Kheradmand Magazine - Issue #34

Page 1

Volume 3 - Issue 34 - Dec 2017/Jan 2018

www.kheradmand.ca

Tel: (416) 676-9-676



90 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬90


‫رستوران و فروشگاه‬

‫رستوران و فروشگاه ‪ -‬رستوران و فروشگاه ‪ -‬رستوران و فروشگاه ‪ -‬رستوران و فروشگاه‬

‫مدیا و رسانه ها‬

‫رسانه ها ‪ -‬رسانه ها ‪ -‬رسانه ها ‪-‬رسانه ها ‪-‬رسانه ها ‪-‬رسانه ها ‪-‬رسانه ها ‪-‬رسانه ها‬

‫‪89‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪89 Kheradmand‬‬


‫وام مسکن‬

‫وام مسکن ‪ -‬وام مسکن ‪ -‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن‬

‫دفتر مهاجرت و وکالت‬ ‫دفتر مهاجرت و وکالت ‪ -‬دفتر مهاجرت و وکالت ‪ -‬دفتر مهاجرت و وکالت‬

‫‪88‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪88 Kheradmand‬‬


‫وام مسکن‬

‫وام مسکن ‪ -‬وام مسکن ‪ -‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن ‪-‬وام مسکن‬

‫‪87‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪87 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک‬

‫‪86‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪86 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک‬

‫‪85‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪85 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک‬

‫‪84‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪84 Kheradmand‬‬


‫مشاور امال ک‬

‫مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪ -‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک ‪-‬مشاور امال ک‬

‫‪83‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪83 Kheradmand‬‬


‫دندانپزشکی‬

‫دندانپزشکی ‪ -‬دندانپزشکی ‪ -‬دندانپزشکی ‪ -‬دندانپزشکی ‪ -‬دندانپزشکی ‪ -‬دندانپزشکی‬

‫چشم پزشکی و عینک‬

‫چشم پزشکی و عینک ‪ -‬چشم پزشکی و عینک ‪ -‬چشم پزشکی و عینک ‪ -‬چشم پزشکی و عینک‬

‫‪82‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪82 Kheradmand‬‬


‫خدمات ساختمانی‬

‫خدمات ساختمانی ‪ -‬خدمات ساختمانی ‪ -‬خدمات ساختمانی ‪ -‬خدمات ساختمانی‬

‫‪81‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪81 Kheradmand‬‬


‫حسابداری‬

‫حسابداری ‪-‬حسابداری ‪ -‬حسابداری ‪ -‬حسابداری ‪ -‬حسابداری ‪ -‬حسابداری ‪ -‬حسابداری‬

‫آ مـو ز شـگا ه‬

‫آموزشگاه ‪ -‬آموزشگاه ‪ -‬آموزشگاه ‪ -‬آموزشگاه ‪ -‬آموزشگاه ‪ -‬آموزشگاه ‪-‬آموزشگاه‬

‫‪80‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪80 Kheradmand‬‬


‫بیمه وسرمایه گذاری‬

‫بیمه و سرمایه گذاری ‪ -‬بیمه و سرمایه گذاری ‪ -‬بیمه و سرمایه گذاری ‪ -‬بیمه و سرمایه گذاری‬

‫‪79‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪79 Kheradmand‬‬


‫آرایشگاه‪ ،‬کلینیک لیزر و سالمتی‬ ‫آرایشگاه‪ ،‬کلینیک لیزر و سالمتی ‪ -‬آرایشگاه‪ ،‬کلینیک لیزر و سالمتی ‪-‬آرایشگاه‪ ،‬کلینیک لیزر و سالمتی‬

‫آژانس مسافرتی‬

‫آژانس مسافرتی ‪ -‬آژانس مسافرتی ‪ -‬آژانس مسافرتی ‪ -‬آژانس مسافرتی ‪ -‬آژانس مسافرتی‬

‫‪78‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪78 Kheradmand‬‬


‫خدمات ارزی‬

‫خدمات ارزی ‪ -‬خدمات ارزی ‪ -‬خدمات ارزی ‪ -‬خدمات ارزی ‪ -‬خدمات ارزی‬

‫‪77‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪77 Kheradmand‬‬


76 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬76


‫همین ازدحام ســبب می‌شــود محیط به شــدت‬ ‫از بــازدم افــراد حاضر پر شــود‪ .‬عدم وجــود تهویه‬ ‫مناســب در وســایل نقلیه عمومی به این موضوع‬ ‫دامــن می‌زند‪ .‬توصیــه می‌کنیم در زمان اســتفاده‬ ‫از وســایل نقلیــه عمومی‪ ،‬حتما ماســک به صورت‬ ‫داشــته و در صورت مشــاهده یک قطار یا اتوبوس‬ ‫دارای سیســتم تهویه خراب‪ ،‬حتما تا رسیدن وسیله‬ ‫بعــدی منتظر بمانید‪.‬‬ ‫‪ –4‬اســتفاده از ماســک‌های متــداول بــه تنهایی‬ ‫کارســاز نیســت‪ .‬بهتــر اســت درون ماســک خود‬ ‫چندین دســتمال کاغــذی دیگر قــرار داده و یا یک‬ ‫دســتمال پارچه‌ای را بعد از مرطوب کردن درون آن‬ ‫قــرار دهید‪ .‬افزایش ضخامــت و همچنین مرطوب‬ ‫بودن ماســک به پیشگیری از ســرماخوردگی کمک‬ ‫می‌کند ‪.‬‬ ‫‪ -5‬شســتن مرتب دســت‌ها از اهمیت فوق‌العاده‬ ‫زیــادی برخــوردار بــوده و عــاوه بــر کمــک به‬ ‫پیشگیری از سرماخوردگی ‪ ،‬از انتقال انواع میکروب‬ ‫بــه خانــه و محــل کار جلوگیــری می‌کنــد‪ .‬افــراد‬ ‫بی‌دقــت زیــادی بعد از عطســه کردن در دســتان‬ ‫خود‪ ،‬به پول دســت زده و یا میلــه اتوبوس و مترو‬ ‫را نگه می‌دارند‪ .‬این افراد اغلب به شســتن دســت‬ ‫اعتقــادی نداشــته و همه جا را با دســت‌های خود‬ ‫آلــوده می‌کننــد‪ .‬اگــر ایــن کار را در منــزل انجام‬ ‫بدهیــد‪ ،‬ســبب بــروز بیماری‌هــای مختلفــی در‬ ‫اعضای خانــواده خود خواهید شــد‪.‬‬ ‫برخــی افــراد از اهمیــت شســتن دســت بــرای‬ ‫پیشــگیری از ســرماخوردگی آگاه هستند‪ ،‬اما زمانی‬ ‫این کار را انجام می‌دهند که دیگر کار از کار گذشته‬ ‫اســت‪ .‬افراد زیادی بعد از رســیدن به خانه یا محل‬ ‫کار‪ ،‬ابتدا تمامی لباس‌های خــود را در آورده و بعد‬ ‫از رفتــن ســر یخچــال و دســت‌مالی کردن ســایر‬ ‫وســایل خانه‪ ،‬دست‌هایشــان را می‌شــویند! بعد از‬ ‫رســیدن به محلی ثابت‪ ،‬پیش از هر کاری مستقیما‬ ‫به دست‌شــویی رفته و دســتان خود را پاکیزه کنید‪.‬‬ ‫روش صحیــح شســتن دســت را بیاموزیــد‪ .‬برخی‬ ‫افــراد تنها به شســتن کف دســت اکتفــا می‌کنند‪،‬‬ ‫در حالــی که در روش صحیح شســتن دســت‪ ،‬باید‬ ‫بــر روی بخش‌هایی از باالی مچ نیــز آب و صابون‬ ‫ریخت‪ .‬در ضمن‪ ،‬حین شســتن دســت حتما آب را‬ ‫ببندیــد‪ .‬حین تــاش برای رعایت بهداشــت ممکن‬ ‫اســت نتیجــه بالعکــس بگیریــد! در مکان‌هــای‬ ‫همگانی همچون ســرویس‌های بهداشتی عمومی‪،‬‬ ‫شــیرهای آب‪ ،‬خود منبعی از آلودگی هســتند‪ .‬اگر‬ ‫شــیرها هنوز از نوع قدیمی و چرخشــی هســتند‪،‬‬ ‫بعد از شســتن دســت‌ها‪‌ ،‬آن‌ها را با احتیاط ببندید‬ ‫و با کل دســت شــیر را لمس نکنید!‬ ‫‪ -6‬در زمان عطســه و یا ســرفه کردن حتما جلوی‬ ‫دهــان را بــا دســتمال گرفتــه و آن را ســریعا دور‬ ‫بیندازید‪ .‬برای پیشــگیری از سرماخوردگی از عطسه‬ ‫کــردن در هوا خــودداری کنید‪ ،‬چون ممکن اســت‬ ‫دود آن بــه چشــمان خودتان وارد شــود‪ .‬همیشــه‬ ‫‪75‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫دســتمال به همراه داشته باشــید تا مجبور نباشید‬ ‫دســتان خود را در برابر دهانتان قــرار دهید‪ .‬البته‬ ‫اگر به پنجره دسترســی داریــد‪ ،‬می‌توانید در هوای‬ ‫آزاد ســرفه و یا عطســه کنید‪ ،‬اما باید مراقب هوای‬ ‫ســرد بیرون باشــید‪ .‬ســرفه یا عطســه کردن بدون‬ ‫پوشــاندن دهان خود در محیط‌های عمومی‪ ،‬یکی‬ ‫از زشــت‌ترین اعمالــی اســت که ممکن اســت از‬ ‫یک فرد ســر بزند‪ .‬برای پیشــگیری از سرماخوردگی‬ ‫در خــود و دیگــران‪ ،‬با چنین افــرادی برخورد کرده‬ ‫و محیــط را خیلــی زود ترک کنید‪ .‬اگــر از این کار‬ ‫خجالت می‌کشــید‪ ،‬بهتــر اســت آزار و اذیت‌های‬ ‫ناشــی از ســرماخوردگی را به جان بخرید!‬ ‫‪ -7‬ریه و دســتگاه تنفســی تنها راه انتقال ویروس‬ ‫ســرماخوردگی نیســت‪ .‬آن‌هــا حتــی می‌توانند از‬ ‫طریــق چشــم و دهان بــه بــدن وارد شــوند‪ .‬به‬ ‫همیــن دلیــل هرگــز پیش از شســتن دســت‌ها‪،‬‬ ‫صورت خــود را لمــس نکنید‪.‬‬ ‫‪ -8‬در کل ایام ســال باید مایعات زیادی بنوشــید‪.‬‬ ‫دلیــل انجــام ایــن کار در فصل‌هــای گــرم ســال‪،‬‬ ‫جبران آب از دســت رفته به خاطــر تعریق زیاد و‬ ‫در فصل‌های ســرد ســال‪ ،‬افزایــش فعالیت کلیه‌ها‬ ‫بــه منظور دفع ســموم بدن اســت‪ .‬عــدد خاصی‬ ‫همچون قانون عجیب اجبار برای نوشــیدن هشت‬ ‫لیــوان آب در هــر روز نمی‌توان بیان کــرد‪ ،‬اما در‬ ‫کل بایــد در طــول روز بــه طــور مرتــب مایعات‬ ‫بنوشــید‪ .‬فراموش نکنید هیچ نوشــیدنی همچون‬ ‫قهــوه و یا چــای نمی‌تواند جــای آب را بگیرد‪.‬‬ ‫‪ -9‬بــه طــور مرتــب ورزش کنیــد‪ .‬مطالعــات‬ ‫دانشمندان نشــان داده یکی از مهمترین روش‌های‬ ‫پیشــگیری از ســرماخوردگی به عنوان یک بیماری‬ ‫مهلک و متداول‪ ،‬داشــتن آمادگی جســمانی است‪.‬‬ ‫افــرادی که بــه طور مرتــب ورزش کــرده و دمای‬ ‫بــدن خــود را افزایــش می‌دهنــد‪ ،‬در مقایســه با‬ ‫افــراد عــادی بــه مراتب کمتــر به ســرماخوردگی‬ ‫مبتال می‌شــوند‪ .‬ایــن افراد حتی در صــورت بیمار‬ ‫شــدن‪ ،‬خیلی ســریع‌تر از انســان‌های عادی از شر‬ ‫ویروس‌هــای بیمــار ‌یزا خــاص می‌شــوند و بدن‬ ‫آن‌هــا سیســتم ایمنی قوی‌تــری دارد‪.‬‬ ‫‪ -10‬در فصل ســرد سال‪ ،‬مصرف میوه و سبزیجات‬ ‫را افزایش بدهید‪ .‬غنــی بودن آن‌ها از ویتامین‌های‬ ‫مختلــف‪ ،‬با افزایش ایمنی بدن ســبب پیشــگیری‬ ‫از ســرماخوردگی می‌شــود‪ .‬آن‌هــا همچنین کمک‬ ‫می‌کننــد در صورت ابتال به بیماری‪ ،‬دوره و شــدت‬ ‫بیماری کاهــش پیدا کند‪.‬‬ ‫‪ -11‬حین خارج شــدن از مکان‌هایــی که در آنجا‬ ‫تعریق زیادی داشــته و یا درون آب بوده‌اید‪ ،‬دقت‬ ‫بیشــتری بــه خــرج دهید‪ .‬بــه عنــوان نمونه بعد‬ ‫از بیــرون آمــدن از حمام یا اســتخر‪ ،‬ابتــدا بدن و‬ ‫مخصوصا موهای ســر را به خوبی خشــک کرده و‬ ‫ســپس در هوای آزاد قرار بگیرید‪ .‬همچنین بعد از‬ ‫ورزش کردن‪ ،‬در صورت عدم اســتحمام‪ ،‬حتما عرق‬ ‫بــدن را به طور کامل خشــک کنید‪.‬‬ ‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪75 Kheradmand‬‬


‫چه کنیم که سرما نخوریم؟‬

‫دانیال حجازی‬

‫ســرماخوردگی ممکــن اســت نخســت بــه خاطر‬ ‫تمــاس با فــرد یا وســایل آلوده بــروز کنــد‪ ،‬اما در‬ ‫ادامــه عواملی همچون عدم گرم نگه داشــتن بدن‪،‬‬ ‫اســترس و خستگی می‌توانند شــرایط را برای تکثیر‬ ‫ویــروس عامل بیماری مهیا کــرده و زمان مورد نیاز‬ ‫بــرای بهبــودی را افزایش بدهند‪.‬‬ ‫افــراد بالغ احتماال در هر ســال حدود دو یا ســه‬ ‫مرتبــه در بهتریــن حالــت به ایــن بیمــاری دچار‬ ‫می‌شــوند‪ .‬ابتــا بــه ســرماخوردگی فعالیت‌هــای‬ ‫روزانــه را مختــل کرده و بــا کاهــش توانایی بدن‪،‬‬ ‫ســبب بی‌حوصلگــی می‌شــود‪ .‬پــس اگر دوســت‬ ‫نداریــد بــا ابتــا بــه آن‪ ،‬از برنامه‌هایی کــه برای‬ ‫روزهــای آتــی خــود چیده‌ایــد عقب بمانیــد‪ ،‬به‬ ‫خوبــی راه‌های پیشــگیری از ســرماخوردگی را یاد‬ ‫بگیرید‪.‬‬

‫کــم توجه بوده و بــا وجود ابتال به ســرماخوردگی‪،‬‬ ‫با دیگران دســت می‌دهند و روبوســی می‌کنند که‬ ‫کار ناپسندی است‪.‬‬ ‫کافی اســت خجالــت را کنار گذاشــته و در زمان‬ ‫تــاش هر فرد دیگــری برای روبوســی با شــما‪ ،‬به‬ ‫منظور پیشگیری از سرماخوردگی و دیگر بیماری‌ها‬ ‫از ایــن کار اجتنــاب کنیــد‪ .‬اگر احســاس می‌کنید‬ ‫انجام این کار ممکن اســت فــرد را ناراحت کند‪ ،‬به‬ ‫ســادگی خود را بیمار جلــوه داده و به طرف مقابل‬ ‫نشــان بدهید به خاطــر جلوگیری از ابتــای آن‌ها‬ ‫بــه بیماری‪ ،‬از روبوســی کردن خــودداری می‌کنید‪.‬‬ ‫اگــر در محل کار و یا منزلتان فردی به این بیماری‬ ‫مبتال شــده اســت‪ ،‬برای جلوگیری از سرماخوردگی‬ ‫هرگــز با‌آن‌هــا در یک محیط سرپوشــیده کوچک‬ ‫قــرار نگرفتــه و حتما بــرای تهویه محیــط چاره‌ای‬ ‫بیندیشــید‪ .‬باز هم توصیه می‌کنیم خجالت را کنار‬ ‫بگذاریــد‪ .‬اگر فردی با بی‌دقتی خود‪ ،‬اســباب بیمار‬ ‫شــدن شــما را فراهم می‌کند‪ ،‬بعد از تذکر دادن‪ ،‬از‬ ‫او بخواهیــد با رعایت بهداشــت و انجــام کارهایی‬ ‫همچون ماســک زدن‪ ،‬شســتن مرتب دستان خود‪،‬‬ ‫عطســه کردن در دســتمال و دور مانــدن از بقیه‪،‬‬ ‫به پیشــگیری از ســرماخوردگی در سایر افراد کمک‬ ‫کنــد‪ .‬اگــر فــردی از ایــن درخواســت‌ها ناراحت‬ ‫شــود‪ ،‬قطعا فــرد بی‌منطقی بــوده و ارزشــی برای‬ ‫هیچ‌کس قائل نیســت‪.‬‬ ‫‪ -3‬بــه خاطــر مســری بــودن هــوا و از طرفــی‬ ‫وجــود افــراد بی‌دقــت در اجتمــاع‪ ،‬احتمــال ابتال‬ ‫به ســرماخوردگی حیــن قرار داشــتن در مکان‌های‬ ‫عمومــی بیشــتر می‌شــود‪ .‬ایــن احتمــال در زمان‬ ‫اســتفاده از وســایل نقلیه عمومی به بیشترین حد‬ ‫خــود می‌رســد‪ ،‬چرا کــه این وســایل سرپوشــیده‬ ‫بــوده و اغلب بــه خاطر ازدحــام‪ ،‬افراد بــا فاصله‬ ‫نزدیکــی از یکدیگر قــرار دارند‪.‬‬

‫پیشــگیری از ســرماخوردگی بــا نزدیک شــدن به‬ ‫ســردترین فصل ســال اهمیت زیــادی دارد‪ .‬در این‬ ‫مطلــب روش هایــی را بــرای جلوگیــری از ابتال به‬ ‫ســرماخوردگی بیان می‌کنیم‪ .‬پیشــگیری همیشــه‬ ‫بهتر از درمان اســت!‬ ‫پاییــز تا چنــد روز پیش رفتاری شــبیه بــه اواخر‬ ‫فصل تابســتان داشــت و کم کم داشــتیم به خاطر‬ ‫گــرم بودن هــوا به طــور غیــر قابل قبــول نگران‬ ‫می‌شــدیم! اما بــرودت هوا بــه یکبــاره رخ داد و‬ ‫همــه را غافلگیــر کرد‪ .‬متاســفانه تغییــر ناگهانی‬ ‫دمــای هــوا به این صــورت‪ ،‬اغلب باعث می‌شــود‬ ‫عده زیادی به بیماری ســرماخوردگی دچار شــوند‪.‬‬ ‫اگــر شــما نیز جــزو ایــن دســته هســتید‪ ،‬برای‬ ‫بهبودی ســریع خود تالش کرده و ســپس با رعایت‬ ‫چندین عامل مهم‪ ،‬به پیشــگیری از ســرماخوردگی‬ ‫در آینــده بپردازیــد‪ .‬اگــر هم خوش شــانس بوده‌ قوانین پیشگیری از سرماخوردگی‬ ‫و بــه این بیمــاری مبتال نشــده‌اید‪ ،‬تــاش کنید با ‪-1‬رطوبــت و درجــه حــرارت محیطی اســت که‬ ‫پیشــگیری از ســرماخوردگی ‪ ،‬فصل ســرد سال را به در آن قــرار داریــد‪ .‬اگر محل کار و یا زندگی شــما‬ ‫دارای رطوبت زیادی بوده و از طرفی سیســتم‌های‬ ‫خیر و خوشــی پشت ســر بگذارید‪.‬‬ ‫پیــش از همــه باید بدانیــد دلیل نام‌گــذاری این گرمایشــی خوبی در آن وجود نــدارد‪ ،‬در واقع محل‬ ‫بیمــاری‪ ،‬افزایــش شــیوع ویــروس عامــل آن در خوبــی برای پرورش ویروس ســرماخوردگی اســت‪.‬‬ ‫فصل‌های سرد ســال است‪ .‬اما پزشکان عقیده دارند ایــن دو عامل را هر چه ســریع‌تر برطــرف کنید‪.‬‬ ‫خود عامل ســرما دخالتی در ابتال به ســرماخوردگی ‪ -2‬ســرماخوردگی بــه شــدت مســری اســت‪ ،‬به‬ ‫نــدارد‪ .‬به عنــوان نمونه اگر در تابســتان با موهای همیــن دلیــل توصیه می‌شــود بــا افــراد مبتال به‬ ‫خیــس به بیــرون برویــد‪ ،‬حتی در صــورت وزیدن آن حداقــل یک متر فاصله داشــته باشــید‪ .‬دســت‬ ‫بــاد‪ ،‬احتمال بیمار شــدن بســیار پایین اســت‪ .‬اما دادن و از همه بدتر روبوســی کردن ســبب انتقال‬ ‫بــا انجام ایــن کار در فصل ســرد ســال احتماال به ویــروس از فــرد بیمار به فرد ســالم می‌شــود‪.‬‬ ‫روبوســی کــردن یکــی از فرهنگ‌های نادرســتی‬ ‫بدتریــن نوع ســرماخوردگی دچار خواهید شــد‪.‬‬ ‫ســرماخوردگی یــک عفونت ویروســی و مســری اســت که ممکــن اســت بــه انتقــال بیماری‌های‬ ‫اســت و تاکنون تعــداد زیــادی ویــروس عامل آن مختلف منجر شــود‪ ،‬پس بهتر اســت نــه فقط در‬ ‫کشف شده اســت‪ .‬با وجود تعدد عوامل بیما‌ر ‌یزا‪ ،‬طول فصل ســرد سال‪ ،‬بلکه در کل ایام سال از انجام‬ ‫پیشگیری از ســرماخوردگی روش‌های یکسانی دارد‪ .‬آن خــودداری کنید‪ .‬متاســفانه برخی افراد شــدیدا‬ ‫‪74‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪74 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


73 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬73


‫بقیه از صفحه ‪55‬‬

‫اســت که همــه در آن فقط حــرف می زننــد‪ .‬اما‬ ‫مــن بــاور دیگــری دارم‪ ».‬او ادامه مــی دهد‪« :‬من‬ ‫معتقــدم بحث کردن درباره فمینیســم در شــبکه‬ ‫های اجتماعی اهمیت بســیار زیــادی دارد‪ .‬هر چه‬ ‫افــراد بیشــتر در این بــاره بحث می کننــد‪ ،‬مردم‬ ‫بیشــتر از ابعاد نابرابری جنســیتی آگاه می شوند و‬ ‫معنــای آن را بهتر از گذشــته درک می کنند‪ .‬به این‬ ‫ترتیب دیگر نمی توانند مانند گذشــته نســبت به‬ ‫آن بی تفاوت باشــند‪».‬‬

‫البته ماجرا فقط این نیســت! بحــث کردن درباره‬ ‫جنبش زنــان و نابرابری جنســیتی در شــبکه های‬ ‫اجتماعــی کاربردهای بســیاری دارد و می تواند به‬ ‫ارتقای ســطح این اندیشــه نیز کمک کند‪ .‬در حالی‬ ‫که در گذشــته تنهــا عده ای متخصص امــر در این‬ ‫بــاره صحبت می کردنــد‪ ،‬این روزها هر کســی که‬ ‫بــه اینترنــت متصل باشــد‪ ،‬مــی توانــد در صورت‬ ‫تمایــل در این بــاره ابراز نظر کنــد و همین تبادل‬ ‫افکار به باال رفتن ســطح اندیشه فمینیستی کمک‬ ‫کرده است‪.‬‬

‫دُر نایاب را دریاب!‬

‫دهــد بســیاری از وب ســایت هــا و وبــاگ های‬ ‫فعــاالن حقــوق زنان بــه هر دلیلی توســط دولت‬ ‫ها و قدرت ها سانســور شــده است‪ .‬استل لویسی‬ ‫که در زمینــه جنبش زنان و شــبکه های اجتماعی‬ ‫فعالیــت می کنــد‪ ،‬در گفتگو با گاردیــن می گوید‪:‬‬ ‫«چالش های بســیاری در این مســیر وجــود دارد‪.‬‬ ‫برخی از آنها به درســتی آموزش ندیــده اند‪ .‬برخی‬ ‫دیگــر قدرت ارتباط گرفتن با ســایر افــراد را ندارند‬ ‫اما ما همگــی می دانیم که شــبکه های اجتماعی‬ ‫مــی توانند صــدای زنــان را بــه گوش هر کســی‬ ‫برسانند‪».‬‬

‫یک بحــران روابط عمومی نگاه مــی کنند که باید‬ ‫خیلی زود برطرف شــود‪ .‬اخیــرا نامزدهای مختلف‬ ‫سیاســی هم پی به قدرت شــبکه هــای اجتماعی‬ ‫بــرده انــد و در کمپین هــای خود‪ ،‬توجــه ویژه ای‬ ‫به بحث ها در شــبکه هــای اجتماعــی می کنند‪.‬‬ ‫کنشــگری هشــتگی گاهی به ابزار فشــار تبدیل‬ ‫می شــود‪ .‬درســت همین جاســت که گاهی عده‬ ‫ای نگاه بد نســبت به موج هشــتگ هــای مدافع‬ ‫حقوق زنان پیــدا می کنند‪ .‬این فشــارها گاهی در‬ ‫جهــت منفی بــه کار مــی رود و هدفــش به جای‬ ‫بهبــود وضعیت زنان‪ ،‬تحت فشــار قــرار دادن یک‬

‫البته همین شــبکه هــای اجتماعــی هم ممکن‬ ‫است محدودیت هایی داشــته باشند و آن طور که‬ ‫باید در زمینه احقاق حقوق کارســاز نباشند‪ ،‬اما به‬ ‫صــورت کلی به ابزاری برای تحت فشــار قرار دادن‬ ‫سیاســتمداران یا شــرکت ها تبدیل شده اند‪.‬‬

‫شــرکت بخصوص اســت‪.‬‬ ‫گروه سیاســی یا یک‬ ‫ِ‬

‫فشارهایمجازی‬

‫هشــتگ ها بــه ظاهــر بســیار بدنام شــده اند‪،‬‬ ‫امــا در باطن ابــزاری مفید برای تحت فشــار قرار‬ ‫دادن سیاســتمداران و شــرکت ها هستند‪ .‬بسیاری‬ ‫از موسســه ها و شــرکت هــا دریافته انــد که باید‬ ‫تمــام هــوش و حــواس شــان را روی شــبکه های‬ ‫اجتماعــی بگذارنــد و لحظه به لحظــه اتفاقاتی را‬ ‫کــه در اینترنت رخ مــی دهند‪ ،‬رصد کننــد‪ .‬زمانی‬ ‫کــه بحث هــا و گفتگوهای اینترنتــی و مجازی به‬ ‫شــکلی منفی علیه شــرکت ها می شــوند‪ ،‬آنها به‬ ‫خوبی مــی فهمند که بایــد اقدامی جدی داشــته‬ ‫باشــند تا هیجانات علیه آنها بیــش از این تحریک‬ ‫نشــود‪ .‬در واقع آنهــا به چنین مســائلی به عنوان‬

‫ظاهــرا همه به شــبکه های اجتماعی دسترســی‬ ‫دارنــد امــا واقعا این طور نیســت‪ .‬هنوز بســیاری‬ ‫از زنــان از موهبــت تکنولوژی بی بهــره اند و عده‬ ‫ای نیز با موانعی مانند ســد زبانی مواجه هســتند‪.‬‬ ‫به همین خاطــر نمی توانند بهره الزم را از شــبکه‬ ‫های اجتماعی ببرند‪ .‬در این بین بســیاری از دولت‬ ‫ها نیز کارشــکنی می کنند‪ .‬بررســی ها نشــان می‬ ‫‪72‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫نسل تازه نفس اینترنتی‬

‫زنان بســیاری هنــوز به خاطر فقدان زیرســاخت‬ ‫هــای تکنولــوژی و به دالیــل مختلف سیاســی یا‬ ‫اقتصادی به شــبکه های اجتماعی دسترسی ندارند‬ ‫و نمــی تواننــد آن طــور کــه باید در شــبکه های‬ ‫اجتماعی فعالیت داشــته باشــند امــا جنبش های‬ ‫مجــازی فمینیســتی مدتی اســت کــه راه افتاده و‬ ‫حســابی جنجال به پا کرده اســت‪ .‬هر کســی می‬ ‫توانــد در این مســیر همراه شــود‪ .‬برخــی به زنان‬ ‫شــیوه های فعالیت مدنی در شبکه های اجتماعی‬ ‫را آمــوزش می دهنــد‪ ،‬برخی دیگــر در بحث ها و‬ ‫گفتگوهــای مجازی مشــارکت می کنند تــا میزان‬ ‫آگاهــی را افزایــش بدهنــد و برخــی دیگر کمپین‬ ‫های مجــازی به راه می اندازند‪ .‬بدون تردید نســل‬ ‫جدیدی از جنبش های فمینیســتی در راه است که‬ ‫می توانــد اثرگذارتر یا حتی مخرب تر از نســل اول‬ ‫باشــد‪ .‬نسل فمینیســت های اینترنتی‪.‬‬ ‫هفته نامه چلچراغ‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪72 Kheradmand‬‬


‫بقیه از صفحه ‪67‬‬

‫داس‬ ‫تان کوتاه‬

‫بــاز کنم تــا تاثیر گذار باشــد و درس عبرتی بگیرند‬ ‫و تــو خیلی صــاف و پوســت کنده بــه همه چیز‬ ‫گنــد می زنــی‪ .‬من اشــتباه کردم ‪ .‬مــن غلط کردم‬ ‫امــا یادت باشــد من یک عاشــق بــودم ‪ .‬حقیقت‬ ‫تلخ اســت ولــی بــدان و آگاه باش کــه هرچند به‬ ‫ظاهــر تو لنگــه ی من بــودی ولــی در واقع فقط‬ ‫او می توانســت لنگه ای شایســته برای من باشــد‪.‬‬ ‫مــن از لحظه ای که بال هــای او روز به روز طالیی‬ ‫تر می شــد از تمام سوســک ها متنفر شــدم و در‬ ‫کــف خود مــور مور قتل و غــارت آنها را شــنیدم‪.‬‬ ‫لنگــه‌ی ابلــه لنگــه ی نا عاشــق‪ :‬این مــن و خانم‬ ‫ســامانی نبودیم که دخــل آنها را مــی آوردیم این‬ ‫از قدرت عشــق بود کــه مرا بی اختیار به ســمت‬ ‫ظرف تیره‌ی شــوینده ی کشاند‪.‬‬

‫صبــر کــردم ولــی وقتی مــی خواســت از کنارمان‬ ‫رد شــود و برای همیشــه بــرود دل به دریــا زدم و‬ ‫پرســیدم ‪ :‬خاله سوســکه کجا میری؟ باور می کنید‬ ‫کــه جلوی آن همه جماعت که از من حســاب می‬ ‫بردنــد داد زد"‪ :‬خالــه سوســکه و زهر مــار و خاله‬ ‫سوســکه و بال ‪ .‬خاله سوســکه و درد بــی درمان‪".‬‬ ‫فقــط از قدرت عشــق بود که این قــدر دل نازک و‬ ‫مهربان شــده بــودم‪ .‬باز هم خــودم را تحقیر کردم‬ ‫ولی نتوانســتم دل او را بشــکنم‪ .‬گفتم "‪ :‬خب من‬ ‫بایــد چه بگویم؟" او گفــت "‪ :‬بگو خانم قزی کفش‬ ‫قرمــزی خرمن ما خانم ما کجا میری؟" سوســک ها‬ ‫و سوســکه ها که حاال همگی دورمان جمع شــده‬ ‫بودند هر هــر و کر کر می خندیدنــد و ابهت من‬ ‫به یک باره انگار که کســی ســیفون کشــیده باشد‬ ‫داشــت از دســت می رفت ولی باز هــم از قدرت‬ ‫عشــق بود که نیرویــی در حنجره ام گذاشــت تا‬ ‫بگویــم"‪ :‬خانم قزی کفش قرمــزی خرمن ما خانم‬ ‫ما کجــا میری؟"‬ ‫هم نوعــان عزیز خودتــان دنباله ی داســتان را‬ ‫بهتــر از من می دانید‪ .‬چــون من رغبت نمی کنم‬ ‫کــه صحبت های او را با بقال و ســوپری و قصاب‬ ‫هی با آب و تاب بشــنوم ولــی من از زبان خودش‬ ‫شــنیدم که می گفت دارد دنبال شــوهر می رود‪.‬‬ ‫هنوز روح ســرگردان آن پهلوان از دستشویی نرفته‬ ‫بود که او می خواســت شــوهر کند‪ .‬باور کنید اگر‬ ‫من ســوتی نــداده بــودم و درجواب ســوالش که‬ ‫گفــت اگر زنت شــوم با چی مرا مــی زنی دروغی‬ ‫ســرهم کرده بــودم و ادای روشــنفکری در آورده‬ ‫بودم که دوره ی زدن گذشــته اســت و تفاهم این‬ ‫چیزها مهم اســت همان لحظه کار تمــام بود‪ .‬بله‬ ‫هــم نوعان مــن در این جا چــوب دوم هم خوردم‬ ‫که همــان چــوب صداقت ام بــود‪ .‬گفتــم که اگر‬ ‫دعوایمــان شــود و بخواهد نگاه چپ بــه این و آن‬ ‫بکنــد بــا کفــم چنان‬ ‫بــه کمرش مــی کوبم‬ ‫که نقش زمین شــود‪.‬‬ ‫او رفت تا دستشــویی‬ ‫از شــور و هیجــان و‬ ‫عشــق خالــی شــود‬ ‫‪.‬بعــد از آن مــن مثل‬ ‫مــرده ها توی دســت‬ ‫هــای خانم ســامانی‬ ‫آویــزان بــودم و هیچ‬ ‫سوســک و سوسکه ی‬ ‫زیــر کــف هــای من‬ ‫لــه و لورده نمی شــد‬ ‫‪ .‬ایــن طور شــد که مدتی بعد خانم ســامانی دو تا‬ ‫لنگه ی دمپایی پالســتیکی حراجی ها خرید و ما را‬ ‫تــوی کیســه ی زباله ی دم در گذاشــت‪.‬‬ ‫هــم نوعــان بزرگ منــش ‪ :‬مــن بیگناهــم ‪ .‬من‬ ‫چــوب عشــق وصداقتــم را خــورده ام‪.‬‬

‫ســگ هم نمی گذارم‪".‬‬ ‫ و تــو خیــال کــردی اگر ســر آن بیچــاره را‬‫زیــر آب کنی خاله سوســکه یک دل نــه و صد دل‬ ‫عاشــقت می شــود‪ .‬درســت است اســت لنگه؟"‬ ‫درست اســت لنگه‪ .‬کامال درست‪ .‬ولی خوانندگان‬ ‫فهمیــم باور کنید باز هم به مــرگ آن پهلوان راضی‬ ‫نبــودم‪ .‬حتی وقتی ناغافل خانم ســامانی پرید توی‬ ‫دستشــویی و مرا برداشــت خودم را خیلی ســفت‬ ‫و محکم نگرفتم‪ .‬دوســت داشــتم دســت و پایش‬ ‫معیوب شــود یا زیر فشــار یکی از چشمش هایش‬ ‫کور یا چپ شــود و از چشــم خاله سوســکه بیفتد‬ ‫اما‪.‬‬ ‫بلــه یک روز زیبای آفتابی بــود و بوی بهار از الی‬ ‫هواکــش بــه داخل می آمــد که این اتفــاق افتاد‪.‬‬ ‫فردایش عروســی آن دو تا بود‪ .‬خاله سوسکه رفته‬ ‫بــود نوبت آرایشــگاه بگیرد و او همــان دور و بر‬ ‫چــرخ می زد تــا سوســک الت و لوتــی مزاحم او‬ ‫نشــود وحتــی زیر چشــمی بــه ناموســش نگاه‬ ‫چپ نکند‪ ..‬آرایشــگاه کنار ســیفون بود و همیشه‬ ‫شــلوغ بود‪.‬غیبت نباشــد ولی واقعیت این اســت‬ ‫که اگرســروته سوســکه ها را مــی زدی باز همان‬ ‫دور و بر آرایشگاه پیدایشــان می کردی‪ .‬بیچاره از‬ ‫حجــب و حیا نمی خواســت آن طرف هــا برود و‬ ‫گرنه کســی جرات نمی کرد نطق بکشــد‪ .‬همیشه‬ ‫مــی گفت"‪ :‬تــو مرام من نیســت با سوســکه ها‬ ‫بگــو مگــو کنم‪.‬نمــی خواهم کــه فردا چهــار تا‬ ‫نامــرد برایم حرف در بیاورنــد ‪ ".‬و پیش از این که‬ ‫با خاله سوســکه نامزد شــود حتی حواســش بود‬ ‫کــه بالش به بــال او نخورد چه برســد بــه این که وقتی حتی توی ســه کنج گیر افتــاد و فهمید که‬ ‫دوتایــی جایی برونــد‪ .‬با گوش های خودم شــنیدم دیگر جســت و خیزهایش ثمری نــدارد نگاهی به‬ ‫که همان اوایل خاله سوســکه داشــت التماســش ســیفون کرد و رو به آرایشــگاه فریــاد زد که‪ :‬خاله‬ ‫مــی کــرد که بیا برویم ســری بــه اتــاق پذیرایی و سوســکه عشــق تو مرا کشــت‪ .‬و بعد چنان چشم‬ ‫آشــپزخانه ی خانم ســامانی بزنیم ولــی او زیر بار هایــش را بــه آرامــی‬ ‫نرفــت که نرفت و آخر کار ســرش فریاد کشــید که روی هم گذاشــت که‬ ‫"‪ :‬تا رســما و قانونا نامزد نشــده ایــم هرگز‪".‬‬ ‫انــگار بعــد از خوردن‬ ‫مردانگی اش کار دســتش داد‪ .‬حواســش به دور و غذایــی لذیــذ بــه‬ ‫بر بود که ناغافل در باز شــد‪ .‬شــرمش می شــد که خــواب ســبکی رفته‬ ‫مثــل بقیه تنــدی دربرود ‪ .‬حواســم بــود که فقط ا ست ‪.‬‬ ‫خودش را کمی کنار کشــید و پشــت یکــی از این هــم نوعــان گــرام‬ ‫ظــرف های شــوینده که رنگ تیره ای داشــت قایم بــاور کنیــد یکی مثل‬ ‫شــد‪ .‬بــاور کنیــد نمی دانم چطور شــد کــه خانم مــن هنــوز از شــوک‬ ‫ســامانی فهمید و راســت آمد روی سر بیچاره‪.‬‬ ‫و افســردگی مــرگ‬ ‫ بیچاره راســتش را بگو تا با آرامش وجدان از این بــا شــکوه او بیــرون‬‫دنیــا بروی‪ .‬مگــر نمی بینی که ماموریــن بازیافت نیامده بــودم که خاله‬ ‫همیــن دور و بر می چرخند؟ خانم ســامانی وقتی سوســکه ی بی وفا با‬ ‫دید اثری از سوســک پهلوان نیســت بی خیال شد ریخت و قیافه ای ظاهر شــد که نگویید و نپرسید‪.‬‬ ‫و حتــی مرا پوشــید و می خواســت ترا بینــدازد و تــوی دستشــویی غلغله شــد و هر سوســک الت‬ ‫بپوشــد و کارش را شــروع کند که توشیطنت کردی بی ســر و پایی از او خواســتگاری کــرد و جواب رد‬ ‫و هــی خودت را به طــرف آن پهلوان‪...‬‬ ‫شــنید‪ .‬من اصال تحویلش نگرفتم تا این که متوجه‬ ‫لنگــه جان راحتم بگذار‪ .‬من مــی خواهم از کانال عمق فاجعه شــدم‪ .‬او می خواســت برای همیشه‬ ‫هنــر و ادبیــات این ندانم کاری را بــرای هم نوعان از پیشــمان برود‪ .‬این طور شــد که بــاز هم خیلی‬ ‫‪71‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪71 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫•‬


70 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬70


‫ســطح قنــد خــون ‪ 100‬تــا ‪ 125‬مرحله پیش دیابت اســت و ســطح قند ‪ 126‬به باال ممکن اســت نشــان‬ ‫دهنــده ابتال به دیابت باشــد‪ .‬آزمایش های دیگــر مانند آزمون تحمل گلوکز خوراکــی و آزمایش ‪ A1C‬نیز‬ ‫می تواند به تشــخیص دیابت کمک کند‪ .‬اگر شــما ســالم ولی در معرض خطر دیابت هســتید‪ ،‬هر ســه‬ ‫بار بخصوص با شــروع ســن ‪ 45‬ســالگی از نظر ابتال به دیابت باید آزمایش شــوید‪.‬‬ ‫سال یک‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ .4‬سرطان پستان‬

‫پیدا کردن شــانس ابتال به ســرطان قبل از شــروع آن‪ ،‬خود‬ ‫یک درمان اســت‪ .‬ســرطان پســتان حتی ممکن است مغز‬ ‫و ریــه هــا را نیــز درگیر کنــد‪ .‬معاینات مکرر پســتان هر‬ ‫یک تا ســه ســال برای تشــخیص خطر ابتال به این بیماری‬ ‫ضروری است‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ .5‬سرطان پوست‬

‫انواع مختلفی از ســرطان پوســت وجود دارد‪ .‬هرگونه تغییر‬ ‫در پوســت از جمله خال و کک و مک و تغییر در اندازه و رنگ‬ ‫خــال ها باید به طور منظم در زنان بررســی شــود‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪.6‬آزمایش با ماموگرافی‬

‫ماموگرافی بــا دوز پایین اشــعه ایکس اغلب می‬ ‫توانــد قبــل از ایــن که شــما حتی یــک توده‬ ‫را احســاس کنیــد‪ ،‬آن را شناســایی کند‪ .‬اگر‬ ‫شما ‪ 40‬ســال به باال هســتید‪ ،‬حتما باید‬ ‫هر ســال ایــن آزمایش را انجــام دهید‪.‬‬ ‫البته پزشــکان بر حســب شرایط شما‬ ‫توصیــه می کننــد که ایــن آزمایش‬ ‫دقیقا هر چند وقــت یک بار باید‬ ‫انجام شود‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ .7‬سرطان دهانه رحم‬

‫گــردن رحم یک گــذرگاه باریک بین رحم‬ ‫و واژن اســت‪ .‬علــت اصلی ســرطان رحم‬ ‫ویروس پاپیلومای انســانی اســت‪ .‬با تست‬ ‫پاپ اســمیر می توان ســلول هایی را که قرار اســت ســرطانی شوند تشــخیص داد‪.‬‬ ‫توصیه های بین المللی بر این اســت که از ســن ‪ 21‬ســالگی به بعد‪ ،‬زنان متاهل هر ســه ســال یک بار‬ ‫این تســت انجام شــود و اگر شــما ‪ 30‬ســال به باال یا مســن تر هســتید‪ ،‬می توانید حداقل هر ‪ 5‬سال یک‬ ‫بار تســت ‪ HPV‬را نیز انجام دهید‪ .‬اگر شــما از نظر جنســی در معرض خطر هســتید‪ ،‬تســت واژن برای‬ ‫تشــخیص کالمیدیا و گنوره را هر ســال نیاز دارید‪.‬‬

‫‪ .8‬پوکی استخوان و شکستگی استخوان‬

‫پس از یائســگی‪ ،‬زنان شــروع به از دســت دادن توده اســتخوانی مــی کنند و این شــروع بیماری پوکی‬ ‫اســتخوان اســت‪ .‬آزمون آزمایش پوکی اســتخوان یا تســت تراکم اســتخوان برای تمام زنان ‪ 65‬سال به باال‬ ‫توصیه می شــود‪ .‬اگر شــما در معرض خطر ابتال به پوکی اســتخوان هســتید‪ ،‬ممکن است پزشک در سنین‬ ‫پایین این تســت را به شــما توصیه کند‪.‬‬ ‫ماهنامه دنیای زنان‬

‫‪69‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪69 Kheradmand‬‬


‫ایران‬ ‫اسکار زنان‬ ‫برای سالمت‬ ‫آزمایش های ضروری‬ ‫به عنوان یــک زن‪ ،‬آزمایش هــای اولیه برخی‬ ‫بیمــاری ها مــی تواند به شــما در پیشــگیری‬ ‫از ســرطان‪ ،‬دیابــت‪ ،‬پوکی اســتخوان و ‪ ...‬کمک‬ ‫کند‪ .‬این آزمایش ها بســته به ســن شما‪ ،‬سابقه‬ ‫خانوادگــی‪ ،‬تاریخچــه ســامتی و عوامل خطر‬ ‫دیگــر انجام می شــود‪ .‬آزمایش هایــی که تمام‬ ‫زنــان در طــول زندگی شــان نیازمند انجــام آنها‬ ‫هســتند از این قرارند‪:‬‬

‫‪ .1‬آزمایش فشار خون باال‬

‫همانطور که شــما مســن تر می شــوید‪ ،‬خطر‬ ‫ابتــا به فشــار خــون باال نیــز افزایش مــی یابد‬ ‫بخصــوص اگر دچار اضافه وزن باشــید و یــا از برخی‬ ‫عــادات غلط بهداشــتی تبعیــت کنید‪ .‬فشــار خون باال‬ ‫تهدیــد کننده قلــب اســت و منجر بــه افزایش حمالت‬ ‫قلبی یا ســکته مغــزی می شــود‪ .‬کنترل فشــار خون می‬ ‫تواند خطــرات طوالنی مدت بیماری های قلبی و نارســایی‬ ‫کلیــه را کاهــش دهــد‪ .‬آزمایش برای فشــار خون باال شــامل‬ ‫اندازه گیری مرتبط فشــار خون سیســتولیک و دیاســتولیک اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ .2‬آزمایش سطح کلسترول‬

‫کلســترول باال منجر به تشــکل پالک و انســداد شــریان ها می شــود‪ .‬تشــکیل پالک‬ ‫ها مــی تواند ســال های ســال بدون عالمت باشــد و‬ ‫در نهایــت منجر به حمله قلبی یا ســکته مغزی شــود‪.‬‬ ‫فشــار خون باال‪ ،‬دیابت و ســیگار نیز از علل تشــکل پالک هستند‪.‬‬ ‫تغییر در زندگی روزمره و اســتفاده از برخــی داروها خطر ابتال به تصلب‬ ‫شــرائین را کاهــش می دهد‪ .‬آزمایش ســطح کلســترول شــامل اندازه‬ ‫گیــری کلســترول بد و کلســترول خوب بــه عالوه تری گلیســیرید یا‬ ‫چربی خون اســت‪ .‬اگر شــما باالی ‪ 20‬ســال ســن دارید‪ ،‬هر ‪ 5‬سال‬ ‫یــک بار باید ایــن آزمایش را انجــام دهید‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ .3‬دیابت نوع ‪2‬‬

‫دیابــت خطر ابتال بــه بیماری های کلیوی‪ ،‬ســکته مغــزی‪ ،‬کوری‬ ‫و آســیب به رنگ های خونی شــبکیه چشــم را افزایــش می دهد‪.‬‬

‫آزمایش های اولیه می تواند به‬ ‫زنان در پیشگیری از سرطان‪،‬‬ ‫دیابت‪ ،‬پوکی استخوان و ‪...‬‬ ‫کمک کند‪.‬‬

