شنگول ۱۰

Page 1

‫‪10‬‬

‫ﻫﻔﺘﻪ اول ﻫﺮ ﻣﺎه دو ﭼﯿﺰ ﯾﺎدﺗﻮن ﻧﺮه‪ :‬اول ﺷﻨﮕﻮل!‬

‫سﺎل اول‪ ،‬ﺷمﺎره‪| February, 2017 | 10 :‬‬

‫‪vol. 1, NO. 10‬‬

‫ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻓﮑﺎﻫﻰ و ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ‬

‫‪Shangool Persian Satirical Monthly | www.shangool.ca‬‬



‫ﻗابل توجه شنگول دوستان ﻋزیز و گراﻣی‬ ‫آی شنگوﻟیان‪:‬‬

‫شادروان‌حسین‌پناهی‌گفت‪:‬‬ ‫"یادتان‌باشد‪‌،‬فقر‪‌،‬شب‌را‌بی‌غذا‌به‌سرکردن‌نیست‪‌،‬فقر‪‌،‬روز‌را‌بی‌خنده‌سﭙری‌کردن‌است!"‬ ‫سخن‌آغازین‌با‌شنگول‌دوستان‪:‬‬ ‫چه زیباست آرزویی که خدمت به آدمیان بخشی ازآن باشد‪.‬‬ ‫بانوی سالخورده محترمیرا دیدم‪ ،‬برصندلی چرخدارنشسته و در خود فرو رفته بود‪ ،‬اندوه در چهره‬ ‫معﺼومش موج میزد‪ ،‬انگاری دراین دنیا نبود و با چشمانی خسته وخیره بر زمین‪ ،‬به دوردستها سفرکرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫دلم گرفت‪ ،‬به سویش رفتم وسالمش کردم وازحال اوجویا شدم‪ ،‬نگاهی مغموم برمن کرد وچشمان‬ ‫پرازاشکش را به سویم گرفت وجواب سالمم را آرام داد وگفت‪ ،‬چه حالی؟!‬ ‫پرسیدم‪ ،‬چرا چنین اندوهگین هستید؟ دلتان میخواهد با هم گپی بزنیم؟ با لبخندی تلخ گفت‪ :‬دردم‬

‫سردبیر و صاحب امتیاز‪:‬‬ ‫اﻣان بزرگ زاد‬

‫ویراستار‪:‬‬

‫را با تو تقسیم کنم؟ توکیستی وچرا باید چنین کنم؟ گفتم من‪ ،‬همچون برادرشمایم ودلم میخواهد با‬ ‫شما درد دل کنم! پوزخندی تلخ زد وگفت‪ :‬چه بگویم‪ ،‬دلم خون است‪ ،‬پسرجوانم سا لیست ازاین جهان‬ ‫رفته وداغدارم کردهاست‪ ،‬وقﻄرهاشکی را که برگونهاش نشست با کﻒ دست پاک کرد‪ .‬ابراز تاسﻒ کردم و‬ ‫درکنارش نشستم وگفتگورا با اوآغازکردم ومدتی با هم گفتیم ودرد دل کردیم و بتدریج آشنا شدیم!‬

‫گلی‬

‫جسارت آن را پیدا کردم تا یک جلد ازماهنامه شنگول را بها وتقدیم کنم وازا ودرخواست کنم بخواند تا شاید‬

‫طراح‪:‬‬

‫راﻣیﻦ دوستان‬

‫کمیازآالم اوبکاهد‪.‬‬

‫باﺿافه کلی برو بچه های با وفا‬

‫دست او را به گرمیفشردم و در حالی که بنظرمیرسید هر دو سبک شده بودیم از او جدا شدم‪.‬‬

‫شماره ده ‪ -‬سال اول‬

‫بیش ازدو ماه گذشت و روزی او را دوباره‪ ،‬درهمان مکان دیدم‪ ،‬سالمش کردم‪ ،‬سراغ مجلهام را گرفت و‬

‫تلفن تماس‪:‬‬ ‫‪647-894-4222‬‬

‫‪shangool@shangool.ca‬‬ ‫‪www.shangool.ca‬‬

‫شماره حساب بانکی برای‬ ‫همیاری با شنگول‪:‬‬

‫‪Scotia Bank 282660026514‬‬ ‫‪Shangool Publication Inc.‬‬

‫گفت که دخترش مجلههای شنگول اورا با خود به آمریکا بردهاست واو نتوانسته دسترسی به آن پیدا کند‪ .‬با‬ ‫خوشحالی چند جلد برایش بردم‪ ،‬ازمن تشکرکرد‪ ،‬ازحالش پرسیدم‪ ،‬و جملهای گفت که به تمامیثروتهای‬ ‫جهان میارزد‪.‬‬ ‫از زمانی که شنگول را خواندهام‪ ،‬حالم بهترشدهاست! سرم را گرم میکند‪ ،‬چه کار خوبی میکنی!‬ ‫ازاو سپاس گزاری کردم و نیزازخدائی که چنین نعمتی را به من ارزانی داشته و کسانی که مرا یاری میکنند‬ ‫تا بتوانم لبی را به خنده بنشانم‪ ،‬سپاس گفتم‪.‬‬ ‫باشد که دلهایتان هماره شاد وغنچه لبخند بر لبانتان شکوفا باشد‪.‬‬

‫‪1 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫درﺧواسﺖ از یاران شنگول‪:‬‬

‫لطفا‌خدمات‌مورد‌نیاز‌خود‌را‌از‌عزیزانی‌که‌با‌درج‌آگهی‌های‌خود‪‌،‬ماهنامه"‌شنگول"‌را‌حمایت‌می‌کنند‌تامین‌کنید‌تا‌از‌آنان‌که‌در‌شاد‌‬ ‫کردن‌شما‌مشارکت‌می‌کنند‌قدردانی‌کرده‌باشید‪.‬‬

‫شرﻣساری فرزند‬ ‫گفـت‌فرزنـد‌که‌ای‌‌مادر‌واال‌و‌عـزیــــــز‌‬

‫تا‌توانـــی‌به‌خودت‌‌جنبل‌و‌جادو‌آویــــز‬

‫چند‌ازآیه‌قرآن‌تو‌بخوان‌اول‌صبـــــــــح‌‬

‫تا‌حفاظــت‌کندت‌‌از‌بد‌و‌احوال‌‌مریــض‌‬

‫تا‌توا‌نی‌به‌دعا‌‌گو‪‌،‬بـــده‌‌باج‌‌بسیـــــار‌‬

‫‌که‌دعا‌کــرده‌‪‌،‬بال‌دور‌شــــود‌از‌تو‌عزیـز‬

‫گر‌زبانم‌‌بشــود‌الل‪‌،‬تو‌بیمـــار‌شـــــوی‌‬

‫‌من‌‌بیچـــــاره‌‌ندارم‌‌دگـــر‌آ‌رامش‪‌،‬نیـــز‬

‫جان‌این‌گل‌پسرازخویش‌حفاظت‌فــرما‌‬

‫مثل‌یک‌دسته‌گل‌پاک‌و‌دل‌انگیزو‌تمیز‬

‫من‌به‌دنبال‌یکی‌لقمه‌نانــــم‌شـب‌و‌روز‌‬

‫تو‌بمان‌‌خانه‌‌و‌آرام‌‌نشیـــــن‌‌بر‌سر‌میز‬

‫مادر‌آن‌گاه‌نگه‌کرد‌به‌فرزند‌و‌بگفــــــت‌‬

‫‌بس‌کن‌ای‌مردک‌بی‌مهر‌زجایت‌برخیــز‬

‫یاد‌ت‌آید‌که‌به‌خردی‌وطفولیـت‌خویش‌‬

‫مثل‌یک‌‌تکه‌بی‌مصرف‌و‌بیهـوده‌و‌ریز؟‬

‫صبح‌تا‌شام‌و‌بســـــی‌سال‌تـو‌را‌پروردم‌‬

‫تا‌زمانی‌که‌چنین‌حال‌درافتم‌به‌حضیض‌‬

‫مثال‌‌شا‌پســرم‌دست‌مرا‌‌گیــــرد‌دست‌‬

‫نه‌که‌زنبور‌عسل‌گشته‌‌کند‌‪،‬هی‌ویز‌ویز‬

‫از‌خجا‌لت‌سرم‌انداختــه‌پائین‌‌رفتـــــم‌‬

‫هم‌‌چنـان‌‌گربه‌‌بیچاره‌‌به‌‌زیر‌یک‌‌میـز‬

‫قدرمادر‌بشناسید‌و‌به‌هرحال‌که‌هست‌‬

‫‌بوسه‌بردست‌و‌به‌صورت‌بزنیدش‌یکـریز‬

‫ماهنامه‌ شنگول‌ به‌ یک‌ نفر‌ مدیر‌ بازاریابی‌ مجرب‌ و‌ کارآزموده‌ با‌ حقوق‌ و‌ پورسانتاژ‌ مکفی‌‬ ‫نیازمند‌ است‪ ‌،‬عالقه‌ مندان‌ می‌ توانند‌ رزومه‌ کاری‌ خود‌ را‌ به‌ ایمیل‌ نشریه‌ ارسال‌ دارند‬

‫‪| 2‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫‪$20‬‬


3 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫راه های آسان زیستﻦ‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌آشنایی‪‌،‬یك‌سالم‌است‌ولی‌گرم‌و‌صمیمی‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌قدردانی‪‌،‬یك‌تشکر‌ساده‌است‌ولی‌خالص‌و‌صمیمانه‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌عذر‌خواهی‌عدم‌تکرار‌اشتباه‌قبلی‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌ابراز‌عشق‪‌،‬به‌زبان‌آوردن‌آن‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌رسیدن‌به‌هدف‪‌،‬خط‌مستقیم‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌پول‌در‌آوردن‌آن‌است‌که‌همواره‌در‌کارت‌رعایت‌انصاف‌را‌بکنی‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌احترام‪‌،‬اجتناب‌از‌گزافه‌گویی‌و‌گنده‌گویی‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌جلب‌محبت‌آن‌است‌که‌تو‌نیز‌متقابال‌عشق‌بورزی‌و‌محبت‌کنی‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌مبارزه‌با‌مشکالت‌روبه‌روشدن‌با‌آن‌هاست‌نه‌فرار‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌رسیدن‌به‌آرامش‌آن‌است‌که‌سالم‌و‌بی‌غل‌و‌غش‌زندگی‌کنی‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌دوستی‌همیشه‌بهترین‌دوستی‌نیست‪‌،‬این‌را‌به‌خاطر‌بسﭙار‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌بحﺚ‪‌،‬بحﺚ‌درباره‌چیزهای‌خوب‌و‌امیدوار‌کننده‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌برد‪‌،‬آن‌است‌که‌خود‌را‌از‌پیش‌بازنده‌ندانی‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌خوب‌زیستن‪‌،‬ساده‌زیستن‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌دوری‌از‌گناه‌آن‌است‌که‌همیشه‌بدانی‌چیزی‌به‌نام‌وجدان‌داری‪.‬‬ ‫ساده‌ترین‌و‌در‌عین‌حال‌با‌ارزش‌ترین‌عشق‪‌،‬بی‌ریاترین‌آن‌است‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌بودن‪‌،‬آن‌است‌که‌حس‌بودن‌همیشه‌در‌وجودت‌شعله‌ور‌باشد‪.‬‬ ‫آسان‌ترین‌راه‌راحت‌بودن‌آن‌است‌که‌خودت‌را‌همان‌طور‌که‌هستی‌بﭙذیری‌و‌در‌همه‌حال‌خودت‌باشی‬ ‫و‌باالخره‌آسان‌ترین‌راه‌خوشبخت‌زیستن‌آن‌است‌که‌همان‌طورکه‌برای‌خودت‌ارزش‌قایلی‌برای‌دیگران‌نیز‌ارزش‌‬ ‫قایل‌شوی‪،‬بدون‌توجه‌به‌موقعیت‌طرف‌مقابل‬

‫همراهی با ﺧانمﻬا‬ ‫برای اﻋتراض به‬ ‫ﺣجاب اجباری‬

‫‪| 4‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬


5 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫یادی از شادروان‬ ‫ﺣسیﻦ ﭘناهی‬

‫رسیده‌از‌یاران‌شنگول‪:‬‬ ‫پند‌نامه‌مال‌نصرالدین‌به‌فرزندش‬

‫پسر را گفت مال هفته پیش‬

‫که فرزندم به فردایت بیاندیش‬

‫عزیزم ریش را پرپشت بگذار‬

‫ازین شلوار جین هم دست بردار‬

‫زغال داغ برنه بر جبینت‬ ‫نشان زهد تو داغ جبین است‬ ‫تو با داغ جبین و ریش پر پشت‬

‫که تا سوزد جبین نازنینت‬ ‫بهین کارت شناسایی همین است‬

‫نه چک خواهی زدن نه چانه بسیار‬ ‫بدون درس و تحﺼیل و مدرس‬ ‫روانش‌شاد‬

‫روی انجا که زر با زور باشد‬

‫چقدر‌دوست‌داشتنیست‌لب‌خندانی‌که‌در‌پشت‌آن‌دلی‌غمگین‌می‌طﭙد‌‬ ‫و‌ چقدر‌ نفرت‌ انگیز‌ است‌ چهره‌اندوهناکی‌ که‌ پشت‌ آن‌ دلی‌ شاد‌ و‌ بی‌‬ ‫دغدغه‌کمین‌کرده‌است!‬ ‫شاد‌بودن‌هنراست‌و‌شاد‌کردن‌هنری‌واالتر‪‌،‬لیک‌هرگز‌نﭙسندیم‌به‌خویش‌‬ ‫که‌چون‌یک‌شکلک‌بی‌جان‪‌،‬شب‌و‌روز‪‌،‬بی‌خبر‌از‌همه‌خندان‌باشیم!‬ ‫بی‌غمی‌عیب‌بزرگیست‌که‌دور‌از‌ما‌باد‬ ‫شاد‌بودن‌هنراست‬ ‫گر‌به‌شادی‌تو‌دل‌های‌دگر‌باشد‌شاد‬ ‫گاهی‌ارزش‌دارد‌تا‌از‌همه‌چیز‌خودت‌بگذری‌تا‌لبخندی‌بر‌لبان‌کسی‌‬ ‫هدیه‌کنی‬ ‫میدانی‌بهشت‌کجاست؟‬ ‫یک‌فضای‌چند‌وجب‌در‌چند‌وجب‌در‌میان‌بازوهای‌کسی‌که‌دوستش‌‬ ‫داری!‬

