتر می شــود ،مســئوالن شهر مــی گویند از آنجا که تســهیالت اســتفاده از اتومبیل های برقی مجانی در داخل این شــهر فراهــم خواهد بــود ،آلودگی هوای ناشــی از ســوخت ،کاهش خواهــد یافت. 51
بازنگریمجدد ولــی احــداث جدیدترین شــهر عربســتان بدون اشــکال نبــوده. اگر چــه هزینه احــداث این شــهر را بخش خصوصــی تامین مــی کند و در بازار ســهام و بورس ســعودی (تداول) نیز نــام آن دیده می شــود ،باید گفت کــه به دلیــل واقعیت های اقتصــادی حــوزه خلیج فــارس و نیــز کاهش مداوم بهــای نفت و رکود اقتصادی گســترده، مســئوالن پروژه ناچار شــده اند از وام دولتی هم استفاده کنند .ســرعت تحوالت اجتماعی در عربستان ســعودی نیز در این پروژه عظیم تاثیر گذاشته. طــارق ســایطه ،رئیــس برنامــه ریــزی
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
اجــازه ســاختمان و نیــز تاییــد الزم توســط وزارتخانه های ذیربــط را تحت نظر دارد .این صرفــه جویی در وقت باید به صدها شــرکتی که بــرای جلوگیــری از تاخیر پرهزینــه انجام برنامــه ها ،دفتر کار خود را در شــهر اقتصادی ملــک عبدالله دایــر کرده انــد ،کمک کند. تا کنــون تنهــا ۱۵درصد این پــروژه تکمیل شــده .مراکز صنعتی ،بخش های مســکونی و تســهیالت عمومــی در حال حاضر در دســت ساخت اســت .هم اکنون ۹۰کیلومتر از جاده ها مورد اســتفاده است.
51Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
عربستان میخواهد رقیب دبی شود! این شــهر در شــمال جده بین دریای سرخ و بیابان های پر خار و خاشــاک واقع اســت و با یک ســاعت و نیم رانندگی می تــوان از جده به این شــهر در دســت ســاخت کــه در حال حاضــر جرثقیل هــا در آنجا ســر به آســمان کشــیده اند ،رسید. به گزارش معماری نیوز "شــهر اقتصادی ملــک عبدالله" یکــی از چهار شــهر جدیدی است که شــاه ســابق عربســتان جهت چاره اندیشــی برای زمانی که نفت این کشور تمام
خواهد شــد ،در نظــر گرفته بود. این شــهر در شــمال جده بین دریای سرخ و بیابان های پر خار و خاشــاک واقع اســت و با یک ســاعت و نیم رانندگی می تــوان از جده به این شــهر در دســت ســاخت کــه در حال حاضــر جرثقیل هــا در آنجا ســر به آســمان کشــیده اند ،رسید. آینده این شهر بســتگی دارد به فراهم آمدن مجموعــه ای از عوامــل از جمله حمل و نقل، بهداشــت ،آموزش و پرورش ،مسکن و فرصت های شــغلی برای دو میلیون نفر جمعیتی که برای این شــهر در نظر گرفته شده. فهد الرشــید ،مدیــر عامل «شــهر اقتصادی اعمار» یک شــرکت ســعودی که مســئول کل پروژه شــهر تازه اســت می گوید نســل جدید 50
عربســتان سعودی انتظار شــهری را دارد که با شــیوه مدرن زندگــی آنان در ایــام تحصیل در خــارج ،مطابقت کند. فهد الرشــید می گوید« :ما این شــهر را با در نظر داشــتن این که ســن ۶۵درصد جمعیت کمتر از ۳۰ســال اســت ،بنا می کنیم .در حال حاضــر ۲۰۰هزار نفر از شــهروندان ســعودی در خارج ســرگرم تحصیلند ،هنگامــی که آنان بازگردند به ناچــار همه چیز را تغییر خواهند داد». ایــن آمار با توجه به ایــن واقعیت که تعداد زنان فارغ التحصیل دانشــگاه از مردان بیشــتر اســت ،تهیه شــده .از نظر ترکیــب جمعیت، یــک چنین تغییــری موجــب بــروز نیازهای اجتماعی تازه ای می شــود کــه احتماال باعث دگرگون شــدن روند پیشــرفت کشــور خواهد شد .
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
کالن شهر ایــن شــهر اقتصادی ،با وســعتی حــدود ۷۰ مایل مربع ،از واشــنگتن ،پایتخت آمریکا کمی بزرگ تر خواهد بــود .هزینه احداث این کالن شــهر ۱۰۰میلیارد دالر برآورد شــده که عمدتا ازمنابع خصوصی تامین می شــود .این شهر از نظر شــکوه و عظمت بی همتــا خواهد بود. رایان بخاری ،یک مدیــر جوان در بندر ملک عبداللــه ،می گویــد" :هدف ما بنــای یکی از بزرگترین بنادر دنیاســت .ما با بندر اســامی جــده رقابــت نمــی کنیــم بلکــه میخواهیم فعالیــت هــای بازرگانی جبل علــی در دوبی را جــذب کنیم .بــه این دلیل کــه تخلیه بار و امور گمرکی ما ســریع تر و بیشــتر اتوماتیک خواهد بود". آقــای بخاری اضافه می کند که شــاه ســابق عربســتان مصمم بود بخــش خصوصی را هم در فعالیت های اقتصادی کشــور سهیم کند و ترتیبــی فراهم آورد کــه رقابتهای قبیلهای و محلی بــه منظور ایجاد یک اقتصــاد بازرگانی مدرن کنار گذاشــته شود. رایــان بخاری در توضیح بیشــتر مــی گوید: "هنگامــی کــه بارهــا به بنــدر می رســند از طریــق یک پــل زمینــی جدید مســتقیما به پایتخــت حمل خواهند شــد .در حــال حاضر بارگیری بســیاری از کاالهــای به مقصد ریاض از طریــق دوبــی صورت مــی گیــرد ولی این ترتیــب تغییر خواهد کــرد .بارگیری این کاالها در همین جا خواهد بود چون ارزانتر اســت و
50Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
آدم های این دوره بیشتر از هر چیزی هیچ مشکلی برای فروش مجله خوبتون نداشتید به آزادی و حق انتخاب نیاز دارند
کاشکی نشریات پولی بودند چون من مطمئنم شما در مجله خردمند
وجــه به لهجه ی دامغانی نزدیک نبود،کاهانــی در ادامه ی خطر کردن هایش در اســتفاده ی متفاوت از بازیگران مانند استفاده ی متفاوت از( نگارجواهریان) در :بیخود و بی جهت ،یا علیرضا خمســه در" بیســت"، در اینجــا هــم از "مجید صالحی" به شــکلی خالقانه بازی گرفته شــده اســت صورت غم زده و چشــمان بی حالت صالحی این بار قرار نیست
می فروشــد فیلمنامه با این تمهید دوتیر به یک نشــان زده اســت هم بســتر طنز را مهیا کرده اســت هم به کثافت جاری در شهر و مناسبات مدرن کنایه زده اســت. نکته ی جالب توجه دیگر اینکه فضای داســتان پوالریزه نشــده است یعنی با قطب بندی ســیاه و ســپید مواجه نیســتیم فیلم میتوانست به مانند آثار مشــابه پر از مرد های ســیاهی باشــد که در پی سو استفاده از ســارا هســتند امــا اســتراحت مطلق به کلیشــه نمی افتــد و صرف بازنمایــی واقعیت اســت چه در شــرح یــک زندگی مشــترک و دنیای مابیــن داود و رضــوان و چــه در بازنمایی موقعیت کارگران ســاکن در کارگاه .تمهید اســتفاده از زوج رضا عطاران و فریده فرامرزی یکی دیگر از تمهیــدات مثبت کارگــردان در واقعی جلوه دادن فضای فیلم اســت. در مــورد پــردازش مناســب شــخصیت ها مهــم ترین نکتــه طراحی مناســب لبــاس و اجرای خوب گریم اســت بــه عنوان مثال :به شــکل راه رفتــن ترانه علیدوســتی و فرم کیف گرفتنــش توجه کنید ،همچنین رنــگ موهایش در کنار لباس او همه ی عواملی اســت که باعث شــده بیننــده تصویری واقعــی از یک زن جوان شهرســتانی را روی پرده ببیند هــر چند که لهجــه ها جای کار بیشــتری داشــت و در واقــع به هیچ 47ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
مــا را بخنداند گرچه که تماشــاچی با پیش زمینه ای کــه از او دارد چند بار بــه او می خندد. امــا از ســر قضــا در اینجا با شــخصیتی غمگین و ســرخورده طرفیم کــه رویاهایش در حجم کرم ها دفن شــده اســت و چــه هنرمندانه در ســکانس نشــئگی صابر و حامد تصویری تمثیلی از فروپاشــی دردناک آرزوهــای دو کاراکتــر را مشــاهده مــی کنیم ســکانس مورد اشــاره با نماهای متوســطی که فیلمبــردار اجرا کرده اســت دلنشــین از آب در آمده اســت  . کارگــردان برای داســتان تلخش زبان مناســبی انتخاب کرده اســت با توجــه به حال و روز جامعه بهتر اینســت که کمی طنازی چاشــنی اثر شــود که در اینجا با حضور بامزه ی عطاران مســجل شــده است ،فیلم از بــازی هــای زبانی که اشــارات گاهاً جنســی دارد و حرکات کمیک و فیزیکــی و همچنین طنز موقعیت بــرای مزه دادن به داســتان تلخش اســتفاده کرده اســت بــازی داود با حجم ریــش هایــش و تاکید روی مرغوبیت ســنگ توالت در ســکانس فروش سنگ در کارخانه ،همچنین ســکانس حمام و گفت و گوی داود و همســرش در یک موقعیت طنز از مواردی اســت که فیلم را با نمک کرده اســت ،مــورد قابل ذکر دیگر موســیقی دلنشــین کارن همایونفر اســت که زیبا و شــنیدنی اســت، موزیکــی که می توان آن را همراه داشــت و فــارغ از دنیای فیلم به آن گوش ســپرد ،استراحت مطلق فیلم برنده ای اســت چون به دام کلیشه و شــعار نمی افتد. 47Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
در مورد «استراحت مطلق» عبدالرضا کاهانی
این فیلم را باید ببینید
وجــودی اش در فیلمنامــه بــه نظر کنایه ای اســت به خیل مشــتاقان مهاجــرت به غرب که در اثبات توانایی ها ی خــود در دایره ی نزدیکان هم ناتوانند افرادی که توان ســاماندهی خانــواده ی خود را هم ندارند امــا گناه تمام ناکامــی های خود را گــردن جغرافیا مــی اندازند ،بابک حمیدیــان در این نقش توانمند نشــان می دهد و دوبــاره امیدوارمان می کند البته تمام بازی های فیلم در ســطح باالیی اجرا شــده اســت، همه خــوب و در عین حــال متفاوت ظاهر شــده اند. برگردیــم به فیلمنامه و داســتان فیلم که توســط عبدالرضا کاهانی و ســعید قطبی زاده نوشته شــده است ،ســمیرا نمی خواهد در دامغان محصور بماند او به تهران می آید و به رغم مخالفت های هیســتریک ایمــان عبدلــی در برترین ها مینویســد کاهانی در اســتراحت مطلق با تیزهوشــی تمــام چند موضوع را حول یک داســتان مطــرح می کند بــه نحوی کــه هیچکدام پر رنــگ تر از دیگــری نمی شــود و این هم ســطحی مضامین مطرح شــده در فیلم باعث می شــود به این پرسش فکــر کنیم که فیلم "اســتراحت مطلــق" ازچه مــی خواهد بگوید؟ ایــرادی کــه برخی از ســینما دوســتان به زمــان فیلم مــی گرفتند از نظــر نگارنده اتفاقا جز نقاط قوت فیلم اســت همیــن که فیلم موفق میشــود در همین زمــان اندک از ریتم نیفتد و حوصله ســر بر نشــود جای شــکرش باقیســت ،ریتم در ســینمای امــروز ایــران جز معضالت اساســی است معدود فیلمهایی هســتند که می توانند تماشاچی را یک
نفــس همــراه خود کنند حــال فیلمی مثل (اســتراحت مطلــق) بنا به دالیــل متعــدد از جمله اصالحیه هــای تحمیلی زمان کوتاهــی دارد و همیــن زمان کوتاه باعث شــده فیلمی که کم اتفاق اما پر تنش اســت ضرباهنگ مناســبی داشته باشد . داســتان فیلــم در مــورد ســمیرا (ترانه علیدوســتی ) اســت که نمی توانــد و نمــی خواهد در چنبره ی مرد بدبینش اســیر بماند،شــوهر او حامد(بابــک حمیدیــان) مردی اســت رویا پــرداز و بدبین کــه کاراکتر 46ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
حامــد ،بــا داود (رضا عطــاران) وارد یک ســرمایه گذاری مشــترک می شــود (خریــد و فــروش رســیور) او طعنه هــای همســر داود (فریده فرامــرزی) را تاب می آورد از تمــام ابزارهای موجود برای بقا کمک می گیرد ،حتی از دوســتان حامــد مانند صابــر (مجیدصالحی)،اما در پایان سرنوشت تراژیکی دارد. فیلــم تالش مــی کند ســمیرا را پاک و منزه نشــان دهــد و البته این را به وضوح در سکانســی که ســمیرا قرضــش را به فــرد کارخانه دار و تولیــد کننده ســنگ توالت پــس می دهد در مــی یابیــم ،او زیر دین نمــی ماند :آپارتمان خالــی او را قبول نمی کند و عزتمندانه به مســیر خــود ادامــه می دهد ،در ســکانس دو نفره ای که همراه بــا صابر دارد انگیــزه اش را بیــان می کند مــی خواهد تالش کند و قضاوت نشــود و این فضا را فقط و فقط در کالنشــهری چون تهــران می بیند ،آدم های این دوره بیشــتر از هر چیزی به آزادی و حق انتخــاب نیاز دارند از این رو فراتــر از نیازهای مادی شــهر های پذیرنده ای چون تهــران ممل ّو از آدم می شــود و کاهانــی چه زیرکانه فیلم تلخش را با اشــارات کنایی و شــخصیت پردازی مناســب واقعی جلوه می دهد ،توجه کنید به محل کار صابــر و حامــد در ســوله ای که کرم ها در آن مــی لولند این حال و روز پایین شــهر اســت از آن طرف کارخانه دار متمولی که سنگ توالت 46Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
45
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
45Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
44
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
44Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
فعلــی این ســرویس بــا آ« روبرو اســت .وی ســال دوم مدیریت خــود را در این بخش آغاز کــرده و اگــر مشــکالت مالــی تا حــدی حل نشــوند ،او برای سرمایه گذاری در تولید محتوا و ســرویس های تازه با مشــکلی جدی روبرو خواهد شــد .
)2
از اوضــاع خراب مالی و فشــارهایی که روی دوش خانم وجسیســکی سنگینی می کننــد کــه بگذریم ،مــی توانیم به مشــکالت دیگــری بپردازیم که او به تازگی با آنها دســت به گریبان شــده است. بــرای مثــال ،تا بــه حــال اینچنین بــود که کاربــران بســیاری از فیــس بــوک و توییتر به ســوی یوتیوب روانه می شــدند یا دســت کم
برایــان وایــزر محقــق ســازمان «پیوتــال ریســرچ» در ایــن خصوص توضیــح می دهد کــه «ویدئوهــای بــی محتــوای بســیاری در یوتیــوب وجود دارد .اگر مدیران این ســرویس خواهان داشــتن ویدئوهایی در حد تلویزیون هســتند ،بایــد هزینــه آن را بپردازند». رابرت کینــکل ،مدیر بخش تجــارت و تولید محتــوای یوتیــوب مــی گویــد« :ویدئوهای آنالیــن به زودی بســیار همه گیرتــر خواهند شــد؛ دقیقا مانند شبکه های کابلی در 30سال پیــش .بهتر اســت یوتیــوب در تولیدکنندگان ویدئوهای بومی ســرمایه گذاری کند تا اینکه به ســراغ ســریال های تلویزیونی برود».
داد. تبلیغــات مــورد بحث ،هنــوز هــم در این ســرویس به چشــم می خورند و پس از چند ثانیه بــه کاربر اجــازه می دهنــد از تبلیغ رد شده و به ســراغویدئوی مورد نظرش برود .در اصطالح به اینگونهه از تبلیغات «»Skippable می گویند. ایــن دســته از آگهی هــای یاد شــده به دل کاربران نشست چون می توانستند در صورت عدم عالقــه ،آن را نگاه نکنند .از ســوی دیگر تبلیغ دهندگان عاشــق این ســرویس شــدند زیــرا صرفــا زمانی پــول پرداخت مــی کردند کــه کاربر ،تبلیغ را رد نکرده و به تماشــای آن نشسته باشد.
گوگل هنوز نتوانسته از این سرویس سودآوری مطلوبی داشته باشد بــه کل غیرمســتقیم از ایــن ســرویس در شــبکه های اجتماعی یــاد شــده اســتفاده مــی کردنــد امــا این شــبه ها نیــز در حال ســر و ســامان دادن به ســرویس ویدئویی خــود هســتند کــه همین موضــوع زنگ هشدار رســایی را به گوش مدیران یوتیوب رســانده است.
در ســال 2012 یوتیــوب میلیــون هــا دالر بــه جیــب تهیه کننــدگان محتوا ســرازیر کرد تا برایش ویدئوهایــی بســازند که «تلویزیون» مانند بــوده و کانــال های جدیدی هــم در این ســرویس ایجاد کنند. از طــرف دیگــر، صفحــه اول ایــن وب ســایت هــم باز طراحــی و بــه نوعی بهینــه شــد تــا بــه هــر کاربر ،محتــوای مورد عالقــه او (با توجه به جســتجوهای قبلــی) نمایش داده شــود و همیــن امر نیز باعث ســر زدن بیشــتر وی به ایــن ســرویس مــی شــود.
از طــرف دیگر فیس بــوک و اســتارت آپی نظیر «وســل» در پی گــوگل در ســال 2006یوتیوب را به ترغیــب ســتاره های یوتیــوب برای اســتفاده از فیــس بــوک هســتند .این در حالی اســت مبلغ 1.65میلیارد دالر خرید اما در چند ســال که آمــازون و نتفلیکــس هم ایــده «ویدئوی اول درآمدی بســیار محدود از این سرویس به آنالیــن» را بــا اســتفاده از محتــوای اصیل و دســت می آورد تا اینکه نهایتا در ســال 2010 تولیــدات هالیــوودی ،در پــس زمینــه ذهن ســرویس تبلیغات جدیدی رونمایی شــد و به کاربــران تغییــر داده اند. درآمــد گوگل از یوتیوب هم شــتاب بیشــتری 43Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 43ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
)3
یوتیوب و یک میلیارد کاربرخسیس!