‫‪68‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪68 Kheradmand‬‬


‫چــرت و پرت مــی گویی لنگه‪ .‬عــوام فریبی می کنی ‪ .‬تو همــان نا لنگه ای‬‫بــودی که باعث‪...‬‬ ‫خــب هم نوعــان گرامی بی خیالش بشــویم ‪ .‬مــی بینید کــه ذره ای درک و‬ ‫شــعور و مــرام مرا نــدارد ‪ .‬او اصال نمی خواهد تن به یک گفتگوی ســالم و دو‬ ‫طرفــه بدهــد‪ .‬پس نتیجه می گیریــم که خیلی لجن و عوضی و پســت فطرت‬ ‫اســت‪ .‬بگذارید از ماجراهایی بگویم که دل مــرا از جاکند و همراه خودش برد‪.‬‬ ‫بگذارید از خاله سوســکه بگویم که بیشــتر ماجراهایش توی همین جا گذشت‬ ‫‪ .‬نصف بیشــترش‪ .‬آن چیزهایی که بعدا شــنیدم پشــیزی ارزش نداشت ‪.‬سوپری‬ ‫و قصــاب و بقال مگر برای آن بیچاره شــوهر می شــدند؟ یــا آن موش دزد بی‬ ‫همه چیز که می رفت از توی آشــپزخانه پادشــاه چیزهایی کــش می رفت‪ .‬نه‬ ‫ایــن هــا همه اش مال خیلی بعد تر هاســت ‪ .‬او عاشــق سوســک خوش تیپی‬ ‫بود کــه از روی مرام پهلوانی حاضر بود برای خاله سوســکه بمیرد‪ .‬بیچاره روی‬ ‫بازوهایــش خال کوبی کــرده بود ‪ .‬برایش خالی کشــیده بودند ایــن هوا‪ .‬توی‬ ‫خال شمشــیری دســتش بود و داشــت به جنگ دمپایی ها مــی رفت‪.‬دمپایی‬ ‫ها در رفته بودند ولی او ول کن نبود‪ .‬البته ما چون از عشــق و عاشــقی شــان‬ ‫چیزهایی شــنیده بودیم اصال ناراحت نشــدیم ‪ .‬حتی در خیلی از موارد کمکش‬ ‫می کردیم که قبل از رســیدن خانم ســامانی در برود ‪ .‬ما خیلی دوســت داشتیم‬ ‫آنها به عشقشــان برســند و یک زندگی آبرومند داشــته باشــند‪.‬ما دلمان نمی‬ ‫خواســت آن بیچــاره جوان مرگ شــود و خاله سوســکه آواره ی کوه و دشــت‬ ‫بشود‪ .‬درســت می گویم لنگه؟‬ ‫ واه واه چــه غلــط های زیادی ‪.‬تو همان ســنگدلی بودی که آن عاشــق دل‬‫ســوخته و خیلی از این بیچــاره ها را ‪...‬‬ ‫ببخشــید کــه صحبت هــای مشــکوک و مســخره اش را بریدم ‪ .‬قبــول کنید‬ ‫کــه آزادی بیــان هــم جنبه می خواهــد ونباید بــرای هر لنگــه ی بی ظرفیتی‬ ‫شــرایطش فراهم شــود‪ .‬هم نوعان با شــعور بنده‪ :‬قبول می کنیــد که هر خر‬ ‫بــی جلــی نباید حرف بزنــد ؟ دمپایی های بــزرگ منش و با شــخصیت ‪ :‬قبول‬ ‫مــی کنید کــه من خیلی پــرم و شــما ناچارید از دانــش بی پایــان من نهایت‬ ‫اســتفاده را ببرید؟‬ ‫آفرین بر شــما کــه قبول کردید و خاک بر ســر آن عده ی نفهم و بی شــعور‬ ‫که کمی شــک دارند‪ .‬بگذریم‪ .‬کجا بودیم؟خاله سوســکه؟ آهان درســت است‬ ‫ولــی بیاییــد کمــی به قبل تــرش برگردیم‪ .‬به شــبی که بــرای اولین بــار خانم‬ ‫ســامانی ما را پوشــید‪ .‬وقتی ما را از توی جعبه در می آورد لبخند می زد و زیر‬ ‫لــب می گفت ای ول خوب شــد حاال راحــت روی صندلی روبــروی داماد می‬ ‫نشــینم و پاهایــم را روی هم می اندازم تا صنــدل ها را ببیند و کف کند‪ .‬و بعد‬ ‫که ما را پوشــید چند تا بشــکن زد و هی راه رفت و توی آیینه به خودش نگاه‬ ‫کــرد‪ .‬حتــی یک جمله ی بی ادبی هــم آخرش گفت‪ :".‬طرف خر کی باشــد که‬ ‫از من خوشــش نیاید‪ .‬حاال می بینید‪".‬‬ ‫خواســتگار و پدر و مــادر و عمه و خالــه و عمو و پدربــزرگ و مادر بزرگش‬ ‫آمدنــد‪ .‬خانم ســامانی روبروی داماد نشســت‪ .‬وقتی پای راســتش را روی پای‬ ‫چــپ اش مــی انداخت من تــوی هوا بــودم و وقتی پــای چپــش را روی پای‬ ‫راســت مــی انداخت لنگــه ام توی هوا بود‪ .‬درســت مــی گویم لنگه؟‬ ‫ وای کــه داری حالــم را بــه هم می زنی‪ .‬اســم این ها دمپایی فریبی اســت‪.‬‬‫شــاید چند تا دمپایی عوام و بی ســواد توی حراجی ها باورشــان بشــود با قشر‬ ‫کتاب به دســت چــه می کنی؟‪ .‬هــم نوعان خوبــم البته ایشــان از ماجراهای‬ ‫خواســتگاری انصافــا تا حــاال چیزی کــم و زیاد نکــرده اما این بی شــرف می‬ ‫خواهدبــا چرب زبانی از زیر بار موضوع مرگ عاشــق خاله سوســکه و هزاران‬ ‫هزار ‪...‬‬ ‫مــن ابلــه را بگو که بــه احترام زندگی مشــترک هی ســعی می کنــم با این‬ ‫لنگــه ی االغ حرف مشــترکی پیدا کنــم ‪ .‬بگذریم‪ .‬کجا بودیم‪ .‬بلــه‪ .‬نگین های‬ ‫مــا بــرق مــی زد و حتی عمــه ی داماد که کمی کــور بود به ما نــگاه کرد ولی‬ ‫خــودش اصــا نگاه نکرد‪ .‬همه اش با گوشــی تلفــن همراهش بــازی می کرد‪.‬‬ ‫بیچــاره هی ‪ sms‬به این طرف و آن طرف می فرســتادو به بلوتوث هایش نگاه‬ ‫‪67‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪67 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬ ‫مــی کرد ‪ .‬بــا این حال باز هم هــر چند لحظه به مادرش می گفــت بیا برویم‪.‬‬ ‫حوصله ام ســر رفته است‪.‬‬ ‫بلــه یکــی دو روز بعــد بــود که به او تلفــن زدند‪ .‬گفتنــد که دامــاد اصال از‬ ‫او خوشــش نیامــده یــا حرف هایــی توی ایــن مایه‪ .‬ایــن هــا را از آن جا می‬ ‫گویــم که بعد از شــنیدن تلفن با ســرعت به طــرف ما دوید‪ .‬مــا را محکم به‬ ‫هــم مــی زد و گاهی بــه در و دیوار مــی کوبید‪ .‬می گفت پا قدم شــما نحس‬ ‫اســت‪ .‬خاله سوســکه ی تنبان پیازی شــوهر گیرش آمد و من بیچــاره نه‪ .‬همه‬ ‫ش تقصیر شماســت‪ .‬این قدر توی ســر و کلــه مان زد که ســرمان گیج رفت و‬ ‫تمام نگیــن هایمان افتاد‪ .‬بعدش که به هوش آمدیم بالنســبت شــما خودمان‬ ‫را توی ‪ w.c‬دیدیم‪ .‬درســت مــی گویم لنگه؟‬ ‫ایــن هاقبــول‪ .‬ولی قضیــه ی آن بیچاره هــا که گفتی اصال این طــوری نبود‪.‬‬‫من هیچ وقــت دلم نمی خواســت که‪...‬‬ ‫خــب‪ .‬خب‪ .‬من کــه هنوز چیزی نگفتــه ام ‪ .‬صبر کن لنگه جــان‪ .‬تو هم که‬ ‫مثــل آدم های عوضی عجله مــی کنی و زود قضاوت بی خــودی می کنی‪ .‬من‬ ‫از وقتی خاله سوســکه یکــی دو روزه بود و بال های طالیی اش هنوز درســت‬ ‫و حســابی در نیامده بود با او آشــنا شــدم‪ .‬او از من خوشــش آمد و من هم از‬ ‫او‪ .‬زمان بی رحمانه ســپری می شــد و او روز به روز زیباتر می شــد و من روز‬ ‫بــه روز شکســته تر‪ .‬تا اینجایش را داشــته باشــید تا از این یــاروی الت بی کله‬ ‫بگویم که معلوم نبود از کدام ســوراخ و ســمبه به دستشــویی ما آمد‪ .‬خاک تو‬ ‫ســر این سوســک های بی غیرت که تا داد و هواری کرد همه رفتند زیرســنگ‬ ‫دستشــویی یا پشــت و پنــاه من و لنگه ام قایم شــدند‪ .‬داد مــی زد"‪ :‬من قاتی‬ ‫پاتــی ام ‪ .‬اعصــاب معصاب ندارم‪ .‬من توی زندگی شکســت خــورده ام‪.‬آمده ام‬ ‫دو ســه روزی اســتراحت کنــم و بعد فلنــگ را ببندم و یک گــوری بروم‪ .‬هیچ‬ ‫کس مزاحمم نشــود‪ .‬افتاد؟"‬ ‫ازســنگ صــدا در می آمــد و از این سوســک های بــی غیرت نــه‪ .‬اولین بار‬ ‫همیــن جا بود که خاله سوســکه تو رویش ایســتاد و گفت"‪ :‬مگر شــهر هرت‬ ‫اســت کــه داد و بیداد می کنی ؟ گــول زور بازویت را می خــوری که این طور‬ ‫نعره می زنی؟" و درســت درهمین موقع چشــمش به خــال کوبی های آن الت‬ ‫بی ســر و پا افتاد و عاشــقش شــد‪ .‬اگر خر هم جای من بــود از لحن صدایش‬ ‫که ناگهان صد و هشــتاد درجه عوض شــد و همین طور نــوع ادبیاتی که بعد‬ ‫از آن در دیالــوگ هایش اســتفاده کرد می توانســت همه چیــز را حدس بزند‪.‬‬ ‫پرهای زردش را باز و بســته کرد و دســتی به ســر و صورت خودش کشــید‪.‬‬ ‫میهمــان عزیز ‪.‬غریبه ی آشــنا‪ :‬به من حق بدهید که بــا این ازدیاد جمعیت‬‫بــرای یک لحظه شــما را با ایــن جماعت بی عرضه اشــتباه بگیــرم‪ .‬من بدون‬ ‫این که از شــرایط روحی شــما چیــزی بدانم وپــای درد دل هایتان بنشــینم و‬ ‫ســنگ صبورتان باشــم از غــرور جوانی صدایــم را باال بــردم و چیزهایی گفتم‪.‬‬ ‫خواهــش می کنم این جا را خانــه ی خودتان بدانید و قهرمــان رویاهای من و‬ ‫این بی عرضه های عوضی بشــوید‪.‬در ضمن فکر نکنید بــه خاطر ازدواج یکهو‬ ‫لحن صحبتم با شــما صد و هشــتاد درجــه تغییر کرد‪.‬‬ ‫ خب بگو که از همین جا کینه ی آن جوان بیچاره را بدل گرفتی و ‪...‬‬‫لنگــه عزیــز لنگه ی حســود الاقــل صبر کن اگر کســی نظری خواســت این‬ ‫شــایعات را با آب و تاب بگو‪ .‬من خیر و صالح خاله سوســکه را می خواســتم ‪.‬‬ ‫چند بار او را کنار کشــیدم و از این الت بی ســر و پا برایش گفتم ‪ .‬برایش خیلی‬ ‫علمــی و دقیق شــرح دادم که این عوضــی همین طور که نامعلــوم آمده یک‬ ‫روز هــم بی خبر مــی گذارد و می رود‪ .‬ازدواج مگر الکی اســت که با هرکس و‬ ‫ناکس حتی ســر صحبتــش را باز کنیم‪ .‬با چند تا دلیــل محکم و منطقی برایش‬ ‫گفتــم کــه او باید با کســی ازدواج کند که از بچه گی تمام حرکات و جســت و‬ ‫خیزهای او را زیر نظر داشــته اســت و حتی برای این کار حاضر اســت از لنگه‬ ‫ی عزیز خودش نیز جدا شــود و او را مثل یک دســتمال کهنــه دور بیندازد‪ .‬اما‬ ‫عشــق چشــمش های قشــنگش را کور کرده بود‪ .‬می گفت"‪ :‬فقــط همین‪ .‬او‬ ‫فقــط مــرا درک می کند‪ .‬اگر سرنوشــت من جور دیگری باشــد بــه جرات می‬ ‫گویــم کــه بعــد از این دیگــر به هیچ سوســکی محل‬ ‫بقیه در صفحه ‪71‬‬


‫داس‬ ‫تان کوتاه‬

‫خاطرات یک‬ ‫لنـگه کفش‬

‫احمد اکبر پور‬

‫آن مــی رســانده ام و بالعکس ‪.‬همین و تمام‪.‬‬ ‫واقعــا اگرایــن طور فکــر مــی کنیدخیلی‬ ‫نفهم و بی شــعور و بی احســاس و در پیت‬ ‫هســتید و حتمــا دمپایــی بی پــدر و مادری‬ ‫هســتید کــه جایتان تــوی حراجی هاســت‬ ‫و بعــد از ســه چهــارروز لنگتــان در می رود‬ ‫و بــدرد مسافرکشــی حمــام دستشــویی هم‬ ‫نمی خوریــد‪ .‬اما شــما دمپایی های باکالســی‬ ‫کــه از خــون و رگ خودم هســتید و خانواده ی‬ ‫درســت و حســابی دارید این یادداشــت ها را تا‬ ‫آخــر بخوانید و عبرت بگیرید‪ .‬بلــه عبرت‪ .‬جوانی‬ ‫بــه هیچ کــس وفا نمــی کنــد و سرنوشــت ما در‬ ‫نهایت توی آشــغالی اســت و بیابان های ترســناک‪.‬‬ ‫اگر شــانس بیاوریم و ســازمان بازیافت مارا پیدا کند‬ ‫دوباره می توانیم در شــکل و قیافه ی خودمان و شــاید‬ ‫شــکل و قیافه ی چیــزی دیگر بــه دنیــا بیاییم‪.‬عده ای‬ ‫از خوش شــانس های ما شــاید بشــوند عروســک و توپ‬ ‫پالســتیکی و پشــه کش و از این چیزها‪ .‬اما در تقدیر ســیاه‬ ‫من هیــچ روزنه ی امیدی نیســت واگر صد بــار توی مراحل‬ ‫جانگــداز بازیافــت له و لورده شــوم بــاز به شــکل دمپایی به‬ ‫دنیا می آیم و اگر خیلی شــانس بیاورم به شــکل پشــه کش‪ .‬می‬ ‫بینید که در هر دو حالت باز هم باید شــاهد جنایت هایی باشــیم‬ ‫کــه آدم ها برای لحظــه ای راحتی انجام می دهنــدو بعدش با خیال‬ ‫راحــت ناهار و شــام می خورند برای بچه هایشــان قصــه می گویند و‬ ‫حتــی خیلی راحت مــی خوابند‪ .‬یعنــی بدون عــذاب وجدان‪.‬‬ ‫بلــه عزیــزان‪ :‬من یک دمپایــی فانتزی بودم که همه برایم ســر و دســت‬ ‫می شکســتند‪ ..‬من از جنس پالســتیک خالــص بودم و دوازده تــا نگین از روی‬ ‫ســرم تا پشــت ســرم برق می زد‪ .‬یعنی شــش تا روی ســر و کله ی من بود و‬ ‫شــش تا روی ســرو کله ی لنگه ام‪ .‬درســت می گویــم لنگه جان؟‬ ‫ وای وای وای چقــدر ور مــی زنی‪ .‬دنباله اش را بگو ولی ســعی نکن مثل آدم‬‫هــا این قــدر من من کنــی‪ .‬بگو مــا‪ .‬اگر من نبــودم تو مثل شــلوار یک لنگه‬ ‫بدرد هیچ اســبی نمی خوردی‪.‬‬ ‫بلــه ‪ .‬بله داشــتم مــی گفتم‪ .‬حتی خانم هــای خیلی پولدار با حســرت به ما‬ ‫نــگاه مــی کردند‪ .‬می دانــی چرا؟ چون ما ســاخت یک کشــور خارجی خیلی‬ ‫معــروف بودیــم و محال بود که به راحتــی بتوان لنگه ی جنس مــارا توی هر‬ ‫مغازه ی در پیتی پیدا کرد‪ .‬اســم آن کشــور را نمی گویم چون از لحاظ سیاســی‬ ‫مشــکالتی درســت می شــود ‪.‬من برخالف لنگه ام توی سیاســت دخالت نمی‬ ‫کنــم ‪.‬اما بیچاره هــا هرگز فکر نمی کرده اند که بر حســب یــک اتفاق نگین‬ ‫هایمان یکی بعد از دیگری دربرود و خیلی زود مســافرکش دم در دستشــویی‬ ‫تا روی ســنگ آن و بالعکس شــویم‪.‬اگر این خبر به گوش مطبوعات آن جا می‬ ‫رســید تا جنگ آغاز نمی شــد راحت نمی نشســتند‪ .‬اما خیالتان راحت که من‬ ‫سیاســی کاری نمی کنم و نخواهم کرد‪.‬‬ ‫ها جون خودت اصال اهل سیاسی کاری نیستی‪ .‬از آن‪...‬‬‫خــب ‪ .‬بعله عرض مــی کنم‪.‬هیچ وقت فریاد اولین سوســکی را فراموش نمی‬ ‫کنــم که زیر تن من له شــد‪ .‬خانم ســامانی خیلــی ناغافل در را بــاز کرد ومن‬ ‫فرصــت نکــردم کوچک ترین خبــری به او بدهم‪.‬لنگــه ام با بــی خیالی تمام‬ ‫نگاهمــان می کرد‪.‬از بد شانســی من لنگه ی راســت بودم و تــا خانم می آمد‬ ‫و سوســکی می دید مرا برمی داشــت‪ .‬تقریبا در نود و نه درصد موارد‪ .‬درســت‬ ‫مــی گویــم لنگه؟ (هم نوعان عزیز توجه داشــته باشــید که مــن نمی خواهم‬ ‫مثــل آدم ها ی نویســنده به خاطر غرور و بی ســوادی یک طرفه قضاوت کنم‬ ‫بــه همین خاطر هر جا نیاز باشــد مشــورت می کنم مثل همین جا ‪ .‬درســت‬ ‫می گویم لنگــه ی عزیز؟)‬

‫هم جنســان عزیز به‬ ‫من خــوب گــوش کنید‪:‬‬ ‫من یک قاتــل ام‪ .‬یک قاتل‬ ‫حرفــه ای‪ .‬یــک قاتل ســابقه‬ ‫دار اما توجــه بفرمایید‪ :‬یک قاتل‬ ‫سنگدل نیستم‪.‬‬ ‫اول باید بگویم اگر من به روش مســخره‬ ‫ی آدم ها یعنی نوشــتن روی آورده ام از ســر ناچاری اســت‪ .‬هــم نوعان عزیز‬ ‫بــه من توجــه کنید‪ .‬من کمبــود دارم‪ .‬بله کمبــود عاطفی‪ .‬هم نوعــان گرامی‬ ‫چــه از نــوع داخلی هســتید و چه از نــوع خارجی به من که آخریــن روزهای‬ ‫زندگــی ام را می گذرانم خوب گوش کنید و عبــرت بگیرید‪ .‬من از تمام کارهای‬ ‫وحشــتناک وغیر اخالقی ام خجالت می کشــم ‪.‬‬ ‫شــاید شــما خیال می کنید من از این دمپایــی های الکی و درپیــت بوده ام‬ ‫کــه توی حراجــی ها می فروشــند‪ .‬شــاید خیال کنید تــا مرا خریــده اند یک‬ ‫راســت دم در دستشــویی جفت کرده اند و از روز اول آدم ها را تا روی ســنگ‬ ‫‪66‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪66 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


65 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬65


64 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬64


‫احتمالی جلوگیــری خواهد کرد‪.‬‬

‫حرف زدن در خواب ‪:‬‬

‫گفتار در خواب نیز در بین کودکان و بزرگســاالن‬ ‫شــایع اســت‪ .‬گفتار در خواب احتمال دارد شــامل‬ ‫چنــد واژه و گاهی نیز شــرح حــال زندگی و عالیق‬ ‫فرد باشــد اما رویاها و اســرار مهم زندگــی در این‬ ‫حال آشــکار نمی شــود‪ .‬گفتار در خواب گاه ممکن‬ ‫است با وحشت زدگی شــبانه و راه رفتن در خواب‬ ‫همراه باشــد‪ .‬حــرف زدن در خــواب اگر به تنهایی‬ ‫بــروز کنــد خود به خــود درمان می شــود و نیازی‬ ‫به درمان نیســت‪.‬‬ ‫در بســیاری از مواقع عادت خواب نامناســب در‬ ‫کــودک ممکن اســت باعــث ایجاد ایــن اختالالت‬ ‫شــود‪ .‬مثــا بســیاری از کــودکان بــرای خوابیدن‬ ‫بــه پســتانک ‪ ،‬آغوش مــادر ‪ ،‬تخت والدین ‪ ،‬شــیر‬ ‫خــوردن با شیشــه یا از ســینه عــادت دارند‪.‬‬ ‫همه این عادت ها ممکن اســت باعث پریشــان‬ ‫خوابی در کودک شــود زیرا کودک قادر نیســت به‬ ‫تنهایی بخوابد و احســاس درونی او این اســت که‬ ‫بــدون مادر خواهد مــرد و ما با جدا کــردن او این‬ ‫فکــر را از او خواهیم گرفت‪.‬‬

‫نکات مهمی در مورد خواب کودک ‪:‬‬

‫صــدای آهنــگ به آهســتگی به‬ ‫خــواب روند البتــه از صداهای مشــابه نیز میتوان‬ ‫بــرای از بین بردن صــدای خیابان و ســایر صداها‬ ‫استفاده کرد‪.‬‬ ‫معمــوال اگر برای کودکان قصــه بگویید و یا این‬‫که قســمت های مختلف بدن آنها را مثل دســتها‬ ‫و پیشــانی اش را نــوازش کنید به خــواب فرو می‬ ‫روند‪.‬‬ ‫کارهای دیگری مانند در آغوش گرفتن عروســک‬‫یا خرس عروســکی قبــل از خواب رفتــن و یا دادن‬ ‫یــک خوراکی ســبک قبل از خــواب رفتن به خوب‬ ‫خوابیــدن آنها کمک میکند‪.‬‬

‫گریه نیمه شب کودک نوپا ‪:‬‬

‫در خصــوص گریه نیمه شــب والدیــن باید ابتدا‬ ‫اندکی تامل کرده تا معنــای گریه را درک کنند بعد‬ ‫از شــیوه کنترل گریه استفاده کنند‪.‬‬

‫شیوه کنترل گریه نیمه شب ‪:‬‬

‫اندکــی صبــر کــرده تا نــوع گریه را تشــخیص‬‫د هید ‪.‬‬ ‫بــه ســراغ او برویــد ولی چــراغ اتاق را روشــن‬‫نکنید ‪.‬‬ ‫بــه هیچ وجه بــا او صحبت نکــرده و نگاه خود‬‫را به چشــمان او نیاندازید‪.‬‬ ‫اندکــی پشــت یا شــکم او را با دســت ماســاژ‬‫دهیــد و بــا صــدای ش‪..‬ش‪..‬ش او را آرام کنیــد‪.‬‬ ‫مالفــه یا پتــوی او را مرتب کرده و اتــاق را ترک‬‫کنید‪.‬‬ ‫دفعــه ی دوم کــه دوبــاره گریــه کــرد دو برابر‬‫دفعــه ی قبل صبــر کنید و بعد به ســراغ او بروید‬ ‫و همــان کارها را انجــام دهید‪.‬‬ ‫پشــتکار داشــته باشــید و کار را نیمه تمام رها‬‫نکنید ‪.‬‬ ‫اگــر کودک به تخت شــما مراجعه کــرد او را به‬‫آرامــی بــه اتاقش بــاز گردانــده و روی تخت خود‬ ‫منبع‪:‬کــودک آنالین‬ ‫بخوابانیــد‪.‬‬

‫قبــل از رفتــن به خواب مدت یک تا دو ســاعت‬‫آنهــا را از عوامل تحریکی و مهیج نظیر برنامه های‬ ‫تلویزیونی دور کنید‪.‬‬ ‫کابوس های شــبانه گهگاه اتفاق مــی افتد‪ .‬ولی‬‫اگر فرزند شــما هر شب بیدار میشــود و می گوید‬ ‫خواب بد دیده اســت روش مناسبی را جهت جلب‬ ‫توجه شــما انتخاب نموده اســت‪ .‬یا دچار اضطراب‬ ‫جدایی است‪.‬‬ ‫کودک را ســر وقــت بخوابانید و بــه مدت زمان‬‫خواب او توجه شــود و تنهــا در صورت لزوم خواب‬ ‫ظهــر را به برنامه ی خــواب کودکتان بیفزایید‪.‬‬ ‫بســیاری از کودکان میتوانند بــا صداهای موزون‬‫پیوســته ای مثل صدای پنکه ‪ ،‬تیک تاک ساعت و یا‬ ‫‪63‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪63 Kheradmand‬‬


‫انواع اختالالت خواب در کودکان‬ ‫ریشه اش کجاست؟‬

‫در کــودکان معموال بی خوابی اوایل شــب اتفاق‬ ‫مــی افتــد و به علــت همین بــی خوابــی اغلب‬ ‫کــودکان صبــح هــا بــه ســختی از خــواب بیدار‬ ‫میشــوند‪ .‬علت این بی خوابی ها معمــوال ترس از‬ ‫وحشت شبانه ‪:‬‬ ‫جدا شــدن از والدین اســت‪.‬‬ ‫ایــن حالت منحصــر بــه دوران کودکی اســت و‬ ‫اتفاق‬ ‫در‬ ‫میتواند‬ ‫هــا‬ ‫همچنین ریشــه ی این ترس‬ ‫موقتــی و گذرا اســت‪ .‬وحشــت شــبانه کــودک را‬ ‫هایــی باشــد که در طــول روز بر کــودک تاثیر می‬ ‫ناگهــان از خوابی عمیق به حالــت خواب و بیداری‬ ‫گذارد‪ .‬تغییراتی مانند اســباب کشــی ‪ ،‬تولد نوزادی‬ ‫مــی رســاند‪ .‬ایــن جریان معمــوال ‪ 5‬تــا ‪ 10‬دقیقه‬ ‫دیگــر ‪ ،‬تغییــر مهدکــودک یا مربــی ‪ ،‬بیمــاری یا‬ ‫طول میکشــد‪.‬کودک در این وضع بــه اطراف خود‬ ‫دعــوای خانوادگــی ممکن اســت کودک را بســیار‬ ‫توجهی ندارد چشــمانش باز اســت ولی اطرافیان و‬ ‫تحــت تاثیر قرار دهد‪ .‬تــرس از تاریکی معموال بعد‬ ‫اشــیا را نمی شناســد ‪ ،‬عرق زیادی میکند و مجددا‬ ‫از دو ســالگی در کودک دیده می شــود‪.‬‬ ‫به خواب مــی رود‪.‬‬ ‫تاریکــی شــب باعث مــی شــود کودک بعــد از کابوس شبانه ‪:‬‬ ‫پــس از بیداری نیــز چیزی را از وقایع گذشــته به‬ ‫پریــدن از خــواب محیط اطراف خــود را به راحتی در ایــن حالت کودک به علت دیــدن خواب های یاد نمی آورد‪.‬‬ ‫تشــخیص ندهد ‪ .‬روشن گذاشــتن چراغ خوابی کم ترســناک با جهش یــا حرکتی از خواب بیدار شــود کم شــدن مقــدار قند خــون وجود لــوزه یا غدد‬ ‫نــور در شــناخت محیط اتاق به کــودک کمک می و اغلــب بخشــی از رویایی که موجب ترس شــده لنفاوی بــزرگ ‪ ،‬اختالالت تنفســی ‪ ،‬بیمــاری های‬ ‫کنــد‪ .‬به زبــان آوردن جملــه هایی از قبیــل ‪ ،‬این یا تمامــی آن را به یــاد آورد‪ .‬این حالــت اغلب در عفونــی شــدید و حتی بعضی ها مشــاهده تماس‬ ‫قــدر ادا درنیاور یا تو که دیگر بچه نیســتی ‪ ،‬نباید کودکان بین ســه تا شــش ســاله دیده می شود‪.‬‬ ‫جنســی والدین را از علل آن مــی دانند‪ .‬در صورت‬ ‫بترســی ‪ ،‬ترســی وجود نــدارد و‪ ...‬هیــچ کمکی به کــودکان در مورد احساســات خود فکــر میکنند مواجهه شــدن بــا این حالت آرامش خــود را حفظ‬ ‫کودک نمــی کند‪.‬‬ ‫احساســاتی ماننــد عــذاب وجدان ‪ ،‬ترس و خشــم کنیــد او در حال خواب دیدن اســت و دقایقی بعد‬ ‫اگر کــودک قبل از رفتــن به رختخواب احســاس بــی آنکه بتوانند با آنها کنار بیایند‪ .‬این احساســات از خواب بیدار خواهد شــد‪.‬‬ ‫ترس می کند و از روح و هیوال و حیوانات وحشــی در طول خواب به شــکلی عجیــب و غریب ظاهر‬ ‫حرف می زند‪ .‬ســعی کنید ذهــن او را از این افکار میشــوند‪ .‬کودکان خردســال قادر نیســتند تفاوت راه رفتن در خواب ‪:‬‬ ‫منحــرف کنید‪ .‬احســاس امنیت و اطمینــان کودک بیــن رویــا و واقعیت را تشــخیص دهنــد و اغلب راه رفتــن در خــواب معموال چند بــار در زندگی‬ ‫را تســکین می دهد‪ .‬احســاس ترس کودک را انکار حتــی بعــد از این که بیــدار میشــوند همچنان از کــودک اتفاق مــی افتد و بعد از مدتــی از بین می‬ ‫نکنید و ســعی کنید تــرس او را درک کنید‪.‬‬ ‫موجــودات وحشــت زایــی کــه در خواب آنــان را رود‪ .‬اغلــب در کودکانی دیده می شــود که بی قرار‬ ‫تخیل‬ ‫داشــتن‬ ‫همه بچه ها در این ســن به علت‬ ‫‪ ،‬حســاس ‪ ،‬عصبانی و هیجانی هستند‪ .‬این اختالل‬ ‫تعقیب می کــرده اند در هراســند‪.‬‬ ‫بــاال می ترســند‪ .‬هنر پدری و مادری این اســت که کــودکان زیر ســه ســال را میتــوان بــا در آغوش به ندرت نشــانه ای از بیماری صرع می باشــد‪ .‬در‬ ‫بتوانیم از پشــت کاســه چشــم کودک به دنیا نگاه گرفتــن و بیان جمله هایی ماننــد این که من اینجا این حالت قفــل کردن درها و پنجــره ها همچنین‬ ‫کنیــم‪ .‬به او بگویید کــه ترس و نگرانــی او را درک هســتم ‪ ،‬همه چیز رو به راه اســت دلداری داد‪ .‬در برداشتن اشــیاء خطرناک از ســر راه از آسیب های‬ ‫‪62‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪62 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬ ‫می کنید چــون در دوران کودکی نیــز خودتان این‬ ‫تجربــه را داشــته ایــد و در ادامه به شــکلی قاطع‬ ‫بــه او بگویید مــا کامال مراقب تو هســتیم و نمی‬ ‫گذاریم آســیبی به تو برســد‪.‬‬ ‫در ضمن به یاد داشــته باشــید که تــرس نمیتواند‬ ‫عاملــی باشــد کــه کــودک در رختخواب یــا اتاق‬ ‫والدین خــود بخوابد‪.‬‬ ‫والدینی که کودکشان را در کنار خود می خوابانند‬ ‫بــه طور غیر مســتقیم بــه او پیغام مــی دهند که‬ ‫دنیا بســیار ناامن است و ما باید یکدیگر را در بغل‬ ‫بگیریم تا از شــر این ناامنی خالص شــویم‪.‬‬

‫مورد کــودکان بزرگتر تعریف کــردن کابوس کمک‬ ‫بیشــتری به آنها میکند‪.‬‬


‫اگر طرفدار موسیقی ایرانی هستید اول فاتحه ای نثار روح‬ ‫امیرکبیر کنید؛ چون او بود که دستور داد تمام آهنگ های‬ ‫موجود در مناطق مختلف کشور را جمع کند‬ ‫‪-4 ‬چهارگاه‬

‫بعضــی از دســتگاه ها بــه زمــان مشــخصی از‬ ‫روز تعلــق دارد ومعمــوال آن موقــع روز اســت که‬ ‫شنیدنشــان بــه دل بیشــتر می نشــیند‪ .‬چهــارگاه‬ ‫دســتگاهی اســت که کامال به صبح اختصاص دارد‪.‬‬ ‫کافی اســت یکی از آهنگ های این دســتگاه را اول‬ ‫صبــح یا در زمان خمودگی و کســالت گوش کنید تا‬

‫انرژی تان برای یک‬ ‫روز کامل تامین شــود‪.‬‬ ‫نمونــه‪ :‬قطعه معروف «ســام»‬ ‫کســایی کــه در آلبــوم «صبحگاهــی»‬ ‫علیــزاده بــه زیبایی اجرا شــده‪ ،‬نمونــه ای زیبا‬ ‫از یــک قطعــه موســیقی ایرانی در دســتگاه‬ ‫چهارگاه اســت که خیلی هایمان ســال ها اول‬ ‫صبحمــان را با آن شــروع کرده ایــم‪ ،‬بدون این‬ ‫که بدانیم در این دســتگاه ســاخته شده است‪.‬‬ ‫آلبوم «دســتان» محمدرضا شجریان هم در این‬ ‫دستگاه کار شده اســت‪ .‬قطعه بی کالم «دخترک‬ ‫ژولیــده» علینقــی وزیری هــم در این آلبــوم مثال‬ ‫خوبی برای آشــنایی بــا فضای چهارگاه اســت‪.‬‬

‫‪-5 ‬همایون‬

‫«کاروان» شــهرام ناظری که بارها در تلویزیون روی‬ ‫نماهنگی مرتبط با شــهدای جنــگ تحمیلی پخش‬ ‫شــده‪ ،‬هم یکی دیگــر از نمونه های این دســتگاه‬ ‫است‪.‬‬

‫‪ -6‬راست پنجگاه‬

‫یکــی از دســتگاه های مهجــور ایرانی اســت که‬

‫خیلی کــم کار‬ ‫شده است‪ .‬راست پنجگاه‬ ‫شــباهت هایی به دســتگاه‬ ‫ماهــور دارد‪ .‬در حرکــت‬ ‫نت هایــی کــه برای گوشــه های‬ ‫هر دســتگاه نوشته شــده است یک‬ ‫رونــد مشــخص باالرونده یا پاییــن رونده‬ ‫وجــود دارد‪ .‬نت های موجود در دســتگاه راســت‬ ‫پنجگاه و ماهور کامال مشــترک اســت اما حرکات و‬ ‫گــردش ملودی هــا بــا هم فــرق دارد‪.‬‬ ‫نمونــه‪ :‬آلبوم «چشــمه نــوش» و آلبوم مشــترک‬ ‫حســین علیزاده و علیرضــا افتخاری با نــام «راز و‬

‫یکــی از دســتگاه های بســیار غمگیــن ایرانی که‬ ‫میــزان غمــش از آواز دشــتی هم بیشــتر اســت!‬ ‫اگــر بغــض در گلویتان گیر کــرده اســت و بهانه ای‬ ‫می خواهیــد بــرای این که هر آن چــه در دل دارید‬ ‫بیــرون بریزید‪ ،‬یکــی از آهنگ های این دســتگاه را‬ ‫پخش کنید و ســر و صورتتان را بســپارید به ســیل‬ ‫اشک‪.‬‬ ‫نمونه‪ :‬قطعه «شــد خزان گلشــن آشــنایی» جواد‬ ‫بدیــع زاده و آهنگ معــروف «اگر بار گــران بودیم‬ ‫رفتیم» در این دســتگاه ساخته شــده است‪ .‬آهنگ‬ ‫‪61‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫نیــاز» دو نمونه خیلی خوب این دســتگاه اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ -7‬سه گاه‬

‫بعضی می گویند ســه گاه‪ ،‬منشــعب از دســتگاه‬ ‫چهارگاه است‪« .‬سه گاه» عالوه بر حالت بیدارکننده‬ ‫که مشــخصه اصلــی دســتگاه چهارگاه اســت‪ ،‬در‬

‫بعضــی موارد حالت شــور و وجــد دارد که آن هم‬ ‫بــه دلیل عوض شــدن یکی دو نت کوچک اســت‪.‬‬ ‫این دســتگاه شــباهت هایی هم به دســتگاه شور‬ ‫دارد و خالصه مناســب است برای این‬ ‫که درجــه حالتان را کمی‬ ‫ارتقا دهد!‬ ‫نمونه‪ :‬آهنگ‬ ‫رسوای زمانه‬ ‫علیر ضــا‬ ‫قربانــی در‬ ‫آ لبو مــی‬ ‫بــا همیــن‬ ‫نــام کــه بــا‬ ‫همایــون خرم‬ ‫کار کــرده‪ ،‬در‬ ‫این دســتگاه است‪.‬‬ ‫تصنیــف «آســمان‬ ‫عشــق» در آلبومــش با‬ ‫همیــن نــام و تــار زلــف‪،‬‬ ‫غــم عشــق و دل شــیدا‪ ،‬آلبوم‬ ‫«رســوای دل» و به ویــژه آهنگ های‬ ‫«از غــم عشــق تــو» ایــن آلبــوم‪ ،‬به خوبــی این‬ ‫دســتگاه را معرفــی می کنــد‪.‬‬ ‫روزنامه خراسان‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪61 Kheradmand‬‬


‫آشنایی با دستگاه های‬ ‫اگر طرفدار موســیقی ایرانی هستید اول فاتحه ای‬ ‫نثــار روح امیرکبیــر کنید؛ چون او بــود که یک روز‬ ‫علــی اکبرخان فراهانــی را که یــک آدم کاربلد این‬ ‫حــوزه بود‪ ،‬صدا زد و دســتور داد تمــام آهنگ های‬ ‫موجــود در مناطق مختلف کشــور را جمع کند‪.‬‬ ‫علــی اکبرخان این آهنگ های جمع آوری شــده را‬ ‫به برادرش «غالمحســین» یاد داد و غالمحسین هم‬ ‫آن ها را به «میرزا حســین قلی» و «میــرزا عبدا‪»...‬‬ ‫دو پســر علــی اکبر خــان کــه نوازنده تــار بودند‪،‬‬

‫موسیقی‬

‫شور یکی از دســتگاه های بسیار‬ ‫بــزرگ موســیقی ایرانی به حســاب‬ ‫می آیــد که حال و هــوای آن به موســیقی منطقه‬ ‫مازنــدران نزدیــک اســت‪ .‬البتــه در این دســتگاه‬ ‫نغمه هایــی الهام گرفته از موســیقی مناطق مرکزی‬ ‫ایران و کردســتان هم شــنیده می شــود‪.‬‬ ‫نمونه‪ :‬آلبوم یــاد ایام و به ویــژه تصنیف یاد ایام‬ ‫یکی از نمونه های خوب دســتگاه شور است‪ .‬آلبوم‬ ‫«زیباترین» علیرضا افتخاری و «مرا عاشــق» شهرام‬

‫‪ -3‬ماهور‬

‫ماهور یکی از دســتگاه های گســترده موســیقی‬ ‫ایرانی محســوب می شــود که حال و هــوای کامال‬

‫نمونــه مشــهور‬ ‫ناظــری هــم دو‬ ‫دیگــر از این دســتگاه بزرگ اســت‪.‬‬

‫بعضی از زبــان شــناس ها می گویند واژه‬ ‫«ماهور» تغییر یافتــه واژه «ماژور» یکی از‬ ‫گام های اصلی موســیقی غربی است‪ .‬جالب‬ ‫ایــن جاســت که حــال و هــوای هــر دو هم‬ ‫مشــابه اســت‪ .‬این دســتگاه چند بخــش دارد که‬ ‫بعضی بخش هایش به موســیقی منطقه سیســتان‬ ‫و بلوچســتان‪ ،‬بعضــی بخش هایــش به موســیقی‬ ‫خراســان و لرســتان و قســمت های دیگرش هم به‬ ‫موســیقی آذربایجان نزدیک اســت‪.‬‬

‫بــه علت شــباهتی که بــه دســتگاه شــور دارد‪،‬‬ ‫شــناخت آن کمــی به آگاهــی نیــاز دارد‪ .‬در واقع‬ ‫اگر دســتگاه شــور را خــوب بشناســید‪ ،‬می توانید‬ ‫بــه تفــاوت نغمه های نــوا با شــور پی ببریــد‪ .‬با‬ ‫ایــن حــال اگــر دلتــان یک شــور و حال حســابی‬ ‫می خواهــد‪ ،‬می توانیــد پیگیــر آهنگ هــای ایــن‬ ‫دســتگاه هم بشــوید‪.‬‬ ‫نمونــه‪ :‬تصنیــف «رفتــم در میخانــه» و آلبــوم‬

‫نمونــه‪ :‬آهنگ معــروف «مرغ ســحر» ســاخته‬ ‫مرتضی نی داوود یکی از نمونه های شــناخته شده‬ ‫ایــن دســتگاه اســت‪ .‬مرتضــی نــی داوود‪ ،‬یکی از‬ ‫شــاگردان خوب میــرزا حســینقلی و درویش خان‪،‬‬ ‫خــودش هم یکــی از ردیف دانان موســیقی ایرانی‬ ‫بود‪ .‬شــروع این آهنگ کامال الهام گرفتــه از درآمد‬ ‫ماهــور اســت‪« .‬ز من نــگارم خبر نــدارد» از آلبوم‬ ‫آهنــگ وفا و «ز دســت محبــوب» از آلبوم شــب‬ ‫وصــل هم در این دســتگاه خوانده شــده اســت‪.‬‬

‫دستگاه ها ی هفت گانه موسیقی‬

‫‪ -1‬شور‬

‫«نــوا مرکــب خوانــی» از محمدرضا‬ ‫شــجریان دو نمونه از این دستگاه است‪.‬‬ ‫«کنســرت نوا» از حســین علیزاده که دو نوازی تار‬ ‫و تنبک اســت و آلبــوم «نینوا» باز هم از حســین‬ ‫علیــزاده از دیگر نمونه های این دســتگاه اســت‪.‬‬

‫شــادی دارد‪ .‬اگر دلتــان می خواهد با شــنیدن یک‬ ‫موسیقی ســنتی شاد شــوید‪ ،‬آهنگ هایی از این‬ ‫دســتگاه را گــوش کنید که اتفاقــا نمونه های‬ ‫زیادی هــم دارد‪.‬‬

‫آمــوزش داد و این دو نفر شــدند ســر شــاخه های‬ ‫موســیقی ایران و مولفان ردیف های موســیقی‬ ‫ایرانــی‪ .‬حاال ســال ها بعد از آن ماجــرا‪ ،‬برای‬ ‫ایــن که وقتــی حــرف از موســیقی ایرانی‬ ‫می شــود کمــی اطالعات داشــته باشــید‪،‬‬ ‫گــزارش «همشــهری جــوان» را کــه بــه‬ ‫معرفی دســتگاه های اصلی موسیقی ایرانی‬ ‫پرداخته اســت در ادامــه بخوانید‪.‬‬ ‫ردیــف موســیقی ایرانــی از دو بخــش اصلــی و‬ ‫فرعی تشــکیل می شــود‪ .‬قســمت اصلی اش شامل‬ ‫هفت دســتگاه می شــود که هر کدام حــال و هوا‬ ‫و البتــه طرفداران خاص خــودش را دارد‪ .‬این هفت‬ ‫دســتگاه‪ ،‬موســیقی اغلــب نواحــی ایــران را دربر‬ ‫می گیــرد و بســیاری از آهنگ هــای خاطــره انگیر‬ ‫دوران کودکی مــان را هــم در دل خــود جــای داده‬ ‫است‪.‬‬

‫ایرانی‬

‫‪ -2‬نوا‬

‫بســیاری از آهنگ هایــی که در جشــن ها پخش‬ ‫می شــود‪ ،‬در همین دســتگاه شــور ســاخته شده‬ ‫اســت‪ .‬همان طــور که از اســمش هم پیداســت‪،‬‬ ‫موســیقی این دســتگاه پر اســت از شــور و انرژی‪.‬‬ ‫‪60‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪60 Kheradmand‬‬


59 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬59


58 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬58


‫انتفاعــی که از طریق آموزش خصوصی و مربیگری‪،‬‬ ‫دانــش آمــوزان کم درآمــد را برای کالــج آماده می‬ ‫کنــد‪ .‬کالــج ترک بــه هشــت مــکان در کالیفرنیا‪،‬‬ ‫کلرادو و لوئیزیانا گســترش یافته اســت‪.‬‬ ‫در اوایــل ســال هــای ‪ ،2000‬پاول جابز مؤسســه‬ ‫امرســون کالکتیــو (‪Emerson‬‬ ‫‪ )Collective‬را راه انــدازی کــرد‪،‬‬ ‫ســازمانی که با تمرکز روی مهاجرت‪،‬‬ ‫عدالــت اجتماعــی و تحصیــات‬ ‫کمک هــای مالی و ســرمایه گذاری‬ ‫انجــام می دهــد و نــام آن از رالف‬ ‫والــدو امرســون مقالــه نویــس و‬ ‫شــاعر آمریکایی گرفته شــده است‪.‬‬ ‫امرســون کالکتیو بر خالف ســازمان‬ ‫هــای غیر انتفاعی ســنتی‪ ،‬شــرکتی‬ ‫خصوصی اســت که روی اســتارتاپ‬ ‫هایــی مثــل ‪ AltSchool‬ســرمایه‬ ‫گذاری کرده‪ ،‬مدرســه ای که با ارائه‬ ‫آموزش بــه دانش آمــوزان از طریق‬ ‫تکنولــوژی‪ ،‬هدفش متحــول کردن‬ ‫آمــوزش و پرورش اســت‪.‬‬ ‫ســپتامبر گذشــته‪ ،‬پــاول جابــز از‬ ‫طریــق امرســون ‪ 50‬میلیــون دالر روی ‪XQ: The‬‬ ‫‪ Super School Project‬ســرمایه گــذاری کــرد‪،‬‬ ‫مؤسســه ای که قصد دارد برنامه آموزشی دبیرستان‬ ‫ها را از درون بــه بیرون اصالح کند‪ .‬او رئیس هیئن‬

‫مدیره ‪ XQ‬اســت‪.‬‬ ‫پــاول جابز عضــو هیئت رییســه ســازمان های‬ ‫متعــددی بــوده کــه از آن جملــه مــی تــوان به‬ ‫‪ ،Teach for America‬ســازمان ‪Conservation‬‬ ‫‪ ،International‬و ســازمان ‪New America‬‬

‫‪ Foundation‬اشــاره کــرد‪ .‬او عضــو ســازمان غیر‬ ‫انتفاعــی شــورای روابــط خارجی و هیئــت امنای‬ ‫دانشــگاه اســتنفورد اســت‪ .‬پاول جابز بــه همراه‬ ‫مایکل بلومبرگ و ری دالیو‪ ،‬عضو مؤســس سازمان‬

‫‪57‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫بیــن المللی شــورای رهبــری آب و هوا اســت‪.‬‬ ‫پــاول جابــز همچنیــن وارد ورزش نیــز شــده و‬ ‫ســهامی در شــرکت & ‪Monumental Sports‬‬ ‫‪ Entertainment‬خریــداری کــرده‪ ،‬کــه مالک تیم‬ ‫بســکتبال واشــینگتن ویزاردز‪ ،‬تیم هاکــی روی یخ‬ ‫واشــینگن کپیتالز‪ ،‬و ســالن ورزشی‬ ‫سرپوشــیده کپیتال وان آرنا اســت‪.‬‬ ‫پــاول جابــز و ســازمان امرســون‬ ‫کالکتیــو بــا لئــون ویزلتیــر وارد‬ ‫همکاری شــده بودند تــا مجله ای‬ ‫تــازه به نام ایده (‪ )Idea‬را تشــکیل‬ ‫دهنــد‪ .‬ولی زمانی کــه در ماه اکتبر‬ ‫ویزلتیر از ســوی همکاران ســابقش‬ ‫در مجلــه نیو ریپابلیــک مورد اتهام‬ ‫رفتار نامناسب جنســی قرار گرفت‪،‬‬ ‫پــاول جابــز از این ســرمایه گذاری‬ ‫صرف نظــر کرد‪.‬‬ ‫در ‪ 28‬جــوالی ‪ ،2017‬ســازمان‬ ‫امرســون کالکتیو اکثریت ســهام را‬ ‫در مجلــه آتالنتیک به دســت آورد‪.‬‬ ‫پــاول جابــز بیانیه ای صــادر کرد و‬ ‫از ایــن مجلــه به خاطر تالشــش در‬ ‫«ایجاد برابری برای همه مردم؛ درخشــان نمودن و‬ ‫دفاع از اندیشــه های آمریکایــی؛ احترام به فرهنگ‬ ‫و ادبیــات آمریکایی؛ و پوشــش تجربه حیرت آور و‬ ‫گاهی آشــفته دموکراتیــک» تجلیل کرد‪.‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪57 Kheradmand‬‬


