M. Namari 12

Page 1

‫دو‪/‬بیتیهای بومیِ مازندران‬

‫علیاصغر مَهجوریاننَماری‬ ‫‪3131‬‬


‫‪2‬‬

‫چند اشاره‬

‫اشارهای در بارهی گِردآوری این شعرها ‪:‬‬ ‫این دوبیتیهای مازندرانی را علیاصغر مهجوریاننماری گِردآوری کرده و آنها‬ ‫را با صدای خود روی نوار ضبط کرده است‪ .‬با اجازهی او من این شعرها را‬ ‫بهرویِ کاغذ آورده ام‪.‬‬ ‫اشارههایی در بارهی این شعرها ‪:‬‬ ‫‪ -3‬یافتنِ اصل و یا ریخت و روالِ اصلیِ این شعرها نا‪/‬ممکن است‪ .‬دستبُردن‬ ‫در این شعرها در هنگامِ روایتِ آنها حتمیاست‪ .‬هرکس میتوانسته آنها را‬ ‫بهگونهای که خود دوست دارد و یا بهآن شکلی که میپنداشته باید باشد‬ ‫روایت کند‪ .‬در روایتِ پیشِرو هم هیچ دور نیست که ‪ :‬کلمهای پسوپیش‬ ‫شدهباشد؛ مصرعی یا بیتی از یک دو‪/‬بیتی بهیک دو‪/‬بیتیِ دیگر منتقل شده‬ ‫باشد‪ ،‬تکّههایی از چند دو‪/‬بیتی به‪/‬هم‪/‬درآمیختهشده و ازاینکار یک دو‪/‬بیتیِ‬ ‫تازهای ساخته شدهباشد‪ .‬هیچکسرا نمیتوان از حقِّ دستبُردنهایی مُجاز‪،‬‬ ‫معیّن و محدود در هنگامِ روایتِ اینشعرها بازداشت‪ .‬اصال" گویا ویژهگیِ‬ ‫اینگونه شعرها همیناست‪ .‬آنچه که ناروا و ناحق است نه دستبُردنِ مُجاز‬ ‫دراین شعرها‪ ،‬بلکه دستبُرد‪/‬زدن بهاین شعرها است‪ .‬و تعیینِ مرزِ میانِ‬ ‫دستبُردن دراین شعرها و دستبُردزدن بهآنها البتّه کاری است که نه‬ ‫همیشه آسان است‪ .‬یکی از این مرزها این است‪ ،‬که کسی‪ ،‬حقیقی یا حقوقی‪،‬‬ ‫بخواهد یک نیّتِ شخصی یا اجتماعیِخودرا در لباسِ این دو‪/‬بیتیها بهمیانِ‬ ‫«مَردُم» بهاصطالح «بفرستد»‪ ،‬و یا یک گرایش و یک فکر را در این دو‪/‬بیتیها‬ ‫«جا‪/‬سازی»کند و وازاینراه چنین اِلقاء کُنَد که گویا «مَردُم» چنین گرایش و‬ ‫فکری را داشتهاند‪.‬‬ ‫‪ -2‬برخی بیتهایِ برخی دوبیتیها از جمله شمارهی ‪ ،22‬و‪ ...‬دقیق نیستند‪.‬‬ ‫‪ -1‬چنین مینماید که این دوبیتیها‪ ،‬گزینش و دستچین نشدهاند؛ بلکه‬ ‫همین که در جایی و از زبانی شنیده شدهاند بهنام «دوبیتیهای بومی»‬ ‫گِردآوری شدهاند‪ .‬خواننده درمییابد که این دوبیتیها به لحاظِ مضامین‪،‬‬ ‫زیبایی و فنّ‪ ،‬و در نتیجه بهلحاظِ ارزش‪ ،‬گونهگونه و گوناگوناند‪ .‬پَستیِ‬


‫چند اشاره‬

‫‪1‬‬

‫مصمونیِ دوبیتی هایی مانندِ دوبیتیهای شمارهی‪ ،29 ،13‬و چندتای دیگر‬ ‫یکسر روشن است‪.‬‬ ‫‪ -4‬در برخیجاها‪ ،‬که البتّه خیلیکماند‪ ،‬در روبهروی برخی بیتها و مصرعها‬ ‫گونهی دیگری از همان بیتها و مصرعها را آوردهام که یا خودم شنیدهام و یا‬ ‫احتمال دادهام‪.‬‬ ‫اشارههایی در هنگامِ «نوشتنِ» این شعرها ‪:‬‬ ‫‪ -3‬نشانهها ‪:‬‬ ‫ این نشانه ً__ را برای صدایی برگزیدهام میان َ__ و‬‫جزوِ صداهای اصلی است‪.‬‬

‫ــِـ‬

‫‪ ،‬که در زبانِ مازندرانی‬

‫نشانهی ُ__ را در نوشتنِ کلماتی مانندِ ‪:‬‬ ‫ فعلها ‪ :‬بَوُو‪ ،‬دَوُوش‪ ،‬بَزُونًه‪.‬‬‫ نامها ‪ :‬مانندِ شُونًه(شانه)‬‫بهکار بُردهام تا مگر شاید برای خواندنِ بهترِ کلمهها سودمند افتد‪.‬‬ ‫با کمکِ نشانهی( ‪) /‬در برخی جاها‪ ،‬برخی از کلماتِ مرکّب را ازهم جدا‬ ‫ساختهام بااین امید که اینکار شاید خواندن را آسانتر کند‪ .‬مانندِ ‪ :‬نا‪/‬خًش‪،‬‬ ‫سیو‪/‬چشه‪/‬کیجا‪. . . -‬‬ ‫ شاید در بهکاربُردنِ نشانههای صداها کمی زیادهرَوی کردهباشم‪.‬‬‫‪ -2‬لَهجه ‪:‬‬ ‫صداگذاری رویِ کلمات در زبانِ مازندرانیِ با خطِ کنونیِ فارسی‪ ،‬در کنارِ‬ ‫دشواریهایِ زبانی‪ ،‬دارای این بدی نیز هست که حقِّ لهجههای دیگرِ این زبان‬ ‫را نادیده میگذارد‪ .‬ازاینلحاظ صداگذاری در هنگامِ نوشتنِ این شعرها همواره‬ ‫احساسِ ناگواری را در منِ نویسندهی این شعرها‪ ،‬که لهجهام آمُلی است‪ ،‬پدید‬ ‫میآوردهاست‪ .‬امیدوارم که اینکارِ ناگزیر‪ ،‬سببِ آزردهگیِ کسی نشود‪.‬‬ ‫نوشتنِ این دوبیتیها اگرچه رویِهمرفته با لهجهی آمُلی است ولی خیلی از‬ ‫بیتها با لهجههای دیگر جاهایِ مازندران هم نوشته شده است‪.‬‬


‫‪4‬‬

‫چند اشاره‬

‫‪ - 1‬برخی کلماترا میتوان به چند شکل نوشت‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬سه پرسش‬ ‫در میان میآید ‪:‬‬ ‫ کدام بهتر و زیباتر است‪.‬‬‫ کدام درستتر است‪.‬‬‫ کدام عملیتر است‪.‬‬‫مانندِ ‪:‬‬ ‫ضمیرِ مِلکی ‪:‬‬ ‫ مالِ تو ‪ :‬تِه یا تِ؟‬‫ مالِ من ‪ :‬مِ یا مِه؟ مًنِ یا مًنِه؟‬‫ مالِ تو ‪ :‬تِ‪ ،‬تِه؛ یا تًنِ‪ ،‬تًنِه؟‬‫مفعول‬ ‫ مرا‪ ،‬منرا ‪ :‬مًرً یا مًهرًه؟‬‫ تو را ‪ :‬تًهرًه یا تًرً؟‬‫ضمیرِ شخصی ‪:‬‬ ‫ تو‪ :،‬تًه‪،‬‬‫فعلها ‪:‬‬ ‫ نَهیبُو‪ ،‬بَهیبُو‪ ،‬دَهیبو‪ ،‬یا ‪ :‬نئیبو‪ ،‬بَئیبو‪ ،‬دَئیبو‪ ،‬یا ‪ :‬نَهیبُو‪ ،‬بَهیبُو‪ ،‬دَهیبو؟‪.‬‬‫نَهیمًه‪ ،‬بَهیمًه‪ ،‬دَهیمًه یا نَهیمًه‪ ،‬بَهیمًه‪ ،‬دَهیمًه‬ ‫ دَهییَن‪ ،‬بَهییَن‪ ،‬بَهیتَن‪ ،‬و ‪ . . .‬یا ‪ :‬دئییَن‪ ،‬بئییَن‪ ،‬بَئیتَن‬‫ بودم ‪ :‬بِمًه‪ ،‬بیمًه؟‬‫‪ -‬بَچینًم یا بَچیناَم؟‬


‫‪2‬‬

‫چند اشاره‬

‫اسم ‪:‬‬ ‫‪ -‬اَمشُو یا اًمشُو ؟‬

‫ آب ‪ :‬ئو یا اُو؟‬‫ زیندهگونی یا زًنًّهگونی یا زندهگونی‪ .‬همزوونی یا همزبُونی؟‬‫ چاربیدار‪ -‬چارویدار‪ -‬چارویدار‪ -‬چاربیدار‪ -‬چارپهدار ‪ -‬چارپیدار؟‬‫اضافهها ‪:‬‬ ‫ سیو‪/‬چشِ‪/‬ریکا یا سیو‪/‬چشه‪/‬ریکا ؟‬‫ نًماشُونًهسَر یا نًماشُون ِسَر؟‬‫کلمات ‪:‬‬ ‫ چًهتی‪ ،‬چًتی‪:‬؟‬‫ خواستن ‪ :‬بخاسَّن‪ ،‬خامًه بهجایِ بًخواسَّن‪ ،‬خوامًه؟‬‫ خواهر ‪ :‬خاخًر بهجایِ خواخًر؟‬‫‪...‬‬‫‪ -4‬در بارهی کلماتِ بیگانه ‪:‬‬ ‫‪ -3-4‬کلمههایی را که در عربیبودنِ آنها هیچ تردیدی نیست‪ ،‬فکر میکنم‬ ‫بهتر است با همان حرفهایی بنویسیم که اینکلمهها‪ ،‬تا وقتی که خطِ نگارشِ‬ ‫ما همین خطّ ِ بیشترعربی‪/‬کمی فارسیِ کنونی است‪ ،‬نوشته میشوند‪ ..‬مانند ‪:‬‬ ‫ صًب‪ ،‬که همان صبح و عربی است و نمیتوان و نباید آنرا بهشکل سًب‬‫نوشت‪.‬‬ ‫ عینَک‪ ،‬که عربی است و متأسفانه در کارِ برجستهی« فرهنگِ واژگانِ تَبَری»‬‫بهشکلِ ‪ :‬اَینَک نوشته شده‪.‬‬ ‫‪ -2-4‬ولی برخی کلمهها هستند که در بارهی عربیبودنِ آنها و یا تعلّقِشان‬ ‫به زبانهای دیگر تردید است؛ مانندِ ‪:‬‬


