Kheradmand Magazine - Issue #50

Page 1

Volume 5 - Issue #50 - Apr/May 2019 Price Outside Toronto: $2 www.kheradmand.ca Tel: (416) 676-9-676



‫‪  82 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪82 Kheradmand‬‬


‫وام مسکن‬

‫مهاجرت و وکالت‬

‫‪  81 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪81 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫‪  80 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪80 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫‪  79 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪79 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫‪  78 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪78 Kheradmand‬‬


‫دندانپزشکی‬

‫خدمات روان‌درمانی‬

‫تعمیرگاه اتومبیل‬

‫‪  77 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪77 Kheradmand‬‬


‫گوناگون‬

‫خدمات برای منزل شما‬

‫‪  76 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪76 Kheradmand‬‬


‫حسابداری‬

‫خدمات ساختمانی‬

‫‪  75 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪75 Kheradmand‬‬


‫بازرسی ساختمان‬

‫بیمه و سرمایه گذاری‬

‫‪  74 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪74 Kheradmand‬‬


‫آرایشگاه و لیزر‬

‫آژانس مسافرتی‬

‫‪  73 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪73 Kheradmand‬‬


‫خدمات ارزی‬

‫آموزشگاه ها‬

‫‪  72 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪72 Kheradmand‬‬


‫‪  71 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪71 Kheradmand‬‬


‫واکاوی مناسبات ایران و اعراب در سال ‪۱۳۹۸‬‬

‫کار ایران و عربستان به کجا می‌کشد؟‬ ‫به گــزارش فــرارو‪ ،‬روابط میــان ایران و همســایگان‬ ‫عــرب خود در ســال ‪ ۱۳۹۷‬شــاهد فرازونشــیب‌هایی‬ ‫بــود‪ .‬عــراق‪ ،‬کــه یکــی از نزدیک‌تریــن کشــور‌های‬ ‫عربی به ایران اســت‪ ،‬از ســوی آمریکا بــرای پایبندی‬ ‫به تحریم‌های ایران تحت فشــار اســت‪ .‬کشــور‌های‬ ‫شــورای همکاری خلیج فــارس هم دیدگاه مشــترکی‬ ‫درباره روابــط با ایران ندارند‪ .‬در حالی که عربســتان‪،‬‬ ‫امــارات و بحرین از کارزار فشــار حداکثری آمریکا بر‬ ‫ایــران حمایــت می‌کننــد‪ ،‬قطــر‪ ،‬عمان و تــا حدودی‬ ‫کویــت در همراهــی بــا فشــار‌ها علیه ایــران تردید‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫در پــی اعــدام شــیخ نمــر النمر‪،‬‬ ‫جمعــی از ایرانیان در محکومیت‬ ‫ایــن اقدام در دوم ژانویه ‪ ۲۰۱۶‬به‬ ‫کنســولگری عربستان در مشهد و‬ ‫ســفارت آن در تهران حمله کردند‬ ‫و آن را آتــش زدنــد‪ .‬یک روز بعد‬ ‫عربســتان‪ ،‬ضمن محکــوم کردن‬ ‫این اقــدام‪ ،‬روابــط دیپلمکاتیک‬ ‫خــود را بــا ایــران قطــع کــرد و‬ ‫برخــی از کشــور‌های عربی هم‬ ‫به تبعیت از عربســتان‪ ،‬یا روابط‬ ‫شــان با ایــران را قطع کردند یا ســطح ایــن روابط را‬ ‫کاهــش دادند‪ .‬پس از واقعه ســفارت‪ ،‬روابــط ایران و‬ ‫عربســتان هرگز خوب نشــد‪.‬‬ ‫بــه لحاظ گســتره نفــوذ‪ ،‬عربســتان در حــال حاضر‬ ‫مهمترین کشــور عربی است‪ .‬ســایر کشور‌های عربی‬ ‫یا ماننــد مصــر درگیر مشــکالت داخلی هســتند‪ ،‬یا‬ ‫اینکه تمایلــی به رقابت‌هــای ژئوپولتیــک منطقه‌ای‬ ‫ندارند‪ .‬عربســتان به دلیل درآمد‌هــای هنگفت نفتی‬ ‫و ثبــات اقتصادی داخلی‪ ،‬همــواره تالش می‌کند نفوذ‬ ‫خــود را در منطقه گســترش دهد‪ ،‬اما بــا افزاش نفوذ‬ ‫ایران در برخی کشــور‌های عربی‪ ،‬نفــوذ آن به چالش‬ ‫کشیده شــده است‪.‬‬ ‫در ســال‌های اخیــر‪ ،‬عربســتان و ایــران‪ ،‬بــه طــور‬ ‫غیرمستقیم در کشور‌هایی مانند ســوریه‪ ،‬یمن‪ ،‬لبنان‬ ‫و عــراق روبــروی یکدیگــر قــرار گرفته‌انــد‪ .‬مقامات‬ ‫ریــاض همــواره ادعــا می‌کننــد هدف اصلــی حمله‬ ‫نظامــی آن‌هــا بــه یمــن‪ ،‬جلوگیــری از قدرت‌گیــری‬ ‫متحــدان ایــران‪ ،‬یعنی انصاراللــه (حوثی‌ها)‪ ،‬اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬دولت دونالد ترامپ‪ ،‬مهمتریــن عامل در تاثیرگذاری‬ ‫بــر روابط کشــور‌های عربی بــا ایران در ســال ‪۱۳۹۸‬‬ ‫خواهــد بــود‪ .‬اســتراتژی اعمــال فشــار حداکثــری‬ ‫اقتصــادی آمریــکا بر ایــران‪ ،‬تاثیــر مهمــی روی این‬ ‫روابــط خواهــد گذاشــت‪ .‬عــراق‪ ،‬خصوصــا در دوره‬

‫نخســت‌وزیری حیــدر عبــادی و عــادل عبدالمهدی‪،‬‬ ‫تالش کرده اســت که نوعی موازنــه منفی در روابطش‬ ‫بــا ایــران و متحدان عربــی آمریکا در پیــش گیرد‪ .‬به‬ ‫ایــن معنی کــه در رقابــت میــان ایران و عربســتان‬ ‫بی‌طــرف بمانــد‪ .‬در ســطح منطقه‌ای‪ ،‬عــراق موفق‬ ‫شــده اســت از نزاع‌های منطقــه‌ای دور بماند‪ .‬برهم‬ ‫صالــح‪ ،‬رئیس‌جمهــور عــراق‪ ،‬و دیگــر رهبــران این‬ ‫کشــور‪ ،‬در یــک فاصلــه زمانی کوتــاه‪ ،‬هم بــه ایران‬ ‫و هم به عربســتان ســفر کردنــد و از اهمیت روابط‬ ‫کشورشــان با ایران و عربســتان ســخن گفتنــد‪ .‬اما با‬

‫تشــدید فشــار‌های آمریکا بر ایران‪ ،‬ایــن موازنه دیگر‬ ‫کارآمــدی چندانی نخواهد داشــت‪ .‬چرا کــه به گفته‬ ‫محمــد جواد ظریف‪ ،‬وزیر خارجــه ایران‪ ،‬آمریکایی‌ها‬ ‫عــراق را مجبــور کرده‌اند کــه گزینه خــود را انتخاب‬ ‫کند‪ .‬ظریف در ســفر اخیرش بــه عراق طی گفتگویی‬ ‫با شــبکه بی‌بی‌ســی‌عربی در بغداد اعالم کــرده ایران‬ ‫دشــمنی‌اش با آمریکا را به عراق منتقل نکرده اســت‬ ‫بلکه ایــن آمریکا بــوده کــه عراقی‌ها را بــه انتخاب‬ ‫کــردن مجبور کرده اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬اما این ســال‪ ،‬بــرای عربســتان و متحدان آن‪ ،‬ســال‬ ‫تحقق آرزوهاســت‪ .‬از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز‪،‬‬ ‫و ولیعهــدش محمد بــن ســلمان‪ ،‬زمام قــدرت را در‬ ‫ریاض به دســت گرفتنــد‪ ،‬روابط با ایــران وارد مرحله‬ ‫جدیــدی شــد‪ .‬تیــم جدید‪ ،‬احتیــاط قدیمی پادشــاه‬ ‫ســابق‪ ،‬ملک عبدالله بن عبدالعزیز‪ ،‬را کنار گذاشــت‬ ‫و علیــه ایران اقدامــات تهاجمی انجــام داد‪ .‬آن‌ها‪ ،‬با‬ ‫ادعــای مقابلــه با ایــران‪ ،‬به یمــن حملــه کردند‪ ،‬به‬ ‫درخواســت کاخ ســفید‪ ،‬قیمت نفت را پایین آوردند‪،‬‬ ‫بــرای تاســیس ائتالفــی نظامی علیــه ایــران ‪ -‬ناتوی‬ ‫عربــی‪ -‬آماده می‌شــوند و حتی به منظــور مقابله با‬ ‫ایــران‪ ،‬روابط با اســرائیل را بهبود بخشــیدند‪.‬‬ ‫اما فراتر از همه اینها‪ ،‬منبع اصلی دلگرمی عربســتان‪،‬‬ ‫دونالــد ترامــپ اســت‪ .‬ســعودی‌ها‪ ،‬به امیــد اینکه‬

‫‪  70 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫فشــار حداکثــری ترامپ بر ایــران به نتیجــه دلخواه‬ ‫برســد‪ ،‬تمایلی بــه بهتر کــردن روابط با ایران نشــان‬ ‫نمی‌دهنــد‪ .‬در هفته‌هــای اخیــر‪ ،‬چندبــار مقامــات‬ ‫دولــت ایــران اعــام کرده‌انــد کــه تهــران خواســتار‬ ‫بهبودی روابط با ریاض اســت‪ .‬اما عربســتان پاســخی‬ ‫به ســیگنال‌های ایــران نمی‌دهد‪ .‬ظریــف‪ ،‬چند هفته‬ ‫پیش در گفتگــو با خبرگــزاری الفرات‌نیوز عــراق‪ ،‬در‬ ‫خصوص امکان گفتگوی ایران و عربســتان گفت‪« :‬من‬ ‫همیشــه آمادگی‌ام بــرای انجام گفتگو با همســایگان‬ ‫را اعالم کرده‌ام‪ .‬اما متاســفانه همســایه‌مان عربستان‬ ‫تمایلــی به گفتگــو ندارد‪ .‬مــن آماده‌ام بــه منطقه و‬ ‫عربستان ســفر کنم‪».‬‬ ‫بــه نظر می‌رســد که ســعودی‌ها به ایــن جمع‌بندی‬ ‫رســیده‌اند کــه امیدی بــه بهبــودی روابط بــا ایران‬ ‫نیســت‪ .‬از مجموع اظهارات سیاســتمداران سعودی‬ ‫می‌تــوان دو دلیــل را بــرای عدم تمایل عربســتان به‬ ‫اصــاح رابطه با ایران برشــمرد‪ :‬نخســت آنکه ظاهرا‬ ‫ســعودی‌ها دولت ایران را فاقد تــوان بهبودی روابط‬ ‫بــا کشورشــان می‌دانند‪ .‬به عنــوان نمونه‪ ،‬شــاهزاده‬ ‫بندر بن ســلطان‪ ،‬اخیرا طــی گفتگویی با بخش عربی‬ ‫روزنامه اندیپندنت گفته اســت‪« :‬درســت اســت که‬ ‫در آنجا (ایــران) انتخابات و (نهاد) ریاســت‌جمهوری‬ ‫وجــود دارد‪ ،‬اما ارزشــی ندارد‪ ».‬این شــاهزاده یک بار‬ ‫بــه ملک عبدالله گفته اســت که در ایــران‪« ،‬آن‌هایی‬ ‫را کــه مالقــات می‌کنیم‪ ،‬مهربان و مالیم هســتند‪ ،‬اما‬ ‫هیچ اختیاری ندارند و آن‌هایی که همه کاره هســتند‪،‬‬ ‫تمایلــی به دیدار با ما ندارند‪ ».‬درســت که شــاهزاده‬ ‫بندر در حال حاضر ســمت مهمی در دولت عربستان‬ ‫نــدارد‪ ،‬اما او یکی از شــخصیت‌های نزدیک به قدرت‬ ‫در ریــاض اســت و دخترش‪ ،‬ریما‪ ،‬بــه تازگی به عنوان‬ ‫ســفیر عربســتان در آمریکا تعیین شده است‪.‬‬ ‫دلیــل دوم‪ ،‬دیدگاه محمد بن ســلمان‪ ،‬درباره ماهیت‬ ‫ایدئولوژیکــی نظــام جمهوری اســامی ایران اســت‪.‬‬ ‫ولیعهــد ســعودی در اوایــل مــاه مــی ‪ ،۲۰۱۷‬طــی‬ ‫گفتگویــی بــا تلویزیون دولتــی عربســتان‪ ،‬تفاهم با‬ ‫ایران را غیرممکن دانســت‪ .‬زیرا از دیدگاه او نمی‌توان‬ ‫با نظامی به تفاهم رســید که برای ظهــور امام مهدی‬ ‫زمینه‌ســازی می‌کنــد‪ .‬بــن ســلمان در ایــن گفتگــو‪،‬‬ ‫در پاســخ به این پرســش که آیــا در آینــده گفتگوی‬ ‫مســتقیمی با ایــران انجام خواهد شــد‪ ،‬مدعی شــد‪:‬‬ ‫«چگونــه با فــرد یا نظامی به تفاهم برســم که اعتقاد‬ ‫راســخ دارد کــه نظامــش بر اســاس یــک ایدئولوژی‬ ‫افراطــی اســتوار اســت‪ .‬ایــن ایدئولــوژی در قانــون‬ ‫اساســی آن وجود دارد‪».‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪70 Kheradmand‬‬




‫‪  67 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪67 Kheradmand‬‬


‫‪  66 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪66 Kheradmand‬‬


‫‪  65 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪65 Kheradmand‬‬


‫‪  64 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪64 Kheradmand‬‬


‫‪  63 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪63 Kheradmand‬‬


‫‪  62 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪62 Kheradmand‬‬


‫‪  61 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪61 Kheradmand‬‬


‫‪  60 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪60 Kheradmand‬‬


‫مردم به‌خصوص کشــاورزان طراحی کــرده بود‪ .‬مردم‬ ‫نیز که در زمان جنگ باقابلیت‌های جیپ آشــنا شــده‬ ‫بودنــد خیلــی زود رو به‪ ‬خرید جیپ‪ ‬شــهری آوردند‪.‬‬ ‫از آن زمــان تــا به امروز نمونه‌هــای مختلفی از جیپ‬ ‫در بازارها عرضه‌شــده اســت و همــواره فروش خوبی‬ ‫را نیــز تجربه کرده‌انــد‪ .‬جیپ‌هــای‪ CJ‬در نمونه‌های‬ ‫باری‪ ،‬استیشــن‪ ،‬حتــی اســپرت و خانوادگی ســاخته‬ ‫شــدند‪ .‬اگــر قصد‪ ‬خرید جیپ دســت‌دوم‪ ‬را داشــته‬ ‫باشید‪..‬‬

‫تبدیل‌شــدن بــه پرفروش‌تریــن خــودرو ‪4×4‬‬ ‫جها ن‬

‫در دهــه ‪ 50‬از جیپ‌هــای ویلیس بــرای هر کاری که‬ ‫دیگــر خودروها از عهــده آن به خوبــی برنمی‌آمدند‬ ‫استفاده شد‪ .‬از کامیون تا آمبوالنس در لیست وظایف‬ ‫جدیــد جیپ قــرار گرفته بود‪ .‬در همیــن دهه بود که‬ ‫‪ 5-cj‬یکــی از محبوب‌تریــن خانواده‌هــای جیپ نیز‬ ‫کار خود را شــروع کرد‪ .‬شــهباز و صحرا نمونه‌هایی از‬ ‫این خانواده اســت کــه در ایران نیز مونتاژ شــد‪ .‬دهه‬ ‫‪ 60‬و ‪ 70‬تغییرات اندکی در ظاهر خودرو داده شــد و‬ ‫با اضافه شــدن امکانات رفاهــی‪ ،‬حاال جیپ بهترین و‬ ‫پرفروش‌ترین خودروی ‪ 4×4‬جهان محســوب می‌شــد‪.‬‬ ‫در ایــن دوره خودروهــای لوکــس چروکــی وارد بازار‬ ‫شــدند و حاال آهو و ســیمرغ نیز از محصوالت جیپ‬ ‫در ایــران بودنــد‪ .‬در همیــن زمان‌هــا بود که رســماً‬ ‫نمــاد‪ jeep ‬برای خودروهای تولیــدی کمپانی در نظر‬ ‫گرفتــه شــد‪ .‬در ادامه در دهــه ‪ 80‬و ‪ 90‬چروکی نقش‬ ‫اساســی در بازارهــای جهانی ایفا می‌کــرد و در غیاب‬

‫شاســی‪‎‬بلندهای لوکــس امــروزی به‌نوعــی یکه‌تــاز‬ ‫خودروهای شاســی‌بلند محســوب می‌شد‪.‬‬

‫پیوســتن دایملــر و کرایســلر و تغییــر رویــه‬ ‫تولیــدات جیــپ‬

‫جیــپ که جزئــی از کمپانی کرایســلر شــده بــود با‬ ‫ادغام شــرکت مادر و دایملر که صاحب مرســدس بنز‬ ‫بــود دچار تغییرات اساســی شــد‪ .‬طراحــی خودروها‬ ‫رشــد زیادی کردند و جیپ با تولیــدات لوکس‌تر خود‬ ‫که از محصوالت مرســدس بنز الهام گرفته‌شــده بودند‬ ‫بــازار موفقی را پشــت ســر گذاشــت‪ .‬در دهــه اول‬ ‫قــرن جدید محصوالت جیــپ تبدیل بــه خودروهای‬ ‫عمومــی پرکاربــرد و قدرتمندی شــده بودنــد و بازار‬ ‫خریــد و فروش جیپ دوباره گرم شــده بود‪ .‬این روند‬ ‫بــا تولید ‪ 12‬مــدل جدید از کامنــدر‪ ،‬چیروکی‪ ،‬رانگلر‪،‬‬ ‫لیبرتــی‪ ،‬پاتریوت و کمپــاس ادامه پیدا کــرد تا ‪ ‬اینکه‬ ‫کمپانی کرایســلردر ســال ‪ 2009‬از دایملر جدا شــد و‬ ‫به فیــات ایتالیا پیوســت‪ .‬قیمت جیــپ در این دوره‬ ‫افزایــش زیادی نیز پیــدا کرد‪.‬‬

‫رنسانس جیپ از سال ‪2010‬‬

‫بــا تغییرات گســترده در طراحی خودروهــای جدید‪،‬‬ ‫جیــپ روند رو به رشــد خــود را ادامــه داد‪ .‬درنهایت‬ ‫در ســال‪ 2016 ‬فــروش جیپ از ‪ 1.5‬میلیون دســتگاه‬ ‫در ســال عبور کرد و توانســت بهترین رکورد فروش را‬ ‫در تاریخ ‪ 75‬ســاله خود به ثبت برســاند‪ .‬در این دوره‬ ‫محصوالت اســتراتژیک شرکت شــامل شاسی‪‎‬بلندهای‬ ‫جدیــد و تاز‌ه نفس گراند چروکی و کمپاس می‌شــوند‪.‬‬

‫‪  59 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪59 Kheradmand‬‬


‫جیپ؛ ققنوسی که از دل آتش جنگ برخاست!‬

‫همه‌چیز از جایی شــروع شــد که در بحبوحه جنگ جهانی دوم‬ ‫بااینکــه آتش جنگ هنوز به آمریکا نرســیده بود ارتش تصمیم به‬ ‫ســاخت خودرویی گرفت که بــا توانایی‌های ویژه خود ســربازان‬ ‫آمریکایــی را در میدان‌هــای نبرد یاری کند‪ .‬در آن زمان تنها ســه‬ ‫کمپانی بانتــام‪ ،‬ویلیس و فورد به درخواســت ارتش جواب مثبت‬ ‫دادنــد‪ .‬طــی ‪ 75‬روز ویلیس نمونــه اولیه‌ای را تولیــد کرد که در‬ ‫نوامبــر ‪ 1940‬در روز ارتش کار طراحی آن به پایان رســید‪.‬‬ ‫برای بیش از ‪ 75‬ســال کمپانی جیپ با خودروهایافســانه‌ای خود‬ ‫همیشــه یاور افرادی کــه به دنبال ماجراجویی و آزادی هســتند‪،‬‬ ‫بــوده اســت‪ .‬از اولیــن خودروی تولیــدی جیپ تا به امــروز این‬ ‫حس ماجراجویی در ‪ DNA‬خودروهای تولیدی جیپ تنیده شــده‬ ‫اســت‪ .‬شــعار صاحبــان خودروهای جیــپ در تمام این ســال‌ها‬ ‫این اســت کــه "با جیــپ‪ ،‬طی کــردن هــر مســیری امکان‌پذیر‬ ‫اســت"‪ .‬د ‪‎‬رواقع بســیاری از افراد شــعار ‪ GO ANYWHERE‬را‬ ‫فراتر از یک شــعار و مانند یک ســبک زندگی انتخــاب کرده‌اند‪.‬‬ ‫جیــپ بــرای ایــن ساخته‌شــده اســت کــه تا بــه کاوشــگری و‬ ‫ماجراجویی‪،‬به‌گونــه‌ای بپردازید که با ســایر خودروها امکان‌پذیر‬ ‫نیســت‪ .‬با ما همراه باشــید تا با یکی از خودروســازان افسانه‌ای‬ ‫جهان بیشــتر آشنا شویم‪.‬‬

‫جیــپ ویلیــس‪ ،‬تولــد‬ ‫افســانه در جنگ جهانی!‬

‫را در میدان‌هــای نبرد یاری کند‪ .‬در آن زمان تنها ســه‬ ‫کمپانــی بانتام‪ ،‬ویلیــس و فورد به درخواســت ارتش‬ ‫جواب مثبت دادند‪ .‬طی ‪ 75‬روز ویلیس نمونه اولیه‌ای‬ ‫را تولیــد کــرد کــه در نوامبــر ‪ 1940‬در روز ارتش کار‬ ‫طراحی آن به پایان رســید‪ .‬بعــد از آن کمپانی ویلیس‬ ‫روی طــرح اولیه تغییرات زیادی اعمــال کرد و وزن آن‬ ‫را ب ‌ه شــدت کاهــش داد‪ .‬درنتیجه با توجــه به برتری‬ ‫طرح ویلیس نســبت به رقبا‪ ،‬قراردادی از ســوی ارتش‬ ‫با این خودروســازی منعقد شــد تا ‪ 16‬هزار دســتگاه‬ ‫از مدل طراحی‌شــده به ارتش تحویل داده شــود‪ .‬این‬ ‫خــودرو بــه نــام‬

‫همه‌چیــز از جایــی شــروع‬ ‫شــد کــه در بحبوحــه جنگ‬ ‫جهانــی دوم بااینکــه آتــش‬ ‫جنــگ هنــوز بــه آمریــکا‬ ‫نرســیده بود ارتش تصمیم‬ ‫بــه ســاخت خودرویــی‬ ‫گرفــت که بــا توانایی‌های‬ ‫ویژه خود ســربازان آمریکایی‬

‫‪  58 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫ویلیس ‪ MB‬شــناخته می‌شــد که بعدها به نام ‪JEEP‬‬ ‫امروزی مشــهور شد‪.‬‬ ‫‪ ‬بعــد از شــروع جنــگ‪ ،‬جیپ‌هــا به یک خــودروی‬ ‫کاربــردی در ارتــش آمریــکا تبدیــل شــدند که نقش‬ ‫بســیار کاربــردی در نبردها ایفا می‌کردند‪ .‬ســرعت و‬ ‫قدرت مناســب و وزن بسیار ســبک به همراه قابلیت‬ ‫حمــل تعداد زیــادی از افــراد و مهمات‪ ،‬جیــپ را به‬ ‫کاربردی‌تریــن خــودروی اســتفاده در جنــگ جهانی‬ ‫دوم تبدیل کرد‪ .‬شــعار ‪ GO ANYWHERE‬از همان‬ ‫زمان توســط ســربازان آمریکایی به این خــودرو داده‬ ‫شد‬

‫جیپ ‪CJ‬؛ انجام‌وظیفه عمومی!‬

‫بعــد از پایان جنــگ‪ ،‬حاال نوبــت به خدمــات دادن‬ ‫جیپ‌هــا به عموم مردم رســیده‬ ‫بود‪ .‬کمپانــی ویلیس‪ CJ ،‬ها‬ ‫یــا‪ CIVILIAN JEEP ‬‬ ‫(یعنــی جیــپ شــهری) را‬ ‫برای اســتفاده عموم‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪58 Kheradmand‬‬


‫‪  57 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪57 Kheradmand‬‬


‫‪  56 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪56 Kheradmand‬‬


‫او در این‌بــاره توضیح می‌دهد‪« :‬این موضوع توســط‬ ‫متن و زمینــه‌ی اجتماعــی بزرگ‌تری که وجــود دارد‪،‬‬ ‫بر ســاخته می‌شــوند و برآمده از فرهنگ سنتی است‬ ‫که زنان و وابســتگان زن را جزو متعلقات مردان تلقی‬ ‫می‌کنــد‪ ،‬به شــرف و آبــروی مردان پیونــد می‌دهد و‬ ‫اســم ایــن مجموعــه‌ی زنان وابســته یک مــرد را هم‬ ‫«نامــوس» می‌گــذارد‪ .‬زمانی که کنــش متقابل مبتنی‬ ‫بــر تخریب (همــان دعوا) اتفــاق می‌افتد هــر کدام‬ ‫از طرفیــن در پــی اعمــال ســلطه بــر طــرف مقابل‬ ‫با ابــزار تحقیر هســتند‪ .‬بــرای همین‪ ،‬ممکن اســت‬ ‫قواعــد اجتماعــی صحبت‌کــردن را زیر پــا بگذارند و‬ ‫وجهــی را که از نظر آنها در فرهنگ‪ ،‬حامل بیشــترین‬ ‫و ســنگین‌ترین توهین‌ها و تحقیرهاســت هدف قرار‬ ‫دهنــد‪ .‬اســتفاده از فحش‌هایی درباره عمــه‪ ،‬مادر یا‬ ‫خواهــر در جامعه‌ای که ســلطه مــردان در آن تثبیت‬ ‫شــده باشــد و زن‌هــا جزئــی از متعلقــات و ضمائم‬ ‫مردان به حســاب بیایند رایج اســت و کارکرد تخریبی‬ ‫بســیاری هــم دارنــد و ممکــن اســت بــه راحتی به‬ ‫خشــونت فیزیکی هم کشــیده شود»‪.‬‬ ‫ایــن جامعه‌شــناس بــا بیــان اینکــه فحــش‌دادن به‬ ‫وابســتگان زن‪ ،‬اعمــال خشــونت در کنــش مقابــل‬ ‫اجتماعــی را بــه کســانی فراتر از‬ ‫طرفیــن دعــوا گســترش می‌دهد‪،‬‬ ‫اضافــه می‌کنــد‪« :‬از طــرف دیگر‬ ‫ایــن فحــش دادن بــه وابســتگان‬ ‫مونــث‪ ،‬در واقــع خشــونت علیه‬ ‫زنانــی اســت کــه اصــ ًا در دعوا‬ ‫حضــور ندارنــد امــا بــه دلیــل‬ ‫جنســیت زده بودن فضای فرهنگ‬ ‫جامعه ناخواســته مورد این شــکل‬ ‫از خشــونت قــرار می‌گیرنــد‪ .‬در‬ ‫واقــع مناســبات قدرتی کــه در روابط مــردان و زنان‬ ‫وجــود دارد‪ ،‬علیــه زنــان غایب هم اعمال می‌شــود»‪.‬‬ ‫کاظمــی درباره کاربردی‌شــدن ایــن فحش‌ها حتی در‬ ‫شــوخی‌ها و صحبت‌های روزانه نوجوانــان می‌گوید‪:‬‬ ‫«برخــی از فحش‌هــا به ویژه آنهایی کــه عمه‌ی طرف‬ ‫را هــدف قــرار می‌دهند‪ ،‬جنبــه طنز هم پیــدا کرده‬ ‫اســت‪ .‬فرد بــه قصــد بذله‌گویــی‪ ،‬تفریــح و پذیرش‬ ‫اجتماعــی و اینکه نشــان دهــد به قواعــد اجتماعی‬ ‫صحبت‌کردن پایبند نیســت‪ ،‬دشــنام‌های این‌چنینی یا‬ ‫فحش‌هایــی را هــم در گفتارش جــای می‌دهد‪ .‬اینجا‬ ‫جنبه‌ی جنســیت‌زدگی و تحقیر به قوت خودش باقی‬ ‫اســت اما به دلیل آنکــه طنزآمیز جلــوه می‌کند زهر‬ ‫آن گرفتــه شــده و عادی‌ســازی می‌شــود‪ .‬متأســفانه‬ ‫شــاهد این شــیوه از طنز در ادبیات ژورنالیســتی هم‬ ‫هســتیم و تنهــا خاص ادبیــات کوچه و بازار نیســت‪.‬‬ ‫برخی از طنزپــردازان هم از برخی عبــارات و کلماتی‬ ‫که فحش جنســیتی هســتند‪ ،‬اســتفاده می‌کننــد‪ .‬از‬ ‫آنجــا که طنــز می‌تواند چندان پایبند برخــی از قواعد‬ ‫اجتماعــی نباشــد و آنهــا را به چالش بکشــد‪ ،‬ممکن‬ ‫اســت در ادبیات طنزآمیــز از این اصطالحات و عبارت‬ ‫جنســیت‌زده‪ ،‬استفاده شــود و حساســیتی هم ایجاد‬

‫نکند»‪.‬‬ ‫او معتقــد اســت‪« :‬اســتفاده از چنیــن فحش‌هایــی‬ ‫علت‌هــای متعــددی دارد‪ .‬می‌تواند علت‌هــای فردی‪،‬‬ ‫روانشــناختی و اجتماعــی ‪ -‬فرهنگی داشــته باشــد‪.‬‬ ‫یادگیــری در خانواده یکی از مهم‌ترین علل اســت‪ .‬در‬ ‫واقــع وقتــی در خانــواده‌ای این قبیــل فحش‌ها مورد‬ ‫اســتفاده باشــد‪ ،‬کــودکان هم خواســته یا ناخواســته‬ ‫می‌آموزنــد‪ ،‬هــر چنــد از گفتن آن منع شــوند‪ .‬بخش‬ ‫دیگــری از یادگیــری از طریق گروه همســاالن و قرار‬ ‫گرفتــن در معــرض خرده‌فرهنــگ بزهــکاری اتفــاق‬ ‫می‌افتــد‪ .‬در واقــع در رونــد جامعه‌پذیــری‪ ،‬از دوران‬ ‫کودکی در خانواده گرفته تا مدرســه و گروه همساالن‬ ‫و کنش‌هــای اجتماعــی متقابــل روزانــه در جامعــه‪،‬‬ ‫ادبیــات فحش‌آلود و فحش جنســیتی می‌تواند وجود‬ ‫داشــته باشــد و بازتولید شود»‪.‬‬ ‫ایــن جامعه‌شــناس درباره عوامل دیگــر تعیین کننده‬ ‫در ایــن زمینه اظهــار می‌کند‪« :‬عوامــل دیگر از جمله‬ ‫ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگــی هم می‌تواند در این‬ ‫زمینه نقش داشــته باشــد‪ .‬انتظــار می‌رود بــا افزایش‬ ‫ســرمایه فرهنگــی و از جمله با ارتقای ســطح ســواد‬ ‫جامعــه‪ ،‬میــزان اســتفاده از این کلمات و خشــونت‬

‫نکننــد و در صورتی کــه با کاربرد الفاظ نامناســب از‬ ‫طرف کودک مواجه شــدند‪ ،‬از آن چشم‌پوشــی نکنند‬ ‫یــا واکنــش تاییدآمیــز نشــان ندهند‪ ،‬بلکه نادرســت‬ ‫بودن عمــل را به کودک توضیــح بدهند»‪.‬‬

‫در شــرایطی زندگــی می‌کنیــم کــه خودمــان‬ ‫فرزندانمــان را بــزرگ نمی‌کنیــم‬

‫ماهــرخ کریمــی ‪ -‬روانشــناس کــودک ‪ -‬هــم درباره‬ ‫تأثیر پرخاشــگری‌های کالمی بزرگســاالن روی کودکان‬ ‫بــا توجه بــه تجربیــات خودش بــه ایســنا می‌گوید‪:‬‬ ‫«وقتی افراد ناکام می‌شــوند دچار پرخاشــگری کالمی‬ ‫می‌شــوند و اگر خودشــان را به این شکل خالی نکنند‬ ‫به پرخاشــگری جســمی و بدنــی روی می‌آورنــد‪ .‬از‬ ‫طرفی متأســفانه در تربیت کــودکان و نوجوانان خود‬ ‫دچار مشــکل هســتیم‪ .‬پــدر و مــادر مهــارت کنترل‬ ‫خشــم خودشــان را ندارنــد و زمانــی که خشــمگین‬ ‫می‌شــوند آن را به صــورت کالمی بــروز می‌دهند که‬ ‫ممکن اســت به شــکل فیزیکــی هم بروز پیــدا کند‪،‬‬ ‫کــودکان نیز همین رونــد را یــاد می‌گیرند»‪.‬‬ ‫او ادامــه می‌دهد‪« :‬در بســیاری از مــوارد نمی‌توانیم‬ ‫ابزار کالم مناســب را به درستی به کار ببریم و بگوییم‬ ‫عصبانــی هســتیم بلکــه آن را به‬ ‫معنــای شکســت غــرور در نظــر‬ ‫می‌گیریــم کــه نبایــد حرفمــان را‬ ‫بیــان کنیم‪ .‬تصور اینکــه غرور امر‬ ‫خوبــی اســت‪ ،‬فرهنگ اشــتباهی‬ ‫اســت‪ .‬ما غــرور را با عــزت نفس‬ ‫اشــتباه می‌گیریم‪ .‬مــن کیس‌های‬ ‫متفاوتــی دارم کــه نمی‌تواننــد‬ ‫فــرق بین غــرور و عــزت نفس را‬ ‫تشــخیص دهنــد‪ .‬وقتــی بــه آنها‬ ‫توهیــن می‌شــود تــاش می‌کنند بــه روی خودشــان‬ ‫نیاورنــد که ناراحت شــده‌اند و از طرفــی در جاهایی‬ ‫دیگر آنقدر خشمشــان باال می‌رود که آن را به صورت‬ ‫کالمــی بروز می‌دهنــد‪ .‬مــا وارث فرهنگ اشــتباهی‬ ‫هســتیم و باید ایــن اشــتباه را از دوران کودکی اصالح‬ ‫کنیــم‪ .‬این اتفاق باید از مهدکودک‌ها شــروع شــود و‬ ‫بچه‌هــا یــاد بگیرند وقتی کــه عصبانی هســتند آن را‬ ‫اعالم کننــد‪ .‬وقتی نتواننــد اعالم کنند که خشــمگین‬ ‫یــا عصبانی شــده‌اند ممکن اســت این خشــم آنقدر‬ ‫به آنها فشــار بیــاورد که مانند یک آتشفشــان منفجر‬ ‫شــوند و نتوانند خودشــان را کنترل کننــد و هرچه که‬ ‫به ذهنشــان می‌رســد به زبــان بیاورند»‪.‬‬ ‫ایــن روانشــناس بیان می‌کنــد‪« :‬فشــارهای اجتماعی‬ ‫از جملــه اینکــه مثــ ًا اگــر یــک زن ظاهــر معقولی‬ ‫نداشــته باشــد از ســوی جامعه پذیرفته نمی‌شــود یا‬ ‫اگر یک‌ســری لوازم مشــخص در منزل نداشــته باشــد‬ ‫مــورد تأیید اطرافیانــش قرار نمی‌گیرد‪ ،‬موجب شــده‬ ‫تا بســیاری نسبت به فرزندانشــان غفلت کنند‪ .‬ما در‬ ‫شــرایطی زندگی می‌کنیــم که فرزندانمــان را خودمان‬ ‫بــزرگ نمی‌کنیم بلکه رســانه‌های اجتماعی‪ ،‬تلویزیون‬ ‫و ماهــواره بزرگشــان می‌کنند»‪.‬‬

‫این موضوع برآمده از فرهنگ سنتی‬ ‫است که زنان و وابستگان زن را‬ ‫جزو متعلقات مردان تلقی می‌کند‬ ‫علیه وابســتگان مونــث افراد کمتر شــود هر چند که‬ ‫بــه طور قطــع از بین نمی‌رود‪ .‬از ُبعــد اجتماعی هم‪،‬‬ ‫تحقیــر زنان در گفتــار روزانه و کنش متقابل مبتنی بر‬ ‫تخریــب‪ ،‬نشــان‌دهنده وضعیت زنــان در یک جامعه‬ ‫اســت‪ .‬از طرفــی وقتی زنــان در جامعــه در وضعیت‬ ‫فرودســت باشــند و وجود مســتقلی از مردان نداشته‬ ‫باشند‪ ،‬وابســته و متعلق به مردان محسوب می‌شوند‬ ‫و تولیــد چنیــن فحش‌هایی تــداوم خواهد یافت»‪.‬‬ ‫کاظمــی پیشــنهاد می‌دهــد‪« :‬بــرای مقابله بــا این‬ ‫مسئله‪ ،‬الزم است کلیشــه‌های جنسیتی که در جامعه‬ ‫مرتــب در حال بازتولید هســتند‪ ،‬نقد شــوند‪ .‬فعاالن‬ ‫حقــوق زنان و روشــنفکران جامعه می‌تواننــد در این‬ ‫زمینه روشنگری کنند‪ .‬نباید نســبت به تحقیر زنان در‬ ‫ادبیات رســانه‌ای و طنز‪ ،‬چشم‌پوشی کرد‪ .‬بخشی از بار‬ ‫آمــوزش در این خصوص روی دوش آمــوزش و پرورش‬ ‫اســت کــه بایــد نســبت بــه گســترش خرده‌فرهنگ‬ ‫بزهکاری در محیط‌های آموزشــی هوشــیار باشد و از‬ ‫آن پیشــگیری کند‪ .‬همچنین کنترل خشــم را به عنوان‬ ‫یک مهــارت زندگی به دانش آمــوزان آموزش دهد‪ .‬در‬ ‫خانواده هم الزم اســت والدین آگاه باشند که از الفاظ‬ ‫نامناســب مخصوصاً فحش‌های جنســیت‌زده استفاده‬