‫زندگی «پاول جابز»‬

‫‪ ،‬همسر نیکوکار استـیو جابز‬

‫لورن پاول جابز همســر مؤســس فقید اپل‪ ،‬اســتیو‬ ‫جابز اســت‪ .‬او تبدیــل به شــخصیتی تأثیرگذار و‬ ‫مهــم در دنیای ســرمایه گذاری شــده اســت‪ .‬بر‬ ‫اســاس اعالم مجلــه فوربس‪ ،‬لورنس پــاول جابز‬ ‫بــا ارزش خالــص ‪ 20.7‬میلیــارد دالر در بیــن‬ ‫ثروتمندتریــن زنــان جهــان قرار گرفته اســت‪.‬‬ ‫بعد از مرگ اســتیو در ســال ‪ ،2011‬پاول جابز‬ ‫ثــروت او که عمدتاً ســهامش در شــرکت های‬ ‫اپــل و دیزنی بود را به ارث برد‪ .‬در اینجا نگاهی‬ ‫داریم بــه زندگی ایــن تاجر و نیکــوکار‪ .‬الرنس‬ ‫پــاول جابــز در ســال ‪ 1963‬در وســت میلفورد‬ ‫در ایالــت نیوجرســی آمریــکا متولد شــد‪ .‬وقتی‬ ‫او ‪ 3‬ســال داشــت‪ ،‬پدرش که خلبــان بود در‬ ‫تصادف هواپیما کشــته شــد و مادرش بعداً‬ ‫ازدواج مجــدد کرد‪.‬‬ ‫بعــد از گرفتن دو لیســانس در علوم سیاســی‬ ‫و اقتصاد از دانشگاه پنســیلوانیا‪ ،‬پاول جابز‬ ‫در وال اســتریت برای دو شــرکت مریل‬ ‫لینــچ و گلدمــن ســاکس کار کــرد و‬ ‫بعــد در ســال ‪ 1989‬از مدرســه‬ ‫کســب و کار اســتنفورد مدرک‬ ‫‪ MBA‬دریافــت کــرد‪ .‬در حین یک‬ ‫ســخنرانی‪ ،‬اســتیو جابز برای مدت‬ ‫کوتاهــی کنــار پــاول نشســت و‬ ‫بعد بــه عنوان ســخنران میهمان‬ ‫در ســالن ســخنرانی کرد‪ .‬بعد از‬ ‫سخنرانی‪ ،‬اســتیو در پارکینگ به‬

‫پاول پیشــنهاد داد که مالقات شــامی با هم داشته‬ ‫باشــند‪ .‬پاول با پیشــنهاد او موافقت کرد‪ ،‬و بعد آن‬ ‫دو برای همیشــه با هــم بودند‪.‬‬ ‫آن دو در مــارچ ‪ 1991‬در هتــل آهواهنی در پارک‬ ‫ملی یوســیمیتی ازدواج کردند‪ .‬این زوج ســه فرزند‬ ‫داشــتند‪ :‬ریــد‪ ،‬ارین و ایــو‪ .‬زمانی که اســتیو جابز‬ ‫در ســال ‪ 2011‬در اثر ابتال به ســرطان درگذشــت‪،‬‬ ‫همســرش ثروت او (شــامل ‪ 5.5‬میلیون سهام اپل و‬ ‫‪ %7.3‬ســهام در شــرکت والت دیزنی) را به ارث برد‬ ‫و میلیاردر شد‪.‬‬ ‫ســهام پاول جابــز در دیزنی در ابتــدا او را تبدیل‬ ‫به بزرگترین ســهامدار این کمپانی کــرد‪ ،‬ولی طبق‬ ‫اعالم مجله ورایتی‪ ،‬در ســال ‪ 2017‬ســهام خود را به‬ ‫نصــف کاهش داد‪ .‬پــاول جابز تمرکز زیــادی روی‬ ‫نیکوکاری و خیریه داشــته است‪ .‬او در مصاحبه ای‬ ‫با نیویورک تایمز در ســال ‪ 2013‬گفت‪« ،‬در وســیع‬ ‫تریــن حالــت‪ ،‬ما بایــد از دانش خود‪ ،‬شــبکه خود‬ ‫و روابــط خود اســتفاده کنیم تا حداکثــ ِر خوبی و‬ ‫نیکــی را ایجاد کنیم‪».‬‬ ‫در اوایــل دهه ‪ ،90‬او کمپانی تــراورا (‪)Terravera‬‬ ‫را تأســیس کرد‪ ،‬شــرکتی در زمینه غذاهای طبیعی‬ ‫کــه هدف آن توســعه مــواد خــام ارگانیــک مثل‬ ‫حبوبــات و دانه هــا بــرای صنایع غذایی بــود‪ .‬او‬ ‫بعــداً از تــراورا کناره گیــری کرد تا زمان بیشــتری‬ ‫را روی آمــوزش و تربیــت خانــواده اش صرف کند‪.‬‬ ‫در ســال ‪ 1997‬پــاول جابــز مؤسســه کالج ترک‬ ‫(‪ )College Track‬را تأســیس کــرد‪ ،‬ســازمانی غیر‬

‫او در مورد فعالیتهای خیرخواهانه میگوید‪:‬‬ ‫«ما باید در وسیع ترین حالت‪ ،‬از دانش خود‪،‬‬ ‫شبکه خود و روابط خود استفاده کنیم‬ ‫حداکثر خوبی و نیکی را ایجاد کنیم‪».‬‬ ‫تا‬ ‫ِ‬

‫‪56‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪56 Kheradmand‬‬


‫دســت می شــود و موجی بــه راه می انــدازد‪ .‬اینها همه اتفاقاتی اســت که در‬ ‫شــبکه هــای اجتماعی نظیر فیس بــوک رخ می دهد‪ .‬اما این الیک های ســاده‬ ‫چندان هم بی معنا و بی اعتبار نیســتند‪ .‬هر الیک نشــانه یک عقیده و نوعی‬ ‫حمایت است‪.‬‬ ‫فعــاالن مدنــی‪ ،‬و کنشــگران اجتماعی به خوبــی پی به این قضیه بــرده اند‪.‬‬ ‫آنها از شــبکه های اجتماعی و قابلیت های آن در جهت اهداف خودشــان بهره‬ ‫می گیرند‪ .‬شــاید در گذشــته کســانی که در اعتراض به یک جریــان به خیابان‬ ‫مــی ریختند‪ ،‬چندان از ســوی بقیــه مردم حمایــت نمی شــدند‪ .‬دالیلش هم‬ ‫بســیار بود؛ شــاید افــراد به موقع از فعالیــت اعتراضی آگاه نمی شــدند‪ ،‬یا به‬ ‫هر دلیلی نمی توانســتند خودشــان را به مکان اعتراض برســانند‪ .‬اما به لطف‬ ‫شــبکه های اجتماعی این موانع از میان برداشــته شــده و افراد مــی توانند از‬ ‫هــر جــای دنیا با فعــاالن مدنــی همراهی کنند‪ .‬یکــی عریضه می نویســد و‬ ‫میلیــون هــا نفر به صــورت مجازی و از طریــق اینترنــت آن را امضا می کنند‪.‬‬ ‫یکــی هشــتگ می زنــد و میلیون هــا نفــر آن را در توییتر دنبال مــی کنند تا‬ ‫ترند شود‪.‬‬

‫‪55‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫آزارهای اجتماعی روی خط اینترنت‬

‫کنشــگری هشــتگی به زنان کمک کرده صدای خود را به گوش همه برســاند‪.‬‬ ‫زنان در ســال های اخیر موفق شــده اند به کمک شــبکه های اجتماعی‪ ،‬سایر‬ ‫افــراد را از خشــونت های مختلف که علیه شــان صورت می گیــرد‪ ،‬آگاه کنند‪.‬‬

‫صدها هزار نمونه از هشــتگ هایــی وجود دارد که کمک کــرده صدای گمنام‬ ‫تریــن زن ها در کشــورهایی ماننــد نیجریه به گــوش همه مردم در سرتاســر‬ ‫جهان برســد‪ .‬هشــتگ ‪ BringBackOurGirls‬که به عنــوان کمپین برای نجات‬ ‫دختــران نیجریــه ای به راه افتاد‪ ،‬بیــش از چهار میلیون و ‪ 500‬هــزار مرتبه در‬ ‫توییت دســت به دست شد‪.‬‬ ‫هنــوز هم عده ای بر ســر ایــن موضوع بحث می کنند که ترند شــدن چنین‬ ‫هشــتگ هایــی چه فایــده ای دارد؟ مــی توان پاســخ هایی برای این مســئله‬ ‫پیدا کرد‪« .‬بحث درباره فمینیســم در توییتر در ســه سال گذشــته بیش از ‪300‬‬ ‫درصــد افزایــش پیدا کرده اســت‪ ».‬این را مولــی واندور‪ ،‬کارشــناس توییتر‪،‬‬ ‫در گفتگــو بــا گاردیــن می گوید‪ .‬بررســی هایی که او داشــته‪ ،‬نشــان می‬ ‫دهد کاربرد واژه فمینیســم در شــبکه های اجتماعی نظیــر توییتر افزایش‬ ‫چشــمگیری داشــته اســت‪ .‬اما این افزایش به چــه کاری می آیــد؟ او می‬ ‫گویــد‪« :‬به نظــرم داریم به نقطه اوج ماجرا نزدیک می شــویم‪ .‬برخی افراد‬ ‫ارزش شــبکه هــای اجتماعــی را نادیده می گیرنــد و معتقدند آنجا فضایی‬ ‫ِ‬

‫بقیه در صفحه ‪72‬‬

‫بوک گذشــته نیســت؛ وســیله ای بــرای احقاق حق‬ ‫فیس بوک دیگر آن فیس ِ‬ ‫اســت‪ .‬هر آنچه در آن به اشــتراک گذاشته می شــود‪ ،‬قابلیت این را دارد که به‬ ‫دادخواســتی مدنــی و بزرگ تبدیل شــود و تغییراتی بزرگ ایجــاد کند‪ .‬فعاالن‬ ‫حقوق زنان و فمینیســت ها نیز جزو کســانی هســتند که ســعی دارند از این‬ ‫ظرفیــت های فیس بــوک نهایت اســتفاده را ببرند‪ .‬آنها می داننــد که همه به‬ ‫ســاحی مانند توییتر‪ ،‬اینســتاگرام یا فیس بوک مجهز هستند و یک تلنگر کافی‬ ‫اســت تا از این ســاح برای دســت یافتن به حق خود اســتفاده کننــد‪ .‬به این‬ ‫ترتیــب تنهــا وظیفه ای که پیــش روی خود می بینند‪ ،‬تلنگر زدن و آگاه ســازی‬ ‫فعاالن در شــبکه های اجتماعی اســت‪ .‬نمونه های این اتفاقات در ســال های‬ ‫اخیر بســیار زیاد بوده است‪.‬‬ ‫ســال ‪ 2012‬بــود که ســازمان زنان‪ ،‬فعالیت و رســانه (‪ )WAM‬فیــس بوک را‬ ‫هــدف قرار داد و کمپینــی راه انداخت‪ .‬هدف از این کمپین‪ ،‬تحت فشــار قرار‬ ‫دادن شــرکت هایی بود که تصاویر خشــونت علیه زنان را در تبلیغات خود به‬

‫نمایــش می گذارند‪ .‬کســانی که از ایــن کمپین حمایت می کردنــد‪ ،‬کافی بود‬ ‫تا از هشــتگ ‪ Fbrape‬اســتفاده کنند‪ .‬این هشــتگ در فیس بوک علیه شرکت‬ ‫هایی اســتفاده می شــد که تبلیغاتی با مضمون خشــونت علیه زنان داشــتند‪.‬‬ ‫کاربــران با هشــتگ های خود این شــرکت ها را بمبــاران کردنــد و در نهایت‬ ‫اقدام شــان ثمربخش بود‪ .‬فیس بوک در مدتی کوتاه پاســخ داد که این شــرکت‬ ‫هــا قوانین خــود را اصالح خواهند کــرد و این اصالحیه ها بــه صورت عمومی‬ ‫منتشــر خواهد شــد‪ .‬به این ترتیب هر فعالیت و تبلیغ ضدزنــی در فیس بوک‬ ‫ممنــوع شــد‪ .‬این تنها یــک نمونــه از صدها موردی اســت که انجام شــده و‬ ‫نتیجه داده است‪.‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪55 Kheradmand‬‬


‫خوب‪ ،‬بد‪ ،‬جلف‬

‫مجازی‬ ‫مریم عربی و‬ ‫صدیقهثنایی‬

‫اســمش را گذاشــته اند کلیک تیویســم؛ یعنی اکتیویسم با یک‬ ‫کلیــک! یعنی در خانه ات بنشــینی و با یک کلیــک به یک فعال‬ ‫حقوق بشــر یا حــوزه زنان یا هر حــوزه پرچالش دیگــری تبدیل‬ ‫شــوی‪ .‬این بالیی اســت که به باور بســیاری از کارشناســان بر سر‬ ‫فمینیســت هــا هم آوار شــده‪ .‬بســیاری از کمپین هــای دفاع از‬ ‫حقوق زنان حاال با ســروصدای بســیار زیاد در فضــای مجازی به‬ ‫راه می افتد و عده ای در گوشــه و کنار دنیا برایش ســر و دســت‬ ‫مــی شــکنند و غربی ها اظهــار نگرانی و تاســف می کننــد‪ ،‬اما‬ ‫در عمل هیچ نتیجه ای در کار نیســت؛ همچنــان در نقطه صفر؛‬ ‫انــگار روی دوچرخــه ثابت با تمام قدرتــت رکاب بزنی و یک قدم‬ ‫هــم جلوتــر نروی‪ .‬امــا این همه تــاش و تقال واقعــا هیچ نتیجه‬ ‫ای ندارد؟‬ ‫عــده ای هــم هســتند که مــی گویند کمپیــن های‬ ‫شــبکه های اجتماعی وضعیت زنــان را در دنیا نه‬ ‫یک پله‪ ،‬بلکــه چندین پله ارتقــاء داده‬ ‫انــد و اصــا در این حــوزه انقالب‬ ‫کرده انــد‪ .‬در ادامه به خوب‬ ‫و بد فمینیســم‬ ‫مجا ز ی‬ ‫و‬ ‫نمونــه هــای‬ ‫کارآمــد آن نگاهــی‬ ‫انداختــه ایــم‪.‬‬ ‫سوزان آنتونی یکی‬ ‫از صدها زنــی بود که‬ ‫ســال ها پیش به عنوان‬ ‫فعــال حقــوق زنــان در‬ ‫آمریکا بــرای احقاق حقوق‬ ‫زنــان تــاش مــی کــرد‪ .‬او‬ ‫ابزار چنــدان قدرتمندی در‬ ‫اختیار نداشــت؛ همه آنچه‬ ‫می توانســت انجام بدهد‪،‬‬ ‫ایــن بــود کــه ســاالنه بــه‬ ‫چندین ســفر مختلف برود‬ ‫و بیــن ‪ 75‬تا ‪ 100‬ســخنرانی‬ ‫را برگــزار کند‪ .‬وقــت هایی‬ ‫جمــع مــی‬ ‫هــم عــده ای را دور خــود‬ ‫کــرد و بــا پالکاردهای اعتراضی‪ ،‬جنبشــی را در خیابــان ها به راه‬ ‫مــی انداخــت‪ .‬او هر چقدر هم که ســفر می کرد‪ ،‬بــاز هم نمی‬ ‫توانســت آن طور کــه باید‪ ،‬بر موانــع جغرافیایی غلبــه کند؛ هر‬ ‫چقــدر هــم که ســخنرانی می کــرد‪ ،‬باز هــم عــده ای بودند که‬ ‫فرســنگ هــا از او فاصلــه داشــتند و صدایش را نمی شــنیدند‪.‬‬ ‫امــا حــاال زمانه عوض شــده اســت‪ .‬اینترنت شــکل تــازه ای به‬ ‫فعالیت های مدنی از جمله جنبش های فمینیســتی داده اســت‪.‬‬ ‫دیگــر نیــازی به ســخنرانی های طوالنی مــدت و راه افتــادن در‬ ‫خیابــان ها نیســت‪ .‬یک عریضــه اینترنتی که قــدرت بیان خوبی‬ ‫داشــته باشــد‪ ،‬کافی اســت تا میلیون هــا امضای مجــازی پای آن‬ ‫ثبت شــود و گروهی را تحت فشــار قرار بدهد‪ .‬حاال همه فعاالن‬ ‫مدنــی از جمله فمینیســت ها دریافته اند که نیازی نیســت برای‬ ‫به ثمر نشســتن فعالیت های شــان راه دوری بروند؛ کافی اســت‬

‫‪54‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫در منــزل یا محــل کار‪ ،‬یک هشــتگ بــرای دفاع از حقــوق زنان‬ ‫بزنند و منتظر بنشــینند تا کاربران توییتری آن را ترند کنند و غوغا‬ ‫فصل فمینیســم اینترنتی اســت‪.‬‬ ‫بــه راه بیندازند‪ .‬این روزها ِ‬

‫فعاالنهشتگی‬

‫موج جدیدی از فمینیســم به راه افتاده که تنها یک ســاح دارد‪:‬‬ ‫«هشــتگ»! تــا همین یک دهــه پیش آنهــا که می خواســتند با‬ ‫جنســیت گرایی مبارزه کننــد‪ ،‬راه های عمومــی خیلی کمی برای‬ ‫ابراز خودشــان داشــتند‪ .‬به ندرت در مجامع عمومی درباره ارزش‬ ‫های فمینیســم و فمینیســت ها بحث می شد‪ .‬مردم‬ ‫فعــاالن فمینیســت را نمی شــناختند و در‬ ‫نتیجــه فعالیــت برای ایــن دســته از افراد‬ ‫دشــواری های بســیاری داشــت‪ .‬پیش از‬ ‫آن کــه فیس بــوک و توییتر قــدم به دنیا‬ ‫بگذارند‪ ،‬کمتر کســی فرصت پیدا می کرد‬ ‫از کارش مرخصــی بگیرد‬ ‫و بــه شــهرهای‬ ‫مختلف بــرود تا‬ ‫ایــده خــودش را‬ ‫در میــان عمــوم‬ ‫مــردم گســترش‬ ‫بدهــد امــا حــاال‬ ‫شــیوه فعالیــت های‬ ‫مدنــی و جنبــش هــای‬ ‫فمینیســتی تغییــر کــرده و‬ ‫شــکل تازه ای به خــودش گرفته‬ ‫اســت‪ .‬شکل «هشــتگی»!‬ ‫کنشــگری فمینیســتی بــه لطف‬ ‫شــبکه های اجتماعی به شــیوه ای‬ ‫دموکراتیک درآمده و هر کســی می‬ ‫تواند تنها با یک حســاب کاربری در‬ ‫توییتــر و تنها به کمک هشــتگ در‬ ‫این جنبش مشــارکت داشــته باشد؛‬ ‫البتــه باید میل به مبارزه نیز داشــته‬ ‫باشــد‪ .‬یعنــی اگــر یک فمینیســت‬ ‫واقعــی باشــد‪ ،‬دسترســی بــه همین‬ ‫شــبکه هــای اجتماعی برای پیشــبرد‬ ‫اهدافــش کفایت مــی کند‪.‬‬ ‫فیس بــوک‪ ،‬توییتر‪ ،‬تامبلر و اینســتاگرام مرزهــای جغرافیایی و‬ ‫فاصلــه هــا را به عنــوان بــزرگ ترین موانــع در ایــن راه از میان‬ ‫برداشــته اند‪ .‬فعاالن از طریق این ســکوها به راحتی اندیشــه ها‬ ‫و افــکار خــود را با عموم مــردم در میان می گذارنــد و در جهت‬ ‫آگاهــی بــه بحــث و گفتگوی مجــازی مــی پردازند‪ .‬حــاال دیگر‬ ‫خبــری از پالکاردها و ســخنرانی های آتشــین در مجامع عمومی‬ ‫به اندازه گذشــته نیســت‪ .‬هر کســی که نمی تواند در اعتراضات‬ ‫شــرکت کند‪ ،‬کافی اســت بــه توییتر بــرود و با موج هشــتگ ها‬ ‫همراه شــود‪ .‬این همراهی ها شــکل جدیــدی از ‪1‬ی اجتماعی را‬ ‫ایجــاد کــرده و جنبش زنان بیشــترین فایده را از آن برده اســت‪.‬‬

‫جنبش های فیس بوکی‬

‫تنهــا چیزهایی که رد و بدل می شــود‪ ،‬چند الیــک و در بهترین‬ ‫حالــت چند کامنت اســت؛ گاهی هم هشــتگ هایی دســت به‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪54 Kheradmand‬‬


‫در این‬ ‫چیــزی به‬ ‫موقعیــت بــا‬ ‫عنوان «مناســک غرزدن» مواجهیم و قواعد رفتاری‬ ‫حاکم بر آن‪ .‬در بســیاری هم نشــینی ها (مهمانی‬ ‫ها‪ ،‬دورهم نشــینی هــا و‪ )...‬اجرای این مناســک و‬ ‫قاعد آن به جزء الینفک آن ها تبدیل شــده اســت؛‬ ‫افــراد از جایی و از موضوعی غرزدن را شــروع می‬ ‫کنند ‪.‬‬ ‫در ایــن مناســک‪ ،‬بقیه حاضــران بــا «غرزننده»‬ ‫همدلــی و همراهی می کنند؛ ایــن رفتار به صورت‬ ‫«پــاس کاری» ادامه مــی یابد و فرد یــا افراد دیگر‬ ‫حاضــر در جمع‪ ،‬در آن مشــارکت می کنند‪ .‬در این‬ ‫رفتــار‪ ،‬گاه چیزی شــبیه به « ُمدگری» در موســیقی‬ ‫اتفــاق می افتــد؛ درواقع عالوه بــر موضوع بحث‪،‬‬ ‫گاه ریتــم یا تمپوی (ضرباهنگ و ســرعت) غرزدن‬ ‫تغییر می کنــد؛ برای مثال‪ ،‬بحث از غــرزدن درباره‬ ‫وضعیــت ترافیک و آلودگی هــوا یا پیش بینی های‬ ‫غلــط آب و هــوا شــروع مــی شــود و در ادامه به‬ ‫موضــوع گرانی‪ ،‬تورم‪ ،‬فســاد‪ ،‬مقوله های سیاســی‬ ‫و‪ ...‬پرداخته می شــود‪.‬‬ ‫گاه بیشــترین وقت یک مهمانی خانوادگی یا قرار‬ ‫دوســتانه به همین «مناســک غرزدن» مــی گذرد‪.‬‬ ‫رفتــار کســانی کــه در چنیــن جمع هایــی در این‬ ‫مناســک شــرکت نمی کنند‪ ،‬از ســوی دیگران رفتار‬ ‫مناســبی تلقی نمی شــود‪ .‬درواقع از همه حاضران‬ ‫انتظار می رود در این مناســک مشــارکت داشــته‬ ‫باشــند‪ ،‬چه به عنــوان «غرزننده» و چــه به عنوان‬ ‫«شــنونده فعال»؛ شنونده فعال کســی است که با‬ ‫رفتارهــای خود به غرزننده یا ســایرین نشــان می‬ ‫دهــد به موضوعات مطرح شــده عالقه مند اســت‬ ‫یا به نحوی (با ســوال پرســیدن یــا تایید گفته های‬ ‫دیگــران) آن هــا را به ادامه این مناســک تشــحیذ‬ ‫می کند‪.‬‬

‫«غرزدن»؛ ساز و کاری برای اعالم نارضایتی‬

‫(اگرچــه کوتــاه و موقت)‪.‬‬ ‫غــرزدن گاه زمانی اتفاق‬ ‫مــی افتد که شــما نمی‬ ‫توانید پرســش یا پرسش‬ ‫هــای خــود را بــه طور‬ ‫شــفاف و صریــح مطرح‬ ‫کنیــد‪ .‬از این منظر شــاید‬ ‫بتوان غــرزدن را رفتــاری در‬ ‫امتــداد «فرهنگ اعتــراض» در‬ ‫تاریخ فرهنگــی ایران تلقــی کرد‪،‬‬ ‫چه در فرهنگ عامــه و چه در ادبیات‬ ‫کالســیک ایران (شــعر)؛ ابهام‪ ،‬نمادپــردازی‪،‬‬ ‫تمثیــل‪ ،‬کنایــه و نظایــر آن ابزارهایی هســتند که‬ ‫اصحــاب فرهنگ در ایــران به وفــور از آن ها برای‬ ‫بیان غیرمســتقیم دیدگاه هــای اعتراضی یا انتقادی‬ ‫خود اســتفاده کــرده اند‪.‬‬ ‫غــرزدن هــم مــی تواند چنیــن کارکردی داشــته‬ ‫باشد؛ شــما غر می زنید تا اعتراض کرده باشید‪ .‬گاه‬ ‫شــما به موضوعی معترضید یا از موضوعی ناراضی‬ ‫هســتید‪ ،‬اما ایــن اعتراض یــا نارضایتی خــود را از‬ ‫طریــق بهانه جویی یا غــرزدن دربــاره موضوعات‬ ‫دیگــر (و گاه بــی ربط و نــاوارد) دنبــال می کنید‪.‬‬ ‫همــه مــا چنیــن رفتارهــا یا واکنــش هایــی را در‬ ‫زندگی شــخصی مــان تجربه کــرده ایم‪ .‬‬

‫رهایی امیدوارکننده از بند «غرزدن»‬

‫ظاهــرا غــرزدن خــواه ناخــواه بــه یــک الگوی‬ ‫رفتــاری در فرهنــگ عمومــی مــان تبدیل شــده‬ ‫اســت‪ .‬الگوهای رفتــاری از ســوی جامعه تعریف‬ ‫و ارائــه مــی شــوند؛ ایــن الگوها نه یک شــبه که‬ ‫به تدریج و براســاس شــرایط جامعــه‪ ،‬نیاز جامعه‬ ‫و کارکردهایــی که می توانند ایفا کنند‪ ،‬شــکل می‬ ‫گیرند‪ .‬در شــکل گرفتن آن ها‪ ،‬متغیرهای گوناگونی‬ ‫نقــش دارنــد و آمــوزش آن هــا هــم بــه شــکل‬ ‫غیرمســتقیم (غیررســمی) و هم به شکل مستقیم‬ ‫(رســمی) انجام می شــود‪ .‬غرزدن را براساس چنین‬ ‫تعریفی از الگــوی رفتاری (فرهنگی) باید بررســی‬ ‫کــرد؛ الگویــی که افــراد عموما خــود را موظف به‬ ‫مکلف بــه تبعیت از آن احســاس مــی کنند‪.‬‬ ‫گاه ایــن الگوهــای رفتــاری به عنوان ســنت‪ ،‬در‬ ‫یــک فرهنگ باقی مــی مانند‪ ،‬بدون ایــن که دیگر‬ ‫کارکردهای اولیه خود را داشــته باشــند؛ رفتارهایی‬ ‫کــه از ســر عــادت و ســنت از ما ســر مــی زنند‪.‬‬ ‫در بســیاری از مــوارد چنیــن ســنت ها یــا منش‬ ‫هایی‪ ،‬خــود یکی از جــدی ترین موانع پیشــرفت‬ ‫یــا کامیابی یک جامعه انــد‪ .‬با این حــال برخی از‬ ‫ما از ایــن رفتارها گریزانیم؛ کم نیســتند آدم جایی‬ ‫که دیگر حوصله شــنیدن غرزدن های ایــن و آن را‬ ‫ندارند و به آســتانه خســته شــدن از غرزدن رسیده‬ ‫انــد‪ .‬هر گاه خــود را در آســتانه چنین احساســی‬ ‫دیدیــد‪ ،‬لبخند بزنیــد و به در پیش بــودن روزهای‬ ‫بهتری امیدوار باشــید‪.‬‬

‫غــرزدن را مــی توان نشــانه ای از یــک وضعیت‬ ‫نابســامان اجتماعــی نیــز قلمــداد کــرد‪ .‬ابــزاری‬ ‫کــه مردم به وســیله آن ضمــن اعــام نارضایتی از‬ ‫شــرایط و بی پاســخ ماندن پرســش ها‪ ،‬انتظارات و‬ ‫مطالبــات‪ ،‬از نظر روانی خود را تســکین می دهند‬ ‫‪53‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪53 Kheradmand‬‬


‫میل مبهم جامعه ایرانی به‬

‫«غر زدن»‬

‫ما و این خی ِل آدم های ناراضی‬ ‫افشینداورپناه‬ ‫ظاهــرا غرزدن بــه واکنش یا رفتاری تبدیل شــده‬ ‫اســت کــه دیگــر هــدف و غایــت آن طــرح یک‬ ‫موضوع‪ ،‬مشــکل یا مســئله نیســت‪.‬‬ ‫ایــن روزهــا آدم هــای زیــادی را دور و بــرم می‬ ‫بینــم کــه از جایگاهی کــه در آن قــرار گرفته اند‪،‬‬ ‫ُ‬ ‫ناخرســندند‪ .‬آن ها فکر می کننــد در جایگاهی که‬ ‫در پــی آن بوده اند و شایســتگی اش را داشــته اند‬ ‫قــرار نگرفته اند‪ .‬این نوع نــگاه را در بین آدم های‬ ‫گوناگــون از گروه های مختلف می بینــم؛ چه زن‪،‬‬ ‫چه مرد‪ ،‬چــه آدم هــای دارای تحصیالت عالی‪ ،‬چه‬ ‫آدم هــای کم ســواد‪ ،‬بی ســواد و‪ ...‬گذشــته از این‬ ‫موضوع که چقدر در این ادعا حق با آن هاســت و‬ ‫ایــن تصور چه مقدار واقعی و چقدر توهم اســت‪،‬‬ ‫بایــد پذیرفت کــه «نارضایتــی مــداوم» و برطرف‬ ‫نشــدن نارضایتی‪ ،‬یکی از زمینه های شــکل گیری و‬ ‫تداوم رفتاری اســت که می توانیــم آن را «غرزدن»‬ ‫بنامیــم؛ بــه ویژه زمانی که ســاز و کارهــای الزم و‬ ‫نتیجــه بخش بــرای اعــام نارضایتی و رســیدن به‬ ‫رضایــت فراهم نیســت‪ ،‬حتی وقت کــه نارضایتی‬ ‫ها واقعی نیســتند‪.‬‬

‫«غرزدن» به مثابه تفریح و سرگرمی‬

‫گویی غــرزدن به واکنــش یا رفتاری تبدیل شــده‬ ‫اســت کــه دیگــر هــدف و غایــت آن طــرح یک‬ ‫موضوع‪ ،‬مشــکل یا مســئله نیســت‪ .‬انگار غرزدن‪،‬‬ ‫کارکردهــای فرهنگــی‪ -‬اجتماعی دیگــری هم پیدا‬ ‫کرده اســت که از قضا به مهم تریــن کارکردن های‬ ‫آن تبدیل شــده اند‪ .‬شــاید خنده دار‪ -‬یا تاسف بار‪-‬‬ ‫باشــد اگر یکی از کارکردهــای آن را حتی «تفریح»‬ ‫یا «ســرگرمی» قلمداد کنیم‪.‬‬

‫غرزدن از هستی آیین من است‬

‫گاه حتــی راه حــل هایی هــم داریم‪ ،‬امــا از اقدام‬ ‫خبری نیســت‪ -‬زیرا اساســا قرار نیســت مسئله یا‬ ‫مشکلی حل شــود؛ غرزدن رفتار و در سطحی دیگر‬ ‫واکنشــی اســت که هویت خود را از «تکرار شدن»‬ ‫می گیرد؛ این «تکرار شــدن» خــود هویت بخش و‬ ‫معنابخش به چنین رفتار یا واکنشــی است‪ .‬در این‬ ‫جــا از غرزدن هم بــه عنوان «رفتار» نــام می بریم‬ ‫و هــم «واکنــش»‪ ،‬زیرا این رفتار به طور مشــخص‬ ‫در واکنــش بــه یــک موقعیــت یا موضوع شــکل‬ ‫مــی گیــرد‪ .‬در غرزدن همیشــه گویی ایــن انتظار‬ ‫وجود دارد که پاســخ و حل یک مســئله‪ ،‬مشکل یا‬ ‫موضــوع غــرزدن باید از ســوی کس دیگــری یا در‬ ‫جــای دیگری ارائه شــود؛ در بســیاری از موارد مثال‬ ‫دولــت یا حکومت‪ .‬در جلســات و گردهمایی های‬ ‫دوســتانه‪ ،‬در نشســت های اداری‪ ،‬در گفت و گو با‬ ‫همــکاران و در همه جا از بــدی اوضاع می گوییم‬ ‫و مــی پرســیم؛ از دالیل ناکامی هایمــان‪ ،‬از فقر‪ ،‬از‬ ‫بی عدالتی‪ ،‬از شایسته ســاالری‪ ،‬از خویشاوندگرایی‬ ‫(پارتــی بازی) و نظایــر آن‪ ،‬به نحوی کــه گویی ما‬ ‫بیــرون‪ ‬گود ایســتاده ایــم و در چنیــن چرخه ای‬ ‫حضــور نداریم و مدام پاســخ را به دیگــری حواله‬ ‫مــی دهیم‪ .‬این پرســش هــا و نق زدن هــا در حد‬ ‫غــرزدن هــای اجتماعــی یا گروهــی مــدام تکرار‬ ‫می شــود‪( .‬یقینا ایــن تحلیل براســاس تجربه های‬ ‫زیســته نگارنــده این یادداشــت عنوان می شــود‪،‬‬ ‫اگرچه برخی نظرســنجی هــای انجام شــده میزان‬ ‫نارضایتــی اجتماعــی ایرانــی هــا‪ -‬به عنــوان مهم‬ ‫ترین عامــل غرزدن‪ -‬را باال نشــان مــی دهد‪( .‬این‬ ‫در حالــی اســت که در یــک ســاز و کار اجتماعی‬ ‫سالم و بســامان‪ ،‬پرســش ها یا مطالبات به راحتی‬ ‫مطرح و رویه های تعریف شــده ارائه می شــوند‪.‬‬ ‫نظــام اجتماعی‪ ،‬نهادهایــی را برای پاســخگویی‬ ‫به این پرســش هــا و مطالبات تعیین کرده اســت‬ ‫(ســازمان هــا یا نهادهای سیاســت‪ ،‬اقتصــاد‪ ،‬دین‪،‬‬ ‫خانــواده‪ ،‬آمــوزش و پــروش)؛ این نهادهــا در یک‬ ‫فراینــد به پاســخگویی این پرســش ها اقــدام می‬ ‫کننــد؛ برخی از پرســش ها کــه در قالب مســائل‬ ‫اجتماعــی مطرح شــده انــد نیــز پروبلماتیک می‬ ‫شــوند و در مســیر حل مســئله قرار می گیرند‪ .‬در‬ ‫چنین شــرایطی‪ ،‬کمتــر مجالی برای نــق زدن ها یا‬ ‫غرزدن هــای اجتماعــی باقی می ماند‪ .‬ما بیشــتر‬ ‫ســوال مــی کنیم ه یا بیشــتر غر مــی زنیم؟‬ ‫امــا همان گونــه که پیــش تر اشــاره کــردم‪ ،‬در‬ ‫غرزدن معموال قرار نیســت مســئله ای حل شــود؛‬

‫در بین عموم ایرانی ها وضعیتی رایج شــده اســت‬ ‫کــه مــن آن را «غرزدن به مثابــه اجتماعی» یا «نق‬ ‫زدن هــای اجتماعــی» می نامم‪« .‬غــرزدن به مثابه‬ ‫اجتماعــی» یــا «نق زدن هــای اجتماعــی» رفتاری‬ ‫اســت کــه به نظــر می رســد بــه تدریــج به یک‬ ‫عــادت رفتاری در بین عموم ایرانی ها تبدیل شــده‬ ‫اســت؛ نوعی گالیــه کــردن از همه چیز‪ ،‬پرســش‬ ‫کــردن گالیــه آمیز از همــه چیز که فقــط و مدام‬ ‫از ســوی مــا تکرار می شــود‪ ،‬بــدون این کــه برای‬ ‫آن بــه دنبــال پاســخ‪ ،‬راه حل یــا اقدامی باشــیم‪-‬‬ ‫‪52‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫مســائلی که حــل می شــوند دیگــر غــرزدن‪ -‬در‬ ‫مفهــوم بیمارگونه ای کــه از آن صحبت می کنیم‪-‬‬ ‫نیســتند‪ .‬به نظر می رســد وقت آن رســیده است‬ ‫کــه دربــاره دالیل غــرزدن که بــه تدریــج به یک‬ ‫رفتــار یا فرهنــگ عمومی تبدیل شــده اســت‪ ،‬به‬ ‫طــور جدی تامــل کنیم‪.‬‬

‫مفهوم پردازی «غرزدن»‬

‫غرزدن بــه عنوان رفتــاری که روز به روز شــاهد‬ ‫فراگیــری یــا عمومیت یافتن بیشــتر آن هســتیم‪،‬‬ ‫موضوعی اســت که باید بهطور جــدی مورد توجه‬ ‫«جامعه شناســی روزمره» یــا «مطالعات فرهنگی»‬ ‫قرار گیــرد؛ موضوعی که بخشــی از زندگی روزمره‬ ‫ماســت‪ .‬درواقع بایــد درباره آن «مفهــوم پردازی»‬ ‫کــرد‪ .‬تــاش بــرای مفهــوم پــردازی دربــاره ایــن‬ ‫موضوع‪ ،‬ما را در مســیر مواجهه علمــی با آن قرار‬ ‫مــی دهد؛ بــرای ایــن کار باید چنیــن موضوعی را‬ ‫رفتارشناســی‪ ،‬گونه های متعــدد چنین موضوعی را‬ ‫بررســی و مقوله بندی و از ایــن طریق به تعریف‬ ‫یــا تعاریفــی از مفهوم «غــرزدن» دســت پیدا کرد‬ ‫و متغیرهای گوناگون چنین رفتارهایی را مشــخص‬ ‫کــرد؛ در چنیــن صورتــی اســت کــه می تــوان به‬ ‫تحلیــل یا تحلیل های همه جانبه از غرزدن دســت‬ ‫یافت‪ .‬شــاید در یک تعریف اولیه انســان شناختی‬ ‫غرزدن را بتوان این گونــه تعریف کرد‪« :‬بیان مکرر‬ ‫و انتقادی یک موضوع (مســئله یا مشــکل) بدون‬ ‫انتظار جدی بــرای حل شــدن آن»‪ .‬اما این تعریف‬ ‫نمــی توانــد حتی همه گونــه های «غــرزدن های‬ ‫اجتماعی» را پوشــش بدهد؛ برای مثال‪ ،‬بســیاری از‬ ‫موضوعاتــی که دلیــل اصلی غرزدن هــای گروهی‬ ‫یا اجتماعی هســتند اساســا‪ -‬یا حداقل در بسیاری‬ ‫از مواقع‪ -‬ســاختگی (خیالی)اند؛ ســاخته ذهنند یا‬ ‫فرســنگ ها از واقعیــت فاصله دارنــد‪ .‬هرگز نمی‬ ‫توان به حل مســئله ای که ســاخته و پرداخته ذهن‬ ‫اســت‪ ،‬امیدوار بود؛ از این روســت که اساسا مفهوم‬ ‫«غرزدن» به عنــوان یک رفتــار اجتماعی در جایی‬ ‫مطرح می شــود که موضوع یا مســئله دائم تکرار‬ ‫می شــود‪ ،‬بــدون این که قرار باشــد این موضوع یا‬ ‫مســئله حل شــود یا اساســا چنین انتظــاری وجود‬ ‫داشته باشد‪.‬‬

‫مناسک «غرزدن»؛ اجرای یک قطعه موسیقی‬

‫غــرزدن‪ ،‬غرغر کــردن یا نق زدن را بــه عنوان یک‬ ‫مفهوم «انسان شناختی» یا جامعه شناسانه می توان‬ ‫به عنوان «رفتاری مناســکی» بررســی و تحلیل کرد؛‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪52 Kheradmand‬‬


‫نقل و انتقاالت بازیکنان‬

‫صورت بگیرد که البته در این قرعه کشــی‪ ،‬شــانس مسابقات آخر هفته‬ ‫تیم های ضعیف تر به مراتب بیشــتر اســت‪ .‬تمام‬ ‫ایــن کارها بــرای این صورت می گیــرد که تیم های‬ ‫ضعیــف لیگ بتوانند در ســال بعــد رقابت نزدیک‬ ‫تری با غول های ‪ NBA‬داشــته باشــند‪.‬‬

‫اواســط هر فصل مســابقات ‪ ،NBA‬رقابتی تحت‬ ‫عنــوان «‪ »Allstar Weekend‬طــی ســه روز برگزار‬ ‫می شــود که جنبه نمایشــی و تفریحی دارد و البته‬ ‫بــه دلیل اســتقبال عجیب و غریب مردم و رســانه‬ ‫ها‪ ،‬درآمــد باالیی را برای برگزارکننــدگان به ارمغان‬ ‫مــی آورد‪ .‬اولیــن رویــداد ‪ Allstar Weekend‬بازی‬ ‫افراد مشــهور (‪ )Celebrity game‬اســت که در آن‬ ‫بازیگران هالیوود‪ ،‬خوانندگان‪ ،‬ورزشــکاران مشــهور‬ ‫و حتی بازیکنان ســابق ‪ NBA‬حضــور دارند‪.‬‬ ‫رویــداد دوم کــه در روز دوم برگــزار مــی شــود‪،‬‬ ‫بازی دو تیم ‪ SHAQ‬و ‪ CHUCK‬اســت‪ .‬بازیکنان‬ ‫شــرکت کننــده در این مســابقه توســط «شــکیل‬ ‫اونیــل» و «چارلز بارکلیبــاز کینان» اســطوره های‬ ‫ســابق ‪ NBA‬از بین بازیکنانی که ســال اول و دوم‬ ‫خــود را در مســابقات را ‪ NBA‬تجربــه مــی کنند‪،‬‬ ‫انتخاب می شــوند‪.‬‬ ‫رویــداد ســوم مســابقه «ســتارگان شــوت زنی»‬ ‫(‪ )Shooting Stars‬اســت که در آن چند تیم شامل‬ ‫بازیکنــان ســابق و حاضــر ‪ NBA‬از نقاط مختلف‬ ‫زمیــن اقدام به شــوت زنی مــی کنند‪.‬‬ ‫رویداد چهارم‪ ،‬مســابقه مهارت های فردی (‪Skills‬‬ ‫‪ )Challenge‬اســت که در آن بازیکنان توانایی های‬ ‫خــود مانند پــاس‪ ،‬دریبلینگ و شــوت را به نمایش‬ ‫می گذارند‪ .‬‬ ‫رویداد بعدی مســابقه شــوت ســه امتیازی است‬ ‫و رویــداد بعــدی آن کــه پرطرفدارتریــن رویــداد‬ ‫محســوب می شــود‪ ،‬مســابقه دانک (ضربه ای در‬ ‫بســکتبال کــه بازیکــن بعــد از انداختن تــوپ به‬ ‫داخل ســبد بــه حلقه آویزان می شــود) اســت‪ .‬‬ ‫در آخریــن رقابــت هم ســتارگان شــرق و غرب‬ ‫‪ NBA‬در بــازی «‪ »Allstar‬بــه مصــاف هــم مــی‬ ‫روند‪ .‬بازیکنــان اصلی هر دو تیم در این مســابقه‬ ‫بــا رای مــردم انتخاب می شــوند‪.‬‬

‫باشــگاه هــا در لیگ بســکتبال آمریکا عــاوه بر‬ ‫نقــل و انتقــاالت معمــول کــه در آن قوانینی مثل‬ ‫ســقف قرارداد پنج ســاله و فیرپلی مالی باشگاه ها‬ ‫وجــود دارد‪ ،‬می توانند به کمــک بخش جذابی به‬ ‫نــام «‪ »Draft‬نیز بازیکنان بااســتعداد ابتدای فصل‬ ‫را جذب کنند‪« .‬درفت» نام مراســمی اســت که در صفر تا سکو‬ ‫آن تیــم های لیــگ ‪ NBA‬در دو دور (یا به اصطالح لیگ بســکتبال حرفه ای آمریکا شــامل ‪ 19‬باشگاه‬ ‫راند) شــروع به انتخــاب بازیکنان خــوب و آینده از کشــور آمریکا و یک تیم از کشــور کاناداست که‬ ‫دار لیــگ دانشــگاهی آمریــکا یا دیگــر لیگ های در دو کنفرانس شــرق و غرب تقســیم می شــوند‪.‬‬ ‫هر کنفرانس شــامل ســه دســته (‪ )division‬است‬ ‫معتبر دنیــا می کنند‪.‬‬ ‫بدیــن ترتیــب همه ســاله ‪ 60‬بازیکن به وســیله تــا ‪ 15‬تیم هــر کنفرانس در گروه هــای پنج تیمی‬ ‫درفت به لیگ حرفه ای بســکتبال آمریــکا راه پیدا تقســیم شــوند‪ .‬کنفرانس شــرق شــامل آتالنتیک‪،‬‬ ‫مــی کنند کــه البته بســیاری از آن هــا نیز ممکن مرکزی‪ ،‬جنوب شــرق و کنفرانس غرب هم شــمال‬ ‫اســت فرصت بــازی در تیم اصلی را پیــدا نکنند‪ .‬با غــرب‪ ،‬جنوب غرب و پســیفیک اســت امــا درباره‬ ‫توجه به ایــن نکته مهم‪ ،‬انتخاب شــدن در درفت‪ ،‬نحــوه برگــزاری مســابقات در هر کنفرانــس باید‬ ‫پایان کار نیســت و بازیکنی کــه در درفت انتخاب بگوییــم که هر تیــم در ‪ ،NBA‬هشــت بازی پیش‬ ‫می شــود بایــد در تمرینات نیز خوب ظاهر شــده فصــل و ‪ 82‬بازی فصــل اصلی انجام مــی دهد‪ .‬به‬ ‫و بــه خصوص در لیگ تابســتانی نیز عملکرد قابل ایــن صــورت که هر تیــم‪ ،‬چهــار بازی بــا هر تیم‬ ‫قبولــی از خــود به نمایش بگــذارد‪ .‬امــا قطعا این «‪ »division‬خود‪ ،‬چهار بازی با شــش تیم ‪division‬‬ ‫ســوال برایتان پیش آمده اســت که ترتیب انتخاب های دیگر کنفرانس خود و ســه بــازی با چهار تیم‬ ‫بازیکنان و اســتعدادها در این رقابت چگونه است؟ دیگر کنفرانــس خود انجام می دهــد (‪ 52‬بازی) و‬ ‫در ســال هــای اولیــه که درفــت به تازگــی آغاز بــا هر تیم کنفرانــس دیگر نیز دو بــازی انجام می‬ ‫شــده بــود‪ ،‬تیمی کــه بدتریــن نتیجــه را در طول دهــد که مجموعا ‪ 82‬بازی می شــود‪ .‬‬ ‫فصل کســب کــرده بــود‪ ،‬اولیــن انتخــاب را بین‬ ‫بازیکنان و اســتعدادها داشــت و قانونی نیز وجود بعــد از ایــن مســابقات و بــرای تعییــن قهرمان‬ ‫داشــت که اگر تیمــی خواهان جــذب بازیکنی از فصل‪ ،‬بــازی های پلی آف‪ ،‬برگزار می شــود‪ .‬به این‬ ‫شــهر خود بود‪ ،‬می توانســت بدون رعایت ترتیب صورت که هشــت تیــم برتر هــر کنفرانس به پلی‬ ‫آف مــی روند و به صورت معکــوس (مثال تیم اول‬ ‫درفت‪ ،‬ایــن کار را انجــام دهد!‬ ‫مســلم اســت که در آن سال ها وضعیت مشخص کنفرانــس با تیم هشــتم‪ ،‬تیم دوم با هفتــم و‪ )...‬با‬ ‫و قرعــه کشــی دقیقــی مانند امــروز بــرای انجام یکدیگــر رو بــه رو می شــوند و در نهایت قهرمان‬ ‫درفت نبود و این مســئله در آن زمان کامال طبیعی هــای هــر کنفرانــس در بازی هــای فینــال با هم‬ ‫به نظر می رســید امــا با تغییراتی که در این ســال رقابــت می کنند‪ .‬هر مســابقه در بــازی های پلی‬ ‫هــا انجام شــده‪ ،‬باید برای انتخاب ها قرعه کشــی آف بــه صورت بهتریــن از هفت برگزار می شــود‪.‬‬ ‫‪51‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪51 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫همه چیز درباره‬ ‫بزرگ‌ترین لیگ‬ ‫بسکتبال دنیا‬ ‫دالر هم می رســد‬

‫‪ ‬آندره بینوم‬ ‫شــاید «آندره بینــوم» فکــر را هم نمی از ‪ BAA‬تا‪ NBA‬‬

‫علیرضاگرانپایه‬

‫کــرد کــه نامــش در تاریــخ ‪ NBA‬ماندگار‬ ‫شــود‪ .‬اول ســال ‪ 2005‬قبــل از قوانیــن اجبــار‬ ‫حضــور بازیکنان در کالج دانشــگاه ها‪ ،‬توانســت‬ ‫بدون واســطه در هجده ســالگی بــه لس آنجلس‬ ‫لیکــرز بیاید و لقب جــوان ترین بازیکــن تاریخ را‬ ‫کســب کند‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ ‬فیلجکسون‪ ‬‬