‫‪6‬‬

‫چند اشاره‬

‫ سًنًخ‪ ،‬که اگرچه نه صددرصد ولی میتواند همان صندوق باشد‪ .‬کلمهی‬‫صندوق را اگرچه کتابهای دِه خدا و مُعین هر دو دارای ریشهی عربی‬ ‫میدانند ولی در این‪ ،‬جای بحث است‪ .‬بههرحال‪ ،‬اینگونه کلمهها را چهگونه‬ ‫باید نوشت ؟ صًنًّخ یا سًنًّخ؟ صًندًق؟‬ ‫‪ -1-4‬افزون براین‪ ،‬کلمههایی هستند که اگرچه ریشه در زبانِ عربی و یا دیگر‬ ‫زبانها دارند ولی در رَوَندِ کاربُردِ مازندرانیِشان دگرگونیهایی پذیرفتهاند‪.‬‬ ‫مثال ‪:‬‬ ‫ مًوارَک بهجای مُبارَک‬‫اینگونه دگرگونیهایِ کلمات‪ ،‬هیچ از روی عمدهای سیاسی یا نژادی و‪...‬‬ ‫نیستند بلکه خیلی ساده بهسببِ دگرگونی در «حوزه»ی کاربُردِ این کلمهها‪،‬‬ ‫بهسببِ انتقالشان از یک حوزهی زبانی و گویشیِ با ویژهگیها و نظامها و‬ ‫عادتها و سُنَتهای معیَّن به یک حوزهی زبانی و گویشیِ دیگر است‪ .‬نوشت ِ‬ ‫ن‬ ‫این کلماتِ بیگانه با همین دگرگونیهای ناگزیری که پذیرفتهاند‪ ،‬این خوبی را‬ ‫دارد که نشان میدهد کلماتِ بیگانه برای بهکارگرفتهشدنِشان در زبانِ‬ ‫مازندرانی چهگونه با خصوصیاتِ اینزبان‪ ،‬وِفق دادهمیشوند و چهگونه‪ ،‬چه‬ ‫دگرگونیهایی میپذیرند‪ .‬درهمینحال‪ ،‬البتّه روشن است که این کار نباید‬ ‫چنان انجام گیرد که شناسنامه و اصلِ این کلمات را پنهان سازد‪.‬‬ ‫سببِ این تأمّلها ایناست‪ ،‬که سیاسیکردنِ زبان و فرهنگ‪ ،‬و آلودهساختنِ‬ ‫کارهایِ فرهنگی بههدفهایسیاسی و بهمطامعِ حکومتها و سازمانهای‬ ‫سیاسی و به درگیریهای نژادی و‪...‬کاری است ناروا که جز بهقربانیکردنِ‬ ‫فرهنگ در پایِ مطامعومصالحِ قدرت‪/‬سیاست نمیانجامد‪ .‬دراینسالها‪،‬‬ ‫متأسّفانه فراوان دیدهمیشود‪ ،‬که در استانهای مختلف‪ ،‬کسانی و البتّه پیش‬ ‫ازهمه‪ ،‬دولتها و حزبهای سیاسی‪ ،‬میکوشند بر امواجِ گرایشِ اجتماعی‪/‬‬ ‫فرهنگی موجود دراین مناطق بهسویِ پاسداری از زبان و فرهنگِ بومی سوار‬ ‫شده و آنها را به راهِ سیاستِ ضدِّ عَرَب‪ ،‬ملّتسازی‪ ،‬تاریخسازی‪ ،‬قِدمَتسازی‪،‬‬ ‫و پیشینهسازیهای سیاست‪/‬قدرت‪/‬مدارانه بکشانند‪ .‬آنها خیلی دوست دارند‬


‫‪7‬‬

‫چند اشاره‬

‫مثال" « مَحمود«را «مَهمود»‪« ،‬منصور» را «منسور» و ‪ . . .‬بنویسند! هیاهویِ‬ ‫سیاست‪/‬قدرت‪/‬مدارانه بهجایِصدایِجاافتادهی فرهنگ‪/‬مدار و پژوهنده‪.‬‬ ‫‪ -2‬در برخیجاها‪ ،‬که کلمهای یا مصرعی را به گمانِ خودم نارسا دیدم‪ ،‬جلویِ‬ ‫آن‪ ،‬نشانهی [؟]گذاشتهام‪.‬‬ ‫م ‪ -‬نَماری‬ ‫شهریور ‪3137‬‬


‫‪3‬‬

‫‪3‬‬ ‫سیُو‪/‬زًلفون ! تِه اَبرُو بُورًه دًل‪/‬خا‬ ‫مًن و تِه عاشًقی مشهورًه دًل‪/‬خا‬ ‫مًنو تِه عاشًقی عیبی نًداینًه‬ ‫همین عِیبًه که مًنزً​ًل دُورًه دًل‪/‬خا‬ ‫‪2‬‬ ‫سیُو‪/‬زًلفًه‪/‬ریکا دَر شُونًه هِمًه‬ ‫بلوری‪/‬تَن داینًه‪ ،‬لِش‪/‬بَیتًه‪/‬جًمًه‬ ‫مِهچًش تِه چًراغ و‪ ،‬دَنّون تِه هِمًه‬ ‫مِه زًوون تِه صابون‪ ،‬بَشُور شِه جًمًه!‬ ‫‪1‬‬ ‫سیُو‪/‬چًشمون! مِهروزرًه شُو هاکًردی‬ ‫مِه چشِ هَسریرًه دًریو هاکًردی‬ ‫خًد رًه الکمًه ‪ ،‬مًهرًه پارو هاکًردی‬ ‫مِه دًلِ گوشهرًه کَهو هاکًردی‬ ‫‪4‬‬ ‫سیُو‪/‬چًشمون! بَخًردی شیرِکامِل‬ ‫سیُو‪/‬اَبرو‪/‬ریکا بَهیمًه قابِل‬ ‫قَسَمبَخًردی و هاکًردی باطِل‬ ‫اِالهی قًسَم بَووئًه تِه قاتِل‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪9‬‬

‫‪2‬‬ ‫سیُو‪/‬چًشمون! مًهرًه خاهُون هاکًردی‬ ‫مًهرًه نَوردی سرگًردون هاکًردی‬ ‫مِهنُومرًه همهجا پنهون هاکًردی‬ ‫اگه بَمًردًمًه‪ ،‬تًه خون هاکًردی‬ ‫‪6‬‬ ‫ستارًه‪ ،‬سَر بَزُو ماه وًنِه دًمّال‬ ‫خدایا! قافلًه کِی کنًّنًه بار!‬ ‫االهی قافًلًه یکشو بَمونّـِه‬ ‫مًن شُومًه سًفَر و‪ ،‬دًل دَرًه دًمّال‬ ‫‪7‬‬ ‫دِگًر این مِهرًبونیرًه ناخامًه‬ ‫کًالمِ هًم‪/‬زًوونیرًه ناخامًه‬ ‫تِهچًش اینجًه دَرًه‪ ،‬دًل‪ ،‬جایِ دیگر‬ ‫دِگَر این زندهگونیرًه ناخامًه‬ ‫‪3‬‬ ‫کیجا! شًمِهسًرِه عًبور هاکًنًّه‬ ‫دًتا خًش هًدامًه نًشُون هاکًنًّه‬ ‫عاشًقیرًه تِهسَر تًمُون هاکًنًّه‬ ‫جًوونیرًه بًالگًردون هاکًنًّه‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪31‬‬

‫‪9‬‬ ‫اًمشُویِ شُو وِسًّه یکسال بَهیبو‬ ‫اًمشُویِ تًال‪ ،‬وِسّه الل بَهیبَو‬ ‫مِه مًنزل‪ ،‬باالیِ نًفار بَهیبَو‬ ‫مِه سَرین‪ ،‬نازنینِ بال بَهیبو‬ ‫‪31‬‬ ‫اَمشُویِشُو‪ ،‬خًدا! چی ظًلًماتًه‬ ‫تًکّهتًکّه مِهدًلِ غَم زیادًه‬ ‫هَر موقع کارِ دًلوَر مًهرًه یادًه‬ ‫آهًنیزنجیر و‪ ،‬مِهوَر پوالدًه(؟)‬ ‫‪33‬‬ ‫چاربی‪/‬داری کًمّه هًرازًه‪/‬پِهرًه‬ ‫نومزًه‪/‬بازی کًمًّه گَتًهسًرِهرًه‬ ‫گًل ِسًرخ دًکارَم دُورِ سًرِهرًه‬ ‫مِه دًلوَر بَچینِه سَرِه قًپّـِهرًه‬ ‫‪32‬‬ ‫کیجا اِوُونِسَر کًرکرًه کًنّه پیش‬ ‫اَگِه یارِ مًنی اَتی بًرُو پیش!‬ ‫تِه اًسپِه‪/‬دلِ‪/‬سَر مَرمَرِهسنگًه‬ ‫تِه دًتا‪/‬دیم مًنِ تاپتاپیبَوریش!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪33‬‬

‫‪31‬‬ ‫سَرِ راهی نًشینًم چار‪/‬خیابُون‬ ‫خَوًر‪/‬گیری کًمًّه از چاربیدارُون‬ ‫کًدُوم چاربیداررًه بًرار بَهیرَم‬ ‫دَمودَم خَوًرِ شِهیار بَهیرَم‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[سَر ِراه هًنیشَم مًن چار‪/‬خیابُون‬ ‫خَوًر‪/‬گیر هاکًنَم مًن چاربیدارُون]‬

‫‪34‬‬ ‫چَنِّه مًن هًنیشَم کًلُومِ کًنار؟!‬ ‫چَنِّه مًن هاکًنَم سًتارهشًمار؟!‬ ‫شیشًکو تًرازی هَردًه بُوردًه مار‬ ‫مِهیار از خوابِ شیرین نَیًّه ویشار‬

‫[مِهیار شیرینًه‪/‬خو‪/‬جا نَیًّه ویشار]‬

‫‪32‬‬ ‫چَنِّه مًن بَخُونَم این کَتولیرًه؟!‬ ‫مال نارمًه‪ ،‬کِه بَوًرَم چَتًریرًه‬ ‫چَتًری شِه چَتًررًه زَنًّه شُونًه‬ ‫خًدَش مَسّ و‪ ،‬مًرًه داینًه دیوُونًه‬

‫[شِه هَسًّ مَس‪ ،‬مًهرًه داینًه دوُونَه]‬

‫‪36‬‬ ‫کیجا! شًمِهسًرِه کًلیبهکًلی‬ ‫دًتا تًال خُونًّه گَلیبهگَلی‬ ‫جانًه‪/‬تًال! نَخُون‪ ،‬گینًه تِه گَلی‬ ‫مگر تِه دًل دَرًه دردِ عاشقی؟‬