‫‪  55 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪55 Kheradmand‬‬


‫معضلی به نام فحش ناموسی‬ ‫شــاید زمانی بیشــترین فحش‌هــای ناموســی را جدا‬ ‫از دعواهــای خیابانــی می‌شــد داخل اســتادیوم‌های‬ ‫ورزشــی شــنید اما حاال کار فراتر رفته است و توهین‬ ‫بــه این ســه عضو شــریف خانواده‌ها یعنــی عمه‌ها‪،‬‬ ‫خواهــران و مــادران بزرگوار و خشــونت علیه آنها به‬ ‫شــوخی‌های نوجوانان هم رسیده اســت‪ .‬این موضوع‬ ‫حتــی در فضــای مجازی هم شــیوع پیدا کرده اســت‬ ‫و زیــر هر پســتی با هــر موضوعی چند نمونــه‌ای از‬ ‫آن دیده می‌شــود و حتی خانم‌ها هم از آن اســتفاده‬ ‫می‌کنند !‬ ‫با جــر و بحث درباره هر موضوعی شــروع می‌شــود‬ ‫و کم‌کــم صداها باالتــر می‌رود‪ .‬خواهر‪ ،‬عمــه و ماد ِر‬ ‫دو طــرف در دعوا حاضر نیســتند و طرفین هم بدون‬ ‫شــناخت از این ســه عضو خانواده یکدیگر پای آنها را‬ ‫هــم به میــان می‌آورنــد و توهین‌هــا و فحش‌ها نثار‬ ‫این ســه نفر می‌شــود و حتی بــه درگیــری خیابانی‪،‬‬ ‫زنــدان و قتــل هم منجر می‌شــود‪ .‬افرادی هــم که از‬ ‫مــادر‪ ،‬خواهــر یا عمــه در دعواها و شوخی‌هایشــان‬ ‫اســتفاده می‌کننــد‪ ،‬تعبیرهــا و نگرش‌هــای متفاوتی‬ ‫برای بــه کار بردن این کلمــات دارند‪.‬‬ ‫علــی ‪ ۳۲‬ســاله معتقد اســت‪« :‬مردهــا روی خواهر‪،‬‬ ‫مــادر یا عمــه تعصب دارنــد و وقتــی می‌خواهند به‬ ‫طــرف مقابل توهین کننــد روی آنچه که تعصب دارد‪،‬‬ ‫دســت می‌گذارند‪ .‬کســی که دعوایش می‌شود چنین‬ ‫فحش‌هایــی می‌دهد که طرف را بــرای حمله در دعوا‬ ‫تحریک کند‪ .‬وقتی اســم خواهر به میــان می‌آید غیر‬ ‫ممکــن اســت دعوا نشــود‪ .‬حتــی اگر طــرف مقابل‬ ‫خواهر نداشــته باشــد به هر حال فحــش را خورده و‬ ‫تحقیر شــده است»‪.‬‬ ‫او ادامــه می‌دهــد‪« :‬گفتــن فحش‌های ناموســی به‬ ‫معنای دعواســت‪ .‬کســی که دنبال دعوا نباشد فحش‬ ‫ناموســی نمی‌دهد‪ .‬این فحش‪ ،‬باالشــهر و پایین‌شــهر‬

‫هــم نــدارد‪ .‬در هــر منطقه‌ای کــه به زبــان بیاید به‬ ‫دنبــال آن دعوا هم می‌شــود‪ .‬گاهی اوقــات هم دعوا‬ ‫در شــرایطی بــه وجود می‌آیــد که یکــی از طرفین با‬ ‫طرف‬ ‫اعضای خانــواده یعنی زن و بچه همراه اســت‪ِ ،‬‬ ‫دیگــر برای آنکــه آن فرد را جلوی خانــواده‌اش تحقیر‬ ‫کنــد از فحش خواهر و مادر اســتفاده می‌کند تا غرور‬ ‫او را جلــوی زن و بچــه‌اش لِه کند‪ .‬اســتفاده از چنین‬ ‫فحش‌هایی بســتگی به موقعیت‌های متفــاوت دارد‪.‬‬ ‫برای مثــال اگر دعوا با یک فرد میانســال و موســفید‬ ‫باشــد‪ ،‬دیگــر از فحش‌هــای خواهر و مادر اســتفاده‬ ‫نمی‌شــود و آنجــا پــای زن وســط می‌آیــد‪ .‬وقتــی‬ ‫خواهرهــا ازدواج می‌کننــد در دعوا کنــار می‌روند اما‬ ‫مادرهــا تا همیشــه در دعوا باقــی می‌مانند»‪.‬‬ ‫میثــم ‪ ۳۰‬ســاله هــم می‌گویــد‪« :‬عمــه‪ ،‬مثــل قدیم‬ ‫در دعواهــا کاربــرد نــدارد و پــای آن بــه شــوخی‌ها‬ ‫کشــیده شــده اســت‪ .‬اما چون خواهر و مــادر برای‬ ‫همه حســاس اســت و همه به شکل ســنتی روی آنها‬ ‫تعصــب دارند بنا بــر ایــن در دعواها زیاد اســتفاده‬ ‫می‌شــوند و هر کــدام از طرفین دعوا کــه می‌خواهد‬ ‫دیگــری را عصبانی کنــد فحش ناموســی می‌دهد‪ .‬از‬ ‫طرفی فحش‌خوردن هم نوعی کســر شــأن محســوب‬ ‫می‌شــود و بــه دلیــل همــان حساســیت ســنتی‪،‬‬ ‫بزرگ‌تریــن توهینــی اســت کــه می‌تــوان بــه طرف‬ ‫مقابل دعــوا کرد»‪.‬‬ ‫محمدحســین کــه ‪ ۲۰‬ســال دارد می‌گویــد‪« :‬گاهی‬ ‫اوقات یکــی از طرفین دعوا قدرتش بیشــتر اســت و‬ ‫کتــک را می‌زنــد و طرفی کــه زور کمتــری دارد برای‬ ‫طــرف مقابل‬ ‫خالی کــردن خشــم خــودش و تحقیر‬ ‫ِ‬ ‫فحــش خواهر و مادر می‌دهد؛ حتی اگر به خشــونت‬ ‫بیشــتری ختم شود»‪.‬‬ ‫در واقــع‪ ،‬زبــان یــک رفتــار اجتماعــی اســت‪ .‬دکتر‬ ‫مهــدی ســمائی در بخشــی از کتــاب «فرهنگ لغات‬

‫‪  54 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫زبــان مخفــی» دربــاره زبان‌شناســی ایــن موضــوع‬ ‫نوشــته اســت‪« :‬هر جامعه که به زبانــی واحد تکلم‬ ‫می‌کنــد ملزم بــه رعایت ایــن رفتار اســت‪ .‬گروه‌های‬ ‫اجتماعــی موجود در هر جامعه نیــز تابع قواعد کلی‬ ‫زبــان آن جامعــه هســتند اما چــون از طرفــی دارای‬ ‫هنجارهای گروهــی خاص خود نیز هســتند‪ ،‬در زبان‬ ‫جامعه تغییراتی متناســب با هنجارهای گروهی خود‬ ‫می‌دهنــد و ایــن یکــی از راه‌هــای به وجــود آمدن‬ ‫گونه‌هــای اجتماعــی زبان اســت‪ .‬به ایــن معنی که‬ ‫زبــان جامعه مفروض بســته به تمایالت و ســایق و‬ ‫اعتقــادات گروه‌های اجتماعی رفتــه رفته همگنی‌اش‬ ‫از دســت می‌رود و گونه‌هایی تا حــدی متفاوت با آن‬ ‫زبــان به وجــود می‌آید»‪ .‬از طرفی توهین‪ ،‬فحاشــی و‬ ‫اســتفاده از الفاظ رکیک جرم هم محســوب می‌شود‬ ‫و مجــازات دارد‪ .‬در ماده ‪ ۶۰۸‬قانون مجازات اســامی‬ ‫آمــده اســت‪« :‬توهین بــه افــراد از قبیل فحاشــی و‬ ‫اســتعمال الفــاظ رکیــک‪ ،‬چنانچه موجــب حد قذف‬ ‫نباشــد‪ ،‬مجازات شــاق تا ‪ ۷۴‬ضربه یا پنجــاه هزار تا‬ ‫یک میلیــون ریال جــزای نقدی خواهد داشــت»‪.‬‬

‫خشونت علیه زنانی که در دعوا حضور ندارند‬

‫ســیمین کاظمــی ‪ -‬جامعه‌شــناس ‪ -‬دربــاره چرایــی‬ ‫اســتفاده از فحش‌هایی که عموماً متوجه وابســتگان‬ ‫مونــث افراد طرف دعوا قرار می‌گیــرد‪ ،‬در گفت‌وگو با‬ ‫ایسنا معتقد اســت‪« :‬دشنام‌گویی صورتی از وندالیسم‬ ‫(تخریب) در کنش متقابل اجتماعی اســت که ســابقه‬ ‫تاریخی عمیقی هــم دارد‪ .‬در دوره‌های مختلف وجود‬ ‫داشــته و در دوره معاصــر نیــز به شــکل‌های جدید‬ ‫بازتولید شــده اســت‪ .‬اگر به ادبیات فارســی هم نگاه‬ ‫کنید واژگان دشــنام‌آمیز بســیاری داریم کــه می‌توان‬ ‫آنها را در آثار نویســندگان و شــعرای برجسته ادبیات‬ ‫کهن هــم دید»‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪54 Kheradmand‬‬


‫‪  53 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪53 Kheradmand‬‬


‫کــه بعد از ازدواج دومش یعنی ازدواج با لیندا نوشــته‪.‬‬ ‫در ایــن دوره آثــارش متعــادل مــی شــود و از آن رک‬ ‫نویســی فاصله مــی گیــرد‪ .‬درواقع ترجمــه هایی که‬ ‫از آثــارش مــی بینیم مربوط بــه دهه هــای پنجاه و‬ ‫شــصت زندگــی اش اســت‪.‬‬

‫کردم برای معرفی و شناســاندن بوکوفســکی مناسبند‬ ‫چــون برای گرفتن مجــوز به حــذف و تغییر چندانی‬ ‫نیــاز ندارنــد‪ .‬ولی خب رمــان هایی هــم دارد که کال‬ ‫قابل چاپ در ایران نیســتند‪.‬‬

‫دو نظریــه وجــود دارد؛ برخــی معتقدند‬ ‫همیــن که یــک نویســنده مطــرح مثل‬ ‫میــان کونــدرا بــه ایرانیــان معرفی می‬ ‫شــود خیلی عالی اســت ولی برخی از این‬ ‫معرفــی تحریف شــده و ناقــص ناراضی‬ ‫هســتند‪ .‬نظر شــما چیست؟‬

‫ببینیــد من کال ســه اثر از بوکوفســکی ترجمه‬ ‫کــرده ام کــه هیچ کدام از نســخه اصلی شــان‬ ‫فاصلــه ندارنــد‪ .‬بنابرایــن کوندرا مثــال خوبی‬ ‫نیســت‪ .‬هالیــوود که حتــی یک جملــه تغییر‬ ‫یافتــه یا حذف شــده هم نــدارد‪ .‬عامه پســند‬ ‫هــم ش ایــد در حــد دو جملــه‪ .‬دقیقــا همان‬ ‫اســت کــه در زبــان اصلی چــاپ شــده‪ .‬ولی‬ ‫میــان کوندرا کتاب هایش با سانســور چاپ شــده و‬ ‫بخــش های بزرگی از کتاب هایش حذف شــده‪ .‬بحث‬ ‫بوکوفســکی کال جداست‪.‬‬ ‫بــا تصوری کــه از بوکوفســکی دارم فکر کــردم عامه‬ ‫پســند و هالیــوود هم با سانســور چاپ شــده اند‪.‬‬ ‫نــه‪ ،‬اصال‪ .‬به هر حال بوکوفســکی ایــن دو رمان را به‬ ‫همین شــکل نوشــته و من به عنــوان مترجم تغییری‬ ‫در آن هــا نداده ام‪ .‬کتاب هایی بــوده اند که من فکر‬

‫تعدیــل می شــود چاپش کــرد ولی به اواســطش که‬ ‫رســیده ام دیــده ام بــرای ایــن کــه قابل چاپ شــود‬ ‫خیلــی باید تغییر کند و در نهایت از خیرش گذشــتم‪.‬‬

‫عامه پســند خیلــی فــروش باالیی داشــت و‬ ‫محبوب شــد‪ .‬هنــگام ترجمه‪ ،‬فکــر می کردید‬ ‫این همــه مورد اســتقبال واقع شــود؟‬

‫اتفاقــا ایــن ســوال من هــم بود کــه چرا بقیــه رمان‬ ‫هایــش را ترجمــه نکــرده اید و آیــا رمانــی در میان‬ ‫اثارش هســت کــه بیشــتر از هالیوود و عامه پســند‬ ‫دوســت داشــته باشــید ولی ترجمه نکــرده اید‪.‬‬ ‫بقیــه رمان هایــش در ایــران واقعــا غیرقابــل چاپ‬ ‫هســتند‪ .‬مثــا «زنــان» را کال نمی شــود ترجمه کرد‪.‬‬ ‫برخــی آثارش را خیلی دوســت دارم حتی شــده اثری‬ ‫را تــا نصفه ترجمه کــرده ام و فکر می کــردم با کمی‬

‫‪  52 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫نه‪ ،‬اصال‪ ،‬چون آثار بوکوفســکی تاز اولین آثار ترجمه‬ ‫ای مــن اســت‪ .‬آن زمان اصال فکر نمی کــردم این آثار‬ ‫بــا اســتقبال باالیی رو به رو شــوند چون کســی مرا‬ ‫نمی شــناخت و نمی شــد انتظار داشت که به اعتبار‬ ‫ترجمــه من این کتــاب ها را بخرند‪ .‬ولــی به هر حال‬ ‫از آن ها خیلی اســتقبال شد‪.‬‬ ‫فکر مــی کنید دلیل ایــن محبوبیت و اســتقبال چه‬ ‫بــود؟ چــون نه شــما را کســی مــی شــناخت و نه‬ ‫بوکوفســکی چندان شــناخته شــده بود‪.‬‬ ‫دقیقــا نمــی دانم‪ .‬مــن کال معتقــدم برای مــردم ما‬ ‫رمانــی که در مرحله اول‪ ،‬یک داســتان جــذاب دارد و‬ ‫ســپس شــخصیت اصلی آن تفکرات فلســفی یا نیمه‬ ‫فلســفی داشته باشــد‪ ،‬جذاب و خواندنی است‪ .‬یعنی‬ ‫برای خــودم این نوع از ادبیات همیشــه جذاب بوده‪.‬‬ ‫برایــم جالب اســت که شــخصیت یک رمــان درباره‬ ‫همه چیز نظر و تحلیل داشــته باشــد‪ .‬شخصیت های‬ ‫بوکوفســکی اکثرا همین طورند مخصوصا شــخصیت‬ ‫کارآگاه عامه پسند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪52 Kheradmand‬‬


‫چــون جــای دیگری هــم زندگی نکــرده بود و ســفر‬ ‫نمی رفت‪ .‬به همین ســبب بیشــتر راجــع به آدمهای‬ ‫ســرخورده و بدبخت و طرد شــده لس آنجلس شــعر‬ ‫گفت و نوشت‪.‬‬

‫این در رمان هایش هم دیده می شود؟‬

‫نــه‪ ،‬رمــان هایــش اکثــرا اتوبیوگرافیک اســت‪ ،‬مثال‬ ‫«ســاندویچ ژامبــون» راجع به کودکی خودش اســت‪.‬‬ ‫«زنــان» راجع بــه خودش اســت‪« .‬هزار پیشــه» هم‬ ‫همیــن طور‪.‬‬

‫عامه پسند چطور؟‬

‫نــه‪ ،‬اســتثنائا عامه پســند راجــع به خودش نیســت‬ ‫چــون خــودش هیــچ وقــت کارآگاه نبوده‪.‬‬ ‫ولــی برخــی معتقدند شــخصیت اصلی عامه پســند‬ ‫هــم دقیقــا ویژگی های خــود بوکوفســکی را دارد‪.‬‬ ‫نــه‪ ،‬اصــا در رمــان عامــه پســند بــرای ایــن که بر‬ ‫تفاوت شــخصیت چیناســکی و بالن (شخصیت اصلی‬ ‫عامــه پســند) تاکید شــود‪ ،‬یک جایی چیناســکی می‬ ‫آیــد و مــی رود و حضور پررنگی نــدارد‪ ،‬ولی در بقیه‬ ‫رمان های هنری چیناســکی خود بوکوفســکی است‪.‬‬ ‫هالیــوود هــم همین طــور اســت و دربــاره خودش‬ ‫است‪.‬‬ ‫هالیــوود یــک ماجرای واقعــی اســت و فیلمنامه آن‬ ‫فیلم مورد اشــاره در رمان را بوکوفســکی نوشته است‪.‬‬ ‫هالیــوود کامال وقایع نگاری اســت که طنز مخصوص‬

‫و داســتان هایش می بینیم‪ ،‬همان شــخصیتی داشــته اســت؟‬ ‫اســت کــه در اشــعارش مــی بینیــم؟‬

‫تقریبــا‪ .‬زیــاد بــا هــم تفاوتــی ندارند‪ .‬وســط رمان‬ ‫هایش گاهی شــعر هم نوشــته و چنــدان تغییر زبان‬ ‫و مضمــون دیــده نمی شــود‪ .‬همان تلخ اندیشــی و‬ ‫می‬ ‫رک گویــی کــه در نثــرش دیده‬ ‫شــود در اشــعارش هــم بــه‬ ‫وضــوح وجــود دارد‪.‬‬

‫گفتیــد کــه شــعرها را از‬ ‫مجموعــه هــای مختلــف‬ ‫انتخاب کــرده ایــد‪ .‬معیار‬ ‫ایــن انتخــاب چه بــوده؟‬ ‫بــه عبارتی چــه چیز این‬ ‫شعرها شما را جذب کرد‬ ‫کــه به صرافــت ترجمه‬ ‫آن هــا افتادیــد؟‬ ‫بســیاری از شعرهای‬ ‫بوکوفسکی کال قابل‬ ‫ترجمــه و چــاپ در‬ ‫ایران نیســتند‪ .‬من‬ ‫چنــد مجموعــه از‬ ‫اشــعارش را خواندم و تعدادی از اشــعاری را‬ ‫انتخــاب کردم که به دلم می نشســت و البته مطمئن‬ ‫بــودم مجوز چــاپ هم مــی گیرند‪.‬‬

‫پــس قضیــه‬ ‫خــودش را هــم واردش‬ ‫کرده‪.‬‬

‫برای مثال اشــعار‬ ‫«دیلن تامس»‬

‫در ترجمه‬ ‫جالبی نــدارد مگر‬ ‫کند‪.‬‬

‫سا نســو ر‬ ‫هــم‬ ‫آیــا شــخصیتی که‬

‫قطعا‪ .‬بعضی از اشــعار بوکوفســکی حتــی یک خط‬ ‫قابــل ترجمه هــم ندارند‪ .‬ولی به اندازه کافی شــعری‬ ‫کــه به دلم بنشــیند و قابل ترجمه و چاپ هم باشــد‬ ‫میان اشــعار بوکوفســکی پیدا می شــد‪ ،‬بــرای همین‬ ‫مســئله سانسو چندان مشــکلی برای کارم ایجاد نکرد‪.‬‬ ‫بیشــتر روی اشــعاری تمرکز کــردم که‬ ‫درونمایه اجتماعــی پررنگ تری‬ ‫داشــتند‪ .‬البته من ده ســال پیش‬ ‫آن ها را ترجمه کــرده ام و انگیزه‬ ‫های آن موقع را یادم نیســت‪ .‬االن‬ ‫دیگــر حاضر نیســتم شــعر ترجمه‬ ‫کنم ‪.‬‬ ‫چون شــعرهای بوکوفســکی بیشــتر‬ ‫برایــم دســت گرمی بود‪ .‬بــه هر حال‬ ‫هــر مترجمی از یک جایی شــروع می‬ ‫کند‪ .‬اشــعار بوکوفســکی بــرای من یک‬ ‫نقطــه آغــاز بــود‪ .‬از طرفی هــم خیلی‬ ‫عالقه مند به شــعر نیستم‪ .‬البته شعرهای‬ ‫بوکوفســکی را هنــوز هم دوســت دارم و‬ ‫مــی خوانم ولــی زیاد اهل شــعر نیســتم‬ ‫و اشــعار بوکوفســکی را هم بیشــتر به این‬ ‫دلیــل دوســت دارم کــه زبــان بــی پیرایه و‬ ‫درونمایــه زمینــی دارند‪ .‬دیگر شــعر ترجمه نمی کنم‬ ‫چــون شــعر یک مقولــه پرچالــش و خیلی زمــان بر‬ ‫اســت‪ .‬البته زبان بوکوفســکی خیلی ســاده است اما‬

‫ا ز‬

‫در انتخاب این‬ ‫اشعار‬ ‫تا ثیر‬

‫بوکوفســکی‬ ‫در رمــان ها‬ ‫‪  51 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫نتیجــه‬ ‫این که شــاملو ترجمه‬

‫خواننــده فــارس زبان‬ ‫شــنا خت‬ ‫آثــاری اســت کــه‬ ‫از بوکوفسکی‬ ‫آیا یان بوکوفسکی‬ ‫ترجمه شــده‪.‬‬ ‫و از جمله شــما به‬ ‫کــه مترجمان‬ ‫کــرده ایــد‪ ،‬همــان‬ ‫مــا معرفــی‬ ‫بو کو فســکی اصلی و واقعی اســت؟‬

‫آثــار بوکوفســکی چنــد دوره دارد‪ .‬مــا بیشــتر‬ ‫دوران پیــری و اواخر عمر او را می شناســیم‪.‬‬ ‫کارهــای اول و اواســط عمرش را نه‪،‬‬ ‫واقعــا نمــی شناســیم‪ .‬ما‬ ‫بیشــتر آثاری را‬ ‫شنا ســیم‬ ‫مــی‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪51 Kheradmand‬‬


‫چارلز بوکوفسکی؛ ملک الشعرای فرودستان‬

‫مریم گودرزی‬ ‫چارلز بوکوفســکی از آن دســت هنرمندانی است که‬ ‫زبانی ساده و عامه پســند دارد اما شخصیتش پیچیده‬ ‫و خــاص اســت‪ .‬او در طــول زندگــی اش بســیار رک‪،‬‬ ‫جســور و بی پرده بود و پــر از زوایای متضاد فکری و‬ ‫شــخصیتی‪ .‬برای مــردم و درباره مردم می نوشــت اما‬ ‫از آنــان گریزان و بیــزار بود‪ .‬از زندگی دلــزده بود‪ ،‬اما‬ ‫مرگ را هم دوســت نداشــت و از آن می ترســید‪.‬‬ ‫‪ ‬ز زنــان بیزار نبــود ولی رابطــه خوبی هم بــا آن ها‬ ‫نداشــت و بــه قــول خــودش‪ ،‬زنــان فکر مــی کردند‬ ‫او از آن هــا بیــزار اســت و بوکوفســکی بیــش از آن‬ ‫که نویســنده باشــد‪ ،‬شــاعر بود ولی چنــدان روحیه‬ ‫شــاعرانه ای نداشــت و اصــا بــه آن چیزی کــه ما از‬ ‫شــاعران انتظار داریم‪ ،‬شــبیه نبود‪ .‬به گفته خودش‪ ،‬او‬ ‫نویســنده شــد برای این که چاره ای نداشــت‪ .‬این در‬ ‫حالی اســت که برای نویســنده شــدن روزهای زیادی‬ ‫گرســنگی کشــید‪ .‬در مصاحبه ای گفته بــود‪« :‬یا باید‬ ‫کارمند پســت می مانــدن و دیوانه می شــدم‪ ،‬یا این‬ ‫کــه نویســنده می شــدم و گرســنه می مانــدم و من‬ ‫گرســنگی را انتخاب کردم‪».‬‬ ‫بوکوفســکی ظاهرا بــه هیچ چیز پایبنــد نبود و همه‬

‫چیز در نظرش نســبی بــود اما بــرای خوبی تالش می‬ ‫کــرد و می نوشــت‪ .‬با وجــود این همه تضاد‪ ،‬مســلم‬ ‫اســت که در دوره های مختلف‪ ،‬دیدگاه های مختلف‬ ‫داشــته و از این رو با این که آثارش به شــدت برگرفته‬ ‫از شــخصیت و زندگی خودش اســت کمترکسی از اما‬ ‫او را خوب می شناســد‪ .‬شخصیت «هنری چیناسکی»‬ ‫در رمان «هالیوود»‪ ،‬خود اوســت ولی همه او نیست‪.‬‬ ‫‪ ‬بــرای دیدن چهره کامل او باید همــه آثارش را خواند‪.‬‬ ‫حتی اگر همه آثارش به فارســی ترجمه شود‪ ،‬خواندن‬ ‫هزاران بیت شــعر‪ ،‬ده ها داســتان کوتاه‪ ،‬شــش جلد‬ ‫رمــان و چندین فیلمنامه کار دشــواری اســت‪ .‬شــاید‬ ‫برای اینکه کمی بهتر بوکوفســکی واقعی را بشناســیم‬ ‫باید به ســراغ کســی برویم که با آثار او بیشــتر ســر‬ ‫و کار داشــته اســت؛ کســی مثل مترجم آثارش‪ .‬پیمان‬ ‫خاکســار اولین کســی اســت که هم رمان و هم شعر‬ ‫بوکوفسکی را به فارســی ترجمه کرده؛ مجموعه شعر‬ ‫«ســوختن در آب‪ ،‬غرق شــدن در آتــش» و رمان های‬ ‫«عامه پســند» و «هالیوود»‪.‬‬

‫چرا برای معرفی بوکوفســکی از ترجمه اشعارش‬ ‫شروع کردید؟‬ ‫بوکوفســکی بیشتر شــاعر اســت تا رمان نویس‪ .‬البته‬

‫‪  50 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫در بیشــتر ژانرهــا طبع آزمایــی کرده ولــی اگر حجم‬ ‫کارهایــش را در نظــر بگیریم بیشــتر شــعر نوشــته‬ ‫اســت‪ .‬شــش رمان دارد کــه خیلی محبوب هســتند‪.‬‬ ‫تعــداد زیادی هم شــعر دارد که من مجموعــه ای از‬ ‫آن هــا را ترجمــه کــرده ام‪ .‬البته عنوان «ســوختن در‬ ‫آب‪ ،‬غــرق شــدن در آتــش» را از یکــی از مجموعــه‬ ‫شــعرهایش گرفتــه ام ولی همه شــعرهای آن متعلق‬ ‫به این مجموعه نیســت و شــعرها را از مجموعه های‬ ‫مختلــف انتخــاب کــرده ام‪ .‬به هر حال بوکوفســکی‬ ‫شــاعر بزرگ و اثرگذاری در ادبیات امریکا بوده اســت‪.‬‬

‫از چه نظر اثرگذار بوده؟‬

‫شــعر بوکوفســکی در امریکا جریان ســاز بوده‪ .‬بعد‬ ‫از «نســل بیت» که شــعرهایی پر از اشــاره های گنگ‬ ‫و با زبــان ثقیل می ســرودند‪ ،‬بوکوفســکی آمد و باز‬ ‫بان عامه مردم شــعر نوشــت و زبان ســاده تری برای‬ ‫شــعرش به کار برد‪ .‬او برای شعرش مضامین دم دستی‬ ‫انتخــاب کــرد و نه مضامین انتزاعی؛ یعنــی این که به‬ ‫مشــکالت روز آدم ها پرداخت‪ .‬بوکوفســکی به ملک‬ ‫الشــعرای فرودســتان امریکا معروف اســت‪ .‬راجع به‬ ‫آدم هایــی شــعر نوشــت که کمتــر دیده شــده اند‪.‬‬ ‫البتــه بیشــتر روی آدم های لس آنجلــس متمرکز بود‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪50 Kheradmand‬‬


‫‪  49 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪49 Kheradmand‬‬


‫‪  48 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪48 Kheradmand‬‬


‫‪ ۲۰۱۰‬بــرای وی جایزه «ســم آدامــز» (‪)Sam Adams‬‬ ‫را به‌دنبــال داشــت و خواننده‌هــای روزنامــه معتبر‬ ‫له‌مونــد (‪ )Le Monde‬او را به‌عنــوان مــرد ســال این‬ ‫روزنامه انتخــاب کردند‪ .‬این محبوبیت‌ها باعث شــد‬ ‫تا جولین آســانژ حق انتشــار کتــاب زندگی‌نامه‌اش را‬ ‫به قیمت گــزاف ‪ ۱.۳‬میلیــون دالر به‌فروش برســاند‪.‬‬ ‫او بعد‌ها گفــت برنامه‌ای برای انتشــار زندگی‌نامه‌اش‬ ‫نداشــته اســت‪ ،‬امــا هزینه‌هــای بــاالی نگهــداری‬ ‫وب‌ســایت ویکی لیکــس او را مجبور بــه فروش حق‬ ‫انتشــار زندگی‌نامه‌اش کرد‪.‬‬

‫اتهام‌های وارده آمریکایی‌ها به جولین آسانژ‬

‫قاضی یکی از دادگاه‌های ویرجینیــا در تاریخ ‪ ۶‬مارس‬ ‫ســال ‪ ،۲۰۱۸‬جولین آســانژ را متهم کرد‪ ،‬اما اشــاره‌ای‬ ‫بــه جرم‌هــای او نداشــت و از قرار معلــوم در دادگاه‬ ‫ایــن جرم‌ها را بــه وی تفهیم خواهد کــرد‪ .‬این قضیه‬ ‫ادامــه پیــدا کرد تا در تاریــخ ‪ ۱۱‬آوریل ســال ‪ ۲۰۱۹‬و‬ ‫به‌دنبال دســتگیری‬ ‫جولیــن آســانژ‬ ‫در لنــدن‪ ،‬قاضــی‬ ‫اتهام‌هایــی کــه به‬ ‫آســانژ وارد شده بود‬ ‫را اعــام کرد و گفت‬ ‫جولیــن آســانژ فرد‬ ‫خودشــیفته‌ای است‬ ‫کــه چیــزی بیشــتر‬ ‫از منافــع شــخصی‬ ‫خــودش را نمی‌بیند‪.‬‬ ‫بــرای‬ ‫توطئــه‬ ‫اقدام‌هــای خالفکارانــه رایانــه‌ای ماننــد هــک کردن‬ ‫کامپیوتر‌هــای دولتی یکی از اتهام‌های جولین آســانژ‬ ‫اســت و بابت این جــرم احتمال دارد تا ‪ ۵‬ســال روانه‬ ‫زندان شــود‪ .‬این اتهام از آنجایی به جولین وارد شــده‬ ‫که گفته می‌شــود او برای هک کردن گذرواژه چلســی‬ ‫منینگ اقدام کرده بــود‪ .‬ناگفته نماند چنین اتهامی از‬ ‫ســال ‪ ۲۰۱۱‬تاکنون به جولین آســانژ وارد شــده بود و‬ ‫اطالعــات بیشــتری از اتهام‌های آســانژ در حال حاضر‬ ‫منتشــر نشــده است‪.‬‬

‫پناهندگی سیاسی آسانژ به اکوآدور‬

‫افشــاگری‌های جولین آسانژ باعث شــد تا بدخواهان‬ ‫زیــادی در ســطح بین‌المللــی پیدا کنــد و همین امر‬ ‫نیــز باعث شــد تــا در تاریــخ ‪ ۱۹‬ژوئن ســال ‪،۲۰۱۲‬‬ ‫آســانژ بــه اکــوآدور درخواســت پناهندگــی بدهــد‪.‬‬ ‫گفتــه می‌شــود از آنجایی که آســانژ روی خوشــی در‬ ‫اســترالیا نمی‌دهید و احســاس می‌کرد کشورش هرچه‬ ‫ســریع‌تر او را بــه آمریکایی‌هــا تحویل خواهــد داد‪،‬‬ ‫اکــوآدور را بــرای پناهندگــی انتخاب کــرد‪ .‬در نهایت‬ ‫در تاریــخ ‪ ۱۶‬آگوســت ســال ‪ ،۲۰۱۲‬اکوآدور رســما با‬ ‫درخواســت پناهندگــی آســانژ موافقت کرد‪.‬‬ ‫آســانژ نیز بــدون اینکــه وارد خاک کشــور اکــوآدور‬ ‫شــود‪ ،‬در ســفارت اکوآودر در لندن اقامــت گزید و از‬

‫آنجایی که خاک هر ســفارتی در کشــور‌های دیگر‪،‬‬ ‫به‌عنــوان خــاک همان کشــور حســاب می‌شــود‪،‬‬ ‫آســانژ با خیال راحت در ســفارت اکوآدور در لندن‬ ‫باقی مانــد‪ .‬رافائل کورئا‪ ،‬رئیس‌جمهــور اکوآدور نیز‬ ‫تأکیــد کرد کــه جولین آســانژ تا هرزمــان که دلش‬ ‫بخواهد در ســفارت این کشــور در لنــدن می‌تواند‬ ‫باقی بماند‪.‬‬ ‫جالب اســت بدانید داســتان اِســکان جولین آسانژ‬ ‫بــه همین ســادگی‌ها هــم نبــود و قبــل از اینکه‬ ‫آســانژ در ســفارت اکــوآدور در لندن مقیم شــود‪،‬‬ ‫دولت انگلســتان نامه‌ای به دولت اکوآدور نوشــت‬ ‫و مدعــی شــد طبق قوانیــن انگلســتان‪ ،‬پلیس این‬ ‫کشــور می‌تواند به ســفارت اکوآدور در لنــدن وارد‬ ‫شــود و آســانژ را دســتگیر کند‪ .‬اما اکوآدور پاســخ‬ ‫محکمی به انگلستان داد و مدعی شد چنین رفتاری‬ ‫نقض محرز کنوانســیون وین است‪ .‬در نتیجه پلیس‬ ‫انگســتان در بیرون ســفارت اکوآدور در انگلیس به‬ ‫مــدت چند ســال‬ ‫دائــم در حــال‬ ‫گشــت‌زنی بــود‬ ‫تــا شــاید آســانژ‬ ‫از ســفارت ایــن‬ ‫کشــور بیرون آید‬ ‫و به چنــگ پلیس‬ ‫بیافتــد‪ .‬گفتــه‬ ‫می‌شــود عملیات‬ ‫پلیســی بــرای‬ ‫دســتگیری آســانژ‬ ‫چیــزی نزدیک به‬ ‫‪ ۱۲.۶‬میلیــون پونــد هزینــه داشــته اســت‪.‬‬ ‫در مدتــی که آســانژ در ســفارت اکــوآدور در لندن‬ ‫سکونت داشــت‪ ،‬تظاهرات‌های مختلفی برای آزادی‬ ‫او در جلوی ســفارت این کشــور برگزار شــد‪ ،‬به‌رغم‬ ‫اینکه ســفارت اکوآدور امکانات کاملی برای اِســکان‬ ‫جولیان آســانژ مهیا کرده بود‪ ،‬به دالیل نامشــخصی‬ ‫آســانژ در ســال ‪ ۲۰۱۵‬از دولت فرانســه درخواست‬ ‫پناهندگی کرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫آســانژ تا ســال ‪ ۲۰۱۷‬شــرایط نســبتا خوب و امنی‬ ‫را در ســفارت اکــوآدور در لندن تجربه کــرد‪ ،‬اما با‬ ‫فــرا رســیدن انتخابات این کشــور‪ ،‬وضعیت آســانژ‬ ‫نیــز در خطــر قــرار گرفــت‪ .‬در آن زمــان‪ ،‬گولرمو‬ ‫لَســو (‪ ،)Guillermo Lasso‬یکــی از نامزد‌هــای‬ ‫انتخابــات عمومــی ایــن کشــور وعــده داد که در‬ ‫صــورت انتخاب شــدن‪ ،‬در عــرض ‪ ۳۰‬روز آســانژ را‬ ‫از ســفارت اکوآدور در انگلیس بیــرون خواهد کرد‪.‬‬ ‫او مدتی شــد ســفارت این کشــور‪ ،‬هتل نیســت و‬ ‫اکــوآدور پول اضافــی ندارد تا خرج اِســکان و خورد‬ ‫و خوراک آســانژ کند‪ .‬جالب است بدانید گروهی از‬ ‫خبرنگاران گاردین مدعی هســتند دولــت اکوآدور در‬ ‫بازه زمانی ‪ ۵‬ســاله برای نگهداری و محافظت آســانژ‬ ‫در ســفارت این کشــور در لندن‪ ،‬نزدیک به ‪ ۵‬میلیون‬ ‫دالر خرج کرده اســت‪.‬‬

‫‪  47 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪47 Kheradmand‬‬


‫جولین آسانژ‪ ،‬افشاگری که دست در النه زنبور کرد‬ ‫ترجمه از محمد کامالن‬ ‫جولیــن آســانژ‪ ،‬خبرنــگار‪ ،‬حقیقت‌جــو‪،‬‬ ‫برنامه‌نویــس و فعال اجتماعی اســترالیایی‬ ‫اســت کــه بــا راه‌انــدازی وب‌ســایت‬ ‫ویکی‌لیکــس (‪ )WikiLeaks‬و افشــای‬ ‫اســرار ســربه‌مهر دولت‌هــای بــزرگ‪،‬‬ ‫خــواب از ســر سیاســتمداران ربوده و‬ ‫خــودش را گرفتــار دردســر‌های زیادی‬ ‫کــرده اســت‪ .‬حتماً در جریان هســتید‬ ‫کــه پلیس انگلیس‪ ،‬جولیان آســانژ را در‬ ‫لندن بازداشــت کــرد و همین امر باعث‬ ‫شــده تا یک بار دیگر نام جولین آسانژ در‬ ‫ســرخط خبر‌ها قرار بگیــرد‪ .‬به همین دلیل‬ ‫در ادامــه قصد داریم بــا هم نگاهی به زندگی‬ ‫جولین آســانژ و افشــاگری‌های او داشته باشیم‪- .‬‬ ‫برتریــن ها‬