‫«فیل جکســون» همراه «شــیکاگو بولز» توانست‬ ‫شــش بار قهرمان ‪ NBA‬شود‪ .‬ســپس توانست این‬ ‫افتخــارات را بــا لس آنجلــس لیکرز تکــرار کند و‬ ‫پنــج قهرمانــی را هم بــا آن ها به دســت بیاورد تا‬ ‫پرافتخارترین ســرمربی جهان شود‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫همه چیــز از پیشــنهاد «ماکس کیــس» خبرنگار‬ ‫روزنامــه نیویورک ژورنــال به آقای «والتــر برایون»‬ ‫رییس تیم هاکی روی یخ و ســالن «بوستون» شروع‬ ‫شــد‪ .‬تا ســال ‪ 1946‬مسابقات بســکتبال در کشور‬ ‫آمریکا به مسابقات دانشــگاهی محدود می شد و‬ ‫خبــری از رقابت های فشــرده و حرفه ای نبود ولی‬ ‫اســتقبال با مردم از این ورزش و ســالن های خالی‬ ‫باعث شــد‪ 11 ،‬نفر از صاحبان استادیوم های بزرگ‬ ‫آمریکا در ششــم ژوئن در هتل «کامادور» دور هم‬ ‫جمع شــوند و برای برگزاری مســابقات «‪ »BAA‬که‬ ‫مخفف‪BASKETBALL ASSOCIATION OF ‬‬ ‫‪ AMERICA‬به توافق برســند‪.‬‬

‫شــاید برای درک محبوبیت فوتبال باید به کوچه‪،‬‬ ‫پســکوچه های برزیل بروید تــا نوجوانی را ببینید‬ ‫کــه با کمترین امکانات توپ را به تور می رســانند‪،‬‬ ‫بدون کفــش‪ ،‬بدون تغذیه و بــدون لباس برندهای‬ ‫رنگارنــگ‪ .‬اصال بی خیال برزیل‪ ،‬بگذارید ســری به‬ ‫کوچه های ســال های قبل کشــور خودمان بزنیم تا‬ ‫«ماریــس پولــودوف» رییــس هاکــی روی یــخ‪،‬‬ ‫تکه آجرهایی را ببینیم که قرار اســت نقش تیرهای ‪ ‬بوستنسلتیکس‬ ‫رقابــت هــا را بــا ‪ 60‬مســابقه در دور مقدماتی و‬ ‫دروازه کلــی نوجوانان کتانی به پــا را بازی کنند اما «بوستن ســلتیکس» با ‪ 17‬قهرمانی‪ ،‬پرافتخارترین همان قوانین مســابقات دانشــگاهی برگــزار کرد‪.‬‬ ‫بــرای این کــه بدانید بســکتبال هواداران دوآتشــه باشــگاه لیگ بســکتبال ‪ NBA‬تا به امروز است‪ .‬آن تغییرات زمان مســابقه هم در راســتای درآمدزایی‬ ‫خــود را در قلب آمریکا دارد‪ ،‬کار ســختی ندارید‪.‬‬ ‫ها در فاصله زمانی بین ســال هــای ‪ 1957‬تا ‪ 1969‬آن ها بود؛ مثال وقتی متوجه شــدند اگر اســتراحت‬ ‫یکــی از فیلم های هالیــوودی را داخل دســتگاه قــدرت بی رقیــب مســابقات بودند تــا جایی که ها بیشــتر باشــد‪ ،‬مردم بیشــتر به خرید خوراکی و‬ ‫پلیــر قــرار دهیــد تــا در یکــی از ســکانس های ‪ 11‬عنــوان قهرمانــی از ‪ 13‬عنوان ممکن را کســب وســایل دیگر در اســتادیوم مشــغول می شوند‪ ،‬در‬ ‫خیابــان گــردی قهرمان اصلــی به زمین بســکتبال کردنــد‪ .‬بعــد از آن ها «لس آنجلس لیکــرز» با ‪ 16‬ابتدا بازی را به ســه کوارتر پانزده دقیقه ای تقسیم‬ ‫کنــار خیابان برســید‪ .‬حــاال کوله های کنــار فنس قهرمانــی و شــیکاگو بولز با شــش قهرمانــی قرار کردنــد و بعــد از مدتــی به چهــار کوارتــر دوازده‬ ‫هــا را چهارچشــمی تماشــا کنید تا متوجه شــوید دارنــد‪ .‬ســازمان لیگ بســکتبال حرفــه ای آمریکا‪ ،‬دقیقه ای تغییــر دادند‪ .‬همچنین زمان مســابقات‬ ‫کــه چگونه عشــق به تق تــق های برخــورد توپ ســقف درآمد بازیکنان شــاغل در لیگ برای فصل نســبت به مســابقات دانشــگاهی طوالنی تر شد‬ ‫بســکتبال به زمین‪ ،‬نوجوانان و جوانان این کشــور ‪ 2016 -17‬را ‪ 94‬میلیــون دالر در ســال اعالم کرده‪ .‬کــه علتش فرصت بیشــتر برای تبلیغــات بود‪.‬‬ ‫را بــه فنــس های کنــار خیابان می رســاند‪.‬‬ ‫فصل گذشــته این رقم ‪ 70‬میلیون دالر بوده اســت‪ .‬ســپس مســابقات دیگری در غرب آمریــکا با نام‬ ‫تمام این داســتان ها را گفتیــم تا از ظهور بهترین البتــه منظور از ایــن عدد‪ ،‬تمــام درآمد خالص یک ‪ NBL‬برگزار شــد تا بازیکنان درجه یک دانشگاهی‬ ‫و حرفه ای ترین لیگ بســکتبال دنیــا از دل همین بازیکن از باشــگاه و شــرکت های تبلیغاتی است‪ .‬آمریکا به جــای رفتن به ‪ BAA‬بــه «‪ »NBA‬بروند‬ ‫فنس ها تعجــب کنید‪ NBA .‬برای بسکتبالیســت ‪ 29000‬هرچند شــما می توانید امســال با چیزی و چهــار تیــم «تورنتــو»‪« ،‬کلیولنــد»‪« ،‬دیترویت»‬ ‫ها و هواداران این رشــته‪ ،‬همان غول آخری اســت حــدود ‪ 108‬تا ‪ 302‬دالر‪ ،‬مســابقه تیم لس آنجلس و «پیتســبرگ» ورشکســت شــوند‪ .‬فصــل ‪-1948‬‬ ‫که همــه بی صبرانــه برای رســیدن بــه آن لحظه لیکــرز را از نزدیــک تماشــا کنید ولــی گاهی هم ‪ 1949‬مســابقات «‪( »NBA‬مخفف ‪NATIONAL‬‬ ‫شــماری می کنند و دلشــان می خواهــد برای یک قیمت بلیت یک مســابقه مثل جــدال هفتم فصل ‪ )BASKETBALL ASSOCIATION‬بــا حضــور‬ ‫بار هم که شــده بزرگ ترین چالش زندگی ورزشــی گذشته «گلدن اســتیت» و «اوکالهاما» در مسابقه هفــت تیــم از ‪ NBL‬و ‪ 10‬تیم از ‪ BAA‬شــروع به‬ ‫خــود را تجربه کنند‪.‬‬ ‫نهایــی کنفرانس غرب در بازار ســیاه بــه ‪ 29‬هزار کار کرد‪.‬‬ ‫‪50‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪50 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬






‫استینهاوس یک افسر‬ ‫پلیس نیز هست و وی بر‬ ‫این باور است که در هر‬ ‫دو شغل چیزهایی وجود‬ ‫دارد که مکمل یکدیگر‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫کرد زیرا‬ ‫بــه نظــر نمی رســید کــه وی‬ ‫بخواهــد به من به عنــوان داور بــازی بی احترامی‬ ‫کند‪ .‬بیشــتر شبیه عشــق بود‪ ،‬نشــانه ای مثل این‬ ‫کــه بگویی‪ :‬به بوندســلیگا خوش آمــدی و من نیز‬ ‫بــا همین دیــدگاه به آن نــگاه کردم”‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫داور روز و پلیس شب‬

‫بهترین شــغل جهان اســت‪ .‬خب برای این کار‬ ‫ذوق داشــته و عاشــق کاری که انجام می دهم‬ ‫هســتم پس بــه انجــام آن ادامــه دادم‪ .‬و در طول‬ ‫ســال ها پیشــرفت کردم‪ ،‬از یک ســطح به سطحی‬ ‫دیگر و این طور به بوندســلیگا رســیدم”‪.‬‬

‫لذت بردن از لحظه‬

‫اســتینهاوس موافــق اســت کــه بچــه هــا بــه‬ ‫فوتبالیست شدن عالقه ی بســیار بیشتری دارند تا‬ ‫به داور شــدن امــا وی اکنون در مرکــز توجه قرار‬ ‫داشته و اســطوره زنان و دختران بســیاری قلمداد‬ ‫مــی شــود‪.‬وی خــود را در موقعیتــی «زیبــا» اما‬ ‫«تحت فشــار» توصیف مــی کند و بــه دختران و‬ ‫پســرانی که به دنیای داوری عالقــه دارند در حالی‬ ‫کــه مدام مشــتش را بر کــف دســت دیگرش می‬ ‫کوبد چنین مــی گوید‪”:‬اگر می خواهید شــما هم‬ ‫جزئی از این بازی زیبا باشــید و اگر مســیرتان را در‬ ‫داوری یافتید‪ ،‬این فرصت را غنیمت بشــمارید‪ ،‬آن‬ ‫را دنبــال کنید‪ ،‬ســوت را بردارید‪.‬‬ ‫ایــن یکــی از بهترین تصمیــم هایی بــود که در‬ ‫تمام زندگیم گرفتم‪ .‬شــما تحت فشار همه کسانی‬ ‫که شــما را نگاه مــی کنند کار می کنیــد و با خود‬ ‫فکــر می کنیــد اوه مــی توانم بهتر عمــل کنم‪ .‬از‬ ‫ایــن رو باید کیفیت خود را در هر بــازی به اثبات‬ ‫برسانید”‪.‬‬ ‫بعــد از تاریخ ســازی در آلمان و با نزدیک شــدن‬ ‫مســابقات جام جهانــی فوتبال در ســال ‪ ۲۰۱۸‬در‬ ‫روســیه آیــا می تــوان مســابقات جــام جهانی را‬ ‫عرصــه ی جدیدی برای نمایش مهارت اســتینهاوس‬ ‫در داوری دانســت؟ وی مــی گویــد کــه هنوز به‬ ‫چنیــن چیــزی کــه زمــان ان نزدیک نیســت فکر‬ ‫نکرده اســت‪ .‬وی در ایــن باره چنین مــی گوید‪”:‬‬ ‫قدم بعدی ســالم و شــاداب ماندن است‪ ،‬مصدوم‬ ‫نشــدن‪،‬لذت بــردن از هر بــازی تا جایــی که می‬ ‫توانــم‪ .‬زیرا هیچوقت نمــی دانید که ســوت زدن‬ ‫چــه مــدت دوام خواهــد داشــت ‪ ،‬هیــچ وقــت‬ ‫نمی توانید بگویید که شــغل شــما بــه عنوان یک‬ ‫شــخصیت ورزشــی چه مدت طول خواهد کشید‪.‬‬ ‫بنابراین واقعاً خوشــحالم و قدر چیزی که بدســت‬ ‫آورده ام را مــی دانــم و از لحظــه لــذت می برم”‪.‬‬ ‫وب سایت روزیاتو‬

‫عالوه بر داوری در بوندســلیگا‪ ،‬اســتینهاوس یک‬ ‫افســر پلیــس نیز هســت و وی بر این باور اســت‬ ‫کــه در هــر دو شــغل چیزهایــی وجــود دارد که‬ ‫مکمل یکدیگر هســتند‪ .‬بــا این وجود به شــهرت‬ ‫رســیدنش باعث شــده دیگر نتوانــد در خیابان ها‬ ‫گشــت زنی کنــد و در اداره ی پلیــس وظایفش را‬ ‫انجــام مــی دهــد‪ .‬وی در این بــاره با خنــده می‬ ‫گویــد که هنــگام نگهبانــی در خیابان "مــردم مرا‬ ‫نگــه داشــته و مــی خواســتند در مــورد آفســاید‬ ‫صحبت کننــد”‪ .‬پدر او نیــز داور فوتبــال بوده اما‬ ‫اگر چــه این موضــوع الهام بخــش اولیــه او برای‬ ‫ورود بــه دنیــای داوری بــود اما تنها دلیــل او برای‬ ‫ایــن موضوع نبوده اســت‪.‬‬ ‫وی در این باره می گوید‪:‬‬ ‫مــن خیلــی زود فهمیــدم که فوتبالیســت خیلی‬ ‫موفقی نیســتم‪ .‬پس ســوت را برداشــتم و خواستم‬ ‫این کار را نیــز امتحان کنم”‪ .‬وی می گوید از همان‬ ‫دوران کودکــی پدرش به او یــاد داده که همه چیز‬ ‫در دنیــای فوتبال مثبت نیســت و ایــن تجربه ها‬ ‫را مــی توان در برخورد آرام و خویشــتنداری اش در‬ ‫برابر گفته های دمیربای را مشــاهده کــرد‪ .‬وی در‬ ‫این باره مــی گوید‪:‬‬ ‫” او بــه طــور کامــل به مــن نشــان داد که یک‬ ‫داور باید انتظار چه چیزهایی را داشــته باشــد‪ .‬تنها‬ ‫جنبــه هــای مثبت بــازی نیســتند‪ ،‬از ایــن رو این‬ ‫پیامی اســت که من مــی خواهم به تمام کســانی‬ ‫کــه در فوتبال حضور دارنــد بگویم‪ :‬تنها با یکدیگر‬ ‫با احترام برخــورد کنیم”‪.‬‬ ‫او چند ســال پیــش داوری را به صورت آماتور و از‬ ‫لیگ ها و بــازی های محلی آغاز کــرده و اکنون با‬ ‫کســب تجارب فراوان در باالترین ســطح ممکن در‬ ‫فوتبال آلمــان و جهان داوری می کنــد‪ .‬وی در این‬ ‫بــاره مــی گوید‪ ”:‬هنــوز هم فکر می کنــم که این‬ ‫‪45‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪45 Kheradmand‬‬


‫بیبیانا‬ ‫استینهاوس‬ ‫اولین داور زن‬ ‫فوتبال مردان‬ ‫به ســمت زمین مســابقه مــی رود‪ ،‬در حالی که‬ ‫چشــم ده ها هزار تماشــاگر به اوســت و رســانه‬ ‫های سراســر جهان بر روی عملکرد او متمرکز شده‬ ‫اند‪ ،‬رویــای او به حقیقت پیوســته بود‪.‬‬ ‫در ‪ ۱۰‬ســپتامبر ‪ ،۲۰۱۷‬بیبیانا استینهاوس با تبدیل‬ ‫شــدن به اولین داور زنی که یک مســابقه ی رسمی‬ ‫در ســطح باال در لیگ فوتبال مردان را قضاوت می‬ ‫کنــد‪ ،‬نــام خــود را در تاریــخ آلمان جاودانــه کرد‪.‬‬ ‫مکانــی که این رخــداد فراموش نشــدنی برای زنان‬ ‫آلمانــی در آن رخ مــی داد نیز خود ســمبلیک بود‪:‬‬ ‫ورزشگاه ‪ ۷۴‬هزار نفری الیمپیااشتادیون شهر برلین‬ ‫که ســابقه ی میزبانی مسابقات المپیک‪ ،‬مسابقات‬ ‫جــام جهانی و فینــال لیگ قهرمانــان را در کارنامه‬ ‫داشــت‪ .‬حتی فکر کــردن به چنیــن موضوعی نیز‬ ‫بــه گفته ی خود اســتینهاوس مو را بر تن او ســیخ‬ ‫می کرد‪.‬‬

‫بازیکنان همــراه بود امــا وقتی بــرای داوری بازی‬ ‫بین تیــم های شــالکه و ماینز انتخاب شــد که در‬ ‫واقــع دومین تجربه ی او در این زمینه بود شــرایط‬ ‫کام ًال متفاوت شــد‪.‬‬ ‫وی در ایــن باره مــی گوید‪ ”:‬هیــچ کس اهمیت‬ ‫نمــی داد‪ ،‬هیــچ کــس عالقــه ای به ایــن موضوع‬ ‫نداشت‪ ،‬درســت مانند یک نوشته ی بسیار کوچک‬ ‫در گوشــه ای از یک مجله خبــری بود‪ .‬این موضوع‬ ‫بــه من نشــان داد که ایــن موضوع پذیرفته شــده‬ ‫اســت‪ ،‬مــردم پذیرفته انــد که یــک داور می تواند‬ ‫بهترین کیفیت را داشــته باشــد بدون توجه به این‬ ‫که جنســیت‪ ،‬قد و قواره‪ ،‬پیشــینه‪ ،‬دین و فرهنگ‬ ‫او چیســت‪ .‬اگر کیفیت الزم را داشــته باشید و اگر‬ ‫عالقــه ی کافــی به انجــام کارتان تا جایــی که می‬ ‫توانید در شــما وجود داشته باشــد در برای شما باز‬ ‫خواهــد بــود‪ .‬و این همان چیزی اســت که ما برای‬ ‫زیبایــی بازی به آن نیــاز داریم”‪.‬‬

‫توجه رسانه ای‬ ‫این داور ‪ ۳۸‬ســاله ی آلمانی اولین خبر داوری اش نگاهجنسیتی‬

‫حضــور اســتینهاوس در میــدان فوتبال مــردان را‬ ‫نباید دســتکم گرفــت زیرا در حدود ‪ ۵۰‬ســال پیش‬ ‫همیــن اتحادیــه اجازه حضــور زنان در مســابقات‬ ‫فوتبال به عنوان فوتبالیســت را نمــی داد‪ .‬اما لیگ‬ ‫آلیانــز فراون‪-‬بوندســلیگا که معادل بوندســلیگای‬ ‫مردان در این کشــور شناخته می شــود اکنون یک‬ ‫از رقابتــی ترین و ســازمان یافته تریــن لیگ های‬ ‫فوتبــال زنــان در جهان به شــمار می آیــد‪ .‬اگر چه‬ ‫در ســال های اخیر زنان بســیاری در ســطح داوری‬ ‫مســابقات بین المللی حضور داشــته اند اما هنوز‬ ‫نمــی تواند نگاه جنســیتی بــه این موضــوع را به‬ ‫طــور کلی رد کــرد‪ .‬اخیراً یک روزنامه ی اســپانیایی‬ ‫در مــورد زنی به نــام کارولینا بوژار نوشــته بود که‬ ‫در لیــگ جوانان این کشــور ســوت می زند‪.‬‬ ‫او طرفــدار باشــگاه بارســلونا بــوده و عــاوه بر‬

‫را بــه صورت ایمیل و ســه روز قبــل از انجام بازی‬ ‫بین تیم های هرتابرلیــن و وردربرمن دریافت کرد‪،‬‬ ‫رویــه ای که در مســابقات فوتبــال در آلمان کام ًال‬ ‫طبیعی اســت‪ .‬از صحبــت های او در مــورد اولین‬ ‫مســابقه ی داوری اش در لیــگ مردان بوندســلیگا‬ ‫نیــز می تــوان متوجه غــرور و بالیــدن او به خود‬ ‫شــد‪ .‬او مــی گوید کــه اص ًال بــاور نمی کــرده که‬ ‫انتخاب شــدنش به عنوان داور بــازی فوتبال مردان‬ ‫چنین بازتاب گســترده ای در ســطح جهانی داشته‬ ‫باشــد‪ .‬وی مــی گوید که اولیــن داوری اش در بازی‬ ‫فوتبــال مــردان برای وی بســیار اســترس آور بوده‬ ‫اما وی ســعی داشــته با لبخندهایــش آرامش خود‬ ‫را کنترل کند‪ .‬عملکرد اســتینهاوس در اولین تجربه‬ ‫ی داوری اش در دنیــای فوتبــال مــردان با رضایت‬ ‫عمومــی کمیتــه ی داوران‪ ،‬تماشــاگران و حتــی‬ ‫‪44‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫داوری دانشــجوی رشــته ی حقوق بــوده و در دو‬ ‫‪ ۸۰۰‬و ‪ ۱٫۵۰۰‬متــر نیــز تجربــه زیــادی دارد‪ .‬امــا‬ ‫اســتینهاوس خود در میدان مســابقه نیز با دیدگاه‬ ‫های جنســیتی مواجه شده است‪ .‬در ســال ‪،۲۰۱۵‬‬ ‫در لیگ دســته دوم فوتبال کشــور آلمان وی کریم‬ ‫دمیربــای از تیم فورتانا دوســلدورف را به دلیل دو‬ ‫حرکت خشــن بــا دریافــت دو کارت زرد از میدان‬ ‫مســابقه اخراج کــرد‪ .‬وقتی که اســتینهاوس کارت‬ ‫قرمــز را به دمیربای نشــان داد با ایــن جمله ی او‬ ‫روبرو شــد‪ ”:‬زنــان هیچ جایــی در فوتبــال مردان‬ ‫ندارنــد”‪ .‬وی این موضــوع را در گزارش پس از پایان‬ ‫مســابقه گنجاند و باشگاه دوســلدورف دمیربای را‬ ‫از ‪ ۵‬مســابقه محروم کــرده و او را به عنــوان داور‬ ‫مســابقه ی دختران باشــگاه انتخاب کــرد تا تنبیه‬ ‫شود‪ .‬اســتینهاوس بر این باور اســت که در فوتبال‬ ‫آلمــان همه برنامه ریــزی های فدراســیون فوتبال‬ ‫این کشــور بــرای زنان و مردان مشــترک اســت و‬ ‫کســی که با حضور زنان در این عرصه مشــکل دارد‬ ‫بهتر اســت وارد فوتبال نشــود و کســی که غیر از‬ ‫ایــن فکر کند به فوتبال تعلق نــدارد‪ .‬اما در ابتدای‬ ‫این فصل بوندســلیگا و قبــل از این کــه وی اولین‬ ‫بــازی بزرگ بوندســلیگایی خــود را قضــاوت کند‪،‬‬ ‫اســتینهاوس بار دیگر خبرســاز شد‪.‬‬ ‫در حین بــازی تیم های بایــرن مونیخ و چمنیتزر‬ ‫در ژرمن کاپ‪ ،‬فرانــک ریبری‪ ،‬بازیکن بایرن مونیخ‪،‬‬ ‫در حالــی که خم شــده بود تــا توپ را بــکارد بند‬ ‫کفــش های اســتینهاوس کــه داور مســابقه بود را‬ ‫باز کــرد‪ .‬این بازیکن فرانســوی قبل و بعــد از این‬ ‫ماجرا چنیــن کاری را با یک داور مــرد انجام نداده‬ ‫بود‪ .‬بســیاری بــر این باور بودند که چنین شــوخی‬ ‫نوعی بی احترامی به داور مســابقه محســوب می‬ ‫شــود اما اســتینهاوس این موضــوع را رد می کند‪.‬‬ ‫وی می گویــد‪ ”:‬اگر قضیه فرانک ریبــری بار دیگر‬ ‫رخ دهــد به همان شــیوه بــا آن برخــورد خواهم‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪44 Kheradmand‬‬


‫ابتدایی از جمله غــذا‪ ،‬و پناهگاهی برای امن بودن‬ ‫می کنند‪ .‬بســیاری دیگر از انســان ها از نداشــتن‬ ‫رابطــ ٔه نزدیــک و عشــق در زندگ ‌ی خــود رنج می‬ ‫برند‪ .‬تعداد بس بیشــماری از انســان هــا با وجود‬ ‫فراهم ســاختن نیازهای ‌ی همچون غذا‪ ،‬مســکن‪ ،‬و‬ ‫عشــق همچنان بــا کمبود حرمت بــه نفس مواجه‬ ‫هســتند و هیچــگاه بــه آن انــدازه ازخــود باوری‬ ‫نرســیده ا‌ند که بتوانند در مســیر خود شــکوفایی‬ ‫خود را به آخرین مرحل ٔه رشــد انســان ‌ی برســانند‪.‬‬ ‫از دیــد آبراهام مزلو بروآرده ســاختن نیازهای باال‬ ‫تماماً به منظــور تطبیق دادن خــود با چالش های‬ ‫زندگــ ‌ی اســت‪ ،‬و هرگز نمی توان گفــت افرادی که‬ ‫توانســته ا‌ند تمــام آن نیازها را بــرای خود برطرف‬ ‫کنند انســان های ‌ی شــاد و موفق هستند‪.‬‬ ‫از دید مزلو انســان شاد کســ ‌ی است که توانسته‬ ‫باشد نیروها و اســتعداد های درون ‌ی خود را از قوه‬ ‫به فعــل تبدیل کند‪.‬‬ ‫از قوه به فعل تبدیل ســاختن استعدادها نیازمند‬ ‫برآورده ســاختن نیازهای قبل ‌ی در هرم مزلو اســت‪،‬‬ ‫اما برطرف ســاختن آن نیازها هیــچ تضمینی بر به‬ ‫وقوع پیوســتن خود شــکوفایی نیســت‪ .‬در آخرین‬ ‫مرحلــ ٔه رشــد‪ ،‬انســان نیاز بــه ایجاد «معنــی ‌» در‬ ‫زندگ ‌ی خود دارد تا اســتعدادهای خود را در ســمت‬ ‫و ســوی آن معنــ ‌ی بــه کار بیانــدازد‪ .‬بســیاری از‬ ‫انســان ها بر این باورند که بدون برطرف ســاختن‬ ‫نیازهای پیشــین در هــرم مزلو می تواننــد بدنبال‬

‫آرزوهــای خــود برونــد و بــه زندگ ‌ی خــود معن ‌ی‬ ‫بدهنــد‪ .‬بر ایــن بــاورم کــه اینگونه افراد بیشــتر‬ ‫بدنبــال موضوعــی برای ســرگرمی و حــواس پرتی‬ ‫در مقابلــه با چالــش هایی که برآورده ســاختن آن‬ ‫نیازها برای آنها دارند هســتند‪ .‬خود شــکوفایی در‬ ‫اصل حســی کامال درون ‌ی اســت که چه بســا هم ٔه‬ ‫مــا در هر مقطــع از زندگ ‌ی آن را تجربــه کرده ایم‬ ‫و خواهیــم کرد‪،‬‬ ‫امــا کســان ‌ی که در آخرین مرحل ٔه رشــد هســتند‬ ‫ایــن حس رضایتمنــدی و «فرای خود بــودن» را به‬ ‫تعــداد دفعات بیشــتر و زمان بیشــتری تجربه می‬ ‫کنند‪ .‬نوزاند ٔه حرفه ای ویولونی را تجســم کنید که‬ ‫بــه انــدازه ای در نواختن غرق شــده کــه به کل از‬ ‫محیط اطراف خود جدا شــده اســت‪ .‬حتم دارم اگر‬ ‫پــس از اتمام نواختن از او بپرســیم که در آن لحظه‬ ‫چه حســی داشــته خواهد گفــت کــه از خود بی‌‬ ‫خــود بــوده و نیرویی فرا تــر از او بوده که آرشــه‬ ‫را بــر روی تارهای ویولون به حرکــت در م ‌ی آورده‬ ‫اســت‪ .‬به همین ترتیب افرادی کــه در مرحل ٔه خود‬ ‫شــکوفایی قــرار دارنــد چنین حســی را بــه کرات‬ ‫تجربــه می کنند‪.‬‬ ‫ابراهــم مزلــو خصوصیات خاصــ ‌ی را بــه افرادی‬ ‫که به این مرحله از رشــد رســیده ا‌ند نســبت داده‬ ‫اســت‪ .‬بعنوان چنــد نمونه‪ ،‬ایــن افــراد در زندگی‌‬ ‫بســیار با اخالق هســتند‪ ،‬هدفمند هســتند‪ ،‬واقع‬ ‫بین هســتند‪ ،‬با خــود و دیگران در صلح هســتند‬

‫‪43‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫و آنهــا را آنگونــه که هســتند قبــول کــرده ا‌ند‪ ،‬از‬ ‫لحاظ ذهن ‌ی آماد ٔه دریافت مســائل جدید هستند‪،‬‬ ‫قدردان و شــکرگذار هســتند‪ ،‬بسیار فروتن هستند‪،‬‬ ‫از لحاظ اجتماعی حســاس به نیاز دیگران هســتند‬ ‫و روابــط بــا دیگــران را ارج می نهند امــا به تائید‬ ‫دیگــران نیازمند نیســتند و از تنها ماندن هراســی‬ ‫ندارند‪ ،‬شــوخ طبعی را بخشــی از شــخصیت خود‬ ‫ســاخته ا‌ند‪ ،‬و در نهایت آنها توانســته ا‌ند با توجه‬ ‫بــه شــرایط توازنــی را بین قطــب هــای گوناگون‬ ‫شــخصیت خود ایجاد کنند‪ ،‬مثال هم بچه هســتند‬ ‫و هــم بزرگ‪ ،‬هم منطق ‌ی هســتند هم شــهودی‪ ،‬و‬ ‫هم شــخصیت پیــرو دارند و هــم انقالبی‪.‬‬ ‫البتــه بایــد توجه داشــت کــه ایــن خصوصیات‬ ‫نتیجه و حاصل رشــد انســان می‌باشــد کــه بدین‬ ‫گونــه نمایــان می شــوند و صرفا با الگو بــرداری و‬ ‫تقلیــد از ایــن رفتارها نمی‌توان به خود شــکوفایی‬ ‫واقعی رســید‪.‬‬ ‫انســان گرایشــی ذاتی به ســمت رشــد دارد‪ ،‬اما‬ ‫این رشــد تنها با توجه به تالشــی بــ ‌ی وقفه حاصل‬ ‫خواهد شــد‪ .‬برطرف ســاختن هر کدام از نیازهایی‬ ‫کــه در بــاال مطرح شــدند‪ ،‬ما را یک قــدم به آنچه‬ ‫که آبراهام مزلو اعتقاد داشــت نزدیک‌تر می‌ســازد‪.‬‬

‫"آنچه انسان می تواند باشد‪ ،‬باید بشود"‪.‬‬

‫•‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪43 Kheradmand‬‬


‫بقیه از صفحه ‪29‬‬

‫نیازهــای روانــ ‌ی خود وارد شــود‪.‬‬

‫نیاز به تعلق و عشق‬

‫اســت به کوچکترین نهاد اجتماعی‪ ،‬یعن ‌ی خانواده‪،‬‬ ‫نیم نگاهــ ‌ی بیاندازید‪.‬‬ ‫پــدر و مادر بجای فراهم کردن محیط رشــد برای‬ ‫کــودک‪ ،‬محیطــ ‌ی مملــ ّو از محدودیت هــای غیر‬ ‫ضــروری بــرای او فراهم مــی کنند‪ .‬ســپس همان‬ ‫کودک را در محیط مدرســه تجســم کنید که از روز‬ ‫اول در کالس درس بــا "بــر پا‪ ،‬بر جا" که ریشــه در‬ ‫تبعیت و فرمانبرداری دارد روبرو می شــود‪ .‬مسلما‬ ‫چنین جامعــه ای نمی تواند افــراد آن جامعه را به‬

‫فایده خواهند بود‪ .‬انســان برای کســب این حرمت‬ ‫و خــود دوســتی دو دیدگاه را پیــش می‌گیرد‪ .‬عده‬ ‫ای کســب حرمــت را در بیرون از خــود می جویند‬ ‫بطوریکــه نظر دیگران نســبت به آنهــا از اهمیت‬ ‫بســیار زیاد برخوردار اســت‪.‬‬ ‫امــا نگــرش دیگر‪ ،‬نظر و عقید ٔه شــخص نســبت‬ ‫به خود اســت که اگر بطور ســازنده صــورت گیرد‬ ‫اســاس خود دوســتی و حرمت به نفس را شکل می‬ ‫دهــد‪« .‬آبــرو» حرمتی اســت که انســان از بیرون‬ ‫خود گدایــی می‌کند‬ ‫بطوریکــه بــرای‬ ‫حفــظ آبــرو مجبور‬ ‫بــه ظاهــر نمایــی‬ ‫می شــود‪ .‬با ســیلی‌‬ ‫صورت خود را ســرخ‬ ‫نگــه داشــتن شــاید‬ ‫گونــه هایــی گلگون‬ ‫را بــرای دیگــران به‬ ‫نمایــش بگــذارد‪ ،‬اما‬ ‫تحمل درد آن ســیلی‌‬ ‫هــا در نهایت باعث‬ ‫آســیب هــای روانی‌‬ ‫می شــود‪.‬‬ ‫در اینجــا‪ ،‬منظــور‬ ‫از حفظ آبــرو پنهان‬ ‫ســاختن جنبــه های‬ ‫بد فردی نیســت که‬ ‫البتــه باید اصالح شــوند‪ ،‬بلکه تغییــر در نوع رفتار‬ ‫و تفکر اســت که به منظور کســب حرمت و مورد‬ ‫قبول واقع شــدن در دید دیگــران صورت می‌پذیرد‪.‬‬ ‫اینگونــه تغییــرات ظاهری شــاید باعــث فریب‬ ‫دیگــران شــود امــا هرگز خــود انســان از واقعیت‬ ‫درونــ ‌ی خود غافــل نخواهد بــود‪ .‬موضــوع حائز‬ ‫اهمیت این اســت کــه اعتبار و احترام داشــتن در‬ ‫بیــن مــردم از اهمیــت بســیار باالیی در بــرآورده‬ ‫ســاختن این بخــش از نیازهــای انســان برخوردار‬ ‫اســت‪ ،‬اما نــه از طریق حفــظ آبرو‪ .‬بلکــه‪ ،‬احترام‬ ‫و اعتبــار در بیــن مــردم باید توســط خدماتی که‬ ‫انســان بــه موجب مهــارت هــای فردی خــود به‬ ‫جامعه انجام می دهد کســب شــود‪ .‬کسب احترام‬ ‫مســتلزم تالش ب ‌ی وقفه اســت و صرفــا به موجب‬ ‫ســن و نســب فامیلی بدســت نم ‌ی آید‪.‬‬

‫پــس از بــرآورده شــدن نیازهای ابتدایی‪ ،‬شــرایط‬ ‫بــرای برانگیخته شــدن نیاز بــه «متعلق بــودن و‬ ‫عشــق» فراهم می شــود‪ .‬نیاز به عشــق و عاشــق‬ ‫بــودن را هر انســان ‌ی در هر ســن ‌ی تجربه می‌کند‪.‬‬ ‫گاه این عشــق معطوف به فرد خاص ‌ی اســت و گاه‬ ‫به ســمت خدا سوق‬ ‫پیــدا می‌کنــد‪ .‬عده‬ ‫ای عشــق به خــدا را‬ ‫ارج مــی نهند و عده‬ ‫ای دیگــر عشــق به‬ ‫بنده‌ی خــدا را‪ .‬فارغ‬ ‫از تفــاوت دیــدگاه‬ ‫هــای انســان ها هر‬ ‫کــدام از آن انتخــاب‬ ‫‪Abraham Maslow‬‬ ‫ها مــی توانــد حس‬ ‫و نیــاز بــه عشــق را‬ ‫در انســان ارضا کند‪.‬‬ ‫از طرف ‌ی دیگر‪« ،‬نیاز‬ ‫بــه تعلــق» ریشــ ٔه‬ ‫تکاملــی در انســان‬ ‫دارد‪ .‬بــدون داشــتن‬ ‫حــس تعلق انســان‬ ‫هویتــی گمگشــته‬ ‫خواهــد داشــت و نمی‌توانــد به راحتــ ‌ی با محیط ســمت خود شــکوفایی هدایت کند‪ ،‬زیرا از همان‬ ‫اطــراف خــود در ارتباط باشــد‪ .‬بر خــاف «نیاز به ابتــدا حس تعلق در افــراد را در نطفه خشــکانده‬ ‫عشــق» کــه معطوف بــه یک شــخص و یــا خدا است‪.‬‬ ‫ٔ‬ ‫اســت‪« ،‬نیــاز به تعلق» بایــد در چارچوبــی فرا تر بایــد توجــه داشــت که جامعه ســالم جمــع گرا‬ ‫از یک فرد باشــد‪ .‬به عبارت ‌ی دیگر‪ ،‬داشــتن سالمت ریشــه در اســتقالل فکری افراد دارد که در خدمت‬ ‫روانــ ‌ی و انگیــزه در افراد مســتلزم تعلق داشــتن بــه دیگری و رشــد جامعه قــرار می‌گیرد‪ .‬بلعکس‪،‬‬ ‫آنهــا به گــروه ها و نهادهــای اجتماعی اســت‪ .‬از در جوامــع فردگرا اســتقالل فکری به منظور رشــد‬ ‫مهمتریــن ایــن نهادها می‌تــوان به نهــاد خانواده فــردی و در خدمت به خود فرد قــرار می‌گیرد‪ ،‬هر‬ ‫اشــاره کرد که اســاس یک جامع ٔه ســالم را رقم می چنــد نقش الگوهــای اجتماعی در جوامــع فرد گرا‬ ‫زند‪.‬‬ ‫برای منحرف کــردن تمرکز از فردیت را نباید نادیده‬ ‫در جوامع فردگرا با وجود اینکه ســاختار اجتماعی گرفــت‪ .‬حس تعلق در شــکل وســی ‌ع اجتماعی آن‬ ‫منکــر نهــاد خانواده نیســت‪ ،‬اما نگــرش و دیدگاه نیازمنــد به آموزش های پایه ای دارد‪ .‬اما‪ ،‬در ســطح‬ ‫فردگرایــی در افراد باعث سســتی در بنیاد خانواده فردی نیاز به تعلق با پیوســتن به گــروه های خود‬ ‫شــده اســت‪ .‬از آن روی‪ ،‬در ایــن جوامــع افــراد جوش اجتماعی‪ ،‬از جمله شــب شــعر‪ ،‬گروه تئاتر‪،‬‬ ‫بیشــتری در ســنین باالتر دچار افســردگی‪ ،‬تنهایی‪ ،‬جمــع های کتابخوانــی‪ ،‬تیم های ورزشــی و غیره‪،‬‬ ‫و دیگــر بیمــاری هــای روانــ ‌ی می شــوند‪ .‬شــاید می تواند بــرآورده شــود‪ .‬در مجموع‪ ،‬انســان نیاز‬ ‫ایــن بحث مطرح شــود که افســردگی و تنهایی در به عشــق و تعلــق دارد بطوریکه اگر ایــن نیاز ها خودشکوفایی‬ ‫جامع ٔه ما ایرانیان که ســاختاری جمــع گرا دارد نیز برطرف نشــوند هرگز نمی‌تــوان نیازهــای باالتر را شــاید برآورده ســاختن نیازهای باال برای بسیاری‬ ‫از مــا انســان ها بــه ظاهر آســان باشــند‪ ،‬اما اگر‬ ‫بیــداد می‌کند‪.‬‬ ‫برنگیخت و رشــد کرد‪.‬‬ ‫نگاهــ ‌ی بــه زندگ ‌ی خــود داشــته باشــیم متوجه‬ ‫شــاید ایــن بحث تــا حدودی درســت باشــد‪ ،‬اما‬ ‫بایــد توجه داشــت که مــا ایرانیان تــک رو هایی‌ نیاز به کسب حرمت و خود دوستی‬ ‫خواهیم شــد کــه در طول هر چند ســال ‌ی که عمر‬ ‫هســتیم که فقط جامه جمــع گرایی بــر تن کرده یکــ ‌ی از اصــول رشــد‪ ،‬ارزش و حرمتی اســت که کــرده ایــم چــه مقــدار زیــادی از زمان مــا صرف‬ ‫ایم‪ .‬ســاختار به ظاهر جمع گرای ایران بجای رشــد انســان برای خود قائل اســت‪ .‬بدون خود دوســتی‪ ،‬بــرآورده ســاختن همــان نیازهای به ظاهر ســاده‬ ‫اســتقالل فکری و انتخاب در افراد‪ ،‬حس تعلق آنها حرمــت به نفــس‪ ،‬و با ارزش دانســتن خــود تمام شــده اســت‪ .‬بســیاری از انســان ها به ناچار تمام‬ ‫را با تلقین و تحکیم از بین برده اســت‪ .‬فقط کافی‌ نیازهــای برآورده شــد ٔه پیشــین در هــرم مزلو بی‌ عمر خود را صرف برطرف ســاختن نیازهای بســیار‬ ‫‪42‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪42 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫اینترنت اســت که ایده آن برای نخســتین بــار ســال ‪ ۲۰۰۹‬در قالب یک ایمیل‬ ‫رمزنگاری شــده به عنوان سیســتم پرداخــت الکتریکی متن بــاز در نظرآزمایی‬ ‫ها منتشــر شد‪.‬‬ ‫کنتــرل غیــر متمرکــز و فراگیر در این سیســتم پرداخت و نبود ســرور مرکزی‬ ‫بــرای اعمــال نظــارت و مدیریــت واحد‪ ،‬ســبب می شــود هیچ شــخص و یا‬ ‫مرجعــی نتوانــد بــر روی فراینــد تولید و تغییر قیمــت آن اعمــال نفوذ کند‪.‬‬ ‫‪ ‬بیــت کویــن در قالب یــک الیه عمومی موســوم به بلوک شــن کار می کند‬ ‫که در آن کلیه داد و ســتد ها به صورت غیرمتمرکز ثبت و توســط کلیه کاربران‬ ‫شــبکه به روز می شــود‪ .‬برای ایجاد بیــت کوین هر کاربر باید بلــوک هایی را‬ ‫در شــبکه تولید کنــد‪ .‬هر بلوک با اســتفاده از قابلیت های رایانــه کاربران رمز‬ ‫نگاری می شــود و ســپس به زنجیره بلوک های شــبکه افزوده می شــود‪.‬‬ ‫بدیــن ترتیب بیت‌کوین نه توســط یک مرجع واحد نظیــر بانک مرکزی بلکه‬ ‫به وســیله کلیه افرادی که در این شــبکه حســاب کاربری دارند تولید می‌شود‪.‬‬ ‫ایــن افراد ‪ Miner‬یا معدنچی به حســاب مــی آیند و به این فرآیند اســتخراج‬ ‫(‪ )Mining‬می‌گوینــد‪ .‬شــبکه‪ ،‬قوانینــی برای تولیــد بیت کویــن دارد‪ ،‬که چه‬ ‫کســی و چه وقــت یک بیت کویــن را تولید کند‪.‬‬ ‫راه دیگر کســب بیت کوین خرید از صرافی ها و نیز تهیه آن در ســایت های‬ ‫بخت آزمایی است‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫اما ویژگی های خاص بیت کوین چیست؟‬

‫‪ ‬شــفافیت و امنیت بــاال از جمله مهمترین ویژگی های بیت کوین اســت‪ .‬در‬ ‫این شــبکه پرداخت میزان کویــن های هر آدرس و مبــدا و مقصد انتقال کوین‬ ‫ها مشــخص اســت این درحالیســت که با توجه به ناشــناس بودن آدرس های‬ ‫کاربــری بــه نوعی توجه به حریــم و اطالعات شــخصی افراد نیز مــورد لحاظ‬ ‫واقع شــده اســت‪ .‬نبود مرکزیت در کنترل و داد ســتد های بیت کوینی موجب‬ ‫شــده تــا تراکنش ها در این سیســتم ثانیه ای و در حداقــل زمان ممکن صورت‬ ‫گیرد‪.‬‬ ‫در داد و ســتد بیت کوینی‪ ،‬بســیاری از محدودیتها برداشته شده و در هرزمان‬ ‫ومکان به شــرط اتصال به اینترنت می توان به ســرعت و بــه هرمیزان این پول‬ ‫دیجیتال را دریافت و یا ارســال کرد‪.‬‬ ‫تراکنــش بیت کوینی درشــرایط عــادی رایگان اســت اما بــرای پرداخت‌های‬ ‫ســریعتر بایــد کارمزدی نه چنــدان بــاال را پرداخت کرد‪.‬‬ ‫‬

‫ریسک ها و جذابیت های بیت کوین‬

‫بایــد به این اعتقاد داشــته باشــد که ریســک باالیــی دارد‪ .‬اگر ایــن اعتقاد را‬ ‫نداشــته باشــد‪ ،‬اشــتباه می کند و تصورش غلط است‪".‬‬ ‫‪ ‬ایــن کارشــناس پول درباره هشــدارهای صــورت گرفته توســط بانک مرکزی‬ ‫کشــورهای مختلــف گفت‪" :‬بانک هــای مرکــزی قدرتمند دنیا خیلــی نباید از‬ ‫حضــور بیت کوین خوشــحال باشــند‪ ‬بــا این حال هنــوز فــدرال رزرو (بانک‬ ‫مرکــزی آمریکا) در این باره اظهار نظری نکرده و‪ ‬گویا گفته اســت که موضوع‬ ‫جــدی نیســت که بــه آن توجه کنیم‪ .‬بــه نظر می رســد اکثر کشــورها به این‬ ‫نتیجه رســیده اند نمی شــود جلو آن را گرفت و اگر بر مقابله با آن اصرار کنند‬ ‫ممکن اســت وضعیت بهتر نشــود و حتی بد هم شــود‪".‬‬ ‫‪ ‬او افزود‪« :‬علت ســکوت دربــاره بیت کوین مخصوصا از ســوی‪ ‬فدرال رزرو‬ ‫این اســت کــه هنوز به نتیجه مشــخصی در این باره نرســیده انــد که با بیت‬ ‫کوین چه کنند و شــاید هم تصمیــم گرفته آن را خیلی جــدی نگیرند‪ .‬از طرف‬ ‫دیگــر اگــر بخواهنــد قانونی هــم در ایــن رابطه وضع کننــد بایــد آن قانون‬ ‫ضمانت اجرا داشــته باشــد‪ .‬چرا که شناســایی طرفین معامله در بیت کوین کار‬ ‫ســاده ای نیســت‪ .‬به نوعی ممانعت از معامله بیت کوین کار دشــوار و بدون‬ ‫ضمانتی است‪».‬‬ ‫‪ ‬رادپــور با بیان اینکه پول ســه نقش‪ ‬حفظ ارزش‪ ،‬معیار اندازه گیری‪ ،‬وســیله‬ ‫مبادلــه اســت‪ ،‬گفت‪« :‬بانک های مرکــزی می توانند از نقــش مبادله ای‪ ‬بیت‬ ‫کویــن کم کننــد‪ .‬مثال بانک مرکــزی آمریکا می تواند شــرکت هــا را ملزم کند‬

‫بیت کوین در سال جاری بیش از‬ ‫هزار درصد افزایش یافته است‪ .‬این‬ ‫شتاب در افزایش نرخ‪ ،‬بیشتر ناشی‬ ‫از خریدهای خرد است‬ ‫کــه با بیت کوین کار نکنند‪ .‬در حال حاضر شــرکتی مثل آمــازون با بیت کوین‬ ‫کار مــی کنــد‪ ،‬دولت آمریــکا می تواند برای این شــرکت و شــرکت های دیگر‬ ‫ممنوعیت اســتفاده از بیت کویــن بگذارد‪ .‬اینگونه نقــش مبادالتی بیت کوین‬ ‫تضعیــف می شــود اما در کل نمــی توانند مانع از معامله با آن شــوند‪».‬‬ ‫‪ ‬ایــن تحلیلگر بازار مالــی ادامه داد‪« :‬یکــی از مواردی که بیت کوین بســیار‬ ‫مورد اســتفاده اســت‪ ،‬بازار کاالهای قاچاق اســت‪ .‬در این بازار طرفین معامله‬ ‫دوســت ندارند شناســایی و افشــا شــوند‪ .‬یک دلیلی که باعث رشد بیت کوین‬ ‫شــده اســت تقاضای باال برای معماالت قاچاق از هر نــوع کاال و موارد مربوط‬ ‫به پولشــویی بوده اســت‪ .‬برای یک قاچاقچی اســلحه‪ ‬چه چیزی بهتر از بیت‬ ‫کویــن برای معاملــه وجــود دارد؟ پــس ارز دیجیتال به نوعی کمــک می کند‬ ‫معمالت مربوط به قاچاق و پولشــویی تســهیل شود‪».‬‬ ‫او متفــاوت و خــاص بودن بیــت کوین را در این دانســت کــه از نظام پولی‬ ‫اســتاندارد بیــن المللی عبور نمی کند و افزود‪ « :‬یعنی شــما وقتــی مبادله ای‬ ‫انجــام می دهــی پول از حســاب بانکت خارج می شــود وارد حســاب بانکی‬ ‫دیگری می شــود‪ .‬حاال بیت کوین مبادالت نســبتا بزرگ غیرقانونی را تســهیل‬ ‫کــرده اســت‪ .‬مثال یــک قاچاقچی مواد مخــدر جنس را تحویل مــی دهد و در‬ ‫مقابلــش بیــت کویــن دریافت می کنــد اگر قرار بــود پول نقــد دریافت کند‬ ‫حجــم باالیــی از پول یــا طال یا المــاس را باید جابــه جای می کرد که دردســر‬ ‫هــای خودش را داشــت‪ ».‬این تحلیلگر بازار مالی دربــاره اینکه عده ای بیت‬ ‫کوین را شــبیه به گلد کوئســت می دانند‪ ،‬گفت‪« :‬این تشــبیه درست نیست‪،‬‬ ‫گلد کوئســت شبکه هرمی است و ســاختار و داستان متفاوتی دارد‪ .‬پشت بیت‬ ‫کوین یک شــبکه اســت ولی این شــبکه با شــبکه های هرمی تفاوت دارد‪».‬‬