‫‪32‬‬

‫‪37‬‬ ‫کیجا! شًمِه سًرِه رِز‪/‬رِزًه‪/‬پَچّین‬ ‫تًه دَررًه پِههاکًن! مًن بیاَم دَرین‬ ‫تِه تَنبًلً‪/‬بالرًه هاکًنَم سَرین‬ ‫تًه بَوُوش نا‪/‬خًش و‪ ،‬مًن وَومًه حکیم!‬ ‫‪33‬‬ ‫کیجا! شًمِه سًرِه قًدَم بِهِشنًه‬ ‫تِه هَر دً بالرًه شِه گًردَن بِهِشنًه‬ ‫شِه دًلِ ساکًتی مَرهَم بِهِشنًه‬ ‫تِه داغرًه بَر دًلِ دًشمَن بِهِشنًه‬ ‫‪39‬‬ ‫کیجا! تِه پَمبًهجار بیاردًه تًهتی‬ ‫بُوردی آینهیِسَر خًدرًه بًساتی‬ ‫اگر دُونَم تِه بًرار وُونًه راضی‬ ‫تِهوِسِّه ایارمًه خیّاط و لوطی!‬ ‫‪21‬‬ ‫دًرختِ آلوبالو بَوُوشَم مًن‬ ‫نصیبِ پًسَرعمو بَوُوشَم مًن!‬ ‫اگر پًسَرعمو مًهرًه ناخائِه‬ ‫جاروکَش ِزَنعمو بَوُوشَم مًن!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪31‬‬

‫‪23‬‬ ‫تِهوِسِّه بَهیمًه بیمار و دًلتَنگ‬ ‫تِهوِسِّه بَهیمًه کَهرًوایِ رَنگ‬ ‫تًه مِه شیرین‪ ،‬مًن تِه فرهادِ کوهکَن‬ ‫عشقِ شیرین‪ ،‬زَمًّه پوالد دَمِ سَنگ‬ ‫‪22‬‬ ‫شِهیارِ بالرًه! نًشا نًشِنًه‬ ‫تَنًکو‪ ،‬هَمًّسو‪ ،‬وِشا نًشِنًه‬ ‫تَنًک و هَمّـًس و چًپا و صَدری‬ ‫االهی بَوُوئِه خرجِ عروسی!‬ ‫‪21‬‬ ‫گًسوَنًّه راهبًدامًه سَمتِ وازی‬ ‫دًتا وَنُوشوَرًه کًردًنًه بازی‬ ‫راغونرًه دَکًنَم سنگ و تًرازی‬ ‫دً‪/‬دَسّی بَوًرَم یارِ عروسی‬ ‫‪24‬‬ ‫چَنِّه صًفا داینًه اَمشو آسًمون!‬ ‫سًتاره‪ ،‬گًسوَن و‪ ،‬ماه‪ ،‬وًنِه چَپُّون‬ ‫سًتاره‪ ،‬گًسوَن و‪ ،‬ماه‪ ،‬پیرهچَپُّون‬ ‫نًماشُون تا سًحَر شُونًه شَو‪/‬چَرُون‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪34‬‬

‫‪22‬‬ ‫گًسوَنرًه راه بًدامًه سَمتِ تَپًّه‬ ‫وًنِه دًلًه بَینًه شیشماهًه بَختًه!‬ ‫هرچی صَبًر کًمًّه مًه صَبً جَختًه!‬ ‫اَمسالِ زًنبَوًردَن چَنِّه سَختًه!‬ ‫‪26‬‬ ‫اًنِّه بَخُونًسنًه گَلی بَهیتًه!‬ ‫سَرِ راهِ مًهرًه تَلی بَهیتًه‬ ‫االهی بَمیرِه صحابِ تَلی!‬ ‫مًرًه نِشتًه بُورَم شِه یارِ پَلی‬ ‫‪27‬‬ ‫تِه رِز‪/‬رِزًه‪/‬خُونًش مًرًه بَیتًه آواز‬ ‫تًه بَچًّهیِ تیرًنگ مًن بَچًّهیِ باز!‬ ‫اُون موقع کِه بییًه‪ ،‬تُو کَشی مِه ناز‬ ‫اًسا تِهسِّه بَهیمًه تَلًه‪/‬پیاز!‬ ‫‪23‬‬ ‫اَمِه سًرِه شًمِه سًرِه وَر‪/‬وُ‪/‬وَر‬ ‫اَمِه کیجا شًمِه ریکارًه دًلبَر‬ ‫اَمِه کیجا مًثلِ سًرخًه‪/‬گًلِ پَر‬ ‫شًمِه ریکا مًثلِ شَهمیرزادِ خَر!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪32‬‬

‫‪29‬‬ ‫عًجَب بَاُتی‪ ،‬عًجَب بَاُتی سًخَنرًه‬ ‫چَکُوش نارمًه بَزًنَم تِه دًهَنرًه !‬ ‫چَکُوش نارمًه تًرًه نال هاکًنَم نال‬ ‫مثالِ ماچّـًه‪/‬خَر بار هاکًنَم بار !‬ ‫‪11‬‬ ‫تًه ئو‪/‬به‪/‬اینوَر و‪ ،‬مًن ئو‪/‬به‪/‬اُونوَر!‬ ‫تًه شًلًه‪/‬خَر‪/‬سًوار‪ ،‬مًن یابُوی نَر!‬ ‫تًه شًلًه‪/‬خَر‪/‬سًوار با شُورًه‪/‬ماهی‬ ‫تًه سَگِ گیرنده‪ ،‬حَریفِ مًن نی!‬ ‫‪13‬‬ ‫دًلِ مًن آلوبالورًه ناخانًه!‬ ‫دًلِ مًن دخترعمورًه ناخانًه‬ ‫همه بَاُوئَن‪ :‬دخترعمو جًوُونًه‬ ‫مًن گًمًه کِه ‪ :‬وِ سَگِ مازًرُونًه!‬ ‫‪12‬‬ ‫هًاللی‪/‬گًردُن! های! هًاللی‪/‬گًردَن!‬ ‫تًرًه اوالد نَوُونًه‪ ،‬مًن چه کًردِن؟!‬ ‫تِه گًناه دَوُوئِه تِه مارِ گًردَن‬ ‫اَنِّه دَوُوئه کِه تا وقتِ مًردَن!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪36‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪11‬‬ ‫«چًالوی»مًه‪« ،‬چًراتی» نُومزًه دارمًه‬ ‫دً دَس اَنگوشتَرِ فیروزًه دارمًه‬ ‫شًمارًه نَنگ بَیرًه‪ ،‬اَهلِ«چالوی»!‬ ‫جًواهِر‪/‬پارچهمًه شُومًه غریبی!‬ ‫‪14‬‬ ‫کًجًه شُونی؟ تِه بُوردَن دِر نَوُونًه!‬ ‫دًتا چًش‪ ،‬تًهرًه وینًّه‪ ،‬سِر نَوُونًه!‬ ‫دًتا چًش وِسًّه مِه چًهار بَوِه بُو!‬ ‫دًتا پیشو‪ ،‬دًتا دًمّال بَتِت بُو!‬ ‫‪12‬‬ ‫اًنارِ تیتیرًه هًدامًه سینه!‬ ‫بازُو‪/‬بَن دَوًسنًه بالِ«جاننَنًه»‬ ‫«جان‪/‬نَنًه» کًچیکو مِه دًلرًه وِنًه‬ ‫پدرنامرد«خِرًن»(؟) مًهرًه نَدِنًه!‬ ‫‪16‬‬ ‫نَدُومًّه چًهچی بَاُوَم‪ ،‬چًهچی بَاُوِم‬ ‫نَدُومًّه زَن بَورَم یا هَمتی دَاُوَم!‬ ‫بیابون دَربُورَم بیگاری دَوَّم‬ ‫جًوابِ کیجکیجائُونرًه چی بَاُوَم!‬

‫[دًتا چًش وِسًّه مِه چار‪/‬تا بَوِه بُو]‬ ‫[دًتا پیشو دًتا دًمّال دَوِه بُو]‬


‫‪37‬‬

‫‪17‬‬ ‫کیجارًه بَدیمًه دَر شییًه ئُو ئِه‬ ‫مًرًه غًصًّه بَیتًه سَرِ اَفتوئِه‬ ‫االهی! مار بَمیرِه‪ ،‬پِر دَوُوئِه‬ ‫خواسّهگاری شُومًه‪ ،‬مًرًه نا نّئوئه!‬ ‫‪13‬‬ ‫کیجارًه بَدیمًه «لًکونیِ»پًل‬ ‫سَر ماسًّه‪/‬پیلًهکا‪ ،‬دَس مًرغًنًهکًل!‬ ‫وًرًه بَاُونًه ‪ :‬کًجًه شُونی‪ ،‬ماهِ گًل؟‬ ‫بَئوتًه ‪ :‬دَر شُومًه تیلبَزًه‪/‬آمًل!‬ ‫‪19‬‬ ‫کیجارًه بَدیمًه اًنارِ کالًه‬ ‫اًناررًه بَخًردًه‪ ،‬دیم بَیًّه پارًه!‬ ‫بُورین بَوّین وًنِه کَفتالًه‪/‬ماررًه!‬ ‫عاروس هاکًنِهو‪ ،‬هادِه اَمارًه!‬ ‫‪41‬‬ ‫کیجا شِه مارِجا هاکًردًه غَضَب‬ ‫بَاُوتًه ‪ :‬مًن شی نَکًمًّه‪ ،‬دَرمًه عًزَب!‬ ‫کیجا! تِه هَمسَرُون همه تِه پِهزا‬ ‫کیجا! تِه وَچًهکَری وُونًه اِرزا!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[االهی پِر بَمیرِه‪ ،‬مار دَوُوئِه]‬ ‫[خواسّهگاری بُ​ُوردًمًه‪ ،‬نا نَئوئه]‬


‫‪33‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪43‬‬ ‫کیجا! تِه پَنبًهجار بیاردًه وًجین!‬ ‫عَرَق بَزو کیجا! تِه مَخمَلًه‪/‬دیم‬ ‫االهی بَوُواَم گوشوارِ نگین‬ ‫دَمبهدَم چَک هادَم تِه مَخمَلًه‪/‬دیم!‬ ‫‪42‬‬ ‫نًماشُونًهسَر و‪ ،‬هاها دَکًتًه‬ ‫سیُو‪/‬بینجِ کًناررًه وا دَکًتًه‬ ‫سیُو‪/‬بینجِ کًناررًه لَتًه بَیرَم‬ ‫سیُو‪/‬چًشه‪/‬کیجارًه وَعده بَیرَم‬

‫[سیُو‪/‬چًشه‪/‬کیجارًه کَشًه بَیرَم]‬

‫‪41‬‬ ‫اینجًه تا پًشتِ کُوه‪ ،‬بِل مًن بًنالَم!‬ ‫زَنجیل پًشتِ یابُو‪ ،‬بِل مًن بًنالَم‬ ‫زنجیل پًشتِ یابُو نَدِنًه صًدا‬ ‫اُونچه مِه دًل خانًه نَدِنًه خًدا!‬

