Volume 3 - Issue 31 - Sep/October 2017
www.kheradmand.ca
Tel: (416) 676-9-676
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
دفتر مهاجرت و وکالت دفتر مهاجرت و وکالت -دفتر مهاجرت و وکالت -دفتر مهاجرت و وکالت
82ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
82 Kheradmand
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
81ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
81 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
مدیا و رسانه ها
رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها
80ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
80 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
79ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
79 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
78ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
78 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
77ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
77 Kheradmand
دندانپزشکی
دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی
رستوران و فروشگاه
رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه
76ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
76 Kheradmand
خدمات ساختمانی
خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی
75ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
75 Kheradmand
خدمات ارزی
خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی
آ مـو ز شـگا ه
آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه
74ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
74 Kheradmand
حسابداری
حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری
چشم پزشکی و عینک
چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک
73ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
73 Kheradmand
بیمه وسرمایه گذاری
بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری
72ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
72 Kheradmand
آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی -آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی -آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی
آژانس مسافرتی
آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی
71ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
71 Kheradmand
بقیه از صفحه 49
زیادی نفــوذ کرده و مــواردی از خودکشــی یا اقدام به خودکشــی در این کشــورها نیز گزارش شده اســت :آرژانتین ،برزیل ،بلغارستان ،شیلی، چیــن ،کلمبیا ،گرجســتان ،هنــد ،ایتالیــا ،کنیا، پاراگوئه ،پرتغال ،عربســتان سعودی ،صربستان، اســپانیا ،آمریکا ،اروگوئه ،ونزوئــا و ایران. چالــش نهنــگ آبــی در هنــد رواج زیــادی پیدا کرده و حداقــل پنج مورد خودکشــی به آن مرتبط دانســته شــده اســت .جوان بیســتودو ســالهای کــه از چالش انتحــاری نهنــگ آبی نجــات یافته، این تجربــه را دردناک توصیف کرده اســت؛ تلهی مرگی کــه حتی اگر میخواســت نمیتوانســت از آن جدا شــود .الکســاندر بــا چاقــو در حال حک کردن طــرح نهنگ آبی روی دســتش بــود که یک تیــم پلیــس وارد خانــ ه شــد و او را از ادامــه کار بــاز داشــت .حــاال او میگوید بعد از چند جلســه مشــاوره ،از نظــر روحــی پایدار اســت .این جوان در یــک گروه واتــساپ ،لینک چالــش نهنگ آبی را دریافــت کــرده و میگویــد« :این یــک برنامه یا بازی نیســت که بتوان آن را دانلــود کرد .فقط یک لینک اســت .چالش توســط مدیر نهنــگ آبی برای افرادی کــه میخواهند بازی کنند بطور سفارشــی طراحی میشــود». او در دورانــی کــه در این بازی شــرکت داشــت از صحبــت کردن با اهــل خانه اجتنــاب میکرد و بیشــتر خود را در اتاقش محصور کــرده بود .گرچه میخواســت از بازی خارج شــود ،اما نمیتوانست. باالخــره برادرش که از بازی نهنــگ آبی با خبر بود، متوجه رفتار عجیب او شــد و به پلیس اطالع داد . در برزیــل دختــری از بــاالی دیــوار شــشمتری خانهشــان پاییــن پرید .او زنــده مانــد و به پلیس بقیه از صفحه ۳۱
گفت قبــ ًا بــه خاطر این بــازی دســتهای خود را بریــده بــود و در مرحلــهی آخــر بــازی یعنــی خودکشــی قرار داشــت. در ســائو پالئولو ،پایتخت برزیل نیز دو عاشــق و معشــوق هجده و نوزدهســاله بــاالی هتلی مجلل رفتنــد و آنجــا پســر با شــلیک یک گلوله در ســر نامزدش او را کشــت و ســپس اقدام به خودکشــی کــرد .مقامــات برزیل این اتفــاق را با چالش نهنگ آبــی مرتبــط دانســتهاند .در کنیــا دانشآمــوزی در چالــش نهنــگ آبــی شــرکت کــرده بــود و در نهایــت خــود را در بالکــون هتــل پدربزرگش در مرکز شــهر حلقآویز کرد .در عربســتان ســعودی پســری سیزدهســاله در اتاقش با کابل پلیاستیشن خودکشــی کرد و مادرش جســد او را پیدا کرد .مرگ او به بازی نهنگ آبی مرتبط دانســته شــد .او اولین قربانی این چالش عربســتان شــناخته میشود . در ایــران نیــز نگرانیهــای درخصــوص این بازی وجــود دارد؛ اخیــراً یورو نیوز گــزارش داد ویدئویی در فضای مجازی منتشــر شــده که گفته میشــود مربوط به خودکشــی دو جوان اســت کــه در این چالش شــرکت کــرده بودند. بــازی نهنــگ آبــی ،نگرانیهــای شــدیدی را در هند ،روســیه و اروپــای غربی از جمله فرانســه و انگلیس موجب شــده اســت .برزیلیهادر واکنش بــه ایــن بازی ،جنبشــی به نــام «نهنــگ صورتی» ایجــاد کردنــد کــه بــا کمــک و همــکاری صدها داوطلب ایجاد شــد .این جنبش بر اســاس وظایف مثبتــی ایجاد شــده که بــه زندگی بهــا میدهند و با افســردگی مبــارزه میکنند .همچنیــن در برزیل جنبــش مردمــی بــرای مقابله بــا این بــازی ایجاد شــده تا کســانی که به کمک روحی احتیــاج دارند
را راهنمایی کنند .همچنین پلیــس مبارزه با جرائم فناوریهای پیشرفتهی برزیل ســازوکاری دیجیتال برای هشــدار بــه جوانان دربــارهی خطــرات این بــازی فراهم کرده .در آمریکا ،ســایتی که اســمش «چالــش نهنگ آبی» بــود ،یک چالــش ۵۰روزهی ارتقای ســامت ذهنی و تندرســتی ارائــه داد .یک نویســنده نیز گفتــه میخواهد فیلمنامــهای با نام «نیــروی اراده» دربارهی این بازی بنویســد . شــرکتهای اینترنتی چین هــم گروههای مجازی مشــکوک به دست داشــتن در این بازی را مسدود میکننــد .همچنیــن نتایــج جســتوجوی کلمات مرتبــط بــا ایــن بــازی نیــز در کیوکیو (شــبکهی اجتماعی ملی چین) مســدود شــده اســت. مقامات هنــدی نیز از گــوگل ،فیســبوک و یاهو خواســتهاند تمامی لینکهایــی که کاربــران را به چالش نهنــگ آبی هدایــت میکرد ،حــذف کنند. این بازی برپایهی اینترنت و شــبکههای اجتماعی طراحــی شــده اما بــا تلفاتی کــه برجای گذاشــته و اطالعرســانیهای گســترده دربــارهی آن ،ایــن شــبکهها نیــز تمهیداتی را بــرای مقابله بــا آن به کار گرفتهانــد .وقتــی در شــبکهها و رســانههای اجتماعــی نظیــر فیســبوک ،توئیتر ،اینســتاگرام و یوتیــوب دربــارهی نهنگ آبی جســتوجو کنید با انبوهــی از محتواهای تولید شــده مواجه خواهید شــد که البتــه ۹۹درصــد آنها ماهیت آموزشــی و اطالع رســانی دارنــد .به محض اینکه در فیســبوک و اینســتاگرام عبــارت «نهنگ ّآبی» را جســتوجو کنید پیامی را مشــاهده خواهید کــرد که میگوید: «اگر شــما یا کسی که میشناســید دوران سختی را پشــت ســر میگذارد و نیاز به حمایــت دارید ،ما مایلیم به شــما کمــک کنیم».
شــعاری بیش نیســت .اما لغو حکم اعــدام مبارز ٔه مســتقیم با «جرم» اســت که وظیف ٔه دولت اســت، زیرا هرچند وســائل مجازات در اختیار دولت است امــا «کشــتن» در جوهــر جــرم تلقی می شــود نه وســیله ای برای مجازات .از طرفی دیگر ،نگاه مردم نســبت به جــرم ،مجــرم و عدالت نیز بایــد تغییر کنــد .مردم باید بین موضوعات تمیز قائل شــوند و برای خود روشــن کننــد که آیا براســتی بدنبال لغو حکم «اعدام» هســتند ،و یــا فقط بدنبال لغو حکم «اعدام های سیاســی» هستند؟ بســیاری از کسانی که شــعارهای ضد اعدام می دهند همیشــه بدنبال دفــاع از زندانیــان سیاســی بــوده اند نه دفــاع از افــرادی همچون قاتــان دختران کوچــک .آیا مردم ایــن آمادگی را دارند کــه از قاتالن و متجــاوزان به کــودکان نیز دفاع کرده و خواســتار لغو حکم اعدام آنها نیز باشــند؟ بدور از احساســی کــردن بحث ،بر ایــن عقیده ام کــه میتوان به این امر دســت یافت. ارزیابــی مجــدد تجربیــات و ایجاد معنــی جدید بــرای آنها باعــث تغییر در عکس العمــل و برخورد هایــی که ریشــه در احساســات ما دارنــد خواهد
شــد .از این طریق قبــول تغییــرات موضوعاتی که ریشــه در احساســات ما دارنــد با ســهولت انجام خواهنــد پذیرفت .بعنــوان مثال ،رفتارهــای تند و الفاظ ناپســندی که در حین رانندگــی نثار یکدیگر میکنیم ریشــه در خشــم ،و روحی ٔه انتقــام جویان ٔه هر کــدام از مــا دارد .همان روحی ٔه انتقــام جویانه ای کــه به هنگام بحــث اعدام ناگهــان در برخی با نهان کــردن لذت شــکل تمدن و مخالــف به خود میگیــرد و برخی دیگــر را با بروز لــذت پای جوق ٔه دار بمنظــور مشــاهد ٔه وقوق "عدالت" میکشــاند. تغییــر از همین جا آغــاز می شــود .ارزیابی مجدد تجربیات در حین رانندگی یعنی اگر کســی رفتاری نا شایســت با شما داشــت ،آن را نه به حساب "بی احترامی" بلکه به حســاب فشــار روانی بر روی آن شــخص بگذارید که چه بســا هیچ ربطی به شــما نــدارد ،و آهســته از کنــار او عبــور کنیــد .اینگونه تغییرات باعث می شــوند کــه در دراز مدت دیدگاه ما نســبت به موضوعاتی که ریشــه در احساســات انتقــام جویانه در مــا دارد تغییر کرده و به ســمت ســازندگی گرایش پیدا کند.
می توانند باعث شــکل گیری رفتارهــای مجرمانه شــوند بــا برخورد های ریشــه ای ریشــه کــن کرد و یا تــا حد زیــادی کاهش داد. بعنوان مثــال ،آمارهای ایران نشــان مــی دهند که ۳۰درصــد از قتل ها ،قتل های ناموســی هســتند. اگــر ما بــر روی این فرهنــگ بدوی و رشــد نکرده کار کنیم و اگر بتوانیــم این درصد را حتی به نصف برســانیم توانســته ایم درصد قابل توجهی از اعدام ها را پائیــن بیاوریم. شــاید از دیــد بعضی هــا این نوع نگــرش اصالح طلبانــه مورد قبول واقع نشــود و جلوگیری از حکم اعــدام را بعنوان یــک معضل حقوق بشــری امری فوری بدانند .ســئوال من از این دوســتان این است کــه فرضا حکــم اعدام تبدیــل به حبس ابد شــود، بــا نقص حقوق بشــر درون زندان هــا چه خواهید کــرد؟ اگــر نگاهی به آمار ســازمان عفــو بن الملل بیاندازید متوجه خواهید شــد کــه لغو اعدام باعث جلوگیری از بیماری های عفونی ،کاهش اچ-آی-وی، تجــاوز جنســی و غیره در زندان ها نشــده اســت. بنابراین ،لغــو اعدام به منظور ارتقائ حقوق بشــر 70ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
70 Kheradmand
69 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند69
68 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند68
آیا کم میخوابید؟ خــواب کافــی نداشــتن بدنتــان را در حالتــی قــرار میدهد که میل بــه چربــی و کربوهیدرات پیــدا کنــد .مطالعــهای در American Journal of Clinical Nutritionدریافتــه زنانــی کــه کمتر از چهــار ســاعت میخوابنــد ،رو بعــد ۳۰۰ ۷کالری بیشــتر دریافــت کــرده و ۲۱گرم چربی بیشــتری میخورند .ســعی کنیــد عادت خوابتــان را اصالح کنیــد و هفت ســاعت و نیم بخوابیــد .اگر عادت
چرب ی شــکمی ارتباط دارد. آیا غذاهای فرآوری شده زیاد میخورید؟ هر وقــت که دچــار تردید میشــوید که ســراغ غذاهــای فــراوری شــده برویــد یا نــه« ،نــه» را انتخــاب کنید .نان ســفید ،چیپس ،بیســکوئیت و خیلــی چیزهای دیگــر که خودتان بهتــر میدانید، قندهای تصفی ه شدهای هســتند در قالب غذاهای بســته بندی شــده .تمام این خوردنیهای ناسالم، التهــاب را در بــدن افزایــش میدهنــد .چربی شــکم ،ارتباط مســتقیم با التهاب دارد ،بنابراین مصرف غذاهــای فرآوری شــده، توانایی شــما برای از دست دادن چربی شــکمتان را کاهش خواهد داد. آیــا از تمریــن بــا وزنــه طفــره میرویــد؟ بله درســت اســت که تمرینات هــوازی خیلی مهم هســتند ،اما
کردهایــد بــه خواب کمتــر و بیدار شــدید ،دوبــاره بخوابیــد! اما این بار به هشــت ســاعت و یــا حتی شــاید ُنه ســاعت خواب نیاز دارید تــا ســرحال بیــدار شــوید ،چــون خوابتــان مســتمر نبوده اســت. آیا استرس دارید؟ مشــغلههای روزمره ،کار ِ چالش اگر همیشــه بدوید یــا دوچرخه ســواری کنید ،به احتمــال زیاد به هدفتــان نخواهیــد رســید .اگر هــدف اصلی شــما کاهــش وزن اســتُ ،فرمهای دیگــری از ورزش وجــود دارد که چربی ســوزیتان را بهتــر هدف خواهــد گرفت. بهتریــن راه بــرای کاهش وزن و ســاختن عضالت بــدون چربی، انجــام تمرینات قدرتــی در کنار تمرینــات هوازی اســت .هر چه عضالتتان قویتر شــوند ،چربی بیشــتری خواهیــد ســوزاند .امــا اگــر نمیتوانید روزی را بــدون تمرین هوازی ســر کنید ،میتوانید تمرینــات متنــاوب را بــه روتینتان اضافــه کنید چون نــوع ِ تمرینات متناوب ،نســبت به تمرینات هــوازی به تنهایی ،در هــدف گرفتن چربیهایتان موثرتر هستند.
برانگیــز ،مشــکالت خانوادگی یا هر چیــز دیگری که دلیل اســترستان اســت میتواند دلیــل پنهان ِ جدال شــما برای کاهش وزن باشــد .چون هورمون اســترس کــه کورتیــزول نــام دارد میتوانــد مقدار ذخیرهی چربــی بدن را افزایش بدهــد .پژوهشها نشــان داده ســطح باالی کورتیزول بــا مقادیر زیاد 67ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
67 Kheradmand
چرا وزن ترجمه از هدی بانکی پیــاده روی میکنید ،حســاب کالریهــا را دارید، باشــگاه میروید و تمــام تالشتــان را میکنید که وزن کــم کنید امــا هیچ اتفاقــی نمیافتد .موضوع چیست؟شاید جواب این سوال در کارها و رفتارهای تصادفی باشــد کــه تقریبا هــر روز انجام میدهید بدون اینکه آگاه باشــید؛ همان عادتهای کوچکی کــه ظاهــرا ارتباطی با کاهــش وزن ندارنــد اما در واقــع ،تمــام تالشهایتان را بیاثــر میکنند. آیا همیشه غذای «سالم» میخورید؟ وقتی روی تصمیمات سالم غذایی تمرکز میکنید، اتفاق یــک جا لب ر و ی میدهد. ا گــر
کم نمیکنیم؟
فقط به دنبال غذاهای ســالم و «ســ ُبک» باشــید، باعث میشــود مغزتــان هورمون گرلین بیشــتری ترشــح کند و این نتیجهای اســت کــه از مطالعهای در دانشــگاه ِیــل گرفتــه شــده. گرلین ِ بیشــتر موجب میشــود احســاس سیری ِ کمتری بکنید و به متابلویســمتان سیگنال میدهد که ســرعتش را کــم کند .برای متعادل نگه داشــتن گرلین ،به جای بیشــتر کردن کاهوی ساالدتان ،پنیر و مغــز ِ آن را بیشــتر کنیــد .همچنین ســعی کنید غذاهایــی را انتخاب کنید که هم ســالم باشــند و هــم لــذت بخش و ســیر کننــده ،مثال یک کاســه ســوپ داغ
66ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
همــراه با نان سبوســدار. آیا با کارت اعتباری خرید میکنید؟ شــاید حمل پــول نقد ،چنــدان امــروزی به نظر نرســد امــا افــرادی که بــرای خریــد مــواد غذایی از کارت اعتبــاری اســتفاده میکننــد ،نســبت به آنهایــی که پــول نقــد پرداخت میکننــد ،غذاهای ناســالم بیشــتری میخرند؛ غذاهایی که پرکالری و چــاق کننده هســتند و ایــن هم چیزی اســت که مطالعــهای در Journal of Consumer Research اعــام کــرده اســت .خریدارهــای هلــه هولــه و غذاهای ناســالم کامال نســبت به کالــری اضافی و عواقــب مصرف این خوراکیها آگاهــی دارند اما از آنجاییکه پرداخت هزینهی آنهــا را حس نمیکنند، در برابــر وسوســهی خرید ،زودتــر و راحتتر تســلیم میشوند. آیا ساعتهای طوالنی مینشینید؟ طبق یافتههای محققان دانشــگاه میســوری – کلمبیــا ،چند ســاعت یکجــا نشســتن باعــث میشــود بدنتــان تولیــد آنزیــم ِ مهــار کننــدهی چربی که لیپــاز نام دارد را متوقــف کند .هــر چهل دقیقه بلند شــوید و بدنتان را بکشــید تــا متابولیســمتان ۱۳درصــد افزایــش پیــدا کنــد .ســرجایتان وول بخوریــد! پاهایتــان را حرکت دهیــد و روی صندلیتــان ورجــه وورجــه کنید تا کالری ســوزیتان ۵۴ درصد بیشــتر شــود!
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
66 Kheradmand
حرکــت خاصــی از خودش بروز نداد ،کف دســتم را به پوســتش چســباندم و لبخنــد زدم .بــزی هم ریش و ســمش را می مالید به پوســت فیل .ســرم را رو به مــرد چرخاندم. میشه سوارش شد؟مرد جلو آمد ،کمر شلوارش را باال کشید و لبخند زد. شــرط مــی بندم تو ِ عمــرت از نزدیک فیل ندیدی ،بایــد بدونی این یکی تابــه حال به هیچ کس ســواری نداده ًال مــن ،مگه نه فیلی؟! بــه صــورت فیل نگاه کــرد ،فیل پلــک زد ،خرطــوم اش را باال آورد و شــیهه کشید . شــرط می بندم اینجوریشــو نه دیــده ای و نه شــنیده ای جوونک،آخه اینفیلی ِی من (. ..دســتش را گذاشــت روی خرطوم فیــل ،عاج اش را نــوازش کــرد و آب دهان اش را قــورت داد).برای اینکه ایــن فیل من میتونه پرواز كنه! چنــد ضربــه با کف دســت به خرطــوم فیــل زد ،آســمان را نگاه کــرد و با انگشــت به آن باال اشــاره کرد ،ســر که بلند کردم دیدم دو فیل کوچک و ســه فیــل بزرگ داشــتند آن باال پــرواز می کردنــد ،زیاد دور نبودنــد ،کمی عقب کــردم ،واقعــی واقعــی بودنــد .ولی رفتــم و بــاز نگاهشــان شــاید داشت ســر به سرم مــی گذاشــت ،بــه دور و بر نــگاه کــردم ،همه جا ســوت و کــور بود ،ســاعت مچی ام شــش صبح را نشــان مــی داد ،آن هم صبــح جمعه .مرد جلــو رفت و شــکم فیــل را لمــس کرد. ناراحــت نبــاش فیلی ،چنــد دقیقــه ی دیگه وقتیشــرط رو از ایــن آقا جوونــه بردیم می ریم یــک جایی تا دلی از عــزا در بیاریم. آمــد روبه رویم ،قدش تا شــانه ام بود ،دســت راســتش را گذاشــت روی شانه ی راســتم و ریش و سبیل جو گندمی اش تکان تــکان خورد. شــرط می بندی یانه جوونک .شــرط هرچقدر پول داریبه عالوه ی ســاعت مچــی ات و این بز ،البته بزغاله. کمــی عقب رفتــم ،روی بزی نمی شــد شــرط ببندم ،اگــر پــدر بزرگــم که چنــد روز پیــش از ده آمده می فهمیــد روی بزش شــرط بســته ام عصبانی می شــد مــادرم گفتــه بــود كه پــدر بــزرگ جای عجیبــی زندگــی می كنــه ،ولی اگــر شــرط را ببرم ! لبخند زدم - .باشه ولی اگه من بردم چی؟ ابرو باال انداخت. مطمئن باش من می برم ،ولی اگه تو بردی فیل مال تو ،خوبه جوونک.سرم را باال و پایین کردم .اگر فیل را می بردم چی کارش می توانستم بکنم ،توی خانه که جای این بز هم به زور هست ،ولی عیبی ندارد ، می شــود گوشــه ی همیــن زمین فوتبــال جایی برایش درســت کــرد و تازه نمایشــش داد و کلی پول کاســب شد ،دیگه الزم نیســت پدر و مادرم کارکنن! مــرد رفــت کنار پاهــای فیل .دم فیل به چپ و راســت می رفــت و می آمد، مگســی داشــت آنجا ویز و ویز می کرد. خب چی شــد ،جازدی .اگه نمی خوای شــرط ببندی بگــو زودی برم ،فیلیگشنشــه ، همین طور خودم. هــر چــی پول توی جیب هایــم بود در آوردم و با ســاعت مچی ام گذاشــتم روی زمین. لبخند زد. تو هم جوون زرنگی هستی ها .وخندید.65ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
این برات تجربه ی خوبی میشه جوونک!رفــت کنــار فیل و با یک جهش حســابی و بلنــد پرید روی کمر فیل ،دســت راســتش را مثل افســرها به کنار گوش اش برد ،انگار ســوار یک هواپیمای یک موتوره ی قدیمی شــده باشد. خب فیلی ،می تونی پرواز کنی تا ایشون ببینن.فیــل نگاهــی به مــن انداخــت و راه افتــاد و دویــد و دویــد و چند لحظه نگذشــت که به هوا رفت و از باالی ســرم گذشــت و شــیهه ی بلندی کشــید. حاالچه کاری می توانستم بکنم .ساعت و پول ها به درک ،ولی بزی. بــزی ســرش را یکوری کرده بود و ســبزی ِ تــوی دهانش را مــی جوید و نگاه نگاه مــی کرد .جلــوی اش زانو زدم. ببــن بــزی مگه تــو از اون فیل گنده و شــکمو چی کم داری ،خوشــگل ترنیســتی که هســتی -بزی یــک خورده قیافه گرفــت – بامزه تــر و فتوژنیک تر نیســتی که هســتی -بزی کمی مغرور شــد -ببیــن اون فیــل و اون های دیگه که توی آســمون هســتن می تونــن پرواز کنن ،تــو هم می تونــی ،پدر بزرگ گفــت که از بزهای روستاشــون هر چی بگــی بر می یاد ،مگه نــه -بزی رفت توی فکر.- بز را بده بیاد می خام برم. خب حاال که شــرط رو بــردم اونکمی جلو رفتم. ولــی یه شــرط داره بز من هم مــی تونه پــرواز کنه ، شــرط مــی بنــدی! مرد چشــمان اش را گرد کرد و زد زیر خنده. بــا خنده ی مــرد ،بــزی کمی جســارت پیدا کرد. مــن از شــرط بندی خوشــم میاد ،حاضرم شــرط ببندماون بــه زحمت بتونه بدوه چه برســه بــه پرواز. و مرد خندید و فیل اش شیهه کشید. بزی مصمم نگاهم کرد. خب بیا شرط ببندیم.مرد دستی به ریش هایش کشید. باشه ولی اگه بردم دیگه اما و اگر نداره. اگه من بردم فیل مال من میشه ها.مرد پوز خند زد. امــا از همیــن حــاال بدون کــه من می بــرم ،ولیباشه. رفتم پیش بزی ،پاها ،سر و کمرش را نوازش کردم. بزی برو ببینم چیکار می کنی.بزی کمی مردد ابرو باال انداخت و راه افتاد . دوید ودوید و به وســط های زمین نرســیده بود که جســتی زد و باز جســت زد و باز جســت زد و بعد از چهار پنج بار دیگر جســت زدن و دویدن یکدفعه پریــد و به هوا رفــت و پرواز کرد. از جا پریدم. اوه دیدی بزم می تونه پرواز کنه ،اوه بزی.بــزی بــاال رفت ،باز هــم باال رفت ،تا رســید به نزدیكی های دســته ی فیل هایی کــه آن باال بودند. مــرد دهــان اش باز مانده بــود ،همین طور فیــل اش که خرطــوم اش را باال نگه داشــته بــود ،بعد یکدفعه مرد ســاعت وپول هایــم را از روی زمین قاپید، و جســت زد روی فیل و فیــل به پرواز در آمــد .فریاد زدم: هی ..هی ..اون فیل مال من شد نرو ..هی ..هی..ولی مرد و فیلش باال رفتند و به ســرعت دور شــدند و بزی آهســته آهســته پاییــن آمد و با تعجــب نگاهم كرد. Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
65 Kheradmand
شرط بندی
داس تان کوتاه
مصطفا فالحیان
دکمــه ی ســوم پیراهنم را که بســتم ،فیل وســط زمین فوتبــال خا کــی
بــود، مــر د ی جلــو ی خرطــوم فیــل ایســتاده بــود و داشــت بــه شــکم گنده اش کــه نزدیک بــود دکمــه هــای پیراهنــش را پــاره کنــد، دست می کشــید ،جوری که انگار می توانســت فیــل را خام خام بخــورد .کمــی نگاهم کرد و لبخنــدی روی لــب و لوچه اش ظاهر شــد ،لــب های پت و پهنــش از هــم باز شــد و ریش و ســبیل های بــزرگ اش تکان تــکان خــورد. شرط می بندم نتونی بگی این فیل کجایی یه ؟پاچه ی شــلوارم را صاف کــردم ،آب دهانم را قــورت دادم و در حالــی که بزی تــو بغلم وول می خــورد گفتم: از هر کی بپرسی میگه هندوستان یا آفریقا ،جناب آقا!لبخندش پهن تر شــد ،به خرطوم فیل دســت کشــید ،چشــمان درشــت وخمــار فیل خمار تر شــد و بــاز همان طــور بی حرکت نگاهم کرد. اشــتباه کــردی جوونــک ،این فیــل از مکزیک اومده ،شــرطمیبنــدم نتونی بگــی چطوری؟ یقــه ی پیراهنم را صاف کــردم ،به احتمال زیاد با کشــتی آورده شــده به بنــدر و با قطــار تا شــهر و از آنجــا هم ســوار کامیون شــده و آمــده تا خیابان پشــتی .ولی چطوری از خیابان پشــتی و
64ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
کوچــه هــای باریک آمده توی زمیــن فوتبال ،از آنجــا که کامیون نمــی تواند بیاید اینجا .حتمــا از آنجا هم با جرثقیل آورده شــده ،یعنــی از توی خیابان اصلی فیل را با ســیم بکســل و پتــو ،برای اینکه پوســت فیل آسیب نبیند بســته اند و بعد جرثقیل آهسته آهســته بلنــدش کرده ،مثــل تیرهای آهن ،بعــد در حالی که فیــل می دیــده همه چیز زیــر پاهای بــزرگ اش کوچــک و کوچــک تر می شــود ،شــیهه ی بلندی کشــیده که البته هیچ کس صدایش را نشــنیده ،چــرا کــه هیچ کس ســروکله اش پیدا نشــده و ســر آخر آمــده پایین تا توانســته وســط زمین خاکی فوتبال بایســتد و نفس راحتی بکشد . بــزی چانــه اش را می زد بــه بازویم و ســاقه ی جعفری تــوی دهانش را می جوید .انگشــت شصت و ســبابه ام را به کنــار لب هایم کشــیدم. خب حتمــا با جرثقیل و کشــتیآورده ایش تــوی زمین. مــرد اول آروغ زد ،بعــد خندید و آنقدر خندید که ریســه رفــت و دوال شــد و افتــاد روی زمیــن ،بعــد به پشــت غلتید و اشــک توی چشــمانش جمع شد ،به ســرفه افتاد و هــن و هن کنان جلوی خــودش را گرفــت و همان طــور که به پشــت دراز کشــیده بــود و لبــاس هایــش خــاک و خولــی می شــد گفت: شــرط می بندم از هر کیمی پرســیدم همین رو می گفت ،نــه جوونک!؟ و باززیــر خنــده زد ، ولــی این بــار زیاد ادامــه اش نــداد. کمــر راســت کرد و خــاک شــلوار و گوشــه ی کت اش را کــه پــاره بــود تکاند و چشــمان گــرد و ریــزش را بــه چشــمانم دوخــت. شــرط می بنــدم اگه تا فردا به مخت فشــار بیــاری نفهمی ،جوونک! ســرجایم خشــکم زده بود ،ولی به خــودم جــرات دادم و جلو رفتــم ،یادم نمــی آمد وقتی بچه بــودم در باغ وحــش فیل دیده بــودم یا نه ،فقط در فیلمی یک فیل وحشــی شــده بــود و مردم را زیــر دســت و پایش لــه و لورده مــی کرد ،و یک نفــر هی داد و فریــاد مــی کرد که فیــل فحل شــده و مردم تا صدایــش را می شــنیدند از تــرس زرد می کردند. کنار شــکم فیل ایستادم ،داشــت یکوری نگاهم می کرد ،آهسته در حالی که قلبم می کوفت به قفســه ی ســینه ام ،دســت دراز کــردم و بــا نوک انگشــت شــکمش را لمس کــردم ،زبر بــود ،با چروک چــروک .چانــه ی بزی دیگر نمــی جنبید، موهــای ریــز و ِ ســعی می کرد ســم دســتش را بزند به تن فیل .وقتــی دیدم فیل
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
64 Kheradmand
بقیه از صفحه 63
ســهراب انتظاری و محسن یوســفی و… سرنوشت ایــن تیم هــم بعــد از درگذشــت مالک باشــگاه چندان خوشــایند نبود و دوران ســقوط آغاز شــد. نماینــده مازندران ســر از دســتههای پایین فوتبال ایــران درآورد و تیمداری عمال متوقف شــد .هرچند ورثــه درویــش بارهــا و بارها اعــام کردهاند که به فکر احیــای این تیم باســابقه و محبوب هســتند، اما در عمل هیچ اتفاقــی رخ نداده و هیچ فعالیت فوتبالــی در شموشــک دیده نمیشــود .طرفداران فوتبــال در مازندران بعد از ســقوط مازندران دیگر هیــچ نماینــدهای را درســطح اول فوتبــال ایــران ندیدهانــد و حضــور یک تیم از این دیــار تبدیل به حســرت عالقهمنــدان مازنی شــده اســت .انگار با مرگ مســعود درویــش تیــمداری در مازندران هم از بیــن رفت .هرچنــد تیمهای زیادی ،پرســروصدا آمدنــد و رفتند ،امــا هیچکدام راهی بــه لیگ برتر پیــدا نکردنــد .اگر بخواهیــم از این دســت تیمها را مثــال بزنیم ،مثنــوی هفتاد من خواهد شــد .اما نقطــه مشــترک همه ایــن تیمها مدیریــت غلط، بیانگیزگــی ســرمایهگذاران و عاقبــت تلــخ همه آنهاســت که یــا منحل شــدهاند ،یــا در ردههای پاییــن جــا خوش کردهانــد و هیچ نام و نشــانی از آنها نیست.
