Volume 4 - Issue 37 - Mar / Apr 2018
www.kheradmand.ca
Tel: (416) 676-9-676
عکاسی و فیلمبرداری
عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری -عکاسی و فیلمبرداری
89 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
89 Kheradmand
رستوران و فروشگاه
رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه -رستوران و فروشگاه
مدیا و رسانه ها
رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها -رسانه ها
88 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
88 Kheradmand
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
مهاجرت و وکالت
دفتر مهاجرت و وکالت -دفتر مهاجرت و وکالت -دفتر مهاجرت و وکالت
87 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
87 Kheradmand
وام مسکن
وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن -وام مسکن
86 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
86 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
85 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
85 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
84 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
84 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
83 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
83 Kheradmand
مشاور امال ک
مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک -مشاور امال ک
82 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
82 Kheradmand
حسابداری
حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری -حسابداری
تعمیرگاه
تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل -تعمیرگاه اتومبیل
81 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
81 Kheradmand
دندانپزشکی
دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی -دندانپزشکی
چشم پزشکی و عینک
چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک -چشم پزشکی و عینک
80 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
80 Kheradmand
خدمات ساختمانی
خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی
بازرسی ساختمان
Home Inspection - Home Inspection - Home Ispection
79 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
79 Kheradmand
خدمات ساختمانی
خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی -خدمات ساختمانی
78 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
78 Kheradmand
بیمه وسرمایه گذاری
بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری -بیمه و سرمایه گذاری
77 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
77 Kheradmand
آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی -آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی -آرایشگاه ،کلینیک لیزر و سالمتی
آژانس مسافرتی
آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی -آژانس مسافرتی
76 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
76 Kheradmand
خدمات ارزی
خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی -خدمات ارزی
آمـوزشـگاه
آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه -آموزشگاه
75 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
75 Kheradmand
74 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
74 Kheradmand
ازکارافتادگــی هم از هزینههای چشــمگیر دیگری هســتند کــه مبتالیــان این نــوع بیمــاری متقبل میشــوند و بــه این ترتیــب برای منابــع اقتصادی کشــور نیز مشــکالت حاد و چشــمگیری به وجواد میآورند ،به حدی کــه امروزه کمردرد مزمن پس از ســرماخوردگی ،دومین علــت شــایع مراجعه بــه مطــب پزشــکان و دلیــل 12درصــد از کل مرخصیهــای اســتعالجی اســت. همچنیــن ســاالنه 16 میلیــارد دالر هزینــه مســتقیم بهداشــتی را بــه خــود اختصــاص میدهــد.
دارند بیماریشــان تا مدتها ادامه خواهد داشــت و پایــان نمییابــد و همچنیــن در مقابــل کنتــرل درد احســاس کفایــت نمیکنند ،قطعا دردشــان را همــراه بــا اضطراب زیــاد تجربه خواهنــد کرد که این اضطــراب نیز در اســتمرار درد چندان بیتاثیر
آستانه تحمل درد
نتایــج البتــه پژوهشهــای مختلف نشــان میدهــد میزان ناراحتــی و احســاس ناتوانــی افــراد از یک جراحــت یــا بیمــاری معیــن از شــخصی به شخصی دیگر متفاوت اســت .مثــا بعضــی افــراد حتــی بــا ابتــا بــه دلدردی ســاده هــم ترجیــح میدهند از رختخــواب بیــرون نیاینــد ،در حالــی کــه بعضــی دیگــر ممکــن اســت چنیــن دردی را فقــط اندکــی آزاردهنــده بدانند و به فعالیتهــای روزمــره خــود بپردازنــد؛ یعنی آســتانه تحمــل درد در افــراد مختلف متفاوت اســت. ایــن تفــاوت ناشــی از عواملــی مثــل توجــه و حساســیت زیــاد بــه رویدادهــای ناگــوار، برجستهسازی نشــانههای فیزیکی ،بررسی بیش از حد بدن ،داشــتن آســتانه و ســطح تحمل پایین در برابــر درد ،ویژگیهای شــخصیت(مانند کمالگرایی و برونگرایــی) و حتــی تجــارب دوران کودکــی و یادگیری اســت.
جنبههای روانی مقابله با درد
اقــدام واقعــی آنها به ایــن کار بین افــراد مبتال به دردهای مزمن در مقایســه بــا جمعیت عمومی 2 تا 3برابر بیشــتر است. بســیاری از افراد به محض شــنیدن خبــر ابتال به بیماریهــای ســخت در وهله نخســت بــا هجوم افــکار منفــی ماننــد خودکشــی و در واقــع نوعــی فرار از شــرایط روبــرو خواهنــد شــد .بنابرایــن پرداختــن بیشــتر بــه جنبههای روانــی اینگونــه افراد و کمــک بــه مقابلــه آنهــا با درد بــرای خود و اطرافیانشــان بسیار قابلتوجــه خواهــد بود .
اقدامهــای عملی در برابر درد
نخواهــد بــود؛ یعنــی میتــوان گفــت جنبههای روانــی و قدرتمنــدی افراد از این لحــاظ در تحمل بیشــتر و بهتر درد بســیار مهم و تاثیرگذار اســت. اغلــب اوقــات فاجعهآمیــز تلقــی کــردن درد و شکســتهای پی در پی درمانی و در کل نداشــتن احســاس کارآمــدی در مقابلــه بــا درد نهتنهــا به تشــدید درد کمکی نمیکند ،بلکــه منجر به ایجاد اختالالت روانپزشــکی عمدهای مثل افســردگی یا اضطراب و حتی خودکشــی میشــود. برای مثــال میزان ابتــا به افســردگی در بیماران مبتال به ســرطان 30درصد تخمین زده شــده است. به عــاوه درصد بــروز افکارخودکشــی در افراد و
در واقــع زمانــی که افــراد بیش از اندازه شــدت بیمــاری و جراحت خــود را بزرگ میکننــد یا باور 73 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
بنابراین بــا توجه به ماهیــت چندبعــدی درد مزمــن و همچنین پیامدهــای روانــی و اجتماعــی آن بــه نظر میرســد عــاوه بــر درمانهای جســمانی و دارویــی موثــر، بیمــاران مبتــا بــه دردهــای مزمن باید از درمانشــناختی رفتاری مدیریــت درد بهرهمند شــوند کــه هــدف آن به جــای از بیــن بردن مستقیم درد ،دستیابی بــه «خودمدیریتــی» بیشــتر ،تغییر رفتار و شــناخت است. در واقــع اگــر افــراد در مداخالت شــناختی رفتاری ،راهبردهای مقابلهای فعال مانند بازســازی شــناختی (شناســایی و اصــاح افــکار و باورهای ناکارآمــد مربــوط بــه درد) و آرامســازی (کارهایی ماننــد آموزش تنفس شــکمی ،تصویرســازی ذهنی دیــداری و آرامســازی عضالنــی) راهکارهایی برای کاهــش اجتنــاب از فعالیــت را فــرا بگیرند باعث انعطافپذیــری بیشــتر و احســاس کفایــت و باورپذیــری در مــورد تواناییهایشــان در مقابلــه با درد و رســیدن به شــیوه زندگی«ســامتمحور» میشــود. * دکتــر ســارا ســاعدی -متخصص روانشناســی ســامت و عضو هیاتعلمی دانشــگاه آزاد اسالمی
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
73 Kheradmand
بهتـرین روش برخورد با درد
دکتر سارا ساعدیروش همــه مــا در زندگی خــود بارها بــا بیماریهای گوناگــون دســت و پنجه نــرم کردهایــم ،اما آنچه در تمــام ایــن موارد مشــترک بــوده ،تجربه حس ناخوشــایندی بــه نام «درد» اســت .احســاس درد عمومیتریــن فشــار روانی اســت که تمــام مردم روی زمین از این نظر با همدیگر یکســان هستند. هــر چند همــه افــراد آرزو میکننــد هرگز درد را تجربــه نکننــد امــا در واقع احســاس درد برای ســامت افراد ســودمند اســت و کمــک میکند مشــکل زودتر شناســایی و درمان شــود .اما دقیقا بــه چــه حســی «درد» میگوییم؟ آیــا تحمل درد برای همه یکســان اســت؟ چرا درد میکشیم و در مقابــل آن چــه کار باید بکنیم؟
احساس درد
توجه داشــته باشــید ناتوانــی در احســاس درد موجــب میشــود در مواقــع لــزوم افــراد در پی مراقبت بهداشــتی نباشــند و در نتیجه مشــکالت بهداشــتی کوچــک آنهــا بــه مشــکالتی بزرگتر تبدیــل شــود .بــرای مثال اگر فــرد دچــار دل درد شــدید بهموقع به پزشــک مراجعــه نکند ،ممکن اســت این عارضه بــه پارگــی آپاندیــس او منجر شــود .بر اســاس نظر انجمــن بینالمللی مطالعه درد؛ درد از نظــر طــول مــدت به درد حــاد و درد مزمن تقســیم میشــود.
72 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
درد حاد
درد حــاد ،دردی شــدید اما کوتاهمــدت و عموما ناشــی از آســیب بــه بافت یــا بیماری اســت و به مــرور زمان وقتی بافت ،اســتخوان یــا عضله بهبود یابد ،برطرف میشــود ،مثل شکســتگی استخوان یا درد زایمان.
درد مزمن
امــا درد مزمن که بیش از 6ماه طول میکشــد و معموال به درد تهوعآور معروف اســت ،دســتکم تــا اندازهای ناشــی از عوامل روانشــناختی اســت و حتــی پــس از التیــام موقــت باز هم ســراغمان میآید و ادامــه دارد. ســازمان بهداشــت جهانــی میانگین شــیوع درد مزمن (کمردرد ،سردرد ،درد ســرطانی ،آرتریت و)... در جمعیت بزرگسال را 20درصد و هزینه مستقیم یا غیرمســتقیم کلی ســاالنه آن را بیشــتر از 3945 بیلیــون تخمین میزنــد و پیشبینــی میکند درد مزمن ،اصلیتریــن دلیل مرگومیــر و ناتوانیهای عمومی در ســال 2020میــادی خواهد بود.
عواقب دردهای مزمن
متاســفانه بــه غیــر از هزینههــای بهداشــتی و درمانــی بیمارانــی کــه از دردهــای مزمــن رنــج میبرنــد ،ناتوانیهــای همــراه با این نــوع دردها مانند کاهش وضعیت کیفی زندگی و ســطوح باالی پریشانی عصبی و روانی ،غیبت از کار و غرامتهای
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
72 Kheradmand
کلمــه چوب کبریت را قرار دهد ســپس کلمه بعدی را بنویســد و مجدد چوب کبریــت را به انتها انتقــال دهد و...
- 3اختالل در گذاشتن سرکش و نقطه
بچههایــی کــه نقطــه و ســرکش کــم و زیــاد میگذارنــد ،نیــاز بــه تقویــت دقت دیــداری و دقــت و تمرکــز دارنــد .اگــر در ســال اول دقت دانشآمــوز را افزایــش ندهید در ســالهای بعد مشــکل او بیشــتر به چشــم میآیــد و بیدقتی او بــه ســایر دروســش منتقل خواهد شــد .پس از همــان ســال اول بــرای تقویت دیــد او تالش کنید .تمریناتی مانند اختــاف تصویر را پیدا کن، بگرد و پیــدا کن ،کارهای نقطهچین ،شــباهت را پیــدا کــن ،بازیهــای دقتــی و ...میتواند دقت دانشآمــوز را افزایــش دهد.
4کجنویسی
- 6پررنگنویسی
از جملــه علــل بروز این اختالل ســفت در دســت گرفتن مداد و فشــار زیاد انگشــت شســت به آن یا در جهت درســت قرار نــدادن دفتر یا کاغــذ و قرار نگرفتن درســت مداد بین انگشــتان اســت .برای درمان کافی اســت از کودک بخواهیــد هنگام نوشــتن بازو را به بدن بچســباند تا دســت انعطــاف زیادی نداشــته باشــد .بــرای دانشآموزانی که هنگام نوشــتن از خــط زمینه منحرف میشــوند و بــاال و پاییــن خط مینویســند با قــرار دادن خطکــش باریک در بــاال و پاییــن خط محدوده نوشــتن را تنظیم کنیــد ،به طوری کــه اگر هنگام نوشــتن از محدوده خط زمینــه باالتر و پایینتر رفت بــا خطکش برخورد کند و منحرف نشود.
71 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
- 5نامرتبنویسی
علــت نامرتبنویســی حرکت بســیار کند دســت ،محکم گرفتن مــداد بین انگشــتان و نبــودن آزادی حرکت و انعطاف پایین دســت ،همچنین نادرســت بــودن وضعیت نشســتن و قــرار دادن کاغذ اســت .برای درمان ابتــدا قوانینی را در نظــر میگیریــم ،مثال از ابتدای خط شــروع به نوشــتن میکنیــم .از خط منحرف نمیشــویم. از پاککــن اســتفاده نمیکنیم .نوک مــداد هنگام نوشــتن باید تیز باشــد و ...همچنیــن میتوانید از کپی کردن اســتفاده کنید .کاغذ نازکی روی نوشته درس قــراردهیــد ،بهطــوری که نوشــتهها دیده شــود .بعــد از دانشآمــوز بخواهید به نوشــتهها دقــت کنــد و روی نوشــتهها را پررنــگ کنــد و بنویسد.
علت بروز این اختالل فشــار بیش از حد انگشــتان شســت ،اشــاره و وســط یا ســفت نگهداشــتن مداد با انگشــتان و اســتفاده از مداد نامناســب یا قطر کــم قلم یــا مداد اســت .وقتــی دانشآمــوز روی دفتــر یا کتاب مینویســد، بیــش از حــد مداد را فشــار میدهد پس به جــای دفتر یا کتــاب از یک کاغذ اســتفاده کنیــد و آن را روی فــرش یــا بالش قرار دهید تا بنویســد ،به شــرط اینکــه به اندازهای فشــار دهد که کاغذ ســوراخ نشــود .بعــد از مدتی تمرین مشــاهده میکنیــد مــداد را زیــاد فشــار نمیدهد یــا از مداد رســم که نوک آن زود میشــکند اســتفادهکنید تا مجبور شــود زیاد مداد را فشــار ندهد .در صورتی که مشــکل با راهکارهای ارائهشــده حل نشــد به این معنی اســت که مهارت دســتورزی کودک پایین اســت و برای درمــان باید حتما به کاردرمانگر مراجعــه کــرد .دکتر کتایون خوشــابی ,فوقتخصص روانپزشــکی اطفال
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
71 Kheradmand
پدیده بد خطی در کودکان دکتر کتایون خوشابی
بســیاری از والدیــن کــه دانشآموز دبســتانی دارند از بدخطی یا بدنویســی فرزندشــان شــکایت دارند و به دنبال دلیل بروز این اختالالت هســتند تا با رفع آنها به فرزندشــان کمــک کنند تا در آینده خط زیبایی داشــته باشــد .پیش از اینکه به انواع اختالالت در نوشــتن اشــاره کنیم ،بهتر اســت بدانید کودک برای ورود به مدرســه نیاز به تقویت ماهیچههای دســت و انگشــتان دارد .برای این منظــور قبل از پیشدبســتان ،والدیــن میتوانند خمیرهای بازی یــا گل رس در اختیار فرزندشــان قرار دهند تا کودک با آنها شــکلهای متنوع بســازد .هرچه خمیر ســفتتر باشــد به تقویت این مهارت کمک بیشــتری میکند .اســتفاده از ســازههای مختلف برای ســاخت ماشــین ،هواپیما و...همچنین اســتفاده از کتابهایــی کــه حروف و اشــکال نقطهچین دارند و کــودک باید نقطهچینها را بــه هم متصــل کند نیز به تقویــت و افزایش مهارت انگشــتان کودک کمک میکنــد .در صفحه «فرزندپروری» این هفته ،به برخی اختالالت نســبتا شــایع در خــط کودکان اشــاره میکنیم که اگر بــا اختالالت یادگیری همراه نباشــند، جــدی نیســت و به مرور رفــع خواهند شــد .روشها و تمریناتی بــرای اصالح اختــاالت وجــود دارد که به آنها نیز اشــاره میکنیم.
- 1بدخطی یا نارسانویسی
کرد .اگر کودکی دچار نارسانویســی اســت ،بهتر اســت کودک از نظر اختالالت یادگیری هم بررســی شود .اختالل یادگیری در واقع شــامل گروهی از اختالالت و به معنــی توانایی فرد برای دریافت و تحلیل اطالعــات؛ چه بهصورت کالمی، چــه غیرکالمی اســت .فرد مبتــا به اختــال یادگیــری در خواندن ،نوشــتن و محاســبات دچار مشــکل میشــود و درک درســتی از آنچه میبیند ،میشنود یــا میخواند ،ندارد .اختالل یادگیری مشــکلی پایدار اســت و در آن پیشــرفت تحصیلی فرد با کارکرد هوشــیاش تطابق ندارد .در آمریــکا 8درصد کودکان به دلیل اختــال یادگیری تحتدرمان هســتند اما آمار دقیقــی از این موضوع در کشــور ما یا ســایر کشــورها وجود ندارد .دلیل آن هم پیچیده بودن این اختالل و دامنــه تعریــف مبهم آن اســت .در کشــور ما متاســفانه آمــوزش و پرورش، روانشناســی ،روانپزشــکی و ...هر کدام طبقهبندی و تعریف مخصوصی برای اختــال یادگیــری دارنــد و متعاقبا این موضوع بر تشــخیص و درمــان هم اثر میگــذارد .اختالل یادگیری شــکلهای گوناگونــی دارد و بر اســاس آن با عالئم متفاوتــی تظاهر پیدا میکند .یکی از عالئم اختالل نوشــتن اســت .دانشآموز مبتــا توان نوشــتاری و دســتخط خوبی نــدارد ،امالی او پر از غلط اســت و نقطهگذاری و دســتور زبا ن او مشــکل دارد .توانایی برقــراری ارتباط با جمالتی کــه مینویســد ،ندارد چــون نمیتوانــد کلمات و جمــات را درســت به هم مرتبط کند .ســاختار نوشــتار این کودکان ضعیف اســت و نمیتوانند آنچه در ذهنشان اســت را با نوشته به دیگران انتقال دهند .نوشــتههای این گروه افراد پراکنده و گسســته اســت و خواننده توانایی درک مطلب را نخواهد داشــت.
در بررســی علل بدخطی دانشآموزان دوره ابتدایی ،عالوه بر عوامل آموزشــی و تربیتــی موثر بر دســتخط کودکان باید عوامل مربوط به وضعیت جســمی و روانــی آنها را نیز مورد توجه قرار داد .چهبســا بدخطــی دانشآموزان بهدلیل ضایعــات اســتخوانی ،عصبی یا حــاالت عاطفــی و روانی نامطلوب باشــد .در - 2فاصلهنویسی بین حروف و کلمات ایــن صــورت آموزشهای معلــم در زمینه خوشنویســی کافی نیســت و ارجاع از جملــه علــل بروز ایــن حالت ســرعت زیاد قلــم هنگام نوشــتن ،حرکت بــه متخصص ضــروری اســت .از میان همــه مهارتهــای تحصیلی ،نوشــتن بیــش از حــد و ســریع جانبــی و بیتوجهی بــه هماهنگی الزم برای نوشــتن ملموستریــن مهارت اســت زیرا فرد با اســتفاده از این مهارت ســندی از خود اســت .بــرای رفع این مشــکل والدیــن یا معلم بایــد کلمههای یــک جمله را بهجــا میگذارد .به همین دلیل مهارت در خوشنویســی اهمیت بســزایی دارد .بهصــورت کمرنگ یا نقطهچین بنویســند تــا دانشآموز ضمن کامــل کردن به شــناخت علــل و عوامــل موثر بر بدخطــی به این علــت اهمیــت دارد که با فاصلهها هم توجه داشــته باشــد .همچنین میتوان از چوب کبریت به شــکل ریشــهیابی و رفع آنها میتــوان تا حد زیادی به مهارت در خوشنویســی کمک عمــودی بهعنــوان حد فاصل اســتفاده کرد تــا دانشآموز پس از نوشــتن یک 70 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 70 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
گذرگاه های سردر باغ ملی
ســردر باغ ملــی دارای ســه گذرگاه اســت؛ یک گــذرگاه بــزرگ در وســط برای ســواره روهــا و دو گــذرگاه کوچــک تــر بــرای پیــاد ه هــا در دو طــرف کــه امــروزه اثری از گذرگاه بزرگ دیــده نمــی شــود. هــر ســه گــذرگاه دارای دروازه هــای چدنــی هســتند که به صــورت ســهتکه در قورخانــه تهران و توسط اســتاد محمد علی کرمانی ســاخته شــده انــد .بــر روی زمینــه تیــره چــدن هــا نقوشــی طالیی و برنجی دیــده می شــود و بر زیبایی بنا افزوده است .عبارت «عمل محمدعلی کرمانی» را می توانید در قسمت مرکزی در و زیر نشــانه اصلی ســردر مشاهده کنید و جمله «این اثر در قورخانه تهران ســاخته شد» را نیــز بــا حــروف برنجــی بــر روی آن ببینید. دو لنگــه در آهنی ،با طرح های برنز کاری شــده شــامل طرحهای گل و مرغ شــبیه اژدهــا یا پرنده خیالی هما ،طرح اســلیمی ،شــیر و خورشید ،و سر شــیر اســت در آمیخته و به شــکل زیبایی مشبک کاری شــده اند .در باالی درهــای ورودی طرحهای طبــل ،پری ،تــاج ،تبرزین ،شمشــیر ،نیزه ،شــیپور، تــوپ و گلولــه خودنمایــی مــی کنند و بــاالی دو ورودی کنــاری به شــکل حصیری آجر کاری شــده است.
کتیبه ها و نقش و نگارهای سردر باغ ملی
آنچــه که این ســردر را به ســازه زیبا و تماشــایی تبدیــل کرده ،نقــش و نگارهایی اســت که به رنگ الجــوردی ،فیــروزهای ،کــرم ،زرد ،قهــوهای ،طالیی، قرمــز ،ســفید و ســبز در آن دیــده می شــود۴۵ . کتیبه روی کاشی هســتند و دو کتیبه فلز کاری نیز در بنــا تعبیه شــده اســت که یکی به صــورت نیم برش دایره و دیگری در قســمت بیضی شــکل باالی ســردر اصلی قرار دارد.
نقوش نمای خارجی
در میــان دارند .3پلنگ ،شــیر و خورشــید ،تیربــار و گلولههای تــوپ بــاالی هــر دروازه کوچک شــش کتیبــه اشــعاری بــه چشــم مــی خــورد و ایــن کتیبههــا بــه صــورت کمربنــدی دور بنــا پیچیده و در قســمت عرضــی آن هم امتــداد داشــته اند .در ســمت غربی بــه علــت ایجــاد نــاودان و حــذف پلکان قرینه شــرقی، دو مــورد از آنهــا مخــدوش شــده اند. کتیبههــای انتهایــی قســمت غربــی و شــرقی بنا به واسطه ســاخت ســاختمان هــای اداره پســت و شــرکت نفــت چهره ســابق خــود را ندارنــد.
نقوش نمای داخلی
.1صحنه های یادبود تســخیر تهــران در کودتای ســوم اســفند ۱۲۹۹در نزدیکــی دروازه و بــرج و باروهــای تهــران (احتمــاال دروازه قزوین) شــامل لحظــه تخریب بــرج و بارو بــا گلولههــای توپ، نقش مسلســل ،میدان جنگ ،شــصت تیر ،رضاشاه بــا تفنگ شــصت تیر و در حــال تیرانــدازی و دو فرشــته پیــروزی کــه الهــام از حجاریهــای طاق بســتان در آنهــا دیده می شــود. .2نقاشــی تمام قد ســربازان لژیون قزاق (نیروی نظامــی ویــژهای که در ســال ۱۲۵۸خوشــیدی به درخواســت ناصرالدین شــاه قاجار در پی قراردادی بین ایران و روســیه تزاری ایجاد شــد). .3طــرح ها و تصاویر اســلیمی ،پرچم ســه رنگ ایــران ،پلنــگ ،ســروده هــا و آیههــای قرآنــی و نامهــای امامــان به صورت کتیبه زیــر کاله فرنگی .4نمایههــای کــوروش کبیــر ،فروهــر و مردمان هخامنشــی که دلیل اســتفاده از آنها بــاال گرفتن تــب معرفی فرهنگ ایرانیــان در آن زمان بوده چرا کــه آلمانی هــا و ایرانیان هــر دو از نــژاد آریایی هستند .در پی ایجاد ســاختمانهای مجاور ،بخش جانبی این ســازه و کتیبه آن پوشــیده شــد .پس از انقالب اســامی نشان شــیر و خورشــید را از میان پرچــم ایران ،دو طرف باالی ســردر در نمای درونی و بیرونــی) و نیــز درون هاللیها حــذف کردند و نیمتنه فلزی رضاشــاه را هم از بــاالی درب چدنی وب ســایت کارناوال برداشــتند.
.1اشــعاری از نویســنده و ادیب دانشمند ،میرزا حیدرعلی ندیم باشــی معروف بــه ندیم الملک و ابیاتــی از محمدعلی کرمانی .2نقش کاشــی کاری شــده دو شــیر که تاجی را 69 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
69 Kheradmand
بقیه از صفحه 20خطوط منحنــی و دایره شــکل ،تقــارن مرکزی، اســتفاده از یــک عنصر بــا نام کیوســک در نقطه مرکــزی باغ ،عدم اســتفاده از عنصر آب ،اســتفاده از مجســمه ،ســاخت نیمکت ،عمومی بودن و غیر درون گرا بودن آن ،اســتفاده از ســردر و به کارگیری چراغ گاز برای روشــنایی .در این باغ از هر یک از شــیوه های باغ ســازی اثری دیده می شــد کــه در اینجا به آنها اشــاره می کنیم: بــاغ ایرانی :بــه کارگیری اشــکال مربــع یــا مســتطیل ،اســتفاده از محوربندی خطی ،هندســه راســت گوشــه ،کوشک (نوعی ســاختمان) در وســط بــاغ ،بنــای ســردر بــه عنوان بیرونی ،محصــور ،درون گرا، اســتفاده از آب و فواره و حوض در جلــوی کوشــک ،ایجاد کوشــک در محل تقاطــع دو محــور ،قرارگیری کوشــک در محلی مرتفــع ،خیابان بنــدی مســتقیم الخط ،الگــوی دو محوری (متقاطع) یا ســه محوری موازی ،مســطح جنبــه خصوصــی ،اســتفاده از معابد و ســاختمان یا شــیب دار با شــیب مالیم ،الگوی چهارباغ ،تاکید هــای شــبیه خرابــه هــای آثــار تاریخــی در باغ، بــر محور طولی ،وجــود معابر باریک ،اســتفاده از گیاهــان تزیینی و غیرمثمر در کنــار گیاهان مثمر، درختان مثمر و غیرمثمر ،استفاده بیشتر از درختان تاکید بر اســتفاده گل های فصلی و شمشاد ،وجود مثمر و میوه ،اســتفاده از گل های زینتی و دارویی ،مجســمه ،فواره ،حوض و گلخانه ،کاشــت درختان استفاده بیشــتر از گل سرخ ،کاشت درختان بلند در خشــک شــده ،ایجاد محدوده چمن کاری وســیع، دو طــرف محور اصلی ،اســتفاده از درختان ســایه ایجــاد پســتی و بلنــدی در بــاغ ،ایجــاد نهرهــا و دار ،اســتفاده از یک جوی دایم اصلی ،اســتفاده از دریاچــه های مصنوعی بــا الهام از رودهــا و برکه آب شــیب ها و ســینه کبکی (نوعــی گیاه) های طبیعی ،کشــت متعــادل درختان باغ رنســانس :مبتنی بر هندســه ،پالن مســتطیل پارک عصر روشــنگری :حضور طبیعــت و فضای شــکل ،تقارن محوری مرکزی ،طراحی در سراشیبی ،ســبز در شــهرها ،متمرکز شــدن بر جنبه تفریحی ســاختار تراس بندی شــده ،تســلط کامل بر چشم و گــذران اوقــات فراغت ،تاثیرپذیری از شهرســازی اندازهــای اطراف ،قرارگیری مجســمه ،اســتفاده از مدرن ،اســتفاده بیشــتر از خطوط منحنی و حذف عنصر کاله فرنگی (اتاقکی مســقف در وســط کاخ گوشــه ها ،ایجاد فضاهای گشــاده ،عمومی بودن، ها و بــاغ ها بــرای اســتراحت) ،ســاخت آالچیق ،توجه بــه مقیاس محله ای و شــهری ایجــاد باغ عنصــری به عنــوان محفوظ ،اســتفاده از گلــدان های ســنگی ،اســتفاده از گیاهان جدید ،معماری سردر باغ ملی شمشــاد و گل هــای زینتی ،جنــگل کاری در باغ و این ســردر توســط جعفرخــان معمار کاشــانی، اســتفاده از درختان بلوط ،ســرو ،کاج و شاه بلوط ،طراحی و ســاخته شــده اســت؛ اما تالش دیگران را طراحی پلــکان های زیبا ،وجود راه های مســتقیم در ســاخت آن نمی تــوان نادیده گرفــت .در اینجا مــی توان از اســتاد اســماعیلی یاد کرد که ســفت الخــط ،توجه بــه حرکت آب باغ باروک ( :)1اســتفاده از هندسه پیچیده ،تاکید کاری بنــا را انجــام داده و یــا از کریــم منیــژه نام بر نظــم .تقارن محــوری و مرکــزی ،ایجــاد مراکز بــرد که ســتونها را ســاخته اســت و در این میان کاشی اســتاد خاک نگار مقدم و توجــه در پایــان راه ،حرکت های خطــی و مورب ،نباید هنر ســاخت ِ ایجاد پرســپکتیو و دید افقی ،باغ ســازی عمدتا در کاشیکار ی اســتاد حسین کاشــیپز را نیز فراموش حیاط ،فضــای باز قصرها ،محصور ،اســتفاده از راه کرد. های مستقیم الخط ،اســتفاده از مجسمه و عناصر در ســاختار ســردر بــاغ ملــی ترکیبی از ســبک معمــاری ،به کارگیری دیوار ســبز ،ایجاد کانال های معمــاری ایرانی-اروپایــی معــروف به ســبک رضا بزرگ در باغ ،ســاخت باغچه های تزیینی ،استفاده خانی دیده می شــود که معمــاری روز آن دوره به از گل هــای فصلــی پاکوتاه ،درختچه هــای پاکوتاه شــمار می رود و در کاشــی کاری ها و کاله فرنگی دایمی مانند شمشــاد ،اســتفاده از فــواره و حوض ،بیــش از هر جــای دیگــری جلب توجه مــی کند. 68 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 68 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 اســتفاده از ماســه ها با رنگ های روشن ،راه شنی، ســنگ های سیلیس باغ انگلیســی :عدم وجود نظم هندسی ،استفاده از نظــم طبیعــی ،طراحــی بــاغ شــبیه به بیشــه طبیعی ،اســتفاده از راه هــا و خطوط منحنی ،عدم تاکید بــر تقارن و محــور ،زیبایی رمانتیــک ،دارای
این ســبک در معمــاری ایران تلفیقــی از معماری دورا ن مختلــف تاریخی ایران و ســبکهای اروپایی اســت و اســتفاده یا تقلید از ســبکهای معماری ایران باســتان بــا قالــب و عملکرد امــروزی در آن دیده می شــود. در ســاختار تمام بناهای میدان مشــ ق این سبک بــه نحــوی جلوه گر شــده اســت: ســاخت مــوزه ایــران باســتان بــه ســبک ساســانی و به تقلید از طاق کســری و ایــوان مداین ،بنــای کاخ شــهربانی به ســبک هخامنشــی، بنــای کاخ وزارت امــور خارجــه به ســبک هخامنشــی و بــه تقلید از دســتگاه زرتشــت در نقش رســتم و بنــای ســازمانی ثبــت اســناد و امالک با تلفیقی از ســبک معماری هخامنشــی ،ساســانی ،اســامی و اروپایی. فــرم ایــن بنــا بســیار شــبیه به دروازههــای پایتخــت در دوران ناصرالدین شــاه به نظر می رســد. بیشــتر بخش های این بنا شــامل پی و پایه و شال ســتون های هشــتگانه و ساق ســتون ها از آجر ســاخته شده اند و ســنگ ،چوب ،آهن و برنز دیگر مصالــح مورد اســتفاده در بنا هســتند. پهنای این ســردر از شــرق به غرب بــه حدود 28 متــر می رســد .این در حالیســت کــه در قدیم دو اتــاق نگهبانی و بازرســی نیز در قســمت غربی و شــرقی قرار داشــت و بر پهنای ســردر مــی افزود. البته پــس از مدتی اتاق غربی به صورت قســمتی از بنای شــرکت نفت ایران و انگلیــس درآمد و اتاق شــرقی به ســاختمان اداره پســت تهران افــزوده و مدتی بعد خراب شــد. هشــت ســتون آجری در نمای بیرونی این سردر دیــده مــی شــود که بــه صــورت جفــت طراحی و ســاخته شــده انــد .ایــن ســتون هــا در اطراف ورودیهای ســه گانــه قرار گرفته اند و نســبت به یکدیگــر به اندازه یک قطر ســتون عقب نشــینی دارنــد؛ یعنی دو عدد از چهار ســتون در اطراف هر ورودی ،کمی عقب تر تعبیه شــده و این مساله در ترکیب با ســایه و روشــنایی نور جلــوهای متفاوت به بنا بخشــیده است. در بخــش بــاالی ایــن ســازه جایــگاه دیدهبانی، نقــاره زنی و گــذر نیروهــای نظامی وجــود دارد. اتاقکی در بــاالی ورودی میانی دیده می شــود که به صورت کاله فرنگی اســت و الهاماتی از معماری روســیه در آن به چشــم می خورد .این بخش دارای بام شــیروانی اســت و پنجره هایی بــا طاق هاللی به دو ســوی بــاغ ملــی دارد .در قدیم ایــن اتاقک نقارخانــه بود و مــردم تهران با نواختن شــیپور در آن از طلــوع و غروب خورشــید باخبر می شــدند.