‫سرای دل‬ ‫به‌سرای‌دلت‌سر‌زدم‌با‌هدیه‌ای‌از‌جنس‌عشق‬ ‫دوراز‌چشمت‌‪‌،‬دلم‌را‌جا‌گذاشتم‌به‌عمد‌‪‌،‬تا‌به‌بهانه‌اش‌بازگردم!‬ ‫زمانی‌که‌بازگشتم‌‪‌،‬سرای‌دل‌بسته‌بود‌و‌قفلی‌برآن!‬ ‫شاد‌گشتم‌‪‌،‬‬ ‫زیرا‌فهمیدم‌که‌دیگر‌درآن‌سرای‌‪‌،‬‬ ‫جای‌دلی‌جز‌‪‌،‬دل‌من‌نیست‌!‬ ‫گلستان‌وجدانی‬

‫‪| 6‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫بگردانی جهان را با سر انگشت‬ ‫دماغت چاق و بختت میشود یار‬

‫به یک شب میشوی دکتر مهندس‬ ‫بساط لفت و لیست جور باشد‬

‫بگیری پستهای نان واب دار‬

‫همه تحریم دور زن یا زمین خوار‬

‫ولی جان پسر چون رفتی انجا‬

‫بکن اویز گوش این پند مال‬

‫بده نذری بجای رشوه دادن‬

‫برنج و روغن ان نیز با من‬

‫کهاین مردم همه نذری پسندند‬ ‫نمیپرسند حلوا یا حلیم است‬ ‫بکن تﻄهیر خود با آش و حلوا‬

‫بده نذری ببین صﻒها ببندند‬ ‫چه باک ار پولش ازمال یتیم است‬ ‫میاندیش از شما تتهای بی جا‬

‫که دانایان همه بسته دهانند‬

‫عوامان آش تو بر سر گذارند‬

‫نشاید بیش ازینت فاش گویم‬

‫تو چشمت بازکن آیی بسویم‬

‫بچشم باز بینی علم و تقوی‬

‫ندارد ارزش یک ظرف حلوا‬

‫بم و زیر جهان باشد چوبسیار‬

‫تو را پندی دگر گویم بناچار‬

‫)اگر خواهی که کارت کار باشد‬ ‫مشو غافل تو از این پند مال‬ ‫به ترفندی دکل را مال خور کن‬

‫همیشه دیگ بختت بار باشد(‬ ‫بگیر پاسپورت سن کیس یا کانادا‬

‫حسابت پر که شد باقیش با ماست‬ ‫همین همشهری من مشدی غفار‬

‫حساب انگلیست را تو پر کن‬ ‫دو تا پاسپورت بهر تو مهیاست‬ ‫به یک هفته گرفته کارت پی آر‬

‫پس از ان هر چه میخواهی تو آن کن‬ ‫دکل با نفت آن را نوش جان کن‬ ‫شعر‌از‌کاشو‬


7 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫ی سر و ته!‬

‫حرف های ب‬

‫خانم معلم ازدختره می‌پرسه‪:‬‬ ‫بگو ببینم‪ ،‬شوهر چند حرفه؟!‬ ‫میگه‪ :‬خانم معلم خودتون میدونین که‌اگه پیدا‬ ‫بشه حرف نداره!‬

‫از ف‬ ‫رزند یک رانند ‌هات‬ ‫وب‬ ‫و‬ ‫س‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫‌پ‬ ‫ر‬ ‫سن‬ ‫د‪:‬‬ ‫تو دوست داری‬ ‫چطوری بمیری؟!‬

‫میگ‬ ‫ه‪ :‬مثل پدرم درخوا‬ ‫ب‬ ‫و‬ ‫آ‬ ‫را‬ ‫م‬ ‫ش‪،‬‬ ‫ن‬ ‫ه‬ ‫مثل م‬ ‫د‬ ‫سافرای اتوبوسش‬ ‫رترس و وحشت!‬

‫د‪ :‬دوست‬

‫داری ش‬

‫وهر کنی‬

‫یپرسن‬ ‫خانمی‌م ‌‬ ‫ز‬ ‫ه همیشه‬ ‫ا ت مکه؟!‬ ‫یه‪ ،‬مکه ک‬ ‫ر‬ ‫زیا‬ ‫چه سوال‬ ‫ی بابا این‬ ‫میگه‪ :‬ا‬

‫مزایده‪:‬‬ ‫به‌ا‬ ‫طالع عالقه‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫دا‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫‌ا‬ ‫نا‬ ‫شیا‬ ‫ن سنگک از دوره‌ای که ء عتیقه م ‌‬ ‫یر‬ ‫س‬ ‫ان‬ ‫د‬ ‫‪،‬‬ ‫ی‬ ‫ک‬ ‫ق‬ ‫عدد‬ ‫فریزر ما باق‬ ‫یمت آن دوی‬ ‫ی‬ ‫س‬ ‫م‬ ‫ان‬ ‫ت‬ ‫د‬ ‫ت‬ ‫ه‬ ‫و‬ ‫‌ا‬ ‫ما‬ ‫س‬ ‫ن‬ ‫تک‬ ‫بود در‬ ‫مزایده گذاشته می‌شو ه درروز سه‬ ‫ش‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫ع‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫زظهربه‬ ‫ق‬ ‫یمت پایه پان‬ ‫ص‬ ‫د‬ ‫ت‬ ‫و‬ ‫ما‬ ‫ن‬ ‫خوا‬ ‫یکی از سن‬ ‫هد بود‪ ،‬ضم‬ ‫گ‬ ‫نا‬ ‫نا‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫پ‬ ‫ز‬ ‫م‬ ‫ذ‬ ‫ی‬ ‫‌‬ ‫ک‬ ‫های‬ ‫ورمارک‬ ‫می‌باشد‪.‬‬ ‫معروف ش‬ ‫ه‬ ‫ر‬ ‫ما‬ ‫ن‬ ‫را‬ ‫نیز دارا‬

‫و یا بری‬ ‫هست؟!‬

‫خ‬ ‫انمی دوقلو دختر‬ ‫زا‬ ‫ئی‬ ‫ده‬ ‫ب‬ ‫و‬ ‫د‬ ‫‪،‬‬ ‫پ‬ ‫س‬ ‫رکوچکش به‬ ‫مامانم یه دخترزا‬ ‫دوستاش میگه ‪:‬‬ ‫ئیده با یه زاپاس !‬

‫یکی از محاسن‬ ‫مهمونی داشتن اینه که آدم تازه م ‌‬ ‫یفهمه‬ ‫خونه‬ ‫چقدرکثیفه!و چه چیزائی‪ ،‬کجا بوده؟!‬

‫یکه‬ ‫واده‪ ،‬به خانم ‌‬ ‫در فرهنگ خان‬ ‫ت‪ ،‬میگن بیوه!‬ ‫همیشه کجاس‬

‫دونه شوهرش‬ ‫می‬

‫مردی یه آئینه روی زمین پیدا می‌کنه‪ ،‬برش میداره‪ ،‬خودشو‬ ‫توش می‌بینه!‬ ‫میگه‪ :‬آخ‪ ،‬ببخشید نمیدونستم مال شماست ومیزارتش‬ ‫زمین!‬

‫برسردرمغازه‌ای نوشته بود‬ ‫منوع‪ ،‬لیسیدن ممنوع‪ ،‬چشیدن‬ ‫مکیدن م‬ ‫ممنوع‪ ،‬فرو کردن انگشت ممنوع‪،‬‬ ‫امضاء‬ ‫عسل فروشی زنبوری!‬ ‫‪| 8‬شنگول ‪ -‬شامره ‪ - 10‬بهمن‪1395 ،‬‬

‫پدر‬ ‫ی دراطاق پسرش را با‬ ‫اطاق!‬

‫زمی‌کنه و‬ ‫یه مرغ را میندازه توی‬

‫پسرش با تعجب م ‌‬ ‫یپرسه‪ :‬بابا این چیه؟‬ ‫پدر‪ :‬مرغ!‬ ‫پسر‪ :‬میدونم‪ ،‬چرا ان‬ ‫پدر‪ :‬اطاقی ک ‌هازکثاف‬ ‫توش تنها بمونی!‬

‫داختین تو اطاق من؟!‬

‫ت مثل طویله با‬ ‫شه فکرکردم حیفه تو‪،‬‬


9 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫ا‬ ‫ف‬ ‫ا‬ ‫ﺿ‬ ‫ا‬ ‫ت‬

‫ﺧﻄاب به‬ ‫دوستان شنگول‬

‫دست‌دردست‌گذارید‌مرا‬ ‫تا‌به‌همراهی‌هم‬

‫ش‬ ‫ن‬ ‫گ‬ ‫و‬ ‫ل‬ ‫گه گﻔتید ﭼیه؟!‬ ‫ا‬

‫گل‌لبخند‌نشانیم‌به‌لب‌ها‌بسیار‬ ‫و‌به‌دل‌شاد‌کنیم‬ ‫هرکه‌با‌ما‌یار‌است‬

‫ب‬

‫رگ‌درخت‌انگور‌‬

‫هرکه‌را‌غم‪‌،‬باراست‬

‫با‌گو‬

‫هرکه‌دور‌از‌وطن‌است‬ ‫هرکه‌چون‌تو‌و‌من‌است‬ ‫همه‌را‌شاد‌کنیم‬ ‫و‌چنین‌است‌خداوند‌جهان‬ ‫شاد‌و‌خشنود‌شود‌از‌من‌و‌تو‬

‫دن‬ ‫بال‌نگاه‌ها‌نرو‪‌،‬چ‬ ‫و‬ ‫ن‌‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ت‬ ‫ون‬ ‫ن‌‬ ‫گ‬ ‫ول‬ ‫ت‌بزنن‪،‬‬ ‫دنبال‌دارایی‌نر‬ ‫و‌‬ ‫چ‬ ‫و‬ ‫ن‌‬ ‫ک‬ ‫م‌‬ ‫ک‬ ‫م‬ ‫‌ا‬ ‫ف‬ ‫ول‌می‌کنه‬ ‫دنبال‌کسی‬ ‫‌ب‬ ‫ر‬ ‫و‌‬ ‫ک‬ ‫ه‌‬ ‫با‬ ‫ع‬ ‫ﺚ‬ ‫‌ب‬ ‫ش‬ ‫ه‌لبخند‌بزنی‬ ‫چون‌فقط‌با‌یک‬ ‫‌ل‬ ‫ب‬ ‫خ‬ ‫ن‬ ‫د‌‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫ه‬ ‫‌ی‬ ‫ه‌روز‬ ‫‌تیره‌را‌روشن‌کرد‬ ‫کسی‌را‌پید‬ ‫ا‌‬ ‫ک‬ ‫ن‌‬ ‫ک‬ ‫ه‬ ‫‌ت‬ ‫و‌‬ ‫را‌‬ ‫شا‬ ‫د‌کنه‬

‫فزوده‌غوره‌بر‌آن‬

‫ا‬

‫شت‌کرده‌مخلوط‌‬

‫‌بقچه‌کرده‌ای‌آن‬

‫چون‬

‫یرین‌و‌ترش‌باهم‌‬

‫ش‬

‫رم‌می‌توان‌خورد‌‬

‫هم‌گ‬

‫نام‬

‫هر‌ک‬

‫ک‌دانه‌از‌ته‌دیگ‌‬

‫ی‬

‫هم‌سرد‌همره‌نان‬

‫ش‌چه‌باشدی‌آن؟‬

‫س‌بگوید‌این‌راز‌‌‬

‫و‌یقین‌پاس‌بدارد‌مارا‬

‫توﺻیه شنگول‬

‫وقت‌جوانی‌آن‬

‫ول‌بخشدش‌آن!‬

‫شنگ‬ ‫شکمو‬

‫ازدواج‬ ‫گفت‌شبی‌کودکی‌مادر‌دلبند‌خویش‬ ‫‌‬

‫فاش‌بگو‌مادرم‌‪‌،‬قصه‌پیوند‌خویش‬

‫گفت‌که‌جان‌دلم‌‪‌،‬قصه‌تلخی‌بود‬ ‫‌‬

‫به‌که‌رها‌کرده‌آن‌‪‌،‬دل‌نکنم‌چند‌ریش‬

‫کارجوانی‌بود‪‌،‬رفتن‌راه‌خطا‬ ‫‌‬

‫ورنه‌کدام‌عاقلی‌در‌فکند‌بند‪‌،‬خویش‬

‫حرف‌مرا‌گوش‌کن‌‪‌،‬خوب‌جوانی‌بکن‬ ‫‌‬ ‫‪| 10‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫چون‌که‌شدی‌نا‌توان‌‪‌،‬یوغ‌درآور‌به‌خویش‌‬


‫بد شانﺲ‬ ‫دل به هر کس دادم از روز ازل‬

‫گوئیـا او زلفعلــی و من کچـــل‬

‫ابتدا باهم رفیقیم و شفیــــق‬

‫دوستیمــــان چاه پر آب و عمیـــق‬

‫گر ندیدی یکدگر حتی به روز‬

‫خواب رفتی و به جایش آه و سوز‬

‫شام تا صبﺢ سحر در فکر هم‬

‫همدم و همگام در شادی و غم‬

‫بعد چندی شل شدی انگار چند‬

‫همچو تنبانی که در رفتیش بند‬

‫گاه گاهی یاد هم کردی ولــــی‬

‫نی به ماننــــــد زمان اولــــی‬

‫چون از او پرسیدمی حالش دمـــی‬

‫پاسخــش کوتاه و گاهی دم دمــــــی‬

‫گر که دعوت کردمـــش بر سفـــرهام‬

‫چون که آمد گفت مرسی خـوردهام‬ ‫ً‬ ‫زنگ اول گویــد او فعال نیـم‬

‫رفته بودم پیــش یک دکتر شبــی‬

‫گفتمش لﻄفی بکن بر من همــی‬

‫گوشهایم را بگـــیر انــدازه کــن‬

‫با دو گــوش خر برابر ســـازه کن‬

‫احتمـــاال بنــــدهام خــر یا االغ‬

‫یا که دستانـــم بود شایـــد چــالق‬

‫چشم و چارم شایـــدی کم سو بود‬

‫یا که عیـــب از چانه و ابـــرو بود‬

‫ممکن است از قد و باالی من است‬

‫یا که عیب دیگری اندر تن است‬

‫دکتر آن شب کرد برمن یک نگاه‬

‫از تـــــه دل او کشیـــــدی سرد‪ ،‬آه‬ ‫ً‬ ‫ظاهـرا عیبـــــی نــداری از بـــرون‬

‫نسخهای دادم که درمانت کند‬

‫ز آدمی‪ ،‬کافیســـت حیوانت کـــند‬

‫تا مــــگر بهر سواری‪ ،‬دوستـــان‬

‫بیشــتر آرند نامــت را‪ ،‬امـــــان‬

‫هرچه زنگش مــیزنم صحبت کنم‬

‫گفت عیب تو بود اندر درون‬

‫ﭼرا با ﻣﻦ اینجوری ﻣی کنه؟‬ ‫هیﭽوﻗﺖ سرﻗرارنمیاد!‬ ‫آﺧه ﻣﺜﻼ ﻣا ﻣردیما!‬

‫‪11 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫یادی از بزرگان طنزایران‬ ‫ابوالقاسم حالت‬