‫جولین آسانژ کیست؟‬

‫جولین آســانژ در ســال ‪ ۱۹۷۱‬در شــهر تاونزویل (‪ )Townsville‬در اســترالیا به‌دنیا‬ ‫آمد و به لطف بهره هوشــی بســیار زیادی که داشــت توانســت در ســال ‪ ۲۰۰۶‬به‬ ‫پایگاه‌هــای اینترنتــی ســازمان‌های بزرگ نفوذ کنــد و پس از مدتی نیز وب‌ســایت‬ ‫ویکی لیکــس (‪ ،)WikiLeaks‬را بــ ‌هراه انداخت تا اطالعات محرمانــه‌ای را که هیچ‬ ‫منبعی حاضر به انتشــار آن‌ها نیســت در این وب‌ســایت منتشــر کند‪.‬‬ ‫فعالیت‌های جولین آســانژ باعث شــد تا مجله تایمز در ســال ‪ ۲۰۱۰‬او را به‌عنوان‬ ‫چهره ســال انتخاب کند و از کشــور اکوآدور پناهندگی سیاســی بگیرد‪ .‬او در ســال‬ ‫‪ ۲۰۱۲‬خــودش را در ســفارتخانه اکوآدور واقع در لندن مخفی کرد و در ســال ‪۲۰۱۶‬‬ ‫انتشــار صد‌هــا ایمیل از هیالری کلینتــون در جریان رقابــت رئیس‌جمهوری آمریکا‬ ‫در وب‌ســایت ویکــی لیکــس‪ ،‬یک بــار دیگر نــام جولین آســانژ را بر ســر زبان‌ها‬ ‫انداخت‪ .‬آســانژ تا آوریل ســال ‪ ۲۰۱۹‬در ســفارتخانه اکوآدور در لندن اقامت داشت‬ ‫تا اینکه در نهایت‪ ،‬پناهندگی سیاســی او از اوکوآدور نیز لغو شــد و شاهد بازداشت‬ ‫او توســط پلیس لندن بودیم‪.‬‬

‫جولین آسانژ و راه‌اندازی ویکی‌لیکس‬

‫او در ســال ‪ ۱۹۹۳‬شــبکه همگانی را با هــدف ایجاد خدمات اینترنتی در اســترالیا‬ ‫راه انــدازی می‌کنــد و به‌عنوان یــک توســه‌دهنده نرم‌افزار‌های متن باز مشــغول‬ ‫به فعالیت می‌شــود‪ .‬جولین آســانژ در سال ‪ ۱۹۹۷‬سیســتم یک سیستم رمزنگاری را‬ ‫توســعه می‌دهد که بازتاب آن را در سیســتم‌عامل لینوکس شاهد هستیم‪ .‬در نهایت‬ ‫نیــز روحیه حقیقت‌جوی آســانژ او را به ســمت راه اندازی وب‌ســایت ویکی‌لیکس‬ ‫هدایت می‌کند‪ .‬هدف اصلی فعالیت این وب‌ســایت جمع‌آوری و افشــای اطالعات‬ ‫محرمانــه‌ای اســت که ســازمان‌های بــزرگ بین‌المللــی از دید عمــوم مخفی نگه‬ ‫داشــته بودنــد‪ .‬تاریخچه ثبــت دامنه وب‌ســایت ویکی‌لیکــس به ســال ‪ ۱۹۹۹‬باز‬ ‫می‌گردد‪ ،‬اما راه‌اندازی رســمی آن در ســال ‪ ۲۰۰۷‬انجام شــد‪ .‬در آن زمان سرور‌های‬ ‫این ســایت در ســوئد قرار داشت چرا که این کشــور قوانین محکمی برای حفاظت‬ ‫از ناشــناس بودن افراد دارد‪ .‬در ســال ‪ ۲۰۰۸‬ویکی‌لیکس با افشای دستورالعمل‌های‬ ‫نیــروی ارتش آمریکا مربوط به نگهداری زندانیان در زندان گوانتانامو‪ ،‬ســر و صدای‬

‫‪  46 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫زیــادی بــه راه می‌انــدازد‪ .‬مدتی بعد نیــز ایمیل‌های‬ ‫ســارا پالیــن (‪ ،)Sarah Palin‬معاون رئیس جمهور‬ ‫وقت آمریــکا در ویکی‌لیکس برمال می‌شــود‪.‬‬ ‫در ســال‌های ‪ ۲۰۰۷‬تا ‪ ،۲۰۱۰‬جولین آســانژ‬ ‫بــرای گســترش دامنــه کاری ویکی‌لیکس‬ ‫به کشــور‌های مختلفی در آســیا‪ ،‬اروپا‪،‬‬ ‫آمریکای شــمالی و آفریقا سفر می‌کند‪.‬‬ ‫ایــن تالش‌هــا باعــث می‌شــود تــا در‬ ‫ســال ‪ ،۲۰۱۵‬ویکی‌لیکس نزدیک به ‪۱۰‬‬ ‫میلیون اســناد محرمانــه را برمال کرده‬ ‫باشــد‪ .‬جولیــن آســانژ اســنادی که در‬ ‫ویکی‌لیکس منتشر شــده را کتابخانه‌ای‬ ‫عظیــم از مدارکی می‌داند کــه برای ظلم‬ ‫به بشــریت اســتفاده شــده‌اند‪ .‬اسنادی که‬ ‫در ســال‌های ‪ ۲۰۰۶‬تــا ‪ ۲۰۰۹‬در ویک ‌یلیکس‬ ‫منتشــر شــد‪ ،‬بازتاب وســیعی در اذهان عمومی‬ ‫داشــت و در میان تمامی این اســناد‪ ،‬مدارک افشاگری‬ ‫یک ســرباز آمریکایی با نام «چلســی منینــگ»‪Chelsea( ،‬‬ ‫‪ ،)Manning‬نقــش مهمی در شناخته‌شــدن ویکی‌لیکــس به‌عنوان‬ ‫مهم‌ترین پایگاه افشــاگری دنیا ایفا کرد‪ .‬این ســرباز در ماه می‌ســال ‪ ۲۰۱۰‬در عراق‬ ‫بازداشــت شــد و پس از انتقال بــه کویت‪ ،‬به آمریکا بازگردانده شــد تــا در دادگاه‬ ‫نظامــی حضور پیدا کند‪ .‬از قرار معلوم چلســی منینگ‪ ،‬اســناد محرمانه‌ای را که در‬ ‫اختیار داشــت به‌صــورت غیرقانونی در اختیار ویکی‌لیکس قــرار می‌دهد‪ .‬کاری که‬ ‫چلســی کرد بزرگترین افشــای اطالعات محرمانه در تاریخ آمریکا به‌حساب می‌آید‪.‬‬ ‫او در دفاعیــات خــود گفــت هــدف تخریب امنیت ملــی آمریکا را با افشــای این‬ ‫اطالعات نداشــته و اســناد محرمانه را با نیت برانگیختن اذهان عمومی در خصوص‬ ‫سیاســت‌های خارجــی آمریکا در اختیــار ویکی‌لیکس قــرار داده بود‪.‬‬ ‫گفته می‌شــود افشــای این اسناد و روشــنگری که چلســی منینگ انجام داد باعث‬ ‫شــد تــا چندین انقالب در خاورمیانــه در یک بازه زمانی کوتاه چند ســاله رخ دهد‪،‬‬ ‫بــه همین دلیل بســیاری او را قهرمان خطــاب می‌کنند و بســیاری از آمریکایی‌ها‬ ‫نیــز به او لقب خائــن داده‌اند‪ .‬همان‌گونه که انتظار می‌رفت جولین آســانژ دادگاه‬ ‫چلســی منینــگ را محکوم کرد و مدعی شــد چنیــن رفتار‌هایی از جانــب ارتش و‬ ‫دولــت آمریکا‪ ،‬روزنامه‌نگاری و آزاداندیشــی این کشــور را زیر ســؤال برده اســت‪.‬‬ ‫دادســتان نظامی آمریکا قصد داشــت تا چلســی را به مدت ‪ ۶۰‬ســال راهی زندان‬ ‫کنــد‪ ،‬اما در نهایت در ســال ‪ ،۲۰۱۷‬باراک اوباما در آخریــن روز‌های رئیس‌جمهوری‬ ‫خود فرمان عفو چلســی را صادر کرد‪ .‬اگر اهل فیلم‌های مســتند هســتید پیشنهاد‬ ‫می‌کنیم فیلم «ما اســرار را می‌دزدیم‪ :‬داســتان ویکی‌لیکــس» را به کارگردانی الکس‬ ‫گیبنی (‪ )Alex Gibney‬تماشــا کنید‪ .‬موضوع این فیلم افشــاگری‌های ویکی‌لیکس‬ ‫و جولین آســانژ اســت و به اسنادی که چلســی منینگ برمال کرد نیز اشاره می‌کند‪.‬‬ ‫پــس از این رســواگری‌ها دیدگاه‌های مختلفی را در خصوص کار‌های جولین آســانژ‬ ‫شــاهد بودیم‪ ،‬نخست وزیر اســترالیا کار‌های او را غیرقانونی دانست‪ ،‬اما پلیس این‬ ‫کشــور مدعی شــد که آســانژ از قانون تخطی نکرده اســت‪ .‬در این بین آمریکا که‬ ‫ضربه ســختی از جولین آســانژ و ویکی‌لیکس خورده بود او را تروریســت دانست‬ ‫و گفته می‌شــود بعضی‌ها نیــز کمر به قتل و ترور او بســتند‪.‬‬ ‫از طــرف دیگر‪ ،‬کشــور‌هایی مانند برزیل‪ ،‬اکوآدور و روســیه بــه حمایت از جولین‬ ‫آســانژ پرداختند و آســانژ به چهره‌ای جهانی تبدیل شــد‪ .‬افشــاگری‌های او در سال‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪46 Kheradmand‬‬


‫مقدس‪ ،‬شهرک ســینمایی غزالی‪ ،‬کاخ ســعدآباد‪ ،‬کاخ‬ ‫گلســتان و کاخ نیــاوران در آن به نمایــش درآمد‪.‬‬ ‫محمــد مطیع در این ســریال نقش اتابک‌خــان را در‬ ‫کنار ایــرج راد‪ ،‬رضا رویگری‪ ،‬چنگیــز وثوقی و… ایفا‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫محمد مطیــع در ســریال «تبریز در مــه» هم نقش‬ ‫میرزا ابوالقاســم فراهانی‪ ،‬صدر اعظم ایــران در زمان‬ ‫محمد شــاه قاجار را بازی کرده اســت‪.‬‬ ‫در ایــن ســریال جمشــید مشــایخی‪ ،‬محمدرضــا‬ ‫شــریفی‌نیا‪ ،‬حســام نــواب صفــوی‪ ،‬الهــام حمیدی‪،‬‬ ‫داریــوش کاردان‪ ،‬رزیتا غفاری‪ ،‬ســعید امیرســلیمانی‪،‬‬ ‫ارژنــگ امیرفضلی‪ ،‬مرحوم حســین محب اهری و …‬ ‫هــم ایفــای نقــش کرده‌اند‪.‬‬ ‫این ســریال به کارگردانی محمدرضا ورزی در سال ‪۸۹‬‬ ‫در شهرک ســینمایی غزالی تولید و از شبکه یک سیما‬ ‫پخش شــد‪ .‬این مجموعه تلویزیونــی تاریخی ماجرای‬ ‫جنگ‌هــای ایــران و روســیه را در زمان فتحعلی‌شــاه‬

‫قاجــار و عبــاس میــرزا بــه تصویــر کشیده‌اســت و‬ ‫روایت‌گــر جنگ‌هــای این دو کشــور از آغــاز تا مرگ‬ ‫عباس میرزا اســت‪.‬‬

‫کلیسای نوتردام پاریس؛‬ ‫تاریخ و ادبیاتی که سوخت‬

‫ســریال «معمای شــاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی‬ ‫از ســال ‪ ۹۴‬از شــبکه یک ســیما پخش شــد و محمد‬ ‫مطیع در این ســریال نقش اردشیر ریپورتر را ایفا کرد‪.‬‬ ‫این ســریال داســتان زندگــی محمدرضا پهلوی شــاه‬ ‫ایــران را از زمان بازگشــت وی از مصر‪ ،‬پــس از ازدواج‬ ‫با ملکــه فوزیه تــا ‪ ۲۲‬بهمن ‪ ۱۳۵۷‬و پیــروزی انقالب‬ ‫اســامی به تصویر می‌کشــد‪.‬‬ ‫این ســریال در کاخ ســعد آبــاد‪ ،‬کاخ نیاوران‪ ،‬شــهرک‬ ‫ســینمایی غزالی‪ ،‬کاخ گلســتان‪ ،‬شــمس‌العماره‪ ،‬موزه‬ ‫عبــرت‪ ،‬اقدس الدوله و مدرســه علــوی تصویربرداری‬ ‫شــده است‪.‬‬ ‫محمــد مطیع‪ ،‬زاده ‪ ۱۳۲۲‬در مشــهد بود و لیســانس‬ ‫تئاتر را از دانشــکده هنر‌های دراماتــی‪ ،‬دریافت کرد‪.‬‬ ‫این بازیگر ســینما و تلویزیون شــب (‪ ۲۹‬اســفندماه)‬ ‫در منزل شــخصی خود در کشــور ســوئد و در سن ‪۷۵‬‬ ‫سالگی درگذشت‪.‬‬ ‫خبرگزاری ایسنا‬

‫تاریخچه کلیسای جامع نوتردام‬

‫پروژه ســ‬ ‫اخت کلیســا در ســال ‪ ۱۱۶۳‬و بعد از این‌که پاپ الکســاندر سوم ایده‌ی‬ ‫ســاخت یک‬ ‫کلیســای جامع جدید را بنا نهاد‪ ،‬شــروع شــد‪ .‬در زمان مرگ اســقف‬ ‫موریس دو س‬ ‫ــولی در ســال ‪ ،۱۱۹۶‬بخش‌های زیادی از کلیســا تکمیل شــده بود و‬ ‫ســالن اصلی‬ ‫هــم در حال اتمام بــود‪ .‬در ســال ‪ ۱۲۰۰‬کار برروی ضلــع غربی آغاز‬ ‫شــد که شــامل پنجره مدور بــزرگ و برج‌ها بود‪ .‬ســاخت باقی بخ ‌‬ ‫شهــای این بنا‬ ‫حوالی ســال‬ ‫‪ ۱۲۵۰‬تکمیل شــد‪ .‬همچنین در دهه ‪ ۱۲۵۰‬بازویی‌های کلیســا توسط‬ ‫معمار‌هایــی بــه نــام ژان ِ‬ ‫دوشــل (‪ )Jean de Chelles‬و پیر دو مونتــروی (‪Pierre‬‬ ‫‪Montreuil‬‬ ‫‪ ،)de‬به ســبک جدیدی از معماری گوتیک تغییر شــکل یافتند‪ .‬عناصر‬ ‫باقیمانــده‌ی دیگر نیز به مــرور طی قرن بعدی کامل شــدند‪.‬‬

‫معماری کلیسای جامع نوتردام‬

‫کلیســای‬ ‫جامع نتردام (نوتــردام) یکــی از عالی‌ترین نمون ‌ههــای معماری گوتیک‬ ‫فرانســه ب‬ ‫ــوده و در کنــار بــرج ایفل‪ ،‬یکــی از مشــهورترین آثار تاریخــی و نقاط‬ ‫برجســته شــهر پاریس محســوب می‌شد‪.‬‬ ‫وب‌ســایت‬ ‫ایوار‪ :‬کلیســای جامــع نتردام (نوتــردام) یکی از عالی‌تریــن نمونه‌های‬ ‫معمــاری گ‬ ‫وتیک فرانســه بــوده و در کنــار برج ایفل‪ ،‬یکــی از مشــهورترین آثار‬ ‫تاریخی و‬ ‫نقاط برجســته شــهر پاریس محســوب می‌شد‪ .‬این کلیســا که در «ایل‬ ‫دو ال ســیته»‬ ‫(‪- )Île de la Cité‬جزیــره‌ای واقــع در رودخانه ســن‪ -‬قــرار دارد‪ ،‬به‬ ‫دســتور م‬ ‫وریس دو ســولی (‪ )Maurice de Sully‬و کمــی بعد از انتصابش به مقام‬ ‫اســقف پ‬ ‫اریس در ســال ‪ ۱۱۶۰‬ساخته شد‪ .‬هر چند قســمت اعظم بنا قبل از مرگ‬ ‫وی در ســال‬ ‫‪ ۱۱۹۶‬تکمیل گشــت‪ ،‬اما کل روند ساخت آن دو قرن به طول انجامید‪.‬‬ ‫کلیســای‬ ‫جامع نتردام به خاطــر طبیعت‌گرایی مجســمه‌های گوتیکی و همچنین‬ ‫آثــار عالی ویت‬ ‫رای (شیشــه‌های رنگی)‪ ،‬نمایانگر رشــد و توســعه‌ای می‌باشــد که‬ ‫طی دوران‬ ‫قبلی معماری رومانســک و مجسمه‌ســازی رومانســک شکل گرفت‪ .‬در‬ ‫دوران انقالب‬ ‫فرانســه (دهه ‪ )۱۷۹۰‬خســارت‌های قابل توجه‌ای به کلیســا وارد شد‬ ‫که بعد‌ها در ا‬ ‫واســط دهه ‪ ۱۸۴۰‬با نظارت متخصص بازســازی‪ ،‬اوژن ویوله لودوک‬ ‫نوســازی گ‬ ‫ســترده‌ای روی آن صــورت گرفــت‪ .‬در ســال ‪ ۱۹۹۱‬این بنا به فهرســت‬ ‫میراث جهانی یونســکو اضافه شد‪.‬‬ ‫‪  45 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫بنــای کلیســا‬ ‫‪ ۱۲۸‬متــر طــول و ســالن اصلــی آن ‪ ۱۲‬متــر عــرض دارد‪ .‬نقشــه‬ ‫صلیب ‌یشکل‪،‬‬ ‫سالن مرتفع‪ ،‬قســمت بازویی و برج از معماری رومانسک قرن ‪ ۱۱‬وام‬ ‫گرفته‌شــده‬ ‫‌اند‪،،‬‬ ‫اما طاق‌های نوک‌تیز و ســقف شــیاردار آن کامالً گوتیکی هستند‪.‬‬ ‫کلیســای نوت‬ ‫ــردام در واقع اولین کلیســای جامعی بود که در آن از پشــت‌بند‌های‬ ‫مایــل بیرونی بــرای حمایت از دیوار‌های بلند اســتفاد ‌ه شــده بود‪.‬‬ ‫ایــن پشــت‬ ‫‌بند‌ها از اول در معمــاری بنا در نظر گرفته نشــده بودنــد‪ ،‬بلکه بعد‬ ‫از مشــاهده‬ ‫تــرک و شکســتگی دیوا ‌رهــای نازک باال تحت فشــار وزن ســقف به‬ ‫آن اضافــه شـ‬ ‫ـدند‪ .‬عالوه بر پشــت‌بندها‪ ،‬ســتون‌های متعدد دیگری نیــز برای این‬ ‫منظــور در‬ ‫نظــر گرفته شــد‪ .‬یکی از علل شــهرت نتــردام‪ ،‬مجســمه‌های بیرونی‬ ‫و ناودان‌ه‬ ‫ایــی از موجــودات عجیــب و غریــب بودند کــه به عنوان ســتون‌های‬ ‫حمایتــی و لول ‌ههــای خروج آب بــاران نیز کاربرد داشــتند‪.‬‬ ‫ســر در و‬ ‫ِ رودی اســتوار و محکــم نوتــردام بــا تندیس‌های ســنگی بســیار زیادی‬ ‫تزئین شــده‬ ‫که تمرکزشــان بیشــتر در درب مرکزی اســت کــه روز قضــاوت را به‬ ‫تصویــر ک‬ ‫شــیده‌اند‪ .‬طراحــی قســمت ورودی با نوا ‌رهــای افقی به ایجــاد تعادل‬ ‫بین بر ‌جهــای‬ ‫مرتفع ‪ ۶۹‬متری کمــک زیادی می‌کند‪ .‬ورودی‌های قســمت بازویی‬ ‫کلیســا بــا‬ ‫نقش برجســته‌های عالــی و بی‌بدیلــی تزئیــن شــده‌اند‪ .‬درب جنوبی‬ ‫تصویری از‬ ‫زندگی اســتفان مقدس به همراه ســایر قدیســین منطقــه را به نمایش‬ ‫می‌گــذارد‪ ،‬در‬ ‫ودکی مســیح و‬ ‫حالــی کــه در تزئینات درب شــمالی‪ ،‬تصاویری از ک ِ‬ ‫قصه‌ای از تئوفیلوس کار شــده اســت‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪45 Kheradmand‬‬


‫به یاد محمد مطیع‬

‫مروری بر آثار بازیگر «سلطان و شبان»‬ ‫محمد مطیع در ســریال «ســلطان و شــبان» در کنار‬ ‫مهــدی هاشــمی‪ ،‬گالب آدینه و محمدعلی کشــاورز‬ ‫نقــش وزیر اعظــم را ایفا کرده اســت‬ ‫محمد مطیع در ســن ‪ ۷۵‬ســالگی درگذشــت از دهه‬ ‫‪ ۵۰‬در آثــار تاریخــی مانــدگار تلویزیــون ایفای نقش‬ ‫کرد‪ ،‬با بزرگان ســینما و تلویزیــون مانند علی حاتمی‪،‬‬ ‫عزت‌اللــه انتظامی‪ ،‬جمشــید مشــایخی‪ ،‬محمد علی‬ ‫کشــاورز همکاری داشت‪.‬‬ ‫وی در دهــه ‪ ۶۰‬در ســریال‌های تاریخــی مانــدگاری‬ ‫بازی کرده اســت که می‌تــوان از «کوچــک جنگلی»‪،‬‬ ‫«امیر کبیر»‪« ،‬ســلطان و شــبان» و «هزار دستان» نام‬ ‫برد‪ .‬او همچنیــن فیلم‌های ســینمایی «کالغ»‪« ،‬دایره‬ ‫مینــا»‪« ،‬بازداشــتگاه»‪« ،‬آوار»‪« ،‬گردبــاد» و «روز‌های‬ ‫انتظــار» را در کارنامــه حرفه‌ای خود داشــت‪.‬‬

‫را ناصــر تقوایی با نگاهی به داســتان مردی از جنگل‪،‬‬ ‫نوشــته احمد احرار‪ ،‬نوشــته است‪.‬‬ ‫در ایــن ســریال تــاش شــده زوایایــی از قیــام میرزا‬ ‫کوچــک خــان و مردم گیــان بــه نمایــش درآید‪.‬‬ ‫او همچنین در ســریال «امیرکبیر» نقش میرزا آقاخان‬ ‫نوری که دومین صدراعظم ناصرالدین شــاه قاجار بود‬ ‫را در کنــار ایرج راد‪ ،‬ســعید نیکپور‪ ،‬فخــری خوروش‪،‬‬ ‫ژالــه علو بازی کرده اســت‪.‬‬ ‫این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی ســعید نیک‌پور‬ ‫در ســال ‪ ۱۳۶۴‬ساخته شــده و پرویز زاهدی فیلمنامه‬ ‫آن را نوشــته اســت‪ .‬ایــن مجموعه تلویزیونی ســال‬ ‫‪ ۱۳۶۳‬در کاخ گلســتان ضبط و پخش آن از اردیبهشت‬ ‫ماه ســال ‪ ۱۳۶۴‬از شــبکه یک شروع شد‪.‬‬ ‫همچنیــن شــبکه رادیویــی نمایش‪ ،‬ســال‌ها بعد این‬ ‫ســریال را در قالب فیلم‪-‬صدا بــرای مخاطبان رادیویی‬ ‫بازپخش کرد‪.‬‬

‫او در «بــاغ ســرهنگ» بــه کارگردانــی فلورا ســام و‬ ‫«بچه‌هــای نســبتاً بد» بــه کارگردانی ســیروس مقدم‬ ‫هــم ایفــای نقش کرده اســت‪.‬‬ ‫محمــد مطیــع در ســریال «کوچــک جنگلــی» بــه‬ ‫کارگردانــی بهــروز افخمی‪ ،‬نقش احســان‌الله خان که‬ ‫دومین چهره برجســته جنبش جنگل بــود را ایفا کرده‬ ‫اســت‪« .‬کوچک جنگلی» یکی از سریال‌های تلویزیون‬ ‫در دهه ‪ ۶۰‬اســت که فیلمنامــه این مجموعه تاریخی‬

‫«ســلطان و شــبان» هم یکی از ســریال‌های محبوب‬ ‫دهــه ‪ ۶۰‬تلویزیــون ایــران در ژانــر کمدی اســت که‬ ‫مهدی هاشــمی و داریوش فرهنگ بــه اتفاق یکدیگر‬ ‫فیلمنامــه ایــن ســریال را در قالــب افســانه‌ای کهن‬ ‫نوشــته و داریوش فرهنگ آن را کارگردانی کرده است‪.‬‬ ‫محمد مطیع در این ســریال در کنار مهدی هاشــمی‪،‬‬ ‫گالب آدینه و محمدعلی کشــاورز نقش وزیر اعظم را‬ ‫ایفا کرده اســت‪.‬‬

‫‪  44 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫داســتان ایــن مجموعه دربــاره ســلطانی کوته‌فکر و‬ ‫خوشــگذران اســت کــه کابــوس عجیبــی می‌بیند و‬ ‫خوابگــزار اعظم تعبیــر آن را تیر‌های بالیــی می‌داند‬ ‫کــه در تاریــخ معینی از ماه بر ســرش فــرود خواهند‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫ســریال «هزاردســتان» به کارگردانی علــی حاتمی در‬ ‫ســال ‪ ۱۳۵۸‬برای تلویزیون ســاخته شــد‪ .‬ساخت این‬ ‫مجموعه تاریخی هشــت ســال به طول انجامید و در‬ ‫نهایت در ســال ‪ ۱۳۶۷‬از شبکه یک سیما به روی آنتن‬ ‫رفت‪.‬‬ ‫این مجموعه کلکســیونی از بهترین بازیگــران ایرانی‬ ‫را در خــود جمــع کرده بــود‪ .‬عالوه بــر محمد مطیع‬ ‫کــه نقش غالم عمه را بازی کرد‪ ،‬جمشــید مشــایخی‪،‬‬ ‫داود رشــیدی‪ ،‬علی نصیریان و محمدعلی کشــاورز با‬ ‫هدایت علی حاتمی‪ ،‬یکی از ماندگارترین ســریال‌های‬ ‫تاریخــی تلویزیون ایــران را رقم زدند‪.‬‬ ‫این ســریال به داســتان زندگــی رضا خوشــنویس (با‬ ‫بازی جمشید مشــایخی) می‌پردازد؛ شخصیتی تخیلی‬ ‫مبتنی بر شــخصیتی تاریخــی به نام کریــم دواتگر‪.‬‬ ‫مجموعــه تلویزیونــی «ســال‌های مشــروطه» بــه‬ ‫کارگردانــی محمدرضــا ورزی تولید شــد کــه روایتگر‬ ‫زندگی ‪ ۵‬پادشــاه قاجــار در مدت ‪ ۷۰‬ســال حکومت‬ ‫بر ایران اســت‪ .‬این مجموعه ســال ‪ ۱۳۸۸‬ســاخته شد‬ ‫و صحنه‌هــای گوناگونی نظیر بازارسعدالســلطنه‪ ،‬باغ‬ ‫فین‪ ،‬باغ ملک‪ ،‬روســتای کن‪ ،‬شــهرک ســینمایی دفاع‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪44 Kheradmand‬‬




‫خــود قرار می دهد‪ .‬عشــق رودابه به زال ســپید مــوی و وفاداری او به همســرش‬ ‫داســتانی دلکش و پراحساس اســت‪ .‬نکته مهمی که در داســتان زندگی رودابه باید‬ ‫مــورد توجــه قرار گیرد این اســت کــه او اولین زن تاریخ اســت کــه از طریق عمل‬ ‫ســزارین فرزنــد خود را بــه دنیا مــی آورد‪( .‬البتــه رومیان قــرن ها بعــد این نوع‬ ‫زایمان را به مادر ســزار امپراتور روم نســبت دادند) رودابه که رســتم را باردار است‪،‬‬ ‫قــادر بــه وضع حمــل عادی فرزنــد خود نیســت و چــون در حال مرگ قــرار می‬ ‫گیرد‪ ،‬ســیمرغ به زال می آموزد که چگونه با شــکافتن پهلوی همســرش‪ ،‬جان او و‬ ‫فرزندش را نجات دهد‪ .‬با تولد رســتم‪ ،‬زال با کشــیدن پر ســیمرغ به محل جراحات‬ ‫آن را التیــام مــی دهد‪ .‬این زن بنا بر روایت شــاهنامه زمانی طوالنــی می زید ولی‬ ‫پــس از مرگ رســتم بــه حال دیوانگی می افتــد و از آن پس راه تســلیم و جدایی را‬ ‫در پیــش می گیرد‪.‬‬

‫سودابه‬

‫ســودابه یا ســودآوه دختر پادشــاه هاماوران و همســر کیکاوس اســت‪ .‬سودابه در‬ ‫شــاهنامه نماد زنی اســت که اســیر کج اندیشی و وسوســه های اهریمن می شود‪.‬‬ ‫نقش ســودابه در شــاهنامه آن هنگام برجســته می شــود که تبدیل به عامل اصلی‬ ‫در جاودانه شــدن ســیاوش می شود‪ .‬نقشــی که زلیخا در داســتان یوسف بازی می‬ ‫کنــد و نقشــی که ملکه چینــی دا چی در داســتان شــاهزاده بو یی گائــو ایفا می‬ ‫کند‪ :‬بدنام کردن ناپســر و عبور پســر از آتش و مراسم سوگندو سربلند بیرون آمدن‬ ‫پســر از این آتش‪ .‬ســیاوش هر چنــد از این آزمون بــا نیکنامی بیرون مــی آید؛ اما‬ ‫بدگمانــی های اهریمنی پدر و دسیســه های نامــادری‪ ،‬او را از وطــن و خانه آواره‬ ‫کــرده و موجبــات مرگــی جانســوز را در تنهایی بــرای او رقم می زنــد‪ .‬اهریمن به‬ ‫خواســته خود رســیده؛ ولی پیروزی اهریمن دیری نمی پاید و رســتم به خونخواهی‬ ‫ســیاوش‪ ،‬ســودابه را با شمشــیر به دو نیم می کند‪ .‬سودابه در شــاهنامه نماد زنی‬ ‫اغواگر اســت کــه نه تنها خــودش بلکه تمامــی خانــواده را به ورطــه نابودی می‬ ‫کشاند‪.‬‬

‫‪  41 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫گردآفرید‬

‫گردآفرید در شــاهنامه دختر جنگاور گژدَهَ م از پهلوانان دژ ســپید است که در زمان‬ ‫لشکرکشــی ســهراب به ایــران در لباس مردانه به جنگ با ســهراب رفــت‪ .‬در میان‬ ‫نبــرد چون ســهراب به زن بــودن او آگاه شــد‪ ،‬گردآفرید تدبیری کرد و توانســت با‬ ‫اندیشــه از دست ســهراب برهد‪ .‬گردآفرید نماینده همان زنان دلیر و جنگاور ایرانی‬ ‫اســت که نمونه آنان را در ســپاهیان هخامنشــی و اشــکانی و حتی ساســانی می‬ ‫بینیــم‪ .‬او به عنوان یک زن چند صفت برجســته را همزمان بــه نمایش می گذارد‪.‬‬ ‫او پاکدامن اســت و اســیر وسوسه نمی شــود‪ .‬از ســوی دیگر او دالوری و شجاعت‬ ‫و بــی باکی و وقار یک ســردار بــزرگ را دارد‪ .‬همچنین او با تدبیر و با خرد اســت‪.‬‬ ‫عقل او بر احساســش غلبه دارد‪ .‬داســتان او در شــاهنامه باز هم بازتابی اســت از‬ ‫آزادگی زنان در جامعه ایران باســتان‪.‬‬

‫همای چهرآزاد‬

‫همای دختر بهمن پســر اســفندیار و معروف به چهرآزاد اســت‪ .‬در کتب باستانی‬ ‫از او به عنوان هفتمین پادشــاه سلســله کیانیان یاد شده اســت ‪ .‬در بندهش آمده‬ ‫اســت کــه همای بعد از بهمن مدت ‪ 30‬ســال پادشــاهی کــرد و داراب پســرش را‬ ‫ولیعهــد خــود کــرد‪ .‬او را ســازنده شــهر جزفادقان یا گلپایــگان می داننــد‪ .‬حمزه‬ ‫اصفهانی نیز نوشــته اســت که خمیهن شــهری بود زیبا و شــگفت آمیز در راستای‬ ‫تیمــره در اصفهــان که همای چهــرآزاد دختر بهمن آن را ســاخت و اســکندر آن را‬ ‫ویران کرد‪ .‬مجله همشــهری دانســتنی ها‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪41 Kheradmand‬‬


‫مهمترین زنان شاهنامه‬

‫ارنواز و شــهر نواز که از نزدیکان جمشــید پادشــاه اســطوره ای ایران‬ ‫زمین هســتند‪ ،‬به همســری ضحاک درآمده بودند‪ .‬پــس از قیام کاوه‬ ‫آهنگــر و پیــروزی فریــدون بر ضحاک‪ ،‬او ایــن دو را بــه ازدواج خود‬ ‫درمی آورد‪.‬‬ ‫برخالف آثار عرفانی و عاشــقانه ادبیات کالســیک ایــران‪ ،‬چون حافظ‬ ‫و ســعدی و مولوی‪ ،‬در شــاهنامه که اثری حماســی اســت‪ ،‬زن دارای‬ ‫نقشــی تاریخی و عینی اســت‪ .‬به نظر می‌رســد دســت کــم ‪ ۲۴‬زن‬ ‫در شــاهنامه بــه نقش آفرینــی می‌پردازند‪ .‬این زنان عبارتنــد از آرزو‪،‬‬ ‫آزاده‪ ،‬آزرمی‌دخت‪ ،‬ارنواز‪ ،‬اســپنوی‪ ،‬بانــوی گازر‪ ،‬بانوی گردوی‪ ،‬بانوی‬ ‫مهبود‪ ،‬پوراندخت‪ ،‬تهمینه‪ ،‬جریره‪ ،‬رودابه‪ ،‬ســودابه‪ ،‬سهی‪ ،‬سیندخت‪،‬‬ ‫شــهرنواز‪ ،‬فرانک‪ ،‬فرنگیــس‪ ،‬کتایون‪ ،‬گردآفرید‪ ،‬گلشــهر‪ ،‬مــاه آفرید‪،‬‬ ‫منیــژه و همــای که در ایــن مطلب با مهم ترین آن ها آشــنا خواهیم‬ ‫شد ‪.‬‬ ‫زمینــه ازدواج تهمینه و رســتم و برخــی ازدواج های دیگر شــاهنامه‬ ‫مســاله بســیار مهمی وجود دارد‪ .‬پیــش از آن باید یــادآوری کنیم که‬ ‫شــاهنامه فردوســی در واقع برگرفته از خداینامه یا خودای نامک دوره‬ ‫ساســانیان اســت که توســط ابن مقفع به عربی ترجمه می شود‪ .‬هر‬ ‫چند شــاهنامه فردوســی عینا همان خدای نامه نیســت؛ اما به خوبی‬ ‫فرهنگ حاکم بــر جامعه آن روز ایرانیان را نشــان می دهد‪ .‬فرهنگی‬ ‫که از آزادی دختران در انتخاب همســر ســخن می گوید‪ .‬رضایت زنان‬ ‫برای ازدواج از ارکان اصلی پیوند زناشــویی اســت‪ .‬از ســوی دیگر می‬ ‫بینیــم که هیچ مانعــی بــرای ازدواج با مــردان یا زنان خــارج از قوم‬ ‫وملیــت وجود نــدارد‪ .‬در واقع هــدف ازدواج‪ ،‬پیوندی اســت از روی‬ ‫محبت و صمیمیت و تشــکیل خانواده ای براســاس دوســتی و عشق‬ ‫کــه می تواند فرزندانــی صالح و پرهیزگار پــرورش دهد‪.‬‬

‫رودابه‬

‫رودابه دختر مهراب کابلی و ســیندخت و همســر زال و مادر رســتم‪،‬‬ ‫پهلــوان بزرگ ایران اســت‪ .‬رودابه از زنان پاکدامن و پرآوازه شــاهنامه‬ ‫اســت‪ .‬این زن نماد عشــق به همسر و فرزند اســت‪ .‬زال که به دلیل‬ ‫داشــتن مــوی و بدن ســپید هنگام تولد مــورد بی مهری پدرش ســام‬ ‫قــرار می گیــرد‪ ،‬به کوهســتان انداخته می شــود تا طعمــه درندگان‬ ‫شــود اما ســیمرغ یا َســئنَ مرغ دانــا‪ ،‬او را همچون فرزنــد خود می‬ ‫پروراند و نه تنها زال بلکه همســر و فرزند او را نیز در پناه و حمایت‬