کشــاورزی دایر شــد و ریختوپاش عجیبــی را در فوتبــال ایــران بــه راه انداخت .جذب ســتارههای فوتبال ایــران اولویــت اول مدیران ایــن تیم بود و همگان انتظــار ظهور قطــب جدیــدی در فوتبال ایــران و تهران داشــتند .کافی اســت بــه این نامها توجه کنید :حمید علیدوســتی ،مجید نامجو مطلق، سیدمهدی ابطحی ،محمدحسن انصاریفرد ،کورش برمک ،ســیدعلی افتخاری ،سیروس قایقران ،مرتضی کرمانیمقــدم ،شــاهمحمدی ،رضا حســ نزاده ،نادر محمدخانی ،جواد زرینچــه ،مجتبی محرمی ،کریم باقری ،رضا شــاهرودی ،رضا عابدیان و… هر تیمی آرزوی بــه خدمت گرفتــن یکی از این ســتارهها را داشــت ،اما مدیران کشــاورز در یــک مقطع چند ســاله در اوایــل دهه 70ایــن همه ســتاره را دور هــم جمع کردنــد و به فکــر قدرتنمایــی بودند، امــا بهتریــن عنــوان بــرای آنهــا چهارمــی لیگ آزادگان بــود .کار تا جایی پیش رفت که زردپوشــان کشــاورز در پایــان فصــل 75بــه دســته پایینتر ســقوط کردند و همیــن اتفاق تلخ مســئوالن تیم را از ادامه ســرمایهگذاری دلســرد کرد و چند سال بعد رســما خبر انحالل کشــاورز به گوش رسید .این اتفاق تلخ درس عبرتی برای ســرمایهداران عالقهمند بــه فوتبــال نشــد و همان موقــع زمزمه تشــکیل تیمــی جدیــد در فوتبال ایران شــنیده شــد .مالک تیم هم کســی نبود جز بهمن مداح و برادرانشــان کــه در آن دوران یکــی از نماینــدگان کمپانی اوپل در ایــران بــه شــمار میرفتنــد و با خریــد امتیاز کشــاورز وارد ســطح اول فوتبال ایران شدند .بهمن کارش را از تهــران شــروع کرد و البتــه بعد از یکی دو ســال بــه کرج منتقــل شــد و آنجا بــه کارش ادامــه داد .بهمنیهــا همــان رویه کشــاورز را در پیش گرفتند ،یعنی جذب ســتارهها… ســتارههایی ماننــد مــارکار آقاجانیان ،خــداداد عزیــزی ،حمید اســتیلی ،ســتار همدانی ،هاشــم حیــدری ،محمد خاکپــور ،علی لطیفــی ،محمدرضا مهــدوی ،فرهاد مجیدی ،علیاصغر مدیرروســتا ،نــادر محمدخانی، محمد نــوازی ،رضا رضاییمنش ،هــادی طباطبایی، علیاکبــر یوســفی و… اوضــاع بهمن کمــی بهتر از کشــاورز بــود و حتــی توانســت قهرمانی جام حذفــی و نایــب قهرمانی لیــگ و نایــب قهرمانی جام حذفی را به دســت آورد .هدایــت این تیم در مقاطع مختلف به مربیانــی همچون جالل طالبی، فیــروز کریمــی و فرهاد کاظی ســپرده شــد و این تیم حضور درجام باشــگاههای آســیا را هم تجربه کــرد .حضور بهمنیها در فوتبــال ایران فقط هفت ســال طول کشید و برخی از مشــکالت مدیریتی و همچنیــن تفکرات مالکان باشــگاه منجر به فروش امتیاز این تیم شــد .مــداح اعتقاد داشــت مدیران بلندپایه فوتبــال ایران عالقه چندانــی به موفقیت این تیــم بهعنوان نماینده بخــش خصوصی ندارند و بــه همیــن خاطر عطــای تیــمداری را به لقایش بخشــید و امتیــاز بهمن بعد از فصــل 79به پیکان
خواب ابدی تهرانیها شــاید تعــداد تیمهایی از این دســت در ســطح اول فوتبــال پایتخت بــه اندازه تمــام تیمهای کل کشور باشــد .بررســی ســوابق تیمداری در فوتبال تهران نشــان میدهــد تیمهــای زیــادی آمدهاند و رفتهانــد .حــال یا با انحــال روبهرو شــدهاند ،یا امتیازشــان واگذار شــده ،یا کســی از سرنوشتشان خبــری نــدارد .ایــن در حالی اســت که اکثــر این تیمها فعالیت اصلیشــان روی سازندگی در فوتبال بود و بســیاری از ســتارههای فوتبال ایران برآمده از دل ایــن تیمهــا بودنــد .از بانک ملی و شــاهین و همــا گرفته تا وحدت و دارایــی و… اما در این بین بودنــد تیمهایی کــه بــا ریختوپاش فــراوان و با جذب ســتارهها بــرای خود نامی دســتوپا کردند، امــا عمر کوتاهی را در فوتبال تهران و ایران ســپری کردند .در ابتــدای گزارش درباره گل سرســبد آنها یعنــی پاس صحبــت کردیم ،امــا در کنــار این تیم بایــد یــادی کنیــم از تیمهایی مانند بانــک ملی و هما و شــاهین .تیمهایی که ســازندگی شناســنامه مکتبشــان بود و ســتارگان فراوانــی تحویل فوتبال ایــران دادند ،اما از سرنوشتشــان خبری در دســت نیســت .برخی از آنها مانند بانــک تجارت و هما منحل شــدهاند و برخی دیگر مانند شــاهین فقط به فکر ردههای پایه هســتند .در طــرف دیگر این تیمها هــم میتــوان به بهمن یا کشــاورز اشــاره کرد کــه دوران جدید در تیــمداری را با هزینههای هنگفت رقم زدند .ابتدا باید به کشــاورز بپردازیم. تیمــی کــه در اواســط دهــه 60توســط وزارت 63ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
واگــذار شــد .از این دســت تیمها چند ســال بعد هم در فوتبال ایران داشــتهایم .تیمی مانند اســتیل آذیــن که با ســرمایهگذاری حســین هدایتــی و با جذب ســتارههای فــراوان فوتبال و بــا حضور علی پرویــن وارد کارزار شــد و سرنوشــتی مانند ســایر اســافش داشــت .این تیم با خرید امتیاز اکباتان از دســتههای پایینتر شــروع کرد و بــا ریختوپاش فــراوان راهــی لیــگ برتر شــد .حضور ســتارگانی ماننــد علــی کریمی ،مهــدی مهدویکیــا ،فریدون زندی ،علیرضا واحدی نیکبخت ،ســیاوش اکبرپور، حســین کعبی ،داوود سیدعباســی ،علی انصاریان، سوشــا مکانــی ،حســن اشــجاری ،میــاد زنیدپور، رضا نــوروزی ،حامــد کاویانپور ،ابراهیــم میرزاپور، حســین کاظمــی ،امیــر شــاپورزاده ،داوود فنایی، محمد پرویــن ،پژمان جمشــیدی ،محمد محمدی، محمــد غالمی ،بهشــاد یــاورزاده ،محســن خلیلی و… هــم عاقبتبهخیری بــرای این تیم و مالکانش نداشــت و بعد ازدو ،ســه فصل حضور بدون کسب موفقیــت راهی دســتههای پایینتر شــد. ناامیدازآینده سرنوشــت تلخ ایــن تیمها مــا را به یــک نتیجه میرســاند؛ انــگار ســرمایهگذاری هنگفــت در فوتبــال ایران نتیجهای جز ناکامی نداشــته اســت. اما ســوال اینجاســت .نقــش تصمیمــات غلط و ضعــف مدیریــت چــه میشــود؟ سرنوشــت تلخ ایــن تیمها آیــا درس عبرتی برای مدیــران فعلی و عالقهمنــدان به ســرمایهگذاری در رشــته محبوب خواهد شــد .آیا اگــر مدیران وقــت ورزش ایران در تصمیمی غلــط و غیرکارشناســی حکم بــه انتقال تیــم پرافتخار و ریشــهدار پاس نــداده بودند ،حاال اینچنیــن حســرت افتخارآفرینی گذشــته این تیم را میخوردیــم؟ آیــا راهــی پیــدا خواهــد شــد تا ســرمایهگذاری اصولــی و مدیریــت صحیــح وارد فوتبــال ایران شــود؟ تیمهای نامبــرده فقط بخش کوچکــی از تاریخچه مدیریت ناکام ســرمایهگذاری در فوتبــال ایران بودهاند و اگر بخواهیم سرنوشــت همه تیمهایی از این دســت را بررســی کنیم ،شاید تمامی صفحــات این مجله هم یــاری نکند .آینده فوتبال و تیــمداری در آن چگونه اســت؟ همچنان دلخــوش به هزینــه از جیب دولــت خواهیم بود، یــا عمر تیــمداری دولتی بــا ورود مدیریت صحیح بخــش خصوصی بــه پایــان خواهد رســید و دوره کوتاهمــدت و زودگذر تیــمداری در فوتبال ایران به پایان خواهد رســید؟ سرنوشت بســیاری از مالکان متمول تیمهــای نامبرده بعــد از ورود بــه فوتبال بســیار تلــخ و دردنــاک بــوده و حتی کارشــان به زندان کشــیده اســت .آیا میتوان دلخوش بود که روزی شــاهد پایانی بر این اتفاقات باشــیم؟ سابقه نشــان میدهــد خیلــی نمیتــوان به ایــن اتفاق دلخــوش بــود ،امــا همچنــان امیدواریــم و البته از :چهلچــراغ نگــران…
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
63 Kheradmand
62 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند62
دســتوپا کردنــد و در جــام تخــت جمشــید در قامــت مدعی ظاهر شــدند .این روند تــا دهه 70 هــم ادامه داشــت و برق حتی عنــوان قهرمانی در جــام حذفی را هــم بــه دســت آورد و راهی جام باشــگاههای آســیا شــد .البته این تیم در مقاطعی فقط بــرای حضور در میانههای جــدول لیگ تالش میکرد ،امــا نماینــدهای محبوب برای شــیرازیها به شــمار میرفــت و عالقهمنــدان فراوانــی را به حافظیــه میکشــاند .ســیر نزولــی بــرق از اواخر دهه 80شــروع شد و ســقوط این تیم از لیگ برتر ســرآغاز اتفاقی تلخ بــود .وقتی مدیران برق منطقهای شــیراز دســت از حمایت مالــی از ایــن تیــم برداشــتند، مشــکالت دوچندان شد و برق بــه ردههای پایینتر ســقوط کرد و ســر از دســته ســوم فوتبــال ایران و لیگ اســتان درآورد .تیمــی کــه بــرادران پیروانــی و داریــوش یزدانــی و ســتار زارع و مهــدی شــیری و بســیاری از چهرههــای دیگــر را تحویــل فوتبــال ایــران داده بــود ،حاال اخبــار ناخوشــایندی مبنــی بر انحاللــش به گوش میرســد .برق هــم یک نمونــه دیگــر از تیمهای ریشــهدار فوتبال اســت که با مدیریت غلط دچار عاقبتی تلخ شــده اســت.
صعود کــرد .امــا از اواخر دهه 80بــود که بحران مالکیت گریبان این تیــم را گرفت و رفتهرفته روند نزولی آغاز شــد .امتیاز این تیم بارهــا و بارها بین افراد و ارگانهای مختلف دســت به دســت شد و تیم ریشــهدار مشــهدی تبدیل به گوشــت قربانی شــد .این تیــم حتــی در مقطعــی بــا دو مدعی مالکیت دو شــقه شــد و روزهای سیاه از راه رسید. مالکیــت بین بخش خصوصی ،اداره ورزش اســتان و هیئت فوتبال مشــهد دســت به دســت میشد. ســقوط ابومســلم در ایــن دوران ادامه داشــت و شــرایط هرســال بدتر از ســال قبل میشد و کار تــا جایی پیش رفت کــه این تیم ســر از دســته ســوم و زیرگروه و فوتبــال محــات درآورد .کار تا جایــی پیــش رفت کــه حتی مســئوالن بلندپایــه اســتان بــا ســرپوش گذاشــتن روی ضعــف مدیریتی دلیــل این ناکامیهــا را نــام ایــن تیــم میدانســتند و حکم بــه تغییر نامش دادند .آنجــا بود که تنها اثر باقیمانــده از تیم مشــهدی هــم از بین رفت و سیاهجامگان تشــکیل شد .حاال مشهدیها فقــط بــا خاطــرات ابومســلم روزگار میگذرانند. تنها دلخوشــی آنها این اســت کــه این فقط تیم ســیاهپوش شهرشــان نیســت که سرنوشت تلخی داشــته ،این اتفاق در بســیاری از شــهرهای دیگر ایــران و بــرای برخی دیگــر از تیمهای ریشــهدار هــم رخ داده و آنها شــریک غــم دارند.
روزگار سیاه ،سیاهپوشان یکــی دیگــر از تیمهایــی کــه با سرنوشــتی تلخ مواجــه بــود ،تیم محبوب مشــهدیها ،ابومســلم اســت .آخریــن روزهــای دهــه 40بــود کــه سایرتیمهایشهرستانی مشــهدیها به فکر تاســیس یــک تیم بــرای دیار متاســفانه تعــداد تیمهایی که عاقبت خوشــی امــام رضا افتادنــد .بانی اصلی کار هم کســی نبود در انتظارشــان نبــود ،در فوتبــال ایران کــم نبوده جز حشــمت مهاجرانی بــه همراه بــرادرش .ورود و احتمــاال نخواهــد بــود .از این دســت میتوان نماینــده ســیاه و قرمــز پوش مشــهدی به ســطح بــه شموشــک نوشــهر ،شــاهین بوشــهر ،جنوب اول فوتبــال ایــران خیلــی فاصلــهای با تاسیســش اهواز ،پلــی اکریل اصفهــان ،پگاه گیالن ،شــیرین نداشــت و ابومســلم وارد لیگ تخت جمشید شد .فــراز کرمانشــاه و… اشــاره کــرد .شــاید در این ایــن تیم خیلــی زود در بیــن هــواداران فوتبال در میان نام شموشــک بــرای عالقهمندان بــه فوتبال اســتان خراســان بــه محبوبیت دســت پیــدا کرد .آشناتر باشــد که ســالیان طوالنی جور حضور یک روند صعودی ابومســلم و حضــور این تیم محبوب نماینــده از مازندران در ســطح اول فوتبال ایران را مشــهدی در ســطح اول فوتبال ایران تــا اوایل دهه کشــید .اولین روزهــای دهه 70بــود که مهندس 70هم ادامه داشــت ،امــا از آن موقع بود که روند مســعود درویش تصمیــم به تیــمداری در فوتبال سینوســی این تیم شــروع شــد .نزول این تیم حتی گرفت .شــاید وجــود این همه اســتعداد در خطه تا ســقوط به دسته ســوم هم ادامه داشــت ،اما از سرســبز مازندران برای تشــکیل یک تیم مدعی در ســال 75دوباره همه چیز ســیر صعــودی به خود ســطح اول فوتبال ایران کافی بــود و همین عامل گرفت و ابومســلم به ســطح اول فوتبال بازگشت .مرحوم درویــش را به فکر تیــمداری انداخته بود. کار تــا جایی پیش رفت که ابومســلم بــا رفتن زیر هرچند شموشــک هیچگاه بهعنوان یک مدعی در لــوای مدیریــت نیــروی انتظامی موفــق به جذب فوتبــال ایران مطــرح نبود ،اما حداقــل محلی بود بازیکنان ســرباز هم شــده بــود و دوران خوبی را بــرای جوالن دادن ســتارههای فوتبــال مازندران و ســپری میکرد .همــان دوران بود کــه تیم محبوب پلــی بود بــرای صعود اســتعدادهای این اســتان. مشــهدی عنوان بهترین تیم شهرستانی لیگ را هم از محســن بنگر و رحمــان احمــدی و محمدرضا به دســت آورد و حتــی به فینال جــام حذفی هم خلعتبری و ابراهیم تقیپــور گرفته ،تا میثم بائو و 61ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 61 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
سرنوشت سیاه در مستطیل سبز مرتضیمیثاقی هر انــدازه که روند باشــگاهداری و تیمداری در سراســر دنیا توســط بخش خصوصــی بهخوبی جلو میرود و به نوعی راهی اســت برای کسب درآمــد برای افراد متمول و عالقهمند به ورزش و بهخصــوص فوتبال ،این ماجــرا در ایران رویهای کامــا عکــس داشــته و هرکــس از روی عالقه گام در راه تیمداری برداشــته اســت ،عاقبتبهخیر نشــده و حتی روزگار ســیاهی را پیش روی خود دیده اســت .تاریخچه فوتبال ایران پر اســت از تیمهایــی که روزگاری برای خود اســم و رســمی داشــتهاند ،امــا حــاال دیگر فقط اســمی به یــادگار از آنها باقی مانده اســت .ورزش دولتی در ایران معضلی اســت کــه شــاید یکی از عوامــل اصلی ایــن اتفاقــات تلخ و نابــودی باشــگاهها و تیمهــای ورزشــی درکشــورمان اســت. هرچنــد در بررســی باشــگاهها و تیمهــای منحلشــده کموبیــش شــاهد حضــور تیمهــای دولتــی هم بودهایــم .اما عمده این داســتان تلــخ مربوط بــه تیمهــای خصوصی و نیمهخصوصــی میشــود کــه حــاال دیگر جایــی در ورزش و بهخصــوص فوتبــال ایران ندارند و متاســفانه در بین آنها نامهایی به چشم میخورد کــه افتخارات بینالمللی بیشــماری هم بــرای فوتبال ایــران کســب کردهاند ،امــا در مورد آنهــا فقط باید گفت یادشــان گرامی و روحشــان شــاد .از پاس تهران گرفته تا برق شیراز .از ابومسلم مشــهد گرفته تا اســتقالل رشــت و بانک تجارت و بهمن کرج .از چوکای تالــش تا پلی اکریل اصفهان. ازکشــاورز و بانک ملی و شــاهین و پــورا و آرارات تهــران تا جنــوب اهــواز .از جنوب تا شــمال و از شــرق تــا غرب ،تــا دلتــان بخواهد ،یــک عالمه از ایــن تیمها وجــود دارند که زمانــی عالقهمندان به فوتبال در دیارشــان را به ورزشــگاه میکشاندند تا رودرروی ســتارههای فوتبــال ایران قــرار گیرند .اما حــاال هیچ اثــری از این تیمها وجود نــدارد .با هم نگاهــی گذرا خواهیم داشــت به سرنوشــت برخی از ایــن تیمهــا کــه حاال فقــط اســمی از آنها در فوتبال تقریبا ورشکســته ایران وجــود دارد.
بــاز هــم اســمی از آن تیم محبوب ســبزپوش نگاهی گذرا به که تبدیــل به قطب ســوم پایتخت شــده بود، ت ی م ها ی ف و ت با ل بشــنوند؟ ای کاش هیچوقــت آن تصمیــم یک سرشناس ای ران که دیگر خبری دهــه پیــش یعنــی ســال 1386رخ نمــیداد و پاس بــه همدان منتقل نمیشــد .بعــد از پایان از آنها نیست فصــل 85-86لیــگ برتر بــود که خبــر واگذاری امتیــاز پاس به تیمــی از همدان به گوش رســید. بسیاری از کارشناســان همان موقع این تصمیم را اشتباه و غیرکارشناســانه میدانستند ،اما نیروی انتظامی بهعنوان مالک وقت باشــگاه پاس کار خــودش را کــرد و ســبزهقباها راهی همدان شــدند .این انتقــال اعتراضات فراوانی را به همراه داشــت ،اما کار از کار گذشــته بود و نماینده وقت همــدان بــا البی قــوی و حمایت کاظــم اولیایی (یکــی از مدیران ث هاشــمی باشــگاه) و کیومــر (نایــب رئیــس وقــت ســازمان تربیت بدنی) یکــی از بزرگترین اشــتباهات تاریخ فوتبــال ایران را رقم زدند و پــاس به همدان منتقل شــد .ایــن اتفــاق اولین انتقــال یک تیــم تهرانی به خــارج از اســتان بود. آن هــم تیمــی که بــرای خود ورزشــگاه داشــت و بــا توجــه بــه نظامــی بودنش از مزیــت اســتفاده از بازیکنــان ســرباز هــم بهره میبــرد .عمر حضور پــاس در همــدان هم خیلی فوتبــال ایران در آســیا به درازا نکشــید و چیــزی جز ناکامــی نصیب این را یــدک میکشــد ،اما متاســفانه هیــچ اطالعی از تیم نشــد .هرچند طی دو ،ســه ســال اخیر بارها و وضعیت فعلی این تیم در دســترس نیســت .تیمی بارهــا اخباری مبنی بر احیای تیم پاس و بازگشــت کــه اوایل دهه 30با نام شــهربانی قــدم به فوتبال این تیم ریشــهدار به تهران شــنیده شــده اســت، ایران گذاشــت و اکثــر بازیکنانش را دانشــجویان امــا در عمــل هیــچ اتفاقی رخ نــداده تــا یکی از دانشــکده افســری تشــکیل میدادند .اوایل دهه قدیمیترین و پرافتخارترین تیمهــای فوتبال ایران 40بــود کــه تیم شــهربانی را گســتردهتر کردند و بر اثر پاس ارسالی اشــتباه مدیران کارنابلد از تهران نام باشــگاه پــاس را برایــش برگزیدند .پــاس رفته بــه همدان سرنوشــتی تلــخ عایدش شــود .آخرین رفتــه تبدیل به یک تیــم بازیکنســاز و مدعی در مســابقه پاس تهران در خرداد ماه 86در ورزشــگاه فوتبــال ایــران شــد و موفقیتهای بیشــماری را ،آزادی مقابــل اســتقالل رقم خورد و شــاید یکی از چــه در جــام تخت جمشــید و چه بعــد از آن ،در آرزویهای عالقهمنــدان به فوتبــال در ایران تکرار لیــگ آزادگان و لیــگ برتر فوتبال ایران به دســت دیــدار ســرخابیها با این تیــم ریشــهدار در لیگ آورد .بســیاری از چهرههای سرشناس تاریخ فوتبال برتــر فوتبال ایران باشــد. ایــران از دل همیــن مکتب پــاس برخاســتهاند .از حشــمت مهاجرانی و محمــود یــاوری و همایون برقی که خاموش شده است شــاهرخی و محمد رنجبر گرفته ،تا حســن حبیبی قطعــا یکــی از قدیمیتریــن تیمهــای فوتبــال و فرامــرز ظلی و حســین فرکی و ایــرج داناییفر ایران برق شــیراز اســت .تیمی نارنجیپوش از دیار و حســین کازرانی .از جواد نکونــام و آرش برهانی حافظ کــه در اوایل دهه 20تاســیس شــد .به این گرفته تا وحیدهاشــمیان .قطعــا همه این چهرهها تیــم لقب پــدر تیمهــای فوتبال ایــران را بــا این و بســیاری از بازیکنان نامدار دیگر برآمده از مکتب قدمت و ســابقه دادهاند .نارنجیپوشــان شیرازی از پــاس یک حســرت مشــترک دارنــد .آیا میشــود اوایــل دهه 50برای خــود در فوتبال ایران اســمی
پاسی به سمت نابودی قطعــا نمــاد تیمهایی کــه زمانی برای خــود در فوتبــال ایــران بروبیایــی داشــتهاند و حــاال فقط اســمی از آنها باقی مانده ،تیمی نیســت جز پاس تهران .قطب ســوم پایتخــت که آخریــن قهرمانی 60ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
60 Kheradmand
بــه خاطر همین میخــوام از من جدا نشــی. من اینجا هســتم که مراقبت باشــم اما اگه از من دور بشــی دیگــه من کنــارت نیســتم و ممکنه به خطــر بیفتی .شــاید این جمله ها کمــی کودک رو به تــرس بندازه امــا مهم اینه که واقعیتــه .پس در جمالتی کــه به کار می برید دقــت کنید .به عالوه بــه او بفهمونید که بچــه دزدی خیلی کمیابه و باز هــم باید مراقب بــود .همین باعث میشــه کودک نســبت به غریبه ها کمی محتاط باشــه. پارک بسته ست میدونیــد که پارک بــازه اما وقت رفتــن به اونجا رو نداریــد .بــه جــای دروغ گفتن صادق باشــید: مامــان نمیتونه تــو رو امروز ببره پــارک چون باید بریــم خرید و کارهــای زیادی برای امروز هســت. شــاید کمی ســر و صدا کنن و شاکی بشــن اما این واقعیــت زندگی رو میفهمن که همه چیز رو هر وقت که دلشــون خواســت داشته باشن. مهم تــر از همه این کــه پیش اون هــا دروغگــو نمیشــید چون باالخــره روزی متوجــه میشــه کــه پــارک هیچوقت بســته نمیشه . بهــت قول میــدم کــه هیچ دردی نداره د کتــر رفتیــد و قــراره آمپــول به کودکتون زده بشــه .کودک سر و صــدا و گریــه میکنه و شــما بــرای ایــن کــه متقاعد بشــه بهش این دروغ رو میگید امــا اون میدونه که دروغ میگید چــون دفعه قبل هــم همین جمله رو بهــش گفته بودید .بهش واقعیت رو بگید :کمی درد داره امــا خیلی زود آروم میشــه .بهش توضیح بدیــد که برای ســامتیش باید این امپــول رو بزنه. تــو بهتریــن هنرمنــدی و بهتریــن نقاشــی ها رو میکشی از بچــه الکی تعریــف و تمجید نکنیــد .بچه ها خیلی باهوش هســتن و از روی لحــن و زبان بدن شــما تشــخیص میدن که آیا این تعریف ها واقعی هســتن یا نــه .پس چیزهایی کــه واقعا دربــاره او باور داریــد تعریف کنید.
وقت خوابه وقت خواب بچه ســاعت هشــت اما سر ساعت هفت خاموشــی می زنیــد و میگید وقــت خوابه. راه حل ســاده :وقتش شــده که برای خــواب آماده بشیم .شــاید از نظر شــما این یک دروغ مصلحتی باشــه اما دروغ پشــت دروغ بین شــما و بچه بی اعتمــادی بوجود میاره. نمیدونم اون نقاشــی کــه روی یخچــال زده بودی چی شــده در واقــع میدونیــد که چــه اتفاقی بــراش افتاده چــون اون رو دور انداختیــد .نمــی تونیــد همــه نقاشــی هاش رو نگه دارید چون بــه انــدازه کافــی تــو ی
بــه جــای دروغ ایــن خونــه جــا نداریــد. رو بهــش توضیح بدید .کشــوها و کمدها رو بهش نشــون بدید تا متوجه این موضوع بشــه و خودش نقاشــی هــای قدیمــی رو دور بریــزه. یک دقیقه دیگه اونجام بله نیت شــما خوبه اما واقعیــت اینه که تصمیم داریــد کارهاتــون رو انجــام بدیــد بعــد به کمک کودک بریــد .هیچوقت ایــن دروغ رو به کودکتون نگید چون دیرتر می رســید و هر چه بیشــتر طول بکشــه دروغگوتر میشــید.خیلی ســاده بــه جای دروغ گفتــن واقعیــت رو بهش بگید.
59ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
از این خونه بدون تو میرم بــه جای این که بچه رو بترســونید برای به حرکت واداشــتن بچــه اون رو از عواقــب کارش آگاه کنید. بــه عنوان مثال :اگه آماده نباشــی و تــا پنج دقیقه دیگه کفش هــات رو نپوشــی از برنامه تلویزیونی مــورد عالقه ت عقب میمونی .بچه شــما به خاطر تــرس به حرف های شــما گــوش نمیــدن بلکه به خاطــر حرف های راســتی که به زبــون میارید این کار رو انجام میدن. پول کافی نداریم بــه جای دروغ به بچه توضیــح بدید که به عنوان مثــال چــون میخوایــم مســافرت بریــم نمیتونیم برای ســینما پول خــرج کنیم .بــه اون ها بفهمونیــد کــه گاهــی اوقــات برای رســیدن به یک ســرگرمی خاص بایــد بعضــی چیزهــا رو فدا کــرد .با ایــن کار نــه تنها درس زندگــی بــه او دادید بلکــه دروغگو هم نشــدید. به جــای دروغ، د ا نســتن حقیقــت راه بهتــری بــرای رشــد و تربیــت کــو د کا ن ا ســت هــر وقــت بــه فر و شــگا ه میریــد و بچه ازتــون اســباب بــازی یــا خوراکــی میخــواد بهــش میگیــد دفعــه بعد بــرات میخــرم .اما دفعه بعد دروغ مشــخص میشــه و با غر زدن های بچه مواجه میشــید .قبــل از رفتن به فروشــگاه با کودک صحبتی داشــته باشــید و بهش توضیــح بدید که این غر زدن هــا جریمه داره .مثال امــروز نمیتونــه تلویزیــون نــگاه کنــه. بــا دروغ هــا اعتماد رو از بین مــی برید و کودک بــه ســختی میتونه به پــدر یا مــادرش اعتماد کنه. اگه کودک در مســائل کوچیک نتونه بهتون اعتماد کنــه چجوری میتونه در مســائل مهم تــر و بزرگتر مثل مصرف مواد مخدر یا مســائل جنســی به شما اعتمــاد کنه؟ همه پــدر و مادرها میخــوان که این اعتماد رو داشــته باشــن اما ناخواسته با دروغ های کوچکی کــه میگن و متوجــه اون ها نیســتن این اعتماد رو کــم رنگ میکنن.
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
59 Kheradmand
مریم اسدی
تمام پــدر و مادرهــا هر روز به بچه هاشون دروغ میگن اما متوجهش نیستن. همیشــه بــه بچه ها
برخی از دروغ هایی کــه
بد و نیم کــه دروغ
دائما بــه بچــه هامــون میگیــم
گفتن
دروغ هایی که پدر و مادرها می گویند
یــاد میدیــد کــه دروغ نگن امــا خودتــون متوجه نیســتید که دائمــا این دروغ ها رو بــه بچه هاتون میگیــد و باعــث میشــید اون ها فکر کنــن دروغ گفتن کار اشــتباهی نیســت چون مامان و بابا هم ایــن کار رو میکنن. گاهــی اوقــات از روی دوســت داشــتن و بــرای محافظــت از بچه هامون دروغ میگیــم .اما این رو 58ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
هیــچ مزیتی بــرای بچــه هامــون نــداره و فقط و فقــط اون هــا رو تبدیــل بــه یــک آدم دروغگو میکنــه .و مطئمنا هیچکــدوم از ما چنین چیزی رو نمیخــواد .پس دروغ گفتــن رو متوقف کنیم و هم با خودمــون و هم بــا فرزندانمون صادق باشــیم.
هرگز اجازه نمیدم اتفاق بدی برات بیفته شــاید نیت شما این باشــه اما ممکنه امکان پذیر نباشــه .شــما نمیتونید ۱۰۰درصد بچــه هاتون رو حفــظ کنید .پس ســعی کنیــد حقیقــت رو بهش بگیــد و اون هــا رو از واقعیــات آگاه کنیــد .مثال: همیشــه ســعی میکنــم ازت مراقبت کنــم اما این بیرون آدم هایی هســتن که ممکنه خطرناک باشن
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
58 Kheradmand
57 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند57
56 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند56
اســت .ایکاش همــه مــا لحظــهای به مــرگ فکر کنیم .ایکاش عاقبت کار را در مقابل چشــمان خود تصویــر کنیم و به این نتیجه برســیم کــه چندروز دنیــا ارزش این همه خباثت را نــدارد .ای کاش برای بزرگیکــردن در عالم موســیقی به ایــن میزان گلپا را تخریــب نمیکردنــد .آقــای لطفــی روزی گفت کــه وقتی گلپا میخوانــد ،مردم دکانهــای خود را میبستند که ساعت 9ونیم شــب پای رادیو باشند. آنزمان همه مردم «مســت مستم» را میخواندند. ایــن کارها را مــن کردهام پس روا نیســت که همه را نادیــده بگیرند.
امــروزی حتی نمیتوانند گوشــه راســتپنجگاه را بهطورکامــل اجرا کننــد .تنها دعایی کــه میتوانم در حق این دوســتان داشــته باشــم ،این است که خدا شفایشــان دهد. ص ســخن میگویید و شــما که تا ایــن حد از تخص معتقديد کســانی میتوانند در موسیقی اظهارنظر کننــد کــه از دانــش کافــی بهرهمند باشــند ،چرا خودتــان در فیلــم «حنجرهطالیی» بــه کارگردانی آقــای مهــدی میثاقی بــازی کردید؟ مگر شــما در علم بازیگری سررشــتهای داشــتید؟ مــن از ابتدای عمرم کنجکاو بــودم .همانطورکه گفتم چندین شــغل را تجربه کردم تا به موســیقی رســیدم .در اوایل کار موســیقیام ،آقای قنبریمهر پیشــنهاد بــازی در فیلمی را به من ارائــه داد که با مخالفتم مواجه شــد ،زیرا باور داشتم که هنرپیشه نیســتم .بعدها آقــای میثاقی ،که یکی از دوســتان نزدیک مــن بود ،گفت کــه میخواهــم فیلمی با عنوان «حنجره طالیی» بســازم و از من درخواست کــرد کــه در آن فیلم بــازی کنم .آنزمــان مردم به من القــاب گوناگوني از جمله حجرهطال ،ســلطان آواز و ...را میدادنــد .بههمیندلیــل ،تصمیــم ســاخت آن فیلم گرفته شــد .مــن از ابتدا مخالف نامش بودم و اصال قرار نبود آنچه اکنون مشــاهده میشود ،ســاخته شــود .بههرحال به دلیل رفاقتی که با آقای میثاقی داشــتم آن فیلــم را بازی کردم و درس عبرتی شــد که دیگر هیچوقت در سینما کار نکنم؛ زیرا من بازیگر نیســتم و فقــط خوانندهام.
