167 هرامش ـ مراهچ لاسلاس
هبنشجنپپبنشجنپشجنپجنپنپ ۷هبنشجنپشجنپ
بها 2.50 :دالر /در مونترال رایگان
www.Hafteh.ca
ویژهنامه ماه مهر:
دفتر دوم
مونترال 1 در مکیک« :کندهکاری روی باد» اثر عزیز معتضدی مونترال 2 در کافه لیت :زبان طنز دکتر محسن حافظیان سینما یک مجله ،پدیدآورنده «موج نو» فرانسه؟ آتوسا اخوان ورزش مهر آمد ،به یاد خبازی نوجوان ،و به یاد .... تورج عاطف صفحهی دری مادر ٬مرا ببخش! از بارق شفیعی حسیب فضل
نوشین ،به جرم درس دادن در زندان است! گزارشی از یک دانشگاه ممنوعه درایران ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس»
سخنهفتـه
صورت آواز مرغ است آن کالم غافل است از حال مرغان مرد خام
هفتـــــــــه
هرامش ـ مراهچ لاسلاس
▪ سردبیــر
هبنشجنپپبنشجنپشجنپجنپنپ ۷هبنشجنپشجنپ بها 2.50 :دالر /در مونترال رایگان ناشر :مجلهی هفتـــــــــــه ویراستار :مهدی مرعشی مدیر هنری :بهروز زمانی سردبیر :خسرو شمیرانی حتریریه اتاوا :دکتر ماریا صبای مقدم طراحی و صفحه آراییBehGraphics.com : کاریکاتوریست :سیروس یحییآبادی عکاس :مرجان راهنورد اخبار مونترال :مسعود بطحایی صفحه ایـران :مسعـود باستانی صفحه سیمنا :آتوسا اخوان صفحه ورزش :بابک سرانیآذر و شروین برزگر صفحه دانش و فنآوری :حمید شایگاننیا صفحه جامعه :پاشا جوادی ،میترا روشن، خسرو نوشادروان ،سحر وحدتی و فریده خوش عاطفه گروه فنی تارمنای هفتــــــــــه :پیمان سلیمی و شروین برزگر با سپاس ویژه از همکاران این شماره:امیر آرش ،زکریا اعتضادی ،سام بیات ،و حسیب فضل • هفتــــه از همهی عالقهمندان دعوت به همکاری میکند. • برداشت مطلب با ذکر ماخذ آزاد است. لطفا مطالب خود را زیر هزار واژه (برمبنای واژهشمار وورد) نگاه دارید. هفته در ویرایش و کوتاه کردن مطلبهای رسیده آزاد است. • نوشتههای فرستاده شده پس فرستاده منیشوند. • استفاده از طرحها و آگهیهای هفتــــــــــه نیاز به کسب اجازه دارد. • دربارهی مضمون آگهیهای منتشر شده هیچ گونه مسئولیتیمتوجههفتــــــــــهنیست. در صورت تمایل برای حمایت از تالش های ما کمکهای مالی خود را به حساب زیر واریز کنید
Chacavac Cultural Centre TD Canada Trust Transit #: 0515 Account #: 5209119 3418 Stanley, unite# R1 Montreal QC H3A 1R8 Canada (514)787-8848 info@hafteh.ca editor@hafteh.ca ad@hafteh.ca ISSN 1918-4379 HafteH
6
6 /
چکاوک هفتـــــــه
به این انسانهای معجزهگر دستمریزاد بگوییم ما به طور دائم درزندگی با مرارتها و مسائلی روبهرو میشویم که باید آنها را برطرف و حل کنیم .اما یک گروه خاص از جوانان ایرانی با مسألهای رودررو هستند که برای بسیاری از ما ناشناخته است .به آنها میگویند: «میان آیند ه خود و باورهایتان حق دارید فقط و فقط یکی را انتخاب کنید!» جوانان بهایی کشور ما بر خالف بسیاری از همسنوساالنشان که این روزها راهی دانشگاه میشوند ،حق ندارند به دانشگاه بروند مگر اینکه بهایی بودن خود را انکار کنند .راستی بیایید تصور کنیم که آیا میخواهیم جای این جوانان باشیم .از دهها محدودیت و فشار قانونی و غیرقانونی دیگر که به آنها روا داشته میشود سخن نمیگویم .تنها و تنها بحث من حق تحصیل این جوانان است که به وقیحانهترین شکلی از آنان ربوده شده است. به آنها نمیگویند حق ندارید درس بخوانید ،میگویند خود را انکار کنید تا اجازه دانشگاه رفتن بیابید ،و این را در نه در یک سازمان و یک مؤسسه ،بلکه در سطح یک کشور ،در سطح کشور تو و من پیاده میکنند. همانجا که به منشور کوروش آن مینازیم .همانجا که دانشگاه رفتن جوانان بعد از دبیرستان مثل دمیدن آفتاب صبحگاهی بدیهی است ،دستکم برای بخش بزرگی از جامعه ما چنین است .