‫ارنواز و شهرنواز‬

‫ارنواز و شــهرنواز که از نزدیکان جمشــید پادشــاه اســطوره ای ایران‬ ‫زمین هســتند‪ ،‬به همســری ضحاک درآمده بودند‪ .‬پــس از قیام کاوه‬ ‫آهنگــر و پیــروزی فریــدون بر ضحاک‪ ،‬او ایــن دو را بــه ازدواج خود‬ ‫درمــی آورد‪ .‬فریدون از شــهرنواز صاحب دو پســر به نام های ســلم‬ ‫و تــور و از ارنــواز صاحب پســر دیگری بــه نام ایرج می شــود‪ .‬چون‬ ‫این فرزندان به ســن رشــد می رســند‪ ،‬فریدون تمامــی قلمروی خود‬ ‫را میــان آنان تقســیم می کند‪ .‬ســلم و تور که به قلمــروی ایرج یعنی‬ ‫ایــران چشــم دارنــد‪ ،‬برادر کوچکتــر خود را بــه نامردی بــه قتل می‬ ‫رســانند‪ .‬ایــن دو بــرادر بعدهــا به دســت منوچهر فرزند ایــرج و به‬ ‫تحریــک فریدون کشــته می شــوند‪ .‬برخــی معتقدند که نــام ایران‬ ‫برگرفتــه از نام ایرج اســت‪.‬‬

‫تهمینه‬

‫دختر پادشــاه ســمنگان و همسر رســتم و مادر ســهراب بود‪ .‬در پس‬

‫‪  40 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪40 Kheradmand‬‬


‫زبــان خنده‌آفرین (و نه‌چندان کمیک خــود) به تایید‬ ‫حرف آن فیلم تراژیک و به‌شــدت اشــک‌انگیز (قیصر)‬ ‫می‌پــردازد‪ .‬اگر بپذیریم که یــک درون‌مایه مهم قیصر‬ ‫«بازگشــت بــه خویشــتن در تقابل با وضــع موجود»‬ ‫اســت‪ ،‬در جوجه‌فکلــی هــم فیلمســاز – دانســته یا‬ ‫ندانســته‪ -‬چنین مضمونی را القــا می‌کند‪ ،‬هرچند که‬ ‫این رویکرد‪ ،‬دســت‌باال از حد تــاش مضمونی صفایی‬ ‫و قهرمان داســتانش برای آشــتی با سنت‌ها و «گذشتة‬ ‫باشــکوه» و ازدســت‌رفته پــدر‪ ،‬در‬ ‫برابــر مدرنیســمی کــه می‌خواهد‬ ‫همــه چیــز را در خود ببلعــد فراتر‬ ‫نمی‌رود‪ .‬اساسا شــاید هر اثر هنری‬ ‫فرهنگــی ج ّدی‌ای کــه در آن زمان‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫عرضــه می‌شــد (از قبیــل‪ :‬شــعر‪،‬‬ ‫کتاب‪ ،‬ســخنرانی‪ ،‬ترانــه و تصنیف)‬ ‫دور از ایــن مضمون نبــود که همه‬ ‫این‌هــا نشــان از آبســتنی روزگار و‬ ‫زمانــه می‌دادنــد؛ در زایــش توفان‬ ‫ســهمگینی که در راه بود‪.‬‬ ‫به یاد بیاوریم صحنــه‌ای از قیصر را‬ ‫که خان‌دایی (جمشــید مشــایخی)‪،‬‬ ‫در ادامــه تالش‌هــای نافرجــام خود‬ ‫می‌کوشــد بــه خواهرزاده جــوان و‬ ‫درس افتادگی بدهد و‬ ‫خشمگین‌اش ِ‬ ‫منش‌هــای پهلوانــی را بــه او که دلش پرخون اســت‬ ‫یــادآور شــود‪ ،‬در حالی کــه قیصر زیرکانــه در جواب‬ ‫می‌گویــد‪ ..« :‬امــا خان‌دایــی! تــو هــم تــه دلــت از‬ ‫دیــدن این خون کیــف می‌کنی!» (نقل بــه مضمون)‪.‬‬ ‫حــرف جوجه‌فکلــی هــم دقیقــا همین بــود‪ .‬هر دو‬ ‫فیلمســاز می‌خواســتند چیزی را بگویند کــه در واقع‬ ‫یکــی بــود‪ ،‬منتها انگار به‌شــکل مــوازی بــا یکدیگر‬ ‫حرکــت می‌کردند بی‌آن‌که در نقطه‌ای به هم برســند‪،‬‬ ‫پایانی اثرشــان که فیلمســاز و تماشــاگر با‬ ‫مگر نقطه ِ‬ ‫هــدف عاقبت‌به‌خیــری قهرمــان فیلم – ناخواســته ‪-‬‬ ‫به شکســت مدرنیســم پوشــالی در برابر ســنت‌های‬ ‫کهن‬ ‫چغــر‪ ،‬پوســت‌کلفت و برآمــده از ضدفرهنــگ ِ‬ ‫لمپنــی در این دیار‪ ،‬رای می‌دهنــد (در قیصر با خنده‬ ‫تلــخ «وثوقــی‪ -‬قیصر» هنــگام چیرگی نهایــی بر هر‬ ‫ســه برادر و ناکام‌گذاشــتن پلیس‪ ،‬قانــون و معادالت‬ ‫دنیــای جدیــد در جلوگیری از سلســله انتقام‌هایش و‬ ‫در این‌یکی با ازدواج «مفیــد –فریدون» با دختر مورد‬ ‫عالقــه‌اش)‪ .‬منتهــا در جوجه‌فکلی تماشــاگر به اینکه‬ ‫قهرمان فیلــم در یک لحظه می‌خواهد هــر چه را که‬ ‫در گذشــته بــدان «آویخته» بــوده دور بریــزد تا رها‬ ‫شــود می‌خندد‪ ،‬درســت مثل واکنشــی که تماشاگر –‬ ‫به‌جبــر یــا از روی اختیــار – در برهه‌هایی نســبت‌به‬ ‫چیز‌های ریز و درشــتی که دوســت می‌داشــته نشان‬ ‫داده و آن‌هــا را پس زده اســت‪ .‬در دنیــای واقعی نیز‬ ‫همین تماشــاگر‪ ،‬گاهــی به یکــی از آدم‌هــای بزرگ‬ ‫جامعــه (از فرهیختــه و هنرمند گرفته تا ورزشــکار و‬ ‫سیاســتمدار) پشــت می‌کند و او را که روزگاری تجلی‬ ‫بخشــی از آمــال و ایده‌آل‌هــای خــود را در وجودش‬

‫می‌دیــده لگدکــوب می‌کنــد و دور می‌اندازد‪.‬‬ ‫در ایــن زمینــه‪ ،‬از روی پارادوکس‌هــای ذهنــی و‬ ‫به‌ویــژه عینــی و مبتالبــه مــا ایرانیان‪ ،‬بهتــر می‌توان‬ ‫بــه پاســخ‌هایی سرراســت‌تر رســید‪ .‬بــا مشــاهده‬ ‫چیز‌هــای کامال متضــادی مثل نوار‌هــای روضه‌خوانی‬ ‫مرحوم شــیخ احمد کافی و آلبوم ترانه‌های موســیقی‬ ‫خوانندگان محبوب پاپ که در آســتانه انقالب اسالمی‬ ‫در طاقچه‌هــای بســیاری از خانه‌هــا کنــار هــم قرار‬

‫می‌گرفتنــد و «عنداللــزوم» به‌طــور جداگانه شــنیده‬ ‫می‌شــدند و حــاال شــاید جای خــود را بــه چیز‌های‬ ‫به‌روزتــر و شــاید متضادتری داده باشــند‪ .‬یــا مثال در‬ ‫پهنــه‌ای دیگــر‪ ،‬در نظر گرفتــن عالقه‌ها‪ ،‬پســند‌ها و‬ ‫‌اعتقادی) تماشــاگری‬ ‫اعتقــادات (یا حتــی میــزان بی‬ ‫ِ‬ ‫کــه هم جدایی نادر از ســیمین را دوســت دارد و هم‬ ‫اخراجی‌هــا را می‌پســندد (مرجعی آماری نیســت تا‬ ‫روشــن کند چند نفر در ایران تماشــاگر هــر دو فیلم‬ ‫بوده‌انــد‪ ).‬به‌همــراه انبوه پیامک‌های هنجارشــکنانه‬ ‫بــا مضامیــن جنســی و پاســخگو به تمایالت ســطح‬ ‫پاییــن طبقــه متوســط بــه بــاالی تحصیلکــرده و‬ ‫یواشــکی فراوانی‬ ‫«صاحب‌فرهنــگ»‪ ،‬یا مثــا کار‌های‬ ‫ِ‬ ‫کــه بســیاری از افراد منســوب بــه این طبقــه انجام‬ ‫می‌دهنــد‪ .‬همــه و همــه می‌توانــد مــا را بــا عمق‬ ‫تضاد‌هــای عمیقی که در بطن فرهنگ فردی و جمعی‬ ‫ایرانی هست آشــنا کند؛ تضاد‌هایی که پارادوکس‌های‬ ‫عینی و قابل مشــاهده‪ ،‬فقط یکــی از مصداق‌های آن‬ ‫اســت و در بزنگاه‌هــای دیگــری مصداق‌ها و شــاهد‬ ‫مثال‌هایــی بســیار غافل‌گیرکننده‌تــر دارد (مشــاهده‬ ‫تــوأم با لــذت اعدام‌های علنی توســط جمعیتی قابل‬ ‫توجــه که گاهی تکــرار می‌شــود‪ ،‬درگیری‌های خونین‬ ‫و فزاینده‌ای که این‌ســال‌ها گاهی فقــط به بهانه یک‬ ‫تصادف ناخواســته صورت می‌گیرد‪ ،‬خبر طغیان پدری‬ ‫آنی دخترش کــه به او –‬ ‫فرهیختــه و هنرمند و قتــل ِ‬ ‫فقط ‪ -‬ســوءظن داشــت و نه چیزی بیشــتر)‪.‬‬ ‫در فرهنــگ مذهبــی مــا نیــز کنــار هــم چیــدن و‬ ‫اســتفاده یکی‌درمیــان از نوار‌هــای روضــه مرحــوم‬ ‫کافــی و آلبوم‌هــای موســیقی پــاپ‪ ،‬به هم‌زیســتی‬

‫‪  39 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫آتــش و پنبــه می‌ما َنــد که در نــگاه نخســت‪ ،‬کمتر‬ ‫بــه نوع مســالمت‌آمیزش ختــم خواهد شــد‪ ،‬اما هنر‬ ‫ایرانی‌جماعت آن اســت که می‌توانــد آب و آتش را به‬ ‫نوعــی هم‌زیســتی مســالمت‌آمیز وادارد‪ ،‬همان‌گونه‬ ‫که فالن شــاه بیگانه و متجاوز مغــول را به روش‌های‬ ‫خــاص خود تمشــیت و مجاب کــرد تا اســام بیاورد‪.‬‬ ‫این‪ ،‬همان حلقه مفقوده‌ای اســت کــه در بزنگاه‌های‬ ‫دیگر شــاید بتوانــد کلید‌هایی در اختیار مــا بگذارد تا‬ ‫به حل معمــا نزدیک – فقط نزدیک‬ ‫– شــویم‪ .‬شــاید هم روزی به پاسخ‬ ‫برســیم‪ .‬هرچند کــه منســوبان به‬ ‫هــر یــک از گروه‌هــا و طبقه‌های‬ ‫اجتماعی نیز می‌کوشــند در این «به‬ ‫پاســخ رســیدن‌ها» خــود را جلودار‬ ‫و عامــل و انگیزاننــده رخداد‌هــای‬ ‫مهم جلــوه دهند‪ .‬مانند ســوگواری‬ ‫باشــکوه و نامنتظــر جامعــه برای‬ ‫زنده‌یــاد مرتضــی پاشــایی کــه هر‬ ‫گروه مدعــی اصلی آن بودند و البته‬ ‫کیســت کــه بخواهد نقــش پررنگ‬ ‫طبقه متوســط را در بروز این پدیده‬ ‫کتمان کند‪.‬‬

‫ستار ‌ههایخاموش‬

‫دســت‌کم در دوران معاصــر‪ ،‬درآویختن بــا بزرگان در‬ ‫‌داری آنان‪ ،‬یکی‬ ‫ادامه یک یا چند دوره تکریــم و بزرگ ِ‬ ‫از ســنت‌های مألــوف و تکرارشــونده ما بوده اســت‪.‬‬ ‫بســیاری از ما هر بــار و از پی پایان تاریخ یک پســند‬ ‫در بزنگاهی می‌کوشــیم بزرگــی را بر زمین بکوبانیم و‬ ‫در تیپــا زدن بــه او از یکدیگر ســبقت بگیریم‪ .‬یک‌بار‬ ‫علــی دایی را مســئول و مقصــر تمام بالیایــی که بر‬ ‫فوتبال نحیــف و نیمه‌جان‌مان رفتــه معرفی می‌کنیم‬ ‫«درگوشــی» او سنگ‌تمام‬ ‫و در هزل و هجو پیامکی و‬ ‫ِ‬ ‫می‌گذاریــم‪ ،‬بــار دیگــر بــا ابوالفضل پورعــرب چنان‬ ‫معاملــه‌ای می‌کنیــم و آن قــدر در تحقیــرش بــا هم‬ ‫مســابقه می‌گذاریــم کــه از دســت ما به گوشــه‌ای‬ ‫پناهنــده می‌شــود تــا از شــ ّرمان در امان بمانــد‪ ،‬اما‬ ‫بــاز هم بیکار نمی‌نشــینیم و به‌طرزی مشــکوک خبر‬ ‫مرگــش را جعــل می‌کنیــم تا غمــی بر غم‌هــای این‬ ‫هنرمند رنج‌دیــده بیفزاییم‪.‬‬ ‫انــگار یادمان نیســت روزگاری را که شــادمان بودیم‬ ‫از جدی‌گرفته‌شــدنِ (بــا تاخیــ ِر) حضور ســتاره‌ها در‬ ‫ســینمای پــس از انقالب کــه نخستین‌شــان پورعرب‬ ‫بــود‪ .‬در ادامــه نیز با ســام و صلــوات او را بر عرش‬ ‫نشــاندیم‪ ،‬در اســتفاده از او در فیلم‌هــا از همدیگــر‬ ‫ســبقت گرفتیــم و در تبلیغات‪ ،‬چهره و نامــش را َع َلم‬ ‫کردیــم‪ .‬اما ب ‌هراســتی‪ ،‬حاال چه شــده که بــا او چنین‬ ‫رفتــاری می‌کنیــم؟ چــرا بــا مشــایخی آن‌قــدر بد تا‬ ‫کردیــم که – با همــه بزرگی و درویش‌مســلکی‌اش –‬ ‫لب به ِشــک ِوه گشــود و به روی‌مــان آورد که‪« :‬حضور‬ ‫تصویــر فالن حیــوان را بر تصویر من در پوســتر فالن‬ ‫فیلم ترجیــح دادید»‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪39 Kheradmand‬‬


‫دختــری که هم‌زمان با خودش متولد شــده (شــیرین)‬ ‫دل می‌بــازد‪ ،‬چــاره رســیدن بــه وصــال را فقــط در‬ ‫پوشــیدن لبــاس جاهلی و بازگشــت به مســیری که‬ ‫پــدر از آن پشــیمان شــده بــود می‌بینــد و با کمک‬ ‫«حســین پاشــنه» (با بــازی زنده‌یاد رضــا ارحام‌صدر)‬ ‫ْ‬ ‫فریدون‬ ‫و جاهالن و نوچه‌های زیردســت او کــه مثل‬ ‫عضــو «انســتیتو جاهلی» شــده‌اند‪ ،‬موفق می‌شــود‬ ‫بــا «شــیرین» ازدواج کنــد‪ .‬فیلم‪ ،‬با غلبــه فریدون بر‬ ‫گنده‌الت محله و رقیبش «اســمال دوزخیان» (زنده‌یاد‬ ‫احمــد معینــی) و وصــال او بــا «شــیرین بهشــتی»‬ ‫(مســتانه جزایری) پایان می‌یابد و پنــاه‌آوردن قهرمان‬ ‫قصه به دامان ســنت‌های لمپنــی و جاهلی‪ ،‬همچون‬ ‫نجاتــش از دوزخ و راه‌یافتن به بهشــت القا می‌شــود‪.‬‬ ‫در تمــام مراحلی کــه فریدون برای بازگشــت به اصل‬ ‫خویش طــی می‌کند («اصالت»‌ی که پدرش با پشــت‬ ‫پــا زدن بــه آن‪ ،‬خانــواده‌اش را از نعمت دســتیابی به‬ ‫«صندوق‌صنــدوق» میوه و «شقه‌شــقه» گوشــت که‬ ‫در پــی باج‌خواهی‌هــا و زورگویی‌هــای او‪ ،‬از ســوی‬ ‫هم‌محلی‌هــا روانــه خانــه‌اش می‌شــده دور کــرد)‪،‬‬ ‫می‌بینیــم کــه مــادر (وطــن؟) همــواره از اســتحاله‬ ‫همســرش ناخرســند بوده و مدام‪ ،‬غصــه نبود همان‬ ‫میوه‌ها و گوشــت‌ها را می‌خو َرد‪ .‬او تنها کســی است‬ ‫کــه در فیلم‪ ،‬بــا تصویر قاب‌گرفته و آویختــه بر دیوا ِر‬ ‫فرمان‪ ،‬ســخن می‌گویــد و عجیب اینکه هــر بار‪ ،‬روح‬ ‫فرمــان هم در جوابش به ســخن می‌آیــد و هر یک از‬ ‫ایــن دو‪ ،‬نگرانی‌های متفاوت‌شــان را با هــم در میان‬

‫می‌گذارند!‬ ‫فیلــم البته با عروســی فریــدون به پایان می‌رســد و‬ ‫بیننده مجــال نمی‌یابد تا آینده فریــدون و فرزندانش‬ ‫را ببینــد و از دغدغه‌هــا و تفاوت‌هــای این دو نســل‬ ‫مطلع شــود‪ ،‬اما در زندگی واقعــی‪ ،‬حاال که چهار دهه‬ ‫از زمــان ســاخت جوجه‌فکلی می‌گــذرد (همچنین با‬ ‫وجود اطــاع بیننده از رخداد‌هایی کــه جامعه ایرانی‬ ‫از ســر گذرانــده) می‌توان گمانه‌هــا و احتمال‌هایی را‬ ‫در زمینــه رابطه آن‌دو دریافت‪ .‬در طول فیلم می‌بینیم‬ ‫که مــادر فریدون (زنده‌یاد ملیحه نصیــری) که امکان‬ ‫ســخن‌گفتن با روح فرمــان را دارد‪ ،‬کوچک‌ترین حرفی‬ ‫از دغدغه‌هــای ایــن پــدر بــا فرزند مشترک‌شــان به‬ ‫میــان نمــی‌آورد و فقط هدف‌هــای خــاص و رندانه‬ ‫خــود را تعقیب می‌کند که چیزی نیســت جز تجدید‬ ‫رونــق و «شــکوه» قدیــم‪ .‬فریدون نیز چشم‌بســته و‬ ‫به‌صــورت ابــزاری‪ ،‬فقط ســودای وصال بــا موقعیت‬ ‫لمپنــی گذشــته دور پــدر را در ســر دارد و کمتریــن‬ ‫اعتنایــی به دغدغه‌هــای او که منتهی بــه جدایی‌اش‬ ‫از ســلک جاهلــی و در پیــش گرفتــن یــک زندگــی‬ ‫آبرومندانه شــده نمی‌کند (در واقع‪ ،‬با چشم‌بســتن بر‬ ‫اســتین» پــدر را نادیده‬ ‫بزرگی «ر‬ ‫ِ‬ ‫واقعیت‌هــای اصیل‪ِ ،‬‬ ‫جســم‬ ‫می‌گیــرد و حرف و خواســته پــدر را به‌همراه‬ ‫ِ‬ ‫گنــده‌الت محله‪ ،‬یک‌جــا زمین می‌زند تا خــرش از پل‬ ‫بگــذرد و به وصال شــیرین برســد)‪ .‬در ممل‌آمریکایی‬ ‫(شــاپور قریب) نیز که محصول همان ســال بود‪ ،‬زنی‬ ‫میان‌ســال (نادره) حاضر اســت بخش مهمی از ثروت‬

‫‪  38 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫و اعتبــار اشــرافی‌اش را فدای بهره‌مندی جســمانی از‬ ‫یک جوان دزد و لمپن‪ ،‬اما خوش‌تیپ و «ســرزبان‌دار»‬ ‫(بــا بــازی بهــروز وثوقی) بکنــد‪ .‬ایــن نــگاه ابزاری‬ ‫و توجیه‌گــرا‪ ،‬دقیقــا یکــی از علت‌هــای رویکرد‌هــا‬ ‫یــا روگردانی‌هــای مقطعــی به ســنت و مدرنیســم‬ ‫(به‌همــراه باور‌هــای متافیزیکــی و مانند آن) اســت‪.‬‬ ‫نخبگان ما نیز هر یک به‌ســبب انتســاب بــه یکی از‬ ‫عرصه‌هــای فرهنگــی‪ ،‬علمی یــا هنری مرتبط با ســه‬ ‫هویــت موصــوف به بالندگــی رســیده‌اند و حضیض‬ ‫باطنــی عرصه مورد انتســاب آن‌ها بالطبع‪،‬‬ ‫ظاهری یا‬ ‫ِ‬ ‫هــر بــار موقعیت اجتماعــی اینان را نیز بــه مخاطره‬ ‫می‌افکند‪.‬‬

‫قیصری از سینمای فیلم فارسی‬

‫جوجه‌فکلــی بهتریــن محصــول ذهــن و دســت‬ ‫فیلمســازی‪ ،‬چــون رضــا صفایــی اســت کــه این‌بار‬ ‫شــهود و غریزه هنری‌اش را آزاد گذاشــته و در کارنامه‬ ‫او یــک استثناســت‪ ،‬هرچنــد که صفایی معــدود آثار‬ ‫قابــل تحمل دیگری هم در کارنامــه معمولی‌اش دارد‪.‬‬ ‫مثــل بــده در راه خدا‪ .‬جوجه‌فکلی با ســاختاری البته‬ ‫به‌شــدت متکــی بــر فیلمفارســی‪ ،‬در نگاه نخســت‬ ‫شــاید هجویه‌ای بــر قیصر به نظر برســد‪ ،‬اما در اصل‬ ‫بــا ســود جســتن – به‌شــکل کاریکاتــوری ‪ -‬از برخی‬ ‫مولفه‌هــای آن و حتــی وام‌گرفتــن شــخصیتی مثــل‬ ‫فرمان در شــکل مضحکش (که صدای ایــرج ناظریان‪،‬‬ ‫دوبلور ملک‌مطیعــی در قیصر را نیز با خــود دارد) با‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪38 Kheradmand‬‬


‫دســت َتر و ِفرز رضا صفایی اســت‬ ‫جوجه‌فکلــی اثر‬ ‫ِ‬ ‫که با ســاختن حدود ‪ ۵۰‬فیلم در ‪ ۱۵‬ســال‪ ،‬پرکارترین‬ ‫فیلمســاز تاریخ ســینمای ایــران (از حیــث میانگین‬ ‫تولید ســاالنه) محســوب می‌شود‪ .‬مشــهور است که‬ ‫صفایی معمــوال در زمانــی دوهفتــه‌ای‪ ،‬فیلمبرداری‬

‫در راهرویی از همان بیمارســتان‪ ،‬در انتظار شــنیدن‬ ‫خبر خوش پســرزاییدنِ خویشاوندشــان ایستاده‌اند‪.‬‬ ‫ناگهــان «فرمــان» پــدر یکــی از دو نــوزاد در حال‬ ‫تولــد ‪ -‬بــا همان هیبــت فرمــان قیصر‪ ،‬امــا این‌جا‬ ‫بــا بازی بازیگــری گمنــام در اولین و شــاید آخرین‬ ‫حضور مهمش در ســینما ‪ -‬از راه می‌رســد و به‌رغم‬ ‫اصرار‌هــا و انکار‌های بقیه‪ ،‬حــرف از تصمیمش برای‬ ‫توبه و کنارگذاشــتن الت‌بازی می‌زند‪ .‬ضمنا در تقابل‬ ‫بــا نظر اطرافیان مبنی بر گذاشــتن اســمی معمولی‬ ‫و پایین‌شــهری بر پســرش‪ ،‬نام «فریدون» را انتخاب‬ ‫می‌کند و می‌گوید دوســت دارد این پســر بر خالف‬ ‫خــودش درس‌خوان بار بیاید و «دکتر» شــود‪ .‬هر دو‬ ‫نوزاد متولد می‌شــوند؛ فرزند فرمان پســر است و آن‬ ‫یکــی هم بر خــاف انتظار بســتگانش دختر!‬ ‫بعد‌هــا فریــدون (بهمن مفیــد) در فقــدان پدر که‬

‫یک فیلم را به پایان م ‌ی ُبــرد و ‪ ۳۰-۴۰‬روزه آن را روانه‬ ‫اکران می‌کرد (خود او هــم این را در کتاب خاطراتش‬ ‫بــا عنوان من و ســینما تاییــد کرده اســت)‪ .‬بنابراین‬ ‫(مطابق اشــاره جمــال امید در کتاب تاریخ ســینمای‬ ‫ایــران)‪[« :‬هرچنــد که]جوجه‌فکلی هجویــه قیصر و‬ ‫کار موفقــی بــود و به‌یقین‪ ،‬بعید بوده کــه کارگردان‬ ‫بــرای خلق لحظات شــیرین و طنزآمیز فیلــم‪ ،‬تدارک‬ ‫از قبل داشــته باشــد [اما]در حالتی خوش‌بینانه شاید‬ ‫بتــوان توالــی اتفاقی تدابیــر فی‌البداهــه و نامنظم‬ ‫صفایــی را در این کار موثر دانســت»‪.‬‬ ‫جوجه‌فکلــی مانند قیصر از یک بیمارســتان شــروع‬ ‫می‌شــود‪ ،‬با عــده‌ای که این‌بــار بر خــاف آن فیلم‪،‬‬ ‫در انتظــار تولــد – و نــه مرگ کســی ‪ -‬هســتند‪ .‬دو‬ ‫کــودک در حــال زاده‌شــدن‪ ،‬متعلق بــه دو خانوادة‬ ‫ِ‬ ‫مرتبط (فامیل؟ همســایه؟ اما سخت رقیب یکدیگر)‬ ‫هســتند‪ .‬هر یــک از دو خانــواده هم‌زمــان و دقیقا‬

‫همچون ســلفش در قیصر به‌نامردی او را از پشــت‬ ‫چاقو زده و کشــته اند‪ ،‬پســری مــدرن‪ ،‬تحصیلکرده‬ ‫و امــروزی بــار می‌آیــد و شــب‌ها هــم در یــک‬ ‫دیســکوتک بــا هیبــت هیپی‌هــا آواز می‌خوا َنــد‪.‬‬ ‫کشته‌شــدن هر دو «فرمان» در جوجه‌فکلی و قیصر‪،‬‬ ‫یکــی از نتایج پشــت‌کردن به قوانین قدیمــی –‪ ،‬اما‬ ‫همچنــان پایــدا ِر – جامعه اســت‪ .‬این دو به‌ســبب‬ ‫توبه‌کــردن و دست‌شســتن از «گذشــته» خویــش‪،‬‬ ‫هیچ‌کــدام هنگام مــرگ «چاقو» به همــراه ندارند و‬ ‫دقیقــا به همین دلیــل‪ ،‬در حالتــی مظلومانه هدف‬ ‫قــرار می‌گیرند و جــان می‌بازند‪ .‬فریدون پــا را از این‬ ‫هم فراتر گذاشــته و در محیطی کامال ســنتی‪ ،‬ضمن‬ ‫دوری جســتن (از) و بیگانگی کامل با چاقو‪ ،‬حتی به‬ ‫حفظ ظاهر هم نمی‌اندیشــد و آشــکارا خــود را به‬ ‫ســبک هیپی‌هــا می‌آراید‪.‬‬ ‫از قضــا در نقطــه مقابــل‪ ،‬وقتی فریــدون به همان‬

‫ســال شــروع شــد‪ .‬آن‌هایی هم که دنبال ریشه‌ها و‬ ‫عمومی‬ ‫ضدفرهنگ «نخبه‌کشــی» و شــهوت‬ ‫دالیــل‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«غول‌کشــی» [یــا بــه تعبیــر همــان جــور فیلم‌ها‪:‬‬ ‫ُگنده‌ضایع‌کنــی]در ایــن دیار می‌گردند‪ ،‬بهتر اســت‬ ‫ایــن فیلم را ببینند تا پاســخ بخشــی از پرســش‌های‬ ‫خــود را در زمینــه رنگ‌به‌رنــگ شــدن‌های ناگهانی‬ ‫و اســتحاله‌های هویتــی‪ ،‬فردی و اجتماعــی بگیرند‪،‬‬ ‫آن‌هــم به روایــت یک فیلمفارسی‌ســاز‪.‬‬

‫ساخته‌ای هدفمند از رضا صفایی‬

‫‪  37 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪37 Kheradmand‬‬


‫بررسی رفتارشناسی اجتماعی ایرانیان‬ ‫از مسیر فیلم‌فارسی‌ها‬

‫علی شیرازی‬ ‫بنــا بــر گفته‌ای مشــهور و تــا حدی معتبــر‪ ،‬هر یک‬ ‫از پارادوکس‌هــای پنهــان و آشــکار در رفتــار و نهــاد‬ ‫هویــت‬ ‫ایرانی‌جماعــت‪ ،‬برآمــده از یکــی از ســه‬ ‫ِ‬ ‫هم‌زیســت یا هم‌زمانِ «ایرانی»‪« ،‬اســامی – عربی» و‬ ‫«غربی» او اســت‪ .‬از آمیــزش جلوه‌های متضاد برآمده‬ ‫ِ‬ ‫از تنــه اصلــی و شــاخ‌وبرگ‌های هر یک از این ســه‬ ‫هویــت‪ ،‬هــر بــار الزام‌هــا و َگرده‌هایــی بــر هویت‬ ‫«ایرانی» ما نشســته و در هر بــازه زمانی آ ‌نرا قطورتر‬ ‫از قبل ســاخته است‪.‬‬ ‫تــازه‪ ،‬در میانــه و کشــاکش ایــن گونه‌گون‌شــدن‌ها‪،‬‬ ‫لمپنیســم مهارناشدنی نیز هر بار ســهم خود را طلب‬ ‫کــرده و در بیشــتر موارد هــم به این «حق» دســت‬ ‫یافته اســت‪ .‬در مســیر شناخت چیســتی و چگونگی‬ ‫ایــن هویــت و آن پارادوکس‌هــای رفتــاری در جامعه‬ ‫ایرانــی‪ ،‬ســینمای ایــران نیز می‌تواند بررســی شــود؛‬ ‫هــم به‌عنوان یــک جامعــه صاحب کنــش و واکنش‬ ‫و هــم در جایــگاه هنری که محصوالتــش دربردارنده‬ ‫آثــاری هســتند که بــه هر حــال نمایانگر بخشــی از‬ ‫ایــن رفتار‌هــا بوده‌اند‪ .‬در این بســتر‪ ،‬هر یــک از آثار‬ ‫تاریخ این ســینما (به‌صورت بالقــوه و با هر کیفیتی)‬ ‫می‌تواند ما را با بخشــی از این ویژگی‌هــای رفتاری و‬ ‫بومی آشــنا کند‪.‬‬ ‫بــا این نگاه‪ ،‬برای شــناخت جزییــات در حال تکمیلِ‬

‫هویــت ایرانــی از طریــق محصــوالت ســینمایی (و‬ ‫تلویزیونــی) بومی‪ ،‬همان‌قــدر باید هامــون و درباره‬ ‫ِ‬ ‫الــی را مد نظر قرار داد که گنــج قارون و جوجه‌فکلی‬ ‫را‪ .‬همان‌قدر کوچک‌جنگلی و ســربداران را که سلطان‬ ‫صاحب‌قــران‪ ،‬ســوته‌دالن‪ ،‬رگبــار‪ ،‬دلیران تنگســتان‪،‬‬ ‫دایی‌جان‌ناپلئــون‪ ،‬هزاردســتان‪ ،‬تنگنا‪ ،‬مــادر‪ ،‬گزارش‪،‬‬ ‫گوزن‌هــا و حتــی اخراجی‌هــا و معراجی‌هــا را‪ .‬نکته‬ ‫این اســت که فیلمفارسی نیز خواســته یا ناخواسته در‬ ‫مقاطعی اشــاره‌هایی کلی و جزیی به این چندگونگی‬ ‫هویتی و پرتضاد داشــته اســت‪ .‬از این نظــر‪ ،‬آن‌هایی‬ ‫آنی کاراکتر‌های این ســینما‬ ‫کــه معتقدند تحول‌هــای ِ‬ ‫از جنــس زندگی نیســت و بــا واقعیت‌هــای موجود‬ ‫نمی‌خوا َنــد‪ ،‬بایــد –‌دســت‌کم – در ایــن نگاه‌شــان‬ ‫آنــی فراری‌ها و‬ ‫دقــت و بازنگری کننــد چرا که تحول ِ‬ ‫لمپن‌هــای برزخی‌ها و اخراجی‌هــا از واقعیت زندگی‬ ‫بخش‌هایــی از افراد جامعه ما چنــدان نمی‌تواند دور‬ ‫باشد‪.‬‬

‫ظهور موج نوی سینما‬

‫بــا ظهور جــدی موج نوی ســینمای ایران از ســال ‪۴۸‬‬ ‫– به‌ویــژه بــا قیصر ‪ -‬مضمــون زوال ارزش‌هــا یکی از‬ ‫مضمون‌هــای مورد عالقه فیلمســازان جوان شــد‪ .‬در‬ ‫تمام ســال‌ها و دهه‌های اخیر‪ ،‬نویسندگان و منتقدان‬ ‫ســینمایی به این فیلم مشــهور کیمیایــی و آثار دیگر‬ ‫هم‌نســان و همراهانــش فــراوان پرداخته‌انــد‪ ،‬امــا‬

‫‪  36 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫نگارنــده کم‌تر دیده نامی از جوجه‌فکلی ســاخته رضا‬ ‫صفایی ببرند یا دســت‌کم یــادی از آن کنند‪ .‬درســت‬ ‫اســت که این فیلم محصولی از جریان رایج ســینمای‬ ‫ایــران در دهــه ‪ ۵۰‬اســت‪ ،‬امــا یکــی از عجیب‌ترین‬ ‫فیلمفارســی‌های تاریــخ ســینمای ایران هم هســت‬ ‫کــه می‌تواند به‌عنــوان مصداقی روشــن‪ ،‬در پی‌گیری‬ ‫بحــث‪ ،‬راه‌گشــای ما باشــد‪ .‬عجیــب اینکــه فیلم با‬ ‫وجــود «جذابیت»‌هــای رایــج آن روزگار‪ ،‬در ســال‬ ‫نمایشش فروشی متوســط کرد و در عوض‪ ،‬از دهه ‪۶۰‬‬ ‫به بعد‪ ،‬روی نســخه‌های ویدیویی و ســپس کانال‌های‬ ‫ماهــواره‌ای تا حدی دیده شــد‪ .‬جوجه‌فکلــی یکی از‬ ‫فیلمفارســی‌های نمونــه‌ای و شــاید قدرنادیده‌تریــن‬ ‫آن‌هاســت‪ .‬ایــن فیلــم – فقــط ‪ -‬در انتخاب‌هــای‬ ‫بهتریــن فیلم‌هــای تاریخ ســینمای ایران کــه هر ‪۱۰‬‬ ‫ســال یک‌بار توســط ماهنامه «فیلم» برگزار می‌شود‪،‬‬ ‫در میــان فهرســت انتخاب‌های فرعی دو‪ ،‬ســه نفر از‬ ‫همــکاران منتقــد و ســینمایی‌نویس هم قرار داشــته‬ ‫است‪.‬‬ ‫از ســوی دیگــر نیز در حق این فیلم‪ ،‬کم‌لطفی شــده‪،‬‬ ‫آن‌هایی که قصد تحلیل ســرانجام موج نوی ســینمای‬ ‫ایــران را دارنــد‪ ،‬می‌تواننــد به‌طور جدی بــه بازبینی‬ ‫و دقــت در مضمــون و تا حدی ســاختا ِر جوجه‌فکلی‬ ‫بپردازنــد‪ .‬فیلمــی کــه به‌عنــوان یک مصــداق بارز و‬ ‫دم دســت‪ ،‬محصول پنجمین یا ششــمین ســال حیات‬ ‫مــوج نــو (‪ )۵۳‬بــود؛ موجــی کــه افــول آن از همین‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪36 Kheradmand‬‬


‫پردیس ملت‪ ،‬هم فال و هم تماشا‬

‫در میانــه‌ی پارک ملت مجتمعی بــا معماری منحصر‬ ‫بــه فــرد را خواهیــد دید که به شــکلی منحنــی قرار‬ ‫دارد‪ .‬ایــن مجتمــع پردیس ســینمایی ملت اســت که‬ ‫یکــی از پردیس‌های ســینمایی مهم شــهر تهــران به‬ ‫حســاب می‌آید‪ .‬این پردیس دارای چهار ســالن نمایش‬ ‫فیلــم با ظرفیــت ‪۲۸۰‬‬ ‫نفــر اســت و تمامــی‬ ‫ســالن‌های مجموعــه‬ ‫دارای پخــش صــدای‬ ‫دالبی هستند‪ .‬پردیس‬ ‫سینمایی ملت میزبان‬ ‫جشنواره‌های مختلفی‬ ‫از جملــه جشــنواره‬ ‫فیلــم فجر‪ ،‬جشــنواره‬ ‫فیلــم دانشــجویی و‬ ‫جشــنواره فیلم کوتاه‬ ‫اســت‪ .‬پردیــس ملت‬ ‫دارای پارکینــگ اســت و ورودی آن از ســمت اتوبــان‬ ‫نیایــش پذیــرای بازدیدکنندگان اســت‪.‬‬