شــما از جوانهــا ســخن میگوییــد ،امــا بهنظــر میرســد همیــن جوانها چنــدان به گــوشدادن موســیقی ســنتی یا اصیل ایرانی تمایلی ندارند .آیا ایــن موضوع با ســخنان شــما در تعارض نیســت؟ خیر؛ جوانــان به گوشدادن موســیقی هزارســال پیش تمایلی ندارنــد .بعضی از خوانندگان همچنان اصرار دارند که همان موســیقی هزارســال گذشــته را ادامــه دهنــد .به قــول مرحوم صبا هنــوز برای شــروع آواز ،صدایشــان را گــرم میکنند. متاســفانه نمیخواهیــم بپذیریــم کــه در طول ایــن ســالها عقبگــرد داشــتهایم .توجه داشــته باشــید کــه آقــای تجویــدی در زمان خــود آهنگ «پشــیمانم» و آقــای خالقــی آهنگ «بــوی جوی مولیــان آید همی» را ســاختند .نســل مــا در کار خود پیشــرو بودنــد ،درحالیکه اکنون کســانی که ادعایشــان گوش فلک را کر میکنــد ،اوال در دوره مــا اصــا نبودند و ثانیا موســیقی کهنــهای را ارائه میدهنــد .بههمیندلیــل نیز جوانان از موســیقی عدهاي معتقدند عصر حاضر دوران افول موســیقی زده میشــوند .ارتبــاط هرکس با خداوند یکســان ایــران اســت .حتی اگــر بخواهیم از لحنــی تندتر نیســت؛ یکی جانــش را میدهــد و دیگــری برای اســتفاده کنیم ،بایــد بگوییم که موســیقی امروز لقمــهای نان شــکایت میکنــد .شــجریان گلهای ایــران دچار ابتذال شــده اســت .دراینمیان ،نکته جاویــدان را بــه عمر خــود ندیــده اســت ،او در جالــب این اســت کــه حاکمیــت سیاســی نیز از ســاخت آثــار بيکیفیــت اســتقبال میکنــد .اگر گلهــای رنگارنــگ م یخواند. بعــد هم با آقای ابتهاج تــودهای روی هم ریختند در یــک فضــای رقابتی ســالم به همه آثــار مجوز و در جشــن هنر شیراز مشــغول به فعالیت شدند .داده شــود ،مشــکلی پیش نخواهد آمــد اما وقتی آنهــا راهی را انتخاب کردند که مســئولیت دنیوی آثــار کــمارزش ب هراحتی مجوز دریافــت میکنند، و اخــروی آ نراه با خودشــان اســت .تنها وظیفهای درحاليكــه امثــال شــما خانهنشــینيد ،بهنظــر که من دارم این اســت که به جوانــان بگویم از راه میرســد سیاســتی در کار اســت .پشــتپرده این آنهــا دوری و راه امثال تجویــدی و خالقی را طی موضــوع را چگونــه میبینید؟ کنند .بــه خاطر دارم کــه روزی آقــای تجویدی در بزرگترین مشــکل این روزهای موســیقی ایران، همیــن خانه گریه کــرد .گفتم چــرا گریه میکنی؟ نبو ِد مســئوالن با دانش اســت .کســانی که آن باال گفــت ببین بنان بر ســاخته من چــه میخواند .او نشســتهاند بــه هنــر توجــه نمیکنند ،زیــرا هنر گفــت که بعد از بنان هرکس ایــن آهنگ را بخواند برایشــان هزینــه دارد و در مقابل ،ابتــذال باعث کاذب مــردم میشــود .مهمترین وظیفه خودش را خراب کرده اســت .یا بهطورمثال کســی ســرگرمی ِ نمیتوانــد «خســرو و شــیرین» مــن را بازخوانی در خصــوص کنــارزدن ابتــذال فرهنگــی ،فعالیت کند ،زیــرا وقتی با جلیــل شــهناز آن را کار کردیم ،مستقل رسانههاست .شــمایی که رسانه در اختیار موقــع خوانــدن آن از تحریــری اســتفاده كردم که داریــد با کســانی صحبــت کنید که هنــر اصیل را همه حیرتزده شــدند .حاال اگر کســی بخواهد آن میشناســند .بهنظر مــن برای دفع سیاســتزدگی تحریر را تقلید کند ،ســرخورده میشــود .هرکسی در عرصــه هنــر ،روزنامهنگاران مهمترین رســالت روزنامــه قانــون بایــد ماننــد خــودش بخوانــد .بعضــی از مدعیان را بــر دوش دارنــد. 55ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 55 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
اگر حضــرات دل در گرو موســیقی نداشــتند ،من اینطــور نبــودم .مــن در برنامه گلها مانــدم تا به موســیقی خدمت کنم؛ کاری که آنها نکردند ،زیرا عاشــق هنر و موســیقی نبودند .هرچند خورشــید پشــت ابر نمیماند .اینکه اکنون شــما بــه عنوان روزنامهنــگار در منــزل گلپــا هســتید ،یعنی هنوز مــن زندهام ،هنــوز از خاطرهها فراموش نشــدهام. درغیراینصورت ،شــما اینجا نبودیــد و صدالبته که زندهبــودن نــام گلپــا با شــرافت همراه اســت .بر شــمایی که بــه دنبال حقیقتید ،روشــن اســت که مــن در طول چنــد دهه عاشــق موســیقی بودم. هیچچیــز در تاریکــی نمانــده و تنگنظریهــای آقایان بر مردم روشــن و مشــخص شــده است .بر مــردم واضح اســت که در طــول سالها یســال، بهخصــوص در دههشــصت ،ایــن آقایان چــه کردنــد .هرکســی میآمــد که کار موســیقی انجــام دهــد، همینها چــوب الی چرخش میگذاشتند و نمیگذاشتند که مکتبهای موســیقی ادامــه پیــدا کنــد ،زیــرا ميخواســتند همه مقلد خودشــان باشــند .اکنون که مقابل شــما نشستهام بــا افتخــار میگویــم مکتــب گلپا ،ادیــب و تاج ادامــه خواهــد داشــت ،اما تردیــد دارم کــه آنهــا در یاد مــردم بمانند.
حــرام کردند .آنها دریافتند کــه نمیتوانند باور و رویکرد اشــخاصی مثل گلپا ،پرویز یاحقی ،فرهنگ شــریف ،مرتضیخان محجوبی و حبیبا ...بدیع را تغییــر دهند پس مترصد حــذف برنامه گلها و به تبع آن نابودکردن موســیقی اصیل مــا برآمدند .به دلیــل آنکه جامعــه جایگزینی میخواســت ،افراد جدیــدی را وارد کردنــد کــه بعضی از آنهــا اکنــون خــود را بــزرگ موســیقی ایران میدانند. کســانی کــه بــرای ارضــای انحصارطلبی
خــود ،اســتعداد تمام جوانــان را زیــر پــا لــه کردنــد .در مقابــل جوانــان آزاده ایســتادند و نه تنها به ایشان کمکی نکردند ،پشــت پای آخــر را زدند .با اطمینــان و باور كامــل میگویم که آنها دلســوز موســیقی ایــران نبودند .مــن به همــ ه چیزي که ک انســان در این دنیا میخواهد ،دســت یافتهام؛ ی از بــاغ ،خانــه ،ماشــین و بهطورکلی پــول گرفته تا زن و فرزنــدان صالــح و مهربــان .احتیاجی به پول موســیقی نــدارم .هرآنچــه میگویم بــرای اصالت هنر اســت .آیا همــه منتقدان مــن مطمئناند که در طول ســالهای پــس از انقالب بــرای ذات هنر تــاش کردهانــد؟ من اگر برای شــاه خوانــدم ،برای امیرالمونیــن(ع) نیز خواندم .پــس اینکه میگویند گلپا درباری بود ،ســخن درســتی نیست .بهتر است بگوینــد گلپا سیاســی نبــود .هدف مــن از ابتدای فعالیتم حمایت جوانان بوده اســت .درحالحاضر، فرزنــدان مــن موفــق بــه اخــذ باالترین مــدارج علمــی شــدهاند و عالیترین مشــاغل موجود در آمریــکا را دارنــد و دغدغــهای برای فرزنــدان خود نــدارم بلکه همه جوانــان ایران را ماننــد فرزندانم میدانــم و بــرای آنهــا نگرانــم .اکنون شــاگردان جوان بســیاری دارم کــه در همین حیــاط خانهام موســیقی میآموزنــد .آینده بــرای من بــا جوانان
قدری از موضوعات پیش از انقالب فاصله بگیریــم .پــس از انقــاب زندگی اکبــر گلپایگانی را در دو حــوزه بایــد بررســی کرد .نخســت آنکه محدودیتهایــی ک ه شــما را از فعالیت بازداشــت و دیگــر آنکــه خو ِد شــما نیز ،تمایلی بــه فعالیت نداشــتید و بســیار کمکار شــدید .کمکار شدن تان دلیل خاصی داشــت؟ من یک شــهروند ایرانی هســتم .عاشق این خاکم و هیچوقــت تحمــل زندگی در خــارج از ایــران را نداشــتم ،ندارم و نخواهم داشــت زیــرا زندگی در وطنــم از همهچیز با ارزشتر اســت .بله در ابتدای انقــاب محدودیتهــای بســیاری براي مــن قايل شــدند .چــه در آن زمــان و چــه اکنون ،اگــر اراده کنم کــه در آمریــکا بخوانــم ،آنقدر پــول به پایم میریزنــد کــه گویــی دالر از شــیر ســماور بریزد. مــن تاثیر خود را بــا فعالیتهای پیــش از انقالبم گذاشــتم .پــس انقــاب دنبــال فعالیــت در یک محیــط آرام بودم ،امــا دریافتم کــه محیطی برای کار هنــری وجــود ندارد .به یــاد دارم کــه روزی با آقــای یاحقی به رادیــو رفتیم و دیدیم که شــرایط بهطورکلی تغییر کرده اســت .کســانی که در ظاهر ادعــای مردم مــداری داشــتند ،هنــر را بــر مردم 54ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
رقــم میخــورد و گذشــته نیز بــا خاطراتــم مرور میشــود .وقتــی میبینم کــه جوانانی در سراســر نقــاط ایــران از جملــه تهــران ،اصفهــان ،تبریز و مشــهد ،بنیادهای اکبر گلپایگانی تشــکیل دادهاند، خســتگی همه این ســالها از تنم بهدر میشــود. به همه بنیادهــا گفتهام که هر پولــی که دریافت میکنید خرج جوانان عاشــق موســیقی کنید و من یــک ریالش را هــم نمیخواهم .حال شــما همــه اینهــا را شــنیدید و مخاطبان شــما نیز خواهند خوانــد .قضاوت کنیــد که زندگــی اکبرگلپایگانی چطور ســپری شــده اســت و زندگــی آنهایــی کــه در مقابــل مــردم ایســتادند و بیهیــچ زحمتــی بــه شهرت رســیدند ،چگونه گذشــته اســت .آنهــا هم هرچه میخواســتند بشوند ،شــدند و احتماال تغییــری در ایشــان بــه وجــود نخواهــد آمد پس امــروز ،روز قضاوت اســت. از چــه زمانــی محدودیتهــا برداشــته شــد؟ آیــا اکنــون اجــازه برگزاری کنســرت به شــما داده میشود؟ مشــکلی برای برگزاری کنســرت وجــود ندارد. 38ســال بــه مــن گفتنــد نخــوان ،درصورتیکــه هیچدلیلی بــرای این دســتور وجود نداشــت .من فعال سیاســی نبــودم ،مــن معاند با مــردم نبودم؛ فقــط و فقــطخواننــدهاي مردمی بودم کــه برای خــدا ،وطــن و مــردم میخواندم .چــه دلیلی برای ایــن ظلم وجود داشــت؟ آیا کســی پیدا میشــود که پاســخ ســالها محرومیــت گلپــا از خوانندگی را بدهــد؟ خیــر ،هیچکــس یافت نمیشــود .پس نمیخواهــم در شــرایطی کــه 38ســال از فعالیت هنــری من ممانعت شــده اســت ،کنســرت برگزار کنم .مــن ردیفهای جدیــدی در موســیقی ایران پدیــد آوردم؛ ردیفهایــی که به کوشــش حســن گلپایگانــی در يك كتاب گردآوری شــده اســت .از مجموع گوشــههای موجود ،براي مثال پنج گوشــه یکگاه ،ســهگاه ،دناســری ،آشــورآوند و گاهوبیگاه را انتخــاب کنیم ،اگر آقایان پرمدعا تنوانســتند این گوشــهها را بدون نقص اجرا کننــد ،ما دیگر حرفی نداریــم امــا وقتــی نمیتواننــد چنین کننــد ،آدم بهستوه میآید .مســئوالن وزارت ارشــاد ،ریاکارانه از مــن تعریف میکنند که گلپا در موســیقی تاثیر بینظیری داشــته اســت ،اما در نهایــت میگویند کــه حیف شــد به ســمت جوانــان رفــت و برای آنها خواند .معلوم اســت که من به ســراغ جوانان مــیروم زیرا برای مــردم میخوانــم .جایگاه اصلی من و حســن کســایی و پرویز یاحقــی قلب مردم
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
54 Kheradmand
ترانه عالقه داشــتم عالقه داشــتم ،این پیشــنهاد را پذیرفتم .اکنون که بحث به اینجا رســید بد نیســت یادی از ملکالشــعرای بهار کنیــم؛ درباره رویارویی بهار بــا عارف قزوینــی ماجرایی نقــل میکنند که دوبــاره بــه گلهــا بازگردیــم .میدانیــم کــه در بهار بــه عــارف گفته بــود تــو تصنیفخواني ،نه خصــوص گلهــا بحثهای بســیاری وجــود دارد. آوازخــوان .مــن که همه اینهــا را آموختــه بودم ،برخــی میگویند کــه نورعلیخان برومند ،ســعید دوســت داشــتم که یک آوازخوان باشــم .ازاینرو ،هرمزی ،یوســف فروتن و چند تــن دیگر در برنامه به دلیل اتفاق 17شــهریور ســال ،57آقایان ابتهاج، هیچوقــت ترانه نخوانــدم چون معتقــدم ،ترانه و گلهــا حضور نداشــتند .دلیــل این امر چــه بود؟ شــجریان و لطفــی از برنامه گلها جدا شــدند ،اما آهنــگ را دیگــران میســازنند و خواننده همچون این حــرف را چه کســانی میزننــد؟ نورعلیخان شــما در گلهــا ماندید و خواندیــد .اعتراضنكردن یــک ربات باید آن را اجرا کند ،اما وقتی کســی آواز در همه این برنامهها شــرکت میکرد؛ سهشــنبهها شــما بــه کشــتار مــردم در روز 17شــهریور دلیل میخواند خــود مبدع اثر خواهد بــود و نوازندگان بعدازظهــر در منزل عبــدا ...دوامی -کــه بچههای خاصی داشــت؟ گلهــا دورهم جمــع میشــدند -نورعلیخان هم در بازخوانــی برنامــه گلهــا بایــد قايــل بــه پاســخ خواننــده را میدهند. بههــرروی ،خوانــدن ادامــه داشــت تــا روزی شــرکت میکرد و به دلیل آنکه چشمانش نمیدید ،تقسیمبندی باشــیم .گلهای اصلی با نام «گلهای مرتضیخان محجوب به مــن گفت میخواهم آواز خودم میبــردم و میآوردمــش .نورعلیخان حتی جاویدان» برای رادیو ســاخته میشد .من بههمراه این موســیقی را تو بخوانی که آن آواز ،با شــعری از به جشــن هنــر شــیراز نیز آمــد .نورعلیخــان در بنــان ،فاخته و عبدالوهاب شــهیدی ،خوانندگان آن بیــژن ترقــی ،غوغایی بهپــا کرد .بهیــاد دارم وقتی عرصه موســیقی بهشدت انســان جدی و باهوشی برنامــه من بودیم .این کســانیکه شــما نامشــان خواســتم برای اجرای این آواز به اســتودیو بروم در بود .چه کســی به خــود اجازه میدهد کــه درباره را بردیــد در برنامــه گلهــای رنگارنــگ فعالیــت میکردند و بعد از نســل ما این آقایان مشــغول به مشــیرهمایون شهردار را دیدم .او نورعلیخــان یا روحا...خالقــی صحبت کند؟ راهروی استودیو، ِ گفت كــه «گلپا! اینجــا چکار میکنــی؟» گفتم به در حقیقــت باید دیــد که منتقد چنيــن بزرگاني کار شــدند .بایــد ببینیم که چــه کاری میخواهیم دعــوت آقــای پیرنیا آمــدهام تا آواز بخوانــم .او که خود در هنر چه شــأني دارد .من دوشاگرد مشهدی بکنیــم .بنای من از ابتــدای فعالیتم هنر بود و بس. میدانســت من از شــاگردان نورعلیخان هســتم ،دارم کــه همواره بــه منزلم میآینــد و میخوانند .اگر بعضــی تمایل دارند فعال سیاســی باشــند ،به ک هنرمند باالتر از گفــت آواز را پشــت مرده میخواننــد؛ در حقیقت همیــن افــرادی کــه دربــاره نورعلیخــان چنیــن خودشــان مربوط است .شــأن ی مشــیرخان یک پسگردنــی مهم به مــن زد .وقتی ســخنانی را میگویند ،همان کســانی هســتند که آغشتهشــدن به کارهای سیاســی است. ایــن ســخن را شــنیدم ،بهیــاد حــرف نوعلیخان در مقابل پیشــرفت این دو شــاگرد ایســتادهاند .به ایــن دوســتان بعــد از مدتــی دریافتنــد کــه افتــادم که میگفــت خیلیهــا آواز میخوانند ،اگر خدا قســم وقتی این دو عزیــز میخوانند بدن آدم نمیتواننــد ماننــد امثال فرهنگ شــریف باشــند میخواهی خواننده خوبی باشــی ،خــودت باش و بــه لــرزه میافتد .جالب اســت که با همــه اینها و بــه ســمت خودنمایی سیاســی حرکــت کردند. ت ِ پــا زد .بله ،من عالوهبرايــن ،مــن ماننــد آنهــا هر روز بــه رنگی از کســی تقلید نکن .از آن پس ســعی کردم شــیوه میگویند گلپا به موســیقی پشــ بــرای مــردم ،برای جوانــان و بدون درنظر داشــتن درنیامــدهام .من همان گلپایی هســتم که 50ســال خودم را در خوانندگی داشــته باشــم. آقای پیرنیا با مشورت مشــاوران عالی خود ،یعنی نفــع مالــی میخوانــم .تــا جاییکه جــان در بدن پیــش بــرای مــردم میخوانــدم .من که مثــل این روحا...خالقی ،موســی معروفی ،علی دشــتی ،رهی دارم ایــن روال زندگــی مــن خواهد بــود .آنهایی آقایــان هرلحظه تفکــرم تغییر نکرده اســت .آقای معیــری و دکتــر صورتگر من را به عنــوان خواننده کــه چنین عقدهگشــایی میکنند ،چــه خدمتی در ابتهــاج یک تــودهای تمامعیار بــود و بعدها تغییر برنامــه گلهــا معرفــی کردنــد و آن شــد که من حــق جوانان این مملکت کردهاند؟ ما نباید پشــت ایدئولــوژی داد و حزباللهی شــد و دوباره رویهاش بــه مدت 17ســال در ایــن برنامه خوانــدم .پس از جوانــان را خالی کنیــم .من که کار خــود را کردهام را عــوض کــرد و چندی بعد از کشــور رفــت .این 17ســال تشــخیص دادم که باید به جوانان خدمت و دیگــر آرزویی در ســر ندارم .به هرچه خواســتم منــش ،همــان روحیهای اســت که باعــث جدایی کنــم .عــدهاي ایراد گرفتنــد که گلپا بــرای جوانها دســت پیدا کردم .بیــش از نیازم پول دارم ،همســر آنهــا از برنامه گلها شــد. و عامــه مــردم میخوانــد .اتفاقــا من فقــط برای و فرزنــدان خوب و شایســتهای در کنارم هســتند یــا آن خواننــدهای که نامش را بردیــد که در دهه مــردم میخوانم ،برای دل جوانــان میخوانم .همه و از شــهرت و محبوبیــت الزم نیز برخــوردارم ،پس شــصت در موســیقی ایران بــرای خــود امپراتوری موفقیــت من در طول ســالها این بوده اســت که احتیاجــی به زیرپا کشــیدن از کســی نــدارم .تنها ایجــاد کرده بود ،چرا اکنون معترض شــده اســت؟ علیه مردم چیــزی نخواندهام .همیشــه گفتهام که خواســته من رســیدگی به وضعیت جوانان اســت .مگــر نــه آنکــه وقتی کــه مــن در دههشــصت اســتعداد مــن از جانب خداســت و مــردم از این زمانــی تلفنهــای هندلــی وجود داشــت و اکنون خانهنشــین بودم ،او بــرای خود یکهتــازی میکرد. اســتعداد حمایت کردهاند ،پس انصاف نیســت که اینترنت سراســر دنیــا را درنوردیده اســت .بههیچ مــن کــه هیــچگاه از مواهــب قــدرت بهرهمنــد بــرای خدا و مــردم نخوانم .منتقدان میخواســتند طریــق نمیتــوان در مقابــل تکنولــوژی و فناوری نبــودهام .آنها و طرفدارانشــان نباید ایــن نقد را کــه گلپا تــا پایــان عمــر «دلایدلای ،امانامان »...ایســتاد ،همینطــور نمیتوان در مقابل خواســت بــه من کننــد ،زیــرا اگر قرار بــه حرفزدن باشــد، شــرمنده خواهنــد شــد .بهجــای ایــن حرفهــا بخواند اما من اینطور نمیخواســتم ،زیــرا مردم از جوانان و پیشــرفت آنها ایســتادگی کرد. نمیتــوان در صدســال پیــش ماند و جوانــان را بســنجید که برنامــه گلها خــوب بوده یــا بد. من چنین توقعی نداشــتند. بهیــاد دارم کــه در همین خانه ،روزی ابوالحســن مجبور کرد که آنطــوري بخوانند که ما میخواهیم .اگر خــوب بوده زیر بغــل جوانــان را بگیرید که صبــا ویلون مــیزد و یونــس دردشــتی میخواند .فیروز نادری یکی از بهترین دانشــمندان ناساست .بتواننــد بازهــم خالــق برنامههایــی چــون گلها وقتی دردشــتی شــروع بــه خوانــدن «دلایدلای ،او چندوقت پیش ،برای اینکــه جوانان جای او را پر باشــند .گلهــا کــه تریبــون حزبــی و جناحــی و امانامــان » ...کــرد ،صبا به نورعلیخــان گفت :این کننــد ،بهمیل و اراده خود اســتعفا داد .حاال برخی سیاســی نبــود .مــا در آن برنامــه دورهــم جمــع چه میخوانــد؟ نورعلیخان پاســخ داد که خودش ماننــد آقای لطفی و علیــزاده میگویند که ما چون شــده بودیم تــا خدمتی به موســیقی بکنیم ،چون را کــوک میکنــد! وقتی کــه چهارمضــراب و ِرنگی ردیــف میدانیــم ،هنرمندیــم .آنهایی کــه هنوز تخصص ما موســیقی بود .من ســواد سیاست ندارم زده شــده اســت ،باید شــعر خوانده شــود .مساله هیــچ خالقیتی در موســیقی ما به خــرج ندادهاند ،و تنهــا چیــزی که یــاد گرفتهام موســیقی اســت. 53ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 53 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283 رمانــس و فاصله میــان بین ترانــه و آواز موضوعی اســت کــه باید بهشــدت به آن توجه شــود.
مدعــی شــدهاند.جوانان ما باید به جــای الگو قرار دادن چنین اشــخاصی ،پرویز یاحقی ،جلیل شــهناز و حســن کســایی را الگو قرار دهند ،اما حواسشان باشــد که باز هم از ایشــان تقلید نکنند و خودشان باشند.
حکایت پر قصه و رنگارنگ «اکبر گلپا یگانی» مهرشادایمانی وارد خانــهاش کــه میشــویم ،جمعــی از جوانان ِگــردش حلقه زدهاند و او مشــغول ذکــر خاطرات گذشــته با آنهاســت .از دور ایستادهایم تا سخنش به ســرانجام برســد و سپس برای ســام جلو برویم. در آن وقفــه کوتاه در میان نفرات ،همســر مرحوم فرهنگ شــریف نیز دیده میشــود. گلپــا ســخن میگویــد و دیگــران بــا اشــتیاق فــراوان گوش میدهنــد .تصویر قــدری غیرواقعی میشــود؛ گویــی در یــک لحظــه وارد عصــری میشــویم ،کــه صدای بنــان ،فاخته و گلپا شــنیده میشــود؛ بهخصــوص آنکه تــا چشــم کار میکند، بــر در و دیــوار خانه اعیانــی گلپایگانی ُپر اســت از عکسهایــی کــه یــادآور خاطــرات دور ایــران اســت؛ عکسهایــی از جوانیهايــش و همــکاران و دوســتانش که اکنــون اکثر آنها در ســینه خاک آرمیدهانــد .همــه اینهــا حاصــل چنــد دقیقــه تحمــل و تامل در خانه مردی اســت که بخشــی از خاطرهبازیها و شــاید عشــقبازیهای گذشــتگان ما با او گره خورده اســت؛ نقشــی و خطی از تاریخ زنده موســیقی ایران.
وقف جوانــان میداند، بــاور دارد کــه پس از انقــاب ،بعضــی از هنرمنــدان جوانان را نادیــده گرفتند. فــارغ از تاییــد یــا تکذیــب نگــرش این خواننــده بــزرگ، میتــوان بــه صراحت تاییــد کــرد کــه اگــر فضــای هنــری بــر دلــدادگان هنــر مســدود نمیشــد ،هیــچگاه چنیــن گالیههایــی پدیــد نمیآمــد. درددلهایــی کــه ناشــی از بیش از سیســال بیصدایــی اســت .اکبــر گلپایگانــی ،در یکــی از روزهــای تیرمــاه ،1396در گفتوگویــی مفصــل پای ســواالت ما نشســت و از دغدغههای دیــروز و امروزش گفت. همچنین از ســینماگر عزیز ،داریوش جعفری ،برای هماهنگــی ایــن دیــدار ممنونیــم. به عنــوان ســوال ابتدایی بفرمایید موســیقی برای گلپــا چگونــه آغاز شــد و حکایت پر قصه شــما و رنگارنــگ چگونه بود؟ موســیقی بــرای مــن از کالس دوم دبســتان آغاز شــد .پدر و پدربزرگم خوانندههــای خوبی بودند، بههمیــن ســبب هنرمنــدان زیــادی در منــزل ما رفتوآمــد داشــتند .در واقع من میــان هنرمندان عصر خــود بزرگ شــدم .روزی که مــادرم به علت کزاز در بســتر بیمــاری بود ،عمویم بــه من گفت کــه بــرای بهبود مــادرت بر پشــتبام خانــه اذان بخــوان .هنگامیکــه اذان به پایان رســید دیدم که همه متاثــر و متحیر شــدهاند.
ا فســر ی عالقه نــدارم. از آن دانشــگاه بیــرون آمــدم و در دانشــکده نقشــهبرداری پذیرفتــه شــدم ،امــا از آن فعالیــت هــم مدتی نگذشــته بود کــه به عنوان کارشــناس رهنــی بانک مشــغول بــه کار شــدم و خانهها را قیمتگــذاری میکــردم که رای من کار دلچســبی نبود .پس از مدتي ،احســاس کردم این کار به دردم نمیخــورد. گذشــت و گذشــت تــا روزی کــه در بــاغ آقــای خواجهنــوری ميهمان بودیم در مقابل ســفیر ایتالیا یــک قطعه ترکــی خواندم .پــس از ميهمانی آقایی آمــد و گفــت که بیا بــرای من کار کن .گفتم شــما را نمیشناســم ،گفــت مــن پیرنیا ،ســازنده برنامه «گلهــا» هســتم .آن زمان برنامــه گلها دو بخش 10دقیقــهای بــود .چندخواننــده ،از جملــه ادیب خوانســاری ،بنان و فاختــهای ،خوانندههای اصلی آن برنامــه بودند .به اســتودیوی برنامه گلها رفتم. ک آواز در باب ضربتخوردن آقــای پیرنیا گفتند یــ حضرت علــی(ع) بخوان .من گفتم باید از اســتادم اجــازه بگیــرم ،امــا ایشــان با اصــرار خــود قانعم کــرد که بــدون پخش موســیقی و بــدون ذکر نام خواننــده بخش کوتاهــی از یــک آواز را اجرا کنم. آن شــعر ایــن بــود« :در خرابــات مغان نــور خدا میبینــم /ایــن عجــب بین که چــه نــوری ز کجا میبینــم» وقتی ایــن بیــت از حافــظ را خواندم، دیــدم کــه پیرنیــا گریــه میکنــد .چنــد روز بعد دوبــاره با من تماس گرفتند و گفتنــد که بیا و برای برنامهای بــا آهنگ مرتضی محجوبــی آواز بخوان. من هــم بــه دلیلی آنکــه همیشــه بــه آواز و نه
گلپا از آندســت خوانندگان ،یا بهتر اســت بگویم هنرمندانــی اســت کــه خــود مبــدع و خالــق اثر اســت؛ یعنی عــاوه بر اجــرای صــرف ،خالقیت و نوآوریهایــش وجه تمایــز او از ســایر هنرمندانی اســت که فقــط قــادر به اجــرای خــوب بودهاند. همچنیــن دلیــل اهمیت سرشــار ایــن خواننده به پیشــگام بودنــش در عرصه موســیقی بازمیگردد، چنانچه محمدرضا شــجریان در وصف او میگوید: «هنگامی که نوجوانی 17ســاله بــودم ،صدای آقای گلپایگانی را از رادیو میشــنیدم و آواز او باعث شد تا به موســیقی عالقهمند شــوم». یــا آنکــه مرحــوم لطفــی در خاطــرات خــود میگویــد« :وقتی صدای گلپایگانــی از رادیو پخش میشــد ،مــردم دکانهــای خــود را میبســتند تا پرســیدم :چه اتفاقی افتاده اســت که شــیخ ممد صــدای او را در منــزل و از رادیــو بشــنوند» .پس ِشــمر ،تعزیهخوان معروف ،به من گفت که چطور گلپا نهفقــط یکخواننده،که ایجادکننــده جریانی توانســتی اینگونه اذان را بخوانی؟ گفتم کار خاصی مهــم در موســیقی ایران اســت .هرچنــد بیتردید نکردم جز اينكه در سراســر لحظههــای اذان ،مادرم پیــش روی چشــمانم بــود .وقتی این اتفــاق پدید او نيــز به حقش نرســید و ســالهای متمــادی از ِ فعالیــت محــروم بود.او بــا درد بســیار از روزهای آمد ،متوجه شــدم که در خوانندگی اســتعداد دارم. بیصدایــیاش میگویــد؛ روزهایــی کــه بــر گلپا پــس از آنکه به اســتعداد خود علم پیــدا کردم ،به و هنرمنــدان دیگر ســخت گذشــت .شــاید تحمل مدرسه نظام رفتم .در مدرســه نظام با نورعلیخان چنین رنجهایی باعث شــد تا دیــدگاه او به بعضي برومند ،اســتاد موســیقی و ردیفدان ،آشنا شدم. از همکارانش مثبت نباشــد؛ همکارانی که خود نیز منزل او در امیریه بود و خانواده متمولی داشــت. از بــزرگان موســیقی ایرانند .گلپا کــه زندگیاش را ایــن ســخن من بــه ايــن معنا بــود كه به شــغل 52ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 52 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
51 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند51
50 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند50
دختر هفدهسالهی روس که گفته میشود مغزمتفکر و یکی از گردانندگان چالش نهنگ آبی است بازداشت شد 
فلیپ بودکین ،مبتکر چالش نهنگ آبی که گفته میشود از اختالالت روانی رنج میبرد
49ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
بقیه در صفحه 70
اطالعاتــی که در طول بازی از شــرکتکننده دریافــت کردهانــد ،او را تهدیــد میکنند که اگــر مراحــل بازی را بــه پایان نبــرد ،اعضای خانــوادهاش بــه خطــر میفتنــد .بنابرایــن شــرکتکننده باید از کارهایی که انجام داده فیلــم و عکس تهیه کنــد تا بــه گردانندگان بــازی اثبات کنــد کــه کارش را بخوبی انجام داده اســت؛ البتــه ایــن بــه نــدرت شــامل مرحلــهی آخر بــازی میشــود؛ چونمردهها نمیتوانند چیزی را ارســال کننــد .به همین دلیــل در برخی مــوارد نمیتوان خودکشــی را بــه ایــن بــازی نســبت داد ،مگــر اینکه شــواهدی از شــرکت فــرد در بــازی برجای مانده باشد. ریش ههایقضیه چــرا «نهنــگ آبــی»؟ گفتــه میشــود که مبتکــر ایــن چالش بــا انتخاب این اســم به نهنگهایی اشــاره کــرده که در ســواحل به گل مینشــینند؛ اتفاقــی مرمــوز کــه گرچه علتش دقیقاً مشــخص نیســت اما باور عامه بر این اســت که این نهنگها« ،خودکشــی» میکنند . ایــن به اصطالح بازی اولین بار ســال ۲۰۱۳ در یــک شــبکهی اجتماعی روســی بــه نام «ویکنتاکت» آغاز شــد و گفته میشــود که
ســال ۲۰۱۵منجر به اولین خودکشی شد. فیلیــپ بودکیــن خــودش ادعا کــرده که بــازی را اختراع کــرده اســت؛ همین ادعا منجــر شــد او به اتهــام تحریــک حداقل ۱۶نوجوان به خودکشــی بازداشــت شود. گرچــه ،بــا دســتگیری او بــازی همچنان ادامــه یافت کــه این نشــان میدهد این بــازی بیش از یک مغــز متفکر و گرداننده دارد . روسیه از کشــورهایی است که بیشترین شــرکتکننده در این چالــش را دارد؛ بعد از اینکه در ســال ۲۰۱۶یــک روزنامهنگار مقالــهای نوشــت و بســیاری از قربانیان خودکشــیهای جداگانــه را به ایــن بازی مرتبــط دانســت ،توجــه عمومی بــه این پدیده جلب شــد و بســیاری از نوجوانان که چیــزی از ایــن چالش نشــنیده بودند هم جذب آن شــدند. در همــان روســیه ،اخیــراً یــک دختــر هفدهســال ه هــم بــه اتهــام اینکــه مغز متفکر بــازی بوده و چندیــن نوجوان را وادار به خودکشــی کرده ،بازداشــت شــده اســت .دســتکم دو بازداشت دیگــر در رابطه بــا این بــازی صورت گرفته اســت. چالــش نهنــگ آبــی در کشــورهای
49 Kheradmand
همه چیز در مورد بازی مرگبار «نهنگ آبی» ماجرای چالــش نهنگ آبی که ایــن روزها در دنیا قربانیــان زیادی گرفته و ســروصدایی در رســانهها به پا کرده ،شــیری اســت کــه یک جــوان روس به عنــوان «بــازی» طراحی کرده و ظاهــراً آدم باید آن را بخــورد ،امــا در عمل تبدیل به شــیری شــده که آدمهــا را م یخورد! فیلیــپ بودکین جوان بیســتودو ســالهی روس ســال ۲۰۱۳پایههــای بــازی مرگبــاری را گذاشــت کــه حــاال بســیاری را در سراســر جهــان بــه خود قاعدهی بازی مشــغول کرده؛ گردانندگان بازی ،کســانی که بازی ایــن بازی بر اســاس رابطهی بین شــرکتکنندگان میکننــد ،خانوادههای آنــان ،مقامات کشــورها و و گرداننــدگان بازی پیش مــیرود و مجموعهای از روزنامهنگارانی که در این ســه ،چهار ســال هزاران وظایــف اســت که هــر روز یک بــار در نیمههای خبــر و گــزارش بــه زبانهــای مختلــف دربارهی شــب به شــرکتکنندگان محــول میشــود و آنان بــرای ورود به مرحلــهی بعدی بازی بایــد آن را به «نهنگ آبــی» تهیــه کردهاند. بودکین دانشــجوی روانشانســی اخراجی بود که انجام برســانند و مدارک و شواهد انجام آن را از راه بــا ایدهی پــاک کردن جهــان از زبالههای زیســتی اینترنت بــرای گردانندگان بازی ارســال کنند. یک بازی پنجاه مرحلــهای را طراحی کرد .او معتقد پنجــاه وظیفــه بطــور اختصاصــی بــرای هــر بود کســانی که فکر میکنند در این جهان ارزشــی شــرکتکننده در نظر گرفته میشــود که بازی را تا ندارنــد و هیچکس اهمیتی برای آنان قائل نیســت پنجــاه روز طــول میدهد؛ البته هر شــرکتکننده زبالههــای زیســتیاند کــه جهــان بایــد از لــوث تنهــا عبــور از ۴۹مرحله را میبینــد چراکه با عبور وجودشــان پاک شــود! حــاال آمارها حاکــی از این از مرحلهی آخر شــرکتکننده دیگــر در قید حیات اســت که ایــن تز تاکنــون در کشــورهای مختلف نخواهــد بود که پیــروزیاش را جشــن بگیرد! 48ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 48 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283 بــه مــرگ بیــش از ۱۳۰نوجــوان و جــوان منجــر شــده اســت .البتــه واضح اســت کــه گردانندگان بازی شــرکتکنندگان این چالش را مســتقیماً زباله خطــاب نمیکننــد اما طراحــی بازی از اســاس به گونهای اســت که نوجوانانی بــا خصوصیات انزوا و افســردگی را هــدف قــرار داده و بنــا دارد به آنان کمک کند از شــر خودشــان خالص شــوند.