‫[اُونکِه مِهدًل خوانًه نَدِنًه خًدا]‬

‫‪44‬‬ ‫گُورًه راه بًدامًه سَمتِ مازهرُون‬ ‫کچله‪/‬جُونهکا بًلبًلًه‪/‬زًوُون‬ ‫تِهسَر حًنا دَرًه‪ ،‬دًم هَلیکالُون‬ ‫بُور مِهیاررًه بَئو‪ :‬نَوُو پَشیمُون!‬

‫[بُور مِه یاررًه بَئو‪ :‬نَوُوش پَشیمُون]‬


‫‪39‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪42‬‬ ‫عًجَب ماه و‪ ،‬عًجَب سًتارًه سُوئًه‬ ‫مِه دًلوَر پًشتِ بالًش مَسِّ حُوئًه‬ ‫بُورین یاررًه بَوین‪ :‬چی وَقتِ خُوئًه!‬ ‫مًنِ دًل مِه خاهُونِ سِه کَهُوئًه‬

‫[بُورین و بَئویین ‪ :‬چی وَقتِ خوئًه]‬ ‫[مًهدًل مِه خاهُونِ وِسِّه کَهُوئًه]‬

‫‪46‬‬ ‫شِه دًلرًه مًن پارًهپارًه هاکًنَم!‬ ‫از دَسِّ عاشقی ناله هاکًنَم‬ ‫همه گًنًنًه ‪ :‬دَس بَهیر شِهیاررًه!‬ ‫چًتی تَرکِ گًلِ الله هاکًنَم؟!‬

‫[همه گًنًنًه ‪ :‬دَس بَئیر شِهیاررًه!]‬ ‫[چًهتی تَرکِ گًلِ اللًه هاکًنَم؟!]‬

‫‪47‬‬ ‫مِه رَفت‪/‬و‪/‬رُوش تا مِه «کًلَکِ»سَرًه!‬ ‫هرچی غذا خًرمًه مِهوِسًّه زَهرًه‬ ‫بُورین یاررًه بَاُوین‪ :‬چِه مِهجا قهرًه!‬ ‫مَگَر یار‪/‬بَهیتَِن خًالفِ شَرعًه؟!‬

‫[هرچی خًراکیئًه مِهوِسًّه زَهرًه]‬ ‫[ بُورینو بَئویین‪ :‬چِه مِهجا قهرًه!]‬ ‫[مَگَر یار‪/‬بَئیتِن خًالفِ شَرعًه؟!]‬

‫‪43‬‬ ‫نًماشُونًهسَر و نَمنَمًه‪/‬وارًش‬ ‫کیجا! تًه گُو بَوُوش! مًن تًنِ گالًش‬ ‫کَچًلی‪/‬جُونًهکا رِز‪/‬رِزه‪/‬خُونًش‬ ‫چَنِّه مًزًه داینًه بًچا‪/‬دیمرًه خًش!‬


‫‪21‬‬

‫‪49‬‬ ‫نًماشُونًهسَر و اذانِ مًلّا!‬ ‫چینی‪/‬پیالًهرًه دَکًنَم حًنا!‬ ‫تِه سَررًه بِهِلَم زانُوی باال‬ ‫تِه زًلفِ ال‪/‬بًه‪/‬ال‪/‬رًه کًمًّه حًنا!‬ ‫‪21‬‬ ‫کِه وُونًه بَوُوشِه جمعه‪/‬پنجشَنبًه‬ ‫مِه یار بُورِه حَمّوم بَشُورِه تَنرًه!‬ ‫اُونسَر داینًه اِنًه لَب داینًه خَنًّه‬ ‫سُوآلِ بَمیرَم! آیینًهبَنًّه!‬

‫‪23‬‬ ‫اَمشُو تِه وَعدًهسَر بییًه‪ ،‬نِموُیی!‬ ‫مِه بال تِه بالِ سَر بییًه‪ ،‬نِموُیی!‬ ‫مَگِر وعدًه نًدایی جانًهدًلبَر؟!‬ ‫مَگِر تِه دَردِسَر بیمًه نِمُویی؟!‬ ‫‪22‬‬ ‫کِه وُونًه بَوُوئه جًمعًهنًماشُون!‬ ‫سارًغ مِه یارِ دَسّو‪ ،‬بُورِه حَمُّوم!‬ ‫حَمُّومِ دَرِسَر پًر از جًوُونون‬ ‫شِه یارِه بًالرًه! دًلًه نًمایُون[؟!]‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[تِه زًلفرًه ال‪/‬بًه‪/‬ال دَوًنَم حًنا!]‬ ‫[تِه زًلفِ ال‪/‬بًه‪/‬ال بِهِلَم حًنا!]‬


‫‪23‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪21‬‬ ‫سًتارًه آسًمون دیار‪/‬دیارًه‬ ‫قیمتِ بیوه‪/‬زن هفتصددینارًه!‬ ‫تًه بیوهزن نَوًر! و غرغریئًه!‬ ‫کیجاوَچه بَوًر! کِه بًغَلیئه!‬ ‫‪24‬‬ ‫کیجا! از عشقِ تًه‪ ،‬مًن بَیمًه نا‪/‬خًش!‬ ‫تًه مًلّازاده! مِهسِه کتاب هارًش!‬ ‫اگر دُونَم مِه تَب تًهرًه اِنًه خًش‬ ‫زًنًّه‪/‬زًنًّه‪ ،‬مًن شِه خًدرًه زَمًّه تَش!‬ ‫‪22‬‬ ‫دًلوَرجان! تِهسًِّه مًرًه چُو بَزُونًه!‬ ‫مًرًه دَشت بَیتًنًه دًریُو بَزُونًه‬ ‫مًرًه پوتیندِکًردی لُو بَزُونًه‬ ‫هرچی حَرف بَزُونًه دًرُو بَزُونًه!‬ ‫‪26‬‬ ‫دًلی دارمًه مثالِ تَهِ غَربال!‬ ‫جیگَر دارمًه همه خونابًهی مال‬ ‫االهی بَمیرِه! باعثِ این کار‬ ‫کِه اًتی بیوًفا نَیبُو مِه اقبال!‬

‫[کیجا! تِه عشقِسِه‪ ،‬مًن بَیمًه نا‪/‬خًش!]‬


‫‪22‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪27‬‬ ‫سَرِراهرًه تًه داینی‪ ،‬کوچهرًه مًن‬ ‫سیُو‪/‬زًلفرًه تًه داینی‪ ،‬شُونًهرًه مًن‬ ‫سیُو‪/‬زًلفرًه بیار شُونًه بَکًشَم‬ ‫تِه مَسًّه‪/‬چًشمونرًه سًرمًه دَکًشَم!‬ ‫‪23‬‬ ‫شُویِ ماه‪/‬دَکًتی شُو داینًه افسوس[؟]‬ ‫اتاقِ«جُوندَری»[؟] پاپًلی‪/‬عاروس‬ ‫چَنًّه مًن هًنیشَم تا وَنگِ خًرُوس‬ ‫تیرِ‪/‬ماهِ شُورًه هاکًردًمًه روز!‬ ‫‪29‬‬ ‫خیابُون ویل‪/‬و‪/‬وَلًه‪ ،‬نَوُونًه تُوم!‬ ‫مِهیارِ حَرفوگَلًه نَوُونًه تُوم!‬ ‫تًهرًه قًسَم دِمًه شامِ غریبُون‬ ‫مِه دُوس و دًشمَنُونرًه نَدِه پِغُوم!‬ ‫‪61‬‬ ‫تِهوِسًّه بَهیمًه بیمار و خَسًّّه!‬ ‫تِهوِسًّه هًدامًه ریحانِ دَسًّه!‬ ‫اُونموقع کِه مار تًهرًه گَهرًه وَسًّه‬ ‫مًن و تِه عَقدًرًه خًدا دَوًسًّه!‬

‫[مًن و تِهیِ عَقدرًه خًدا دَوًسًّه!]‬


‫‪21‬‬

‫‪63‬‬ ‫خًداوندا! مِه دًل از غم وَشیئًه(؟)‬ ‫مًثالِ گًلِ سًرخِ شَم‪/‬بَکشیئًه‬ ‫همه گًنًنًه ‪ :‬دَس بَیر عاشقیرًه‬ ‫چًتی دَس بَهیرَم دًلِ بَکشیئًه(؟)‬ ‫‪62‬‬ ‫غموغًصًّه مِه دًلرًه پًر هاکًردًه‬ ‫کًدُورَت دسّ‪/‬و‪/‬لینگرًه شًل هاکًردًه‬ ‫سیُو‪/‬چًشمون کًجًه مًنزًل هاکًردًه؟‬ ‫مًرًه دارِ‪/‬سُرِ بًلبًل هاکًردًه‬ ‫‪61‬‬ ‫عاشقی هاکًنًّه بهسُونِ بًلبًل‬ ‫اًساکِه نَکًمًّه‪ ،‬دَرد دَرًه مِه دًل‬ ‫زَنهارًه بَهُوئین نَکًنَن دًتًر!‬ ‫خون دَکًردًنًه ریک‪/‬ریکائُونِ دًل!‬ ‫‪64‬‬ ‫شِه یارِ بَمیرًم‪ ،‬مِه یار چَپُّونًه‬ ‫اًتّا لَلًه داینًه وِ چِل‪/‬مًغونًه!‬ ‫صًواحی شُونًه‪ ،‬مًثالِ چَپّوُنًه‬ ‫نًماشُون اِنًه‪ ،‬شاهِ مازهرُونًه‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪24‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪62‬‬ ‫شِه یارِ بًالرِه! کوه‪/‬کوه مًجًنًه‬ ‫هًوا گَرم بَهییًه کًترًه وًجًنًه!‬ ‫سُوآلِ بَمیرَم‪ ،‬عًرَق تَجِنًه‬ ‫مِهدًل مًثل ِآلوبالو پَجًنًه‬ ‫‪66‬‬ ‫اَتّا گُو دارًمًه هَسًّه چار‪/‬اَنگًل(؟)‬ ‫دًتارًه شیر دِنًه‪ ،‬دًتارًه عَسًل‬ ‫بُورَم پًشتِ کوهو‪ ،‬هاکًنَم حاصًل‬ ‫خرجِ عروسیرًه دارًمًه نَظًر(؟)‬ ‫‪67‬‬ ‫لَلًه‪/‬واز و‪ ،‬لَلًهواز و‪ ،‬لَلًهواز!‬ ‫وًرَقه دَر بِمو‪ ،‬دَر شُومًه سَرباز‬ ‫کیجا! غًصّه نَخًر! غصًّه حَرومًه‬ ‫کًالهرًه چَرخ هادی دَ‪/‬سال تًمومًه‬ ‫‪63‬‬ ‫سًهچیز دَر عاشقی مًرًه بَد اِنًه ‪:‬‬ ‫سَگ و‪ ،‬دروازهبون و‪ ،‬ماه‪/‬دَراِنًه!‬ ‫سَگرًه نُون دِمًه‪ ،‬دروازهبونرًه زَر‬ ‫خًدایا! تُو هَم این ماهرًه فًرو بَر!‬