گــوگل موفــق شــده یوتیــوب را بــه یــک پدیــده فرهنگی بدل کــرده و توجــه بیش از یــک میلیارد کاربر را به شــکل ماهانــه ،به آن جلــب کند امــا صرفا یک مشــکل کوچک در ایــن میان به چشــم مــی خورد؛ گــوگل هنوز نتوانســته از این سرویس ،ســودآوری مطلوبی داشــته باشــد .ســرویس دهنــده ویدئوهای آنالین از درآمد ناخالصــی چهار میلیارد دالری در ســال 2014خبر می دهد که البته از ســال 2013بــا درآمد ســه میلیــارد دالر ،کمی بهتر است( .منظور سود نیســت که احتماال خیلی کمتــر از این حرف هاســت). یوتیوب صرفا شــش درصد از درآمد ناخالص ســال گذشــته گوگل را بــه همراه داشــته اما همیــن درآمــد نیــز زمانی کــه بــا هزینه ها روبــرو مــی شــوند ،به نقطــه ای می رســیم که مــی توان گفت ســرویس مــورد بحث به سختی توانســته بدون رســیدن به زیان ،گلیم خــود را از آب بیــرون بکشــد .فیــس بوک در ســال پیش ،درآمدی 12میلیارد دالری داشــت 42
کــه از ایــن رقــم ســود خالــص ســه میلیارد دالری نصیبش شــد .در مقایسه با فیس بوک، یوتیــوب یک شکســت تمام عیار اســت.
داشته باشــند و از نظاره «کانال»های مختلف آن لــذت ببرند.
)1
امــا تالش مدیــران این ســرویس برای خارج شــدن از شرایط اشاره شــده چه بوده؟ اخیرا یوتیوب ســعی داشــته تا هســته اصلی بیندگانش را اندکی گســترش دهد و بتواند به جز نوجوانان ،افراد دیگری را هم به اســتفاده از این ســرویس عالقمند کند. از ســوی دیگر بســیاری از کاربران اینترنت، به جای ورود مســتقیم به وب ســایت مذکور، از لینــک های آن یــا ویدئوهای بــه کار رفته در ســایر ســایت هــا اســتفاده مــی کنند و در اصــل ویدئوهــای این شــرکت ،در ســایر ســایت هــای اینترنتی به نمایــش درمی آیند. مدیران یونیوب دل شــان مــی خواهد کاربران همانگونــه که روی مبل در اتاق می نشــینند و تلویزیــون ار روشــن کرده و به تماشــا می پردازند ،با این ســرویس نیز چنیــن برخوردی
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
ایــن موضــوع یکی از مشــکالتی اســت که خانم ســوزان وجسیسکی به عنوان مدیرعامل
42Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
41
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
41Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
40
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
40Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
نمیآوردیــم ،اما آقــام را نمیدانم .همیشــه، شــبها کــه میآمــد ســبدش را بــا خودش مــیآورد کــه همه چیــز در آن پیدا میشــد. استکان انگشــتدانهای ،بشقاب ،چاقو ،گوجه فرنگــی ،خیار اگر فصــلاش بــود ،لیمو ترش، خیار شــور ،خردل تند ،ماســت و موســیر که خودش درســت کــرده بود ،آبنبــات خارجی و از همــه مهمتــر کالباس ســیردار. وقتــی زرورقی را کــه وارتــان کالباسفروش دور کالباسهــا پیچیده بود بــاز میکرد ،حتی آقــام هــم آب از دهنــش راه میافتــاد و آب دهنــش را قورت مــیداد ،چه برســد به ماها که بچه بودیم وشــکمو .بیبی نمیگذاشــت بابــام از ایــن خوراکیهایی بخرد کــه به قول خــودش نجس بــود ،اما میــرزا علی آقــا ما را بینصیــب نمیگذاشــت و وقتی ســرش گرم میشــد یک برش نــازک را که کمــی از کاغذ کلفتتر بود یواشــکی بی بی بهمــن میداد.
آن قدر چشــمم به قفل صندوق بی بی بود که نفهمیدم کی ســهم دم پختکــم را خوردم، تــا وقتی که زن بابــام دوری خالی را از جلویم برداشــت و ســفره را جمــع کرد و آقــام رفت ســراغ بســتهی نخ پیچی شدهی ســر بخاری و رادیــو را روشــن کرد .دلکــش میخواند ،که آقــام اص ًال رادیــو را برا ی شــنیدن آوازهای او خریــده بود و موجــش را تغییر نمــیداد که گــم کند ،و همیشــه هم تا نکند ایســتگاه را ُ بیاید گرم شــود و صدایــش در بیاید یک کمی طول میکشــید. آقــام دیگر نخهای بســته را باز کــرده بود و در بــارهی تک تــک چیزهایش برایم توضیح مــیداد .قلــم و دفتر و کیــف و خودنویس و شیشــهی جوهر ســبز پلیکان ،که چیزی مثل یــک مرغابی ُگنده کــه یک ُنــک دراز و پهن داشــت و روی شیشــهی جوهر که نه گرد بود نــه دراز خوابیده بود یا میخواســت بخوابد. آقــام چه شــبها که بــا میرزا علــی آقا در بــارهی جنــگ و خدمت آلمانهــا و راه آهن سراســری و رضاشــاه و روس و انگلیس داد ســخن میدادند .بی بــی دو باره برایش چای ریخت. «… دیگــر از بانــگ طــرب کــه برخیزد نیمــهی شــب …» یا یک شــعری مثل این. دوبــاره دنبالــهی بحــث را ادامــه دادند. صــدای رادیــو و جــر و بحثهــا را دیگر نمیشــنیدم .تنهــا صدایــی را کــه دلــم میخواســت بشــنوم صدای آقام بود که به بی بــی بگویــد« :پــس پاشــو وردار بیار». *** وقتــی در تنهایی به صندوقچهی گرد و خاک گرفتهی آن روزگار ســرک میکشــم میبینم با مــرگ آنهایــی کــه در آن دوران بودند بخش زیادی از این خاطــرات به گور میرود و کمی از آنها در یاد آنهایی که زنده هســتند باقی میمانــد و آنهم آرام آرام فراموش میشــود. ما نشــانههایی ُگنگ و مبهــم از خاطرههای دور ،خاطــرهای از دیگــران را بــا خــود حمل میکنیــم ،بعد نوبت بهما میرســد که مدتی در خاطــر دیگــران باقی بمانیــم ،عکسهایی رنــگ و رو رفتــه در قابــی قدیمــی ،مجرای خالی ،سنگنوشــتهی شکســته ،نشــانهای بر گوری ناشــناس ،پارههای استخوان و گورستانی قدیمــی که روزی به پارک یــا میدان و خیابان و خانــه تبدیل میشــود و از یادهــا میرود.
هیچینگفت! چــای را کــه براش ریختــه بــود در نعلبکی با کیف هُ رت کشــید و رفت ســراغ دســتمال. نمیدانــم از در کــه آمــد تو ،دســتمال را کی گذاشــت پهلــوی دســتش .شــاید وقتــی زن بابام داشــت میرفــت چادرش را ســرش کند دســتمال را گذاشــته بود زیر ســر بخــاری ،یا موقع بــاز شــدن د ِر اتاق. میرزا علیآقا هنوز نیامده تــوی دهنهی در، همیشــه برای اینکــه نکند یک وقــت چادر برسرشــان نباشد ،با یک یا ال ّلــــــــه کشیده و بلند و یــا با خوانــدن آوازی ترکــی آمدنش را اعالم میکرد .امشــب هم مثل هرشــب ،طبق معمول ،از توی راهرو داشــت بلند بلند حرف مــیزد و گربــهی خــال خالیاش ،کــه ملوس صدایــش میکــرد ،ال بــه الی دســت و پایش میپیچیــد و هنــوز نیامده بــه اتاق آقــام را نصیحت میکرد کــه« :توکــه میخواهی دیر بیایــی الاقل یک خبــری بده ،اینهــا که از دل واپسی نصفالعمر شــدن» .همهی این پندهــای پدرانه برای این بــود که بی بی و زن بابام فرصت کنند چادر ســر شــان کنند. همه چــی باهم قاتی شــده بود. بــا آمدن میــرزا علی آقــا ،بــا اینکه چند بار دســتش رفتــه بود طرف دســتمال و باز کــردن گرهها ،باز هــم این راز ســر به ُمهر خوش عطــر و بــو ،زیرگره و پاکــت ،آب از لب و لوچــهی همهمــان راه انداخته بود و چشــمهای منتظرمان را رفته رفته سنگینتر میکرد کــه آقام گفــت« :ســفره را بنداز». نفهمیدم بــی بی کی و چهطوری دســتمال را تــا بیاید بیبــی اعتــراض کند ،بــا اینکه دلم برداشــت که موقع رفتنش بهطرف صندوق و میخواســت ذره ذره ،عین لواشــک لیســش در مســیر رفتنش از جلو چشــمهای منتظر و بزنــم و بخــورم ،از ترس اوقــات تلخیهایش دلهای آب شــدهی ماها ســفره پهن شده بود همــهاش را یکبــاره میگذاشــتم تــوی دهنم و زن بابام داشــت ته دیــگ دمپختک باقاال را کــه دادش می رفــت باال و باید میرفتم ســر که امشــب حســابی ته گرفته بود خرت خرت حــوض دســت و دهنم را آب می کشــیدم. میرزاعلــی آقــا میخندید و ســربه ســرش میتراشید. میرزا علــی آقارفت ســراغ زنبیلاش .بعضی میگذاشــت .ایــن بــازی خیلــی وقــت بود شــبها که بهانهای بــرای فــرار از تنهاییاش ادامــه داشــت و مــن هــم یــک طــرف این پیــدا میکــرد ،میآمــد به اتــاق مــا و دور از بازی خوشــمزه بــودم .میرفتم ســرحوض اما ماشــینهای تراش و ســاختن گلولــه ی توپ بــه یاد نــدارم دســت و دهنم را آب کشــیده و هیاهوی قورخانهی اسلحهســازی ســلطنت باشــم .دور دهنــم را تر میکــردم و میآمدم آبــاد ،شــبی را کنــار ســفرهی مــا شــامش را تو .بــا کمک بیبــی اولیــن دروغ گفتنها را میخــورد ،بــا غــذای مختصــری کــه خودش که یــاد گرفته بــودم تمرین میکــردم .بیبی آورده بــود ،و در بارهی حکومت بلشــویکی و بههمین تظاهــر به پاکی و رفتن ســر حوض حیدرخان عمواوغلــی وخدماتش حرف میزد .هــم راضــی بود و مــن هم به طعــم کالباس مــا کــه چیــزی از حرفهــاش ســر در ســیردار دلخوش. 39Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 39ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
داستان ایرانی
کالباس سیردار نوشته :رضا عماد آن شــب ،دیر کرده بود .خالف همیشــه که تــا کارش تمام می شــد ،یــا به قــول خودش دست می کشید و یکراســت میآمد به خانه، هنــوز نیامــده بود .بــی بی از غــروب آفتاب تا حاال دوســاعتی می شــدکه از میرزاعلی آقا افشــار دقیقه به دقیقه ســاعت را پرسیده بود کــه گفته بود« :دیر نکرده ،بچه که نیســت» امــا بــرای بی بــی هنوز بچــه بــود و دائم مواظــب و نگرانش بود .بعضی وقتها کفرش را درمی آورد و ســرش داد میکشــید که« :بابا بچه نیســتم که گم شــوم .مث ًال چهار تا بچهی قدو نیــم قــد دارم ،گم نمیشــوم» وقتــی ســرش داد میکشــید و بــا او قهــر میکــرد ،خانــه مثل جهنم میشــد ،کسی حق نداشــت بــازی کند، بخندد ،حــرف بزند .دیگر حوصلــهی هیــچ کاری را نداشت. خیلــی وقت بــود رفته بود تــا ســر کوچــه ببیند کســی را میبینــد کــه ســراغی از دیرکردنش بگیرد .تا چشــمش را دور مــی دیدیم هرچی دلمــان میخواســت و بلــد بودیم شــیطانی میکردیــم .بازیهــای تــوی اتــاق بیشــتر دســتمال و پاکتهــا همهی اتــاق را پر کرده وقتها که ســماور روشــن نبود متــکا پرانی بود و بــا بوی گلهــای شــمعدانی ،که چون بــود ،اما امشــب خیلــی وقت بــود قل قلش هوا ســرد شــده بود آورده بودند چیده بودند هوا بود و روی شیشــههای پنجره را بخارگرفته پشــت شیشــهی پنجــره ،قاتی شــده بــود و بود ،فقط به قول بی بی ســر به ســر عایشــه خــواب را از ســر همــهی ما پرانــده بود. میگذاشــتیم و جیغــش را در میآوردیــم و چهار جفت چشــم به گرههای دستمال گره اذیتــش میکردیــم .برا ی اینکه ســوگلی آقام خــورده بود ،بدون اینکه اص ًال به بســتهی نخ پیچی شدهی ســربخاری و چشمهای آقام که بود. نفهمیــدم آقــام و بــی بی کــی آمدنــد تو ،از شــادی و رضایت برق می زد توجهی داشته داشــت برایش تعریف میکرد کــه چرا دیرتر باشیم .چشــم از پشــت پنجره و دستمال که از هرشــب آمده ،میگفت :تا صاحبکار آمد و قلنبه قلنبه بود بر نمیداشــتیم .آب دهنمان پول داد ،تا آمدم حســاب عملــه بناها را بکنم راه افتاده بود. و پــول کارگرهــا را دادم طول کشــید.از حرف جــواب ســام زن بابــام را داد و دســتی به زدنشــان معلوم بود توی کوچه با هم آشــتی ســروگوش چشم عسلی کشــید که روز به روز شــیرینتر می شــد و ســام مرا هم با گفتن: کرد هاند. 38Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 38ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ : برخــاف بیشــتر وقتها امشــب بــا دو تا دســت ُپر ،با پایــش دراتاق را باز کرد .بیشــتر از اینکــه بــرای آمدنش خوشــحال باشــیم از دســتهای ُپــرش خوشــحال شــدیم و اص ًال بــرق چشــمهایش را ندیدیم ،چشــمهایمان به دســت و دســتمال ابریشــمی ُپ روپیمانش دوختــه شــده بود ،کــه خاله هلــی برایش از یــزد ســوغات آورده بود. از بس ُپربود به ســختی گوشــههایش را گره زده بــود .بوی عطر پرتقــال و لیمو از البه الی و درز گرههــا
«شــیطانی که نکردند ،دیگر داری برای خودت مردی می شــوی» جــواب داد. منظــورش ایــن بود کــه وقتی من ســر کارم هســتم بایــد بچههــا از تــو حســاب ببرند و بترســند .اینقــدر ایــن احســاس را در من تقویــت کرده بــود که یک ُخرده کــه بزرگتر شــده بــودم وقتی هم کــه خانه بود ،کســی از اوحســاب نمــی بــرد و هر مجازاتــی را که در حــق خواهر برادرهای کوچکتــرم قرار بود اجرا بشــود ،به من حواله مــی دادند ،که زیاد هم از ایــن موضوع بدم نمیآمــد .اینطوری مــرز میان من و بچه ها را خط کشــیده بود و مــرا کــرده بود مأمــور حفظ نظم خانه کــه خودم هــم نمیدانم از چــه وقت شــروع شــده بود. درحالــی کــه چشــم از چشم عســلی و زن بابام ور نمیداشــت کتــش را در آورد و بــه چوب رختی آویــزان کــرد و رفــت ســر حو ض . بــی بی بســتهی نــخ پیچی شــده را گذاشــت روی رف ســربخاری دیواری ،کنار رادیو و آینه و شــمعدان نقــره ،که بعدها که بزرگتــر شــدیم فهمیدیــم نقره هــم نبوده اســت .روی رف عکس قــاب کــردهی آقام با کت و شــلوار مشــکی و کاله شــاپو و کروات هم بود که در «عکاســخانهی شرق» ،سر پیچ شــمیران گرفته بود. بی بی چادرنمازش را از ســر برداشــت و داد دســت زن بابا و نشست پشت اسباب سماور و چــای ،تکهای نبــات انداخت در اســتکان و بــرای خودش چــای ریخــت .آقام آمــد تو و رفــت پهلویش نشســت .زن بابــام دوتا متکا گذاشــت پشــتش کــه تکیــه بدهــد و رفت قوطی ســیگار و زیرســیگاریاش را هــم آورد گذاشــت کنار دستش. بی بی برایش چای و نبات ریخت و پرســید: «قرض کــردهای یا مزدت را گرفتهای؟»
احسان خواجه امیری غرق در «پاییز و تنهایی» 37
هفتمین آلبوم احســان خواجه امیری زمســتان امسال به بــازار آمد« .پاییز ،تنهایی» مورد توجه مخاطبان موســیقی پاپ قرار گرفت و در ســایت «موســیقی ما» بر اساس 733 رای 64درصد آرا را از آن خود کرد . احســان خواجه امیری یکــی از محبوبترین خوانندگان پاپ کشــور اســت .پس از موفقیــت فــراوان او در آلبوم پیشــینش «عاشــقانهها» ،توقعهــا هــم از او باالتــر رفته بــود .تمــام ترانههــای این آلبوم بــرای «روزبــه بمانی» و آهنگســازی آن بر عهده خــود خواجه امیــری و «علیرضا افکاری» بــود« .هومن نامداری» هم تنظیــم ترانهها را بر عهده داشــت. «عاشــقانهها» در نخستین جشن ســاالنه «موسیقی ما» عنــوان بهترین آلبوم پاپ از دید کارشناســان موســیقی را از آن خــود کرد و خواجه امیــری هم در دو سال گذشته کنســرتهای فراوانی را بــرای این آلبوم برگــزار کرد. پــس از ایــن آلبــوم موفق خواجــه امیــری «پاییــز، تنهایــی» را وارد بــازار کــرد .هفتمیــن آلبوم خواجــه امیری همان طــور کــه از نامــش هــم پیداســت قرار بــود تــا در پاییــز منتشــر شــود اما در دی مــاه و بــا تیــراژ باالیی منتشــر شــد .این آلبــوم 12قطعــه دارد کــه از ایــن میــان «گذشــتهها» با آهنگســازی «مهــرداد نصرتــی» در قالب تک آهنگ و «تاوان» با آهنگســازی «علیرضا کهن دیری» در قالب تیتراژ ســریال «آوای باران»، پیشتــر منتشــر شــده بودنــد. در «پاییــز ،تنهایی» دو ترانه توســط «زهرا عاملی» و یک ترانه توسط «حسین غیاثی» ســروده شده و سایر قطعات ســرود ه «روزبه بمانی» است. آهنگســازی این آلبــوم هم همچــون آلبوم گذشــته بر عهــده خود خواجه امیــری و علیرضا افکاری بوده اســت. «هومــن نامداری» -رهبر ارکســتر این خواننــده -که در «عاشــقانهها» 9قطعه از 10قطعهی آلبوم را تنظیم کرده بــود ،این بــار 3قطعه را تنظیم کرده اســت. « علیرضا کهــن دیری» که تجربهی موفقی چون «ســام آخر» را با احسان داشــته ،یک تنظیم در آلبوم دارد« .آرون حســینی» با ( 2قطعه)« ،سعید زمانی» ( 4قطعه)« ،معین راهبــر» ( 1قطعه) و «بهروز علیــاری» ( 1قطعه) نیز اولین همــکاری خود را با احســان خواجهامیری تجربه کردند.