اطالع دقیقــی از مراحل مختلف بازی در دســت نیســت اما یافتههایــی که از شــرکتکنندگانی که بــازی را بــه آخر بردهانــد به جا مانــده و اظهارات کســانی که در تمــام کــردن آن ناموفــق بودهاند، نشــان میدهد بازی از مراحل ســادهای مثل ارسال عکــس و اطالعات شــخصی برای گرداننــدگان آغاز میشــود و تا بیدار شــدن در ســاعت مشخصی از نیمهشــب و تماشــای فیلمهای ترســناک ،نشستن روی بــام و آویــزان کــردن پاهــا ،رفتــن روی لبهی پل ،بــاال رفتــن از جرثقیلهــای بلند ســاختمانی، ش شــبانه در گورســتانها ،حک کــردن طرح گــرد یــک نهنگ آبی روی ســاعد با جســمی تیز ،بریدن دســت و فروکردن ســوزن در بدن شــرکتکننده را در بــر میگیرد؛ آخرین وظیفه -کــه معنای پیروزی را البتــه بــرای گرداننــدگان بــازی کامــل میکند- خودکشــی است! در مرحلــهی پایانــی چالش ،شــرکتکنندگان که طی ۴۹روز توســط گردانندگان بــازی از نظر روانی بــرای از بین بردن خودشــان آماده شــدهاند ،فرمان خودکشــی را دریافــت میکنند( .ناگفتــه نماند که هر شــرکتکننده از ابتدای بــازی به پایان آن واقف اســت) .گفت ه میشــود گردانندگان بــازی با اتکا به
آن را مــرور می کنیم. تقریبا از حوالی ســال هــای 1344 ،1343بود که جمشــید مشــایخی در تئاتر ســنگلج بــه چهرهای شناخته شده تبدیل شــده بود و آرام آرام در صحنه اجــرا یکه تــازی می کرد .در آن ســوی میــدان دو قطــب دوســت داشــتنی دیگر بــه نام عــزت الله انتظامــی و علــی نصیریــان وجود داشــتند که در ابتدا این ســه نفر توانســتند به خوبــی با یکدیگر هماهنگ شــوند و تیم مناســبی را ایجــاد کردند. همه چیز داشــت خوب پیش می رفت اما اختالف ســلیقه هــا آرام آرام خودش را نشــان داد .علــی نصیریــان و عزتالله انتظامــی بــه یکدیگر نزدیکتر شــدند و جمشید مشــایخی دورتر .تفاوت های فکری و شــخصیتی نیز در این اتفاق بی تاثیر نبود. عــزت اللــه انتظامی و علــی نصیریان بــه عضویــت در اداره تئاتــر درآمدند و مدیریــت اجراها را به عهــده گرفتند .از این جــا به بعد ،اختالفات و ســوءتفاهم هــا عمیــق تــر مــی شــود .بــه برخی اجراهــای جمشــید مشــایخی کمتر بها داده میشــود مشــایخی معتقد بود آن دو نفــر بــه اجراهای افــراد و گروه های نزدیــک بــه خودشــان توجه ویــژه تری داشتند و ســبب شده اند مشــایخی از صحنه دور شود. دردسرهایقیصر با وجود همه اختالفات اما این ســه نفر رد ســال 1348فیلــم «گاو» داریوش مهرجویی را بازی کردند و به شهرتی مضاعف در ســینما دست پیدا کردند. هر چند ســهم اصلــی موفقیت ،نصیــب عزت الله انتظامی و بازی شگفت انگیزش شد .استعدادهایی که در صحنه ســینما تا آن زمان دیده نشــده بود و ناگهــان بر ســر زبان هــا افتادند .پــس از این فیلم بــود که درهای ســینما به ســوی این ســه نفر باز شــد اما مشــایخی یک موقعیت ویژه تــر پیدا کرد. او دقیقا در همان ســال در فیلم «قیصر» مســعود کیمیایــی بازی کرد و در ســینمای عامه پســند نیز توانســت جای خود را باز کند. ســوء تفاهم ها از اینجا به بعد به اوج خود رسید. جمشید مشــایخی عقیده دارد قرار بوده نقش اش در فیلم قیصر بیشــتر و طوالنی تر باشد اما رایزنی های عــزت الله انتظامــی و علی نصیریــان باعث شــده تا بازی اش کوتاه تر شــود .همچنین جمشید مشــایخی به دلیــل بــازی در فیلم های ســینمای از اجــرا در تئاتر اخراج شــد که عقیده دارد شــاید عزت الله انتظامــی و علی نصیریان در این تصمیم بی تاثیر نبــوده اند.
کافی اســت بــه حجــم فیلــم هایی ســینمایی جمشــید مشــایخی از ســال 1348تا 1357نگاهی بیندازیــد تا ببینیــد تعداد فیلم هــا او فراتر از حد انتظار اســت .حــدود 25فیلم ســینمایی که اغلب آن هــا در کارنامه هنری او جایــگاه ویژه ای ندارند و بــه فیلــم هــای فارســی و عامه پســند نزدیک هســتند .اگر پای صحبت های جمشــید مشایخی بنشــینید ،او بازی در این فیلم ها را حاصل فشارها در تئاتــر می دانــد و به همین دلیل تصمیم گرفته
از تئاتــر به ســینما کوچ کند. معمای اداره نمایش نکتــه جالــب در اداره نمایــش به ســال 1355و 1356بــر می گردد .یعنــی زمانی که علی نصیریان مدیــر آن اداره بود و برخی از گــروه های بازیگران از جمله جمشــید مشایخی نســبت به تصمیمات ایــن اداره اعتــراض داشــتند .پس از انقــاب اداره نمایش دوباره بازگشــایی می شود و میان بازیگران بــرای انتخاب مدیــر آن رای گیری می شــود .حاال این بــار قرعه به نام جمشــید مشــایخی می افتد و بازیگرانــی کــه از تصمیمات قبلــی اداره نمایش ناراضی بودند رای به ریاســت جمشــید مشــایخی میدهند. علی حاتمی واسطه می شود با وجــود همه اختــاف نظرها اما علــی حاتمی تــاش مــی کند این ســه نفــر را در کنــار یکدیگر قرار دهد و ســاخت سریال هزاردســتان را از اواخر ســال 1358شــروع مــی کنــد .طبــق شــنیده ها اختالفات اما باقی می ماند و بســیاری از ســکانس های جمشــید مشــایخی جداگانه ضبط می شود. ســاخت این ســریال سال ها طول کشــید و در این مدت رفاقت داود رشــیدی و جمشــید مشایخی با یکدیگر بیشتر شــد؛ در مقابل انتظامی و نصیریان. البتــه نفــر پنجــم ایــن دایــره بازیگــران قدیمی محبوب ،محمدعلی کشــاورز است .پس از ساخت
فرار از تئاتر 47ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
این ســریال ،مرحوم علی حاتمی تصمیم می گیرد فیلــم کمال الملــک را بســازد و دوبــاره این چهار نفــر را کنــار یکدیگر جمع می کنــد .آن ها در اوج اختــاف باز هم تصمیــم می گیرند کنــار یکدیگر قــرار بگیرند ،فقط به دلیل شــخص علــی حاتمی. راه ها جدا می شود پــس از ایــن فیلم تقریبــا راه ها از هــم جدا می شــود .امــا علی نصیریــان و عــزت اللــه انتظامی تــا حــاال رفاقــت خــود را حفظ کــرده اند. جمشید مشــایخی اما هیچ وقت نتوانست با این موضوع کنار بیاید و همیشــه عقیده داشــته آن دو نفر نتواند بــه جایگاه اصلی خــود برســد .عصبانیت و دلخــوری که روز پنجشــنبه باالخره ســر باز کرد و در جشــن انجمــن منتقدان و نویســندگان خــودش را نشان داد. در این میان شــاید موفقیــت دوباره علی نصیریــان در شــهرزاد و تمجید و تشــویق هــای مســتمر و بــدون قطــع ار کارنامــه بازیگــری عــزت اللــه انتظامــی ،این حس جمشــید مشــایخی را تشــدید کرده است. علی نصیریان :دلیل عصبانیت را نمی دانم بــرای آن کــه زاویه دیگــری از این حاشــیه ها به دســت بیاوریم بــا علی نصیریان گفــت و گو کرده ایــم .او می گوید« :من واقعــا دلیل عصبانیت آقای مشــایخی را نمــی دانــم و از این اتفــاق متعجب هســتم که تــا آنجایی که مــن می دانــم اختالفی بیــن این دو نفر نبــوده یا حداقل من خبــر ندارم. البتــه بعــد از فیلم کمــال الملک رفــت و آمدمان با آقای مشــایخی کــم شــده و دورادور از یکدیگر خبر داشــتیم اما نمی دانــم از چه موضوعی دلخور هستند». این سه بازیگر... این ســه بازیگر که فعالیت هنری شــان را با تئاتر آغــاز کردنــد ،در اوایل دهه 40در نمایشــی به نام «خشــت اول» در کنار هم بازی کردند .مشــایخی، نصیریــان و انتظامی بعدها در ســینما هم در فیلم «گاو» کنــار هم قــرار گرفتند و در بعــد از انقالب هــم علیرضا داودنــژاد در «خانه عنکبــوت» از این ســه بازیگر در کنار داود رشــیدی بهره گرفت .زنده یاد علــی حاتمی نیــز در مجموعه «هزاردســتان» ســراغ این ســه آمد و از پیشکســوتان دیگری چون محمدعلی کشــاورز و داود رشــیدی نیز اســتفاده کــرد تا یکی از بــه یادماندنی ترین بــازی های این بازیگــران در قاب دروبین به یــادگار بماند .حاتمی در فیلــم «کمــال الملک» هــم بار دیگر این ســه بازیگر را کنار هــم قرار داد. روزنامه هفت صبح
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
47 Kheradmand
ماجرای اختالف 50سالهی «مشایخی» و «انتظامی» فرید عطارزاده «من از علی معلم یاد گرفتم که مثل او رک باشــم و حرفــم را بزنم .من اگر می دانســتم که فقط یک هنرپیشــه برای منتقدین مطرح اســت سال ها بود کــه این کار را رهــا کرده بودم و رفتــه بودم .جدی مــی گویم هــا ،فقــط در آثارتان یک هنرپیشــه را نشان دادید ،بقیه نیســتند ،بازیگر نیستند ،زحمت نکشــیدند ،هیچ کدام زحمت نکشــیدند ،فقط یک نفــر ،فقط یک نفر اســت که آن موقــع تنبک می زد جلــوی شــهبانو ،حاال می آید خانــه اش را وقف مــی کند .چرا شــما این ها را نمــی دانید؟!» این جمالت عجیب و تند را جمشــید مشایخی 83 ســاله در جشــن انجمن منتقدان و نویسندگان در اعتراض به نشــان دادن تصویر عــزت الله انتظامی 93ســاله در تیــزر برنامه این جشــن بیــان کرد و موجــی از شــگفتی و حیــرت را ایجاد کــرد .هیچ کس نمی دانســت این حجم از عصبانیت جمشید مشــایخی از کجا نشــات مــی گیرد و پــس از این همه ســال فعالیــت هنری ناگهان ســر بــاز کرده اســت .در همــه دوران زندگی ما عــزت انتظامی، جمشــید مشــایخی و علــی نصیریان 82ســاله به عنوان ســه ضلع بزرگ هنری کشــور شــناخته می 46ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
شــوند کــه همواره مــورد احتــرام بودنــد و از هر کدام به عنوان ســتون های تئاتر و ســینمای کشور نام برده می شــود .از نمایش و فیلم های مشــهور از قبــل از انقالب ماننــد «گاو» بگیرید تا فیلم های خاطــره انگیــزی مانند «کمــال الملــک» و «هزار دســتان» مرحوم علــی حاتمی. هیــچ کس گمــان نمی بــرد میان این ســه چهره موقر ســینما اختالفی وجود داشته باشد ،آن هم در این وســعت ...از پنجشــنبه شــب که فیلم صحبت های جمشــید مشــایخی در شــبکه های اجتماعی پخش شــد بســیاری از ناظــران با شــگفتی به این ماجــرا نــگاه می کنند و هــر کــدام در موافقت و مخالفت با صحبت های جمشــید مشــایخی حرف می زنند. اتفــاق روز پنجشــنبه بــه اندازهــای عجیب بود که در همان جشــن انجمن منتقدان ســینما برخی بازیگــران ماننــد حامد بهــداد و نویــد محمدزاده نیــز به واکنــش پرداختنــد و در حمایــت از عزت اللــه انتظامــی صحبت کردنــد .ماجرا امــا چه بود که جمشــید مشــایخی نتوانســت عصبانیت خود را کنتــرل کنــد؟ البته برخی دســت انــدرکاران این برنامــه از فرزاد حســنی بــه عنوان مقصــر اصلی
این اتفــاق نام می برند که بــدون هماهنگی قبلی ناگهان از جمشــید مشــایخی دعوت کــرده که به روی ســن بیایــد امــا ادر هــر صــورت او نیز پیش بینی نمی کرد جمشــید مشــایخی قرار اســت این چنیــن همــه را غافلگیر کند. آیــا اتفاقی رخ داده که این دو بازیگر کهنه کار در ســن 83سالگی و 93ســالگی با یکدیگر به اختالف بخورنــد؟ پیگیری های ما اما نشــان مــی دهد این حجم از عصبانیت جمشــید مشایخی ریشه در یک اختالف قدیمــی دارد .یک اختــاف قدیمی حدودا 50ســاله که جمشــید مشــایخی در طی این سال ها همیشــه با خودش به همراه داشــته و هیچگاه نتوانســته با آن کنار بیاید .شــرح این اتفاقات مرور کرده ایم. قصه از کجا شروع شد؟ یافتن ریشه اختالفات جمشــید مشایخی با عزت اللــه انتظامی و علی نصیریان کار راحتی نیســت و تقریبا تمــام افرادی که در ریز ایــن ماجراها بودند ســعی می کنند از یــادآوری آنها خــودداری کنند. یکی از کارشناســان ســینما در گفت و گویی از راز این اختالفــات پرده بر می دارد کــه بخش هایی از
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
46 Kheradmand
43 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند43
42 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند42
جشــن خنده در بمبئــی برگزار کردند کــه احتماال چیــزی شــبیه خندوانه خودمــان بوده اســت .در این مراســم دکتــر مادان کاتاریا بنیــان گذار حرکت یوگای خنده درباره تاثیــرات خنده درمانی مقاالت زیــادی تهیــه کــرده بــود و در نهایت بــه همت این دکتــر ۱۱ژانویه بــه عنــوان روز جهانی خنده نامگــذاری شــد .از آنجا کــه خنده بــودن به گفته بســیاری از کارشناســان مســری است؛هرســاله در همــه جای دنیا جشــنی تحــت این عنــوان برگزار می شــود تا حداقل یــک روز در جهــان بدون غم و اندوه باشــد. روز جهانی گل هرســاله ۱۹ژانویــه به نام روز گل گرامی داشــته میشــود .این روز برای گســترش شــادی و تشکرو قدردانــی از دیگران با اســتفاده از یک شــاخه گل ســاده اســت و می خواهد احســاس تنهایی و غم زدگی میــان افراد کم کند تا روزهای بهتری داشــته باشــند .به گفته منابع انگلیســی بنیانگــذاران این روز که مشــخص نیســت چه گروهی هم هســتند مــی خواســتند به مــردم اثبــات کنند کــه چگونه یک ژســت ســاده مثل هدیه دادن گل به دوســتان و آشــنایان میتوانــد به افزایش محبــت بین آدمها کمک کند.
روز جهانی زبان مادری زبــان مادری از نظر بونســکو آنقدر مهم اســت کــه ۲۱فوریه به عنــوان روز جهانی زبــان مادری نامگــذاری شدهاســت .در ســال ۱۹۹۹در یــک کنفرانــس عمومی یونســکو یه منظــور کمک به تنــوع زبانــی و فرهنگــی ۲۱فوریــه به ایــن نام نامگذاری شد و ســال ۲۰۰۸را سال جهانی زبانها نامگذاری کردند .اما ریشــه این نامگذاری به گفته منابــع به یــک حادثه تلخ تاریخــی برمیگردد .در ســال ۱۹۵۲جمعی از دانشــحویان دانشــگاههای مختلف شــهر داکا پایتخت بنگالدش کــه آن زمان پاکســتان شرقی نام داشــت و هنوز اعالم استقالل نکرده بود .یک تظاهرات مســالمت آمیز در شــهر انجام میدهند و از مســئوالن کشــور میخواهند کــه زبــان بنگالی را در کنــار زبــان اردو به عنوان دومیــن زبان کشــور اعالم کند .امــا این تظاهرات بــا تیرانــدازی پلیــس خونین شــد و عــده ای از دانشجویان کشته شدند .بعد از استقالل بنگالدش از پاکســتان به درخواســت این کشــور ۲۱قوریه بــه عنــوان روز جهانی زبــان مادری نامیده شــد و هرســاله برنامــه هایــی مرتبــط با ایــن روز در کشــورهای مختلف برگزار میشــود. روز جهانی چپ دستها اینکــه چپدســت هــا باهوشتــر از راســت دســتها هستند ادعای همیشــگی چپدستها بــوده که البتــه هیچگاه هــم ثابت نشدهاســت. اما چه باهوش باشــند چه نباشــند دنیا بر اســاس تواناییهای راســت دســتها ســاخته شدهاست. از قیچی ،چاقو ،اســلحه ،پیچ همه براساس زندگی راستدســت هاســت .برای همین چپدســتها در استفاده از این وســایل کمی با مشکل روبرو میشــوند .هرســاله ۱۳آگوســت روزی است کــه چپهــا اعالم میکننــد چرا دنیــا تنها براســاس زندگی راست دســتها ساخته شده اســت؟ نامگذاری این روز در سال ۱۹۷۶پیشــنهاد داده شــده و بــه تصویــب رسید.
41ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
41 Kheradmand
از روز مارمولک تا روز توالت
عجیبترین روزها در تقویم جهانی نامگــذاری روزهــای مختلــف تقویم به اســامی عجیب و غریــب یکی از نکات جالــب تقویمهای جهانــی اســت .اما این نامهــا و روزهــای خاص از کجا آمدهاند .پیش از آنکه وارد گزارش اصلی شــویم باید خدمت شــما عرض کنم کــه این مطلب دقیقا در روز جهانی مارمولکها نوشتهشده است .یعنی اجمــاع جهانی یک روز باهم نشســتهاند و تصمیم گرفتهاند که یک روز را به نــام ()word lizard day اختصاص دهند و هرســاله آن را گرامــی بدارند .اما تقویــم مناســبتهای جهانی کــم از ایــن روزهای عجیب ندارد .روزهای عجیبی که شــاید مناســبت امروز کنارشــان کمتر عجیب به نظر برســد .اما این روزها چطور گرامی داشــته میشــوند و مردم دنیا در ایــن روز چه کارهایــی انجام میدهند؟ روز جهانی مارمولک هرســاله ۲۴مــرداد و ۱۴آگوســت روز جهانــی مارمولک در دنیا گرامی داشــته میشــود .از اینکه تاریخچــه این روز چــه زمانی اســت اطالعاتی در دســترس نیســت .اما به گفته منابع انگلیســی این روز یــک جورهایی حالت زیســت محیطــی دارد. مراکــز علمی ،موزههــای علمی و بــاغ وحشها بــرای دانشآمــوزان برنامههــای ویــژهای برگزار میکننــد .فعــاالن محیــط زیســت از اهمیت مارمولکهــا به عنوان یکــی از موجودات مفید در چرخه زیســتی برای مردم توضیح میدهند و حتی ممکن اســت فروشگاههای فروش حیوانــات خانگــی برنامههــای ویــژهای برگزار کنند و مشــتریهای زیــادی برای مارمولکهایشــان دســت و پــا کننــد تا دریک برنامه شــاد و مفرح بــه آنها غالب کنند .
ســایت ملی گربه در آمریکا هرســاله آماری را اعالم میکنــد که نشــان از تعــداد گربههایی اســت که باید نجات داده شــود .این جشــن هرســاله توسط انجمنــی در آمریکا برای جلوگیری از جرم و جنایت بــه حیوان برگزار میشــود .البتــه روز جهانی گربه در کشــورهای مختلف متفاوت اســت .بسیاری از کشــورهای اروپایی ۱۷فوریه را به عنوان روز گربه میداننــد .امــا این روز در روســیه ۱مــارس برگزار میشــود. روز جهانی توالت بله درســت میخوانیــد .در تقویــم روزانه جهان روز جهانــی توالــت وجــود دارد .در ســال ۲۰۱۳ مجمــع عمومی ســازمان ملــل رســما ۱۹نوامبر را به عنــوان روز جهانــی توالت نامگــذاری کند .این روز بــرای بــاال بردن آگاهــی جهانی بــرای مقابله بــا بحران بهداشــت جهانــی اســت .موضوعی که اغلــب نادیده گرفته میشــود .اما بیش از ۲میلیارد نفــر در جهان در تالش هســتند کــه فرزندان خود را زنــده نگهدارنــد و آنهــا را از خطر مرگ نجــات دهند .بحــران نداشــتن توالت در برخــی از کشــورهای جهــان مانند هند کامــا جدی اســت طوری کــه خیرین هنــدی ســرمایههای خــود را صــرف ســاخت توالت در مناطق فقیرنشین میکنند .جالب اســت بدانید ساالنه تعــداد بچههــای زیــادی بــه علت کمبــود توالــت از بیــن میروند. چــون زمانــی کــه نیمه شــبها مجبورنــد از محــل استقرارشــان برای قضای حاجت بیــرون بزنند؛ توســط بزهکاران دزدیده شوند و جان خــود را از دســت بدهند .از اهــداف این نامگــذاری و مجمع عمومی ســازمان ملل این اســت کــه بــا همــکاری ملتهــا در ســال ۲۰۳۰همه افراد در همه جای جهان دسترســی به توالت داشــته باشند.