‫میثــم رادپور تحلیلگر و کارشــناس بازار پول درباره میــزان اقبال به بیت کوین‬ ‫در ایــران گفــت‪« :‬آمار دقیقــی در این باره وجود ندارد‪ ،‬اما بررســی و شــواهد‬ ‫نشــان می دهد بیت کوین توانســته‪ ‬اســت نفوذ نســبی در بازار ایران داشته‬ ‫باشــد‪ .‬اما دربــاره حجم این نفــوذ و میزان معامــات آن نمی تــوان اطالعات‬ ‫دقیقــی ارائه کــرد‪ ».‬به گفته ایــن تحلیلگر "در ایــران عموما ســرمایه گذاری‬ ‫هــای شــبیه بیت کویــن خیلی ســریع باب می شــود‪ .‬وقتی یک نوع ســرمایه‬ ‫گــذاری هیجانــی می شــود و با نوســان روبه رو مــی گردد در کشــور ما مورد‬ ‫توجــه قرار مــی گیرد‪ .‬دلیلیش هم این اســت که در نبود تنوع ســرمایه گذاری‬ ‫در ایــران مــوارد اینچنینی توجه هــا را به خود جلــب می کنند‪".‬‬ ‫‪ ‬او با اشــاره به تاکید بانک مرکزی بر ریســکی بودن ســرمایه گذاری در بیت‬ ‫کویــن گفت‪« :‬حرف بانک مرکزی کامال درســت اســت‪ .‬وقتی قیمت یک جنس‬ ‫از ‪ 30‬ســنت در مــدت کوتاهــی به نزدیــک به ‪ 12‬هــزار دالر رســیده و روند‬ ‫افزایشــی عجیــب و غریبی را طی کرده اســت‪ ،‬این کامال نشــان می دهد یک‬ ‫دارایی ریســکی اســت‪ .‬بیت کوین تــا همین االن هم بیش از هر نوع ســرمایه‬ ‫گــذاری که مــی توان تصور کرد بازده داشــته اســت‪ ،‬بــا این حــال معنای این‬ ‫افزایــش قیمت این نیســت که در آینــده نیز ادامه پیدا می کند‪ ،‬ممکن اســت‬ ‫روند افزایشــی ادامه پیدا کند و ممکن اســت افزایــش پیدا نکند‪».‬‬ ‫‪ ‬رادپور معتقد اســت "کســی که در بازار بیت کوین ســرمایه گذاری می کند‬ ‫‪41‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪41 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫هرآنچه که باید درباره ارز دیجیتال بدانید‬

‫بیت‌کوین چیست؟‬

‫«بانــک هــای مرکــزی مــی تواننــد از نقش‬ ‫مبادلــه ای بیت کوین کــم کنند‪ .‬مثال بانک‬ ‫مرکــزی آمریکا مــی تواند شــرکت ها را‬ ‫ملزم کند که با بیــت کوین کار نکنند‪.‬‬ ‫در حال حاضر شــرکتی مثــل آمازون‬ ‫بــا بیت‌کویــن کار می کنــد‪ ،‬دولت‬ ‫آمریکا مــی تواند برای این شــرکت‬ ‫و شــرکت هــای دیگــر ممنوعیــت‬ ‫اســتفاده از بیــت کویــن بگــذارد‪.‬‬ ‫اینگونه نقــش مبادالتــی بیت کوین‬ ‫تضعیــف مــی شــود امــا در کل نمی‬ ‫تواننــد مانــع از معامله با آن شــوند‪».‬‬ ‫در طــول هفتــه های اخیــر افزایش قیمت‬ ‫بیــت کویــن نگرانــی هایــی را در جهان و‬ ‫حتی ایران بــه وجود آورده اســت‪ .‬عده‬ ‫ای معتقدنــد افزایش قیمــت این ارز‬ ‫دیجیتــال طبیعی نیســت و به نوعی‬ ‫حبــاب قیمتی اســت‪ .‬در ایــن بین‪ ‬‬ ‫نفــوذ بیــت کویــن در بــازار ایران‬ ‫باعث شــده اســت که بانک مرکزی‬ ‫در ایــن باره هشــدار دهد‪.‬‬ ‫به گــزارش فــرارو‪ ،‬بیــت کوین در‬ ‫حال نزدیک شــدن به نــرخ‪ ‬هزار دالر‬ ‫اســت‪ .‬این افزایــش قیمــت ناگهانی و‬ ‫سرســام آور در بازار جهانی عده ای را نگران‬ ‫کرده اســت‪ .‬استیفن روچ اســتاد اقتصاد‬ ‫دانشــگاه ییــل و رییس پیشــین بانک‬ ‫مــورگان اســتنلی در این بــاره گفت‪:‬‬ ‫«بــا حرکت بیــت کوین به ســمت‬ ‫‪ 12‬هــزار دالری شــدن‪ ،‬این پول به‬ ‫معنی کامل خطرناک شــده است‪».‬‬ ‫‪ ‬او مــی گویــد‪« :‬این پــول حباب‬ ‫خطرناکی اســت و هر فکــری را به‬ ‫خود مشــغول مــی کند‪ .‬مــن هرگز‬ ‫یک نمــودار امنی از قیمــت ها ندیدم‬ ‫کــه براســاس یک الگوی درســت باشــد‪.‬‬ ‫بیت کوین بــا این الگو هرگز مــورد تایید من‬ ‫نیست‪».‬‬ ‫‪ ‬بیت کوین در ســال جــاری بیش از هزار درصــد افزایش یافته‬ ‫اســت‪ .‬این شتاب در افزایش نرخ‪ ،‬بیشتر ناشــی از خریدهای خرد‬ ‫اســت و ســرمایه گذاران نهادی این ارز به دلیل تغییرات احتمالی‬ ‫از آن برای معامالت آتی اســتفاده می کنند‪.‬‬ ‫‪ ‬بر اســاس تحقیقات انجام شــده در دانشــگاه کمبریج در حال‬ ‫حاضر پنج میلیون و هشــتصد هزار نفر در این سیســتم حســاب‬ ‫رمزنــگاری شــده دارنــد و اغلب آنهــا از بیت کوین اســتفاده می‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫‪ ‬پیشــتر بانک مرکزی فرانســه اعالم کرده بود کــه که بیت‌کوین‬ ‫یــک ســرمایه خیالی اســت و افــرادی کــه در آن ســرمایه‌گذاری‬ ‫می‌کننــد‪ ،‬ریســک آن بــه عهده خودشــان اســت‪ .‬رییــس بانک‬ ‫مرکــزی فرانســه‪ ،‬ویلــروی دو گالهائــو‪ ،‬در کنفرانــس پکن گفت‪:‬‬ ‫«ما باید شــفاف صحبت کنیــم؛ بیت‌کوین به هیــچ وجه یک ارز‬ ‫نیســت‪ ،‬حتی یــک ارز دیجیتال هم نیســت‪».‬‬

‫‪40‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪ ‬وزیــر مالی هنــد‪ ،‬آرون جایتلی نیــز اخیرا‬ ‫اعــام کــرده اســت کــه دولــت هنــد‪،‬‬ ‫بیت‌کویــن را بــه عنــوان ارز قانونــی‬ ‫نمی‌شناســد و به هیچ موسســه ای‬ ‫بــرای فعالیت در ایــن زمینه مجوز‬ ‫نداده اســت‪.‬‬ ‫بانک مرکــزی ایــران نیــز درباره‬ ‫بیت کویــن به مردم هشــدار داده‬ ‫اســت‪ ،‬ناصر حکیمی‪ ،‬معاون بانک‬ ‫مرکــزی می‌گویــد‪" :‬بیت کویــن ارز‬ ‫رســمی نیســت و تا زمان اعالم سیاست‬ ‫رســمی به مردم در خصوص ریسک‌های‬ ‫ســرمایه گــذاری در ایــن حوزه هشــدار می‬ ‫دهیم‪".‬‬ ‫بــا این حا یــک معامله‌گــر بیت‌کوین‬ ‫در ایــران گفت‪« :‬در فضای نامســاعد‬ ‫کســب و کار ایــن روزهــای بــازار‪،‬‬ ‫بیت‌کویــن محــل خوبــی بــرای‬ ‫کســب درآمد اســت و بــه نظر هم‬ ‫نمی‌رســد که دولت بــا آن مخالف‬ ‫باشــد‪ ،‬چراکه اگر مخالــف بود تا به‬ ‫حال بــرای نظارت بر ایــن معامالت‪،‬‬ ‫کاری می‌کــرد‪».‬‬ ‫‪ ‬قرار اســت بانــک مرکزی‪ ‬اوایل ســال‬ ‫‪" 97‬ســند ارزهــای رمزینه" را اعــام کند‪ .‬با‬ ‫این حال ســه ســناریو دربــاره بیت کوین‬ ‫از ســوی بانــک مرکــزی قابــل تصــور‬ ‫اســت‪ -1 :‬بیت‌کویــن را به رســمیت‬ ‫نمی‌شناســد و مســئولیت نظــارت‬ ‫بــر آن را نیــز نخواهد داشــت‪-2 .‬‬ ‫بیت‌کویــن را به‌عنــوان یــک کاال و‬ ‫نه یک ارز‪ ،‬به رســمیت می‌شناســد‬ ‫و در این صــورت مانند طال فعالیت‬ ‫نظارتــی خود را بــر آن اعمال می‌کند‪.‬‬ ‫‪ -3‬در صــورت بــه رســمیت شــناختن‬ ‫بیت‌کویــن به عنــوان یــک واحــد پولی‪،‬‬ ‫بعنــوان نهــاد ناظر پولــی نظارت بــر آن را بر‬ ‫عهــده خواهد داشــت‪.‬‬ ‫‪ ‬بــا این حــال دو روز پیش دولــت ونزوئال از عرضــه واحد پول‬ ‫مجــازی در این کشــور برای مقابلــه با تحریم هــای مالی آمریکا‬ ‫خبــر داد‪ .‬پشــتوانه «پتــرو»‪ ،‬واحد پــول دیجیتال ونزوئــا ذخایر‬ ‫نفتی‪ ،‬معدنی و طالی این کشــور خواهد بود‪ .‬اقتصاد این کشــور‬ ‫آمریــکای جنوبی که دارای مهمترین ذخیره نفت در میان کشــور‬ ‫های عضو اوپک (ســازمان کشــورهای صادر کننده نفت) اســت‪،‬‬ ‫در ســالهای اخیر با مشــکالت عدیده ای روبرو بوده اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬به ایــن ترتیب هنــوز دولت هــا در قبال بیت کوین سیاســت‬ ‫واحــدی ندارند و بایــد دید در ادامه چه واکنش هایی نســبت به‬ ‫آن خواهند داشت‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫بیت کوین چیست؟‬

‫بــه گــزارش یورونیوز‪ ،‬بیــت کوین یا پــول مجــازی در واقع یک‬ ‫شــبکه پرداخــت و ذخیره ســازی امن و غیر متمرکز پــول بر روی‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪40 Kheradmand‬‬


‫نمایندگان» پیروز شــوند و راه را برای به دادگاه کشــاندن ترامپ فراهم ســازند‪ »)GNH( .‬را برای کســب‌وکارهای خــود اجرایی کند‪ .‬پیشــرفت‌های تکنولوژی‬ ‫‪-۳‬ســور و ســات سیاســی و اقتصــادی المپیک زمســتانی کره‌جنوبــی و جام مهــم همچون نســل جدیــدی از تکولوژی‌های تلفــن همراه (‪ )۵G‬با شــروع‬ ‫جهانی فوتبال در روســیه‪ :‬این دو رقابت بســیار مهم‪ ،‬توجه جامعه جهانی را به المپیک زمســتانی رونمایی خواهند شــد‪ .‬هوش مصنوعــی (‪ )AI‬نیز در مناطق‬ ‫خــود جلب خواهــد کرد‪ .‬کره‌جنوبی المپیک زمســتانی را در ســایه برنامه‌های بیشــتری به‌کار گرفته خواهد شــد‪.‬‬ ‫هســته‌ای کره‌شــمالی برگــزار خواهد کرد‪ .‬روســیه نیــز در برهه حساســی از ‪ .۸‬رونــد معکــوس تکنولوژی‪ :‬سیاســتمداران بــا وضع جریمه‌هــا‪ ،‬مقررات و‬ ‫روابط این کشــور با غــرب و اندکی پس از برگزاری انتخابات ریاســت‌جمهوری تفســیر ســختگیرانه‌تر از قوانین رقابتی (سیاســتی کــه معادل امــروزی دوران‬ ‫کــه نتیجــه آن پیروزی والدیمیــر پوتین اســت‪ ،‬رقابت‌های جام‌جهانــی فیفا را آنتی‌تراســت آمریــکا اســت) غول‌هــای تکنولــوژی همچون فیســبوک‪ ،‬گوگل‬ ‫برگــزاری می‌کند‪ .‬در هــر دوی این رویدادها‪ ،‬شــاهد تقابل ورزش با سیاســت و آمــازون را بــه تکاپو خواهنــد انداخت‪ .‬همچنین فشــارهای بیشــتری برای‬ ‫شــفافیت منبع و درســتی محتوای آنالیــن به‌وجود خواهد‬ ‫‪ ۱۰‬سال پس از بحران مالی ‪ ،۲۰۰۸‬یک حس خوشایند آمــد‪ .‬شــرکت‌هایی که به‌دنبــال تملک دارایی هســتند نیز‬ ‫تحت‌نظر بیشــتر ســازمان‌های آنتی‌تراســت قــرار خواهند‬ ‫فراگیر در اقتصاد جهان شروع خواهد شد‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫‪ .۹‬کشــورهای آسیایی‬ ‫خواهیم بود‪.‬‬ ‫در صــدر لیگ‌هــا‪ :‬در‬ ‫‪ -۴‬خداحافظــی بــا رهبران‬ ‫ســال ‪ ۲۰۱۸‬قهرمانــی‬ ‫فرســوده ژاپــن‪ ،‬کوبــا و‬ ‫برای کشــورهای آسیایی‬ ‫عربســتان ســعودی‪ :‬امپراتور‬ ‫اســت‪ ،‬نــه در فوتبــال‬ ‫ژاپن‪ ،‬آکیهیتــو‪ ،‬رئیس‌جمهور‬ ‫بلکــه در بســیاری از‬ ‫کوبا رائول کاســترو و پادشاه‬ ‫زمینه‌هــای دیگر‪ .‬بر این‬ ‫عربســتان‪ ،‬شــاه ســلمان‬ ‫اســاس پیش‌بینی شــده‬ ‫رهبرانی هســتند که در سال‬ ‫اســت رشــد اقتصــادی‬ ‫جدیــد آماده می‌شــوند تا از‬ ‫بوتــان در جهان ســرآمد‬ ‫ســمت خود کناره‌گیری کنند‪.‬‬ ‫باشــد؛ چیــن جایــگاه‬ ‫در ایــن رابطه تعدادی زیادی‬ ‫ایتالیــا را از لحاظ تعداد‬ ‫از رهبران جهــان که مدت‌ها‬ ‫میراث‌هــای جهانــی به‬ ‫اســت بر مســند قدرت تکیه‬ ‫ثبت رســیده در یونسکو‬ ‫زده‌انــد (همچــون نیکوالس‬ ‫بگیــرد و هنــد برنامــه‬ ‫مــادورو در ونزوئــا) ســعی‬ ‫بلندترین مجسمه جهان‬ ‫خواهند کرد همچنان موضع‬ ‫خــود را تکمیــل کند‪.‬‬ ‫خــود را حفــظ کنند‪.‬‬ ‫– رشــد اقتصادی متوازن‌شــده جهان‪ ۱۰ :‬ســال پس از بحران‬ ‫پیشرفت‌های تکنولوژی مهم همچون نسل جدیدی‬ ‫مالــی ‪ ،۲۰۰۸‬یــک حس خوشــایند فراگیــر در اقتصــاد جهان‬ ‫شــروع خواهد شــد‪ .‬گرچه برای بسیاری ســال ‪ ۲۰۱۸‬می‌تواند از تکولوژی‌های تلفن همراه همزمان با شروع المپیک‬ ‫به معنــای آغاز بهبــود واقعی اقتصاد باشــد‪ ،‬امــا در واقعیت‬ ‫زمستانی رونمایی خواهند شد‬ ‫ممکن اســت رونــد بهبود بــه انتهای خود رســیده باشــد‪ :‬به‬ ‫عقیده کارشناســان‪ ،‬اقتصاد جهان تمایل دارد هر ‪ ۸‬تا ‪ ۱۰‬ســال‪،‬‬ ‫وارد رکودی عمیق شــود‪ .‬آخرین رکود مربوط به ســال ‪ ۲۰۰۸‬اســت‪ .‬پرسشــی ‪ .۱۰‬نشــانه‌هایی از زمــان؛ از اوج زاد و ولــد تا ماجراجویــی در فضا و دریا‪ :‬در‬ ‫کــه مطرح می‌شــود این اســت که دلیــل اصلی رکــود بعدی چیســت؟ اتخاذ ســال ‪ ،۲۰۱۸‬تعداد نوزادان متولد شــده در سراســر جهان کاهشــی چشــمگیر‬ ‫سیاســت‌های انقباضی شــدید و ســریع توســط بانک‌های مرکزی‪.‬‬ ‫خواهــد داشــت (مفهــوم ‪)peak baby‬؛ تعــداد ســفینه‌هایی خصوصــی برای‬ ‫‪ .۶‬زمانــی حســاس بــرای سیاســت جهــان؛ برگزیــت‪ ،‬نفتــا و کره‌شــمالی‪ :‬فرســتادن توریســت به ماه افزایــش خواهد یافت‪ ،‬ترجیحــات مصرف‌کنندگان‬ ‫گفت‌وگوهــای پر اســترس «برگزیت» در پاییــز ‪ – ۲۰۱۸‬زمانیکــه توافق نهایی بــه خودروهای بزرگ اســپرت فــروش انواع دیگــر خودروهای جدیــد را قبضه‬ ‫جدایــی بریتانیــا از اتحادیه اروپــا باید صورت گرفته باشــد – بــه اوج خواهد خواهد کرد و از بزرگ‌ترین کشــتی جهــان «‪ »Prelude FLNG‬رونمایی خواهد‬ ‫رســید‪ ،‬چراکــه پارلمان‌هــا بایــد در زمان مقــرر یعنــی مــارس ‪ ۲۰۱۹‬آن را به شد ‪.‬‬ ‫تصویب برســانند‪ .‬بنابراین احتمال دســت نیافتن به توافق برگزیت باال اســت‪ .۱۱ .‬دوره جدیــد پزشــکی‪ :‬مورخــان علــم پزشــکی معتقدنــد ســال ‪۲۰۱۸‬‬ ‫در ســال ‪ ۲۰۱۸‬مشــخص خواهد شــد که آیــا توافــق تجــارت آزاد «نفتا» از پیشــرفت‌های پزشــکی – همچون درمان بــر اســاس ‪ – DNA‬محقق خواهند‬ ‫فشــارهای حمایت‌گرایانه دونالد ترامپ نجات پیــدا خواهد کرد یا خیر‪ .‬مهم‌تر شــد‪ .‬برجسته‌ترین اتفاق ســال ‪ ،۲۰۱۸‬تایید اولین دســتکاری دارویی ‪ RNA‬که‬ ‫از همــه‪ ،‬در ســال آینــده رئیس‌جمهوری ترامــپ باید درخصــوص برنامه‌های یــک کالس جدیــد از داروها را معرفــی می‌کند خواهد بــود‪ .‬درمان‌های ژنی و‬ ‫هســته‌ای کره‌شــمالی تصمیم بگیرد‪.‬‬ ‫تغییــرات ژنی از دیگر پیشــرفت‌های پزشــکی در ســال‌های ‪ ۲۰۱۸‬اســت‪.‬‬ ‫‪ .۷‬ســال کلمــات مخفف‪ :‬در ســال آینــده قوانین جدیــد اتحادیــه اروپا در ‪ .1۲‬فیلــم «مــری پاپینــز باز‌می‌گــردد» با بــازی امیلــی بالنــت‪ ،‬همزمان با‬ ‫مــورد داده‌هــا (‪ )GDPR‬و تامین مالی (‪ )PSD ,MiFID۲‬اجرایی خواهد شــد‪ .‬صدمین ســالروز تحقق حقوق زنان در بریتانیا اکران خواهد شــد‪ .‬خانم بنکس‪،‬‬ ‫کنفرانــس تغییــرات آب‌وهوایی در لهســتان (‪ )COP۲۴‬نیز در راســتای فرآیند حامی حقوق زنان در این فیلم‪ ،‬مطمئن اســت فرآیندهای سیاســی که توســط‬ ‫توافــق پاریس برگزار می‌شــود‪ .‬بوتان قصد دارد برنامه «خوشــبختی عظیم ملی زنان از ســال ‪ ۱۹۶۴‬ایجاد شــده در این فیلم نشــان داده خواهد شــد‪.‬‬ ‫‪39‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪39 Kheradmand‬‬


‫‪The world in‬‬

‫‪2018‬‬ ‫مهمترین اتفاقات جهان در سال ‪۲۰۱۸‬‬ ‫نشریه انگلیسی «اکونومیست» جدیدترین ویژه‌نامه ساالنه خود‬ ‫را تحت عنوان «جهان در سال ‪ »۲۰۱۸‬منتشر کرد‬

‫ســال ‪ ۲۰۱۷‬زمینه‌ســاز تحوالت بســیاری بود که‬ ‫در یــک ســال آینده جهــان شــاهد آنهــا خواهد‬ ‫بــود‪ .‬به این بهانه و در آســتانه ســال نــو میالدی‪،‬‬ ‫نشریه «اکونومیســت» ویژه‌نامه ساالنه خود تحت‬ ‫عنــوان «جهان در ســال ‪ »۲۰۱۸‬را منتشــر و در آن‬ ‫‪ ۱۲‬پیش‌بینــی را بــرای ســال میالدی پیــش‌رو ارائه‬ ‫کرده اســت‪ .‬اکونومیســت در توصیف ســال ‪۲۰۱۸‬‬ ‫از عبــارت «اعصاب خردکن» اســتفاده و اعالم کرده‬ ‫است‪ :‬ســال آینده‪ ،‬ســال تالش مردم دنیا برای گریز‬ ‫از تنش‌های سیاســی و آشــفتگی‌های تکنولوژیک‬ ‫خواهد بــود‪ .‬البته اکونومیســت برای ســال ‪۲۰۱۸‬‬ ‫نوید رشــد اقتصادی قابل‌قبولی را نیز داده اســت‪.‬‬ ‫ش هســته‌ای کره‌شمالی‪،‬‬ ‫به نوشــته این نشریه‪ ،‬چال ‌‬ ‫گفت‌وگوهــای «برگزیــت»‪ ،‬اصالحــات اقتصــادی‬ ‫چیــن‪ ،‬انتخابات میــان‌دوره‌ای آمریــکا و انتخابات‬ ‫ریاســت‌جمهوری در برزیل و مکزیک‪ ،‬ســال ‪۲۰۱۸‬‬ ‫را به ســالی حیاتی تبدیل کرده اســت‪ .‬این نشــریه‬ ‫پیش‌بینــی کــرده در ســال آینــده میالدی شــاهد‬ ‫نبردهــای جذاب بــرای اثرگذاری و ایده‌ها باشــیم‪.‬‬ ‫در کل تحــوالت ســال ‪ ۲۰۱۸‬در قالــب ‪ ۱۲‬رویــداد‬ ‫دســته‌بندی شــده اســت‪ .‬در کنــار رویدادهــای‬ ‫سیاســی مورد اشاره‪ ،‬المپیک زمســتانی کره‌جنوبی‬ ‫و جام‌جهانی فوتبال روســیه نیــز از دیگر روندهای‬ ‫کلیدی ســال ‪ ۲۰۱۸‬هســتند‪ .‬اما جالب‌ترین بخش‬

‫ایــن گــزارش‪ ،‬پیش‌بینــی خداحافظــی بــا برخــی‬ ‫رهبران جهان در این ســال اســت‪.‬‬ ‫دنیــای اقتصــاد نوشــت‪ ،‬نشــریه انگلیســی‬ ‫«اکونومیســت» جدیدترین ویژه‌نامه ساالنه خود را‬ ‫تحــت عنوان «جهان در ســال ‪ »۲۰۱۸‬منتشــر کرد‪.‬‬ ‫بــه گزارش ایــن نهاد ســال ‪ ،۲۰۱۸‬ســالی «اعصاب‬ ‫خردکــن» خواهد بود‪ .‬در ســال آینده تــاش مردم‬ ‫دنیــا در راســتای گریــز از تنش‌هــای سیاســی و‬ ‫آشفتگی‌های تکنولوژی اســت‪ .‬البته در سال ‪۲۰۱۸‬‬ ‫می‌توان نیم نگاهی به رشــد اقتصــادی قابل قبول‬ ‫و رویدادهــای جهانی شــامل المپیک زمســتانی و‬ ‫جام‌جهانــی فوتبال داشــت‪.‬‬ ‫در ایــن رابطه دنیــل فرانکلین‪ ،‬ویراســتار «جهان‬ ‫در ‪ ،»۲۰۱۸‬می‌گویــد‪« :‬ســال آینده در بســیاری از‬ ‫جنبه‌هــا همچــون چالش‌ هســته‌ای کره‌شــمالی‪،‬‬ ‫گفت‌وگوهــای «برگزیــت»‪ ،‬اصالحــات اقتصــادی‬ ‫چیــن‪ ،‬انتخابات میــان‌دوره‌ای آمریــکا و انتخابات‬ ‫ریاســت‌جمهوری در برزیــل و مکزیــک‪ ،‬حیاتــی‬ ‫خواهــد بود‪ .‬در این ســال شــاهد نبردهای جذاب‬ ‫بــرای اثرگذاری‪ ،‬ایده‌ها و رهبــری خواهیم بود‪ ».‬در‬ ‫جدیدترین گزارش ســاالنه «اکونومیست»‪ ۱۲ ،‬روند‬ ‫مهم جهانی برای ســال ‪ ۲۰۱۸‬پیش‌بینی شــده است‬ ‫کــه در ادامه این گــزارش به‌طــور اجمالی توضیح‬ ‫داده خواهند شــد‪.‬‬

‫‪38‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪ -۱‬ترامپیســم و مکرونیســم‪ :‬در سال ‪ ۲۰۱۸‬شاهد‬ ‫دو نــوع جهان‌بینــی متفــاوت خواهیــم بــود که‬ ‫در رقابــت بــا یکدیگر قــرار دارند‪ .‬دونالــد ترامپ‬ ‫بــا اولویــت قــرار دادن آمریکا‪ ،‬شــعار «نخســت‬ ‫آمریــکا ‌» را در دســتور کار خــود قرار داده اســت‪.‬‬ ‫امانوئــل مکرون اما نوعــی از قراردادهای اجتماعی‬ ‫را کــه منطبق با جهانی‌شــدن هســتند‪ ،‬قــول داده‬ ‫اســت‪ ،‬قراردادهایی کــه در کنار افزایــش رقابت و‬ ‫کارآفرینــی از کارگرهایی که شــغل‌های خــود را از‬ ‫دســت داده‌انــد‪ ،‬حمایــت خواهد کرد‪ .‬بــه گزارش‬ ‫«اکونومیســت»‪ ،‬ماکرون نمونه امروزی شــده تدی‬ ‫روزولــت اســت؛ رئیس‌جمهوری اســبق آمریکا که‬ ‫بیشــترین ســهم را در «عصر ترقی» داشــت‪.‬‬ ‫‪ -۲‬انتخابات تعیین‌کننــده؛ برزیل‪ ،‬مکزیک‪ ،‬ایتالیا‬ ‫و میــان‌دوره‌ای آمریــکا‪ :‬هر ‪ ۱۲‬ســال یــک بار‪ ،‬دو‬ ‫انتخابات مهم و تعیین‌کننده آمریکای التین‪ ،‬برزیل‬ ‫و مکزیک‪ ،‬همزمان می‌شــوند‪ .‬در بزرگ‌ترین ســال‬ ‫انتخاباتی منطقه آمریکا ‌ی التین‪ ،‬در این دو کشــور‬ ‫و ســایر کشــورهای منطقه‪ ،‬رای‌دهندگان نوســازی‬ ‫سیاســی و پایان فســاد را طلــب خواهند کــرد‪ .‬از‬ ‫طرفــی یــک انتخابــات آشــفته در ایتالیــا‪ ،‬بهبود‬ ‫اقتصادی این کشــور را بــا چالش روبــه‌رو خواهد‬ ‫ســاخت‪ .‬در آمریــکا‪ ،‬دموکرات‌هــا می‌تواننــد در‬ ‫رقابتــی نزدیک برای تصاحب کرســی‌های «مجلس‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪38 Kheradmand‬‬


37 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬37


‫چــه چیــز اســت آن درخت روشــنایی‬ ‫که بر یک اصل و شاخش صد هزار است‬ ‫گهــی ســرو بلنــد اســت و گهــی بــاز‬ ‫عیقــش گنبــد زریــن نــگار اســت‬ ‫از ایــدون کــو بــه صــورت روشــن آمد‬ ‫چــرا تیــره دُمــش همرنــگ قار اســت‬ ‫گــر از فصــل زمســتان اســت بهمــن‬ ‫چرا امشــب جهــان چون الله زار اســت‬ ‫بــه الله ماننــد این‪ ،‬لیکن نه الله اســت‬ ‫شــرار آتــش نمــرود و نــار اســت‬ ‫معلــوم اســت کــه این جشــن‪ ،‬یک جشــن ملی‬ ‫اســت؛ مثل نوروز و جشــن مهرگان که هیچ ربطی‬ ‫به دین زرتشــت نــدارد و مخصوص همــه ایرانیان‬ ‫اســت و زردشــتیان فقط آن را حفظ کــرده اند‪.‬‬

‫چهارشنبهسوری‬

‫و منافــع ملــی را به منافع انســانی ترجیح ندهیم‪.‬‬ ‫باید مســیرمان رو به انسانیت و واالیی و فرزانگی‬ ‫و در نهایــت خــدا باشــد و از فرومایگی و پســتی‬ ‫دوری کنیــم‪ .‬حــاال از جاده اســام یا مســیحیت یا‬ ‫جاده ای که اشــو زرتشــت می گویــد؛ فرقی ندارد‪.‬‬

‫و آلودگی به اســتقبال ســال نو بروند‪ ،‬این جشن را‬ ‫در آخرین چهارشنبه ســال برگزار کردند تا نحوست‬ ‫آن از بین بــرود‪ .‬بعد از آن‪ ،‬برگزاری این جشــن در‬ ‫شــب آخرین چهارشنبه سال مرســوم شده است‪.‬‬

‫دیــر زیویــد‪ ،‬بــه کامه‬ ‫زیویــد‬

‫دکتر خورشــیدیان جراح‬ ‫چشــم اســت و بر اساس‬ ‫تجربــه هایــش از شــب‬ ‫چهارشــنبه آخــر ســال‬ ‫در پایــان گفتگــو توصیه‬ ‫نیکویــی دارد بــرای مــا‬ ‫که مــی خواهیم اندیشــه‬ ‫نیــک و فرهمنــدی مــان‬ ‫را بــه خردمندانــه تریــن‬ ‫روی‪ ،‬پــاس بداریــم‪ .‬مــی‬ ‫گویــد‪« :‬همــه مــا‪،‬‬ ‫نگاهبــان نعمــت‬ ‫هایــی هســتیم کــه‬ ‫خداوند در اختیارمان‬ ‫گذاشته اســت و باید‬ ‫که با بهترین شیوه از‬ ‫نعمت ها بهره ببریم‬ ‫تا سپاس و احترام مان‬ ‫را به پروردگار نشــان‬ ‫دهیم‪ .‬سوءاســتفاده‬ ‫از هــر کدام از نعمت‬ ‫ها توهین به خداوند‬ ‫اســت‪ .‬اســتفاده‬ ‫نادرســت از «آتش»‪،‬‬ ‫سوءاســتفاده از ایــن‬ ‫نعمــت‪ ،‬توهیــن به‬ ‫پروردگار است‪ .‬در دین‬ ‫ما موبد نباید ســیگار بکشــد چون سوءاستفاده از‬ ‫آتش اســت‪ .‬‬

‫جشــن چهارشــنبه ســوری نیز بــا آتــش افروزی‬ ‫همــراه اســت‪ .‬بنیان‬ ‫فکــری این جشــن از‬ ‫زمــان رییــس انجمن‬ ‫موبــدان تهــران ایــن‬ ‫اســت‪ :‬در فرهنــگ‬ ‫ایرانیــان‪ ،‬آتــش یکی‬ ‫از چهــار عنصــر یــا‬ ‫چهار آخشــیج اصلی‬ ‫و نماد راســتی و پاکی‬ ‫اســت‪ .‬ســه عنصــر‬ ‫دیگــر یعنــی بــاد و‬ ‫آب و خــاک قابلیــت‬ ‫ترکیب شــدن با ذرات‬ ‫دیگــر و آلوده شــدن‬ ‫و ناخالصــی یافتن را‬ ‫دارنــد ولــی آتش تنها‬ ‫چیزی اســت که با چیز‬ ‫دیگری قاطی نمی شــود‬ ‫و فقــط آتش اســت‪.‬‬ ‫دوم ایــن کــه آتــش‬ ‫مرتب به ســوی بــاال می‬ ‫نمی گویم هیچ کس ســیگار نمی کشــد یا قلیون‬ ‫رود و پایســین نمی آید‪.‬‬ ‫نمی کشــد‪ ،‬بلکه می گویــم این نوع اســتفاده از‬ ‫خــودش مــی ســوزد و‬ ‫آتــش‪ ،‬سوءاســتفاده از این نعمت اســت‪ .‬بنابراین‬ ‫بــه دیگــران گرمــا و نور‬ ‫آتش افروزی در جشــن چهارشــنبه سوری با ترقه و‬ ‫می دهــد‪ .‬ســوم این که‬ ‫مواد آتش زا و آســیب زدن بــه جان خود و دیگران‬ ‫آتش پویاست‪ .‬یکنواخت‬ ‫توهیــن بــه آتــش و آفریننــده آتش اســت‪ .‬پس‬ ‫نیســت‪ .‬شــعله اش در‬ ‫جشــن بگیریم اما درســت و زندگی کنیم در مسیر‬ ‫حرکــت و پویایــی اســت‪.‬‬ ‫امــا یک نکتــه از قلم افتاده اســت و این که آتش راســتی‪ ،‬طــوری که نه مینــو فدای گیتــی کنیم نه‬ ‫این فلســفه آتش اســت که وقتی به نــور آن نگاه این جشــن کهن و ملی شــب عید به بام می شــده گیتی فــدای مینو‪ ،‬چنانکه در اوســتا آمده‪:‬‬ ‫می کنیم باید این چیزها را در نظر داشــته باشــیم اســت نه چهارشنبه آخر ســال‪ .‬ولی از دوره متوکل‬ ‫تــا زیویــم بــه کامــه زیویــم‬ ‫تــا ناپاکــی‪ ،‬خودخواهــی‪ ،‬تعصب و جــزم اندیش عباســی که خیلی با ایرانیــان بد کــرد‪ ،‬ایرانیان روز‬ ‫بــودن و رکود را از خودمــان دور کنیم‪.‬‬ ‫گیتــی مــان بــاد بــه کامــه تــن‬ ‫مرگ او که چهارشــنبه بــود را نحس اعــام کردند‪.‬‬ ‫مینــوی مــان بــاد بــه کامــه روان‬ ‫بایــد حواس مان باشــد کــه منافع شــخصی را به بــرای ایــن که در پ‪ ‬ایان ســال‪ ،‬همه بــدی ها و‬ ‫منافع جمــع‪ ،‬منافع فرقه ای مــان را به منافع ملی نحســی ها را از خود دور کنند و بــدون رنج و درد‬ ‫‪36‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪36 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫نیایش یافته اســت‪ ،‬کاربرد «آتش پرســت» در زبان‬ ‫امــروز‪ ،‬این خلط معنایی و شــبهه را ایجاد می کند‬ ‫که باید تصحیح شــود‪.‬‬ ‫آتشــبند (نگاهبان آتش در آتشــکده هــا) کارش‬ ‫این اســت که نگذارد آتش آتشــکده خاموش شود‪.‬‬ ‫آتش روز‪ ،‬شــعله دارد و آتش شــب را زیر خاکستر‬ ‫نگه مــی دارد‪.‬‬ ‫شــعله روشن آتشــکده ای که در آتشــکده تهران‬ ‫قــرار دارد یکــی از همیــن شــعله هــای از دیرباز‬ ‫روشــن اســت که حــدود دو هــزار و پانصد ســال‬ ‫اســت خاموش نشده اســت و از فرنبغ شــیراز که‬ ‫در حقیقت حوزه علمیه زرتشــتیان بوده‪،‬‬ ‫برده می شــود به کوهی به نام شگفت‬ ‫ایــزدان در اطــراف یزد و موبــدان آنجا‬ ‫حــدود هفتصــد ســال بدوناین که‬ ‫بچه هــای شــان خبر داشــته‬ ‫باشــند از این آتش پاســداری‬ ‫مــی کننــد‪ .‬در‬ ‫دوره قاجــار‬ ‫ایــن پرچــم را‬ ‫مــی آورنــد میبــد‬ ‫بعــد یزد بعد تهــران و‬ ‫از اینجا هم شــعله ای‬ ‫بــه اصفهان مــی برند‪.‬‬

‫آتش معنوی‬

‫و چهار آتــش مینوی (معنوی) داریــم که دردرون‬ ‫ماســت‪ :‬آتشــی که گرمابخش وجود ماســت‪ ،‬نور‬ ‫دانــش‪ ،‬آتــش عشــق و همــزوری و آتــش فرهی‬ ‫کــه همان نــور خدایی اســت کــه در وجود همه‬ ‫هســت و مــا را مرتب به ســوی باال و خــود خدا‬ ‫مــی بــرد و فرزانه و فرهیخته می کنــد و در قرآن‬ ‫هم بدان اشــاره شــده است‪.‬‬ ‫مــا وظیفه داریم دانش های نیــک بیاموزیم‪ ،‬تن‬ ‫مان را ســالم نگــه داریم‪ ،‬به هم عشــق بورزیم و‬ ‫به ســمت راســتی و نیکی برویــم و بدین ترتیب‬ ‫نــور و آتش درون مان را زنــده نگهداریم و مرتب‬ ‫بســوی باال برویم‪.‬‬

‫جشن سده‬

‫حاال که جایــگاه آتش و دلیل‬ ‫احتــرام و توجــه مــا بهآتش‬ ‫مشخص شــد‪ ،‬خوب است‬ ‫بر و یــم‬ ‫ســر ا غ‬ ‫جشــن‬ ‫هایــی کــه بــا‬ ‫آتــش افــروزی برپا‬ ‫مــی شــوند‪ .‬مهــم‬ ‫ترین این جشــن ها‬ ‫سده اســت؛ جشن‬ ‫گرامــی داشــتن روز‬ ‫کشــف آتــش‪.‬‬ ‫موبــد خورشــیدیان در‬ ‫ایــن باره چنیــن توضیح می‬ ‫دهــد‪ :‬چهــل روز پــس از جشــن‬ ‫شــب چلــه‪ ،‬روز مهــر از بهمن مــاه در‬ ‫تقویــم زرتشــتی (برابــر بــا دهم‬ ‫بهمــن ماه) و در چله زمســتان‪،‬‬ ‫«ست»‬ ‫جشــن ســده به پهلوی َ‬ ‫یا «ســده ســوزی» برگــزار می‬ ‫شــود که جشن پیدایش آتش‬ ‫اســت و با آتش افروزی‬ ‫بر بــام خانه یــا بلندای‬ ‫کوهســتان همراه است‬ ‫و بــه قــول عنصری‪:‬‬ ‫ســده جشــن ملــوک نامــدار اســت‬ ‫ز افریــدون و از جــم یــادگار اســت‬ ‫زمیــن گویی توامشــب کوه طور اســت‬ ‫کــزو‪ ،‬نــور تجلــی آشــکار اســت‬ ‫گر این روز اســت‪ ،‬شــب خواندش نباید‬ ‫وگر شــب روز شــد خوش روزگار اســت‬ ‫همانــا کایــن دیار اندر بهشــت اســت‬ ‫کــه بــس پرنــور و روحانی دیار اســت‬ ‫فلــک را بــا زمیــن انبــازی آمــد‬ ‫که رســم هر دو تن در یک شــمار است‬ ‫همــه اجــرام آن ارکان نــو راســت‬ ‫همــه اجســام ایــن اجــزای نار اســت‬

‫آتش حکم پرچم و نشانه‬ ‫اســت نه قبله‪ .‬همانطور که‬ ‫قبلــه مســلمانان کعبه اســت‬ ‫و قبلــه یهودیان بیت المقــدس‪ ،‬قبله‬ ‫زرتشــتیان نور است‪.‬شــما وقتی وارد شهری‬ ‫مــی شــوید مــی پرســید قبلــه کدام‬ ‫ســمت اســت ولی مــا وقتــی وارد‬ ‫شــهری مــی شــویم نمی پرســیم‬ ‫آتشــکده جاســت؟ زیرا آتشــکده‬ ‫قبلــه ما نیســت‪ .‬مــا فقط در‬ ‫آتشــکده رو بــه آتش می‬ ‫ایستیم طوری که پشتمان‬ ‫به خورشــید نباشد‪ .‬یعنی‬ ‫مــا همــواره رو به بــزرگ ترین‬ ‫منبــع نــور می کنیــم چون قبلــه ما نور اســت‪.‬‬ ‫پس آتــش پرچم ماســت وهمان طــور که پرچم‬ ‫تکه پارچه ای اســت منقش ولی قابــل احترام برای‬ ‫همــه و آتش زدن یــا توهین به آن تکــه پارچه در‬ ‫واقع توهین به کســانی اســت که هویت شــان به‬ ‫آن پرچم گره خورده اســت‪ ،‬اســتفاده نادرســت از‬ ‫آتــش یا عبادت کردن آتش به جای یکتاپرســتی نیز‬ ‫توهین به حســاب می آید‪.‬‬ ‫وی در ادامــه به پنج نوع آتش در باور زرتشــتیان‬ ‫اشــاره می کند و می گوید‪ :‬یک آتــش مادی داریم‬ ‫که در جهان بیرون اســت و با چــوب و صندل می‬ ‫ســوزد و موبد شــبانه روز آن را روشن نگه می دارد‬ ‫‪35‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪35 Kheradmand‬‬


‫بررسی باورهای‬ ‫ایرانیان درباره‬ ‫وجیههتیموری‬

‫جش‬ ‫ت‬ ‫ت‬ ‫«آ ش» و « ن اهی آ ش»‬

‫در پایان هر ســال و در فصل زمســتان‪ ،‬دو جشن‬ ‫بــزرگ با آتش افــروزی و به صــورت گروهی میان‬ ‫ایرانیــان برگزار می شــود‪ .‬یکی جشــن ســده در‬ ‫بهمن ماه اســت و دیگری چهارشــنبه ســوری‬ ‫در آخریــن چهارشــنبه ســال‪ .‬از آنجایــی که‬ ‫بســیاری افراد گمــان «آتش پرســتی» درباره‬ ‫ایــن دو جشــن دارنــد یــا بــا بــی اطالعی‬ ‫و برپایــی نادرســت ایــن مراســم‪ ،‬خطرات‬ ‫بســیاری متوجه خــود و دیگــران می کنند‪،‬‬ ‫بــر آن شــدیم تا بــا موبــد مدبــدان ایران‪،‬‬ ‫دکتر اردشــیر خورشیدیان گفتگو کنیم و اصل‬ ‫ماجــرا را از زبــان وی جویا شــویم‪.‬‬

‫کشف آتش‬

‫معنــی «روزگارت بر وفق مراد باشــد» یــا «زندگی‬ ‫ات رو به راه باشــد» از همین جاســت یا وقتی می‬ ‫گفتنــد «فالنی اجاقش کور اســت» یعنــی «زندگی‬ ‫بــی ثمــری دارد»‪ .‬خالصه زندگی مــردم به آتش‬ ‫وابســته بوده اســت یا چــراغ که روشــن می‬ ‫شــود صلوات می فرستند‪.‬‬ ‫پس از دوران اشــو زرتشــت دو کار درباره‬ ‫آتش و آتشــکده انجام شــد‪ :‬یکــی این که‬ ‫یک طرف آتشــکده را بســتند تــا دور آتش‬ ‫نگردنــد و حالــت طواف نشــود‪ .‬در نتیجه‬ ‫اگر شــما همیــن االن بروید آتشــکده‪ ،‬می‬ ‫بینید که این گونه اســت‪ .‬یشــت خانه ســه‬ ‫طرفــش باز اســت و عــروس و دامــاد هم که‬ ‫می آیند ســه طرف آتش دور مــی زنند و برمی‬ ‫گردنــد و طــواف نمــی کنند کــه حالــت نیایش‬ ‫نداشته باشد‪.‬‬ ‫دوم این که آتش قبله زرتشــتیان نیســت‪ .‬قبله ما‬ ‫نور اســت‪ .‬ما خــدا را نــور می بینیــم و آتش هم‬ ‫چــون نور مــی دهد برای ما قابل ســتایش اســت؛‬ ‫مثــل هر چیــز خــوب دیگری کــه آن را ســتایش‬ ‫می‌کنیم و مورد تحســین و احتــرام قرار می دهیم‪.‬‬ ‫پــس ما آتــش را ســتایش می کنیــم نــه نیایش یا‬ ‫پرســتش در معنای امروزی‪.‬‬ ‫موبــد خورشــیدیان در ادامه ایــن صحبت ها به‬ ‫واژه «پرســتش» نیــز اشــاره مــی کند کــه در زبان‬ ‫اوســتایی بــه معنــای مراقبــت از چیزی اســت و‬ ‫«پرســتار» از این ریشه اســت و آتش پرست در این‬ ‫معنــا یعنی نگاهبــان و نگاهدار آتش‪ .‬بــه باور ما‬ ‫کســی مــی تواند خود را خدا پرســت بدانــد که از‬ ‫آنچه که خداوند در اختیار بشــر گذاشــته اســت‪،‬‬ ‫بجــا و به اندازه بهره گیری کند‪ .‬امــا از آنجا که این‬ ‫واژه در زبــان پارســی دری‪ ،‬معنای عبــادت کردن و‬

‫در بــاور مــا زرتشــتیان خداونــد (نــام خداونــد‬ ‫در میــان مــا اهورامزداه اســت به معنــی ابردانای‬ ‫هســتی بخــش) هماننــد نــور اســت‪ .‬ما خــدا را‬ ‫زد و آت بــا کشــف‬ ‫شــیدان شــید یا نوراالنوار می دانیــم و می گوییم ســنگ ها جرقــه ای‬ ‫همــان طور که نــور همه جا هســت‪ ،‬خداوند هم آتش زندگی بشــر دگرگون گشــت‪ .‬روشنایی آمد و‬ ‫در همه هســتی در جریان اســت‪ .‬در قــرآن کریم شــب هم قابل استفاده شــد‪ .‬غذا پختن یاد گرفت‪،‬‬ ‫هــم آمده اســت‪« :‬الله نورالســماوات واالرض»‪ .‬به فلز کشــف شــد و ‪ ...‬طوری که امروزه بدون استثنا‬ ‫بیان دیگر خداوند نوراالنوار اســت و نقطه وحدت چیــزی نمی یابید که در پروســه تولیــد آن‪ ،‬آتش یا‬ ‫همه عالم اســت‪ .‬بر این اســاس «آتــش» که بزرگ نــور و گرما دخیل نباشــد‪.‬‬ ‫ترین کشــف بشر اســت و پیش از زرتشت کشف بشر به نشــانه قدرشناسی از این نعمت‪ ،‬آتشکده‬ ‫شــده اســت به صــورت نماد یــا هویــت دینی و ها ســاخت تــا نور و گرمــای آتش را حفــظ کند و‬ ‫پرچم زرتشــتیان انتخاب می شــود‪.‬‬ ‫نگــذارد خاموش شــود‪ .‬پــس احداث آتشــکده ها‬ ‫فردوســی کشــف آتــش را بــه دوره پیشــدادیان هم مربوط به دوران قبل از اشــو زرتشــت است و‬ ‫و زمــان هوشــنگ‪ ،‬هزاره هــا پیش از ظهور اشــو به ویژه تا پیــش از پیدایش کبریت‪ ،‬برپایی و حفظ‬ ‫زرتشــت نســبت می دهد که روزی هوشــنگ در آتشــکده خیلی مهم و به دردبخور بوده اســت‪ .‬در‬ ‫دامنــه کوه مــاری دیــد و ســنگ بر گرفــت و به یــزد تا همین صد ســال پیش مردم آتــش در خانه‬ ‫ســوی مار انداخت و مار فــرار کرد امــا از برخورد نگه می داشــتند و کنایــه «اجاقت گرم باشــد» به‬ ‫‪34‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪34 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫از زیــورآالت ترکمــن می‌دهد دســتم‪ .‬تکه‌هایی از‬ ‫جنــس نقره و ســیم‪ .‬هرکــدام با طرحی و نقشــی‬ ‫جدیــد و زیبــا کــه گویــا هیچ‌وقــت نمی‌خواهند‬ ‫قدیمی شوند‪.‬‬ ‫خانــی تکــه از اینکه این هنر اصیــل ترکمن‌صحرا‬ ‫رو بــه فراموشــی اســت دل‌خوشــی نــدارد‪ .‬برای‬ ‫همین هم همه کارها را به پســرش یاد داده اســت‬ ‫تــا ادامه‌دهنده راه خودش باشــد‪ .‬او بــدون اینکه‬ ‫من ســؤالی بپرســم‪ ،‬می‌گوید‪« :‬حاال افتخار می‌کنم‬ ‫کارم این اســت‪ ».‬از او می‌پرســم که از این هنر در‬ ‫طی این ســال‌ها خسته نشده اســت و او سؤالم را‬ ‫با ســؤالی جــواب می‌دهد که «چرا خســته بشــم‬ ‫آخه؟»‬ ‫«شــغل بــدی نیســت‪ ،‬توش نــون زیــاد داره اگه‬ ‫اســتعداد داشــته باشــی و کار کنــی» ُاســتاد این‬ ‫را می‌گویــد و بیلــه زیــک ساخته‌شــده را دســتم‬ ‫می‌دهــد‪ .‬هنرمندانــه ساخته‌شــده اســت‪.‬‬ ‫حــاال ایــن روزهــا «خانی تکــه» به هــوای زنده‬ ‫نگه‌داشــتن هنــری اصیل کــه از جنــس طایفه‌اش‬ ‫اســت روزها را پشــت ســر می‌گــذارد و بــه امید‬ ‫اینکــه این جواهرات نســل به نســل بر دســتان و‬ ‫گــردن دختــران جــوان بچرخد طرحی می‌کشــد و‬ ‫نقشــی می‌آفریند‪.‬‬ ‫ ‬