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
پــس از ارائــه ایــن آلبوم تــور کنســرتهای آن هم آغاز شــد .خواجه امیری دور تازه تور کنســرتهای شهرســتان خود را از اســتان سیســتان و بلوچســتان آغاز کرد و اولین ســری جدیــد کنســرتها در زاهــدان برگزار شــد .پس از ایــن اجرا که در اواســط بهمن ماه بود ،خواجــه امیری در جشــنواره موســیقی فجر حضور یافت. با آنکه پیش از این کنســرت شــنیده میشــد که خواجه امیــری در ایــن برنامه قطعات آلبــوم «پاییــز ،تنهایی» را اجــرا نمیکنــد اما اینچنین نشــد و او چند قطعــه از این مجموعه را در جشــنواره موســیقی فجر با حاضران زمزمه کرد. امــا کنســرت اصلی آلبوم «پاییــز ،تنهایــی» در تهران در تاریخ نهم و دهم اســفند ماه در ســالن تاالر بزرگ وزارت کشــور برگزار شد. خواجــه امیــری شــاید در ابتــدا درصــدی از شــهرتش را مدیون نام پــدرش «ایــرج» خواننده قدیمی موســیقی ســنتی ایرانــی بود .امــا بعد از ادامــه کار و انتشــار چنــد آلبوم بعــدی و همچنیــن برگــزاری کنســرتهای فراوان مشخص شــد که تنها میــراث پــدر بــرای او موفقیــت در این زمینه را بــه همــراه نیــاورده اســت .فروش زیــاد آلبومها و تمدیــد زمان کنســرتهایش گــواه ایــن مطلــب بود. او کــه در ابتــدا قصــد داشــت در حرفه آهنگســازی فعالیت داشته باشــد پس از ساخت موسیقی ســریال «غریبانه» قاســم جعفری و مورد توجه قرار گرفتن ترانــه «هر چی آرزوی خوبه »...بــه دنیای خوانندگی وارد شد . احســان خواجهامیــری پیــش از ایــن آلبومهــای «من و بابــا» (« ،)1380بــرای اولیــن بــار» (« ،)1384ســام آخر» (« ،)1386فصل تــازه» (« ،)1387یه خاطره از فردا» ()1389 و «عاشــقانهها» ( )1391را منتشــر کرده بود. بســیاری هــم او را بــا ترانههــای تیتراژهــای ســریالی میشناســند .ســریال «در مســیر زاینده رود»« ،مثل هیچ کــس»« ،از نفس افتاده»« ،زیر زمیــن»« ،مادرانه» و «آوای باران» از آن جمله هســتند . ترانــه «تاوان» آخرین قطعه آلبوم «پاییز ،تنهایی» اســت که پیش از این به عنوان تیتراژ ســریال آوای باران شــناخته شده بود.
37Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
یک بــار دیگر ثابت شــود دولــت هیچ گاه عزمی راســخ برای خصوصی ســازی این باشــگاه نداشــته اســت.
15دالر ناقابل اوایــل ســال 1374شــخصی به نام موســویان از ســوی مدیریــت وقت باشــگاه پرســپولیس عازم آلمان شــد تا با اســتانکو پوکله پوویچ مذاکره کند؛ سرمربی کروات باشگاه پرســپولیس در اواسط دهه 70که رنسانس عظیمی در این باشــگاه ایجاد کرد .نکته جالب ماجرای ســفر موسویان به دیــار ژرمن ها به موضــوع پرداخت 15دالر پــول خرد به اســتانکو برمی گــردد .ظاهرا اســتانکو پول خرد نداشــته و موســویان از جیــب خــود 15دالر به اســتانکو پرداخت میکنــد تا بتواند هزینه تاکســی خــود را بپردازد. چند ســال بعــد و در بحبوحــه دادگاه تعییــن مالکیت پرســپولیس ،علی محلوجی و امیر عابدینی که چند ســالی باشــگاه را بــا هزینه شــخصی خــود گردانــده بودند ،به پرداخــت 314میلیــون تومان محکوم شــدند .جالب اینجا بــود که همــان 15دالر هم بخشــی از ایــن 314میلیون تومان را تشــکیل می داد .در واقع دادگاه رأی به بازگرداندن تمام کمــک های دولتی به باشــگاه پرســپولیس به خزانه عمومی کشــور داده بود. دلیــل قاضی هــم مشــخص بــود؛ پرســپولیس از لحاظ اساســنامه یک شرکت خصوصی شــناخته می شد و دولت حــق نداشــت تحت هیــچ عنوانی کمک بالعــوض به این تیــم کند .در واقع یکی از تفســیرهای رأی دادگاه در ســال 1379همیــن بود کــه امیر عابدینی در این ســال ها بارها تکرار کرده« :در ســال 1379پرسپولیس وارد دعوا شد .دلیل عمده ایــن دعوا هم گــزارش 132صفحه ای بازرســی کل کشــور بود که در آن عنوان شده بود 314میلیون تومان از کمک های دولتی به پرســپولیس داده شــده است. شــرکت ســهامی معادن ،فــوالد ایــران و مــس کرمان و همچنین دانشــگاه صنعتی هــم چهار میلیــون تومان به پرســپولیس کمک کرده بودند و در آن گزارش عنوان شــده بود که چرا پرســپولیس که یک شــرکت خصوصی است از بخــش دولتی کمک گرفته اســت. قاضــی آن پرونده می گفت که در حســن ن ّیت محلوجی و عابدینی تردیدی نیســت و آنها گفته انــد که ما امانتدار هســتیم و هر زمان که نظــام جمهوری اســامی بخواهد این باشــگاه را تحویل مــی دهیم اما این باشــگاه در ثبت شــرکت ها بــه نام شــرکت خصوصی ثبت شــده اســت.
بــه همین دلیــل هم مــن محکوم شــده ام که تمــام آن پــول هایــی را که از بخــش دولتی گرفتیم پــس دهیم که ایــن کار را هــم انجام دادیــم .البته من یک شــب هم در زندان بــودم .این یعنی اینکه ما عمــا مالک بودیم .یعنی محلوجــی مالک بود و من هم به عنوان مدیر ســهم کمی در پرسپولیس داشتم».
پرسپولیس خصوصی است یا دولتی؟ درســت از ســال 1379و بعد از اعــام رأی دادگاه تعیین مالکیت باشــگاه پرســپولیس ،یک ســوال هنــوز در ذهن هواداران باقی مانده اســت« :باالخره باشــگاه پرســپولیس خصوصی اســت یــا دولتی؟ اگر دولتی اســت چــرا دولت هزینــه هایش را نمــی دهد یــا اگر غیردولتی اســت چرا وزارت ورزش -و قبل تر ســازمان تربیت بدنی -میخواهد این باشــگاه را اکنــون خصوصی کند؟» این ســوال ســال هاســت کــه بدون پاســخ مانــده .هر مدیری هم که بر مســند ورزش کشــور می نشــیند سریع دم از خصوصی ســازی می زنــد و بعد دیگر هیچ خبری از عملی شــدن این وعده نمی شــود. وزارت ورزش در دوران کنونــی هــم در اوایــل روی کار آمدنش خبر از عــزم جدی خود برای واگذاری دو باشــگاه بــزرگ پایتخت بــه بخش خصوصــی داد .حتــی امیررضا خادم را به عنوان مســئول عملی کــردن این پروژه معرفی کــرد اما این راهکار وزارت نشــینان تا بــه امروز چیزی جز آشــوب برای پرســپولیس به همراه نداشــته است. این باشــگاه ظرف یک ســال گذشــته بارها با مشــکالت مدیریتی روبرو شــده و تــا به امروز و در 12ماه گذشــته چهار مدیرعامل داشــته اســت .وعده های خصوصی شدن باشــگاه هم هر روز بــه تعویق می افتد .زمانــی قرار بود در بهار امســال این باشــگاه وارد بورس شــود و بعد گفته شــد اواخر تابســتان این دو باشــگاه رنگ جدایی از دولت باالخره باشگاه پرسپولیس خصوصی است یا دولتی؟ را مــی بینند .بعــد آخرین روز آبان وعده داده شــد و بعد صحبــت از واگذاری این دو باشــگاه در دی ماه بود اما آیا اگر دولتی است چرا دولت هزینه هایش را نمی دهد؟ واقعا عزمــی برای این واگــذاری وجود دارد؟ 36
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
36Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
بنیاد مســتضعفان به من زنــگ زد و گفت عابدینی پشــت خط توســت ،جوابــش را بده .گفتــم عابدینی پرســپولیس؟ گفــت بله . عابدینــی بــه مــن زنــگ زد .ناراحــت بــود و گفــت مــن و دیگــر مدیرانــی کــه در ایــن ســال هــا به پرســپولیس کمک کرده اند همــه محاکمه و ممنــوع الخروج شــده یا به زنــدان افتادهایم. من هــم به زنــدان افتــاده ام و االن مرخصی گرفتــه ام و مــی خواهم فوری شــما را ببینم. آمــد و بــا ناراحتی بســیار گفــت در حق من اجحاف شده است .عابدینی گفت پرسپولیس هفت ســال دســت آنها بوده و چنــد میلیارد خــرج آن کــرده اند و بازرســی کل کشــور به عنوان سوءاســتفاده از بیت المــال و اختالس آنهــا را متهم کــرده بود. گفــت وضع تیم به هم ریختــه و چیزی جز برند پرسپولیس برایش نمانده. گفت ســه روز مانده به شروع لیگ و اگر در این ســه روز نجنبیم و کاری نکنیم ،پرسپولیس برای همیشــه نابود می شــود .گفتم خب من چــه کنم؟ گفــت تو بیــا پرســپولیس را بگیر. گفتــم آخر بدون فکر و برنامه که نمی شــود. گفــت تو فکــر و برنامه داری ،تو هفت ســال پیش این را از من خواســته بودی .از آن طرف آقــای فروزنده کــه رییس بنیاد مســتضعفان بــود گفت به دادشــان برس ،مــن هم هر چه بخواهی کمکت می کنم .از عابدینی پرســیدم چقدر وقت داریــم؟ گفت هیچ. همیــن االن بایــد تصمیــم بگیریــم .گفتم نــه بــرو تا فــردا صبــح .من بایــد از حــاال تا فــردا صبح بــا چند نفر مشــورت کنــم و کار را بررســی کنــم .او هم می گفت مــا االن به چهارصــد میلیون تومــان پول احتیــاج داریم. من هم مشــورت کردم و کار را بررسی کردیم؛ عــدهای مخالــف بودنــد و عــده ای موافق. اســتخاره کردم و بســیار خــوب آمد». خالصه باشــگاه پرســپولیس نه بــا چهارصد میلیــون بلکه بــا 800میلیــون تومــان به زم واگــذار شــد امــا در اواخر ســال 80باشــگاه دوبــاره به تربیــت بدنی تحویل داده شــد تا
باشــگاه بــه «شــهید چمــران» موجبــات اعتراضــات زیــادی شــد و ســرانجام از شــهریور تا آذر ســال 1360اکبــر دیانــی مدیر باشــگاه شــد و در ادامــه محمدرضا رضاییــان مدیریــت پرسپولیس را برعهده گرفت . بــد نیســت بدانید در ســال هــای 1361تــا 1365اداره باشــگاه ســال 1371دســت پیدا کند. بــه صورت شــورا بــود کــه اعضای آن شــورا انصاری فرد موفق شــد برای اولیــن بار برای هم توســط ســازمان تربیــت بدنــی انتخاب پیراهن باشــگاه اسپانســر بگیرد و تبلیغ روی میشــدند امــا در پاییــز ســال 1365مالکیت پیراهــن تیم در فوتبال ایــران را جا بیندازد اما باشــگاه به طــور رســمی از ســازمان تربیت طنز ماجــرا اینجا بود کــه افزایش هزینه های بدنی به بنیاد مســتضعفان واگذار شــد .اولین تیم موجب شــد ســازمان تربیت بدنی باشگاه مدیر انتصابی بنیاد در دوران جدید هم کســی را بــه یــک نهــاد دولتــی دیگر یعنــی وزارت نبود جــز محمدعلی دقت پور کــه پس از دو معــادن و فلزات وقت واگــذار کند. مــاه فعالیــت و به دلیل تغییر نام باشــگاه به در ســال 1372پــس از واگذاری باشــگاه به «آزادی» و اعتراضــات فــراوان بازیکنان به این وزارت صنایــع ،علــی محلوجی ،معــاون وزیر و مهنــدس امیــر عابدینی مالکیت باشــگاه را نام ،جــای خــود را به عباس وکیــل داد. عبــاس وکیــل از بهمــن 65تــا خــرداد 67برعهــده گرفتند .آنها موفق شــدند رنســانس مدیریــت باشــگاه را برعهــده داشــت .پــس بزرگی در پرســپولیس انجــام دهند و قهرمانی از اینکــه در پایــان فصــل در ســال 1366که هــای پی در پــی در دهه 70به دســت آورند پرســپولیس ســه جام را بــه دســت آورد ،تیم اما انگار قرار نبود باشــگاه ســرخ رنگ آرامش دوباره دچار مشــکل شــد؛ بنیاد مســتضعفان به خود ببیند .همین که ترانســفرهای خارجی هم بر این اســاس عباس وکیــل را برکنار کرد و باشــگاه شــروع شــد و کمی مــارک و دالر به محمدحســین اســامی به عنوان آخرین مدیر حســاب باشــگاه تزریق شد باز ســر خواستن انتخابــی بنیــاد ،مدیریت باشــگاه را از ســال پرســپولیس دعوای بلندباالیــی در گرفت. 1367تــا 1368برعهــده گرفت .در این ســال در اواخر دهه 70ســازمان بازرســی کشــور دوباره تیم پرســپولیس بــه اداره تربیت بدنی وارد مناقشــه شــد و مدیــران وقت باشــگاه تحویل داده شــد و این بــار عباس انصاری فرد پرســپولیس را به اختالس محکوم کــرد .در آن زمــان حوزه هنری ســازمان تبلیغات اســامی به ســمت مدیریت باشــگاه انتخاب شــد. او که نســبت بــه مدیران قبلی پرســپولیس وارد معرکــه شــد و باشــگاه را خرید. فــردی فوتبالی محســوب می شــد ،اقدامات شــرح ماجرا از زبــان حجت االســام محمد خوبی در باشگاه انجام داد .پرسپولیس در طول علــی زم ،رییــس وقت حــوزه هنــری جالب مدیریت انصاری فرد توانســت بــه مقامهای اســت« :ســال 70یا 71بود که آقای عابدینی خوبی از جمله قهرمانی در مســابقات فوتبال بــه مــن گفــت بــا آقــای محلوجــی داریم باشــگاه های تهــران در ســال ،1369قهرمانی پرســپولیس را از تربیــت بدنی مــی گیریم و در مســابقات فوتبــال جــام حذفــی ســال سیاســت دولت این اســت که این تیــم ها را ،1370قهرمانــی در مســابقات فوتبــال جــام بــه وزارتخانههــا واگذار کند .بــه او گفتم اگر در جــام باشــگاه های آســیا در ســال ،1370میتوانی ربطی بین من و حوزه و پرســپولیس نایب قهرمانی در مســابقات فوتبال باشــگاه برقــرار کن .او رفت و دیگر نیامد .هفت ســال هــای تهران ســال 1370و نایــب قهرمانی در بعد گوشــی من زنگ خورد .شماره را نشناختم مســابقات فوتبال جام باشــگاه های آســیا در و جواب نــدادم .آقای محمــد فروزنده رییس 35Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 35ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
درباره مالکیت باشگاه پرسپولیس و موضوع خصوصی سازی اش
داستان یک باشگاه
قانون یا اساســنامه وزارت ورزش نیامده است که ایــن نهاد می توانــد باشــگاهداری کند». نتیجه این می شــود که وزارت ورزش مجبور اســت برای باشــگاهداری پول را به حســاب فدراســیون فوتبال بریزد تا اعتبــار مالی از این کانال وارد حســاب های باشــگاه پرســپولیس شود.
اشــخاص باشــد ،دولتی و حتی فراتر از دولتی بود و پــای قــوه قضاییه هم بــه موضوع باز شــده بود .روزنامه خوان هــای دهه 70حتما از آن دوران خاطــرات جالبــی دارند ،زمانی که اخبــار دادگاه تعیین مالکیت پرســپولیس داغ تریــن خبر ورزشــی بود. داســتان مالکیت پرسپولیس از همان روز اول تــا به االن همچنان محل دعواســت و با اینکه در اساســنامه فعلــی وزارت ورزش (ســازمان تربیــت بدنــی قدیــم) مالک واقعی باشــگاه اســت اما هنوز ســوال هایی درباره چگونگی اعطــای این مالکیت به ســازمان تربیت بدنی وقت وجــود دارد. مهمتــر آنکه در حــال حاضر هــم موضوع مالکیــت و مدیریت پرســپولیس محــل ابهام اســت .موضوع اصلی اینجاســت کــه اگر این باشگاه دولتی اســت چرا ردیف بودجه دولتی نــدارد .چرا وزارت ورزش نمــی خواهد از نظر مالی این باشــگاه را تامین کند؟ و مهمتر از آن اینکه چرا کمــک های پراکنــده اش به هیات مدیره باشــگاه را از طریق حســاب فدراسیون به این باشــگاه می رســاند؟ اشــکال کار کجاســت کــه وزارت ورزش -و ســازمان تربیــت بدنــی در ســال هــای قبل نمیتواننــد بــه طور مســتقیم پرســپولیسرا مدیریــت کننــد؟ مگــر مالک این باشــگاه ســازمان تربیت بدنی نیســت؟ البته جواب تا حدودی روشــن اســت« :در هیچ مــاده ای از
دهه 70شمســی برای باشــگاه پرســپولیس حســابی خوش یمن بــود .حداقــل در ابتدای ایــن دهــه کــه چنین بــه نظــر می رســید، خصوصا آنجا که در همــان ماه های اول دهه توانســت قهرمان جــام در جام باشــگاه های آســیا شــود؛ معتبرترین جام قاره ای باشگاه تا بــه امروز. رســول مجیــدی در هفته نامه تجــارت فردا مینویســد :ســرخ های پایتخت در بین ســال هــای 1369تــا 1379که لیــگ آزادگان برگزار می شــد چهــار قهرمانــی و دو نایب قهرمانی بــه دســت آوردند تــا پرافتخارتریــن تیم این لیگ لقــب بگیرند. در ایــن میان شــاید عده ای گمــان کنند که دلیــل موفقیت باشــگاه در ایــن دهه طالیی، ثبــات مدیریــت و عــدم تغییرات پــی در پی در ســطح کالن باشگاه باشــد اما قدیمی های این باشــگاه به خوبی می دانند کــه از اتفاق، پرتالطــم تریــن دوران مدیریــت باشــگاه در همین دوره ســپری شد؛ دوره ای که پرسپولیس مانند گوشــت قربانــی بین نهادهــای دولتی دســت به دست می شــد و در برهه ای هیچ کس زیــر بار مســئولیت آن نمی رفــت و در برهــه ای -پس از موفقیت هــای این تیم در اواخــر دهه -70همه خود را صاحب باشــگاه می دانستند. در آن ســال هــا دعــوای مدیریتی باشــگاه پرســپولیس بیشــتر از آنکــه رســانه ای و بین 34ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
داستان دعوای سه نهاد دولتی ســال 1379ســال مهمــی بــرای باشــگاه پرســپولیس بود .ســرانجام بعد از ماه ها دعوا بر سر مالکیت باشــگاه ،دادگاه رأی قاطع خود را اعــام کرد« :باشــگاه پرســپولیس متعلق به ســازمان تربیت بدنی اســت». ســرخ هــا بــرای مشــخص شــدن مالــک قانونیشــان روزهــای ســختی را گذراندنــد. در واقــع باشــگاه پرســپولیس که زمانی ســر نخواســتنش دعــوا بــود در اواخــر دهــه 70 بدجــوری هواخــواه پیــدا کــرده بود.