‫پارک ساعی‪ ،‬مجموعه سبز پلکانی‬

‫نــام پارک ســاعی برگرفتــه از نام ســازنده‌ی خیرخواه‬ ‫این پارک اســت‪ .‬مهندس ساعی در ســال ‪ ۱۳۴۲‬شروع‬ ‫به ســاخت ایــن پــارک کــرد‪ .‬این پــارک قدیمــی از‬ ‫همــان ســال‌های اولیه در لیســت فضا‌هــای محبوب‬ ‫تهــران قرار گرفت و با نوع ســاخت منحصــر به فرد‪،‬‬ ‫معمــاری پلکانــی و درخت‌های کهنســال امــروز نیز‬ ‫از رونق نیفتاده اســت‪ .‬کافی اســت چرخــی در پارک‬ ‫بزنیــد تا فضای زیبــای آن حال و هوای شــما را تغییر‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫پــارک ســاعی را می‌توان بــاغ وحش کوچــک میانه‌ی‬ ‫تهران دانســت‪ .‬در بخشــی از پارک و در محفظه‌های‬ ‫اســتاندارد‪ ،‬حیواناتــی ماننــد ســنجاب‪ ،‬الک پشــت‪،‬‬ ‫طوطی‪ ،‬همســتر و انواع پرندگان نگهداری می‌شــوند‪.‬‬ ‫همچنین این مجموعه دارای امکاناتی‪ ،‬چون ســرویس‬

‫بهداشــتی‪ ،‬زمین بازی‪ ،‬زمین اســکیت‪ ،‬فضای ســبز و‬ ‫آالچیق نیز اســت‪.‬‬

‫فرهنگستان هنر‪ ،‬پاتوق هنری‌های پایتخت‬

‫چنــد قدم مانده تا چهــارراه پر رفــت و آمد ولیعصر‪،‬‬ ‫در هنــگام عبــور از پیــاده رو بــا منطقــه‌ای دنــج با‬

‫تئاتر شــهر با معماری دایــره‌ای خود و با اســتفاده از‬ ‫شــکل‌های انتزاعی‪ ،‬معماری ایلخانی و هخامنشــی را‬ ‫در ذهن بیننــده تداعی می‌کند‪ .‬ایــن مجموعه دارای‬ ‫ســه ســالن اصلی‪ ،‬دو ســالن کوچک‪ ،‬پالتو و کافه تریا‬ ‫نیز اســت که می‌تــوان نمایش‌هــای مختلفــی را در‬ ‫آن‌ها به تماشــا نشســت‪.‬‬

‫مــوزه ملــی قــرآن‬ ‫کریــم‪،‬‬ ‫مــوزه تخصصــی‬ ‫نســخ ‌ههای خطــی‬

‫ســتون‌های مرتفــع و حــوض آب میانــی آن مواجــه‬ ‫می‌شــوید‪ .‬این نقطه‌ی دنج در دل شــلوغی مرکز شهر‬ ‫فرهنگســتان هنر اســت که عالقه‌منــدان به هنر‌های‬ ‫مختلــف این نقطه از شــهر را پاتوق خــود می‌دانند‪.‬‬ ‫در ســاخت این بنا از نشــانه‌های معماری هخامنشی‬ ‫و ساســانی الهــام گرفته شــده و منظــره‌ای دیدنی را‬ ‫ایجاد کرده اســت‪.‬‬

‫تئاتر شهر‪ ،‬دهکده کوچک هنر تئاتر‬

‫پارک دانشــجو یکــی از پارک‌های مرکزی شــهر تهران‬ ‫اســت‪ .‬پارکی سراسر شلوغی و رفت و آمد که ایستگاه‬ ‫متــرو نیز در آن قرار گرفته اســت‪ .‬عالوه‌بر آن زیر گذر‬ ‫ولیعصر مدتی اســت که در زیر این پــارک راه اندازی‬ ‫شــده و باعث شــده تا دسترســی به پارک دانشجو به‬ ‫راحتی امکان داشــته باشد‪.‬‬ ‫در میــان ایــن پــارک بنایــی عظیــم و آجــری وجود‬ ‫دارد کــه نماد هنر در شــهر تهران اســت‪ .‬ســاختمان‬

‫در ادامــه‌ی گشــت‬ ‫گــذار در جا‌هــای‬ ‫دیدنی خیابان ولیعصر‬ ‫تهران می‌توانید ســری‬ ‫بــه مــوزه ملــی قرآن‬ ‫کریــم بزنید‪ .‬مــوزه‌ای‬ ‫که عــاوه بر جنبــه مذهبی‪ ،‬بخش مهمــی از هویت‬ ‫تاریخ ایران و اســام در آن نهفته اســت‪ .‬در شرقی این‬ ‫مجموعــه در خیابــان ولیعصر و باالتــر از خیابان امام‬ ‫خمینــی قرار گرفتــه و آثار تاریخــی و فرهنگی مانند‬ ‫نســخه‌های خطی‪ ،‬قــرآن چاپــی با ســنگ‪ ،‬مرقعات‪،‬‬ ‫ادعیــه و طومار‌هــا را می‌توانیــد در آن ببینیــد‪.‬‬ ‫در بخش جنوبــی موزه کتابخانه‌ای تخصصی قرار دارد‬ ‫کــه حدود ‪ ۳۰‬هــزار جلد کتاب در زمینــه علوم قرآنی‬ ‫را می‌تــوان در آن یافت‪.‬‬

‫موزه مقدم‪ ،‬زیباترین خانه تهران‬

‫اگرچــه این بنــا در اصل در خیابان امــام خمینی قرار‬ ‫گرفته اســت‪ ،‬اما اگر در حال عبــور از خیابان ولیعصر‬ ‫و تقاطع طالقانی هســتید‪ ،‬حیف است ســری به این‬ ‫خانــه‌ی قدیمــی و زیبــا نزنیــد‪ .‬خانه مقــدم خانه‌ای‬ ‫مجلل اســت که یکی از ســران قاجاری برای دو فرزند‬ ‫خود ســاخت‪ .‬پســر کوچکتر پس از تحصیل در فرنگ‪،‬‬ ‫بــه ایران آمــد و به همــراه همســر و فــرزدان خود‬ ‫ساکن این عمارت بهشتی شــد‪ .‬این خانه شامل حیاط‬ ‫بیرونــی‪ ،‬اتاق پیشــخوان‪ ،‬اتــاق پذیرایــی‪ ،‬حوضخانه‪،‬‬ ‫ســاختمان اربابــی و گلخانه اســت و معمــاری زیبای‬ ‫آن ســاعت‌ها شــما را به گشــت زدن در خانــه وادار‬ ‫می‌کنــد‪ .‬امــروزه به دلیل اســتقبال از ایــن مجموعه‬ ‫کافــه‌ای در آن قــرار دارد کــه میزبــان بازدیدکنندگان‬ ‫است‪.‬‬ ‫اگــر به ترتیــب لیســت بــاال از دیدنی‌هــای خیابان‬ ‫ولیعصر دیــدن کرده‌اید باید بدانیــد که بخش زیبایی‬ ‫از پایتخت ایــران را دیده‌اید‪ .‬عالوه بــر این دیدنی‌ها‪،‬‬ ‫قــدم زدن در ولیعصر زیبا و عکاســی در میان درختان‬ ‫و البتــه دیوار‌هــای رنــگ و طراحــی شــده می‌تواند‬ ‫خاطــره‌ای به یادماندنی برای شــما بســازد‪ .‬برترین ها‬

‫‪  35 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪35 Kheradmand‬‬


‫دیدنی‌های طوالنی‌ترین خیابان تهران‬

‫زهرا سرشکی‬ ‫خیابــان ولیعصــر را یکــی از قدیمی‌تریــن نماد‌های‬ ‫تهــران می‌دانند‪ .‬خیابانی که بــه درختان بلند قامت و‬ ‫کافه‌هایش معروف اســت‪ .‬اگر پایتخت نشــین باشید‬ ‫حتما گاهی هــوس پیاده‌روی در ایــن خیابان طوالنی‬ ‫و زیبــای تهران به ســرتان می‌زند‪ .‬خیابــان ولیعصر با‬ ‫طول حــدود ‪ ۱۷‬کیلومتر از میــدان راه آهن آغاز و در‬ ‫میــدان تجریش بــه پایــان می‌رســد‪ .‬در حقیقت این‬ ‫خیابان میانه‌ی جنوبی تهران را به شــمال شــهر متصل‬ ‫می‌کنــد و می‌توانیــد در این مســیر بخش زیــادی از‬ ‫زیبایی‌های تهــران را ببینید‪.‬‬

‫خــان معیــر الممالک اتمــام بنا را به دســت گرفت و پارک ملت‪ ،‬آرامش در مسیر خیابان پر درخت‬

‫باغــی احداث کرد که به باغ فردوس مشــهور شــد‪ .‬با‬ ‫وجود آنکــه عمارت باغ فردوس در طــول تاریخ بار‌ها‬ ‫تخریب و مرمت شــده اســت‪ ،‬اما همچنــان می‌توان‬ ‫آن را یکی از زیباترین بنا‌های تاریخی تهران دانســت‪.‬‬ ‫این بنا پس از انقالب در اختیار ســازمان صدا و ســیما‬ ‫قــرار گرفــت و در ســال ‪ ۱۳۸۱‬به موزه ســینما تبدیل‬ ‫شد ‪.‬‬ ‫پــس از بازدید از موزه می‌توانیــد در فضای زیبای باغ‬ ‫قدم بزنید و ســری به کافه‌های موجــود در آن بزنید‪.‬‬

‫در مســیر عبور از خیابــان ولیعصر یکــی از ده پارک‬ ‫برتــر تهــران را می‌بینیــد که حــدود ‪ ۴۴‬ســال قدمت‬ ‫دارد‪ .‬این پهنه‌ی زیبــا و پر درخت بهترین صحنه برای‬ ‫عکاســی اســت‪ .‬در هر فصلی از سال می‌توانید مناظر‬ ‫بکــر و منحصــر به فــردی را در آن ببینید‪ .‬امــا بهار و‬ ‫پاییــز زیباتریــن فصل‌ها بــرای بازدید از پــارک ملت‬ ‫اســت‪ .‬ایــن منطقه با مســاحت ‪ ۳۴‬هکتار و داشــتن‬ ‫حــدود ‪ ۱۲۰‬گونه درخــت بهترین مکان بــرای تفریح‬ ‫خانوادگــی اســت‪ .‬پیک نیــک‪ ،‬قــدم زدم و دوچرخه‬ ‫ســواری از تفریحاتــی اســت کــه در پــارک ملت به‬ ‫راحتــی می‌توانیــد آن‌ها را انجــام دهید‪.‬‬

‫دیدنی‌هایخیابانولیعصر‬

‫بهــار بهترین زمان برای تهران گردی اســت‪ .‬گشــت و‬ ‫گذار در میان زیبایی‌هــای پایتخت‪ ،‬در هوای بی‌نظیر‬ ‫بهــاری و البتــه خیابان‌های خلــوت تهــران می‌تواند‬ ‫خاطــره‌ای زیبــا و خوش برایتان بســازد‪ .‬اگــر طرفدار‬ ‫پیــاده‌روی طوالنــی در هوای مطبوع بهاری هســتید‪،‬‬ ‫مســیر بازدیــد از ایــن زیبایــی را از میــدان تجریش‬ ‫آغــاز کنیــد‪ .‬دیدنی‌های خیابــان ولیعصر بخشــی از‬ ‫مهم‌تریــن جاذبه‌هــای تهران هســتند که در لیســت‬ ‫باید‌هــای دیدنی پایتخت نشــینان قــرار می‌گیرند‪ .‬با‬ ‫ما در این مســیر همراه باشــید‪.‬‬

‫باغ فردوس‪ ،‬عمارت قاجاری خیابان ولیعصر‬

‫مســیر خــود را بــا یکــی از زیباتریــن عمارت‌هــای‬ ‫قاجــاری پایتخت آغاز خواهید کــرد‪ .‬با پیمودن حدود‬ ‫‪ ۱۵‬دقیقــه از میدان تجریش در خیابان ولیعصر‪ ،‬اولین‬ ‫جاذبــه‌ی این خیابان در مقابل شــما نقــش می‌بندد‪.‬‬ ‫باغی مســتطیل شــکل کــه در انتهــای آن می‌توانید‬ ‫عمــارت یک دســت ســفید و منحصــر به فــرد آن را‬ ‫ببینید‪ .‬دســتور ســاخت عمارت باغ فــردوس را محمد‬ ‫شــاه قاجــار صــادر کــرد‪ .‬اما عمــرش به دیــدن کاخ‬ ‫نهایی نرســید و در حالیکه ســاخت عمــارت هنوز به‬ ‫پایان نرســیده بود‪ ،‬از دنیا رفت‪ .‬کمی بعد حســینعلی‬

‫‪  34 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪34 Kheradmand‬‬


‫ایــن اثر تا پایان ســال منتشــر و در نمایشــگاه کتاب‬ ‫ســال آینده عرضه شــود‪ .‬به گفته مدیر نشــر ســخن‪،‬‬ ‫شــفیعی کدکنی برای تصحیح تذکرة االولیا سنگ تمام‬ ‫گذاشــته و ســطح کار او باالتــر از دیگر تصحیح‌هایی‬ ‫اســت که روی آثار عطار انجام شــده اســت‪.‬‬

‫«بشارت» تازه‌ای از نیما‬ ‫سرگذشــت دولت‌آبــادی در قالــب چنــد مصاحبه و‬ ‫یادداشــت اســت‪ .‬زبان این کتاب هم مانند دیگر آثار‬ ‫این نویســنده برگرفته از نثر خراســانی است‪.‬‬

‫سنگ تمام برای عطار‬ ‫ِ‬

‫محمدرضــا شــفیعی کدکنی‪ ،‬اســتاد برجســته زبان و‬ ‫ادبیات فارســی پس از چند ســال پژوهش روی «تذکرة‬ ‫االولیــا»‌ی عطــار‪ ،‬این اثــر را تصحیح کرد‪ .‬قرار اســت‬

‫شــراگیم یوشیج‪ ،‬فرزن ِد پدر شــعر نو فارسی در آخرین‬ ‫ماه ســال ‪ ۹۷‬از انتشــار شــعر‌های تازه کشــف شده‬ ‫نیما خبــر داد‪ .‬ویژگــی مهم این مجموعه این اســت‬ ‫که عالوه بر ســروده‌های منتشــر نشــدۀ نیما‪ ،‬اشعار‬ ‫قبلــی او هم بازبینی شــده و دســت خط این شــاعر‬ ‫جریان‌ســاز شــعر فارســی هم ضمیمه آن شده است‪.‬‬ ‫یکی از اشــعار این مجموعه‪ ،‬قطعه «بشــارت» است‬ ‫که متن کامل آن منتشر شــده است‪« .‬کشتگاه شاعر»‬ ‫و «دریغــا جوانی» نیــز از دیگر اشــعار این مجموعه‬ ‫تازه اســت که توســط فرزنــد نیما یوشــیج در اختیار‬

‫‪  33 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫انتشــارات رشــدیه قرار گرفته و راهی بازار کتاب شده‬ ‫است‪.‬‬

‫خاموشی چراغ طنز معاصر‬

‫دهم آذر ماه یک خبر تلخ منتشــر شد؛ خب ِر درگذشت‬ ‫یکی از بــزرگان طنز ایران‪ ،‬ابوالفضــل زرویی نصرآباد‪.‬‬ ‫مــردی که چشــم امی ِد کیومــرث صابــری (گل‌آقا) در‬ ‫طنزنویســی به او بود و علی موســوی گرمــارودی او‬ ‫را عبیــد زاکانی طنز معاصر نامیــد‪ .‬زرویی نصرآباد نه‬ ‫تنهــا در طنز و ادبیــات‪ ،‬بلکــه در وادی نثر دینی هم‬ ‫صاحب قلم بود‪ .‬از او آثار بســیاری بــه یادگار ماند از‬ ‫جملــه‪« :‬تذکرة المقامــات»‪« ،‬وقایع‌نامه طنــز ایران»‪،‬‬ ‫ایت‬ ‫«بامعرفت‌هــای عالــم»‪« ،‬رفوزه‌ها»‪« ،‬ماه بــه رو ِ‬

‫آه»‪« ،‬حدیــث قنــد» و «غالغــه به خونه‌ش نرســید»‪.‬‬ ‫زرویی نصرآباد بنیان‌گذار نخســتین شــب شــعر ایران‬ ‫بــه نام «در حلقه رنــدان» بود و عنوان برترین شــاعر‬ ‫طنزســرای بعد از انقالب را کســب کرد‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪33 Kheradmand‬‬


‫رویداد‌های مهم ادبی ایران در سالی که گذشت‬ ‫و جایــزه کتاب ســال در بخش ادبیــات و نثر معاصر‬ ‫شــد‪ .‬رمان «رهش» که داســتان زن و شــوهری معمار‬ ‫بــه نام‌های «لیــا» و «عطا» اســت و به نقد توســعه‬

‫گــذر از یک ســال‪ ،‬گــذر از فــراز و فرود‌هــا و بیم و‬ ‫موســم مرو ِر تلخ‬ ‫امیدهاســت‪ .‬روز‌های پایانی ســال‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫و شــیرین‌ها و بررســی کارنامــه روز‌هایی اســت که‬ ‫گذشت‪.‬‬

‫آرانیان‬

‫گــذر از یک ســال‪ ،‬گــذر از فــراز و فرود‌هــا و بیم و‬ ‫موســم مــرو ِر‬ ‫امیدهاســت‪ .‬روز‌هــای پایانــی ســال‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫تلــخ و شــیرین‌ها و بررســی کارنامه روز‌هایی اســت‬ ‫کــه گذشــت‪ .‬ادبیات فارســی هــم در این یک ســال‬ ‫کارنامــه‌ای بــا نقاط قوت و ضعف داشــته اســت که‬ ‫در ایــن نوشــتار‪ ،‬مهم‌تریــن رویداد‌هــای آن را مرور‬ ‫شــیرینی مهم‌ترین آثار منتشــر شــده و‬ ‫کرده‌ایــم؛ از‬ ‫ِ‬ ‫تلخی از‬ ‫تــا‬ ‫خارجی‬ ‫و‬ ‫داخلی‬ ‫ادبــی‬ ‫جوایز‬ ‫مهم‌تریــن‬ ‫ِ‬ ‫دســت‌دادن‌ها و‪....‬‬

‫پناهنده شدن به ادبیات‬

‫نســخه فارســی این کتاب که برنــده گران‌ترین جایزه‬ ‫ادبی اســترالیا شد‪ ،‬برای انتشــار به نشر چشمه سپرده‬ ‫شــده اســت‪ .‬در بخشی از متن ســخنرانی بوچانی که‬ ‫نماینــده او هنگام دریافت جایزه خواند‪ ،‬آمده اســت‪:‬‬ ‫«من بــه قدرت ادبیــات بــاور دارم‪ .‬ادبیــات‪ ،‬توانایی‬ ‫ایجــاد تغییــر دارد و قــدرت را بــه چالش می‌کشــد‪.‬‬ ‫ادبیــات قدرت ایــن را دارد که به مــا آزادی بدهد»‪.‬‬

‫«بهروز بوچانی» با «هیچ دوســتی به جز کوهســتان ‪ ۲‬جایزه پرحاشیه برای «رهش»‬

‫نــدارم» دنیای ادبیات را تحت تاثیر قــرار داد‪ .‬این پناه‬ ‫جــوی کرد که در اردوگاهی در جزیره مانوس اســترالیا‬ ‫بازداشــت است‪ ،‬نوشــته‌های کتابش را از طریق ارسال‬ ‫پیام‌هــای کوتاه به یکی از دوســتانش ثبــت کرد‪ .‬حاال‬

‫رضــا امیرخانــی یکــی از چهره‌هــای ادبی خبرســاز‬ ‫در ســال ‪ ۹۷‬بــود‪ .‬رمــان «رهــش» نوشــته امیرخانی‬ ‫کــه موافقــان و مخالفان زیــادی هــم دارد‪ ،‬موفق به‬ ‫کســب دو جایزه ادبی ســال‪ ،‬یعنی جایزه کتاب جالل‬

‫‪  32 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫نامتقارن شــهری می‌پردازد‪ ،‬در ســال ‪ ۹۶‬از سوی نشر‬ ‫افق منتشــر شد‪.‬‬

‫عبو ِر «دولت‌آبادی» از خود‬

‫انتشــار «عبور از خود‪ ،‬از سرگذشــت»‪ ،‬جدیدترین اثر‬ ‫محمــود دولت‌آبادی‪ ،‬یکــی از خبر‌های خــوش ادبی‬ ‫ســال ‪ ۹۷‬بــود‪ .‬این کتــاب ‪ ۱۲۰‬صفحه‌ای که از ســوی‬ ‫نشر چشــمه منتشــر شــده‪ ،‬روایتی بدون سانسور از‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪32 Kheradmand‬‬


‫‪  31 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪31 Kheradmand‬‬


‫پذیرش بیشتر مهاجران‬ ‫در استان انتاریو‬

‫اســتان انتاریو در سال ‪ ،۲۰۱۹‬از طریق برنامه مهاجرتی‬ ‫داوطلبانــه‪ ،‬تعــداد ‪ ۶۹۰۰‬داوطلب اقامــت دائم کانادا‬ ‫را می‌پذیرد‪.‬‬ ‫انتاریو پر‌جمعیت ترین اســتان کانادا است و همچنان‬ ‫بــه عنوان مقصد اکثــر مهاجران به کانــادا باقی مانده‬ ‫اســت‪ .‬برنامه داوطلبانه اســتانی کانادا به ‪ ۹‬اســتان و‬ ‫‪ ۲‬ناحیــه بومی کانــادا این اختیــار را می‌دهد تا تعداد‬ ‫مشــخصی از داوطلبــان مهاجرت به کانــادا و دریافت‬ ‫اقامــت دائم این کشــور را بــه منظور برطــرف کردن‬ ‫نیازهای بــازار کار این کشــور‪ ،‬انتخاب کنند‪.‬‬ ‫ســال گذشــته‪ ،‬برنامه مهاجرتــی اســتان انتاریو تعداد‬ ‫‪ ۶۶۰۰‬نفــر داوطلــب را انتخاب کرده بــود که در میان‬ ‫همه اســتان‌ها‪ ،‬بیشــترین آمــار را به خــود اختصاص‬ ‫داده بــود‪ .‬اســتان انتاریــو بــرای ســال ‪ ،۲۰۱۹‬تعداد‬ ‫یک‌هزار داوطلب بیشــتر را درخواســت کرده بود‪ ،‬که‬ ‫نشــان‌دهنده تقاضای زیاد برای ایــن برنامه مهاجرتی‬ ‫است‪.‬‬ ‫افزایــش تعــداد ســهمیه بــرای ســال جاری‪ ،‬نشــان‬ ‫می‌دهــد کــه هدف نهایــی ورود ســالیانه‪ ،‬بــرای این‬ ‫برنامه مهاجرتی امســال و ســال آینــده‪ ،‬افزایش یافته‬ ‫ا ست ‪.‬‬ ‫هدف پذیرش تعداد داوطلبان در ســطح کشــور برای‬ ‫ســال جاری ‪ ۶۱۰۰۰‬تن مقیم دائم اســت‪ ،‬که نســبت‬ ‫به ســال ‪ ،۲۰۱۸‬شــش هزار نفر افزایش یافته اســت‪.‬‬ ‫اســتان انتاریو دارای ســه نوع برنامه مهاجرتی اســت‬ ‫که با سیســتم ورود فوری فدرال در ارتباط هســتند‪ ،‬و‬ ‫مجموعه داوطلبان برای ســه نــوع رده‌بندی مهاجرتی‬ ‫اقتصــادی کانــادا را مدیریت می‌کند‪.‬‬ ‫داوطلبان سیستم ‪ ،Express Entry‬با برنامه داوطلبانه‬ ‫اســتانی‪ ،‬در رتبه‌بندی سیســتم ورود فوری ‪ ۶۰۰‬امتیاز‬ ‫بیشــتر دریافت می‌کنند و به این ترتیب در اول صف‪،‬‬ ‫جهت دریافت دعوتنامه از وزارت مهاجرت‪ ،‬شــهروندی‬ ‫و پناهندگی کانــادا برای ارائه درخواســت اقامت دائم‬ ‫کانادا قرار داده می‌شــوند‪.‬‬

‫چرا مهاجران متخصص از آمریکا‬ ‫به کانادا مهاجرت م ‌‬ ‫یکنند؟‬ ‫با افزایش آمار رد شدن درخواست متقاضیان ویزای‬ ‫‪ 1B-H‬آمریکا‪ ،‬افراد خارجی متخصص و دارای مهارت‪،‬‬ ‫که بدنبال ثبات و یافتن فرصت‌های جدید شغلی و‬ ‫زندگی بهتر هستند‪ ،‬به سوی کانادا گرایش پیدا کرده‌اند‪.‬‬ ‫در روزهای اخیر بسیاری از رسانه‌های آمریکایی‬ ‫گزارش‌های زیادی در مورد کارگران متخصص خارجی‬ ‫که در آمریکا زندگی می‌کنند‪ ،‬منتشر کرده‌اند‪.‬اغلب این‬ ‫افراد بدنبال راه‌های مختلف مهاجرت به کانادا هستند‪.‬‬ ‫یکی از متقاضیان ویزای ‪ 1B-H‬به نشریه ‪Business‬‬ ‫‪ Insider‬گفته است که از سیستم مهاجرتی پیشرفته‬ ‫کانادا‪ ،‬در مقایسه با تجربه‌ای که از سیستم مهاجرتی‬ ‫آمریکا داشته است‪ ،‬بسیار تحت تأثیر قرار گرفته و‬ ‫شگفت زده شده است‪.‬برنامه مهاجرتی ‪ 1B-H‬روشی‬ ‫است برای دریافت اقامت دائم آمریکا برای افراد‬ ‫خارجی دارای تخصص و مهارت‪ ،‬که بسیاری از آنها برای‬ ‫کمپانی‌های بزرگ تکنولوژی در آمریکا مانند‪ ،‬گوگل‪،‬‬ ‫مایکروسافت‪ ،‬اَپل و فیسبوک کار می‌کنند‪.‬‬ ‫تعــداد متقاضیانی که هر ســال برای این نــوع ویزای‬ ‫مهاجرتــی درخواســت می‌کنند به چند صــد هزار نفر‬ ‫بالغ می‌شــود که‪ ،‬تنها ‪ ۸۵٫۰۰۰‬از ایــن نوع ویزا در هر‬ ‫ســال صادر می‌شــود‪.‬از زمان به قدرت رســیدن دانلد‬ ‫ترامپ به ریاســت جمهــوری آمریکا‪ ،‬وی درخواســت‬ ‫بررســی موشکافانه این برنامه را داشــته است‪ ،‬چر‌ا که‬ ‫او این برنامه مهاجرتــ ‌ی را عامل بیکاری مردم آمریکا و‬ ‫پائیــن آمدن دســتمزد‌ها می‌داند‪.‬‬ ‫در نتیجــه اقدامــات رئیس جمهور آمریــکا‪ ،‬نرخ تأیید‬ ‫درخواســت‌های ویــزای ‪ 1B-H‬بیــش از ‪ ۱۰‬درصد در‬ ‫فاصلــه زمانــی ســال‌های ‪ ۲۰۱۵‬و ‪ ۲۰۱۸‬کاهش یافته‬ ‫اســت‪.‬در کانــادا‪ ،‬برنامــه مهاجرتــی ‪Express Entry‬‬ ‫مشــابه ویــزای ‪ 1B-H‬آمریــکا اســت‪ ،‬که هــدف آن‬ ‫جذب افراد متخصص و دارای مهارت متناســب با بازار‬ ‫کار و وضعیــت اقتصــادی دولت فدرال و اســتان‌های‬ ‫کاناداســت‪ .‬به سبب استفاده از سیســتم رتبه بندی و‬ ‫امتیاز‌دهی سیستم اکســپرس انتری در کانادا همچون‪،‬‬ ‫تحصیــات و دانش زبان انگلیســی و تجربــه کاری و‬

‫‪  30 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫دیگر عوامل‪ ،‬بســیاری از متقاضیان ویزای ‪ 1B-H‬برای‬ ‫اســتفاده از ایــن روش جهــت دریافــت اقامــت دائم‬ ‫کانادا دارای شــرایط و امتیاز الزم هســتند‪ ،‬و می‌توانند‬ ‫از ایــن روش برای مهاجرت اســتفاده کنند‪.‬‬ ‫بــرای واجد شــرایط بــودن جهــت دریافــت اقامت‬ ‫دائــم کانادا از روش اکســپرس انتری‪ ،‬نیازی به داشــتن‬ ‫پیشــنهاد شــغلی از طرف کارفرمای کانادایی نیســت‪.‬‬ ‫افــراد مقیم ایــاالت متحده آمریــکا‪ ،‬در ســال ‪،۲۰۱۷‬‬ ‫رتبــه ســوم را در میــان افراد دعوت شــده بــرای ارائه‬ ‫درخواســت اقامــت دائــم کانــادا از طریق سیســتم‬ ‫اکســپرس انتری را به خــود اختصــاص دادند و هفت‬ ‫درصــد کل دعوتنامه‌های صادره در آن ســال برای آنها‬ ‫صادر شــد‪.‬‬ ‫فقــط دو درصــد از دعوت شــوندگان ســال ‪ ۲۰۱۷‬در‬ ‫آمریــکا‪ ،‬شــهروند آن کشــور بودنــد‪ ،‬و اکثریت تعداد‬ ‫‪ ۵۸۲۰‬دعوتنامه صادرشــده در آن سال برای افراد مقیم‬ ‫آمریکا با داشــتن ملیتی غیر از ملیــت آمریکایی بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در ســال ‪ ،۲۰۱۷‬شــهروندان کشــور هنــد بــا دریافت‬ ‫‪ ۳۲٫۳۱۰‬دعوتنامــه‪ ،‬یعنــی ‪ ۴۲‬درصــد از کل تعــداد‬ ‫دعوتنامه‌هــای صادر شــده در آن ســال‪ ،‬رتبــه اول را‬ ‫بدســت آوردند‪.‬‬ ‫برنامــه مهاجرتــی ‪ Global Talent Stream‬کانــادا‬ ‫مثــال خوبی برای نشــان دادن افزایــش محبوبیت این‬ ‫برنامه اســت‪ ،‬که دارندگان ویزای ‪ 1B-H‬و متخصصین‬ ‫رشــته‌های ‪ IT‬و شــغل‌های مرتبط با تکنولــوژی را به‬ ‫ســرعت به ســمت کانادا حرکــت می‌دهد‪.‬‬ ‫کارفرمایــان کانادایی در مــدت ‪ ۱۰‬روز از طریق برنامه‬ ‫مهاجرتــی ‪ Global Talent Stream‬می‌تواننــد مجوز‬ ‫کار را دریافــت کنند‪ ،‬این برنامه در ســال ‪ ۲۰۱۷‬معرفی‬ ‫شــد و دولــت فــدرال کانادا قصــد دارد ایــن برنامه را‬ ‫همچنان اجرا کند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪30 Kheradmand‬‬


‫بازار مسکن تورنتو‪ ،‬بهشتی برای پولشویی؟‬

‫آیا بازار مسکن بزرگشهر تورنتو‬ ‫بهشت خالفکاران و مجرمان‬ ‫برای پولشویی است؟‬ ‫براســاس آخریــن گــزارش ســازمان ‪Transparency‬‬ ‫‪ ، International Canada‬خالفــکاران و مجرمــان‪،‬‬ ‫«عاشــق» بازار مسکن تورنتو هســتند‪ .‬از سال ‪ ۲۰۰۸‬تا‬ ‫‪ ،۲۰۱۸‬شــرکت‌ها و کمپانی‌ها با اســتفاده از روش‌های‬ ‫«غیرشــفاف»‪ ،‬امالک مســکونی به ارزش ‪ ۲۸‬میلیارد و‬ ‫‪ ۸۰۰‬میلیون دالر را در شــهر تورنتــو تصاحب کرده‌اند‪،‬‬ ‫کــه بیش از دو ســوم این مبلــغ با پول نقــد پرداخت‬ ‫شــده است‪.‬‬ ‫بــه گــزارش رادیــو کانــادا‪ ،‬ســازمان ‪Transparency‬‬ ‫‪ International Canada‬بــا بررســی ‪ ۱‬میلیون و ‪۴۰۰‬‬ ‫هزار نقل و انتقال امالک و مســتغالت مسکونی در ده‬ ‫ســال گذشــته نتیجه گرفته است‪:‬‬ ‫– ارزش وام‌هــای مســکونی داده شــده از طــرف وام‬ ‫دهندگان غیر رســمی در ده ســال گذشته در بزرگشهر‬ ‫تورنتــو‪ ،‬بیــش از ‪ ۲۵‬میلیارد دالر بوده اســت‪.‬‬ ‫– نزدیــک به نیمی از مجموع این وام‌ها به شــرکت‌ها‬ ‫داده شــده‪ ،‬درحالیکــه خریــد امالک و مســتغالت از‬ ‫طرف این شــرکت‌ها فقط ‪ ۴‬درصــد از مجموع نقل و‬ ‫تقاالت مســکن را شــامل شده است‪.‬‬

‫– بیــش از نیمی از خانه‌هایی که ارزش آنها بیشــتر از‬ ‫‪ ۷‬میلیون دالر اســت‪ ،‬در مالکیت این شرکت‌هاســت‪.‬‬ ‫در گزارش ســازمان «شفافیت بین‌المللی کانادا»‪ ،‬تأکید‬ ‫شده‪«:‬شــرکت‌های وام‌دهنــده‪ ،‬برای مشــتریان امالک‬ ‫که می‌خواهند ردیابی نشــوند‪ ،‬از روش استتاری بسیار‬ ‫مؤثر اســتفاده می‌کنند‪ .‬شــرکت‌ها می‌توانند در استان‬ ‫انتاریــو بدون ارائه اطالعات در باره شــرکاء یا مدیران و‬ ‫یــا محل ثبت خــود‪ ،‬امالک و مســتغالت را به نام خود‬ ‫ثبت کنند‪».‬‬ ‫در گــزارش فوق آمده اســت که شــرکت‌ها می‌توانند‬ ‫فقــط آدرس یــک وکیــل را بدهند و «در شــرایطی که‬ ‫نتــوان شــرکت را پیــدا کــرد بــرای پلیــس و مأموران‬ ‫مالیاتــی تحقیق در مــورد فعالیت‌های مشــکوک آنها‬ ‫ممکن نخواهــد بود‪».‬‬

‫خرید و فروش‌های امالک با پول نقد‬

‫بــه گزارش رادیــو کانــادا‪ ،‬در بخش دیگــری از گزارش‬ ‫‪ Transparency International Canada‬نوشته شده‪:‬‬ ‫«خریــد یــک ملک بدون اســتفاده از وام‪ ،‬بــه خریدار‬ ‫اجــازه می‌دهــد از هرگونــه کنترل مؤسســات مالی و‬ ‫رعایت مقــررات قانونی فــرار کند‪».‬‬ ‫در گــزارش فــوق همچنیــن آمــده اســت‪ «:‬زمانیکه‬ ‫شــرکت‌های ثبــت شــده از وام اســتفاده می‌کننــد‪،‬‬ ‫معموالً وامشــان را از مؤسســات غیر رســمی دریافت‬ ‫می‌کننــد‪ .‬وام دهنــدگان خصوصــی هم زیر پوشــش‬ ‫سیســتم ‪( FINTRAC‬سیســتم مبــارزه با پولشــویی‬

‫‪  29 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫کانادا) نیســتند و نیازی ندارند اطالعات واقعی مربوط‬ ‫به ملــک یا منبع و مبداء پول مشــتریان خود را کنترل‬ ‫کنند ‪.‬‬ ‫در گــزارش دیگــری که روزنامه تورنتو اســتار در رابطه‬ ‫با گزارش ســازمان شــفافیت بین‌المللی کانادا‪ ،‬با عنوان‬ ‫«پول‌هــای کثیــف‪ ،‬قیمت‌های بــازار امــاک تورنتو را‬ ‫هدایت می‌کنند» منتشــر شــده‪ ،‬آمده اســت بیش از‬ ‫‪ ۲۰‬میلیارد دالر پول ناشــناس بــرای خرید هزاران خانه‬ ‫در بزرگشــهر تورنتو اســتفاده شده است‪.‬‬ ‫در گــزارش تحقیقــی روزنامه تورنتو اســتار همچنین‬ ‫نوشــته شــده «بــازار امــاک و مســتغالت تورنتــو‬ ‫بــه خالفــکاران خوش‌آمــد می‌گویــد و راه ســاده‬ ‫ســرمایه‌گذاری پول‌های کثیف‌شان را نشــان می‌دهد‪،‬‬ ‫ت خانه‌ها بــرای افراد عــادی را افزایش دهند‪».‬‬ ‫تا قیم ‌‬ ‫در گــزارش روزنامــه تورنتو اســتار به نقــل از آخرین‬ ‫گــزارش ‪Transparency International Canada‬‬ ‫آمده اســت‪ «:‬قوانین و مقررات ما(کانادا) شــکاف‌های‬ ‫بســیاری دارد که بــه خالفکاران فرصت سوءاســتفاده‬ ‫می‌دهــد‪».‬‬ ‫در ادامــه گزارش آمــده اســت‪«:‬خالفکاران و مجرمان‬ ‫داخلــی از چند دهه پیش می‌دانســتد کانــادا «‪La La‬‬ ‫‪(»Land‬بهشــت) مجرمان مالی اســت‪ .‬اما این آگاهی‬ ‫بین‌المللی شــده…بازار امالک کانادا توجه و پول‌های‬ ‫مقامات فاســد دولت‌ها و مجرمان ســازمان داده شده‬ ‫از سراســر جهان را جلب کرده اســت‪».‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪29 Kheradmand‬‬


‫اخبار و گزارش‌های مختلف مرتبط با زندگی ایرانیان در کانادا‬ ‫با همکاری سایت پرشین میرور ‪www.PersianMirror.ca -‬‬