در این سرا که سرای تو و من است چنین میشود. حاکمان آن سرا ،همچون بیشتر حاکمان دیگر کشورها ،فقط در صورتی که مجبور باشند ،حقوق «زیردستان» را رعایت میکنند ،پس از آنها انتظار دیگری نیست .آنچه باید انتظار داشتهباشیم این است که اول درباره این درد بزرگ نسلی که محکوم به از دست دادن آینده خود است آگاه باشیم و دوم اینکه خاموش نمانیم .باید بدانیم .اگر یک باید در زندگی وجود داشته باشد ،این باید همانا دانستن درد دیگریست! اینکه جامعه ما در این رابطه خاموش مانده دردناک است اما سوی دیگر این داستان زیبا و درخشنده است: جوانان بهایی و کل این جامعه ،دست دردست هم گذاشته و یک دانشگاه راهاندازی کردهاند که عم ً ال نزد بسیاری از دانشگاههای شناختهشده اروپا و آمریکا معتبر است. آنها جنگ آغاز نکردند ،سر به بیابان نگذاشتند ،زانوی غم بغل نگرفتند :بیش از بیست سال پیش شروع کردند و امروز یک نظام آموزشی دارند که نظام تا به دندان مسلح حاکم بر سرای ما قادر به نابودی آن نیست .راستی ِ خواست دانستن را نابود کرد .بر پایه همین خواست ،معجزهی یک دانشگاه «زیرزمینی» عملی مگر میتوان شده و صدها و صدها جوان در آن امکان تحصیل علم و دانش یافتهاند .عالوه بر این ،آنها با عمل خود ثابت کردهاند که خواستن توانستن است ،حتی در سختترین شرایط و با وجود بزرگترین موانع .به آنها دستمریزاد بگوییم .خسته نباشید انسانهای معجزهگر!
هرامشامش ۱۶۷هرامشش هرامشرامش
پـرونـده هفتـه ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس»
نوشین و نسرین خادم
نوشین ،به جرم درسدادن در زندان است!
ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس» ¡ خسرو شمیرانی او را هرگز ندیدهام اما تصویری که خواهرش ترسیم میکند برایم بسیار آشناست .در تمام تصاویری که از او دیدهام ،لبخندی معصومانه بر لب دارد .لبخندی که االن به بند کشیده شده است .او در زندان اوین محبوس است. نوشین جرماش آموزش به جوانانی است که مطابق «قانون» ایران ،حق تحصیل عالی از آنها ستانده شده است .او خود یکی از این جوانان بود که در ایران اجازه تحصیل نداشت، اما توانست از طریق مکاتبهای در دانشگاه ایندیانا تحصیالت عالی خود را شروع کند و دیرتر در کانادا در مقطع تخصصی ادامه تحصیل بدهد .خواهر بزرگتر نوشین ،نسرین خادم ،که مسیری شبیه به خواهر کوچکتر را
پیموده ،درباره نوشین چنین میگوید« :بسیار صمیمی و خوشبرخورد است .همان بار اول که شما را ببیند ،به قدری صمیمی میشود که انگار دوست چندساله هستید .خیلی زود با همه دوست میشود .مردم هم متقاب ً ال او را دوست دارند و به او اعتماد میکنند .شاید بشود گفت که بیش از حد مهربان است و همیشه خود را فدای دیگران میکند .االن هم که در زندان است مرتب نگران من و پدرم است و از ما میخواهد که نگران او نباشیم». نسرین خادم که اکنون در ونکوور کانادا زندگی میکند و به گفتهی خودش عاشق تحصیل بوده است ،در طی انقالب فرهنگی در سال 1359از دانشگاه «پاکسازی» میشود. نسرین خادم دلیل عدم تحصیل خود و خواهر
کوچکترش را در ایران چنین توضیح میدهد: «امکان تحصیل در ایران وجود نداشت به علت اینکه شرط ثبتنام در کنکور ،داشتن یکی از چهار دین رسمی (مسلمان ،مسیحی ،یهودی، زرتشتی) بود و امکان ثبتنام برای یک فرد بهایی وجود نداشت». نسرین و نوشین که بهایی هستند به «جرم» باور مذهبی خود از تحصیل در ایران محروم میشوند و بههمین دلیل هر دو در سال 1987 با دانشگاه ایندیانا در آمریکا تحصیل مکاتبهای را آغاز میکنند .به دلیل پیچیدگیهایی که این شیوه تحصیل با خود داشت ،تحصیل طوالنی و دشوار میشود .اما نسرین و نوشین تسلیم نمیشوند و راه را تا آخر میروند.