روز جهانی گربه ۲۹اکتبــر روز گربههاســت و این روز بــه عنوان راهی برای آگاهســازی از تعــداد گربههــای ب یخانمــان ایجــاد شدهاست .هرساله در جشــنی کــه در ایــن روز در ایاالت متحــده برگــزار وب میشــود. 40ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
روز جهانی رژ لب هیچ لولــه کوچکی هیــچ گاه نتوانســته مانند رژلــب در تمام جهان بحث برانگیز باشد .طوری که حتی یــک روز مخصوص هم برای خودش داشــته باشد .اینکه
چــرا یــک روز یک عــده در جهان دورهم جمع شــدند و تصمیم گرفتنــد یک روز جهانی برای هنــو ز یــک نوع لــوازم آرایــش تعیین کنند مشــخص نیســت .اما این قوطی لولهای همــواره یکی از جنجالــی ترین وســیلهها در دنیا بودهاســت کــه حتــی در فیلمهای ســینمایی نیز حضــور پررنگــی داشتهاســت .به طورمثــال از این وســیله آرایشــی همــواره بــا اهــداف اغواگرانه و یا وســیلهای برای یادداشــت روی آینــه به صورت تاریخی اســتفاده شدهاســت و گویی هیچگاه این کلیشه قرار نیســت تغییر کند .پیش از اینها حتی درمیان غربیها نیز اســتفاده از این وسیله آرایشی در مکانهــای عمومی یک قبح بــزرگ بود .طوری که استفاده «ســارا برنارد» بازیگر قدیمی فرانسوی موجب رســوایی بزرگی شــد .بعد از ملکه ویکتوریا آرایــش را نوعی بیاحترامی دانســت که نشــان از بــیادب بــودن زنان اســت .با این حال وینســتون چرچیــل معتقد بــود که رژ لــب تاثیــر خوبی در روحیــه افــراد دارد و در طــول جنــگ جهانی دوم از توقف تولیــد آن جلوگیری کرد .هرســاله در این روز بازیگــران زن زیادی از هالیوود واکنش نشــان میدهنــد و میگوینــد کــه همیشــه حداقل چند رنــگ رژ داخــل کیفشــان میگذارند. روز جهانی پیشگیری از خودکشی از بــس مــردم جهــان از روی ناامیدی خودشــان را کشــتند کــه مجمــع جهانــی بــرای پیشــگیری از خودکشــی بــه نــام IASPتشــکیل شــد که با همکاری ســازمان بهداشــت جهانی و فدراســیون جهانی ســامت روان ۱۰ســپتامبر را به عنوان روز جهانی پیشــگیری از خودکشی نامگذاری کردند .در ســال ،۲۰۱۱چهل کشور مراســمی برای پیشگیری از خودکشــی برگزار کردن و در آن گفته شــد برپایه آمارها و تخمین های ســالیانه حــدود یک میلیون نفــر با خودکشــی زندگی خــود را تمــام می کنند. یعنی هر ۴۰ثانیه یک خودکشــی .امــا در کنار این آمار وحشــتناک ،در کنار هریک خودکشــی موفق ۲۰خودکشــی ناموفق صورت میگیــرد .یعنی هر ســه ثانیه یه نفر تصمیم میگیــرد بیخیال زندگی شــود .طبــق آمار خودکشــیها بیشــتر براســاس آفتکشهاســت و کشــور کــره جنوبــی از لحاظ آمار در راس کشورهاســت. روز جهانی خنده در ســال ۱۹۹۸هنــدی هــا تصمیــم گرفتند یک
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
40 Kheradmand
خــودش« ،ســلطان کمــدی»( )۱۹۸۳اثــر «مارتین اســـکورسیزی» -کـــه در آن بــا «رابــرت دنیــرو» همبازی بود« ،رؤیـــای آریزونــا» ( )۱۹۹۴و آخرین کارش «اسـتخوانهای خـــندهدار»( )۱۹۹۵هستند. اما لوییس در اروپا محبوب بـــاقی مـاند .منتقدان اروپایــی همــواره او را بازیگــری تحســینبرانگیز دانســتهاند که روی تـــکتک حرکاتش تسلط کامل دارد و از این زاویـــه جـری لویـیس را قابل قیاس بـا «هـاوارد هاکس» و «آلفرد هیچکاک» مـیدانند .در دهه آخر عمر ،بـــا وجــود اینکه لوییــس دیگر در فیلمهــای کمدی ظاهر نمیشــد ،ولــی هنوز هم مردم او را دوست داشتند و حـــرفهای بـــامز ٔه او به صورت تکیه کالمهایی درآمـــده کـه در فرهنگ مـحاور ٔه آمـریکا جـــا باز کرده است. امـور خیریه و کارهای لوییس در ســال ۱۹۵۲جــری لوییــس «بنیــاد ضعــف عضالنــی» را تأســیس نمــود و پــس از آن در مناسبتهای مختلف سعی کـــرد بـــرای کمک به بیماران این بنیاد پول جـــمع کـــند .تـــاشهای او تـــاکنون ســـبب جمعآوری بیش از ۲مـیلیارد دالر گـــشته که همه صرف مراقبــت از بیماران عصبی- عضالنــی و تحقیقــات علمــی دربار ٔه ایــن بیماری شده است .در ابتدا مـــارتین و لویـــیس در کـــنار هــم این امر خیــر را انجام میدادند ،ولی بـــعدها وقـتی ایـــن دو از یـکدیگر جـــدا شدند لوییس به تنهایی آن را ادامه داد .لوییس از ســال ۱۹۶۲رییس این بنیاد بوده اســت .در ســال ۱۹۷۷جری لوییس تنها شــخصیت سرشناســی بود که نامــزد و برند ٔه جایز ٔه صلح نوبل شد و در ســـال ۱۹۵۸نیز از طرف ســازمان دفــاع آمریکا بــه خاطر خدمــات عمومی
قابــل توجهش نشــان افتخار دریافــت کرد. زندگیخصوصی جــری لوییــس در روز ۱۶مــارس ســال ۱۹۲۶در نوارک واقع در نیوجرســی چشــم به جهان گشود. نــام او را «جـــوزف لویـــچ» یا بنا به قولــی «ژروم لویــچ» گذاشــتند .پــدر و مــادر او «دنــی و رائه لوییــس» هــر دو بهطــور حرفــهای در زمین ٔه هنر فعالیــت میکردنــد؛ پــدر واریته (نمایــش متنوع همــراه با ســاز و آواز) اجــرا میکرد و مــادرش در رادیو پیانو مینواخت .وقـــتی جـــری فقط ۵سال داشــت در رادیو آواز خواند و وقتی ۱۵ســاله شــد کامــ ًا به اجــرای پانتومیــم و برنامههــای کمیک تســلط داشــت .او کت و شلوار گشــاد و آویزانی را بر تن کـــرده و نـــمایش اجرا میکرد و با همین تـــجهیزات ســـاده همه را میخنداند .در آن زمان بود کــه مکس کولمن ،همکار پیشکســوت پدرش، به وی توصیه کــرد کار لوییس را جدی بگیرد ،چون حتماً موفق خواهد بود که البته هـــمینطور هـم شــد و شهرت او جهانی گـــردید .لویـــیس از سال ۱۹۴۲بــازی در نمایشهــای کمــدی را آغاز کرد. او در ســال ۱۹۴۴بــا «پتی پالمــر» ازدواج کرد و ســی و شــش ســال با وی زندگی مشــترک داشت. آنها پنج پســر بــه نامهــای «گاری ،ران ،اســکات، کریس و آنتونی» و هفت نوه و یـک نـتیجه دارند. لوییس در ســال ۱۹۸۳با «ســم پیتنیــک» ازدواج نمود و حاصل زندگی مشترکشــان دختــری به نام «دانیال ســارا» متولد ســال ۱۹۹۲است که به گفت ٔه جری ،چــراغ زندگی و هــوای ریههــای آنها بود. لوییس در سال ۱۹۶۷اسـتاد دانـشگاه کالیفرنیای جـــنوبی شــد و سلســله ســخنرانیهایش در آن دانشــگاه در کتابی بــه نام «فیلمســاز مطلق» به چاپ رســید .موضوعی که شــاید کـــمتر کسی از آن اطالع داشــته باشــد این اســت که لوییس ۸بار برند ٔه جـایز ٔه بـهترین کـــارگردان سال در اروپا شد. «ژان لوکگــدار» کارگــردان فرانســوی دربــار ٔه لوییــس میگویــد« :جــری لوییس تنهــا کارگردان آمریکایــی بوده که فـــیلمهای مـــترقی ســاخته اســت .او بســیار بهتر از چاپلین و کیتون اســت». وقتــی نامــزد دریافت جایز ٔه صلح نـــوبل شـــد، مـــجری مراســم دربــار ٔه او گفت« :جــری لوییس مــردی برای تمام فصول ،تمام مــردم و تمام اعصار اســت و نـــام او در قلــب میلیونها نفــر از مردم دنیــا برابــر با صلح ،عشــق و برادری اســت». جری لویـیس یک شعار همیشگی داشت: «مــن فقط یــک بــار زندگــی میکنــم ،بنابراین بگذاریــد هــر خوبــی کــه میتوانم بکنــم و هر محبتــی که مایلم نســبت به دیگــران ابــراز دارم؛ بگذارید نه این احســاس را سرکوب کـــنم و نه آن را بــه تأخیر بینــدازم ،چون دیگر بــه دنیا نخواهم وب ســایت یــک پزشــک آمــد»
39ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
39 Kheradmand
جری لوئیس« ،سلطان کمدی» عالم سینما زوجــی موفــق تشــکیل دادنــد .ایــن دو در کنار برنامههــای شبانهشــان که بســیار محبــوب مردم بـــود ،در چندین فیلــم کمدی ظاهر شــدند که از موفقیت باالیی برخوردار شــد .این گــروه دو نفره ۱۰ســال بعد منحــل گردید. جری لوییس شــهرت اولیــ ٔه خــود را در کنار دین مارتیــن خواننــده بــه دســت آورد .گــروه کمدین «مارتیــن لوییس» با تعــداد زیــادی از نمایشهای متنوع در ده ٔه ۱۹۴۰معروف شــد .شــاید شهرت و محبوبیــت لوییس به این خـــاطر بـــود که بیشتر اوقــات فیالبداهــه از کلمات و حــاالت خندهآور اســتفاده میکــرد و زیــاد پایبنــد متن نبــود .در اواخر همیــن دهه آن دو با برنامههای شبانهشــان کامــ ًا شــناخته شــدند .منتقــدان اغلب قــادر به توصیف حـــاالت بـــینظم و شلوغ آنها نبودند و فقط به یک جمله بســنده میکردند« :مارتین آواز میخوانــد و لوییس دلقک بــازی در میآورد» ،ولی تماشــاگران از انــرژی و هیجان این گــروه دو نفره لذت میبردند و همیشــه برنام ٔه آنها را از تلویزیون و استودیو پارامـونت پیـــکچرز دنـبال میکردند. کمکم نقش مارتین در فـــیلمنامهها کـمرنگ شـد و توجهــات بیشتــر بــه لوییس معطــوف گردید، به طــوری کــه یک بــار looKعکســی بــزرگ از ایــن زوج را در مجلــه چــاپ کرد کــه در حقیقت تصویر لویـــیس را نـــشان مـــیداد و تنها گوشهای از صــورت مارتیــن دیــده میشــد؛ این کـــار عم ًال مارتیــن را از لوییس دور کرد و ســرانجام در ســال ۱۹۵۴ایــن زوج حرفهای از یکدیگر جدا شــدند .اما پس از جدایــی ،هر دوی آنها به شــهرتی انفرادی دست یـافتند .مـــارتین و لویـیس در سال ۱۹۷۶در فیلمی بــه کارگردانــی «فرانک ســیناترا» بار دیگر در کنار هـــم ظاهر شــدند که بســیار مورد توجه مــردم قرار گرفــت .جری لوییس در ســال ۲۰۰۵در کتاب «دین و من ،یک داستان عـــاشقانه» احـساس خـــود را نسبت به همکار قدیمیاش دین مارتین را اظهار کرد .پس از انـــحالل گــروه مارتین و لوییس، جــری در اســتودیو پارامونت پیکچرز بــه کار خود ادامه داد و یک ستار ٔه کمدی بزرگ شـــد .نـخستین فـــیلم سینمایی لوییس «مجرم ظریف» ( )۱۹۵۷نام دارد .او بعــد از آن در پنج فیلم ســینمایی دیگر نیز ظـاهر شـد .لویـیس در ده ٔه ۱۹۵۰استعداد خود را در زمینــ ٔه آوازخوانــی به نمایش گذاشــت و در این زمینه هم موفق گردید .آهـنگ مـــعروف او در آن زمـــان «فقط به تو بستگی دارد» نام داشت که در ســال ۱۹۵۸اجرا شد. در سال ۱۹۶۰جری لوییس در فـــیلم «پادو» بـازی کرد؛ فیلمی که نخســتین تجربــ ٔه کاریاش در زمین ٔه تهیهکنندگی و کارگردانی بود .لوییس این فـــیلم را
جــری لوییــس کمدیــن ،در ســن ۹۱ســالگی در خانــهاش در الس وگاس آمریــکا بــه مــرگ طبیعی درگذشــت .برای بســیاری از بچههای دهــه ،۶۰او از معــدود بهانههــای خنده بــود و فیلمهــای او مخصوصا در آن دهه به مناســبت خاص مثال اعیاد مذهبی پخش میشــد و البته همیــن جا باید یادی بکنیــم از دوبلور صدای جــری لوییس ،یعنی حمید قنبــری که اگــر صدای او نبود ،مســلما مــا اینقدر جری لوییس را ســرزنده و نشاط انگیز ،نمییافتیم. «جــری لوییس» کمدیــن ،تهیهکننده ،نویســنده و کارگــردان سرشــناس آمریکایــی ،بـــه خـــاطر شـــوخیهای خندهآور ،ژســتهای بامــزه و بنیاد خیریهاش معروف بــود .لوییس در طول مدت عمر حرفهای خود جوایز مـــتعددی را از جشــنوارههای فیلــم کمدی آمریکا و فیلم ونیــز ،دوربین طالیی و اتحادیــ ٔه منتقدان فیلم لسآنجلــس از آن خود کرد و در مـــنطق ٔه یـــادبود مشاهیر هالیوود دو ستاره برای خــود دارد .او در آخر عمردر السوگاس و نوادا زندگــی میکرد. جــری لوییــس در ســال ۱۹۴۶با «دیــن مارتین» 38ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
در هـتل فـــونتنبلو در میامی و با بودجهای بسیار کم ســاخت .او روزها در هتل فیلــم بازی میکرد و شبها در آن برنامه اجـــرا مـــینمود .لوییس برای ســاخت فیلم پادو از دوربینهای ویدیویی و مدار بســته استفاده میکرد تا بتواند در هـــنگام بـــازی صـــحنهها را ببینــد؛ بعــد از آن بود که این شــیوه یک روش اســتاندارد برای ضبــط فیلمهای هالیوود شد .از دیگر فـــیلمهایی کـــه در آنها لوییس هم بازیگــر و هــم کارگــردان بــود میتوان بــه «مرد خانمها»« ،پســـر پیـــغامرسان» و فـــیلم معروف «پروفســور دیوانه» اشاره کرد. لوییــس از ســال ،۱۹۶۶یعنــی وقتــی ۴۰ســال داشت ،دیگر آن جوان الغـــر و چـــابک نـــبود .او کندتــر کار میکرد و بازی برایش ســختتر شــده بود .از همان سال فروش فـــیلمهای جـــری لوییس رو بــه کاهش نهاد تا جایی که شــرکت فیلمســازی پارامونت پیکچرز احساس کرد دیگر به فـــیلمهای کـــمدی او نیــازی ندارد .از آن پــس لوییس به فکر ســاخت فیلمهای شــخصی افتاد .او در سال ۱۹۷۲ فـــیلم اکـــران نشد ٔه «روزی که دلقک گریه کرد» را ساخت .ایـن فـیلم داسـتانی درام دارد که در اردوگاه نازیها اتفاق میافتد .لویـــیس دلیـل اکران نشدن فیلــم را مشــکالت در امور مالی ذکر کــرد ،ولی به تازگی در کتاب «مارتین و مـــن» نـــوشته است که علت اصلی اکـــران نـشدن آن فـــیلم ایـن بـود که خــود از کارش راضــی نبود .از فـــیلمهای بـــعدی جــری لوییس «کار ســخت»( )۱۹۸۱بــه کارگردانی
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
38 Kheradmand
شــیرین تشــکیل می دهــد و از این مقــدار تنها یــک درصد بــه راحتی قابل دسترســی اســت .زیرا حجم قابل توجهی از آب شــیرین جهان در یخچال ها و کالهــک های یخــی به دام افتاده اســت .حــال در نظر بگیریم کــه این منابع کمیــاب ،بســیار ناهمگن هم توزیع شــده انــد .در حالی که برخــی مناطق را عرضــه فراوان برخوردار هســتند ،مناطق دیگری مانند خاورمیانــه آن را به حد کافی ندارند .در واقع این منطقه بیشــترین کمبود آب در جهان را داراســت و با حــدود پنج درصد از جمعیــت جهان ،تنها یک درصــد از منابع آب تجدیدپذیر جهان را در اختیار دارد .این کمبود ناشــی از ترکیبی از عوامل اســت .در مرحله نخســت ،منطقه شرایط و تجربه خشکســالی ،بارش اندک باران و سطوح باالی تبخیــر را دارد کــه منجــر به محدود بــودن منابــع آب طبیعی می شــود .در وهله دوم منطقه خاورمیانه از اســتفاده ناکارآمد و ســوءمدیریت ،اســتفاده از شــبکه های آب قدیمی ،رشــد جمعیت ،آلودگی ،مســائل فرهنگی و اجتماعی و چهارچــوب قانونی ،سیاســی و اقتصادی نامناســب رنج می بــرد .ترکیب این عوامــل بــه این معناســت که نه تنهــا این منطقه از خشکســالی ،خشــکی و خشــک شــدن تدریجی رنج می برد ،بلکه در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی بســیار آســیب پذیر اســت .پیش بینی تاثیر تغییرات اقلیمی در منطقه بسیار هولنــاک اســت .برای نمونه ،پیش بینــی افزایش دما و کمبود بارش در ســوریه می تواند منجر به بیابان زایی و خشــک شــدن 60درصد از این کشــور شــود. در مصــر ،امــواج گرما می توانــد بر جریان نیل به کشــور تاثیر بگــذارد که بر اســاس برآوردهای اخیر ،تا ســال 2100تا 75درصد کاهش می یابد .پیش بینی ها بــرای دیگر کشــورهای منطقه بــه همان انــدازه ناامید کننده اســت. ایــن امر با آبیاری ناکارآمد تشــدید هم شــده کــه در حال حاضــر 85درصد از آب منطقه را مصرف می کند .در عربســتان ســعودی ،ایــن موضوع از دهه 1980به تخلیه کامل دو ســوم از ذخیره های آب زیرزمینی منجر شــد .استفاده ناکارآمــد از آب ،میــزان آن در امارات متحده عربــی را هم به اندازه یک متر در ســال کاهش داده اســت؛ میزانی که طی حدود 50ســال به تخلیــه ذخایر آب شیرین آن خواهد انجامید. بــدون پیش گرفتن یــک رویکرد پیشــگیرانه که روندهای موجــود را متوقف کنــد ،بعیــد به نظــر می رســد کشــورهای خاورمیانه بــه پایداری آب دســت یابنــد .بــا توجه به این که جمعیت جهان در ســال 2050به بیــش از 9میلیارد نفــر می رســد ،افزایــش تنش آبــی اجتناب ناپذیــر خواهد بــود و آن گونه که پیداســت ،خاورمیانه ســخت ترین ضربــه را خواهد خورد. سیاست و منازعه افزایــش کمبــود و پیش بینی های هولنــاک ،موجب می شــود دولت ها آب را بــه عنــوان اولویت امنیــت ملی و همین طــور به عنوان یک اهرم سیاســی و اقتصــادی در نظــر بگیرنــد .در این منطقــه ،آب مانند نفت ،نمــی تواند از سیاســت جدا باشد. به عنوان مثال ،ترکیه ،یک کشــور باالدســت حوضه دجله و فرات ،از موقعیت اســتراتژیک آن به عنوان یک اهرم برای پیشــبرد منافع ملــی یا منطقه ای خود اســتفاده کرده اســت .از ســوی دیگر ،مصر یــک دولت پایین دســت و به این معنــی اســت که عرضه آب آن آســیب پذیرتر اســت .مصر تهدید نکــرده برای حفاظــت از حقوق اکتســابی خود در آب های نیل به جنــگ خواهد پرداخت. اســتراتژی کشــوری برای مقابله با کمبود آب نه تنها به شــرایط محلی ،بلکه همچنیــن به منابــع مالی ،ظرفیت نهادی وقتی موجــود و توافق هایی که برای دسترســی امن بــه این منابع صورت می گیرد ،بســتگی دارد .بــه عنوان نمونه، منابع در کرانه باختری ،رود اردن را شــامل می شــود که در سراســر مرز شرقی کرانــه باختری و کوه آبریز واقع در کرانه باختری و اســرائیل قــرار دارد .هر دو آنها مرزی هســتند و به این معنی اســت که تحت قوانین بین المللی اســرائیل و فلســطین باید به گونــه ای عادالنه و منطقــی منابع را به اشــتراک بگذارند. با این حال از زمانی که اســرائیل در ســال 1967بر غرب کرانه باختری مســلط شــد ،کنترل کامل منابع آب در این منطقه را هم به دســت گرفته اســت. 37ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
توافق اولیه اســلو 2در ســال 1995ترتیب به اشتراک گذاری آب بین فلسطین و اســرائیل را مشــخص می کرد تا کنترل اســرائیل را که از ســال 1967به اجرا در آمده بود تثبیت کند :دسترســی اســرائیل به بیش از 71درصد از ســفره آبی بــود ،اما فلســطینی ها تنها بــه 17درصــد آن مجاز بودنــد .در حالی که پیش بینــی شــده بود که ایــن موافقتنامه تنها پنج ســال به طول بینجامد 30 ،ســال بعد ،همچنــان هم بر جای خود باقی اســت. جــدا از اســتفاده بــه عنــوان یک ابزار سیاســی ،آب هــم می توانــد یکی از عوامل محرک درگیری خشــونت بار باشــد .بــه عنوان نمونه ،یــک عامل مهم آغاز جنگ شــش روزه در ســال 1967مســئله آب بود و اختالفات بر سر آب در ســال 1953آغاز شــد ،زمانی که اســرائیل تالش کرد باالدســت رود اردن را برای حامــل آب ملــی ،یعنی خط لوله ای کــه آب را از دریای جلیل به صحرای نگب حمــل می کرد ،منحرف ســازد .همین موضوع به عنــوان آغازگر رقابت آب بین اســرائیل و کشورهای عربی شــناخته شده است. در رابطــه با درگیری در دارفور ،برنامه محیط زیســت ســازمان ملل متحد در ســال 2009اعالم کرد که تغییرات اقلیمی منطقه ،کمبود آب و از دســت رفتن زمیــن هــای حاصلخیز ،عوامل اصلی کشــمکش بوده اند .کمبــود آب منجر به بیابان زایی بیشــتر شــد که رقابت شــدیدی را بر ســر زمین های قابل کشــت باقیمانــده دامن زد .این مســئله همــراه با تنش های قومی و مذهبی ،ســبب ســاز جنگ در این منطقه شــد .از ســوی دیگر ،کنتــرل بر منابــع آب در خط مقدم اســتراتژی داعش برای ایجاد خالفت در عراق و ســوریه قرار داشته است. ســدهای اصلی حوضه دجله و فرات نه تنها به عنوان اهداف اســتراتژیک بلکه بــه عنوان ســاح های قدرتمنــد جنگی هم دیده شــدند .آب به همــان اندازه زمیــن در این منطقه مهم تلقی می شــود و به همین دلیل تــاش داعش برای کنترل هیدرولوژیکی در شــمال سوریه با تسخیر ســد قدیمی شوروی سابق در ســال ،2014کــه منبع اصلی برق و آب کشــور بــود ،آغاز شــد .آن زمان داعش همچنیــن ماموریــت های فراوانی را برای تســخیر ســدهای موصــل و حدیثه عراق ،که دو مورد از بزرگ ترین ســدها در این کشــور هســتند ،پایه ریزی کرد. بــا توجــه به این که بیــش از 95درصد از آب عراق از دجلــه و فرات می آید، هــر که هر دو ســد را کنترل کند ،می تواند ضربه مهلکی بــه عرضه آب و برق وارد کنــد و تاثیــرات فلج کننده ای بر تولید غــذا و فعالیت اقتصادی در مرکز و جنوب عراق بــر جا بگذارد. همکاری یا مناقشه؟ اگرچــه کمبــود آب ممکن اســت عامــل اصلی بــرای تعارض نباشــد ،اما می تواند با ســایر عواملی که باعث ایجاد روابط پر تنش می شــود ،ترکیب شــود. به عنوان نمونه اتحادیه اروپا در دســتورالعمل «تغییرات آب و هوایی و امنیت بیــن المللی» از تغییــرات اقلیمی به عنــوان «ضریب تهدیدی کــه تنش و بی ثباتــی موجود را تشــدید می کنــد» نام برد .بســیاری معتقدند که بــا در نظر گرفتــن تاریخ تنش هــای دو جانبه و روابط چند جانبه و بی اعتمادی سیاســی میــان کشــورهای خاورمیانه ،منازعه ها احتماال بیشــتر روی خواهد داد. امــا با تحــوالت جــاری در منطقه ،بــه نظر می رســد که همــکاری محتمال نتیجــه بخش باشــد .آب برای تمامــی دولت ها یک منبع حیاتی اســت و یک نبــرد مداوم بر ســر منابع کمیاب فراتــر از حوزه های قــدرت نظامی همه این دولــت ها خواهد رفت .برخی از نشــانه های امیدبخش مانند مصر ،ســودان و اتیوپــی هم وجود دارند که در حال مذاکره در مورد پروژه ســد بزرگ رنســانس اتیوپی هســتند که بــر منابع آب دریای نیــل تاثیر می گــذارد .توافقنامه های به اشــتراک گذاری آب بر حســب منابع مشــترکی مانند نیــل راه پیش رو برای منطقه خاورمیانه در جهــت جلوگیری از فقر هیدرولوژیکی و عواقب اقتصادی و انســانی شــدید آن اســت ،به ویژه بــه این دلیل که شــکاف میــان عرضه و تقاضا در آینده گســترش می یابد. از :فاریــن پالیســی؛ لیدســی اســپینوزا پــدرازا و مارکــوس هنریــش -مجله همشــهری دیپلماتیک Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
37 Kheradmand
جنگ آب در خاورمیانه
عده زیادی از تحلیل گــران خاورمیانه را اول قربانی تغییرات آب و هوایــی می دانند .ایــن منطقه که با بدبختی نفتی به واســطه کشــاندن پای قدرت های فرامنطقه ای از دیرباز صحنه کشمکش است و با ناکارآمدی ســاختاری و نهادی ،فقر ،سوءمدیریت تهدید مــی کند .ســوال این اســت که توافق هــا و ترتیبــات منطقه ای محــدودی که نشــانه های آن در اشــتراک گذاری منابع مشــترک چند کشــور دیده شــده ،چه میــزان می تواند امیدبخــش و چاره ســاز فرار از دام کمیابی آب و زمین قابل کشاورزی در این منطقه باشــد .مجله همشــهری دیپلماتیک -ترجمه ناهیــد کیانی :عده زیــادی از تحلیل گــران خاورمیانــه را اول قربانی تغییــرات آب و هوایــی مــی دانند .ایــن منطقه که بــا بدبختی نفتی به واســطه کشــاندن پای قدرت های فرامنطقه ای از دیرباز صحنه کشمکش اســت و بــا ناکارآمدی ســاختاری و نهــادی ،فقر ،ســوءمدیریت تهدیــد مــی کنــد .ســوال این اســت کــه توافــق هــا و ترتیبات منطقــه ای محدودی که نشــانه هــای آن در اشــتراک گذاری مشــترک چنــد کشور دیده شــده ،چه میزان منا بــع می تواند امیدبخــش و چاره ا ز دام کمیابــی آب و زمیــن قابــل ســاز فرار د ر این منطقه باشد. کشــاورزی تغییــرات آب و هوایی بر منابع آب ا ثــر ا ت در حــال حاضــر کمیاب هســتند ،د ر شیرین که منطقــه خاورمیانــه و شــمال آفریقا خطری در حــال
ظهور اســت که احتمــال وقوع درگیری را باال می برد .از گذشــته، بیــش از هر منطقــه ای دیگــر ،خاورمیانه و شــمال آفریقا از بی ثباتــی و درگیــری رنــج برده اســت .مناقشــه ها به طور ســنتی به علت مســائل سیاســی ،نظامــی ،قومی و مذهبی ایجاد شــده انــد امــا در دنیای پیچیــده امروز علــل احتمالی ناامنــی به طور قابل مالحظه ای گســترده و متنوع شــده اند .اگرچه منابع سنتی مناقشــه همچنان نقش مهمی ایفا می کنند ،با این حال ،مســائل اقتصــادی – اجتماعــی در ترکیب بــا عوامل زیســت محیطی به شــکلی فزاینده بــه تحریک و تقویــت ناامنی منجر می شــوند. گرمایش جهانی همراه با رشــد باالی جمعیــت منجر به افزایش فشــار دسترســی بــه منابع ،بیش از همیشــه شــده و ایــن بین، هیــچ منبعی مهم تر از آب نیســت .تغییرات اقلیمــی تاثیر قابل توجهــی بر دسترســی به آب شــیرین داشــته و منجر بــه بحران آب شــیرین جهانی شــده که اثرات آن در مناطق خشــک و نیمه خشــک مانند خاورمیانه و شــمال آفریقا شــدیدتر بوده است .در منطقه ای چنین ناپایدار ،دسترســی به منابع آب مشــترک به طور روز افــزون بــه یک منبــع جدید تنــش تبدیل می شــود .این که منازعــه مشــخص کننــده آیــا همــکاری یا
بحران آب در حالــی کــه 70 درصــد از ســیاره مــا با آب پوشــیده شــده ،تنهــا 3.5 درصــد آن را آب
ترجمه ناهید کیانی
36ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
چگونگــی مواجهه منطقه بــا ایــن مســئله اســت ،احتمــاال وابســته به شــدت تغییــرات اقلیمــی خواهــد بود.
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
36 Kheradmand
خــارج از ایــران این افــراد به طور رســمی و تحت عنوان بادیگارد مشــغول به کار هســتند و در برابر مشــکالت احتمالی از شــخص مورد نظر محافظت میکنند .
دســت به دســت میشــود و مردم در شبکههای اجتماعی مدام آنها را دســت به دســت میکنند میتــوان بــه دیــدن عکسهــای ورزشــکاران و هنرمندانــی اشــاره کــرد کــه بــا حضورشــان در محفلهــای عمومــی از همین تیــم محافظت و تشــریفات یا همان بادیــگارد اســتفاده میکنند. آنهــای در این مــدت واکنشهای مختلفــی را به همراه داشــتهاند تا جایی که عده زیــادی از مردم ایــن کار را چیــزی جز مانور تجمــل نمیدانند و عــدهای دیگــر میگوینــد مگــر قــرار نبود چهرههــای هنری و ورزشــکاری مردمــی باشــند؟ اما جالب است بدانیــد که کســانی که در ایــن حوزه مشــغول بــه کار هســتند بــرای انجــام ایــن کار دالیــل مخصوص به خودشــان را دارنــد و میگوینــد این کار بــرای چهرههای سرشــناس ،مدیریــت شــرایطی اســت که برای نظم دادن اوضــاع انجام میشــود چون وقتی یک ســلبریتی در یک محفل همگانــی حضــور پیدا میکند عــاوه بر به هم ریختن شــرایط و هرج و مــرج متأســفانه ،افرادی حضــور دارند که بــا ابراز عالقههای اشــتباه میتوانند دردســر باشــند .به همیــن خاطر هم تیم های حفاظــت و محافظان تالش میکننــد تا از به وجود آمدن این مشــکالت جلوگیــری کنند.  چقدر دستمزد میگیرند؟ شــاید خیلیهــا به ایــن موضــوع فکــر بکنند افــرادی کــه با این فیزیــک ورزشــکاری و قدهای بلنــد در شــیفتهای مختلــف کار در قالــب تیــم هــای مراقبتی و تشــریفاتی قــرار میگیرند چقــدر دســتمزد میگیرند؟خــوب اســت بدانید کــه در کشــورهای غربی مثل امریکا هــر کدام از بادیگاردهــا کــه از یک چهره معــروف به صورت شــیفتی محافظت میکننــد به ازای هر ســاعت حداقــل چیزی حــدود ۱۰۰دالر حقــوق میگیرند. در ایــران هم تیم هایــی از این قبیل که به صورت شــیفتی و ســاعتی کار میکنند چیزی حدود ۶تا ۸ ســاعت؛ به شــکلی که در هر پروژه و مراسم بین ۲۵۰تــا ۳۵۰هــزار تومان درآمــد دارند. مجله مهر
با کت و شلوار مشکی بادیگارد نمیشوید با همــه اینها و در این میان میتــوان افرادی را پیــدا کرد که نه بــه عنوان بادیگارد بلکــه با عنوان گروههای تشــریفاتی و امنیتی فعالیت میکنند. ســعید صفایی و تیمش کــه شــاید سرشــناس ترین گــروه ایرانــی این حــوزه باشــند در یکــی گفتوگوهایــش از درباره کارشــان این طور گفتــه است«.متأســفانه خیلیهــا فکــر میکنند ایــن کار فقط یک شــو اســت .مث ًال ممکن است کسانی ۳۰ســال در این کار باشــند و در طــی این مــدت هیــچ اتفاقــی رخ ندهــد امــا ممکن اســت یک اتفاقی بیفتــد که در طی ۳۰ســال هــم نتوان آن را جبــران کرد .خیلیها تصور میکنند با پوشــیدن کــت و شــلوار مشــکی و داشــتن بــدن خــوب اینکاره هســتند ولی اص ًال اینگونه نیســت».  قدی بیش از۱۸۰و وزنی بیش از۱۰۰کیلوگرم بیشــتر مــا فکر میکنیم کــه اگر یک نفــر صرفاً ارتفاع بلند و هیکلی درشــت داشــت با پوشــیدن یک دســت کتوشــلوار مشــکی با عینک دودی و گوشــی حاال یکی از اعضای حفاظت و تشــریفات اســت.با اینکه قرار نیســت هرکس که قــد بلند و وزن ســنگین داشــت لزوماً یک محافظ شخصی به حســاب بیاید اما قطعاً داشــتن این ویژگیها یکی از فاکتورهــای کار به حســاب میآید .ویژگیهایی که الزم هســتند ولــی کافی نیســتند .یعنی عالوه بــر آموزشهــای الزم مثل آموزشهای ورزشــی که افــراد باید تحــت تعلیم آن قرار بگیرند .از شــرایط حضــور در ایــن گروههای تشــریفات میتــوان به این موارد اشــاره کرد؛ ورزشــکاران آمــوزش دیدهای کــه باال ۱۸۰ســانتیمتر قــد و باال۱۰۰کیلوگرم وزن دارند و باید باالی ۲۶ســال ســن داشــته باشند.  بادیگاردی برای مانور تجمل یا مراقبت؟ از عکسهایــی کــه در این چند وقــت اخیر مدام 35ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
35 Kheradmand
بادیگارد ،کت و شلوار مشکی و یک هدفون!
را تماشــا کنند .اما سؤال اینجاســت که حضور این تیــم مخصــوص به چــه کار میآیــد؛ صرفــاً جنبه نمایشــی دارد یــا واقعا جنبه امنیتــی و حفاظتی؟
ایــن روزهــا عکســهایی از چهرههای سرشــناس دستبهدســت میشــوند که برای حضور در انظار از افــرادی اســتفاده میکننــد کــه ما آنهــا را به عنوان بادیگارد میشناســیم .چیســتی و چگونگی بادیگارد یا پلیس خصوصی؟ کار ایــن قشــر در ایران چگونه اســت؟ آدمهایــی بالباسهــای یک دســت ،گوشــیهایی بادیــگارد تعریــف لغــویاش میشــود محافــظ بــه گــوش ،هیکلهایــی بــزرگ و قدهایــی بلند شــخصی یعنــی کســی کــه از یــک فــرد در برابر کــه وقتی با آنهــا رو به رو میشــوی بــه قاعده خطرات احتمالی که ممکن اســت برای آن شــخص یــک دیوار بــزرگ جلــوی چشــمانت را میگیرند .به وجود بیایــد از او مراقبــت و محافظت میکند اینها مشــخصات اشــخاصی اســت کــه کمابیش و تعهــد دارد کــه تحــت هر شــرایطی بر اســاس نگاههایمــان بــه دیدنشــان در مراســمهای بزرگ توانایی بــدن و هوش خود از جــان آدمها مراقبت و محفلهــای پروپیمــان عــادت کرده اســت و ما کند .بدیهی اســت که بیشــتر افرادی کــه بادیگارد آنهــا را با اســمهای مختلفی مثل بادیــگارد ،تیم بــرای رفت و آمدهــای روزانه و معاشرتهایشــان حفاظــت ،تیــم تشــریفات و ...میشناســیم .این اســتفاده میکننــد افــراد سرشــناس و چهــرهای گــروه که عمر چنــدان زیادی در کشــور ما ندارند هســتند که بنــا بر موقعیــت اجتماعی خودشــان ایــن روزها به خاطر حضور در جشــنهای مختلف محافظ شــخصی دارند .فارغ از چهرههای سیاســی و قرار گرفتن در جوار چهرههای مختلف سیاســی ،کــه به لحــاظ بحثهای امنیتــی دیدن ایــن افراد هنری و ورزشــی بیشتر از پیش به چشم دوربینها کنارشــان برایمان چیز عجیب و پیچیدهای نیســت؛ و نــگاه مــردم برخــورد میکنند .مردمی کــه برای امــا ســؤال اینجاســت که چــرا باقــی افــراد مثل دیدن ســتاره مورد نظرشــان به یک قــرار همگانی آدمهــای متمول یــا چهرههای سرشــناس دیگر از آمدهانــد و حاال باید تحت نظــارت و حفاظت این بادیگار برای آمدوشدهایشــان اســتفاده میکنند؟ افــراد و با رعایت فاصله ایمنی چهره محبوبشــان خیلیهــا میگوینــد این دســته از افــراد به خاطر 34ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 34 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283 شــرایط ویــژهای که دارنــد که بــرای تأمین امنیت بیشــتر از این قشر اســتفاده میکنند .چیزی شبیه به کار بســتن یک پلیس خصوصــی در اجتماع که تمام وقت حواســش به شماســت.  بادیگارد در کشور ما قانونی نیست نکته جالب توجه اینجاســت که داشــتن بادیگارد به صورت رســمی و قانونی در کشــور ما محلی از اعــراب نــدارد تا جایی کــه پلیس نیــروی انتظامی هــم بــا صراحت اعــام کــرده اســت؛ اســتخدام بادیــگارد ،کارآگاه خصوصی و چیزهایی از این قبیل بر اســاس نص صریح قانون به رســمیت شــناخته نمیشــود .تا جایــی که مدتها قبــل رئیس پلیس پیشــگیری نیروی انتظامی در این بــاره گفته بود«: در جمهــوری اســامی با توجــه به امنیــت باالیی کــه وجــود دارد بــرای افــراد بادیگارد شــخصی و خصوصی نداریم و مــا نیز همچنین چیزی نداریم، البتــه همانطور که گفتم ممکن اســت برای فردی با دســتور قضایی یا حکم شــورای تأمین یا شــورای امنیت کشــور برای مدتی محدود فــردی به عنوان محافــظ فعالیت کنــد ».ایــن در حالی اســت که
که ســازگار با اقلیم بود مشــاهده نمیشــد. نمــادی میگوید مــن اگر بروم اینهــا هم با من فراموش میشــوند و این روزها چــون نمد خریدار نــدارد همینطــور گوشــه مغــازه مانده اســت و کسی به ســراغش نمیرود. نمدهایــی در بازار با الیاف مصنوعی تولیدشــده و متناســب با ســلیقه مشــتری مصرف میشود، میتوان بهســادگی بــرای هنــر نمدمالی کاربریهــای جدیــد تعریــف کــرد. کارشناســان البتــه نظر مغایــری دارند. محقق نمدمالی معتقد اســت این هنر دســتی انعطافپذیــر بــوده و بهســادگی میتــوان کاربریهای جدید بــرای آن تعریف کرد. چابکی بابیان اینکه رطوبتگیــری ،تولید گرما در زمســتان و خنکی در تابســتان ازجمله ویژگیهای نمــد اســت ،اضافه کــرد :ایــن محصــول بهعنوان زیرانــداز ،تنپوش و حتــی محافظ مورداســتفاده قــرار میگیرد .امــروز اگر فــرش و موکت جایگزین آن شــده و کســی از نمد بهعنوان زیرانداز استفاده نمیکنــد ،میتــوان بــرای تزئیــن لباس ،ســاخت آالت تزئینــی و حتــی البســه مانند کیــف و کفش از آن اســتفاده کــرد .میتوان بهســادگی برای هنر نمدمالــی کاربریهای جدیــد تعریف کرد. مختــرع معرق نمد بابیان اینکه ایــن هنر ،نمد را از زیرانداز به دیوارکوب تبدیل کرده اســت ،تصریح کرد :اســتقبال گســترده گردشگران نشــان میدهد
اجــرای برنامههای مناســب برای توســعه هنرهای دســتی نتایج مثبتــی در بــر دارد .هنــر نمدمالی به دلیــل ارتبــاط تنگاتنگی کــه بافرهنگ مناطق دارد خــود میتواند در صدور فرهنــگ مناطق در بازارهــای خارجی نیز نقش ایفــا کند .یک صنعت اگر مشــتری د ســت
آن حتمی اســت نداشته باشــد زوال ً و بایــد بــه شــیوههای مختلــف مجــددا بــازار و مشــتری برای آنهــا تعریــف کرد. دباغ عبداللهی متذکر شــد :ما بــرای اینکه نمد را از وضعیت زوال نجات دهیم به ســراغ دانشجویان صنایعدستی اســتان رفتیم و در حال حاضر دو نفر از آنها معــرق نمد را به دســت گرفتهاند .این دو نفر در نمایشــگاهها شــرکت داده میشــوند تا از نمــد تعریف جدیــدی ارائه کنیم و مشــتری را به کاربری جدید عالقهمند ســازیم. امانت استاد امانتدار اهل میخواهد افســوس نمــادی از این اســت که اصــول تولید
33ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
ایــن هنر را به کســی انتقال نداده اســت .به دلیل اینکــه بازار فروش این محصول به شــکل مناســبی در اردبیــل تعریفنشــده کمتــر کســی عالقهمند یادگیــری دانــش نمدمالی اســت و حتــی فرزندان اســتاد نیز چنــدان اقبالی بــه آن ندارند. هنــر نمدمالــی ازجمله آثــار و صنایعدســتی استان اردبیل اســت که احیای زودهنگام میطلبــد و باید بهموقع اقــدام کرد تا نســل آتی نســبت به این هنرها غریبه نباشــد .معــاون صنایعدســتی میــراث فرهنگی اســتان تأکید دارد کــه احیای یک هنر دســتی روبــهزوال تنها با حمایــت چند کارگاه یــا صنعتگــر امکانپذیر نیســت و بایــد بهصورت زنجیــرهای تمامی نهادهــای تأثیرگذار اقــدام کنند. حتی بخــش خصوصی میتوانــد پــای کار بیاید و کاربریهــای جدیــد بــرای این هنر تعریــف کند. اگر دیر بجنبیم آیندگان شــاید حتــی به یاد نیاورند و نداننــد که ایــن هنر در اردبیل بیــش از یک قرن قــوام داشــته و عصاره فکــر و خالقیت روســتایی، عشــایر و شهرنشــین را در تاروپود خود حک کرده اســت .در چوبی کارگاه نمدمالی بســته میشــود و پلههــای آن را یکییکــی باال میروم .شــاید این آخرین باری باشــد که کارگاه متروکه هنر نمدمالی در اردبیــل رنــگ آدمی به خــود ببیند. خبرگزاری مهر
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
33 Kheradmand
داغ هنر ۱۰۰۰ساله درسینه آخرین بازمانده:
«نمد» یک هنر از یاد رفته
ونوس بهنود در محلــه چراغ علی اردبیل پشــت پنجــره مغازه کوچکی نشســته و به گوشــهای خیره مانده است. خــط نگاهــش را دنبــال میکنم امــا نگاهش به مقصــد خاصی اشــاره نــدارد .روی شیشــه مغازه نوشتهاند« :انواع تشــک ،لحاف و بالش» .در ظاهر بــه نظــر نمیرســد در این مغــازه چیزی بــه نام نمد وجود داشــته باشــد اما عباس نمــادی آخرین صنعتگــر نمدمال در مرکز اســتان اردبیل اســت. مغازه بوی پشــم گوســفندی میدهد .گونیهای پشــم رویهــم تلنبــار شــده و فقط افــراد مطلع میتواننــد کیفیت پشــمهای عباس نمــادی را که نزدیک به ۹۴ســال ســن دارد تشــخیص بدهند. لحافهــای متقــال از یکســو و لحافهــای روکشدار گلی در ســوی دیگر مغازه رویهم چیده شــده و تشــکهای پشــمی و بالشهای پر نیز هر بیننــدهای را یــاد لحافتشــکهای مادربزرگهــا میاندازد.لحافتشــکهای پشــمی کــه مدتــی بــه اشــتباه با الیافهــای مصنوعی جایگزین شــد نهتنها مشــتریان را راضــی نکرد بلکه ایــن روزها به دلیــل کیفیت و قابلیتهایی کــه دارد بار دیگر به مــد بازار تبدیلشــده و جهاز عروســان اردبیلی را تکمیــل میکند .بــه حرفش میگیــرم و اینکه از کجــا و چطور آغــاز کرده و چــرا نمدمالــی را رها کرده اســت .کمی که گرم صحبت میشــود از پس لحافهــای تلنبار شــده صنعت دســتی را نشــانم میدهد که شــاید در اردبیل و شــاید بیشــتر نقاط کشــور مشــابهی نــدارد .درواقع هنــر واقعی این هنرمنــد نــه لحافهای پشــمی با تولید به شــیوه اصیــل و ســنتی بلکه چنانچــه از نامش پیداســت تولیــد نمــد اســت و این صنعتگــر به مــدت ۷۰ ســال در کارگاه کوچــک خانگــی خود نمــد تولید کــرده اســت .نمدهــای لوله شــده از دور شــبیه موکتهــای کلفت کرمی رنگ هســتند اما برخالف موکتهایی که ماشــینهای عظیمالجثــه در چند ســاعت هزاران متر از آنها را به بازار میفرســتند بــرای تولیــد آنهــا ماههــا وقــت صرف شــده و ایــن روزهــا به دلیل بیتوجهی گوشــه مغــازه این هنرمند پیشکســوت خــاک میخورد.