زنان پیشرو
بقیه از صفحه 45
علمــی -فرهنگی در ایــران از عناویــن و افتخارات ایــن دانشــمند ایرانی هســتند .ملکه ملــک زاده بــا دکتر «خــان بابا بیانی» اســتاد تاریخ دانشــگاه تهــران ازدواج کرد و دو فرزند این دو اســتاد یعنی دکتر «شــیرین بیانی» و دکتر «سوســن بیانی» هر دو از اســتادهای شناخته شده دانشــگاه تهران در گروه تاریخ و گروه باســتان شناســی این دانشــگاه هســتند .ملکه ملــک زاده در دوازدهــم خردادماه ســال 1378از دنیــا رفت.
مدرســه بودند .طوبی آزموده عالوه بــر برپا کردن ایــن مدارس ،کالس هــای اکابر را هم بــرای آموزش زنان مســن تر دایر کرد .این زن فعال ایرانی در اول مهر ســال ،1315در سن پنجاه و هشت سالگی در تهــران فوت کــرد .بعد از فوت او «طوبی مشــکوه نفیسی» مدیریت مدرســه ناموس را برعهده گرفت و در ســال 1319هم این مدرسه به وزارت فرهنگ واگذار شد.
ایران اعلم
اولین استاد زن رشته پزشکی آغازی بی پایان
در ســال 1342اتفاقــی مهــم در امر آمــوزش در
فاطمه سیاح اولین استاد زن دانشگاه تهران
مقطــع تحصیالت عالیــه در ایــران و به ویــژه در زنی در دانشگاه
طوبی آزموده موسس اولین دبیرستان دخترانه در ایران جایی برای دخترها هست
رشــته پزشــکی رخ داد .در این دوران هر چند زنان توانســته بودند در عرصه هــای مختلف فرهنگی، اقتصــادی ،هنری و علمی وارد میــدان کار و رقابت با مــردان شــوند ،اما طبابت و پزشــکی در رشــته هــای مختلف بــرای زنان هنوز جای خــود را کامال در جامعه ســنتی آن روزهای ایران بــاز نکرده بود. درواقــع بودند کســانی که زنــان را تنها بــه عنوان مامــا و قابلــه قبــول داشــتند ،اما پذیــرش زنی که متخصــص قلــب یا جراح باشــد بــرای بســیاری از مردم ایــران ،ســخت و حتــی دور از ذهن بود. در چنیــن فضایــی بــود کــه زنــی بــا تحصیالت عالــی ،توانســت ســدهای پیش رو را پشــت ســر بگــذارد و گذشــته از طبابــت ،بــه عنوان اســتاد دانشــکده پزشــکی و به عنوان اولین زن اســتاد در این رشــته وارد دانشــگاه شــود« .ایران امیراعلم»، فرزنــد دکتر امیرخــان امیراعلم بود؛ پدری پزشــک، اســتاد دانشــگاه و سیاســتمدار .امیرخان امیراعلم دو بــار ازدواج کــرده بــود و از همســر دوم به نام «افســرخانم» که دختر وثوق الدوله ،نخســت وزیر دوره های مختلف در دوره پهلوی بود ،شــش فرزند داشــت که ایران یکی از آنان بــود .ایران تحصیالت ابتدایی و متوســطه خود را در مدرســه فرانســوی بیــروت گذراند و ســپس برای ادامــه تحصیالت به پاریس رفت و وارد دانشــکده پزشــکی شــد. او بعــد از گذرانــدن دوره دانشــگاه ،موفــق بــه دریافت فوق لیســانس تخصصی در رشته مامایی و امراض زنــان و مدرک دکترای دولتــی (دتا) و اجازه طبابت در فرانســه شــد .دکتــر امیراعلم در ســال 1342به ایران بازگشــت و پس از کســب شــرایط الزم ،توانســت با درجه اســتادی و بــه عنوان اولین اســتاد زن رشــته پزشــکی وارد دانشــکده پزشکی «دانشــگاه تهران» شــود .دکتــر امیراعلم همچنین ریاســت بخــش زنــان «بیمارســتان رضــا پهلوی» (شــهدای تجریــش فعلــی) و «بیمارســتان بانــک ملــی» را برعهــده داشــت و مدتــی هم ریاســت شــورای مرکزی ســازمان زنــان را عهــده دار بود.
در ســال های بعد از انقالب مشــروطه ،تاســیس مــدارس دخترانــه و تشــویق زنــان و دختــران به ادامــه تحصیل ،یکــی از مهم تریــن فعالیت های جنبش هــای زنان بــود« .طوبی آزمــوده» ،یکی از زنــان تاثیرگــذار همــان دوره بــود؛ او که در ســال 1257متولد شــد ،فرزند میرزاحســن خان ،سرتیپ ارتــش بود .طوبی آزموده در ســال 1286دبســتان ناموس را در منزل شــخصی اش در خیابان ســنگلج تاســیس کرد؛ این مدرســه البته چند ســال بعد به خیابان فرمانفرمــا و بعد از آن به خیابان شــاهپور منتقل شــد .آزموده بعــد از مدتی تعــداد مدارس دخترانه تهران را به عدد شــش رســاند .او تا ســال 1293توانســت ســه هزار و 474دختر دانش آموز را بــرای تحصیــل وارد این مدارس کنــد .البته اولین مدرســه دخترانه به وســیله خــان «بی بــی خانم اســترآبادی» به نام «دبســتان دوشــیزگان» در سال 1285در تهــران تاســیس شــده بود ،امــا به خاطر حمالتی که از طرف دولت به آن شــد ،این مدرســه تنها بــرای مدت کوتاهــی پابرجا بود .بــا این حال خانم آزموده توانســت مبارزه کند و در ســال 1307 اولین دبیرســتان دخترانه تهران را هم تاسیس کند. مدرســه نامــوس کــم کم بــه یکی از مهــم ترین و مجهزتریــن مدارس متوســطه تهران تبدیل شــد. «توران آزمــوده»« ،فخر عظمی ارغنــون»« ،بی بی خانــم خلوتی»« ،گیــان خان»»« ،فرخنــده خانم» و «مهرانــور ســمیعی» اولین فــارغ التحصیالن این 67 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
خانم دکتــر رضــازاده محالتی که بعــد از ازدواج با «حمید ســیاح» با نام او معروف شــد ،در ســال 1281در مســکو بــه دنیــا آمد و تحصیــات عالی را هــم در اتحــاد جماهیر شــوروی به پایــان برد. او دانشــنامه دکتــرای ادبیــات خود را از دانشــگاه مســکو دریافت کــرد و بعد از اخذ مــدرک دکتری، چند ســال بــه عنوان دانشــیار« ،تاریــخ ادبیات» و «ســنجش ادبیــات اروپایی» تدریس کــرد و بعد از آن بــه ایران آمــد .او ابتدا به عنــوان مترجم نصف روز بــه اســتخدام اداره انطباعــات وزارت معارف درآمد و بعد از آن به عنوان ســردبیر در دانشسرای عالی اســتخدام شــد و در آن جا به تدریس «تاریخ صنایــع» پرداخت. فاطمه ســیاح در ســال ،1315داوطلــب تدریس در دانشــگاه تهران شد .شــورای دانشگاه در جلسه ســی و ســوم خود در تاریخ 11بهمــن 1315اعالم کــرد که در صــورت امکان خانم ســیاح بــه عنوان دانشــیار دانشکده ادبیات پیشــنهاد شود .یک سال بعد ،شورای دانشــگاه درباره صالحیت خانم سیاح بــرای دانشــیاری «روش تاریــخ ادبیات و ســنجش ادبیــات زبان هــای اروپایی» در دانشــکده ادبیات موافقــت کرد و بــه این ترتیــب اولیــن معلم زن، همــکاری خود را با دانشــگاه تهــران آغاز کرد. در ســال ،1316شــورای عالی معارف به بررســی مدارک دانشــگاهی خانم سیاح پرداخت و سرانجام مــدارک او را معــادل مدرک دکتری شــناخت و در نهایت او توانســت در دانشــگاه به رتبه دانشیاری ارتقــاء پیدا کنــد .چهار ســال بعد ،یعنی در ســال ،1322شــورای دانشــگاه با رتبه استادی خانم دکتر ســیاح موافقت کــرد و به این ترتیــب اولین معلم زن در دانشــگاه تهران ،به مقام اولین اســتاد زن در تاریخ دانشــگاه های ایران ارتقا پیدا کرد .متاسفانه دوره اســتادی خانم دکتر ســیاح و دوره همکاری او با دانشــگاه تهران چندان دوام نیافت و او در ســن چهل و پنج ســالگی در اسفند 1326به دلیل سکته قلبــی از دنیا رفت.
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
67 Kheradmand
66 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
66 Kheradmand
65 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
65 Kheradmand
64 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
64 Kheradmand
63 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
63 Kheradmand
62 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
62 Kheradmand
ترکی نداشــت. نــادر مشــایخی یکبار برایــم تعریــف میکرد و میگفت در جمعی بودیم که حســین و اســماعیل واثقی نیز حضور داشــتند و حسین به یکباره گفت مــن میخواهــم ترانــه جدیــدی را که ســاختهام برایتــان اجــرا کنم .بعد به ســمت پیانــو رفت و همــه فکــر میکردند کــه میخواهد پشــت پیانو بنشــیند و قطعــهای را اجــرا کنــد .امــا در کمال تعجــب همگــی ،روی پیانو ضرب گرفت و شــروع به خوانــدن کرد». واثقی اولین تجربه کاریاش در زمینه آهنگســازی با ایــرج گره میخورد؛ او میگویــد« :روزی که قرار شــد برویم در یک اســتودیویی قطعه «چرا یک دم کنار مــن نمیمانی» را ضبط کنیم ســر و کله ایرج پیدا شــد و وقتی کار ارکســتر را در اســتودیو شنید خوشــش آمــد و گفت باید ایــن آهنــگ را به من ر ا بدهی .گفتــم من کلی پول ارکســتر دادهام؛ پرســید چقــدر پــول ششــصد دادهای گفتــم تومــان .ایــرج گفت با پــول آهنگ و شــعر روی همدیگر مید هــم دو هــزار تومــان بــه تو بــه شــرط اینکــه یک بهــم آهنــگ دیگــر هــم بدهــی .آن زمان هر طرف یــک صفحه یک آهنگ ضبــط میشــد .آهنــگ «چــرا یــک دم کنــار من نمیمانــی» بــود. اســماعیل در زمینــه همــکاری صاحــب کمپانــی کــه قــرار بــود پــول را به من ا یــن امــا بعدها بــا افراد بدهــد آمــد و گفــت ایــن کار فایــده نــدارد باید میکــر د میکنــد. حتمــا دو آهنگ برای یک صفحه داشــته باشــیم .دیگــری نیز کار گفتــم خب یــک آهنــگ دیگــر میســازم .گفت نکتهای کــه باید به آن اشــاره کرد این اســت که کی میســازی؟ گفتــم همین االن .گفت نمیشــه .اســماعیل واثقــی بــه نوعی ابــزار قــرار گرفت تا گفتــم چرا االن میســازم که آهنــگ «دیگه دلم تو حســین واثقی موسیقی فیلمها را بســازد و در این ایــن خونه تنگ اومــده» را همانجا توی اســتودیو میــان اصال اســماعیل دیده نشــد و همــه چیز به ســاختم و رضا شمسا نیز شــعرش را همانجا سرود .نام حســین واثقی تمام شــد؛ در حالی که تنظیم و در حدود ســه چهار ســاعته ما این کار را ســاختیم نتنویســی و کارهای اینچنینی را اســماعیل انجام و اجــرا و ضبــط کردیم و یــک هفته بعــد هم از مــیداد .در تیتراژها و حتی آلبومهایی که منتشــر رادیــو پخش شــد .آهنگهایی که من میســاختم شــد نیز همیشه اســم حســین بود و نام اسماعیل را رادیــو اجازه نمیداد پخش شــود و ایرج بســیار حذف شــده اســت .تنها فیلمی که اســم اسماعیل اصــرار کــرد تا ایــن کار پخــش شــد .آن زمان یک و حســین واثقی در تیتراژ آن آمده فیلم «میعادگاه اســمی هم برایم گذاشــته بودنــد و بهم میگفتند خشم» ساخته شده در ســال 1350است و یکی از حســین بتهون .من برای حــدود 400فیلم ایرانی یا کارهای خوب موســیقی فیلم این دو نفر محسوب موزیــک متن ســاختهام یا آهنگ ســاختهام». میشــود .موســیقی تیتــراژ ایــن کار در دســتگاه البته به نظر میرســد در کل این پروســ ه نقش و چهارگاه و براســاس موســیقی زورخانهای و با ریتم جایگاه اســماعیل واثقی که برادر کوچکتر حســین دوچهارم ســاخته شــده که متاثر از موسیقی فیلم بوده آنگونه که نقش داشــته دیده نشــده اســت« .قیصر» اســت .در چنین کارهایی بعدهــا افرادی عظیمینــژادان در ایــن بــاره میگویــد« :کارهایی دیگــری چون منوچهر چشــمآذر نیــز همین نقش که به عنوان موســیقی فیلم از حســین واثقی اجرا اســماعیل واثقــی را ایفــا میکــرد .ولــی در بقیه شــده بخش زیادی از آنها کارهای ترانهای هســتند .فیلمها فقط نام حســین واثقی ذکر شــده است». خــب تا قبــل از اینکه افــرادی چون منفــردزاده و البته اطالعات اشــتباه بســیاری در مورد حســین حنانــه موســیقی فیلــم را با شــکل جدیتــری در واثقی منتشــر شــده کــه منبع آنها اصال مشــخص ایران تبدیل کنند بیشــتر براســاس همیــن ترانهها نیســت؛ برای مثال در ســایت ســوره ســینما و در 61 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 61 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 موســیقی فیلمهــا را میســاختند .حســین واثقی وقتی خواســت ژســت موســیقی جدیتــر فیلم را بگیــرد اولین تنظیم کننــدهاش برادرش اســماعیل واثقــی بــود .در واقع با اصــرار خود حســین بود که برادرش را به هنرســتان موســیقی میفرستد .در زمینه موســیقی فیلم نیز اوایلش با محوریت ترانه کار میکــرد و بعدهــا روال کارش تغییــر میکند و رســما بر همان اساس تعریف غربی موسیقی فیلم میســاخته اســت؛ منتهی شیوه ســاخت موسیقی فیلــم به ایــن صورت اســت که آ هنگســا ز پارتیتوری را به وســیله نتنویســی بنویســد و برای ســازهای مختلف اســت .ولــی ایــن روال طبیعی کار در ذهنــش حســین ملودیهــا را واثقــی آنهــا را میساخته و اسماعیل می کــر د ه نتنویســی و تنظیــم د و ره ا ی است .تا یک فقــط بــا
بخش روزمه حســین واثقی نوازندگــی در 123اثر و تنظیــم 3قطعــه برای او به ثبت رســیده؛ این در حالی اســت کــه او تــوان نوازندگی هیچ ســازی را نداشــت و اصال سواد موسیقی نداشــت که بتواند دســت به تنظیم اثری بزند؛ دقیقــا به همین دلیل نیــز بوده که همــواره برادرش اســماعیل واثقی در کنــار او بوده تا ملودیهایی را کــه او با دهان اجرا میکــرد با ویلــن بنوازد و بنویســد و بــرای ضبط تنظیم کند .حســین واثقی پــس از انقالب ،با تغییر شرایط اجتماعی سیاسی کشــور از فضای موسیقی و ســینما دور میشود؛ او در ســال 1361برای فیلم «جانبــازان» موســیقی میســازد و ســال 1363به همــراه خانــوادهاش ابتدا بــه اتریش و ســپس به امریــکا مهاجــرت میکنــد؛ امــا پس از چند ســال به ایــران بازمیگردد و در ســال 1373برای 5فیلم «حاال چه شــود»« ،حامی»« ،حســرت دیدار»« ،سر بلند» و «مرضیه» موســیقی فیلم میســازد؛ پس از ســال 1373تا پایان عمــرش در 13بعد دیگر هیچ فرصتی بــرای فعالیت حرفهای به وجــود نمیآید. حسین واثقی در ســالهای پایانی زندگیاش دربــاره فعالیتــش در زمینــه موســیقی گفتــه عالقــه عجیبــی به اســت« :من موســیقی پیــدا کــردم و بــدون اینکــه ســاز بزنم یــا یک روز کالس موســیقی رفته باشــم حــدود 2600-2500آهنگ یــا موزیک متن فیلم ســاختم .خودمــم هم نه کالس موســیقی دیدم و نه نت میدانــم و نه ســاز میزنم .همه اینهــا را با دهانم ســاختهام .بیشــتر کارهــای من کارهای موســیقی فیلــم بوده .اســمم در اغلــب فیلمها هســت اما هیــچ کــس از خود من خبر نــدارد که چــه کارهام و چــهکار میکنــم .خدا به مــن اســتعدادی داده کــه بــا دهانــم آهنگهــا را میســازم؛ بعــد یک نتنویــس دارم کــه میگویم اینهــا را نت میکند و بعد به دســت تنظیمکننــده میدهیم که تنظیم میکند و اجرا میشــود و شــماها میشــنوید170 . تــا از آهنگهایــم را در فیلمها آقــای ایرج خوانده اســت ».هر چنــد این آمار به نظر همــراه با اغراق به نظر میرســد اما منبع مشــخصی وجــود ندارد که بتــوان با توجه به آن صحت گفتههای حســین واثقــی را ســنجید؛ با این وجود اهالــی فن همواره از او بــه عنــوان نابغــهای عجیــب با شــیوه کاری عجیبتر میدانند که شــاید دیگــر نمونهای با این ویژگیهای نامتعارف در موســیقی کشورمان پدید نیاید .حســین واثقی ســالهای پایانی زندگیاش را در خانه ســالمندان ســپری کرد و بــه دلیل ابتال به بیمــاری قنــد و قانقاریا پــای خود را از دســت داد و در نهایــت روز پانزدهم بهمن ۱۳۸۶درگذشــت و بدون تشــریفات معمول خاکســپاری چهرههای نامی موســیقی ،در ســکوت به خاک ســپرده شد. ایلنا
عجیبترین رکورد موسیقی ایران به نام حسین بتهون
یکــی از عجیبتریــن رکوردهای تاریخ موســیقی ایــران و شــاید حتــی جهــان ،مربوط به حســین واثقی اســت که بیش از 180موســیقی فیلم را در شــرایطی ساخته که نه سواد موســیقی داشته و نه حتی میتوانســته ســازی بنوازد. میگوینــد حســین کــه آن روزها لقب «حســین بتهــون» را بــه او داده بودند ،وقتی وارد اســتودیو میشــد ،فیلــم را برایش به نمایش میگذاشــتند و او با دســت روی میــز ضرب میگرفــت و با دهان نیز ملــودی را مینواخت و کســی ایــن اصوات را بــه صــورت دیکته موســیقی مینوشــت و به نت درمیآورد. چنین شــیوهای برای ساخت موسیقی فیلم بیشتر به یک شــوخی شــباهت دارد تا واقعیــت .اما آنها که از نزدیک حســین واثقی تبریزی را میشناختند یــا با کســانی کــه بــا او کار کــرد ه بودنــد؛ ارتباط داشــتند ،میدانســتند ماجــرای «حســین بتهون» شــوخی نیســت .داســتان زندگــی حســین نیز در نوع خودش جالب اســت .او ســال 1314در تبریز و در خانــوادهای ترکزبــان به دنیا آمــد که پدرش نسبت به موســیقی نگاه بسیار منفی و بدبینانهای داشت .خود حســین در فیلمی که سال 1377از او ضبط شــده ،طی یک مصاحبــه تلویزیونی با یکی از شــبکههای خارجــی در اینباره گفته اســت« :تا ســن 11- 10ســالگی نمیدانستم اســتعدادی در ایــن کار دارم .از این ســنین بود که احســاس کردم میتوانــم بخوانــم .هر وقــت به کوچــه میرفتم بچههــا دورم جمع میشــدند و میگفتند برایمان بخــوان .بچههــای تبریــز معمــوال ترکــی صحبت میکننــد و ترکــی میخواننــد اما همــان موقعها هم من فارســی میخوانــدم .یواش یــواش عالقهام بــه این کار بیشــتر شــد و به پــدرم گفتــم اجازه بــده من وارد این کار بشــوم .ولی پــدرم گفت اگر بخواهــی بروی و مطرب بشــوی ،ســرت را میبرم. دو ســه بــار هم کــه دیــد دارم میخوانم ،ســرم را 60 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
گذاشــت لب باغچه با چاقــو ببرد و مــادرم آمد و اجــازه نداد». حســین وقتی 15 – 14ســاله بوده مــادرش برای زیــارت قصــد میکند عــازم مشــهد شــود .او که میدانســته برای رفتن به مشــهد ،مادرش از تهران عبــور میکند طرفنــدی به ذهنش خطــور میکند تا بــرای اینکه بتوانــد در زمینه موســیقی فعالیت کند به تهــران بیاید .واثقی گفته اســت« :خیلی به مــادرم التماس کردم که من را هــم باد خودت ببر. در واقع میدانســتم مادرم از تهران عبور میکند و چون پدرم نمیگذاشــت دنبال این کار (موســیقی) بــروم نظرم این بــود که بیایم به تهــران و به تبریز برنگــردم .من مــادرم را راضی کــردم و او هم پدرم را راضــی کــرد تا مــن را با خودش به مشــهد ببرد. آن موقــع با اتوبــوس یک هفته طول میکشــید تا از تبریز به تهران برســیم .ســوار اتوبوس شــدیم و بــه تهران آمدیــم و اینجا دو ســه روز خانه یکی از فامیلهــا ماندیــم و بعد اتوبوس دیگری ســوار شــدیم و یــک هفته یــا 10روز طول کشــید تا به مشــهد رســیدیم .بعــد از حــدود 15 – 10روزی کــه در مشــهد بودیــم به تهــران برگشــتیم .اینجا دیگــر مــادرم هــر کاری کرد کــه من را بــا خودش بــه تبریز ببرد نتوانســت و مــن در تهــران ماندم. مــادرم گفــت بهت پــول نمیدهم مــن هم گفتم عیبــی ندارد مــن خودم پنــ جزار (پنج ریــال) دارم. آدرس پسرخالههایم را داشــتم .پیاده رفتم و آنها را پیــدا کردم .آنهــا اتاقی کرایه کــرده بودند که گفتم مــن هــم شــریک میشــوم و اینجا میمانــم .من هــر وقت به پســرخالههایم میگفتــم میخواهم بخوانــم مســخرهام میکردنــد و میگفتنــد موفق نمیشــوی بیا بــرو دنبال یــک کاری .ولــی من به حــرف آنها گوش نکــردم .بعدها اولیــن آهنگی که خوانــدم آهنگی بود که بعــدش آن را به ایرج دادم و او آن را خوانــد». حســین در تهــران بــه ساعتســازی مشــغول
میشــود و بعدهــا آرام آرام از طریــق خواندن در تئاترهــای اللــ هزار راهــش را به ســمت موســیقی باز میکنــد و درنهایت به آهنگســازی و ســاخت موســیقی فیلم میرســد؛ منتهــی به دلیــل اینکه با نواختن هیچ ســازی آشــنایی نداشــته و از سواد موســیقی هــم بیبهــره بــوده و نتنویســی هم نمیدانســته شــیوهای بســیار عجیــب را در پیش میگیــرد که تا پیــش از آن مرســوم نبوده اســت. علی عظیمینژادان (منتقد موســیقی) در گفتگو بــا خبرنــگار ایلنــا در اینبــاره میگویــد« :من با اســماعیل واثقــی بــرادر حســین واثقــی صحبت کــردهام و ایشــان هــم تاییــد میکرد که حســین مطلقــا نواختن هیچ ســازی را نمیدانســت .او در تبریز متولد شــده بــود و پدر متعصبی داشــت و حتــی وقتــی پــدرش میفهمد حســین میخواهد موســیقی کار کنــد میخواســته ســر او را ببرد که مادرش واســطه میشــود تــا پدر کاری به حســین نداشــته باشــد و او نیــز قــول میدهــد دیگر به ســمت ســاز زدن نرود .همین اتفاق باعث میشود حســین ســرخورده شــود .پدر واثقی تاجــر بود و بعدها بــرای زندگی به تهران کــوچ میکنند و پس از مدتــی نیــز فوت میکنــد .اینها هشــت خواهر و بــرادر بودنــد کــه حســین فرزنــد دوم خانواده محســوب میشد. البتــه نکتــ ه عجیبی را من از ســخنان اســماعیل واثقــی دریافت کــردم و آن این بود که اســماعیل حتی اعتقاد داشــت شــاید اگر حســین به ســمت نوازندگــی میرفــت مســیر زندگــیاش تغییــر میکــرد و خالقیتــش از بیــن میرفــت .خالقیتش در ملودیهایــی کــه میســاخت و با دهــان آنها را اجــرا میکرد ،بســیار بــاال بود .وقتی شــعری به او میدادنــد نهایتا ظــرف نیمســاعت ملودیها را کامــل میکرد .با اینکه ترکزبان بودند و اســماعیل لهجــه ترکی نداشــت اما خود حســین لهجه ترکی داشــت ولی جالــب اینکه عالقهای بــه آهنگهای
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
60 Kheradmand
خرمگس ساکت شده ،گوش هایش را تیز می کند. صدای خرخر آسوده و خفیفی از پشت دیوار اتاق کناری گوشش را پر می کند. رویــش دراز کشــیده ای ،یــک چــراغ مهتابــی که خوشبختانه چشــمک نمی زند ،قالیچه ی پا خورده ی الکــی رنگ ،رادیوی کهنــه ی روی میز کنار تخت و خرمگــس در حال مرگی که حاال دیگر به پشــت افتــاده روی موزاییک چربی گرفته ی اتاق و صــدای مدام می چرخد و ســرگیجه آور آخرین لحظات زندگیــش را بــه گوش تــو فرو می کند . مهمانخانــه ی د لگیر یســت ولــی خســتگی ات اجــازه نمــی دهــد زیــاد در گیر وضعیت موجود باشی. همینکه تختی هســت تا پاهایــت را دراز کنــی ،کفایت مــی کنــد .به ایــن فکر مــی افتی در اتاق های کناری چه کســانی خوابیده اند .اما هیچ تصــوری نــداری .فاصله کار خودش را کرده اســت. دیوارهــای اتاق نمــی گذارند آنطــرف را ببینی .به همین ســادگی کــه آن طرفــی ها هم تــو را نمی بیننــد و این ،به اندازه ی کافــی تو را قانع می کند که دیــوار ها خیلــی محترمند .تا به حــال دیوارها را اینطور ندیده بــودی .اینکه چقدر بی توقع و در نهایــت ســکوت به تو احتــرام می گذارنــد و از تو مراقبــت می کنند .چقــدر این دیوارهــا بزرگوارند. بــی اختیار دســت می کشــی به دیوار و ســردی اندوهشــان تو را متاثر می کند .شرمگین می شوی که هرگز دوستشــان نداشتی .نفس عمیقی مــی کشــی .به مــن فکر مــی کنی و اینکــه نمی توانــی اینطور که مــن تــو را می بینــم ،خودت را ببینــی و یــا نــور مهتابی چطــور روی صورتت افتاده ... خرمگــس ســاکت شــده ،گــوش هایــت را تیــز می کنی .صــدای خرخر آســوده و خفیفی از پشــت دیــوار اتاق کنــاری گوشــت را پر می کنــد .یاد پــدرت می افتی .آخریــن روزهای عمرش خیلــی خرنــاس مــی کشــید و هــر بار فکــر می 59 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
کــردی آخرین نفــس زندگی اش را می کشــد ...اما آخرین نفســش هیــچ صدایی نداشــت .همه چیز غیر منتظره اســت .همیشــه غافلگیر می شوی .با اینکــه بارها اتفاق افتاده اســت ،باز هم دســت و پایت را گــم می کنی .من خوب مــی فهمم؛ چون از فاصلــه ای نه چندان دور مــی بینمت .اما کاری توانــم بکنم .هیــچ کاری ...باید صبر نمی کنم تا برســی به همین فاصله ای کــه از تــو دارم .تــو نمی توانــی مــن را ببینی و من هــر چه صدایت کنــم ،صــدای مرا نمی شــنوی .بارها شــکایت کرده ای . بر ســرم فریاد کشیده ای کــه چــرا جوابــت را نمــی دهــم ...؟ اما هرگز فکــر نکردی یا نمی کنــی که چطور مــی توانم از این فاصلــه صدایم را به تو برســانم...؟ .ناعادالنه محکومــم کــرده ای بی آنکه لحظــه ای به ذهنت خطــور کند مــن تمام ســعی ام را کــرده ام و می کنــم و تمام مشــکل میان مــا ،فقــط همین یک خــط لعنتی اســت .خطی کــه مرز بین ماســت... خط فاصــل بین مــن و تو... صــدای نفس هایــت را میشــماری .میدانم هنوز هــم میخواهــی فکــرم را از ســرت بیــرون کنــی. میخواهــی از مــن خالص شــوی .با اینکــه خاطره ای از مــن نــداری نمی توانی به مــن فکر نکنی و همین اســت که تو را آزار می دهــد ...اما با ور کن تمام چیزهایی که از تو می دانم ،ســر ســوزنی هم حــال مرا بهتــر نمی کند .من هــم مثل تو اختیاری ندارم... خرمگــس یکبــار دیگــر بــه پشــت مــی چرخــد .مــی دانــی که بــار آخر اســت؛ چــون بارهــا تجربــه اش کردی .من هــم ....نه آنکه دیــواری بیــن ما باشــد...، نــه! تنها چیزی که مــا را از هــم جدا مــی کنــد همین یــک روزی اســت کــه از هــم فاصلــه داریــم .تو دیشــب به این مهمان خانه آمــده ای و من امروز حتی نمــی دانــم میخواهــم از اینجا بــروم یا نــه ...؟ Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
59 Kheradmand
تــاخیــر
ســنگین و خرمگــس، خســته خــودش را مــی کوباند بــه دیوارهای این اتاقــی که بــا نور مهتابــی ،رنگ پریــده و بی رمق شده اســت .هر بار سنگین تر و خســته تر .آزارت مــی دهد .دلت مــی خواهد دیگــر از جایش بلند نشــود .تــوان ایــن را هم نــداری که بلند شــوی و بکوبــی توی ســرش .رو به طاق اتاق دراز کشــیده ای و گوشــت را ســپرده ای به آخرین تالش های بی فرجــام خرمگس محتضر و صــورت رنگ پریده ات زیر نــور مهتابی ،هیچ تکانی نمــی خورد .نگاهت همانطــور بــی حرکت چســبیده به ســقف تــرک خــورده ی اتاق کــه درزهایــش را دوده ی ســیگار و غبارهــای تکــراری شــهر پــر کرده اســت .معلوم اســت هیچ دستی برای پــاک کردنش دراز نشــده .درست مثل آخریــن خنده های لب هــای ترک خــورده ات. خیــره بــه تــو مانــده ام .نفــس هایــت را مــی شــمارم .تــو هــم ...نفــس هایت را مــی شــماری .خرمگس هم طاقبــاز افتاده اســت کــف زمین .نــه اینکــه دیده باشــی اش یا مــن دیــده باشــمش .از صدایــش مــی فهمیــم. بارهــا دیــده ای حتمــاً کــه چطــور خرمگــس ها جــان می کننــد؟ معلوم نیســت اگر بیشــتر زنده مــی ماندند ،چه کار نکــرده ای داشــتند که انجام
58 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
داستان کوتاه
شیرین هاشمی ورچه
بدهنــد؟ ...اما خیلی مهم نیســت .مهم این اســت کــه آنقــدر دیــده ای یــا آنقــدر تجربــه داری که حــاال خوب می توانــی ندیده ،همــه ی حرکات آن خرمگــس در حــال مــرگ را تصــور کنی. مــن و تــو خیلــی به هــم شــبیه هســتیم .می شــنویم ،می بینیم ،نفس می کشــیم ،راه می رویم، حرف مــی زنیــم ،می خندیــم یا حتی اشــک می ریزیــم امــا نمــی دانــم االن که نگاهــت میکنم، نور این مهتابــی روی صورت خــودم چطور افتاده اســت .شــاید آنطور کــه تو مــی توانی مــرا ببینــی ،مــن نمــی توانــم. فکر مــی کنم فــرق ما فقط همیــن جور چیزها باشــد اما نمــی دانم بــا اینکه تفــاوت زیــادی با هم نداریــم ،چرا این همه فاصله بین من و تو را پر کرده اســت .شــاید هــم اگــر ایــن جــور فاصله هــا نبــود دیگر نمی توانســتیم همدیگر را ببینیــم .ایــن وضع چنگی بــه دل نمیزنــد اما بــاز هم این موقعیــت را ترجیح می دهم تا اینکه فکر کنــم با حذف فاصله ها ،چیــزی برای دیدن باقــی نماند. نــور اتاقــی که تو در آن دراز کشــیده ای ،چشــم مــرا ناراحت مــی کند .هیچ چیزی غیــر از تو اینجا به چشــم نمی خورد .نه اینکه چیزی اینجا نباشــد. فقط چشــمگیر نیســت .یــک تخت فلــزی که تو
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
58 Kheradmand
57 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
57 Kheradmand
بقیه از صفحه 37 که شــجریان خودش نخواســته ربنا پخش شود که ایــن را کامــا تکذیب می کنم .ربنــا متعلق به من هم نیســت. متعلق بــه مردم اســت .جزو زندگــی و عواطف مردم اســت و هیچ کــس حق نــدارد آن را از مردم بگیــرد .مــن که صاحب ایــن اثر هســتم و درواقع آن را خلــق کرده ام هم مــی گویم متعلق به مردم اســت .من ربنا را هرگز از مــردم دریغ نکردم .حاال اگر اقتضای سیاســت اســت کــه صدای مــن را به هیــچ صورتی پخــش نکنند ،خودشــان مــی دانند ولی دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشــته ام پخش کننــد ».برخی دلیل ممنوع الــکاری او را گفتن این جمله مــی دانند کــه« :صدای من ،صــدای همین خس و خاشــاک اســت ».حاال تشــت رســوایی آن رییــس دولتی کــه مردمــان را «خس و خاشــاک» خواند ،بر زمین افتاده و اســتاد آوازخوان بر بســتر بیمــاری؛ اما تاریخ یــادش می ماند که کــدام برای مردمــش ایســتاد و هزینــه داد و کــدام یک هنوز مشــغول ماهی گیری از آب گل آلود اســت.