No. 167 - Thursday September 29, 2011
CHafteH
25
25 /
پـرونـده هفتـه
بعد از دریافت لیسانس هر دو در دانشگاه
از نسرین خادم میپرسم ،چرا او و نوشین
دوره فوقلیسانس را پشت سر میگذارند.
کنند؟ میگوید« :دانشجویانی در این دانشگاه
کارلتون اتاوا پذیرفته میشوند و در این شهر
تصمیم گرفتند با این «دانشگاه» همکاری
نوشین پس از گرفتن فوقلیسانس از دانشگاه
درس میخوانند که فقط بهعلت بهایی بودن،
ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس»
کارلتون کانادا در سال 2003به ایران
برای آنها امکان ادامه تحصیل در دانشگاههای
برمیگردد.
رسمی کشورمان ،ایران وجود ندارد .این
نسرین خادم میگوید« :او رفت تا به کشور
دانشجویان با کمترین امکانات ،حاضر به ادامه
او درباره تحصیل دوران تحصیل در اتاوا
هستند کمک کنم».
من و نوشین را اشتباه میگرفتند .یادم میآید
از آخرین اخبار مربوط به نوشین میپرسم؛
خود خدمت کند».
تحصیل هستند و این افتخار من است که به این دانشجویان که معمو ًال بسیار بااستعداد
میگوید« :دردانشگاه اتاوا بیشتر دانشجویان که یک دانشجوی کانادایی به نام «شری» با من درس International Businessرا
داشت و با نوشین درس .Leadershipاو اص ً ال نمیدانست که ما دو نفر هستیم تا اینکه در پایان ترم وقتی که استاد Leadership
همه دانشجویانش را به اضافه یک همراه به منزلش دعوت کرده بود ،شری با تعجب به من و نوشین نگاه کرد و گفت :شماها دو
نفر هستید؟ من تا حاال فکر میکردم که یک نفرید و همیشه متعجب بودم که چرا در کالس
International Businessبا من خیلی صمیمی هستید ولی در کالس دیگر نه!»
از او میپرسم ،چرا دولت ایران اجازه نمیدهد
بهاییان تحصیالت عالی داشته باشند .نسرین میگوید « :نمیدانم .بهتر است این سؤال
را از دولت ایران بپرسید ولی شاید دلیل این است که دولت ایران نمیخواهد بهاییان در مناصب مهم کشور که نیاز به تحصیالت عالی دارد ،حضور داشته باشند .در صورت نداشتن
تحصیالت عالیه امکان داشتن منصب خوب در هیچ نقطه دنیا امکانپذیر نیست .از طرفی
کسی که دارای علم و دانش است کالمش نفوذ
دارد».
داشتن تحصیالت عالیه نه تنها خودش نفع
میبرد بلکه برای دیگران نیز مفیدتر است. نوشین بیشتر از من به تحصیالت عالی اهمیت
میدهد .همیشه مرا برای گرفتن PhDتشویق
میکند .مادرم نیز که در قید حیات نیستند آرزویشان این بود که من و نوشین تحصیالت عالی داشته باشیم».
جامعه بهاییان ایران با مشکل بزرگی که نظام حکومتی برایشان به وجود آورده به شکل
مثبتی روبهرو شده است .این جامعه سالها پیش مؤسسهای به نام « BIHEمؤسسه بهایی
تحصیالت عالیه» را به وجود آورد.