بررس ی ه ن ر های فرامو ش ش د ه ایران
صنعتگــران نمدمالــی اردبیــل محســوب میشــدند .آن زمانــی کــه بــرای اردبیلیها اسم فامیل انتخاب میشــد هر خانوادهای به فراخور صنعتی که عهدهدار آن بود و نســبت به آن شــهرت داشــت فامیلی میگرفت و اینطور شــد کــه نمادیها بــه این نام شــناخته شــدند تا همیشــه در تاریــخ از آنهــا بهعنــوان صنعتگران تولیــد نمد در اردبیل یاد شــود .محققان میگویند هنــر نمدمالی در ایران بیش از هزار ســال ســابقه دارد تــا جایــی کــه علیمحمــد چابکی یکــی از محققان صنایعدســتی تأکیــد دارد که قدمت چند هزارســاله هنر نمد را میتــوان در کتیبههای تخت جمشید به اثبات رســاند .هرچند به دلیل استفاده از ایــن تولیــد دســتی در بافــت زندگی عشــایر و روســتایی میتوان قدمت ۱۰۰ساله نمد در اردبیل را حتمــی دانســت .معــاون صنایعدســتی میراث فرهنگی اســتان معتقد اســت این اظهارات نیازمند مطالعه اســت .علیرضا دبــاغ عبداللهی به خبرنگار مهــر گفت :مــا تحقیقــات مســتندی در خصوص قدمت صنایعدســتی نداریم و اظهاراتی که مطرح میشــود باید بــا مطالعات جامع باشــد. وی بابیــان اینکه حتی خود فعاالن صنایعدســتی نیــز نمیتواننــد در خصوص قدمــت آن اظهارنظر قطعــی داشــته باشــند ،تأکیــد کــرد :الزم اســت مطالعات جامعــی از قدمت صنایعدســتی اردبیل انجام شــود. استفاده از مواد اولیه طبیعی در تولیدات ایــن هنر کــه به دلیــل مــواد اولیــه طبیعی در مناطق مختلف ایران با آدابورســوم و فرهنگ هر منطقــه گرهخورده ،در خــود اردبیل نیــز بازگویی فرهنــگ بومی بــوده و نقش و نــگار آن بافرهنگ منطقه گرهخــورده اســت .حتی کاربــری نمد نیز متناســب با نیاز ســاکنان تعریفشــده و به دلیل اینکه نمد در ورقههای بزرگ تولیدشــده و ســپس قابلیت برش داشــته اســت یکــی از آثــار تولیدی انعطافپذیر محسوب میشــود .عمده ماده اولیه نمد پشــم اســت که در نخهای نازکــی مثل کاموا بافتهشــده و ســپس در دســتگاهها به تولید نهایی تبدیل میشــود .اســتفاده از دســتگاههای صنعتی موجب شــده نمد از شــکل یک هنر دســتی خارج و بهعنــوان یک هنر صنعتی شــناخته شــود اما در هر صــورت در حال حاضر تولید ایــن محصول در اردبیل به چند کارگاه در مشــگین شهر محدودشده و بــه گفته معاون صنایعدســتی میــراث فرهنگی اســتان در هیــچ کجــای دیگــر از اســتان تولیــد
قدمت نامشخص نمد در اردبیل نمادی ۷۰ســال از عمر خــود را صرف تولید نمد کــرده اســت .از دور میتواند کیفیت یــک نمد را تشــخیص دهد و حتی مــوادی که بــرای تولید آن بهکاررفتــه را نیز برایت بشــمارد. پیــش از وی بــرادر بزرگتــر و پــدرش نیــز از 32ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
با حسرتی م یگوید: اگر بروم نمد هم با من فراموش م یشود. نمیشود. تعطیلی کارگاه و خاموشی چرخ تولید مغــازه را تــرک میکنــم تــا بــه محلی بــروم که نمــادی ســالها در آن اعجــاز خلق کــرده و عرق جبین خــود را بــرای وجببهوجــب نمدهایی که مظلومانه گوشــهای پنهــان ماندهاند صــرف کرده اســت .از در پشــتی حیاط منزل نمادی میگذرم و درحالیکــه من را به در چوبــی کوچکی در انتهای حیــاط راهنمایی میکند وارد تنهــا کارگاه نمدمالی اردبیــل میشــوم .کارگاه بــا المــپ کوچکــی از تاریکی مطلق خود خارج میشــود و دســتگاههای ســاده نمدمالی یکییکــی عیان میشــوند .گردی از عــدم دخالت طوالنیمــدت انســانی در فضای کارگاه نشسته اســت .اغلب دستگاهها تارعنکبوت بســتهاند و زنگزدهاند .نهتنهــا تهویه مطبوعی در کارگاه نیســت بلکه نمیتوان ب هراحتی در آن نفس کشــید .مدتها اســت کــه کســی در کارگاه را باز نکــرده و این دســتگاهها به حدی فرســوده شــده دیگــر نمیتــوان با آنهــا نمد زد. گوشــه کارگاه رشــتههای پشــمی نارنجــی و ســفید به حــال خود رهاشــده و نظارهگــر آخرین نفسهای هنری اســت که گفته میشــود قدمتی هزارســاله دارد. خالقیت جوانان و تعریف کاربری جدید داســتان رکود نمد ازآنجا شــروع شــد که مشتری نیازی به تهیــه آن در خود ندیــد .به حدی مصرف نمــد کاهــش پیــدا کــرد کــه کارگاههــا یکی پس از دیگــری تعطیــل شــدند و صدای دســتگاههای نمدمالی خاموش شــد. نمادی مهمترین کاربری نمــد را بهعنوان زیرانداز عنــوان کرد و افزود :دیگر حتی در روســتاها از نمد بهعنوان زیرانداز اســتفاده نمیشــود و مردم فرش ماشــینی و موکت را به آن ترجیح میدهند. اســتفاده از پشم گوســفندی در این تولید دستی موجب میشــد در اقلیم سردســیر اردبیل زیرانداز مناســبی تهیــه شــود و بســیاری از بیماریهــای امروزی ازجمله روماتیســم دیگر با استفاده از نمد
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
32 Kheradmand
ارزیابی مجدد تجربیات و ایجاد معنی جدید برای آنها باعث تغییر در عکس العمل و برخورد هایی که ریشه در احساسات ما دارند خواهد شد. بــه همــراه دارند در هیــچ جامعه ای مــورد قبول واقــع نمی شــوند .اما یکی از دالیلی که انســان ها را بــه ســمت انتقام جویی ســوق مــی دهد حس خــوب و لذت آنی اســت کــه با انتقــام جویی و تفکــر به عدالــت خواهی حاصل می شــود .انتقام و عدالــت خواهــی باعــث فعال شــدن سیســتم «مزولیمبیــک دوپامین» مغز می شــود کــه به آن «سیســتم پاداشــی» مغز نیز گفته می شود .فعال شــدن این سیســتم باعث ترشــح زیاد دوپامین در مغز می شــود که رابطه مســتقیمی با ایجاد انگیزه و اشــتیاق در فــرد دارد .اما ،طولی نخواهد کشــید کــه ترشــحات دوپامینی مغز فروکــش خواهد کرد و شــادابی و لذت انتقام تبدیل بــه زخمی ابدی در ما خواهد شــد .تاثیــر مخرب اجتماعــی آن نیز در گفت ٔه زیبای گاندی که "چشــم در برابر چشــم دنیا را کــور خواهد کرد" دیده می شــود .براســتی هم اینگونه اســت که اگر قرار باشــد هر کسی شمشیر انتقام را خــود از غالف بیرون کشــد دنیا تبدیل به جنگلــی بی قانون خواهد شــد .برای همین اســت که بــه گفته امانوئــل کانت ابزار مجــازات باید در اختیــار دولت باشــد و فقط دولت اســت که باید مجرمــان را محاکمــه کنــد .شــاید بعضی از شــما مخالف قــدرت بی چون و چــرای دولت در اعمال مجازات باشــید ،کــه در ایــن صورت بهتریــن راه برای شــما متوســل شــدن به "کارما" و "سپردن به دســت خدا" خواهد بود .فراموش نکنید که القابی همچــون کارما نــه تنها نقش بازدارنــده در ارتکاب جرم را دارند ،بلکه حس رضایتمندی نیز در انســان هــا ایجاد میکند .بــا توجه به دانســتن اینکه حس انتقــام جویی و عدالت خواهی چگونه بر سیســتم عصبی-بیولوژیکــی مــا تاثیــر گذار اســت میتوان بســیاری از رفتارهایی که به آن ســمت ســوق پیدا مــی کنند را درک کرد .بعنوان مثــال ،رفتن به محل اجــرای حکــم اعدام و مشــاهد ٔه آن توســط مردم نه تنهــا ذهنیت ایجاد امنیت اجتماعــی و برقراری عدالــت را قوی میکنــد ،بلکه باعث ایجاد حســی خــوب و تجربه ای لــذت بخش ،هرچنــد زودگذر، نیز در مردم خواهد شــد .از طرفی دیگر ،بســیاری از موافقــان حکــم اعــدام بر ایــن باورند که اشــد مجــازات به علت «شــدت» آن خاصیــت بازدارنده دارد و باعــث جلوگیری از ارتکاب جــرم در دیگران می شــود .اما ،آیا این «شــدت» مجازات اســت که از لحــاظ روانی بر دیگــران تاثیرگــذار خواهد بود یا «مــدت زمــان» مجــازات؟ اجرای حکــم اعدام شاید دقایقی بیشــتر بطول نیانجامد بطوریکه فرد مجــرم در عــرض کمتر از یــک دقیقــه از بین می رود ،امــا اگر زجــری که در مدت زمــان یک دقیقه
بــه مجــرم وارد می شــود تبدیــل به حبــس ابد با اعمال شــاقه بدون هیچگونه عفو مشــروط شــود آیــا می تواند تاثیر شــدید تــر و طوالنــی تری بر روی دیگران داشــته باشــد؟ تمام افرادی که موافق و یــا مخالف حکم اعدام هســتند باید پاســخی به اینگونه ســئوال ها و مباحث جهان شــمولی داشته باشــند .بحثی را کــه در این رابطــه ارائه می دهم بــر خالف مباحثی که متمرکز بــر فرد مجرم (بحث ســزاواری) و یا مــردم (بحــث بازدارندگی) اســت نخواهــد بــود ،بلکه تمرکــز را بر روی کلمــ ٔه جرم (بعنوان جوهر و ذات) ،انســان (بعنوان وســیله) ،و عوامل موثــر برای وقــوع جرم (آمــوزش ،فرهنگ، بیماری) توســط انســان خواهم گذاشت. جــرم برای به وقوع پیوســتن بایــد از قوه به فعل تبدیل بشــود .به عبارتی دیگر جــرم به خودی خود یــک کلم ٔه انتزاعی اســت کــه تا زمانی کــه فردی مرتکــب آن نشــود (آن را از قــوه به فعــل تبدیل نکنــد) ،به واقعیــت تبدیل نخواهد شــد .بنابراین، بــرای به واقعیت تبدیل شــدن نیاز به یک وســیله میباشــد کــه بــه آن «وســیل ٔه ارتکاب جــرم» گفته می شــود .در دستگاه قضائی وســیل ٔه ارتکاب جرم را معمــوال وســیله ای می دانند که شــخصی با آن شــخص دیگــری را به قتل رســانده اســت ،بعنوان مثــال چاقو و تفنــگ از جمله وســائل ارتکاب جرم هســتند .امــا از دید من این نگرش اشــتباه اســت زیرا چاقو و تفنگ با وجود اینکه وســیله محســوب می شــوند اما وســائلی هســتند که خــود نیاز به یک وســیل ٔه دیگری برای به کار گرفته شــدن دارند، که آن وســیله چیزی نیست جز انســان .در نتیجه، از دید من انســان تنها وســیل ٔه ارتکاب جرم اســت. وســیله خطاب کردن انسان در اینجا بسیار متفاوت اســت از وســیله خطاب کردن انســان زمانی که از او بعنــوان «بازدارنــدهٔ» ارتکاب جرم نــام میبریم، زیرا در اینجا انســان وســیله ای اســت معطوف به خــود نه به دیگــران ،و هر چیزی کــه معطوف به خود باشــد خود مورد هدف قرار میگیرد .همچنین انســان بعنوان وســیله ،بــرای ارتکاب جــرم نیاز به یــک عامل نیــز دارد.عامل و عوامــل جرم معموال از کنترل انســان خارج می باشــند ،مانند فرهنگ یا بیمــاری که می توانند باعث تغییــرات انحرافی در رفتار انســان شــوند که دربــار ٔه آن توضیح خواهم داد .حــال با توجــه به این دیــدگاه ،انتخاب ما بین مبــارزه با وســیل ٔه ارتکاب جرم (انســان) و یا مبارزه بــا عامل جــرم خواهد بود. کارایــی اعــدام در واقع بــه منظــور از بین بردن وســیل ٔه جــرم اســت نــه عامل جــرم و بــر همین اســاس از دید من اعدام کاری پوچ تلقی می شــود،
31ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
زیرا وســیله برای انجام کاری نیاز بــه «عامل» دارد که اثبــات قضایی «عامل جرم» بســیار ســخت و پرهزیه اســت .بعنوان مثال ،در سال ۱۹۹۶شخصی بــه نام چارلز ویتمــن پس از به قتل رســاندن مادر و همســر خــود به باالی ســاختمانی در دانشــگاه تگــزاس رفتــه و بــا تفنگی که در دســت داشــت مــردم را به رگبار بســت که پس از کشــتن ۱۴نفر و زخمــی کــردن ۳۲نفــر در نهایت توســط گلوله ای از طــرف پلیــس کشــته شــد .او در نامه ای که قبــل از اقدام به کشــتن مردم نوشــته بود از ســر درد های شــدید صحبــت کرده بود و خواســتار آن شــده بود که پس از مرگش او را کالبدشکافی کنند. پس از کالبد شــکافی مشخص شــد که غد ٔه بزرگی درقســمت هیپوتاالموس مغز او وجود داشــت که به آمیگدال مغز فشــار میاورد و تمــام رفتارهای او ناشــی از این عامــل نوروبیولوژیک و مغــزی بود. بنابرایــن ،بــا توجه بــه دیــدگاه بیولوژیــک عامل رفتارهــای مجرمانه شــخص چارلز ویتمــن نبوده، بلکــه غد ٔه درمغز اوبوده اســت .این گونه مباحث مــا را وارد بحث هــای جبر و اختیــار در جرم می کند کــه پرداختــن به آن بســیار طوالنــی خواهد بــود .امــا ،در همین حد اشــاره کنم کــه هر تغییر بیولوژیکــی و نئورولوژیکــی در بــدن باعث تغییر رفتــار در انســان می شــود کــه اختیــار را از او به گونه ای ســلب میکند ،و از آنجایی که مســئولیت مســتلزم وجود اختیار اســت ،در نتیجه عدم اختیار نبــود مســئولیت را (در شــرایطی) توجیــه میکند. بعنوان مثــال تغییــرات در هورمون تستوســترون می تواند باعث رفتارهای خشــن در انســان بشود. در واقــع شــما هیچ نقشــی در تغییــرو تحول این هورمــون در بدنتــان نداشــته ایــد ،پس چــرا باید بابــت آن مجازات شــوید؟ تحقیقات علمی نشــان داده کــه اگر مادر در ســه ماه ٔه ســوم حاملگی در معرض فشــار عصبــی و اســترس زیاد قــرار بگیرد فرزند او در آینده بیشــتر دچار خشــم و رفتارهای خشــمگینانه خواهد شــد .پس آیا می شــود عامل اصلی خشــونت آن کودک را مادر دانســت و مادر را مجــازات کــرد؟ یــا عامــل فرهنگــی را چطور؟ بعنــوان مثــال ،اگر شــما در فرهنگی بزرگ شــده باشــید که در آن موضوع «نامــوس» بعنوان مرگ و زندگی مطرح باشــد آنگاه شما بسیار راحت بخاطر موضوعات ناموســی می توانید انســان دیگری را از بین ببریــد .آیا در اینجــا میتوان عامــل را فرهنگ دانســت نه شخصی که فقط وســیله ای برای بروز عامــل جرم بوده؟ مســلما نــه میتوان غــد ٔه درون مغز چارلــز ویتمن را مجازات کرد ،نــه مادر کودک را ،و نــه فرهنــگ را ،اما می توان ایــن عوامل را که
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
بقیه در صفحه 70
31 Kheradmand
فرشید رشیدی فر وبالگ آزادی درون
اعدام جوهر جرم یا عامل بازدارنده؟
rashidifar@hotmail.com
اعدام یکــی از جــدال برانگیز تریــن موضوعاتی اســت کــه در دنیــا وجــود دارد .موضــوع اعدام همیشــه حســی دوگانــه را در مــا ایجــاد میکند بطوریکــه از طرفــی این عمــل را عــاری از تمدن که ریشــه در توحــش ،خشــم و روح خبیث انتقام جویانــه دارد مــی دانیــم ،و از طرفی دیگــر آن را بعنوان برقــراری عدالت و ایجــاد امنیت اجتماعی قبــول داریم .کلمــ ٔه «اعدام» همبســتگی و ارتباط ذهنــی نا متعادلــی را در ما ایجاد کرده اســت .در طول تاریخ بســیاری از وطن پرســتان ،روشنفکران و بــزرگان فکری را مــی بینیم که به نــام خیانت، ارتــداد و یا برهــم زدن نظم اجتماعی اعدام شــده انــد ،و از طرفــی دیگــر افــرادی همچــون قاتالن کودکانــی همچون آتنا اصالنی و ســتایش قریشــی نیــز بــا جرایمی همچون تجــاوز و قتل در مســیر اعــدام قرار گرفتــه اند .بنابراین بحــث در رابطه با اعدام بســیار پیچیده اســت زیرا اگر به اعدام «نه» بگوییم بــا افرادی همچون قاتالن کــودکان نامبرده و نام نبــرده چگونه برخورد کنیــم؟ و بلعکس اگر موافــق اعدام باشــیم با کشــتار افراد بــی گناه چه بایــد کنیم؟ آیا اعــدام باعث ترویج خشــونت بین افــراد جامعــه می شــود یــا آنکه بلعکــس باعث جلوگیــری از ارتکاب جرم می شــود؟ بســیاری از مــا بــر ایــن اعتقادیم کــه مجازات فــرد مجرم باعــث ایجاد حــس امنیــت و برقراری عدالــت اجتماعی می شــود .در طــول تاریخ روش هــای ایجاد این نوع از عدالــت و امنیت اجتماعی اشــکال گوناگونی داشــته اســت .بعنوان مثال ،در بریتانیای قــرن ۱۸حتی برای یک دزدی ســاده نیز حکم اعــدام صــادر میشــد .در آن دوران به علت اینکــه کنتــرل پلیس و سیســتم زنــدان در بریتانیا وجود نداشــت حکم اعدام نوعی بازدارند ٔه ارتکاب جــرم تلقــی میشــد و از آن روی حضور مــردم در مکان اجــرای حکم بســیار حائز اهمیت بــود .در میان برقــراری امنیت و عدالت اجتماعی کســانی نیز بودند که سرشــان بــی گناه بــاالی دار میرفت کــه البته باعــث انتقاد عــده ای از مــردم نیز بود. بســیاری از روشــنفکران آن زمان با وجــود آنکه به ایــن موضــوع آگاه بودند اما بحــث آنها معطوف بــه حفــظ و ثبات تشــکیالت و تاسیســات دولتی بود .بعنوان مثال ،ویلیام پیلی فیلســوف و کشیش مســیحی بر این اعتقــاد بود که حتی اگر ســر بی گناهــی نیز بــاالی دار بــرود برای انگلســتان رفته اســت و مرگ آنها بهایی اســت که بایــد برای نظم اجتماعــی و حفــظ طبقــه حاکمه پرداخــت کرد. امانوئل کانت فیلســوف آلمانی آن قــرن و مدافع حکــم اعدام نیز بر این عقیده بــود که برای حفظ
جامعــه و دولت ،قانونمند بودن شــرط اول اســت و متخطــی از قانــون محکوم به مجــازات خواهد بود .ناگفته نماند که ثبات تشــکیالت و تاسیســات دولتی هرگز به معنی ظلم و اســتبداد نیست بلکه اســاس معماری و نظم اجتماعی هر جامعه را رقم میزنــد .بنابراین ،وظیف ٔه دســتگاه حکومتی برقرری نظــم در جامعه و مجــازات اخالل گــران امنیت از طریق دســتگاه قضایی آن جامعه میباشــد. وقتــی موضوع مهمی همچون «مجــازات» مورد بررســی قرار میگیرد ،در نظر گرفتن ساختار جامعه ای کــه در آن «مجــازات» انجام می شــود بســیار حائز اهمیت میباشــد .دیدگاه مجــازات در جوامع غــرب کــه بــر اســاس فردگرایی بنا شــده بســیار متفاوت از دیدگاه جمع گرایان ٔه کشــورهای شــرقی از جمله ایران اســت .فرهنگ مــا ایرانیان فرهنگی جمعی اســت بدان معنــی که جایــگاه ارزش های جمعی همیشــه باالتــر از ارزش های فــردی بوده اســت ،به همیــن دلیل نقش «دیگــران» در زندگی افراد بســیار پر رنگ میباشد .بســیاری از رفتارهای روزمره و چه بســا تصمیمات زندگی مــا با در نظر گرفتــن «دیگران» انجــام می شــود .حفظ ظاهر، "با ســیلی صورت خود را ســرخ نگه داشتن" و تمام ایــن القــاب و مثال ها نمونــه هایی از رســوخ و تاثیــر گذاری «دیگــران» چه در فرهنــگ و ادبیات و چــه در امــور دیگــر زندگــی ما میباشــند .نقش «دیگران» در سیســتم حقوقی ما نیز مشهود است بــدان معنی که حتــی احکام کیفــری و جزایی که بــرای فــرد مجــرم در نظر گرفتــه می شــود برای دادن درس عبــرت به دیگران اســت .در نظر گرفتن «دیگران» در سیســتم حقوقی یکــی از تئوری های مجــازات قضایی اســت که بســیاری از کشــور ها از آن اســتفاده می کنند .در بســیاری از کشــور ها اعــدام به عنوان شــدید ترین نوع سیســتم کیفری به منظور «جلوگیــری» از ارتکاب جــرم در دیگران صــورت میگیرد .به عبارتی ،کشــتن فــرد مجرم در مالعــام نوعــی «بازدارنــده» از ارتــکاب جــرم در دیگران اســت .اما تئــوری دیگر مجــازات حقوقی بــه خود «فرد» متمرکز می شــود و مجــازات را نه
30ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
به منظــور درس عبرت به دیگــران ،بلکه به منظور انتقــام و ســزاواری فرد مجرم اعمــال می کند. تئوری دوم شــاید به نظر اخالقی تر و انســانی تر جلوه کند زیرا مانند تئوری اول انســان را وسیله ای به منظور رســیدن به هدفــی غیر از خــود او قرار نمــی دهــد .از آنجایی که انســان خــود «هدف» اســت نه وســیله ،در نتیجــه میتوان بر اســاس این مبحــث اخالقی اعــدام «در مالعام» را نادرســت و غیــر اخالقی دانســت .اما اگر تمام اعــدام ها را به درون زنــدان هــا و بدور از چشــمان مــردم ببریم، آیا آنگاه توانســته ایم با وســیله قرار ندادن انســان موضــوع را اخالقــی بدانیــم؟ بــرای پاســخ به این پرســش باید مبحث ارزش «جان انسان» را در مقابل «رفتار انســانی« مورد ســنجش قــرار داد که در آن صورت به یک ســری مشــکالتی برخــورد خواهیم کــرد .اگر جان انســان را باالتــر از رفتــار او بدانیم در نتیجه هیچ توجیهی برای کشــتن انســان به هر دلیلــی وجــود نخواهد داشــت .این همــان بحثی اســت که در مبحث ســقط جنین وجــود دارد که جنین را موجودی جان دار تلقی میکند و ســقط آن را بــه هر دلیلــی غیر اخالقی و نادرســت می داند. امــا بحث در اینجاســت که مخالفان ســقط جنین عمال مشــکلی بــا اعــدام ندارند و چه بســا اعدام را درس عبرتــی بــرای دیگــران می داننــد .تناقضی کــه در برخورد اخالقــی با موضوع اعدام و ســقط جنین و حتــی آتانازی بوجود میاید نشــان دهند ٔه آن اســت که شــاید بحث اعدام را نبایــد از موضع اخالقــی مورد بررســی قــرار داد ،زیــرا در غیر این صورت نیازمند تغییرات اساســی در ارزش های پایه ای و اخالقــی جامعــه خواهد بود که جــز نابودی بــرای جامع ٔه مــا چیزی را به ارمغــان نخواهد آورد. حال اگــر بخواهیــم از دیدگاه کیفــری به موضوع اعــدام نگاه کنیــم باید تمرکز را بــر روی دو تئوری ذکر شــده قــرار دهیم کــه آیا مجــازات به منظور بازدارنــده بــودن آن ،و یا به منظــور انتقام و تالفی آن بر مجرم اعمال شــود؟ انتقــام جویــی و تالفــی بــا توجــه بــه تاثیرات مخــرب دراز مدت فــردی و اجتماعی کــه با خود
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
30 Kheradmand
تبهــکاری کــه 35ســال در زندان بوده و بعــد به جنگل های ســیبری تبعید شــد؛ مردی حدودا 70ساله با ریش هــای ســفید و بلند و تفنگی در دســت کــه او را از همــان لحظــه اول یــاد قلی خان ســریال روزی روزگاری انداخــت .با اینکه چیــزی از حرف های او کــه دائما در حــال خاطره گویی بــود متوجه نمی شــد اما او را ماندگارترین فــرد در ذهنش در طول ســفرش می داند .ســه روز زندگی با او و همسرش کــه گهــگاه حرف هــای نیکــوالی را به انگلیســی دست و پا شکســته ترجمه می کرد کام او را از این ســفر ســخت گرفته بود؛ مردی که مردم روستاهای اطــراف او را فردی بدخلق و مجنون می دانســتند. محمدحســین می گوید« :یــاد گرفتــه ام که رفتن به مناطق ســخت انســان را به اتفــاق های خوب تری می رســاند .هفته هــا رکاب زدن در آفریقا مرا بــا کاراماجــو و رکاب زدن در دمای منفی 40درجه و حتی ترس از به خواب رفتن در شــب های ســرد جــاده که می توانســت موجب مرگم شــود ،مرا به نیکوالی رساند». 29ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
کتــاب و عکــس بهترین
ابــزار ثبــت خاطرات محمــودزاده کــه هــم اکنــون بــه کمــک تیم نویســندگی مشــغول نوشــتن کتاب آفریقاست، مــی گوید« :ســعی ام این اســت که کار نوشــتن این کتاب را تا قبل از ســفر آینده ام در اســفندماه تمــام کنم و هدفی که در حــال حاضر آن را دنبال می کنم این اســت که با دوچرخه ســفر کنم ،آدم هــا را ببینم ،تجربه های نــاب در کنار آنها بودن را کســب و همه اینهــا را به کتــاب تبدیل کنم. همچنیــن می دانــم کــه در آینده ســفر تبت، ســفر ترکیه و ســفر جاده اســتخوانم در ســیبری را خواهــم نوشــت و بعــد از این هــم هرکجا که بــروم این آدم های نــاب و باصفــا را پیدا خواهم کــرد و به تعــداد تجربه هــا و حتی کتــاب هایم افزوده خواهدشــد ».او عکــس ها و متن هایش را در طول ســفر در صفحه اینستاگرامش به اشتراک می گذارد و معتقد اســت دوچرخه بهترین وسیله برای آهســته و پیوسته ســفر کردن و تجربه همه زیبایی های در مســیر ســفر است. روزنامه هفت صبح Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
29 Kheradmand
مردی که با دوچرخه از سیبری گذشت
هانیه درویش پیدا کــردن آدم های خاص ،نــاب و بکر به قدری برایــش در درجــه باالیــی از اهمیت قــرار دارد که وجــود نیکــوالی و زندگــی ســه روزه بــا او را برای تمام 50روز ســفر به ســیبری اش کافــی می داند. نیکــوالی او را یاد قلی خان ســریال روزی روزگاری می اندازد .قلی خانی که ســال هاســت عاشــقش اســت و در ســیبری پیدایش کرده .با محمدحسین محمودزاده آشــنا شــوید؛ با او که قرار است سالی یــک بار بــا دوچرخه به مناطق بکر دنیا ســفر کند و ســفرنامه اش را در قالــب کتــاب در اختیار مردم هم نســل و نســل های بعدش بگذارد.