‫[ لَلًَه‪/‬بازا!‪ ،‬لَلًه‪/‬بازا!‪ ،‬لَلًه‪/‬باز! ]‬


‫‪22‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪69‬‬ ‫اَنگورِ مَل بِمًه‪ ،‬شَم بَکشیهمًه شَم!‬ ‫خُوردًه‪/‬وَچه بِمًه‪ ،‬تِهجا بَیمًه چَم‬ ‫هرکی اَمِه میُونرًه بَزُو بَرهَم‬ ‫بهحقِّ شاهرضا عًمرِش بَوُو کَم!‬ ‫‪71‬‬ ‫دًل‪/‬و‪/‬دًل بَزُومًه‪ ،‬شِه دًلرًه نارمًه‬ ‫عمارت دَکشیمًه‪ ،‬مًنزًلرًه نارمًه‬ ‫عمارت دَکشیمًه چوبِ خلیلی‬ ‫همه شِه وًطَن و‪ ،‬مًن دَر غریبی‬ ‫‪73‬‬ ‫تًه اُونجًه و‪ ،‬مًن اینجًه‪ ،‬خَلِه راهًه‬ ‫میُون کوه وکًمَر‪ ،‬سنگِ سیاهًه‬ ‫رَفِقون! جمع بَوین سنگرًه بَهیرین!‬ ‫کِه مِه یار دَر وًالیت چًش‪/‬بًه‪/‬راهًه‬ ‫‪72‬‬ ‫[زًلفرًه نًتاشًمًه‪ ،‬می بَوِه اًفشُون]‬ ‫زًلفرًه نًتاشًمًه مو بَوِه اًفشُون[‬ ‫کَچکولرًه دَس گیرمًه سُونِ دَرویشون‬ ‫[شُومًه دَر‪/‬دَرِسَر‪ ،‬کًمًّه گدایی]‬ ‫شُومًه دَر‪/‬دَرِسَر‪ ،‬گًمًه ‪ :‬یا علی!‬ ‫بلکه خِیر هاکًنِه کیجا‪/‬چَتًری‬


‫‪26‬‬

‫‪71‬‬ ‫تًه «الیًش» مًجًنی‪ ،‬مًن «اَلیمًسُّون»‬ ‫«الیًشِ»چًشمًهسَر‪ ،‬تِه دُونًه‪/‬شُورُون!‬ ‫عًجَب چًمًر بِمو تِه بالِ مَرجون‬ ‫مِه قاطر بارِ بًن‪ ،‬دَرشومًه «تِهرون»!‬ ‫‪74‬‬ ‫تًهرًه بَاُونًه ‪ :‬نَکًن مَلمَله‪/‬جًمًه!‬ ‫تًهرًه بَاُونًه ‪ :‬نَشُو کوهیِ خًنًه!‬ ‫قردا بًهار اِنًه‪ ،‬کوهی شُونًه کوه‬ ‫تَناریخًنًهرًه چًش نَشُونًه خُو‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[عجب چًمًر دِنًه تِه بالِ مَرجون]‬

‫[تًهرًه بَاُونًه ‪ :‬نَپوش مَلمَله‪/‬جًمًه]‬

‫[تَناریخًنًه و‪ ،‬چًش نَشُونًه خُو]‬

‫‪72‬‬ ‫سَرِ کوهو‪ ،‬سَرِ کوهو‪ ،‬سَرِ کوه‬ ‫کًرد و گالًش‪ ،‬دَکشینًه چادًرِ نو‬ ‫همه چادًر‪/‬سفید‪ ،‬مًن چادًر‪/‬کَهُو‬ ‫مًنِ مًسکین نیشتًمًه خاطرِ تو!‬ ‫‪76‬‬ ‫خًداوندا! سًه غَم بِمُو بًهیکبار!‬ ‫غم ِپِر و‪ ،‬غمِ مار و‪ ،‬غمِ یار‬ ‫غمِ پِر و‪ ،‬غمِ مار وُونًه چارًه‬ ‫غمِ یاررًه نَئُو! دًل وُونًه پارًه‬

‫[خًداوندا! سًه غم بِمُوئه یکبار]‬


‫‪27‬‬

‫‪77‬‬ ‫نًماشُونِسُر و‪ ،‬مِه نالًش اِنًه‬ ‫گًلیلًه مًثلِ وًرف و وارًش اِنًه‬ ‫خداوندا! گًلیلًهرًه نًگهدار!‬ ‫گلیلًه قَصدِ کًشتنِ مًن اِنًه‬ ‫‪73‬‬ ‫خداوندا! اَتّا راهرًه بَرًسًن!‬ ‫تاریکی دَکتًمًه‪ ،‬ماهرًه بَرًسًن!‬ ‫تاریکی دَکتًمًه‪ ،‬خُویِ هًالکمًه‬ ‫از دُسِّ عاشقی خًنًهخًرابمًه!‬ ‫‪79‬‬ ‫تِه بُوردَن‪/‬بُوردُنو‪ ،‬مِه هارًش‪/‬هارًش!‬ ‫کَهُو‪/‬آسًمُون و‪ ،‬نَم‪/‬نَمه‪/‬وارًش‬ ‫کَهُو‪/‬آسًمُونرًه کًمًّه سفارًش ‪:‬‬ ‫مِه دًلوَر دَر شُونًه‪ ،‬نَخًرِه وارًش!‬ ‫‪31‬‬ ‫سَرَم دَرد بَکًردًه دًوا نَکًردی!‬ ‫تاریکی بِمُومًه‪ ،‬دَر وا نَکًردی!‬ ‫تاریکی بِمومًه‪ ،‬خُویِ هًالکمًه‬ ‫یارِ اَوًّلی بی‪ ،‬وًفا نَکًردی!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[گلیلًه قَصدِ کًشتِ آیًش اِنًه]‬


‫‪23‬‬

‫‪33‬‬ ‫صًبِ شُو‪/‬نَم زمینِ نَم نَوُونًه!‬ ‫نا‪/‬خواسًّه‪/‬یار‪ ،‬دًلِ هَمدَم نَوُونًه!‬ ‫نا‪/‬خواسًّه‪/‬یار مثلِ نَرًسّی‪/‬لیمو‬ ‫هرچی دَس بَزًنی وِ نَکًنًّه بُو!‬ ‫‪32‬‬ ‫«هًرازِ»ئُو بِمو پًلرًه بَوًردًه!‬ ‫مًن و مِه دًلوَرِ دًلرًه بَوًردًه!‬ ‫رَفِقون! جمع بَوین پَلرًه بًسازین!‬ ‫مًن و مِه دًلوَرِ دًلرًه بًسازین!‬ ‫‪31‬‬ ‫مًسَلمونون! مًرًه دًلگیر وَرًنًه!‬ ‫مًرًه قَصرِ قًجَر شَبگیر وَرًنًه!‬ ‫مِه لینگ «کًنًّه»‪ ،‬مِه سَر زنجیر وَرًنًه‬ ‫مًرًه پیشِ سرهنگ وکیل وَرًنًه(؟)‬ ‫‪34‬‬ ‫غَریبًه‪/‬یار غریب‪/‬یاری نَوُونًه(؟)‬ ‫غریب‪ ،‬یارِ وفاداری نَوُونًه‬ ‫بُورَم یارِ وفاداری بَهیرَم‬ ‫سَرِ راهِ وفاداری بَمیرَم‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪29‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪32‬‬ ‫عاشقیرًه چه زار‪/‬و‪/‬زار هاکًنًّه!‬ ‫روزِ روشًنو‪ ،‬شُویِتار هاکًنًّه‬ ‫«محمّد»رًه از خُو ویشار هاکًنًّه [هرکسدراینجانامکسیراکه دوستدارد میآوَرَد]‬ ‫شکایت‪ ،‬مًن از دسِّ یار هاکًنًّه‬ ‫‪36‬‬ ‫نًماشُونِسُر و‪ ،‬آفتاب شُونًه مار‬ ‫تًفَنگ مِه دُوش دَرهو‪ ،‬تُولًه مِه دًمّال‬ ‫تُولًه! تًنتًن بًرُو! آفتاب بُوردًه مار‬ ‫آفتابرًه بَوًرین کیجایِ نًفار!‬ ‫‪37‬‬ ‫باال‪/‬مَحلًه‪ ،‬مِه عطّاری‪/‬دًکُونًه‬ ‫پایین‪/‬مَحلًه‪ ،‬مِه دًلوَر اِنًه‪-‬شُونًه!‬ ‫اگر خوانی بَیری یارِ نًشُونًه‬ ‫سیُو‪/‬چًشو‪/‬اَبرو‪ ،‬راهرًه تًن شُونًه!‬ ‫‪33‬‬ ‫سَرَم دَرد بَکً​ًردًه‪ ،‬صَندَل بیارین!‬ ‫طبیب از مًلکِ اِسکندر بیارین!‬ ‫طبیب از مًلکِ اِسکندررًه کُورمًه؟‬ ‫دًوا از خانهی دًلوَر بیارین!‬


‫‪11‬‬

‫‪39‬‬ ‫سَرَم دَرد بَکًردًه تا حَدِّ گًردَن‬ ‫اًجَل بَرًسّیئه وًنِه بَمًردَن!‬ ‫اًجَل! ما رًه نَکُوش! ما نُوجًوُونمی!‬ ‫گًلِ نَشکوفتهیِ مازًندًهرونمی!‬ ‫‪91‬‬ ‫زَری نارمًه زَر‪/‬اَفشُون هاکًنَم مًن!‬ ‫نًماشُونرًه تًهسَر شُو هاکًنَم مًن!‬ ‫دراین دًنیا‪ ،‬دارمًه یک جانِ خالی‬ ‫اگر خوانی تِه قًروون هاکًنَم مًن!‬ ‫‪93‬‬ ‫اًمشُو‪ ،‬اَمِه لَمپا‪ ،‬یک عیبی داینًه!‬ ‫فًتیلًه‪ ،‬کًتاه و‪ ،‬نَفت هم نًداینًه!‬ ‫بُورین و بَئُوئین بُورًه‪/‬کیجارًه‬ ‫اَتی نفت دَکًنِه اَمِه لَمپارًه!‬ ‫‪92‬‬ ‫خًداوندا! مِه دًل‪ ،‬هًوایی شُونًه!‬ ‫مِهیار اًمشُو اِنًه‪ ،‬صًواحی شُونًه‬ ‫خًدایا! مًن صواحیرًه ناخوامًه!‬ ‫بال‪/‬بًه‪/‬گًردَن‪ ،‬جداییرًه ناخوامًه!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[ اًجَل! نَکُوش اَمارًه! نُوجًوُونمی!‬ ‫[ اَما نَشکوفته‪/‬گًلِ مازًهرونمی!]‬