‫ابوالقاسم حالت‪ ،‬شاعر‪ ،‬مترجم و محقق توانای معاصر در سال ‪ ۱۲۹۸‬در تهران به دنیا آمد‪ .‬وی پس از تحصیالت مقدماتی و‬ ‫متوسطه به‌استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود‪.‬‬ ‫ابوالقاسم حالت در جوانی به فراگیری زبان‌های عربی‪ ،‬انگلیسی و فرانسه پرداخت و از سال ‪ ۱۳۱۴‬ه‪ .‬ش به شعر و شاعری‬ ‫روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکره‌نویسی همت گماشت‪ .‬دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی‪ ،‬مثنویها‪،‬‬ ‫قصاید‪ ،‬غزلیات و رباعیات است‪ ،‬خود نمایانگر عمق دانش ادبی این محقق است‪.‬‬ ‫وی از سال ‪ ۱۳۱۷‬همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود‬ ‫را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی‌مستعار خروس الری‪ ،‬شوخ‪ ،‬فاضل ماب‬ ‫و ابوالعینک به چاپ می‌رساند‪ .‬عالقه به مسائل دینی سبب شد از سال ‪ ۱۳۲۳‬هر‬ ‫هفته چند رباعی جدی که ترجمه‌ای از کلمات قصار علی بن ابی‌طالب بود در‬ ‫مجله «آئین اسالم» چاپ کند‪ .‬حالت در ترانه‌سرایی نیز دستی توانا داشت و‬ ‫عموما این ترانه‌ها در قالب فکاهی‪ ،‬انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی‬ ‫ً‬ ‫آن زمان بود‪ .‬حالت در آن سال‌ها با نشریات امید‪ ،‬تهران مصور و پیام ایرانی‬ ‫نیز همکاری داشت و ملک‌الشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫حالت در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده نخستین‬ ‫سرود جمهوری اسالمی‌بود‪ .‬وی پس از انقالب اسالمی‌نیز علیرغم کهولت سن‬ ‫ً‬ ‫مدت زمانی نسبتا طوالنی با مجله گل آقا همکاری کرد‪ .‬از ابوالقاسم حالت آثار ادبی‬ ‫و فرهنگی فراوانی در زمینه‌های طنز‪ ،‬شعر‪ ،‬ادبیات و ترجمه باقی مانده‌است‪ .‬وی در سوم‬ ‫آبان سال ‪ ۱۳۷۱‬بر اثر سکته قلبی درگذشت‪.‬‬

‫در قسمتی از وصیت ٔ‬ ‫‌نامه استاد ابوالقاسم حالت‪ ،‬طنزنویس معروف مجله‌های توفیق و گل‌آقا‪ ،‬می‌خوانیم‪:‬‬

‫بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید‬ ‫نه پی گورکن و قاری و غسال روید‬ ‫به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی‬ ‫این دو چشمان قوی را به فالن چشم‌چران‬ ‫وین زبان را که خداوند زبان‌بازی بود‬ ‫کله‌ام را که همه عمر پر از گچ بوده‌است‬ ‫وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه‬ ‫کلیه‌ام را به فالن رند عرق‌خوار که شد‬ ‫ریه‌ام را به جوانی که ز دود و دم بنز‬ ‫جگرم را به فالن بی‌جگر بی‌غیرت‬ ‫چانه‌ام را به فالن زن که پی وراجیست‬ ‫َ‬ ‫خورد فاطمه بی‌دندان غم‬ ‫گر سر سفره‬ ‫تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش‬ ‫‪| 12‬شنگول ‪ -‬شامره ‪ - 10‬بهمن‪1395 ،‬‬

‫نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید‬ ‫نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید‬ ‫که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید‬ ‫که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید‬ ‫به فالن هوچی رند از پی گفتار دهید‬ ‫راست تحویل علی اصغر گچکار دهید‬ ‫به فالن سنگ‌تراش ته بازار دهید‬ ‫از عرق کلیه‌او پاک لت و پار دهید‬ ‫در جوانی ریه‌او شده بیمار دهید‬ ‫کمرم را به فالن مردک زن بار دهید‬ ‫معده‌ام را به فالن مرد شکم‌خوار دهید‬ ‫به که‪ ،‬دندان مرا نیز به آن یار دهید‬ ‫الاقل (بند تنبان) مرا هم به طلبکار دهید‬


‫ماهنامه‌شنگول‌به‌یک‌نفر‌مدیر‌بازاریابی‌مجرب‌و‌کارآزموده‌با‌حقوق‌و‌پورسانتاژ‌مکفی‌‬ ‫نیازمند‌است‪‌،‬عالقه‌مندان‌می‌توانند‌رزومه‌کاری‌خود‌را‌به‌ایمیل‌نشریه‌ارسال‌دارند‬ ‫ایران‌را‌بردند‌ته‌دره!‬

‫معاون‌اول‌رییس‌جمهور‪:‬‬

‫هرچه‌تالش‌می‌کنیم‌نمی‌توانیم‌خرابکاری‌آقایان‌را‌جبران‌کنیم؛‬ ‫کشور‌را‌به‌ته‌دره‌بردند‌و‌ما‌آن‌را‌چند‌پله‌ازته‌دره‌باال‌آورده‌ایم‌اماهنوز‌در‌دره‌است!‬

‫درﺧواسﺖ از یاران شنگول‪:‬‬

‫لطفا‌خدمات‌مورد‌نیاز‌خود‌را‌از‌عزیزانی‌که‌با‌درج‌آگهی‌های‌خود‪‌،‬‬ ‫ماهنامه"‌شنگول"‌را‌حمایت‌می‌کنند‌تامین‌کنید‌تا‌از‌آنان‌که‌در‌شاد‌‬ ‫کردن‌شما‌مشارکت‌می‌کنند‌قدردانی‌کرده‌باشید‪.‬‬

‫‪13 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫هرکس‌گفت‌این‌دونفر‌‬ ‫چکارمی‌کنند‪‌،‬یک‌دوره‌ماهنامه‌‬ ‫شنگول‪‌،‬رایگان‌دریافت‌می‌کند!‬

‫نحوه‌راه‌ان‬ ‫دازی‌پمﭗ‌آب‬ ‫جایزه‌نوبل‌‬ ‫حقش‌نیست؟‬ ‫نه‌‬ ‫شما‌را‌به‌خدا‌‬ ‫را‬ ‫س‬ ‫ت‬ ‫‌ب‬ ‫گ‬ ‫ی‬ ‫د‬ ‫؟!‬

‫شما‌مید‌ونید‌منظورش‌چیه؟‌‬

‫‪| 14‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫در‌راه‌عزیمت‌به‌یک‌ماموریت‌اضطراری‌‪‌،‬برای‌‬ ‫دستگیری‌یکی‌از‌اختالس‌گران‬

‫ن‌روستائیان‌‬ ‫ینگ‌بی‬ ‫جام‌بول ه‌کاردرایران!‬ ‫هندوان‬

‫مردساالری‌خروسانه‌!‬


‫کمی تا ﻗسمتی بی ﻣزه !‬

‫ازدید‌خانم‌های‌از‌خود‌راضی!‬ ‫گویند‌خداوند‌زن‌را‌آفرید‌و‌گفت‌تبارک‌اله‌احسن‌‬ ‫الخالقین‌و‌چون‌مرد‌را‌آفرید‌به‌خود‌گفت‪‌،‬مهم‌‬ ‫نیست‪‌،‬خدا‌گاهی‌اشتباه‌هم‌می‌کنه!‬

‫بازهم‌ازهمین‌قماش‌خانم‌ها!‬ ‫اگه‌غذای‌بی‌مزه‌و‌سوخته‌وغیرقابل‌خوردن‌‬ ‫جلوی‌شوهرتون‌گذاشتید‪‌،‬هنوز‌شروع‌نکرده‌‬ ‫بگید‪‌،‬چقدر‌ازمردائی‌که‌ازغذای‌همسرشون‌ایراد‌‬ ‫می‌گیرند‌بدم‌میاد!‌خدارا‌شکر‌که‌تو‌ازاوناش‌‬ ‫نیستی!‬

‫مناجات‌یک‌ایرانی‪:‬‬ ‫خدایا‌با‌یک‌سیب‌مارا‌از‌بهشت‌انداختی‌روی‌‬ ‫زمین!‬ ‫با‌یه‌قطره‌آب‌انگوراززمین‌مارا‌می‌بری‌جهنم!‬ ‫خب‪‌،‬اگه‌با‌این‌میوه‌ها‌مشکل‌داری‪‌،‬چرا‌خلقشون‌‬ ‫کردی؟‬

‫توی‌لندن‌رفتم‌خرید‪‌،‬پول‌دادم‌به‌صندوقداروقتی‌بقیه‌‬ ‫پولم‌را‌پس‌داد‌یه‌اسکناس‌بیست‌پوندی‌پاره‌توی‌اون‌بود‬ ‫گفتم‪‌:‬بهترازاین‌نداری؟‬ ‫گفت‪‌:‬چشه!‌پاره‌س؟‬ ‫گفتم‪‌:‬نه‪‌،‬عکس‌ملکه‌الیزابت‌زیاد‌خوب‌نیفتاده!‬

‫به‌ساعت‌سازه‌میگم‪‌:‬ساعتم‌ازکارافتاده‬ ‫میگه‪‌:‬درستش‌کنم؟‬ ‫میگم‪‌:‬نه‌یک‌کم‌باهاش‌حرف‌بزن‌شاید‌سرعقل‌‬ ‫بیاد‌راه‌بیفته!‬ ‫عجب‌گرفتاری‌شدیما؟!‬

‫تبعیض‌در‌خانواده‌هنگام‌شکستن‌لیوان!‬ ‫بوسیله‌ بچه‪ ‌:‬ای‌ دست‌ وپا‌ چلفتی!‌ عرضه‌ یه‌‬ ‫لیوانم‌نداری‌درست‌نگهداری؟‬ ‫به‌وسیله‌خانم‌خونه‪‌:‬قضا‌بال‌بود!‬ ‫بوسیله‌ مرد‌ خانواده‪ ‌:‬معلوم‌ هست‌ این‌ لیوان‌‬ ‫اینجا‌چکار‌می‌کنه؟‌آخه‌جای‌لیوان‌اینجاست؟!‬

‫رفتم‌ شیرینی‌ فروشی‌ شیرینی‌ بخرم‌ به‌ آقاهه‌‬ ‫میگم‪‌:‬این‌شیرینی‌کشمشیا‌چرا‌الش‌کشمش‌‬ ‫نیست؟‬ ‫زل‌زده‌تو‌چشمام‌میگه‪‌:‬ببینم‌آقا‪‌،‬تو‪‌،‬شیرینی‌‬ ‫ناپلئونی‌می‌خری‪‌،‬الش‌ناپلئونه؟‬ ‫راستش‌ازسوال‌خودم‌خجالت‌کشیدم‌واومدم‌‬ ‫بیرون!‬

‫‪15 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫کالسیک ‪1‬‬ ‫افقی‪:‬‬

‫‪-1‬چشم‌کمکی‌–‌دردستان‌شماست‬

‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪‌-2‬نام‌کوچک‌یکی‌از‌روسای‌جمهور‌امریکا‪‌-‬کمانگیر‌‬

‫‪3‬‬

‫‪‌-3‬می‌گویند‌نوعی‌درمان‌است‌–‬

‫‪4‬‬

‫معروف‬ ‫‪‌-4‬کمک‌دولتی‌به‌مواد‌غذائی‌و‌غیره‌–‌پایتختی‌در‌اروپا‬

‫‪5‬‬

‫‪‌-6‬خیابانی‌جوان‌–‌ازرودهای‌مرزی‌ایران‬

‫‪6‬‬

‫‪‌-8‬تولید‌مثل‌کنند‌–‌ساعی‬

‫‪7‬‬

‫‪‌-5‬نور‌که‌بشکند‌را‌گویند‬ ‫‪‌-7‬از‌اسماء‌خداوند‌است‌–‌حرف‌انتخاب‬ ‫‪‌-9‬انجام‌وظیفه‌–‌آسان‌کننده‬ ‫‪‌-10‬از‌شهرهای‌ارمنستان‌که‌به‌هم‌ریخته‌–‌نفس‬

‫عمودی‪:‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫‪6‬‬

‫‪7‬‬

‫‪8‬‬

‫‪8‬‬ ‫‪9‬‬

‫‪-1‬از‌سالطین‌قاجار‬ ‫‪-2‬اسب‌ماده‌–‌مکان‌مناسب‌برای‌سکونت‬ ‫‪‌-3‬وسیله‌باالرفتن‌–‌رفیق‬

‫‪10‬‬

‫‪‌-4‬جسم‌را‌زودتر‌خسته‌می‌کند‬ ‫‪‌-5‬خنده‌دار‌خارجی‌–‌بیماری‌ورم‌پا‬ ‫‪‌-6‬بندری‌در‌روسیه‌–‌آفت‌گیاهی‬ ‫‪‌-7‬برکت‌سفره‌–‌تخت‬ ‫‪‌-8‬کچلی‌–‌رخ‌–‌رها‬ ‫‪‌-9‬پنبه‌خام‌–‌آمﭙول‌حشرات‬ ‫‪‌-10‬دید‌مثبت‌–‌باغی‌درشیراز‬