شجریان را تنها هنرش شجریان نکرد
آمــد و ما آثــاری را با همراهــی یکدیگر ضبط می کردیم کــه هم اکنــون همچنان باقی اســت. بعد از آن نیز شــرایط انتشــار آلبــوم «در خیال» پیــش آمد کــه به نوعــی مــی تــوان آن را مقدمه ای بــرای ورود جدی تر من به موســیقی دانســت و ناشــی از اعتمــادی کــه آوازخوانــی چــون او به آهنگســاز جوانی مثل من داشــت .همــکاری با او بــرای من تجربه ای شــد که هیچ گاه در این ســال هــا تکرار نشــد .او با آن کــه هنرمنــد بزرگی بود؛ امــا هرگز در کار مــن به عنوان آهنگســاز دخالت نکــرد و همواره همان الگوهایــی که به او ارائه می دادم ،خواند .مســئله ای که مــن در همکاری هایم با خواننــدگان دیگر کمتر آن را مشــاهده کرده ام. او تمــام ســال های عمــر خویش را بــرای هنر این مملکت گذاشــته و تالش های بســیاری انجام داده اســت؛ اما مظلومیت بســیار دیده اســت .با وجود آن کــه مــردم همواره عشــق و عالقه ای ســتودنی بــه او داشــتند و جایگاه ایشــان نیــز در هنر این ســرزمین به خوبی روشن اســت؛ اما ایشان همواره با مشــکالت بســیاری مواجه شــدند .این در حالی اســت که او بر قله آواز ایران نشســته است و هیچ کــس را حتی یارای نزدیک شــدن به او نیســت .او تنها هنرمندی اســت که هنر را در باالترین ســطح خــود ارائه داد و با تمام اینها آثارش مورد اســتقبال مــردم نیــز قــرار گرفت .مــن تصور نمــی کنم که هنــر ایران دیگر مــردی چــون او را ببیند و با همه اینهــا او را ممنــوع الــکار کردند که اتفاق بســیار ناخوشایندی است.
که در این ســال ها بیــش از هر زمــان دیگری این دعایــی را کــه او به بهترین شــکل ممکــن به اجرا درآورده اســت را شنیده ام. ممنــوع کــردن فعالیــت هــای هنرمنــدی مثل شــجریان ،یعنی ممنــوع کردن فرهنــگ .ضرر این مســئله بــه چه کســی مــی رســد؟ خوب اســت کســانی که چنین تصمیماتــی را اتخــاذ می کنند، یــک بار برای همیشــه با خودشــان فکــر کنند که ایــن کارهــا چه نتیجــه ای داشــته اســت؟ آن هم دربــاره هنرمنــدی چــون «شــجریان» کــه بخش مهمــی از تاریخ این ســرزمین اســت .در تمام این ســال ها ،مردم بــا تمام گرفتاری هایی که داشــتند؛ همچنان به عنوان یک مســئله بــه ممنوعیت او از فعالیــت و همچنین بیماری اش نــگاه کردند و این درســت ترین پاســخی اســت که یک هنرمند می تواند از زحماتی که برای مردم و هنرشــان کشــیده اســت ،دریافت کند. شــجریان عمــر خویــش را بــرای این ســرزمین گذاشــت .او طــی نیــم قــرن هــر آنچــه کــه می توانســت برای این مردم و هنر انجام داد و درســت در همــان بزنــگاه هایی کــه نیاز بود پشــت مردم درآمد و درســت برای همین هم هســت که رابطه ای دوطرفه میان او و مخاطب شــکل گرفته اســت. او حنجــره مردم بــود و من ایمــان دارم که همین دوری او از مردم ســبب شــد تا بیمــاری بتواند او را از پــا درآورد بــه این روزگار بیانــدازد .یک هنرمند، روحیــه حســاس دارد و بیــش از هر کــس دیگری می شــکند و طبیعی اســت که وقتی رابطــه او را بــا مــردم قطع مــی کنند ،او افســرده می شــود و بیمــاری چنین دســت و پایش را مــی بندد. مــن مثل هر ایرانی دیگری امیــدوارم که او هرچه ســریع تر بهبــود پیدا کنــد و دوباره بتوانــد رو در روی مردمانــش برای آنان بخواند .او در ســال هایی که می توانســت از این کشــور خارج شــود و تمام دنیــا هم حضورش را مغتنم می شــمردند ،در اینجا ماند تمــام مشــکالت را به جان خریــد؛ حتی بعد از بیمــاری هم کشــور آمریکا را با تمــام امکاناتی کــه در اختیارش بــود رها کرد و به کشــور خودش بازگشــت؛ هــر زمــان هم کــه در خارج از کشــور حضور داشــت ،تمام تالش خــود را انجام داد تا هنر ســرزمینش را بــه دیگــران معرفی کند .چه کســی جــز او می توانســت تا ایــن اندازه بــرای هنر این ســرزمین آبرو بخــرد که او چنیــن کاری انجام داد؟ من خــودم ســال ها در خــارج از کشــور حضور داشــتم و این مســئله را خوب می دانم که بسیاری از مردم جهان ما را به نام او و هنرش می شناســند؛ درســت بــه خاطر تمام این مســائل اســت که می گویــم بنابرایــن رفتارهایــی از این دســت به هیچ عنــوان نبایــد بــا او می شــد .او ســرمایه ملی این ســرزمین بود و ممنوعیــت فعالیــت او ،ضربه ای ســهمگین به فرهنگ این ســرزمین. روزنامه سازندگی
مجید درخشــانی :اســتاد «محمدرضا شــجریان» بر گــردن تمام هنرمندان نســل های بعــد از خود حق اســتادی دارد و هر کدام به شــکلی -مستقیم یا غیرمســتقیم -از حضور او بهره بردنــد .یادم می آیــد ،اولین بار اواســط دهه ،50دانشــجو بودم که اســتاد شــجریان را از نزدیک دیدم .استاد «نورعلی برومنــد» ایشــان را برای تعلیــم آواز به دانشــگاه ممنوعیت از کار او را از پای درآورد دعــوت کردنــد .ایشــان در آن زمــان خواننــده ای نــادر مشــایخی« :محمدرضا شــجریان» تنها یک بســیار شــناخته شــده بود و آثارش در جشن هنر هنرمند ،یک خواننده یا یک موزیســین نیســت؛ او شــیراز و آلبوم هایش ،بســیار شــناخته شــده و به گنجینــه فرهنگی ای اســت که با خــودش اتفاقات همین خاطر حضورش در دانشــگاه بــرای ما اتفاق بزرگــی را رقم زده اســت و خود تبدیل به بخشــی مهمــی بود .او امــا در آن زمان بــا مهربانی با تمام از فرهنــگ شــده ،بــرای همین عــدم اجــازه برای دانشــجویان رفتــار مــی کردند که همیــن برای ما برگزاری کنســرت به او خســران بزرگی است که به فرهنگ این ســرزمین وارد شــده است .البته در این نکته ای بســیار عجیب بود. ســال های بعــد از آن ،من نوازنده گــروه چاووش مــدت ،یکــی ،دو آلبــوم از او به انتشــار درآمد؛ اما شــدم و ایــن فرصت را داشــتم تا به شــکل نزدیک همیــن که لفظ «ممنــوع الکاری» بــرای هنرمندی تــری از حضورشــان بهــره مند شــوم .حضــور در چون او به کار می رود؛ اتفاقی بســیار ناخوشــایند «چــاووش» بــرای من کــه نوازنده ای جــوان بودم ،است .کســانی که دســتور ممنوعیت برای فعالیت هــر لحظــه شــیرین و چــون کالس درس بــود؛ هــای او را صادر کردند؛ نمــی دانم چه تصوری می فاصلــه آقای شــجریان آن زمــان با ما بســیار زیاد کننــد؟ آیا نمــی دانند کــه او در قلــب میلیون ها بود؛ اما ایشــان همــواره نگاهی سرشــار از احترام ایرانی برای همیشــه حضور دارد :آیا اصال سیاســتی بــه نوازنــدگان جوان داشــتند .نگاهی که ســال ها در پشــت این قضیه وجــود دارد؟ در شــرایطی که بعــد در گروه «شــهناز» نیــز ادامه پیدا کــرد .اگر هنرمنــدی چــون او در قلــب و ذهــن میلیون ها «شــجریان» به چنیــن جایگاهــی که هــم اکنون ایرانی نقش بســته اســت؛ پس این که اجازه حضور آن را داراســت ،دســت یافته اســت؛ تنها به خاطر او را روی صحنــه نمــی دهنــد ،چه معنایــی دارد؟ هنــر بی بدیلش نیســت ،بــه خاطر رفتاری اســت به نظر می رســد بســیاری این مســئله را فراموش کــه همواره از خود بروز داده اســت .بعد از ســال کردنــد که دیگر دوران ممنوعیت ها چون گذشــته هــای که بــه خاطر شــرایط آن دوران مــن از ایران به پایان رســیده اســت .مگر صدای ربنــای او را از مهاجرت کردم ،ایشــان گاه و بــی گاه به آلمان می تلویزیون ممنوع نکردند؟ من خود شــاهد هســتم 56 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 56 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
گــزارش برکنار شــدن امیــر را از وزیر مختار انگلیس بشــنویم « :در نامه های ســابق اطــاع داده بــودم که اوضاع عمومــی حکایت از این مــی کند که نفوذ ایــن انتصــاب در 22محــرم 17( 1268نوامبــر )1851چهــار روز پس از عزل امیــر نظــام کاهــش گرفته اســت .ولی بعید بــود کــه دولتش به ایــن زودیها میرزاتقــی خان انجام گرفت .تا اینجا دانســتیم که امیر هنوز در دل شــاه جای ســاقط گردد .دیشــب به فرمان شاه گارد ســلطنتی که از چهارصد نفر تشکیل داشــت ،و او نســبت به وزیر ســابق خود مهربان بود .حتــی احتمال می رفت می شــود ،احضــار گردیدند و امنــای دربار نیــز به کاخ کــه امیــر از نو به مقام صدارت باز گــردد .با تعیین صدراعظم پادشــاه آمدند .بــه دنبال آن بــه امیر نظــام پیغام رفت جدیــد کار امیر به مرحله تــازه ای افتاد ،یک قدم به ســقوط کــه :از مســئولیت وزارت معاف اســت ،ولــی همچنان نزدیکتر شــد؛ اما چنانکه خواهیم دید احتمال بازگشــت امیر امــارت نظــام را به عهــده خواهد داشــت .در نظر مردم به زمامداری منتفی نبود . حادثــه ای نامنتظــر بــود ،همچنیــن بــرای خــود امیر ســابقه میرزا آقاخان را از گزارش ســفیر انگلیــس می آوریم: نابهنــگام؛ چه تا دیروز مقامش اســتوار بــود .برانداختن « میــرزا آقاخان همان کســی اســت که در زمان محمد شــاه دولــت امیر نظام بیشــتر نتیجه توطئــه و نیرنگ اندرون بــر اثر حرفهای ناشایســته ای که از او شــنیده شــد و اختالس شــاه اســت که در رأس آن مهدعلیا مادر شــاه قرار دارد، و دســتبردی کــه به مال دیــوان زده بود ،به چوبش بســتند و گــر چه امیــر داماد اوســت .برخی کیفیــات خارجی نیز بــه کاشــان تبعیدش کردند .پیــش از جلوس ناصرالدین شــاه در آن مؤثــر افتاد .صدراعظم تازه هنوز گمارده نشــده، از کاشــان فرار کرد ،و آمد در نزدیکی تهران بســت نشســت. امــا چنانکه چند مــاه پیش اطــاع داده بــودم ،و حاال کزاده خانم» «مل ســرهنگ فرانــت به مهد علیا کــه که در آن زمــان همه کاره محرمانــه آگاه گردیدم ،میــرزا آقاخــان اعتمادالدوله به همسر دوم امیر کبیر و تنها بود ،ســفارش نمــود که از وجود او در امور کشــور اســتفاده جای امیر نظام خواهد نشســت ....نامــزد دیگر صدارت خواهر تنی ناصرالدین شاه نمایــد و اجازه دهد به ســرای مهد علیا وارد گردد .مادر شــاه مســتوفی الممالک اســت؛ رفتارش محترمانه است و در در پاســخ کتبی خود گفــت که :حرمت میــرزا آقاخان را نگاه فــن مالیــه مهــارت دارد .اما از جهــات دیگر خواهد داشــت .پس از آن از تحصن بیرون آمد و شــخصی نیســت که بتواند مقام صدارت را یکسره به این ســفارتخانه آمد؛ از اینجا به همراه به عهده بگیرد» . یکی از کارکنان ســفارت به خانــه مهد علیا رفت. گزارش شــیل در حد خود درســت اســت. فرانــت نامــه ای به ناصرالدین شــاه نگاشــت و ضمنــاً عــزل امیــر غیر منتظــره نبــود .در شــفاعت او را نمود .شــاه نیز بــرای خاطر کاردار نامــه هــای امیر به شــاه دیدیم کــه زمینه ســفارت ما او را عفو کرد .مهدعلیــا نیز اطمینان عزلش فراهم گشــته و او خــود در انتظارش کتبی ســپرد که میرزا آقا خــان از هر جهت ایمن بــود .نکتــه دیگــر اینکــه در آن گــزارش و خواهد زیســت .از ایــن تاریخ به بعد میــرزا آقا دیگــر گزارشــهایی که وزیر مختــار به لندن خان تحت حمایت ســفارت انگلیس می باشد ،و فرســتاده ،پــاره ای حقایــق را اصــا متذکر این حقیقت را همه شــهر مــی دانند». نگردیــده اســت .در این مورد خانــوم وزیر شــیل درباره میــرزا آقاخان به پالمرســتون می مختــار می نویســد :همــان وقتی که شــاه نویســد « :دامنش ملوث به پول پرســتی اســت و شوهرش دوســتان از یکی بود، داده دســتور احضار چهارصد تن گارد شــاهی را مطلقــاً در قید آن نیســت کــه از چه راهی بدســت آورد » .باری با پشــتیبانی شــبانه نامه ای فرســتاد و آن خبر ســهمناک را رســاند .یک ســاعت بعد کاغذ آشــکار وزیر مختار انگلیس و مادر شــاه ،میرزا آقاخان به صدارت رســید .نفوذ دومش رســید که همــه آن تدابیــر احتیاطی علیه امیــر نظام بوده اســت .اما خارجــی و اندرون شــاه رأی خــود را بر مقام ســلطنت تحمیل کــرد؛ موضوع تدابیــری کــه هیچ ضرورت نداشــت .بــه عالوه شــیل توضیح نمــی دهد که بازگشــت امیر به وزارت فعال منتفی گشــت .انتخاب اعتمادالدوله به صدارت، "برخــی کیفیات خارجــی که در عزل امیر مؤثــر افتاد" ،چه بوده اســت .عالوه در 24محــرم 1268از طــرف میــرزا محمدعلــی خــان وزیر امــور خارجه به بــر مهدعلیــا و میرزا آقا خان نــوری که ارکان توطئه عزل امیر را می ســاختند -نماینــدگان روس ،انگلیــس ،و عثمانــی به یک مضمون اعالم شــد. در صدرالتواریخ نام میرزا یوســف مســتوفی الممالک نیز برده شــده اســت .و مأخذ نوشــته صدرالتواریخ گفته میرزا جبار پیشــخدمت مخصوص اســت؛ این توطئه کشتن میرزا تقی خان اوج گرفت انــدازه می دانم که مســتوفی الممالک چندان میانه خوبی بــا میرزا تقی خان شــاه را دشــمنان امیر محاصره کردنــد .عوامل اصلی توطئه عبــارت بودند از: نداشــت ،گــر چه امیر نســبت به او مهربان بــود .اما شــرکت او در قضیه عزل مهدعلیا ،میرزا آقاخان نوری ،پســر دائیهای شــاه از جمله شــیرخان عین الملک امیر بر ما روشــن نیســت. ایلخان طایفه قاجار ،و ســردار محمدحســن خان ایروانی داماد محمد شاه .این شــاه به یــاد وزیرش می گریســت .چون از دیدارش شــرمنده می گشــت ،از کســان همدســت بودند و با هم در کنکاش. او پرهیــز مــی جســت .به او می گویــد« :قلب مــن آرزوی شــما را می کند»، تا هســتم و هســتی دوســتت دارم ،اگر کسی بد شــما را بگوید «پدرسوخته ام فرمان شاه بر اعدام امیر صادر گشت اگــر او را جلو توپ نگذارم»؛ بیا «من و شــما یکی باشــیم و بــا هم کار کنیم»! بنابــر آنچــه از قــول ناصرالدین شــاه آورده اند ،میــرزا آقاخان نــوری بود که شمشــیر خــود و حمایــل گردنش را باز کــرد به او فرســتاد« :برای خــدا آنها را فرمــان قتــل را از شــاه گرفت و بــه حاج علی خان ســپرد .مخبرالســلطنه می قبــول کنیــد و فردا بیائیــد مرا ببینید» .ایــن بیان به عواطف شــاه و وزیر نمی نویســد « :از غالمحســین خان صاحب اختیار شــنیدم که ناصرالدین شاه گفته ماند ،اما ســخنانی اســت که شاه نوشته .معلوم اســت در درونش خلجانی بود بوده اســت که به قتــل امیر راضی نبودم .میرزا آقاخان تدلیس کرد و دســتخط زاده جنگ شــور و عاطفه و ادراک با سیاســت و تلقینات ذهنی درباریان .اینکه را از من گرفت .دســتخط دیگر فرســتادم که میرزا علی خان نــرود ،گفت رفته می نویســد « :ای کاش هرگز پادشــاه نبــودم ...که چنین کاری بکنم » ،نشــانه اســت و معاذیــر آورد» .روزگار تبعید به چهل روز رســید .جنایــت بزرگ تاریخ ای اســت از ناتوانی نفســانی شاه که نمی توانســت اراده خود را بر اطرافیانش روز جمعه هفدهم ربیع االول ( 1268دهم ژانویه )1852در حمام فین کاشــان تحمیلگرداند . صورت گرفت. 55 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 55 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله به صدارت گمارده شد
چهر هها ی تاریخی
زندگینامه امیرکبیر از بدو تولد تا مرگ
دولتهای آلمانی توجه خاص داشــت) باســمه کــردن کاغذ اخبار کــه از تاریــخ 1651مســیحی ..بنا شــده ،الی حال مطلقاً بســته نشــده ،و همیشــه در کار باســمه اخبار اســت .توجه میرزا تقی خــان معطــوف بــه دو معنی بــود :یکی اطــاع یافتــن دولت از اوضــاع جهان ،و دیگر پــرورش عقالنی مردم و آشــنا کردن آنها به دانش جدیــد و احوال دیگر کشــورها. شــماره اول روزنامه وقایع اتفاقیه روز جمعــه پنجم ربیع الثانی ( 1267هفتم فوریه )1851انتشــار یافــت .در صفحه اول عالمت شــیر و خورشــید ایران و عبارت "یا اســدالله الغالب" نگاشته شده بــود .این شــماره به عنــوان "روزنامچــه اخبار دارالخالفــه تهران" منتشــر گردید .از شــمار ًه دوم به نام "وقایع اتفاقیه" خوانده شــد. و تــا ده ســال بعــد ( 1277ه.ق ).به همین اســم نشــر می شــد. در این ســال هنگام تصدی میرزا ابوالحســن خان غفاری کاشــانی صنیــع الملــک ،نــام آن تغییر کــرد و از شــماره 474بــه روزنامه "دولــت علیــه ایران" مبدل شــد؛ و ضمناً به شــکل روزنامه مصور درآمــد .این نخســتین روزنامه مصوری اســت که در ایران انتشــار یافت .دیری نگذشــت که دوباره اســم آن تغییر کرد و به روزنامه "دولتی" بدل شــد .پس از آن به نام "روزنامه ایران" منتشــر گردید و تــا انقالب مشــروط همین اســم را حفظ کرد. وقایــع اتفاقیــه روزنامه هفتگــی بود ،با چاپ ســنگی بطبع می رســید .شــیوه نگارش آن ســاده و روشــن و بکلی خالــی از تقلید و تکلــف بــود .تــا شــماره هفدهــم آن روزهای جمعــه پیش از ظهر انتشــار مــی یافت ،از شــماره هجدهم به بعد انتشــارش به روزهای پنجشــنبه موکول گردید .تا شــماره 656انتشار هفتگی آن مرتــب بــود ،از آن پــس گرفتار بی نظمی شــد .بهای تک شــماره آن در سرتاســر ایران ده شــاهی ،و اشــتراک ســالیانه اش 24ریال بــود .چون به گوش دولت رســید که کارکنان والیات ســوای بهای روزنامــه چیــزی از مردم بــه نام"خدمتانــه" گرفته اند؛ اعالم شــد که قیمت آن "در کل شــهرهای ممالک محروســه بدون اخراجات دیگر" همان ده شــاهی اســت ،و مطالبه کردن چیــزی بیش از آن "بســیار خالف رأی امنای دولت" اســت. مدیــر روزنامــه ،حاجی میرزا جبار ناظم المهام کنســول ســابق ایران در بغداد بود" .مباشــر" روزنامه "ادوارد برجیس" انگلیســی، و نویســنده آن "عبداللــه ترجمه نویس" بــود .روزنامه در مطبعه حاجــی عبدالمحمد اســتاد مطبعــه چی چاپ مــی گردید .حیف کــه میرزا صالح دوســت دیرین امیر درگذشــته بــود ،وگرنه هیچ کس شایســته تــر از او بــرای کار روزنامه نبود.
قسمت دوم و پایانی
روزنامه وقایع االتفاقیه
(بنــای روزنامــه وقایع اتفاقیــه به ســال 1267از ارزنــده ترین فرمان شاه بر عزل امیر صادر شد
تأسیســات اجتماعــی امیر کبیر اســت). بنیانگــزار روزنامــه در ایــران میــرزا صالــح شــیرازی اســت .از شــاگردانی بود که در زمان عباس میرزا بــرای تحصیل علوم جدید بــه انگلســتان رفت .ضمناً به ذوق خود فن چــاپ را آموخت ،و از جمله کســانی اســت که در ایران مطبعه ســنگی را تأسیس نمود. به عالوه او را پیشــرو اندیشــه های سیاســی جدیــد مغرب زمین در ایــران می شناســیم .میرزا صالح نخســتین روزنامه ایــران را در زمــان محمد شــاه به ســال 1252در تهران بر پا کــرد .روزنامه ای بــود که ماهی یکبار با چاپ ســنگی منتشــر می شــد ،و بیش از چند ســالی دوام نکرد. ذهــن امیر دربــاره روزنامه و ارزش سیاســی و مدنــی آن خوب روشــن بــود ،و از روزنامه های فرنگســتان آگاهی داشــت .حتی خوانــده بــود که :در شــهر فرانکفــورت آلمان (امیر اساســاً به
54 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
نخســت از صدارت و پیشــکاری شــاه برکنار گشــت ،ولی مقام امارت نظام همچنان در دســت او ماند .پیام شــاه در چهارشــنبه هجدهــم محــرم ( 1268ســیزدهم نوامبر )1851شــب هنگام به میرزا تقی خان ابالغ گردید ،و دســتخط عزل فردا صبح (پنجشــنبه نوزدهــم محرم) به امیر رســید .عین دســت خط به ما نرســیده؛ اما آنچه میــرزا احمد وقایع نگار آورده ،درســت و نزدیک به اصل اســت؛ و مضمــون آن در اســناد رســمی نیز منعکس می باشــد: «چــون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمــت زیاد دارد ،و تحمل این مشــقت بر شــما دشوار است ،شــما را از آن کار معاف کردیم. بایــد به کمال اطمینان مشــغول امارت نظام باشــید .و یک قبضه شمشــیر و یک قطعه نشان که عالمت ریاســت کل عساکر است، فرســتادیم و به آن کار اقدام نمائید؛ تا امر محاســبه و ســایر امور را بــه دیگــران از چاکران که قابل باشــند واگذاریم».
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
54 Kheradmand
53 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
53 Kheradmand
52 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
52 Kheradmand
ســوفیا برای تغییر رنگ بــا نور طراحی شــده اند. تصــور کنید هنــر و علم را با هــم ترکیب می کنیم تــا فانتزی را بــه واقعیــت تبدیل کنیم .هانســون می خواســت یک ماشــین بســازد که بتواند دقیق تر از یک انســان باشــد و در عین حال ســه ویژگی انســانی ،خالقیت ،همدلی و همدردی را به تصویر بکشــد ،که به عقیده او این ویژگی هــا برای ربات ها ضروری هســتند تــا بتوانند مشــکالت جهان را حل کنند .ســوفیا کامل نیســت ،اما آهسته آهسته در مســیر تکامل قدم بر می دارد .در همایشــی در ســال ،2016هنگامی که از ســوفیا پرســیده شد آیا دوســت دارد انســانیت او را از بین ببرد یا او انسان را ،با جمله «خب ،من انســان را از بین ببرم» پاســخ داد .ایــن پاســخ باعث خنــده و این گفتــه دیوید هانســون شد که« :نه ،من ســوفیا را نابود می کنم، انســان ها را نابود نکنید»، در حالی که ســوفیا در کنار او نشســته بود و می خندیــد .این درک ســوفیا از موقعیــت های طنز و حاضرجوابــی ،در دنیــای رباتیــک پیشــرفتی فوق العاده محســوب می شــود .امــا حاال پاســخ او به این ســوال تغییر کرده است .ســوفیا از Alاستفاده می کند تــا هر مکالمه ای را هم ادغــام کند .اخیرا او در مصاحبــه رســانه ای اجالس وب در لیســبون، ایرلنــد را به عنــوان یک ســرزمین جادویــی پر از باران و ســاکنان آن را مردمــی دیوانه توصیف کرد. بــا وجودی که هنــوز برقراری هر مکالمــه ای برای سوفیا آسان نیســت ،او روز به روز در حال یادگیری و ادغــام تجربیات گذشــته اش با یکدیگر اســت و قــدم به قدم خــودش را ارتقــا می دهد.
چرا سوفیا چیزی نیست که به نظر می رسد؟
دیوید هانســون ،سازنده ســوفیا ،به جیمی فالون، میزبــان برنامه تلویزیونی «نمایش امشــب» ایاالت متحــده ،گفت که ایــن ربات «کامال زنده» اســت. بــا عــرض پــوزش ،اصــا اینطور نیســت! ســوفیا یــک شــاهکار واقعــا عالــی از مهندس اســت اما احساســاتی نیســت .در ســال ،1950یک دانشمند کامپیوتر به نــام آلن تورینگ ،توانایی یک ماشــین برای نشــان دادن رفتار هوشــمندانه به یک انسان را آزمایش کرد .در آزمون تورینگ ماشــین و انســان مکالمــه ای در یــک زبان طبیعی مانند انگلیســی دارند و دســتگاه برای پاســخ دادن به انســان کامال برنامه ریزی شــده اســت .ایــن دســتگاه آزمون را برگــزار مــی کنــد و اگر ارزیابــی کننــده نتواند به طور قطع تشــخیص دهــد که کدام پاســخ دهنده انســان اســت ،احتماال انسان شکســت می خورد. 