انجامیــد .او مــی گویــد« :در مالزی همــه چیزم را فروختم بــه آلمان پرواز کــردم و از آنجا تا ایران رکاب زدم ،به این صورت که ســه ماه در اروپــا ماندم و آلمان، هلند ،بلژیک ،فرانســه ،سوییس و ایتالیا را پا زدم، یک مــاه در ترکیــه و مناطق بکر و غیرتوریســتی اش و بعــد به ایران بازگشــتم و یک مــاه ایران را با دوچرخــه گشــتم و دیگر برای همیشــه ماندن در ایــران را انتخاب کــردم ».او حاال در ایران مشــغول به کار اســت و هر سال برای اسفندماه و تعطیالت نــوروزش برنامه ســفر می چیند. تجربه ناب رویارویی با قبیله دورافتاده کاراماجو محمدحســین هدف از سفرکردنش را یافته است. مــی گوید کــه دوســت دارد آدم هــای مختلف و کمیــاب روی کره زمیــن را پیدا کند و ایــن آدم ها اغلــب در مناطــق ســخت آب و هوایــی پیدا می شــوند .جایی که بکر بودن محیط اطراف شــان در بکر بودن شــخصیت شــان تاثیر ویژه ای گذاشــته اســت .معاشــرت و زندگی کردم با این افراد نکاتی را بــه او یــادآور می شــود و درس هایــی به او می آمــوزد کــه در هیــچ کتــاب و آموزشــگاهی پیدا نخواهدشــد .به همیــن دلیل بعد از ســفری کوتاه به ارمنســتان سومین ســفر با دوچرخه را در اسفند 93بــه آفریقا اختصــاص می دهد. او در رابطــه با این ســفرش می گویــد« :معموال همــه افرادی که به آفریقا ســفر مــی کنند به جز
بازگشت به ایران محمدحســین محمــودزاده 35ســاله اســت و تجــارت بیــن الملــل خوانــده .از 19ســالگی بــه مالــزی مــی رود .در آنجا ســاکن می شــود ،درس مــی خوانــد و از ســال 90تصمیم می گیرد ســفر به همراه یک کوله پشــتی را بــه زندگی اش اضافه کند .او در ســفرهایش به الئوس ،میانمار و کامبوج برای گشــت و گذار در شــهر دوچرخــه اجاره می کند و کــم کم متوجه می شــود چقدر ســفرکردن بــا دوچرخــه را دوســت دارد .دوچرخه و وســایل مــورد نیازش را تهیه و ماه ها برای شــروع ســفر با دوچرخــه به صورت حرفــه ای تمرین مــی کند تا اینکــه اولین ســفرش با دوچرخه را در تابســتان 92 رقم می زند؛ ســفری که حدود شــش مــاه به طول 28ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
مــکان هــا ی تو ر یســتی ، پــارک جنگلــی و ماسایی جای دیگری نمی روند. قبیلــه امــا من بــرای رفتن بــا دوچرخه به کنیــا و اوگاندا در آن گرمایــی که رکاب زدن را ســخت تر می کند بایــد از قبیلــه ای عبــور می کردم که کمتر کســی اقبــال دیدن آنهــا را دارد .قبیلــه کاراماجو که قبیله ای دورافتــاده اســت و حتــی دولت هــم میلی یه باز شــدن پای توریســت ها به آنجا نــدارد .در این ســفر که 30روز به طول انجامیــد تجارب زیادی از زندگــی بــا مــردم قبیلــه بــه دســت آوردم». حاصل یک پیچ اشتباه بعــد از ســفری 23روزه به روســیه و 30روزه به تبــت و چین اســفند 95اما وقت رفتن به ســمت ســیبری بود .این توریســت دوچرخه ســوار این بار دلش می خواســت نــوروز را در یکی از ســردترین شــهرهای کــره زمین بگذرانــد .بدین ترتیــب عازم ســیبری شــد و طی 50روزی که بــا دوچرخه جاده های یخ زده را رکاب می زد و روســتاها و شــهرها را پشــت سر می گذاشــت یک پیچ اشــتباه در جاده او را بــه درســت ترین بخش ســفرش رهنمون کرد. آشــنایی با نیکــوالی حاصل این پیچ اشــتباه بود.
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
28 Kheradmand
27 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند27
ماشــین کوچک و ســاده بــا مدلی معمولــی برای خانوادههای متوســط میاندیشــید ،در نخســتین پروژهاش بر ســاخت چنین اتومبیلی متمرکز شــد. پورشــه در 22ژوئــن ۱۹۴۳قــراردادی بــا صنایع اتومبیــل ســازی منعقد کــرد ،اما قبل تولیــد انبوه ماشــین مورد عالقــهاش ،جنگ جهانــی دوم پایان یافت و خودرو طراحی شــده او ،بــه نمونهای برای توســعه خودروی آبی-خاکی تبدیل شــد. در سال ۱۹۴۴پورشــه تصمیم گرفت اتومبیلهای ورزشــی جدیدی طراحی کند و چــون دولت آلمان قــرارداد او را برای تولید ماشــین فســخ کــرده بود، او روی مدلــی ســبک و چهار ســیلندر بــا بدنهای آلومینیومــی کار کرد و آن ماشــین را با نــام ""۳۵۶ به بازار فرســتاد. فردیناند پورشــه در ســال ۱۹۴۵به دلیل مســائل مالی ،توســط دولت فرانســه دســتگیر شــد و ۲۲ مــاه در زندانهای مختلف ســپری کــرد اما حضور در زنــدان نیــز باعث نشــد که او اندیشــه طراحی و ســاخت ماشــینهای مســابقهای را کنار بگذارد. در غیبــت او ،پســرش "فــری" بــا ســعی فــراوان زحمتهای شــبانه روزی پدر را وســعت بخشــید و جایــگاه اتومبیلهــای او را در بــازار همچنــان بیرقیب نگه داشــت . پورشــه کوچک قــراردادی در غیاب پــدرش برای ســاخت ماشــینهای مســابقهای مــدل ۳۶۰امضا کــرد و اگر چه هرگز آن مدل وارد مســابقات نشــد امــا پــول حاصل از فروش بــرای آزادی پورشــه پدر از زنــدان هزینه شــد .بــا آزادی فردیناند پورشــه، شــرکت دوبــاره رونق گرفت و طرحهــای جدید بر روی کاغذ به تصویر کشــیده شــد" .پورشــه "۳۵۶ نخســتین اتومبیلی بود که با نام تجاری پورشــه به بازار آمد. امــا ا ز آنجــا کــه هیــچ بانکی بــه فردینانــد وام
نمیداد ،او مجبور شــد بــرای تولید و ســفارش بیشــتر به دالالن روی بیاورد. بــا تالشهــای شــبانه روزی پــدر و پســر باالخــره مــدل ۳۵۶پورشــه به تولید انبوه رســید و تولید آن 17ســال ادامــه یافــت و تــا مــارس ۱۹۵۱بالغ بــر ۵۰۰اتومبیــل ورزشــی جدیــد با مارک تجاری پورشــه به فروش رســید. فردیناند در ســال 1952به دلیل حمله مغــزی درگذشــت امــا پورشــه جوان بــرای تجارت و ادامــه راه پدرش کامال آمــاده بود .در نتیجه پورشــه به تولید انبــوه اتومبیلهای مســابقهای ادامه داد و در ســال ۱۹۶۴ســری کالســیک مدل ۹۱۱پورشــه تولید و به ســرعت بــه ســمبلی از شــخصیت اجتماعــی تبدیل شــد. مدتــی بعــد فــروش اتومبیلهــای پورشــه بــه بیــش از ۵۰هــزار اتومبیلهای مســابقهای در سال رسید و ســال ۱۹۸۰اتومبیلهای گران قیمت و پر ســرعت پورشــه قلــه محبوبیت جهانــی را فتح کرد و پورشــه به عنوان یکــی از برندهــای تولیــد خودروهای لوکــس ،جای خود را در بــازار خودرو تثبیت کــرد .جدیترین رقبای پورشــه در آلمــان ب ام و و مرســدس بنــز و آئــودی و در خــارج از آلمــان لوتوس ٬جگوار و شــورلت کوروت هســتند. مــدل هــای گرانقیمــت پورشــه نیز رقیب محصوالت فــراری ٬المبورگینی و بوگاتــی اند. عصر ایران
26ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
26 Kheradmand
مهندســی از آن دانشگاه بگیرد ،اما با مباحث مهندســی به طور کامل آشنا شد و بعدها دکتــرای افتخاری مکانیک را کســب کرد. فردیناند هنگام کار در شرکت ایگــر بــا دختری بــه
نــام "لویس" آشــنا شــد و بــا او ازدواج کرد .ایــن ازدواج به دلیــل اســتعداد و پشــتکار او و همســرش باعث پیشــرفت کار پورشــه جوان شــد .عالقه شــدید او بــه دنیــای اتومبیل باعث شــد که در ســال ۱۸۹۸ بــه عنوان طــراح اتومبیلهای جدید بــه کار گرفته شــود و چندی بعــد توانســت دو اتومبیــل قابل توجــه را طراحــی کنــد. او در ســال ۱۹۰۲به خدمت ســربازی فراخوانده شــد و خدمت نظــام وظیفــه را به عنــوان راننده افســران درجه باالی ارتش پشــت ســر گذاشــت و پس از آن برای گذارندن زندگی به شــرکت Aufro- Daimlerرفــت و بعــد از ۱۱ســال کار بــه عنوان مدیر فنی انتخاب شــد. پورشــه در ادامــه کارش بــه طراحــی موتورهای
گازوئیلی پرداخت و نخســتین طرحــی که به بازار فرســتاد، ماشــینی شــبیه کالســکه بود کــه به وســیله دو موتــور الکتریکی بــا چرخهای جلویــی به حرکت در میآمــد و بــه وســیله باطری روشــن میشــد. ســرعت ماشــین ۱۴۰کیلومتــر در ســاعت بود و به همین دلیل با اســتقبال بســیار خوبی از ســوی مــردم مواجه شــد. صاحبــان صنعت اتومبیل ســازی در آن زمان اقرار کردند که هیچ کس نمیتوانســت ماشینی با چنین ســرعت باالی را حتــی رویای خود تصــور کند .آن ماشین در نمایشــگاه جهانی پاریس در معرض دید عمــوم قرار گرفــت و اگــر چه هنــوز دندههایش قابــل اطمینــان و اتصــاالت آن از ایمنــی کافــی
25ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
برخــوردار نبــود ،امــا بیــش از ۳۰۰ نمونــهاش بــه فروش رســید و فردینانــد بــه عنــوان برجســتهترین مهندس فاقد مدرک اتومبیل شــناخته شــد و جایــزهای ویــژه دریافــت کرد . فردیناند پورشــه اتومبیلهای مســابقه جدیدی نیــز طراحــی کرد که مجهز به ســوپر شــارژ بود و در ۴۳مســابقه از ۵۳مســابقه رالــی ،اتومبیلهای او تنهــا پیروز میــدان بودند .در همیــن زمان و به دنبال موفقیتهای چشــمگیری در دنیای صنعت، عنــوان دکترای افتخــاری به فردیناند داده شــد .اما مدتــی بعد به علــت بحران اقتصادی وحشــتناکی کــه بر جهــان حاکم بــود ،شــرکتی که پورشــه در آن مشــغول بود ،ورشکســته شــد و دوران بیکاری شروع شد. در آوریــل ســال ۱۹۳۱پورشــه شکســت ناپذیر، شــرکت کوچکی راه اندازی کرد و بــا انرژی و امید فراوان چنــد همکار قدیمی و همچنین پســرش را در آنجا به کار گماشــت .او که همیشــه به طراحی
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
25 Kheradmand
پورشه
«
"فردینانــد پورشــه" ســوم مــاه ســپتامبر ۱۸۷۵در روستای "مفرزدرف" در جمهوری چــک در خانــوادهای آلمانی زبان چشــم به جهان گشود . "فردینانــد پورشــه" ســوم مــاه ســپتامبر ۱۸۷۵ در روســتای "مفــرزدرف" در جمهــوری چــک در خانــوادهای آلمانــی زبان چشــم به جهان گشــود. پــدرش "آنتــن" آهنگــری ســادهای بود کــه وقتی فرزند بزرگترش در تصادفی کشــته شــد ،چشــم به فردینانــد دوخت و انتظار داشــت او بــرای تامین مخــارج زندگــی کار کند. فردینانــد نوجــوان چــون عالقهای بــه آهنگری نداشــت و نمیتوانســت انتظارات پــدر را برآورده
»؛ آهنگر زادهای که بازار اتومبیل را فتح کرد
کنــد ،بیشــتر بــرای رســاندن پیغامی یــا دریافت سفارشــی به شــهرکهای اطراف فرســتاده میشد؛ روزی کــه او بــرای رســاندن پیغامــی بــه یکی از شــهرکهای همســایه رفته بود ،یک دستگاه برقی دید کــه کارخانــه را بــه کار میانداخت. آن دســتگاه به شــدت توجه فردینانــد را به خود جلب کــرد و صاحــب کارخانــه وقتــی کنجکاوی پســرک را دید اصول الکتریســته را به زبان ســاده برایــش تشــریح کــرد .از آن پس فردینانــد نوجوان شــروع به تحقیق کرد و توانســت خانوادهاش را از نعمت برق بهره منده کند .خانه پورشــه نخســتین و تنهــا خانه روســتا بــود که چراغ برق داشــت. او بــا اصرار زیاد توانســت خانــوادهاش را متقاعد
24ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
کند که به مدرســه فنی برود و وقتی تنها ۱۶ســال داشــت ،خانه و خانــواده خود را ترک کــرد و برای تحصیــل به شــهر "ریچن برگ" رفت کــه فاصلهای زیادی با محــل اقامت خانوادهاش داشــت .او بعد از مدتــی به عنــوان کارگــر در شــرکت الکتریکی "ایگر" مشــغول به کار شد. پورشــه جوان برای تامین مخــارج تحصیل مجبور بــود کار کنــد و به همیــن دلیل مدتی بــه عنوان دفتــردار به کار خــود ادامه داد. او بعــد از اتمــام مدرســه فنــی هــرگاه فرصتی داشــت به طور مخفیانه به دانشــگاه فنی در شهر "وین" میرفت و ســر کالسهای فنی آن دانشــگاه مینشســت .هرچند که او هرگز نتوانســت مدرک
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
24 Kheradmand
23 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند23
بــود امــا چون پزشــک بــود ،از اداره شــهر جز آن چــه در فرنگ دیــده بود ،نمیدانســت و اقدامات کوچکــی در زمینــه قانون جمــعآوری زباله و تمیز کــردن معابر عمومــی را در کارنامه خــود به جای گذاشــت .او در ســال ۱۳۳۱ه.ق از بلدیه اســتعفا داد ،ســپس بــه اروپا ســفر کــرد و ژنرال کنســول (سرکنســول) ایــران در ســوئیس شــد و بــه پاس کتابهایــی کــه در طب نوشــت نشــان علمی از دولت فرانســه گرفت. کودتای سیاه در مورد شــهردار بعدی تهــران یعنی ابراهیمخان یمینالســلطنه اطالعات کمی در دســترس اســت امــا میدانیــم که متولــد ۱۲۴۳قمــری ارومیه بود و فارغالتحصیــل اســتانبول کــه از ۱۲۹۲تــا زمان کودتای ســوم اســفند ۱۲۹۹رئیس بلدیه تهران بود. در زمــان او اداره بلدیــه به وزارت داخله ســپرده و قانــون بلدیه بازنگری شــد .هر چند ایــن بازنگری چنــد ســال بعــد از این هــم انجام شــد .تصحیح ســطوح خیابانها و ســنگفرش آنها کــه در دوران شــهرداران قبلــی به خاطــر کمبود بودجــه بلدیه معطل مانده بــود ،در زمان یمینالدوله آغاز شــد. کودتای ســیاه و به قدرت رســیدن سیدضیاءالدین طباطبایی و ســردار سپه باعث شــد تا یمینالدوله برکنــار و بلدیه پایتخــت منحل شــود .چند هفته بعــد از آن بود که شــهرداری تهران بــه جای بلدیه راهانــدازی و اداره آن بــه دســت یکی از دوســتان قدیــم ســیدضیاء یعنــی موســیو گاســپار ایپکیان ســپرده شد.
ایپکیــان همچنیــن کســبه را موظــف کــرد که تابلوهــای خوانایــی را باالی ســردر مغازهها نصب کنند .او از کســبه خواست تا به جای اسامی فرنگی و عربــی نامهــای ایرانــی را بــر مغازههــای خود بگذارند .صاحبان دکانهای اللــ هزار و عالءالدوله و ناصریه موظف شــدند دکانهای خود را سبز کنند. همچنین مامــوران اداره صحیه را مأمــور کرد تا به طور دائمی مراکزی که مــواد خوراکی میفروختند ماننــد کبابیهــا و حمامها و ســلمانیها را از نظر بهداشــتی تفتیش کنند .ســاماندهی میدان مشــق برای تفرج بیشــتر مردم تهــران اقدام بعدی ایپکیان بــود .او همچنین در ســال ۱۳۰۰و بعد از رســیدن به شــهرداری ،زمینی که در شــمال میدان توپخانه پشــت به الل هزار بود را به مساحت ۴۵۰۰متر برای ســاخت عمارت شــهرداری به نیکالی مارکف سپرد. مارکف نیز در عرض دو ســال ســاختمانی زیبا را بنا کــرد که تا ســالها به عنــوان نماد تهران شــناخته میشــد .در زمان او نظامنامهای برای بلدیه نوشــته شــد کــه شــهردار مســتقیماً از ســوی رئیسالوزرا انتخاب شــود .ایپکیان بعد از عزل سیدضیاء و کنار رفتنش از سیاســت از ریاســت بلدیه استعفا کرد و به لبنان رفت و در آن کشــور ســاکن شد. قزاق شهرساز بعــد از اعلمالدولــه ثقفــی بیتردیــد کریمآقــا بوذرجمهــری مشــهورترین شــهردار تهران اســت. ششــمین شــهرداری که بیشــتر چهــره نظامی بود تــا فــردی شهرســاز .کریمآقــا متولــد نطنــز بود کــه در جوانــی در زادگاهــش و بعد در کاشــان به خشــتمالی و ناوهکشــی مشــغول بــود. بوذرجمهــری ماننــد رضاخــان میرپنــج در زمان مشــروطه بــه تهــران آمــد و بــه عنــوان ســرباز ســاده به اســتخدام قزاقخانــه درآمــد و از قضا در گروهان شــصت تیــر که فرماندهــی آن را رضاخان ســوادکوهی بر عهده داشــت ،با ســمت توبرهکش بــه خدمت گمارده شــد و بعد با او نزدیک شــد و در اســفند ۱۲۹۹همراه پهلوی اول در صف قزاقان کودتاکننــده از قزویــن بــه تهران آمد و به ســمت سرلشــکری رســید و در تهران ماندگار شد .کریمآقا در ســال ۱۳۰۲بــا حفــظ درجه نظامــی میرپنجی خود به عنوان شــهردار تهران انتخاب شــد .حضور او در شــهرداری پایتخت همزمان بــا قدرت گرفتن دوســت قدیمیاش رضا شــصتتیر و ســرانجام به سلطنت رســیدن او بود. کریمآقــا اولیــن شــهرداری اســت که بــر خالف قانــون بلدیه شــروع بــه تاریخزدایی از این شــهر کــرد .او برای ۱۰ســال چهره دارالخالفــه ناصری و تهران شاه تهماســبی را از بین برد و تهران تازهای را بــر ویرانه حصــار و دروازههای شــهر قدیم بنا کرد و خیابانهــای تازهای ســاخت .بســیاری در تاریخ کریمآقــا بوذرجمهــری را قاتــل حافظــه تاریخــی پایتخــت میداننــد اما او ســعی کرد تــا تغییرات
شهرداری از آناتولی گاســپار ایپکیان ،شــهردار بعدی تهــران از ارامنه عثمانی بود و در ۱۲۹۵به درخواســت ارامنه تهران به مدرســه هایکازیان تهران آمد و در آنجا مشغول به کار شــد .ایپکیان مطالعات و اطالعات وســیعی در هنر تئاتر داشــت و بنای چند گــروه تئاتر را در همان مدرســه و تهران گذاشــت و نمایشنامههای مختلفــی را بــه روی صحنــه آورد .او از ســوی ســیدضیاء مأمور شــد تا تشــکیالت تازه شهرداری را ســاماندهی کنــد .بــر اســاس قانون تــازه بلدیه تشکیالت شــهرداری عبارت بودند از« :اداره صح ّیه و معاونت عمومی ،اداره محاسبات و عایدات ،اداره امــور خیریه ،اداره ســاختمان ،روشــنایی میدانها، اداره تفتیش ،ســجل احوال ،احصائیه نشریات ،اداره کابینه پرســنل ،تنظیمــات ،ملزومــات ،اجرائیات و رسوم». ایپکیــان با آن که متولد و بزرگ شــده تهران نبود اما بنــای جریانات مهمی را در تهران گذاشــت .در زمان او بلدیه تهران بیشــترین تــاش را برای تبدیل این شــهر به شــهری در خور زندگی شهرنشیان کرد. به دستور شــهردار روشــنایی خیابانهای الل هزار و عالءالدوله و ناصریه کامل شــد. 22ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
مثبتــی هــم در این شــهر داشــته باشــد .کریمآقا عــوارض جدیــد را وضع کــرد و مالیــات خودروها و کالســکهها و ســایر عــوارض شــهری را لغــو و اداره خیریــه و مریضخانه بلدیــه و دارالمجانین و آتشنشــانی را تأســیس کــرد .در زمان او آســفالت کردن و ســنگفرش تهــران کامل شــد .قانون جدید بلدیه که نخســتین قانــون بلدیه را نســخ میکرد در این دوران نوشــته شــد .کریم آقا گورســتانهای تهران را ســر و سامان داد و گورســتان متروک بازار را بــه باغ فــردوس تبدیل کــرد .گفته میشــود که خیابــان ولیعصر کــه میدان تجریــش را به میدان راهآهــن متصــل میکنــد و طوالنیتریــن خیابان تهــران و البتــه خاورمیانه اســت در زمــان کریمآقا بوذرجمهــری به عنوان جاده شــاهی ســنگفرش و چنارهــای معروفش در این خیابان کاشــته شــد .او تنها شــهردار تهران بــود که خیابانی که نخســتین شــهرداری تهران در آن تأســیس شــده بــود یعنی جبهخانــه را بــه اســم او بوذرجمهــری گذاشــتند. کریمآقــا بوذرجمهــری در ســال ۱۳۱۲بــه دلیــل فعالیت زیاد بیمار شــد و رضاشــاه او را برای درمان بــه خــارج فرســتاد .در بازگشــت اما او بــه جای بلدیه با درجه امیرلشــکری به لشــکر تهــران رفت. بوذرجمهری که بعد از شــهریور ۱۳۲۰بازنشســته شــد برای بازگرداندن جنازه رضاشــاه به مصر رفت و در نهایت نیز در ســال ۱۳۳۱در تهران درگذشت. دولتهایناپایدار بــا بیمــاری کریمآقــا بوذرجمهــری پهلــوی اول دســتور داد تــا یــار دیرینــهاش بــرای معالجه به فرنگ فرســتاده شــود .با رفتن او سرهنگ فضلالله بهرامــی چنــد وقتی کفیل شــهرداری شــد .بعد از او تیمســار حســینقلیخان هوشــمند به ریاست شــهرداری رســید .درباره این شــهردار تهــران فقط همیــن اندازه میدانیم که او هــم یکی از قربانیان ســرپاس مختــاری رئیــس شــهربانی وقــت بــود. مختاری دوســیهای برای او تهیه کرد که او قســمتی از درختهــای خیابان امیریه را بریــده و هیزم آن را بــه خانــهاش برده اســت .این اتهام هوشــمند را بــه زندان قصــر انداخت .البته گفته میشــود یک روز که رضاخان ســوار بر کالســکه از خیابان ســپه میگذشــت متوجه گرد و غبار در اطراف کالســکه شــد .هنگام ی که متوجه شد شــهردار تهران مسیر حرکت او را آبپاشــی نکرده اســت ،از همانجا و از درون کالســکه دستور عزل شــهردارش را داد و او را به زندان انداخت و میرزا قاســمخان صوراســرافیل تبریــزی را جایگزین او کرد .ایــن دوره یعنی فاصله ۱۳۱۷تــا ۱۳۲۰چنــد شــهردار زمــان کوتاهــی به ریاست شــهرداری تهران رسیدند .تقی خواجهنوری، مصطفی قل یرام و ارســان خلعتبری شهرداران یک ماهه پایتخت بودند کــه در نهایت جای خود را به میرزا قاســمخان صوراســرافیل دادند. ادامه دارد...
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
22 Kheradmand
فــردی ایتالیایی را به اســم کنت دمنــت فرت را به ایــران میآورد؛ فردی که مأمور تشــکیل اداره پلیس در تهران شــد .در تشــکیالت اداره پلیــس تهران به زعامــت کنت دمنت فرت در ســال ۱۲۹۷نایب کل اداره احتســاب به همراهی مهندسی دارالخالفه به میرزا علیاشــرفخان ســرهنگ واگذار شد. کنــت دمنت فــرت بعــد از حضــورش در تهران دســت به نوشــتن دســتورالعمل بلدیــه و نظمیه زد .کتابــی کــه نقطه صفر تشــکیل نهــاد بلدیه و انجمــن آن در دوره بعــدی یعنی دوران مشــروطه اســت .این دستورالعمل در ســال ۱۲۹۶ق .به تأیید کامرانمیرزا نایبالســلطنه و به توشیح ناصرالدین ناصرالدی ن شــاه رســید .بــه نظر میرســد مفادی از ایــن دســتورالعمل بعدها در نــگارش نظامنامه انجمــن بلــدی مورد اســتفاده قــرار گرفته باشــد. دســتورالعملی که بعــد از بحثهــای طوالنی در ۱۲اردیبهشــت ۱۲۸۶بــا عنــوان قانــون بلدیه به تصویب اکثریــت نمایندگان مجلس اول رســید .بر اســاس این قانون انجمن بلدیه و بلدیه در شــهرها به امور مربوط به شــهر و معیشــت مردم رسیدگی میکردنــد .چنــد روز بعــد از تصویب ایــن قانون به دنبــال راهاندازی بلدیه ،نخســتین انجمن بلدیه دســت بــهکار شــد و آن را اجرایی کرد.
را بــه الهیجان و رشــت برد .او همچنیــن نوعی از کاج را که به کاج کاشــفی مشــهور اســت ،به ایران آورد اما صنعت چای شــاید بزرگتریــن اقدام او در ایران بود و به کاشفالســلطنه مشــهور شــد. او در آســتانه مشــروطه بــه عنوان شــارژدافر به پاریــس رفت و زمانــی که قانون بلدیــه در جریان بــود ،به ایــران آمد تا ســامانی به بلدیــه بدهد .او در دارالحکومه مســتقر شــد و مقدمــات برگزاری انتخابات انجمن بلدیه را فراهــم کرد .انتخابات در ۵روز از ۷تیرماه ۱۲۸۶در شــش محله تهران برگزار شد .این انتخابات اما به خاطر تجربه کمی که برای برگزاری آن بود با شکســت مواجه شــد و انتخابات مجدد ســوم مــرداد برگزار شــد .کاشفالســلطنه کــه از محلــه دولت نامزد شــده بود در نخســتین انتخابــات داخلــی انجمن به عنــوان رئیس انجمن بیشــترین رأی را آورد .از کارهای او در انجمن بلدیه و شهرداری جدا از تأســیس بلدیه پایتخت میتوان بــه نامگــذاری خیابانها و کوچهها ،شــمارهگذاری خانهها ،روشــنایی خیابانها در شــب ،سامان دادن به آبرســانی به خانهها با گاری بشــکهدار و اداره پلیــس و منظم کردن ســرویس درشــکه اســبی و اســتخدام گروهــی برای تمیــز کــردن خیابانها و آبپاشــی در تهران یــاد کرد.کاشفالســلطنه یک ســال و نیم بیشتر در این ســمت نماند و به خاطر مشــکالت و کارشــکنیهای زیاد اســتعفا داد و به وزارت امور خارجه بازگشــت .کاشفالســلطنه اما سرنوشــت درامی داشــت .او بعد از به توپ بستن مجلس به الهیجان بازگشــت و مدیریــت مزارع و کارخانه چــای را ب ه دســت گرفت امــا در روزهای آخر اســفند ۱۳۰۷در حالی که از بوشــهر به سمت تهــران میآمــد در اثر افتادن ماشــین حامــل او به دره کشــته شــد .به وصیت خــودش او را در میان تپههای چــای در الهیجان دفن کردند تا نخســتین شــهردار پایتخــت نامــش در میان بوتههــای چای پنهان بماند.
دربیــاورد .مهندس باشــی بعد از کاشفالســلطنه کارهای نیمــهکاره او را ادامه داد .یکی از این کارها روشــن کردن چراغهــای بیشــتری در پایتخت بود. از آنجایی که نور شــهر در شــب برای شــهری مثل تهران خیلی مهــم بود پس مهندسباشــی در اداره تنظیف اداره روشــنایی را در بلدیه بــه وجود آورد و اولین چراغهای روشــنای ی شــهر بــا کارخانه برق حا ج امینالضرب در خیابان کنار ناصرخســرو نصب شــد و این خیابان به اســم چراغ برق معروف شد. بعــد از آن چراغهای فانوســی را در اطــراف ارگ و باب همایون و خیابانهــای عالءالدوله و الل هزار بر بــاالی پایههایی نصــب کردند. پزشک شاه بیمار در میــان ۱۰شــهردار اول تهــران بیتردیــد دکتر خلیلخــان ثقفــی اعلمالدوله از همه سرشــناستر اســت که ماننــد مهندسباشــی متولد تهــران بود. هــر چند ســومین شــهردار تهران نامش بیشــتر از اداره بلدیــه بــا تصویر امضای فرمان مشــروطه به دســت مظفرالدین شــاه گره خورده است .او شاید به نوعــی سیاســیترین شــهردار قبــل از کودتای ســوم اســفند ۱۲۹۹نیز بود. اعلمالدولــه ثقفــی که ۳۶مــاه بر مســند بلدیه تهــران نشســت ،یکــی از ۹فرزنــد عبدالباقــی حکیمباشــی ،ملقــب بــه اعتضاداالطبــاء بــود که در تهــران بــه دنیــا آمــد و در دارالفنون ،پزشــکی آموخــت و با حمایــت دکتر تولوزان بــرای تکمیل تحصیل در رشــته کحالی یا چشمپزشــکی به فرنگ رفــت و وقتــی به تهــران آمــد ،به عنوان پزشــک مخصــوص مظفرالدیــن شــاه در دربار اســتخدام شــد .اعلمالدولــه که بــه واســطه رفتوآمدش به فرنــگ بــه اصل تغییــر در ایــران معتقد بــود ،به جمع مشــروطهخواهان پیوســت و در روزهایی که کســی اجازه نزدیک شــدن به مظفرالدینشــاه را نداشــت ،به بهانــه معاینه او بــه صاحبقرانیه رفت و بــا به خطــر انداختن زندگی خــود امضای فرمان مشــروطه را از شــاه گرفت و شــاه را تا آماده شدن قانــون اساســی بــا دوا و درمان زنده نگه داشــت. اعلمالدولــه زیر بــار اصرار محمدعلی شــاه برای تأییــد نداشــتن مشــاعر مظفرالدین شــاه در زمان امضــای فرمان مشــروطه نرفــت .او اعــام کرد که نمیتواند اعتبار پزشــکیاش را برای نوشــتن چنین دروغــی به حــراج بگــذارد و بیاطــاع دربار ترک ایــران کــرد و اموالش ضبــط شــد .اعلمالدوله بعد از فتــح تهــران بازگشــت و چندی بعد بــه عنوان رئیس بلدیه تهران انتخاب شــد .او بنای نخســتین بلدیه تهران ،ســاختمانی در خیابــان (جبهخانه) را روبهروی مدخــل بازار بزرگ ســاخت و برای اولین بــار عبارت «بلدیــه طهران» را بــر تابلویی به طول یــک متــر و در باالی ورودی ســاختمان نصب کرد. دوران ریاســت اعلمالدوله بر بلدیــه تهران دوران پــر افتوخیزی نبود .با آن که او بزرگ شــده تهران
کاشف چای در بلدیه هیــچ مدرکــی وجــود نــدارد کــه حضــور محمدمیرزا کاشفالســلطنه را به عنوان نخســتین شــهردار پایتخــت ثابت کنــد .به پورتال رســمی و کتابهــای شــهرداری پایتخت هــم مراجعه کنید، ردی از او نمیبینیــد امــا واقعیــت این اســت که کاشفالســلطنه اولیــن فــردی بود که در مســند ریاســت بلدیه امور شــهر تهران را به دست گرفت. او بعــد از تصویــب قانــون بلدیه به حکــم وزارت داخلــه به عنوان ریاســت اداره بلدیه و احتســابیه منسوب شــد و قرار شــد تا انتخابات انجمن بلدیه را برگــزار کند .محمدمیرزا از خانــدان قوانلو قاجار بــود و فرزنــد آخــر اســداللهمیرزا نایباالیالــه و مهندسباشیفرنگی جهانآرا خانم ملقب به عزیزالســلطنه ،دختر بزرگ تهــران این شــانس را داشــت که دومیــن رئیس قهرمانمیــرزا فرزنــد عباسمیــرزا ،نایبالســلطنه بلدیــهاش متولــد و بــزرگ شــده تهران باشــد که بــود که در تربــت حیدریه بــه دنیا آمــد .کودکی چنــد ســالی نیــز در فرنــگ زندگــی کــرده بــود. او بــا قیام پدرش علیه عموزادهاش ناصرالدی ن شــاه میــرزا عباسخــان مهندسباشــی کــه نامــش بــه پرتالطــم و در تبعید گذشــت اما بعــد از مرگ پدر عنوان نخســتین شــهردار تهران ثبت شــده است. در تهران مســتقر شــد و تحصیالت مقدماتی را در مهندسباشــی که بعد از اســتعفای کاشفالسلطنه دارالفنــون بــه پایان رســاند ۱۶ .ســاله بــود که به به عنوان رئیس اداره بلدیه انتخاب شد ،از نخستین عنوان منشــی مشــیرالدوله ،وزیر خارجه مشــغول دانشآموزانــی بــود کــه عباسمیرزا بــرای تحصیل شــد و دو ســال بعــد بــا عنــوان دبیــر دومی به به فرنگ فرســتاد .او که در مدرســه نظامی فرانسه فرانســه رفــت و همزمان بــا کار در ســفارت ایران تحصیــل کرد و مدرک مهندســی گرفــت ،در دوران در دانشــگاه ســوربن حقوق خواند .او بعد از پایان تشــکیل احتســابیه تهران در زمان احتسابالملک تحصیــات ابتدا دبیراول ســفارت ایران در فرانســه نیــز در ایــن اداره مشــغول بــود و از آنجایــی که شــد و بعد به عنوان سرکنســول هند به این کشور در شــهری چــون پاریس زندگــی کرده بــود ،تالش رفــت .در اینجا بود که با کشــت چای آشــنا شــد زیــادی کرد تا با جداســازی بخش انتظامی از بخش و دوره تحصیلــی آن را بــه پایان بــرد و این صنعت تنظیــف چهره تهران را به شــکل شــهرهای فرنگی 21ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 21 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
همه شهرداران تهران؛ از کاشفالسلطنه تا نجفی
قسم ت اول
متن زیــر مــروری دارد بــه «بلدیهچی»هایی که پایتخت را ساختند. «فرزانهابراهی مزاده» روز اول شــهریور ۹۶محمدعلــی نجفــی بــا ۲۱ رای اعضای شــورای شــهر پنجــم تهران بــه عنوان پنجاهونهمیــن (بــه روایت پورتال شــهرداری تهران پنجاهوهشــتمین) شــهردار پایتخت انتخاب شــد. پنجاهونهمیــن شــهردار پایتخــت ۲۳۰ســاله ایران کــه قرار اســت میــراثدار ۵۸نفری باشــد که این شــهر را از شهری متوســط به کالنشــهری بیدر و پیکــر تبدیل کردند؛ کالنشــهری کــه اداره آن کمتر از اداره یک کشــور نیســت و شــاید همین دلیلی کافی برای شــهردارانش باشــد که به سودای پاستور راهی بهشــت شوند .شــهردارانی که از محمدمیرزا کاشفالســلطنه (که نامــش در اســناد تاریخی به عنوان نخســتین شــهردار تهران ثبت شــده است و در ســایت شــهرداری تهران نیســت) تا محمدباقر قالیبــاف برای این شــهر تصمیــم گرفتند. اما داســتان شــهرداری و شــهرداران تهران از کجا شروع شــد و این ۵۸شــهردار چه کســانی بودند؟
تهــران بعد از او نیز طــی کردنــد و از جبهخانه تا میدان توپخانه و خیابان فاطمی به خیابان بهشــت رسیدند و مقام محتســب و کالنتر را تا بلدیهچی و در نهایت به شــهردار رســاندند. شــهرداری تهــران در یــک قرن و ۱۲ســال حیات مدرن چهــره مردانهای داشــته اســت .در این ۱۱۲ ســال هیچ زنی بــر صندلی شــهرداری تکیــه نزده است تا شــاید بتواند کمی از شــلختگیهای تهران کــم کنــد .در همه این یک قرن و ۱۲ســال ۵۸مرد در شــادی و غمها و آبادیها و خرابیهای شــهری شریک شــدند که زادگاه بسیاریشــان نبود .از قبال بررســی زندگی ۵۸شــهردار تهران است که میشود فهمیــد تنها ۲۰نفرشــان در همین شــهر بــه دنیا آمدنــد و درس خواندند و بزرگ شــدند .این همان نقطــهای اســت کــه بســیاری از منتقدیــن تاریخ شــهرداری میگویند وقتی شــهردار یک شهر بزرگ شــده آن شهر نباشــد آن را به خوبی نمیشناسد و احســاس تعلقی به آن خــاک نمیکند. تهــران شــهری اســت بــا گســتره مهاجــران و شــهروندانی از جایجــای ایــران اما ۲۱نفــر از ۵۹ نفری که اداره شــهر را در دســت گرفتنــد ،کودکی را در کوچهپسکوچههــای این شــهر زندگی کردند و ۳۸شــهردار غریب ریشــه در خاک ری نداشــتند و از گنــدم آن در کودکــی نخوردنــد .از میــان ۳۸ شــهردار غیر تهرانی پایتخت ،ســهم اصفهانیها و مشــهدیها بیشــتر از بقیه بود.