‫این‌گفتگو‌گاهی‌بابت‌پورشه‌و‌مازراتی‬ ‫‌و‌مرسدس‌بنز‌‌هم‌شنیده‌شده‬

‫بدون شرح!‬ ‫‪| 16‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫‪9‬‬

‫‪10‬‬


‫هنگام ﺧﻄبه ﻋقد‪:‬‬

‫گناه و ﺧﻄا‪:‬‬

‫عروس‌خانم‌بنده‌وکیلم؟‬

‫اگه‌گفتید‌کدام‌جمله‌برای‌جلوگیری‌از‌انجام‌کارخطا‌موثر‌تره؟‬

‫عروس‌خانم‪‌:‬آخه‌تو‌این‌بی‌شوهری‌هیچ‌خری‌میره‌گل‌‬

‫الف‪‌:‬این‌محل‌مجهز‌به‌دوربین‌مداربسته‌‌است؟‬

‫بچینه؟‌که‌من‌برم؟!‌این‌چه‌سوالیه!‌کارتو‌بکن‌حاج‌آقا!‬

‫ب‪‌:‬دنیا‌محضر‌خداست‪‌،‬در‌محضر‌خدا‌گناه‌نکنید؟!‬

‫ظاهرا‌عروس‌خانم‌مهریه‌اش‌را‌قبل‌از‌رفتن‌به‌‬ ‫حجله‌طلب‌کرده‌و‌به‌اجرا‌گذاشته!‬

‫درﺧواسﺖ از یاران شنگول‪:‬‬

‫لطفا‌خدمات‌مورد‌نیاز‌خود‌را‌از‌عزیزانی‌که‌با‌درج‌آگهی‌های‌خود‪‌،‬ماهنامه"‌شنگول"‌را‌حمایت‌می‌کنند‌تامین‌کنید‬ ‫تا‌از‌آنان‌که‌در‌شاد‌کردن‌شما‌مشارکت‌می‌کنند‌قدردانی‌کرده‌باشید‪.‬‬ ‫‪17 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫ستیزه جویان!‬ ‫((از بچه جوادیه)) استاد طنز‪ ،‬عمران صالحی به نقل ازتوفیق شماره ‪ 20‬اسفند‬ ‫‪ 1389‬به همت استاد بیژن اسدی‪:‬‬ ‫توی جوادیه‪ ،‬دوتا بچه وسط کوچه کنارجوی آب نشسته بودند‪.‬‬ ‫یکیشون به‌اون یکی گفت‪ :‬آقا معلم سرکالس گفت که گاوحیوان خوب وپرفایده‌ایست!‬ ‫اون یکی بچه پاشد وگفت‪ :‬پس بابا جون من گاوه!‬ ‫بچه‌اولی داد زد‪:‬نه خیرباباجون من گاوتره!‬ ‫بچه دومی‌گفت‪ :‬برو ببینم‪ ،‬باباجون من صد تا گاوه!‬ ‫بازبچه‌اولی گفت‪ :‬باباجون من قد یه دنیا گاوه!‬ ‫بعد ازاین بگو مگو‪ ،‬پریدند به جون همدیگه و بزن بزن شروع شد!‬ ‫مادر بچه‌اولی‪ ،‬ازپنجره سرشوکرد بیرون وشروع کرد به فحش و فضیحت به بچه دومی!‬ ‫مادربچه دومی‌اومد بیرون وافتا د به جون بچه‌اولی وگوششو پیچوند و زد توی سرش!‬ ‫مادربچه‌اولی هم از خونه‌اومد بیرون و دوتا مادربا جارو و خاک اندازافتاد ند به جون‬ ‫همدیگه و بچه‌ها رفتند نشستند روی پشت بام به تماشا!‬ ‫توی این هیر و ویر‪ ،‬شوهرانشون ازراه رسیدند و یکیشون به‌اون یکی گفت‪:‬‬ ‫مرتیکه جلوی زنتو بگیر!‬ ‫و اون یکی گفت‪ :‬تو بگیر نسناس!‬ ‫خالصه تو بگیر و تو بگیرشد و بعدش مشت ولگد و چوب و چماق بود که می‌خورد توی‬ ‫سراین و اون!‬ ‫با باال گرفتن دعوا‪ ،‬همسایه‌های طرف هرکدوم‪ ،‬اومدند به پشتیبانی و با بیل و کلنگ و‬ ‫چوب و چماق وهرچی دستشون می‌رسید‪ ،‬افتادند به جون همدیگه وسپاهیان سلم و‬ ‫تورازدو طرف‪ ،‬جنگ را مغلوبه کردند‪.‬‬ ‫یک عده هم با پیت حلبی و ناودان ما رش جنگی می‌زدند و یک حاج آقائی هم رشته‬ ‫عملیات انفجاری را به دست گرفته بود وگه گاه جبهه جنگ را به لرزه می‌انداخت‪ ،‬یکی‬ ‫دیگه هم با شیشکی‌های جانانه شیپور حمله می‌نواخت‪.‬‬ ‫روی پشت بام دوتا بچه نشسته بودند واولی می‌گفت‪ :‬دسته بابای من دسته بابای تورو‬ ‫می‌زنند و بچه دومی‌می‌گفت‪ :‬فکرکردی‪ ،‬دسته بابای من دسته بابای تورو می‌زنند!‬ ‫با این بگو مگو‪ ،‬بازدوباره جنگ دوتا بچه روی پشت بام شروع شد‪.‬‬

‫‪| 18‬شنگول ‪ -‬شامره ‪ - 10‬بهمن‪1395 ،‬‬


‫نقش مردم در قبل و بعد از هرانتخابات!‬

‫سازمان دفع سیاحان ایران منتشرکرد!‬ ‫‪19 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫کالسیک ‪2‬‬

‫افقی‪:‬‬ ‫‪-1‬هنرمند شیرین زبان اصفهان‬ ‫‪ -2‬گنجش معروف است – حیوان بارکش‬ ‫‪ -3‬دربند است‪ -‬دستورشمارش‬ ‫‪ -4‬تدارک – دست عرب‬ ‫‪ -5‬حرف شرط ناقص – نیمه دیگرمولد انسان‬ ‫‪ -6‬ابزارسنجش – کیف انگلیسی‬ ‫‪ -7‬پیشکشی – درکوهستان‌ها وجود دارد‬ ‫‪ -8‬اولین کالم معمول در هنگام دیدار –‬ ‫ارشاد به هم ریخته!‬ ‫‪ -9‬خبر آورنده – به بی سواد هم می‌گویند‬ ‫‪ -10‬یکی از نت‌های موسیقی – از شهرهای‬ ‫جنوبی ایران‬ ‫عمودی‪:‬‬ ‫‪-1‬به رئیس هم گفته می‌شود‬ ‫‪-2‬واحد شمارش گوسفند‪ -‬حالتی از ماده‬ ‫‪ -3‬آزاده گی – درمان‬ ‫‪ -4‬دروجود انسان باال بودنش خوب نیست‬ ‫– مربوط به عام‬ ‫‪ -5‬واحدی از اوزان – نام یکی از پیغمبران‬ ‫‪ -6‬میوه مربائی – سرزمین من‬ ‫‪ -7‬فعال روی پشت بام‌ها زیاد است – همه به‬ ‫دنبال آنند – تو مودبانه‬ ‫‪ -8‬یکی از عشاق معروف – دیده می‌شود‬ ‫‪ -9‬هرچه پیش آید‬ ‫‪ – 10‬همره لخت ‪ -‬دلواپسی‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫‪6‬‬

‫‪7‬‬

‫‪8‬‬

‫‪9‬‬

‫‪10‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪10‬‬

‫بدون شرح!‬

‫نگران نشو‪ ،‬وارد کنندهاش رو میشناسم‪،‬‬ ‫سال ها پیش سوار خودم میشدند!‬ ‫‪| 20‬شنگول ‪ -‬شامره ‪ - 10‬بهمن‪1395 ،‬‬

‫تهمت ناروا؟!‬

‫عالقه مندان بشتابند ‪ ،‬دیگه از این‬ ‫فرصت ها پیش نمیاد!‬


‫زاینده رود بی آب‬ ‫دسدون‌درد‌نکوند‌مردومی‌‌خوبی‌اصفهون‬

‫گمونم‌خسه‌شدین‌از‌دسی‌این‌نصفی‌جهون‬

‫رودخونه‌آب‌ندارد‌خشک‌وخالی‌لخت‌وپتی‬

‫نه‌منا‌رد‌ون‌می‌جنبد‌که‌بیان‌د‌ید‌نی‌او‌ن‬

‫بیبینم‌چیطوشدس‌نکونه‌شومام‌زیرش‌زدین‬

‫آ‌میگوین‌بذا‌ببرن‌گوری‌باباش‌بما‌چه‌جوون‬

‫اگه‌خشک‌شد‌رودخونه‌سیا‌میشد‌زندگیدون‬

‫تشنگی‌هالک‌میشین‌سفره‌میشد‌بدون‌نو‌ن‬

‫وخیزین‌ مثلی‌ قدیم‌ آ‌ دس‌ بدین‌ بدسی‌ هم‬

‫آ‌ با‌ هم‌ داد‌ بزنین‌ ما‌ آب‌ میخایم‌ تورودمون‬

‫بخدا‌حیفم‌میاد‌یه‌چیزی‌بگم‌دلخوربشین‬

‫اما‌خب‌این‌که‌نشد‌الل‌بیشینیم‌آ‪‌،‬بی‌زبون‬

‫هر‌کی‌رفت‌کنجی‌خونه‌‌آ‌دس‌نداد‌تو‌دسی‌هم‬

‫مرد‌باشد‌یا‌زن‌باشد‌غریبه‌میشد‌با‌شهرمون‬

‫‪21 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫گا ف‌های شنگول!‬ ‫شنگول خواب می‌بینه به یک فقیرهزارتومن پول داده!‬ ‫یک دفعه‌ازخواب می‌پره وفریاد می‌کشه!‬ ‫خانمش می‌گه‪ :‬چی شده؟‬ ‫میگه‪ :‬خدا نخواد‪ ،‬کابوس بدی دیدم!‬ ‫شنگول مادرزنش را می‌بره دکتر‬ ‫میگه‪ :‬آقای دکتر‪ ،‬سم خورده مسموم شده‪.‬‬ ‫شنگول داشته یكی رو بدجور میزده وهی داد میزده‪ :‬كمك‬ ‫كمك!‬ ‫بهش میگن‪ :‬بابا تو داری اونومی‌زنی‪ ،‬چرا خودت كمك‬ ‫می‌خوای؟‬ ‫میگه‪ :‬آخه گفته‌اگه بلند شه‪ ،‬لهم می‌كنه!‬

‫شنگول میره جبهه‪ ،‬فردا صبحش برمی‌گرده!‬ ‫ازش می‌پرسند‪ :‬چرا برگشتی؟‬ ‫میگه‪ :‬بابا‪ ،‬اینا انگار با هم دشمن بودند‪ ،‬به قصد کشت هم‬ ‫دیگه را میزدند!‬

‫دکتره میگه‪ :‬پس چرا بدنش این همه کبودشده؟‬ ‫شنگول میگه‪ :‬آخه آقای دکتر به زبون خوش که نمی‌خورد!‬

‫شنگول میره مجلس عزای بابای رفیقش می‌خواسته‬ ‫دلداری بده‬ ‫میگه‪:‬مرگ حقه! ناپلئون با اون عزمتش مرد! اسکندر‬ ‫با اون ابهتش مرد‪...‬بابای تو که هیچ پوخی نبود!!!‪،‬‬ ‫چرا نباید بمیره؟؟؟‬

‫شنگول توی توالت نشسته بود‪ ،‬دست مالید به آفتابه‪ ،‬یه غول‬ ‫اومد بیرون و گفت‪:‬ازمن چی میخوای؟ بگو برات فراهم کنم!‬ ‫با عجله و ترس گفت‪ :‬بی زحمت یه خونه!‬

‫شنگول میره مسجد ختم پدردوستش‬

‫گفت‪ :‬مردک؛ اگه می‌تونستم خونه بدم که خودم توی آفتابه‬ ‫زندگی نمی‌کردم! و با عصبانیت برگشت رفت‬

‫دوستش می‌زنه تو گوشش!‬

‫شنگول از ترسش خودشو نشسته زد بیرون!‬

‫به دوستش میگه‪ ،‬غم آخرت باشه!‬ ‫شنگول میگه‪ :‬چرا می‌زنی؟‬ ‫دوستش میگه‪ :‬منظورت اینه که بعدش نوبت منه؟!‬

‫شنگول یک ه‬ ‫فته رفته بود کبک!‬ ‫ازش پرسیدند صبح‬ ‫ون‬ ‫ه‬ ‫چ‬ ‫ی‬ ‫می‬ ‫خو‬ ‫رد‬ ‫ی؟‬ ‫گفت‪ :‬کغه م‬ ‫غبا‪ ،‬با نون بغبغی!‬ ‫ش‬ ‫ما میدونید چی م ‌‬ ‫یخورده؟!‬ ‫من‬ ‫می‌دونم منظورش ک‬ ‫ره‬ ‫مر‬ ‫با‬ ‫با‬ ‫نو‬ ‫ن‬ ‫ب‬ ‫رب‬ ‫ری‬ ‫ه!‬

‫‪| 22‬شنگول ‪ -‬شامره ‪ - 10‬بهمن‪1395 ،‬‬

‫شنگول زاز زار اشک می‌ریخت!‬ ‫باباش پرسید‪ :‬چه مرگته؟ چی شده"‬ ‫گفت‪ :‬عاشق شدم!‬ ‫باباش پرسید‪ ،‬خب این که گریه نداره‪ ،‬حاال کی هست؟‬ ‫شنگول گفت‪ :‬هرکی شما صالح بدونید؟!‬


‫کلمات انگلیسی با تعبیر فارسی! (طنز)‬ ‫‪ :KEYBOARD‬چه کسی برنده شد؟‬

‫‪:MACBOOK‬كتابچه ی راهنمای حجاج‬

‫‪ :ACCESSIBLE‬عکس سیبیل‬

‫‪:HIS FRIENDS‬دوستان هیز‬

‫‪:CATEGORIZE‬نوعی غذای شمالی كه با برنج و گوشت گراز طبخ‬ ‫‪:INSECURE‬این سه نابینا‬ ‫‪ :VELOCITY‬شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن میشود‬ ‫‪:ACROBAT READER‬ژیمناستی كه موقع اجرا خرابکاری می‌كند‬ ‫استفاده می‌‌کنند‬ ‫‪ :LONG TIME NO SEE‬دارم لونگ می‌‌پیچم‪ ،‬نگاه نکن!‬

‫‪ :QUINTUPLET‬این تاپاله کجاست‬

‫‪:CAMBRIDGE‬شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است‬ ‫‪:UNESCO‬یونس کجاست؟‬

‫الک خوبی‬ ‫‪ :GOOD LUCK‬چه ِ‬

‫‪ :SUBSYSTEM‬صاحب سیستم‬

‫‪:LONG TIME NO SEE‬دارم لونگ میپیچم نگاه نكن‬

‫‪ :JESUS‬در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند‬

‫به قول ما خارجیا دیگه‬ ‫ ‪ END‬خدا پرستیه!‬

‫توجه‪ :‬توجه‪:‬‬ ‫بی ماتیک بخری پنجاه درصد ارزون تره!‬ ‫نماز چه موقع؟ صبح؟ ظهر؟‬

‫به نقل از شوهران با تجربه‬

‫مغرب؟ عشا؟ جمعه؟ تکلیف‬ ‫راننده‌ها مشخص نیست!‬

‫نفس باد صبا مشک فشان خواهد شـــــد‬ ‫ ‏عید می‌آید واجنـــاس‪ ،‬گران خواهـــد شد‬ ‫همسرت چند ورق لیست‪ ،‬به توخواهد داد‬ ‫ ‏کل اعضای وجـــــودت‪ ،‬نگران خواهد شد‬ ‫میزنی ساز مخالـــــف‪ ،‬دو ســـه روزى‪ ،‬اما‬ ‫ ‬