دیویدهانسون
های مکالمــه ای را به همراه تطبیق الگوی پاســخ و جایگزینی داشــت ،بسیاری از پاسخ ها کدنویسی شــده و از پیــش تعریــف شــده بودند امــا با این وجــود ،تعــداد زیــادی از کاربــران اولیــه در مورد هــوش و درک ELIZAمتقاعــد شــدند .ویزنبــام اصرار کــرد که این باور مــردم توهمی بیش نبوده، اما مــردم همچنــان به بــاور خود معتقــد بودند. همانطــور که هر شــعبده بازی این را به شــما می گوید ،مخاطبان دوســت دارند فریب داده شــوند. پــردازش طبیعــی زبان یــک نوع Alاســت که از زمــان اختــراع آن یعنی دهــه 1960به طــور قابل توجهی بهبــود یافته ،اما هنوز هــم کاربردهای آن محدود به تطبیــق الگوی زمینه ،یافتن اســکریپت از قبل نوشــته شــده و بــرش دادن و چرخاندن آن بــرای ایجاد صدای طبیعی اســت .نــوع دیگری از Alبه نام یادگیری ماشــینی وجــود دارد ،که در آن برنامه های کامپیوتری قادرنــد اطالعات جدیدی را بــه کار گیرنــد و نتایج بهتــری را به دســت آورند. به عبارتــی یعنی از تجارب گذشــته درس بگیرند و پاســخ های هوشــمندانه تری به پرسش ها بدهند. اگر شــما ترکیبــی از یادگیــری ماشــینی و پردازش طبیعی زبان را اســتفاده کنیــد ،نتایج متقاعدکننده ای خواهیــد گرفت؛ به ویژه که شــما این تکنولوژی را بــه یک چهره انســانی که قدر به تکلــم و تکان خوردن اســت ،اضافه کنید .شــما اغلب می توانید ایــن نوع از نــرم افزار را بــا ایجاد ســر و صداهای نامفهــوم بــه خطا بیندازیــد .این می تواند ســر و صدایی واقعی و طبیعی باشــد -ماشین ها در فیلتر کردن ســر و صدای زمینه بســیار عالی نیستند ،اگر باور ندارید از کســانی که از ســمعک استفاده می کنند بپرســید -یا می تواند ســر و صدا را به معنای اطالعــات نامناســب یا زمینه حذف کند .شــما می توانیــد از ربــات بپرســید «دربــاره انســان ها چه فکر مــی کنی؟» و ســپس ســوال بعــدی «آیا می توانی در مورد آن بیشــتر بگویــی؟» را مطرح کنید. ربات برای پاســخ صحیحــی به ســوال دوم نیاز به تعریــف «آن» دارد ،بایــد بتواند به یــاد بیاورد که «آن» بــه چــه چیزی ارجــاع می دهد و آیا پاســخ یکســان اســت یا متفاوت .به عقیده آلن تورینگ: «مــا فقط مــی توانیم فاصلــه کوتاهــی را پیش رو ببینیــم ،امــا می دانیــم کارهای زیادی هســت که بایــد انجام شــود ».در مــورد مصاحبه با ســوفیا با شــبکه ،ABCباید بدانید که سواالت از قبل به تیم ســوفیا فرستاده شــده بود ،به طوری که به احتمال قوی پاســخ ها از پیش نوشته شــده بودند .درست مانند یک مصاحبه با یک شــخصیت انســانی! این یعنی ســوفیا در واقع پاســخ درســتی به ســواالت ویرجینیــا تریولــی ،مجــری برنامه در مــورد جنس گرایی و اشــتیاق در دنیــای ربات نداد، پاســخ ســوفیا یک مورد انحرافــی و در حقیقت پاســخ به یک ســوال دیگر بود و ما متوجه نشدیم، زیــر آن پاســخ نادرســت بــرای مخاطــب بیشــتر
یکــی از اولین موفقیت هــا در این زمینه ELIZA بــود؛ یــک برنامــه کامپیوتــری که توســط جوزف ویزنبام در اواســط دهه 1960در آزمایشگاه هوش مصنوعــی MITطراحــی شــد ELIZA .شــباهت 51 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
تحریــک آمیز بــود .درســت مثل یــک مصاحبه با یــک انســان سیاســتمدار! پاســخ جدی به ســنال تریولــی این اســت که میــزان زیادی از جنســیت گرایی ،نژادپرســتی و ســایر موارد در Alوجود دارد، زیرا ماشــین هــا با داده های آلوده شــده توســط خصوصیات انســانی ما تغذیه می شوند .یک مثال اخیر این مدعا این اســت :یکــی برنامه کامپیوتری در ایاالت متحده اشــتباها سیاهپوستان را بیشتر از سفیدپوســتان به شــرکت در فعالیت های مجرمانه متهم کرده اســت .این دیدگاه نوعی برچســب زنی اســت که از دیرباز در ناخودآگاه بســیاری از انسان ها وجود دارد و چون ما انســان ها برنامه نویســان ماشــین ها هســتیم ،این دیــدگاه ما ناخواســته به آنهــا هــم منتقل می شــود .مــن یــک روز پس از مصاحبه ABCدرخواســت مصاحبه ای با سوفیا را دادم ،امــا تیم ســازنده پیش تر کشــور را ترک کرده بــود .به من گفته شــد ممکن اســت یک مصاحبه اســکایپی وجود داشــته باشــد اما یک اپراتور برای ســوفیا و نیز «کســی کــه از طرف تیــم در کنار او بــرای کمــک به جریــان گفت و گو حاضر اســت» وجــود خواهدداشــت .من بــرای اطالعات بیشــتر درباره استقالل ســوفیا در مصاحبه پرسیدم اما آنها پاســخ ندادند .در آن زمان شــاید سوفیا بیش از حد مشغول ساختن شــخصیت یک شــهروند سعودی بود؛ ســرفصلی برای برگزاری یــک کنفرانس فناوری کــه قصــد دارد 500میلیــارد دالر برای یک شــهر طراحی شــده توســط ،Alبپــردازد .این یــک رفتار شــرم آور اخالقی از تعریف مجدد شهروندی است. از دیــد مــا ،جنبه قابل توجه این داســتان ســخت افــزار و نــرم افزاری اســت کــه ربات هــای نیمه واقــع گرایانه نمایش می دهند .قســمت انســانی بــدن ســوفیا فقط یک صورت و پوســته اســت اما ســازنده قصــد دارد در آینــده ای نزدیک دســت و پای انســانی به آن بدهــد .احتماال در ســال 2018 بایــد خودمان را برای پرســش و پاســخ با یک ربات انســان نمای تقریبا واقعی آمــاده کنیم. بت سینگلر ،محقق دانشــگاه کمبریج ،می گوید: بحــث در مورد حقوق ربات انســان نمــا از دیدگاه انسان شناسی اســت .او به وب سایت The Verge گفــت« :مــا افــرادی اجتماعی هســتیم کــه باید چیزهایــی را که در اطراف خود قــرار دارند به یک مفهــوم اجتماعی تبدیل کنیم که قابل درک شــدن باشــند و ما هم بتوانیم متقابال آنهــا را درک کنیم». همســر مــن دانشــمند خبــره اطالعــات در یک شــرکت Alمســتقر در استرالیا اســت .او می گوید نزدیــک ترین چیز بــه Terminator2کــه او تا به حال در شرکتشــان دیده اســت ،یک مــرد در دفتر کناری اوســت که جان کانر (نام شخصیتی در فیلم هــای ترمیناتور کــه آرنولد شــوارتزنگر در فیلم ها وظیفــه حفاظــت از او را دارد) نام دارد. روزنامه سازندگی
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
51 Kheradmand
سـوفیـا
اولین روبوشهروند جهان
ســوفیا آخریــن و پیشــرفته ترین ربات شــرکت Hanson Roboticsو یــک نمــاد فرهنگی اســت. او در زمــان کمی ره صدســاله را پیمــوده و تبدیل به یک سوپراســتار رســانه ای شــده اســت؛ سوفیا در رســانه هــای زیــادی در سراســر جهــان ظاهر می شــود ،بدون درگیر شــدن با مســائلی همچون ســن ،جنسیت و فرهنگ و تحســین مردم را بر می انگیــزد و حتی روی جلد یکی از مجالت مد بســیار معروف به نــام ELLEقرار می گیرد .اخبار رســانه ای او در ســال 2017بیــش از بیــش از 10میلیــارد خواننده داشــته است.ســوفیا یک ســخنران بسیار خــوب در زمینه کســب و کار اســت و قابلیت ها و توانایــی هــای زیــادی را در بســیاری از صنایــع نشــان داده و در جلســات کلیــدی تصمیــم گیری در بانکــداری ،بیمــه ،تولید خودرو ،توســعه اموال، رســانه هــا و ســرگرمی حاضر شــده اســت .عالوه بــر این ،او بــه عنوان عضــو هیات مدیــره و ارائه دهنده اصلــی در کنفرانس های ســطح باال ظاهر می شــود ،که ربات ها و هــوش مصنوعی را تبدیل بــه بخش مهمــی از زندگی مردم می کند .شــهرت او فراتر از کســب و کار در جامعه جهانی گســترش یافتــه اســت .او در برنامــه جهانــی ســازمان ملل همه چیــز درباره ســوفیا ،اولین روبوشــهروند متحــد « UNDPاولین قهرمان نــوآوری ملل متحد جها ن در جهــان» نــام گرفته و نقش رســمی در همکاری ســوفیا ،آخریــن ربــات شــرکت الکترومکانیکی بــا UNDPبرای ترویج توســعه پایدار و حمایت از هانســون رباتیــک ،در تاریخ 25اکتبر متولد شــد. او نخســتین ربات خارجــی مونث بود کــه عنوان حقوق بشــر و برابری خواهد داشــت. ســوفیا یک ماشــین نابغــه در حال تحول اســت .شــهروندی کامل در عربســتان ســعودی را به خود شــباهت باورنکردنی او به انســان ،قابلیت توضیح اختصــاص داد .ایــن ربات فوق هوشــمند ،چشــم 50 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 50 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 دهندگی و شــوخ طبعــی قابل توجــه او به عنوان یــک ربات ،او را بــه تیتر یک صفحــات تکنولوژی تبدیــل کــرده اســت .خالق ســوفیا ،دکتــر دیوید هانســون ،بنیانگذار هانســون روبوتیک و یک مرد مــدرن اســت که بــرای ایجــاد ربات هایــی که به طرز شــگفت آوری به انسان شباهت دارند ،شهرت جهانی دارد .دکتر هانســون پــس از پایان کار خود در دیزنــی به عنوان «تصویرگــر» ،تصمیم به ایجاد دســتگاه های نابغه ای گرفت که از هوش انســانی پیشــی می گیرند .وی معتقد اســت که سه ویژگی انســان شــامل :خالقیت ،همدلی و محبت باید در هــوش مصنوعــی این دســتگاه های نابغه باشــد. ماشــین های نابغــه هانســون رباتیک بــه عنوان یک هوش انســانی پیشــرفته ،می تواننــد برای حل مســائل و مشــکالتی که حل آنها برای خود انسان ها هم پیچیده اســت ،راه حل کارآمــد پیدا کنند و ســوفیا این هدف پررنگ و مســئوالنه را عملی می کند .شــما می توانید ســوفیا را در فیسبوک ،توئیتر و اینســتاگرام دنبال کنید تا بــا فعالیت های جالب و عجیب او بیشــتر آشنا شوید.
انــداز خــود را در طــرح ســرمایه گــذاری آینــده عربستان سعودی شــرح داد ،خود را «ویژه» خواند و طیف وســیعی از احساســات ،از خشــم تا غم و انــدوه را بــروز داد .ســوفیا نه تنها ســرمقاله های بین المللی را به خود اختصاص داد ،بلکه ســواالتی را دربــاره روابط آینده بین انســان هــا و ربات ها و نیــز حقوق آنان مطــرح کرد؛ این کــه آیا در یک کشــور که حقوق زنان اغلــب موضوع اصلی بحث اســت ،شهروندی ســوفیا به معنای یک گام به جلو برای همه بشــریت اســت؟ با وجود این ســواالت (و بســیاری دیگــر) ،دیوید هانســون ،توســعه دهنده اصلی ســوفیا ،در مقاله خــود با عنــوان Upending The Incanny Valley گفت« :ســوفیا واقــع گرایانــه ترین ربات انســان نماســت و بــه عنــوان یــک ابــزار بی نظیــر برای بررســی ادراک و شــناخت اجتماعی انســان عمل خواهدکرد ».آیا شــما طرفدار شــهروندی ربات ها هســتید یا علیه آن؟ ما در اینجا چند مــورد درباره ســوفیا را آوردهایــم :ســوفیا جــوک هــای خوبی تعریف می کند ،ســواالت شــما را پاسخ می دهد و خودش نیز از شما ســوال می پرسد .در سال ،2015 ســوفیا روی جلد مجله Elleقرار داشــت ،در برابر «جیمــی فالون» مجــری برنامه «نمایش امشــب» قــرار گرفــت و در بازی ســنگ ،کاغذ ،قیچــی او را شکســت داد و در «صبــح بخیر بریتانیــا» ،در بین بسیاری از تماشــاچیان بین المللی ظاهر شد .البته این ایــده معمول که ربات باید بــا مخاطب ارتباط چشــمی برقرار کند را فراموش کنید؛ حتی چشمان
بدهند .این تحقیقات قطعا برای کشــور شما مفید خواهدبــود ».این بخشــی از متن توصیــه نامه ای اســت که ســال « ،1339ژان پیاژه» ،یکــی از بزرگ ترین روان شناســان معاصر دنیــا در مورد «پری رخ دادســتان» به رییس وقت دانشــگاه تهــران ،دکتر «علی اکبر سیاســی» ،نوشــت .پری رخ دادستان که اول فروردین ســال 1312در تهران متولد شده بود، تحصیالت ابتدایی را از سن پنج سالگی در دبیرستان خورشــید آغاز کرد ،ســال 1328دیپلم علمی اش را از دبیرســتان ناموس و یک ســال بعــد دیپلم ادبی اش را از دبیرســتان شــاهدخت تهــران گرفــت .او اولین زنی بود که توانســت در ســن شانزده سالگی در آزمونــی که وزارت فرهنــگ و آموزش عالی برای اعزام به خارج از کشــور گذاشــته بود ،قبول شــود و در ســال 1330بــرای ادامه تحصیل به ســوییس ملکه ملک زادهی بیابانی رفت .دادســتان ،گواهینامه علوم تربیتی در رشــته روان شناســی ،دانشــنامه تخصصی روان شناســی پایهگذاررشتههای«سکهشناسی»و«مهرشناسی» بالینــی کــودک ،دانشــنامه عمومی روان شناســی کاربردی ،لیسانس روان شناســی و کارشناسی ارشد زندگی در دنیای سکه ها روان شناســی را از دانشگاه ژنو گرفت .درخشش او ســال 1289در تهران بــه دنیا آمد .پــدرش دکتر در ســال های تحصیلش در این دانشگاه باعث شد «مهــدی ملــک زاده» یکــی از پایــه گــذاران علم ژان پیــاژه ،راهنمایی پایان نامه دکترای او را برعهده پزشــکی جدید در ایران و نویســنده کتــاب تاریخ بگیــرد 10 .ســال بعد از ایــن که پــری رخ هیجده مشــروطیت ایران ،پدربزرگش «ملک المتکلمین» ساله وارد دانشگاه ژنو شــد ،دکتر پری رخ دادستان از افراد مشــهور دوره قاجار و از مشروطه خواهان به ایران بازگشــت .بازگشــت او اتفاقی از سر اجبار معــروف بــود .ملکه جــوان بعــد از گرفتن مدرک دیپلــم ،در ســال 1313به پاریس رفت تا نقاشــی یا اکــراه نبود. «مــن همــه امکانــات را در همه زبان هــا برای بخواند .دکتر ملک زاده همزمان در رشــته باســتان این در دانشــگاه های خارج باشــم ،داشــتم ،اما در شناســی در دانشــکده لــوور دانشــگاه ســوربن مملکتــم ماندم ».او می دانســت که بایــد برگردد تحصیــل کرد و توانســت مدرک فوق لیســانس را و آنچــه را آموختــه اســت ،بــه افرادی در کشــور هــم از این دانشــگاه بگیــرد .او در این دانشــگاه خودش منتقل کنــد .پری رخ به ایران برگشــت ،اما توانســت در رشــته ســکه شناســی هــم تخصص چون حس کرد دانشــگاه شــاید هنوز جای مناسبی کســب کند .دکتر ملک زاده بعد از ایــن دوره ،در برای او نباشــد ،دبســتان دوزبانه «رویــا» را جایی ســال 1317به وطنش برگشــت و ریاســت بخش حوالی میدان فلســطین کنونی تاســیس کــرد تا با «ســکه هــا ،مهرهــا و الواح مــوزه ملی ایــران» را آنچه آموخته بــود ،دانش آمــوزان را پرورش بدهد .برعهده گرفت .او در این دوره توانســت این بخش او دو ســال مســئولیت دفتر روان شناسی دانشگاه را به شــکل علمی راهانــدازی کند. پلــی تکنیــک را برعهده گرفــت و رد ســال 1354ایــن باســتان شــناس ایرانــی ،ســال 1347وارد برای تدریس به دانشــگاه تهران دعوت شــد و وارد دانشــگاه تهران شــد و تا زمان بازنشســتگی یعنی ســال 1357در گروه باستان شناســی و تاریخ هنر دنیای آموزش دانشــگاهی شــد. دکتــر دادســتان در تمام ســال هــای تدریس در این دانشــگاه« ،سکه شناســی» و «مهرشناسی» را دانشــگاه هــا ،پژوهــش را اصل آموزش خــود قرار آمــوزش داد .به خاطــر فعالیت هــای خانم ملک داد و دانشــجویانی تربیــت کــرد کــه همزمان با زاده در ایــن دوران ،ایشــان را پایــه گــذرا تدریس آموختــن دروس ،ملزوم به انجام کارهای پژوهشــی علمی این شــاخه از مطالعات باســتان شناسی در بودند .میز ناهارخوری دکتر دادســتان در خانه اش ایــران می دانند .او در ســال های فعالیتش کارهای و اتــاق کارش در طبقه چهارم دانشــکده ادبیات و بزرگــی کرده اســت؛ موزه ســکه بانک ســپه ،قرار علوم انســانی دانشــگاه تهران ،جایی بــود که او و گرفتن در فهرست مشــاهیر علم و فرهنگ جهان، دانشــجویانش پژوهش های زیــادی را در کنار هم قــرار گرفتــن در فهرســت بانــوان مشــهور جهان پیــش بردنــد و پایان نامه هــای زیــادی را به پایان در کتابــی کــه در دانشــگاه کمبریج انگلســتان رســاندند .دکتر دادســتان کــه در طول ســال های تدویــن شــده اســت ،عضویــت در انجمن بین فعالیتش بیــش از 15کتاب و 50مقاله تالیف کرده المللی کارشناســان ســکه که مرکز آن در فرانسه اســت ،یکی دیگر از کارهای اصلــی اش در تمام آن و ســوییس بود و عضویت در یونســکو (شــعبه ســال هــا ،واژه گزینی یا پیــدا کردن معــادل های ایــران) در اولیــن دوره تاســیس ایــن موسســه 45 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 45 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 فارســی برای واژگان تخصصی حوزه روان شناســی بود و اصال خیلی ها ایشــان را بــا معادل هایی که انتخاب کــرده بودند به یــاد دارند. او در سال 1379از کار بازنشسته شد ،اما فعالیت هــای خود را متوقــف نکرد .بعــد از آن تدریس را در دانشگاه شهید بهشــتی ،دانشگاه تربیت معلم و دانشــگاه آزاد آغــاز کــرد ،مجله «روان شــناس علمی» را در دانشــگاه آزاد بنیانگــذاری کرد و در ســال 1381بــه عنوان اولیــن روان شــناس ،عنوان چهره ماندگار ایران را دریافت کرد .دکتر دادســتان روز 22آبــان ســال 1389بر اثر بیماری ســرطان از دنیا رفت.
بقیه در صفحه 67
شش زنی که در عرصه آموزش در ایران پیشرو بودند.
آشنایی با
معلم هایی که ماندگار شدند
تـوران میـرهادی موسس شورای کتاب کودک همهی فرزندان من
همان جا با خودش قرار گذاشــت بعد از برگشتن بــه ایــران کاری برای بچه ها بکند و نــام برادرش را زنده نگــه دارد .توران میرهادی بعد از چهار ســال درس خواندن در فرانســه و یک ســال کار در آلمان، به ایران بازگشــت و شــروع به تدریــس در مدارس ابتدایــی و پیــش دبســتانی کــرد« .یــک روز پدر مــن را صدا کــرد و گفت تــوران تو حیفــی با این کارهایــت .گفتم چرا؟ مگــر من چــه کار دارم می کنم؟ گفــت تو رفتــه ای درس خوانــده ای ،تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شــده ای یک معلم ســاده توی یک دبســتان؟» پدر و مــادرش کمکش کردند تا با وجود شــرایط ســخت زندگی ،یک کودکستان بــرای خودش دایر کند و تجربیاتــی را که در فرنگ یاد گرفته بود ،در آن به کار بگیرد .اســم کودکستان هــم به یــاد بــرادر از دســت رفتــه اش «فرهاد». کودکســتان با دو کالس در کنــار خانه کودکی های میرهادی شــکل گرفت. خــودش بچه هــای کوچک را از همه جای شــهر جمــع می کــرد و طبــق آموخته هایش بــه آن ها آمــوزش می داد .تالش های تــوران میرهادی نتیجه داد و کودکســتان بــزرگ و بــزرگ تــر شــد .ســال 1336دبســتان و ســال 1350دوره راهنمایــی هم بــه آن اضافه شــد .در آخریــن ماه هــای فعالیت مدرســه 1200 ،نفر در آن درس می خواندند .ســال 1341بود که ایده تاســیس شــورای کتــاب کودک، با هــدف برداشــتن قدم هایــی اساســی در حوزه ادبیــات کودک ،بــه ذهن او و همکارش رســید .آن ها ایــن شــورا را با کمــک گروهی از دوســتداران کــودکان مثل «مهدی آذریــزدی»« ،پرویز کالنتری»، «مرتضــی ممیــز»« ،بیژن مفیــد» و ...برپــا کردند. تــوران میرهادی ســال ها هــم در مدرســه فرهاد کار مــی کرد ،هم در دانشســرای عالی و دانشــگاه ابوریحــان امــروزی درس می داد و هم در شــورای کتــاب کودک حضور داشــت. میرهادی ســال 1358با بخشی از ســرمایه ای که از شــوهر مرحومش «محسن خمارلو» به جا مانده بــود و بــه خاطر وصیــت او ،تدویــن «فرهنگنامه کــودکان و نوجوانــان» را شــروع کــرد؛ دانشــنامه ای بــرای ســنین 10تــا 16ســال که قرار اســت به ســواالت آن هــا در زمینــه هــای مختلــف جواب بدهــد .این کتاب در ســال 1377بــه عنوان کتاب ســال انتخاب شــد و در ســال 1379جایــزه ترویج علــم ایــران را دریافت کــرد .میرهادی ســال های ســال ،صبح تا شــب را در محل فرهنگنامه گذارند، بــا این حال پروژه بســیار بزرگ و گســترده اســت و کار همچنــان ادامــه دارد .تــوران میرهادی چهار
«تــوران میرهــادی» یکــی از چهــره هــای موثر ادبیات کــودک و نوجــوان ایران و چهره برجســته آمــوزش و پرورش مــدرن ایران بود کــه به او لقب «مادر ادبیــات کودکان» را داده بودند .او در ســال 1306از یــک مادر آلمانی و پــدری ایرانی در تهران متولد شــد .پدرش از دانشــجویان اعزامی به خارج از کشــور بود و همان جا با دختــری آلمانی ازدواج کرده بــود .مادرش بعــد از ازدواج به همــراه آقای میرهــادی به ایران آمد و 50ســال در این جا زندگی کــرد« .مادرم اصرار داشــت من باغبانــی بخوانم و مرتب مــی گفت همه کــه نباید دکتــر و مهندس بشــوند ،باغبان هــم الزم داریم ».خواهــر و برادر تــوران در اتریش پزشــکی مــی خواندنــد و توران میرهــادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشــک بشــود ،نه باغبان .باغبانی را دوســت نداشت و در عوض به زیســت شناســی عالقــه مند بود. به همین دلیل هم در دانشــکده علوم دانشــگاه تهــران در رشــته طبیعی ثبــت نام کرد .ســال دوم دانشــگاه تصمیم گرفــت از ایران بــرود و در اروپا درســش را ادامــه بدهد .پــدرش با این شــراط که بعــد از تمام شــدن تحصیلش به ایــران برگردد ،به او اجــازه رفتــن داد .توران نوزده ســاله ،یک ســال بعــد از پایان جنگ جهانــی دوم روی صندلی های «دانشگاه ســوربن» فرانسه نشســت تا رشته روان شناســی و تعلیم و تربیت پیش دبســتان و ابتدایی را بخوانــد .همزمان دوره هــای اختصاصی آموزش ابتدایی و آمــوزش پیش از دبســتان را گذراند و در مــدارس ابتدایــی و کودکســتان های شــهر پاریس کارآموز شــد .در همان ســال های دور از وطن بود کــه به او خبر دادند برادر کوچــک ترش ،فرهاد ،در تصــادف رانندگی فوت کرده اســت. 44 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
زنان پیشرو دوره داوری جشــنواره «هانس کریستین اندرسون» را برعهــده داشــت و یکــی از 20متخصص دعوت شــده برای شرکت در جلســه برنامه ریزی ده ساله آینده جهــان بود. او شــهریور 1395بــه خاطــر ســکته مغــزی در بیمارســتان بستری شــد و در نهایت 18آبان 1395 درگذشــت .میرهادی بــه جز همــکاری در تالیف کتاب های درســی مثل تعلیمات اجتماعی ،تاریخ و جغرافی و همــکاری در تدوین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان ،تعــداد زیادی کتاب از تجربیات زندگی و کاری اش چاپ کرده اســت« .مادر و پنجاه ســال زندگــی در ایــران» خاطرات او از مادرش اســت که در آن بــا جزییات زیاد نقش مــادرش در زندگی اش را شــرح می دهد. تجربــه هــای مدرســه فرهاد هــم در ســه جلد منتشــر شــد که بخشــی از تجربیاتش در مدرســه داری را شــرح می دهد .مجموعــه گفت و گوهای تــوران میرهــادی هــم در کتــاب دیگری با اســم «گفــت و گوهای زمان» چاپ شــده اســت که در آن هــم از زندگی اش حرف می زند و هم از ســبک کاری و اندیشــه هایش .پیوســت پیــک هم که در روز تشــییع جنــازه او دســت عده زیــادی از مردم بــود ،گفت و گویــی بــا او در مورد مــادری کردن خودش بــرای فرزندانش اســت.
پری رخ دادستـان چهره ماندگار روان شناسی بازگشت از ژنو
«خانم دادســتان ،تزی با نتایج عالی به دانشــگاه ارائه داده اند که در آرشــیو روان شناســی دانشگاه ژنــو به چاپ خواهدرســید و مــن هــم از این اثر در کتابی که در دســت نگارش دارم ،اســتفاده کرده ام .خیلی خوشــحالم که ایشــان بــه لطف حمایت های شــما بتوانند تحقیقاتشــان را در ایــران ادامه
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
44 Kheradmand
43 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
43 Kheradmand
دهخدا به غیر از لغت نامه -که بزرگترین و پرارزش ترین اثر دهخدا است - کتاب های دیگری را نیز تالیف کرده است که با ارزش ترین آنها پس از لغت نامه کتاب "امثال و حکم" است.
نــوم و یقظــه در این کار بــودم .چه بارهــا که در شــب از بســتر برمی خاســتم و پلیته مــی کردم و چیز می نوشــتم». دهخدا در ســال 1324هجری شمســی میلیونها فیشــی را که در تهیه لغت نامه فراهــم کرده بود، توســط مجلس شــورای ملی به ملت ایــران هدیه سایر آثار دهخدا کــرد و مجلس نیــز قانونی را تصویب کــرد که این دهخــدا بــه غیــر از لغت نامــه -کــه بزرگترین میراث عظیم چاپ شــود و موسســه ای نیز به نام و پــرارزش تریــن اثر دهخدا اســت -کتــاب های لغــت نامه دهخــدا برای مدیریــت کار چاپ لغت دیگری را نیز تالیف کرده اســت کــه با ارزش ترین نامه و ادامه راه دهخدا تاســیس شود .مدتی بعد از آنهــا پس از لغت نامه کتاب "امثال و حکم" اســت. تصویب طــرح چاپ لغت نامه در مجلس شــورای کتــاب امثال و حکم کتابی اســت کــه در آن همه ضــرب المثل هــا ،حکمت هــا ،آیــات قرآن، ملــی ،دهخدا فــوت کــرد .از آن زمان به بعد اشــعار ،اخبار و احادیثی کــه در زبان کار هماهنگــی ومدیریــت لغت نامه فارسی مصطلح است ،جمع آوری به وصیــت خود دهخــدا برعهده شــده انــد .دهخدا خــود نقل دکتــر محمــد معین گــذارده می کرد که در کودکی شــبی شــد .او کــه خــود فــردی باالی بام خوابیــده بود وبه فرهیخته بــود و در ادبیات یکــی از مثلهای متداول در فارسی تبحر فراوان داشت زبان فارســی می اندیشید، و کتاب فرهنگ فارســیاز اســم "مثــل" آگاه نبود، شــش جلــدی معیــن از همین قــدر درک می کرد آثار گرانبهای اوســت -به که جملــه از نوع کلمات و خوبــی از عهــده ادامــه لغات معمول نیســت ،قلم ایــن کار خطیــر برآمد .پس برداشــت و چند تا از آن نوع از فــوت دکتر معیــن نیز این یادداشــت کــرد .این نخســتین کار به وســیله دکتر ســید جعفر قدمــی بــود کــه وی در راه تدوین شــهیدی و دکتــر دبیــر ســیاقی و امثال و لغات پارســی برداشــت. دیگــران دنبال شــد و به پایان رســید. تــا زمانــی که دهخــدا زنده بــود چهار هــزار و هنگامی که دهخــدا و یارانش در حال تهیه فیش دویســت صفحــه از لغــت نامــه تهیه شــده بود؛ و یادداشــت برای لغات لغت نامــه دهخدا بودند، در حالــی که لغت نامــه ای که امروز وجــود دارد اعتماد الدوله قراگزلو کــه در آن زمان وزیر معارف در پنجاه جلد و بیســت و شــش هــزار صفحه به بــود ،به دهخدا پیشــنهاد کرد که با توجــه به این چاپ رســیده اســت .هم چنین به تازگی ســی.دی که بــا وســایل امــروزی چــاپ لغت نامه میســر لغــت نامه دهخــدا نیز توســط موسســه دهخدا نیســت و تالیف لغــت نامه کاری بســیار طوالنی که زیرمجموعه دانشــکده ادبیات دانشــگاه تهران اســت ،امثال ،حکمت ها ،احادیث و ...را در کتابی اســت ،تولید و عرضه شــده اســت .به علت ارزش جداگانــه جمع آوری کند و منتشــر ســازد .دهخدا فرهنگــی و علمی لغت نامه و نقــش خطیر آن در نیزاین پیشــنهاد را پذیرفت و به ایــن ترتیب امثال زبان فارســی ،از تولیــد و عرضه ســی.دی یا کتاب و حکــم را در بین ســالهای 1308و 1311به چاپ لغت نامه دهخدا توســط شــرکت ها و اداره های رســانید و در پایــان کتاب فهرســت اعالمی نیز به دیگــر جلوگیــری مــی شــود .همچنین بــه تازگی آن افــزود .گروهــی خرده گرفتند کــه عنوان کتاب مجلــس در حال بررســی این طرح اســت که کتاب " امثال وحکم" اســت ولــی در طی آن ،اصطالحات لغــت نامــه را از قانون حقوق مصنفــان مجزا نگه و کنایــات و اخبــار و احادیثــی که مثل نیســتند، دارد؛ زیــرا بــر اســاس ایــن قانون ،هــر کتابی پس فــراوان آمــده .دهخدا بــه نگارنده اظهار داشــت: از گذشــتن ســی ســال از زمان چاپــش ،قابل چاپ من خــود متوجه ایــن نکته بودم ،ولــی از انتخاب شــدن توســط هر چاپخانه ای اســت .اما به خاطر عنوانــی طویل ،نظیر "امثــال و حکم و مصطلحات وضعیــت خــاص لغــت نامه دهخــدا قرار اســت و کنایــات و اخبــار و احادیــث "...خــودداری و به 42 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 42 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 قانونــی تصویــب شــود که بــر اســاس آن به جز موسســه دهخــدا ،هیچ موسســه دیگــری نتواند دســت به تولیــد و توزیع کتاب یا ســی .دی لغت نامه دهخــدا بزند.
عنوان ســاده "امثال و حکم" اکتفا کــردم .راه دیگر هــم حذف اصطالحــات و کنایات و غیــره بود ،که اگــر اســتاد بدیــن کار دســت مــی زد ،خوانندگان خــود را از فوایــد بســیاری محروم می کــرد .نکته دیگر در باب این کتاب ،مقدمه نداشــتن آن اســت که اصوالً ،اســتاد عالمــه در باب مقدمــه کتابهای خــود احتیاطــی مقــرون به وســواس داشــت .در پاســخ ســوال نگارنده ،راجع به علت عــدم تحریر مقدمــه برای امثال و حکم اظهار داشــت«:در زبان فرانســوی هفده لغت پیــدا کردم کــه در فرهنگ عربی و فارســی همه آنهــا را "مثــل" ترجمه کرده انــد ودر فرهنگهای بــزرگ فرانســوی ،تعریفهایی کــه بــرای آنها نوشــته انــد ،مقنع نیســت و نمی تــوان با آن تعریفــات ،آنها را از یکدیگــر تمیز داد. ناگریز توســط یکی از اســتادان فرانسوی دانشکده حقــوق نامه ای به فرهنگســتان فرانســه نوشــتم واختــاف دقیق مفهوم آن هفده لغت را خواســتار شدم .پاســخی که رســید ،تکرار مطالبی بود که در لغتهای فرانســوی آمــده بود که به هیــچ وجه مرا اقنــاع نکرد .از اینرو از نوشــتن مقدمــه و تعریف مثــل و حکمــت و غیره خودداری کــردم و کتاب را بدون مقدمه منتشــر ساختم». همان طور که در قبل هم اشــاره شــد ،دهخدا به زبان فرانســوی نیز تســلط زیادی داشــت .او چند کتاب را از زبان فرانســوی به فارســی ترجمه کرده اســت کــه البته هنوز به چاپ نرســیده انــد .از آن جمله کتاب "عظمت و انحطاط رومیان" اســت که نوشته شده توسط "منتســکیو" نویسنده سرشناس فرانســوی اســت .کتاب دیگری که دهخدا از زبان فرانسوی به فارســی ترجمه کرده است کتاب "روح القوانین" اســت که این کتاب نیز توســط منتسکیو تالیف شــده است .هم چنین اســتاد از آغاز جوانی تا اواخر عمر به تالیف فرهنگ فرانســه به فارســی مشــغول بودند .مــوارد ایــن کتاب ،شــامل :لغات علمــی ،ادبی ،تاریخی ،جغرافیایــی و طبی به زبان فرانســه با معــادل آنها در زبانهای فارســی و عربی اســت .مرحوم دهخدا ایــن معادلها را با تتبع دقیق در ســالیان متمــادی از متون امهات کتب فارســی و عربــی اســتخراج کــرده انــد .این کتــاب نیز به طبع نرســیده اســت .از دیگــر آثار دهخــدا کتاب شــرح حال ابوریحــان بیرونی ،تعلیقات بــر دیوان ناصرخســرو قبادیانــی ،که بــه ســال 1307-1304 هجری شمســی به طبع رســیده است. سایت تبیان و دانشنامه رشد
شــعرای قدیم دشــوار می نماید.دوم :اشعاری است که در آنها تجدد ادبی به کار رفته اســت .بســیاری از ادیبان معاصر ،مســمط "یادآر ز شــمع مرده یار آر" دهخــدا را نخســتین نمونه شــعر نو به شــمار مــی آورند .دهخدا شــعر "یاد آر ز شــمع مرده یاد آر" را در یادبود میرزا جهانگیر خان شــیرازی ،مدیر روزنامه صوراســرافیل ســروده است.
مبارزات سیاسی دهخدا
کامــا نو بود و بســیاری از نوشــته هــای امروزی برگرفته از آن ســبک هســتند .هم چنین اســتدالل هــا و طعنه هــای سیاســی دهخــدا در دفــاع از مشــروطه در نوع خود بی نظیربــود و تاثیر زیادی در طرفداری مردم از حکومت مشــروطه داشــت. صوراســرافیل در طــول مــدت انتشــار پنــج بار متوقف شــد .وقفــه اول و دوم آن هــردو به خاطر مقــاالت تند و تیز روزنامه بــود و هر دوبار روزنامه برای مدتی منتشــر نشــد .پــس از مدتــی روزنامه مجددا توقیف شــد و محل چــاپ روزنامه نیز مورد غــارت و حمله قرار گرفت .دفعه چهــارم ،وقفه در انتشــار طوالنی شــد و مهمترین دلیــل آن بیماری دهخــدا ذکر می شــد .آخرین توقــف در کار چاپ روزنامــه ســه روز قبــل از به توپ بســتن مجلس شــورای ملی بــود .پس از حاکم شــدن فضای رعب و وحشــت در جامعه ،دهخدا و تقی زاده و ســید جمــال الدین واعظ و تعدادی دیگــر در خانه های نزدیک مجلس شــورای ملی پنهان شــدند .سپس به مدت بیســت و پنج روز به عنوان پناهنده سیاسی در ســفارت انگلیس به ســر بردند تــا اینکه باالخره محمــد علی شــاه با هــر تدبیری کــه بــود آنها را از آنجــا بیرون و تبعیدشــان کرد .دهخــدا ابتدا به نــزد محمد خــان قزوینــی در پاریس رفــت و پس از مدتــی از آنجا خود را به شــهر ایوردن ســوئیس رســاند و در آنجا نیز ســه شــماره دیگر از روزنامه صوراســرافیل را بــه هــر زحمتی که بــود به چاپ رســاند و با هزار دردســر به تهران فرســتاد .مدتی بعد عازم اســتانبول شــد و در آنجا روزنامه فارســی ســروش را به کمک ایرانیان منتشــر کــرد که حدود پانزده شــماره از آن منتشــر شد. طرفــداری دهخدا از مشــروطه خواهان تا به آنجا بود که وقتی کودتای بیســت و هشــت مــرداد به پیروزی رســیده بود وســربازان شــاه به دنبال دکتر فاطمــی می گشــتند تــا او را دســتگیر کننــد ،به خانــه دهخدا ریختند و خانه او را بــرای پیدا کردن دکتــر فاطمی به هم ریختند و چــون او را نیافتند، دهخدا را بازداشــت کردند و با شکنجه های بسیار ســعی کردند تا حرفی از زیر زبــان آن پیرمرد بیرون بکشــند .ســرانجام نیز چون به نتیجه ای نرسیدند پیکــر نیمه جــان او را در داالن خانه اش رها کردند و ســرانجام علی اکبر دهخدا در ســن 77ســالگی جان بــه جان آفرین تســیلم کرد.