‫‪33‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪33 Kheradmand‬‬


‫بررس‬ ‫ی‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫رهای‬ ‫فرام‬ ‫و‬ ‫ش‬ ‫شد‬ ‫ه ایران‬

‫زیورآالت دختران ترکمن‬ ‫نوشــتن از مــردی کــه عمــرش را صــرف زنــده مــی‌رود اما مصــداق بــارز ضرب‌المثل «پســر کو خیلــه‪ ،‬خیال می‌کنــی الکیه‪».‬‬ ‫نگه‌داشــتن هنر اصیل ترکمن کرده ســخت نیست‪ .‬ندارد نشــان از پدر» شــده و همــه فوت‌وفن‌های «خانــی » گه‌گاهــی از کار دســت می‌کشــد‪ .‬به‬ ‫باید کنارش بنشــینید و به دســت‌هایش نگاه کنید‪ .‬هنرش را به «احمد» یاد داده اســت تا در روزهایی طرحش نگاهی می‌کند‪ .‬چشــم‌هایش ســوی خوبی‬ ‫ماهرانــه ضربــات چکــش را بــه ســیم‌های آهنی کــه دختــران ترکمــن بــه خانــه بخــت می‌روند دارد و بعدازایــن همه کار هنوز عینک نزده اســت‪.‬‬ ‫می‌کوبــد‪ .‬نگیــن نصب می‌کند‪ ،‬شــکل می‌کشــد‪ .‬گردنبنــدی را بر گــردن بیندازند کــه نقش‌مایه‌های ســکوت خاصی فضای کارگاه را پر می‌کند‪ .‬از او در‬ ‫خصوص درآمدش می‌پرســم‪ ،‬می‌گویــد‪« :‬نون حالل‬ ‫طــرح می‌دهــد و درنهایــت زیورآالتــی تحویلــت هنــر اصیل ترکمن در آن وجــود دارد‪ .‬‬ ‫می‌دهــد کــه چشــم‌هایت را مســحور می‌کند‪.‬‬ ‫خوردن کار هرکســی نیست‪».‬‬ ‫چین‌وچروک دســت‌ها و صورتش نشــان می‌دهد کارگاهی که بوی اصالت می‌دهد‬ ‫«احمــد» یکــی از کاله‌هــای دختــران ترکمــن را‬ ‫کــه عمرش را برای این هنر گذاشــته اســت‪« .‬غالم کارگاه «خانی‪ ‬تکــه» بــوی اصالــت می‌دهــد‪ .‬بــرای ما مــی‌آورد‪ .‬نامش «قپه» اســت‪ .‬از احمد در‬ ‫آق» بیــش از ‪ ۶۰‬ســال از عمــر ‪ ۸۰‬ســاله خــود را همه‌چیــز اینجا عمــری برابر عمــر ُاســتاد دارد‪ .‬از خصوص اســتقبال از این هنر می‌پرســم‪ .‬او توضیح‬ ‫زیورآالت ترکمن ســاخته اســت‪ .‬خــودش می‌گوید ابــزار و وســایل کارش گرفته تا دیوارهایــی که داد می‌دهــد‪ :‬ریشــه ایــن هنــر در فرهنــگ و تاریخ‬ ‫کــه معــروف به «خانــی تکه» اســت‪ .‬علــت این می‌زنند همیشــه به اســتواری خانی تکه ایســتاده ترکمن‌هــا اســت‪ ،‬امــا ایــن روزها اســتقبال خیلی‬ ‫نام‌گــذاری را کــه می‌پرســم بــا لهجــه شــیرین بوده‌انــد‪ .‬آتش تنــورش گرمــای کارگاه را دوچندان زیــادی از آن نمی‌شــود‪ .‬تنــوع نقش‌های ســاخت‬ ‫زیورآالت ترکمن در ایران بســیار بیشــتر از کشــور‬ ‫همسایه ما ترکمنستان اســت‪ .‬گاهی از ترکمنستان‬ ‫امتداد نگاهت از نقش روی زیورآالت ترکمن به انگشت های مردی می رسد که ســفارش‌هایی از ســاخت به ایران می‌شــود‪ .‬همین‬ ‫تعداد انگشت‌شــمار ســازندگان هنوز ایــن هنر را‬ ‫هرچند صدای خس خس نفس هایش دربین صدای دنگ دنگ چکشی که به زنده نگه‌داشــته‌اند‪.‬‬ ‫صفحه آهنی زده می شودگم شده اما به کارش افتخار می کند‪.‬‬ ‫قپه را روی ســرم می‌گذارم‪« .‬ســام ســوله» همان‬ ‫زیورآالتــی اســت کــه در ایــن کاله استفاده‌شــده‬ ‫اســت و دست‌ســاز ُاســتاد اســت‪ .‬صدای آویزهای‬ ‫ترکمنــی‌اش می‌گوید‪« :‬تکــه نام طایفه‌ام اســت‪ ».‬کــرده اســت‪ .‬گهگاه تکــه‌ای داخل تنــور می‌گذارد کاله زینتــی دختــران ترکمن جان‌خانی تکــه را تازه‬ ‫ســاخت زیورآالت ترکمن را از عمــوی بزرگش یاد تــا بــرای فرم دادن شــکل بهتــری به خــود بگیرد‪ .‬می‌کنــد‪« .‬مزه نــون حالل زیــاده» خــان تکه این‬ ‫گرفته اســت‪ .‬روزهایی که بــازی با ابزار و وســایل کم‌حــرف می‌زنــد‪ .‬جــای همیشــگی‌اش در کارگاه را می‌گویــد و تکه‌هــای بیلــه زیــک را در آتــش‬ ‫خان‌عمــو را به بــاال رفتن از درختــان انجیر و توت قدیمــی‌اش نشســته و بــرای خــودش کار می‌کند‪ .‬می‌گــذارد‪.‬‬ ‫ترجیح داده اســت‪ .‬هرچند عمــر دوره یادگیری در او در حــال نقــش دادن بــا انبردســت بــه فلزها‬ ‫پیــش عمویش به ‪ ۶‬ماه هم نکشــید؛ اما او راه‌رفته اســت‪ .‬می‌خواهــد «بیلــه زیــک» درســت کنــد‪ .‬ساخت صنایع‌دستی افتخار من است‬ ‫را تا بــاال نگه‌داشــتن پرچم هنر زیــورآالت ترکمن توضیــح می‌دهد نوعی دســتبند دوقلو اســت که در آینــه کوچــک کیف‌دســتی‌ام خــودم را نگاه‬ ‫ادامــه داد‪ .‬خــودش می‌گوید که بعــد از فوت عمو در بیــن دختران طرفدار دارد‪ .‬خان تکه دســت‌های می‌کنم‪ .‬این قشــنگ‌ترین کالهی است که تابه‌حال‬ ‫لرزانــش محکم ابــزار کار را گرفته تا مبادا نقشــی ســرم رفته اســت‪ .‬با هر تکان دادن کاله آویزه‌های‬ ‫«متکی شــدم به دســت‌ها و خودم‪».‬‬ ‫هرچند ایــن روزها خانــی تکه بــه دلیل کهولت از کارش کــج شــود‪ .‬از او در خصــوص اینکه چرا به قپــه آهنــگ خاصی به خــود می‌گیــرد‪ .‬خانی تکه‬ ‫ســن کمتــر بــه ســراغ ســاخت زیــورآالت ترکمن ســراغ این هنر آمده می‌پرســم‪ ،‬می‌گویــد‪« :‬لذتش همچنان مشــغول کارش اســت‪ .‬گه‌گاهــی تکه‌ای‬ ‫‪32‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪32 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫در کتاب برای مردان نقش پلیس راهنمایی و برای زنان نقش همیار‬ ‫پلیس تعریف شده است که نقشی مکمل و حاشیه ای است‬ ‫از قداســت»‪ ،‬است؛‬ ‫در صورتــی کــه‬ ‫ارزش هــای مردانه‬ ‫«هم دنیــوی و هم‬ ‫معنــوی» اســت‪.‬‬ ‫همچنیــن ارزش‬ ‫هــای زنــان در‬ ‫کتاب های درســی‬ ‫«محدودکننده و در‬ ‫راســتای خدمت به‬ ‫خانواده» هســتند‪.‬‬ ‫در مقابــل مــردان‬ ‫شــجاع‪ ،‬زیــرک‪،‬‬ ‫زحمت کــش‪ ،‬دانا‪،‬‬ ‫پهلــوان و قهرمــان‬ ‫انــد‪ .‬صفاتــی‬ ‫مثــل جوانمــردی‪،‬‬ ‫مردانگــی و رفاقت‬ ‫ارزش هایی هستند‬ ‫کــه مــردان و دنیای مردانــه را تداعی مــی کنند و‬ ‫گاهی به اعمال زنانه هم نســبت داده می شوند‪».‬‬ ‫در ایــن پژوهش شــغل هایــی که مــردان و زنان‬ ‫به آن ها اشــتغال دارند نیز بررســی شــده اســت‪:‬‬ ‫«در کتاب های درســی عمومــا کارهایی که نیاز به‬ ‫قدرت بدنی بیشــتر دارد‪ ،‬توســط مردان انجام می‬ ‫شود‪».‬‬ ‫‪ ‬در مقابل شــغل هایــی برای زنان تعریف شــده‬ ‫اســت که نیازمنــد تخصص‪ ،‬مهارت و بــازار خاصی‬ ‫نیســتند‪ .‬مــردان عــاوه بر نقــش های ســنتی و‬ ‫عمومــی‪ ،‬شــغل هایــی دارند کــه نیازمند تخصص‬ ‫اســت؛ مثال زنان اغلب در شــغل خیاطی و معلمی‬ ‫نمایــش داده مــی شــوند و ایــن مشــاغل شــکل‬ ‫اجتماعی شــده نقش های ســنتی آن هــا در درون‬ ‫خانه اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬همچنین شــغل هایی که برای زنان تعریف شده‬ ‫اســت‪ ،‬معمــوال نیازمند هوش باال و نبوغ نیســت؛‬ ‫در مقابــل مــردان ایفاگر شــغل هایی هســتند که‬ ‫نبــوغ خاصی را می طلبد؛ مثل فضانورد‪ ،‬دانشــمند‬ ‫هســته ای و‪ ....‬در ایــن پژوهــش مشــاغل زنان در‬ ‫کتــاب های درســی به صــورت جداگانــه و طبقه‬ ‫بندی شــده ارائه شــده است‪.‬‬ ‫‪ ‬اما بررســی تصاویر و فضاها در کتاب های درسی‬ ‫نیز در این تحقیق نتایج قابل تاملــی ارائه داد‪« :‬در‬ ‫سرتاســر متن ها و تصاویر ایــن دوره از کتاب های‬ ‫درســی زنان در مــکان هایی «امن‪ ،‬سرپوشــیده و‬ ‫درونــی» هســتند و چنانچــه در فضاهــای بــاز و‬

‫بیرونی حضور داشــته باشــند‪ ،‬به همــراه خانواده‬ ‫و یــا حداقل فرد همــراه دیگری هســتند‪ .‬زنان در‬ ‫خیابان و ســایر مکان های عمومی‪ ،‬یــا برای خرید‬ ‫آمده اند یا قصد رســاندن فرزندشــان را به مدرســه‬ ‫دارنــد‪ .‬آن هــا عمومــا در مکان هــای پرخطر مثل‬ ‫دریــا‪ ،‬فضا (خــارج از جــو زمین) و میــدان جنگ‬ ‫حضور ندارند‪».‬‬ ‫‪ ‬بررســی تصاویر در کتاب های درســی همچنین‬ ‫نشــان داد‪« :‬در تصاویــر‪ ،‬بدن زنان طبیعی نشــان‬ ‫داده نشــده اســت‪ .‬مثــا حالت نشســتن دختران‬ ‫کامال خشــک و رســمی اســت؛ به طــوری که پاها‬ ‫دیده نمی شــود و بخشی از آن سانسور شده است‬ ‫و کامــا با آناتومــی واقعی بدن متفاوت اســت‪».‬‬ ‫‪ ‬نتایــج ایــن بخش همچنیــن حاکی از آن اســت‬ ‫که به طور کلــی دختران در کتاب های درســی در‬ ‫حالت دویدن کمتر نشــان داده شده اند؛ و تنها در‬ ‫مــواردی با خالصه شــدن حرکت و بــه کمک چند‬ ‫شــکل کلی متوجه می شــویم که دختــران در حال‬ ‫دویــدن و یا انجام عملــی پرتحرک اند‪.‬‬ ‫‪ ‬دســت هــا عمومــا در حیــن انجــام کار‪ ،‬از هم‬ ‫بازشــدگی زیــادی ندارنــد و عمــل خالصــه وار به‬ ‫شــمایلی کلی نشــان داده شــده اســت‪ .‬این گونه‬ ‫موارد بیشــتر در تصویرســازی ها دیده می شــود؛‬ ‫زیــرا عکس نمــی توانــد حرکت یا حالــت طبیعی‬ ‫بدن را سانســور کند‪ .‬مــورد دیگر انفعــال زنان در‬ ‫تصاویری اســت که مردان در آن هــا فعالیتی ویژه‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫‪ ‬بررســی های بیشــتر تصاویر کتاب ها نشان می‬

‫‪31‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫دهــد در عکس ها‬ ‫زنان به منزله سوژه‬ ‫اصلــی کادر مطرح‬ ‫نیســتند؛ حتــی اگر‬ ‫بــه لحــاظ محتوای‬ ‫داســتان‪ ،‬سوژه یک‬ ‫باشــند‪ ،‬در ترکیــب‬ ‫بنــدی و کادربندی‪،‬‬ ‫مــردان در اولویــت‬ ‫اند و نقــاط طالیی‬ ‫کادر در انحصــار‬ ‫مردان اســت‪.‬‬ ‫‪ ‬مثــا در خانواده‬ ‫مــرد باالتــر و در‬ ‫نقطه طالیــی کادر‬ ‫حضــور دارد‪ .‬در‬ ‫خیابــان‪ ،‬پــارک و‬ ‫فضاهــای عمومــی‬ ‫هــم مــردان در‬ ‫محورهــا و نقاطی حضور دارند که توجه بیشــتری‬ ‫جلــب مــی کننــد‪.‬‬ ‫‪ ‬در تمامــی کتــاب هــا تصویری مشــاهده نمی‬ ‫کنیــم کــه چهــره دختــری در آن همــه صفحه را‬ ‫اشــغال کرده باشــد و بــزرگ نمایی در این ســطح‬ ‫وجــود نــدارد‪ ،‬جز در چنــد تصویر که بــرای اکرام‬ ‫حجاب (چادر) بوده اســت‪ .‬امــا در موارد مختلف‬ ‫تصاویر پســران بــرای تاکید بر شــخصیت یا عمل‬ ‫ویــژه آنها به اندازه کل صفحه بزرگ شــده اســت‪.‬‬ ‫همــواره در تصاویر‪ ،‬زنان در عطــف کتاب‪ ،‬نزدیک‬ ‫بــرش کادر و به صــورت نیمه در بــرش بارها دیده‬ ‫شده اند‪.‬‬ ‫‪ ‬امــا به طــور کلی عکس ها نســبت بــه تصاویر‬ ‫واقعی ترنــد و تبعیض کمتری را نشــان می دهند‪:‬‬ ‫«در عکــس ها رفتارها طبیعی تر هســتند (دختران‬ ‫از شــادی طبیعی چهره برخوردارند)‪ ،‬محدودیت در‬ ‫رنگ ها کمتر اســت‪ ،‬بزرگ نمایــی های اغراق آمیز‬ ‫وجــود نــدارد‪ ،‬تاکید کمتری بر افــراد خاص صورت‬ ‫گرفتــه و چهره ها ویژگی های فــردی خاص خود را‬ ‫دارنــد‪ .‬در نتیجه می بینیم که در شــش کتاب علوم‬ ‫ابتدایی‪ ،‬به مدد عکاســی و ثبــت واقعیات تبعیض‬ ‫های تصویری کمتری صورت گرفته اســت‪».‬‬ ‫در ایــن تحقیــق به طــور جزئی بقیــه تصاویر و‬ ‫عکــس هــای کتاب هــای درســی دوران دبســتان‬ ‫نیــز بررســی شــده انــد و نتایج نشــان مــی دهد‬ ‫ســاختارهای نابرابــری جنســیتی در کتــاب هــای‬ ‫درســی به وفــور دیده می شــوند‪ .‬مجله مروارید‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪31 Kheradmand‬‬


‫تحلیل جنسیتی کتاب‌های درسی در ایران‬

‫امیر محمدی بیگی‬ ‫حمیدرضااملشیدستجردی‬

‫بررســی و معرفی شدند‪».‬‬ ‫نقــش ها و فعالیــت های فــردی از دیگر مواردی‬ ‫اســت که در تحقیق محتوای متون درســی در این‬ ‫تحقیق مورد بررســی قرار گرفتــه و نتایج آن حاکی‬ ‫از آن اســت که نقش هــا و فعالیت های اجتماعی‬ ‫در کتاب های درســی دوره دبستان به تناسب میان‬ ‫مردان و زنان تقســیم نشــده؛ به صورتی که شاهد‬ ‫تنــوع فراوان نقش ها و فعالیــت ها برای مردان در‬ ‫«موقعیت های مختلف اجتماعی» هســتیم‪.‬‬ ‫‪ ‬اما بــرای زنــان همــواره نقش هــای «خانگی و‬ ‫ســنتی» تعریف شــده اســت و در مواردی هم که‬ ‫نقش هایــی در بیرون از خانه بــرای ان ها تعریف‬ ‫شــده اســت‪ ،‬نقش ها «ســاده و مکمل نقش های‬ ‫مردانه» هســتند‪ .‬مثال در کتاب بــرای مردان نقش‬ ‫پلیــس راهنمایی و بــرای زنان نقــش همیار پلیس‬ ‫تعریف شــده است که نقشــی مکمل و حاشیه ای‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ ‬کلیشــه دیگــر درجــه «خطرپذیــری و میــزان‬ ‫آزادی» در نقــش هــای اجتماعی اســت‪ .‬در کتاب‬ ‫ها مشــاهده می شــود کــه مردان بــه دنبال نقش‬ ‫هــای پرخطرتری هســتند و انتســاب این نقش ها‬ ‫به زنــان نادیده گرفته شــده اســت‪.‬‬ ‫‪« ‬میــزان قدرت نهفته» در نقــش ها و یا به تعبیر‬ ‫دیگــر «فرمانبــری و آمریــت» پایگاه نیــز در این‬ ‫تحقیق مورد بررســی قرار گرفت و مشــخص شــد‬

‫طبــق نتایــج تحقیقی کــه در ســال ‪ 93‬و در پنج‬ ‫کتاب درســی هر دوره مقطع ابتدایی انجام شــده‪،‬‬ ‫زنــان در نقش ها و فعالیت هــای مربوط به خانه‪،‬‬ ‫نقــش پررنگی دارند و عموما خانه دار هســتند‪ .‬آن‬ ‫ها بیشــتر وظایف خانه مانند نگهــداری از کودک‪،‬‬ ‫پختــن غــذا‪ ،‬تمیــزکاری و‪ ...‬را برعهــده دارند‪ .‬در‬ ‫مقابــل وظیفــه نــان آوری برعهده مردان اســت و‬ ‫این وظیفه حق ریاســت خانواده را بــرای آن ها به‬ ‫دنبــال می آورد‪.‬‬ ‫‪ ‬فرزانه حاج ایل‪ ،‬نجیبه اســدپور و سارا صحرانورد‬ ‫و‪ ...‬کــه این پژوهش را بــا روش تحلیل محتوا انجام‬ ‫داده انــد‪ ،‬نتایج تحقیقشــان را دو وجــه ارائه کرده‬ ‫اند‪« :‬نخســت بررســی متون درســی کتــاب ها و‬ ‫اینکــه در ال‌به‌الی این متون چــه می گذرد‪ .‬در وجه‬ ‫دوم نیــز کتاب هــا از زاویــه هنری و المــان های‬ ‫زیبایی شــناختی مورد بررســی قرار گرفتند‪ .‬در این‬ ‫بخش تصاویر‪ ،‬آیکون ها و نشــانه های کتاب های‬ ‫درســی بررسی و از آنها رمزگشــایی شده‪ .‬نتایج این‬ ‫بررســی ها وجود کلیشه های جنســیتی و نابرابری‬ ‫را در متون درســی نشان داد‪ ،‬همچنین کلیشه های‬ ‫جنســیتی در قالب های هنری نیــز در این تحقیق‬ ‫‪30‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫پیوســته مــردان را در کتاب های درســی در نقش‬ ‫هایی می بینیم که دارای قدرت و آمریت هســتند؛‬ ‫مثل پادشــاه‪ ،‬کدخــدا‪ ،‬ریش ســفید‪ ،‬خــان و‪ ...‬در‬ ‫صورتی کــه زنان فرمانبــردار و فاقد قــدرت اند‪.‬‬ ‫‪ ‬دیگــر نتایــج این تحقیــق نیز در بخــش تحلیل‬ ‫محتــوای متــون حاکــی از آن اســت کــه در نقش‬ ‫هــا و فعالیــت های مربــوط به خانــه‪ ،‬زنان نقش‬ ‫پررنگــی دارنــد و عموما خانه دار هســتند‪ .‬به تبع‬ ‫ایــن مســئولیت‪ ،‬آن ها اکثــر وظایف خانــه مانند‬ ‫نگهــداری از کودک‪ ،‬پختن غــذا‪ ،‬تمیــزکاری و‪ ...‬را‬ ‫برعهــده دارند‪ .‬در مقابل وظیفــه نان آوری برعهده‬ ‫مردان اســت و این وظیفه حق ریاســت خانواده را‬ ‫بــرای آن ها به دنبــال می آورد‪ .‬چنانچــه مرد قرار‬ ‫باشــد در داخل خانه کاری را انجــام بدهد این کار‬ ‫معموال یا معطــوف به بیرون از خانه اســت (مثل‬ ‫خریــد کــردن) و یا کاری اســت کــه نیازمند قدرت‬ ‫بدنی است‪.‬‬ ‫‪ ‬در ایــن تحقیــق ارزش هایی که بــرای زن و مرد‬ ‫تعریف شــده نیز رمزگشــایی شــد‪« :‬کتــاب های‬ ‫درســی مستقیم و غیرمســتقیم ارزش هایی را برای‬ ‫زنــان و مــردان نمایان کــرده اســت‪ .‬از ارزش های‬ ‫مثبتــی که بــرای زنان تعریــف شــده «اطاعت از‬ ‫دستورات» اســت و از ارزش های منفی برای آن ها‬ ‫«اســراف کاری و زیاده خواهی» اســت‪.‬‬ ‫ارزش هــای زنانه بیشــتر «معنــوی و در هاله ای‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪30 Kheradmand‬‬


‫مــوش هایــ ‌ی که از خوابیــدن آنها جلوگیری شــده‬ ‫از بین رفته ا‌ند‪ .‬نتیج ٔه این آزمایشــات نشــان داده‬ ‫اســت که علت از بین رفتن مــوش ها ب ‌ی خواب ‌ی و‬ ‫خســتگ ‌ی مفرط نبوده‪ ،‬بلکه عفونــت های داخلی‌‬ ‫که نتیج ٔه پائین آمدن ســطح ایمن ‌ی بدنشــان بوده‬ ‫باعث مرگ تمام آنها شــده اســت‪ .‬بنابراین‪ ،‬کمبود‬ ‫خــواب که در نخســتین طبقه هرم مزلو قــرار دارد‬ ‫باعث بســیاری از مشــکالت فیزیکــ ‌ی و روان ‌ی می‬ ‫شــود‪ .‬طبق آخرین توصیــ ٔه دانشــمندان افراد بین‬ ‫ســنین ‪ ۱۸‬تا ‪ ۶۴‬ســال نیاز به ‪ ۷‬ال ‌ی ‪ ۹‬و افراد باالی‬ ‫‪ ۶۵‬ســال نیــاز بــه ‪ ۷‬ال ‌ی ‪ ۸‬ســاعت خــواب در هر‬ ‫‪ ۲۴‬ســاعت دارند‪ .‬اتاق کامــا تاریک و کم ‌ی خنک‪،‬‬ ‫قهــوه نخوردن‪ ،‬تلویزیون نگاه نکــردن‪ ،‬و با موبایل‬ ‫بــازی نکــردن قبــل از خــواب تنهــا چند مــوردی‬ ‫هســتند که می تواننــد به خــوب خوابیدن کمک‬ ‫کننــد‪ .‬الزم به اشــاره اســت که خوردن آب ســالم‪،‬‬ ‫غــذا ‌ی مقوی و پناهگاهی بــرای زندگ ‌ی (منزل) نیز‬ ‫در همین دســته قرار دارند که هــر کدام به همان‬ ‫انــداز ٔه «خوابیدن» حائز اهمیت می باشــند‪.‬‬

‫نیاز به امنیت‬

‫نیاز بــه «امنیــت» در طبق ٔه بعــدی از هرم مزلو‬ ‫قــرار دارد‪ .‬ایجــاد امنیت در حفظ بقــا و ثبات در‬ ‫زندگ ‌ی نقــش مهم ‌ی را ایفا می کنــد و تا زمان ‌ی که‬ ‫انســان نیاز به امنیت را در خــود بطور واقع بینانه‬ ‫ایجــاد نکنــد موضوعات دیگــر در طبقــات دیگر‬ ‫هــرم بــ ‌ی اهمیت هســتند‪ .‬در اینجــا امنیت واقع‬ ‫بینانــه را مطرح کردم زیرا «امنیــت» هم می تواند‬ ‫برگرفته از واقعیت باشــد و هم می تواند بر اســاس‬ ‫احســاس درون ‌ی ما شــکل گیرد‪ .‬می‌تــوان از زوایای‬ ‫گوناگــون به موضوع امنیت نــگاه کرد‪ ،‬اما به علت‬ ‫اینکــه از دید مــن امنیت اجتماعــی مهمترین نیاز‬ ‫انســان مدرن اســت‪ ،‬از آن روی به این موضوع می‬

‫بقیه در صفحه ‪42‬‬

‫پردازم‪.‬‬ ‫اصوال ما انســان ها احتمال رویــداد اتفاقی را بر‬ ‫اســاس ســهولت درک ذهن ‌ی آن تخمیــن می‌زنیم‪.‬‬ ‫بعنــوان مثال‪ ،‬شــنیدن هجوم موجــودات فضایی‬ ‫بــه زمیــن مــی تواند خبــری بســیار پــوچ و بی‌‬ ‫اســاس برای اکثر ما باشــد‪ ،‬زیــرا درک این موضوع‬ ‫برای انســان ‌ی که از عقل نسبتا ســلیمی برخوردار‬ ‫اســت دشــوا ‌ر خواهد بــود‪ .‬اما فــرض بگیرید از‬ ‫فــردا این خبر را در تمام روزنامه ها و شــبکه های‬ ‫تلویزیونی و مجازی بطور گســترده بشنوید‪ .‬آیا باز‬ ‫هــم خبــر را ب ‌ی اســاس خواهید دانســت؟ قطعا‬ ‫فراگیر شــدن این خبر از کانــال های مختلف باور‬ ‫پذیــری آن را بــرای ما بیشــتر می‌کنــد‪ .‬زیرا ذهن‬ ‫مــا بطــور ناخــودآگاه بدنبــال همرنگ ســازی و‬ ‫تــوازن حیات خود با محیط اطرافش اســت و اگر‬ ‫محیــط فضایی از رعــب و وحشــت را ایجاد کند‪،‬‬ ‫مــا نیز ناخــودآگاه بر اســاس آن فضا عکس‌العمل‬ ‫نشــان خواهیــم داد‪ .‬در مثــال بــاال‪ ،‬رســانه های‬ ‫عمومی یا نهادهــای اجتماعی‌ به علت مرجعیتی‬ ‫که توانســته ا‌ند بیــن مردم برای خــود ایجاد کنند‬ ‫نقــش باالیی در کنترل فضــای عمومی‌و در نتیجه‬ ‫تاثیرگذاری بر روی «احســاس امنیت» مردم دارند‪.‬‬ ‫در مقابــل‪ ،‬ایجــاد «امنیــت واقعــی» اســت که‬ ‫توســط عوامل خارج از خود انسان قابل دستکاری‬ ‫نیســت‪ ،‬بلکــه از طریق درک منطق ‌ی بــا توجه به‬ ‫نگــرش انتقــادی به موضوعات اســت کــه باعث‬ ‫ایجــاد امنیــت واقعــی و حقیقــ ‌ی می شــود‪ .‬در‬ ‫مثال بــاال‪ ،‬موجودات فضایی به همــان اندازه می‬ ‫تواننــد امنیت یک انســان ‌ی که مســلح بــه تفکر‬ ‫نقادانه اســت را به خطر بیاندازنــد که حمل ٔه یک‬ ‫ببــر وحشــی در طبقــ ٔه چهلم یک برج در وســط‬ ‫شــهر می تواند برای او خطر ســاز باشد (هر چند‬ ‫احتمــال حمل ٔه یک حیوان وحشــی بســیار قریب‬ ‫الوقــوع تر از حمل ٔه موجودات فضایی اســت‪ ،‬زیرا‬ ‫امروزه هستند کســان ‌ی که در منزل خود بجای‬ ‫ســگ و گربــه‪ ،‬از ببر و شــیر نگهــداری می‬ ‫کننــد!)‪ .‬در مجمــوع‪ ،‬باید توجــه کرد که‬ ‫انســان می تواند احســاس امنیت کند در‬ ‫صورتی که شــاید در واقعیت امن نباشــد‬ ‫و بلعکــس مــی تواند در کمــال امنیت‬ ‫زندگــ ‌ی کنــد ولــ ‌ی احســاس امنیت‬ ‫نکنــد‪ .‬هــدف‪ ،‬درک و شــناخت‬ ‫تفــاوت بین احســاس و واقعیت‬ ‫اســت کــه توســط نگرشــی‬ ‫نقادانه به موضوعات حاصل‬ ‫خواهــد شــد و انســان را‬ ‫آمــاده می‌کند تا به‬ ‫طبق ٔه بعدی از‬ ‫هــرم مزلو‬ ‫به منظور‬ ‫برطــرف‬ ‫ســا ختن‬

‫‪29‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪29 Kheradmand‬‬


‫آنچه انسا ن می تواند باشد‪ ،‬باید بشود‬ ‫فرشید رشیدی فر‬ ‫‪f a r s h i d r a s h i d i f a r. c o m‬‬ ‫‪rashidifar@hotmail.com‬‬

‫انسان‪،‬‬ ‫این اشــرف مخلوقات کــه نه تنها خــود را حاکم‬ ‫بــر زمین‪ ،‬بلکه خیــال چیرگی و تصــرف کائنات را‬ ‫نیــز در ســر دارد‪ .‬چــرا که نه؟ بــه گفتــ ٔه آبراهام‬ ‫مزلو‪" ،‬آنچه انســان می تواند باشــد‪ ،‬باید بشــود"‪.‬‬ ‫اما چگونه انســان ‌ی که در برآورده ســاختن ابتدایی‬ ‫تریــن نیاز های خود مســتمند اســت و حتی نمی‬ ‫توانــد بــر «خود» چیره شــود‪ ،‬می توانــد بر جهان‬ ‫هســت ‌ی تســلط یابــد؟ زندگ ‌ی بــر روی کــر ٔه زمین‬ ‫انســان را بــا چالش هــا و ســخت ‌ی هــای فراوانی‬ ‫روبرو کرده و از او موجودی بســیار نیازمند ساخته‬ ‫است‪ .‬براستی انســان نیازمند ترین موجودی است‬ ‫کــه بــر روی کــر ٔه خاکی زیســت می‌کند‪ ،‬زیــرا از‬ ‫نیازمنــد بــودن خود آگاه اســت و همیــن آگاهی‌‬ ‫ریشــ ٔه تمــام مشــکالت و همزمــان حــال تمــام‬ ‫مشــکالت او اســت‪ .‬توســط آگاهی‌‪ ،‬انســان بطور‬ ‫نســبی توانســته نیازهای خود را بشناســد و سعی‌‬ ‫بر برآورده ســاختن آنها کند‪ .‬ایــن نیازها از ابتدایی‬ ‫تریــن مایحتاج بقــای او‪ ،‬یعن ‌ی غــذا و امنیت‪ ،‬آغاز‬ ‫ی وقفه است و صرفا به موجب‬ ‫کسب احترام مستلزم تالش ب ‌‬ ‫می شــود و تا اوج شــکوفایی او ادامه دارد‪ .‬در واقع‬ ‫اشــرف مخلوقــات به انســان ‌ی خطاب میشــود که‬ ‫ی آید‪.‬‬ ‫سن و نسب فامیلی بدست نم ‌‬ ‫توانســته اســت به اوج شــکوفایی خود برسد‪.‬‬ ‫بررســ ‌ی نیازهای انســان موضوع ذهن ‌ی نیســت‪،‬‬ ‫بلکه سلســله مراتبی اســت که انســان برای ادام ٔه‬ ‫بقــا و ایجــاد تعــادل حیــات مجبــور به بــرآورده سلســله مراتب نیازهای انسان را بطور سیستماتیک را در رابطــه بــا خــواب ارائــه داده ا‌ند‪ .‬بــه عنوان‬ ‫ساختنشــان اســت‪ ،‬از آن روی شــناخت این نیازها و بــر اســاس ارجحیت آنهــا در هرم ‌ی ارائــه داده مثــال «تئوری ترمیم و بازســازی» خواب را اســاس‬ ‫بســیار حائز اهمیت می باشند‪ .‬شــاید هیچ کسی‌ اســت کــه در آن نیازهــای ابتدایــی با وجــود قرار بازســازی و بازیابــی فرایند فیزیولوژیــک بدن می‬ ‫تا بــه امروز ماننــد روانشــناس انقالبــ ‌ی همچون داشــتن در پائیــن ترین بخش این هــرم از اهمیت دانــد که باعث ســامت روان و جســم می شــود‪.‬‬ ‫آبراهام مزلو نتوانســته شــناخت بســیار دقیق ‌ی از بســیار باالیــی برخوردار هســتند که تــا زمان ‌ی که در مراحــل گوناگون خــواب‪ ،‬که در آینــده به آنها‬ ‫نیازهــای انســان ‌ی به ما ارائــه دهــد‪ .‬او مطالعات آنها برآورده نشــوند نیازهــای غیر ابتدایی در بخش خواهم پرداخت‪ ،‬میزان تقســیم ســلولی و ترکیبات‬ ‫پروتئینــی افزایــش میابنــد کــه در بازیابــی قوای‬ ‫روانشناســ ‌ی را کــه تا ســال ‪۱۹۵۰‬میــادی تنها بر هــای دیگر این هــرم برانگیخته نخواهند شــد‪.‬‬ ‫فیزیک ‌ی و روان ‌ی بســیار تاثیرگذار هستند‪ .‬همچنین‬ ‫روی اختــاالت روانــی‪ ،‬عصبــی‪ ،‬و روان نژنــد هــا‌‬ ‫نیاز به آب‪ ،‬غذا‪ ،‬مسکن‪ ،‬خواب‬ ‫طبــق آخرین تحقیقــات دانشــمندان تاثیر خواب‬ ‫تمرکــز داشــت به ســمت دیگری ســوق داد‪.‬‬ ‫تــا آن زمــان روانشناســان بدنبال چرایــی و علت ابتدایی ترین نیازهای انســان در پائین ترین بخش در پاکســازی ســموم عصبی در مغــز را ثابت کرده‬ ‫بوجــود آمــدن مشــکالت روانــ ‌ی بودند‪ .‬امــا مزلو از هــرم قرار دارند که شــامل نیازهایی از جمله آب‪ ،‬ا‌نــد‪ .‬تئوری هــای دیگر خــواب از جملــه «تئوری‬ ‫تمرکز خــود را بــر روی موضوعاتی که به شــرایط غذا‪ ،‬مســکن‪ ،‬و خواب می باشــند‪ .‬شــاید در وحل ٔه تکاملی و انطباقــی خواب» و «تقویت حافظه» هر‬ ‫روانــ ‌ی انســان هــا بهبــود مــی بخشــد معطوف اول ایــن نیازهــا برای اکثــر ما بخشــی از نیازهای کدام شــواهد دقیقــ ‌ی در رابطه با تاثیــر خواب بر‬ ‫ســاخت‪ .‬بــه عبارتــ ‌ی دیگــر‪ ،‬او بدنبال مشــکالت برآورده شــده باشــند‪ ،‬اما بــا اندک ‌ی تامــل متوجه کســب انرژی‪ ،‬باال رفتن ســطح یادگیــری‪ ،‬خالقیت‪،‬‬ ‫روان ‌ی انســان ها نبــود‪ ،‬بلکه بدنبــال نقاط مثبت خواهیــم شــد که بســیاری از مــا همیــن ابتدایی پیــدا کردن راه حــل برای مشــکالت و تنظیم ریتم‬ ‫و مســائل ‌ی که به انســان قدرت روان ‌ی می بخشــد ترین نیازها را به خوب ‌ی بــرآورده نمی‌کنیم‪ .‬بعنوان عصبــی و فیزیولوژیکی بدن ارائــه داده ا‌ند‪ .‬آخرین‬ ‫بــود‪ .‬به اعتقــاد مزلو هم ٔه انســان ها مــی توانند مثــال اکثــر ما انســان هــا «خــواب» را آنگونه که تحقیقــات نشــان مــی دهند کــه کمبــود خواب‬ ‫به بهبودی و پیشــرفت در زندگ ‌ی دســت یابند‪ ،‬اما باید‪ ،‬اهمیــت نمی دهیم‪ .‬با وجــود اینکه ماهیت باعث پائیــن آمدن ‪ ۲۵‬درصدی دســتگاه دفاع ‌ی و‬ ‫ســخت ‌ی های ‌ی که برای رســیدن به آن پیشــرفت ها خــواب تا به امروز مشــخص نیســت‪ ،‬امــا با توجه ایمن ‌ی بدن می شــود‪ .‬آزمایشــاتی که بر روی موش‬ ‫الزم اســت برای هر انسان ‌ی متفاوت خواهد بود‪ .‬او به مســائل قابل بررس ‌ی دانشــمندان چندین تئوری هــا در این رابطه انجام شــده نشــان داده که هم ٔه‬ ‫‪28‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪28 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


27 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬27


‫بهره‌مند می‌ســاخت تــا مظلومــان را‪ ،‬امیرکبیر عزم‬ ‫کــرد این قانــون را برای نخســتین بار بشــکند‪ .‬به‬ ‫ایــن ترتیب کــه مأمــوران هر کجا مجرمــی یافتند‬ ‫حق دارند او را بیرون کشــیده بــرای اجرای عدالت‬ ‫به محکمه بســپارند‪ .‬مخالفت‌ها در مقابل امیرکبیر‬ ‫زیــاد بــود‪ ،‬امــا او بر انجــام آن اصرار داشــت‪.‬‬

‫مشروطه‌خواهان در سفارت انگلیس‬

‫محل ییالقی ســفارت انگلیس ابتدا در چادرهایی‬ ‫در منطقه قلهک قرار داشــت‪ .‬این محل جزو تیول‬

‫ســفارتخانه انگلیس را در تاریخ مشــروطه ماندگار‬ ‫کرد‪ ،‬پیونــد آن با خیزش بزرگ جامعــه ایرانی برای‬ ‫رســیدن به حکومت قانون بود‪ .‬وقتــی تجار تهران‬ ‫مورد غضب و ســختگیری عین‌الدولــه قرار گرفتند‪،‬‬ ‫شــعله‌های اعتراض افروخته شــد‪ .‬در ابتدا علما به‬ ‫حرم حضــرت عبدالعظیم مهاجــرت صغری کردند‪.‬‬ ‫وقتی خواســته‌های متحصنین به گوش شــاه رسید‪،‬‬ ‫وعــده عمــل داد‪ ،‬اما بســت که شکســت قول‌ها‬ ‫فرامــوش شــد‪ .‬در مرحله دوم مهاجــرت‪ ،‬علما اول‬ ‫راهی ابن‌بابویه و سپس قم شــدند و این بازرگانان‬

‫در پاسخ به این پرسش‌که چرا نهضتی که بر آزادی‬ ‫و استقالل پای می‌فشرد پناهنده سفارت بیگانه شد‪،‬‬ ‫دالیل زیاد برشمرده‌اند‪ ،‬اما ‪...‬‬

‫روحانیــون به تهــران بازگردانده شــوند‪.‬‬ ‫در پاســخ بــه این پرســش‌که چرا نهضتــی که بر‬ ‫آزادی و اســتقالل پای می‌فشــرد پناهنده ســفارت‬ ‫بیگانــه شــد‪ ،‬دالیل زیــاد برشــمرده‌اند‪ ،‬امــا بیراه‬ ‫نیســت اگر بگوییــم مقدمات تحصن در ســفارت‬ ‫انگیــس بــا هماهنگی بیــن تجــار آزادی‌خــواه و‬ ‫رهبران مشروطه فراهم شــد‪ .‬در این‌که این تحصن‬ ‫کجا انجام شــود به‌صراحت اســم ســفارت انگلیس‬ ‫را نمی‌یابیــم‪ ،‬امــا در شــرایطی که روس‌ها پشــت‬ ‫حکومــت قاجاری بودنــد و عثمانی‌هــا در موضع‬ ‫خصــم و دشــمنی‪ ،‬تنها انگلیســی‌ها بــه حکومت‬ ‫مشــروطه اقبال داشتند و در ســودای نفوذ بیشتر‬ ‫در حکومت ایــران بودند‪.‬‬ ‫شــورش عمومــی که آغــاز شــد انگلیســی‌ها با‬ ‫آن همــراه شــدند و وقتــی بــا خواســت تحصــن‬ ‫مشروطه‌خواهان روبه‌رو شــدند‪ ،‬گرچه در بدو امر‬

‫شــاه بود و محمــد شــاه آن را در مرحمتی ملوکانه‬ ‫در اختیــار هیئــت سیاســی بریتانیا قــرار داد‪ .‬این‬ ‫مرحمت بــر اعتبــار وزیرمختار انگلیــس در ایران‬ ‫افــزود‪ .‬در دوره ناصری‪ ،‬شــاه تمام منطقه ییالقی را‬ ‫از تیول خارج کرد و به انگلیســی‌ها بخشید‪ .‬همین‬ ‫اقــدام برای کل ســاکنان منطقه قلهــک مصونیت‬ ‫آورده و بــرای محلی‌ها امتیازاتی به همراه داشــت‪.‬‬ ‫تحصــن در ســفارتخانه‌های خارجــی روســیه و‬ ‫عثمانــی و انگلیس تــا قبل از آن به شــکل محدود‬ ‫انجــام می‌شــد‪ .‬این بست‌نشــینی‌ها از آن‌جا که با‬ ‫نفوذ و قدرت سیاســی کشــور دیگری همــراه بود‪،‬‬ ‫ماهیت متفاوتی با بست‌نشــینی در اماکن ســنتی‬ ‫داشــت‪ .‬طبقــات مختلف مــردم از بست‌نشــینی‬ ‫در ســفارتخانه‌ها اســتفاده می‌کردنــد؛ از غالمــان‬ ‫مــورد ظلم واقع شــده تــا شــاهزادگان و خان‌ها و‬ ‫طبقات مختلف مردم از بست‌نشینی در سفارتخانه‌ها استفاده می‌کردند؛‬ ‫افسران قشــون به ســفارت پناه می‌بردند‪ .‬قواعدی‬ ‫کــه ســفارتخانه‌ها را شــامل مصونیــت سیاســی‬ ‫از غالمان مورد ظلم واقع شده تا شاهزادگان و خان‌ها و افسران قشون‬ ‫می‌کــرد در تبدیــل کــردن ایــن مکان‌هــا به محل‬ ‫به سفارت پناه می‌بردند‬ ‫بست‌نشــینی‪ ،‬بی‌تأثیــر نبــود‪ .‬آن‌چــه تحصن در‬ ‫‪26‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪26 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬ ‫و تجــار را در مهلکــه عین‌الدولــه تنهــا می‌گذارد‪.‬‬ ‫بازرگانــان پنــاه می‌خواســتند و ملجأ اصلــی آنان‬ ‫ترک تهــران کــرده و راهی مهاجرت کبــری بودند‪.‬‬ ‫مکاتباتــی میــان علمــا و بازرگانــان و دیگــر‬ ‫مشروطه‌خواهان و ســفارتخانه انگلیس انجام شد‪.‬‬ ‫در ابتــدا جمــع محدودی به ســفارت قلهــک وارد‬ ‫شــدند و وقتــی خبــر آن پیچید‪ ،‬تاجران بیشــتری‬ ‫دکان‌هــا را بســتند و دسته‌دســته داخل ســفارت‬ ‫شــدند‪ .‬چادرهــا بــرای متحصنیــن بــر پا شــد و‬ ‫آشــپزخانه‌ها به راه افتــاد‪ .‬در همیــن چادرها بود‬ ‫کــه اعالنــی تنظیــم شــد و جماعت متحصــن از‬ ‫شــاه خواســتند مجلســی مبتنی بر احــکام قانون‬ ‫و عدالتخانــه‌ای بــرای حفظ جان و مــال و ناموس‬ ‫عمــوم مــردم محقــق شــود و در کنــار آن علما و‬

‫بــا آن موافقت نکردند‪ ،‬ایــن برخورد اولیه دلیل بر‬ ‫تمایل نداشــتن آن‌ها برای دخالــت در امور جریان‬ ‫مشــروطه نبود؛ چه‌بســا وقتی درهای ســفارت باز‬ ‫شــد با آغــوش باز میهمانــان را پذیرفتنــد و طولی‬ ‫نکشــید تعداد آن‌ها به بیش از ‪14‬هزار نفر رســید‪.‬‬ ‫هــر صنــف بــرای خود چــادری داشــت‪ .‬غــذا به‬ ‫واســطه اعانه چند تن از تاجــران به‌وفور بود و هر‬ ‫چادر حکم کالس درســی را داشــت؛ عالمی دیگران‬ ‫را درس مــی‌داد‪ ،‬بــرای آن‌ها روزنامــه می‌خواند و‬ ‫چیزهــای تازه بــه گوش مــردم می‌رســید‪ .‬پیروزی‬ ‫نهضــت نزدیک‌تــر می‌شــد؛ درحالی‌کــه برخــی‬ ‫متحصنیــن نمک‌گیر مکان شــده بودند‪.‬‬ ‫روزنامه آسمان آبی‬