‫عاقبت هرچه که‌اوگفت‪ ،‬همان خواهد شد‬

‫‏پول را‪ ،‬با علــــف خـــرس‪ ،‬یکى میداننـــد‬ ‫ ‬

‫فکرکردید که منطـق‪ ،‬سرشان خواهد شد؟‬

‫‏کل عیدى وحقوقت‪ ،‬به شبى خواهد رفت‬ ‫ ‏برســرجیب بغل‪ ،‬فاتحه خـــوان باید شـــد‬

‫یا اخی‪ ،‬ای کاش شهرداری یک‬ ‫نیمکتی‪ ،‬چیزی اینجا میذاشت‪،‬‬ ‫آدم روش بشینه!‬ ‫‪23 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫شوهرم گفت به فضای‬ ‫بیشتری احتیاج دارد‪،‬‬ ‫من هم او را به بیرون خانه‬ ‫فرستادم و در را پشت‬ ‫سرش قفل کردم!‬

‫تنها ‪ 99‬درصد مردها هستند‬ ‫که باعﺚ بدنامی‪ 1‬درصد‬ ‫باقی مانده میشوند‬ ‫‪"‌-‬ناشناس"‬

‫‪"‌-‬رز‌آنی"‬

‫مرد با ازدواج روی گذشتهاش خط‬ ‫میکشد ولی زن باید روی آینده‬ ‫خود خط بکشد‬

‫ازدواج با یک مرد مﺜل خریدن‬ ‫کاالیی است که مدتها مشتاقانهاز‬ ‫پشت ویترین تماشایش کردهاید اما‬ ‫وقتی به خانه میرسید از خریدنش‬ ‫پشیمان میشوید‪.‬‬

‫‪"‌-‬سینکلر‌لوییس"‬

‫‪"‌-‬جین‌کر"‬

‫قبل از ازدواج‪ ،‬مرد قبل از خواب‬ ‫به حرفهایی میاندیشد که شما‬ ‫گفتهاید اما بعد از ازدواج‪ ،‬مرد قبل‬ ‫از این که شما حرف بزنید به خواب‬ ‫میرود‬

‫زمانی چیزهایی مرا به خشم می آورد‬ ‫که امروز باعﺚ خنده ام می شوند‪.‬‬ ‫برای این کار پایداری الزم است تا با‬ ‫آن‪ ،‬انسان های میانه ی اهل عمل‬ ‫بر شاعران و هنرمندان خنده سر‬ ‫دهند‪" - .‬فرناندو‌پسوا"‬

‫ناراحتیهای بزرگ نیست‬ ‫که صبر و بردباری نیاز دارد‪،‬‬ ‫بلکهاین ناراحتیهای خرد‬ ‫خرد و جگر سوراخ کن را با‬ ‫تبسم برگزار کردن‪ ،‬به راستی‬ ‫نیازمند روحیهاست‪.‬‬ ‫‪"-‬جین‌وبستر"‬

‫‪"‌-‬هلن‌روالن"‬

‫به آنها که مرا دوست دارند لبخند میزنم‬ ‫و برای آنها کهاز من متنفرند آه میکشم‪،‬‬ ‫آسمان هر جور که باالی سر من قرار دارد بی‬ ‫تفاوت است‪ ،‬زیرا در درون من قلبی است‬ ‫که برای مواجهه با هر سرنوشت و تقدیری‬ ‫آمادهاست‪.‬‬ ‫‪"‌-‬بایرون"‬

‫درد داره‬ ‫وقتی ساعتها مینشینی؛‬ ‫به حرفایی که هیﭻ وقت قرارنیست‬ ‫بگویی‬ ‫فکرمیکنی!‬ ‫‪"-‬هاینریش‌بل"‬

‫‪| 24‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫اگرهمه‌ی‌ما‌این‌سختی‌را‌به‌‬ ‫خود‌بدهیم‌که‌گاهی‌به‌غریبه‌‬ ‫ها‌لبخند‌بزنیم‪‌،‬جهان‌می‌تواند‌‬ ‫روزهای‌خود‌را‌برپایه‌ی‌زد‌و‌‬ ‫خوردهای‌کمتری‌آغاز‌کند‪.‬‬

‫نویسندهای که میکوشد بر ترجمه رمانهایش‬ ‫نظارت کند‪ ،‬همچون چوپانی که در پی‬ ‫گله ای از گوسفندان نا آرام است‪ ،‬به دنبال‬ ‫کلمه های بی شماری می گردد؛ حالت این‬ ‫نویسنده برای خودش غم انگیز است و برای‬ ‫دیگران خنده آور‪.‬‬ ‫‪"‌-‬میالن‌کوندرا"‬

‫‪"‌-‬ریچارد‌تمﭙلر"‬

‫اگر داستانی خنده دار را با دقت‬ ‫به طول و تفﺼیل نگاه کنیم‪،‬‬ ‫داستان بیش از پیش حزن انگیز‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫‪"‌-‬گوگول"‬

‫تاوان حرف هایی که نمی توانیم بزنیم‬ ‫موهای سفیدیست که البالی موهایمان‬ ‫داریم ولی به همه می گوییم ارثیه‬ ‫‪"-‬هاینریش‌بل"‬


25 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫دورنمای آن دنیا‬ ‫دلم خواهد روم از دار دنیا‬ ‫گمانم خوشترم باشد در آن جا‬ ‫ ‬ ‫میگن اونجا دیگه ترس از خدا نیست‬ ‫کسی را با کسی ریب و ریا نیست‬ ‫ ‬ ‫نه فکر خانه‪ ،‬نی اندیشه نان‬ ‫نه کار و پیشه‪ ،‬نی کس می‌کند جان‬ ‫ ‬ ‫دوجا بیشتر سرای آدمی‌نیست‬ ‫جهنم یا بهشت‪ ،‬جز این غمی‌نیست‬ ‫ ‬ ‫اگر رفتی بهشت نونت تو روغن‬ ‫شب و روزت بود شنگول و روشن‬ ‫ ‬ ‫شرابت می‌رسد بشکه به بشکه‬ ‫بود حوری تو را اسب درشکه‬ ‫ ‬ ‫سوارش می‌شوی این ور به‌اون ور‬ ‫بنوشی آب خوش از چاه کوثر‬ ‫ ‬ ‫اگر رفتی جهنم خوش به حالت‬ ‫شود روشن دوچشمان و جمالت‬ ‫ ‬ ‫زیک سو سازوآواز است وتنبور‬ ‫دگر آوای گیتار است و پاسور‬ ‫ ‬ ‫دوباره بزم ما چون پیش گردد‬ ‫جهنم چون سر تجریش گردد‬ ‫ ‬

‫اندر توصیف سیاست‬ ‫از این بهتر سخن دیگر نباشد‬

‫سیاست را پدر‪ ،‬مادرنباشد‬

‫ ‬ ‫هرآن کوپا گذارد اندراین راه‬ ‫زنیرنگ و ریا بی بر نباشد‬ ‫ ‬ ‫دروغ و حیله و تزویر آری‬ ‫صداقت در سخن دیگر نباشد‬ ‫ ‬ ‫چو تمساح است اشگی گر بریزد‬ ‫دلش را مهر کس اندر نباشد‬ ‫ ‬ ‫سیاست طفل نامشروع ماند‬ ‫برادر یا که هم خواهر نباشد‬ ‫ ‬ ‫محبت‪ ،‬مهربانی‪ ،‬همزبانی‬ ‫به غیرخویش‪ ،‬با همسر نباشد‬ ‫ ‬ ‫اگر مرد خدا گردد سیاسی‬ ‫دگر فکر خدا در سر نباشد‬ ‫ ‬ ‫نه‌از آتش بترسد نی جهنم‬ ‫ز بیخ و بن بر این باور نباشد‬ ‫ ‬ ‫خدایا از سیاست دور دارم‬ ‫کزاین ره درجهان بدتر نباشد‬ ‫ ‬

‫از آن آتش کبابی کرده بر سیخ‬ ‫به نان داغ آویزان به گل‪ ،‬میخ‬ ‫ ‬ ‫دگر منقل پر از آتش نموده‬ ‫یکی بستی زده درجا غنوده‬ ‫ ‬

‫خانه خدا‬

‫خالصه گر بمیرم نیستم باک‬ ‫روم با سر و یا با پا از این خاک‬ ‫ ‬ ‫چو هنگام سفر گردد به محشر‬ ‫نه‌از انکر بترسم نی ز منکر‬ ‫ ‬ ‫بگفتا مرد عاقل ای فالنی‬

‫درون کعبه نشانی ز حق تعالی نیست‬ ‫ ‬

‫برای خواب خداوند تختخواب از عاج‬

‫برو زودتر که‌از آنجا نمانی‬

‫ ‬

‫اگر سستی کنی بسیار باشند‬ ‫که پیش از تو بدانجا رفته باشند‬ ‫ ‬

‫ ‬

‫ ‬

‫بمانی در وسط یک لنگ اینجا‬ ‫بود لنگ دگر بیهوده آن جا‬ ‫ ‬ ‫همه یاران و خوبان رفته باشند‬ ‫نه درد نان و نی فکر معاشند‬ ‫ ‬ ‫اگر راحت طلب داری تو بشتاب‬ ‫دل ازماندن در این دنیا تو برتاب‬ ‫ ‬ ‫‪| 26‬شنگول ‪ -‬شامره ‪ - 10‬بهمن‪1395 ،‬‬

‫نشانه‌ای زطالجات و فرش اعال نیست‬ ‫برای صرف غذایش ظروف زیبا نیست‬ ‫ز مبلمان طال پوش و مخملین زربفت‬ ‫ز پرده‌های مزین به نقش و دیبا نیست‬ ‫چرا که خانه پروردگار هر دو جهان‬

‫ ‬

‫دل است و زینت آن نیزجزبه تقوا نیست‬


‫چه کاالی با ارزشی؟‬ ‫از نحوه حراجش معلومه!‬

‫آدم یاد نشریات‬ ‫خودمون در‬ ‫تورنتو میفته!‬ ‫‪27 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫ازدید‌خانم‌ها‪:‬‬ ‫ده‌حمام‌را‌ببره‌که‌بعد‌ازاون‌‬ ‫مرده‌شوراون‌سازن‬ ‫یداره!‬ ‫چی‌از‌زیبائی‌مارونگه‌نم ‌‬ ‫هی‬

‫ن‌می‌گیرند‌که‌درتمام‌مدت‌‬

‫م‌روز‌طبیعت‌را‌جوری‌جش‬ ‫مرد‬ ‫شغال‌درطبیعت‌نمی‌ریزند!‬ ‫سال‌به‌این‌اندازه‌آ‬

‫رانی‌تازه‌به‌دوران‌رسیده!‬ ‫ل‌توجه‌برخی‌ازرانندگان‌ای‬ ‫قاب‬ ‫انندگی‪‌،‬درمورد‌حق‌تقدم‌‬ ‫فترچه‌قوانین‌راهنمائی‌و‌ر‬ ‫درد‬ ‫ع‌ماشین‌نشده!‌لطفا‌توجه‌‬ ‫عبور‪‌،‬اشاره‌ای‌به‌مدل‌و‌نو‬ ‫داشته‌باشید!‬

‫سر‌ مهربان‌ شده‌اید‪ ‌.‬جه ِت‌‬ ‫ک‌ هم ِ‬ ‫دوست‌گرامی‌‪ ‌،‬شما‌ برنده‌ی‬ ‫ت‌ شتردر‌ خواب‌ بیند‌ پنبه‌‬ ‫ت‌ اطالعات‌ بیشتر‪ ‌،‬به‌ سای‬ ‫ِ‬ ‫دریاف ِ‬ ‫دانه‪‌،‬مراجعه‌فرمایید‪.‬‬ ‫با‌تشکر‬ ‫شرکت‌بشین‌تا‌بیاد‬ ‫ِ‬

‫ل‌که‌مسیحا‌نفسی‌می‌آید‬ ‫مژده‌ای‌د‬ ‫شوهر‌‬ ‫‌‬

‫خوب‪‌،‬مگر‌گیر‌کسی‌می‌آید‬

‫‪‌-‬خواهر‌حافﻆ‬

‫از‌دید‌آقایان‪:‬‬ ‫خدا‌پدرسازنده‌‬ ‫بیرون‌آمدن‌نشون‌میده!‬

‫اهربرخی‌ازخانم‌ها‌را‌بعد‌از‌‬

‫حمام‌را‌بیامرزه‌که‌واقعیت‌ظ‬

‫ی‌ قدیمی‌ما‌ هم‌ لباس‌‬ ‫ماشین‌ لباسشوئ‬ ‫رقص‌عربی‌سرمون‌رو‌گرم‌‬ ‫یشوره‌و‌هم‌با‌‬ ‫م ‌‬ ‫یکنه!‬ ‫م ‌‬

‫ه‌بزنه‌توی‌صورتم‪‌،‬منم‌یهو‌‬

‫وام‌شد‪‌،‬دستشو‌برد‌باال‌ک‬ ‫با‌بابام‌دع‬ ‫های‌عشقی‌هندی‌وگفتم‪:‬‬ ‫رفتم‌تو‌فازداستان‌‬ ‫سرمه‪‌،‬بزن‌که‌بفهمم‌هنوز‌‬ ‫ن‪‌،‬بزن‌تا‌بفهمم‌که‌پدر‪‌،‬باال‌‬ ‫بزن‌بابا‪‌،‬بز‬ ‫صاحب‌نشدم‪‌،‬بزن‌باباجان‬ ‫بی‌‬ ‫ن‌نشستیم‌توی‌اورژانس‪‌،‬‬ ‫ن‌چنان‌زد‌توی‌گوشم‌که‌اﻵ‬ ‫وبابام‌آ‬ ‫م‌بیان‌منو‌ببرن‌اطاق‌عمل‪،‬‬ ‫منتظری‬ ‫خه‌پرده‌گوشم‌پاره‌شده!!‬ ‫آ‬ ‫ی‌کنند‪ ‌،‬همون‌ یک‌ بارکه‌‬ ‫زا‌ توی‌ ایران‌ همه‌ فکرم‬ ‫این‌ رو‬ ‫شون‌ بسه!‌ فکربد‌ نکنید‌ به‌‬ ‫زه‌ خوردند‪ ‌،‬برای‌ هفت‌ پشت‬ ‫خرب‬ ‫خاطرپولش‌میگم!‬