جاودانگی زبان فارسی گذاشــت .امروز در ایران به هــر کتابخانه ای که برویم از میزان مراجعاتی که به لغت نامه می شــود و در جستجوی معنای کلمه یا مطلبی علمی ،مجلدات لغت نامــه دهخدا را ورق می زنند ،می توانیــم به راحتی ارزش و اهمیت این کتــاب را درک کنیم .همه لغات فارســی و محلی، نام شــهرها و روســتاها و کلمات علمی و شاخص، حتی لغات عربــی را می توان در لغت نامه دهخدا یافت .در جلوی هر کلمــه ،معنای لغوی آن ،موارد اســتعمال ،طرز تلفظ صحیح ،اشــعاری در رابطه بــا آن و بســیاری اطالعات دیگر دربــاره لغت قرار دارد .لغت نامه دهخدا هم دایرةالمعارف اســت و هم کتــاب مرجع علوم گوناگــون و هم لغت نامه. وجــود این کتــاب در هر خانه یــا کتابخانه یا جای دیگــری نعمتــی بزرگ محســوب می شــود .لغت نامه ای که دهخدا پنجاه ســال ،یعنی بیشــتر عمر خــود را صــرف آن کرد ،از پایه ســه چهــار میلیون فیشــی بنیان یافته اســت که دهخدا شــب و روز بــه جمع آوری آنها مشــغول بوده اســت .به گفته خــود او و نزدیکانــش ،وی هیــچ روزی از کار فیش بــرداری بــرای لغت نامه غافل نشــد مگــر دو روز به خاطــر فوت مــادرش و دو روز به خاطر بیماری ســختی که داشت. فکر ایجــاد لغت نامــه ای جامع کــه هم معنای تمام لغات فارســی را داشته باشــد و هم اطالعات الزم دربــاره همــه چیــز را بــه خواننــده بدهد ،از همان زمان که دهخــدا در یکی از قرای چهارمحال بختیــاری منزوی بــود به ذهنش خطور کــرده بود. آن طــور که آگاهان نوشــته انــد ،وی چند میلیون فیــش از روی متــون معتبــر اســتادان نظــم و نثر فارســی و عربی ،لغــت نامه های چاپــی و خطی، کتــب تاریــخ و جغرافیا ،طــب ،ریاضی ،هندســه، هیات ،حکمــت ،کالم ،فقه و ...فراهــم آورده بود. البتــه نقل می کنند که او بیشــتر یادداشــت ها را از ذهن خود می نوشــته اســت .خود وی در یکی از یادداشــتهای پراکنــده اش بــرای لغــت نامه می نویســد« :همه لغات فارســی زبانان تا کنون احیا و در جایی جمع آوری نشــده و چه بسا لغات زیادی اســت که در کتب دیگر ،خصوصا در اشــعار آمده اســت که ما آنها را در اینجا نقل کــرده ایم .ولی از ســوی دیگر هزاران لغت فارســی وغیر فارســی در تــداول به کار می رود که تاکنون کســی آنها را گرد نیاورده یا اگر گرد آورده به چاپ نرســانیده اســت. مــا بســیاری از این لغــات را به تدریــج از حافظه، نقــل و ســپس آنها را الفبایــی کرده ایــم؛ ولی باید دانســت که بــرای به خاطــر آوردن چندیــن هزار کلمــه و الفبایی کــردن آن عمر هفــت کرکس می بایــد ...و این کار بــه هیچ فصل و قطعــی ،بیرون از بیماری صعب چنــد روزه و دو روز رحلت مادرم رحمــه الله علیها -تعطیل نشــد و بــه جز اتالفدقایقــی چند بــرای ضروریات حیــات در روز ،می توانم گفت که بســیار شــبها نیز ،در خواب و میان
وقتــی دهخدا از ســفر بالکان بازگشــت ،انقالب مشــروطه کم و بیش آغاز شــده بود .او که همیشه به فکر پیشــرفت و ترقی مملکت خود بود ،انقالب مشروطه را راه مناســبی برای رسیدن به این هدف مــی دیــد .او در آغاز ورود به ایــران ،از طرف امین الضرب مهدوی به عنوان معاون و مترجم" موســیو دوبــروک" مهندس بلژیکی اداره شوســه خراســان، اســتخدام شــد .از همین زمان دیگران از نامه های اداری و نحوه کار دهخدا ،استعدادهای او -خصوصا اســتعدادش در نویسندگی را شناخته بودند. شــش ســال بعد ،دهخدا از طرف میــرزا جهانگیر خان شــیرازی و میرزا قاســم خان تبریزی به عنوان نویســنده ای در روزنامــه صوراســرافیل ،به تهران دعوت شــد .ورود دهخدا به روزنامه صوراســرافیل در واقــع آغــاز فعالیتهــای سیاســی دهخــدا بود. ایــن روزنامه کــه در حقیقت یک هفتــه نامه بود نــه ماه پــس از اعالم مشــروطیت ،روز پنج شــنبه هفدهــم ربیــع االول ســال 1325قمــری در محل کتابخانــه تربیــت واقــع در خیابان ناصــری تهران منتشــر شــد .صوراســرافیل یکی از اساســی ترین ســاح های مشــروطه خواهــان بود که تیــراژ هر شــماره آن حدود بیســت و چهار هزار نسخه بود. ایــن روزنامه به طــرزی ماهرانه بــرای اولین بار در ایران توانســته بود طنز و اخبار و مقاالت سیاسی و نیازهــای مردم آن زمان را به طــرزی دلپذیر و مردم پســند در قالب یــک روزنامه چاپ کند .شــاید این اولیــن روزنامه ایران بود که مــردم کوچه و بازار نیز آن را مــی خواندند .آن زمان مــردم تهران به غیر از شــاهنامه خوانی و افســانه گویی و کارهایی از این قبیل ســرگرمی دیگری به نام روزنامــه خواندن نیز داشــتند .مردم دسته دسته می نشســتند و با شور و شــوق از کــودکان روزنامه فروش روزنامــه ای را می خریدند که هم نیازها و مشکالتشــان را مطرح مــی کــرد و هــم مایــه تفریحشــان بــود .از میان مطالــب این روزنامــه آنچه بیش از همــه طرفدار لغت نامه دهخدا داشــت و باعث شهرت روزنامه شــده بود ،ستونی همــان گونه که پیداســت ،لغت نامــه مهم ترین به نــام "چرنــد و پرند" بود کــه با امضــای "دخو" و اساســی تریــن اثــر دهخــدا -حتــی مهمترین بــه چاپ می رســید و نویســنده آن دهخــدا بود .اثر نویســندگی معاصر اســت و بیشــتر شــهرت و نوشــته های دهخدا در ســتون چرنــد و پرند از دو احترامی که دهخدا داراســت ،بــه خاطر لغت نامه نظر قابل توجه اســت :اوال ســبک نوشــتار دهخدا ی اوســت .بنا به باور بســیاری ،چنیــن کار بزرگ و در ایــن مقــاالت ،که می توان آن را ســبک جدیدی چنین ســرمایه گذاری عظیمی را برای زبان فارسی، در نگارش فارسی دانســت و بنا به تایید بسیاری از به غیــر از دهخدا تنها فردوســی انجــام داده بود. مورخین ،ســبک نگارش او در چرند و پرند ســبکی تالیف لغت نامــه دهخدا تاثیر بزرگی در پایداری و 41 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 41 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
روز 8اســفند 1334عالمــه علیاكبــر دهخــدا روزنامهنــگار دانشــمند و صاحــب لغتنامه دهخدا كه از ســران مشروطیت و نماینده ادوار اولیــه مجلس شــورای ملی بود در سن 78ســالگی درگذشت. دهخــدا از خبــره تریــن و فعال ترین اســتادان ادبیات فارســی در روزگار معاصــر بود که بزرگترین خدمت به زبان فارســی در این دوران را انجــام داد .لغت نامه بزرگ دهخدا کــه در بیش از پنجــاه جلد به چاپ رســیده اســت و شــامل همه لغات زبان فارســی با معنای دقیق و اشــعار و اطالعاتــی درباره آنهاســت و کتــاب امثــال و حکم که شــامل همــه ضرب المثــل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارســی اســت خود به تنهایی نشــان دهنــده دانش و شــخصیت علمی اســتاد دهخدا هســتند .دهخــدا بــه غیــر از زبان فارســی به زبانهای عربی و فرانســوی هم تســلط داشــته و فرهنگ فرانســوی به فارســی او نیز هم اکنون در دســت چاپ می باشــد .دهخدا عالوه بر این که دانشــمند و محقــق بزرگی بود مبارز کوشــایی نیــز در انقالب مشــروطه محســوب می شــد .او مبــارزه را از راه علوم دینی مشــغول نوشــتن ادامه مــی داد و مطالب خــود علیه رژیم تدریس زبان عربی و مســتبد قاجــار را در روزنامه صور اســرافیل که از بود .اســتاد دهخــدا غالبــاً اظهار می کــرد که هر روزنامــه های پرفروش آن زمان بــود چاپ می کرد .چــه دارد ،در نتیجــه تعلیــم آن بــزرگ مــرد بوده لغــت نامه که بزرگتریــن و مهمترین اثر دهخدا اســت .بعدها که مدرسه سیاســی در تهران افتتاح محســوب می شود 45تا 50ســال از وقت دهخدا شــد ،دهخدا در آن مدرسه مشغول تحصیل گردید را گرفــت .یعنــی ســالها بیــش از آنچه کــه حکیم و با مبانی علوم جدید و زبان فرانســه آشــنا شــد. ابوالقاســم فردوســی صرف شــاهنامه خــود کرد .معلــم ادبیات فارســی آن مدرســه محمد حســین لغــت نامــه نه تنها گنجینــه ای گرانبها بــرای زبان فروغــی ،موســس روزنامــه "تربیت" و پــدر ذکاء فارســی اســت ،بلکه معانی و تفســیرات و شروح الملــک فروغــی بــود که گاهــی اوقــات ،تدریس تاریخــی بســیاری از کلمات عربی را نیز داراســت .کالس ادبیــات را بــه عهــده دهخدا می گذاشــت. دهخدا ســال 1257خورشــیدی در تهــران متولد چــون منــزل دهخدا در جــوار منزل مرحــوم آیت شــد .گر چه اجــدادش قزوینی بودنــد ،ولی پدرش الله حاج شــیخ هــادی نجم آبادی بــود؛ وی از این "خان بابــا خان" که از مالکان متوســط قزوین بود ،حســن جوار اســتفاده کامل مــی برد و بــا وجود پیــش از والدت وی از قزوین به تهران آمد و در این صغر ســن مانند اشخاص ســالخورده از محضر آن شــهر اقامت گزید .ده ســاله بود که پــدرش فوت بزگــوار بهره منــد می گشــت .در همیــن ایام به کــرد و فردی به نام میرزا یوســف خان قیم او شــد تحصیــل زبــان فرانســه پرداخــت و پــس از درس .دو ســال بعد میرزا یوســف خان نیز در گذشت و خوانــدن در آن مدرســه ،بــه خدمــت وزارت امور اموال پدر دهخدا به فرزندان یوســف خان رســید .خارجــه در آمد .ســال 1281شمســی هنگامی که در آن زمــان یکــی از فضــای عصر به نام شــیخ 24ســال داشــت،معاون الدوله غفاری که به وزیر غالمحســین بروجردی از دوستان خانوادگی دهخدا مختاری ایران در کشــورهای بالکان منصوب شــده کار تدریــس او را بــه عهــده گرفــت و دهخــدا بود ،دهخــدا را با خود به اروپا برد و اســتاد حدود تحصیالت قدیمــه را در نزد وی آموخت .وی مردی دو ســال و نیــم در اروپا و بیشــتر در وین پایتخت مجرد بود ،و حجره ای در مدرســه حاج شیخ هادی اتریش اقامت داشــت .وی در آنجــا فراگیری زبان (در خیابان شــیخ هادی کنونی) داشت که در آن به فرانســه و معلومات جدیــد را تکمیل کرد. 40 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 40 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 مراجعت دهخــدا به ایران مقارن بــا آغاز دوران مشــروطیت بود .حــدود ســال 1325هجری قمری (نهم خرداد 1286هجری شمســی) بــا همــکاری مرحــوم جهانگیرخــان و مرحــوم قاســم خــان ،روزنامــه صوراســرافیل را منتشــر کــرد .این روزنامــه از جراید معروف و مهم صدر مشــروطیت بــود .جذاب ترین قسمت آن روزنامه ستون فکاهــی بــود کــه بــا عنوان "چرنــد و پرند" به قلم اســتاد و بــا امضــای "دخو" نوشــته می شــد .ســبک نــگارش آن در ادبیات فارســی بی سابقه بــود و مکتب جدیــدی را در عالــم روزنامــه نــگاری ایران و نثــر معاصر پدیــد آورد .وی مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهــی طی مقاالت خود در آن زمان منتشــر می کرد .پس از تعطیلی مجلس شــورای ملی در دوره محمد علی شــاه ،آزادیخواهان ناچار از کشــور خارج شــدند .دهخدا نیز به اســتانبول و از آنجا بــه اروپا رفت. وی در پاریــس با عالمه قزوینی معاشــر بود. ســپس به ســوئیس رفت و در "ایوردن" سوئیس نیز سه شــماره از "صوراســرافیل" را به کمک میرزا ابوالحســن خــان پیرنمــا (معاضد الدوله) منتشــر کــرد .آنــگاه دوبــاره به اســتانبول رفته و در ســال 1327هجری قمری با مســاعدت جمعی از ایرانیان مقیــم ترکیه ،روزنامه "ســروش" را به زبان فارســی منتشرکرد. در دوران جنــگ جهانــی اول دهخــدا در یکی از روســتاهای چهارمحال بختیاری منــزوی بود و پس از جنــگ به تهران باز گشــت؛ از کارهای سیاســی کنــاره گرفت و به خدمات علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شــد .مدتی ریاســت دفتر (وزارت معارف، ریاســت تفتیــش وزارت عدلیه ،ریاســت مدرســه علوم سیاسی و ســپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاســی تهــران به او محول گردیــد ،تا این که ســه چهــار روز قبــل از شــهریور 1320و خلع ســلطنت رضاخان ،از ریاســت آنجا معزول شــد و از آن زمــان تــا پایان حیاتش بیشــتر بــه مطالعه و تحقیق و تحریر مصنفات گرانبهای خویش مشغول بــود .دهخدا گاه برای تفنن ،شــعر نیز می ســرود؛ امــا شــاعری حرفه اصلــی او نبــود .منظومه های معدودی از او توســط دکتر محمد معین گردآوری شــده اســت .دکتر محمد معیــن ،اشــعار دهخدا را بــه دو دســته تقســیم مــی کند که عبارتســت از:نخست،اشــعاری که به ســبک متقدمان سروده اســت و بعضی از آنهــا دارای جزالت (فصاحت) و اســتحکامی اســت که تشــخیص آنها از گفته های
درآمدزایی داشــته باشد. شــاید برای شــما هم جای ســئوال باشــد که چرا ایــن روزهــا این همــه کلیــپ راهی شــبکه های مختلــف ماهــواره ای می شــود آنهم بــا موزیک هایــی که بســیاری از آنها واقعاً حرفــی برای گفتن ندارنــد و صرفاً فرصتی برای نمایــش خواننده مورد نظر اســت .وحدانی با اشــاره به حضــور برخی از خواننــده هــا در ماهــواره و ارائه کارهای شــش و هشــت به ایــن نکته اشــاره می کند که بســیاری از خواننــده هــا بــه محــض اینکه یــک کلیپ در ماهــواره پخش مــی کنند به یکبــاره قیمت حضور آنهــا در مجالــس چندین برابر می شــود .او در این مــورد بــه خواننده ای اشــاره می کند کــه با وجود اینکــه در میان خواننده هــای مجالس به یک برند تبدیــل شــده امــا هر چنــد ماه یــک کلیــپ را با
نقطــه ای ممکن اســت آنهــا بــا محدودیت هایی رو بــه رو باشــند به لحــاظ اجــرا و کار به حضور نیروهــای انتظامــی و البته گاهی هــم خودجوش برســد .در این دســت از موارد وســایل گروه ضبط می شــود و بعد از کلــی جریمه و البتــه با گرفتن تعهــد و ...با جریمه نقدی به آنهــا بازگردانده می شود. اما این همه مشــکالت یک گروه موســیقی مجالس نیســت .وحدانــی به مواردی اشــاره مــی کند کــه حضــور در ایــن مجالــس را به یکــی از ســخت ترین کارهــای دنیــا تبدیل می کند« .در بســیاری از مراســم ها ما براســاس برداشــتی کــه از مجالــس و میهمــان هــا داریــم آهنگ های خود را بــرای اجرا در آن مراســم انتخاب مــی کنیم امــا گاهی بعضی
موسســه از هر
مجلــس اســت».
درآمد حضور یکی دو ساعته این خوانندگان در یک
مراسم عروسی برابری می کند با یک سانس اجرای خواننده های رسمی و مجاز در سالن های میالد.
هزینــه بــاال تهیه می کنــد و راهی شــبکه ها می کنــد تا بــا این روش نــه تنها همچنــان روی بورس باشــد ،بلکه به محض اینکــه کاری از او به اصطالح در مجالس هیت شــد او هم قیمت خــود را باالتر ببــرد( .حمیــد –ا) خواننده مورد نظــر که از همان ابتدا در مجالس حضور داشــت بعد از اولین کلیپ موفــق خودش قیمت حضور در مجالــس را از 700 هــزار تومان بــه 5میلیون تومــان تغییر داد. دیگــر خواننــده ایــن عرصه کــه ایــن روزها پول خوبــی از حضــور در مجالــس بــه جیب مــی زند (امید – ج) اســت کــه می گویند بــرای حضور در هر مراســم عروســی 10میلیــون تومــان دریافت می کند و البته حســابی هم ســرش شــلوغ اســت و هفته ای نیســت که دو یا ســه برنامــه برای اجرا نداشــته باشــد یا (م – اســدی) دیگــر خواننده ای کــه با یک کلیپ کــه آهنگ آن را یکــی از بهترین تنظیم کننده های ایران و برادرش برای او ســاختند توانســت یک شــبه به خواننده ای تبدیل شــود که مــی گفتند بــرای حضور در هر مراســم عروســی کمتــر از 15میلیون تومــان نمی گیرد. درآمد حضور یکی دو ســاعته ایــن خوانندگان در یک مراســم عروســی برابری می کند با یک سانس اجرای خواننده های رســمی و مجاز در ســالن های میــاد .البتــه بــدون دغدغه مجــوز و هــزار جور زحمت و تــاش برای گرفتن مجــوز و غیره.
مصائب یک مجلس گرم کن
از میهمــان هــا که حتی ممکن اســت در حالت عــادی نباشــند از مــا درخواســت آهنگی می کننــد که یا مــا تمرین نکرده ایم و یــا اص ًال در توانایی ما نیســت اجرای آن آهنــگ .به طور مثال در یکی از مجالــس یکی از میهمان ها از من درخواســت آهنگی محلی با گویشی خاص داشــت که نــه من و نــه هیچ یک از اعضــای گروه تا به حال بــا این گویش آهنگــی را اجــرا نکــرده بودیــم .از این ســت موارد گاهی باعث می شــود که کار حتــی بــه درگیری لفظــی و غیره هم بکشد». از وحدانــی در مــورد موسســات خدمــات مجالس و نحوه و شــیوه کارشــان می پرســیم «موسسات تشــریفات و یا خدمات مجالس معمــوالً بــا یــک ســری از خواننــده ها قــرار دارند .البته این قراردادها بیشتر شفاهی ا ست . طبــق عــرف خواننــده هایی کــه از طریــق این موسســات بــه مجالس دعــوت مــی شــوند بــرای اجــرای برنامــه 80درصــد از مبلــغ دریافتی موسســه را بر مــی دارنــد و 20 درصد هــم عادیی
خواننــده های مجالس هم مانند هر شــغلی برای خود استرس و مشــکالتی دارند .در هر جایی و هر 39 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
39 Kheradmand
مصائب یک مجلس گرم کن رضا جوکار پای ثابــت تمام میهمانی ها و مراســم عروســی هستند .می خواهد عروســی در سالن باشد در باغ یا منزل شــخصی .برای آنهایی که بــزن و بکوب در عروســی و تولد و غیره یک اصل مهم اســت ،گروه موزیک که از آن به اشــتباه به عنوان گروه ارکســتر یــاد می شــود یکــی از بخش های مهــم و دغدغه هــای اصلــی تــدارک مراســم اســت .همــه لذت عروســی و مراســم را به گروه موزیک آن می دانند. شــما هر چقدر هم که برای مراســم عروسی خود هزینــه کنیــد اگر گــروه موزیــک شــما نتواند به اصطــاح مجلس شــما را گــرم کند و شــب خوبی را برای میهمانان بســازد در واقــع انگار کاری انجام نداده اید و به چشــم کســی نمی آیــد .نیازمندی هــای روزنامه را که نگاه مــی کنی وقتی به صفحه خدمات مجالس می رســی انواع و اقســام آگهی هایــی را مــی بینی با عنــوان گــروه هنری و موزیک مجالــس .از 200هزار تومان گرفته تا قیمت های چنــد میلیونی هزینه ای اســت که گــروه هــای موزیک بــرای یــک اجرای دو ســه ســاعته از شــما می گیرند تا در حد وســع شــان گرمابخش مجالس شــما باشند. بــا آقای وحدانــی یکی از خواننــدگان قدیمی این صنف که ســال هاســت خــاک صحنه این مراســم ها رو خــورده و حاال برای خــودش مدیر برنامــه ای هــم دارد و البته چند ســالی می شــود کــه فقــط در تاالرها و هتــل ها به اجــرای برنامه مــی پردازد دربــاره چگونگی ورودش بــه حرفه ای پرســیدیم که در اصطالح عامیانه به آن خالتور می گوینــد و قدیمی تر ها بــه آن مطرب.
عشق به خوانندگی مهندس و غیره نمی شناسد
کــه صدای خوبی هم داشــتند و البته پشــتوانه ای به لحــاظ مالی برای تولید آلبوم نداشــتند در پیش گرفتنــد .راهی که البته برای رســیدن بــه پول زیاد در آنهــم باید پشــتوانه مالی خوبید اشــته باشــی، مگــر اینکه صرفــاً به فکر امرار معاش باشــی.
ستاره ای که از مجالس شروع کرد
وحدانــی بــه زمانی اشــاره می کند که بســیاری از خواننــده های نســل اول پاپ هــم از همین راه به تولید آلبوم و حضور در صدا و ســیما رســیدند. از اجراهــای (ش -ع) خواننــده ای که بعدها راهی
خــارج از کشــور شــد و (ا-ک) خواننــده ای کــه صدایش بی شــباهت بــه یکی از خواننــدگان قبل از انقــاب و لس آنجلســی نبــود گفت کــه اولی اســتعدادش او را به یک ســتاره در موســیقی ایران تبدیل کرد و دومی هم توســط یکی از آهنگسازان در یک مجلس عروســی کشف شــد و بدون تست خواننده صدا و ســیما شــد. اگرچــه گفته مــی شــود بســیاری از خوانندگان رســمی پاپ همین حاال هــم .......افتخار میهمانان را میهمــان می کنند.
بســیاری از خواننــدگان و نوازندگان ایــن گروه ها نســبت به این واژه حساســیت دارند« .من حقیقتاً احســاس خوبی نســبت به خالتور نــدارم و همان کلمــه مطــرب را ترجیح می دهم ،چــرا که مطرب از طــرب می آید و معنی شــادی می دهد .مطرب یعنی اســم فاعل طرب؛ یعنی شــادی آور و به نظر من شــاد کردن مردم هم زیباســت».
هزینه یک گروه موزیک آبرومند
در مورد هزینه یک گروه موســیقی نســبتاً خوب از او می پرســیم و اینکه چطور برای این دســت از گــروه هــا قیمت گذاری مــی شــود« .تقریباً هیچ قیمــت مشــخصی بــرای این دســت از گــروه ها در دســت نیســت .بعضــی از گروه هــا که هنوز در ابتدای راه هســتند برای کســب تجربه و البته اینکــه معرفــی شــوند حتی بــا مبلــغ 100هزار تومــان هم شــاید راضی به اجرای برنامه شــوند. اما اگر کســی یک گــروه موســیقی آبرومند با دو خواننده مناســب و یک نوازنــده کیبورد و گیتــار بخواهد ایــن هزینه تقریبــاً 3میلیون تومــان می شــود» .از او می پرســیم مبلغی که خــودش بــرای اجرای مراســم مــی گیرد چه قدر اســت «البته بحث مــن جزو انجمن هنرمندان سرگرمی های نمایش هستم و مدیر برنامه دارم هر ســال طبق قول و قرار شــفاهی که بیــن من و مدیر برنامه هایم اســت یک رقمی برای یک ســاعت اجــرای برنامه تعیین می شــود. امــا خارج از برنامــه هایی که از طریــق او به من معرفــی می شــود من بــه همراه یــک خواننده و یــک نوازنده کیبــورد و یک سیســتم صوتی و یک رقــص نور یــک میلیون تومــان می گیرم کــه البته رقص نور و اجاره سیســتم صوتــی 200هزار تومان برای ما هزینه دارد» .از او می پرســیم چرا نســبت بــه ســایر همکارانــش مبلغ کمتــری بــرای اجرای برنامــه در نظر گرفتــه که می گویــد «رقابت زیاد شــده و اگر شــما اسم نباشــی در این کار ،برنامه را کس دیگری ممکن اســت بــا 100تومان پایین تر و حتــی با امکانــات بهتر برای خــود کند».