‫آیا انتخابات آینده کانادا نقطه پایان حکومت لیبرال‌ها‬ ‫و جاستین ترودو است؟‬

‫همه‌ی نظرســنجی‌های انجام شــده از آغاز ســال جاری تاکنون‪ ،‬نشــان می‌دهد که‬ ‫اگــر روند سیاســت داخلی کانــادا با همین ریتم ادامه داشــته باشــد‪ ،‬در انتخابات از ماه فوریه گذشــته و پس از برمال شــده ماجرای خالف‌کاری‌های کمپانی کانادایی‬ ‫ساِن‌ســی الوالین و اِعمال نفوذ دفتر نخســت وزیر برای پیگیری نکردن رســیدگی‬ ‫سراســری کشــور که قرار اســت در ماه اکتبر آینده(حدود ‪ ۶‬ماه دیگر) برگزار شود‪ ،‬اِ ‌‬ ‫به تخلفــات این کمپانی‪ ،‬محافظه‌کاران کانادا محبوبیت بیشــتری پیــدا کرده‌اند‪ ،‬و‬ ‫حــزب محافظه‌کار کانادا دولت آینده را تشــکیل خواهد داد‪.‬‬ ‫به همان نســبت از محبوبیت لیبرال‌ها کاســته شده است‪.‬‬ ‫براســاس میانگین نتایج آخرین نظرســنجی‌های انجام شــده در ســه ماه نخســت‬ ‫ســال جاری‌‪ ،‬که شــبکه خبری سی‌بی‌ســی آنرا منتشــر کــرده‪ ،‬حــزب محافظه‌کار حــزب نیودموکرات کانادا‪ ،‬که ســرانجام رهبر آن جاگمیت ســینگ هم موفق شــد‬ ‫کانادا حمایت ‪ ۲/۳۶‬درصد از شــرکت‌کنندگان در نظرســنجی‌ها را دارد و به احتمال بــا پیــروزی در انتخابات میان‌دوره‌ای به مجلس راه پیدا کند‪ ،‬همچنان در رده ســوم‬ ‫‪۳۸‬درصد‪ ،‬با بدســت آوردن بیش از ‪ ۲۰۰‬کرســی نمایندگی پارلمــان‪ ،‬دولت اکثریت احزاب سیاســی کانادا متوقف شــده و نتوانســته بخشــی از ریزش هواداران حزب‬ ‫آینــده کانادا را به رهبری اندرو شــ ِیر تشــکیل خواهد داد‪ .‬احتمال پیروزی نســبی لیبــرال را به خــود جذب کند‪.‬‬ ‫محافظــه‌کاران و تشــکیل یک دولت اقلیت ‪ ۳۲‬درصد اســت‪.‬‬ ‫حــزب لیبرال کانــادا‪ ،‬به رهبری جاســتین ترودو‪ ،‬نخســت وزیــر‪ ،‬از حمایت ‪ ۷/۳۱‬نتایج نظرســنجی‌های سه ماهه نخســت سال جاری نشــان می‌دهد محافظه‌کاران‬ ‫درصد از شــرکت کنندگان در نظرســنجی‌ها برخوردار است و احتمال پیروزی نسبی در اســتان‌های غرب کانادا و انتاریو دســت باال را دارند‪ ،‬در حالیکه در اســتان کبک‬ ‫این حزب در انتخابات و تشــکیل یک دولت اقلیت‪ ،‬تنها ‪ ۲۰‬درصد اســت‪ .‬براســاس و مناطق شــرق کشــور لیبرال‌ها موقعیت بهتری دارند‪.‬‬ ‫میانگین نتایج نظرســنجی‌ها احتمال پیــروزی قاطع حزب لیبرال و تشــکیل دوباره‬ ‫یــک دولت اکثریت بیش از ‪ ۱۰‬درصد نیســت‪.‬‬

‫امتحان ریاضی ساالنه برای معلمان انتاریو اجباری می‌شود‬ ‫دولــت انتاریــو می‌خواهــد همــه معلمان اســتان را مجبور کند هر ســال تســت‬ ‫ریاضــی بگذرانند‪ .‬مقامات باالی دولت محافظــه‌کار داگ فورد‪ ،‬به خبرگزاری کندین‬ ‫پــرس گفته‌اند‪ ،‬معلمان برای ادامه تدریس باید هرســال آزمــون ریاضی را گذراننده‬ ‫باشــند‪ .‬امتحان ریاضیــات از معلمان هم در دوره ابتدایی و هم در دوره متوســطه‬ ‫انجــام خواهد شــد‪ .‬دولت محافظــه‌کار انتاریو بارهــا وعــده داده اقداماتی انجام‬ ‫دهد تا ســطح نمــرات ریاضــی دانش آمــوزان‪ ،‬که در ســال‌های اخیــر ُافت کرده‬ ‫بــود‪ ،‬بــاال رود‪ .‬دولت انتاریــو روز چهارشــنبه ‪ ۳‬آوریل قانونــی را تصویب کرد که‬ ‫همه معلمان اســتان پیش از شــروع به تدریس امتحان ریاضیات را گذرانده باشند‪.‬‬ ‫هنوز مشــخص نیســت که آزمون ریاضیــات معلمان اســتان انتاریو توســط کدام‬ ‫نهاد انجام خواهد شــد‪ .‬تابســتان گذشته «اداره پاســخگویی و کیفیت آموزش» که‬ ‫اســتانداردهای ســطوح آموزشــی اســتان را مدیریت می‌کند‪ ،‬تأیید کرده بود سطح‬ ‫دانــش ریاضی دانش آموزان مدارس دولتی اســتان در پنج ســال گذشــته ُافت کرده‬ ‫اســت‪ .‬براســاس بررســی‌های این نهاد فقط ‪ ۴۹‬درصد از دانش آموزان کالس ششــم‬ ‫ابتدایی ســطح ســواد ریاضی در حد اســتاندارد دارند‪ ،‬در حالیکه این رقم در ســال‬ ‫تحصیلــی ‪ ۲۰۱۴-۲۰۱۳‬به میزان ‪ ۵۴‬درصد بوده اســت‪ .‬ســطح ســواد ریاضی دانش‬ ‫آموزان کالس ‪ ۳‬ابتدایی در مدارس دولتی نیز از رقم ‪ ۶۷‬درصد در ســال ‪۲۰۱۴-۲۰۱۳‬‬ ‫‪  28 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫بــه رقم ‪ ۶۲‬درصد در ســال ‪ ۲۰۱۸-۲۰۱۷‬کاهش یافته اســت‪.‬‬ ‫بــه گفته خانم لیزا تامپســون‪ ،‬وزیر آمــوزش و پرورش انتاریو‪ ،‬چنیــن نتایجی قابل‬ ‫قبــول نیســت‪ .‬مقامات دولتی هــم گفته‌اند چطــور می‌توان انتظار داشــت دانش‬ ‫آموزان ســواد ریاضی باالیی داشــته باشــند‪ ،‬وقتی معلمان آنها به حد کافی ســواد‬ ‫ریاضی ندارند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪28 Kheradmand‬‬


‫هر چهار مولفه شاخصی که نشان دهنده وضعیت محیط زیست ایران است‬ ‫(خاک‪ ،‬آب‪ ،‬هوا و تنوع زیستی) چشم انداز نگران کننده ای دارد‬ ‫خودرو‌هــا اســتاندارد بــاالی یورو ‪ ۴‬داشــته باشــند‪ ،‬فقــط ‪ ۳۵‬هزار کشــته در اثر‬ ‫آلودگــی ثبت شــود؟! معلوم اســت عدد واقعی باالتر اســت و اعــام نمی‌کنند که‬ ‫مردم نگران نشــوند‪.‬‬ ‫در حــوزه تنــوع زیســتی وضع از ســه‬ ‫حــوزه دیگر بدتر اســت و کمتــر به آن‬ ‫توجه شــده اســت؛ چــون بــرای مردم‬ ‫موضوع مهمی نیســت‪ .‬واقعیت ماجرا‬ ‫این اســت که تعداد ســم‌داران ما ( َکل‪،‬‬ ‫بــز‪ ،‬قــوچ‪ ،‬میش‪ ،‬آهــو‪ ،‬جبیــر‪ ،‬گوزن‪،‬‬ ‫شــوکا و‪ )..‬بــه نســبت ‪ ۴۷‬ســال پیش‬ ‫که ســازمان محیط زیســت تشــکیل‬ ‫شــده ‪ ۹۰‬درصد کاهش یافته اســت‪.‬‬ ‫این یک رقم وحشــتناک است و یک‬ ‫فروپاشــی یــا ‪ collapse‬به حســاب‬ ‫می‌آید‪ .‬از ‪ ۱.۳‬میلیون راس رســیدیم‬ ‫بــه کمتــر از ‪ ۲۰۰‬هــزار؛ آنهــم در یک بــرآورد‬ ‫خوشــبینانه‪ .‬بعضی‌هــا می‌گوینــد آمــار واقعی حتــی کمتر از این اســت‪.‬‬ ‫در چهــار حــوزه محیط زیســت اوضــاع ما خوب نیســت و این موضــوع موجب‬ ‫تشدید افســردگی‪ ،‬تشدید آســیب‌های اجتماعی‪ ،‬افزایش بزهکاری‪ ،‬طالق‪ ،‬خشونت‬ ‫علیــه زنان‪ ،‬افزایش اعتیاد‪ ،‬کاهش ســن اعتیاد و‪ ..‬می‌شــود‪ .‬همــه این‌ها روی حوزه‬

‫‪  27 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫اقتصــادی تاثیر می‌گذارد‪ .‬متروکه شــدن روســتا‌ها‪ ،‬کاهش امید بــه زندگی و‪...‬‬ ‫چیــزی کــه از همه غم انگیزتر اســت این اســت که حرف‌هایی که مــن می‌زنم در‬ ‫ارم درصــد بحث‌هایی که برای مــرغ و تخم‬ ‫رســانه‌ها‪ ،‬فضای مجــازی و‪ ...‬یک هــز ِ‬ ‫مــرغ و برجام و کوفــت و زه ِرمار می‌شــود‪ ،‬اهمیت ندارد‪.‬‬ ‫آن چیز‌هایــی که بــه مراتب مهم‌تر‬ ‫اســت بــرای مــردم و مســئولین ما‬ ‫مهــم نیســت و وقتــی یــک بیمار‬ ‫ســرطانی درک نکنــد که بیمــاری تا‬ ‫چــه حدی جــدی اســت‪ ،‬امیدی هم‬ ‫بــه درمان او نیســت‪ .‬از همــه نگران‬ ‫کننده‌تــر ایــن اســت که جامعــه ما‬ ‫متوجــه این خطر بزرگ کــه دامنش را‬ ‫گرفته نیســت‪.‬‬ ‫در همیــن شــرایط نماینــدگان مجلس‬ ‫دولــت را وادار می‌کننــد ‪ ۵۰۰‬هــزار‬ ‫هکتار به وسعت کشــاورزی اضافه کنند‬ ‫و اراضی کم بازده و پرشــیب را به اراضی‬ ‫کشــاورزی تبدیل کنــد که این یک فاجعه بزرگ اســت‪ .‬نماینده‌ها اصــرار دارند‪ ،‬به‬ ‫کســانی که چاه زدنــد و مجوز نداشــتند پروانه بدهند! طرح می‌دهند به کســانی‬ ‫کــه بــه جنگل‌ها تجاوز کردند و زمین کشــاورزی ســاختند ســند بدهنــد! ما اصال‬ ‫متوجــه نیســتیم داریــم آینده را حــراج می‌کنیم و این بســیار غم انگیز اســت‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪27 Kheradmand‬‬


‫فاجعه محیط زیستی در ایران به زبان ساده!‬ ‫محمد درویش‬

‫وضعیــت محیــط زیســت ایــران چگونــه اســت؟ محمــد درویش‬ ‫می‌گویــد‪ :‬هم در حوزه فرســایش خاک رکورددار جهان هســتیم هم‬ ‫در حــوزه نشســت زمین‪ .‬چیــزی که از همــه غم انگیزتر اســت این‬ ‫اســت که حرف‌هایی که من می‌زنم در رســانه‌ها‪ ،‬فضــای مجازی و‪...‬‬ ‫ارم درصد بحث‌هایی که بــرای مرغ و تخم مــرغ و برجام و‬ ‫یــک هــز ِ‬ ‫کوفت و زه ِرمار می‌شــود‪ ،‬اهمیت ندارد‪ .‬اصال متوجه نیســتیم داریم‬ ‫آینــده را حــراج می‌کنیم و این بســیار غم انگیز اســت‪.‬‬

‫«حال محیط زیست ایران خوب نیست»‪.‬‬

‫این جمله‌ای اســت که می‌تــوان از زبان همه فعاالن محیط زیســت‬ ‫و حتــی عالقه‌منــدان به محیط‌زیســت شــنید‪ .‬قضیه وقتــی تلخ‌تر‬ ‫می‌شــود کــه می‌دانیــم اهمیت چندانــی هم بــه این مســاله داده‬ ‫نمی‌شــود و در ســالی که گذشــت هم وضعیت محیط زیست کشور‬ ‫بدتــر شــد‪ .‬امــا دقیقا وضعیــت آب‪ ،‬خاک‪ ،‬هــوا و تنوع زیســتی در‬ ‫کشــور در چــه حالی اســت و وضعیت چقدر بحران اســت؟‬ ‫محمــد درویــش‪ ،‬فعــال محیــط زیســت و مدیــر کل ســابق دفتر‬ ‫مشــارکت‌های مردمی ســازمان حفاظت محیط زیســت در گفتگو با‬ ‫فرارو مهم‌ترین چالش‌های محیط زیســت کشــور را بررســی می‌کند‪.‬‬ ‫‪ ‬متــن صحبت‌های ایــن فعال محیط زیســت بــا فــرارو را در ادامه‬ ‫می‌خوانید‪:‬‬ ‫هر چهار مولفه شــاخصی که نشــان دهنده وضعیت محیط زیســت‬ ‫ایران اســت چشــم انداز نگران کننــده دارد‪ :‬خاک‪ ،‬آب‪ ،‬هــوا و تنوع‬ ‫زیستی‪.‬‬ ‫‪ ‬در هــر چهــار مولفه شــرایط ما در حال شــکننده‌تر شــدن اســت‪.‬‬ ‫تقریبا باالترین میزان فرســایش خاک در جهان (به نســبت سهم ایران‬ ‫از خشــکی‌های کره زمین) را داریم‪ .‬بر اســاس گزارش ‪ ۲۰۱۸‬ســازمان‬ ‫ملل کل فرســایش خاک در جهان ‪ ۲۴‬میلیارد تن اســت و یک دوازهم‬ ‫ایــن رقم یعنــی ‪ ۲‬میلیارد تن در ایران اســت؛ در حالی کــه ایران یک‬ ‫صدم خاک جهــان را دارد‪.‬‬ ‫بنابر این به نســبت سهم‪ ،‬میزان فرســایش خاک ایران ‪ ۸‬برابر میانگین‬ ‫جهانی اســت‪ .‬موضوع وقتی نگران کننده‌تر می‌شــود که بدانیم برای‬ ‫اینکه در ایران یک ســانتیمتر خاک شــکل بگیرد به طور متوســط به‬ ‫‪ ۸۰۰‬ســال زمان نیــاز داریم در صورتی که رقم متوســط شــکل‌گیری‬ ‫خــاک در کره زمین ‪ ۴۰۰‬ســال اســت‪ .‬بنابــر این وخامــت اوضاع در‬ ‫ایران ‪ ۱۶‬برابر متوســط جهانی می‌شــود‪.‬‬ ‫میــزان خــاک زایی در ایران بین یک ششــم تا یک هفتــم جابه‌جایی‬ ‫خاک اســت و منابع ارزشــمند خاک ما که مهم‌ترین ریشه‌گاه و دلیل‬ ‫امنیت غذایی ما محســوب می‌شــود پیوســته در حال کاهش است‪.‬‬ ‫اگر خاک حاصلخیز نداشــته باشــیم نمی‌توانیم به تولیــد مواد غذایی‬ ‫مــورد نیاز مردم امیــدوار باشــیم‪ .‬تقریبا هیچ کشــوری در دنیا خاک‬

‫‪  26 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫خــودش را صــادر نمی‌کند‪ ،‬چــون فرآیند تولیــد خاک بســیار زمانبر‬ ‫اســت‪ .‬در حالی که برخی کشــور‌ها آب صادر می‌کننــد‪ ،‬چون به هر‬ ‫حــال آب راحتتر به دســت می‌آید‪ .‬حتی در شــرایطی می‌تــوان آب را‬ ‫شــیرین کرد و از اقیانوس و دریا‌ها به دســت آورد‪ ،‬اما چنین کاری در‬ ‫مــورد خاک عمال امکان پذیر نیســت‪.‬‬ ‫عــاوه بــر اینها‪ ،‬اغلــب تاالب‌های ما در فهرســت مونتــرو (در خطر‬ ‫نابودی) قرار دارند یا کامال خشــک شــده اند و خــود این تاالب‌ها به‬ ‫منبع گرد و خاک تبدیل شــده اســت‪.‬‬ ‫ســطح ســفره‌های زیرزمینــی مــا به طــور متوســط ‪ ۲‬متر در ســال‬ ‫کاهــش پیدا می‌کند‪ .‬این مســاله موجب شــده با پدیده فرونشســت‬ ‫زمیــن مواجه شــویم‪ .‬در این پدیده در قــرن ‪ ۲۱‬دو بــار رکورد جهان‬ ‫را جابــه جــا کردیــم‪ .‬یک بــار ‪ ۲۰۱۰‬در جنــوب تهران ســازمان زمین‬ ‫شناســی رقم فرونشســت را ‪ ۳۶‬ســانتی متر اعالم کرد که ‪ ۴‬سانتی متر‬ ‫بیش از مکزیکو ســیتی‪ ،‬پایتخت مکزیک بود‪ ۳۶ .‬ســانتی متر ‪ ۹۰‬برابر‬ ‫میزانی اســت کــه در اتحادیه اروپا حد بحرانی حســاب می‌شــود‪۴( .‬‬ ‫میلی متر)‪.‬‬ ‫مــا به این موضوع هم توجه نکردیم تا اینکه ‪ ۲‬ســال پیش اعالم شــد‬ ‫در منطقــه‌ای بین فســا و جهرم این رقم به ‪ ۵۴‬ســانتی متر در ســال‬ ‫رسیده اســت یعنی ‪ ۱۴۰‬برابر شــرایط بحرانی! هم در حوزه فرسایش‬ ‫خــاک رکورددار جهان هســتیم هم در حوزه نشســت زمیــن‪ .‬هر دو‬ ‫مورد باعث شــده اســت نرخ بیایان زایی در کشــور افزایش پیدا کند‪.‬‬ ‫‪ ۳۵‬هزار روســتای ما متروکه شــده‪ ،‬چون حاصلخیزی خاک کم شــده‬ ‫اســت‪ .‬آمار وزارت کشــاورزی نشــان می‌دهد میزان "تولیــد در واحد‬ ‫ســطح" کشــور مدام در حال کاهش است‪.‬‬

‫هوا‬

‫آلودگــی هــوا همچنان یک بحران جدی و نفس‌گیر اســت‪ .‬همیشــه‬ ‫دســت کم یکی از شــهر‌های ما جزو ‪ ۱۰‬شــهر آلوده جهان است‪ .‬قبال‬ ‫فقــط منابــع آالینده موتــوری باعث آلودگــی می‌شــد االن ریزگرد‌ها‬ ‫هم اضافه شــده اســت‪ .‬گاهی زابل یا اهــواز هم در در کنــار تهران‪،‬‬ ‫اراک‪ ،‬مشــهد و اصفهــان که همواره آلودگی‌های شــدید داشــتند‪ ،‬در‬ ‫شــمار آلوده‌ترین شــهر‌های جهان قــرار می‌گیرند‪.‬‬ ‫‪ ۸‬میلیارد دالر خســارت آلودگی هوا‪ ،‬نفس‌گیر اســت‪ .‬درســت اســت‬ ‫که رســما اعــام می‌شــود ‪ ۳۵‬هزار نفــر در اثــر آلودگی هوا کشــته‬ ‫می‌شــوند‪ ،‬ولی واقعیت این اســت که وقتــی در اتحادیــه اروپا اعالم‬ ‫می‌شــود ‪ ۴۰۰‬هــزار نفر و در بریتانیا ‪ ۵۰‬هزار نفــر در اثر آلودگی هوا‬ ‫کشــته شــده اند باید شک کرد‪.‬‬ ‫جمعیت بریتانیا تقریبا برابر ایران اســت‪ .‬اســتاندارد خــودرو آن یورو‬ ‫‪ ۶‬اســت و ســوخت یورو ‪ ۶‬مصرف می‌کند‪ .‬حال چطور ممکن اســت‬ ‫در ایران که فقط ‪ ۲۰‬درصد ســوخت یورو ‪ ۴‬اســت و شــاید ‪ ۱۰‬درصد‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪26 Kheradmand‬‬


‫بــه طــور قطع تدویــن اســناد جامع محلــی وبومی‬ ‫هر اســتان و تغییر احتمالی سیاســت تمرکــز گرایانه‬ ‫مدیریــت بحــران نه تنها بــرای مقابله با ســیل بلکه‬ ‫بــرای دیگر حــوادث طبیعــی‪ ،‬ضرورت مفقود شــده‬ ‫کنونی اســتان های کشــور اســت کــه باید بــر تهیه‬ ‫فــوری آن اهتمــام ورزید‪.‬‬

‫‪۵‬‬ ‫تیغ سیاست زدگی بر سیل سهمگین‬

‫برخــی تحلیل هــا در فضــای مجازی به ســیالب بی‬ ‫ســابقه ایران رنگ سیاســت زد‪ .‬وقوع ســیل سهمگین‬ ‫ابتــدای فروردیــن در ایران که بــه گفته رئیس جمهور‬ ‫در ‪ 100‬ســال اخیر ســابقه نداشته است‪ ،‬گرچه صحنه‬ ‫هــای بی نظیری از همبســتگی و بســیج همگانی و‬ ‫خودجوش مردم و نیز مســئوالن در نهادهای مختلف‬ ‫را بــه نمایــش گذاشــت اما همیــن اتفاق نیــز مانند‬ ‫اتفاق ها و ســوانحی از این دســت‪ ،‬دوباره بگومگوها‬ ‫و اختــاف های سیاســی و تحلیل های سیاســت زده‬ ‫را باعث شد‪.‬‬ ‫درحالــی کــه برخی کاربــران فضای مجــازی در حال‬ ‫مقایســه عملکردهــا در ســیل ویرانگروبیــان تحلیل‬ ‫هــای جانــب دارانه خــود بودندو عمــا بحث های‬ ‫حاشــیه ای در این باره از شــایعه بارور ســازی اشتباه‬ ‫ابرهــا تا بی خیالی فالن مســئول و‪ ...‬آغاز شــده بود‪،‬‬ ‫رئیــس جمهور هم در یکــی از واکنش هــای خود به‬ ‫ســیل در منطقه «گمیشان» استان گلســتان بدون آن‬ ‫کــه نامــی ببــرد‪ ،‬از اقدامات ســپاه در مقابلــه با این‬ ‫ســیالب‪ ،‬انتقادهــای صریحی مطرح کرد‪« :‬شکســتن‬ ‫ایــن جاده‌هــا و ریــل راه‌آهن هیــچ فایــده و تاثیری‬ ‫نداشــت‪ ...‬فقط آب را از این ور بــرده به آن ور‪ ،‬از آق‬ ‫قال برده به گمیشــان‪( ،‬شــرایط) فرقی نکرده اســت»‪.‬‬ ‫دکتــر روحانــی این جمــات را زمانی مطــرح کرد که‬ ‫تصاویر زیادی از کمک رســانی های ســپاه در منطقه‬ ‫در فضــای مجازی منتشــر شــده بــود و به دســتور‬ ‫فرمانده کل ســپاه بخشــی از جاده ای کــه مقابل آب‬ ‫را ســد کــرده بــود ‪ ،‬منفجر شــد تــا آب از گمیشــان‬ ‫تخلیــه شــود‪ .‬در واکنــش به ایــن انتقاد‪ ،‬سرلشــکر‬ ‫محمدعلــی جعفــری فرمانده کل ســپاه کــه چندین‬ ‫بار در مناطق ســیل زده گلســتان حضــور یافته بود‪،‬‬ ‫گفت‪« :‬اگر دســتگاه‌های دولتی هــم با تمام امکانات‬ ‫و نیروهایشــان پــای کار بیایند قطعاً ســرعت انتقال‬ ‫بیشــتر خواهد شــد‪ .‬امیدواریم امروز با انفجاراتی که‬ ‫صورت خواهــد گرفت به ما دیگر تهمــت انتقال آب‬ ‫از این ســمت به آن ســمت نزنند زیرا تنهــا راه انتقال‬ ‫آب همین راه اســت‪».‬‬

‫‪۶‬‬

‫اگر این سیل در ژاپن می آمد؟‬

‫همچنیــن در این میــان متن محمدرضا اســامی در‬ ‫اینستاگرام منتشر شــد که روایت مشاهدات میدانی‬ ‫او کــه یک مهندس ســازه اســت از ســیل در شــهر‬ ‫هیروشــیمای ژاپن بــود‪ .‬در این متن بــا تاکید بر این‬ ‫که «بیشــترین بهره ژاپــن از طبیعت‪ ،‬زلزلــه و باران‬ ‫اســت» آمده اســت‪« :‬آســیب پذیری ژاپــن در برابر‬ ‫بــاران های شــدید باعث شــده تا ژاپنی ها ســرمایه‬ ‫گذاری هــای هنگفتی در زمینه شــبکه هــای آب و‬ ‫فاضالب‪ ،‬زهکشــی‪ ،‬مهندسی رودخانه‪ ،‬ســواحل و‪...‬‬ ‫طــی چندین دهــه انجام دهنــد‪ ».‬این نویســنده با‬ ‫اشــاره به باریــدن ‪ 217.5‬میلی متر بــاران در بامداد‬ ‫بیســتم آگوست ‪ 2014‬در هیروشیما نوشــته بود‪...« :‬‬ ‫‪ 74‬شــهروند هیروشــیما در آن ساعات ســحرگاه‪ ،‬زیر‬ ‫خروش ســنگ و خاک و آب کشــته شدند‪...‬نخســت‬ ‫وزیــر ژاپن چهار روز بعد عازم منطقه شــد وامپراتور‬ ‫و همســرش چند هفتــه بعــد!» این مهندس ســازه‬ ‫در پایــان بنــدی مطلب خــود آورده بود‪« :‬ســیل به‬ ‫شــهرهای مان آمده و آسیب رســانده اما یادمان نرود‬ ‫ایــن میــزان آب حتــی در ژاپن و آمریکا هم مشــکل‬ ‫زاســت‪ .‬دو بحــران بــزرگ را در ژاپــن و آمریــکا از‬ ‫نزدیک شــاهد بودم؛ ســونامی و زلزله توهوکو و آتش‬ ‫کالیفرنیــا‪ .‬در هــر دو بحران‪ ،‬دو کشــوری که مدعی‬ ‫ســابقه و اســتادی در زلزله و مدیریت آتش هستند‪،‬‬ ‫در کا ِر طبیعــت فــرو ماندند‪ ».‬همچنیــن مطلبی به‬ ‫نقــل از دکتر «علیرضــا بازارگان‪ ،‬عضــو هیئت علمی‬ ‫دانشــکده محیط زیست دانشــگاه تهران» در فضای‬ ‫مجازی منتشــر شد که در آن فهرســتی از کشته های‬ ‫ســیل های اخیر در برخی کشــورها آمده بود‪« :‬ایتالیا‬ ‫– پاییز ‪ – 2018‬حدود ‪ 30‬نفر کشــته؛ ژاپن – تابستان‬ ‫‪ – 2018‬بیش از ‪ 200‬نفر کشــته ؛ آمریکا و کشورهای‬ ‫اطــراف (توفان هــاروی) – تابســتان ‪ – 2017‬بیش از‬ ‫‪ 50‬نفر کشــته؛ آمریکا و کشــورهای اطــراف (توفان‬ ‫ایرمــا) – تابســتان ‪ – 2017‬بیــش از ‪ 50‬نفر کشــته»‪.‬‬ ‫این اســتاد دانشــگاه در پایان یادداشــت خود آورده‬ ‫است‪ « :‬متاســفانه به دلیل فضای مســموم در ایران‪،‬‬ ‫هــر اتفاقــی تبدیــل می‌شــود به یــک بهانــه برای‬ ‫حمله کــردن به مســئوالن و نادیده گرفتــن زحمات‬ ‫آن دســته از عزیزانی کــه روز و شــب انجام وظیفه‬ ‫می‌کنند‪ .‬البته مثل همیشــه در این میان کاســتی‌ها‬ ‫و خطاهایــی رخ داده اســت که امیــدوارم بتوانیم با‬ ‫افراد گناهــکار برخورد قاطع کنیــم و از این حوادث‬ ‫تلــخ درس بگیریــم تا در آینده قوی تــر و بهتر عمل‬ ‫کنیم‪».‬‬

‫‪  25 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪25 Kheradmand‬‬


‫و خوزســتان زیرآب اســت و بارش های روزهای آینده‬ ‫نیــز بر مــوج نگرانــی ها افزوده اســت‪.‬‬ ‫و امــا حکایــت ما و این «ســیلی طبیعت» چیســت؟‬ ‫عملکرد درازمدت‪ ،‬اقدامات پیشــگیرانه‪ ،‬نوع نگاه‌مان‬ ‫به موضوع محیط زیســت و زیرســاخت های شــهری‬ ‫و البتــه نوع رفتارمان پــس از چنین حوادثی‪ ،‬مجموعه‬ ‫ای از بیــم و امیدهاســت کــه بــه طور قطــع اکنون‬ ‫فرصت مناســبی بــرای تامل درباره آن اســت‪:‬‬ ‫اگــر چه میزان بارش های ســه هفته اخیر بی ســابقه‬ ‫بوده و بخشی از خســارت های آن نیز اجتناب ناپذیر‬ ‫اســت اما هیچ یــک از ما نمــی دانیم چرا بــا این که‬ ‫حوادث طبیعــی بارها گریبان مان را گرفته اســت باز‬ ‫هــم از آن درس نمی گیریم‪.‬‬ ‫ســیالب هــای متعــدد ســال هــای اخیــر در مناطق‬ ‫مختلف به ویژه در شمال کشــور‪ ،‬زلزله های ویرانگر‪،‬‬ ‫خشکســالی ها و ‪ ...‬مواردی اســت که با وقوع هریک‬ ‫کلــی مراســم ســخنرانی و همایش برپا می شــود اما‬ ‫هیــچ گاه نزد سیاســت گذاران به یک «بــاور و اقدام»‬ ‫جدی تبدیل نمی شــود‪.‬‬

‫‪۳‬‬

‫چرا همیشه فقط «غافلگیر» می شویم؟‬

‫الریجانــی رئیــس مجلس در یکــی از همیــن روزها‬ ‫چنین گفت‪« :‬واقعیت این اســت که ترســالی امسال‬ ‫پیــش بینی شــده بــود حتــی مرکــز پژوهــش های‬ ‫مجلــس هم گزارشــی در این زمینه به من داده اســت‬ ‫ولــی واقعا کســی این میــزان از ســیالب را پیش بینی‬ ‫نمــی کرد و ما «غافلگیر» شــدیم‪( .‬خبرگزاری مهر‪15 -‬‬ ‫فروردین ‪)98‬‬ ‫از آن جــا که کشــور مــا با حــوادث طبیعــی غریبه‬ ‫نیســت‪ ،‬نمی توان گفت که در موضوع «پیشــگیری»‬

‫از آســیب های ناشــی از بالیای طبیعــی فاقد قوانین‬ ‫و مصوبات هســتیم اما درد همین اســت کــه با گذر‬ ‫زمــان و پــس از ایــن حــوادث‪ ،‬همــه ضــرورت ها و‬ ‫توصیه ها و مصوبه ها هم به فراموشــی ســپرده می‬ ‫شود‪.‬‬ ‫اگــر بــه آن چه امــروز کشــور گریبانگیر آن اســت و‬ ‫خانه و کاشــانه بخشــی از هــم وطنان خــود در زیر‬ ‫آب به مثابــه «درس عبرت» بنگریم‪ ،‬قطعــا باید برای‬ ‫آینــده کــه هیچ گاه دور نیســت تدبیری بیندیشــیم‪.‬‬ ‫همــان طور که رهبــر انقالب نیز در دیدار مســئوالن‬ ‫کشور با ایشــان در خصوص ســیالب های اخیر تاکید‬ ‫کردنــد‪« :‬ایــن حادثه باید یک درس عبرت باشــد تا در‬ ‫طــرح های مختلف از جمله سدســازی ها‪ ،‬احداث راه‬ ‫آهن و عمران شــهری‪ ،‬همه جوانــب مختلف دیده و‬ ‫آینده نگــری الزم و جامع انجام شــود ‪...‬‬ ‫در کنــار ایــن نــکات امــا موضــوع مهم تــری وجود‬ ‫دارد کــه آن هم مســئله «پیشــگیری» از ویرانی ها و‬ ‫خســارت هاســت که باید از قبل پیش بینی می شــد‪،‬‬ ‫زیرا سیل قابل جلوگیری نیســت اما ویرانی و خسارت‬ ‫قابل جلوگیری اســت‪».‬‬ ‫عملکــرد ژاپــن بــه عنــوان یکــی از کشــورهایی که‬ ‫بیشــترین تجربه را در مقابله با بالیــای طبیعی دارد‪،‬‬ ‫حاکــی از توجــه ویــژه آن ها بــه موضوع آمــوزش و‬ ‫پیشــگیری از بالیــای طبیعی اســت ‪.‬امــا نباید همه‬ ‫مسئولیت ها را متوجه ســازمان های مسئول دانست‪،‬‬ ‫بخشــی از ایــن ایمان بــه قابلیــت «پیشــگیری» در‬ ‫مواجهــه با بالیای طبیعــی به خود مــردم نیز مربوط‬ ‫اســت‪ .‬براســاس بررســی هافقط ‪ 15‬درصد جمعیت‬ ‫کشــور با خطرات حوادث غیرمترقبــه و نحوه برخورد‬ ‫با آن آشــنایی دارند‪.‬آیا تاکنون از خود پرســیده ایم به‬ ‫همــان میزان که بــه کالس زبان و هنــر فرزندان خود‬ ‫اهمیت مــی دهیم چرا بــه ارائه آمــوزش کمک های‬ ‫اولیــه در زمان بالیای طبیعی حســاس نیســتیم؟‬

‫‪  24 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪۴‬‬

‫تهیه اسناد جامع محلی ذیل اسناد ملی‬

‫مجموعــه مدیریــت بحران کشــور در حــوادث اخیر‬ ‫بــا یک نــوع حادثه امــا در جغرافیــا و اقلیم مختلف‬ ‫روبــه‌رو شــد که هریــک اقتضائــات و مدیریت ویژه‬ ‫خود را مــی طلبید و مــی طلبد‪.‬‬ ‫احتماال برخــی از ما در همین ایــام در فضای مجازی‬ ‫نحوه مواجهه برخی کشــورهای پیشــرفته با حوادثی‬ ‫مانندســیل را دیدیــم و خواندیــم که آن هــا چگونه‬ ‫توانســته اند با توجه به شــرایط اقلیمی خــود تدابیر‬ ‫پیشــگیرانه را اجرایــی کنند تا کمترین آســیب متوجه‬ ‫شــهروندان و محیط زندگــی آن ها شــود‪ .‬اما به نظر‬ ‫مــی رســد ما در کشــور بــا چنیــن شــرایطی فاصله‬ ‫زیــادی داریــم چنــان چه رئیــس مجلــس در یکی از‬ ‫اظهارنظرهایش در روزهــای اخیر گفت‪« :‬همان موقع‬ ‫که گلســتان زیــر آب رفت نگــران حجم بــاالی ورود‬ ‫سیالب به استان خوزســتان بودم‪( ».‬باشگاه خبرنگاران‬ ‫جــوان ‪ 15‬فروردین ‪)98‬‬ ‫چــرا باید بــی توجهــی به موضــوع «پیشــگیری» و‬ ‫فقدان ســند جامع بومی اســتان ها‪ ،‬رئیس مجلس یا‬ ‫هر شــخص دیگــری را در چنین شــرایطی نگران کند؟‬ ‫آیــا ســازمان مدیریت بحــران‪ ،‬نه تنها بــرای موضوع‬ ‫ســیل‪ ،‬بلکه برای دیگر حــوادث طبیعی چنین تدبیری‬ ‫را اتخــاذ کرده اســت؟ وزیر کشــور ‪ 11‬فروردین و در‬ ‫کــوران مدیریت بحران ســیالب که چند اســتان را فرا‬ ‫گرفته اســت‪ ،‬جــای خالی چنین ســندی را با پوســت‬ ‫و گوشــت خود احســاس می کند‪« :‬تهیــه طرح جامع‬ ‫مقابله با ســیل برای هر اســتان ضروری است به ویژه‬ ‫ایــن که نگرانی از بروز خســارت در مناطق در معرض‬ ‫ســیل از اصلــی ترین نگرانــی های مــردم این مناطق‬ ‫اســت‪( ».‬خبرگزاری آنــا‪ 11 -‬فروردین ‪)98‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪24 Kheradmand‬‬


‫یک سیل‪ ،‬چند دیدگاه‬

‫‪1‬‬

‫فرض کنید کسی هم هشدار داده بود!‬ ‫نویسنده ‪ :‬محمدرضازائری‬

‫رســانه هــا اعــام کرده انــد آن چــه در هفتــه های‬ ‫گذشــته روی داد‪ ،‬بــزرگ ترین ســیل ‪ ۱۰۰‬ســال اخیر‬ ‫بوده اســت‪.‬‬ ‫اکنون با تخریب گســترده زندگی سیل زدگان خسارت‬ ‫های ســنگین به اموال و دارایی بســیاری از هموطنان‬ ‫مــا وارد و از ســوی دیگر هزینه ای فراتــر از تصور به‬ ‫بودجــه کشــور تحمیل شــده اســت‪ .‬تا مــاه ها بعد‬ ‫هــزاران نفــر آواره خواهند بــود و تا چند ســال بعد‬ ‫هم آثــار این حــوادث تلخ برطرف نمی شــود!‬ ‫اکنــون صادقانه به این پرســش جــواب بدهید؛ واقعا‬ ‫اگــر مثال دو ماه قبل یک نفر نوشــته بــود که باید به‬ ‫ســرعت رودها الیروبی و موانع ایجاد شــده در مسیر‬ ‫رودهــا برطرف شــوند‪ ،‬اصال کســی کمتریــن اعتنایی‬ ‫می کرد؟‬ ‫همــه می دانیم که متأســفانه ما مردمی هســتیم که‬ ‫نــه تنها بــه هشــدارها و پیــش بینی هــا توجه نمی‬