پرســپولیس تا قبل از پیروزی انقالب اسالمی تنهــا دو مدیرعامــل داشــت :علــی عبــده و مصطفــی مکری اما بعد از انقالب سرنوشــت این باشــگاه هم تغییر کرد .بنیاد مستضعفان این باشــگاه را مصــادره کرد و فیــروز امینیان اولیــن مدیرعامــل پرســپولیس در دوران تازه بود .او تا ســال 1359عهــده دار مدیریت این باشــگاه بود و بعــد برای یک ســالی صندلی مدیریــت را به حیدر بوســتانی تحویل داد. در ایــن دوره ،پرســپولیس به دلیل اختالف با هیات فوتبال تهران از مســابقات باشگاههای تهران کنــاره گیری کــرد .در ادامــه تغییر نام
34Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
خردمندو شاید مجلههستند درشتری باهو های خوبتر عادی آد افراد نشریات با کاشکیدر قیاس کتابخوانها مطمئنموشما ممن چون بودند پولی را داشته باشند عاشق شدن ارزش باشند که هیچاین کره تنها آدمهایی روی نداشتید خوبتون مجله خاکیفروش مشکلی برای
تجربههــای قهرمانهــای داســتانها تبدیــل بــه تجربههــای خــود خوانندهها میشــود .هر درد و رنجی که شــخصیت داســتان میکشد، تبدیــل به باری میشــود کــه خواننده بایــد تحمل کنــد .خوانندههای کتابهــا هــزاران بار زندگــی میکنند و از هــر کدام از ایــن تجربهها چیزی یــاد میگیرند. اگــر دنبال کســی هســتید که شــما را تکمیــل کند و فضــای خالی قلبتــان را پر کنــد ،میتوانید ایــن کتابخوانهــا را در کافیشــاپها ،پارکهــا و متروها پیدا کنیــد .چند دقیقه که صحبــت کنید ،آنهــا را به جا خواهیــد آورد. کتابخوانهــا با شــما حرف نمیزنند ،با شــما رابطه برقرار میکنند آنهــا در نامههــا یــا مسجهایشــان انــگار برایتان شــعر مینویســند .صرفــا به
نکرده است. بهتریــن کاری کــه خواندن داســتانها بــا آدمها میکنند این اســت کــه کامل نبودن شــخصیتها باعث میشــود ذهن شــما ســعی کند از ذهــن دیگــران ســردربیاورد .این جــور آدمها توانایــی همدلی پیدا میکننــد .ممکــن اســت همیشــه با شــما موافق نباشــند ،اما ســعی میکننــد ماجراهــا را از زاویه دید شــما ببینند. آنهــا نهتنهــا باهوشاند که عاقل هم هســتند باهــوش بودن همیشــه هم خوشــایند نیســت ،امــا عاقل بــودن آدمهــا را تحریــک میکند .همیشــه مقاومت در برابــر آدمهایــی که میشــود چیزی ازشــان یــاد گرفت کمی ســخت اســت .عاشــق یــک آدم کتابخــوان شــدن نهتنها کیفیــت گفتوگــو را بــاال میبــرد ،بلکه باعث میشــود
کتابخوانها یاد گرفتهاند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه .فهمیدهاند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
ســواالتتان جــواب نمیدهنــد یــا بیانیــه صــادر نمیکننــد ،بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاســخ شــما را میدهند .شــما را با دانش بــاالی کلمــات و ایدههایشــان مســحور خواهنــد کــرد. تحقیقات دیگری در دانشــگاه برکلی نشــان داده ،کتاب خواندن برای کودکان باعث میشــود آنها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرســه به آنها یــاد نمیدهند. بــه خودتان لطف کنید و با کســی قرار بگذارید کــه میداند چهطور از زباناش استفاده کند. آنها فقط شما را نمیفهمند ،درکتان میکنند آدمها فقط باید عاشــق کســی شوند که بتواند روحشــان را ببیند .این آدم باید کســی باشــد که به روح شــما نفوذ میکنــد و به بخشهایی از روح شــما دسترســی پیــدا میکند که هیچکس دیگر قبال کشــفاش 33ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
ســطح گفتوگــو باال بــرود. بر اســاس تحقیقات ،کتابخوانها به دلیل دایره وســیع واژگانشــان و مهارتهــای حافظــه ،آدمهای باهوشتری هســتند .ذهــن آنها در قیاس بــا آدمی معمولی که کتاب نمیخواند توانایــی درک باالتری دارد و راحتتر و بهشــکل موثرتری میتوانند با دیگــران ارتباط برقرار کنند. قــرار و مدار گذاشــتن بــا آدم اهل کتاب به قرار گذاشــتن بــا هزاران نفــر میمانــد .انگار که تجربــهای را که او با خوانــدن زندگی همه این آدمهــا به دســت آورده در اختیار شــما قرار دهد ،انگار با یک کاشــف قرار گذاشــته باشید. اگــر با کســی قــرار بگذارید کــه کتــاب میخواند ،یعنــی میتوانید هــزاران بار زندگــی کنید. 33Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
اگر دنبال پیداکردن عشق خود هستید بدانید
ق کتابخوانها شد فقط باید عاش
چنــدی پیــش ،مقالهای در مجله تایم منتشــر شــد که نویســندهاش ادعــا میکــرد ،آنچه «مطالعه عمیق» نامیده میشــود بــهزودی از بین خواهــد رفت؛ چرا که میــزان مطالعه عمیق میان آدمها کمتر شــده و ایــن روزها دیگر آدمها سرســری کتــاب میخوانند و بــا وجود مطالب خالصه شــده اینترنتی تعــداد خوانندههای کتابهــا روز به روز تقلیل پیــدا میکند. نکتــه وحشــتناک ماجــرا این جاســت کــه مطالعــات ثابت کــرده، کتابخوانهــا در قیاس با افــراد عادی آدمهای خوبتــر و باهوشتری هســتند و شــاید تنها آدمهایــی روی این کره خاکی باشــند کــه ارزش عاشق شــدن را داشــته باشند. بر اســاس مطالعاتی که روانشناســان انجام دادهاند ،کســانی که رمان میخوانند میان انســانها بیشــترین قدرت همدلی با دیگــران را دارند و قابلیتــی دارنــد با عنوان «تئــوری ذهن» که در کنار آنچــه خود به آن اعتقــاد دارنــد ،میتوانند عقاید ،نظر و عالئق دیگــری دیگری را مدنظر قرار دهند و دربــاره آن قضاوت کنند. آنهــا میتواننــد بدون این که عقایــد دیگران را رد کننــد یا از عقیده 32ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
خودشــان دســت بردارند ،از شــنیدن عقاید دیگران لذت ببرند. تعجبــی هم نــدارد کــه کتابخوانها آدمهــای بهتری باشــند .کتاب خوانــدن تجربــه کردن زندگــی دیگران با چشــم غیرواقعی اســت .یاد گرفتــن این نکته که چه طــور بدون این که خــودت در ماجرایی دخیل باشــی ،بتوانی دنیا را در چارچــوب دیگری ببینی. کتابخوانهــا بــه روح هــزاران آدم و خــرد جمعی همه ایــن آدمها دسترســی دارند .آنهــا چیزهایی دیدهاند که غیــر کتابخوانها امکان نــدارد از آن ســر دربیاورنــد و مرگ انســانهایی را تجربــه کردهاند که شــما هرگز آنها را نمیشناسید. کتابخوانهــا یــاد گرفتهاند که زن بودن چیســت و مــرد بودن یعنی چــه .فهمیدهاند که تماشــای رنــج دیگــران یعنی چــه .کتابخوانها بســیار از سنشــان عاقلترند. تحقیق دیگری در ســال ۲۰۱۰ثابت کرده که هر چهقدر بیشــتر برای کــودکان کتاب بخوانیم« ،تئــوری ذهن» در آنها قویتر میشــود و در نهایت باعث میشــود این بچهها واقعا عاقلتر شــوند ،با محیطشــان بیشــتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشــان باالتر برود. 32Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
اختالف و مناقشه و بحران سیاســی و اقتصــادی و احتمــاالً وقوع جنگ میان کانادا و ایران ،شــهروندان کانادایی ایرانی تبار طرف کــدام کشــور را خواهند گرفت؟ کشورکانادا که در آن زندگی و کار و تحصیل میکنند و برطبــق قانون در مقابــل آن حقــوق و وظایــف مشــخص و شناختهشــدهای دارنــد، یــا بــه حمایت از کشــور زادگاه خــود ایــران برمیخیزنــد؟ و اصــوال آیا یــک شــهروند کانادایی مهاجــرت کرده از ایران میتواند هر دو کشــور کانــادا و ایران را به یک میــزان دوســت بــدارد و به آن تع ّلق خاطر همه جانبه داشــته باشــد؟ هریــک از ایــن پرســشها ،و بســیاری پرســشهای دیگــر ،میتواند موضوع محوری بحثهای عمومی باشــد که متأســفانه تاکنون بســیار کــم بــه آن توجه شــده اســت .در حالیکــه با دامــن زدن بــه چنین بحثهایــی بســیاری از ذهنیتهای بیهــوده ،نابهجــا و گاه توهمآمیز و تأثیرگــذار بــر جنبههای زندگی شــخصی و اجتماعی کــه گریبانگیر گروهی از ایرانیان مهاجر به کانادا یا هرکشــور دیگری هســت روشــن خواهد شد. در مورد همین رویداد بزرگداشــت پنجاهمین ســالگرد رســمی شدن پرچــم کانــادا که در فضــای مجازی بــه اختصار از حضور و مشــارکت خودم ابراز خوشــحالی کردهبــودم ،فردی انتقاد کرده بــود که رفتار من نمونــه بارز از خود بیگانگی و شــیفتگی "حقیرانه" نســبت به فرهنگ غربی و بریدن از هو ّیت و همه فرهنگ و تاریخ درخشــان ایران اســت و "لبــاس همرنــگ پرچم کانــادا پوشــیدن و در تصویر آن حل شــدن" افتخار که نیســت هیچ ،نشــانه بیهو ّیتی یک "روشنفکر جهان سومی" هم هســت! اســتدالل ایــن فرد هــم بر این حــرف بود کــه مگر یک شــهروند کانادایی نســبت به پرچم ایران چنین عالقه و شیفتگی را ابراز میکند؟ پاســخ من به این فــرد منتقد به اختصــار این بود که هیــچ کانادایی قرار نیســت ایــن کار را برای پرچم ایران بکند .مگــر اینکه از "موهبت" شــهروندی ایران برخوردار باشد و نشــانهها و ارزشهای شهروندی ایران را دوست داشته باشــد .وقتی من ِ شهروند کانادایی ایرانی تبار ،خواسته یا ناخواســته ،به کانادا آمدهام و در مدت زمانی بسیار کوتاهتر از هرکشــور مهاجرپذیــر ِ دیگر ِ کره زمین و با شرایطی بسیار ســهلتر از کشــورهای دیگر ،تقاضای شــهروندی کانادا را کــردهام و از هم ِه حقوق و مزایای شــهروندی ،از جملــه آزادیها و امنیت و آســایش و کیفیت سطح زندگی و حتا در اختیار داشتن پاسپورت معتبــر و مورد احترام کانادایی برای ســفر به همه جا اســتفاده میکنم ،بــا کدام معیار اخالقــی و انصاف و معرفت انســانی میتوانم و باید نســبت بــه ارزشها و نشــانههای ملــی کشــوری کــه خود و نســلهای 31ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
بعــدی من برای همیشــه در آن زندگــی خواهیــم کرد بیعالقــه و بیاعتناء باشم؟ توجه و عالقه و احترام به ارزشها و نشانههای ملی وطــن دوم من و فرهنگی ِ کانادا ،نه نشــانه شیفتگی و هیجانات "شوینیســتی" و میهنپرستانه "حقیرانه" و ازخود بیگانگی اســت و نه تأیید دولــت و حزب و سیاستی خاص و مشخص. فقــط ابراز عالقــه و دلبســتگی و احترام بــه ارزشهایی اســت که نه تنهــا در طــول نزدیــک به 150ســال تاریخ کانــادا عامــل اصلی پیوند و همبســتگی و تالش مشــترک میلیونها مهاجر متعلق بــه مل ّیتها و فرهنگهــا و قومهای دیگــر و انگیزه همه پیشــرفتهای کنونی بوده اســت ،بلکه از جمله وظایف یک شــهروند مســئول و وظیفهشناس در جامعــهای آزاد و مدرن ودموکراتیک اســت. از ســوی دیگــر ،همــه این دلبســتگیها به هیچشــکلی بــه معنی فرامــوش کردن و بریدن و رویگرداندن از جنبههای درخشــان و معتبر و مفیــد و قابــل اســتفاده (و نــه همه) فرهنــگ و تاریــخ و هو ّیت و م ّلیــت ســرزمین مــادری نیســت .بــه راحتی میتــوان هم شــهروند کانادایی مســئول و وظیفهشــناس و قدرشــناس و در همان حال منتقد جــدی سیاســتها و دولتها بود و هم شــهروند ایرانی میهندوســت و مردمدوســتی بــود و بــه شــیوههای جــدّی و نه شــعاری و هیجانی در مســیر بهبــودی و رشــد و بالندگــی ایــران و ایرانیان کوشــید .آنها کــه دربســت و با تعصب و اندیشــههای خشــک و بی قید و شــرط، ســنگ "همه" تاریــخ و فرهنگ و هویت و گذشــته ایرانی را به ســینه میزنند و تشــخیص نمیدهند کــه بخشهای قابل توجهــی از عادات و رفتارهــای فرهنگــی و اجتماعــی و تاریخ ایران (مثــل خیلی جاهای دیگر) بیهوده و مض ّر و دور ریختنی اســت ،شهروندان مسئولی نیستند. آنها که هیچ گشــایش ذهنــی و انتقادی و عالقه و احتــرام به ارزشها و فرهنگهــای دیگــر را نمیپذیرنــد ،بــه نظــرم حتا اگر در ســرزمین مــادری خــود میماندند و زندگی میکردند نیز شــهروندان مســئول و وظیفهشــناس و محترمــی برای ملت و کشــور خــود نمیبودند. البتــه روشــن اســت کــه نــکات فــوق ،از جملــه درگیریهــای ذهنــی بخــش قابــل توجهی از نســل اول مهاجران ایرانی اســت .نســل دوم ایــن گروه ،چه همراه آنــان در ســنین کودکی و نوجوانــی مهاجرت کرده باشــند و چــه در جامعه مهاجرت بــه دنیا آمده باشــند ،نگرشــی بســیار متفاوت از مــادران و پدران خود نســبت بــه مفاهیــم و ارزشهــا و ویژهگیهای "شــهروندی" در کشــوری دارند که برای همیشــه در آنجــا زندگی خواهنــد کرد. 31Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
از شما می پرسیم:
آیا همه جای کانادا هم سرای من است؟ عالقه به ارزشها و نشانههای ملی کانادا ،به معنی بیهویتی و فراموش کردن فرهنگ و ارزشهای ایرانی نیست این شماره ،پاسخ از:
محمد تاج دولتی از زمانهــای دور همیشــه گروههای انســانی که بــه دالیل فرهنگی، قومــی ،نــژادی ،زبانــی ،جغرافیایــی ،اعتقــادی و غیره با هــم زندگی میکردهانــد ،نشــانهها یا ســمبلهایی خلــق میکردهاند تا به وســیله آن نشــانهها جنبههــای گوناگــون رفتــاری و هویتی مشــترک خود را ابــراز کننــد .در دوران مــدرن و عصــر و زمانــهای که مشــخصترین و رســمیترین تشــکل گروههــای انســانی کشــور و ملت تعیین شــده، پرچــم و ســرود ملــی مهمتریــن نشــانههای معرفــی و ابــراز هویت مشــترک انسانهاســت .امروزه تقریبــاً همهی انســانهایی که برروی کــره خــاک زندگی میکنند ،پیش و بیش از هرگونــه تع ّلق جمعی ،خود را متعلق به جغرافیایی به نام کشــوری با پرچم و ســرود ملی مشــخص و رســمی میدانند .بــه عبارت دیگر پرچم و ســرود ملی هر کشــور و ملتــی عامل پیوند و همبســتگی میان آنهاســت .میزان وطندوســتی شــهروندان هرکشــوری نیز نخســت با درجــه عالقه به پرچم و ســرود ملی و مرزهای رســمی و قانونی و شناختهشــده هرکشــور اندازهگیری میشود. روز 15فوریــه ســال جاری پنجاه ســال از تاریخ تعیین رســمی پرچم کنونــی کانــادا گذشــت و بــه همین مناســبت مراســم ویــژهای برای بزرگداشــت ایــن رویــداد در شــهر تورنتو برگزار شــد .در این مراســم صدهــا تــن از شــهروندان کانادایــی ،از هر رنــگ و نژاد و تبــار قومی و فرهنگــی ،در یکــی از معروفتریــن "معابــد" ورزش هاکــی کانــادا ( ،)Maple Leaf Gardenگردهمآمدنــد و بــا قرارگرفتن بر روی نقشــه بــزرگ پرچــم کانادا ،نخســتین و بزرگتریــن "پرچم انســانی" کانادا را تشــکیل دادند .تصویرهای این نقشــه انســانی تا زمان برگزاری مراســم بزرگداشــت یک صدوپنجاهمین ســال تشــکیل کشــور کانادا در سال 30
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
،2017در یکــی از ســالنهای بــزرگ محــل پارلمان انتاریــو در معرض مشــاهده عمــوم خواهد بود. حضور و مشــارکت من به همراه صدها شــهروند کانادایی با تبارهای گوناگــون در ایــن رویداد بــار دیگر موضــوع اهمیت و نقــش و تأثیر مفهــوم شــهروندی و توجــه بــه پرچم و ســرود ملــی کانــادا ،بعنوان مهمترین نشــانههای ملی کشــور و ملت کانادا را برایــم تداعی کرد تا بــا طرح چند پرســش ،به چند نکتــه و نظر اشــاره کنم. شــاید نخستین پرســش این باشــد که اصوالً در یک کشور مهاجرپذیر ماننــد کانــادا ،با تاریخی به نســبت کوتــاه ( 150ســال) و ملتی که ،به غیــر از مردمــان بومی این ســرزمین ،عمدتــاً از مهاجران کــوچ کرده از دیگــر نقــاط کره خاک تشــکیل شــده ،مفهوم شــهروندی چــه میزان اهمیــت دارد؟ مهاجرانی که در بدو ورود کولهبار هویت ملی ســرزمین مــادری خــود را با خود همراه داشــتهاند ،آیا میتواننــد و باید ارزشها و پرچم و نشــانههای ملی کشــور کانادا را دوســت داشــته باشند و از آن خود بدانند؟ یا باید بکوشــند فقط هو ّیت و نشــانههای ملی زادگاه خــود را پــاس بدارند؟ آیا مهاجری کــه پس از مدتی اقامت در کشــور کانادا شــهروند رســمی این کشور میشــود و از همهی حقوق و مزایای شــهروندی بهرهمند میشــود ،کشــور اصلی او باید کانادا باشــد ،چون در اینجــا زندگــی و کار و تحصیل میکنــد و تقریباً تــا پایان عمرخود و نســلهای بعــدیاش در اینجا ســاکن خواهند بود؟ یا کشــور اصلی و دغدغههــا و توجهــات او بایــد همچنان و فقط معطوف به کشــور زادگاهش باشد؟ اگر برای نتیجهگیری روشــنتر شــهروندان کانادایی ایرانی تبار را مورد نظر قرار دهیم ،پرســش مشــخصتر این اســتکه مث ًال در صورت بروز 30Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
اصفهان که روزگاری سنگفرشهای چهارباغش محل گذر کالسکههای صفوی بود ،این روزها تونل متروی شهریاش همچون اژدهایی ،گذشته این شهر را در خود میبلعد
تخت فوالد
آرامگاهی در جهان اســت ،بیــش از هر چیز، غیرفرهنگــی و البتــه سیاســی اســت .بــرای مدیرانــی کــه اداره تخــت فوالد را در دســت دارنــد ،توجــه بــه معمــاری ،هنــر ،فرهنگ، علــم رجال و داشــتن ســواد حداقلــی از این موارد ،نوعــی مصادیق دســت و پاگیر در امر مدیریت اســت.