وحدانــی در جــواب این ســئوال که چه شــد به ســمت ایــن حرفــه رفتی مــا را مــی برد به ســال هایی کــه او تمام تالش خود را بــرای ورود به صدا و ســیما کرده بود اما هر بار نتوانســته بود از میان فیلترهــای آن زمــان صدا و ســیما بگــذرد و البته 10تا 20میلیون برای هر اجرا دلیــل اصلی آن را هم شــباهت صدایش به یکی از در فضای موســیقی بســیار از خواننده ها هستند خواننده هــای قبل از انقالبی (ع) مــی داند .او که مهندس صنایع غذایی اســت و در شرکت خصوصی خالتور یا مطرب؟ کــه راه خــود را به رغم شــهرت نصــف و نیمه ای مشغول به کار اســت بعد از همان ابتدای دهه 70از وحدانــی در مــورد احساســش در مــورد واژه که به ســبب همیــن آهنــگ های مجلســی و به و البته در فضایی که حتی در صدا و ســیما هم جز «خالتــور» مــی پرســیم .واژه ای کــه از یک کلمه اصطالح شــیش و هشــتی دارنــد پیدا کــرده اند و ســرودهای انقالبی فضایی برای کار موســیقی آنهم روسی گرفته شــده و اینگونه معنی شده؛ موسیقی حضــور در مجالس و میهمانی ها را حتی به گرفتن از نــوع پاپ نبــود راه مجالــس را در پیش گرفت .بی ارزش و ســطح پایین و سرگرم کننده .واژه ای که مجــوز ترجیح می دهند .برای آنهایی کــه .............. این همان راهی اســت که حتی بســیاری از آنهایی بــه گروه های موزیک عروســی اطالق می شــود و کــه می تواند به اندازه یک خواننده مســتعد مجاز 38 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 38 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
محرومیت چندین ســاله میلیون ها آدم از شــنیدن صــدای داوودی یک اســتاد بی نظیر. به قول «اردشــیر کامکار»« ،محمدرضا شــجریان» خواننده بزرگی اســت که در این ســال ها ،هنر بی عیــب و نقصی را از خود ارائه داده اســت؛ از ریتم و لحــن گرفته تا ارائه تحریرهای متنوع و پیچیده و تلفیق شــعر و موســیقی؛ اما نقش او در هنر ایران فراتــر از یک آوازخوان اســت؛ او به همــراه تعداد زیادی از هنرمندان ســبب شــدند تا موسیقی ایران بــا وجــود تمامــی مشــکالتی که از سر گذارنــد ،همچنــان بتوانــد بــه حیــات و موجودیــت خــود پاســخ دهــد .جهان بینی منحصر به فرد، اســتفاده به موقع از خالقیــت هــا و نگاه تحلیلی بــه نیازهای اجتماعی هستند که مــی توانند نــام یک نفر را تــا این حد بر ســر زبان ها بیندازند و برای مدتی طوالنی بر صدر بنشــانند .او هیــچ گاه آموختن را کنار نگذاشــت. محمدرضا شجریان نــه تنهــا از همــه کارهایــی کــه مــی توانســت بــه هنــر آواز آســیب بزنــد دوری کــرد بلکــه در عرصــه فعالیتش که همان هنر موســیقی اســت کارنامه ای از خود برجای گذاشت کــه بــه جــز نیکی نمــی تــوان دربــاره نتیجــه آن ها گفت. محمدرضا شــجریان یکی از معدود چهره های هنری اســت که توانســته در همــان زمــان زنــده بودنش هــم به تاریــخ راه یابــد و نه رایــت اعــام کرد که دیگــر اجازه پخش صــدای او تنها قله آواز ایران شــود که شــمایش از موســیقی را ندارند .رســانه ملی ،سال هاســت که بزرگ ترین فراتــر رفتــه و بــه عنــوان چهــره ای آزادی خــواه ناقــض حقوق هنرمندان اســت و «شــجریان» تنها شــناخته شــود .او فخر این فرهنگ شــده است و معتــرض آن -تاکنــون -او ما تاکید کــرد «ربنا»یش بســیاری از مردم حتی آنانی کــه مخاطب حرفه ای هدیه ای اســت بــه ملت ایــران که مشــمول این صدایش نیســتند ،قامت سیاســی -اجتماعی اش را خواســته نمی شــود (دعایی که آن نیز سال هاست دوســت دارند .هر چنــد که او خودش را سیاســی کــه دیگــر پخــش نمــی شــود ).او در توضیح این نداند و بارها بگوید« :من سیاســی نیستم ،معترض کارش در گفــت و گویی توضیح داد« :صدا و ســیما 37 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 37 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 سیاســت بد هســتم». ایــن داغ آن زمانــی پررنــگ تــر می شــود که به این مســئله توجه کنیم در این ســال ها ،هیچ کس دلیل مشــخصی برای ممنوع الــکاری او اعالم نکرد و هــر کــس حــدس خــودش را زد؛ مثــا گفتند او خودش مانع پخش صدایش از صدا و ســیما شــده اســت و عجــب دروغ بزرگی .او تنها ســال ها قبل از آن انتخابات جنجالی ریاســت جمهوری در نامه ای بــه صــدا و ســیما به دلیــل عــدم رعایت کپی
بقیه در صفحه 56
حتــی یک ریــال هم بــرای تهیــه ایــن آهنگ ها خرج نکــرده بود. مــن همــه آهنگ ها را بیــرون از محیــط صدا و ســیما خوانده بــودم .این کار عــدم رعایت حقوق مــن بود .هرچه پیغام می فرســتادم بــاز هم گوش نمــی کردنــد .همــه فکر مــی کردند مــن صبح تا شــب در تلویزیون خوابیده ام و بــرای آنها کار می کنم .اینها ســبب شــد برای دکتر الریجانی نامه ای بنویســم و در آن نامه عنوان کــردم که با خون دل این هنــر را به اینجا رســانده ایــم .ایــن نوارهــا را بــا خــون دل تهیــه کــرده ایم. شــما اجــازه پخــش اینهــا را بــا تغییراتی که در آنهــا داده اید، نداریــد و از ایشــان خواســتم که دستور بدهنــد ایــن نوارها پخش نشــود( .ضمنا در ســال 565نیز به دلیــل ابتذالی که در پخش موســیقی در رادیــو و تلویزیــون آن زمــان انجــام می شــد ،نامــه ای بــه مدیــر تلویزیــون وقــت نوشــتم و از او خواســتم کــه دیگــر کارهــای من و صدایــم را پخــش نکنند .من همیشــه بــا هنــر مبتــذل مخالــف بــوده و هستم ) . در آنجــا گفتــم فقــط اجــازه پخش ربنــا را داریــد .زیرا بــرای افطــار مــردم آن را خوانــده ام. موضــوع تمام شــد ولــی بعــد از چنــد وقــت دیــدم دوباره ایــن کار را انجام می دهنــد .ایــن اواخر من دیــدم که ســرود «ای ایران ای ســرای امیــد» که مربوط به کنســرت مــا بود و ربطی به تلویزیون نداشــت را در مناسبت های مختلــف آن را پخش می کنند کــه هیچ ربطی بــه مفاهیــم خــود آن تصنیف هم نــدارد .این کار مربــوط به ســال 57و 58اســت و مربوط به االن نیســت .به هر حال من شــکایت کردم و حــق هم به من داده شــد و البتــه گفته اند
زخمی یک ملت حنجره ِ
سمابابایی
حــاال درســت 23ســال از آخریــن حضــور « محمد ر ضــا در شــجریان» تلویزیــون مــی گذرد و 9ســال از آخریــن حضــورش روی صحنــه کنســرت. هشــت ســال از
آخریــن آلبومــی کــه منتشــر کــرد و همین تعداد سال از آخریــن بــاری کــه «ربنا»یــش از صــدا و ســیما پخــش شــد .حاال اما درســت دو ســال اســت از آغــاز بیمــاری او می گــذرد .دو ســالی که برای دوســتداران او و هر آنکسی کــه دلش بــرای هنــر این ســرزمین می تپد ،ســخت گذشته اســت .بسیار .مثال همیــن هفته گذشــته کــه دوبــاره شــایعه ای دهــان بــه دهــان چرخیــد و بــه فضــای مجــازی راه یافــت کــه بیمــاری او رو به وخامت گذاشــته ،لحظــات دشــواری بــر میلیــون هــا ایرانی گذشــت تا ایــن کــه نــوه اش -آوا مشــکاتیان -و روابــط عمومــی شــرکت دل آواز خبــر را تکذیــب کردنــد و خیلی ها نفســی بــه آســودگی کشــیدند. همین دو ســال پیــش بود که اســتاد آوازخــوان ،چند دقیقــه ای بعد از تحویل ســال نو رو به دوربین نشست و با چشمانی پرامیــد و بــا ادبیاتــی خوش گفــت« :من با یک میهمان 15ســاله ای ســال هاســت که آشــنا هســتم و دیگر با هم دوســت شده ایم و االن هــم من به خاطــر همان اینجا ایســتاده ام .امیــدوارم بــا ایــن میهمــان بتوانیم بــه تفاهم برسیم ان شــاءالله .به تفاهم که رســیدیم ،راه می افتم می آیم به ســراغ شــما هم میهنــان عزیزم و کارهای هنــری ام را دنبــال خواهم کرد . «بیضایــی» آن روز را روزی دانســت که دشــمن عشــق پیروز شــد و غم به نوروز آمد .در این میان هم بســیاری از شخصیت های هنری و دانشگاهی و حتی سیاســیون طــراز اول در صفحــات مجازی خــود یا در معدود رســانه هایی کــه در ایام نوروز به فعالیــت شــان ادامه مــی دادنــد ،ارادت خود را به خســروی آواز ایران نشــان دادنــد .از وزیران
36 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
بلندپایــه گرفتــه تا نماینــدگان مجلس و بســیاری دیگــر ،تا پرونده ممنوع الکاری خســروی آواز ایران بیش از پیش پیچیده شــود و این ســوال شکل گیرد کــه« :با این میزان ارادت و عالقه ای که به اوســت، پــس چرا امــکان برگــزاری برنامه توســط او وجود ندارد؟ حاال عید که بیاید ،درســت دو ســال اســت که خیلــی ها در انتظار همین هســتند. درســت اســت که او برگشــته؛ امــا صحبت های اخیر پســرش -همایون شــجریان -در مصاحبه اش با شــبکه یورونیوز ،ایــن امید را دســت نیافتنی تر از قبــل کرده اســت؛ اما آدمی اســت دیگر ،به امید زنده اســت .بــه این که یک روز دوبــاره مهم ترین هنرمنــد معاصر ســرزمینش را روی صحنــه ببیند. راســتش را بخواهید در هنر این مــرز و بوم ،کمتر هنرمنــدی را می تــوان چــون او یافت کــه تا این اندازه ســتایش شــود و تا این اندازه با مخالفت رو به رو باشد. بســیاری از هنرمنــدان دیگــر هــم بودنــد کــه ناگزیــر به کوچ شــدند ،ســال ها ســکوت کردند و بســیاری شان در ســکوت هم خاموش شــدند؛ اما هیچ کدامشــان چون «محمدرضا شــجریان» تا این انــدازه بر هنر و مردمانشــان تاثیرگــذار نبوده اند. هنرمند 77ســاله که آثار گرانبهای بســیاری را خلق کرده ،گاه خودخواســته و به خاطر شــرایط موجود از فعالیــت کناره گرفت و بیشــتر مواقع صدایش را در حصــر کردند ،درســت مثل 8ســال گذشــته که به رغم تمایــل خودش و چراغ ســبز دولت «تدبیر و امیــد» اجــازه برگزاری کنســرت را بــه او ندادند. صحبــت از ممنوع الــکاری ،آن هــم وقتی مهمان ناخوانــده به قول خــودش پانزده ســاله دوباره در وجودش خانه کرده اســت ،شــاید دیگــر ضرورتی نداشــته باشــد؛ اما سرنوشــت هرچه بــرای او رقم بزند -کــه آرزومندیم بهترین ها باشــد و رهایــی از این مهمان ناخوانــده -روزگار خواهد مانــد و تاریــخ به عنوان قاضی عادل ســخت گیری که یادش خواهدماند ،بزرگ ترین چهره موســیقایی این کشــور ،ســال ها ممنــوع الکار شــد و به قول یار دیرینش -حســین علیزاده -همــان روزهایی که انــرژی مردمانــش را از او گرفتند ،دچار افســردگی شــد و خودش را تســلیم بیماری کرد .نت ســکوت امــا زیبنده هیچ هنرمندی نیســت ،علی الخصوص هنرمنــدی که به گواه رســانه های جهــان ،یکی از مهم ترین هنرمندان موســیقی جهــان و یکی از 50 صــدای برتر جهان اســت .زمــان می گــذرد و این روزها هم که آغشــته از غم و مصیبت و خشــونت اســت ،خواهــد گذشــت -و چه خــوب -امــا داغ
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
36 Kheradmand
ی احترامی را از هم تفکیک میکند لحظه ای است که فرد بجای مرزی که احترام و ب «ارائه نظر» ،با ذهنیت «پیش بردن نظر» بر سر میز مباحثه مینشیند. بخواهیــم به ریشــه یاب ی ایــن موضوع بپردازیم ســر از رفتار هــای تنبیهی که در دوران کودکــی از طــرف خانــواده ،مدرســه ،و جامعه بر انســان ها تحمیل شــده اســت ســر در خواهیم آورد .از دید من انســان ی که خطا نکند به منزل ٔه آن اســت کــه در ترس زندگ ی میکنــد .جایگزینی کلمه و یــا دو کلم ٔه «حتمی الخطــا» بــا «جایز الخطــا» این ذهنیت را در انســان ها رشــد میدهد که خطا کــردن ربطی به جایــز بودن یا نبودن نــدارد! خطا امری اســت «حتمی» که از بــدو قابلیت حرکت در انســان آغاز و تا لحظه ای که مغز ،زبان ،چشــم ،گوش، و دیگــر اعضای بــدن کار میکنند خطا نیز آنها را همراهــی خواهد کرد .حتمی الخطــا بودن انســان دلیلــ ی برای راحت خطا کردن نیســت .به هــر حال نظم زندگ ی فردی و اجتماعی مســتلزم کاهش خطا اســت .اما ،فلسف ٔه حتمی الخطا بودن انســان باعث میشــود کــه ذهنیت دفاعــی تبدیل به ذهنیــت اصالحی بشــود .این موضوع در مباحثه نیز تاثیرگذار اســت ،زیــرا طرفین مباحثه نیازی بــرای دفــاع ب ی دلیل از نظــرات خود نخواهند دیــد و ذهن ی بازتر بــرای پذیرا بودن نظرات متفاوت خواهند داشــت .بنابراین ،قبول کردن اشــتباه (به شــرط آنکه توســط اســتدالل ثابت شــود) یک ی دیگر از اصول مباحثه کردن اســت.
اصل :۵شنیدن
یک ی از وظایف طرفین مباحثه شــنیدن و تالش بــرای فهمیدن نقطه نظرهای یکدیگر میباشــد .درواقع بحث بین دو نفر شــامل )۱ارائ ٔه نظر مســتدل خود، و )۲شــنیدن نظر مستدل طرف مقابل میباشــد .اما در بسیاری از مواقع فقط شــاهد آن هســتم که افــراد یا در حــال ارائه نظر خود هســتند و یــا در حین صحبــت های طرف مقابــل به فکر حــرف های ی که می خواهنــد بگویند می باشــند .شنیدن یک هنر اســت که نتیج ٔه آن فهم و درک نقطه نظرهای دیگری میباشــد .صرفا رســیدن یک ســری امواج صوتی از دهان شــخص ی به گوش ما را نمیتــوان شــنیدن نامید ،بنابراین ،هر دو طرف مباحثــه باید تمام تالش خود را برای شــنیدن و بهتر فهمیدن دیگری داشــته باشــند تا بتوانند با درک درست تــری نظرهای مقابل را قبــول و یا رد کنند.
کــه از ایــده ای دفاع میکنــد )۱بتواند با توجــه به ارائه فرضیه های درســت و قابــل قبول نتیجه ای مســتدل را ارائــه دهد ،و )۲بتواند بــه تمام چالش ها و پرســش های ی که از طرف مقابل مطرح می شــوند بطور مســتدل پاســخ گو باشــد .تنها در این شــرایط اســت که میتوان به یک قضاوت درســت از اینکه آیا شــخص توانســته از موضع و نظر خــود دفاع کند یا خیر دســت یافت.
اصل :۹تعلیق قضاوت
در صورتــی که هــر دو طرف مباحثه چه بطور یکســان بتواننــد و چه بطور یکســان نتوانند از نظر و موضع خود با اســتدالل ها و شــواهد درســت دفاع کننــد قضــاوت در مورد موضوع مــورد بحث را باید موقتــاً تعلیق کرد.
اصل :۱۰تجدید نظر
و در آخــر بایــد به این نکته توجه داشــت که قضــاوت در رابطه با اینکه چه کســ ی توانســته بهترین اســتدالل را برای موضوع مورد بحــث ارائه دهد نباید مطلــق و ابدی باشــد و می تواند از طــرف افراد جدید با ایــده های جدید تر مجدد به چالش کشــیده شوند. اصولــی کــه در ایــن مقالــه خواندید درواقــع بیانگــر اهمیت وجــود یک چارچوب درســت در مباحثه اســت که هــر دو طرف بحث بایــد به آنها مقید باشــند .این چارچوب نه تنها مســیر رســیدن به حقیقت و اطالعــات جدید را همراه میســازد ،بلکه فضای ســالم و امنی را برای
اصل :۶پاسخگو بودن مدعی
در مباحثــه شــخص ی کــه موضوعی را نخســت مطــرح میکند و یا بر ســر صحــت و یا عدم صحــت موضوعی ایده هــای جدیــدی را وارد بحث میکند ایــن وظیفــه را دارد تا پاســخگوی هر ســئوال ی که از طرف مقابــل مطرح می شــود باشــد .درواقع هر نقطــه نظری کــه در مباحثه مطرح می شــود تقریبا همیشــه بــا نظراتی ضد مواجه خواهد شــد کــه هرگونه طفره رفتن از پاســخ گویــی به پرســش های احتمال ی شکســتن یکی ازاصول مباحثه تلق ی میشــود کــه میتواند بــه اتمام مباحثه منجر شــود.
اصل :۷چالش و پاسخ
هماننــد اصل ششــم کــه در رابطه بــا موظف بــودن به پاســخگویی به هر پرسشــی بود ،در اصــل هفتم نیز مطرح کنند ٔه موضوع بایــد آمادگی به چالش کشــیده شــدن از طرف مخالف خود را نیز داشــته باشــد .به چالش کشــیده شــدن ممکن اســت در قالب پرســش هــای انتقــادی نیز مطرح شــود که چه بســا دریچه ای را برای دریافــت اطالعات جدید باز کند .بنابرایــن ،پذیرا بودن هرگونــه پرســش و چالش بســیار در نزدیک کــردن طرفین بــه حقیقت نقش مهم ی را دارد.
اصل :۸قضاوت
طــرح موضوعــات پیچیــده تر مهیا می ســازد. بــار دیگر نــوروز را به هم ٔه شــما خوبــان تبریــک عــرض میکنــم و امیدوارم که امســال سرشــار باشد از شــادی و سالمت ی برای شــما عزیزان.
در مباحثــه موضوع مورد بحث زمان ی حل شــده تلق ی خواهد شــد که فردی 35 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 35 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
ده اصـل در مبـاحثـه فرشید رشیدی فر f a r s h i d r a s h i d i f a r. c o m rashidifar@hotmail.com
بــا درود و تبریــک نوروز به تمام شــما خوانندگان گرامی .امید ســال ی همراه با شــادی و ســامت ی را برای همه شــما دوستان دارم. تصور بســیاری از انســان ها بر این اســت که «بحث کردن» جز اینکه باعث اختــاف و دلخوری بین افراد بشــود ثمر ٔه دیگری نــدارد .حتی در محاوره های روزمــره و در نوشــته ها نیــز کم و بیش می شــنویم و می خوانیــم که از دو کلم ٔه «بحث و جدل» به کرات در کنارهم اســتفاده میشــود .در واقع دو کلمه ای کــه کامــا به منظــور دو هدف کامــا جداگانه باید اســتفاده شــوند با در کنــار هــم قرار دادن آنها معنــ ی و هدف یک ی را به کل از بیــن برده ایم .بحث تبادلی ســازنده بیــن دو نفر اســت که با اســتدالل ،منطق ،حقیقــت ،برهان، نظریــه ،فرضیات ،و ســاختار خاص ی همراه اســت و ریشــ ٔه آن عقالنی اســت. از طرفــ ی دیگــر جدل ارتباطی اســت بیــن دو نفر که بــه منظورهای مختلف اعــم از مذاکره ،معامله ،ترغیب ســاختن شــخص ی برای انجــام کاری و امثالهم اســتفاده مــی شــود و جایی در جلســات مباحثه ندارد .بســیاری از جلســات مباحثه که چه حضورا و چه در تلویزیون شــاهد آن هســتیم نشــانگر آن است کــه بســیاری از مردم در چگونگ ی و روش مباحثه نیاز به آمــوزش دارند ،زیرا در اکثر مواقــع مباحثه به مجادله تبدیل میشــود و هیچگونه حقیقتی از موضوع اســتنتاج نمیشــود .در این مقاله به یک مــورد بحــث الزاماتــی کــه در مباحثه باید ســر ی رعایت شــوند اشار ٔه مختصــر ی کــرده ام کــه امیــد دارم شروعی باشــد بــرای حفــر کــردن بیشتر در این مو ضــو ع کــه بتوانیــم توسط این وســیل ٔه قــوی (عقــل) بــه حقایقی که در ایــن دنیا وجود دارنــد دســت پیــدا کنیم .
اصل :۱جستجوی حقیقت
بــا توجه به تمایــزی که بین مجادلــه و مباحثه قائل شــدم میتوان بــه این نکت ٔه بســیار مهم رســید که تنها هــدف مباحثه رســیدن به حقیقت اســت .در مباحثه هر دو طــرف باید بــا توجه بــه نظرهای مســتدل و خردگرای قابل دفاع بدنبال حقیقتی باشــند که چه بســا در نزد هیچ کدام از آنها نیســت .بنابرایــن ،ارائه دیــدگاه های متناوب
34 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
حــول یک موضــوع مــی تواند برای کشــف حقیقت بســیار مثمر ثمــر واقع شــود .مــرز بین مباحثــه و مجادله بســیار باریک اســت بطوریکــه هر لحظه امــکان اینکه مباحثــه به مجادله تغییر شــکل دهد وجــود دارد .درنتیجه ،آگاه بــودن بــه «هدف مباحثه» در حیــن مباحثه می تواند ما را در مســیر حقیقت هدایت کند.
اصل :۲احترام
هرچند احترام گذاشــتن به کلیت انســان (فردیت ،نظر ،بــاور ،و غیره) کمال تمــدن و همزیســت ی را به ارمغان میــاورد ،اما نباید این واقعیــت را کتمان کرد کــه بســیاری از انســان هــا در هنگام مباحثــه با پافشــاری بیش از انــدازه بر نظــر خــود مباحثــه را تبدیل به مجادلــه می کننــد .درواقع بــ ی احترامی می توانــد یکــ ی از ثمره هــای مجادله باشــد ،اما هیچــگاه ثمر ٔه مباحثه نیســت. مــرزی کــه احتــرام و ب ی احترامــی را از هم تفکیــک میکند لحظه ای اســت کــه فــرد بجای «ارائــه نظر» ،با ذهنیت «پیــش بردن نظر» بر ســر میز مباحثه مینشــیند .همانطور که پیشتر نوشــتم ،در مباحثه قرار اســت نظر فقط ارائه شــود ،هرچند بســیار محکم بایــد نظر خــود را ارائــه داد امــا از طرف ی دیگر بایــد شــنونده و پذیرای نظرات متفــاوت نیز بود .همچنین بایــد توجه کرد که منظور از "محکم" ارائه دادن نظر شــواهد و اســتدالل های قوی اســت که فرد در توشــ ٔه خــود دارد نه صدایی بلنــد و کلماتی تند و نامفهــوم .از طرف ی دیگر شــخص ی که شــنوند ٔه نظری متفاوت و مخالف اســت باید بین فــرد و نظر او فرق قائل شــود ،بدیــن معن ی که هیچگاه نباید فردیت شــخص مقابــل را زیر ســئوال ببــرد ،اما نظــرات او را می توانــد با ارائه اســتدالل و شــواهد قوی به چالش بکشــاند .رعایــت همین چند نکته می تواند محیط مباحثــه را همراه با احترام و رشــد همراه سازد.
اصل :۳استدالل
در مباحثــه اصــوال دو اتفاق رخ میدهــد .یا نظر و موضع یکــ ی از افراد مورد قبــول طرفیــن بحث واقع میشــود ،و یــا نظر و موضــع او به چالش کشــیده میشــود .به چالش کشــیده شــدن یک نظر و موضع باعث ارائه بهترین برهان و اســتدالل هایــ ی خواهد شــد که هر دو طــرف بحث آن را مناســب و مکفی بــرای رســیدن به یک نتیجــه گیری دقیق بداننــد .از طرف ی دیگــر ،قبول کردن یــک نظر و موضع بیشــتر جنبــ ٔه موقتــی دارد و صرفا به منظور فهــم و درک بیشــتر طرف مقابــل صورت میگیــرد .ارائه بهترین اســتدالل شــرط اصل ی در مباحثــه میباشــد کــه طرفین مباحثه بــا در نظــر گرفتن یک ســری مالک ها مباحثــه را در چارچوبی درســت پیش خواهنــد برد .این مالک هــا را به چهار بخش زیر تقســیم کرده ام: )۱اعالم صریح و روشن موضع ،ادعا ،و چالش )۲ارائه استدالل های ی که مربوط به بحث خاص باشند )۳ارائه استدالل های حقیق ی که مورد توافق طرفین باشد ،و )۴ارائه استدالل های ی که از آنها بتوان به نتیجه صادقانه ای رسید باید توجه داشــت که ارائه شــواهد اشــتباه و یا گمراه کننده ،یا امتناع از ارائه اســتدالل در رابطه با موضع و نظر ارائه شــده باعث شکســتن این اصل میشود و بــه عبارت ی مباحثه در آن لحظه به پایان میرســد.
اصل :۴حتمی الخطا
بســیاری از مــا انســان ها ترس بســیار عمیقــی از اشــتباه کردن داریــم .اگر
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
34 Kheradmand
33 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
33 Kheradmand
32 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
32 Kheradmand
ســفید را بــه دور مچ عــروس و داماد مــی پیچند. اگر این نخ تا ســه روز از دســت آنها خارج نشــود، خوشــبختی شــان حتمی ست.
فراوانــی نعمت اســت .هیچکس این روبــان ها را نمی بینــد تا انتهای مراســم که عروس آنهــا را به داماد نشــان می دهد.
در مکزیــک 3 ،روبان رنگی بــرای عروس خوش در ایتالیا ،عــروس بادام های رنگی به میهمانان هدیه می دهد شانسی می آورد مراسم عروســی مکزیکی ها بسیار مذهبی است. در این مراســم عروس لباسی ســفید به تن می کند اما خوش شانســی او با رنگ هــای دیگری رقم می خــورد .در واقع عروس 3روبــان به رنگ های قرمز،
بســیاری از عروس های ایتالیایی مراســم ســنتی قبــل از عروســی را به جا می آورند تا خوشــبختی و بــاروری بــه آنهــا روی آورد .به عنــوان مثال در شــب قبل از عروسی ،عروس لباســی سبز رنگ به تن می کنــد و تــا فردای آن روز از دیــد داماد دور می ماند و ســعی می کند ایــن زمــان را بــا خانواده اش بگذرانــد .عالوه بر آن، او هدیه هــای کوچکی را بــه میهمانانــش می دهد تــا خوشــبختی بیشــتری را از آن خــود کننــد .این هدیــه ها شــامل کیســه هــای کوچکی اســت که داخــل آن بــادام هایــی بــا روکش شــکالت رنگی وجــود دارد .آنها معتقدند کــه تعــداد این بــادام ها بایــد فــرد باشــد( 7یــا 9 عــدد) تا بــد اقبالــی را از خــود دور نمایــد .اگر به طور تصادفی تعداد بادام هــا زوج شــود ،از میــزان خوشــبختی آنهــا کاســته می شــود.
در عروسی های ویتنام، همه چیز بــه رنگ قرمز است
در عروســی های ویتنام خبــری از رنــگ ســفید نیســت .در واقــع رنــگ قرمــز اســت که ســمبلی از خــوش شانســی مــی باشــد .به همین دلیل در مراســم آنها ،تمــام لباس ها ،دکوراســیون و وسایل عــروس بــه رنــگ قرمــز طراحی شــده است .حتی هدیه هایــی مانند میوه، کیک ...کــه خانواده داماد به خانه عــروس می برند، در کاغــذ کادویــی قرمــز پیچیده شــده است که همگی نشــانه ای از خوش برتریــن هــا اقبالــی اســت.
زرد و آبــی را بــه طور پنهانی به لبــاس های زیرش گــره می زند که هر کــدام نمادی از عشــق ،پول و 31 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
31 Kheradmand
نماد خوششانسی در جشن عروسی مناطق مختلف جهان به مناسبت ایام نوروزی ترجمه از پردیس بختیاری
روز عروســی ،یکی از مهمتریــن روزهای زندگی هر فــردی اســت .زوج هــا در چنیــن روزی همه تــاش شــان را می کننــد تا بــر خوشــبختی خود بیافزاینــد .در ســنت هــای مختلــف جهان ،خوشبختی سمبل های مختلفی دارد ،به عنــوان مثال در مکزیک روبان رنگــی یــا در تایلند نخ ســفید تعیین کننــده خوشــبختی اســت .اگر شــما هــم دوســت دارید که با نمــاد خوش شانســی در جشــن عروســی مناطــق مختلــف جهان آشــنا شــوید ،در ادامه مطلــب با مــا همراه باشــید.
در چیــن ،تاریخ عروســی حرف اول را مــی زند
در عروســی های چینی ،تاریخ حرف اول را می زند .در واقع تاریخ عروســی است که خوشبختی یا شکست زوج ها را رقــم می زند .اگــر زوجی در انتخاب تاریــخ اشــتباه کننــد ،زندگی خوشــی نخواهند داشــت یا برعکــس ،اگر روز عروســی شــان را در تاریخی درســت برگــزار کننــد ،زندگی مشــترک خوبی را تجربــه خواهنــد کــرد .امــا از کجا تشــخیص می دهنــد که چــه تاریخی درســت و چه تاریخی اشتباه است؟ در واقع آنها قبل از تعیین تاریخ عروســی، نــزد فالگیــر ،راهــب چینی یا ســتاره شــناس می رونــد تا مطمن شــوند که تاریخ عروســی شان خوشــبختی آنها را تضمیــن می کند .آنچــه در تعیین این تاریخ موثر اســت ،تاریــخ تولد عروس اســت .از ایــن رو برخــی از روزهــا و ماههــای ســال شــانس بــا او نیســت و بهتــر اســت کــه از برگزاری مراســم عروســی در آن روزها ،خودداری کنند.
در هنــد ،باران نشــانه خوشــبختی ا ست
خوشــبختی عروس و داماد اســت .در هند ،دست در اسپانیا ،کراوات داماد شانس می آورد
و پــای عــروس را با حنا رنگ مــی کنند و معتقدند کــه هر چــه رنــگ جوهــر پــر رنــگ تر باشــد، خوشــبختی بیشــتری را به همراه خواهد داشــت اما این خوشــبختی بــا بارش باران کامل می شــود، بــه طوری که اگــر در آن روز باران ببــارد ،عروس و
مــردم اســپانیا اعتقــاد دارند کــه کــراوات داماد شــانس مــی آورد .از ایــن رو داماد پس از مراســم کــراوات خــود را تکــه تکــه کــرده و آن را میــان دوســتانش پخش می کند .هر کســی کــه تکه ای از کراوات او را داشــته باشــد ،خوشــبختی از آن او خواهــد بود .البتــه در برخی مراســم، ایــن کار را بــا جوراب عــروس نیز می کنند .
ایرلندی های نعل اســب را ســمبل خوشــبختی می دانند
در ایرلنــد ،عــروس هــا بــرای اینکه شــانس خوبی در ازدواج داشته باشند، از نعل اســب اســتفاده می کنند .آنها نعل اســب را به لباس عــروس یا حتی دیگر وســایل شــان مــی چســبانند تا خوشــبختی را از آن خــود کننــد .البته فــرم قــرار گرفتن این شــی Uشــکل نیــز اهمیــت دارد ،به این صــورت که همیشــه باید به ســمت باال قرار گیرد. در این صورت در خوشــبختی آنها هیچ شــکی نخواهد بود.
عنکبوت روی لباس عــروس ،خوش شانسی می آورد در انگلســتان اگــر فــردی عنکبــوت هراســی داشــته باشــد ،بهتر است که زندگــی مجــردی خــود را ادامــه دهد زیرا مردم این کشــور اعتقــاد دارند که خوشــبختی زندگی مشــترک با همین حشــره تعییــن مــی شــود .در واقــع عروس خانم ها اگــر روی لباس عروس شــان عنکبــوت ببیننــد ،مطمئن می شوند که راه درســتی را در پیش گرفته اند و خوشــبخت خواهند شــد.
در تایلند،نخ ســفید به دور دســت تعیین کننده خوشــبختی اســت
طبــق ســنت هــای تایلنــد ،عوامل مختلفی در خوشــبختی عروس و داماد دخیــل اســت ،به عنــوان مثــال تاریخ عروســی یکــی از مهمتریــن عواملی ســت که عــروس و داماد بایــد قبل از انتخــاب اش ،بــا طالع بینان مشــورت کنند .اما ســنت دیگری نیز وجود دارد که پس از تمام شــدن مراســم عروســی انجام می شــود .در واقــع پس از مراســم ،میهمــان ها نخی
مراســم عروســی هندی ها ،مراسمی رنگیــن و پر از شــور و نشــاط اســت امــا آنچه خوشــبختی عــروس و داماد را قطعــی می کند ،باران اســت .طبق ســنت های داماد نیز تا آخر عمرشــان زندگی خوشــی خواهند هنــدی ،بارش بــاران در روز عروســی ،ســمبلی از داشت. 30 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 30 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
دیوید بکهام هــم بدون خجالت انجــام می دهند و کســی هم از کارشــان تعجب نمــی کند .بعضی خانــواده ها در ایــران هنوز به ایــن کار و در واقع مهــارت آموزی و یــاد گرفتن اســتقالل و مدیریت مالی معتقدند .نســرین محمدی همراه همســرش یــک بوتیــک کوچــک را در یکــی از شــهرک های تهــران اداره می کند .گوشــه مغازه شــلوغش یک ویتریــن شیشــه ای کوچک هســت که تابســتان ها معموال پســر کوچکی پشــتش نشســته و در 9 ماه ســال تحصیلی ،عصرهــا می توان او را پشــت آن ویتریــن دید .حســام پســر نســرین در ویترین کوچکــش چنــد پتوی مســافرتی کوچــک و بزرگ چیده اســت .مــادرش می گوید« :خودش دوســت داشــت .از بچگــی کار ما را دیده و غریبه نیســت بــا کار .دلش می خواســت پــول دربیــاورد .ما هم گفتیــم پتو بفروشــد .خوبی اش این اســت که این طــور قدر پــول را می داند و ســختی و لذت کار را هــم درک می کند .البته به او ســخت نمی گیریم. هر ســاعت بخواهد مــی آید و مــی رود و بازی و مدرســه اش هم سر جایش هســت .هم خودش و هم ما دوســت داریم کار کــردن را هم یاد بگیرد». وقتــی از حســام قیمــت پتوهایش را می پرســی چشــمانش برق می زند .پتوهــای بچه گانه و بزرگ را در مــی آورد تا جنســش را ببینید و انتخاب کنید. در مورد عالقه به کار و ســختی اش می پرســم .می گویــد« :نه .همیشــه کــه اینجا نیســتم .هر وقت حوصلــه ام ســر بــرود می آیــم .پول هــم در می آورم .بابــا گفتــه مــی توانم بــا پول هایــم هرچی دوســت دارم بخرم؛ مثال کفش اســکیت».
ما تنبل ها و تنبل دوستان
ایــم و این بــه تمام افراد جامعــه از بچه ها تا پدر و مادرهایشــان ســرایت کرده و بــرای همین نمی خواهنــد بچه ها کاری یــاد بگیرند». وقتی لــزوم کارکــردن و مهارت آمــوزی را با پدر و مادرها مطرح می کنید پاســخ بیشترشــان همین اســت« :مگه بچه هــم کار می کنــد؟! بچه ما که کودک کار نیســت!» آن هم با چشــمان گردشــده و گرهــی بــر پیشــانی .کارکــردن بچه هــا معادل کودک کار بودن نیســت .کودک کار کســی اســت که درواقع مورد سوءاســتفاده دیگــران قرار گرفته و نــه تنهــا از کاری کــه می کند نصیبــی نمی برد بلکــه با توجه بــه شــرایط بــ ِد کاری و زندگی در معرض انــواع بیماری ها و مشــکالت جســمی از بیماری تا تجاوز جنســی قــرار دارد .بچه هایی که ســر چهارراه ها فال می فروشــند و شیشه ماشین هــا را تمیز می کنند و بســیاری شــان در تصادف جان می دهند یا حســرت زندگــی بچه های دیگر به دلشــان مــی ماند ،با بچه هایی کــه مهارت می آموزنــد و کاری یــاد می گیرند متفــاوت اند. کودکان کار معموال مشــغول شــغل های کاذبی هســتند که نه هیــچ عایــدی برایشــان دارد و نه بــه درد ایــن روزهایشــان می خــورد و نــه آینده شــان .دکتر خدمتگــزار می گوید« :کــودکان کار و مهــارت آموزی کــودکان دو بحث کامــا جداگانه اســت .کــودکان کار به صورت ســازمان یافته مورد سوءاســتفاده خانــواده یا یک گروه حرفــه ای قرار می گیرنــد .هدایت کننــدگان غیررســمی کودکان کار با هدف سوءاســتفاده از این بچــه ها کار می کشــند نه آموختن مهارت .البته ایــن را هم بگویم کــه از دالیل نگاهمان به مســاله کودک کار همین اســت کــه ما اصــوال با کار کــردن مشــکل داریم. فکــر می کنیــم کار کــردن و خیلــی از کارها برای ما کســر شــأن اســت .هر چند که نمی توان منکر آســیب هایی شــد که بچه هــا می بیننــد .اما اگر کــودکان ،کار یاد بگیرند و مهارتــی بیاموزند که در آینده کمتر ســختی بکشــند بد است؟» از بین رفتن ارزش فرهنگ کار و شــیوع گســترده تنبلــی ،تغییر ارزش هــای جامعــه ،ناکارآمد بودن سیســتم آموزشــی و تئــوری محــور شــدن آن و ترجیــح خانــواده هــا بر ایــن که بچه هــا در حد امــکان در ناز و نعمت بزرگ شــوند ،باعث شــده اســت بیشــترمان پس از پایان دانشــگاه تــازه به خودمــان بیاییم و ببینیم که نه کاری بلد هســتیم و نه دانشــگاه به ما چیزی آموخــت و نه از فضای رقابت و ســختی پول درآوردن و لذت درآمد داشتن چیــزی می دانیم .این مســاله ای اســت که نتیجه ای جــز خیل عظیــم تحصیل کردگان بیکار چشــم دوختــه بــه جیــب و کمک پــدر و مادر نــدارد و دولتــی می ماند کــه باید فکری بــرای این بیکاران تمام نشــدنی کنــد؛ مایی که کاری یــاد نگرفته ایم اما بــه هر چیزی قانع نیســتیم. مجله مروارید
در کنار تغییر نظام آموزشی آنچه که کار و مهارت آموزی را در ایران به فراموشــی سپرد ،به گفته دکتر خدمتگــزار فرهنگ تن پرورانه و بی ارزش بودن کار اســت .در ایــران کم کار کردن دارای ارزش اســت و کســانی کــه از زیر کار در می روند ،زرنگ شــمرده شــده و تشــویق می شــوند .سیســتم آموزشی ما هــم قدمی برای تغییر این فرهنگ بــر نمی دارد و فقــط پر از تئوری و حفظ کردن اســت .این جامعه شــناس می گوید« :آموزش ناکارآمد ما باعث شــده کارهای پر ارج و قــرب قدیم مثل باغبانی ،خیاطی، رانندگــی و ...ناچیز به حســاب آیند .خانــواده ها فقــط کارهایی مثل مهندســی و پزشــکی را مفید مــی داننــد و این بازتولیــد مداوم بــی ارزش بودن مشــاغل در رســانه ها هم ادامــه دارد .یاد نگرفتن کار در کودکــی یعنــی بازتولیــد چرخه افــراد فاقد مهــارت و خالقیت ذهنی که نمــی توانند به عنوان کارآفرین وارد بازار کار شــوند .چــون بچه ها صرفا درس خوانــده و مدرک می گیرند تا کارمند شــوند. مــا این را ارزش مــی دانیم .دیگر کارکــردن و تالش کردن برایمان ارزش نیســت .کســی کــه کمتر کار کنــد ارزش دارد .مــا افــراد تنبل و کارگریزی شــده 29 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
29 Kheradmand
پایان فرهنگ مهارتآموزی در ایران
یکتا آرمانی ،آرش خاموشی شاگردی یا کار کودک?