‫کنیم بلکه از کســانی که کام خوش خیالی ها و خوش‬ ‫بینی هایمــان را تلخ کننــد اصال خوشــمان نمی آید‪.‬‬ ‫هم مدیــران و مســئوالن جامعه این طور هســتند و‬ ‫هم شــهروندان عادی‪.‬‬ ‫خالصــه در ایــن ویژگــی همه مشــترک هســتیم که‬ ‫ارزش و اهمیتــی بــرای نهیــب بیدارباش کســانی که‬ ‫مــی تواننــد مــا را از حادثه هــا باخبر ســازند‪ ،‬قائل‬ ‫نمی شــویم‪ .‬تذکر و توصیــه های کارشناســان آگاه و‬ ‫فهیم که نشــانه هــا را زودتر از مردم عادی تشــخیص‬ ‫مــی دهند و در هر رشــته و حوزه ای خبره هســتند‪،‬‬ ‫می تواند جلوی بســیاری از خســارت های ســنگین را‬ ‫بگیرد‪ .‬چنین کســانی شــامه ای قوی تر دارند و چشم‬ ‫و گوشــی تیزتــر و از همیــن روی قبل از غرش ســیل‬ ‫صدایــش را از نشــانه ها می شــنوند و پیــش از زبانه‬ ‫کشــیدن آتش یــا ویــران کردن زلزلــه بــوی حادثه را‬ ‫تشــخیص می دهنــد و آمدنش را مــی بینند‪.‬‬ ‫در مســائل اجتماعی‪ ،‬سیاســی‪ ،‬اقتصــادی و فرهنگی‬ ‫نیز کارشناســان عمیق و فهیم مــی توانند پیش از روی‬ ‫دادن وقایــع تلــخ و حادثه هــای ویرانگر مــا را از آن‬ ‫حوادث آگاه ســازند و میزان خســارت را بسیار کاهش‬ ‫دهند‪ .‬دریــغ و درد که معموال چنین تذکرها و توصیه‬ ‫هایــی را بــه هیچ می گیریــم و اعتنایی بــه این گونه‬ ‫هشدارها نداریم‪.‬‬ ‫راســتی چــرا حتما بایــد حادثــه ای اتفــاق بیفتد و‬ ‫خســارت هــای ســنگین به جــا بگــذارد تا مــا قدم‬

‫‪  23 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫بــه میــدان بگذاریم و حاضر بــه اقدام بشــویم؟ چه‬ ‫مردمــی هســتیم ما؟‬

‫‪۲‬‬

‫به قدرت «پیشگیری» ایمان بیاوریم‬ ‫سید صادق غفوریان‬

‫بــا پایان ســال ســخت ‪ 97‬کــه وضعیت اقتصــادی و‬ ‫معیشــتی مردم چندان حال خوشــی نداشــت‪ ،‬انتظار‬ ‫مــی رفت تا بــا آمدن تعطیــات نوروز و فرا رســیدن‬ ‫بهــار‪ ،‬کمــی از تلخــی هــای گذشــته کاســته شــود‬ ‫کــه خبرهــای نگــران کننده ســیالب و هشــدارهای‬ ‫هواشناســی برای بیشــتر اســتان هــای کشــور انگار‬ ‫حــواس جامعــه را از نــوروز پــرت کــرد‪ .‬تقریبا مهم‬ ‫ترین خبر روزهای نخســت سال‪ ،‬ســیالب ویرانگر در‬ ‫شهرســتان های اســتان گلســتان بود که ناگهان حادثه‬ ‫غم انگیز ســیل در شــیراز و جان باختن ‪ 21‬هموطن‪،‬‬ ‫شــرایط ویژه ای را در کشــور پدیــد آورد‪.‬‬ ‫حجــم ابرهای بــاران زا و بــارش های بی ســابقه‪ ،‬به‬ ‫ویــژه نیمــه جنوبــی کشــور را در شــرایط هشــدار‬ ‫و نگرانــی قــرار داد و تــا امــروز هفدهــم فروردین‪،‬‬ ‫همچنان بخش هایی از اســتان های گلســتان‪ ،‬لرستان‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪23 Kheradmand‬‬


‫داستان خواندنی مردی که آزادی هدیه می‌دهد‬ ‫‪ ‌٣٦‬ســال اســت‬ ‫کــه خــود را وقــف‬ ‫زندانیــان کــرده‬ ‫اســت؛ زندانیانــی‬ ‫که بــه هــر‏دلیل و‬ ‫جرمــی ســال‌های‬ ‫زندگــی خــود را‬ ‫پشــت میله‌هــا‬ ‫می‌گذ را ننــد ‪.‬‬ ‫حسن آسترکی‏مرد ‪ ٦٠‬ســاله‌ای است که از ‪ ٢٤‬سالگی‬ ‫تصمیــم بزرگــی در زندگــی‌اش‏گرفــت؛ تصمیمی که‬ ‫مســیر زندگی‌اش را تغییــر داد و او را به یک مرد خیر‬ ‫تبدیــل‏کرد؛ مردی کــه چندی ‌ن هزار زندانــی را تا االن‬ ‫آزاد کــرده و تمــام تالشــش را برای‏نجــات محکومان‬ ‫می‌کنــد؛ از قتــل و جنایــت گرفتــه تا مهریــه و دیه‪،‬‬ ‫همــه نــوع پرونده‌‏ای را ختــم به خیر کرده اســت‪.‬‬ ‫از ایــ ‌ن کــه آزادی را بــه یک زندانی هدیــه می‌دهد‪،‬‬ ‫‏لــذت می‌بــرد و به همــان انــدازه از پرونده‌هایی که‬ ‫به رضایــت و آزادی ختم نمی‌‏شــود‪ ،‬دلــش می‌گیرد‪.‬‬ ‫حسن آسترکی مرد میانســالی اهل شهرستان الیگودرز‬ ‫اســت‏که همچنــان هــم در شــهر‌ها و اســتان‌های‬ ‫مختلف به ســراغ زندانیان می‌رود و تمام‏ســعی خود‬ ‫را بــرای آزادی آن‌ها می‌کند‪ .‬نخســتین زندانی را ســال‬ ‫‪ ٦١‬آزاد کرد و‏آخرین زندانی هم جمعه ‪ ٢٤‬اســفندماه‬ ‫آزاد شد‪.‬‬ ‫ایــن مرد خیــر‏و نیکوکار که ‪‌٣٦‬ســال مهربانــی را در‬ ‫زندگــی‌اش ثبت کــرده اســت‪ ،‬در گفتگو بــا‏خبرنگار‬ ‫«شــهروند تهــران» از ایــن ســال‌ها می‌گوید‪:‬‬

‫نخســتین بار‪ ،‬چه شد که تصمیم گرفتید زندانی‬ ‫آزاد کنید؟‬

‫ســال ‪ ٦١‬بــود‪ .‬پســر جوانــی در یک درگیــری باعث‬ ‫مصدومیت یک جوان دیگر شــده‏بــود‪ .‬من هم تمام‬ ‫تالشــم را کردم و در نهایت توانســتم از شاکی رضایت‬ ‫بگیرم‪.‬‏متهم هم از زندان آزاد شــد‪ .‬وقتی او آزاد شــد‬ ‫خیلی خوشــحال بــود و خانــواده‌اش هــم‏مرتب مرا‬ ‫دعــا می‌کردند‪ .‬از دیدن خوشــحالی آن‌هــا لذت بردم‬ ‫و فهمیدم این کار‏چقدر می‌تواند شــیرین و قشــنگ‬ ‫باشــد‪ .‬برای همین تصمیم گرفتم که ایــن کار را‏ادامه‬ ‫دهــم و تــا االن هنوز هــم نمی‌توانم ایــن کار را رها‬ ‫کنم ‪.‬‬

‫تا االن چند زندانی را آزاد کرده‌اید؟‬

‫تعدادش مشــخص نیســت‪ .‬خیلی زیاد هستند‪ .‬بیش‬ ‫از هــزار زندانــی بودند که مــن و‏همکارانم به لطف‬ ‫خدا توانســتیم آن‌ها را از زنــدان آزاد کنیم‪.‬‬

‫بیشتر سراغ چه مجرمانی می‌روید؟‬

‫هر مجرمی که احســاس کنم از کارش پشیمان است و‬ ‫اگر آزاد شــود هم خودش و‏هم خانواده‌اش خوشحال‬ ‫می‌شــوند‪ .‬جرمش هــم فرقی نمی‌کنــد‪ .‬از قتل گرفته‬ ‫تا‏مهریــه و دیه و قتل غیر عمد یــا بدهکاری مالی‪.‬‏‬

‫معمو ًال بر روی هر پرونده چقدر کار می‌کنید؟‬

‫بســتگی دارد‪ .‬پرونده‌هایی داشــتیم که بالفاصله ختم‬ ‫به خیر شــده و پرونده‌هایی هم‏داشــتیم که ســال‌ها‬ ‫طول کشــیده اســت‪ .‬مث ًال یک مورد بــود در اصفهان‬ ‫کــه بر اثر‏درگیری عشــیره‌ای بر ســر مراتــع‪ ،‬یک نفر‬ ‫کشــته شــده بود‪ .‬برای گرفتن رضایت‏باید به اصفهان‬ ‫می‌رفتــم و می‌آمــدم‪ ،‬بــرای همیــن رونــد کار طول‬ ‫کشــید‪ .‬حتی‏پرونــده دیگری هم بود کــه برای گرفتن‬ ‫رضایــت ‪ ٥‬ســال تمــام تالش کــردم تا باالخــره‏موفق‬ ‫شــدم و زندانــی از اعدام نجــات پیدا کــرد‪ .‬این یکی‬ ‫از ســخت‌ترین پرونده‌هایی بــود که تا االن داشــتم‪.‬‏‬

‫پرونده‌هــای ناموفــق هم داشــته‌اید؟ وقتی به‬ ‫نتیجه نمی‌رســند چه احساســی‏دارید؟‬

‫بلــه‪ .‬مســلماً پرونده‌هایــی هم بــوده که نتوانســتم‬ ‫رضایت بگیــرم‪ .‬این پرونده‌های ناموفــق معموالً قتل‬ ‫بــوده که خانــواده مقتول بــه هیچ عنــوان راضی به‬ ‫گذشــت نمی‌‏شــوند وگرنــه پرونده‌های مالــی را هر‬ ‫طور هســت ســعی می‌کنم ختم به خیــر کنم‪.‬‏وقتی‬ ‫پرونــده‌ای به رضایت ختم نمی‌شــود خیلــی ناراحت‬ ‫می‌شــوم‪ .‬دلــم می‌گیــرد و‏اصــا دوســت نــدارم در‬ ‫موردشــان صحبــت کنم‪ .‬تــا مدت‌ها ذهنم مشــغول‬ ‫می‌شــود‪.‬‏اما انگیزه‌ام را از دســت نمی‌دهــم و دوباره‬ ‫ســراغ پرونــده دیگــری می‌روم تــا‏بتوانم لــذت یک‬ ‫آزادی دیگــر را تجربه کنم‪.‬‬

‫بیشــترین رقمی کــه بــرای آزادی یــک زندانی‬ ‫جور کردیــد چقــدر بوده؟‬

‫پرونده‌ای کــه مربوط به مصدومیت شــدید یک مرد‬ ‫می‌شــد‪ .‬این مرد را بــه خاطر‏درگیری‌هــای طایفه‌ای‬ ‫در شــهرکرد‪ ،‬با چوب و چماق کتک زده بودند‪ .‬قربانی‬ ‫‪٦‬‏ســال در بیمارســتان به ســر می‌بــرد و هزینه‌های‬ ‫درمانــش نزدیک بــه ‪ ٣‬میلیارد‏تومان شــده بــود‪ .‬اما‬ ‫بعــد از ‪ ٦‬ســال در بیمارســتان فــوت کــرد‪ .‬ما همه‬ ‫هزینه‌هــای‏درمــان را پرداخت کردیم و عــاوه بر آن‬ ‫برای رضایــت ‪ ۲‬میلیارد تومان هم به‏خانواده شــاکی‬ ‫پرداخــت کردیــم‪ .‬در کل ‪ ٥‬میلیارد تومــان پول دادیم‬ ‫تــا قاتــل از زندان‏آزاد شــد‪ .‬این یکی از ســنگین‌ترین‬ ‫رقم‌هــای مالی بــرای آزادی از زنــدان بود‪.‬‬ ‫پرونــده‏دیگری هم در چهارمحال و بختیاری داشــتیم‬

‫‪  22 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫ک میلیارد‬ ‫کــه برای پرداخت دیه به خانــواده‏مقتول‪ ،‬ی ‌‬ ‫و ‪‌١٠٠‬میلیــون تومان پــول پرداخت کردیــم تا زندانی‬ ‫آزاد شــد‪.‬‏اخیرا هم پرونده دیگری داشــتیم که خیلی‬ ‫عجیــب بود‪ .‬مــرد جوانی بر اثر درگیری‏ناموســی یک‬ ‫مــرد دیگری را با ماشــین زیــر گرفته و بعــد از آن دو‬ ‫گلوله بــه یکی‏از پاهایش و دو گلولــه به پای دیگرش‬ ‫می‌زنــد‪ .‬قربانی به خاطر این شــلیک‌ها‏هر دو پایش‬ ‫قطع شــد‪ .‬مجرم هــم محکوم به قطع دو پایش شــد‬ ‫کــه ما بــرای یک پایــش‏رضایت گرفتیم و قرار اســت‬ ‫کــه برای نجات از قطع پای دیگرش هم دیه ســنگینی‬ ‫‏بپردازیــم و داریم پول دیه را جــور می‌کنیم‪.‬‏‬

‫آخرین پرونده‌ای که دارید چیست؟‬

‫آخرین پرونده در اندیمشــک است‪ .‬زنی ‪ ٣٥‬ساله یک‬ ‫مــرد را به قتل می‌رســاند‪.‬‏ماجرا از این قرار اســت که‬ ‫ایــن زن بــه مــردی عالقه داشــت‪ ،‬اما خانــواده آن‌ها‬ ‫بــرای‏ازدواج رضایــت نمی‌دهنــد و ایــن زن بــا مرد‬ ‫دیگــری ازدواج می‌کنــد‪ .‬اما ارتباط او بــا این زن قطع‬ ‫نمی‌شــود و در نهایــت هم ایــن زن جوان بــا داروی‬ ‫بیهوشــی او‏را بــه قتل می‌رســاند‪ .‬قرار اســت که روز‬ ‫جمعه ‪ ٢٤‬اســفند ماه طی یک جلســه بــا‏حضور دو‬ ‫ســه‌هزار نفر در دزفول خانواده مقتــول رضایت خود‬ ‫را اعالم کنند‪.‬‬

‫چرا در حضور این جمعیت زیاد؟‬

‫معموالً محلی‌ها دوســت دارند که اگر رضایتی اســت‬ ‫در حضــور همــه مردم محله‏باشــند‪ .‬مــا پرونده‌های‬ ‫ایــن چنینی زیاد داشــتیم‪ .‬مث ًال پرونده‌ای داشــتیم که‬ ‫فقــط ‪٢٠‬‏میلیون تومان پــول ناهار دو ســه‌هزار نفر‬ ‫از مــردم را پرداخت کردیم تا خانــواده‏مقتول رضایت‬ ‫خــود را در حضور آن‌هــا اعالم کنند‪.‬‏‬

‫معمو ًال چند نفر با شما همکاری می‌کنند؟‬

‫اوایل کــه تنها بــودم‪ .‬ولــی کم‌کم تعدادمان بیشــتر‬ ‫شــد و االن تقریباً ‪ ۱۵‬نفر هســتیم که‏این کار را انجام‬ ‫می‌دهیــم‪ .‬نیــروی انتظامــی و دســتگاه قضائی هم‬ ‫کمــک زیــادی به‏مــا می‌کنند‪.‬‏‬

‫همسرتان با این کار شما مخالف نیست؟‬

‫اتفاقاً خیلی به من کمک می‌کند و همیشــه همراهم‬ ‫است و تشویقم می‌کند‪.‬‬

‫وضع مالی خودتان خوب است؟‬

‫معمولی اســت‪ .‬فقط یک خانه و خــودرو دارم و تمام‬ ‫زندگــی‌ام را وقــف ایــن کار‏کــرده‌ام و هیچ‌وقت هم‬ ‫خســته نخواهم شد‪.‬‬ ‫‪----------------------------‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪22 Kheradmand‬‬


‫‪  21 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪21 Kheradmand‬‬


‫او به من یاد داد وطن پرست باشم‪.‬درواقع ایرانی بودن‬ ‫را از او یاد گرفتم و خیلی مدیون این پدر هستم‬

‫ایــران می‌رفتم با اطمینــان گفت که تو حتمــا دوباره‬ ‫برمی‌گــردی‪ .‬در جوابش می‌گفتم که نمی‌دانم شــاید‬ ‫نتوانــم‏دوباره بــه ایران برگــردم‪ ،‬اما او طــور دیگری‬ ‫تســکینم می‌داد و می‌گفت زندگــی ادامه پیدا خواهد‬ ‫کرد‪ ،‬اما ســعی کن هر جایی که هســتی‏ایرانی باشی‬ ‫و مرام ایرانی داشــته باشــی‪.‬‏‬ ‫در ایــن یکــی دو مــاه اخیــر مصاحبــه او دربــاره‬ ‫غالمرضــا تختی حاشــیه‌های زیادی به وجــود آورد و‬ ‫در شــبکه‌های مجــازی مــورد‏هجمه‌هایی هــم قرار‬ ‫گرفــت‪ .‬خودشــان چه واکنشــی بــه ایــن هجمه‌ها‬ ‫داشتند؟‬ ‫حــرف خاصی نداشــت‪ .‬به‌هرحــال عقایــد موافق و‬ ‫مخالف همیشــه هســت‪ ،‬اما جمشــید مشــایخی از‬ ‫وقتی یک شــب پــای صحبت تختی نشســت‪ ،‬تغییر‬ ‫کــرد یعنی تا این میــزان تختی در زندگــی پدرم مهم‬ ‫بود‪ .‬همیشــه می‌گفت آن شــب هیچ وقــت از یادم‬ ‫نمــی‌رود و از آن شــب‏بــه بعد یــاد گرفتــم باید به‬ ‫حرف‌هایــی که تختــی می‌زند‪ ،‬عمل کنــم‪ .‬واقعا هم‬ ‫تختــی الگوی او شــد و به حرف‌هایش عمــل کرد‪ ،‬اما‬ ‫طبیعتا‏وقتی ســن بــاال می‌رود ممکن اســت تغییری‬ ‫در نحــوه توصیــف و تعریــف آدم به وجــود بیاید و‬ ‫ســعی کند همه چیــز را زیبا و قطعی جلــوه‏بدهد‪.‬‬

‫چــون تختی در زندگی پدرم یک‏ســمبل بــود و نباید‬ ‫او را ایــن طور خــراب می‌کردند‪.‬‏‬ ‫پــدر شــما بازیگر بــود‪ .‬امــا به‌هرحال شــما در هنر‪،‬‬ ‫موســیقی را انتخاب کردیــد‪ .‬می‌خواهــم بدانم هیچ‬ ‫گاه از طرف او اصراری برای‏بازیگر شــدن شــما نبود؟‬ ‫زمانــی کــه ‪ ١٦‬ســالم بــود بــا ســوپر هشــت فیلم‬ ‫می‌ســاختم و پیانــو هم مــی‌زدم‪ .‬یــک روز فیلمم را‬ ‫بــه او نشــان دادم‪ ،‬وقتــی آن را دیــد گفت کــه‏باید‬ ‫تصمیــم خــودت را بگیــری‪ ،‬می‌خواهــی به ســینما‬ ‫بروی یا موزیســین بشــوی؟ نمی‌شــود هــر دو حوزه‬

‫را داشــته باشــی‪ ،‬چــون هر چقــدر که‏پــارو پهن‌تر‬ ‫شــود ســرعت را کمتر می‌کند‪ ،‬بنابراین بایــد یکی را‬ ‫انتخــاب کنی‪ .‬آن‌جا بود که تصمیم گرفتم موزیســین‬ ‫شــوم‪ .‬بعد هم که‏متوجه تصمیمم شــد گفت که اگر‬ ‫می‌خواهی موزیســین بشــوی ســعی کن از آن دسته‬ ‫موزیســین‌هایی نباشــی کــه فقط در فکــر تفریح و‬ ‫‏ســرگرمی در محافل هســتند‪ .‬می‌گفت باید به آدمی‬ ‫تبدیل بشــوی که از موســیقی به‌عنوان ابزار فرهنگی‬ ‫بــرای نشــان دادن زیبایی‌هــای‏فرهنــگ اســتفاده‬ ‫می‌کند ‪.‬‬ ‫در چند‌ســال گذشته بســیاری از هم‌دوره‌ای‌های پدر‬ ‫مثل داود رشــیدی یا عــزت ا‪ ..‬انتظامی فــوت کردند‬ ‫کــه خیلی هم بــه او نزدیک‏بودند‪ .‬هیچ وقت شــده‬ ‫بود درباره آن‌ها با شــما حــرف بزند؟‌‬ ‫می‌گفــت ممکــن اســت با دوســتانم اختــاف نظر‬ ‫داشــته باشــم‪ ،‬اما دلیل نمی‌شــود کــه مخالف آن‌ها‬ ‫باشــم‪ .‬ما بیش از ‪‌٦٠‬ســال باهم کار کردیم و‏دوســت‬ ‫بودیــم‪ ،‬امــا هــر جــا نظــر مخالفی داشــته باشــم‬ ‫می‌گویــم و این به معنی زیر ســوال بردن دوســتی‌ام‬ ‫نیســت‪ .‬نخســتین کار تئاتــری که پدر‏انجــام داد به‬ ‫کارگردانی آقای نصیریان بــود و ارزش و احترام زیادی‬ ‫هــم بــرای او قایل بود‪ .‬حتــی او را جــزو فامیل خود‬ ‫می‌دانســت‪ ،‬اما‏معتقد بود که اگــر از لحاظ تفکر با‬ ‫چیزی مخالف اســت باید بدون تعــارف آن را بگوید‬ ‫درحالی‌که خدشــه‌ای به دوســتی و نزدیکــی او‏وارد‬ ‫نکنــد‪ .‬از مــرگ دوســتانش خیلــی ناراحت می‌شــد‪،‬‬ ‫وقتی داود رشــیدی فوت کــرده بود در کنــارش بودم‬ ‫خیلی گریه کرد‪ ،‬چون آقای‏رشــیدی خیلی بیشــتر به‬ ‫او نزدیــک بــود و تئاتر‌های آخرشــان بــا هم بود‪.‬‬ ‫و در آخر برای شــما جمشــید مشــایخی به‌عنوان پدر‬ ‫تداعی‌کننده چه چیزی اســت؟‬ ‫او بــه من یاد داد وطن پرســت باشــم‪ .‬درواقع ایرانی‬ ‫بــودن را از او یــاد گرفتــم و خیلــی مدیــون این پدر‬ ‫هســتم‪ .‬چیز‌هایی که گفتم همــه از‏صمیم قلبم بود‪.‬‬

‫البتــه ظاهرا کمــی از قضاوت‌های مردم دلگیر شــده‬ ‫بود‪ .‬‏‬ ‫اگــر با مــن مطرح می‌کردنــد‪ ،‬می‌دانســتند که نظرم‬ ‫چیســت‪ .‬معتقدم مصاحبه درباره تختی اشــتباه بود‪،‬‬

‫‪  20 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪20 Kheradmand‬‬


‫ســاعت این‌طــور شــد و ایــن اتفــاق افتاد‪.‬‬ ‫تهران ســپری کرده بود در ســن ‪ ۸۵‬ســالگی‬ ‫فقــط فرصت کردم آخرین‏بــار با او صحبت‬ ‫درگذشــت‪ .‬روحش شــاد و یادش گرامی باد‪.‬‬ ‫کنــم ‪ ١٠‬دقیقه بعد فــوت کرد‪.‬‏‬ ‫از وی ســه فرزند بــه نام‌های نــادر‪ ،‬نغمه و‬ ‫حرف‌هــای آخــری که بــه شــما گفتند چه‬ ‫ســام بجا مانده اســت کــه نادر از شــناخته‬ ‫بود؟‬ ‫شــده‌ترین آهنگســازان ایران است و رهبری‬ ‫بــا چشــم‌هایش مــن را نــگاه می‌کــرد و‬ ‫ارکســتر ســمفونیک تهــران را نیز بــر عهده‬ ‫مشــخص بــود کــه می‌دانــد بــاالی ســرش‬ ‫داشــته است‪.‬‬ ‫هســتم‪ .‬بــا او حــرف مــی‌زدم و دســتش را‬ ‫می‌بوســیدم‪ ،‬امــا اصال‏نمی‌توانســت حرف‬ ‫همه انتظار داشــتند دروغ ســیزده باشد‪ ،‬اما‬ ‫بزنــد و انگار با چشــم‌هایش حــرف می‌زد‪.‬‬ ‫نبود‪ .‬جمشید مشایخی ساعت ‪ ٩‬سیزدهمین‬ ‫باتوجه به این‌که آقای مشایخی تابستان‌سال‬ ‫شب‌ســال ‪ ٩٨‬از دنیا رفت و حاال‏بعد از چند‬ ‫گذشــته بیمار بود و عمل جراحی ســختی را‬ ‫روزی کــه از ماجرا گذشــته نادر مشــایخی‪،‬‬ ‫هم پشــت ســر گذاشــت‪ ،‬می‌خواهم بدانم‬ ‫فرزند آهنگســاز او بــه روزنامه «شــهروند»‬ ‫ایــن‏مدت چطور بر خانواده شــما گذشــت‬ ‫چاپ تهــران می‌گوید که پــدرش در روز‌های‬ ‫ضمــن این‌کــه خب رابطــه عمیقــی هم با‬ ‫آخر حال‏خوبی داشــت و چشــم‌هایش برق‬ ‫مادر داشت‪.‬‬ ‫مــی‌زد‪ .‬او در این گفتگو بــه جزییاتی درباره‬ ‫راســتش مــادر مثل بوکســور ســنگین وزن‬ ‫روحیات پــدر و مادر‪ ،‬حاشــیه‌های مصاحبه‬ ‫اســت‪ ،‬مشــت کــه می‌خــورد بــه زمیــن‬ ‫تختــی‪،‬‏ســاعت‌های پایانی عمــر او و رابطه‬ ‫می‌افتــد‪ ،‬امــا دوبــاره بلنــد می‌شــود و‬ ‫با دوســتانش اشــاره کرده است‪.‬‬ ‫تختی در زندگی پدرم یک‏سمبل بود‬ ‫می‌ایســتد‪ .‬در ایــن مــدت‏واقعا ســعی کرد‬ ‫همه را تســکین دهد‪ .‬او زن قدرتمندی است‬ ‫می‌دانــم حــرف زدن درباره پــدر در چنین‬ ‫‌کردند‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫خراب‬ ‫طور‬ ‫این‬ ‫را‬ ‫او‬ ‫نباید‬ ‫و‬ ‫بنابرایــن به خوبی توانســت مدیریت کند تا‬ ‫شــرایطی ســخت اســت‪ .‬با وجود ایــن‪ ،‬اگر‬ ‫بــا ایــن قضیه کنــار بیاییم‪ .‬اصــا‏این چیزی‬ ‫می‌توانیــد از آخریــن روز که پــدر را دیدید‪،‬‬ ‫بــود که من از پــدرم یاد گرفتم‪ ،‬همیشــه به‬ ‫بگویید‪.‬‬ ‫حــال پــدر در روز‌های آخــر خیلی خوب بــود‪ ،‬این را از چشــمانش می‌رفــت‪ ،‬امــا این‏اواخر چشــم‌هایش تغییــر ناپذیری مــرگ معتقد بود و می‌گفــت باید آن‬ ‫خوب می‌فهمیــدم‪ .‬هر وقت حالش خــوش نبود برق برق داشــت و من امیــدوار بودم‪ .‬واقعــا در عرض دو را قبــول کنیم‪ .‬زمانی هم که‏بــرای ادامه تحصیالتم از‬

‫‪  19 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪19 Kheradmand‬‬


‫روز‌های آخر‬ ‫جمشید مشایخی‬ ‫از زبان پسرش‬

‫نیره خادمی‬ ‫جمشــید مشایخی در ‪ ۶‬آذرماه ســال ‪ ۱۳۱۳‬در جنوب‬ ‫تهــران بدنیا آمــد‪ .‬ابتدا به مدرســه نظــام رفت‪ ،‬ولی‬ ‫خیلــی زود بازیگری تئاتــر را پی گرفــت‪ .‬او کار تئاتر‬ ‫حرفــه‌ای را از ســال ‪ ۱۳۳۶‬با بــازی در نمایش وظیفه‬ ‫پزشــک آغاز کرد و بعد از آن در نمایش‌های بســیاری‬ ‫از جملــه «آی بــی کاله‪ ،‬آی بــا کاله» اثر غالمحســین‬ ‫ســاعدی‪« ،‬لونه شــغال و افعی» اثر علــی نصیریان و‬ ‫«مرده‌هــای بی کفــن و دفن» اثــر ژان پل ســارتر به‬ ‫کارگردانی حمید ســمندریان بــازی کرد‪.‬‬ ‫او مدتــی کارمنــد اداره هنر‌هــای دارماتیــک بــود و‬ ‫زمانی که دانشــکده هنر‌های داراماتیک تأســیس شد‪،‬‬ ‫به تحصیــل در این دانشــکده پرداخت کــه در میانه‬ ‫آن را رهــا کرد‪.‬‬ ‫مشــایخی در ســال ‪ ۱۳۴۲‬با بازی در فیلم کوتاه "جلد‬ ‫مــار" بازیگــری در ســینما را آغــاز کرد‪ .‬اما نخســتین‬ ‫اثــر مهم او بــازی در نقش خان دایــی در فیلم قیصر‬ ‫ســاخته مســعود کیمیایی بود‪ .‬از این پس نقش مردان‬ ‫جا افتاده تیپی برای او شــد کــه در فیلم‌های متعددی‬ ‫تکرار شد‪.‬‬ ‫جوان‌تر کــه بود نقش مردان مقتدر میانســال را بازی‬ ‫می‌کرد (ســوته دالن‪ ،‬ماه عســل) و در میانسالی نقش‬ ‫پیرمرد‌هــا را (پــدر بزرگ و آوار) و هنگام پیرانه ســری‬ ‫انگار که همیشــه به همیــن هیبت بوده‪.‬‬ ‫چهــره‌اش در ســال‌های حضــور در ســینمای ایــران‬

‫ بجــز اینکــه گــرد پیری بر ســر و رویش نشســت ‪-‬‬‫تغییــر چندانی نکرد و در بیشــتر نقش‌هایش ســبیل‬ ‫همیشــگی را بر صورت داشــت‪ ،‬اما تنوع نقش‌هایش‬ ‫(از ناصرالدیــن شــاه تا رفتگر شــهرداری‪ ،‬از شــاهزاده‬ ‫قاجــاری تــا رضا تفنگچــی) و توانمنــدی او در اجرای‬ ‫آنها‪ ،‬در ســینمای ایــران مثال زدنی اســت‪.‬‬ ‫همــکاری با فیلم‌ســازانی که به فیلم‌ســازان پیشــرو‬ ‫معروف شــدند‪ ،‬چون داریوش مهرجویــی (فیلم گاو)‪،‬‬ ‫بهمــن فرمــان آرا (شــازده احتجــاب)‪ ،‬علــی حاتمی‬ ‫(ســلطان صاحبقــران‪ ،‬ســوته دالن) و ناصــر تقوایــی‬ ‫(نفریــن) عاملی شــد کــه در آثــاری بازی کنــد که با‬ ‫جریان روز ســینمای ایران در پیــش از انقالب تفاوتی‬ ‫آشــکار داشت‪.‬‬ ‫جمشــید مشــایخی حضور پر رنگی در سینمای پیش‬ ‫از انقــاب داشــت‪ .‬امــا شــهرتش هیچــگاه بــه پای‬ ‫ســتاره‌های آن زمــان نرســید؛ کســانی‪ ،‬چــون بهروز‬ ‫وثوقی‪ ،‬محمــد علی فردین و یا ناصــر ملک مطیعی‪.‬‬ ‫شــاید علت این بــوده کــه بازیگرانی‪ ،‬چــون او یا در‬ ‫فیلم‌هایی بــازی می‌کردند کــه در مورد پســند عامه‬ ‫نبــود و تماشــگر خاص خود را داشــت و یــا با حضور‬ ‫در فیلم‌هــای تجــاری در ســایه بازیگــران نقــش اول‬ ‫فیلم قرار می‌گرفتند که ســتاره‌های ســینمای آن زمان‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫پس از انقالب اســامی ایران در ســال ‪ ۱۳۵۷‬در سینما‬ ‫نیــز مانند دیگر هنرهــا‪ ،‬تغییراتی بنیــادی رخ داد‪ .‬از‬ ‫ایــن میان جمشــید مشــایخی در ســال‌های اول پس‬

‫‪  18 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫از انقالب و ســپس عــزت الله انتظامی بیــش از بقیه‬ ‫درخشــیدند‪ .‬آثــار علی حاتمی که همیشــه پر بازیگر‬ ‫بود‪ ،‬پــس از انقالب نیز عرصه‌ای بــود برای هنرنمایی‬ ‫این دســته از بازیگران‪.‬‬ ‫اما نقش جمشــید مشــایخی در مجموعه تلویزیونی‬ ‫"هــزار دســتان" و فیلم "کمــال الملک" پــر رنگ‌تر از‬ ‫نقش دیگر همکارانش بــود‪" .‬خانه عنکبوت" (علیرضا‬ ‫داود نــژاد) هــم از ایــن نمونه بــود‪ .‬با گرم‌تر شــدن‬ ‫بــازار فیلم‌ســازی و مجموعه‌هــای تلویزیونــی در‬ ‫اواســط دهــه ‪ ،۱۳۶۰‬فعالیت ایــن بازیگــر کهنه کار‬ ‫ســینما نیز بــاال گرفت‪ .‬در مقطعی ســه چهــار فیلم‬ ‫در ســال بــازی می‌کــرد و همزمــان در مجموعه‌های‬ ‫تلویزیونــی هم حضــور داشــت‪ .‬برای همیــن انتقاد‬ ‫بســیاری را برانگیخت کــه چنــدان در انتخاب‌هایش‬ ‫ســختگیری نمی‌کند‪ .‬رضا تفنگچی ‪ /‬خوشنویس (هزار‬ ‫داســتان)‪ ،‬کمال الملــک‪ ،‬حبیب آقا ظروفچی (ســوته‬ ‫دالن) و شــازده احتجاب از جمله بــه یاد ماندنی‌ترین‬ ‫نقش‌هــای این بازیگــر بود‪.‬‬ ‫جمشید مشایخی در ششمین دوره چهره‌های ماندگار‬ ‫به عنــوان چهره ماندگار ســینمای ایران برگزیده شــد‬ ‫و در آبــان مــاه ســال ‪ ۸۵‬در پاریس بــه خاطر ‪ ۵‬دهه‬ ‫فعالیــت هنــری از او تجلیل به عمل آمــد‪ .‬آذرماه ‪۸۵‬‬ ‫هم بزرگداشــتی به پاس ‪ ۵۰‬ســال فعالیت هنری او در‬ ‫عرصه بازیگری تئاتر و ســینما در تهران برگزار شــد‪.‬‬ ‫او روز ســیزدهم فروردیــن مــاه ‪ ۱۳۹۸‬و در حالی که‬ ‫به علت بیمــاری ایام نــوروز را در بیمارســتان عرفان‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪18 Kheradmand‬‬


‫باران دوباره باریدن گرفته بود‪ ،‬شــدت ورود آب از پشــت پنجره‌ها بیشــتر می‌شــد‪،‬‬ ‫می‌گفتند آتش‌نشــان‌ها دارند آب کوچــه را تخلیه کنند اما ســاعت‌ها طول خواهد‬ ‫کشــید‪ .‬از قــرار معلوم‪ ،‬تجهیزات‌شــان برای خالــی کردن یک چــاه معمولی بود نه‬ ‫یــک کوچه بن بســت که دریا شــده بود‪ .‬با وجــود باران آب پایین‌تــر نمی‌رفت که‬ ‫هیچ‪ ،‬اوضاع داشــت بدتر هم می‌شــد‪ .‬بارها به آتش‌نشــانی و اتفاقــات زنگ زدیم‬ ‫تا فکری به حالمان کنند اما در آن شــرایط بحرانی امکاناتشــان بیشــتر از این نبود‪،‬‬ ‫خودشــان هم غافلگیر شــده بودند‪ .‬آتش‌نشان پشــت پنجره آمده بود‪ ،‬صدایش به‬ ‫ســختی شــنیده می‌شــد‪ ،‬اول از همه داد میزدم که توروخدا دست به در و پنجره‌ها‬ ‫نزنند که باز نشــود‪ ،‬پرســید مریض بدحال دارید‪ ،‬گفتم فع ًال حالشــان خوب اســت‬ ‫اما خودش در این ســیالب نمی‌توانــد راه برود‪.‬‬ ‫یــک نردبان بلنــد آوردند تا ببینند می‌توانند مادرجون را از پاســیو بــاال ببرند یا نه‪.‬‬ ‫امــا او از پله‌هــای عــادی هم به ســختی بــاال می‌رفت چه رســد به نردبــان آتش‬ ‫نشــانی در آن فضــای تنگ‪ .‬اولیــن پله را که باال رفت‪ ،‬پشــیمان شــدیم‪ .‬محال بود‬ ‫بتوانــد خودش را تا باالی نردبان برســاند‪ .‬گیج و خســته و عصبانــی بودیم‪ .‬تلفن‌ها‬ ‫قطع نمی‌شــد‪ .‬عمه ام از پشــت پنجره داد می‌زد که اول آب حیاط ما را خالی کنید‬ ‫و مــن در آن شــرایط توضیح علمی می‌دادم که این کار نشــدنی اســت‪ ،‬اینجا االن‬ ‫مثل دریاســت‪ ،‬نمی‌شــود یک تکه از دریا را خالی کرد‪ ،‬آب در همه جا هم ســطح‬ ‫اســت‪ .‬بگذریم که خودم هم اوایل ســیل گیج شــده بودم‪ ،‬در را باز کردم و بعد به‬ ‫زور و بدبختی با وجود فشــار شــدید آب آن را دوباره بستیم‪.‬‬ ‫همســایه مان از داخل پاســیو پایین پرید و گفت بیایید وســایل ضروری را بگذاریم‬ ‫باالتر‪ ،‬کمک کرد تا مبل‌ها را چیدیم پشــت پنجره که اگر باز شــد جلو شــدت ورود‬ ‫آب را بگیــرد‪ .‬وســط این اتفاقات مادرجونــم می‌گفت برو پاکت عیدی‌هــا را بیاور‬ ‫تــا به او عیدی بدهم و جعبه شــیرینی‪ .‬مــن که بهت زده بودم از بخشــش و امی ِد‬ ‫او در این شــرایط‪ ،‬می‌گفتم االن این بنده خدا وســط ســیل شیرینی می‌خواهد چه‬ ‫کار‪ .‬یــک دفعه دیدم صدای آشــنایی از بــاال می‌آید‪ ،‬دایی مادرم بــود که بنده خدا‬ ‫هم سنشــان باال بود‪ ،‬هم به تازگی دیســک کمــرش را عمل کرده بــود‪ .‬مانده بودم‬