‫کریــم خان ســپرد که مبادا آغا محمــد خان بگریزد‬ ‫و بدتــر مبادا بــه آرامگاه حضــرت عبدالعظیم پناه‬ ‫بــرد و در آن‌جا بســت بنشــیند‪ .‬همــه از آن روی‬ ‫بــود کــه کریــم خان زنــد حرمــت حــرم حضرت‬ ‫عبدالعظیــم را فــراوان نــگاه می‌داشــت و اگــر‬ ‫گناهکاری آن‌جا بســت می‌نشســت از رساندن آب‬ ‫و آذوقــه هــم دریغ نمی‌کــرد‪ .‬در همیــن زمان که‬ ‫وکیل‌الرعایــا مصدر امور بود در شــیراز جایی دیگر‬ ‫نیز وجود داشــت برای آن‌کــه مقصران و مجرمان از‬ ‫تیــغ عدالت خان زنــد در امــان بمانند‪.‬‬

‫مانــدن از بالی رســیده دانســتند‪ .‬بی‌اعتمــادی به‬ ‫قول و قرار شــاه تــا جایی بود که بعدا لطف شــاه‬ ‫را نیز رد کردند‪ .‬تنها آمدن امیرکبیر چاره‌ســاز شد و‬ ‫چــون او را هم‌کیش بزرگ خــود یافتند به گفته‌اش‬ ‫اعتمــاد کردند و از بســت بیرون آمدنــد‪ .‬بابت این‬ ‫بی‌اعتمــادی طوالنی‌ترین بست‌نشــینی رقم خورد‪.‬‬

‫زنان ارمنی و شکستن مصونیت سفارتخانه‬

‫بست‌نشــینی همیشــه در اماکن مقــدس انجام‬ ‫نمی‌شــد‪ .‬از زمانــی که پای دولت‌هــای خارجی در‬

‫کریم خان سپرد که مبادا آغا محمد خان بگریزد‬ ‫و بدتر مبادا به آرامگاه حضرت عبدالعظیم‬ ‫پناه برد و در آن‌جا بست بنشیند‬ ‫حــرم شــاهچراغ احمدبن‌موســی‌الکاظم گرچــه‬ ‫به‌انــدازه حــرم عبدالعظیــم در نظــر کریــم خان‬ ‫اهمیــت نداشــت‪ ،‬ولی چــون در میــان اهالی آن‬ ‫دیــار محترم بــود پس پناه مجرمان شــد‪ .‬چه‌بســا‬ ‫یک بــار نزدیک به صد نفر از اشــرار بدنام شــیراز‬ ‫در شاهچراغ بست نشســتند و وکیل‌الرعایا بهترین‬ ‫مجازات را برای ایشــان ماندن در بســت دانست و‬ ‫آن‌هــا نزدیک به ‪ 6‬مــاه در شــاهچراغ ماندند و از‬ ‫صدقــه مــردم امرار معــاش کردند و به این شــکل‬ ‫حیثیــت قلدرمآبانــه آن‌هــا بر بــاد رفــت‪ .‬القصه‪،‬‬ ‫خواجــه تاجــدار نیز چنــد صباحی در شــاهچراغ‬ ‫بســت نشســت‪ ،‬امــا نه بــه آن شــکل که اشــرار‬ ‫نشســتند‪ ،‬بلکه بزرگان شــیراز برایش غذا می‌دادند‬ ‫و از آن رو کــه صاحب علم و حکمت بود نزد مردم‬ ‫شــیراز صاحب احترام گشــت و طالب برای مباحثه‬ ‫بــه دیدنش می‌آمدند‪ .‬البته این بست‌نشــینی دوام‬ ‫نداشــت و پیــش از آن‌که عمر کریم خــان به پایان‬ ‫برســد بست‌نشــینی او بــه لطــف وکیل‌الرعایا به‬ ‫پایــان رســید و به‌محــض به ســر آمــدن عمر خان‬ ‫زنــد‪ ،‬راه فــرار و طغیــان را در پیش گرفت‪.‬‬

‫طوالنی‌ترینبست‌نشینی‬

‫سیاســت ایران باز شــد‪ ،‬ســفارتخانه‌های آن‌ها هم‬ ‫مأمن کســانی شــد که دل در گرو مهر بیگانه بسته‬ ‫و گاه راه خیانــت به وطن در پیش گرفتند‪ .‬در یکی‬ ‫از مصادیــق اولیه آن شــخصی به نــام گریبایدوف‬

‫پــس از عهدنامــه ترکمانچــای به‌عنوان ســفیر به‬ ‫ایران فرستاده شــد‪ .‬اعمال او از همان ابتدا با آداب‬ ‫ایرانــی جــور نبود؛ ازجملــه پنــاه دادن به یعقوب‬ ‫نامی ارمنی‪ ،‬خزانه‌دار و مباشــر حــرم‪ ،‬که متهم به‬ ‫دزدی از دربار قاجار بود دردسرســاز شــد‪.‬‬ ‫گریبایدوف به بهانه ارمنــی بودن یعقوب و قصد‬ ‫مراجعــت او به ایروان از تقاضای اســتردادش ســر‬ ‫باز زد‪ .‬گرچه مســئله یعقوب خان مســکوت ماند‪،‬‬ ‫وقتی گریبایدوف حــرف از تحویل تمام زنان ارمنی‬ ‫و گرجی ســاکن ایران به ســفارت روســیه زد‪ ،‬دیگر‬ ‫بــرای ایرانیان قابــل تحمل نبود‪ .‬همین که شــروع‬ ‫بــه اقــدام کرد مردم به ســفارتخانه ریختنــد و این‬ ‫قضیــه به قیمــت جــان گریبایــدوف و ‪ 36‬نفر از‬ ‫اعضای ســفارت انجامید‪.‬‬

‫امیر‌کبیرومسئلهبست‌نشینی‬

‫دوره قاجاریــه دوران اوج بست‌نشــینی اســت‪.‬‬ ‫بست‌نشینی رویه رایج اتفاقات سیاسی و اجتماعی‬ ‫کشــور بود و آش آن‌قدر شــور شد که بست‌نشینی‬ ‫بــه یکی از راه‌هــای نجات و پناه مجرمان و اشــرار‬ ‫بدل شــد‪ .‬این بست‌نشــینی‌ها در محل امامزاده‌ها‬ ‫و مســاجد و تکایــا تــا مقبــره بــزرگان و عالمان‪،‬‬ ‫منازل مجتهــدان و درباریان‪،‬‬ ‫تلگرافخانه‌هــا و اصطبل‌های‬ ‫ســلطنتی انجام می‌شد‪ .‬یکی‬ ‫از عوامــل محل اختالف میان‬ ‫ایرانی‌هــا و انگلیســی‌ها‬ ‫همیــن قضیــه پنــاه گرفتن‬ ‫عــده‌ای در ســفارت یــا‬ ‫کنســولگری‌های بریتانیا بود‪.‬‬ ‫اقامــت در محل ســفارتخانه‬ ‫بریتانیــا در تهــران بعــدا به‬ ‫شــهرهای دیگر همچون یزد‬ ‫و کرمــان و قــم هم رســید و‬ ‫تلگرافخانه‌هــا نیــز که تحت‬ ‫اداره انگلیســی‌ها بودنــد‬ ‫ازجملــه مکان‌هــای محبوب‬ ‫بست‌نشــینان شــد‪ .‬علــت‬ ‫بست‌نشینی‌ها متفاوت بود؛‬ ‫گاه دالیــل مذهبــی داشــت‬ ‫و گاه بــه دنبــال ضدیــت با‬ ‫دولــت رخ مــی‌داد و زمانــی‬ ‫صرفــا فــرار از قانــون بــود‪.‬‬ ‫وقتــی ماهیت بست‌نشــینی‬ ‫از نجــات جــان مظلومــان‬ ‫بــه بی‌نظمــی و بی‌قانونــی‬ ‫تبدیل شــد و اشــرار را بیشتر‬

‫بست‌نشــینی ســنتی از باب تأمین امنیت جان و‬ ‫مــدت زمان آن بســته به شــرایط بیرونــی بود که‬ ‫اگر مهیا نمی‌شــد بست‌نشــین به کار خــود ادامه‬ ‫مــی‌داد‪ .‬از همیــن رو در تاریــخ بست‌نشــینی به‬ ‫مواردی برمی‌خوریم که در زمره بست‌نشــینی‌های‬ ‫طوالنــی قــرار می‌گیــرد‪ .‬وقتــی در زمــان محمــد‬ ‫شــاه قاجــار بــه تحریک و دسیســه‪ ،‬وزیــر فاضل‬ ‫شــاه‪ ،‬قائم‌مقــام فراهانی‪ ،‬بــه قتل رســید فرزندان‬ ‫وقتی ماهیت بست‌نشینی از نجات جان مظلومان به بی‌نظمی‬ ‫و بســتگان را بیــم مرگ آمــد و این بیم بی‌ســبب‬ ‫نبود؛ چه شــاه اموال و کتابخانــه‌اش را مصادره کرد و بی‌قانونی تبدیل شد و اشرار را بیشتر بهره‌مند می‌ساخت تا مظلومان را‪،‬‬ ‫و دســتور به تعقیب انســاب او داد‪ .‬پــس فرزندان‬ ‫امیرکبیر عزم کرد این قانون را برای نخستین بار بشکند‬ ‫راهــی قم شــدند و بست‌نشــینی را تنهــا راه زنده‬ ‫‪25‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪25 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫َبست نشینی های جنجالی؛ از مشروطه تا زنبیلیه!‬ ‫به بهانه بست نشستن بقایی و سایر یاران احمدی نژاد در‬ ‫حرم شاه عبداهلل عظیم با یک زنبیل قرمز پر از مدارک‬ ‫نفیسهباقری‬

‫حفــظ احتــرام او‪ ،‬مکانــش حتی‬ ‫بــرای خطرناک‌تریــن جنایتکاران‬ ‫بســت باشــد‪ .‬چنان‌کــه وقتــی‬ ‫تیمور با خیل عظیمی از اســیران‬ ‫تــرک به جانــب ماوراء‌النهر روانه‬ ‫بــود بــه خانقاه خواجــه علی در‬ ‫اردبیــل رفت و در مقابل خواهش‬ ‫شــیخ برای بخشیدن اســیران به‬ ‫او مقاومــت نتوانســت بکنــد و‬ ‫جملگی اســیران را بر او بخشید‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫معلــوم نیســت شــروع‬ ‫بست‌نشــینی از کجا بــوده و چه‬ ‫کســی بــرای اولین بار به بســت‬ ‫نشســت و از بست‌نشــینی چــه‬ ‫می‌خواســت؛ آن‌چه معلوم است‬ ‫این ســنت مبنایی انســانی داشته‬ ‫و در زمانــه‌ای کــه دادخواهــی‬ ‫بی‌معنــا بــود یــا حرف حــق به‬ ‫جایــی نمی‌رســید‪ ،‬بــرای رهایی‬ ‫از ظلم به بســت می‌نشســتند و‬ ‫از بست‌نشینی تا یاغی‌گری‬ ‫ملجــأ خــود را در پناه مقدســات‬ ‫اگــر از خانقــاه شــیخ صفــی‬ ‫مذهبــی می‌دیدند؛ اما این تمامی‬ ‫بگذریــم‪ ،‬تاریــخ مــا را بــا‬ ‫ماجــرا نیســت؛ در دوره‌هایــی‬ ‫بست‌نشــینی مهم دیگری روبه‌رو‬ ‫نیز بســیاری از مجرمان و اشــرار‬ ‫واقع هم خوانده‌ایم مثال خانقاه شــیخ صفی‌الدین‬ ‫بست‌نشــینی را مفری برای خود یافتند‪ .‬در فرهنگ اردبیلــی پناه درماندگان بوده اســت‪ .‬بعد از شــیخ می‌کنــد‪ .‬آن زمان که آغا محمد خان قاجار ســودای‬ ‫شــرقی همیشــه حق نان و نمک را پاس می‌دارند‪ ،‬پســرش خواجه علی نیز همان مرتبت را داشــت و قدرت داشــت‪ ،‬ولی قدرت در مرکز به دســت کریم‬ ‫میهمان ارج و میزبان حرمت دارد‪ .‬در داســتان‌ها از تیمور کــه او را مالقات کرد چنــان کرامت صاحب خان زند بود‪ ،‬در شــمال یاغی شــد و نافرمانی کرد‬ ‫پناه میهمان به میزبان شــنیده‌ایم و در روایت‌های خانقاه بر او اثر گذاشــت که دســتور داد به حرمت و وقتی گرفتار آمد‪ ،‬قرار شــد به تهران آورده شــود‪.‬‬ ‫‪24‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪24 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


23 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬23


‫نگاهی عمیق شــاید به موارد دوم و سوم نیز دست‬ ‫یافــت‪ .‬یکی از تئوری‌هــای موجــود در این زمینه‪،‬‬ ‫تأثیرپذیــری او از اندیشــه‌های سوســیال‌دموکرات‬ ‫است‪ .‬سام ســردار ملی نتیجه ســتارخان‪ ،‬از حضور‬ ‫او در دوران نوجوانی در ســاختمان راه‌آهن قفقاز و‬

‫کــه پــس از انقالب مشــروطه به ریاســت نظمیه‬ ‫رســید‪ .‬یپرم‌خــان و حیدرخان عمواوغلــی هردو از‬ ‫هم‌رزمــان ســتارخان بودند اما در تهــران و پس از‬ ‫تصویب دســتور خلع ســاح و امتناع ســردار ملی‪،‬‬ ‫دســتور حمله به پــارک اتابکی از ســوی یپرم‌خان‬

‫باقرخان در آستانه مرگ قرار می‌گیرد و از‬ ‫ستارخان می‌خواهد تا فرصتی برای زندگی‬ ‫و خدمت به او فراهم شود‪.‬‬ ‫کار در معــادن نفت باکو خبــر می‌دهد‪ .‬همچنین‬ ‫ســتارخان هم مانند بســیاری از مــردم در چندین‬ ‫مقطــع متفــاوت کینه‌هــای بســیاری نســبت به‬ ‫محمدعلیشــاه داشــته اســت‪ .‬در هم قراردادن این‬ ‫عوامــل قرارگیــری قطعــی این مبــارز ملــی را در‬ ‫هیچ‌یک از اندیشــه‌ها تأییــد نمی‌کند‪.‬‬

‫پناهندگی به سفارت عثمانی‬

‫رابطــه بیــن ایرانیــان و عثمانیان چنــدان خوب‬ ‫نبــوده اســت‪ .‬در مقیــاس جزئی‌تــر هــم می‌توان‬ ‫رابطه نه‌چنــدان خوب اهالی تبریــز و عثمانیان از‬ ‫دوره صفویــان تــا اوایل حکومت پهلــوی را نتیجه‬ ‫گرفت که یکی از این عوامل‪ ،‬تقابل شــیعه و ســنی‬ ‫مذهب اصلی هردو اقلیم بــود‪ .‬رفتارهای عثمانیان‬ ‫در نجــف با علمای شــیعه‪ ،‬برخی از آنــان را آزرده‬ ‫كــرده بــود تا بــه ایــران و به‌ويژه تبریــز مهاجرت‬ ‫کنند‪ .‬حــال با توجه بــه ارادت ناپوشــیده قلبی به‬ ‫این مراجع‪ ،‬داســتان پناهندگی او با فشار مضاعف‬ ‫روس‌هــا کمــی عجیــب و غیرمنطقــی بــه نظــر‬ ‫می‌رسد‪.‬‬ ‫در ســوی دیگر‪ ،‬ارتبــاط قلبی ایرانیان بــا جوانان‬ ‫تــرک عثمانــی را توجیهی برای این امر به حســاب‬ ‫می‌آورنــد‪ ،‬زیرا حرکــت و جنبش این افــراد الهامی‬ ‫برای ایرانیــان در مشــروطه‌خواهی بود‪ .‬اســتبداد‬ ‫‪٣٢‬ســاله عبدالحمید شباهت بســیاری به رفتارهای‬ ‫محمدعلی شــاه داشت تا این شــاه قاجار رفتارهای‬ ‫او را سرمشق قرار دهد‪ .‬رهایی جوانان عثمانی‪ ،‬این‬ ‫خودبــاوری را به ایران منتقل کــرد‪ .‬این تأثیرپذیری‬ ‫به حدی اســت که به اعتقاد سیدحســن تق ‌یزاده‪،‬‬ ‫ریشــه این لغت از مفاهیم عثمانی وارد ایران شده‬ ‫است‪ .‬براســاس این اســتنباط موضع‌گیری عثمانی‬ ‫برخالف روســیه منجر بــه چنین اقدامی از ســوی‬ ‫ســتارخان شده است‪.‬‬

‫خائنان به ستارخان‬

‫صادر می‌شــود؛ واقعه‌ای که منجر به زخمی‌شــدن‬ ‫ســتارخان و کشته‌شــدن بســیاری از مالزمــان او‬ ‫می‌شــود‪ .‬هنوز مشــخص نیســت آیا این افراد به‬ ‫دلیل اختالف ســلیقه با ســتارخان با او به مشــکل‬ ‫خورده‌انــد یــا اینکــه منافع هردو منجــر به چنین‬ ‫واقعــه‌ای می‌شــود‪ .‬روابــط ســتارخان بــا این دو‬ ‫نفر آنچنان صمیمی نقل شــده اســت کــه او کاری‬ ‫جز تصمیــم موافق آنــان انجام نمی‌داد‪ .‬بســیاری‬ ‫معتقدنــد مســائل می‌توانســت بــا گفت‌وگــوی‬ ‫طرفیــن ختــم به‌خیــر شــود تــا رخ‌نــدادن چنین‬ ‫اتفاقی شــک و شــبهات را دراین‌باره افزایش دهد‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫ســفارت عثمانی نیز یکی از دالیل جبهه روبه‌رویی‬ ‫بــرای داشــتن تفکــرات قومیت‌گرایــی محســوب‬ ‫می‌شود‪ .‬این مســئله عالمت ســؤال بزرگی را برای‬ ‫همه مخاطبان تاریخ مشــروطه مطرح کرده است‪.‬‬ ‫با وجود مطرح‌شــدن همه این ســؤاالت‪ ،‬ستارخان‬ ‫چهــره‌ای محبوب باقی خواهــد ماند؛ محبوب برای‬ ‫مردم بــه خاطر زندگی بــرای آنهــا و محبوب برای‬ ‫اهالی مذهــب به خاطر تمکین به دســتورات آنها‬ ‫خواهــد بود‪ .‬به واســطه او‪ ،‬تبریز ســمبل مقاومت‬ ‫ملی شــد تا همه ســال نام این شــهر با ســردارانی‬ ‫ماننــد او عجين شــود و مــورد تمجید راتســاو‪ ،‬از‬ ‫کنســول وقت انگلیــس‪ ،‬قــرار گیرد که گفــت‪ :‬او‬ ‫ســردار توده و آرزوهای مردم بــود‪ .‬روزنامه «نوویه‬ ‫ورمیــا» از روســیه حرکاتــش را پراهمیــت بــرای‬ ‫مخالفان تاتــاری و قفقازی بداند کــه از حرکات او‬ ‫الهــام می‌گرفتند‪ .‬درســت مثل قهرمانــان چریکی‬ ‫داســتان‌های نبــرد حــق علیــه باطــل‪ .‬همچــون‬ ‫چه‌گــوارا که بــا زخم به وداع رســید و بــاور اینکه‬ ‫شــاید تاریخ که به صــورت متنــاوب در جغرافیای‬ ‫متفــاوت تکــرار می‌شــود‪،‬‬ ‫قوت گیرد‪.‬‬ ‫روزنامه شرق‬

‫قوم‌گرایی یا ملی‌گرایی؟‬

‫ســتارخان چهــره‌ای مثبــت و قهرمانــی بــرای‬ ‫همــه ایرانیــان بــه حســاب می‌آید‪ ،‬اما همیشــه‬ ‫جبهه‌بندی‌های متفاوتی دراین‌باره مشــاهده شده‬ ‫اســت‪ .‬ســتارخان در پاسخ به درخواســت روس‌ها‬ ‫برای برافراشــتن پرچم روســیه بر د ِر منزل خود‪،‬‬ ‫می‌گویــد‪« :‬ژنــرال کنســول‪ ،‬مــن مي‌خواهم‬ ‫هفــت دولــت به زير بيــرق ايــران بيايد‪.‬‬ ‫مــن زير بيرق بيگانــه نروم»‪ .‬ایــن اظهارات‬ ‫مهــر تأییــدی از جانــب بســیاری بــرای‬ ‫وطن‌پرســتی ســتارخان اســت‪ .‬پیــش از‬ ‫ایــن گفته شــد ســردار ملــی تأثیرپذیری‬ ‫از تفکــرات سوســیال‌دموکرات منطقــه‬ ‫قفقاز داشــت کــه دلیــل آن چیزی جز‬ ‫همنشــینی بــا حیدرخــان عمواوغلی‬ ‫نبــود کــه او را جــزء پایه‌گــذاران‬ ‫مکتب کمونیســم در ایران به حساب‬ ‫می‌آورند‪ .‬تفكرات حیدرخــان در ادامه‬ ‫منجر به ایجاد نگرشــی شــد که به تقویت‬ ‫قومیت‌گرایــی پرداخــت‪.‬‬ ‫در ســوی دیگر‪ ،‬داستان دولت عثمانی در‬ ‫زمان قاجار همواره متهم به دست‌داشــتن‬ ‫در تحــرکات منطقه قفقاز برای پیوســتن‬ ‫مردمان آنها به قلمرو خود شــده اســت‪،‬‬ ‫چراکــه عثماني‌هــا مردمــان قفقــاز را‬ ‫ترک‌تبــار می‌داننــد‪ .‬مســئله‌ای کــه در‬ ‫حال حاضر هم مورد چالش و مناقشــه‬ ‫اســت‪ .‬از طرفی پناهندگی ســتارخان به‬

‫هم‌زمــان فشــارهای روســیه بــه ســتارخان‪ ،‬وی‬ ‫برای تجلیل به تهران دعوت می‌شــود و در مســیر‬ ‫تبریــز به تهران بســیاری بــه اســتقبال او می‌آیند؛‬ ‫ســفری که به مرگ او منجر می‌شــود‪ .‬یکــی از این‬ ‫بدرقه‌کنندگان کســی جــز یپرم‌خان ارمنی نیســت‬ ‫‪22‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪22 Kheradmand‬‬


‫ســردار ملــی وجــود چنین مســئله‌ای را‬ ‫نفی می‌کنند و معتقدنــد که مردم‌گرایی‬ ‫و حضور در طبقــه اصلی جامعه‪ ،‬محرک‬ ‫اصلــی او بــرای چنین اقدامی بــود‪ .‬حال‬ ‫اگــر بحــث کینه و حــس انتقــام مطرح‬ ‫بــود‪ ،‬ســتارخان در جمــع تفنگــداران‬ ‫ولیعهــد قرار نمی‌گرفت‪ .‬به‌هرحال ســیر‬ ‫تحــوالت تاریخــی را نبایــد در اقدامات‬ ‫مقاومتی او به فراموشــی ســپرد‪.‬‬

‫عقاید دینی ستارخان‬

‫شــده اســت‪ .‬در کنــار ایــن دوســتی‬ ‫اختالفات بســیاری نیز مشاهده می‌شود‪.‬‬ ‫ایــن اختالفات ابتدا منجر بــه جنگ این‬ ‫دو می‌شــود‪ .‬باقرخــان در آســتانه مرگ‬ ‫قرار می‌گیــرد و از ســتارخان می‌خواهد‬ ‫تــا فرصتــی بــرای زندگــی و خدمت به‬ ‫او فراهــم شــود‪ .‬گذشــت زمــان انس و‬ ‫الفتــی را میــان ایــن دو فراهــم می‌کند‬ ‫تا دشــمنان دیروز هم‌رزم باشــند‪ ،‬سواد‬ ‫خوانــدن و نوشــتن باقرخــان در کنــار‬ ‫صالبــت ســتارخان ایــن زوج مبــارز را‬ ‫فراموش‌ناپذیر كرده اســت‪ .‬با وجود این‬ ‫اتحاد‪ ،‬هــردو آنها اختالف ســلیقه‌هایی‬ ‫داشــته‌اند‪.‬‬

‫بســیار مطرح شــده اســت که حرکت‬ ‫ســتارخان مورد تأیید علمــای نجف بود‪.‬‬ ‫شــواهد تاریخی و گفت‌وگوهای اعضای‬ ‫آرمان اصلی‬ ‫خانــدان ســردار ملی از شــیخیه‌بودن او‬ ‫ســه خط فکــری مهم طیــف متفاوتی‬ ‫و باقرخــان خبر می‌دهند‪ .‬ایــن فرقه نام‬ ‫را در کنــار جریــان مشــروطیت قــرار‬ ‫خــود را از شــیخ احمد احســایی گرفته‬ ‫داد‪ .‬عقایــد دینــی نقــش اصلــی را در‬ ‫است که خاســتگاه آن عربســتان عنوان‬ ‫گســیل مردم به این مســیر ایفــا کرد‪ .‬با‬ ‫می‌شــود و با دعوت فتحعلی‌شــاه قاجار‬ ‫به ایــران مهاجرت کــرد‪ .‬با وجود ايــن مورد تکفیر می‌توان باقطعیت نتیجــه گرفت وی مقلد افرادی دســتورات و فتواهــای علمای نجف‪ ،‬مشــروطیت‬ ‫مالمحمدتقــی برغانی قــرار گرفت‪ .‬تفکر شــیخیه همچون آخوند خراســانی و ثقه‌االسالم بوده است‪ .‬بــه جبهه‌هــای مردمــی نیــز راه یافتــه بــود‪ .‬در‬ ‫تفاوت‌هایــی درمورد معــاد‪ ،‬ترکیب اصــول دین و شــاید یکی از دالیل اصلی اشاره‌نشــدن بیش از حد کنــار مذهــب‪ ،‬عقایــد آرمان‌گرایانه مشــروطه که‬ ‫نحوه ظهور امام زمان داشــته اســت‪ .‬همین مسئله نــام آنها از ســوی علمــای معاصر‪ ،‬چنین مســائلی اندیشــه‌های غربــی در آنهــا مشــاهده می‌شــد‪،‬‬ ‫طیــف دیگــری را وارد آزادی‌خواهــی کــرد‪.‬‬ ‫تناقضاتــی را دربــاره عقایــد مذهبی ســتارخان و باشد‪.‬‬ ‫‪ ‬ســومین بعد فکری به بغض و کینه بســیاری به‬ ‫حمایت‌هــای علمای نجف از او در ذهن بســیاری‬ ‫ایجــاد كند و هنوز پاســخي بــه این مســئله ارائه اختالفات ستارخان و باقرخان‬ ‫محمدعلی‌شاه مربوط می‌شود‪ .‬بســیاری مورد اول‬ ‫همواره به دوســتی ســردار و ســاالر ملی اشــاره را آرمــان اصلی ســردار ملی عنوان می‌کننــد اما با‬ ‫نشــده است‪.‬‬ ‫‪21‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪21 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫نگاهی به زندگی و مرگ ستارخان‬ ‫نام ســتارخان حداقــل برای آنان‌که ســیر تاریخی‬ ‫مشــروطه را دنبال کرده‌اند‪ ،‬آشناست؛ مسیری که‬ ‫پــر از تالطم و دگرگونی‌های شــخصیتی برای‬ ‫ایــن ســردار ملــی بود تــا به یــک چهره‬ ‫مؤثــر در تاریخ تحول سیاســی کشــور‬ ‫تبدیل شــود‪ .‬به‌همین‌‌دلیــل می‌توان‬ ‫در چندیــن جبهــه بــه بررســی‬ ‫شخصیتی ســتارخان پرداخت‪.‬‬ ‫در نقطــه آغازیــن بیوگرافــی‬ ‫این شــخصیت‪ ،‬به ویژگی‌های‬ ‫اقلیمی منطقه‌ای می‌رســیم‬ ‫کــه او در آن دیــده بــه‬ ‫جهــان گشــود؛ روســتای‬ ‫بیشــک ورزقــان کــه‬ ‫جوانــان آن بــه مــردان‬ ‫نبرد مشــهورند‪ .‬مســئله تا‬ ‫دوران نوجوانــی مشــهود‬ ‫نیســت تا ســتار قره‌داغی‬ ‫در کنــار پــدرش به بــزازی‬ ‫مشــغول باشــد؛ درســت تا‬ ‫آغاز حســی انتقام‌جویانه به‬ ‫عقیــده برخی و قتــل برادرش‬ ‫اســماعیل که به جــرم همکاری‬ ‫بــا فــردی فــراری از قفقــاز بــه‬ ‫دســتور مســئوالن حکومتی کشته‬ ‫شــده بود‪.‬‬ ‫پس از ایــن واقعه‪ ،‬شــرایط ماندگاری‬ ‫در ارســباران برای خانــواده‌اش مهیا نبود تا‬ ‫ســتار به تبریز مهاجرت کند و ســاکن محله‌ای‬ ‫با عنــوان «امیرقیز» یا امیرخیز باشــد؛ محله‌ای که‬ ‫ایــن روزهــا با نام ســتارخان گــره خورده اســت و‬ ‫یا فــت‬ ‫ســمبل مقاومت تبریــز در تاریخ عنوان می‌شــود‪ .‬جر یــا ن‬ ‫این قســمت از زندگی‌نامه ســتارخان فصل مشترک تا این شــهر محلــی بــرای عمل‌گرایی او باشــد‪ .‬با‬ ‫بســیاری از مطالبی اســت که دربــاره بیوگرافی او وجود احساســات منفی نســبت به جریــان حاکم‬ ‫نگارش یافته اســت‪.‬‬ ‫در ایــران‪ ،‬مورد لطف مظفرالدیــن میرزای ولیعهد‬ ‫‪ ‬به عقیده مورخانی از جمله کســروی‪ ،‬ســتارخان قــرار گرفت تــا از همــان لحظه به‌بعد ســتارخان‬ ‫در مقاطــع جداگانــه‌ای قــرار گرفــت کــه در نــام بگیرد و در جمــع تفنگــداران ژاندارمری برای‬ ‫شــکل‌گیری عقایــد و اندیشــه‌های آرمان‌گرایانه او محافظــت از ولیعهــد حضــور داشــته باشــد‪.‬‬ ‫تأثیــر بســیاری داشــت‪ .‬توانایی‌هــای او در زمینه پیــش از تمامــی اتفاقات در جوانــی‌اش به جمع‬ ‫اسب‌ســواری و تيرانــدازی کــه از مهارت‌هــای لوطیــان تبریز پیوســته بود؛ همان ســنتی که آغاز‬ ‫بســیاری از قره‌داغی‌هــای آن دوران بــود‪ ،‬ســتار را و کمالــش در دوره قاجار به حســاب می‌آمد و این‬ ‫بــه مهره‌ای قدرتمندتــر تبدیل کرد تا جزء ســواران خصوصیــات رفتاری و اخالقــی‌اش زمینه درگیری با‬ ‫حاکــم خراســان باشــد‪ ،‬امــا بدون‌شــک ســخنان یکــی از مأموران محمدعلی میــرزا را فراهم كرد تا‬ ‫بســیاری درباره ســفر او به عتبــات عالیات مطرح از شــهر بگریزد‪ .‬اعتقاد اصلی و غالب اهالی تاریخ محرک‌های حرکتی ستارخان‬ ‫می‌شــود؛ ســفری که در شــکل‌گرفتن عقاید دینی بــر این اســت که ســتارخان در این بــازه زمانی به همــواره عــده‌ای سرچشــمه نبــرد ســتارخان با‬ ‫عیــاری پرداخته بــود کــه احیاگر اندیشــه عیاران اســتبداد حاکــم را در دوران نوجوانــی می‌داننــد‬ ‫او مؤثــر بود‪.‬‬ ‫درواقع می‌توان به این نتیجه رســید که قســمت اســت‪ .‬درواقــع او از ثروتمنــدان می‌گرفــت و به چراکه معتقدند حس کینه ناشــی از قتــل برادرش‬ ‫بزرگی از عقاید ســتار قره‌داغی در خــارج از تبریز فقیــران عطا می‌کــرد و چاره‌ای جز مبــارزه با جبر ازســوي مأمــوران دولتی اســت‪ .‬درحالی‌که خاندان‬ ‫‪20‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪20 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬ ‫زمانه خود نداشــت‪.‬‬ ‫‪ ‬بــا گذشــت زمــان‪ ،‬بــه درخواســت علمــا و‬ ‫مجاهدیــن حضــور در انجمــن حقیقــت و‬ ‫انجمــن ایالتــی تبریز لحظه رسمی‌شــدن‬ ‫حضــور او به‌همــراه باقرخــان در‬ ‫جرگــه مشــروطه‌خواهان بــود تــا‬ ‫داســتان درگیری‌اش بــا رحیم‌خان‬ ‫و شــجاع‌الدوله نقطــه اوجــی‬ ‫در جریان مشــروطیت باشــد‪.‬‬ ‫مقاومت ‪١١‬ماهــه او و اهالی‬ ‫تبریــز بــه یــک موفقیــت‬ ‫بــزرگ ختــم می‌شــود‪.‬‬ ‫اســماعیل امیرخیــزی در‬ ‫کتــاب قیــام آذربایجــان‬ ‫بــه چهــار نبــرد مهــم و‬ ‫اساســی ســتارخان اشــاره‬ ‫نبردهــای‬ ‫می‌کنــد‪.‬‬ ‫قراملــک‪ ،‬الــوار‪ ،‬خطیــب‬ ‫و حکم‌آبــاد مقاومــت‬ ‫را بــه نتیجــه می‌رســاند‬ ‫تــا همیــن رونــد جریــان‬ ‫مشــروطیت را بــه شــهرهای‬ ‫دیگــر منتقــل کنــد تــا قزوین‬ ‫ضربــه پایانــی مشــروطیت بــر‬ ‫پیکره محمدعلی‌شــاه قاجار باشد‬ ‫و ‪ ١٧‬ربیع‌الثانــی بــرگ ســبزی برای‬ ‫مجاهدین نــام گیرد و محمدعلی‌شــاه‬ ‫موافقت خــود را با اعطای مشــروطیت و‬ ‫افتتــاح مجلــس شــورای ملــی اعــام کنــد‪.‬‬ ‫‪ ‬در تاریــخ‪ ،‬صحنه انتهای زندگی قهرمان داســتان‬ ‫چند ظــرف مکانــی مشــخص دارد؛ تهــران‪ ،‬پارک‬ ‫اتابکــی‪ ،‬دســتور خلــع ســاح‪ ،‬امتناع و مــرگ در‬ ‫‪ ٢٨‬ذی‌الحجــه ‪ .١٣٣٢‬درواقــع آنچــه که ســعی به‬ ‫ذکرشــدن در ایــن رونــد تاریخی بــود‪ ،‬اشــاره به‬ ‫مشــترکاتی اســت که مناقشــات چندانی را در پی‬ ‫نداشــته اســت‪ .‬با وجود واقعه‌نگاری‌هــای زندگی‬ ‫ســتارخان‪ ،‬شــبهات بســیاری دربــاره زندگــی او‬ ‫وجــود دارد که حاصل هم‌نشــینی او بــا افرادی با‬ ‫اندیشــه‌های متفاوت اســت؛ اندیشــه‌هایی که به‬ ‫یک هدف مشــترک ختم شــده اســت و آن چیزی‬ ‫جز مبارزه با اســتبداد نبــود‪ .‬در این مجال به برخی‬ ‫شــبهات بی‌پاســخ درباره ســتارخان می‌پردازیم‪.‬‬


‫در دوران اریلیــان به اوج خود رســید‪ .‬روز ‪ ۲۵‬دســامبر همچنیــن تاریخ انقالب‬ ‫زمســتانی اســت و این جشــن نشــان دهنده عدم مغلوب شــدن خورشید در‬ ‫زمســتان بود‪ .‬بســیاری از نویســندگان اولیه مســیحیت تولد دوباره خورشید را‬ ‫به تولد مســیح نســبت داده اند و کاتولیکها اســتدالل میکنند که جشــن سول‬ ‫اینویکتوس همان تاریخ کریســمس و میالد مســیح اســت‪.‬‬ ‫جشــن یــول در اواخر دســامبر و اوایــل ژانویه برگزار میشــد و هــدف از آن‬ ‫احتــرام و ســتایش خدای رعــد بود؛ یک کنــده بزرگ چــوب را با ایــن اعتقاد‬ ‫بود که هر جرقه رعد بیشــتر باشــد نشــان دهنــده تعداد خوک یا گوســالهای‬ ‫اســت که ســال آینده متولد خواهد شــد آتش میزدند و جشن تا سوختن کامل‬ ‫کنده ادامه داشــت و گاهی به ‪ ۱۲‬روز میکشــید‪ .‬از آنجا که اروپای شــمالی از‬ ‫آخرین بخشــهایی بود که به مســیحیت روی آورد جشــنهای غیر مسیحی آنها‬ ‫تأثیر بســیاری بر شــکلی گیری جشن کریســمس داشت‪ .‬اســکاندیناویها هنوز‬ ‫هم کریســمس را یــول مینامند‪ ،‬که این کلمه به تدریج در زبانهای انگلیســی و‬ ‫آلمانی معادل کریســمس شد‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫خاستگاه های جشن کریسمس‬

‫به درســتی مشــخص نیســت که چه زمان و چرا ‪ ۲۵‬دســامبر را به تاریخ تولد‬ ‫مســیح نســبت دادند‪ ،‬چرا کــه عهد جدیــد هیچ تاریخــی را در اینبــاره ذکره‬ ‫نکــرده اســت‪*** .‬توس جولیوس آفریکانوس نخســتین مورخ مســیحی بود که‬ ‫شــرح وقایــع جهانی را آغــاز کــرد در رایج کردن ایــن ایده که مســیح روز ‪۲۵‬‬ ‫دســامبر متولــد شــد نقش محوری داشــت‪ .‬ایــن تاریخ نــه ماه پــس از تاریخ‬ ‫آبســتن شــدن حضرت مریم(س) (‪ ۲۵‬مارس) محســوب میشــود‪ .‬از سوی دیگر‬ ‫‪ ۲۵‬مــارس تاریــخ اعتــدال بهاری بوده و خلــق حضرت آدم (ع) تلقی میشــود‪.‬‬ ‫مســیحیان در دوران اولیــه ظهــور مســیح بر این بــاور بودند کــه ‪ ۲۵‬مارس‬ ‫تاریخ مصلوب شــدن مســیح اســت‪ .‬تعییــن تاریخ میــاد مســیح(ع) در ابتدا‬ ‫الهام بخش برگزاری جشــن و ســرور نبود‪ .‬ترتولیان از متألهان اولیه مســیحیت‬ ‫میــاد مســیح را به عنوان جشــن مهمی در کلیســای رومیآفریقــا تلقی نکرده‬ ‫اســت‪ .‬در ســال ‪ ،۲۴۵‬اوریگن فیلســوف و متأله مســیحی یونانی جشن گرفتن‬ ‫میالد مســیح را تقبیح کرد و اظهار داشــت که تنها گناهــکاران روز تولد خود را‬ ‫جشــن میگرفتند‪ .‬نخستین اشاره به جشن کریســمس (میالد مسیح) در تقویم‬ ‫فیلوکالوس مشــاهده میشــود که در ســال ‪ ۳۵۴‬در روم گردآوری شــد‪ .‬در شرق‬ ‫نیز مســیحیان تولد مســیح را به عنوان بخشــی از عید تعمید مســیح و دیدار‬ ‫ســه مرد حکیم ســتاره شــنان ایرانی از عیسی جشن گرفته میشــود؛ اگرچه این‬ ‫جشــن بــر تعمید مســیح تمرکز دارد‪ .‬پــس از مــرگ والنس امپراطــور طرفدار‬ ‫عقاید اریوس در نبرد ادیرنه ســال ‪ ۳۷۸‬جشــن کریسمس در شرق رنگ بیشتری‬ ‫بــه خود گرفت‪ ،‬اما این رونــد در قرن چهارم بیش از پیــش مجادله برانگیز بود‬ ‫و پس از آنکه گریگوری نازیانزوس در ســال ‪ ۳۸۱‬به عنوان اســقف منصوب شد‬ ‫این جشــن از میان رفت و در ســال ‪ ۴۰۰‬با انتصاب جان کریستوستوم بار دیگر‬ ‫بــه قوت خود باز گشــت‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫قرون وسطی‬

‫گرفت‪ ،‬اما بســیاری از نویســندگان آن زمــان این گروه های موســیقی را تقبیح‬ ‫کــرده و اظهار داشــتند که این شــیوه ممکن اســت بــه ادامه یافتن ســنتهای‬ ‫ســاتارنولیا و یول منتهی شود‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫اصالحات دهه ‪۱۸۰۰‬‬

‫در طول دوره اصالحات مســیحیت‪ ،‬پروتستانها جشــن کریسمس را به عنوان‬ ‫تجمــات کلیســای کاتولیــک و پاپها محکوم کردنــد‪ .‬کلیســای کاتولیک نیز به‬ ‫واســطه افزایــش مؤلفه های دینی این جشــنها بــه انتقاد پروتســتانها واکنش‬ ‫نشــان داد‪ .‬طی جنــگ داخلی بریتانیــا‪ ،‬در ســال ‪ ۱۶۴۷‬پروتســتانهای هوادار‬ ‫ســاده زیستی و سخت گیری مذهبی کریســمس را ممنوع کردند اما طرفداران‬ ‫کریســمس در چندیــن شــهر تظاهرات کــرده و به مــدت چند هفتــه کنترل‬ ‫کانتربــری (مقر اســقف اعظــم انگلیس) را در دســت گرفتند‪ .‬در ســال ‪،۱۶۶۰‬‬ ‫دوران بازگرداندن چارلز دوم به ســلطنت این ممنوعیــت از بین رفت‪ ،‬اما هنوز‬ ‫هم برخی از روحانیون انگلیکن با اســتناد به اســتداللهای پروتســتان با جشــن‬ ‫کریســمس مخالف هستند‪.‬‬ ‫در آمریکا که مســتعمره انگلستان بود‪ ،‬پیوریتنها (پروتســتانهای هوادار ساده‬ ‫زیســتی و سختگیری مذهبی) با کریســمس مخالفت کردند و جشن کریسمس‬ ‫از ســال ‪ ۱۶۵۹‬تــا ‪ ۱۶۸۱‬در بوســتن غیرقانونــی تلقی میشــد‪ .‬در همــان زمان‬ ‫ســاکنان ویرجینیا و نیویورک مراســم کریســمس را آزادانه برگزار میکردند‪ ،‬پس‬ ‫از انقالب آمریکا به علت نســبت دادن کریســمس به رســوم انگلیســی جشن‬ ‫کریســمس محبوبیت خود را از دســت داد‪.‬‬ ‫طی دهه ‪ ۱۸۲۰‬که تنشــهای فرقه ای در انگلســتان آرام شده بود‪ ،‬نویسندگان‬ ‫بریتانیایــی نســبت بــه از بین رفتــن و کمرنگ شــدن جنش کریســمس ابراز‬ ‫نگرانی کردند و تالشــهایی در راســتای احیای این ســنتها صــورت گرفت‪ .‬کتاب‬ ‫ترانه کریســمس چارلز دیکنز که در ســال ‪ ۱۸۴۳‬منتشــر شــد نقش مهمی در‬ ‫خلــق مجدد کریســمس با محــور خانواده‪ ،‬حســن نیت و مهربانــی ایفا کرد‪.‬‬ ‫اوایــل قــرن نوزدهم عالقه به کریســمس در آمریکا به واســطه چند داســتان‬ ‫کوتاه نوشــته واشــنگتن ایروینگ احیا شــد‪ .‬مهاجران آلمانی و آمریکایی هایی‬ ‫کــه پــس از جنگ داخلی آمریکا به کشــور بازگشــتند ســهم مهمیــدر آوردن‬ ‫ســنتهای کریســمس اروپایی به قاره آمریکا برعهده داشتند‪ .‬کریسمس در سال‬ ‫‪ ۱۸۷۰‬بــه عنــوان یکی از تعطیالت فــدرال ایالت متحده اعالم شــد‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫قرن بیستم و پس از آن‬

‫در ســال ‪ ،۱۹۱۴‬نخســتین ســال جنگ جهانی اول میان ســربازهای آلمانی و‬ ‫بریتانیایــی آتــش بس موقت وغیر رسمیشــکل گرفت و ســربازان هر دو طرف‬ ‫اقــدام به خواندن ســرودهای کریســمس کرده و جنــگ را متوقــف کردند‪ ،‬از‬ ‫ســوی دیگر داســتانهای بســیاری درباره این آتش بس روایت شده اما شواهدی‬ ‫مبنــی بر وقوع ایــن رویداد وجــود ندارد‪.‬‬ ‫اواخر قرن بیســتم ایاالت متحده با مناقشــه ای برســر ماهیت کریســمس و‬ ‫جایــگاه آن بــه عنوان جشــن دینی یا ســکوالر مواجه شــد‪ ،‬چرا کــه برخی به‬ ‫رســمیت شــناختن کریســمس را به عنوان تعطیالت فدرال نقض قانون جدایی‬ ‫کلیســا و دولت میدانند و ایــن امر چندین بــار در دادگاه های مختلف مطرح‬ ‫شــد و دادگاه عالــی ایــاالت متحــده روز ‪ ۱۹‬دســامبر ‪ ۲۰۰۰‬حکــم داد که به‬ ‫رســمیت شــناخت روز کریســمس به عنــوان تعطیالت رســمی و عمومینقض‬ ‫کننــده قانــون جدایی دیــن از حکومت نیســت چرا کــه ایــن روز یک هدف‬ ‫واضح ســکوالر در پی دارد‪.‬‬ ‫نگرانی هایی که در رابطه با ترکیب ماهیت ســکوالر با کریســمس مســیحی‬ ‫وجــود داشــت در قــرن بیســت ویکم نیــز ادامــه دارد‪ .‬در ســال ‪ ۲۰۰۵‬برخی‬ ‫از مســیحیان همراه محافظه کاران آمریکایی علیه ســکوالر شــدن کریســمس‬ ‫تظاهــرات کردنــد‪ .‬برخی اعتقــاد دارند که کریســمس با روندهای ســکوالر یا‬ ‫اشــخاص و ســازمانهای ضد مســیحی مورد تهدید واقع میشــود‪.‬‬ ‫‪ ‬وبسایتبیتوته‬

‫اوایل دوران قرون وســطی روز کریســمس تحت تأثیر جشــن تعمید مســیح‬ ‫بــود و در غرب بر دیدار ســه مرد ســتاره شــناس ایرانی از نوزاد مســیح تمرکز‬ ‫میکردنــد‪ .‬اما تقویم قرون وســطی تحت نفوذ تعطیالت مربوط به کریســمس‬ ‫قرار گرفته بود‪ .‬برجســتگی کریســمس پس از امپراطوری شارلمان تقویت شد‪،‬‬ ‫چرا که مراســم تاجگذاری وی در روز کریسمس ســال ‪ ۸۰۰‬و ویلیام اول پادشاه‬ ‫بریتانیا روز کریسمس ســال ‪ ۱۰۶۶‬انجام شد‪.‬‬ ‫در اواســط قرون وســطی تعطیالت کریســمس به قدری پررنگ بود که وقایع‬ ‫نویســان و مورخــان به کرات اشــاره کرده اند که بســیاری از نجیــب زادگان و‬ ‫اشــراف کریســمس را جشــن میگرفتند‪ .‬ریچارد دوم پادشاه انگلســتان در سال‬ ‫‪ ۱۳۷۷‬جشــن کریسمســی برگزار کرد کــه ‪ ۲۸‬گاو و ‪ ۳‬هزار گوســفند به عنوان‬ ‫غذا ســرو شد‪ .‬سرود خواندن در جشنهای کریســمس نیز از قرون وسطی شکل‬ ‫‪19‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪19 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫کریسمس چیست و از کجا آمده است؟‬ ‫کریســمس یکی از روزهای مقدس ســال اســت که به ســالروز‬ ‫میــاد حضــرت عیســی اشــاره دارد‪ ،‬امــا بــه طــور کلی جشــن‬ ‫کریســمس تولد عیسی مسیح تحت تأثیر ســنتها و رسوم سکوالر‬ ‫جشــنهای زمســتانی چون ســاتورنالیا قرار گرفته است‪ .‬‬ ‫کریســمس به صــورت ســنتی روز ‪ ۲۵‬دســامبر برگزار میشــود‪،‬‬ ‫امــا برخی کلیســاهای ارتدکس شــرقی روز ‪ ۷‬ژانویــه را به عنوان‬ ‫کریســمس جشــن میگیرند که با ‪ ۲۵‬دســامبر در تقویــم جولیان‬ ‫یکســان اســت‪ .‬این تاریخها تنها ســنتی بوده و به نظر نمیرســد‬ ‫تاریــخ حقیقــی تولد مســیح چنین روزی بوده باشــد‪.‬‬ ‫‪ ‬‬

‫جشنهای زمستانی پیش از کریسمس‬

‫در ســنتهای بســیاری از فرهنگها جشــن زمســتانی از جشنهای‬ ‫بســیار محبوب تلقی میشود و بخشــی از آن به کم شدن کارهای‬ ‫کشــاورزی در فصل زمســتان برمیگــردد‪ ،‬از دیدگاه دینی ایســتر‬