د ا شــته با شــد . بــا آن کــه آ قا محمد خــا ن قاجار اعالم پایتختی کــرده بــود امــا هنوز شــمایل پایتختی نداشت. شــهری بــدون خیابــان و کوچــه بــا محلههــای درهمپیچیده که بــوی زبال ه تــوی ذوق میزد .این تصویر خوبی از شــهری که میخواســت دارالخالفه شــود ،نبــود .این چیــزی بود کــه امیرکبیــر هم تا به تهران برســد ،در گــوش ناصرالدین شــاه خواند کــه در کنار کارهای زیادی که از ســاخت مدرســه و عدالتخانــه دارنــد ،باید وضعیت تهران را ســر و ســامانی بدهد و نهاد احتســابیه را ایجــاد کرد .او محمودخان کالنتر احتســاب آقاسی را برای تسهیل و بهبود امور شــهری به دســتگاه احتســاب مأمور کرد و بــه او لقب احتســابالملک را داد .در زمان احتســابالملک بیشــتر شــکایات مــردم از نحوه اداره شــهر و وضع نامناســب نظافت محالت بود. محمودخــان ظاهراً تــا ۱۲۸۱قمــری یعنی حدود بیســت ســال بعد از امیرکبیر در این ســمت باقی مانــد امــا در ادامه به دلیل قحطــی در تهران فوت کــرد و جایــش را بــه چراغعلیخان ســراجالملک داد .بعــد از او در ســال ۱۲۸۶آقاعلــی آشــتیانی پیشخدمت خاصه ناصرالدی ن شاه به اداره تنظیفیه و انتظامات شــهر دارالخالفه و حوالی منصوب شد. در همین زمــان نیز در کنار احتســابیه اولین اداره بهداشــتی یا حفظالصحه به دســت دکتــر تولوزان راهانــدازی شــد. ناصرالدین شــاه در بازگشــت از ســفر دوم فرنگ
۱۱۲سال حاکمیت مردانه ۱۱۲ســال پیــش کــه مجلــس اول قانــون بلدیه را تصویــب کــرد ،از ســوی حاکــم وقــت تهــران، محمدمیرزا کاشفالسلطنه در دارالحکومه تهران در خیابان جبهخانه مســتقر شــد .هر چند در اسنادی که از شــهرداری منتشــر شــده نام کاشفالسلطنه به عنوان نخســتین رئیس دایره بلدیه ثبت نشــده از احتسابیه تا بلدیه اما او نخســتین شــهرداری بود که به حکم انجمن تا مرگ محمدشــاه قاجار از شهرداری خبری نبود، یــا شــورای شــهر اداره امــور شــهری را به دســت شــهر را کالنترهــا اداره میکردنــد .حــاال نه خیال گرفت .ایــن حکم آغــاز راهی بود که ۵۷شــهردار کنیــد تهران هم شــهری بود که بخواهد شــهرداری 20ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : 20 Kheradmand Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
کشتار 2012 بعد از ســال ها در 2012بار دیگر اختالفات میان مســلمانان و بودایی ها در میانمار شــدت گرفــت .بر اثر این اختالفــات ،درگیری های گســترده و قتلعام مســلمانان توســط بوداییان شــدت گرفت .شــروع ماجــرا از آنجا بود که ســه جــوان مســلمان به تجاوز و قتــل یک دختر بودایی متهم شــدند. یــک نفر از آنان پس از دســتگیری خودکشــی کــرد و دو تن دیگــر به اعدام محکوم شــدند .جامعه مســلمانان گفتند دختر همراه یکی از این سه پسر فرار کرده اســت .همچنین حمله به یک اتوبوس مســلمانان و کشــتار 10نفر ،آغاز سلســله وقایــع بعد از آن بود .برخــی گزارشها حاکی از قتل ۲۰۰۰۰مســلمان اســت .همچنین گفته میشــود که نیروهای نظامی میانمار به مهاجمان کمک میکنند و این کشــتار در ســکوت رســانههای خبری و ســازمان ملــل ،در حال انجام اســت .به گزارش ســازمان عفــو بینالملل ،بوداییان عامل کشــتار ،تجاوز و آتــشزدن هــزاران خانه مســلمانان شــناخته شــدهاند .گفتنی اســت دولت میانمار ،مانع دسترســی خبرنگاران به منطقه میشــود. روهینگیایی ها چه کسانی هستند؟ امــا روهینگیاییها ،مردمی مســلمان و هند و آریایی هســتند کــه در ایالت راخیــن در غــرب میانمــار زندگی میکننــد .آنگونه که پیر محمــد مالزهی به «قانــون» میگویــد ،این مــردم ســاکنان اولیه میانمــار بودند کــه بعدها با بر هــم زدن ترکیــب جمعیتی در این منطقه ،اکثریت از دســت آنها خارج شــد. مالزهــی در ادامه میگوید « :این ســرزمین به لحاظ تاریخی به قوم مســلمان تعلق داشــته و بیشتر مردم این کشــور مســلمان بودند .بعد ها بوداییان را به آنجــا کــوچ دادند و ترکیب جمعیتی را بــه زیان روهینگیا برهــم زدند.بنابراین دنیــا می توانــد کاری بــرای این افــراد انجام دهد .امــا در شــرایط فعلی ،این مردم بیشــتر تحت فشــار قرار میگیرند». ســازمان ملل متحد و همچنین بیشــتر رســانههای بینالمللی و ســازمانهای حقوق بشــری ،مــردم روهینگیــا را جزو تحت ســتمترین اقلیتهــا در جهان توصیــف میکننــد .در حالــی که اصــل این شــرایط در ارتباط با ســازمان ملل متحد هنوز نامشــخص است. خشــونتهای قومی میان بوداییــان که اکثریت جمعیت میانمار را تشــکیل میدهند و اقلیت مســلمان روهینگیا ،تاکنون هزاران کشــته بر جای گذاشــته و دههــا هــزار نفر ،خانه و کاشــانه خــود را از دســت داده و آواره شــدهاند. ایــن مردم چهار درصــد کل جمعیت میانمار را تشــکیل میدهند .مســلمانان روهینگیــا و برخــی از محققان معتقدند که آنها بومی ایالت راخین هســتند، امــا موضوع حضــور این افــراد در میانمار ،موضوعی تاریخی اســت که نیاز به بررسی بیشتری دارد. محرومیت از حقوق انسانی بیشــتر جمعیت یــک میلیون و صد هــزار نفری روهینگیا از حق شــهروندی میانمار محرومند و در شــرایطی مشــابه با آپارتایــد و در کمپهای پناهندگان در نزدیکــی مــرز بنــگالدش زندگــی میکنند .بیــش از ۱۴۰هزار نفــر از آنها بــه دنبــال درگیری بــا قوم بودایــی «راخینه» در ســال ۲۰۱۲بــه مناطق دیگر آواره شــدهاند .دولت میانمار اقلیت مســلمان روهینگیا را بــه عنوان مهاجران غیرقانونــی کــه از بنــگالدش وارد شــدهاند ،تلقی میکند .دولــت بنگالدش نیز درقبــال «مهاجران غیر قانونی» سیاســت بســیار سرســختانهای دارد و از ورود آنهــا جلوگیــری میکند.روزنامههای دولتــی میانمار از آنها بــا الفاظی چون «ســیاهه»« ،عربه» یا «بنگالدشــیه» نــام میبرند. از سرگیری کشتارها در میانمار دور جدیــد اخطار ،اخراج و کشــتارها در میانمار در پــی آن صورت گرفت که چنــد پاســگاه دولتی مورد حمله مســلحانه دو گــروه چریکــی روهینگیایی با عنوان «وفاداران روهینگیا» و «ســازمان ملی مســلمانان روهینگیا» قرار گرفت. 19ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
ایــن افراد در حمالتی به پاســگاهها ،تعدادی از نظامیان را کشــتند .بر اســاس آنچــه که دولــت میانمار میگوید ،ایــن دو گروه از حامیــان و گروههای تحت نظر القاعده هســتند .در پاســخ به این حمالت ،نظامیان میانمــار اقدام به قتل و نســل کشی مســلمانان در آن کشــور کردند .تعداد زیادی از مسلمانان نیز به ســمت بنگالدش گریختند کــه در این میان بنــگالدش از قبول کــردن این افراد سر باز زد. بیانیه القاعده یمن نكتــه ای كه وجود دارد این اســت كه ســه روز پیش بود که ســازمان القاعده شــعبه یمن در پاســخ به اقدامــات علیه روهینگیایــی ها ،با صــدور بیانیه ای از همه گروه های وابســته و شــعبات خود خواســت تا بودایی ها را در شــبه قــاره هنــد مورد حمله قــرار دهند .اگر این موضــوع را مالک قــرار دهیم ،می تــوان گفت بین افــراد پیکار جو در میانمــار و گروهکهای اســامی ،رابطهای وجود دارد .این موضوع ،وابســتگی گروهک های روهینگیایی به ســازمان شبه اســامی را تا حدی نشــان می دهد. سکوت مدعیان صلح از طرفی متاســفانه کمترین موضع از ســوی مجامع بین المللی نسبت به این نسل کشی مســلمانان در میانمار صورت گرفته اســت .آن سانگ سوچی ،رهبر مخالفــان و حزب لیگ ملی برای دموکراســی نیز از موضعگیری آشــکار درباره آنهــا خودداری کــرده و تاکنون هیچ حرفی در مورد خشــونت بــا این اقلیت و ســرکوب آنان نزده اســت .موضوعی که با اعتراض بســیاری از فعاالن حقوق بشــر و صلح طلبان جهان روبهرو شده است . پیر محمــد مالزهی در رابطه با ورود ســوچی به موضوع کشــتار بی رحمانه مســلمانان در میانمار به «قانــون» گفت :هم اکنون حــزب حاکم ،حزب خانم ســوچی است .ســوچی برای دفاع از آزادی در دوران حکومت نظامیان 22 ،سال در زنــدان و حصــر خانگی بوده اســت؛ بنابر این او یک تعهد اخالقی نســبت به ساکنان میانمار دارد . چون برنده شــدن جایــزه صلح نوبل نیز بر پایه همین مبارزات او در راســتای آزادی بــوده و با دیکتاتــوری نظامیان و تامین حقوق مردم مبارزه کرده اســت. هــم اکنــون او به دالیلی ســکوت کرده و دولتش دســت نظامیــان را برای این کشــتار باز گذاشــته اســت .البته شــاید دولت تاثیــری بر نظامیان این کشــور نداشــته باشــد و گوش به فرمان ســوچی و نیز نیســتند اماخانم سوچی باید به عنــوان وزیــر امور خارجه فعالیــت کند میتواند تاثیر گذار باشــد. جوامع بین المللی چه کنند؟ پیــر محمــد مالزهــی ،تحلیلگــر بینالملــل در ایــن رابطــه بــه «قانــون» میگوید«:حقیقــت این اســت کــه ایران میتوانــد یک نوع فشــار را از طریق مجامــع جهانــی به دولــت مســتقر میانمــار وارد کند. به نظر میرســد اگر کشــورهای اســامی مانند ایران ،عربســتان ،مصر ،ترکیه و کشــورهای تاثیرگذار مســلمان ،از طریق ســازمان همکاریهای اســامی که متشــکل از بیش از 50کشــور اسالمی اســت ،موضوع را پیگیری کنند و آن را به ســازمان ملل برســانند.ازطرفی رســانههای این کشورها ظلم و ســتمی را که به مردم روهینگیا شــده است،افشــا کنند .دولت میانمار در شرایطی قرار گیرد که دیگر نتوانــد مقاومت كند». وی در ادامــه گفت« :در گذشــته نیز این فشــار ها جواب داده اســت .زمانی که نظامیان قدرت را در این کشــور به دســت داشتند با فشــار افکار عمومی و مجامع بین المللی ،ســردمداران این کشــور مجبور به برگزاری انتخابات در این کشــور و کناره گیری نظامیان شــدند .می توان امیدوار بود که اگر کشــور های اســامی ابتکار از خودشــان نشــان دهند و در مقابل این نسل کشــی و اخراج مسلمانان بایســتند ،وضعیت در میانمار تغییر کند». روزنامه قانون Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
19 Kheradmand
میانمار
حقیقت یک نسل كشی
سینا رحیم پور مســلمانان در میانمــار در ســکوت جوامــع بیــن المللی كشــته میشــوند. مســلمانانی کــه با تیر تفاوت دیــدگاه و دین جان خود را از دســت می دهند. تصاویر دلخراش مســلمانان میانمار که این روزها آواره از خانه و شــهر خود در میــان مرزهای جغرافیایی معلقنــد ،عمق فاجعه را به خوبی نشــان می دهد. مســلمانانی که با کوچ اجباری از ترس ســوزانده شــدن و مــرگ به فجیعترین شــکل ،حاال ســفر بی مقصد خــود را آغاز کــرده اند. شروع ماجرا شــروع درگیری ها به حدود 250ســال قبل برمی گردد .در سال ۱۷۷۴میالدی، 18ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
یــک بودایی به نــام بوداپایا در آن منطقه به قدرت میرســد و با مســلمانان بنای ناســازگاری میگذارد و اجرای قوانین اســامی را ملغــی میکند .از آن زمان به بعد اختالفات مســلمانان میانمار با دولت شــروع میشود ،حقوق مســلمانان نادیده گرفته میشود، تبعیضهــا تشــدید میشــود و مســاله مســلمانان بــه تدریج بهعنــوان یک معضــل مطرح و کشــورهای منطقــه ،متوجه این موضوع میشــوند و حتی به ســطح بینالمللی نیز مــیرود و تا امروز نیز از موضوعات حقوق بشــری در ســطح بینالملل است. در این مدت ،تعدادی از مســلمانان گروههای چریکی تشــکیل دادند و مبارزاتی نیز داشــتند و برخی برای اینکه از این وضعیت رها شــوند ،به کشــورهای هند و بنگالدش مهاجــرت کردند و در آنجــا زندگی میکنند. چرا بودایی ها به مسلمانان حمله می کنند؟ بســیاری از آنها بر این باورند که ملتشــان باید یکپارچه شــود و دینشــان در خطــر اســت .فضای جهانی نیــز در این میــان تاثیری حیاتــی دارد .بودایی هــا مدعی هســتند که در سراســر جهان ،اســام افراطی در کانون بســیاری از درگیریهــای خشــونت بار قــرار دارد .آنها همچنین احســاس مــی کنند که آییــن های توحیدی تبشــیری به دنبال گســترش خود در ســرزمین های دیگر هســتند و فکر می کنند که اگر ادیان دیگر شــیوه برخورد سرســختانه تری در پیــش گرفته انــد ،آنها نیز باید همیــن کار را کنند. Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
18 Kheradmand
17 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند17
۱۵۰همین
16ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
16 Kheradmand
15 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند15
14 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند14
بــاور دارد بــه همه دیکتــه کند .تالشــش را می کند و به ســعی کــردن ادامه خواهــدداد ،تــا جایی که مقاومــت در برابرش آن قدر رشــد کند تــا باالخره از مقامش عزل شــود. چگونــه می خواهیــد این ایــده را روی صحنه نشــان دهید؟ موضــوع را ایــن گونه شــروع می کنم که مــا زندگــی ای داریم کــه واقعا نمی خواســتیم .عنوان آلبومی که اخیرا منتشر شــد هم همین عبارت اســت .آیــا واقعا ایــن آن زندگــی اســت که مــی خواهیم؟ درواقع این شــعری اســت که ســال 2008 و قبــل از انتخابــات نوشــتم و فکــرم را به خــودش مشــغول کرده بــود که اگــر اوباما پیــروز شــود همــه چیــز بهتــر می شــود. قســمتی از آن مربــوط به چیزی اســت که گفــت .اما قســمت اصلــی ،مربــوط به این اســت که اگــر قبول کنیــم «مــا» و «آن ها» وجــود دارد در جنگلــی قدم گذاشــته ایم که بعیــد می دانــم بتوانیم از آن بیــرون بیاییم و وارد مــزارع تازه شــویم یــا نــور روز و زنبورها را ببینیم .نــه اینکه بیرون بیاییــم و چون همه زنبورهــا با آفت کش ها کشــته شــده انــد آن را نبینیم .من هنوز هم دوســت دارم فکــر کنم مــردم عالقه دارند در دنیایی زندگی کننــد که زنبورها می توانند در آن زنــده بمانند. جایــی که به مشــکالت تغییرات اقلیمــی اهمیت می دهیم و هــم دردی با
13ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
دیگران باعث می شــود خوشــحال تر باشیم .شــاید بهتر است تجدیدنظری در شــاخص های خوشحالی مان داشــته باشیم و آن را مشــروط به بردن و باختن نکنیــم .اگر این کار را بکنیم شــاید متوجه شــویم که ایده «مــا» و «آن ها» در حقیقت توهمی بیش نیســت. و شــما این کار را با ترکیب آهنگ های قدیمی و جدید انجام می دهید؟ قطعاتی هســتند که در پینک فلوید نوشته بودم ،شــاید تعــدادی از آن هــا از اَمیوزد تو ِدت ([ )Amused to Deathآلبــوم انفــرادی واترز در ســال ]1992و آلبوم جدید باشــد. پــس 75درصد آن متعلق به من اســت .اما در موضوع به یکدیگر پیوســته اند .من در زندگیــم تنهــا درباره یک چیز نوشــته ام و آن چیزی نیســت جز این کــه همه ما در مقام انسان نســبت به یکدیگر مسئولیم. این مهم اســت که با دیگــران هم دردی کنیم و جامعه را به گونه ای بســازیم که خوشــحال تر و خوشــبخت تر باشیم و به شــکلی زندگی کنیم که می خواهیم. زندگــی ای کــه واقعــا مــی خواهیم زندگی ای اســت که همه ما توانایی مالی برای آموزش فرزندان مان داشــته باشــیم تا آن ها و نوه هایمان بتوانند زندگی بهتر ،پربارتر و با خشــونت کمتر، رقابــت کمتر ،ملی گرایی کمتر ،اســتعمار کمتــر و برتری نژادی کمتر ،داشــته باشــند .نه زندگی ای که االن مجبوریم داشــته باشــیم و عده ای کوچک آن را کنتــرل می کنند.
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
13 Kheradmand
تمام جنگها برای پـول است
پینــک فلوید بــا اجرای دوباره ما +آن هــا ( )Us + Themدر تور جدیــدی به روی صحنــه می بــرد .او و عده داده اســت که این تــور در ادامه تــور ِد وال ( )The Wallو میکســی از آهنگ های قدیمــی با حــال و هوای تعــدادی از آهنگ های جدید اســت. ایــن خواننده 73ســاله مــی گوید وجه مشــترک تــور و آلبوم جدیــدش حس نارضایتی اســت که در آن ها حس می شــود .این حس در اجرای اکتبر ســال گذشــته مکزیکوســیتی مشــهود بود؛ زمانی که قطعه خوک ها (ســه خوک جورواجــور) (Pigs- Three )Different Onesاز آلبــوم اَنیمالز ( )Animalsنواخته می شــد در کنــار تصویر دونالد ترامپ کلمه ِپن ِد خو (به اســپانیایی یعنی احمق) گذاشــت شد« .می خواســتم مخالفتم را قبل از انتخابات در بــاره دونالــد و از تمــام چیزهایی که حمایت مــی کند اعالم کنم .متاســفانه آن تاثیری را که باید نداشــت .متن بلندی نوشتم تــا در دیزرت تریــپ ( )Desert Tripبخوانم .اما این کار را نکردم چون نمایش خوبی نمی شــد .هنوز آن نوشــته را دارم و به نظرم باید آن را آنالین منتشــر کنم». واترز همیشــه با رک گویی آماده اســت تا پیام انســانیت را به انســان ها برســاند ،حتی اگر تعدادی از طرفدارانش را از دســت بدهــد« .از 800000نفــری کــه در دیزرت تریــپ بودند تقریبا 1000نفر خوششــان نیامــد و اجرا را ترک کردنــد .البته مطمئن نیســت» ،امــا عده بســیار کمــی هم بودنــد که از هجــو کردن فــردی احمــق ناراحت شــدند» .در این مصاحبه واتــرز از تالقی دیدگاه سیاســی و موســیقایی خود می گوید.
گفت و گوی مجله رولینگ استون با راجر واترز افسانه ای به مناسبت کنسرت او در تورنتو
یک هفته پس از انتخابات ســال گذشــته ایاالت متحــده ،باراک اوباما در ســخنرانیش ،ناسیونالیسمی که «دور «ما» و دور «آن ها» کشــیده شــده اســت» را به باد انتقاد گرفت .عبارتی کــه با راجر وارتــز ( )Roger Watersهــم طنین بود ،نه بــه این دلیل که او در زمــان همکاریش با گــروه پینک فلویــد( ،)Pink Floydترانه ای با نــام «آس اند ِدم» (( )Us and Themما و آن ها) ســروده اســت. «بــه این دلیــل که با اوبامــا موافقم کــه هیچ «مــا» و هیچ «آن ها»یــی وجود نــدارد .این یک توهم اســت .ما همه انســانیم و مســئولیت داریم کــه از یکدیگر حمایت کنیــم و راه هایی را پیدا کنیــم تا همه پــول و دارایی جهان کــه در کنترل عــده معدودی از مردم اســت را بازپس بگیریــم ».واترز در حالی کــه روی آلبوم جدیــدش در اســتودیوی ضبط نیویورک کار می کــرد ،جمالت باال را مــی گویــد .ایــن ایده که مــا همگی بــا هم هســتیم یکی از بزرگ ترین موضوعاتی اســت که خواننده و نوازنده پیشــین گروه
12ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
تیم تور ما +آن ها چگونه خواهدبود؟ این اجرا اســمش را از روی آهنگی از آلبوم دارک ساید آو ِد مون ( )Dark Side of the Moonبرداشــته اســت ،چــون رد آن قطعه عبارتــی اســت که می گویــد «پــول دار و بی پول /و چه کســی انــکار می کند که همه جنگ ها بر ســر همین اســت؟» و اخیرا متوجه شــدم نکتــه جالبی کــه درباره ترانــه ای که ســال 1973 نوشــته ام ایــن اســت که جــواب این ســوال می توانــد «تقریبا همــه» باشــد .تقریبا همه فکــر می کنند جنگ ،ســر ایدئولوژی اســت .همه بــه شــما خواهند گفــت «جنــگ ســر خاورمیانه اســت»« ،تقصیــر مســلمانان جهادی اســت»« ،علیه تروریســم اســت»« ،علتش این یا آن اســت». امــا نه ،ایــن طور نیســت .فقط بــه خاطر پول اســت .جنگ همیشــه برای پول اســت .چرا که به شــدت ســودآور اســت .در جنــگ پــول زیــادی در زمانی کوتاه مصــرف می شــود .بنابراین ثروت زیادی می توان به دســت آورد .در نتیجه همیشــه از ترویج جنــگ و ادامــه آن حمایت می شــود .مردم دیگــری «آن ها» می شــوند تا شــروع جنگ مشــروع به نظر برسد. به نظر شما در حال حاضر این جنگ ها چگونه اتفاق می افتند؟ حــاال که دونالد قــدرت دارد می گوید ایــاالت متحده نیروهایی را علیه بقیــه دنیای آدم کوچولوها مجهز کــرده اما او می خواهد ســرمایه بیشتری از کشــورتان -می گویم «شــما» اما در واقع من هــم اینجا مالیــات می پــردازم پــس او از پول من هم اســتفاده مــی کند -را برای درســت کردن ارتشــی بزرگ تر ،نیــروی هوایی و دریایــی و ایجاد کشــمکش هایی در دنیا اســتفاده کند .چرا که کاســبی خوبی اســت .تمام چیزی که بــرای دونالــد اهمیت دارد تجــارت اســت .بــردن و باختن در تجــارت برایش مهم اســت .او فقــط می خواهــد قوی ترین کشــور دنیا باشــد و چیــزی را که
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
12 Kheradmand
11 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند11
چون ذره به رقص اندرآییم شــنبه شــانزدهم ســپتامبر در کلیســای ســنت آندرو در دان تــان تورنتــو شــاهد یک ماهنامهخردمند برنامــه هنــری بودیــم کــه اجتماعی -فرهنگی -هنری در نــوع خــود زیبــا و قابــل پانزدهم هر ماه منتشر می شود تقدیر اســت .ســلیمان واثقی شماره ۳۱ (ســلی) بــه همــراه گــروه Small World Music Society ناشر :انتشارات خردمند -تورنتو سردبیر :محمد ُسهی با همکاری Rumi Canadaو بخت م ر خ حامد اداری: امور داخلی و ّ Link Music Labبرنامــه تایپ :مریم ُسه ی بســیار زیبــا و عرفانــی خود طراحی و صفحه آرایی :انتشارات خردمند بنــام Inner Journeyرا اجــرا با تشکر از :آرزو وفـا -الهه شهبازی -فرشید کردند .موســیقی عرفانی ،اشــعار عرفانی ،رقص عرفانی در محیط عرفانی کلیســای ســنت اندرو ،ارزش و رشیدی فر -نگین عبدالله -مسروره بنیهاشمی غنــای هنــر این گروه هنری را به نمایش میگذاشــت .حرفهای بودن و تســلط کامل بر هنر ارائه شــده در شهناز یزدانفر -رضا میرفخرایی -قاسم آقاپور -رویا اصلی -احد حبیب نیا -تینا پورلطفی و همه تــک تــک اعضای ایــن گــروه نمایــان و بینقص بــود و حاصــل آن کاری بــود عظیم و قابــل تقدیر. کسانی که در این شماره ما را یار و یاور بودند. ســلی بــا صــدای گیرا و پــر طنینش به خوبــی و زیبایی قطعــات گوناگون ایــن برنامه را یکــی پس از دیگــری اجــرا میکــرد ،قدرت صــدای او بر عظمــت و عرفان حاکم بر فضا افزوده بود .ســلی توانســت با هنــر خود این اجــرای زیبا را جان ببخشــد. نوازنــدگان چیره دســت این اجــرا :کوروش بابایــی (کمانچه) ،علی رزمی (ســه تار) ،ســردار محمدجانی (عود) ،بامداد فتوحی (تمبک و پرکاشــن) و زهره شــهبازی (دف) توانســتند اجرایی کامال حرفه ای از خود نشــان دهنــد .همچنین تانیا اوانســون و فرزاد عطار جعفــری با رقص زیبای عرفانــی و چرخان صوفی در قســمتهای متفاوتــی از ایــن برنامه زیبا ،همچــون ذرهای به رقــص در آمدند تا با عشــق ورزیدن ،چرخ زنــان به سرچشــمه خورشــید راهی شــده و حاضــران را نیز بــا خود همراه کننــد .خانم ســوریگ نیز با صــدای زیبــا و جذابش در بخشــهای مختلف برنامه اشــعار عرفانــی را به زبان انگلیســی برای جمعیت حاضــر دکلمه میکرد. نکتــه بســیار قابل توجه وجود تعداد بســیار زیاد شــرکت کننــدگان غیر ایرانــی در این برنامــه بود که ارزش کار ایــن گــروه هنــری را صدچندان میکــرد .چرا که نمایانــدن هنر و عرفان و فلســفه غنی به غیر ایرانیان کار ســاده ای نیســت و چنانچه رو به ســوی چنیــن مخاطبانی داری ،بایــد کاری پر محتوا و غنی روی جلد تمام جنگها برای پول است عرضــه بداری کــه این جمع هنرمندان به کمال ،شایســتگی و زیبایــی کامل از عهده انجــام آن بر آمدند. صفحه ۱۲ نــام ایــن اجــرا Inner Journey 1بــود و میتــوان حــدس زد کــه خردمند در ویرایش و اصالح مطالب ارسالی اختیار دســت اندرکارانــش در نظــر دارنــد ایــن اقــدام زیبــای فرهنگــی را دارد .نظرات نویسندگان مقاالت ،الزاماً بیانگر دیدگاه تــداوم بخشــند .از همــه فرهنــگ دوســتان و کســانی کــه به هنــر واال ماهنامه خردمند نیست .مسئولیت قیمتها ،سرویسها ارج مینهنــد دعــوت میکنــم تــا از اینگونــه اقدامــات پربــار حمایــت و کلیه مطالب درج شده در آگهی ها به عهده کننــد تــا دســت در دســت یکدیگــر بتوانیــم در شناســاندن خویــش صاحب آگهی است. و تاریــخ و فرهنــگ غنــی خویــش بــه روشــی شایســته کوشــا باشــیم. ما حلقه عاشقان مستیم Tel: 647-932-8283 هر روز چو حلقه بر در آییم Tel: 416-676-9-676 از عالم جسم خفیه گردیم Fax: 1-888-676-9677 info@kheradmand.ca در عالم عشق اظهر آییم www.kheradmand.ca 8131 Yonge Street, Suite 207 Thornhill, Ontario L3T 2C6
10ماهنامه خردمند -شماره - ۳۱سپتامبر /اکتبر -۲۰۱۷تلفن۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
10 Kheradmand
9 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند9
8 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند8
7 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند7
4 Kheradmand
Monthly-Issue 31- Sep/Oct 2017- Tel: 647-932-8283
۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ : تلفن-۲۰۱۷ اکتبر/ سپتامبر- ۳۱ شماره- ماهنامه خردمند4