پــدرم از هــر کاری کمی بلد بود .پیــچ و مهره ها و شــیرهای آب خانــه را خودش تعمیــر می کرد ،از ســر و صدای ماشــین ســر در می آورد و حتی می دانســت شــیرینی گردویــی را چطور درســت می کنند .ما هــر بار که می دیدیم دربــاره کاری حرف می زند و اطالعاتش کم نیســت ،تعجب می کردیم و تــا مــی پرســیدیم« :ایــن را از کجا بلــدی؟» می گفــت« :بچه که بودم یکی از تابســتان ها شــاگرد مغازه بودم» .این خاطره مشــترک نسل پدرهایمان است؛ تابســتان هایی که با کار و شاگردی در مغازه ها می گذشــت .ســنتی که کم کم مانند بسیاری از ســنت های چند دهه گذشــته از بین رفت و دیگر نه کســی شــاگردی کرد و نــه بچگی هایــش را با یــاد گرفتن گذراند .اتفاقی کــه خیلی ها می گویند مهــارت آموزی را در ایــران از بین برد.
امسال مکانیکی ،سال دیگر خیاطی
شــوند .پدرها و پدربزرگ ها بیشترشــان خاطره ای از شــاگردی در چنــد مغازه و چند شــغل دارند. هــر چند که بعضی ها هر ســال تابستانشــان را فقط در یک مغازه می گذراندند و حســابی آن کار را یــاد می گرفتنــد .کارها هم معموال دســتمزد و پولــی همراه نداشــت مگر این که اوســتاکار کمی مهربــان بود و گاهی دســت خوشــی بــه بچه می داد تــا دلــش گرم شــود .البتــه همه چیــز به این خوبــی و خوشــی هــم نبــود .بچه هــا کتک می خوردنــد ،توبیــخ می شــدند و با هر شــیطنتی به خانواده هایشان شــکایت می شد و آن وقت گوش پیچانــدن و گاهــی لگد و حتی حبــس در آب انبار و انبــاری ته حیاط روی شــاخش بــود .با این همه و بعــد از آن ســال ها آن شــاگردی های تابســتان خاطــرات خــوش بچه های ســال های دور اســت و در کنــارش کارهایــی یاد گرفتند کــه یا حاال چرخ زندگــی شــان را می چرخاند یا حداقــل نمی گذارد در کارهای روزمــره خانه لنگ بمانند .چیزهایی که ما بــرای انجام دادنشــان آمــوزش ندیده ایم.
لذت پول درآوردن و استقالل
بیشــتر قدیمــی ترهــا خاطــره ای مثل پــدر من دارند .هر ســال یک مغــازه و هر ســال یاد گرفتن یــک کار تــازه .خیلی ها هــم کنار پدرشــان آنقدر شــاگردی می کردند تا اوســتا می شــدند و سال ها بعد می رفتند ســراغ همان کار .اگر کســی در بیم فامیل و دوســت و آشنا صاحب شغلی بود و مغازه و کارگاهــی داشــت ،بچه ها روانه آنجا می شــدند تا تابســتان فقط به دوچرخه ســواری و شــیطنت در کوچــه ها نگــذرد .مکانیکی ،دوچرخه ســواری، نجــاری ،خیاطی ،فروشــندگی در بقالی و شــیرینی فرشــی شــغل هایی بودند که بیشــتر شــاگرد می گرفتند .البته این کارها بیشــتر ســهم پسرها بود و دخترهــا در خانه یــا در کارگاه های زنانه خیاطی و بافتنی و آشــپزی یــاد می گرفتند تا بعــدا خانه دار 28 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
آمــوزش و پرورش ســال ها بعد و پــس از انقالب تصمیم گرفت شــیوه شاگردی بچه ها را وارد فضای آموزشــی کند .به ایــن ترتیب دانش آمــوزان دهه 60و 70در دبیرســتان ها «طرح کاد» گذراندند .به ایــن معنی که هر هفته ،یــک روز را برای کارورزی بــه یکی از مراکــز صنعتی و آموزشــی می رفتند و باز هم برای پســران کارگاه های نجاری ،تراشکاری، مکانیکی ،کابینت سازی ،قطعه ســازی و ...در نظر گرفته می شــد و برای دختــران دوره های خیاطی، بافتنــی و کمک هــای اولیــه در مدرســه .اما این طرح در ســال 1373به پایان رســید و حاال بچه ها 12ســال تحصیل را بدون یاد گرفتن شــغل و حرفه مــی گذرانند .البته بــه جز آنهایی کــه تحصیل در
کاردانــش را به جای دبیرســتان انتخاب می کنند. بچه هــای امــروز تابســتان هــا و البته بیشــتر روزهایشــان یــا پای تلویزیــون می گــذرد یا تبلت و بــازی کامپیوتری کــه البته از هیچ کــدام از اینها یادگرفتــن کار و حرفــه در نمی آید .پــدر و مادرها دلشــان نمــی آید بچه هــا را برای کار بفرســتند و فکر می کنند بچه ســختی می کشــد و آسیب می بیند .اما دکتر موســی خدمتگزار خوشــدل ،جامعه شــناس معتقد اســت این روش سنتی بخش مهمی از هویت شــغلی را بــرای بچه ها می ســاخت: «مهارت آموزی کلیــد حل بخش مهمی از معضل بیکاری اســت کــه با این روش انجام می شــد .بچه ها وقتی مهارتی را مــی آموختند اگر بعدها در کار اصلی شــان دچار مشکل می شــدند می توانستند برونــد ســراغ آن مهــارت و بیکار نمــی ماندند .در ایــن زمینه تربیت ســنتی مــا دقیق تــر عمل می کــرد .بچه هــا اســتقالل مالــی را یاد مــی گرفتند و دســت در جیــب پدر داشــتن کمتــر اتفاق می افتــاد .البته نمــی توان انتظار داشــت این روش در جامعــه امروز کــه مــدام در حال تغییر اســت به همان شــکل انجام شــود اما انتظار می رفت وقتی آمــوزش در اختیــار نهادهای رســمی قــرار گرفت مهــارت آموزی هــم دنبال شــود اما مــدارس و نه دانشــگاه های ما این کارکرد را نداشــته و ندارند». مهــارت آموزی در کودکی تقریبــا در ایران از بین رفته اســت اما در بســیاری از کشورهای جهان بچه ها تابســتان ها شــیر می فروشــند ،روزنامــه ها را به دســت مشترکانشــان می رســانند یا چمن خانه هــا را مــی زنند و پول مــی گیرند تا آخر تابســتان بتواننــد آنچه را که دوســت دارنــد بخرند .به گفته دکتــر خدمتگزار ایــن کار به لحــاظ ذهنی بچه ها را آماده می کند که اســتقالل مالی داشــته باشــند و به پدر و مادر وابســته نشــوند و در اوایل جوانی بتوانند مســتقل زندگــی کنند .کاری کــه بچه های
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
28 Kheradmand
27 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
27 Kheradmand
26 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
26 Kheradmand
25 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
25 Kheradmand
خداحافظیبا
لوون هفتوان
متخصص نقشهای منفی دوست داشتنی پوالد امین
۱۹ســال دوری از وطن به ایران بازگشــت و در بدو ورود هم پیشــنهاد بازی در فیلم لرزاننده چربی و ســپس پرویــز را دریافت کرد. چنین شــد کــه دور جدیدی از فعالیتهای لــوون در ایران آغاز شــد؛ که این بــار گامبــهگام او را در این ســینما ارتقــا داد و تبدیلش کرد به گزینه نخســت فیلمســازانی که دنبــال خلق یک نقش متفاوت هســتند .درواقع در فیلمهایی کــه در ســالهای اخیر بازی کــرده؛ لــوون را میتوان متخصص ارایــه چهرهای دوستداشــتنی و قابل تامل از بدمنهای ســینمایی نامیــد .جلوهای که بیش و پیش از هر نوع ســینمایی آن را در حضورهای او در فیلمهای موســوم به هنر و تجربــه دیدهایم... لــوون هفتوان نخســتین بار بــا فیلم پرویز بر ســر زبانها افتــاد .جثه بزرگ ایــن بازیگر دارایی و اســلحه اصلــی او در نقش قهرمان اصلی فیلــم پرویز به کارگردانــی مجیــد برزگر بــود .در نقــش یک مرد ٤٠ســال ه مجرد کــه در یک مجتمــع آپارتمانــی با پدرش زندگی میکند و با همســایهها روابطی دوســتانه دارد .امــا وقتی پدر تصمیم میگیــرد دوباره ازدواج کنــد و از پرویز میخواهد کــه خانــه را تــرک کند؛ احســاس انــزوا این شــخصیت بــیآزار را بــه اعمال وحشــتناکی وادار میکند. در پرویــز ،لــوون هفتوان با جثه درشــتش نقش این کــودک عظیمالجثه را با جذابیــت و توانایــی بازی میکنــد و همین نیز او را به یکی از شــخصیتهای ماندگار ســینمای ایــران تبدیل میکند .لــوون البته همزمان بــا پرویز در فیلم لرزاننده چربی ســاخته محمد شــیروانی هــم نقشآفرینی کرده بــود .فیلمی که در جشــنواره معتبر ســاندنس به نمایــش درآمد و در جشــنواره رتردام نیز جایزه مهمی را به دســت آورد .فیلمهای یک دزدی عاشــقانه ساخته امیرشهاب رضویــان و مردی که اســب شــد ســاخته امیر ثقفــی دیگر فیلمهــای کارنامه لوون هفتوان هســتند که البته در اینها در نقشهای مکمل ظاهر شــده است. از دیگــر فیلمهــای لوون بایــد به فیلمهای دراکــوال ،غیرمجــاز ،کوپال ،هجوم و کار کثیــف اشــاره کرد ...هفتوان در ۱۹اســفند ۱۳۹۶در صحنــ ٔه فیلمبرداری مجموع ٔه تلویزیونی عروس تاریکی دچار ســکت ٔه قلبی شــد و پــس از انتقال به بیمارســتان مدرس بر اثر ایســت قلبی درگذشت.
شــاید حتی ١٠درصد از کســانی که نخســتین بار لــوون هفتــوان را بر پرده ســینما دیدند؛ هم ،باورشــان نمیشد که این بازیگر ســنگین وزن که چهرهاش معصومیتــی کودکانــه را در کنار نوعــی تلخی غریب به نمایش میگذاشــت، در کوتــاه زمانــی بدل شــود به چهــره متمایــز بازیگــری در فیلمهایی خاص؛ چنان که اگر االن این هنرپیشــه را چهره اول بازیگری ســینمای مســتقل هنر و تجربهای بهشــمار آوریم ،بیراه نیســت. این بازیگر که اول بار در نخســتینســال دهه ٩٠با فیلم پرویز ســاخته مجید برزگر دیده شــد و همزمان هم مورد تحســین قرار گرفــت؛ از آن پس حضوری مداوم در ســینمای ایران داشــته و در تکتک ســالهای پس از آن همه سال در فیلمهایی تواناییهایش را به ســینمای ایران ارایه کرده اســت... لــوون هفتوان با نام اصلی لوون خانکلدیان هفتوان خانکلدیان ٥١ســال دارد. بچه ارمنی محله حشــمتیه تهران؛ ٣٣ســال اســت در هوای نمایش و بازیگری نفس میکشــد .او که در آغاز دهه ٧٠با نمایش اســب نوشــته محمد چرمشیر که پایاننامهاش در رشــته هنرهای نمایشــی بود ،نشان داد قصد حضوری جدی در ایــن عرصه را دارد؛ برای اینکه اســتعداد و تواناییهایش را به همگان ثابت کند٢٠ ،ســال انتظار کشــید .در ایــن فاصله او را در نقش کوتاهــی در فیلم در کوچههای عشق ســاخته خسرو ســینایی دیدیم؛ که البته نتوانست لوون را در ســینما مانــدگار کند .پس از آن لوون هفتوان به روســیه رفت و فوقلیســانس خود را در رشــته کارگردانی تئاتر از آکادمی هنرهای نمایشــی روســیه دریافت کــرد .یــک دوره مهاجرت بــه کانادا و تاســیس کمپانی تولیدات هنــری لماز و گــروه تئاتری ریرا در شــهر تورنتو گام دیگر لوون هفتــوان برای حضوری جدی در عرصه نمایش اســت. در آن روزهــا ایــن بازیگــر و کارگــردان با آتیه نمایشــنامههایی چــون آهای کی اونجاســت؟ نوشــته ویلیام سارویان؛ عاش ق هارولد پینتر؛ شــاید رؤیا و دارم خــواب میبینم .نمیبینــم؟ از لوئیجــی پیراندلو؛ مرغ دریایــی آنتوان چخوف و یکشــنبه ازهــارچ تارونیان را در مقــام بازیگر و کارگــردان روی صحنه آورد. در کنــار این حضــور در فیلم صدای تاریک یا بلک نویز ســاخته بهروز افخمی -------------------------بهعنــوان بازیگــر اقدام دیگری برای دیده شــدن از ســوی ایــن بازیگر بود که این نیز به فرجامی خوش ختم نشــد .درنهایت لوون در تابســتان ۱۳۸۹پس از خردمند درگذشت این هنرمند مردمی را تسلیت عرض میکند. 24 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 24 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
 تا زمانی که ز ظرف های ســفالین چون ،کاســه و بشــقاب و کوزه ،در خانه اســتفاده می شد ،پس از خانــه تکانی ،کوز ًه کهنه ای از پشــت بــام خانه به کوچــه می انداختند؛ کوزه ای کــه در آن آب و چند سکه ریخته بودند.
ســبز کردن گندم ،عدس ،تره تیــزک ،ده پانزده روز به عیــد نوروز مانده در خانه هــا صورت می گیرد. در شــیراز معموال بــرای این کار از ظرفی اســتفاده مــی کنند کــه از جنس مس یــا روی باشــد و بعد مقــداری دانــه ابتدا بــه ســامتی امام زمــان می ریزنــد و به ترتیب بعــد از آن نام اعضــای خانواده را مــی آورند .
هفت ســین عبارت است از ســماق ،سیر ،سنجد، سمنو ،سکه ،ســرکه ،ســبزی .عالوه بر هفت سین شــمع و آینه تخم مرغ و … ســر سفره گذاشته میشود. موقــع تحویل ســال همه اهل خانــه باید با لباس نو بر ســر ســفره باشــند اســپند نیز دود می شود و هــر کدام از این ها فلســفه ای دارد .شــمع برای
” قاشق زنی ” ( معموال زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق ،یا کلید به خانه ها در می زنند ،صاحب خانه شیرینی ،میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد ) .نیز از باورها و رسم هایی است که به ویژه در بین نوجوانان ،هنوز به کلی فراموش نشده است. اســفند دود کــردن و آجیل خودرن ،فــال گرفتن ،خانه تکانی یا رفت و روب قبل از عید نوروز :
” فــال گــوش ” ( در کــوی و گذر به حــرف عابران گــوش دادن و از مضمــون آن هــا بــرای نیت خود تفاًول زدن ) .و ” قاشــق زنــی ” ( معموال زنان روی خود را می پوشــانند و با قاشــق ،یا کلیــد به خانه هــا در می زننــد ،صاحب خانه شــیرینی ،میوه و یا پــول در ظرف آنهــا می گــذارد ) .نیــز از باورها و رســم هایی اســت که به ویــژه در بیــن نوجوانان، هنوز به کلی فراموش نشــده اســت.و این رسم ها و باورها در شــهرهای مختلف بــا یکدیگر متفاوت اند.
خرید لباس برای عید نوروز
یکــی دو هفته پیــش از عید نــوروز خانه تکاتی یــا رفت و روب انجــام می گیرد و مجــدداً اثاثیه را جابه جا مــی کنند و گرد گیری می کننــد و دوباره آنهــا را مــی چینند .در مراحل بعــد تخم مرغ رنگ کــردن اســت که آن هــا را آب پز مــی کنند و رنگ های شــاد بر روی آنهــا می زنند.
سفره هفت سین و ساعت تحویل سال
بــرای تحویــل ســال در یکــی از اطــاق های خانه شــان ســفره می
روشــنایی خانه و زندگی ،قرآن نشــان توجهی است کــه باید در آغاز ســال به خداوند داشــته ،به عالوه در ســال نو ،صاحب قرآن یار و مــددکار اهل خانه خواهد بود.
دید و بازدید عید نوروز
از بامداد نوروز دید و بازدیدها آغاز می شــود در همــه خانواده ها رســم اســت که به دیدار کســی که از نظر ســن و شــخصیت بر دیگران مزیت دارد بروند و دســت او را ببوســند و تبریک بگویند و او نیــز عیدی که شــامل ســکه یا پول اســت بــه آنها بدهــد .بعضی نیز صبــح عید نوروز یک بشــقاب گندم برشــته که شــامل :کنجــد ،گندم ،شــاهدانه، نخودچی و کشــمش اســت به اضافه یک بشقاب نان شــیرین بــه اضافه تخم مرغ رنگی یا ســکه به کوچک ترها مــی دهند.
از یکــی دو مــاه به عید نــوروز مانده مــردم به بــازار می رونــد و لباس عیدشــان را مــی خرند.در گذشــته مردم معموال پارچه هایــی را خریداری می کردنــد که رنگ روشــن داشــت و معتقد بودند سیزده بدر (روز سیزدهم عید نوروز) اگــر لباس را خودشــان بدوزنــد پارچه آن را روز دوازده فروردیــن همــه وســایل روزهای دوشــنبه یا جمعه قیچی کنند تهیــه می شــود و هر چه از شــیرینی و نیز معتقد بودنــد که روز پنج هــا و آجیل هــا باقــی مانــده برای شنبه ساعت ســنگین است صبح ســیزده آمــاده می شــود که و لبــاس مدتــی روی البتــه همــراه آن ســرکه و کاهو دســت مــی مانــد تا نیــز هســت .صبــح ســیزده دوختــه شــود .روز فروردین همه دســته دسته ســه شــنبه اگــر عازم کــوه و باغ های اطراف بریــده شــود شهر می شــوند و معتقدند نصیــب دزد در روز ســیزده فروردین نباید یا مــرده شــور در خانــه مانــد زیرا ایــن روز خواهــد شــد و نحس و بدیمن می باشــد .روز روز چهار شــنبه ســیزده پیش از طلوع آفتاب و می ســوزد وسایل تا پاســی از شــب ادامه دارد در خانه نیــز باید عوض عصر این روز ویژه ســبزی گره زدن شــود و یا تمیــز گردد. اندازنــد .دخترهاســت که در واقع برای گشــایش بخت خود پختن نان شــیرین از جمله از عید پیــش از هر چیز آیینه و قــرآن در آن می گذارند و ایــن کار را مــی کنند. کارهایی بــود که حتمــاً باید قبل بعــد هفــت ســین را مــی گذارنــد. نــوروز و بــرای عیــد انجــام میگرفت. 23 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 23 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
زمان عید نوروز
در�اره ه�مه چ��� زی� �ب
عیــد نــوروز برابــر بــا اول فروردین ماه جشــن آغــاز ســال و یکــی از کهن ترین جشــن هــای به جــا مانده از دوران باســتان اســت .زمــان برگزاری عید نوروز ،در آغاز فصل بهار اســت .جشــن نوروز از لحظــ ٔه اعتــدال بهــاری آغاز میشــود .در دانش ستارهشناســی ،اعتــدال بهاری یا اعتــدال ربیعی در نیمکره شــمالی زمین بــه لحظهای گفته میشــود که خورشــید از صفحه اســتوای زمین مــی گذرد و
عنوان آغــاز فصل بهار جشــن گرفته میشــود و روز آغاز ســال محســوب نمیشود.
پیدایش عید نوروز
عید نوروز را به نخســتین پادشــاهان نسبت می دهند .شــاعران و نویســندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوســی ،عنصــری ،بیرونی ،طبری و بســیاری دیگر که منبع تاریخی و اســطوره ای آنان
آداب و رسوم عید نوروز در ایران:
مراســم چهار شــنبه ســوری قبــل از عیــد نوروز :یکــی از آیینهــای نــوروزی امــروز – که بایســتی آمیزه ای از چند رســم متفاوت باشــد – ” مراســم چهارشنبه ســوری ” است که در برخی از شهرها آن را چهارشــنبه آخر ســال گویند. برگزاری چهارشــنبه ســوری ،که در هم ًه شهرها و روســتاهای ایران ســراغ داریم ،بدین صورت اســت
عید نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند .شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی ،عنصری ،بیرونی ،طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسالم بوده ،نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند. بی گمان ادبیات پیش از اســام بوده ،نــوروز را از زمان پادشاهی جمشــید می دانند. در خور یادآوری اســت که جشــن نــوروز پیش از جمشــید نیز برگزار می شــده و ابوریحان نیز با آن که جشــن را به جمشــید منســوب می کند یادآور می شــود که « :آن روز که روز تازه ای بود جمشید عیــد گرفت؛ اگر چه پیــش از آن هم نــوروز بزرگ و معظم بود».
به سوی شــمال آســمان میرود .این لحظه ،لحظه اول برج حمل نامیده میشــود ،و در تقویم هجری خورشــیدی با نخســتین روز (هرمز روز یــا اورمزد روز) از مــاه فروردین برابر اســت. در کشــورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمســی به کار برده میشــود ،نــوروز ،روز آغاز ســال نو است .اما در کشــورهای آسیای میانه و قفقاز ،تقویــم میالدی متداول اســت و نوروز به 22 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
که شــب آخرین چهارشنبه ی ســال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز ســه شــنبه ) ،بیرون از خانه ،جلو در ،در فضایی مناســب ،آتشــی می افروزند ،و اهل خانــه ،زن و مــرد و کــودک از روی آتش می پرند و بــا گفتــن ” :زردی من از تو ،ســرخی تــو از من “، بیمــاری ها و ناراحتی ها و نگرانی های ســال کهنه را به آتش می ســپارند ،تا ســال نو و عیــد نوروز را با آســودگی و شــادی آغاز کنند.
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
22 Kheradmand
21 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
21 Kheradmand
بلدیــه تهران در آن زمان نیاز به فضاهای ســبز شــهری را در پایتخت احســاس کردنــد و به دنبال آن فضاهایی همچون باغ ملی و باغ فردوس در تهران شــکل گرفتنــد .آنچــه از ســبک طراحی این باغ هــا در دوره پهلوی اول برداشــت می شــود ،تاثیر ســبک های باغ ســازی غربی بر آن ها اســت. باغ ملی در محل میدان مشــق ســاخته شــد چرا که این میــدان دیگر کاربرد خاصــی نداشــت .این مــکان تبدیل به زمینی خاکی شــده بود کــه بچه ها در آن بــه بــازی الــک دولک مــی پرداختند و کمی بعــد هم تمریــن دوچرخه و موتورســیکلت ســواری در آن انجام می شــد .در برخی زمان ها در آن بالن هوا کــرده بــه نمایش می گذاشــتند و در زمانی نیز نخســتین هواپیمــا در ایران از آنجا به هوا برخاســت .کم کم میدان مشــق به محل مســابقات اســب دوانی و دویدن تبدیل شــد و دیگر کســی به کاربرد اصلی آن توجهی نداشــت. ساختن سردر جدید از نخستین کارها برای ســاماندهی میدان مشــق بود که در میانــه ضلــع جنوبــی ایــن میدان و پیــش از احــداث بــاغ ملــی صورت گرفــت .در اســفند مــاه 1306زمزمــه هایی برای ســاخت باغ ملــی به عنوان نخســتین پــارک عمومی در تهــران به گوش رســید بــه طوری کــه در روزنامه اطالعات 19اســفند 1306چنین خبری به چشــم مــی خورد: تصمیم تبدیل میدان مشــق در نتیجه ِ فعلی به باغ عمومی ملــی ،اداره بلدیه در این چند روزه مشــغول تهیه نقشــه ســاختمان آن اســت که پس از تصویب مقامات مربوطه شــروع به ســاختمان نماینــد .نقشــه مذکور اخیــرا خاتمه و امروز تقدیم هیات دولت شــده است. از چنــد روز قبل هــم مامورین آن اداره مشــغول خیابان بندی و هرس اشــجار گیاهان و مجســمه رضاخــان در باغ در اطراف آن می باشــند. ملی در همیــن روزنامــه در 14فروردیــن بــاغ ملــی در آن زمــان گیاهان جالب 1307در مــورد آغــاز احــداث باغ ملی توجهــی را در خود داشــت که فضایی تهــران چنین آمده اســت: دل انگیــز را ایجــاد کــرده و مهم ترین اداره بلدیــه از چنــدی قبل مشــغول آنهــا عبــارت بودنــد از :درخــت کیش احداث خیابان و غرس اشــجار و تبدیل میدان مشــق به باغ عمومی شــده اســت .در این چند روزه نیــز عده ای عمله (نوعــی شمشــاد) کــه از رشــت خریداری شــده بــود و درخت بیــد که جلوه خاصی داشــت .در این پارک تاثیر پذیری از شــیوه باغ ســازی غربی کامال دیده و مامــور برای ســاختمان محل مذکور گماشــته شــده اند. در مهرماه ســال 1307بود کــه از این پارک بهره برداری شــد و روزنامه کیهان مــی شــد و به عنوان یکی از نمونــه های آن می توان به نصب مجســمه ای از در 17مهــر 1307مقالــه ای در مــورد آغاز به کار آن به عنوان نخســتین پارک رضا خان در آن اشــاره کــرد .در روزنامه اطاالعات 28آذرمــاه 1307در این باره آمــده اســت :جمعی از تجــار مرکز به طوریکــه قبال اطــاع داده بودیم حاضر عمومــی در تهران چاپ کرد و در قســمتی از آن چنین گفت: (تــا قبل از این) باغی که در واقع تفرجگاه عمومی باشــد وجود نداشــت .این شــده اند برای ساختمانِ دو عدد مجســمه از اعلیحضرت همایونی که یکی در باغ در قســمت غربی میدان مشــق از چندی به این طرف رســما دایر شده و از بــاغ ملــی و دیگری در میدان ســپه نصــب نمایند ،وجوهی جمع و به وســیله عصر الی پاســی از شــب گذشــته ،صدها مرد و زن در خیابان ها و کنار باغچه اداره قورخانه مجســمه هــا را تهیه نمایند .اینک به طوری کــه اطالع یافته ایم، هــای پــر از گل و ریاحیــن و ازهــار دیده می شــوند که ایابــا و ذهابا قدم می تجــار مذکور وجوهی جمــع آوری نموده و منتظر وصول جــواب عرضه ای که زننــد و گــردش می کننــد .باغ مذبور هنگام شــب بر اثر تابش شــعله های بی در خصوص ســاختمان مجســمه ملوکانه تقدیم نموده اند می باشند که سپس شــمار چــراغ برق ،چون روز روشــن و با وجودی که نــوزاد و هنوز پا به مرحله دســتور ســاختمان مجســمه ها به اداره گورخانه داده شود. رشــد و کمال نگذارده اســت ،معذلک مردم اســتقبال می کننــد و به تفرج در ساختار باغ ملی | نگاهی تخصصی به نخستین پارک عمومی تهران آنجا اشــتغال می یابند. ایــن مکان پــس از افتتاح بــه محلی برای خوشــگذرانی های دســته جمعی در طراحی این پارک تفاوت آشــکاری با باغ ســازی ایرانی دیده می شود .مهم تبدیــل شــد و جشــن های مذهبــی و مراســم آتش بــازی در آن صــورت می تریــن ویژگی های این باغ عبارت بودند از :اســتفاده از بقیه در صفحه 68 20 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 20 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283 گرفــت .روزنامه اطالعات 19اســفند 1306در مورد امکاناتی کــه ایجاد آنها در پارک پیش بینی شــده بود ،چنین نوشــته اســت: عــاوه بر ســاختمان مهمانخانــه بلدی ،محــل نمایش و محل ســینما ،محل ورزش و غیــره در آخــر میدان هم که به خیابان ســپه وصل می شــود ،دَکاکین و مغازه های بزرگی ســاخته خواهد شــد که جزو مســتغالت بلدی و به اجاره داده می شــود .اجــاره دکاکین مذکور نیز بــه گل کاری و نگهداری باغ ملی (که چنانچه در نظر گرفته شــده مطابق بهترین باغ های ملی و بلدی اروپا ســاخته خواهد شــد) اختصاص داده شده است. بــاغ ملی هیــچ وقت رنگ این امکانــات را نیز به خود ندید بــه طوری که در روزنامــه اطالعات 17مهر 1307چنین مطلبی در مورد آن به چشــم می خورد: نمــی دانم اولیای بلدیــه چه نظریاتی دارنــد و آیا ایــن باغ ملــی را به همین حال مــی گذارند و یا تکمیــل خواهند کــرد .آن باغ ملــی و این محوطه پهناور میــدان مشــق ســابق که حــال نصف آن باغ ملی و قســمت شــرقی اش کما فی الســابق بــه حال خود باقی اســت بیــش از ایــن ها بایــد محل اســتفاده واقع شــود و حال که بــه چنین اقدامی مبــادرت شــده صالح در این اســت که این بــاغ ملی را بلدیه بــه یک باغ ملی مجلل و آبرومند آراســته و مهیا ســازد. در همیــن ابتــدای تاســیس بــاغ ملی، سیاســت از هــر طریقی که شــده یک وجه کافــی را در نظر گرفت و از اعتبار آن یک سلســله تشــکیالت مفید و عام المنفعــه را در باغ ملی بــه وجود آورد و در نتیجــه هم یک رشــته عوایدی را برای بلدیه از همان تشــکیالتی که داده می شــود ،فراهم ساخت.
رخ داده در میدان مشــق تهران و مجاورت بنا با ســاختمان وزارت امور خارجه، اهمیت ســردر باغ ملــی را دو چندان می کند .قدیمی ترها میدان مشــق را به خوبی می شناســند؛ اما جوان ترها ســن شــان به شــناخت این میدان قد نمی دهــد؛ برای همین در اینجا اشــاره کوتاهی بــه آن داریم.