‫‪18‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫(عید پاک) مهمترین جشــن در تقویم کلیسایی بوده و کریسمس‬ ‫از اهمیــت کمتری برخوردار بود‪ ،‬از ســوی دیگر کلیســاهای اولیه‬ ‫به جشــن گرفتن تولد اعضای کلیســا معترض بودند‪ .‬برتری جشن‬ ‫کریمســمس در دوران مدرن از بسیاری لحاظ منعکس کنده تأثیر‬ ‫فزاینده ســنت جشنهای زمستانی اســت که در آن میان میتوان به‬ ‫جشنهای ساتورنالیا‪ ،‬ناتالیس ســولیس ایویچتی‪ ،‬یول اشاره کرد‪ .‬در‬ ‫عصر رومنها‪ ،‬جشــن ساتورنالیا مشهورترین جشن زمستانی و زمان‬ ‫اســتراحت‪ ،‬جشــن‪ ،‬شــادی و پایان قوانین رسمیمحسوب میشد‪.‬‬ ‫این جشــن به احترام ســاتورن از ‪ ۱۷‬تا ‪ ۲۴‬دسامبر برگزار میشد اما‬ ‫در دوره امپراطوری این جشــن از هفــت به پنج روز تقلیل یافت‪.‬‬ ‫ناتالیس ســولیس ایویچتی روز ‪ ۲۵‬دســامبر تحت عنــوان "تولد‬ ‫خورشــید مغلوب نشــدنی" جشــن گرفتــه میشــد و دربرگیرنده‬ ‫ســتایش الهه‌ها و خدایان خورشــید بــود‪ .‬الگابالــوس امپراطوری‬ ‫رومــی (‪ )۲۱۸-۲۲۲‬بنیانگــذار ایــن جشــن بود کــه مجبوبیت آن‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪18 Kheradmand‬‬


17 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬17


‫مروری بر چند اختالس کوچک و بزرگ!‬ ‫گویــا خــاوری بــرای آن که پول هــا چندان هم حیف و میل نشــود ســاکن‬ ‫بریــدل پث‪ ،‬یکی از محله های اعیان نشــین تورنتو و همســایه ســلین دیون‬ ‫یکــی از خواننده های معروف دنیا شــد‪.‬‬ ‫اواســط دهه هفتاد شمســی بود‪ .‬نه این کــه تا پیــش از آن از اختالس چیزی‬ ‫نشــنیده بودیم و اختــاس همچون کلمات جدیــد علمی و تکنولــوژی در آن‬ ‫ســال ها به فرهنگ لغاتمان وارد شــده بــود‪ ،‬نخیر‪ ،‬اختالس بود امــا گویا تا آن‬ ‫ســال هــا چندان رایج و شــایع نبود که وقتی هــر روزنامــه ای را ورق می زنی‬ ‫خبــری از آن بخوانــی‪ .‬وقتی رقم های یک‪ ،‬دو‪ ،‬ســه با نظــم و ترتیب کنار هم‬ ‫نشســتند و اختــاس ‪ 123‬میلیارد تومانــی رقم خورد‪ ،‬معلوم شــد که در همان‬ ‫نخســتین اختالس پرســر و صدا‪ ،‬با اختالســگری منضبط و وسواسی در چیدمان‬ ‫اعــداد طرفیــم‪ .‬در حالی که اخبار غیررســمی از فاضل خــداداد به عنوان نخبه‬ ‫اقتصــادی نــام می برد‪ ،‬او نامش را به عنوان اولیــن محرم اقتصادی در جمهوری‬ ‫اســامی ایران ثبت کرد و گویا بر اثر یک اشــتباه محاســباتی به ایران برگشــت‬ ‫تــا پاســخگوی برخی ابهامات باشــد و مبالغــی را عودت دهد کــه محکوم به‬ ‫اعدام شــد و تمــام‪ .‬فاضل خــداداد در حالی اعدام شــد که ما هنوز داشــتیم‬ ‫‪ 123‬میلیــارد را در ذهنمــان تصــور می کردیــم و هر چقدر صفرهــای آن را با‬ ‫دســت و پایمــان می شــمردیم‪ .‬چند ســال بعد‪ ،‬نام شــخص دیگــری همراه با‬ ‫اختالس و فســاد اقتصادی به گوش رســید‪ .‬این بار نام شــهرام جزایری سر زبان‬ ‫هــا افتاد‪ .‬پســری خــوش تیپ با خنــده های دائمــی که انگاری دوخته شــده‬ ‫بــود به صورتش‪ .‬او بنا به گفته هایش بیزینس را از دستفروشــی شــروع کرده‬ ‫بــود و چند ســال بعد به عنوان کارآفریــن و فعال اقتصــادی در رده های باالی‬ ‫اجتماعــی قرار گرفت‪ .‬رفت و آمد به مجلس شــورای اســامی و همنشــینی با‬ ‫برخی رجال سیاســی شــد دادگاه ها و پرونده های شهرام خان یکی از جنجالی‬ ‫ترین نمونه های فســاد اقتصادی در ایران شــود‪ .‬جزایری خوش شــانس بود که‬ ‫بعد از یک بار فرار از زندان و دســتگیری مجدد‪ ،‬پس از ســیزده ســال آزاد شــد‬ ‫تــا به عنوان یــک نخبه اقتصادی‪ ،‬تجــارت خود را مجددا شــروع کند‪.‬‬ ‫اوایــل ســال نود شمســی مجــددا نــام دیگری بر ســر زبــان ها افتــاد‪ .‬گویا‬ ‫همواره یکی از اســامی خبرســاز در کشــور می بایســتی نامش به اختالس گره‬ ‫خــورده باشــد‪ .‬این بار مه آفرید امیرخســروی بازیگر اصلی بود‪ .‬گروه ســرمایه‬ ‫گذاری امیرمنصور آریا با ســه هــزار میلیارد تومان به میدان آمده بود‪ .‬بیســت‬ ‫ســال از اختــاس معروف ‪ 123‬میلیارد تومانی گذشــته بود و مــا هنوز در حال‬ ‫‪16‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪16 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬ ‫تمرین و نوشــتن آن بودیم‪.‬‬ ‫‪ ‬صد و بیســت و ســه میلیارد را به ســادگی با حروف می نوشــتیم اما آن جا‬ ‫کــه باید رقــم اختــاس را با عدد می نوشــتیم صفرهــای آن دائما کــم و زیاد‬ ‫مــی شــد‪ .‬هر چقــدر رویاهایمان بزرگ و بزرگ تر می شــد و بــه این فکر می‬ ‫کردیم که با داشــتن حتی یک میلیارد می توانیم ســوار بر اســب سفید بشویم‬ ‫و بــه چــه آرزوهایی که برســیم‪ ،‬به همــان انــدازه تعداد خطاها در شــمردن‬ ‫صفرها بیشــتر می شد‪.‬‬ ‫ســال ها بود در نوشــتن رقم اختالس اول مشــکل داشــتیم که خبر رسید چه‬ ‫نشســته اید که این بار اختالس ســه هزار میلیارد تومانی رســیده است‪ .‬اعتراف‬ ‫آبرومندانه ای اســت اگر بگویی از نوشــتن رقم های اختــاس عاجزی! آخر من‬ ‫کارمنــد را چه به دیدن و شــندین چنیــن ارقام نجومی و غیرقابــل تصوری؟ نه‬ ‫مــن که حتی روزنامه ها نیز قادر به نوشــتن ســه هزار میلیــارد تومان نبودند‬ ‫و بایــد یــک ورق آچهار به ســر و تــه روزنامه وصله پینه می کردنــد تا بتوانند‬ ‫صفرهــای اختالس را تیتر یــک صفحه اول کنند‪.‬‬ ‫بگیر و ببندها شــروع شــد‪ .‬پاس بســیاری از افراد عادی و دولتی وســط آمد‪.‬‬ ‫دادگاه هــای بســیاری برگــزار شــد‪ .‬چهره های افراد شــطرنجی شــد‪ .‬اســامی‬ ‫مختصــر و کوتاه و ســر و ته بریده شــد‪ .‬م‪ .‬خ‪ .‬ت‪ .‬ن‪ .‬ژ‪ .‬غ‪ .‬ح‪ .‬ز‪ .‬ســرانجام مه‬ ‫آفرید امیرخســروی که بنــا به اطالعاتی با معدل ده و چهل صدم از دبیرســتان‬ ‫فارغ شــده و پس از گذراندن چند ترم از دانشــگاه اخراج شــده بــود به اعدام‬ ‫محکوم شــد‪ .‬بــرادرش مهــرگان در کانادا ماند‪ ،‬اما اســمش به عنــوان بدها در‬ ‫فهرســت پلیــس اینترپل قــرار گرفت تا یــادش بماند که تحت تعقیب اســت‪.‬‬ ‫محمودرضــا خاوری‪ ،‬مدیرعامــل بانک ملی‪ ،‬به کانادا رفت تا کمی ســاختمان‬ ‫ســازی کند‪ .‬گویــا خاوری بــرای آنکه پول هــا چندان هم حیف و میل نشــود‬ ‫ســاکن بریدل پث‪ ،‬یکی از محله های اعیان نشــین تورنتو و همســایه ســلین‬ ‫دیــون یکــی از خواننــده هــای معروف دنیا شــد تا شــاید برای فیلــم بعدی‪،‬‬ ‫آهنگی محــزون تر و غمگین تر بســازند‪.‬‬ ‫حاال مدت هاســت کــه دادگاه در حال بررســی پرونده قطور «ب‪ .‬ز» اســت؛‬ ‫در حالــی کــه انگار اختالس خیال تمام شــدن ندارد‪ ،‬من هنوز بــه ‪ 123‬میلیارد‬ ‫تومان فکر می کنم‪ .‬به ســه هــزار میلیارد تومان که نمی دانــم چند صفر دارد‬ ‫و بــه معــدل ده و چهل صدم مه آفرید و معدل فوق لیســانس خــودم که اگر‬ ‫همــت بیشــتری کرده بودم‪ ،‬نوزده می شــد‪ .‬هفتــه نامه کرگدن‬


‫هجاهای مشترک چندین معنا دارند که باید دقیق و درست ادا شوند‪ .‬مثال هجای ‪ ma‬اگر با تلفظ‬ ‫یکنواخت گفته شود به معنی «مادر» است و اگر کشیده تلفظ شود به معنی «اسب» می‌شود‬ ‫باشــد باید اســمش را تبدیل کند و اســم چینی بگذارد وگرنه ناراحت می‌شوند‪.‬‬ ‫یــا اینکه یــک ویژگی را به طــرف مقابل نســبت می‌دهند و آن ویژگــی را به‬ ‫چینــی صدا می‌کنند و خیلی مواظبند تلفظها را طــوری انتخاب کنند که معنی‬ ‫بدی ندهد‪.‬‬

‫خطی چینی هم خوشنویسی دارد‬

‫زبان ســنتی چینی با زبان دانشگاهی این کشور بســیار تفاوت دارد به طوری‬ ‫کــه اگر زبان چینی را دانشــگاهی بیاموزید هنگام مواجهه بــا کاراکترهای زبان‬ ‫ســنتی چینی چیــزی از‬ ‫آن ســر در نمــی آورید‪.‬‬ ‫چینــی هــا زمانــی کــه‬ ‫شــعر می نویسند از باال‬ ‫به پاییــن می نویســند‬ ‫در حالــی کــه نوشــتن‬ ‫خودشــان از چــپ بــه‬ ‫راست است‪ .‬کشورهایی‬ ‫مثل چین تایپه همچنان‬ ‫بــا کاراکترهــای چینــی‬ ‫ســنتی مــی نویســند‪.‬‬ ‫یعنی با اینکه گفتارشــان‬ ‫یکســان اســت اما خط‬ ‫شــان متفــاوت اســت‪.‬‬ ‫هنرخوشنویسی در چین‬ ‫کنار اوپرا بسیار محبوب‬ ‫اســت و چینی‌ها برایش‬ ‫احتــرام زیــادی قائل هســتند‪ .‬اگــر ایرانیان با قلــم نی خوشنویســی می‌کنند‬ ‫چینی‌هــا بــا پــرکالغ خوشنویســی می‌کنند‪.‬‬

‫دیکشنری نگو بال بگو‬

‫اگــر بــرای پیدا کــردن معنی یک لغــت در زبان فارســی یا هر زبــان دیگری‬ ‫در فرهنــگ لغــت از طریق چینش و ترتیب حروف الفبا جســتجو می‌کنید‪ .‬به‬ ‫ایــن فکر می‌کنید برای جســتجوی کلمــه‌ای در زبان چینی که الفبــا ندارد باید‬ ‫چــه کار کرد؟ چینی‌هــا برای کار با دیکشــنری زبان چینی بایــد ترتیب نگارش‬ ‫کلمــه را بلد باشــند‪ .‬یعنی بدانند که هرکلمــه با چندبار برداشــتن قلم از روی‬ ‫کاغذ نوشــته می شــود‪ .‬حرکات در زبــان چینی ترتیب و مقــدم متقاوتی دارند‬ ‫و برای اســتفاده از دیکشــنری ترتیب این حرکات بســیار مهم اســت‪ .‬مثال اگر‬ ‫کلمه ای را خواســتید در دیکشــنری ســرچ کنید باید بدانید کــه از چند حرکت‬ ‫قلم تشــکیل شــده است‪ .‬مثال ‪ ۷‬حرکتی ها را بشناســید و بعد رادیکال مشخص‬ ‫را پیــدا کنید و بعــد از پیدا کــردن رادیکال زیر مجموعــه اش را ببینید و کلمه‬ ‫موردنظــر را پیــدا کنید‪« .‬رادیــکال» یک شــکل کاراکتر ثابت اســت که معنی‬ ‫مشــخصی دارد و کلمات نزدیک به آن مفهوم شــکل مشابه اما اختالفات جزئی‬ ‫دارنــد‪ .‬البته به لطف دیکشــنری‌های آنالیــن اوضاع کمی روبراه‌تر شده‌اســت‪.‬‬

‫چت کردن دو چینی چگونه است؟‬

‫بــا وجــود همــه این ســختی‌ها در زبــان چینــی فکر کنیــد دو فــرد چینی‬ ‫می‌خواهنــد باهم چت کنند‪ .‬چت کــردن در این زبان یکی دیگر از پیچیدگی‌ها‬ ‫‪15‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫و دشــواریهای مردم چین است‪ .‬همانطور که ما در گذشــته و قبل از ورود زبان‬ ‫فارســی به تلفن‌های همــراه حرفهایمان را فینگلیش تایــپ می‌کردیم‪ .‬چینی‌ها‬ ‫هــم چیزی معــادل همین فینگلیش در فرهنگ خود دارنــد که به آن «پینگین»‬ ‫می‌گوینــد‪ .‬بــرای مثال چینــی ها برای چــت ابتدا تلفــظ کلمه را بــه صورت‬ ‫انگلیســی می نویســند‪ .‬مثــا‪ »xix« ‬که «ســیه ســیه» خوانده می‌شــود‪ .‬بعد‬ ‫کامپیوتــر یــا صفحه موبایل هر تعداد کلمه‌ای که تلفظش این اســت را نشــان‬ ‫می‌دهــد‪ .‬امــا چون ُتن صدا نشــان دادنی نیســت‪ .‬یــک ســری کاراکتر جدید‬ ‫را بــه شــما نشــان می دهد کــه باید بیــن آن انتخــاب کنید‪ .‬البتــه حتما باید‬ ‫کاراکتر کلمه موردنظر را‬ ‫بشناسید‪.‬‬ ‫‬

‫بــاد گلو نشــانه احترام‬ ‫به دستپخت‪ ‬شماســت‬

‫عــاوه بر زبــان چینی‬ ‫فرهنــگ چینــی هــم‬ ‫تفــاوت هــای بســیار‬ ‫زیــادی با ســایر فرهنگ‬ ‫هــا دارد کــه بســیار‬ ‫عجیــب بــه نظــر مــی‬ ‫رســد به طور مثــال ‪ ‬در‬ ‫فرهنــگ غذایی چینی‌ها‬ ‫مثلــی وجــود دارد کــه‬ ‫مــی گویــد‪ «:‬چینــی ها‬ ‫هرچیــزی کــه چهارتا پا‬ ‫دارد را می‌خورنــد به جز‬ ‫میــز و هرچیــزی که پرواز می‌کنــد را می‌خورنــد به جز هواپیمــا» یعنی هیچ‬ ‫حــد و مــرز و چارچوبی ندارد کــه می‌گویند این موضوع دالیــل فرهنگی دارد‪.‬‬ ‫چون چین ســالهای زیادی بــا امپراطوری‌های مختلف جنگ داشــته و از لحاظ‬ ‫تامین موادغذایی به مشــکل می‌خــورده برای همین همه چیــز را می‌خوردند‪.‬‬ ‫چینی‌هــا فــوق العاده با ســروصدا غذا می‌خورنــد و این را نوعــی احترام به‬ ‫میزبان می دانند و معتقدند که با ســروصدا غذا خوردن نوعی احترام و تشــکر‬ ‫از میزبان اســت‪ .‬حتــی کار به جاهای باریک هم می‌رســد چینی‌ها بادگلو بعد‬ ‫از غــذا را یــک نوع تشــکر عملی تلقی می‌کنند‪ .‬چیزی به معنی دســت شــما‬ ‫دردنکند و خیلی زحمت کشــیدید و خیلی خوشــمزه بــود! همچنین چینی‌ها‬ ‫خیلــی راحت در بشــقاب هم دســت می‌برند یعنــی اگر غذایی را از بشــقاب‬ ‫شــما خوششــان بیاید خیلی راحت دســت دراز می‌کنند و آن را بــر می‌دارند‪.‬‬

‫کشوری که مردان از زنان حساب می برند‬

‫در چیــن برعکــس تمام فرهنگ هــای دنیا مــردان از زنان حســاب می برند‪.‬‬ ‫دادگاههــای خانواده در چین پر از شــکایت مردانی اســت که از زنان شــان به‬ ‫خاطــر کتک خــوردن از آنها شــکایت کــرده اند‪ .‬حتــی این موضــوع در زبان‬ ‫ادبیاتشــان هم وجــود دارد‪ .‬مثال برای آموزش فعل «ترســیدن» یــا «کتک زدن»‬ ‫جملــه های پیشــنهادی که به بچه هــا می دهند تا جای خالی را پرکنند شــبیه‬ ‫این جمالت اســت‪«:‬بابا از مامان می ترســد‪«،».‬مامان بابــا را کتک زد‪ ».‬حتی در‬ ‫داســتان کوتاه های آموزشــی چینی که برای آموزش زبان این کشــور است هم‬ ‫ایــن موضوع دیده می شــود‪.‬‬ ‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪15 Kheradmand‬‬


‫چرا زبان چینی‬

‫سخت تـرین زبان‬ ‫دنیاست؟‬

‫عطیههمتی‬

‫حــدود یــک میلیــارد و ‪ ۳۸۰‬میلیون نفر در کشــور چین زندگــی می‌کنند که‬ ‫بخش بســیار زیادی از محصــوالت موردنیاز مــردم جهان را تولیــد می‌کنند‪ .‬با‬ ‫اینکــه محصــوالت چینی در همه‌جای جهان همه‌گیر شده‌اســت و کشــورهای‬ ‫مختلــف ارتباطــات اقتصادی زیــادی با تجار این کشــور دارند بایــد بدانید که‬ ‫یادگرفتــن ایــن زبان عجیــب و غریب تقریبا محال اســت و هرچقــدر هم که‬ ‫برایــش تالش کنید شــما با زبانــی روبرو هســتید که مهم‌ترین شــاخصه زبان‌‬ ‫یعنــی «الفبــا» را ندارد! به همین ســادگی! چینی‌هــا می‌توانند باقــی زبان‌ها‬ ‫را مثــل آب خــوردن یــاد بگیرند اما کمتر میلی بــه این کار دارند‪ .‬کشــوری که‬ ‫اخبــار آن به واســطه همیــن زبان عجیب کمتر بــه بیرون درز می‌کنــد‪ .‬اما در‬ ‫ایــن زبان عجیــب و غریب چــه می‌گذرد؟‬ ‫‬

‫زبانی که الفبا ندارد!‬

‫شــبیه به هم می‌داننــد باید گفت که اصــا اینطور نیســت و زبان‌های کره‌ای‬ ‫و ژاپنی دارای الفبای مشــخص هســتند برای مثال توافق شــده که یک کاراکتر‬ ‫حرف ‪ B‬را نشــان دهد‪.‬‬

‫یک کلمه هزار تلفظ‬

‫زبــان چینی زبــان ادای هجاهای مختلف اســت و ادای کلمات بســیار محل‬ ‫حساســیت است‪ .‬هجاهای مشــترک چندین معنا دارند که باید دقیق و درست‬ ‫ادا شــوند‪ .‬تقریبا هرهجــا چندین معنی می‌دهد‪ .‬مثال هجــای ‪ ma‬اگر با تلفظ‬ ‫یکنواخــت گفته شــود بــه معنی «مادر» اســت و اگر کشــیده تلفظ شــود به‬ ‫معنی «اســب» می‌شــود که یک تلفظ اشــتباه می‌تواند افتضاح به بــار بیاورد‪.‬‬ ‫بــرای همین یک ســری کلماتــی که در طول روز بســیار اســتفاده می‌شــوند‬ ‫از زمــان تولــد کــودک روی آن‌ها کار می‌شــود تــا دقیق و درســت در ذهنش‬ ‫حــک شــود چون تلفظ غلط بســیار اشــتباه به وجــود می‌آورد‪ .‬جالب اســت‬ ‫بدانیــد هجاهــا و کلمات چینی برعکس ســایر زبان‌ها اغلب بــه مصوت ختم‬ ‫می‌شوند‪.‬‬ ‫‬

‫زبــان چینــی بیــش از ‪۸۰‬هزارکاراکتر دارد کــه خود چینی‌ها هم همــه آن را‬ ‫نمی‌شناســند و به طور روزانه از هزار کاراکتر آن اســتفاده می‌کنند‪ .‬کاراکترهای‬ ‫زبــان چینی به چندین نوع هســتند طــوری که زبــان روز این کشــور با زبان‬ ‫ســنتی آن تفاوت زیــادی دارد و حتی تحصیل کرده‌هــای زبان چینی نمی‌توانند ترجمه همه کلمات حتی اسم شما دوست عزیز‬ ‫آن را تشــخیص دهنــد‪ .‬زبــان چینــی کامــا نقاشی‌اســت که تبدیــل به خط برخــاف فرهنگســتان ادب و زبــان فارســی کــه در کشــور مــا تقریبا هیچ‬ ‫شده‌اســت بــرای همین به زبان «اندیشــه نــگار» یا «مفهوم‌گرا» نیز شــناخته کارایــی نــدارد و کلمات تولیــدی آن موردتوجــه قرار نمی‌گیــرد؛ چینی‌ها یک‬ ‫می‌شــود‪ .‬به طــور مثال مفهوم « حســاب‌کردن» و «شــمردن» کاراکتر اولیه‌اش فرهنگســتان فرهنگ و ادب خیلی قدرتمنــد دارند که هیچ کلمه‌ای بدون اینکه‬ ‫شــبیه به‪ ‬زنی اســت که نشســته و یک ســینی جلوی خود دارد و در حال پاک ازاین فرهنگســتان رد شــود وارد این کشــور نمی‌شــود‪ .‬حتی کلمه «تلفن» که‬ ‫کردن برنج اســت‪ .‬در کاراکترهای ســنتی به خوبی‪ ‬می‌توانید این نقاشــی بودن همــه دنیا بــه آن‪ ‬تلفــن می‌گویند امــا در چین اصــا اینطورنیســت‪ .‬به طور‬ ‫را‪ ‬ببینیــد‪ .‬اما امــروزی آنها‪ ‬تفاوت پیدا کرده‌اســت‪ .‬برای مثــال اگر کاراکترهای مثــال به موبایل می‌گویند‪« :‬ســونگ کی ســونگ» که ترجمــه تحت لفظی آن‬ ‫ســنتی را ببینید کامال می فهمید کــه کدام نماد خوردن اســت‪ .‬اگر زبان چینی «گیرنده برقی جیبی» اســت‪ .‬تقریبا هرچیزی در چین معادل دارد حتی اســامی‬ ‫هــم ندانیــد می‌فهمید که این نماد نماد انســان اســت‪ .‬مثال کاراکتــری وجود آدم‌هــا را ترجمــه می‌کنند‪ .‬به طور مثال اگر کســی بــه نام «دیویــد» به ایران‬ ‫دارد کــه بغــل هرچیــزی بیاید یعنــی آب دارد‪ .‬می‌تواند نشــان دهنــده آب یا بیایــد ما همــان «دیویــد» صدایش می‌کنیم بعد فارســی یــادش می‌دهیم‪ .‬اما‬ ‫رودخانه یا نوشــیدنی باشــد‪ .‬با وجود آنکه عده‌ای خط کشــورهای آســیایی را برای چینی‌ها اینطور نیســت‪ .‬اگر کســی بخواهد مدت طوالنــی کنار چینی‌ها‬ ‫‪14‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪14 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


‫آیین مهــر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد‬ ‫خورشــید گناهی بســیار بزرگ می شــمرد‪ .‬ایرانیان‬ ‫به ســرو به چشــم مظهر قدرت در برابر تاریکی و‬ ‫ســرما می نگریســتند و در خورروز در برابر آن می‬ ‫ایســتادند و عهــد مــی کردند که تا ســال بعد یک‬ ‫ســرو دیگر بکارند‪.‬‬

‫جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران‬

‫ایرانیان نزدیک به چند هزار ســال اســت که شب‬ ‫یلدا آخرین شــب پاییز را که درازترین و تاریکترین‬ ‫شــب در طــول ســال اســت تــا ســپیده دم بیدار‬ ‫مــی ماننــد و در کنــار یکدیگر خود را ســرگرم می‬ ‫دارنــد تــا انــدوه غیبت خورشــید و تاریکــی و‬ ‫را تضعیــف نکنــد‬ ‫ســردی روحی ٔه آنان‬ ‫بــه روشــنایی‬ ‫و بــا‬ ‫گر ا ییــد ن‬ ‫آســمان‬ ‫بــه‬

‫رخت خــواب رونــد و لختی بیاســایند‪.‬‬ ‫در آییــن کهن‪ ،‬بنابر یک ســنت دیرینه‬ ‫آیین مهر شــاهان ایرانــی در روز اول دی‬ ‫مــاه تــاج و تخت شــاهی را بــر زمین می‬ ‫گذاشــتند و بــا جامــه ای ســپید‬ ‫به صحــرا مــی رفتنــد و بر‬ ‫فرشی ســپید می نشستند‪.‬‬ ‫دربــان هــا و نگهبانان کاخ شــاهی و‬ ‫همــ ٔه برده ها و خدمت کاران در ســطح‬ ‫شــهر آزاد شده و به ســان دیگران زندگی‬ ‫مــی کردند‪ .‬رئیــس و مرئــوس‪ ،‬پادشــاه و مردم‬ ‫عادی همگی یکســان بودند‪ .‬البته درســتی این امر‬ ‫تایید نشده و شــاید افسانه ای بیش نباشد‪ .‬ایرانیان‬ ‫در این شب باقی مانده میوه هایی را که انبار کرده‬ ‫بودند به همراه خشــکبار و تنقــات می خوردند و‬ ‫دور هم گرد هیزم افروخته می نشســتند تا سپیده‬ ‫دم بشــارت روشــنایی دهد زیرا به زعم آنان در این‬ ‫شــب تاریکی و ســیاهی در اوج خود است‪ .‬جشن‬ ‫یلــدا در ایران امــروز نیز با گرد هم آمدن و شــب‬ ‫نشــینی اعضای خانــواده و اقــوام در کنار یکدیگر‬ ‫برگزار می شــود‪ .‬متل گویی که نوعی شــعرخوانی‬ ‫و داســتان خوانــی اســت در قدیــم اجــرا می‬ ‫شــده اســت به این صــورت که خانــواده ها‬ ‫در این شــب گرد می آمدنــد و پیرترها برای‬ ‫همــه قصه تعریف می کردند‪ .‬آیین شــب یلدا‬ ‫یا شــب چله‪ ،‬خوردن آجیل مخصــوص‪ ،‬هندوانه‪،‬‬

‫‪13‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬

‫انــار‬ ‫و‬ ‫شیر ینی‬ ‫و‬

‫میوه های‬ ‫گوناگــون اســت کــه همه‬ ‫نمــادی دارند و نشــان ٔه برکت‪،‬‬ ‫جنبــ ٔه‬ ‫تندرســتی‪ ،‬فراوانی و شادکامی هستند‪ ،‬این میوه ها‬ ‫که اغلــب دانه های زیــادی دارند‪ ،‬نوعــی جادوی‬ ‫ســرایتی محسوب می شــوند که انسان ها با توسل‬ ‫به برکت خیــزی و پردانــه بودن آنها‪ ،‬خودشــان را‬ ‫نیز ماننــد آنها برکت آور می کننــد و نیروی باروی‬ ‫را در خویــش افزایش می دهنــد و همچنین انار و‬ ‫هندوانه با رنگ سرخشــان نمایندگانی از خورشــید‬ ‫در شــب به شــمار می روند‪ .‬در این شب هم مثل‬ ‫جشــن تیرگان‪ ،‬فــال گرفتن از کتاب حافظ مرســوم‬ ‫اســت‪ .‬حاضران با انتخاب و شکســتن گردو از روی‬ ‫پوکــی و یــا ُپــری آن‪ ،‬آینــده گویــی مــی کننــد‪.‬‬

‫‪Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬

‫‪13 Kheradmand‬‬


‫تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا‬

‫شب یلدا ‪ ،‬جشن یلدا‬

‫ایرانیــان نزدیــک بــه چند هزار ســال اســت که‬ ‫شــب یلــدا آخرین شــب پاییــز را کــه درازترین و‬ ‫تاریکتریــن شــب در طول سال است‬ ‫مــی مانند و‬ ‫تــا ســپیده دم بیدار‬ ‫خو د‬ ‫در کنار یکدیگر‬ ‫را ســرگرم مــی‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫شــب یلــدا و‬ ‫جشــن هایــی که‬ ‫در ایــن شــب برگــزار‬ ‫می شــود‪ ،‬یک سنت باستانی‬ ‫اســت از زمانهــای گذشــته تــا به‬ ‫امــروز در میــان ایرانیــان مرســوم‬ ‫بوده اســت‪.‬‬ ‫این شــب به زمان بین غــروب آفتاب از‬ ‫‪ 30‬آذر (آخریــن روز پاییز) تا طلوع آفتاب‬ ‫در اول ماه دی (نخســتین روز زمستان) اطالق‬ ‫می شــود‪ .‬ایرانیان و بســیاری از دیگر اقوام شــب‬ ‫یلــدا را جشــن مــی گیرند‪ .‬ایــن شــب در نیم کره‬ ‫شــمالی بــا انقالب زمســتانی مصادف اســت و به‬ ‫همین دلیــل از آن زمان به بعد طــول روز بیش تر‬ ‫و طول شــب کوتاه تر می شــود‪.‬‬

‫نام‬

‫واژ ٔه یلدا ریشــ ٔه سریانی دارد و به معنای والدت و‬ ‫تولد اســت‪ .‬منظور از تولد‪ ،‬والدت خورشــید (مهر‪/‬‬ ‫میترا) اســت‪ .‬رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی‬ ‫روز تولد مهر شکســت ناپذیر می نامند‪ .‬ابوریحان‬ ‫بیرونی از این جشــن بــا نام میالد اکبر نــام برده و‬ ‫منظور از آن را میالد خورشــید دانسته است‪.‬‬

‫تاریخچهجشن‬

‫بوده و با تاریکی و ظلمت شــب در نبرد و‬ ‫کشــمکش اند‪ .‬مردم دوران باستان‬ ‫و از جملــه اقــوام آریایــی‪ ،‬از‬ ‫هنــد و ایرانــی ‪ -‬هنــد و‬ ‫اروپایــی‪ ،‬دریافتنــد که‬ ‫کوتــاه تریــن‬ ‫ر و ز هــا ‪،‬‬ ‫آخریــن‬

‫روز پاییز و شب‬ ‫اول زمســتان اســت و بالفاصله پس از آن روزها به‬ ‫تدریــج بلندتر و شــب هــا کوتاهتر می شــوند‪ ،‬از‬ ‫همین رو آنرا شــب زایش خورشــید نامیــده و آنرا‬ ‫آغاز ســال قرار دادنــد‪ .‬بدین ســان در دوران کهن‬ ‫فرهنگ اوســتایی‪ ،‬ســال با فصل ســرد شــروع می‬ ‫«س ِردَ» یا‬ ‫شــد و در اوســتا‪ ،‬واژه ‪َ Sareda, Saredha‬‬ ‫«ســ ِر َذ» که مفهوم «ســال» را افاده مــی کند‪ ،‬خود‬ ‫َ‬ ‫بــه معنای «ســرد» اســت و این به معنی بشــارت‬ ‫پیــروزی اورمزد بــر اهریمن و روشــنی بر تاریکی‬ ‫اســت‪ .‬در آثارالباقیــه ابوریحان بیرونــی‪ ،‬ص ‪،255‬‬ ‫از روز اول دی مــاه‪ ،‬بــا عنــوان خور نیز یاد شــده‬ ‫اســت و در قانون مســعودی نســخه موزه بریتانیا‬ ‫در لنــدن‪ُ ،‬‬ ‫«خره روز» ثبت شــده‪ ،‬اگرچه در برخی‬ ‫منابــع دیگر «خــرم روز» نامیده شــده اســت‪ .‬در‬ ‫برهــان قاطع ذیــل واژه «یلدا» چنین آمده اســت‪:‬‬ ‫یلدا شــب اول زمستان و شــب آخر پاییز است که‬ ‫اول َجــدی و آخر قوس باشــد و آن درازترین شــب‬ ‫هاســت در تمام ســال و در آن شب و یا نزدیک به‬ ‫آن شــب‪ ،‬آفتاب به بــرج جدی تحویــل می کند و‬ ‫گویند آن شــب به غایت شــوم و نامبارک می باشد‬ ‫و بعضی گفته اند شــب یلدا یازدهم جدی اســت‪.‬‬

‫نوشــیدن‪ ،‬شــادی و پایکوبی و گفتگو به سر‬ ‫می آوردند و خوانی ویژه می گســتردند‪،‬‬ ‫هرآنچه میوه تــازه فصل که نگاهداری‬ ‫شــده بود و میوه های خشــک در‬ ‫ســفره می نهادند‪ .‬ســفره شب‬ ‫یلدا‪« ،‬م َیزد» نام داشــت و‬ ‫شــامل میوه های تر و‬ ‫خشــک‪ ،‬نیــز آجیل یا‬ ‫به اصطالح زرتشتیان‪،‬‬ ‫ُلــرک کــه از لــوازم‬ ‫ایــن جشــن و‬ ‫ولیمــه بــود‪ ،‬به‬ ‫افتخار و ویژگی‬ ‫«اورمــزد» و «مهر»‬ ‫یــا خورشــید برگــزار می‬ ‫شــد‪.‬در آیین های ایران باستان‬ ‫برای هر مراســم جشن و ســرور آیینی‪،‬‬ ‫خوانی می گســتردند که بــر آن افزون بــر آالت و‬ ‫ادوات نیایش‪ ،‬مانند آتشــدان‪ ،‬عطــردان‪ ،‬بخوردان‪،‬‬ ‫برســم و غیره‪ ،‬برآورده ها و فــرآورده های خوردنی‬ ‫فصــل و خــوراک های گوناگــون‪ ،‬خــوراک مقدس‬ ‫ماننــد «مــی زد» نیز نهاده مــی شــد‪ .‬ایرانیان گاه‬ ‫شــب یلدا را تــا دمیدن پرتــو پــگاه در دامن ٔه کوه‬ ‫های البرز به انتظار باززاییده شــدن خورشــید می‬ ‫نشســتند‪ .‬برخــی در مهرابــه ها (نیایشــگاه های‬ ‫پیروان آیین مهر) به نیایش مشــغول می شــدند تا‬ ‫پیروزی مهر و شکســت اهریمن را از خداوند طلب‬ ‫کنند و شــب هنگام دعایی به نام «نــی ید» را می‬ ‫خوانند که دعای شــکرانه نعمت بوده اســت‪ .‬روز‬ ‫پس از شــب یلدا (یکــم دی ماه) را خــورروز (روز‬ ‫خورشــید) و دی گان؛ می خواندند و به اســتراحت‬ ‫مــی پرداختنــد و تعطیل عمومی بــود (خرمدینان‪،‬‬ ‫ایــن روز را خــرم روز یــا خــره روز مــی نامیدند)‪.‬‬ ‫خورروز در ایران باســتان روز برابری انســان ها بود‬ ‫در ایــن روز همگان از جمله پادشــاه لباس ســاده‬ ‫می پوشــیدند تا یکســان به نظر آیند و کسی حق‬ ‫دســتور دادن به دیگری نداشــت و کارها داوطلبانه‬ ‫انجــام می گرفــت نه تحت امــر‪ .‬در این روز جنگ‬ ‫کردن و خونریزی حتی کشــتن گوسفند و مرغ هم‬ ‫ممنــوع بود این موضــوع را نیروهــای متخاصم با‬ ‫ایرانیان نیز می دانســتند و در جبهه ها رعایت می‬ ‫کردنــد و خونریزی به طور موقت متوقف می شــد‬ ‫و بســیار دیده شــده که همین قطع موقت جنگ‬ ‫به صلح طوالنی و صفا تبدیل شــده اســت‪ .‬در این‬ ‫روز بیشــتر از ایــن رو دســت از کار می کشــیدند‬ ‫که نمی خواســتند احیانــاً مرتکب بدی شــوند که‬

‫یلدا و جشــن هایی کــه در این شــب برگزار می‬ ‫شــود‪ ،‬یک ســنت باســتانی اســت‪ .‬مردم روزگاران‬ ‫دور و گذشــته‪ ،‬که کشــاورزی‪ ،‬بنیان زندگی آنان را‬ ‫تشــکیل می داد و در طول ســال با ســپری شــدن‬ ‫فصــل ها و تضادهای طبیعی خوی داشــتند‪ ،‬بر اثر‬ ‫تجربه و گذشــت زمان توانســتند کارها و فعالیت‬ ‫هــای خود را با گــردش خورشــید و تغییر فصول و‬ ‫بلنــدی و کوتاهی روز و شــب و جهت و حرکت و مراسم شب یلدا‬ ‫تاریکــی نماینده اهریمن بــود و چون در طوالنی‬ ‫قرار ســتارگان تنظیم کنند‪.‬‬ ‫آنــان مالحظه مــی کردند کــه در بعضــی ایام و ترین شــب ســال‪ ،‬تاریکــی اهریمنی بیشــتر می‬ ‫فصــول روزها بســیار بلند مــی شــود و در نتیجه پایــد‪ ،‬این شــب بــرای ایرانیان نحس بــود و چون‬ ‫در آن روزها‪ ،‬از روشــنی و نور خورشــید بیشتر می فــرا می رســید‪ ،‬آتش مــی افروختند تــا تاریکی و‬ ‫توانســتند اســتفاده کنند‪ .‬این اعتقاد پدید آمد که عامالن اهریمنی و شــیطانی نابود شده و بگریزند‪،‬‬ ‫نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق مــردم گرد هم جمع شــده و شــب را بــا خوردن‪،‬‬ ‫‪12‬ماهنامه خردمند ‪-‬شماره ‪ - ۳۴‬دسامبر‪ /۲۰۱۷‬ژانویه ‪ -۲۰۱۸‬تلفن‪۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‬‬ ‫‪12 Kheradmand Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283‬‬


11 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬11


‫ماهنامه اجتماعی‪ ،‬ف‬ ‫رهنگی‪ ،‬هنری خردمند‬ ‫ناشر‪ :‬انت‬ ‫شارات خردمند ‪ -‬تورنتو‬ ‫سردبیر‪ :‬محمد ُسهی‬ ‫امور داخلی و‬ ‫اداری‪ :‬حامد خ ّرم بخت‬ ‫تایپ‪ :‬مریم ُسهی‬ ‫طراحی و صفحه آر‬ ‫ایی‪ :‬انتشارات خردمند‬ ‫آرزو وفـا‬ ‫با تشکر از‪:‬‬ ‫ الهه شهبازی ‪ -‬نگین‬‫عب‬ ‫دال‬ ‫له‬ ‫‬‫م‬ ‫س‬ ‫رو‬ ‫ره‬ ‫بن‬ ‫رشیدی‬ ‫‌یهاشم ‌ی ‪ -‬فرشید‬ ‫فر ‪ -‬حمید دانشی ‪ -‬آت‬ ‫سا‬ ‫پا‬ ‫کر‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫‬‫م‬ ‫ج‬ ‫ید‬ ‫ه‬ ‫زارخوانی ‪ -‬شهناز‬ ‫یزدانفر ‪ -‬رضا میرفخر‬ ‫ای‬ ‫ی‬ ‫‬‫و‬ ‫ح‬ ‫ید‬ ‫خ‬ ‫سر‬ ‫و‬ ‫ان‬ ‫ی‬ ‫ تینا پو‬‫رلطفی و همه کسانی‬ ‫که در این شماره‬ ‫ما را یار و یاور بودند‪.‬‬

‫روی جلد‬ ‫کریسمس چیست و‬ ‫از کجا آمده است؟‬ ‫‪ -‬صفحه ‪۱۸‬‬

‫ماهنامــه‬ ‫ارســالی خردمند در ویرایش و اص‬ ‫الح‬ ‫م‬ ‫طال‬ ‫ب‬ ‫ار‬ ‫سـ‬ ‫ـال‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫با‬ ‫ختیــار دارد‪ .‬مقاالت‬ ‫شــوند‪ .‬ید حتمــاً تایپ و غل ‌‬ ‫طگیری شــده و‬ ‫به‬ ‫آ‬ ‫در‬ ‫س‬ ‫ای‬ ‫می‬ ‫ل‬ ‫م‬ ‫ج‬ ‫له‬ ‫نظرات نویس‬ ‫ارســال‬ ‫نیســت‪ .‬مســئولی ــندگان مقاالت‪ ،‬الزاماً ب‬ ‫یان‬ ‫گر‬ ‫د‬ ‫یــ‬ ‫دگ‬ ‫اه‬ ‫ما‬ ‫هنا‬ ‫مه خردمند‬ ‫ت قیمتها‪ ،‬ســروی ‌‬ ‫درج‬ ‫سها‪ ،‬نحوه ارائه‬ ‫شــده در آگهی هــا به عهده صاحب آگهی ا خدمات و کلیه مطالب‬ ‫ســت‪.‬‬

‫‪6-9-676‬‬ ‫‪• Tel: 416-67‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪-8‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪d.ca‬‬ ‫‪• Tel 647-93‬‬ ‫‪.kheradman‬‬ ‫‪w‬‬ ‫‪w‬‬ ‫‪w‬‬ ‫•‬ ‫‪a‬‬ ‫‪.c‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪dman‬‬ ‫‪• info@khera‬‬ ‫‪ite 207‬‬ ‫‪e Street, Su‬‬ ‫‪• 8131 Yong‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪tario L3T 2C‬‬ ‫‪Thornhill, On‬‬

‫شماره ‪ - ۳۴‬دسا‬ ‫مب‬ ‫ر‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪/‬ژ‬ ‫ان‬ ‫ویه ‪۲۰۱۸‬‬ ‫تاریخچه و آداب و رس‬ ‫وم‬ ‫ش‬ ‫ب‬ ‫ی‬ ‫لد‬ ‫ا ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫چرا‬ ‫ ‪. . . .‬‬ ‫مر زبان چینی سخت تـرین زبان دنیاست؟‪۱۲ . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ور‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ی‬ ‫کری بر چند اختالس کوچک و بزرگ ‪۱۴ . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫نگا سمس چیست و از کجا آمده است؟ ‪۱۶ . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫هی‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۱۸ . . . . . . .‬‬ ‫بَست ن به زندگی و مرگ ستارخا‬ ‫ن‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫آن شینی های جنجالی؛ از مشروطه تا زنبیلیه! ‪۲۰ . . . . . . . . .‬‬ ‫چه‬ ‫ ‪.‬‬ ‫تحلی انسا ن می تواند باشد‪ ،‬باید بشود‪ -‬فرشید رش ‪۲۴ . . . . . . . . .‬‬ ‫ید‬ ‫ل‬ ‫ی‬ ‫جن‬ ‫فر‬ ‫سیتی کتا ‌‬ ‫‪۲۸ . . . . . . .‬‬ ‫بهای درسی در ایران‪. .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫بررسی هنرهای فرامو ‌‬ ‫ش‬ ‫ش‬ ‫ ‪۳۰ . . .‬‬ ‫ده‬ ‫ای‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ن ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫«آت‬ ‫ ‪. . .‬‬ ‫مه ش» و «جشن های آتش»‪۳۲ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫مت‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ری‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ن‬ ‫بیت‌ اتفاقات جهان در سال ‪۳۴ . . . . . . . . . . . . . . ۲۰۱۸‬‬ ‫ک‬ ‫ ‪.‬‬ ‫بیبی وینچیست؟ ‪3۸ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫انا‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ا‬ ‫ ‪.‬‬ ‫س‬ ‫تی‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫نه‬ ‫ ‪۴۰ . . . . . .‬‬ ‫در ضیاف اوس ‪. . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫بزر ت واژه ها ‪ -‬صفحه شعر‪۴۴ . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫گ‬ ‫ ‪.‬‬ ‫«غر ‌ترین لیگ بسکتبال دنیا‪۴۸ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫زد‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ن‬ ‫ ‪.‬‬ ‫»‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪. . . . . .‬‬ ‫ ‪۵۰ . . . . . .‬‬ ‫خوب‪ ،‬بد‪ ،‬جلف فمنی ‪. . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۵۲ . .‬‬ ‫سم مج‬ ‫زندگ‬ ‫ازی ‪. . . . . . . . .‬‬ ‫عک ی «پاول جابز» ‪ ،‬همسر نیکوکار استـیو جابز ‪۵۴ . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫س‬ ‫آش های دیدنی این ماه ‪۵۶ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫نای‬ ‫ ‪.‬‬ ‫انو ی با دستگاه های موسیقی ایرانی ‪۵۸ . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫اع ا‬ ‫ ‪.‬‬ ‫صف ختالالت خواب در کودکان ریشه اش کجاس ‪۶۰ . . . . . . . . .‬‬ ‫ت‬ ‫حه‬ ‫؟ ‪.‬‬ ‫م‬ ‫ ‪.‬‬ ‫خ‬ ‫صوص کود‬ ‫ ‪62 . . . . . . .‬‬ ‫داستان کوتاه‪ -‬خاط کان ‪. . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫رات یک ل‬ ‫ ‪۶۴ . . .‬‬ ‫‪ ۳۰‬میلیارد دالر خسارت س نـگه کفش ‪. . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫اال‬ ‫‪۶۶‬‬ ‫آزمای‬ ‫نه آلودگی هوا برای ایرا‬ ‫جد ش های ضروری برای سالمت زنان‪ . . . . . .‬ن ‪۶۷ . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫چه ول ‪۶۸ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫کنیم‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۷۳ . . . . . .‬‬ ‫لطفا زیادکه سرما نخوریم؟‪. . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫بازار جدی نگیرید ‪ -‬طنز ‪۷۴ . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫چه ‪ -‬دایرکتوری مصور مشاغل ‪۷۶ . . . . . . . . . . . . . . . . .‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪.‬‬ ‫ ‪۷۷ . . . . . .‬‬

‫ســال جدید میــادی را به همه پارســی زبانان‪ ،‬خصوصــا ایرانیان‬ ‫ســاکن تورنتو و کانادا تبریک می گویــم‪ .‬من و همه همکارانم در‬ ‫خردمند آرزومندیم ســال ‪ ۲۰۱۸‬سالی سرشار از سالمتی و موفقیت‬ ‫برای تک تک شــما باشد‪.‬‬ ‫***‬ ‫ســعی کــرده ایم مطالــب این شــماره قدری حــال و هوای تفریحی داشــته باشــد و‬ ‫چاشــنی طنز در این شــماره قدری پر زور اســت تا در به لبخند نشــاندن بر لبان شما‬ ‫در آســتانه ســال نو میالدی موفق باشــد ‪ ،‬هدف این بوده که شــما ســال جدید را با‬ ‫لبخنــدی بر لــب و آرامشــی در خاطر آغاز کنید که کمک و یاری باشــد برای داشــتن‬ ‫یک ســال لبخنــد و آرامش خاطر‪.‬‬ ‫***‬ ‫خردمند که همواره پیشــگام و پیشــرو در نوآوری و ارائه ایــده های بکر در زمینه های‬ ‫فرهنگی بوده‪ ،‬برنامه های بســیار خوبی برای ســال ‪ ۲۰۱۸‬دارد که به تدریج و در طول‬ ‫ســال آینده عملی خواهند شد‪ .‬همچون ‪ ۲۲‬ســال گذشته‪ ،‬با ما بمانید‪.‬‬


9 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬9


8 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬8


7 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬7




4 Kheradmand

Monthly-Issue 34- Dec 2017/ Jan 2018- Tel: 647-932-8283

۶۴۷-۹۳۲-۸۲۸۳ :‫ تلفن‬-۲۰۱۸ ‫ ژانویه‬/۲۰۱۷‫ دسامبر‬- ۳۴ ‫شماره‬- ‫ماهنامه خردمند‬4





Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.