‫‪13‬‬

‫‪91‬‬ ‫دًلوَرجان! نالًه نَکًن! نالًه نَکًن!‬ ‫اَمِه بَسُوتًه‪/‬دًلرًه پارًه نَکًن!‬ ‫اَمِه بَسُوتًه‪/‬دًل گًالبِ شیشه!‬ ‫گًالبِ شیشهرًه‪ ،‬تُو ضایع نَکًن!‬ ‫‪94‬‬ ‫از اُونسَر‪ ،‬دَر اِنًه ئویِ«پَرًهال»‬ ‫وًنِه پَررًه بَیرَم دَکًنَم مَتکا‬ ‫مَتکارًه دًمبًهدَم نًفارِ باال‬ ‫مًن و مِه دًلوَرجان هاکًنیم الال!‬ ‫‪92‬‬ ‫کیجاجان! تِه گًرِه! تِه مارِ گًرِه!‬ ‫تِه اًسپِه‪/‬دًلِ سَرِ خالِ گًرِه!‬ ‫تًه اًسپِه‪/‬دلِسَر‪ ،‬مِه سَنگِ مَرمَر‬ ‫مًن تِه حیدر وُومًه‪ ،‬تًه مِه صنَمبر!‬ ‫‪96‬‬ ‫اًتاقِ پنجدَری‪ ،‬کًمًّه خیّاطی‬ ‫چَرخ مًنِه پَلی و‪ ،‬سُوزن پوالدی‬ ‫پیرًهَن بّئُوجَم مًن یقه‪/‬شًکاری!‬ ‫مِه دًلوَر دَپُوشِه‪ ،‬بُورِه عروسی!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪12‬‬

‫‪97‬‬ ‫تًه باالیِ«تًالر»‪ ،‬مًن دَر کَمینمًه!‬ ‫تًه نارًنج ِقًلَم‪ ،‬مًن دَر زَمینمًه‬ ‫تًه خالرًه وَل هاکًن! نارًنج بَچینَم‬ ‫صدوسیتا خًشرًه تِه دیم دَچینَم!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[تًه خالرًه خَمهادِه‪ ،‬نارنج بَچینَم]‬

‫‪93‬‬ ‫تِه وِسِّه خواسًّنً​ًه مًهرًه بَکُوشَن‬ ‫کًفَنِ غریبی مًه تَن دَپُوشَن‬ ‫کًفَنِ غریبی‪ ،‬سِدر هسًّه کافُور!‬ ‫چًتی تِه آرًزورًه بَوًرَم گُور!‬ ‫‪99‬‬ ‫نًماشُونهسَر و‪ ،‬مًن زَمًّه هاها!‬ ‫پاپًلی‪/‬تًلًمرًه کًمّه وَنگُو‪/‬وا‬ ‫پاپًلی‪/‬تًلًمرًه بَیرین بَرُوشین!‬ ‫تًرمًه هایرین‪ ،‬مِه یارِ تَن دَپُوشین!‬ ‫‪311‬‬ ‫غَریبی دَکتًمًه‪ ،‬شهرِ کًناررًه‬ ‫خلیلی زُونًنًه مِه دَس و پا رًه‬ ‫االهی بَمیرِه باعث و بُونی!‬ ‫همه در وًطَن و‪ ،‬مًن در غریبی‬

‫[همه شِه وًطَن و‪ ،‬مًن در غریبی]‬


‫‪11‬‬

‫‪313‬‬ ‫عاشقی هاکًنًّه ششماهِ تیار‬ ‫چارماه حَلوَتی و‪ ،‬دً ماه آشًکار‬ ‫االهی بَمیرِه پیره‪/‬سَگه‪/‬مار!‬ ‫نِشتًه مًن عاشقی هاکًنَم خوار‪/‬خوار!‬ ‫‪312‬‬ ‫شًلًه‪/‬شًلوار دَکًردی کًهنًههَرزًه!‬ ‫بیوًفایی هاکًردی بُیتی نُومزًه!‬ ‫شَهدًل خیال نَکًن مًن خًرمًه غصّه‬ ‫سًالمت نَوُوئین تًه و‪ ،‬تِه نُومزًه!‬ ‫‪311‬‬ ‫اُون موقِع‪ ،‬که بِمًه مَسًّه‪/‬جُونًهکا‬ ‫شاخرًه گًل هًدابُوم‪ ،‬خاک شیئًه هًوا!‬ ‫اًسا کِه مًن بَهیمًه پیرًه‪/‬وَرزا‬ ‫مًنِ سَر گالِ‪/‬خالِجا بًنهًدا!‬ ‫‪314‬‬ ‫دَئیمًه باالیی‪ ،‬شیمًه پایینی‬ ‫مًهرًه وَر‪/‬بَخًردًه یارِ قدیمی‬ ‫مًهرًه وَر‪/‬بَخًردًه‪ ،‬نَکًردًه سَلُوم‬ ‫مِهنازًکه‪/‬دًلرًه خُونهاکًردًه خُون!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪14‬‬

‫‪312‬‬ ‫بًلَن‪/‬باال‪/‬خًنًه‪ ،‬چًراغ وِشًنًه‬ ‫شِهیارِ بًالرًه‪ ،‬کًتاب اِشًنًه‬ ‫هرچی چًشمُک زَمًّه مًهرًه نِشِنًه‬ ‫وًنِه ناز و غَمزًه مًهرًه کًشًنًه!‬ ‫‪316‬‬ ‫سَرِ کوهِ بًلَن‪ ،‬مًن«کًرکًری»مًه!‬ ‫شًما کیجا‪/‬دارُون‪ ،‬مًن مًشتًریمًه!‬ ‫شًما دوختَر‪/‬داروُن مُونًه نَهیرین!‬ ‫زَنِ رسیدهرًه خًنًه نَهیرین(؟)‬ ‫‪317‬‬ ‫مِهدًلرًه وا بَوًردًه‪ ،‬وا بَوًردًه!‬ ‫مِهدًلرًه وا یِ لَلًهوا بَوًردًه‬ ‫مًهدًلرًه آسًمُون رُوجا بَوًردًه‬ ‫مًهدًلرًه مَردًمِ کیجا بَوًردًه!‬ ‫‪313‬‬ ‫جانًه‪/‬زَنمار! مًن تًهنِه بَندًه وُومًه!‬ ‫تِه دَر و دَروازًهی چار‪/‬چُوبه وُومًه!‬ ‫تِه اَنبارِ سًنًّخِ دُونًه وُومًه!‬ ‫تِه خوارَکه‪/‬کیجایِ نُومزه وُومًه!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪12‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪319‬‬ ‫عَنّابًه‪/‬چُو بَوَم تِه بُومًه‪/‬سَررًه!‬ ‫چًراغًه‪/‬سُو بَوَم تِه کیمًه‪/‬سَررًه!‬ ‫الری‪/‬تًال بَوَم تِه کَتی‪/‬سَررًه!‬ ‫بَحُونم‪ ،‬بَیرَم کینًه‪ ،‬دًلِ‪/‬سَررًه!‬ ‫‪331‬‬ ‫کیجارًه بَدیمًه شییًه سَمتِ کوه‬ ‫تًهرًه مًوارَکبُوئِه نُومزًهی نُو!‬ ‫هَال سال نَهییًه تًه یاربَهیتی‬ ‫تًه و‪ ،‬تِه یار نًمیاَرزین بهیک مُو!‬

‫[تًه و‪ ،‬تِه یار نِرزًنًنی اتّا مُو]‬

‫‪333‬‬ ‫شًلًه‪/‬شًلوار‪ ،‬بِمُوئًه اَمِه آیِش‬ ‫مَسًّه‪/‬کیجا! تِهجا‪ ،‬مًن دارمًه خواهش‬ ‫اَتا حَرف تًهرهً زَمًّه‪ ،‬بًنًهرًه نِش!‬ ‫بُور شِه ماررًه بَئُو ‪ :‬مًرًه بَیرِه خِش!‬ ‫‪332‬‬ ‫زَمیرًه بَهینًه زیرِ آب‪/‬بَندُون‬ ‫وًنِه باال‪ ،‬شُونًه مَسًّه‪/‬کیجائُون‬ ‫حًدایا! تًه مًهرًه مًرغِ هًوا کُن!‬ ‫دً بال بَرگًردَنِ مَسًّه‪/‬کیجا کُن!‬

‫[باالیی‪ ،‬شُونًنًه مَسًّه‪/‬کیجائُون]‬


‫‪16‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪331‬‬ ‫حَداوندا! مًهرًه نَدُومبًه چیئًه!‬ ‫قبولیِ مِهدًل‪ ،‬نَدُومبًه کییًه!‬ ‫[سارَوی‪/‬کیجا‪ ،‬بابلی‪/‬ریکا‪...‬هرکسبهشکلیکهدوستدارد‪ ،‬میگوید ‪].‬‬ ‫قبولیِ مِه دًل‪ ،‬آمًلی‪/‬ریکا!‬ ‫ریکا مًرًه خوانًه‪ ،‬شًمارًه چیئًه؟‬ ‫‪334‬‬ ‫ماشین از حًطًّهی شاه اِنًه شُونًه‬ ‫«پًرِخود»پًشتِ دریا اِنًه شُونًه‬ ‫طَیّاره‪ ،‬رُویِ هوا اِنًه شُونًه‬ ‫ریکا از عشقِ کیجا اِنًه شُونًه!‬ ‫‪332‬‬ ‫سیُو‪/‬چًشمُون! مًهرًه قبول هاکًردی‬ ‫فًکرِ شِه بیوًفاییرًه نَکًردی؟‬ ‫همهی کاررًه تِه عَمو هاکًردًه!‬ ‫مِه گوشهی دلرًه کَهُو هاکًردًه‬ ‫‪336‬‬ ‫کیجاجان! تًه مًهرًه فًکری هاکًردی‬ ‫مِهدًلرًه کَنگًلی‪/‬کًلی هاکًردی!‬ ‫کوهی بِمًه‪ ،‬مًهرًه دَشتی هاکًردی‬ ‫مًهرًه نُورزًه‪/‬ماهِ کَکّی هاکًردی!‬

‫[پًرِخود»‪( ،‬روسی)‪ :‬کَشتی]‬

‫[مِه دلِ گوشهرًه کَهو هاکًردًه]‬


‫‪17‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪337‬‬ ‫سَر‪/‬اینگُومًه کًالهِ شَب‪/‬رَویرًه!‬ ‫دَکشیمًه نَردًبُوم تِه عاشقیرًه‬ ‫دَکشیمًه نَردًبُوم پًلًّه بًه پًلًّه‬ ‫چًهتی دَس بَهیرَم تِه جانًه‪/‬دًلرًه!‬ ‫‪333‬‬ ‫زمینرًه بَیتًمًه یکسَر‪ ،‬سًه گًری‬ ‫دًلًهرًه هاکًنَم مًن‪ ،‬سًرخًه‪/‬صَدری!‬ ‫نًصفرًه کِه وَینًه سلطانِ«سرداری»‬ ‫نًصفِ دیگر مُونًّه خرجِ عروسی‬ ‫‪339‬‬ ‫زمینِ کالًهرًه‪ ،‬گُو دَوًنَم گُو‬ ‫نا زمین تُوم وُونًه‪ ،‬نا کِه وُونًه شُو!‬ ‫خدایا! تًه بًرًس آسًمُونِ ئو‬ ‫مًهرًه یاد بِمُوئًه بالِسَرِ خُو!‬ ‫‪321‬‬ ‫کیجاجان! تِه سًرِهی تَش مًهرًه وِنًه!‬ ‫عًوَضِ تًش‪ ،‬دً تا خًش مًهرًه وِنًه!‬ ‫بییَم خًشرًه هادَم‪ ،‬تِه مار دَر اِنًه!‬ ‫تًهرًه زَنًّه‪ ،‬مًهرًه خجالت اِنًه!‬