‫ش‌یه‌چیز‌دیگه‪‌.‬اص ًال‌هر‌‬

‫عقل‌آدم‪‌،‬یه‌چیز‌میگه‌و‌دل‬ ‫بعضی‌وقتها‌‬ ‫‌باید‌ببینه‪‌،‬زنش‌چی‌میگه!‬ ‫دو‌شون‌غلط‌کردند‪‌،‬آدم‬

‫ت‌کالس‌همیشه‌شلوغ‌تر‌‬

‫ستاد‌میگه‪‌:‬چرا‌سمت‌راس‬ ‫ا‬ ‫ازسمته‌چﭙه؟‬ ‫س‌اینوربهتر‌آنتن‌میده‪...‬‬ ‫گفتیم‌چون‌وایرل‬ ‫د‌اومده؟‌ما‌که‌حرف‌بدی‌‬ ‫چرا‌استاد‌مدتیه‌زبونش‌بن‬ ‫نمیدونم‌‬ ‫نزدیم!‬ ‫‪| 28‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫تهدید‌قابل‌اجرا‪:‬‬ ‫ا گر‌ کـسی‪ ‌،‬در‌ مراسم‌‬ ‫گر‌با‌او‌صحبت‌نخواهم‌کرد‪.‬‬ ‫دی‬ ‫ی‌از‌وصیتنامه‌استن‌لورل‬ ‫‌بخش‬

‫درگذشت‌ من‪ ‌،‬گریه‌ کند‪‌،‬‬


‫بازی‌قایم‌باشک‌در‌مجلس‌ایران‪‌،‬برای‌باال‌بردن‌سطح‌‬ ‫هوش‌نمایندگان‌مجاز‌است!‬

‫شاید‌منظور‌اینه‌که‌هر‌رنگش‌را‌بخواهید‌همین‌قیمته‌چه‌‬ ‫مشکی‌و‌چه‌سفید!‬

‫‪29 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫یارانه بگیرﻋزیز‬

‫با سالم و تهیات وعلو درجات‪ ،‬به قراراطالع بازرسان این اداره‪،‬‬ ‫حضرتعالی را روز پنج شنبه بعد ازنماز مغرب با کیسهای دردست‬ ‫که درآن یک عدد مرغ و چند عدد از میوههای گوناگون بودهاست‬ ‫دیدهاند که به قﺼابی واقع در چهارراه برادران مراجعه کرده و دو کیلو‬ ‫گوشت کبابی نیزخریداری فرمودهاید‪.‬‬ ‫با توجه بهاین که یارانه دریافتی شما کفاف چنین خریدهای کالن‬ ‫را نمیدهد‪ ،‬به نظر میرسد تمکن مالی آنجناب خوب است و یا‬ ‫اخیرا ارتباطاتی برقرار کردهاید که منجر به تغییر شرایط مالی شما‬ ‫شدهاست! در نتیجه مجموعه بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد‬ ‫که جنابعالی واجد شرایط برای دریافت یارانه نمیباشید‪.‬‬ ‫و من الله توفیق!‬

‫روش ساده برای یک سفر‬ ‫امن و خواب راحت!‬ ‫‪| 30‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫بد برداشت نکنید هراس از اسالم سیاسی‬ ‫منظورش بوده!‬ ‫با هراس از اسالم واقعی فرق داره!‬

‫مازوخیسم‌وطنی!‬


‫هوای تورنتو‬

‫دزد و فقیر‬

‫برخی‌از‌خانمهای‌خانه‌دار‬ ‫یاد‌بگیرند!‬ ‫کمتر‌از‌نصف‌شماست‬

‫آماده‌برای‌قربانی‌شدن‌در‌راه‌‌اولین‌بوئینگ‌خریداری‌‬ ‫شده‌‌از‌آمریکای‌جهانخوار!‬ ‫‪31 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


1 8

7

7 4

9

Puzzle 13(Easy, 7 difficulty5rating 0.44)

‫جـداول سـودوکـو‬ 5 4

PuzzlePuzzle 1 (Medium, 1 (Medium, difficulty difficulty ratingrating 0.55) 0.55)

4

4

2 5

5

2

32

4

4

9

9

8

32

7

7

8

3

8

8

2

2

91

29

2 2

7

1

1

7

4

94

5

2

4

74

7

9

3

3

8

7

7

9

3

3

1

61

5 8

28

52

3

53

5

3

3

9

9

5

3

13

1

3

3

49

94

4

1

51

25

2

25

92

639

136

11

8

8

7

7

5

15

6

6

6

9

68

6

3

3

8

8

8

8

9

9

6 1

1

7

7

9

3

3

5

5 5

1

5 1 7

1

1

2

2

3

7

7 5

2

45

4

8

1

1

7

2

9

36

1

6

5

7

7

5

9

29

9

79

37

3

6

76

2

2

97

39

3

9

79

67

6

6

76

7

1

91

29

2

2

6

58

19

1 9

6

96

9

9

89

38

3

1

8

58

5

5

95

39 5

253

42

4

5

65

6

7

7

4

44

4

9 3

139

1

2

2

3

3

5

95

49

4

3

23

1

5

5 8

1

2

7

6

Puzzle 4 (M

91 6

9

9

8

8

5

5

9

6

4

7 3

5

7 8

5

7 2

6

1

Puzzle rating 2 3 (Easy, 4 difficulty 1 3 0.41)

5

Puzzle 1 4 (E

Generated by http://www.opensky.ca/sudoku on Tue Feb 17 15:40:40 2015

3 7

57

3 1

9

6

2

8

3

3

1

1

6

6

6

8

2

7

1

8

6

5

13

6

7

8

4 8

62

1

3

82

4 8

8

5

PuzzlePuzzle 4 (Medium, 4 (Medium, difficulty difficulty ratingrating 0.46) 0.46)

65

5

1 5

5

9

4

5

8

8

5

1

2

8

3

9 4

2

6

2

5

3

4

6

8

5

4

5

584

7

3

2

Puzzle 5 2 (E

2

9

Puzzle 25(Easy, 2 (Easy, difficulty 0.32) 4rating 7 0.32) 5 Puzzle 4 difficulty 7 rating

4

2

6

8

6

PuzzlePuzzle 3 (Medium, 3 (Medium, difficulty difficulty ratingrating 0.56) 0.56)

5

6

9 82

PuzzlePuzzle 13(Easy, 173(Easy, difficulty 0.44) 0.44) 5rating 4 7 difficulty 5rating

5

6

4

Puzzle 3 (Medium, difficulty rating 0.56)

PuzzlePuzzle 2 (Medium, 2 (Medium, difficulty difficulty ratingrating 0.55) 0.55)

1

6

3 1

8

18

6

6

7

8

8

5

4

9 3

2

7 9

7

Puzzle 1 Puzzle (Medium, 1 Puzzle (Medium, difficulty 1 (Medium, difficulty rating 0.55) difficulty rating 0.55) rating Puzzle 0.55) 2 Puzzle (Medium, 2 Puzzle (Medium, difficulty 2 (Medium, difficulty rating 0.55) difficulty rating 0.55) rating Puzzle 0.55) 3 Puzzle (Medium, 3 Puzzle (Medium, difficulty 3 (Medium, Puzzle difficulty rating 1 Puzzle (Easy, 0.56) difficulty rating difficulty 1 Puzzle (Easy, 0.56) rating difficulty 1rating (Easy, 0.56) 0.44) difficulty rating 0.44) rating 0.44) Puzzle 2 Puzzle (Easy, difficulty 2 Puzzle (Easy, difficulty 2rating (Easy,0.32) difficulty rating 0.32) rating 0.32) Puzzle 3 Puzzle (Easy, difficulty 3 Puzzle (Easy, difficulty 3rating (Easy,0.41) difficulty rating 0.41) rating 0.41)

Generated by http://www.opensky.ca/sudoku on Wed Jun 10 15:07:40 201

3

4 39 46 397 465 978 651 782 51 82 1 7 2 1 75 16 753 169 534 698 342 98 42 8 6 2 3 67 39 678 394 5785 3942 52851 3142 52451 3162 2471 169 478 69 78 9 5 8 3 57 34 576 342 768 421 689 21 89 1 3 9 6 38 65 387 654 879 542 791 42 91 2

1

7

1 72 13 724 138 245 389 456 89 56 9 9 6 8 96 85 962 854 623 541 237 41 37 1 8 7 4 81 42 815 427 4153 7276 46539 7976 46839 7926 6859 921 853 21 53 1 6 3 1 68 15 689 157 893 574 932 74 32 4 7 2 1 79 13 792 136 924 365 248 65 48 5

8

6

5 68 59 682 591 824 913 247 13 47 3 4 7 2 43 27 438 271 385 716 859 16 59 6 5 9 9 52 93 526 931 8267 9318 81674 9718 81374 9758 1324 756 324 56 24 6 4 4 9 42 91 428 913 286 137 865 37 65 7 5 5 4 52 49 521 498 213 987 136 87 36 7

6

5

2 53 24 538 247 381 476 819 76 19 6 2 9 7 28 71 289 713 896 135 964 35 64 5 3 4 8 39 84 397 845 9972 4451 95726 4851 95626 4831 5616 837 612 37 12 7 8 2 7 89 73 892 734 921 345 216 45 16 5 8 6 7 85 74 856 743 561 439 612 39 12 9

2

4

8 46 81 469 812 697 125 973 25 73 5 3 3 5 34 52 347 526 478 269 781 69 81 9 4 1 7 45 76 451 762 3519 1623 38198 1223 38798 1293 8748 295 746 95 46 5 2 6 5 21 59 217 596 174 963 748 63 48 3 4 8 3 41 32 419 327 196 278 965 78 65 8

5

9

7 91 75 916 753 162 538 624 38 24 8 1 4 6 19 68 194 685 942 857 423 57 23 7 1 3 2 16 28 163 289 2634 6897 27345 6497 27545 6417 7585 413 589 13 89 3 3 9 4 36 48 365 481 659 812 597 12 97 2 9 7 2 96 28 965 281 657 814 573 14 73 4

3

2

9 24 98 241 986 413 867 135 67 35 7 8 5 3 81 39 815 392 157 924 576 24 76 4 7 6 1 73 15 734 158 6346 8589 63462 8589 63262 8579 3292 574 291 74 91 4 9 1 8 93 87 931 875 312 756 124 56 24 6 2 4 5 27 51 273 519 738 196 384 96 84 6

4

8

6 85 67 853 674 539 742 391 42 91 2 6 1 4 67 43 671 438 719 382 195 82 95 2 9 5 5 98 57 982 576 7821 2764 79213 2664 79113 2644 9133 648 135 48 35 8 1 5 6 15 62 154 629 547 298 473 98 73 8 1 3 9 14 96 148 962 485 623 857 23 57 3

7

1

3 17 32 175 329 756 294 568 94 68 4 5 8 9 52 94 526 947 261 473 618 73 18 3 2 8 6 24 61 249 613 1498 5135 14987 5335 14987 5385 4967 382 967 82 67 2 7 7 2 74 26 743 268 435 689 351 89 51 9 6 1 8 63 87 634 875 342 751 429 51 29 1

9

8 5

9

59

8

7

5

8

5

8

1

7

2

7

2

7

6

2

62

6

6

5

3

73

5

47

Puzzle 41(Easy, 47 (Easy, difficulty rating 0.43) 1 Puzzle 7 difficulty 4 rating 54 0.43) 5

5

PuzzleGMT. 4 Puzzle (Easy, difficulty 4Enjoy! Puzzle (Easy, difficulty 4rating (Easy,0.43) difficulty rating 0.43) rating 0.43) Generated Generated by http://www.opensky.ca/sudoku by http://www.opensky.ca/sudoku on Tueon Feb Tue 17Feb 15:40:40 17 15:40:40 2015 GMT. 2015 Enjoy!

Puzzle 4 Puzzle (Medium, 4 Puzzle (Medium, difficulty 4 (Medium, difficulty rating 0.46) difficulty rating 0.46) rating 0.46)

3

3

8

8

7

17

91

9

2

2

7

2

1 26 17 264 175 649 753 498 53 98 3

8

4

7 48 73 481 739 816 392 165 92 65 2

5

5

9 53 98 532 986 321 864 217 64 17 4

7

6

4 62 45 629 451 297 518 973 18 73 8

3

8

5 89 54 897 543 972 436 721 36 21 6

1

7

3 71 32 716 328 164 285 649 85 49 5

9

9

6 95 61 958 612 583 127 834 27 34 7

4

3

2 34 29 345 297 458 971 586 71 86 1

6

1

8 17 86 173 864 735 649 352 49 52 9

2

3

2

2

7

4

6

6

6

8

38

3

3

13

1

6

86

13

1

6

86

8

7

17

1

8

8

6

6

5

35

6

6

7

16

7 4

8

73

8

7

38

3

5

25

9

9

5

92

9

5

4

2

2

9

9

85

43 29 431 296 315 968 157 68 57 8

6 51 63 518 637 182 379 824 79 24 9

1

7

8 79 85 794 852 946 521 463 21 63 1

6

1 64 17 642 179 428 793 285 93 85 3

8

3 87 34 875 341 759 412 596 12 96 2

4

4

8

38

38

1

2

622

6

7

7 8

8

5 92 58 926 583 267 834 671 34 71 4 9 26 91 263 915 634 157 348 57 48 7

1

4 15 42 157 428 573 286 739 86 39 6

47

4

1

38 76 389 764 891 645 912 45 12 5

2 3 2

3

2

5

16

2 3

4

3

1

9

4

87

7

7

‫لباس زیر‬ 7 ‫نیست‬ 87 8‫ مشخص‬4 !‫مرده‬ ‫ زبونم الل اخیرا‬on ‫نکنه‬ !!‫موبایلونه‬ ‫و‬2015 ‫زنونه‬ ‫مردونه یا‬ Generated Generated by http://www.opensky.ca/sudoku by‫کسی‬ http://www.opensky.ca/sudoku Wed onJun Wed 10Jun 15:07:40 10 15:07:40 2015‫یا‬GMT. GMT. Enjoy! Enjoy! 4

4

1

Puzzle 32(Easy, 34 (Easy, difficulty 0.41) 2 Puzzle 14 difficulty 1rating 3 rating 3 0.41) 5

3 4

63

1 9

3

6

‫ آگهی دهنده آقائی بوده که کارش‬: ‫تکذیب می شود‬ !‫ واال خانم ها اهل پاساژ رفتن نیستند‬،‫کساد است‬ 1395 ،‫ بهمن‬- 10 ‫ شامره‬- ‫ |شنگول‬32


‫خدا‌بگم‌چکارش‌کنه‌اونی‌که‌پوستو‌کند‌و‌انداخت‌زیر‌الستیک‌ماشینو‌و‌این‌آدمای‌بی‌رحم!‬