دکتر بهروز ثابت یکی از استادان و مسئوالن
این مؤسسه ،ساکن ایاالت متحدهاست .او در این رابطه میگوید[« :سیاستگذاران حکومت
ایران] تصور میکردند که این تبعیضها و محدودیتها به تنش درونی منجر میشود و جوانان را به از خود بیگانگی سوق خواهد
داد ...به زبانی دیگر جوانان بهایی را مقابل دو انتخاب قرار دادند :یا از تحصیل بازمانند و یا
پشت به جامعه و آئین خود کنند .جامعه بهایی
نمیتوانست در مقابل این تهدیدات خاموش
در پاسخ به این سؤال که چرا تحصیالت عالی
برای او مهم است ،میگوید« :من معتقدم
که علم الزمه وجود و رشد انسان است. مثل نردبانی میماند که راحتتر انسان را
بماند .سرنوشت یک نسل در مخاطره افتاده
بود .از این رو به جهت جبران خالء آموزشی و فرهنگی ،مؤسسه بهایی تحصیالت عالیه BIHEتشکیل گشت».
به طبقات باالتر هدایت میکند .یک فرد با 26 / 26
چکاوک هفتـــــــه
هرامشامش ۱۶۷هرامشش هرامشرامش
زن جوانی که بعد از کسب فوق لیسانس در
اتاوای کانادا ،آسایش خود را فدای زندگی در ایران و آموزش به جوانان ایرانی محروم
از تحصیل کرد .نسرین خادم میگوید« :االن در بند 209زندان اوین است .تا آنجا که خبر
دارم هم با زندانیها و هم با برخی زندانبانها دوست شده است .در صحبتهای تلفنی که با
اعضای خانه داشته همه را تسلی میدهد و به صبر دعوت میکند .مرتب تأکید میکند که
نگران او نباشیم .روز 26سپتامبر ،2011قرار است که دادگاه او تشکیل شود ».و گذاری به
گذشته میزند« :در زمانی که با هم در دانشگاه ایندیانا به صورت مکاتبهای تحصیل میکردیم،
واحد ها را مثل هم میگرفتیم و امتحانات
را همزمان میدادیم .یادم میآید که یک بار
امتحان داشتیم و نوشین مریض شد و من هم امتحان را کنسل کردم .خیلی به هم نزدیک بودیم و هستیم .روزی نیست که به یادش گریه نکنم .خیلی دلم برایش تنگ شده است».
پـرونـده هفتـه
دانشگاهی ،که موفقیت آن به معجزه میماند! گزارشی از یک دانشگاه ممنوعه در ایران
بعد از انقالب 1357و روی کار آمدن یک نظام اسالمی درایران ،پایمال شدن حقوق بسیاری از قومها و اقلیتهای ملی و مذهبی گستردهتر شد .بهاییان گروهی بودند و هستند که تجاوز به حقوق آنها حد و مرز نداشته است .یکی از بزرگترین حملهها به باورمندان این آیین، محرومیت جوانان آنها از ورود به نظام آموزش عالی بوده است .اما واکنش بهاییان به این حقکشی به نوعی یک معجزه آفریده است .از میان خرابههای سرکوب حق جوانان بهایی، یک دانشگاه سربرآورده که هزاران دانشجو دارد و صدها متخصص در سطح عالی از آن بیرون آمدهاند .این موفقیت وقتی پررنگ میشود که بدانیم ،دانشگاه جوانان بهایی که در محلی متمرکز نبوده و به ناچار به طور مخفیانه عمل میکرده ،به طور مرتب زیر فشار و سرکوب قرار داشته است .دکتر بهروز ثابت ،یکی از استادان این دانشگاه ،که از راه دور آموزش را به عهده دارد میگوید« :تاریخ شهادت میدهد که سرکوب آنچه از عقیده و وجدان بر میخیزد برخالف تصور سرکوبگر، به شکوفایی آن میانجامد و نیز هر آنچه به جهت احیای فرهنگی یک جامعه به کار رفته، هیچگاه تأثیرات حیاتبخشاش معدوم نگشته است». او در گفتوگو با هفتــــه میافزاید« :جامعه بهایی ایران معتقد است که کسب علم و دانش و تعلیم و تربیت جزء حقوق اساسی است که در اعالمیه حقوق بشر ،که حکومت ایران نیز یکی از امضاکنندگان آن است ،به رسمیت شناخته شده است .