‫‪  17 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫در این شــرایط چطور آمده اینجــا‪ .‬نگرانِ حالمان بود و دنبــال راه چاره‪ .‬بودنش در‬ ‫این بحبوبه برایمــان قوت قلب بود‪.‬‬ ‫هــوا رو بــه تاریکــی بود‪ ،‬نمــاز ظهــر و عصــر را در عجیب‌ترین شــرایط عمرمان‬ ‫خواندیم‪ .‬اوضاع داشــت ترســناک‌تر می‌شــد‪ .‬یک بــاران چنددقیقــه ای مثل صبح‬ ‫کافــی بود تا جانمــان را بگیــرد‪ .‬مادرجون گفت بگــو برانکارد آماده کننــد و در را‬ ‫بــاز کننــد‪ .‬اینجا که زیــر آب رفته‪ ،‬چند متر دیگــر توفیری به حالمان نــدارد‪ ،‬دیگر‬ ‫چــاره‌ای نیســت‪ .‬ماندنمان بیشــتر از این خطر جانــی دارد‪ .‬در همــه این مدت او‬ ‫نگران ما ســه نفر بود و ما همگــی نگران او‪ .‬چند تا آتش‌نشــان آمدند داخل خانه‪،‬‬ ‫از کل اهالــی کوچــه فقط مــا داخل خانه مانده بودیم‪ .‬یکی‌شــان که بــا تجربه تر‬ ‫بود گفت دســتگاه آهن‌بر بیاورید‪ ،‬میله‌های در ورودی حیاط را می‌بریم و شیشــه‬ ‫را می‌شــکنیم‪ .‬باالخــره یک آدم عاقــل بین همه این‌ها پیدا شــده بــود‪ .‬میله‌ها را‬ ‫بریدنــد و شیشــه را شــکاندند‪ .‬همــه این صحنه‌هــا مثل فیلم‌ها از پیش چشــمم‬ ‫می‌گذشــت و حاال خودم بازیگر آن بودم‪ .‬آتش‌نشــان از پنجره شکســته شــده آمد‬ ‫داخــل‪ .‬بــه مادربزرگم می‌گفت حاجخانوم باید بنشــینی روی کمر مــن‪ .‬مادرجونم‬ ‫هم که اصرار داشــت که وزن من زیاد اســت و کمرتــان درد می‌گیرد‪ ،‬و من التماس‬ ‫می‌کردم کــه مادرجون اینها کارشــان را بلدند‪.‬‬ ‫بنــده خــدا مادربزرگم را کــول کرد و از پنجــره بیرون برد‪ .‬نفر بعــدی من بودم که‬ ‫بــا التمــاس می‌گفتــم اول دو نفر دیگــر را ببرید که حالشــان بدتر اســت و با زور‬ ‫مــن را بیــرون کردند‪ .‬بیرون که رفتم از وســط دریاچه خودم را رســاندم به پله‌های‬ ‫حیــاط که لپ‌تــاپ و هاردم را از طبقه بــاال بیاورم‪ .‬در باال را که قفــل کردم و آمدم‬ ‫پاییــن‪ ،‬دیــدم یک ملــت دنبال مــن می‌گردند‪ .‬از آتش‌نشــان‌ها تا هر کــس که در‬ ‫کوچــه بود‪ .‬نمی‌دانســتم بخندم یــا گریه کنم‪ .‬چون مــن زودتر بیــرون آمده بودم‬ ‫فکــر می‌کردند بالیی به ســرم آمده اســت‪ .‬آخــرش از دریایی کــه در کوچه بود به‬ ‫کمک آتش‌نشــان رد شــدم‪ .‬وقتی ســر کوچه رسیدم باورم نمی‌شــد که همه مان از‬ ‫ایــن حادثه جان ســالم بــه در برده‌ایــم‪ .‬واب کوتاه بود و من هنوز در شــوک همه‬ ‫ایــن ثانیه‌ها بــودم‪ - .‬مجله مهر‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪17 Kheradmand‬‬


‫وقتیآتش‌نشان‌هابهفریادمانرسیدند‬

‫مریممعدلی‬

‫روایت زیر تجربه واقعی یکی از هم‌میهنانمان در‬ ‫مواجه با سیل خانمان برانداز است‬ ‫پنجــم فروردین بــود‪ ،‬در خانه مادربــزرگ به انتظار مهمان‌ها نشســته بودیم‪ ،‬عمه‬ ‫و خواهــرم دیشــب اینجا مانده بودند‪ ،‬عمــه از صبح قرار بود برگردد خانه‌شــان که‬ ‫بــاران گرفت‪ ،‬ســخت‌ترین بارانی بــود که به عمــرم می‌دیــدم‪ .‬آب در حیاط جمع‬ ‫شــده بود‪ .‬رفتم راه آب را باز کردم و برگ‌ها را جارو زدم که بر ســر راه آب نایســتد‪.‬‬ ‫دنبــال آژانس می‌گشــتیم کــه او به خانه برگــردد‪ ،‬من هم می‌گفتم شــما نمی‌دانی‬ ‫وقتــی یک ذره بــاران در شــیراز می‌آید همه‌جا ســیالب می‌شــود‪ ،‬االن آژانس کجا‬ ‫بــود‪ .‬روی مبل نشســته بــودم و داشــتم گوگل مــپ را چک می‌کردم کــه ببینم از‬ ‫چــه راهــی ترافیک کمتر اســت که صدای داد و فریاد بلند شــد‪ ،‬اولــش با خودمان‬ ‫گفتیم حتماً یکی از همســایه‌ها دعوایشــان شده اســت‪ ،‬عجب آدم‌های بی مباالتی‬ ‫هســتند که وســط این حیر و ویــر و باران دعــوا می‌کنند‪ .‬رفتم در حیــاط تا ببینم‬ ‫چه خبر اســت کــه دیــدم آب دارد از الی در وارد حیاط می‌شــود‪ ،‬پریدم طبقه باال‪.‬‬ ‫دیدم در حیاط آن‌ها باز بوده و آب شــر و شــر دارد وارد خانه‌شــان می‌شــود‪ .‬داخل‬ ‫کوچــه معلوم نبــود‪ .‬دویدم پایین تا به خیال خودم راه آب در حیاط بســته نشــود‪.‬‬ ‫آب کوچه داشــت وارد خانه می‌شــد و کم‌کم باالتر می‌آمــد‪ .‬در ذهنم هیچ تصوری‬ ‫از ســیل نداشــتم‪ ،‬همه تجربه‌ام از ســیل‪ ،‬دیدن همان تصاویر رودخانه‌های طغیان‬ ‫کــرده بــود و صحنه‌هایــی از خانه‌هایــی کــه در آب فــرو رفته بودنــد‪ .‬کم‌کم آب‬ ‫داشــت وارد ســاختمان می‌شد‪ .‬چند تا فرش و پتو را گذاشــتیم جلو در‪ ،‬به این خیال‬ ‫که مانع ورود آب شــود‪ .‬اما آب وســط جیغ و دادهای ما شــروع کرد باالتر آمدن و‬ ‫داشــت از روی فرش‌ها می‌گذشــت‪ .‬دیگر کاری از دســتمان بــر نمی‌آمد جز نجات‬ ‫مــدارک و وســایل مهم‌تر‪ .‬مادربزرگم دســت به تلفــن بود که از همســایه‌ها خبر‬ ‫بگیــرد و ببیند بیرون چه اتفاقی افتاده اســت‪ .‬هر چقدر می‌گفتــم االن بیرون غوغا‬ ‫اســت و همه رفته‌اند طبقــه باالی خانه‌ها‪ ،‬باورش نمی‌شــد‪ .‬قبــل از اینکه فرصت‬ ‫کنیــم فرش‌ها را جمع کنیــم روی همه را آب گل‌آلود گرفت‪ ،‬کار از کار گذشــته بود‪،‬‬

‫‪  16 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫مادربــزرگ را روی پله اول داخلی خانه نشــاندیم‪ ،‬برق هم قطع شــده بود‪ ،‬موبایل‬ ‫مــن طبقــه باال بــود‪ ،‬موبایل عمــه‌ام داخل خانه گم شــده و فقــط موبایل خواهر‬ ‫و مادرجــون بود که شــارژ کمی داشــت و تلفن پشــت تلفــن‪ .‬تلفن‌هایی که خبر‬ ‫ســیل دروازه قرآن را شــنیده بودند و می‌خواســتند ببینند ما در چه حالی هســتیم‪،‬‬ ‫هیچکس باور نمی‌کرد که ما دقیقاً در چه وضعیتی هســتیم‪ .‬ســوال پشــت ســوال‬ ‫بــود و دســتورهای عجیبی که در آن اوضاع از پشــت تلفن به مــا می‌دادند‪ .‬چرا در‬ ‫خانــه مانده‌ایــد‪ ،‬چرا نرفتید بیرون‪ ،‬مــا بیاییم کمک‪.‬‬ ‫هــر چقــدر توضیح می‌دادم که کاری از کســی که بر نمی‌آیــد و هر کس هم بیاید‬ ‫فقط باید از پشــت پنجره تماشــا کند باورشان نمی‌شد‪ .‬حبس شــده بودیم در خانه‬ ‫بــا مادربزرگی که نگران حال و فشــار باالیش بودم‪ ،‬عمــه ام که به تازگی عمل قلب‬ ‫باز کرده بود و خواهرم که به خاطر شــرایط ســال قبل دکتر کوچک‌ترین استرســی‬ ‫را بــرای او منع کــرده بود‪ .‬هر آن می‌ترســیدم اتفاقی برای یکــی از اینها بیفتد‪ .‬هر‬ ‫کدام‌مــان تــاش می‌کردیم به روی دیگــری نیاورد‪ .‬حاال در عرض چنــد دقیقه آب تا‬ ‫آخر خانه آمده بود و به آشــپزخانه رســیده بود‪ ،‬ارتفاع آب پشــت پنجره‌های خانه‬ ‫که چند ســانت بیشــتر از زمین فاصله نداشــت‪ ،‬به بیشــتر از یک متر رســیده بود‬ ‫و هر لحظه وضعیت ترســناک‌تر می‌شــد‪ .‬تالش آبراه آشــپزخانه برای کشــیدن این‬ ‫دریــا بــه داخل خودش تالش بیهــوده‌ای بود‪ .‬کم‌کم طاقت پنجره‌ها هم تمام شــده‬ ‫بــود و آب پشتشــان از الی آن‌هــا مثل رودخانــه‌ای داخل خانه جاری بــود‪ .‬اگر در‬ ‫باز می‌شــد یا هر کــدام از پنجره‌ها می‌شکســت‪ ،‬همه زندگیمــان روی رودخانه‌ای‬ ‫ســهمگین روان می‌شــد و خودمان هم معلوم نبود جان ســالم بــه در ببریم‪ .‬بدتر‬ ‫از اینهــا نگــران مادرجون بودیم که به ســختی و با عصا را می‌رفــت‪ ،‬یکدفعه دیدم‬ ‫از پاســیو طبقــه باال یکی صدا می‌زند‪ ،‬پرســتار پیرزنی در همســایگی مــا بود‪ .‬عمه‬ ‫خدابیامرزم همیشــه هوای بچه‌هایش را داشــت‪ .‬گفت از بالکن آمده است تا ببیند‬ ‫حــال مادربزرگ خوب اســت یا نه‪ .‬دائم می‌گفت عمه شــما ســال‌ها برای بچه‌های‬ ‫مــن مادری کرده اســت و مــن نمی‌توانم در این شــرایط شــما را تنها بگــذارم‪ .‬به‬ ‫ایــن فکر می‌کــردم که با اینکه خودش در این شــرایط ســخت همراهمان نیســت‬ ‫امــا هنوز امتــداد مهربانــی‌اش در خانه‌مان جاریســت‪ .‬بهش گفتــم حالمان خوب‬ ‫اســت فقــط برود آتش‌نشــان بیاورد تا ببینــم چطور مادرجــون را بیــرون بیاوریم‪.‬‬ ‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪16 Kheradmand‬‬


‫در میان معترضان زن و مرد سودانی که سال‌هاست اعتراض خود را آشکار‬ ‫و نهان بیان می‌کنند‪ ،‬دختری جوان به نماد انقالب سودان بدل شده است‬ ‫تصویــرش در این ســطح خوشــحال اســت‪ ،‬زیرا‬ ‫این عکــس «به مردم سراســر جهان ایــن امکان‬ ‫را داده کــه از این طریق از انقالب ســودان باخبر‬ ‫شــوند»‪ .‬او می‌گوید‪:‬‬ ‫«روزی کــه آن عکــس گرفتــه شــد‪ ،‬مــن به ‪۱۰‬‬ ‫تجمــع مختلف رفتــم و ســرود انقــاب را برای‬ ‫مــردم خوانــدم‪ .‬بار اول بــه میان پنج شــش زن‬ ‫رفتــم و شــروع بــه خوانــدن کــردم؛ آن‌ها هم‬ ‫شــروع به همخوانی کردنــد و بعد تجمع بزرگی‬ ‫شــکل گرفت»‪.‬‬ ‫او درباره‌ی مشــارکت زنان در این راهپیمایی‌های‬ ‫اعتراضــی می‌گوید‪« :‬زنان ســودانی همــواره در‬ ‫انقالب‌های این کشــور مشارکت داشــته‌اند؛ اگر‬ ‫تاریــخ ســوران را نــگاه کنید‪ ،‬ملکه‌هــا دولت‌ها‬ ‫را هدایــت می‌کردنــد و ایــن بخشــی از میراث‬ ‫ماســت»‪ .‬یــک کاربــر ســودانی هــم در توئیتر‬ ‫نوشــت «ســودان پر اســت از این ملکه‌ها و آالء‬ ‫صالــح فقط یکی از آنهاســت»‪ .‬صالح می‌گویــد به اینکه در این انقــاب نقش دارد‬ ‫افتخــار می‌کنــد و امیدوار اســت کــه انقالب ســودان به اهداف خود برســد‪.‬‬ ‫ســرود «الثورة» به معنی انقالب‪ ،‬سروده‌ی شاعر ســودانی به نام ازهری محمدعلی‬

‫‪  15 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫اســت‪ .‬بندی در این ســرود هســت که می‌گوید‬ ‫«گلوله نمی‌کشــد؛ آنچه می‌کشــد‪ ،‬سکوت مردم‬ ‫است»‪.‬‬ ‫عمر البشــیر درســت ســه دهــه پیش در ســال‬ ‫‪ ۱۹۸۹‬یک ســرهنگ ارتش ســودان بــود که بعد‬ ‫از کودتــا علیه نخســت‌وزیر منتخب کشــورش‪،‬‬ ‫حکومــت ســودان را در دســت گرفــت‪ .‬اما ‪۲۲‬‬ ‫فروردیــن‪ ،‬خــود او هم بــا یک کودتــای نظامی‬ ‫دیگــر از مســند قــدرت کنــار زده شــد‪ .‬مــردم‬ ‫ســودان ماه‌ها بود که علیه دولت بشــیر دســت‬ ‫به تظاهرات اعتراضی زده بودند و ارتش ســودان‬ ‫با حمایت تظاهرکنندگانی که خواهان ســرنگونی‬ ‫بشــیر بودند او را از قــدرت کنار زد‪.‬‬ ‫وزیــر دفــاع ســودان در اعالمیــه‌ای تلویزیونی‬ ‫ضمن اعــام وضعیت اضطراری ســه‌ماهه گفت‬ ‫یک شــورای نظامی دوســاله برای نظارت بر روند انتقال قدرت در ســودان تشــکیل‬ ‫خواهد شــد‪ .‬فعاالن سیاسی و مدنی ســودان از نظامیان خواسته‌اند هرچه سریع‌تر‬ ‫قدرت را بــه دولتی غیرنظامــی انتقال دهند‪.‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪15 Kheradmand‬‬


‫آالء صالح؛ دختری که نماد انقالب سودان شد‬

‫ســودان از آذرماه ســال پیش صحنه‌ی تظاهــرات خیابانی معترضانی‬ ‫اســت که از دیکتاتوری سی‌ســاله‌ی عمر البشــیر به تنــگ آمده‌اند و‬ ‫واژه‌ی «الثــورة» بــه معنی انقالب‪ ،‬ترجیع‌بند ســرود‌ها و شــعار‌های‬ ‫معترضان اســت‪ .‬در میان معترضان زن و مرد که سال‌هاســت اعتراض‬ ‫خــود را آشــکار و نهان بیان می‌کننــد‪ ،‬دختری جوان بــه نماد انقالب‬ ‫سودان بدل شــده است‪.‬‬ ‫خبرگــزاری ایســنا‪ :‬آالء صالــح‪ ،‬دختــر‬ ‫بیست‌ودوساله‌ی ســودانی که دانشجوی‬ ‫رشــته‌ی معمــاری دانشــگاه خارطوم‬ ‫اســت می‌گویــد اولین بــار در ‪۱۹‬‬ ‫دســامبر ‪ ۲۸( ۲۰۱۸‬آذر ‪)۹۷‬‬ ‫بعــد از تصمیــم دولــت برای‬ ‫ســه‌برابر کردن قیمت نان در‬ ‫تظاهرات شــرکت کرد‪ .‬اما او‬ ‫بسرعت مشــهور و محبوب‬ ‫شــد تــا جایــی که حــاال در‬ ‫میــان انقالبیان ســودان لقب‬ ‫«کنداکــه» گرفتــه کــه در‬ ‫اصطالح باســتانی این کشور به‬ ‫معنــی ملکه یا شــاهزاده اســت‪.‬‬ ‫او به ســمبل اعتراضاتی بدل شده که‬ ‫به گفته‌ی خودش در فرهنگ این کشــور‬ ‫شــاکله‌ای زنانه داشــته اســت؛ همچنــان که‬ ‫در اعتراضــات اخیر ســودان هم زنان نقــش پررنگی‬ ‫دارنــد و بخش بزرگی از تظاهرکنندگانی کــه در خیابان‌ها و در مقابل‬ ‫پادگان‌هــای ارتش تجمع کــرده بودند را تشــکیل می‌دهند‪.‬‬ ‫امــا آنچــه ایــن دختر را به نمــاد انقــاب و آزادی بدل کــرد و باعث‬ ‫شــد در یکــی دو روز به چهــره‌ای جهانــی تبدیل شــود و مهم‌ترین‬ ‫رســانه‌های دنیــا برای گفتگــو دربــه‌در دنبالش بگردند‪ ،‬بدون شــک‬ ‫پدیــده‌ای بــه نام تلفــن همراه بــود! معترضانــی که هنگام ســرود‬ ‫خوانــدن او دورش حلقــه زده بودند‪ ،‬هرکدام با یــک موبایل تصویری‬

‫‪  14 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫از او برداشــتند و در شــبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند‪ .‬عکس‬ ‫و ویدئوی او بســرعت دســت به دست شد و توجه بســیاری از افراد‬ ‫و رســانه‌ها را بــه خــود جلب کرد‪.‬‬ ‫تصویر زنی پوشــیده در ردای ســنتی سفید و بلند که بر سکویی باالتر‬ ‫از جمعیتی که گرد او حلقه زده‌اند ایســتاده و انگشــت اشــاره‌اش را‬ ‫رو بــه آســمان گرفته؛ تصویر نمادینی که توســط کاربران ســودانی و‬ ‫عرب‌زبان در شــبکه‌های اجتماعی بــا تصاویر رهبران‬ ‫سیاســی بزرگ مقایســه شــد‪ .‬این ویژگی‌های‬ ‫نمادیــن در زمانــه‌ای کــه هــر محتوایی‬ ‫بــه اشــاره‌ی یــک انگشــت امــکان‬ ‫دیده‌شــدن در سطح جهان را دارد‪،‬‬ ‫کار خــود را کــرد و آالء صالح را‬ ‫بــه «ملکــه»‌ی هموطنانــش‬ ‫تبدیــل کرد‪.‬‬ ‫صالح بعد از پربازدید شــدن‬ ‫ایــن ویدئو در گفتگــو با ای‪.‬‬ ‫اف‪ .‬پــی می‌گوید‪« :‬در چنین‬ ‫جنبشی زنان بطور گسترده‌ای‬ ‫مشــارکت می‌کننــد؛ نــه فقط‬ ‫بخاطــر حقــوق خودشــان بلکه‬ ‫حقوق تمــام جامعــه؛ تفاوتــی بین‬ ‫حقوق زنان و حقوق جامعه نیســت» و‬ ‫اضافه می‌کند‪« :‬زنان ســودان همیشه جوانان‬ ‫خــود را بــه مبارزه تشــویق می‌کنند‪ .‬این بخشــی از‬ ‫تاریخ «کنداکه» اســت»‪.‬‬ ‫مــادر صالح طــراح لباس اســت که معمــوالً روی لباس‌هــای زنانه‌ی‬ ‫سنتی ســودان موســوم به «توب» کار می‌کند‪ .‬همان لباس سفیدرنگ‬ ‫بلنــدی کــه او در زمــان شــرکت در تظاهــرات و خواندن ســرود در‬ ‫ویدئــوی مشــهورش به تن دارد؛ لباســی ســنتی که به گفتــه‌ی او در‬ ‫اذهان مردم کشــورش یــادآور «کنداکه» اســت‪.‬‬ ‫او دربــاره‌ی جهانی‌شــدن تصویرش به گاردین گفته بابت دیده‌شــدن‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪14 Kheradmand‬‬


‫‪  13 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪13 Kheradmand‬‬


‫ماهنامه اجتماعی‪ ،‬ف‬ ‫رهنگی‪ ،‬هنری خردمند‬ ‫ناشر‪ :‬انت‬ ‫شارات خردمند ‪ -‬تورنتو‬ ‫سردبیر‪ :‬محمد ُسهی‬ ‫امور داخلی و‬ ‫اداری‪ :‬حامد خ ّرم بخت‬ ‫تایپ‪ :‬مریم ُسهی‬ ‫طراحی و صفحه آر‬ ‫با‬ ‫ایی‪ :‬انتشارات خردمند‬ ‫تشکر از‪ :‬رضا میرفخرای‬ ‫ی‬ ‫‬‫م‬ ‫س‬ ‫رو‬ ‫ره‬ ‫بن‬ ‫‌‬ ‫ی‬ ‫ها‬ ‫شمی‬ ‫کا‬ ‫ الهه شهبازی ‪ -‬فرهاد‬‫شانی کبیر ‪ -‬محمد تاجد‬ ‫ولت‬ ‫ی‬ ‫‬‫خ‬ ‫س‬ ‫رو‬ ‫خب‬ ‫یر‬ ‫ی‬ ‫‬‫فهی‬ ‫مه شیرمحمد ‪ -‬احمد م‪.‬‬ ‫و همه ک‬ ‫سانی که در این شماره‬ ‫ما‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫ار‬ ‫و‬ ‫یا‬ ‫ور‬ ‫بو‬ ‫دن‬ ‫د‪.‬‬

‫روی جلد‪:‬‬ ‫روزهای آخر زندگی‬ ‫جمشی‬ ‫د مشایخی ‪ -‬صفحه ‪۱۸‬‬

‫‪National Ethnic‬‬

‫‪Press and Media‬‬ ‫‪ada‬‬ ‫‪Council of Can‬‬

‫‪er of‬‬ ‫‪d is a Memb‬‬ ‫‪Kheradman‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪an‬‬ ‫‪ss‬‬ ‫‪nic Pre‬‬ ‫‪National Eth‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪ad‬‬ ‫‪an‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪cil of‬‬ ‫‪Media Coun‬‬

‫ماهنامــه‬ ‫ارســالی خردمنــد در ویرایش و ا‬ ‫ص‬ ‫الح‬ ‫م‬ ‫طال‬ ‫ب‬ ‫ار‬ ‫سـ‬ ‫ـال‬ ‫ی‬ ‫بایـ‬ ‫طگیری شــده و به اختیــار دارد‪ .‬مقاالت‬ ‫شــوند‪ .‬ـد حتماً تایــپ و غل ‌‬ ‫آ‬ ‫در‬ ‫س‬ ‫نظ‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫می‬ ‫ت‬ ‫ل‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫وی‬ ‫ج‬ ‫له ارســال‬ ‫ســندگان مقاالت‪ ،‬الزامــاً‬ ‫ب‬ ‫یان‬ ‫نی‬ ‫گر‬ ‫د‬ ‫یــ‬ ‫دگ‬ ‫س‬ ‫اه‬ ‫ــئ‬ ‫ما‬ ‫ســت‪ .‬م ولیت قیمت‬ ‫ها‪،‬‬ ‫هنامه خردمند‬ ‫سـ‬ ‫ـر‬ ‫وی‬ ‫‌‬ ‫س‬ ‫ها‪،‬‬ ‫ن‬ ‫ح‬ ‫وه ارائه‬ ‫درج شــ‬ ‫ده در آگهــی ها بــه عهده صاحب آگهی ا خدمات و کلیه مطالب‬ ‫ســ‬ ‫ت‪.‬‬ ‫‪-676‬‬ ‫‪el: 416-676-9‬‬ ‫‪T‬‬ ‫•‬ ‫‪3‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2-8‬‬ ‫‪dmand.ca‬‬ ‫‪• Tel: 647-93‬‬ ‫‪• www.khera‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪.c‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪a‬‬ ‫‪m‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪• info@khera‬‬ ‫‪ite 207‬‬ ‫‪e Street, Su‬‬ ‫‪g‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪o‬‬ ‫‪Y‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪8‬‬ ‫•‬ ‫‪6‬‬ ‫‪tario L3T 2C‬‬ ‫‪Thornhill, On‬‬

‫شماره ‪- ۵۰‬‬

‫فروردین‪/‬ارد‬

‫یبه‬ ‫شت ‪- ۱۳۹۸‬‬ ‫آپریل ‪ /‬می‬

‫‪۲۰۱۹‬‬

‫آالء‬ ‫صالح؛ دختری که نماد‬ ‫ان‬ ‫قال‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫ود‬ ‫ان‬ ‫ش‬ ‫د ‪.‬‬ ‫ ‪. . . .‬‬ ‫وقتی آت‬ ‫ ‪۱۴ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ش‌نشا ‌نها به فریادمان‬ ‫رس‬ ‫ید‬ ‫ند‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫رو ‌زهای آخر‬ ‫ ‪۱۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫جمشید مشایخی از زب‬ ‫ان‬ ‫پ‬ ‫سر‬ ‫ش‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫دا‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۱۸ . . . . . . . . .‬‬ ‫ستا ‬ن ‪‭‬خواندن ‬ی ‪‭‬مرد ‬ی ‪‭‬ك ‬ه‬ ‫‪‭‬آ‬ ‫ز‬ ‫اد‬ ‫‬‬ ‫ی‬ ‫‪‭‬‬ ‫ه‬ ‫دي‬ ‫‬‬ ‫ه‬ ‫‪‭‬م‬ ‫ی‬ ‫‌‬ ‫ده‬ ‫د‪. . . ..‬‬ ‫ي ‬‬ ‫ك ‪‭‬سيل‬ ‫ ‪۲۲ . . . . . . . . . .‬‬ ‫‬‪‭ ،‬چن ‬د ‪‭‬ديدگاه‪. . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫فاجع ‬ه ‪‭‬محي ‬‬ ‫ ‪۲3 . . . . . . . . . .‬‬ ‫ط ‪‭‬زيست ‬ی ‪‭‬د ‬ر ‪‭‬ايرا ‬ن ‪‭‬ب ‬ه ‪‭‬‬ ‫زبا‬ ‫‬‬ ‫ن‬ ‫‪‭‬‬ ‫س‬ ‫اد‬ ‫‬‬ ‫ه‬ ‫!‬ ‫‪‭‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫اخبار و گزار ‌‬ ‫شهای مختل‬ ‫ ‪۲۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ف‬ ‫م‬ ‫رتب‬ ‫ط‬ ‫با‬ ‫زن‬ ‫دگ‬ ‫ی‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫انیان در ک‬ ‫رویدا ‌د‬ ‫انادا ‪۲۸ . . . . . . . .‬‬ ‫ها ‬ی ‪‭‬مه ‬م ‪‭‬ادب ‬ی ‪‭‬ایرا ‬ن ‪‭‬د ‬ر ‪‭‬‬ ‫سال‬ ‫‬‬ ‫ی‬ ‫‪‭‬ک‬ ‫‬‬ ‫ه‬ ‫‪‭‬گ‬ ‫ذش‬ ‫ت ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫ديدنی‌ها ‬ی ‪‭‬‬ ‫ ‪۳۲ . . . . . . . . . .‬‬ ‫طوالنی‌تري ‬ن ‪‭‬خيابا ‬ن ‪‭‬ته‬ ‫ر‬ ‫ان‬ ‫‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫رفتارشناس ‬ی ‪‭‬اج‬ ‫ ‪۳۴ . . . . . . . . . .‬‬ ‫تماع ‬ی ‪‭‬ايرانيان ‬ ‪‭‬ا ‬ز ‪‭‬مسي ‬ر ‪‭‬‬ ‫فيل‬ ‫م‬ ‫‌‬ ‫فا‬ ‫رس‬ ‫ی‬ ‫‌‬ ‫ه‬ ‫ا ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫مهمت‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۳۶ . . . . . . .‬‬ ‫ري ‬ن ‪‭ ‬‭‬زنا ‬ن ‪‭‬شاهنامه ‪. .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . .‬‬ ‫‬ ‪‭‬ب ‬ه ‪‭‬يا ‬د ‪‭‬م‬ ‫ ‪۴۰ . . . . . . . . . .‬‬ ‫حم ‬د ‪‭‬مطيع ‪. . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫کلیسای نوتردام‬ ‫ ‪۴۴ . . . . . . . . .‬‬ ‫پاریس؛ تاریخ و ادبیات‬ ‫ی‬ ‫که‬ ‫س‬ ‫وخ‬ ‫ت‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫جولی‬ ‫ ‪۴5 . . . . . . . .‬‬ ‫ن آسانژ‪ ،‬افشاگری که‬ ‫دس‬ ‫ت‬ ‫در‬ ‫ال‬ ‫نه‬ ‫زنب‬ ‫ور‬ ‫ک‬ ‫رد ‪. .‬‬ ‫بریده تاری‬ ‫ ‪۴۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫خ ‪. . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫چارل ‬ز ‪‭‬بوكوفسكی ‬؛ ‪‭‬مل ‬‬ ‫ ‪۴8 . . . . . . . . . .‬‬ ‫ك ‪‭‬الشعرا ‬ی ‪‭‬فرود‬ ‫ست‬ ‫ان‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫معضلی ‬ب ‬ه ‪‭‬نا ‬م ‪‭‬فح ‬‬ ‫ ‪۵۰ . . . . . . . .‬‬ ‫ش ‪‭‬ناموس‬ ‫ی‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . .‬‬ ‫عکس ها‬ ‫ ‪۵۴ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ی دیدنی این ماه ‪. . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫‬جیپ ‬؛‬ ‫ ‪۵۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫‪‭‬ققنوس ‬ی ‪‭‬ک ‬ه ‪‭‬ا ‬ز ‪‭‬د ‬ل ‪‭‬آت ‬‬ ‫ش ‪‭‬جن ‬‬ ‫گ ‪‭‬ب‬ ‫رخ‬ ‫اس‬ ‫‬‬ ‫ت‬ ‫!‬ ‫‪‭‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫بچه‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۵۸ . . . . . . . .‬‬ ‫ها سالم ‪ -‬فهیمه شیرم‬ ‫ح‬ ‫مد‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . . .‬‬ ‫لطفا زیاد‬ ‫ ‪۶۰ . . . . . . . . . .‬‬ ‫جدی نگیرید ‪ -‬م‪ .‬شنبلی‬ ‫له‬ ‫‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫هوش و خ‬ ‫ ‪۶۲ . . . . . . . . . .‬‬ ‫القیت های ذهنی ‪ -‬خس‬ ‫رو‬ ‫خ‬ ‫بی‬ ‫ری‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫جد‬ ‫ ‪۶۴ . . . . . . . . .‬‬ ‫ول ‪. . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . . .‬‬ ‫در ض‬ ‫ ‪۶۶ . . . . . . . . . .‬‬ ‫یافت واژه ها ‪ -‬صفحات‬ ‫ش‬ ‫عر‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. .‬‬ ‫کار ایران و عرب‬ ‫ ‪۶8 . . . . . . . . . .‬‬ ‫ستان به کجا می‌کشد؟‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫باز‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪70 . . . . . . . . .‬‬ ‫ارچه ‪ -‬دایرکتوری مصور‬ ‫م‬ ‫ش‬ ‫اغ‬ ‫ل‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . . .‬‬ ‫ ‪۷2 . . . . . . . . . .‬‬

‫ناهماهنگی در مقابله با‬

‫بالیا و مصیبت‌های بزرگ‬ ‫ســیل غارتگر‪ ،‬ســال جدید را بر ایران عزیــز ما تلخ کرد‪.‬‬ ‫ایران کــه تا چندی پیش از خشکســالی رنــج میبرد‪ ،‬به‬ ‫یکبــاره آماج حمالت بــاران بی‌امان قــرار گرفت و اکثر‬ ‫نقاط کشــور درگیر مقابله با ســیل و آثار ویرانگر آن شــد‪ .‬در باب مدیریت و یا عدم‬ ‫مدیریت اوضاع عادی و شــرایط اضطراری در ایران عزیزمان ســخن بســیار رفته است‬ ‫اما نکته‌ای که واضح اســت این اســت که وقتی در ســطح کل کشــور به بررسی‌های‬ ‫کارشناســانه وقعی نمی‌نهند و ســطح دانش مدیران از علم و تخصص حوزه مدیریت‬ ‫خود بســیار اندک و یا حتی صفر اســت‪ ،‬نه تنها از بروز بالیــای طبیعی قبل از وقوع‬ ‫آن جلوگیری نمیشــود بلکه در زمان بروز شــرایط خاص و اضطراری نیز نوعی هرج و‬ ‫مرج و بلبشــو گریبان بخش‌های مختلف اداره کشــور را می‌گیــرد‪ .‬گویی از بکارگیری‬ ‫تجربه‌هــای پیشــین در مقابله با ســیل یا زلزله و ســایر بالیای طبیعی کــه در ایران‬

‫بــه تعــداد رخ داده‌اند هیچ خبری نیســت و هرچه تعداد اینگونه حــوادث بزرگ و‬ ‫مخرب در ایران بیشــتر و بیشــتر میشــود‪ ،‬به هنــگام وقوع یکی دیگــر‪ ،‬تجهیزات و‬ ‫مدیریــت بحــران در می یابد که در ابتدای راه اســت و با اســتفاده از عنوان بی مزه‬ ‫و بــی مورد غافلگیری‪ ،‬کمی ها و کاســتی های خــود را توجیه میکند‪.‬‬ ‫پــس از گذراندن این همه ســال از دســت و پنجه نرم کردن بــا بالیای طبیعی‪ ،‬حتی‬ ‫در خــط دهــی و تنظیــم کمک‌های خودجــوش مردمی نیــز نتوانســته‌ایم به یک‬ ‫ســازماندهی مورد قبول برســیم و هر بار از بار قبلی بدتر برخورد میشــود‪ .‬این عدم‬ ‫هماهنگــی و عدم ســازماندهی حتــی گریبان ایرانیان خــارج از کشــور را نیز گرفته‬ ‫اســت‪ .‬بــه یاد مــی‌آورم در زمان وقــوع زلزله بــم‪ ،‬در بین ایرانیــان تورنتو همدلی و‬ ‫همپایی بیشــتری میدیدم و شــاهد بودیم ‪ ۲‬گروه مختلف که هرکــدام از چند گروه‬ ‫به هم پیوســته دیگر تشــکیل شــده بودند توانستند مبالغ بســیار باالیی (تا مجموع‬ ‫نزدیک به ســیصد هزار دالر) نیز جمــع‌آوری کنند‪.‬‬ ‫آرزو دارم روزی در ایــران «گذشــته چــراغ راه آینده» شــود و بتوانیــم در برخورد با‬ ‫مســائل مشــابهی که بارها و بارها اتفاق افتاده‌اند‪ ،‬بهتر‪ ،‬ســریعتر وکارآمدتر از پیش‬ ‫باشیم‪.‬‬



‫‪  10 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪10 Kheradmand‬‬


‫‪  9 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪9 Kheradmand‬‬


‫‪  8 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪8 Kheradmand‬‬


‫‪  7 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪7 Kheradmand‬‬


‫‪  6 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪6 Kheradmand‬‬



‫‪  4 ‬ماهنامه خردمند ‪ -‬سال پنجم ‪ -‬شماره ‪ - ۵۰‬فروردین | اردیبهشت ‪۹۸‬‬

‫‪Monthly - Vol. 5 - # 50 - Apr/May 2019 - Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪4 Kheradmand‬‬





Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.