‫[زمینِ کالًهرًه گُو دَوًسنًه گُو]‬


‫‪13‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪323‬‬ ‫باال‪/‬باال شُومًه‪ ،‬مًهرًه حال دَنیئًه‬ ‫اِمِه پایین‪/‬مَحلًه‪ ،‬مِه یار دَنیئًه‬ ‫شُومًه حیاطِ پشت‪ ،‬هَمًه تَلیئًه‬ ‫زَلفرًه‪/‬شُورا‪/‬ریکا مًهرًه بَدیئًه!‬ ‫‪322‬‬ ‫نَماشُونِسر و‪ ،‬وا دَکًتًه‪ ،‬وا‬ ‫مًهرًه بخواه بَییًّه شًمِه کَدخدا‬ ‫مًهرًه چُو دَوًسًّه‪ ،‬چُو کًردًه صدا‬ ‫مِهیار پَچّیمِ سَر‪ ،‬کًردًه وَنگُو‪/‬وا!‬ ‫‪321‬‬ ‫وِسًّه آًشکار بَوُوم‪ ،‬صحرا دَوُواَم‬ ‫وِسًّه کُوتًر بَوُوم‪ ،‬هًوا دَوُواَم‬ ‫کَفشِ سیاه بَوُوم‪ ،‬تِه پا دَوُوام‬ ‫هرجا شُونی‪ ،‬تًنِه همراه دَوُواَم!‬ ‫‪324‬‬ ‫خواره‪/‬کیجا! بًرُو‪ ،‬تًهرًه کاری دارمًه!‬ ‫نَشُو حًنًه نَئُو مًن یاری دارمًه‬ ‫نَشُو حًنًه نَئُو! رًسوایی وُونًه‬ ‫آخًر اَمِه میُون‪ ،‬جدایی وُونًه!‬

‫[وًنِه اًَشکار بَوُوم‪ ،‬صحرا دَوُواَم]‬ ‫[وِنِه کُوتًر بَوُوم‪ ،‬هًوا دَوُواَم]‬


‫‪19‬‬

‫‪322‬‬ ‫ایهانرًه کِه گًنی‪ ،‬هَمًه دًرُوئًه!‬ ‫اَتّا یار بَیتًمًه‪ ،‬وِ ماهًه‪/‬رو ئًه‬ ‫وًنِه دیمِ کًنار‪ ،‬قَدری کَهوئًه!‬ ‫خدا دُونًّه‪ ،‬هَمًه مِه گازِ‪/‬تُوئًه!‬ ‫‪326‬‬ ‫نًماشُونِسَر و‪ ،‬مًه وَنگًه‪/‬وَنگًه‬ ‫اًشکاری‪/‬تًلًمِ گًردَنِ زَنگًه!‬ ‫مالِ پًشتِ کیجا‪ ،‬چَنه قًشَنگًه!‬ ‫وَنِه دُوشِ گِسًه مِه اَسبِ تَنگًه!‬ ‫‪327‬‬ ‫کیجاجانِ سًرِه‪ ،‬انجیلِ نًسُّوم!‬ ‫کیجایِ دَس دَرًه دَهدَسّه‪/‬دُوشُون!‬ ‫دً تا خًش مًن هادَم سُوآل و دًهُون‬ ‫اَتّا مِه چاشت بَوُو‪ ،‬اَتّا مًنِ شُوم!‬ ‫‪323‬‬ ‫آمًلِ چًراغ‪/‬بَرق بَیًّه رُوشَن!‬ ‫دًلوَر‪ ،‬کاغذ هًدا مثلِ اَوریشَم‬ ‫چَنِّه تِه عکس و‪ ،‬کاغذرًه هارًشَم؟!‬ ‫چَنِّه تِه انتظاریرًه بَکًشَم؟!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪41‬‬

‫‪329‬‬ ‫اَتّارًه مًن گًمًه‪ ،‬اَتّارًه لَلًه!‬ ‫مِهدًلوَرجان‪ ،‬بُوردًه غریبًه‪/‬مَحلًه‬ ‫غریبًیرًه مًن تِه وًطَن نَدُومًّه‬ ‫غریبُونرًه تًنِه هَمدَم نَدُومًّه!‬ ‫‪311‬‬ ‫ساریِ سُورً‪/‬دار دً چًلًّه داینًهً !‬ ‫دً تا بًلبًل وًنِه سَر لُونًه داینًه‬ ‫اَتّا بًلبًل‪ ،‬نالًهی وَچًه داینًه‬ ‫اَتّا بًلبًل‪ ،‬عاشق‪،‬گُوم گَردًه داینه‬ ‫‪313‬‬ ‫دیشُو شًمِه سًرِه دَهینًه مِهمُون‬ ‫تِه پِر و‪ ،‬تِه بًرار و‪ ،‬تِه خواخًرُون‬ ‫االهی تِه بًرارِ نُوم بَوِه گُوم!‬ ‫تِه مار مًنِه عمررًه تُوم هاکًردًه تُوم!‬ ‫‪312‬‬ ‫زمینِ کالًهرًه مالًه هاکًنَم!‬ ‫از دَسِّ عاشقی نالًه هاکًنَم‬ ‫مًن کِه عَهد هاکًنًّه نَهیرَم دًلخواه‬ ‫مَردًمِ کیجارًه دَنیئًه وًفا‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪43‬‬

‫‪311‬‬ ‫وارًش بَکًردًه و‪ ،‬بًنًه بیًّه تیل‬ ‫ناخًش بَیمًه‪ ،‬نِمُوئی مِه خَوًرگیر!‬ ‫خدا دُونًّه تِهجا بَهیمًه دًلگیر‬ ‫دَسِّ گًتًه‪/‬گًتًه بَهیمًه اَسیر!‬ ‫‪314‬‬ ‫نًماشُونًهسُر و‪ ،‬یاد داینی کیجا؟‬ ‫مًن پًلًّهی پایین‪ ،‬تًه پًلًّه‪/‬باال‬ ‫االهی پًلًّه‪/‬چُو هادِه تِه دًوا!‬ ‫ته دیمرًه خًش هادِه نَخًشًه‪/‬ریکا!‬ ‫‪312‬‬ ‫کیجا! تًهرًه چیئًه تِه آهونالًه؟!‬ ‫تِه مَردی کَلًه‪/‬سَر و بَد‪/‬قًوارًه!‬ ‫االهی بَمیرِه تِه پِر و ماررِه‬ ‫تًهرًه نًدا‪/‬بِبُون کَلًه‪/‬ریکارًه!‬ ‫‪316‬‬ ‫اگر یارِ مًنی کیجا‪/‬فهمیدًه!‬ ‫سَرِ گَرتی‪/‬لِچَک‪ ،‬اَمِه خَریدً​ًه!‬ ‫سَرِ گَرتی‪/‬لِچَک‪ ،‬اًنارِ تیتی‬ ‫پًدَر‪/‬سَگِ دًتَر! مِه دًلرًه بُوتی!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪42‬‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪317‬‬ ‫اگر یارِ مًنی‪ ،‬اَی خوارًه‪/‬کیجا!‬ ‫باالیِ خًنًهرًه مِهسِه هاکًن ال!‬ ‫مًن و تًه‪ ،‬پًلًّهپًلًّه بُوریم باال‬ ‫تِه بال مِه سَرینو‪ ،‬هاکًنیم الال!‬

‫[ تِه بال مِه سَرینو‪ ،‬خو‪/‬بُوریم هییا!]‬

‫‪313‬‬ ‫اگر بًمًردًمًه اَمسالِ بهار‬ ‫مًهرًه قَبر هاکًنین اُون کًهنًه‪/‬آزدار!‬ ‫مِهسَر‪ ،‬بُورَن‪ ،‬بییَن‪ ،‬کُولی و کُوچبار‬ ‫بَئواَن ‪ :‬عاشق بَمًردًه عشقِ یار!‬

‫[بَئواَن ‪ :‬وِ بَمًردًه عشقِ شِه یار!]‬

‫‪319‬‬ ‫تًه گًتی ‪ :‬مًن اًنارِ اَشرًفیمًه‬ ‫تًه گًتی ‪ :‬مًن تِه یارِ حَقیقتیمًه‬ ‫تًه گًتی ‪ :‬مًن بیتًه یک‪/‬شُو دَنیمًه‪.‬‬ ‫اًسا تِه بیوفاییرًه بَدیمًه!‬ ‫‪341‬‬ ‫اگر یارِ مًنی‪ ،‬مًن پیر نَوُومًه!‬ ‫شُو‪/‬روز تًهرًه بَوینَم سیر نَوُومًه‬ ‫هرچی حرف بَزًنی‪ ،‬دًلوَر اَمارًه!‬ ‫مًن حرفهای تًهرًه دًلگیر نَوُومًه!‬

‫[تا تًه مِه یارِ بویی‪ ،‬مًن پیر نَوُومًه!]‬

‫[مًن تِهحرفِ وًسِه‪ ،‬دًلگیر نَوُومًه!]‬


‫‪41‬‬

‫‪343‬‬ ‫چاربیداری کًمًّه شَبگیر و شَبگیر‬ ‫دَسرًه «یاسًه» بَیتًه‪ ،‬کًمَررًه زنجیر!‬ ‫شما دًشمَنُونِ دًل بَخًرِه تیر!‬ ‫مًن مَردِ مًزّیر و‪ ،‬زار‪/‬زار بَیمًه پیر!‬ ‫‪342‬‬ ‫کیجایِ قَد‪/‬بًلَن! مًن نُوکًرِ تًه!‬ ‫سً​ًهسال خِدمًت کًمًّه بَر مادَرِ تًه!‬ ‫سًهسال خِدمَت کًمًّه‪ ،‬مًزّی نَهیرمًه‬ ‫مًن و مِه مًز‪ ،‬یهقربانِ سَرِ تًه!‬ ‫‪341‬‬ ‫سًهپَنجِ پُونزه بَیًّه‪ ،‬تًه نِمُوئی!‬ ‫تیرً‪/‬ماه‪/‬سیزّه بَیًّه‪ ،‬تًه نِمُوئی!‬ ‫مًهرًه وعدًه هًدائی سَرِ خرمَن‬ ‫خرمَن کَر‪/‬بَزًه بَیًّه‪ ،‬تًه نِمُوئی!‬ ‫‪344‬‬ ‫کًنِهسًّه بَئواَم شِه دًلِ دَردرًه؟‬ ‫کًنِهسًّه بَئواَم شِه رَنگِ زَردرًه؟‬ ‫فًلَک بِشتًه مِهدًل داغ ِجدایی‬ ‫دارِسًِه بَئواَم‪ ،‬شَنًّه شِه وَلگرًه!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪44‬‬