منظــر دینی و نــه از منظر اخالقی شایســته نیســت ،آیا تخریب هنر نفیس سنگتراشانی کــه اســناد تاریخــی ،فرهنگی و هنــری ایران زمین را ســاخته اند ،درســت اســت؟ آیا نابود کردن بخشــی از هویت هنــری ایرانزمین کار صحیحی اســت؟ آیا کسانی که پیشینیان خود را درهم مــی کوبند ،جزو جاهالن نیســتند؟» تمیزی از پایان روزگار سنگتراشــان ســنتی ســنگ آرامــگاه در اصفهــان اظهــار تاســف میکنــد و میافزاید« :در حد توان ،نام نشــان سنگتراشــان این «هنــر فراموش شــده» را در بخشــی از کتــاب «در ســایه ســرو» آورده ام. اســتاد اصغــر عمرانی که پــس از یک بیماری شــدید ،ســال پیش درگذشــت و اکنــون تنها، استاد ســورن میناســیان ،همچنان در اصفهان مشــغول به کار است». ناصر نــوروززاده چگینی ،باستانشــناس ،در مقدمه کتاب «در ســایه ســرو» ،ســنگ قبرها را اســناد دســت اولــی میدانــد که مــا را با گذشته یک شــهر آشــنا میکند و مینویسد: «سنگ قبرها ،اسناد مســتقل از آدمیانی است کــه میدانســتند از خــاک برآمــده و بر خاک میشــوند و ایــن رونــد برآمــدن و برافتــادن همچنــان در آینــده اســتمرار مییابــد و اما از آنجایــی کــه نســلهای رفته به ســرعت فراموش میشــوند ،اســناد آنها نیز در انزوای شــهرهای خاموششــان ـ گورســتانهاـ از یاد میروند و زندگان در شــهرها و روستاهایشان، یاد نیــاکان را چــون شناسنامههایشــان باطل میکنند و در سراشیبی نســیان رها میسازند. مــکان به خاک ســپردن آنهــا بارهــا و بارها زیــر و رو و به انهــدام آنهــا حریصانه اقدام میشــود و ســنگ قبرها که زبــان گویای این وادی خاموشــان اســت نیز به سرعت تخریب میشوند».
که جامعــه را فراگرفته اســت». او میگویــد« :تکیــه میرفندرســکی به طور مشــخص ،از ارزشمندترین تکیههای مجموعه آرامگاهــی تخــت فــوالد اســت .آرامــگاه میرفندرســکی و اتــاق ویــژه وی که آراســته بــه خــط میرعماد اســت ،در ایــن تکیه جای دارد .آرامــگاه دردانــه خوشنویســی ،درویش عبدالمجیــد طالقانی نیــز در ورودی این تکیه اســت .همچنین جدا از معماری تکیه ،درخت ایــن عــدم دلســوزی و بی-دغدغــه بــودن کهنســال آن و آرامگاههــای متعــدد نامداران نســبت بــه این مهــم ،در کنــار فعالیت های علــم و هنــر ،آرامگاه و ســنگ آرامــگاه های عمرانی ،باعــث تخریب های بســیاری از آثار بسیار نفیس سران مشــروطه نیز در تکیه میر معماری و نیز ســنگآرامگاه ها شــده اســت. اســت و هنر نشســته بر این ســنگ ها ،پس وضعیت نامســاعد دیوارها و ســقف ها چه از ســنگ آرامگاه نفیس ناصرالدینشــاه قاجار از لحاظ دیوارنویســی و چه از لحاظ مصادیق کــه در کاخ گلســتان نگهــداری میشــود از طبیعــی و جــوی ،جابهجا کردن ســنگ های ارزشــمندترین آثار سنگتراشــی ایران بر سنگ تاریخــی و زیبــای بــزرگان بــا ســنگ هــای پالکگونــه و زشــت ســاختار کــه گاه امضای آرامگاه به شــمار مــی آید». به گفتــه تمیــزی« ،تکیه میرفندرســکی نیز «شــهرداری اصفهــان» در آن بزرگتــر از نــام بــه خوبــی نگهــداری نمیشــود اما بــا این متوفی اســت ،همچنین مرمت های ناشــیانه حــال وضع بهتری به نســبت دیگــر تکیه ها و بساز و بفروشــی ،عامل های اصلی تخریب دارد .از یــک ســو بــه دلیــل توجــه برخی از در مجموعــه تخت فــوالد اصفهان به شــمار مــردم اصفهان که از ســر آگاهی بــه مومنان ،میآید». نامــداران و هنرمندان خفتــه در این تکیه ،به نویســنده کتاب «در ســایه ســرو» بیان کرد: ایــن محــل رفتوآمــد دارند و از ســوی دیگر «چند ســال پیــش ،برخــی گروههــای تندرو توجه مدیران شــهرداری و تا حــدودی میراث در اصفهــان بــا ایــن دلیل کــه یکــی از افراد و امــا ...هــر آدمی ســنگی اســت بــر گور فرهنگی ،که البته بیشــتر ظاهری بوده و برای مدفون در تکیه بختیاری هــا ،در فرمان اعدام پدرش... شــیخ فضلالله نــوری دخالت داشــته ،قصد رفع تکلیف اســت. متاســفانه مدیریــت مجموعــه ،همچنیــن تخریب ســنگهای تکیه میر را داشتند .سوای الهام عدیمی نگاهــی کــه از مدیــران باالتــر بر ایــن نگین این مســاله که تخریــب آرامگاه کســی ،نه از 29Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 29ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
تخریب و فراموشی نمادهای تاریخی نصف جهان
سنگی بر گور اصفهان اصفهــان کــه روزگاری ســنگفرشهای چهارباغــش محل گــذر کالســکههای صفوی بــود ،ایــن روزهــا تونل متــروی شــهریاش همچــون اژدهایــی ،گذشــته این شــهر را در خود میبلعــد .جایی که مردمانــش داعیهدار فرهنگ ایران زمیناند ،چشــم بر ویرانیهایی بســتهاند که بخشــی از آن حاصــل اصالحات شــهرداری برای گســترش شــهر است. معمارنیــوز :متــروی اصفهــان ،گرچــه برای عــدهای خبر از پیشــرفت در حوزه حملونقل این شــهر داد اما بالیــی بود که به جــان آثار تاریخــی و میراث باســتانی اصفهــان افتاد .با تکیهمیرفندرسکی اینکه بر اســاس کنوانســیونهای یونسکو ،در شــهرهایی چون اصفهان یا رم ایتالیا ،ســاخت و ســاز حریــم مشــخصی دارد ،هیــچ مجرای که شــهر بزرگی چون اصفهان ،نیازمند مصلی تهــران لقب گرفتند ،نامدارانی که تصویرشــان قانونی بــرای مقابله با فعالیتهــای عمرانی بزرگــی اســت و اراضــی مناســبی نیــز برای در کاخ صاحبقرانیــه نیــاوران بر دیوارها نقش آســیبزننده بــا بافــت تاریخــی این شــهر ســاخت و کاربــری مصلی وجــود دارد ،بخش بســته ،اما سنگآرامگاههایشــان ـ کــه جدا از زیادی از کتیبه ها ،بناها و ســنگ آرامگاههای تعلق داشــتن به صاحبانشــان ،از شاهکارهای نیست . ایــن در حالی اســت که مســئوالن هــر بار تخته فوالد برای ســاخت مصلی ویران شــد و سنگتراشــی در ایــران زمین به شــمار میآیند در پاســخ به خبرنگاران از مجوزهای ســازمان تنها بخش کوچکی از ســنگها ـ با جابهجایی ـ بــا بیمهری و نامالیمی دســت به گریبانند. میراث فرهنگی ،صنایع دســتی و گردشــگری ـ بــه انبارها یا جایی در مجموعه منتقل شــد .اما کاش میشــد ماجــرا را در همینجا ختم و اســتفاده از تخصــص باستانشناســان برای بیشــتر ســنگ آرامگاههای موجود مجموعه کــرد و گفــت خاکــی که بر ســر و رویشــان جلوگیــری از تخریــب آثار ارزشــمند تاریخی تختــه فــوالد بــه دوران ابتــدای قــرن دهــم نشســته ،بــا آبــی شســته خواهــد شــد؛ اما میگویند ،اما بســیاری از فعاالن حوزه میراث هجــری قمــری تــا دوره معاصر برمــی گردد .دیوارنوشتههای منحوســی که افرادی مجهول اعتقــاد دارنــد به طور عملی ایــن فعالیتها ،ارزش ایــن مجموعــه آرامگاهی به انــدازهای و مجعول بــا امضاهایی مربوط به بختیاریها است که بســیاری از گردشــگران خارجی الزم بــر تمامی دیوارها نشــاندهاند ،قبــح ماجرا را هیچ ضمانــت اجرایی نداشــتهاند. مشــکالتی که بــرای بخش شــمال ـ جنوب می داننــد که ایــن مجموعه را ببیننــد و نیز بیشــتر میکند. متروی اصفهان در برخورد با بســتر زایندهرود جهانگردان پیشــین در ســفرنامههای خود به تکیــه میرفندرســکی کــه مربــوط بــه آرامگاههایــی از دورههــای صفــوی ،قاجار و پیــش آمد ،فروریختن بخشــی از ضلع جنوبی آن اشــاره هایی کــرده اند. سیوســهپل که در محدوده ایستگاه هتل پل تکیههــای مختلــف ایــن مجموعه نیــز از پهلــوی بوده و ثبت شــده در آثــار ملی ایران بود ،تخریــب بخش بزرگــی از آثار باســتانی آســیبها در امــان نماندهاند؛ به طــور مثال نیــز هســت ،بیــش از پیــش ،زخــم قلمهای کشــف شده و بســتر خیابان تاریخی چهارباغ تکیــه میرفندرســکی بــا پیشــینهای مربوط بازدیدکننــده هــا را میخــورد .ســوال ایــن در حفاریهــای متــرو ،تنهــا بخــش کوچکی بــه دوران صفــوی (قــرن 11هجر یقمــری) اســت که چه کســی این دیــوار نوشــتهها را از ایــن ویرانیها بــه بهانه ساختوســازهای گنجینهای ارزشــمند از معماری ،آثار دکوراتیو ،مینویســد و چرا وارثان ایــن فرهنگ ،خبر از جدید اســت؛ با اینحــال دیگر آثــار تاریخی حجــاری ،خوشنویســی ،هنرهــای تزیینــی و ارزش آنهــا ندارنــد؟ اصفهــان زیر جنجالهای گاهوبیگاه ســاخت نیز آرامگاه بســیاری از دانشــمندان ،نامداران مهدی تمیزی ،پژوهشــگر هنرهای تجسمی متــروی این شــهر خــاک میخورند و ســیاه و هنــروران تاریــخ اســت؛ از میرفندرســکی کــه ســال هاســت روی نگارههــای ســنگ دانشــمند و درویــش عبدالمجیــد طالقانــی آرامگاههــای ایران تحقیق میکنــد ،میگوید: میشوند. مجموعه تخته فــوالد اصفهان ،گوشــهای از خوشــنویس گرفته تا آرامگاه ســران بختیاری «مهمتــر از آنکــه متهمــان چنیــن رفتارهای ایــن تخریبهــای بیپایــان اســت .در حالی کــه تاریــخ مشــروطه را رقــم زدنــد و فاتح ناشایســتی را پیدا کنیم ،تأمل بر جهلی اســت 28Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 28ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
یکی از انتقادهایی که در سال های اخیر به این مجموعه شده ،افزایش تعداد عروسک های دیگر و در نتیجه کمرنگ شدن حضور کاله قرمزی است جیگر دومیــن شــخصیت حیــوان این برنامه اســت که در ســال 91وارد این برنامه شــده .حساســیت این شــخصیت بر حیــوان بــودن او و برخی اتفاقــات باعث جذابیت آن شــده است.
آنها کی هستند؟
همساده همســاده یا آقوی همســاده (با صــدای محمد بحرانــی) از برنامه کاله قرمزی 91وارد مجموعه های کاله قرمزی شــد .همساده مردی میانسال و اهل شــیراز است .با وجود بالهای زیادی که به ســر همســاده مــی آید ،او همیشــه می خندد.
کاله قرمزی عروســک اصلی مجموعــه (با صــدای حمید جبلی) ،بچه عروســکی بازیگــوش ،تنبل و خوش قلب که شــخصیت محبوب خیلــی از بچه ها و بزرگترهاست.
عزیزم ببخشید فرزند لطفا این شــخصیت را احسان کرمی صداپیشــگی می کند و نقش او در این برنامه آوردن وســایل از آشــپزخانه یا همان آشــپزخانه اســت که دقیق بــودن او در این مســئله او را جذاب می کند.
پسرخاله پســرخاله (بــا صدای حمیــد جبلی) از شــخصیت هایی اســت که از اولین مجموعه کنار کاله قرمزی حضور داشــته و پســر خاله کاله قرمزی است.
پسر فامیل دور شــبیه پدر بــا موها وابروهای مشــابه و کمی ســبیل که بــرای نوزاد عجیب اســت .او عالقــه زیادی به پســتانک دارد!
پسر عمه زا پســرعمه زا (با صدای محمدرضــا هدایتی) اولین بــار در کاله قرمزی 88به عنوان پســر عمه کاله قرمزی معرفی شــد و سپس در کاله قرمزی 91و کاله قرمــزی 92نیز حضور داشــت .او همچنیــن نقش کلیدی در کاله قرمزی و بچه ننه داشــت .پسرعمه زا پســربچه ای روستایی است. فامیل دور فامیل دور (با صدای بهادر مالکی) یک مرد میانســال اســت که شغل وی دربانی اســت .این شخصیت از برنامه کاله قرمزی 90وارد مجموعه های کاله قرمزی شد. ببعی ببعــی (با صدای محمد بحرانی) شــخصیتی عروســکی که نــوروز 90 وارد مجموعــه کاله قرمــزی شــد .تســلط وی بر زبان انگلیســی باعث جذابیت این شــخصیت اســت. 27ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
دخترهمسایه دختر همســایه آقای مجری اســت که معموال به آقای مجری ســپرده می شــود و تحــت تاثیــر برنامه هــای تلویزیونی کــه در ایــران برای کودکان ســاخته می شــود قرار گرفتــه و تکه کالمش «دســت و جیغ و هــورای بلند» و «عیدی بده» اســت. گابی گابــی یک گاو عروســکی اســت که در روســتا همراه بــی بی زندگی مــی کــرده و برای روزهــای عید نوروز به شــهر آمده .او بســیار خوش اشتهاســت و همین موضوع گاهی دستمایه ای می شود برای موقعیت هــا و گفتگوهای طنــز در این مجموعه. گابی از اینکه دیگران به او دســت بزنند ،خوشــش نمــی آید .او کمی ُشــل صحبت می کند و در کنار نان خشــک ،بیشــتر به خــوردن کاغذ و مقوا عالقه دارد. 27Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
چرا کاله قرمزی موفق است؟
ساخته شد. مجموعــه هــای تلویزیونی و فیلم های ســینمایی «کاله قرمــزی» را زوج هنــری ایــرج طهماســب و حمید جبلی ســاخته اند؛ زوج موفقی که در این سال ها نبض مخاطب را در دســت گرفتنــد و بــا ایده هــای خالقانه شــان عده زیــادی را پــای تلویزیون نشــاندند .ایــن زوج موفق پیش از ســاخت «کاله قرمزی» نیز با هم همکاری مشــترک در زمینــه کودک داشــتند و آن هم صداپیشــگی در مجموعه «شــهر موش ها» بود. البتــه یکی از انتقادهایی که در ســال هــای اخیر به این مجموعه شــده ،افزایش تعداد عروســک هــای دیگر و در نتیجه کمرنگ شــدن حضور کاله قرمزی اســت. نکته اجتنــاب ناپذیری که ســازندگان ایــن برنامه نیز بر آن واقــف اند اما تالش شــده در قســمت هــای مختلف هــر ســال نزدیک ایــام نــوروز که مــی شــود خیلی از مخاطبــان تلویزیــون بیــش از اینکه پیگیر اخبــار مربوط به پخش ســریال های جدید نوروزی باشــند ،بیشــتر می خواهند مطمئن شــوند ســریال محبوب کودکی هایشــان امســال نیــز از تلویزیون پخــش می شــود یا نه. پخش مجموعه پرطرفدار «کاله قرمزی» هر ســال معموال بــا کــش و قوس هــای فراوانــی روبــرو می شــود .با این وجود چند ســالی اســت که این برنامه به یکی از پربیننده تریــن مجموعه های ســیما در ایام نوروز تبدیل شــده .در زندگی مثبت ،نژال پیکانیان مینویســد :
زوج موفقی که مخاطب را می شناسند مجموعه تلویزیونی «کاله قرمزی» ســال هاســت یکی از موفــق ترین تولیدات در زمینه کودک و نوجوان محســوب مــی شــود .در واقــع بســیاری از کارشناســان و منتقدان حــوزه کــودک معتقدنــد این شــخصیت های عروســکی سوپراســتارهای دنیای کودکان هســتند که تا به حال کمتر رقیبــی به خود دیــده اند. اولیــن حضور کاله قرمزی در تلویزیــون به دهه 70برمی گــردد کــه او در برنامــه ای به نــام «صندوق پســت» به عنــوان مهمان حضور پیدا کــرد و پس از آن ،چند مجموعه تلویزیونــی و فیلــم ســینمایی بــا محوریــت کاله قرمزی 26
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
هر چنــد کوتاه ،کاله قرمزی حضــوری پررنگ تر کنار آقای مجری داشــته باشد. اینکــه چــرا این مجموعه تلویزیونی ســال هــا به عنوان پرمخاطب تریــن برنامه تلویزیونی و حتــی پرفروش ترین فیلــم ســینمایی رکــورد زده ،مــی تواند دالیــل مختلفی داشــته باشــد .یکی از مهمترین ویژگی های این مجموعه تلویزیونی گســتردگی بیننده های آن است ،یعنی مخاطب آن به طیف ســنی خاصی محدود نمی شــود و این قهرمان های عروســکی عالوه بر کودکان و نوجوانــان ،بزرگترهای شــان را هم پای تلویزیون می نشــانند. نکتــه جالــب توجه دیگــر ایــن مجموعه حضــور آقای مجری به عنوان یک بزرگتر کنار شــخصیت های عروسکی اســت که از این طریق ســعی می شــود پیام ها و توصیه هــای اخالقی و آموزنــده ای به مخاطب منتقل شــود اما نکته مهم اینجاســت که این پیام رســانی آنقــدر جذاب و دلنشــین ارائه می شــود که هیچ وقت توی ذوق مخاطب نمی زند و بدیهی اســت کــه می تواند تاثیــر مثبتی روی مخاطب داشــته باشد.
26Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
داشــت .روزی ازم پرســید پوری جان ماشینتو داری؟ گفتم نــه عزیزم من ماشــینو فروختم. گفت :خــاک بــر ســرت! همــه خاطراتت را فروختــی و دیدم راســت مــی گفت. • دسترســی بــه فیلمهایی که بــازی کردهاید در ایــران بــه چه صورت امکان پذیرهســت؟ ٭ واال خیلــی بایــد بگــردم .چنــد تــا از فیلمهایم نیســت ،دور دنیا بــا جیب خالی را نــدارم که با بیــک ایمانوردی و بهــروز وثوقی بازی کردم .فیلم وسوســه شــیطان آقای تونی زریندســت را کــه چنــد فیلم باهاشــون کار کــردم نیســت .فیلــم مال ممــد جان کــه با مرحــوم پــوران و منوچهــر وثــوق کار کردم نیســت .البته خوشــبختانه من خودم شصت تــا از فیلمهامــو دارم. ً • پــس شــما یــه آرشــیو نســبتا خــوب از کارهاتــون دارید؟ ٭ بد نیست. • در انتهــا میخواهم بپرســم چنانچه پیامی بــرای هم وطنان دور از وطن و شــاید ایرانیان در وطن دارید ،هــر صحبتی ،هر کالمی ،برای جوانهایــی کــه دلشــان می خواهــد بازیگر شــوند و این که چه پیامی بــرای بازیگران تازه نفسمان دارید ،بفرمایید. ٭ اول از همه از شــما سپاســگزاری می کنم که مــن رو قابل دانســتید تا صــدا و حرفــم را بــه گــوش هموطنانم برسونید و ممنونم از همــه عزیزانی کــه دور از وطن این مصاحبه و گفتگو را دنبال می کنند ،که وقتشــان را بــرای من گذاشــتند و برای جوانان عزیزمان آرزو میکنم که بــه دنبال تحصیــات باال بروند ،زیاد دنبــال کار هنری را نگیرنــد چون بــه نظر من و تــا آنجا کــه من مــی دانم آنچنان موفق نخواهند شــد، در حــال حاضــر جوانــی که بخواهــد بازیگر بشــود باید 50-40میلیون پــول بدهد تا
بتوانــد یک رل بگیرد و با این شــرایط به نظر من بهتر اســت به دنبال تحصیــات باال بروند و نخواهند که هم پولشــان را از دست بدهند و هم ســر خورده بشــوند. • بــرای هم دورهای هــای خودتان چه پیامی دارید؟ ٭ با همشــون تمــاس دارم ،البته آنهایی که هســتند مثل ناصــر ملک مطیعــی ،وحدت، نصــرت کریمی ،بهمن مفید ،خانم شــورانگیز طباطبایــی ،خانم فروزان ،خانــم نیلوفر ،خانم آرام ،خانــم فریبــا حاتمی عزیز کــه مرتب به ایشــان ســر می زنــم ،همشــون زندگیهای خوبــی دارنــد ،خدا را شــکر همه ســامت و موفق هستند. باز هــم سپاســگزار از محبتتــان و درود به شــرف همه هم میهنــان عزیــز دور از وطن. امیدوارم روزی به شــهر شما بیایم و بتونم هم وطنــان عزیــزم را از نزدیک ببینم. • من هم سپاســگزارم که با وجــود بیماری، کارهای اجتماعی و شــاید برنامه های خاصی که امروز داشــتید منــو به حضــور پذیرفتید، آرزوی تندرســتی ،آرامــش ،امنیــت شــادی و طــول عمــر برایتــان دارم و امیدواریم مهمان نواز باشــیم در دیار غربت و به امید دیدارتان در انســوی آبها هستیم.
را مــرور میکنم ،گاهی مطالعــه میکنم ،این برنامههای من اســت ولی بیشــتر وقتــم را با مردم خوبمان مــی گذرانم. • بیشــتر دوســت دارید به کدام شهرها سفر کنید و وقتی به این شــهرها مــی روید دلتون می خواد بیشــتر آثار باســتانی را ببینید یا در میان مردم باشید؟ ٭ دوســت دارم با مردم باشــم ،آثار باستانی را هم می بینم ،من عشــقم بــودن با مردمه . وقتــی مردم منو می بینــن و می گویند خانم بنایی شــما ایرانید؟ منــو بغل می کنند ،عکس مــی گیرند ،من برمی گردم به 30 ســالگیم و احســاس رضایت و خوشحالی میکنم. دو اســتان ایــران را هنوز ندیــده ام یکی یزد و دیگــری کرمانشــاه .دلم می خــواد هرچه زودتر این دو اســتان را هم ببینمشــون. • چــه صحبتــی داریــد بــرای رســانههای گروهــی در خارج از کشــور اعــم از رادیوها، تلویزیــون و یا مطبوعات ؟ و چــه انتظاری از آنهــا دارید؟ ٭ واال مــن انتظار زیادی نــدارم ولی خیلی دلم میخواهــد حامی هنرمندان قبل از انقالب باشــند .همین طور یاد کننــد از هنرمندان از دســت رفتهمــون کــه در قلــب ما هســتند، حتی اگر شــده ســالی یکبار ،فیلمهاشــون را بگذارنــد ،از کارهاشــون بگویند ،اگر بشــه با خانوادههایشــان صحبــت کننــد .باید باشــه این چیزهــا مثل همه جــای دنیــا .من وقتی میبینم تلویزیونها از هنرپیشــههای ســابق مثــ ًا ادری هپبــورن صحبــت می کننــد و یا هنرمندان دیگه مثل الیزابــت تیلور ،به خودم میگویــم چه خــوب اســت در مــورد ما هم همینطور باشد. یــاد خاطره ای افتادم! دختر و پســر جوانی آمدند که ماشین ب ام و مرا بخرند که 35سال نگهش داشــته بودم .پســر گفــت خانم بنایی نامزدم عاشق ماشــین شماست ،اینو بفروشید بــه ما ،تو رودرواســی گیر کــردم .گفت خوب چقدر مئ دهیــد؟ گفتم ۱/۵میلیــون .گفت وای خانــم بنایی زیاده! گفتم عزیز دل پیراهن الیزابت تیلور ســه میلیون دالره شــما ماشین پوری بنایی را نمیخواهــی ۱/۵میلیون تومان بخــری؟ ناراحــت شــد و گفت چرا چــرا می خــرم می خــرم و لی بــاز هــم صدهزارتومن االن ۳۶ساله که من جلوی دوربین نبودهام اما می بینم نسل جوان کمتر داد!! اینقدر به من احترام می گذارند ،جلو می آیند و عکس میگیرند. البتــه مــن بعــدش غصــه ام شــد کــه چرا فروختــم .خانم فروزان هم لنگه ماشــین منو 25Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676 25ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
می دهند و مشــکالت فرهنگی جامعــه را در پیوند با زنان به درســتی عیــان میکننــد و اگــر آن عهد را بــا خودتان نبســته بودیــد شــاید که همــکاری نزدیک شــما بــا این بانــو می توانســت رهآوردها و دســتاوردهای نیکویی برای جامعه بانــوان ایران به همراه بیاورد و به روشــنگریهایی ره گشــا برسد. ٭ بلــه ولی خیلی هــا از من می خواهنــد که کار نکنم. مــن اگــر نامه ها را بیاورم که شــما بخوانیــد می بینید که حتــی تعداد زیادی از دانشــجویان و جوانان منو ســتایش میکنند کــه کار نکنم. • اگر بخواهید به زمان گذشــته برگردید ،به نقطه شــروع و نگاهــی بیاندازیــد به طــول فعالیت کاریتــان ،به تمام فیلمهایــی که بازی کرده ایــد ،اگر هر یــک را مرور کنید، فکر می کنید کدام یک از فیلمها بیشــتر از همه ،شــما را راضــی کرده و از بازی در کدام فیلمها پشــیمان هســتید؟ ٭ همه فیلمهایم را دوســت دارم ،چــون در آن زمان اگر دو فیلم هنری درســت می شــد باید ده فیلــم تجاری هم درســت می شــد که پول را برای تهیه کننده برگرداند و من بــه تمــام کارگردانهایی که باهاشــون کار کــردهام افتخار مــی کنــم ،آنها را ســتایش می کنــم و تمــام فیلمهایم را (مانند مادری که هر شــش تا بچه خودش را دوســت دارد) دوست دارم. من عاشــق فیلمهام هســتم و می شــینم از اول همه را مــی بینم و اصــ ًا فکر نمی کنم کــه اتفاقی افتــاده ،فکر می کنم االن جلوی دوربین هســتم و دارم کار می کنم! تو فیلمهایــی که اوایل کار کــرده ام ،خوب خیلی جوان بودم، گاهــی بــا خودم مــی گویم کاش لباســم این طــوری بود، کاش ســرم ایــن جــوری بــود ،کاش این طوری بــازی کرده بودم ،ولــی بعد از فیلمهای خوبی که داشــتم نه .از همه فیلمهایم راضی هســتم. • در چند فیلم بازی کرده اید؟ ٭ 87تا. • هیــچ وقت فکر کردید کــه کارگردانی فیلمی را خودتان به عهده داشته باشید؟ ٭ ابداً. • فقــط به خاطر عشــق بــه بازیگری و یــا دلیل دیگری برای این مســئله هست؟ ٭ اگر کســی می خواهد کارگردان باشــد باید تحصیالت بــاالی این کار را به اتمام برســاند و نه تنهــا تمام هنرهای کارگردانــی ،بلکــه حتــی یک نقاش خــوب بــودن را ،یک موزیســین خــوب بــودن را ،یه نویســنده خوب بــودن را من فکر می کنم کمک به جوانی که نیازمالی برای ادامه تحصیل دارد ،یا کمک به دختر و پسر جوانی که نمی توانند ازدواج کنند، حتی به هزار بار مکه رفتن میارزد و این نوع کارها خیلی به درگاه خدا پسندیده است
24
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
نیز باید در وجودش داشــته باشــد تا بتواند یــک کارگردان خوب شــود .حتــی بعضی ها به من پیشــنهاد میدادند که کالس بازیگــری برگزار کنــم و به جوانها آمــوزش بازیگری بدهــم ،امــا من مــی گفتم مــن بازیگــر فوق العــاده ای نبــودم کــه بخواهم کالس بگذارم و کســانی بایــد این کار را انجــام دهند کــه در حد فوق العاده باالیی باشــند .االن متأســفانه جوانهــای مــا پول زیــادی میدهند تــا بازیگر بشــوند .ممکن اســت بازیگر بشــوند ولی در نهایت یک هنرمند نمیشــوند ،پس نبایــد جوانها را بــازی داد. مــن فکــر می کنم کمــک به جوانــی که نیازمالــی برای ادامــه تحصیل دارد ،یــا کمک به دختر و پســر جوانی که نمــی تواننــد ازدواج کننــد ،حتی بــه هزار بــار مکه رفتن مــیارزد و این نوع کارهــا خیلی به درگاه خدا پســندیده است. • برخی از هنرپیشــگان ما پس ازســالها خاموشی دوباره تصمیــم به بازیگری گرفتــه اند ،آیا فکر مــی کنید بتوانیم تفاوتــی خــاص بیــن بــازی پیشــین و کنونــی بازیگــران مختلــف ببینیم ؟ ٭ اگــر منظورتان آقای ملک مطیعی اســت من که هنوز بــازی ایشــان را ندیــدهام ولی من خــودم واقعاً دوســت داشــتم ناصر ملک مطیعی همون بت مقــدس مردم باقی میماند ،دیگه پس از ۳۶ســال درســت نبود ،البته ایشــان خودشــان اعتقاد داشــتند و دوســت داشــتند کار بکنند، امیــدوارم صدمه ای نخورند و فیلمشــان به اکران بیاید و با موفقیت باشــد و روحیه شــان به کل خوب شــود. • اگــر یکــی از کارگردانهــای ایرانــی که خــارج از ایران مشــغول تهیه فیلم هســتند از شــما دعوت کننــد که در فیلمی خــارج از ایــران بازی کنیــد آیا عالقمند بــرای این کار هستید؟ ٭ آقــای اصغر فرهادی عزیز که افتخار ایران هســتند و اســکار گرفته اند از مــن دعوت کردند ،حتــی وقتی که به امریــکا رفته بودم از هالیوود از من دعوت شــد ولی واقعاً ترســیدم که مبادا خدای ناکرده نتونم بــه ایران برگردم .من عشــقم این آب و خاک است. • خانــم بنایــی ،در حــال حاضــر غیــر از خیریههــا و زمینههــای نیکــوکاری کــه فعــال هســتید و برایتان یک ســرگرمی ل ّذت بخش اســت ســایر اوقــات فراغتــی را که داریــد چگونــه میگذرانید ؟ ٭ بیشــتر ســفر می کنم .هم وطنان عزیز از شــهرهای مختلف دعوت می کنند ،چندی قبــل با دعوتی ،به همراه آقــای ملــک مطیعی و آقای وحــدت و چند نفــر دیگر از عزیزان بــه قزوین رفتیم .بودن با دوســتانم را هم بســیار دوســت دارم و مــی خواهم همیشــه با آنها باشــم ،کمتر دلم مــی خواهــد در خانــه بمانم.ایرانگــردی برایم ل ّذت بخــش اســت ،گاهی هم می نشــینم پای فیلــم و فیلمها
24Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
وقتی به گذشته می اندیشم گاهی فکر می کنم همه اینها فقط یک رؤیا بوده است... خودش گذاشــته بود به انجــام کارهای خیریه تشــویق شــدم .با دیدن آن مجله به دفترشان رفتم و گفتم می خواهم در خیریه ایشــان کار کنم و از آن موقع که بیســت ســالم بود تا به حال بــه کارهای خیریه ادامــه داده ام. • بسیاری از انســانها وقتی به اوج می رسند گرفتــار غــرور خاصی مــی شــوند ،فراموش میکننــد از کــدام نقطــه و از کجــا شــروع کردهاند تا به این جا رســیده اند ،شــما زمانی که شــما در اوج بودید چه احساسی داشتید؟ ٭ مــن خوشــبختانه ایــن طور نبــودم ،من صدهــا نامــه از هم وطنــان عزیــز دریافت میکــردم کــه مــی خواســتند جوابشــان را بدهم ،تقریبا همه عکس از من میخواســتند. مــن همه نامه ها را جواب مــیدادم و عکس برایشــان می فرســتادم ،هیچوقت خــودم را از مــردم دور نگــه نداشــتم .من عاشــق هم وطنانم هستم ،به عشــق ایران و ایرانی است کــه در ایران ماندم .محبت آنهــا اگر نبود من هرگز پــوری بنایی نمی شــدم. • من احساســم این هســت که شما مشهور بــودن را همراه با محبوب بــودن دارید و این حاصــل نمی شــود مگر ایــن کــه در دلها جا گرفته باشــید و مردم شــما را دوســت داشته باشــند،خوش آن کــس که بر تخت دلها نشــیند. ٭ مــن هــم بــاورم همین اســت .االن ۳۶ســاله که من جلــوی دوربین نبــودهام اما می بینم نســل جوان اینقدر بــه من احتــرام مــی گذارند، جلــو مــی آینــد و عکــس میگیرنــد. روزی در خیریــه زینــب کبری که مــن در آنجــا برای بچــه ها فعــال هســتم یک بچــه 8ســاله آمــد و وقتــی منو دید گفــت :مامان ،مامان بیا گلنســا! متوجه شــدم که او شــب قبل فیلم گلنســا در پاریــس مــن را دیــده بــوده
همچنین با اســتاد نصرت کریمی .الزم اســت بگویم که من فقط ایشــان را به عنوان اســتاد قبــول دارم چون ایشــان بــا اخذ چهــار دکترا از ایتالیا برگشــتند :بازیگــری ،کارگردانی ،تهیه کنندگی ،نویسندگی و مجســمه سازی .ایشان واقعاً یک هنرمند خوب و شایســته هســتند. با آقــای پرویــز صیاد و زنــده یاد آقــای فرخ غفــاری در فیلم زنبــورک افتخــار همکاری را داشــتم ،بــا آقــای علــی نصیریان فیلــم مهر گیــاه ،با فریــدون گله فیلم «مــاه و همهمه» را در هالیــوود شــروع کردیــم که هنرپیشــه مقابلــم میکی رونی بــود که ایشــان هم به تازگــی فوت کــرده اند. غیــر از کارهــای خودمان در ســینمای ایران، مــن ده فیلم مشــترک هم داشــتم کــه 5-4 تــا بــا آمریکاییها بــوده از جمله بــا مورگن فریمن ،میکی رونــی و پیتر گریوز کار کردهام. متأســفانه در ان زمــان نــه اینترنتــی ،نــه موبایلــی و نــه ماهــواره ای بــود کــه پخش بشــه و همه و همه جا بفهمند .در ســینمای اروپا با کــرن یورکنز کار کردم کــه واقعا غول ســینمای آلمان بود .با ترکها شــش فیلم و با ژاپن هم یک فیلم مشــترک داشــته ام .گاهی فکر می کنــم همه اینها فقط یــک رؤیا بوده اســت( ...اشک چشــمان پوری را پر می کند و بغــض راه گلــوی او را می گیرد) • یــاد آوری خاطــرات همیشــه بــه همراه خودش احساســات مختلفی را مــی آورد؛ گاه افســوس ،گاه شــادی ،گاه غم .فراز و نشــیب در همــه رشــته ها ،در همه زمینــه ها و برای همــه افراد وجــود دارد. ٭ بلــه متأســفانه مــا ســی و پنج ســال از بهترین دوران شــکوفایی کارمــان و جوانیمان را از دســت دادیــم .البتــه مــن چــون از قبل از انقــاب در امــر کار خیر بــودم و در خیریه فــرح پهلوی کار می کردم ،بعــد از انقالب هم که 36ســال از آن گذشــته هنوز هــم در کار امــر خیرم و خــدا را بابت آن شــکر میگویم. واقعیتش را خدمتتان بگویــم یک بار با دیدن عکس شــهبانو فرح کــه یک بچــه جذامی را بغــل کرده و صورت زخمی بچــه را به صورت 23ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