لذا فعالیتی که در اصل عملی اخالقی محسوب میشود و در راستای ارزشهای تمدنی قرار میگیرد و با بسط علم و دانایی همنوایی دارد و انعکاسی از آزادی انسان و تالش او برای پیشرفت فردی و بهزیستی جمعی است ،طبیع ً تا نمیتواند متوقف گردد». و مصاحبه ما با دکتر ثابت با این عبارات او پایان مییابد« :این مؤسسه جنبهای کام ًال علمی و آکادمیک داشته و از جهتگیری سیاسی به دور بوده است .همچنین هیچگاه حالت حوزههای علمیه مذهبی را به خود نگرفته و دروس آن کام ًال بر مبنای شاخصهای
تثبیتشده رشتههای علمی استوار بوده است .هدفش خدمت به ایران و تربیت نسلی بوده است که علم و دانش خود را در راه بازسازی آن کشور به کار برند .با توجه به همه این موضوعات ،بنده نسبت به آینده این مؤسسه بسیار خوشبین هستم». در اینجا متن کامل گفتوگوی هفتــــه با دکتر بهروز ثابت ارائه میشود / .خ.ش جامعه بهاییان ایران یک سیستم آموزشی جایگزین راهاندازی کرده که فعال است و دانشجویان بسیاری از آن فارغالتحصیل شدهاند .چرا این نظام آموزشی جایگزین ضروری بود؟ ²جمهوری اسالمی از بدو تأسیس ،سرکوب جامعه بهایی و مبارزه با اندیشه بهایی و ایجاد شرایط رعب و وحشت و ناامنی و ناامیدی را برای پیروان این آئین مدنظر داشته است. درادامه این سیاستها دانشجویان بهایی از دانشگاهها و مراکز عالی آموزشی اخراج شدند و اساتید و معلمان بهایی نیز از کار برکنار گشتند .هدف این سیاستها آن بود که نسل جوان جامعه بهایی از آموزش و پرورش بیبهره شود ،از رشد فرهنگی بازبماند ،امکان کاریابی و پیشرفت حرفهایاش محدود گردد و در نتیجه امیدش به آینده و امکان تشکیل یک زندگی سازنده بر باد رود. تصور میکردند که این تبعیضها و محدودیتها به تنش درونی منجر میشود و جوانان را به از خود بیگانگی سوق خواهد داد و روابطشان را با جامعه و والدین دچار سردی و تیرگی خواهد ساخت .به زبانی دیگر ،جوانان بهایی را مقابل دو انتخاب قرار دادند :یا از تحصیل و پیشرفت بازبمانند و یا پشت به جامعه و آئین خود کنند و از عقیده و آرمان خویش تبری جویند و هویت بهایی خود را از دست بدهند .روشن بود که جامعه بهایی نمیتوانست در مقابل این تهدیدات خاموش بماند .سرنوشت یک نسل در مخاطره افتاده بود. از این رو به جهت جبران خالء آموزشی و فرهنگی که توسط جمهوری اسالمی برای جامعه بهایی به وجود آمده بود« ،مؤسسه بهایی تحصیالت عالیه» تشکیل شد و سپس به عنوان یک نهاد فرهنگی و کام ً ال غیرسیاسی
و عامالمنفعه و داوطلبانه به حرکت تکاملی خود ادامه داد. ایجاد این مؤسسه از نقطه نظر یک فعالیت اجتماعی و نوعی واکنش به سرکوب سازمانیافته دولتی نیز قابل توجه است .چرا که معمو ًال واکنش یک جامعه سرکوبشده یا به صورت تظاهرات خشونتآمیز بر علیه سرکوبگر و یا به صورت خودزنی و در الک خود فرو رفتن و انهدام و از همپاشیدگی درونی ظاهر میگردد .نوعی دیگر از واکنش نیز مبارزه منفی است که به صورت عدم همکاری با اهرمهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی رژیم و هنجارشکنی جلوه میکند.
ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس»
گفتوگو با دکتر بهروز ثابت ،یکی از استادان BIHE
آیا موارد مشابه این حرکت را در کشورها و جوامع دیگر سراغ دارید؟ ²بنده در تحقیقات شخصی خود که البته بسیار محدود و ناقص است ،نمونهای مشابه این شرایط و این نوع واکنش و فعالیت را نیافتهام .تنها مورد مشابه را در دوران معاصر شاید بتوان در لهستان ،در زمان جنگ دوم جهانی یافت که پس از اشغال و سرکوب یهودیان و محدویت کسب معارف دانشگاهی برای غیرآلمانیها ،اساتید یهودی در منازل و آپارتمانها به آموزش دانشجویان خود پرداختند. برخورد حکومت با مؤسسه آموزش عالی بهایی چگونه بوده است؟ ²مؤسسه بهایی تحصیالت عالیه در طول تاریخ کوتاهش بارها مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفته است .در این حمالت، اساتید و دانشجویان مؤسسه دستگیر شده و به زندان افتادهاند .به منازلی که کالسها در آنها دائر میشدهاند یورش بردهاند و کتب و کامپیوتر و وسایل آزمایشگاهی را ضبط کردهاند .لذا یورش اخیر که در 22مه 2011صورت گرفت و به دستگیری جمعی از اساتید و مسئوالن مؤسسه منجر شد بخشی از عملیات حسابشده و منظم حکومت ایران است که هدف غایی آن امحاء حضور فعال و زنده جامعه بهایی ایران در حیات اجتماعی آن مرز و بوم است.
No. 167 - Thursday September 29, 2011
CHafteH
27
27 /
پـرونـده هفتـه ممنوعیت تحصیل و تدریس در «سرزمین مقدس» 28 / 28
تاریخه و تکامل این نظام آموزشی چگونه بوده؟ ²در سال 1987جمعی از اساتید و محققان بهایی و فرهنگیان و دانشگاهیان سابق که از مشاغل خود اخراج گشته بودند ،دست به دست هم داده ،به صورت غیررسمی و داوطلبانه با ایجاد کالسهایی در منازل بهاییان به تدریس شاخههای مختلف علوم دانشگاهی پرداختند .به مرور ابعاد این فعالیت گستردهتر شد و دروس و رشتههای بیشتری به برنامه آموزشی افزوده گشت .اساتید بهایی و غیربهایی در ایران و خارج به یاری مؤسسه شتافتند و با پیشرفت تکنولوژی و بسط دامنه اینترنت ،کالسهای آنالین ،مکمل کالسهای حضوری گشتند. از ابتدای پیدایش مؤسسه ،سعی مسئوالن و اساتید بر آن بوده که استانداردهای آکادمیک و شاخصهای علمی و تحقیقی محفوظ بماند .به جهت همراهی و همگامی با نظام آموزش عالی ایران سعی شده است ضوابطی که توسط دانشگاه تهران و سایر دانشگاههای معتبر ایران به کار گرفته شدهاند ،در تنظیم آئیننامهها و مقررات و شرایط پذیرش دانشجو میزان واحدهای درسی و نحوه امتحانات تا حد امکان محفوظ گردد. در سیر تکاملی مؤسسه تنها افزایش کمی دروس و رشتهها مورد نظر نبوده ،بلکه بهبود کیفیت برنامههای آموزشی نیز مورد توجه بوده است .به طور کلی میتوان گفت چند اصل کلی راهنمای سیاست و برنامهریزی آموزشی مؤسسه بوده است .این اصول عبارتند از: الف :آموزشی که از طریق آن دانشجو بتواند به صورت حرفهای وارد بازار کار شود و کسب معاش کند. ب :آموزشی که به نفع جامعه ایران و پاسخگوی نیازهای آن باشد. پ :آموزشی که پیوند متعادلی میان مطالعات نظری و جنبههای عملی برقرار سازد. ت :آموزشی که روحیه و تعهد خدمت به جامعه را تشویق کند. ث :آموزشی که مروج روحیه تحقیق و تفکر انتقادی آمیخته با نوآوری و خالقیت در حل مشکل اجتماعی باشد. ج :آموزشی که دانشجو را قادر سازد تا به حد اعالی تخصص در رشته مورد نظرش دست یابد اما در عین حال از مضرات تخصصگرایی به دور باشد .از این رو قسمتی از واحدهای درسی به موضوعاتی تخصیص داده شدهاند که دروس هسته مرکزی (Core )Curriulumنامیده میشوند و هدف چکاوک هفتـــــــه
²تا به حال نزدیک به 200نفر موفق شدهاند که در سطوح فوق لیسانس و دکترا در دانشگاههای معتبر دنیا ادامه تحصیل دهند. تعداد قابل توجهی نیز پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشتهاند تا تعهد خود را نسبت به آموزش جوانان محروم و در نهایت خدمت به ایران ایفا کنند.