‫چه‌خوب‌بود‌اگه‌گند‌بابا‌در‌نمیومد‌‬ ‫و‌مامان‌بیوه‌نمی‌شد!‬ ‫‪33 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫پیرزن‌و‌سرما‬

‫سوزو سرما همه را کرده دمق‬

‫نه کسی جون دار ه نه مونده رمق‬

‫پیرزن کنج اطاق چادر به سر‬

‫اطاقش یخ زده بی پیکرو در‬

‫آتیش کرسی دیگــــــه نا نـــــــداره‬

‫ذغالش تمــــــوم شده یا نداره‬

‫لحافش پاره و نازک مﺜـــــل پر‬

‫تشکــــش زمین خشک و بی ثمر‬

‫پیرزن آروم آروم بلنــد میشــــه‬

‫خودشو تا پـای درگاه میکشـــــه‬

‫سفره نونشــو وا میکــــنه ز هــــــم‬

‫تکههای نون تهش مونده یه کم‬

‫پیرزن نونهارو ریز ریز میکنـــــه‬

‫گوششو طرف حیاط تیز میکنـــه‬

‫رولبا ش خنده میاد شاد میشه‬

‫دلـــــش از تنهایـــی آزاد میشـــــه‬

‫آخه گنجشگا بازم اونــــجا بودن‬

‫اومدن ناهارشـــــون رو بخـــــورن‬

‫وقتی گنجشگا میخــوان پر بزنـــــن‬

‫میگـــه باز فــــردا بیـــان سر بزنــن‬

‫شب میشــــه برف میاد از آسمون‬

‫همه جا سفید میشه زمین وزمون‬

‫فردا باز دوباره از راه که رسیـــتد‬

‫نوبت ناهار گنجشــــگا که رسیـــــد‬

‫اومدن توی حیاط جیک جیک کنون‬

‫پریـــــدن این ورو اونـــــور برا نون‬

‫نه دیگه نونــــی دیدن نه پیــــــر زن‬

‫غم زده‪ ،‬گریـــــه کنـــــون پرپر زدن‬

‫آخه پیرزن دیشــــب یخ زده بـــــود‬

‫گمونم به آسمــــــون پر زده بـــــود‬

‫مﺜل گنجشگــــــای آزاد و رهــــا‬

‫بپره گـــرم و سبـــــــک به هر کجــــا‬

‫دیگـــــه از تنهایــــــــی آزاد بشــــــه‬

‫بره اون باال باالهــــــا شاد بشــــــه‬

‫آدما قــدر بدونیـــــــن همدیگــــه رو‬

‫بشکنیــن شیشــــههای تنهایـــی رو‬

‫ادب‬

‫تﻈا هر‬

‫اسیردشمن دانا شدن به مدت عمر‬

‫ت‌مردم‌به‌صداقت‬

‫بهازنشستن با دوستان نادان است‬

‫گر‌روز‌کنی‌خدم‬ ‫‌‬

‫با‬

‫در‌میکده‌خفتن‬

‫کت‌نبود‌شب‌به‌‬

‫به خانهایکه درآن ازادب نشانی نیست‬ ‫قدم گذاشتن افتادنت به خسران است‬

‫خوری‌مال‌یتیمی‬

‫ننگ‌است‌ترا‌گر‌ب‬ ‫‌‬

‫‌و‌برسر‌قمه‌کفتن‬

‫آنگاه‌روی‌مسجد‬

‫من‌زاده‌شهر‌اصفهان ‌‬ ‫م‬ ‫گویند‌که‌خوش‌بود‌کالمم‌‬ ‫چون‌سایر‌مردم‌سﭙاهان‌‬ ‫در‌مدرسه‌ادب‌به‌تحصیل‌‬ ‫چندیست‌که‌در‌کنار‌یارم‌‬ ‫از‌لهجه‌من‌چرا‌بخندد‌‬ ‫‪| 34‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫شﻬر ﻣﻦ‬

‫پرورده‌به‌نیمه‌جهانم‬ ‫شیرین‌چو‌عسل‌بود‌زبانم‬ ‫از‌حرف‌و‌سخن‌به‌جا‌نمانم‬ ‫من‌با‌ادبم‌خودم‌ندانم‬ ‫با‌لهجه‌خود‌سخن‌برانم‬ ‫واال‌به‌خدا‌منم‌ندانم‬


‫فرهنگ‌کامیونی‌!‬

‫ترجمه‪‌:‬خدایا‌محتاج‌دعاتم!!‬

‫حاشا‌به‌غیرتشون!‌که‌با‌این‌‬ ‫خفت‪‌،‬کارشان‌را‌انجام‌می‌دهند‌‬ ‫‪،‬ولی‌شرم‌بر‌مدیران‌برگزاری‌‬ ‫چنین‌مجالسی‌که‌با‌خبرنگاران‌‬ ‫و‌مخصوصا‌بانوان‌چنین‌رفتار‌‬ ‫می‌کنند!‬

‫‪35 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫سگ‌ خونه‪ ‌،‬قند‌ پای‌ چای‌ صاحبش‌ را‌‬ ‫برمیداره‌میخوره!‬ ‫آقاهه‌با‌عصبانیت‌میگه‪‌:‬چخه‌پدرسگ!‬ ‫سگه‪ ‌،‬می‌پره‌ و‌ پاچه‌ صاحبش‌ را‌ گاز‌‬ ‫می‌گیره!‬ ‫آقاهه‌ میگه‪ ‌:‬به‌ارواح‌ ابوی‌ به‌ خاطر‌ قند‌‬ ‫نبود‪ ‌،‬می‌ترسم‌ دندونات‌ خراب‌ شه‌‬ ‫عزیزم!‬

‫‪| 36‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬


‫ریاکار‬

‫ﻣﻦ وتو‬

‫قابل‌توجه‌عالقه‌مندان‌به‌همکاری‌با‌شنگول‪:‬‬ ‫ماهنامه‌شنگول‌به‌یک‌نفر‌مدیر‌بازاریابی‌مجرب‌و‌کارآزموده‌با‌‬ ‫حقوق‌و‌پورسانتاژ‌مکفی‌نیازمند‌است‪‌،‬عالقه‌مندان‌می‌توانند‌‬ ‫رزومه‌کاری‌خود‌را‌به‌ایمیل‌نشریه‌ارسال‌دارند‬

‫‪37 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫خانمی‌به‌دوستش‌گفت‌من‌اطمینان‌دارم‌همیشه‌خداوند‌حداقل‌‬ ‫پنجاه‌درصد‌دعاهای‌من‌رو‌قبول‌می‌کنه!‬ ‫دوستش‌گفت‪‌:‬از‌کجا‌اینقدر‌مطمئن‌هستی؟‬ ‫گفت‪‌:‬آخه‌از‌خدا‌خواستم‌یه‌شوهرخرپول‌بهم‌بده!‌شوهرم‌‬ ‫خرهست‪‌،‬اما‌پول‌نداره!‬

‫هنرنزد‌ایرانیان‌است‌وبس!!‬ ‫‪| 38‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫آخرین‌مدل‌ساخت‌کارخانه‌فولکس‌واگن‌درایران!‬


‫اکبر‌ترکان‪‌:‬فقط‌یک‌بابک‌زنجانی‌نداریم‪‌،‬‬ ‫بابک‌های‌دیگری‌هم‌هستند‌که‌پول‌نفت‌‬ ‫و‌این‌هم‌از‌"ک‪‌.‬انگولکچی"‌(مسعود‌کیمیاگر)‬ ‫را‌باال‌کشیده‌اند‬ ‫کیهان‪‌:‬یکی‌از‌استانداران‌تا‌ساعت‌یازده‌صبح‌روزانتصاب‪‌،‬از‌انتصاب‌خود‌خبر‌نداشت!‬ ‫گرچه بسیار کم ازاین و کم ازآن داریم‬ ‫توفیق‪‌:‬اونجای‌بابای‌آدم‌دروغگو!‬ ‫درعوض شکر خدا "ب‪ ،‬ز" فراوان داریم‬ ‫اطالعات‪‌:‬هواشناسی‌اعالم‌کرد‪‌،‬هوا‌گرم‌می‌شود‬ ‫نه فقط "بابک زنجانی" بدبخت که ما‬ ‫ممولی‪‌:‬خوشم‌میاد‌که‌از‌رو‌نمیره!‬ ‫مﺜل او یک دو سه جین لشکر و گردان داریم‬ ‫بانوان‪‌:‬جون‌من‌بخند!‬ ‫اسم این"بابک "بیچاره کنون در رفتهاست‬ ‫ورنه یک عده در این معرکه پنهان داریم‬ ‫ممولی‪‌:‬حاال‌خودمونیم‌ننه‌جون‪‌،‬تو‌باشی‌روز‌بیست‌و‌ششم‌برج‌خنده‌ات‌میاد؟!‬ ‫پاکدستان عزیزی که عنایت کردند‬ ‫امید‌ایران‪‌:‬من‌در‌جستجوی‌آزادی‌هستم!‬ ‫از عنایات همانهاست که بحران داریم‬ ‫کاکا‪‌:‬آنچه‌یافت‌می‌نشود‪‌،‬آنم‌آرزوست!‬ ‫پول نفت است‪ ،‬بیایید که باال بکشیم‬ ‫کیهان‪‌:‬این‌دزدی‌نیست!‬ ‫بس کشیدند‪ ،‬چنین حالت ِکشسان داریم!‬ ‫توفیق‪‌:‬آره‌بابا‌وقتی‌از‌میلیون‌باال‌زد‌دیگه‌اسمش‌سوء‌استفاده‌است!‬ ‫سفرهای بود پر از نفت و پر از ارز و دالر‬ ‫کیهان‪‌:‬مرد‌بی‌زن‌مثل‌کسی‌است‌که‌درزمستان‌سرد‪‌،‬کاله‌خود‌را‌گم‌کرده‌باشه!‬ ‫ما از آن سفره فقط یک دل حیران داریم‬ ‫انگولکچی‪‌:‬و‌مرد‌زن‌دار‌مثل‌کسیست‌که‌در‌تابستان‌کاله‌گشادی‌سرش‌رفته‌باشه!‬ ‫مختلسها همه بردند به تاراج‪ ،‬ولی‬ ‫پیغام‌امروز‪‌:‬راستی‌اعتبار‌انتخابات‌آینده‌مجلسین‌ازکجا‌تامین‌میشه؟‬ ‫قسمت ماست کهاینگونه غم نان داریم‬ ‫توفیق‪‌:‬غصه‌نخور‌داداش‪‌،‬انتخابات‌اون‌دفعه‌هم‌اعتبار‌نداشت!‬ ‫خوان پررنگ و پر از نعمت آن روز چه شد؟‬ ‫سﭙید‌و‌سیاه‪‌:‬آیا‌غیرازاین‌شغل‌دیگه‌ای‌هم‌دارید؟‬ ‫پاسخی نیست‪ ،‬اگر هست که چاخان داریم‬ ‫انگولکچی‪‌:‬نخیر‌ما‌فقط‌انگولک‌می‌کنیم!‬ ‫کو عزیزی که "منم" لقلقه فکش بود؟‬ ‫مدعی بود که ماهاله تابان داریم‬ ‫آن همه ثروت ما سوخت و جایش حاال‬ ‫یه‌ایرانی‌و‌یه‌ژاپنی‌با‌هم‌رفیق‌بودن‌ژاپنی‌ایرانی‌رو‌میبره‌کنسرت‌خودشون‪‌،‬خواننده‌میگه‌جینگ‌‬ ‫"بابکی" مفلس و بی پول به زندان داریم‬ ‫جنونگ‬ ‫متهم کردن "بابک " که نه کاریست شگفت‬ ‫ایرانی‌میﭙرسه‪‌:‬چی‌گفت؟‬ ‫این شگفت است که ما باور جبران داریم‬ ‫ژاپنی‪‌:‬هوا‌خوبه‪‌،‬عشق‌زیباست‪‌،‬دیدن‌یار‌آرزوست‪‌،‬دلم‌اونو‌میخواد‌…‬ ‫ایرانی‪‌:‬توی‌دو‌جمله‌‌این‌همه‌حرف‌گفت؟‬ ‫تا که پیگیر شود بخشی از این فاجعه را‬ ‫ایرانی‌ژاپنی‌رو‌میبره‌کنسرت‌شجریان‬ ‫مدتی هست که ما "اکبر ترکان " داریم‬ ‫شجریان‌میگه‪‌‌:‬هاهاهای‌های‌هاهاهاهای‌هاهای‌هاهاهای‌ی‌ی‌ی‬ ‫گفت رندی که پس از حمله پاکان‪ ،‬حاال‬ ‫ژاپنی‌میﭙرسه‌چی‌گفت‪:‬‬ ‫سجده ی شکر بر آرید که تنبان داریم‬ ‫ایرانی‪‌:‬هیچی‌هنوز‌چیزی‌نگفته!!‬ ‫مجید‌مرسلی‬

‫گمانم‌سند‌ازدواج‌دوم‬ ‫توی‌کیف‌بوده‬ ‫و‌بقیه‌ماجرا!‬

‫‪39 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫کالسیک ‪3‬‬

‫افقی‪:‬‬ ‫‪-١‬ساختمان مجلس شورای ملی قدیم را‬ ‫مینامیدند‬ ‫‪-٢‬حیوان موش مانند – شبه جزیرهای خود‬ ‫مختارکه جزئی ازاوکراین است‬ ‫‪-٣‬خالفکار میپردازد – خالی نیست‬ ‫‪ -٤‬ازمناطق غربی ایران‬ ‫‪ -٥‬واحد ی ازپول – رهاننده‬ ‫‪ -٦‬پیامبر با حوصله – هرچندسال تغییر میکند‬ ‫‪ -٧‬حرف نمیزند – یکی از ابزارهای راه یابی‬ ‫‪ -٨‬قدرتمند است – فعل گذشته‬ ‫‪ -٩‬یک جا نمیماند – دوباره‬ ‫‪ -١٠‬ازآن وارد وخارج میشوند – خانه نوزاد‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫‪6‬‬

‫‪7‬‬

‫‪8‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪9‬‬

‫عمودی‪:‬‬ ‫‪ -١‬درفرانسه معروف است – مانع آب‬ ‫‪ -٢‬ازخلفای معروف عباسی – ردهای درارتش‬ ‫‪ -٣‬دربند است ولی ییالق نیست – بهافراد نسبت‬ ‫میدهند‬ ‫‪ -٤‬کشوری دراروپا – آب خورده‬ ‫‪ -٥‬نبرد است‬ ‫‪ -٦‬فقط یکیست – کسی را به کاری مجبورکنند‬ ‫‪ -٧‬شهروند کشورارمنستان – باالآمدن آب دریا‬ ‫‪ -٨‬شاعرنوپردازایران – به کاری یا سخنی بی مورد‬ ‫اطالق میشود‬ ‫‪ -٩‬مردمان یک کشور – کار شاعر است‬ ‫‪ -١٠‬حیوان زیبا چشم – دانه خوشبو – شاعر گوید‬ ‫ازآن ملولم وانسانم آرزوست‬