اســت و اگرچــه اون چهره با چهــره االن من، خوب خیلــی فرق کــرده ولی جالــب بود که چــه جوری ایــن بچه مــن را شــناخت! واقعاً خوشــحال شــدم و هزار بار خدا را شکر کردم که بــا وجــودی که این همــه از ســینما دور بــودم ولی از مردم دور نبودم و این زیباســت. • آیا پس از انقالب از شــما درخواســتی برای بازی در فیلمی شــده است؟ ٭ اتفاقاً خیلی هم زیاد پیشــنهاد داشــتهام. خانــم رخشــان بنی اعتمــاد که مــن آرزویم اســت جلوی دوربینشــان برم در فیلم «خون بــازی» از مــن دعــوت کردنــد ولی بــه هیچ عنــوان دلم نمــی خواهــد االن کار کنم. • پس این خواســت خود شماست که دیگه هرگز جلوی دوربین ظاهر نشــید؟ ٭ بلــه اصــ ًا دیگه نمــی خــوام در فیلمی باشــم .مــی دونیــد ما خیلــی اذیت شــدیم، درســت اســت که می گویند هنــر ربطی به سیاســت نداره ،ولی آدم وقتی از کاری صدمه می خــوره ،دیگه نمی تونه خــودش رو راضی کنــه که دوبــاره آن کار را شــروع کنه. • خانم رخشــان بنی اعتماد یکی از برجسته تریــن کارگردانهــای خــوب ایران هســتند که نقش زن را در فیلمهایشــان به درســتی نشان
23Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
گفتگوی مسروره بنی هاشمی با پوری بنایی
از هنرمندان قدیمی هم یادی بکنید از قبل از انقالب در امر کار خیر بودم بعد از انقالب هم که 36سال از آن گذشته هنوز هم در کار امر خیرم آنچــه میخوانید ،گفتگویی اســت بی تک ّلف بــا بانــوی هنــر بازیگــری ایــران .بانویی که متانــتُ ،حجب و شــرم یــک بانوی شــرقی را دارد ،در حالیکه با بازیگران ســینمای هالیوود نیــز همبازی بوده و توانمندی یک هنرپیشــه بین المللی را هم داراســت ،او که سالهاســت ســکوت اختیار کرده و در فیلمی ظاهر نشده اســت ولی با کارهای نیــک و خیرخواهانهاش، باعــث شــده تا مردم از هر قشــر و ســنی ،او را دوســت بدارند ،او بوی "تازه" گذشــتهها را میدهــد و بــوی خاطرات خوش گذشــته را با طراوت و تــازه می کند. ——— ——— ——— • مســروره :درود بر شــما بانو پوری بنایی و از ایــن که مــرا به حضور پذیرفتیــد و اجازه دادیــد یک گفتگــوی شــیرین ،خودمانی و به یاد ماندنی با شــما داشته باشــم سپاسگزارم . ٭ پــوری :مــن بایــد از شــما سپاســگزاری کنــم که منو قابل دانســتید و از فرســنگها راه آمدهایــد کــه با من مصاحبه داشــته باشــید. من به تمام هم وطنان عزیزم درود میفرســتم چــه در ایران عزیز و چــه در خــارج از ایران. • کاش کمی از کودکیتان بفرمایید ،زادگاهتان کجاست؟ کجا بزرگ شــدید و چه شد که وارد 22
دنیای بازیگری شدید؟ ٭ من پــوری بنایی ،از دیار امیــر کبیر(اراک) هستم که اسم قدیمش ســلطان آباد بوده ،در 5ســالگی از اراک بیرون آمده و دوران تحصیل را در تهــران و در دبســتان شــاه عبــاس کبیر و دبیرســتان شــهزاد گذرانــدم .کارهای هنری را دنبــال کــرده و دیپلــم گلســازی و خیاطی گرفتم .هفت ســال نــزد خانم لیلــی الزاریان (روحشــان شــاد) بالــه کار کــردم ،همچنین دو ســال مشــغول فراگیری ســنتور بودم ،اما همیشــه عشــق عجیبی به ســینما داشــتم و در دوران دبســتان و دبیرســتان در تأترهــای مدرســه بازی می کــردم .نوزده ســالم بود که توســط آقای وحدت که نســبت دوری هم با خانــواده عموی مــن دارند بــرای فیلم عروس فرنگــی انتخــاب شــدم .آقای وحــدت گفت: اگر تو عشــق به ســینما داری بایــد موهایت را ســه ســانتی کنی چــون قرار اســت رل یک دختر آلمانــی را بازی کنی کــه موهاش کوتاه و بور اســت .من بالفاصله از اتاق بیرون رفتم، قیچــی را آوردم و از بــاال موهــای بافتــه ام را قیچی کردم و گفتم فقط می خواســتم بدانید کــه من چقدر عاشــق کارهای هنری هســتم، یادم هســت که حتی ایشــان تعجــب کردند
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
که بــا چه جرأتی من موهایــم را قیچی کردم! • شــما در کنار این دل و جــرأت یک عامل بــا ارزشــتر به نــام عشــق را هم بــه همراه داشتید… ٭ بله من به ســینما عشــق مــی ورزیدم و تمــام فیلمهای خارجــی بخصــوص فیلمهای ادری هپبــورن را دنبــال مــی کــردم .ایشــان الگــوی من بودند چون بازیگــری بی نظیر در هالیــوود بودند. عــروس فرنگــی بــا مو ّفقیت خیلــی خیلی زیــاد روبــرو شــد ،بــرای افتتاحش بــه تمام شــهرهای ایــران رفتــم و هر جا کــه می رفتم مح ّبت بی نظیــری از هم وطنانــم می دیدم. از ســینمای محل زندگی خودمــان که خیابان بوســتان سرســبیل بود و شــهر اراک که محله خودم حســاب میشــد تا تبریز ،اهواز ،آبادان، استانهای شمال کشــور و همه جای ایران ،من و ایــن فیلم با اســتقبال زیادی روبرو شــدیم. بعــد از آن بــود که با ســیل قراردادهــا روبرو شدم. بــا مرحــوم فردیــن (هشــت فیلــم) ،ناصر ملک مطیعــی ،بهــروز وثوقی ،مرحــوم بیک ایمانوردی ،ایرج قــادری و منوچهر وثوق همه عزیزانــی بودند که با افتخار بــا آنها کار کردم.
22Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
همچنین دو شــیر عظیم ســنگی روســتاهای آب ماهیک و تنبــل پــس از آبگیری ســد گتونــد به زیــر آب خواهند رفت کــه درباره نجات بخشــی آنها تاکنون اطالع رســانی صــورت نگرفته اســت .در آخرین بازدید خود از قبرســتان شهســوار ایذه که به واســطه وجود ســنگ نگاره شــاه یا امیر ایالمیکــه در مقابل او پنج نفر ایســتادهاند در فهرســت آثــار ملی هــم بــه ثبــت رســیده و از تعداد زیادی شــیرهای ســنگی برخــوردار اســت متوجه تخریب بیش از پیش شیرهای ســنگی و احیانا سرقت آنها شدم». بــا ایــن همــه معاونــت میــراث فرهنگی اســتان خوزســتان هم آمار دقیقی از قبرســتانهای ثبت نشده و شیرســنگیهای اســتان ندارد .این در حالی است شیرســنگیها ابعاد
و مشــخصات متفاوتــی دارنــد .از حالت نشســتن یا خیز شیرها تا وزنشــان متفاوت است .برخی از آنها نقشهایی دارنــد اعــم از شــاق ،شمشــیر و ...و برخــی حتی ناخن شــیر یا نوع دم آن نیز مشــخص اســت که اینهــا همه به ارزشهای پژوهشی شــیرها نیز میافزاید .شیرهای سنگی به جــز در خوزســتان در اســتانهای لرســتان ،کهگیلویه و بویراحمــد ،اصفهــان و چهارمحال و بختیــاری نیز دیده میشــوند ولی تراکم شــیرهای ســنگی در بعضی مناطق خوزســتان به قدری اســت که گویی پهلوانان و جوانمردان در مقابل شــما نشســتهاند تا شکوه و اقتدارشــان را به رخ بکشند. هرچند که از شــمار شــیرهای ســنگی و مناطقی که در آنها شــیر ســنگی وجود دارد آماری رسمیدر دست نیست ولــی شــکی در کاهش ســریع شــمار ایــن آثــار تاریخی بیهمتا وجــود ندارد. آدمیــان از دیربــاز اعتقــاد دارند که هــر حیوانی مظهر یــک خــوی و خصلت اســت ،بــه همین دلیــل معتقدند که اســب مظهر نجابــت ،گاو مظهر فراوانی ،ســگ مظهر 21
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
وفــاداری و روبــاه مظهــر مکر و شــیر مظهــر صالبت و قدرت اســت .شــاید به همین دلیل اســت کــه از روزگار باســتان برای پاسداشــت افراد رشــید ،مقتدر و محبوب ،از ســنگ سخت ،پیکری از شیر میتراشــیدند و بر مزار فردی کــه جانــش را در راه آرمانهای بشــری داده اســت ،قرار
میدادند .از شــمال شرقی اســتان خوزستان گرفته تا شمال غربــی ،شــرق و غرب ایــن اســتان در عمده قبرســتانها شــیر ســنگی نصب شــده حتی نصب شــیر در دو میدان چهارشــیر اهــواز و میدان مرکزی شــهر دهدز نیــز دیده میشــود .به همین دلیل باید شــیرهای ســنگی خوزستان پس از شناســایی و شناسنامه دار شدن مورد محافظت قرار بگیرند زیرا خوزســتان موزه روباز انواع شــیرهای ســنگی محســوب میشــود که در بخش عمدهای از اســتان قابل مشاهده هستند. امــروزه در دشــتهای ایرانزمیــن هیــچ شــیر ایرانــی نــژادی غرش نمیکند .بــه گواه دوســتداران حیات وحش، آخریــن شــیر از نژاد ایرانی کــه در فالت ایران دیده شــد، در دشــتهای پیرامون شــهر دزفول در اســتان خوزستان بــوده اســت .از آن روز تا کنون ،در سراســر کره زمین ،تنها حدود 300شــیر ایرانی و آن هم در کشــور هندوستان ،به زندگــی خود ادامه میدهنــد .هرچند کــه از آن هنگام تا کنون در خوزســتان صدای غرش فرمانروای جنگل و دشت شنیده نشــده اســت ،ولی هنوز هم شــیرهای ایرانینژاد خاموش و سنگین در این اســتان برای همیشه نشستهاند. شــیرهایی کــه اگر امروز بــه فریاد خاموش آنها رســیدگی نشود ،فردا سرنوشــتی بهتر از شیر ایرانی نخواهند داشت.
زمان در كارهای مرا هستم كه همین من مال های استان خوزستان در نسلیجز در سنگی به شیرهای زندگی منوبرای هستند. اما با من لرستان،ندیدهاند خودش چهارمحال و اصفهان بویراحمد، کهگیلویه و ساختهمی نیز دیده بختیاری شوند ام. نشده وطن دور از 21Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
نماد سنگی شیر ایرانی در خطر انقراض است
مردان غیور و پهلوان بختیاری چون مثل شیر دالور بودهاند بر مزارشان این شیرها را میساختهاند شیرســنگیهای خوزستان با قدمت چندصدســاله ،بر مزار مردان دالور بختیاری نشســتهاند و به پاســبانی خاکشان ایســتادهاند .اما نه کسی آمــار دقیقی از تعدادشــان دارد و نــه اغلب حفاظتی از آنها میشــود. برخی از آنها حتی به ســرقت رفتهاند و برخــی در محاصره آب دریاچه ســدها اسیر شدهاند و چشــم به راه باال آمدن آب و غرق شدن هستند. شــیرهای ســنگی اغلب در قبرســتانهای شــمال اســتان خوزســتان پراکندهانــد و عــاوه بــر قدمــت تاریخی چند صدســاله بــرای مردم جذابیــت و ارزش دارنــد .مــردان غیور و پهلــوان بختیــاری چون مثل شــیر دالور بودهانــد بر مزارشــان ایــن شــیرها را میســاختهاند و این طــور نبــوده که هر کســی بخواهد برایش شــیر بســازند .یعنی عمده شیرســنگیها برای کســانی ســاخته شــده که در ایل خودشان محبوب بودهانــد و افراد سرشناســی بــه شــمار میرفتهاند. به گفته مجتبی گهســتونی دبیــر انجمن دوســتداران میراث فرهنگی خوزســتان ،تاریانا ،نــه آماری از تعداد دقیق شیرســنگیهای پراکنده در سطح اســتان خوزســتان وجود دارد و نه حفاظت ویژهای از آنها صورت میگیرد . گهســتونی پیشــنهاد میکند که در یک بررسی جامع این شیرسنگیها شناســایی شوند و برایشــان شناسنامه تشــکیل شــود .او میگوید« :با مســئوالن میــراث فرهنگــی کــه در ایــن باره صحبــت کــردم گفتند 20
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
برنامهشــان این اســت کــه یکی از قبرســتانهای ثبت شــده را به طور پایلــوت شناســنامهدار کننــد و ببیننــد فیدبک چیســت .بــا این حال متاســفانه گاهی شــیرها به ســرقت میروند یا به مرور از بین میروند و نظامیبــرای حفاظــت از آنها وجــود ندارد». بخشــی از قبرســتانهایی که شــیر ســنگی دارند ثبت ملی شدهاند و برخــی دیگر کال به حال خود رها شــدهاند .در منطقه آب ماهیک اللی ســه شیر بســیار منحصر به فرد و بســیار ســنگین و بزرگ در محاصره آب دریاچه ســد گتوند قرار گرفتهاند و اگر آبگیری بیشــتری انجام شود زیر آب میروند و این شــیرها نیازمند نجات بخشــی هستند. وی تاکیــد میکنــد که «شــیر یک حیوان کامــا ایرانی اســت و نماد ملــی به شــمار مــیرود .افــزون بر این شــیر یکــی از خاســتگاهها و زادگاههایش خوزســتان اســت و آخرین شــیر ایرانی هم در خوزســتان بوده و متاســفانه شــکار شــده است». بــه گفته او در گورســتان بارانگرد که میان باغملک و ایذه واقع شــده چند شــیر ســنگی وجود دارد که تعــدادی از آنها به دلیــل حفاریهای غیرمجاز از جا کنده و شکســته شــدهاند. گهســتونی میافزاید« :در حال حاضر در قبرستانهای کهباد (شهسوار) و ترشــک ایــذه و بابازاهد قلعه خواجهاندیکا تراکم شــیرهای ســنگی فراوان اســت و البته بخش قابل توجهی از آنها آســیب جــدی دیدهاند 20Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
19
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
19Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
و مــن کاملش کــردم و حس کردم این شــعر زبان حال من و طرفداران مرتضی اســت ،به همین علــت آن را خواندم.
مثــل اینکه قرار اســت مســتند و آلبــوم جدید مرتضی پاشایی نیز منتشــر شود؟ مصطفــی :بله مســتند و آلبــوم جدید مرتضــی در راهاســت .مرتضی بــرای این آلبــوم زحمت زیادی کشــید اما دســت تقدیر نگذاشــت که خــودش این آلبــوم را تقدیم طرفدارانــش کنــد و مــن بــه نمایندگی از مرتضــی پیگیر آلبــوم هســتم .انشــاءالله اوایل ســال 94روانه بــازار می شــود .آلبوم 11قطعه متفاوت دارد و مرتضی در این آلبوم بــا معین راهبر ،کوشــان حداد ،مهران عباســی و در بخش ترانه نیز با مهرزاد امیرخانی همکاری داشــت .مستند هم مراحل تدوین را پشــت ســر می گذارد و به زودی منتشــر می شود. امسال سال تحویل را کجا بودید؟ مادر :امســال به یاد مرتضی عزیزم ســر مزارش ســال راتحویل کردیم.
مــادر :مرتضــی کال صبور بود .در کودکــی هم عالوه برشــیطنتی که داشت همیشــه صبوری اش برایم جالب بود. یــاد دارم یک بــار در کودکــی اش قند به گلویــش پرید و وقتــی قنــد را درآوردم گلویش کمی خــون آمد و من هول شــدم اما مرتضی در نهایت خونســردی و صبــوری مرا آرام کرد.
آقا مصطفی قطعه ســرت را برنگردوندی با صدای شــما منتشــر شد ،چه شد که شــما خواندید؟ زمانــی کــه مرتضــی شــروع بــه فعالیــت در حرفــهخوانندگی کــرد قرار بود با هم کار کنیــم اما من در همان ســال ازدواج کردم و به خاطر مشــغله کاری ام نتوانستم به صــورت حرفه ای فعالیت موســیقی را پیــش بگیرم .قطعه ســرت را برنگردونــدی پس از فوت مرتضی جــان با صدای من منتشــر شــد .این قطعه را مرتضی نصفــه خوانده بود
کمــی از عیدهای نوروزی کــه مرتضــی در کنارتان بود بگویید. پــدر :این ســال های اخر که معموال کنســرت داشــتو عیدهــا کنارمــان نبــود اما لحظاتــی هم که بــود خانه مادربزرگــش دور هم جمع می شــدیم .مرتضــی به هیچ وجه خســیس نبــود و معمــوال عیدها بــرای ما کــه از او بزرگتــر بودیم نیــز عیدی می گرفت و ما را خوشــحال می کــرد .به فکر خانــواده اش بود و درآمد اولین کنســرتش را تقدیم مــادرش کرد. از اینکــه ســال 94را بــدون مرتضی آغاز مــی کنید چه حســی دارید؟ پــدر :مرتضــی تندیس عشــق و ادب و مهربانی اســتو جایگاهــش جاودانــه اســت و به اعتقاد مــن مرتضی را خــدا خریــد و از اینکــه آنقدر محبــوب بود خوشــحالم. شــاید باورتان نشــود اما عالوه بر شــهرهای ایران مردم 21 کشــور جهان به مراســم ختم مرتضی آمدند و برایش پیام تسلیت فرستادند.