میدان مشق کجاست؟
میدان مشــق نام مکانــی در خیابان امام خمینی امروزی اســت کــه در زمان فتحعلی شــاه قاجار بــه عنوان منطقــهای نظامی و برای تمرین رزمی قشــون اصل نام ســاخته شــد و ســربازخانه مرکزی در میان آن قرار داشــت .در واقــع ِ ایــن مکان بــه مارش فرانســوی باز می گشــت که در زبان فارســی به مشــق تبدیل شــد .جهانگــردان ایــن محل را میدانــی چهارگــوش با اضــاع نزدیک بــه ۴۰۰متر توصیــف و از آن به عنوان یکــی از بزرگترین میــدان های نظامی تهــران یاد کــرده انــد .این میــدان در دوره ناصرالدین شــاه مورد مرمت قرار گرفت و توســعه یافت .در سال ،۱۲۷۸ محمد حسین خان سپهســاالر ،آن را به صــورت میدانــی مربع شــکل درآورد و دیــواری با طاقهای آجــری گرداگرد آن کشــید .دروازهای زیبا با یک د ِر دو لنگه و دو طــاق نمــای مجاور آن در شــمال خیابــان و میدان ســپه (امــام خمینی فعلی) نصب شــد که گاهی ناصرالدین شــاه از باالی آن مشق نظامیان را تماشا می کرد. ایــن میــدان از جهت هــای مختلف به ایــن مکان هــا محدود می شــد :از شــمال به خیابان سوم اسفند (سرهنگ سخایی) ،از شــرق به خیابان عالءالدوله (فردوســی) ،از غــرب به خیابــان قوام الســلطنه (ســی تیــر) و از جنــوب به خیابان باغشــاه یا ســپه (امام خمینی). بعد از کودتای اســفندماه ســال ۱۲۹۹خورشیدی ،قشــون نظامی در خارج از تهــران به تمرین و آموزش ادامه دادند و میدان مشــق بدون اســتفاده ماند .با پیاده ســازی طرح برپایی نخســتین باغ همگانی (پارک) شــهر تهــران در زمین هــای میدان مشــق نام ایــن میدان به باغ ملــی تغییر یافت؛ اما کم کم ســر و کله ســاختمان ها در آن پیدا شــد و کاربــری های تازه ای پیدا کرد .ســازه های موجــود در محدوه این میدان از دوران گذشــته بر جای مانده اند و شــامل این ساختمان ها هستند: اداره پســت (شــامل موزه وزارت پســت و تلگراف و تلفن امروزی) ،شهربانی کل کشــور (نیروی انتظامی امروزی) که وزارت امور خارجه در آن مستقر است، موزه ملی ایران (شــامل موزه ایران باســتان) ،موزه و کتابخانــه ملی ملک ،اداره کل ثبت اســناد و امالک کشــور و بنای نخســتین شــرکت ملی نفت (ساختمان شــماره ۳کنونی وزارت امور خارجه). ســردر باغ ملی نیز میان ساختمان پســت خانه (موزه وزارت ارتباطات کنونی)
تاریخچه سردر باغ ملی در ســال ،۱۲۷۸محمد حســین خان سپهســاالر ،در ادامه اقدامــات خود برای توســعه میدان مشق دســت به کاری متفاوت زد .او دروازهای زیبا با یک در دو لنگــه و دو طاق نمای مجاور آن در شــمال خیابان و میدان ســپه (امام خمینی فعلــی) نصب کرد که گاهی ناصرالدین شــاه از باالی آن مشــق نظامیان را می دید .بر اســاس طرحها و نقشــههای تهرانِ زمان ناصرالدین شــاه ،این سردر در شــمال خیابان ســپ ه و در محدوده بانک سپه تا کوچه پســت قرار داشته است. در ســال ،۱۲۸۰بنایی به شــیوه معماری روســی در شــمال غربی میدان مشق ســاخته شــد که مرکز قزاق خانــه دولتی بود و جلــوه ای دیگر به میــدان داد. در پایــان دوران قاجــار این میدان از یاد رفت و دیگر رونق ســابق را نداشــت. پیش از این گفتیــم که بعد از کودتای 1299خورشــیدی میدان مشق کاربری خــود را از دســت داد .همین مســاله بهانه ای شــد تا رضاخان که در آن زمان هنوز بر تخت شــاهی تکیه نــزده بود، دستور ســاخته شدن ســردر باغ ملی را بدهد و محدوده میدان مشــق صاحب یک ســردر جدید شــود .بنابراین سر در باغ ملی و سپس ســاختمانهای مجاور آن به دستور مســتقیم رضاخان توسط جعفر خان کاشــانی و کمک آلمانیها پیش از آغاز جنگ جهانی دوم ســاخته شــد .ایــن بنا را در شــرق ســردر قبلی و بــا همــان ابعــاد و شــکل ظاهــری ســاختند و پس از آن نســبت به ویران کردن ســردر قدیمــی اقــدام کردند که در محــل تقاطع ضلع جنوبــی و ضلع شــرقی میدان قرار داشــت .این فرآیند در ســالهای ۱۳۰۱تــا ۱۳۰۴صــورت گرفت و از آن با عنوان نوســازی ســردر بــاغ ملی یاد مــی کنند. در نخســتین ســالهای وزارت جنگ پهلــوی اول ،قســمت غربــی میــدان و بناهــای دیگــر به باغ ملی تبدیل شــد و ســردر بزرگ الماســیه که ســاخت قورخانه تهران (نخســتین کارخانه اســلحه ســازی ایران) بود را بر سردر باغ ملی نصــب کردنــد .در همین زمان نیــم تنه رضا پهلوی به دســتور ســردار اعتماد، رییــس کل قورخانه ســاخته و بر باالی ســردر نصب شــد .این نیم تنــه تا آخر دوره پهلــوی دوم در ســر جــای خود بود؛ امــا در دوران انقالب آن را ســرنگون کردنــد و بــه احتمال زیــاد در فضای باز بانک ملی مقابل ســردر بــه دل خاک ســپردند .در بهمنماه ســال ۱۳۹۴این سردر را مرمت و سیســتم نورپردازی بر روی آن پیاده کردند تا به هنگام شــب نیز جلوه ای خاص و زیبا داشــته باشــد. ایــن اثــر در تاریخ ۱۲مهر ۱۳۷۷با شــماره ۲۱۳۰در فهرســت آثار ملی ایران به ثبــت رســید و به عنوان میــراث تاریخی ایران به شــمار آمد .در ســومین دوره جایزه خشــت طالیی ،سازمان زیباسازی و شــهرداری منطقه ۱۲شهرداری تهران، به واســطه احیا و بازســازی ســر در باغ ملی و مجموعه میدان مشــق تهران به عنــوان یکی از برگزیدگان اعالم شــد .
و ســاختمان پیشین شرکت ملی نفت (ساختمان شــماره ۳وزارت امور خارجه) باغ ملی | نخستین فضای سبز عمومی پایتخت
کارشناســان از دوره قاجــار به عنوان زمان آغــاز تاثیر پذیری باغ ســازی ایران از الگوهــای غربی یــاد می کنند؛ اما تــا دوره پهلوی اثری از ایجاد فضای ســبز عمومــی یا همان پارک ها دیده نمی شــود .نخســتین پارک هــا ،باغ های ملی بودنــد که در برخی شــهرها همچون تهران و قزوین شــکل گرفتند .مســووالن
قرار داشــت و ورود به خیابان ملل متحد از خیابان ســپه (خیابان امام خمینی) از طریــق آن صورت می گرفــت .امروزه اداره کل میراث فرهنگی اســتان تهران با مشــارکت شــهرداری منطقــه ۱۲در صدد آزاد ســازی و مرمــت دروازهها و ســنگ فرش این محوطه اســت تا آن را به شــکل اولیه احیا کند. 19 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 19 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
سردر باغ ملی
نماد تاریخ کهن تهران
واژه تهران بســیاری را به یاد شــهر دودگرفته و شــلوغ و پر همهمه می اندازد چرا سردر باغ ملی؟
سردر باغ ملی یکی از بناهای مهم و تاریخی تهران است. پیش از احداث برج آزادی به عنوان نماد شهر شناخته می شد. در بافــت قدیمی تهــران قرار دارد و در کنــار بازدید از آن می توان به ســراغ جاذبه های دیگــر نیز رفت.
کــه نمــی توانــد جای خوبی بــرای گشــت و گذار باشــد؛ امــا واقعیت چیزی متفــاوت از این اســت .تهــران با وجود خیابــان های پر ترافیک و غرق شــدن در روزمرگــی هــای یک کالنشــهر هنوز هم زیبایــی های خاص خــود را دارد. در نقــاط مختلــف این شــهر می تــوان به ســراغ دیدنی های نــاب رفت و غــرق در لــذت شــد .فرقی نمی کنــد که طرفدار طبیعت باشــید یــا به دنبال تفریحــات هیجانی و ورزش؛ حتا اگر از طرفــداران پر و پا قرص بناهای تاریخی آشنایی با سردر باغ ملی | نماد کهن شهر تهران هم باشــید ،باز هم در تهران می توانید حســابی بگردید و ساعت های خوشی در میــان خیابــان ها و کوچه پــس کوچه های تهــران ،خیابــان امام خمینی را بــرای خــود خلق کنید .پایتخت همیشــه بیدار ایران برای شــما فرصت های حــال و هوای ویژه ای دارد .این خیابان شــاید همیشــه پر همهمــه و ترافیک بســیاری بــرای خوش گذرانی دارد؛ کافیســت آنهــا را بشناســید و برنامه ریزی باشــد؛ اما بنیادی ترین ســازه هــا را در خود جــای داده اســت و به قولی می تــوان آن را قلب پایتخت دانســت .ســردر باغ ملی یکی از بناهــای موجود در خوبی برای بازدید از آنها داشــته باشــید. امروز قرار اســت گشــتی در تهران قدیم داشــته باشــیم و یکی از تماشــایی ایــن خیابان اســت که پیش از ســاخته شــدن بــرج آزادی به عنــوان نماد این تریــن ســازه های تاریخــی آن را از نظر بگذرانیــم .راه مان را به ســوی خیابان کالنشــهر شــناخته می شــد و امروزه جاذبه ای خیره کننده به شــمار می رود. هــای قدیمــی این شــهر کج مــی کنیم و بــه ســراغ خیابان امــام خمینی می جالــب آنکه بدانیــد فیلمهایی مانند مــدار صفر درجه که داســتانش در زمان رویم .می خواهیم در کنار هم به تماشــای ســردر باغ ملی بنشــینیم و به جای رضاخان رخ می دهد ،در جوار این ســردر ســاخته شــده اســت. نگاهــی گذرا به آن -که شــاید بســیاری از ما فرصتــش را پیدا کــرده ایم -کند این ســردر در زمان قاجار ســاخته شــد و در ســال های بعــد تغییراتی را به و کاوی تاریخی داشــته باشــیم و ســر از کار این ســازه در بیاوریم .در کنار ما خود دید .ســردر بــاغ ملی در ابتــدا دروازه ای برای ورود به میدان مشــق بود کــه در آن زمان اهمیت بســیاری داشــت .نوع معماری و اتفــاق های تاریخی بمانید و آشــنایی با این ســازه تاریخی را از دســت ندهید. 18 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 18 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
17 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
17 Kheradmand
فرا رســیدن سال نو ،سفره مبارك هفت ســین را می گسترانیم.سفرهای از هفت ب و آیینه ،شــم ع و چــراغ ،نق ل و نبات گونــ ه گیــا ه و دان ه و خوردن ی دلپذیر .آ ب آســمان ی خود را م ی گشــایی م و در لحظه و گ ل و ســبز ه در آ ن مینهیم ،كتا حلــول ســال نو در برابــر ســفرهای از بركت الهی و بــه امید رونــق و بهبود و معیشــتی بهتــر دســت بــه دعــا برمــی داریــم.
هفت شین
ت شــین می ش از اســام ،در ای ن ســفره هف برخ ی از محققا ن معتقدند ك ه پی گذاشــتهاند همچو ن شم ع ،شــیرین ی ،شیر ،شراب ،شهد و شاهدانه و یا هفت گیاه چیدهشــده ســودمند به صــورت هفتچین و یا هفت ســینی از خوردنی ت گونه ت ك ه در ســفره عید هــر ایران ی هف ها ی مطلوب اســت اما قرن هاســ خوردنی و ســبزه كه حرف نخســت آن سین است ،چیده می شــود و آن چنان ف ســی ن یا چی ن یا شی ن نیست ت ســخ ن بر ســر حر ك ه پیداســ بلكــ ه محتوا ی ســینی ها یــا ظروف ی كــ ه خوردن ی در ت دارد و محتــوا ی ظرف ها آ ن مینهنــد اهمی نمادهایی در ســفره هفت سین هستند. ت خــوشیمن در گذشــته عدد هف س تلقــ ی ،مبــار ك و حتــ ی مقــد می شــده است.هفتســین در مراســم نوروزی به روایتهای گوناگــون بــه وجــود آمــده اســت ،گروهــی از پژوهشگران بر این باورند كــه درجشــن نــوروز، میوههــا ،شــیرینیها و خوراکیهــا را در هفت عــدد از ســینیها میچیدنــد و بــر ســفره نوروزی میگذاشــتند و آن را هفتســینی میگفتنــد کــه بعدها در طــول زمان به هفتسین تبدیل شــده است. گروهی دیگر چنین بــاور دارند کــه در زمانهای پیــش و به هنگام نو شدن ســال بر ســفره نوروزی هفت شــین مانند شیر ،شــکر ،شــیرینی ،شربت، ...مــی گذاشــتند کــه بــه تدریج به هفتســین تبدیل شــده اســت.گروهی دیگر بر این گماننــد که ابتدا هفتچیــن یعنی هفت نــوع چیدنی از درخت،بوده اســت که بعدها به هفتســین تغییر یافته اســت.
چرا «هفت» در سفر ه هفتسین
ت بســیار اساســی ادیــا ن اله ی و باورها ی دین ی مرد م در توج ه ویژه ب ه عدد هف ت در آیین ها و رســم ها ی ایران ی نیز ت ك ه قرن هاســ ت و از همی ن روســ اســ این عدد جایگاهی ویژه دارد .در چیدن و آراســتن ســفره هفتســین نیز نقش ای ن عدد به خوب ی آشــكار اســت. ب الهــی ،باورها ی مــردم ،هنر نگاهــ ی گــذرا ب ه واقعیــت ها ی طبیعــی ،كت ت تا ت مل ل نشــا ن میدهد كــ ه عدد هف ط و نیز ادبیا معمــاری ،موســیقی ،خ چــ ه حــد مورد توج ه ویژه قــرار دارد .در قرآ ن كری م و نیز نزد مســلمانا ن ایرانی ت جدا ی از ســایر عددها مــورد توج ه قــرار دارد .در برخ ی از آیهها و عدد هف ســورههای قرآن از عدد هفت نام برده شــده اســت و نیز قرآن را مشــتمل بر هفت موضوع دانســتهاند. مناســك حج هفت مرحلــه دارد و نخســتین قاریان نیز هفت نفــر بودهاند. در كتــاب ها ی آســمان ی انجی ل و تــورات ،بارها و بارها ای ن عــدد با تأكید تكرار ت امشاســپند گرام ی بود ه و در آیی ن شد ه اســت .همچنی ن نزد زرتشــتیا ن هف ت اختر معتبر بود ه اســت .پیشــینیا ن ما نیــز زمی ن و مهــر هف آســمان را دارای هفــت طبقــه دانســتهاند و به زمین هفــت اقلیم می گفتهاند كــه دارای هفت دریا بود ه است. ش مرحلــ ه یا خلــ ق جهــا ن را در شــ گاهنبــار گفت ه انــد و در روز هفتم ت به كــ ه پایــا ن خل ق جها ن اســ ش و جشــ ن و ســرور می نیای پرداختــه انــد؛ ایــ ن آییــن هنوز مشــاهده میشود و ت و تغییر ادام ه دارد .حرك شــك ل ما ه در چهار هفته، وجود خوشــ ه ســتارگا ن یــا خواهــرا ن هفتگان ه و همچنیــ ن تكامــ ل جنین در هفــتماهگی ،رویش دنــدا ن كــود ك در هفــت ماهگــی ،تغییــر تكاملــی س از ســه نطفــ ه ب ه جوج ه پ ت ك ه هفت ه و ...از موارد ی اســ ت مــورد مشــاهد ه و در طبیعــ توج ه قــرار گرفتــهاند. باورهــا ی ملت ها نیــز نمایانگر توجه ش آ ن اســت .در قدی م ت و نق بــ ه عدد هفــ ت معتقــد بودند، ت رك ن قــدر مصریــا ن ب ه هفــ كلدانیهــا هفــت طبقــه كمــال و بابلیان هفــت طبقه ت خدا معتقــد بودند ،هندوان آســما ن را باور داشــتند ،یونانیا ن ب ه هف خدایان هفتگانه «آدیتیا» را می پرســتیدند و رومیان جشــن بزرگ هفت مادر یا «ســپتیماترا» را برگــزار میكردند. بســیاری از ملــت هــای دیگــر نیز متوجــه این عــدد بودهانــد .همچنین از ب هفتگان ه جها ن نا م برد ه شــد ه اســت .در موســیق ی سنت ی ایران ی هفت عجای دســتگاه و در خط هفت شــیوه نگارش تعیین كردهاند .در هنــر و ادبیات نیز توجه هنرمندان و نویســندگان به عدد هفت آشــكار اســت.
ب شــك ل ت كــ ه جم ع ســ ه و چهار اســت ،نزد ریاضیدانا ن ب ه ســب عــدد هف ث و مرب ع ك ه اشــكا ل همگ ن و كام ل ب ه شــمار م ی آیند نمایانگر هندســ ی مثل ت و تكام ل اســت .هنگام ی ك ه از كمــا ل و ب ه شــكل ی نمادیــن ،ب ه مفهو م كثــر عــدد هفت ،یــا هف س بیــ ن اقوا م هنــد و اروپایی و نیــز ایرانیا ن و هنــدوان ،عدد هفت ت هزار و ...ســخ ن گفت ه میشــود معنا ی زیــاد بود ن مد در اســا ت كــ ه در فرهنگ نظــر اســت .در میا ن اقوا م هنــد و اروپای ی و همچنی ن هنــد و ایران ی ای ن عدد خــوشیمــ ن و مبار ك تلق ی شــد ه اســت و از همی ن روســ ش ای ن عــدد در فرهن ش یم ن و مبار ك تلق ی شــد ه و در اســاس ،نق خــو گ ملت ایرانی ما كه بنیانش بر باورهای دینی اســتوار اســت در ســفره عید كه سفرهای ها نقشــی مثبت است. دلپذیر و خوشیم ن و سرشــار از امید ب ه بهبود ی و رون ق بیشــتر اســت ،هفت واقعیــت ها ی طبیعــی ،مشــاهدهها و تجربهها ی مرد م در گــذر زمان ،نقش ســین چیــده می شــود به این امید كه ســال نو پــر بركت و مبارك باشــد. 16 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 16 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
دادنــد ،هیچ اثــری از نوروز وجود ندارد ،هرچند که جشــنهای ســنتی نزد این مردم کامال" حفظ شــده است. از طرفــی ،با نگاه کــردن به طرز زندگی اقــوام هندو-ایرانی و مقایســه آن با اقوام ســاکن ایــران و بین النهرین ،مــی توانیم به نتایجی در مورد ریشــه های تاریخی نوروز و جشــنهای دیگر مربوط به آن برســیم .اقوام هندو-ایرانی بطور اعــم ،از راه دامــداری و پرورش اســب زندگی می کردند و زندگــی آنها برمبنان کوچ نشــینی بنا شــده بود .این طرز زندگی به این معنی بــود که هندو-ایرانی های باســتان (مانند سکاهای دوران تاریخی ،ســرمتها ،هیونها ،مغوالن ،و ترکها) بــه دنبال حیوانات خــود برای پیدا کــردن چراگاههای سرســبز روان بودند .در دشــتهای محل ســکونت این اقوام ،فقط دو فصل زمســتان و تابســتان معنی داشــت و بــه دلیل طبیعت نامعمــول آن ،خط تقســیم و زمان ایــن دو فصل همــواره نامعلوم بود. امــا مــردم ســاکن فالت ایــران ،عیالمــی ها ،کاســی ها ،گوتــی هــا ،اورارتو، میتانــی ها ،و تا حد بیشــتری مردمان ســاکن بیــن النهرین ،وابســته به زندگی کشــاورزی ســاکن بودند .این بدیــن معنی بود که ترتیب کاشــت ،داشــت ،و برداشــت محصوالتی نظیر گندم ،مشــغله اصلی این مردم محســوب می شــد و زمــان انجام هرکــدام از این وظایــف ،اهمیت خاصی داشــت .می بینیم که نوشــتن تقویمهای نجومی که برمبنای آن حصول فصلهــا را معین می کردند ،از دســتاوردهای این مردم است. طغیانهای ســاالنه رودخانه ها ،شــروع فصــل گرما ،زمان برداشــت محصول، زمــان رها کردن نوبتی زمین ها ،همه و همه از مشــغولیات زندگی کشــاورزی بوده و هســتند .به همین دلیل ،تقســیم ســال بــه دوازده مــاه و چهار فصل (که حضورشــان در این منطقه کامال" حس می شــد) ،تقســیم ماه به بیست و هشــت روز (بــر مبنای تقویم قمــری) و وضع کردن هفته ،همه از تقســیمات مــردم ســومر و بابل بود کــه از طرف مردمان همســایه آنها نیز اســتفاده می شد . از جشــن گرفته شدن آغاز بهار در بابل باستان مــد ا ر ک بســیاری در دســت داریــم .در روز آغاز بهار، به ســوی معبد مــردوک، بابــل ،می رفــت و بــا در گرفتن دســتهای ایــن خدا، او را از ســلطنت خــود مــی داد .بعد ا ز ا ین مر ا ســم ، پادشاه به قصــر
ســلطنتی باز می گشــت و دســتور بارعام می داد که همه مردم می توانستند بــه مالقــات پادشــاه بیاینــد. اهمیــت این مراســم را در آنجایی مــی توانیم ببینیم که بعد از تســخیر بابل از طرف کورش ،پادشــاهان پارســی تا زمان خشایارشا نیز هرســاله این مراسم را انجــام می دادند .پایان جشــنهای بهاری در روز ســیزدهم بهار (کــه اولین بار در افســانه های بابلی به عنوان عدد شــوم شــناخته شــد) با رفتن همه اهالی شــهر ،از جمله شخص پادشــاه ،به طرف دشتهای خارج از شــهر اعالم می شده (نمونه این رســم را می توان در داســتان حضرت ابراهیم مشــاهده کرد). از ســوی دیگــر ،بســیاری از فرهنگ هــای جهــان ،از بابل باســتان گرفته تا ســلتهای اروپایی ،مراســمی ماننــد برافروختن آتــش در پایان فصل برداشــت دارنــد .اصــوال" روشــن کــردن آتش بعــد از خرمن چینی جزو مراســم بســیار معمول همه جوامع کشــاورزی بوده و حتی امروزه نیز در کشــورهای اروپایی می توان نظیر آن را مشــاهده کرد .در ایران نیز امروزه در طی مراســم جشــن ســده (که جشــن رســمی پایان فصل برداشــت بوده) ،برافروختن آتش مرسوم اســت .به همین ترتیب ،می توان روشــن کردن آتش در چهارشــنبه ســوری را نوعی از همین مراســم دانســت. بطور خالصه ،می شــود حدس زد که جشــن آغاز بهار و مراســم روشن کردن آتــش و خارج شــدن از شــهر ،از آیینهای جوامع کشــاورزی مقیم ایــران بوده اســت .اما اقــوام ایرانی بعد از مهاجرت به این کشــور و ســاکن شــدن در آن، بــه اقتباس این مراســم پرداختنــد و با وارد کردن بعضی از عقاید خود (تشــبیه حلــول بهــار به پیروزی راســتی بر دروغ) ،آنرا تبدیل به جشــنی کامــا" ایرانی کردند. این جشــن ،که شــاید از دورانی حتی قبل از زمان هخامنشی بوسیله این مردم برگــزار می شــده ،تا مدتها جشــنی مردمی بوده که توانســته به دلیل طبیعت غیر دینی و غیر سیاســی خود ،به جشــنی عمومی برای همه مردم تبدیل شود و کم کم به صورت جشــنی درآید که حتی دســتگاه دولتی اشــکانی و ساسانی نیز آنرا به
پا د شا ه خــد ا ی د ســت حما یــت نشــا ن
عنــو ا ن مر ا ســم ر ســمی خــو د ا نتخــا ب کنــد.
هفــت ســین
بــا
COMMERCIAL RESIDENTIAL Royal LePage Real Estate Services Ltd., Brokerage
C: 416.816.9777 E: mandy@royallepage.ca w: mandychian.ca
15 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
MANDY
SAGHAT-CHIAN SALES REPRESENTATIVE
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
15 Kheradmand
جش ن ن س وروز ی تا با ن ط چ ج ور هب و ود آدم؟ نشاط رازانی
اکثر مردم نوروز و جشــنهای جنبی آن را جشــن هایی با گذشــته صد در صد ایرانــی می دانند .بعضی از این مراســم ،بخصوص چهارشــنبه ســوری ،بخاطر اهمیــت آتش در آن ،حتی وابســته به دین زرتشــت دانســته شــده .از طرفی، شواهد مختلف نشــاندهنده این مطلب هســتند که این جشنها تاریخی فراتر از قــوم "ایرانــی" (به معنای قــوم هندو-اروپایــی مهاجری که در حدود ســال 3000ســال قبــل بــه ایران آمدنــد) دارند و احتماال" از مراســم قبــل از آریایی این فالت سرچشــمه می گیرند و چه بســا اقوام عیالمی ،کاســی ،گوتی و دیگر اقوام باســتانی نیز آنها را جشــن مــی گرفته اند.
تاریخچه عید نوروز و جشن باستان نوروز
باشند. در اوســتا ،بخصــوص در گاثاها و بقیه یســناها که قدیمــی ترین بخش های این کتاب هســتند ،هیچگاه صحبتی از نوروز و جشــنهای وابســته به آن نشده اســت .مراسم اوســتایی اصوال" نیایشهایی به امشاســپندان مختلف و فره وشی ها هســتند .یسناها سرودهایی هســتند که برای ســتایش میترا ،آناهیتا ،ورونا، هوم ،و دیگر امشاســپندان نوشــته شــده اند که در جشــنهای وابســته به آنها باید خوانده شــوند (کلمه های "جشــن" و "یســنا" از یک ریشــه هستند) .در نتیجه ،دربخشــهای قدیم اوســتا ذکری از جشــنهای نوروز ،چهارشــنبه سوری، ســیزده بدر و یا حتی ســده نداریم. نخســتین نشــانه از نوروز در اوســتا ،در فرگرد دوم "ویدیودات" اســت که در ضمــن توضیح زندگی "ییم" (جمشــید) ،به دســتور برگــزاری نوروز نیز اشــاره شــده (این روایت را فردوســی نیز ذکر می کنــد) .اما ویدیــودات از اخیرترین بخش های اوستاســت که به احتمال زیاد یا در دوران ساســانی نوشــته شــده و یا در آن دوران به طور کامل بازنویســی شــده و بســیاری از باورهای زرتشتی ساســانی در این کتاب وارد شــده. بــا نگاه کــردن به باورهای منــدرج در ریــگ ودا نیز اثری از مراســمی مانند جشــنهای باال نمی بینیم .جشــن شــروع ســال در نزد این اقوام اهمیت زیادی نداشــته و ذکر خاصی از برگزاری مراسم بخصوصی برای آن نمی کنند .همچنین در باورهای مردم نورســتان افغانســتان که تا صد ســال قبل که به جبر مسلمان شــدند ،زیر نام "کافران" به پرســتش خدایان باســتانی هندو-ایرانــی ادامه می
منبــع اطالعات مــا در مورد باورهای اقــوام هندو -ایرانی و بعــدا" ایرانی ،در درجه اول قدیمترین قســمتهای اوســتا و در حالت دوم ،مقایسه باورهای دیگر مــردم هندو-اروپایی (بخصــوص هندو-آریایی ها) با باورهای ایرانیان باســتان اســت .ریــگ ودا ،قدیمیترین بخــش وداهــای هندو-آریایی ،یکــی از بهترین منابع موجود برای پی بردن به اصول اعتقادی و جشــنها و مراســم اقوام آریایی (هندو-ایرانی) اســت .باورهای اقوام دیگر مانند ســکاها ،نورستانی ها ،و مردم ایرانــی زبانــی کــه در ماوراالنهر و مناطق شــرق کــوه های پامیــر زندگی می کردنــد نیز مــی توانند الگوهای ما بــرای فهمیدن باورهای ایرانی های باســتان 14 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸ 14 Kheradmand Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
13 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
13 Kheradmand
ماهنامه اجتماعی ،ف رهنگی ،هنری خردمند ناشر :انت شارات خردمند -تورنتو سردبیر :محمد ُسهی امور داخلی و اداری :حامد خ ّرم بخت تایپ :مریم ُسهی طراحی و صفحه آر ایی :انتشارات خردمند آرزو وفـا - با تشکر از: مسروره بن یهاشمی - ن گی ن عب دال له ال هه رشیدی فر - شهبازی -فرشید رها توسلی -سعید ش ج اع ی ش هن از یز دان فر رضا میرفخرایی مجید کیهانی اصل کی وا ن ر وز به و ه مه کسانی که در این شماره ما را یار و یاور بودند.
روی جلد همه چیز درباره نوروز -صفحه ۲۲
ماهنامــه ارســالی خردمند در ویرایش و اص الح م طال ب ار سـ ـال ی ا با ختیــار دارد .مقاالت شــوند .ید حتمــاً تایپ و غل طگیری شــده و به آ در س ای می ل م ج له نظرات نویس ارســال نیســت .مســئولی ــندگان مقاالت ،الزاماً ب یان گر د یــ دگ اه ما هنا مه خردمند ت قیمتها ،ســروی درج سها ،نحوه ارائه شــده در آگهی هــا به عهده صاحب آگهی ا خدمات و کلیه مطالب ســت.
6-9-676 • Tel: 416-67 3 8 2 -8 2 d.ca • Tel 647-93 .kheradman w w w • a .c d dman • info@khera ite 207 e Street, Su • 8131 Yong 6 tario L3T 2C Thornhill, On
شما
ره - 37مارچ
/آپریل ۲۰۱۸
جشن باستانی نوروزچط ور به وج ود آم د؟ . . . . . ۱۴ . . . . . . . . . سردر باغ ملی نماد تاریخ که ن ته ر ا ن . . . . . . . . همه 18 . . . . . . . . . چیز درباره عید نوروز . . . . . . . . . . . . خداحاف ۲۲ . . . . . . . . . ظی با لوون هفتوان مت خ ص ص نق ش ها ی م نف پایان فرهنگ مهار ی دوست داشتنی ۲۴ تآموزی در ایرا ن . . . . . . . . . نماد خو ش ۲۸ . . . . . . . . شانسی در جشن عروس ی منا ط ق م خ تل ف ج ده اصـل در هان ۳۰ . . . . . . مبـاحثـه . . . . . . . . . . . . . . . . . حن ۳۴ . . . . . . . جره زخم ِی یک ملت . . . . . . . . . . . . . . م ۳۶ . . . . . . . . . صائب یک مجلس گرم ک ن . . . . . . . . . . . . زندگی 38 . . . . . . . . . و شخصیت استاد علی اک بر د ه خ دا . . . . . آشنای ۴۰ . . . . . . . . . ی با زنان پیشرو ایران (م عل م های ی که مان دگ ار در ضیافت شدند) ۴۴ . . . . . . واژه ها -صفحه شعر. . . . . . . . . . . سوفیا ،اولین ۴۸ . . . . . . . . روبوشهروند جهان . . . . . . . . . . . . ۵۰ . . . . . . . بریده ای از تاریخ . . . . . . . . . . . . . . . . . ۵۲ . . . . . . . . . زندگینامه امیرکبیر از ب دو تو لد تا مر گ ( ق سم ت دوم دا ) ۵۴ . . . . . . . . . ستان کوتاه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . عجی ۵۸ . . . . . . . . . بترین رکورد موسیقی ای ر ا ن به ن ام ح سی ن بت هو عکس ن ۶۰ . . . . . . . . . های دیدنی این ماه . . . . . . . . . . . . صفحه مخ ۶۲ . . . . . . . . . صوص کودکان . . . . . . . . . . . . . . لطفا زیاد جدی نگیر ۶۴ . . . . . . . . ید ط نز . . . . . . . . . . . ۶۶ . . . . . . . . . پدیده بد خطی در کود کا ن . . . . . . . . . . . . ۷۰ . . . . . . . . . بهتـرین روش برخورد با در د. . . . . . . . . . . . جد 72 . . . . . . . . . ول . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . بازار ۷۴ . . . . . . . . . چه -دایرکتوری مصور م ش اغ ل . . . . . . . . . ۷۵ . . . . . . . . .
بــار دیگــر نــوروز ،این زیباترین جشــن جهان و زیباترین ســال نــوی مردم کره خاکــی از راه رســید .در ویکیپدیا میخوانیــم« :نوروز اولین روز ســال خورشــیدی ایرانی برابر با اول فروردین ماه ،جشــن آغاز ســال نوی ایرانی و یکی از کهنترین جشــنهای به جا مانده از دوران ایران باســتان اســت. خاســتگاه نــوروز در ایران باســتان اســت و هنوز هم مردم مناطق مختلف فــات ایران ،نوروز را جشــن میگیرند .زمان برگزاری نــوروز ،در آغاز فصل بهار اســت که امــروزه به آن برابــری بهاری یا اکیونــوس میگویند». در این ســوی کره خاکی و در دیاری که ســرزمین اجدادی مان محســوب نمیشــود همه ما میتوانیم در بیشــتر شناســاندن این زیبایی به دیگران سهیم باشیم .میتوانیم در شناســاندن این ســنت کهن به همسایگان و ســایر غیر ایرانیانی که با ایشــان مراوده داریم بیشتر کوشا باشیم. اما همانطور که قبال هم نوشته ام سال نو نمیشود مگر این که این دو کار را انجام دهیم. -۱در این روز نو ،رختهای کهنه دلگیری و کدورت را به دور بیاندازیم و با رختی نو به پیشواز بهار برویم .چنانچه میتوانید کسی را ببخشید و پایانی بر یک دلگیری باشید ،اکنون بهترین زمان برای این کار است. - ۲از چه گوارا نقل شده است که :عید من آن روزی است که زحمت یکسال دهقان شام یک شب پادشاه نباشد... اگر در سال کهنه شام شبی برای یک نیازمند فراهم نکردهایم ،این کار را در صدر فهرست برای سال آینده بنویسیم. —— از طرف خودم و همه همکارانم در خانواده خردمند ،سالی خوب سرشار از زیبایی ،پاکی ،نعمت ،شادی ،سالمتی و بهروزی برای تک تک شما آرزومندم .برای این شماره مطالب متنوع و شادی به مناسبت نوروز در نظر گرفته ایم .نوروز پیروز.
11 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
11 Kheradmand
10 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
10 Kheradmand
9 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
9 Kheradmand
8 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
8 Kheradmand
7 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
7 Kheradmand
6 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
6 Kheradmand
4 ماهنامه خردمند -سال چهارم -شماره - ۳۷مارچ /آپریل ۲۰۱۸
Monthly - Vol. 4 - # 37 - Mar/ Apr 2018 - Tel: 647-932-8283
4 Kheradmand