‫‪10‬‬

‫ساده‌ترین‌روش‌تبدیل‌پراید‌به‌وانت‌بار!‌جل‌الخالق!‬

‫شرایطی‌که‌بسیاری‌از‌پدران‌امروزی‌با‌آن‌روبرو‌هستند!‬ ‫‪| 40‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫شعار‌ما‪‌،‬احترام‌به‌مشتریست!‬

‫‪9‬‬

‫‪10‬‬


41 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫تجربه‬

‫ساز‬ ‫مان‌هواپیمائی‌ جمهور‬ ‫ی‌ا‬ ‫س‬ ‫الم‬ ‫ی‬ ‫‌‬ ‫اع‬ ‫ال‬ ‫م‌‬ ‫دا‬ ‫ش‬ ‫ت‪،‬‬ ‫و‌احساس‌‬ ‫‌عالقه‌مندان‌به‌ هیجان‌‬ ‫مرگ‌ و‌التهاب‌در‌زمان‌م‬ ‫رد‬ ‫ن‌‬ ‫و‌ن‬ ‫شان‬ ‫ه‬ ‫‌‬ ‫ها‬ ‫ی‌آ‬ ‫ن‌‬ ‫پس‌در‌‬ ‫لزومی‌ندارد‌ از‌این‌‬ ‫گور‌بخوابند‪‌،‬می‌توانند‌ب‬ ‫را‬ ‫ی‌‬ ‫در‬ ‫ک‌‬ ‫و‌ر‬ ‫س‬ ‫ید‬ ‫ن‌ب‬ ‫ه‌‬ ‫تن‬ ‫شرایط‌مورد‌نظرشان‪‌،‬‬ ‫ها‌با‌خرید‌یک‌بلیط‌هواپ‬ ‫یم‬ ‫ا‌ا‬ ‫زد‬ ‫م‌ق‬ ‫س‬ ‫ط‌ب‬ ‫را‬ ‫ی‌‬ ‫سف‬ ‫رب‬ ‫را‌تجربه‌کنند‪.‬‬ ‫ه‌یکی‌از‌نقاط‌ایران‌آن‌‬

‫بدیهیست‌‬ ‫هرچه‌ سفر‌ طوالنی‌تربا‬ ‫ش‬ ‫د‪‌،‬‬ ‫هی‬ ‫جا‬ ‫ن‌‬ ‫وا‬ ‫لت‬ ‫ها‬ ‫درآن‌‬ ‫ب‌نزدیکی‌به‌ مرگ‌‬ ‫بیشتراحساس‌می‌شود‪.‬‬ ‫بلیط‌های‌ت‬ ‫ا‌ماه‌مرداد‌سال‌‪‌1400‬پی‬ ‫ش‌ف‬ ‫رو‬ ‫ش‌‬ ‫ش‬ ‫ده‬ ‫‪‌،‬ل‬ ‫طف‬ ‫ا‌مراجعه‌نفرمائید‪.‬‬

‫محمدرﺿا پورابراهیمی‪ ،‬رئیس کمیسیون اقتﺼادی مجلس شورای اسالمیدر نشست مدیران فضای مجازی‬ ‫بسیج کشور در تهران افزود‪:‬‬ ‫با توجه به آمار و ارقامیکهاز وﺿعیت اقتﺼادی کشوردراختیار ما قرار دارد‪ ،‬باید گفت اقتﺼاد کشور در وﺿعیت‬ ‫وشرایط مﻄلوبی قرار ندارد‪.‬‬ ‫شنگول‪ :‬جل الخالق! والله! این بابا نابغهاست و یا بهاو ازجائی الهام میشود که به آدمهای معمولی نمیشود‪ .‬شما‬ ‫بگوئید‪ ،‬آیا این همه حس و درک ازشرایط اقتﺼادی کشور را مردم عادی کوچه و خیابان میتوا نند داشته باشند؟!‬ ‫ابدا و اصال!‬

‫مازند‌مجلس‪‌:‬تعدادی‌از‌مالباختگان‌ثامن‌الحجﺞ‌صبح‌امروز‌مقابل‌‬ ‫ساختمان‌بانک‌مرکزی‌درمیرداماد‌تجمع‌کردند‪.‬‬ ‫شنگول‪ ‌:‬این‌ کارها‌ ازبیکاریه‌ واال‌ خودشون‌ هم‌ میدونند‌ راه‌ به‌ جائی‌‬ ‫نمی‌برند‪‌،‬پای‌ثامن‌الحجﺞ‌را‌هم‌بیخودی‌می‌کشند‌وسط‌که‌آبروی‌اون‌‬ ‫بیچاره‌را‌ببرند!!‬

‫رییس‌کل‌گمرک‌ایران‪‌،‬قاچاق‌کاال‌ده‌میلیارد‌دالرکاهش‌یافت!‬ ‫شنگول‪‌:‬هیچ‌ارتباطی‌به‌درگذشت‌اخیر‌یکی‌از‌مقامات‌واتفاقات‌پیش‌وپس‌از‌آن‌ندارد!‬

‫‪| 42‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬


‫پش‬ ‫ت ماشین نوشته " می‌خواد منو‬ ‫بفروشه‪ ،‬بره زن بگیره!‬ ‫شنگول‪ :‬ب‬ ‫نظرم فقط به درد همین کارهم‬ ‫می‌خوره؟‬ ‫از بس م‬ ‫سئولین ومردم طالب اندوختن‬ ‫علم و دان‬ ‫شند‪ ،‬مسئولین محترم مجبور‬ ‫شده‌اند‬ ‫برای تامین نیاز عاشقان علم و‬ ‫دانش‪ ،‬در‬ ‫چلوکبابی‌ها هم شعبه دانشگاه‬ ‫دائر کنن‬ ‫د‪ .‬اونوقت دشمنان قسم خورده‬ ‫شایع م ‌‬ ‫ی‬ ‫کنند که در ایران به علم و دانش‬ ‫توجه نم ‌‬ ‫یشود!‬

‫فقط درصورتی که قد دامن از‬ ‫کمربه پائین‪ ،‬بیست سانتیمتر‬ ‫بیشتر باشه با یک عدد کوتاه‌تر‬ ‫تعویض می شود!‬

‫احتماال جزو دوزیستان هم باشه‬ ‫برای این فروشگاه فرقی نمی‬

‫شنگول‪ :‬خ‬ ‫دا بیامرزه پدر و مادر کسی را که‬ ‫روزهای شن‬ ‫به و دوشنبه و چهارشنبه اینجا‬ ‫آشغال بریزه!‬

‫کنه!!‬

‫دو قبضه شنیده بودیم‪ ،‬اما دو‬ ‫دره ندیده بودیم اونوقت میگن در‬ ‫ایران کنترل کیفیت ضعیفه!‬

‫شایدم بخوری میگی‬ ‫"اف" عجب بد مزه بود!‬

‫تناسب‬ ‫عجیبی بین این دو شغل وجود‬ ‫داره! اینطور نیست؟!‬

‫جیب دار!!!‬

‫یادش رفت‬ ‫ه‌اضافه کنه مخصوص اختالس‬ ‫گران و‬ ‫برخی از آقازاده‌ها و پدرانشان!‬ ‫‪43 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017‬‬


‫خطاب‌به‌مرغ‌مینا!‬

‫عشق‌مادرخانواده‌به‌حیوانات‬

‫‌بزار‌برات‌دون‌بیارم‌عشقم‪‌،‬بخوری‌وچاق‌بشی‪،‬مامان‌قربونت‌بره‪‌..‬ای‌جانم‌ای‌جانم‬ ‫‌خطاب‌به‌پسرش!‬ ‫هوی‪‌،‬شتر‌مرغ!‌نمیخوای‌اون‌تن‌لشت‌رو‌ازجات‌بلند‌کنی؟‬

‫خرابکاری!!‬

‫پسر‪‌:‬عزیــــــــــــزم‬ ‫دختر‪‌:‬جووونـــــم‬ ‫پسر‪‌:‬گــــــــــل‌من‬ ‫ِ‬ ‫دختر‪‌:‬جانــــم؟؟‬ ‫پسر‪‌:‬عشــــــقم‬ ‫دختر‪‌:‬جان؟؟؟‬

‫روش‌ایجاد‌حس‌اعتماد‌به‌نفس‬ ‫پدر‌خطاب‌به‌فرزند‪‌:‬به‌خدا‌اگه‌پولی‌که‌تو‌این‌‪‌۲۰‬سال‌حروم‌تو‌کردم‪‌،‬میدادم‌‬ ‫سکه‌میخریدم‌االن‌میلیاردربودم‌و‌با‌این‌پول‌میتونستم‌یه‌پسرتحصیل‌کرده‌ی‌‬ ‫دانشمند‌همسن‌وسال‌تو‌واسه‌خودم‌بخرم‌و‌بهش‌افتخار‌کنم!‬

‫زندگی‌متﺄهلی‌یعنی‪...‬‬

‫به‌همسرت‌پیغام‌بدی‪‌:‬ای‌عشق‌من‪‌،‬خداوند‌نگهدار‌تو‌باشه‬ ‫اونوقت‌جواب‌بگیری‬

‫پسر‪‌:‬زندگـــی‌من‬ ‫دختر‪‌:‬بله؟؟؟‬ ‫ِ‬ ‫پسر‪‌:‬نفس‌من‬ ‫دختر‪ ‌:‬زهـــرمار!‌ خبر‌ مرگت!‌ بازم‌‬ ‫اسمم‌یادت‌رفته؟؟؟‬

‫از‌اهداف‌مقدس‌برای‌برخی‌‬ ‫از‌دختر‌خانم‌ها‬ ‫دانشگاه‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬

‫ور‌نزن!‬ ‫‌یه‌بسته‌قارچ‪‌،‬آب‌لیمو‪‌،‬مرغ‌و‌نون‌یادت‌نره!‌‬

‫شبهای‌قدر‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬ ‫شبهای‌احیا‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬

‫آقائی‌رو‌مجبور‌به‌نماز‌خوندن‌می‌کنن‪‌،‬می‌بینن‌‬

‫مترو‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬

‫آقائی‌می‌خواست‌با‌تیﻎ‌‬

‫همینطور‌نشسته‌داره‌زیر‌لب‌حرف‌میزنه‌گوش‌‬

‫اموزش‌رانندگی‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬

‫خودکشی‌کنه‌‪‌،‬اول‌تیﻎ‌‬

‫میدن‌می‌بینن‌داره‌میگه‪‌:‬خدایا!‌اینا‌منو‌مجبور‌‬

‫را‌ضد‌عفونی‌کرد!‬

‫کردن‌نماز‌بخونم!‌خودت‌قبول‌نکن!!!!‬

‫سیزده‌بدر‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬

‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪۱‬‬

‫‪| 44‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﺎﻤره ‪ - ۱۰‬ﺑﻬﻤﻦ‪۱۳۹۵ ،‬‬

‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪۲‬‬

‫فیس‌بوک‪‌:‬پیدا‌کردن‌شوهر‬

‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪۳‬‬


‫ﭼگونه بﺨندیﻢ‬ ‌،‫‌بیشتر‌عمر‌کنیم‬،‫چگونه‌بخندیم‌تا‌جوان‌تر‌بمانیم‬ ‌‫زیباتر‌شویم‌و‌اضطراب‌را‌از‌خود‌دور‌کنیم؟‌خنده‌های‬ .‫شما‌می‌تواند‌طول‌عمرتان‌را‌پیشگویی‌کند‬ ‌‫در‌ این‌ جا‌ می‌خواهم‌ دلیل‌ خوبی‌ برای‌ شاد‌ بودن‬ ‌‫‌براساس‌تحقیقی‌مشخص‌شد‌که‌عمق‬:‫برایتان‌بیاورم‬ ‌‫‌طول‌عمر‬.‫خنده‌اشخاص‌با‌طول‌عمر‌آنها‌ارتباط‌دارد‬ ‌‫افرادی‌ که‌ واقعی‌ و‌ از‌ ته‌ دل‌ می‌خندند‌ و‌ اصطالحا‬ ‌‫هنگام‌خنده‌تمام‌صورشان‌می‌خندد‌به‌طور‌متوسط‬ ‌‫‌این‌میزان‌برای‌کسانی‬.‫‌سال‌تخمین‌زده‌شده‌است‬۸۰ ‌‫‌سال‌و‌آنهایی‬۷۵‌‫که‌نصف‌و‌نیمه‌می‌خندیدند‌حدود‬ ‌‫‌سالگی‌برآورد‬۷۲‌‫که‌فقط‌به‌لبخند‌اکتفا‌می‌کنند‌تا‬ ‌‫‌البته‌خنده‌به‌تنهایی‌سبب‌عمر‌بیشتر‬.‫شده‌است‬ ‌‫نمی‌شود‌ اما‌ احتماال‌ می‌تواند‌ نشانه‌ای‌ از‌ کیفیت‌ و‬ .‫چگونگی‌زندگی‌افراد‌باشد‬

Dear Sir/Madam, "Shangool" is the only monthly satirical Farsi/Persian magazine in Canada targeting Iranian community with more than 300,000 members in Toronto. Our mission has been to deliver a non-political, entertaining and memorable experience to our readers in each and every issue. Our unique strategy in allocating advertising space in our magazine has enabled us to create a balanced approach to content vs. advertisement experience for our readers. Unlike any other magazine or publication in the Persian community, Shangool has the ARD (Average Reading Days) of 43 days allowing our advertisers to have a more effective, targeted and longer advertising window of opportunity with our readers. Shangool has a strong community of followers in both age groups of 25-50 and 50 and above. We would like to invite you to join our family of advertisers, introduce your goods and services with us and directly access your next clients through our unique and popular publication.

45 | Shangool, Vol. 1, Issue 10, February 2017


‫ﻣاهناﻣه فﮑاهی و سرگرﻣی‬

‫ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ‬،‫ ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ‬،‫ﺑﺒﺮﯾﺪ‬

10

vol. 1, NO. 10 | February, 2017 | 10 :‫ ﺷمﺎره‬،‫سﺎل اول‬ Shangool Persian Satirical Monthly | www.shangool.ca | TEL/FAX: 647-894-4222 | 3 Ellesmere st., unit 417. Richmond Hill. l4b 4n2

۱۳۹۵ ،‫ ﺑﻬﻤﻦ‬- ۱۰ ‫ ﺷﺎﻤره‬- ‫ |ﺷﻨﮕﻮل‬46


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.