اولین دعای هفت سین امسال تان چه بود؟ مــادر :مدتــی قبل بارش ســتاره هــا را خــواب دیدم وهمان لحظه احســاس کــردم دعایم می گیــرد و از ته دلم شــفای بیماران را خواســت .دعــا می کنم در ســال جدید من مال همین نسلی هستم كه كارهای مرا در زمان است همه ســامت باشــند و هیچ کس داغ عزیــزش را نبیند. مرتضی تندیس عشق و ادب و مهربانی خودش ندیدهاند اما با من هستند .من برای زندگی خوشحالم محبوب بودنشدهام. ساخته آنقدراز وطن و از اینکه دور 18
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
18Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
دعا می کنم در سال جدید همه سالمت باشند و هیچ کس داغ عزیزش را نبیند از حال و هوای ایــن روزهایتان بگویید؟ مصطفی :ما هــم برادر بودیمو هــم رفیــق و از زمانــی کــه خودمــان را شــناختیم رابطه ای صمیمی بین مان بود و از دســت دادن مرتضــی بــرای من شــوک بزرگی بــود .این روزها مشــغول پیگیــری کارهای مرتضی هســتم مثــل مســتندی کــه قرار اســت از مرتضی ســاخته شــود و آلبوم جدیدش. قشــنگ ترین صحنــه ای که از مرتضی در ذهن تان ثبت شــده چیست ؟ پــدر :همانطــور که قبــا گفتم مرتضی بســیار صبور بــود و خوشقلــب .روزهایــی کــه در بیمارســتان بود مــردم محبت داشــتند و دم بیمارســتان تجمــع می کردنــد و مرتضی مــدام به ما ســفارش می کرد که از مردم تشــکر کنید و بگویید برونــد ،هوا ســرده ...ایــن حرف هایش هیــچ وقت از خاطرم نمی رود. مصطفی :مرتضی در کنســرتهــای آخرش آنقدر بــا انرژی روی صحنه حاضــر می شــد که هیچ کس متوجــه درد و بیماری اش در حــال خواندن نشــد و این قدرت و انــرژی اش بهتریــن ســکانس مرتضــی در ذهن من اســت. چــه شــد کــه مرتضــی ســر از موســیقی درآورد؟ مــادر :مرتضــی از دورانشــیرخوارگی حــس موســیقایی داشــت و زمان پخش موســیقی بــه آن توجه می کــرد .رفته رفته از ســن نوجوانــی بــا ســاز گیتار آشنا شــد و در کنار نواختن گیتار خوانندگی هم می کــرد و ما هم 17
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
بــه عنوان خانواده اش مشــوقش بودیم. پــدر :عالوه بر اســتعدادی کهمرتضی در موســیقی داشت ،در حرفه بازیگری نیز مســتعد بود و قبل از اینکه بــه صورت حرفه ای وارد موسیقی شــود بازیگر تئاتر کودک بود.
چــه کســی مرتضــی را در خوانندگــی کشــف کــرد؟ مــادر :فکــر مــی کنــم خودمرتضی خــودش را کشــف کرد. در ســال 89قطعه یکی هست از مرتضی منتشــر شــد و به دل ها نشســت و پس از آن مرتضی در
زمینــه خوانندگی پررنگ تر شــد. پدر :اولین باری که قطعه یکی هســت را از پســرم مرتضی شنیدم بامــادرش در جاده بودیم و تا مقصد فقط «یکی هســت» را گوش دادیم و فکر می کنم مرتضی با انتشــار ایــن قطعــه توســط هوادارانش کشف شد.
فکر مــی کردیــد روزی مرتضی در هنر به اوج برســد و ماندگار شود؟ مادر :می دانســتم کــه روزیدر عرصــه هنر مطرح می شــود و مرتضــی در خوانندگــی به اوج رســید و در دل ها ماندگار شــد. تا آخریــن لحظه امید داشــت و به مرگ فکــر نمی کرد .امســال اولیــن نوروزی اســت که مرتضی در کنارمــان نیســت اما حضورش را احســاس می کنــم و حس می کنم این مرتضی نیســت که رفته بلکــه بیمــاری اش اســت که از وجودش رفته اســت. کمــی از کودکی مرتضی برایمان بگویید؟ 17Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
اولین نوروز بدون مرتضی پاشایی
تیتر
داریم در کنار عکس هایت هفت سین می چینیم .امسال اولین سالی بود که بدون تو تحویل شد اما حضورت را در قلب هایمان احساس می کنیم مادرت می گفت« :ســیب دوســت داری و به خاطرت سین اول هفت سین امســال مان ســیب بود ».پدرت می گفت« :مرتضی را خدا خرید. راســت گفت تو را خود خدا خرید. راســتش هر جور که فکر می کنم می بینم نمی شــود گفت نیســتی ...وقتی صدایت ،نجوای عاشــقانه هایت و یادت همیشــه ســبز است، ســبز ...مرتضی پاشــایی مرد مردادی بدان که در قلب هایمان همیشــه جــای داری .هنوز هم می گوییم یکی هســت که هنوز هم هســت. روحت شاد... مجله دیده بان -ســروناز صبوری در گزارشــی در کنار خانواده پاشایی ســاعاتی را گذرانده اســت و به یاد مرتضی گپ زده که خواندنش خالی از لطف نیست. ***
اولین ســوال را از پاشــایی بزرگ پدر مرتضی می پرســم ،این روزهای خانواده پاشــایی چطور می گذرد؟ پــدر :ایــن روزهایمــان مــی گذرد امــا با دلتنگــی زیادی کــه برایمرتضــی داریــم و جــای خالــی اش دل مــان را تنگ تر مــی کند. ســعی می کنید با چه چیزی خودتــان را آرام کنیــد و دلتنگی تان را التیام دهید؟ پــدر :مــن با صــدای مرتضی آرام می شــوم و بیشــتر اوقات آهنگهایــش را گوش مــی دهم. مــادر :همدلــی و محبت مــردم برایم آرام بخش اســت و همین کهمــی بینــم در دل هوادارانش جــای دارد از بار دلتنگی ام کم می شــود. آقا مصطفی ،شــما عــاوه بر بــرادر رفیق مرتضی هــم بودید .کمی 16
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
16Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
خردمندشما مجلهمطمئنم چون من شما در بودند مطمئنم نشریات پولی بودند چون من پولیکاشکی مجله: نشریات خوانندگان کاشکی یکی از نداشتیدنداشتید مجله خوبتون خوبتون فروش برایمجله فروش مشکلی هیچبرای مشکلی خردمند در مجله هیچ
نیافتــم و پنــداری در آینده ســایر خوانندگان هم چنین توقعی داشــته باشند. و امــا ســاختگاه خردمنــد کــه گویی با دقــت و پژوهش تهیه شــده اســت ،نگاهی به ترکیب جدید جامعه ایرانی تبــار کانادا و بویژه تورنتو دارد و مــی خواهــد که ســخت پیوندهــای خــود را با ایــران و در حد ممکن و مقدور نگه داشــته باشــد ،از این روی خردمند در موقعیت فرا رســیدن بهار و ســال نو ایرانی ،بد ندیده اســت که بدنبال تاریخ نوروز باســتانی هم باشد. از آنجای ی که دسترســی به شــبکه جهانی را برای همگان میســر است و همه می توانند شــبانه روز در تعقیب مســائل سیاســی و تخصصی ایــران و جهان باشــند ،لذا خردمند جهت نگاه خود را بســوی مســائل اجتماعــی ،ادبی ،هنری و تاحدودی ورزشــی دوخته اســت. دنبال داســتان کوتاه و شعرافتاده و نشانی از ورزش و تاریخ و سرگرمی هــم دارد .تمــام این موارد نظم و ترتیب مؤســس خردمند را نیز با خود دارند. آنهــا که طی ســالهای ماضی با قلم محمد ســهی آشــنا هســتند می دانند که دلبســتگی وی به علوم و ناشــناخته ها بســیار است .این جای پــای را در انتخــاب مطالب مجلــه خردمند نیز مشــاهده می کنیم که خردمند حتی در صفحه ورزشــی ،هنری و اجتماعی خــود ،دید نقادانه و پژوهشــگر را مد نظــر دارد .همچنیــن طرفداران جدول و ســرگرمی همانقــدر خردمند را خانــه خود میدانند که طرفداران جامعه شناســی خودمانی. مــن با مطالعــه شــماره ۱خردمند بتاریخ مــاه مــارچ و فروردین ،در آن پدیــده ای قابــل توجــه و آینــده دار دیدم که قطعــاً تجربه و تالش روزنامــه نــگاری آقای خردمند ،پشــتوانه اش هســت .همــکاران او در 15ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
نخســتین شــماره معرفی شــده اند و به لحــاظ حمایت هــای تجاری احتماالً جای نگرانی نباشــد .شــاید سمت و ســوی انتخابی خردمند در مورد مخاطبانش به ســوی عموم مردم و مشــتاقان نشریاتی عمومی و بقولی جریان عمومی باشــد ولی در همین چارچــوب هم جدّی ماندن و انتخاب نمونه های مفید میتواند به اســتمرار انتشــار آن یاری رســاند که اگر نورســیده را پســندیده باشیم بی شــک خردمندان می توانند در جریان رشــد و بالندگی این تازه وارد نام آشــنا ،پر تالش تر باشــند و به روزهایی بیاندیشــند که نورســیده آنها به نوجوانی و جوانی رســیده و مســئولیت های افزون تری بر عهده بگیرد ،مســئولیت هایی که برخی عامــداً و از روی حــس بازاریابی محض آن را فرامــوش کرده اند. سعیدپورعبدالله
)۵
مجله تان بســیار عالیست .امیدوارم بتوانید همیشــه این قالب و فرم و محتوا را حفظ کنید .میدانم که وقتی مجله و ســایر نشــریات رایگان هســتند تمام مخارج باید از طریق آگهی ها پوشــش داده شــوند ولی شــما ســعی کنید با افزایش آگهی هایتان از میزان مطالبتان کم نشــود. کاشــکی نشــریات پولــی بودند چــون مــن مطمئنم شــما در مجله خردمنــد هیچ مشــکلی برای فــروش مجلــه خوبتون نداشــتید. فرح
)۶
و ده هــا تلفــن دیگر و ابراز لطف از طــرف خوانندگان عزیز و محترم ما .باز هم از همه شــما تشــکر میکنم. 15Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
فقط میتوانیم بگوییم :متشکریم محمدسهی شــماره اول مجلــه خردمند یک موفقیت بســیار بزرگ بــود .مجله با اســتقبال بســیار زیاد مردم مواجه شــد ،تعــداد زیادی تلفــن ،ایمیل و فکــس به دفتــر مجله رســید که همــه حاکــی از این بودند که شــما عزیزان ایــن مجله را پســندیده اید… و چه آرامشی بیش از این را میتوان برای ما متص ّور شد؟ تمــام تالش ما برای ایــن که ماهنامــه ای بیافرینیم تا مورد اســتقبال مخاطبانمــان قــرار بگیرد در همان ابتدای راه به ثمر نشســته اســت و هیچ لذتــی باالتر از این موجود نیســت. تعــداد تلفن ها و اظهار لطف های حضوری بســیار زیاد بوده اســت. در اینجا فقط چندنمونــه از آنها را با هم بخوانیم:
)۱
با سالم خدمت شما : ســال نو را به شــما تبریک میگویــم و بهتر ینها را برایتــان ارزومندم، غرض از این ایمیل تشــکر و خســته نباشــید است . مجله اتان بسیار عالی و پر از اطالعات مفید و خواندنی است . از صمیم قلب برایتان ارزوی موفقیت دارم. فائزه
)۲
جناب آقای ُسهی سر دبیر محترم ماهنامه خردمند با سالم احترامــاً ضمن تبریک به مناســبت آغــاز بهار ایران زمیــن ،آن هم به پهناوری ایران هخامنشــی ،و همچنین انتشــار اولین شماره از ماهنامه خردمنــد ،همــان طور که اســتحضار دارید عموم تولیــدات ایرانیان در حوزه نشــر ،خصوصــاً مجالت ،از منظــر ویرایش هــای ادبی وضعیت نامناســبی دارند که همین امر ســبب می شــود نوعی فرهنگ گفتاری و نوشــتاری مغایــر با زبان فارســی در جامعــه ایرانی ســاکن در کانادا حاصل گردد… بــا عنایــت به اینکه به نظر می رســد ایــن هفته نامه در مقایســه با دیگــر مجــات از مقاالت و مطالــب قابل توجه تری برخوردار اســت و 14ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
حتماً در آینده نزدیک مخاطبان بســیار زیادی را شــامل خواهد شــد ، لذا دقت نظــر در خصوص ویرایش ادبی مطالب اهمیت بســیارزیادی دارد. محمد حسن اثباتی
)۳
I had the chance to get a hold of your magazine this week. I was impressed and pleased by the content. It is a good, reference kind of literature we need to go to for our own knowledge or share with people who do not know our history, culture or habits. How can we support it if we do not have a business and can not give our advertisement to your magazine for financial support? I can help with translating articles from French for you voluntarily, if you need. Keep up the good work and please try to stay in the market for a long time and do not slip away like "une !"etoile filante …Elaheh
)۴ قدم نو رسیده مبارک خردمند نو نهال نام آشنای جامعه رسانه های نوشتاری کانادا نــام خردمند بویژه در تهــران و تورنتو ،یادآور خیابان و انتشــاراتی به همین نام اســت .نشــریه خردمند اکنون به بازار رســانه های نوشتاری تورنتو رســیده اســت .تا حضور این مجله بواقع خــوش ترکیب و حرفه ای صفحــه آرایی شــده ،نــام خردمند ،متــرادف بود با نــام آقای محمد ســهی که واقعاً بســیاری او را همان آقای خردمند می شناسند .مؤسس و مدیر انتشــاراتی که بخشی از نویســندگان و فرهنگیان جدّی جامعه ایرانــی تبار کانادا ،انتشــار آثــار قلمی خود را در ترکیــب کتابهایی به جا ماندنی و قابل تأمل ،مدیون تالش و عالقه محمد ســهی هســتند .و اکنون مــا با مجله خردمند از انتشــاراتی به همین نام روبرو هســتیم. در درجه نخســت آقای ســهی با قلم آشــنای خود برای جامعه ایرانی و افغان و تاجیک تبار از زندگی و اتفاقاتی مینویســد که او را از تهران و رشــته فیزیک به دنیای گرافیک و تألیفی انتشــارات خردمند میرسانند، که محمد ســهی خــود را در غالب چند جملــه در صفحه ۹معرفی می کنــد .من که هر چه دنبال پیشــانی و فهرســت مطالب گشــتم چیزی 14Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
به دنبال آدم ّیت ســال هــا پیش ،در دوران جنــگ ایران و عراق ،یک شــب تلویزیون تصاویــری از یک دختر ماهنامهخردمند کوچــک آبادانی نشــان داد که هــر دو پایش را در بمبــاران عراقیها از دســت داده بود .آن اجتماعی -فرهنگی -هنری دختر کوچولو ۹ســال بیشــتر نداشت. پانزدهم هر ماه منتشر می شود تصویــر آن دختر ۹ســاله آبادانــی هیچوقت از ذهن من پاک نشــد ،هیچوقــت .در همان زمــان ها خواهر کوچکم ۷-۶ســاله بود .وقتی یــک روز از زندگی خواهــرم را تصور میکردم ناشر :انتشارات خردمند -تورنتو کــه همــش بــدو بدو بود و بــازی ،بیشــتر به بالیی که بــر ســر آن دختر ۹ســاله آمده بود سردبیر :محمد ُسهی امور داخلی و اداری :حامد خ ّرم بخت میســوختم ،هنوز هم میســوزم .چرا بایــد آن کوچولو تا آخر عمرش از بدو بــدو و بازی کردن تایپ :مریم ُسه ی محروم شود؟ طراحی و صفحه آرایی :انتشارات خردمند ناراحت کننده تر این است که هیچوقت جوابی برای این سؤال پیدا نکردم… از همــان موقــع ها تا همیــن االن یک آهنگ توی گوشــم زنــگ میزنه ،قرار بــوده آهنگ با تشکر از: مسروره بنی هاشمی -محمد تاجدولتی -شــادی باشــد ولی نمیدانم چرا اشــک بر چشــمانم می نشــاند .این آهنــگ می گوید: موریس ایرانپور -حدیث صحرا -مریم ُسهی دختر آبادانی ،چه خوشگل و مامانی… آرزو وفـا -رضا میرفخرایی -راضیه عباس*** زادگان و همه کسانی که در این شماره ما را دیــدن ایــن تصویر که اخیرا ً تو اینترنت و در شــبکه های اجتماعی زیاد پخش شــد ،باز هم یار و یاور بودند. ناراحتی از دنیای بی رحم را به ســراغم آورد. در ایــن عکــس یــک دختــر کوچولــوی ســوریه ای (به نام هــدی) را مــی بینیــم کــه با دیدن لنز بلنــد دوربین عکاس ( )Photo: Osman Sagirliبه تصــور این کــه این لنــز بلند، لولــه یک نوع اســلحه اســت، دســتان کوچــک خــود را بــه عالمــت تســلیم باال مــی برد. دقت در چشــمان وحشــت زده این کــودک ،عمق فاجعــه ای که هــر روز و در جای جای روی جلد -شرح در صفحه ۳۷ احسان خواجه امیری ایــن جهــان نازیبا ،بر ســر کــودکان بی گنــاه و بی پناه مــی آید را غرق در «پاییز و تنهایی» نمایان میسازد. در هــر جنگی ،یک دختر ۹ســاله هســت که هــر دو پایش را از دســت داده اســت ،در هر جنگی یک هدی هســت که همه چیز Tel: 416-676-9-676 را به چشــم یک اســلحه که برای ســتاندن جانش آمــده می بیند. Fax: 1-888-676-9677 info@kheradmand.ca www.kheradmand.ca 8131 Yonge Street, Suite 207 Thornhill, Ontario, L3T 2C6
13
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
*** امــا من هنــوز متعجبم چرا هنوز کســانی هســتند کــه بر طبل جنگ مــی کوبند؟ 13Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
12
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
12Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
11
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
11Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
10
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
10Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
9
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
9Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
8
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
8Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
6
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
6Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
4
ماهنامه خردمند -سال اول -شماره دوم -آپریل -۲۰۱۵تلفن۴۱۶-۶۷۶-۹۶۷۶ :
4Kheradmand Monthly - Issue 2 - April 2015 - Tel: 416-676-9676
Need Printing? www.ThePrintGiant.com