آن ایجاد یک دانش و بینش کلی است که در ماورای تخصص قرار میگیرد و میتواند مبنای تعامالت میانرشتهای باشد .در این دروس کتب بزرگ و کالسیک فلسفه و ادبیات و تمدنهای شرق وغرب مطالعه میشوند و دانشجویان همه رشتهها دروسی عمومی را در زمینه تاریخ جهان ،تاریخ تحول علم ،شناختشناسی ،زیباییشناسی ،فلسفه اخالق و مقدمات جامعهشناسی و روانشناسی به جهت سن و جنسیت ،ترکیب دانشجویان چگونه است؟ مورد مطالعه قرار میدهند. ²بنده آمار دقیق در دسترسم نیست اما این دانشگاه چه رشتههایی را پوشش اکثر ًا در سنین 18 -22هستند و تعداد دختران بیشتر از پسران است. میدهد؟ ²رشتههایی که در این مؤسسه تدریس میشوند عبارتند از :حسابداری ،شیمی ،آیا تحصیل در BIHEبرای دانشجویان هزینه معماری ،بیولوژی ،مدیریت بازرگانی ،دارد؟ مهندسی راه و ساختمان ،مهندسی ²دانشجویان شهریه مختصری میپردازند. کامپیوتر ،ادبیات انگلیسی ،حقوق، ریاضیات ،ادبیات فارسی ،روانشناسی ،علوم برخورد دستگاههای امنیتی و به طور کلی حکومت ایران با دانشگاه شما چگونه بوده و دارویی و جامعهشناسی. در سطح کارشناسی ارشد نیز برنامههای زیر این برخورد در طول 20سال گذشته چگونه و در چه جهتی تغییر کرده؟ عرضه میشود: مدیریت بازرگانی ،برنامهریزی آموزشی ² ،همانطور که گفته شد برخورد روانشناسی تعلیم و تربیت ،روانشناسی دستگاههای امنیتی با این مؤسسه حالت عمومی ،بهداشت عمومی ،جامعهشناسی تهاجمی داشته و هدفشان حذف آن و و مهندسی .به عالوه در سطح کاردانی ایجاد روحیه افسردگی و ناامیدی در میان نیز دانشجویان در زمینههای مختلف از دانشجویان بوده است .باید گفت که در قبیل کشاورزی و موسیقی و مطالعات دوران اصالحات و ریاست جمهوری آقای پیشدبستانی یا آموزش پیشگیری از اعتیاد خاتمی میزان فشار و تهاجم حالت فراز و نشیب پیدا کرد .گاهگاهی تا حدی آرامش تعلیم میبینند. نسبی حاصل میشد و باز دوباره تهاجم و مصادره اوج میگرفت .چنانکه در سالهای شما چه نقشی در این دانشگاه دارید؟ ²بنده به عنوان مدرس و مشاور با این 1998و 2001و 2002تعدادی دستگیر و زندانی شدند و کامپیوترها و وسایل آموزشی مؤسسه همکاری داشتهام. مصادره و کالسهای درس مهر و موم شدند. اعتبار بینالمللی دانشگاه چگونه است؟ ²هر چند که این مؤسسه اجازه نیافته که مسیر تکاملی این نظام آموزشی را چگونه اعتبار علمی خود را از طرق رسمی به دست میبینید؟ آورد ،اما به دلیل کار برجسته دانشجویانش ²به نظر من آینده این مؤسسه بسیار توانسته حسن ظن و اعتماد بسیاری از درخشان است؛ نه آنکه چون بهاییان مؤسس دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را در اروپا و آن بودهاند ،بلکه از آن جهت که در واکنش آمریکای شمالی و هند و استرالیا کسب کند .به ظلم و سرکوب پایهریزی شده و هدف آن تعلیم و تربیت جوانان ایران بوده است. تا حال چند نفر فارغ التحصیل شدهاند؟ ²نزدیک به 2000دانشجو از این مؤسسه آقای دکتر بهروز ثابت از شما سپاسگزاریم. فارغالتحصیل شدهاند. این گفتوگو از طریق ایمیل با دکتر بهروز چند درصد از فارغالتحصیالن این دانشگاه ثابت ،درتاریخ 23سپتامبر ،2011توسط به دورههای تخصصی ،فوق لیسانس و خسرو شمیرانی ،برای نشر در مجله هفتــــه دکتری راه مییابند؟ و آیا ادامه تحصیل انجام شدهاست. عملی میشود؟ چگونه؟
هرامشامش ۱۶۷هرامشش هرامشرامش