‫‪342‬‬ ‫کًنِهسًّه بَئواَم شِه دًلِ دَردرًه؟‬ ‫کًنِهسًّه بَئواَم شِه رَنگِ زَردرًه؟‬ ‫بُورینو بَئوئین مِه جًمًه‪/‬زَردرًه ‪:‬‬ ‫مَگِه تِه چًشِ سُورًه حَق بَوًردًه [؟]‬ ‫‪346‬‬ ‫بًلبًل! نَخُون! مًهرًه ویشار هاکًردی‬ ‫مًهرًه فًکروخیالِ یار هاکًردی‬ ‫حالِ خارِ مًهرًه نا‪/‬خار هاکًردی‬ ‫مِه بًلبًله‪/‬زًوُونرًه الل هاکًردی!‬ ‫‪347‬‬ ‫مًسَلمانُون! مًهرًه با کارد بَکُوشین!‬ ‫مًه گُوشترًه بَوًرین دهات بَرُوشین!‬ ‫مًه گُوشترًه بَوًرین دًهاتبًهدًهات‬ ‫همهرًه کَم هادین‪ ،‬مًهیاررًه زیاد!‬ ‫‪343‬‬ ‫دًلوَرجان! نالًه نَکًن‪ ،‬نالًه نَکًن!‬ ‫اَمِه بَسُوتًه‪/‬دًلرًه پارًه نَکًن!‬ ‫اَمِه بَسُوتًه‪/‬دًل گًالبِ شیشه‬ ‫گًالبِ شیشهرًه تًه ضایع نَکًن!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪42‬‬

‫‪349‬‬ ‫سیُو‪/‬چًشمون! تِه اَبرو بُورِبورًه‬ ‫مًنوتِه عاشقی تا لَبِ گُورًه‬ ‫مًنوتِه عاشقی تاب نَهینًه تاب‬ ‫عاشقی بَهیئًه جُوهری‪/‬کتاب[؟]‬ ‫‪321‬‬ ‫کَتُولی بَخُونَم مِه یار کَتُولًه‬ ‫غریبی بَخُونَم مِه مًنزًل دُورًه‬ ‫کَتُولی بَخُونَم بُورَم والیت‬ ‫شِهیارِسِه دارمًه شیرینجکایت‬ ‫‪323‬‬ ‫کَتُولی بَحُونَم مِه یار کَتُولًه‬ ‫غَریبی بَخُونَم مِه مًنزًل دُورًه‬ ‫غریبی بَخُونَم با آهونالًه‬ ‫دًلِ آدًم سَنگو نَوُونًه پارًه‬ ‫‪322‬‬ ‫کیجاجان! مًن تًنِه عَرضرًه بَهیرَم‬ ‫تِه کالًه‪/‬زَمیِ مَرزرًه بَهیرَم‬ ‫تًه کالًه‪/‬زمی و‪ ،‬هَمًّسًه‪/‬نًشا‬ ‫تِه صحَراسَر‪/‬مًجی بییَم تًماشا!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪46‬‬

‫‪321‬‬ ‫سَرِ کُوهِ بًلَن مِه کَلّی‪/‬وَنگًه‬ ‫اًشکاری‪/‬تًلًمِ گًردَنِ زَنگًه‬ ‫اًشکاری‪/‬تًلًمرًه بَیرین بَرُوشین!‬ ‫عامیِ دًتًررًه طال دَپُوشین!‬ ‫‪324‬‬ ‫یاررًه بَوّین ‪ :‬وِ بُورِه یار بَهیرِه‬ ‫اگِه مًن بَد بِمًه‪ ،‬وِ خار بَهیرِه‬ ‫گًلِ شَفتالورًه شًلوار بهیرِه‬ ‫‪[. . . . . . . . . . . . . . . . . .‬؟]‬ ‫‪322‬‬ ‫رَفِقُون! یار نَئیرین‪ ،‬یارِ چَپَّون!‬ ‫صًواحی کِه شُونًه ‪ :‬همراهِ حیوون‬ ‫نًماشُون کِه اِنًه ‪ :‬خًرسِ بیابُون‬ ‫‪[. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬؟]‬ ‫‪326‬‬ ‫رَفِقُون! یار نَئیرین! یارِ میرزا‬ ‫صًواحی که شُونًه دَمِ مًغازا‬ ‫نًماشُون کِه اِنًه با ثبت و سیا(؟)‬ ‫‪( . . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬؟)‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫[بًلَنًّه‪/‬کوهِ تًک مِه کَلّی‪/‬وَنگًه]‬


‫‪47‬‬

‫‪327‬‬ ‫رَفِقُون! یار بَهیرین یارِ کاسًب‬ ‫صًواحی کِه شُونًه ‪ :‬شالی دًکارِه‬ ‫نًماشُون کِه اِنًه ‪ :‬تِه وَر بًنالِ​ِه‬ ‫‪[. . . . . . . . . . . . . . . . . . .‬؟]‬ ‫‪323‬‬ ‫اَمشُو قصد هاکًنًّه بییَم تِه پَلی‬ ‫بًنًه بَخًردًمًه بال بیًّه گًلی!‬ ‫بالرًه دَوًسًّمًه دینگُومًه گَلی‬ ‫با بالِ بًشکًسّی اِمًه تِه پَلی!‬ ‫‪329‬‬ ‫گالًش‪/‬وَچًه! دً دَس داینی دً جُولًه‬ ‫رازونیاز کًنّی‪ ،‬گالًشی‪/‬گُورًه!‬ ‫اگر دُونی کِه عاشقی چیجورًه‬ ‫بًه گَلًّه میدهی گالًشوگُورًه[؟]‬ ‫‪361‬‬ ‫بًلَن‪/‬باال‪/‬خًنًه بًلَنّه‪/‬پَردًه‬ ‫مًنوتِه هًنیشیم هَر دًه بًه هَر دًه‬ ‫اَنِّه هًنیشیم تا آفتاب دَگًردِه‬ ‫تًمُومِ عاشقونِ دًل بَتَرکِه [؟!]‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫‪43‬‬

‫‪363‬‬ ‫بًلَن‪/‬باال‪/‬خًنًه بًلًنًّه‪/‬پَردًه‬ ‫دً تا خواخًر بینًه هَر دًه بًه هَر دًه‬ ‫کًچیک‪/‬خواخًر مًهجا هاکَردًه پَردًه‬ ‫گَتًه‪/‬خواخًر مًنِه دًلرًه بَوًردًه!‬ ‫‪362‬‬ ‫نًماشُونًه‪/‬سَر و‪ ،‬اَلِّه بَزُو پَر‬ ‫کیجا بینجرًه بَیتًه بُوردًه دَنگِسَر‬ ‫پًلَنگِ نَر بَوَّم بَیرَم راهِ سَر‬ ‫دً تا خًشرًه هادَم اًسپِه‪/‬دًلِسَر‬ ‫‪361‬‬ ‫اَمشُویشُو وَسًّه یکسال بَهیبُو‬ ‫اًمشُو‪ ،‬تًال وِسًّبه کِه الل بَهیبُو‬ ‫تًال اَمشُویِشُو نَکًرده بُو وَنگ‬ ‫مًنومِه دًلوَرجان نَیبُوئیم دًلتَنگ‬ ‫‪364‬‬ ‫اَمِه مَحلًه اَتّا تًلًم‪/‬گُو دَرًه‬ ‫پیرًه‪/‬سَگه‪/‬وَرزا دًمبال‪/‬دُو دَرًه!‬ ‫خًدایا! بَرًسًن مِه جُونًهکا رًه!‬ ‫کًلًهتًک بَزًنِه پیرًه‪/‬وَرزا رًه!‬

‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬


‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪49‬‬

‫‪362‬‬ ‫[این دوبیتی را هم هرکس به سلیقهی خود روایت کرده]‬

‫اَوًّل ‪ :‬عاشق بَیمًه تِه سَرِ مُو رًه‬ ‫دًوًّم ‪ :‬عاشق بَیمًه چشمو اَبرُو رًه‬ ‫سًوًّم ‪ :‬عاشق بیمًه تِه گًفتوگُو رًه‬ ‫چارًم ‪ :‬عاشق بَیمًه تِه ذاتوخُو رًه‬

‫[چارًم ‪ :‬عاشق بَیمًه جًفتًه‪/‬لیمو رًه!]‬

‫‪366‬‬ ‫اُون سًرِه کًنِهشً​ًه دَروازًه داینًه‬ ‫اُون کیجا کًنِهشِه سَر غَمزًه داینًه‬ ‫سَررًه بَشُوردًهو‪ ،‬می تازًه داینًه‬ ‫وًنِه وَر باخًتَن چی مًزًه داینًه‬ ‫‪367‬‬ ‫پًسَرعمو! مًن تِه دُوختَرعمو مًه‬ ‫تًه نارًنجِ قًلَم‪ ،‬مًن تِه لِمو مًه‬ ‫تًه خالرًه لَس هادِه نارنج بَچینَم‬ ‫مگر یکروز وُونًه تًهرًه بَوینَم‬

‫[تًه خالرًه خَم هادِه نارنج بَچینَم]‬ ‫[صدوسیتا خًشرًه تِه دیم دَچینَم]‬

‫‪363‬‬ ‫تًه«اَزدارِ»چًلًّه‪ ،‬مًن شَهره‪/‬کَچًه‬ ‫تًه پیره‪/‬مَردیو‪ ،‬مًن کیجا‪/‬وَچًه‬ ‫مگر نَائونی‪ :‬چًپا چینًهکایِ شًه!‬ ‫خارًه‪/‬کیجا قشنگًه‪/‬ریکایِ شًه!‬

‫[خارًه‪/‬ریکا قشنگًه‪/‬کیجایِ شًه!]‬

‫[دُوخترعمو! مًن تِه پًسَرعمو مًه]‬


‫دو‪/‬بیتیهایِ بومیِ مازندران‬

‫‪21‬‬

‫‪369‬‬ ‫تِه قًوا اَلیجًه‪ ،‬مَقبُولًه‪/‬ریکا !‬ ‫تًه گًردَن یک وًجًه! مَقبُولًه‪/‬ریکا !‬ ‫اگر خوانی بَوَّم مًن تًنِه دًلخواه‬ ‫همینجًه بینج هاکًن‪ ،‬پناه بَر خًدا !‬ ‫‪371‬‬ ‫کیجا‪ ،‬اَمِه کوچًه‪ ،‬کَم اِنًه شُونًه‬ ‫غًال دِنًه‪ ،‬دَمودَم اِنًه شُونًه‬ ‫سیُو‪/‬چًشِ کًنار‪ ،‬نَم اِنًه شُونًه‬ ‫خدا دُونًّه دًلِ غَم اِنًه شُونًه‬ ‫پایان‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.